گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اسناد لانه جاسوسی آمریکا
جلد اول
تأثیر بر چهره آمریکا






تأثیر بر چهره آمریکا

تا آنجا که مربوط به خط مشی آمریکا می شود، بازگشت نفوذ ملاها، هر چند که غیر متحمل است، بر

چهره ما در اینجا اثر نامطلوب خواهد داشت، زیرا ما مسیحی هستیم، و در چشم عامه ارتباط نزدیک با

این رژیم رفرمیست و با اسرائیل داریم. رهبران مذهبی محافظه کار، قسمت عمده دنیاگرایی ایران و نیز

روابطش را با اسرائیل، متوجه نفوذ آمریکا می دانند. به علاوه، روحانیت ملی به طور سنتی با نفوذ خارجی

در ایران مخالفت کرده است. بنابراین در صورت غیر محتمل بازگشت روحانیت به یک وضعیت مهم

سیاسی با نفوذ در چند سال آینده، می توانیم انتظار مورد حمله قرار گرفتن را داشته باشیم.

مه 1972 محرمانه گروه 3 برای یک مدت 12 ساله از طبقه بندی خارج نشود.



مخالفت سیاسی افراطیون و جبهه ملی

ص: 366

سند شماره 6

محرمانه

مخالفت سیاسی افراطیون و جبهه ملی

خلاصه

در ایران مخالفت سازمان یافته با شاه، چه کمونیست و چه غیر کمونیست عملاً وجود ندارد. سرکوب

مداوم و رخنه مؤثر، نزاعهای ایدئولوژیکی داخلی، سازش ایران و شوروی، رفرم اجتماعی قابل توجه و

پیشرفت اقتصادی توسط رژیم اکثر عناصر مخالف را ساکت یا سر خورده و یا مأیوس کرده است. البته

مخالفین سرسختی وجود دارند که به طور بالقوه در زمان بحران تهدید به حساب می آیند (اما) آنها پیروان

چندانی ندارند، در نیروهای امنیتی فاقد نیروی معلومی هستند، هیچ راه حل معتبری ندارند که ارائه دهند و

از رهبران برجسته ای نیز برخوردار نیستند، و تحت نظارت شدید ساواک قرار دارند، معهذا آنها بلاشک

استخدامهایی برای فعالیتهای خرابکارانه و تروریستی که اهمیت تزایدی طی چهار سال گذشته یافته

است، انجام داده اند؛ هر چند که هنوز تهدیدی برای ثبات ایران تلقی نمی شوند. فعالیت عمده ضد رژیم

خارج از ایران به وسیله حزب توده با حمایت شوروی، عوامل CHICOM و سایر اپورتونیستها صورت

می گیرد که دانشجویان ایرانی را در خارج استخدام و سازمان می دهند، تبلیغات ضد شاه راه می اندازند و

سعی می کنند که شاه را هنگام مسافرتهای خارجش ناراحت کنند.

این گروهها امروزه نفوذ اندکی داخل ایران دارند. جز اینکه تعداد نسبتا کمی از دانشجویان دانشگاه از

آنان هواداری می کنند هیچ راه مجازی در ایران نیست که نسبت به شاه یا سلطنت و یا خط مشی ها و

برنامه های تحت نظارت شاه مخالفت ابراز شود. احزاب و گروههای سیاسی مخالف سرخورده و ناتوان

شده، اعضایشان به وسیله رژیم یا ساکت شده اند و یا استخدام. حزب کمونیست توده از 1949 غیر قانونی

اعلام شده و از زمان اوج گیری محبوبیتش در 53 1949 شدیدا سرکوب گردیده است. بسیاری از

رهبران سیاسی جبهه ائتلاف سیاسی گسیخته ملی که از مصدق حمایت می کردند، دوره هایی از توقیف را

گذرانده و تحت نظارت شدید قرار دارند، و همه آنها حدود فعالیت مجاز خود را تشخیص داده اند. عوامل

ارتجاعی تحت رهبری روحانیت و مخالفان سرسخت رفرمهایی چون توزیع زمین و حقوق زنان با شدت

تمام در 1963 که برای آخرین بار تظاهرات به راه انداختند، سرکوب شدند.

روحانیت در عین حال که از آن زمان سخت تحت کنترل قرار دارد هنوز از مقداری احترام کافی

برخوردار است که بتواند گاهگاهی ترمزی در بعضی از برنامه های دولت ایران (مانند طرحهای سپاه دین)

ایجاد کند. گروههای دانشجویی، کارگری، سیاسی، مذهبی و سایرین که به طور بالقوه ممکن است دردسر

ایجاد کنند، کاملاً توسط سرویسهای امنیتی مورد رخنه واقع شده اند. سازش ایران و شوروی و شکاف

ایدئولوژیکی میان جناحهای مسکو و پکن بیش از پیش تلاش خرابکارانه کمونیستی را تضعیف کرده

است. برنامه های رفرم اجتماعی و اصلاحات ارضی انقلاب سفید و ملی گرایی مستقل شاه در امور

خارجی بسیاری از تقاضاهای عناصر مترقی، ملی و روشنفکر را برآورده کرده است. اقتصاد رو به رشد

فرصتی برای کارهای ساختمانی و پاداشهای مادی عرضه کرده است که برای عده زیادی جانشین

خشنودکننده ای جهت مشارکت بیشتر سیاسی شده است. تعداد زیادی از حامیان سابق جبهه ملی و حزب

توده مورد استقبال دستگاه قرار گرفته اند و اینک در سطوح بالای دولت قرار دارند.

ص: 367

به طور خلاصه، مخالفت سازمان یافته مؤثر در ایران وجود ندارد و عده ای مخالف غیرقابل تعقیب یا

فعالیت زیرزمینی دارند و یا به خارج از کشور رفته اند. اما تعدادی مخالف سرسخت ولو از هم پاشیده

باقی هستند. روشنفکران آزادیخواه چه پیر و چه جوان، که می خواهند قدرت شاه محدود باشد (حتی

عده ای خواهان از بین رفت سلطنت هستند) از سرکوب فعالیتها و ایده های سازش ناپذیر خشمگین

می باشند، همچنین عناصری از بازاریان محافظه کار و روحانیت خشمگین هستند که می توانند از نظر

اقتصادی و اجتماعی زمان را به عقب برگردانند بعضیها معروف بوده و هنوز هم پیروان کافی دارند تا

گاهگاهی ترمز در برنامه های دولت ایران ایجاد کنند. و بالاخره عناصری، به ویژه در میان جوانان، یافت

می شوند که ویژگیهای مارکس را می پذیرند و می خواهند که ایران را در مسیر سوسیالیسم مردمی قرار

دهند. گروههایی از جوانان بعضی اوقات مورد تعقیب و محاکمه فعالیتهای کمونیستی ضد کشوری قرار

می گیرند. در 1969 روی هم رفته بیست نفر به تشکیل گروههای کمونیستی جهت براندازی دولت محکوم

شدند. در 1971 فعالیت گروهی ناراضی حادثه سیاهکل را که اینک معروف شده است به وجود آوردند.

این حادثه حمله ای بود به وسیله یک دسته مسلح در یک پست ژاندارمری در سیاهکل که دهکده کوچکی

است، در سلسله جبال البرز و حدودا 35 کیلومتری جنوب شرق رشت. در این حادثه 2 ژاندارم کشته شده

و یکی زخمی گشته و بعد گروه حمله کننده به میان کوهها فرار کردند، ولی به زودی به وسیله یک گروه

فوق العاده دولتی (شامل واحدهایی از ارتش) بین 150 تا 175 نفر دستگیر شدند. سیزده نفر آنها که

زندانی شده بودند بعدا محاکمه و اعدام گردیدند. بنا به قولی در میان دستگیر شدگان دو عرب فلسطینی

بودند و بقیه در چین کمونیست تعلیم دیده بودند لکن تقریبا 50 نفر از این ناراضیان موفق به فرار شدند و

خشونتهای دولتی بعدی بعضی اوقات به طور رسمی به گروه سیاهکل نسبت داده می شود. سوءظنی وجود

دارد مبنی بر اینکه چنین گروهی دیگر وجود ندارد اما دولت ایران آن را برای برچسب زدن به سایر

تروریست ها به کار می برد (واقعه سیاهکل چند هفته بعد از حادثه شهرت داخلی زیادی به دست آورد) و

در ژانویه 1972 دولت ایران اعلام کرد که 120 نفر را به جرم قتل، سرقت بانک، بمب گذاری، حمل غیر

مجاز اسلحه و مهمات، قصد آدم ربایی، سرقت هوایی، تبلیغ کمونیستی و فعالیتهای ضد دولتی به محاکمه

خواهد کشانید. اتهاماتی مبنی بر اینکه جرم زندانیان از قبل و سنگینی محکومیتها (از میان 32 نفری که

محکوم به مرگ شده بودند 19 نفر اعدام 10 نفر به حبس ابد محکومیت یافتند و از سه نفر دیگر خبری

نشد) انتقاد شدیدی را از جانب مطبوعات و روشنفکران غرب برانگیخت. انتقادی که تا اندازه ای چهره

شاه را هم در داخل و هم در خارج مخصوصا در اروپای غربی خراب کرد. ما فکر می کنیم که خشونت

نشان داده شده از طرف دولت به وسیله این توقیفها و محاکمه ها عملیات تروریستی را به تأخیر انداخت و

گروههای خرابکار را مجبور به تجدید سازمان و تعلیمات نمود. اما وقتی که این امر انجام شد انتظار

می رود که فعالیت چریکی شهری به همان اندازه قبل از خشونت تکرار شود. تلاش عمده ضد رژیم خارج

از کشور و عمدتا در اروپا انجام می گیرد. سران اصلی حزب توده که سالهاست خارج از ایران به سر

می برند و مورد حمایت شوروی می باشند، دانشجویان ایرانی را در خارج سازمان می دهند و یک ایستگاه

رادیویی مخفی را از بلغارستان یا لایپزیک در آلمان شرقی، که برای ایران برنامه دارد، اداره می کنند. دو

ایستگاه ضد رادیویی ضد شاه از عراق و باکو روسیه سخن پراکنی می کنند. در حال حاضر گفته می شود که

ایستگاه رادیویی آلمان شرقی در دست تجدید سازمان وسیعی است. یک گروه کوچک در 1965 از حزب

ص: 368

توده انشعاب کرده و خود را کمونیست چینی معرفی کرده که آن کشور هم موفق به نفوذ قابل توجهی میان

دانشجویان ایرانی در اروپا شد. همچنین عناصر جبهه ملی قدیم نیز در خارج به چشم می خورد که از

فعالیت کمتری برخوردار است. شاید مرئی ترین و ناراحت ترین و مطمئنا معروفترین آنها کنفدراسیون

دانشجویان ایرانی (CIS) می باشد که یک سازمان ناراضی دانشجویی است با پیروان زیاد میان دانشجویان

ایرانی در اروپا و با برخورداری از حمایت روشنفکران آن قاره. این سازمان چپی بوده و حمایت وسیعی از

عناصر حزب توده دریافت می دارد (بعضیها می گویند که رهبری آن از حزب توده است). این سازمان در

هدایت تظاهرات ضد شاه و سیاستهای او نقش عمده ای دارد. اثر واقعی این گروههای در تصویر شاه است

به عنوان یک مستبد ظالم در نزد گروههای نسبتا زیادی در خارج از کشور، و نیز شهرت نامطلوب در

مورد محاکمات ایران در خارج ایجاد کرده است و هنگام سفرشان به خارج برای او و میزبانانش ناراضی

درست می کند. سرانجام قابل توجه است که فعالیتهای نوع دیگری از یک ناراضی، یعنی ژنرال تیمور

بختیار، که رییس سابق ساواک بوده و پس از تبعید به وسیله شاه درصدد گرفتن یک انتقام شخصی است،

وجود دارد. وی چند سال اول تبعیدش را در سوئیس به سر برده و از آنجا فعالیتهای دانشجویی ضد شاه را

اداره می کرده است. و سپس به عراق رفته تا احتمالاً مستقیم تر در عملیات ضد شاه و ضد ایرانیان فعالیت

کند (توقیف او در بیروت برای حمل اسلحه و امتناع دولت لبنان از تحویلش به ایران منجر به قطع روابط

میان ایران و لبنان شد) ژنرال بختیار در اواسط 1970 در عراق به قتل رسید و گمان می رود که این عمل

توسط عمال ساواک انجام شده باشد.



گروههای اقلیت

ص: 369

سند شماره 7

تاریخ: می 1972 محرمانه

موضوع: گروههای اقلیت

مقدمه و خلاصه

ایران دارای اقلیتهای مهم قبیله ای، مذهبی و زبانی می باشد که در گذشته مشکلات عدیده و جدی

برای کشور به وجود آورده اند. گروههای بزرگ قبیله ای به طور سنتی از قانون حکومت مرکزی سرپیچی

نموده و ضرورتا در خلال دورانهای قدرت مرکزی ضعیف خود مختار می شدند. حتی در قرن بیستم،

بیعتهای قبیله ای و اختناق به طور مهمی شانس دولت های ایران را تحت تأثیر قرار می داد. اما، در سالهای

اخیر، گروههای اقلیت به طور مؤثری به وسیله فشارهای دولت مرکزی و برنامه های افزون پاینده

همگون سازی مهار شده اند با قول پاداش بیشتر به خاطر شرکت در یک اقتصاد مترقی. کردهای ایران که

در قسمت حساس مرز ایران و عراق سکونت دارند، به طور دقیقی به وسیله دولت کنترل می شوند که مبادا

وفاداری نژادی آنها در مشاجرات عراق و کردها درگیرشان نماید. جنگهای پراکنده که سال پیش در مرز

ایران و عراق بروز کرده است، معمولاً در جنوب نواحی کردنشین بوده و به علت خشم ناگهانی مذهبی یا

قبیله ای نبوده است. جمعیت عرب زبان جنوب ایران که در خوزستان در طول مرز عراق و خلیج فارس

زندگی می کنند، از وقتی که از هویت عرب بودنشان و حالت اقلیتشان به وسیله گوش کردن به رادیو بغداد و

زندگی در قلب سرزمینهای آسیب پذیر نفتی ایران آگاه گشته اند، مشکلات امنیتی مشخصی را به وجود

آورده اند. اما کوششهای اعراب عراقی و مترقی برای به وجود آوردن نارضایتی فعال در بین این جمعیت به

هر حال نتایج چشم گیر چندی در بر نداشته است و حساسیتهای امنیتی ایران نسبت به این جمعیت عرب

تدریجا رو به کاهش است.


کردها

کردها

کردها بزرگترین گروه اقلیت نژادی در ایران و بیش از 000/1000 نفر می باشند و در بیشتر قسمتهای

آذربایجان غربی، کردستان و کرمانشاه زندگی می کنند که با نواحی عراق و ترکیه که آنجاها هم محل

سکونت کردهاست، هم مرز می باشند. اگر چه کردها استقلال فکری دارند، اما در سالهای اخیر هیچ

مقاومت گسترده ای را در مقابل کنترل دولت نشان نداده اند. جمهوری مهاباد، یک ایالت کرد «مستقل» که

در 1945 به وسیله اتحاد جماهیر شوروی به وجود آمد، حمایت محلی کمی را به خود جلب کرد که فقط تا

50 مایلی اطراف مهاباد امتداد یافت و به محض اینکه گروههای شوروی از ایران خارج شدند منحل

گشت. با این وجود تا کودتای 1958 قاسم در عراق، نیروهای ایران از آن پس بیشتر نواحی کردی را آن

چنان که گویی قلمرو دشمن است، اشغال کرده اند. این کودتا و شورش متعاقب کردها مشوق دولت ایران

شد تا تغییر تاکتیکهایش را برای تأکید بر برنامه هایی به منظور پیشرفت در منطقه در جهت جلب بیعت با

کردها، دنبال کند. یک چنین سیاست کج دار و مریز باعث حفظ امنیت داخلی در بین کردهای ایران شده و

در نرمش و آرامی رفتار نسبت به دولت مرکزی به پیشرفتهایی رسیده است. اما نشانه هایی وجود دارد که

برخی از کردهای ایرانی که در نزدیک عراق زندگی می کنند هویت کرد بودن را در سطحی بالاتر از هویت

ایرانی نگه داشته اند و برخی از آنها به طور نزدیکی با ملامصطفی بارزانی و تلاشش در به دست آوردن

ص: 370

خودمختاری در حوزه عراق احساس هویت می کنند.

بنابراین، بعید نیست که دولت ایران در مورد به اجرا گذاشتن موافقتنامه ای که بین رژیم بعث و کردهای

عراق در 11 مارس 1970 به دست آمده، نگران نباشد. با اجرای تام و تمام، آن موافقتنامه تا اندازه زیادی

در داخل عراق برای کردها خودمختاری فراهم می کند و نه تنها کردهای عراق دیگر مخالفت داخلی که

هم اکنون انجام می دهند برای دولت عراق فراهم نمی کنند، بلکه خودمختاری کردها در عراق ما بین برخی

از کردهای ایران تمایل مشابهی را برای خودمختاری دامن می زند. ایران سیاست کمک به ملامصطفی

بارزانی را در پیش گرفته است اگر چه او کسی است که با کمک روسها در 1945 جمهوری مهاباد را

تشکیل داد. ایران با کمک و شاید راهنمایی اسرائیل در دادن آذوقه و مسلح کردن افراد بارزانی کمک کرده

است و هنگام عقب نشینی پناهگاهی در اختیارش گذاشته است اندازه کمک به او بسته به روابط ایران با

عراق و ناصر و سایر رادیکالهای عرب تغییر می کند. عراقیها از جانب خودشان کردهای وفاداری را مانند

جلال طالبانی، تشویق کرده اند تا با استخدام افرادی در ایران به تشنج دامن بزنند. هر چند که پتانسیل

ایجاد تشنج و وجود تعداد زیادی ژاندارم ایرانی را در مناطق مرزی کردنشین ضروری بوده است، ولی

احتمال کمی وجود دارد که مسئله واقعی امنیت در منطقه کردنشین وخیم شود.


بختیاری

بختیاری

چیزی بین 000/500 000/300 قبایل بختیاری که مردمانش با لهجه فارسی صحبت می کنند و

پیرو مذهب تشیع می باشند هنوز در نواحی کوهستانی غرب اصفهان زندگی می کنند، که بیشترشان فعلاً به

کار کشاورزی مشغولند؛ ولی بسیاری از آنها هنوز کولی هستند. با واقع شدن در جایی که می توانند جاده

اصلی را در جنوب تهران کنترل کنند و فاصله زیادی تا پایتخت دارند، بختیاریها تأثیر سیاسی مهمی را تا

اوائل قرن بیستم داشته اند. حمایت تسلیحاتی بختیاریها پیروزی مشروطه خواهان را بر علیه قاجارها

مسی نمود و بسیاری از بختیاریها هنوز به عنوان مخالفان آرام مشروطیت شناخته می شوند. هر چند

قدرت نظامی آنها عاقبت به وسیله رضاشاه شکسته شد، خانواده های متمول بختیاری تا زمان حاضر هم

چنان سیادت خود را حفظ کرده اند. در بین بختیاریهای برجسته در زمانهای اخیر علیاحضرت ثریا

(بختیاری اسفندیاری)، همسر دوم شاه و ژنرال تیمور بختیار، رئیس اسبق ساواک و دشمن شماره یک

آشکار که تا کشته شدنش در عراق در اوت 1970 در تبعید بود، بوده اند.


قشقایی

قشقایی

قبایل قشقایی که شاید مرکب از 000/200 ترک زبان باشند، در نواحی اطراف غرب شیراز زندگی

می کنند. آنها به طور سنتی با بختیاریها فرق دارند. هنوز مانند آنها (بختیاریها)، اهمیت سیاسی قشقاییها

امروزه به مقدار زیادی تاریخی می باشد و شانسی وجود ندارد که آنها دوباره به عنوان یک نیروی سیاسی

مهم مستقل در آیند. در 1946 یک شورش رهبری شده توسط قشقاییها باعث استعفای سه عضو حزب

توده در دستگاه دولتی گردید. در اوایل دهه 1950 رهبران ایل قشقایی از مصدق پشتیبانی کردند و با

سقوط مصدق ایل قشقایی تسلیم و رهبران اصلی تبعید گشتند. در اواخر 1963 قتل کارمند رسمی

اصلاحات ارضی در استان فارس معیارهایی برای تنبیه بر علیه قشقاییها را به دنبال داشت که به هر گونه

ص: 371

بقایای روحیه استقلال طلبی در میان طوایف خاتمه داد. اما دولت ایران به طور ملایمی نگران فعالیت

ضدرژیم تنی چند از قشقاییها که اکنون در حال تبعید در اروپا بسر می برند، می باشد.


اعراب

اعراب

در حدود 000/400 عرب زبان عمدتا در استانهای خوزستان و فارس و در طول خلیج فارس

زندگی می کنند. با پیوستگیشان به مذهب سنی و یا زبانشان و داشتن خانواده ها و سایر وابستگیهایی با

کشورهای عراق و عرب در قسمت جنوبی خلیج. این جمعیت هدف تبلیغات توسعه اعراب بوده است که

از ناصر القاء شده ولی اخیرا بیشتر از عراق القاء می شود. افراط گرایی تبلیغات عراق بر علیه شاه و دولت

ایران فقدان یک شخصیت عراقی، با جاذبه و جلال ناصر بدنامی بعثیون حتی در میان دیگر اعراب و

سختگیری عراق در مسلمانان ایرانی (هر چند هم شیعه) که اخیرا از عراق رانده شدند، همه اینها دست به

دست هم داده اند تا مساعی ایران را برای سرکوب تمایلات تجزیه طلبی در بین جمعیت عرب نشین خود

هموار سازد. این به علاوه گذشت زمان بدون رویدادهای جدی، به از بین رفتن تدریجی نگرانی ایران

درباره مشکلات امنیتی ناشی از جماعت عربش کمک می کند.


سایر گروههای مهم نژادی

سایر گروههای مهم نژادی

قبایل لار که بسیار به بختیاریها نزدیک هستند، بزرگ نیستند و تقریبا مرز مشترک نواحی غربی

بختیاریها را اشغال کرده اند. آنها به مدت طولانی از لحاظ سیاسی غیرفعال بوده اند. در پهنه جنوب شرقی

ایران در حدود 000/500 بلوچی در استانی نسبتا ابتدایی و منزوی سیستان و بلوچستان زندگی می کنند،

و عمدتا در پرورش چهارپایان به کار گرفته می شوند. از وقتی که جنگ هند و پاکستان (INDO-PAK) با

کوششهای خارجی برانگیختن ملت بلوچ اتفاق افتاد که می توانست دولت ایران را برای توجه بیشتر به این

منطقه راهنمایی کند. دولت ایران برای کمک به پیشرفت این ناحیه از طریق احیا، کارهای بسیار کمی

انجام داده است. در حدود 00/300 ترکمن با ریشه مغولی و لهجه ترکی نواحی گرگان و شمال شرقی

نواحی مرزی را اشغال کرده اند.

در بین اقلیتهای مذهبی، مهمتر از همه سنی ها هستند که در حدود 10% جمعیت می باشند. اگر چه

احساسات شدیدی بین جماعت شیعه و سنی وجود دارد از آنجا که سنی ها همیشه در مجموعه های جدا

بین گروههای نژادی مانند کردها، اعراب، بلوچها و ترکمنها زندگی می کنند، نزاعهای مذهبی غیر معمول

است. سایر اقلیتهای قابل توجه مذهبی و نژادی شامل حدودا 75000 یهودی است که عمدتا در تهران و

اصفهان زندگی می کنند و تاریخ طولانی در ایران دارند، ولی تقریبا خارج از زندگی سیاسی بوده اند. در


حدود 000/100 ارمنی مسیحی که در شمال غربی نزدیک ارمنستان و در شهرهای بزرگ زندگی می کنند

(مخصوصا تهران و اصفهان)، و در حدود 000/70 آسوری، مسیحیان نستوری هستند که در بیشتر

قسمتهای اطراف دریاچه رضاییه در شمال غربی ایران زندگی می کنند.

بهاییان ایران که از یهودیگری تغییر آیین داده اند توسط دولت ایران در اختناق زندگی می کنند. شاید

دولت این عمل را به عنوان باج سبیل به ملاها که بهاییگری را به عنوان بدعتی در دین اسلام به شمار

می آورند، انجام می دهد و شاید هم به خاطر نسبت دادن فعالیت سیاسی به بهاییهاست.


پیگیری صحبت پرزیدنت با شاه

ص: 372

سند شماره 8

سرّی تاریخ: 25 خرداد 49 (15 ژوئن 1972)

کاخ سفید واشنگتن

یادداشت برای: وزیر امور خارجه وزیر دفاع

موضوع: پیگیری صحبت پرزیدنت با شاه

طی مذاکراتی که در سی ام و سی و یکم ماه می، پرزیدنت با شاه در تهران انجام داد، پرزیدنت به

درخواست کلی شاه در مورد ادامه حمایت آمریکا در رفع نیازهای تجهیزات نظامی ایران پاسخ مثبت داد.

پرزیدنت تعهدات مشخصی که در ذیل توضیح داده می شود، متقبل شد که فعلاً نیاز به پی گیری دارد:

1 اصولاً ایالات متحده حاضر است که هواپیماهای 14F و 15 Fرا به ایران بفروشد و این در

صورتی میسر است که ما از کارآیی عملیاتی آنها رضایت کامل کنیم.

2 ایالات متحده حاضر است که برای ایران بمبهای هدایت شونده لیزری را فراهم آورد.

3 ایالات متحده در رابطه با برخورد به اصطلاح «کارگری» تعداد بیشتری از تکنسینهای نظامی

یونیفورم پوش از واحدهای خدماتی آمریکا به امر فعالیت در واحدهای خدماتی ایران، به ایران انتقال

خواهد داد.

از وزارت دفاع درخواست می شود که تا سی ام ژوئن با هماهنگی وزارت خارجه، یادداشتی آماده کند

که در آن روش اجرای هر یک از این برنامه ها به نحوی که با تعهدات پرزیدنت هماهنگی داشته باشد

توضیح داده شود.

هنری الف کیسینجر


پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران

ص: 373

سند شماره 9

کاخ سفید واشنگتن25 جولای 1972 سرّی

یادداشت برای: وزیر امور خارجه وزیر دفاع

موضوع: پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران

رئیس جمهور یادداشت وزیر دفاع را با تاریخ 5 جولای 1972 یعنی «پیگیری مذاکرات رئیس

جمهور با شاه ایران را» مطالعه نموده و طرز عمل زیر را تأیید نموده است.

1 هواپیماهای 14F و 15F: توسط هیئت های خدماتی هر چه زودتر به ایران دستورالعمل درباره

ظرفیت هواپیماها و نیازمندیهای آموزشی و لجستیکی مرتبط با آنها داده شود. به منظور فراهم آوردن

زمینه کافی برای مقایسه دو هواپیما، این دستورالعمل اولیه از آنجا که هر هواپیما به سوی مرحله مؤثر

عملی حرکت می کند، باید توسط هیئت های خدماتی با گزارش پیشرفت مناسب همراه گردد.

رئیس جمهور به شاه گفته است که ایالات متحده در اصول مایل به فروش این هواپیماهاست و این

منوط به آن است که ما از این طرز عمل مؤثر آنها رضایت حاصل کنیم. در این چهارچوب، تصمیم به خرید

و زمان بندی می بایستی به عهده دولت ایران گذاشته شود.

2 بمبهای هدایت شونده با لیزر: هر چه زودتر توسط تیم نیروی هوایی آمریکا بایستی دستورالعمل به

ایرانیان داده شود. دریافته ایم که تحویل اسلحه را می توان هفت ماه پس از گشایش حواله رسمی ایران

شروع کرد. رئیس جمهور به شاه گفته است که ایالات متحده آماده است تا این تجهیزات را برای ایران

فراهم نماید.

3 تکنسینهای نظامی: نیازمندیها می بایستی فورا از طریق سفارت و اداره نظامی آمریکا در تهران به

دست آمده و ترکیب هیئت قرارداد مراجعه و هزینه هر چه زودتر بایستی با دولت ایران انجام پذیرد. رئیس

جمهور به شاه اطلاع داده است که ایالات متحده تعداد فراوانی تکنسین نظامی با یونیفورم از خدمات

آمریکا در ایران به کار خواهد گماشت تا با خدمات نظامی ایران کار کنند.

وزارت دفاع، با همکاری وزارت امور خارجه، هر چه زودتر مقدمات مشروح در فوق را پایه ریزی

نمایند. رئیس جمهور همچنین قید نموده است که عموما تصمیم درباره تحصیل تجهیزات نظامی

می بایستی بدوا به دولت ایران واگذار شود. چنانچه دولت ایران تصمیم به خرید تجهیزاتی گرفته است،

بایستی آن را به خرید تجهیزات آمریکا با مهارت کامل تشویق نمود و راهنماییهای تکنیکی درباره

ظرفیت تجهیزات مورد بحث را در اختیارش قرار داد.

هنری الف کیسینجر


داگ عزیز

ص: 374

سند شماره 10

وزارت امور خارجه سرّی اداری غیر رسمی 26 جولای 1972

ال. دوگلاس هک عزیز

مشاور وزیر سفارت آمریکا

تهران، ایران

داگ عزیز

اینک از سوی دکتر کیسینجر یادداشتی داریم که آن را خیلی رضایت بخش تلقی می کنیم. این

یادداشت در مورد عملکرد اشخاص در پیگیری گفتار ریاست جمهور و شاه دستورات لازم را می دهد

(نسخه پیوست می باشد). بر اساس این یادداشت به زودی چندین تلگراف اجرایی را که حاوی چگونگی

به اجرا گذاشتن تصمیمات ریاست جمهوری است، برایت خواهیم فرستاد. پاسخ پرسش شما را درباره

پرسنل نظامی پیشاپیش پست کرده ام. مطمئنا پیش از این نامه، آن را دریافت خواهی کرد. اما آنچه که در

آن نامه مهم است، عبارت از پشتیبانی کامل از اظهارات سفیر به هویدا می باشد، به این ترتیب که ما به

هیچ وجه قصد دخالت در موضوع اجرایی نداریم، اما تا حد امکان پاسخگوی تقاضا برای تربیت پرسنل

خواهیم بود. پیغام بعدی احتمالاً با هیئتهای دستورالعمل دهنده درباره 14F و 15F سرو کار خواهد

داشت که در صورت نیاز می توان تا ماه اکتبر به ایران فرستاد.

فکر می کنم که آخرین پاراگراف یادداشت پیوست، برگ برنده ای است که بدان وسیله بتوانیم هر گونه

هیئت دستورالعمل دهنده ای را که به نظر شما مطلوب برسد، اعزام نماییم. بنابراین خواهش می کنم که

تردید روا مدارید.

پرچم را در اهتزاز نگهداربا گرمترین درودها ارادتمند: جک سی. میکلوس

پیوست: نسخه یادداشت از دکتر کیسینجر مورخه 25 جولای 72



جناب ریچارد هلمز

ص: 375

سند شماره 11

سرّی 11 اوت 1973

جناب ریچارد هلمز

سفیر آمریکا، تهران ایران

آقای سفیر عزیز:

همان طور که چند تن از همکاران ما که هنوز فعال هستند در خاطر دارند، آنچه که ما Airgrams

می نامیم این طور شروع می شد:

«وزیر خارجه محترم، واشنگتن دی سی، آقای عزیز: افتخار دارم که این گزارش را تقدیم کنم که...

برخی از این عاقله مردها به من گفتند که چنین طرز نگارش به شخص خاصی (اگر چه بدانند که او به طور

حتم هرگز گزارش را نخواهد خواند) در آنها احساس پر معنا و حضوری ایجاد می کند که اینک گمشده

است. به همین جهت بود که فکر کردم نظارت خودم را درباره ایران به صورت نامه ای برایت بنویسم هر

چند که تحویلت داده شود یا نشود. میل و رغبت شما برای خواندن نامه به من کمک کرده است که درباره

مضمون نامه، حتی به طور تمام وقت، فکر کنم و نوشتن آن برایم رضایت بخش شود.

خواهش می کنم با خیال راحت با هر کسی که میل دارید نامه را با هم بخوانید. به خاطر رابطه نزدیک و

احترامی که برای Bill Lehfeldtقائلم، نسخه ای از نامه را برای او گذاشته ام و چشم انداز خود را توصیف

می نمایم. از سال 1959، که برای گذراندن تابستان، با یکی از دوستان ایرانی به اینجا آمدم، علاقه خاصی و

عمیقی نسبت به ایران پیدا کردم. دوستان ایرانی همسال من تحصیلکرده بریتانیا، اروپا و ایالات متحده

بوده اند. بنابراین آنها بیشتر سالهای عمر خویش با انگارهایی غربی رویارو بوده اند. در نتیجه آنها،

خصوصا استانداردهای لیبرال آمریکایی و اروپای شمالی را برای هدایت زندگی فردی و جمعی قبول و

تحسین می کردند. بسیار از آنها به خاطر رها کردن یا کنار گذاشتن این استانداردها در راه یافتن زندگی

مدرن ایرانی که اغلب هم موفقیت آمیز است احساس تنفر و خیانت می کنند. من مطمئنم که نظرات و

مشکلات آنها در من بی تأثیر نبوده است.

به این واقفم که در مورد بسیاری از روابطمان با ایران به طور کامل یا جزئی بی اطلاعم، به ویژه هنگام

بحث با دیگران در سفارت درباره اینکه آیا منافع و تعهد در روابط با ایران به طور صحیحی سنجیده

شده اند؟ اغلب به طور عجیبی جواب شنیده ام که ایران در حالی که مخاطره قابل ملاحظه ای برای خودش

وجود دارد، برای آمریکا کمکهای فراوان و امکانات وسیعی برای کارهای جاسوسی و اطلاعاتی فراهم

کرده است. به صورتی مبهم می دانم که ایران به ایالات متحده اجازه داده است که از طریق ایران استراق

سمع از کشورهای همسایه بکند و اینکه ارتباط کاری نزدیکی بین ساواک و سیا (SRF)وجود دارد.

این برای من کافی نیست که درباره اندازه و مخاطره برای این و ارزش واقعی فعالیتهای مربوطه

نتیجه گیری کنم. با کمبود اطلاعات بیشتر، شک طبیعی و حرفه ای من نمود بیشتری می یابد. نقطه نظرات

من در این نامه درباره موضوعات مورد بحث طی ده تا پانزده سال است. چرا که میل دارم که با به پایان

رسیدن آن زمان در مقام ارشدی در این سفارت باشم. بنابراین بیشتر به نتایج بعدی عملیات و دریافتهای

کنونی می اندیشم. این نقطه نظرها منتهی به این می شود که سعی کنم روش حکومتی شاه را بفهمم تا در پرتو

آن بتوانم حدس صائبی درباره اینکه احتمالاً چه بر سر او و حکومتش خواهد آمد داشته باشم. در بین

ص: 376

بیشتر ایران شناسان این اشتراک نظر وجود دارد که شاه در سالهای اخیر سعی کرده مانند یک شاه قانونی

رفتار کند و ایده آلهای دموکراتیک خود را که گفته می شود در Le Roseyکسب کرده، اجرا کند. بر فرض

صحت و سقم این مطلب (باید بگوییم Le Rosey مکان بعیدی برای کسب کردن عقاید دموکراتیک است)

این واضح است که در اوائل دهه 1950 مخصوصا بعد از جریان مصدق، شاه تصمیم قطعی گرفت که در

عین سلطنت، حکومت هم بکند. هم چنین به نظر می رسد سیستم انتخابی او برای به اجرا گذاشتن چنین

حکومتی مبتنی بر دید بدبینانه سنتی خصوصیت ایرانی است که شاه خصوصا ممکن است (به این پذیرش

چندین جا در «مأموریت برای وطنم» به طور تلویحی اشاره شده است) به خاطر آمادگی ایرانیان برای

عوض کردن جبهه خود و رهبرانشان به طور ارادی در دوران مصدق آماده قبول آن باشد».

یک اظهار نظر استاندارد در کتابهایی درباره ایران صرف نظر از تاریخ تألیف آنها (قرن نوزدهم 19, th

cent تألیف James Morier and Percy Sytesو دهه های 1920 و 1930 1920s and 30تألیف Morgan

Shasterو کتاب دهه 1950 1950sتألیف Norman Jacobsو کتاب دهه 1960 1960sتألیف Marvin

Zonis) ذکر شده که تاریخ انقیاد و خواری ملی در تاریخ اسلامی ایران که برای مدت طولانی تنها توسط

صفویها گسسته گردید، در شخصیت ایرانی، خصوصیات منفی بارزی بر جای نهاده است. از آنجایی که

می خواهم به تفصیل در این باره بحث کنم، حال تأکید می کنم که به هیچ وجه اینها گویای داستان ایرانی

جماعت نیست.

در محافلی که ایرانیان احساس خودی بودن می کنند وفا و صمیمت و دوستی حکمفرماست. به علاوه

ایرانیها دارای ذوق و زیبایی شناسی، احترام برای زبان و کاربرد ماهرانه هوش و دریافت می باشند، که از

مردمی با قدمت و غنای فرهنگی و تمدن ایرانی انتظار می رود. علاوه بر این و یا همان طور که بعدا اشاره

خواهم کرد ایرانیان از خصوصیات منفی و اثرات سوء آنها کاملاً آگاهند و سعی در از بین بردن آنها دارند.

زیر سلطه بیگانگان (اعراب، مغولها، ترکها) یا استعمار (انگلیسی ها، روسها)، ایرانیان مفهوم ملیت خود

را از طریق فرهنگ، خصوصا زبانشان را در شعر از قبیل شاهنامه فردوسی و مناعت خویش در چله

نشینی و حریم زندگی خصوصی، پشت دیوارهای بلندی که هنوز هم نشان بارز معماری سنتی ایران است،

حفظ کرده اند. دنیای بیرون به طور موجهی، به عنوان دشمن دیده می شود. به علاوه سلطه خارجی همیشه

یک احساس «هر کس برای خویشتن» را بین زیر سلطه ها ایجاد می کنند و قرنها این احساس بخشی

طبیعی، از زندگی فردی و اجتماعی یک ایرانی را تشکیل داده است. در چنین محیطی سوءظن متقابل،

عدم اطمینان، رقابت و چشم و همچشمی و فردگرایی خودبینانه شدید وجه مشخص روابط ایرانیان با

یکدیگر بوده است، (کتاب نخبگان سیاسی ایران از ماروین زونیس سند تفصیلی این مطلب است)

التهاب روانی زندگانی در چنین جوّی به طور سنتی در مجامله و تعارفهای ماهرانه در زندگی روزمره

و به ویژه در رابطه بین رئیس و مرئوس و جانبداریهای خصوصی التیام یافته است. این جانبداری از روابط

بسیار نزدیک و صمیمی بین اعضای خانواده بسیار بزرگ و دوستان قدیمی، حاصل می شود. ممکن است


ایرانیان با چنین دلبستگیهایی اکثر ایام فراغت در دوران جوانی را با یکدیگر بگذرانند اینها مردمی

هستند که هر ایرانی آنها را به عنوان انسان کامل می بیند... می توان به آنها اعتماد کرد، محرم رازشان نمود و

در حضورشان احساس آرامش کرد. با مابقی عالم باید با بدبینی رفتار کرد و در صورت امکان برای منافع

شخصی استثمارشان نمود و بازی شان داد و در صورت لزوم با حسابگری تسلیمشان شد. شاه با پذیرفتن

ص: 377

چنین دیدگاهی از خصوصیت مردم خود، سیستم حکومتی ای را برگزید که از این کیفیتها استفاده کند.

نمی دانم که آیا شاه در حقیقت آگاهانه این سیستم را از هخامنشیان که اغلب اوقات رژیم خود را با آن یکی

می داند، اتخاذ کرده یا خیر؟ اما سیستمی که او انتخاب کرد در حقیقت دارای شباهت زیادی به شیوه ای که

هرودت در کنترل اداره امپراطوری خویش از کوروش و داریوش یاد می کند، می باشد.

این سیستم ساده و خام است، اما در عمل مانند زبانهای بدوی که به گفته زبانشناسان پیچیده ترین

دستور را دارند، پیچیده است. هر ارگان مهم دولتی به وسیله چند نفر که می بایستی در حالت رقابت و عدم

اطمینان شدید نسبت به یکدیگر نگه داشته شوند، اداره می شود. قَدَر قدرت شاه است و قدرت و نفوذی که

افراد ممکن است داشته باشند باید منشعب و مشتق از شاه باشد. بنابراین رقبا می کوشند که برای نزدیکتر

شدن به شاه از یکدیگر سبقت بگیرند. آنها که در رأس در حال رقابت هستند همین قانونها را برای کنترل

زیردستان خویش به کار می برند، در نتیجه سیستم و جوی که ایجاد می شود تا پایین ترین سازمان دولتی

یکسان است.

جو دسیسه و رقابت شخصی پیوسته این ضمانت را می کند که هیچ کس به عنوان موجودی مستقل

توسط دیگران شناخته نمی شود و هیچ کس هم آن چنان شخصیتی نخواهد شد که بتواند بر طبق حق

خویش، شخصا کسانی را به طرف خود جلب کند شناخت عمومی از شاه سر چشمه می گیرد... مردم فقط

ممکن است شاه را ستایش کنند... وزیر دارایی، جمشید آموزگار، یکی از بالاترین نشانها را که نشان درجه

یک تاج است در نتیجه مذاکره موفقیت آمیز خود برای نرخ مورد موافقت، در سال 1971 دریافت کرد.

این یک موفقیت شخصی محکمی بود که استعدادهای فوق العاده آموزگار را نشان داد که تشریفات

امضاء کردن آن از طریق تلویزیون، بر روی شاه متمرکز شود و سران نمایندگان کشورهای تولید کننده نفت

یک سخنرانی کوتاه در تمجید از شاه به عنوان طراح موافقتنامه ایراد کنند و نیز بلافاصله بعد از دریافت

مدال تاج، تبلیغ شخصی برای آموزگار به طور ناگهانی متوقف شد و او خودش را کنار کشید تا قبول

ضرب المثل فارسی، از خطر گل سر سبد شدن در باغ شاه پرهیز کند.

این الگوها تقریبا به گونه ای بی نهایت تکرار می شود. در مورد زمینه مورد علاقه من این الگوها در

شرکت ملی نفت ایران به طور وضوح دیده می شود. دو نفر، رضا فلاح و دکتر اقبال، در رأس با یکدیگر در

حال رقابت هستند. رابطه مخصوص اقبال و شاه به خاطر وفاداری وی، در دوران مصدق و آمادگی او

برای استعفاء از سمت نخست وزیری و از طرف دیگر به گردن گرفتن اشتباه شاه به خاطر دعوت او

مطبوعات دنیا برای مشاهده انتخابات فرمایشی، به وسیله مشاور شخصی شاه در امور نفت بودن رضا

فلاح اعتدال پیدا می کند. تعداد زیادی از این رقابتها از طریق تشکیلات و سازمانی که مشتق و منبعث از

این رقابت مرکزی بوده گسترش زیادی پیدا کرد. شاه بدون تردید مهارت قابل ملاحظه و نسبتا نبوغ

آمیزی در اجرای این سیستم از خود نشان داده است. او باید جزییات بیش از صد شخصیت و روابط متغیر

آنها با یکدیگر را در ذهن نگهدارد.

او ناچار است تضمین کند که نه تنها افراد بلکه سازمانها هم در رقابت متقابل باشند، به طوری که

همکاری و نه رقابت بین افراد وزارتخانه خطری متوجه او ننماید. در همان حال این افراد و سازمانها باید

به گونه ای بازی داده شوند که در عین بی اعتمادی به یکدیگر و بدگمانی نسبت به خود و هموطنان خود به

مدت طولانی با جدیت کار کنند تا به اهداف مشترکی که شاه برای کشور در نظر گرفته است، دست یابند.

ص: 378

این سیستمی است که شاه توسط آن بر یک ملت استوار و یک موج پرخروش اقتصادی فرمان رانده و

آن را اداره کرده است. در یک چنین نامه ای جای کافی وجود ندارد اگر بخواهیم پشتیبانی فرعی از این

سیستم را که به وسیله کاربرد ماهرانه اندازه های حساب شده سرکوبی و فشار و همچنین استفاده از

مجاری متعدد اطلاع به مدارج عالیه و ارائه دقیق چهره فرمانروا را توصیف کنیم. در هر صورت اینها برای

شما آشناست و در رژیمهای مدبرانه توتالیتر در هر جای دنیا مشترک است.

هدف من در بقیه نامه توصیف فشارهای وارد بر رشد توسعه اقتصادی در این سیستم، اثرات اجرای

20 ساله این سیستم روی شاه و جامعه ایرانی و پیشنهاد کردن گامهایی است که ما ممکن است در پرتو این

عوامل برداریم.

ناظران ایرانی و خارجی هر دو بر سر این مطلب توافق دارند که نیازمندیها و عملیات تجارتی و اقتصاد

رشد یابنده ایران، ظرفیت اداره سیستم سیاسی شخصی شاه را بسیار سنگین می نماید. یک نشانه این

مطلب اهمیت و رشد عظیم فساد در دولت ایران است. این در ایرگرام (airgram)ضمیمه که من در آماده

کردن آن کمک کردم و هنوز درست است، توصیف شده است، به طور انفجارآمیزی رشد کرده است و من

معتقدم که فساد و تورم که تا حدودی به هم ارتباط دارند روشن ترین علل بی ثباتی در ایران هستند.

اما در مدت طولانی یا کمتر این خطرهای فوری به خاطر بی کفایتی و بی ظرفیتی سیستم سیاسی شاه

برای اداره رشد اقتصادی تقویت و تشدید می شود. امیدوارم توضیحاتم مطلب را روشن کرده باشد که این

سیستم با اعطای مهارتهای غیر معمولی به شاه برای حفظ کنترل و تمرکز دادن قدرت، فوق العاده است. در

مراحل اولیه توسعه اقتصادی ایران قدرت و کنترل مرکزی آنها به طور قابل قبولی در ضمانت اینکه در

ارتباط با چند پروژه زیربنایی Infastructureکه سریعا در آن زمان جلو افتاد، بدون اینکه به خاطر تأخیر

در دیوانسالاری سست و عظیم ایران خراب شود، مؤثر افتاده بود. اما در حال حاضر برای توسعه

اقتصادی ایران مهمتر از ساخت و تأسیس مسئله مدیریت و اداره می باشد.

سیستم سیاسی مرکزی شاه به هر حال در تمام سطوح نیازمند مدیرانی است که دارای حالتی باشند که

نه فقط رقابت دیوانسالارانه عادی، بلکه رقابت شخصی شدیدی نیز بین آنان حکمفرما باشد. نیرو و

اندیشه ای که باید صرف مطالب اساسی شود، در عوض، صرف دسیسه های مزمن می شود. از آنجایی که

قدرت شامل قدرتی است که تقسیم می شود، تمرکز قدرت و کنترل در بالا نیازمند این است که مقدمتا تمام

تصمیمات در آغاز گرفته شود.بنابراین سیستم کنترل سیاسی ایران بیشتر درباره هرم خشن مدیریتی که

عموما رژیمهای توتالیتر و کشورهای در حال توسعه را شکل می دهد، مبالغه می کند. به علاوه چون

سیستم تمامی قدرت را برای همه منظورها در اختیار شاه قرار داده، هنوز امکان ندارد کسی به نمایندگی یا

وکالتا بدون اینکه تمام سیستم و موقعیت شاه را مورد تهدید قرار دهد،وظایف خاص اقتصادی را انجام

دهد.

به این ترتیب این کفش کهنه در اکثر جاها در هر زمانی بیشتر و بیشتر پا را می زند. اما ایرانیان

تحصیلکرده خارج، محیط درگیری درون فردی را در وزارتخانه ها و آژانسهایی که اداره کننده توسعه

اقتصادی هستند، تقریبا غیرقابل تحمل می یابند. به علاوه، کندی و تناقض در تصمیم گیری، حس

پراگماتیسم ایرانی و استانداردهای غربی را در چگونه انجام دادن کار که خصوصیت این اشخاص است

آزار می دهد. نتیجه این، فرار مستمر مغزها به خارج (بر عکس تبلیغات دولت ایران) در تخصصهای مهم

ص: 379

چندی چون پزشکی و مهندسی است. شما ممکن است از بخش کنسولی، آخرین تعداد ویزای مهاجرت را

بخواهید. در ارتباط با این تصمیم والدین ایرانی طبقه متوسط است که می خواهند فرزندانشان تحصیلات

خارج را داشته باشند. چه در مدارس خارجی در ایران و چه در خارج،والدین امیدوارند فرزندانشان از

اینکه جنبه های منفی شخصیت ایرانی را بگیرند، پرهیز کنند. هم چنین یک مهاجرت دسته جمعی از

ادارات دولتی به طرف بخش خصوصی فعال ایران در جریان است. بسیاری از مستخدمین ترجیح

می دهند در شرکتهای خصوصی کار کنند و دیگران به طور کلی ادارات دولتی را ترک می کنند.

همزمان با این نیروها به طور فزاینده ای هدر می رود. این نیروها هرز رفته بسیار زیاد است. اما مهمتر و

تضعیف کننده تر هرز رفتن انسانها است. وزرا و کارمندان ارشد به طور عادی 15 ساعت در روز کار

می کنند از آنجایی که بایستی آنها آماده برای تصحیحات روزانه ضروری غیرقابل شمارش که حرکت

تشکیلاتشان را ممکن می سازد، باشند، این رأی آنها غیر ممکن است که درباره هر مسئله ای به طور ثابت

دقایقی چند بتوانند کار کنند، و این همراه با عدم امنیت دیوانسالاری که سیستم به آن اعتماد دارد، فشار

عصبی زیادی وارد می کند. در عین حال همان سازمانها جوانان با تحصیلات عالی به علت نداشتن

مسئولیت، ترش رو و بی مصرف می شوند، یا اینکه با اتخاذ تصمیمهای پیش پا افتاده لازم برای تنفیذ آنها در

معرض خطر از دست دادن مشاغل خود قرار می گیرند.

بنابراین به طور خلاصه سیستم سیاسی شاه، به او وسیله ای داده است که توسط آن ثباتی 20 ساله،

قدرت به طوری در حال رشد و بالاتر از همه رشد ثابت و عظیم اقتصادی را به دست آورد. هزینه فوری

استفاده از این سیستم، این است که اولاً شهرت و دوباره اعتبار بخشیدن به صفات منفی در زندگی و

شخصیت ایرانی است که ایرانیان خود از آن (صفات) به اندازه اثرات لاینفک آن، به علت موانعی که در راه

رسیدن به رشد ملی و مدرنیزه کردن، ایجاد می کند، متنفر هستند. هزینه بزرگتر و پردوام تر استحکام

بخشیدن به شکل مدیریتی است که اگر عوض نشود، به طور مهلکی رژیم را به خاطر علتی بدتر از انتقادی

که یک ایدئولوژی می تواند بر پیکر آن وارد آورد، تضعیف خواهد کرد. دیده خواهد شد که رژیم ظرفیت

دستاورد را نخواهد داشت و از نیل به اهداف خویش عاجز خواهد ماند.

این، خطر آشکاری برای منافع ما در ایران می باشد، خواه به تدریج، خواه ناگهانی. همان طور که در بالا

توصیف شد، تغییر اقتصادی به تغییر سیاسی منجر خواهد شد. این تغییر می تواند تا مرگ شاه به تأخیر افتد،

که در این صورت احتمالاً یک دوره طولانی بی نظمی و بی قانونی در بین طبقه متوسط ایران که از قبول

ادامه سیستم شاه خودداری کرده و سعی می کند روی یک سیستم جدید کار کند، به وجود بیاید. متناوبا

سیستم ممکن است تدریجا طی یک مدت طولانی فرسوده شود. این نوع فرسایش ممکن است اشکالاتی

بگیرد که شاه لزوما در آغاز آنرا تشخیص ندهد. (برای مثال مطلب زیر را ببینید).

وقتی برای شاه مسجل شد که سیستم کنترلش از هم پاشیده شده، با سرعت و شتابزدگی احتمالاً با

روشهای مؤثری که برای تکنوکراتها که چرخ ایران را می گردانند، غیرقابل قبول است، درصدد تصحیح آن

بربیاید. علاوه بر این، این عکس العمل او را شبیه به یک Canuteمی کند که سعی دارد مسیر طبیعی و آرام

تغییر را حفظ کند. به خاطر نسبت نزدیک ما با شاه خطرهایی که متوجه شاه است، خطر برای ایالات

متحده نیز محسوب می شود، مگر اینکه ما وی را آماده و وادار به قبول آنها بکنیم یا ارتباط خویش را، از

تلاشهایی که او در جهت باقی ماندن آن (خطرها) می کند، قطع کنیم. ما همچنین باید روشن کنیم که ایالات

ص: 380

متحده، این پیشرفت در زندگی ایرانیان و برخورد آن را با سیستم کنترل سیاسی ایران درک کرده است، و

این تغییرات را به عنوان چیزی طبیعی و مطلوب، قبول می کند.

بسیاری از تغییراتی که من فکر می کنم که می توانیم حمایت و تفاهم خود را از آنها نشان دهیم، قبلاً در

بخش خصوصی آغاز شده است. در سال 1970، مرکز مطالعات مدیریت ایران ICMSدر اینجا تأسیس

شد. که امسال اولین گروه از آن فارغ التحصیل خواهند شد. همان طور که احتمالاً اطلاع دارید، این مرکز

نسخه بدل مدرسه بازرگانی هاروارد است و به موجب قرارداد 10 ساله، این مرکز زیر نظر هاروارد اداره و

برنامه درسی آن کنترل می شود. شاه، زمین مرکز را هدیه کرد و شاهزاده عبدالرضا به عنوان رئیس هیئت

مدیره ای که ظاهرا هنوز مرکز مطالعات مدیریت ایران را، که به عبارت فارسی یک تشکیلات به غایت

تخریبی است، نشناخته است، منصوب گردید.

مدرسه، جدا از هدایای شاه که قبلاً ذکر آن رفت، تماما به بخش خصوصی تکیه دارد. مؤسسین و

حامیان آن صریحا قصد دارند با تدریس تکنیکهای مدیریت جدید در مدرسه، فشار مانع را در راه

مدیریت خوب و صحیح برداشته و محیط بی معنی و هیجان آمیز رقابت شخصی را که الآن تا اندازه زیادی

در بازرگانی خصوصی و بخش دولتی نیز حکمفرماست، بشکند. در خاتمه این، آنها اصرار دارند که مرکز،

وابسته به کمکهای دولت نباشد و در عوض طبق قرارداد تحت نظر هاروارد باشد. من انتظار دارم که مرکز،

در آینده تحت فشار زیادی باشد تا خود را تغییر داده و منطبق بر سیستم باشد. در حقیقت یک چنین

حمله ای توسط قاسم خرد جو، رئیس هیئت مدیره IMDBI که عضو هیئت مدیره مرکز مطالعات نیز هست،

قبلاً شده. ممکن است از شما تقاضای کمک و راهنمایی غیر رسمی در این موقعیتها و در فرصتهای دیگر،

چه تشریفاتی و چه جدا، بشود که شما حمایت خود را از مرکز مدیریت ایران، نشان بدهید، با درک و قبول

اینکه این مرکز چه معنی و اهمیتی برای ایران دارد.

بخش خصوصی همچنین شروع کرده است به شناخت و عمل بر طبق اینکه پول را برای مردم بیش از

هر چیز دیگر خرج کند. تمام طبقات از کارمندان دولت به طور فاحشی کم حقوق می گیرند و وضعیتی

است که فساد و بی کفایتی را افزایش داده، و این سابقا برای کارمندان بخش خصوصی در تمام سطوح بجز

در سطح خیلی بالا صدق می کرد.

اکنون به هر حال، صنعت خصوصی شروع به مقابله با مشکل عدم کفایت پرسنل و مغزهای متفکر، به

وسیله بالا بردن حقوق و امتیازات مخصوص در استخدام کارمندانی جدید با مهارتهای خاص، کرده است

برای مثال، فارغ التحصیلان مرکز مطالعات مدیریت ایران و مدرسه بازرگانی خارجی، اکنون به طور

منظم حقوقهایی بیش از 120 هزار ریال در ماه دریافت می کنند، در حالی که حداکثر حقوق پرداختی از

طرف دولت در حدود 30 هزار ریال است. این کمی حقوق کارگران دولت، رابطه مستقیم با ایالات متحده

دارد. بنا بر بررسیهایی که سازمان بین المللی کار انجام داده، دولت تعداد بسیار زیادتری کارمند طبقه

متوسط نسبت به بخش خصوصی دارد و تمام کارمندان دولت ایران کم حقوق می گیرند.

این همه برای یک حقوق کارمند دولت آنقدر ساده است که نمی تواند باور کند که کمی حقوق وی به

خاطر این است که شاه بیلیونها دلار جهت خرید اسلحه از آمریکا بر باد داده است. این وضع زمانی وخیم

می شود که کارمندان دولت خدمات اجتماعی حیاتی از قبیل بهداشت و تحصیل، را فراهم می کنند. در حال

حاضر خشمی عظیم جامعه را فرا گرفته چون درست در زمانی که بالاترین حد خریدهای اسلحه دولت

ص: 381

ایران، در معرض عموم قرار گرفت، وزیر بهداری شروع به استخدام پزشکان پاکستانی جهت کار در

استانها کرده است تا از دادن حقوق و تهیه مسکن و امتیازات حرفه ای که پزشکان ایرانی در صورت ترک

تهران و یا به خاطر عزیمت از خارج، طالب آنها هستند، اجتناب کند. ممکن است فرصتی به دست آورید و

درباره این مسئله با شاه صحبت کنید... من می دانم که سفیر مک آرتور در رابطه با حقوق معلمین با شاه

صحبت کرد.

مدت زیادی است که مقامات در قسمتهای معین دولتی، لزوم روشهای مدیریت مدرن را دریافته اند.

این خصوصا در مورد آنچه که سابقا سازمان برنامه بود و حالا سازمان برنامه و بودجه است، صدق

می کند. شاه همیشه نظر دوگانه ای نسبت به این سازمان که بسیاری از بهترین مغزها را تحت نظر رهبرانی

قوی و محکم مثل عبدالحسین ابتهاج و خداداد فرمانفرماییان، به دولت جذب کرده، داشته است. شاه

تمایل داشته است که استقلال سازمان برنامه را در طول سالهای گذشته، که تلاشهای زیادی در جهت اینکه

یک طرح در مدت تعیین شدن، به اهداف خود برسد و طرح جدیدی آماده شود، انجام می شد را تحمل

کند.سپس به طرز مؤثری در اولین سال طرح جدید، قدرت و موقعیت طرح را کاهش دهد. این کاهش

قدرت در طرح همیشه باعث عصبانی شدن کارگزار شده است گرچه نتایج (کاهش قدرت) برای او شخصا

در طول سال، کمتر مهم و جدی بوده است. ابتهاج برای مدتی به زندان رفت و فرمانفرماییان فقط از کار

برکنار شد.

شرکت ملی نفت ایران، در حال حاضر نمونه دیگری از یک چنین محیطهایی در دولت است، در حالی

که مقامات خود را با مسئولیتهای تازه زیر نظر مدیریت جدید یا کنسرسیوم تطبیق می دهند. سؤال اساسی

آنها این است که چطور از روشهای مدیریت جدید که کنسرسیوم همیشه داشته است، در سیستم کنترل

سیاسی آینده استفاده کنند؟

ظاهرا راه حل این است که شرکتهای فرعی نظم یافته با خطهای مدرن، که با موضوعات عملی سر و

کار دارند، بیشتر باشند، در حالی که شرکت ما در شرکت ملی نفت ایران و شرکت فرعی به راه پیشین خود و

همچنین به ایفای نقش قبلی خویش در جریان سیاسی شاه ادامه دهد. فشارهایی که این ایجاد خواهد کرد

واضح است. قسمت مشکل تر به عهده شماست که به شاه در درک این مطلب یاری دهید که جوش و

خروش و تغییرات حاصله از این تلاشها، و روشن کردن گاهگاهی و نامنظم سیاست ایران که نتیجه

اجتناب ناپذیر آنها خواهد بود، بر بی ثباتی ای که مطمئنا و بالمآل در صورت حفظ این فشارها یا سیاست

شل کن سفت کن اختناق و آزادی توسط شاه خواهد انجامید، ارجحیت دارد.

تا به حال من پیشنهاد گامهایی می کردم که ما می توانستیم در تعقیب منافع خویش در موقعیت فعلی و

در رابطه با شاه که به احتمال زیاد تا مدتی که در پیش است زنده می ماند، برداریم. معتقدم که ما همچنین

باید به خاطر احتمالات دیگر در آینده نامعین که اکنون، احتمالاً به نظر می رسد ولی امکان باقی ماندنش

زیاد است، احتیاط هایی بکنیم. ارزش چنین احتیاطی این است که در جلوی چشمان ایرانیان تحصیلکرده

و فهمیده ای که هر رژیمی در این مملکت ناچار متکی به آنان است، هویت ما را از شاه جدا می سازد. انجام

این کار در موقعیت فعلی از گذشته خیلی نزدیک تا اندازه ای آسانتر خواهد بود، زیرا که موضعی که شاه

گرفته درباره اینکه ایران یک ملت استوار و مستقل و بدون وابستگی به هیچ کشوری، دارای ایستادگی

کامل بین المللی باشد، راهگشای مقصد ماست. به هر حال اگر از روی بصیرت نگاه کنیم، این کار ما، این

ص: 382

نکته را روشن می کند که به خاطر پیوندهای فرهنگی و خصوصی طولانی ثابت و واقعیتهای جغرافیای

سیاسی و جغرافیای اقتصادی ما منافع دائمی در ایران داریم.

همچنین ما باید این نکته را روشن کنیم که ما و شاه، با هم در تأکید و افتخار به خاطر احترام گذاشتن به

ارزشهای ایرانی و اصول انقلاب سفید سهیم شویم تا در مقابل از شاه، احترام متقابل به قانون اساسی و

استانداردهای خود را، بخواهیم. شاه از ما می خواهد که قانون اساسی خویش را تغییر داده و از فعالیت

سیاسی قانونی و اظهار عقیده در ایالات متحده به طور مؤدبانه ولی قاطعانه و بدون عذرخواهی،

جلوگیری کنیم. در صورت تکرار این درخواست و تقاضا این نکته باید روشن شود که اینها بیجا و

اهانت آمیز است.

اگر چه این تقاضا و رد آن به وسیله دو دولت، به عنوان مسایل محرمانه تلقی می شود ولی اخبار آن به ما و به

سرعت از دستگاه ایرانیان گسترش پیدا می کند. در همین جهت، ما باید هم چنین بر روی معامله متقابل

بیشتر در روابطمان اصرار کنیم. ما نباید محدودیتهای مسافرت مقامات کنسولی و دیپلماتیک خود را

بپذیریم. کمونیستی درباره سفر دیپلماتیک یک اساس کافی برای دولت ایران فراهم آورده، تا یک چنین

شروطی را بر دیپلمات های کمونیستی به عنوان یک معامله متقابل تحمیل کند، بحث اینکه یک چنین

محدودیتهایی لازم است تا دولت ایران قادر به جلوگیری از دیپلماتهای کمونیست باشد بی مورد و

بی اساس است. به علاوه باید دولت ایران را وادار کنیم که پاسپورت های آمریکایی که ما به ایرانیان

می دهیم، قبول کند. این باعث می شود که هم ایرانیان و هم آمریکاییان بتوانند در ایران اقامت داشته باشند

و به خصوص به خاطر مشکل زنان آمریکایی که در تأهل مردان ایرانی هستند، دارند. نکته معمول این

است که بر طبق قوانین بین المللی ایران منحصرا حق تعیین وضع ملیت افرادی که در حیطه کشور زندگی

می کنند، دارد. هیچ شکی درباره وجود این حق نیست. مسئله این است که اجرای این قانون با روابط

دوستانه ای که ما و شاه، ادعای داشتن آن را داریم، مناسب است یا نه. از همه اینها گذشته، دولت ایران طبق

قوانین بین المللی حق دارد شما و من را بدون توجیه P.N.G. کند، اما دولت ایالات متحده مطمئنا یک

چنین عملی را از طرف ایران، بدون اعتراض و اخطار نمی پذیرد. این یک مسئله حقیقی و بسیار دشوار

است.

گاهی اوقات تا خودکشیهایی در بین زنان آمریکایی در ایران اتفاق می افتد، هر سال درخواستهای

دیوانه کننده ای از طرف زنان آمریکایی از بخش کنسولی می شود که آنها به خاطر قانون طلاق در ایران از

فرزندان خود به طور دائم جدا هستند و از اینکه شوهرانشان اجازه دیدار آنها را با فرزندانشان نمی دهند،

رنج می کشند و یا به خاطر اینکه شوهرانشان اجازه لازم برای صدور پاسپورت ایرانی را به همسرانشان

می دهند، خود را به طور دائم در ایران گرفتار می یابند.اگر وضعیت خیلی بد است یا زنان آمریکایی علایق

زیادی در آمریکا دارند گاهی می توان کاری برای آنها انجام داد. به هر حال، با وجود خط مشی فعلی

سفارت، بخش کنسولی، در بیشتر موارد، هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. من نمی گویم که این زنان،

قهرمان هستند، یا اینکه ازدواج مختلط در ایران، مشکلتر از هر جای دیگر است. این به هر حال عامل

کلاسیکی در رویه دیپلماتیک بین المللی و آمریکایی است که به وسیله پافشاری بر رفتار برابر تبادلی برای

شهروندان، در روابط خود با دیگر کشورها، یک ملت، احترام برای خویش کسب می کند. ارزش، لیاقت و

جلب شهروندان مربوطه، ارتباطی به این ندارد. پافشاری بر این اصل، در اینجا، احترام زیادی برای ایالات

ص: 383

متحده کسب می کند. بسیاری از ایرانیان به خاطر اصرار ما، در اجرای حقوق کامل کنسولی در مدت

دستگیری و دادگاه Sharor La Bereking اگر چه آن دختر آشکارا، احمق بود، عمیقا تحت تأثیر قرار

گرفتند. استانداردها باعث می شود که صرف نظر از ماهیت کشورهای دیگری که ما با آنها، روابط خوب و

دوستانه ای داریم، آمریکا حقیقت را حفظ کند.

علاوه بر این، این مشکل زنان آمریکایی یک بمب ساعتی بالقوه، در روابط ما با شاه است. اگر یک

وقتی، یکی از این زنان خودکشی کرده و یا کتک خورده، دختر یک سناتور یا برادر زاده رئیس دادگاه عالی

باشد. بنابراین، من پیشنهاد می کنم این مشکل با شاه مطرح شود، تا آنجایی که من می دانم، فکر نمی کنم

هیچ یک از سفرای ایالات متحده در سالهای اخیر در ایران، درباره این مطلب، با شاه صحبت کرده باشد.

من فکر می کنم عنوان کردن مطلب او را قانع می سازد و این، از مسایلی است که شاه با یک دستور عمومی

می تواند حل کند.

باز هم مطلب، برای نوشتن هست، ولی در آن صورت، وقتی برای تایپ کردن باقی نمی ماند. چند نکته

در آخر هست، که بعضی از آنها به متن اصلی نامه ای که من می خواهم بدون رعایت هیچ گونه نظمی تقدیم

کنم، مربوط است. من امیدوارم که شما، خط مشی ترغیب به گزارش کردن وقایع کوچک را همان طور که

اتفاق می افتد بدون اینکه مستلزم تطابق با خط خاصی در سفارت باشد، ادامه دهید. یک مسئله دشوار،

گزارش کردن شایعاتی است که اخیرا در رابطه با ازدواج قانونی دوم شاه با گیلدا عضد، اوج گرفته است.

مسئله اینجاست که آیا شایعه به طور گسترده ای به وسیله ایرانیان مهم پذیرفته شده یا نه، تا آنقدر که آنها،


نسب به آن عکس العمل نشان دهند. بسیاری از این شایعات را، یک مدت طولانی نمی توان تأیید کرد اما

عکس العمل نسبت به یک شایعه ای که برای ایالات متحده اهمیت دارد، یک حقیقت قابل تأکیدی است که

باید گزارش شود.

گاهگاهی، دولت ایران دادگاههای قانونی تروریستها را علنی می کند. این دادگاهها به وسیله نظامیان

اداره می شود که نه فقط استانداردهای آمریکایی و اروپای غربی لازمه مراحل دادگاه را نقض می کنند،

بلکه همچنین از حفاظتهای امنیتی و رویه ای که مجرم به طور عادی در دادگاههای عادی ایران دارد،

چشم پوشی می کند.

خبرنگاران غربی و نمایندگان سازمانهای بین المللی که شامل آنهایی است که قابل احترام و غیر

کمونیست هستند مثل هیئت ژوری بین المللی سازمان ملل ((Geneva، در این دادگاههای علنی شرکت

می کنند. نتیجه، عکس العمل بد در مطبوعات بین المللی و محکوم سازی به وسیله سازمان بین المللی است

که هویدا، شاه و سخنگوی دولت ایران به آن به صورت بدی، جواب می دهند. از این رو تصور جهانی از

اینکه این رژیم تجاوزکار و متکبر است، تشدید می شود. آنها به نظر نمی رسد هیچ گاه کنجکاوانه بفهمند.

سیر قبلی حوادث، حداقل سه بار در زمانی که من اینجا بودم، اتفاق افتاده است. ما دو کار می توانیم در

این باره انجام دهیم.

اول، هنگامی که یک دادگاه، علنی اعلام شد و مطبوعات دعوت شدند، ما باید اجازه برای یک مأمور

سفارت، برای شرکت در دادگاه بگیریم و در صورت موافقت، یک نفر را به دادگاه بفرستیم. این مطلب به

صورتی قوی مطرح می شود طوری که این اهانت به ما نشود که مربوط به دادگاه هستیم. اگر دولت ایران در

علنی کردن دادگاهها، پافشاری کرد، ما باید اولاً بشناسیم: در این دادگاهها چه می گذرد. به خاطر اینکه

ص: 384

وزارت امور خارجه و دولت آمریکا آماده برای پرسش انتقادی باشد که به شاه بفهمانیم چرا در این موقع،

علنی کردن دادگاه، در مقابل بیشتر غربیها صرف نظر از تعهدات سیاسی آنها (غربیها) و گناهکار یا بیگناه

بودن متهم، اینقدر اهانت آمیز است. انجام این کار دشوار خواهد بود. افرادی که می توانند نقطه شروع

باشند، علم و هویدا هستند. یک تذکر مفید و محتاطانه به شاه می تواند این باشد که به او گفته شود که این

نوع دادگاهها، کاری است که کمونیستها انجام می دهند.

آخرین نکته در این نامه شاید مهمترین آن باشد. در سه سال و نیم اقامت در اینجا، من در خدمت سه

سفیر بوده ام. رهبری خاص مسایل ما در ایران کاملاً مستلزم وجود سفیری به مدت طولانی در ایران است.

از این رو، وقتی من اینجا را ترک می کنم، خیلی امیدوارم که شما بتوانید حداقل بیش از سه سال در ایران

بمانید و رهبری سفارت را به عهده بگیرید و هم چنین نوعی رابطه توسعه یافته با شاه برقرار کنید که ما در

سالهای دشوار آینده به آن احتیاج خواهیم داشت.

با احترام

جان.ال.واشیورن

منشی دوم سفارت




اهداف: اهداف اصلی شما در رابطه با جلسه و یا نشست با شاه عبارتند از

ص: 385

سند شماره 12

وزارت امور خارجهسرّی آوریل 1974 فروردین 1353 ایران

اهداف و اوضاع

اهداف: اهداف اصلی شما در رابطه با جلسه و یا نشست با شاه عبارتند از:

شرح دادن تلاشهای صلح جویانه شما در خاور میانه و طرحهای شما در قدمهای بعدی به طوری که او

بفهمد تا چه اندازه کمکش به مصر و اردن اهمیت دارد. بنابراین او لزوم تلاش جهت اختلاف بین سوریه و

عراق را می تواند بفهمد.

آگاه سازی شاه در مورد روابط بین شوروی و آمریکا در خاورمیانه و یک جا دوباره به او اطمینان و

قوت قلب بدهید که شما هنوز از روی احتیاط با بن بست رو به رو می شوید.

تصدیق و تأیید کمیسیون مشترک اقتصادی در طرح کابینه با گروههای اجرائی زیر است و توافق روی

یک بیانیه از برنامه هایی که می تواند در خلال ملاقاتهای شما انجام پذیرد.

تأکید مجدد در مورد تمایل آمریکا برای ادامه همکاری نزدیک با ایران در مورد امنیت منطقه ای و

همکاری نظامی تا آنجایی که امکان داشته باشد. تبادل نظر بر روی کوششهای شاه برای کمک و همکاری

با رژیمهای دوست در منطقه و ارتباط دادن کوششهای او با کوششهای ما.

بیان نقطه نظرهای ما در مورد وضعیت اقتصادی جهان، مخصوصا تشریح خواسته ما در مورد قیمت نفت

در رابطه با ثبات اقتصاد بین المللی که منافع ایران بدان بستگی دارد.

هر کدام از مطالب گفته شده بالا با جزئیات نکات مورد بحث زیر در رابطه می باشند.


اوضاع

اوضاع:

ایران با افزایش چشمگیر درآمد نفت، چشم اندازهای اقتصادی خوب، افزایش اختیارات سیاسی و

توانایی در اعمال قدرت خارجی که برای قرنها از آن محروم بود، پیش می رود. شاه در مورد موقعیت

سیاسی محلی خود مطمئن است و اعتقاد دارد که ابتکار عمل در خلیج فارس و اوپک در دست اوست، و او

توسط برنامه هایی سعی در نشان دادن این مطلب که ایران درآمدهای نفتی خود را در راه درست و اساسی

به کار خواهد برد، دارد. مانند تحصیلات ابتدایی مجانی، توسعه برنامه های بهداشتی، اهدای وام به

کشورهای عقب مانده و غیره. ایرانیان به علت نقش رهبری که در افزایش قیمت نفت در 1973 داشته اند

مورد انتقاد قرار گرفتند و طرح اهدای وام آنان حمایت زیادی کسب نکرده.

روابط ما با ایران در یک حد خیلی نزدیک ادامه دارد، و ما سعی داشتیم که روابط دو جانبه خود را در

زمینه اقتصادی و فنی با در نظر گرفتن هدف ایجاد یک چهارچوب و جوی برای بحث در مورد مسایلی از

قبیل منافع استراتژیکی و نفت گسترش دهیم. شاه به این مسئله جواب مثبت داده است. او به خصوص

علاقه زیاد به قدرت اتمی نشان داده و خواهان حل جزئیات آن شده. از فرصت استفاده کرده اعلام می کنیم

که کمیسیون مشترک همکاری اقتصادی هم تشکیل شده، در زمینه های نظامی ما همکاری خیلی خوب و

نزدیک داریم. فقط مسئله علاقه شاه برای تولید موشک در ایران را باید حل کنیم و به او اطمینان دهیم که

متخصصین کافی برای بهره برداری از وسایل آمریکایی به او خواهم داد. ولی تنها مسئله ای که بین آمریکا

و ایران باقی می ماند مسئله قیمت نفت می باشد که در این زمینه ایرانیها راه دشواری را پیش گرفته اند و

ص: 386

مسئله دیگر پیشنهاد وام برای توسعه کشورهای خارجی است، که ترس ما از این است که این کار وامهایی

که به طور معمول به سازمانهای کمک بین المللی داده می شوند را به جاهای دیگر منحرف خواهد کرد.

وزارت خارجه، آوریل 1974


مسایل و نکات مورد بحث

مسایل و نکات مورد بحث

وضعیت اعراب و اسرائیل


وضعیت اعراب و اسرائیل:

تجزیه و تحلیل دورنمای گذشته: شاه معتقد است که آمریکا باید از هرگونه کوشش برای فراهم

ساختن هر چه زودتر راه حل مناسب بین اعراب و اسرائیل دریغ نورزد. او با یهودی کردن اورشلیم ظاهرا

مخالف است و از کناره گیری اسرائیل از تمام مناطق اشغالی عرب و برگرداندن در مورد آنچه که در حال

حاضر ما انجام می دهیم و نقطه نظرهای ما در مورد استقرار حاکمیت، می خواهد.

مسایل و نکات مورد بحث شما:

وضعیت مذاکرات ترتیب داده شده بین سوریه و اسرائیل و طرح بازگشت به کنفرانس ژنو را توضیح

دهید، که اهمیت این توافق این است که سوریه را از تندروها جدا خواهد کرد و زمان بیشتری برای

مذاکرات بین مصر و اسرائیل و شاید تحولاتی در جبهه اسرائیل و اردن به وجود خواهد آورد.

ما در یک خط باریک با روسها قدم برمی داریم و ما آنها را به اندازه کافی درگیر کرده ایم، تا نتوانند

مخرب واقع شوند و در عین حال کنترل محتوای مذاکرات در دست خودمان می باشد.

ما معتقدیم که شاه این استراتژی را درک خواهد کرد. رئیس جمهور سادات در حال انجام تحولاتی در

سیاست می باشد. ما عمیقا از پشتیبانی ایران در مورد کوششهایمان تشکر و قدردانی می کنیم.

وزارت خارجه آوریل 1974


روابط آمریکا و شوروی

روابط آمریکا و شوروی


تجزیه و تحلیل دورنمای گذشته

تجزیه و تحلیل دورنمای گذشته

شاه توجه زیادی به پیمان با شوروی و امکان اینکه آن منافع روسی را در خاورمیانه آزاد کند، دارد. او

علاقه زیادی به پیشرفت MBER و CSCE و مذاکرات سالت دارد. او معتقد است که ما قدرت دفاعی خود

را کاهش داده ایم و متحدان خود را در یک موقعیت آسیب پذیری رها کردیم. او حس می کند که آمریکا

نباید هیچ چیزی کمتر از برابری در MERV"Sرا بپذیرد. شاه معتقد است که عملکرد شوروی در

خاورمیانه نشان دهنده ادامه استفاده اقماری از قبیل عراق و یمن جنوبی برای انجام اهداف سیاست

خارجی خود می باشد، و شاه به ارزیابی ما در مورد نیّت و اهداف شوروی در خاورمیانه علاقه دارد.


مسایل و نکات عمده مورد بحث شما

مسایل و نکات عمده مورد بحث شما:


ما ملاحظه تمام جوانب کار را در مورد هدف شوروی در مذاکراتمان و CSCE را خواهیم کرد، و قدرت

دفاعی خود را از دست نخواهیم داد. هنوز برای اظهارنظر در مورد مذاکرات سالت و MBERزود است.

روس ها در خاورمیانه به طور چشمگیری سعی می کنند که حداقل در ظاهر، خود را در جریان صلح بین

اعراب و اسرائیل دخیل نشان دهند.

ص: 387

از زمانی که آنها تنزل اخیر را در این منطقه تشخیص داده اند، ما با دقت مسئله مناطق دیگر از قبیل

خلیج و عربستان جنوبی را تحت نظر داریم تا با اتخاذ تدابیری جلوی کوششهای جدید شوروی را در

منطقه بگیریم. هدف و برنامه ما تا اکتبر بر روی تحکیم وضعیت سیاسی استوار بوده، به صورتی که نفوذ

آنها را کاهش دهیم. افزایش حضور نیروهای دریایی ما در اقیانوس هند، به منظور زیر نظر داشتن عملهای

شوروی و اهداف او در منطقه می باشد.

وزارت خارجه آوریل 1974


مسایل و نکات مورد بحث

مسایل و نکات مورد بحث


افزایش همکاریهای دوجانبه

افزایش همکاریهای دوجانبه

تجزیه و تحلیل دورنمای گذشته: سفیر هلمز در مورد اهداف شما مبنی بر افزایش همکاری دو جانبه

به تفصیل با شاه بحث و گفتگو کرد و شاه با حرارت پاسخ داده. مقدار زیادی از جزئیات باقی مانده، که

مورد بحث و تصمیم گیری قرار خواهند گرفت.

مسایل و نکات مهم و اصلی که شما باید مطرح کنید:

ما از توافقی که با شاه بر سر تشکیل یک هیئت مشترک اقتصادی و انتصاب وزیر اقتصاد انصاری

به عنوان نایب رئیس ایرانی استقبال می کنیم. نایب رئیسها، منشی خزانه با منشی امور تجاری به عنوان

علی البدل خواهند بود. این دو نایب رئیس باید به زودی بر سر تاریخ اولین ملاقات هیئت همکاری کنند.

نقطه نظرات چیست؟

اگر شاه موافقت کرد، توافق بر روی کمیسیون مشترک اقتصادی بایستی در جلسه کار ملاقاتتان باشد.

(بیانیه ای به این منظور تهیه شده).

ما به طور کامل با آقای انصاری در مورد همکاری که شامل چه تعداد گروههایی که برای همکاری در

مسایل مختلف لازم هست، بحث و گفتگو خواهیم کرد. نقطه نظر ما این است که می بایست با دقت زمینه ها

را برای تمرکز و مرکزیت انتخاب کرده و توجه مخصوصی به اینکه کجا می تواند پیشرفت حاصل شود

داشته باشیم، ما می خواهیم از بحث ساده جلوگیری کنیم.

از رئیس کمیسیون انرژی اتمی آمریکا به همراه تعدادی از باتجربه ها و نخبگان دعوت به عمل آمد تا

در آینده نزدیک به تهران بیایند و در این مورد که ما چگونه می توانیم به بهترین وجه در رشته های

هستی ای همکاری داشته باشیم، صحبت و تبادل نظر نماید. در مورد نکات ویژه که شاه و هلمز در آن به

توافق رسیده اند باید صحبت شود، و اینها نقطه های شروع صحبت می باشند نه حدود صحبت.

تعداد اقلامی که مورد توجه شاه می باشند عبارتند از ساخت موشکهای نظامی در ایران و تهیه تعداد

بیشتری از تکنیسینهای نظامی آمریکایی برای مشورت با نیروهای نظامی و این خواستها مشکلات

تکنیکی جدی و مسایل قانونی در سیاست داخلی، ایجاد می کند. به هر حال ما آماده ایم که در مورد

جزئیات کانالهای فنی و تا آنجایی که به بهترین وجه نیازها و خواسته های او برآورده شود با آنها صحبت و

گفتگو کنیم.

ما از پیشنهادات شاه در مورد افزایش مباحث، تبادل نظرهای سیاسی و حفاظتی، ملاقات و نشستهای

عادی در زمینه دو جانبه در وزارت امور خارجه و سطح رئیس ستاد بزرگ ارتش با خوشرویی تمام

ص: 388

استقبال می کنیم.

وزارت خارجه آوریل 1974


حفاظت منطقه ای

حفاظت منطقه ای

تجزیه و تحلیل: به علت حضور شوروی در کشورهای همسایه، شاه احساس بی ثباتی و عدم

استحکام قدرت می کند. او نگران جنبشهای رادیکال در خلیج فارس، دشمنی عراق نسبت به ایران

جداسازی در استانهای همجوار پاکستان می باشد. او نیاز این مسئله که می بایست همکاری بیشتری با

دولتهای عربی میانه رو داشته باشد را درک کرده است، که البته این مطلب در رابطه با رادیکاله کردن منطقه

و به منظور جلوگیری از آن می باشد. تهیه چنین همکاری ساده نیست به خاطر اینکه اعراب برای مدت

زیادی نسبت به ایران با تردید عمل می کردند. به هر حال اخیرا شاه کمکهای نظامی خود را به عمان برای

جلوگیری و متوقف کردن یمن جنوبی که از یاغیان ظفار پشتیبانی می کند افزایش داده و دولت او با

کمکهای اقتصادی به مصر موافقت کرده است.

در رابطه با شرق، او همکاری با پاکستان را ادامه می دهد و در همان زمان روابط خود را در چند ماه

اخیر با هندوستان و افغانستان افزایش داده است. و در حال حاضر سعی بر این دارد که همکاری خود را با

تعدادی از دول عربی افزایش دهد و مشکل اصلی در مورد همکاری با عربستان می باشد. و او عراق را

به عنوان قمر شوروی می شناسد و از مدتها قبل به عنوان دشمن ایران محسوب می شود. شاه در نظر دارد

آنچه را که می تواند برای خارج ساختن بغداد از حالت توازن، انجام دهد و بدین خاطر او کمکش را به

جنبش کردهایی که تحت رهبری بارزانی می باشند ادامه می دهد.


مسایل و نکات مهم مورد بحث

مسایل و نکات مهم مورد بحث:

ما با دقت هر چه بیشتر به مسایل حفاظتی منطقه می نگریم. آمریکا پشتیبانی بی دریغ خود را از

کوششهای ایران در قوی کردن خویش و همکاری ایران با همسایگان میانه روی عرب ادامه می دهد.

ما افزایش نیروهای نظامی ایران در عمان را تأیید می کنیم، حرکتهای اخیر او را در رابطه با کمکهای

اقتصادی به مصر را تحسین می کنیم. این مسئله باید فعالیتهای سیاسی و اقتصادی ما را در مصر افزایش

دهد و طوری طرح ریزی شود که بتواند رئیس جمهور سادات را از نفوذ روسها برهاند. و ما امیدواریم که

شاه در مورد افزایش همکاری با عربستان سعودی دلسرد نشود، و می دانیم که این کار ساده ای نیست. ولی

همکاری نزدیک بین ایران و عربستان سعودی یک امر ضروری در ثبات آینده و پیشرفت در منطقه خلیج

می باشد. و ما امیدواریم که امکان انجام کارهای بیشتر از طرف ایران نسبت به اردن که نقش اساسی و

مرکزی در استراتژی خاورمیانه و کشورهای کوچکتر از قبیل یمن جنوبی و مناطق شیخ نشین دارد، باشد.

گزارشهایی مبنی بر اینکه عراق تمایل به مستحکم کردن روابط خود با کشورهای غربی دارد، به دست ما

رسیده است. و ما دوست داریم نظر شاه را در این مورد و لزوم چگونگی معامله با عراق را بدانیم، و در

صورت امکان شما می توانید نظر او را در مورد وضعیت کردها بپرسید. ما از کوششهای ایران در امر تهیه

کمکهای نظامی مدرن به پاکستان قدردانی می کنیم. این مسئله به ثبات منطقه کمک می کند و باعث

حفاظت و اعتماد به نفس پاکستان می شود. یک کمک متوسط به پاکستان باعث نگرانی هندوستان

ص: 389

نخواهد شد، چون به هر صورت هندوستان دلایل اقتصادی قوی برای برقراری دوستی با ایران را دارد. ما

از اینکه شاه با رغبت پیشنهاد ما را مبنی بر تعهد ایران در قرار دادن یک برنامه کمک مالی در صدر برنامه ها

به پاکستان پذیرفته است، خوشحال هستیم.

به نظر می رسد که رژیم افغانستان در ماههای اخیر نسبت به مسئله پرشتانیستان نسبتا ساکت مانده

است، ولی فکر می کنیم که نفوذ شوروی در آنجا به طور چشمگیری افزایش یافته و احتمال بالقوه دردسر

باقی مانده است. ما باید نسبت به ماجرای افغانستان در این مسئله جویا باشیم و بدین خاطر این مسئله را

تا آینده نزدیک مناسب نمی بینم. ما از کوششهای ایران در امور توسعه روابط افغانستان قدردانی می کنیم.


همکاری نظامی

همکاری نظامی

تجزیه و تحلیل

تجزیه و تحلیل:

همکاری نظامی ما با ایران از موقعی که رئیس جمهوری نیکسون در ماه مه 1972 از ایران دیدن کرده

تا حدود زیادی بیشتر شده. علاوه بر فروشهای زیاد وسایل نظامی و ادامه مأموریت مستشاری نظامی ما،

ما در حدود بیش از 500 نفر تکنسین نظامی را به منظور کمک به ایرانیها در بهره برداری وسایل جدید

آمریکایی تهیه کرده ایم، و معتقدیم که کانالهای دو طرفه موجود در امر کمکهای نظامی به خوبی کار خود را

انجام می دهند، و مکانیزمهای جدید مورد نیاز نمی باشند، اصولاً ایرانیها از همکاری نظامی ناراضی

هستند، ولی شاه امکان دارد که اطمینان مجددی در مورد پشتیبانی نظامی در رابطه با تأمین تکنسینهای

نظامی آمریکای از ما بخواهد. او ممکن است که تقاضای ساختن یک کارخانه کوچک موشک سازی در

ایران را بنماید.


مسایل و نکات مهم مورد بحث

مسایل و نکات مهم مورد بحث:

ما هر کاری که از دستمان در جهت فراهم آوردن تکنسین ماهر در امر بهره برداری از تجهیزات

آمریکایی ارتش ایران برآید، انجام می دهیم، و با شاه در مورد مشکلاتی که در رابطه با افزایش مستشاری

فنی به وجود خواهد آمد، صحبت خواهیم کرد.

به خاطر پیچیدگی دستگاههای موشکی، ما ترجیح می دهیم که بحث در این زمینه از طریق کانالهای


ارتشی دو جانبه ادامه پیدا کند. مواضع کنگره هم مورد بحث قرار گیرد.


مسایل اقتصادی بین المللی

مسایل اقتصادی بین المللی

تجزیه و تحلیل

تجزیه و تحلیل:

از آن موقع که ایرانیها نقش عمده در افزایش قیمت نفت به تاریخ دسامبر 1973 پیدا کردند، قدمهایی

برای تثبیت موقعیتشان و کاهش اثرات این افزایش بر روی کشورهای عقب افتاده برداشتند. آنها یک نقطه

نظر اصلاح طلبانه از جهان اقتصاد در پیش گرفته و ادعا می کنند که ترقی روزافزون نامناسب غرب با

خرید نفت ارزان ممکن شده و صادرکنندگان مواد خام قیمت بالاتری برای تولیدات خود باید داشته

باشند. ایران اظهار داشته که سالانه 700 میلیون دلار به IMF(صندوق بین المللی پول) و 200 میلیون

دلار به IBRKقرض خواهد داد و همچنین یک توسعه بین المللی مالی برای کمک به کشورهای عقب

ص: 390

افتاده را پیشنهاد کرده است.

شاه همچنان بر این عقیده استوار است که قیمت نفت بایستی بالا بماند. در مجموع دولت ایران در

داخل برنامه های توسعه اقتصادی اش را افزایش داده و تحصیلات ابتدایی را رایگان اعلام کرده و یک

برنامه توسعه طب ملی را ایجاد کرده.

سخنگوی وزارت امور خارجه از یک قسمت از صحبتهایتان در 15 آوریل سازمان ملل متحد که

پیشنهاد کرده بودید که کشورهای عضو اوپک برای بالا بردن قیمت نفت مورد سرزنش قرار بگیرند، انتقاد

کرد. (ایرانیها دلیل این افزایش را مالیاتهای سنگین و سود کمپانیهای نفت می دانند) با این حال شاه نیز

نقطه نظر مثبتی برای صحبتهای شما در مورد کودها داشت زیرا او معتقد بود که نفت، بیشتر بایستی برای

استفاده های پتروشیمی و کمتر برای استفاده های سوختی به کار برود. ایران بیش از این نمی تواند تولیدات

نفتی خود را افزایش دهد.


نکات مورد بحث شما

نکات مورد بحث شما:

استقلال داخلی جهان اقتصادی ما به طور خوبی متعادل بوده و تقاضای ناگهانی از هر سویی غیرقابل

ارائه می باشد.

ما امیدواریم که کشورهای تولید کننده نفت در سیاست قیمت گذاری میانه روی را مد نظر قرار داده و

برخواسته هایشان که به ضرر دیگران می باشد، پافشاری نکنند. ما خوشحالیم که ایران مسئولیت کمک به

کشورهای عقب افتاده که از افزایش قیمت نفت متأثر هستند، پذیرفته. با این حال ما بر این عقیده هستیم که

بهترین کمک مناسب، وجود یک قیمت عادلانه می باشد.

پیشنهاد ایران برای وامهای نوسازی سازنده بوده و ما امیدواریم که کشورهای صادرکننده نفت منابع

نفتیشان را با کشورهای عقب افتاده هماهنگ کرده که این یک کار منظم و هدفدار می باشد. ما همچنان

امیدواریم که کشورهای تولیدکننده نفت حمایتشان را از ایجاد مؤسسات مثل IBRDو IMFافزایش دهند.


توانایی ما در اهداء چنین وام جدیدی توسط تعهدات قبلی ما به مؤسسات متفاوت و قوانین کنگره کاملاً

محدود می شود.

وزارت خارجه آوریل 1974



یادداشت دیرکرد برای بازرسان

ص: 391

سند شماره 13

تهران ایران

10 ژوئیه 1974 محرمانه

یادداشت به: سفیر کلاود.جی.راس

موضوع: یادداشت دیرکرد برای بازرسان

روابط ایران و آمریکا عالی است. در ایران، از موقعیت ممتازی برخورداریم و نقش برجسته ای در

محاسبات سیاست خارجی ایفا می کنیم. در تمام امر قابل ملاحظه منطقه ای یا بین المللی ما در واقع

دیدهای همانندی داریم و تنها استثناء مربوط می شود به تأمین و تعیین قیمت نفت.

مقصود ما، تضمین حفظ و تقویت این موقعیت است. در راه رسیدن به این هدف ما در پی سهم متناسبی

از تجارت خارجی قدرتمند ایران، طرحهای بلندپروازانه اقتصادی آن و ادامه دسترسی به مواضع برای

امکان فعالیتهای منحصر به فرد جاسوسی و مخابرات می باشیم. ما همچنین در پی آنیم که اطمینان حاصل

کنیم که ایران به ایفای نقش مسئول و سازنده ای در امور منطقه ای ادامه می دهد.

تعقیب این اهداف نیاز به تعداد متنابهی کارمند دارد. اینک تهران بزرگترین هیئت دیپلماتیک در خاور

نزدیک است، به اضافه ترکیب معمول هیئت دیپلماتیک، ما حضور نظامی عمده ای نیز در شکل هیئت

مستشاران نظامی، GENMISH و تیمهای کمکی عملیات فنی داریم. همچنین ما یک سپاه صلح (195

داوطلب)، یک انجمن بزرگ و فعال ایران و آمریکا، نمایندگانی از وزارت کشاورزی، اداره مبارزه با مواد

مخدر، تأسیس قریب الوقوع یک اداره خدمات مالیات داخلی در منطقه و حدود 20 واحد مجزا که عمدتا

در کار فعالیتهای نظامی و جاسوسی ما در ایران هستند، داریم.

از لحاظ تشکیلاتی ما مشکل چندان مهمی نداریم. اختیار و مسئولیت سفیر نسبت به تمام فعالیتهای

رسمی آمریکا در ایران مورد تفاهم بوده و به رسمیت شناخته شده است. واحدهای نظامی زیر دست تحت

اختیار هماهنگ کننده رئیس هیئت مستشاری که نماینده ارشد نظامی در ایران است عمل می کنند. او

مانند دیگر نمایندگان ادارات به سفیر گزارش می دهد و رهنمودهای خط مشی دریافت می کند. ارتباطات

طولی و عرضی از طریق جلسات روزانه رؤسای بخشها با سفیر جلسات هفتگی تیم کشوری و جلسات

ویژه تمام ادارات و نمایندگیهای دیگر در کشور حفظ می شود.

اگر چه مسئله عمده برجسته ای غیر از نفت وجود ندارد که بتواند باعث پاره شدن روابطمان با ایران یا

ادامه پی گیری اهدافمان شود، چندین موضوع هستند که باید ذکر شوند. آنها در ذیل بحث شده اند.


1 تعیین خط مشی

1 تعیین خط مشی

همان طور که اشاره شد مسئله ای که بیش از همه می تواند باعث پاره شدن مناسبات ایران و آمریکا

بشود، مربوط است به دید ما و مواضع مختلفمان نسبت به تأمین نفت و قیمت آن. در پی تصمیم جنجال

برانگیز اوپک در دسامبر 1973 به چهار برابر کردن قیمت نفت طی یک شب، این سفارت مداوما و به

تکرار اصرار کرده است که دولت آمریکا با کشورهای تولیدکننده به گفتگو بنشیند و موضع خود را به

صورتی معقول و معتبر و با به رسمیت شناختن کامل منافع و علایق ایران مطرح کند. ما متأسفیم که این

تبادل نظر هنوز انجام نگرفته است و برای ما هم توجیهات کافی فراهم نشده است، تا در مذاکراتمان با

ص: 392

دولت ایران مسئله را عنوان سازیم.

با دریافتن اهمیت روزافزون ایران، ما برای برنامه های جدیدی پیش قدم شده ایم که عمدتا از طریق

افزایش تجارت، سرمایه گذاری و مبادلات فنی و علمی روابطمان وسیع تر و عمیق تر گردد. در نظر گرفته

شده بود که این کار زیر نظر یک کمیسیون نوبنیاد، مشترک اقتصادی انجام گیرد. تا به امروز نتایج قدری

نگرفته اند. هدف ما از مطرح کردن این موضوع این است که بگوییم همچنان این موضوع مورد علاقه و

توجه ما است. ما نسبت به مشکلاتی که واشنگتن در هماهنگی و اجرای چنین کوشش جدید و عمده ای با

آنها مواجه است و همچنین پیشرفتهایی که در زمینه های مشخص مثل انرژی هسته ای به دست آمده است

بی تفاوت نیستیم.


2 اجرا و مدیریت

2 اجرا و مدیریت

در مجموع ما احساس می کنیم که هیئت کارکنان شایسته ای یا در اینجا و یا در راه دارد. به هر حال یک

مشکل سابقه دار ما انتصاب به موقع کارکنان است، بهتر است بین زمان تصدی یک پست توسط یک نفر و

جانشین وی مدت زمان مناسبی تداخل باشد. این امر مخصوصا در زمینه مسئولیتهای حساس مستقل و

عملیاتی که بر اثر نبودن تداخل امکان بسیاری از تماسها و آشناییهای با امور از دست می رود، وخامت

خود را نشان می دهد. ما درخواست یک برنامه معقول تر و مناسب تر برای انتصاب و تعریض کارکنان

داریم.

زمینه دیگر در ارتباط با مدیریت مربوط به بودجه و نحوه تنظیم بودجه مان می شود. اخیرا ما شاهد

افزایش سریع و غیر منتظره هزینه عملیات، هزینه زندگی در محل، ترازهای حقوق محلی و هزینه مسکن

بوده ایم. همچنین ما مجبور بوده ایم که کارکنان خود را به منظور رفع نیازهای پیش بینی نشده، عملاً

یکشنبه عوض کنیم. سیستم مالی و بودجه فعلی هیچ اختیاری برای حل به موقع این مشکلات با کارآیی و

ثمربخشی لازم را فراهم نمی کند، و یا فقط اختیار کمی می دهد. ما اغلب خود را در موقعیتی شبیه به «به

ماده 22 رجوع کنید» می یابیم که به ما می گویند چون در بودجه منظور نشده است، وجوهات در دسترس

قرار نمی گیرند. از طرف دیگر به ما می گویند درخواستهای وجوهات اضافی نباید در بودجه بیاید چون

اسناد مؤید آنها را فراهم نکرده ایم. غالبا رفع هر دو نیاز به طور همزمان غیر ممکن می باشد.


3 فعالیتهای سیاسی

3 فعالیتهای سیاسی

دولت در اینجا بسیار ترکیب یافته و استبدادی است. تمام تصمیمات اصلی در بالا گرفته می شوند.

پادشاه علاوه بر سلطنت، حکومت هم می کند. فعالیت سیاسی به معنی غربی آن جدیدالولاده است و به

دقت تحت نظر قرار دارد. به این ترتیب در این جامعه مقید و نیمه آگاه تماس سیاسی و اعمال نفوذ اکثرا

محدود به سطوح بالا می شود.


نارضایی و انتقاد بدون مرز نه تحمل می شود و نه مورد تشویق قرار داد. تماس خارجیان با ناراضیان و

آشنایی با دیدگاه های آنان نه تنها منع می شود بلکه اگر هم با سماجت پیگیری شود می تواند احتمالاً به

تحریک یا طرف شخص بینجامد. بدین ترتیب، کارمندان مأمور گزارش سیاسی باید در برقراری تماس و

به دست آوردن اطلاعات مورد علاقه ما باید دقت و زیرکی زیادی به کار برند. از آنجایی که در ایران روابط

ص: 393

بسیار شخصی اند، کارمندان موفق سیاسی باید در زمینه های شخصیت، تلقین فکر و قضاوت، استعداد

درخشان داشته باشند. در گذشته نه چندان دور کار تهیه گزارش سیاسی از این مرکز نه تنها از مشکلات

ناشی از محیط، بلکه از لحاظ عدم کارآیی لازم اداری دچار مشکلاتی بوده است. مشکل دوم به میزان

وسیعی رفع شده است و ما چشم به راه بهبود قابل ملاحظه ای در کیفیت و کمیت کار تهیه گزارش سیاسی

خود می باشیم.


4 امور سرمایه گذاری

4 امور سرمایه گذاری

مشکلات چندان مهمی در این بخش وجود ندارد


5 پیشرفت بازرگانی

5 پیشرفت بازرگانی

با اجرای یک برنامه تجارت کشوری و فعالیت یک مرکز تجاری، تهران زمینه آزمایش اقدامات

جدیدی در جهت پیشرفت بازرگانی می باشد. هر دو نسبتا جدید می باشند و ما هنوز در حال برآورد

کارآیی آنها در پیشبرد اهداف بازرگانی خود با در نظر گرفتن افزایش عظیم نیاز وارداتی ایران و توانایی

پرداخت آن می باشیم. یک تحلیل وضعی از سود یا زیان تلاشهای پیشرفت بازرگانی مشکل می باشد. در

زمینه خدمات، به هر حال بحثی نیست که تمام مستخدمین در این کار کاملاً مشغول ارائه خدمات به

بازدیدکنندگان که تعداد آنها همیشه در حال افزایش است و همچنین درخواستهای محلی و یا از آمریکا

می باشند.

نمی توانیم با رضایت تمام بگوییم که امکانات فعلی ما کافی یا مناسب برای ارائه همه خدماتی که

مطلوبمان هست، می باشد. خصوصا ما درخواست می کنیم که فضای اضافی برای کارمندان بیشتری در

بخش اقتصادی تجاری فراهم گردد و بشدت احساس می کنیم مرکز بازرگانی و فعالیت اداره تجاری باید

در یک ساختمان قرار گیرد. این نظر به واشنگتن ابلاغ شده است ولی جواب رضایت بخشی دریافت نشده

است.


6 یادداشت کنسول

6 کنسول یادداشتی تهیه کرده که در آن با ذکر مقداری تفصیلات درباره مشکلاتی که در کار کنسولی با

آنها مواجه هستیم، بحث کرده است. او آماده است اینها را تماما با شما در میان گذارد. اظهار نظر ما منحصر

به یادآوری این مطلب است که یکی از مشکلات ما مربوط می شود به حجم رو به افزایش متقاضیان غیر

مهاجر، اشکالات تشخیص صداقت این متقاضیان و مسایل فیزیکی سروکار داشتن با چنین تعداد زیادی

مخصوصا در فصل اوج گرفتن تقاضای ویزای دانشجویی. برای بهبود وضع ما اقدامات چندی اتخاذ


کرده ایم ولی مشکلات از لحاظ کار اداری و فیزیکی باقی می ماند که محتاج توجه و تصمیم واشنگتن

می باشد.


7 جاسوسی داخلی

7 جاسوسی داخلی

در مجموع در این ناحیه از لحاظ کارمندان مضیقه ای نیست. گزارشات جاسوسی برای بررسی

یکپارچگی و کیفیت توسط مشاور و یا اگر باشد، توسط سطوح بالاتر تجدید نظر می شوند. یک مسئله که

ص: 394

همچنان مورد علاقه ما است مربوط می شود به اطلاعات درباره جهت و فعالیت سیاسی ارتش ایران. اگر

چه از طریق هیئت مستشاری ما(MAGG) و تیمهای کمک عملیات فنی (TAFT)ارتباط وسیعی با

نیروهای مسلح ایران داریم، ولی هنوز باید در پی اطلاعات مطلوبمان از لحاظ کیفی و کمی باشیم. ما

درصدد هستیم این را از طریق یک برنامه سیستماتیک تر سؤال و جواب آخر مأموریت از افسران منتخب

MAGG و TAFT بهبود بخشیم.


8 مدیریت این مرکز

8 مدیریت این مرکز

تحت این عنوان کلی مایلم نظر شما را به دو مسئله که در ارتباط با مشکلات بودجه و مدیریت مالی

تحت یک عنوان دیگر اشاره شد جلب کنم. مسئله اول مربوط است به روحیه کارکنان. این هیئت نه تنها

بزرگ است بلکه در یک شهر بزرگ و شاید بتوان گفت پایتختی بی عاطفه قرار دارد. با تمام بزرگش هنوز

در زمینه های مشخص کمبودهایی دارد. مسکن، حمل و نقل و خدمات برجسته ترین آنها می باشد.

ما سعی کرده ایم با استفاده از امکانات مالی و پرسنلی خود این مشکلات را آسانتر کنیم. معهذا

کوتاهی هایی وجود دارند. مخصوصا در رابطه با مسکن این صادق تر است...



گزارش بازرسی در مورد نحوه روابط با ایران

ص: 395

سند شماره 14

سرّی

وزارت خارجهسرّی اکتبر 1974

دفتر بازرس کل، خدمات خارجه

گزارش بازرسی در مورد نحوه روابط با ایران

بازرسان کلود. جی. راس هوارد.ل.چرنات رابرت.م.کلین. مایکل.ف.باسو.ر.بارتلت.مون.

توزیع محدود

این گزارش بازرسی وزارت خارجه منحصرا برای استفاده وزارت خارجه منظور گردیده است و

ممکن است بخشی از این گزارش تحت یک یادداشت انتقالی به یکی از سازمانها ارسال شود. در پستهای

سرویس خارجی می توان این گزارش را به اختیار متصدی اصلی، به نمایندگان سایر وزارتخانه های

اجرایی ایالات متحده، در صورت داشتن ارتباط مستقیم با آنها نشان داد. هیچ گونه توزیع دیگری خارج از

وزارت خارجه یا به وسیله سایر سازمانها، چه به طور کامل و چه به طور جزئی، نباید بدون اجازه قبلی و

کتبی از طریق بازرس کل سرویس خارجی وزارت امور خارجه به عمل آید.

تصویب طبقه بندی از: کلود. جی. راس

سرّی GDS

امضاء

سرّی

فهرست مندرجات

نقشه ایران

نظر اجمالی (صفحات زرد کمرنگ)

خط مشی و منابع مدیریت

ضمیمه جدول منابع

ضمیمه مفاهیم ضمنی پیشنهادات منبع

صورت فهرست پیشنهادات (به طور جداگانه در دسترس است)

یادداشتها (به طور جداگانه در دسترس است)

تهران

اداره اطلاعات آمریکا

امور اقتصادی و بازرگانی

مبادله فرهنگی و آموزش بین المللی

عملیات کنسولی

پرسنل

عرصه و اعیان

خدمات عمومی

ص: 396

مرور تفصیلی عملیات

بودجه و امور مالی

امنیت

انجمن کارمندان آمریکایی

انجمن مدرسه آمریکایی

تبریز

شاخه کنسولگری در تبریز

عرصه و اعیان کنسولگری

خرمشهر

عملیات کنسولی

پرسنل

تجهیزات و وسایل مکان

امنیت

این گزارش بازرسی در زمینه گزارشهای حسابرسی جداگانه سابق است. هر چند که بررسی مفصل

کلیه معاملات صورت نگرفته، جنبه های حسابرسی شامل آزمایشهای مناسب برای ارزیابی میزان تأثیر

کنترلهای داخلی و عملیات مدیریت می باشد. بازرسی در مکانها و زمانهای ذیل انجام پذیرفته است:

واشنگتن، از اوائل ژوئیه تا 11 ژوئیه 1974 و از بیستم اوت تا سیزدهم اکتبر 1974.

ایران از دوازدهم ژوئیه تا شانزدهم اوت 1974

سرّی


نحوه روابط با ایران

نحوه روابط با ایران

نظر اجمالی

ایران برای آمریکا از نظر جغرافیایی و نفت حائز اهمیت است. ایران تحت نظر شاه، که آمریکا را واجد

نقش حیاتی در مساعی خود برای متجدد ساختن کشورش می داند و می خواهد آن را از نظر نظامی و

صنعتی قوی و متکی به خود سازد، محیط مناسبی برای تعقیب مقاصد آمریکا می باشد. این کشور به طور

روزافزونی با ثبات و پویا شده است و نیروی رشد یابنده اقتصاد و درآمد نفتی آن قادرش ساخته است تا

چیزی را که زمانی دارای روابط تحت قیومیت با آمریکا بود، به طرف برابری تکامل بخشد. هر چند که این

امر یک استقلال نظر به همراه آورده است که می تواند تفاوتهایی ایجاد کند. لکن مواضع و منافع سیاسی و

جغرافیایی ایران و آمریکا در اکثر مسایل منطقه ای و بین المللی عموما به موازات یکدیگر بوده است.

آمریکا از یک موقعیت بسیار ممتاز در ایران برخوردار است و یک همکاری نزدیک و متقابلاً سودمند در

مورد طیف وسیعی از موضوعات فرهنگی و نظامی و اقتصادی و سیاسی وجود دارد.

به جز نظرات متفاوت قابل توجهی که درباره قیمت و عرضه نفت میان ما وجود دارد، هیچ اختلاف

عمده ای در روابط ایران و آمریکا نیست. لیکن مسایل و ملاحظاتی وجود دارد که سازندگان و مدیران خط

و مشی آمریکا نسبت به ایران باید، در نظر بگیرند. یکی درجه ای از روابط آمریکا با ایران است که وابسته

ص: 397

به یک شخص بوده است که عدم اطمینان در مورد عواقب مرگ یا خلع شاه در خصوص ثبات ایران، رفتار

خارجی، و طرز تلقی نسبت به آمریکا ایجاد می کند. نکته دیگر، آثار احتمالی تصادم بعضی از جنبه های

روابط ما با ایران در مورد خط مشی های آمریکا در مناطق دیگر است، به ویژه در خلیج فارس. ساختمان

نظامی ایران، که به مقدار زیادی به خاطر مستشاران فنی و فروش اسلحه آمریکایی است، دارد منجر به

عدم موازنه میان ایران و همسایگان خلیج فارس آن می شود. این امر می تواند اثر سوء در آینده همکاری

ایران و عربستان سعودی، که ما درصدد تقویت آن به عنوان یک امر ضروری برای امنیت خلیج فارس

هستیم، داشته باشد. همچنین ممکن است باعث تشویق وابستگی سنگین تر عراق به اتحاد شوروی برای

حمایت تسلیحاتی شود و احتمال مسابقه تسلیحاتی را در منطقه زیاد کند. به هر صورت، تصور عراق در

مورد وضعیت حمایت نظامی آمریکا از ایران، کوششهای ما را برای بهبود روابطمان با بغداد مشکل

می سازد. کانون سوم نگرانی، در دامنه و پیچیدگی روابط ما با ایران و مشکل ناشی از آن نهفته است و اینکه

چگونه اطمینان حاصل نماییم که درباره همه اتفاقات آگاهی داریم و اینکه از عواقب ضمنی آن برای منافع

آمریکا اطلاع داریم.

با توجه به این مسایل و نگرانیها، دو چیز به نظر می آید؛ یکی بررسی خط مشی بلند مدت ما با ایران

است که شامل برآورد اثر نهایی خط مشی فعلی ما می شود تا چهارچوب تحلیلی و استنباطی را جهت

تصمیم گیری فراهم آورد؛ و دیگری یک مکانیسم محکم و قابل اعتماد برای نظارت و تنظیم عناصر

ترکیبی ارتباط نزدیک و فوق العاده چند پهلوی ما با ایران است.

«قسمت هدایت کننده کشور» و سفارت آمریکا به طور مؤثری در برقراری روابط کلی ما با ایران

مشغول همکاری هستند. (آنها مجهز به افراد توانا و کیفیت رهبری سطح بالایی می باشند. منابع در این

زمینه به خوبی توسط یک مدیریت ارشد مورد بهره برداری واقع می شوند. یک مسئله عملیاتی مشکل در

ایران (که چگونه از موضوعاتی که در جامعه همجوار، و میان گروههای حساسی مانند نظامیان و مخالفان

رژیم به طور پنهانی می گذرد، کسب اطلاع کنیم) مورد توجه خاص سفیر و مدیران ارشد این مأموریت قرار

دارد.

تقلیل اصطکاکهای احتمالی فرهنگی و اجتماعی ناشی از ورود هزاران کارمند شرکتهای پیمانکار

بخش خصوص آمریکا در ایران طی چند سال آینده مستلزم برنامه های توجیهی بهبود یافته، برای این

کارمندان و خانواده هایشان می باشد که بهتر است قبل از ترک آمریکا صورت گیرد. «قسمت هدایت کننده

کشور» باید تلاشهای خود را برای جلب توجه پیمانکاران آمریکایی مربوطه برای تمرکز روی این مشکل

بالقوه جدی افزایش دهد و علاوه بر این راههایی پیدا کنند که طی آن منابع وزارتخانه (خارجه) برای کمک

به جریان توجیه به کار گرفته شود.

ازدیاد منابع دولت آمریکا در ایران و تغییر و تبدیل بعضی از آنهایی که هم اکنون در آنجا هستند برای

فراهم آوردن حمایت کافی جهت مقاصد خط مشی ما لازم است. این امر شامل ساختن یک مکان سفارتی

دیگر و یک پاویون مرکز تجارتی در محوطه سفارت، تغییر محل کنسولگری خرمشهر به شیراز، افتتاح

یک کنسولگری در اصفهان، و برقراری یک مجموعه چهارگانه از مناصب جدید اداری جهت سفارتخانه و

پستهای متشکله ارتش می باشد. به علاوه اینک زمان مناسبی است برای مطالعه دقیق بعضی از برنامه های

ما در ایران، از قبیل اداره اطلاعات آمریکا و سپاه صلح، تا معلوم شود که چگونه آنها را می توان نسبت به

ص: 398

منافع آمریکا مسئول تر ساخت که برای مالیات دهندگان آمریکایی کمتر هزینه بردارد.

در نتیجه کشفیات و جمع بندی های بحث شده بالا، بازرسان تعدادی پیشنهاد به وزارتخانه و پستهای

ما در ایران طی گزارش بعدی خود داده اند. شش تای آنها به عنوان پیشنهادات مهمتر در اینجا شایسته

بررسی است:

الف) یکی اینکه NEA به گروه رابط وزارتخانه ای خود دستور دهد که یک مطالعه در مورد خط مشی

بلند مدت با توجه به روابط ما با ایرانیان به عمل آورد.

ب) دیگر اینکه NEA مسئله تأمین نظارت سطح بالا و هماهنگی امور ارتباطی آمریکا در ایران را

مورد غور و بررسی قرار دهد. بد نیست که در این مورد بخواهد امکان گردهمایی معاون وزارتخانه را با

گروه رابط بین وزارتخانه های NEA جهت رسیدگی به این امر مورد ملاحظه قرار دهد.

ج) سفارتخانه در تهران یک «بانک فکری» مرکب از متصدیان غیر ارشد را احضار کرده تا این مسئله

را که چه کاری باید برای برقراری تماس مؤثرتر با جوانان ایرانی انجام داد بررسی کرده، و نظرات خود را

در مورد مسیر آینده کمیته جوانان سفارتخانه ارائه دهد.

د) هیئت اداری کشور ایران مسئله تأمین دریافت توجیه کافی و مناسب در مورد مشکلات زندگی در

ایران را برای کارمندان شرکتهای اجرایی شرکتها در مورد مطلوبیت چنین برنامه توجیهی و فراهم آوردن

امکان کمک و مشاوره مناسب وزارتخانه توجه پیدا کنند. یکی از راهها برای تحقق این امر می تواند امکان

به کار گرفتن منابع FSI بر اساس پرداخت پاداش باشد.

ه) NEA اداره اطلاعات آمریکا را وادار کند که ارزیابی مجددی در مورد برنامه این اداره در ایران با

توجه به تعیین این امر که آیا منابعش به بهترین وجه ممکن مورد استفاده قرار می گیرند یا خیر، به عمل آورد

و اگر چنین نیست معلوم کند که چه تغییراتی در جهت مثبت باید انجام داد.

و) NEA از سپاه صلح بخواهد که این امور را انجام دهد:

(1) مرور ارزیابی دوباره در خصوص برنامه اش در ایران با نظر به اینکه چه تغییراتی جهت جوابگوتر بودن

برنامه ها برای نیازمندیهای ایران و تأمین مؤثرتر مقاصد این سپاه مطلوب است و (2) مروری در میان

حمایتی که دولت ایران در مورد برنامه های سپاه صلح با توجه به ازدیاد وسیع منابع مالی و وضع پشتیبانی

آن از داوطلبان سازمان ملل انجام می دهد به عمل آورده، تا معلوم شود که آیا لازم است که با دولت ایران

تماس گرفته شود که کمک خود را در این برنامه ها به طور قابل توجهی افزایش دهد یا خیر؟

علاوه بر اینها، پیشنهادات زیر مشتمل بر اهمیت ضمنی منابع می باشد:

ز) اینکه A/BFاز درخواست بودجه برای سال مالی 1976 توسط اداره بودجه فدرال FBO)) حمایت کند

تا وجوهی برای ساختمان دو قسمت جدید دفتر سیاسی در تهران در نظر گرفته شود.

ح) اداره بودجه فدرال بررسی خود را با وزارت بازرگانی و کنگره در مورد یافتن فرمولی برای پولی که

اجازه ساختمان یک پاویون مرکز تجارتی در محوطه سفارتخانه را برای سال مال 1976 بدهد، تسریع

نماید.

ط) اینکه M/BF وPER و NEA درخواست سفارتخانه ما را در تهران، جهت ایجاد پست متصدی

تحقیق بازار و پست متصدی کارگزینی با بودجه وزارت دفاع، تصویب نمایند.

ی) اینکه A/BF و PER و NEAامکانات دو منصب دیگر یکی برای اصفهان و یکی برای شیراز در

ص: 399

اولین فرصت بعد از گشایش آن دو پست فراهم آورند.

سرّی

خط مشی و منابع


راهنماییهایی در مورد خط مشی فعلی در قبال ایران

راهنماییهایی در مورد خط مشی فعلی در قبال ایران

هیچ مدرک مستندی وجود ندارد که بیانیه مشخصی در مورد خط مشی آمریکا نسبت به ایران تلقی

شود. در مارس 1973، «هیئت اداری کشور» یک شبکه بررسی با طبقه بندی سرّی تنظیم نمود، که شامل

یک بیانیه جامع پیشنهادی درباره منافع، هدفها، مسایل مربوط به خط مشی و شقوق ثانوی و سیاستهای

توصیه شده بود. این شبه بررسی به طور غیر رسمی در سطح اداره کل تصویب گردید. اما هرگز در جریان

تصویب رسمی قرار نگرفت و از این جهت تعهد رسمی به بار نیاورد.

در خصوص مسئله خاص سیاست تسلیحاتی، «قسمت هدایت کننده کشور» برای تیم بازرسی دو

یادداشت NSCتحت عنوان «پیگیری مذاکرات رئیس جمهور با شاه ایران» به ترتیب مورخ 15 ژوئن و 25

ژوئیه 1972 تهیه نمود. این یادداشتها خطاب به وزارتهای خارجه و دفاع (آمریکا) فروش اسلحه و

تجهیزات به ایران و قراردادهای کمکی فنی نظامی مربوطه را تصویب می کرد.

منافع ایالات متحده:

مکان استراتژیکی ایران، قدرت نسبی آن میان کشورهای خلیج فارس، منابع داخلی و بازار داخلی

بورژوازی آن، این کشور را یک منطقه بسیار با اهمیت برای ایالات متحده، در حال حاضر و برای یک

آینده قابل پیش بینی نموده است. ما احتیاج به یک ایران دوست و مستقل و ایمن و با ثبات داریم که هم

بتواند و هم بخواهد که یک نقش مسئولانه و سازنده در منطقه به ویژه در خلیج فارس بازی کند. ما نیاز

مبرم به دسترسی به راه هوایی ایران و ترکیه، که واسطه میان اروپا و شرق برای هواپیماهای نظامی و

تجاری ما باشد و نیز به بنادر ایران جهت کشتیهای نیروی دریایی و بازرگانی خود داریم.

ما نیاز داریم که از قلمرو ایران برای تسهیلات ویژه نظامی و اطلاعاتی خود استفاده مداوم به عمل

آوریم که به خاطر ملاحظات جغرافیایی، گذشته از امکانات سیاسی، نمی تواند، در جای دیگری با آثار

همانند باشد.


منافع اقتصادی ایران عمده است. بازار ایران، که مرتبا توسط درآمد نفت تأمین می شود، برای کالاها و

خدمات آمریکا به سرعت در حال گسترش است. طی دو هفته گذشته بیش از هفت بیلیون (میلیارد) دلار

به صورت قرارداد امضاء شد. همین طور آب و هوای ایران مناسب سرمایه گذاری بخش خصوصی ایالات

متحده، که اینک به ارزش 500 میلیون دلار تخمین زده می شود و انتظار می رود که به سرعت تا چندین

میلیارد دلار افزایش یابد، است. ایران یکی از منابع اصلی نفت و گاز طبیعی برای کشورهای OECD

اروپایی و ژاپن بوده است و نیز برای ما واجد اهمیت روزافزونی می باشد. ما نفع زیادی در دسترسی قابل

اطمینان به نفت و منابع معدنی ایران به قیمتهای مناسب جهت خود و دوستانمان داریم.

منافع ایالات متحده در ایران در سالهای اخیر گسترش یافت و شکوفا شد. این امر، قسمتی به خاطر

طرز تفکر شاه در مورد مفید بودن ایالات متحده برای کشورش بود. در صورت مرگ یا عزل شاه، ممکن

است دید رژیم جانشین بدین نحو نباشد. به علاوه، نزدیکی روابط ایران و آمریکا می تواند یک مسئله قابل

ص: 400

بهره برداری برای عناصر رادیکال و ضد رژیم باشد. لذا ایالات متحده یک توجه اساسی در ثبات

بلندمدت ایران تحت حکومتهای منطقا دوست نسبت به آمریکا دارد که احتمال نداشته باشد بر علیه ما

اقدام کنند. به همین دلیل به نفع ایالات متحده است که رفتار دوستانه ای میان مردم ایران نسبت به آمریکا

پرورش و ادامه یابد.

هدفهای ایالات متحده:

هدفهای آمریکا که ناشی از منافع فوق الذکر است، به ترتیب زیر می تواند تنظیم شود:

تقویت و کمک به توانایی و خواست ایران برای داشتن یک نقش با ثبات و مسئولانه در امور بین المللی، به

خصوص در خلیج فارس.

برقراری روابط دو طرفه نزدیک و تعاونی به وسیله ادامه دسترسی دوستانه به تصمیم گیرندگانی که در

مورد منافع آمریکا مؤثرند.

ابقای دسترسی بلا اشکال به کریدور هوایی ایران ترکیه و بنادر ایران.

تأمین برقراری و نگهداری و استفاده بلامانع از تسهیلات اطلاعاتی و نظامی در قلمرو ایران.

تأمین دسترسی به بازار ایران جهت کالاها و خدمات آمریکا و برقراری یک جو مساعد برای

سرمایه گذاریهای بخش خصوصی آمریکا.

تأمین دسترسی قابل اطمینان به نفت و مواد معدنی ایران به قیمتهای قابل تحمل برای خودمان و سایر

اعضای OECO

تشویق ایران به تجدید جریان ازدیاد درآمد حاصل از نفت به نحوی که اثر نامطلوب قیمتهای بالاتر نفت

را در موازنه پرداختهای کشورهای مصرف کننده، منجمله ایالات متحده، به حداقل برساند.

کمک به ثبات داخلی سیاسی ایران در بلند مدت و گسترش رفتار مطبوع میان ایرانیان نسبت به آمریکا.

شرایط ایران به طور اساسی مساعد تعقیب این هدفهای خط مشی می باشد. شاه قویا طالب آن چیزی

است که می خواهد ایران در زمان حیاتش به آن برسد، و این خواست لااقل تا یک اندازه معین متمم

خواست ما است. خواه ایران به موقعیت «قدرت جهانی» که جزء آمال بزرگتر شاه است، برسد یا نرسد.


هدف عمده او یک جامعه با ثبات و متجدد است که چه از نظر نظامی و چه از نظر صنعتی قوی باشد. مهمتر

از همه، واضح است که شاه از آمریکا انتظار دارد که نقش اصلی را در کمک به ایران جهت نیل به هدف،

مخصوصا در زمینه نظامی، بازی کند. به خاطر مطالب فوق الذکر، ما موفق شده ایم که اکثر هدفهای

خط مشی خود را به طور چشمگیری تأمین نماییم. ایران به طور متزایدی یک کشور دینامیک و متکی

بخود و قوی شده است که نسبت به ایالات متحده دوست و در اکثر موارد مفید به منافع ما است. ایران با

قدرت جدیدش به یک دید استقلالی رسیده است که ممکن است منجر به تفاوتهایی بشود، ولی منافع

ژئوپلیتیک ما معمولاً موازی یکدیگر بوده؛ همچنان که نظرات ما در اکثر مسایل مهم منطقه ای و بین المللی

چنین است. روابط ایران و آمریکا عالی است و ما از وضع ممتازی در ایران بر خور داریم. هر چند که این

روابط بدون اشکالات و نگرانیهای خط مشی نیست.


مشکلات و نگرانیهای مربوط به خط مشی

مشکلات و نگرانیهای مربوط به خط مشی

تنها اختلاف مهم در مورد خط مشی میان ایران و ایالات متحده ناشی از دیدگاههای مربوطه ما در

ص: 401

مورد قیمتهای نفت و عرضه آن می باشد. شاه و دولت او، هر چند که به مقیاس اوپک، میانه روی در بحثها را

قبل از افزایش قیمت در دسامبر 1973 رعایت می کرده و از ناراحتی آمریکا آگاه است، اما نسبت به سطح

قیمت فعلی متعهد است. اختلافات ما در مورد نفت هنوز اثر زیادی در سایر قسمتهای روابط دو جانبه ما

نداشته است. لیکن تأخیر در حل این مسئله، نگرانی را در شاخه اجرائی و کنگره آمریکا افزایش می دهد و

بعضی از اعضای آنها شروع به اظهار عدم رضایت در خصوص فقدان پیشرفت در ترغیب کشورهای

تولیدکننده نفت، منجمله ایران، برای تقلیل قیمتها نموده اند. به علاوه انتقاد ایران از وضع عربستان سعودی

در این مسئله، تلاشهای ما را برای تشویق عربستان در رعایت خط مشی های سازنده تولید نفت دچار

اشکال می کند.

یک مشکل اساسی دراز مدت که در مورد خطی مشی ما راجع به ایران وجود داشته، اتکای روابط

دوستانه ما با ایران روی رفتار و طرز تفکر یک نفر یعنی شاه است، که قبلاً هم به آن اشاره شد. واقعیات

سیستم سیاسی ایران چنان است که در تحلیل نهایی، تنها دیدگاهی که به حساب می آید، نظرات شاه است

که کلیه تصمیمات مهم را خودش می گیرد و خط مشی ما الزاما با این وضع تنظیم می شود. در جامعه

بسته ای مثل ایران، چندان اطلاعی از تفکر مردم در دست نیست، و هیچ راهی برای پیش بینی عواقب مرگ

یا عزل شاه وجود ندارد که بتوان گفت در آن صورت ثبات و رفتار خارجی ایران نسبت به آمریکا چگونه

خواهد بود. خوشبختانه روابط نزدیک ما با ایران برای بیش از دو دهه وجود داشته است و ایرانیان یک

نسل یا بیشتر در رابطه با ما و اتکا به ما خو گرفته اند. دلایلی وجود دارد که بتوان امیدوار بود از اینکه

مقداری از روابط ما با ایران بعد از شاه زیر بار تغییراتی خواهد رفت. سؤال در اینجا است که این تغییرات

چه اندازه و در چه مواردی خواهد بود. سازندگان و مدیران سیاست ایالات متحده نسبت به ایران مواجه با

یک عامل ظریف و نامطمئن می باشند که باید آن را در محاسبات خود به حساب بیاورند.

بعضی از جنبه های روابط ما با ایران با خط مشی های ایالات متحده نسبت به سایر مناطق برخورد

دارد؛ که این امر نگرانیهایی در مورد آثار بلند مدت احتمالی آنها ایجاد می کند. فی المثل، فروش وسایل

نظامی آمریکا و مستشاران فنی تا اندازه زیادی مسئول قدرت مسلط بودن ایران بر خلیج فارس بوده اند. با

توجه به جهت گیری کلی سیاست ایران و وابستگی نزدیک ما، این امر در بیشتر موارد یک توسعه مثبت از

نظر منافع ایالات متحده بوده است. اما قدرت تسلیحاتی ایران یک عدم توازن نظامی میان ایران و سایر

کشورهای خلیج فارس و عمدتا عراق و عربستان، ایجاد می کند. در مورد عربستان سعودی، این وضع

یک مخاطره روزافزونی به وجود می آورد از اینکه عکس العملی باعث به خطر انداختن روابط حسنه ما با

آن کشور (عربستان) بشود. علاوه بر آنکه همکاری ایران و عربستان را، که ما درصدد تشویق آن هستیم تا

یک پایگاه تأمین ثبات و امنیت در خلیج بشود، غیر ممکن می سازد. در مورد عراق، تاریخچه طولانی

برخورد مداخله متقابل میان بغداد و تهران، ممکن است عراق را وادار کند که برای حمایت متقابل بیشتر به

طرف شوروی متمایل شود، و در نتیجه صحنه برای بهبود روابطمان با عراق در اثر عرضه وسایل نظامی به

ایران، دچار اشکال شده است. زیرا عراق آن را در زمینه حوادث اخیر مرزی خود و کمک ایران به

شورشیان کرد، علت تلقی می کند.

ابعاد پیچیدگی روابط ما با ایران، که به طور فزاینده ای در حال گسترش است، یک نگرانی خاص برای

دست اندرکاران خط مشی آمریکا ایجاد می کند. و آن اینکه چگونه در یک موقعیت فوقانی قرار داشته

ص: 402

باشیم که عکس العملهای ما در قبال مشکلاتی که بروز می کند، با پیشنهادات جدیدی که به عمل می آید

(مخصوصا از طرف شاه) با اطلاع از کلیه عواقب احتمالی آنها باشد. از جمله این عواقب، اثرات ثبات و

پیشرفت داخلی ایران، تقاضا در مورد منابع انسانی و مادی آمریکا، و آثار هدفهای سیاسی آمریکا در

سایر مناطق می باشد. تنها در زمینه نظامی ما به مقدار فوق العاده ای با ایران همکاری می کنیم. از زمان

دستورالعمل 1972 رئیس جمهوری آمریکا در مورد خط مشی اسلحه، که عمدتا تصمیم گیری در مورد

خریداری وسایل نظامی را به دولت ایران واگذار کرد، شاه برای مجموعه وسیعی از اسلحه و مهمات و

تجهیزات و تخصص فنی مربوط به ما روی آورده است، علاقه او نه تنها شامل سیستمهای عمده تسلیحات

است، بلکه شامل سیستمهای پیچیده کنترل و فرمان و رادار و اطلاعات می شود. شاه همچنین علاقه مند

است که ایران بتواند بعضی از اقلام نظامی آمریکا را، منجمله بعضی از انواع موشک را، بسازد و تسهیلات

تعمیراتی وسیعتری برای اقلام دفاعی موجودش فراهم آورد. بعضی از درخواستهای شاه ممکن است در

این مرحله از توسعه ایران، زیادی جاه طلبانه باشد و برای ما انجام آنها مشکل و یا به مصلحت نباشد. این

مسایل مستلزم برخورد محتاطانه است تا از اخلال در روابط ما احتراز شود.

از آغاز سال 1972 تا کنون ما به ایران بیش از 7 میلیارد اسلحه و تجهیزات فروخته ایم که تحویل آنها

تا سال 1978 طول می کشد. ما بر اساس یک باز پرداخت، تیمهای کمکی و فنی وزارت دفاع DODرا

عرضه می داریم که با مأموریت مستشاری ما متفاوت است (ARMISH/MAGG). و این امر برای فراهم

آوردن تخصص فنی جهت تسهیل ادغام این لوازم جدید در نیروهای مسلح ایران است. تعداد زیادی از

پرسنل قراردادی دفاع غیر نظامی آمریکا نیز کمک به امر تلفیق این وسایل و تسهیلات می نمایند. تا کنون

حدود 15000 نفر کارمند غیر نظامی، از این دست در ایران به کار گرفته شده و انتظار می رود که این تعداد

تا سال 1978 به 000/12 نفر افزایش یابد (که علاوه بر آنها شاید 000/30 نفر از بستگانشان نیز باشند) و

این مسئله یک دسته مشکلات از نظر تنظیم فرهنگی و روابط اجتماعی متقابل برمی انگیزد.

علاوه بر این وابستگی های نظامی، ما دارای مناسبات صمیمانه با ایران در چندین دسته از فعالیتهای

اطلاعاتی و امنیتی می باشیم. شرکتهای خصوصی آمریکایی درصدد برقراری سازمانهای مشترک در

زمینه های متعدد صنعتی و بازرگانی با شرکتهای ایرانی می باشند. اخیرا موافقت کرده ایم که اورانیوم تصفیه

شده ای را برای دو ایستگاه اتمی فراهم کنیم، تا شاه بتواند کار یک صنعتی اتمی را راه بیندازد. احتمال دارد

سایر نقل و انتقالات مهارتهای صنعتی و تکنولوژیکی آمریکایی به ایران در آینده نزدیکی دنبال شود.

مشکلات و نگرانیهای ذاتی در خط مشی ما نسبت به ایران دلالت بر نیاز به یک مکانیسم وابسته جهت

نظارت و هماهنگی عوامل مرکب روابط فوق العاده و چند جانبه ما با ایران می کند. آثار و عواقب این امور

برای منافع آمریکا چه در ایران و چه در جاهای دیگر باید درک شود تا بتوانیم یک خط مشی درست اتخاذ

کنیم و تصمیمات عملیاتی بگیریم. به علاوه نیاز به یک بررسی درباره خط مشی های بلندمدت آمریکا

نسبت به ایران وجود دارد تا بشود تحلیل لازم را جهت اخذ تصمیمات خط مشی به دست آورد. دو پیشنهاد

اصلی مطرح شده در قسمت دوم تحت مدیریت، مربوط به این نکات است.

منابع

منابع اختصاص یافته برای حمایت از هدفهای خط مشی آمریکا در ایران به صورتی که در جدول منابع

ص: 403

در ضمیمه Iمی باشد، به طور دربست کافی نیست. چنانچه بخواهیم که آنها کاملاً جوابگوی احتیاجات

خط مشی باشند، بعضی از رده ها باید به طور عمودی اصلاح شود.

نیاز مبرمی به افزودن دو بخش به ساختمان موجود سفارت وجود دارد. این بخشها جای مناسب را

برای قسمت کنسولگری که شدیدا مورد احتیاج بوده و میزان کارش از حدود ستادهای موجودش فزونی

گرفته است و نیز جهت قسمت اقتصادی و وابسته های دفاعی که کارشان شلوغ شده است، فراهم خواهد

آورد. علاوه بر آن، بودجه ای جهت ساختن یک پاویون بازرگانی در محوطه سفارت لازم است تا بتوان

فعالیتهای دفتر تجاری و مرکز بازرگانی را از نظر محل در یک جا گرد آورد. (رجوع شود به یادداشتهای

بازرسان در مورد امور اقتصادی و بازرگانی و درباره عرصه و اعیان).

وابستگی های روزافزون ایران و آمریکا در خصوص طیف وسیعی از فعالیتها منجر به هجوم وسیعی از

آمریکاییها به تعدادی از استانها می شود که شاه می خواهد در آن محلها تسهیلات دفاعی را افزایش داده و

رشد صنعتی را مورد تأکید قرار دهد. برای ارائه سرویس و حفاظت مناسب به این جماعات متفرق

آمریکایی و جهت تأمین مسئولیتهای تجارتی و گزارشی این مناطق تصمیم گرفته شد که کنسولگری

اصفهان را باز نموده و کنسولگری موجود در خرمشهر را به شیراز متصل نماییم. به علت محدودیتهای

بودجه طرحهای فعلی مستلزم پر کردن اولیه دو پست است که باید با انتقال یک پست تصدی خرمشهر تا

اصفهان و دوتای دیگر به شیراز تکمیل گردد. در عین حال که این ترتیبات سبب عملیاتی شدن پستهای

جدید می شود. برای رسیدگی به کارهای اصفهان و شیراز کافی نخواهد بود.باید مقرر شود که هر چه

زودتر دو متصدی دیگر، یکی برای هر پست، فراهم شود. (رجوع شود به یادداشت بازرس در مورد

پرسنل)

کنسولگری تبریز، که اهمیت آن در گزارش بازرسی قبلی 1972 مطرح شده بود، نمایندگی منبعی را

خواهد داشت که کمک عمده ای می نماید و این کمک کاملاً موجه است. از آن گذشته، باید چنان با دقت

کارمندانش تأمین شود که توانایی بالقوه آن کاملاً تضمین شود. (رجوع شود به یادداشت بازرس در مورد

ادامه کار کنسولگری تبریز)

مرور بر سایر فعالیتهای آمریکا در ایران، این سؤال را مطرح می کند که آیا برنامه های فعلی اداره

اطلاعات آمریکا و سپاه صلح در ایران استفاده احسن را از منابع مورد دسترس خود به دست می آورند، یا

خیر؟ این موضوع پیشنهادات ارائه شده در بخش دوم مدیریت است. سرّی


بخش دوم: مدیریت (پیشنهادات 1 تا 6) تنظیم (صورت بندی) خط مشی

سرّی

بخش دوم: مدیریت (پیشنهادات 1 تا 6) تنظیم (صورت بندی) خط مشی

وابستگی چند جانبه ایران و آمریکا در زمینه های نظامی، اطلاعاتی، تجارتی و فرهنگی در چندین

سال گذشته همراه با جریان تقریباً مداوم بررسی خط مشی بوده است. سفارت و قسمت هدایت کننده کشور

تحت رهبری معاون نخست وزیر در NEAبه طور فعال در این جریان مشارکت داشته اند. این امور برای

نیازهای خط مشی ما در ایران حساسیت آور بوده و اهمیت برقراری تنظیم دقیق منابع را برای خط مشی

ایجاب می نماید. علاوه بر سفارتخانه و قسمت هدایت کننده کشور S/P، PM، EB، SCIدر وزارت امور

خارجه در جریان صورتبندی خط مشی قرار دارند.

ص: 404

هرچند که تصمیم اصلی برقراری خط مشی تسلیحاتی ما به وسیله رئیس جمهور پس از ملاقات با شاه

در سال 1972 گرفته شد، اما «قسمت هدایت کننده کشور» در تکمیل خط مشی های عملیاتی برای کاربرد

دستورالعمل در ایران معاضدت نموده است. همکاری با PMو (وزارت) دفاع نیز صمیمانه بوده است.

«قسمت هدایت کننده کشور» نقش مهمی در هماهنگی داده های مختلف در جریان صورت بندی

خط مشی دارد. رئیس جدید نشان می دهد که به همان اندازه نسبت به مسایل خط مشی و احتیاج برای

تصمیمات به موقع در مورد مشکلات خط مشی حساس است، که رئیس قبلی. شاهد اقدام «قسمت هدایت

کننده کشور» در این مورد، تهیه یک طرح منسجم تجدید نظر شده بود که شامل مسئله فوت یا عزل شاه

می گردیده و اینکه در صورت وقوع چنین حادثه ای چه اختیاراتی از نظر خط مشی برای آمریکا مطرح

می شود. این نوشته فعلاً تحت بررسی سفارت جهت اظهار نظر و تشریک مساعی است. نمونه دیگر از

همکاری نزدیک سفارت و «هیئت اداره کشور» در تنظیم یک سری مبادله (اطلاعات) است بین آنها، در

خصوص پیشنهاداتی جهت گسترش کمیسیون مشترک برای همکاری با ایران.

تعدادی از مهمترین تصمیماتی که در روابط ما با ایران مؤثر بوده است در رده رئیس جمهوری، مشاور

امنیت کشور و وزیر (امور خارجه) اتخاذ شده است. «قسمت هدایت کننده کشور» در مراحل اولیه این

جریان فعال است، اما مایل است کمی اطلاعات در مورد تصمیمات اتخاذ شده داشته باشد. گذشته از این


امر، ارتباط و هماهنگی میان شرکت کنندگان در تنظیم خط مشی خوب بوده است و اجرای روابط ما را با

ایران برای ادامه کار، به نحوی که به طور مناسب جوابگوی نیازمندیهای کوتاه مدت ما باشد، ممکن

ساخته است. لکن بعضی از کسانی که از واشنگتن در این جریان مشارکت دارند، با توجه به حجم

دائم التزاید وابستگی ما با ایران در زمینه نظامی و اطلاعات، در آثار بلندمدت، که باید چهارچوبی باشد

جهت بررسی و ارزیابی عواقب خط مشی در مورد تصمیماتی که برای اتخاذ آنها احضار شده اند، وجود

ندارد.


پیشنهاد به وزارت (امور خارجه)

پیشنهاد به وزارت (امور خارجه)

1 دایره NEA به گروه هم بسته وزارتی خود دستور دهد که یک بررسی در مورد خط مشی بلندمدت با

توجه به روابط ما با ایران به عمل آورد.

اجرای خط مشی

خط مشی ماهرانه و به طور مؤثر اجرا می شود. در مورد اجرای کلی روابط با ایران یک هماهنگی عالی

میان «قسمت هدایت کننده کشور» و سفارت وجود دارد. این دو دارای کارمندان شایسته و رهبری توانا

می باشند. هماهنگی میان وزارت امور خارجه و سایر وزارتخانه ها و سازمانهای درگیر در اجرای

خط مشی در واشنگتن به طور کلی خوب است اما امکان بهبود نیز هست. خزانه داری مایل است که یک

طرفه و بدون مشورت، مخصوصاً در موضوعات بین المللی نفت، عمل کند. برنامه فروش (مهمات) نظامی

ما به ایران مستلزم رابطه نزدیک میان وزارت امور خارجه و وزارت دفاع است. اما گاهی اوقات امر

مشاوره به خوبی صورت نمی گیرد، چون مکاتبات وزارت دفاع بدون رخصت متناسب از طریق وزارت

امور خارجه به هیئت نظامی آمریکا در ایران ارسال می شود.

سفیر (آمریکا در ایران) می تواند شاه را هر وقت که بخواهد فوراً ببیند و از آن گذشته، گاهی اوقات

ص: 405

همچنین به وزیر متنفذ دربار، نخست وزیر و سایر مقامات کلیدی نظامی و غیر نظامی دسترسی دارد. وی

آشنایی گسترده ای با سایر مقامات ارشد دولتی، مجلس، تجار عمده، دانشگاهیان و دیگر گروههای

روشنفکر دارد. قائم مقام میسیون، در صورت لزوم دسترسی به افسران نظامی، مقامات زیر کابینه و وزراء

دارد و مستشاران سیاسی و اقتصادی با رده های مناسب دولتی و بخش خصوصی تماس خوبی دارند. به

طور کلی تماسهای میسیون بسیار خوب بوده و حوزه وسیعی از صحنه ایران را فرا می گیرد.

در حال حاضر، هنوز هم دولت ایران در مورد کلیه تصمیماتی که در سطح بالا اتخاذ می شود بسیار

مقتدر است. مسایل اساسی مهم و موضوعات طرفینی در سفیر و شاه با وزارت دربار رسیدگی می شود و

گرایش به نادیده گرفتن وزارت امور خارجه (ایران) دارد. چون تماسها و مذاکرات در چنین سطحی

صورت می گیرد، ناگزیر بسیاری از مکاتبات مربوطه از طبقه بندی فوق العاده برخوردار بوده و به طور

بسیار محدود توزیع می شوند. اما سفیر این نکته را برای خودش محفوظ کرده است که کلیه همکارانش در

مأموریت (میسیون)، که احتیاج داشته باشند، از مسایل مطلع شوند.

رئیس هیئت نظامی آمریکا در ایران، به عنوان مقام ارشد نظامی آمریکا در ایران، کنترل غیر رسمی اما


مؤثری در همه یگانهای آمریکایی که تعدادشان بیش از بیست واحد است و در ایران عمل می کنند، به عمل

می آورد، یکان DAO مستثنی است. او به عنوان نقطه تماس سفیر با فعالیتهای نظامی آمریکا در این کشور

عمل می کند. از یک طرف او کانالی است که سفیر را در جریان امور قرار می دهد و از طرف دیگر وسیله ای

است برای رساندن دستورالعمل های سفیر به هیئت نظامی آمریکا در ایران. با ایفای یک نقش عمده توسط

کارمند امور نظامی و سیاسی سفارت در این جریان، هماهنگی به طور نزدیک و فوری انجام می گیرد.

رئیس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران نه تنها با افسران ارشد نظامی ایران به طور مرتب ملاقات

می کند، بلکه به طور متناوب با شاه نیز دیدارهایی دارد. این گونه دیدارها حتماً چه قبل و چه بعد از انجام

آن، با سفیر مورد بررسی قرار می گیرد.

تنها مقام دیگر آمریکایی که گاهگاهی با شاه ملاقات می کند، رئیس سیا (CIA=SRF) است. باز هم

سفیر قبل و بعد از این ملاقاتها به طور کامل در جریان قرار می گیرد. در این مورد موضوعاتی که باید مطرح

به دقت توسط سفیر مورد موشکافی قرار می گیرد. رئیس SRFوظایف نظارتی و هماهنگی چندی در

سایر مقامات کلیدی نظامی و غیر نظامی دسترسی دارد. مورد عملیات امور اطلاعاتی آمریکا در ایران

دارد، به استثنای چند مورد که توسط DATT(وابسته دفاعی) انجام می شود. البته سفیر نیز به طور کامل در

جریان این عملیات اطلاعاتی قرار دارد. اجرای خط مشی و انجام روابط با ایران، به طور کلی به وسیله

ایجاد نوعی مکانیسم سطح بالا با نظارت و هماهنگی در کلیه زمینه های همبستگی آمریکا در ایران در

امور نظامی، اقتصادی، سیاسی، اطلاعاتی و تکنولوژی، تسهیل می شود و این امر توأم با این نظر است که

برای تعیین کنندگان خط مشی و مدیران، روشن ترین تصویر ممکن را در مورد نتیجه روابط مختلف ما و

عواقب آن برای آمریکا در ایران و جاهای دیگر فراهم آورد.


پیشنهاد به وزارتخانه

پیشنهاد به وزارتخانه

2 دایره NEA در مورد مسئله تأمین نظارت و همکاری کافی در سطح بالایی از وابستگی آمریکا در

ایران تحقیق نماید. به عنوان یک احتمال می تواند از امکان معاون وزارت (امور خارجه) بخواهد که گروه

ص: 406

رابط وزارتخانه ای NEA به این وظیفه بپردازند.


استفاده از منابع برای انجام هدفها

استفاده از منابع برای انجام هدفها

سفیر و قائم مقام میسیون (مأموریت)، رهنمودهای کلی مؤثر و نیرومندی برای مدیریت منابع میسیون

می دهند. آنها همچنین یک رابطه نزدیک و همکاری مؤثر میان سفارتخانه و کنسولگری های تبریز و

خرمشهر ایجاد می نمایند. خرمشهر از راهنمایی و حمایت خوب سفارت برخوردار بود و مسئولان

سفارتخانه تشخیص دادند که بازدیدهای متناوب از پستهای مورد شمول، مطلوب است.

گزارش سیاسی معمولاً از کیفیت عالی و به موقع برخوردار است. اما در پوشش بعضی از عوامل اصلی

وجود دارد که دسترسی به آنان مخصوصاً مشکل است. از جمله رهبران مذهبی، نظامی و مخالفان سیاسی

رژیم؛ چنان که در ذیل آمده است مدیریت ارشد درصدد معاشرت به بخش سیاسی است تا راههایی برای

حل این مشکل پیدا کند. همچنین نیاز برای گزارشات تحلیلی محسوس تر است و در ماههای اخیر بخش

سیاسی تهیه یک سری از گزارشات را بر عهده گرفته است، تا این وضع را چاره کند. هم بخش سیاسی و هم

بخش اقتصادی و بازرگانی از بابت وقتی که توسط ملاقات کنندگان رسمی و خصوصی آنها گرفته می شود،

رنج می برند. بخش اقتصادی و بازرگانی با کیفیت بسیار مؤثری در رویارویی با تقاضاهای بسیار متزاید

در خصوص گزارشات خدمات تجاری و مشاوره بازرگانی ملاقات کنندگان عمل می کنند و علاوه بر آنها

از عهده مسایل مربوط به خط مشی راجع به نفت و امور وابسته بر می آیند. این بخش و در واقع کلیه

مأموران سفارتخانه به خوبی در قبال فرصتهای صادراتی آمریکا و پروژه های سرنوشت ساز و کمکهای

فنی هشیاری به خرج می دهند.

فعالیتهای کنسولی به خوبی اداره می شود و بخش کنسولگری درصدد یافتن راههایی است که عملیات

کنونی مربوط به صدور ویزاها را کم کارتر بسازد، همچنین حجم کار کارمندانش را که سخت در مضیقه

هستند، می توان با انتقال کار اخذ ویزای خروجی ایرانیان به بخش اداری، سبک کرد. کارهای مربوط به

خدمات عمومی در اثر عدم نظارت کافی در مورد فعالیتهای پرسنل آمریکایی و محلی این بخش دچار

اشکال است. فعالیتهای بودجه ای و مالی به طور مؤثر طرح ریزی و اجرا می شوند. هرچند که خالی ماندن

یک پست تکمیلی برای مدتی طولانی این بخش را دچار کمبود پرسنل نموده است. مدیریت کارگزینی با

کفایت است و واحد پرسنل آگاه به نیاز خود برای بهبود وضع استقبال از تازه واردهایی است که محتاج به

کمک برای یافتن خانه بوده تا بتوان آنها را به سرعت به فعالیت واداشت. خدمات کمکی به بخش اداری به

خوبی تقسیم بندی شده و کاملاً مورد قدردانی است. عملیات امنیتی، منجمله فعالیتهای گارد امنیت

دریایی، از ترتیب خوبی برخوردارند. بخش ارتباطات و سوابق به طور مؤثر درصدد تکمیل مأموریت

خود می باشد. قسمت پست (مراسلات)، با وجودی که بسیار شلوغ است، منتهای استفاده را از فضای

موجود می کند. اما شدیداً نیازمند ساختمان یک دفتر کار است. بعضی از اقداماتی را که می توان برای بهبود

این امر نمود در یادداشت مربوط به عملیات کنسولگری پیشنهاد گردیده است. یک عده کارمند مستعد

ایرانی می توانند برای مدیریت مراسلات کمک مؤثری باشند.

مدیریت ارشد پست، در جستجوی راههایی برای به کار گرفتن منابعی جهت استفاده کامل در چندین

بخش مشکل آفرین سیاسی و اطلاعاتی می باشد. جامعه ایرانی به طور عمده جامعه بسته ای است و رخنه

ص: 407

خارجیان را از یک حد معین مانع می شود. سفیر و مشاوران اصلی او به خوبی از شکاف میان کوششهای

جمع آوری اطلاعات سیاسی آگاه بوده و می دانند که به نسبت اطلاعات در مورد آنچه که تحت روبنا رخ

می دهد چقدر اندک است. تماسهای خارجیان با ناراضیان نه تنها منکوب می شود، بلکه اگر تحت تعقیب

قرار بگیرند، عکس العمل شدیدی را از جانب ساواک، یعنی سرویس امنیتی همه جا حاضر ایران باعث

می گردد.

یک کانون که مشمول نگرانی مداوم است مربوط به اطلاعاتی است که درباره فعالیتها و جهت گیری

سیاسی نیروی نظامی ایران است که بخش بسیار حساسی است. هرچند که تماسهای وسیع با قوای مسلح

ایران از طریق هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران و تیمهای کمک فنی برقرار است، اما اطلاعات در

خصوص کیفیت و کمیت مطلوب هنوز در دسترس نیست. بدیهی است که این امر باید با نهایت حزم و

احتیاط رسیدگی شود. با راهنمایی سفیر و رئیس هیئت مستشاران نظامی، قرار شده است که یک برنامه

منظم تری از خلاصه گزارشهای پایانی هر دوره فعالیتها با حضور افسران منتخب هیئتهای مستشاری و

فنی اجرا گردد. هنوز زود است که بتوان در تأثیر این روش قضاوت کرد، اما در عین حال سفارتخانه

فعالانه در جستجوی روشهای دیگری برای حل این مشکل می باشد.

حوزه مبهم دیگری که شایسته بررسی دقیق جهت یافتن طرحی برای کاربرد منابع پست به طور

مؤثرتر می باشد، حوزه جوانان است. آنچه که از نارضایتی وجود دارد از سوی جوانان است و پست

تشخیص داده است که تماسهایش با جوانان چندان مطلوب نیست. کمیته جوانان سفارتخانه اوائل امسال

ایجاد یک «مجتمع تفکر جوانان» را که مرکب از کارمندان جوان باشد پیشنهاد نموده است تا بتوان روی

این مسئله که چه کاری باید کرد تا به جوانان ایرانی نزدیکتر شد، فکری نمایند. امور حادتری این گروه را از

تشتت ماه مارس مانع شد و تاکنون گردهم نیامده اند. به نظر می آید که این ایده دارای مزیت قابل

ملاحظه ای باشد و نباید خبرش بدون امتحان کردن آن، به جایی درز کند.

پیش بینی ورود هزاران کارمند آمریکایی شرکتهای خصوصی و خانواده هایشان به ایران طی چند سال

آینده، هیئت اداری کشور و سفارتخانه را وادار به تفکر فوری تر در خصوص اثرات و کاهش اصطکاکهای

احتمالی بین الاجتماعی نموده است و اگر این امر مورد اهمال واقع گردد، ممکن است منجر به بروز

احساسات ضد آمریکایی شود. بسیاری از تازه واردان هرگز خارج از وطن خود نبوده اند و در خصوص

تطبیق و مفاهمه بین الفرهنگی مواجه با مشکلات سخت خواهند بود. افتتاح کنسولگری اصفهان و شیراز

به منظور تسهیل این وضعیت است. اما مشکل در اینجا است که خود شرکتها باید قبلاً در آمریکا توجیه

شوند و بعداً کارمندانشان به ایران فرستاده شوند. چند تا از این شرکتها با قسمت هدایت کننده کشور و یا

سفارتخانه در مورد توجیه کارمندان مشورت به عمل آورده و در حال دریافت راهنمایی و کمک

می باشند. لکن این امر آنقدر جدی است که مستلزم یک روش جامعتر و منظم تر است.

در برنامه های دو سازمان آمریکا، امکان دارد که جایی برای بهبود در نحوه استفاده از منابع وجود

داشته باشد. بعضی از فعالیتهای اداره اطلاعات آمریکا ممکن است همگام با واقعیتهای متحول در ایران و

فرصتهایی که ایجاد می کنند نباشد. (مثلاً) در زمانی که شاه بر عدم تمرکز و توسعه استانها تأکید دارد، اداره

اطلاعات آمریکا همچنان توجه خود را منحصر به پایتخت می نماید. این عقیده موجه است که بعضی از

فعالیتهای این اداره با نظر به ارتباط و فایده بخش بودنشان به نقطه بازده نزولی رسیده است. از سوی دیگر

ص: 408

امکانات جدید برای اقدام مؤثر، مانند تأسیس یک مرکز دو ملیتی در تبریز به نظر می آید که از جای دیگر

سربلند می کند. به نظر می رسد که یک تجدید ارزیابی دقیق در مورد برنامه اداره اطلاعات آمریکا در ایران

مطلوب باشد. برنامه سپاه صلح در ایران نیز می تواند از یک بازبینی مشابه سود جوید. بعضی از فعالیتهای

به نظر می رسد که جنبه نهایی پیدا کرده است و عده ای از داوطلبانش بدرد استخدام نمی خورند. بررسی در

مورد اینکه آیا مناسب است با توجه به افزایش وسیع منابع مالی دولت ایران بتوان حمایت محلی آن را

ترتیب داد، خالی از فایده نیست.



پیشنهاد به پست

پیشنهاد به پست

3 پست روی پیشنهاد «مجتمع فکری» متشکل از افسران جوان کار کند تا این مشکل بررسی شود که

چه کاری می توان برای برقراری تماس مؤثرتر با جوانان ایرانی انجام داد و توصیه هایی در مورد مسیر

آینده کمیته جوانان سفارتخانه به عمل آید.


پیشنهاداتی به وزارتخانه

پیشنهاداتی به وزارتخانه

4 قسمت هدایت کننده کشور، این مسئله را بررسی می کند و اطمینان حاصل نماید که کارمندان

شرکتهای خصوصی آمریکا و خانواده هایشان که به ایران می آیند به طور کافی و با فرصت مناسب در مورد

مشکلات زندگی در ایران توجیه شده باشند. قسمت هدایت کننده کشور باید درصدد اتخاذ تدابیری باشد

که به مدیران شرکتها در مورد مطلوبیت چنین برنامه توجیهی هشدار دهد و تا جایی که مقدور است،

راهنمایی و معاضدتهای مناسب در وزارتخانه به عمل آورد. یکی از راههایی که می تواند در این خصوص

مورد ملاحظه قرار گیرد امکان استفاده از منابع FSI است که ممکن است بر اساس پرداخت حق الزحمه

انجام شود.

5 NEA مصرانه از USIA (اداره اطلاعات آمریکا؟) بخواهد که یک بازبینی در مورد برنامه سرویس

اطلاعات آمریکا در ایران به عمل بیاورد با این نظر که معلوم شود آیا منابع آن به بهترین وجوه مورد

استفاده قرار می گیرد یا نه، و اگر چنین نیست چه تغییرات مفیدی می توان به عمل آورد.

6 NEA مصرانه از سپاه صلح امور زیر را بخواهد:

(الف) بررسی و تجدید ارزیابی برنامه هایش در ایران برای تعیین اینکه چه تغییرات مطلوبی جهت

بیشتر پاسخگو بودن برنامه هایش به نیازهای ایران و تأمین مؤثرتر اهداف سپاه صلح لازم است.

(ب) بررسی میزان حمایتی که توسط دولت ایران به برنامه های سپاه صلح عرضه می شود. برای احراز

این نکته که با توجه به افزایش منابع مالی دولت ایران و حمایتش از داوطلبان سازمان ملل، آیا لازم است

که تماس گرفته شود که دولت ایران کمکهای خود را به این برنامه ها به طور عمده افزایش دهد؟

3- 97 - 6-54-100 DARPA


2446 جمع وزارت دفاع- 8614- 10481- 9505- 56- 325

جمع منافع دولت آمریکا- 11520- 16477 -17416- 15463- 311 -611

ص: 409

(الف) ترکیب حقوق آمریکاییها مشمول این ارقام به میزان 5/5 درصد نسبت به کل هزینه سال قبل

برای سالهای مالی 75 و 76 افزایش محسوب گردیده است، مگر اینکه طور دیگری در پای نوشته بیاید.

(ب) هزینه، عملیات، به جز حقوق آمریکاییها برای سالهای مالی 75 و 76 به همان نسبتی افزایش

محسوب شده که میان سالهای 73 و 74 بوده است، جز اینکه طور دیگری در پای نوشته بیاید.

(1) بهترین برآورد ارائه شده به وسیله سازمان مزبور.

(2) به ضمیمه بودجه پروژه بهبود جزئی ویژه FBO که در سال مالی 75 و 76 منظور گردیده است. بابت

تعمیر و جابجایی و نگهداری FBO برای سالهای مالی 75 و 76 به میزان 25 درصد بالاتر از سال قبلی

منظور شده است. این درصد بر اساس نرخ تورم برآورد شده توسط بخش اقتصادی سفارت می باشد.

(3) تیم مزبور در ژوئیه 1974 به دو نفر تقلیل یافت 5 نفر ترک گفته اند و لذا حقوق آمریکاییها

تعدیل گردید.

(4) به ضمیمه بودجه سال مالی 75 مطابق آنچه تقدیم شد. افزایش سال 76 به همان نسبت افزایش

سال 75 نسبت به سال 74 است.

(5) جمع پرداخت دولت ایران برای این فعالیت به وسیله مذاکرات توسط وزارت خارجه انجام شد.

هزینه تخمینی سال مالی 76 ممکن است بین 0 تا 10 میلیون دلار باشد انجام مذاکره مفید خواهد بود.

(6) از مرحله خارج شدن DARPAO در سال مالی 1975 احتمال دارد.

سپاه صلح

سپاه صل ح


(1) 1100 1213 861 942 10 کارمندان 4

83 PCV´S

87 PCV´S


(1) 1100 جمع سپاه 1216 861 942 10 174

ک شاورزی

139 وابسته 116 52 47 2 1

195 پرداخت توسط دولت ایران 7 186 237 198 ERS


324 جمع کشاورزی 302 289 245 2 8

107 3 97 88 92 FAA

91 3 84 79 72 DEA

21 17 14 6 1 IAD

وزارت دفاع

213 195 181 170 5 7 DIA

ص: 410

هیئت مستشاری 6200- 8100 -7200- 38 -212

1436- 1418- 1400- 1382- 2- 87- STRATCOM

797- 747 -700- 656- 11- 16- GENMISH

جدول مناب ع

منابع دول ت آمریکادرایرا ن

وزارت خارجه متمم مجاز

خارجی بودجه ها

بودجه ها تخصیص یافته بر حسب دلار به نزدیکترین ارقام هزار

آمریکا محلی رقم واقعی

(سال مالی

(73

رقم واقعی

(سال مالی

(74

رقم تخمینی

(سال مالی

(75

رقم تخمینی

( (سال مالی 76


1990 طبق برنامه 1692- 1456 -1269- 22- 41

3378 تسهیم شده -2686 -2149-1732 -138- 28

32 نمایندگی 28 25 22

بجز ساختمان ) FBO

ضمایم سفارتخانه)

218 (2) /80 / 82 129

16 13 11 9 FSI


5634 جمع وزارتخانه -4599 -3823 -3161- 156- 69

/05 گارد دریایی 14 100 95 90

سروی س اط لاعات آمری کا:

1673 (1) عملیات عمومی 1440 -1279- 1222- 81 -14

8 (1) کمکهای پرسنلی 1 2 1


1682 (1) جمع سرویس 1448- 1287 -1228- 82- 14

تجارت 399- 122- 4- 1

پیشنهادات مربوط به منابع درباره توصیه های بازرسان

ایستگاه (پست) حذف اضافه تغییر محل یا تنظیم به نحو دیگر

در تهران بنای دو قسمت ضمیمه دفتر سفارت در سال

مالی 76

شماره fsl تجدید برنامه در مورد پست

552/3 از بخش کنسولگری به بخش

اداری

ص: 411

ساختمان پاویون جدید تجارت در سال 76

ساختمان قسمتهای جایگزینی برای آپارتمانهای

کارمندان و خانه دریایی در سال مالی 1976 یک کارمند تحقیقات بازار FSR/D یک کارمند معاون کارگزینی FSR/D با بودجه

وزارت دفاعدر خرمشهر افتتاح کنسولگری جدید در اصفهان

یک پست FSO برای اصفهان یک پست FSO برای شیراز

در تبریز فروش محوطه اصل چهار بنای محل اقامت برای معاون کنسول در قسمت جنوبی

ساختمان کنسولگری جنوبی ساختمان کنسوگری

آسیای جنوبی و جنوب غربی: چشم اندازهای جدید خط مشی

ص: 412

سند شماره 15

سرّی

آسیای جنوبی و جنوب غربی: چشم اندازهای جدید خط مشی

خلاصه:

از 1971، زمانی که حوادث موازنه منطقه ای و جهانی قدرت را به وضعی دیگر درآوردند، در آسیای

جنوبی و خلیج فارس چارچوب به کار بستن خط مشی ایالات متحده به طرق مهمی تغییر یافته است. هند

و ایران در محدوده مناطق فرعی منطقه خود به عنوان بازیگران سیاسی نظامی مسلط سر برآورده اند.

قدرت اقتصادی و مالی که کشورهای تولید کننده نفت در خلیج فارس به دست آورده اند با وسعت و وضع

رشد اقتصادی ایشان تناسب ندارد. نیاز ایالات متحده به نفت خلیج فارس افزایش پیدا کرده است.

سیاست مربوط به خلیج به اوضاع اعراب اسرائیل پیوند یافته است. آسیای جنوبی و خلیج فارس با

جدیتی بیش از هر زمان دیگر پس از الغاء استعمار با یکدیگر فعل و انفعال دارند و با علائم ضعیفی از

پیدایش سیاست منطقه گرایی ظاهر شده است. از زمان اقدام ایالات متحده به برقراری نزدیکی بیشتر با

چین و کناره گیری بریتانیا از خلیج، مفهوم قدرت بزرگ تغییر یافته است. روابط ایالات متحده با هند به

وخامت گراییده است، اما ارتباط نظامی ما با کشورهای خلیج محکمتر شده است. شوروی با هند و عراق

روابط پیمانی دارد. و ابرقدرتها مشغول افزایش دخالت نظامی خود در اقیانوس هند هستند. از زمان

جنگ 1973 اعراب و اسرائیل صف بندیهای جدید در جهان عرب و سیاست جداسازی ایالات متحده

موقعیت شوروی را در خاورمیانه ضعیف کرده است. بین چین، ایران و ایالات متحده در این منطقه اشتراک

منافع محدودی حاصل شده است.

سیر گرایشها در این ناحیه نشان می دهد که این الگوهای جدید ژئوپلوتیک در آینده به مدت چند سال

همراه با اصطکاکهای بالقوه بین ایران و کشورهای عرب خلیج و بین هند و ایران ادامه خواهد یافت.

اصطکاکهای دراز مدت در داخل آسیای جنوبی و شبه جزیره عربستان، و بین ایران و عراق به وجود

خواهد آمد و علاوه بر این بی ثباتی سیاسی در هر دو منطقه فرعی می تواند دخالت کشورهای بزرگتر

منطقه و قدرتهای بزرگ را به دنبال خود آورد. ایران، هند و احتمالاً پاکستان ممکن است در تولید اسلحه به

یک ظرفیت محقر ولی در عین حال با اهمیت نائل شوند و در محدوده این ناحیه فروش اسلحه ممکن است

چشمگیرتر شود. حوزه تعیین خط مشی در آینده مقداری به یک سیستم دو قطبی شبیه خواهد بود؛ هر

قطب در صف بندی ژئوپلوتیک یک ابرقدرت متفاوت قرار خواهد گرفت. معذالک عواملی هستند که

پیچیدگی ایجاد می کنند، که عبارتند از: قدرت اقتصادی تولیدکنندگان عرب نفت، نیاز ما به نفت عربستان

سعودی، و اثر درگیری ما در کشمکش اعراب با اسرائیل. بجز قیمتهای نفت و سطح تولید نفت گرایشها و

روند اوضاع در منطقه بیشتر برای منافع ژئوپلوتیک ما مساعد است تا منافع شوروی.

منافع اساسی ما در منطقه عبارتند از: ثبات، محدود کردن نفوذ شوروی و در عین حال اجتناب از

رویارویی با اتحاد شوروی، و داشتن دسترسی به نفت و گاز خلیج فارس. به علاوه، ما خواهان دستیابی به

راهها و بنادر هوایی و دریایی، و همچنین به فرصتهای سرمایه گذاری و بازرگانی هستیم و می خواهیم


تولیدکنندگان نفت را تشویق کنیم درآمدهای اضافی خود را با احساس مسئولیت به کار برند. در آسیای

جنوبی، میل داریم هیچ قدرت خارجی نفوذ خارج از اعتدال نداشته باشد. ما تقدم هند را (در اتخاذ

ص: 413

تصمیمات مربوط به خود) می پذیریم و آماده ایم با میزان فعلی نفوذ شوروی در هند به سر بریم و ممنوعیت

واگذاری تجهیزات دفاعی کشنده را به هند و پاکستان همچنان حفظ می کنیم. در خلیج فارس، ما

می خواهیم در عین حالی که از دسترسی خود به منطقه و نفت آن حفاظت می کنیم نفوذ شوروی و

کشورهای افراطی عرب را مهار کنیم. ما همکاری منطقه ای برای امنیت را به سرکردگی ایران و عربستان

سعودی ترغیب می کنیم و تجهیزات و خدمات دفاعی را به مقادیر زیاد به کشورهای دوست می فروشیم.

در اقیانوس هند، ما یک نیروی دریایی کوچک را در بحرین حفظ می کنیم و با نیروهایی از ناوگان اقیانوس

آرام خود دیدارهای متناوبی داریم و به طور کلی برای ایجاد ظرفیت عملیات طولانی تر مشغول توسعه

تسهیلات و تأسیسات جزیره دیه گو گارسیا هستیم. خط مشی ما نسبت به آسیای جنوبی و جنوب غربی

این است که از دخالت نظامی مستقیم بپرهیزیم، هرچند که با پاکستان و ایران پیمانهای امنیتی داریم که در

برابر یک تهدید شوروی می توانند فعالتر شوند.

جدی ترین تهدید نسبت به منافع ما عدم ثبات سیاسی است که می تواند به مخاصمه محلی، سقوط

رژیمهای دوست، و رویارویی قدرتهای بزرگ منتهی شود. تهدید از جانب عراق و یمن جنوبی به رژیمهای

سنتی به این امر مرتبط است، حتی در مناطقی که حکومتها ثبات دارند نیز تصاعد مخاصمه محلی یک

خطر محسوب می شود. در نتیجه شکست ما در حل مخاصمه اعراب و اسرائیل، استفاده از منابع طبیعی در

سیاست خارجی، کاربرد خصمانه قدرت مالی جدید منافع ما نیز ممکن است در تهدید قرار بگیرند. تهدید

منافع ما از جانب شوروی مستقیم نیست، مگر در موارد اوضاع محلی که ممکن است دخالت شوروی را

در پشتیبانی از نیروهای سیاسی دوست خود به دنبال داشته باشد. پس از درنظر آوردن استراتژی های

مختلفی که می توانیم یکی از آنها را برگزینیم، به این نتیجه رسیده ایم که لازم نیست طالب این باشیم که

دخالتمان در آسیای جنوبی از حد یاری اقتصادی و فنی برای کمک به ثبات داخلی و بهبود رابطه تجاری

فراتر رود. باید از هر چیز که ما را مقابل هند قرار دهد از قبیل از سرگیری فروش سلاحهای کشنده به

پاکستان، اجتناب ورزیم. پاکستان حتی با کمک ما هم نمی تواند خود را در برابر هند قرار دهد و حمایت ما

از پاکستان به سادگی هند را به شوروی نزدیکتر خواهد کرد و به آن انگیزه اضافی خواهد داد تا یک

ظرفیت کارآمد سلاحهای هسته ای برای خود ایجاد کند. به دلایل مشابه ما باید هرگونه بهبود روابط چین

و هند را با خوشرویی استقبال کنیم. چین با داشتن منافع بیشتر در پاکستان بازیگر غیر منطقه ای عمده در

صحنه ژئوپلتیکی آنجا خواهد بود. منافع ما فعالیت سیاسی نظامی در پاکستان را در سطح رقابت آمیز

ایجاب نمی کند.

در خلیج فارس، حمایت ما از ایران به عنوان قدرت مسلط باید به جهت نیازمان به روابط خوبمان با

عربستان سعودی اعتدال یابد. از آنجایی که ایران قادر است از خود در قبال هر تهدید منطقه ای دفاع کند،

ما باید فروشها و کمک نظامی آینده خود را به ایران به سیستمهایی محدود کنیم که توانایی جدید با اهمیتی،

به خلیج فارس نیفزاید، و باید این را به سعودیها و شورویها تفهیم کنیم. ما باید پیشنهاد روابط اقتصادی و

تکنولوژیکی توسعه یافته به تولیدکنندگان نفت را عرضه کنیم و باید ایشان را به حمایت از کشورهای

میانه رو عرب تشویق کنیم. ما باید از فرو نشاندن مرافعات منطقه ای پشتیبانی دیپلماتیکی داشته باشیم و

باید کار برای رسیدن به صلح اعراب اسرائیل را ادامه دهیم. ما باید به طور کلی از دخالت نظامی بیشتر و

تعهدات سیاسی نظامی اضافی در این منطقه اجتناب ورزیم. تا زمانی که سیر تحولات ژئوپلتیکی منطقه

ص: 414

در جهت مساعد فعلی خود ادامه داشته باشد، باید خود را از مانورهای سیاسی منطقه ای برکنار داریم، و

در عین حال تولیدکنندگان نفت را تشویق کنیم کشورهای کم سعادت تر، خصوصاً آنها که در آسیای

جنوبی و جهان عرب واقعند را یاری نمایند. ما باید ادغام اقتصادی کشورهای منطقه را در یک واحد مورد

تأیید قرار دهیم، و در ضمن بپذیریم که این احتمالاً به ادغام سیاسی یا نظامی منجر نخواهد شد. ما در

حضور دریایی خود در اقیانوس هند نباید تغییرات حاد ایجاد کنیم، مگر به عنوان عکس العمل مستقیم به

حرکات آشکار شوروی. در درازمدت، ما باید هر آنچه که می توانیم انجام دهیم تا برخوردهای ایران و

هند را به حداقل برسانیم زیرا برخورد این دو ثبات کل منطقه را به مخاطره خواهد انداخت و آمریکا و

شوروی را به رویارویی با یکدیگر دعوت خواهد کرد.



ایران به قدرت می رسد: پیامدهای آن برای سیاست آمریکا

ص: 415

سند شماره 16

سرّی 24 ژوئن 1974

ایران به قدرت می رسد: پیامدهای آن برای سیاست آمریکا

خلاصه

شاه و ملتش اعتماد به خویشتن را دوباره در سال 1960 به دست آوردند. این اعتماد به نفس با

افزایش منابع برای کسب قدرت ملی در داخل ایران و تغییراتی در محیط خارج از ایران که فرصتهایی را

برای وسعت نفوذ ایران مهیا کرد، همزمان بود. در خلال سالهای 1965 و 1971 ایران مصممانه برای اینکه

خود را بازیگر عمده سیاسی و نظامی در خلیج فارس بسازد اقدام کرد، تا جای بریتانیا را گرفته و دیگر

خارجیان را از رفتن به این منطقه باز دارد. از سال 1971 ایران افقهای سیاسی خود را به وسیله نفت توسعه

داد و از قدرت مالی و نقش خویش و موقعیت ممتازش در خلیج فارس استفاده کرد تا یک نیروی

دیپلماتیک در دنیای عرب و جنوب آسیا بشود.

نقش پیشرو ایران در افزایش قیمت نفت در دسامبر 1973 نه تنها برای پشتیبانی از جاه طلبیهای

منطقه ای خود بود، بلکه بدان منظور بود که ایران را به صورت یک عامل در دنیای سیاسی و اقتصادی و به

صورت رهبر جهان چهارم، و کشوری که نظریاتش بایستی به طور جدی توسط قدرتهای بزرگ مورد نظر

قرار گیرد درآورد.

برای آمریکا، نقش جدید ایران، مسایل فوری و اساسی در قیمت گذاری و سطح تولید نفت و اصل

احتمال دخالت و مسابقات تسلیحاتی در خلیج فارس خشم و غضب عربستان سعودی را پیش آورده

است. در عین حال بیشتر حرکتها و اقدامات اخیر ایران از دیپلماسی ما در خاور نزدیک و جنوب آسیا

حمایت کرده است. ایران به طور کلی از نیروهای میانه روی منطقه حمایت کرده است. در یک دید وسیع

ژئوپلتیک یک اشتراک منافع محدود ولی مهم بین چین، ایران و آمریکا در جنوب و جنوب غربی آسیا

وجود دارد که در آن هر سه کشور خواسته شان محدود کردن نفوذ شوروی می باشد. ایران سنگ کلیدی در

این طاق است. (ایران محور اصلی این مجموعه می باشد) با توجه به گرایشهای در منطقه در حال حاضر،

دورنمای تداوم این مجموعه خوب است، اما امکان دارد به وسیله ماجراجوییهای ایران به خطر بیفتند.

وظیفه مهم سیاست آمریکا این است که دسترسی ایران را به آن هدفهایی که قابل تحقق بدون درگیر کردن

نظامی آمریکا هماهنگ با منافع آمریکا در منطقه دیگر است، محدود کند.


سیر تحول در ایران

سرّی در 31 دسامبر سال 1982 از زمره اسناد طبقه بندی شده خارج می شود.

سیر تحول در ایران

تاریخ احساس حقارت؛ بعد از استقرار صفویه و کشورگشایی نادر شاه ایران به یک دوره انحطاط رو

آورد، که تا دهه اخیر از این وضع کاملاً خارج نشد. نیروهای خارجی در عرض این کشور رژه رفتند و

مقامات خارجی تصمیمات دولتی را تعیین می کردند و می گرفتند. قسمتهای بزرگی از خاک ایران از دست

رفت. گروههای قومی به وسیله نیروهای خارجی ملعبه قرار گرفتند و کشور به منطقه های تحت نفوذ


تقسیم شد. بعد از شکست مشروطه خواهان برای به دست آوردن کنترل قاطع ایران، رضاخان یک

دیکتاتوری جدید از تاج و تخت برقرار کرد و قدرت دولت مرکزی را بر روی قبایل و ایلات اعمال کرده و

ص: 416

شروع به مدرنیزه اقتصاد و ارتش کرد تا ایران را از مداخلات خارجی آزاد کند. اما او از تاج و تخت توسط

انگلیس و شوروی در سال 1941 برکنار شد و ایران دوباره بیشتر به صورت یک منطقه درآمد تا یک

کشور؛ نیروهای مسلح اش در طول چند ساعت شکست خوردند. سرزمین آن به وسیله کشورهای دیگر

اشغال شده و به عنوان یک راه ترانزیتی به شوروی مورد استفاده قرار گرفت. تنها فشار آمریکا و سازمان

ملل و سیاست مزورانه ایرانیها بود که این نیروهای خارجی را در سال 1946 از ایران بیرون کرد.

عکس العمل این تحقیرها غیرقابل اجتناب بود. جنبش ملی نضج گرفت و موقعیت ممتاز و مخصوص

شرکت نفت ایران و انگلیس را به عنوان سمبلی از استثمار ایران به وسیله بیگانگان هدف قرار داد. جبهه

ملی که شدیداً تحت نفوذ کمونیستها بود با شاه بر سر کنترل دولت و قوای نظامی به مبارزه برخاست و

تقریباً پیروز شد. شاه دوباره به کمک آمریکا به تاج و تخت برگشت. بالاخره قدرت سیاسی خود را اعمال

کرده و قدرت چپی ها را با ارتش آموزش دیده آمریکاییش و نیروهای امنیتی درهم شکست. اما

خاطره هایی که به جای مانده بود بسیار تلخ بود. کنترل صنعت نفت جهانی توسط غرب بعد از ملی شدن

نفت در سال 1951، ایران را تقریباً ورشکسته کرد و بقاء شاه متکی به پشتیبانی خارجی و استقلال و

تمامیت ارضی آن منوط به حضور افراد آمریکایی و موافقتنامه های امنیتی بود. با پذیرش اینکه احتیاج

موقتی به کمکهای نظامی و اقتصادی برای ساختن ایران خودکفا مورد نیاز است شاه در جستجوی راهی

برای متمرکز کردن قدرتش بود تا راههایی برای آزادی ایران از وابستگی به خارج پیدا کند. این نقطه

برگشت در اوایل سال 1960 جامه عمل بخود پوشاند. پس از نابود کردن چپی ها شاه دست راستیها را با

اصلاحات ارضی و مدرنیزه کردن اجتماعی به مبارزه طلبید و با یک درگیری خونین در سال 1963 پیروز

شد. رشد جهانی اقتصاد تقاضا برای نفت ایران را افزایش داد و معاهده کنسرسیوم در سال 1954 باعث

افزایش درآمد ایران از نفت شد و به ایران فرصت داد که هر دو، یعنی رشد اقتصادی و مدرنیزه کردن نظامی،

را از نظر مالی تأمین کند. زمینه برای سیاست خارجی قطعی تر برای ایران فراهم شد.


تغییرات در محیط خارج از ایران

تغییرات در محیط خارج از ایران

شاه از عربهای ملّی گرای رادیکال حداقل بعد از کودتای 1958 عراق و مداخله مصر در جنگ داخلی

یمن که بعد از انقلاب 1962 شکل گرفت هراسناک بود. کوتاهی آمریکا در پشتیبانی از پاکستان در جنگ

1965 با هندوستان شاه را متقاعد کرد که نمی تواند به پشتیبانی نظامی آمریکا در یک برخورد منطقه ای

متکی باشد. این حوادث به او انگیزه بیش از حد کافی داد تا نیروهای نظامیش را بازسازی کرده و منابع

تهیه این وسایل را تنوع بخشد و هرجا که ممکن است، تهدیدها را خنثی کند. در سال 1966 آمریکا

موافقت کرد که فانتوم های F/4(اف 4) به ایران بفروشد و با این کار یک نوع اسلحه جدید به خلیج فارس

فرستاد و به ایران بعد از تحویل این سلاحها در 1968 موقعیت تسلط نظامی بر منطقه را داد. جنگ اعراب

و اسرائیل در سال 1967 احتیاج به یک نیروی نظامی برتر در یک محیط احتمالاً خصمانه عرب را بیشتر

نشان داد. مهمترین تغییرات، قدرتهای بزرگ را درگیر می کرد که مدتها مانع سیاست خارجی ایران بودند.

اعلامیه 1962 ایران مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد پایگاههای موشکهای خارجی در ایران باشد، کافی

بود که روابط ایران و شوروی عادی و نیروهای نظامی ایران از مرزهای شوروی آزاد و در امان باشند.

شاه خروج انگلیسیها را از خلیج فارس پیش بینی کرد و فعالیتهای نظامی دیپلماتیک خود را در منطقه

ص: 417

چنان جهتی بخشید تا نقش برجسته ای در آنجا به دست آورد. از ادعای ایران نسبت به بحرین به عنوان

یک امر غیر عملی منصرف شد، ولی مذاکرات خود را برای مالکیت بر ابوموسی و تنب ها برقرار کرد. با

افزایش درآمد حیاتی نفت ایران و حمله به یکی از تانکرهای نفتی در باب المندب شاه بیشتر متقاعد شد که

او بایستی از خطوط حیاتی نفتی اش در خارج از خلیج فارس هم حفاظت کند. دکترین نیکسون که ابتدا در

سال 1969 آشکار گشت عقیده شاه را در مورد قدرت نظامی متکی به خود تقویت کرد و در تشنج زدایی

که بعدا به وجود آمد برای شاه چنین به نظر رسید که انرژی شوروی را برای مداخله در خاورمیانه تقویت

کرده است. تمام نشانه ها حاکی از لزوم یک تنش نیرومند و برتر از دیگر کشورهای منطقه بود و این اعتقاد

که ایران نمی تواند بر روی حمایت خارجی حساب کند به چشم می خورد. در عین حال ایران کاری کرد که

تهدید شوروی را به وسیله معاملات پایاپای و مبادله گاز ایران با کمکهای نظامی و اقتصادی شوروی و

تشویق روابط با ثبات بین ایران و شوروی تخفیف دهد.


سال 1971 و بعد از آن

سال 1971 و بعد از آن

تغییرات مهم از سال 1971 به بعد قدرت بالقوه ایران را افزایش داده و راههای اختیاری دیپلماتیک

جدیدی را به وجود آورده است. هنگامی که بریتانیا از خلیج فارس رفت ایران 3 جزیره را اشغال کرد و

نقطه نظر خود را این گونه روشن کرد که کشورهای خارجی از خلیج بایستی به کنار بمانند. با پیشنهاد این

عقیده که کشورهای خلیج مسئول امنیت خلیج می باشند ایران موقعیت برتر خود را تحکیم بخشید. در

حالی که طرح و پیشنهاد ایران برای پیمان امنیت خلیج پیشرفت چندانی به دست نیاورده، موضع ایران

برای امنیت خلیج مورد تأیید آمریکا بوده است و نیروهای ایرانی هم اکنون در عمان مشغول عملیات بوده

و این را می توان نمونه ای از همکاری ایران برای امنیت خلیج دانست.

جنگ هند و پاکستان در سال 1971 پاکستان را به عنوان رقیب سرسخت هندوستان شکست داد و

باعث شد که ایران توجه نظامی و دیپلماتیکش متوجه سمت شرقی شود. ابتدا با ایجاد چتری بر روی

پاکستان و برقراری تأسیسات نظامی در جنوب شرقی و اعلام نقشی برای خود در اقیانوس هند، و بعداً از

طریق روابط نزدیکتر با هندوستان مرگ ناصر و سیاست جدید سادات و اخراج مستشاران شوروی از

مصر و صف بندیهای جدید در جهان عرب که پیش از جنگ اکتبر صورت گرفت علاقه ایران را به پشتیبانی

بیشتر از اعراب جلب کرد. خود جنگ نشانگر آسیب پذیری اسرائیل و کارآیی جدید اعراب بود که ایران به

سرعت حرکت کرد تا که وضع خود را با صف بندی جدید تطبیق دهد. ایران همچنین با سرعت نسبت به

صف بندیهای قدرتهای بزرگ واکنش نشان داد. روابطش را با چین و دیگر کشورهای کمونیستی عادی

کرد. معاهده های شوروی با مصر، هندوستان و عراق و کودتای افغانستان مجدداً باعث شد تا ایران از

اینکه در محاصره قرار گیرد هراسناک شود. اما حوادث بعدی در مصر نگرانی ایران را از آن جهت کاهش

داد و نگرانی ایران در مورد نفوذ شوروی در هندوستان و افغانستان تقلیل پیدا کرد. دیدار پرزیدنت

نیکسون از ایران در ماه مه 1972 ایران را از نظر روانی تقویت کرد و به شوروی گوشزدی بود که آمریکا از

ایران حمایت می کند، و باعث شد که سیاست محدودیت فروش سلاحهای آمریکایی کمتر شود. معاملات

عظیم تسلیحاتی که بعد انجام گرفت به همه نشان داد که ایران قصد دارد در هر وضعیتی برتری نظامی خود

را حفظ کند و نطق شاه درباره باقی گذاشتن زمین سوزان القا کننده این اندیشه بود، که ایران در مقابل حمله

ص: 418

شوروی با شدت هرچه بیشتر از خود دفاع خواهد کرد.


قدرت نفت

قدرت نفت

ایران ناراحتی خود را از دخالت غرب بر روی کنترل صنعت نفت جهان فراموش نکرده بود. ایران با

استفاده از موضع معامله گری بر اساس ثبات سیاسی و موفقیتهای اقتصادی و اهمیت منطقه ای در سال

1973 آخرین قدم را در راه به دست گرفتن کنترل کامل صنایع نفت خود برداشت و کنسرسیوم را به سطح

یک خریدار تنزل داد. در نتیجه تقاضای نفت و روند قیمتها و تحریم نفت از سوی اعراب و وحدت بیشتر

اوپک افقهای جدیدی گشوده شد. بالا رفتن قیمتهای نفت در دسامبر 1973 که در آن ایران نقش پیشرو را

بازی می کرد نه تنها کوششی بود برای ثروتمند شدن و فرار از عارضه فقر برای همیشه بلکه یک نوع

مبارزه طلبی در قبال قدرت انحصاری اقتصادی و سیاسی جهان به شمار می رفت. ایران که دیگر ایفای

نقش مهم منطقه ای را به دست آورده بود این چنین دید که فرصتی برایش پیش آمده که به صورت عاملی

در دنیای سیاست و رهبر جهان چهارم که تازه به وجود می آمد و همچنین به صورت کشوری که نظریاتش

را قدرتهای بزرگ باید به حساب آورند، درآید.

با این ثروت و قدرت جدید ایران یک فرصت بیسابقه ای یافت که محیط خارجیش را تحت نفوذ خود

درآورد. ایران با به کار بردن پول و نفت خود وارد قراردادهای مهم اقتصادی با هندوستان، پاکستان، مصر

و سوریه شده و قراردادهای کم اهمیت تری با مراکش (مغرب)، اردن، سودان و دیگر کشورها منعقد کرد. از

طریق این معامله ها ایران، عربهای میانه رو را مثل سادات، حسین و حسن حمایت کرده و شکاف بین

سوریه و عراق را ترغیب کرد و نگرانی هندوستان را از اینکه ایران از پاکستان حمایت کند کاهش داده و به

پاکستان یادآوری کرد که مواظب باشد، در حالی که دسترسی به مواد خام و کالاهای مصرفی و نیروی

انسانی ماهر را به دست می آورد ایران را نیز به حساب آورد.

ایران نه تنها به عمان بلکه به اردن و یمن هم کمک نظامی داد. ایران برای اولین بار بعد از دوران

امپراطوریهای باستانی (پادشاهان باستانی) عامل مهم سیاسی در هر دو منطقه خاور نزدیک و جنوب

آسیا شده است. تهدید کننده ترین دشمنان احتمالی ایران یعنی عراق و یمن جنوبی منزوی شدند و رقابت

ایران با هندوستان به حالت انجماد درآمد. در عین حال ایران برای مصر و سوریه و هندوستان اختیاراتی

را فراهم کرد که از اتکاء خودشان به شوروی بکاهند و به تضعیف موضع شوروی در منطقه کمک کرد.



نتایجی برای آمریکا

نتایجی برای آمریکا

بعضی از جنبه های جدید اطمینان و قاطعیت ایران مسایل مهم و فوری برای آمریکا به وجود می آورد،

که واضح ترین آن موضوع قیمت نفت است. ایران برای حفظ و افزایش درآمد خود و قدرت معامله گری

خود که در سایه قیمتهای جدید نفت به دست آمده است بیش از هر صادرکننده نفت دیگری به سختی

خواهد کوشید و مبارزه خواهد کرد. ایران برای پولی که از این بابت به دست می آید هم مصرف داخلی دارد

و هم مصرف خارجی. ایران حتی حاضر خواهد بود میزان تولید نفت را کاهش دهد، تا اینکه کنترل قیمت

نفت را بپذیرد؛ و باید توجه داشت که کاهش قابل ملاحظه تولید نفت ایران ممکن است به زیان ایالات

متحده باشد. برتری نظامی ایران در خلیج فارس و نگرانیش درباره قوای عربهای رادیکال و تندرو و

ص: 419

شکنندگی سیاسی با بعضی از کشورهای شبه جزیره عربستان، تمایلی در ایران برای مداخله ایجاد کرده که

ممکن است به درگیری بینجامد و به روابط آمریکا و اعراب لطمه بزند.

مسابقه تسلیحاتی در خارج که هم در نتیجه دستاوردهای ایران و هم در نتیجه عوامل دیگر بوده است،

امکان دارد به تصاعد سریع باعث درگیریهای محلی، افزایش مداخلات ابرقدرتها در خلیج فارس و ظهور

اسلحه های جدید در میدان مناقشات اعراب و اسرائیل شود. قدرت نظامی ایران و موضع برتری آن امکان

دارد نگرانی عربستان سعودی را افزایش داده و باعث شود عربستان برای محدود کردن ایران به ما فشار

آورد.

در عین حال، بیشتر اقدامات اخیر ایران در جهت حمایت از دیپلماسی ما در خاور نزدیک و جنوب

آسیا بوده است. کمک ایران به مصر، اردن و سوریه به نزدیکترین موضع آنها علیه عربهای تندرو کمک

کرده و باعث جدا شدن سوریه از عراق می شود. کمک ایران به هندوستان راههای اختیاری به این کشور

در مقابل شوروی می دهد (چیزی که ما می توانیم فقط در یک دامنه محدودی فراهم کنیم) و همچنین کمک

ایران به پاکستان کمک به یکی از متفقین ماست. به طور کلی ایران پول و نقش را برای حمایت از کشورهای

میانه روی منطقه به کار برده و به انزوای کشورهای تندرو کمک کرده است.

از نظر ژئوپلتیک وسیع از سال 1971 اشتراک منافع مهمی در بین چین، ایران و ایالات متحده آمریکا

به وجود آمده که پاکستان نیز یکی از حلقه های زنجیره ای آن است. صحبتهایی از محور پکن اسلام آباد

تهران به میان آمده و اتحاد شوروی از پشتیبانی چین از پیمان سنتو انتقاد کرده و همچنین اتحاد شوروی

طبق معمول از استفاده آمریکا و انگلیس از ایران به عنوان یک مهره انتقاد کرده است. هرچند این محور را

به سختی می توان رسمی یا بدون اصطکاک نامید چین، ایران و آمریکا به وضوح منافع مشترکی در محدود

کردن نفوذ شوروی در منطقه و بقاء پاکستان دارند. همچنین واضح است که ایران سنگ کلیدی این طاق

(مهار کردن) به شمار می آید که بدون ایران موقعیت آمریکا، پاکستان و حتی چین تضعیف خواهد شد. با

توجه به روندها و گرایشهای منطقه چشم انداز ادامه موجودیت این صف بندی به نفع ایالات متحده آمریکا

و به زیان اتحاد شوروی خوب است. معهذا این طاق (مهار کردن) امکان دارد در نتیجه ماجراجوییهای

ایران به خطر بیفتد که ممکن است به یک درگیری ویرانگر محلی با اعراب یا هندوستان منجر شود و باعث

جلب شوروی از سوی دیگر و بالنتیجه تقویت مواضع شوروی بشود. وظیفه مهم سیاست آمریکا در قبال

ایران این است که تمایلات ایران را به مداخله مخصوصاً در موقعیتهایی که باعث کشانده شدن آمریکا و

شوروی به منطقه شود محدود کند و بدین ترتیب عرفی از مشورتهای ایران و آمریکا از چنین اقداماتی

برقرار شود. روند گرایشها در این منطقه در جهت ما، در حرکت است و ایران در این مورد عامل مهمی است

و ما نبایستی این موقعیت را با دادن یک چک سفید (دادن اختیارات تام) به خطر بیندازیم.

(NEA) امور خاور نزدیک

مگ میچ هود

74/24/6