گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
داریوش فروهر 8 ملاقات هویدای نخست وزیر با فروهر رهبر حزب ملت ایران






داریوش فروهر 8خیلی محرمانه

یادداشت مکالمه

شرکت کنندگان: فریدون تقی زاده دکتر علوم پزشکی (عضو حزب ملت ایران)

لاری سیماکیس دبیر دوم سفارت

زمان و مکان: 9 می 1968 (برابر با 19 اردیبهشت 1342) اقامت گاه هدایت اللّه متین دفتری

موضوع: ملاقات هویدای نخست وزیر با فروهر رهبر حزب ملت ایران

تقی زاده گفت که سه ماه قبل نخست وزیر هویدا، داریوش فروهر (رهبر حزب ملت ایران) را برای

صحبت به دفتر خود احضار کرد. طبق گفته تقی زاده، هویدا به فروهر (که از لحاظ حرفه ای حقوق دان

است) پستی به عنوان مشاور حقوقی در هرکدام از وزارتخانه ها پیشنهاد کرد، در صورتی که فروهر از

مخالفت خود صرفنظر کند. هویدا گویا فروهر را به دلیل تواناییهای رهبری او مورد تمجید قرارداد و

بیهوده بودن مخالفت سیاسی مدام را با حکومت شاه تأکید کرد. فروهر این پیشنهاد را به نحو قاطعی رد

ص: 804

کرد.

تقی زاده گفت حزب ملت ایران تحت رهبری فروهر دارای پیروان معدود ولی ایثارگری است و به علت

کنترلهای شدید سیاسی که در حال حاضر حاکم است، او و اعضاء حزبش بدون هرگونه عملی در انتظار

زمان مناسب برای عرض اندام به عنوان یک نیروی سیاسی هستند. این حزب طرفدار حکومت مشروطه

در ایران و پایان یافتن اعمال حاکمیت کامل از سوی شاه است. این حزب همه مؤسسات اقتصادی مهم را

در کشور ملی خواهد کرد و از کنسرسیوم نفت پول بیشتری برای ایران خواهد کشید. در امور خارجی

حزب ایران در پی نزدیکی بیشتر با دولتهای «مترقی» عرب خواهد بود و یک سیاست خارجی «ملی»

واقعاً مستقل به راه خواهد انداخت. تقی زاده مدعی است که نارضایتی مناطق روستایی در دوران بعد از

اصلاحات ارضی رو به افزایش است و اینکه این نارضایتی متوجه حکومت شاه است. او مدعی شد که

حکومت نیازهای کشاورزان را که قبلاً از سوی مالکان برآورده می شد رفع نکرده است و اینکه این

کوتاهی منبع اصلی عدم رضایت شده است. او همچنین احساس می کند که حکومت شاه قادر نخواهد بود

انتظارات فزاینده سایر عناصر را در میان جمعیت و به ویژه تقاضاهای طبقه متوسط در حال رشد را

برآورده کند. تقی زاده در باره آینده ایران پیش گویی بی ثباتی سیاسی را می کند.

یادداشتهای بیوگرافیک: فریدون تقی زاده برادرزاده سید حسن تقی زاده یک پیرمرد هشتاد و اندی

ساله است که این از سوی ایرانیان به عنوان «پدر مشروطه ایران» به خاطر فعالیتش در انقلاب مشروطه

1905 نام برده می شود. فریدون تقی زاده دکتر علوم پزشکی و سن او به سی سال نرسیده است. چند سال

قبل او به علت فعالیتهای سیاسی خود در دانشگاه تهران زندانی شده و به خدمت نظام در ارتش فراخوانده

شد و در آنجا به وظایف پستی گمارده شد. او اکنون در بیمارستان پهلوی کار می کند، ولی امیدوار است که

به آمریکا رفته و به مطالعه در رشته پزشکی بپردازد. او مدعی است از چندین مؤسسه پزشکی آمریکائی

پذیرش دریافت کرده است. او برای دریافت گذرنامه به علت فعالیت سیاسی خودش در ایران دچار

زحمت شده است، لیکن احساس می کند که دولت بالمآل به او اجازه خواهد داد به خارج مسافرت کند.

تقی زاده کوتاه قد و دارای سبیل و وزن او حدود 140 پوند است. او به خوبی انگلیسی صحبت می کند، ولی

ترجیح می دهد که به زبان فارسی مکالمه کند. او ازدواج نکرده است. او علائق عمیق سیاسی دارد و چنین

به نظر می رسد به حزب ملت ایران و رهبر آن بسیار پایبند است و به طور منظم از رهبر حزب دیدن می کند.


داریوش فروهر 9 رهبر جبهه ملی (از مرداد 1357)

داریوش فروهر 9

خیلی محرمانه (1)

داریوش فروهر16 آذر 1357

رهبر جبهه ملی (از مرداد 1357)

داریوش فروهر با سابقه فعالیت مدید در جنبش مخالف، 15 سال از 20 سال اخیر را در زندان گذرانده

که جدیدترین دوره زندان وی از 20 آبان تا 15 آذر 1357 بود. او رهبر سابق حزب منحله ملت ایران

است. این حزب یکی از گروههایی بود که در سالهای 1330 و 1340 جبهه ملی قدیم را تشکیل دادند.

فروهر درجه ای در حقوق دارد، اما به عوض دنبال کردن حرفه خود، از تحصیلات و استعداد تبلیغاتی که

دارد در جهت افشای چیزهایی که به نظرش اعمال غیرقانونی دولت است، استفاده می کند. او با توانایی که

ص: 805

برای سازماندهی سیاسی دارد، می تواند برای تبدیل حزب ملت ایران به صورت مبارزترین و متشکل ترین

گروه از احزاب جبهه ملی در اواخر سالهای 1340 برای خود اعتبار زیادی قائل شود. او طرفدار فعالیت

مجدانه است و برای نمایش دادن نارضایی عمومی از دولت، دعوت به فعالیت خیابانی کرده است جذبه

وی در بین مردم و خصوصاً دانشجویان دانشگاه در سالهای 1340 مورد اذعان دولت و همقطارانش در

جنبش مخالف بود. وی به سختی خود را وقف اصلاح امور و تجدید «حاکمیت قانون اساسی» کرده و تمام

چاپلوسیهای دولت را برای واداشتن او به تکذیب مواضع خود، رد کرده است. (محرمانه)

فروهر در مجموعه اقدامات جلوی جناح مخالف برای بی اعتبار ساختن دولت برمبنای سابقه اش در

حقوق بشر فعالیت داشته است. او یکی از سه نفر امضاء کنندگان نامه ای بود که در روزنامه فرانسوی

لوموند در خرداد 1356 منتشر شد، وطی آن حکومت شاه محکوم و اجرای جدی اصول قانون اساسی

طلب می شد. در آبان 1356 وی اتحادیه نیروهای جبهه ملی را تشکیل داد که طرفدار تجدید «حاکمیت

قانون اساسی» و آزادیهای فردی و ملی کردن صنایع بود. در خلال سال 1357 او و چند رهبر دیگر از

جناح مخالف برای هماهنگی عمل علیه دولت و پیشبرد یک برنامه سیاسی مثبت با یکدیگر کار کرده اند.

در مرداد 1357 او حرکت خود را در قالب یک جبهه ملی تجدید شده در آورد (با نام کامل جبهه ملی

ایران) که یک سازمان چتر مانند است که احزاب محافظه کار تا چپی باستثناء کمونیستی را در برمی گیرد.

جبهه ملی جدید خواستار انحلال ساواک (سازمان امنیت و اطلاعات کشور)، آزادی فوری تمام زندانیان

سیاسی، فسخ محاکمات نظامی، و سیاست خارجی مستقل بر مبنای منافع کشور ایران است. جبهه ملی

تحت رهبری کریم سنجابی است، اما فروهر تا قبل از دستگیرش در نوامبر ، به تدریج به عنوان سخنگوی

اصلی آن بالا آمده بود. (محرمانه) به مرور سالها فروهر خود را یک ملی گرای با حرارت و حتی ضد

خارجی نشان داده است. در سالهای 1320 و اوائل 1330 وی طرفدار بازگشت ایران به عظمت

جغرافیایی و سیاسی باستانی خود بوده. سپس موضعی اتخاذ کرد که بر بیطرفی و رهایی ایران از نفوذ

خارجی تأکید داشت. او فعالانه از نخست وزیر مصدق حاکمیت می کرد (32 1330) معهذا دشمن

قسم خورده شوروی و کمونیسم است و به دفعات با طرفداران توده ای (کمونیست) مصدق برخورد داشت،

اعضای حزب ملت ایران اغلب خود را درگیر دعواهای خیابانی با اعضای حزب توده می کردند. فروهر

معتقد است که برای پیشرفت باید از سوسیالیسم استفاده کرد و ملی کردن زمین و منابع را در نظر دارد و

طرفدار تعاونیهای کشاورزی است. او ایالات متحده را تحسین می کند اما نسبت به حمایت آن از شاه

پدیده انتقاد نگریسته است. (محرمانه)

دوران اولیه زندگی و زندگی حرفه ای

داریوش فروهر در حدود سال 1307 متولد شد. پس از حضور در مدارس اصفهان و تهران، در

دانشگاه تهران به تحصیل پرداخت و در سال 1330 به کسب درجه ای در حقوق نائل شد. در سال 1325 به

تأسیس حزب پان ایرانیست که گروهی ناسیونالیست دست راستی بود، و بر افتخارات گذشته ایران تاکید

داشت، کمک نمود. در سال 1331 این حزب بر سر مسئله حمایت از سلطنت دچار شکاف شد و فروهر و

پیروانش حزب ملت ایران را تشکیل دادند. حزب پان ایرانیست به رهبری محسن پزشکپور در دوره رکود

ص: 806

فرو رفت و مدت چندین سال گروه فروهر را حزب پان ایرانیست می خواندند. (محرمانه)(1)

اطلاعات شخصی

فروهر یک مرد بلند قد و خوش تیپ است که معمولاً لباسهای برازنده ای می پوشد، او اخلاقی مطبوع و

به دور از رسمیت دارد و بدون بروز افراط کاری معمول ایرانیان مؤدب است. وی بدون احساساتی شدن یا

خروج از مطلب صحبت می کند. فروهر مقداری نوشته های انگلیسی و فرانسه مطالعه می کند. در حدود

سال 1340 با پروانه اسکندری که در آن زمان دانشجوی رشته جامعه شناسی در دانشگاه تهران و از

فعالان همکار در جبهه ملی بود، ازدواج کرد (او نیز مدتی را به سبب فعالیتهایش در جبهه ملی در زندان

گذرانده است). (محرمانه)

16 آذر 1357



حسین مهدوی 1 یادداشت بیوگرافیک

1- این سند از اسناد بیوگرافیک تهیه شده به وسیله سازمان سیا است. (مترجم).
ص: 807

حسین مهدوی 1

خیلی محرمانه

تاریخ: 5 ژانویه 1963 برابر با 15 دی 1341

مکالمه با آقای حسین مهدوی رهبر گروه روشنفکران جبهه ملی درباره کنگره اخیر این جبهه که بین 4

تا 10 دی 1341 تشکیل شده بود.

یادداشت بیوگرافیک: دکتر حسین مهدوی عضو خانواده مهدوی است که در دوران اخیر در دو کتاب

یکی به قلم «آن سنکلر مهدوی» تحت عنوان «ماجرای ایرانی» و دیگری به قلم «محمد مهدوی» تحت

عنوان «چیزی انسانی» به نحو ماهرانه ای توصیف شده اند. پدر دکتر مهدوی مانند خویشاوندش حاجی

ملک بزرگترین ملاک خراسان بازرگان و ملاک بود. نسل دکتر مهدوی اشخاص صاحب حرفه و

روشنفکر بودند تحصیلاتی که مهدویهای ارشد اصرار داشتند که فرزندان آنها داشته باشند، هرچند خود

آنها این تجربه را نداشتند، به نحو استثناء ناپذیری به آرزوی مبارزه جویانه دکتر مهدوی برای اینکه ایران

به سوی یک ملت مدرن دمکراتیک هدایت شود کمک کرد.

به عنوان یک دانشجو در اکسفورد و یک عضو صاحب مقام در دفتر اقتصادی سازمان برنامه، حسین

مهدوی چه از طرف معاصران خود و چه از طرف مافوقهای خود، با توجه به تواناییهای فکری، مورد

احترام بوده در سال 1339 دکتر مهدوی در دانشگاه پرینستون تحصیل می کرد. به دنبال یک سال تحصیل

در ایالات متحده مهدوی تصمیم گرفت که ادامه کار در سازمان برنامه «هنگامی که رژیم نه برنامه ریزی را

درک می کند و نه مایل به آن است» بی ثمر است و مدت کوتاهی پس از بازگشت از ایالات متحده این

سازمان را ترک کرد. او آن گاه به جبهه ملی پیوست و افراد بسیار دیگری را که دارای زمینه و سابقه مشابهی

بودند تشویق به پیوست به آن کرد زیرا «تنها از طریق یک حزب سیاسی فعال است که ایران می تواند

دگرگونیهای لازم را قبل از اینکه به نحو پر معنای پیشرفت کند به وجود آورد».

هرچند دکتر مهدوی تنها 30 ساله است ولی نفوذ قابل ملاحظه ای در میان روشنفکران جوانتر دارد. او به

اتفاق برادرزاده اش فریدون مهدوی (که عملاً دو سال از او بزرگتر است) و هدایت اللّه متین دفتری نوه دکتر

مصدق، نفوذ قابل ملاحظه ای بر روی دانشجویان دانشگاه دارد. نظریات او که در این یادداشت نقل شده

است جالب می باشد، زیرا آنها به نحو بارزی نظر گروه روشنفکران جوان را در داخل جبهه ملی ابراز

می دارند.

دیدگاههای دکتر مهدوی در باره کنگره جبهه ملی

کنگره با سه مسئله اساسی مواجه بود. برنامه حزبی، سازمان حزبی و مسئله نهضت آزادی دست چپی.

1 هرچند این احساس وجود دارد که منشور جبهه ملی منشاء بگومگوهای زیادی شود، معذالک به

اتفاق آرا به تصویب رسید و تنها داریوش فروهر ایراد گرفت. این منشور خلاصه ای است از گزارشهای

تسلیم شده به کمیته پژوهش و برنامه ریزی ظرف مدت یک سال و نیم. این کمیته به سه بخش تقسیم شده

بود. سیاسی، اقتصادی و اجتماعی. ما در نظر داریم در آینده نزدیکی کتابی شامل گزارشهای کامل که

خلاصه هایی از آن گرفته شده است منتشر کنیم. مقدمه این کتاب که با لحن دیگری نوشته شده است، به قلم

کمیته اجرایی بوده است.

ص: 808

بخش سیاسی این منشور حاکی از نگرانی در مورد حزب به طور کلی است، هرچند حزب ایران

بزرگترین نفوذ را در تعیین شکل نهایی دارد، قسمتهای اقتصادی منشور به عهده اقتصاددانان جوان

آموزش دیده واگذار شده است. قسمتهای مربوط به سیاست خارجی برطبق فرمولی که دکتر مصدق تحت

نام «فرمول دفاعی» تنظیم کرده نوشته شده است. مثلاً موافقت نامه دو جانبه بین ایران و ایالات متحده از

لحاظ ماهیت دفاعی است تا تعرضی و بنابراین قابل قبول جبهه ملی است.

سنتو از لحاظ ماهیت دفاعی است، ولی دوران سودمندی خود را سپری کرده است. به طوری که جبهه ملی

درباره این موافقت نامه به طور جدی محتاط است. یک چنین پیمان چند جانبه با توجه به تجدیدنظرهایی

که در رابطه با اوضاع کنونی در آن صورت بگیرد به نفع ایران خواهد بود. علاوه بر این اگر یک پیمان

دفاعی به سیاست داخلی ایران کمک کند همان طوری که بعضی از جنبه های اقتصادی سنتو این کمک را

می کنند، به نفع ما خواهد بود که یک چنین پیمانی را پیشنهاد کنیم.

احساس جبهه ملی درباره منشور، به وسیله صادقی ابراز شده بود. «از زمان سرنگونی قاجاریه، 60

حکومت در ایران بوده است که تنها 14 تای آنها دارای برنامه بوده اند و مجموع این چهارده برنامه با این

برنامه برابری ندارد». با توجه به اینکه منشور به نحو وسیعی مورد قبول واقع شد. کنگره درباره مسئله

سیاست نظر واحدی داشت و به همین جهت به مسئله دشوار سازمان پرداخت.

2 سازمان: گروههای جوانتر روشنفکران دانشگاهی که تعداد آنها 60 نفر از 170 نماینده شرکت

کننده در کنگره بود پیشنهاد کردند که جبهه ملی «نوع کمیته باز» سازمان را به کار برد و سیستم «حوزه

مانند» سازمان را که تاکنون به کار رفت رها کنند.

این پیشنهاد به دو دلیل با شکست مواجه شد، اول اینکه اعضاء جبهه ملی به طور کلی با به کار بردن

«سیستم موضعی» خوگرفته بودند. دوم اینکه رأی اجماع این بوده است که چون انتظار می رود حکومت به

«تدابیر سرکوبگرانه خود» ادامه دهد، فعلاً عاقلانه تر خواهد بود که طریقه مخفیانه تر ولی امن تر به کار رود.

حزب ایران کنترل کامل را در دست دارد. دکتر صالح، سنجابی و صادقی (صدیقی) هنوز هم مردان کلیدی

به شمار می روند. هرچند سنجابی گاه به گاه به خنجی پیوسته است.

دانشجویان دانشگاه اکنون تحت انضباط گروه ما قرار گرفته اند. یکی از چشم گیرترین لحظه های

تمامی کنگره هنگامی بود که حجازی و شاهپور بختیار به نقض انضباط از سوی گروه دانشجویی در مقابل

کنگره متهم شدند. به ویژه حجازی به عنوان تنها فرد مسئول در سهل انگاری در مورد مشورت با صالح

درباره اغتشاشهای اول بهمن (اول دی ماه 1340) انگشت نما شد. حجازی که از «مغزهای متفکر» حزب

ایران است، در نتیجه این محکومیت از سوی دانشجویان به کمیته راه نیافت. بیان این مطلب در جراید مبنی

بر اینکه دانشجویان با جبهه ملی قطع رابطه کرده اند، مطلقاً حقیقت ندارد، من هم با آنها بیرون آمدم. مسئله

بر اثر روندهای پارلمانی بود. ما به علت نقض این روندها خارج شدیم. ادعای دانشجویان بعداً مورد

تأکید قرار گرفت. دانشجویان و روشنفکران تنها یک عضو فعال و دو عضو ضعیف در کمیته دارند. فریدون

مهدوی تنها به اصرار صادقی (صدیقی) انتخاب شد، ما اقبال خواهیم داشت اگر کس دیگری را به کمیته

وارد کنیم، زیرا پانزده عضو باقیمانده از سوی 35 عضوی که قبلاً انتخاب شده اند، تعیین خواهند شد. تنها

از طریق انتخابات است که ما قادر خواهیم بود قابلیت خود را ثابت کنیم، ولی هرچند گروه من آن طوری

که ما امیدوار بودیم موفقیت نداشت. تمامی جو کنگره به یک پارلمان شباهت داشت. روندهای پارلمانی

ص: 809

بسیار خوب به کار گرفته شده بود. اگر گروههای روشنفکران و دانشجویان قبل از کنگره 2 سال بعد

سمتهای بیشتری در دستگاه رهبری حزب به دست آورند این کار به منزله به دست آوردن کرسیهای

مجلس خواهد بود. ما تااندازه ای سرخورده شده ایم، ولی در عین حال ما بسیار خوشوقتیم از اینکه

روندهای پارلمانی در ایران می تواند کار کند. «برای ما این یک نوع چشیدن اندک آزادی بود. ما هنگامی

خرسند خواهیم شد که یک مجلس با انتخاب آزاد داشته باشیم.»

در حالی که کنگره برای گروه محافظه کار گارد قدیم با نمایندگی صالح یک پیروزی به شمار می رفت،

کنگره در عین حال ناگزیر بود موضع نهضت آزادی دست چپی را در نظر بگیرد.

3 به دنبال 28 مرداد گروهی تحت رهبری مهدی بازرگان مخفی شدند و به مقاومت در مقابل شاه و

رژیم ادامه دادند. نهضت آزادی همچنین دارای اعضایی از حزب توده و اوباش و بعضی اشخاص فاقد

تعادل دماغی بود. احساس نیرومندی در این باره وجود داشت که این گروه به علت خشونت و ناپایداری

خود نباید در دستگاه گنجانده شود، ولی بازرگان موافقت کرده است که حزب خود را پاکسازی کند و

انضباط کمیته را بپذیرد. نهضت آزادی دارای دو عضو در کمیته است، ولی این دو عضو آزمایشی هستند،

همانطوری که خود حزب به طور کلی آزمایشی است. عناصر نامطلوب که از آنها نام برده شده است. قبل

از اینکه به آنها وضع حقوقی حزبی داده شود، باید ابتدا تصفیه بشوند.

4 خلاصه: طبق اظهار مهدوی کنگره موفقیت آمیز بود، ندای مصدق برای وحدت که در یک نوار

ضبط شده و در ابتدای کنگره پخش شده بود، مورد توجه قرار گرفت. مهدوی احساس می کرد که به کار

بردن موفقیت آمیز روندهای پارلمانی و قبول برنامه سیاسی و آمادگی برای تسلیم در مقابل انضباط کلی

حزب در امور سازمانی و عضویت به این مسئله که جبهه ملی به صورت یک حزب سیاسی منسجم تر و

کارآتر در بیاید، کمک کردند. این کنگره همچنین ظاهراً اشتهای آنها را برای داشتن سهم بیشتری در

قدرت تیزتر کرده است.


حسین مهدوی 2 یادداشت مکالمه با دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

حسین مهدوی 2

خیلی محرمانه

موضوع یادداشت مکالمه با دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

شرکت کنندگان دکتر حسین مهدوی از جبهه ملی ویلیام گرین میلر از سفارت آمریکا

تاریخ: 20 بهمن 1341

محل: خانه مهدوی

زمان مکالمه 6 فوریه 1963 برابر با 17 بهمن 1341

اظهارنظر: اشاراتی که در اینجا از دکتر حسین مهدوی نقل شده جالب است، زیرا آنها توضیح می دهند

که چگونه جبهه ملی با رفراندوم 26 ژانویه (6بهمن) تصمیم به مخالفت گرفته است. برای اشخاصی نظیر

مهدوی، لااقل این تصمیم در درجه اول به دلایل روشنفکری گرفته شده است که ظاهراً ملاحظات سیاسی

تاکتیکی بلافاصله در آن نادیده گرفته شده است.

ص: 810

خلاصه مکالمه

دکتر مهدوی ابتدا از من پرسید که نظر من درباره حوادثی که در پایان ژانویه رخ داده است چه بود، من

گفتم که آشکار به نظر می رسد که بیشتر ایرانیان و در واقع اکثریت قاطع آن با برنامه شاه موافقند و رفراندوم

به روشنی این نکته را آشکار کرد. من گفتم که ناظران غربی از قبیل مطبوعات معتقدند که سرانجام

اصلاحات مهمی در پیشرو خواهد بود. من گفتم که جبهه ملی برای بسیاری به صورت یک نیروی هدر

رفته ظاهر می شود و با آسیابهای بادی گذشته حرکت می کند. من پرسیدم چرا جبهه ملی تصمیم گرفت که

با رفراندوم مخالفت کند.

دکتر مهدوی گفت که تمامی مسئله رفراندوم برای جبهه ملی یک مسئله دشواری است و از نظرگاه

جبهه ملی، همراهی و همگامی با شاه به منزله تسلیم است. و این به معنی اعتراف بدان خواهد بود که

دیکتاتوری بهترین نوع حکومت برای اجرای اصلاحات مورد لزوم در ایران است. معذالک جبهه ملی

طرفدار اصلاحاتی است که به توسط شاه پیش برده می شود و آن گاه تصمیم گرفته شد که با رفراندوم، با به

کار بردن این فرمول مخالفت شود، «اصلاحات آری، دیکتاتوری شاه خیر».

در این مرحله مهدوی ابتدا با به کار بردن منطق فنی و تلقی تمامی این موضوع به عنوان اینکه یک

مسئله فلسفی است، به جای آنکه مربوط به اوضاعی باشد که در آن اقدامات گروههای سیاسی در نظر

گرفته می شود به بحث پرداخت. او گفت: «شاخکهای دو راهی از این قرار است که یا باید با رفراندوم

مخالفت کرد و یا از آن پشتیبانی کرد و هردو شق آن برای ما یک بدبختی بزرگ خواهد بود. بنابراین ما

مسئله را با جدا کردن شاه از اصلاحات حل کردیم، روشنی این راه حل برای ما اهمیت اساسی داشت».

تصمیم گرفته شد که میتینگهایی برپا شود و بازار تعطیل گردد و خط حزبی از این قرار بود که تأکید کند

که مخالفت آنها با رفراندوم به منزله مخالفت با اصلاحات نیست، بلکه مخالفت با شیوه خودکامه ای است

که اصلاحات در چهارچوب آن انجام می گیرد.

من گفتم که عقیده عده زیادی تا آنجایی که من می توانم بگویم بر این است که جبهه ملی با شاه مخالفت

می کند. برای آنکه در نقطه دید مردم قرار گیرد. من گفتم که کشاورزانی که از طرف شاه به آنها زمین داده

شده است، به سختی می توانند شاه را به عنوان یک مستبد تصور کنند. من گفتم که زد و خوردهای پراکنده

در دانشگاه به منزله اقدامات بی ثمر و بیهوده می باشند که منعکس کننده فقدان جهت گیری از سوی جبهه

ملی است.

مهدوی در پاسخ گفت که جبهه ملی معتقد است که تصمیم به مخالفت با رفراندوم برای اینکه از سوی

شاه دیکته شده است، انتخاب صحیحی است که در برنامه دراز مدت اتخاذ شده است. مهدوی گفت که

حکومت از طریق کنترل نیروهای امنیتی و مطبوعات و رادیو، همیشه امتیاز داشته است. مردم بالاخره

سرخورده شده و از میان همه این تبلیغات حقیقت را درک خواهند کرد، همان طور که اندکی بعد از آخرین

شوق شاه که سیستم احزاب دوگانه بود، سرخورده شدند. مهدوی گفت من می دانم که افکار عمومی اکنون

از شاه پشتیبانی می کند، ولی این وضع تغییر خواهد کرد و شاه موقعیت خود را با تعیین رفراندومی که او به

آسانی به دست آورده است، تضعیف خواهد کرد. چه کسی باور می کند که آراء داده شده همان طوری که

ادعا شده 99 درصد بوده است؟ مردم به زودی خواهند دید که شاه قادر نیست اصلاحاتی را که آغاز کرده

است، به انجام برساند و سرانجام نیروی محرکه ای که در این اصلاحات مؤثر بوده، ارسنجانی بوده است.

ص: 811

شاه نمی تواند مدت زیادی یک رهبر عمومی را تحمل کند، همان طوری که در گذشته نیز این واقعیت نشان

داده شده است. کشمکش بین ارسنجانی و شاه فرا خواهد رسید و هنگامی که ارسنجانی برود چه خواهد

شد؟ چه اتفاقی خواهد افتاد اگر شاه کشته شود؟ قتل یک هنر بسیار پرورش یافته در ایران است. بسیاری

هستند که اکنون حاضرند دست به چنین کاری بزنند. آنچه که مرا نگران می کند این خطر همیشه حاضر

است که شاه یا وزیران ارشد ممکن است ناگهان از صحنه کنار برده شوند. دیکتاتوری یک راه مؤثری برای

انجام برنامه ای است همان طوری که هیتلر و استالین آنرا ثابت کردند، ولی ما این نوع پیشرفت را

نمی خواهیم. شاه نه هیتلر است و نه استالین و نه حتی مانند پدرش، او یک دیکتاتور ضعیفی است که از یک

شوق به شوق دیگر در نوسان است. توزیع املاک آخرین شوق او بود و باید بشنوید که ملاها در مساجد

درباره رویاهای شاه چه چیزهایی می گویند.

مهدوی گفت که کشاورزان ممکن است «در حال حاضر» از شاه پشتیبانی کنند، ولی اگر دستگاه اداری

اصلاحات برهم بخورد همان طوری که حتما برهم خواهد خورد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ ملاکینی که از

آنها سلب مالکیت شده است و بازاریها و روشنفکران و ملاها اکنون با شاه مخالفند، اگر انتظارات

کشاورزان برآورده نشود آنها به مخالفان خواهند پیوست.

هنگامی که بودجه آینده مورد بحث قرار گیرد چه خواهد شد؟ بهای اصلاحات را چه کسی خواهد

پرداخت؟ آیا شاه هزینه های نظامی را به میزان 20 درصد کاهش خواهد داد؟ آیا شاه برای پرداخت

بدهی های بابت برنامه توزیع زمین از بودجه های صنایع و ارتباطات خواهد کاست؟ چه کسی این شکاف

را پر خواهد کرد؟ آیا ایالات متحده حتی در صورتی که شاه بودجه نظامی خود را کاهش ندهد بهای آن را

خواهد پرداخت؟ من در پاسخ گفتم که به عقیده من حکومت ایالات متحده تا اندازه ای به این اصلاحات که

آغاز شده است، مساعدت خواهد کرد، ولی اینکه به چه طریقی یا تا چه اندازه ای، اکنون بحث در این باره

بسیار زود است. من پرسیدم اگر اصلاحات موفقیت داشت، جبهه ملی چکار می کرد.

مهدوی بار دیگر تکرار کرد که او معتقد نیست که این حکومت بتواند اصلاحات را به انجام برساند و

اگر رژیم تا اندازه ای این اصلاحات را انجام دهد، آن گاه مسئله دیکتاتوری در مقابل حکومت نمایندگان

برای همه کاملاً و به روشنی مشخص خواهد شد. او گفت «من می دانم که حکومت ایالات متحده از شاه

پشتیبانی می کند، زیرا برای نخستین بار ظاهراً اصلاحات با معنایی صورت می گیرد. من فکر می کنم

ایالات متحده می خواهد اصلاحاتی نظیر توزیع زمین همراه با رشد یک حکومت دمکراتیک صورت

بگیرد، من فکر می کنم که برای شما پشتیبانی از یک دیکتاتور، اگر این دیکتاتور اصلاحاتی را که شما

می خواهید، در مقابل کمک به او در مقابل حفظ قدرت انجام دهد، آسانتر است، ولی اگر این اصلاحات

انجام گرفت، آیا شما همچنان از شاه پشتیبانی خواهید کرد و به آنهایی که خواهان یک حکومت نمایندگان

هستند، کمک نخواهید کرد؟» من گفتم که هفتاد و پنج درصد از مردم یعنی کشاورزان در پشت سرشاه قرار

گرفته اند و تا زمانی که اوضاع چنین است ادعای جبهه ملی مبنی بر اینکه آنها نماینده «مردم» هستند

توخالی به نظر می رسد.

مهدوی در پاسخ گفت که کشاورزان گروهی را تشکیل می دهند که جبهه ملی در گذشته با آنها

دسترسی نداشت، زیرا آنها به علت ماهیت ساخت اجتماعی ایران از زندگی سیاسی به دور بودند، ولی

اکنون شاه برای ما دسترسی به آنها را ممکن ساخته است. کارگران در شهرهایی نظیر، اصفهان، آبادان و

ص: 812

تهران در انتخابات گذشته به طور محکمی پشت سر ما ایستاده بودند و ما پشتیبانی آنها را بار دیگر به

دست خواهیم آورد. اگر شاه نتواند انتظارات کشاورزان را ظرف دو سال آینده برآورد آنها به ما روی

خواهند آورد. اگر برنامه شاه موفق شود، تمایلات سیاسی کشاورزان همراه با رفاه آنان رشد خواهد کرد.

به هر ترتیب شاه تاج و تخت خود را حداکثر برای دو سال تأمین کرده است، مگر اینکه در این میان به قتل

برسد. ما می توانیم صبر کنیم.

من پرسیدم جبهه ملی با ادامه دستگیری رهبران آنها از طرف رژیم چه برخوردی دارد.

مهدوی گفت هرچه بیشتر از طرف رژیم دستگیر شوند، برای آنها آسانتر خواهد بود که بگویند که شاه یک

رهبر مستبد است. شاه شهامت آن را نخواهد داشت که رهبران جبهه ملی را در زندان نگهدارد. فشارهای

متعددی علیه شاه وارد می شود. او نیازمند پشتیبانی مالی ایالات متحده است و استطاعت آن را ندارد که

مانند رضا شاه در اوضاع مشابهی بی رحم باشد.


حسین مهدوی 3 نظریات جبهه ملی درباره کودتا، قتل، جانشینان احتمالی شاه و...

حسین مهدوی 3

خیلی محرمانه

یادداشت مکالمه

شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

ویلیام گرین میلر از سفارت آمریکا

مکان خانه دکتر مهدوی

تاریخ 25 مارس 1963 برابر با 4 فروردین 1342

موضوع: نظریات جبهه ملی درباره کودتا، قتل، جانشینان احتمالی شاه و افکار دیگری درباره اوضاع

اقتصادی کنونی در ایران

اظهارنظر: دکتر مهدوی یکی از رهبران عمده جبهه ملی اکنون که بیشتر اعضاء کمیته مرکزی در زندان

هستند به شمار می رود. مهدوی مدعی است که نظریات او تنها با نظریات گروه روشنفکران جوان و بلکه با

نظریات گروه میانه رو قدیمی تر به رهبری الهیار صالح یکی است.

اوضاع اقتصادی کنونی

دکتر مهدوی گفت که هنگامی که او در دفتر اقتصادی سازمان برنامه بود به تهیه برنامه سوم کمک کرده

بود. او گفت که پیش بینی های برنامه سوم مبتنی بر نتایج اقتصادی فعالیتهای ایران در سال 1338 (1959)

بوده است. او خاطرنشان ساخت که سرمایه گذاری خصوصی 40 درصد کمتر از سطح پیش بینی شده برای

امسال بود و از تمام اطلاعاتی که او به دست آورده است، سرمایه گذاری احتمالاً همچنان این در سطح

پائین ادامه خواهد یافت. او گفت که از لحاظ تاریخی معمولاً رها شدن از یک رکود اقتصادی زمان

بیشتری طول می کشد، از اینکه کشوری وارد رکود اقتصادی بشود، راه حل شاه برای بحران اقتصادی سال

گذشته کاهش پولهای عمرانی برای حفظ دستگاه نظامی بوده است. مهدوی اشاره کرد که گزارش «کلی»

ظاهرا چندین نکته داشت که در مورد ایران تطبیق می کرد. مهدوی گفت که اگر کمک نظامی ایالات متحده

کاهش یابد یا قطع شود، آن گاه شاه به پیروی از نتایج گذشته بودجه عمرانی را بیشتر کاهش خواهد داد تا

ص: 813

بتواند دستگاه نظامی را حفظ کند. مهدوی پیشنهاد کرد که شاه ممکن است برای کشیدن کمک بیشتر از

ایالات متحده فتح بابهایی به سوی شورویها بنماید، همان طوری که در گذشته نیز چنین کارهایی کرده

است.

قتل شاه

مهدوی به تفصیل درباره اختلافها و تفاوتها بین جبهه ملی و گروههای ناسیونالیست عرب صحبت

کرد، در حالی که احزاب ناسیونالیست عرب از خشونت برای احراز قدرت پشتیبانی می کنند. جبهه ملی،

معتقد است که وسایل صلح طلبانه باید تا زمانی که امکان دارد، برای رسیدن به هدفهای خود به کار رود.

مهدوی احساس می کند که نفوذ مصدق در حزب همچنان تسلط دارد. به نظر مصدق به کار بردن

عوام الناس و خشونت تنها به فاجعه منجر خواهد شد، همان طور که تجربه خود او آن را ثابت کرده است.

مهدوی گفت که همکاران نزدیک او در جبهه ملی به نحو قاطعی معتقد به لزوم ساخت نهادهای دمکراتیک

و به کار بردن طرق دمکراتیک در جاهایی که ممکن است هستند. او نکات مشابه سودمندی در حکومت

نهرو که به تدریج به قدرت رسید می بیند.

برخلاف آنهایی که در اطراف شاه قرار گرفته اند، ما معتقدیم که نهادهای دمکراتیک در ایران امکان

دارد. چرا آمریکاییها به نظر می رسد که از دیکتاتوری در ایران پشتیبانی می کنند؟ آیا در اعتقادات شما، در

پشتیبانی از یک مستبد حقیر و کنار گود ایستادن در هنگامی که گروهی که معتقد است نهادهای

دمکراتیک برای ایران درست است، به شدت سرکوب می شود، تضادی وجود ندارد؟ مهدوی گفت که اقدام

خشونت آمیز باید تنها به عنوان آخرین وسیله به کار برده شود او گفت که علیرغم کینه شدیدی که وجود

دارد، اقدام به قتل از سوی جبهه ملی تاکنون صورت نگرفته است. او گفت که موضوع قتل بارها مورد بحث

قرار گرفته است و پیدا کردن یک قاتل چندان دشواری نخواهد داشت و مسئله اصلی هنگامی پیش خواهد

آمد که شاه از میدان به در رفته باشد. در صورت قتل نظامیان امور را به دست خواهند گرفت که ممکن است

بختیار یا یکی مانند خود او باشد. سیر تدریجی اوضاع به احتمال به یک حکومت ملی گرا خواهد انجامید.

شرایط اقتصادی به شدت تکان خواهد خورد و به عمقی پائین تر از سطح کنونی تنزل خواهد کرد. حتی اگر

ما حکومتی می داشتیم که مرکب از قادرترین افراد بود مانند امینی، ابتهاج، فرمانفرمائیان، صالح، معظمی و

سمتهای معاونین آنها را قابل ترین تکنوکراتها اشغال می کردند، نظامیان مجال آن را نمی دادند که ایران را

در راه راست قرار دهیم و ما اوضاعی نظیر سوریه خواهیم داشت، نظامیان به طور مرتب حکومت

غیرنظامی را به علت بی صبری سرنگون می کردند. لذا قتل به نفع ما نیست، اگر شاه از حمله قلبی در هفته

آینده بمیرد ما با همین اوضاع عجزآمیز روبه رو می شویم. آنچه که ما می خواهیم انجام دهیم، این است که

شاه را وادار کنیم که ما را بپذیرد و نهادهای دمکراتیکی بسازیم که بتواند ایران را از اتکا به هوسها و

موجودیت صرف یک فرد برهاند.

جبهه ملی و کودتا

مهدوی آن گاه به مسئله کودتا پرداخت. مهدوی گفت تنها گروههایی که نیروی کافی جهت انجام یک

کودتا را دارند، نظامیان هستند، ولی هرچند سران نظامی با تمایلات همراهی با جبهه ملی زیادند، جبهه

ص: 814

ملی نسبت به آنها اعتمادی ندارد، زیرا آنها افراد نظامی هستند که خود را صرف به کار بردن زور به عنوان

وسیله اصلی اقدام کرده اند. تنها نوع کودتایی که به عقیده مهدوی ممکن بود به نفع جبهه ملی کار کند، یک

کودتای جبهه ملی بود که در آن شاه ناگزیر می شد از قدرت کنار رفته و کشور را ترک کند و یا اینکه

سلطنت کند نه حکومت، ولی مهدوی پرسید در دستگاه نظامی ما به چه کسی می توانیم اعتماد کنیم که

پشت صندلی لم داده و اجازه دهد که مجلس با همه عدم کارایی ظاهری و بگومگوهای بی پایان خود

کشور را اداره کند و عقیده ما این است که طرز فکر نظامی اجازه این کار نمی دهد. رضاشاه با طرز فکر

نظامی خود و شاه کنونی که با یک طرز نظامی تحصیل کرده است، حکومت پارلمانی را قبول نخواهند کرد.

ژنرال بختیار نه آنچه که ما باید انجام دهیم، اعمال فشار بر شاه است، به طوری که او ناگزیر شود که یک

حکومت پارلمانی در ایران برقرار کند.

حکومت آمریکا اعمال فشارهایی کرده است. من شکی ندارم که شما به طور عمده مسئول اصلاحات

ارضی هستید و البته چنین پیشرفتهای اقتصادی که ما انجام داده ایم به طور عمده مدیون شما بوده است

ولی در عین حال، شما یک نیروی نظامی و یک پلیس مخفی ساخته اید که رشد نهادهای دمکراتیک را

سرکوب کرده است. شما به از میان بردن مالاریا کمک کرده اید، ولی همچنین به سرکوبی نطفه های

حکومت دمکراتیک کمک کرده اید. شما هنوز از قدرتی که دارید برای پرورش نهادهای دمکراتیک

استفاده نکرده اید.


حسین مهدوی 4 اغتشاشات تهران در روز 15 خرداد

حسین مهدوی 4

خیلی محرمانه

یادداشت مکالمه

شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

ویلیام گرین میلر از سفارت آمریکا

محل: خانه دکتر مهدوی

زمان: عصر پنجم ژوئن 1963 (15 خرداد 1342)

موضوع: اغتشاشات تهران در روز 15 خرداد

اظهارنظر: در جریان این مکالمه پنج نکته مهم بوسیله دکتر مهدوی ابراز شد.

1 اینکه حکومت در باره تظاهرات لااقل شب قبل از اغتشاشات 15 خرداد اطلاع داشت.

2 اینکه خود اغتشاشها با اهداف استراتژیک تنظیم شده بود.

3 اینکه قدرت احساسات مذهبی ایرانیان به نحو قابل ملاحظه ای از سوی رژیم کمتر از آنچه که بود

تلقی شد.

4 اینکه خمینی اکنون یک چهره ملی مهمی است که رژیم باید با نهایت احتیاط با آن رفتار کند.

5 اینکه جبهه ملی مستقیماً در این اغتشاشها دستی نداشته است.

نظرهای دکتر مهدوی درباره اغتشاشها

دکتر مهدوی گفت، او از ساعت 10 تا اواخر بعد از ظهر در سراسر شهر گشته و از سازمان نیافتگی

ص: 815

اغتشاش کنندگان شدیداً تحت تأثیر قرار گرفته بود. او مکانهایی را که مورد حمله اغتشاش کنندگان قرار

گرفته بود، ذکر کرد. در وزارت دادگستری پرونده ها سوزانده شده، وزارت کشور منهدم شده، دفتر

(جهانگیر) تفضلی در اداره اخبار و سخن پراکنی ویران شد، زورخانه جعفری، قلدر مشهور حکومت،

ویران شد قسمتی از روزنامه اطلاعات سوزانده شد. اداره پست و تلگراف و تلفن غارت شد. پاسگاههای

پلیس مورد حمله قرار گرفت. پمپهای بنزین سوزانده شد. سیمهای تلفن قطع شد. کیوسکهای تلفن ویران

شد. اتوبوسها و ایستگاههای اتوبوس ویران شد. مهدوی گفت که این کارها از قرار معلوم طبق نقشه انجام

گرفته و آماجها هم استراتژیک بوده و هم مکانهایی بوده که مورد تنفر بسیاری از مردم بوده است. او

همچنین گفت که چاپیدن نسبتاً بسیار کم صورت گرفته، هرچند تخریب عمدی اموال دولت صورت گرفته

است. او گفت که جنگ و گریز از چهار نقطه اصلی متوجه کاخ سلطنتی بود که این چهار نقطه عبارتند از:

بازار، میدان فوزیه، دانشگاه و ایستگاه راه آهن، او گفت که شدیدترین زدوخوردها در حسن آباد و البته در

بازار بوده است. او گفت که محدوده دفاعی اطراف کاخ مرمر به شدت دفاع می شد، هرچند کوششهای

مکرری برای رخنه در این محدوده صورت گرفت.

علت اغتشاشها

طبق اظهار مهدوی علت اصلی اغتشاشها دستگیری آیت اللّه خمینی بوده است. مهدوی توضیح داد که

10 روز قبل خمینی به عنوان رهبر فرقه شیعه اسلام انتخاب شده بود. او اثر دستگیری خمینی را بر روی

مردم ایران با اثر دستگیری پاپ در رم مقایسه کرد، ولی مهدوی گفت احساسات عمیق مذهبی تنها یک

کانونی است که منشاء آن تظلمات متعدد پیچیده است. او گفت که متوجه شد که چگونه مردم از کسب

اطلاع در مورد ویران شدن زورخانه جعفری شادی می کنند (جعفری به طور وسیعی به عنوان یک

چاقوکش بی رحم و بی مروت شناخته شده است). او گفت بعضی از احساسات نفرت نسبت به بیگانگان

کاملاً آشکار بود.

کتابخانه پارک شهر به عقیده او بدان جهت سوزانده شد که مردم می دانستند که این کتابخانه هدیه

بعضی از آمریکاییها بود، ولی او افزود که احساسات نفرت نسبت به بیگانگان، نسبتاً در این اغتشاشات

نقش کوچکی داشت. آنهایی که از سانسور نفرت داشتند، بیشتر مسئول سوزاندن دفاتر روزنامه اطلاعات

و بخش اخبار و سخن پراکنی در میدان ارک بودند.

نفرت علیه پلیس متوجه پاسگاههای پلیس شد و خشم از خدمات ناچیز اتوبوس رانی متوجه

اتوبوسها و ایستگاههای اتوبوس شد. هرچند تظلمات و نفرتها شکلهای مختلفی به خود گرفت؛ مهدوی

تاکید کرد که دستگیری خمینی همه آنها را در یک جهت متحد کرد، مهدوی مدعی بود که از زمان مصدق به

بعد هرگز یک نفر نتوانسته است این همه عناصر متفرقه را دریک جهت گرد هم آورد.

آیت اللّه خمینی

مهدوی گفت شش ماه قبل خمینی نسبتاً ناشناخته بود. معذالک مخالفت صریح او علیه اقدامات ضد

ملاها از سوی شاه، او را در کانون توجه قرار داد. خمینی از سوی روشنفکران ایران و حتی آنهایی که توجه

کمتری نسبت به اسلام دارند، به عنوان یک مرد با معلومات و فوق العاده باهوش و با شهامت شناخته شده

ص: 816

است. از آنجایی که خمینی اخیراً به رهبریت روحانی همه شیعیان انتخاب شده و تنها 45 سال دارد و

دارای قدرت و نشاط روحی و جسمی است و نقش او در سیاست ایران اکنون بسیار اهمیت دارد. او به

عنوان یک جمله معترضه گفت که جبهه ملی هرگز قادر نیست عده زیادی از مردم را متشکل کرده و به

صحنه بیاورد، مگر در زمانی که مصدق آنها را رهبری می کرد. مهدوی معتقد بود که رژیم نخواهد توانست

خمینی را بدون مخالفتهای شدید مداوم همچنان در بازداشت نگهدارد.

جبهه ملی در اغتشاشها نقش نداشت.

دکتر مهدوی گفت جبهه ملی در تدارک فعالیتهای امروز در اواخر بعد از ظهر 14 خرداد، دست نداشته

است. مهدوی از سوی ساواک احضار شد و از او پرسیده شد آیا جبهه ملی در نظر دارد در تظاهرات علیه

دولت در تاریخ 15 خرداد شرکت کند یا خیر. مهدوی گفت «خیر». بعضی از دانشجویان دست چپی جبهه

ملی در حوادثی که حدود ظهر آن روز در دانشگاه رخ داد و نمایش پرچم حاکی از «مرگ بر مستبد خون

آشام» و سوزاندن یک جیپ دولتی دست داشته اند. به محض اینکه رهبران جبهه ملی از جمله مهدوی در

این باره آگاهی یافتند به ساواک تلفن کرده و گفتند که مانع این تظاهرات در دانشگاه بشوند و این کار بعداً

انجام گرفت.

مهدوی گفت پاکروان جبهه ملی را از مسئولیت مبرا کرده و از طریق رادیو به ملت در ساعت پنج

بعدازظهر گفت که جبهه ملی در این حوادث دست نداشته است.

مسائل آینده

به علت اینکه تلفات بسیار زیاد بود (به عقیده مهدوی لااقل 45 نفر کشته و لااقل دو برابر این رقم

مجروح شدند که اکثریت آنها پلیس و ژاندارم بوده اند)، روزهای سنتی عزا یعنی روز اول که مردگان به

خاک سپرده می شوند و روز سوم و چهلم پس از مرگ در سراسر ایران مراسمی برگزار خواهد شد. و این

روزهای عزا ممکن است فرصتی باشد برای ملاها در مخالفت تا باز هم بیشتر مردم را متحد کنند و اگر

حکومت مانع عزاداری شود نتیجه به احتمال قوی خشونت بیشتر خواهد بود.

مهدوی معتقد است که حکومت قدرت مذهب را دست کم گرفته بود، او توضیح داد که هرچند حرارت

و شوق مذهبی محدود به عده معدودی است، احساسات مذهبی قابل ملاحظه ای در میان تقریباً همه

ایرانیان وجود دارد. مهدوی معتقد است که بحران کنونی نشان می دهد که بیشتر ایرانیان عادی که در این

اغتشاشات دست داشته اند نسبت به مذهب خودشان بیشتر توجه نشان می دهند تا نسبت به شاه کنونی.



حسین مهدوی 5 صنعتی مذاکرات را با جبهه ملی از سرمی گیرد

ص: 817

حسین مهدوی 5

خیلی محرمانه

یادداشت مکالمه

شرکت کنندگان، دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

ویلیام گرین میلر دبیر دوم سفارت

محل: اقامتگاه آقای میلر

تاریخ: 11 دسامبر 1963 برابر با 20 آذر 1342

موضوع: صنعتی مذاکرات را با جبهه ملی از سرمی گیرد

دکتر حسین مهدوی گفت که همایون صنعتی رئیس مطبوعات فرانکلین و واسطه شاه به خانه مهدوی

آمده بود تا با مهدوی و داریوش همایون که یک روزنامه نگار برجسته است و اخیراً از شرفیابی نزد شاه

بازگشته است گفتگو کند. صنعتی به مهدوی گفت که شاه در وضع افسرده ای است و از رکود اقتصادی

کشور و از سوی اداره دولت شکایت کرده است. صنعتی گفت که او و شاه با یکدیگر توافق کرده اند که لازم

است بعضی از استعدادهای جوانتر را وارد حکومت کنند.

مهدوی گفت صنعتی آن گاه این موضوع را پیگیری کرده از مهدوی و همایون خواست تا درباره الحاق

به دولت در سمتهای عالی و مسئول به تأمل بپردازند. مهدوی گفت صنعتی این نظر را ابراز کرد که شاه از

مشاوران عمده خود کاملاً ناراضی است. صنعتی گفت که شاه هرگز حاضر نیست کوچکترین قسمت از

اختیارات خود را تحت هیچ شرایطی از دست بدهد. مهدوی در این مرحله به صنعتی پاسخ داد و

خاطرنشان ساخت که اگر شاه میل ندارد هیچ قسمت از اختیارات و مسئولیت خود را از دست بدهد، پس

چگونه ممکن است، دیگران در اداره امور ایران به او کمک کنند. او گفت سمتهای مسئولیت دار مستلزم به

کار بردن و داشتن اختیارات است. صنعتی جواب داد که شاید تنها راه برای پیشبرد رشد و عمران ایران این

است که در محدوده این نظام کار کنند. مهدوی در پاسخ چنین گفته است «آنچه را که شما از ما می خواهید

که انجام دهیم این است که مانند معینیان، انصاری و نفیسی بشویم.» صنعتی آن گاه محل را ترک کرد و گفت

که می خواهد هفته آینده در مورد این مسائل به بحث ادامه دهد.

هم مهدوی و هم همایون طبق اظهار مهدوی از مهارت و صمیمیت آشکار و نرمش استدلالهای صنعتی

تحت تأثیر قرار گرفته بودند. مهدوی معتقد بود که دیدار صنعتی از الهیار صالح و دیدار صنعتی از آنها

نشان دهنده آغاز کوششهای تازه ای از جانب رژیم برای تفرقه انداختن بین اعضاء میانه روتر جبهه ملی و

حامیان مبارزه جوتر جبهه ملی است.



حسین مهدوی 6 کوششها برای تشکیل یک حزب جدید از میان بقایای جبهه ملی

ص: 818

حسین مهدوی 6

خیلی محرمانه

یادداشت مکالمه

شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی از رهبران جبهه ملی

ویلیام گرین میلر دبیر دوم سفارت

مکان: خانه دکتر مهدوی

تاریخ: 28 ژانویه 1964 برابر با 8 بهمن 1342

موضوع: کوششها برای تشکیل یک حزب جدید از میان بقایای جبهه ملی

1 منشاء

دکتر مهدوی نقشه های مربوط به اینکه چگونه او و عبدالرحمن برومند و داریوش فروهر و شاهپور

بختیار و هدایت اللّه متین دفتری برای تشکیل یک حزب جدید از جبهه ملی در حال احتضار نزد یکدیگر

اجتماع می کردند را تشریح کرد. مهدوی گفت که این گروه به طور منظم در هفته های اخیر گرد هم جمع

شده و لزوم سازمان دادن چهارچوب بک حزب جدیدی را از سوی عناصر جوانتر جبهه ملی و همچنین

تهیه یک برنامه برای تعیین خط مشی های محکمتر برای چند سال بعد مورد بحث قرار می دهند. مهدوی

گفت که فعلاً تصمیم گرفته شده است که یک چنین حزبی باید از سوی اعضاء با تحصیلات خوب و لیبرال

جبهه ملی به راه انداخته شود و رهبران قدیمی و افراطیون راست و چپ نباید در میان رهبران حزب جدید

باشند.

2 رهبری و سازمان

دکتر مهدوی گفت که تاکنون 20 عضو در کادر مافوق وجود دارند و سازمان حزبی باید علنی بوده و

هیچ گونه فعالیت زیرزمینی مجاز نخواهد بود.

3 موانع

مهدوی معتقد است که دو مانع عمده برای رشد حزب وجود دارد، مانع اول اینکه دستگاه رهبری

قدیمی جبهه ملی باید بر روی حزب جدید صحه بگذارد. مهدوی گفت او غلام حسین صدیقی را امروز

صدیقی را امروز (28 ژانویه) برای کسب نظر او، دیده است. مهدوی گفت صدیقی هیچ گونه تعهدی از خود

نشان نداد. روز پنج شنبه 30 ژانویه هیئت اصلی پنج نفری و همچنین 6 عضو جوان جبهه ملی قرار است

اجتماع کرده و درباره حزب پیشنهادی با جزئیات بیشتری بحث کنند. به دنبال این اجتماع مهدوی گفت او

در نظر دارد نزد الهیار صالح رفته و خواستار پشتیبانی او از حزب شود. مهدوی معتقد است که صالح

حاضر است رهبری حزب را به دست جوانترها بسپارد، ولی درباره سایر اعضاء شورای مرکزی اطلاعی

ندارد. مانع دوم اینکه مهدوی معتقد است که روش حکومت و به ویژه ساواک موضوع حساسی است.

ساواک وسایلی دارد که می تواند مانع آن شود که حزب از صورت اندیشه پافراتر نهد.

ص: 819

4 دلیل اساسی

مهدوی گفت اندیشه اساسی حزب جدید عبارت است از دادن شکل سیاسی و بیان سیاسی به

احساسات ملی گرایانه خلق. او گفت هدف آنها این است که جانشینان جبهه ملی باشند. «مسائل کهنه و

طرق قدیمی و رهبران کهن سال از میدان به در رفتند و اکنون زمان آن فرا رسیده است تا مجدداً تفکر شود و

سازمان مجدد داده شود و برای احیاء احزاب سیاسی دمکراتیک خلق فعالیت شود.» مهدوی احساس

می کرد که برای ایران امر اساسی این است که نهادهای دمکراتیک سالم به موازات رشد اجتماعی و

اقتصادی که در کشور در جریان است، پرورش داده شود. او معتقد بود که قدم اساسی که باید برداشته شود

و هدف اساسی آنها باید قرار گیرد، تهیه زمینه یک حزب سیاسی اصیل خلقی است.

5 روش و موضع نسبت به ایالات متحده

مهدوی گفت حزب تمایلات غربی خواهد داشت و فعالانه در پی پشتیبانی و مشورت آمریکا خواهد

بود و افزود که در اوضاع و احوال کنونی، هیچ نیروی مخالف سیاسی بدون پشتیبانی آمریکا نمی تواند

وجود داشته باشد.

اظهار نظر:

حزب جدید مورد نظر که در این یادداشت به طور اختصار مورد بحث قرار گرفته است، از زمان

شکست دستگاه رهبری قدیم جبهه ملی در مقابله با مبارزه طلبی ناشی از انتخابات مجلس در ماه

سپتامبر، در شرف تکوین بوده است. در حالی که برای گفتن اینکه آیا اندیشه این حزب جدید به صورت

عمل تحقق یافت هنوز بسیار زود است کیفیت اشخاصی که در این حزب دست دارند و اندیشه ها و

آرمانهایی که آنها تاکنون بیان داشته اند ممکن است منجر به تشکیل یک حزب با معنای مردمی شود که

می تواند خلاء خطرناک سیاسی را که در حال حاضر وجود دارد پر کند.


حسین مهدوی 7 پیشنهاد منتسب به شاهپور بختیار در مورد حمایت جبهه ملی از گروه منصور

حسین مهدوی 7

خیلی محرمانه

یادداشت مذاکرات

شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی رهبر جبهه ملی

ویلیام میلر دبیر دوم سفارت

مکان: منزل دکتر مهدوی

زمان: 26 فوریه 1964 برابر با 7 اسفند 1342

موضوع: پیشنهاد منتسب به شاهپور بختیار در مورد حمایت جبهه ملی از گروه منصور

با مانورهای ائتلافی بین عناصر محافظه کار و جبهه ملی با ملاحظات تاکتیکی

1 پیشنهاد منتسب به شاهپور بختیار در مورد حمایت جبهه ملی از گروه منصور:

دکتر مهدوی گفت که شاهپور بختیار حقیقتاً هفته پیش با محسن خواجه نوری ملاقات کرد، ولی

ملاقات مطلبی غیرعادی نبود، چون که بختیار و خواجه نوری برای بیش از ده سال دوستان نزدیک

ص: 820

بوده اند. آنها در زمان مصدق با یکدیگر در وزارت کار خدمت می کردند و همدیگر را به طور مرتب

می بینند. مهدوی گفت: وی شکی ندارد که بختیار و خواجه نوری طرحهای ائتلاف را مورد بحث قرار

دادند، ولی این تصور که پیشنهادی صورت گرفته خلاف واقع است. در حال حاضر به نفع جبهه ملی نیست

که با گروه بدون قدرتی چون حزب ایران نوین که تنها دلیل بودنش هوی و هوس شاه است متحد شود.

مهدوی گفت که دیگر اعضاء جبهه ملی راجع به ائتلاف با اعضای حزب ایران نوین گفتگو کرده اند. او

اسامی کشاورز، صدر و زیرک زاده را ذکر کرد، ولی تأکید نمود که ائتلاف با ایران نوین در حال حاضر به

چیزی نمی انجامد.

2 مذاکرات ائتلاف

اخیراً علی امینی قرار بوده است که چندین بار الهیار صالح را ببیند و برای گرفتن موافقت صالح جهت

پیوستن به امینی در یک ائتلاف تلاشی جدی نموده است. مهدوی گفت نظر صالح بر این است که در حال

حاضر ائتلاف سودمند خواهد بود، ولی مذاکرات هنوز به مرحله اقدام نرسیده است. نام ابتهاج توسط

امینی و صالح به عنوان عضوی از کابینه ائتلافی مطرح شد. مهدوی گفت درخشش درخواست کرده بود تا

با وی صحبت کند. مهدوی گفت وی با دیدن درخشش موافقت کرده و وی را در آینده نزدیک خواهد دید.

3 ملاحظات تاکتیکی

مهدوی گفتگوهای جدید ائتلاف را به عنوان مطرح کننده یک مشکل می بیند. مشکل این است: اگر

دولت منصور به خاطر وابستگی کاملش به شاه و این حقیقت که الگوی ناجور حکومت سال پیش را دنبال

خواهد نمود، به قدرت برسد، دولت بدون شک در بحرانی که توسط شکست در اصلاحات ارضی و

شکست در به جلو بردن برنامه توسعه و پیشرفت به وجود آمده، گرفتار خواهد شد. احتمالاً در آن هنگام

دولتی مردمی تر به قدرت خواهد رسید و در هر صورت مشکلاتی را که مجبور خواهد شد با آن روبه رو

شود، موفقیت را بدون کمک قابل ملاحظه از منابع خارجی شدیداً غیر مطمئن خواهد ساخت. مهدوی

استدلال کرد که به عبارت دیگر یک دولت ائتلافی مسئول که اکنون تشکیل شود می تواند نقایص آشکار

برنامه اصلاحات اراضی را تصحیح کند و تعادل و جهت را در برنامه توسعه مجدداً برقرار سازد. او اضافه

کرد هرچه زودتر معیارهای دولت نماینده مردم در ایران تحقق پیدا نماید، ایران می تواند (صاحب) دولتی

دارای نمایندگی مردم بشود.


حسین مهدوی 8 فرم مشخصات بیوگرافی

ص: 821

حسین مهدوی 8

خیلی محرمانه

وزارت خارجه آمریکا

فرم مشخصات بیوگرافی.

تهران ایران.

تاریخ: 26 مه 1964 برابر با 5 خرداد 1343

گزارشگر: ویلیام . ج . میلر.

نام: حسین مهدوی.

تابعیت: ایرانی.

موقعیت فعلی: رهبر جبهه ملی.

مشخصات و توضیحات:

آقای حسین مهدوی در سال 1310 متولد شد. آخرین پسر از 9 پسر حاج حسین امین الضرب

(سرپرست ضرابخانه) بود. امین الضرب یک تاجر مشهور در تهران بود از یک خانواده مشهور که در اواخر

قرن نوزدهم از اصفهان و مشهد به تهران آمده بودند. یک رهبر در جنبش مشروطه در سال 1906 و از

اعضاء مجلس اول بود. سازنده اولین نیروگاه برق تهران بود، همچنین چندین کارخانه و یک راه آهن

کوچک. امین الضرب درست قبل از تولد حسین مهدوی فوت کرد، ولی در وصیتنامه اش چندین دهکده در

خمسه را به فرزند آخرش بخشیده بود، ثروتی که باعث شد وی نسبتاً خوب زندگی کند و به طور

غیرمعمولی تحصیلات خوبی داشته باشد.

مهدوی در مدارس ابتدائی تهران درس خواند و به یک مدرسه دولتی در هراتیون انگلیس رفت. در

سال 1335 به کلیسای مسیح در آکسفورد رفت و در درجه اول نزد مورخ مشهور «هیوتراورهاپر» درس

می خواند. یک مدرک افتخاری در سیاست دریافت کرد. همچنین در فلسفه و اقتصاد نیز در سال 1335 به

اخذ مدارج افتخاری نائل آمد. سپس به پاریس رفت و در حقوق دکترا گرفت از سوربن در سال 1337

سپس به ایران مراجعت کرد و توسط ابوالحسن ابتهاج در سازمان برنامه استخدام شد. ابتهاج از وی به

عنوان «تواناترین مرد جوان ایران یاد می کرد و مهدوی به درجه معاون اداره اقتصاد ارتقاء یافت. وی بیش

از همه مسئول بود در اینکه مضرات پروژه ذوب آهن ایران را به توجه ابتهاج برساند، پروژه ای که اگر عملی

می شد یک فیل سفید گران قیمت به ایران داده بود.

توجه اصلی وی زمانی که در سازمان برنامه بود این بود که اصول برنامه ریزی منطقه ای را پایه ریزی

کند. تحت راهنمائی ریاست مهدوی بود که ارزیابیهای سیستان و بلوچستان توسط شرکت مشاوره ایتال،

در کرمان توسط شرکت هاباسکو، و در کردستان انجام گردید. وی از نزدیک با خداداد فرمانفرمائیان،

سیروس سمیعی و رضا مقدم از سال 1337 تا 1340 کار کرد و باعث شد که وزنه

جوان و محرکی در سازمان اداری دولت ایران به حساب آید.

کمی قبل از عزل ابتهاج توسط شاه در سال 1338، مهدوی به جبهه ملی ملحق شد و شروع کرد به

جمع آوری و عضوگیری همکارانش به مقدار زیاد. جبهه ملی پس از 60 سال که تحت فشار و اختناق

شدید از جانب رژیم بود به صورت تقریباً قانونی درآمده بود. وی سیروس غنی را که در آن زمان به عنوان

ص: 822

یک مشاور حقوقی کار می کرد، وارد جبهه ملی کرد و افرادی چون سیروس سمیعی و خداداد

فرمانفرمائیان از وی پشتیبانی و حمایت می کردند.

پس از برکناری ابتهاج از سازمان برنامه و به دنبال ضعف نقش این سازمان در دولت مهدوی به این

نتیجه رسید که تنها از طریق اقدام سیاسی است که هرگونه اصلاح معناداری می تواند در ایران روی دهد، به

جای آن که به طریق فنی یا از موقعیت اداری از داخل فعالیت شود. در حدود همین زمان در 1960

سازمان برنامه مهدوی را برای یک سال تحصیل و مطالعه به دانشگاه پرینستون فرستاد. در دانشگاه

پرینستون مهدوی در همکاری نزدیک با پرفسور ت. کایلریانگ کار می کرد و قسمت عمده مطالب را به

روی سه مقاله که دوتای از آنها در سال 1960 به شورای روابط خارجی تسلیم شد، فراهم کرد. عنوان این

دو مقاله عبارت بود از؛ انقلاب اجتماعی در ایران و رشد اقتصادی اخیر ایران و مشکلات و مسائل ایران و

دیگری دوراهی و عدم توازن سیاسی ایران.

در این دو مقاله و در مقاله تحت عنوان منشور سیاسی و بررسی برنامه سوم از سوی کمیته اقتصادی

جبهه ملی (که همگی در وزارت امور خارجه و سفارت قابل دسترسی است) و به وسیله دکتر مهدوی تهیه

شده است، دامنه افکار اقتصادی و سیاسی او تشریح شده است.

در بازگشت از ایالات متحده در سال 1340 مهدوی دست به سفر در شرق زد و چندین ماه را در هند

گذراند و در آنجا کوششهای برنامه ریزی هند را تحت مطالعه قرارداد. اندکی پس از بازگشت مهدوی از

سازمان برنامه استعفاء داد و تمامی انرژی خود را به فعالیتهای جبهه ملی اختصاص داد. مهدوی به اتفاق

فریدون مهدوی و سیروس غنی از بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران و داریوش همایون از اطلاعات و

هدایت اللّه متین دفتری که به تازگی از کنگره ایالات متحده در عمل که با بورس برای او فراهم شده بود،

بازگشته بود یک سلسله کلاسهای تعلیمی و القائی برای اعضاء جوانتر جبهه ملی ترتیب داد، این کلاسها که

صدها نفر را به طرف خود جلب کرده بود نفوذ جبهه ملی را در دانشگاه و در کادرهای پائین تر

وزارتخانه های دولتی به طور محکمی استوار کرد.

به دنبال کنگره جبهه ملی در آذرماه 1341، فعالیتهای سیاسی مهدوی به ویژه از زمانی که رهبران

اصلی جبهه ملی از جمله الهیار صالح، اصغر پارسا، دکتر غلامحسین صدیقی و کریم سنجابی (که همه آنها

اعضاء ارشد مورد احترام «حزب ایران» که تسلط داشت بودند) زندان افتاده بودند، افزایش یافت. به دنبال

اغتشاشهای خرداد 1342 مهدوی از طرف ساواک دستگیر و برای چند روزی زندانی شد. به علت فشار

فوق العاده از جانب عده ای از منابع از جمله خانواده بزرگ و با نفوذ او مهدوی آزاد شد وی بلافاصله

فعالیت سیاسی خود را از سر گرفت و کوشید تا خلاء حاصل شده در نتیجه به زندان افتادن دستگاه رهبری

جبهه ملی را پر کند.

پس از انتخابات مجلس در شهریور 1342 و شکست جبهه ملی در سازمان دادن، یا انتخابات جدید یا

از میان بردن آن مهدوی به اتفاق هدایت اللّه متین دفتری و عبدالرحمن برومند و داریوش فروهر و شاهپور

بختیار کار را برای ایجاد تغییراتی در دستگاه رهبری جبهه ملی آغاز کردند. نظر مهدوی این بود که

دستگاه رهبری قدیم، خود را برای مقابله با اوضاع جدید حاصله در ایران در نتیجه تاکتیک های

تعرض آمیز رژیم ناتوان نشان داده است. سیاست مهدوی در بهار سال 1343 هنگامی که دکتر محمد

مصدق بار دیگر در صحنه سیاست ایران ظهور کرد، به ثمر رسید. مصدق از طریق یک سلسله نامه ای که به

ص: 823

طور مستقل به موازات نظرات مهدوی منتشر می شد، رهبری الهیار صالح را مورد انتقاد قرار داد و در

نتیجه این فشار صالح و سایر رهبران قدیمی استعفاء دادند، ولی قبل از اینکه صالح استعفاء دهد، مهدوی به

دستور صالح به عضویت شورای مرکزی جبهه ملی انتخاب شد. در آبان 1342 صالح از مهدوی خواست

تا دبیر کل جبهه ملی بشود. مهدوی نپذیرفت و گفت که آنچه مورد نیاز است یک تجدید نظر و بررسی

جامع تری برای جبهه ملی است که انتصاب چند نفر در آن کاری از پیش نخواهد برد.

دکتر مهدوی در انستیتوی پژوهشهای اجتماعی و اقتصادی دانشگاه تهران تدریس می کند. در حال

حاضر او رهبری گروهی که اثرات اصلاحات ارضی را بروی دهکده های نمونه و برگزیده شده ایران

مطالعه می کند را به عهده دارد، این طرح از سوی بنیاد فورد تأمین مالی شده است. در ماه اردیبهشت 1343

دکتر مهدوی بورسی از بنیاد فورد برای مطالعه در دانشگاه هاروارد دریافت کرد مهدوی در نظر دارد از این

بورس استفاده کند تا به مطالعه در اقتصاد و به ویژه اقتصاد عمرانی برای مدت 2 سال از آغاز پاییز سال

1343 بپردازد و در این مدت او همچنین خواهد کوشید تا فعالیتهای دانشجویان عضو جبهه ملی را در

ایالات متحده سازمان دهد.

در روزهایی که دکتر مهدوی دانشجوی دانشگاه اکسفورد بود با دختر جوانی از یک خانواده برجسته

قبطی اهل اسکندریه ملاقات کرد و در سال آخری که در دانشگاه سوربن تحصیل می کرد با او ازدواج کرد.

همسر او «نوین» یک دختر قد بلند و ترکه ای و دارای لحن ملایم است که خطوط سیمایش یادآوری کننده

مجسمه نیم تنه ملکه نفرتیتی مصر در موزه برلین است. آقا و خانم مهدوی دارای دو دختر هستند؛ تورا

(پنجساله) و ایندیا (دوساله) و یک پسر به نام هاشی (چهارساله). مهدوی با خانواده خود و مادرش در یک

خانه محقر در خیابان بهار زندگی می کنند. او همه دهکده های خودش را به دنبال تصویب قانون

اصلاحات ارضی فروخت هرچند هنوز یک خانه در علی آباد، که یکی از دهکده هایی است که در خمسه

تقسیم شده است، دارا می باشد. (برای توصیف علی آباد رجوع شود به گزارش الف 247، 30 مهر 1342).

مهدوی که فرد دارای مطالعات وسیع است، قسمت اعظم انرژی فکری خود را در راه سیاست و رشد

اقتصادی مصرف کرده است. او همچنین شدیداً علاقه مند به شعر و ادبیات معاصر ایران، فرانسه، آمریکا و

انگلیسی است که با آنها به خوبی آشنا است. مهدوی به طور منظم با سیروس غنی، داریوش همایون، علی

فرمانفرمائیان، و خداداد فرمانفرمائیان در «دوره ها» ملاقات می کند و در این دوره ها مسائل و کتابها به

طور کلی مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. در حالی که خداداد فرمانفرمائیان معمولاً پرافاضه

است علی فرمانفرمائیان خونسرد کلبی مسلک است و داریوش همایون از همه منطقی تر است و در عین

حال تجزیه و تحلیلهای مهدوی بروی این تز بنا شده که حکومت ناشی از نمایندگان خلق در ایران

امکان پذیر است و اینکه رشد اقتصادی منطقی نیز امکان پذیر بوده و دیکتاتوری و گیروبندهای آن و

نفوذهای بیگانه ناخوش آیند آن طبیعت ایران را به فساد کشیده اند و اینکه ایران دارای یک سنت تاریخی

و فرهنگی است که می تواند به آن افتخار کندو اینکه آمیزه ای از دستاوردهای غرب با میراث ایرانی ملتی

با اهمیت جهانی به وجود خواهد آورد.

به عنوان یک ملی گرا و فرزند یک انقلابی مشروطه خواه و اندیشمندی که در عالی ترین مؤسسه های

جهانی تحصیل کرده است، ثبات اخلاقی مهدوی باعث آن شده است که عده فزاینده ای از ایرانیان احترام

تحسین آمیزی نسبت به او داشته باشند. مهدوی سرسخت و گاهی صریح تا مرحله ای خشن و زمخت است

ص: 824

و تمایل به آن دارد که دست خوش دوره هائی از کج خلقی بشود، ولی در مجموع او یک هم صحبت بشاش

است و عمق اعتقادات او به نحوی است که کمتر مانند آن بتوان یافت.

در ظاهر مهدوی حدود پنج فوت و نه اینچ است و دارای اندام متوسط و چهره ای نسبتاً خوش آیند

دارای عینک و موی پرپشت سیاه است. دکتر مهدوی هنگامی که در هند بود دچار تب مالت شد و در نتیجه

مدت دو سال گاه و بیگاه بیمار بود. مهدوی به اندازه کافی تنیس و اسکواش خوب بازی می کند و رانندگی

و قدم زدن را دوست دارد. مهدوی زیاد پذیرایی می کند و خانه او اغلب پر از میهمانان و دوستانی از

فرانسه، انگلستان، ایالات متحده و هند است. مهدوی علاوه بر زبان مادری خود فارسی به زبانهای

انگلیسی و فرانسه به طور روان می خوانده و تکلم می کند و به زبان آلمانی نیز می خواند.


حسین مهدوی 9 دیدار تیم تحقیق دانشگاه تهران از مناطق اصلاحات ارضی در گیلان و مازندران

حسین مهدوی 9

خیلی محرمانه

صورت مذاکرات

شرکت کنندگان: دکتر حسین مهدوی، رهبر جبهه ملی

ویلیام گرین میلر، دبیر دوم سفارت

تاریخ: 3 ژوئن 1964 برابر با 13 خرداد 1343

مکان: منزل دکتر مهدوی

موضوع: دیدار تیم تحقیق دانشگاه تهران از مناطق اصلاحات ارضی در گیلان و مازندران

دکتر مهدوی گفت از زمینهای زمینداران بزرگ در گیلان فقط زمینهای خانواده امینی تقسیم شده

است. زمینهای دیگر زمینداران بزرگ هنوز تقسیم نشده است.

آشوب قابل توجهی در میان دهقانان گیلان وجود داشت و زمین داران برای زندانی کردن رهبران

دهقانان از تاکتیکهای قانون استفاده می کردند و برای جلوگیری از اجرا شدن قانون از تاکتیکهای معمول

رشوه دادن به مقامات ثبتی و کارگزاران پائین رتبه وزارت دادگستری بهره می جستند. دکتر مهدوی گفت

که گیلان درگذشته مرکز فعالیت کمونیستی بوده است و وی متوجه علائم برانگیخته شدن مجدد

احساسات هوادارانه کمونیستی شده است. وی دو نمونه از اقدامات مالکان که دهقانان را جداً ناراحت

کرد به عنوان دلیل ارائه داد. اولین اقدام در گیلان صورت گرفت که یکی از مالکان با بولدوزر خانه های

یک دهکده را با خاک یکسان کرد. پس از اینکه خانه ها ویران شدند، مالک ادعا کرد که هیچ دهکده ای در

زمینهای او وجود نداشته و به این حقیقت اتخاذ سند کرد که هیچ خانه ای وجود ندارد و سپس زمینهایش را

مکانیزه اعلام داشت. این موضوع وسیله مقامات ثبتی گواهی شد.

تکنیک زیر در مورد زمینهای شاهپور عبدالرضا در مازندران نزدیک شهسوار به کار گرفته شد.

دهقانان را پس از پرداخت یک مبلغ جزیی از خانه هایشان خارج کردند و در دهکده نزدیکی اسکان

دادند. چون که هیچ دهقانی روی زمین زندگی نمی کرد، زمینی مکانیزه اعلام شد. دکتر مهدوی اظهار

داشت دهکده مجاور اکنون پرجمعیت شده، لیکن دهقانان حق مراجعت ندارند. دکتر مهدوی گفت،

براساس مقایسه دهکده هایی که دهسال قبل مطالعه شده بودند با همان دهکده ها که اکنون مطالعه

می شوند، می توان نتیجه گرفت که افزایش مشخصی در تولید کشاورزی وجود داشته است. در یک دهکده

ص: 825

در مازندران درآمد سرانه سالانه کمی بالاتر از 300 دلار بود و از این دهکده 3000 نفری، 4 نفر در

دانشگاههای آلمان غربی تحصیل می کردند و 10 نفر در دانشگاه تهران، ولی دکتر مهدوی متذکر شد که

موفقیت این دهکده به خاطر تلاشهای دهقانان بوده و ارتباط کمی با کمک دولت دارد. دکتر مهدوی گفت

که گیلان و مازندران به طور کلی در وضعیت خطرناکی به لحاظ سطح توقع می باشند و اگر که دولت قویاً

اصلاحات ارضی را تا به آخر دنبال نکند، آشوب وخیمی می تواند به وجود آید.


حسین مهدوی 10 گزارش مکمل بیوگرافی

حسین مهدوی 10

پست: تهرانخیلی محرمانه

تاریخ: 15 ژوئن 1964 برابر با 25 خرداد 1343

مأمور گزارشگر: مارتین اف یور

نام: حسین مهدوی

ملیت: ایرانی

مقام فعلی: رهبر جبهه ملی

اطلاعات و نظرات:

اطلاعات زیر مکمل گزارش بیوگرافی است که توسط سفارت در 5 خرداد 1343 تسلیم شد.

گفتگو با این مأمور گزارشگر تا حدودی روشن تر آشکار ساخت که در عین اینکه مهدوی به عنوان

نماینده ای از عناصر میانه رو جبهه ملی شناخته می شود، فقط در رابطه با تاکتیک میانه رو است. او ایده

خشونت و فعالیت مخفیانه را نفی می کند، ولی در ارتباط با هرگونه تفاهم احتمالی بین جبهه ملی و رژیم

فعلی کاملاً سازش ناپذیر به نظر می آید.

برای مثال وقتی از او سؤال شد با توجه به اعلامیه جبهه ملی در کنگره سال 1341 حزب که اعلام

می کند؛ جبهه هر کسی را که در اقدامات غیرقانونی (به طوری که گفته شده مغایر با قانون اساسی) دولت

فعلی شرکت دارد، مسئول می داند، چگونه می تواند انتظار داشته باشد براساس ائتلاف با صاحب منصبان

رژیم فعلی به قدرت برسد، مهدوی مطالب زیر را در جواب اظهار داشت: جبهه ملی که شاهد محروم

شدنش از آزادیهای اولیه بوده است، که از زندانی شدن غیرقانونی و حتی شکنجه بعضی از رهبرانش رنج

برده است، که شاهد تبدیل مبارزه ضد فساد به یک باری مسخره بوده است و شاهد گسترده شدن اعمال

غیر قانونی در تمام قسمتهای حساس دولت بوده است، چگونه می تواند به عنوان گروهی از افراد شریف

زمانی که به قدرت می رسد کاری بجز یک پاکسازی جدی صورت دهد. او گفت انجام کاری غیر از این

فوراً به از بین رفتن حمایت عمومی از جبهه ملی به عنوان نماینده ای صالح در دولت منتبع خواهد شد. این

گرایش امید کمی از مصالحه بین رژیم و میانه روهای جبهه ملی مثل مهدوی در بردارد.

در گفتگویی دیگر این امکان مطرح شد که زمانی شاه ممکن است بخواهد که با جبهه ملی مصالحه کند

و امکان دارد برخی از اعضای آنرا در یک دولت اتحاد ملی جای دهد. این نکته به مهدوی تذکر داده شد که

در یک چنین وضعیت بعید تصادفی، شاه مطمئناً خواهد خواست که کنترل ارتش و امور خارجی را برای

خود حفظ کند. عکس العمل مهدوی نسبت به این موضوع سریع بود، حفظ کنترل بر امور خارجی و ارتش

برای شاه کاملاً غیر قابل قبول خواهد بود، چون که این کار مغایر قانون اساسی است، راهنمایی او ممکن

ص: 826

است قبول شود، زیرا وی در هر دو رشته با تجربه است، ولی وزرای مسئول این امور بایستی اختیار کامل

داشته باشند. مهدوی گفت هنگامی که کسی در اصول سلطنت مشروطه استثناءهایی قائل می شود، حزب

در همان سراشیبی دشواری قرار می گیرد که دولتها در گذشته قرار داشته اند، چون که شاه مداخلات خود

را متوقف نمی سازد.هنگامی که این نکته به مهدوی گوشزد گردید که احتمال آن نمی رود که شاه خود را تا

آن درجه محدود کند، پاسخ او این بود: بنابراین او باید برود.


حسین مهدوی 11 گزارش ملاقات بااو

حسین مهدوی 11خیلی محرمانه

تاریخ: 2 ژانویه 1967 برابر با 12 دی 1345

آقای جان آرمیتاج

کنسول سفارت برای امور سیاسی

سفارت آمریکا تهران

جک عزیز:

در 30 آذر زمانی که در منطقه بوستون بودم به دیدن حسین مهدوی در کمبریج رفتم.

گزارش زیر ممکن است فقط برای پرونده بیوگرافی او در سفارت سودمند باشد. حسین در دانشگاه

هاروارد در حال پایان دادن به تحصیلاتش در اقتصاد می باشد و انتظار دارد که دروس عمومی را در ظرف

چند هفته تمام کند. وی سپس برای کامل کردن دکترای خود فقط رساله اش را در پیش روی دارد. او

احساس می کند که نمی تواند از عهده اقامت در ایالات متحده برآید و در فکر است که برای کار کردن روی

تزش به انگلیس، آلمان یا بیروت برود. زمانی وی در فکر رفتن به قاهره بود (به خاطر می آورید که همسر

او مصری است)، ولی اکنون معتقد است که آن کار در ایران بد فهمیده خواهد شد. وی به همین دلیل از

انتخاب بیروت به عنوان محل اقامت کمی نگران است، ولی نزدیکی آن به ایران و پایین بودن نسبی هزینه

زندگی جلب کننده هستند.

حسین می گوید به دنبال تمام شدن تزش قصد دارد به ایران باز گردد. وی مشکلی را در مقابل

بازگشتش نمی بیند و می گوید قصد دارد با هواپیما مسافرت کرده و در فرودگاه مهرآباد پیاده شود. در

پاسخ به سؤالاتی از این قبیل که در ایران چه کاری انجام خواهد داد، وی گفت: کاری که قبلاً می کردم، وی

برای دولت کار نخواهد کرد و از کار کردن برای یک سازمان نیمه دولتی مثل آ. ام . دی. بی . آ . روی درهم

می کشد، از گرفتن یک پست در دانشگاه طفره می رفت و اشاره کرد که وی ممکن است فقط روی زمینهای

خانواده اش در نزدیک زنجان کشاورزی کند. نظرات حسین در مورد وضعیت فعلی در ایران مثل همیشه

سودمند هستند.

او دوره فعلی توسعه اقتصادی را مقطعی می داند و می گوید هیچ توسعه ای برای ابد پایدار نمی ماند.

او معتقد است وقتی وضعیت اقتصادی رو به برتر شدن می گذارد، وضعیت سیاسی رژیم وخیم خواهد شد،

چونکه اکنون قسمت بزرگتری از جمعیت در محدوده سیاسی قرار دارد. منظور از این گفته این است که

توده های کارگران شهری و دهقانان روستائی تشویق شدند که از دولت انتظار بیشتری داشته باشند و در

نتیجه در سیاست ذیعلاقه شده اند و اگر انجام انتظارات آنها مورد مخاطره قرار گیرد بر علیه رژیم

عکس العمل نشان خواهند داد. حسین در این مورد که این عکس العمل چه شکلی خواهد داشت کمی مبهم

ص: 827

است و من شک دارم که چیزی کمی بیشتر از یک فکر پوچ مبنای تئوری او است.

ولی او به امکان فعالیت چریکی اشاره کرد و من این امکان را کنار نمی گذارم که چنانچه وی در صحنه

باشد، ممکن است چنان فعالیتی را ترغیب نماید.

حسین فکر می کند که شاه امکان دارد کاری برای اصلاح سیستم سیاسی انجام دهد، ولی وی معتقد

است که عدم تمایل شاه به تقبل هرگونه اصلاح مفیدی ناشی از حس عدم اطمینان مستمر شاه می باشد.

وی می گوید که متقاعد است که شاه از وابستگی کامل خود به وسایل سرکوبی که تحت کنترلش می باشند

آگاهی دارد، و چنانچه سرکوبی به هر صورتی متوقف شود، رژیم در خطر خواهد بود. علائم فعلی اتکای

به نفس قوی شاه ناشی از توسعه اقتصادی و این حقیقت که دستگاه امنیتی مؤثر است و نیز موفقیت وی در

بهبود بخشیدن به وجهه اش در خارج می باشند.

در مورد جزئیات وضعیت اقتصادی، حسین فکر می کند که صنعتی شدن آنقدر سریع به جلو نمی رود

که کار اضافی دهقانان روستایی و کارگران شهری را جذب کند. بنابراین توسعه اقتصادی فقط ثروتمند را

ثروتمندتر می کند. او تأکید می کند که تمام این برنامه بستگی به صنعت نفت دارد و اضافه می کند این

صنعت نسبت به اقدام خرابکارانه شدیداً ضربه پذیر می باشد.

اگر حسین به تهران بازگردد، شما وی را یک رابط پرهیجان خواهید یافت.

تئودور الیوت جونیور


حسین مهدوی 12 عضو جبهه ملی

حسین مهدوی 12

خیلی محرمانه

8 دسامبر 1978

حسین مهدوی عضو جبهه ملی

با عنوان آقای مهدوی مورد خطاب قرار می گیرد

حسین مهدوی از اواسط دهه 1340 استاد اقتصاد و علوم اجتماعی دانشگاه تهران بود. او که از 1337

عضو جبهه ملی بود در فروردین 1343 به عضویت در شورای مرکزی آن انتخاب شد (جبهه ملی سازمانی

است که چندین گروه سیاسی را تحت پوشش قرار می دهد و اعضای آن اغلب حرفه ای های طبقه متوسط و

کارمند هستند. اعضای جبهه ملی عموماً در تقاضای تبعیت شاه از قانون اساسی 1906 اتفاق دارند، ولی

از جهات دیگر به مقدار زیادی اختلاف دارند). انتخاب او نتیجه حرکت رهبران محافظه کار برای آرام

کردن اعضای جوانتر و تندروتر جبهه نظیر مهدوی بود که از سیاستهای محتاطانه و محافظه کارانه آنان در

پاسخ به اقدامات تهاجمی دولت در مقابل فعالیتهای جبهه ملی ناراحت بودند. هرچند مهدوی به عنوان

یکی از اعضای فعال جبهه ملی شناخته می شد، ولی گمان بر این می رفت که وی نماینده عناصر میانه رو

باشد، چون که وی بعداً استفاده از خشونت و فعالیت مخفیانه را به عنوان تاکتیکهای سرنگون کردن دولت

نفی نمود. در هر صورت وی هرگونه مصالحه بین دولت و جبهه ملی را رد کرد، چون که معتقد بود وجود

دولت نماینده مردم و توسعه منطقی مردم و توسعه منطقی اقتصادی در ایران بدون دیکتاتوری و نفوذ

خارجی، که وی عقیده داشت شخصیت ایرانی را فرسایش داده، امکان پذیر می باشد. مهدوی طرفدار

اختلاط مبتنی بر برخورد دستاوردهای غرب با میراث تاریخی و فرهنگی ایران بود. در دهه 1340

ص: 828

مقامات ایالات متحده مهدی را فردی با قوه تصور زیاد و با استعداد و قابلیتهای رهبری که اساسا طرفدار

غرب است، ولی می تواند غیر معقول و انتقامجو باشد، توصیف کردند.

مهدوی فرزند یک بازرگان مشهور تهرانی و طرفدار قانون اساسی می باشد که عضو مجلس اول

(قانونگذاری) بوده است. مهدوی یک درجه تحصیلی ممتاز در علوم سیاسی، فلسفه و اقتصاد در سال

1335 از دانشگاه آکسفورد و یک دکترا در حقوق در سال 1337 از دانشگاه سوربن دریافت نمود. وی به

ایران بازگشت تا برای سازمان برنامه کار کند و در سال 1339 وی در آنجا به مقام قائم مقام رئیس اداره

اقتصادی ارتقاء پیدا کرد. مهدوی سپس برای یک سال تحصیل از طرف سازمان برنامه به دانشگاه

پرینستون اعزام شد. در سال 1340 پس از بازگشتش به ایران، وی سازمان برنامه را ترک گفت تا روی

فعالیتهای جبهه ملی تمرکز پیدا کند. در این هنگام وی به گروه استادان دانشگاه تهران پیوست و روی

برقرار کردن نفوذ جبهه ملی در دانشگاههای ایران و رده های پایین دولت کار کرد. او پس از آشوبهای

مذهبی خرداد 1342 برای مدت کوتاهی زندانی شد. مهدوی در 1343 روی بورسیه اعطایی بنیاد فورد

برای دو سال تحصیل به دانشگاه هاروارد رفت. در هنگامی که وی در آنجا بوده، ممکن است که فعالیتهای

دانشجویان جبهه ملی را سازمان داده باشد.

مهدوی حدود 47 ساله است و انگلیسی و فرانسه را عالی صحبت می کند و کمی آلمانی می خواند.


فریدون مهدوی 1 اوضاع جاری و سیاسی اقتصادی ایران

ص: 829

فریدون مهدوی 1

استفاده اداری محدود

موضوع: یادداشت مکالمه

شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی . رئیس بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران و

تئودورال، الیوت دبیر اول سفارت.تاریخ: 18 آذر 1342

موضوع: اوضاع جاری و سیاسی اقتصادی ایران

سابقه:

دکتر مهدوی به تازگی به عنوان رئیس بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع و معادن ایران منصوب شده

است. او قبلاً در همین بخش و در بخش سرمایه گذاری بانک کار می کرده است. او عضو شورای جبهه ملی

است و به همین عنوان به مدت هفت ماه در سال 42 1341 در زندان بوده است. او تقریباً سی ساله است و

قسمت بزرگ تحصیلات خود را به زبان آلمانی (درجه دکترا از هامبورگ) و در فرانسه و انگلستان (مدت

شش ماه در مدرسه اقتصادی لندن) به دست آورده است و به زبان انگلیسی خوب و به زبان آلمانی عالی

صحبت می کند. او از ایالات متحده آمریکا دیدن نکرده است. مقصود از دیدار افسر گزارشگر برقراری

تماس با دکتر مهدوی در سمت جدید او بوده است.

مضمون مکالمه

مهدوی صحنه ایران را چنین توصیف می کند که تحت سلطه برنامه های اصلاحاتی شاه قرار گرفته

است و او می پذیرد که این برنامه ها قدرت تحرک را از جبهه ملی غصب کرده است، ولی او صمیمت شاه را

به عنوان اصلاحگر در چندین مورد در معرض سؤال قرار می دهد. در درجه اول او حاضر نیست معتقد

باشد که مردی که «تجسم نیروهای ارتجاع» به مدت هفت سال بود، ناگهان به صورت یک لیبرال درآمده

است. معذالک اگر شاه معتقد به اصلاحات است چرا او از بعضی از کهنه سربازان مانند منصور، اقبال و

شریف امامی برای اجرای این اصلاحات استفاده می کند.

مهدوی معتقد است که انگیزه شاه در به راه انداختن برنامه «اصلاحاتی» خود در درجه اول ملاحظات

سیاسی خارجی است. بدین معنی که شاه نگران است از اینکه چهره او در خارجه به شباهت به توخیلو

(رئیس جمهوری دیکتاتور دومینیکن در دریای کارائیب در دهه 1310 و 1320 و اوائل دهه 1330 م) و

نگودین دیم (دیکتاتور ویتنام م) نزدیک می شد.

شاه از عکس العمل ویژه حکومت کندی که تازه روی کار آمده بود، نسبت به چنین چهره ای نگرانی

داشت. بنابراین دست به اقدام برای تغییر چنین چهره ای شد. مهدوی می گوید که به همین جهت اگر شاه

احساس کند که برای اصلاحات در ایران فشار کمتری از سوی ایالات متحده وارد می شود، مقاصد

اصلاحاتی او نیز کمتر خواهد شد. مهدوی معتقد است که شاه احتمالاً فکر می کند که اکنون دورانی از فشار

کمتر به وجود خواهد آمد، زیرا حکومت جانسون برای چند ماه آینده در درجه اول سرگرم امور داخلی

آمریکا خواهد بود. بنابراین شاه در مورد مسائلی از قبیل مرحله دوم توزیع زمین بسیار کند حرکت خواهد

کرد و در صورتی که فشار از سوی ایالات متحده بار دیگر به جریان بیافتد، شاه آن گاه به «انقلاب سفید»

ص: 830

خود مراجعه خواهد کرد و این چیزی است که او همیشه می تواند با بوق و کرنا انجام دهد و اشخاصی را که

طبق ادعای او مسدود کننده راه اصلاحات بودند از میدان به در برد و «اصلاح طلبان» از قبیل ارسنجانی را

دوباره به کار دعوت کند.

صحنه اقتصادی کنونی از نظر مهدوی تحت سلطه بلاتکنیکهای برنامه اصلاحاتی و فقدان حمایت

قانونی از سرمایه گذاران خصوصی قرار گرفته است. او کمتر نقطه های درخشانی در اقتصاد می بیند.

اوضاع در بازار در چند هفته گذشته بدتر شده است. درست است که سازمان برنامه بیشتر خرج می کند،

ولی روشن نیست که این پول در کجا به مصرف می رسد.

در میان طراحان شور و شوق کمتر دیده می شود. سرمایه گذاران خصوصی از اقدام به ریسک لازم

می ترسند و هم چنین کمتر شور و هیجانی در سازمان اصلاحات ارضی دیده می شود. کشاورزان از سوی

متصدیان سازمان اصلاحات ارضی در معرض جلوگیری از فعالیت قرار گرفته اند، ولی وعده های آنها

درباره اوضاع بهتر در آینده تا چه مدتی می تواند نارضایی فزاینده کشاورزان را نسبت به اوضاع جاری

مهار کند.

مهدوی قصد دارد تا زمانی که ناگزیر نباشد «اصول خود را به مخاطره اندازد»، در بانک توسعه صنایع

و معادن ایران باقی بماند. او به وسیله مهدی سمیعی کفیل سابق مدیر عامل بانک (که اکنون رئیس بانک

مرکزی ایران است) منصوب شده و از سوی ابوالقاسم خردجو مدیر عامل کنونی آن پشتیبانی می شود. او

گزارش می دهد که در کاربرد وامهای دریافت شده از بانک توسعه صنایع و معادن ایران افزایشی حاصل

شده است و امیدوار است که بانک به زودی بتواند وامهای سودمندی برای استان فارس جهت

کارخانجات قند و همچنین خوزستان برای تأسیس یک کارخانه کاغذسازی 20 میلیون دلاری با به کار

بردن تفاله نیشکر به عنوان مواد خام پرداخت بکند. سازمان برنامه موافقت کرده است تا وامی به مبلغ 750

میلیون ریال به بانک توسعه صنایع و معادن ایران بدهد و بدین ترتیب این بانک یک «تنخواه گردانی» به

مبلغ یک میلیارد ریال تشکیل دهد که 750 میلیون ریال آن برای صنایع جدید و 250 میلیون ریال آن

برای صنایع موجود خواهد بود. بانک توسعه صنایع و معادن ایران این تنخواه گردان را برای خرید سهام به

کار خواهد برد و آن گاه خواهد کوشید تا این سهام را به سرمایه گذاران خصوصی بفروشد.

مهدوی معتقد است که اولین کار در صنعتی کردن ایران شامل برقراری تأسیساتی نظیر کارخانجات

تهیه مواد غذایی و صنایع و مصالح ساختمانی و کارخانجات مونتاژ کالاهای مصرفی با دوام خواهد بود.

اکنون زمان آن فرا رسیده است تا کارخانجاتی تأسیس شود که بتواند با استفاده از اجزاء ماشین آلات

ساخته شده در ایران کارخانجات مونتاژ برقرار کند. او معتقد است که صنایع فولاد و پتروشیمی آغاز

چنین اقداماتی خواهد بود . درباره صنایع فولاد او امیدوار است که با یک بررسی سالم کار آغاز شود. او

معتقد است که در مراحلی که صنایع خصوصی جرأت وارد شدن را ندارند، حکومت باید رهبری را به

دست گیرد.


فریدون مهدوی 2 پیمان وین، تبعید خمینی و وجهه آمریکا

ص: 831

فریدون مهدوی 2

محرمانه

یادداشت مذاکرات

تاریخ: 27 نوامبر 1964 برابر با 6 آذر 1343

شرکت کنندگان: فریدون مهدوی مقام رسمی در بانک توسعه صنایع و معادن ایران

آرچی ام بالستر، دبیر دوم

مکان: منزل مهدوی در شمیران

پیمان وین، تبعید خمینی و وجهه آمریکا

مهدوی اظهار داشت که برای مردم ایران در 20 ، 30 سال گذشته وجهه آمریکا هیچ گاه ضعیفتر از

اکنون نبوده است. او با لفاظی پرسید سفارتخانه چطور می تواند فکر کند مخالفتی که نسبت به لایحه

وضعیت (اجتماعی آمریکاییها) در مجلس ابراز شد، نشان دهنده این مطلب بود که مردم از بابت آن لایحه

ناخشنود بودند، در حالی که مجلس به لایحه افزایش قیمتهای تولید نفت که مورد درخواست منصور بود و

مردم را بسیار بیشتر ناخشنود می سازد، بلافاصله رأی داد. او نتیجه گرفت که دولت منصور عملاً به نحوی

لایحه وضعیت را بد ارائه کرده بود که تمام بار آن به عهده آمریکا بیفتد. مهدوی گفت که دولت پس از انجام

دادن این عمل برای تصویب لایحه 200 میلیون دلار اعتبار نظامی فشار آورد تا به نظر آید که این دستمزد

تصویب لایحه وضعیت بوده است. آن گاه ضربه آخر تبعید خمینی کمی پس از اظهارات ضد آمریکایی ضد

لایحه وضعیت وی بود، تا طوری وانمود شود که توگوئی آمریکا به منصور فشار آورده بود تا از دست

خمینی راحت شود. مهدوی اشاره کرد که صدور جزواتی که به طور مفصل نطقهای تند ضد آمریکایی

خمینی در آنها نقل شده بود، پس از سالها اولین نشانه تبلیغاتی است که صریحاً ضد آمریکایی می باشند و

اهمیت فراوانی برای آن جزوات و تأثیرشان قائل شد. مهدوی پرسید آیا خود فکر تقاضای یک لایحه

وضعیت اجتماعی یک خطای جدی در سیاست خارجی ما نبوده و گفت که متقاعد شده آمریکا

می توانسته نتیجه مطلوب را به دست آورد، بدون اینکه خود را در معرض انتقاد بابت لایحه ای قرار دهد که

به مجلس برده شده و بعد دولت منصور آن را بد ارائه کرده بود.

وام نظامی 200 میلیون دلاری و سیاست آمریکا در ایران

مهدوی لایحه اخیر اعتبار نظامی را به عنوان لایحه ای کاملاً غیر ضروری که علیرغم تبلیغات انحرافی

دولت منصور مبنی بر توجه نسبت به ناصر نشان داد که سیاست آمریکا در ایران براساس حمایت نظامی از

یک دیکتاتوری غیر مردمی قرار دارد. در نظر گرفتن این اعتبار نظامی در محدوده رقابت آمریکا و

شوروی نیز به اندازه مورد سابق آشکار و رسواست، چون هرکسی می داند که ایران چنانچه مورد حمله

شوروی قرار بگیرد هرگز مبارزه نخواهد کرد. مهدوی آن گاه با صحبت معمول خود ادامه داد که حمایت

آمریکا از شاه چنان صریح و بارز بوده است که در وضعی که ایجاد نموده برای شاه دیگر راه چاره ای وجود

ندارد.

ص: 832

سوء اداره دولت منصور

مهدوی به ویژه در انتقاد از دولت منصور به طورکلی و سیاستهای اقتصادی آن علی الخصوص لحن

شدید زننده ای داشت. او دولت منصور را یک دولت متشکل از «فرصت طلبان پرمدعایی» که برای توجیه

سیاستهای خود که طرح ریزی ضعیف دارند و به طور ناشیانه ای به مورد اجرا گذاشته می شوند دائماً به

مردم ایران دروغ می گویند دانست. او دولت منصور را به ویژه در رفتار و عملکردش در قبال ملاها، خرید

و فروش شکر، خریدهای گندم و آخرین افزایشهایی که در قیمت نفت روی داده به باد انتقاد گرفت.

مهدوی گفت که هرچند علم مرد خیلی باهوشی نیست، اما اقلاً در کوششهای خود برای اجرای خواستهای

شاه صداقت دارد و هنگامی که علم نخست وزیری را ترک کرد، او به طور عمده ای در آرام کردن مخالفان

مذهبی موفق شده بود، به طوری که حملات مذهبیون علیه اصلاحات ارضی، حقوق زنان عملاً خاتمه

یافته بود و ملاها دیگر نفوذ کمی داشتند، در حالی که در زمان دولت منصور مخالفت مذهبیون با لایحه

وضعیت اجتماعی به ملاها فرصت داده بود برای اولین بار به عنوان یک گروه ناسیونالیست مخالف موضع

بگیرند.

طرز سروکار داشتن حکومت در ماجرای قند و شکر طبق اظهار مهدوی ناشیانه بود، زیرا حکومت قند

و شکر را به قیمتهای بالا می خرید و آن گاه واردات قند و شکر را به قیمتهای پائین آمده تشویق می کرد و

بدین ترتیب مبالغ هنگفتی پول به موازات کاهش موجودی قند و شکر از دست می داد. مهدوی خاطرنشان

ساخت که اگر خرید گندم پنج یا شش ماه قبل یعنی هنگامی که نیاز این خریدها را ممکن بود به آسانی

پیش بینی کرد، انجام می گرفت. ذخائر موجودی گندم در حال حاضر ممکن بود کافی باشد و احتکار گندم

صورت نمی گرفت. خرید گندم درست در زمانی که همه می دانستند که موجودی گندم فوق العاده رو به

کاهش است مصرف کنندگان و خریداران و فروشندگان گندم را به وحشت واداشت و باعث شد که حتی با

توجه به خریدهای به مقدار وسیع گندم براثر احتکار کمبودهای مداومی به وجود آید. مهدوی بالا رفتن

اخیر قیمتهای فرآورده نفتی را مورد انتقاد قرار داده و مدعی شد که این بالا رفتنها به ویژه به طبقات پایین

ضربه می زند و گفت که این بالا رفتنهای قیمت نفت ثابت کننده اوضاع مالی دشواری است که دولت در آن

واقع شده است. مهدوی نتیجه گیری کرد که این نشانه اخیر وحشت همگانی به ویژه در زمانی که

درآمدهای نفت ایران در سال جاری به میزان یکصد میلیون دلار افزایش یافته، به ویژه ناراحت کننده

است.

اصلاحات ارضی

در تجزیه و تحلیل وضع کنونی اصلاحات ارضی مهدوی چنین نتیجه گیری کرد که نوع اصلاحات

ارضی انقلابی و در صورت لزوم مصادره ای که از سوی ارسنجانی به مورد اجرا گذاشته شده بود، اکنون به

وسیله یک نوع قانونی اصلاحات ارضی که در آن زمین باید اندازه گیری شده و میزان غرامت به نحو

منصفانه ای تشخیص داده شود و غیره و غیره جایگزین شده است. او اظهار کرد که حکومت فاقد تعداد

کافی کادر ورزیده برای اجرای نوع قانونی اصلاحات ارضی است ... جمله ناتمام (تذکر: صفحات بعدی

این سند، به دست نیامده است).



فریدون مهدوی 3 وضعیت سیاسی و اقتصادی در ایران

ص: 833

فریدون مهدوی 3

خیلی محرمانه

یادداشت مذاکرات

تاریخ: 21 سپتامبر 1965 برابر با 30 شهریور 1344

موضوع: وضعیت سیاسی و اقتصادی در ایران

مکان: رستوران هتل کاسپین

شرکت کنندگان: دکتر فریدون مهدوی، بانک توسعه صنایع و معادن، رهبر جبهه ملی

تودور ال الیوت، دبیر اول سفارت

1 وضعیت سیاسی

دکتر مهدوی در مورد وضعیت سیاسی بیش از آنچه که من در گذشته دوری مشاهده کرده بودم بدبین

بود، به این عبارت که وی احساس می کند موقعیت مخالفین رژیم از آنچه که بوده است تیره تر می باشد.

نیروهای امنیتی کنترل را به دست دارند و نشان داده اند که کوچکترین علامت مخالفت سرکوب خواهد

شد. شاه روشن ساخته است که هرگونه مخالفت با دولت مخالفت با شخص اوست و تحمل نخواهد شد. در

نتیجه هیچ کس در میان مخالفین جرات نمی کند صدایش را بلند کند، حتی امینی و گروه وی ساکت

هستند.

دکتر مهدوی گفت جبهه ملی با دستگیری اخیر خیلی از رهبران درجه دومش و خلیل ملکی از دور

خارج شده است. وی معتقد است دستگیریها از تمایل ساواک به خنثی کردن تلاشهای اخیر برای تجدید

سازمان و تشکل مجدد جبهه ملی ناشی شده است. مقاله اخیر اکونومیست لندن در مورد مخالفین

دستگیریها را تسریع کرده است. متین دفتری به خاطر تماسهایش با مصدق از میان بقیه انتخاب شد. دکتر

مهدوی اعتقاد ندارد که دستگیری ها با تلاش ژنرال نصیری برای مستحکم کردن کنترل ساواک مرتبط

بوده است.

مهدوی معتقد است دورنما برای مخالفین در آینده قابل پیش بینی تیره و مبهم است، زیرا دو پایه اصلی

رژیم یعنی وضعیت اقتصادی و ارتش به نظر می آید که پایه های نیرومندی باشند. او دیگر فکر نمی کند

(امیدوار نیست) که یک بحران اقتصادی به زودی باعث به وجود آمدن یک بحران سیاسی بشود. او نظریه

مبهمی دارد که چنانچه شاه خیلی به روسها نزدیک شود، برخی از امرای ارتش ممکن است از او جدا

شوند، ولی او زیاد امیدوار نیست که این جریان واقع شود. با این حال دکتر مهدوی معتقد است رژیم دیر یا

زود به دردسر خواهد افتاد. او این اعتقاد را بر این مباحثه بنا می کند که بجز ارتش و برخی از کارخانه داران

که جو سیاسی فعلی را به میل خود می یابند، رژیم از هیچ گونه حمایتی در میان

توده های مردم ایران برخوردار نیست.

طبقه متوسط عموماً با رژیم مخالف است، مالکان سابق از رژیم جدایی می جویند، دهقانان بی تفاوت

هستند، طبقه کارگر شکایات زیادی دارد. از آنجائی که این وضعیت برای ابد ادامه پیدا نخواهد کرد، دکتر

مهدوی در فعالیت سیاسی شرکت می جوید و به امید موقعیتهای آینده است.

یک جنبه وضعیت به طور اخص مورد توجه دکتر مهدوی است. او بی علاقگی فزایندای در میان طبقه

متوسط در ارتباط با فعالیت در جهت توسعه اقتصادی، رفورم اجتماعی یا هر شکل دیگری از پیشرفت در

ص: 834

ایران را در می یابد. چون که همیشه می شود ایرانیهایی را پیدا کرد که متمایل به پول درآوردن هستند و در

حال حاضر تعداد زیادی از این گونه ایرانیان یافت می شوند، به گفته او فعلاً تعداد معدودی از ایرانیان دارای

انگیزه های معنوی می باشند. او فکر می کند فقدان این انگیزه یک روزی به بدتر شدن وضعیت اقتصادی و

سیاسی منجر خواهد شد و تا جایی که رژیم فعلی مورد نظر می باشد، اثرات سیاسی مضری در بر خواهد

داشت.

2 وضعیت اقتصادی

دکتر مهدوی مثل همیشه فقدان پویایی را در وضعیت اقتصادی و بدتر شدن مستمر کارآیی سازمان

برنامه را متذکر شد. او شنیده است که شاه خواهان یک رشد 10 درصد سالیانه در برنامه چهارم بوده است،

رقمی که وی معتقد است با توجه به عدم توانایی دولت در افزایش یک رشد 6 درصدی در برنامه سوم رقم

مضحکی باشد.

در هر صورت بانک توسعه صنایع و معادن ایران به ترویج برخی پروژه های خوب ادامه می دهد، بانک

با پروژه های جدید شکر در اصفهان و خوی درگیر است.

پروژه شیشه بانک برای مراسم کلنگ به زمین زدن آماده است. بانک تقریباً مذاکراتش را با شرکت

شیمیایی الاید و یک شریک ایرانی برای یک کارخانه نخ نایلون 10 میلیون دلاری کامل کرده است. بانک

روی یک کارخانه پی وی سی با بی اف گودریچ کار می کند، ولی سیاستهای دولت در زمینه صنعت

پتروشیمی از پیشرفت جلوگیری می کند. بانک همچنین دارای مجوزی برای یک کارخانه دیگر شیشه

جام می باشد و تحت فشار قرار گرفته تا در صنعت نوجوان تولید اتومبیل داخل شود.


فریدون مهدوی 4 آماده نبودن فریدون مهدوی نامزد برنامه مسافرت رسمی

فریدون مهدوی 4

خیلی محرمانه

25 آگوست 1966 برابر با 3 شهریور 1345

آقای تاچر کاردار

آماده نبودن فریدون مهدوی نامزد برنامه مسافرت رسمی

در 2 شهریور دکتر مهدوی به من گفت که پس از دو شب بی خوابی و فکر زیاد، به این نتیجه رسیده است

که قبول کردن پیشنهاد خیلی دوستانه دولت ایالات متحده از او برای آمدن به ایالات متحده بر طریق یک

برنامه رسمی نابخردانه خواهد بود (من این موضوع را در 31 مرداد با وی در میان گذاشتم). او گفت که

عمیقاً از این دعوت تشکر می کند و می داند که یک روزی وی بایستی از ایالات متحده دیدار کند، ولی

اکنون زمان خوبی برای وی نیست.

دلایل وی اساساً برحسب امنیت شخصی وی، آینده سیاسی او و شغل فعلیش بودند. در مورد اولین

دلیل یعنی امنیت شخصی، وی گفت که مطمئن است اجازه دولت ایران را برای انجام مسافرت به دست

خواهد آورد، ولی می داند که نامش هنوز در لیست سیاه قرار دارد. او قبل از اینکه به مراکش برود از جانب

منبعی موثق مطلع شد. زمانی که لیست هیئت اعزامی به شاه نشان داده شد نام فریدون مهدوی فوراً از

طرف شاه مورد اعتراض قرار گرفت. بنابراین اگر که وی به ایالات متحده برود و اگر دوستان خیلی زیاد

ص: 835

ایرانیش را که غالباً میانه خوبی، با رژیم فعلی ندارند ببیند احتمالاً در بازگشتش با دردسر زیادی روبرو

خواهد شد. در خصوص دومین دلیل یعنی آینده سیاسی، اگر که او به ایالات متحده برود و دوستانش را

نبیند، نه تنها از نظر شخصی این کار برای وی زننده است، بلکه به معنای از دست دادن کامل هرگونه نفوذ

سیاسی است که وی هنوز ممکن است داشته باشد. او گفت علاوه بر این سال آینده انتخاباتی در کار خواهد

بود و با اینکه اکنون چشم انداز تیره است، ولی وضعیت ممکن است در 12 ماه آینده تغییر کند (وی انتظار

دارد که انتخابات در پایان اوت یا ابتدای سپتامبر در زمانی که دانشگاهها هنوز تعطیل هستند صورت

پذیرد) و اگر این موضوع روی دهد، وی از اینکه خارج از کشور باشد ناراحت است. او گفت شش هفته

قبل از انتخابات گذشته و پس از یک دوره کوتاه در زمانی که همه راهها بسته بود فرصتهایی برای ابراز

عقیده سیاسی به وجود آمد.

و نهایتاً از بابت دلیل سوم یعنی اشتغال فعلی او گفت که بانک توسعه صنایع و معادن ایران هم اکنون در

شلوغ ترین دوره فعالیت خود قرار دارد و تعدادی پروژه هستند که در دست اقدام می باشند که وی عمیقاً با

آنها درگیر است و برای چند ماهی وقت او را به طور کامل خواهند گرفت و نمی داند چگونه می تواند با

وجدانی خوب تقاضای مرخصی برای مدتی طولانی را بنماید. دکتر مهدوی تصریح کرد که وی قادر به

قبول این دعوت نیست و اظهار امیدواری نمود که وی برای سال دیگری مورد ملاحظه قرار بگیرد. من با

اظهار تأسف به او پیوستم، ولی در عین اینکه وی را از علاقه خودم به امکان کاندید شدن او برای بار

دیگری مطمئن می ساختم، متذکر شدم که این برنامه ها از این سال به سالی دیگر همیشه نامشخص هستند

و در نتیجه اکنون هیچ گونه اطمینانی نمی تواند داده شود که سال آینده یا پس از آن چه وضعیتی ممکن

است وجود داشته باشد.


فریدون مهدوی 5

فریدون مهدوی 5

خیلی محرمانه

تاریخ: 26 نوامبر 1969 برابر با 5 آذر 1348

از: آقای آرمیتا

موضوع: فریدون مهدوی

فریدون مهدوی معاون بانک توسعه صنایع و معادن ایران که یکی از کسانی است که روابط نزدیک با

جبهه ملی داشته و اکنون به سختی درگیر کارهای اقتصادی ایران بخصوص در بخش خصوصی است. در

عین حال او به موضوعات سیاسی علاقمند است و از تازه به دوران رسیده های سیاسی در ایران می باشد.

انگلیسی و آلمانی را خوب صحبت می کند. در مورد همکاری او باید محتاط بود و زیاد مورد اعتماد

نیست.

در سالهای اخیر کمتر رادیکال شده است و هرچند که در موضع مخالف است (در زمینه های قانون

اساسی)، لیکن امروزه در مورد موضوعات سیاسی منطقی تر برخورد می کند. یک وقتی به من گفته بود که

اگر شاه ترور شود او به سرعت خود را به دانشگاه خواهد رساند، محلی که در آن به روی فعالیت مرکزی

جبهه ملی می توان حساب کرد و او خواهد توانست صدها دانشجو را به راه بیندازد و این امر بازار را وادار

خواهد کرد که به نوبه خود اعتصاب بزرگی را برای کسب آزادی جلوگیری از کمونیسم به راه بیندازد.

ص: 836

بعدها به نظر می رسید که او معتقد شده است رژیم احتمالاً در جهت آزادیهای بیشتری حرکت می کند. به هر

صورت وی به قدری در امورات اقتصادی گرفتار است که وقت کافی برای سیاست ندارد. به هر صورت او

دوستی خوب و طرف تماس اطلاعاتی مفیدی می باشد.


فریدون مهدوی 6 فریدون مهدوی به عنوان آقای وزیر مورد خطاب قرار می گیرد

فریدون مهدوی 6

سری

سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)

تاریخ: 31 جولای 1974 برابر با 9 مرداد 1353

فریدون مهدوی

وزیر بازرگانی

با عنوان آقای وزیر مورد خطاب قرار می گیرد.

فریدون مهدوی که حدود 40 ساله است، مقام تازه تأسیس وزارت بازرگانی را در 7 اردیبهشت 1353

به دست آورد. او که سابقاً مخالف سازش ناپذیر شاه و یکی از رهبران جبهه ملی مخالف بود در 1342 به

مدت 8 ماه زندانی شد. به هر حال در 1346 به طور قابل توجهی از رادیکال بودن او کاسته شد و به نوعی

از توافق با دولت رسید. او به واسطه مقامهای مختلف در بانک توسعه صنایع و معادن ایران با سازمانهای

اقتصادی دولت همکاری نمود.

مهدوی دارای یک دکترای در اقتصاد از دانشگاه هامبورگ می باشد. او پس از 6 ماه خدمت در بانک

بیرگمن ویرتز هامبورگ در 1338 به ایران بازگشت. او به مدت کوتاهی به عنوان مشاور مالی و اقتصادی

سازمان مسکن خدمت نمود، سپس به خدمت بانک توسعه صنایع و معادن ایران درآمد. او در بانک به

عنوان یک اقتصاددان در اداره اقتصادی، عضوی از اداره سرمایه گذاری و روابط عمومی، مدیر اداره

اقتصادی معاون رئیس کل و سرانجام رئیس کل بانک، خدمت نمود. او به اروپا مسافرت کرده است.

مهدوی از نظر مالی مستقل، دارای فکری خشن و بدون احساسات، سخنور و پرجرات می باشد. او به

انگلیسی و آلمانی صحبت می کند.


فریدون مهدوی 7 گزارش بیوگرافیک: فریدون مهدوی وزیر بازرگانی

فریدون مهدوی 7

سری


وزارت امور خارجه

از: سفارت آمریکا در تهران

پنجم دسامبر 1974 برابر با 14 آذر 1353

گزارش بیوگرافیک: فریدون مهدوی وزیر بازرگانی

دکتر فریدون مهدوی نمونه ای است از بررسی یک رادیکال انتخاب شده ایرانی. هنگامی که او جوان

بود عضو شورای جبهه ملی بود که از آن زمان به بعد بدون اعتبار شده و اکنون دیگر منحل شده است. او

مدت هفت ماه در سال 1342 به خاطر فعالیتهای مخالف خویش زندانی شده بود و پس از این مدت زندان

دارای این اعتقاد شد که شاه که به عقیده او اصلاحگر غیر صمیمی است، ناگزیر سقوط خواهد کرد، حتی

ص: 837

تنها به خاطر اینکه سیاستهای حکومت او به وسیله اشخاص نادان و فاقد صلاحیت به مورد اجرا گذارده

می شد. علیرغم سابقه خویش مهدوی تقریباً بلافاصله بعد از زندان سمت ریاست بخش اقتصادی بانک

توسعه صنعتی و معدنی ایران را به دست آورد و از همین پایگاه برای عمران ملی در چارچوب نظام موجود

کار کرد و به این عقیده رسید که شاه هر چند مرد تنفرآوری است، در عین حال تنها حائل بین ایران و هرج و

مرج به شمار می رود. در این مرحله (1344) او هنوز معتقد بود که جبهه ملی می تواند نقش رهبری را در

ایران بعد از شاه ایفا کند، اگر به سرعت عمل کرده ابتکار عمل را از کمونیستها بگیرد. ظرف سال بعد

هنگامی که شاه قدرت خود را تحکیم بخشید و مخالفان همچنان رو به ضعف رفتند مهدوی برای حفظ

معتقدات خود مبارزه می کرد، ولی در حالی که رهبران جبهه ملی یا زندانی شده یا مانند مهدوی از لحاظ

سیاسی غیرفعال بودند و در حالی که شاه قدرت تحرک ملّیون را از طریق اصلاحات موفقیت آمیز و یک

سیاست خارجی مستقل تر از دست آنها قاپید، یک لحن نومیدی به استدلالهای او رسوخ کرد و او

امیدواریهای خود را برای تغییر رژیم بر روی تارهای ظریفی از قبیل فقدان «مشوقهای معنوی» در میان

مردم بنیان گذاشت. مهدوی که یک ملی گرای ضد شوروی است و در عین حال طرفدار یک ایرانی است که

کمتر به نفوذ ایالات متحده لبیک بگوید، نگران بود از اینکه برقراری یک کارخانه ذوب آهن ساخته شده به

وسیله شوروی در اصفهان نفوذ کمونیستی را در این کشور تسهیل خواهد کرد. او هنوز هم از حکومت به

خاطر میزان رشد کمتر از حداکثر و کوتاهی در پرورش نهادهای سیاسی انتقاد می کرد، ولی در اردیبهشت

1345 او به عموی خود حسین مهدوی که در تبعید بود توصیه کرد که کنترل محکم از سوی نیروهای

امنیتی و اصلاحات موفقیت آمیز، ایران را برای فعالیتهای ضد رژیم رسوخ ناپذیر ساخته است. در عین

حال نظر او در باره شاه بهبود یافت و او به این نتیجه رسید که رشد مداوم اقتصادی بایستی قبل از محیط

سیاسی دمکراتیک قرار گیرد. معذالک او تا اندازه ای که مربوط به پای بندیهای سیاسی بود در دو طرف

نرده فاصل قرار داشت، چنانکه در سال 1345 وی بورس اهدایی ایالت متحده را با این استدلال که دیدار

از ایالات متحده باعث خواهد شد که او دوستان و خویشاوندان تبعید شده خود را ببیند و هنگام بازگشت

دچار زحمت شود رد کرد، از سوی دیگر اگر او از دیدار با هموطنان قدیمی خویش خودداری می کرد،

همین نفوذی که هنوز در میان بقایای جبهه ملی داشت را از دست می داد. در بین سالهای 47 1346

مهدوی متعهد بودن خود را به شاه و کشور اعلام داشت و در سال 1348 او عمیقاً درگیر در طرحهای

اقتصادی انواع مختلف بود و به نحو فزاینده ای وابستگی نزدیکی به طرحهای حکومت پیدا کرد. انتصاب

او در اردیبهشت 1353 به عنوان وزیر بازرگانی به منزله مرحله نهایی از سیر تحول از یک رهبر سیاسی

بالقوه به یک تکنوکرات جوان دستگاه حاکمه بود که میل دارد چهره اقتصادی ایران را از طریق نظام

موجود تغییر دهد.

مهدوی که در سال 1312 به دنیا آمده عضو یکی از خانواده های بزرگ و برجسته ملاک و بازرگان

است واز این طریق او با بسیاری از خانواده های طبقه بالا و از قرار معلوم با شوهر خواهر دوقلوی شاه

اشرف ارتباطاتی دارد. او با یکی از اعضای خانواده اخوان که همچنین برجسته و ثروتمند است ازدواج

کرده و فرزندی ندارد. مهدوی درجه لیسانس خود را در سال 1330 در پاریس به دست آورد و در سال

1337 درجه دکترا در اقتصاد از دانشگاه هامبورگ کسب نمود و سپس مدت شش ماه در سال 1338 در

مدرسه اقتصاد لندن به تحصیل پرداخت و آن گاه به عنوان کارمند سازمان مسکن به تهران بازگشت. از

ص: 838

سال 1338 تا 1342 او در استخدام بانک توسعه معادن صنایع ایران بود. پس از آزادی از زندان در سال

1342 او به عنوان رئیس بخش اقتصادی بانک توسعه صنایع معادن ایران منصوب شد و تا درجه معاون

مدیر عامل بانک قبل از اینکه به وزارت بازرگانی انتقال یابد ارتقاء یافت. در حالی که در بانک توسعه

صنایع و معادن ایران کار می کرد او همزمان سمتهایی در سازمانهایی که با پشتیبانی این بانک به وجود آمده

بود در دست داشت از قبیل دبیر کل بورس سهام تهران و رئیس کمیته اجرایی خطوط کشتیرانی آریا.

دکتر مهدوی که به زبانهای آلمانی و انگلیسی علاوه بر فارسی صحبت می کند، ثابت کرده است که

مردی پرتحرک و با استعداد و جاه طلب است. با گذشت سالها او مناسبات نزدیکی با سفارت داشته و گاه

به گاه داوطلبانه اطلاعاتی به مأمورین سفارت به طور محرمانه داده است و همچنان یک ناظر با ادراک از

صحنه سیاسی ایران باقی مانده است.


فریدون مهدوی 8 فریدون مهدوی وزیر کشور

فریدون مهدوی 8

فریدون مهدوی وزیر کشور

سری

فروردین 1356

فریدون مهدوی وزیر کشور بیشتر به خاطر فعالیتهایی به عنوان اولین وزیر بازرگانی از اردیبهشت

1353 تا اردیبهشت 1355 درست قبل از افشای یک سری رسوائیها در امر شکر و زمانی که از وجهه افتاد

شهرت دارد.

هرچند مهدوی هیچ گاه به طور علنی درگیر ماجرا نشد، لیکن طبق مدارکی که مقامات دولت ایران

فراهم کرده بودند، او عالماً و عامداً در آن دست داشت.

در همان زمان مهدوی قائم مقام دبیر کل حزب رستاخیز بود. در سال گذشته مهدوی فعالیتش بسیار کم

بود احتمالا مکافات شرکت خود در ماجرای تعیین قیمت شکر را پس می دهد.

در اوائل سالهای 1340 هنگامی که مهدوی مردی جوان و یک عضو رادیکال جبهه ملی بود، به علت


فعالیتهای علیه رژیم به مدت 7 ماه در سال 1342 به زندان افتاد. پس از خروج از زندان به عنوان رئیس

بانک توسعه و صنایع و معادن ایران انتخاب و تا سال 1347 با سیستم همکاری داشت. موقعیت او به

سرعت بهتر می شد، تا اینکه در سال 1353 به عنوان وزیر بازرگانی انتخاب شد. او یک تکنوکرات جوان

است که همیشه از وزرا بوده است لیکن از افراد شاه نبود.

دکتر مهدوی شخصیتی خوش برخورد و مشعوف است، لیکن همیشه در مورد عوض کردن واقعیت

اقتصادی ایران به سختی فکر می کند و سخت تلاش می نماید. وقتی وزیر بازرگانی بود با کارمندان سفارت

دوست و دمخور بود. او لیسانس خود را از پاریس گرفت و دکترای خود را در اقتصاد از دانشگاه هامبورگ

آلمان دریافت داشت و مطالعات خود را در مؤسسه اقتصادی لندن تکمیل کرد. به عنوان عضو یکی از

فامیلهای قاجار و زمیندار معروف ایران او با خانواده اخوان که در سطح هم بودند ازدواج کرد. او و

همسرش که یک دکوراتور است هیچ فرزندی ندارند. یکی از منسوبین آنها گفته می شود که شوهر خواهر

دوقلوی شاه، اشرف باشد. او بارها به اروپا سفر کرده، ولی به آمریکا مسافرتی نداشته است. دکتر مهدوی

انگلیسی و آلمانی را به خوبی و باوقار صحبت می کند