گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
یادداشتی برای قسمت سیاسی آقای لیمبرت







سند شماره (15)

سفارت ایالات متحده آمریکا در تهران تاریخ : 4 سپتامبر 1979 13 شهریور 1358

طبقه بندی : محرمانه

یادداشتی برای قسمت سیاسی آقای لیمبرت

از قسمت اقتصادی آ.دی.ستر

مفاهیمی که از مکاتبات اخیر شما درباره ساخت سیاسی اینجا خوانده ام، به نظر می آید که درست

باشد. فکر می کنم شما می بایست، توضیح می دادید که اگر واقعا دولت دوگانه از بین رفته، این چه تأثیری

بر منافع آمریکا خواهد داشت. یک پیشنهاد شد که من نظراتم را بدهم زیرا امکان دارد که برای مکاتبات

آینده قابل استفاده باشند.

به نظر من اگر دولت دوگانه ای وجود داشت، در موقعی که خمینی منبع قدرت شد، پایان یافت. به نظر

من حملات اخیر خمینی به کردها و چپیها، خوار کردن علنی روشنفکران و محدودیتهای که ظاهرا به طور

موقت بر مطبوعات اعمال شده، ناشی از یک سری عکس العمل های عجولانه در برابر وقایع غیر قابل

کنترل نیست. بلکه نمایانگر استفاده حساب شده، از قدرت توسط مردی است که به طور علنی گفته است،

که نمی خواهد اشتباه کرنسکی را در مورد استفاده نکردن از سلاحهای انقلاب بر علیه متحدان مصلحتی که

می خواهند از نهضت به خاطر پیشبرد اهداف خودشان استفاده کنند را تکرار کند.

فکر می کنم اینجا مسئله زمانی هم مطرح است. خمینی می بیند که مجلس خبرنگارانش که ملاها بر آن

حاکم هستند، در جریان تکمیل قانون اساسی که او برای جمهوری اسلامی می خواهد، می باشد. چند هفته

دیگر اعلام خواهند کرد که انقلاب پیروز شده دولت دائمی جدید روی کار خواهد آمد و بهترین هدیه

تولدی که خمینی می تواند به دولت بدهد، مخالفین خلع سلاح شده و مردمی که لزوم نظم را درک کرده اند،

می باشد. گذشته از این در این موقع خمینی می تواند طی چند ساعت نیم میلیون نفر را به خیابانها بکشاند و

پاسداران انقلابی او با شادی تمام در برابر هر گروهی، مسلح یا غیر مسلح قرار خواهند گرفت. در مدت

شش ماه یا یک سال سرخوردگی اجتناب ناپذیری به وجود خواهد آمد و توانایی او در برخورد با منتقدین

کمتر خواهد شد و فکر می کنیم که او ترجیح خواهد داد که دولت جدید شیوه رفرمیستی و تأمین آزادیها را

موقعی پیش گیرد که دارای قدرت باشد، تا اینکه در برابر مخالفینی غیر قابل کنترل قرار گیرد.

ص: 300

چه بر سر منافع آمریکا خواهد آمد؟ خوب اگر خمینی بتواند سرخوردگی را تحمل کند، شما آینده

بهبود یافته ای از لحاظ ثبات داخلی و تمامیت ارضی به دست آورده اید. همچنین برای من روشن است که

گذشته از نظم، خمینی می خواهد مردم را بر سرکار برگرداند، تا سطح زندگی مناسب و حتی رشد یابنده ای

(در مقایسه با معیارهای محلی) را تضمین کند. (من شنیده ام که جمهوری اسلامی نباید به عنوان جامعه ای

ناتوان و عقب مانده تلقی شود.) لذا منافع ما در دسترسی مداوم به نفت ایران باید توسط توانایی دولت

جدید در برقراری نظم در چاههای نفت و احتیاج او به درآمد، حفظ گردد. منافع ما در اینکه ایران درآمد

نفتش را در آمریکا خرج کند، باید بهبود یابد (ما نباید با بی توجهی این منافع را از دست بدهیم) چون آنها

به طور فزاینده متوجه می شوند که محتاج تبدیل دلارهای نفتی به کار از طریق واردات مصرفی و یا به

احتمال قوی تر پروژه های وسیع تولید کار، که به صنایع وسیع منجر خواهد شد می باشند. ( من فکر می کنم

این مسئله افزایش تولیدات نفت را هم در برخواهد داشت) نهایتا وجود فردی مطمئن از خود مانند خمینی

که مسائل داخلی را تحت کنترل دارد و نسبت به غرب خیلی بدبین است، برای ما در زمینه های مسائل دو

جانبه مشکلات جدی به وجود خواهد آورد. در آینده نزدیک ما حداقل همانقدر که او به ما احتیاج دارد،

به او محتاج هستیم و لذا نمی توانیم او را با چیزی تهدید کنیم. خصوصا در مورد سیاستهای خاورمیانه او

نیروی مخالفی خواهد بود که باید با او مقابله کرد.



سیاست (آمریکا) در مورد ایران

سند شماره (16)

وزارت امور خارجه تاریخ : 5 سپتامبر 1979 14 شهریور

یادداشت توجیهی

طبقه بندی: سری /حساس

به وزیر

از طریق : آقای نیوسام

از : امور خارجه نزدیک هارولد اچ ساندرز

موضوع : سیاست (آمریکا) در مورد ایران

ارزیابی: رهبری انقلابی خمینی / بازرگان احساس می کند، که به طور فزاینده ای در محاصره گروهها

و دیگر گروههای قومی، چپ، غیر مذهبیون مرکزی، قدرتهای خارجی (اسرائیل، اتحاد شوروی، عراق،

ایالات متحده، «امپریالیستها») و نیروهای طرفدار شاه (ساواک و افسران ارتش سابق) قرار گرفته است.

عکس العمل آشتی ناپذیر خمینی این است که به صورت خشنی ضربه وارد کند: میانه روهایی چون

بازرگان در این روش تند، کمی سهیم هستند ولی به دنبال مصالحه و روابط بهتر با خارج نیز هستند و در

تلاشند که اقتصاد را دوباره به راه بیندازند، گرچه توهمات فزاینده ای با خمینی حتی در میان روحانیون

(آیت اللّه شریعتمداری و طالقانی ) وجود دارد. وی به حکم راندن بر اکثریت عظیمی از طبقات پایین ادامه

می دهد و معدودی از سیاستمداران متمایلند که مستقیما با او رو در رو شوند.

رهبری دو جنبه ای امیدش را در جریان قانون اساسی که منجر به دولت جدیدی می شود که به ایران

یک قدرت مرکزی و متحد می دهد، گذاشته است. هر دو طرف (اسلامی و ناسیونالیستهای لیبرال )

امیدوارند که مسلط شوند. قانون اساسی اکنون توسط خبرگان بررسی می شود (عمدتا روحانیون)، و یک

ص: 301

رفراندم پیشنویس را تصویب خواهد کرد و انتخابات برای پارلمان و رئیس جمهوری امسال برگزار

می شود. بازرگان برای ریاست جمهوری شانس خوبی دارد. نفوذ روحانیت حداقل برای چند سال آینده

قوی خواهد بود و مطمئنا تعداد روحانیون در پارلمان زیاد خواهد بود. ولی ما مطمئن نیستیم که ملاهای

تندرو قادر باشند بر عوامل غیر مذهبی یک پیروزی پایدار و قاطع به دست آورند. خود روحانیون

نمی توانند یک کشور پیچیده را اداره کنند و مجبور خواهند شد که در جستجوی کمک از مقامات غربگرا

باشند و اصول اسلامی را برای رویارویی با احتیاجات عامه تعدیل خواهند نمود. نیروی مدرنیزه اصلی

توسعه ایران به طور گریز ناپذیری با گذشت زمان، خمینی و روحانیون را ضعیف خواهد کرد. اگر خمینی

فوت کند، نفوذ روحانیون کمی تضعیف خواهد شد، ولی محدود نخواهد شد. اتحاد کمتری در

دسته بندیهایشان وجود خواهد داشت و اتحاد و اتفاقی با غیر مذهبیون صورت خواهد پذیرفت. همان طور

که اسلامیها موقعیتشان را از دست می دهند. مسئله این خواهد بود که آیا چپ صاحب قدرت خواهد شد یا

مرکز؟

ما معتقدیم که در کوتاه مدت دولت می تواند مشکلاتش را با کردها اداره کند، اگر چه خشونت پراکنده

مستمر میراثی از روشهای تندی است که توسط پاسداران انقلابی به کار گرفته شده است. توانایی ایران

برای سرپوش گذاشتن بر روی جنبش کردها و اجتناب ورزیدن از مشکلات با اعراب قومی به مقدار

زیادی بستگی به رفتار عراق دارد. در حال حاضر روابط خوب ظاهری وجود دارد، زیرا عراق به واسطه

اکثریت شیعه اش زخم پذیر است. با این حال و به همین دلیل عراق نمی خواهد که یک دولت شیعه قوی و

مطمئن را در ایران ببیند و امکان دارد که به تحریک ناراحتیها و دردسرها در ایران کمک کند. در حقیقت

امکان دارد که هم اکنون عراق در سکوت به کردها کمک بنماید. روسها ممکن است در این گرایش سهیم

باشند، ولی با احتیاط و با ترس از آشوب در مرزهایشان و دلیلهایی برای توسعه بی ثباتی در منطقه اقدام

خواهند نمود.

سیاست ایالات متحده:

در این شرایط مغشوش و نامطمئن موضع ما مخفیانه آماده بودن برای اقدام و پاسخگویی به فرصتها

برای محکم کردن اعتبار، در مقابل دولت موقت ایران و خودمان را به جلو نراندن بوده است. ما در بهار

گذشته نقش فعالتری را شروع کرده ایم، ولی به واسطه عکس العمل ایران به رأی سنا در ماه می عقب

برگردانده شدیم.

هدفهای ما در ایران (دستیابی به نفت، عدم پذیرش نفوذ شوروی، پیشرفت یک دولت میانه رو دوست

و غیر متعهد) در ماههای آینده و هنگامی که ایرانیان هنوز با دقت با جهت گیری سیاستشان هماهنگ

نشده اند و زمانی که غیر روحانیون فقط با ضعف در مقابل گرایشات روحانیون در جهت استبداد مقاومت

می نمایند (در کوتاه مدت) بایستی پیگیری شود. ما می خواهیم که خودمان را در آنچنان موضعی قرار

دهیم، که بتوانیم رابطه ای مؤثر با هر گروهی که قدرت قطعی را در اختیار دارد، برقرار نماییم و در عین حال

روابطمان را با دیگر عوامل مهم سیاسی منجمله مخالفین حفظ نماییم. ما می خواهیم که ایرانیان ثبات قدم

ما در اصولمان را درک کنند( برای مثال حقوق بشر) و به آن اصول احترام بگذارند. ما همچنین خواهان

رفتاری منصفانه و مساوی جهت منافع خصوصی ایالات متحده در ایران می باشیم. گرایش ما نسبت به

ایران بایستی با درک مشکلات، بردباری در حل آنها و نیز یادآوریها واضح، استوار و مرتب از منافع ما در

ص: 302

ایرانی که نسبت به غرب دوستانه و با ثبات است و به حقوق افراد احترام می گذارد و در

برآوردن احتیاجات شهروندانش مترقی است، باشد.

ما نیاز داریم که دیدگاهی روشن در مورد مشکلات کردها و اعراب قومی داشته باشیم. اینها مشکلاتی

قدیمی هستند و برای مدتی در آینده پایدار خواهند ماند. ترغیب جاه طلبیهای آنها برای خودمختاری

می تواند مستلزم بی ثباتی برای تمام منطقه باشد.

در کوتاه مدت (تا زمانی که یک دولت جدید تشکیل شود) ما می خواهیم که تا آنجایی که ممکن است

مشکلات گذشته را از سر راه برداریم و از مسائلی که ایجاد ستیزه می کند، اجتناب ورزیم. در طول این

ماهها ما پایه ای برای ارتباط با دولت جدید که امیدواریم قدرت مؤثر بیشتری داشته باشد خواهیم گذارد.

در طول این مدت و پس از آن می خواهیم که سوءظن های رهبران مذهبی را کاهش دهیم و در جایی که

امکان پذیر باشد دوستی آنها را توسعه و بهبود بخشیم. اداره مسائل اعراب اسرائیل توسط ما اثری

مستقیم روی گرایشات ایرانیان دارد. ایرانیان به طور فزاینده ای نسبت به نفوذ فلسطینیهای رادیکال،

خصوصا در مناطق نفتی سوءظن پیدا می کنند، ولی هنوز در میان روحانیون و مردانی چون یزدی یک

وابستگی قوی به سازمان آزادیبخش فلسطین و «آرمان فلسطین » وجود دارد. در بلند مدت ما خواهان

کار کردن برای ایرانی می باشیم که ناسیونالیستهای غیرمذهبی میانه رو در اداره کشور مسلط باشند. ولی

قبل از اینکه ما بتوانیم در ایران اعمال نفوذ کنیم، بایستی که یک وضعیت اعتماد و احترام به وجود آوریم. ما

معتقدیم که ما اکنون بایستی روی یکسری از مشکلات دوجانبه شروع به حرکت نماییم و پیشنهادات زیر

را ارائه می کنیم. (ما دریک ملاقات بین سازمانی در هفتم سپتامبر روشهای تفصیلی در مورد مسائلی که با

علامت ستاره مشخص شده اند را به دست خواهیم آورد.)

1 آیا ما باید که یک سفیر منصوب نماییم؟

بازرگان و همکارانش امیدوارند که با سرعت این کار را انجام دهیم و شخصی را که هوادار انقلاب

آنها است معرفی نماییم.

هیچ نشانه ای از اینکه دولت موقت ایران در نظر دارد به زودی سفیری را در واشنگتن معرفی نماید

وجود ندارد و انتصابات سفرای ما و آنها هرگز به هم مرتبط نبوده اند. ما انتظار داریم که ایرانیان ممکن

است تا زمانی که یک دولت جدید انتخاب شود برای فرستادن یک نماینده صبر کند.

پیشنهادات : پس از مشاوره با اعضای اصلی کنگره یک سفیر معرفی نمایید که در ماه اکتبر در اینجا

باشد. احتمالاً ایرانیان را از پیش توسط یک واسطه خصوصی از برنامه هایمان مطلع نمایید.

2 آیا پیغام یا فرستاده ای نزد خمینی بفرستیم؟

ما هیچ گونه تماسی با مردی که قویترین رهبر سیاسی در ایران باقی می ماند، نداشته ایم. این احتمال

وجود ندارد که خصومت وی نسبت به ما به طور مؤثری کاهش پیدا کند، هرچند که اخیرا گفته های زهردار

کمتری بر علیه ما وجود داشته است، اولین ملاقات آشکار می تواند یک کار خردکننده باشد.

ملاقات با خمینی قبول قطعی ما را در مورد انقلاب نشان خواهد داد و می تواند کمی سوءظنهای او

را نسبت به ما کاهش دهد. همچنین زمانی که اولین ملاقات صورت پذیرفت ما را قادر می سازد که در

مورد مسائل مهم با آمادگی بیشتری به او نزدیک شویم.

به عبارت دیگر ما این ریسک را می کنیم که در مقابل مردی که از ما متنفر است و ایرانیان غربگرا

ص: 303

بشدت از وی ناراضی می باشند، فرو ریخته به نظر آییم. بنابراین ما می خواهیم هشیار باشیم که در آغوش

گرفتن خمینی و روحانیون به قیمت از دست دادن دوستان غیر روحانیمان به نظر نیاید. ما باید از داشتن

ارتباط مستقیم با هر گروه به خصوص ایرانی اجتناب ورزیم.

نشان دادن ملاقات با خمینی نباید که به ملاقات دیگر رهبران مذهبی چسبانده شود، ولی آنها تا

زمانی که او را ندیده ام با ما ملاقات نخواهند کرد، ما شدیدا به تماسهایی با طالقانی، شریعتمداری و دیگر

روحانیون میانه رو نیازمندیم. ما می خواهیم که آنها را از قبولی انقلاب از طرف خودمان مطمئن سازیم،

چون که نفوذ آنها ممکن است در ماههایی که در پیش است افزایش پیدا کند.

پیشنهادات: از بروس لینگن بخواهید این حرف را منتشر کند که پس از بازگشتن به تهران و زمانی که

بتواند پیامی را از واشنگتن حمل نماید مایل است، خمینی را ببیند. لینگن سپس می تواند اقدام به

ملاقاتهایی با دیگر رهبران مذهبی بنماید. پیشنهاد دیگر این است که تقاضای ملاقاتی از خمینی در مورد

ارجحیت یک سفیر جدید بنمایید.

3 ارتباط نظامی را چگونه مستحکم می کنیم؟

ایرانیها در مورد اداره کردن وجوه امانی فروشهای نظامی خارجی توسط ما مظنون هستند و به لوازم

یدکی و پشتیبانی تکنیکی از طرف ما نیاز دارند ولی به خاطر دلایل سیاسی از درخواست دومی هراسان

هستند.

می خواهیم که به منظور محکم کردن قدرت بازرگان و مطمئن شدن از اینکه ما دوستانی در ارتش

داریم، که ممکن است کلیدی برای جهت گیری سیاسی آینده کشور باشند، در مورد مسائل نظامی پاسخگو

باشیم.

پیشنهادات:

الف: تبادل متناوب اطلاعات در مورد وجوه امانی را برای بالا بردن اعتماد ایرانیان افزایش دهید.

ب: افشای موارد حساس را بر یک اساس مورد به مورد اعمال کنید و آماده باشید که موارد طبقه بندی

شده سطح پایین را زمانی که به مقصودمان کمک می کند فاش کنید.

ج: آماده باشید که با تقاضای ایرانیها برای لوازم یدکی و پشتیبانی کمی کمتر از سطح 5 میلیون دلار که

قبلاً تعیین شده بود را، برآورده سازید.

اجازه دهید که کشورهای ثالث دوست و واجد شرایط ( برای مثال، ایتالیا می تواند هلیکوپترها را

سرویس کند) به برآوردن نیازهای نظامی در صورتی که ایرانیان بخواهند که تدارکات را متنوع سازند.

کمک نمایند.

4 چگونه می توانیم از کشمکش بین ایران و شرکتهای خصوصی جلوگیری به عمل آوریم؟

ایران به طریقی محدود شروع به پرداختن اقساط و تجدید بعضی قراردادها نموده است. الور 50

میلیون دلار دریافت نمود و در حال اتمام پالایشگاه اصفهان می باشد،AMC 20 میلیون دلار دریافت کرد

که فعالیتهای جیپ را دوباره شروع کند. خیلی از دعواها پایدار می مانند و ضبط داراییهای ایران یک تهدید

مداوم است. GTF و آمریکن بل اختلافات را با همکار فعال ما، مورد مذاکره قرار داده اند.

پیشنهادات:

الف: اطاق بازرگانی خصوصی ایران و آمریکا را ترغیب نمایید که با ما در حل اختلافات همکاری

ص: 304

نماید. شاید یک هیئت نمایندگی بازرگانی به تهران می تواند سازمان داده شود.

ب: تلاشهای اطلاعاتی ما را برای مطمئن شدن از اینکه بازرگانی ایالات متحده از آمادگی ما برای

همکاری با آنان در رابطه با ایرانیان و موفقیتهای ما تا کنون آگاه است افزایش دهید.

5 ما برای فعالیت مجدد سایتهای اطلاعاتی تاشمان (Tashman) چه می توانیم انجام دهیم؟

ایرانیها امکان بازگشایی مجدد سایتها در آینده نامشخص را مسدود ننموده اند. ولی این یک تصمیم

مشکل سیاسی خواهد بود. مدیریت و کنترل توسط ایرانیان و رضایت شوروی شرایط قبلی هستند.

ما با مقاطعه کاران همکاری می کنیم که پروژه نظارت اطلاعاتی آیبکس را در سطحی پایین تر شروع

کنیم، با این ایده که وظایف تاشمان ممکن است نهایتا در آن عملیات ( آیبکس ) گنجانده شود.

پیشنهادات: به دنبال کردن موضوع آیبکس ادامه دهید و به طور ضمنی و با احتیاط نظر دولت موقت

ایران را بخواهید (برای مثال، ملاقات وزیر خارجه (آمریکا) با یزدی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد)

ولی تا زمانی که یک دولت جدید انتخاب شده و در مکان خودش قرار گیرد هیچ تقاضایی نکنید.

6 چگونه از عرضه مستمر نفت ایران اطمینان حاصل می کنیم؟

هیچ گونه نشانه ای وجود ندارد که وقتی قراردادهای نفت در دسامبر 1980 امضا شود ایرانیها علیه ما

تبعیض قائل خواهند شد ولی تصمیمات می تواند تحت تأثیر تحولات سیاسی منفی قرار گیرد. ما اکنون

تقریبا به میزان سال پیش نفت دریافت می داریم (000/750 بشکه اکنون در مقابل 000/900 بشکه

پارسال)، اگرچه مجموع صادرات ایران به 31 تقلیل پیدا کرده است.

پیشنهادات: پیشنهاد می کنیم که در طول پائیز گفتگویی با ایرانیان برجسته در مورد انرژی برقرار کنیم.

دیک کوپر می تواند در مرحله ای نزدیک ملاقاتی به عمل آورد.

7 آیا فعالیتهای ویزا را شروع کنیم و بازگشت وابسته های مسن و بچه های کوچکتر از سن مدرسه را

اجازه دهیم؟

ما به ایرانیها گفته ایم امنیت کافی برای محوطه (سفارت) یک شرط قبولی برای ویزا می باشد.

پیشنهادات: به مجردی که در مورد حفاظت کافی از سفارت اطمینان حاصل شد، ما بایستی که به

فعالیتهای عادی کنسولی، بازگشت وابسته ها بر اساس یک معیار محدود به جلو برویم.

8 آیا ما فعالیتهای اطلاعاتیمان را توسعه دهیم؟

ما مختصری در مورد گروههای ایرانی می دانیم و گروههای معدودی به نظر می رسند که دارای

همبستگی واقعی قدرت باشند. ما به اطلاعات بیشتر نیازداریم:

یک مأمور توجیه کنده سیا در 21 اوت یک توجیه را که به خوبی دریافت شد، به بازرگان، یزدی و

انتظام عرضه کرد. ایرانیها بیشتر از همه در مورد عراق، فلسطینیها، افغانها و خطرات شوروی برای دولت

موقت ایران ذیعلاقه بودند. آنها تقاضای تکرار توجیه در دو ماه دیگر را نمودند.

پیشنهادات: به ایجاد یک تبادل اطلاعاتی با ایرانیها ادامه دهید. هر زمان میسر بود از افسران نظامی

ایران یک آزمایش تهدید نظامی به عمل آورید.

9 ما بایستی که روشمان را در مورد موضوعات حقوق بشر تغییر دهیم؟

اگرچه اعدامها و رفتار خشن با کردها در سطحی اسفناک ادامه پیدا می کند، از زمان فرمان عفو ماه

ژوئیه برخی از مجرمین سیاسی از زندان آزاد شده اند و علائم کوچکی وجود دارند که وزارت دادگستری

ص: 305

مجددا قدرت خودش را در اختیار می گیرد.

روزنامه های منتقد بسته شده و چندین روزنامه نگار خارجی اخراج شده اند. ما مکررا تمام این

موضوعات را با دولت موقت ایران مطرح کرده ایم.

پیشنهادات : به کار کردن روی مسائل حقوق بشر به همان صورتی که پیش می آیند ادامه دهید و افراد

برجسته خارجی و کشورهای ثالث را برای استفاده از نفوذشان در این زمینه شرکت دهید.

10 چگونه می توانیم برداشت عمومی ایرانیان را از ایالات متحده و گرایشات ایالات متحده نسبت به

ایران بهبود بخشیم؟

ضد آمریکا بودن هنوز یک نیروی قوی و بازدارنده را در روابط ما تداوم می بخشد.

ایرانیها بشدت از گرایش خصمانه برداشت شده از مطبوعات خارجی منزجر هستند و آن را یک

توطئه صهیونیسم امپریالیسم می بینند.

به طور واضح گرایشات تغییر پیدا کرده، به اقدامات محکم از هر دو طرف بستگی دارد علائمی که

آنها در مورد حقوق بشر پیشرفت می کنند و ما انقلاب را قبول می کنیم.

پیشنهادات:

الف: آژانس ارتباطات بین المللی طرحی از اقدامات تهاجمی تر برای بالا بردن روابط ایران ایالات

متحده به وجود آورد، برای مثال، بازدیدکنندگان برجسته آمریکایی که می توانند با رهبران مذهبی و غیر

مذهبی ملاقات نمایند، استفاده از صدای آمریکا برای ارسال پیامهای سیاسی، افزایش تدریس زبان

انگلیسی و توزیع مجله.

ب: بیانیه های گاه به گاه مقامات ارشد ایالات متحده در مورد اهمیت ایران و روابط خوب ایالات

متحده ایران.

ج: کار آرام و ساکت با ایرانیها برای آرامتر نمودن ممنوعیت در مورد خبرنگاران خارجی.

ه: در یک فرصت نزدیک ملاقاتی بین متخصصین ایرانی و دانشگاهی و خصوصی آمریکایی در مورد

ایران برگزار کنید تا راههای پر کردن فاصله ارتباطی را مورد بحث قرار دهند.


توطئه گران تبعیدی

سند شماره (17)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 6 سپتامبر 1979 15 شهریور 1358.

به : وزیر امور خارجه واشنگتن. دی. سیشماره : 9850

طبقه بندی : خیلی محرمانهموضوع : توطئه گران تبعیدی

1 (تمامی متن خیلی محرمانه است)

2 رو آمدن شاپور بختیار در پاریس و شایعات مداوم درباره چند نفر مهاجم ایرانی که فعالانه در

توطئه هایی برای برانداختن رژیم اسلامی آیت اللّه خمینی سرگرم کوشش هستند، این هوس را ایجاد

می کند که در این مهاجران سیاسی راه حلی را برای اوضاع ایران که به نظر ایالات متحده ناخوشایند است،

ببیند. به هر صورت آمریکاییها می توانند با بختیار وقتی که او به روانی به یک زبان غربی صحبت می کند و

آن هم در باره آزادی فردی، کنار بیایند. در حالی که آمریکاییها هنگامی که آیت اللّه خلخالی ( بلافاصله

پس از اینکه گروهی از کردها را به دیار عدم فرستاد) با کمال مباهات خود را به عنوان آیشمن ایران معرفی

ص: 306

می کند، مشمئز می شوند و چیزی درک نمی کنند. علاوه بر این استدلال که ایران نمی تواند به عنوان یک

ملت مدرن بدون مهارت فنی انحصاری از سوی برگزیدگان تحصیل کرده ایران به موجودیت خود ادامه

دهد برای این آمریکاییان بسیار منطقی است. از آنجا که عده زیادی از این برگزیدگان به تبعید پناه برده اند

به جای آنکه یک دولت شدیدا تحت تسلط متعصبین تنگ نظر اسلامی را تحمل کنند. این یک قیاس

نزدیک به منطق است که چنین نتیجه گرفته شود که جمهوری اسلامی در نتیجه کمبود و مهارتهای فنی لازم

برای گرداندن بوروکراسی و اقتصاد کشور محکوم به شکست است.

3 به نظر ما خطایی جدی خواهد بود اگر به پیشنهاد عنوان شده از سوی خود تبعیدیها درباره اینکه

آنها کلید اصلاحات ایران را در دست دارند ترتیب اثر داده شود. زیرا این اشخاص به غیر از طبقه بسیار

کوچک محدود خود از هیچ گونه پشتیبانی در ایران برخوردار نیستند و علاوه بر این آنها فاقد وسایل

اعمال قدرت برای سرنگون کردن نظام کنونی هستند. پیدایش غم غربت در میان نیروهای مسلح به خاطر

« روزهای خوش گذشته » و بر قراری توانایی اعمال فشار نظامی همراه آن ممکن است اوضاع را دگرگون

کند. ولی تا لحظه ای که این ستون نوشته می شود هیچ کدام از این شرایط اولیه قبلی وجود ندارد و بالاخره

هیچ دلیلی در دست نیست که معتقد باشیم که جمهوری اسلامی نخواهد توانست تعداد کافی مردم دارای

مهارتهای فنی لازم برای برگرداندن صنایع و ادارات دولتی لااقل به مقیاسی که خود جمهوری اسلامی

کافی می داند، در اطراف خود گرد آورد. البته اوضاع ممکن است آنقدر هم با کارآیی اداره نشود، ولی باید

توجه داشت که رسیدن به آلمان، رؤیای شاه بود نه خمینی.

4 فعلاً نیروهای اسلامی خمینی در سر جای خود مستقر هستند و هیچ گونه مخالفتی در پیش چشم

نیست. سرخوردگی رو به افزایش است، ولی برای آینده قابل پیش بینی، صفوف این سرخوردگان ظاهرا

قادر به تبدیل عدم رضایت خود به نوعی از اقدام که رژیم را به نحوی از انحاء به طور جدی به مبارزه

بطلبد، نیست. این امر به ویژه در باره تبعیدیهایی که از پشتیبانی ناچیزی در ایران که مورد تقاضا است

برخوردارند، صدق می کند. ناتوانی مداوم نهضت اسلامی برای دست و پنجه نرم کردن با واقعیت

چندگانگی ایران ممکن است بالمآل به شکست آن منتهی شود، ولی اگر چنین اتفاقی بیفتد ما به نحو

مستدلی اعتماد داریم که هر دستگاهی که جانشین آن شود، زائیده و پرورش یافته داخلی خواهد بود تا

دستگاههای پرورش یافته در پاریس یا نیویورک.تامست


بروس عزیز

سند شماره (18)

سری

وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی 13 سپتامبر 1979 22 شهریور 1358

عالیجناب ال. بروس. لینگن

کاردار سفارت آمریکا در تهران

بروس عزیز:

این یک نسخه از متنی است که در خواست کرده بودید. همچنین برای زمینه مطالعاتیتان، مطالعه ای را

که در PAB در مورد حوادث احتمالی (در افغانستان) صورت گرفته ارسال می دارم. هر دو را به دقت حفظ

کنید. به دنبال بازگشت جرج کیومن روز دوشنبه با او نهار خوردم. گمان می کنم که شما مفاد دو مکالمه او

ص: 307

را از طریق گزارشات استاندارد دریافت کرده باشید. برنامه ای برای ملاقاتهای بعدی وجود ندارد و این

یک موضوع قابل گفتگو است. به نظر می رسد که این شخص فکر می کند که امکان دارد به عنوان سفیر به

آنجا بیاید. او به جورج اشاره کرده بود که احترام زیادی برای شما قائل است.

اطلاعات اصلی که توانستم در ملاقات با جورج دریابم:

(1) یک احساس بی کفایتی عمیق در اداره کردن درمیان رهبران، یک تمایل برای کمک به ایالات

متحده، اما یک ناتوانی برای درخواست کردن و یا حتی قبول کردن آن.

(2) نگرانی در مورد نفوذ روحانیت، خوشبینی (مثل ما) در مورد آن پندار در درازمدت ولی با این

هراس که انتخابات مجلس ممکن است فقط ملاها را نماینده کند( به این معنی که در بلند مدت ممکن است

به آن اندازه دور باشد).

این تصور جالب وجود دارد که خمینی در بعضی از این نگرانیها شریک است و نیز قادر نیست در کنار

آنها کار کند. هر چقدر که بتوانید به وسیع نمودن دانش ما از اینکه در محفل داخلی هر فردی چه فکری

دارد کمک کنید، مورد استقبال ما می باشد. نهایتا این مطالعه (تحقیقی) است که من انجام داده ام و DN

جمله ای را در بالای صفحه دوم اضافه نموده است.

ارادتمند شما

هنری پرشت

نهار VBB ملاقات شما با وزیر امور خارجه یزدی:

گمان می کنیم که براون ( وزیر دفاع) ممکن است از شما بپرسد که وقتی یزدی را در نیویورک ملاقات

کردید چه چیزی را در نظر دارید که به او بگویید.

(هنوز تأیید نشده که یزدی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد شرکت خواهد کرد) ما نکات زیر را

پیشنهاد می کنیم:

از زمان انقلاب تا کنون ما در پی ایجاد رابطه ای جدید با رهبران ایران بوده ایم و در جایی که ممکن

بوده به تقاضاها به طور مثبت پاسخ داده ایم. ما امیدواریم اقداماتی که انجام داده ایم سودمند باشند مثلاً

عرضه قطعات یدکی با فروش نفت سفید، بیانیه های عمومی تأیید کننده و همکاری در رفع اختلافات

بازرگانی.

اگر ایران مایل باشد ما آماده ایم که قدم را فراتر بگذاریم.

ما آرزومندیم که اسم سفیر جدید را به یزدی بدهیم.

ما آمادگی خود را برای اینکه کاردار سفارت با سفیر جدید ما با آیت اللّه خمینی ملاقات کند که اظهار

می داریم.

ما آماده ایم تا هرگونه برنامه های جدید همکاری را مورد توجه قرار دهیم (برای مثال : در تبادل

اطلاعات، توسعه کشاورزی، کنترل مواد مخدر، به وجود آوردن کار و استخدام آنها، مدیریت منابع نفتی و

هر چیزی را که امکان دارد ایران پیشنهاد کند آماده هستیم.

ما هنوز به باقی ماندن سایتهای (پایگاههای) خبری برای تحقیقات سالت و سودی که این موضوع

برای صلح جهانی دارد علاقه مندیم.

در یک موقعیت مناسب ما آماده هستیم که در این مورد با ایرانیها بحث کرده و اجازه دهیم که ایرانیها

سایتها را اداره کنند.ما امیدواریم که ایران این حرکات را، حرکات خالصانه تلقی کند. ما امیدواریم که

ص: 308

رهبران ایران منجمله آیت اللّه خمینی در کوشش برای مبارزه با عدم اطمینان بین دو کشور به ما بپیوندند.

یک قدم خوب در این جهت برداشت محدودیت از روی مطبوعات خارجی و داخلی و بازگشت به

ایده آلهای بعد از انقلاب خواهد بود.


اهداف عملیاتی اداره روابط عمومی کشور

سند شماره (19)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 16 سپتامبر 1979 25 شهریور 1358

به : آژانس ارتباطات بین المللی آمریکا فوری

طبقه بندی : محرمانهشماره : 88

موضوع : اهداف عملیاتی اداره روابط عمومی کشور

به منظور «قرارداد » OER اهداف زیر را توصیه می کنم.

1 (شماره یک در تلگراف عطف) سازمان، منابع و کارمندان پست (دپیلماتیک) را دقیقا ارزیابی و

تعدیل نمایید تا ایران پس از انقلاب تطبیق داده شوند. تعداد کارمندان تاکنون به میزان فاحشی تقلیل داده

شده و من قصد دارم تا ژانویه یک طرح کارمندی جدید و شرح وظایف جدید تهیه کنم. همین طور که

فرصت جدید برای افزایش منافع آمریکا به وجود می آید. اختصاص منابع و مأموریتهای کارمندانی را

تعدیل خواهیم نمود.

2 (شماره 2 در تلگراف عطف) تحلیلهای نهادی که در برگیرنده بافتهای انقلابی اسلامی، لیبرال، چپ

رادیکال و دولت باشد را در صورتی که قانون اساسی جدید پیشنهاد شده پذیرفته شود و دولت جدید را

به وجود آورد، افزایش دهید. عملیات فیزیکی DRS را که در طول انقلاب نابود شدند از نو بنیاد کنید (تمام

پرونده های مربوط ضبط شده اند) یک DRSعملی به وجود آورده و در آن از عناوین به جای اسامی افراد

استفاده کنید و استفاده از این لیست را برای توزیع نشریه و انتخاب مستمعین شروع کنید. در رابطه با

انجمن ایران و آمریکا شروع به قرار نمودن طبقه بندی «دریافت کننده» که می توان حاوی اسامی به

خصوص باشد تا فقط عناوین، بنمایید. امیدوارم تا قبل از پایان سال بتوانیم چند مؤسسه برنامه ریزی را

شناسایی و پیدا کنیم که البته بستگی به جو سیاسی خواهد داشت. (در حال حاضر هیچ سازمان ایرانی

جرأت همکاری آشکار با ما را ندارد).

3 (شماره 9 در تلگراف عطف) استفاده از خدمات و مجموعه های کتابخانه ای ما توسط

استفاده کنندگان استفاده کنندگان عادی کتابخانه و دیگر اشخاص که برای هیئت نمایندگی مهم می باشند،

ترقی دهید. من همچنین کتابخانه را تشویق می کنم، برای بهبود خدمات مراجعه به کتابخانه، مشاوره با

دانش آموزان و افزایش کتاب در زمینه مذهب و فلسفه.

4 (شماره 10 در تلگراف عطف) تا آنجا که وضعیت سیاسی و امنیتی اجازه می دهد. اطمینان حاصل

کنید که پست تماسهای شخصی مؤثر با نهادهای DRS برقرار می سازد.

5 از نقطه نظر همکاری با سرکنسول با مطبوعات تماس بگیرید تا مسئله خطرناک و حساس وی به

نحوی حل شود. با نمایندگی در مورد مفاهیم روابط عمومی سیاستها و روشهای ارائه شده کنسولی

مشاوره نمایید.

6 به ترتیبی که وضعیت امنیتی و سیاسی اجازه می دهد عملیات مؤثر انجمن ایران و آمریکا و

ص: 309

کمیسیونهای فولبرایت را تقویت کنید. به این صورت که پیش می رود تدریس زبان انگلیسی خیلی مورد

نیاز است. ولی خیلی از برنامه های دیگر را کنار گذاشته اند.

7 گزارشات تحلیلی در باره تحولات دانشگاهی، فرهنگی و رسانه های گروهی تهیه نمایید.

8 در طرح ریزی خط مشی های هیئت نمایندگی به طور مؤثر شرکت جسته و اطمینان حاصل کنید که

مفاهیم روابط عمومی به موقع مورد ملاحظه قرار گرفته اند.

9 توافق خود را اعلام نمایید.

گریوز


گزارش خلاصه شده وقایع برای امور خاور نزدیک

سند شماره (20)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 16 سپتامبر 1979 25 شهریور 1358

به : USICA واشنگتن

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 0087

موضوع : گزارش خلاصه شده وقایع برای امور خاور نزدیک

1 اوضاع روانی : خمینی و ملاها هنوز هم از سوی توده ها مورد پشتیبانی پرشور و هیجانی واقع

می شوند و تنها قدرت مؤثر در ایران به شمار می آیند. معذالک آنها هنوز وسایل مؤثر حکومت کردن را

تهیه نکرده و همچنین هنوز نتوانسته اند چیزی را که شبیه جهان اسلامی طبق رویاهای احیای اسلام از

گذشته ایده آلی باشد. تحقق بخشند. خمینی یقینا می تواند هر گونه اقدام را از سوی سایر بخشهای ایران

وتو کند. ولی او شاید نمی تواند رویای خود را درباره یک جهان اسلامی به صورت واقعیت درآورد.

همچنین نمی تواند قیامهای منطقه ای، قومی یا سیاسی را بدون کمک ارتش یا گروههای انقلابی شبه نظامی

سرکوب کند. خمینی نمی تواند بخش مدرن اقتصادی را احیا کند و بدین ترتیب از میزان بیکاری بدون

کمک تکنسینها و مدیران تحصیلکرده در غرب بکاهد. او نمی تواند حتی مدرسه ها را دوباره به جریان

بیندازد یا وضع ترافیک را در تهران یا شیراز از حالت هرج و مرج درآورد. از سوی دیگر روشن به نظر

می رسد که خمینی هیچ گونه قصد واقعی برای دادن پشتیبانی محکم از حکومت موقت ایران برای آغاز

مقابله با مشکلات کشور ندارد. بنابراین کمتر چشم اندازی وجود دارد که جریان کنونی به یک جریان

پرتحرک تا زمانی که مجلس خبرگان کار خود را به پایان رسانده و یک حکومت بر اساس قانون اساسی

تشکیل شود، تبدیل کند؛ و این یک فرآیندی است که لااقل چند ماه به طول خواهد انجامید. ممکن است

اکنون که مرگ نابهنگام آیت اللّه طالقانی صدای خردمندترین رهبر مذهبی در مجلس خبرگان را به

خاموشی وادار کرده است، یک ساخت فاقد توانایی عملی و فوق اسلامی را به وجود آورد.

2 پیامدهای این امر برای (مؤسسه روابط بین المللی آمریکا) USICA: اگر ایران دچار این سرنوشت

باشد که ماهها تحت یک حکومت موقت که در نتیجه فعالیتهای ناهماهنگ کمیته های مختلف فلج شده و

تنها از لحاظ عاطفی به وسیله خمینی و سایر روحانیون نیرومند مورد پشتیبانی قرار گرفته، به عقیده من

USICA باید:

الف: از هر گونه اقداماتی که ممکن است توجه نامساعد هر دسته ای را به سوی آمریکا معطوف می کند،

احتراز کند.

ص: 310

ب: خانه انقلاب زده خود را مرتب کند، به منظور اینکه سازمان و پرسنل و تجهیزات لازم را برای

بهره برداری مؤثر از فرصتها برای پیشبرد منافع ایالات متحده هنگامی که این فرصتها پیش آید آماده

داشته باشد.

ج: تماسهای عالی را که روزن مأمور اطلاعاتی ایجاد کرده به کار ببرد تا به هیئت در مورد مسائل

فوری و اوضاع بالقوه انفجاری از قبیل عملیات صدور روادید ما کمک کند.

د: خدمات کتابخانه ای و تعلیمات زبان انگلیسی را که بسیار قدردانی شده است و هیچ گونه جنجالی

در اطراف آن نیست، برای خدمت به جامعه بهبود دهد.

ه: در پی فرصتهایی باشد تا علاقه همدردی آمیز آمریکا را نسبت به اسلام و رفاه مردم ایران نشان

دهد.

و: نهادهایی مانند IAS، کمیسیون فولبرایت، AMIDEAST و مؤسسه آمریکایی مطالعات ایرانی را به

نحوی که توی ذوق نزند تشویق کرده و مورد حمایت قرار دهد.

3 فرآیند ارتباطات: علاوه بر فعالیتهای تدریس انگلیسی و کتابخانه ای، کار عالی روزن مأمور

اطلاعاتی منجر به آن شده است که از طریق مطبوعات فرآیند ارتباطاتی مؤثری همچنان جریان دارد. هر

چند در ایران انقلابی ممکن است غیر محتمل به نظر برسد معذالک شیوه گرم روزن و تسلط او به زبان

فارسی و بصیرت او در طرز فکر ایرانیان به مقامات آمریکایی در محل فرصتهای آسان و مداومی را برای

انتشار متنهای خبری و وارد شدن در گفت و شنود پرثمر با اعضای مطبوعات جاری فراهم کرده است. این

اشخاص نه تنها به طور منظم به ما مراجعه می کنند و دعوتهای ما را می پذیرند و هنگامی که ما درباره

نگرانیهای خود صحبت می کنیم با نظر مساعد گوش فرا می دهند، بلکه آنها اخیرا: اغلب هنگامی که بر

روی داستانهای مورد علاقه ما کار می کنند زحمت کشیده و به ما مراجعه می کنند. مثلاً در باره خدمات

جدید کنسولی خودمان ممکن بود گزارشهای بسیار نامساعدی دریافت کرده باشیم. ولی گزارشهای

مطبوعات به جمعیتهای انبوه و بی نظمیهای گاه به گاه و نظریات اشخاص سرخورده در به دست آوردن

روادید و درهم برهمی و بی عدالتیهای گاه به گاه که روش جدید می کوشد آن را به تدریج برطرف کند، ولی

در عین حال ممکن است باعث شود که ما چهره واقعا کریهی داشته باشیم زیاد تکیه نکرده اند. در عوض در

همه روزنامه های بزرگ ما گزارشهای با نظر مساعد و جامع و متمایل به خدمات کنسولی برخورد کردیم

که هدف آن این بود که به ایرانیان کمک کند تا خدمات کنسولی آمریکا را به خوبی درک کرده و از آن به

نحو مؤثری استفاده کند.

4 مشکلات: فعالیتی که در حال حاضر بیش از فعالیتهای دیگر جذب کننده وقت و سرخورده کننده

است، کار پیشبرد روادیدها است. چنین به نظر می رسد که همه اشخاص طرف تماس با ما که دارای

ابتکارات شخصی و اصیل هستند، خویشاوندان و دوستان دارند که فوق العاده مشتاق ورود به ایالات

متحده هستند. طرز فکر ایرانی چنین است که هر کس که امکان به دست آوردن امتیاز ویژه ای برای خود یا

خانواده و دوستان خود می بیند، به هیچ وجه از این لحاظ در زحمت نیست که بکوشد از این ارتباطات

حتی اگر این ارتباطات بسیار ضعیف و دوردست باشد، برای دیگران استفاده کند. مأمورین USICA

بنابراین ناگزیرند در هر روز کار، مدت دو ساعت صرف آن کنند که تقاضاهای مربوط به کمک را به نحوی

از سر خود باز کنند و یا اینکه با همکاران صادر کننده روادید خود در کوشش برای انجام خدمت به

ص: 311

اشخاص طرف تماسی که اصالتا سودمند و حتی ضروری هستند و در وزارت امور خارجه یا ارشاد کار

می کنند یا جزء دانشگاهیان هستند یا از اعضای IASهستند و یا از اعضای مطبوعات هستند، کلنجار

بروند. این است دردسر کار کردن در ایران امروز.

گریوز


سیاست شوروی نسبت به ایران

سند شماره (21)

از : سفارت آمریکا در مسکوتاریخ : 17 سپتامبر 1979 26 شهریور 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی

طبقه بندی : خیلی محرمانه

شماره : 2156

موضوع : سیاست شوروی نسبت به ایران

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه : پندارهای اخیر در مورد تغییر جهت سیاست شوروی نسبت به ایران به نظر می رسد که

شتابزده باشد. روسها در تلاشی برای جداسازی سیاست رسمی از مقالات انتقادی مطبوعات در مورد

ایران (خصوصا مقاله بوین در نیدلیا) به سرعت در حال عقب کشیدن هستند. دفتر ایران در وزارت امور

خارجه، این موضوع که تغییراتی در سیاست شوروی نسبت به ایران وجود داشته است را مستقیما تکذیب

کرد. پیام کاسیگین به بازرگان و خمینی نیز به این منظور بود که این اندیشه که اتحاد شوروی سیاست

برقراری روابط دوستانه رسمیش با ایران پس از انقلاب را رها ساخته، خنثی نماید.وقایع اخیر در ایران

بدون شک نگرانی و ناراحتی شوروی را از وضعیت آنجا افزایش داده است. ولی ما این را به عنوان تغییری

در گرایش دائما دو جنبه ای روسیه نسبت به انقلاب اسلامی خمینی می بینیم، تا تغییری در سیاست اصلی.

اتحاد شوروی به ترتیب فعلی سیاسی ایران به صورت انتقالی می نگرد و قبل از صورت دادن یک تجدید

ارزیابی جدی از سیاست، شوروی نسبت به ایران صبر خواهد نمود تا ببیند چه چیزی به دنبال آن خواهد

آمد. (پایان خلاصه)

3 همان طور که در مرجع الف اشاره شد، مقالات اخیر مطبوعات شوروی در مورد ایران زمینه های

فراوانی از شگفتی و حیرت در اینکه آیا امکان دارد که یک تجدید ارزیابی از سیاست شوروی نسبت به

ایران در جریان باشد، فراهم آورده است. این موضوع خصوصا در مورد مقاله بوین در نیدلیا ( مرجع ب ) که

به انقلاب اسلامی حمله نمود و خمینی را (از طریق نقل قسمتهایی از گفته های خودش ) به عنوان یک

فناتیک مذهبی خطرناک توصیف نمود، صادق می باشد. گفتگوی گرو وی با مأمور وزارت (خارجه) نیز

میل به حمایت از ایده سیاست جدید شوروی نسبت به ایران دارد.

4 در هر صورت تحولات چند روز اخیر، نمودار تغییری در سیاست شوروی نسبت به ایران می باشد.

پراودا در 11 سپتامبر پیامهای جداگانه از از کاسیگین را منتشر نمود که وی هنگامی که به قصد اتیوپی از

فراز خاک ایران عبور می نمود، برای بازرگان و خمینی فرستاده بود. هر دو تلگرام بر روی تعهد اتحاد

شوروی به ایجاد روابط حسن همجواری با ایران و در تلگرامی که برای خمینی فرستاده شد، روی اساس

عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر تأکید می نماید.

ص: 312

5 استانیسلاو کنستانستینوویچ کاوریگین، کنسول وزارت امور خارجه و رئیس بخش ایران، در 12

سپتامبر به مأمور سفارت گفت که هیچ گونه تغییری در سیاست شوروی نسبت به ایران وجود نداشته است.

او گفت اعلامیه های اصلی سیاست شوروی نسبت به ایران همان گفته های برژنف در 19 نوامبر 1978 و 2

مارس 1979 می باشد و توضیح داد که روابط شوروی با ایران بر اساس حسن همجواری، احترام دوجانبه

به حق حاکمیت و عدم مداخله در امور داخلی یکدیگر می باشند. کاوریگین همچنین تکذیب تاس را در

مورد اتهاماتی که از طرف شخصیتهای سیاسی و روزنامه های ایرانی راجع به مداخله شوروی در کردستان

عنوان شده، معتبر خواند.

6 از او راجع به انتقادات اخیر از ایران در مطبوعات شوروی سؤال شد. کاوریگین با گفتن اینکه

مطبوعات شوروی فقط اخبار آنجا را مثل رسانه های غربی گزارش می کرده اند، وجود هر گونه انتقادی را

تکذیب کرد. مثلاً در مورد مقاله بوین، کاوریگین اصرار داشت که بوین نظرات شخصی خودش را ابراز

داشته و نیدلیا برخلاف پراودا یک روزنامه معتبر نیست.

7 خود بوین در یک مصاحبه محرمانه در 12 سپتامبر به یک روزنامه نگار آمریکایی (حافظت شود)

گفت که نوشته های او نظریات شخص خودش را منعکس می سازد و نه لزوما نظریات دولت را او با گفتن

اینکه حتی نمی داند سیاست شوری چیست، این را که مقاله وی در نیدلیا در مورد ایران به معنی تجدید

ارزیابی سیاست شوروی است، تکذیب نمود. بوین، نیدلیا را به عنوان یک ضمیمه معروف روزهای

یکشنبه (به روزنامه ایزوستیا) که اصلاً معتبر نیست، توصیف نمود.

8 ایزوستیا در 13 سپتامبر یک مقاله طولانی را از خبرنگارش در تهران منتشر نمود که با خیلی از

نکات مقاله بوین تناقض داشت. مقاله ایزوستیا که «ایران: مراحل نوسازی» نام داشت.

دلایلی برای مشکلات اقتصادی جاری ایران عرضه داشت که می گوید این مشکلات برای دوره

اولیه هر انقلابی طبیعی می باشند و همچنین نتیجه رهاسازی (فرار) همکاران سابق اقتصادی غرب

می باشند.

گفت که جهت ضد امپریالیستی حمایت از ایران جهانی است.

انفصال روابط نظامی و اطلاعاتی ایران با ایالات متحده را یک عامل مثبت برای صلح و ایجاد

آرامش کلی در روابط تیره شده خواند.

گفت که مردم شوروی با ادراک به مشکلاتی که ایران با آنها رو به رو است، می نگرند و صادقانه برای

مردم صمیمی ایران آرزوی یک راه حل برای مشکلاتشان می نمایند.

9 نظریه: روسها آشکارا از برداشت به وجود آمده به وسیله مقاله بوین که اتحاد شوروی سیاستش را

در مورد ایران مورد تجدید نظر قرار می دهد، به سرعت عدول می کنند. به هر حال ما به ظاهر گفته هایی که

بوین فقط نظریات شخصی خودش را ابراز می نموده است، اعتبار نمی دهیم. این صحیح است که نیدلیا از

پراودا اعتبار کمتری دارد و بوین فردی است تک رو، ولی وی همچنین به عنوان شخصی که با رهبران

شوروی به خوبی رابطه دارد، شناخته می شود. مقاله او احتمالاً به طور صحیحی ناراحتی شوروی از برخی

وقایع اخیر در ایران را منعکس می کند: استفاده از زور در مقابل کردها، سرکوبی چپیها منجمله حزب توده،

حمایت ایران از شورشیان مسلمان در افغانستان، قصور در قراردادهای انتقال گاز و بالاتر از همه، اتهامات

مطبوعات و شخصیتهای سیاسی ایران بر علیه اتحاد شوروی.

ص: 313

10 به هر حال ما هنوز چنین نتیجه ای نمی گیریم که این موضوع به یک تغییر در سیاست شوروی

منتج می شود. همان طوری که در مرجع (د) ذکر شد گرایش شوروی نسبت به انقلاب اسلامی ایران همیشه

دو جنبه ای بوده است، ما علائم مخلوط منتشر شده اخیر از جانب روسها را به عنوان تأیید اینکه این موضع

دو جنبه ای هنوز وجود دارد، می بینیم. اگر چه جنبه های منفی گرایش روسیه نسبت به ایران ممکن است

الآن کمی سنگینتر از قبل باشد. مقاله بوین و دیگر انتقادات اخیر از ایران احتمالاً بایستی به عنوان یک

اخطار در این مورد که اگر رهبران سیاسی ایران و روزنامه ها به حمله شوروی ادامه دهند؛ شوروی

می تواند عکس العمل متقابل نشان دهد تلقی شود. همچنین این انتقادات می تواند آزمایشی برای ارزیابی

عکس العمل سبت به تغییر اساسی در سیاست شوروی باشد، اگر چنین باشد، روسها ظاهرا از

عکس العملهای قوی که آن مقاله در رسانه های غربی و ایران به وجود آورد، شگفت زده شدند و اکنون در

تلاشند که اهمیت آن را کم کنند.

11 اتحاد شوروی به نگرش به بافت سیاسی فعلی ایران به صورت انتقالی ادامه می دهد و به احتمال

زیاد قبل از اینکه یک تجدید ارزیابی جدی در سیاست شوروی صورت دهد، صبر خواهد نمود که ببیند از

دنبال آن چه خواهد آمد. گاوریگین مأمور میز ایران در وزارت خارجه به مأمور سفارت گفت که آینده

ایران به قانون اساسی جدید و اینکه چه کسی ارگانها جدیدی قدرت سیاسی را اشغال خواهد کرد بستگی

دارد. او عقیده شخصی خودش را اضافه نمود که تمام مشکلات فعلی ایران را می توان به ماهیت انتقالی

بودن دولت موقت ایران نسبت داد. او اعتقاد داشت که روحانیت پس از اینکه قانون اساسی جدید رسمی

شد، باز هم قوی ترین گروه را در کشور تشکیل خواهد داد. ولی خوش بینی ملایمی را درباره بافت سیاسی

موقت ابراز نمود. از او سؤال شد که آیا وی هیچ شخصیت مذهبی دیگری را با نفوذ سیاسی خمینی و یا

طالقانی می بیند. کاوریگین گفت هیچ کس به نظرش نمی آید، او این گفتگو را با تأکید بر اینکه با خود

ایرانیان است که در مورد آینده سیاسی ایران تصمیم بگیرند و اینکه اتحاد شوروی صریحا از سیاست عدم

مداخله در امور داخلی ایران طرفداری می کند، پایان داد.

12 به طور خلاصه، ما معتقدیم که اتحاد شوروی در حال حاضر به سیاست تعقیب روابط خوب با

کشور ایران پایبند است. بدون شک روسها یک دولت غیر روحانی قویتر را در ایران ترجیح می دهند،ولی

آنها تشخیص می دهند که خمینی آشکارا قویترین چهره سیاسی ایران است و آنها احتمالاً امکان

مختصری از جرح و تعدیل آن واقعیت (توسط خودشان ) می بینند. آنها همچنین می دانند که خمینی 79

سال دارد و و نمی تواند برای ابد باقی بماند. ما معتقدیم حداقل تا زمانی که خمینی بر زندگی سیاسی ایران

تسلط دارد، مسکو به ابراز نارضایتیش از سیاستهای ایران و بیانیه های مضر به حال منافع شوروی ادامه

خواهد داد و مراقب فرصتهایی خواهد بود که توسط آن نفوذش را در ایران بالا ببرد. در هر حال ما

احساس می کنیم که مسکو دست نزدن به اقدامات مستقیم را برای تحت تأثیر قرار دادن وقایع آنجا (ایران )

متوقف خواهد نمود.



مجلس خبرگان دولت روحانیون را تصویب می کند

ص: 314

سند شماره (22)

از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 18 سپتامبر 1979 27 شهریور 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه

موضوع : مجلس خبرگان دولت روحانیون را تصویب می کند.

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 مجلس خبرگان برای بررسی قانون اساسی جدید ایران ماده 5 قانون جدید را در 21 سپتامبر با 53

رأی (رأی موافق ) در مقابل 8 (رأی مخالف ) و 4 نفر بدون رأی، تصویب نمود. طبق این ماده (ولایت فقیه

یا حکومت روحانیون را برقرار می سازد. و تصریح می کند که در غیاب امام زمان که تمام قدرت دنیوی به

طور صحیح به او تعلق می گیرد) مدیریت امور جامعه و رهبری اجتماع در جمهوری اسلامی ایران به یک

فرد منصف، با تقوا، دانشمند، دلیر و متخصصی و عالم در فقه اسلامی (فقیه) محول شده است.

3 این رهبر بایستی که توسط اکثریت جامعه قبول و شناخته شده باشد. اگر چنان شخصی پیدا نشود،

شورایی از محققان حائز شرایط حقوق مذهبی این وظیفه را به عهده می گیرند، قانون تشکیل و سازمان این

شورا را مشخص می کند.

4 ولایت فقیه در حقیقت عنوان یکی از کارهای آیت اللّه خمینی در فلسفه سیاسی است.

هیچ کس در مورد معنی دقیق این عبارت یا مفاهیم بلند مدت سیاسی آن مطمئن نیست. به هر صورت

قبولی آن نمایانگر یک تعدیل مهم در پیش نویس قانون اساسی، است که یک ریاست جمهوری غیر

روحانی و شورایی پویا از خبرگان مذهبی برای اطمینان یافتن از اینکه تمام قوانین با اسلام تطابق دارد را

مجسم می نمود. این ترتیبات در قانون اساسی اولیه 1906 گنجانده شده بود ولی هرگز عملی نشده بود.

5 در کوتاه مدت، به نظر می رسد که قبولی این ماده راه را برای آیت اللّه خمینی باز می نماید که به

صورت آشکار تمام قدرت مذهبی و دنیوی را به دست گیرد. تا زمانی که خمینی زنده است کاندیداهای

رقیب معدودی برای مقام فقیه وجود خواهند داشت.

6 ماده تصویب شده هیچ اشاره ای به مقام ریاست جمهوری نمی کند، و نیز هیچ کدام از موادی که

تاکنون تصویب شده اند ریاست جمهوری یا رابطه بین ریاست جمهوری و رهبر روحانی را تعریف

نکرده اند. به هر صورت چنین به نظر می رسد که هدف این ماده رسمیت بخشیدن به ادغام سیاست و

مذهب و اطمینان یافتن از اینکه رئیس جدید مملکت با هر عنوان ریسکی که باشد، از میان رهبران

روحانیت شیعه انتخاب می شود، است. منتظری رئیس مجلس گفت این ماده تصدیق رسمی این است که

در اسلام مذهب و سیاست غیر قابل تفکیک هستند. روزنامه فارسی زبان بامداد در شماره 15 سپتامبر

خود با مراجعه به این عقیده نوشت : «برای بعضی که در فقه اسلامی مطالعه کافی ندارند این سؤال مطرح

است که آیا حکومت روحانیون همان ریاست جمهوری است، اگر چنین نیست آیا وجود دو قدرت

کشمکش و تضاد به وجود نخواهد آورد.

7 چون که تمام مفهوم ولایت فقیه ارتباط با خمینی دارد، نظریات عمومی محتاطانه بوده است. بامداد

از ابوالحسن بنی صدر، نماینده مجلس این سؤال را نقل کرده است که آیا امکان دارد که محققی در قوانین

اسلامی که با تمام شرایطی که در ماده تشریح شده است، مطابقت داشته باشد پیدا نمود. مقدم مراغه ای یک

ص: 315

نماینده دیگر بر علیه این ماده به وسیله گفتن اینکه عملکرد حکومت روحانیون به حضور آیت اللّه خمینی

بستگی دارد ولی احتمالاً در غیاب او مؤثر نخواهد بود، رأی داد

8 طبق گفته یک خبرنگار که در شماره 11 سپتامبر روزنامه انگلیسی زبان تهران تایمز آمده بود، یکی

از آخرین اقدامات آیت اللّه طالقانی در مجلس این بود که بر علیه این ماده رای دهد.

این گزارش در تهران به طور وسیعی مورد قبول قرار گرفته است، اگر مخالفت قابل توجهی با این ماده

بشود، آن وقت نظریه طالقانی می تواند نقطه تمرکز این مخالفتها بشود. معهذا تصویب این ماده نشان دهنده

این است که استدلالهای مربوط به دولت روحانیون در حال حاضر در مجلس خبرگان در بالاترین مرتبه

است. در همین حال ولایت فقیه، مثل جمهوری اسلامی هنوز برای بیشتر ایرانیها کمیت ناشناخته ای است.

اگر امور رفراندمی در مورد این موضوع برگزار می شد، این عقیده سیاسی بدون شک مورد تصویب عظیمی

قرار می گرفت و جزئیات ترتیبات اصل برای ترتیبات اصل برای کار بر روی آن (جزئیات اصل ولایت

فقیه) به متخصصین فاضل الهیت سپرده می شد.

لینگن


نفوذ روحانیون

سند شماره (23)

از : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سیتاریخ : 19 سپتامبر 28 شهریور 1358

به : سفارت آمریکا در تهران

گزارشگر : هنری پرشت

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 6467

موضوع : نفوذ روحانیون

1 تمام متن خیلی محرمانه است.

2 برای مقاصد تحلیلمان از نظریات و اطلاعات بیشتری از جانب سفارت درباره مشاهده نفوذ رشد

یابنده روحانیون قدردانی خواهیم کرد.

الف: چنانچه موقعیت روحانیون نیرومندتر بشود، چه اثرات ویژه سیاسی را ممکن است ما انتظار

داشته باشیم؟ یعنی شما انتظار دارید چه تغییراتی در سیاستهای دولت موقت ایران( اعم از آن چه اعلام

شده باشد یا بالفعل چنان باشد) در امور خارجی، تصمیمات اقتصادی و بازرگانی یا برنامه های نظامی

صورت گیرد؟

ب: کدام یک از تصمیمات دولت موقت ایران را سفارت به افزایش نفوذ روحانیون نسبت می دهد؟ آیا

شواهدی در دست است که نفوذ جدید روحانیون از طریق اشکال یا نهادهای جدید به جای اینکه از طریق

شورای انقلاب و کمیته ها باشد، بیان شده باشد، کما اینکه از ماه فوریه به این طرف چنین بوده است؟ مثلاً

سفارت ظاهرا معتقد است که تردید در فروش مجدد اف 14 ممکن است به نفوذ روحانیون نسبت داده

شود. آیا شواهد متقن برای این نظر وجود دارد یا خیر ؟ آیا ممکن نیست که بین جناحهای نیروی هوایی

ایران و وزارت امور خارجه اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد و روحانیون به یکی از طرفین اختلاف

نظر برای جلوگیری از اجرای تصمیم یا احتمالاً به تأخیر انداختن اقدام اجرائی ملحق شده باشند؟ آیا

کمیته ها که نفوذ روحانیون در آنها در زمان گذشته ابراز شده، اکنون در میان نظامیان کمتر از بهار گذشته

ص: 316

نیست ؟ آیا سفارت شواهدی در دست دارد که روحانیون عامل اصلی تصمیمات برای آغاز مجدد

قراردادهای بزرگ خارجی و پرداختهای کلان به شرکتهای آمریکایی هستند؟

ج: تلگرامهای عالی سفارت درباره مسائل تعلیم و تربیتی این نظر را القا می کند که نفوذ روحانیون در

این بخش آنقدر قاطع نبوده است. توصیفهای شما حاکی از آن است که با روحانیون چه در سطح دولت

موقت ایران و چه در سطح اجرائی، که بسیاری از ایرانیان به طور ساده آنچه را که دلخواه خودشان باشد

انجام خواهند داد، مبارزه شده است. تمایل به متابعت چاپلوسانه از دستورالعملهای روحانیون تا چه اندازه

نیرومند است و در عین حال برای ادامه پیروی از عرفهای گذشته مثلاً عرف نواختن موسیقی در رادیو و

تلویزیون پس از «منع» آن از سوی خمینی تا چه اندازه است؟

د: ما از گزارشهای مطبوعات درباره تجدید نظر در قانون اساسی کاملاً دچار سرگردانی شده ایم. مثلاً

ماده جدید 5 با ماده 5 مندرج در پیش نویس قانون اساسی جور درنمی آید. آیا قانون اساسی به طور کامل

از سر نوشته می شود؟ به ویژه روشن نیست که چگونه رهبر مذهبی و شورا که در ماده 5 جدید توصیف

شده است با شورای نگهبان توصیف شده در پیش نویس قانون اساسی و همچنین رئیس جمهور و مجلس

ارتباط داده می شوند؟

3 ما دشواریهای ناشی از کورمال کورمال رفتن در میان محیط مه آلوده سیاسی در ایران امروز را

کاملاً درک می کنیم و سفارت را به خاطر گرایشهای سیاسی عالی آن در اوضاع و احوال بسیار ناهنجار

مورد تمجید قرار می دهیم. آنچه مهم است این است که ما می کوشیم روندها را با حداکثر جزئیات ویژه

ممکن توصیف کنیم، همچنین علاقه مند به دریافت بصیرتها و قضاوتهای ناظران زیرک ایرانی هستیم که با

مراجع تصمیم و اقدام روابط نزدیکی دارند، به زدن زنگ درها همچنان ادامه دهید.

ونس


خمینی حملاتش را به روشنفکران تعدیل می کند

سند شماره (24)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 20 سپتامبر 1979 29 شهریور 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 281

موضوع : خمینی حملاتش را به روشنفکران تعدیل می کند

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه: سخنرانیهای آیت اللّه خمینی بعد از مرگ طالقانی در برگیرنده یک تغییر در لحن تأکید او

می باشد. او جملاتش را به روشنفکران ایرانی که قبلاً به عنوان غربزده (شیفته غرب) تکفیرشان کرده بود،

نرمتر کرد. در عوض سخنرانیهای او در برگیرنده دعوت برای وحدت بود... وحدت میان روحانیت،

وحدت میان دانشگاهها و وحدت میان روحانیون و روشنفکران. اگر چه ما نمی توانیم انگیزه خمینی را

بدانیم اما سعی او بر این است که اطمینان حاصل کند که قسمت اعظم هواداران سابق طالقانی از جمله

روحانیت میانه رو و تحصیلکرده های غیر روحانی نسبت به انقلاب دچار سرخوردگی غیر قابل جبران

نگردند. آینده نشان خواهد داد که آیا تغییر جهت در سخنرانیهای عمومی خمینی تأثیر عملی در مقامات

انقلابی یا کار مجلس خبرگان دارد یا خیر.

ص: 317

3 در تلگرام مرجع الف، سفارت بعضی از اثرات مرگ طالقانی بر رهبری سیاسی ایران را مورد بحث

قرارداد. یکی از مشکلات ایجاد شده در اثر مرگ او این است که یکی از مهمترین پایگاههای انتخاباتی او

یعنی روشنفکران مستقر در دانشگاه بدون رهبر و حامی مشخص شده اند، مرگ طالقانی این گروه را بدون

یک رهبر یا مقامی شایسته قرارداده است که بتواند برای حفظ وحدت میان روحانیت افراطی طرفدار

انقلاب ایران و عوامل میانه رو و غیر روحانی که خود تحت فشار روز افزون طرفداران یک دولت کاملاً

اسلامی حس می کنند، فعالیت نماید. اگر چه هنوز خیلی زود است که قضاوتی قطعی به عمل آوریم: به نظر

می رسد که آیت اللّه خمینی تلاش می کند که طرفداران میانه رو طالقانی را به خود جلب کند و از وفاداری

مستمر آنها نسبت به انقلاب، اطمینان حاصل کند.

4 همان طوری که سفارت در تلگرام مرجع الف اشاره نمود وفاداری پیروان طالقانی شدیدا شخصی و

بر اساس اعتماد و احترام غریزی بود. این وفاداری همچنین بر اساس یک سری از عوامل منحصر به فرد

انسانی بود که در هیچ یک از دیگر رهبرانی که اکنون در صحنه سیاسی ایران هستند وجود ندارد. آیت اللّه

حسینعلی منتظری که به جای طالقانی به امامت جمعه تهران منصوب شد وفاداری مشابهی را به خود جلب

نکرده است. کار منتظری در اولین نماز جمعه اش در 15 سپتامبر، در محل بهشت زهرا، گیرا نبود. او ظاهر

برجسته ای ندارد و سخنگوی با تأثیری نیست. اگرچه خیلیها به خاطر احترام به یادبود طالقانی در نماز

جمعه شرکت کردند، ولی منتظری ممکن است زمانی که نماز جمعه در 21 سپتامبر از سرگرفته می شود

برای جلب اجتماع انبوه طالقانی در دانشگاه تهران، با مشکل مواجه شود.

5 هم اکنون علائمی بر دروازه های دانشگاه تهران نمودار شده که اعلام می نماید دانشگاه، دانشگاه

طالقانی نامیده شود و منتظری ممکن است قادر نباشد که با سلف خویش برابری کند. به نظر می رسد که در

غیاب هرگونه جایگزین آشکار برای طالقانی به عنوان رهبر تحصیلکرده ها، خود خمینی حرکتهای

آشتی جویانه ای در جهت این گروه انجام می دهد.

6 تحصیلکرده ها قبلاً هدفی برای تمسخر و تحقیر خمینی بوده اند. درست چند روز قبل از مرگ

طالقانی، خمینی در یک اجتماع در مدرسه فیضیه قم گفت که آن شرقی هایی که غرب را کعبه خود قرار

داده اند پیروان طاغوت (شیطان )هستند که در قرآن از آن صحبت شده است. خمینی گفت تقلید کورکورانه

از غرب این آزادی را برای جوانان ما به وجود آورده که فیلمهای سکسی از تلویزیون تماشا کنند، تریاک

بکشند و زندگیشان را در فاحشه خانه ها و بارها تلف کنند. خمینی پس از کوچک شمردن زیر بنای

اقتصادی کشور، با احساساتی فراوان به شنوندگانش گفت، اسلام جدی است، اسلام بیهوده نیست. اسلام

به این معنی نیست که دختر و پسر لباسهایشان را بیرون آورده و با هم داخل آب شوند. خمینی گفت که

اسلام فقط دو ورزش را مجاز می داند، تیراندازی و اسب سواری که هر دوی آنها مفهوم فرعی تعلیمات

نظامی را داشته اند. او گفت دومی به قدری اهمیت دارد که اسلام حتی شرط بندی در مورد نتایج آن را

مجاز دانسته است.

7 خمینی همچنین استفاده از اسامی غربی برای مغازه ها، جاده ها و پارکها را محکوم کرد و تقاضای

تحریم مغازه ها و تولیداتی را کرد که فقط به منظور تبلیغات و فروش دارای اسم غربی هستند. او گفت فقط

از این طریق است که ایران می تواند بر شیفتگیش نسبت به غرب غلبه پیدا کند و چیزی غیر از یک جذب

کننده غیر فعال آنچه که غرب عرضه می دارد، شود.

ص: 318

8 خمینی در این سخنرانی و سخنرانیهای دیگر سخنان تند به خصوصی برای روشنفکران ایرانی به

کار برد. قبلاً در یک سخنرانی گفته بود. «ما روشنفکران را نمی خواهیم» و سپس با گفتن اینکه بعضی از

آنها ممکن است با ارزش باشند سخنش را عوض کرد. در سخنرانی 8 سپتامبرش در قم وی روشنفکران را

به همان شیفتگی نسبت به غرب (غربزدگی ) متهم نمود که تمام جامعه ایران را بجز مسجد و روحانیت را به

فساد کشیده است. (برای اطلاع شما: عبارت غربزدگی به طور کنایه آمیزی توسط مرحوم جلال آل احمد،

یکی از روشنفکرانی که به تندی مورد حمله خمینی قرار می گیرد، ابداع شده بود). خمینی گفت وظیفه

روشنفکران این نیست که از آزادی دروغین غرب طرفداری کنند، بلکه وظیفه آنها آشکار ساختن زیانها و

بی فایدگیهای اصلی آن می باشد.

9 خمینی در یکی از اولین سخنرانیهایش بعد از مرگ طالقانی به نظر رسید که به میزان قابل توجهی

موضع ضدروشنفکریش را تعدیل کرده باشد. اگر چه خمینی هنوز آنهایی که روحانیت را ارتجاعی

می خوانند مورد حمله قرار می داد، ولی گفت که اکنون بزرگترین احتیاج کشور اتحاد می باشد، خصوصا

بین روحانیون و روشنفکران.

10 خمینی که در 13 سپتامبر در قم صحبت می کرد روشنفکران را ترغیب نمود که قسمتی از دریای

قدرت مذهبی شوند تا اینکه نیروی ترکیبی ایندو گروه بتواند بهتر به کشور خدمت نماید. «شما تماما» از

یک ملت هستید و در یک کشور و یک خانه زندگی می کنید. پس نیروهایتان را یکی کنید و از خانه هاتان

حفاظت کنید». اگرچه هنوز از شیفتگی روشنفکران نسبت به غرب انتقاد می نمود اما از محکوم نمودن

کامل و تندی که وی فقط 5 روز قبل به آن دست زده بود، صرف نظر نمود.

11 خمینی همچنین از رهبران مذهبی خواست که از قدرتی که در دست آنهاست سوءاستفاده نکنند و

به آنها در مورد مخالفت با جوانان تحصیلکرده دانشگاهی که رهبری آینده مملکت را تشکیل می دهند

اخطار کرد. او گفت که نگرانی عمده برای هر دو دانشگاه و روحانیون بایستی اتحاد باشد. او هم از دانشگاه

و هم از روحانیت خواست که به گروههای متخاصم تقسیم نشوند و وحدت درونی خود را در هدف حفظ

کنند.

12 امام خط آشتی جویانه مشابهی را در ملاقاتی با کمیته مرکزی حزب جمهوری اسلامی در 14

سپتامبر در قم پیش گرفت. خمینی به کمیته گفت که وی با برکناری فوری تمام مقامات دولتی که ممکن

است با اسلام و انقلاب اسلامی مخالف باشند، مخالف است. چنین عملی به طور جدی دولت را تضعیف

خواهد نمود. خمینی که از بردباری طرفداری می کرد گفت که چنین اقدامات شدیدی غیر عاقلانه هستند

و چنین اصلاحاتی باید به دنبال تأیید قانون اساسی جدید و تشکیل مجلس قانونگذار جدید باشد.

13 نظریه: اگرچه خمینی از هیچ یک از عقاید بنیادیش در مورد اثرات زیانبار نفوذ خارجی بر روی

جامعه ایرانی عدول نکرده است اما نگران به نظر می رسد که مبادا طرفداران آیت اللّه طالقانی در میان

روحانیون و دانشگاهیهای میانه رو را به خود بیگانه کند. غیبت طالقانی ظاهرا امام را مجبور ساخته که از

شدت حملاتش به بخشهای غیر مذهبی و غرب گرای جامعه که به طور مرتب در سخنرانیهای قبلیش

تکفیرشان می کرد، بکاهد.

14 امام در تعدیل گفته های رسمیش ممکن است توسط باز شدن قریب الوقوع مدارس و دانشگاهها

که در آنجا شایعاتی در مورد اختلافات (دسته بندی ) بین گروههای دانشجویان مذهبی و غیر مذهبی

ص: 319

وجود دارد، تحت تأثیر قرار گرفته باشد. خمینی ممکن است تشخیص دهد که او تنها جایگزین احتمالی

طالقانی برای میانجیگری بین فرقه های مخالف می باشد. اگر چه هنوز خیلی زود است که در این باب

اطمینان حاصل نمود.اما به نظر می رسد که خمینی درصدد است که دست دوستی به سوی بخش بزرگتری

از جامعه ایران دراز کند، بدون ایجاد تغییری در پیام اصلی خود مبنی بر اینکه رستگاری ایران نه در غرب و

نه در شرق بلکه در صراط مستقیم اسلام است.

15 هنوز نامشخص است که خط معتدل تر خمینی در سخنرانیهای اخیرش عملاً چه معنایی خواهد

داشت، یا اینکه آیا او به میانه روها چیزی بیشتر از کلمات عرضه می دارد یا خیر. یکی از محدوده هایی که

باید مراقب آن بود مجلس خبرگان است که پیش نویس اصلی قانون اساسی را به قانون بنیادگرای یک

کشور اداره شده توسط روحانیون تبدیل می کند، (مرجع ب). باید دید که آیا گرایش برای حکومت

روحانیون در مجلس به رهبری آیت اللّه بهشتی و منتظری اصلاً به وسیله تغییر لحن گفته های رسمی

خمینی کندتر خواهد شد یا نه. اگر چنین نشود، آن وقت تلاشهای خمینی در مصالحه مشکل خواهد شد،

خصوصا به این جهت که میانه روها امکان دارد خودشان را به طور سیستماتیک از هر گونه سهمی در

جریانات سیاسی ایران محروم ببینند.

16 ما متوجه شدیم که سخنرانی خمینی در 19 اوت برای افسران نیروی هوایی در قم که پس از اینکه

این تلگرام نوشته شد صورت گرفت، دو مرتبه شامل یک حمله به روشنفکران غربزده می باشد. مشکل

است که بگوییم آیا این نظرات مقدمه هجوم جدید سخنرانیهای ضد غربی را مشخص می کند یا اینکه یک

استثنا در روندی است که از زمان مرگ طالقانی شاهد آن بوده ایم.


کار مجلس خبرگان به آرامی دنبال می شود

سند شماره (25)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 20 سپتامبر 1979 29 شهریور 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانه

شماره : 288

موضوع : کار مجلس خبرگان به آرامی دنبال می شود

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه: مجلس خبرگان برای بررسی قانون اساسی ایران که قرار بوده کارش را تا 23 سپتامبر تمام

کند تاکنون فقط 15 ماده قانون اساسی جدید را تصویب کرده است. پیش نویس اصلی که برای بررسی

تقدیم شده بود شامل 151 ماده بود.، بنابراین مجلس یا مجبور است که سرعتش را بیشتر کند یا اینکه

اختیارات را وسعت ببخشد. بر طبق گزارش مطبوعات در 19 سپتامبر دوره مجلس برای 15 روز دیگر

تمدید شده است. به هر حال این دوره جدید ممکن است برای کامل نمودن کار مجلس کافی نباشد. (پایان

خلاصه)

3 کار مجلس خبرگان بدون اشکال و به آرامی دنبال شده است. برنامه های رادیویی و تلویزیونی از

جلسات نشان داده اند که بحثها با روح، منظم و طولانی بوده اند. هیچ ماده ای برای محدود نمودن مدت

سخنرانیها یا محدودیت موضوعات مورد بحث وجود ندارد. در نتیجه تقریبا وقت تمام جلسات اولیه به

ص: 320

وسیله سخنرانیهای کلی توسط نمایندگان مختلف گرفته شد. (سخنرانیهایی که ارتباط کمی با موضوعات

مشخص قانون اساسی داشتند.)

4 نکات برجسته مواد اصلی که تاکنون تصویب شده اند عبارتند از :

الف: ماده 5 دولت روحانیون (ولایت فقیه). این ماده در تلکسی جداگانه مفصلاً مورد بحث قرار

گرفت. اگرچه معنای دقیق این ماده هنوز نامشخص است، مفهوم اصلی آن مطمئن شدن از کنترل گروه

رهبران مذهبی شیعه بر مقام ریاست کشور می باشد. عبارت این ماده انتقادات آشکاری را به وجود آورد.

عزت اللّه سحابی محقق مذهبی بشدت ماده 5 را مورد انتقاد قرار داد و گفت که ماده جدید به قدرتی که با

دولت موازی خواهد بود و یا در مقابل آن قرار می گیرد، منجر خواهد شد. او گفت این برای اسلام خطرناک

است. زیرا اگر یک دولت اشتباهاتی صورت دهد می شود آن را از جای برداشت ولی اگر یک رهبر مذهبی

اشتباهی کرد مردم ایمانشان را به خود روحانیت و در نتیجه آن به اسلام از دست خواهند داد.

ابوالحسن بنی صدر نماینده مجلس خبرگان و حضور شورای انقلاب نیز ماده 5 را مورد انتقاد قرارداد

و گفت که اگر قرار است اختیارات ویژه ای به روحانیون داده شود، پس وجود احزاب مستقل بی معنا است.

به هر صورت در پاسخ به این انتقادات، آیت اللّه خمینی به گروه افسران نیروی هوایی گفت که دولت ما

اسلامی و بنابراین آنها بایستی که ماده 5 را به این خاطر که کشور لطمه نبیند مورد حمایت قرار دهند. ملت

رأی خود را به جمهوری اسلامی نشان داده است یا تمام شما بایستی که با آن موافقت نماید، یا اینکه شما از

بین خواهید رفت.

ب: ماده 12 استقرار شیعه جعفری اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی کشور ایران برای ابد.

این ماده مورد مخالفت نمایندگان مناطق سنی خصوصا مولوی عبدالعزیز نماینده بلوچستان قرار

گرفت که گفت مذهب رسمی باید اسلام باشد نه یک فرقه آن. این ماده همچنین اشاره می کند که مدارس

مختلف حقوقی سنی مورد احترام هستند و می توانند آزادانه در مناطقی که سنّی ها اکثریت دارند مورد

استفاده قرار گیرند.

ج: ماده 13 اقلیتهای غیرمسلمان به رسمیت شناخته شده را معین می کند: مسیحیان، یهودیان و

زرتشتیان، آزادی اعمال مذهبی تعلیمات برای این اقلیتها تضمین شده است و مجاز هستند تا قوانین

طلاق، ازدواج و ارث خودشان را به کار گیرند. این ماده یک تحرک جزئی در یک فرقه کوچک قدیمی به

نام «صابئین» که ادعا می کند پیروان یحیی تعمید دهنده هستند به وجود آورد. آیت اللّه محلاتی شیرازی

زمانی که گفت صابئین (SABEANS)نیز شامل حمایتی که از یهودیان و مسیحیان می شود قرار می گیرند

به بحث پایان داد. در هر حال فرقه بهائی از طرف مسلمانان به عنوان یک مذهب واقعی شناخته نمی شود و

بنابراین توسط این ماده مورد حمایت قرار نمی گیرد.

د: ماده 17 پنج بازوی کشور را معین می کند، که از مردم مجلس قانونگذاری، قوه مجریه، رهبریت

روحانی و قوه قضائیه تشکیل می شود. به رهبریت روحانی این اختیار داده شده تا علاوه بر رابط بودن بین

دیگر بازوها مراقبت نمایند که اصول و مواد قانون اساسی اجرا شوند.

ه: ماده 21 فارسی را زبان رسمی ایران معین می کند ولی استفاده از دیگر زبانهای محلی و ایلیاتی در

کنار فارسی در انتشارات، رسانه های گروهی تدریس ادبیات در مدارس محلی را آزاد می گذارد.

5 مجلس شروع به رو به رو شدن با وظیفه دشوار پاسخگویی به سؤالات مربوط به مجلس قانون

ص: 321

گذاری قوه قضائیه و کابینه نموده است. مگر اینکه سرعت کار افزایش یابد، احتمال کمی وجود دارد که

مجلس کارش را قبل از پایان 1979 خاتمه دهد. با این حال در 19 سپتامبر خمینی مجددا به مجلس

اصرار کرد تا با گذراندن قانون اساسی سرعت دهد و به این وسیله اشاره نمود که وی ممکن است نسبت به

سرعت حلزون وار مجلس بی حوصله شود. اگر خمینی قدم به میان گذارد وی بدون شک می تواند به

جریان کار سرعت دهد.

6 مجلس نقش خود را از آن که در ابتدا مجسم شده بود تغییر داده است. در ابتدا این طور فکر می شد

که مجلس یک بررسی سریع از پیش نویس قانون اساسی انجام خواهد داد و آنرا با تغییراتی جزئی تصویب

خواهد نمود. در عوض، مجلس به یک مجلس مؤسسان واقعی تبدیل شد و مواد را از نو نوشت، اضافه

نمود و حذف کرد. همه با چیزی که از مجلس خارج می شود موافق نیستند. به نظر می رسد که گروهی

متحد در حدود 50 تا 55 نماینده وجود دارد که از حرکتهایی برای بالا بردن نقش روحانیون در دولت

جدید حمایت می کنند. هر چند هیچ نوع ساخت رسمی فرقه ای یا حزبی وجود ندارد، آیت اللّه منتظری و

بهشتی به طور کلی سخنگویان این گروه بوده اند. یک اقلیت کوچک منجمله برخی نمایندگان غیر مسلمان

و مقدم مراغه ای (نماینده ای از تبریز و از حزب خلق مسلمان)، وجود دارد که به صورتی ناموفق در مقابل

ادغام قدرت روحانی و غیر روحانی مقاومت می کند.

7 هر چند پیش نویس قانون اساسی به طور اخص حقوق گروههای غیر ایرانی قومی در ایران را

متذکر شده است، مجلس تاکنون در موادی که تصویب نموده است هیچ گونه اشاره ای به این گروهها نکرده

است. ماده پنج اولیه که تساوی حقوق ایرانیان، کردها، ترکها و اعراب و غیره را تضمین کرده بود، تاکنون از

طرف مجلس نادیده گرفته شده است. دکتر رضا براهنی نویسنده و منتقد در یک گردهمایی حزب خلق

مسلمان گفت که به نظر وی اگر قانون اساسی بدون دادن خودمختاری به اقلیتهای تصویب شود در خط

انقلاب ایران نخواهد بود.

نظریه:

تجربه ایران در مورد قوانین اساسی و پارلمان یک تجربه خوشحال کننده نبوده است. قانون اساسی

1906 یکی از محترمترین و فراموش شده ترین اسناد در خاورمیانه بوده است. یک شاعر ایرانی از دوران

رضا شاه در حالت خشم و غضب نوشت: « فقط در چنین پارلمانی می توان شکم را تخلیه نمود.»

8 با این سابقه شاید قابل فهم باشد که پیشرفتهای مجلس خبرگان هیجان عظیمی را به وجود نیاورده

است، علیرغم این حقیقت که تصمیمات آن در معین کردن حدود یک دولت قاطع خواهد بود. بعضی تمام

جریان را نوعی معما می دانند که کارش را کامل می کند و سپس توسط یک دیکتاتور جدید نادیده گرفته

می شود. دیگر ایرانیان طبقه متوسط نگران پدیدار شدن قانون اساسی هستند. آنها قانون اساسی جدید را

به عنوان تأیید کننده بدترین ترسهایشان در این مورد که ایران در مقابل یک دوره حکومت استبدادی

روحانیون قرار دارد که خیلی از دست آوردهای اجتماعی سخت به دست آمده ای را که طبقه آنها در 50

سال گذشته به دست آورده است از بین خواهد برد.



ارتباطات دیپلماسی عمومی بین ایالات متحده و ایران

ص: 322

سند شماره (26)

آژانس ارتباطات بین المللی خیلی محرمانه

26 سپتامبر 1979 4 مهر 1358

یادداشت برای آقای هارولد. اچ. ساندرز (وزارت امور خارجه امور خاور نزدیک)

از : آر. تی. کوران (آژانس ارتباطات بین المللی امور خاور نزدیک )

موضوع : ارتباطات دیپلماسی عمومی بین ایالات متحده و ایران، اکتبر 1979 فوریه 1980

براساس مذاکرات در 7 سپتامبر در دفتر شما، سازمان ارتباطات بین المللی توافق دارد که برخی

شناساییهای محتاطانه از فرصتهای اضافی جهت ارتباط بین ایالات متحده و ایران در محدوده دیپلماسی

عمومی برای چهار یا پنج ماه آینده در دستور کار باشد. ما به عنوان یک راهنمای عملی تلاش خواهیم

نمود که ارتباطات نهادی را توسعه بخشیم، مفهومی از ارتباط که در 7 سپتامبر روی آن صحه گذاشته شد.

این روابط نهادی روی جریان دو طرفه ارتباطات تأکید خواهد نمود. در این زمان بایستی مشخص گردد

که توسعه آنها بستگی به ایجاد یک جو اطمینان و احترام دارد. در مراحل اولیه روابط توسعه یافته شخصی

دوستانه و با تفاهم اساسی می باشند. از طریق چنان توافق خصوصی، روابط نهادی قطعی دقیقی می تواند

به وجود آید که در جای خودش می تواند روابط دو جانبه بیشتری را بپروراند. زمینه های احتمالی برای

پیشقدم شدن در برقراری مجدد تماس شامل، ایران شناسی، انسان شناسی، علوم طبیعی، تدریس زبان

انگلیسی و تربیت بدنی می باشد.

کار کمیسیون فولبرایت، اگرچه به طریقی ضعیف و نسبتا کم با برنامه های محدود جاری یکطرفه،

(ایرانیان نسبت به ایالات متحده) هنوز ادامه دارد. ایالات متحده بایستی که حمایت مالی خود را از این

عملیات به عنوان یک ارتباط اصلی نهادی و به خوبی استقرار یافته، بین مؤسسات آموزشی خصوصی و

دولتی در هر دو کشور، حفظ نماید. به طور مشابه فعالیتهای برنامه ریزی شده عاقلانه انستیتوی آمریکایی

مطالعات ایران بایستی که مورد تشویق قرار گیرد. از طریق این روش کلی و با جواب به توصیه های کاردار

و مأمور روابط عمومی خودمان، ما طرق زیر را برای برخی ابتکارات مهار شده که اگر مقامات ایرانی ما در

روابط افزایش یافته جبران شده است، ممکن است مورد توجه قرار گیرند به کار می گیریم.

1 مسافرتهایی به ایران توسط محققین و شخصیتهای اجتماعی که دقیقا انتخاب شده اند را پیشنهاد

کنید. هر زمانی که امکان داشته باشد ترتیب مسافرت به طور خصوصی داده خواهد شد.

افراد بایستی که اعتبار و ارتباط به ایران امروز را داشته باشد.

2 دعوت از محققین اسلامی ایران و احتمالاً شخصیتهای مذهبی ایران به مراسم سالگرد هجرت در

ایالات متحده بایستی تشویق گردد. در جریان سفر باید رویدادها شامل نمایندگان مشابهی از دیگر جوامع

اسلامی برای تأکید بر روی چند ملیتی بودن ماهیت مراسم باشد. تقبل مراسم به طور خصوصی بایستی با

کمیته سالگرد هجرت که نقشی اساسی بازی می کند ترتیب داده شود.

3 با نهادهای خصوصی از قبیل بنیاد جانسون و یا سمینارهای دانشگاهی منجمله مرکز شرق غرب

در مورد آوردن گروههای محقق ایرانی به ایالات متحده برای در نظر گرفتن موضوعاتی که جدال انگیز

نباشند، صحبت کنید. جلسات ترجیحا بایستی چند ملیتی باشند. زمینه های محتمل، ادبیات و نویسندگی

پویا (خلاق) یا به طور عملی تر توسعه کتابخانه ها و علم کتابداری می باشند.

ص: 323

4 با چند مشاور دانشجویان خارجی و مأموران اداره پذیرش دانشگاهها که به دقت انتخاب شده

باشند و در اداره کردن دانشجویان اسلامی و ایرانی خبره و ماهر هستند برای:

الف) ارزیابی نیازها و گرایشات رو به تکامل دانشجویان ایرانی در این دوره تغییرات در ایران.

ب) جهت طرح ریزی برنامه هایی برای یک کنفرانس احتمالی دانشجویی یا دیگر انواع گفتگو در

ایالات متحده و در یک زمان مساعد در آینده، همکاری داشته باشید.

5 شناسایی (آشنایی با) مؤسسات آموزشی آمریکایی که در ارتباطات شرکت می کنند و یا دیگر

عملیات مبادله آموزشی را در کشور ثالث اسلامی از قبیل عملیات دانشگاه نبراسکا در پاکستان را

حمایت می کنند. شناسایی امکانات برای دعوت از دانشجویان و دانشگاهیان ایرانی برای شرکت در چنان

سمینارهایی یا پروژه هایی که درک روشنفکرانه و تماسی مداوم را پرورش می دهد.

6 افزایش تدریس انگلیسی آژانس ارتباطات بین المللی انجمن ایران و آمریکا و مؤسسات فرهنگی

را در حال حاضر به شرط آنکه ادعاهای اداری برای توقیفها و خسارتهای گذشته از طرف مقامات ایرانی

مورد قبول قرار گرفته باشد، مورد توجه قرار دهید.

7 هوشیار باشید که از فرصتها برای دعوت ایرانیها برای شرکت در برنامه های مبادله بین منطقه ای

خصوصا برنامه های مربوط به رسانه های گروهی استفاده جویید.

تذکر: رادیو صدای آمریکا طرحهایی را برای افزایش زمان و پخش برنامه ها به زبان فارسی را به یک

ساعت در روز در حدود سال نو مورد تأیید قرار می دهد. صدای آمریکا یک برنامه صبحگاهی 30

دقیقه ای اضافه می کند که اخبار و مطالب مرتبط با خبرها را مطرح می نماید و نیز یک برنامه سی دقیقه ای

را به برنامه نیمساعته شامگاهی فعلی اضافه می نماید. برنامه تمدید شده شبانگاهی فرصتی بزرگتر برای

پوشش عمیقتر موضوعات فرهنگی فراهم می نماید. ملاحظات این مطالب را تحت پوشش قرار می دهند:

وقایع در ایران خارج از حدود سیاسی، شامل یک سری مطالبی در مورد مراکز و مطالعات اسلامی ایران

در ایالات متحده و گفتگوهایی با محققین آمریکایی و ایران شناسان و شخصیتهای ملی شایسته که

نمایانگر یک طیف وسیع از نقطه نظرات سیاسی و سیاست خارجی می باشند.


ملاقات وزیر (ونس) با یزدی؛ حوزه خلیج

سند شماره (27)

از : سفارت آمریکا تهرانتاریخ : 30 سپتامبر 1979 8 مهر 1358

به : وزارت امور خارجه، واشنگتن دی سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 10500

موضوع : ملاقات وزیر (ونس) با یزدی؛ حوزه خلیج

(یکی از مناطق تهران که در اختیار آمریکاییان بود مترجم) و حضور آمریکا در خلیج فارس

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 در هنگام مذاکره با یزدی در 3 اکتبر، ما پیشنهاد کردیم، که ونس موضوع دسترسی ما را به فروشگاه

مخصوص کارمندان منطقه خلیج و دیگر داراییهای نظامی از قبیل نظامی و امکانات ارتباطات فرماندهی

را مطرح کند.

3 به دنبال فوت آیت اللّه طالقانی، کمیته طالقانی که فروشگاه خواربار ارتش و دیگر داراییهای (ایران

ص: 324

و آمریکا) را کنترل می کرده، هم اکنون آنها را یا به دفتر نخست وزیری و یا ارتش محول می کند. ما

نمی دانیم چه کسی واقعا حوزه خلیج را اداره می کند. ما امیدواریم که فروشگاه خواربار ارتش و اداره

حوزه خلیج به دست دفتر نخست وزیری بیفتند. اگر چنین شود. یزدی در مقامی خواهد بود که انتقال را

کنترل کند. در حالی که نیروی جوابگوی درخواستهای ما در گذشته نبوده است، ما فکر می کنیم که این بار

ارزش تلاش دیگری را داشته باشد.

4 در زمان عزیمتش در تاریخ 23 اوت، یزدی مکررا به خبرنگاران گفت که «علاوه بر مسائل بین دو

کشور که با ونس مذاکره خواهد کرد، همچنین در مورد طرح آمریکا برای استقرار نیروهای جنگی در

خلیج فارس به منظور ایجاد ثبات در منطقه نیز مذاکره خواهد کرد». وی گفت: اینچنین حرکتی به وسیله

آمریکا هیچ گونه کمکی در جهت کم کردن مناقشه منطقه نخواهد داشت.

5 اظهار نظر: مطبوعات تهران بیانات مختلف مقامات آمریکایی را در مورد تشکیل نیروهای واکنش

سریع با علاقه پیگیری می کنند. پیش بینیهایی در اینجا پیرامون اینکه آیا تاکنون آمریکا نیروهای جنگی

دریاییش را در منطقه گسترش داده است و یا قصد این کار را دارد و یا اینکه ما قصد اعزام نیرو به افغانستان

را داریم و آیا امکان عملیاتی بر علیه مناطق نفتی خاورمیانه وجود دارد، شده است.

آخرین خبر در این مورد، مقاله کیهان در تاریخ 24 اوت می باشد که با نقل قول مستقیم از نماینده

خمینی در امارات متحده عربی، مدرکی، آورده است که 5 تا 6 هزار از نیروهای آمریکا در پایگاه «جوفیر»

(JOFEER) در بحرین مستقر شده اند. بسیار سودمند خواهد بود اگر وزیر در مورد انتقال نیروهای ما در

اقیانوس هند و خلیج فارس با یزدی مذاکره کند، تا او از مقاصد ما در منطقه کاملاً مطلع گردد.

کاردار امروز در هنگام تماس تلفنی با میناچی، وزیر ارشاد ملی از این موقعیت استفاده کرد که پیرامون

گزارش مطبوعات در مورد نیروهای آمریکا در بحرین توضیح دهد و آن را کاملاً بی اساس خواند و این

گزارش را برای تلاش جهت برقراری روابط آمریکا ایران مضر دانست.

لینگن


خانواده عزیز

سند شماره (28)

خانواده عزیز:

الآن بعد از ظهر روز جمعه است، روز یکشنبه مسلمانان و اولین روز از دو روز تعطیل آخر هفته ما. من

تصمیم دارم تا چند دقیقه دیگر برای بازی تنیس با سفیر ایتالیا بروم. ما در اینجا حدود 60 یا 70 سفارت

داریم که در مقایسه با مالتا تعداد زیادی است. همکار (هم درجه) روسی من یک دیپلمات ارشد روس

است و این نشانه اهمیتی است که آنها برای اینجا قائلند. من هنوز با او ملاقات نکرده ام. اگر چه او در این

مدت در سفر بوده است، اما من تقاضا کردم که یک ملاقات برای آشنایی داشته باشیم. ولی گفته شد که یک

هفته دیگر تلفن بزنم، سفیر مریض است؛ که به نظر من یک بیماری دیپلماتیک است.

قسمت فعال و محل شلوغ سفارت این روزها، بخش کنسولی یا محل صدور ویزا است. قبل از انقلاب

قسمت کنسولی در محل مجزایی در نقطه دیگر شهر بود که حتی آن موقع هم آنجا شلوغ بود زیرا که

محصلینی که می خواستند به آمریکا بروند تعدادشان خیلی زیاد بود. اما آن ساختمان در طول انقلاب

صدمه دید و بنابراین ما فعالیتهای کنسولی را رسما بجز در موارد ضروری تعطیل کردیم. ما به به دولت

ص: 325

اینجا گفتیم که تا زمانی که پرسنل کافی خودمان به اینجا برنگردند و تا زمانی که زمان اجازه دهد که دوباره

در ساختمان جدیدی با وسایل مورد احتیاج مستقر شویم و از همه مهمتر تا دولت ما را از نظر ایمنی

محوطه سفارت مطمئن نسازد، ما این بخش را دوباره باز نخواهیم کرد. این وضعیت تا هفته قبل ادامه

داشت تا یا اینکه بالاخره کار را در یک محل خیلی مدرن با وسایل دارای کارآیی زیاد به پایان رساندیم.

محل درست مانند بانک است با ردیفهایی از مأموران در پشت شیشه های ضد گلوله. بالاخره ما دولت را

راضی گردیدم که آنها بایستی 20 تا 25 پلیس را برای کنترل جمعیت به کار بگمارند و آنها بالاخره این کار

را انجام دادند.

بنابراین ما هفته قبل محل را باز کردیم و با جمعیتی در حدود 3000 نفر در خیابان خارج از محوطه که

ویزا، مخصوصا ویزای تحصیلی می خواستند، رو به رو شدیم. خیلی از آنها برای اینکه به موقع به کلاسها

در آمریکا برسند مشتاق بودند و خیلی دیگر هم به طور عادی می خواستند کوشش کنند که به مدرسه وارد

شوند که به ادعای آنها آماده پذیرفتن آنها بود. به هر حال خیلی از این محصلها دارای نمرات پایین بوده و

آشنایی خیلی کمی با زبان انگلیسی دارند و غرض اصلی آنها این است که وارد آمریکا شوند تا تبعه آنجا

بشوند. بنابراین نسبت رد درخواست ویزا در میزان بالایی و نزدیک به 40 درصد است. حالا 7 مأمور به

اضافه 2 تن از همسران (زنان آمریکایی) که یکی از آنها، پنی، را قبلاً ملاقات کرده ای، پشت شیشه های

ضد گلوله برای متقاضیان در تمام روز می نشینند. یک تفنگدار هم وضع داخل را کنترل می کند که او نیز

پشت یک شیشه ضد گلوله ضخیم قرار گرفته و مواظب تمام زنگهای الکتریکی برای ورود و خروج است.

یک حافظه کامپیوتری هم که اتصال به پرونده های پاریس دارد موجود است، تا بررسی شود که متقاضی

قبلاً مراجعه کرده و رد شده یا خیر.

اما در خارج، جمعیت انبوه است. پلیس در کنترل جمعیت بهتر می شود، اما بیشتر روزها ما معمولاً

بایستی آنجا را ببندیم. زیرا که هیچ گونه نظمی در صفها وجود ندارد محل تقریبا محل جذب توریست در

شهر شده است. فروشندگان در کنار پیاده رو مغازه هایی دایر کرده اند و ما مظنون هستیم که پلیس برای قرار

دادن افراد در محل مناسب در صف اقدام به گرفتن رشوه های گوناگون می کند. خوشبختانه تا به حال

هیچ گونه اغتشاش شدیدی وجود نداشته است و هیچ آمریکایی به گونه ای تهدید نشده است. اما در این

مورد نگران هستیم، مخصوصا از عکس العملهای خشمگینانه بعضی از افرادی که در گرفتن ویزا موفق

نمی شوند و بنابر همین دلایل در داخل از شیشه های ضد گلوله و در خارج هم از پلیس استفاده می شود.

چرا این تعداد جمعیت؟ سؤال خوبی است: قسمتی به خاطر ادامه جریانی است که مدارس آمریکایی از

جنگ جهانی دوم داشته اند و مورد توجه محصلین ایرانی برای تحصیلات عالی بوده اند. قسمتی هم البته به

خاطر علاقه آنان برای خروج از ایران انقلابی که این روزها جای خیلی خوبی برای ایرانیان غیر روحانی و

ایرانیان غربزده نیست، و بنابراین نصف جمعیت محصل نیستند. این افراد بجز تعدادی از آنها که امید گرفتن

ویزای مهاجرتی ندارند تقاضای دیدن آمریکا (گرفتن ویزای توریستی) می کنند که در حقیقت تصمیم

دارند در آمریکا بمانند.

منظور من این نیست که بگویم که تمام این چیزها بد است. بدی آن برای آینده ایران است که فکر

می کنم با خالی شدن و رفتن مغزها مواجه است. اما برای آمریکا، این یک کار دیگر بر روی کارهایی است

که برای بهبود روابط دو جانبه ما در این کشور انجام می شود...

ص: 326

یک رابطه انسانی که نیروی زیادی را برای درک عمیقتر یکدیگر افزون می کند. با وجود این نقشی که تمام

این چیزها به وجود می آورد یک مقدار متضاد می باشد. ما این روزها افراد خیلی محبوبی در ایران نیستیم.

ما از رژیم منفور تحت نظر شاه به طور خیلی واضح حمایت می کردیم. حتی دوستان ما در اینجا خیلی

محتاط هستند که مبادا خیلی نزدیک به ما دیده شوند. با وجود این، این صحنه که روز صدها و بعضی

اوقات هزاران ایرانی خارج از سفارت وجود دارند و به طور آشکاری سریعا خواستار رفتن به آمریکا

هستند. وجود دارد.

حالا هوا در اینجا بسیار خوب است. بر روی قله زیبای البرز در پشت شهر در هفته گذشته لایه ای از

برف بارید و در هوای شهر هنوز بوی پاییز حس می شود. آسمان آبی است. همان آبی آسمانی معروف

ایران در هوای خوب و ما سعی می کنیم در تعطیلی آخر هفته برای پیک نیک و گردش به کوهها برویم. ما

این کار را فردا انجام خواهیم داد. از چیزهای دیگر نامه بعدی خواهم نوشت.

بروس (لینگن. مترجم)


خانواده عزیز

سند شماره (29)

تهران ایران3 اکتبر 1979 11 مهر 13581

خانواده عزیز:

امشب یک تلگراف در حال مخابره شدن است و می گوید که آنها از یک منبع موثق کسب اطلاع

نموده اند که کابینه تصمیم گرفته است لینگن را به عنوان سفیر کبیر در ایران منصوب نماید: تلفن زنگ

می زند و من جواب دادن به آن را تأخیر می اندازم، این است ماجرا. زیرا تا حدی که من اطلاع دارم هنوز

هیچ تصمیمی گرفته نشده است. حتی یک تلفن از خانمی به اسم بوردن و با WCCO در مینیاپولیس که از

من راجع به گزارش سؤال می کرد. وقتی من گفتم تا آنجایی که اطلاع دارم هیچ گونه پایه و اساسی برای آن

نیست او گفت که با این وجود وی می خواهد که از من سؤالاتی راجع به ایران بپرسد که از نظر من بدون

اشکال بود. او به من گفت که وی درودهایی از جانب خانم کارول اینک که فکر می کند عمه من باشد برای

من دارد او چگونه اسم فرن را می دانست، از حدود اطلاعات من خارج است و من هم فراموش کردم که

سؤال کنم. من از او خواستم که سلام من را نیز برساند که امیدوارم وی چنین کرده باشد.

فکر می کنم همه تان می دانید که من احساسهای گوناگونی در مورد امکان منصوب شدنم به سفارت در

اینجا دارم... به خاطر مسئله جدا شدن از خانواده که وجود دارد. در عین حالی که تشخیص می دهم من

یک مأمور سرویس خارجی هستم که قرار است هر جایی که وزیر (خارجه) و رئیس جمهور از من

می خواهند خدمت کنم، در دسترس باشم. امیدوار هستم که این موضوع اتفاق نیفتند. به عبارت دیگر من

منضبط هستم یا مجبور به انضباط و در عین حال مردی که خانواده اش را دوست دارد و همین حالا بشدت

از دوری آنها احساس دلتنگی می کند، خصوصا امشب که این شایعه وجود دارد. عصرها خیلی سخت

هستند، حتی با وجود این مهمانیهای روز ملی که تا اندازه ای کمک می کنند که به جدایی فکر نکنم. طول

روز قابل تحمل است، چون که سفارت ما یک سفارتخانه خیلی پرکار است و کارهای زیادی برای انجام

دادن وجود دارد.

هوا در این روزهای پائیز خیلی خوب است. یک روز تابستانی هندوستان پس از روز دیگر و این

ص: 327

کمک می نماید تا این مکان قابل تحمل باشد، ولی نه به اندازه کافی. من وضعیت خانوادگی که خودم را در

آن قرار داده ام دوست ندارم و از گفتنش ابائی ندارم. اگر که مجبور بودم از نو شروع کنم...

امشب جشن روز ملی کرده است... یک مهمانی در یک باغ وسیع و عالی با ماه شب چهاردهم در بالای

سرمان، پذیرایی کره ایها مثل ژاپونیها است، مطبوع و عالی. آن زن با لباس مواج زیبای ملی کره ای یک

نقاشی رنگی است.... همه مصمم هستند که از مهمانان در هر جایی پذیرایی کنند. اما با این وجود روزهای

ملی خسته کننده هستند... همان افراد، همان شایعات برای صحبت کردن راجع به آنها و همان غذاهای

مکرر، اگر چه غذای کره ایها مثل چینیها اوایل این هفته گوناگون و خوشمزه است. به خاطر خوب بودن

روابطمان با کره ایها ما مورد پذیرایی مخصوص قرار گرفتیم.

به خاطر گفتگویی که چند روز پیش با وزیر کشور داشتم هفته بدی را با مطبوعات گذراندم. من با او

ملاقاتی داشتم که ما آن را ملاقات مؤدبانه می نامیم... من قبلا با او ملاقات و یا صحبت نکرده بودم و

می خواستم که او را ببینم چونکه تلاش نموده بودم تا با تمام وزرا ملاقات کنم. ما یک ساعت با هم بودیم،

گفتگویی به فارسی که یکی از مأموران جوان همراه من بود و ترجمه می کرد. این ملاقات کاملاً دوستانه و

مؤدبانه بود و برای من هیچ دلیلی وجود نداشت تا فکر کنم پس از اینکه من آنجا را ترک کنم وزیر به

مطبوعات محلی تلفن بزند و به آنها بگوید که من به آنجا آمده بودم تا به اعدامهایی که اخیرا در مورد سه

سناتور سالخورده که به خاطر طاغوتی بودن (که به معنای باقیمانده های فساد رژیم شاه است ) صورت

گرفته اعتراض کنم. در اصل من به این اعدامها به عنوان اقداماتی که وجهه بدی به رژیم در ایالات متحده

می دهد اشاره کردم و فکر می کردم وزیر باید این را بداند. من گفتم که هیچ گونه موضعی در قبال گناه و یا

بیگناهی این سه نفر یا هر کدام از 500 نفر دیگر که در مدت کوتاهی اعدام شده بودند نمی گیرم، ولی او باید

بداند که طبیعت کوتاه محاکمات و روش سریع اعدامها باعث شد که در کشور من افکار عمومی با این سؤال

مواجه شوند که آیا این رژیم واقعا با رژیم شاه تفاوتی دارد. علاوه بر این من اسلام را به عنوان یک مذهب

بخشش و رحمت می شناختم و مدرکی در این مورد نیافتم، وقتی که سناتورهای 81 ساله سابق در ساعت

2 صبح به خط شده و تیرباران شدند.

من آشکارا رفتاری غیر دوستانه در این جریان دیدم. به خاطر این یا هر دلیل دیگری وزیر راجع به این

جریان علنا صحبت کرد و باعث شد که سخنگوی دولت مرا متهم به واسطه گری بی موقع بنماید (من حیرانم

که واسطه گری به موقع چگونه می تواند باشد.) در حقیقت فکر می کردم که موضوع اعدامها قسمتی از یک

گفتگوی طولانی بود که تلاشی دوجانبه از طریق گفتگو نمودن جهت تمرکز روی راههای ایجاد یک رابطه

بهتر می توانست باشد. روز بعد روزنامه ای نزدیک به خمینی مرا با تندترین عبارات تقبیح نمود و مرا یک

دلال نادرست برای سیا خواند که بر سفارتی ریاست دارد که پر از عوامل جاسوسی است و دستهایشان با

خون مردم هیروشیما، ویتنام و خدا می داند که دیگر کجا، آغشته است. از این بدتر نمی توانست باشد.

آنقدر بد بود که فکر می کنم بیشتر خوانندگان نسبت به من احساس ترحم پیدا کردند، و من مشکوکم که

احساسات من راجع به این اعدامها به طور وسیعی در میان ایرانیان وجود داشته باشد. ولی ما هنوز در میان

اشتیاق انقلابی عظیم هستیم و احتیاج داریم که خط مواظبت و دقت را پیش بگیریم... امروز رادیوی

مخفی روسی که از باکو پخش می شود تمام مقاله زننده را خواند و تا آنجا پیش رفت که مرا با عبارات

خودشان تقبیح نمود. مسئله ای نیست: من با چیزی که روسها در مورد این موضوع باید بگویند مخالفت

ص: 328

زیادی ندارم. من راضی هستم که چیزی که گفتم صحیح بود. درودهای گرم من به همه شما.


گزارش سیاسی هفتگی

سند شماره (30)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 4 اکتبر 1979 12 مهر 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی.

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره : 0697

موضوع : گزارش سیاسی هفتگی

1 (تمامی متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه از دو هفته قبل تظاهرات فزاینده و اعتراضاتی از سوی بیکاران، سراسر ایران را فراگرفته

و ماهیت جدی تظاهرات ممکن است، دلیل عمده منع اعتراضات و اجتماعات غیر مجاز باشد که اخیرا

گزارش شده است. عملیات تروریستی و خرابکاری نیر ادامه دارد و خوزستان و مناطق کردنشین

صحنه های عمده ناآرامی هستند. شهر مشهد شاهد دو فقره قتل بوده است که دو قربانی، روحانی بوده اند.

در سیستان و بلوچستان مشکل امنیتی بین افراد قبایل و نیروهای دولتی ظاهرا به وسیله رهبران قبایل و

استاندار محل حل شده است. در سراسر کشور کوششها فزاینده ای از سوی شهرها برای تحت کنترل

درآوردن کمیته های نافرمان انجام می گیرد. (پایان خلاصه).

3 صحنه سیاسی ایران ظرف هفته گذشته تحت الشعاع ترمیم اساسی کابینه و ادامه مجلس خبرگان

درباره قانون اساسی حدید و انتقاد از رئیس شرکت ملی نفت ایران حسن نزیه، که منجر به برکناری او از

این شرکت و ناپدید شدن او گشته قرار گرفته است. به طوری که تصور می شود این انتقاد مهم از قم

بوده است و شایعات جاری حاکی از آن است که حسن نزیه ناپدید و احتمالاً به پاریس رفته است.

4 طبق اظهار طباطبائی معاون نخست وزیر، دولت هر گونه اجتماعات و تظاهرات و راهپیماییهای

غیر مجاز را ممنوع کرده است و اخطار کرده که آنهایی که در این اعتراضات پافشاری ورزند با آنها به

سختی رفتار خواهد شد.این ممنوعیت احتمالاً نتیجه شکایتهای فزاینده و تظاهراتی است که از صفوف

بیکاران در سراسر ایران برمی خیزد. یکی از گویاترین نشانه های وخیم بودن مشکل، تعداد جمعیتی است

که روز اول مهر محوطه جلوی شرکت هواپیمایی ملی ایران را در تهران مسدود کرده بود. خبرگزاری

پارس مدعی شده بود که «هزارها» نفر از مردم یک دردسر بزرگ ترافیک به وجود آورده و باعث شده

بودند که اتومبیلها و هلیکوپترهای پلیس جمعیت را متفرق کنند. جمعیت در اطراف ساختمان هواپیمایی

ملی ایران گرد آمده بود تا برای شغل مهمانداری شرکت هواپیمایی ملی که اعلام شده بود، تقاضای کار

کنند. در شهر بابل در کنار دریای مازندران 300 نفر از آموزگاران فارغ التحصیل دست به تظاهرات

نشسته در اداره آموزش و پرورش شهر زده، تقاضای کار می کردند و حادثه مشابهی نیز در شهر مجاور،

ساری، روی داده است. در نوشهر و لنگرود 1200 فارغ التحصیل دبیرستان برای جلب توجه درباره نبودن

کار دست به تظاهرات زدند و همچنین در نزدیک کرمان در شهر بابک 200 نفر از دانشجویان سابق

تظاهرات کردند. 150 فارغ التحصیل دبیرستان در سیاهکل در جلوی دفتر آموزش و پرورش گرد آمده

کارمندان آن را از دفتر بیرون رانده دست به تظاهرات نشسته زدند که دلیل آن هم همان بیکاری بود. در 3

مهر «صدها» جوان بیکار در جلوی نخست وزیری گرد آمدند تا درباره وضع فلاکت بار فارغ التحصیلان

ص: 329

بیکار جلب توجه بکنند. این فارغ التحصیلان بیکار را آنها 000/210 نفر برآورد کرده اند. جمعیت

دیگری بالغ بر 350 نفر در برابر وزارت کار در تاریخ 4 مهر دست به تظاهرات زدند. تظاهرات در نخست

وزیری در طول هفته گذشته ادامه داشت و تعداد تظاهرکنندگان 1200 نفر برآورد کرده اند. جمعیت

دیگری بالغ بر 350 نفر در وزارت کار در تاریخ 26 سپتامبر دست به تظاهرات زدند. تظاهرات در نخست

وزیری در جریان هفته ادامه داشت و تعداد تظاهرکنندگان 1200 نفر برآورد شده است. این تظاهرات

منجر به آن شد که سپاه پاسداران انقلاب آنها را با تیراندازی هوایی و دستگیری 6 تظاهر کننده متفرق کرد.

در اول اکتبر تظاهرات در نخست وزیری وخامت یافت و از قرار معلوم بعضی از تظاهرکنندگان فریاد

می زدند «مرده باد خمینی». با توجه به حداقل پست خالی در صنایع خصوصی و توانایی سیستم دانشگاه

ایران به جذب تنها درصد کوچکی از تقاضاکنندگان برای تحصیلات عالی و با توجه به اینکه روند خدمات

نظامی هنوز مغشوش است، چنین به نظر می رسد که راه حل سریعی برای مشکل بیکاری پیدا نشود.

5 کوشش آهسته ولی مداوم شهرها در سراسر ایران برای منحل کردن ساختارهای پیچیده کمیته ها

یا ادغام آنها در پلیس یا پاسداران انقلاب با درجات مختلفی از موفقیت رو به رو شده است. در جریان

ماههای بعد از انقلاب سیستم کمیته در معرض انتقاد قابل ملاحظه ای قرار گرفته و باندهای کمیته از طرف

عموم مردم به انواع جنایات از سرقت گرفته تا شکنجه و بازداشتهای غیر قانونی متهم شده اند. روز 20

شهریور خمینی به سازمانهای انقلابی دستور داد در امور دولتی خود سرانه دخالت نکنند. بعضی نمونه ها

اخیرا ظاهر شده است به ویژه در تبریز، عده ای از اعضای کمیته دستگیر به اتهام اعمال ضد انقلابی محاکمه

شده اند. تهران آیت اللّه محمدرضا مهدوی مسئول کمیته های انقلابی ایران اعلام کرد که همه کمیته های

فرعی انقلابی منحل شده اند در حال حاضر تهران برای هریک از چهارده منطقه خود یک کمیته انقلابی

دارد و به موجب برآوردی، تعداد کمیته های فرعی 1200 عدد است. طبق اظهار مهدوی کنی اعضای

کمیته های چهارده گانه بشدت تحت کنترل قرار خواهند گرفت و هر کس که دارای سابقه قابل پرسشی

باشد تصفیه خواهد شد.

6 عملیات خرابکاری و تروریسم در سراسر کشور در اواخر سپتامبر و اوائل اکتبر ادامه داشت. در

نتیجه انفجاری که بازار خرمشهر را تکان داد، چندین مغازه آسیب دید، هر چند در این حادثه گزارشی از

مجروحین نرسیده است. یک برج مخابراتی 70 متری در جاده اهواز و خرمشهر در تاریخ 8 مهر منفجر شد

و حسن اسلامی وزیر پست و تلگراف مدعی شد که این انفجار توسط یک بمب ساعتی صورت گرفته است.

برج بر روی ایستگاه رله در مجاورت آن افتاد و به این ساختمان آسیب رساند و باعث مختل شدن

مخابرات بین شهرهای عمده این استان نفت خیز و بقیه ایران شد. روز 8 مهر انفجار دیگری نزدیک دفتر

فرماندار خرمشهر روی داد که گزارشی از تلفات در این باره داده نشده است. روز سوم اکتبر هنگامی که

یک بمب در قطار تهران خرمشهر منفجر شد لااقل 8 نفر کشته و 17 نفر مجروح شدند. هنوز نشانه ای از

اینکه چه کسی این بمب را کار گذاشته، به دست نیامده است. روز اول مهر یک آتش سوزی در سفارت

افغانستان در تهران روی داد، سخنگوی سفارت مدعی شد که آتش سوزی عمدی بوده است. خسارات

ظاهرا محدود به اتاق نگهبانان در سفارت بوده است. انفجار دیگری که شاید ناشی از یک نارنجک باشد

در خارج از محوطه سفارت عربستان سعودی در تاریخ دوم مهر در جریان برگزاری رسمی جشن ملی

عربستان سعودی روی داد و دو فقره قتل دیگر در مشهد روی داد که هر دو مربوط به روحانیون محلی

ص: 330

بوده است. حاج ماشاءاللّه همایی اواخر غروب روز 31 شهریور به ضرب گلوله تفنگ به قتل رسید و در یک

گزارش روزنامه اطلاعات ادعا شده است که این روحانی از پشتیبانان شاه بوده است. روحانی دیگری روز

اول اکتبر در مشهد به قتل رسید. سید احمد احمدی در آستانه در خانه خویش به ضرب گلوله کشته شد و

شایعات جاری در مشهد حاکی از آن است که این قتل توطئه ای برای از میان بردن 21 شخصیت برجسته

در شهر بوده است. 7 مناطق کردنشین در جریان روزهای گذشته سهم قابل ملاحظه ای در ناآرامی

داشته اند. روز 11 مهر 8 ساختمان در نقده از حمله ساختمان مرکز آب شهر و ستاد ژاندارمری و خانه های

خصوصی در نتیجه یک حمله با نارنجک آسیب دیدند. خشونتهای پراکنده ای نیز شهرهای دیگر

کردنشین را هدف خویش قرارداد و زدوخوردها و حوادث در شهرهای سردشت، بانه، سقز، مهاباد و و

ارومیه گزارش شده است. در سنندج خانه یک پاسدار انقلابی در نتیجه انفجاری در تاریخ اول اکتبر ویران

شد، در روز دوم اکتبر یک گروه 24 نفری از پاسداران انقلابی در سردشت هدف حمله قرار گرفته و پنج نفر

از آنها به قتل رسیده و 8 نفر مجروح شدند و بقیه اسیر شدند. 8 منطقه بلوچستان نیز اخیرا شاهد

ناآرامیهایی بوده است. روز 20 سپتامبر صدها نفر از ساکنان زاهدان با پشتیبانی اهالی خاش و ایرانشهر

علیه مواد قانون اساسی جدید که اعلام می دارد که مذهب رسمی ایران شیعه جعفری است دست به

تظاهرات زدند. بلوچستان یک منطقه عمدتا سنی نشین است. شایعات تأیید نشده ای از ناآرامی از این

منطقه به کرّات در جریان بوده است. ولی در مطبوعات ایران منعکس نشده است. استاندار سیستان و

بلوچستان، دکتر حریری، اخیرا برای دادن گزارش درباره شرایط استان خویش از قم دیدن کرده است و

مدعی شده است که منطقه تحت کنترل می باشد.

آشوبهای در لاشار روی داده است به طوری که دو نفر از افراد قبیله به دو پاسگاه ژاندارمری حمله

کرده و نیروهای امنیتی را در آنجا خلع سلاح کرده اند. مذاکرات با رهبران قبیله منجر به آن شد که دو نفری

که متهم به حمله علیه پاسگاه ژاندارمری بودند، مشمول بخشودگی قرار گیرند. حریری مدعی است که

افراد قبیله سلاحهای خود را تحویل خواهند داد.

لینگن


مشهد انقلابی

سند شماره (31)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 7 اکتبر 1979 15 مهر 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن. دی. سی. فوری

طبقه بندی : خیلی محرمانه

شماره : 752

موضوع : مشهد انقلابی

1 (تمامی متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه : کارمند سیاسی روزهای دوم و سوم اکتبر را در مشهد مرکز استان خراسان واقع در شمال

شرقی ایران گذراند. شهر حالت سرور و شادمانی داشت و از زواری که برای تولد هشتمین امام به آنجا

آمده بودند، پر شده بود. مشهد جدا از جریان اصلی زندگی سیاسی ایرانیان در انجام مراسم سنتی راه خود

را ادامه می دهد. ولی آیت اللّه خمینی نماینده خود را منصوب کرده است که وی هم استاندار و هم دو رهبر

ص: 331

روحانی بانفوذ شهر را دورادور کنترل می کند. این دو روحانی در طی ماههای برخوردهای نهایی ژانویه

1979 با دولت مرکزی تا به روی کار آمدن انقلاب در فوریه، شهر را اداره می کردند. سفارت به طور

جداگانه در مورد وضعیت دانشگاه مشهد و دیدار با چهره های مذهبی مشهد گزارش خواهد داد. (پایان

خلاصه).

3 مأمور سیاسی روزهای دوم و سوم اکتبر را در مشهد مرکز استان خراسان و محل مقبره امام رضا

گذراند. مأمور مذکور مشهد را در طول 8 سال قبل ندیده بود و در طول اقامتش در مشهد وی با هیئت

علمی دانشگاه و نیز آیت اللّه حاج حسن طباطبائی قمی که از رهبران سیاسی سرشناس استان است،

ملاقات نمود. آنچه در زیر می آید. مواردی است که از این دیدار مشهد قابل ذکر است.

تاریخچه و زمینه قبلی

4 مشهد به طور سنتی راهی مستقل از جریان اصلی حیات سیاسی ایران پیموده است. دلایل این

استقلال چندان روشن نیست. اگر چه ممکن است این امر به دلیل انزوای جغرافیایی این شهر باشد (تهران

در 600 مایلی غرب آن قرار دارد و جاده های آن طرف مشهد به جایی منتهی نمی شود (البته اینها مسائلی

است که آنها می گویند). این شهر از لحاظ تاریخی همیشه متعلق به آسیای مرکزی و افغانستان بوده است تا

قسمت اصلی ایران مرکزی. به هر دلیلی که باشد نقش این شهر در بحرانهای سیاسی دهه های قبل (جنبش

مشروطیت، جنبشهای جدایی طلب پس از جنگ دوم، دوره مصدق و نیز انقلاب اسلامی اخیر) یک نقش

فرعی بوده است. شهر هنوز هم علیرغم این واقعیت که مشهد مرکز زیارتی برای تمام مسلمانان شیعه به

شمار می رود و نیز مرکز یکی از مناطق مهم کشاورزی است. این خصوصیت را دارا می باشد.

5 مشهد به طور نسبی از اغتشاشاتی که در اواخر سال 1978 سراسر ایران را فراگرفته بود، برکنار

مانده بود. لیکن امیدی که به آرامش اهالی می رفت در اوائل ژانویه 1979 در هم شکست و چهار روز زد و

خورد حدود 2000 نفر کشته برجای گذاشت. بر طبق منابع محلی در آن موقع ارتش از در ناسازگاری

درآمد و ضمن حمله به یک بیمارستان هرکسی را که می یافت هدف گلوله قرار می داد. در پی این زد و

خورد بسیاری از سربازان از پادگانهای خود فرار کردند و حکومت نظامی اقتدار خود را از دست داد.

فرماندار (حاکم شهر) به انقلابیون پیوست و استاندار و دیگر نمایندگان دولت مرکزی شهر را ترک کردند.

از اوائل ژانویه انقلاب فوریه قدرت اصلی در شهر در دست آیت اللّه حاج حسن قمی و آیت اللّه سید عبداللّه

شیرازی بود که امور شهر را از داخل منازل و مدارس خود اداره می کردند. فی المثل آیت اللّه شیرازی بود که

حمله به خارجیان را منع کرد. جامعه خارجیان، مشهد را در حدود 7 ژانویه به قصد هرات ترک کرد.

6 در پی پیروزی انقلاب اسلامی در فوریه 1979، دو آیت اللّه مذکور، قسمت اعظم قدرت رسمی خود

را به نفع شیخ طبسی که نماینده امام در مشهد می باشد از دست دادند. طبسی یک روحانی چندان

شناخته شده ای در قبل از انقلاب نبود، لیکن با استمداد از قدرت خمینی و یک گروه کوچک از پاسداران

انقلاب، او توانسته است کنترل شهر را در دست گیرد تا جایی که اکنون فرماندار و دیگر نمایندگان دولت

رسمی هم تحت نفوذ طبسی قرار گرفته اند.

7 یکی از اعضای یک خانواده مشهدی امر به دلیل انزوای جغرافیایی این شهر باشد لیبرال و

سرشناس مشهد، افول قدرت دو آیت اللّه را این طور تشریح کرد:

ص: 332

(الف) در طول تبعید پانزده ساله خمینی از ایران، رهبران مذهبی مشهد مجبور به سازش با مراجع

شهری شده بودند. عزیزی که آخرین فرماندار شهر در زمان رژیم سلطنتی باشد، روابط بسیار حسنه ای با

رهبران مذهبی مشهد برقرار کرده بود تا جایی که رژیم انقلابی نیز او را آزار نداد. لیکن آیت اللّه ها با

فرماندار مخلوع قبل از عزیزی یعنی ولیان نیز که از مجرمین درجه اول در رژیم فعلی است، به خوبی کنار

آمده بودند. تهدیدهای خمینی مبنی بر افشای این روابط از اینکه آیت اللّه مشهد با قدرت سیاسی وی

مخالفت نمایند، جلوگیری کرده است.

(ب) در طول اولین هفته های بعد انقلاب، آیت اللّه طباطبایی قمی مخالفتهایی با دستورالعملهای

دادگاههای انقلابی ابراز نمود. خصوصا اینکه آیت اللّه قمی توجه داد که در حقوق اسلامی دعاوی بایستی

شهادت شهود بی طرف صورت گیرد. به هر حال دادگاهها انقلاب از خود شاکیان به عنوان شاهدی علیه

محکوم استفاده می کنند. بر طبق منابع اطلاعات سفارت،خمینی به سادگی این اعتراضات را نادیده گرفته

و آیت اللّه را با تهدید به افشای روابطش با اعضای رژیم گذشته به سکوت وادار می سازد.

8 همچنین به طوری که گزارش شده است آیات مشهد از تشکیل حلقه ای از افراد به دور خمینی

اظهار ناخرسندی نموده اند. سالگرد اخیر مسافرت وی از عراق به پاریس (اکتبر) در رادیو و تلویزیون به

عنوان دومین هجرت بزرگ در تاریخ اسلام یعنی پس از مسافرت محمد از مکه به مدینه تشریح شد. به کار

بردن چنین زبانی سبب نضج گرفتن مخالفت در مسلمانان جزمی می شود. خمینی همچنین این مرجعیت را

در اختیار خود گرفته است که عناوین روحانی را تفویض نماید. به لحاظ سنتی چنین القاب افتخار آمیزی

مثل آیت اللّه و حجت الاسلام به وسیله یک فرد داده نمی شود، بلکه به وسیله یک هیئتی از جامعه علمی و

هنگامی که شخصی به یک درجه معین از علم و الوهیت رسیده است تفویض می شوند. اینکه خمینی این

عناوین را رأسا به روحانیون مختلفی می بخشد، به عنوان تهدیدی برای نظام علمی حوزه تلقی می شود که

به طور سنتی در بین رهبری شیعه رایج بوده است.

9 منبع اطلاعاتی سفارت گفت که او آیت اللّه قمی را ضمن عضویتش در هیئت نمایندگی ملاقات

کرده است. در خفا آیت اللّه به یکی از اعضای هیئت گفت که خمینی می توانست در زیر یک درخت سیب در

پاریس بنشیند و فرمان صادر کند. در حالی که رهبرانی که در صحنه بودند می بایستی سعی در تخفیف زد و

خوردها و خونریزی و مصیبت وارده بر پیروان خویش می نمودند. در شدیدترین برخوردهای مشهد،

اجساد و قربانیان در خانه آیت اللّه قمی انبار می شدند تا در موقع مناسب شسته و مخفیانه دفن شوند. قمی

می گفت که او مجبور بوده برای آرام کردن بازماندگان و رو به رو شدن با مراجع رسمی سعی در توقف

کشتار بیشتر می کرد. به طوری که گزارش شده او سؤال کرد: «خمینی در طول همه این جریانها کجا بود؟»

10 سفارت به طور جداگانه وضع دانشگاه مشهد و ملاقات با آیت اللّه قمی را گزارش خواهد داد.



خلاصه ای از اوضاع ایران

ص: 333

سند شماره (32)

از : وزارت امور خارجه واشنگتنتاریخ : 12 اکتبر 1979 20 مهر 1358

به : سفارت آمریکا در قاهره جهت اطلاع : سفارت تهران

طبقه بندی : سرّی

موضوع : خلاصه ای از اوضاع ایران

1 تمامی متن سرّی است.

2 کارکنان سفارت کبرای مصر «زانت» و «هاردی»، امور خارجه نزدیک ایران، در 10 اکتبر به

منظور باخبر شدن از اوضاع ایران ملاقات کردند. به طور کلی مصریان با مطالب کلی که در زیر آمده و ما

تعیین کرده بودیم، هم عقیده بودند.

3 اقتصادی: تولیدات صنعتی هنوز کمتر از 50 درصد است. محصول نفت روزانه 5/3 تا 4 میلیون

بشکه است که درآمد آن احتمالاً از سال 1978 بیشتر می شود. بزرگترین کمبود، کمبود مدیران با تجربه

است. به طور تخمینی بیکاری حدود 20 تا 40 درصد است با تورم 20 درصد، و این سال از نظر زراعتی

سال خوبی است. عدم ثبات باعث کمبود بعضی از کالاها شده. به طور کلی حرکت کندی در جهت بهبود

وجود دارد. این باعث تشویق و افزایش تعداد شرکتهای آمریکایی می شود و بعضی توافق دارند که کار را

دوباره شروع کنند.

(فلور در تصفیه خانه اصفهان، فرماندهی مواد ارتشی برای فراهم کردن جیپ)

4 کردها و عربها: به بمب اندازیها و حملات مسلحانه به طور جدی توجه نشده است. ارزیابی

گرفتاریهای رژیم کار مشکلی است. هر چند لحظات جدی مشکلی برای دولت موقت ایران در گذشته

وجود داشته است.

5 نیروهای مسلح: حرکت کندی در دوباره متشکل کردن دوباره آنها وجود دارد. فرمانده جدید

نیروی هوایی ایران فردی قوی و مصمم است. تماس با ارتش ایران به صورت اداری و در صحبتها اکثرا

مثبت است.

6 گروه چپ و متوسط پایین آمده اند. از لحاظ تعداد کم هستند، هیچ درخواست توده ای ندارند، جدا

جدا شده اند، فاقد قدرت بوده و مهربانی جامعه پسند ندارند. پتانسیل قدرت می تواند رژیم را به طور بدی

بلغزاند. حزب توده کوچک است و به خاطر ارتباط با شوروی بی اعتبار شده است.

7 تسلط روحانیت: آیت اللّه خمینی با وجود طبقه متوسط، جناح چپ و عصیانهای بومی، از پشتیبانی

قوی اکثریت توده های مردم برخوردار است. او و سایر ملاهای سازش ناپذیر، نفوذشان را بر روی قانون

اساسی جدید و انتخابات مجلس و رئیس جمهوری، اعمال می کنند. با وجود این مقاومتی در دولت

(بازرگان و یزدی) و روحانیون (شریعتمداری) وجود دارد.

8 روابط خارجی : رژیم عمیقا متوجه همکاران شاه است و فکر می کند که آنها در مناطق کردنشین و

عرب نشین از طرف عراق و اسرائیل حمایت می شوند. ترس مبهمی از اتحاد سعودی و عراق بر علیه ایران،

که مورد حمایت آمریکا است، وجود دارد. از تهدید شوروی ترس کمتری دارند. دست شوروی در حال

حاضر در ایران آشکار نیست.

میل به مطمئن کردن ایالات خلیج بعد از ادعاها و تهدیدهایی که توسط آیت اللّه های مختلف بر ضد

ص: 334

بحرین و کویت برای دولت موقت پیچیدگی و اغتشاش به وجود آورده، وجود دارد. همچنین ترس بسیار

از حضور ارتش آمریکا در خلیج و ترس از حمایت آمریکا از ابتکار عمان به عنوان عاملی در تنگه هرمز،

وجود دارد.

نهی از افغانستان با وجود توجه به نقش افزایشی شوروی، سرد شدن طرز برخورد خصوصی با

فلسطینیهای رادیکال بدون توجه به تأثیرشان در تهران و امکان فضولی آنها در مورد کارکنان عرب و

زمینه نفتی، ضدیت مساوی در مورد اسرائیل و مصر و ادامه حمایت قوی از سازمان آزادیبخش فلسطین

وجود دارد.

9 روابط ایران و آمریکا: ما به روابط و همکاری جدید تمایل داریم و حاضر به همکاری در هر جایی

که عملی باشد هستیم. هنوز بدگمانی قوی و احساسات ضد آمریکایی وجود دارد و بدین علت حرکت

قدم به قدم برای ایرانیان راحت تر است. محدودیتهایی در حمل و نقل (کشتیرانی) مجدد خریدهای قبلی

لوازم یدکی نظامی و فروش لوازم یدکی جدید وجود دارد، سهمی از فروش نفت سوخت گرمایی با

کوششهای زیادی برای قراردادهای نظامی و تجارتی شده است، در صدد معرفی یک سفیر کبیر از بین

شاخه های دفتری اجرائی هستیم، ولی یک حالت دوستانه داشتن بسیار مشکل است، آن هم وقتی که در

ایران جو تا این حد غیر دوستانه است.

10 دیدگاههای امیدوارکننده: معتدل کردن یا ازدیاد تأثیر، بدون اینکه روابط با روحانیون و

ایدئولوگهای انقلابی قطع شود.

تیرگی: کنترل در آینده از دست دولت موقت خارج می شود. کردها و اعراب طغیان و مقاومت می کنند،

اقتصاد از هم گسیخته است.

حد متوسط: به هر صورت یک احتمال میانه وجود دارد که اوضاع سیاسی جاری ایرانی برای مدتی

بدون عاید شدن نتیجه ای روشن ادامه یابد. اگر روحانیون تسلط محکم خود را برقرار سازند، که هنوز این

مورد اطمینان نیست، به نظر می رسد که تا زمانی که پیچیدگیهای حکومت آنها را در خود غرق نماید مدتی

طول می کشد. در این زمان تصور یک نیروی سیاسی جایگزین غیر ممکن است.

ونس


ابتکارات سیاسی گفتگو با نمایندگان دائمی

سند شماره (33)

سرّی حساس

ابتکارات سیاسی گفتگو با نمایندگان دائمی

لازم نیست درباره اهمیت ایران برای غرب به طول و تفصیل بپردازیم. کافی است گفته شود که استقلال

و ثبات ایران در حال حاضر هر چه باشد از زمان شاه مهمتر است. وظیفه ما از نظر حمایت منافع غرب در

ایران، البته به مراتب دشوارتر است. ما با حکومتی سروکار داریم که فاقد تجربه است و درباره انگیزه های

ما سوءظن عمیقی دارد و در عین حال می کوشد تا هدفهای ضد و نقیض برقراری مجدد شرایط عادی و

دگرگون ساختن جامعه طبق ایده آلهای انقلاب اسلامی که به طور بسیار مبهم تشریح شده است، به تحقق

برساند.ایالات متحده مشکلات ویژه ای دارد که وظیفه ما را بیش از متفقین ما پیچیده می سازد. انحلال

روابط نظامی ما یک نکته اختلاف جدی با حکومت اسلامی است. ما همچنین با دامنه وسیعی از مشکلات

ص: 335

مشابه مربوط به قراردادهای تجارتی رو به رو هستیم که بیشتر قابل سروسامان دادن است. بعضی از این

مشکلات منجر به اقدام در دادگاههای ایالات متحده برای بستن داراییهای ایران در این کشور شده است.

ایرانیان دامنه پایبندی ما را به تفکیک قوا یعنی قوانین و مقررات و ضابطه هایی که اغلب اقدام ما را تحت

کنترل خود دارند و همچنین محدودیتهای سیاسی که در نتیجه بحث در مطبوعات درباره سابقه حقوق

بشر برای حکومت ایالات متحده ایجاد کرده است، درک نمی کنند. سرانجام علیرغم انکارهای مکرر ما،

ایرانیان عمیقا از این سوءظن دارند که ما علیه آنها با هماهنگی با اسرائیل و شاه و عربستان سعودی و حتی

عراق و کمونیستهای سرگرم توطئه هستیم.

اگر همان طوری که ما نتیجه گیری می کنیم هیچ گروه یا فردی خارج از ایران در حال حاضر قدرت آن

را ندارد تا به نحو مؤثری در حوادث ایران نفوذ داشته باشد (یعنی حکومت را سرنگون کند)، بهترین

برداشت به نظر می رسد. چنین خواهد بود که در موارد زیر کوشش کنیم:

اعتدالی کردن سیاستهای رژیم کنونی و کمک به پیشبرد روش عملی بیشتر (پراگماتیزم)، سازش و

بازسازی اقتصادی

کمک به حفظ و تقویت عناصری در ایران به ویژه در میان گروههای نظامی و مذهبیون اعتدالی و

غیر مذهبی که ممکن است در آینده با روشن شدن صحنه سیاسی نقش سودمندی ایفا کنند.

کمک به حفظ و تقویت عناصری در ایران به ویژه در میان گروههای نظامی و مذهبیون اعتدالی و

غیر مذهبی که ممکن است در آینده با روشن شدن صحنه سیاسی نقش سودمندی ایفا کنند.

ایجاد اعتماد در رژیم براساس کوششی برای کاهش چشم انداز تدابیر خشن که به نوبت خود ثبات

را فرارتر می سازد. در ماههای اخیر ایالات متحده چند فقره اقدام محدود برای آغاز شکل جدیدی از

مناسبات به عمل آورده است:

استخلاص لوازم یدکی در خط لوله از سر گرفتن خرید لوازم یدکی از سوی ایران، ایرانیان برای

تحویل گرفتن کندی نشان داده اند.

فروش نفت سفید و نفت حرارتی.

کوششهای هماهنگ از سوی وزارت امور خارجه برای کمک به حل اختلافات بازرگانی.

کوششهای صبورانه برای تعطیل کردن برنامه فروشهای خارجی اسلحه به طریقی که هم منافع ایران

و هم منافع ایالات متحده حفظ شود.

ما دلمان می خواهد که یک سفیر تعیین کنیم، ولی مبارزات تبلیغاتی ایران در مطبوعات ( و همچنین به

طور خصوصی در ملاقات با یزدی) فرصت مناسبی به ما نداده است. هنوز هم از سوی سرکردگان سیاسی

و به ویژه روحانیون درباره صحبت با ما بی میلی قابل ملاحظه ای وجود دارد.

پنج اندیشه وجود دارد که شما می توانید با سه نماینده مورد بحث قرار دهید:

1 نزدیک شدن به خمینی. آنجایی که می دانیم هیچ کدام از سفیران غربی یا از فرستادگان از زمان

انقلاب فوریه خمینی را ندیده است، ما تصور می کنیم سودمند باشد که نمایندگان غربی با خمینی دیدار

کنند. نه برای اینکه روحانیون را در آغوش بکشند، بلکه برای اینکه به او اطمینان دهند که غرب انقلاب

اسلامی را می پذیرد و قصدی برای مداخله در امور داخلی ایران ندارد و درباره بی ثباتی مداومی که ناشی

از ضعف دولت بازرگان است، نگرانی دارد. هدف از این دیدار آن خواهد بود که شاید به آیت اللّه به نحو

ص: 336

ملایمی القا شود که اگر قرار نیست کمونیستها فرصتی برای مداخله جدی در ایران داشته باشند، بازرگان

نیازمند به پشتیبانی بیشتری است.

ما درباره اینکه کدام کشور قدم اول را بردارد اندیشه ای و پیشنهادی نداریم ولی شاید فرانسویها با

توجه به کمک آنها به خمینی در گذشته بهترین موقعیت را داشته باشند.

2 نزدیک شدن به عراق. ایرانیان اعتقاد دارند که عراق به نحو فعالانه ای به شورشیان کرد و عرب در

ایران کمک می کند. این اعتقادات و اظهارات ممکن است تا اندازه ای صحت داشته باشد. بسیار محتمل به

نظر می رسد که اگر عراق کوشش جدی برای کنترل پلیسی مرزهای خود به عمل آورد. شورشیان ایران و

به ویژه کردها برای ادامه قیام خود دشواری خواهند داشت.

به عنوان قدم اول به عقیده ما فرانسویان و آلمانیها ممکن است، به طور جداگانه با عراق درباره

تحولات ایران به بحث بپردازند. هدف غایی چنین تبادل نظرهایی که مستلزم فرآیند طولانی ایجاد اعتماد

خواهد بود، این است که عراقیها را متقاعد سازند تا از عمال فشار بر دولت بازرگان بکاهند.

3 کمک به نظامیان ایران. ایرانیان به ما گفته اند که سیاست آنان این است که به پشتیبانی از تجهیزات

نظامی از مبدأ ایالات متحده تنوع بخشند. ما پاسخ داده ایم که از لحاظ اصولی ایرادی در این باره از جانب

ما نخواهد بود مشروط بر اینکه ترتیباتی که با اروپاییها داده می شود، در چهارچوب قوانین و مقررات و

سیاستهای ما باشد. (ما فقط برای آنچه که خودمان فراهم خواهیم کرد پروانه خواهیم داد.)

ما همچنین مشکلات عملی را که ممکن است به وجود آید خاطرنشان ساخته ایم. در حالی که درباره تنوع

بخشیدن به پشتیبانی موانع واقعی وجود دارد ما امیدواریم که متفقین با ما هم عقیده باشند که همه ما باید

آنچه از دستمان برمی آید، برای تقویت نظامیان ایران که در آینده ممکن است یک گروه کلیدی باشند،

بکوشیم. ما میل داریم با متفقین قبل از این تحولات تماس نزدیکی داشته باشیم تا تأمین کنیم که نظامیان

ایران پشتیبانی لازم را دریافت کنند.

4 تماس با ناراضیان تبعیدی. ما معتقد نیستیم که بختیار و سایر ناراضیان در خارجه در حال حاضر

برای نفوذ سیاسی آینده، نویدبخش باشند. ما قصد داریم از هر گونه ارتباط با این گروهها که ممکن است

تلویحا به معنای صحه گذاردن سیاسی بر فعالیت آنها باشد اجتناب کنیم.

5 مشورتهای منظم: ما معتقدیم که مهم خواهد بود اگر با متفقین درباره تحولات ایران در تماس مداوم

باشیم. ما پیشنهاد می کنیم که سفیران و کاردار خود در تهران را تشویق کنیم به اینکه درباره فعالیتهای خود

به طور منظم مشورت کنند هر چند ناجور خواهد بود که هر چهار نفر در آن واحد گرد هم آیند. ما پیشنهاد

می کنیم که لااقل هر سه ماه یک بار ملاقاتی از نمایندگان دائمی صورت گیرد.

تنظیم شده در امور خاور نزدیک ایران

پرشت

13 اکتبر 1979 21 مهر 1358



دوستان عزیز

ص: 337

سند شماره (34)

تهران: ایران15 اکتبر 1979 23 مهر 1358

دوستان عزیز

من امشب در خانه هستم که اخیرا یک چیز عادی نیست و آن به علت برنامه سنگین ضیافتهای

دیپلماتیک است. من تلویزیون را باز کرده ام و به یک هیئت نمایندگی سازمان آزادیبخش فلسطین که در

شورای تجدید نظر قانون اساسی مورد تمجید قرار می گیرند، گوش می دهم، (به زبان فارسی ) در حالی که

تیپهای سازمان آزادیبخش فلسطین و ملاها، ایالات متحده را به خاطر پشتیبانی از تجاوز امپریالیسم و

صهیونیسم و اسرائیل محکوم می کنند. پس از مدتی این امر فرسوده کننده می شود در حالی که انسان به آن

عادت می کند. با پذیرفتن این فکر که لااقل قسمتی از لفاظیها همانا لفاظی است و گفته شده است برای

آنکه به ثبت برسد و گفته شده است برای آنکه شور انقلابی را که هنوز در شوراها و رادیو و تلویزیون دولتی

نیرومند است ارضاء کنند. هنگامی که من به تیپهای مأموریت دولتی اعتراض می کنم که این نوع حملات

مداوم علیه مقاصد ایالات متحده در ایران در واقع نمی تواند به نفع علائق حکومت ایران در پرورش روابط

حسنه با ما باشد، پاسخ معمولاً چیزی مبنی بر این است که ما باید بپذیریم که انقلاب هنوز کامل نشده است

و خود حکومت نمی تواند بعضی از چیزهایی که در رادیو و تلویزیون گفته می شود را کنترل کند. این البته

حرفی مهمل است، ولی چه می توان کرد... روز گذشته رادیو مرا به عنوان مأمور سیا و انواع و اقسام

چیزهای پست که اعتراض من بر سر اعدامها آن را ثابت می کند، مورد حمله قرار داد. عرض کنم که وقتی

که فردا وزیر خارجه را ببینم، اندکی غرولند خواهم کرد. ببینیم او چه خواهد گفت.

حتی اگر دولت ما تصمیمی بگیرد اسم مرا به عنوان سفیر عنوان کند، اکنون من سوءظن دارم از اینکه

شور و حرارت حکومت محلی اندکی خویشتندارانه باشد. معذالک در واقع من می توانم به شما بگویم که

احتمال ماندن من در اینجا دیگر وجود ندارد و این تصمیمی است که ما صرف نظر از موضعهای مقامات

اینجا گرفته ایم. برای من از نظر خانواده این چیز خوبی است و به هر صورت من در اینجا سفرهای وسیعی

را داشتم. اینکه چه موقعی من فارغ خواهم شد، روشن نیست ولی ما به زودی این مطلب را خواهیم

دانست. در ضمن کار زیادی برای انجام دادن وجود دارد و غمخواریهای زیاد نیز وجود دارد، اگر کسی

متمایل به غمخواری باشد. من متمایل به غمخواری نیستم زیرا ظرفیت ما برای تأثیرگذاری در تحول

حوادث اینجا به هر صورت محدود است. ولی من درباره دراز مدت خوشبین هستم. وزیر خارجه از

ملاقات با ونس در نیویورک بازگشته، از ما از بسیاری جهات انتقادات زیادی داشت ولی همچنین گفت که

ایران به آمریکا نیاز دارد، همان طوری که آمریکا به ایران نیاز دارد. بسیار عالی! اگر این برداشت سیاسی

مقامات در اینجا است، ما می توانیم آن را تحمل کنیم، زیرا من معتقدم که یک چنین آگاهی هر چند به طور

آهسته، نتیجه بخش خواهد بود.

من اخیرا به محوطه سفارت چسبیده ام و این به علت فشار کار است و سرنوشت بدی نیست زیرا

معمولاً در اینجا مقدار زیادی انبساط خاطر نیز وجود دارد. تنیس همیشه در دسترس است و من تقریبا

یک روز در میان تنیس بازی می کنم. این جمعه ما یک مسابقه تنیس با جامعه ایتالیایی در ایران داریم و ما

از آنها تقاضا خواهیم کرد که برای شما و نمایش فیلم مخمل بین المللی بمانند، دو هفته قبل ما تکراری از

مسابقه جام خمینی در بازی «سافت بال» داشتیم و طبق معمول تفنگداران دریایی آن را بردند. آنها جوانند

ص: 338

... و به اندازه کافی محکم برای آنکه از بقیه ما ببرند. یک شب ما با لیموزین ضد گلوله من و در حالی که یک

اتومبیل پلیس پشت سرما قرار گرفته بود به یک مهمانی جشن تولد در خانه یک دختر آمریکایی که با یک

ایرانی ازدواج کرده است رفتیم. تا نیمه شب وقت خوشی داشتیم و آن گاه انقلابیونی که در کمیته واقع در

همسایگی بودند اتومبیل و پلیس را در خارج از دروازه خانه کشف کردند و به این نتیجه رسیدند که از

آنچه که در جریان است خوششان نمی آید. بنابراین آنها راه را بر ما بسته اصرار داشتند که ما با آنها به مقر

کمیته برویم، ما گفتیم که نمی رویم و آنها حق ندارند و غیره پس از چند دقیقه آنها گذاشتند که برویم ولی

بلافاصله دنبال ما آمدند و با دستی از ما خواستند که ما دنبال آنها به مقر کمیته برویم (آنها هم این

بیسیمهای دستی دارند که از محوطه سفارت در فوریه گذشته دزدیده شده). ولی راننده من که پشت فرمان

«تانک زرهپوش» که کرایسلر من به صورت آن درآمده است قرار گرفته بود، کسی نبود که هر ساعت با او

شوخی کنند مخصوصا در نصف شب. بنابراین ما به سرعت دور شدیم و بالاخره آنها ما را به حال خود

گذاشتند. روز گذشته یک بازرگان آلمانی که در شهر زندگی می کند هنگامی که عازم محل کار خود بود به

وسیله دو جوان که سوار موتور سیکلت بودند به قتل رسید این امر باعث انعکاسهای ناخوشایندی در میان

جامعه بازرگانان خارجی شده و بعد از این دشوارتر خواهد بود که اعضای جامعه بازرگانی خارجی را به

آمدن به ایران تشویق کرد. ما تصور می کنیم که این یک استثناء از قاعده بوده است... اوضاع امنیتی بدون

شک لااقل در تهران رو به بهبود است. در جاهای دیگر کشور این طور نیست. زد و خورد در کردستان بدتر

می شود و اغتشاشاتی نیز در بلوچستان وجود دارد که همه اینها بد است، ولی برای این رژیم تا زمانی که

اوضاع در ایالت نفت خیز خوزستان تحت کنترل باشد، قابل تحمل است. حتی آنجا هم اخیرا آشوبهایی

بوده است و این آشوب ممکن است آشوبهای جدیدی را به دنبال داشته باشد.

روز گذشته من برای یک گپ طولانی پیش ملای برجسته ای رفتم. خوش گذشت و از من به گرمی

استقبال شد. ولی من هنگام دور شدن این نتیجه دستگیرم شد که بین غرب و رهبری روحانی این محل چه

شکاف بزرگی وجود دارد. سوءظن نسبت به ما در واقع بسیار عمیق است و این سوءظن نتیجه پشتیبانی ما

از شاه، اسرائیل و درک جامعه ما به عنوان یک جامعه مادیگرا که با اسلام خصومت دارد می باشد. هر اندازه

که من کوشیدم تأکید کنم که ما نیز مردمی هستیم دارای ارزشها و نگرانیهای نیرومند معنوی، متوجه شدم

که ما بیشتر اوقات از یکدیگر صحبت می کردیم ولی ما باید به این وضع خو بگیریم، زیرا می توان

اصطلاحی بدین مضمون ساخت که اسلام در اینجا ماندنی است. با درودهای صمیمانه.

بروس



جو حاضر در ایران

ص: 339

سند شماره (35)

شرکت کننده : جیمز بیل از دانشگاه تگزاس زمان : 5 اکتبر 1979 13 مهر 1358

مکان : هتل میفلاور، واشنگتن، دی. سی

توزیع : سفارت آمریکا، تهران

موضوع : جو حاضر در ایران

(سخنرانی در سی و سومین کنفرانس سالانه انستیتو خاورمیانه)

تقریبا نیمی از سخنرانی بیل مربوط به زمینه انقلاب بود. (تحلیل بیل را می توان در نشریه زمستان

791978 روابط خارجی دنبال نمود). بعدا در ضمن اشاره به وضع کنونی ایران اظهار نمود که او به دلایل

زیر ادامه آشوب را در ایران انتظار دارد:

کمبود رهبری

فقدان نهادهای سیاسی قابل دسترسی

ماهیت بسیار شکننده خود انقلاب.

به نظر بیل اغتشاش خیلی شدیدتر خواهد شد اگر خمینی و دیگر روحانیون صحنه را ترک کنند. زیرا

آنها تنها کسانی هستند که می توانند یکپارچگی جامعه را حفظ کنند. با این وصف، آیت اللّه قادر به استوار

نمودن ساخت سیاسی جدیدی نخواهد بود. از نظر تاریخی روحانیون شیعی همواره از حکومت جدا بوده

و به عنوان یک نیروی منفی عمل می کرده اند. آنها از نظر فکری و احساسی (عاطفی مترجم) نیز آمادگی

برای دوباره سازی ایران را ندارند. به نظر بیل گروههایی که می توانند در برابر هیئت حاکمه به مبارزه

برخیزند عبارتند از :

قبایل نژادی؛

گروهای «ضد انقلاب »که به نظر بیل عبارتند از بقایای ارتشی و عوامل امنیتی ( که تا به حال حدود

600 نفر از افراد پاسداران انقلاب، کمیته و رهبران مذهبی را به قتل رسانده اند)؛

چپیهای افراطی، به خصوص فدائیان خلق؛

غیر روحانیون و روشنفکران امروزی (که البته ایران را بدون حمایت آنها نمی توان اداره نمود)؛

در آینده، به عقیده بیل روحانیون محافظه کار بنیادگرا، در دراز مدت قادر به حفظ قدرت نخواهند بود.

ممکن است که یک اتحاد مثلث گونه میان ارتش، روحانیون مذهبی پیشرو و تکنوکراتهای غیر مذهبی به

منظور تخفیف اغتشاش به وجود آید (که البته تا زمانی که بنیادگرایان بر سر قدرت باشند به حیات ادامه

خواهند داد). با گستردن این سناریو بیل پیشنهاد می کند:

ایران بایستی که یک وسیله اعمال زور مرکزی داشته باشد و فقط ارتش است که می تواند ایفا کننده

چنین نقشی باشد. اگر چه بخشهایی از آن از بین رفته، ولی خود را دوباره خواهد ساخت.

رهبران مذهبی پیشرو نیز در طرفین وجود دارند از قبیل اشخاصی چون زنجانی، شریعتمداری،

شیرازی، بهشتی و لاهوتی.

موضع آمریکا : برای بهبود روابط ایران و آمریکا بیل پیشنهاد می کند که ما:

به «خطاهای » خود در گذشته اقرار کنیم؛

نمایندگانی از «نوع جدید» را به ایران گسیل داریم؛

ص: 340

به ایران پیشنهاد ارسال کمکهای اداری، فنی، کشاورزی بدهیم. (باید مطمئن شد که این کمکها به

«مردم» خواهد رسید و نه فقط دولت)؛

از تماس با تبعیدشدگان اجتناب ورزیم.


ایران : برای دومین ملاقات چهار جانبه

سند شماره (36)

خیلی محرمانهتاریخ : 15 اکتبر 1979 (23 مهر 1358)

ایران

برای دومین ملاقات چهار جانبه


وضع کنونی

وضع کنونی

9 ماه پس از سرنگون شدن سلسله پهلوی، انقلاب ایران هنوز هم سیر کامل خود را طی نکرده است و

قدرت همچنان منقسم است. اقتصاد در حال رکود است و نظامیان و نیروهای امنیتی متزلزل. ائتلاف

سست نیروهایی که شاه را سرنگون کرده اند فرو ریخته است و رهبران آن بر سر نوع جامعه ای که آنها برای

آینده پیش بینی می کنند، از همدیگر جدا شده اند. با وجود این آیت اللّه خمینی برجسته ترین چهره در ایران

است و به احتمال قوی برای ماههای آینده نیز برجسته ترین چهره خواهد بود

اوضاع سیاسی داخلی: سه نیروی عمده در حال حاضر در ایران بر سرکارند.

اول خمینی قدرت خود و کنترل بر همه جنبه های جامعه ایران را تحکیم می کند. این کوشش به نحو

همزمان در چندین جبهه صورت می گیرد. مجلس خبرگان طرح نهایی قانون اساسی را آماده می کند که

شالوده قانونی برای جمهوری اسلامی خواهد بود. در این فرآیند قانون اساسی بیشتر دقیقا اسلامی

می شود. همه پرسی مربوط به قانون اساسی و انتخابات ملی که بعد از آن خواهد آمد احتمالاً تحت تسلط

نیروهای مذهبیون خواهد بود. نیروهای مذهبیون خواهند توانست به آسانی در انتخابات برنده شده و بر

حکومت جدید تسلط داشته باشند

رهبران مذهبی کنترل خود را در زمینه های کلیدی دیگر افزایش می دهند:

با اخراج حسن نزیه رئیس شرکت نفت، مردی برکنار می شود که در مخالفت با روحانیون صریح تر

از همه دیگران بود.

پاکسازیهایی که در شرکت نفت تهدید به انجام آن شده است و دیوانسالاریهای نظامی و دولتی برای

برکنار کردن پشتیبانهای کم حرارت تر نظام جدید ایجاد شده است.

حتی اقدامات متوقف کننده به منظور مهار کردن یا برکنار کردن کمیته های محلی مستقل، جزئی از

فرآیندی است که کنترل مذهبیون را تقویت می کند.

دوم به موازات این سلطه فزاینده روحانیون، فرقه هایی در داخل دار و دسته حاکمه برای احراز

قدرت و موقعیت، هنرنمایی می کنند. خمینی همچنان حکم نهایی در هرگونه اختلافهایی بین این فرقه ها

است. همراهان خمینی شامل سایر آیت اللّه می شوند که تا درجات مختلفی با او موافقت دارند و همچنین

غیر روحانیون مانند بازرگان نخست وزیر و یزدی وزیر امور خارجه.این دو نفر همچنان سرگرم انجام یک

ص: 341

نبرد بی سروصدا علیه روحانیون و در راه حسن نیت خمینی هستند. هیچکدام از این همراهان به عنوان

جانشین احتمالی خمینی پذیرفته نشده است. این واقعیت به اضافه سن خمینی (که اکنون 79 سال دارد)

درباره خط مشی آینده رژیم بلاتکلیفی ایجاد می کند.

سرانجام، چندین گروه مخالف، رژیم جدید را به مبارزه می طلبند که از جمله عبارتند از:

اقلیتهای قومی (بیش از همه کردها و اعراب).

بقایای رژیم سابق از جمله نظامیان و پرسنل ساواک.

نیروهای چپگرا که مخفی و زیر زمینی هستند و خود مسلح می باشند ولی تهدید بلافاصله ای را

تشکیل نمی دهند.

تبعیدیهای اروپا و ایالات متحده که مرکب از افسران سابق ارتش، تکنوکراتها، روشنفکران و

سیاستمداران لیبرال هستند.

هیچکدام از این گروهها نتوانسته است سازمانی را به هم جوش بدهد که به نحو مؤثری دستگاه

خمینی را به مبارزه بطلبد. روحانیون به نحو بدون ملاحظه ای بر اقلیتهای قومی غلبه کرده و مانورهای

چپگرایان را خنثی کرده اند. هر چند بسیاری از تبعیدیها دلشان می خواست رژیم را سرنگون کنند، آنها

ظاهرا علیرغم کوششهای شاهپور بختیار فاقد هماهنگی و سازمان هستند. ما معتقدیم که بختیار کمتر

چشم انداز موفقیت سیاسی در ایران دارد.

سیاست خارجی : شکل و مضمون سیاست خارجی رژیم جدید هنوز به مرحله قطعی نرسیده است.

سیاست خارجی کنونی رژیم منعکس کننده اوضاع در هم و برهم داخلی است، ولی چند روند به تدریج

روشن می شود.

ناسیونالیسم نفرت از بیگانه : این روند شامل سیاستهای به طور کلی ضد غربی و به ویژه ضد

آمریکایی است.

ماهیت بشارت دهنده اسلامی: خمینی می خواهد انقلاب را به گروههای اسلامی یا شیعه در خارج

صادر کند. معذالک تاکنون به چنین گروههایی چندان کمک مادی نکرده است. به جای آن خمینی

اندیشه ای را صادر کرده است که حاوی تکنیکهای انقلابی تئوری سازمان لازم برای اجرای این اندیشه

است. مواضع ضد اسرائیلی و طرفدار «سازمان آزادیبخش فلسطین» ایران و همچنین فعالیتهای

طرفداری از شیعه در خلیج فارس تاکنون جزء بیانهای کلیدی این تحرک بوده است. معذالک، ایرانیان در

افغانستان خویشتندار بوده اند.

شرکت در نهضت کشورهای غیر متعهد: ایران در جستجوی یک چهارچوب جدید به جای

پیوندهای نزدیک شاه با غرب است. نهضت کشورهای غیر متعهد امکاناتی را در این زمینه فراهم می کند،

ولی به طور کلی ایران به عنوان یک گرگ تنها باقی خواهد ماند.

شناسایی واقعیتهای ژئوپلتیک ایران: تشنجهای اجتناب ناپذیری بین این عنصر و عنصر اسلامی

وجود دارد این تشنجات به ویژه در خلیج فارس مشاهده شده است:«واقعگرایان» وزارت امور خارجه

می خواهند مناسبات عادی داشته باشند. ولی روحانیون می خواهند انقلاب را صادر کنند.یکی از نتایج

این تضاد عدم امنیت در منطقه بوده است. زیرا رژیمهای خلیج فارس می کوشند آنچه را که ایران انجام

خواهد داد، ارزیابی کنند. این کشورها قرار است یک کنفرانس امنیتی (بدون ایران) در ماه نوامبر تشکیل

ص: 342

دهند. نتیجه دیگر این بوده است که در میان اقلیت شیعه در خلیج فارس حالت ثبوت موجودیت خود،

تشدید شده است.

اقتصاد: ایران با فشارهای ناشی از تورم و بیکاری دو سه میلیون نفری (20 درصد نیروی کار) و

انحطاط در تولید ناخالص ملی به میزان 20% مواجه است. معذالک اقتصاد ایران سرگرم کار است و حتی

نشانه هایی آزمایشی (هرچند موقتی باشد) از بهبود آشکار می کند. بانکها کار می کنند. چندین مؤسسه با

سرمایه گذاری ایران و خارج فعالیت دارند و نفت همچنان روزانه بین 60 تا 70 میلیون دلار درآمد فراهم

می کند و برداشت محصول گندم و برنج رضایتبخش به نظر می رسد.

معذالک چشم انداز درازمدت تر چندان تشویق کننده نیست. در افق اقتصادی چیزی به نظر نمی رسد

که هنگامی که تولید نفت از اوائل سالهای 1980 رو به انحطاط برود، وسیله ای برای رشد را به جای نفت

جایگزین کند. علاوه بر این حکومت بازرگان اقتصادی را به ارث برده است که دارای نفرین دوگانه است :

یعنی میراثی از برنامه های غیر واقعگرایانه نمایشی که در زمان فراوانی محصول نفت آغاز

شد و هرج و مرج ناشی از خود انقلاب.

لمحه نوید بخشی ممکن است وجود داشته باشد: انقلاب فرصت کمیابی به برنامه ریزان می دهد تا

صحنه را کاملاً پاک کنند و افراطهای گذشته را از میان ببرد و اقتصاد را بر روی یک شالوده عقلایی بنا نهند.

معذالک جو سیاسی کنونی به چنین تحولی راهنمایی نمی کند. علاوه بر این بلاتکلیفی درباره آینده باعث

خروج جمعی آنهایی می شود که استعدادهایشان برای هرگونه بازسازی اقتصادی در ایران ضرورت

اساسی دارد.

امید اولیه ای که با ورود خمینی به ایران همراه بود جای خود را به سرخوردگی داده است، زیرا

انتظارات تحقق نیافته باقی مانده است، برکناری حسن نزیه به عنوان رئیس شرکت ملی نفت نه تنها درباره

توانایی سازمان نفت به انجام کار به نحو مؤثر شک و ترید ایجاد می کند، بلکه همچنین از سوی تکنوکراتها

و حرفه ایهای مدرن به عنوان حمله ای علیه آنها تلقی خواهد شد.


نظر شوروی درباره ایران

نظر شوروی درباره ایران

مسکو ایجاد رژیم جدید ایران را در ماه فوریه گذشته مورد استقبال قرارداد و شروع به تشویق

سیاستهای ضد غربی رژیم جدید کرد، تا بدین وسیله مانع سرکوبی گروههای طرفدار شوروی گردد و

منافع اقتصادی اتحاد شوروی را حفظ کند. از آن زمان به بعد شورویها از ادامه جهت گیری ضد غربی ایران

خرسند بوده اند ولی از عدم توانایی خود برای بهبود مناسبات اقتصادی و سیاسی با رژیم خمینی ناراحت

به نظر می رسند.

سفیر شوروی دو ملاقات ناخوشایند با خمینی داشته است و خمینی به طور غیر مستقیم اتحاد

شوروی را به دست داشتن در کشمکش کردها متهم کرده است.

راههای اختیاری مسکو در ارتباط با ایران محدود است. مادامی که هیچ گروهی که بتواند فرمانروایی

خمینی را به نحو مؤثری به مبارزه بطلبد وجود نداشته باشد، اتحاد جماهیر شوروی همچنان خواهد

کوشید با رهبران کنونی ایران روابط خوبی برقرار کند؛ هر چند شوروی میل دارد بالمآل یک حکومت

بیشتر غیر روحانی و طرفدار شوروی سرکار آورد. برای این منظور شوروی «عناصر ترقیخواه» (اقلیتهای

ص: 343

قومی و چپ گرایان و میانه روهای غیر مذهبی) را در یاران تشویق کرده است تا متحد شده «و برای فردا

سازماندهی کنند».

معذالک پشتیبانی مستقیم شوروی از «ترقیخواهان» احتمالاً محتاطانه و دوراندیشانه خواهد بود.

شورویها به خوبی آگاهند که اگر کوششهای آنها مورد توجه قرار بگیرد، به روابط آنها با تهران لطمه وارد

خواهد شد. آنها باید همچنین بدانند که پشتیبانی از اقدامات براندازی سوءظنهای منطقه ای را درباره

مقاصد شوروی خواهد افزود و خطر ایجاد اقدامات متقابل از سوی سایر کشورهای منطقه وجود خواهد

داشت.

شورویها شاید بیش از هر چیز دیگری نگران مشکلات اقتصادی دوجانبه هستند. در تابستان گذشته

رئیس کمیته دولتی اتحاد شوروی برای روابط اقتصادی، دوباره با مقامات ایران برای کوشش ظاهر؛

ناموفق در متقاعد کردن ایران به پایبندی به تعهدات قراردادی با اتحاد شوروی شامل تحویل گاز طبیعی

ملاقات کرده بود.تحمیل کاهش یافته گاز و تصمیم ایران به خودداری از ساختمان بخش صادراتی یک

خط لوله گاز طبیعی به اتحاد شوروی برای این کشور، به ویژه وخامت بار است.

سرخوردگی مسکو از عدم پیشرفت در مناسبات دو جانبه شوروی و ایران در تفسیرهای مطبوعاتی اخیر

شوروی منعکس شده است. شورویها با استفاده نقل قولهایی از مقامات ایرانی شالوده ای انتقادی از

دستگاه رهبری ایران و به ویژه دولت موقت بازرگان ایجاد کرده اند. مطبوعات شوروی از انتقاد مستقیم

خودداری کرده اند ولی ناخرسندی خود را از بعضی از سیاستها و اظهارات خمینی ابراز داشته اند.

رسانه های گروهی شوروی به نحو آشکاری از حزب توده ایران و اقلیتهای قومی دفاع کرده اند. ولی

در عین حال این رسانه ها لزوم فعالیت در چهارچوب یک وحدت ملی را برای این گروهها مورد تأکید

قرار داده اند. این خط مشی محتاطانه القا کننده این نظر است که مسکو نمی خواهد بیش از این با خمینی در

بیفتد یا اینکه به اندازه غیر ضروری موضع حزب توده را که هم اکنون در معرض دید قرار گرفته است،

تقویت کند.


بررسی کادرهای خارج از کشور ویژه

سند شماره (37)

از : فرماندهی مستشاری نظامی تهرانتاریخ : 15 اکتبر 1979 23 مهر 1358


به : ستاد فرماندهی کل نیروهای ناتو در اروپا وان هیگن

طبقه بندی : خیلی محرمانه

شماره : 973

موضوع : بررسی کادرهای خارج از کشور ویژه

1 عطف به پیام حاوی نظریات مستشاری نظامی مورد درخواست هماهنگ شده با سفارت و دفتر

وابسته دفاعی درباره تحکیم احتمال دفتر وابسته دفاعی و سازماندهی مدیریت مساعدت امنیتی.

2 هرچند پذیرفته شده است که ممکن است از تحکیم سازمانهای کوچک که در آنجا در نیروی

انسانی دوگانه صرفه جویی خواهد بود، ممکن است منافعی در برداشته باشد، توصیه می شود که ( ) جدید

در ایران که روز اول اکتبر 1979 تشکیل شده است در حال حاضر نامزد تحکیم تلقی نگردد.

دلایل زیر برای بررسی عنوان می شود:

ص: 344

(الف) در نتیجه انقلاب فوریه 1979 در ایران برنامه مساعدت امنیتی که بزرگترین برنامه موجود

دولت ایالات متحده در نوع خود در ایران قبل از انقلاب بوده است، دستخوش تغییرات جدی شده است، به

علت این تغییرات در تجدید ساخت و تأثیرات مهم بالقوه بر روی تمامی برنامه دولت ایالات متحده و

فروشهای نظامی خارجی، پیش بینی اینکه یک برنامه «جدید ایران» به کجا خواهد انجامید. اگر غیر ممکن

نباشد لااقل دشوار است. با توجه به اینکه در حال حاضر بیشتر برنامه های انفرادی ته مانده، هنوز هم

مانند برنامه صلح «زبرا» تعطیل می شوند، ولی در عین حال این برنامه ها از برنامه های کاملی که در سایر

کشورها در جریان بود، بزرگتر است. علاوه بر این نشانه هایی از جانب دولت موقت ایران در دست است که

آنها خواهند خواست در آینده نزدیک برنامه های پشتیبانی تحویلی از سرگرفته شود.

در نتیجه ساخت نیروهای آنها و تحویل تجهیزات از سوی حکومت ایالات متحده که قبلاً خریداری شده

است در چنین زمانی عاقلانه خواهد بود، برنامه ای برای پشتیبانی از این سیستمهای تهیه شده از سوی

آمریکا ارزیابی شود.

(ب) به علت بلاتکلیفیهایی که درباره اقدامات تجدید ساخت در برنامه های کنونی فروشهای نظامی

خارجی ایران و اندازه برنامه های در نظر گرفته شده همان طوری که در قسمت 2 در فوق ذکر شده وجود

دارد، یک سازمان تحکیم یافته که از لحاظ مقیاسها کوچکتر شده باشد، احتمالاً قادر نخواهد بود وظایف

مساعدات امنیتی جدید را که ضروری خواهد بود، انجام دهد. بنابراین اقدام به تحکیم قبل از اینکه یک

برنامه دوباره قطعی شده تهیه شود، زودرس خواهد بود.

(ج) در حال حاضر دفتر وابسته دفاعی در تهران 12 سمت مجاز دارد از جمله موقعیتهای FSN به علت

این که هر یک از این سمتها اکنون مورد لزوم است و هیچ گونه کاهشی درباره کار دفتر وابسته دفاعی حتی

در صورتی که دفتر وابسته دفاعی و مستشاری نظامی یک کاسه شود. در نظر نیست. ما پیش بینی می کنیم

که هیچ گونه تقلیلی در فضاهای دفتر وابسته دفاعی از لحاظ منطقی عملی نیست. ODC جدید تازه

تشکیل شده و وارد مرحله فعالیت شده دارای حداکثر شش کادر نظامی است که مجاز از سوی قانون است

یک زمینه برای یک کاسه کردن احتمالی، ممکن است در سمتهای محلی ملی از قبیل اینکه یک راننده

حذف شود و سمت منشی ODCFSN حذف شود. یک سمت احتمالی دیگری که ممکن است حذف شود،

عبارت است از هماهنگ کننده اداری ODC GS-7 با توجه به هماهنگ کننده در درجه استوار (W-O) در

دفتر وابسته دفاعی این امر یک نوع دوباره کاری غیر لازم خواهد بود. معذالک به علت دلایلی که در

قسمت الف و ب پاراگراف دوم تشریح شده باز هم ما نمی توانیم حجم کار را در همکاریهای امنیتی پیش

بینی کنیم و بنابراین هنوز هم بی احتیاطی خواهد بود اگر احتیاجات داده های خود را بدون هیچ گونه حجم

کاری واقعی کاهش دهیم.

(د) آشکارترین مشکلی که ما پیش بینی می کنیم. عکس العمل دولت موقت ایران است، هر چند ما به

کندی در جهت کوشش در تجدید ساخت SAحرکت می کنیم، ما در عین حال ظاهرا در پیشرفت هستیم.

ما به علت اعتماد ظاهری که کادرهای لجستیکی ما نزد همتاهای خود برقرار کرده اند، این موفقیت را به

دست آورده ایم. این اعتماد در صورتی که دولت موقت ایران درک کند که کارمندان ODCما جزئی از دفتر

وابسته دفاعی هستند، به مخاطره خواهد افتاد. مأموریت / مقصود ما با یکدیگر شباهت ندارد. بدین معنی

که ODCبرای کمک به کشور میزبان در پشتیبانیها از نوع SAاست در حالی که کارمندان دفتر وابسته

ص: 345

دفاعی به عنوان جمع آوری کنندگان اطلاعات سیاسی و نظامی آشکار شناخته شده اند. به عنوان مثال در

حال حاضر کارمندان ODCما می توانند به عنوان جزئی از عملیات عادی خود بدون هیچ گونه ضروریات

تشریفاتی از همتاهای خود دیدن کنند در حالی که دفتر وابسته دفاعی قبل از اینکه بخواهد با اعضای

دولت موقت ایران ملاقات کند باید از طریق اداره تشریفات ستاد مشترک صورت گیرد.

3 در خاتمه توصیه می شود که سازمان جدید ODC در ایران با دفتر وابسته دفاعی یک کاسه نشود.

صرفه جویی در پرسنل و هزینه مالی، ناچیز خواهد بود و امکانات بالقوه برای زمینه از دست داده در هیئت

همکاری امنیتی ODC به طور غیر لازمی افزایش خواهد یافت.


حرکت به سوی حکومت الهی در ایران

سند شماره (38)

از : آژانس اطلاعات دفاعی واشنگتنتاریخ : 17 اکتبر 1979 25 مهر 1358

به :

طبقه بندی : محرمانه

موضوع : حرکت به سوی حکومت الهی در ایران

1 (خیلی محرمانه ) مجلس خبرگان که رهبران مذهبی شیعه در آن تسلط دارند و مأموریت آن تجدید

نظر در متن قانون اساسی است تمدید یافته است، زیرا سرگرم ایجاد تغییرات اساسی در قانون اساسی

است. بیشتر این تغییرات متوجه این است که تمامی قدرت و اختیارات در ایران در دست رهبران شیعه

متمرکز شود. آخرین ماده قانون اساسی موقعیت یک رهبر عالی مذهبی را که توسط بکی از آنها که مورد

احترام همه همگنان خویش است، برقرار می کند. اگر انتخاب یکی ممکن نباشد این سمت توسط شورایی

از مردان روحانی به عهده گرفته خواهد شد.

رهبر عالی، فرمانده کل نیروهای مسلح خواهد بود و اختیارات اعلام جنگ در مشورت با شورای

نظامی ای (که خود او منسوب می کند) خواهد داشت و مجاز خواهد بود رئیس جمهوری منتخب را برکنار

کند. به دنبال تصویب این ماده، مجلس خبرگان اکنون سرگرم بحث در اطراف روش انتخاب رئیس جمهور

است که نفوذ و اعتبار او با توجه به ماده جدید در معرض سؤال و پرسش قرار گرفته، مجلس خبرگان از

قرار معلوم سه راه را مورد بررسی قرار می دهد اول اینکه رئیس جمهوری می تواند توسط شخص عالی

رهبر مذهبی منصوب شود دوم اینکه با تصویب شخص اخیر انتخاب شود و سوم اینکه از میان فهرستی از

نامزدهایی که به وسیله رهبر تنظیم شده انتخاب شود.

2 (محرمانه) روشن است که ایران به سوی یک حکومت الهی که در آن مجال بسیار کمی برای

نظریات مخالف خواهد بود تحول می یابد. هر چند قانون اساسی باید از طریق رفراندم عمومی تصویب

شود. انتظار می رود که این قانون اساسی باید از طریق رفراندم عمومی تصویب شود. انتظار می رود که

این قانون اساسی با حاشیه زیادی از اکثریت به تصویب برسد. علیرغم صداهای بلند مخالف از سوی

دست چپیها و غیر مذهبیون معتدل، طبقات پایین تر عمیقا مؤمن در پشتیبانی از خمینی همچنان پابرجا

هستند و به احتمال بسیار قوی پشتیبانی از قانون اساسی را وظیفه دینی خود خواهند شمرد. دیگر برای

آیت اللّه خمینی ضروری نخواهد بود که برای انتخاب ریاست جمهوری شرکت کند و یا اینکه کس دیگری

در این زمینه فعالیت کند. آخرین ماده، به موقعیت غیر رسمی خمینی قانونیت خواهد داد و مقام رئیس

ص: 346

جمهوری را به یک رئیس تشریفاتی و بدون شخصیت تبدیل خواهد کرد.


عملکردهای حقوق بشر،ایران

سند شماره (39)

عملکردهای حقوق بشر، ایران

صحنه عمل

6 هفته اول سال 1979 مشخص کننده مرحله نهایی انقلاب ایران بود، شاه روز 16 ژانویه کشور را

ترک کرد، آیت اللّه خمینی روز اول فوریه بازگشت، حکومت بختیار نخست وزیر روز 11 فوریه از هم

پاشید و یک دولت موقت جدید به نخست وزیر بازرگان برقرار شد. برای بیشتر ایرانیان آیت اللّه خمینی به

عنوان چهره سیاسی اصلی و رهبر روحانی و رهبر انقلاب باقی ماند، به دنبال یک همه پرسی در تاریخ 21

مارس یک جمهوری اسلامی اعلام شد، در پاییز یک مجلس خبرگان یک قانون اساسی جدید را تهیه کرد

که قرار است در معرض همه پرسی قرار گیرد و سپس یک دولت جدید انتخاب شود.

خشونت علیه جمعیتهای بی اسلحه (غیرمسلح) از سوی نیروهای امنیتی رژیم سابق که از اوائل سال

1978 آغاز شده بود و باعث تلفات هزاران نفر شد، در سال 1979 نیز ادامه یافت.علاوه بر این از اواخر

سال 1978 به طور عمده اعتقاد بر آن بود که جمعیتهایی که توسط رژیم سابق به مزدوری گرفته شده بودند

به طرفداران انقلاب در چندین نقطه حمله ور شدند و بدین ترتیب هنگامی که انقلاب موفق شد احساس

کدورت و انتقام علیه رهبران و طرفداران رژیم شاه بسیار شدید بود. نیروهای امنیتی سنتی و دستگاه

قضائی اعتبار خود را از دست دادند. بالنتیجه قدرت در میان گروههای متنوعی که به ندرت به

دستورالعملهای حکومت مرکزی توجه داشتند پخش شد. این دورانی از جوش و خروش شدید انقلابی و

بلاتکلیفی سیاسی و درهم برهمی بود، دادگاههای انقلابی در سطحهای کشوری و محلی برقرار شد. بیشتر

آنها عدالت را بر طبق معیارهای خود اعمال می کردند. احقاق حقهای خشنی نیز از سوی کمیته های متنوع

انقلابی و گروههای مسلح اعمال می شد که بعضی از آنها هیچ گونه اعتبار قانونی نداشتند و اعتبار آنها

سلاحهایشان بود. در سراسر این دوره حکومت رسمی ایران به نخست وزیر بازرگان متعهد به دادن جریان

به محاکمات کامل بود و از اعمال دادگاههای انقلابی انتقاد می کرد ولی قادر نبود با این اعمال مخالفت کند.

1 احترام برای تمامیت نقض ناپذیر نفس شخص، شامل آزادی از :

الف: شکنجه

ما از هیچ گونه گزارشی درباره شکنجه از سوی هر مؤسسه دولتی یا سیستم ملی دادگاههای انقلابی

خبری نداریم. دو یا سه گزارش درباره رفتار خشن از سوی گروههای انقلابی در شهرستانها وجود داشت.

به طور کلی آن اشخاصی که متهم به ارتکاب جنایاتی از سوی دادگاههای انقلابی بودند ظاهرا با آنها در

اوضاع و احوال یک سیستم پرهرج و مرج زندان منصفانه رفتار شده است. رهبران دولتی و روحانی به

مناسبتهای مختلف شکنجه را که در طرح جدید قانون اساسی منع شده است محکوم کرده اند.

ب: رفتار ظالمانه، غیر انسانی و تحقیرکننده و مجازات بیش از 600 اعدام از سوی جوخه های آتش

که اغلب در نیمه شب انجام می شد، جان چهره های سیاسی و نظامی را در ارتباط با حکومت قبلی که اغلب

متهم به قتل یا شکنجه بودند و همچنین ضد انقلابیونی که متهم به توطئه برای سرنگون کردن حکومت

ص: 347

جدید بودند و همچنین اشخاصی که متهم به نقض معیارهای اخلاقی اسلامی بودند ( از قبیل فواحش و

لواط کارها و فروشندگان مواد مخدر) گرفت. حکومت استدلال کرد که خشم عمومی علیه چنین

اشخاصی چنان شدت داشت که اگر بعضی از آنها از سوی دادگاه انقلاب به سرعت محاکمه و اعدام

نمی شدند، جمعیتها کار احقاق حق را به دست خود می گرفتند و باعث تلفات سنگینتری می شدند، برای

اثبات یا تکذیب این ادعا راهی وجود ندارد.

تعداد اعدام اشخاصی که از رژیم سابق باقی مانده بودند به دنبال یک بخشودگی نسبی که روز 11

ژوئیه از طرف آیت اللّه خمینی برای همه اشخاص بجز آنهایی که مستقیما در قتل یا دستور به قتل دست

داشته اند، به نحو قابل ملاحظه ای کاهش یافت. تعداد اشخاصی که به علت جنایات اسلامی یا ضدانقلابی

اعدام شده بودند در ماههای پاییز در سطح بالایی ادامه داشت. کار دادگاههای انقلابی ترس گسترده ای را

ایجاد کرده بود و منجر به آن شد که هزاران نفر از شهروندانی که معتقد بودند ممکن است قربانیان یک نظام

غیر منصفانه گردند از ایران فرار کنند.

ج: دستگیریها و زندانی کردنهای خودکامانه دستگیری و بازداشت از سوی گروههای انقلابی با صحه

گذاشتن حکومت یا بدون آن در سراسر سال 1979 یک تهدید همیشه حاضر به شمار می رفت. در نیمه

دوم سال 1979 وقوع چنین دستگیریهایی کاهش یافت. زندانی کردنهای طویل المدت بدون اتهام رواج

داشت. زندانیان بسیاری که در بهار به علت وجود سوءظن در مورد جنایات سیاسی دستگیر شده بودند،

در آغاز ماه ژوئیه آزاد شدند. در اکتبر حکومت اعلام کرد که در سراسر کشور... زندانی سیاسی در زندانها

به سر می برند. ما معتقدیم که...

د: خودداری از محاکمه منصفانه علنی کارهایی که آغاز شده جهاد سازندگی است که جوانان ایرانی را

به دهات و نقاط همجوار فقیرنشین می فرستد تا مدارس و سایر ساختمانهای مورد استفاده عموم را

بسازند و خدمات عمومی را که سابقا مورد بی توجهی و سهل انگاری قرار گرفته بود، انجام دهند. کندی در

بهبود وضع اقتصادی، کاهش سطح بیکاری را به صورت یک از غمخواریهای اساسی حکومت

درآورده است. در تحریک فعالیت اقتصادی در تابستان و پاییز پیشرفتهایی حاصل شده است.

ه: هجوم به خانه ها

جستجوی گروههای انقلابی برای یافتن چهره های رژیم گذشته اغلب منجر به هجوم به خانه ها

شده است. استنباط ما این است که این حوادث در نیمه دوم سال به نحو محسوسی کاهش یافته، به طوری

که نیروهای پلیس حکومت، اعتبار خود را مجددا بر گروههای انقلابی مسجل کرده اند.

2 سیاستهای حکومت در رابطه با رفع نیازهای حیاتی از قبیل غذا، مسکن، بهداشت و آموزش و

پرورش، حکومت جدید به روشنی وظایف خود را که در درجه عالی اولویت قرار گرفته عبارت از آن

می داند که سطح زندگی شهروند متوسط ایرانی، به ویژه طبقات فقیرتر را بالا ببرد. حکومت خود را متعهد

به احیای مجدد کشاورزی و توسعه فرصتهای تعلیم و تربیت و فراهم کردن مسکن و مواظبتهای پزشکی

می داند.ولی به علت آشوب انقلابی تنها اقدامات محدودی در جریان سال برای به مورد اجرا گذاردن این

سیاستها به عمل آمده است. یکی دو ماه اول پس از انقلاب عزیمت افراد بالغ ذکور ممنوع شده بود. بعدا

حق ایرانیان به خروج از کشور به استثنای گروهی از اشخاص که در ارتباط با تحقیقات سیاسی و جنایی

تحت تعقیب قرار گرفته بودند و بعضی از خویشاوندان آنها محدود نشد. تعداد اشخاصی که خروج آنها از

ص: 348

کشور بین مارس و اکتبر ممنوع شده بود مشخص نیست ولی گمان بر این است که حدود ده هزار نفر باشد.

فهرست این اشخاص در ماه اکتبر از لحاظ تعداد کاهش یافت.

3 احترام برای آزادیهای مدنی و سیاسی از جمله:

الف: آزادی بیان، مطبوعات، مذهب و اجتماعات

روشن است که آزادی بیان و مطبوعات و اجتماعات را روی کار آمدن حکومت جدید تقویت

شده است. این اوضاع به طور کلی ادامه داشت تا اینکه در ماه اوت حکومت احساس کرد که از سوی

مبارزه طلبی کردها در مقابل حکومت مرکزی و انتقاد از جانب چپگرایان و گروههای میانه رو مورد تهدید

قرار گرفته است... روزنامه و مجله تعطیل شد و 18 خبرنگار خارجی اخراج شدند. برای انجام تظاهرات

شرایط جدیدی برقرار شد. در ماه اوت قانون مطبوعات مجازاتهایی را برای انتقاد از رهبران سیاسی و

مذهبی تعیین کرد و این قانون از سوی روزنامه نگاران ایران به عنوان یک عامل فوق العاده محدود کننده به

شدت مورد انتقاد قرار گرفت. حکم دستگیری چندین نفر از انتقاد کنندگان برجسته صادر شد و آنها در

اختفا بسر می برند. با وجود این در سراسر سال 1979 و حتی دوران بعد از اوت در محدودیت و تهدید،

ایرانیان از فرصت بیشتری برای بیان نظریات سیاسی خود از هر زمان دیگری ظرف 25 سال اخیر

برخوردار بودند. مطبوعات حوادث را آزادانه گزارش می دهند و مقامات را با بازپرسیهای حاد و شدید

تعقیب می کنند و سیاستهای حکومت و رهبران سیاسی را مورد انتقاد قرار می دهند هر چند رهبران

گروههای مخالف و سر دبیران به نحو توجیه کننده ای احساس می کنند که آزادی آنها از نیمه اول سال

محدود شده است. توانایی آنها برای بیان صریح، هنوز هم کمتر از زمان رژیم گذشته محدود شده است. در

تاریخ اول دسامبر 6 روزنامه توقیف شده سابق، اجازه یافتند که انتشار را از سر بگیرند.

اقلیتهای مذهبی به علت رفاه خود در جریان سال دورانهای نگرانی فوق العاده ای را پشت سر

گذاشتند. با اعدام حبیب القانیان یهودی برجسته و حملات خشن علیه اسرائیل و صهیونیسم، یهودیان

ایران احساس کرده اند که به طور جدی در معرض تهدید قرار گرفته اند. در طرح قانون اساسی جدید مانند

قانون اساسی سابق، یهودیان و مسیحیان و زردشتیها به رسمیت شناخته شده اند ولی بهائیها به عنوان

اقلیت مذهبی به رسمیت شناخته نشده اند. حکومت به کرّات اعلام داشته است که اقلیتهای مذهبی در

معرض تعقیب و آزار قرار نخواهند گرفت و حقوق آنها در معرض حمایت قرار خواهد گرفت و تنها آنهایی

که متهم به تخلقات ویژه ای باشند دستگیر و محاکمه خواهند شد. هیچ گونه شواهدی از تعقیب و آزار از

سوی حکومت در دست نیست. ولی فقدان کنترل حکومت مرکزی گاهی باعث شده است که گروههای که

خود را «بیدار» معرفی می کنند علیه اقلیتها اقدام کنند، مثلاً حمله ای که علیه یک عبادتگاه بهائیان در

شیراز صورت گرفت.

ب: آزادی نقل و انتقال در داخل کشور، سفر خارجیان و مهاجرت به خارج.

درباره نقل و انتقال در داخل کشور محدودیتی وجود ندارد.

هر چند طرفداران حکومت جدید اعلام داشته اند که محاکمات انقلابی از روی انصاف و با طی

تشریفات لازم صورت گرفته، ولی ما نمی توانیم با آن موافق باشیم. بیشتر محاکمات به طور سرّی و در

مدت بسیار کوتاهی و بدون حق تجدیدنظر ( از سوی متهم) انجام گرفته است. بیشتر اشخاص متهمی که ما

درباره آنها اطلاع داریم امکان داشتن حق تعیین وکیل مدافع و یا وقت برای تهیه شواهد به نفع خود را

ص: 349

نداشته اند ماهیت دادرسی موجز و مختصر از سوی دادگاههای انقلابی باعث شد که بعضی از رهبران

حکومت ایران و هم چنین گروههای حقوق بشر ایرانی و بین المللی از آن انتقاد کنند. تقصیر یا بی گناهی

اشخاصی که از سوی این دادگاهها محکوم شده اند، هرگز دانسته نخواهد شد.

ج: آزادی برای شرکت در جریانهای سیاسی شرکت در همه پرسیها و انتخاباتی که در ایران از زمان

انقلاب انجام می گیرد مجاز اعلام شده است. معذالک دانه وسیعی از شقوق دیگر در همه پرسیها در

دسترس نیست و زمان برای مبارزات انتخاباتی کامل یا برای سازمان دادن احزاب سیاسی مؤثر کافی

نبوده است. حق رأی، آمیخته ای از رأی دادن مخفی و آشکار بوده است. گاه در بعضی موارد گروههایی که

خود را طرفدار دولت یا ضد دولت معرفی کرده اند کاندیداهایی را تهدید کرده و یا خواسته اند جریان

انتخابات را به هم بزنند. این به هم زدگیها تا اندازه ای پیامدهای پلیس فاقد کارآیی حکومت و تا حدودی

نیز نتیجه شور و هیجان انفرادی از سوی مقامات انقلابی بوده است.

رژیم، خودمختاری بیشتری از آنچه در حکومت سابق اجازه داده می شد به شهرستانها و استانها و

اقلیتهای قومی داده است.حکومت پیشنهاد کرد که خودمختاری از جمله شوراهای انتخاب شده محلی

(انتخابات... در ماه اکتبر صورت گرفت ) و کاربرد زبانهای محلی توام با زبان فارسی در مدارس و

رسانه های گروهی و اجتماعات برقرار شود. این پیشنهادها از سوی بعضی از رهبران کرد و عرب و بلوچ

که تقاضاهای آنها در جزئیات هنوز روشن نشده رد شده است. تقاضاهای بعضی از رهبران ممکن است

شامل استقلال از حکومت مرکز ایران باشد که برای هر حکومتی در تهران غیر قابل قبول است. در سراسر

سال مذاکرات بین حکومت و گروههای قومی ناراضی به طور پراکنده ادامه داشت.

شورش کردها و اغتشاشات سایر رهبران قومی اغلب با پاسخ شدید و حادی از سوی ارتش ایران و

پاسداران انقلاب مواجه شد. افراط کاریهایی از خشونت چه از سوی نیروهای رژیم و چه از سوی

گروههای شورشی و همچنین از سوی گروههای تروریستی مخالف حکومت صورت گرفته است.

4 موضع حکومت و سابقه آن در مورد تحقیق درباره نقض حقوق بشر از سوی مراجع بین المللی و

غیر دولتی:

تعدادی از گروههای بین المللی و غیر دولتی حقوق بشر از حکومت ایران در زمینه حقوق بشر

انتقادهای شدیدی کرده اند. از نمایندگان این گروهها دعوت شده است که به ایران بیایند و بعضی از آنها

دیدارهایی به عمل آورده و سرکشیهایی کرده اند. حکومت ایران از این گروهها و مطبوعات بین المللی به

خاطر ارائه یک تصویر تحریف شده و غیر منصفانه از شرایط در ایران انتقاد کرده است.هرچند حکومت

ایران بیشتر نمایندگان مطبوعات خارجی را از میدان بیرون کرده است. معذالک کوششهایی برای حفظ

گفت و شنودی با گروههای حقوق بشر به عمل آورده است.


اخبار ایران تا تاریخ تنظیم این گزارش

ص: 350

سند شماره (40)

از : سفارت آمریکا، تهران هیئت سیاسی آمریکا در ناتوتاریخ : 19 اکتبر 7927 مهر 1358

به : وزارت امور خارجه، سفارت آمریکا، لندن، فوری

گزارشگر: می نارت گلیتمن

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره سند : 7205

موضوع: اخبار ایران تا تاریخ تنظیم این گزارش

1 (تمامی متن خیلی محرمانه است)

2 به هنری پرشت برسانید.

3 همه اقلامی که در نکات مذاکره شما گنجانده شده به کار برده شده علاوه بر

4 توافق همگانی ولی تردید درباره انجام تماسها در سطح عالی.

5 تبعیدهای میانه رو در بهترین صورتشان مأیوس کننده تلقی می شوند و در بدترین صورتشان

خطرناک، از اینکه رژیم کنونی روحانیون آنقدر به روشنی با غرب ارتباطی ندارد، به طوری که لازم نیست

ما به خاطر تخلفات حقوق بشر آن مورد سرزنش قرار بگیریم و این خود مایه تسلی است. علاوه بر این

ماهیت ویژه ملی و مذهبی این رژیم خود یک مانع موقتی در قبال پیشرفت کمونیستها است. در ضمن

هیئت غیر مادی این رژیم، ایران را برای میان مدت به عنوان کاندیدای اشاعه، محتمل نمی داند سرانجام،

این یک انقلاب درونگراست.

6 بسیاری احساس کرده اند که شورویها به کنار نشسته و در انتظار انقلاب اجتماعی احتمالی

می باشند. توافق کامل در این باره حاصل شده است که ما باید در جستجوی اقداماتی باشیم تا اعتماد رژیم

را نسبت به غرب بیفزاییم و همچنین مهم است که در جستجوی اقدامات آرام تدریجی برای تقویت

کشورهای میانه رو همسایه باشیم.

7 وزیران فرانسه و آلمان ملاقاتهای دوستانه ای با یزدی در نیویورک داشته اند، وزیر فرانسه در یک

ملاقات طبق برنامه دوجانبه وزیر آلمان در یک تماس برنامه ریزی نشده در جریان یک ضیافت معذالک

هر دوی آنها فهرستی از مسائل دو جانبه دارند که مسائل دو جانبه دارند که درباره آنها طالب نتایج

مشخص هستند، قبل از اینکه درباره دیدارهایی در سطح عالی تصمیم بگیرند.

8 دیگران پیش بینی می کنند که خطر عکس العملهای دست چپی در فاصله بین 6 تا 12 ماه وجود

دارد.

9 اندیشه های شما درباره جستجو برای اقدامات عملی مورد استقبال قرار گرفت ولی فاقد پاسخهای

فوری بود. بعضی ها معتقد بودند که ترکیه که سفارت آن از قرار معلوم تماسهای خوبی برقرار کرده است و

هند، ممکن است به طور سودمندی نقش میانجی را اگر مشکلات و مسائل خنثی کننده ای در میان نباشد

ایفا کنند. بعضی ها در این اندیشه بودند که یادداشتهای احتیاط آمیزی به شورویها برسانند. از این بحث

نتیجه حاصل نشد.

10 بجز نقش ایران در مورد سازمان آزادیبخش فلسطین که همچنین برای این سازمان مشکلاتی به

وجود آورد، سیاست خارجی ایران اکنون برای غرب چندان مسئله ای نیست. مسئله کلیدی این است که

آیا رژیم روحانیون می تواند به شالوده ایدئولوژیک خود یک ساخت عقلایی حکومت مدرن بدهد یا خیر؟

ص: 351

11 EC-9 به طور انفرادی و دستجمعی می کوشد روابط برقرار کند. در واقع این عده مذاکرات امید

بخشی را در ماه اوت انجام داده اند. بازرگانی دو جانبه ادامه دارد و به کار بردن نقشه های تضمینی دولتی

چندان مورد بیم و هراس نبوده است.

12 تماسهای محلی به وسیله سفارتخانه ها به علاوه اندیشه شما درباره مشورت نزدیکتر در تهران و

جاهای دیگر مورد استقبال است. درباره عملکرد کنونی شکاف اطلاعاتی وجود دارد.

گلیتمن


اظهار نظرهای رائول دلی سفیر فرانسه

سند شماره (41)

استفاده محدود اداری (محرمانه)25 اکتبر 1979 3 آبان 1358

سفارت آمریکا در ایران

یادداشت

از : ال. بروس. لینگن کاردار موقت

به : بایگانی

موضوع : اظهار نظرهای رائول دلی سفیر فرانسه

من امروز با سفیر فرانسه دیداری تشریفاتی انجام دادم. او دو سال در اینجا بوده است. نمی توانم او را

درباره اوضاع کنونی در تهران دارای شور و هیجان توصیف کنم.

او سه بار خمینی را دیده است که دوبار آن پرمطلب بوده است. او خمینی را چنین توصیف می کند که

میانه اش با فرانسه دوستانه است ولی گرم نیست. او ظاهرا اعتقاد دارد که خمینی به طور اجتناب ناپذیری

با ناکامی مواجه خواهد شد و دست چپیها از آن سود خواهند برد.

انقلاب ایران در فرانسه محبوبیتی ندارد. هیچ انقلاب مذهبی روحانی امکان اینکه در افکار عمومی

فرانسه نفوذ کند، ندارد. حضور بختیار در پاریس به خودی خود به نظر نمی رسد اشکالاتی را بین فرانسه و

خمینی ایجاد کرده باشند. سفیر فرانسه گفت که لااقل هنوز چنین نشده است. یزدی در گفتگوی دوجانبه

خود با وزیر امور خارجه فرانسه در نیویورک به بختیار اشاره ای نکرده است.

جامعه فرانسویان در ایران از هزار نفر تشکیل شده است. به دنبال یک قرارداد برای از سرگرفتن

ساختمان یک نیروگاه در منطقه تبریز که چند روز قبل درباره آن توافق حاصل شد. بر این تعداد ممکن

است اندکی افزوده شود.


احتیاجات برنامه ای در ایران، باز کردن لوله ها

سند شماره (42)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 28 اکتبر 1979 6 آبان 1358

به :مؤسسه ارتباطات بین المللی آمریکا

طبقه بندی : خیلی محرمانهشماره 1376

موضوع : احتیاجات برنامه ای در ایران، باز کردن لوله ها

1 در دوران بعد از انقلاب ایستگاه (سفارت م. ) لازم تشخیص داد تا از کارمندان فعالیتهای خود

بکاهد و بنابراین خواهشمند است از خدمات پشتیبانی برنامه ای نیز کاسته شود یا اصلاً به حالت تعلیق

ص: 352

درآید.

2 جو ایران اکنون به اندازه کافی تثبیت شده است، به طوری که اجازه تجدید فعالیتهای برنامه ای را

می دهد. مثلاً مرکز دو ملیتی در تهران نمایش فیلمهایی از خصوصیات برجسته را آغاز کرده و دو

نمایشنامه به زبان فارسی در حال حاضر برای تهران IAS پیش بینی شده است.

همچنین آثار یک نقاش ایرانی و کارهای هنری کودکان ایران را به نمایش گذاشته است. یک کنسرت

پیانو برای ماه نوامبر برنامه ریزی شده و حدود 3500 دانشجو در کلاسهای زبان انگلیسی ثبت نام

کرده اند. کتابخانه مورد استفاده روزانه حدود 150 نفر قرار گرفته و همچنین روزانه بین 20 تا 30 تقاضا

برای اطلاعات دریافت می کند. دستگاه مشورتی دانشجویان در مقابل رفع تقاضای دانشجویان

دشواریهایی دارد. مراکز دو ملیتی در اصفهان و شیراز نیز همچنان فعال هستند. کمیسیون فولبرایت بار

دیگر سرگرم مبادله است و حکومت ایران اخیرا کاندیداهایی برای برنامه های آژانس بین المللی

ارتباطات معرفی کرده است.

3 هم جو ایران و هم هدفهای ایستگاه نوع برنامه ریزی را که عملی باشد به نحو حادی محدود می کند.

حساسیتهای ایران مانع از آن می شود که بجز موسیقی کلاسیک چیزی نواخته شود و همچنین فیلمها و

نمایشنامه ها و یا رقصهایی که جنبه های آشکار جنسی داشته باشند به نمایش گذاشته شود.

به همین ترتیب همچنین حساسیتهای ایران در حال حاضر مخالف با پیشبرد بعضی از هدفهای ایالات

متحده است (مثلاً حقوق بشر و صلح خاورمیانه براساس موافقتنامه های کمپ دیوید و نگرانیهای امنیتی

ایالات متحده). از سوی دیگر ایستگاه می تواند از هر چیزی که نشان دهنده علاقه ایالات متحده به اسلام و

فرهنگ ایران در رفاه خانواده و کودکان و ارزشهای معنوی عمران جهان سوم و حق تعیین سرنوشت ملتها

به دست خود و حق تمامیت ارضی ملتها، به حد کمال استفاده کند.

4 هدف ایستگاه لزوما باید این باشد که سوءظن ایرانیان را درباره اینکه ایالات متحده می خواهد

رژیم انقلابی را سرنگون کند و در واقع حاضر نیست با ایران برای حل مسائل و پیشبرد منافع متقابل

همکاری کند، کاهش دهد. البته ایستگاه قبول دارد که به خصوص این هدف دشوار است و بنابراین نظر

درازمدتی در برنامه ریزی برنامه ارتباطی خود دارد. ایرانیان سیاستها و اقدامات گذشته آمریکا را که برای

رژیم انقلابی اطمینان دهنده نیست به خوبی به یاد دارند. بنابراین آژانس ارتباطات بین المللی باید برای

فعالیتهای خود را وقف کند که از نظرهای دیگر حاشیه ای به نظر برسد، مثلاً یک کتابخانه با گرایش ویژه که

توجه خود را بر تاریخ و فرهنگ ایران و مذهب و فلسفه و کتب مرجع عمومی و مشورت دانشجویی و

مسائل پژوهشی اختصاص یافته، ترتیب داده شود. سخنرانان بایستی با ارزشهای اخلاقی و معنوی و

تاریخ اسلام و فرهنگ ایران و مسائل جهان سوم آشنایی داشته باشند. فیلمها و ویدئوها که نشان دهنده

علاقه آمریکا به ارزشهای معنوی و تجربیات روحانی، خانواده و کودکان، حفاظت محیط زیست، بهداشت

غیره باشد به نمایش گذاشته شوند. علوم و تکنولوژی باید در خدمت نیازهای اساسی انسانی باشد.

فیلمهای نشان دهنده خصوصیات برجسته که به احساسات ایران که تشنه سرگرمی است پاسخگو باشد و

نشان دهنده علاقه ایالات متحده در داشتن مناسبات دوستانه با ایران انقلابی باشد.

5 بنابراین ایستگاه تقاضا دارد که خدمات پشتیبانی برنامه های آژانس بین المللی ارتباطات بار دیگر

هنگامی که مصالح و مطالب و شرکت کنندگان را اعلام می دارد. تهران را به عنوان یک گیرنده محسوب

ص: 353

کند. ایستگاه می پذیرد که بیشتر آنچه از سوی آژانس بین المللی ارتباطات به ایستگاهها عرضه می شود در

حال حاضر برای ایران مناسب نیست. ولی ایستگاه حاضر است برای آنکه چند مطلب عرضه شدنی که

برای ایران امروز قابل استفاده است، مقدار زیادی کاغذ مصرف کند. ایستگاه همچنین تقاضا دارد که

PGMو ECA به نحو فعالانه به کسب یا تهیه برنامه هایی که نیازهای تشریح شده در پاراگراف 4 این پیام را

برآورده می کنند، سرگرم باشند.

6 ایستگاه تقاضا دارد که آژانس بین المللی ارتباطات در مورد ایران محدودیتهایی را که برای

خدمات پشتیبانی برنامه های آژانس که مانع هشدار دادن به ایستگاهها درباره مطالب عرضه شدنی که

برای پیشنهادهای برنامه های آنها جنبه مرکزی ندارند، معلق گذارد زیرا آژانس ارتباطات بین المللی

آمریکا در ایران هیچ گونه طرحهای پیشنهادی که به ثبت رسیده باشد ندارد. اگر جو ایران همچنان به نحو

معقولی ثابت بماند، ایستگاه در دور بعدی برنامه ریزی این آژانس کاملاً شرکت خواهد داشت.

گریوز


راهپیمایی میلیونی برای اتحاد حمایت از خمینی

سند شماره (43)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 29 اکتبر 1979 7 آبان 1358شماره: 1405

به : وزیر امور خارجه واشنگتن. دی. سی

طبقه بندی : خیلی محرمانه

موضوع : راهپیمایی میلیونی برای اتحاد حمایت از خمینی

1 (تمامی متن خیلی محرمانه است)

2 در راهپیمایی 26 اکتبر میلیونها یاران در تهران و سایر استانهای ایران به حمایت از آیت اللّه خمینی و

به منظور تجدید وحدت بین امام (خمینی ) و امت (ملت) شرکت کردند. دعوت به راهپیمایی توسط حزب

جمهوری اسلامی به رهبری آیت اللّه بهشتی انجام گردید. در تهران اجتماعی بیش از یک میلیون نفر که از

راههای مختلف می آمدند در دانشگاه تهران گرد آمدند و سپس به استماع سخنرانی پرداخته، شعار داده

سرانجام نماز جمعه را نیز برگزار کردند.

3 راهپیمایی و گردهمایی منظم بود. در اجتماع تهران زنان، و کودکان و افراد نظامی بسیاری شرکت

داشتند. به نظر می رسد که همه در حال گذراندن یک روز تعطیل هستند و مأمورین انتظامات گرچه به ستوه

آمده بودند، ولی به خوبی نظم و انضباط را برقرار می کردند. همه خیابانهای اطراف دانشگاه تهران و حتی

محوطه داخلی دانشگاه مملو از مردم شده بود و آنها به سختی قادر به برگزاری نماز جمعه بودند.

4 به پیشنهاد وزیر امور خارجه، فرستاده سیاسی پرشت، به همراه مشاور سیاسی سفارت و مأمور

مضطرب وزارت امور خارجه در نماز جمعه و راهپیمائی شرکت کردند. برای اینکه بتوانیم از بین نگهبانان

عبور کنیم. مأمور جواب وزارت امور خارجه، فرستادگان آمریکایی را به عنوان «اعضای سفارت

سنگال» به نگهبانان معرفی کرد. خوشبختانه افرادی که در آنجا حاضر بودند درباره سنگال چیزی

نمی دانستند. دیگر خارجیهای حاضر در آن حوالی عبارت بودند از چند خبرنگار و سفیر سنگال (واقعی).

در اجتماع، کنجکاوی خیلی کمی همراه با حالتی دوستانه در برابر میهمانان خارجی به چشم می خورد. به

هر حال هیچ گونه خشونتی به وقوع نپیوست.

ص: 354

5 آیت اللّه بهشتی دبیر کل حزب جمهوری اسلامی و محمدعلی رجائی کفیل وزارت آموزش و

پرورش برای مردم سخنرانی ایراد کردند. بهشتی همه حامیان انقلاب را به وحدت دعوت نمود. پیام

پیشین خمینی را که خواستار اتحاد بین روحانی و دانشگاهی بود قرائت نمود. پس از این سخنرانیها،

آیت اللّه منتظری امام جمعه تهران خطبه نماز جمعه را ایراد نمود. به نظر می رسد که منتظری از محبوبیتی

خاص در میان مردم عامی برخوردار است، مردمی که بی ریائی و سادگی وی را در سخن گفتن بسیار

دوست دارند. نکات اصلی

خطبه منتظری عبارت است از:

الف: مردم باید که قدر آزادی را بدانند و به خاطر کمبود پودر لباس شوئی و گوشت ناله سر ندهند، او

سپس اینگونه شکوه ها را با داستانی از قرآن درباره بنیاسرائیل مقایسه کرد که در آن پس از آنکه موسی

قوم یهود را به آزادی رهنمون شد، آنها دست به شکوه و شکایت برداشتند.

ب: اشخاص عالیرتبه و روحانیون باید مانند پیغمبر زندگی کنند و خود را میان خدعه و نگهبانها قرار

ندهند و بدینوسیله از مزدم فاصله نگیرند.

ج: کارمندان ضد انقلاب را نباید زندانی کر، بلکه باید آنها را در کمال آرامش بازنشسته نمود جایشان

را به افراد جوانتر و فداکار داد. منتظری با ناراحتی گفت: «در گذشته کارمندان از ترس ساواک هم که بود

گاهی کاری برای مردم انجام می دادند ولی حالا که ساواک از بین رفته اینها اصلاً به فکر رفاه و آسایش

مردم نیستند.»

د: در سخنرانی 5 دقیقه ای خود به زبان عربی، وی اعراب را دعوت به دوری از شرق و غرب و پیمودن

صراط مستقیم اسلام دعوت نمود.

6 در پایان نماز جمعه، حدود بیست دقیقه شعارهای انقلابی توسط مردم داده شد. تنها شعار ضد

آمریکائی «مرگ بر سه مفسدین: کارتر و سادات و بگین» بود. پس از آن مردم در کمال آرامش پراکنده

شدند.

7 راهپیمائیهای مشابهی نیز در سایر شهرهای ایران انجام شد. در اصفهان شیخ خلخالی به مردم گفت

که ژنرال هایزر و دو گروهبان تنومندش شاه را از کشور بیرون کردند. نماز جمعه که چند هفته در این شهر

برگزار نشده بود بنا به دستور مستقیم خمینی به امامت آیت اللّه طاهری دوباره برگزار گردید. صدا و سیمای

ایران راهپیمائی همبستگی را که در مکه برگزار شده بود به خوبی نشان داد و چنین گفته شد که پاکستانیها،

کویتیها و مردم چاد، نیز در این راهپیمائی شرکت کردند.

8 بعضی از ناظرین معتقد بودند که حمله اخیر خمینی به مخالفین ولایت فقیه (به شماره 11319

تهران مراجعه شود) ممکن است اجتماع حامیان حزب جمهوری خلق مسلمان را که قرار است همان روز

برگزار شود به خشونت بکشاند. برای جلوگیری از چنین حادثه ای پاسداران مسلح انقلابی تبریز و قم

(احتمالاً از حامیان شریعتمداری) در محل اجتماع برای حفظ امنیت حاضر شده بودند تا از حمله

حزب اللهی ها) گروههای راست) جلوگیری به عمل آورند. با این حال، تظاهرات بدون هیچ حادثه ای

برگزار گردید.

9 نظریه: راهپیمائی و تظاهرات روز وحدت نمایانگر حمایت اکثریت مردم حامی ایران از آیت اللّه

خمینی است. از تشنج و جبهه بندی میان تظاهرکنندگان هیچ اثری نبود. میلیونها نفر داوطلبانه به حمایت

ص: 355

از خمینی برمی خیزند. با این حال این حمایت کاملاً شخصی بوده و نشانگر حمایت از یک حرکت سیاسی

یا پشتیبانی از اشخاص وابسته به امام نمی باشد. با وجود این که رژیم حاضر مشکلات سیاسی و اقتصادی

بسیاری را در پیش دارد، به نظر نمی رسد که این مشکلات از محبوبیت روحانی خمینی بین اکثریت مردم

کاسته باشد.

لینگن


شاه در آمریکا

سند شماره (44)

از : سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 30 اکتبر 1979 8 آبان 1358 شماره: 1445

به : وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی فوری

طبقه بندی : محرمانه

موضوع : شاه در آمریکا

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 ما هیچ گاه به دولت موقت ایران نگفته ایم که دولت آمریکا شاه را خواهد پذیرفت و یا به او اجازه

معاینه پزشکی در این کشور را خواهد داد. وقتی که یزدی را در جشن روز ملی الجزیره در 28 اکتبر

ملاقات کردم، به وی گفتم که ما این تقاضا را به پزشکان معالج شاه ارائه نکرده ایم. وی گفت که او می دانسته

است که به خاطر اهمیت سیاسی این موضوع هم که شده، ما معیارهای اخلاقی، پزشکی و حرفه ای را زیر پا

گذاشته ایم و به پزشکان ایرانی اجازه معاینه وی را نخواهیم داد.

3 از بولتن پزشکی در تاریخ 25 اکتبر برای ما چیزی نرسیده است (پرونده دولتی 279129). آیا

بولتن جدیدی در این رابطه منتشر نشده است؟

لینگن


بازدید

سند شماره (45)


از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ : 2 نوامبر 1979 11 آبان 1358

به : وزارت امور خارجه واشنگتن، دی. سی با حق تقدم

از طرف کاردار به معاون وزیر امور خارجه کوپر

طبقه بندی: استفاده اداری محدود (محرمانه)

شماره: 1523

موضوع: بازدید

1 می خواهم پیشنهادی را که در اواخر ماه اوت در طی صحبتهایمان به آن رسیدیم در مورد اینکه شما

توقفی را در برنامه سفر قریب الوقوع خود به منطقه و یا در منطقه بگنجانید، تجدید کنم. یکی از مشکلات ما

در اینجا این است که دیداری در سطح افراد سیاسی نداشته ایم و در حقیقت از انقلاب تا به حال هیچ دیدار

سیاسی نداشته ایم. زمان همیشه مناسب نبوده است. ولی در حال حاضر خیلی بهتر است و ما از حمایت

افزوده شده در تلاشهایمان برای بالا بردن اعتبارمان نزد رهبری جدید ایران که از طریق شخصی مجرب

حاصل شود، حمایت می کنیم.

ص: 356

2 سیاست دولت موقت ایران در زمینه اقتصادی هنوز خیلی بی نظم است و ممکن است مدتها به همین

نحو باقی بماند در حالی که دولت هنوز موقت است و تهیه پیشنویس قانون اساسی هنوز کامل نیست. به

همین دلیل و به دلیل محدودیتهای بسیار نمی توانیم دست طرف ایرانیمان را بخوانیم.ولی اگر به موقع

آمادگی خود را برای همکاری با دولت موقت ایران برای همکاری و توسعه روابط دو جانبه جدید در زمینه

اقتصادی تجاری نفتی اعلام کنیم، سود سرشاری حاصل خواهد شد.

3 ما توقف نسبتا کوتاهی را در نظر گرفته ایم که در طی آن بتوانید از طریق مکالمات مستقیم با

مقامات رسمی دولت موقت که احتمالاً بر مبنای دعوت در یک گردهمایی غیر رسمی در محل اقامتگاه و

یا انجمن ایران و آمریکا فراهم می شود، نکاتی را در مورد سیاستهای دولت موقت به دست آورید.

4 اگر از این فکر چندان بدتان نیامده باشد، خوب است درباره زمان انجام این کار نیز ما را مطلع

سازید تا در اینجا نیز اقدامات لازم از طرف ما به عمل آید.

لینگن


خطر سیاسی برنامه سرمایه گذاری در بیمه

سند شماره (46)

تاریخ : 4 نوامبر 1979 13 آبان 1358

طبقه بندی : خیلی محرمانه

موضوع : خطر سیاسی برنامه سرمایه گذاری در بیمه

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه و نتیجه گیری سفارت از فرصت معلوم کردن نظریات خود در این مرحله اولیه قدردانی

می کند. ما معتقدیم که سرمایه گذاریهای تازه از سوی کمپانیهای آمریکایی عامل مهمی در تجدید بنای

مناسبات ما با ایران است. دو پیشنهادی که در مرجع الف مورد بحث قرار گرفته از نوع صنایعی است که

مسلم شده است حضور ما را در اینجا چشمگیر نمی کند و دارای سودمندی غیر قابل بحثی است و باید

پیشقراول این گونه سرمایه گذاریهای تازه باشد. ما امیدواریم که این دو کمپانی به کارهای خود اقدام

خواهند کرد، اعم از اینکه آنها به وسیله (ناخوانا) بیمه شده باشند یا خیر.

3 معذالک ما بر سر سودمندی سرپرستی این سرمایه گذاریها در چنین مرحله ای با حکومت موقت

ایران چه از نظر حکومت ایالات متحده و چه از نظر کمپانیها شک و تردیدهایی داریم. علاوه بر این قبل از

اینکه تعهدات مالی بیمه OPIC را بیفزاییم باید نظر دقیقتری درباره موضع دولت موقت ایران نسبت به

سرمایه گذاری خارجی و به ویژه درباره پرداخت غرامت در صورت ملی کردن داشته باشیم.

4 بنابراین توصیه ما این است که در چنین مرحله ای تا زمانی که اوضاع روشن نشده است برنامه

محدودی را از سر نگیریم. (پایان خلاصه و نتیجه گیری).

5 اشکالات روشی : درباره مرجع الف پاراگراف دوم بهترین اطلاعاتی که ما داریم این است که مرکز

سابق جلب سرمایه گذاریهای خصوصی فعلاً در حال بی فعالیتی است و حتی به تلفنها جواب داده نمی شود.

ما به نحو بی سروصدایی می کوشیم تا از وضع کنونی آن اطلاعات بیشتری کسب کنیم.

6 حتی اگر هم ما کسی را بتوانیم پیدا کنیم که با او صحبت کنیم، معلوم نیست، تصویب این مرکز جلب

سرمایه گذاریهای خصوصی چه ارزشی می تواند داشته باشد. تا آنجایی که ما می دانیم دولت موقت ایران

ص: 357

موافقتنامه های تضمین سرمایه سالهای 1957 و 1970 را که به مجوزهای سیاسی رژیم سابق به روشنی

پاسخ داده، محکوم نکرده است. اینکه مقامات ایرانی در محدوده سیاست و بلاتکلیفیهای امروزی ایران

اهمیتی برای این قراردادها قائل شوند، مسئله دیگری است. ما به اندازه معقول اطمینان داریم که هیچ

کارمند دولت ایرانی این طرحها را سرخود تصویب نخواهد کرد ( و از سرگیری برنامه های OPIC نیز همراه

آن است.) حتی اگر یک وزیر آن را تصویب کند هیچ گونه تضمینی درباره اینکه این وزیر تا چه مدت سرکار

باقی خواهد ماند وجود ندارد. در حکومتهای عادی تر و با دوام تر تغییری در وزیران لزوما تغییر در

سیاست را در برندارد و در اعتبار تصویب از سوی دولت درباره سرمایه گذاریهای ویژه تأثیری ندارد، ولی

درباره دولت موقت ایران این مطلب را نمی توان با اطمینان گفت.

7 مشکلات سیاسی، اگر ما اطمینان داشتیم که تصویب یک وزیر منعکس کننده سیاست مسلم دولت

موقت ایران درباره سرمایه گذاری خارجی است، ما اطمینان بیشتری می یافتیم. در حال حاضر چنین

سیاستی مسلم نشده است. عده ای از کارمندان در درجات مختلف از نفوذ، به شما خواهند گفت که آنها

همگی طرفدار از سرگرفته شدن سرمایه گذاریهای خارجی هستند، بعضی از ملاها نیز همین را خواهند

گفت. معذالک، دستگاه رهبری روحانی در حال جدایی از همدیگر بسر می برد. خصومت خود خمینی

نسبت به نفوذ غرب و به ویژه آمریکا در ایران که برای او سرمایه گذاری بیگانه سمبل آشکاری از این نفوذ

است، احتیاج به توضیح بیشتری ندارد.

8 در این زمینه احساسات در عین حال ضد و نقیض حاکم به نظر می رسد. مثلاً بنی صدر اقتصاددان

اسلامی که گویا قرار است نقش با نفوذی در حکومت قانون ایران داشته باشد به ما گفت (تلگراف مرجع) که

او طرفدار سرمایه گذاری خارجی است مشروط بر این که به نفع ایران باشد و نه برای منافع مؤسسات چند

ملیتی بنی صدر اظهارات خود را تکمیل نکرد مثلاً درباره اینکه آیا پرداخت منافع به سرمایه گذاران بیگانه

مجاز خواهد بود یا خیر. با فرض به اینکه او یک وزیر مسئول شود آیا طرحهایی به تصویب خواهد رساند

یا خیر که بدان وسیله به رسمیت بشناسد که حکومت ایالات متحده علاقه معتبر و مداوم در سرمایه گذاری

داشته و مسئولیت حفاظت از آنها را نیز به عهده بگیرد؟

9 ترس جنون آمیز انقلابی هر چند دامنه روشها و مواضع نسبت به سرمایه گذاری خصوصی بیگانه

متنوع است، مفهوم علاقه مشروع یک کشور سرمایه گذاری کننده در مورد سرمایه گذاری ویژه ای با

احساسات عمیق انقلابی تضاد دارد. مفهوم اتحاد منحوس از حکومت «استعمارگر» و شاه «خائن» و

نوکران شریک جرم آنها یعنی سرمایه گذاران خصوصی و بانک داران و مقاطعه کاران آمریکا، همچنان

روی خواهد آمد، به ویژه در جریان مذاکرات مربوط به حل و فصل اختلافات. یکسان شدن هویت شاه و

حکومت ایالات متحده در افکار انقلابیون در نتیجه سفر اخیر (شاه به آمریکا) به این سوءظن ها جان

تازه ای خواهد بخشید.

10 امید می رود که به مرور زمان این ترس جنون آمیز انقلابی از میدان محو شود، ولی در این مدت به

نفع سرمایه گذاری خارجی آمریکا به طور کلی و این دو سرمایه گذاری به طور ویژه است که حکومت

ایالات متحده توجه رسمی آنها را به این نکته جلب کند که علیرغم همه سودهایی که سازمان بیمه OPIC

برای این دو سرمایه گذار در برداشته باشد، معلوم نیست که آیا بهتر نخواهد بود اگر اعلام بداریم که سیاستی

مبنی بر دوری از این سرمایه گذاری در پیش بگیرند.

ص: 358

11 مسائل مربوط به جبران خسارات. برای خود دولت آمریکا، یک مسئله ظریف در اتخاذ این

تصمیم است که در صورت مالی کردنهای آینده (از طرف دولت ایران) آیا بابت جبران خسارتهای مالی که

به طرزی غیر معقول، کند، غیر کافی یا غیر مناسب باشد، بیمه افزایش داده شود یا نه و این کیفیت جبران

خسارتهای است که عملاً توسط دولت موقت پیشنهاد شود. در حالی که سابقه مختلط است، معذالک

تجربه ای که تا کنون از عده ای از مقاطعه کاران سابق (GTE و غیره) در دست است آنقدرها هم مقرون به

سعادت نبوده است. ما از منابع ایرانی کسب اطلاع کرده ایم بی. اف. گودریچ از حل اختلافات خود راضی

هست. معذالک در مذاکرات با شرکتهای مشترک نفتی، شواهدی در دست است (تلگراف مرجع) که دولت

موقت ایران مخالف نیست با اینکه در آینده با تحویل نفت خام به عنوان وسیله ای برای دعاوی جبران

خسارت، کار را فیصله دهد. لااقل ما باید در مورد غرامتهایی که سرانجام به بانکها و شرکتهای بیمه

آمریکایی پرداخت شده قبل از اخذ تصمیم درباره افزایش تعهدات بیمه ای در ایران نظر جدی داشته باشد.

12 توصیه کلی : فرض کنیم که یک سابقه رضایت بخشی درباره پرداخت غرامت از جانب دولت

موقت ایران پیدا شد و ترس روانی نیز پایان یافت و یک تحول در سیاست در مورد نهادها صورت گرفت،

تا مرحله ای که موافقتهای سرمایه گذاری بار دیگر به تصویب رسیده و منعکس کننده سیاست مسلم شده

باشد، در آن زمان ما باید نظر مساعدی درباره برقراری مجدد برنامه های OPICدر ایران داشته باشیم.

13 توصیه های ویژه : ما معتقدیم که سرمایه گذاران آمریکایی می توانند طرحهای خود را نزد شرکت

به ثبت برسانند و حق بیمه آنها را نیز مسلم بدارند، بدون آن که در عمل این طرحها را فعال کنند. شاید در

چنین مواردی نیاز به مراجعه به دولت موقت ایران نباشد. قضیه از این قرار است ما نسبت به این دو

سرمایه گذاری برای آینده بسیار نزدیک چنین توصیه می کنیم...

لینگن



کتاب هفدهم

رابطین خوب آمریکا

ص: 359

ص: 360

رابطین خوب آمریکا

ص: 361

بسم اللّه الرحمن الرحیم

مجموعه ای که پیش روی شماست، سوابق شماری از منابع و کارگزاران امپریالیسم جنایتکار آمریکا

است که اصطلاحا هیئت حاکمه حکومت ننگین شاه را تشکیل می دادند، جیره خوارانی که هر کدام پس از

کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 به نوعی با ابراز تمایلات قلبی به آستان ابر جنایتکار زمان، امپریالیسم

غدار آمریکا، پله ها و مدارج ترقی را یکی پس از دیگری طی طریق کرده اند. بساط جابرانه شاه معدوم که

با حمایت قدرت خارجی توأم شده بود، عناصر و اجزاء تشکیل دهنده اش بالطبع نمی توانستند ماهیتی

جدای از شاه و حامی اصلیش شیطان بزرگ داشته باشند.

ملاء و مترفین جامعه که زرق و برق مادیت غرب، آنان را شیفته کرده بود، فرزندان خود را راهی دیار

فرنگ می کردند که برای جامعه عقب مانده قرون وسطائی که هنوز از آئین 1400 سال قبل تبعیت می کرد،

پیام آور ترقی! و تعالی! تمدن جدید باشند، و این پیام آوران عصر جدید با سوغات وابستگیِ تا بن دندان

خود جز فلاکت و بدبختی هیچ چیز نصیب این مردم محروم نکردند. مردمی که با اتکای به فرهنگ غنی

اسلامی خود تمامی این ادعاهای تو خالی را بر دیوار زدند و این طبقه فاسد را که زمام امور را به ناحق به

دست گرفته بود، تارومار کردند، همچنان که از متن اسناد می توان دریافت آمریکای جهانخوار با بسط

سلطه شیطانی خود در تمامی ارگانهای اجرائی و مقننه و قضائی وضعیت اقتصاد و سیاست و ارتش و

اخلاق و جامعه را به گونه ای پیش می برد و مهره های غرب ساخته را چنان در کنار هم می چید که منافع

ایالات متحده! در حد اعلای آن حفظ و توسعه یابد و در این مسیر جای تعجب نیست که وزرا و رئیس

مجلس سنا و تمامی فرماندهان ارتش و... در حد یک منبع اطلاعاتی برای کارمند سیاسی سفارت بهیه

آمریکا! تنزل و شاید به خیال خودشان ترقی! می کرده اند.(1)

«او (شریف امامی) از محدوده خود فراتر رفته است، تا نشان دهد که می خواهد با ایالات متحده

1- البته همچنانکه از متن سند شماره 7 بر می آید تهیه گزارش بیوگرافی و استفاده از منابع بومی یکی از سیاستهای عمده آمریکا است. آنجا که حکومت تحت سلطه آمریکا نیست این منابع ابزاری در دست شیطان بزرگ برای توطئه و تحریک علیه نظام بشمار می روند و در جائی که حکومت تابع و منقاد سیاستهای امپریالیستی است ٬ این منابع بانشان دادن قابلیت های باب طبع شیطان بزرگ مهره ها و اجزای حکومت می شوند تا قدم به قدم مجری طرحهای امپریالیسم گردند ٬ دقت و ظرافتی که امپریالیست ها در تحلیل روانشناسی این منابع به خرج میدادند به روشنی اهمیت مسئله رانشان میدهد. اما در ایران میبینیم که عناصر رژیم شاه به اندازه ای احساس خودباختگی در مقابل نمایندگان ارباب خود نشان میدادند که دیگر نیازی به تلاش در این رابطه نبوده است ٬ وتمایل شدید آنان به غرب موجب می شد که چونان عروسکهای خیمه شب بازی به ساز امپریالیسم می رقصیدند.
ص: 362

همکاری کند و او می تواند در این مورد سودمند باشد» (سند یک)

این ملی گرایانی که با خیال عظمت پوشالی گذشتگان خود شب را به صبح می رساندند، وقتی که پای

غرب و خصوصا سردمدار استکبار جهانی می رسید، آنقدر دست و دلشان می لرزید که به یکباره تمامی آن

شکوه و جلال 2500 سال را فراموش می کردند و پرده های حجب و حیا را می دریدند «(عبدالرضا

انصاری) گفت که آنقدر از لحاظ تمایلات نسبت به آمریکا شناخته شده است که در واقع ترجیح می دهد

ملاقاتهای او علنی باشد تا مبادا تصور شود که وی چیزی را پنهان می کند» (سند شماره یک 18 شهریور

46).

رغبت به دنیا گاهی از اوقات آنقدر موجب رذالت این افراد می شد که حتی انسانیت خود را نیز

فراموش می کردند، کسانی که بایستی مدعی العموم باشند این گونه مجری کاپیتولاسیون بوده اند.

او (علی دهقان) همچنین به مناسبت پرونده یک آمریکایی که به واسطه قتل عمد محکوم شده بود و سپس

به قید ضمانت آزاد و به دنبال آن از کشور خارج شد به ما بسیار کمک کرد.

بافت نظامی که آمریکا بر این کشور مسلط کرده بود هماهنگ با منافع سیاسی نظامی و استراتژیکی

آمریکا در ایران و منطقه بود، و عناصری که باید به خدمت رژیم وابسته در می آمدند، طبیعتاً باید نسبت به

منشأ اصلی یعنی امپریالیسم غدار کمال علاقه را ابراز می داشتند.

«موضع او (خسرو بهروان) نسبت به ایالات متحده بسیار مساعد است و او مقداری کار خوب در

ارتباط با توضیح برنامه های کمک ما در چند سال قبل انجام داده است.»

به علاوه این عناصر تمام آینده سیاسی خود را در مراودات خود با مرکز حکومتی واقعی در ایران یعنی

سفارت جستجو می کرده اند.

«(مهدی پیراسته) نسبت به ایالات متحده تمایلات مساعدی دارد، لااقل تا زمانی که هنوز معتقد است

که ما در اینجا سیاستمداران را از پشت صحنه بازی می دهیم» (سند شماره یک).

در واقع پس از کودتای 28 مرداد که آمریکا اعمال حاکمیت خود را در ایران به طور مستقیم آغاز کرد،

تمامی کسانی که در نظر داشتند به کادر اداره کشور راه یابند از غربال دستگاه جاسوسی آمریکا سیا که

مرکز آن در سفارت قرار داشت بایستی می گذشتند، وجود پرونده های بیوگرافی فراوان که بیانگر

سرگذشت عناصر رژیم شاه است نشان می دهد که به چه میزان و اندازه ای دستگاه اطلاعاتی آمریکا مسلط

بر حیات سیاسی به اصطلاح دولتمردان و کادر مدیریت کشور بوده است. اگر به طور سطحی به اسامی

افرادی که در این اسناد وجود دارد نظری بیفکنیم می بینیم اینان نه تنها مهره های متنوع آمریکا در

قسمتهای مختلف کشور بوده اند بلکه بهترین منابع اطلاعات برای هدایت اوضاع ایران به سمتی که

حفاظت تمام و کمال منافع آمریکا را در بر داشته باشد نیز بوده اند. در دربار، نخست وزیری و

وزارتخانه ها، شرکت نفت، مجلسین، مطبوعات و روزنامه ها و... مهره های دستچین شده آمریکا به ایفای

نقش مشغول بودند و ارباب بزرگ گاهی از اوقات خود را نیز به اینان برای خدمات صادقانه شان مدیون

احساس می کرد.

«ما نسبت به او (محمود ضیایی) ارادت داریم و مدیون او هستیم، زیرا از طریق او بود که ما توانستیم

اینقدر درباره ایران بدانیم و ببینیم و درک کنیم.»

آمریکاییها نه تنها آنچه را که موجود بود تحت کنترل درآوردند بلکه خصوصا به لحاظ تبلیغی دست به

ص: 363

ایجاد نهادهای جدیدی نیز زدند، البته با کفالت ظاهری یک فرد اصطلاحا ایرانی.

«من با داریوش همایون مکالمات جالبی در جریان ماههای اخیر ارتباط با به راه انداختن روزنامه آیندگان

به توسط او داشته ام.»

از سوی دیگر برای حفظ این خوان یغما، عوامل سیا درمیان گروههای مخالف نیز به دنبال کسب

اطلاعات بوده اند که مبادا زحمات چندین ساله به یکباره از دست برود، البته نوعاً این گروههای مخالف

مرتبط به آمریکا ماهیتا تفاوت چندانی با نیروهای موافق نداشته اند و حداقل دریک مورد با یکدیگر

اشتراک نظر داشته اند و آنهم علاقه به آمریکا، دو نمونه از این موارد که در اسناد حاضر آمده را ذکر می کنیم

و اسنادی که در این رابطه بوده را جداگانه و به تفصیل در اختیار مردم قهرمان و شهیدپرور قرار خواهیم

داد.

«دکتر هدایت اللّه متین دفتری: نوه قهرمان جبهه ملی، مصدق است، رابط خیلی خیلی مفیدی در مورد

تحولات در جناح مخالف است. او فکر خوبی دارد و علاقه زیادی به سیاست داشته، و روابط خیلی خوبی

با عناصر مخالف ایرانی دارد، با وجود سوءتفاهم در مورد حمایت آمریکا از شاه، متین دفتری به نظر

می رسد که به آمریکاییها علاقمند است.»

«مقدم (مراغه ای) خیلی به مأموران سفارت آمریکا علاقه دارد و اغلب در برنامه های رسمی انجمن ایران

و آمریکا حضور می یابد.»

هر چند امت قهرمان ما ویژگیها و مفاسد رژیم شاه خائن را با تمام وجود خود دریافته اند، اما بد نیست

برای روشن شدن افکار عمومی جهان به تصریح اربابان شاه در مورد حکومت دست نشانده شان اشاره

کنیم. همان طور که امروز جمهوری اسلامی را مخالف با علم و پیشرفتهای تکنیکی معرفی می کنند و

عروسکهای دست نشانده شان نیز یاوه های اربابانشان را نشخوار می کنند. در این باره سند سوم اشاره

روشنی به یکی از عناصر اصلی و معروف رژیم شاه می کند، کسی که مدتها عهده دار سرپرستی شرکت نفت

بوده است.

«اگر چه اقبال نه یک نفتگر حرفه ای است، همچون سایر مقامات اجرایی شرکت نفت، و نه در امور

نفتی متبحر است، ولی به نظر می رسد که نقش وزیر نفت را به خوبی اجرا می کند و به نظر می رسد که به

اندازه کافی از منافع نفتی ایران دفاع می کند. خوشبختانه اقبال، اساساً فردی محافظه کار می باشد و مایل

است که پا را از گلیم خود فراتر نگذارد و به نظر می رسد که همیشه نقشی که کمپانیهای نفتی در آینده از نظر

ساختن کشور می توانند داشته باشند را در ذهن دارد. (سند 3).

حال باید دید چرا تمامی حامیان علم و تخصص در آن زمان برای این بی حرمتی به علم لب به اعتراض

نگشودند شاید پاسخ آن چنین باشد که اقبال هیچ تخصصی در اداره شرکت نفت نداشت، اما در اینکه پا را

از گلیم خود فراتر نگذارد و مجری بی قید و شرط کمپانیهای نفتی باشد، از او دیگر متخصص تر یافت

نمی شد، خصیصه ای که در همه تا به این حد یافت نمی شد.

وی (تقی نوصادقی) فردی است که با قاطعیت در فعالیتها شرکت می کند و لیاقتش غیر قابل تردید

است و با جهد و کوشش های خود به مقام فعلیش دست یافته است، اگر چه او می تواند حتی بالاتر هم برود

اما چون در اظهار رأی خود در مورد نفت و عملیات مربوط به آن مقداری صریح اللهجه است، شاید موفق

نشود.

ص: 364

اسناد خود به اندازه کافی گویای ماهیت این مزدوران هستند و نشانی دیگر از حکومت چندین ساله

امپریالیسم جنایتکار در این سرزمین، امید آنکه ملل محروم و مستضعف جهان نیز با اتکای به خدا، بساط

روشنفکران اینچنینی را که در سراسر عالم کم نیستند درهم بریزند و اداره جامعه را به صلحا و متقین خود

بسپارند که تحت ولایت طاغوت، راهی جز به سوی فنا و خسران ابدی نتوان برد.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام



«آخرین وصیت نامه من» در مورد رابطین

ص: 365

سند شماره (1)

سری

9 سپتامبر 196718 شهریور 46.

برای تاچر و همه مأموران سیاسی

به علاوه پرونده بیوگرافی ها

مارتین هرتز

«آخرین وصیت نامه من» در مورد رابطین

علی اصغر امیرانی: چون انگلیسی را اصلاً بلد نیست و فرانسه او ضعیف است مذاکرات ابتدائی من با او

به زبان فارسی بوده است. معذالک تصور می کنم که وی شایسته پرورش باشد. او خوی بازی گوشی دارد و

مایل است بادکنکها را سوراخ کند و موازیهای دور و درازی بر قرار کند و به طور کلی به عنوان یک

خرمگس رام رفتار کند. بنابراین باید گذاشت که وی حرف خود را بزند ولی بعد از اینکه حرفهای خود را

زد، گوش فرا خواهد داد و گاهی هم این گوش فرا دادن مؤثر خواهد بود، او عاشق آلات و ابزار دستی

مکانیکی از همه نوع آن می باشد از رادیوهای جیبی کوچک گرفته تا دستگاههایی که موجب صرفه جویی

کار و زحمت می شود. البته وی مردی با شهامتی نیست. سرمقاله نمونه او از شاه به خاطر بیش از حد

مهربان بودن انتقاد خواهد کرد، یا از پلیس به دلیل اینکه توجه کافی به شرایط ترافیک نمی کند انتقاد

خواهد کرد، یا اعلام خواهد داشت که آزادی مطبوعات وجود ندارد و آنگاه مطبوعات را سرزنش خواهد

کرد، به دلیل اینکه از امکانات خود استفاده نمی کنند. او در پز شهامت، متخصص است بدون اینکه مایه

داشته باشد، ولی همچنین در ایستادگی در مقابل مثلاً لایحه ای در سال 1964 و همچنین در حمله علیه

روسها هنگامی که چنین کاری چندان محبوبیت نداشت، از خود شهامت نشان داد. احتمالاً از طرف دربار

به چنین کاری گمارده شده بود.

عبدالرضا انصاری: من او را همیشه قابل دسترسی و آماده برای بحث، با صراحت آشکار، یافتم و

همچنین درباره فعل و انفعالات داخلی دولت نیز بحث می کرد. هنگامی که از او پرسید که آیا ترجیح

می دهد در یک جای کمتر مشهوری نسبت به رستوران چتنیک (که محل ملاقات ما قبل از احراز سمت

وزارت از طرف او بود) ملاقات کنیم، گفت که آنقدر از لحاظ تمایلات نسبت به آمریکا شناخته شده است

که در واقع ترجیح می دهد ملاقاتهای او علنی باشد تا مبادا تصور شود که وی چیزی را پنهان می کند.

انصاری ظاهرا یک طرفدار آمریکایی اصیل است و آنچه که در بعضی اوقات ممکن است یک مانع به

حساب آید او آن را به سجیه اخلاقی تبدیل کرده است. انصاری که در ایالات متحده تحصیل کرده است

ابتدا به اصل چهار وابسته بود و سپس با شرکت لیلیان تال و گلپ ارتباط پیدا کرد. او با آمریکاییها با

آمادگی کامل مراوده می کند. او قلبا لیبرال است و صراحتا گفته که اگر انتخابات قلابی می بود آنرا انجام

نمی داد. علیرغم اینکه استنطاقی وجود داشته است او مباهات می کند از اینکه انتخابات 1960 را با

شرافت انجام داده است. انصاری یک نخست وزیر بالقوه است. او زمانی به من گفت که با جمشید آموزگار

درباره این نکته به تفاهم رسیده است که هر کدام از این دو نخست وزیر شود دیگری را به دومین پست

عالی در کابینه منصوب کند. بین انصاری و منصور روحانی یک خصومت دیرینه وجود دارد. انصاری

همچنین نسبت به خسروانی احساس تحقیر و تنفر دارد.

ص: 366

ابونصر عضد: او خود را شاهزاده (شازده) می نامد و از خاندان قاجار است. بسیار متمول است و کاملا

از خود راضی و خود را از سیاست برکنار نگاه می دارد ولی دارای یک گذشته سیاسی غنی است. من یک

یادداشت مفصلی درباره سوابق کمونیستی او به بخش ویزا نوشته ام که مبتنی بر اسناد و تعدادی مکالمات

با خود او بوده است، نتیجه گیری چنین بوده است که او را باید به عنوان یک «مرتد» پذیرفت حتی اگر چه از

حزب توده اخراج شد نه اینکه آنرا ترک کرد.

کریم پاشا بهادری: سیروس غنی از نقل این داستان لذت می برد که هنگامی که دوست جوان او بهادری

سمتی در کابینه به دست آورد او به سیروس با جدیت تمام گفت که «قصد ندارد دوستی های قدیمی خود را

اکنون که به چنین مقامی رسیده است فراموش کند.» این دبدبه و کبکبه کار او را با سیروس یکسره کرد و

من باید بگویم که من نیز او را با دبدبه و کبکه یافتم بهادری را اگر که روش دوستانه ای داشت، هنگامی که از

او پرسیده شود که چگونه استعدادهای مدیریت خود را در سمت کنونی تحمیل می کند، می توان به آسانی

به کار انداخت. او به تفصیل و تقریبا به نحو متقاعد کننده ای به صحبت خواهد پرداخت او خود را یک مدیر

در سطح عالی تلقی می کند که ناظر بر آن است که دیگران کار خود را به درستی انجام دهند و او یک نوع

محرک اصلی کابینه است، ولی در عمل ظاهرا چیزی کمتر از آن است. معذالک روش دوستانه ای دارد و

می تواند سودمند واقع شود.

خسرو بهروان: اخطار: این مرد خسته کننده ولی با حسن نیت ممکن است قسمت زیادی از وقت کسی

را بگیرد، اگر دقت نشود که از او به اندازه کافی فاصله گرفته شود. او هنوز دارای جاه طلبیهای سیاسی

است، ولی هیچ کس وی را جدی نمی گیرد. موضع او نسبت به ایالات متحده بسیار مساعد است و او

مقداری کار خوب در ارتباط با توضیح برنامه های کمکی ما در چند سال قبل انجام داده است، ولی من

بسیار در شگفتی خواهم بود اگر او آینده سیاسی داشته باشد.

جمشید بزرگمهر: به عنوان یک رابط سیاسی به درد نمی خورد ولی به علت نقش او در دستگاه ورزش

اسکی روی آب در دریاچه سد کرج، که او در آنجا نمایشهای آکروباتیک انجام می دهد و در عین حال

دوستان خود را به گردشهای تفریحی در اطراف دریاچه می برد، برای آشنایی بد نیست، وی فوق العاده

عصبی است و تاکنون چندین عمل جراحی زخم معده داشته است. همسر او، پری که بایستی یک زن

فوق العاده زیبا و جذابی باشد و هنوز هم بعضی از این کیفیتها را دارد خواهر خانم (جمیله) خلیل طالقانی و

فریدون موثقی سفیر کنونی ایران در ترکیه است. بزرگمهرها یک فرزند را در شرایط بسیار تراژیک به علت

غده مغزی از دست دادند. خانم بزرگمهر قبلاً نیز ازدواج کرده بود. آنها هر دو به عنوان میهمانان سرمیز شام

بسیار خوش آیند هستند.

علی دهقان: من این رابط را مدیون چاک راسیاس هستم و هر چند آقا و خانم دهقان را بیش از شاید

هفت یا هشت مرتبه در طول اقامت خود در تهران ندیدم، یک نوع جو اعتماد آسوده ای وجود داشت.

هنگامی که ما گزارش خود را درباره محاکمات سیاسی تهیه می گردیم وی اطلاعات بسیار سودمندی به ما

داد. هنگامی که از وی یک بار صراحتا درباره اخراج عاملی وزیر دادگستری سؤال کردم او پاسخ مشابه

صریح و مفصلی داد. دهقان مرد شرافتمندی است که به خاطر ریاکاری و محدودیتهای سیاسی در وزارت

دادگستری ناراحت می شود، ولی از سهیم شدن در اظهارات محرمانه و دوستان آمریکایی لذت می برد. او

همچنین به مناسبت پرونده یک آمریکایی که به واسطه قتل عمد محکوم شده بود و سپس به قید ضمانت

ص: 367

آزاد و به دنبال آن از کشور خارج شد به ما بسیار کمک کرد. در یک اوضاع پیچیده ای که اطلاعات غیر

قابل اعتمادی درباره وضع پرونده به دست می آوردیم. دهقان تلفنی به داد ما رسید و اطلاعات صحیح را

در اختیار ما گذاشت. متأسفانه خانم دهقان به انگلیسی خوب تکلم نمی کند. آقا و خانم دهقان در یک

ضیافت بزرگ در میان جمعیت گم می شوند ولی آنها خوششان می آید که در چنین ضیافتهائی حضور

داشته باشند و البته دریک زمان بعدی این دعوتها ممکن است نتیجه داشته باشد. متوجه آنها باشید.

امیرناصر دیبا: اندکی پس از آنکه در سال 1342 وارد ایران شدم با نهایت تعجب از سوی آقای دیبا به

همراهی محمد پورسرتیپ در یک جلسه ای دعوت شدم که طی آن هر دو با صدای بلند علیه ستمگری

رژیم حرفهائی می زدند. پور سرتیپ بعداً دچار یک سانحه شد که هرگز علت آن توضیح داده نشد و دیبا از

آن زمان به بعد چیزی در آن باره به من نگفته است. دیبا اغلب در موارد تشریفاتی مثلاً در رابطه با سفر شاه

به ایالات متحده کمک کرده است. او زبان فرانسه را به انگلیسی ترجیح می دهد، مرد مهربان و خوش

برخوردی است، فوق العاده ثروتمند است، ولی اساسا یک درباری است و چندان جذابیتی ندارد.

ابوالحسن ابتهاج: همان طوری که الیزابت و من او را می نامیم «شیر در قفس»، پا به سن می گذارد، دلیل

اینکه اندکی از مراودات خود با او را کاسته ایم این است که او به نحو فزاینده ای در گذشته زندگی می کند و

مرتب در عالم بی عدالتی های بدون شک، که تحمل کرده فرورفته است. ما کوشیده ایم که او را در

گروههای مباحثه ای درباره موضوعات روز بگنجانیم ولی وی چندان تمایلی به این نوع کار نداشته و یا

نتوانسته است شرکت کند. او شایستگی کشور خود را دارد، بیش از آنچه که او اکنون از آن دریافت می دارد

و شایستگی آن را دارد که نسبت به او احترام فوق العاده ای قائل شوند ولی او اکنون دیگر به عنوان یک رابط

سیاسی سودمند نیست.

خسرو اقبال: ویکتور ولف او را می شناخت و آنگاه چاک راسیاس او را می دید و سرانجام او با چنان

اصراری خود را به ما چسباند که «رد کردن» او به عنوان رابط غیر ممکن شد. اینکه چرا او اینقدر مشتاق

است که مناسبات نزدیکی را با سفارت ما حفظ کند برای ما روشن نیست، زیرا وی اساسا یک وکیل

دعاوی است. او گاه به گاه اطلاعاتی به ما داده است که مفید واقع شده اند ولی همچنین بعضی اطلاعاتی که

بیشتر جنبه های موهومی داشته است. کاملاً روشن است که او تماسهائی با ساواک دارد. مردی نیست که

شایسته پرورش باشد ولی در عین حال نباید او را نادیده گرفت. به آسانی رام و متقاعد می شود و گاهی

حتی تلفنی به من در دفترم اطلاعاتی داده است. اشخاصی مثل او در بعضی موارد می توانند سودمند باشند.

او مجرد است.

عبدالحسین اعتبار : هنوز هم دارای جاه طلبی های سیاسی است ولی با دار و دسته کنونی جور

درنمی آید. او از وزرای سابق است و ارتباطات خوبی یا سیاستمداران گارد قدیم (سیاستمداران استخوان

دارم) دارد و بیشتر به علت ریاست کمیته ایران همبستگی با آفریقا و آسیا که اکنون در حالت نیمه تعطیل

است با بعضی از عناصر لیبرال ارتباطی دارد و او ظاهرا دسترسی آسانی به نخست وزیر دارد. وی در

مکالمه بسیار جذاب است و دارای املاک بسیار فرح بخشی در چمدار به فاصله یکساعت راه از تهران

است. او مردی است که برای ملاقات با دیگران و با مردم می تواند منشأ کمک باشد. او همچنین یکی از آن

عده معدود سیاستمدارانی است که در تهران باقی مانده است که معتقدند سفارت آمریکا می تواند به

پیشبرد اقبال سیاسی آنها کمک کند. اعتبار بسیار ثروتمند است و گاه به گاه این اندیشه را در سر

ص: 368

می پروراند که به آلمان کوچ کند. نخستین همسر او آلمانی بوده است و دختر او در آلمان ازدواج کرده است

و دشمنان او مدعی هستند که در زمانی که یک شرکت آلمانی در دوران وزارت او قرار داد تلفنی به دست

آورد، او پول زیادی در آلمان صاحب شد. ما او را مصاحب خوش آیندی یافته ایم که گاه به گاه اطلاعاتی

همراه دارد ولی وزنه این اطلاعات چندان سنگین نیست.

حسین فرهودی: اخطار: این رابط سابق که زمانی معاون وزارت کشور بود تا آن اندازه که مربوط به

احراز سمتهای دولتی یا سیاسی باشد کارش ساخته است. او به دوستی با سفارت آمریکا ادامه می دهد

ولی از آنجایی که دیگر با دولت ارتباطی ندارد نمی داند اوضاع از چه قرار است. او زمانی برای من بسیار

سودمند بود و در آن وقت سمتی در وزارت (در یک گوشه کناری) داشت. همسر او عضو پروپاقرص

باشگاهی است که در انجمن ایران و آمریکا نیز فعالیت دارد. تنها به فارسی صحبت می کند و یک رابط

پرباری نیست.

خداداد فرمانفرماییان: وی علیرغم خوش مشربی و پر سروصدائی و انرژی حیاتی، مردی است که

دچار دردسرهای عمیقی است و این مایه افتخار اوست. او خود را یک تصمیم گیرنده بشمار می آورد (و

این اصلاحی است که او گاهی به کار می برد) ولی او به طور دردناکی از محدودیتهای سیستم آگاهی دارد.

زخمهای معده او نه تنها در نتیجه فشار کار است، بلکه احتمالاً نتیجه عدم تطبیق اساسی او با سیستم کنونی

است. همان طوری که ما قبلاً در جای دیگر گفته ایم خداداد فرمانفرمائیان (وی دیگر خوشش نمی آید از

اینکه او را «جو» خطاب کنیم) احتمالاً اگر تغییرات مهم سیاسی در کشور رخ دهد به آن بالا بالاها خواهد

رسید زیرا دانش او درباره امور بانکهای مرکزی در هر کابینه ای اهمیت دارد. علیرغم درخشندگی های

گاه به گاه او من به تدریج سطح روشنفکری خداداد را پائین تر تشخیص می دهم. او ممکن است اشاره

فرحبخشی بکند که در یک بحث به مراحل دور و درازی برسد، ولی در واقع حرف زیادی برای زدن ندارد.

در دو فقره سخنرانی که او درباره مسائل اقتصادی در انجمن ایران و آمریکا ایراد کرد این ضرب المثل

مناسب را به خاطر می آورد که «اگر خاموش می ماندی مردم همچنان ترا به عنوان یک فیلسوف تلقی

می کردند» (تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد م) در حالی که ارزیابی او ممکن است

دستخوش اغراق باشد، وی درخشان و دوست منش و خوش آیند برای مصاحبه و گاهی دارای اطلاعات

و نظرات ضد و نقیض درباره آمریکاست.

شاهرخ فیروز: اخطار: این مرد را باید در یک فاصله معینی قرار داد زیرا وی یک سیاستباز آماتور

مآب است و به آسانی می تواند حرفهای شما (با دیگران) را در کوشش به مهم جلوه دادن خود تحریف کند.

او اساسا یک طرفدار جناح مخالف است، ولی اهل جبهه ملی نیست. ممکن است به دلیل اعتقادات

دمکراتیک برای او ارزش قائل شد ولی البته نه به خاطر قضاوتهایش. به پیشنهاد آقای تاچر، چاکرا سیاس

جدولی از پیش گوییها و اشارات سیاسی او که در مدت زمان معینی به ما داده است، تنظیم کرده است و

می توان آن را در پرونده بیوگرافی او یافت و در این جدول نشان داده می شود که او اغلب اشتباه کرده است،

تا اینکه صحیح تشخیص داده باشد.

منوچهر گنجی: لاری هاول او را بسیار بهتر از همه می شناسد و در واقع تصور می کند که گنجی اخیرا

در محافل آمریکایی اینجا بیش از آنچه معمول است در معرض دید قرار گرفته است. از تماسهای من با او

وهم چنین با مطالعه بعضی از آثار و نوشته های او، من به این نظر متمایل شده ام که گنجی دارای

ص: 369

جاه طلبیهای سیاسی است. به هر صورت وی به عنوان رئیس بخش روابط بین المللی دانشگاه، میدانی

برای فعالیتهای سیاسی دارد. او با شاهدخت اشرف، در ارتباط با حقوق بشر سفرهایی انجام می دهد و

شاید به دارو دسته اشرف رهنما، وکیل، که بر روی حقوق آفریقا و آسیا و ضد آپارتاید و غیره تاکید می کند

تعلق دارد، در جریان بحثی در خانه من با شب استون (از بنیاد فورد) درباره ویتنام، زمانی به مرحله ای

رسیدیم که در آن گنجی اعتراف کرد که ایالات متحده در مورد چیزی حق دارد که در آن لحظه از او

پرسیدم که چرا دولت ایران نمی تواند این حرف را صریحا بزند. پاسخ او جالب بود. او گفت «دانشجویان

من هنوز به اینکه ما اکنون واقعا مستقل هستیم شکاکند، ولی آنها با فتح بابهائی به سوی شرق شیفته

شده اند و اگر ما طرف ایالات متحده را بگیریم، حتی درباره مسئله ای که ما همه می دانیم که حق با ایالات

متحده است، این امر همه کارها را خراب خواهد کرد.»

سیروس غنی: یکی از سودمندترین و مولدترین رابطینی که ما در تهران داشته ایم و همچنین یک

دوست خوب می باشد، ولی بایستی نقاط کور او را نیز در نظر داشت. او از لحاظ اینکه در ارزشهای ما

سهیم است و دانش عمیق و واقعا دائره المعارفی و علاقه به ایالات متحده دارد «طرفدار آمریکاست.» ولی

او همچنین یک ملی گرای لیبرال می باشد و اهمیتی نخواهد داد از اینکه ایالات متحده دستخوش تحقیر

شود. نه تنها فقط در ویتنام بلکه همچنین در خاورمیانه، سیروس یک مکالمه گر واقعی است در بهترین

مفهوم این کلمه، و دارای ذخیره ای از اطلاعات درباره ایران است. او همچنین یک نوع مبادله گر اطلاعاتی

است. بدین معنی که او همیشه در جستجوی اطلاعات درونی است و بدون شک آنرا به دیگران منتقل

می کند بنابراین او از مرحله معینی بیشتر نمی تواند مورد اعتماد واقع شود. از سوی دیگر او به سرعت از

اشخاصی که «خط را به من می دهند» خسته می شود ما در اینکه در محدوده مرزهای معینی واقع شویم

دشواری نداشته ایم، ولی او چنان باهوش است که می تواند از چند قطعه اطلاعات به دست آمده از منابع

مختلف داستانی به هم ببافد. اینجا همچنین فرصت آن به دست آمده است که ارزیابی قبلی خود را که

درباره شهامت جسمی او داده بودم تصحیح کنم. این ارزیابی اشتباه بود. سیروس بدون شک دارای

شهامت اخلاقی است، ولی اساسا یک ناظر بوده و در صحنه سیاسی یک واسطه است. روزی ممکن است

برسد که او در شکل دادن یک ائتلاف ملی مؤثر واقع شود، او بدون شک همه کس را می شناسد و به عنوان

یک مرد با حسن نیت مورد احترام است. او دارای قدرت حافظه فوق العاده ای است، بیش از هر کسی که

من تاکنون شناخته ام. لکنت زبان او بدون شک در نتیجه عقده پدر و فرزندی است، زیرا او پدر خود را به

حد پرستش دوست داشت ولی ظاهرا از طرف پدر مورد سهل انگاری قرار گرفته بود. لکنت زبان او

هنگامی که درباره پدرش صحبت می کند شدیدتر می شود.

سناتور محمد حجازی: این پیرمرد دوست داشتنی که به علت موقعیت وسیعی که از لحاظ رمانهای

مشهور خود داشته بود، از طریق اکثریت به سنا راه یافته است، اساساً یک مرد غیر سیاسی است. پس از

آنکه او مباهات می کرد که مافوق سیاستهای حزبی قرار گرفته است (و حزب ایران نوین و دولت را به طور

خصوصی مورد انتقاد شریرانه قرار می داد)، در اینکه او نه تنها وادار به الحاق به حزب ایران نوین شده عملاً

به رهبری فراکسیون حزب ایران نوین در مجلس سنا انتخاب شد، یک نوع طنزی وجود دارد. بحث

سیاسی با او جنبه بسیار محدود دارد. او هنوز هم داستان می نویسد، ولی این داستانها به سبک قدیم ولی

خوشایند است. پرورش او برای مقاصد سیاسی ارزشی ندارد ولی مرد تو دل برویی است و با ما کاملاً

ص: 370

مناسبات دوستانه دارد. همسر او معلول است ولی آنها خوششان می آید از اینکه کارکنان سفارت را به

چای دعوت کنند.

داریوش همایون: من با داریوش مکالمات جالبی در جریان ماههای اخیر و در ارتباط با به راه

انداختن روزنامه آیندگان به توسط او داشته ام. هرچند او زمینه های جبهه ملی دارد ولی بایستی سوابق

دست راستی او را به خاطر داشت. همایون از خط سیاست خارجی «مستقل» بسیار خشنود است و در

عین حال کاملاً متقاعد است که شاه در ترسش از گرایش اعراب به سرزمینهای عرب زبان ایران کاملاً حق

دارد. از سوی دیگر او یک لیبرال است. او همچنین بسیار مطلب خوانده، با وجدان و باهوش و نویسنده ای

زبردست (از نقطه نظر معیارهای ایران) است. به عنوان رئیس سندیکای روزنامه نگاران وی ممکن است

که در عین حال نفوذ فزاینده ای داشته باشد. همایون که تحصیل کرده آمریکا است (در هاروارد و در پی

بورسی که به توسط بیل میلر برای او فراهم شده بود) علاقمند به حفظ تماس با ما می باشد. من معتقدم که او

بسیار فراتر خواهد رفت. به هر صورت او یک هم صحبت بسیار جالبی است. جبهه ملی یعنی آنچه که از

این جبهه باقی مانده نسبت به او اعتقاد ندارد و او را اپورتونیست و فرصت طلب تلقی می کند ولی به عقیده

من او یک فرد واقعگرا است و می کوشد پیام خود را در محدوده آنچه که اجازه می دهد که پیامی رسانده

شود، برساند.

عزالدین کاظمی: رئیس شعبه حقوقی و قراردادهای وزارتخارجه دارای زمینه جبهه ملی است و مدتی

از خدمت معلق شده بود ولی مجددا به خدمت فراخوانده شد و اکنون دارای موقعیت خوبی است که بیشتر

مرهون ظرفیت زیاد کاری او و درک موارد حقوقی است. او در پشت صحنه برای محدود کردن اجرای

قرارداد مربوط به وضع حقوقی ما تا اندازه ممکن کار کرده است و اخیرا در یک مورد برای متقاعد کردن

دیگران (در وزارت دادگستری) که می خواهند حتی محدودتر باشند به نفع ما کار کرده است. او به هر حال

مردی است که می توان با وی حرف زد. تا زمانی که در سمت کنونی است، می تواند در موارد مصونیت،

مشروط بر اینکه جلب توجه وسیعی نکنند، به ما کمک کند. او خود به نحو نحوست باری گفته است که اگر

یک مورد واقعا مهم، پیش آید، مقامات ایرانی اصرار خواهند ورزید که مرد نظامی مورد بحث آمریکایی را

بازداشت کرده و علیرغم وضع مصونیت او، از او بازپرسی کنند، از این جهت که مجوز قانونی این وضع

مصونیت از نظر حقوقدانان ایران متزلزل است، ما ممکن است ناگزیر شویم برای اینکه مردی مانند کاظمی

را در یک چنین موردی با خود هماهنگ کنیم، کوشش بسیاری به خرج دهیم.

سناتور پرویز کاظمی: اخطار: دماغ او هنوز هم از لحاظ اینکه به ریاست انجمن ایران و آمریکا انتخاب

نشده سوخته است و لیکن او در یک رأی گیری مخفی شکست خورده است تنها چیزی که هست، او به

رأی گیری مخفی اعتقاد ندارد. من از محمود ضیایی کسب اطلاع کردم که او اغلب اوقات و به مدت

طولانی بعد از اینکه دیگران پی بردند که او مجالی برای کسب و افتخار ویژه ای ندارد، از لحاظ اصرار بر

روی خود، موی دماغ این و آن می شود. او یک ضد کمونیست حرفه ای است و اگر به او بستگی داشت رنگ

سیاسی افراطی به انجمن ایران و آمریکا می داد. معذالک او دارای حسن نیت است و باید گاه به گاه از او

تعبیر و تعریف کرد. او همچنین از اینکه برای کارهای دفتر حقوقی خود به دوستان آمریکایی خویش

مراجعه کرده احساس پشیمانی می کند. در مجموع مرد بیزار کننده ای تلقی می شود.

جمشید خبیر: اخطار: بحث درباره مسائل جدی با جمشید که در درجه اول و آخر یک درباری است،

ص: 371

فایده ای ندارد. همسر او مارینا یک کاریکاتور است. آنها زیاد به ضیافتهای این و آن می روند ولی هرگز

برای من روشن نشده است که چرا کسی نمی خواهد آنها را پرورش دهد. ضیافت مشهور آنها در سال

1967 از لحاظ این واقعیت متمایز شد که نیمی از مهمانان آنها دچار مسمومیت حاد شده بودند، ظاهرا

بدین علت که یک مسلمان مؤمن در میان کارمندان خانوادگی آنها از شادی در یک روز عزا چندان دل

خوشی نداشت. خیلی بد شد که خانم خبیر ظاهراً از این مسمومیت جان سالم بدر برد. همسر من و من به

علت تلفظ آلمانی زبان انگلیسی (و همچنین آلمانی) لقب آلمانی «لاندپلاگ» به او داده ایم ولی او یک قلب

طلائی دارد.

محسن خواجه نوری: محمود ضیائی یک زمانی او را به نحوی شایسته هر چند اندکی تیز و تند به

داستان معرفی درباره ملانصرالدین تصویر کرد بدین معنی که ملا روزی به عنوان مزاح به مردم گفت که در

آن طرف شهر سکه های طلا پخش می کنند. هنگامی که مردم شروع به دویدن به آن سو کردند،

ملانصرالدین ناگهان تصمیم گرفت که خود نیز به آن سو بدود «زیرا ممکن بود داستان واقعیت داشته باشد.»

خواجه نوری نمی توانست به عنوان یک معتقد متقاعد شده در حزب ایران نوین باشد. او سابقه ای بسیار

طولانی در کوشش برای ایجاد پلهایی به سوی جبهه ملی دارد و هنوز هم مصدق را تحسین می کند.

معذالک وقتی که او در حزب پیش رفت و در فعالیتهای آن آلوده شد، اعتقادات او دستخوش تغییر گشت و

تاکنون او شاید متقاعد کننده ترین رابطی باشد که ما داشته ایم که می تواند براساس فعالیت خود و

تجربیاتش نشان بدهد که حزب ایران نوین دارای نیروی حیاتی از خود بوده و در کشور ریشه می دواند. در

حالی که مقداری و تا اندازه ای بی مزگی در پیام او وجود دارد، او مردی با حسن نیت است و می تواند

سودمند واقع شود. او اساسا یک مرد باهوشی نیست، ولی به تدریج دارد یک سیاستمدار با تجربه ای

می شود. به عنوان رهبر اکثریت در مجلس، او یکی از پنج نفر مهم در حزب است و باید پرورش داده شود.

همسر او فرانسه را ترجیح می دهد و از طرفداران پر و پا قرص یوگا است و همیشه به طور مبهم ناراضی به

نظر می آید.

عطاءاللّه خسروانی: به عنوان وزیر کار و دبیر کل حزب ایران نوین او مردی است که ما باید او را خوب

بشناسیم ولی شناختن خوب او دشوار است. او انگلیسی تکلم نمی کند ولی فرانسه او به اندازه کافی خوب

است. او یک کارشناس مبتذلات است. درک آنچه که او می گوید بسیار دشوار است زیرا خوشش نمی آید

از اینکه وارد مباحث ویژه شود، گرچه او مورد تنفر وسیع قرار گرفته، معذالک کسی است که باید پرورشش

داد و من امیدوارم که لاری به دیدار از او ادامه داده تا رابطه را هم چنان گرم نگهدارد. خسروانی البته به

سفارت فرانسه نزدیک است (همسر او فرانسوی است) و من این احساس را دارم که فرانسویها از طریق او

و ستوده اطلاعات درونی بیشتری از اکثریت اعضای کابینه طرفدار آمریکا به دست می آورند تا ما.

فریدون مهدوی: او به مرور به طور محسوسی کمتر رادیکال شده است و در حالی که اساسا (درباره

مسائل مربوط به قانون اساسی) در جبهه مخالف قرار گرفته است، اکنون می توان با او درباره سیاست

کنونی بر یک اساس معقولانه تر صحبت کرد. یک بار او به من گفت که اگر شاه به قتل برسد. او بلافاصله به

دانشگاه خواهد شتافت و در آنجا خواهد توانست بر هسته ای از محرکین جبهه ملی حساب کند، که صدها

دانشجو را به حرکت در خواهد آورد و اینها به نوبه خود به بازار شتافته و جمعیتهای بزرگتری را برای

کسب آزادی و برای پیشدستی بر کمونیستها که بدون شک دست به تظاهرات خواهند زد به تظاهرات

ص: 372

خواهد کشاند. اخیرا به نظر می آید که پذیرفته است که رژیم در جهت آزادی بیشتری تحول پیدا کرده است

و چنان با کار خود دلبستگی پیدا کرده است و چنان تحت تأثیر پیشرفت اقتصادی کشور قرار گرفته که

دیگر وقتی برای سیاست ندارد. البته به استثنای اینکه به عنوان یک ناظر تیزبینی باقی بماند. او یک رابط

سودمند و باهوشی است و نسبت به ما دوست خوبی به شمار می آید.

جواد منصور: من یک گزارش بیوگرافی جداگانه ای در مورد او تنظیم کرده ام.

سناتور احمد متین دفتری: اکنون که هم تام گرین (که من می خواستم او را به وی محول) و هم من عازم

هستم، او نیازمند قربانی دیگری در بخش سیاسی خواهد بود. متین دفتری که جذب جاه طلبی خود برای

ریاست اتحادیه بین المجالس شده است، در مقابل هیچ عاملی در برابر نامزدی خود نخواهد ایستاد. او در

انجمن ایران و آمریکا فعالیت داشته و کمکهای زیادی کرده است از نظر موقعیت شناخته شده خود به

عنوان نخست وزیر و وزیر دادگستری سابق نباید نادیده گرفته شود. هر چند او یک حقوقدان است

معذالک ممکن است در امور حقوقی بسیار سطحی قضاوت کند و اخیرا درباره مسائل بین المللی

موضعگیریهایی کرده و ظاهرا هدف آنها جلب توجه پیروان بی طرفی بوده است معذالک او اساسا غربگرا

است. من درباره گزارش وارن و همچنین در مورد مسائل دیگر تبادل نظر طولانی با او داشته ام (او معتقد به

وقوع توطئه است و مدت زمانی مقالات فرانسوی را در این باره جمع آوری می کردم. تملق کلید قلب او

است، او به علت ابتلا به سرطان به دنبال معالجه با اشعه کبالت بوده است. او معتقد است که از مهلکه جان به

در برده، ولی ظاهرا وزن زیادی را از دست داده است.

مصطفی مصباح زاده: اخطار: من مدت زیادی را با مصباح زاده گذرانده ام و او را بسیار مؤدب و

علاقمند به خوشایند بودن و هم صحبتی جالب یافته ام ولی به عنوان یک نماینده مجلس و ناشر روزنامه

ناراحت کننده بود از اینکه تشخیص بدهیم که نمی توان با او درباره آنچه که در مجلس روی می دهد

صحبت کرد (او هرگز در جلسات مجلس حضور پیدا نمی کرد) و همچنین درباره مضمون سرمقاله روزنامه

خود نیز (که او بر آن نظارت نداشت) نمی توانستیم صحبت کنیم چیزی که برای بحث درباره آن علاقه

داشت نهضت رستاخیز ملی بود، مطلبی بیزار کننده و غیر مهم. مع ذالک هر کسی که می خواهد راه دل او را

پیدا کند باید این امر را تحمل کند. نمی دانم که چنین کاری ارزش دارد یا خیر. کارکنان پائین تر نشریات

کیهان تا اندازه ای که این سیاست به وسیله کارمندان دولت تعیین نشود، گیرندگان تصمیمات سیاسی

هستند.

محی الدین نبوی: او خوشایندترین و مولدترین رابط من در وزارت امور خارجه بوده است. ابتدا،

دوایت دیکنسون از اعضای هیئت نمایندگی آمریکا در سازمان ملل متحد او را به من معرفی کرد، زیرا وی

را در اداره چهارم سیاسی بسیار سودمند یافته است. نبوی از همان آغاز نسبت به همان چیزهایی که ما

علاقه مند بوده ایم، علاقه مند بوده است. او غرب گرا است و بدین مفهوم او معتقد به عوامفریبی در سازمان

ملل متحد نیست. او یک روز در سال 1965 محرمانه به من گفت که وکیل نماینده ایران در سازمان ملل

متحد در امتناع از پذیرفتن چین کمونیست (از لحاظ اخلاقی هر چند نه از لحاظ فنی) دستورات را نقص

کرده است. نبوی در دانشگاه تهران درس حقوق (یا روابط بین المللی) می دهد. زبانی که او ترجیح می دهد

فرانسه است. او «مردی است که با او می توان صحبت کرد» ولی در دفترش و به طور غیر رسمی. در نظر اول

انسان او را کمتر از آنچه هست ارزیابی می کند ولی من تصور می کنم که او فراتر خواهد رفت متأسفانه به

ص: 373

نظر می رسد که وی بر روی زندگی دانشگاهی خویش در طی جریان سال تحصیلی 6768 بیشتر تاکید

می کند ولی ما باید بکوشیم تا تماس را با او قطع نکنیم. او مرد باهوش و با نزاکتی است.

احسان نراقی: رئیس مؤسسه پژوهشهای اجتماعی که به صورت یک عامل سیاسی درآمده است.

حکومت (نه تنها ساواک) بلکه همچنین سازمان برنامه از خدمات او استفاده می کند و او در بسیاری از

مسائل اساسی که در کابینه مورد بحث است شرکت دارد. تجربیات ما با او در بحث درباره فرار مغزها

نومیدکننده بوده است، زیرا تاکید او ظاهرا بر تجزیه و تحلیل این مسئله بوده است، تا علاج آن (وی مؤلف

گزارش یونسکو درباره فرار مغزها است که قبل از آنکه نوشته شده باشد به مطبوعات درز کرده است). وی

همچنین آنقدر به انتشار کتابش در این باره علاقمند بوده است که گویی نکات اصلی نظر خود را برای

ایجاد یک هیجان عمومی دیگری، فعلاً برای خود محفوظ می دارد (کتاب او به وسیله مؤسسه انتشاراتی

گالیمار در پاریس منتشر خواهد شد). نراقی که زبان فرانسه را ترجیح می دهد یک هم صحبت جالبی است

و ظاهر پریشان او استتارکننده مغزی است که هم منظم است و هم مجهز به قدرت تخیل. به عقیده من او

یک «عامل ساواک» نیست ولی کاملاً طبیعی است که نمی تواند محرمانه بودن را حفظ کند، زیرا وی مدیون

وفاداری ویژه به ما نیست. او کسی است که باید پرورش داده شود.

مهدی پیراسته: رجوع شود به گزارش بیوگرافی راجع به او که در زمانی که او رئیس انجمن ایران و

آمریکا بود، تهیه شده است، وی یکی از سیاستمداران معدود ایرانی است که آرزوی نخست وزیر شدن را

دارد و معتقد است که سفارت آمریکا می تواند به او کمک کند تا او این سمت را به دست آورد. پیراسته در

عین حالی که به علت تمجید فراوان از خود، تا آن اندازه ای که وقت را تلف کند، خسته کننده است، مردی

است که او را باید به حساب آورد. او دارای ارتباطات وسیع سیاسی است و می تواند کارها را روبراه کند.

دسترسی به شاه دارد و حتی (پس از چند فقره آغاز دردناک) در سمت سفیر ایران به عراق کارهای

برجسته ای انجام داد. نسبت ایالات متحده تمایلات مساعدی دارد. لااقل تا زمانی که هنوز معتقد است که

ما در اینجا سیاستمداران را از پشت صحنه بازی می دهیم.

حسین پیرنیا: من در درباره این مرد یک گزارش بیوگرافی مفصل تهیه کرده ام. او چندان اهمیت ندارد،

ولی به عنوان یک پدیده فوق العاده غیر عادی در حیاط علمی و دانشگاهی ایران و مردی که شهامت

اعتقادات خود را دارد ارزش آن را دارد که گاه به گاه طرف صحبت قرار گیرد. وی همچنین درباره

همکاران خودش در دانشگاه با صراحت و رک صحبت می کند.

امین غنی: نماینده مجلس از سبزوار از جانب حزب ایران نوین. اخطار: غنی ها مردم جذابی هستند و

با شخصیت و خوب می رقصند و میزبانان خوبی هستند، خوب می پوشند و هم صحبتهای خوشایندی ولی

به عنوان رابطین سیاسی، آنها را کاملاً بی فایده تشخیص دادیم. امین غنی از قرار معلوم کار و کسب هایی

در سبزوار دارد. اینکه او چگونه برای یک بار دیگر انتخاب شد، جزو اسرار است، شاید تنها به دین علت

که با همه کنار می آید و هرگز ایجاد دردسر نمی کند. من شک دارم از اینکه او جریان کار مجلس را تعقیب

کند.

هوشنگ رام: رجوع شود به گزارش مفصل بیوگرافی که من در تاریخ می 1967 تهیه کرده ام.

دکتر محمد علی رشتی: او از اینکه هنوز به درجه وزارت در کابینه نرسیده به شدت سرخورده است.

معذالک یک کارمند وفادار حزب ایران نوین است و او شاید از باهوش ترین اعضاء حزب باشد که در عین

ص: 374

حال نسبت به آن اندکی شکاف است. با توجه به زمینه طولانی او در ایالات متحده (با صدای آمریکا، و

سازمان ملل متحد) و همسر آمریکایی، او به هیچ وجه بی میل نیست که با آمریکاییها مراوده داشته باشد و

بایستی پرورده شود، او مرد خوب و با نزاکت و پر کار و باهوشی است ولی اندکی کهنه و فرسوده است. او از

طریق طیف سیاسی و دوره های دو هفته ای تماسهای خود را برقرار می کند. در این دوره ها سیروس غنی

نیز شرکت داشت تا اینکه وی از ندبه هائی که طالبان سرخورده پست و مقام سر می دادند، بیزار شد.

جهانشاه صالح: تنها در مورد یک چیز است که می توان با جهانشاه به تفصیل صحبت کرد و آن خود

صالح است («من» او حد و حصری ندارد) معذالک و در بسیاری از جهات مؤثر است. او مردم را این طرف

و آن طرف می کشاند ولی کارها را رو به راه می کند. او هیچ ترسی از اینکه عده ای را دشمن خود سازد

ندارد و این امر در ایران از جهاتی انسان را تر و تازه می کند. علیرغم این واقعیت که او بود که فرزندان

شهبانو را به دنیا آورد، همسر من که پزشک امراض زنانه است او را یک پزشک سطحی خطرناک تشخیص

می دهد، عیب کار صالح این است که او بیش از اندازه مقید است. مثلاً او دعوتهای به شام را برای یک شب

از چندین محل می پذیرد و آنگاه یا همسر خود را به نمایندگی خود می فرستد و یا اینکه حضور خود را

طبق حالت روحی خود در چندین جا تقسیم می کند. اخیرا معلوم شده است که بین صالح و علم

خصومتهایی وجوددارد. من پول خود را به نفع علم قمار خواهم کرد.

سناتور سید محمد سجادی: او توسط سناتور حجازی به عنوان بانفوذترین عضو سنا به من معرفی شد،

هر چند این توصیف ممکن است اغراق آمیز باشد مع ذلک او یقینا مرد مطلعی است و ناظر دقیقی در صحنه

سیاسی. وی فرانسه تکلم می کند، و بایستی پرورش یابد (... او را می شناسد).

همایون صنعتی: من اخیرا گزارش بیوگرافیک مفصلی درباره او تهیه کرده ام از آنجایی که او از شرکت

در ضیافتها خوشش نمی آید شناختن او دشوار است.

منوچهر شاهقلی: اخطار: ما شاهقلی ها را به علت دوستی نزدیک الیزابت با همسر دانمارکی شاهقلی

که شاید برجسته ترین متخصص بیهوشی ایران باشد، به خوبی می شناسیم. ولی خود وزیر مردی است

بیهوده، چشمان مات و محو او که یک پدیده فوق العاده است و با نگاه به چشمان او یک احساس مات به

انسان دست می دهد و همین پدیده شخص او را توصیف می کند. به نظر نمی رسد که علاقه ای به سیاست

داشته باشد، ولی حتی هنگامی که درباره پزشکی صحبت می کند، اغلب مکالمه را به جوابهای مختصر

بسنده می کند. او به اندازه کافی رفتار دوستانه دارد ولی اجتماعی نیست. او از مواردی است که نشان

می دهد که تربیت آمریکایی لزوما طرفداری از آمریکا را همراه ندارد. او بهیچ وجه علاقه به سیاست او هر

نوع که باشد ندارد. او دوست نزدیک هویدا است. منصور او را وارد کابینه کرد. مدیر ضعیفی است، ولی

جراح پلاستیک درجه یک به شمار می رود.

جعفر شریف امامی: رئیس مجلس سنا و رئیس بنیاد پهلوی و اتاق صنایع و بازرگانی. شاید مولدترین

رابط من اینجا بوده است. علیرغم این واقعیت که ما هرگز در واقع دوستی شخصی نزدیکی با یکدیگر

برقرار نکردیم، او از دیدار من از او هر دو ماه یک مرتبه استقبال می کرد و این دیدارها را به مرور اوضاع

می پرداخت و در جریان آن او بسیار استقبال کننده و با اطلاع بود. مادر موضوع سر و صورت دادن به

مسئله نیابت سلطنت از نزدیک با یکدیگر کار کردیم و طی آن او نقش مهمی داشت. او در نظریات خود

درباره شخصیتهای سیاسی بسیار صریح بود و در بعضی موارد مثلاً در مورد به دست آوردن یک نسخه از

ص: 375

ترجمه انگلیسی کتاب شاه قبل از انتشار برای اینکه به ما کمک کند از حد خود فراتر رفت. من گمان می کنم

علت اساسی اینکه چرا او اینقدر صمیمی و کمک کننده نسبت به من بود، این است که او سوءظن داشت از

اینکه ایالات متحده او را به نحو غیر شایسته ای طرفدار شوروی تلقی می کرد و البته به عقیده من اشتباه بود

و این به علت اقدامی بود که او در مورد پیمان عدم تعرض با شوروی هنگامی که نخست وزیر بود به عمل

آورده بود. او از محدوده خود فراتر رفته است تا نشان بدهد که می خواهد با ایالات متحده همکاری کند و

او می تواند در این مورد سودمند باشد.

مهدی شیبانی: معاون نخست وزیر در کابینه علم. او هنوز از مناسبات نزدیک با علم برخوردار است و

در این رابطه ممکن است سودمند واقع شود، ولی مهدی (که او را دوستان ایرانی او مهدی موس یا مهدی

موش می گویند) اساسا یک مرد با وزنه سبکی است. پذیرائی او پر از اسراف و تبذیر است ولی حرف گفتنی

ندارد هر چند بسیار طرفدار آمریکا است.

محمود ضیایی: از سه سال از چهار سالی که ما در ایران بودیم. او نزدیکترین دوست، و منبع فناناپذیر به

صورتهای فرحبخشی درباره طرز فکر ایرانی و محیط دخلی سیاست ایران بوده است. اگر بر روی دوستی

بین ما دو تا پرده ای از دود افکنده شده است (که مورد پذیرش قرار نگرفت ولی در عین حال نمی توان آنرا

نادیده گرفت) به علت تند و تیزی گاه به گاه خانم ضیائی بوده است، که جذب جاه طلبی خود شده تمایل به

ریا و خدمت به شخص خود دارد، به ویژه هنگامی که اصرار دارد که «کاملاً صاف و پوست کنده صحبت

کند.» محمود متأسفانه کاملاً تحت تسلط او قرار دارد او حساس، سخاوتمند و اندیشمند و پژوهشگر و از

خود انتقاد کننده است که می تواند کشور خود را به اندازه کافی از نظر عینیت تحت توجه قرار دهد. البته این

بدان معنی است که او می تواند درباره اوضاع کشور خود نظر انتقادی داشته باشد (که معمولاً موجب

ناخوشایندی همسرش می شود) و او لطیفه هایی درباره زندگی سیاسی ایران برای ما نقل کرده است که

برای درک سیستم سیاسی کشور برای ما بسیار پر ارزش بوده است. او فراماسیون است، ولی دوست ندارد

در این باره صحبت کند. او همچنین شخصی است که هرگاه و هر جا که مورد لزوم باشد وقت خود را

سخاوتمندانه در اختیار می گذارد و اغلب با من نشسته و دُرُست چیزهایی که من لازم به دانستن داشتم

بحث کرده است. ما نسبت به او ارادت داریم و مدیون او هستیم، زیرا از طریق او بود که ما توانستیم این قدر

درباره ایران بدانیم و ببینیم و درک کنیم.



لیست رابطین ال دبلیو سماکیس

سند شماره (2)

تاریخ : 26 آوریل 1969 6 اردیبهشت 1348

سری غیر قابل رؤیت برای بیگانگان

لیست رابطین ال دبلیو سماکیس

1 سناتور محمد حجازی: یک مرد مسن و مهربان که بیشتر به سفر و ادبیات علاقمند است تا سیاست.

وی یک همدم خوش برخورد است و از موضوعات سیاسی به طور زیاد آگاهی ندارد. مدت زیادی است

که او با مأموران آشنایی دارد و خواستار دوستی با آنها است. او حضور خودش را در مجلس سنا به طور

زیادی مدیون دوستیش با رئیس مجلس شریف امامی می داند، اما این احتمال وجود ندارد که شریف

امامی او را مورد اعتماد خودش بداند. او همدم خیلی مطبوعی است و در مهمانیهای خیلی بزرگ به خوبی

ص: 376

همراهی می کند. سفارت بایستی گاه به گاه با او در تماس باشد. اگر نه به خاطر دلایل دیگر، بلکه به این

دلیل که او به طور زیادی مایل به همکاری با آمریکا است. شماره تلفن 83441.

2 سناتور سید محمد سجادی معاون مجلس سنا: یک چهره قدیمی که به خوبی در مؤسسات معاصر

ایران جاگیری کرده است. او بیشتر از سیاستهای دولت انتقاد می کند مخصوصا آنهایی که در ایران امروز بر

سرکارند و ممکن است تمایل به انحراف در مورد امتیازات ویژه و سودها داشته باشند. او از تجدید

صورتحساب شهری اخیر خیلی انتقاد می کرد و در طول این 3 سال که او را می شناسم، کوشش کرده که

جلوی بیشتر مالیاتهای قانونی را که دولت پیشنهاد کرده بگیرد. سجادی به اندازه دیگر سناتورها در مورد

موضوعات سیاست آگاهی دارد،اما فقط در موارد نادری، او را آینده نگر یافتم. او در مورد آنچه می گوید

خیلی محتاط است و ترجیح می دهد که از بحث در موضوعهای حساس دوری کند. مع هذا، اگر کسی

بتواند اطمینان او را جلب کند، او منبع خیلی عالی از اطلاعات مربوط به صحبتهائی که در پشت صحنه

می شود، می باشد. سجادی خیلی کم انگلیسی صحبت می کند ولی تسلط خوبی به زبان فرانسه دارد.

شماره تلفن 81418.

3 سناتور (خانم) مهرانگیز منوچهریان: (با دکتر حسینی، یک وکیل و زبان شناس که انگلیسی را به

خوبی صحبت می کند ازدواج کرده) وی یک وکیل است و در طرح ریزی برنامه فعالیتهای خانوادگی خیلی

فعال می باشد. او گاهی منبع اطلاعاتی عالی در مورد امور مربوط به زنان بوده است. اما در مورد

پیشرفتهای مهم تر سیاسی در ایران خیلی مناسب نیست. او خیلی به سفارت علاقمند است و برای یک

فردی که فارسی صحبت می کند مشکل نیست که با او تماس برقرار کند. شماره تلفن 33453.

4 سناتور محمد سعیدی: یکی از مفیدترین و سازنده ترین رابطین من بوده است. به عنوان منشی کمیته

دائمی، اجرائی مجلس سنا، از وقایع پشت صحنه مربوط به موضوعاتی که می خواهد در مجلس سنا مورد

بحث قرار گیرد، به خوبی آگاهی دارد. او به رئیس مجلس، شریف امامی، خیلی نزدیک است و از قرار

معلوم سعیدی مورد اعتماد شریف امامی هم هست. سعیدی در مورد امور مربوط به اصلاحات سیاسی

محلی، مخصوصاً در مورد پیشرفتهای حزب ایران نوین و حزب مردم، یک منبع اطلاعاتی بوده است. او

بیشتر علاقمند به امور خارجی است و مع هذا همیشه خود را برای شنیدن پیشرفتهای سیاست خارجی

ایران آماده نگه می دارد. او در موارد متعددی اطلاعات جالبی در زمینه روابط ایران اعراب داده است و

نقطه نظرهائی در مورد طرز تفکر افراد بلند پایه مملکتی، در زمینه اموری شامل روابط ایران و آمریکا،

ارائه داده است. سعیدی مذاکرات آرام و خصوصی را در جایی که موضوعات، مستقل مطرح شوند، ترجیح

می دهد که به منزلش تلفن شود تابه محل کارش. خانم سعیدی عضو مجلس است. با وجود اینکه در امور

مربوط به احزاب جدید ایران آگاهی خوبی ندارد، مع هذا می تواند در زمینه کامل کردن اطلاعاتی که نقدا

در دسترس است کمک کند، وی به خصوص در تشخیص شخصیتها و برخورد عقاید در مجلس مفید

است. خانم سعیدی یک شاعره است و خیلی خوب فرانسه صحبت می کند اما انگلیسیش در حداقل است.

اما سناتور سعیدی انگلیسی را هم به روانی زبان فرانسه صحبت می کند.

5 آقای علی آبتین: کارمند اداری مجلس سنا است، منبع اطلاعاتی با ارزش در مورد کار هر روز

مجلس سنا می باشد، و شخصا تمام سناتورها را می شناسد. مهمتر از همه اینکه او یک «حیوان سیاسی»

است که از وضع جاری و در مورد موضوعات خارجی و محلی آگاه است. او محرم اکثر شایعات سیاسی

ص: 377

روزمره در مجلس سنا است و مخصوصا در حل و فصل درگیریها و مخالفتهای بین سناتورها و دیگر

مقامات دولتی، مورد قبول می باشد. آبتین در رابطه با اطلاعات و کمک، بسیار همکاری می کند و تقریبا

همیشه در اداره اش قابل دسترس ماست او انگلیسی صحبت نمی کند اما به زبان فرانسه تسلط دارد. شماره

تلفن 64851.

6 دکتر حمید کفائی: نماینده مشهد در مجلس و عضو کمیته روابط خارجی است، علاقمند به تماس با

مأموران سفارت آمریکاست. او از افکار مربوط به موضوع سیاستهای خارجی در مجلس آگاهی دارد، اما

به نظر نمی رسد که به هسته مرکزی و افراد سطح بالا که در مورد تعلیمات مربوط به سیاست خارجی اطلاع

دارند دسترسی داشته باشد. به علت اینکه از یک خانواده مذهبی مشهد است در مورد اطلاعات راجع به

دورنمای مذهبی ایرانیها، منبع اطلاعاتی خیلی خوبی می باشد. و در ترتیب دادن تماس با افرادی که در

دولت موضوعات مذهبی را بررسی می کنند مفید بوده است. کفایی انگلیسی نمی داند اما به زبان فرانسه

تسلط دارد. زنش آلمانی است و انگلیسی را خیلی سلیس صحبت می کند و به اندازه کافی فارسی می داند.

شماره تلفن 765661.

7 منوچهر کلعلی: نماینده مشهد در مجلس و تا چند وقت اخیر فرد پیشرویی در حزب ایران نوین بود.

از تحولات سیاسی محلی با اطلاع است، مخصوصاً از وضع و طبیعت حزب، اما به طور زیادی آینده نگر

نیست. در سالهای اخیر، او نیروی محرکه ای در حزب ایران نوین و بعضی موارد ایدئولوگ حزب بوده

است. گفته می شود جاه طلبی او باعث درگیری او با دبیر کل حزب ایران نوین خسروانی شده و او از

سمتش به عنوان دست راست خسروانی در نوامبر 1968 استعفا داده است. از زمان درگیریش با

خسروانی، کلعلی به طور آشکار منتقد حزب ایران نوین شده و در این موارد به مأموران سفارت مطالب

بیشتری ارائه می کند. کلعلی انگلیسی صحبت می کند اما ترجیح می دهد که فرانسه را بکار برد که تسلط

خوبی به آن دارد. خانم کلعلی فرانسوی است، انگلیسی حرف نمی زند ولی فارسی را به خوبی صحبت

می کند. شماره تلفن 756062.

8 دکتر احمد رفیعی: نماینده مجلس از رفسنجان، یک دوست قدیمی که برای اولین بار که او را قبل از

انتخاب سال 1967 مجلس ملاقات کردم، در وزارت مسکن و نوسازی کار می کرد. او دوست نزدیک

نهاوندی، وزیر سابق مسکن و رئیس فعلی دانشگاه پهلوی است. به خاطر همین دوستی، رفیعی اخیرا

توسط نهاوندی به عنوان نماینده شخصیش در مورد موضوعهای مربوط به دانشگاه پهلوی در تهران

انتخاب شد. رفیعی خودش را یک اقتصاددان با تجربه می پندارد و از مکالمات پرت وپلا در مورد اوضاع

اقتصادی ایران لذت می برد. او به شدت از سیاستهای اقتصادی دولت انتقاد می کند و مخالف کنترل شدید

سیاسی که شاه بر ایرانیها اعمال می کند، می باشد. به هر حال این احساسات هرگز از صورت حرف زدن

آنطرف تر نرفته و رفیعی برای تصحیح یا انتقاد از اشتباهاتی که دولت به آن متهم شده کار کمی در مجلس،

انجام داده است. او نسبتا از پیشرفتهای حزب ایران نوین با اطلاع است. اما خود را در مسائل حزبی غرق

نمی کند و مایل هم نیست مسائل با اهمیت احزاب سیاسی ایران امروز را از نظر دور نگه دارد. رفیعی به

اندازه کافی انگلیسی می داند و زبان آلمانی را به روانی صحبت می کند، زنش اصلاً انگلیسی حرف

نمی زند. شماره تلفن 772020.

9 آقای حسام الدین رضوی: نماینده شیراز در مجلس و یکی از دوستان قدیمی من از وقتی در

ص: 378

خرمشهر و زمانی که او نماینده وزارت کار در کنسرسیوم بود، می باشد. او خیلی نزدیک به عطاءاللّه

خسروانی (وزیر سابق کار) است که به طور عمده مسئول انتخاب رضوی برای این دوره مجلس می باشد.

رضوی در طول سالها مکالمات خیلی دوستانه ای با من داشته، ولی به علت وفاداریش به خسروانی، در

مورد مسائل مربوط به حزب ایران نوین حق او را بیشتر از دوستی من رعایت می کند من او را منبع خیلی

مفیدی در مورد اطلاعات راجع به حزب نیافته ام، رضوی مقداری انگلیسی حرف می زند، ولی بیشتر از

آنچه که حرف می زند خودش را در زبان انگلیسی روان می داند. مکالمات مفید با او بایستی به زبان

فارسی باشد. زنش که در وزارت آموزش عالی کار می کند در امور مربوط به زنان خیلی فعال است، و

انگلیسی را به خوبی حرف می زند و یک مترجم خوبی برای همسرش است، خود رضوی دارای جاه طلبی

سیاسی است و تا به حال در خطی عمل نموده که او را به طور محفوظی در رابطه با ایرانیان با نفوذی که

می تواند به او کمک کنند، متصل نگه دارد. از نظر نبوغ کلاً از بهره کمی برخوردار است و مع هذا، احتمالاً

بیشتر از نمایندگی مجلس پیش نخواهد رفت. شماره تلفن 48743.

10 دکتر نصراللّه سبزواری: نماینده مجلس از تهران، خیلی نزدیک به خسروانی می باشد و در مورد

مسائل حزب ایران نوین، کاملاً آگاه است. قبل از انتخابش در مجلس، سبزواری سرمنشی حزب ایران

نوین بود. جایی که او و کلعلی از نزدیک با هم کار می کردند. از زمانی که کلعلی از شغل خود برکنار شد و به

دلیل از چشم افتادن کلعلی، به نظر می رسد که سبزواری بعضی از مسئولیتهای گرداندن روز به روز کارهای

حزب را در دست گرفته است. او نسبتا در بحثهایش راجع به حزب آینده نگر بوده است، اما محتاط است

که اطلاعاتی به مقامات خارجی ندهد که ممکن است خسروانی را گیج و مات زده کند. سبزواری انگلیسی

حرف نمی زند. می توان به وسیله تلفن در مجلس و یا ستاد حزب ایران نوین به او دست یافت.

11 آقای مهدی اکباتانی: در طول سالها یک رابط خیلی مفید و سازنده ای در مجلس بوده است.

اخیرا از مقامش به عنوان مأمور اداری مجلس برکنار شده و در راه بازنشسته شدن است، مع هذا به علت

سالهای طولانی که در مجلس بوده و همچنین آشنایی که با تمام نمایندگان دارد او را یک منبع اطلاعاتی

خیلی خوبی می کند. اکباتانی به طور مطلوبی به کارمندان سفارت علاقمند است و اغلب از محتوای

پیشرفتهای مجلس که علنی نشده است صحبت می کند. اگر چه او منزوی شده است، ولی عاقلانه است که

تماس با او ادامه یابد و برای مراسم رسمی سفارت از او دعوت به عمل آید. او مقداری فرانسه حرف

می زند ولی انگلیسی نمی داند. شماره تلفن 311103.

12 آقای منصور مهدوی: از زمان دبیر کلی بانک بین المللی ایران و در طول سالها در رابطه نزدیکی با

سفارت بوده است. او دارای جاه طلبی سیاسی است و علاقمند بود که در انتخابات سال 1967 مجلس

کاندیدا باشد. اما تا به حال در تحقق بخشیدن جاه طلبیش موفق نبوده است. او نماینده بارز خیلی از

ایرانیهای تحصیل کرده است که از اوضاع سیاسی در ایران انتقاد می کنند، اما کسی است که مقداری متقاعد

شده که در امور تغییری حاصل نمی شود. در چند وقت اخیر، مهدوی تا اندازه ای حامی شاه و سیاستهای

دولت شده است. مع هذا وفاداریش خیلی عمیق نیست و می تواند به آسانی تغییر جهت داده و به موضع

سیاسی حادتری نسبت به گذشته برگردد. خانم مهدوی در دانشگاه پلی تکنیک کتابدار است و منبع

اطلاعاتی خوبی در مورد فعالیتهای دانشجویی آن دانشگاه می باشد. هر دو زن و شوهر انگلیسی را به

خوبی حرف می زنند. شماره تلفن 881538.

ص: 379

13 دکتر حسین فلسفی: قاضی دیوان عالی، به مدت کوتاهی نماینده مجلس بیستم بود که به وسیله

شاه منحل شد. او یکی از سیاستمداران نسل قدیم است که هنوز بر این باور است که در ایران امور توسط

آمریکا گردانده است که هنوز بر این باور است که در ایران امور توسط آمریکا گردانده می شود، او شدیدا از

حکمرانی مقتدر شاه انتقاد می کند و متقاعد است که فساد در ایران به بالاترین مرحله خود می رسد. به نحو

شدیدی به سیاست علاقه دارد. فلسفی در پی همراهی با مأموران سفارت است و مشتاق است که در مورد

اوضاع سیاسی ایران بحث کند. او از حقایق سیاسی ایران به دور است اما در مورد اطلاعات مربوط به امور

قضایی و لوایح مطروحه در دیوان عالی کاملاً مفید است. فلسفی کمی انگلیسی صحبت می کند، اما به

سرعت صحبت خود را، اگر با کسی که خود را مسلط به زبان انگلیسی می داند گفتگو کند، به فارسی بر

می گرداند. شماره تلفن 334484.

14 دکتر احمد فلسفی: (برادر دکتر حسین فلسفی قاضی دیوان عالی که در مجلس بیستم نماینده

بوده) جراح است که در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران درس می دهد. فلسفی هرچند گاهی اطلاعاتی

راجع به اوضاع دانشجویی در دانشگاه تهران ارائه داده است. او دکتر عدل (دبیر کل حزب مردم) را

می شناسد و گاهی اطلاعات مفیدی در مورد پیشرفتهای حزب مردم داده است فلسفی علاقمند به سیاست

است اما نه به اندازه اشتیاق برادرش. او مصمم است که در مورد اوضاع سیاسی ایران واقع بین تر باشد، اما

مانند بیشتر ایرانیها در مورد نفوذ آمریکا در پیشرفتهای ایران به طور اغراق آمیزی سخن می گوید، دکتر

فلسفی انگلیسی را به خوبی حرف می زند. زنش مقداری انگلیسی می فهمد. شماره تلفن 65650.

15 آقای پیشوائی: از وزارت دادگستری، مسئول امور شوراهای حکمیت و برنامه های وزارت

دادگستری است. او فردی است که در زمینه پیشرفتهای این وزارت خانه اطلاعات آینده نگری ارائه

می دهد. او انگلیسی حرف نمی زند. شماره وزارت دادگستری داخلی 288.

16 آقای محمود طلوعی: یکی از روزنامه نگاران خوب ایران است که انتظار می رود به سطوح

بالاتری در زمینه اطلاعات عمومی منتقل شود. او فکر سریع الانتقال و تحلیلگری دارد و یک خواننده

علاقمند تفسیرهای مطبوعات خارجی است. سمتش به عنوان نویسنده تفسیرهای خارجی در ارگان

حزب ایران نوین است (ندای ایران نوین)، که به او اجازه دستیابی به تفکرات، مقامات بلندپایه حزب در

مورد امور بین المللی را می دهد. او همچنین تا سطح معینی خود را در جریان پیشرفتهای حزب قرار

می دهد، اگر چه او خود فردی شیفته حزب نیست. طلوعی به زودی شغل دومی به عنوان بررسی کننده

بولتن اطلاعاتی که به وسیله دولت برای استفاده مطبوعات ایران منتشر می شود، خواهد داشت. در این

موقعیت او فرصت دستیابی به مباحث پشت پرده ای را که مشخص می کند چه چیزی باید و چه چیزی

نباید به وسیله دولت منتشر شود، خواهد داشت. طلوعی در ارائه مطالب و عقاید و کمک به نوشتن مقالات

عمیق مربوط به امور بین المللی خیلی فعال و قدردان بوده است. او انگلیسی را به خوبی می نویسد و

می فهمد اما در مکالمه دچار اشکال می شود. فرانسه را به راحتی حرف می زند، مأموران مطبوعاتی

سفارتهای متعدد در تهران همیشه به دنبال او هستند، مخصوصا شورویها و اسرائیلی ها. شماره تلفن

332214

17 دکتر حسام غفاری: کارمند روابط عمومی در شرکت IOOC (احتمالاً یکی از شرکتهای نفتی که

در ایران کار می کردند. مترجم) است. من او را به مدت 6 سال از زمانی که در خرمشهر بود می شناسم در آن

ص: 380

موقع او در قسمت روابط عمومی پالایشگاه آبادان مشغول بود و در این موقع او منبع اطلاعاتی خیلی

خوبی برای کنسول بود. خیلی متظاهر و دوستانه است، غفاری فرد خیلی خوبی است زیرا می تواند افرادی

را به مقامات ایرانی معرفی کند. او افراد زیادی را می شناسد و ادعا می کند که عملاً با هر خانواده

برجسته ای در ایران رابطه دارد. اگر چه این ادعا به طور واضح اغراق آمیز است، اما او درست گفته و در

کارش مفید است. او زبان انگلیسی را به خوبی صحبت می کند و خیلی به آمریکاییها علاقمند است. تلفن

881383.

18 دکتر امیر بیرجندی: از وزارت آموزش و پرورش، منبع خیلی عالی برای کسب اطلاعات در مورد

وضع در مورد وضع آموزش به طور عمومی در ایران است، مخصوصاً در قسمت ادبیات. او پدر زن سروان،

بی. هوز (قسمت مستشاری) می باشد و اوقات زیادی را در آمریکا گذرانده است. بیرجندی در ارائه

نظریاتش خیلی رک گو است و معمولاً نیز کنایه و طنزی را قطع می کند تا نکات ضروری هر مشکلی را

تشریح کند. مع هذا مقداری تمایل به درازگوئی در او وجود دارد که او را از مسئله پرت می کند ولی معمولاً

با یک سیخونک ملایم او به مسئله اصلی باز می گردد. تلفن 38391.

19 آقای حسین فرهودی: رئیس شورای شهر (انجمن شهرداری) تهران می باشد و به یک رابط مفید

تبدیل شده است. وقتی انصاری وزیر کشور بود فرهودی مانند یک ساعت کند، در وزارت بود که برای

چریدن اخراج شد (دیگر به درد کار کردن نمی خورد مترجم). مدت کوتاهی قبل از سقوط انصاری (و

شاید به فال نیک گرفتن از چشم افتادن وزیر سابق) فرهودی در شورای شهر تهران انتخاب شد و بعداً به

عنوان رئیس این شورا برگزیده شد. فرهودی که خیلی به سفارت آمریکا علاقمند است باید منبع

اطلاعاتی عالی در زمینه امور شهری باشد. او نظر مبالغه آمیزی از نفوذ آمریکا در امور ایران دارد، اما از

آنجایی که او با حسن نیت داشتن نسبت به سفارت به خود نیروی جدیدی می دهد، می تواند در رابطه با

منافع ما مفید باشد. فرهودی کمی انگلیس می داند، ولی فرانسه را به خوبی صحبت می کند. دخترش، خانم

فرسود، یک دختر جوان دلپسند است که به عنوان منشی در سفارت کانادا کار می کند و شوهرش در

سازمان برنامه کار می کند. شماره تلفن 622845.

20 دکتر فیروز بهرام پور: معاون رئیس دانشگاه تهران، رضا، یک جوان تحصیلکرده آمریکا و یک

ایرانی مجرد است که اخیرا به ایران برگشت تا مطالبی را برای رساله اش جمع آوری کند. اما بعدا به طور

قابل توجهی آنقدر تحت الشعاع پول و شخصیت شغلی جدیدش قرار گرفت که در تهران ماند حداقل فعلاً

مانده است. نزدیکی او به رئیس دانشگاه نشانگر این است که او دسترسی به اطلاعات داخلی امور

دانشگاهی دارد. مع هذا تاکنون خود را آنقدرها هم باهوش و زرنگ نشان نداده است که موضع داخل

دانشگاه را تشریح کند. سالهای زیاد غیبت او در ایران در بعضی از قضاوتهای سیاسی ساده ای که عادتا

انجام می دهد، مخصوصا در مورد امور دانشجویان منعکس شده است. به هر حال، در طول زمان، بهرامپور

ممکن است که ثابت کند نظریه بالا خیلی تند بوده و یک منبع مفید از آب در آید. حداقل او در سمتی

خواهد بود که می تواند اطلاعات رئیس دانشگاه رضا را ارزیابی کند و شاید بتواند جای خالی معلومات

سفارت را که مربوط به اطلاعات واقعی در مورد دانشگاه تهران است پر کند. شماره تلفن 40610.

21 دکتر شهمیرزاده: یک فرد تحت الحمایه انصاری وزیر سابق کشور است که وقتی که انصاری

مسئول ( KWPA ) در خوزستان بود با وی از نزدیک کار کرده است، و در وزارت کشور برای انصاری به

ص: 381

خوبی کارکرد. وقتی که انصاری کار خود را در وزارت کشور از دست داد شهمیرزاد هم، به دنبال آن، ورقه

اخراجش را دریافت کرد. او حالا به وسیله بانک بین المللی توسعه صنایع ایران به استخدام در آمده است،

جایی که او دوستان زیادی در بین جوانان، با نبوغ تکنوکرات ایرانی که تجارت روز به روز ایران را

می گردانند، دارد. آیا انصاری به سر کار خودش بر می گردد؟ (که این هم تا چند سال آینده امکان پذیر

نیست) اگر برگردد شهمیرزاده مطمئنا یکی از آن افرادی است که به سرعت تا یک مقام مسئول صعود

خواهد کرد شهمیرزاده، که یک مترقی واقعی با استعداد اداری تأیید شده می باشد، توجه مداوم کارمند

سفارت را برای خود ضمانت می کند. او به خوبی علاقمند به آمریکاییهاست و دارای یک شخصیت خیلی

دوستانه و جذابی است. او در خلال انتخابات مجلس و انتخابات شورای شهر، وقتی که سفارت برای

ارزیابی انتخابات احتیاج به اطلاعات داشت، خیلی مفید بود. او انگلیسی را به روانی حرف می زند.

22 خانم ناهید بیات: یک روزنامه نگار روشنفکر جوان است که مقالاتش به انگلیسی در کیهان

اینترنشنال چاپ می شود. او نه تنها یک دوست زیبایی است بلکه یک گزارشگر خیلی عالی می باشد. او

فکری جستجوگر و روحی به اندازه کافی حریص در پیدا کردن حقایق برای مقالاتی که می نویسد، دارد.

در انگلستان تحصیل کرده است، مع هذا به اندازه قابل توجهی علاقمند خوبی نسبت به آمریکاییهاست و

برای من از نظر درک دورنمای محلی ایرانیان خیلی مفید بوده است. خانم بیات در محدوده ایرانیهای

جوان تحصیلکرده در خارج به خوبی مشهور است و ما را به بعضی از دوستان خیلی با استعدادش معرفی

کرده است. به طور واضح او یکی از آن افرادی است که بایستی پرورش داده شود. برای اینکه او یقینا در

زمینه روزنامه نگاری ترقی خواهد کرد. او انگلیسی را به خوبی حرف می زند و یک دوست خوش برخورد

است. شماره تلفن 771089.

23 آقای داریوش همایون: از روزنامه آیندگان که در خلال سالهای زیادی در نظر کارمندان سفارت

معروف بوده است. او بدون شک یکی از روزنامه نگاران جوان و با استعداد ایرانی است. او بدون شک و به

طور قابل توجهی از داشتن شهرت در محدوده ایرانیهای جوان «ملی گرا» لذت می برد. به نظر می رسد که

همایون این طور انتخاب شده که خیلی زیاد از صحنه سیاسی ایران دور شود مخصوصا حالا که دریافتن

مقامی برای خودش در این تأسیسات موفق شده است و بدون این مقام خسارت جبران ناپذیری به

شخصیت خود به عنوان یک متفکر مستقل خواهد زد. در سالهای اخیر، مخصوصاً از زمانی که همایون در

روزنامه صبح و جدید آیندگان شروع به کار کرده به نظر می رسد که در رابطه اش با سفارت فاصله بیشتری

گرفته است. برای مثال در خلال سال گذشته دعوتهائی که برای مراسم رسمی سفارت از وی به عمل آمده

بدون جواب مانده است. با وجود این، او به طور واضح بایستی از جمله کسانی باشد که در لیست دعوتی

سفارت باقی بماند چرا که او به طور قطع وزیر مطلوبی است و می تواند یک روزی تا حد نخست وزیری

برسد. تلفن آیندگان

24 دکتر خسروان بهران (خسرو بهراوی): وقت تلف کردن است. در حالیکه علاقه خیلی زیادی به

آمریکاییها دارد هیچ گونه مقام مسئولیت اداری را قبول نمی کند و در بین ایرانیها شناخته شده نیست. و

مانند کنه به هر کدام از مأموران سفارت که زمانی از روز را به او اختصاص می دهند، می چسبد، با گذراندن

تحصیلات، او یک اقتصاددان می شود، بهران معمولاً در اطراف انجمن ایران و آمریکا می گردد، جایی که او

یک جو پر اهمیت و پر آب و تابی را بوجود می آورد. او یک برادر در قسمت دادگاه نظامی دارد که می تواند

ص: 382

رابط با ارزشی باشد و بهران بدین علت که چنین تماسی با او، اثر منفی در کارش می گذارد از معرفی او به

مأموران سفارت احتراز می کند. خود بهران نظریات فانتزی بیخودی در مورد اوضاع سیاسی ایران دارد.

او فردی است شناخته شده که تمام وقت اداری مأموران سفارت را در حین انجام مراسم رسمی اشغال

می کند. به غیر از اشتیاق او در کمک به مأموران سفارت که علاقه به شکار دارند، ژ هیچ چیز برای عرضه

کردن ندارد. شماره تلفن 36132.

25 دکتر منوچهر دره شوری: یک قشقایی جوان است که در تهران و در اداره ABM کار می کند. او

تمایل خیلی خوبی به آمریکاییها دارد و عاملی بوده است که ترتیب سفر مأموران سفارت را که مایل به

شرکت در مهاجرتهای ایلی بودند می داد، و منبع اطلاعاتی خوبی در امور مربوط به ایل قشقایی بوده است.

نقطه نظرهایش البته بر پایه روابط بین ایل قشقایی و دولت است، اما وقتی که انگشت روی حقایق گذاشته

می شود، بعضی اوقات اطلاعات خیلی مفیدی ارائه می دهد. به نظر می رسد که او در رابطه اش با مأمورین


سفارت خیلی محتاط است و از نظر سیاسی به اندازه کافی هوشیار است که حدودی را که یک خارجی

می تواند برای افراد قبیله اش همدردی کند، تشخیص دهد، دره شوری انگلیسی را به خوبی صحبت

می کند. شماره تلفن 60087.

26 آقای خسرو اقبال: وکیل مجرد و برادر شخص معروف تر، منوچهر اقبال است، در مواقعی ثابت

می شود که رابط با ارزشی نیست. او از جدیدترین حقه بازیهای سیاسی که در سطوح بالای دولت صورت

می گیرد، خیلی خوب مطلع است و به نظر می رسد که از هیجان زده کردن کارمندان سفارت با چنین

معلومات و آگاهیهای «سری»اش، لذا می برد. اقبال، فردی زیرک و باهوش و همچنین خیلی حساس

است که به آسانی خاطرش آزرده می شود، از آنجایی که اقبال مانند یک سیم زنده ارتباطی است که افکار

و صحبتها را به دوایر بالای مملکتی می برد، در اطمینان کردن به او، فرد بایستی خیلی خیلی محتاط باشد.

او مقدم بر هر مزیتی یک آدم پر حرف است و بنابراین هم مفید است و هم خطرناک. وقتی که از او دعوت به

عمل می آید او بدون هیچ تغییری یک ربع تا نیم ساعت زودتر از وقت معمول پیدایش می شود. اگر کسی

تمایل به صحبت محرمانه دو نفری قبل از رسیدن دیگر مهمانها دارد، بهتر است که برای کارت دعوتش

وقت زودتری از ساعت شروع دعوت را انتخاب کند. شماره تلفن 43492.

27 دکتر عابدی: عضو سابق حزب توده که رابطه اش را با کمونیستها در اواخر سال 1940 قطع کرده

و به حزب سوسیالیست خلیل ملکی پیوست، در دانشکده فنی (مهندسی) دانشگاه تهران درس می دهد، اما

هیچ کدام از تمایلات ضد شاهی خود را از دست نداده است. او منبع اطلاعاتی مفیدی در مورد نظریات

مخالفین به طور عام می باشد و گاهی هم دیدگاههای خوبی از اوضاع داخلی دانشگاه تهران ارائه داده

است اگر چه یک ملاقات محتاطانه در خانه اش برای معرفی من به «رضا شایان» رهبر سوسیالیستها که

اخیرا از زندان آزاد شده بود، صورت گرفت، اما من اغلب اوقات عابدی را در خانه رحمت اللّه مقدم دیده ام.

عابدی انگلیسی صحبت نمی کند ولی فرانسه را به خوبی و آلمانی را کمی صحبت می کند. تماسهای زیاد با

او تحت شرایط کنونی ایران به خاطر سوابق سیاسیش و به خاطر اینکه آنچه را که او می خواهد بگوید

می توان از مقدم که گذشته سیاسیش چندان خراب نیست شنید، هم مفید نیست و هم اینکه مورد علاقه

نمی باشد.

28 آقای مهدی ابراهیمیان: بهترین معمار ایران، که هتل شاه عباس در اصفهان را، طراحی کرد. او در

ص: 383

بین ایرانیهای جوان حرفه ای تحصیلکرده خارج از کشور خیلی معروف است. تحصیلکرده فرانسه است.

مع هذا از دوستی با آمریکاییها هم لذت می برد و بعضی اوقات چیزهای جالبی برای گفتن در مورد اوضاع

جاری ایران که منعکس کننده عقاید ایرانیهای جوانی است، که به خوبی در رشته انتخابی خودکار می کنند،

دارد. او در حال حاضر مشغول کمک به دولت ایران برای آماده کردن یک نمایشگاه ایرانی در مسکو است

و در برنامه است که در رابطه با این پروژه سفرهای متعددی به مسکو بکند. او نسبتاً زبان انگلیسی را

می داند ولی زبان فرانسه را به خوبی صحبت می کند. زنش انگلیسی را می داند ولی زبان فرانسه را به خوبی

صحبت می کند. زنش «ویولت» که یک دکوراتور داخلی است به او در کارش کمک می کند. او (زنش)

انگلیسی را به خوبی حرف می زند. با آنها می توان از طریق خانم (دوشیزه) بیات و یا دوشیزه فریدنی

تماس گرفت.

29 دکتر حمید عنایت: اقتصاددان جوان و استاد در دانشگاه است. او در حال حاضر با داشتن بورسیه

در آمریکا به سر می برد ولی تا 6 ماه دیگر به ایران برمی گردد. او و زنش، آن، جامعه شناس و متولد

انگلیس، دوستان نزدیک هدا (احتمالاً هدایت اللّه متین دفتری مترجم) و مریم متین دفتری هستند و همان

طرز فکر و عقاید مربوط به جبهه ملی را در مورد طریقه ای که شاه مملکت را اداره می کند، دارند. عنایت در

مورد آنچه که می گوید خیلی محتاط است چرا که از قرار معلوم او مایل نیست که لطمه غیر ضروری به

موقعیت تدریسیش در دانشگاه بخورد. او خیلی روشنفکر و دوست خوش برخورد و شوخی است. شماره

تلفن 43932.

30 دکتر ملک منصور اسفندیاری: نماینده مجلس از سیرجان و عضو حزب مردم که برای این حزب

چند سال قبل توسط وزیر دادگستری، اعلم، به کار گرفته شد. او در مورد امور حزب شخص چندان

علاقمندی نیست اما در مقامی هست که بداند گردانندگان حزب چه کرده اند و عکس العمل افراد پارلمانی

حزب مردم چیست. او با مأموران سفارت آمریکا رفتاری دوستانه دارد. اما تا به حال اشتیاقی به دعوت از

جانب ما و یا اینکه تماس از طریق دعوت خودش، نشان نداده است. در آمریکا آموزش دیده و تقریباً از

نظر رفتار متین و هوشیار است، اسفندیاری می تواند منبع اطلاعاتی مفیدی در آینده باشد. او انگلیسی را

به خوبی حرف می زند و با او می شود در مجلس تماس گرفت.

31 آقای عباس اسلامی: یک تاجر ثروتمند و عضو سابق مجلس است و در اواخر سالهای 1940 و

اوایل 1950 در امور سیاسی خیلی فعال بود و روزنامه استانی «زبان ملت» را در مازندران انتشار داد. با

وجود ثروتش اسلامی نا آرام و ناخشنود است زیرا که او از نداشتن یک مقام دولتی بالا رنج می برد. او در

حال حاضر قصد گرفتن یکی از صندلیهای مجلس سنا را دارد. ممکن است که او با پولش قادر باشد

راهش را به مجلس باز کند. او از نظر اوضاع سیاسی مطلع خیلی خوبی نیست، در واقع او می خواهد که

تقریبا، کاملاً ناآگاه باشد. با وجود این او علاقمند است که تماسش را با مأموران سفارت آمریکا حفظ کند

و این تماس را ادامه دهد. من و همسرم در مواقعی از دریافت هدایای گرانبهای او خیلی خجالت زده

شده ایم. ما سعی کرده ایم که او را از بین کار باز داریم، اما سودی نداشته و هدایای معتدلتری به ما داده شده

است. او و زنش آدمهای خوبی هستند و منظور بدی ندارند، اما این هدایا می تواند به پول تبدیل شود که

احتمالاً خیلی از مأموران سفارت مایلند که این کار را نکنند. شماره تلفن 850262.

32 خانم (دوشیزه) فرزین فریدنی: یک وکیل جوان که در انگلستان تحصیل کرده است، به عنوان یک

ص: 384

محقق کتابخانه ای در مؤسسات مطالعات بین المللی دکتر گنجی کار می کند. او ذهنی روشن و باهوش دارد

که در قسمت خوبی از مؤسسه در این موقع از آن استفاده می شود، در جایی که تحقیقات در مورد منطقه

خلیج فارس متمرکز شده است. دوشیزه فریدنی، با چند نفر دیگر اخیراً تحقیقاتش را به در خواست دولت

در مورد رودخانه شط العرب، مرز بین ایران و عراق کامل کردند، و قبل از اینکه موضع مجلس سنای ایران

در مورد این موضوع روشن شود، نتایج این تحقیقات اخیرا به وسیله معاون وزیر امور خارجه «افشار» در

بیانیه ای عمومی منتشر شد. او دوست خیلی نزدیک دوشیزه بیات و خیلی از جوانان روشنفکر ایرانی

تحصیلکرده در انگلیس است. خانم فریدنی که با چشمانی ضعیف و ظاهری نه چندان جذاب، امکان دارد

هر کسی را از خود دور کند، شخص خیلی جالب و روشنفکری است. او باید قادر باشد که سؤالات خیلی

زیادی را در رابطه با ایران و امور مربوط به ایران پاسخ دهد و یا حداقل می تواند در مورد سؤالات تحقیق

کند و جوابهای مفیدی بدهد: شماره تلفن 755665.

33 دکتر هدایت اللّه متین دفتری: نوه قهرمان جنبه ملی مصدق، است، رابط خیلی مفیدی در مورد

تحولات در جناح مخالف است. او فکر خوبی دارد و علاقه زیادی به سیاست داشته روابط خیلی خوب با

عناصر مخالف ایرانی دارد. با وجود سوءتفاهم در مورد حمایت آمریکا از شاه متین دفتری به نظر می رسد

که به آمریکاییها علاقمند است. مانند خیلی دیگر از رقیبان ایرانیش نااطمینانی عمیقی نسبت به انگلیسیها

دارد با وجود این آنها را ستایش می کند. فعالیتهای او به وسیله مقامات تحت نظر است ولی حداقل از

تماسهایش با مقامات سفارتهای خارجی در سالهای اخیر جلوگیری نشده است. احتمالاً عاقلانه نیست

که بیشتر از حد مورد لزوم با او ملاقات به عمل آید چرا که او از رابطه اش با سفارت آمریکا برای مقاصد

سیاسیش استفاده نمی کند. گزارشهائی وجود دارد که او آنچه را که در مواقعی به وسیله مأموران سفارت

آمریکا به او گفته شده تعریف نموده تا مقامات ایران را در مورد مقاصد دولت آمریکا در ایران نگران کند. به

هر حال او و زنش مریم، دوستان دلپسندی هستند. به ویژه زنش که از شخصیتی صمیمی برخوردار است.

او در نظریات سیاسی شوهرش با او همفکر است و در مواقعی هم حتی بیشتر از هدا (دوستان نزدیکش او

را به این نام می شناسد) (نام خودمانی هدایت اللّه متین دفتری)، در مورد این نظریات احساساتی است.

تلفن 64757.

34 دکتر س نظام مافی: یک پزشک با مطب خصوصی می باشد، که از نسل یک خانواده بر جسته

ایرانی است. پدر بزرگش (نظام السلطنه) در سیاست خیلی فعال بوده و در زمانی پست نسبتاً مهمی را به

عنوان استاندار قسمت جنوبی ایران به عهده داشته است. نظام مافی علاقمند به سیاست است و نماینده

خارجی ایرانیهای جوان حرفه ای است که زیاد از اوضاع جاری ایران خوشحال نیستند اما چون به اندازه

کافی در آسایش زندگی می کنند این مخالفتها را نادیده گرفته و اوضاع جاری کنونی را می پذیرد. خانم

نظام مافی در حال حاضر مشغول تحقیق در مؤسسه مطالعات بین المللی دکتر گنجی است، مقاله ای را در

مورد کویت به پایان رسانده است. هر دو زن و شوهر که انگلیسی را خیلی عالی صحبت می کنند و

مجموعه ای از دوستان خیلی جالبی دارند. آنها خیلی زیاد طرفدار آمریکاییان هستند و آن دوستی در

عقایدشان که به نظر من مانند نظریات بیشتر افراد معاصرشان است، منعکس شده است. شماره تلفن

48945.

35 آقای اردشیر مولوی: یک مهندس جوان تحصیلکرده آمریکا در کمپانی پتروشیمی به طور زیادی

ص: 385

علاقمند به سیاست است، اما در انتخابات 1967 در احراز نمایندگی شهر خود «میانه» در مجلس، که از

جانب حزب مردم کاندیدا بود، شکست خورد. او یک عضو کمیته مرکزی حزب مردم است و آگاهی خوبی

در مورد تحولات حزب دارد. او به طور خیلی خوبی در انتقال نظرات شاه در مورد حزب مردم که توسط

دبیر کل حزب مردم، عدل، اظهار شده و تا آنجا که در رابطه با اعضای حزب است برای ما مفید بوده است.

زنش «شیرین» یک دختر بختیاری است که به تیمور بختیار معروف، وابستگی دارد. برخلاف شوهرش به

مسائل سیاسی بی علاقه است. اما به هر حال یک دوست خوب و صمیمی است. هر دو، اردشیر و شیرین

انگلیسی را به خوبی حرف می زنند و دوستان نزدیک و شخصی شده اند. شماره تلفن 622480.

36 مهندس رحمت اللّه مقدم: یک مهندس کشاورزی است که از نخست وزیر سابق علی امینی

پشتیبانی می کند و فردی است که به طور محکم بر این عقیده است که شاه بایستی سلطنت کند و نه

حکومت. اگر چه او خودش عضو جبهه ملی ایران نیست، اما در بیشتر نظریات افراد جبهه ملی سهیم است

و در ارتباط مستقیم با بعضی از رهبران جنبش جبهه ملی می باشد. در طول 3 سال گذشته او منبع اطلاعاتی

بی ارزشی در مورد فعالیتهای مخالفین بوده و به طور خاصی در مورد انتقال خبرهای فعالیتهای امینی مفید

بوده است. مقدم خیلی به مأموران سفارت آمریکا علاقه دارد و اغلب در برنامه های رسمی انجمن ایران و

آمریکا حضور می یابد. او بیشتر مانند افراد معاصرش، نظر میانه رویی نسبت به اوضاع سیاسی محلی ایران

دارد، اگر چه او هم از بعضی برداشتهای عمیق و اشتباه در مورد نفوذ آمریکا بر روی شاه رنج می برد. مقدم

به طور خاصی، در معرفی من به مخالفین مفید بوده و این کار را آنقدر با احتیاط و مهارت انجام داده که

شرمندگی برای احزاب در این رابطه به وجود نیاید. او انگلیسی را به اندازه کافی صحبت می کند و فرانسه

را به خوبی حرف می زند. او بیشتر ترجیح می دهد که فارسی صحبت کند و من در مواقعی که مباحثات به

زبان فارسی صورت گیرد، او را منبع حیاتی مفیدی یافته ام. همسرش از وابستگان وزیر دادگستری اعلم

است، اما در نظرات سیاسی شوهرش سهیم است. او (همسرش) بعضی اوقات در مورد قانون اساسی

مشروطه بیشتر از شوهرش دچار احساسات می شود، مخصوصا از این موضوع رنج می برد که از دادن

مقام بالا به شوهرش در دولت به خاطر نظرات سیاسیش جلوگیری شده است. شماره تلفن (1)770225.

37 آیت اللّه قدسی: یک رهبر مذهبی، که مدت طولانی است که با مأموران سفارت آمریکا تماس

محرمانه دارد. موضوع او در خط باریکی بین دولت و روحانیت ضد دولت است. در حالی که بدین معنی

نیست که او یک «ملای آرام» است، او همچنین به اندازه مخالفین تندرو مثل خمینی، قمی و میلانی روحیه

تندروی ندارد. او سفرهای متعددی به مراکز مذهبی در ایران می کند، گاهی به نجف در عراق می رود جایی

که او همکلاسی سابقش، خمینی را ملاقات می کند. او رابط مفیدی برای اظهار نظر در مورد روحانیتی که

در ایران از نظر سیاسی مصون بوده و همچنین در مورد عملکردهایی که دولت در مقابل این روحانیت

دارد، می باشد. او مشتاق به حفظ تماس با سفارت بوده و به سرعت بعد از یک قرار تلفنی می توان با او در

خانه اش ملاقات کرد. تلفنهای او نبایستی از طریق دستگاه تلفن مرکزی سفارت باشد و کارمند سفارت

نبایستی خود را با نام معرفی کند. او از قرار معلوم از روی لهجه می داند که چه کسی به او تلفن می کند و

وقتی مناسبی را برای ملاقات قرار می دهد. اتومبیل افراد (مأموران) بایستی چند بلوک دورتر از خانه اش

که در خیابان فروردین، کوچه دانش شماره 17 قرار دارد، پارک شود. قدسی نظریات مبالغه آمیزی در

1- این فرد همان رحمت الله مقدم مراغه ای است.
ص: 386

مورد نفوذ آمریکا در ایران دارد و گاهی اوقات مأموران سفارت را با این تقاضای آشکار که دولت آمریکا

از نظر مالی از روحانیت برای «جنگ بر علیه کمونیسم در ایران» حمایت کند، گیج کرده است. احتمالاً

بهترین فرض مسلم این است که ساواک از ملاقاتهای بین قدسی و مأموران سفارت آگاه است و در مورد

آنچه که گفته می شود باید خیلی محتاط بود. قدسی پر حرف است و معمولاً مباحثات را یک جانبه به دست

می گیرد. سؤالی چند که در جای مناسب پرسیده شود معمولاً اطلاعات مفیدی را به دست می دهد و این

موضوع ادامه تماسها را سودمند می کند. قدسی هیچ انگلیسی صحبت نمی کند و بدبختانه تمایل دارد که

وقتی فارسی صحبت می کند لغات پیچیده عربی را به کار برد. او، بی میل نیست که برای فهم بهتر شنوندگان

جملات را تکرار کند. آقای روس به او معرفی شده است. شماره تلفن 65276.

38 خانم هما(روحی) سرلاتی: به وسیله شاهزاده اشرف برای اداره سازمان زنان ایران برگزیده شد.

او یک اقتصاددان لایق با داشتن تجربه کاری زیاد در بانک مرکزی است، خانم (که تحت نام قدیمیش

روحی کار می کند) در دمیدن روح به سازمان زنان خیلی فعال بوده است. او منبع اطلاعاتی خیلی عالی در

تحولات امور مربوط به زنان است و مشتاق به ملاقات با آمریکاییهاست. او انگلیسی را خیلی عالی حرف

می زند و سعی می کند که بر شوهرش که یک معلم متواضع با معلومات کم انگلیسی تسلط یابد. خانواده

سرلاتی مدت 3 سال است که همسایه و دوستان خصوصی ما هستند، سفارت کارش را در رابطه با تماس

با او که باهوش و فعال و به نظر مستعد برای احراز مقامهای با مسئولیت است، به خوبی انجام خواهد داد.

39 دکتر رضا شایان: رهبر سوسیالیست که با خلیل ملکی به زندان رفت، همچنان مخالفت شدید

حکومت شاه باقی مانده و به نظر می رسد که در ارائه نظراتش به سفارت تمایل دارد. حرکاتش به وسیله

مقامات زیر نظر است و من این فرض را مسلم می دانم که از ملاقاتی که در خانه رحمت اللّه مقدم ترتیب داده

شده خبر داشته اند. البته در پایان نقطه نظرهای سفارت در مورد شاه و اصلاحات ایران احتیاط مطلقا

ضروری است. شایان به وسیله ساواک در مورد دوستان و رابطینش مورد بازجوئی قرار گرفته و در مورد

شایان مطالبی که بیشتر تفسیرهای عمومی اشتباه و تحریف نامفهوم شده در مورد آنچه که گفته می شود،

جاه طلبی های سیاسی آتی اوست، نبایست باشد. تماسهای مرتب لازم نیست، اما ملاقات در هر چند

وقتی به مأموران سفارت این اجازه را می دهد که از نظر، نقطه نظرهای بدون تصفیه شده (سانسور شده)

مربوط به تمایلات و نقطه نظرهای مخالفین سرسخت غیر کمونیسم در ایران آگاهی یابند. شایان غالبا

ملکی را می بیند، اما می پذیرد که هیچ کدام از آنها در حال حاضر فعالیتهای مخالف سیاسی را شدنی

نمی داند. او انگلیسی حرف نمی زند. ترتیب ملاقات با او را می توان از طریق مقدم داد.

40 آقای احمد تارخ: نماینده محلی مجله ایتالیک، مایل است که با کارمندان مهم سفارت برای کسب

موضع بیانیه های ایران و آمریکا که مورد استفاده اداره اش می باشد، تماس بگیرد. او آشکارا می گوید که

مایل است به او اطمینان شود و تا به حال او ثابت کرده که در مورد نگهداری آنچه باو گفته شده محرم و

کاردان است. من این برداشت را دارم که او ادعای رابطین بهتری را در وزارت خارجه (منظور زاهدی و

افشار) نسبت به این موفقیت دارد، اما در گذشته نقطه نظرهایی را که در مورد تحولات خلیج فارس که

توسط افشار اظهار شده گزارش داده شده است. تارخ به اندازه همقطار آسوشیتدپرس خود پرویز رائین

باهوش و مطلع نیست و همچنین جرأت زیادی در عریان کردن حقایق خبری ندارد. او بایستی در گذشته

از دست مقامات سختی هایی را برای افشاء بعضی چیزها متحمل شده باشد، چرا که او در مورد نگهداری

ص: 387

مسائل مطبوعاتی که مهم می داند به شدت حساسیت دارد. برای مثال، در خلال محاکمه 14 جوان ایرانی،

تارخ منحصرا همان چیزی که مطبوعات توسط رائین انتشار داده شده بود را، ارائه داد. او همچنین در

خلال جلسات دادگاه ترجیح داد که از من فاصله بگیرد که مبادا او را فرد خیلی نزدیکی به یک نماینده

سفارت تشخیص دهند. تارخ انگلیسی را به خوبی حرف می زند. شماره تلفن 313697.

41 آقای ریچارد وودردف: او یک آمریکایی است که سالهای زیادی را در ایران گذرانده و به عنوان

مشاور نزدیک و شخصی گودرزی در امور خدمات بازسازی غیر نظامی، کار کرده است. او منبع اطلاعاتی

خیلی عالی در مورد خدمات بازسازی شخصی در ایران است و در طول سالها در راهنمائی من در بین پیچ

و خمهای سنجشهای پیچیده که به وسیله دولت ایران مورد قبول و در کانال بوروکراسی در جریان قرار

گرفته، خیلی مفید بوده است. علی ناظری (تحصیلکرده آمریکا) و «باب» قازرپیکیان (تحصیلکرده

انگلیس که با یک آمریکایی ازدواج کرده) که با وودردف کار می کنند هم ثابت کرده اند که رابطین خوبی

برای تکمیل اطلاعاتی که توسط وودردف مهیا می شده، هستند. تماسهای سودمند با وودردف در خلال

وقتهای نهار به دست آمده است. شماره تلفن 612667 داخلی 335.

برداشتهای شخصی

سند شماره (3)

خیلی محرمانه

تاریخ : 23 اوت 19691 شهریور 1348.

برداشتهای شخصی.

باقر مستوفی: از آغاز کار کمپانی پتروشیمی ملی مدیر آن بوده و عضو سابق هیئت مدیره شرکت ملی

نفت ایران می باشد. مستوفی احتمالاً یک مهندس لایق و شایسته است. مع هذا اخلاق و احساساتش او را

به سویی می کشد که مسائل غیر احساسی که کمپانی ملی پتروشیمی با آن روبرو است را به طور بی طرفانه

و بی نظرانه تجزیه و تحلیل نمی کند. می توان تصور کرد که اگر کمپانی دارای مدیریتی واقع بین بود، از

بعضی مسائل رقت انگیزی که قسمتهای آبادان و شاهپور با آن روبروست، جلوگیری می شد. مستوفی به

علت از کار افتادن بندر شاهپور کارش را از دست داد ولی امکان دارد که هنوز هم شاهد انتخابش به این

سمت باشد.

دکتر مصطفی منصوری: مدیر قسمت دارایی وزارت نفت است، منصوری شخصی آرام و منطقاً کارمند

اجرایی لایقی می باشد. حداقل در ظاهر به نظر نمی رسد که نقش مهمی در اجرای سیاست نفتی داشته

باشد.

دکتر پرویز مینا: به نظر من فردی خارق العاده و پرکار است و عامل اجرائی برجسته و بارزی در

افزایش (بهای نفت) می باشد اخیرا به عنوان عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران پیشنهاد شد. کار

اولیه وی در رابطه با بستن قرار داد با شرکتها می باشد. معهذا در چند ماه گذشته نیز مستقیما در مذاکرات با

کنسرسیوم شرکت داشته است. می توان تصور کرد که شاید یک روزی در آینده خیلی نزدیکی وظایف رضا

فلاح نیز که در دست داشتن تمام امور غیر داخلی است، به عهده بگیرد. پرویز مینا به هر حال یک

تکنوکرات است و نه یک سیاستمدار و مشکوک به نظر می رسد برخلاف لیاقت قابل توجهی که دارد یک

روزی به مقام درجه یک شرکت ملی نفت ایران دست یابد.

ص: 388

دکتر رضا فلاح: یک فرد لایق، پر انرژی و با تجربه در هیئت اجرائی نفت است. رضا فلاح برای چند

سالی عضو مدیره شرکت ملی نفت ایران بوده است. با ترقی او به سطح ریاست فعالیتهای امور غیر داخلی

شرکت ملی نفت ایران، وی نقش برجسته ای در رابطه با شرکت ملی نفت ایران و یا دولت ایران و شرکتهای

نفتی خارجی که در ایران کار می کنند و مخصوصا آنچه که مربوط به کنسرسیوم است ایفا کرده است. اگر

چه او مشتاق است که رئیس شرکت ملی نفت ایران بشود، اما ممکن است که هرگز به چنین هدفی دست

نیابد، در کشمکشهای داخل شرکت ملی نفت ایران و در خلال مذاکرات فیمابین شرکت ملی نفت ایران یا

دولت ایران با کنسرسیوم و نادیده گرفتن اقبال در تماس با شاه، موجب مقداری دشمنی بین اقبال و فلاح

شده است. در مذاکرات با کنسرسیوم در ماه مه نقش فلاح به طور زیادی از بین رفته بود. شایعاتی در

جریان بوده که امکان دارد فلاح از کارش به عنوان سرپرست امور بین المللی برکنار شود و تنها عضویت

هیئت مدیره را در اختیار داشته باشد. بنا به گزارشاتی او به هر حال هنوز هم مورد اعتماد کامل شاه

می باشد.

هوشنگ فرخان: عضو هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران و سرپرست عملیات داخلی است، او تنها

اخیراً از امور مدیریت شرکت ملی به این قسمت برگشته است. به نظر می رسد که فرد پر کار و لایقی باشد اما

از شایستگی تجاربی که پیشینیان او داشته اند برخوردار نیست. رفتار با فرخان همیشه آسان نیست، او به

طور غیر معمولی به اهمیت موقعیت خود اعتنا دارد و کمی تمایل دارد به اینکه بدون توجه به فضایل یک

فرد، اگر تصور کند که آن فرد نا آشنا با یک مورد سعی دارد او را تحت فشار قرار دهد یا کنار بزند، مواضع

سرسختانه ای اتخاذ کند، همچنین به نظر می رسد که گرایشهای ملی گرایانه کمی در او باشد و کمی

احساسات ضد «بزرگان» دارد. معمولاً این گرایشات در بین مقامات بلند پایه مدیریت شرکت ملی نفت

پیدا نمی شود.

چ. ی. دکتر منوچهر اقبال: از حدود سال 1946 که از سمت نخست وزیر برکنار شده رئیس شرکت

ملی نفت ایران بوده است. او که در طی تحصیلات دانشگاهی یک دکترای پزشکی گرفته، ذاتا یک

سیاستمدار است. اگرچه زبان فرانسه او خیلی عالی است اما دانش زبان انگلیسی او محدود است، ولی

علاقه دارد که نشان دهد که موضوع را فهمیده، اگر چه این موضوع حقیقت نداشته باشد. کنسرسیوم

تجارب تلخی را از این مورد به دست آورده است. از آنجایی که ایران وزیر نفت ندارد اقبال به عنوان رئیس

شرکت ملی نفت ایران چنین نقشی را در طرح گسترده ای ایفا می کند. استثناء قابل توجه در این مورد

جمشید آموزگار است (وزیر دارایی) که نمایندگی دولت ایران را در اپک به عهده دارد. اگر چه اقبال نه یک

نفتگر حرفه ای است، همچون سایر مقامات اجرائی شرکت نفت، و نه در امور نفتی متبحر است، ولی به نظر

می رسد که نقش وزیر نفت را به خوبی اجرا می کند و به نظر می رسد که به اندازه کافی از منافع نفتی ایران

دفاع می کند، خوشبختانه اقبال، اساسا فردی محافظه کار می باشد و مایل است که پا را از گلیم خود فراتر

نگذارد و به نظر می رسد که همیشه نقشی که کمپانیهای نفتی در آینده از نظر ساختن کشور می توانند داشته

باشند را در ذهن دارد. به هر صورت به عنوان یک سیاستمدار خوب، وفاداری او کاملاً مختص شاه است،

بنابراین شاید کمتر مایل باشد که یک تکنوکراتی باشد که درباره مطالبی حرف بزند که مخالفت عقاید یا

تمایلات شاه باشد.

منوچهر فرمانفرمائیان: عضو سابق هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران است. وی نقش خود را به طور

ص: 389

وسیعی محدود به نقش مستشاری با داشتن محتوی کمی می بیند. شخص مهربان و خیلی خوش آیندی

است و به نظر نمی رسد که در جریان اصلی تفکرات شرکت ملی نفت ایران باشد. اخیرا او رئیس شرکت

نفتی ایران و ایتالیا شده بود. کارمندان بخش شرکت ملی نفت ایران کلاً تمایل دارند که بیشتر محافظه کار

باشند تا نفتگرانی حرفه ای و متکی به خود که عموما صالح تر و فضولتر از همپایه هایشان در کشورهای

خاورمیانه می باشند. شاید این مسئله مربوط به این است که ایرانیها برای افراد بلند پایه احترام قائل هستند

و کارمندان بخش مدیریت متوسط، تمایل دارند که سیاست اساسی را که اینها برنامه ریزی کرده اند، اگر چه

مخالف آن هم باشند، بپذیرند. گروه به اصطلاح «ترکهای» جوان تعداد کمی دارند و افرادشان پراکنده

هستند.

س. الف. ی. اوبراین: از ژوئن 1967 تا به حال مدیر کل کنسرسیوم بوده است. او مورد احترام و علاقه

زیاد کارمندانش که رابطه کاری دوستانه و نزدیکی با او دارند، می باشد. بدون شک از زمانی که او مدیر کل

کنسرسیوم شده است، اخلاقیات پیش رفته است. اوبراین نه تنها خودش را مدیر کنسرسیوم در ایران

می داند، بلکه خود را نماینده کنسرسیومها در ایران نیز می داند. این موضوع قبلی البته مورد قبول لندن

نمی باشد، لندن از اینکه او براین گاهگاهی بجای اینکه چشم بسته از نظریات اعضای کنسرسیوم دفاع کند

نقش واسطه را انجام می دهد نیز آزرده است. او براین در بحث های مربوط به امور کنسرسیوم ما را یاری

کرده و بی ریا می باشد. او کاملاً از منافع قانونی ما در فعالیتهای کنسرسیوم آگاهی دارد و به نظر می رسد که

هرگز جنبه های عملی منافع ما را نادیده نمی گیرد و از مقدار کمکی که در زمان احتیاج، ما می توانیم به او

بدهیم، آگاه می باشد (دلیلی وجود ندارد که معتقد باشیم که روابط بین سفارت و مدیر کل کنسرسیوم در

هنگامی که مدیر کل آمریکایی است، مقدم و خیلی نزدیک تر از روابط دیگر کنسرسیومها با او براین

می باشد).

توماس ام. فورگان: از ژوئن 1967 معاون مدیر کل بوده است. فورگان در فوریه یا مارس 1970

بازنشسته خواهد شد و جی.ای. تریمبل از اسولیبی جانشین او خواهد شد و انتظار می رود که در اوایل

نوامبر 1969 وارد ایران شود. به طوری که گزارش شده فورگان با تمام رابطین غیرکنسرسیوم آدم

رازنگه داری است و چنین نشان می دهد که از موقعیت هایی که با آنها به طور واضح آشنایی دارد، آگاه

نمی باشد.

جان وسیور: عضو هیئت مدیره پالایشگاه و سرپرست امور قراردادهای دولتی. او از فعالیتهای مربوط

به کنسرسیوم کاملاً بااطلاع است. دانش حقوقی که او دارد باعث شده که او به طور غیر عادی در زمینه

اطلاعاتی که ارائه می دهد جانب احتیاط را رعایت کند. در مجموع آدم مفیدی است. وی از کمپانی شل

مستمری می گیرد.

آر. آی. بیکر: دستیار (فنی) مدیر کل اداری است. او از کارهای واقعی نفت به مقدار زیادی آگاهی

دارد، او آدم توداری است، ولی صمیمی و همیار است. به طور برجسته ای در ارائه اطلاعات فنی به افراد

غیر وارد و به زبان غیر حرفه ای خوب می باشد. اگر چه او به عنوان یک فرد خیلی لایق تلقی می شود اما

ضرورتاً یک تکنسین است و این موضوع احتمالاً او را از ارتقاء به مقامهایی که احتیاج به قدرت اجرائی

دارد باز می دارد. وی از کمپانی شل مستمری می گیرد.

ال. آر. بورشل: دستیار مدیر کل اداری (در امور مالی و خارجی) است. به طرز قابل توجهی شخصی پر

ص: 390

انرژی و فعال است. او آدم علاقمندی است و به نظر می رسد که به خوبی بر کار خود سوار است. از شرکت

نفت انگلیس حقوق می گیرد.

ای. ان. تام لینسون: مشاور مالی بورشل است. او بیشتر اوقات در مورد اخباری که احتمالاً محرمانه

حساب می شوند (یادداشت زیر را ببینید) تردید دارد و آنها را با هشدارهای غیر ضروری همراه می کند.

نوع اطلاعاتش در مورد حسابداری منجر به این شده است که با اعداد دقیق سروکار داشته باشد... سیاه و

سفید... و از دادن نظریه در مورد چیزی که حقیقت مطلق به حساب نمی آید دوری کند. از SOIALحقوق

می گیرد. در بیشتر موارد افراد کنسرسیوم، به همان گونه که در سلسله مراتب مقام، از شغل مدیر کلی دور

می شوند، در دادن هر گونه اطلاعات سیاسی یا طبیعتاً محرمانه تمایل کمتری دارند. به طور معمول

کنسرسیوم یک مغازه تنگی است که افرادی که در طبقه پایین مدیریت نسبت به افراد خیلی بالا هستند،

فقط به اندازه معلومات اولیه مورد احتیاج، از تحولات آگاهی دارند. این گونه است که اطلاعاتی را که

داریم نبایستی در دسترس افرادی که در سطح پایین تر مقامات بلندپایه هستند قرار دهیم و بایستی در

هنگام بحث سیاسی با آنها احتیاط را رعایت کنیم.

جک بیرکز: مدیریت قسمت تولید و اکتشاف است. او این گونه تلقی می شود که در شغلش به طور

غیرعادی شایسته و لایق است. اگر چه وی از شخصیت برجسته ای برخوردار است ولی در مهمل گویی هم

مهارت دارد. او خیلی طرفدار انگلیس است و از این نظر با معاون خود که طرفدار آمریکاست، به طور قابل

توجهی در تضاد است (یادداشت زیر را ببینید). این موضوع یک آمیزش عجیب و غریبی پیش آورده و

یک فرد در بعضی موارد نمی تواند بفهمد که تا چه اندازه ای بیرکز و معاونش در رقابت هستند. از نظر من

این نقطه نظرهای بسیار قطعی در طرفداری از انگلیس و طرفداری از آمریکا مطلوب ترین صفات مدیران

یک شرکت، که به اندازه کنسرسیوم بین المللی از جامعیت برخوردار است، نیست. من شخصا این طور

فهمیده ام که از زمان تصدی این دو نفر روحیه اخلاقی به طور زیادی از این موضوع رنج برده است.

جرج. دبلیو. لینک: معاون مدیر قسمت تولید و اکتشافات است. وی فردی پر انرژی فعال و لایق در

امور مربوط به تولید است. به عنوان معاون مدیر این قسمت به نظر می رسد که حداقل از لحاظ بعضی از

صفات مفید، برای وجود روابط ملایم فردی میان همکاران و برای روحیه بالا، کمبود دارد. این اولین شغل

او در قسمت عملیاتی است که تماما به وسیله منافع آمریکا کنترل نمی شود. خوشبختانه در آینده بیشتر از

گذشته موفق خواهد بود تا خودش را با محیط یک مجتمع بین المللی وفق دهد. او به افراد بخش خارجه

آمریکا کم ارج می نهد و به نظر می رسد که از تماس ما در تهران با مدیریت عالی کنسرسیوم که اساسا

انگلیسی هستند، ناراحت است. شاید او زمانی که تریمبل به عنوان معاون مدیر قسمت و با یک حکم

مأموریت مشغول به کار شود خود را کمتر بیگانه حس کند.

لطیف رمضان نیا: مدیر کل کمپانی تصفیه است. وی مدیر خوب و برجسته ای است. در کسب وفاداری

و اعتماد و احترام از جانب همکارانش چه ایرانی و چه غیر ایرانی موفق بوده است. او پر کار، پر انرژی و

لایق و از هر جهت یک فرد ساخته شده برای کمپانی است، اگر چه او مشتاق پذیرفتن پیشنهاد مسئولیتهای

بالاتری است، ولی به نظر می رسد که در جاهایی که فشارهای سیاسی دارای اهمیت باشد از پذیرفتن

پیشنهاد دوری می کند.

تقی نوصادقی: از ماه مه و از زمان برقراری شرکت ملی گاز ایران و از زمان تشکیل کمپانی خطوط لوله

ص: 391

اهواز مدیر عامل آنها بوده است. او یک مجری با نیروی کار غیر عادی است. وی فردیست که با قاطعیت

در فعالیتها شرکت می کند و لیاقتش غیر قابل تردید است و با جهد و کوششهای خود به مقام فعلیش دست

یافته است. اگر چه او می تواند حتی بالاتر هم برود اما چون در اظهار رای خود در مورد نفت و عملیات

مربوط به آن مقداری صریح اللهجه است، شاید موفق نشود. امکان دارد که در بیشتر قسمتها نقطه نظراتش

کاملاً صحیح باشد که هم به صلاحیت و هم به حدود مسئولیتهایش مربوط می شوند. به هر حال همیشه

صحبتهایش خوش آیند نیست. بنابراین چنین تصور می شود که او امکان دارد در یک سازمان خصوصی

بهتر کار انجام دهد تا در یک شرکت دولتی.

ای. ای مارتین: نماینده مقیم کمپانی بین المللی نفت پان آمریکن است. وی کاملاً لایق و ظاهرا در

محافل بین المللی نفت به خوبی شناخته شده است و در داخل سازمان خودش بسیار مورد احترام است.

اگر چه مهربان، آماده برای صحبت و خونسرد است، ولی این سؤال را در فکر مصاحبانش و یا همکارانش

مطرح می کند که چه کسی مسئول منافع شرکت استاندارد نفتی ایندیانا در ایران است. نحوه برخوردش با

شغلش کمی قدیمی مآبانه است یعنی این طور برخورد می کند که «من رئیس هستم و من این کار را

می گردانم اگر شما این طور کار کردن را دوست ندارید یک رئیس جدید پیدا کنید، اما در عین حال

بگذارید من به طریق خودم این کار را انجام دهم.»

دی. بی. ویلکی: مدیر عامل کمپانی نفتی ایران پان آمریکن است. وی قبلاً معاون مارتین بود. ویلکی

یک شخص خوش برخورد و دلپسند است و به نظر می رسد که به کارش آشنایی داشته و معمولاً آدم

رک گویی در جزئیات بحثهای مربوط به امور کمپانی نفتی ایران پان آمریکن است. مع هذا وی خیلی

محتاط است که در امور صاحبان شرکت ملی نفت ایران و پان آمریکن حرفی نزند.

رابرت اچ. روبی: نماینده آتلانتیک ریچ فیلد که مقیم ایران است می باشد. او سابقا مدیر عامل کمپانی

نفتی لاوان بود. مشکل می توان گفت که این تغییر شغل باعث تعویض مسئولیتهای برابر بوده با اینکه از

مسئولیتهایش کاسته شده است. او فرد خوش برخورد، اجتماعی و مهربان است. روبی کاملا در امور

مربوط به انجمن آمریکاییها فعال است. وی برای امور حرفه ای خود اهمیت زیادی قائل است و به طور

مستمر علاقه ای به افشای امور کمپانیها به تمام و یا هیچ یک از مقامات سفارت، حتی زمانی که مسائل

بزرگی مطرح است ندارد. ندرتا و شاید بعضی مواقع اطلاعات ناچیزی را که از منابع دیگر نشنیده بودم از

وی به دست آورده ام. این واقعا جای تأسف است چه نمایندگان همقطار او (3 نفر خارجی دیگر در شرکت

لاپکو) و اشخاص بالاتر از او در نیویورک و مدیر عامل لاپکو همگی خیلی مفید و در این زمینه یاری

دهنده بوده اند.

نورمن دیتزل: از اوت 1968 مدیر عامل شرکت نفتی لاوان بود. وی فردی لایق است. او که آماده برای

صحبت و رک گو است در هر مورد که بتواند تمایل مفرطی دارد که از هر طریق ممکن کمک کند. هنگامی

که روبی در تهران است دیتزل در مورد مسائل غیر اداری به وی احترام می گذارد (من حدس می زنم که

روبی نسبت به امتیازات او حسد می ورزد).

خیلی محرمانه



مقداری یادداشتهای بیوگرافیک برای آقای توساینت

ص: 392

سند شماره (4)

خیلی محرمانه

یادداشت برای ضبط و نگهداری تاریخ : 26 نوامبر 1969 5 آذر 1348

موضوع : مقداری یادداشتهای بیوگرافیک برای آقای توساینت

یادداشت مؤثری که مارتین هرتز ارائه کرده و شامل اطلاعاتی است که هنوز در رابطه با تفسیرهایی که

او در مورد رابطین ایرانی ابراز داشته از ارزش زیادی برخوردار است. با امید اینکه شما یادداشتهای

اضافی زیر را مؤثر بیایید.

اداره امور خارجی

بدبختانه، به نظر می رسد که خیلی از مأموران خدمات خاجی ایران بیزار و یا اینکه به حد کافی با

اطلاع نیستند که تبادل اطلاعات غیر رسمی و با اهمیت را در قسمت شغلیشان انجام دهند. افراد زیر تا

حدودی استثناء هستند.

(1) عزالدین کاظمی: رئیس قسمت حقوقی و بخش مذاکرات مربوط به قراردادهاست. کاظمی در

اداره امور خارجی به نام «آقای اتصال» شناخته می شود، عملاً در تمام مواردی که احتیاج به عملکرد

رسمی ایران است به خوبی از همه چیز با اطلاع است. علیرغم تمایل سیاسی سؤال برانگیز گذشته اش او به

طور زیادی مورد اعتماد مقامات بلند پایه اداره امور خارجی که شامل وزیر خارجه هم است می باشد. به

طور وضوح او یک ملی گراست، او می تواند در موارد مربوط به جنبه های حقوقی آمریکا مفید باشد و در

بحث، اگر هیچ گونه نقطه نظر مخالفی در مورد ایران ابراز نشود، مطلقا آماده ارائه مطالب است. او زن

خوش برخوردی دارد، و بیشتر شایسته محافل اجتماعی کوچکتر هستند.

(2) جعفر ندیم: سرپرست قسمت سازمانهای بین المللی، کاملاً از موضوعهایی که در روی سازمانهای

بین المللی قرار گرفته با اطلاع است و خیلی مفید و همیار است. او شخصی است که من فکر می کنیم که

حالا که دارم اینجا را ترک می کنم ای کاش او را بهتر شناخته بودم. من معتقدم که بحث در مورد دورنمای

سیاسی ایران و مشکلات سیاسی با او احتمال دارد که امکان پذیر باشد. بازی بریجش در درجه اول قرار

دارد. دارای زنی دوست داشتنی می باشد. زن و شوهر هر دو دل پسند و دوستان مفیدی هستند.

(3) احمد تهرانی: سرپرست (بخش هفتم خاور دور) بخش سیاسی است. احمد به زاهدی خیلی

نزدیک است و در لندن برای سالهای متمادی با او کار کرده است. هنوز او به وسیله وزیر امور خارجه

خواسته می شود که کارهای جزئی دیگری را که در رابطه مستقیم با شغلش نیست انجام دهد. او دوست

دارد که صحبتهای «محرمانه» داشته باشد و به نظر می رسد که فرد با اطلاعی است چرا که او منبع

اطلاعاتی در مورد آنچه که در وزارت امور خارجه می گذرد می باشد و شاید در رابطه با جاه طلبیهای

سیاسی زاهدی است. به همین دلیل بهتر است که مذاکرات با او به طور محتاطانه باشد. او یک وکیل با

تجربه است و به خوبی متمایل به آمریکا است.

(4) فریدون زند فرد: سرپرست (بخش نهم سیاسی خلیج فارس) است. چارلی مک کسکیل روابط

شغلی خوبی با زند فرد دارد. او به خوبی در مورد امور مربوط به خلیج فارس مطلع است و اگر چه محتاط

است، ولی مفید، درستکار و به طور منطقی آماده ارائه مطلب در مذاکرات مربوط به تمایلات و اعمال ایران

ص: 393

در این منطقه (خلیج فارس) می باشد.

(5) صادق صدریه: سرپرست بخش پنجم سیاسی (آسیای جنوبی و کشورهای غیر عرب خاورمیانه)

است. صدریه شخصیتی جذاب دارد و در بحث در مورد روابط ایران با افغانستان، هندوستان، پاکستان،

مفید است. او به خوبی تمایل به آمریکا دارد. او مسئول دعوتهای مربوط به امور اجتماعی است.

مجلس

(1) سناتور محمد سعیدی: سناتور سعیدی به امور سیاسی چه داخلی و چه خارجی علاقمند است؛ او

در مورد تمایلات و عملکردهای سیاسی ایران به خوبی مطلع و به خوبی با افراد تماس دارد. او از معدود

منابع اطلاعاتی است که نظرات خوبی در مورد تمایلات شناخته شده ایرانیان غرب زده می دهد. او دوست

دارد در وسیع ترین جنبه های روابط بین المللی صحبت کند. هر دو، او و زنش (که نماینده مجلس و یک

شاعره است) فرانسه صحبت می کنند. آنها محافل اجتماعی کوچکتر را که بیشتر از 6 تا 8 میهمان نباشد

ترجیح می دهند، اگر چه آنها حاضر به پذیرش (میهمانیهای بزرگتر مترجم) هستند. من به او گفته ام که

توصیه می کنم که شما بعد از رسیدنتان به زودی با او تماس بگیرید. اگر فرانسه شما خوب است که چه بهتر

و اگر نه، شما می توانید با جان روس برای پیشبرد این آشنایی همگام شوید.

(2) جعفر شریف امامی: رئیس مجلس سنا. مخصوصا به یادداشتهای مارتین هرتز نگاه کنید.من

می دانم که اگر شما به ملاقات شریف امامی بروید، خوشحال خواهد شد و از دیدن شما به طور نسبتا

منظمی و به طور کم، شاید ماهی یک بار، خرسند می شود (من با او در این باره صحبت کرده ام و او جواب

کاملاً مثبت داده است). با وجود اینکه او در دایره تکنوکراتها نیست، هنوز تماس و اطلاعاتی خوبی دارد.

(3) محمدعلی رشتی: یکی از دوستان خوب من است که در رادیو صدای آمریکا در اوایل سال 1950

باهم کار می کردیم. علی به طور منطقی از پیشرفتهای حزب ایران نوین مطلع است، اگر چه یک فرد بایستی

موضوع مورد علاقه او را خوب بررسی و گلچین بکند. علی شخص با اطلاع و مفیدی در مورد پیشرفتهای

مجلس می باشد و می تواند در هنگام لزوم نظراتی در مورد پیشرفتهای سیاسی عمده تر ارائه دهد. زنش

جولی در مدرسه آمریکاییها درس می دهد و هر دو از هر پیشنهادی استقبال می کنند.

(4) دکتر محمود ضیایی: رئیس کمیته روابط خارجی مجلس است. محمود به طور ملایمی مفید

خواهد بود. او منبع اطلاعاتی مفیدتری در مورد بینش عمومی اوضاع ایران است تا در مورد اطلاعات

مربوط به پیشرفتهای جاری. زنش عذرا که عهده دار سمتی در وزارت توسعه و مسکن است، یکی از

برجسته ترین زنان ایران در مسائل عمومی است و به خوبی از زندگی روستایی در ایران با اطلاع است،

مخصوصاً از نظر جنبه های اجتماعی آن و از قرار معلوم، به طرز چشمگیری از اعتماد فرح برخوردار است.

(5) بهمن شاهنده: خبرنگار DPI و همچنین نماینده مجلس است، بهمن گاه به گاه از پیشرفتهای جاری

با اطلاع می شود و تقریبا آماده برای ارائه آنهاست. او یک برادر جوان روزنامه نگار دارد که امکان دارد

آشنایی او با جان روس ارزشمند باشد.

روزنامه نگاران

(1) پرویز رائین: خبرنگار آسوشیتدپرس است. یک دوست خیلی باصفایی است، اغلب به طور قابل

ص: 394

ملاحظه ای مطلع و در مذاکرات آماده ارائه آنهاست. از قرار معلوم وزیر امور خارجه، زاهدی، مقداری به او

اطمینان دارد و نسبتا با او درک و علنی صحبت می کند. او در همین حال یک منبع اطلاعاتی خوب و یک

همدم با صفایی است.

(2) جواد دولو: خبرنگار روزنامه لوموند است. جواد اخیرا به طور زیادی فعال و علاقمند به

موضوعهای سیاسی در ایران شده است و من معتقدم که توسعه آشنایی با او ارزشمند است. او از عقاید

محکم و استواری برخوردار است و استعداد پیشرفت مقام در محدوده شغلیش را دارد. او مطمئنا یک خبر

فروش خوب است که امکان دارد در آینده منبع اطلاعاتی از این بهتری بشود.

(3) داریوش همایون: سردبیر روزنامه ایتالیک است. پرونده بیوگرافی او را ببینید. حس ملی گرایی

داریوش در حال زنده شدن است، ولی مع ذلک وی کاملاً باهوش، مطلع و بسیار خوشحال از آشنایی با

شما می باشد و مایل است که هرچند یک بار با شما ملاقاتی داشته باشد. من معمولاً او را موقع نهار دیده ام.

روزنامه وی توسط دولت حمایت می شود و بعضیها وی را متهم می کنند به اینکه خودش را به رژیم فروخته

است، ولی من فکر می کنم که وی استقلالش بیش از اینها باشد و ارزش دارد که با وی آشنا شوید.

(4) ا.س.باخاش: یکی از خبرنگاران کیهان بین المللی است. یکی از معدود روزنامه نگاران خوب در

ایران است و یک شخص بسیار ارزنده برای آشنایی می باشد. خانمش نیز خبرنگار همان روزنامه است. با

خانمش فعلاً برای مدت چند ماه در لندن است، ولی هنگامی که برگشت، شما باید او را پیدا کنید و با وی و

همسرش آشنا شوید.

(5) جهانگیر بهروز: (ایران اکو) و یوسف (جو) مازندی (یونایتدپرس و ایران تریبون). هر دو روابط

خوب و اطلاعات قابل قبولی دارند. من هرگز قانع نشدم که به هیچ کدامشان می توانم اطمینان کنم و از

مکالمات زیاد با آنها عموماً خودداری کردم.

وزارت دربار

ما باید سعی کنیم که منبع خوب و قابل اطمینانی در وزارت دربار داشته باشیم. جان روس و من در

این باره صحبت کرده ایم و شما هم می توانید درباره پیدا کردن یک راه حل مناسب با او صحبت نمایید.

رجوع کنید به توضیحات مارتین هرتز درباره عبدالرضا انصاری، او الان تقریباً جانشین اجرایی شاهزاده

اشرف است. وضعیت سیاسی وی از هنگامی که در اوایل امسال از مقام وزارت کشور عزل شد و چند

ماهی بدون شغل بود، هنوز حساس است. او هنوز به وزیر دارایی جمشید آموزگار خیلی نزدیک می باشد.

شما هنوز با رفتاری ماهرانه ممکن است بتوانید آشنایی با وی را توسعه دهید. اگر عاقلانه به نظر می رسد

خیلی زیاد با وی تماس نگیرید.

دیگران

برای شما آسان نخواهد بود که درباره امور سیاسی اساسی تر، از حرفهای متفرقه شخصیتها و تحولات

جاری مذاکرات با معنی داشته باشید. ذیلاً من چند نفر را نام می برم که آشنایی و صحبت یا ایشان جالب

است و آنها را من به عنوان دوست تلقی می کنم.

(1) سیروس غنی: که نزد سفارت بسیار مشهور است و علاقه عمیق و معلومات جامعی از سیاست

ص: 395

آمریکا دارد. اگر چه فعلاً بسیار به دستگاه نزدیک می باشد ولی سیروس هنوز خوب می داند که اوضاع

سیاسی ایران در چه وضعی است. اگر شما سعی کردید که آشناییتان را بسط دهید، یادداشتهای مارتین

هرتز را در نظر داشته باشید که سیروس مایل است مسائل مهم و اساسی را بداند نه مسائل پیش پا افتاده و

تکراری را. اگر شما مایل باشید، او بازیکن خوبی در رشته تنیس است.

(2) فریدون مهدوی: قائم مقام بانک بین المللی توسعه صنایع است. سابقاً با جبهه ملی روابط نزدیکی

داشته است. فعلاً شدیداً درگیر کارش است و در پیشرفتهای اقتصادی ایران، مخصوصاً در بخش

خصوصی، علاقه زیادی دارد؛ به علاوه در امور سیاسی علاقه خاصی دارد و چنانچه وی را تجزیه و تحلیل

کنید، شخص حساس و باهوشی در امور سیاسی ایران است. بعضی اوقات با او نهار می خورم. شما مجبور

خواهید بود در بسط اعتماد و ارتباطش خیلی دقیق و با احتیاط باشید. آلمانی و انگلیسی را به خوبی

صحبت می کند.

(3) رضا مقدم: معاون سازمان برنامه، او و همسرش زوج خوبی برای آشنایی می باشند. او به قدری

سرش شلوغ بوده که خیلی او را ندیده ام، ولی چون مسائل سیاسی حول و حوش مسائل اقتصادی دور

می زنند، رضا عقاید برجسته ای دارد که اقتصاد ایران را (با تکیه بر سازمان برنامه) طراحی و برنامه ریزی

کند و به نظر من شایسته است که برای آشنا شدن با او مقداری تلاش به عمل آورید.

(4) رضا امین: رئیس دانشگاه آریامهر، سابقاً قائم مقام بانک بین المللی توسعه صنایع بوده است. رضا

مشغول تهیه گزارش موفقی از یک دانشگاه در ایران است. با توجه به سابقه و ارتباط وی، او در موقعیتی

است که نه تنها تحولات مسایل آموزشی بلکه تحولات مسائل اقتصادی را نیز زیر نظر دارد. او یک زن

آمریکایی به نام و ندا دارد. شما از آشنایی با آنان لذت خواهید برد.

(5) احمد قریشی: استاد علوم سیاسی دانشگاه ملی و یکی از اعضای هیئت امنای مدرسه (مدرسه

آمریکاییان مترجم) است، در قضاوتهای سیاسی بسیار باهوش و زیرک می باشد. او اخلاق، رفتار و

روحیه دانشجویان دانشگاه ملی را می داند و این مسائل ممکن است بعضی اوقات ارتباط سیاسی نیز

داشته باشد.

(6) خانم بهمن (پروین) امینی: احتمالاً بهترین آمارگر و آماردان ایران است و اکنون در وزارت

فرآورده ها و کالاهای مصرفی کشاورزی مشغول به کار است. پروین در رقابت در مدیریت و اقتصاد بسیار

تند می باشد، حتی با بالادستیها. ولی او از نظر اقتصادی مخصوصاً از نظر محصولات کشاورزی، چه در

ارتباط با روستاها و چه در ارتباط با مناطق شهری می داند که در ایران چه می گذرد. شوهرش سرپرست

دانشجویان در دانشگاه ملی است و هر دوی آنها افراد خوبی جهت آشنایی هستند.

(7) مجید مجیدی: وزیر کار. با سابقه زیاد در سازمان برنامه و بودجه و وزیر محصولات مصرفی

کشاورزی، وی به وزارت کار منتقل شده است، تا با تحرک زیاد این وزارتخانه را فعال نماید. او مسائل و

مشکلات و برنامه هایش را صریح مطرح می کند. او جهت تماس در آن وزارتخانه فرد خوبی است، در این

مورد با جان روس هماهنگی کنید. زن او سردسته زنان خواننده اپرا در ایران است و این یک باب آشنایی

خوبی است زیرا استعداد و توانایی وی در این زمینه، توسط هنرمندان ایرانی مورد تحسین قرار نگرفته

است.

(8) محی الدین نبوی نوری: سابقاً با وزارت خارجه کار می کرد، ولی اکنون به طور بخصوصی وکالت

ص: 396

می کند، نبوی شدیداً طرفدار این طرح است که یک سازمان سیاسی متشکل از سیاستمداران ایران تشکیل

دهد تا نظرات و عقایدشان را در آنجا مطرح کنند. او فکر می کند نظام فعلی برای شاه، کسی که وی به او

وفادار است، خطراتی دارد. او از نزدیک تشکیلات و روابط بین المللی ایران را زیر نظر دارد. گاهی با او

نهار خورده ام و بعضی اوقات هم او را در مجالس کوچکتری دعوت کرده ام. شما او راهم یک آشنای

خوب و هم یک رابط مفید خواهید یافت.

(9) حسین نصر: محقق سرشناس اسلامی ایران، و رئیس قسمت هنر و نامه نگاری دانشگاه تهران.

حسین، یک محقق ارزشمند و ارجمند، علاقمند به کارگیری یک اسلام مدرن در زندگی اجتماعی ایرانیان

و توسعه و رونق آن است. او زیاد خوش بین به مدرنیزه شدن بی چون و چرای ایران نیست و عقاید خاص

وی در جهت تحولات اجتماعی و فرهنگی ایران و وسعت دیدگاههای او به این افکار اهمیت سیاسی

می دهد. حسین شخص بسیار پر مشغله ای است و احتمالاً از لحاظ اجتماعی بیرون که می رود در اصل به

خاطر خوشنودی همسر دوست داشتنیش، سوزان، می باشد. آنها شدیداً پایبند به اسلام هستند و

میهمانیهای کوچک را ترجیح می دهند. حسین دوست دارد عقایدش را بقبولاند. دوراندیشی و صحبت با

وی سابقه و آگاهی خوبی از ایران را به طرف می دهد.

(10) پرویز راجی: پرویز یک دستیار اداری و سرآشپز کابینه هویدا می باشد. او در پستش می تواند

بسیار سودمند باشد و اکثر اوقات نیز چنین است. او اصولاً سیاسی نیست ولی به قدرت سیاسی مستقر در

هرجا انتقاد می کند، پرویز آدم محتاطی است، اما هنگام گفتگو در مورد مسایل نخست وزیری زبانش را

نگه نمی دارد و احتمالاً بهترین میهمان برای هر میهمانی می باشد. او احتمالاً از محبوبترین مجردان (عزب)

تهران است.


استیو عزیز

سند شماره (5)

سری

استیو عزیز،

از آنجایی که بین کار من و شما فاصله ای نخواهد بود من یادداشتهای و پیشنهادهای بسیار غیر رسمی

ذیل را برای شما می فرستم که برای شما هنگامی که کار هواپیمایی کشوری را به عهده می گیرد سودمند

خواهد بود. همان طوری که قبلاً تذکر دادم کار شما بهترین کار پوششی در سفارت خواهد بود و شما

همچنین با عده ای از صمیمی ترین و خودمانی ترین و دوستانه ترین اشخاص در تهران در تماس خواهید

بود. شما همچنین این فرصت را خواهید یافت تا با بهترین اشخاص درمیان آمریکاییهای مقیم اینجا

ملاقات کنید.

من به ترتیب فهرست مهمترین اشخاصی را که شما قرار است ملاقات کنید، تنظیم می کنم و مناسبات

خود را با این اشخاص و مناسباتی که شما باید داشته باشید را توصیف می کنم. من همچنین کوشش خواهم

کرد تا زمینه مناسبی درباره هر یک از این اشخاص برای کمک به شما، تهیه کنم.

الف: امیر هوشنگ اربابی: مدیر کل هواپیمایی کشوری و معاون وزارت راه (این عنوان ممکن است در

آینده تغییر کند به علت اینکه بزودی یک وزارت راه و ترابری تشکیل خواهد شد). اربابی قبل از همه و

بالاتر از همه یک مدیر با انرژی و ماهر هواپیمایی کشوری طرفدار آمریکاست. او از زمان ایجاد اداره

ص: 397

هواپیمایی کشوری در اوائل سالهای 1950 مدیر آن بوده است. اربابی یک مرد وابسته به خانواده است و با

همسر خویش که یک شیرازی برخوردار از استعداد و زیبائی است مناسبات بسیار نزدیکی دارد او

دختری به نام شهلا دارد که هنرمند است و اربابی به او افتخار می کند.

این دختر جایزه اول را در مسابقه هنری در ایتالیا برد و اکنون در دانشگاه هنر تدریس می کند. اربابی

همچنین پسری دارد که در انگلستان تحصیل می کند و قرار است به زودی به آمریکا برود تا به تحصیلات

خود ادامه دهد. اربابی مهمترین شخص مورد تماس شما درباره تمامی موضوعات مربوط به مذاکرات دو

جانبه و موافقتنامه های دو جانبه درباره هواپیمایی کشوری بین دو کشور، خواهد بود. شما او را مردی

خواهید یافت که از مراوده با شما استقبال خواهد کرد و به شما کمک خواهد کرد تا مشکلات را حل و فصل

کنید او هم چنین درباره مشکلات خود به شما خواهد گفت و اینکه تصویر اوضاع هواپیمایی در اینجا واقعاً

چگونه از سوی یک دستگاه مافیائی از آر.او.لانترن گرفته تا پائین کنترل می شود. او البته در این باره

اندکی ناراحت است زیرا خود او یک مرد درستکاری است و برای به دست آوردن موفقیت سریع به مافیا

ملحق نشده است. تنها مشکلی که هنوز تا زمان حاضر حل نشده کوششی است که برای گرفتن حدود 47

هزار دلار از اربابی که بدهی اداره او به F.A.A (اداره هواپیمایی کشوری (آمریکا) است، همچنان در

جریان است. من امیداورم که این مسئله را قبل از اینکه شما برسید حل کنم ولی اگر حل نکردم برای شما

آرزوی موفقیت و شانس می کنم. اربابی شاید درباره وابستگی من به ج. ک. لنس (JKLANCS) اطلاع

دارد ولی هنوز در این باره چیزی به من نگفته است و من هم در این باره به او چیزی نگفته ام. دختر او در

طبقه دوم ترمینال فرودگاه مهرآباد است و برای همه نوع ترخیص اقلام مهم و یا هنگامی که مشکلاتی پیش

می آید که نمی توان در سطح پایین تر DGCA (مدیر کل هواپیمایی کشوری) آن را حل کرد به او مراجعه

کنید.

ب: جعفر ابوالمعالی: معاون مدیر کل هواپیمایی کشوری، یک مرد بسیار خوب و به احتمال قوی

جانشین بعدی اربابی است. او می تواند از طریق تلفن بسیاری از مسائلی را که ممکن است احتیاج به یک

هفته کاغذبازی داشته باشد حل کند. من توصیه کرده ام که به او یک بورس آموزش در ایالات متحده

هنگامی که او وقت این را داشته باشد که از اینجا خارج شود داده شود. او طرفدار آمریکا و بسیار طرفدار

پان آمریکن است هر چند او چنین تمایلی را نشان نمی دهد. مناسبات ما با او بسیار عالی است و هنگامی

که اربابی غایب است او مردی است که برای حل مشکلات باید به او مراجعه کرد.

ج: دکتر قاهری: معاون مدیر امور فنی هواپیمایی کشوری، سروکار شما با او در حداقل خواهد بود ولی

هنگامی که که شما به او مراجعه کنید کاری کنید که او بداند شما طرف تماس برای مشکلات درباره صدور

گواهی و تصدیق هستید و علاوه بر این واسطه برای اداره هواپیمایی کشوری فدرال آمریکا هستید. او

انگلیسی را به روانی صحبت می کند و نسبت به ایالات متحده نظر مساعد دارد و خلبان ماهری است.

د: دکتر قدسی: مدیر حقوقی هواپیمایی کشوری.مردی که درباره همه ترخیصهای عادی که محتاج به

یک نامه تأییدیه باشد باید به او مراجعه کرد او مردی است که میل به کمک دارد و خوش مشرب است و

تماس اجتماعی با او بسیار خوب است. ما شاید پس از انقضای قرارداد در ماه اوت بیشتر او را ببینیم.

ه : سپهبد علی خادمی: مدیر عامل شرکت هواپیمایی ایران. مرد باشخصیت برجسته و پرکار است. ما با

خادمی از روزهای طرح (ROCK)، هنگامی که(JKLANCS) قسمت اعظم هواپیمایی ملی ایران را مالک

ص: 398

بود با او مناسبت داشتیم. او درباره وابستگی من به JKLANCS اطلاع دارد و زمانی مناسبات نزدیک با

کواکن بوش (QUACKENBUSH) داشته است سروکار با او در درجه اول جنبه بازرگانی و گزارشی دارد.

او دوست دارد صحبت کند و درباره شرکت هواپیمایی خودش به مردم گزارش بدهد او یک مشتری

سرسختی است. هنگامی که مسئله بر سر دادن حتی قسمت کوچکی از امتیازات شرکت او باشد. او مسئول

لغو موافقت نامه هوایی است هرچند او هنوز اشخاصی از شرکت هواپیمایی پان آمریکن در شرکت

خودش در استخدام دارد. او روشی تعرض آمیز و اجتماعی و تا اندازه ای خودخواهانه دارد مع ذلک او به

موفقیتهای شرکتش افتخار می کند و حق همچنین است. سپهبد خادمی مردی است مشغول و گاهی

دسترسی به او دشوار است مع ذلک هنگامی که به او دستیابی دارید بسیار روش شخصی دارد. او همسر

جذابی دارد و آنها دو پسر دارند که در ایالات متحده آمریکا تحصیل می کنند. خادمی در محافل

هواپیمایی بین المللی مرد شناخته شده ای است و اغلب از اشخاص برجسته دیگر در زمینه هواپیمایی

پذیرایی می کند. او یکی از دوستان جوان تریپه (JUAN TRIPPE) از شرکت پان آمریکن است که اغلب به

ایران می آید.

و: سروان لولیندسی (LOU LINDSEY) رئیس گروه آموزش پان آمریکن که با هواپیمایی ملی ایران

قرار داد دارد. این یک طرح سابق AID (مؤسسه بین المللی عمران) می باشد که به وسیله شرکت هواپیمایی

هنگامی که مؤسسه بین المللی عمران منحل شد، از سوی این شرکت هواپیمایی انتخاب گردید. او شاید

مطلع ترین همه کارکنان هواپیمایی در اینجا باشد. او می داند که چه جریاناتی در میان است و چگونه و

چرا. او به شما اعتماد خواهد کرد ولی در ضمن انتظار دارد که کاملاً تحت حمایت باشد. او در امور مربوط

امور مربوط به فروش و گزارشگری فرد مفیدی است. سعی کنید با او چه از لحاظ حرفه ای و چه از لحاظ

اجتماعی خوب آشنا شوید.

ز: سروان برنی انگلند: سرخلبان شرکت هواپیمایی ایران و عضو گروه لو. او همیشه شاه را پرواز

می دهد و یکی از بهترین خلبانهای پان آمریکن به شمار می آید. او اغلب در پشتیبانی هواپیمایی کشوری

فدرال آمریکا از این شرکت هواپیمایی پشت سر شما خواهد بود ولی هنگامی که شما گاهی ناگزیر باشید

جواب منفی بدهید او ناراحت خواهد شد. برنی در قسمت عملیات است و بنابراین اغلب از شهر دور است.

او بسیار اجتماعی است و همسر بسیار خوبی بنام داگمار دارد و مرد طرف تماس خوبی است.

ح: ماریان دویش (اسپید): مدیر عملیاتی شرکت هواپیمایی ایران، یکی از اعضای گروه پان آمریکن. او

ستون فقرات عملیاتی هواپیمایی ایران است و یک عضو بسیار مطلع و محترم جهان هواپیمایی است. او

یک طرف تماس اجتماعی خوب و شخص دوست داشتنی و تودلبرو است و با یک دختر بسیار خوبی بنام

هوپ که به طور تمام وقت در استخدام شرکت فیلکو فورد است ازدواج کرده است. هوپ و اسپید یک پسر

دارد که زندگی آنها دور او می گردد. با آنها ملاقات کنید و آشنا شوید و آنها اشخاص کمک کننده و مشغول

کننده هستند و می توانند نقش میانجی اجتماعی را برای شما ایفا کنند.

ط: رابرت رابرتز (باب): رئیس بخش سرویس هواپیمایی ملی ایران، یکی از اعضای گروه پان

آمریکن. از لحاظ حرفه ای بسیار با مهارت و از آن افرادی نیست که بیهوده باشد و می تواند کمک زیادی به

شما بکند و اغلب به دیدار شما خواهد آمد. او دوستان بسیاری دارد و با خیلی ها در تهران تماس دارد و

شاید بیش از هرکس دیگر در گروه پان آمریکن با ایرانیان روابط نزدیکی دارد. یک زوج دوست داشتنی

ص: 399

هستند و شما از آنها خیلی خوشتان خواهد آمد.

ی: جک دیتو: مدیر پان آمریکن در ایران (که در طرح ROKITTY نام رمزی او آمده است). یک مرد

خوبی که در شرف بازنشسته شدن می باشد و چندان انرژی ندارد و اکنون مدت طولانی است که در ایران

است و در سمت خود بیان شده است. او احتمالاً تا چند ماه آینده در کارهای مربوط به هتل دخالت خواهد

داشت.

او موفق شده است قسمتی از جامعه بازرگانان آمریکایی در ایران را به جان یکدیگر بیندازد و در نتیجه

مقدار زیادی از کاسبی بازرگانی را به نفع شرکتهای دیگر بیگانه از دست داده است. اخطار: همسر او یک

ماده سگ درجه یک است و یک نوع ناراحتی روحی دارد و نیز تمایلاتی برای سرقت دارد. خانواده دیتو

هرگز در خانواده خود از کسی پذیرائی نمی کنند، از ترس اینکه یکی از میهمانان ممکن است متوجه شود که

برینس (مقصود همسر دیتو است) چیزی از خانه آنها به سرقت برده است همسر او در عین حال یکی از

شایع پراکنهای قهار است و هیچ چیزی که نباید منتشر شود، نباید در حضور او مطرح شود.

جک به احتمال قوی بزودی به چراگاههای سرسبزتر منتقل خواهد شد.

ک. آل کلام: مدیر فرودگاه برای پروازهای پان آمریکن، یک شخص بسیار سودمند که در ضمن یک

حرفه ای واقعی است. دفتر او در فرودگاه منبع همه نوع اشیای نفیس کوچک از قبیل بارنامه ها و مقررات

جدید فرودگاه و پرسنل جدید و غیره می باشد. او با خوشحالی به خاطر شما پرونده های خود را زیر و رو

خواهد کرد تا به هر ترتیبی که می خواهد به شما کمک کند. آل و همسرش آخرین سیاحت خود را در

بانکوک و آلاسکا انجام داده اند و قصد دارند به زودی بازنشسته شده و به آلاسکا بازگردند. آنها به ویژه از

فیربانکس خیلی خوششان آمده بود. یک فرد مورد تماس سودمندی می باشد.

ل: حسن زنگنه: رئیس سرویس تاکسیرانی هوایی (ایرتاکسی) یک کارمند ارشد قابل دسترسی و

سودمند ایرانی که در رأس قسمت کرایه کردن هواپیما می باشد. زنگنه پیوندهای بسیار خوبی با قشرهای

فوقانی ایران دارد و با همسر سابق یکی از شاهپورها ازدواج کرده است. او سودمند و به آسانی قابل

دسترسی است و شما باید ظرف چند هفته پس از ورودتان سری به آنها بزنید همسر او اخیراً دچار یک

سانحه اتومبیل شد که ممکن است او را کاملاً کور کند. او بی نهایت در این باره حساس است.

م. الک نیکلاس: رئیس محلی شرکت TWA. یک فرد بسیار بسیار خوب که به احتمال قوی یک

یهودی عراقی است. او اکنون 25 سال است در ایران به سر می برد و ارتباطات بسیار خوبی با همه قشرهای

جامعه ایران دارد. مشکلات او از لحاظ تعداد بسیار کم است ولی او علاوه بر اینکه به عنوان یک دلال

اجتماعی برای شما خواهد بود، شخص مورد تماس اجتماعی شما هم خواهد بود. دختر او در خیابان

تخت جمشید روبروی ایران سوپر است. ن:

ن: ژنرال علی رفعت: مدیر عامل پارس ایر و مدیر باشگاه پرواز است و مرد بسیار خوبی است که باید با

او آشنا شد. او که از طریق ازدواج با خانواده سلطنتی ارتباطات خوبی به دست آورده است عضو مافیای

هواپیمایی محلی است و تابع آر.او.لانترن (ROLANTERN) بوده و همپالگی همه اشخاص اهل

هواپیماگردی در ایران است. پارس ایر یک شرکت درجه دوی هواپیمایی است که به تازگی در مشهد به راه

افتاده است. و شاید به موقع خود به صورت یک شرکت هواپیمایی آبرومند درآید. شما باید به او سر بزنید.

ث: لئونارد. اس. دوول: که بیشتر به نام لنی شناخته شده است. وابسته هوایی غیر نظامی که مقرش در

ص: 400

بیروت است یک تیپ تند و تیز و تیروئیدی مزاج که لااقل یک بار در سال برای دیدار به تهران می آید او

هنگامی که اینجا باشد شما را در حال ورجه ورجه نگاه خواهد داشت. من حضور او را در ایران برای

ترتیب دادن یک سوری از اهل شرکتهای هواپیمایی که طی آن همه کارمندان ارشد هواپیمایی از همه

دعوت می کنند، مورد استفاده قرار می دهم. لنی از این نوع کارها خوشش می آید و بر می گردد تا باز هم در

چنین میهمانیهای شرکت کند. او سفر سالیانه خود را در ایران قبل از ورودش (به گمان من در ماه مه) انجام

خواهد داد. بنابراین شما از شوک جسمی به مدت یک سال مصون خواهید شد. لنی مستقیماً مسئول

فروش بیش از یک میلیارد دلار هواپیما ظرف پنج سال گذشته بوده است. طرز رفتار او ممکن است در

وهله اول برای شما غیر مترقبه باشد ولی او کار و بار خود را بسیار خوب بلد است و همچنین همه

شخصیت های برجسته این بازی را در محل خودشان می شناسد.

ع: دفتر هواپیمایی کشوری فدرال (آمریکا) در بیروت

این دفتر از عده ای از اشخاصی که به ایران سری می زنند و بعد خارج می شوند و دائما در حال تغییر

هستند تشکیل شده است. آنها همه اشخاص حرفه ای هستند و به ندرت اتفاق می افتد که مزاحم شما شوند

مگر برای رزرو کردن بلیط یا شماره تلفن یا گزارش سابقه و غیره و غیره. آنها طرف تماس مستقیم شما در

صورت بروز مشکلاتی برای هواپیمایی کشوری فدرال خواهند بود. آنها درباره هر مسئله که به وسیله

هواپیمایی کشوری فدرال ایجاد شود و یا در آن تأثیر گذارد، طرف مراجعه شما خواهند بود.

ف: گروه ویژه هواپیمایی فدرال: (FASG) این یک گروهی از کارشناسان هواپیمایی کشوریِ فدرال به

تعداد پنج یا شش نفر است که طبق قراردادی با وزارت دفاع در آمریکا برای تکمیل طرح صلح عقاب

(تائیس تاکانها TACANS) فرودگاههای نظامی ایران به سر می برند شما آنها را زیاد نخواهید دید مگر

اینکه مشکلی برایشان پیش آید. رئیس آنها فرد هارت کوئیت (در کتابچه تلفن شماره دارد) است. آنها

معمولاً خارج از شهر و در محل ایجاد تأسیسات خود هستند اینها یک گروه بسیار خوبی هستند. که

مزاحم کار شما نخواهند شد.

ظ: جف کیچن: رئیس شرکت نورث روپ پیچ در ایران. یک طرف تماس خوب و یک مأمور سابق

وزارت امور خارجه، او بیشتر با رایزن اقتصادی کار دارد ولی یک شهروند درجه یک است.

ق: سانی پیتز: از شرکت نورث روپ، بیشتر علاقمند به هواپیمایی اف 5 در نیروی هوایی ایران است

ولی همچنین کارهای بازرگانی آنرا انجام می دهد. یک مرد بسیار خوبی است که بیش از اندازه مشروب

می خورد ولی برای نورث روپ فوق العاده مؤثر بوده است.

مافیای هواپیمایی ایران

ریاست به اصطلاح مافیا در ایران آر. او. لانترن /1 است که این اختیار به وسیله شاه به او داده شده

است. از آنجایی که آر.او.لانترن عضو خانواده شاه است؛ او مردی است که مسئول فراردادن شاه از ایران

در جریان روزهای مصدق بوده است و به عنوان کسی که زندگی خود را وقف شاه کرده است شاه اکنون

دین خود را ادا می کند. این ادا کردن وی اشکال زیر را تشکیل می دهد:

الف: فرمانده کل نیروی هوایی ایران ب رئیس هیئت مدیره هواپیمایی ملی ایران ج مالک بدون

سروصدای ایرتاکسی د هم سهم بدون سروصدا در مؤسسه هلیکوپتر سازی ایران، هم سهم بدون

ص: 401

سروصدا در پارس ایر و هم سهم بدون سروصدا در صنایع هواپیما سازی ایران. آر.او.لانترن /1 دارای حق

وتو درباره همه فعالیتهای هواپیمایی در ایران است، علاوه بر این او رئیس شورای عالی هواپیمایی است که

قوانین مربوطه را وضع کرده و جرائم را تعیین می کند.

مرد شماره 2 در این مافیا عبارت است از:

ابوالفتح محوی: عضو خانواده دیبا (خانواده شهبانو) و وابسته نزدیک به شاه. محوی یک ویلا در

سوئیس در کنار ویلای شاه دارد. محوی با شرکت نفت پان آمریکن وابسته است و قسمت اعظم پول او از

آنجا می آید. او نماینده غیر رسمی شرکت هواپیما سازی بوئینگ است (فروش چهار بوئینگ 727 و دو

بوئینگ 707 و سه بوئینگ 737 به مبلغ کل 65 میلیون دلار به ایران)؛ او در همین اواخر به عنوان عامل

جنرال الکتریک جت اینجینز (موتورهای جت جنرال الکتریک) در ایران تعیین شده است؛ او اخیراً به

سمت نماینده موتورهای آلیسون در ایران تعیین شده است او مالک شرکت هلیکوپتر ایران است. او سهمی

در ایر تاکسی دارد و یکی از سهامداران عمده صنایع عمده هواپیماسازی ایران است و در بسیاری جاهای

دیگر دست دارد. یادم رفت بگویم که او در پارس ایر هم سهیم است.

مرد شماره 3 عبارت است از سپهبد علی م. خاتمی مدیر عامل هواپیمایی ملی ایران که هر چند پول

زیاد ندارد، دارای معلومات و کارشناسی برای اینکه چه باید کرد و چگونه این کار باید کرد می باشد. او

طرف مشورت قرار می گیرد. او در هواپیمایی ایران و پارس ایر در صنایع هواپیماسازی ایران است.

مرد شماره 4 عبارت است از علی اصغر رفعت، مدیر باشگاه پرواز ایران (یک نقش سودآور)رئیس پارس

ایر، معاون سابق مدیر هواپیمایی ملی ایران و آلوده در صنایع هواپیما سازی ایران.

صنایع هواپیماسازی ایران

این شرکت در سال 1970 به عنوان یک شرکت هم سهم بین سرمایه گزاران خصوصی ایران (51%) و

نورث روپ پیچ (49%) تاسیس شد. در ابتدا اسرائیلیها در این معامله دست داشتند ولی هنگامی که من

درباره این موضوع اطلاع یافتم و با توجه به این واقعیت که اسرائیلیها ممکن است معامله بین ایران و

عربستان سعودی را جهت سرویس مشترک نیروی هوایی و هواپیماهای بازرگانی دو کشور در مرز

تضعیف قرار دهند، من موضوع را به اطلاع سفیر رساندم، ما قبلا از AVCO (یک شرکت آمریکایی)

پشتیبانی می کردیم ولی آنها مایل نبودند مبلغ پول مورد لزوم را فراهم کنند و بدین ترتیب شرکت نورث

روپ وارد معامله شد.

صنایع هواپیماسازی ایران (AIA) که در محلی به نام AISA نامیده می شود اساسا یک دستگاه

سرویس است که به عنوان یک مرکز سرویس عمده تأسیس شده است. ابتدا این دستگاه هواپیماهای

نیروی هوایی ایران را سرویس خواهد کرد و بعدا هواپیماهای شرکت هواپیمایی ملی ایران را و آنگاه از

طریق ترتیبات قراردادی و سیاسی سرویس هواپیماهای متعلق به نیروی هوایی پادشاهی عربستان

سعودی و هواپیماهای بازرگانی آن را و همچنین هواپیماهای شرکت هواپیمایی کویت و احتمالاً

هواپیماهای شرکت هواپیمایی آریانای افغانستان را سرویس خواهند کرد. به طور خلاصه این یک معدن

طلاست و این مافیا درست در میان است. مثلاً سرمایه ای که به وسیله ایرانیان فراهم شده است (51%)

عبارت است از زمینی که تأسیسات بر روی آن در فرودگاه مهرآباد ساخته خواهد شد (که برای آنها

ص: 402

خرجی نخواهد داشت و آنها آن را از شاه هدیه گرفته اند)، شرکت نورث روپ باید تمامی پول را فراهم

کرده و فقط 49% از منافع را بگیرد. نورث روپ به این موضوع چندان اهمیتی نمی دهد چونکه با این همه

احوال پول کلانی به دست خواهد آورد. اسرائیلیها هنوز هم کینه خود را از سفارت و از دوگلاس مک

آرتور به خاطر بر هم زدن معامله آنها، از دست نداده اند ولی در زد و بندهای سیاسی در این منطقه از جهان

هر کس که معامله را ببرد وسائل آنرا نیز توجیه می کند.

دیدارهای تشریفاتی

در جریان چند هفته اول از سفر، شما باید از اشخاص زیر دیدن کنید:

هوشنگ اربابی مدیر کل هواپیمایی کشوری ایران در فرودگاه مهرآباد. جعفر ابوالعمالی، معاون مدیر کل

هواپیمایی کشوری در فرودگاه مهرآباد. دکتر قاهری، معاون مدیر شرکت هواپیمایی ملی ایران در فرودگاه

مهرآباد.

سپهبد خادمی، هواپیمایی ملی ایران در خیابان ویلا.

ژنرال علی رفعت، پارس ایر در خیابان شاه نزدیک دانشگاه.

دکتر عزالدین کاظمی، مدیر کل امور حقوقی وزارت امور خارجه ایران.

دیدارهای بعدی:

سروان لیندسی، در هواپیمایی ملی ایران، آل کلام، در فرودگاه مهرآباد (پان آمریکن)، حسن زنگنه،

ایرتاکسی در فرودگاه مهرآباد، جک دیتو از پان آمریکن.


مافیای هواپیمای ایران

سند شماره (6)

خیلی محرمانه

تاریخ : 27 آوریل 197117 اردیبهشت 1350

یادداشت : برای سفیر

موضوع : مافیای هواپیمای ایران

به اصطلاح مافیای هواپیمایی ایران در سال 1963 با تأسیس شرکت هواپیمایی ملی ایران (ایران ایر)

ایجاد شد، در آن زمان شاه از ژنرال محمد خاتمی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی ایران درخواست تا

یک مؤسسه هواپیمایی کشوری که بتواند به رشد سریع هواپیمایی مدنی (کشوری) ایران کمک کند ایجاد

کند.

ژنرال خاتمی آنگاه شورای عالی هواپیمایی را که یک مؤسسه حقوقی مرکب از ده عضو انتخاب شده

از وزارتخانه های مختلف و ایران ایر می باشد تشکیل داد تا مقررات هواپیمایی مدنی (کشوری) ایران را

تهیه کرده و برای عملیات هواپیمایی کشوری ایران سوابق حقوقی برقرار کند. ژنرال خاتمی به ریاست این

شورا انتخاب شد و از سوی شاه به عنوان رئیس ایران ایر (هواپیمایی ملی ایران) منصوب گردید. اشخاص

نام برده در زیر اعضای مافیای هواپیمایی هستند.

الف: ژنرال محمد خاتمی فرمانده کل نیروی هوایی شاهنشاهی ایران، رئیس شورای عالی هواپیمایی،

مالک نسبی ایرتاکسی و هم سهم بدون سر و صدای صنایع هواپیما سازی ایران.

ص: 403

ب: ژنرال علی محمد خادمی مدیر عامل ایران ایر و هم سهم بدون سرو صدای ایر تاکسی و هم سهم

بدون سروصدای صنایع هواپیما سازی ایران.

ج: ابوالفتح محوی از خویشاوندان ملکه و نماینده شرکت بوئینگ و نماینده آلیسون اینجین، مالک

ایران هلیکوپتر، رئیس هواپیمایی پارس، رئیس اسمی صنایع هواپیماسازی ایران.

د: ژنرال علی اصغر رفعت، رئیس باشگاه هواپیمایی کشوری، مدیر عامل هواپیمایی پارس، همسهم

بدون سرو صدای ایر تاکسی، و همسهم بدون سروصدای صنایع هواپیما سازی ایران.

ه : امیر حسین زنگنه: رئیس ایرتاکسی و نماینده AVCO و نماینده (AERO COMMANDER) و

نماینده (LYCOMING ENGINE) و هم سهم بی سروصدای صنایع هواپیما سازی ایران.

پنج نفری که در فوق نام آنها ذکر شد همه فعالیتهای هواپیمایی را در ایران کنترل می کنند. هر چند حتی یک

مدیریت کل هواپیمایی کشوری به عنوان جزئی از وزارت راه وجود دارد؛ وظیفه این مدیریت کل اساسا

عبارت است از اجرای دستوراتی که مافیا برای آن صادر می کند. هوشنگ اربابی مدیر کل هواپیمایی

کشوری و معاون وزارت راه از اعضای شورای عالی هواپیمایی نیست و همچنین عضو مافیا نمی باشد.

تحت قوانین موجود مدیریت کل هواپیمایی کشوری همانا سازمان دولتی ایران است که مسئولیت مذاکره

درباره موافقت نامه های هواپیمایی کشوری و اصلاح این موافقتنامه ها و حفظ تماس با دولتها و شرکتهای

هواپیمایی خارجی به عهده آن می باشد.

مدیر کل هواپیمایی کشوری از طریق بخش حقوقی وزارت امور خارجه و دکتر عزالدین کاظمی جهت

تماس مستقیم با دولتهای خارجی کار می کند. مع ذلک در واقع ژنرال خادمی مدیر عامل ایران ایر قسمت

اعظم اختیارات مدیر کل هواپیمایی کشوری را غصب کرده است و در اغلب موارد به طور مستقیم با دولتها

و شرکتهای هواپیمایی خارجی تماس می گیرد. درنتیجه در داخل دولت اوضاعی به وجود آمده است که

منجر به اصطکاک قابل ملاحظه و مناقشات درونی و باعث تضعیف کارآیی و کنترل مدیر کل هواپیمایی

کشوری شده است.

آخرین تظاهرات مناقشات داخلی دولتی هنگامی بروز کرد که سیروس فرزانه به عنوان رئیس جدید

سازمان جهانگردی ملی ایران منصوب شد. یکی از اولین چیزهایی که سیروس فرزانه کشف کرد این بود

که منشور سیاسی ایران ایر از دلایل عمده شرکت جهانگردی در ایران به شمار می رود. ایران ایر اصرار

داشت که هر هواپیمای خارجی که به طور دربست به ایران وارد می شود باید معادل 10% درآمد این

پروازهای دربست را به ایران ایر پرداخت کند و به نتیجه کاروبار پروازهای دربست به ایران به کلی از هم

پاشید. هنگامی که سیروس فرزانه خواست مقررات مربوط به پروازهای دربست را تغییر دهد با انبوهی از

مخالفت از سوی ژنرال خادمی و مأمورین ایران ایر مواجه شد. با وجود این فرزانه از سوی مدیر کل

هواپیمایی کشوری زمزمه هایی مبنی بر تصویب اقدامات او دریافت کرد. فرزانه در ادامه نخستین گزارش

خود به شاه موضوع پروازهای دربست را در میان گذاشت و اعلام داشت که اگر جهانگردی در ایران رشد

کند قوانین پرداخت 10% به شرکت هواپیمایی ملی ایران باید تغییر کند. شاه دستور داد که مدیر کل

هواپیمایی کشوری قانون را تغییر دهد و مدیر کل هواپیمایی کشوری بدون آنکه باور کند پاسخ داد که بر

قراری سیاست هواپیمایی ایران به عهده مدیر کل هواپیمایی کشوری است. این مبارزه همچنان در جریان

است و خادمی می کوشد فرزانه را از میدان به در برد و مانع آن شود که مدیر کل هواپیمایی کشوری مقررات

ص: 404

پروازهای دربست را تغییر دهد. تاکنون در سیاست پروازهای دربست تغییری رخ نداده است.

اخیراً هنگامی که صحبت از ایجاد وزارت حمل و نقل به میان آمد، نخستین مسئله مربوط به محل

استقرار مدیر کل هواپیمایی کشوری بود. آیا این مدیر کل و اداره اش جزئی از وزارت حمل و نقل به

ریاست معاون وزارت جهت هواپیمایی کشوری خواهد بود یا اینکه به صورت یک سازمان مستقلی با

وزیری از خود درخواهد آمد. مافیای هواپیمایی ایران به سرعت متوجه شد که اگر مدیر کل هواپیمایی

کشوری جزئی از وزارت حمل و نقل در زیر فرمان یک وزیر نیرومند درآید اختیارات آنها از تحولات

هواپیمایی ایران به سرعت رو به کاهش خواهد رفت، بدین ترتیب مافیا یک سلسله فعالیتهائی را آغاز کرد

تا از اهمیت اندیشه یک وزارت حمل و نقل بکاهد. ژنرال خاتمی فرمانده کل نیروی هوایی شاهنشاهی با

هوشنگ اربابی تماس گرفت و به او گفت که او هرگز نباید درباره امور هواپیمایی کشوری به یک

وزارتخانه گزارش دهد. و این وزارتخانه نیز درباره امور مربوط به هواپیمایی اطلاعی دریافت نخواهد

کرد و اینکه اربابی باید برای یک وزارت مستقل با مدیریت کل مستقل تلاش کند. ژنرال خادمی مدیر

عامل شرکت هواپیمایی ملی ایران زنگنه را نزد اربابی فرستاد. اربابی می گوید که او اکنون به صورت یک

دختر خاکسترنشین (داستانهای کودکانه) درآمده است و همه اعضای مافیا با لنگه کفشهای خود سراغ او

می روند. نتیجه فشارهای اعضای مافیایی این شده است که حرکاتی که برای تأسیس یک وزارت خانه

آغاز شده بود به رکورد گراییده است.

به عنوان مثال: درباره مناقشات جاری در داخل دستگاه هواپیمایی ایران باید گفت: که اخیرا شایعاتی

در جریان است مبنی بر اینکه فرزانه کوشیده است تا بخشی از داد و ستد مربوط به هتل شرایتون در ایران را

به دست آورد. این شایعات به گوش خادمی رسید و او بلافاصله با رئیس هیئت مدیره شرایتون تماس

گرفت تا ببیند این شایعه حقیقت دارد یا خیر. ما نتیجه پرس و جوهای خادمی را نمی دانیم ولی اگر این

شایعه تأیید شود. خادمی وسائلی لازم را برای از میدان به در بردن فرزانه در دست خواهد داشت.

محققاً تمامی این ماجرای در هم برهم باید به وسیله شاه حل و فصل شود. این شاه است که باید تصمیم

بگیرد که آیا مدیریت کل هواپیمایی کشوری باید کارهای هواپیمایی کشوری در ایران را اداره کند یا اینکه

عده ای که منافعشان در ایران ایر در خطر است، همچنان تصمیم گیرنده در سیاست هواپیمایی کشوری

خواهد بود. شاه همچنین باید تصمیم بگیرد که آیا داماد او ژنرال خاتمی فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی

ایران از فعالیتهای مختلف خود پول کافی به دست آورده است که با افتخارات و کیسه های پول خود قانع

شود یا اینکه خاتمی باید همچنان امور هواپیمایی در ایران را در کنترل خود داشته باشد. شاه از آنچه که در

جریان است آگاه است و آنچه که هنوز معلوم نشده است این که وی تا چه مدت دیگر اجازه خواهد داد که

اوضاع به این منوال ادامه پیدا کند.

هربرت ا. فرگوسن

کارمند هواپیمایی کشوری