گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
ص: 200






او استدلال کرد که مردم ایران با مرور سالها از رژیم شاه و بوروکراسی حکومتی جدا شده بودند و این که

مردم ایران با بسیاری از عرفهای حکومت مخالفند و شدیدا معتقدند آمریکا مسئول حفظ این حکومت در

قدرت است. یک نوع اعتقاد وجود دارد که آمریکاییها جای سایر کشورهای بیگانه را که در گذشته در

ایران نفوذ همه گیر داشته اند مانند روسیه و انگلیس گرفته است. او خواستار مشاوره بیشتر شد («ما باید با

یکدیگر اجتماع کرده و درباره این چیزها فکر کنیم»). او از کنوانسیون قانون اساسی آمریکا که تقریبا دو

قرن قبل تشکیل شده منجر بر این که می توان به مردم اعتماد داشت که تصمیمات صحیح بگیرند و باید به

مردم اجازه داده شود که بیش از یک رأی در امور خود داشته باشند، نقل کرد. او تأکید کرد که تنها روز قبل

او با عده ای از کشاورزان آذربایجان صحبت می کرد و آنها به او عقیده خود را درباره اینکه کارگران

کشاورزی روحیه خود را از دست داده و اینکه روح کشاورز شکسته شده است را ابراز کردند. او به

اظهارات و سؤالهای من درباره اصلاحات ارضی پاسخ داده، اهمیت این تدبیر را کوچک جلوه گر ساخت.

ضمن اشاره به سیاستهای حکومت درباره قیمت گذاری پایین تولیدات کشاورزی (اظهار نظر: یک نمونه

که به تکرار نقل شده است) او گفت بسیاری از کشاورزان در جنوب کشور در شرایطی زندگی می کنند که

بهتر از شرایط در قرنها پیش نیست.

تأثیرات کلی

روی هم رفته مقدم چهره یک مرد متعادل و کاملاً طرفدار آمریکا و روشنفکر معقول را می نمایاند که

صمیمی بوده، صریحا صحبت می کند. او با نهایت علاقه درباره تماسهای خود با لاری سماکیس مأمور

سفارت که او هنگامی که اخیرا در آمریکا بود با وی ملاقات کرده است. به خاطر آورد او همچنین یک یا

دو مأمور سفارت آمریکا را از سالهای 61 1960 که نسبت به آرمان او نظر نا مساعد داشته و به نفع شاه

نظرات تنگ و محدود ابراز داشته بودند، به یاد آورد. او نسخه هایی از نشریات متعدد از جمله دو نامه

خطاب به والدهایم را به من داد که یکی از آنها نامه ای بود که خلعتبری در اشارات اخیر خود (تهران 649)

به آن استناد کرده بود. او ظاهرا نمایانگر لیبرالهای سنتی است که از جبهه ملی قدیم فاصله می گیرند (او در

جلسه ای که در جاده کرج صورت گرفت حاضر نبود) ولی به موازات آنها و سایر ناراضیان کار می کنند.

اطلاعات او درباره نهضتهای محافظه کار مذهبی و دانشجویان رادیکال همچنین محدود به نظر می رسد.


ناکامی در حکومت ایران و دولت آموزگار

سند شماره (6)

خیلی محرمانه

صورت مذاکرهزمان و مکان: 6 فوریه 1978 17/11/1356 رستوران چتینکز

شرکت کنندگان: سیروس الهی دستیار ویژه وزیر آموزش گنجی،

جان دی. استمپل، سفارت آمریکا تهران،

باربارا شل، سفارت آمریکا تهران،

موضوع: ناکامی در حکومت ایران و دولت آموزگار

الهی که بیش از دو سال است که هردو مأمور سفارت را می شناسد از نخست وزیر آموزگار در مورد

مهار مشکلات اساسی آموزش بسیار انتقاد داشت. الهی از موضع تعهد به مشی سیاسی وزیر خود منوچهر

ص: 201

گنجی صحبت می کند و بیانات او باید از همان موضع مورد توجه قرار گیرند. الهی یک دانشگاهی با

جهت گیری مساعد نسبت به مشارکت عمومی است و بارها نارضایتی خود را از کندی دستگاه اداری

اظهار داشته و یکی از مردان صاحب نظر گروه گنجی است. الهی فکر می کند که، آموزگار طرح ادغام

پیشنهادی وزارت آموزش و وزارت علوم و آموزش عالی را وتو کرد (علوم و آموزش عالی حدود دو ماه

قبل بر عهده گنجی گذاشته شده بود با این قصد که این وزارتخانه ها نهایتا ادغام شوند. قرار بر این نیست که

قضیه این طور ادامه یابد). در جواب به سؤالات الهی گفت که نمی داند چرا نخست وزیر با طرح ادغام، که

الهی و گنجی فکر می کنند تنها راه مقابله موفقیت آمیز با فشارها و تضییقات موجود در آموزش عالی ایران

است، موافقت نمی کند. چنین فشارهایی مستقیما با کمبودهای آموزش متوسطه ایران ارتباط دارند. طبق

گزارشها، نخست وزیر احساس می کند که هر دو کار مجموعا برای یک نفر بیش از اندازه بزرگند. (بر سر

شام چند شب پیش الهی گفت که احمد قریش رئیس دانشگاه ملی نامزد اول برای احراز مقام وزارت جدید

علوم و آموزش عالی است). الهی گفت که با گنجی در وزارت آموزش خواهد ماند (تفهیم اینکه پیشنهاد

دیگری شاید از قریش دریافته بود)، زیرا احساس می کند که مشکلات آموزش متوسط فوری ترند و حل

بعضی از آنها بعد از چند سال عوارض خوبی بر آموزش عالی خواهد داشت. الهی ممکن است به سادگی

وفادار به گنجی باشد یا به مزایای خاص خود اطمینان نداشته باشد.

دولت جدید آموزگار

هنگامی که مذاکره به بحث دولت آموزگار در هیئت کلی گسترش یافت، الهی موضوعی را که در

محافل بسیاری در حال رواج است، تکرار نمود، بدین مضمون که کابینه آموزگار پر است از تکنسینها، اما

سیاستمدار کم دارد و امروز ایران نیازمند سیاستمداران است. الهی وزیر خود گنجی را یکی از معدود

اعضای کابینه دانست، که واقعا ذهن سیاسی دارد. (تردید داریم که نظر وی به اینکه گنجی سیاسی است در

جاهای دیگر مورد اتفاق باشد، در واقع به نظر می رسد که گنجی در مسئله سازماندهی مجدد وزارتخانه و

در تدابیر امور عقب افتاده است).

الهی گفت که عده ای از مردم در حیرتند که چرا معینی وزیر کار بر سر کار نگاه داشته نشده و با دیگران

موافق است که رئیس یک جناح حزب رستاخیز، مجیدی یکی از نالایق ترین عالیرتبه های ایران در حیات

اجتماعی امروز است. الهی هم چنین شایعاتی را که جای دیگر شنیده بودیم با مضمون اینکه قبل از نوروز

تغییراتی در کابینه روی خواهد داد، تأیید کرد او گفت که «چهار یا پنج» وزیر تیغ اخراج نصیبشان خواهد

شد. او چهار یا پنج تن از محتمل ترین نامزدهای اخراج را وزرای کار، بهداری، دادگستری و شاید امور

اقتصاد و دارایی نام برد.

تذکار بیوگرافی

الهی آشکارا فشار کوشش برای مبارزه با تنبلی دستگاه اداری دانشگاهی ایران را حس می کند. او

فعالیتهای خود در حزب رستاخیز را ادامه می دهد، اما ظن ما بر این است که او تقریبا خرمگس حزب شده

و با انتقادات خود آزار می رساند به جای اینکه از زمان انتخاب شدن به عنوان دستیار گنجی یک شرکت

کننده جدی آن شده باشد. او تدریس در دانشگاه ملی را ادامه می دهد و هشت ماه است که زندگی مشترک

ص: 202

شادی را آغاز نموده است. نام همسر جدیدش فری است که به علاوه فارسی، آلمانی را در سطح عالی و

انگلیسی را به خوبی تکلم می کند.

یک نکته فرعی جالب از خصلت الهی که در رفتار شخصی وی از زمانی که به دولت پیوسته، حاصل

شده است. این است که در 1975 و 1976 الهی فردی صریح و بی تکلف بود که از انتقاد علنی از دولت

نمی ترسید. در شش ماه گذشته او از لحن محاوره ای خود کاسته و اینک با دقت مواظب اطراف است و

بیشتر نگران این است که چه کسی ممکن است، مکالمات او را بشنود. حالا او حرفهای پر لغت و لعاب خود

را برای کنار خیابان ذخیره می کند.

سیاسی: جی. دی. استمپل


تظاهرات دانشجویی، پیشرفت ایران و نگرانی طبقه متوسط

سند شماره (7)

صورت مذاکرهخیلی محرمانه

شرکت کنندگان: جان دی. استمپل، کنت ای. هاس، دفتر سیاسی سفارت آمریکا تهران،

پرفسور تورج ناصری، دانشکده فنی آریامهر،

زمان و مکان: 12 فوریه 1978 23/11/56 رستوران تیفانی

موضوع: تظاهرات دانشجویی پیشرفت ایران و نگرانی طبقه متوسط

اطلاعات بیوگرافی:

پرفسور ناصری سخنوری بسیار خوب و استاد مهندسی سازه دانشگاه صنعتی آریامهر است. او که

متأهل و دارای یک فرزند است (با رئیس ساواک رابطه فامیلی ندارد) از خانواده ناصریهای اصفهان است،

خانواده اش دارای تماسهای معتبری است و چنان با قاطعیت درباره بعضی از امور دربار و کابینه صحبت

می کند که گویی از منبع موثقی شنیده است. دکتر احمد مینایی دبیر کل پیمان منطقه ای از خویشاوندان

نزدیک اوست. ناصری فردی است که خیلی درباره جامعه و موقعیت خود در آن فکر می کند. هشت سال

در انگلیس درس خوانده و دکترای راه و ساختمان دارد. برادرش هم اکنون در آمریکاست که دوست

نزدیک کارمند سابق سفارت، میتووارد، است.

حقوق بشر و ناراضیان

ناصری گفت که دانشجویان از آزادی (فضای باز) که دولت به آنها داده، سوءاستفاده و برای اعتقادات

سیاسی خود فشار وارد می کنند. او با بسیاری از دوستان دانشگاهیش، در این مورد که دانشجویان حق

دارند گله هایی در امور اداری و درسی داشته باشند، مخالف است و گفت در شش ماه گذشته تمام تظاهرات

دانشگاه صنعتی برای آزادیهای بیشتر سیاسی بوده، مانند آزادی بیان و تمایل به داشتن فعالیت سیاسی

بیشتر.

ناصری بسیاری از تظاهرات امسال دانشگاه آریامهر را مشاهده کرد و نتیجه گیری نمود که امسال

بیش از سالهای قبل پلیس در برخورد با تظاهرات خویشتنداری نشان داده است، هر چند فعالیت بیشتری

در این سال وجود داشته است. پلیس هنوز هم برای آرام کردن اوضاع دخالت می کند، اما منتظر می ماند تا

تحریکی پیش آید و به طورکلی برخوردش با دانشجویان ملایمتر است. اینک دانشگاه آرام است و این

ص: 203

انعکاس نیاز برای برقراری امتحانات است که موعدش نزدیک می شود. ناصری گفت که دانشگاه صنعتی

آریامهر به طور سنتی جلودار تظاهرات سیاسی بوده است. برای سالها روشنفکرترین محصلین ایرانی به

رشته های مهندسی رفته اند و اکثر آنها در مورد مطالعه در امور سیاسی به مراتب حریصتر از همقطارانشان

در علوم اجتماعی در دانشگاههای ایران، هستند. او با خنده گفت که دلیل این امر این است که خیلی از

روشنفکرترین دانشجویان از خواندن ریاضیات در موضوعات مهندسی خسته شده و طرق دیگری برای

مطرح کردن خود در وقت بیکاری جستجو می کنند. مهندسی از این جهت دانشجویان را به خود جلب

می کند که برای پیشرفت راه خوبی است. ناصری با تأیید در مورد خط مشی های حقوق بشر کارتر صحبت

کرد و گفت که، در حالی که بسیاری از همقطارانش از پس گرفتن آنچه که قبلاً تبلیغ می شد، مأیوس

گردیده اند، اما او فکر می کند این امر از نظر تأثیر سیاسی لازم است. او معتقد است که سیاست آمریکا

درباره حقوق بشر تاکنون بسیار خوب بوده، فشار، اما نه آنقدر که عکس العملی را تحریک کند.

(اظهارنظر: از نظر یک استاد دانشگاه، وی یک درک هشیارانه تر از مشکلات کمونیسم در ایران ارائه

داد و این هشیارانه تر از نظرات سایر رابطین استادی بود که استمپل، کارمند سفارت، تا به حال ملاقات

کرده است.)

توسعه و پیشرفت در ایران

او معتقد است که پیشرفتهای ایران به حدی سریع بوده که طبقه متوسط و تجددگرایان، هویت ملی خود

را دارند از دست می دهند. اشتیاق برای پول سازی یک ارزش عمده و اصلی شده است و این امر توأم با این

نگرانی است که توسعه ایران به کجا منجر خواهد شد. وی از دیدگاه خودش این پدیده را، که توسط تعدادی

از مأموران خدمات خارجی آمریکا در ایران مورد توجه واقع شده است، تأیید می نماید که افرادی که

موفقیت کسب می کنند همچنین در جستجوی فرار می باشند و آن اخذ کارت سبز آمریکا برای روز مبادا

است.

ناصری تذکر داد که بسیاری از دوستانش به وی اصرار نمودند که تدریس دانشگاهی را کنار گذاشته و

«پول بسازد». او افزود که بسیاری اگر گفته نشود که اکثریت، از اساتید دانشگاه تماسهای درسی خود را

صرفا برای کمک به فعالیتهای با استفاده تر دیگرشان حفظ می کنند. ناصری برای نشان دادن ضعف اساسی

پیشرفت جاری، جریان ملاقات خود را با یک پروفسور چینی که از ایران دیدن می کرد، شرح داد.

پروفسور چینی گفت که ایران ترجیح می دهد اجناس ماشینی را از خارج بخرد چون دقیقتر است و لذا

همیشه وابسته خواهد ماند، ولی چین حتی اگر جنسی را با 20 درصد راندمان بتواند تهیه کند، آن را تهیه

می کند و از خارج نمی خرد. پروفسور چینی گفت، چین بعد از 5 سال آنها را به 80 تا 90 درصد راندمان

می رساند، در حالی که ایران هنوز به تکنولوژی خارجی وابسته است.

ناصری پذیرفت که ایران رشد سریع اقتصادی را بر رشد تواناییهای خود ترجیح می دهد. چنین

تصمیمهایی به وسیله اندکی از افراد اتخاذ می شود و در یک ساخت سیاسی و یا هر چیزی به جای آن،

مورد بحث واقع نمی شود. او بدون اینکه نام ببرد گفت که، چندین شرکت ایرانی ساختمانی مهندسی که به

وسیله غیر مهندسین اداره می شود، وجود دارد. چنین چیزی در کشورهای پیشرفته غیر ممکن است.

مهندسین ایرانی که شرکت درست می کنند، با آنها قرارداد بسته نمی شود، پارتی بازی مهمتر از تخصص و

ص: 204

مهارت است. شرکتهای ساختمانی در ایران، به طور ساده نماینده پیمانی شرکتهای ساختمانی غیر ایرانی

هستند. بعد از 15 سال سدسازی همه فکر می کنند که ایرانی تکنولوژی و تواناییهای ساختمانی را به

خارج صادر می کند در عوض بزرگترین کمپانی ایرانی وابسته به مهندسین وارداتی باقی می ماند.

او بزرگترین مشکل را اینطور بیان کرد: در ایران متخصصین با صلاحیت مورد اعتماد نیستند و آنها که

مورد وثوقند، مهارت فنی ندارند. تا وقتی پول هست این سیاست اشکال ندارد، ولی وقتی که پول تمام شد

چه می شود؟

نگرانی طبقه متوسط

تحولات فوق الذکر توأم با افزایش نفوذ مذهبی و خصومت، دلیل نگرانی طبقه متوسط است.

احساسات نهفته در درون مردم ناشی از آشوبهای قم و دیگر جاها ممکن است باعث شود که دست

راستیهای مرتجع قدرت را به دست بگیرند و در نتیجه یک حمام خون برای طبقه متوسط به راه می افتد

(مثل عراق در 1958) و یا موقعیتهای اقتصادی از دست می رود. نظریه اخیر در بین دوستان ناصری، که از

همسران شان شنیده اند که در خیابانها آنها را سرزنش می کنند که چرا چادر به سر نمی کنند، قوت گرفته

است. این مسئله کوچکی بود، ولی به آنها که هنوز تردید دارند این احساس را می دهد که تا قرن هشتم فقط

یک قدم، آن هم به عقب، باقی مانده است.

هاس


مکالمه دوم با مخالف ایرانی، بمب اندازیهای اخیر و تهدیدها

سند شماره (8)

سفارت آمریکا تهران ایران، صورت مذاکراتخیلی محرمانه،

زمان و مکان: 24 آوریل در خانه لامبراکیس (4 اردیبهشت 57)

شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای از «نهضت رادیکال»، جرج لامبراکیس رایزن امور سیاسی

سفارت آمریکا در تهران

موضوع: مکالمه دوم با مخالف ایرانی

آقای مقدم دعوت مرا به نهار در خانه من پذیرفت، زیرا آخرین نهار قبلی در خانه او در تاریخ 19

ژانویه بود. او پیامد آمد و ظاهرا تعقیب نمی شد.

بمب اندازیهای اخیر و تهدیدها

هر چند مقدم ظاهر با شهامتی را نشان می داد معذالک وی حسابی تکان خورده بود، یک نوع تفاوت

کوچک نسبت به بار گذشته وجود داشت (یعنی سه ماه قبل) و آن اینکه این بار او در اتهامات خود علیه شاه

تیزتر و مشخص تر بود، در حالی که درباره نقشه های خود مربوط به آینده همچنان مبهم بود، من این امر را

یک امیدواری کمتر و تلخی بیشتر تعبیر می کنم. از زمانی که خانه او هدف بمب اندازی در دو هفته قبل قرار

گرفته بود او مرتب پیامهای تهدیدآمیز تلفنی دریافت می کند. یکی از آنها را پسر 11 ساله او روز قبل

دریافت کرده و این امر مقدم را بسیار ناراحت کرده بود. پیام دیگری را نیز آن طوری که من درک کردم یک

پیر زن خانواده که با آنها زندگی می کند و دچار فشار خون است دریافت کرده بود و پس از آن بسیار بیمار

ص: 205

شده بود، بعدا در جریان مکالمه مقدم به من گفت که او به تازگی تقاضای گذرنامه کرده تا ببیند چه اتفاقی

خواهد افتاد ولی بیشتر به آن خاطر او به طور جدی در نظر دارد کشور را برای مدت یک ماه یا بیشتر (به

مقصد پاریس) ترک کند که فکر می کند ایران دیگر مکانی برای پسر او نیست (دختر بزرگترش گویا در

آمریکا زندگی می کند). در ضمن مقدم خاطرنشان ساخت که او حدود 54 سال دارد و این سن کمتر از آنی

است که ظاهرش نشان می دهد. او وضع نابسامان خود را به شرح زیر توصیف کرد، او قادر نیست به طور

فیزیکی (جسمی) در مقابل حملات فیزیکی (جسمی) مبارزه کند، ولی در عین حال نمی خواهد اینجا بماند

و آرام بنشیند. بنابراین ترک کشور ظاهرا برای او تنها راه دیگر برای آینده نزدیک است.

در نظر مقدم هیچ گونه شک و شبهه ای وجود ندارد که بمب اندازیها به دستور صریح شاه توسط گروه

معینی انجام می گیرد. مقدم (که خود یک نظامی باز نشسته است) ضمن گفتگو با یک افسر ساواک از او

شنیده بود که این گروه ممکن است حتی به ساواک تعلق نداشته باشد، بلکه یک گروه فرعی جداگانه تحت

دستور مستقیم شاه باشد. این گروه متشکل از جوانان کله شقی است مانند چهار نفری که در حول و حوش

خانه او می پلکند و اینها اشخاصی هستند که دست مزد می گیرند و اتومبیل به آنها داده می شود و از

لحاظهای دیگر نیز به خاطر به اصطلاح اجرای قانون به آنها کمک می شود ولی خود آنها شکننده قانون

هستند. مقدم در ضمن خاطرنشان ساخت که یک افسر پلیس که بر ماجرای بمب اندازی خانه او رسیدگی

می کرد وقتی که مقدم به او سوء ظنهای خود را درباره اینکه چه کسی این کار را کرده است گفته بود او

شدیدا تکان خورده بود و از قرار معلوم به مقدم با صدای بسیار دل آزرده ای گفته بود که اگر شخصا این

افراد را در هنگام ارتکاب جرم می گرفت در جا آنها را می کشت. این مطلب از سوی مقدم به عنوان

نشانه ای از واکنش حتی افسران ضابط قانون نسبت به این گونه حوادث نقل شده، در عین حال این

اشخاص عاجزند و از اقدام ترس دارند.

فلسفه مخالفین

مقدم علاقه مند است نظرهای خود را درباره اوضاع از لحاظ تئوریکی و عملی مورد بحث قرار دهد. او

گفت ثروت نفتی ایران در زمین است و شاه آن را ایجاد نکرده است، ولی شاه قسمت اعظم این ثروت را به

باد داده است و او و اطرافیانش از این ثروت فاسد شده اند، این فساد به مردم ایران رخنه می کند. مقدم و

دیگران نظیر او به برنامه لیبرالیزه کردن اوضاع که از طرف شاه اعلام شده بود و کلمات الهام بخش که از

سوی پرزیدنت جیمی کارتر ایراد شده بود، لبیک گفتند. مقدم و سایرین نظیر او علاقه مند به ترور فیزیکی

(جسمی) نیستند، بلکه مایلند موضوعاتی که در سیاست تأثیر دارد با شاه و حکومت او و از طریق

نمایندگان بیشتری مورد بحث قرار دهند و اگر پاسخ شاه بمب اندازی و تهدید و نقض قانون باشد مقدم و

سایرین نظیر او دیگر محلی و نفوذی نسبت به دیگرانی که در جبهه مخالف قرار گرفته اند و بالنتیجه به

سوی افراط بیشتری کشیده می شوند، ندارند. مقدم با به کار بردن کلمه «تروریست» از سوی من مخالفت

کرد (همان طوری که متین دفتری نیز به مناسبت دیگری با بکار بردن این کلمه مخالفت کرد) و گفت اینها

چریکها هستند که برای آرمانی مبارزه می کنند. آنها از خانه های خوب برخاسته اند و بیشتر آنها

تحصیلات خوب دارند. در حالی که او پیوندهایی با آنها ندارد می تواند آنها را خوب درک کند.

مقدم چندین بار به موضوع خود مبنی بر اینکه آمریکاییها شاه را به قدرت رسانده اند و از او از لحاظ

ص: 206

سیاسی پشتیبانی می کنند و به او اسلحه می فروشند و بنابراین نمی توانند از لحاظ اخلاقی خود را از

مسئولیت در بدکاریهای شاه عقب بکشند، اشاره کرد. او القاء کرد که احساسات ضد آمریکایی بدین

مناسبت رشد پیدا خواهد کرد و اگر شاه القاء می کند که بعضی به خاطر اینکه او پیوندهایی با آمریکا دارد با

او مخالفند این یک نظر نادرستی از حقیقت است. حقیقت بیشتر این است که از نظر ایرانیان معمولی

آمریکاییها به علت داشتن پیوند با شاه زیان می بینند. هنگامی که من اعتراض کردم که به عقیده من او میل

آمریکا را درباره عدم مداخله در امور کشورهای دوست درک می کند. مقدم گفت او با من به عنوان یک

دوست صحبت می کند و محدودیتهای آن چیزی را که من می توانم به عنوان یک نماینده آمریکا انجام دهم

یا بگویم می پذیرد. در عین حال مقدم مدام نظریه خود را به نحوی به من القاء می کرد که معلوم بود او

علاقه مند است که ما کاری انجام دهیم. مانند گذشته او درباره ویژگیهای برنامه فراتر از صحبت درباره

لزوم یک گفت و شنود آزاد و بیان آزاد در کشور در چهارچوب سلطنتی که خود را به وسیله قانون اساسی

محدود می کند صحبت می کرد.

شکنجه، دستگیری، دیدار از زندان

من از مقدم پرسیدم که آیا او اطلاعی درباره موارد ویژه ای از شکنجه از سوی مقامهای امنیتی در

ماههای اخیر دارد و به او یادآوری کردم که او گویا درباره دو مورد در دفعه گذشته ای که با هم ملاقات

کردیم چیزی می دانست، ولی هرگز نامهای مورد بحث را که قرار بود به من بدهد نداده است. مقدم گفت که

فراموش کرده است که چه مواردی آن موقع مورد بحث بود. او درباره موارد ویژه چیزی نشنیده است هر

چند امکان دارد همان طوری که شنیده می شود، شکنجه ادامه داشته باشد. معذالک با همین لحن او گو

اینکه اعتراف کرد که معتقد نیست شکنجه وجود داشته باشد گفت مردم از شکنجه می ترسند، نه از زندانی

شدن. تمام ایران به مفهومی به صورت زندان در آمده است و زندانی بودن واقعی لااقل این امتیاز را دارد که

انسان می داند که خانواده او در امان به سر می برد. او بیان کرد که اکنون عقیده بر این است که دیگر شکنجه

اعمال نمی شود و این خود توضیح دهنده آماده بودن مردمی مانند او به بیان صریح و امضاء کردن نامه ها

است که ظرف یک سال گذشته صورت گرفته است.

مقدم درباره حادثه چند روز قبل در نزدیک دانشگاه ملی هنگامی که افراد گارد مقاومت (گویا نیروی

پایداری باشد) و پلیس ضد اغتشاش با گروهی از دانشجویان در افتاده و باعث مجروح شدن بسیاری از

آنها قبل از دستگیری عده ای از آنها شد چیز به خصوصی نداشت که اضافه کند. او معتقد بود که جراید در

تعداد زخمیها غلو کرده اند و او گفت که بعضی از این دانشجویان نیز تا ساعت 4 بامداد روز بعد نیز همچنان

از سوی این گارد تحت تعقیب بودند، معذالک چند نفر از آنها توانسته بودند فرار کنند. او خاطرنشان

ساخت که بعضی از اشخاصی که در این جریانات حضور داشتند لزوما جزو مخالفین نبودند، بلکه صرفا

اشخاصی بودند که علاقه مند به آن بودند که ببینند چه جریانی روی می دهد و برای استماع سخنرانان و

بحثها حاضر شده بودند. معذالک این اشخاص نیز همان طوری که در این گونه موارد رخ می دهد همراه با

دیگران مضروب شده و دستگیر شده اند و همه این وحشیگری نمونه دیگری از وسایلی است که شاه پس

از آنکه تماس خود را با مردم از دست داده به آن متوسل می شود.

مقدم آگاه بود که یک نماینده از سازمان عفو بین المللی یا صلیب سرخ و هلال احمر بین المللی در

ص: 207

اواسط آوریل بلافاصله پس از پایان اعتصاب غذای زندان قصر از این زندان دیدن کرده است و این نماینده

زن بوده است، او دیگر چیزی در این باره نمی دانست.

مخالفان مذهبی و جناح چپ

مقدم آشکار ساخت که او و تعدادی از رهبران همفکر او (بازرگان، سنجابی، لاهیجی و غیره) اخیرا با

بعضی از رهبران مذهبی دیدار کردند. رهبران مذهبی از بمب اندازیها و سایر انواع رفتارهای حکومت

سخت بر آشفته بودند. یکی از آنان حتی پیشنهاد کرده بود که آنها نیز به نوبه خود بمبهایی در خانه های سه

رهبر برجسته دولت کار گذارند. مقدم گفت مدتی طول کشید تا این شخص را از این نقشه به هنگام یک

برداشت منفی منصرف کنند. او نتایج ملاقات را چنین خلاصه کرد که رهبران مذهبی چنان محو طرحهای

خود هستند که با استراتژی یا تاکتیک همکاران مقدم هیچگونه توافقی ندارند.

هنگامی که من درباره کمیته هماهنگ کننده هفت رهبر که او درباره آن با من دفعه گذشته صحبت کرده

بود پرسیدم، مقدم خاطرنشان ساخت عدم توافقهایی در این گروه وجود دارد، ولی این گروه روی هم رفته

حرکتهایی دارد. او داوطلبانه گفت که این گروه در اندیشه های چپ گرایانه و سوسیالیستی گروهی که به

رهبری فروهر فعالیت می کند، سهیم نیست. فروهر تمایل به آن دارد که هواداران جبهه ملی قدیمی را

سازمان دهد در حالی که اتحاد گردآوری شده به وسیله مقدم قصد دارد شبکه وسیعتری را ایجاد کند.

آموزگار

مقدم (مانند دیگر مخالفانی که ما با آنها صحبت کرده ایم) از آموزگار شدیدا انتقاد می کرد، او آموزگار

را تکنوکراتی توصیف کرد که فاقد استعداد یک سیاستمدار است. و این به نحو اساسی او را از مسئله اصلی

که مبتلا به کشور است بدور نگه می دارد.

نظریه: مقدم ظاهرا روحیه خود را از دست داده است و طبق ارزیابی من بیشتر از متین دفتری که من او

را اندکی قبل و اندکی بعد از صحبت با مقدم دیده بودم. ما به طور موقت و آزمایشی نقشه هایی برای ملاقات

با بعضی از رهبران دیگر که به طور نزدیک با مقدم کار می کنند تنظیم کرده ایم و من در انتظار این ملاقاتها

هستم که به عقیده من آنها برای ارزیابی روحیه و کشش مخالفان به دنبال تدابیر متنوع و وسیعی که دولت

درباره آن تصمیم گرفته است، اهمیت خواهد داشت.


بررسی وضعیت مذهبی در مذاکره با هدایت اسلامی نیا

سند شماره (9)

خیلی محرمانه، یادداشت مذاکرات

شرکت کنندگان: هدایت اسلامی نیا نماینده سابق مجلس، سیمین هدایت،

مترجم، جورج بی. لامبراکیس، کنسول سیاسی، جان دی استمپل، دبیر اول

زمان و مکان: 15 می 1978 25 اردیبهشت 57 خانه اسلامی نیا

موضوع: وضعیت مذهبی

آقای اسلامی نیا فاش ساخت که یک فرستاده سری دو بار در چند روز گذشته با آیت اللّه شریعتمداری

ملاقات کرده است. او بهبهانیان قائم مقام وزیر دربار است که مسئول داراییهای شاه می باشد و پس از 30

ص: 208

سال خدمت، به او خیلی نزدیک است و با سیاست هیچ میانه ای ندارد. از این حقیقت که چنین ملاقاتهایی

صورت گرفته فقط شریعتمداری، هویدا و اسلامی نیا مطلع می باشند. سری نگاه داشتن آنها در حال حاضر

مهم می باشد. اسلامی نیا در این سفرها با بهبهانیان همراه بوده است.

درخواستهای شریعتمداری

در اولین ملاقات در جمعه 12 می بهبهانیان در مدت 2 ساعتی که شریعتمداری صحبت کرد، عمدتا به

او گوش داد. بهبهانیان در عصر دوشنبه به تهران رفت و بعد به قم بازگشت. موضوع اصلی پیام

شریعتمداری این بود که دولت بایستی مسائل مذهبی را به حال خود بگذارد و مداخله مداوم در آنها را

متوقف سازد. او با افرادی از دولت که راجع به قرآن صحبت می کنند و راجع به آن چیزی نمی دانند،

مخالفت کرد. این موضوع شامل پرنسس اشرف نیز می شد. درخواست دوم شریعتمداری این بود که دولت

4 رهبر عالیمقام مذهبی را که در زندان هستند (برای حدود 2 ماه گذشته) آزاد سازد. موضوع سوم این بود

که ملاقاتهای شریعتمداری با فرستاده شاه بدون تبلیغات انجام شود. اگر شریعتمداری ببیند که شاه

درخواستهای مختلف او را قبول می کند، وی سپس راجع به آن به مردم خواهد گفت.

اسلامی نیا گفت خود وی از شریعتمداری پرسید که آیا وی با گفته هایی که از طرف خمینی در مصاحبه

با لوموند ابراز شده است موافقت دارد. شریعتمداری گفته بود که موافق نیست.

به او گفته شد که شریعتمداری انتظار ندارد شاه با 100 درصد تقاضاهای او موافقت نماید ولی

خوشحال خواهد شد که با علایم کافی، شاه نشان دهد، همکاری می نماید. اسلامی نیا با خوشحالی ابراز

امیدواری نمود که برخی افراد اطراف شاه از قبیل ژنرال نصیری ممکن است کنار گذاشته شوند.

جلسه امنیتی

اسلامی نیا فاش ساخت که در روز شنبه 13 می جلسه ای با شرکت تمام روسای سرویسهای امنیتی و

پلیس ایران تشکیل شده است. این جلسه شامل افسران عالیرتبه نظامی نیز بوده است. نصیری از ساواک

این نظریه را ارائه کرد که راه مقابله با آشوبها بستن بازار شهرهایی نظیر قم و استفاده از تمام نیروی لازم از

جمله کشتار مردم می باشد. ژنرال فردوست نظری مخالف ارائه نمود. او به اشکال روش نصیری اشاره کرد

که اگر رهبران برجسته ای نظیر شریعتمداری در حال حمل قرآن در جلوی پیروان خود ظاهر شوند، چه

واقع خواهد شد. او سؤال کرد، آیا سربازان حمله خواهند کرد، اگر یک نفر در چنان وضعیتی به یک رهبر

تیراندازی کند، فاجعه به بار خواهد آمد. در ضمن اینکه شکست در سرکوبی تظاهرات ممکن است حتی

منجر به پیوستن برخی از سربازان به طرف دیگر شود. او فکر می کرد به عنوان یک اصل کلی سربازان

وظیفه اشخاص درستی برای چنین کاری نیستند و نبایستی به شهرهایی چون قم فرستاده شوند، برای

نمونه فقط پلیس بایستی فرستاده شود. او علاوه بر این توصیه کرد که دولت گفتگویی را با مردم شروع کند

و به جای اینکه فقط آنها را سرکوب کند، با آنها صحبت کند. به همان صورت که خود فردوست به

اسلامی نیا گفت ممکن است به خاطر رابطه مشخصا نزدیک فردوست با شاه (او با شاه به مدرسه رفت و

رئیس فعلی بازرسی سلطنتی است) یا به هر دلیل دیگری که باشد جلسه نظرات فردوست را پذیرفت. وی

مأمور شد که آنها را به عنوان پیشنهادات جلسه به شاه گزارش کند. در گفتگوی بعدی (که به طور جداگانه

ص: 209

گزارش می شود) اسلامی نیا به ما گفت شاه این روش را پذیرفت و متعاقبا سربازانی که در شهر قم مستقر

شده بودند، تخلیه شدند.

اسلامی نیا راجع به سوءاستفاده های مختلف ساواک صحبت کرد، او نمونه هایی از رشوه گیریها را ارائه

داد و سازمان اصناف (کنترل قیمت) را به عنوان گروهی دیگر که در فساد و رشوه خواری افراط می کند،

ذکر کرد. او اشاره کرد که علی فرشچی کمونیست سابق رئیس سازمان اوقاف است. وی بایستی تغییر داده

شود. شریعتمداری می خواست که به شاه بگوید اسلامی نیا، بایستی این شغل را داشته باشد، ولی اسلامی نیا

به او گفت که چنین نکند چونکه نمی خواست به نظر آید که بخود خدمت می کند. اسلامی نیا مجددا

اختلاس های شخصی نصیری را مورد حمله قرار داد. او گفت که وی دلایلی در دست دارد که نصیری

مقادیر زیادی پول از ساواک دزدیده است. او یادداشتی برای شاه به هویدا داده بود که چندین نقل و انتقال

پول را از لیست کرده بود که یکی 70 میلیون تومان، دیگری 60 میلیون تومان و مبالغ زیاد دیگری را شامل

می شد.

اسلامی نیا جزییات بیشتری در مورد چیزی که وی به هویدا گفته بود، برای ما تشریح نمود. شاه به نظر

می رسد که از عملکرد حزب رستاخیز خیلی ناراحت است. او به طور رسمی اظهار داشته است که حزب به

خوبی فعالیت نمی کند. مردم به انصاری یا مجیدی اعتماد ندارند و آموزگار شخص بسیار ناراحتی است:

شاه مسائل صحیحی را در مصاحبه اش در 13 می اظهار نمود. او از خودش به عنوان یک فرد مذهبی

صحبت کرد که خیلیها را در میان مذهبیون خوشحال نمود، ولی وی می تواند عملکرد خودش را به

صورتهای مختلفی بهبود بخشد. یک طریقه این است که از یکی کردن مخالفین مذهبی با کمونیستها دست

بکشد. او فقط بایستی به کمونیستها حمله کند. مسخره کردن افراد مذهبی با عنوان امل فقط تعداد زیادی از

افراد را نسبت به او خشمگین می سازد، چون که بیشتر مردم در ایران امل هستند. مذهب بایستی به

مذهبیون واگذار شود.

اسلامی نیا سپس ایده خودش را با ما در میان گذاشت. او پیشنهاد کرد تعدادی از رهبران برجسته که از

نظر مردم محبوب هستند بایستی در مقامهای با اهمیت و قدرت گماشته شوند، شاید به عنوان جناح سوم

حزب رستاخیز. او آقای فرهت پور و دکتر علی خانی (عضو حزب مردم، دوست نزدیک علم، پسر یک

آیت اللّه مشهد و رئیس بنیاد پهلوی) را ذکر کرد. مردم به یک چنین رهبرانی اعتقاد دارند، هر روز 200 نفر

به دیدار هر کدام از آنها می آیند. اگر 20 نفر نظیر این افراد در ساختمان مرکزی حزب قرار داده شوند هر

روز 000/4 نفر داخل و خارج می شوند و خواهند دید که حزب برای کمک به آنهاست. این رهبران قادر

خواهند بود جناحهایی که به وسیله انصاری و مجیدی رهبری می شوند را به صورتی مؤثر مورد انتقاد قرار

دهند. رستاخیز به صورتی که هست یک جسد می باشد.

فعالیت خمینی

اسلامی نیا سپس مورد دیگری از آشوبی که به وسیله افراد خمینی ایجاد شده بود را ارائه نمود. آنها

چند روز پیش آیت اللّه خوانساری را که محترمترین آیت اللّه در تهران می باشد، مورد تهدید قرار دادند و ا

رفتن وی به مسجد برای اقامه نماز جلوگیری به عمل آوردند. متعاقبا از یکشنبه 14 می تمام مساجد در

تهران بسته شدند. هویدا از بابت این موضوع نگران است (او زمانی که ما در آنجا حضور داشتیم به

ص: 210

اسلامی نیا تلفن زد) و با پیشنهاد اسلامی نیا موافقت کرده است که ملاهای برجسته دیگر بسیج شده و به

پیش خوانساری که (یک شخص پیر و خارج از سیاست است) رفته و از او تقاضا کنند که بازگردد و از

چهارشنبه نماز را اقامه نماید. در یک گفتگوی بعدی (که به طور جداگانه گزارش می شود) اسلامی نیا به ما

گفت رهبریت مذهبی با موفقیت خوانساری را بازگردانده است و مساجد در چهارشنبه 17 می مجددا باز

شده اند و علیرغم چیزی که افراد خمینی خواسته اند، تا آخر هفته باز می مانند.

اسلامی نیا صحبتهایش را با تشریح کوتاهی از چیزی که به خمینی قدرت می دهد، پایان داد. افراد او به

وی اعتقاد دارند و برای این اعتقاد پاداش دریافت می دارند. افراد مذهبی دیگر هیچ گونه وفاداری مثبتی

نسبت به دولت ندارند، چون که آنها توسط افرادی نظیر علم، نصیری و اعضای جورواجور سابق حزب

توده که شاه به دستگاه وارد کرده است و جایگزین دوستان قدیمی او شده اند، کنار گذاشته شده اند.

اسلامی نیا به تجربه خودش به عنوان مشاور هویدا نخست وزیر و عضو مجلس از شهرری اشاره کرد. او به

هویدا می گفت که به برخی از افراد واقعا فقیر مذهبی پول و کمکهای دیگری بدهد که هویدا چنین می کرد و

در نتیجه آنان که مدیون او شده بودند، پیروانش می شدند. زمانی که اسلامی نیا آن شغل را رها کرد این

روش متوقف شد. مردم به تدریج بیگانه شدند.

نظریه: شکی وجود ندارد که اسلامی نیا در برقراری یک پل بین دربار و رهبریت محافظه کار مذهبی

خیلی فعال و مؤثر بوده است. او جاه طلبی خودش برای بازگشت به موقعیتی از قدرت که بتواند حتی

مؤثرتر واقع شود را خیلی کم پنهان می دارد. هر دو مأمور سفارت که با وی ملاقات می کنند تحت تأثیر

توانایی های وی قرار گرفته اند. وی در یک دادگاه کشوری (یا خیلی بالاتر) در آمریکا یک سیاستمدار

مؤثر و قوی خواهد بود. روش او به نظر می رسد که در اینجا هم مؤثر واقع شود.

سند شماره (10)

خیلی محرمانه، صورت مذاکرات

شرکت کنندگان: هدایت اسلامی نیا، نماینده سابق مجلس، لیلا (اسم اول نامفهوم)،

مترجم، جرج بی. لامبراکیس، کنسول سیاسی تهران، جان دی. استمپل، دبیر اول تهران

زمان و مکان: 23 می 1978 (2/3/57) خانه اسلامی نیا

موضوع: سیاست داخلی و مذهب

آقای اسلامی نیا بعد از ملاقات با هویدا وزیر دربار مستقیما به منزل و برای دیدار با ما برگشت. در

طول سه ساعت بحث، اسلامی نیا روی مباحث متعددی تکیه کرد که در رابطه با برخوردهای داخلی ایران

بود. مباحث بر حسب موضوع در زیر خلاصه شد:

حمایت کنندگان خمینی

اسلامی نیا گفت که او به هویدا پیشنهاد کرده است که سازمان امنیت ایران باید 8 تا 10 نفر از افراد

سازمان خمینی را که ایجاد دردسر می کنند و اعتصاب راه می اندازند، دستگیر کند. این گروه که اعضای

اصلی یک دسته تقریبا سی نفری می باشند که از خمینی پشتیبانی می کنند، لزوما حامیان و یا حتی دوستان

گروه به رهبری آیت اللّه شریعتمداری نیستند. آنها در واقع رهبران مذهبی تهران را اگر با بعضی مطالب به

ص: 211

خصوص موافقت نکنند، تهدیدات جسمی می کنند. اسلامی نیا به یک دادخواست ضد دولتی اشاره کرد که

در تاریخ 18 می در مسجد بزرگ تهران منتشر شد (در تاریخ 18 می) چندین ملای محلی در میان 80

نامی که در لیست ذکر شده بود امضاء نکردند و چند نفر دیگر از آنان مجبور شده بودند که نام آنان در

لیست ذکر شود. خیلی از دوستان اسلامی نیا نمی دانند که در مقابل این تهدیدها چه کنند، او اسامی 8 نفر را

که به عنوان «گانگستر» به هویدا داده است، توضیح داد. او از دادن پاسخ مستقیم به این سؤال که آیا افراد

خمینی با گروه های تروریست یا گروههای غیر قانونی دیگر ارتباط دارند، طفره رفت، ولی گفت که مردان

خمینی حتی مذهبیهایشان در فعالیت های اخیر خود را به صورت آدمهای بی همه چیز نشان داده اند.

پیدا کردن چند فرد (مناسب)

اسلامی نیا بحث مطلوبی را پیش کشید، احتیاج به مردان مناسب سیاسی در ایران، او دولت آموزگار را

کنار گذاشت، زیرا نتوانست خیلی خوب با مذهبیون و درباریان کنار بیاید. در حال حاضر هیچ عضوی از

کابینه فعلی مورد اعتماد مردم نیست. اسلامی نیا در موقعیتی آموزگار را به عنوان آدمی «متزلزل» و «زن

صفت» توصیف نمود. اسلامی نیا به وزیر دربار هویدا تأکید کرد که تماسهای گسترده خود را حفظ کند و

چندین گروه از روحانیون و بازاریهای مسلمان را به دیدن هویدا برد، اما هیچ شخص دیگری این کار را

انجام نمی دهد. سؤال شد که چه کسی برای ایفای این نقش خوب خواهد بود؟ اسلامی نیا فکری کرد و

مطالب اساسی زیر را پیشنهاد کرد: محمد تقی فلسفی که یک ناطق زبر دستی بود و شخصیت بسیار

مناسبی برای کار با دولت است (یادداشت قبلی را ببینید). او علاوه بر مردم رهبران را نیز می تواند جمع

کند. حکومت او را برای مدت 7 سال از صحبت کردن در مساجد ممنوع کرده بود، اما عملاً او همه

سخنگویان مساجد تهران را از لحاظ مذهبی تصویب می کند. آیت اللّه خوانساری از تهران، علیه دولت

ایران کار نمی کند، او در حقیقت به اتفاق دیگر رهبران مذهبی تهران بر خلاف حامیان خمینی که سعی در

بستن بازار در تاریخ 17 و 18 می نمودند (به یادداشت قلبی رجوع شود)، سعی در باز نگهداشتن بازار

دارد.

ناصر قلی فرهادپور، یک ملا که رئیس اصناف تهران است، گروهی که متصدیان کنترل قیمتها را به

منظور پایین نگهداشتن قیمتها تحت فشار قرار می دهد. او تقریبا برای هر کاری خوب است و در میان

طبقات مردم فقیر مورد احترام است و نیز یک سخنگوی خوبی است.

رحیم زهتاب فرد، نماینده سابق مجلس از تبریز، یک آذربایجانی که در بین جامعه ترکهای ایران از

اعتماد زیادی برخوردار است. او یک سازمان دهنده خیلی خوب و اصلاح گر قابل ملاحظه ای نسبت به هر

کس دیگر در سلسله مراتب فعلی حزب رستاخیز می باشد.

دکتر علی نقی خانی رئیس فعلی بنیاد رضا پهلوی، او در صداقت مشهور است و پدرش یک چهره

سرشناس مذهبی بود. از عهده هر پست سطح بالایی بر می آید.

عبدالعزیز قطب، رئیس سابق دیوان عالی کشور، پیر است ولی یک حقوقدان برجسته می باشد می تواند

وزیر برجسته و یا رهبر حقوقی در هر موقعیتی باشد.

دکتر منوچهر شاهقلی، وزیر بهداری در مدت ده سال صدارت هویدا، به خاطر ثابت و ارزان نگهداشتن

هزینه پزشکی در ایران مردم او را به خوبی به یاد دارند.

ص: 212

اسلامی نیا دو نفر دیگر را ذکر کرد که عبارتند از سناتور دها و ژنرال صفری که برای مناصبی در حزب

رستاخیز در نظر گرفته شده اند. شهبانو فرح به خاطر توجه به مردم امتیازات خوبی به دست آورده است.

ولی اخیرا داستانهایی راجع به دعوت او از خوانندگان و رقاصان در جزیره کیش منتشر می شود (و این امر

به سرعت داستان سودوم و گومور را برای مؤمنین مسلمان تداعی می کند). اسلامی نیا گفت که رضا قطبی

که فامیل سببی ملکه است نباید رئیس رادیو و تلویزیون باشد، زیرا همه شکایات در مورد رادیو تلویزیون

به فرح برمی گردد.

شاه، دولت و مؤمنین ملاقات بین بهبهانیان معاون وزیر دربار و آیت اللّه شریعتمداری به خوبی انجام

گرفت، آنان تا به حال دوبار ملاقات داشتند (به یادداشت قبلی مراجعه کنید) و قرار است باز هم ملاقات

داشته باشند. شاه به گزارش این ملاقات گوش داده و به نظر می رسد که مایل است که چیزهایی را که

شریعتمداری خواسته انجام دهد، اما این زمان می خواهد.

تفسیر: اسلامی نیا به وضوح احساس می کند که جداسازی اطرافیان سر سخت خمینی از دیگر رهبران

مذهبی کلید پیشرفت و ارتباط در این زمینه است. مشکل اساسی اینجاست که شاه همه تصمیمات را هر

چند کوچک خود می گیرد و این باید تغییر یابد.

اسلامی نیا دو داستان برای روشن کردن موضوع آورد. یک مأمور ساواک کشیده ای به یک ملا زد و

بعدا ادعا کرد که او دو بطری شراب با خودش داشت در صورتی که او کاری نکرده بود، شریعتمداری به

اسلامی نیا شکایت کرد، که او رفت پیش هویدا و دو هفته بعد کار درست شد. همین طور شریعتمداری

اخیرا تلگرامی از آیت اللّه خمینی دریافت داشته بود، اداره پست و تلگراف و تلفن از ارسال جواب خمینی

خودداری کرد و مجددا لازم شد، درخواست از هویدا و آنگاه به شاه بشود. تقریبا دو هفته طول کشید تا

پیام آیت اللّه برای ارسال، تصویب شود. بدتر از این رفتار و برخورد بعضی از رهبران دولتی است.

اسلامی نیا جزییات بیشتری درباره ملاقات خودش با حدود 20 30 نفر از افراد ارتش و مقامات امنیتی

در 13 می، داد (گزارش 15 می) نصیری رئیس ساواک گفت که به نظر او تمام بازار در سراسر کشور باید

بسته شود و آنهایی که شلوغ کاری می کنند باید به رگبار بسته شوند. ژنرال فردوست رئیس بازرسی

شاهنشاهی در آمد و گفت که اگر آیت اللّه شریعتمداری لباس سفید بپوشد و رهبری یک راه پیمایی را در قم

انجام دهد ارتش هم امتناع خواهد کرد از تیراندازی. بهتر است که از ارتش فقط در موارد اضطراری علیه

تظاهرکنندگان استفاده شود. در ضمن ملاقات فرمانده نیروی زمینی ژنرال اویسی قرآن به دست گرفت و

قسم خورد که برای بهتر شدن وضع مردم و سربازان کاملاً وفادار به شاه کار کند.

گفتگوی دولت و شریعتمداری

شنبه 20 می بعد از پایان سخنرانی شریعتمداری در اجتماع 6 5 هزار نفری در قم دیگران که کوشش

در به وجود آمدن درگیری می کردند، دستگیر شدند. بی. بی. سی، داستان را چنین نقل می کند که دولت و

شریعتمداری گفتگویی داشتند، بنا به درخواست آیت اللّه (شریعتمداری)، اسلامی نیا به هویدا تلفن زد و او

درز خبر را از طریق دولت ایران منکر شد، شریعتمداری مذاکره را انکار کرد و گفت که نمی خواهد راجع به

این موضوع با پیروانش صحبت کند تا بیشتر مقاصد را درک کند. تکذیب خبر ساده بود، زیرا مذاکره با

نماینده شخصی شاه صورت گرفته بود نه دولت ایران، اسلامی نیا وضع مذاکرات را «مذاکره درباره مذاکره

ص: 213

توصیف کرد، اما به وضوح احساس می کرد که وضع میان دربار و گروه های مذهبی بهتر از دو سه هفته قبل

است. درز خبر مذاکره البته مشکلات داخلی چندی برای شریعتمداری ایجاد کرد، اما اسلامی نیا گفت

طرفین امیدوار بودند که موضوعات به خاطر منافع پیشرفت ساکت نگهداشته شود.

فساد

در خلال مذاکره چندین اسم در جرگه «بدها» (از نظر مؤمنین مذهبی) ذکر شد (که عبارتند از): اردشیر

زاهدی (سفیر ایران در واشنگتن) که به عنوان یک آدم بیرحم طرد می شد و دسترسی او به یک پست مهم

در ایران دردسر واقعی برای دولت درست می کرد. هوشنگ انصاری (رئیس شرکت نفت) به عنوان

«دزدی» معرفی می شد که در اختفای رد پایش تخصص دارد. یک تاجر عمده به نام یاسینی به عنوان

شخصی نام برده می شد که به نصیری رئیس ساواک غالبا رشوه پرداخت می کرده و اخیرا برای اجتناب از

پرداخت عوارض گمرکی در مورد 50 واگن خط آهن در هفته 15 تا 19 می چنین کاری کرده است. فساد

به عنوان یکی از عمده ترین نگرانیهای جامعه مذهبی توصیف می شود که از نظر اهمیت برای مؤمنین تقریبا

برابر با عدول دولت از تعالیم و عبادات شده است.


مکالمه سوم با رحمت اللّه مقدم مراغه ای

سند شماره (11)

خیلی محرمانه، صورت مذاکرات

تاریخ و محل: 12 ژوئن 1978 اقامتگاه مقدم، برابر با 22 خرداد 1357

شرکت کنندگان: رحمت اللّه مقدم مراغه ای از نهضت رادیکال، جرج لامبراکیس

مشاور سیاسی سفارت آمریکا ایران

من به تقاضای مقدم از او دیدن کردم و ملاحظه ننمودم که خانه او تحت نظر باشد. او تأیید کرد که

مردمی که به نحو مشهودی در اطراف و اکناف خانه او در ملاقات قبلی در تاریخ 24 آوریل پراکنده بودند،

دیگر نیستند. در جریان مکالمه او همچنین تأیید کرد که دیگر مطلبی از «کمیته زیر زمینی انتقام» در

هفته های اخیر نشنیده است و تهدیدی نیز از آنها دریافت نکرده است.

مخالفان تجدید سازمان یافته و برنامه های احتمالی

مقدم گفت که او میل دارد به ما اطلاع دهد که او به طور نزدیکی با چهار رهبر دیگر کار می کند و این پنج

نفر در واقع رهبری سیاسی نهضت مخالفان را به عهده گرفته اند، اینها عبارتند از بازرگان، سنجابی، فروهر

و سید جوادی. او با اندیشه ملاقات با من و همسرم در یک شب (همانطوری که بار اخیر پیشنهاد کرده

بودیم) به بازرگان مراجعه کرده بود، ولی عکس العمل بازرگان این بود که در انتظار بماند و در ضمن مقدم

می توانست به عنوان نماینده گروه با من تماس بگیرد.

یکی از مطالبی که گروه در جلسه روز قبل (یازدهم ژوئن) مورد بحث قرار داده بود، پیامی از سوی

محمد صادق کاظمی معاون نخست وزیر بود. در این پیام محمد صادق کاظمی دریافت نامه اخیر را از

کمیته اجرائیه حقوق بشر و آزادی دریافت کرده، ولی دریافت نامه های قبلی از این گروه را انکار کرده بود

و پیشنهاد کرده بود که نمایندگان گروه بیایند و موضع را با او مورد بحث قرار دهند. مقدم تأکید کرد که

ص: 214

چنین ملاقاتی انجام خواهد گرفت.

در جریان مکالمه، مقدم آشکار کرد که گروه در نظر دارد بکوشد تا یک برنامه سیاسی مثبتی سرهم

بندی کند. آنها معتقدند که با موفقیت توانسته اند توجه رسانه های بین المللی را نسبت به نهضت مخالفان

جلب کنند و بنابراین باید وارد مرحله دوم نقشه عملی خود بشوند. او اعتراف کرد که سرهم بندی کردن

انواع نظریات دشوار خواهد بود، ولی ارزش زحمت آن را خواهد داشت. او این فرایند را چنین مجسم کرد

که شامل اشخاصی بیشتر از پنج رهبر خواهد بود به طوری که برنامه مثبتی بر آن چیزی باشد که مردم واقعا

می خواهند. در ضمن از طریق پیامی از سوی آیت اللّه شریعتمداری به رهبری این گروه اطمینان داده شده

بود که شریعتمداری با حکومت مذاکره نخواهد کرد و برای گنجاندن «رهبران سیاسی» یعنی مقدم و

رهبران همتای او به توافقی با دولت نخواهند رسید. این پیام در یک جلسه (شاید همان جلسه ای باشد که

در بالا ذکر شد) روز قبل با شرکت رهبرانی از بازار به آنها داده شده بود، او به طور محرمانه گفت که فردی

که این پیام را رسانده است شخصی به نام شبستری زاده است. در آن اجتماع مقدم و همراهان او، بنی احمد

(نماینده تبریز) نماینده مجلس را به بازاریان معرفی کردند.

ساواک و مخالفان

در پاسخ به سؤالی، مقدم درباره جایگزین شدن ژنرال نصیری به وسیله جنرال مقدم به عنوان رئیس

ساواک اظهار نظر مثبت ولی خویشتندارانه کرد.

او ژنرال مقدم را از زمانی که در مدرسه نظامی با یکدیگر همکلاس بودند می شناسد، هر چند آنها

هرگز با یکدیگر دوستی نزدیکی نداشتند و با یکدیگر خویشاوند نیز نیستند. ژنرال مقدم به عنوان بازپرس

در سیستم دادگاهها آغاز به کار کرده است بنابراین او با قانون آشنا است و باید آن را اعمال کند. این امر در

سابقه نصیری وجود ندارد. مقدم همچنین مناسبتی را در سال 1964 به خاطر آورد هنگامی که او

می کوشید درباره «سیاست، آب و خاک» گروهی را دور هم گرد آورد که از قرار معلوم قرار بود فراتر از

مسئله های فنی رفته و ماهیت سیاسی بگیرد. ژنرال مقدم به او مراجعه کرده و اخطار کرده بود، که شاه

نسبت به تشکیل چنین گروهی ناراضی است و بهتر است او چنین گروهی را تشکیل ندهد. مقدم از اندیشه

تشکیل این گروه منصرف شد. خصوصیات شخص ژنرال مقدم هر چه باشد او هنوز خود را «نوکر شاه»

می داند، و نظریات خود را به همین نحو بیان خواهد کرد. ژنرال مقدم دوست ژنرال فردوست است. شخص

اخیر هر چند از مردان نیرومند رژیم است، اطلاعات کمی درباره جامعه ایران دارد و خود را از صحنه

داخلی کشور منزوی نگه می دارد.

مقدم همچنان از فعالیتهای حکومت انتقاد می کرد، او گفت که پلیس اخیرا حدود 700 دختر و 1700

پسر را از خوابگاههای خود در دانشگاه تهران در نیمه شب بیرون رانده است. بسیاری از این دانشجویان

جایی ندارند که بروند و در پارک فرح می خوابند. هنگامی که من اشاره کردم که اقدام پلیس به طوری که

من شنیده بودم به دنبال مقدار کافی آشوب از سوی دانشجویان بود که آن خوابگاهها را در هم ریخته

بودند. او اظهار نظری نکرد. مقدم درباره این که مخالفت با رژیم چقدر توسعه یافته است صحبت کرد. او

گفت که داوطلبان جدیدی از دانشگاههای آریامهر و تبریز و همچنین گروهی از دانشجویان حقوق که

اخیرا متشکل شده اند، وارد جرگه گشته اند. او گفت کارگران کارخانه مخالفت خود را ابراز نمی دارند، زیرا

ص: 215

تحت کنترل شدیدی از سوی ساواک هستند، به همین ترتیب اشخاصی که متصدی تعاونی های دولتی

هستند کشاورزان را تحت کنترل دارند به طوری که آنها جرئت ندارند، مخالفت خود را زیاد ابراز کنند.

همچنین افرادی مانند کسبه جزء و پیشه وران و غیره مخالفت خود را ابراز می دارند و حتی اگر شما از

کارگران ساختمانی سؤال کنید، آنها نیز گله خواهند کرد.

در این رابطه یک خبرنگار آسوشیتدپرس اخیرا به سنجابی تلفن کرده و القا کرده بود که حوادث 5

ژوئن به منزله نقطه توقف برای مخالفان است، ولی او اشتباه کرده بود. مقدم گفت در حالی که شمال تهران

به طور عادی کار می کند در جنوب تهران همه جا تعطیل است. اوضاع در سایر شهرها نیز طبق اظهار مقدم

آرام است (و این اظهار تا اندازه ای دقیق است). چند دکانی که در اطراف بازار باز است دکانهایی هستند که

دولت به آنها گفته است که باز باشند. اشخاصی نظیر جواهرفروشان به نحو سنگین متکی به حسن نیت

مقامات هستند و هر کاری را که مقامات از آنها بخواهند انجام می دهند.

ایالات متحده و قانون اساسی

از همان آغاز مقدم حسن نیت گروه خود را نسبت به ایالات متحده ابراز داشت و تمایل دوستی با

ایالات متحده را به جای پذیرفتن مساعدت از محافل مخالف یعنی اتحاد شوروی تأکید کرد. آنها ایالات

متحده را تنها به خاطر موضع آن در پشتیبانی از شاه و علیه مصدق در گذشته مورد سرزنش قرار می دادند.

این موضع حقوق بشر را که پرزیدنت کارتر درباره آن صحبت می کند مورد بی توجهی قرار می دهد.

او از من خواست تا اوضاع را ارزیابی کنم و من به طور اختصار این کار را انجام دادم. هنگامی که من

گفتم که در آن نوع از ثباتی که شاه به کشور آورده است منافعی وجود دارد، مقدم قائل به استثنا شد. او

استدلال کرد که ثباتی وجود ندارد و تنها چیزی که وجود دارد سرکوبی قانون اساسی است. مقدم با

همکاران خودش مانند بازرگان کار کرده بود و بازرگان ابتدا نمی خواست که از قانون اساسی کنونی

پشتیبانی کند. مقدم او را در این مورد متقاعد کرده بود که حتی اگر قانون اساسی کامل نیست درباره

اختیارات شاه محدودیتهایی قائل شده است و اختیارات دیگری را به مجلس و مردم واگذار کرده است و

اجرای آن به خودی خود هدف کافی برای مخالفان محسوب می شود. او خاطرنشان ساخت که قانون

انتخابات که در حال حاضر مورد بحث مجلس است، بر خلاف قانون اساسی است. هنگامی که من درباره

آن ماده از قانون اساسی که پیش بینی می کند پنج رهبر مذهبی درباره هر کاری که مجلس انجام می دهد

حق وتو داشته باشند، توضیح خواستم او این ماده را به عنوان یک چیز جزیی که هرگز بمورد اجرا گذاشته

نشده رد کرد. مقصود تلویحی او آن بود که این قانون هرگز به مورد اجرا گذاشته نخواهد شد....

هنگامی که من درباره واکنش او نسبت به کنفرانس مطبوعاتی شاه در چند هفته قبل پرسیدم او

شانه های خود را بالا انداخت و گفت شاه به منزله شخصی می ماند که در حال عقب نشینی است و نمی تواند

افکار خود را متمرکز کرده و درباره مطلبی درک صحیح داشته باشد. یک دیکتاتور باید در قضاوتهای

خودش بیشتر اعتماد به خود داشته باشد و بالاخره هر چه باشد، این تنها منفعت دیکتاتوری است. او گفت

علاقه فوری مخالفان این است که مطبوعات را آگاه کنند که آنها دعاوی اخیر همایون وزیر اطلاعات و

دیگران را، مبنی بر اینکه عناصر مخالف حاضرند با دولت کار کنند، تکذیب می کنند. او گفت این ادعا

حقیقت ندارد.

ص: 216

مقدم در ضمن گفت که نهاوندی می خواست گروهی از روشنفکرانی که در حال حاضر اثرات انقلاب

شاه و ملت را مطالعه می کنند، به عنوان یک جناح سومی از حزب رستاخیز متشکل شوند. معذالک

سنجابی به مقدم گفته بود که بیشتر اعضای گروه با این اندیشه مخالفند و در مقابل آن ایستادگی می کنند.

گرفتن تلفن عمومی

مقدم که سر صحبتش درباره این موضوع گرم شده بود، میل رهبران پنجگانه را درباره ایجاد یک

سازمان برای یافتن اینکه مردم از لحاظ یک برنامه مثبت چه می خواهند، تأکید کرد. هنگامی که من

پرسیدم که شاه چه امتیازاتی ممکن است بدهد که آنها را به سازش وادارد او انحلال پارلمان و انتخابات

جدید را که «بدون نفوذ زیاد» از جانب دولت باشد، ذکر کرد. او انتظار داشت که ساواک همچنان نیرومند

باقی خواهد ماند و خواهد دانست که چکار بکند تا در این انتخابات نفوذ کند، ولی جلوی ساواک را باید

گرفت.

او گفت ایران تغییر کرده است. تلویزیونی وجود دارد و همچنین تماس با دنیای خارج. مردم می بینند

چگونه نظامهای دیگر کار می کنند و همین چیز را برای ایران می خواهند. پیشرفت در ورای زمینه های

اقتصادی و اجتماعی و در زمینه سیاسی مورد نیاز است. شاه ممکن بود به چنین پیشرفتی کمک کند، ولی

او خودخواه است و فعالیت خود را به تحکیم قدرت خود محدود کرده است. در حالی که دوران سالهای

1953 تا 1960 را می توان یک «ظهور ملی» تلقی کرد مردم انتظار دارند، که اتفاقاتی بیش از این روی

دهد. ولی شاه به جای آن بطریق هانری چهارم رفتار کرده است. هیچ کس او را دوست ندارد و مردم

خواهان دگرگونی هستند. امتیازها و تجملات خاندان سلطنتی مردم را مشمئز می کند. آنها می بینند که

چگونه آمریکاییها هر چند سال یک مرتبه رئیس جمهوری خود را تغییر می دهند ولی نظام همچنان باقی

است، یک کاسب ساده اخیرا به مقدم گفته بود که کارگران پس از اینکه 20 تا 25 سال زحمت کشیده اند

باید اجازه داشته باشند که استراحت کنند، شاه مدت 36 سال باعث این دردسر بوده است و اکنون زمان

دگرگونی فرا رسیده است.

و اما درباره لیبرالیزه کردن اوضاع مقدم گفت شاه «ما را به بازی گرفته است» او تصور می کند که زمانه

به نفع او کار می کند، زیرا کارتر یکی دو سال بعد مدت مأموریتش تمام خواهد شد. تنها نگرانی شاه این

است که حکومت ایالات متحده را خشنود نگه دارد و مانع آن شود که حکومت ایالات متحده در ایران

دخالت کند. او در فکر مردم کشور خود نیست.

مقدم ضمن اشاره فرعی دیگری به «ایجاد رعب» پلیس برای یک خبرنگار زن فرانسوی به نام

کنیزمراد از نشریه «نوول ابزرواتور» نام برد که اخیرا به دیدن شریعتمداری رفته بود. شریعتمداری او را به

دیدن برادر خمینی در قم فرستاد که نام او «پسندیده» است. یک جوانی که به عنوان راهنما همراه او

فرستاده شده بود از سوی پلیس متوقف شد و دستخوش ضرب و شتم قرار گرفت. آنها او را به پاسگاه

پلیس بردند و وقتی که آن زن به پاسگاه پلیس رفت تا درباره او پرس و جو کند به او گفتند وضع او مرتب

است، ولی یک روز یا بیشتر او را همچنان در پاسگاه پلیس نگه خواهند داشت. به همین ترتیب مقدم تأکید

کرد که در حال حاضر 17 ملا در تبعید داخلی (یعنی از یک شهر به شهر دیگر) به سر می برند. بیشتر آنها در

حاشیه کویر زندگی می کنند. او همچنین اشاره کرد که شایع است که بمب اندازیهای صورت گرفته به وسیله

ص: 217

به اصطلاح «کمیته انتقام» ممکن است کار یک گروه وفادار به شاه به نام باشگاه ورزشی تاج به سرکردگی

ژنرال خسروانی باشد، او اعتراف کرد که برای این حدس شواهدی وجود ندارد.

تغییرات در حکومت و مسائل متفرقه

شایعه دیگری که او ذکر کرد این بود که آموزگار ممکن است به وسیله شریف امامی جایگزین شود.

مقدم تصور می کند که این بسیار مضحک است، معذالک شاه کسی را لازم دارد که صد در صد طرف

خودش باشد. مقدم گفت آنچه که واقعا مورد لزوم است نخست وزیری است که می تواند به عنوان یک

حایل یا یک واسطه بین شاه و «مردم» عمل کند. هنگامی که از او درباره شخص مورد نظر پرسیده شد، او

نام علی امینی نخست وزیر اسبق را به میان آورد. شایع است که او از خارج به تهران بازگشته است. (ما این

را همچنین از یک منبع روزنامه نگاری شنیده ایم) مقدم اعتراف کرد که امینی بسیار پیر است یعنی 72 سال

دارد و به همین جهت درباره این نامزدی زیاد پافشاری نمی کرد.

مقدم به طور خصوصی گفت که او در حال حاضر آسوده تر از دفعه قبلی است که با او ملاقات کردیم. او

گفت در آن زمان ترس واقعی او از این بود که «تروریستها یا کمونیستهایی» ممکن بود سنجابی یا خود او را

به عنوان هدفهای سودمند ربوده و بکشند و گناه آن را به گردن حکومت بیاندازند. همه کس می دانست که

ساواک در پشت سر «کمیته انتقام» قرار دارد. ولی مقدم یقین داشت که ساواک نمی خواهد آنها را بکشد،هر

چند ساواک ممکن است آنها را دستگیر کند یا کتک بزند. هنگامی که من پرسیدم که آیا او با تروریستها

تماس ندارد و تعجب کردم از اینکه چگونه او انتظار دارد که تروریستها کاملاً قادرند اگر بتوانند در مقابل

حکومت امتیازهایی به دست آورند اشخاصی مانند او را قربانی کنند.

سرانجام مقدم موضع مخالفین را چنین تشریح کرد که آنها «نه هرج و مرج طلب هستند و نه کمونیست

و نه ضد آمریکایی» آنها می خواهند سهمی قانونی از قدرت را برای مردم در مقابل شاه به دست آورند. اگر

اوضاع یک کمی بیشتر شل شود به طوری که مردم بتوانند اجتماع کنند و آزادانه به بحث درباره مسائل

بپردازند ممکن خواهد بود که ببینیم مردم در کدام جهت می خواهند، حرکت کنند.

مقدم در نظر دارد سفری به اروپا و ایالات متحده (برای قرار دادن پسر 13 ساله اش در مدرسه در

نزدیکی بوستون) انجام دهد ولی رهبران همکار او، او را تحت فشار قرار داده اند که تابستان جاری را در

اینجا باقی بماند. او تأیید کرد که در 19 ژوئن تظاهرات مذهبی صورت خواهد گرفت، ولی کار او متمرکز

در مسائل سیاسی خواهد بود. روز دیگر او به من تلفنی در دفتر گفت که او از نقشه های خود برای سفر

صرف نظر کرد و تابستان جاری را در شهر خواهد بود، او میل دارد همچنان در تماس باشد.

اظهارنظر: رفتار مقدم که آسوده تر و از اعتماد به نفس بیشتر برخوردار بود، بهترین شاهد مبنی بر این

است که زندگی برای مخالفین در ایران بهبود یافته است. کوششها برای سرهم بندی کردن یک برنامه واحد

مثبت آنقدر ماهیت غیر ایرانی دارد که باید در این باره شکاک بود. معذالک او به روشنی این امر را به

حساب می آورد که به او اجازه خواهند داد آزادی بیان و آزادی نسبی برای سازمان یافتگی سیاسی به

دست آورد، که هر دوی اینها اعترافهای جالبی در نوع خود می باشد.


آخرین تحولات در جبهه مذهبی

ص: 218

سند شماره (12)

یادداشت مذاکراتخیلی محرمانه

شرکت کنندگان: هدایت اسلامی نیا نماینده سابق مجلس، خانم سیمین اسلامی نیا (جدیدا ازدواج

کرده اند)، جورج بی. لامبراکیس کنسول سیاسی سفارت آمریکا تهران، ایران

زمان و مکان: 21 ژوئن 1978 برابر با 31 خرداد 57 منزل اسلامی نیا

موضوع: آخرین تحولات در جبهه مذهبی

شریعتمداری از خمینی جدا می شود

من به تنهایی با اسلامی نیا ملاقات کردم، هر چند قرار بود که با آقای عباسی داماد شریعتمداری که به

مأموریتی از طرف پدر زنش به تهران آمده است نیز، ملاقات کنم. پیامی که وی از طریق هویدا برای شاه

آورده بود این بود که شریعتمداری پیامی برای آیت اللّه خمینی فرستاده بود که به وی می گفت او

(شریعتمداری) دیگر با خمینی همکاری نمی کند، چون که خمینی در مقابل شاه قرار گرفته است.

به این ترتیب شریعتمداری مایل بود که بر وفاداریش به شاه تأکید کند. در عین حال وی این تقاضا را

مطرح ساخت که برخی افراد مذهبی مجاز باشند تا سال آینده در انتخابات مجلس شرکت کنند و نه فقط

افراد حزب رستاخیز. شریعتمداری گفت چنانچه فقط افرادی که توسط حزب رستاخیز تأیید شده اند

مجاز به شرکت در انتخابات باشند، وی با انتخابات مخالفت خواهد کرد. نهایتا شریعتمداری تقاضای

قبلیش را که پرنسس اشرف ایراد سخنرانی در مورد مذهب را متوقف سازد تکرار کرد. (وقتی من گفتم از

اینکه او چنین سخنرانیهایی ایراد می نموده است بی خبر بوده ام، اسلامی نیا با شوخی پاسخ داد که وی

مطمئنا دفعه بعد مرا از آن مطلع خواهد ساخت و وی (اشرف) فقط 10 روز است که راجع به موضوع

(مذهب) صحبت نکرده است.) اسلامی نیا گفت شاه، بهبهانیان از وزارت دربار را پیش شریعتمداری

فرستاده است تا نسبت به صحت این پیام تحقیق کند. شریعتمداری آن را تأیید نمود. شریعتمداری

همچنین فاش ساخت که وی مایل است با آمریکاییها ارتباط داشته باشد و با آنان صحبت کند. او به

بهبهانیان اطمینان داد که وی چیزی بر علیه شاه به آنان نخواهد گفت. بهبهانیان پاسخ داد که شاه چنان

تماسهایی را با خارجیها دوست ندارد و در مورد آن به شریعتمداری هشدار داد. ظاهرا شریعتمداری بعدا

به اسلامی نیا گفت که وی از اینکه این موضوع را ذکر کرده است پشیمان است، ولی کاری است که شده.

اسلامی نیا این موضوع را به عنوان دلیل اینکه چرا داماد شریعتمداری قرار ملاقاتش را با من به هم زده

است، اقامه کرد.

بعدا در خلال گفتگو اسلامی نیا اشاره کرد که وی مناقبی را به نجف فرستاده است، تا با آیت اللّه خویی

گفتگو کند. اسلامی نیا خویی را به عنوان معتبرترین از میان تمام آیت اللّه ها معرفی کرد، خیلی بیشتر از

خمینی یا حتی شریعتمداری یا خوانساری در تهران.

خویی در نجف زندگی می کند، ولی همیشه با خمینی موافقت ندارد. مناقبی این پیام را برای خویی

می برد که مذهبیون دیگر از خمینی پیروی نمی کنند، چون که وی طرفدار جاری شدن خون است. مناقبی

سپس به دیدار خمینی می رود تا همین جریان را پیش روی او عنوان کند. دو فرستاده معتبر دیگر هستند

(او نامهای آنها را علوی داماد یک ملای معروف به نام چیزی شبیه بروجدی (بروجردی) که در گذشته

است و طباطبایی عنوان نمود) که یکی پس از دیگری و نه با همدیگر و با پیام مشابهی به دیدار خمینی

ص: 219

خواهند رفت. اسلامی نیا گفت شاه از این برنامه مطلع است. (این بدان معناست که فرستادگان آنهایی

هستند که شریعتمداری در پیامش به شاه به آنها اشاره نمود).

اسلامی نیا و دولت

اسلامی نیا به ترتیبی که عادت دارد به موضوع مورد علاقه اش یعنی حمله به خیلی از اطرافیان

آموزگار پرداخت. او گفت در حال حاضر برخی مسائل مابین شاه و آموزگار وجود دارد. افرادی نظیر

جعفریان، موسوی یا فرشچی (فرشی) نمایندگان خوبی برای آموزگار نیستند و بدون اینکه نیازی بوده

باشد، دشمنانی نظیر نهاوندی و پزشکپور به وجود آورده اند. اسلامی نیا برای اولین بار به طور صریحی

چیزی را که قبلاً با کنایه به آن اشاره کرده بود یعنی اینکه وی علاقه دارد که به مسئولیت سازمان اوقاف

گماشته شود را مطرح نمود، این یکی از مقامهایی است که اکنون فرشچی (فرشی) دارا می باشد. اسلامی نیا

گفت آموزگار فکر می کند که وی یکی از افراد هویدا است و بنابراین به وی اعتماد ندارد، ولی وی اشتباه

می کند. اسلامی نیا به من اطمینان داد اگر آموزگار او را به این مقام منصوب کند، نسبت به وی وفادار خواهد

بود. او آرزو داشت که این پیام به آموزگار برسد. در هر حال او توضیح داد که وی از طریقی که هویدا در

گذشته اخیر با وی رفتار کرده است و در زمانی که ژنرال نصیری بر علیه او با هویدا صحبت کرد، خیلی

خوشحال نیست.

اسلامی نیا به مقدار زیادی راجع به مناسب بودنش برای این کار و این حقیقت که رهبران مذهبی را به

مدت زیادی می شناسد و احترام آنها را دارا می باشد و مناسب نبودن دیگران صحبت کرد. او اشاره کرد

افرادی نظیر استاندار آزمون معتقدند آموزگار دارد از دور خارج می شود و بنابراین هیچ کاری به او

ندارند.

اسلامی نیا گفت وی می تواند در زمینه مهم مذهب به آموزگار کمک کند. به عنوان نمونه او گفت چنانچه

مسئولیت سازمان حج به وی داده شود افراد را ملزم به گرفتن اجازه کتبی از ملای محل اقامت متقاضی

می نماید. اینکار ملاها را به به دست آوردن پول بیشتر می رساند (از کلاهبرداریهای لازم) و به آنها قدرتی

می دهد که خوشحالشان می سازد.

اسلامی نیا مثل اینکه می خواست به پیشنهادش پایانی بدهد، این فکر را مطرح ساخت که وی و بعضی

از دوستانش در مورد برنامه های احتمالی آینده بحث می کرده اند.

آنها در این فکر بوده اند که به نزد افراد مذهبی در شهرهایی مثل تبریز و مشهد و جاهای دیگر بروند و

بر علیه افرادی نظیر جعفریان و دولت صحبت کنند. آنها می توانند باعث به وجود آمدن نوعی از تظاهرات

یا نمایش قدرت بشوند. وقتی سیمین از او پرسید که آیا این کار به خشونت منجر نمی شود، اسلامی نیا

شانه هایش را بالا انداخت و گفت این خشونت ممکن است واقع شود. من توضیح دادم که اگر وی در پی

طرفداری از آموزگار است اینکار مطمئنا وی را در پیش آموزگار عزیز نخواهد کرد. اسلامی نیا با ملاطفت

لبخند زد و گفت هنوز هیچ تصمیمی گرفته نشده است، این جریان به دو سمت می تواند کشیده شود، او

آشکارا این تهدید را مطرح می ساخت که اگر دولت وی را به کار نگیرد بر علیه آن کار خواهد کرد.

ص: 220

تماسهای رسمی دیگر با رهبران مذهبی

اسلامی نیا سپس گزارش کاملی از فعالیتهای اخیرش با تأکید بر اهمیتش در مقایسه با تعدادی از افراد

در رژیم فعلی ارائه داد. او اشاره کرد که آیت اللّه خوانساری را به ملاقات با هویدا و قبول ملاقات ژنرال

مقدم رئیس جدید ساواک که شاه به وی گفته است بایستی روابط خوبی با مذهبیون داشته باشد، وادار کرده

است.

اسلامی نیا روی فلسفی یک سخنران برجسته که از ملاقات با هویدا یا ژنرال مقدم امتناع ورزیده است،

کار می کرده است (مراجعه کنید به گزارشات قبلی). فلسفی نسبت به شاه و تمام آنهایی که برای او کار

می کنند خیلی خشمگین است چون که به مدت هفت سال به وی اجازه صحبت علنی داده نشده است. مقدم

از طریق اسلامی نیا پیامی برای او فرستاده است که می گوید این مقدم نیست که جلوی او را برای صحبت

کردن گرفته بود. اسلامی نیا روی یک ملاقات تصادفی کار می کند که وی و ژنرال مقدم یک روز عصر

زمانی که فلسفی از خانه اش بیرون می آید از مقابل خانه او عبور می کنند و او را سوار اتومبیل خواهند کرد.

آنها سپس به خانه شخص دیگری خواهند رفت که هویدا به طور اتفاقی در آنجا خواهد بود. اسلامی نیا

مجددا نیاز به برقراری خطوط ارتباطات را تأکید کرد.

اسلامی نیا فاش ساخت که حدود 80 تا 90 فرد مذهبی (جوان) طرف 10 تا 15 روز از زندان آزاد

خواهند شد. او به طور ضمنی تفهیم کرد که تلاشهای شخصی وی عمدتا در این کار تأثیر داشته است، چون

که وی با ژنرال فردوست (رئیس کمیسیون سلطنتی)، هویدا و ژنرال مقدم روی این موضوع کار کرده است.

به تعداد 70 60 نفر که اجازه صحبت علنی نداشته اند، به طور اضافی اجازه سخنرانی اعطاء می شود.

زمانی که من راجع به نمونه هایی از انواع چیزهایی که مذهبیون در عوض همکاریشان با دولت ممکن

است تقاضا کنند سؤال کردم، اسلامی نیا به تعدادی از مسائل اشاره کرد:

آزادی ملاها زمانی که آنها در زندان هستند؛

اجازه مسافرت به مکه یا عراق به افرادی که رهبران مذهبی تقاضا می کنند داده شود؛

ممنوعیت دولت در مورد مقاله های ضد مذهبی در روزنامه ها؛

جواب به دادخواست علیه رفتار نا شایسته برخی نمایندگان ساواک در نقاط مختلف کشور؛

کمک به افرادی که مریض هستند یا خانواده هایشان در وضعیت بدی هستند؛

کلاً به مذهبیون بذل توجه شود.

سرانجام اسلامی نیا به من متذکر شد که شریعتمداری با وی در مورد اخباری که از موافقت شاه با دفن

زباله های اتمی کشور دیگر (اطریش) به او رسیده بود صحبت کرد.

او بدون هیچ گونه شرط نامطمئنی با آن مخالف بود، ولی او آگاه بود که وی (شریعتمداری) داستان

کامل را نمی داند.

من اشاره کردم که این داستان را از یک روزنامه نگار که با شریعتمداری مصاحبه کرده بود شنیده ام. من

نکاتی را متذکر شدم که اسلامی نیا می توانست آنها را با شریعتمداری مطرح کند. اسلامی نیا گفت که وی

قبلاً این نکات را با شریعتمداری مطرح کرده بود (که خود ایران نیاز دارد زباله هایش را دفن کند و ایالات

متحده به طور مرتب چنان زباله هایی را بدون هیچ خطری دفن می کند).

به هر حال اسلامی نیا گفت که وی از مطرح کردن مجدد این موضوع با شریعتمداری اجتناب خواهد

ص: 221

ورزید. وی اشاره کرد که شریعتمداری را به این باور خواهد کشانید که زباله های مورد نظر همانهایی

هستند که خود ایران به وجود خواهد آورد. این مشکل پیچیده ای است که روابط خارجی را مطرح

می سازد و طبق گفته اسلامی نیا زمانی که وی نگرانی شریعتمداری از این موضوع را به هویدا متذکر شده

بود، هویدا به شدت عصبانی گردیده بود.

نظریه: اسلامی نیا به فعالیت به عنوان یک رابط مهم همچنان ادامه می دهد. شانسهای او برای اینکه

مورد قبول آموزگار قرار گیرد خیلی کم هستند، ولی از طرف دیگر اسلامی نیا بی قرار می شود. ممکن است

اگر شخصا از او مراقبت به عمل نیاید یا وضعیت مذهبی در مقابل دولت به طور مؤثری تغییر پیدا نکند، وی

تا پاییز آینده به یک زورآزمایی کشانیده شود (که من معتقدم وی قادر به انجام آن هست).


وکلای مخالف «کانون وکلا» را تسخیر می کنند

سند شماره (13)

از: سفارت آمریکا، تهران شماره سند: 5944به: وزارت امور خارجه، واشنگتن، دی. سی.

طبقه بندی محرمانه خیلی محرمانه تاریخ 21 ژوئن 1978 31/3/57

موضوع: وکلای مخالف «کانون وکلا» را تسخیر می کنند و تصمیم دارند که

موارد دادگاههای سیاسی را با دقت بیشتری بررسی کنند.

1 الآن چندین هفته است که کانون وکلای ایرانی صحنه برخوردهای جالبی بین رهبری موجود که

صرفا به مسائل مادی و روزمره توجه دارد و اعضای جوان یاغی که به آزادیهای سیاسی علاقه مندند و

خودشان نهضت مترقی تشکیل داده اند، شده است. آنها انتخابات جداگانه ای از هیئت مدیره تشکیل دادند

و تبلیغات سیاسی پر سر و صدایی به راه انداختند که در مطبوعات محلی درج می شد.

2 شمارش آرا تمام شده و 15 ژوئن ما توسط یکی از رهبران جناح مترقیون مطلع شدیم که از 12

کرسی، 5 کرسی را به دست آوردند و 2 کرسی از 6 کرسی علی البدل را نیز هم چنین. آنها می توانستند یک

کرسی دیگر هم به دست بیاورند ولی رأی مساوی آوردند و بعد از قرعه کشی آنها باختند. 9 رأی بی اعتبار

شناخته شدند چون یا امضاء نداشتند و یا علایم غیر مجاز بر آنها بود. تمام این 9 رأی به نفع مترقیون بود و

اگر شمرده می شدند 2 کرسی دیگر برای مترقیون به دست می آمد، در حالی که منبع ما از پیروزی به دست

آمده شاد بود گفت که جناحش از 4 نفر منفرد که پیروز شده اند حمایت می کند، و لذا آنها در بیشتر موارد

اکثریت مؤثر را خواهند داشت. او در مورد رأیهای بی اعتبار گفت که خیلی از وکلای جوان و نیز مسن تر

(عده ای در چهل سالگی) در مورد قوانین رأی گیری اشتباه کردند، چون آن اولین انتخابات آزادی است که

در آن شرکت کرده اند.

3 کاندیداهای زیر انتخاب شده اند:

اسم- جناح- آراء

هدایت الله متین- دفتری مترقی- 668

حسن- نزیه- 665

محمد جلال نایینی- عضو سابق انجمن وکلا- 630

محسن پزشکپور- منفرد- 624

صادق وزیری ٬ صارم الدین- مترقی- 617

ص: 222

محمد تقی دامغانی-مترقی- 587

محمود معینی عراقی-مترقی-566

مسعود اعتصام عضو انجمن- 558

عبدالمجید اردلان منفرد- 550

اسماعیل زاهد عضو انجمن- 535

عبدالکریم انواری منفرد- 532

ولی الله شهاب فردوسی-514

و اعضای علی البدل: (6 اسم و مشخصات دیگر)

4 مترقیون وضع خودشان را در کانون خیلی بهبود بخشیده اند، قبلاً آنها فقط 3 کرسی در شورای

اجرائی داشتند و اینها فقط اعضای علی البدل بی قدرت بودند. با وجودی که انتخابات برای رئیس کانون تا

ششم ژوئیه برگزار نخواهد شد پیش بینی می شود که کاندیدای کنونی مترقیون حسن نزیه انتخاب شود.

طبق قانون رئیس باید حداقل 50 سال سال سن داشته باشد و حداقل بیست سال در کانون کار کرده باشد و

توسط 32 اکثریت تأیید شود. متین دفتری که بیشترین رأی را آورده شخصیت سرشناسی در جنبش داخلی

مخالفین و نوه مصدق است، اما چون 46 سال دارد و کمتر از 20 سال در رشته حقوق کار کرده، واجد

شرایط انتخاب ریاست نبود.

5 تبلیغات و رقابت خیلی شدید بود و برای خیلیها که به این تجربیات عادت نکرده اند هیجان انگیز

بود. آنها همچنین امیدوار که این انتخابات وکلا نشانگر خواسته شاه در جهت پیشرفت به طرف جامعه ای

آزاد باشد. وکلا در صفوف اول حرکت مخالفین در تهران بوده اند و ما می توانیم منتظر تصمیم مجدد این

گروه برای تغییرات بیشتر باشیم. آنها به طور خصوصی به ما گفته اند که دادگاهها را از نزدیک تحت نظر

خواهند داشت تا هر گونه رفتارهای ناشایست را از طرف مقامات دولتی شامل دادستانها و قاضیها

شناسایی بکنند.

ناس


کوششهای مخالفین برای وحدت

سند شماره (14)

خیلی محرمانه

تاریخ و مکان: 17 ژوئیه 1978 در خانه مقدم (برابر با 26 تیر 57)

شرکت کننده: رحمت اللّه مراغه ای از «نهضت رادیکال» و جرج لامبراکیس رایزن سیاسی سفارت آمریکا

تهران ایران

موضوع: مکالمه با ایرانی مخالف

کوششهای مخالفین برای وحدت

مقدم در تهران مانده است و برنامه گذراندن تعطیلات در اروپا را که خانواده او بسیار طالب آن است به

اصرار صریح رهبران همکار مخالف رژیم او مانند بازرگان و سنجابی به تأخیر انداخته است. معذالک او از

روی تأسف گفت که پیشرفت سریع پیش بینی شده از سوی همکاران او در سرهم بندی کردن یک برنامه

واحد از سوی مخالفین تحقق نیافته است. او به من یک سری پیشنهادهای کتبی داد که او به عنوان رهبر

ص: 223

حزب رادیکال بامداد همان روز در ملاقات منظم خود با سایر رهبران مخالف یعنی بازرگان، سنجابی،

فروهر و حاج سید جوادی تسلیم کرده است. مشکل اولیه این است که سنجابی و فروهر می خواهند جبهه

ملی را در امتداد خط قدیمی آن احیاء کنند. مقدم و بازرگان این موضع را انتخاب کرده اند که جبهه ملی باید

در امتداد خطوط جدید باشد و اشخاصی را مانند مقدم که عضو جبهه ملی قدیمی نبودند در خود

بگنجانند. آنها پیشنهاد می کنند که یک دفتر سیاسی حزبی ابتدا تأسیس شود تا اعضاء بتوانند در آنجا با

یکدیگر ملاقات کرده و به بحث درباره مسائل بپردازند و بدین ترتیب به نتایجی برسند.

مقدم چند بار به من تکرار کرد که به عنوان دوست به من اعتماد دارد و محرمانه صحبت می کند. او به

صراحت گفت که آقای حاج سید جوادی که نویسنده است یک مرد سازمانی نیست، ولی او معتقد است که

حاج سید جوادی می تواند با آثار خود نهضتی را آغاز کند. فروهر که جوانتر از دیگران است خود را به

عنوان یک سوپر (ما فوق) ناسیونالیست جا می زند و بیشتر از اندازه لازم تظاهر می کند. سنجابی از لحاظ

جسمی ضعیف است و اندکی بیش از اندازه لازم لیبرال است، یعنی نمی تواند تصمیم بگیرد. بهترین همکار

او بازرگان است که حتی در سن 71 72 سالگی (همسن سنجابی) نیرومند است و به عنوان یک فرد با

مقصد و معنی ادامه می دهد. او تأیید کرد که بازرگان یک شخص مذهبی است و خیلی دست چپی نیست.

اعتصاب جدید در زندان

در پاسخ به سؤال من مقدم تأیید کرد که شب روز 11 ژوئیه ملاقاتی با خبرنگاران خارجی و ایرانی در

تهران صورت گرفته است و این ملاقات در دفتر جدید کمیسیون ایرانی حقوق بشر و آزادی در خیابان

حسینی الشطی مقابل مسجد در خیابان شمیران قدیم صورت گرفته است. اعضاء خانواده های وابسته به

زنان در زندان قصر حاضر بودند. 72 نفر از این زندانیان مدت یک هفته یا 10 روز قبل از این کنفرانس

مطبوعاتی دست به این اعتصاب غذا زدند، این اعتصاب غذا به هنگام اعتراض به ورود کماندوهایی که

زنان را مضروب کردند آغاز شده است آن حادثه ناشی از اختلافات درباره روند بازرسی سلولهای زندان

زنان بود که منجر به زد و خورد بین محافظان و زندانیان شده بود و کماندوها برای سرکوب کردن آن وارد

شده بودند. اعتصاب غذا به پایان رسیده، ولی زندانیان هنوز هم شکایت دارند که آنها فاقد وسایل دوخت

و سایر نعمات در زندان خود می باشند. در این کنفرانس مطبوعاتی 8 نفر از اعضاء کمیته اجرایی کمیسیون

حقوق بشر حاضر بودند. سنجابی غیبت داشت. مقدم نام دیگران را چنین ذکر کرد: بازرگان، دکتر حاج

سید جوادی و برادرش، خود مقدم، نزیه رئیس جدید کانون وکلای دادگستری، لاهیجی حقوقدان و دو نفر

دیگر که نام آنها گویا میناچی و تاوندی (احتمالاً تابنده) بوده است.

فعالیت در تبریز

مقدم (که خود از منطقه آذربایجان است) گفت که روز قبل یک هیئت نمایندگی از تبریز با او ملاقات

کردند و اینها بیشتر بازاری بودند که قبلاً به دیدار آیت اللّه شریعتمداری در قم رفته بودند. اینها گله داشتند

که رهبری مخالفین هیچ کار نمی کنند، اینها تهدید کردند که اگر رهبران سیاسی و مذهبی کاری از پیش

نبرند خود مبتکر کار شوند. مقدم گفت که او بارها توصیه کرده است که آرامتر و آهسته تر حرکت کنند و

کسی را تهدید نکنند. او به ویژه به آن ها توصیه کرده است همگام با بقیه نهضت در کشور باشند. به جای

ص: 224

آنکه کار خود را به پیش ببرند. او معتقد بود که آنها با سایر اشخاص که در صفوف مخالف قرار دارند، برای

همین تقاضا جهت اقدام ملاقات خواهند کرد.

این امر باعث شد که مقدم آنچه را که شریعتمداری هنگام دیدار اخیر خود با وی گفته بود، شرح بدهد.

شریعتمداری به او گفته بود که او انتظار دارد ظرف دو یا سه ماه آینده اوضاع در ایران وخیمتر شود. مقصود

او افزایش دشواریهای اقتصادی و بی نظمی و هرج و مرج در دولت و حزب رستاخیز بوده است که بیشتر

این حزب را بی اعتبار خواهند کرد. این اوضاعی است که اشخاص مذهبی از آن بهره گرفته و فعلاً

روزشماری می کنند.

انتخابات پارلمانی

یکی از طرحهای شخصی مقدم برای آینده نزدیک احیای نامه سالانه او به دادگاه در اعتراض به غیر

قانونی بودن پارلمان کنونی است. او از انتخابات سال 1975 به بعد هر سال نامه ای نوشته است. او انتظار

دارد بار دیگر نامه مفصلی مشتمل بر 15 صفحه نوشته و آن را برای ماه اوت حاضر کند. در این نامه تقاضا

خواهد شد که قانونی بودن پارلمان توسط دادگاههای ایران رسیدگی شود. اگر دادگاهی وجود نداشته باشد

که طرز انتخابات پارلمانی را بتواند رسیدگی کند، آنگاه مردم خواهند دانست موضوع از چه قرار است،

همان طوری که او می بیند. اینکه اعتراض او برنده شود یا نشود اهمیتی ندارد، آنچه مهم است ادامه کوشش

برای نشان دادن ضعف نظام کنونی و این واقعیت است که قانون اساسی فقط بر روی کاغذ وجود دارد.

مقدم چندین بار به این تقاضا که در این نامه گنجانده خواهد شد، مبنی بر اینکه شاه انتخابات پارلمانی

کنونی را حذف کرده و بلافاصله انتخابات برای پارلمان تازه ای را آغاز کند اشاره کرد. او نگرانی از آن

دارد که اگر این امر انجام نگیرد، پارلمان بعدی شباهت بسیاری به پارلمان کنونی خواهد داشت.. او بعدا در

گفته خودش تضادی را قائل شد و آن اینکه خاطرنشان که مخالفان بخوبی امیدوارند که در پارلمان بعدی

کاندیداهایی ارائه دهند، حتی اگر هم این پارلمان منحل نشود. استدلال او این بود که شاه باید از تأسیس

یک سیستم سیاسی با ثبات تر در ایران به جای ادامه فرمانروایی (تنها از طریق زور) استقبال کند. تدبیر

مشابهی عبارت خواهد بود از تغییر حکومت آموزگار و قرار گرفتن یک حکومت بی طرف. او شایعاتی را

شنیده بود که از شخصی مانند دکتر بقایی ممکن است که تقاضا شود نخست وزیر شود (من در این باره

اظهار تردید کردم)

علاوه بر این سانسور مطبوعات باید کاملاً برچیده شود تا اینکه دیگران علاوه بر حکومت فرصتی

برای بیان اظهار نظرهای خود داشته باشند او از آغاز تغییراتی در روندهای ساواک استقبال کرد، ولی

خواستار چیزهایی بیشتر از این بود. سرانجام درباره فعالیت نزیه رئیس کانون وکلای دادگستری مقدم

اظهار نظر کرد که نزیه بیش از اندازه صحبت می کند و می کوشد خود را بالا ببرد. او آشکار کرد که نزیه تا

یک سال قبل عضو حزب رادیکال به رهبری مقدم بوده است و بعد این حزب را ترک کرده و به «نهضت

آزادی» به رهبری بازرگان پیوسته است.

اظهارنظر: این ملاقات سوء ظن قبلی ما را تأیید می کند که مخالفان به محض اینکه نوبت به طرح یک

برنامه متحد برسد، اختلافات داخلی خود را کشف خواهند کرد. آنها برای اینکه بتوانند یک مبارزه طلبی

جدی و متحد را به حکومت کنونی نشان دهند. هنوز راه طولانی در پیش دارند. معذالک پیشرفت در

ص: 225

لیبرالیزه کردن ادامه دارد و بر قراری دفاتری برای کمیسیون حقوق بشر و آزادی که از لحاظ فنی یک

سازمان غیر قانونی است، به علت اینکه هرگز به طور رسمی از طرف دولت به ثبت نرسیده (و دولت آن را

تحمل می کند)، خود شاهد زنده ای در این باره است.


تحولات مذهبی و موضع سرسختانه تر رژیم سلطنتی در مورد تظاهرکنندگان

سند شماره (15)

طبقه بندی سری تاریخ: 1 اوت 1978 10 مرداد 57

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه، واشنگتن

موضوع: جو سیاسی نامطمئن تحولات مذهبی،

موضع سرسختانه تر رژیم سلطنتی در مورد تظاهرکنندگان

خلاصه: منبع که در کار وساطت برای تماس دوباره با گروههای مذهبی کمک می کرده، متذکر می شود

که در محافل رسمی در برابر تحولات اخیر خصوصا امتناع آیت اللّه شریعتمداری از اینکه در ملاء عام

روابط خود را با خمینی بر هم زند، نا امیدی وجود دارد. حال و سلامتی شاه بعضی مقامات دربار را نگران

کرده است. به گفته این منبع به دنبال شورشهای 29 26 ژوئیه شاه آغاز خط خیلی خشن تری را علیه

تظاهر کنندگان توصیه کرده است. در حال حاضر نیروهای کمونیست و نیروهای خمینی در کنار صحنه

مخالفت قرار دارند، دولت ایران را هنوز فاقد نظم و صف آرایی می دانند. منبع دیدگاه بدبینانه ای را که

عرضه می کند در مجامع چندی رایج است، اما احتمالاً در بیان وجوه منفی وضع فعلی مبالغه می کند، به هر

صورت در مراکز دیگر نیز از بخشهای مختلفی از نظریاتش حمایت می شود و حالت سیاسی ایران ظاهرا

در حال حاضر بر پایه های لغزانی استوار است. (پایان خلاصه)

1 هدایت اسلامی نیا که طی چندین ماه اخیر وضع مذهبی را با کارشناسان سیاسی سفارت در میان

گذاشته، در 25 ژوئیه در حالی که روحیه اش خراب بود، ملاقاتی با کارشناس سیاسی استمپل داشته است.

وضع مذهبی بهم ریخته شده، اسلامی نیا از ژنرال فردوست و رئیس ساواک مقدم فهمیده بود که شاه خیلی

ناراحت است که آیت اللّه شریعتمداری به طور علنی با دعوت آیت اللّه خمینی برای جلوگیری سیاسی از

برگزاری تولد امام دوازدهم (21 ژوئیه) مخالفت نکرده است. اسلامی نیا می گوید شریعتمداری و

حامیانش بی علاقگی شان را نسبت به خمینی تا حد تنفر افزایش داده اند، چون گروههای طرفدار خمینی،

گروههای طرفدار شریعتمداری را با تهدید به بستن یا آتش زدن مغازه هایشان در بازار تحت فشار قرار

داده اند. در مورد آیت اللّه شریعتمداری اسلامی نیا گفت وقایع اخیر نگرانی شریعتمداری را در مورد

موقعیت خودش افزایش داده است. خمینی تقریبا از احترام عرفانی توده جمعیت بی سواد برخوردار بوده

و شریعتمداری احساس می کند که با بودن خمینی در جمع نمی تواند، مخالفت قابل توجهی با او ابراز دارد.

(نظریه: ما مطمئن نیستیم که تا چه حد شریعتمداری مستقل است). اسلامی نیا اشاره کرد که تمام

آیت اللّه های عمده در ایران مبارزه برای موقعیت شخصی را شروع کرده اند، این می تواند وضعی را به وجود

بیاورد که در آن شخصیتهای مذهبی میانه رو مشکلاتی در حفظ سیاست مرکزیت در برابر رقابتهای

گروههای ارتجاعی داشته باشند.

در برابر آشوبهای ایران در 21 و 22 ژوئیه، شاه با یارانش ژنرال فردوست و رئیس ساواک ژنرال مقدم

ص: 226

ملاقات کرد تا سیاست آینده در برابر تظاهرکنندگان را تعیین کند. اسلامی نیا که هم با فردوست و هم مقدم

دوست است، گفت شاه از نتایج تظاهرات مذهبی دلخور بوده و بعد از جلسه ای که در آن به مقدم شدیدا

انتقاد شد، شاه دستور داد که از این به بعد تظاهرات توسط نیروی نظامی پراکنده شود و ارتش اجازه آتش

گشودن بر تظاهرکنندگان را به دست آورد. در جواب سؤالی اسلامی نیا گفت که او برای سه روز تلاش

می کرده تا این تصمیم را عوض و یا معتدل کند، ولی شاه و مشاوران اصلیش معتقد هستند که سازش با

رهبران مذهبی امکان ندارد. اسلامی نیا معتقد است که این موضع افراطی است و امیدوار است که عوض

شود، ولی روشن است که شاه موضع سرسختتری در برابر مخالفین با آگاهی به عدم توانایی یا عدم علاقه

شریعتمداری به مخالفت علنی با خمینی اتخاذ کرده، مثلاً شاه حالا مخالف اجازه دادن به ملا فلسفی برای

سخنرانی عمومی است، چون می ترسد که او اغتشاش قابل توجهی را جرقه بزند. بعد اسلامی نیا گفت که

فردوست و مقدم که دوستان خوب او هستند نگران سلامتی شاه هستند. کارشناس سیاسی اشاره کرد که

شایعاتی در تهران وجود دارند که اتفاقی افتاده، اسلامی نیا فورا جواب داد که تا تاریخ 22 ژوئیه شاه از

لحاظ جسمی سالم بوده است، ولی روحیه اش پایین است. به گفته اسلامی نیا جهت آزمایشات خون

دستور داده شده تا مشخص شود که آیا ناراحتی جسمانی دارد یا خیر.

اسلامی نیا بعدا در صحبتها گفت که آمریکا و دیگران باید مواظب شاه باشند و اگر اتفاقی بیفتد آنها باید

او را مجبور کنند تا شورای سلطنت تشکیل دهد و ایران را برای تغییراتی آماده کند نه اینکه ایران را مانند

پدرش بدون مقدمه ترک کند. وقتی که کارشناس سیاسی نظر داد که این فکرها هنوز زود است، اسلامی نیا

صرفا به طور غمناکی لبخند زد و گفت که آینده نگری عمیقتر است. (غیبت شاه از چشم عموم باعث

شایعاتی می شود. اسلامی نیا نگران است، چون نزدیکان شاه، که او آنها را می شناسد، نگران هستند. این

وضع نتیجه سفر اخیر شاه است که در آن فقط چند بار در میان عموم حاضر شد. سفارت شواهدی ندارد که

نشان دهد که مشکلی پیش آمده، ولی شایعات به صورتی در آمده اند که حالت واقعیت را پیدا کرده اند).

وقتی که از اسلامی نیا پرسیده شد رهبران مذهبی تغییرات کابینه ای اخیر را چگونه می بینند، او آهی کشید

و گفت «فرقی ندارد که سطلهای آشغال را چگونه بچینند، نخست وزیر و کابینه در واقع کاری در مورد

رقابتهای مذهبی و سیاسی انجام نمی دهند و اصرار دارند که این مشکل شاه و ساواک است. فقط خود شاه

و وزیر دربار نگران هستند و وقت می گذرد. وضع بدی به وجود آمده چون (حزب) توده (کمونیست) و

گروههای رادیکال خیلی آرام پشت خمینی وحدت کرده اند، آنها نقشه دارند که بگذارند جناح خمینی به

طور دلخواه از کاندیداهایی برای مجلس پشتیبانی کند که بعد از انتخابشان چهره واقعی شاه را افشا

خواهند کرد و متحدانه بر علیه سیستم فعلی مبارزه خواهند کرد. اسلامی نیا معتقد است که این تاکتیک

مفید است، چون دولت در نابسامانی سیاسی به سر می برد.

حزب رستاخیز گیج است و نخست وزیر با سرعت کافی برای تحکیم نیروها پیش نمی رود. اسلامی نیا

اسامی زیر را، که چهره های سیاسی هستند و ممکن است از وجود آنها برای سخنرانی استفاده کنند، نام

برد. تمام آنها از فعالان سیاسی هستند که مورد احترام رهبران مذهبی و سیاستمداران می باشند. ساعد

وزیری رحیم زهتاب فرد، رئیس قبلی حزب رستاخیز آذربایجان شرقی که قبل از شلوغیهای تبریز

استعفا کرد محمود طلوعی عبدالحسین طباطبایی فعلاً یک قاضی و قبلاً وکیل مجلس دکتر شکرایی،

عضو قبلی مجلس از قم با ارتباط بسیار محکم با اردوی شریعتمداری. اینها و افراد دیگری مثل اینها باید

ص: 227

سیاسی کاری کنند به طوری که خطوط اصلی مربوط به مواضع دولت را تا زمان گشایش دانشگاه در ماه

سپتامبر اعلام کنند. اگر این امر انجام نگیرد نهضتهای دانشجویی به دست یک یا چند گروه مخالف که الآن

برای قیامهای دانشگاهی طرح ریزی می کنند، می افتد. اسلامی نیا مشکل بزرگتر را در فساد می بیند.

تعدادی از بازاریهای عمده از جمله کلیه رهبران مهم، اخیرا نامه علنی به وزیر دارایی نوشته اند و خواستار

تحقیق در چندین معامله تجار ثروتمند شدند، اسلامی نیا از سه نفر نام برد.

الف: علی رضایی، 2 میلیون تن آهن وارد کرده کیلویی 20 ریال و مالیات گمرک را نپرداخته و آن را

36 ریال (کیلویی) می فروشد. آهن فروشی های کوچک بدین ترتیب منافعی ندارند و ضرر می بینند در

حالی که رضایی منفعت عظیمی به دست می آورد.

ب: کارخانه دار یاسینی یکی از دوستان نزدیک اشرف، 2 میلیون متر پارچه وارد کرده و گمرکهای

لازم را نپرداخته، او آنها را به دو برابر قیمت می فروشد.

ج: صاحب کارخانه منسوجات دیگری، لاجوردی، هم پارچه های ارزان وارد کرده و آنها را به قیمت

زیاد فروخته، به علاوه تعدادی از واردکنندگان وسایل یدکی وسایط نقلیه که از دوستان اشرف هستند،

قیمتها را برای خرده فروشان بی جهت بالا برده و لذا استفاده های آن را کم کرده اند. نتیجه بگفته اسلامی نیا

آغاز موج جدیدی از نارضایتی برای خانواده سلطنتی و دولت به وجود می آورد و مسئله فساد را به عنوان

یک مسئله سیاسی عمده مطرح می کند. اسلامی نیا گفت که او فکر می کند، شاه باید قبل از اینکه تجار

کوچک و تولیدکنندگان متقاعد شوند که منافعشان در (همراهی) با مخالفین است کاری انجام دهند.

(نظریه: در حالی که مسئله فساد یکی از نگرانیهای دایم اسلامی نیا در گذشته بود، سفارت از چندین منبع

مطلع شده که معاملات مالی مربوط به خانواده سلطنتی و دوستانشان افراد زیادی از تجار را تحت تأثیر

قرار داده و آنها که زیرکتر و جسورترند آماده شده اند تا این مسائل را به طور علنی مطرح کنند.)

اظهارنظر: این گفتگو توسط نامه هوایی گزارش می شود چون چندین مسئله که قبلاً هم طی ماه گذشته

در مورد نابسامانی وضع سیاسی شنیده ایم مطرح می کند:

الف: تلگرافی برای سلامتی شاه

ب: افزایش مشکلات برای آوردن رژیم و رهبران مذهبی در خط مسالمت آمیز

ج: نگرانی فزاینده در مورد فساد و مشکلات نابسامانی سیاسی دولت.

وضع واقعی البته به این صورتی که بدبین ها می گویند نیست. در محافل سیاسی نگرانی و نامطمئنی

زیادی وجود دارد که باعث افزایش سوءظن ها و تمایلات بسیار نومیدانه در مورد چهره های سیاسی

ایرانی گردیده است. سیاست ایران بدون شک تابستانی از نارضایتی در پیش دارد. ائتلافهای جدید ممکن

است، تشکیل بشود یا نشود. لکن ناظران نباید به این نتیجه برسند که کشور در سبدی به سوی جهنم

می رود. وضع طوری است که باید سعی کرد که این دردهای دیرباز روز افزون سیاسی را، تحت شرایطی

مطلوب رفع کرد.

ناس


علی امینی مجددا به لیستهای سیاسی وارد می شود

ص: 228

سند شماره (16)

از: سفارت آمریکا تهرانطبقه بندی خیلی محرمانه تاریخ: 3 اوت 1978 (12 مرداد 57)

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: علی امینی نخست وزیر اسبق مجددا به لیستهای سیاسی وارد می شود

خلاصه: امینی درخواست یک دولت آشتی ملی را نمود و اظهار می دارد که از وی خواسته شده به

عنوان یک میانجی بین مخالفان سیاسی و دولت ایران عمل نماید. به خاطر ادعاهای گذشته که وی یک

بازیچه ایالات متحده بوده، ابتکارش با سوء ظن مورد توجه قرار گرفته است.

(پایان خلاصه).

1 دکتر علی امینی نخست وزیر سابق ایران (62 1961) در 23 ژوئیه بیانیه نوشته شده ای را منتشر

نموده که در مطبوعات فارسی زبان به طور کامل چاپ شد (ولی در روزنامه های انگلیسی فقط به آن اشاره

شد). امینی تقاضای یک دولت آشتی ملی را نمود و همچنین گفت که از وی درخواست شده که بین دولت

ایران و مخالفین مذهبی میانجیگری کند. او اظهار داشت وضعیت سیاسی و اقتصادی ایران آنقدر وخیم

است که بایستی قبل از انتخابات پارلمانی که برای اواسط 1979 برنامه ریزی شده، اقدامی صورت گیرد.

جریان صعودی تظاهرات مستلزم یک اتحاد ملی وسیع است تا یک حزب جدید سوسیال دموکراتیک. او

روشن ساخت که از شاه حمایت می کند ولی تغییری در دولت را نیز اساسی می بیند.

2 در اول اوت روزنامه حزب رستاخیز ابتکار امینی را مورد حمله قرار داد و به اتهاماتی که همین

اخیرا در اکتبر وارد شده بود اشاره نمود، که کابینه وی برای ایران یک فاجعه اقتصادی بود. (پایان مطالب

طبقه بندی نشده)

شروع مطالب محرمانه

3 اندرو ویتلی که با امینی برای روزنامه انگلیسی فاینشنال تایمز مصاحبه کرده به طور محرمانه به

مأمور سفارت گفت که تقاضای وی برای یک دولت اتحاد ملی دعوتی محرمانه از آموزگار نخست وزیر به

استعفا دادن بوده است. امینی به ویتلی گفت که وی آشکارا طرفدار شاه بوده است و در حقیقت وی در

ابتکارش توسط هویدا وزیر دربار در اواسط ژوئیه تشویق شده است. مشکل از بین رفتن اعتماد عمومی به

کابینه آموزگار بوده و برخی تغییرات بایستی صورت گیرد، والا تظاهرات از کنترل خارج می شود. ویتلی

به طور مختصر اشاره کرد که مشخص نیست که آیا امینی از کجا حمایت می شود، از جای دیگر و یا از

طرف کسانی که وی قصد دارد در بین آنها میانجیگری کند.

4 امینی به ویتلی گفت وی هیچ گونه جاه طلبی های شخصی ندارد و فکر می کند که صحبت از احزاب

جدید لزومی ندارد. یک گروه بندی سیاسی وسیعتر مورد نیاز است. (وی لغت فرانسه Rassemblementرا

چندین بار مورد استفاده قرار داد تا به چیزی که فکر می کرد، اشاره کند).

5 بیانیه رسمی امینی در خیلی از قسمتها با حیرت و سوءظن روبرو شد که زمینه اصلی آن اینست که

«آمریکاییها حرکت خودشان را انجام می دهند». مأموران سفارت منجمله کاردار مجبور بوده اند در پاسخ

به سؤال کنندگان از اعضای حزب رستاخیز ایران گرفته تا شخصیتهای مخالف، این را که ایالات متحده از

امینی حمایت می کند را، تکذیب نمایند. حمله روزنامه حزب رستاخیز به امینی آشکارا پاسخ دفاعی

ص: 229

نخست وزیر بود و نیز تلاشی برای در زمینه قرار دادن نخست وزیر اسبق به عنوان شخصی ناپاک و ماهر از

گذشته.

6 نظریه سفارت: ابتکار امینی در اینجا مانند یک انتظار بزرگ برخورد نشده بلکه به سادگی مثل یکی

از بیانیه های متعدد با آن روبرو شده اند. متأسفانه معدودی از سیاستمداران ایرانی ارزشمند از باور کردن

اینکه ایالات متحده به طریقی در پشت کوشش امینی است، اجتناب خواهند ورزید، ولی این بایستی که

دردسر کمی ایجاد کند تا اینکه یک مشکل اصلی باقی بماند. امینی یک مسئله سنجیده نشده دیگر را به

جریانات متلاطم سیاسی ایران اضافه نمود و خودش را برای ایفای نقشی در آینده در دسترس قرار داده

است. اگر برداشت ما از طرز تفکر فعلی مخالفین و مشکلات دقیق باشد، به هر صورت امینی در وقایع چند

ماه آینده احتمالاً یک نقش اصلی را ایفا نخواهد نمود (علیرغم دعوتش برای اقدام سریع)، ولی ممکن

است بگونه ای همانطور که مبارزات انتخاباتی نزدیک می شود، بیشتر دیده شود.


گرایش عمومی نسبت به دولت مرکزی، عکس العمل نسبت به آشوبهای فعلی

سند شماره (17)

کنسولگری ایالات متحده آمریکا اصفهان ایران

خیلی محرمانه، صورت مذاکرات

شرکت کنندگان: امیرامان اللّه بزرگ ایل دره شویی: رهبر ایل کاشفی و عضو پارلمان از مهرگرد، هلاکو

کاشفی: کارخانه دار و ملاک اصفهان، دیوید سی.مک گافی: کنسول آمریکا در اصفهان، اعضای

خانواده و ملازمین افراد مذکور در بالا

زمان و مکان: مزرعه کاشفی نزدیک مهر گرد استان اصفهان4 و 5 اوت 1978 (14مرداد 57)

موضوع: گرایش عمومی نسبت به دولت مرکزی، عکس العمل نسبت به آشوبهای فعلی

امیر امان اللّه که بزرگترین پسر زیات (احتمالاً زیاد مترجم) خان رئیس شاخه دره شویی از ایل کاشفی

و برای اولین سال نماینده مجلس می باشد، هنگامی که من و خانواده ام تعطیلات آخر هفته را در مزرعه

کاشفی می گذرانیدیم از آنجا دیدن کرد، در یک سری گفتگو که امیر امان اللّه بیانیه ها و سیاست رسمی را

تصریح می نمود، موافق بود که اغلب اشخاصی که او ملاقات نموده تمام اعتقادشان به تمایل یا توانایی

دولت ایران برای اجرای سیاستهایش را از دست داده اند. کاشفی از این فراتر رفت و اظهار داشت که مردم

تمام ایمان و اعتمادشان به دولت و خانواده سلطنتی را از دست داده اند و دولت داشتن هر ارتباطی با

اکثریت مردم ایران را از دست خواهد داد، مگر اینکه کابینه جاری با کابینه ای که به وسیله شخصی که به

عنوان مخالف حرص و آز و بی کفایتی خانواده سلطنتی دیده شود، تعویض گردد. او به طوری اندوهناک

متذکر شد که 17 نفر از 24 پسر عمو (عمه، دایی، خاله)های او (مردان جوانی که رهبری را باید میسر

سازند) یا اقامت دائم (کارت سبز) در آمریکا به دست آورده اند و یا سرمایه گذاریهایی در اروپا که به آنها

اجازه زندگی در آنجا می دهد کرده اند (اغلب آنها در حال حاضر هنوز در ایران زندگی می کنند). او اظهار

داشت که سرمایه گذاری خصوصی جدید در ایران علیرغم آمار و ارقام هیچ است. هر چیزی که شبیه

سرمایه گذاری جدید است یا تلاشی بیهوده برای حمایت از سرمایه ای است که هم اکنون در پروژه های

موجود مستهلک شده و یا یک سرمایه گذاری فریب آمیز برای پوشاندن انتقال سرمایه های بزرگ از ایران

است. کاشفی اساسا طرفدارش شاه بود، اما تأکید کرد که دو شکست اساسی، شاه را در حال حاضر مسئول

ص: 230

(زیان) برای ایران نموده است.

الف: ناتوانی در تشخیص حدودش و نماینده بودنش

ب: ناتوانی یا عدم تمایل برای تشخیص دادن رشوه گیری خانواده اش و اعضای کابینه

امیر امان اللّه گفت که عقاید کاشفی در همه جا منتشر است و در حالی که او آنها را اغراق آمیز

می دانست، حقیقت را در آنها تشخیص می داد. او گفت از مجلس انتظار دارد که در سال و یا سالهای آینده

خیلی بیشتر خودش را به دفاع از تأدیب کردن سوءاستفاده های سطح بالا اختصاص دهد. هر دو نفر راجع

به احتمال جایگزینی علی امینی نخست وزیر قبلی با جمشید آموزگار صحبت کردند، و توافق داشتند که

امینی بهترین احتمال است. ولی گفتند او احتمالاً استقلال و اختیار زیادتری از آنچه که برای شاه مورد

قبول است، تقاضا خواهد نمود. من سؤال کردم که آیا این یک نتیجه قطعی است که آموزگار تعویض خواهد

شد و هیچ کدام شک نداشتند که این تعویض اتفاق خواهد افتاد. تنها ترس آنها این بود که او با شخص

دیگری که فقط در پر کردن حساب بانک سوئیس خود علاقه مند باشد، تعویض گردد. هر دوی آنها

می پنداشتند که آموزگار میلیونها (دلار) در زمان تصدی خود به دست آورده باشد.

آشوب های فعلی

من از آنها راجع به عکس العمل شان در مورد تظاهرات اخیر در اصفهان سؤال نمودم. یک احساس

کلی وجود داشت که دولت از دست زدن به هر اقدامی برای جلوگیری از چنان آشوبهایی هراسان بود،

همان طور که مقامات ارشد دولتی علت و مقصود از تظاهرات را نفهمیدند و می ترسیدند که هر اقدامی

نتیجه معکوس دهد. دولت فقط امیدوار است که تظاهرات فروکش کند، همان طور که در بهار این طور به

نظر رسید. کاشفی فکر می کرد. آنها حداقل اشتباه می کنند و آشوبها ادامه پیدا خواهد کرد و شدیدتر خواهد

شد مگر اینکه:

الف: دولت اقدام دقیق جدی بر علیه رهبران جناحها و محرکین به عمل آورد.

ب: یک تغییر اساسی حداقل در نمود و ظاهر دولت (و در قبولی دولت در مورد فسادهای سطح بالا)

وجود داشته باشد. او معتقد است تظاهرات از توده هایی برمی خیزد که خسته هستند از اینکه ببینند عده

معدودی به طور جنایتکارانه ای از توسعه ایران ثروتمند می شوند، در حالی که دستمزدهای آنها در

کمبودها و تورم کم می شود. او گفت محرکین فقط زبردستانی هستند که تلاش خواهند نمود که از قدرت

تظاهرات توده ای برای پیوند زدن خودشان به دولت مردان فاسد استفاده نمایند. او در این گروه ملاها و

رهبران مذهبی از قبیل شریعتمداری را که او به عنوان «مردی شریر» توصیف نمود به حساب می آورد.

افراد دیگر در بحث، منجمله امیر امان اللّه با تأکیدات او و بعضی جزئیات مخالفت نمودند، ولی با نکات

عمده صحبتهای او موافق بودند.


سازمان جدید سیاسی میانه روها به رهبری پیراسته

ص: 231

سند شماره (18)

طبقه بندی خیلی محرمانهشماره سند: 8134تاریخ: 27 اوت 1978 5 شهریور 57

از: سفارت آمریکا تهرانبه: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی

موضوع: سازمان جدید سیاسی میانه روها به رهبری پیراسته

1 مهدی پیراسته در تاریخ 21 اوت اعلام کرده است که سازمانی تحت عنوان «جبهه مدافعان قانون

اساسی» تشکیل داده است. پیراسته که مدعی است حمایت 300 نفر از افراد سرشناس را به دنبال دارد،

برای حفظ آزادی و اجرای قانون اساسی تلاش می کند. در شرایط فعلی تمامی ملت باید بسیج شوند تا از

تمامیت ارضی و استقلال ایران دفاع کنند «سعی و کوشش ما باید بر این اساس باشد که قانون اساسی را با

رعایت تعالیم اسلام به عمل درآوریم. ما بر این اعتقادیم که تمام ایرانیان در این مأموریت ما را یاری

خواهند کرد.»

2 پیراسته یک شخصیت نیرومند دولتی سابق است که به دلیل مخالفتهایش با اعضای بلند پایه دولت

ایران در سالهای 1960 (به صورت خدماتی سیاسی خارجی) به تبعید فرستاده شد. بعد از خدماتی در

وزارت دادگستری به مجلس رفت و از مخالفان سرسخت جبهه ملی مصدق شد. او بشدت طرفدار اقتدار

شاه است. در منصب استاندار فارس و سپس خوزستان (سالهای 621959) به عنوان یک شخص

سنگین و رنگین و چهره ای مدیر و مدبر معروف شد. او در سال 1963 به عنوان وزیر دادگستری وارد

کابینه شد، ولی به علت مخالفت با نخست وزیر منصور به عنوان سفیر روانه عراق شد. به علت اینکه بعد از

سه سال کار مداوم موفق شد، روابط دولت ایران و جامعه شیعه عراق را خوب کند مورد تمجید قرار گرفت،

او سپس به عنوان سفیر در بروکسل کار کرد.

3 پیراسته این شهرت را دارد که تیتر درشت روزنامه ها را به خود اختصاص دهد و از مبارزات روابط

عمومی با نتایج محکم بیرون می آید. تصور می شود که روابط نزدیکی با شاه دارد. او ادعا می کند، ظاهرا با

صداقت، که همانطور که با موفق شدن در عراق نشان داد، از روابط خوبی با مذهبیون برخوردار است. او

رئیس سابق انجمن ایران و آمریکاست و دوست دارد که با آمریکاییها مراوده داشته باشد.

اظهارنظر: چند نفر از مخالفین به کارمند سفارت گفته اند که پیراسته به حدی به شاه نزدیک است که

نمی توان انتظار داشت، در نقش جدید مؤثر باشد. به هرحال تشکیل این جبهه درست چند روز قبل از

تعویض دولت بود (27 اوت). پیراسته چهره عمده ای است که انتصاب شریف امامی را تأیید می کند. در

حال حاضر آینده جبهه بایستی نامطمئن به حساب آید.سولیوان


ملاقات با جبهه ملی

سند شماره (19)

تاریخ: 21 سپتامبر 1978 30 شهریور 1357خیلی محرمانه

از: وزیرمختار مک گافی کنسولگری آمریکا اصفهان

به: جان استمپل قسمت سیاسی سفارت آمریکا تهران

موضوع: ملاقات با جبهه ملی

در تاریخ 21/9 با آقای رشید برومند گفتگو کردم و به ایشان گفتم که شما از ملاقات با دوستان

مشارالیه خوشحال خواهید شد. او سؤالاتی در مورد توانایی شما برای برقراری ارتباط مطرح کرد، چرا که

ص: 232

به گفته او، انگلیسی دوستانش ضعیف است، به نامبرده توضیح دادم که هم فرانسه و هم فارسی شما خوب

است. من درخواست کردم که ملاقات در طی ساعات کار و یا اوائل شب یکشنبه صورت بگیرد. پس از

چند ساعت، او پاسخ داد که دوستانش می توانند در ساعت 8 بعد از ظهر شما را ملاقات کنند. رشید هنوز

هم اندکی درباره برقراری ارتباط نگران است و او ممکن است که به تهران سفر کند و به عنوان مترجم به

شما بپیوندد.

تقاضا می شود با آنها در آپارتمانهای ایران سکنی واقع در خیابان ونک، آپارتمان 310، طبقه سوم

دیدار کنید. رشید بایستی اسمهایی را ذکر کند.

وی همچنین پرسید که آیا امکان دارد ملاقاتهای آینده در سفارت آمریکا واقع در پاریس صورت

بگیرد یا نه. طبق اظهارات وی تماس در آنجا شاید آسانتر باشد. من پاسخ دادم که سفارت پاریس در

درجه اول به روابط آمریکا و فرانسه علاقه مند است،اما اگر تمایل داشته باشید می توانند مسئله را با شما در

میان بگذارند، برای من جالب است در روابط آنها آنقدر فرانسوی است. رشید بار دیگر تأکید کرد که افراد

مورد ملاقات شما احتمالاً توافق کاملی با سیاست آمریکا ندارند، اما علاقه مند هستند که آمریکا موقعیت

آنها را درک کند و آنها را به عنوان ضد آمریکایی و کمونیست محکوم به دور از دسترس بودن نکند. وی

خاطرنشان کرد که در مقاله شماره اخیر مجله تایم نکاتی بود که او سؤالاتی در مورد آن دارد. من بار دیگر

خاطرنشان کردم که مطالب مطبوعات بیانگر سیاست آمریکا نیستند، اما گمان می کنم که در مورد موضع

شما و یا موضع ایالات متحده در رابطه با بعضی مطالب مندرج در مطبوعات از شما سئوالاتی بشود. من از

دستپاچگی رشید حدس می زنم که حداقل یکی از اشخاصی که با شما دیدار خواهد کرد. احتمالاً نظریات

خصومت آمیزی دارد و رشید سعی می کند که ملاقات، با رنجش شما از نقطه نظرهای آن شخص پایان

نپذیرد. در ضمن رشید به مناسبت موفقیت اجلاس کمپ دیوید به من تبریک گفت. او شاید احساس بکند

که با نزدیک ساختن دو مخالف به یکدیگر نقش یک دلال شرافتمند را بازی می کند. اگر چنین باشد تفاهم

زیادی در پیش خواهد بود. موفق باشید و ممنون خواهم بود. اگر در جریان امر قرار بگیرم.


نیاز برای آشتی ملی

سند شماره (20)

خیلی محرمانه، صورت مذاکره

زمان و مکان: 3 اکتبر 1978 11 مهر 57، رستوران چت نیک تهران ایران

شرکت کنندگان: دکتر سیروس الهی، معاون مخصوص وزیر آموزش و پرورش جان دی. استمپل، کارمند

بخش سیاسی، باربارا شل، کارمند بخش تجاری، دبلیو. گریگوری پرشت، کارمند بخش سیاسی

موضوع: نیاز برای آشتی ملی

خلاصه: الهی گفت که مرکزیت سیاسی چنان سر در گم و بی نظم است که نمی شود بدون اطمینان از

اینکه دولت لیبرال در راه است، وارد معرکه سیاست شد. میانه روها احتیاج به اشاراتی از جانب شاه دارند.

اشاراتی از قبیل اینکه او واقعا قصد دارد به فساد خاتمه داده و اجازه مخالفت صریح بدهد. پیگیری عناصر

فاسد یک نیاز قطعی است، ولی باید به منظور جلوگیری از درگیر شدن شاه در سطح پایینتری از هویدا

متوقف شود. اگر برنامه اعطای آزادیها و مسئله فساد حل شود رهبران مذهبی اکثر نفوذ مذهبی شان را از

دست می دهند. در هر حال شاه باید بماند. ایران نمی تواند به عنوان یک جمهوری دمکراتیک فعالیت کند.

ص: 233

حکومت نظامی احتمالاً فقط تا بعد از عاشورا در دسامبر باقی خواهد ماند. در عین حال به نظر می رسد که

ترم پاییزه دانشگاه آینده روشنی نداشته باشد. (پایان خلاصه).

دکتر الهی به تفصیل وضع مرکزیت سیاسی را توصیف کرده، تأکید نمود که میانه روها هنوز هم آنقدر

بدبین و مظنون هستند که نمی خواهند به طور سیاسی تشکل ایجاد کنند. آنها قبلاً هم برنامه مبارزه با فساد

را شنیدند و دیده اند که مجرم تنبیه نشده است. آنها هم چنین شنیده اند که دولت از «آزادی بیان» صحبت

می کند، در حالی که می دانند جرأت ندارند صدای خود را بلند کنند. در نظر آنها دولت شریف امامی سمبل

بسیاری از سوءاستفاده های قبلی است. خود نخست وزیر در طی دوره طولانی ریاست سنا یک شریک

فعال (در سوءاستفاده ها) بوده است. این طرز تلقی در شکل افراطیش بر این باور است که مناظرات

پارلمانی که بسیار نمایش داده شده، فقط تبلیغ است و شامل هیچ تحول جدیدی نیست. در واقع تمام

برنامه اعطای آزادیها دسیسه ای است برای اینکه مخالفین، خود را نشان دهند تا بتوان آنها را از بین برد.

معذالک دکتر الهی گفت که شخصی باید این مرکزیت را به تحریک وادارد، راه دیگری برای برقراری

آرامش وجود ندارد. اگر حزب رستاخیز توسط فردی مثل گنجی (وزیر آموزش و پرورش فعلی) رهبری

می شد، می توانست این کار را بکند. آموزگار فن سالار (تکنوکرات) بدترین انتخاب در نوع خود بود. به هر

حال یک گروه سیاسی جدیدی باید به وجود آید تا میانه روها را بسیج کند. در غیر اینصورت احتمال

می رود که آنها انتخابات را تحریم کنند.

در حال حاضر تنها راه حل واقعی در کاخ سعدآباد قرار دارد. میانه روها به دنبال اشارتی از شاه هستند

که معلوم کند فعالیتهای سیاسی مطلوب است. این امر ممکن است به صورت ضمانت شخصی در مورد

آزادی بیان ناراضیان و سرکوب و پیگیری فساد باشد. همچنین شاه باید نشان دهد که رفاه ملت را مافوق

رفاه خانواده خود می داند. قولهای دولت شریف امامی به این دلیل که تضمین آن را از دهان خود شاه

نشنیده، مخالفین را متقاعد نکرده است. او (شاه) باید شخصا به ملت اعلام کند که نظارت بر یک سیستم

لیبرالی را به عهده خواهد گرفت و امنیت آنهایی را که به این جریان سیاسی می پیوندند، تضمین می کند.

پیگیری فساد بدگمانی ایرانیانی را که اکثرا لیستی از افرادی که به عنوان گناهکار «می شناسند» در

اختیار دارند، از بین می برد. وقتی پرسیده شد که لیست شامل چه کسانی است؟ الهی جواب داد، روحانی

وزیر سابق کشاورزی، و در صدر همه هوشنگ انصاری است که «باید» تحت تعقیب قرار گیرد. کارمندان

سفارت اظهار داشتند که ممکن است بعضی از متهمین بی گناه باشند، اما الهی گفت اهمیتی ندارد، مردم آنها

را مقصر می دانند و رأی بی گناهی آنها را نخواهند پذیرفت. شاه باید چندین بره قربانی فراهم کند. وقتی

سؤال شد که دامنه پیگیری تا کجا باید وسعت داشته باشد تا میانه روها را راضی کند، وی گفت باید تا حدی

پایینتر از هویدا برسد. غیر ممکن است که هویدا را به محاکمه کشانید بدون اینکه خود شاه را تحت تعقیب

قرار داد و تنها شاه است که می تواند ثبات را در ایران حفظ کند. الهی تا آنجا پیش رفت که گفت اگر ناچار به

انتخاب باشد، او مایل است که شاه را «حتی به زور یک حکومت نظامی» نگه دارد. او امیدوار بود که کار به

آنجا نکشد.

به اعتقاد الهی از آنجایی که خود مذهب نقش کوچکی در ناآرامیهای فعلی دارد، رهبران مذهبی به

طور ذاتی از قدرت اندکی برخوردارند. چنانچه نیازهای سیاسی و اجتماعی مردم برآورده شود، در آن

صورت اشخاصی مثل شریعتمداری نیز از صحنه محو خواهد شد، تا چه رسد به خمینی. مذهب صرفا

ص: 234

کانالی بوده برای ابراز نارضایتی، زیرا تاکنون هیچ راه دیگری برای انجام این کار وجود نداشته است.

کارمندان سفارت در این مورد با او بحث کردند، ولی او متزلزل نشد.

به نظر او حکومت نظامی یک مرحله غیر لازمی بود. اقدامات قاطع برای ایجاد ایمنی لازم است، اما

این امر به هیچ وجه نیازمند حکومت نظامی نیست، زیرا مخالفین از آن به عنوان حربه ای علیه دولت

شریف امامی استفاده می کنند. الهی حدس می زند که حکومت نظامی در ماه دسامبر بعد از عاشورا خاتمه

یابد.

الهی در رابطه با دانشگاهها گفت که آینده ترم پاییزه را تیره می بیند. دانشکده ها باز خواهند شد، ولی

فورا تعطیل خواهند گردید. طرح استقلال دانشگاهها به قدری نامنظم است که دولت هرگز دانشگاه ها را به

پذیرش آن وادار نخواهد کرد. او از نهاوندی چیز بهتری انتظار نداشت، زیرا که نهاوندی به مدت ده سال

مدیریت دانشگاهها را به عهده داشته و در این مدت هیچ حرکتی دال بر اینکه نشان دهد دانشگاهها باید

مستقل باشند، از خود بروز نداده است. وی کوششهای نافرجام دوباره دانشگاه ملی را برای تکمیل ترم

بهار گذشته و انجام امتحانات نهایی تشریح کرد. نکته طنزآمیز این است که دولت با وجود شرایط حکومت

نظامی تسلیم اقلیتی از دانشجویان شد و از تلاش برای برقراری امتحانات منصرف گردید. در عوض کلیه

دانشجویان نمره «نا تمام» گرفتند.

اظهار نظر: موضع تغییر یافته الهی در قبال شاه بسیار عجیب است، او چند بار تکرار کرد که ایران بدون

شاه نمی تواند دوام بیاورد. این امر سایر گزارشات را در موارد اینکه مخالفین میانه رو که در گذشته به شاه

حمله می کردند، هنگامی که به راههای دیگر می اندیشند لحن خود را تغییر خواهند داد، تأیید می کند. الهی

که لزوم بسیج مردم را در بسیاری از موارد مورد تأکید قرار داده است، احساس می کند که این امر (بقای

شاه) اساسی است. او مانند اکثر «متجددین» (رهبری مذهبی را تحقیر کرده و شدیدا آن را دست کم

می گیرد. ما فکر می کنیم که او در این مورد اشتباه می کند، اما همین طرز تلقی است که مصالحه سیاسی را

میان بسیاری از متجددین و میانه روهای مذهبی مشکل می سازد.


معامله احتمالی مذهبیون با دولت ایران

سند شماره (21)

سری غیر قابل رؤیت برای خارجیان

از: سفارت آمریکا در تهرانتاریخ: 11 اکتبر 1978 19 مهر 1357

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: معامله احتمالی مذهبیون با دولت ایران

نماینده آیت اللّه شریعتمداری (خیلی نامش محفوظ بماند) با کارشناس سفارت به منظور تحقیق

درباره موضع آمریکا در قبال دولت حاضر ملاقات کرد، و نیز می خواست معامله بالقوه محتمل الوقوعی را

بین دولت ایران و رهبران میانه رو مذهبی به رهبری شریعتمداری، خاطرنشان سازد معامله شامل

کوششهایی است برای قانع کردن آیت اللّه خمینی در پاریس که کمی در مخالفت کوتاه بیاید. رهبران مذهبی

آماده بودند تا سیاسیون جبهه ملی را هم در برنامه بگنجانند. مذاکرات برای چند روز آینده ادامه خواهد

داشت. (پایان خلاصه).

1 دکتر ناصر میناچی خزانه دار کمیته دفاع از حقوق بشر، در یک تماس تلفنی درباره یک موضوع

ص: 235

دیگر، تقاضا کرد که کارشناس سفارت استمپل را برای یک وضعیت اضطراری ملاقات کند. میناچی گفت

او مخصوصا از جانب آیت اللّه شریعتمداری مأمور شده است تا نظر آمریکا را در قبال دولت شریف امامی

دریابد. شریعتمداری و سایر رهبران مذهبی قم آماده بودند تا با دولت ایران، اگر این دولت قرار است باقی

بماند، همکاری کنند. رهبری برای شخص شریف امامی احترام قائل است و معتقد است که شرایط در ایران

تا آنجا در حال خرابی است که هدفهای رهبران مذهبی را در معرض خطر قرار می دهد.

2 استمپل گفت سیاست آمریکا مبنی بر این اعتقاد است که ثبات و تداومی که سمبلش شاه باشد

بهترین امید را برای موفقیت جریان آزادیبخشی حمایت کردیم، اما هرگز (تأکید) در سیاست داخلی ایران

مداخله نمی کنیم. (میناچی هم این فکر را به میان آورد که رهبری مذهبی (شریعتمداری) معتقد (است که

شاه کلید حفاظ در قبال هرج و مرج و کمونیسم است). ما (آمریکا) معتقدیم که اینک زمان آن است که

گروههای مخالفت مختلف سعی کنند تا با دولتی که نشان داده است هدفش بسیاری از همان هدفهایی

است که جنبش مذهبی دنبال می کند، همکاری نمایند. میناچی پرسید آیا کارشناس سفارت فکر می کند

دولت شریف امامی دوام بیاورد؟ آیا آمریکاییها از فرد دیگری مثل علی امینی حمایت می کنند؟ کارشناس

سفارت این مسئله را تکرار کرد که دولت آمریکا به هیچ وجه در انتخاب دولت ایران دخالت نمی کند و

مطمئنا از هیچ فردی، مثل علی امینی هم حمایت نمی کند. دلیلی دیده نمی شد که فکر کنیم دولت ایران به

زودی عوض شود، و دلایلی چند وجود دارد، برای اینکه فکر کنیم باقی می ماند. به نظر آمریکا می رسد که

دلایل بسیار موجود است که چرا رهبری میانه روی مذهبی می خواهد با دولت فعلی ایران برای ایجاد

شرایط برای «آزادی بخشی» موفقیت آمیز همکاری کند. میناچی تأیید کنان گفت که این نظر او و تا آنجا

می داند نظر شریعتمداری است.

3 میناچی گفت که قدم بعدی مطلع کردن مأمور سفارت است در مورد اینکه مذاکرات بین او و

نخست وزیر از صبح 11 اکتبر (تاریخ این گزارش) برای ایجاد زمینه ای بین دولت ایران و رهبران میانه

روی مذهبی شروع شده است. گروهش می خواهد که اگر مردم با دولت فعلی مخالفت ابراز کنند به این کار

ادامه دهد. ولی تحت شرایط فعلی مذاکرات با نخست وزیر طی چند روز آینده از سر گرفته خواهد شد. اگر

موفقیت آمیز باشد میناچی مهندس بازرگان و یداللّه سحابی (هر دو از رهبران جبهه ملی) و پسر

شریعتمداری مهندس حسن شریعتمداری آماده اند که اوائل هفته آینده به پاریس بروند و آیت اللّه خمینی را

متقاعد کنند که مخالفت با شاه را کنار بگذارد. میناچی گفت جبهه ملی متقاعد شده که خمینی نمی فهمد

وضع واقعی ایران چگونه است و رهبری جبهه ملی مطمئن است که می تواند همکاری خمینی را جلب کند،

تا حداقل زیاد با شاه مخالفت نکند.

4 مأمور سفارت گفت که او موضع جبهه ملی را درک می کند. برخورد رهبران مذهبی نوعی

وحدت خواهی است که در شرایط فعلی به نفع ایران است. در پاسخ به سؤال، میناچی مطمئن به نظر می آید

که رهبری مذهبی می تواند افراد غیر مذهبی جبهه ملی را متقاعد کند تا با طرز برخوردی که مورد حمایت

کامل آیت اللّه ها (شریعتمداری گلپایگانی مرعشی) می باشد. کنار بیایند. (اظهارنظر: به نظر می آید تمامی

«مثلث قم» هم رأی باشند) میناچی گفت که سفارت را در جریان وضعیت خواهد گذاشت.

5 نظر سفارت: تماسهای میناچی با شریعتمداری همیشه خوب بوده، و اگر این امر همان طور که

نشان داده توسعه یابد، می تواند عنصر اساسی مثبتی در وضع سیاسی اینجا باشد. جناح رادیکالتر جبهه

ص: 236

ملی از عین خط سیاسی آمریکا صبح امروز آگاه شده (این گزارش طی تلکس جداگانه ای به وزارتخانه

فرستاده خواهد شد) و امیدواریم که این امر هر گونه دو دلی و تردید موجود در رهبری مذهبی میانه رو را

در مورد تعهد آمریکا به شاه و پیشرفتهای سیاسی تکاملی (در مقابل انقلابی) از بین ببرد.

میناچی آنچه را که قبلاً دیگران به ما گفته بودند، تأیید کرد که رهبری میانه روی مذهبی برای شریف

امامی احترام قایل است و ظاهرا آماده است که با وجود مشکلات حکومت نظامی با او همکاری کند. ما

چندان شک نداریم که شریف امامی در صورت پیشنهاد، به یک مصالحه مناسبی دست خواهد یافت، مگر

اینکه اتفاقات غیر مترقبه ای در یکی دو هفته آینده وضع سیاسی موجود را شدیدا تغییر دهد. ما درباره

توانایی رهبران میانه رو در اقناع کامل خمینی در تردید هستیم، ولی فکر می کنیم که مخالفتی که صدایش

ساکت شده کافی است تا به میانه روها فرصت نفس کشیدن بدهد و این رضایتبخش است. هر معامله ای که

انجام بگیرد، احتمالاً ضمنی خواهد بود نه صریح، طرفین مقابل باید شدیدا حدس و گمان را محدود کنند و

از هر اظهار نظر عمومی در مورد زمینه های احتمالی حذر نمایند.سولیوان


اوضاع داخلی

سند شماره (22)

خیلی محرمانه، یادداشت مذاکرات

شرکت کنندگان: مهدی پیراسته جی.بی. لامبراکیس سفارت آمریکا در تهران

محل و تاریخ: 11 اکتبر 1978، محل سکونت رضا امینی، کارمند ارشد،

آژانس بین المللی ارتباطات (برابر 19 مهر 57)

موضوع: اوضاع داخلی

پیراسته از وفاداران نسبتا برجسته شاه است که طبق مدارک سفارت در زمان مصدق به نفع شاه و

اشرف خیلی فعال بوده و متعاقب آن به مقام وزارت کشور، استانداری فارس و خوزستان، سفارت در

عراق و پس از آن بروکسل ارتقاء یافت. او وفاداریش را پنهان نکرده، ولی می گوید که «بله قربان گو»

نیست و رهنوردی طولانیش در بیابان سیاست از زمان خدمتش در بروکسل به بعد (در سال 1967) را

مدیون این خصلت خود می داند. ملاقات به تقاضای او از طریق امینی که از دوستان دوره دبستان وی

است، انجام شد. بایگانی ما شواهدی از فساد در سنوات اول خدمتش را نشان می دهند، اما نشانه انرژی و

کارآئی فوق العاده در اجرای کارهای اغلب فرصت طلبانه را در تلاشش برای تحصیل یک ترقی سریع در

سوابق خدمتی خود نیز دارد. او مکررا خود را برای نامزدی صدارت اعظم عرضه کرده است. تحصیلات او

در وکالت بوده و فرزند یک مجتهد سرشناس اراک است که وی ادعا می کند خانواده اش خمینی را در

سالهای اول زندگیش تحت حمایت خود قرار داده اند:

یکساعت و نیم اول صحبتمان به طور مفصل، در شرح گذشته عالی پیراست سپری شد. بدیهی است که

او فردی است زیرک و آراسته. وی همچنین عادت دارد که هر مطلبی را به پنج یا شش طریق مختلف

تکرار کند و این خصلتی است که فکر می کنم در برابر مستمعان خاصی به وی کمک می کند. شاید ملاها هم

که به قول خودش مکررا ملاقاتشان می کند، نیز از آن دسته مستمعان باشند.

پیراسته گفت که حدود یک هفته پیش، یکساعت و بیست دقیقه در حضور شاه بوده و شاه از آنچه که

پیراسته درباره مشکلات در جامعه مذهبی اظهار داشت، تحت تأثیر قرار گرفته و به نظر می رسد که

ص: 237

عقیده اش مبنی بر اینکه مورد احترام همه مردمش قرار دارد و در مملکت همه چیز به خوبی می گذرد،

متزلزل شده باشد. پیراسته مدعی است که یکی دو دوست صمیمی در دربار دارد. به علاوه وی وقایع

گوناگونی را که بر اثر «حقیقت گوئی» او به شاه پیش آمده بودند و موقتا در جریان کارش متحمل آنها شده

بود، نقل کرد.

پیراسته گفت که به قم رفته و با آیت اللّه های گلپایگانی، شریعتمداری و نجفی ملاقات کرده است، با

برادر خمینی نپنددیه (پسندیده مترجم) که حدود یک ماه پیش مسئولیت آزادی او را از زندان پذیرفته

بود. غذا صرف کرده است. او همچنین به تقاضای برادر خمینی پنج نفر دیگر را از زندان خلاص کرده بود.

او اینک قصد داشت از برادرزاده خمینی، به عنوان پیام رسان به خمینی استفاده کند.

پیراسته با دوستانش مشغول فعالیت برای تشکیل یک حزب جدید است. این حزب بزرگ نخواهد

بود، چرا که ثبت نام از افراد «عامی» پایگاه آنرا ضعیف خواهد کرد. (نظریه: منابع سفارت می گویند که او

مدتی است صدای تشکیل چنین حزبی را درآورده است) او مقاله بلندی به شکل یک جزوه در انتقاد از

خط مشی آمریکا به جهت تزلزل تصمیم گیری آن در این بخش جهان نوشته است که قطعه ای از آن در

مطبوعات چاپ شد. (نظریه: از آنچه که گفت به نظر می رسد که پیراسته پایبند عقیده حمله به چیزی برای

رفع ظن طرفداری از آن است. او به کرات فایده این روش را استتار سرسپردگیها و انحراف حملات را

متذکر شد. او فهماند که ما باید انتقاد وی از خط مشی ایالات متحده را در همین رابطه فرض کنیم.)

او حماقتی را که با درج مقاله اطلاعات در ژانویه 1978 در حمله به خمینی انجام شده بود، مطرح کرد.

او باور نمی کرد که من ندانم نویسنده واقعی آن مقاله چه کسی بود و گفت که کاخوده (احتمالاً آزموده

مترجم) آن را نوشته و هویدا در محضر همایون آن را تصحیح کرده بود. او تأیید کرد که علیرغم تکذیبها،

مدارکی دارد که هویدا واقعا بهائی است و با انتقاد هویدا را نخست وزیری ضعیف دانست، زیرا هرگز در

«دورانهای سخت» امتحان نداده است.

پیراسته توضیح داد که مشغول کار برای آرام کردن خمینی است و از آن انتظارات سیاسی دارد. او به

من گفت که امیدوار است در ظرف 12 روز نتایج این کوشش را به دست آورد و 80 درصد به موفقیت آن

اطمینان دارد. خطی که وی انتخاب کرده این است که خمینی می تواند از رفتن شاه مأیوس گردد. بدین

ترتیب این او را مجبور می کند که از وضع موجود استفاده کند، تا منافعی سیاسی برای اسلام به دست آورد.

او مرا آزمود تا ببیند که به نظر من «به عنوان یک ناظر خارجی مطلع» شاه به چه چیزهایی ممکن است

تن در دهد. وی گفت که این نکته حائز اهمیت است که پارلمان پس از انتخابات آزاد قدرت عمل بیشتری

داشته باشد و نخست وزیری بر سر کار بیاید که عملاً خود خط مشی دولت را معین کند. به جای اینکه در

مقابل مردم مسئولیت اشتباهات بر عهده شاه بماند. هر چه باشد، شاه صاحب اختیار انحلال پارلمان و

دولتها است. او نباید در مقابل مردم جلوتر از آنها (پارلمان و دولت) قرار بگیرد.

من این فرصت را مغتنم شمردم تا نظرمان مبنی بر اینکه دولت شریف امامی بهترین دولتی است که در

شرایط حاضر می توان انتظار داشت، و برای مدتی باقی خواهد ماند، را بیان کنم. او مخالفتی نکرد. وی قبلاً

نظر نامساعد خود نسبت به علی امینی را اظهار داشته بود. من همچنین امیدمان به اینکه عناصر میانه رو در

حیات سیاسی ایران مقام مؤثری کسب کنند و رودررویی فعلی بین حکومت و مخالفین تحت رهبری افراد

دینی فیصله یابد تا مملکت بتواند بسوی مرحله خطیر بعدی یعنی انتخابات آزاد حرکت کند، را اعلام

ص: 238

کردم. تو گویی پیراسته با همه موافقت داشت.

قبلاً پیراسته سه نکته از برنامه خود برای حل مشکلات روز را شرح داده بود که عبارتند از: اولاً جلب

مخالفین مذهبی برای جدایی آنها از دیگران و شناسایی واقعی بقیه. ثانیا اجرای مبارزه مؤثرتری بر علیه

فساد، با گذراندن قانونی مبتنی بر قانون 1959 که افراد را ملزم می نمود نشان دهند که ثروتشان از کجا

آمده. (در 30 سپتامبر یک مقاله روزنامه این مطلب را پیش کشیده بود که در تلگرام تهران 8134 گزارش

شد). او این قانون را در مورد حدود 400 مستخدم ارشد دولتی جاری خواهد ساخت، با این انتظار که

محاکمه آنها منجر به تعقیب بازرگانی که با تبانی با این مقامات سود برده اند، بشود. ثالثا دست به اصلاح

مراحل کار اداری خواهد زد تا مردمی که دستشان از وسایل کوتاه است، خدمات بهتری از مستخدمین

دولتی عایدشان شود. او چند طریقه برای دستیابی به این مسئله را نام برد.

نظریه: پیراسته آشکارا فردی است دلپسند با گذشته ای طولانی. به علت سابقه مذهبی وی که با خمینی

نزدیکی دارد، ممکن است در حال حاضر، عنصری مفید باشد. دامنه کارآیی وی و ارتباطش با وضع

موجود، باید در هفته های آتی آشکار گردد. (در ضمن، نظر چند تن از کارمندان سفارت بر این است که او

یک عامل انگلیسی است.)

بخش سیاسی: جی. بی. لامبراکیس

15 اکتبر 1978


وضع داخلی از نگاه مهدی پیراسته

سند شماره (23)

خیلی محرمانه، یادداشت مذاکرات

محل و تاریخ: سفارتخانه 11 اکتبر 1978 19 مهر 57

شرکت کنندگان: خسرو اقبال جرج بی. لامبراکیس سفارت آمریکا در تهران

موضوع: وضع داخلی

خسرو اقبال، برادر ناتنی منوچهر اقبال، نخست وزیر پیشین که اخیرا فوت شده، می باشد. او از

پاریس، که بیشتر اوقات خود را به سبب «تشنجات» داخلی در آنجا می گذارند بازگشت. او این وضع را

بدتر از اوضاع سال 1953 می داند و تا حل شدن آن اینجا می ماند. اولین حرف او این بود که چه کسی

بجای شاه خواهد نشست و اگر فردا او بمیرد، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ موقعی که من یادآور شدم که

نشانه ای در دست نیست که شاه در وضع سلامتیش دچار اشکال باشد، او گفت که آدم هیچوقت نمی تواند

این چیزها را پیش بینی کند. شاه سه سال پیش دچار حمله قلبی شد و اخیرا پس از شنیدن خبر کودتای

افغانستان، مبتلا به خونریزی معده شده و مجبور گشت برای طی دوره نقاهت از شیراز به کیش نقل مکان

کند. اقبال مدعی است که همه این مطالب را از پزشک شاه شنیده است.

اقبال دو روز پیش با علی امینی نهار خورد. امینی گفت که خودش برای نخست وزیری به مدت

طولانی خیلی پیر است اما حاضر بود که در یک دولت موقت، تا هنگامی که انتخابات آزاد افراد جوانتر را

بر سر کار آورد، این شغل را بپذیرد. به هر حال در شرایط حاضر آن را قبول نخواهد کرد. شاه همچنان به در

اختیار داشتن تمام قدرت اصرار می ورزد. امینی روز قبل از علی اردلان، وزیر دربار خواسته بود ملاقاتی

با شاه را برایش ترتیب دهد. امینی به وی گفته بود که این ملاقات در مورد صحبت نخست وزیر شدنش

نیست، بلکه به سادگی می خواهد که نظریات خود را به شاه بدهد، زاهدی نیز طرف تقاضای امینی واقع

ص: 239

شده بود، اما نتوانسته بود ملاقاتی با شاه را ترتیب دهد.

در جریان مذاکره اقبال از برادر خود یاد کرد که از ملاقاتی که مدتی کوتاه پیش از مرگش با شاه داشته

بود، سخن گفته بود. اقبال به شاه اظهار داشته بود که آرزو دارد قبل از خاتمه حکومت شاه بمیرد، زیرا از

آنچه که بعد پیش خواهد آمد، می ترسید. مردم در مملکت ناراحتند. شاه به وی گفته بود که دیوانه شده؛ شاه

بهتر می دانست. اقبال گفت این حرف مقداری موجب ناراحتی و مرگ برادرش بود. وی گفت که اصولاً شاه

مرد ضعیفی بود که قیافه یک مرد قوی را به خود می گرفت. او شامه بدور از خطایی در انتخاب افراد ضعیف

و بد برای خدمت به خود داشت. بدون اینکه پی ببرد که آنها در زمان بحران بی ارزش خواهند بود. شاه قبل

از 1953 آدم خیلی جالبی بود اما حوادث آن سال او را تغییر دادند. او احساس کرده بود که مردم ایران به

وی خیانت کرده اند و در نتیجه آدم بد عنقی شد.

اقبال مدعی دوستی نزدیک با کریستیان پینه نخست وزیر پیشین فرانسه است. پینه طی دیدار اخیرش

از ایران (برای امور فرانسه) با شاه نهار صرف کرد. روز پس از بازگشتن اقبال با وی در پاریس شام خورد و

پینه کاملاً نظریات اقبال را پذیرفت و گفت که آنها را به ژیسکاردستن گزارش می دهد. پینه بعد به اقبال

گفت که ژیسکار با نظریات اقبال موافق بود و درباره اوضاع ایران با آمریکاییها تماس خواهد گرفت. پینه

انتظار داشت که در آینده نزدیک از طرف اقبال به ایران بازگردد و آن موقع با اقبال تماس خواهد گرفت.

اقبال در مذاکره ای با فلاح شنیده بود که شرکت ملی نفت ایران کسری بودجه فعلی ایران را 100 میلیارد

تومان (14 میلیارد دلار) محاسبه کرده و به شاه اطلاع داده بود. (نظریه: این با رقمی که شاه در مورد کسری

بودجه به سفیر داده بود، منطبق است).

اقبال قدرت احساسات مذهبی در مملکت را مهم نگرفت و اوضاع جاری را به کوتاهیهای اقتصادی

فراوان و نارضایی عمومی نسبت داد. او باور نداشت که بتوان به ارتش اعتماد کرد؛ تیمسارها همگی

مترصد «فرصت» هستند و اگر شاه برود در یک وضع جانشین آن7 پایداری نخواهند کرد. این موضوع

تعیین کننده است که وی در ضمن آماده کردن وضع برای زمان عزیمتش، مدتی بر سر کار بماند. شاه باید با

ظاهر شدن بر صفحه تلویزیون ابتکار عمل را در دست بگیرد. او باید از مردم خود برای غفلت از

احتیاجات آنها در زمان توجه به افزایش قدرت دفاعی کشور در چند سال گذشته، پوزش بطلبد. این کار

باید همزمان با یک دولت جدید متشکل از افرادی که در 15 سال گذشته در حکومت خدمت نکرده اند،

صورت پذیرد.

(نظریه: بر طبق پرونده های سفارتخانه، اقبال مورد تماس مکرر مأموران سفارت در گذشته بوده است.

ممکن است که خود در کارهای قابل بحثی درگیر شده باشد. او مانند بسیاری از سایر ایرانیانی که ما با آنها

صحبت می کنیم، یک منفعت طلب است). مقامات سفارت در زمینه نحوه سنجش اطلاعات وی متحیر

شده اند، زیرا مواقعی وی راست گفته و نظریات قانع کننده ای ارائه داده است، اما در بقیه موارد مصاحبین

خود را گمراه کرده است. معهذا این نشانه زمانی است که مردی با سابقه اقبال این طور بی پرده علیه شاه و

متد حکومت وی با یک مأمور سفارت مانند من که برای بار اول ملاقاتش می کرد، سخن می گوید.

بخش سیاسی: جی. بی. لامبراکیس

12 اکتبر 1978


مشاهداتی راجع به شرایط در ایران (مذاکرات با اسلامی نیا)

ص: 240

سند شماره (24)

یادداشت مذاکراتخیلی محرمانه

زمان و مکان: 15 اکتبر 1978 برابر با 23 مهر 57 خانه اسلامی نیا

شرکت کنندگان: آقا و خانم هدایت اسلامی نیا، آقا و خانم جورج بی. لامبراکیس،

آقا و خانم جان دی. استمپل

موضوع: مشاهداتی راجع به شرایط در ایران

در جریان مهمانی شام برای شش شرکت کننده، آقای اسلامی نیا که اخیرا از ایالات متحده بازگشته

بود، مشاهدات زیر را در مورد شرایط در ایران که وی آنها را در خلال مطالعات اولیه اش دریافته بود، ارائه

کرد.

وضعیت مذهبی اسلامی نیا حس می کرد که در ظرف دو هفته جامعه از جدایی بین آیت اللّه خمینی و

آیت اللّه های مقیم در ایران به رهبری شریعتمداری مطلع خواهد شد (نظریه: یک هفته بعد برخی اشارات

شروع به ظاهر شدن در روزنامه ها کردند). این اختلاف عقیده ممکن است سرانجام یک تفرقه عمومی

واقعی شود، ولی در حال حاضر احتمالاً بی سر و صدا باقی خواهد ماند.

اسلامی نیا داستانی را که شنیده بود تعریف کرد که نخست وزیری علی امینی رد شده بود، زیرا وی

اصرار داشته که شاه به مدت شش ماه به خارج از کشور برود. او به طور مختصر گفت که آیت اللّه

شریعتمداری زمانی فکر می کرد که می تواند با امینی همکاری کند، ولی اکنون مایل است که با دولت شریف

امامی کار کند.

حضور واقعی کمونیستها در مساجد و مدارس مذهبی ظاهر می شود. این حضور از جانب فرزندان

اعضای سابق حزب توده می باشد. که آموزش مذهبی دیده اند. اسلامی نیا گفت آیت اللّه های میانه رو در

مورد این نفوذ نگران شده اند. ماه اسلامی محرم که از 2 دسامبر شروع می شود زمان مشکلی خواهد بود،

چون که مراسم مذهبی اجباری هستند و دیگران ممکن است از تاکتیکهای نفاق افکنانه استفاده کنند.

وضعیت سیاسی در ایران دانشجویان و دانش آموزان به آسانی فریب نخواهند خورد که به مدارس

بازگردند. در حقیقت اسلامی نیا در این بدبینی کلی اشتراک نظر داشت که سال تحصیلی نهایتا به هم

خواهد خورد و تعطیل می شود. او همچنین نقش هواداران حزب توده در دانشگاهها را متذکر شده و گفت

دانشجویان مذهبی به عنوان تنها رقبای سازمان یافته آنان ظاهر شدند. ما می توانیم انتظار دیدن

برخوردهای بیشتری بین جنبش های دانشجویی اسلامی و گروههای سنتی تر چپی را داشته باشیم. این

موضوع آرام کردن محیط تحصیلی را ساده تر نمی کند. خیلی از اعتصابات دیگر ایران دارای لحن سیاسی

هستند و برطرف کردن آنها مشکل خواهد بود. اسلامی نیا در مورد خشنودی دولت شریف امامی در

توافقهای بیش از حد سخاوتمندانه اظهار ترس کرد و پیش بینی کرده که این توافقها دردسر بیشتری را به

وجود خواهند آورد.

اسلامی نیا در نظر داشت که در هفته ای که در پیش بود از مشهد دیدن کند و با رهبران مذهبی آنجا

گفتگو نماید.


گفتگو در خلال شام در محل سکونت وزیر مختار

ص: 241

سند شماره (25)

یادداشت برای بایگانیخیلی محرمانه

تاریخ: شب 16 اکتبر 1978 (برابر با 24 مهر 57)

موضوع: گفتگو در خلال شام در محل سکونت وزیر مختار

در شامی که ناس وزیر مختار به افتخار سولارز نماینده کنگره داده بود، تعدادی از ایرانیان بی پرده تر و

با نظری عمیقتر از مواقعی که معمولاً درباره مسائلی که مقابل ایران قرار دارد ابراز می کنند، صحبت کردند.

آنچه در زیر می آید خلاصه نکات عمده مذاکره است. در مواردی متکلمین نام برده شده اند که هویت آنها

به عمق گفتارشان می افزاید.

همگی توافق داشتند که بی قراری وسیعی که دامنگیر حیات اجتماعی ایران شده، ناشی از امتزاج

عواملی است که تقریبا همزمان به وجود آمده اند. حسین نصر رئیس دفتر مخصوص شهبانو و احمد

قریشی مرد قدرتمند حزب رستاخیز در این مسئله متفقند که بیشتر ناراحتی طبقه متوسط به دلیل آن است

که مردم از لحاظ اقتصادی مرفه ترند، اما از لحاظ فرهنگی از خود بیگانه گشته اند. طبقه متوسط جدید

قدرت اقتصادی دارد، اما هنوز قدرت سیاسی را به دست نیاورده است. در یک کوشش برای به

دست آوردن قدرت سیاسی، این طبقه به جانب علمای شیعه روی آورده است. نصر خاطرنشان کرد که بین

مقام پادشاهی و علما همواره یک تفاهم وجود داشته است. در واقع «ملاها به شاه محتاجند» آیت اللّه های

جلودار شیعه در داخل ایران، انتخاب حاکمیت بر خود را نپذیرفته اند. نصر گفت، حملات خشن آیت اللّه

خمینی می تواند به شکافی در جهان شیعه و یک بدعت و خامت بار در اسلام شیعی منتهی گردد.

تمام حاضران اظهار داشتند که تا چندی پیش اکثر سیاستمداران ایران می توانستند با علما گفتگو

داشته و با آنها همکاری کنند. به تدریج که تکنوکراتها به مناصب قدرت دست یافتند، این توانایی ایشان نیز

زایل گشت و برای نوآوران، دیگر علما مطرح نبودند افراد جدید، ایران جدید را می ساختند. این کار از

خود خلایی فکری برجای گذاشت که مارکسیسم آن را پر کرده است. حتی در محافل مذهبی نیز بسیاری

از مجتهدین جوانتر چپی هستند. آنها را کسانی تعلیم داده اند که کاملاً قادرند دکترین صوفیانه شیعه را با

علم سیاست مارکسیستی درآمیزند. احیاء فلسفه اسلامی کوششی بوده در جهت دفع رخنه هایی که

مارکسیسم با ارتقاء روشنفکرهای درجه چهارم مثل رضا براهنی در دانشگاهها داشته است. کمونیستها

برای بسیاری از لیبرالهای غربی دلپذیر بوده اند و سعی نموده اند که برخوردشان با غرب با استفاده از

اصطلاحات معمول چپی باشد. تا به حال شاه در بین این جریانها ایستاده و بدین ترتیب آماج حمله دو

طرف بوده است. اگر خمینی پیروز شود، حکومتی اسلامی که جایگزین می شود، خیلی زود شاهد تجزیه

ایران در مرزهای خود خواهد بود، بلوچها، کردها و ترکمنها برای تشکیل حکومتهای کوچک خود جدا

خواهند شد.

واقعه میدان ژاله چند تن از حاضران ضمن اتفاق نظر قابل ذکری، با داشتن شواهد عینی یا اطلاع

گروهی، ادعای مخالفین را مبنی بر اینکه هزاران نفر کشته شده اند را کلاً رد کردند. دستیار مخصوص

نخست وزیر در امور بین المللی گفت که برای کمک اجتماعی به اقوام قربانیان، تحقیقی خانه به خانه به

دنبال آنها به عمل آمده بود. بیشتر از 122 تن از این قربانیان شناسایی نشده بودند. پرویز رائین خبرنگار

آسوشیتدپرس که طی تیراندازی در میدان ژاله حاضر بود، گفت که در کنار دستگاه مخابرات نظامی

ص: 242

نشسته بود و زمانی که حوادث تمام شدن از دستگاه رادیو شنید که شماره کشته شدگان بیش از 90 نفر

نبوده (او رقم کلی 120 نفر را قبول داشت، با اشاره به اینکه سایرین در جاهای دیگر کشته شده بودند.

همچنین رائین و دیگران قبول داشتند که ممکن بود 20 تا 30 نفر دیگر نیز در سایر جاها کشته شده و در

گورستان اصلی دفن نشده باشند).

نظریه سفارت: در حالی که رائین ارقامی را که فکر می کند صحت دارند و در همان حال با اعلامیه های

دولت متناقضند، همیشه انتشار نداده، اما در مقابل ایرانیان یا خارجیان در ابراز نظریات خود، زمانی که با

خط رسمی دولت تفاوت دارند، ابا نداشته است. همچنین نصر، رئیس دفتر شهبانو، کوشش مخالفین برای

ساختن یک «قتل عام» را شاهکار هوچیگری سیاسی داشت.

بخش سیاسی: جی.دی.استمپل

22 اکتبر 1978


ملاقات با کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی

سند شماره (26)

یادداشت برای بایگانی ملاقات با کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی خیلی محرمانه

محل و تاریخ: 17 اکتبر 1978 (برابر با 25 مهر 57) دفتر جان دی. استمپل

بخش سیاسی سفارت آمریکا تهران

دکتر ناصر میناچی، خزانه دار کمیته دو تن از همکارانش صدر حاج سید جوادی (به نمایندگی نهضت

آزادی ایران) و رحمت اللّه مقدم مراغه ای (به نمایندگی از نهضت رادیکال) را آورد تا درباره حقوق بشر با

سولارز نماینده کنگره گفتگو کنند. این کمیته عکسهایی به نماینده کنگره ارائه و ادعای خود را مبنی بر این

که بین سه تا چهار هزار نفر در میدان ژاله کشته شده بودند را بیان کرد. میناچی مخالفت خمینی با شاه را

افراطی خواند و گفت که آیت اللّه شریعتمداری یک میانه رو است. در بحث درباره امکان انتخابات هر سه،

سوء ظن فوق العاده خود به شاه را ابراز داشتند، اما وقتی سولارز پرسید چه چیز آنها را قانع می کند که

انتخابات آزاد خواهد بود. مقدم مراغه ای پیشنهاد کرد که شاید یک هیئت متشکل از مقاماتی که در سطح

وزارت باشند با حضور گسترده نمایندگان مخالفین در آن را بتوان برای اداره انتخابات ایجاد کرد. این سه

اتفاق نظر داشتند که در صورت عدم وجود یک مطبوعات آزاد انتخابات بی معنی خواهد بود. میناچی

گفت که برای هر ایرانی مشکل است مشاهده کند، دولت شریف امامی پیشاپیش همه برای کسب آزادی

سیاسی قدم بر می دارد، زیرا نخست وزیر خودش مدت مدیدی آلت دست شاه و همچنین فاسد بوده است.

لازم بود که دخالت شاه در تمام زمینه ها متوقف و ساواک مهار گردد. مخالفین دنیوی نگران فقدان آزادی

و مخالفین مذهبی نگران دوری از اسلام بودند.

در جواب به یک سؤال در مورد سیاست خارجی مخالفین، میناچی و مقدم مراغه ای گفتند که این

سیاست مبتنی بر ناسیونالیسم و خواهان مناسبات خوب با همه خواهد بود. در جواب یک سؤال صریح

آنها اعلام کردند که «البته ایران فروش نفت به اسرائیل را قطع خواهد نمود. «میناچی» روابط بسیار نزدیک

«ایران با اسرائیل را منشاء عمده نارضایی جماعت مذهبی بنیادگرا دانست.صدر حاج سید جوادی در

میان کلام گفت که دولت ظاهرا مشغول بازگرداندن دانشجویان کمونیست است، تا با افراد مذهبی مقابله

کنند. همگی نهضت مذهبی را ضد کمونیست وصف کرده و گفتند که از دولت بدور نبوده که برای سلب

اعتبار آن از کمونیستها استفاده جوید.

ص: 243

نماینده کنگره از جمع خواست که از طریق دکتر استمپل در سفارت متون ترجمه انگلیسی اسناد را به

وی تسلیم کنند. همگی فورا موافقت نمودند. (نظریه سفارت: استمپل فرصتی دستش آمد تا 10 تا 15

عکس را که این جمع ارائه کردند ملاحظه کند و ملتفت شد که به فرض صحت بعضی، معدودی از آنها

متعلق به میدان ژاله بودند. به نظر می رسید که اکثر آنها طی راهپیمایی پنجشنبه 7 فوریه در جاده قدیم

شمیران و بلوار پهلوی برداشته شده بودند). میناچی گفت که سعی خواهد نمود تا نسخه هایی از عکسها را

برای سفارت فراهم کند.

جمع از سفارت جهت اجازه ملاقات برای عرضه حرفهای خود به سولارز نماینده کنگره تشکر فراوان

کرد.

بخش سیاسی جی. دی. استمپل

23 اکتبر 78


توضیح دمکراسی برای توده ایرانی (خواسته شاه از آمریکا)

سند شماره (27)

طبقه بندی خیلی محرمانه تاریخ: 18 اکتبر 1978 26 مهر 57

از: سفارت آمریکا در تهرانشماره: 10170

به: وزارت امور خارجه واشنگتن. دی سی با حق تقدم

رونوشت جهت: سفارت آمریکا در لندن

موضوع: توضیح دمکراسی برای توده ایرانی

1 طی ملاقات رسمی با شاه در 17 اکتبر، سولارز نماینده کنگره پرسید که در اوضاع فعلی چه کمکی

از دست ایالات متحده بر می آید، شاه پس از تأمل کوتاهی گفت خدمتی که ایالات متحده و سایر

دمکراسیها می توانند انجام دهند، این است که به توده ایرانی توضیح دهند که دمکراسی واقعا چیست.

2 او گفت که افکار عوام ایرانی درباره دمکراسی مقداری مغشوش است. بسیاری از ملاها نوشته های

قرآن را طوری تفسیر می کردند که مفهوم حاصل این می شد که دمکراسی یعنی تساوی کلی در مالکیت،

درآمد و سایر چیزها. رهبران دیگری که عوامفریب تر بودند، تفسیری ارائه می کردند که بر حقوق هر اقلیت

برای اشاعه نظریات آنها تأکید داشت به آنارشی منجر می شد.

3 او امید داشت که ما بتوانیم روشن سازیم که دمکراسی بر قبول اراده اکثریت و حاکمیت قانون تکیه

دارد و احساس می کرد که جهت آمادگی برای انتخابات آزاد لازم است که این به وضوح بیان گردد.

4 من با دستیاران خود درباره راههای ممکن برای اجرای این پیشنهاد مشورت کردم. آژانس جهانی

ارتباطات ایالات متحده مشغول بررسی احتمالات گوناگون است به هر حال یک نتیجه کلی که گرفته شده

این است که احتمالاً بی.بی.سی. بهترین وسیله برای بیان این مطلب است. بنابراین من این پیشنهاد را به

سفیر بریتانیا نیز رسانیدم.

5 این ایده، نظر سفیر بریتانیا را جلب کرده، اما به علت ظرافت ارتباط بی.بی.سی. او باید به دقت به

سمت آن برود. از آنجایی که گفته است که قادر نیست «بی.بی.سی» را کنترل کند او باید از گذاردن این اثر

در اذهان که وی می تواند در آن اعمال نفوذ کرده تا برنامه هایی که پیشنهاد می کند، پخش نماید، اجتناب

ورزد.سولیوان


اوضاع داخلی از نگاه خسرو اقبال

ص: 244

سند شماره (28)

یادداشت مذاکراتخیلی محرمانه

تاریخ و محل: 21 اکتبر 1978 برابر با 29 مهر 57 اقامتگاه اقبال

شرکت کنندگان: خسرو اقبال جرج لامبراکیس رایزن سیاسی سفارت آمریکا، تهران،

موضوع: اوضاع داخلی

اقبال روز قبل با شریف امامی نخست وزیر به تقاضای خود نخست وزیر ملاقات کرده بود. اقبال

می گوید نخست وزیر از او پرسید که آیا او حاضر است با او (شریف امامی) همکاری کند (به عنوان عضو

کابینه). اقبال می گوید که او این تقاضا را رد کرده وی در عین حال پیشنهاد کرده است که می تواند به انحاء

دیگر کمک کند. او می گوید که به نخست وزیر گفته بود که به عقیده وی اوضاع بسیار دشوار است و

همچنین پشتیبانی خود را از کوششهای نیرومند شریف امامی ابراز داشت. یکی از برادران اقبال تولیت

آستان قم است. وی پیر و بیمار می باشد و شریف امامی می خواهد، او اگر با کس دیگری که بتواند نقش

واسطه را بین حکومت و رهبران مذهبی در قم ایفا کند تعویض نماید. شاه قبلاً یک نفر را که شریف امامی

نام او را برده بود، رد کرده است. اقبال گفت که شاه بایستی به شریف امامی کمک کند. او باید به میدان آمده

و خطاب به مردم صحبت کند. شاه باید به طور مکرر در تلویزیون ظاهر شده و بگوید که برای بعضی از

خطاهایی که روی داده متأسف است ولی به سختی می کوشد و خواستار وحدت مردم در آینده است و

ایرانیان به آسانی کسی را که از آنها تقاضای پوزش می کند می بخشند. من در مورد اینکه این روش شاه

باشد یا نه، اظهار شک و تردید کردم. اقبال پافشاری کرد که چهره گرم و صمیمانه ای از شاه در زمان ظاهر

شدن در تلویزیون مورد لزوم می باشد. او حتی یکی از سردبیران سابق اطلاعات را برای فراهم کردن

سناریو جهت چنین ظهوری در تلویزیون در نظر داشته است. نخست وزیر نیز می توانست به تناوب در

تلویزیون ظاهر شود.

راه دیگری که شاه می توانست از آن طریق کمک کند این است که به اردشیر زاهدی و همپالگیهای او از

حوادث سال 1953 (1332) بگوید که اقداماتی را که آنها با حمله علیه مسجد کرمان آغاز کرده بودند،

متوقف کنند. او نمونه مشابهی را در ری ذکر کرد و گفت نقشه هایی در نظر است که در مازندران، اصفهان و

آنگاه تهران، در همین زمینه اتفاق افتد. نخست وزیر در این باره دل خوشی نداشت و این خود یک خط

مشی احمقانه ای است.

اقبال همچنین پیشنهاد کرد که یک نوع «مخزن فکری» مرکب از پنج یا شش مشاور غیررسمی با

نخست وزیر همکاری کنند تا به او و شاه در بنا نهادن چهره عمومیشان کمک کنند. (روشن است که اقبال

خود را یکی از این اشخاص تصور می کند).

اقبال همچنین مدعی است که «رئیس دفتر» شریف امامی که یکی از دوستان قدیمی اوست به او گفت

که پنجاه سرباز به دلیل خودداری از تیراندازی به سوی جمعیت در میدان ژاله در تاریخ 17 شهریور در

بازداشت بسر می برند. (این یک گزارش هیجان انگیز، شبیه گزارشهای دیگری است که ما قبلاً درباره آن

نیز شنیده ایم. ما اساسی برای اینکه آنرا باور کنیم نداریم).

سرانجام اقبال درباره همه چیز اظهار سرخوردگی عمومی کرد. ارتش به وسیله ژنرالهای فاسد اداره

می شود (که بسیاری از آنها در زمین های ملی شده جنگلی که به آنها طبق نقشه های مختلف «فروخته شده

ص: 245

بود» سهیم شده اند) و نمی توانند در مقابل فشار مقاومت کنند. شاه در زیر فشار خم می شود. او فعلاً

ضروری است ولی دیگر هرگز نمی تواند موقعیت قبلی خود را دوباره بر قرار کند و بهتر آن است که زمینه را

برای جانشینی پسرش در چند سال آینده تهیه کند. اگر جانشینی با ملکه صورت بگیرد کاری از پیش

نخواهد برد. ایرانیان درباره درستی انتخابات نظر عیب جویانه ای دارند و هرگز نمی توانند باور کنند که

انتخاب واقعا «آزاد» است. آنها می دانند که پول آراء را خواهد خرید. در واقع اگر دولت می خواهد امروز

پول خرج کند می تواند عده زیادی طرفدار به دست آورد. ایرانیان از قدیم الایام آموخته اند که در مور

موضوعات سیاسی در جهت وزش باد بذل توجه نمایند.

در ضمن خسرو اقبال برادر تنی منوچهر اقبال است نه برادر ناتنی، پدر او چهارده فرزند از یک مادر

داشته است.

اظهارنظر: اقبال به عنوان یک شایعه پراکن و یک مردی است که از شایعات مختلف با چابکی به نفع

خود استفاده می کند. در عین حال روشن است که او به بخشهای متعددی از دستگاه حاکمه ایران و

همچنین عده ای از سفیران کشورهای اروپایی (فرانسه، ایتالیا و...) که او آنها را اغلب می بیند، دسترسی

دارد. اطلاعات او را بایستی با مقداری شک و تردید نگریست.


مخالفین در حرکت، آیا معامله ای در کار است؟

سند شماره (29)

سری تاریخ: 22 اکتبر 78 (برابر با 30 مهر 57)

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی

موضوع: مخالفین در حرکت، آیا معامله ای در کار است؟

خلاصه: هیئت مشترک ایران را برای پاریس ترک می کند تا آیت اللّه خمینی را ببیند، سخنگویان جبهه

ملی بر احتمال ائتلاف تأکید دارند، آنها به دولت به خاطر فساد آن حمله می کنند و خواستار این هستند که

دولت با بی طرفی انتخابات را انجام دهد. (پایان خلاصه).

1 اخبار 22 اکتبر، گزارش رفتن مهندس مهدی بازرگان و دکتر ناصر میناچی از ایران را برای پاریس

جهت مطرح ساختن مسائل حساس با آیت اللّه خمینی دادند. بازرگان رئیس کمیته دفاع از آزادی و حقوق

بشر و میناچی صندوقدار و دوست نزدیک شریعتمداری می باشد. آنها مأموریت سیاسی آشتی دادن را

دارند، یکی از اعضای هیئت مدیره به کارشناس سیاسی استمپل در 22 اکتبر گفت که جبهه ملی تماس

مرتبی با خمینی از وقتی به پاریس آمده داشته و به نرم شدن موضع او بعد از هفته گذشته اشاره می کند. منبع

ملی می گوید حمله خمینی به حزب توده نشانه تغییری از موضع قبلی او می باشد. خمینی همچنین

خواسته اش را راجع به دولت اسلامی تصحیح کرده و حالا خواستار عدل اسلامی و اجرای اصول اسلامی

است. منبع گفت اگر این تغییرات تایید شدن راه برای هیئت بازرگان میناچی در مورد نوعی ائتلاف بین

رهبران داخلی و خمینی باز می شود، منبع فکر می کرد هیئت باید حداقل همکاری خمینی را به دست

بیاورد تا اجازه دهد آیت اللّه شریعتمداری با دولت همکاری کند.

2 تفسیر: میناچی قبلاً به کارشناس سفارت گفته بود که هیئت فقط موقعی به پاریس خواهد رفت که

گروه شریعتمداری احساس کند، چیزی برای تقدیم کردن دارد. از این مسئله به علاوه نتیجه صحبتی که در

ص: 246

20 اکتبر با نماینده نهضت آزادی (توضیح در زیر است) انجام شد، می توان فهمید که مقدمات یک معامله

واقعی در شرف تکوین است. از طرف دیگر با خواندن مصاحبه های منتشر شده خمینی، ما به آن خوش

بینی که منبع جبهه ملی در مورد اینکه، خمینی با رهبران محلی کنار خواهد آمد، نرسیده ایم. ما از گزارشات

دیگری از پاریس در مورد گفته های خمینی قدردانی خواهیم کرد.

3 در ملاقاتی که قبلاً بین کارشناس سفارت و نماینده نهضت آزادی در 20 اکتبر ترتیب داده شده بود

از تظاهرات اخیر کرمان (نهضت آزادی ادعا دارد که 20 نفر کشته شده اند.50 نفر زخمی) و شهرهایی که

حکومت نظامی در آنان اعلام نشده بود و بررسی موضعگیریهای اساسی آمریکا، صحبت شد. در مورد

امکان برگزاری انتخابات منبع از گذشته خوشبین تر بود و وقتی که کارشناس سفارت خواست دلایل عدم

تمایل نهضت آزادی در فشار آوردن برای برگزاری انتخابات را توضیح دهد، نماینده گفت که نهضت

آزادی امکان دارد روشهایی را در نظر بگیرد تا اطمینان حاصل کند که انتخابات آزاد است. نماینده نهضت

آزادی گفت تظاهرات مداوم باعث عکس العمل ارتش خواهد شد و کارشناس سفارت گفت که سیاست

آمریکا اساسا مخالف حکومت نظامی می باشد و بر این مسئله تأکید کرد که نهضت آزادی و دیگر مخالفین

برای تحکیم اهدافشان باید وضعی را به وجود بیاورند که دولت ایران احساس نکند اعمال نظامی ضروری

هستند. نماینده نهضت آزادی تأکید کرد که می خواهد دوباره در 31 اکتبر صحبت کند ولی چیزی در مورد

سفر بازرگان به پاریس نگفت. نماینده نهضت آزادی خوشحال بود که آمریکا هنوز خواهان انتخابات بوده

و بعد از گفتارهای معمول در مورد کمبودهای دولت شریف امامی، تلویحا گفت که نهضت آزادی خواهان

دولت بی طرفی است که انتخابات را برگزار کند. (توضیح: امکان دارد ملاقات 20 اکتبر قبل از مطلع شدن

منبع از سفر بازرگان برگزار شده باشد، ولی موضع مثبت او نسبت به اقسام دیگر فعالیت سیاسی غیر از

تظاهرات مکرر نشان دهنده انعطاف پذیری بیشتر نهضت آزادی می باشد.)

4 چند روز گذشته رهبران جبهه ملی چندین بیانیه دادند که اکثرا موضوعات مشترکی دارند. الف)

دولت باید به اشتباهات گذشته خود اقرار کند ب) انتخابات فقط می تواند توسط افرادی برگزار شود که در

25 سال گذشته در فساد دست نداشته باشند. ج) حکومت نظامی در ایران به فاجعه خواهد انجامید. عضو

هیئت مدیره، بختیار، به کارشناس سفارت گفت عامل اصلی قانع کردن جبهه ملی به هر طرح انتخاباتی،

این اطمینان بود که افرادی که مسئول وقایع گذشته بودند، نباید در رأس امور قرار گیرند. مشکلات دیگر

در ایران شکستن اعتصابات و ریشه کن کردن فساد بود. شاه باید در برابر مجلس حاضر شود و به

اشتباهات گذشته اقرار کند و خواهان احترام گذاری به قانون اساسی بشود و بگوید، که طبق تعریف قانون

اساسی حکومت خواهد کرد. بختیار اقرار کرد که این کار برای او مشکل است و اضافه کرد که سخنرانی

شاه برای مجلس در 19 اکتبر (در تلکس جداگانه گزارش شده) که از ترتیبات انتقالی سخن می گفت

شواهدی بود مبنی بر حقانیت مخالفین که می گویند، شاه سرسختانه با پذیرفتن حدود قانون اساس

مخالفت می کند. بختیار معتقد بود که بزرگترین مانع در راه انتخابات مشکل تضمین شرکت آزادانه

گروههای مخالف می باشد. او به عنوان پیشنهاد گفت دولت انتقالی به رهبری یک قاضی می تواند یک ماه

قبل از انتخابات روی کار بیاید.

5 نظر سفارت: فعالیتهای مخالفین در چند روز گذشته به طور کلی نشان می دهد که نوعی همکاری با

دولت توسط نیروهای وابسته به جبهه ملی در شرف تکوین می باشد. در حالی که این برای رهبران قدیمیتر

ص: 247

مخالفین مشکل است و آنها می دانند که اعتصابات و خشونت برای کشور مفید نیستند. منابع نهضت آزادی

و جبهه ملی بر امکان سوءاستفاده کمونیستها تأکید داشتند و مدعی داشتن شواهدی هستند مبنی بر اینکه

طرفداران حزب توده پشت صحنه در دانشگاهها و جاهای دیگر مخصوصا در محله های کارگری کار

می کنند، خیلی از اعتصابات کارگری یک یا دو خواسته سیاسی در میان خواسته های اقتصادی دارند. اگر

نتایج ملاقات در پاریس بین خمینی و مخالفین و دولت در جهت همکاری بین رهبران مذهبی داخلی و

دولت ایران مساعد باشد، این می تواند جریان تشنج زدایی را شروع کند.

سولیوان



تلاشهای آشتی جویانه دولت ایران با بازاریها

سند شماره (30)

خیلی محرمانه تاریخ: 24 اکتبر 1978 2 آبان 57

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه واشنگتن، گزارشگر. لامبراکیس

موضوع: تلاشهای آشتی جویانه دولت ایران با بازاریها

1 سناتوری که محرم اسرار شریف امامی نخست وزیر است، کنسول سیاسی را در 23 اکتبر، در

جریان تلاشهای در حال پیشرفت برای کشانیدن تاجرهای بازار از جبهه مخالفین به 9 طرف دولت ایران،

قرار داد.

2 اولاً سازمان اصنافی وجود دارد که سناتور رهبریت آن را خوب می شناسد و می تواند از طرف آنها

اطمینان دهد. او رهبری را در جمعه 20 اکتبر به دیدن نخست وزیر آورد و آنها خوشحال رفتند. یک

کمیسیون مخصوص منصوب شد، که قرار است در طی 20 روز با یک طرح قانونی برای تسلیم به پارلمان

که به اصناف قدرت کنترل اساسی بر روی امور خودشان، همانطوری که می خواهند را می دهد، گزارش

کند. به عبارت دیگر، کنترل قیمت و تلاشهای ضد رشوه خواری مسئولیت دولت ایران خواهد بود، نه مثل

گذشته اخیر مسئولیت اصناف. اصناف در عمل سندیکایی مستقل خواهد شد. چونکه رئیس قبلی اصناف

(به خاطر فساد) برکنار شده است، انتخابات جدید برای 19 سپتامبر برنامه ریزی شده است. برقراری

حکومت نظامی باعث تعویق انتخابات شد، ولی نهایتا صورت خواهد گرفت. در این میان یک کارمند

صادق و محترم دولت در وزارت بازرگانی به عنوان سرپرست عمل نموده است و امور اصناف را با کمک 5

عضو اصناف اداره می کند. سناتور (که یک پیرمرد قدیمی برجسته در سیاستهای تهران است) گفت مشکل

در مورد آنها وجود ندارد، آنها با دولت ایران کار خواهند کرد.

3 یک گروه متفاوت دیگر تعدادی تجار برجسته بازار هستند که از آیت اللّه خمینی پیروی و حمایت

کرده اند. او لیستی از آنها برای کنسول سیاسی تهیه نمود که در حال ترجمه شدن است. او از این گروه دست

برنداشته است و روی آنها کار خواهد کرد.

4 هدف حقیقی هم اکنون گروه سوم بازاریها است که به طورکلی راه میانه آیت اللّه شریعتمداری را

پیروی می کنند. آنها را طرفداران خمینی می ترسند، ولی از موقعیت بیزار هستند و دارند پول از دست

ص: 248

می دهند. سناتور دو هفته دیگر قرار ملاقاتی برای نهار با آنها در بازار دارد.

5 در این میان سناتور به سخت کار کردن روی تعدادی دیگر که با دولت ایران مخالفت می کنند ادامه

می دهد. او به یک رهبر سیاسی برجسته (سید جوادی) SEHJAVADI اشاره نمود، که بعدا روی او کار

خواهد کرد.

6 او مجددا اخطار کرد که تمام این اطلاعات در حال حاضر باید بدقت نگهداری شود.


موارد موافقتنامه دولت ایران با مخالفین مذهبی

سند شماره (31)

از: سفارت آمریکا تهرانخیلی محرمانه

به: وزارت امور خارجه واشنگتن، گزارشگر: لامبراکیس،

موضوع: موارد موافقتنامه دولت ایران با مخالفین مذهبی

خلاصه: محرم نخست وزیری جزئیات موافقت بین نخست وزیر و رهبر مذهبی میانه رو آیت اللّه

شریعتمداری و همچنین مهدی بازرگان رهبر یک فرقه از جبهه ملی را فراهم آورده است. او گفت که وی به

نخست وزیر نه گزارش کرده و نه اطلاع داده که این اطلاعات را به کنسول سیاسی می دهد و خواهش کرد

که این اطلاعات بشدت محرمانه نگهداری شود. حساسیت آن (اطلاعات) می تواند به حساب این حقیقت

که اطلاعات ما از چندین منبع دیگر تمایل به تناقض با آن دارد گذاشته شود. (پایان خلاصه).

1 سناتوری که همکار پشت پرده شریف امامی نخست وزیر است در 23 اکتبر به دنبال کنسول

سیاسی بود، که او را در جریان موافقتنامه اخیر بین شریف امامی و نمایندگان شریعتمداری از مخالفین

مذهبی میانه رو بگذارد. نخست وزیر با 9 تقاضا از 12 تقاضای مخالفین در عوض همکاری ساکت (آرام)

که به وسیله آن بخش مهم از مخالفین قول داده شده موافقت نمود.

2 به علاوه، بازرگان و میناچی رهبران مخالفین به فرانسه رفته اند که با خمینی صحبت کنند. برخلاف

توضیحاتی که آنها به مطبوعات دادند، مأموریت اصلی شان این است که ببینند آیا خمینی با بازگشت به

ایران در 9 تا 10 ماه براساس محترم شمردن قانون اساسی از طرف او (برای مثال؛ دست برداشتن از

درخواستهایش برای سرنگونی رژیم سلطنتی، برقراری جمهوری اسلامی و غیره) موافقت خواهد نمود.

اگر خمینی موافقت نماید، تغییر در موضع عمومی او تدریجی خواهد بود. بازرگان و میناچی 10 روز برای

خودشان در فرانسه برای انجام این کار زمان قرار داده اند.

3 تقاضاها در ملاقات سری با نخست وزیر به وسیله بازرگان، میناچی و پسر شریعتمداری و منبع ما

که تمام جریان را ترتیب داده بود ارائه شد. (سحابی که از جناح چپ جبهه ملی است نیز قرار بود بیاید، ولی

منبع ما اضافه می نماید که او پیدایش نشد.) نسخه نوشته شده ای از تقاضاها به ما قول داد شد است. در این

میان مطالب زیرین از حافظه سناتور آمده است. 9 تقاضای موافقت شده عبارتند از:

الف: بازرگان، میناچی و رهبران مذهبی می خواهند حزب خودشان را تشکیل دهند. آنها متقاضی

عدم دخالت و اگر امکان پذیر باشد حمایت از طرف دولت ایران می باشند. نخست وزیر قول حمایت داد.

ب: تقاضا دارند که به محل اجتماع مذهبی (حسینیه ارشاد) در جاده قدیم شمیران اجازه گشایش

مجدد داده شود. اجازه داده شد.

ج: به سازمان حقوق بشر میناچی بازرگان به طور رسمی اجازه ثبت داده شود، اجازه داده شد.

د: آزادی کامل مطبوعات، اجازه داده شد (این به پیش از اعتصاب اخیر روزنامه نگاران که منتج به

تسلیم دولت ایران به تقاضاهای روزنامه نگاران شد برمی گردد.)

ص: 249

ه: خانواده سلطنتی خارج از تمام کارها باقی بمانند و به طور کلی تحت کنترل جدی قرار گیرند.

نخست وزیر گفت که او مشتاقانه موافقت نموده و برای این کار فشار خواهد آورد.

و: انتخابات آزاد تابستان آینده به تعویق نیفتد، موافقت شد.

ز: قانون ویژه ای برای سرعت بخشیدن به محاکمات در مورد فساد. نخست وزیر موافقت نمود که از

مجلس تقاضا کند چنین قانونی را بگذراند، ولی متذکر شد که این قانون باید معتدل باشد نه آنچنان شدید

که دولت را از زیر خراب کند.

ح: شاه سلطنت کند نه حکومت و بنابراین در کارهای روزانه دولت ایران دخالت ننماید. نخست وزیر

موافقت نمود و اشاره کرد که به هر حال شاه همیشه باید به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح باقی بماند. او

اشاره نمود که در حال حاضر وی مشکلات خودش را با شاه و ارتش دارد و گفت در شرایط فعلی وی

نمی تواند از این جلوتر برود.

و: موضوعات مذهبی بیشتری در کتب درسی مدارس وجود داشته باشد. نخست وزیر با الحاق

چیزهایی که اشخاصی نظیر بازرگان، میناچی و شریعتمداری به آن معتقدند موافقت نمود و نه با مقدار

زیادی آشغالهایی که به وسیله بعضی ملاها موعظه می شود.

4 سه تقاضایی که به وسیله نخست وزیر قبول نشد عبارتند از:

الف: پایان فوری حکومت نظامی، نخست وزیر گفت او تلاش خواهد نمود که آن را قبل از شش ماه اگر

امکان پذیر باشد پایان دهد.

ب: انحلال فوری پارلمان. نخست وزیر گفت او ممکن است بعدا امکان منحل کردن پارلمان را در یک

یا دو ماه قبل از ژوئن آینده و انتقال به دوره انتخاباتی پس از آن را در نظر بگیرد.

ج: آزادی تمام زندانیان سیاسی. نخست وزیر آزاد ساختن آتی تمام زندانیان بجز آنهایی که محکوم به

جرایم ویژه ای از قبیل قتل، تروریسم و غیره هستند را متذکر شد (روز تولد شاه).

5 گروه علاقه اش به ادامه گفتگو از جانب آیت اللّه شریعتمداری را ابراز نمود. به هر حال افراد زیادی

اینروزها ادعا می کنند که از طرف او صحبت می کنند. نخست وزیر باید بداند که تنها نمایندگان قانونی

شریعتمداری، میناچی یا عباسی (یک محرم نزدیک شریعتمداری) باید باشند. آنها یا مستقیما به خود

نخست وزیر و یا توسط سناتور باید مراجعه نمایند و نه هیچ کس دیگر.

6 نظریه: برای ما روشن نیست که چرا سناتور در این لحظه تصمیم به آشکار ساختن جزئیات برای

سفارت گرفت، مگر اینکه او به دنبال رابطه بلند مدت خوب با ما باشد (وی گفت این کار را به خاطر کشورم

انجام می دهم) و ممکن است ترجیح دهد در صورتی که ما به آن از طریق مخالفین آگاهی پیدا کنیم، اولین

کسی باشد که آن را به ما می گوید. اعتماد به این گزارش برخلاف اطلاعاتی که از منابع مختلف دیگر به

نتیجه رسیدن هر نوع موافقتی را تکذیب می نماید، می باشد، اگر چه آیت اللّه شریعتمداری مشتاق یک

موافقت می باشد. حساسیت شدید اطلاعات در این زمان می تواند به حساب نقل قولهای متضاد گذاشته

شود.


تحولات سیاسی از نگاه شریف امامی

ص: 250

سند شماره (32)

خیلی محرمانه تاریخ: 29 اکتبر 1978 7 آبان 57

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: تحولات سیاسی

1 سناتور نزدیک به شریف امامی در 29 اکتبر از طریق واسطه با کنسول سیاسی تماس گرفت که

بگوید او تازه نخست وزیر را دیده است و او (نخست وزیر) علیرغم شایعاتی که در شهر وجود دارد که

دولت او در حال سقوط است، محکم ایستاده است. نخست وزیر با شریعتمداری صحبت کرده بود. دومی

(شریعتمداری) پسر و دامادش عباسی را به پاریس می فرستد (احتمالاً برای بحث بیشتر با خمینی).

2 او همچنین گفت که وزیر امور اجرائی آزمون استعفا کرده است و استعفایش قبول شده است. (در

مطبوعات امروز استعفا رد شده بود) او در مقامش خواهد بود تا زمانی که جانشینی پیدا شود.

اکنون جانشینی پیدا شده و استعفا بزودی اعلام خواهد شد. (به نظر می رسد که این با گزارش از طرف

محرم دیگر شریف امامی که به ما گفت نخست وزیر به خاطر اینکه 11 وزیر اصلی او به وسیله شاه معین

شدند، منجمله وزیر امور خارجه، ناراحت بود و اینکه او برای عوض کردن آنها تلاش خواهد نمود، جور

در می آید. آزمون وزیری بود که نخست وزیر باید بیشتر از همه با او مخالف می بود، امین (صنایع و معادن)

و کانی (اوقاف) کمتر از دیگران.


وضعیت سیاسی ایران

سند شماره (33)

صورت مذاکراتخیلی محرمانه

شرکت کنندگان: شهریار آهی، بانک عمران، مجید تهرانیان، مؤسسه توسعه و ارتباطات ایران، استیفن

کوهن، معاون دستیار دبیر، کارل کلمنت، مأمور میز ایران (وزارت خارجه)، جورج لامبراکیس، کنسول

سیاسی، جان استمپل، مأمور سیاسی

زمان و مکان: 6 نوامبر 1978 مؤسسه توسعه و ارتباطات ایران (برابر با 15 آبان 57)،

موضوع: وضعیت سیاسی ایران

در طول بیش از 2 ساعت و نیم بحث، آهی و تهرانیان مشاهدات جالبی را در مورد جنبه های سیاسی

اجتماعی بحران جاری ایران ارائه کردند. کوهن روی سیاست حقوق بشر ایالات متحده براساس اثر آن بر

روی ایران صحبت نمود و گروه بحث کرد که آیا بحران سیاسی تهران بدون تحریک سیاسی حقوق بشر

ایالات متحده رخ می داد.

ریشه های وضعیت فعلی

آهی گفت دفاع دولت کارتر از حقوق بشر با تمایل دولت ایران بدادن آزادی سیاسی دست به دست هم

دادند و موقعیتی را به وجود آوردند، که دولت ایران کنترلهای سیاسی را در زمانی که نارضایتی اقتصادی

بالا می گرفت کم کم از میان برداشت. در نتیجه 10 تا 15 سال سرکوبی مخالفین سیاسی، جنبشهایی نظیر

جبهه ملی و جنبش های مذهبی به طور زیرزمینی فعالیت کرده اند. مخالفین مجبور بوده اند به مذهب روی

ص: 251

بیاورند و در چند سال گذشته نفوذ مذهبی در زندگی ایرانی قوی تر شده است. تهرانیان گفت تحقیقی به

وسیله مؤسسه توسعه ارتباطات ایران که دو یا سه سال پیش انجام شد، نشان داد که 60 درصد دانشجویان

دانشگاه بر یک پایه ایدئولوژیکی در دگماتیک ترین حد ممکن بودند. آنهایی که با رژیم فعلی مخالفت

کردند خودشان را جلب شده به طرف مخالفین مذهبی دریافتند، حتی جنبشهای چریکی که در 1971

شروع شد.

تحولات جاری

کلمنت اشاره کرد شاید سیاست حقوق بشر ایالات متحده یک عامل جزئی بوده و اینکه از میان

برداشتن ترس از ساواک از طریق اعطای آزادی سیاسی با این حقیقت که جنبش های اولیه چریکی نشان

داده بودند که سیستم ضربه پذیر است به هم پیوستند و ساواک را کمتر از عالی جلوه دادند.

گروه توافق داشت که اعطای آزادیها فورا منجر به مبارزه بر علیه فساد و برکندن ریشه آن گردید. آهی

گفت که راهی بهتر برای هدایت کردن جریان اعطای آزادیها، می توانسته یک جریان متوالی بوده باشد. شاه

می توانست از موضع قدرت حرکتهای بسیاری انجام دهد، تا اینکه تحت فشار مجبور به دادن امتیازات

گردد.

سازمان حزب

بحث به تکامل احزاب سیاسی معطوف گردید. تهرانیان و آهی توافق داشتند که حزب رستاخیز یک

فاجعه بود. حزب به سادگی نمی توانست به طور صحیح شکل داده شده و ساخته شود. حزب رستاخیز

هیچ انگیزه حرفه ای و شغلی نمی داد و در مراحل بعدی آن، امیدی برای نفوذ بر روی سیاست دولت وجود

نداشت. آهی تصور می کرد که شاه بین دو مفهوم حزب گیر افتاده بود. حزب به عنوان یک سازمان (گروهی

از کارکنان دفتری که به وسیله نفع شخصی دارای انگیزه شده اند) و به عنوان منقد دولت که به اعضایش این

شانس را بدهد که از سیاست دولت انتقاد کنند و روی آن نفوذ پیدا نمایند، شکست خورد.

تهرانیان گفت پارلمان ایران احتمالاً به درد ساختمان حزبی به معنای غربیش نمی خورد. او اشاره کرد

که ایرانیها اصلاً طرفدار استبداد هستند که بین نهایت مفعولیت (تاثیر پذیری به میزان خیلی زیاد) و حداکثر

سبعیت (وحشیگری) در تناوب می باشند. بی رحمی در فعالیتهای کنترل شده ساواک در اوایل دهه 1970

آشکار بوده است. تأثیر پذیری احتمالاً در رقابت برای جلب توجه و مرحمت سلطان یا رهبر که نشان ویژه

سیاستهای دربار بود، انعکاس پیدا نمود. حتی در دوران احزاب مردم و ایران نوین نمایش اینکه احزاب

برای طرفداری و توجه شاه رقابت می کنند، سودمند بود.

سیر تکامل شاه در ایران

تهرانیان و آهی این نکته جالب را متذکر شدند که وقتی شاه یک سلطان ضعیف بود و به وسیله

آشوبهای داخلی و خارجی احاطه شده بود علاقه ای واقعی نسبت به او وجود داشت. کلمنت اشاره کرد که

ایرانیان اساسا قدرت را در یک مرد بدون قدرت می بینند.گروه توافق داشت که آیت اللّه خمینی از این

تاکتیک استفاده نمود و اینکه سخنرانی شاه در اعلام دولت نظامی بازگشتی به این فرم بود که او از 1949 به

ص: 252

این طرف آن را به کار نبرده بود. برای اولین بار در سالیان دراز شاه با صدایی مطیع و لحنی فروتنانه صحبت

کرد. استفاده او از «من» بجای «ما» زمانی که او خود را به حکومت قانون اساسی متعهد نمود، قویا نیت او

را برای اینکه یک سلطان مطابق قانون اساسی باشد می رسانید. در جواب به یک سؤال تهرانیان با آمادگی

توافق داشت که گریه کردن ممکن بود به قضیه شاه کمک بیشتری بنماید، ولی به هر حال رفتار و طرز

برخورد عمومی او در طول سخنرانی قطعا به ایرانیان این طور می رسانید که او از گذشته درس عبرت

گرفته است در حالی که امکان دارد بعضی از شرکت کنندگان با برخی از نظریاتی که در بالا به طور خلاصه

شرح داده شد مخالف باشند، تمام آمریکاییها احساس کردند که این یک درون بینی جالب در فکر سیاسی

ایرانی بود. آهی و تهرانیان که در حدود 35 سال دارند، روشنفکران ایرانی هستند که راجع به جریانات

سیاسی تعمق قابل ملاحظه ای نموده اند.


مخالفین در عکس العمل نسبت به سخنرانی شاه از هم جدا می شوند

سند شماره (34)

سری توزیع محدودتاریخ: 7 نوامبر 1978 برابر با 16 آبان 1357

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

گزارشگر: جان استمپل

موضوع: مخالفین در عکس العمل نسبت به سخنرانی شاه از هم جدا می شوند

خلاصه: در معیت ملاقات کنندگان از واشنگتن مقامات سفارت با دکتر میناچی و همچنین رهبران نهضت

آزادی ایران گفتگو کردند. عکس العمل آنها نسبت به دستگیری قدرت به وسیله نظامیان اساسا مختلف

است. میناچی معتقد است این اقدام چنانچه دولت نظامی در کوتاهترین زمان ممکن با دولت ائتلاف ملی

جایگزین شود، امکان دارد مؤثر واقع شود. رهبری نهضت آزادی همچنان تبعیت شفاهی مطلق سخت

خود را از خط خمینی حفظ می نماید و اصرار دارد که شاه باید برود. نهضت آزادی ایران در دولت ائتلافی

شرکت نخواهد کرد، مگر این که خمینی آن را تأیید بنماید و ادعا می کند که مردم هرگز دولت نظامی را قبول

نخواهند کرد. نهضت آزادی ایران ادعا می کند که هیچ کس در دولت ائتلافی شرکت نخواهد کرد، چنانچه

خمینی به مخالفت با آن ادامه دهد. (پایان خلاصه).

1 کوهن قائم مقام دستیار دبیر A.H کلمنت مأمور میز ایران و مأمور سفارت استمپل با دکتر ناصر

میناچی در 6 نوامبر و در آستانه اعلام شاه مبنی بر به دست گرفتن موقتی قدرت به وسیله دولت نظامی

گفتگو کردند. میناچی گفت این حرکت تا زمانی که دولت نظامی به مدت کوتاهی بر سر کار باقی بماند و

کاری انجام ندهد که مانع ظهور سریع یک دولت ائتلاف ملی جدید همان طوری که شاه قول داد، بشود،

ممکن است مؤثر واقع شود. میناچی پیشنهاد کرد که شاه ممکن است حتی یک مقام برای مذاکره در مورد

چنان دولتی معرفی نماید و یا شکلی از شورای سلطنت یا مجلس مؤسسان را جهت اعلام یا تصویب

چهارچوبی جدید برای دولت به وجود بیاورد. او تصور می کرد که امکان دارد که رهبران مذهبی (منظور او

میانه روها بود) را نیز به ترتیبی همراه نمود. مهمترین جنبه بحث او ادراک او از اینکه جای مانور وجود دارد

بود. میناچی آیت اللّه شریعتمداری را در 7 نوامبر در قم خواهد دید. او هنوز به دنبال موافقت دولت ایالات

متحده با تلاشها و طرحهایش می باشد.

ص: 253

2 توضیح میناچی در مورد مذاکرات بین خمینی و مهدی بازرگان از نهضت آزادی و خودش از

اهمیت مساوی برخوردار بود. میناچی گفت خمینی یک موضع سخت و محکم را حفظ می کند (او از این

موضوع با ناامیدی آشکار مشخصی صحبت می کرد). خمینی روی سه موضوع اصرار می ورزد:

1 شاه باید کناره گیری کند و کشور را ترک کند.

2 سلسله های سلطنتی باید منفصل گردد.

3 رژیم باید یک جمهوری باشد که رئیس مملکت همیشه انتخاب شود.

خمینی گفت که او برنامه ای برای آینده دارد. میناچی گفت پسر و داماد آیت اللّه شریعتمداری به پاریس

رفته بودند که نامه ای از شریعتمداری برای دریافت «برنامه خمینی» به صورت نوشت شده را به خمینی

بدهند. شریعتمداری انتظار دارد که جوابی در پایان این هفته یا اوائل هفته آینده دریافت کند. او

تصمیم گیری را تا آن زمان به تعویق خواهد انداخت.

3 قابلیت انعطافی که به وسیله میناچی نشان داده شد و به وسیله رهبر دیگر جبهه ملی بختیار، یک

روز جلوتر به طور ضمنی ابراز شد با گرایش و برخورد تند افراطی که به وسیله گروه رهبران جبهه ملی

متشکل از بازرگان، پروفسور سحابی، و محمد توکلی که با کوهن، کلمنت، استمپل و کنسول سیاسی

لامبراکیس در بعدازظهر 6 نوامبر ملاقات کردند، در مغایرت عمده ای می باشد. جلسه معارفه این

اطلاعات را در بر می گرفت که بازرگان از طریق لندن به پاریس رفته بود و در آنجا (لندن) با عفو بین المللی

که قرار است در هفته آینده تیمی برای کار کردن روی وضعیت زندانیان به ایران بفرستد، ملاقات نمود. تیم

نهضت آزادی ایران فکر می کردند که بیش از 600 زندانی سیاسی باقی مانده اند.

4 تیم نهضت آزادی بعدا متذکر شد که دو حقیقت گفتگو نشده در قضیه جاری وجود دارد: یک

اکثریت ممتاز از ایرانیان شاه و رژیم او را نمی خواهند و یک اکثریت قاطع از مخالفین، خمینی را به عنوان

رهبرشان در نظر دارند و به دنبال یک دولت اسلامی هستند. سلطان به طور واژگونه ای مورد تنفر است.

آنهایی که منجمله کشورهایی که، به دنبال ثبات در ایران هستند در این تفکر که شاه می تواند آن را حفظ

کند، اشتباه می کنند. آنها باید جنبش اسلامی را مورد توجه قرار دهند. ممکنست روی ارقام نهضت آزادی

که اکثریت با شاه مخالفند بحث کرد، ولی گروه هم رأی باقی ماند و بازرگان اصرار می ورزید خمینی به

خاطر موضع آشکارش بر علیه شاه رهبر ایرانیان است.او گفت حتی پیروان شریعتمداری در مسائل

سیاسی به خمینی احترام می گذارند (تسلیم می شوند). در جواب به لامبراکیس در این مورد که آیا مردم از

یک جمهوری اسلامی طرفداری می کنند، سحابی گفت مردم دولت اسلامی می خواهند نه لزوما جمهوری

اسلامی. نهضت آزادی فکر می کرد که کمیته انتخاب شده به وسیله مردم باید به طور موقتی جایگزین

سلسله سلطنتی بشود و تا بعد از برگزار شدن انتخابات آزاد حکومت کند. با توجه به وقایع جاری، بازرگان

گفت موضوع روشن است: یا شاه می رود یا اکثریتی از ایرانیان بایستی که کشته شوند. نهضت آزادی چیزی

جز کشتار از دولت نظامی انتظار ندارد. بازرگان به تندی با گفته شاه که او به دنبال یک دولت ائتلافی است

به مخالفت برخاست. بازرگان گفت شاه می خواهد که ارتش و پلیس را تحت کنترل خود نگهدارد که در

دولت مداخله کند. این دلیل شکست معامله با امینی بود.او به عنوان یک فکر بعدی اضافه کرد که حتی

شریف امامی اقبال بیشتری می داشت، اگر که او کنترلی بر روی ارتش داشت.

5 لامبراکیس در مورد اصرار نهضت آزادی مبنی بر ترک کردن شاه به عنوان اولین مرحله هر

ص: 254

قراردادی سؤال نمود. او اشاره کرد که از شاه نمی توان انتظار داشت که همه چیز را یکباره رها کند و شاه در

تضمین نمودن مبادله هر موافقت امکان پذیری بین خودش و مخالفین دارای ارزش است.بازرگان تصریح

نمود که هیچ راهی برای خارج شدن از بن بست وجود ندارد، مگر این که شاه برود. او یک جریان مرحله به

مرحله با رفتن شاه و با بر سرکار آمدن دیگران برای کار کردن روی دولتی که مورد قبول خمینی باشد را

می دید. (وقتی از او سؤال شد این به چه معناست، بازرگان گفت که خمینی تازه شروع به کار کردن بر روی

نوعی از تجویز در این مورد که ایران چه نوعی دولتی می خواهد داشته باشد، کرده است). سحابی گفت

اولین مرحله آشکارا بایستی که عزیمت شاه باشد. دومین مرحله انتخابات آزاد مردم برای پارلمان و ظهور

دولت اسلامی خواهد بود. لامبراکیس سؤال کرد پس از اینکه شاه رفت چه چیزی می تواند مانع چند

سرهنگ از به دست گرفتن قدرت و تیراندازی به طرف تمام مخالفین گردد. بازرگان استوار و محکم باقی

ماند و عملاً واقع شدن این وضعیت را رد کرد. به هر حال این اشاره به نظر رسید که او را کمی ناراحت نمود.

6 در جواب به سؤال کوهن در اینباره که آیا چیز امیدوار کننده ای در سخنان شاه برای ملت وجود

داشت، بازرگان (کمی به طور متناقض) گفت اعلامیه (سخنرانی) به خوبی تهیه و پرداخته شده بود و

می توانست بدون دولت نظامی دقیقا همان چیزی باشد، که ما خواستیم. سخنان در صورتی که حسن نیت

وجود می داشت می توانست اجرا گردد ولی مردم وعده های شاه را قبول نخواهند کرد، حتی تعهد او را

نسبت به قانون اساسی. کلمنت سپس پرسید که آیا نهضت آزادی در یک دولت ائتلافی که ممکن است به

وجود آید شرکت می کند؛ در حقیقت هیچ دولتی چنانچه آیت اللّه خمینی با آن مخالفت کند، نمی تواند ظهور

پیدا نماید و شاه آن را غیر ممکن می بیند که هر مخالف دیگری را راضی بنماید که یک دولت ائتلافی

تشکیل دهد.

7 نظریه سفارت: هر دو مأموران سفارت و دیدار کنندگان از موضع افراطی خیلی شدیدی که به

وسیله رهبران نهضت آزادی گرفته شده بود، ضربه خوردند. آشکارا عکس العمل بازرگان نسبت به

تقاضای خمینی این بود که با آنها همراه شود در حالی که عکس العمل میناچی نگاه کردن به دورو بر برای

پیدا کردن راهی در پیرامون آنها (تقاضاها) بود. هیچ کدام از رهبران نهضت آزادی قابلیت انعطاف

محدودی که در گفتگوهای قبل با مأموران سفارت وجود داشت را نشان ندادند. در حقیقت همان طوری

که یک دیدار کننده اشاره کرد مشکل است تصور کنیم که این گروه از رهبران نهضت آزادی قادر باشند که

یک کشور مدرن و بزرگ مثل ایران را اداره کنند. گفتگو حالت درگیری و بحث ایدئولوژیکی به خود

گرفت، تا بحث سیاسی.

8 مطالب بالا به وسیله تمام شرکت کنندگان دولت ایالات متحده تصحیح شد (روشن شد).


عکس العمل های خمینی

سند شماره (35)

سری تاریخ: 7 نوامبر 1978 برابر با 16 آبان 57

از: سفارت آمریکا تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن

موضوع: عکس العمل های خمینی

1 تا این لحظه تمام ایران منتظر است که بشنود آیت اللّه خمینی چگونه در مقابل سخنرانی شاه و

منصوب نمودن دولت نظامی عکس العمل نشان می دهد. ما تاکنون روی تلگرافهایی که از پاریس می آید،

ص: 255

چیزی ندیده ایم.

2 با این وجود، سفارت انگلیس می گوید که دو گزارش متناقض از پاریس دریافت نموده است. رویتر

می گوید؛ خمینی از پیروانش خواسته است که به مقاومت ادامه دهند. سرویس جهانی بی.بی.سی.

می گوید، وی تقاضای قیام مسلحانه نموده است. سفیر انگلیس از Fco خواسته است تا تلاش کند

بی.بی.سی.را وادار به اجتناب ورزیدن از بی مبالاتی در سرویس فارسی خود که برنامه بعدی آن در

ساعت 30/15 پخش خواهد گردید، بنماید، خصوصا برای بی.بی.سی. گزارش قیام مسلحانه اگر که

حقیقتا ناصحیح باشد، مایه تأسف خواهد بود.

3 تقاضاهای خمینی برای مقاومت وضعیتی بحرانی را در اینجا مطرح می سازد. باید دید که آیا

روحانیون اینجا با وی مخالفت خواهند نمود و بر اعتدال اصرار خواهند داشت یا تقاضاهای رادیکال او را

تأیید خواهند نمود. آن تصمیم ماهیت آتیه سیاسی اینجا را معین خواهد کرد.

4 در هر حال اگر تقاضاهای خمینی در اینجا مورد قبول واقع شود، ما انتظار یک بخش ضد خارجی

در مجموع آن را داریم. جامعه بزرگ آمریکایی در اینجا مورد خطر خواهد بود. بنابراین ما قویا پیشنهاد

می کنیم اگر که امکان پذیر است هر گونه بیانیه رسمی برای حمایت از دولت نظامی که مقامات واشنگتن

احساس می کنند باید بیان گردد، قبلاً با این سفارتخانه (تهران) در میان گذارده شود.


گزارش مطبوعاتی بی. بی. سی. در مورد خمینی

سند شماره (36)

سری تاریخ: 7 نوامبر 1978 برابر با 16 آبان 57

از: سفارت آمریکا لندن

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: گزارش مطبوعاتی بی. بی. سی. در مورد خمینی

1 تلکس مرجع الف تا پس از پخش برنامه ساعت 11 بی.بی.سی. دریافت شد.

2 ما فورا نگرانی شما را به اطلاع (FCO) فرانک جاد وزیر کشور رساندیم و وی قول داد که موضوع

را به منظور مطمئن شدن از صحت گزارشات خبری بی.بی.سی. در سرویس فارسی مورد بررسی قرار

دهد.

3 درست پس از تلفن ما به جاد (JUDD) مأمور بخش ایران (در وزارت خارجه) انگلیس به پارسونز

سفیر آمریکا گفت که وی به تازگی به لوکاس سرپرست دپارتمان خاورمیانه تلفن زده تا گزارش کند که وی

با در نظر گرفتن مشکل ترجمه دقیق کلمات فارسی که مورد استفاده قرار گرفته، مطمئن نیست که آیا

بی.بی.سی می تواند به طور منصفانه متهم به بی دقتی شود یا نه. تا آنجایی که (FCO) می داند مأمور بخش

ایران نتیجه گرفت که زمینه واقعی برای شکایت از بی.بی.سی. وجود ندارد.

4 چند دقیقه پیش مایکل ریچاردسون یکی از کارمندان جاد به (DCM) تلفن کرد، تا گزارش کند که

از ساعت 30/10 روز 6 نوامبر هیچ گونه اشاره ای به خمینی در هیچ کدام از برنامه های فارسی بی.بی.سی.

نشده است. در 6 نوامبر از خمینی نقل قول شده بود که وی «هیچ گونه نیازی به شورش مسلحانه» نمی بیند.

ریچاردسون از پیدا کردن هر گونه اشاره دیگری در برنامه ها به «قیام مسلحانه» عاجز بوده است. با این

وجود ریچاردسون بر اعتقاد (FCO)که منظور ما خوب فهمیده شده تأکید کرد خصوصا در این روزهای

ص: 256

بحرانی حیاتی است که بی.بی.سی. در گزارشاتش کاملاً دقیق باشد.


طرح مخالفین برای کناره گیری شاه

سند شماره (37)

خیلی محرمانه تاریخ: 9 نوامبر 1978 18 آبان 1357

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

گزارشگر: لامبراکیس

موضوع: طرح مخالفین برای کناره گیری شاه

خلاصه: به سفارت انگلیس و ما، آخرین طرح مخالفین برای حل بحران جاری ارائه شده است. طرح،

کناره گیری شاه، شورای سلطنت، انتخابات آزاد و مجلس مؤسسان برای در نظر گرفتن ادامه رژیم

سلطنتی یا تغییر به هر شکل دیگری از حکومت را مورد نظر دارد. از ما و سفارت انگلیس تقاضا شده که

این (طرح) را به شاه ارائه کنیم.

1 میناچی رهبر مخالف مذهبی حقوق بشر در 4 نوامبر به سفیر انگلیس دسترسی پیدا نمود و دیروز

ملاقاتی در پی آن با رئیس دفتر سفارت انگلیس در 8 نوامبر برای ارائه راه حلی مطابق قانون اساسی در

مورد موقعیت فعلی داشت. میناچی عناصر طرح خود را برای کنسول سیاسی در 9 نوامبر و پس از آنکه

انگلیسیها ما را در این مورد در جریان گذاشتند، تکرار نمود.

2 راه حل، کناره گیری و عزیمت شاه را مجسم می نماید. شورای سلطنت به ریاست ملکه یا هر کس

دیگری که شاه تعیین کند با حداقل چهار غیر نظامی و سه نظامی دارای استحکام (قدرت) می شود. در

میان غیر نظامیان نمایندگان احزاب سیاسی و همچنین احتمالاً نخست وزیر و رئیس پارلمان خواهند بود.

سه نظامی شامل ژنرالهای بازنشسته مثل جم، گارزان، مدنی یا اخوی خواهند بود. حضور آنها به منظور

حفظ همکاری ارتش در این مرحله می باشد. انتخابات برای مجلس مؤسسان به مدت کوتاهی پس از آن

دنبال خواهد شد و مجلس برای تصمیم گرفتن در مورد اینکه آیا هیچ ماده ای از قانون اساسی احتیاج به

متمم دارد یا نه تشکیل خواهد شد.

3 میناچی متذکر شد که صحبتهایی از رفراندم در مورد ادامه رژیم سلطنتی بوده است، ولی مخالفین

ایده ای که در گذشته تجربه شده است را دوست ندارند. مجلس مؤسسان با قانون اساسی 1906 شروع

خواهد کرد و خواهد دید که چه چیز لازم است اضافه و یا عوض بنماید.

4 میناچی که تازه از قم برگشته بود گفت که وی موافقت شریعتمداری و آیت اللّه گلپایگانی و مرعشی

را با این پیشنهادات به دست آورده است. او همچنین موافقت بازرگان (که میناچی به او خیلی نزدیک

است) را به دست آورده است و انتظار دارد که دیگران از قبیل سنجابی سریعا موافقت نمایند، چون که این

طرح چیزی را ارائه می دهد که آنها می خواهند وقتی که کنسول سیاسی اشاره نمود که این نمایانگر

سخت تر شدن موضع مخالفین میانه رو (خمینی بکنار) به میزان قابل توجهی می باشد، میناچی قبول کرد که

فقط جزیی (موضع) از آن سخت تر شده است. او گفت شریعتمداری و دیگران در مورد اجرای قانون

اساسی 1906 صحبت می کرده اند. از نظر فنی این شامل متممهای بعدی نمی شود. متمم 1925 است که

صحبت از سلطنت دایمی به وسیله سلسله پهلوی می ماند. او همچنین قبول داشت که این متمم ها بود که

ص: 257

شامل قوانینی برای تصویب تمام قوانین مجلس به وسیله 5 ملا بود. بنابر این میناچی به طور ضمنی

رسانید که شریعتمداری از ابتدا درباره پایان دادن به سلسله پهلوی صحبت می کرده است.

5 کاملاً روشن بود که میناچی این طرح را به سفارتخانه های انگلیس و ایالات متحده ارائه می کند که

دو سفیر کبیر آن را به شاه عرضه نمایند و او را وادارند که آن را قبول نماید. مخالفین آماده بودند که طرح را

مستقیما به شاه بدهند، ولی فقط قبل از اینکه انگلیسی ها و آمریکاییها وی را برای آن آماده کردند. میناچی

گفت او دیکتاتوری قوی است و مطمئنا اگر که مخالفین طرح را اول به او عرضه نمایند آنرا به کناری پرت

خواهد کرد. چونکه شاه بشدت روی حمایت مستمر از جانب دولت های آمریکا و انگلیس تکیه می کند.

توجه او نسبت به طرح چنانچه آن دو دولت حمایت خودشان را از آن نشان دادند به مقدار زیادی ساده تر

خواهد گردید. مخالفین می خواهند به دولت آمریکا و انگلیس اطمینان دهند که (مخالفین) آنها را به عنوان

دوستانشان می پندارند و تشخیص می دهند که آنها منافع اساسی در ایران برای حفاظت دارند.

6 کنسول سیاسی گفت خوشحال است که طرح به صورت جزئیات برای او تشریح شده است و البته

آن را به سفیر کبیر و واشنگتن گزارش خواهد نمود. او فکر می کرد که رئیس دفتر سفارت انگلیس مقدمتا

عکس العملی منفی نشان داده است که کنسول سیاسی صادقانه فکر می کند که آن عکس العمل دولت

ایالات متحده نیز باشد. میناچی آگاه بود که او از ایالات متحده و انگلیس تقاضا می کرد که در جریانات

سیاسی داخلی ایران دخالت کنند. او مشکوک بود که دولتهای ایالات متحده و انگلیس بخواهند چنین

کنند و یا این مسئولیت را به عهده بگیرند که چنین قدمی موجب تضمین یک نتیجه خشنود کننده از نظر

تمام گروههای ذی نفع و مردم ایران خواهد بود. برتر از آن او فقط جرأت کرد بگوید (با یک حالت شخصی)

که طرح به نظر او نابهنگام می رسد. با شاه که فقط چند روز پیش قادر به پایان رسانیدن مذاکرات برای یک

دولت ائتلافی نبوده است و به برقراری یک دولت نظامی اجازه داده است، طرح به نظر می رسد که یا خیلی

زود و یا خیلی دیر باشد. میناچی درک خودش را با یک لبخند نشان داد و بحثی نکرد.

7 نظریه: طرح آن طوری که عنوان می دارد، البته یک دعوت مؤدبانه از شاه برای تسلیم است. طرح

تمام عوامل، بهترین نتیجه ممکن را از نقطه نظر مخالفین به هم می پیوندد. در عین حال نشانه کمی وجود

دارد که مخالفین آماده باشند، خیلی از این طرح به عقب برگردند و مذاکره نمایند. ما نمی توانیم پیش بینی

کنیم که شاه به طور جدی نسبت به آن توجه کند، مگر اینکه دولت نظامی در برقراری نظم و قانون شکست

بخورد و او بدون هیچ راه حل بادوام اختیاری دیگری، در تمایلش برای برقراری ثبات در ایران، باقی

مانده باشد.


گزارش وضعیت ایران

سند شماره (38)

سری تاریخ: 9 نوامبر 1978 برابر با 18 آبان 57

از: وزارت امور خارجه واشنگتن

به: تمام پستهای دیپلماتیک اروپایی، خاور نزدیک و جنوب آسیا

موضوع: گزارش وضعیت ایران شماره 9، 9 نوامبر 1978

1 وضعیت ایران از ساعت 30:15، 9 نوامبر 1978

2 تهران آرام باقی ماند، ولی گزارشاتی از آشوب در استانها وجود داشت است و در غیاب پوشش

ص: 258

خبری روزنامه ها و به حداقل رسیدن گزارشات رادیویی شایعات فراوان شده اند. افزایشی در تعداد

تهدیدهای تلفنی بی هدف به خارجیها وجود داشته است و به آنها نصیحت شده که ایران را ترک نمایند؛

وگرنه کشته می شوند. هیئت نمایندگی اسرائیل گزارش تأیید نشده ای دارد مبنی بر اینکه 4 آلمانی در

ساری در سواحل دریای خزر کشته شده اند. به پرسنل برنامه توسعه سازمان ملل توصیه شده به علت این

که وزارتخانه های دولتی کار نمی کنند تا اطلاع بعدی در خانه ها بمانند.

3 از طرف مخالفین از ایالات متحده و انگلیس خواسته شده که شاه را برای آخرین پیشنهاد آنها که

توسط آیت اللّه های برجسته در قم تأیید شده و خواستار کنار رفتن شاه و انتخابات آزاد می باشد، آماده

کنند. میناچی رهبر مخالفین گفت: مخالفین تمایل دارند انگلیس و ایالات متحده را از دوستی خود و

تشخیص اینکه ما (آمریکا و انگلیس) در ایران منافع اساسی داریم که باید از آنها حفاظت شود، مطمئن

سازند. سفارت تهران نمی تواند پیش بینی نماید که شاه به طور جدی طرح را مورد توجه قرار خواهد داد،

مگر اینکه تمام راههای چاره دیگر از بین رفته باشد.

4 در ملاقاتی با سفیر، نخست وزیر دورنمایی خوشبینانه برای حل مسئله اعتصابات ارائه نمود. او

گفت که ایران تجهیزات کنترل جمعیت اضافی که کشنده نیستند به دست خواهد آورد و برای آموزشهای

کنترل جمعیت از انگلیس کمک خواهد گرفت. او قصد داشت دولتش را مطابق قانون اساسی برای کسب

تأیید به مجلس معرفی نماید. نخست وزیر اعتراف نمود که درخواست از غیر نظامیان برای خدمت در

کابینه اش مشکل بوده است.

5 دولت نظامی در جستجوی حمایت گسترده از جانب رهبران نظامی و مذهبی در تلاشش بر علیه

خشونت عوامل ضد شاه، بوده است. امروز دولت دستور داد که فرمانداران نظامی استانها کمیته هایی که

رهبران مذهبی را در بر می گیرد تشکیل دهند، که در مورد کسانی که مسئول آشوب ها هستند تحقیق نموده

و آنها را معرفی نمایند و نظم را برقرار کنند. این اولین باری است که از رهبران مذهبی با نفوذ خواسته شده

که در اقدام دولت شرکت کنند.

6 مجموع تولید نفت امروز به 479/1 میلیون بشکه افزایش یافت. افزایش به وسیله استقرار پرسنل

نظامی در مناطق تولیدی اصلی، امکان پذیر گردید. هیچ نشانه ای وجود ندارد که دولت یا شرکت ملی نفت

ایران چه اقدام دیگری را به منظور حل کردن یا شکستن اعتصاب در نظر دارد. هیچ اولتیماتومی صادر

نشد و کارکنان چکهای حقوق خود را دریافت نمودند. درست مثل اینکه وضعیت عادی بوده در این اثنا

اعتصاب ایران ایر ظاهرا در 9 نوامبر حل شد و پروازهای بین المللی به لندن و نیویورک از شنبه به طور

آزمایشی از سر گرفته می شود. برقراری خدمات داخلی به لحاظ منع عبور و مرور سخت مشکل خواهد

شد. کارکنان برای تقاضاهای سیاسی که حل مسئله اعتصاب را غیر ممکن می کرد، فشار نیاوردند. اگر

ایران ایر در برقراری خدمات بدون متوسل شدن به ارتش موفق باشد، دولت اولین پیروزی خیلی

سمبلیک خود را در برقراری خدمات عمومی و تولید به دست آورده است.


رهبران جبهه ملی دستگیر شدند

ص: 259

سند شماره (39)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی فوری تاریخ: 11 نوامبر 1978 20 آبان 57

شماره سند: 1106

موضوع: اوضاع امنیت سیاسی: رهبران جبهه ملی دستگیر شدند

1 کمی قبل از شروع کنفرانس مطبوعاتی رهبران جبهه ملی سنجابی و فروهر شخصا توسط ژنرال

اویسی دستگیر شدند.

بختیار و بازاریان برجسته که حاضر بودند، دستگیر نشدند. طبق گفته گزارشگر محلی، بختیار به

مخبرین که تجمع کرده بودند گفت که هدف از این نشست این بود که اتحاد خود را با خمینی اعلام کرده و

خواستار برگزاری رفراندم شویم که آیا ایران باید سلطنتی باشد یا جمهوری، ما انتظار داریم بی.بی.سی.

تمام اینها را به زودی گزارش کند.

2 خانم سنجابی به خبرنگاران گفت که هدف از این نشست درخواست برای اعتصاب عمومی

یکشنبه 12 نوامبر بود.

3 اعضای نهضت آزادی ایران امروز عصر با مأمور سیاسی سفارت ملاقات کردند و خواستار

استعفای شاه و تشکیل شورای سلطنت شدند.

4 اولیای حکومت نظامی در یک اعلامیه دستور داده اند که قوانین و مقررات حکومت نظامی از 12

نوامبر شدیدا به مورد اجراء در خواهد آمد. مسئولین امنیتی نیز اظهارات مشابهی امروز به ما اعلام

داشتند.

5 نظریه: مخالفین و دولت تا این لحظه ظاهرا عزمشان بر این است که فردا یا در آینده نزدیک

رودررویی داشته باشند.

سولیوان


کریم سنجابی

سند شماره (40)

طبقه بندی خیلی محرمانه

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی.سی تاریخ: 15 نوامبر 78 برابر با 24 آبان 57

به: سفارت آمریکا تهران فوری

شماره سند: 9279

موضوع: کریم سنجابی

سناتور پرسی و سناتور استیونسون و سیمون نماینده کنگره به نیابت موکل خود پسر کریم سنجابی که

تبعه آمریکاست از ما خواسته اند، تا درباره وضعیت کریم سنجابی تحقیق کنیم.

آیا سفارت در صورت امکان فردا می تواند اطلاعاتی درباره اینکه سنجابی در کجا بازداشت شده

است، تحت چه شرایطی است و چه اتهامات ویژه ای به او وارد شده است، گزارش کند.

ص: 260

سند شماره (41)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 16 نوامبر 1978 25 آبان 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی سی

موضوع: کریم سنجابی

دیروز، بهادری معاون وزیر دربار، به تقاضای ما تحقیقاتی بعمل آورد و اطلاع می دهد که سنجابی

ضمن آنکه در بازداشت است، در شرایط راحتی به سر می برد. رئیس ساواک، تیمسار مقدم که شاگرد

سنجابی در درس حقوق بوده شخصا همین مطلب را به ما ابراز داشته است. ما قبلاً دلایل دستگیری وی را

به موجب بند 5 قانون حکومت نظامی زمانی که به طور غیر قانونی سعی داشت یک کنفرانس مطبوعاتی

برگزار کند، گزارش کرده ایم.

سولیوان

تهیه توسط: جی.بی.لامبراکیس


گفته رئیس جمهور آمریکا در مورد ایران

سند شماره (42)

تاریخ: 16 نوامبر 1978 25 آبان 57

از: سفارت آمریکا تهران

به: وزارت خارجه واشنگتن

موضوع: گفته رئیس جمهور (آمریکا مترجم) در مورد ایران

1 تفسیر فارسی بی بی سی از گفته رئیس جمهور در مورد ایران آن طوری که به وسیله چندین منبع

سفارت شنیده شد «تبهکاران» را به سختی به «طبقه وازده اجتماع» ترجمه می کند. ما می شنویم که این

سؤالاتی را در میان مخالفین به وجود آورده است. به طوری که گزارش شده شریعتمداری رهبر برجسته

مذهبی در قم به رئیس ساواک، ژنرال مقدم در مورد این موضوع تلفن کرد. بنابر این ما تعجیل داریم که

نسخه هایی از متن (سخنان) ریاست جمهوری (که کلمه صحیح «آشوب» را به جای «تبهکاران» استفاده

کرده) را در میان مردم منجمله ژنرال مقدم، توزیع کنیم که با ملاحظه آن رهبران مذهبی نیز بدانند که رئیس

جمهور چه گفته است.

2 مجددا نیاز فوری برای بررسی اساسی نسخه های کاخ سفید قبل از آنکه آنها منتشر شوند،

خاطرنشان می شود.سولیوان


کریم سنجابی

سند شماره (43)

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 16 نوامبر 1978 25 آبان 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتنخیلی محرمانه

گزارشگران: جان استمپل، جی.بی.لامبراکیس

موضوع: کریم سنجابی

خلاصه: سنجابی در زندان نظامی و تحت اتهام نقض حکومت نظامی در شرایط خوبی است و با دولت

ایران در ارتباط بوده است. (پایان خلاصه).

ص: 261

1 ما گزارش کرده ایم که منبع وزارت دربار برای کنسول سیاسی در صبح 12 نوامبر تصدیق کرد که

سنجابی تحت ماده پنج قانون حکومت نظامی نگهداشته می شود.

2 دکتر میناچی، خزانه دار کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی بعدا در 16 نوامبر و به طور محرمانه به

استمپل مأمور سفارت گفت که سنجابی در زندان نظامی جمشیدآباد تهران همراه با تمام وزرای قبلی که

دستگیر شدند، می باشد. همسرش به طور مرتب از او دیدن می کند. میناچی شرایط را «خیلی خوب»

توصیف کرد. میناچی گفت در حقیقت سنجابی مکالماتی با دولت داشته است و موقعیت را خیلی

رضایتبخش توصیف نمود. او گفت که وی شنبه 25 نوامبر بیشتر گزارش خواهد کرد.

3 سفارت هیچ مخالفتی با دادن (گذشتن) مطالب بالا به سناتورها و اعضای کنگره بدون اشاره به منبع

و حذف این حقیقت که سنجابی با دولت مذاکره می کند، ندارد. شاید خود وزارت خارجه بتواند پسر

سنجابی(1) را مطمئن سازد که پدرش در شرایط خوبی به سر می برد و به طور منظم به وسیله خانواده از او

دیدار می شود، بعد شاید به این حقیقت اشاره کند (وزارت خارجه) که حبس بودن در این زمان به نظر

نمی رسد که مشکل بزرگی برای خود او و همقطاران سیاسی او باشد. میناچی این احساس را به مأمور

سفارت داد، گر چه او به طور مستقیم چنین نخواهد گفت، که وضعیت کاملاً ناخوشایند برای سنجابی و

جبهه ملی نیست.

4 شایعه ملاقات سنجابی با شاه به طور مرتب اینجا و آنجا شنیده می شود. ما هیچ گونه تأییدی

نداریم، هر چند آن (ملاقات با شاه) با ملاقات فقط با دولت خیلی تفاوت خواهد داشت. وزارت خارجه به

یاد خواهد آورد که شاه موقعی که سنجابی به پاریس رفت که با خمینی صحبت کند، علاقه داشت با او

صحبت کند. (و وقتی او بازگشت، حداقل به طور عمومی به خط تند خمینی برگشته بود).


گفتگو با میانه روهای مخالف و وفاداران به سلطنت

سند شماره (44)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 16 نوامبر 1978 25 آبان 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

گزارشگر: لامبراکیس

موضوع: گفتگو با میانه روهای مخالف و وفاداران به سلطنت

1 اخیرا در شبهای متوالی کنسول سیاسی با محمد درخشش رئیس اتحادیه معلمان و سناتور محمد

علی مسعودی طرفدار برجسته شریف امامی و وفادار به شاه ملاقات نمود. مقدار زیادی از زمینه گفتگو با

درخشش، 17 سال گذشته را که وی در دولت فعال نبوده است در بر می گرفت، او پس از خدمت نمودن به

عنوان وزیر آموزش و پرورش پیشنهاد این شغل را در کابینه علم آن روزها نپذیرفت. او یک هفته قبل پس

از گذراندن دو هفته، عمدتا در یک بیمارستان نظامی به خاطر مسئله فشار خون، آزاد گردید، او به خاطر

گفته های مخالفین توسط مقامات حکومت نظامی دستگیر شده بود. درخشش که رهبر یک اتحادیه مرکب

از چهارصد هزار معلم در سراسر ایران است، یکی از نسبتا معدود اشخاصی است که می تواند یک سازمان

1- البته لازم به تذکر است که یکی از پسران سنجابی به نام سام سنجابی از ایادی سازمان سیا است که اسناد مربوط به آن جداگانه منتشر خواهد شد.
ص: 262

را بسیج نماید.

او اشاره کرد که علاقه مند است روش آشتی جویانه را دنبال نماید که به شاه اجازه می دهد باقی بماند و

سلطنت کند، نه حکومت، ولی دولت جلوی تمام تلاشهایی که او و گروهش برای انتشار یا فعال بودن از

لحاظ سیاسی کرده اند را گرفته است.

2 درخشش گروهی را که از او پیروی می کنند اکثریت معلمین می خواند، طبق گفته او، اقلیتی کوچک

دنباله روی سازمانهای زیر زمینی کمونیست هستند، در حالی که اقلیتی بزرگتر طرفداران مذهبی که

خمینی بر آن تسلط دارد می باشند. او اشخاصی را که در طول 17 سال گذشته مقامهایی در دولت داشته اند

از نظر اخلاقی (حتی اگر نه در هر موردی از نظر مالی) فاسد می داند. او تجربه خودش را ذکر می کند، زمانی

که حقوقش برای سالها قطع شد و او مجبور بود که به اتکای درآمدهای زنش زندگی کند. تمام این به نظر

نمی آید که اوضاع را برای او خیلی ناگوار کرده باشد و کنسول سیاسی و همچنین گریفین مأمور اداره INR

از آمادگی او به دنبال کردن یک راه میانه که ممکن است کشور او را از دو قطب افراطی که وضعیت به آن

طرف می لغزد نجات دهد، آگاهی دارند.

3 مسعودی که در حمایت از شریف امامی به عنوان نخست وزیر در پشت پرده فعال بود به فعال بودن

با خیلی از مخالفین همچنین عناصر طرفدار سلطنت ادامه می دهد، وفاداری مستمری را که خیلی از

ایرانیان برای شاه علیرغم درکشان از اشتباهات زیادی که احساس می کنند مرتکب شده، نمایان ساخت.

مسعودی و دخترانش یکسره درباره گناهان اشخاصی که شاه را در دهه گذشته احاطه کردند و از نقششان

به عنوان واسطه بین شاه و مردم بهره مند شدند، صحبت کردند. هویدا خصوصا مورد انتقاد شدید قرار

گرفت.

4 ما این دو ملاقات را برای نشان دادن پیچیدگی وضعیت داخلی ایران گزارش می کنیم. عناصر

گوناگونی در اجتماع وجود دارند که علاقه مند مشاهده نوعی از راه حل از طریق مصالحه که شاه را

نگهدارد و مانع از پیروزی کامل نیروهای خمینی شود، می باشند. خیلی از این اشخاص متقاعد هستند که

کمونیستها علیرغم موقعیت پایینشان در اپوزیسیون فعلی، سرانجام قادر خواهند بود که بر هر دولت

جانشینی غلبه کنند. دیگران می خواهند که از چیزی که آنها آن را به عنوان تعصب مذهبی می بینند

جلوگیری نمایند و تماما تشخیص می دهند که نتیجه وضعیت فعلی هر چه می خواهد باشد، نقش اساسی

باید به وسیله نیروهای مسلح ایفاء گردد.سولیوان


ملاقات با علی امینی

سند شماره (45)

توزیع محمودسری

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 17 نوامبر 1978 26 آبان 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

گزارشگر: ویلیام سولیوان

موضوع: ملاقات با علی امینی

1 علی امینی نخست وزیر پیشین با احتیاط از من خواست که او را عصر روز 16 نوامبر در منزل یک

دوست مشترک ملاقات کنم. صحبت با بیان دو جانبه بی میلی قبلی برای ملاقات، به خاطر شایعات بی

ص: 263

اساس تهران، که امینی عروسک خیمه شب بازی آمریکا یا جاسوس سیا است، شروع شد. امینی گفت آن

جنبه تا زمانی که وی جاه طلبیهایی برای نخست وزیر شدن در خود می پرورد برای او مهم بود. او سرانجام

تصمیم گرفت که چنان جاه طلبیهایی را انکار نماید و از اینرو در پی فرصت بود که با من مبادله نظرات کند.

2 امینی گفت که وی تصمیم گرفته بود که می تواند با فعالیت به عنوان یک میانجی و سازمان دهنده

برای مصالحه به بهترین نحو به کشورش خدمت نماید. او و انتظام با شاه و همچنین گروههای مخالف به

طور نسبتا منظمی ملاقات می کرده اند. او گفت که احساس می کند پیشرفتی حاصل گردیده، ولی هنوز

می بایستی فاصله زیاد بی اطمینانی را پر نماید. او از جایی که می دانست ما نیز تماسهای مستمری با شاه و

گروههای مخالف داشته ایم از من پرسید که وضعیت را چگونه می بینم.

3 من گفتم این گمان من است که شاه در تمایلش به تشکیل یک دولت ملی و پیش رفتن به سوی

انتخابات آزاد صادق است. عمق و قلمرو مخالفت عمومی با وی و رژیمش او را تکان داده بود. به هر حال

ما گروههای مخالف را برای مصالحه سر سخت و بی میل دریافتیم. آنها عمیقا به شاه بی اعتماد هستند و

احساس می کنند که هر نوع گفتگویی به طریقی به در تله افتادن منجر خواهد شد. آنها از سفیر کبیر انگلیس

و من خواستند که واسطه های آنها باشیم، ولی شرایط آنها شامل تسلیم شدن شاه بود. ما به طور قطعی از

میانجیگری امتناع ورزیدیم. موضع ایالات متحده چندین بار به طور قاطع به وسیله پرزیدنت کارتر عنوان

شده است. ما خودمان را در تلاش برای ساخت سیاستهای داخلی ایران شرکت نمی دهیم. آن بایستی که

یک تلاش ایرانی بوده باشد.

4 امینی گفت او با این موضع موافق است و تلاش می کند که میانجی باشد. ایده او این بود که ملاقاتهای

صمیمانه ای بین گروههای کوچکی از اشخاص با نفوذ از قسمتهای مختلف جامعه ایران و شاه ترتیب دهد.

او احساس می کرد که این کار شهرت وسیعتری به عقیده ما که شاه در تمایلش برای برگزاری انتخابات

آزاد صادق است، خواهد داد. اگر این عقیده می توانست انتشار یابد دیوار بی اعتمادی را خواهد شکست.

وی قصد داشت که با تعداد اندکی از نوع دانشگاهی (ملاقات دانشگاهیان) شروع کند و سرانجام آن را به

سمت سیاستمداران جبهه ملی هدایت کند. او از من پرسید که چه فکر می کنم.

5 من گفتم یک گروه که بایستی مورد شمول قرار گیرد، رهبران بازار هستند. امینی با آمادگی موافقت

کرد و گفت اگر که شاه موافق بود 4 یا 5 رهبر را گرد هم خواهد آورد.

6 من گفتم شایعاتی در شهر هست که شاه قبلاً سنجابی را دیده است. علی امینی گفت که وی آنها

(شایعات) را شنیده است، ولی نسبت به آنها مشکوک است. به هر حال ما شاه را شنبه خواهیم دید و اطلاع

حاصل خواهیم نمود. من گفتم من نیز شنبه شاه را خواهم دید و توافق کردیم که هر دومان وی را از حقیقت

ملاقاتمان با اطلاع گردانیم.

7 ما سپس به زمانبندی که جریان گفتگوهای سیاسی را در بر می گرفت و امینی به طور اجمالی آن را

تهیه کرده بود، پرداختیم. او گفت مذاکرات بایستی که سریع باشد و قبل از محرم به انجام رسد. او احساس

می کرد که آیت اللّه های میانه رو می توانند جامعه را تا آن زمان آرام نگهدارند و اگر توافقی بین میانه روها و

شاه قبل از آن موقع بر قرار نشد، خمینی می تواند از التهاب دوران محرم برای ایجاد آشفتگی استفاده کند.

8 به هر صورت او فکر می کند که نفوذ خمینی به طور کلی رو به کاهش است. من گفتم او یکی از

چندین شخصیت سیاسی است که این را به من گفته، ولی من نمی دانم که آیا آن (کاهش نفوذ) وضعیت را در

ص: 264

بین دانشجویان و بازاریها منعکس می کند. او احساس می کرد که ارتباط مشترک بین آن دو گروه و خمینی

تنفر شدید نسبت به شاه است، ولی مشکوک بود که آنها اساسا با هم مرتبط باشند.

9 من از امینی نظراتش را درباره اینکه تا چه میزان، انتخابات آزاد برگزار شده در یک حد نسبتا آرام،

واقعی از کار در خواهد آمد، جویا شدم. او به مقدار زیادی همان طور که دیگر شخصیتهای سیاسی گفته

بودند گفت که انتخابات، یک پارلمان متوازن (متعادل) که به قانون اساسی احترام بگذارد و یک رژیم

سلطنتی را که سلطنت کند نه حکومت ترجیح دهد، اعاده خواهد نمود. آنها (انتخابات) همچنین به نقش

شاه به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح احترام خواهند گذارد. او این پیش بینی را بر اساس این حقیقت

قرار داد که بیشتر رهبران سیاسی موکلین (حوزه های انتخاباتی) نفوذشان را دارند. او گفت به هر صورت

لیستهای انتخاباتی بایستی که موافقت (تأیید) ملاها را بگیرد. و بر قراری توافق بین آنها و طرفدارانشان و

شاه بدین خاطر مهم می باشد.

10 در موقع جدا شدن ما توافق نمودیم که تماس را حفظ نماییم، ولی همچنین توافق نمودیم که نقش

ایالات متحده در هر مرحله ای از اعاده اعتماد ایرانیان به شاه پشتیبانی باشد، نه یک حمایت متمرکز.


ملاقات با محمدرضا جلالی نائینی

سند شماره (46)

خیلی محرمانه تاریخ: 19 نوامبر 1978 برابر با 28 آبان 57

موسسه بین المللی ارتباطات، تهران ایران، صورت مذاکرات،

شرکت کنندگان: سناتور محمدرضا جلالی نایینی، جک اچ. شلنبرگر

اقامتگاه

سناتور تقاضای ملاقات کرد. او به تازگی از پاریس بازگشته و در آنجا با بعضی از اعضای جبهه ملی

قدیمی که جلای وطن کرده اند ملاقات کرده است. او خمینی را ندیده است. سناتور معتقد است که هر

روزی که می گذرد اشتهای نظامیان را برای اینکه خود را در مسند قدرت نگه دارند، می افزاید. حتی با

افزایش غیر نظامیان در کابینه اختیار تصمیم دست نظامیان است، او این اندیشه را نمی پذیرد که تا گذشت

محرم هیچ کاری نباید انجام بگیرد. او معتقد است که پس از عاشورا بهانه دیگری برای حفظ وضع موجود

پیش خواهد آمد.

سناتور معتقد است که می توان یک حکومت غیر نظامی تشکیل داد که قابل قبول شریعتمداری باشد،

زیرا نفوذ شریعتمداری به عقیده او پا به پای نفوذ خمینی در محک آزمایش بقاء، دوام خواهد یافت. یک

چنین حکومتی به بهترین نحو از میان اعضای جبهه ملی تشکیل خواهد شد که عده ای از آنها تجربیات

قابل ملاحظه در حکومت دارند.

او از تحسین کنندگان سنجابی و بازرگان است و هر یک از این دو نفر را شایسته احراز مأموریت برای

تشکیل حکومتی می کند، که قابل قبول گروههای مختلف سیاسی باشند و حکومتی باشد که در مقابل

رادیکالیسم ایستادگی کند. او معتقد است که شاه باید در بیان قصد خود برای سلطنت به جای حکومت

بیش از حال حاضر صراحت نشان دهد. او معتقد است که کنترل امور از دست شاه به تدریج خارج می شود

و اینکه به انتظار نتیجه محرم نشستن در حکم تحکیم موقعیت نظامیان در قدرت خواهد بود. او استدلال

ص: 265

می کند آنچه که اکنون باید انجام گیرد، این است که از طریق شخصی که قابل قبول شاه و آیت اللّه خمینی

باشد با خمینی وارد تماس گردند. به عقیده او یک چنین افرادی وجود دارند.

سناتور انتظار دارد که او همچنان به عنوان تنها سناتوری که به طور علنی علیه حکومت ازهاری

صحبت خواهد کرد، باقی خواهد ماند.

اظهارنظر: سناتور را می توان به طور روشنی یک ایده آلیست نامید، بدین معنی که او معتقد است قانون

اساسی 1906 بدون یک دوران انتقالی تدریجی کاملاً قابل اجراست. وی که یک دانشمند و حقوقدان

سرشناس و مورد احترام است، چنین به نظر می رسد که واقعیتها و پیچیدگی ها و عرف و عادات سیاسی به

طور ویژه ای موجب نگرانی او نیستند.

شلنبرگر


گزارش وضعیت ایران، شماره 19 و 21

سند شماره (47)

طبقه بندی: سری

از: وزارت امور خارجه واشنگتنتاریخ: 19 نوامبر 78، 28 آبان 1357

به: تمام پستهای دیپلماتیک (اروپایی خاور نزدیک و آسیای جنوبی)

موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 19

1 تهران دوباره آرام بود، ولی در اصفهان و شیراز آشفتگی وجود داشت. بیشتر ناظران انتظار دارند که

مخالفین سرگرم آماده کردن نیروهایشان برای تلاشهای قاطعانه در جهت ایجاد آشوبهایی در محرم که از

2 دسامبر شروع می شود، می باشند. تولید نفت در 19 نوامبر کمی افزایش پیدا کرد و به 8/3 میلیون بشکه

رسید.

2 اعتراض کنندگان در اصفهان در پاسخ به اعلامیه فرمانداری نظامی در 18 نوامبر که تمام مغازه ها

باید باز کنند، سه ساختمان را آتش زدند. همچنین سه وسیله نقلیه متعلق به ایالات متحده در سه روز

گذشته، آسیب دیده است. گزارشی در مورد زخمی شدن آمریکاییها وجود ندارد. در شیراز سربازان به

طرف جمعیت چند هزار نفری پس از تلاشهای ناموفقی برای متفرق کردن آنها شلیک کردند. گزارشهای

اولیه اشاره می کند که در حدود 15 نفر تیر خوردند.

3 رژیم به تعهدش برای انتقال سازمانهای نیمه خصوصی که تحت کنترل خانواده سلطنتی بودند، به

دولت عمل می کند. روزنامه های اصلی هنوز انتشار پیدا نکرده اند. شاه اشاره کرده است که قصد دارد به

زودی 400 نفر از در حدود 700 نفر زندانی سیاسی باقیمانده در زندان را آزاد کند. شاه به طور خصوصی

تکذیب نمود، که با سنجابی رهبر جبهه ملی ملاقات نموده است.

4 مدارس ابتدایی رسما از 18 نوامبر باز هستند، ولی حضور دانش آموزان به صورت پراکنده بوده

است. دولت ایران رژه نظامی روز آذربایجان در 12 دسامبر که یک روز پس از عزاداری عاشورا واقع

می شود را، لغو کرد.

5 دو ناظر با اطلاع وزیرک در مورد صحنه (وقایع) ایران این هفته در واشنگتن توضیح دادند که شاه

باید خیلی خوش اقبال باشد، تا بتواند در شرایط فعلی یک سلطنت مطابق قانون اساسی را حفظ نماید. آنها

که به طور جداگانه صحبت می کردند، هر دو حمایت ایالات متحده از شاه را به عنوان تنها راه ممکن تأیید

ص: 266

کردند، ولی نتیجه گرفتند که ضروری است شاه یک نقشی که کمتر قابل رؤیت و کمتر فعال باشد در امور هر

روزه دولت ایران اتخاذ نماید، چنانچه او می خواهد که بر بحران مستقل بودنش، صداقتش و کفایتش و

قابل قبول بودنش از طرف ارتش و مخالفین شناخته شده باشد، راه اساسی است. نخست وزیر پیشین علی

امینی، رئیس ستاد اسبق ژنرال جم و سنجابی از جناح مخالف در این رابطه مورد بحث قرار گرفتند. هر

کدام مثل هر شخصیت سیاسی ایرانی دیگری بعضی عدم تواناییهای جدی را دارند. یک ناظر تأکید کرد که

برخلاف تجربه گذشته هر عضو کابینه باید احترام قسمت را دارا باشد (برای مثال، مطبوعات، کشاورزی،

یا دانشگاههای تحت سرپرستی او)

6 هر دو ناظر موافق بودند که درجه موفقیتش هر چه باشد، یک دولت نظامی احتمالاً به دنبال دائمی

کردن خودش می باشد. در حالی که حمایت نظامی قوی برای هر رژیم لازم است که نظم را برقرار کند،

گروه افسران نه جذبه سیاسی دارند و نه لیاقت فنی، که کشور را از میان بحران هدایت نمایند.

سند شماره (48)

طبقه بندی: سری تاریخ: 21 نوامبر 1978 30 آبان 57

از: وزارت امور خارجه واشنگتن

به: تمام پست های دیپلماتیک اروپا و خاور نزدیک و جنوب آسیا

موضوع: گزارش وضعیت ایران، شماره 21

1 آرامش نسبی که با آشوبهای مستمر گاه و بی گاه در چندین شهرستان می شکند، ادامه پیدا می کند.

(یک سفارتخانه خارجی معتقد است که 200 نفر در دو هفته گذشته کشته شده اند.) سفارت معتقد است که

آرامش فعلی، با علائم مختلف ترغیب کننده اش فقط مقدمه ای است بر محرم، زمانی که مخالفین تلاش

خواهند نمود که میزان آشوبهای خطرناک بالا رود که به هدف سرنگون کردن شاه قبل از پایان دسامبر

برسند.

2 این علائم ترغیب کننده عبارتند:

حضور در مدارس ابتدایی تهران بالقوه به حالت طبیعی برگشته است، اگر چه در استانها مشخصا

گسیخته تر است.

بازار تهران برای دو روز گذشته با دستور ملاها و خمینی به باز بودن مغازه ها تا 2 دسامبر برای قادر

ساختن مردم به ذخیره سازی باز بوده است.

تولید نفت برای 21 نوامبر انتظار می رود که به 3/4 میلیون بشکه برسد، که 66/3 میلیون آن برای

صدور است.

3 اگر چه خدمات تلکس مجددا شروع به کار نموده است، ارتباط تلفنی راه دور به عنوان مشکل باقی

می ماند. خاموشی برق سراسری در تهران وجود داشت، ولی برق تا نیمروز به حال اول بازگشت.یک

اتومبیل متعلق به آمریکاییها در عصر روز 20 نوامبر با بمب به آتش کشیده شد.

4 مشکلات اقتصادی و آشفتگی بوروکراتیک ایران موجب یک کندی در باز پرداخت بدهیها به

بستانکاران بخش خصوصی و عمومی گردید. شرکتها نیز مشکلاتی را در به جریان انداختن و پرداخت

برای محموله های صادراتی گزارش می نمایند. احتمال معتبری وجود دارد که اغلب پروژه های نظامی و

ص: 267

غیر نظامی متحمل موشکافی و بررسی دقیق شوند، چونکه دولت ایران تلاش می کند که هزینه ها و مبالغ

سرمایه گذاری ارز خارجی را کاهش دهد.

5 رئیس جمهور فرانسه ژیسکار دستن در کنفرانس مطبوعاتی تلویزیونی 21 نوامبر اظهار داشت،

که دولت فرانسه چندین بار به آیت اللّه خمینی متذکر شده است که خاک فرانسه سرزمینی نیست که از آنجا

دعوت به آشوب صورت گیرد. مفهوم روشن این است که فرانسه به ترتیبی فعالیتهای خمینی را زمانی که او

در آنجا باقی می ماند مهار می کند. ویزای سه ماهه او در اوائل ژانویه منقضی می شود.

6 مطالب زیر نکات برجسته ارزیابی سفارت از دو هفته اول دولت نظامی می باشند: «پس از کمی

بیش از دو هفته، دولت ازهاری درجه ای تعجب آور از امنیت را در تهران و شهرهای اصلی ایران اعاده

نموده است، اگر چه کار زیادی باقی مانده است، آن طوری که بتوان گفت نظم و قانون به طور کامل

بازگردانده شده. اگر چه موفقیت نسبتا خوبی در بازگرداندن اعتصاب کنندگان اصلی به سرکارها به دست

آمده است، آنجا محدوده دیگری است که کار به هیچ طریقی کامل نیست. دولت یک تیم قوی (18 غیر

نظامی و 6 نظامی) را به کار گرفته است که به طور کلی از نظر تکنیکی لایق هستند و کلاً بد نامی همکاری با

رژیم 15 سال گذشته شاه را با خود حمل نمی کنند».

«اگر دولت نظامی قادر باشد که انتظار پیروزی خمینی و مخالفین برای سرنگونی شاه در طول دسامبر

را کند، کند، آن بایستی که به یک تمایل مشروط از طرف مخالفین برای قانع شدن به کمتر کمک کند.

آن همچنین به شاه انگیزه ای برای تلاش مهمتری برای پیدا کردن یک دولت جانشین غیر نظامی، شاید

از یک ماهیت ائتلافی با عناصری از مخالفین، می دهد. چنین دولتی احتمالاً در پی برداشتن حکومت

نظامی موقعی که سطح آشوب پایین آمد و شاید نه تا آخر ژانویه خواهد بود و سپس حرکت در جهت

انتخابات».

«بعضی مخالفین در پی کمک ما در تسهیل یک انتقال قدرت از شاه به خودشان هستند. این گرایش

آخر، انتظار می رود تا زمانی که انتظاراتی برای حرکت کردن به سوی یک دولت ائتلافی و انتخابات در

آینده نزدیک وجود دارد، ادامه پیدا کند. به هرحال اگر قرار باشد که دولت نظامی شش ماه دیگر یا بیشتر بر

سرکار بماند، ما خیلی محتمل می بینیم که در جناح مخالف یأس بیشتری پدیدار شود و این امر منتهی به

اتخاذ موضع زننده تری در قبال ایالات متحده گردد.


نظرات بازاریها در مورد وضعیت جاری

سند شماره (49)خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 22 نوامبر 1978 برابر با 1 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: نظرات بازاریها در مورد وضعیت جاری

خلاصه: گروه رهبران بازار در دومین ملاقاتشان با مأموران سفارت درجه ای از استقلال از خمینی و

تمایل به حداقل ارائه درخواستشان به وی را به شرطی که دولت در کارهایشان نشانه ای ارائه کند که آماده

است، تا قسمت اصلی تقاضاهای آنان را برآورده سازد، نشان دادند. به نظر می آید آنها و دیگر بازاریها با

قبول ریسک نارضایتی خمینی بازار تهران را در 20 نوامبر باز گشودند. آنها برای ایالات متحده ابراز

دوستی و برای برنامه حقوق بشر کارتر ابراز قدرشناسی و برای همکاری در تلاش برای دستیابی به یک

ص: 268

راه حل میانه جهت مشکلات جاری ایران ابراز تمایل نمودند. (پایان خلاصه).

1 مأموران سفارت در 21 نوامبر در خانه یک واسطه در پی ملاقاتهای دیگر با بازاریها ملاقات

کردند. اینبار حاج کریم حسینی و حاج محمد تقی اتفاق، (ETTEFAGH) حاج احمد پور قادری اصفهانی

عضو سوم و جدید گروه را آوردند. اتفاق از جانب گروه بیشترین صحبت را نمود.

2 پس از تعارفات اولیه، مشخص شد که این بازاریها به طور فعالانه ای در تلاشند تا جریانات را به

منظور جلوگیری از عواقب ماندنی جدا شدن بازاریها به دو قطب حامیان شاه و حامیان خمینی متعادل

نمایند. اتفاق با وجود آگاهی از شکایتهایی که مردم علیه شاه و دولتهای وی در سالهای اخیر دارند، به طور

محرمانه اظهار داشت چنانچه دلایل محکمی از آمادگی دولت برای تعدیل سیاستهای مختلف و برطرف

کردن اشتباهات به او، ارائه شود، وی آماده است تا به پاریس مسافرت نماید و از خمینی درخواستهایی

بنماید. او همچنین به ما گفت که این گروه از بازاریها اخیرا با یک عضو دولت ازهاری که نامش گفته نشد

ملاقات کردند و وی قول داد که به آنان کمک نماید. چنانچه به او دلایل و توجیهات کافی ارائه شود اتفاق

حاضر است، به طور مخفیانه تا هفته دیگر به پاریس مسافرت نماید.

3 از او سؤال شد این بازاریها در این هنگام چه نوع چیزهایی از دولت می خواهند (موضوعی که بحث

قابل توجهی در اولین ملاقات در مورد آن صورت گرفت، مراجعه کنید به تلکس مرجع)، اتفاق چندین

مورد را لیست کرد.

4 اول، دولت بایستی کشتن مردم را متوقف سازد. زمانی که ما متذکر شدیم چنین کشتاری به عنوان

عکس العمل در مقابل تظاهرات توده ای صورت می گیرد، او و واسطه اشاره کردند، اغلب زمانی که مردم

برای تظاهرات شروع به جمع شدن می نمایند کاری به وسیله پلیس یا سربازان صورت نمی گیرد، ولی به

گروه مردم اجازه داده می شود تا به اندازه ای زیاد شوند که بر خورد صورت گیرد و مردم کشته می شوند.

بازاریها مظنون هستند که این کار یک سیاست آگاهانه دولت می باشد. اگر اینچنین نیست، دولت بایستی

قادر باشد در ابتدای کار مراقب این گروهها باشد و آنان را به جای تیراندازی با آب یا گاز اشک آور متفرق

سازد.

5 دوم، حالا که برخی از این افراد معروف مثل ژنرال نصیری رئیس ساواک و همایون وزیر سابق

اطلاعات دستگیر شده اند، بایستی به سرعت بازجویی شوند و به پای میز محاکمه برده شوند. گروه فکر

می کرد که قوانین کافی وجود دارند و دادگاههای ویژه جدید مورد نیاز نمی باشند. دولت در تحقیق و

بازجویی از مخالفانش به سرعت حرکت می نماید. کندی در این مورد فقط یک بهانه است. با این همه هر

کسی می داند که مقاله همایون در حمله به خمینی در روزنامه اطلاعات در ماه ژانویه بود که جرقه

عکس العملهای مذهبیون را روشن ساخت، بنابر این همایون مسئول تعداد زیاد کشتار است و بایستی برای

آنان پاسخگو باشد.

6 سوم، اصلاحات ارضی به صورت صحیح انجام نشد و کشاورزی را از بین برد، برخی تغییرات در

این قوانین لازم می باشند، بازاریها گفتند که گروهی در بازار روی این تغییرات پیشنهادی در قوانین

اصلاحات ارضی و دیگر قوانین مشغول کار هستند.

7 چهارم، انواع مختلف و زیادی از قوانین و مقررات تحمیل شده اند که از تجارت جلوگیری می کنند

و سودهای کلانی به معدودی که از حقوق انحصاری اعطایی دولت برخوردار شده اند، می رسانند. حتی از

ص: 269

قوانین مذهبی چشم پوشی شده است. قصابها مجبور شده اند گوشت یخ زده از خارج خریداری نمایند که

به طریقی که در اسلام مقرر شده است، ذبح نشده اند. در حقیقت گرانتر که نه بلکه ارزانتر تمام می شود تا

گوسفند زنده را از کشورهای همسایه ای مثل ترکیه که برای صادرات اضافی دارد، وارد کرده و گوسفند را

در اینجا ذبح کنیم، ولی دولت اجازه آن را نمی دهد. چنین مقرراتی بایستی منسوخ گردد.

8 پنجم، دولت و خصوصا ساواک بایستی رفتار بد با علما را متوقف سازد. همین چند روز پیش یک

رهبر مذهبی که از ملاقات با خمینی در پاریس باز می گشت به همان ترتیبی که از هواپیما پیاده می شد،

دستگیر شد. او اکنون پس از مقدار زیادی مداخله از جانب وی آزاد شده است، ولی وی هرگز نمی بایستی

دستگیر می شد.

9 ششم، به روزنامه هایی مثل آتش که دوباره اخیرا انتشار پیدا کرده اند (پس از پنج سال غیبت)

نبایستی اجازه داد، که منتشر شوند. آنها هر چیزی را که افراد برای نوشتن آن به آنها پول می دهند

می نویسند و توده ها را خشمگین می کنند. این کار در حال حاضر سودمند نیست.

10 در آن هنگام حسینی و اتفاق با یکدیگر گفتند. مایل بوده اند تا فرصتی به دست آورده و بگویند که

آنها از آمریکاییها خوششان می آید و از آمریکاییها برای کمکی که به ایران کرده اند تشکر نمایند. آنها از

پرزیدنت کارتر برای تأکیدش بر حقوق بشر تشکر کردند. آنها فکر می کردند آیا می توانند بر همکاری با

آمریکاییها حساب کنند. کنسول سیاسی ابراز قدردانی کرد و گفت همکاری دقیقا چیزی است که ما نیز در

نظر داشته ایم و در این گفتگو در جریان انجام آن هستیم. او سپس از گروه راجع به گزارشاتی سؤال کرد که

می گوید، شروع محرم مشکلات امنیتی خطرناکی برای کشور به همراه دارد. اتفاق و حسینی فورا این را

تکذیب کردند. آنها گفتند افراطیون مخالف در پاسخ به تهدیدات دولت برای بستن مساجد، تهدید به یک

وضعیت انفجاری در دسامبر می نمایند. دولت نبایستی مساجد را ببندد و بایستی آرامش را حفظ کند،

بازاریها پیامی برای دولت فرستاده اند که دولت بایستی با رهبران بخش های مختلف جامعه ایران تماس

حاصل کند (بازاریها، دانشجویان و غیره) و از آنان بخواهد تا پیروانشان را تحت کنترل بیاورند. بازاریها

می توانند اینکار را در مورد پیروان خودشان انجام دهند. آنها در نظر دارند بازار را در خلال محرم،

(چنانچه دولت تحریک به آشوب ننماید)، بجز شش روز از، 8 دسامبر تا 13 دسامبر در اطراف عاشورا،

باز نگهدارند. آنها تهدیدات ابراز شده راجع به وجود آمدن آشوب توسط سنجابی جوان سخنگوی

مخالفین در ایالات متحده را دروغ توصیف کردند.

11 اتفاق سپس گفت وی موضوع سری دیگری را برای ما خواهد گفت. اگر دولت شواهد کافی از

حرکت در جهت تقاضاهای بازاریها ارائه کند وی آماده است تا در ظرف چند روز به کربلا برود و سپس به

پاریس رفته تا با خمینی صحبت کند. کنسول سیاسی سؤال کرد که آیا وی فکر می کند زمانیکه خیلی از

دیگر افراد شکست خورده اند وی در رویارویی با خمینی موفق خواهد شد. کنسول سیاسی اشاره کرد

بازاریهای دیگری وجود دارند که به نظر می رسد نماینده خمینی باشند و یک خط افراطی را دنبال می کنند،

اتفاق، حسینی و اصفهانی تکرار کردند که آنها رفتن پیش خمینی را وظیفه خود می دانند. پول بازاریها از

بین رفته است. آنها به خمینی فشار خواهند آورد تا شاه را که در محدوده قانون اساسی عمل خواهد کرد

بپذیرد. و فرستادن پیام های آشوبگرانه اش را به ایران متوقف سازد.

12 در یک ملاقات جداگانه کوتاه پس از این ملاقات، حسینی، اتفاق و واسطه گفتند آنها مایل هستند

ص: 270

تا با شاه ملاقات نمایند و همکاری ما در ترتیب دادن آنرا درخواست نمودند. کنسول سیاسی گفت وی این

درخواست را با سفیر کبیر در میان می گذارد. پس از انجام آن در روز بعد، وی پیامی می فرستد که ما

می دانیم علی امینی (کسی که این بازاریها نسبت به او خوشبین هستند) در نظر دارد در روزهای آینده با

نمایندگان بازاریها ملاقات کند و از طرف شاه نقش میانجی به عهده او واگذار شده است.

13 ترجمه سفارت از اعلامیه های فارسی که در 15 نوامبر در تهران منتشر شده اشاره بر این دارد که

گشایش بازار در 20 نوامبر توسط بیش از 80 رهبر مذهبی محلی درخواست شده بود و نه از جانب

خمینی، اعلامیه می گوید بازگشایی تا اطلاع ثانوی خواهد بود. این کار موضعی را که بازاریها گرفته اند

تقویت می کند و اشاره بر تمایل فزاینده از جانب بازار و رهبران مذهبی برای دفاع از منافع خودشان حتی

با قبول خطر ناراضی کردن آیت اللّه خمینی دارد.این جریان هنوز به جایی نرسیده است و در هر حال این

تردید وجود دارد که قبل از شروع محرم تا کجا می تواند به پیش برود.



کتاب بیست و ششم

خط میانه (2)

ص: 271

ص: 272

خط میانه (2)

علی امینی موضع می گیرد

ص: 273

سند شماره (1)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهرانتاریخ: 22 نوامبر 1978 1 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن با حق تقدم

موضوع: علی امینی موضع می گیرد

1 استیو ارلانگر (حفاظت شود) از (روزنامه) بوستون گلوب طی مذاکره ای با مأمور سفارت گفت که

علی امینی نخست وزیر پیشین در 20 نوامبر به وی گفته بود که مخالفین نزدیک به حصول توافق بر سر

دولت ائتلافی بودند.

امینی بدون نام بردن از کسی اظهار داشت که نامزد نخست وزیری انتخاب شده است. او مدت 15 سال

از سیاست به دور بوده است، اما فردی محترم و با تجربه قابل ملاحظه است. امینی گفت که می خواهد در

13 نوامبر با بازاریان ملاقات کرده و در مورد پشتیبانی از این دولت ائتلافی بحث نماید.این طرح شامل

معرفی هیئت مشورتی به طور همزمان با آن به شاه خواهد بود که متشکل از رهبران مسن تر مخالفین است

تا در کابینه پیشنهادی برای مخالفین جوانتر و توانمندتر و همچنین بعضی افرادی که به عنوان معاون در

وزارتخانه ها خدمت کرده اند، جای کافی بگذارد. امینی همچنان هیچ اسمی را به زبان نیاورد.

2 در جریان مکالمه دو ساعته امینی گفت که شاه باید بماند، نه فقط بدان جهت که رهبر کشور است

بلکه اگر برود «ارتش از هم خواهد پاشید». ارلانگر افزود که ملاقاتهایش با چند تن از افسران منتخب رتبه

میانه که از طریق دوستانش به آنها معرفی شده بود، مؤید این واقعیت بودند که ارتش در اساس وفادار به

شاه است. به هر حال اگر او برود، افسران جوان لزوما خود را مجبور به قرار گرفتن در یک صف با بالا

دستهایشان احساس نخواهند کرد. (نظریه: در حالی که سفارت با بیان امینی مبنی بر اینکه ارتش «از هم

می پاشد» موافقت ندارد، اصل وفاداری افسران ارشد همچنان برای شاه خواهد بود و هر نقشه ای که او را

دچار اشکال جدی نماید تشنجات داخلی در ارتش ایران را به طور قابل ملاحظه ای بالا خواهد برد).

تهیه توسط: جی. دی. استمپل

سولیوان


گزارش وضعیت ایران، 2 آذر 1357

سند شماره (2)

سرّی

از: وزارت امور خارجه واشنگتن تاریخ: 23 نوامبر 1978 2 آذر 1357

به: تمامی پستهای دیپلماتیک اروپا، خاور نزدیک و آسیای جنوبی

موضوع: گزارش وضعیت ایران، 23 نوامبر 1978 2 آذر 1357

1 تولید نفت تقریبا از یک میلیون بشکه به 2/5 میلیون بشکه افزایش پیدا نمود که 5/4 میلیون بشکه

از آن برای صدور قابل استفاده خواهد بود. فردا یک افزایش اساسی بیشتر مورد انتظار است که تولید را

تقریبا به سطوح عادی برخواهد گرداند. به نظر می رسد که یک متارکه دعوای کارگری موقت به قیمت قول

امتیازات عمده اقتصادی، به دست آمده باشد.

2 دولت نظامی ازهاری رأی اعتماد مجلس را با رأی 191 در برابر 27 و 6 نفر که در رأی گیری

ص: 274

شرکت نکردند، پس از دو روز بحث به دست آورد. ازهاری سخنرانی طولانی کرد که همان خط

آشتی جویانه ای را که در سخنرانیش پس از انتصاب عنوان کرد، دنبال می کرد و تأکید می نمود که

گروههای مخالف تا زمانی که در محدوده قانون اساسی عمل نمایند (برای مثال، ماده قانون برای ابقای

شاه به سلطنت) مورد قبول هستند.

3 گروهی از تجار بازار با مأموران سفارت ملاقات کردند و درجه ای از استقلال از خمینی و یک

تمایل برای دنبال کردن یک راه حل میانه منجمله شاهی که در محدوده قانون اساسی عمل نماید را نشان

دادند.

این بازاریها اظهار می کنند که آماده اند خمینی را در مورد این نتیجه تحت فشار بگذارند.

4 یک ابلاغیه خمینی برای همگان را به حمایت از کارگران اعتصابی نفت دعوت می کند. این نشانه که

اعتصاب نفت ممکن است خاتمه نیابد، تهرانیها را به پمپ بنزین ها کشانده که ذخیره سازی کنند.

5 کنسولگری شیراز گزارش می کند که واقعه تیراندازی 19 نوامبر، هرچند که تحت پوشش خبری

بین المللی قرار گرفت. در تعداد کشته ها شاید به اندازه 10 درصد ادعای 200 نفری مخالفین اغراق گویی

شده است. حقایق هرچه باشد، واقعه احتمالاً تبدیل به میدان ژاله شیراز خواهد شد. دوشنبه و سه شنبه،

بازار و نصف دیگر مغازه های شهر و امروز بالقوه تمام شیراز به عنوان اعتراض بسته بود.

6 تأسیسات تلفن و تلکس در جزئی از ظرفیت به خاطر وقفه های حاصل از اعتصاب فعالیت

می نمایند. روشن نیست که این وقفه عمدی است، چون که فقدان نگهداری (حفاظت) به ناچار دخیل بوده

است. شایعاتی که خاموشیهای برق از لحاظ سیاسی ترغیب شده، به نظر می رسد که صحیح باشد.

7 فردا گزارش وضعیتی وجود نخواهد داشت (روز شکرگزاری) مگر اینکه حوادث ملزم نماید.

هنگامی که این گزارش ارسال می شود گزارشات مطبوعاتی در زمینه درگیریهای وخیمی در بازار تهران

وجود دارد.


ملاقاتهای سفیر با شریف امامی و علی امینی

سند شماره (3)

سرّی

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 25 نوامبر 1978 4 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. فوری

توزیع محدود

تهیه شده توسط: دبلیو. اچ. سولیوان

موضوع: ملاقاتهای سفیر با شریف امامی و علی امینی

1 در بعدازظهر 24 نوامبر با نخست وزیران پیشین شریف امامی و علی امینی به طور جداگانه و

متعاقب یکدیگر ملاقات کردم. این دو نمایانگر تباین جالبی هستند. شریف امامی وردست سنگین و موقر

شاه و تربیت شده آلمان است که حسابهای بنیاد پهلوی را در دست داشته و فردی بوده که شاه در تلاشش

برای اعطای آزادیها به عنوان رهبر انتخاب کرده است. علی امینی مردی ریزاندام، تحصیلکرده در فرانسه،

شخصا متمکن، بی احترام نسبت به شاه و موسفید، تحت الحمایه آمریکا در دوران کندی است.

2 شریف امامی که او را به تنهایی در منزل برادران ضیایی ملاقات کردم روایتی طولانی از پیشنهادی

ص: 275

که اعضای جبهه ملی به وی داده بودند به من ارائه نمود. این پیشنهاد همان درخواست آشنا برای شورای

سلطنت بود که جایگزین شاه می شد و صلاحیت تشکیل یک دولت ائتلاف ملی را به یک گروه نامعین

می داد تا آن گاه انتخابات آزاد را برگزار و سلطنت را برای ولیعهد تضمین نماید.

3 در مورد عدم اعتبار این پیشنهاد من نام چند گروه را که به دقت انتخاب شده بودند، بوی دادم و گفتم

که این پیشنهاد حداقل سه مرتبه به طور غیرمستقیم به من ارائه شده بود. من تأکید کردم که با خمینی هیچ

مصالحه ای قابل انعقاد نبود و شاه می بایست به عنوان پادشاه و فرمانده کل نیروها بر سر جای مانده و جبهه

ملی می بایست این امور را به عنوان واقعیت قبول کند.

من مخصوصا در ابراز این نکات دست سنگین گرفتم. مقداری به این جهت که فکر می کنم شریف

امامی خیلی هوشمند نیست و مقداری نیز به این جهت که فکر می کنم ممکن است شاه او را به این مصاحبه

روانه کرده باشد، تا استحکام عقیده مان را بسنجد.

به هر قیمتی که بود من او را واداشتم که پس از اتمام سخنرانیم این درس را بند به بند تکرار کند تا یقین

حاصل کنم که آن را خوب دریافته است.

4 پس از آن من از او و برادران ضیایی که بعد به ما ملحق شدند، خواستم که روی بازاریان،

کارخانه داران و ملاها کار کنند، تا درک نمایند که شاه در تلاشش برای یک آینده دمکراتیک صداقت دارد

و در طول محرم از تشنجات بکاهند. من تأکید ورزیدم که شاه حاضر است، به طور خصوصی با هر کس که

مردد است ملاقات نماید و آنها باید در جلب کسانی که ذی نفوذ خواهند بود به ملاقات با وی کمک کنند.

5 متعاقب آن، با علی امینی دیدار کردم که گفت جبهه ملی او را نیز غرق همین پیشنهادها کرده بود و

وی به همه آنها گفته بود که برگردند و قبل از سعی در تعقیب بلندپروازیهای خود افکار خود را مرتب کنند.

وی اظهار داشت که در جبهه ملی یک آدم حسابی یافته بود، که قصد داشت همان شب او را به دیدار شاه

ببرد. (من اطلاع یافتم که او صدیقی نخست وزیر پیشین مصدق بود. اگرچه امینی ظاهرا در مورد نام

کوچکش مقداری ابهام داشت). امینی او را درست کار، واقع بین و در سلسله مراتب جبهه ملی بالاتر از

سنجابی می داند. او معتقد است که شاه می تواند وی را به عنوان نخست وزیر معرفی کند.

او می گوید که بازاریان حمایتش می کنند و از موافقت شریعتمداری برخوردار است.

6 امینی همچنین درباره ملاقاتهایی که با دانشگاهیان، بازاریان و صاحبان صنایع که او در کار تجمع

آنان برای ملاقات با شاه بوده است صحبت کرد. او گروه دانشگاهی را روز شنبه به دیدار شاه خواهد برد و

امیدوار است بازاریان را تا دوشنبه گرد هم آورد.

7 به امینی گفتم که با شاه به تفصیل درباره مسئله عدم اعتمادی که سیاستمداران و بازاریان در

برخورد با مسئله حصول توافق با او دارند بحث کردم.

گفتم که اکثر آنها سعی داشتند در هر معامله ای که با شاه دارند، ایالات متحده به عنوان تضمین کننده

حضور داشته باشد.

خاطرنشان کردم که برای یک قدرت خارجی دادن چنین تضمینهایی غیرممکن بودند. به هر حال

پیشنهاد کردم که او، انتظام و هر فرد سرشناس که ممکن است از طرف شاه برای «هیئت مشاورین

سلطنتی» انتخاب شوند، می تواند به عنوان تضمین کننده عمل نمایند.

او و گروهش با داشتن اعتماد عمومی می توانند در تفاهمات بین شاه و سیاستمداران شرکت کنند. اگر

ص: 276

هریک از دو طرف از حدود توافقها تخطی کنند، این شورا می تواند آن را اعلام کند. او احساس کرد که این

کار موجب اطمینان کافی برای هر دو طرف خواهد بود، زیرا او و یارانش از توبیخ و نکوهش برحذر

خواهند بود.

8 عاقبت ما درباره نیاز به اطمینان خاطر از برخورد در محرم گفتگو کردیم، من گفتم که ژنرال گست

را روانه کرده بودم تا با تیمسار اویسی درباره لزوم تأمین مقررات عملی بین مقامات حکومت نظامی و

ملاها در رابطه با راهپیماییها و سایر امور در خلال محرم مذاکره کند. من در این خصوص که دسته های

محرک توده ای در میان مؤمنین رخنه کرده و برخوردهایی را ایجاد کنند، اظهار بیم کردم.

9 نظریه: بازگشت خیلی آهسته ای به سوی برقراری نوعی ارتباط بین شاه و مخالفین وجود دارد. اگر

امینی و دیگران بتوانند ترغیب آن را ادامه دهند و در همان زمان شاه بتواند نیروهای ارتش را ثابت قدم

نگهدارد، ممکن است که برای ممانعت از بعضی از بدترین وجوه احتمالی در ماه محرم امکانی وجود داشته

باشد. من قصد دارم روی بعضی از هواداران عمل در ارتش در چند روز آینده کار کنم، تا انرژی ایشان را به

سوی کوششهای سازنده تغییر جهت دهم.

سولیوان


گزارش وضع ایران

سند شماره (4)

سرّی تاریخ: 29 نوامبر 1978 8 آذر 57

از: وزارت امور خارجه

به: کلیه سفارتخانه های اروپایی و چند سفارتخانه دیگر

موضوع: گزارش وضع ایران

1 همه ایران برای یک رویارویی اساسی در ضمن ماه محرم مجهز شده است. سرویس فارسی زبان

بی. بی. سی دعوت خمینی را برای یک اعتصاب عمومی در ماه دسامبر گزارش کرده است.

2 کارگران (اداره) برق در اصفهان تهدید به یک خاموشی 24 ساعته و همچنین قطع شبکه آبرسانی

در آن روز را می کنند. در نتیجه، تقریبا دوره اعتصاب شروع شده است. شروع یک سری اعتصابات در

گمرک احتمالاً هواپیمایی ایران و کارگران رادیو و تلویزیون و کلاً در مراکز قدرت تأثیر جدی بر زندگی

مردم گذاشته است.

مشکلات کارگری در شیراز و پالایشگاه تهران (که سربازان اشغال کرده اند) نتیجه اش به وجود آمدن

صفهای طولانی دارندگان اتومبیل در پمپ بنزیها برای ذخیره کردن بنزین می باشد. تظاهرات نسبتا

کوچکی در تهران و سایر شهرها اتفاق افتاده است.

2 سفارت گزارش می کند که امکان تشکیل یک دولت ائتلافی داخلی تا قبل از عاشورا (یازدهم

دسامبر) بعید به نظر می رسد. کسانی که اخیرا شاه را ملاقات کرده اند، حال او را بسیار افسرده توصیف

می کنند.

3 یک آمریکایی که با طرفداران خمینی در ارتباط است امروز به یک مأمور (سفارت مترجم) گفت

که نیروهای مخالف (مخالف شاه مترجم) در ایران، در اظهارنظر نسبت به آمریکاییهایی که در ایران

هستند از خود احتیاط نشان می دهند، زیرا که خمینی هنوز امید دارد که آمریکاییها سیاست «حمایت

ص: 277

همه جانبه از شاه» را تغییر دهند.

با ترک این امید از طرف خمینی، آمریکاییها باید انتظار موقعیت خطرناکتری را در ایران داشته باشند.

همین منبع حکایت از شکافی می کند که در حال گسترش پیدا کردن بین نیروهای خمینی و سیاستمداران

جبهه ملی است که امیدوارند از طریق سازش با شاه به راه حلی برسند. او (منبع) کسانی که حامیان خمینی

هستند را مشتاق برای تماس با دولت ایالات متحده توصیف کرد. در یک گفتگوی جداگانه، به کارمند

سفارت از طرف یک شرکت بزرگ آمریکایی که نماینده اش در یک شهر ایرانی محلی (کرمانشاه) به وسیله

رئیس پلیس مطلع شده بود، گفته شد که تظاهرکنندگان جوان در حال فراگرفتن استفاده از سلاح بوده اند.

4 تولید نفت به افزایش ادامه می دهد و 9/5 میلیون بشکه در 29 نوامبر تولید شده است. حمل گاز به

شوروی از دو روز پیش از سر گرفته شد.

ونس


بازیابی اطلاعاتی در مورد دکتر عباس میرآخور، رئیس قسمت اقتصاد

سند شماره (5)

طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 30 نوامبر 1978 برابر با 9 آذر 57

از: مارلین مک کافی NEAیادداشت برای پرونده

به سفارت: آمریکا در تهران

موضوع: بازیابی اطلاعاتی در مورد دکتر عباس میرآخور، رئیس قسمت اقتصاد

دکتر عباس میراخور که از سپتامبر 1977 تا یک هفته پیش در ایران بوده، در این مدت به عنوان رئیس

بخش اقتصادی دانشگاه فرح پهلوی انجام وظیفه می نمود، که این بخش از دانشگاه را خودش تشکیل

داده است. او ایرانی است ولی مقیم دائمی آمریکا است. او این سمت را در دانشگاه فرح پهلوی قبول کرد تا

تحقیق درباره اوپک و پیشرفتهای ایران از تاریخ 1978 تاکنون را ادامه دهد. دکتر میرآخور از نظر بینش

در پیشرفتهای ایران شخص آگاهی است. در این مدت او با رهبران مذهبی (از جمله شریعتمداری) و

ایرانیان برگزیده صحبت کرده، ولی تماسهای او ظاهرا با افراد طبقه متوسط تحصیلکرده غرب،

«میانه رویهایی که سکوت اختیار کرده اند» بوده که می گوید آنها عقب کشیده و نیز از درگیر کردن خود در

کارها می ترسند و همچنین اطمینانی به نفوذ در تحولات در حال وقوع ندارند. دکتر میرآخور تنها امید را

کمک به گروه متوسط می داند که این راه دولت را از ورطه سقوط به چپ یا راست بازمی دارد، او آشکارا

درک می کند که نفوذ آمریکا می تواند کمک کند که اشخاص متوسط پیشنهادهای خود را در مورد به کار

گرفتن فعالیتهایشان در امور سیاسی و دولتی ارائه دهند. دکتر میرآخور معتقد است با انجام این کار شاه 50

درصد شانس دارد که از یک طوفان آنی نجات پیدا کند. او معتقد نیست که شاه بتواند به عنوان یک فرد

سلطنت طلب برای مدت زیادی اداره امور کشور را در دست داشته باشد.

او معتقد است که تنها راه خاموش کردن بحران، این است که آمریکا فورا افراد متوسط را مطمئن سازد

که یک دولت نماینده مردم روی کار آید. فرضیه او این است که بدتر شدن وضع اقتصادی (در حال حاضر)

در اثر اعتصابات و کمبودها نه تنها به آرامش بیشتر مردم کمک می کند، بلکه خشم توده ها را برنمی انگیزد.



سیاستمدارهای میانه رو در حال سازماندهی می باشند

ص: 278

سند شماره (6)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 30 نوامبر 1978 برابر با 9 آذرماه 1357

به: وزارت امور خارجه واشنگتن و سازمان سیا واشنگتن

موضوع: سیاستمدارهای میانه رو در حال سازماندهی می باشند

خلاصه: گروههای میانه رو استادان دانشگاه، وزرای دولت و دیگران طرحهایی مبنی بر ایجاد یک

گروه غیرنظامی میانه رو بلافاصله بعد از عاشورا را دارند. آنها می گویند که آنها به موافقت شاه و حداقل

رهبران مخالف مذهبی میانه رو احتیاج دارند. تاکتیکهای آنها در حال کامل شدن می باشد. (پایان خلاصه)

1 جلسه ای که در تاریخ 29 نوامبر به منظور گزارش به دکتر «رابرت با وی» مقام سازمان سیا که در

حال حاضر از ایران دیدن می کند تشکیل شده بود، تبدیل به یک بحث گسترده تری راجع به طرح گروههای

میانه رو که مایل به همکاری برای تشکیل یک دولت جدید غیرنظامی می باشند، شد.

مهدی هروی معاون دانشگاه ملی، دکتر پرویز سروری رئیس دانشکده پزشکی دانشگاه ملی را همراه

خودش آورده بود تا با «با وی» و مأمور سیاسی گفتگو کنند. هروی به مذاکرات 10 روز پیشش با کنسول

سیاسی اشاره کرد و برنامه های گروهش را تشریح کرد.

در طی سال گذشته هروی و دیگران به طور منظم با یکدیگر جلسه داشته اند تا راجع به اوضاع سیاسی

بحث کنند، به ویژه اینکه چگونه می توانند از خطری که توسط قطبی شدن اوضاع بین طرفداران شاه و گروه

خمینی برای مخالفین میانه رو به وجود آمده جلوگیری کنند.

گروه اول از استادان دانشگاه تشکیل شده بود که بعدا شامل دیگران نیز شد و بعضی از افراد از آن تاریخ

تاکنون وزیر دولت نیز شده اند، 10 نفر اعضای این گروه که شامل هروی و سروری نیز می شود عبارتند از

حسین نجفی وزیر فعلی دادگستری، مصطفی پایدار وزیر فعلی مشاور در امور اجرائی، جواد شهرستانی

شهردار تهران، احمد احرار روزنامه نگار معروف، احمد سمیعی روزنامه نگار و کارمند عالیرتبه دولت و

استادان دانشگاه دکتر حسن غفوری، دکتر ابوالفضل قاضی و دکتر حکمی.

2 گروه درصدد بوده از شخصیتهای معروفی مثل محمد سروری پدر دکتر سروری، که یک حقوقدان

معروف و وزیر پیشین می باشد، بخواهد که یک جلسه 4050 نفری از رهبران میانه روها تشکیل دهد و

راجع به تشکیل یک دولت میانه رو غیرنظامی بحث کنند.

پس از گفتگو با علی امینی، سروری و دیگران راجع به این موضوع، گروه از برگزاری چنین جلسه

بزرگی منصرف شده و به جای آن روی کاری و چیزی تمرکز داده شد که سریعتر به نتیجه برسد، به طوری

که دولتی آماده باشد تا سریعا قدرت را از دولت نظامی فعلی احتمالاً یک هفته بعد از عاشورا (حدود 20

دسامبر) تحویل بگیرد.

3 گروه فکر می کند که چهار یا پنج آدم مهم و سرشناس از دولت جدید پشتیبانی و پرستیژ خود را در

اختیار این دولت قرار خواهند داد. آنها سروری پدر، امینی، عبداللّه انتظام، دکتر محمدحسین انتظام

(دیپلمات مسن و بازنشسته) و احتمالاً اللهیار صالح رهبر سابق جبهه ملی را در نظر داشتند. آنها

خوشحال خواهند بود که در صورت امکان یک رهبر معروف فعلی جبهه ملی را به لیست اضافه نمایند. این

افراد به عنوان شورائی برای دولت جدید و یا وزرای مشاور عمل خواهند کرد.

ص: 279

آنها به نخست وزیر کمک خواهند کرد که وزرایی را انتخاب کند که هم قابل قبول شاه و هم قابل قبول

رهبران مذهبی باشد، هرچند آنها شهرستانی شهردار را برای نخست وزیری کاندید کرده بودند ولی اکنون

کاندید بهتری برای نخست وزیری در نظر گرفته اند و آن نجفی، وزیر دادگستری می باشد.

وی چون نوه یک رهبر مذهبی مهم از اصفهان می باشد، روابط خوبی با رهبران مذهبی مانند

شریعتمداری دارد. وی همچنین با امتناع از آلت دست بودن برای نصیری رئیس ساواک و شاهزاده اشرف

برای خودش اسم و رسمی دست و پا کرده است.

4 اولین مشکل، جلب موافقت گروه 4 یا پنج نفری از افراد سرشناس برای خدمت است. دکتر سروری

که همه آنها را خوب می شناسد (وی دکتر آنها می باشد) معتقد است که آنها یک نشانه واضح از شاه

می خواهند که نشان دهد که شاه مایل است که آنها امور را به دست گیرند و یک اعلام عمومی مناسب کند تا

شرایط را برای کار کردن دولت جدید آسانتر نماید، اعلامی که آنها به وی اشاره می کنند راجع به داراییهای

شاه و خانواده اش می باشد.

آنها معتقدند که شاه با اجازه دادن به دولت ازهاری برای انتخاب یک کمیسیون سه نفره از حقوقدانان

برای رسیدگی و بررسی دارایی های خانواده سلطنتی آن گونه که اعلام شده است، مرتکب اشتباه شده

است، رسیدگی آنها مشکل و طولانی خواهد بود و هرچه که این کمیسیون تصمیم بگیرد اعتباری نزد مردم

نخواهند داشت.

بهتر است که شاه خودش شخصا تصمیم بگیرد و اعلام کند که داراییهای مشخصی از خانواده سلطنتی

به دولت بازگردانیده خواهد شد، بعد از همه اینها، همه معتقدند که شاه بهترین کسی است که می تواند

قضاوت کند که این داراییها از کجا آمده است و در هر حال صاحبان این داراییها نیز شدیدا صدمه نخواهند

دید، چون آنها ذخیره کافی در خارج از کشور دارند. این اعلام با استقبال مردم مواجه خواهد شد و به

دولت جدید نیز کمک خواهد نمود. آنها عقیده کنسول سیاسی را مبنی بر این که این اعلام ممکن است در


نظر بعضی ها ارائه تغذیه اتهام زنندگان به وسیله شاه تلقی شود را پذیرفتند، اما معتقد بودند که این تنها روش

مؤثر می باشد.

شاه می تواند این گونه شروع کند که اعلام کند که وی بنیاد پهلوی را به مردم پس می دهد، همان طور که

قبلاً قول داده بود اما عمل نکرده بود.

5 مانع دیگر مکانیسم این عمل می باشد. این افراد مهم بدون گرفتن اجازه از شاه برای کاری که باید

انجام دهند، حرکت نخواهند کرد و خودشان هم اینچنین پیشنهاد و یا تقاضایی را از شاه هم نخواهند نمود.

گروه معتقد بود که مؤثرترین روش این است که این مطلب توسط سفارت آمریکا به شاه گفته شود، چون

شاه به مرحله ای رسیده است که دیگر به هیچ ایرانی اعتماد نمی کند. اضافه اینکه این افراد محافظه کار

مسن، شاه را تحت فشار نخواهند گذاشت. کار اصلی آنها این است که شهرت و اعتبار و پرستیژ خودشانرا

در اختیار دولت جوانتری بگذارند، تا کشور را برای انتخابات آزاد آماده نمایند.

6 بنابراین لازم است که شاه از این افراد دعوت کند تا بیایند و با وی ملاقات کنند و به آنها دستور دهد

که در تشکیل یک دولت غیرنظامی بعد از عاشورا کمک کنند و بسیار مفیدتر خواهد بود، اگر شاه خودش

نجفی وزیر دادگستری را به عنوان یک شخص خوب برای نخست وزیری پیشنهاد کند. در غیر این صورت

امکان دارد که مشاوران دیگر شاه شخص و یا اسم دیگری را به شاه پیشنهاد کنند و شاه هم این افراد را

ص: 280

پیشنهاد کند و این افراد مهم و سرشناس راجع به این موضوع با شاه مخالفت نخواهند کرد.

این مطلب منجر به بحث و گفتگو راجع به بعضی اسامی شد و اظهار امیدواری شد که رقابتی برای پست

نخست وزیری اتفاق نیفتد.

به این مسئله نیز توجه شد که احتمال دارد که علی امینی که در حال حاضر از جانب شاه در جستجوی

میانه روها می باشد، ممکن است که تصمیم گرفته باشد که انتظام نخست وزیر آینده ایران باشد. اگر نجفی

برای پست نخست وزیری قابل قبول نباشد، هروی و سروری موافقت کردند که وی به عنوان معاون

نخست وزیر به انتظام کمک نماید.

7 بحثهای زیادی راجع به شرایط و اوضاع غم انگیز کنونی شد. سروری و هروی نمونه هایی از

سازمانهای مؤثر در بین مخالفین ارائه نمودند. در زمانی که حتی ارتش ایران از این چنین سازماندهی

برخوردار نیست باید نسبت به حزب توده تنها گروهی که در تاریخ ایران دارای سازماندهی قوی می باشد،

مظنون بود. هروی فعالیتهای مخالفین را به تاکتیکهای روسهای پطروگراد در مقابل سوسیالیستهای

کرسنکی در انقلاب روسیه، تشبیه کرد. هدف آنها این است که روحیه کارمندان دولت و سایر میانه روها را

خراب کنند.

فعالیتهای اعتصابی، پخش شایعه، تظاهرات و کشتارها همه به منظور همین هدف انجام می گیرند.

سروری یک مثال مشخص ارائه داد و گفت یک روز که وی به سرکارش ساعت 6 صبح به بیمارستان رفت،

اعلامیه ای را دید که دکترها را تشویق به کار نکردن و یا آهسته کار کردن می کرد، این اعلامیه در آن شب در

تمام تهران پخش شده بود.

8 پس از بحث و گفتگوی بیشتر هروی و سروری موافقت کردند که آنچه را که می خواستند انجام

دهند، بدون کمک مستقیم سفارت آمریکا در حال حاضر انجام دهند. هروی در نظر دارد که نجفی را ببیند

و موضوع را با وی در میان بگذارد. او به عهده نجفی می گذارد که ببیند که آیا می تواند موافقت آیت اللّه

شریعتمداری و بعضی از آیت اللّه های دیگر را جلب کند یا خیر. هروی نیز با امینی صحبت خواهد کرد که

ببیند آیا وی حاضر است به عنوان میانجی بین شاه و یکی از دو گروه افراد مسن سرشناس یا هروی

سروری و یکی دو نفر دیگر از گروهشان عمل نماید یا خیر و ترتیب ملاقات آنها با شاه را بدهد تا پیشنهاد

را به وی بکنند. آنها گفتند که باز خواهند گشت و با ما تماس خواهند گرفت.سولیوان


گزارش اوضاع ایران

سند شماره (7)

سرّی

از: وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی. تاریخ: 30 نوامبر 78 9 آذر 57

به: تمام پستهای دیپلماتیک فوری

موضوع: گزارش اوضاع ایران

1 با شروع محرم، نگرانی و شایعات زیاد می شود. اعتصاب دیروز رادیو تلویزیون که پخش ضعیف

قبلی خبر را فلج کرده است، کمکی به اوضاع نکرده است. در همین زمان بی.بی.سی، مقاله ای از تایمز لندن

که درخواست جایگزینی یک شورای سلطنت به جای شاه را نموده است پخش کرد، که شایعات تهران را

به همراه دارد. (گرچه دولت انگلستان به حمایت خود از شاه ادامه خواهد داد، ولی جوابی به درخواست

ص: 281

دولت ایران برای جلوگیری از سرویس فارسی بی. بی. سی نخواهد داد.)

2 به ما گفته شده است که گزارش اول دسامبر مک نیل / لرر مصاحبه ای را با آیت اللّه خمینی مطرح

می کند.

3 یک منبع قابل اعتماد طرفدار شاه که 10 روز قبل ساعتها با آیت اللّه شریعتمداری بوده است گزارش

می دهد که شریعتمداری: خیلی نگران است که از برخوردهای مورد انتظار محرم خونریزی زیادی

حاصل خواهد شد. مایل نیست که صدها تن را قربانی نوعی از پاکی اسلامی کند، و معتقد است که شاه

باید بماند، زیرا که او مشکلات کوشش برای اداره بدون شاه را تشخیص می دهد. منبع معتقد است که اگر

شریعتمداری گشایشی را برای ائتلاف پس از عاشورا (11 دسامبر) مشاهده کند موقعی که برخورد آخری

فرا رسد از خمینی خواهد برید.

4 رئیس مستشاری نظامی ما در 28 نوامبر با نخست وزیر ژنرال ازهاری صحبت کرد، و او را با

روحیه ای خوب یافت در هر حال ازهاری گفت که او در مورد افسرانش ناراحت است و احساس می کند

که احتیاج است به آنها مراجعه کرده تا آنها را به صورت تیم درآورد. احتمالاً نشانه اختلاف در سلسله

مراتب است.ازهاری همچنین گفت او آلمانها را آورده تا ظاهرا جای اعتصابیون در نیروگاهها را بگیرند.

5 برخورد با نیروهای امنیتی در تهران و حداقل 4 شهر دیگر گزارش شده است. ونس


گرایشات نسبت به شاه

سند شماره (8)

خیلی محرمانه

صورت مذاکرات زمان و مکان: 3 دسامبر 1978 برابر با 12 آذر 57 اقامتگاه جدلی

سازمان بین المللی ارتباطات تهران ایران

شرکت کنندگان: احمد جدلی، تدارکات نیروی هوایی ایران جک اچ، شلنبرگر PAO

مکان: اقامتگاه جدلی

موضوع: گرایشات نسبت به شاه

سابقه:

من در ابتدای مأموریتم در اینجا با احمد و خانواده اش از طریق نامزد او که در صدای آمریکا یک

سکرتر می باشد آشنا شدم، خانواده جدلی از طبقه متوسط می باشند. پدرش کارمند بازنشسته دولت است

و خواهرش دانشجوی دانشگاه. خود احمد یک فوق لیسانس در علوم سیاسی از دانشگاه جورج تاون

دارد و اکنون مشغول انجام وظیفه نظامی به صورت یک غیرنظامی در دفتر تدارکات نیروی هوایی ایران با

مسئولیتهای ویژه برای ارتباط با پرسنل لاکهید می باشد.

او می گوید کارش آنچنان است که به وی توصیه شده به دفتر من نیاید، یا حتی در سفارت تنیس بازی

نکند. بنابراین ما به طور متناوب در آپارتمان ساده خانواده او در خیابان روزولت، شمال سفارت ملاقات

می کنیم.

احمد از چیزی نگران است که وی آن را یک فرسایش وخیم در حمایت از شاه از طرف پرسنل نظامی

که وی هر روز آنها را می بیند، می داند. داستانها و شایعاتی منتشر شده اند که ژنرالهایی که اکنون در رأس

ص: 282

هستند برای آماده شدن برای یک مهاجرت سریع مبالغ هنگفتی جمع آوری می کنند.

وفاداری به شاه از نظر آنها یک مصلحت موقتی است و برای نظامیان از درجات پایین تر به صورتی

متزلزل می باشد. علت ریشه ای تمام ناراحتیها خود شاه است که به خانواده اش و افراد نزدیک به خودش

اجازه داد به قیمت فقر توده ها ثروتمند شوند. چیزی که ما شاهد آن هستیم یک تغییر ناگهانی گسترده بر

علیه سلسله پهلوی است که هیچ اشاره ای به کارهای گذشته (اصلاحات ارضی، حقوق زنان و آموزش و

پرورش) نمی تواند آن را دفع کند.

یک نتیجه تأسف بار تمام اینها از خود بیگانگی است که در میان مردم ایران و دولت ایالات متحده و

خارجیان در ایران به وقوع پیوسته است. احمد واقعا متقاعد است که من و خانواده ام در اینجا در مخاطره

هستیم و اینکه ما باید تا آنجایی که ممکن است از انظار مخفی باشیم، پدرش با او همآهنگ شد و گفت که

وی شک ندارد که روسها خودشان را از طریق حزب توده به میان اوضاع رسانده اند. هر دو اظهار داشتند

مذهب فقط پوششی است برای ابراز نارضایتی در ایران. به طور جالبی هر دو مشکوک هستند که وقایع

خشونت بار در اطراف کشور کار انحصاری مخالفین است. آنها مظنون هستند که دولت نظامی برای توجیه

کردن قبضه قدرت توسط خودشان در پشت بعضی از این وقایع می باشند.

نظریه: در حالی که هیچ کدام از این تماسها نمایانگر هیچ اصلی نیست و هیچ کدام از اهمیت بالایی

برخوردار نیست، نظرات آنها به نظر رسید که به صورت انعکاس برخی طرز تفکرهای طبقه متوسط را این

روزها در تهران برمی شمرد.


طرحهای مخالفین برای رفتن شاه

سند شماره (9)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 4 دسامبر 1978 13 آذر 1357

به: وزارت امور خارجه واشنگتن فوری

عطف به: (الف) تهران 11097 (ب) تهران 11083

موضوع: طرحهای مخالفین برای رفتن شاه

خلاصه: دکتر میناچی به کارمند سفارت گفت که پیشنهاد کارمند سفارت مبنی بر ایجاد شورای

سلطنت در 4 سپتامبر به نمایندگان اصلی خمینی ارائه می شود، آنها به پاریس خواهند رفت تا خمینی را

متقاعد کنند اگر لازم بود با فشار، که آنها را قبول کند، میناچی شایعاتی شنیده است که شاه احتمالاً برای

قبول شورای سلطنت آماده است.

علی امینی به میناچی گفته است که «مستشاران نظامی خارجی» گفته اند که فرماندهان نظامی با

خروج شاه موافقت نخواهند کرد و گفت که اگر نظریه تعیین شورا پذیرفته شود، شاه باید فرماندهان نظامی

را عوض کند.

کارمند سفارت، این حرف را از قول مستشاران نظامی تکذیب کرد. میناچی گفت که مخالفان خواهند

پذیرفت که فرماندهان فعلی ارتش در شورای سلطنت باشند، وقتی میناچی پرسید که آیا به کوششهایش

ادامه بدهد. کارمند سفارت گفت که تمام تلاشهای مسالمت آمیز مفید و لازم هستند و افزود که واقعیت

امور باید بر تمام جوانب تحمیل گردد.(پایان خلاصه)

ص: 283

1 به درخواست میناچی، استمپل با او ملاقات کرد. میناچی خزانه دار کمیته دفاع از حقوق بشر است

و همین طور دستیار آیت اللّه شریعتمداری است، میناچی می خواست که اوضاع جدید را بررسی کند و در

این میان آخرین نظریات آمریکا را هم بداند، زیرا می خواست 2 نفر از 3 نفر نماینده عالیرتبه خمینی را که

در دو سه روز آینده به پاریس خواهند رفت، هنگام نهار آماده نموده و اطلاعات کافی در اختیار آنان

بگذارد.

این 2 نفر، منتظری از قم و رفسنجانی از تهران هستند (که با طالقانی از تهران می شوند 3 نفر، به گفته

میناچی این سه نفر «فرماندهی عالی» خمینی در ایران می باشند).

آنها طرح شورای سلطنت را پیش روی خمینی خواهند گذاشت که این شورا جایگزین شاه شده است،

(برای ذکر جزئیات به تلگرام مرجع رجوع نمایید) و بعد دولت مؤتلفه را انتخاب خواهند نمود. آنها آماده

هستند تا خمینی را مجبور کنند که این پیشنهاد را بپذیرد. تمام مخالفان و گروه شریعتمداری در قم و مشهد

قبول کرده اند که با این دولت همکاری و از آن حمایت کنند.

2 میناچی مذاکرات ده روزه خود با علی امینی و همچنین نخست وزیر سابق شریف امامی را که به

اوضاع فعلی انجامید شرح داد و گفت که شریف امامی و امینی هر دو در همان مرحله اول شنیدن طرحهای

او را ارجمند دانسته، اما بعد خود را کنار کشیدند. (در جریان مذاکرات میناچی با امینی، امینی گفته بود که

آمریکاییها تنها تماس با شما را تجویز کرده اند. کارمند سفارت این موضوع را تکذیب می کند و می گوید که

ما فقط امینی و دیگران را تشویق به مذاکره با همه افراد ذینفع کرده بودیم). اطلاع کارمند سفارت این است

که شاه هرگونه راه حلی که سلطان بودن و فرماندهی کل ارتش را از او بگیرد، رد خواهد کرد.

میناچی نباید اجازه دهد که افکار آرزومندانه این نکته را از نظر گروهش به دور دارد. میناچی گفت که

نه او و نه اعضای گروهش در آخرین تحلیل به امینی و شریف امامی اعتماد ندارند.

3 مشکل دیگر، موقعیت درونی ارتش بود که در آخرین ملاقات میناچی و کارمند سفارت مورد بحث

قرار گرفت. بنابه سخنان میناچی، امینی به او گفت که: افسران نظامی خارجی، که مشاور و راهنمای نیروی

مسلح ایران هستند، به وی (امینی) گفته اند که اگر شاه برود، فرماندهان نظامی دیگر، از افرادی که بعدا

حکومت خواهند کرد، اطاعت نخواهند نمود، کارمند سفارت پرسید که آیا آن افسران آمریکایی بوده اند یا

نه و میناچی گفت که حتما منظور امینی همان افسران آمریکایی بوده اند، که چنین حرفی را به رهبران

سیاسی اظهار داشته اند.

کارمند سفارت صریحا این حرف را از قول نظامیان تکذیب کرد که چنین حرفی را خصوصا به رهبران

سیاسی اظهار داشته باشند.

همان طوری که میناچی می دانست، کارمند سفارت در آخرین ملاقات (تلگرام مرجع الف) اظهار

تردید کرده بود که افسران نظامی با طرح مشتمل بر خروج شاه به هر حال از روی میل برخورد خوبی

داشته باشند. میناچی گفت که شاه قبل از خروج خود، هر وقت که اراده کند، می تواند فرماندهان ارتش را

عوض کند، و به هر صورت در شورای سلطنت افراد وفادار به شاه جای خواهند داشت. او نام چندین نفر

از این نظامیان را که مورد قبول مخالفان هستند، بدین قرار اعلام کرد: اسقاوی، جم، باتمانقلیچ، گارزان و

رضوانی، به علاوه دریادار بازنشسته مدنی که بسیار مورد اعتماد شاه و فردی است درخشان و همفکر با

جبهه ملی. وقتی که کارمند سفارت راجع به این موضوع که فرماندهان نظامی در حال خدمت خود راجع به

ص: 284

برکناری خود ساکت بمانند و تن به تعویض دهند، اظهار تردید کرد، میناچی امکان این مدعا را تصدیق کرد

و اما بعدا گفت حضور این نظامیان در شورای سلطنت هیچ اشکالی نخواهد داشت.

کارمند سفارت بار دوم از او سؤال کرد، میناچی گفت که این درست است، نکته اساسی خلع قدرت از شاه

است. تمام مخالفان، موافقت خود را با خدمت آنها تحت ریاست شورای سلطنت، که رهبران نظامی فعلی

هم در آن شرکت دارند، اعلام کرده اند. (اظهارنظر: این با نظرات قبلی تفاوت معتدلی را نشان می دهد. در

حالی که تغییر مذکور این پیشنهاد را برای شاه خوش آیندتر نخواهد کرد، مفید خواهد بود که آن را به یاد

داشته باشیم.)

4 میناچی از دیدگاه خود و مخالفان، طرح شورای سلطنت را این طور بیان کرد که این شورا آن هیئت

مشورتی که در اصلاحیه ماده 38 متمم قانون اساسی 1907 آمده است، نیست. نظریات مخالفان بر این

است که، شورای سلطنت به صورت یک گروه سلطنت را به جای شهبانو به دست خواهد گرفت و هیچ

احتیاجی به شورای مجسمه وار نیست، شورا ترکیبی از 2 یا 3 نفر تیمسار از افراد فوق الذکر، رئیس ستاد

ارتش و دیگر نمایندگان سازمانهاست، البته اگر این یکی لازم بود. کارمند سفارت حرفی نزد جز اینکه

گفت که طرح، ظاهرا مورد قبول شاه نخواهد بود.

5 در نتیجه گیری مذاکرات، میناچی نظر شخص کارمند سفارت را پرسید که آیا او باید به مذاکرات

این طرح ادامه دهد و حتی آیت اللّه هایی را به پاریس بفرستد، با توجه به اینکه ظاهرا موقعیتها هنوز خیلی

مساعد نشده است. در جواب کارمند سفارت گفت که ادامه مذاکرات نسبت به خشونت ارجحیت دارد و از

امکان اینکه رهبران درون کشوری و جناحهای شریعتمداری و خمینی از اصرار شدید بر رفتن شاه

منحرف گردند، پرسش کرد.

این سؤال برای میناچی کمی ناخوشایند بود، اما نهایتا اظهار داشت که چنین تغییر عقیده ای

غیرمحتمل به نظر می رسید. او اظهار امیدواری کرد که حوادث و اتفاقها، نقطه نظرها را در هر دو جهت

تغییر دهد و آرزو کرد که خشونت با فعالیتهای مستمر پس از زمان منع رفت و آمد همراه نباشد. کارمند

سفارت از او با تأکید خواست که موقعیت را آن طور که هست با حداکثر دقت ممکن با آیت اللّه ها در میان

بگذارد و افزود که هیچ کدام از ماها خونریزی را دوست نداریم و بهترین راه جلوگیری از آن این است که

مردم هم کمی بیشتر انعطاف نظر داشته باشند و عقاید خود را بر چیزی مبتنی نمایند، که بتواند دستمایه

مصالحه گردد.

میناچی سر را به علامت این که فهمیده است تکان داد.

6 میناچی این موضع گیری مرسوم را هم افزود که آمریکا این طرح را به پادشاه نشان دهد «تا راه را

هموار کرده باشد، و ریشخند کارمند سفارت را که او بار دیگر سعی داشت آمریکا را به دخالت در اوضاع

داخلی ایران وا دارد با صمیمیت پذیرفت. دیگر بحثها راجع به زندانیان سیاسی در تلگرام جداگانه ای

گزارش می شود.

7 اظهارنظر: جدا از قبول شرکت نظامیان عالیرتبه فعلی در شورای سلطنت پیشنهادی، تنها تغییری

که در اوضاع روی داده حرکت آینده ایست که در رابطه با خمینی صورت خواهد گرفت.

تا آنجایی که ما می دانیم، این تنها تلاش در آینده نزدیک از طرف طرفداران مخالفان برای تحت فشار قرار

دادن خمینی است، تا در موضع خود جایی برای دادن قدری «امتیاز» باز کند. سولیوان


جنب و جوشهای بیشتر در میان رهبران میانه رو

ص: 285

سند شماره (10)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا در تهران تاریخ: 5 دسامبر 1978 برابر با 14 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن فوری

موضوع: جنب و جوشهای بیشتر در میان رهبران میانه رو

خلاصه: رهبر اتحادیه معلمان می گوید که راه حل سومی یافته است که هم جلوی پیروزی خمینی را

بگیرد و هم مانع از دوباره به قدرت رسیدن شاه می شود. او می گوید که شاه باید برود ولی شورای سلطنت

بماند. این اعتقاد در میان مخالفین رژیم در جبهه ملی نیز وجود دارد. (پایان خلاصه)

1 در سوم دسامبر (12 آذر) محمد درخشش رهبر اتحادیه معلمان که با دوستان دیگرش که در

شغلهای دیگری مشغول به کار هستند و از فعالان سیاسی به شمار می روند، مشاور سیاسی را برای مباحثه

دعوت کرد. درخشش به تفصیل راجع به ضرورتی که خود و میانه روهای مخالف شاه و همفکر او برای

یافتن «راه سومی» که جدا از راه خمینی باشد احساس می کنند، سخنانی گفت دیگر دوستانش هم همین

نظر را دارند. آنها این چاره را شامل خروج شاه و تشکیل یک شورای سلطنت از میان مردان بسیار محترم

و قضات و غیره، می دانند. این شورا سپس گروهی نمایندگان سیاسی از میان رهبران جبهه ملی، احزاب

دیگر، بازاریان و خود او و غیره را انتخاب می کند، که آنها دولت را تشکیل خواهند داد و مقدمات انتخابات

آزاد را فراهم می کنند تا دولت جدید از میان مجلس منتخب جدید، تعیین و معرفی گردد.

2 درخشش اعتقاد دارد، که این راه حلی است که بسیاری راجع به آن صحبت می کنند او زیاد روی

تأثیری که خروج شاه روی فرماندهان بلندپایه نظامی خواهد داشت، حساب نمی کند. (او فکر می کند که

این تأثیر توسط افسران خوب سابق و بازنشسته مهار خواهد شد.) اما تمایل به بحث داشت و این طور که به

نظر می رسید از مشکلاتی که در اثر سقوط احتمالی ارتش به وجود خواهد آمد، مقداری متأثر شده بود. او

به خلقی بودن ارتش به جای اینکه ارتش فقط از یک نفر، شاه، حمایت کند، تأکید داشت. او که خدمت

وظیفه اش را در زمان رضاشاه به عنوان افسر به پایان رسانده فساد و بزدلی افسران بلندپایه را به یاد

می آورد. او به نکته ای اشاره کرد که تغییر در ارتش احتمالاً باید با تدریج بیشتری صورت پذیرد، در ضمن

اینکه آن تغییر تدریجی به مثابه یک چتر برای محافظت از تغییرات اصولی در سیستم سیاسی به کار گرفته

شود.

3 درخشش اعتراف کرد که هم از دیکتاتوری مذهبی تحت سلطه خمینی می ترسد و هم از حکومت

کمونیستها بعد از برکناری خمینی، وحشت دارد. عقیده او بر این است که ایران را باید به راه یک دولت

دموکراتیک سوق داد. او با این عقیده مشاور سیاسی بدین مضمون که ایران با طرح اعطای آزادیها توسط

شاه به طرف آن غایت روانه بود مخالفت نکرد، جز اینکه اظهار داشت، همچنان نمی تواند چیزی را که شاه

می گوید باور کند.

وی گفت که او یا همراهانش اگر می پذیرفتند که در دولتی تحت حکومت شاه کار کنند، خیلی زود

خائن محسوب شده و طرفداران و محبوبیت خود را از دست می دادند. او مکررا رجوع می کرد به این نکته

که شاه باید برود... در غیر این صورت قدرت پیروان خمینی آنقدر کاسته نخواهد شد که اجازه دهد عناصر

دمکرات فعال شده و یک آئین دمکراتیک را برای ایران سازمان دهند.

ص: 286

4 درخشش نشان داد که با معلمان بسیاری در رابطه است. او عریضه های دراز لوله شده ای را بیرون

کشید که بسیاری از آنها صدها امضاء روی خود داشتند و از استانهای مختلف به دستش رسیده بود. در

یکی از آنها معلمان به یک مسجد پناه برده بودند و پس از دستگیری 5 نفر، جمع آنها این عریضه را امضا

کرده بودند. تمام این عریضه ها ضد شاه هستند.

5 درخشش شکایت کرد که وقتی در اوایل سال جاری او و پیروانش سعی داشتند که تعدادی اعلامیه

و روزنامه چاپ کنند، دستگیر شده بودند. او همچنین افزود که شاه در تعیین شریف امامی با وجهه ای که

دارد در این موقعیت آشوب به عنوان یک نخست وزیر اشتباه کرده است. او گفت، شاه احتمالاً می توانست

قسمت اعظم موقعیت خود را با تعیین دولتی که عده ای از مخالفان را دربرداشته باشد، به دست آورد. او به

ضرورتی که خود و دوستانش برای فعالیت سیاسی احساس می کردند، علیرغم یأس آمیز بودن فعالیتهای

سیاسی در آینده نزدیک، ضمن آنکه جنگ قدرت بین خمینی و شاه به اوج خود رسیده است، اشاره کرد.

او با مشاور سیاسی اتفاق نظر داشت که با گذشت دوره محرم، مطالعه دوباره اوضاع باارزش خواهد بود، تا

بررسی شود که آیا راه حل مصالحه با شاه در نقش مشروطه سلطنتی، برای میانه روهای سیاسی مانند خود

او، که خطر حکومت حزب توده، یا بدتر از آن موقعیت جناح خمینی مخالفین را تشخیص می دهند، منطقی

خواهد بود یا نه. او همچنین طی ملاقات چندین بار نظریات مشاور سیاسی را پذیرفت که مسائل

اقتصادی ایران مدرن، برای هر دولت آینده باقی خواهد ماند، که با آن دست و پنجه نرم کنند و با ترغیب

افکار عمومی به این نظر که علت ریشه ای همه مشکلات شاه است، در بین مردم این توقع ایجاد می شود که

مشکلات وقتی تمام خواهند شد، که شاه برود. وقتی که مشکلات برطرف نشوند، نارضایتیها و نابسامانیها

برای دولت آینده حتی اگر از جناح جبهه ملی مخالفین باشد، خواهند ماند. با وجود این درخشش نسبت به

هر راه حلی که خروج شاه را در بر نداشته باشد، با تردید بسیار می نگرد.

6 نظریه: درخشش از آن سری رهبرانی است که از پیروزی خمینی می ترسند و سعی دارند که یک راه

سومی پیدا کنند. درخشش معتقد است که این راه حل تا خروج شاه برای تشکیل شورای سلطنت، عملی

نخواهد بود. این موضع با نظریه افراد جبهه ملی خیلی نزدیک می باشد. این موضوع را میناچی در همان

روز این دیدار به مأمور سفارت گفته بود، (در تلگرام جداگانه آمده است). آنها آشکارا در تماس بودند.

سولیوان


ایران بعد از محرم کجا می رود؟

سند شماره (11)

خیلی محرمانه

از: کنسول آمریکا شیراز تاریخ: 6 دسامبر 1978 15 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: ایران بعد از محرم کجا می رود؟

خلاصه (خیلی محرمانه): مخالفان رژیم پهلوی امیدوارند این رژیم را در جریان ماه محرم به سقوط

وادارند در حالی که در تهران امید این است که محرم ناتوانی مخالفان را در رسیدن به اهداف خود بدون

اینکه قبلاً شاه را به مخاطره اندازند، ثابت خواهد کرد. هر دوی این امیدواریها بیش از اندازه خوش بینانه

است. احتمالات آنطوری که از شیراز می توان دید این است که رویارویی حتی بعد از محرم نیز ادامه

ص: 287

خواهد یافت و اگر این اوضاع همچنان مداومت داشته باشد، سیر تحولی مواضع و روشها در داخل دستگاه

نظامی اهمیت حساسی را پیدا خواهد کرد. پایان این تحولات سیاسی هرچه باشد، نقش نظامیان یقینا

اهمیت برجسته خواهد داشت. منافع ملی ما اقتضا می کند که این ناراحتیها که در ماههای اخیر باعث این

همه از هم پاشیدگی شده است، پایان یابد. تحت شرایط موجود بهترین سیاستی که ما می توانیم از آن

پیروی کنیم این خواهد بود که بگذاریم جریانات سیر طبیعی خود را بدون کمترین دستکاری از جانب ما

ادامه دهد و به مرحله نهایی برسد. (پایان خلاصه)

(خیلی محرمانه) عناصر مخالف در شیراز و نقاط دیگر در جنوب ایران ظاهرا امیدوارند که از طریق

ترکیبی از اعتصابها و سایر اقدامات فلج کننده کارگری و تظاهرات و بستن دکاکین و رویارویی عمومی با

دولت که در ماه محرم به اوج خود خواهد رسید، شاه از تاج و تخت خودش بیرون رانده خواهد شد و

ایرانیان در همه جا سرانجام به تحقق آرزوهای سیاسی خود خواهند رسید.

از سویی دیگر امیدواری در تهران آن طوری که از شیراز دیده می شود این است که محرم ناتوانی

مخالفان را در سرنگون کردن رژیم پهلوی ثابت خواهد کرد و اینکه بعد از آن فشارها بر رهبران مخالفان

افزوده خواهد شد تا با شاه سازش کنند.

(خیلی محرمانه) هر دو این امیدواریها شاید بیش از حد خوش بینانه باشد. علیرغم شایعات مبنی بر

وفور محمولات اسلحه قاچاق در سراسر کشور، محتمل به نظر نمی رسد که ارتش ایران قریبا در معرض

خطر ضعف کمی تسلیحاتی در مقابل مخالفان رژیم قرار گرفته باشد. مخالفان رژیم تاکنون جز شور و

هیجان و آنچه که در خیابانها به دستشان رسیده و گاهگاهی نیز یک وسیله منفجره دست ساز چندان

سلاحهای بیشتری نداشته اند.

بدین ترتیب با توجه به اینکه سلاحهای در دست طرفین با یکدیگر تعادلی ندارد و با فرض اینکه

نظامیان هنوز برای به دست گرفتن وظیفه به راه انداختن شاه به نفع مخالفان او آمادگی ندارند، احتمال این

است که شاه قادر خواهد بود تا مدتی طولانی تر اگر میل داشته باشد، همچنان به قدرت خود بچسبد.

(خیلی محرمانه) معذالک یک حکومت ائتلافی حتی حکومتی که شامل عناصری مخالف باشد و

پیش بینی کننده انتخابات ملی در ماه ژوئن باشد، چشم اندازهای مشکوکی برای موفقیت خواهد داشت.

قابل تصور است که بعضی از عناصر نسبتا میانه و همچنین تعداد زیادی از فرصت طلبان از هر رنگ و بوی

سیاسی که با مطلق گراییهای سلطنتی (گرچه نه با خود سلطنت) مخالفند، دچار وسوسه خواهند بود تا در

یک حکومت ائتلافی به یکدیگر بپیوندند، ولی آنهایی که برای از میان بردن سلطنت به عنوان یک نهاد

متعهد شده اند، همچنان با کمال اطمینان به ایستادگی ادامه خواهند داد. این گروه اخیر لااقل در جنوب

ایران ظاهرا بزرگ و مصمم به نظر می رسند.

علاوه بر این با توجه به محیط و جو خصومت و سوءظن و بی توجهی نسبت به مقدسات موجود که بر

نظریات این عناصر آشتی ناپذیر تسلط دارد احتمال ندارد که هرگونه حکومت ائتلافی حتی حکومتی که

شامل مخالفان مسلم رژیم باشد، قابلیت اعتماد در بین آنها داشته باشد. اینها متمایلند که آمادگی به سر و

کار داشتن با رژیم پهلوی را فی نفسه یک عمل خیانت آمیز تلقی کنند.

(خیلی محرمانه) با توجه به چنین اوضاع و احوالی رویارویی ممکن است عملاً بدون کم و کاست ادامه

داشته باشد. آنهایی که پایبند ایثار در سرنگونی شاه هستند، خواهند کوشید فشار را بر او و حکومت او

ص: 288

همچنان فعال نگهدارند و آنها به احتمال قوی کوششهای خود را در اطراف اقدامات اقتصادی که تاکنون

ثابت کرده است که اثر برهم زننده ای دارد متمرکز کنند. در عین حال حکومت خواهد کوشید تا کارهای

روزمره اداره دولتی را در محیطی از فوریت سیاسی و هرج و مرج اقتصادی انجام دهد و انتخابات ملی را

که درنتیجه نقطه نظرهای مختلف در میان اعضای ائتلافی و فقدان اجماع آرای عمومی دستخوش موانع

شده است، سازمان دهد.

در حالی که انتخابات نزدیک می شود، منازعات داخلی در میان عناصر ائتلافی به طور

اجتناب ناپذیری تصاعد خواهد یافت تا مرحله ای که خود ائتلاف ممکن است به طور جدی به مخاطره

افتد. اگر انتخابات سر و سامان یابد (با توجه به روشهای کنونی مخالفان سرسخت) مشکوک به نظر می آید

از اینکه این انتخابات دیگر مفهوم و یا سودمندی نهایی را داشته باشد، مانند انتخاباتی که به طور مرتب در

جنوب ویتنام صورت می گرفت.

(خیلی محرمانه) سیر تحول نظامیان در هفته های آینده بدین ترتیب به مرحله حساس می رسد، در

حال حاضر افسران ارشد در شیراز مأموریت خود را با نظر حساسی تلقی می کنند. تنها چندی پیش رئیس

حکومت نظامی شیراز خود را به عنوان یک نیروی بی طرف بین حکومت و مخالفانی که می خواهند شدیدا

به آن حمله کنند توصیف کرد. او با نهایت دقت از محکوم کردن مخالفان به عنوان مخالفان احتراز کرد و

مدعی شد که کار او نیست که در مسائل سیاسی قضاوت کند. او گفت که مخالفان نیازمند راه حلهای

سیاسی هستند که تنها می توان در تهران آن را پیدا کرد.

چنین روشهایی در درازمدت تنها در صورتی قابل نگهداری است که راه حلهای مورد لزوم واقعا پیدا

شوند و در مورد ایران مسئله همین جا است. اگر یک سازش متقابل بین شاه و اکثریت مردم او ممکن

نباشد، یک نیروی خارجی دیر یا زود باید یک چنین سازشی را تحمیل کند. نظامیان با توجه به نفرت آنها

نسبت به آشوب سیاسی از هر نوع و قدرت تحمیل اراده آن برای چنین مأموریت و رسالتی به صورت

کاندیدا درمی آیند.

(خیلی محرمانه) در چنین صورتی به عهده گرفتن نقش داور سیاسی از سوی نظامیان ممکن است به

یکی از دو خط مشی عمومی منجر شود.

عقل و خرد قراردادی ظاهرا به نفع یک برداشت محافظه کارانه تر رأی خواهد داد که در آن نظامیان به

طور ساده مسئولیت را چه برای حفظ صلح و چه برای ادامه کار حکومت به عهده می گیرند. البته این امر

مستلزم آن خواهد بود که در زمینه های غیر از تحمیل قانون دخالت مستقیم بیش از آنچه تاکنون تحت نظر

حکومت ازهاری اعمال می شد به عمل آید. تحت چنین برداشتی لزوم مشروعیت و شاید عواطف به نفع

حفظ شاه نظر خواهد داد، هرچند شاید به خاطر نمایش ویترینی باشد تا چیز دیگری. معذالک نگهداشتن

شاه بر روی تخت بدون شک و یقینا به معنای ادامه مخالفت عمومی با حکومت خواهد بود.

(خیلی محرمانه) در حالی که سوابقی درباره رژیمهای نظامی نامطلوب وجود دارد و بعضی از آنها دوام

قابل ملاحظه ای از خود نشان داده اند، مخالفت عمومی چیزی نیست که معمولاً به خاطر خود مخالفت

مورد محبت قرار گیرد. در واقع اعضای دستگاه نظامی نیز مانند هر کس دیگری می خواهند مورد مهر و

محبت قرار گیرند و این واقعیت همراه با نقش رسولی که اغلب در میان برگزیدگان جهان سوم ظاهر

می شود، ممکن است نظامیان را در اینجا وادار کند تا به عنوان «میانجی شرافتمند» بین مردم ایران و شاهی

ص: 289

که بسیاری از آنها می خواهند او را سرنگون کنند عمل کنند.

یک چنین سناریویی ممکن است مستلزم دعوت از جانب نظامیان به شاه برای گرفتن یک مرخصی در

خارجه تا زمان حل اوضاع سیاسی در ایران و توصیه برای اینکه شاه به نفع فرزند خود استعفا کند و یک

شورای نیابت سلطنت تشکیل شود، یا به طور ساده خاندان پهلوی در پاسخ به اراده عمومی برچیده شود،

خواهد بود.

(خیلی محرمانه) معذالک نتیجه نهایی حوادث هر چه که باشد تقریبا حتمی به نظر می رسد که نظامیان

در آن نقش برجسته ای خواهند داشت. منافع ملی ما اقتضاء می کند که این ناآرامیها که تا این اندازه در

ماههای اخیر برهم زننده بوده است برطرف شود، دادن نقش مرکزی تری به نظامیان در اداره امور دولت

یک چنین نتیجه ای را تضمین نخواهد کرد و یقینا هرگونه کوششی از جانب ما برای تحت تأثیر قرار دادن

فرآیند سیاسی در این جهت پر از خطرات قابل ملاحظه خواهد بود.

در عین حال علیرغم عدم محبوبیت عمومی شاه که کاملاً ظاهر است، طرد او در چنین مرحله ای

دردها را درمان نخواهد کرد و به احتمال قوی از نظر بسیاری حتی از نظر مخالفان او یک نوع بی شرمی از

جانب یک قدرت بزرگ تلقی خواهد شد.

معذلک کاملاً مشکوک به نظر می رسد که شاه هرگز بتواند نقش رهبری را که زمانی داشته است بار

دیگر اعمال کند. علاوه بر این حتما اجتناب ناپذیر است که راه حل سیاسی پایانی در ایران اعم از اینکه به

نفع نگهداری شاه یا چیز دیگری باشد، نسبت به مصالح ملی ما خصمانه خواهد بود.

در شرایط کنونی بهترین سیاست ما این خواهد بود که توصیه به میانه روی و سازش بکنیم در حالی که

نسبت به امکان مداخله خارجی هشیاری نشان بدهیم، ولی از لحاظ جنبه های دیگر بگذاریم حوادث سیر

تحول طبیعی خود را داشته باشد.


آزادی رهبران مخالف رژیم و نقشه برای تظاهرات

سند شماره (12)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 7 دسامبر 1978 برابر با 16 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن برای اقدام

موضوع: آزادی رهبران مخالف رژیم و نقشه برای تظاهرات

خلاصه: حکومت ایران کریم سنجابی و داریوش فروهر را عصر روز ششم دسامبر آزاد کرد. این دو نفر

قرار است هفتم دسامبر با رهبران جبهه ملاقات کنند. جبهه ملی در تظاهراتی که برای دهم دسامبر به

مناسبت تاسوعا تعیین شده شرکت خواهد کرد. پروفسور کاتم آمریکایی در ایران در معرض شایعات قرار

گرفته است. (پایان خلاصه)

1 دکتر ناصر میناچی پس از پایان مقررات منع رفت و آمد در شش دسامبر برای بحث درباره اخبار

مربوط به اینکه حکومت ایران کریم سنجابی و داریوش فروهر را آزاد کرده است، به خانه استمپل مأمور

سفارت آمد. میناچی آزادی آنها را تأیید کرد و گفت او تلفنی با آنها صحبت کرده است. اجتماع رهبران

عمده جبهه ملی برای بعدازظهر روز هفتم دسامبر تعیین شده است که در آن اقدامات بعدی را مورد بحث

قرار خواهند داد. میناچی خاطرنشان ساخت که حکومت ایران تصمیم گرفته بود که این زوج را روز

ص: 290

چهارم دسامبر آزاد کند و این اقدام به منزله رفتاری مبنی بر حسن نیت، لااقل از سوی رهبران میانه روی

جبهه ملی تلقی شده بود. رابط ما در نهضت آزادی ایران، به مأمور سفارت در بامداد 7 دسامبر گفت که

آزادی ایندو نفر «جالب است» ولی چیز مهمی را تغییر نداده است و تقاضا کرد که بامداد روز 8 دسامبر

ملاقات کنند.

2 میناچی گفت: جبهه ملی از هم اکنون نقشه هایی برای حرکت در تظاهرات بزرگ که از سوی آیت اللّه

طالقانی سازمان داده می شود و قرار است ساعت 9 بامداد روز 10 دسامبر آغاز شود ترتیب داده است.

طبق اظهار میناچی تظاهرات در نزدیکی میدان شهناز در انتهای شرقی خیابان شاهرضا آغاز شده و به

سوی غرب حرکت خواهند کرد و به گروههایی که در سایر نقاط شهر تشکیل می شود ملحق خواهد شد.

میناچی گفت نظر این است که یک کوشش عظیم جمعی صورت گیرد. کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی

راهپیمایی جداگانه ای را از سوی این کمیته برای همان روز طرح ریزی کرده بود، ولی هنگامی که رهبران

روحانی کوشش همگانی را به مقیاس وسیع در نظر گرفتند. کمیته دفاع از حقوق بشر و آزادی از نقشه خود

منصرف شد، میناچی معتقد بود که بیشتر گروههای مخالف شرکت خواهند کرد.

3 یک نفر روزنامه نگار از لندن تلفنی از مأمور سفارت خواست تا داستان مربوط به اقامت پروفسور

ریچارد کاتم آمریکایی را در ایران تأیید کند. مأمور سفارت درباره این موضوع اظهار بی اطلاعی کرد. بر

اساس مخبرین اطلاعاتی که ما داریم، کاتم اینجا نیست. موجب تقدیر خواهد بود اگر وزارت امور خارجه

به نحو بی سر و صدایی حضور او را در پطرزبورگ تأیید کند.


برنامه علی امینی نخست وزیر پیشین

سند شماره (13)

سرّی ایران

سازمان مرکزی اطلاعات (سیا) 8 دسامبر 1978 17 آذر 1357

علی امینی نخست وزیر پیشین

خطاب می شود: دکتر علی امینی

علی امینی، یک میانه رو و ضدکمونیست، مدت کوتاهی پس از استعفایش تحت فشار شدید پس از 14

ماه به عنوان نخست وزیر در طول 621961، در تلاش بوده است که این مقام را دوباره به دست آورد. او

هیچ پایگاه حقیقی قدرت ندارد، ولی دوستان زیادی در میان مخالفین دارد و ممکن است به عنوان رهبر

یک دولت آشتی ملی مورد قبول قرار گیرد. دو عامل غیرقابل تفوق احتمالی که بر علیه او کار می کنند

عبارتند از: دلسرد شدن سیاسی و شخصی او از شاه تقریبا برای دو دهه و سوءظن شایع در ایران (هرچند

ظاهرا بی اعتبار) که او یک عامل آمریکاست. (در حقیقت او ایالات متحده را به خاطر باعث استعفایش

شدن در 1962 سرزنش کرد و متعاقبا نظر داد که این کشور یک دشمن بد و بدترین دوست است.) اخیرا

شاه به امینی در مورد امکان قبولی نخست وزیری اشاره ای کرد. ولی امینی روی کنترل نیروهای مسلح و

ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) اصرار ورزید؛ شرایطی که شاه را بدون قدرت می سازد. (سرّی)

برنامه امینی

اگر که سابقه گذشته او و گفته های عمومی و خصوصی اخیرش نشانه های واقعی عقایدش باشند،

ص: 291

چنانچه امینی نخست وزیر شود، یک اصلاح طلب خواهد بود تا یک انقلابی. او از چشم پوشی از آشوب و

اغتشاش امتناع می ورزد و حکومت نظامی را (با توسل کمتری به زور) برای یک دوره نامشخص ادامه

خواهد داد. او هر کاری که برای فعالیت مناطق نفتی لازم باشد انجام می دهد. او پارلمان فعلی را منحل

خواهد کرد و انتخابات جدیدی برای استقرار یک جو دموکراتیک سالم که نیازهای مردم بر طبق قانون

بتواند برآورده شود، برگزار خواهد نمود. او به یک دولت از متخصصین توجه دارد، ولی احتمالاً مجبور

است که یک چاشنی از سیاستمداران و نمایندگان مذهبی چنانچه به او کمک کردند که قدرتش را به دست

آورد، شامل نماید. او که بیشتر بحران فعلی را متوجه سیاستهای اقتصادی درک نشده و برنامه ریزی

اقتصادی غیرمعقول می داند، احتمالاً هزینه دفاعی را کم می کند که توسعه بیشتر را تأمین مالی کند. او

تلاش خواهد نمود که سیاستهایی از قبیل اصلاحات ارضی بیشتر که پیش بردن توزیع عادلانه تر ثروت

ملت را تقویت می کند اتخاذ نماید.

او همچنین تلاش خواهد نمود که فرار سرمایه از کشور را متوقف نماید. او می گوید تمام اتهامات فساد

مقامات رسمی در طول 15 سال گذشته را تحقیق خواهد نمود و تمام متجاوزین را محاکمه می نماید. در

اوائل 1978 امینی از استمرار شاه در قدرت حمایت می کرد در سپتامبر با پشیمانی استعفایش را طلب

می کرد و در اوایل نوامبر به نظر رسید که او متمایل به یک سلطنت مطابق قانون اساسی می باشد (حداقل

برای حال حاضر)(سرّی)

زندگی و حرفه اولیه

امینی در حقوق و اقتصاد از دانشگاه پاریس یک دکترا دارد. پس از یک سری پستهای قضائی و مالی

دولتی در 1947 به عضویت پارلمان انتخاب شد. او به عنوان وزیر اقتصاد ملی (19511950)، دارایی

(55 1953)، و دادگستری (1955) خدمت نموده است. او در ایالات متحده در طول سالهای 58

1955 سفیر کبیر بود. (طبقه بندی نشده)

وقتی در می 1961، امینی نخست وزیر شد ایران در اواسط حادترین بحران سیاسیش از 1953 به بعد

بود. او پارلمان را منحل نمود، اصلاحات سریعی را اعلام کرد و مقامات نظامی و دولتی بسیاری را به اتهام

فساد دستگیر نمود. زمان تصدی او گردبادی از اصلاحات با کمی حمایت از طرف هر کس بجز شاه بود و

آن هم نامشخص بود.

امینی کارهای زیادی انجام داد ولی در ژوئیه 1962 اختلاف با شاه، یک بحران بودجه ای مالی،

ناآرامیهای اجتماعی مرتبط با به تعویق انداختن انتخابات و خستگی شخصی منجر به استعفای او شد.

(محرمانه)

پس از استعفایش امینی تحت مراقبت پلیس قرار گرفت و از فعالیت مخالف سیاسی وی ممانعت به

عمل آمد. او به محاکمه برای معاملات نادرست زمین که ظاهرا همسر او و اعضای خانواده اش را هم

گرفتار می کرد تهدید شد. (به نظر می رسید که وی شخصا صادق است). در اواخر دهه 1960 دولت در پی

این بود که او را با اتهامات قدیمی فساد و خدمت به عنوان جاسوس شرکتهای نفتی خارجی بی اعتبار

سازد. او ظاهرا دهه بعدی را به اداره کردن و افزایش ثروت به ارث برده قابل توجه خود و کشف راههایی

برای بازگشت به قدرت پرداخت.

ص: 292

اطلاعات خصوصی

امینی 71 ساله، گاهی بدون در نظر گرفتن عواقب صحبت می کند و ممکن است یک رگ انتقامجویی

داشته باشد. او خیلی شوخ، باهوش و خوش صحبت است. او به میزان وسیعی در ایالات متحده، اروپا و

خاورمیانه مسافرت نموده است.

مادر او عضوی از سلسله قاجار بود که تا زمانی که پدر شاه فعلی به سرنگونی آنها در 1921 کمک

نمود بر ایران حکومت کردند. امینی فرانسه را به طور سلیس و به اندازه کافی انگلیسی صحبت می کند.

(محرمانه)


کریم سنجابی دبیرکل، کمیته اجرائی جبهه ملی

سند شماره (14)

خیلی محرمانه

تاریخ: 8 دسامبر 1978 17 آذر 57

کریم سنجابی

دبیرکل، کمیته اجرائی جبهه ملی (از سپتامبر 1978)

خطاب می شود: آقای سنجابی

در 23 اوت 1978 کریم سنجابی احیای ائتلاف جبهه ملی دهه 1950 را به عنوان جبهه ملی ایران

(معمولاً به آن با عنوان جبهه ملی رجوع می شود) اعلام نمود. جبهه ملی فعلی که هنوز از لحاظ حمایت

عامه آزمایش نشده است، یکی از بزرگترین و وسیعترین گروه مخالفین سیاسی سازمان داده شده می باشد.

سنجابی، جبهه ملی فعلی را به عنوان یک سازمان رسمی ولی نه یک حزب سیاسی رسمی توصیف می کند.

جبهه ملی قدیمی از محمد مصدق نخست وزیر در کشمکش او بر سر قدرت با شاه حمایت می کرد. پس از

سقوط مصدق خیلی از اعضای جبهه ملی از کشور گریختند و به اروپا یا ایالات متحده رفتند، سنجابی در

ایران باقی ماند. در 1977 پس از سالها عدم فعالیت اجباری و در پاسخ به نشانه های اعطای آزادیهای

سیاسی او شروع به پرداختن به امر مهم نوسازی جبهه ملی نمود. (محرمانه)

سنجابی در اعلامیه اوت 1978 خود به تندی به شاه شخصا حمله نمود و برنامه اعطای آزادیهای

سیاسی او را یک ریاکاری خواند. در اظهارات بعدی او ادعا نمود که جبهه ملی در آینده هر انتخاباتی را

تحریم خواهد نمود. مگر اینکه آزاد باشند و تقاضای یک تحقیق در ثروتهایی را که به وسیله بعضی ایرانیان

اندوخته شده بود نمود. او گفت که وی هیچ مخالفتی با ادامه سلطنت ندارد مشروط بر اینکه آن یک

سلطنت واقعا مطابق با قانون اساسی باشد و اینکه دولت باید بین دموکراسی واقعی و حکومت نظامیان

یکی را انتخاب نماید. سنجابی اظهار داشت که جبهه ملی تقاضای سه عامل در هر دولت آینده را می نماید:

ناسیونالیسم، دموکراسی و سوسیالیسم. (طبقه بندی نشده)

در اکتبر 1978، سنجابی به پاریس رفت که رهبر مخالف مذهبی در تبعید، آیت اللّه روح اللّه خمینی را

ببیند که پیروان او از لحاظ شماره خیلی بالاتر از جبهه ملی است. در آنجا آنها یک اعلامیه مشترک منتشر

کردند که شامل سه نکته بود:

از رژیم سلطنتی نباید حمایت شود،

جنبش اسلامی ملی نمی تواند یک رژیم سلطنتی غیرقانونی را تأیید کند،

ص: 293

دولت باید براساس اصول دموکراتیک که به وسیله یک رفراندوم تأیید می شود، باشد.

سنجابی در 10 نوامبر به ایران بازگشت و یک اطلاعیه تند که هر ائتلافی یا همکاری را با شاه و دولت

رد می کرد منتشر نمود.او ادعا نمود که با خمینی به یک توافق رسیده اند (و ممکن است وی اتحادی با

خمینی تشکیل داده باشد). روز بعد وی دستگیر شد، یک اقدام از طرف دولت که آشکارا به معنی دلگرم

کردن سیاستمداران مخالف میانه رو و دلسرد نمودن آن رهبران مخالفی که سرنگون کردن شاه را در نظر

قرار داده بودند بود. سنجابی در 6 دسامبر آزاد شد. (محرمانه)

جبهه ملی

جبهه ملی یک سازمان دربرگیرنده چندین گروه است که اعضای آن اغلب کارمندان حرفه ای طبقه

متوسط می باشند. اعضای جبهه ملی به طور کلی در درخواست از شاه برای تبعیت او از قانون اساسی

1906 متحد هستند، ولی به طور دیگر به مقدار زیادی با هم اختلاف دارند.

بعضی تمایل دارند با شاه همکاری کنند به این امید که قدرتی در 7 ژوئن 1979 به دست آورند.

دیگران تمایل دارند که در انتخابات شرکت کنند ولی می خواهند که اختیارات شاه را به طور اساسی

کاهش دهند و بیشتر اعضای تندرو می خواهند که شاه استعفا دهد. سنجابی ظاهرا تصمیم گرفته که

سرنوشت خودش را با افراطی ترین جزء جبهه ملی طرح بریزد و این تصمیم منجر به ملاقاتش با خمینی و

دستگیری بعدی وی شد.

زندگی اولیه و حرفه

کریم سنجابی در 1904 متولد شد. او یک کرد و عضوی از ایل سنجابی است. در سن 13 سالگی او با

دیگر اعضای ایل برای سه سال به بغداد تبعید شد. (در طول جنگ جهانی دوم او و بعضی از اعضای

خانواده، منجمله پدرش به وسیله نیروهای اشغالگر انگلیسی دستگیر شدند، تا این تاریخ او از انگلیسیها و

ارتش نفرت داشت.)

او یک درجه حقوق از دانشگاه تهران در 1928 دریافت نمود و سپس هفت سال بعد را در فرانسه،

جایی که یک دکترا در حقوق از دانشگاه پاریس دریافت نمود سپری کرد. (تز او این عنوان را داشت: رفرم

کشاورزی در ایران) پس از بازگشت به ایران او در 1935 به وزارت آموزش و پرورش وارد شد و سپس در

1940 به وزارت دارایی وارد شد. در اواسط 1940 او به بنیانگذاری حزب ایران که بعدا یک جزء اصلی

جبهه ملی شد کمک نمود. یک وکیل موفق و با دستمزد بالا در تهران، او در 1944 رئیس دانشکده حقوق

دانشگاه تهران شد و در 1946 معاون رئیس آن دانشکده. (محرمانه)

سنجابی که یک حامی قدیمی مصدق بود با او در طول دوره برتریش همکاری نزدیکی داشت. پس از

اینکه نخست وزیر سرنگون شد، سنجابی مخفی شد. بعدا او از مقام دانشگاهیش برکنار و زندانی شد. در

موقع آزادیش برای مدت زمانی از سیاست دور ماند به هر صورت او در 1960 فعالیت سیاسی را از

سرگرفت و عضوی از کمیته مرکزی حزب ایران شد، او همچنین به دانشگاه بازگشت.

او در سال 1961 مجددا دستگیر شد و آزاد شد، دوباره در 1963 دستگیر شد و در 1965 آزاد شد.

او که از این زندان آخری از نظر فیزیکی و روانی خسته بیرون آمد، به دانشگاه تهران به عنوان استاد

ص: 294

بازگشت، ولی از فعالیت سیاسی خودداری نمود. او از صحنه دور ماند تا اینکه وقایع 1978 به جبهه ملی

اجازه تجدید سازمان پس از یک وقفه 25 ساله را داد. (محرمانه)

اطلاعات خصوصی

سنجابی معتدل ولی صریح است. او به کردی، فرانسه و عربی صحبت می کند و کمی انگلیسی می داند.

سنجابی ازدواج کرده است.

او و همسرش فخری سه فرزند دارند. (طبقه بندی نشده)


ناصر میناچی از رهبران جبهه ملی

سند شماره (15)سرّی

تاریخ: 8 دسامبر 1978 17 آذر 1357

ناصر میناچی رهبر جبهه ملی

ناصر میناچی وکیل و عضو فعال حقوق بشر و یکی از دو رئیس بازار تهران که پایگاه سنتی مخالفین

مسلمانان است، می باشد. او همچنین خزانه دار کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر می باشد. در مقام رئیس

هیئت مدیره حسینیه ارشاد مرکز مذهبی در تهران او مدتها طرفدار و حامی پشت پرده رهبران مذهبی

میانه رو مخالف بوده و او دوست نزدیک آیت اللّه کاظم شریعتمداری می باشد. (این مرکز اخیرا بعد از 5 سال

بسته بودن به دلیل ایراد سخنرانیهایی علیه شاه، دوباره گشایش یافته است.) (سرّی)

میناچی منطقی و میانه رو از رژیم جعفر شریف امامی (اوت نوامبر 1978) حمایت نموده و اظهار داشته

که مذهبیون میانه روی مخالف باید در جهت آزادیهای سیاسی با دولت همکاری کنند. او معتقد است که

شاه حامی ایران در مقابل آنارشیسم و کمونیسم می باشد. در اکتبر 1978 او به منظور دیدن روح اللّه خمینی

رهبر مذهبی مخالف به پاریس رفت و هم اکنون در پی آن است که راه گریزی و چاره ای در مورد

درخواستهای افراطی خمینی پیدا کند. او معتقد است که خواستهای خمینی امکان دارد آرام و نرم شود و

قانون اساسی هم نجات پیدا کند، در صورتی که رهبران مذهبی میانه رو از برنامه ای حمایت کنند که به

موجب آن شاه کشور را ترک کرده و یک شورای کشوری جایش را بگیرد، شورائی که پشتیبان یک دولت

آشتی ملی خواهد بود و اختیار عمل لازم برای برگزاری هرچه سریعتر انتخابات آزاد خواهد داشت.

(سرّی)

میناچی مدتهاست که احساس کرده کوششهایش در مورد حقوق بشر وی را در معرض خطر قرار داده

و به عنوان یک سپر محافظتی او سرسختانه و قاطعانه در پی آن بوده که تأیید رسمی ایالات متحده را در

مورد فعالیتهایش به دست آورد. او در اوت 1978 از واشنگتن به منظور مذاکره با مقامات حقوق بشر

وزارت امور خارجه دیدار کرد. او با مقامات سفارت ایالات متحده در تهران بی تزویر و ساده بوده و

اطلاعات می داده است. (سرّی)


مهدی پیراسته رهبر جبهه دفاع از قانون اساسی

ص: 295

سند شماره (16)

خیلی محرمانه

تاریخ: 8 دسامبر 78 17 آذر 57

مهدی پیراسته رهبر جبهه دفاع از قانون اساسی (از اوت سال 1978)

آقای پیراسته خطاب می شود

مهدی پیراسته یک فرصت طلب پرزرق و برق است. هنگامی که او جبهه دفاع از قانون اساسی را به

عنوان گروه سیاسی خویش که مدعی پشتیبانی 300 ایرانی است، تأسیس کرد، اعلام داشت که مقصود از

این جبهه «مبارزه برای آرمان اجرای موثر قانون اساسی بر طبق تعالیم اسلام» است. وی در یک مکالمه با

مأموران آمریکایی در اکتبر 1978 گفت که برنامه او شامل اصول سازش با مخالفان مذهبی است، تا این

مخالفان را از سایر عناصر ضدشاه جدا کند و تصور می شود که این مخالفان با خود او متفق خواهند شد و

سایر مواد برنامه او عبارتند از: پیروی از یک مبارزه ضدفساد مؤثرتر و اصلاح روندهای بوروکراتیک

برای اینکه عوام الناس از آن سود ببرند. (خیلی محرمانه)

پیراسته مناسبات خوبی با جامعه تشیع دارد و مدعی است که آزادی چندین نفر از پیروان آیت اللّه

خمینی، رهبر تبعید شده مذهبی مخالف دولت، را از زندان به دست آورده است. پیراسته برای سالها

خواسته است که نخست وزیر شود و به طوری که گفته می شود، تماسهای خوبی با دربار دارد، ولی آخرین

سمت مهم دولتی او، سفیر ایران در عراق در طول سالهای 1964 تا 1967 و سفیر ایران در بلژیک در طی

سالهای 67 تا 71 بوده است که این پستها را خود او تبعید تلقی می کند. او ظاهرا نسبت به ایالات متحده

نظر مساعد دارد، ولی این موضع ممکن است ناشی از این اعتقاد باشد که این کشور دارای نفوذ قابل

ملاحظه ای در امور داخلی ایران است. بعضی از مأموران سفارت آمریکا در تهران سوءظن دارند که او یک

عامل انگلیس است (محرمانه) سوابق حرفه ای.

پیراسته مدعی است که درجه دکترا از دانشگاه تهران دارد، ولی به احتمال قوی او فقط یک لیسانس

حقوق دارد. پس از 14 سال در سیستم دادگاهها و وزارت دادگستری در سال 1946 به سمت دادستان

تهران منصوب شد و به سرعت استعدادی برای رشوه گیری و اختلاس و توطئه چینی سیاسی و انجام

کارهای حمایتی برای اشخاص مطلوب از جمله چند نفر از اشخاصی که با شاهدخت اشرف خواهر

دوقلوی شاه وابستگی داشتند، نشان داد.

در سال 1948 وارد مجلس شد و از طرفداران پروپاقرص شاه در جریان مبارزات او با محمد مصدق

نخست وزیر ایران (سالهای 195153) بود. بعدا او به عنوان استاندار فارس (1959 61) و خوزستان

(196263) خود را یک مدیر مؤثری که دارای شم اتخاذ آرمانهای عمومی بود نشان داد. او در سال

1963 به عنوان وزیر کشور خدمت کرد.

خصوصیات شخصی

پیراسته در حدود 71 ساله است. حیله گر و بی شرف و از لحاظ روشنفکری سطحی و پرحرف و عاشق

شهرت، لاف زن و گاهی ناهنجار است. معذالک او مرد عمل بوده و سابقه ای از کارهای انجام شده دارد.

او به اندازه کافی انگلیسی صحبت می کند ولی زبان فرانسه او صریح تر است.


احمد بنی احمد رهبر حزب اتحاد برای آزادی

ص: 296

سند شماره (17)

خیلی محرمانه

تاریخ: 8 دسامبر 78 17 آذر 57

غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

احمد بنی احمد رهبر حزب اتحاد برای آزادی

آقای بنی احمد خطاب می شود

احمد بنی احمد یک آموزگار کهنه کار و از سال 1975 عضو مجلس است. در 9 نوامبر 1978 در

اعتراض به سیاستهای دولت، از کرسی نمایندگی تبریز استعفا داد. او که در سیاست با انتقادات مستمر خود

دیگران را اذیت می کند، نسبت به دولتهای اخیر نیز انتقاد داشته است. او آمار تلفات منتشره توسط دولت

نخست وزیر وقت، جعفر شریف امامی پس از تظاهرات سپتامبر 1978 را مورد دعوا قرار داده و در ادامه

آن به یک اعتصاب غذا دست زد که تا استعفای دولت طول کشید. در اکتبر او خواستار کنار گذاشتن

طرحهای خرید دو رأکتور اتمی از فرانسه شد. با این ادعا که در تصمیم به خرید، فساد و بی قاعده گیهایی

وجود داشتند. بنی احمد طالب تشکیل کابینه اتحاد ملی به عنوان وسیله اعاده ثبات به کشور است و دولت

نخست وزیر غلامرضا ازهاری را متهم به عجز در پایان دادن ناآرامیهای داخلی نمود. او در سیاست

جاه طلب بوده و ظاهرا با رهبران سیاسی دیگر، بازارها، مراکز سنتی اسلامی قدرت، از کانالهای ارتباطی

برخوردار است. (خیلی محرمانه)

بنی احمد که عضو پیشین حزب رو به فنای رستاخیز ملت ایران، که شاه آن را برای پیشبرد انقلاب شاه

و مردم خود ایجاد کرد، بوده است، در ژوئیه 1978 تشکیل گروه سیاسی خود را اعلام نمود. اما کناره گیری

خود را از حزب رستاخیز تا اوت 1978 زمانی که متقاعد شد می تواند با مصونیت کناره گیری کرده و

حزب خود را ایجاد کند، اعلام ننمود. حزب اتحاد برای آزادی او که تمایلات سوسیالیستی چپ دارد، به

طور وسیعی در دست برگزیدگان است و هواداران کمی داشته و فاقد برنامه است. در ماه اکتبر هنگامی که

بنی احمد در رم در یک «کنگره دانشجویان ایرانی غیرکمونیست» حاضر بود، اعلام کرد که حزبش

تقاضای عضویت در سوسیالیست بین الملل را خواهد کرد. (خیلی محرمانه)

بنی احمد در خانواده ای مشهور و محترم در آذربایجان چشم به دنیا گشود. پس از اخذ دیپلم ادبیات از

کالج معلمان رضاییه، بنی احمد به نوبت، معلم، مدیر و ناظم مدارس مختلف منطقه گردید. در دهه 1950

پس از تکمیل خدمت نظام خود کفیل ریاست اداره آموزش و رئیس اداره اوقاف شد.

(خیلی محرمانه)

بنی احمد حدودا 58 سال دارد و سه کتاب نوشته است. وی به ترکی و انگلیسی تکلم می کند. (بدون

طبقه بندی)


عبدالکریم لاهیجی از رهبران جبهه ملی

ص: 297

سند شماره (18)

خیلی محرمانه

تاریخ: 8 دسامبر 78 7 آذر 57

اداره مرکزی مراجعات

سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)

عبدالکریم لاهیجی رهبر جبهه ملی

نحوه خطاب «آقای لاهیجی» است.

وکیل برجسته مخالف، عبدالکریم لاهیجی تاکنون از تعداد زیادی از موارد حقوق بشر دفاع کرده و

یکی از افراد برجسته مخالف رژیم در کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر بوده است. او چندی بعد از دفاع از

11 دانشجو در یک دادگاه مدنی به دلیل کوفتگی و جرح در آوریل 1978 به طور جزئی بستری شد.


محمد درخشش رهبر پیشین حزب اتحاد ملی

سند شماره (19)

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

اداره مرکزی مراجعات 8 دسامبر 78 17 آذر 57

سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)

محمد درخشش رهبر پیشین حزب اتحاد ملی

نحوه خطاب «آقای درخشش» است

محمد درخشش که از سران مخالفین سیاسی است، مدت کوتاهی در سال 1961 به عنوان وزیر

آموزش و پرورش خدمت کرد. در سال 1973 او به عنوان سخنگوی حزب اتحاد ملی که در آن موقع تازه

تشکیل شده بود و خواستار اجرای انقلاب شاه و مردم بود، انتخاب گردید. همچنین درخشش زمانی یکی

از سران کلوپ مهرگان، که اینک از هم پاشیده شده و دوست نزدیک امیر اسداللّه علم متوفی، نخست وزیر

پیشین و دوست نزدیک شاه بود. (سرّی)


کاظم شریعتمداری رهبر مخالفین مذهبی

سند شماره (20)


خیلی محرمانه

تاریخ: 8 دسامبر 1978 17 آذر 57

سازمان مرکزی اطلاعات (سیا)

کاظم شریعتمداری رهبر مخالفین مذهبی

کاظم شریعتمداری یک آیت اللّه (یعنی رهبر سرشناس) است و مدتها جزء چهره های ارشد شیعه بوده

است. در خلال یازده ماه تظاهرات، ناآرامیها و شورشهائی که از ژانویه 1978 شروع شده اند، وی خود را

به عنوان سخنگوی اجتماعی مخالفان مذهبی و بانفوذترین روحانی شیعه در کشور نشان داده است.

بنابراین گزارشها، در سپتامبر وی خود را «تنها» رهبر شیعه اعلام کرد.

در صورتی که وی واقعا چنین عنوانی به خود نسبت داده باشد، بدون شک با آیت اللّه روح اللّه خمینی که

وی نیز چنین ادعایی دارد، برخورد خواهد داشت. (خمینی چهارده سال در تبعید به سر برده و دشمن

ص: 298

آشتی ناپذیر شاه است و خواهان پایان سلطنت می باشد) جماعت مذهبی بیشتر از آنچه ناظران غربی در

نظر داشتند، متفرق است و حسادت میان رهبران رواج دارد. با ظهور فعالیتهای اخیر ضد شاه، این رقابتها

و شکستگیها ممکن است کمتر شده باشد، ولی همچنان باقی مانده اند. (خیلی محرمانه)

شریعتمداری برخلاف بسیاری از روحانیون هم سنخش با مدرنیزاسیون مخالفت نمی ورزد و با

تداخل بعضی عقاید غربی در اسلام موافق است و تأکید دارد که با هرگونه تحولی مخالف نیست. ایراد

اساسی او به دولت پیرامون ماده 27 متمم قانون اساسی 1907 می باشد. این ماده مربوط به مراقبت پنج

رهبر برجسته مذهبی بر قانونگذاری به منظور تطابق با اسلام است و حاوی حق وتوی روحانیت، هم بر

مجلس و هم بر پادشاه است. شاه طی مدرنیزه کردن کشور به سادگی ماده 27 را نادیده گرفته است.

شریعتمداری اصرار دارد که رهبران روحانی باید صاحب حق قانونی خود در قانونگذاری و نظارت بر

اجرای قوانین باشند. (خیلی محرمانه)

در گذشته شریعتمداری بیشتر از خمینی تمایل به توافق با شاه نشان داده است. به هر حال با پیش آمدن

حوادث سه ماه گذشته، این طور به نظر می رسد که وی ناچار به انتخاب مواضع مبارزه جویانه تری شده

باشد. او بین کابینه 6 نوامبر 1978 غلامرضا ازهاری و کابینه های قبل از آن، اختلافی جز در تاکتیک

نمی بیند و اخطار کرد که اگر کابینه ای غیرنظامی جانشین آن نشود، عواقب بدی در پی خواهد داشت. او

حتی ندای خمینی برای ایجاد یک جمهوری اسلامی که در آن روحانیت صاحب قدرت و نفوذ بسیار

خواهد بود را تکرار کرده است. او معتقد است که این گونه حکومت دمکراتیک است، زیرا اکثریت قاطع

ایرانیان مسلمانند. (خیلی محرمانه)

زندگانی و مشی اولیه

کاظم شریعتمداری در حدود 1902 در یک خانواده روحانی به دنیا آمد. وی تحصیلات دینیش را در

شهر خود، تبریز شروع کرد و در شهرهای مقدس قم و مشهد و نجف و کربلا ادامه داد. در اوائل 1960 وی

به عنوان مجتهد شناخته شد و بعد به مقام مرجعیت دست یافت. در نهایت عنوان آیت اللّه را به دست آورد.

پایگاه سیاسی اصلی وی بازار تبریز بود. اما نفوذ او در تبریز و آذربایجان نیز، موج زنان پیش رفت.

تجار بازار کمکهای زیادی هم به شریعتمداری و هم به خمینی داده اند. شریعتمداری پایگاه دیگری را در

قم برپا نمود، جایی که وی در حال حاضر یک مدرسه مذهبی را که جزو معتبرترین مدارس در جهان شیعه

به شمار می رود، اداره می کند. (قم یک شهر شلوغ و تجارتی است که در جنوب غربی تهران قرار دارد و

همچنین مرکز زوار و تعلیم به شمار می رود. در قم جایی برای الکل، قمار، فیلم و زنان ملبس به لباسهای

امروزی وجود ندارد. در طی برخوردی که بین نیروهای پلیس و نیروهای مذهبی در قم روی داد بحران

یک ساله ایران شروع شد). (خیلی محرمانه).

اطلاعات شخصی

شریعتمداری مرد ساکتی است که همواره رداهای سیاه و خاکستری می پوشد و عمامه سیاهی بر سر

دارد که او را از اولاد علی، اولین امام شیعیان نشان می دهد. او عربی تکلم می کند و کارشناس قانون

تجارت شیعه است. آیت اللّه ازدواج کرده است، معلوم نیست آیا فرزندی دارد یا نه. (بدون طبقه بندی)


گزارش سیاسی امنیتی 8 دسامبر 78

ص: 299

سند شماره (21)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 8 دسامبر 1978 17 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: گزارش سیاسی / امنیتی 8 دسامبر 78

1 آشوبهای تهران در شب گذشته نسبتا آرام ادامه یافت. تظاهراتی همراه با تیراندازی پس از ساعت

منع عبور و مرور از میدان ژاله گزارش شد، ولی تیراندازی با سر و صدای خیلی کمی از شمال تهران گزارش

شد. خرابکاران بمب آتش زایی به داخل خانه معاون وابسته نیروی هوایی انداختند، ولی مشتعل نشد. بمب

آتش زایی نیز به اقامتگاه انگلیسیها پرتاب شد ولی خسارتی به بار نیاورد.

کنسولگری شیراز برای دو شب گذشته سر و صدا و تیراندازی زیادی را پس از ساعت منع رفت و آمد

گزارش می کند.

نیروهای امنیتی محلی می گویند این سر و صداها نهایتا روی نوار ضبط شده بود؛ ولی این موضوع

غیرمحتمل است، چون که برق در بیشتر این مدت خاموش بوده است.

برخی سر و صداها حقیقی بوده اند. سربازان ظاهرا در تعقیب تظاهرکنندگان شروع به داخل شدن به

خانه ها نموده اند. خاموشیهای برق به طور غیرعادی طولانی شده اند. خاموشی شب گذشته از ساعت 21

شروع شد و تا 30/1 ادامه یافت و دوباره از 30/3 شروع شد و در بعضی نقاط شهر تا نیمروز ادامه پیدا

کرد.

کنسولگری اصفهان تظاهرات آرامی را در روز گذشته گزارش می کند. شب گذشته بمبی در کنار

آپارتمان یک شهروند آمریکایی منفجر شد. تیراندازی شدیدی از ساعت 5 تا 6 شب 7 دسامبر مشهود

بود، ولی شب گذشته تکرار نشد. تعداد معدودی مغازه و حتی یک بانک در روز گذشته باز بودند.

بیشتر مغازه ها همچنان بسته بودند. البته برق نیز دوباره خاموش بود، همچنان که در تهران نیز به این

صورت بود. کنسولگری تبریز امروز صبح تیراندازی نسبتا شدیدی را از بازار و حدود پارک گلستان

گزارش می کند.

2 امروز کلاً آرام می باشد. هیچ آشوبی از تهران گزارش نشده اعلان سفارت که وابسته ها می توانند با

هزینه دولت به ایالات متحده بروند، ناگزیرا ایجاد تحریک نمود. ما تأکید می کنیم که این یک تخلیه نیست،

ولی شهروندان نگران آمریکایی تا حدودی مصمم هستند آنچه را که می خواهند بشنوند.

پرواز ویژه پان آمریکن برای شهروندان آمریکایی که کارمند دولت نیستند و مایل هستند با هزینه

خودشان ایران را ترک کنند، نیمه شب امشب حرکت خواهد کرد.

3 حرکتهای سیاسی زیادی در جهت مصالحه بدون خشونت در دو روز قبل از یکشنبه که به عنوان

روز بزرگ برخورد اعلام شده است، وجود دارد. این تلاشها مؤثر هستند، ولی ما نسبت به اینکه آیا آنها

می توانند در این زمان دیر وضعیت را عادی نمایند، مشکوک هستیم.

دکتر ناصر میناچی از کمیته دفاع از آزادی و حقوق بشر به سفارت گفت که رهبریت مذهبی و دولت

ایران روی یک تظاهرات آرام توافق کرده اند (که مقامات حکومت نظامی اجازه تظاهرات وسیع را بدهند و

رهبران مذهبی آن را آرام و مذهبی برگزار کنند و عناصر تندرویی را که تلاش می کنند در آن شرکت نمایند،

ص: 300

نپذیرند).

موافقت از طریق کمکهای علی امینی حاصل شد. راهپیمایان در 8 نقطه اجتماع خواهند کرد، پل

سیدخندان در جاده قدیم شمیران، میدان شهناز، تقاطع شاهرضا و جاده قدیم شمیران (این گروه طالقانی

خواهد بود) میدان ارک کمی بالاتر از بازار (این گروه سازمان حقوق بشر خواهد بود)، میدان گمرک، میدان

شاه در شرق بازار، میدان کندی در غرب تهران و میدان ونک. تمام گروهها به طرف تقاطع جاده قدیم

شمیران با شاهرضا برای راهپیمایی در شاهرضا به طرف میدان شهیاد رهسپار خواهند شد.


راهپیمایی قرار است از ساعت 9 تا 15 به طول انجامد. (نظریه: قابل توجه است که رهبریت مذهبی

منجمله بعضی از افراد خمینی، اگر نه خود خمینی، می گوید که با رژیم توافق پیدا کرده است، ما نسبت به

توانایی شریعتمداری یا دیگر میانه روهای مذهبی برای کنترل تندروها مشکوک هستیم. تبدیل راهپیمایی

به یک برخورد خونین نبایستی برای محرکین مشکل باشد).

4 یک منبع مطبوعاتی ایرانی که به طور کامل قابل اطمینان دانسته نمی شود به مأمور سفارت گفت که

وی دیروز با ازهاری نخست وزیر ملاقات کرد و وی گفت (ازهاری) که 50 شخصیت مهم روز گذشته

نامه ای به قم بردند که در آن از آیت اللّه ها تقاضا شد، تا گروههای مردم را آرام کنند. منبع گفت امکان دارد

شریعتمداری، گلپایگانی و نجفی در این رابطه اعلامیه ای منتشر کنند و مردم را به برگزاری آرام و مذهبی

محرم ترغیب نمایند و به آنها در مورد طرحهای خرابکاران هشدار دهند. گزارشات دیگری که ما داریم

(تلکس جداگانه) بر تردیدی قابل توجه در رأی شریعتمداری در این مورد که دقیقا چه اقداماتی باید

صورت گیرد، اشاره دارد.

5 توسلی (حفاظت شود) نماینده نهضت آزادی نیز نشانه هایی از توافق را امروز به مأمور سفارت

گزارش کرد. برای مثال متذکر شد که سربازان از اطراف مسجد هدایت جایی که جلسات جبهه ملی برگزار

می شده است، و دیگر مساجد تخلیه شده اند. او تأیید نمود که واحدهای زیرزمینی خودشان را مسلح

می نمایند، ولی تردید داشت که آنان دست به اقدامی بزنند.

جبهه ملی معتقد است ژنرال خسروداد یکی از اعضای گروه دوازده نفره است که بر علیه آن (جبهه

ملی) توطئه می نمایند و به طوری که گفته می شود به ترتیب دادن آتش سوزی 5 نوامبر کمک نموده است.

در رابطه با سؤال مهمتر مصالحه سیاسی، توسلی اظهار داشت نهضت آزادی هنوز بر کنار گذاشتن شاه به

عنوان شرط قبلی اصرار می ورزد.

وی همچنین برای یک راهپیمایی صلح آمیز در روز یکشنبه اظهار امیدواری نمود و از دولت ایالات

متحده خواست که از طریق کنترلش بر ارتش سربازان را از گشودن آتش منع کند. مأمور سفارت اتهام

«کنترل» را به تندی رد کرد و گفت دولت ایالات متحده برای صلح هرگونه نفوذی را که دارد به کار می گیرد.

6 آیت اللّه شیخ نوری از تهران به مأمور دیگری از سفارت گفت که جامعه مذهبی شاه را مطابق با قانون

اساسی می پذیرد. او در رابطه با یکشنبه گفت جامعه مذهبی خواهان یک راهپیمایی صلح آمیز است و

امیدوار است که دولت ایران نیز چنین احساسی داشته باشد.

یک توافق جامع امکان پذیر است، ولی چون که مخالفین به شاه اعتماد ندارند دولت ایالات متحده

بایستی برقراری آن را تأیید نماید.

منبع دیگری به ما گفت، آیت اللّه قمی از مشهد آماده پذیرش نقش مطابق قانون اساسی برای شاه در

ص: 301

محدوده یک راه حل توافق شده می باشد.

7 نظریه: به نظر می رسد که اینها تماما اشاره بر این دارند که مخالفین مذهبی از یک آزمایش خونین

قدرت می گریزند. در هر حال مشکلات همچنان به قوت خود باقی می مانند، یک راهپیمایی صلح آمیز

حتی تحت بهترین سناریو، به طور غیرقابل اجتنابی شامل شعارها و پلاکاردهایی به طرفداری از خمینی و

بر علیه شاه خواهد بود. علاوه بر این هیچ خبری از پاریس نرسیده است که خود خمینی خواهان یک

یکشنبه آرام می باشد، و دولت ایران موضع عمومی خودش را که راهپیمایی مجاز نخواهد بود، تغییر نداده

است.

حتی با اینکه سربازان زبان خشن دستورات حکومت نظامی را اجرا ننموده اند، ولی آنها تاکنون به طور

مداوم اجتماعات را در تهران پراکنده نموده اند و معمولاً به بالای سرشان تیراندازی نموده، ولی به طور

گهگاهی به طرفشان تیراندازی کرده اند.

تیزبینی ایرانی آشکارا در حال عمل است. ولی روشن نیست، آیا برای دولت موفقیت آمیز خواهد بود.


گفتگو با آیت اللّه نوری

سند شماره (22)

خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا تهران تاریخ: 8 دسامبر 1978 برابر با 17 آذر 57

به: وزارت امور خارجه واشنگتن

موضوع: گفتگو با آیت اللّه نوری

خلاصه: مأمور سفارت عصر روز 7 دسامبر برای سه ساعت در خانه بازاری مشهور، حاجی کاشانی با

آیت اللّه یحیی علامه نوری ملاقات کرد. آیت اللّه نظریه ای میانه در مورد راه حل احتمالی برای آشوب

سیاسی فعلی ایران ابراز نمود، از جمله ابراز تمایل به باقی ماندن شاه به عنوان پادشاه مطابق قانون اساسی

(ولی نه به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح) مشروط بر اینکه ایالات متحده مایل به ایفای نقش ضامن

برای چنان توافقی باشد.

نوری بدون اظهار اطلاعاتی خاص در مورد تظاهراتی که برای عاشورا برنامه ریزی شده، متذکر شد که

توافقی کلی بین رهبران اسلامی و دیگر رهبران مخالف وجود داشته، که تظاهرات بایستی مسالمت آمیز

باشند. او بعضی از حامیان خود را ترغیب نمود، به جای پیوستن به تظاهرات در خانه بمانند و پیشنهاد

نمود که ایالات متحده از نفوذش برای کنترل رفتار سربازان ایرانی استفاده کند.

این ایده که ملاقاتهای بیشتری بایستی بین او و مأمور سفارت و نیز با دیگر آیت اللّه های ایرانی صورت

پذیرد مورد قبول نوری قرار گرفت. (پایان خلاصه).

1 مأمور سفارت گفتگو را با بیان موضع ایالات متحده در حمایت از شاه و تمایل ابراز شده شاه برای

قبول نقشی مطابق قانون اساسی که شامل حفظ مقام وی به عنوان فرمانده نیروهای مسلح می باشد، شروع

کرد. مأمور سفارت اظهار داشت که چنان ترتیبی از حمایت رهبران نظامی ایران نیز برخوردار می باشد.

پس از بحثی طولانی در مورد وضعیت کشمکشی که به طور سنتی بین رژیم سلطنتی و رهبران اسلامی

در ایران وجود داشته است، نوری اظهار داشت که بالاترین رجحان برای مردم ایران این خواهد بود که شاه

کشور را ترک کند و یک جمهوری اسلامی جای رژیم سلطنتی را بگیرد. در هر صورت اگر قدرتهای بزرگ

ص: 302

و دیگران اصرار دارند که شاه به عنوان یک شخصیت مطابق قانون اساسی باقی بماند که سلطنت کندو نه

حکومت، رهبریت اسلامی این را قبول خواهد کرد. بایستی بازگشتی به قانون اساسی 1906 وجود داشته

باشد نه نسخه فعلی که از طریق اصلاحات به نفع سلسله پهلوی به فساد کشانیده شده است.

این بازگشت باعث جلوگیری از نقش شاه به عنوان فرمانده کل نیروهای مسلح می شود، چونکه این

اصلاحیه پس از برقراری کنترل پهلوی اضافه شد. علاوه بر این مردم به شاه اعتماد ندارند که وی تعهدات

خودش را در مورد هرگونه توافق مطابق با قانون اساسی رعایت کند، اما انتظار دارند که وی از هرگونه

فرصتی که برای تجدید استقرار قدرهای دیکتاتوریش پیش می آید، استفاده نماید.

نوری پیشنهاد کرد که ایالات متحده به عنوان قدرت خارجی که بیشترین نفوذ را بر شاه دارد به عنوان

ضامن حسن نیت شاه در هرگونه قرار و ترتیب مطابق با قانون اساسی عمل نماید.

2 دولت نظامی بایستی قبل از استقرار یک دولت مطابق با قانون اساسی از طریق رفراندوم یا

انتخابات منحل شود. نوری گفت که رهبریت اسلامی با همکاری یکدیگر می توانند اعلامیه ای منتشر کنند

که به وسیله اکثریت سربازان و افسران رتبه پایین اطاعت خواهد شد و درنتیجه ایالات متحده به ارتش

اجازه نخواهد داد که شکل استقرار صلح را در ایران تحمیل نماید. به دنبال انحلال دولت نظامی یک دولت

انتقالی بایستی به طریقی به وجود آید که بحران را پایین آورده و یک جو عمومی اطمینان در میان مردم به

وجود آورد. (چندین مرتبه در خلال مذاکره، نوری این نکته را متذکر شد که در حالی که روحانیت ایران به

اشکال زیادی رهبر انقلاب ایران است، ولی آنها نیز توسط مردم هدایت می شوند و چنانچه روحانیت به

طور ناگهانی نشان دهد که خیلی میانه رو است و یا برخلاف آن خارج از کنترل است، به سرعت توسط

مردم کنار گذاشته می شود.)

نوری معتقد بود ماهیت هرگونه دولت انتقالی بایستی یک شورای اسلامی 100 تا 150 نفره باشد که به

وسیله رهبریت اسلامی به مردم معرفی خواهند شد. شورا متشکل از نمایندگان جبهه ملی، جامعه

دانشگاهی، رهبران اسلامی و دیگر عناصر مهم جامعه ایران خواهد بود.

اعضای شورا به وسیله مردم انتخاب خواهند شد (روش تشریح نشد) و در حالی که وظایف آن تا

حدودی روشن نبود، محتمل به نظر می آید که مقصود نوری این باشد که شورا پیکر اصلی تصمیم گیری

ایران بوده باشد.

3 نوری گفت که ایرانیان در یک سیستم مطابق قانون اساسی خواهان حفظ روابط خوب با ایالات

متحده و غرب هستند و در عین حال خواهان حفظ فاصله ایشان از اتحاد شوروی می باشند.

وی امیدوار بود که ارتباط سودمند دوجانبه ای بین قیمت نفت و قیمت کالاهای وارداتی از غرب

توسط ایران به وجود آید، ولی وی این موضوع را تشریح نکرد.

نوری در پاسخ به یک سؤال گفت که جامعه اسلامی از حضور برخی مشاوران دست چپی در اطراف

خمینی نگران نیست. شاید 97 درصد تمام ایرانیان مسلمان هستند و از تعداد معدودی که ادعای

کمونیست بودن می کنند، که مطمئنا از 5 درصد بیشتر نیستند، درجه وفاداریشان به حد یک سیستم

اقتصادی سوسیالیستی است تا بنیان فلسفی کمونیسم. اسلام ریشه عمیقی در روان ایرانی دارد و به نفع

کمونیسم از بین نخواهد رفت. ترس و نگرانی از اینکه عزیمت شاه منجر به دولتی کمونیست در ایران

خواهد شد بی اساس است و توسط رژیم شاه در تلاش برای بالا بردن حمایت غرب از بقای رژیم سلطنتی

ص: 303

ساخته و پرداخته شده است.

4 مأمور سفارت سپس به طور فرضی سؤال کرد، اگر در زمینه تغییرات سیستم اداره کننده ایران

موافقتی حاصل شود که مورد قبول توده مردم ایران و نمایندگان آنها از جمله گروه رهبران اسلامی داخل

کشور باشد، خمینی چه نقشی بر عهده خواهد داشت؟

اگر تمام یا اکثر عناصر سیاسی ایرانی با ترتیب و قراری موافقت نمایند که برخلاف تقاضاهای خمینی

جایی برای شاه در آن منظور شده باشد، آیا رهبریت اسلامی داخل کشور پیش خمینی خواهند رفت و به او

خواهند گفت که چنان قراری بدون در نظر گرفتن موضع او و با حمایت آنها اجرا خواهد شد؟ نوری که

شاید نمی خواست پیروانش بفهمند با انگلیسی شکسته ای پاسخ داد: «این کار خیلی مشکل و خطرناک

خواهد بود. کاری باید صورت گیرد.»

5 تظاهرات: نوری دوبار از دادن پاسخ صریح به سؤالات مربوط به اینکه تظاهرات عاشورا چه

زمانی و در کجا صورت می گیرد طفره رفت. در هر حال او اشاره کرد که تظاهرات موضوع مذاکرات با

جبهه ملی بوده است. و همه موافقت کردند که طبیعت آن آرام و صلح آمیز باشد.

(نظریه: این گفته با اطلاعاتی که مأمور سفارت از بازاریها دریافت کرده مطابقت دارد. این موضوع

نمی تواند چیزی بیشتر از صحنه ای تاریک برای خشونت پنهان باشد که بتوان تقصیر آن را به گردن دولت

انداخت. در هر صورت اگر این موضوع صحت داشته باشد، سیاست هشیارانه عدم خشونت در عاشورا به

نظر می رسد که قدمی به عقب توسط مخالفین داخل ایران از موضع افراطی که خمینی بدان اعتقاد دارد

باشد.)

6 در خلال گفتگو راجع به تظاهرات، جوان دیگری به گروه 13 نفره بازاریها و جوانان همراه با نوری

پیوست و جریان خشونتی را که اخیرا توسط سربازان در مورد یک زن و فرزندانش اعمال گردیده بود

تعریف کرد. این کاشانی تحریک شده در هر حال یک فتنه جو می باشد که جزئیات خونین دو واقعه نقل

شده در تهران و یکی در منطقه جیرفت کرمان را تعریف می کند، که در آن سربازان مبادرت به خشونت

نموده اند. همراهان جوانتر که احساساتشان تحریک شده بود از آیت اللّه درخواست کردند که دستور دهد تا

با سربازان با اسلحه مقابله شود. نوری که در خلال گفتگو صدایش را هرگز بلند نکرده بود (حداقل روی

این گروه کوچک) پاسخ داد که چنین روشی پاسخگوی هیچ نیازی نیست. طبق گفته نوری در عاشورا سه

امکان وجود دارد:

مردم تظاهرات خواهند کرد ولی سربازان به آنان تیراندازی نخواهند نمود؛ مردم تظاهرات خواهند

کرد و مورد اصابت گلوله ها قرار خواهند گرفت؛ یا مردم با اقامت در خانه ها تظاهرات خواهند کرد. نوری

به وضوح راه حل سوم را ترجیح می داد. وی گفت دومین امکان خودکشی خواهد بود، چون که نیروهای

دولتی با تانک و دیگر سلاحهای مدرن به آتش اسلحه پاسخ خواهند داد.

وقتی من به شما دستور می دهم که با سربازان دولتی بجنگید، من می خواهم که شما به خوبی آنان

مسلح شده باشید. در هر حال هر کسی می داند که شیعیان در عاشورا تظاهرات می کنند. اگر همه در خانه ها

بمانند، دنیا خواهد دانست که این کار به خاطر ظلم و ستم رژیم فعلی ایران می باشد و این موضوع،

تظاهراتی عظیم تر و مؤثرتر از آنکه بتواند در خیابانها برپا شود را تشکیل خواهد داد. چشمهای تمام

دنیای اسلامی روی ایران و روی درگیری بین اعتقاد و رژیم سلطنتی خیره شده است. اگر ما در ایران

ص: 304

شکست بخوریم، این شکست برای تمام اسلام خواهد بود و دیگر دولتهای ملل مسلمان امکان دارد که

تشجیع شده و بر علیه اعتقاد عمل کنند.

(نظریه: آشکار نیست که آیت اللّه تا چه درجه ای در برنامه ریزی تظاهرات عاشورا سهیم است. به هر

صورت در این وقت کم موعظه های وی برای طرفدارانش که در 10 دسامبر در خانه ها باقی بمانند به نظر

می رسد که زیاد به کار نیایند.)

7 سرانجام نوری اظهار نگرانی کرد که درگیری در عاشورا ممکن است از دولت شروع شده و

خشونت مفرط می تواند هرگونه تغییری برای یک توافق مطابق با قانون اساسی را به خطر اندازد. وی

پیشنهاد کرد که ایالات متحده از نفوذش بر نیروهای مسلح و شاه جهت جلوگیری از تیراندازی به

تظاهرکنندگان استفاده نماید. مأمور سفارت هیچ گونه نظریه ای در مورد این تقاضا ابراز نکرد.

8 مأمور سفارت نامه ای که به طوری که مشهور است از آیت اللّه خویی می باشد و مردم را تشویق

می کند که با اعتدال در مبارزه شان علیه رژیم رفتار کنند را به نوری نشان داد و پرسید آیا این نامه جریان

تظاهرات را تحت تأثیر قرار نمی دهد؟ نوری اظهار داشت که نامه تکثیر مجدد از یک نسخه اصلی مربوط

به دو سال پیش توسط پیروان خویی است. او سپس اشاره کرد که دیدار اخیر ملکه با خویی توسط دولت

عراق و بدون آگاهی قبلی به خویی، ترتیب داده شده بود.

آیت اللّه مجبور شد این گونه به شکایت ایرانیان پاسخ دهد که وی وقتی فرح را در آستانه در دید از بستر

بیماری برخاست و اگر که از پیش می دانست که فرح می آمد با دیدار او موافقت نمی کرد. (نظریه: با اینکه

بقیه این داستان با اطلاعات سفارت از دیگر منابع مطابقت دارد، ولی این اولین ادعا است که نامه خویی

انتشار مجدد نسخه قدیمی توسط دیگران می باشد.)

9 با به خاطر داشتن مرجع ب، مأمور سفارت پرسید آیا نوری می تواند مقادیری از کتابها و مواد

درسی که در مدارس دینی مختلف در ایران تدریس می شود فراهم آورد. نوری به منظور افزایش درک از

اسلام با انجام آن موافقت کرد. نوری که حدود 40 سال دارد و کمی چاق است فارغ التحصیل مدارس

مذهبی قم، مشهد و نجف می باشد.

در عین حال او دو درجه لیسانس و یک دکترا در حقوق اسلامی از دانشگاه تهران دارا می باشد. او

اشاره کرد پیش از اینکه به عنوان یک آیت اللّه شناخته شود حدود 25 سال تحصیل مورد نیاز بوده است،

علاوه بر تعلیم، شهرت به عمل صالح نیز شرط قبلی می باشد. در مورد نوری، وی یک بیمارستان، 5

کلینیک و چندین مدرسه کوچک مذهبی در محل تولد خود وقف کرده است.

نوری به هیچ وجه کلیشه یک ملای گمنام که مأمور سفارت انتظار داشت باشد، نیست. وی فردی

مطلع و میانه رو بود و به وضوح با دیگر عناصر مخالف در هماهنگی بود. وی به خاطر فعالیتهای سیاسی

زندانی شد که احتمالاً مقام او را در میان سلسله مراتب اسلامی بالاتر برد. او در برخورد خونین در 8

سپتامبر در میدان ژاله آیت اللّه رهبر (اصلی) بود، به طوری که گزارش شده ولی تلاش نمود تا جمعیت را از

مقابل ارتش پراکنده کند، ولی مورد توجه واقع نشد. هنوز امکان پذیر نیست که اهمیت او را نسبت به دیگر

آیت اللّه های درجه دوم از قبیل طالقانی ارزیابی نمود. او تلاش دارد که فضایی متواضعانه به وجود آورد و

در رفتارش نسبت به پیروانش مغرور نیست. در هر صورت مأمور سفارت مظنون است که بیشتر تواضع او

ریاکاری است که به واسطه موقعیت او لزوم پیدا می کند. نوری آشکارا نسبت به دانش خود و این حقیقت

ص: 305

که وی 17 کتاب و جزوه منتشر نموده که برخی از آنان به زبانهای اروپایی و شرقی ترجمه شده مغرور

می باشد. وی به خاطر نظرات ضداسرائیلی شدید مشهور می باشد (همین طور پیروانش) و این نظرات

توسط جزوه وی در مورد جنایات اسرائیل در لبنان نشان داده شده است (این جزوه به خاطر عکس خوبی

که از نوری داشت برای INR/OIL/B ارسال شد). تنها اشاره به اسرائیل که در این رابطه مطرح شد، نظریه

وی در این مورد بود که رژیم فاقد نمایندگی مردم ایران تصمیم گرفت که بدون مشورت با مردم در جنگ

ظفار دخالت کند، و به اسرائیل نفت بفروشد.

10 در پایان گفتگو نوری موافقت کرد که به مأمور سفارت در ملاقات با دیگر آیت اللّه ها کمک کند.

نوری اشاره کرد که وی همچنین مایل است زمانی که دقت کافی برای تفکر در مورد نتایج این گفتگو

داشت، دوباره و احتمالاً برای شش یا هفت ساعت با مأمور سفارت ملاقات کند.


نقشه اقبال برای نجات ایران

سند شماره (23)

طبقه بندی: خیلی محرمانه تاریخ: 9 دسامبر 78 18 آذر 57

از: وزارت امور خارجه واشنگتن

به: سفارت آمریکا تهران

موضوع: نقشه اقبال برای نجات ایران

1 تمام متن خیلی محرمانه

خلاصه: اقبال در نظر دارد که یک روزنامه سیاسی را شروع نماید که در ابتدا و با توافق شاه و دولت،

برای برقراری اعتبار روزنامه دولت و رژیم را مورد حمله قرار می دهد و سپس شروع به نابودی خمینی به

عنوان یک رهبر مخالف با نفوذ می نماید. اقبال حس می کند که شاه می تواند نقشی سودمند هم در بعد

زمانی (برنامه زمانبندی) سریع و هم احتمالاً در سال آینده، به وسیله اعمال نفوذ بر ارتش و به عنوان

شخصیت با اختیار ضروری و همان طوری که مؤسسات سیاسی دیگر توسعه پیدا می نمایند، بازی کند.

اقبال کاملاً آماده است که اگر به حل بحران جاری کمک می کند، شاه را به دور بیندازد. او متقاعد است که

اگر ارتش به مدت 6 ماه در قدرت باقی بماند، از رها کردن آن امتناع خواهد ورزید.

اقبال احساس می کند که لازم است ژنرال جم در یک زمانی بازگردد و امور ارتش را دوباره به دست

گیرد. او وزیر دادگستری فعلی نجفی را یک کاندیدای عالی و تمیز برای نخست وزیری آینده می بیند،

مشروط بر اینکه نجفی از دولت فعلی قبل از اینکه آلوده شود استعفا دهد.

2 خسرو اقبال، برادر نخست وزیر پیشین و رئیس شرکت ملی نفت، در 4 و 6 دسامبر با بخش خاور

نزدیک / ایران ملاقات کرد. او گفت که قصد دارد هرچه که می تواند برای نجات کشور انجام دهد (ولی

چنین بیانی را در مورد شاه اظهار نکرد). طرح او براساس شروع مجدد یک روزنامه سیاسی است که او در

زمان جنگ جهانی دوم آن را داشت. او این کار را فقط با موافقت دولت و شاه خواهد کرد و ادعا می کند که

امام جمعه تهران را به عنوان فرستاده خود برای این منظور در نظر گرفته است. برای چند هفته اول او درنظر

خواهد داشت که به طور کلی به دولت و رژیم حمله کند و همچنین به شاه، ولی با ملایمت بیشتر. هنگامی

که اعتبار و شهرت روزنامه برقرار شد، او سپس به طرف مقصود واقعی خود که تلاش برای محدود ساختن

خمینی به عنوان یک رهبر مخالف با نفوذ است پیش خواهد رفت.

ص: 306

اقبال گفت هنگامی که نفوذ خمینی کاهش پیدا کرد، دیگر ملاها را می توان با تطمیع کنترل کرد.او

تعریف کرد که چگونه برادرش وقتی که نخست وزیر و رئیس شرکت ملی نفت بود، همیشه مبالغ قابل

توجهی پول روی ملاها خرج می کرد. از نظر اقبال قطع چنین پرداختهایی خطرناکترین اشتباهی بود که

آموزگار در زمان نخست وزیریش مرتکب شد. اقبال متقاعد است که تمام این کار می تواند در عرض دو

ماه انجام شود.

3 پس از اینکه او موفق به کاهش نفوذ خمینی شد، اقبال بازگشت ژنرال جم به پست سابقش به عنوان

فرمانده کل نیروهای مسلح را می بیند. او احساس می کند که این موضوع مطلقا ضروری می باشد، چون که

به نظر او جم تنها کسی است که از احترام نه فقط نظامیان بلکه شاه و همچنین غیرنظامیان برخوردار

می باشد. او حتی می تواند جم را در نقش دوجانبه ای که اکنون به وسیله ازهاری ایفا می شود ببیند. اقبال

گفت که او با ژنرال جم در لندن صحبت کرده بود. جم به او گفته بود که نمی خواهد کاری بکند که شاه را

ناراحت کند، ولی اگر ملت به او احتیاج داشت آماده خواهد بود.

به هر صورت ارجحیت اقبال برای نخست وزیری یک غیرنظامی است و اولین کاندید او برای این مقام

وزیر دادگستری فعلی نجفی می باشد. برطبق گفته اقبال، نجفی پاک و خیلی مورد احترام است.اقبال

متذکر شد که اگر نجفی قرار است نخست وزیر شود، بایستی که خیلی زود از دولت فعلی با عدم موافقت به

صورت آشکار با سیاستهایش استعفا کند. اقبال گفت وقتی نجفی شغل فعلی خود را تقبل کرد، تقاضا کرد

که از طرف شاه به ساواک، پلیس و مقامات دربار دستور داده شود که با او در تحقیقات مربوط به فساد

همکاری کنند.

شاه موافقت نمود، ولی چیزی اتفاق نیفتاد. بعد از 4 روز او استعفایش را تسلیم نمود و فقط وقتی

موافقت نمود باقی بماند که رئیس پلیس پیش او آمد و به او گفت که از طرف شاه به او دستور داده شده که با

وی همکاری نماید. اقبال این را به عنوان یکی از چند نمونه ای که او عدم صمیمیت مستمر شاه در انجام

وعده ها و آزادی سیاسی می نامید، ذکر کرد. اقبال گفت که اگر شاه در هر صورت صمیمی شود می تواند به

تلویزیون برود و مردم را در مورد این حقیقت متقاعد سازد، ولی مردم را نمی توان گول زد.

4 اقبال احساس می کند که خیلی مهم است که شاه حداقل دو کار را انجام دهد:

الف: ساواک را به عنوان یک سازمان منسوخ کند، بعضی از وظایف آن می تواند به وسیله پلیس و

ارتش انجام شود؛

ب: توسط خودش و نه از طریق کمیته سه نفره مبلغ ثروتی را که اعضای خانواده سلطنتی به طریق

نادرست انباشته کرده اند تصدیق کند و تمام داراییهای آنها در ایران را مصادره کند و آن را به مردم

بازگرداند. اقبال همچنین فکر می کرد که او نیز باید چنین کاری را با تمام ثروتش در ایران بنماید.

5 اقبال با حرارت متذکر این نکته شد که صحبت کردن راجع به دولت ائتلاف ملی احمقانه است، برای

اینکه مطابق روش انجام کارها به طریقه ایرانی واقعا هیچ ائتلافی وجود ندارد. فقط منازعه و درگیری

داخلی مداوم بدون بودن شخصی در قدرت و اختیار حقیقی وجود خواهد داشت.او فکر نمی کرد که

رهبران مخالف سیاسی توانایی رهبری کشور را داشته باشند و اضافه کرد که در هیچ موردی آنها، نماینده

گروه پیروان زیادی نیستند. اقبال احساس می کرد که یک دولت با تسلط مذهبی هیچ شانس موفقیتی

نخواهد داشت.

ص: 307

6 اقبال خیلی هراسان است که اگر بر سر قدرت بودن ارتش برای 6 ماه ادامه یابد، آنها دیگر تمایل

نداشته باشند که قدرت را از دست بدهند. او فکر نمی کند که یک دولت نظامی راه حل مشکلاتی که ایران با

آن رو به روست، باشد.

7 اقبال در حالی که بیشتر سرزنش را به خاطر مسائلی که به وجود آمده اند، متوجه علم و هویدا

می دانست، آماده پذیرش رفتن شاه اگر به حل بحران فعلی کمک کند، می باشد. در عین حال در صورتی که

این بتواند نتیجه دهد، اقبال یک نقش سودمند برای شاه برای آینده نزدیک و احتمالاً تا یک سال می تواند

ببیند. آن نقش برقراری قدرت و اختیار روی ارتش و عمل به عنوان شخص باقدرت ضروری و در حالی

که مؤسسات سیاسی جدید به وجود می آیند، می باشد. اقبال فکر نمی کند که انتخابات خود بخود هیچ

راه حل نهایی را فراهم آورد.

8 در حالی که او در حرفهای زیادش تقاضای حمایت ایالات متحده برای طرحش را نکرد، ولی با

این وجود آشکار بود او برخوردار بودن از چنین حمایتی را دوست دارد. او پس از بازگشتش به تهران در

هفته آینده با لامبراکیس در تماس خواهد بود.