گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلدششم
کتاب پنجاه و یکم






شوروی «شرق تجاوزگر» بخش سوم (1)

ص: 2

شوروی

«شرق تجاوزگر»

بخش سوم (1)


تماس با اتباع شوروی و بلوک کمونیستی

ص: 3

سند شماره (1)

تاریخ: 3 سپتامبر 1964 12 شهریور 1343محرمانه وزارت امور خارجه دفتر امنیت

از: معاونت مدیریت امنیتیبه: ناظران امنیتی منطقه ای

شماره نامه دفتر: 36 / 64 Dمقامات امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی (فنی)

موضوع: تماس با اتباع شوروی و بلوک کمونیستی

نامه 471 CA مورخ 15 مرداد 1343 تحت عنوان «تماس با اتباع شوروی و بلوک کمونیستی»

نیازهای خاص توجیهی افسران امنیتی منطقه ای و PSOS را در رابطه با پرسنل روحانی مشخص می سازد.

افسران امنیتی منطقه ای باید از آگاهی PSO های منطقه خود در مورد نامه 1471 CA و تطابق آنها با

شرایط توجیهی مطمئن گردند.

بررسیهای امنیتی آتی باید در برگیرنده «گزارش سیاست تماس گیری» طبق بخش D 4، و نیز اقدام به

عمل آمده توسط واحد به منظور اجرای دستورالعملهای 1471 CA باشد.

خیلی محرمانه 15 مرداد 1343

از: دستورالعمل مشترک دولت، USIA , AID , ACDAبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی

موضوع: تماس با ملیتهای شوروی و بلوک کمونیست

کاهش کنترل شوروی در رابطه با رژیمهای اروپای شرقی و مخالفت و ملی گرایی روزافزون آنها سبب

بالا رفتن ارزش مقامات اروپای شرقی به عنوان منابع اطلاعاتی سیاسی، اقتصادی و جاسوسی شده است.

بنابراین از تمام واحدها خواسته می شود که تلاشهای خود را جهت گسترش و بهره برداری از این منابع

مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهند. در همان حال، آژانسهای ذیربط میل دارند یک سیستم جهانی ایجاد

نموده و از طریق آن به ضبط و کنترل تماس پرسنل آمریکایی با ملیتهای بلوک کمونیستی بپردازند.

این سیستم در مورد تلاشهای شوروی و کشورهای بلوک یک الگوی جهانی به دست خواهد داد و

سبب خواهد شد که دفاتر مربوطه بتوانند به تحقیق و تحلیل در مورد تغییر عکس العملهای کشورهای

بلوک در رابطه با آمریکا بپردازند.

مهمتر از همه اینکه، این سیستم به حفاظت از پرسنل آمریکایی در تماس با ملیتهای بلوک خواهد

پرداخت. در رابطه با این نکته باید گفته شود که مقامات بلوک شوروی در تماسهای خود با افراد غربی

دائما گزارش تهیه می کنند. بعضی از این گزارشها به سازمان امنیتی آمریکا بازگردانده شده تا اطلاعات

کاذب، تحریف و بازیابیهای ناقص در آنها گنجانده شود. ارزش بازسازی یک گزارش واقعی از منابع

آمریکا معلوم است.

افسرانی که به علت وظایف خود دائما در تماس رسمی با اعضای کشورهای بلوک هستند، باید

یادداشتهای مکالماتی گفتگوهای مهم را مطالعه نمایند. اینگونه یادداشتهای مکالماتی، باید از طریق

کانالهای آژانس مربوطه به سرپرست مقامات و یا معاون او تسلیم گردد. تمام مقاماتی که با اعضای

کشورهای بلوک چه در نتیجه کار و چه در مجامع عمومی و یا غیررسمی روبرو می شوند، باید در رابطه با

جنبه های مهمه تماس خود گزارشی ارائه نمایند. در صورتی که گفتگو با پرسنل کشورهای بلوک

کمونیستی (در این مورد شامل یوگسلاوی نمی باشد) محدود به تعارفات معمول و یا مطالب عادی

ص: 4

می شودکه ارزش گزارشی ندارند. باز هم باید در مورد این تماس، به ریاست و یا معاون وی گزارشی ارائه

شود تا او بتواند سوابقی از این تماسها را در اختیار داشته باشد.

مقامی که این گزارشها را کنترل می کند نیز باید در مورد تمام تماسهای رسمی، اجتماعی و اتفاقی به

طور مکرر گزارشهایی به این وزارتخانه ارسال نماید. البته تماسهای دارای اهمیت را باید با رعایت اولویت

گزارش نمود. این گزارشها به آژانسهای ذیربط وزارتخانه ارسال و با نمایندگان آژانسها در واشنگتن در

مورد آنها هماهنگی به عمل خواهد آمد.

افسران امنیتی منطقه ای و افسران امنیتی واحدها نیز که بازجوییهای امنیتی معمول را به عهده دارند

باید به پرسنل روحانی اطلاع دهند که تماس با پرسنل کشور شوروی و یا بلوک کمونیستی کلاً قابل قبول

نمی باشد. البته تماسهای اتفاقی و غیر رسمی در شرایط خاص قابل اجتناب نیست و باید با آن مؤدبانه و

محترمانه برخورد نمود. ولی این گونه تماسها باید تا حد امکان مختصر و گفتگوها نیز محدود به تعارفات

اجتماعی باشد و علاوه بر این سعی باید شود که تماس رو در رو برقرار گردد. وزارتخانه علاقه دارد در

مورد تماسهای پرسنل روحانی و کارمندی نیز اطلاعاتی داشته باشد و افسر کنترل نیز باید مانند مراتب

ذکر شده در پاراگراف پیشین، گزارش این تماسها را به وزارتخانه ارسال دارد.


عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییها

سند شماره (2)

خیلی محرمانه ژوئیه 1968 تیر 1347

عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییها و تأسیسات آمریکایی

در خارج تجزیه و تحلیل از آیین و عرف شوروی

اخطار

این سند شامل اطلاعاتی است که در دفاع ملی ایالات متحده در چهارچوب معنای ماده 18 از

بخشهای 793 و 794 قانون جزائی ایالات متحده آمریکا آن طوری که اصلاح شده است، تأثیر می گذارد.

انتقال این سند به دیگری یا افشای محتویات آن به یک شخص غیرقابل صلاحیت از نظر قانونی ممنوع

است.


مقدمه

مقدمه

به موجب یک رهنمود دستگاه رهبری کمیته امنیت دولتی KGB در سال 1959 تحت عنوان «درباره

تشدید عملیات علیه آمریکاییان در خارجه» مأموریتهای مهمی به افراد کا. گ. ب. مقیم خارجه داده شده

است. به موجب این رهنمود دستور داده شده است تا برای داوطلب گیری آمریکاییهایی که در همه نوع

تأسیسات دولتی و آمریکاییهایی که در سفارتخانه ها و واحدهای نظامی و ستادهای بلوکهای نظامی کار

می کنند بر کوششهای خود بیفزایند. همچنین آمریکاییهایی که در سازمانهای بین المللی کار می کنند و

آنهایی که نمایندگان مؤسسات علمی و بازرگانی هستند و نیز روزنامه نگاران و دانشجویان و غیره در

قلمرو این دستور قرار می گیرند. «کتاب دستی آموزشی کا. گ. ب. منتشر شده در سال 1962. به کلی

سری:» داوطلب گیری آمریکاییها در ایالات متحده و خارجه.


ماهیت برنامه عملیاتی شوروی

ص: 5

ماهیت برنامه عملیاتی شوروی

از نظر حکومت شوروی و همچنین به ویژه از نظر دستگاههای اطلاعاتی شوروی ایالات متحده

«دشمن اصلی» به شمار می رود و این اصطلاحی است که در اسناد متعدد شوروی به چشم می خورد. در

مقابل این «دشمن اصلی» دستگاههای اطلاعاتی شوروی، با مرور سالها رشد کرده و امروز برنامه های

هماهنگ و جهانشمول برای آزمایش و جستجو و داوطلب گیری آمریکاییها اعم از رسمی یا خصوصی،

غیرنظامی یا نظامی تهیه کرده اند تا در سازمانهای ما رخنه کنند و سیستمهای رمزنویسی ما را به دست

بیاورند و پیکهای مخابراتی ما را خنثی کنند و پژوهشهای نظامی و عمرانی ما را کشف کنند و غیره و غیره.

در این کوشش شورویها این اعتقاد را دارند که آمریکاییها به طور عمده دارای خصلتهای ماتریالیستی

هستند و در درجه اول دستخوش انگیزه نیاز پولی یا طمع واقع می شوند و بنابر این می توان آنها را برای

خدمت به منافع شوروی «خریداری کرد.»

این مطالعه از طریق نمونه ها، تهدید مهمی را نسبت به امنیت ایالات متحده تشریح می کند و آن عبارت

است از برنامه مرتب و منظم و فشرده کا. گ. ب. شوروی (کمیته امنیت دولتی) و ج. آر. یو (امنیت نظامی

شوروی) درباره داوطلب گیری آمریکاییها در خارج و رخنه به تأسیسات آمریکا.

این سند همچنین تجسم بخش آمریکایی متوسط در خارج از کشور آن طوری که دستگاههای

اطلاعاتی شوروی او را می بینند می باشد. یعنی فردی که علاقمند به پول و افزودن بر آن است و کسی که

معمولاً نسبت به شیوه ها و وسائل و مخاطرات کار بی توجه است و کسی که معتقد به دفاع نیست و عادت به

پر حرفی دارد. در خارج نزدیک شدن به او آسانتر از این است که اگر او در خود آمریکا می بود. این تصور

اغواگر خیالی نیست و جزئی از آیین اطلاعاتی شوروی می باشد و در سراسر این مطالعه در نقل قولهایی از

اسناد کا. گ. ب. گنجانده شده است. نمونه های واقعی که ذکر شده و بعضی از آنها تفصیل دارد نشان دهنده

این آیین در عرف و عمل می باشد. همچنین درباره مفهوم مشابه شوروی مبنی بر اینکه بعضی از طبقات

آمریکایی از قبیل کادرهای نظامی داوطلب، کارمندان دون پایه سفارتخانه ها و دانشجویان در عمل

«شهروندهای درجه دوم» می باشند آماجهای بسیار مناسبی برای افسران اطلاعاتی شوروی و عمال آنها

هستند.

برنامه شوروی آن طوری که بر یک اساس جهانی مشاهده شده است، با عملیات جاسوسی شوروی

در داخل ایالات متحده موازی بوده و تکمیل کننده آن است. یکی از هدفهای عمده آن به دست آوردن

عمال آمریکایی در خارج می باشد یعنی افرادی که امکانات بالقوه دارند و می توان آنها را در جهت منافع

جاسوسی شوروی در ایالات متحده در شعبات مختلف حکومت فدرال و در صفوف سه گانه نیروهای

مسلح و در احزاب سیاسی و همچنین در مؤسسات علمی و فنی و صنایع به کار گرفت. هماهنگ با

اولویتهای اطلاعاتی شوروی که در مفهوم «دشمن عمده» گنجانده شده است آمریکاییهای خارج از

ایالات متحده چه در سمتهای رسمی و یا غیر رسمی هرگاه که امکان داشته باشد آماجهایی برای

داوطلب گیری بوده اند. در

اوائل سال 1951 از مسکو به کادرهای اطلاعاتی شوروی در خارج از کشور دستوراتی برای تقویت

عملیات موجود و فعالیت علیه آمریکاییها صادر شد. این دستورات در بهار سال 1953 و همچنین در

دسامبر همان سال تکرار شد. دستور دستگاه رهبری کا. گ. ب. که در آغاز این مطالعه از آن نقل قول شده

ص: 6

است منعکس کننده یک تصمیم، از سوی گردانندگان شوروی برای افزایش دامنه کوششهای عملیاتی

است. اسناد طبقه بندی شده شوروی که به طور قابل ملاحظه جدیدتر هستند نیز در دست است که به

موجب آن تهدید شوروی افزایش یافته و پیچیدگیهای فزاینده عملیاتی که امروز علیه آمریکاییها در

خارج به کار برده می شود در آن دیده می شود.

در سالهای اخیر همه «تماس گیرندگان طرف اعتماد» و عمال کا. گ. ب. به هر ملیتی که تعلق داشته

باشند و فعالیتشان هر چه باشد برای جهت گیری احتمالی آنها علیه اهداف آمریکا بار دیگر در معرض

ارزشیابی قرار گرفته اند. اطلاعات قابل اتکای بسیار در دسترس است که تأیید می کند کا. گ. ب. و ج. آر.

یو. یعنی اطلاعت نظامی شوروی با کوششهای متمرکز شده شدیدی بر علیه آمریکاییها و تأسیسات

آمریکا در خارج کار می کنند و موفقیتهایی نیز به دست آورده اند.


سازمانهای اطلاعاتی شوروی

سازمانهای شوروی

لزومی ندارد که بین دستگاههای اطلاعاتی شوروی و قلمروهای صلاحیت آنها وارد نکات مربوط به

کارهای سازمانی و فنی بشویم، ولیکن ذکر مختصر عناصر عمده ترکیب کننده ای که بیش از پیش در برنامه

عملیات در مقیاس جهانی علیه آمریکاییها در خارج فعالیت دارند برای درک خود برنامه ضرورت دارد.

الف اولین عنصر ترکیبی و مهمترین آنها مدیریت خارجی کا. گ. ب. می باشد (که به عنوان مدیریت

اصلی اول نیز نامیده می شود.) این مدیریت در خارج از مرزهای اتحاد جماهیر شوروی مسئولیت اولیه

جمع آوری اطلاعات مثبت از طرق مخفی را به عهده دارد. این اطلاعات ممکن است سیاسی، نظامی،

اقتصادی و علمی باشد. این مدیریت همچنین مسئول فعالیتهای پنهانی بسیار تخصصی برای نفوذ در

سیاستها و اقدامات حکومتهای خارجی می باشد. مدیریت خارجی همچنین مسئولیت ضد اطلاعات در

خارج را به عهده دارد که شامل نفوذ در همه دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی خارجی است. افسران ستاد

کا. گ. ب. که برای خدمت در خارج تحت پوشش دیپلماتیک خدمات بازرگانی و سایر اشکال تعیین

می شوند تحت مدیریت بلاواسطه بخشهای جغرافیائی مربوط در مدیریت خارجی قرار گرفته اند. در

سالهای اخیر مشاهده شده است که افسرانی که تجربیاتی در مورد ایالات متحده دارند، به نحو فزاینده ای

به پستهایی که از آمریکا بسیار دور است اعزام می شوند و این امر براساس آن تئوری آزمایش شده

می باشد که کار علیه آمریکا آسانتر و ثمربخش تر است. (در این باره بعدا بحث بیشتری به عمل خواهد

آمد.) بسیاری از کارشناسان امور آمریکا در کا.گ. ب. دوره هایی در ایالات متحده دیده اند و به زبان

انگلیسی به روانی تکلم می کنند و با جنبه های رسمی و خصوصی آشنا هستند و کوششهای عملیاتی خود

را نسبت به اهداف آمریکا هر جا که مستقر شده باشند متمرکز می کنند.

ب در حالی که کا. گ. ب. به عنوان سازمان بزرگتر و ارشدتر شوروی نقشی عمده را در عملیاتی که

در این رساله بحث شده است به عهده دارد، جی. آر. یو. (که عملاً مدیریت اطلاعاتی اصلی ستاد وزارت

دفاع است) فعالانه و با صلاحیت تخصصی مشابه برای جمع آوری اطلاعات نظامی استراتژیک در

خارجه کار می کنند و بنابراین در درجه اول برای سرشاخ شدن با کادرها و تأسیسات نظامی آمریکا تعیین

شده است. این سازمان همچنین در عملیات علیه کادرهای علمی و فنی آمریکا در کشورهای غرب، به

ویژه در جاهایی که زمینه تخصصی دارای مصرف نظامی است سرگرم است. معذالک جی. آر. یو. از یک

ص: 8

قلمرو انحصاری حتی از زمینه اطلاعات نظامی هم برخوردار نیست و درهم آمیختگی عملیات این دو

سازمان با یکدیگر و حتی رقابت جی. آر. یو و کا. گ. ب. یک امر رایج است.


استقرار کا. گ. ب. و جی. آر. یو در کشورهای خارجی

استقرار کا. گ. ب. و جی. آر. یو در کشورهای خارجی

تعداد کمی از آمریکاییهای در خارج از کشور که در زمینه های دیپلماتیک یا نظامی و کارهای رسمی و

خصوصی کار می کنند، می توانند استقرار گسترده دستگاههای اطلاعاتی شوروی در خارج کشور را که

علیه آنها و علیه اهداف غیر آمریکایی می تواند عمل کند و همین را هم می کند، به طور کامل درک نمایند.

واقعیت این است که حدود 60 درصد از اتباع شوروی در خارج که تعداد آنها 7 هزار نفر است و در

تأسیسات رسمی آنها کار می کنند، از مأمورین اطلاعاتی این دو سازمان هستند و از هر سه مأمور دو نفر

در کا. گ. ب. و یک نفر در جی. آر. یو. کار می کنند. در میان اتباع شوروی که درجه دیپلماتیک دارند

نسبت افسران اطلاعاتی حتی بالاتر است. حد وسط جهانی اتباع شوروی که مأمور کا. گ. ب. هستند

حدود 75 درصد و در بعضی از کشورها 90 درصد است. این آمارها براساس افشاگریهایی است که از

مأمورین اطلاعاتی شوروی که به غرب پناه برده اند به دست آمده است. این اشخاص قادرند همکارهای

سابق خود را انگشت نما کنند. این ارقام همچنین براساس تجزیه و تحلیل دستگاههای امنیتی و ضد

اطلاعاتی غرب از جمله دستگاههای اطلاعاتی آمریکا که توانسته اند شاهد عملیات اطلاعاتی شوروی

باشند فراهم شده است.

واحدهای اطلاعاتی (که به عنوان اقامتگاههای قانونی شناخته شده اند) متعلق به کا. گ. ب. و جی. آر.

یو. مستقل از یکدیگر در هیئتهای سیاسی شوروی در خارجه وجود دارد و کادرهای اداره هر دو دستگاه

بر اساس مسئولیت دیپلماتیک مورد حمایت قرار گرفته یا دارای سمت رسمی دیگر می باشند.

رئیس عملیاتی هر اقامتگاه (که به عنوان ساکن عنوان می گردد) معمولاً یک سمت رسمی دیگر دارد که

بر ماهیت عملی او سرپوش می گذارد. در مورد کا. گ. ب. فرد ساکن اقامتگاه، ممکن است که رایزن رسمی

سفارت بوده و یا لااقل عنوان دبیر اول را داشته باشد. از سال 1961 مقام ساکن جی. آر. یو. از نقش آشکار

وابسته نظامی مجزا شده و اکنون وابستگی نظامی مشهوری ندارد.

چنین شخصی ممکن است دبیر اول سفارت و یا شاید معاون رئیس نماینده بازرگانی شوروی باشد.

مأموران عملیاتی اطلاعاتی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. در خارجه، به نحو وسیعی در سراسر همه اجزای

ترکیبی و سطوح هیئت رسمی شوروی پخش شده اند. آنها همه از پوشش برخوردار بوده و براساس نیمه

وقت، به عنوان دبیران دیپلماتیک در همه مدارج و به عنوان وابسته های سیاسی و فرهنگی و علمی و یا

کنسول و یا کنسولیار و وابسته مطبوعاتی و اطلاعاتی و نماینده بازرگانی خارجی خدمت می کنند و همان

طوری که گفته شد، در هر کشور تعداد آنها به مراتب بیشتر از دیپلماتهای مشروع وزارت امور خارجه و

نمایندگان غیر اطلاعاتی سایر وزارتخانه ها و سازمانهای شوروی است. در بعضی از ادارات، کادرهای

اطلاعاتی ممکن است از انحصار کامل برخوردار باشند. مثلاً بعضی از اداره های کنسولی تماما از مأمورین

کا. گ. ب. تشکیل شده است و اکنون این واقعیت مسلم شده است که همه کادرهای دفاتر وابسته نظامی و

از جمله کارمندان غیرنظامی ظاهرا دون پایه، عملاً مأموران نظامی حرفه ای و اعضای حرفه ای جی. آر.

یو. می باشند. چنین اوضاعی اغلب تحولات عجیب و غریبی در پوشش و درجه ایجاد می کند. برای مثال

ص: 8

می توان گفت پاول ایوانویچ لوماکین، یک راننده غیر نظامی دفتر وابسته نظامی در رم از سال 1954 تا

1960، بعدا در قبرس در سال 1964 با درجه سرهنگ دوم با عنوان معاون وابسته نظامی ظاهر شد.

همچنین روبسپیران فیلاتوف که سمت راننده و مترجم جهت وابسته نظامی در اتاوا (پایتخت کانادا) از سال

1957 تا 1960 را به عهده داشت، در سال 1963 در ریودوژانیرو (پایتخت سابق برزیل) با درجه دبیر دوم

خدمت می کرد. چنانچه دانسته شده است فیلاتوف در عمل در ارتش شوروی درجه ارشدی داشته است

در حالی که در کانادا خدمت می کرده و لوماکین نیز شاید هنگام خدمت در رم درجه سرگردی داشته است.

استقرار مأموران اطلاعاتی شوروی در خارجه اعم از اینکه در داخل یا خارج تأسیسات رسمی مستقر

شده باشند نسبتا پستهای پوششی اعطاء شده موجود را می توانند پر کنند. اکثریت پرسنل رسانه های

گروهی شوروی در خارج، مأمورین اطلاعاتی می باشند. روی هم رفته بیش از 60 درصد آنها در این

سمت تشخیص هویت شده اند و این 60 درصد حداقل نسبت را نشان می دهد. خبرنگاران روزنامه های

پراودا و ایزوستیا و نمایندگان خبرگزاری تاس و خبرگزاری نووستی در این مقوله به شمار آمده اند.

آیروفلوت شرکت هواپیمایی غیر نظامی شوروی که در همه جا تشکیل شده و همچنان توسعه می یابد

پوشش و پیشتیبانی در اختیار دستگاه اطلاعاتی شوروی خصوصا جی. آر. یو. قرار می دهد و در سالهای

اخیر طبق بررسیهایی که به عمل آمده ثابت شده است که 70 درصد از نمایندگان خارج از کشور

آیروفلوت مأموران ستاد جی. آر. یو می باشند.

از موارد جاسوسی متعدد که در ایالات متحده علنی شده است، آمریکاییها روی هم رفته دریافته اند که

سازمان ملل متحد در نیویورک و از جمله دبیرخانه بین المللی آن و مقر دائمی هیئت نمایندگی شوروی، در

سازمان ملل متحد به عنوان پوششی از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی مورد استفاده قرار می گیرد. همین

مدعا در مورد ادارات و سازمانهای تخصصی ملل متحد در اروپا نیز صدق می کند.

یک نمونه بارز، ستاد سازمان اقتصادی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) است که در پاریس قرار دارد.

در این سازمان بیش از 60 نفر اتباع شوروی در دبیرخانه آن کار می کنند و یا وابسته به هیئت شوروی در

یونسکو می باشند. تقریبا 25% کارمندان شوروی به عنوان مأمورین اطلاعاتی تشخیص داده شده و یا

مظنون به داشتن وابستگیهای اطلاعاتی می باشند.

نمونه دیگر آژانس بین المللی انرژی اتمی است که مقر آن در وین می باشد و از 55 نفر اتباع شوروی که

در دبیرخانه این مؤسسه بین المللی به عنوان کارشناس، مترجم و غیره مشغول به کار هستند و یا از

کارمندان دائمی هیئت نمایندگی شوروی در این آژانس می باشند، تقریبا نیمی از آنها به عنوان مأموران

اطلاعاتی تشخیص هویت شده اند و یا مظنون به داشتن چنین سمتی می باشند و خطای جزئی ممکن است،

بیشتر ماهیت محافظه کارانه داشته باشد. با تصویر مشابهی نیز در ژنو می توان برخورد کرد که تمرکز

افسران کا. گ. ب. و جی. آر. یو. در مقر اروپایی سازمان ملل متحد و هیئت نمایندگی دائمی شوروی در

مقر سازمان ملل متحد در ژنو و کمیسیون اقتصادی اروپا و سازمان بهداشت جهانی و سازمان مطالعات

جوی جهانی و سازمان بین المللی کار و اتحادیه بین المللی مخابرات دور دست و غیره بچشم می خورد.


سازمانهای اطلاعاتی کا. گ. ب. و کشورهای بلوک شرقی در خارجه

سازمانهای اطلاعاتی کا. گ. ب. و کشورهای بلوک اروپای شرقی در خارجه

در چندین نقطه به نمونه هایی اشاره خواهد شد که در آنها عمال یا کادرهای یکی از دستگاههای

ص: 9

اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیستی اروپای شرقی از عملیات اطلاعاتی شوروی علیه یک آمریکایی

در کشورهای غربی پشتیبانی کرده اند. این یک نتیجه مناسبات کاری نزدیک می باشد که از قرار معلوم بین

کا. گ. ب. و دستگاههای غیر نظامی کشورهای کمونیست اروپائی که مانند اتحاد شوروی، ایالات متحده

آمریکا را به عنوان «دشمن اصلی» تلقی می کنندوجود دارد. (برای مقاصد این رساله، دستگاهها عبارتند

از دستگاههای امنیتی آلمان شرقی، لهستان، چکسلواکی و مجارستان و تا حدودی رومانی.) لاسلو سابو،

یک مأمور ارشد اطلاعاتی که از دستگاه اطلاعاتی مجارستان ای. وی. اچ (EVH) فرار کرده بود،

درباره این همکاری طی ادای شهادت در کمیته مجلس نمایندگان آمریکا در کنگره هشتاد و نهم گفت:

«شورویها در فواصل زمانی معین کنفرانسی با شرکت دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک در خاک

اتحاد جماهیر شوروی برای بحث درباره هدفها و مشکلات اطلاعاتی، کنفرانسهایی تشکیل می دهند. کار

و روابط بین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی شوروی و کشورهای بلوک شوروی نتیجه مستقیم همکاری

بین احزاب کمونیست ملی و حزب کمونیست اتحاد شوروی است و دستگاه اطلاعاتی هر یک از این

کشورها با دستگاه اطلاعاتی شوروی توافق کرده است که بعضی از هدفهای وسیع اطلاعاتی را به نفع خود

و به نفع دستگاههای اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک عملی سازد. ایالات متحده آمریکا در این کنفرانسها

به عنوان دشمن اصلی تلقی می شود.»

کنفرانسهای دوره ای که سالو به آنها اشاره کرده است هر سال تشکیل می شود و توافقهای بین

دستگاههای اطلاعاتی این کشورها منجر به هماهنگیهای روزانه و رهنمود از سوی یک گروه کوچک از

افسران کا. گ. ب. که در ستادهای هر یک از کشورهای بلوک مأموریت دارند، ابلاغ می شود. هر چند

بیشتر تأکید، مربوط به عملیات علیه تأسیسات پرسنلی آمریکا و سایر کشورهای غربی در داخل منطقه

کشورهای بلوک است (و این مسئله ای است که خارج از این رساله به شمار می رود). شواهدی در دست

است که دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک که در کشورهای خارجی غرب نماینده دارند گاه به گاه

همکاری نزدیکی با کا. گ. ب. دارند و اغلب کادرها و عمال محلی خود را در دسترس کا. گ. ب.

می گذارند.

در زمینه عملیات اطلاعات نظامی و به ویژه عملیاتی که به نظامیان و تأسیسات آمریکایی وابسته به

سازمان و 1

مان آتلانتیک شمالی، 4پیمان 1

لانتیک، 4آتلانتیک شمالی (ناتو) مربوط می باشند، مناسبات بین، جی. آر. یو. و دستگاههای

اطلاعات نظامی و 1

وپای شرقی، 4اروپای شرقی بسیار نزدیک است. در اجتماعات سالیانه کشورهای عضو پیمان ورشو،

توافقهایی درباره نیازهای اطلاعاتی حاصل می شود.شواهدی در دست است که جی. آر. یو. و

دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک به طور منظم با یکدیگر درباره تجربیات و دانشهای فنی و

مأموریتهای عملیاتی نه تنها در سطح ستادها و در داخل منطقه کشورهای بلوک، بلکه همچنین در غرب

از طریق مناسبات همکاری بین محلهای استقرار از مجرای وابسته های بازرگانی کشور مربوطه تبادل نظر

می کنند.

به طور خلاصه این مقدمه سعی داشته است موجودیت و تشدید مداوم خطر دستگاههای اطلاعاتی

شوروی علیه آمریکا و پایگاههای آن کشور در خارج را تشریح کرده و همچنین عناصر روسی درگیر در

بسیاری از مواضع پوششی که از طریق آنها عملیات همه جانبه خود را اجرا می کرده اند، شناسایی نماید.

بخشهای بعدی اصولاً با اهداف عملیاتی دستگاههای جاسوسی شوروی در خارج علیه آمریکاییها،

ص: 10

اهداف دارای اولویت، (و آسیب پذیری آنها) و برخورد شوروی با این اهداف به طور مستقیم یا غیر مستقیم

از نظر طراحی، تکنیکهای شوروی از نظر پیچیدگی و سادگی در رابطه بوده و همان گونه که خواهیم دید با

شکست روبرو می شوند ولی اغلب با وارد آوردن خسارات امنیتی علیه آمریکا موفقیتهایی نیز کسب

کرده اند.


هدفها و آماجهای آمریکایی در کشورهای خارج برای دستگاه اطلاعاتی شوروی

هدفها و آماجهای آمریکایی در کشورهای خارج برای دستگاه اطلاعاتی شوروی؟

در رهنمود ستاد (دستگاههای کا. گ. ب.) ضرورت به خدمت گیری عمالی که بتوانند اسناد رسمی از

پایگاههای آمریکایی برای ما فراهم کنند تأکید شده است. درباره عمالی که دسترسی به مکاتبات سری و

رمزی دارند از قبیل کارمندان رمز و تکنیسینهای ماشینهای رمز و کارمندان پرونده ها و منشیها اولویت

داده می شود... در این رهنمود به افسران ما دستور داده می شود که در فراهم آوردن تماسهای شخصی و

مناسبات محرمانه با آمریکاییان ساکن خارج که بتوانند در داخل پایگاههای آمریکایی در خارج و یا در

سازمانهای دولتی و علمی آمریکایی در ایالات متحده کار پیدا کنند روش تعرض آمیزتری در پیش گیرند.

همچنین روابط محرمانه با آمریکاییان ساکن خارج که با هر سمتی در مؤسسات آمریکایی کار می کنند از

قبیل مترجمان یا رانندگان و یا حتی پیشخدمتها مطلوب می باشند... این چنین شبکه های عمال برای به

دست آوردن تصویر کاملی از کارمندان و برنامه های کاری داخل پایگاههای آمریکایی به کار گرفته

می شود تا اسناد سری به دست آمده و دستگاههای استراق سمع در آنجا کار گذاشته شود.


اهداف

اهداف

هدفهای اولیه عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکاییان در خارج عبارت است از به دست آوردن

مطالب نوشته شده به رمز تا بتوان مخابرات رمزی را قرائت کرد و اسرار رسمی ترجیحا به شکل اسناد از

طریق به کارگیری آمریکاییان اعم از کشوری و نظامی و در هر درجه ای که دسترسی به اطلاعات

طبقه بندی شده دارند به دست آورند.

البته هدفهای دیگری وجود دارد که عبارتنداز: جمع آوری اطلاعات علمی و تکنولوژیکی عملاً در

همه زمینه ها اعم از صنعتی و نظامی و یا آشکار و یا طبقه بندی شده به منظور حرکت در جهت رخنه و

دستکاری زندگی سیاسی و عمومی آمریکا از طریق تشخیص هویت و ارزیابی آمریکاییانی که بالقوه

بتوانند، عمال اقدامات سیاسی شوند و علاوه بر این پرورش طبقات مختلفی از آمریکاییهای غیررسمی در

خارج از قبیل، دانشجویان که بتوان آنها را تحت کنترل درآورد و آنها را متقاعد ساخت تا بالمآل کارهایی

در تأسیسات دولتی آمریکا و از جمله خدمات اطلاعاتی و امنیتی دست و پا کنند. معذالک همه اینها نسبت

به هدف اصلی یعنی به دست آوردن اطلاعات سری از پایگاههای آمریکایی در خارج به هر طریقه ممکن

در درجه دوم اهمیت قرار گرفته است.


انواع هدفها

انواع هدفها

در حالی که کا. گ. ب. هرگونه هدف نوید دهنده آمریکایی از قبیل یک سفیر و یا یک مأمور خدمات

خارجی یا اینکه مأمور ارشد دیگر آمریکایی در خارج را مورد بی اعتنائی قرار نخواهد داد، از آیین

ص: 11

اطلاعاتی شوروی و عملیات گزارش شده و مشاهده شده کا. گ. ب. و جی. آر. یو. و همچنین از فتح

بابهای وابسته داوطلب گیری، کاملاً روشن است که شدیدترین فعالیت شوروی متوجه کارمندان جزء

مراکز دیپلماتیک آمریکا و سایر تأسیسات رسمی کارمندان نظامی آمریکایی در خارج باشند. در این

طبقه وسیع منشیهای رمز، منشیهای اداری، تفنگداران دریایی محافظ و غیره از سوی شورویها به عنوان

اشخاص به ویژه آسیب پذیر تلقی می شوند، زیرا (طبق مندرجات یک رهنمود کا. گ. ب.) «این اشخاص

به طبقات ممتاز تعلق ندارند و از لحاظ مالی وضعشان چندان رضایت بخش نیست.»


پرسنل رمز و مخابرات

پرسنل رمز و مخابرات

در سال 1961 در یک رهنمود کلی که به محلهای استقرار کا. گ. ب. در خارج فرستاده شده و به

امضاء الکساندر نیوکولایویچ شلپین رئیس وقت کا. گ. ب. رسیده بود با شدت هر چه تمامتر تأکید شده

بود که وظیفه اولیه دارای اولویت هر یک از قرارگاههای کا. گ. ب. عبارت است از «به کار گرفتن

منشیهای رمز» در این رهنمود به نحو صریح یادداشت شده بود که «ثمربخش ترین نتایج» بدین طریق به

دست می آیند. به قرارگاههای کا. گ. ب. دستور داده شود که در روی تشخیص هویت منشیهای رمز

آمریکایی به قصد تماس با آنها و استخدامشان فعالیت خود را متمرکز کنند. به طوری که دانسته شده است

دست کم یک قرارگاه کا. گ. ب. در غرب از ستاد کا. گ. ب. در مسکو، متعاقب رهنمود شلپین مورد

پشتیبانی قرار گرفته است. این پشتیبانی به شکل یک فهرست آماده شده از منشیهای رمز توأم با نامها و

اطلاعات بیوگرافیک بود که در آن زمان به کشوهای غربی برای کار اعزام شده بودند و قرار بود کوششهای

قرارگاه کا. گ. ب. در مورد همین اشخاص متمرکز شود.

اکثر منشیهای رمز و سایر دستگاههای مخابراتی در خارج در مقوله «کارمندان جزء» از لحاظ درجه و

حقوق قرار گرفته اند. این اشخاص اکثرا نسبتا جوان بوده و اغلب فاقد وابستگی می باشند (اعم از اینکه

مرد یا زن باشند) و اغلب ساعات فراغت خود را در جوار یکدیگر و سایر کارمندان جوان می گذارنند.

برخلاف همتاهای شوروی در خارج که در محدوده تأسیسات رسمی شوروی زندگی می کنند و اجازه

ندارند بدون اسکورت محافظان در خیابانها دیده شوند. کارمندان سفارت آمریکا هر جا که دلشان

بخواهد زندگی می کنند و آزادند هرگونه تماس اجتماعی که مایل باشند برقرار کنند و با ساکنان محل و

آمریکاییان غیررسمی کشورهای خارجی که به آنجا گمارده شده اند معاشرت کنند. در چنین شرایطی

شغلهای تخصصی حساس آنها به نحو وسیعی دانسته می شود و در واقع برای یک قرارگاه اطلاعاتی

شوروی در خارج و به ویژه قرارگاهی که از شبکه مأمورین محلی استفاده می کند تشخیص هویت و ایجاد

وسایل تماس مستقیم و یا غیرمستقیم به منظور ارزیابی و در بعضی موارد کوشش برای به خدمت گیری

آنها نسبتا آسان است.

کوشش شورویها در مقابل منشیهای رمز شامل هر شکل قابل تصوری می شود و از عملیات شدیدا

ناپخته تا عملیاتی که پر از ریزه کاری بوده و به خوبی تنظیم شده و بسیار پیچیده است و دست داشتن

شورویها در آنها تا آخرین لحظه مخفی می ماند و قربانی مورد نظر ناگهان غافلگیر می شود، امتداد دارد.

یکی از نمونه های ناپختگی شوروی به ویژه به یک شکل بسیار آشکاری در دارالسلام پایتخت تانزانیا در

سال 1966 روی داد. ولادیمیر پوتیاتوف، دبیر دوم سفارت شوروی و افسر جی. آر. یو. که گویا در

ص: 12

عملیات پرسنل مخابراتی تخصص داشت، به یک کارمند رمز سفارت آمریکا که در یک رستوران واقع در

پلاژ از یک منشی سفارت پذیرایی می کرد، نزدیک شد. توتیاتوف که از پرورش دهندگان با پشتکار افراد

آمریکایی بود، چند هفته قبل با این منشی رمز آمریکایی ملاقات کرده و بدون شک از شکل وی آگاه بود.

این مأمور شوروی زوج آمریکایی را به شام دعوت کرد و کارش به مستی کشید و آن گاه به هر دو نفر

آمریکایی وعده داد که اگر آنها اسناد سفارت را به او بدهند او با پرداخت حق الزحمه آنها به دلار

آمریکایی، آنها را ثروتمند خواهد کرد. او مدام پافشاری می کرد که منشی رمز با او به طور خصوصی

ملاقات کند. این دو نفر آمریکایی که از مداومت پوتیاتوف بیشتر به تنگ آمده بودند تا اینکه مضطرب شد.

حتی بعد از ناسزاهای مستقیم نتوانستند افسر جی. آر. یو را وادار کنند که دست از سر آنها بردارد. سرانجام

یک نفر از اتباع دیگر شوروی (که مأمور شناخته شده کا. گ. ب. بود) به نزدیک میز آنها آمد و همکار خود

را که از فرط مستی تلوتلو می خورد از میز آنها دور کرد. معذالک پوتیاتوف، حتی هنگامی که هشیار بود

دست از سماجت خود برنمی داشت. چند هفته بعد او در یک میهمانی شامی که از سوی یک کارمند آژانس

بین المللی عمران برای چند نفر آمریکایی ترتیب داده شده بود و یکی از دعوت شدگان همان منشی رمز

بود، بدن اینکه دعوت شده باشد ظاهرشد. این بار بدون آنکه لب به مشروب بزند توجه خود را معطوف این

منشی رمز آمریکایی کرد. به هر حال منشی رمز، دفتر امنیت سفارت آمریکا را درباره اقدامات گستاخانه

پوتیاتوف در جریان گذاشت و این مرد روسی سرانجام به کوششهای خود پایان داد.

اغلب یک طریقه غیرمستقیم شامل استفاده از عمال محلی «غیر روسی» و در زحمت قرار دادن فرد

مورد نظر از طریق گرفتار کردن او در روابط جنسی از انواع گامهای اولیه مطلوب شوروی است. چند سال

قبل در یک کشور آفریقای شمالی یک مأمور اطلاعات شوروی به یکی از عمال خود که یک بازرگان

اروپایی بود و در آنجا سکنی داشت گفته بود که هدف اصلی او رخنه در بخش مخابرات و ارتباطات

سفارت آمریکا است. او در نظر داشت از طریق گرفتار کردن یک منشی زن در سفارت آمریکا در روابط

جنسی که وی به آن عامل معرفی کرده بود به هدف خود برسد. این بازرگان اروپائی که در آن زمان آشنایی

کمی با دختر آمریکایی داشت دستور گرفته بود که این دختر را اغوا کند و در مقابل این کار در صورت

موفقیت پولی کلان به عنوان پاداش دریافت نماید. در این مورد او موفقیتی به دست نیاورد.

به همین ترتیب در یک کشور واقع در خاور نزدیک، یک کارمند محلی دولت که از سوی شورویها به

عنوان عامل به کار گرفته شده بود دستور داشت تا با دو دختر آمریکایی که با هم بسیار نزدیک بودند و

یکی از آنها منشی رمز سفارت و دیگری کارمند سیا بود ملاقات کرده آنها را برای مقاصد شوروی پرورش

دهد.

مأمور شوروی این دو دختر را جذاب، مجرد و «شهروندان درجه دوم» توصیف کرده بود. مأمور

شوروی هنگامی که به عامل خود می گفت که با یکی از این دو دختر گرفتاری جنسی پیدا کند، یک انگشتر

الماس را به او نشان داد و گفت که اگر او بتواند مأموریت خود را به طور صحیح انجام دهد آن انگشتر

الماس در اختیار او به عنوان هدیه قرار خواهد گرفت.

کا. گ. ب. به محض اینکه چشمش به یک هدف رمز یا مخابرات بخورد که حتی از دور دستخوش

تلقینها یا تهدیدهای شوروی قرار می گیرد از خود سماجت و شکیبائی نشان می دهد. تکنیسین مخابرات

وزارت امور خارجه ما که هر چند در آمریکا متولد شده، زمینه قومی و تربیتی اروپای شرقی داشته و

ص: 13

زمانی در یک هیئت آمریکایی در اتحاد جماهیر شوروی در جریان جنگ جهانی دوم سمت محقری

داشته است. از آن زمان به بعد در معرض تماس در قسمتهای مختلف جهان قرار گرفته و در یک پست

خارجی ثالث کوشش به عمل آمده بود که او را به کار گیرند. در این مورد به خصوص کا. گ. ب. ترتیب

یک برخورد «تصادفی» در خاور دور با یک شهروند شوروی را داده بود (که این شهروند شوروی هر چند

یک مأمور رسمی شوروی نبوده ولی برای این منظور تعلیم دیده بود). فرد مورد نظر آمریکایی او را شانزده

سال قبل ملاقات کرده بود که آن زمان او یک الکتریسین جوان و دوست و فرد قابل دسترس در اتحاد

جماهیر شوروی بود. این بار این فرد روسی خود را به عنوان یک مدیر کارخانه تلویزیون سازی مرفه در

لنینگراد معرفی کرده بود که به طور موقت برای امور بازرگانی به خاور دور آمده است. (ولی در عمل اسناد

مسافرتی حاکی از آن بود که این فرد مجهز با یک گذرنامه دیپلماتیک برای انجام وظیفه موقتی از وزارت

امور خارجه در آنجا حضور داشت). دومین کوشش برای تماس از طرف شوروی در اروپا دو سال بعد

صورت گرفت و فرد مورد نظر، این بار یک عضو کا. گ. ب. کارشناس عملیات آمریکا و تحت پوشش

دیپلماتیک بود که خود را به فرد آمریکایی با عنوان ابلاغ کننده سلام و حامل نامه از طرف دوست روسیش

معرفی کرده بود. این شخص جدید کوشیده بود با تلاشهای تجدید شده دنباله تماس اولیه را پی گیری کند و

بساط دوستی و نزدیکی را فراهم کند. یک تماس سوم نیز که دارای حساسیت بود 3 سال بعد در یک کشور

اروپای غربی صورت گرفت. این آمریکایی بدون اینکه سوءظنی ببرد با شخصی که خود را به عنوان یک

بازرگان آمریکای جنوبی دارای ریشه اروپای شرقی مانند آن آمریکایی جا زده بود ملاقات کرد و با او

دوست شد. این دو نفر، قبل از اینکه چیزی اتفاق بیفتد مدت حدود هشت ماه با یکدیگر تماسهای گاه به گاه

دوستانه برقرار کرده بودند تا هنگامی که پیشنهاد غیرمنتظره به کارگرفتن او عنوان شد و رد شد این

پیشنهاد ظاهرا به نفع خدمات اطلاعاتی آن کشور اروپای شرقی بوده است که می خواست اطلاعاتی

«درباره تمام انواع دستگاههای رمزی آمریکا» به دست بیاورد و در برابر آن، به این آمریکایی یکه خورده

پیشنهاد شده بود که امنیت مالی او تا آخر عمرش تضمین خواهد شد. اوضاع و احوال این اقدام به کارگیری

که به نتیجه نرسید معلوم کرد که این فردآمریکای جنوبی که ظاهرا تغییر تابعیت داده است عملاً یک فرد

روسی «غیرقانونی» بوده است، یعنی یک مأمور اطلاعاتی که با حالت استتار در غرب زندگی و کار می کند

و اسناد هویت او نشان دهنده تعلق او به یک ملیت غیر روسی و قلابی است.

مورد زیر هر چند که تازگی ندارد و در زمان خود در مطبوعات منعکس شده در اینجا با جزئیات

بیشتری از سابق نقل می شود. هر چند جنبه های غیرقابل توضیح که به احتمال هرگز حل نخواهد شد،

وجود دارد. کوشش شوروی برای به کار گرفتن دونالداولتان، منشی رمز، یک نمونه کلاسیک از عملیاتی

می باشد که به خوبی طرح ریزی شده و از راههای مختلف انجام گرفته است و طی آن دست شوروی تا

آخرین لحظه کاملاً پنهان مانده بود.

دونالد والتان، سی ساله، متولد در بروکلین و کارمند سفارت آمریکا در وین، فارغ التحصیل دانشگاه

کالیفرنیا و تقاضا کننده کار به عنوان کار حرفه ای در وزارت امور خارجه و آشنا به زندگی اروپائی از زمان

سکونت سابقش در پاریس به دلائل مختلفی مورد علاقه دستگاههای اطلاعاتی شوروی قرار گرفت. قبل

از همه چیز، او منشی رمز بود و بدین ترتیب به خودی خود برای به کارگیری در درجه اول اولویت قرار

داشت. ثانیا پدر او از مهاجرین روسیه تزاری در ایالات متحده بود و هر چند فرزند او در خانه تنها به زبان

ص: 14

انگلیسی تربیت و پرورده شده بود از دید نزدیک بینانه دستگاههای اطلاعاتی شوروی ممکن بود مجالی به

وجود آید که وی اندکی همدردی و همفکری نسبت به میهن پدر خودش نشان دهد. ثالثا او یهودی بود و

ظاهرا احساسات تندی درباره عملیات نازیها در جنگ جهانی دوم و علاقه به نهضتهای مقاومت در این

جنگ داشت و بالاخره او به فرانسه تسلط کاملی داشت و دوست داشت که به این زبان تکلم کند و به طور

کلی علاقه مند به زبانها بود. همه این عوامل علاوه بر عوامل دیگر مورد توجه، شورویها در وین از طریق

تواناییهای محلی آنها برای خبرگیری از نزدیک درباره وضع کار و خصوصیات شخصی و الگوهای

اجتماعی گروه جوان آمریکایی در وین از جمله منشیهای رمزی سفارت و منشیهای دیگر و دانشجویان

فارغ التحصیل از دانشگاه وین و بعضی از آنهایی که کشور خود را ترک کرده و از طرق مبهمی امرار معاش

می کردند قرار گرفت. عده دیگری متعلق به ملیتهای مختلف از جمله کارمندان اطریشی سفارت آمریکا با

این گروه درهم آمیخته بودند. هر چند این گروه به هیچ وجه یک گروه منحصر به فرد از لحاظ معاشرتهای

اجتماعی به سبک جذاب قهوه خانه های وین و کنسرتهای این شهر و ضیافتهای کوکتل نبود. معذالک

شورویها در میان خود عاملی داشتند که به نحو انحصاری علیه آمریکاییهای این گروه فعالیت می کرد و از

مدتها قبل اولتان را انگشت نما کرده بود و او و دوستانش را می شناخت و در زندگی اجتماعی آنها سهیم بود

و میل داشت به کا. گ. ب. کمک کند و قابلیت این کار را نیز داشت و به همین دلیل عملیات عجیب و غریبی

در مقابل این منشی رمز به راه انداخت.

کافه زاخرو، هتل قدیمی و معروف که محل بسیار خوشایندی برای چشیدن تنقلات در ماه می 1958

بود، صحنه گشایش این ماجرا را تشکیل می دهد. عامل شوروی که از اتباع یک کشور اروپای غربی

دوست بود که تغییر تابعیت داده بود و ریاضیدان درخشانی به شمار می رفت از یک معلم آمریکایی بیکار

که از دوستان نزدیک اولتان بود و مانند او به زبان فرانسه کاملاً تسلط داشت دعوت کرده بود که برای

آشامیدن مشروب به او ملحق شود. نقشه کاملا ساده بود و آن عبارت از این بود که یک ملاقات «تصادفی»

میان این معلم و یک غریبه که در میز مجاور نشسته بود صورت گیرد. این غریبه یک فرد با قامت متوسط

بود که موهای سرش اندکی ریخته بود و حدود چهل سال سن داشت و عینک دودی به چشم می زد و وضع

لباسش محافظه کارانه و خوب بود و به فرانسه تکلم می کرد و خود را به نام ژوزف بک، یک بازرگان

بلژیکی نیمه بازنشسته معرفی کرده بود و مدعی بود که از تنهایی رنج می برد و از صورت غذا به زبان

آلمانی ناراحت است، ترتیب این ملاقات چندان دشوار نبود و ریاضیدان مورد بحث که عامل شوروی بود

آن گاه معذرت خواست و رفت و اعتماد داشت که معلم آمریکایی با نهایت میهمان نوازی از بک دعوت

خواهد کرد که به اتفاق اولتان در یک رستوران نزدیک شام بخورند. این دقیقا چیزی بود که اتفاق افتاد.

یک جنبه جالب توجه این عملیات شوروی آن است که بک نه در آغاز و نه بعدا مستقیما نگاهش را به

اولتان ندوخته بود، هر چند اولتان منشی رمز سفارت آمریکا در واقع هدف اول بود. پس از این ملاقات

اول بر سر میز شام، بک ترتیب یک گردهمایی اجتماعی دیگر با معلم آمریکایی بدون اولتان را داد. او به

خوبی می دانست هرگاه که او به اتفاق آن معلم باشد یقینا بااولتان ملاقات خواهد کرد و در سراسر ماه مه و

ماه ژوئن اوضاع بر همین منوال بود و این الگوئی از ملاقات منظم در کافه ها و قهوه خانه ها بود که به تشویق

گروه متشکل از چندین ملیت که اولتان جزئی از آن بود صورت می گرفت. مکالمات ساعات طولانی،

همیشه به زبان فرانسه جریان داشت (بک زبان فرانسه را به یک لهجه اسلاوی تکلم می کرد و این لهجه را به

ص: 15

منشأ بسارابی (واقع در مرز رومانی و شوروی نسبت می داد). شبهای آرام، بازی شطرنج و گشت و

گذارهایی به یکی از میخانه های جذاب واقع در جنگل وین همچنان جریان داشت. بک، خود را یک

یهودی معرفی کرده بود که در جستجوی خانه ای برای یکی از خواهران خود در اسرائیل است که

می خواهد به اطریش منتقل شود. او همچنین درباره برادری که ساکن تل آویو است صحبت می کرد. بک

هرگز افشاء نکرد که در وین در کجا زندگی می کند و ظاهرا هیچ کس در پی آن نبود که در این باره از او

پرس و جو کند. پس از هر گردهمایی شبانه تقاضا کرد که در یک گوشه خیابانی از قسمت ویژه شهر او را

پیاده کنند. بک همچنین نشانه خود را در بلژیک به کسی نداد. حتی در آن موقع که کسی در این باره از او

سئوال می کرد وی چنین وانمود می کرد که او ساکن محلی در نزدیکی بروکسل است. او می گفت که

تخصص کار بازرگانی او در منسوجات است ولی در این باره بحث کمتر بود و یا می توان گفت که اصلاً نبود.

آنچه که او را به محفل اولتان دلبسته کرده بوده علاقه ادعایی او به همان چیزی بود که اولتان از آن لذت

می برد و آن مکالمه به زبان فرانسه و موضوع زبانها به طور کلی و بحث درباره آزار یهودیان و نهضتهای

مقاومت در جریان جنگ بود. بک می گفت که او عضو نهضت زیرزمینی بلژیک بود و دارد کتابی در این باره

می نویسد. با توجه به آنچه که بعدا اتفاق افتاد جالب توجه و شگفت آور این است که بک ظاهرا هیچ گونه

کوشش برای دیدن اولتان به تنهایی نمی کرد و عدم وجود روابط صمیمی شخصی می تواند نشانگر این

واقعیت باشد که اولتان و سایر اعضای این گروه همواره دوست جدید خود را آقای «بک» خطاب

می کردند، با این احساس که به کار بردن نام کوچک او ممکن است نشانه صمیمیت بیش از اندازه باشد.

در زمانی قبل از 12 ژوئن و پس از اینکه بک میزبان یک گردهمایی کوچک شام جهت اولتان به اضافه

معلم آمریکایی و یک دانشجوی آمریکایی در رشته روان شناسی و همسر او بود از نظرها ناپدید شد و

ظاهرا بدون آنکه بگوید کجا می رود وین را ترک کرده بود و تصور می شد که او به بلژیک بازگشته است

ولی هیچ کس در این باره یقین نداشت.

حدود پنج ماه بعد یعنی دقیقا روز اول نوامبر و در زمانی که والدین اولتان از وین دیدن می کردند، بک

ناگهان در آپارتمان اولتان که به طور مجرد در آن زندگی می کرد پدیدار شد. او بدون اینکه قبلاً اعلام کرده

باشد و در حالی که یک بطری ویسکی به عنوان هدیه در دست داشت آمده بود. او عصبی به نظر می رسید و

پس از حداقل گفتگوی پراکنده که شامل هیچ گونه توضیحی درباره غیاب وی از وین نبود او به سرعت به

نکته موردنظر خود پرداخت. او گفت که عامل شوروی است و می تواند فرصتی برای ثروتمند شدن اولتان

فراهم کند. او گفت: «ما چیز زیادی از شما نمی خواهیم بلکه تنها آنچه که شما از کار خود می دانید. اولتان

که به شدت یکه خورده بود و هنوز فکر می کرد که با یک فرد بلژیکی طرف است پیشنهاد او را رد کرد. بک

آغاز به بحث کرد و تأکید کرد که آنها هر دو یهودی هستند و اشاره به یک «بوگروم» (کشتار به زبان روسی)

که اخیرا در نقطه ای در فرانسه صورت گرفته بود کرد (معلوم نشد که این امر چه بوده است) ولی او به ویژه

تأکید کرد که با فراهم کردن اطلاعات سری برای شورویها براساس یک نوبت اولتان می توانست کودتایی

را انجام دهد و احتیاجی به آن نخواهد بود که درگیری بعد داشته باشد. در چنین لحظه ای مکالمات به طور

غیر مترقبه ای قطع شد و معلم آمریکایی که دوست اولتان بود برای دیداری وارد منزل شد. همان طور که

اغلب چنین کاری می کرد و مکالمه به امور عادی در حضور او تبدیل شد. سرانجام اولتان برای خرید آبجو

برای همه آنها از آپارتمان خارج شد و بک نیز پشت سر او رفت و آنجا در پیاده رو، بحث دوباره درگرفت و

ص: 16

بک به کرات پیشنهاد پول به اولتان کرد و اولتان پرسید «چند» و این سؤال بیشتر از روی کنجکاوی بود تا

علت دیگر. بک در پاسخ گفت: «خودت بگو.» بک از اولتان خواست که آیا موافقت خواهد کرد بار دیگر

در این باره با او ملاقات کند. هنگامی که اولتان آرام شد، بک ورقه کاغذی از جیب درآورد و آنرا به اولتان

داد، بر روی این کاغذ محل ملاقات، محلی در قلب شهر نوشته شده بود. آنها با یکدیگر توافق کردند که

ساعت 3 بعد از ظهر روز پنج نوامبر با یکدیگر ملاقات کنند. اولتان که در این مرحله هنوز کاملاً اهمیت آن

چیزی را که داشت اتفاق می افتاد درک نکرده بود، با دلسوزی از بک پرسید که آیا شورویها او را وادار

کرده اند که برای آنها کار کند. پاسخ کاملاً غیرمترقبه بود و بک گفت که او تحت فشار قرار نگرفته و بلژیکی

هم نیست: «من یک شهروند شوروی با گذرنامه شوروی هستم.» او روی خود را برگردانده و در خیابان به

حرکت افتاد و از نظر ناپدید شد.

اولتان که کاملاً بهت زده شده بود به آپارتمان خود بازگشت و آنچه را که اتفاق افتاده بود به معلم

آمریکایی بازگو کرد. توصیه ای که به او شده بود این بود که باید تمامی ماجرا را بلافاصله به مأمور امنیتی

سفارت گزارش دهد. اولتان موافقت کرد ولی اشتباها چنین احساس کرد که مسئولیت اولیه او این است که

والدین خود و به ویژه پدر روسی خود را به بهانه ای از شهر خارج کند؛ ظاهرا او به خاطر امنیت والدینش

نگران بود. این امر چند روزی طول کشید و روز چهارم نوامبر اولتان با مأمور امنیتی سفارت تماس گرفت.

برای اینکه هویت حقیقی بک، مسجل شود ترتیباتی با مقامات اطریش برقرار شده بود تا در ملاقاتی

که برای روز بعد ترتیب داده شده بود، بک را دستگیر کنند. مأمورین امنیتی با لباسهای ساده در اطراف

محوطه ای که محل ملاقات در آن قرار داشت مستقر شدند و هنگامی که این دو نفر ملاقات کردند، حلقه

محاصره تنگتر شد. معذالک هنگامی که از بک تقاضا شد هویت خود را معلوم کند او مصونیت خود را از

دستگیری با ارائه یک گذرنامه دیپلماتیک صادره از مسکو در روز 18 مارس 1958 به نام اشچوکین، 4میخائیل

اشچوکین، دبیر سوم وزارت امور خارجه مدعی شد. اطریشیها راه دیگری جز رها کردن او نداشتند. او

روز بعد با هواپیما به مسکو بازگشت.

مقامات اطریش توانستند هویت اشچوکین را که ممکن بود یک اسم قلابی باشد مشخص کنند.

اشچوکین ابتدا در تاریخ 28 مارس 1958 به عنوان کارمند هیئت نمایندگی دائمی شوروی در آژانس

بین المللی انرژی اتمی که یک مؤسسه تابع سازمان ملل متحد بوده و مقر آن در وین است از مسکو به وین

آمده بود.

این واقع حدود پنج هفته قبل از تاریخی بود که این شخص، به نام ژوزف بک وارد محفل اطرافیان

اولتان شد. در تاریخ 12 ژوئن مشخص شد که اشچوکین با هواپیما بازگشته و تا 24 اکتبر به وین بازنگشته

بود. از این الگوی ملاقات مسلم شد که اشچوکین عملاً به عنوان یک کارمند با وظائف دائمی در اطریش

مستقر نشده بود. بدون شک به عنوان یک افسر ستاد کا. گ. ب. (و به احتمال غیر یهودی) بر عکس آن

چیزی که بک خود را معرفی کرده بود، زیرا وجود یهودیها معمولاً در دستگاه جاسوسی شوروی بسیار

نادر است چنین به نظر می رسید که او در پوشش دیپلماتیک برای انجام وظیفه موقتی صرفا به منظور انجام

عملیات مربوط به اولتان به وین آمده است. او در ماه ژوئن هنگامی که ظاهرا احساس می کرد که مرحله

تحول را با موفقیت انجام داده به مسکو رفت و در اواخر اکتبر جهت انجام مرحله نهایی یعنی کوشش

ناموفق برای به کارگیری اولتان به وین بازگشته بود. شکاف غیرعادی پنج ماهه بین کار، بر روی وابسته

ص: 17

منشی رمز آمریکایی و کوشش ناموفق برای به کارگیری اولتان را دشوار می توان توضیح داد. این تأخیر

ممکن بود تدبیری برای حمایت از شخص اصلی ردیاب غیرروسی باشد که برای یک شغل حرفه ای در

یک کشور دیگر غربی وارد مذاکره شده بود. این عامل ردیاب در واقع درست قبل از کوشش برای به

کارگیری اولتان اطریش را ترک کرده بود. از سوی دیگر این تأخیر ممکن بود در نتیجه عوامل دیگر از

قبیل بحث در داخل کا. گ. ب. درباره اینکه آیا اولتان حقیقتا مستعد به کارگیری بود یا خیر باشد.


پرسنل نظامی

پرسنل نظامی

«رهنمود کا. گ. ب. به تاریخ 1959 مشخص کننده نیاز برای عمال بیشتر چه آمریکایی و چه

شهروندان محلی که در... پایگاههای نظامی و سایر اهداف استراتژیک کار می کنند می باشد.»

قبلاً در این رساله اشاره شده بود که هر چند جی. آر. یو. از لحاظ عملیاتی علیه پرسنل و تأسیسات

آمریکایی در خارجه فعال است، کا. گ. ب. نیز اهداف نظامی را تعقیب می کند و در واقع مأمور چنین

کاری هست همان طوری که از نقل قول از یک سند کا. گ. ب. که در بالا نقل شده است برمی آید.

پرونده های دستگاههای امنیتی ایالات متحده مملو از نمونه هایی از آزمایش مستقیم و غیرمستقیم

پرسنل نظامی آمریکایی در هر گوشه ای از جهان از سوی شورویها می باشد. این امر درباره افراد نیروهای

مسلح که در ادارات وابسته نظامی، دریائی و هوایی در خارجه منصوب شده و به طور کلی همان خاصیت

تحرک اجتماعی را در محیط محلی مانند کارمندان جوان کشوری سایر بخشهای تأسیسات دیپلماتیک

مربوطه دارند، صدق می کند.

این امر همچنین در هر کجا که پرسنل نظامی آمریکایی در خارج از کشور وجود دارند از قبیل آلمان

غربی، ایتالیا، اسپانیا، یونان، ترکیه، ایران، لیبی، تایلند، ژاپن و غیره صدق می کند.

هدف شوروی که عبارت است از جستجو و شناسائی نکات ضعف اخلاقی و پرورش آنها و

آسیب پذیریهای شخصی که در به کارگیری و تحت کنترل داشتن یعنی کنترلی که در درازمدت و پس از به

کار گرفته شدن عامل و بازگرداندن آن به آمریکا نیز قابل اجرا باشد؛ صرف نظر از موقعیت و محل یکسان

است.

در یک مطالعه ای که در سال 1966 تحت عنوان «انگیزه های خیانت» تهیه شده، دفتر معاون ستاد

اطلاعات وزارت ارتش مقایسه منظم، عواملی را که از جنگ جهانی دوم به بعد پرسنل نظامی آمریکا را به

اشتغال به جاسوسی یا تغییر جبهه (پناهندگی) به سوی اتحاد شوروی یا کشورهای بلوک کمونیستی

واداشته انجام داده است. آنچه که جالب می باشد این است که در این مطالعه هیچ گونه مدرکی در مورد

عملیات جاسوسی یک سرباز ارتش آمریکا که براساس تولد در یک کشور خارجی و یا ترجیحا

ایدئولوژیک به خاطر کمونیسم یا تهدید خویشاوندان در مناطق تحت کنترل کمونیستها باشد وجود ندارد.

معذالک مسلم شده است که پرسنل نظامی که با محیط خود جور نشده اند و یا «دلخوریهایی» داشته اند

بیش از دیگران در معرض به کارگیری شوروی و سایر کشورهای متخاصم قرار گرفته اند. به عنوان مخرج

مشترک در مورد همه اینها در موارد جاسوسی و پناهندگی عواملی نظیر، روابط جنسی و مشروبات و

اشکالات زناشویی و عدم بلوغ شخصی و بدهکاری در میان بوده است بزرگترین انگیزه در به کارگیری

برای جاسوسی حرص پول بوده است.

ص: 18

این کشفیات به میزان قابل ملاحظه ای با آیین اعتقادی اطلاعاتی شوروی تطبیق می کند. در یک سند

رسمی شوروی این موضوع چنین تشریح شده: «در پرورش کاندیداهای به کارگیری، کا. گ. ب. شدیدا

توصیه می کند که از عواملی نظیر بهره برداری ماهرانه از عدم تأمین مالی و نیازهای مادی و ضعف در مقابل

مشروبات الکلی و همچنین قمار و عوامل دیگر آسیب پذیری استفاده شود.»

رابرت ال. جانسون، سرگروهبان ارتش که در سال 1965 از سوی اف. بی. آی. دستگیر شده و در حال

حاضر دوران محکومیت 25 سال زندان خود به خاطر جاسوسی را می گذارند، یکی از نمونه های اصلی

سربازانی است که با مقامات مافوق «درافتاده» و در پی گرایش به شورویها بوده ولی در عوض عاقبت

کارش به خدمت به شورویها به عنوان یک عامل چه در اروپا و چه در آمریکا به مدت بیش از 10 سال

منجر شد. در جریان این 10 سال آن طوری که خود او برآورد کرده است وی حدود 25 هزار دلار دریافت

کرده است و از نظر شوروی این پولی بود که بجا خرج شده است.

جانسون، که محصول یک خانواده از هم پاشیده و یک اخراج شده از مدرسه می باشد، در مدت 10

سال خدمت در ارتش با انواع و اقسام مشکلات شخصی و حرفه ای تا اوائل سال 1953 دست به گریبان

بود و در این زمان به یک واحد پیاده نظام مستقر در برلین غربی پیوست. او از یک معشوقه متولد اطریش

که سابقه فساد اخلاق و تزلزل فکری و یک فرزند نامشروع داشت حمایت می کرد. در همه کوششهایی که

برای گرفتن اجازه ازدواج به عمل آورده بود موفقیت نداشت و او چندان امیدوار هم نبود. در مأموریتهایی

که در واحد نظامی به او می دادند او دچار یک سلسله ناکامیهای واقعی و خیالی شده بود که به عقیده او

تقصیر مافوقهایش بوده است. او بالاخره به این مرحله رسید که آن طوری که خود می گوید: «من دیگر

نمی خواستم سر و کار بیشتری با ارتش یا طرز زندگی آمریکا داشته باشم... و در حالی که این همه عوامل

در مغز من بود من تصمیم گرفتم از شورویها پناهندگی سیاسی بگیرم». چنین کوششی در برلین شرقی به

عمل آمد، ولی جانسون به آسانی متقاعد شد تا در محل خود به عنوان یک عامل جاسوس شوروی باقی

بماند. اندکی بعد از آن او اجازه ازدواج گرفت و حکم انتقال به فرماندهی برلین بخش J2(ضدجاسوسی)

را به عنوان منشی مسئول پرونده ها دریافت کرد. در این سمت جدید او به نحو منظم اسناد طبقه بندی شده

را با یک دوربین عکاسی جاسوسی کوچک، عکسبرداری کرده سپس از همسر خود به عنوان پیک برای

انتقال دادن فیلم مربوطه به شورویها استفاده کرد. در این دوران در مقابل پرداخت نقدی، جانسون، جیمز

آلن، مینتکنبائو را که او هم یکی از منشیهای بخش ضد جاسوسی بود به کار گرفت و بعدها وی را به

سرویس اطلاعاتی شوروی معرفی کرد تا وی را در کارهای جاسوسیش یاری دهد. (در سالهای بعد از آن

جانسون و مینتکنبائو هر دو با هم و به طور جداگانه برای شورویها کار می کردند. حتی پس از سال 1956

هنگامی که مینتکنبائو برای مرخص شدن به آمریکا بازگشت. مینتکنبائو همزمان با جانسون دستگیر شد

و هر یک به 25 سال زندان محکوم شدند). هر چند همه کارهای جانسون برای شورویها ارزش داشت،

نقطه اوج حرفه ای جاسوسی او در هنگامی بود که وی به بخش انتقال پیک نیروهای مسلح در اورلی، 4میدان اورلی

نزدیک پاریس مأموریت یافت و این یک نقطه انتقال برای ارسال مکاتبات پستی مهر و موم شده که بیشتر

آنها طبقه بندی شده بودند، بین دستگاههای نظامی آمریکا در اروپا و ایالات متحده آمریکا بود. این

سرویس انتقال پیک همچنین به وسیله سایر نهادهای دولتی آمریکا مورد بهره برداری قرار می گرفت.

جانسون از ماه مه سال 1961 درباره خدمات پرسنل پیک با ارزیابی خودش گزارش می داد (و بدین

ص: 19

ترتیب تعداد چشم اندازهای بالقوه را برای به کارگیری توسط آنها فراهم می کرد) و بخش قرارگاههای

پیکها را عکس برداری کرده و توصیف می کرد و همه اینها مقدمه هدف واقعی شوروی بوده و نمایانگر

رخنه دزدکی شوروی به داخل قرارگاه پیکها برای دسترسی به پاکتهای داخل کیسه اسناد طبقه بندی شده

بود. جانسون برای اینکه این عمل را انجام دهد داوطلب شد برای روزهای پایان هفته در این قرارگاه

خدمت کند و در این زمان او شبها تنها بسر می برد و دسترسی به محوطه خارج زیر زمین قرارگاه را داشت.

جانسون با استفاده از چاپ مومی، کلیدی که برای باز کردن قفل به کار می رفت و با به کار بردن یک

دستگاه رادیو اکتیو تحویل شده از سوی شوروی برای عکسبرداری با اشعه ایکس از قفل ترکیبی و

خواندن عناصر ترکیب دهنده آن در نوامبر سال 1962 به خود زیر زمین که قرارگاه اسناد طبقه بندی شده

بود دسترسی پیدا کرد و پاکتهای کیسه مکاتبات سری را در اختیار شوروی قرارداد و هر بار او تا میزان 15

پاکت اسناد طبقه بندی شده تا مرحله به کلی سری را از قرارگاه بیرون برده و با استفاده از تاریکی شب به

فرد روسی مورد تماس خود که اندکی با او فاصله داشت منتقل می کرد. این پاکتها چند ساعت بعد، پس از

اینکه شورویها آنها را باز کرده و از محتویات آنها عکسبرداری می کردند دوباره به جانسون بازگشت داده

می شدند. کارشناسان اسناد کا. گ. ب. از مسکو به پاریس اعزام شدند تا مطالب باارزشی را که جانسون

در اختیار آنها گذاشته بود کشف رمز کنند و کار بسیار ظریف باز کردن اسناد و مهر و موم کردن مجدد پاکتها

نیز از سوی شورویها انجام می گرفت. در اواخر پاییز 1963 شورویها به دلائل امنیتی، عملیات مربوط به

قرارگاه سری اسناد را معلق گذاردند ولی در نظر داشتند هنگامی که شبها درازتر می شود، فعالیت خود را از

سر گرفته و توسعه دهند، ولی در آن زمان جانسون از اورلی منتقل شده بود.

مورد زیر که شامل به کارگیری یک سرباز ساده می باشد با جزئیاتی کامل به عنوان یک نمونه برجسته

از ردیابی کامل قبلی و ارزش یابی دستگاه اطلاعاتی شوروی و بهره برداری از نقاط ضعف اخلاقی و طمع

برای پول و کاربرد و روش تهدید به فشار بر اساس اطلاعات لازمه شرح داده شده است.

نخستین آمریکایی سیاهپوست که تاکنون به خاطر جاسوسی محاکمه شده است، دروموند، 4نلسون سی

دروموند، ملوان یکم نیروی دریائی آمریکا بود که در سال 1963 به خاطر خیانت به کشور خود در مقابل

پرداخت حدود 24 هزار دلار از سوی شورویها در یک دوران پنجساله، به حبس ابد محکوم شده است. هر

چند حرفه ناپاک او در اواخر یکی از شبهای سپتامبر 1962 در محوطه پارک یک رستوران در لارچمونت

نیویورک هنگامی که اف. بی. آی که از مدتی پیش در تعقیب او بود به پایان رسید و او هنگام ارتکاب انتقال

اسناد نیروی دریائی به یک افسر ستاد جی. آر. یو که خود را به عنوان یک دیپلمات جا زده بود دستگیر

شد، آغاز لغزش و سرازیری او به سوی جاسوسی و انحطاط نهایی در حقیقت در لندن، در فاصله 3 هزار

میلی از محل دستگیری صورت گرفت. دروموند، در اواخر پائیز 1957 یک منشی اداری 28 ساله در

ستاد میدان گراسونور، فرماندهی نیروی دریایی در انگلستان و اقیانوس اطلس و دریای مدیترانه (در آن

زمان به عنوان (CINCNELM) شناخته می شد) بود. سمت او به عنوان ترخیص اسناد به کلی سری،

دسترسی او را به اسناد طبقه بندی شده آمریکایی نیروی دریایی و ناتو (سازمان پیمان آتلانتیک شمالی)

تسهیل می کرد. ولی علیرغم سمت مورد اعتماد، او این ملوان تنومند که موی سرش تا اندازه ای ریخته بود

و یک سبیل مرتب و منظمی نیز داشت دارای عیوب اخلاقی و آسیب پذیری به عنوان یک فرد بود.

یکی از آن عیوب آن بود که دروموند قمار باز بود و مدام با مشکلات مالی کلنجار می رفت و این امر او

ص: 20

را به قرض کردن پول از هر کسی که می توانست به او قرض بدهد کشاند. بدهیهای او بر رویهم انباشته شد.

او به فروش مشروبات و سیگار از فروشگاه نیروی دریائی آمریکا در بازار سیاه می پرداخت. مخارجی

وجود داشت که بایستی پرداخت می شد، هزینه رفتن به میخانه های لندن و شبهای میگساری در یک نقطه

بدنام به نام سانست کلوپ باید جبران می شد. در همین جا بود که او با یک پیشخدمت روسپی که یک

فرزند نامشروع نیز داشت ملاقات کرد. این زن بدون اینکه در هیچ یک از حرفه های خود، کار بکند مدت

یک سال در چندین آپارتمان ارزان قیمت با او زندگی می کرد. دروموند بالاخره او را از نزد خود راند و

دست به یک سلسله خوش گذرانیهای مداوم در کوچه پس کوچه ها زد و با بعضی از آنها بسیار با خشونت

رفتار می کرد، به طوری که هیچ یک از آنها هر بار بیش از چند روزی پیش او نمی ماندند. دروموند روی

هم رفته یک شخص فاسدالاخلاق بود و در جریان ساعات خارج از خدمت هنگام رفتن به محلهای

متفاوت با چنین خصوصیاتی معروف شده بود. شورویها از طریق چشم و گوشهای ردیاب عمال خود که

همواره در شهرهای بیگانه آنها را حفظ می کنند، نسبت به این شخص و شغلش و نقطه های ضعف و

کارهای عادی روزانه اش آشنایی کامل پیدا کردند. بقیه کار بسیار آسان بود.

یک شب دروموند هنگامی که لباس غیرنظامی به تن داشت و به سوی خانه خود واقع در خیابان بلیس

واتر می رفت و می خواست سوار قطار زیرزمینی شود، یک نفر بیگانه که ظاهر دوستانه ای داشت به او

نزدیک شد و باب مکالمه را با او گشود و مجبور شدند به یک میخانه نزدیک بروند، برای بیش از یک

ساعت این مرد غریبه پول مشروبهای دروموند را به نرخ هر گیلاس یک دلار پرداخت کرد. ملوان

سیاهپوست آمریکایی به آسانی پیشنهاد او را برای اینکه شب دیگر در همان مکان با یکدیگر مشروب

بخورند پذیرفت. دربار دوم، مشروبخوری به درازا کشید و حدود پنج ساعت ادامه داشت. مرد غریبه بار

دیگر حساب او را پرداخت. دروموند پنج سال پس از دستگیریش اظهار داشت فکر می کرد مردی که به او

کمک می کرده انگلیسی بوده است. بعدها اعتراف کرد که متوجه لهجه او شده بود ولی زیاد به آن اهمیت

نداده بود، چون تعداد خارجیها و تعداد لهجه های خارجی در لندن زیاد است. به هرحال او اصلاً فکر

نمی کرد که دوست جدیدش روسی باشد و در این مورد هم سؤالی ننمود و حتی اسم او را نیز نپرسید. حتی

در پاسخ به اینکه آیا مایل است با تهیه یک کارت هویت نیروی دریایی به طور غیر قانونی 250 پوند به

دست آورد تا دوستان وی بتوانند وارد مرکز مبادله اطلاعات نیروی دریایی شوند در حالت مستی پاسخ

مثبت داد. او پول را گرفت و بدون آنکه تردیدی به دل خود راه بدهد رسید آنرا امضاء کرد و مرد بیگانه به او

گفت که او این رسید را برای ارائه به «خودیها» برای اینکه ثابت شود پول به کجا رفته است لازم دارد.

یک هفته یا ده روز بعد هنگامی که مرد غریبه در همان میخانه با او برخورد کرد دروموند نتوانست

کارت شناسایی نیروی دریایی را ارائه دهد و در واقع او وسیله ای برای دسترسی به چنین کارتی نداشت. به

او وعده داده شده بود که اندکی بیشتر صبر کند و در ملاقات چهارم هنگامی که ملوان هنوز هم نمی توانست

این کارت را فراهم کند اقدامات بالا گرفت و مرد بیگانه به او گفت که بهتر است با او بیاید و این دو مرد چند

بلوک دیگر پیاده راه را طی کردند تا به جایی رسیدند که ملوان ابتدا تصور کرد یک ساختمان مجلل

خصوصی است. سپس آنها در امتداد یک جاده خصوصی حرکت کردند و آن گاه به یک مدخل جنبی

رسیدند. در اتاقی در پشت طبقه اول مرد غریبه به دروموند گفت بنشینید و خود را به عنوان یک سرهنگ

ارتش شوروی معرفی کرد. (بدون آنکه نام خود را افشاء کند). او اصل رسید دریافت 250 پوند را که متن

ص: 21

آن تغییر یافته، شامل عبارتهائی مبنی بر آن بود که امضاء کننده موافقت کرده است اسناد و یک کارت

نیروی دریایی را فراهم کند، به او نشان داد و گفت که اگر دروموند از تحویل اسناد طبقه بندی شده از محل

کار خود در ستاد نیروی دریایی آمریکا برای انگلستان و ناتو خودداری کند او را به عنوان کسی که در

بازار سیاه فعالیت دارد بر ملا کرده و رسید امضاء شده دروموند را به مقامات تحویل خواهد داد. این ملوان

که کاملاً بیمناک شده بود موافقت کرد و رسید دیگری برای دریافت 50 پوند امضا کرد و آن گاه او را از یک

درب جنبی خارج کرده به یک اتومبیل که در انتظار او بود نشاندند و این اتومبیل او را از طریق یک راه

دیگری به خیابان دیگری برد و آن گاه پس از مدتی رانندگی به طور پراکنده، او را در گوشه یک کوچه پیاده

کرد. ظرف چند هفته بعد از آن یک اتومبیل که به وسیله راننده ای هدایت می شد دوباره هنگامی که

دروموند در امتداد خیابان بلیس واتر حرکت می کرد کنار او نگهداشت و از او خواستار اسناد وعده داده

شده از ستاد نیروی دریایی آمریکا در انگلستان وناتو شد.عدم امکان دروموند برای تحویل اسناد مورد

تقاضا منجر به برخورد دیگری با این سرهنگ در محلی شد که ملوان آمریکایی پی برده بود که سفارت

شوروی است.

تهدیدها این بار شدیدتر بود. پرداخت دیگری به عمل آمد و یک رسید جدید امضاء شد که به ویژه

شامل وعده فراهم کردن اطلاعات طبقه بندی شده از ستاد میدان گراسونور که همان ستاد آمریکا در ناتو

بود می شد. در آن مرحله (یا شاید زودتر برای اینکه اعترافهای بعدی دروموند را نمی توان کاملاً قابل اتکاء

تصور کرد) انتقال منظم مطالب حساس آغاز شد. تکنیک کار همیشه یکسان بود. او در روزهای تعیین

شده ای با دو نفر تبعه شوروی در یک اتومبیل که در کنار او در خیابان بلیس واتر توقف می کرد ملاقات

می نمود. او اسناد را به فرد روسی که در صندلی عقب نشسته بود تحویل می داد و این فرد روسی بزودی بعد

از آن در یک گوشه خیابان پیاده می شد و ناپدید می گردید. راننده اتومبیل (که به گفته دروموند هرگز حرف

نمی زد) آن گاه بدون هدف در خیابانهای لندن در حالی که ملوان مسافر او بود رانندگی می کرد و سرانجام

برای سوار کردن آن فرد دیگر روسی که تا آن موقع از اسناد عکسبرداری کرده و اسناد را به دروموند باز

می گرداند باز می گشت و آن گاه دروموند بدون آنکه کسی متوجه او شود با پرونده های ستاد نیروی دریایی

باز می گشت. دو ملاقات دیگر در سفارت شوروی با سرهنگ مورد بحث صورت گرفت. در ملاقات اول،

رسیدی به مبلغ 300 دلار که شامل فهرست دقیق اسنادی بود که او فراهم کرده بود امضاء کرد. ملاقات

دوم که بعد از مارس 1958 روی داد، اندکی بعد از تاریخی بود که دروموند به یک شغل غیر حساس که او

را از دسترسی اطلاعات طبقه بندی شده محروم می کرد منتقل شده بود. سرهنگ به دروموند اخطار کرد که

او به خاطر موضوعاتی که با کار او برای شورویها ارتباط ندارد، تحت تعقیب است و بنابراین تماس به طور

موقت به عنوان یک تدبیر احتیاطی قطع خواهد شد. این بار مبلغ 500 دلار به او پرداخت شد (اخطار

شوروی بسیار جالب است. زیرا صحیح بود که دروموند در این زمان یکی از چند نفری در محوطه کار

خود در دفتر اطلاعات دریایی بود که به مناسبت ناپدید شدن چند سند تحت تعقیب قرار گرفته بود و دلیل

انتقال او به یک کار جدید هم همین بود. ظاهرا شورویها از منابع دیگر، اطلاعاتی از داخل این دستگاه به

دست آورده بودند. دروموند بعدا از هر گونه سوءظنی مبرا شد به طوری که او می گوید اسنادی که در محل

نگهداریشان پیدا نشده بود جز آن اسناد نبود که او به شورویها داده بود).

ترتیب زمانی دقیق معلوم نیست ولی قبل از اینکه دروموند به ایالات متحده در ماه مه 1958 منتقل

ص: 22

شود او دستوراتی از شوروی برای برقراری تماس مجدد با جی. آر. یو در نیویورک دریافت کرد. به طوری

که خود او روایت می کند این دستورات به وسیله شخصی که هویت او معلوم نبود و هنگامی که او در یک

اطاق محل استراحت در بندر سوتامتون اندکی قبل از اینکه سوار کشتی شود به طور کتبی به او داده شده

بود. او همچنین یک دستبند با نقش سر اسب که قرار بود در محل قرار ملاقات مجدد در محله هارلم

نیویورک به برگردان یقه بزند تا هویت او مشخص شود و طرف روسی نیز همان دستبند را به برگردان یقه

خود خواهد زد و همچنین دستوراتی که شامل عبارتی برای شناسایی متقابل بود، دریافت نمود.

این مطالب مربوط به داوطلب گیری و بهره برداری از این آمریکایی در خارج و طریقه او برای انجام

عملیات مداوم جاسوسی برای شورویها در ایالات متحده کافی است. تماس مجدد در نیویورک طبق

برنامه پیش بینی شده برای چهار سال آینده در جریان سفرهای مأموریتی دروموند به بوستون و نورنوک و

سرانجام پایگاه نیروی دریایی آمریکا در نیوپورت، رودآیلند به وسیله 30 تا 40 ملاقات مخفیانه با 3

مأمور متوالی مخفی اطلاعاتی شوروی که همه آنها برای او با عنوان «ما یک» شناخته شده و همه آنها

نمایندگان رسمی شوروی بودند که در مقر اتحاد شوروی در سازمان ملل متحد کار می کردند، صورت

گرفت. ملاقاتها به طور عمده در محدوده نیویورک بود و دروموند مقادیری اسناد طبقه بندی شده که

مهمترین آنها از پرونده های واحد تکنیکی و الکترونیکی سیار در پایگاه نیوپورت به دست آمده بود به

شورویها انتقال داد. این اسناد درباره تجهیزات رادارهای دریایی و اطلاعات مربوط به تدبیرهای متقابل

الکترونیکی و سیستمهای کنترل اسلحه و غیره بود. بزودی پس از اینکه دروموند دستگیر شد چنین

برآورد شد که هزینه تجدید نظر و صدور مجدد کتابهای دستی و انتشارات مربوط به نیروی دریایی به

تنهایی بیش از 200 میلیون دلار تمام شده بود.

در نتیجه دستگیری که در سپتامبر 1962 در لارچمونت صورت گرفت، دو افسر جی. آر. یو ازایالات

متحده اخراج شدند. یکی از آنها «مایک 3» بود که اسم اصلی او یوگنی میخایلویچ پروخوروف دبیر دوم

هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد بود و دیگری همکاری بود که در آن نزدیکیها به عنوان یک

ناظر متقابل پرسه می زد و اسم او ایوان پاکولویچ ویرادوف بود که به عنوان دبیر سوم هیئت نمایندگی

شوروی در سازمان ملل متحد انجام وظیفه می کرد. دو افسری که در ابتدا در ایالات متحده با دروموند کار

می کردند و هر دو آنها قبلاً ایالات متحده را طبق رسم معهود تغییر مأموریت، ترک کرده بودند به نامهای

میخائیل استپانویچ ساولف، دبیر اول هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل متحد تا سپتامبر 1961 و

دیگر وادیم ولادیمیروویچ سوروکین، دبیر سوم هیئت نمایندگی شوروی در سازمان ملل بود که در ماه مه

1962 ایالات متحده را ترک کرده بود. این دو به نامهای «مایک 1» و «مایک 2» هر دو افسران ستاد جی.

آر. یو بودند.


تفنگداران دریایی

تفنگداران دریایی

تفنگداران نیروی دریائی که به عنوان محافظ در تأسیسات دیپلماتیک در خارج خدمت می کنند،

اهداف بسیار جالبی برای دستگاههای اطلاعاتی شوروی هستند و این به علت دسترسی آنها به ترکیبات

گاوصندوق و حضور آنها (گاهی به تنهایی) در سفارتخانه ها هنگام کشیک شب و توانایی آشکار آنها در

صورت به کارگیری برای نصب میکروفون و سایر دستگاههای استراق سمع و فرستنده می باشد.

ص: 23

هر چند پرسنل تفنگداران دریائی که به عنوان محافظ انجام وظیفه می کنند به خاطر وظایف خود در

خارج آمریکا دستچین شده و آموزش ویژه دیده و تحت تعلیمات امور مربوط به امنیت قرار می گیرند،

بیشتر آنها جوان و مجرد هستند و در ساعات خارج از کشیک خود اغلب در شهر «پرسه می زنند.» آنها به

نحو اجتناب ناپذیری در معرض وسوسه هایی قرار می گیرند که شورویها می توانند در سر راه آنها قرار

دهند. آنها ممکن است به وسیله اشخاص محلی که از عمال دستگاه اطلاعاتی شوروی می باشند مورد

تماس قرار گرفته و اغلب خود شورویها نیز ممکن است با آنها تماس بگیرند. در هر قسمتی از جهان

مواردی از تماس هر دو نوع صورت گرفته و کوششهایی برای به کارگیری آنها به عمل آمده است.

علاقه شوروی به تفنگداران دریائی اغلب در شرایطی که برای عمال شوروی ارائه شده آشکار گردیده

است. به عنوان مثال در ماجرای رخنه کا. گ. ب. به سفارت آمریکا در بروکسل، که اخیرا فاش شده است

(بعدا در این بخش شرح داده خواهد شد) از عامل محلی که کارمند بود خواسته شده بود که موقعیت همه

پستهای تفنگداران دریائی در داخل سفارت تشریح شود و جزئیات برنامه معاوضه محافظان تهیه شود. در

وین یک عامل اطریشی کا. گ. ب. که در جریان استخدام خود به تأسیسات و پرسنل آمریکایی دسترسی

داشت دستور گرفته بود اشخاصی از دو مقوله را در داخل سفارت پرورش دهد و این دو مقوله عبارت

بودند از شهروندان محلی که به عنوان اپراتور تابلوی کنترل کار می کنند و پرسنل تفنگداران دریایی. چند

سال قبل در وین یک تیم والیبال متشکل از افراد تفنگداران دریایی قرار بود با یک تیم والیبال محلی

شوروی مسابقه دهد. مسابقه اول در یک پایگاه موقتی در نزدیکی محل سکونت تفنگداران دریایی

صورت گرفت و شورویها بعدا از تیم والیبال آمریکایی دعوت کردند که بار دیگر در داخل محوطه

مسکونی شوروی در محل، مسابقه ترتیب داده شود و این خود یک رفتار بی سابقه بود که هدف آن در

نهایت وضوح، دادن امکان به کارشناسان عملیاتی کا. گ. ب. نسبت به تأسیسات آمریکایی برای پرورش

تفنگداران از لحاظ اجتماعی و گشودن راه جهت تماسهای اجتماعی بعدی و ارزیابی و گسترش آنها بود.

برای اینکه این مسابقه شکل یک جشن را داشته باشد، عملاً هم اعضای جامعه اتباع شوروی در اطریش

همراه با همسران و کودکان خود در این مراسم حضور داشتند و قبل از انجام بازی نمایش یک فیلم صورت

گرفت و پس از انجام گرفتن بازی، نوشابه و سایر مأکولات و مشروبات تعارف شد. مأموران کا. گ. ب. و

به ویژه آنهایی که در رابطه با عملیات آمریکاییها شناخته شده بودند، در میان میهمانان خود از تفنگداران

دریائی و سایر آمریکاییهایی که حضور داشتند می گشتند و سرگرم گپ زدن و پرسش و در ضمن برآورد

چشم اندازهای بالقوه فعالیت خود بودند. یک عکاس شوروی در محوطه پرسه می زد و از آمریکایی ها

عکس می گرفت. بعدا چندین فقره کوشش برای دنبال کردن تماسهائی که بدین مناسبت برقرار شده بود، به

ویژه در یک زمین بازی بولینگ که تفنگداران دریائی و سایر آمریکاییان اغلب به آن سر می زدند به عمل

آمد. مأموران اطلاعاتی شوروی بدون آنکه از آنها دعوتی شود وارد محوطه می شدند و تقاضا داشتند به

آنها آموخته شود که چگونه این بازی را انجام دهند و آن گاه برای نوشیدن نوشابه از آنها دعوت می کردند

و برای مناسبات اجتماعی بعدی از این آمریکاییان دعوت به عمل می آوردند.

چند سال قبل در جزیره قبرس، تفنگداران دریایی به یک «بار» که صاحب آن بعدا عضو حزب

غیرقانونی کمونیست قبرس و یک مأمور اطلاعاتی شوروی از آب درآمد سر می زدند. این شخص به

طوری که معلوم شده است عده ای از تفنگداران دریائی آمریکا را به مأموران اطلاعاتی شوروی که در

ص: 24

قبرس مستقر بودند و یکی از آنها مأمور جی. آر. یو شوروی به نام رانوف، 4نیکولای ایوانویچ رانوف بود که به زبان

انگلیسی به روانی تکلم می کرد و با نهایت موفقیت هنگام معرفی نقش یک بازرگان اروپائی را ایفا می نمود

معرفی کرد. رانوف در واقع در زیر پوشش نماینده محلی آیروفلوت شرکت هواپیمائی شوروی انجام

وظیفه می کرد و حکومت قبرس در ماه مارس 1967 او را به اتهام جاسوسی از قبرس اخراج کرد. در

کپنهاگ پایتخت دانمارک کوششی از سوی شوروی برای برقراری مناسبات با یک تفنگدار دریائی

سفارت آمریکا صورت گرفت که نحوه آن بسیار ساده و خلع سلاح کننده بود، یک افسر کا. گ. ب. به نام

الکساندر ایوانویچ روکانوف همراه با گروهی از متقاضیان روادید برای آمریکا به سفارت آمریکا آمد و این

یک دیدار عادی برای سمت پوششی او به عنوان کنسولیار بود. هنگامی که روکانوف در اتاق پذیرایی در

انتظار به سر می برد، با تفنگدار دریائی آمریکا که سرگرم انجام وظیفه بود وارد گفتگو شد و در جریان آن او

نام و درجه و نشانی و شماره تلفن خود را به این تفنگدار نیروی دریائی داد. دو روز بعد او با این تفنگدار

دریائی در محل اقامتش تماس تلفنی گرفت و او را به یک نمایشی که قرار بود چند روز بعد انجام گیرد

دعوت کرد.

تفنگدار دریایی این دعوت را به مقامات مسئول گزارش داد و آنها به او گفتند که این دعوت را نپذیرد و

او بعدا به روکانوف گفت که دیگر مزاحم او نشود.

در سال 1962 در جاکارتا پایتخت اندونزی الکساندرویچ روسف چندین بار کوشیده بود تا پرسنل

تفنگداران دریایی را پرورش دهد و در یک مورد هم می خواست آنها را برای مقاصد شوروی به کار گیرد.

روش او از این قرار بود که در «بار» یک هتل محلی با تفنگداران دریائی تماس گرفته و پول مشروبات آنها

را بپردازد و همراه آنها برای تماس های اجتماعی بیشتری روانه اقامتگاههای آنها شود. او پیشنهاد کرده

بود که یکی از این تفنگداران دریائی را همراه خود به یک گردش در ایام پایان هفته برده و همراهانی از

جنس مؤنث برای او ترتیب دهد. نقطه اوج این ماجرا هنگامی صورت گرفت که او یکی از تفنگداران

دریائی را در یکی از خیابانهای جاکارتا متوقف کرده و پس از یک مکالمه طولانی کوشید تا برپایه

پرداخت های کلان، او را برای فراهم کردن اطلاعاتی که به عنوان رئیس نیروی محافظان در اختیار دارد و

از جمله افشای پرسنل نیروی اطلاعاتی آمریکا در اندونزی به کار گیرد.


منشیها و کارمندان آرشیو بایگانی

منشیها و کارمندان آرشیو بایگانی

منشیهای مؤنث و کارمندان بایگانی در تأسیسات دیپلماتیک و سایر تأسیسات رسمی آمریکا در

خارج به عنوان اهداف مناسب از سوی کا. گ. ب شناخته می شوند و این امر به علت دسترسی آنها به اسناد

طبقه بندی شده و به ویژه تلگراف و همچنین به علت آسیب پذیری بالقوه آنها در مورد ماجراهای عشقی

اعم از اینکه با خود شورویها باشد (همچنان که این مورد اتفاق افتاده) یا با اتباع غیر شوروی که به نفع کا.

گ. ب. کار می کنند، می باشد.

یک مأمور کا. گ. ب. در یک کشور اروپای غربی دو نفر از عمال محلی خود را مأمور کرد تا از منشی

سفیر آمریکا برای تهیه اطلاعات استفاده کنند. او به ویژه می خواست نشانی محل سکونت این منشی زن را

بداند و همچنین می خواست بداند این منشی زن در چه ساعتی هر روز سفارت آمریکا را ترک می کند و

مسیر بازگشت او به محل اقامتش چیست. در اینکه کا. گ. ب به چه ترتیبی می خواست از این اطلاعات

ص: 25

بهره برداری کند معلوم نشده است. زیرا این منشی زن به پایان دوران مأموریت خود نزدیک می شد و چند

هفته بعد از آن محل مأموریت خود را ترک کرد.

در اوائل 1967 یک کارمند بایگانی مستقر در مصر به نحو غیر منتظره ای با ویکتورآی. ولاتسکوف

دبیر سوم سفارت شوروی و مأمور اطلاعاتی که هرگز او را قبلاً ندیده بود برخورد کرد. توضیحی که

مأمورشوروی برای دیدار از او داد بر آن دلالت می کرد که شورویها او را کشف کرده (و ظاهرا به نحو دقیقی

ارزیابی کرده بودند) و این عمل مربوط به 5 سال قبل بود. در سال 1962 این زن آمریکایی که در آن زمان

در خاورمیانه مأموریت داشت با یک قایق تفریحی در دریای سیاه روانه یالتا شده بود. در جریان این سیر

تفریحی با قایق او با یک غیر نظامی شوروی ملاقات کرد که با او مناسبات دوستانه برقرار کرده بود. آنها

نشانیهای یکدیگر را مبادله کرده و مدت یک سال به نحو پراکنده با یکدیگر مکاتبه می کردند. آخرین نامه

او به مأمور شوروی در اتحاد جماهیر شوروی یک کارت تبریک جشن کریسمس در سال 1963 بود که

در آن زمان این زن سمت جدیدی در همان منطقه داشت. 4 سال بعد از آن هنگامی که ولاتسکوف به او

نزدیک شد، او این داستان ظاهرا ساختگی را که فاقد پایه و اساس بود برای او عنوان کرد که دوست او که

در سیر و سیاحت یالتا همراهش بود اخیرا با یک کشتی روسی که مدت کوتاهی در مصر لنگر انداخته بود

حضور دارد و از ولاتسکوف خواسته بود تا دنبال منشی آمریکایی که به عقیده او باید «در نقطه ای در

خاورمیانه باشد» تماس بگیرد.

ولاتسکوف موفق شد با این زن آمریکایی در دو اجتماع بسیار پر حرارت ملاقات کند و در جریان آن

جذابیت شخصی قابل ملاحظه ای از خود نشان داد و گفت او مایل است مناسبات آنها ادامه یابد.

معذالک، خوشبختانه این زن آمریکایی مراتب را به مقامات مافوق خود گزارش داد و به تماس بین این

دو خاتمه داده شد.

یک نمونه دیگر از همین نوع تماس که نشانه ای از طرح ریزی قبلی بود در یک پست آمریکایی در

خاور دور در سال 1967 اتفاق افتاد. یک فرد روسی که خود را از دیدارکنندگان یک نمایشگاه محلی

معرفی می کرد به یک منشی آمریکایی در دفتر آژانس بین المللی عمران تلفن کرد. او گفت که مایل است با

او ملاقات کرده و نامه ای از یکی از خویشاوندان دور دست او در جمهوری لاتویا به او تسلیم کند. منشی

آمریکایی با او ملاقات کرد و یک نامه و یک عکس از آن خویشاوند به او تسلیم شد. این منشی که کاملاً از

لحاظ عاطفی خلع سلاح شده و شخص زودباوری بود به ابتکارات عشقی فرد روسی در یک سلسله

ملاقات بعدی تسلیم شد. هنگامی که وقت عزیمت این فرد روسی فرا رسید او این منشی آمریکایی را به

یک مأمور کا. گ. ب. که در زیر پوشش دیپلماتیک کار می کرد معرفی نمود. ظاهرا این معرفی بدان منظور

بود که مأمور کا. گ. ب به عنوان وسیله مکاتبه در آینده قرار گیرد. سرانجام اوضاع برای مأمور امنیت

سفارت آمریکا روشن شد و این منشی زن مناسبات خطرناک جدید را قبل از اینکه به مراحل حساس

برسد قطع کرد.

گاهی لازم شده است که پرسنل آمریکایی که وظیفه منشیگری را انجام می دهند از یک پست

دیپلماتیک خارجی منتقل شوند و این هنگامی است که این منشیها در یک اوضاع بالقوه زیان آور که به

دلیلی آنها نتوانسته اند از روی واقع گرایی ارزیابی کنند گرفتار شوند. مثلاً یک منشی در یک موقعیت

حساس در سفارت آمریکا در یک کشور جمهوری آفریقای شرقی با یک کارمند جزء که قومیت عربی

ص: 26

داشت و قبلاً در استخدام سفارت آمریکا بود در یک ماجرای عشقی گرفتار شد. او در این ماجرا علیرغم

اخطار مکرری که به او شده بود و به عقیده او این اخطارها، کوششهای دیوان سالاری برای محدود کردن

زندگی اجتماعی او بود، در این ماجرا مداومت می کرد. اولین نگرانی امنیتی در این مورد بود که، فاسق او

یک مرد جلفی بود که طرز زندگانی او با درآمد او مطابقت نداشت و از قرار معلوم اخیرا با یک مأمور

اطلاعاتی شوروی در پوشش دیپلماتیک با علاقه ویژه ای نسبت به آمریکاییها تماس برقرار کرده بود. هر

چند دلیلی وجود نداشت که وفاداری این منشی آمریکایی و یا رازداری او در معرض پرسش قرار گیرد و

هر چند شواهدی مبنی بر اینکه دوست پسر او بهره برداری از او را برای اطلاعات به نفع شوروی آغاز کرده

باشد وجود نداشت، مراتب انتقال او برای خنثی کردن مراحل اولیه عملیات کا. گ. ب در مورد سفارت به

فوریت انجام گرفت.

داستانی که در زیر نقل می شود طولانی تر از دیگر داستانها است، ولی شایسته مطالعه است. این داستان

به شکل یک سرمشق کلاسیک درباره به دام انداختن یک آمریکایی مؤنث در خارج از آمریکا درآمده

است. این آمریکایی مؤنث آماج یک سلسله عملیات پیچیده در نهایت مهارت به وسیله کا. گ. ب. قرار

گرفته بود. این داستان نشانگر استفاده شوروی از تکنیک «پرچم قلابی» (ملیت استتار شده) و همکاری

نزدیک بین کا. گ. ب. و یک دستگاه اطلاعاتی بلوک کمونیست می باشد. این داستان همچنین به شکل

چشم گیری عواقب شخصی تسلیم شدن به آرزو و ایمان کورکورانه هنگام برخورد با فریب های ماهرانه را

نشان می دهد. در ساعات اولیه بامداد روز یازده ژوئن 1961 یک منشی جذاب سی و یک ساله سلف

سرویس خارجه که به بخش پرونده های محدود سفارت آمریکا در آلمان غربی منصوب شده بود، در

معرض وحشتناکترین آزمایش زندگی خود قرار گرفته بود. ساعاتی او را تحت بازجویی تضعیف کننده

عوامل اطلاعاتی آلمان شرقی به سر برده بود، اتهامات دروغین مبنی بر جاسوسی به او وارد شده و مدارک

قانع کننده ای در جلوی او گذاشته شده بود و تحقیر یک بازرسی دقیق را که در آن از هیچ قسمت بدن او

فروگذار نشده بود، همراه با سوء رفتار فیزیکی، بیشتر به صورت سیلیهای مکرر به صورت خود تحمل

کرده بود. در مقابل او برای نخستین بار در ساعت دو بامداد یک فرد روسی بدون نام در اونیفورم یک

سرهنگ ایستاده بود که به زبان روان انگلیسی اعلام داشته بود که زندگی او و همچنین زندگی نامزد او

بستگی به موافقت او به تهیه تلگرامهای رمزی و سایر اسناد سری درباره سیاستهای آمریکا و نقشه های

مربوط به برلین و آلمان شرقی دارد. الیانور (که اسم حقیقی او نیست) با آگاهی به اینکه نامزد او که به عقیده

او یک شهروند آمریکایی است که برای دستگاه اطلاعاتی غربی کار می کند و در آن زمان در اختیار

شوروی و آلمان شرقی در نقطه دیگری از این شهر است چاره ای جز آن نداشت که تسلیم شود. او

اعلامیه ای را امضاء کرد که به موجب آن موافقت کرده بود برای دستگاه اطلاعاتی شوروی در ازای وعده

این سرهنگ مبنی بر حمایت از جرج اشتاین نامزد او کار کند. در جریان یک رویارویی بعدی با این

سرهنگ در روز بعد او تحت فشار قرار گرفت که هویت و خصوصیات شخصی همه همکارانش در قسمت

آرشیو و بازرسی اتاق رمز و مأمور ارتباطات سفارت را افشاء کرده و درباره آنها اظهار نظر کند. او متوجه

شد که سرهنگ ظاهرا با ترتیبات طرح بخش آرشیو و محل اسناد بکلی سری و سایر جزئیات منطقه

محدود آشناست. الیانور همچنین پذیرفته بود که در مقابل دریافت پول که به او داده شده بود به آلمان

غربی باز گردد و اسناد طبقه بندی شده را برای ملاقات بعدی در تاریخ 24 ژوئن همراه خود به برلین شرقی

ص: 27

بیاورد. او آن گاه آزاد شده بود تا با اولین هواپیما از برلین غربی به میهن خود بازگردد. خوشبختانه الیانور

قصد نداشت علیرغم نگرانی بسیار جدی در مورد تأمین جانی شخصی که او وعده ازدواج با او را داده بود

به عنوان مأمور شوروی که در سفارت آمریکا رخنه کرده است کار کند. بیست دقیقه پس از اینکه او به

آپارتمانی بازگشت که با مادر مسن خود در مجتمع مسکونی آمریکا در پلیتزردورف در نزدیکی بن در آن

زندگی می کرد و علیرغم از هم پاشیدگی عاطفی و جسمی، او تمامی ماجرا را برای مأمور امنیتی سفارت

آمریکا نقل کرد. پس از اینکه تحقیقات لازم به عمل آمد، الیانور این حقیقت را پذیرفت که آن اشتاین

خوش منظر که چهار ماه قبل وارد زندگی او شده بود، آن آمریکایی که او مدعی بود نبود بلکه یکی از عمال

(دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی یا کا. گ. ب. بود (که ملیت او معلوم نیست) و به نفع شوروی کار می کرد و

تنها مأموریت او به دام انداختن این زن بر ضد کشور خود بود. ماجرا در ماه فوریه در یک مجلس رقص در

باشگاه غیر رسمی سفارت که از سوی گروه جوانان «مجرد» چند ملیتی جامعه دیپلماتیک ترتیب داده

شده بود، آغاز شد. اینکه چگونه این جرج اشتاین ظاهرا توریست آمریکایی که در آلمان تعطیلات خود را

می گذراند خود را وارد این ماجرا کرد معلوم نیست. ممکن بود از طریق همکاری یک عامل و مأمور جا

افتاده در داخل این گروه بوده باشد یا اینکه ممکن است او به طور ساده وارد این باشگاه شده و با جمعیت

درآمیخته و خود را به یک یا دو مرد غربیه معرفی کرده و آن گاه ترتیب آن را داده بود تا به وسیله یکی از

آنها به الیانور معرفی شود. درباره تأیید این نظر مدارکی در دست است. معذالک احتمال نمی رود که اشتاین

به طور اتفاقی به سوی الیانور کشیده شده است، الیانور در سفارت آمریکا در بن یک شخص تازه وارد بود

و قبلاً به عنوان منشی رمز در سفارت آمریکا در بروکسل و دهلی نو کار کرده بود.

دهلی نو یکی از آن پستهایی است که معلوم شده است که شورویها در آنجا شبکه بسیار خوب آماده

شده ای از ردیابی و ارزیابی نسبت به آمریکاییها را دارا می باشند. از آنجایی که الیانور تنها یک تور جنبی

در دهلی نو داشت و مستقیما از هند به بن منتقل شده و بیشتر به خاطر ارفاق به او (مواظبت از مادرش)

می توان چنین فرض کرد عملیات کا. گ. ب. علیه او ابتدا در هند طرح ریزی شده و سپس برای اجرا

هنگامی که او در سمت جدیدش قرار می گیرد، منتقل شده بود.

نقشه عملیات برای اجرا مدتی وقت و دقت لازم داشت. لازم بود که یک مأموری پیدا شود که دارای

تجربه زندگی در آمریکا در یک مرحله قبلی در زندگی باشد و تلفظ انگلیسی او دارای لهجه آمریکایی

بوده و از لهجه های خارجی مبرا باشد تا اینکه یک گذرنامه قلابی آمریکایی به او داده شود (و اشتاین چنین

گذرنامه ای داشت) تا او را در مورد یک داستان زندگی قابل باور کردن آموزش دهند و او را به منطقه بن

منتقل کنند. اکنون دانسته شده است که مرحله عملیاتی عملاً در اوائل ماه ژانویه آغاز شد. یعنی یک ماه

قبل از اینکه اشتاین با الیانور ملاقات کرد. او ابتدا در هتل کلین مستقر شد. در پانسیونی که او برای مدت

سه ماه اتاقی گرفته بود خود را با موفقیت یک آمریکایی معرفی کرد در همین مدت او دوبار در هتل کلین

ثبت نام کرد. بار اول به عنوان یک شهروند آلمانی با مدارک مربوطه و بار دوم با یک هویت آمریکایی.

به محض اینکه او با الیانور ملاقات کرد وقت را از دست نداد. شب اول او اجازه خواست تا برای تعیین

ملاقات در آینده نزدیکی به او تلفن کند. این مکالمه تلفنی ظرف 2 روز انجام گرفت. از آن زمان به بعد یک

سلسله دیدارها به آپارتمان الیانور و شبها در کاباره ها و کوکتل پارتیها و بعدا درگیریهای عاشقانه صورت

می گرفت. اشتاین و الیانور هر چند که اغلب تنها بودند ولی با اشخاص دیگری که در گروه اجتماعی الیانور

ص: 28

شرکت داشتند نیز همراه بودند. در جریان دوران بعدی پرورش کوتاه مدت اوضاع، از ماه فوریه تا ماه مه،

الیانور اشتاین را به لااقل ده نفر از دوستان آمریکایی خود که همگی منشیهای رمز یا کارمندان آرشیو در

سفارت بودند معرفی کرد. آنها بدون هیچ گونه پرسشی همان گونه که الیانور معرفی کرده بود پذیرفتند.

الیانور که جذب این جوان تنومند سیاه موی 200 پوندی شده بود در وضعی قرار نداشت که چیزی

سؤال کند. (ظرف 4 هفته آنها درباره ازدواج بحث می کردند و اندکی بعد او خود و اشتاین را نامزد یکدیگر

تلقی می کردند). او با قطعات جسته گریخته ای از داستانی که اشتاین برای او تعریف کرده بود راضی بود،

مبنی بر اینکه اشتاین در سال 1928 از یک پدر آلمانی و یک مادر پرتقالی، در شهر شانگهای چین به دنیا

آمده و پس از جنگ جهانی دوم به آمریکا رفته و تابعیت آمریکایی را پذیرفته است. اندکی بعد جرج

درباره این اطلاعات مطالب مبهمی گفت مبنی بر اینکه والدین او فوت کرده اند و او مدتی در ناوگان

بازرگانی به عنوان ملوان کار می کرد و سابقه ای از تحصیلات دانشگاهی به دست آورد و کارهای

ساختمانی را آغاز کرد و سرانجام از خود کار و باری به هم زد. او نشانی خود را در شهر لاس وگاس در

ایالات نوادا معرفی کرد. (عملاً در آدرس خیابانی که او داده بود یک متل قرار داشت و هیچ گونه نشانه ای

از او در دست نداشت). او به الیانور گفت که کار و زندگی خود را فروخته و برای مدت نامحدودی به عنوان

توریست به اروپا آمده است.

شواهد ظاهری او به عنوان یک آمریکایی تمام عیار، اشتهای او برای خوردن کره از روغن بادام زمینی

و ژامبون و تخم مرغ برای صبحانه و پیروی از ماجراها و خواندن هفته نامه نیوزویک برای پیروی از

حوادث جهان و مطالعه مداوم کارتونهای دیک تریسی و ماجراهای نظیر آن به آمریکایی بودن ظاهری او

کمک می کرد. او مرد سریع الحرکتی بود و در وقت گذرانیهای باشگاه سفارت با کارت الیانور و کارت خود

بینگو بازی می کرد. او نسبت به مادر الیانور توجه خاصی داشت و او را ماما صدا می کرد و این امر برای

الیانور بسیار خوشایند بود. او همواره برای آنها به مناسبات ویژه هدیه می آورد و برای الیانور این یک

حادثه غیر عادی نبود که نامزد او با داشتن چنین سابقه ای به عنوان علاقه مند به تاریخ طبیعی و

رابیندرانات شاعر هندی این همه علاقه نشان می داد. جرج اشتاین برای اینکه تصور را کامل کند به

موسیقی جاز نیز علاقه مند بود.

هر چند جرج مدعی بود که می خواهد هر چه زودتر ازدواج کند معذالک با الیانور توافق کرد که الیانور

ابتدا برنامه جهانگردی از سوی سفارت را که قرار بود قبل از پایان سال منقضی شود به پایان برساند. بدین

ترتیب کاملاً طبیعی به نظر می رسید که جرج به جای اینکه به لاس وگاس بازگردد به برلین غربی برود و در

جریان دوره قبل از ازدواج یک کار موقتی پیدا کند. او در ماه آوریل حرکت کرد و اتاقی در خانه ارنست

ماتسدورف هفتاد و یکساله که یک کارمند بازنشسته مهربان بود و نقش او در این میان به صورت یک

واسطه و مرد ساده لوح بیگناه بود، اتاقی اجاره کرد. به زودی پس از رسیدن به برلین غربی، جرج به الیانور

گفت که کاری به عنوان مترجم مدارک فنی پیدا کرده است ولی کارفرمای خود را معرفی نکرد. تا آن اندازه

که ماتسدورف می دانست مستأجر آمریکایی او یک نوع نقشه کش بود. او هرگز ندیده بود که جرج کاری

انجام دهد. (به عنوان جمله معترضه بعدا معلوم شد که جرج نام خود را نزد مقامات برلین غربی طبق

تقاضای قانون به عنوان یک شهروند آلمانی و نه آمریکایی به ثبت رسانده است و محل تولد خود را دایرن

در چین اعلام داشته است و نه شانگهای، ولی ماتسدورف در این باره اطلاعی نداشت. ماتسدورف در

ص: 29

مورد ماجرای عشقی جرج با الیانور اطلاع داشت، زیرا الیانور و جرج گاه بگاه در برلین یا آلمان غربی با

یکدیگر ملاقات می کردند و مکالمه تلفنی و مکاتبه بین این دو اغلب صورت می گرفت.

ممکن است هرگز مشخص نشود که آیا نقشه عملیاتی اصلی شوروی و آلمان غربی مستلزم پرورش

طولانی تر الیانور با برداشت مربوط به به کارگیری بیشتر از آنچه توصیف شده است بود یا خیر. معذالک

احتمالی به نظر می رسد که یک حادثه غیرمترقبه باعث شده بود که بعضی از قسمتهای نقشه عملیات مورد

تجدید نظر قرار گیرد و همین امر جریان و زمان گستردن دام که متعاقبا انجام گرفت را تعیین کرد. این

حادثه تصادف جرج با یک اتومبیل در تاریخ 31 ماه مه در برلین شرقی تنها چند ساعت قبل از اینکه او با

هواپیما برای دیدن الیانور و مادرش در آلمان غربی حرکت کند بود. (جرج بدون تردید برای مذاکره با

مافوقهای شوروی یا آلمان شرقی خود در برلین شرقی به سر می برد) بر اثر این حادثه جرج با زخمهای

بسیار جدی بر روی صورتش و یک تورم ناهنجار در قسمت شکم در بیمارستان بستری شده و در انتظار

عمل جراحی برای درآوردن طحال بود. (هم الیانور و هم ماتسدورف بعدا شاهد مدارک قانع کننده ای

درباره آسیب جسمی بودند و ماتسدورف در مراحل آخر این پرونده آثار عمل جراحی در شکم او را دیده

بود و این نشانه آن بود که عمل جراحی صورت گرفته است).

الیانور که از این حادثه خبر نداشت، بیهوده در فرودگاه بن در تاریخ 31 ماه مه انتظار می کشید و

سرانجام به منزل رفت. چند ساعت بعد ماتسدورف از برلین غربی به الیانور تلفن کرده و گفت که طبق یک

پیام تلفنی از سوی یک شخص ناشناس، جرج در یک حادثه مجروح شده و می خواهد که این خبر به

الیانور ابلاغ شود. او جزئیات بیشتری در این باره نمی دانست و اطلاعی نداشت که جرج کجاست. الیانور

که معلوماتش در زبان آلمانی آنقدر کافی نبود با شدت هر چه بیشتر خواستار کمک اپراتور تلفن کشیک

شب هنگام سفارت شده و از او تقاضا کرده بود تا درباره نامزد او پرس و جو کنند. در نتیجه رسیدگیها به

زودی معلوم شد که جرج در هیچ کدام از بیمارستانهای آلمان غربی نیست.

دو روز بعد سرانجام الیانور نامه ای از جرج دریافت کرد که مبدأ پستی آن برلین غربی بود ولی محل او

مشخص نشده بود. روز سوم ژوئن ماتسدورف به الیانور تلفن کرده و گفت که یک نفر غریبه از او دیدن

کرده و گفته که جرج در بیمارستان فریدریک هاین در برلین شرقی دوره نقاهت را می گذراند. الیانور آن گاه

مستقیما به بیمارستان تلفن کرد و توانست با جرج که مشتاق دیدار او بود صحبت کند. الیانور بدون اینکه

شک و تردیدی به خود راه دهد سوار نخستین هواپیما به مقصد برلین شد و سپس با تاکسی مستقیما به

بیمارستان در بخش شرقی برلین حرکت کرد. (این واقعه قبل از برپا شدن دیوار برلین صورت گرفته).

آنگاه این زوج در بیمارستان با نهایت خوشوقتی به یکدیگر ملحق شدند. الیانور بدون هیچ گونه ایرادی

توضیح بی پایه و اساس جرج را درباره اینکه چگونه خودش در بخش تحت کنترل شوروی اتومبیلی را که

مال خودش نبود هنگام وقوع حادثه رانندگی می کرد پذیرفت. دیدار اول بدون حادثه ای برگزار شد و

همچنین دیدار دوم. در روز بعد، پس از اینکه الیانور شب را در خانه ماتسدورف در برلین غربی گذراند بنا

به اصرار اکید جرج، الیانور موافقت کرد تا برای دیدارهای بعدی در هفته بعد به برلین برود. این امر ثابت

کرد که کار الیانور ساخته است. زیرا نقشه های مربوط به آزمایش عذاب آور او در به کار گرفتن او تکمیل

شده بود.

روز دهم ژوئن در هنگام دیدار بعدی او با جرج، او برحسب اتفاق یک حلقه فیلم به الیانور داده و از او

ص: 30

خواست که تا لطف کرده و این حلقه فیلم را در اتاق او در برلین غربی جا بگذارد. این امر چنان ماهرانه

صورت گرفت که او به هیچ وجه احساس خطر نکرد. ولی هنگامی که او چند ساعت بعد بیمارستان را ترک

کرد زندگی برای او ناگهان به کابوسی تبدیل شد. مأمورین امنیتی آلمان شرقی به همراهی یک مترجم او را

دم در دستگیر کرده و حلقه فیلم را از کیف او بیرون کشیدند و او را به جاسوسی متهم کردند و سپس او را به

زور در داخل یک اتومبیل که در انتظارش بود پرتاب کرده و به یک خانه ای که دورش حصار کشیده بود و

در آغاز این ماجرا به آن اشاره شد، بردند. پس از بازرسی بدنی که بسیار تحقیرکننده انجام گرفته بود،

مرحله بازپرسی خشن و سیلی زدن به صورت او (که همگی اینها جزئی از تکنیک عمدی ایجاد شوک برای

درهم شکستن قدرت کنترل نفس او به شمار می رفت) ساعتها بدون وقفه ادامه داشت. به او عکسهای

چاپ شده ای نشان دادند که ظاهرا از حلقه فیلم جرج به دست آمده بود و در آن تانکها و پل و سایر

صحنه های دارای اهمیت نظامی، به عنوان مدارک جاسوسی نشان داده شد. حدود نیمه شب او را به شکل

یک بسته پیچیده و به طور موقت به محل جدیدی بردند و این محوطه ای بود که جرج با تختخواب

بیمارستان و غیره به آنجا منتقل شده بود. آن گاه این دو نفر را برای تشخیص هویت یکدیگر رو در روی

یکدیگر قرار دادند. تواناییهای بازیگری جرج چندان غیر قابل ملاحظه نبود. جرج با قدرت هر چه بیشتر

با مقامات آلمان شرقی در حضور الیانور استدلال می کرد که او در ارتکاب هرگونه جرمی بی تقصیر است.

جرج اعتراف کرد که او حلقه فیلم را به الیانور داده است و با اصرار می گفت که الیانور از محتویات آن

بی خبر است. پس از یک دوران بازپرسی بیشتر، در یک اتاق جداگانه به الیانور اجازه داده شد که برای

چند لحظه ای با نامزد خود به تنهایی ملاقات کند. الیانور نامزد خود را در حالی که در تختخواب دراز

کشیده بود و در یک حالت ناامیدی ظاهری می گریست، یافت. جرج از اینکه الیانور و خود را در یک

چنین وضع خطرناکی قرار داده است پوزش طلبید و زمزمه کنان اعتراف کرد که از زمانی که برلین آمده

است به طور مخفیانه برای یک دستگاه اطلاعاتی غربی کار می کرده است».

این ادعا کذب محض بود همان طور که بعدا تأیید شد ولی الیانور حرف او را باور کرد. الیانور که از

وضع فلاکت بار خود مأیوس شده بود ظاهرا در عین حال درباره امنیت جرج اشتاین نگران بود. او در این

مرحله ملایم تر شد و برای تقاضای به کارگیری به اندازه کافی رسیده بود (با این تضمین که جرج محاظفت

خواهد شد). این تقاضا از سوی یک فرد روسی یونیفورم پوش که به محض اینکه او را به نقطه اصلی

بازپرسی بازگشت داده بودند عنوان شد. همان طوری که در آغاز ماجرا گفته شد وی پذیرفت که توسط

آنها به کار گرفته شود و وعده داد که روز 24 ژوئن به برلین شرقی برود ولی در ضمن وفاداری را، مافوق

عشق قرار داد و به محض اینکه صحیح و سالم به آلمان غربی رسید ماجرا را برای مأمور امنیتی سفارت

آمریکا فاش کرد.

آنچه بعدا در این ماجرا روی داد از اهمیت کمتری برخوردار است ولی در عین حال ممکن است که

شایسته گزارش باشد. ماتسدورف که به کلی از شخصیت دوگانه جرج و عملی که نسبت الیانور صورت

گرفته بود خبری نداشت همچنان به ایفای نقش یک صاحبخانه مهربان ادامه داد و چندین بار قبل از 24

ژوئن از جرج در بیمارستان برلین شرقی دیدن کرد و گزارش داد که پس از عمل جراحی حالش به تدریج

بهتر می شود. به تقاضای جرج، ماتسدورف لوازم شخصی او را از اتاق او در برلین غربی به اتاق توشه در

فرودگاه تمپلهوف منتقل کرد. جرج توضیح داد که به این ترتیب برای او مناسب تر است زیرا او قصد دارد که

ص: 31

به محض اینکه از بیمارستان مرخص شود مستقیما به ایالات متحده یا بن باز گردد تا همراه الیانور باشد.

(بدین ترتیب هیچ چیز متعلق به جرج که حائز اهمیت باشد در اتاق او باقی نماند در حالی که ممکن بود این

لوازم شخصی بعدا به دست مقامات بیفتد، خود اسباب و اثاثیه بامداد روز 24 ژوئن در فرودگاه تمپلهوف

توسط اشخاصی که هویت آنها شناخته نشده بود تصاحب شد).

الیانور سرانجام متقاعد شده بود که او را بیرحمانه فریب داده بودند و دیگر قصد رفتن به برلین شرقی

در 24 ژوئن را نداشت و حتی اجازه چنین کاری به او داده نمی شد، معذالک او موافقت کرده بود تا آن

تاریخ دست به یک بازی بزند. با در نظر گرفتن این احتمال که جرج اشتاین به برلین غربی کشانده شود و

در آنجا مقامات آماده دستگیری او شوند. جرج خستگی ناپذیر روز 22 ژوئن به او تلفن کرد تا یقین

حاصل کند که او روز 24 ژوئن خواهد آمد. جرج گفت او اکنون می تواند بیمارستان را ترک کند. الیانور

قول داد به برلین غربی بیاید ولی گفت او از گذشتن بخش مرکزی به سوی برلین شرقی هراسناک است.

جرج با یک لحن محبت آمیزی به او اطمینان داد که همه چیز روبراه خواهد بود ولی اگر الیانور بر

اظهاراتش پافشاری می کند می تواند در هتل هیلتون برلین غربی ثبت نام کند و او در آنجا با الیانور ملاقات

خواهد کرد.

بامداد روز 24 ژوئن الیانور به همراهی یک اسکورت امنیتی که جلب توجه نمی کرد و مأمور ایمنی او

بود در فرودگاه تمپلهوف سوار هواپیما شد. هنوز الیانور، رهسپار فرودگاه نشده بود که جرج به عنوان یک

نامزد ایثارگر به مادر الیانور تلفن کرد تا یقین حاصل کند که آیا الیانور راه افتاده است یا خیر وهنگامی که

مادر الیانور به او گفت که الیانور راه افتاده است او بسیار مسرور شد.

در هتل هیلتون برلین الیانور قسمت اعظم روز را در انتظار به سر می برد، سرانجام جرج به او تلفن کرد

و به او اصرار کرد که به برلین شرقی بیاید. الیانور نپذیرفت. در این مرحله برای نخستین بار جرج همه

حقه بازیها را کنار گذاشت و به طور ناگهانی و بدون مقدمه به او گفت که «باید حتما بیاید.» آنگاه ارتباط

تلفنی قطع شد. الیانور ظرف یک ساعت با هواپیما از برلین خارج شد و ماجرای جرج اشتاین «آمریکایی

قلابی» به پایان رسید.

تنها یک توضیح پاورقی باقی مانده است. هویت مأمور شوروی در این عملیات بسیار پیچیده در

مقابل یک تبعه آمریکا و از طریق او علیه یک مؤسسه آمریکایی در نتیجه توصیف خصوصیات ظاهری و

مقایسه عکس به آسانی تشخیص داده شد. بوگینی آلکسویچ رائوستروتسف مأمور کا. گ. ب. در دفتر

امور آمریکا بوده است که دستگاههای اطلاعاتی آمریکا او را خوب می شناسند. او قبلاً به عنوان وابسته

فرهنگی سفارت شوروی در واشنگتن خدمت می کرد و در سال 1959 به اتهام جاسوسی بدون سر و صدا

از آمریکا اخراج شده بود. در برلین زیر پوشش دیپلماتیک به عنوان دبیر دوم سفارت شوروی در آلمان

شرقی او یک فرد شناخته شده و یک کارشناس عملیات جاسوسی مربوط به آمریکا تشخیص هویت داده

شده بود.


پرسنل دیپلماتیک

پرسنل دیپلماتیک

چندی قبل یک مأمور حرفه ای خدمات خارجی آمریکا با درجه دیپلماتیک دبیر اول، هدف یک

کوشش به کارگیری از سوی شورویها در محل خدمت او در اروپا واقع شده بود که موفقیتی نداشت.

ص: 32

این کوشش از سوی یک مأمور کا. گ. ب. تحت پوشش دبیر دوم به عمل آمده بود. هیچ گونه دعوت

خاصی برای جاسوسی در میان نبود و نیز اثری از ارعاب هم دیده نشده بود. مأمور شوروی با نهایت

نزاکت ولی در ضمن با مداومت هر چه بیشتر مأمور خدمات خارجی آمریکا را تحت فشار قرار داده بود تا

اطلاعات تحلیلی اقتصادی و آماری به او بدهد.

این مأمور کا. گ. ب. که در زیر پوشش دیپلماتیک قرار گرفته بود افزود که او این اطلاعات را در

مقالات بدون امضاء خواهد گنجاند که به ادعای او بدون آگاهی سفارتش به یک مجله با تیراژ محدود

برای مطالعه گروهی کارشناس در اتحاد جماهیر شوروی تسلیم خواهد شد. مأمور کا. گ. ب. پیشنهاد

کرده بود که حق التحریری که وی به مناسبت این مقالات دریافت می کند و بسیار سخاوتمندانه است با

افسر خدمات خارجی آمریکا تقسیم کند. افسر کا. گ. ب. در ضمن برای تشویق بیشتر قول داده بود که

اطلاعات اقتصادی سودمندی از اوضاع داخلی اتحاد جماهیر شوروی متقابلاً به مأمور خدمات خارجی

آمریکا تسلیم کند. به این مأمور آمریکایی اطمینان داده شده بود که «همکاری» او مطلقا سری خواهد بود.

هنگامی که مأمور خدمات خارجی آمریکا که تماسهای دیپلماتیک و اجتماعی منظم او با شورویهای

با صلاحدید مقامات مافوق او، در سفارت او در آمریکا صورت می گرفت و به طور منظم و کتبی گزارش

داده می شد بانهایت خشم خاطرنشان ساخت که پذیرفتن چنین پیشنهادی حتی در صورتی که در برگیرنده

اطلاعات طبقه بندی نشده باشد یک نوع عمل حاکی از عدم وفاداری به خدمات خارجی آمریکا است.

مأمور کا. گ. ب. کوشید تا این جنبه را با این ادعای قلابی مردود به شمارد که هیچ گونه وفاداری و یا

عدم وفاداری در میان نبوده است و او تنها یک پیشنهاد خصوصی کرده است که متقابلاً به نفع هر دوی آنها

به طور انفرادی و هر دو کشور می باشد.

ماجرای فوق نشان می دهد که مأمور خدمات خارجی آمریکا هر چند در طبقه «شهروندان درجه 2»

که در مورد آنها دستگاههای اطلاعاتی شوروی آشکارا و به نحو تعرض آمیزی فعالیت نشان می دهند

نمی باشد. معذالک در معرض بازرسی و نظارت نزدیک و مداوم کا. گ. ب. در خارج قرار می گیرند. دلایل

چنین علاقه ای کاملاً آشکار است، خدمات خارجی آمریکا روزانه به اطلاعات طبقه بندی شده و اغلب

حیاتی درباره امور سیاست خارجی دسترسی دارد. به همین ترتیب در نتیجه فعالیتهای عادی دیپلماتیک

کارکنان خدمات خارجی می توانند نه تنها منعکس کننده نظریات سیاسی آمریکا باشند بلکه همچنین

اطلاعات دیگری را که برای شوروی جالب است و مأمورین شوروی از طریق مکالمه یا مذاکره با

همتاهای دیپلماتیک کشورهای دوست به دست می آورند کسب کنند. یک مأمور خدمات خارجی آمریکا

قادر است با جزئیات بسیاری درباره نقاط ضعف و قدرت مأمورین خدمات خارجی آمریکا در سمتی که

وی به آن منصوب شده یا در جائی دیگر گزارش دهد. او با طرح و نقشه و ترتیبات امنیتی سفارت خود و

سیاستهای خدمات خارجی و مقررات و ترتیبات قابل اجرا در سراسر جهان آشناست. سرانجام آنچه که

در یک دوران دراز مدت از همه مهمتر است او در یک موقعیت بالقوه ای قرار گرفته است که ممکن است در

نهایت به یک سمت با نفوذ در شکل دادن سیاست خارجی آمریکا منتهی شود.

دستگاه اطلاعاتی شوروی هنگام کار در مقابل پرسنل دیپلماتیک آمریکا در خارجه، از این واقعیت

حداکثر استفاده را می برد که تماس اجتماعی یک وظیفه عادی دیپلماتیک است و راه را برای برخورد

مستقیم با مأموران خدمات خارجی آمریکا جهت پرورش هموار می کند. هر چند شورویها کمتر امیدوار

ص: 33

به فراهم کردن عملیات موفقیت آمیز به کارگیری در چهارچوب محفل دیپلماتیک اندکی محصور شده تا

در چهارچوب یک محیط غیررسمی «کارمندان کوچکتر» و کم تجربه تر می باشند.

یک برنامه آزمایش مرتب و استخراج اطلاعات و ارزیابی خصوصیات از سوی آنها حفظ می شود و

انتظار می رود کا. گ. ب. ممکن است در مورد هر گونه ضعف شخصی و یا آسیب پذیری مظنون یا آشکار

شده موضوع را تعقیب کند. همه اعضای جامعه رسمی شوروی به این برنامه کمک می کنند، حتی

دیپلماتهای به اصطلاح مشروع شوروی (که در اغلب کشورها تعداد آنها بیشتر از مأموران اطلاعاتی با

وشش دیپلماتیک است) باید درباره همه تماسهای خود با آمریکاییها و دیپلماتهای سایر کشورها به

کا.گ. ب. گزارش دهند و از سوی کا. گ. ب. در مورد بهره برداری در زمینه های اطلاعاتی و مقاصد

دیپلماتیک راهنمایی شوند. والریان الکساندرویچ زورین، معاون سابق وزارت امور خارجه شوروی، در

کتاب خود تحت عنوان «اصول خدمات دیپلماتیک» که در سال 1964 منتشر شد، هنگامی که تأکید کرده

بود که هر کلمه یک دیپلمات شدیدا تحت کنترل می باشد و در امور مهم هیچ مأموری اجازه ندارد چیزی

به ابتکار خود بگوید که ممکن است اهمیت مادی داشته باشد، ممکن است نقش همه گیر کا. گ. ب را در

نظر داشته باشد.


آمریکاییهای غیررسمی: بازرگانان و دانشجویان

آمریکاییهای غیررسمی: بازرگانان و دانشجویان

«... عوامل انگیزه ای و آسیب پذیری که می تواند در برقراری مناسبات بالمآل منجر به به کارگیری

(بازرگانان) بشود: آمادگی برای پذیرفتن پاداش مالی در ازای اطلاعات فنی و نمونه های جدید و میل به

داد و ستد با اتحاد شوروی و سایر کشورهای اردوی سوسیالیستی... دانشجویان آمریکایی (در خارج)

هسته بسیار خوبی را تشکیل می دهند که از میان آنها ما می توانیم اشخاصی را در آینده برای رخنه در

دولت آمریکا بکار گیریم... دانشجویان آمریکایی علی القاعده دچار کمبود پول هستند... و اغلب آنها

بسیار مستقل بوده و در انتخاب دوستان خویش آزادند.... آنها فاقد تجربیات زندگی و پختگی هستند.»

هر چند نقل قولهای مقامات کا. گ. ب. که در فوق آمده است، نشان دهنده علاقه شوروی به بازرگانان و

دانشجویان آمریکایی در خارج است. این نقل قولها تنها گویای قسمتی از داستان می باشند. علاقه دراز

مدت به هر مقوله (یعنی بازرگانان و دانشجویان) بسیار روشن است.

بازرگانان و به ویژه کارشناسان مقوله های مختلف که به طور موقت در خارج به سر می برند از نقطه

نظر شوروی بیشتر قابل دسترسی بوده و نزدیک شدن به آنان در یک محیط خارجی که در آنجا فاقد

محافظ می باشند و بازرسی ضد اطلاعاتی به طور کلی کمتر از ایالات متحده آمریکا شدت دارد، آسانتر

است.

اگر به کارگیری چنین اشخاصی در خارج با موفقیت انجام بگیرد در بسیاری از موارد اطلاعات علمی

و فنی با ارزشی در محل فراهم خواهد کرد. معذالک عالیترین امکان بالقوه مربوط به آینده است یعنی

هنگامی که فرد مورد بحث به ایالات متحده بازگشته و به عنوان نفوذی در پژوهشهای علمی و مراکز

صنعتی یا حتی ردیاب و به کارگیرنده به نفع دستگاههای اطلاعاتی شوروی در چنین مراکزی به کار گرفته

شود.

دانشجویان آمریکایی در خارج که به تخصص دانشگاهی خود متکی هستند نیز امکانات بالقوه دراز

ص: 34

مدت در زمینه علمی و تکنولوژی دارند.

معذالک بزرگترین امکان بالقوه آنها با رخنه در سازمانهای دولتی آمریکا در آینده وابسته است.

علاقه اتباع شوروی در محل نسبت به آمریکاییها در خارج مشاهده می شود. این اشخاص به علت

دسترسی آنها به سایر آمریکاییها در سمتهای رسمی که هدفهای اولیه دستگاههای اطلاعاتی شوروی

هستند قرار می گیرند. بدین مفهوم آنها به عنوان واسطه ها ارزش دارند، زیرا از آنها می توان برای مأموران

اطلاعاتی شوروی و عمال آنها از طریق تماس مستقیم با آمریکاییان دیگر استفاده کرد.

تجربه به کرات نشان داده است که یک نفر آمریکایی در خارج که فاقد سمت دیپلماتیک و رسمی باشد

و در یک کشور خارجی به عنوان یک بازرگان یا دانشجو زندگی می کند متأسفانه محتمل نیست که پی ببرد

که او به طور خود به خود و به نحو عادی از آماجهای کا. گ. ب یا جی. آر. یو. واقع شده و حتی مظنون به

پرورش «دوستانه» از سوی شورویها واقع می شود تا آن اندازه که به تکنیکها و ترفندهای شوروی مربوط

است یک چنین شخصی به طور کلی در این باره هیچ گونه آگاهی ندارد.

اخیرا یک تکنیسین جوان و آمریکایی که عضو یک گروه عمل آوردن اطلاعات در یک شرکت

آمریکایی بود که با حکومت یک کشور مسلمان قرارداد بسته بود، با نهایت نگرانی گزارش داد که کوشش

از سوی شورویها پس از یک سلسله گامهای حساب شده و رشد یابنده که به هیچ وجه سوءظن او را

برنینگیخته بود برای به خدمت گرفتن او انجام گرفته بود.

او و همسرش که به اتفاق، یک زوج عادی به شمار آمده و ظاهرا هیچ گونه نقاط آسیب پذیر نداشته، در

یک مراسم اجتماعی محلی با یک دیپلمات شوروی و همسرش در اوضاع و احوال معصومانه ملاقات

کردند. این ملاقات به تماسهای بعدی بین دو خانواده که همیشه به ابتکار دیپلمات شوروی بود منجر شد.

بار اولی که دیپلمات شوروی و همسرش از خانه این زوج آمریکایی دیدار کردند. دیپلمات شوروی پنج

بطری مشروب الکلی که به هیچ وجه مورد درخواست نبود همراه آورد. در یک مراجعه به زمان گذشته

معلوم شد که این مشروب الکلی به عنوان یک هدیه تصادفی نبوده است هر چند از نظر ذوق آمریکایی

ممکن بود چنین به نظر برسد، بلکه این هدیه به عنوان یک طعمه شکار تلقی شده بود. هر چند این فرد

آمریکایی و همسرش مشروبات الکلی مصرف نمی کردند آنها از این واقعیت آگاه بودند که در این کشور

اسلامی قانون منع مشروبات شدیدا مراعات می شود و هرگونه مشروبی ممکن است ارزش معتنابهی در

بازار سیاه داشته باشد.

این زوج که فاقد سمت رسمی بودند دسترسی به فروشگاه کارمندان دیپلماتیک که در آن مشروبات

الکلی به دست می آید نداشتند. فرد روسی که یک مأمور اطلاعاتی بود از این عوامل کاملاً آگاهی داشت.

هنگامی که فرد آمریکایی احمقانه داوطلب شد که پنج بطری مشروبات الکلی را به قیمتهای نازل

دیپلماتیک خریداری کند، کاملاً رفتار خوشایندی نشان داد. این معامله به نظر فرد روسی برای آن فرد

آمریکایی نوعی سازش بود چون هر گونه تخطی از مقررات محلی منع استفاده از مشروبات الکلی، در

صورت افشاء می توانست موجبات شرمساری شرکت وی و سفارت آمریکا را که هر دو نسبت به در خطر

افتادن روابط محتاطانه بین خود و دولت مسلمان حساسیت به خرج می دادند فراهم آورد. این خرید

مشروب از سوی فرد آمریکایی تنها گام اول بود و هنگامی که مناسبات او با فرد روسی منجر به دوستی

بسیار نزدیک گردید او از این مشروبات الکلی از فرد روسی تعداد بیشتری خریداری کرد. همسر مأمور

ص: 35

اطلاعاتی شوروی نیز نقشی داشت که می توانست انجام دهد و این نیز جزئی از تکنیکهای پرورشی

مناسبات بود. همسر این فرد روسی از همسر فرد آمریکایی تقاضا کرد تا درس زبان انگلیسی به او بدهد و

او نیز متقابلاً درس زبان روسی به همسر فرد آمریکایی بدهد این عملیات براساس مرتب و منظمی آغاز

شد و همسر آمریکایی بدون آنکه خود متوجه شود به فرآیند ارزیابی نقاط آسیب پذیر که ممکن بود قابل

بهره برداری باشد کمک کرد. او علنا درباره شرایط دشوار زندگی در این کشور اسلامی و درباره فقدان

فروشگاه کارمندان دیپلماتیک و تسهیلات پستی گله کرده، نتیجه آن شده که زوج آمریکایی حاضر شدند

آرد و سایر اقلام مورد فروش در فروشگاه افراد دیپلماتیک شوروی را بپذیرند. ظاهرا این اقلام به عنوان

هدیه از سوی فرد روسی پیشنهاد شد و از سوی زوج آمریکایی پذیرفته می شد و هدف آن توسعه دوستی با

شورویها و ایجاد یک نوع احساس تعهد شخصی نسبت به دیپلمات شوروی که شرایط زندگی آنها را

آسوده تر می ساخت تلقی می شد.

سرانجام مأمور جاسوسی شوروی احساس کرد که برای روکردن دست خود آماده است و زمینه های

موفقیت خود را ابتدا براساس دوستی و در صورت عدم موفقیت در این زمینه براساس سودهای مالی

مبتنی ساخت. او زوج آمریکایی را به خانه خود دعوت کرد و شوهر را به کناری کشید. در درجه اول

اومی خواست احساس اطمینان کند که آنها با یکدیگر دوست هستند و فرد آمریکایی با نهایت آمادگی و

صمیمانه چنین اطمینانی به او داد. فرد روسی آن گاه با نهایت صراحت و صمیمیت از تکنیسین آمریکایی

خواست تا بعضی اطلاعات کامپیوتری از دفتر شرکت این فرد را در ایالات متحده آمریکا به دست آورد.

چیزی که مأمور اطلاعاتی شوروی می خواست اطلاعات پیشرفته فنی بود که این فرد آمریکایی

می دانست که توسط شرکت او برای کشور میزبان مسلمان یا اتحاد شوروی ممنوع است. فرد آمریکایی از

مأمور اطلاعاتی شوروی پرسید که آیا وی به طور جدی از او می خواهد اطلاعات طبقه بندی شده به دست

آورد و اگر چنین است چنین تقاضائی به منزله ارتکاب خیانت است. مأمور اطلاعات شوروی ابتدا درباره

کلمه «طبقه بندی شده» خود را به کوچه علی چپ زد و آن گاه اظهار رنجش کرد و سپس تقاضای خود را

بر این مبنا که چنین تقاضایی با توجه به دوستی میان آنها کاملاً بجاست تجدید کرد. هنگامی که فرد

آمریکایی بار دیگر دوستی خود را بیان داشت ولی تقاضای او را رد کرد، فرد روسی آن گاه موضع دیگری

را در پیش گرفت. در این باره ریزه کاری دیگر مطرح نبود. اگر فرد آمریکایی موافقت نماید که برای

شوروی کار کند فرد روسی به او کمک خواهد کرد تا به حساب خودش کارهای بازرگانی در زمینه فنی در

آمریکا انجام دهد و تأمین مالی آنرا کاملاً به عهده خواهد گرفت. درگیریهای کامل این پیشنهاد در این

مرحله برای نخستین بار برای فرد آمریکایی روشن شد و او به سرعت همسر خود را برداشته و عزیمت

کرد.

برای زوج آمریکایی که سخت تکان خورده بودند ده روز طول کشید تا بتوانند تصمیم بگیرند که چه

بکنند، آنها سخت در وضع دشوار قرار گرفته بودند و در مورد چند نکته نگران بودند. آنها متوجه شدند که

بسیار ساده لوح بودند که مشروبات الکلی را که برخلاف قوانین کشور میزبان آنها است، خریداری کرده

بودند. (هنوز روشن نیست که آیا این مشروبات را در بازار سیاه این کشور فروخته بودند یا خیر. البته در

صورت مثبت بودن این موضوع خلاف دیگری نیز انجام داده بودند). پذیرفتن کالا از فروشگاه دیپلماتیک

شوروی نیز یک تخلف دیگر از آنها بود. معذالک آنها تصمیم صحیحی گرفته و تمامی داستان را به مقامات

ص: 36

مربوط آمریکایی نقل کردند.

هر چند دانشجویان آمریکایی در خارج اکنون سالهاست هدف دستگاه اطلاعاتی شوروی می باشند،

شواهدی که اخیرا از نقاط مختلف دیگر جهان به دست آمده نشان می دهد که کوششهای شوروی و به کار

بردن تکنیکهای مختلف برای فراهم کردن تماسهای اولیه در شرایط ظاهرا معصومانه و ادامه پرورش و

سرانجام کوشش در به کارگیری این دانشجویان تشدید شده است.

افراد روسی با سمتهای رسمی به اشکال مختلف اغلب در کلاسها و دانشگاههای محلی و مؤسساتی

که دارای تحصیلات نیمه وقت می باشند و ظاهرا برای تکمیل زبان با مطالعه منطقه صورت می گیرد ثبت

نام می کنند. یک چنین دوره هایی از تحصیل وسایل بسیار خوبی برای آغاز تماس با دانشجویان خارجی

از جمله دانشجویان آمریکایی است، شورویهایی که اجازه دارند در چنین رشته هائی مطالعه کنند. اغلب

بدون استثناء مأمورین اطلاعاتی هستند که به مطالعه همدرسیهای خود بیشتر از مطالعه موضوعی که در

این رشته تدریس می شود علاقه نشان می دهند. البته راههای متعدد دیگری نیز برای ملاقات و پرورش

دانشجویان آمریکایی وجود دارد. این دانشجویان آمریکایی اغلب توسط مأمورین رسمی شوروی مورد

جستجو قرار می گیرند و مأمورین شوروی آنها را با پیشنهاد افزایش درآمد حقیر خود از طریق دادن درس

زبان انگلیسی یا انجام کارهای ترجمه وسوسه می کنند. ملاقاتهای تصادفی اعم از اینکه واقعه طبق نقشه

باشد در مراکز دانشجویی، سخنرانیها، کنسرتها و پارتیهای خصوصی و غیره، معمولاً به دنبال خود

پوششهایی برای مناسبات اجتماعی دارد که این مناسبات به نوبه خود پس از یک دوران ارزیابی جنبه

مخفیانه و زیرزمینی پیدا می کند. در نیمکره غربی تاکتیکهایی از این نوع در شهر مکزیکو (پایتخت

مکزیک) که گروه بزرگی از دانشجویان آمریکایی تمام وقت و نیمه وقت و تعداد زیادی مأموران اطلاعاتی

شوروی در آن حضور دارند در عملیاتی که متوجه کشور همسایه آنها یعنی ایالات متحده است، چشمگیر

بوده است. کا. گ. ب. کشور مکزیک (و منطقه آمریکای لاتین به طور کلی) را به عنوان محیط به ویژه

جذاب برای به کارگیری دانشجویان آمریکایی که در نظر دارند وارد خدمات دولتی ایالات متحده آمریکا

شوند یا می توانند به این خدمات کشانده شوند تلقی می کنند. یک سند تحلیلی از سوی کا. گ. ب. درباره

دانشجویان آمریکایی در کشورهای آمریکای لاتین دلیل آن را در کلمات زیر بیان می نماید:

«بیشتر آنها از طبقه متوسط آمریکا می باشند، اغلب تنها وسیله امرار معاش آنها بورسی است که از

(ارتش آمریکا) جهت خدمت در ارتش دریافت می کنند یا مقرری ناچیز است که خانواده شان برای آنها

می فرستند. دانشجویانی که در این طبقه قرار گرفته اند، تمایل آن را دارند که از نظر بینش لیبرال تر باشند.

آنها به آسانی پذیرای احساسات ملی گرایی و ضد استعماری هستند. آنها همچنین تمایل دارند که

سیاستهای اقتصادی و خارجی حکومت ایالات متحده و سیاست استعماری آمریکا را نسبت به آمریکای

لاتین رد کنند همه این ملاحظات علاوه بر شرایط مساعد عملیات، جهت عملیات اطلاعاتی

خارجیشوروی به نحو بسیار وسیعی برنامه عملیاتی ما را در آمریکای لاتین تسهیل می کنند.»

یک طریقه اضافی که دستگاه اطلاعاتی شوروی بوسیله آن با دانشجویان آمریکایی تماس می گیرد از

طریق برنامه مبادله دانشجو با شوروی است این دانشجویان از اواسط دهه 1950 به تعداد زیادی در مراکز

تحصیلات عالی در اروپا و آمریکای جنوبی و سایر قسمتهای دیگر جهان یافت می شوند. بیشتر آنها

مأمورین اطلاعاتی حرفه ای هستند که دوران ابتدائی «آزمایشی» را می گذرانند یا اینکه برای مأموریت

ص: 37

بعدی در خارج در زیر سرپوش رسمی اغلب در همان منطقه جغرافیائی که تحصیل کرده اند دست به

سفرهای آشنایی می زنند. مثلاً نیکولای گئورگییویچ کورودیخ، یک دانشجوی مبادله ای در دانشگاه لندن

در سال تحصیلی 1964 1965 که در سال 1966 بار دیگر در دانمارک با سمت دیپلماتیک دبیر سوم

ظاهر شد و وظیفه وابسته مطبوعاتی را انجام می داد. کورودیخ با نهایت جدیت تماسهایی را با دانشجویان

آمریکایی در لندن برقرار کرده و بعدا کارهای خود را در دانمارک از طریق رفتن به یک آموزشگاه زبان

برای خارجیها در شهر کپنهاگ و یک مرکز بین المللی دانشجویی در این شهر ادامه داده است. همچنین

ایلینتسف، 4والنتین ایوانویچ ایلینتسف، یک دانشجوی 33 ساله مشمول برنامه مبادله دانشجو در دانشگاه یل

(YALE)در سال تحصیلی 1963 1964 در سال 1965 با نقش دیپلماتیک وابسته فرهنگی در

هندوستان سر درآورد و تا این تاریخ فعالیت اصلی او در دهلی نو، تعقیب و پرورش آمریکاییان بوده است.

ایلینتسف یک مأمور در بخش مربوط به آمریکای کا. گ. ب است و دوران آزمایشی او در ایالات متحده

برای آشنایی با آمریکا و راه و رسم آمریکاییها و تکمیل زبان انگلیسی خود بوده است. در دانشگاه ییل او

به نحو برجسته ای فاقد شرایط برای کار مافوق دانشگاهی در رشته ظاهرا مورد علاقه خود (حکومت

شهرداری) بود و دوران یکساله تحصیلی خود را به عنوان یک مستمع گاه به گاه در کلاس، بدون تحصیل

جدی و یا تهیه رساله تحصیلی به پایان رساند.

دانشجویان مبادله ای شوروی در غرب که ممکن است مأمورین اطلاعاتی هم نباشند اغلب به عنوان

عمال دستگاه اطلاعاتی شوروی به کار برده می شوند، هر چند این دانشجویان فاقد آموزش اطلاعاتی

هستند مأموران شوروی در محل آنها را راهنمایی می کنند تا درباره دانشجویان همکلاس آمریکایی خود

که در این کشورها تحصیل می کنند گزارش دهند و یا آنها را ارزیابی کنند. هر چند موارد متعددی در

این باره وجود دارد که می توان آنها را نقل کرد، معذالک دو مورد زیر به شکل خلاصه شده کافی خواهد بود

که نشان دهد که چگونه دستگاه اطلاعاتی شوروی می کوشد دانشجویان آمریکایی در خارج را به کار

گرفته و از آنها بهره برداری کند. در مورد اول که به سرعت منجر به عملیات به کارگیری شد، هدف یک

دانشجوی فارغ التحصیل آمریکایی بود که در تلاش برای اخذ درجه دکترای خود در دانشگاه آکسفورد

کار می کرد. هنگامی که او علاقه خود را درباره مطالعه بعد از دوران دکترا در اتحاد جماهیر شوری بیک

دانشجوی فارغ التحصیل شوروی که او نیز در چهارچوب مبادله ای دانشجو در آکسفورد بود بیان داشت،

شخص اخیر اطلاعاتی از این دانشجوی آمریکایی بیرون کشید و از جمله این اطلاعات این بود که او در

استخدام مقاطعه کار بزرگ دفاعی در ایالات متحده آمریکا بوده و این شرکت مقاطعه کار سرگرم تولید

اجزای مرکبه هواپیما و موشک می باشد و او شاید در بازگشت خود برای همین شرکت آمریکایی کار

بکند. این امر منجر به آن شد که ملاقاتی با یک مأمور شوروی در لندن که یک مأمور اطلاعاتی تشخیص

هویت داده شده در رشته علوم و تکنولوژی بود صورت بگیرد. دانشجوی مبادله ای شوروی پس از اینکه

مقدمات معرفی را به عمل آورد از نظرها ناپدید شد و بعدا مأمور شوروی و دانشجوی آمریکایی یک

سلسله ملاقاتهایی با یکدیگر انجام دادند که ابتدا در اطراف چشم اندازهای تحصیل پیشرفته در اتحاد

جماهیر شوروی دور می زد. همه ملاقاتها به خواهش طرف شوروی در آبجوفروشیها و رستورانهای لندن

صورت می گرفت، به جای اینکه در سفارت شوروی انجام بگیرد و در همان تماسهای اولیه به این

دانشجوی آمریکایی گفته شده بود که هرگز به سفارت آمریکا تلفن نکند. سرانجام پس از یک دوران

ص: 38

کوتاهی از پرورش و ارزیابی (از جمله درخواستی مبنی بر اینکه دانشجوی آمریکایی خلاصه مفصلی از

زمینه تحصیلاتی و تخصصی علمی خود فراهم کند) مأمور شوروی به او وعده داد که می تواند از

تحصیلات رایگان در اتحاد شوروی در تاریخ بعدی استفاده کند و همچنین به او گفت لازم نیست که در

گذرنامه آمریکایی او روادید شوروی وجود داشته باشد. در ازای این لطف فرد روسی از دانشجوی

آمریکایی خواست تا به او در به دست آوردن اطلاعاتی از نوعی که در دسترس شوروی نبود کمک کند.

دانشجوی آمریکایی به سابقه استخدامی خود و کاربرد نظامی آن اشاره کرد و پرسید که آیا این همان

اطلاعاتی است که مورد تقاضای فرد روسی است. مأمور شوروی پاسخ داد: شما به سرعت آنچه را که

مورد تقاضا است می قاپید.» دانشجوی آمریکایی که پی برد او اشتباهی وارد اوضاعی شده است که جدای

از خواست اوست تمامی ماجرا را به مقامات آمریکایی گزارش داد. معذالک قبل از اینکه روابط کاملاً قطع

شود مأمور شوروی آنرا بر یک اساس مخفیانه (ملاقاتها در خارج شهر و دور از دید احتمالی) قرار داده

بود و یک حقوق ماهیانه به دانشجوی آمریکایی در جریان بقیه مدت اقامت او در خارج به اضافه مبلغی که

معادل نصف حقوق ماهیانه عادی او پس از بازگشت به آمریکا و از سرگرفتن کار عملی مربوط به دفاع او

بود پیشنهاد کرده بود.

وضع فلاکت بار یک دانشجوی آمریکایی در وین که در اوائل 1967 پی برد که مدت یک سال و بدون

اینکه مورد سوءظن قرار گیرد از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی به عنوان ردیاب و ارزیابی کننده افراد

همتای آمریکایی قرار گرفته است، کمتر چشمگیر بود معذالک آموزنده است. تکنیک به کار رفته در این

مورد زمینه های دیگری نیز مشاهده شده است. مأمور اطلاعاتی شوروی با نزاکت و ظرافت قابل ملاحظه

از عدم بلوغ و عدم پیچیدگی که شورویها انتظار دارند در بسیاری از دانشجویان آمریکایی در خارج

مشاهده کننده، استفاده کرد.

این فرد آمریکایی در بهار 1966 در حالی که تنها 24 سال از عمرش می گذشت و دانشجوی کالج نبود،

برای آموختن زبان آلمانی به وین آمد و در یک خوابگاه دانشجویی مسکن گزید. اندکی پس از ورودش

وی با آلبرت گئورگییویچ فاتیف که یک مترجم وابسته به بخش ترجمه روسی آژانس بین المللی انرژی

اتمی بود آشنا شد. او و این فرد نامبرده شوروی به اتفاق یکدیگر به ماهیگیری می رفتند. در پایان تابستان

فاتیف پیشنهاد کرد که او و آن فرد آمریکایی به تنهایی در قسمت مرکزی وین شام صرف کنند. در مدت

چند هفته این توافق بدون اینکه جلب توجه کند تبدیل به ملاقاتهای منظم هفتگی در زمان معین و در

محلهای از پیش تعیین شده در شهر وین شد.

فاتیف بسیار سر راست بود و در حالی که پانزده سال از دانشجوی آمریکایی بزرگتر بود او این فرد

آمریکایی را با نهایت تملق هم فکر خود قلمداد می کرد. در حالی که قضیه چنین نبود. برای این فرد

آمریکایی به هیچ وجه این سئوال پیش نیامد که چرا این فرد روسی که بیشتر از او تجربه دارد این همه وقت

را با او صرف می کند، مأمور شوروی از این نکته در معلومات خود استفاده می کرد که فرد آمریکایی در

سالهای اولیه دانشکده، رشته روان شناسی را می گذارند و ظاهرا فکر می کند که در ارزیابی انسانی

کارشناس شده است. بعدا (و این یکی از کهنه ترین حقه های شوروی به شمار می رود) فاتیف از فرد

آمریکایی خواست به یک دوست روزنامه نگار (که هرگز هویت او معلوم نشده بود) که سلسله داستانهایی

درباره جامعه اتریشی و آمریکایی در وین تهیه می کرد، کمک کند. دانشجوی آمریکایی با کمال خشنودی

ص: 39

یک مقاله ده صفحه ای برای این مأمور شوروی تهیه کرد و مأمور شوروی پیشنهاد کرد که دستمزدی به او

بپردازد. فرد آمریکایی که در آن موقع کمبود پولی نداشت، این پیشنهاد را رد کرد و مأمور پرحوصله

شوروی در این باره اصراری نورزید. دانشجوی آمریکایی معذالک پذیرفت که اقلامی از فروشگاه

دیپلماتیک شوروی به قیمتهایی کمتر از قیمتهای بازارهای وین خریداری کند. او همچنین یک رادیو

ترانزیستوری را به مناسبت هدیه جشن تولد خود پذیرفت و بدین ترتیب در ظرف یک مدت کوتاه فاتیف

گفت دوست روزنامه نگار او قصد دارد زمینه فعالیت خود را توسعه دهد و خواستار گزارشهای کتبی بیشتر

به شکل ارزیابیهای روان شناسی درباره دانشجویان وین به ویژه آمریکاییها شد. این دانشجوی آمریکایی

«به زودی به طور منظم گزارشهای مشابهی تسلیم می کرد و کمتر متوجه شده بود» که او به نحو مداوم از

سوی فاتیف موظف شده بود که مسئله ای را درباره هر یک از آمریکاییانی که او درباره آنها مطالبی نوشته

بود پیگیری کند. او درباره پیشنهادهای دیگر شوروی مطلب ویژه ای را متوجه نمی شد. مثلاً به او پیشنهاد

شده بود که از تماسهای خود با اتریشیها بکاهد و با آمریکاییهایی که در برنامه دانشگاه استانفورد که

درنزدیکی وین سرگرم عملیاتی هستند دوست شود و دامنه تماسهای اجتماعی خود را توسعه داده و هر

روز در مؤسسه مطالعات اروپایی وین برای ملاقات با آمریکاییهای دیگری نهار صرف کند. سرانجام در

همین زمینه ولی به دلیلی که مورد عمل قرار نگرفت فاتیف پیشنهاد کرد که این دانشجوی آمریکایی در

کنسولگری آمریکا در وین کاری برای خود به عنوان کارمند محلی دست و پا کند.

در اوائل سال 1967 تحولات چندی باعث شد که ذره ای از شک و تردید به وجود آمده و پرورش

یابد. هنگامی که گزارشهای ارزیابی کتبی رو به کاهش گذاشت فاتیف بیش از حد نگران شد. او مرتب از

دانشجوی آمریکایی می خواست تا به نوشتن خود ادامه دهد و استدلال می کرد که «مهم نیست چه

می نویسی ولی برای من چیزی بنویس.» درباره این موضوع یک نوع پافشاری عصبی در کار بود.

دانشجوی آمریکایی از اینکه فرد روسی به او اصرار می کرد که در وین طولانی تر از آنچه قصد داشت باقی

بماند اندکی به فکر فرو رفت. فرد روسی به او گفته بود که اگر موضوع سر پول است «من می توانم ماهی

100 دلار به شما بدهم. شما چنان آدمی خوبی هستید که باید به مطالعات خود ادامه دهید.»

تصمیم نهایی و توأم با شک و تردید دانشجوی آمریکایی برای دادن گزارش آنچه که در جریان است به

مأمور امنیتی سفارت آمریکا زمانی گرفته شد که وقوع حادثه ای خاص جریان را به نحو نگران کننده ای

در معرض دید قرار داد. فاتیف یک روز به او معادل 60 دلار آمریکایی پول نقد اتریشی داد و توضیح داد که

این پول از جانب دوست روزنامه نگار که هویتش فاش نشده بود بابت «کاری» که او انجام داده بود،

پرداخت شده است. فاتیف همچنان به او وعده داد که اگر او به نوشتن برای شورویها ادامه دهد پرداختهای

دیگری صورت خواهد گرفت. هنگام پرداخت فاتیف از دانشجوی آمریکایی خواست که یک قبض رسید

امضاء شده به او بدهد. دانشجوی آمریکایی هنگام نقل داستان خویش به زحمت می توانست باور کند که

او برای مدت چندین ماه از سوی یک مأمور اطلاعاتی که در درجه اول اهداف آمریکایی مد نظرش بوده

گول خورده است. این دانشجو هر چند از ماهیت قضیه بی خبر بود به نحو منظمی با مأمور اطلاعاتی

براساس شرایط نیمه مخفی ملاقات کرده بود و آنچه را که از او خواسته بودند انجام داده و سرانجام پول

دریافت کرده و قبض رسید آن را داده بود. اظهار نظر او درباره دادن گزارش بسیار گویا بود: «من اصلاً

نمی توانم باور کنم این نوع مطالب را که در روزنامه ها می خوانیم و فکر نمی کنیم که درباره ما هم ممکن

ص: 40

است اتفاق بیفتد، من اکنون می توانم آن را ببینم ولی هنوز هم از بعضی لحاظ باور کردن اینکه من در این

ماجرا آلوده بودم دشوار است.... این امر برای چند هفته نبود بلکه تقریبا یک سال ادامه داشت.»

در ارتباط با ماجرای فوق لازم است خاطرنشان شود که دانشجویان آمریکایی در خارج گاهی درباره

پرورش شوروی در مراحل اولیه آن ظنین می شوند ولی هنگامی که از مقامات آمریکایی در این باره

اطلاعی ندارند و درباره مسائل امنیتی چندان هوشیار نیستند توصیه های اشتباهی را دریافت می کنند. در

یکی از چنین مواردی یک دانشجوی آمریکایی به طور منظم مبالغ قابل ملاحظه ای از یک دانشجوی

مبادله ای شوروی برای ترجمه مقالات از مطبوعات محلی به زبان انگلیسی دریافت می کرد. او از یک

مأمور کنسولگری آمریکا پرسید که آیا چنین ترتیبی ایرادی ندارد. درباره این پرسش در مدارک رسمی

چیزی ثبت نشده و در آن زمان به مأمور امنیتی سفارت گزارش داده نشد. ماجرا هنگامی برملا شد که

ماهها بعد دانشجوی آمریکایی بازگشته و گزارش داد که شورویها می خواستند او را به عنوان یک عامل

اطلاعاتی شوروی به کار گیرند. اگر این آمریکایی در همان دیدار اول مراتب را به مأمور امنیتی سفارت

گزارش داده بود، می توانست راهنمایی صحیحی دریافت کند. مأمور کنسولگری نتوانسته بود این مطلب

را درک کند که هیچ دانشجوی شوروی در غرب نیاز مشروع برای ترجمه مطالب مندرج در مطبوعات یا

پول برای پرداخت بابت این ترجمه از سوی خود ندارد.


تأسیسات اطلاعاتی شوروی درباره هدفهای آمریکایی در خارج

تأسیسات اطلاعاتی شوروی درباره هدفهای آمریکایی در خارج

«در کشورهایی که تجمع آمریکاییان، که از لحاظ اطلاعاتی جالب باشند، وجود دارد، تأسیسات ما در

محل به طور منظم شرایط کار آنها را مطالعه می کنند و در پی راههایی هستند تا با آنها تماس برقرار کنند. ما

از منابع عمال خود و تماسهای شخصی و سایر شکلهای نظارت درباره کارمندان و الگوهای کار در داخل

تأسیسات آمریکایی و وضع حقوقی و استخدامی آنها و همچنین الگوهای رفتاری و موضع گیری نسبت به

تماس با شورویها به عنوان آماجهای انفرادی خودمان اطلاعات جمع آوری می کنیم.»


اتباع شوروی

اتباع شوروی

هر چند ژنرال الکساندر میخایلوویچ ساخاروفسکی، رئیس مدیریت خارجی کا. گ. ب. از قرار

معلوم در یک رهنمود سال 1961 به همه نمایندگی های مستقر در کشورهای خارجی گله کرده بود که

مأمورین کا. گ. ب. با گسترش تماسهای خود با آمریکاییها خود را در معرض دید آنها قرار داده و به

صورت هدفهای ضد اطلاعاتی آنها قرار می گیرند، کاملاً روشن است که در عمل مأمورین اطلاعاتی

شوروی در سراسر جهان در پی تماسهای شخصی با آماجهای بالقوه برای به کارگیری هستند. نمونه های

از این واقعیت در این رساله داده شده است و نمونه های دیگری نیز وجود دارد که متعددتر از آن است که در

اینجا بدون پیچیده تر کردن مطلب ذکر شود.

در قسمتهای اولیه این رساله خاطر نشان شده بود که در سالهای اخیر، مأمورین کا. گ. ب. دیده

شده اند که گاهی در اقصی نقاط کره زمین کوششهای خود را علیه آمریکاییها در خارج متمرکز می کنند.

این اشخاص که از لحاظ دانش زبان کاملاً واجد شرایط بوده و با زندگی و خصوصیات آمریکا آشنا

هستند در بسیاری از موارد آماجهایی را که با آنها کار می کنند مستقیما پرورش می دهند، گاه به گاه در

ص: 41

مراحل اولیه پرورش آنها از یک پرچم جعلی استفاده می کنند. بدین معنی که خودشان را کانادایی یا اتباع

کشورهای اروپایی که به زبان انگلیسی تکلم می کنند، معرفی می نمایند.

برای نمونه در هند که یک محیط فعالیت فشرده کا. گ. ب. علیه آمریکاییها است، لااقل یک کارشناس

باتجربه متخصص در امور آمریکا در رابطه با تماس مستقیم با پرسنل مورد آماج قرار گرفته آمریکایی در

هر یک از سالهای دهه قبل حضور داشته است. در جریان بخشهایی از این مدت چندین نفر از این پرسنل

همزمان حضور داشتند. یکی از مأموران بخش آمریکا با سه مأمور آمریکایی در تماسهای اجتماعی

گرفتار بود و شخصا یک منشی رمز و چندین کارمند عادی دیگر آمریکایی را پرورش می داد. یکی دیگر

با لااقل 8 مأمور آمریکایی از جمله یک مأمور خدمات خارجی و یک منشی رمز تماس داشت. یک نفر

سومی مناسبات پرورشی لااقل با 7 نفر مأمور آمریکایی در مقوله های مختلف و همچنین تعدادی

آمریکایی غیررسمی داشت. یک نفر چهارمی که دور از دهلی نو مستقر شده بود مشاهده شده بود که در

پرورش شخصی آمریکاییها فوق العاده فعال است.

هنگامی که سابقه مأمورین شناخته شده بخش آمریکایی کا. گ. ب. را به سابقه سایر پرسنل اطلاعاتی

شوروی مشکوک (روی هم رفته بیش از 30 نفر) که مستقیما در عملیات علیه آمریکاییها در هند در یک

زمان شرکت داشتند اضافه کنیم، شواهد ناراحت کننده تر می شود. تماسهای اطلاعاتی شوروی با عمق و

طول زمانی مختلف تقریبا با 70 مأمور آمریکایی به اضافه لااقل 18 «کارمند جزء» و مأمور فنی (از قبیل

منشی رمز و نگهبان و سکرترها) و لااقل 25 نفر اتباع خصوصی آمریکا برقرار شده بود. تعداد دهها تماس

شامل پرورش مستقیم بود که به ویژه بسیار فشرده به شمار می رفت. علاوه بر افسران ستاد که در زیر

پوشش دیپلماتیک یا سایر پوششهای رسمی در غرب کار می کنند، دستگاه اطلاعاتی شوروی هنگام کار

علیه آمریکاییان مقیم خارج از به کار گرفتن افراد غیرقانونی نیز استفاده می کند. همان طور که قبلاً گفته

شد اینها مأمورین غیرقانونی شوروی هستند که با کارت شناسایی غیر شوروی مجهز به مدارک کامل و در

عین حال قلابی به عنوان شهروندان سایر کشورها می باشند.

بعضی از آنها در غرب سالهای سال فعالیت دارند و سرگرم انواع مختلف فعالیتهای مشروع استتاری

که با مأموریت اطلاعاتی آنها وفق داده شده است، می باشند. مثلاً سرهنگ دوم یوگینوویچ رونگ، مأمور

کا. گ. ب. و یک فرد غیرقانونی که در ماه اکتبر سال 1967 در آلمان به مقامات آمریکایی پناهنده شد،

خود را برای مدت 12 سال با نهایت موفقیت به عنوان یک شهروند آلمانی و یک بازرگان تراز پایین که خود

کارفرمای خویش بود معرفی کرده بود. کار او برایش پوشش مناسبی بود و قدرت تحرک و فرصت کافی

مورد احتیاج را به او می داد تا یک شبکه مهم آلمانی را رهبری کند.

افراد غیرقانونی که در غرب زندگی می کنند ممکن است با استفاده از سمت پوششی خود یا اوضاع

اجتماعی طبیعی تماسهای قابل قبول با آمریکاییهایی که از لحاظ اطلاعاتی جلب توجه می کنند برقرار

کنند. آنچه که بعدا اتفاق می افتد تابع الگوی معینی نیست. فرد غیرقانونی ممکن است به عنوان یک ردیاب

و ارزیاب مشکوک وارد میدان شده و فرد آمریکایی را که آماج او قرار گرفته است به مرحله ای برساند که

تنها یک گام با کوشش به کارگیری فاصله داشته باشد. در این هنگام شخص دیگری که ممکن است یک

فرد غیرقانونی یا یک تبعه معمولی شوروی با سمت رسمی باشد، در اوضاع و احوالی که هیچ گونه

سوءظنی ایجاد نمی کند، وارد صحنه شده و انجام عملیات را به عهده بگیرد و آن را به پایان برساند. در

ص: 42

زمانهای دیگری تنها یک فرد غیرقانونی ممکن است عملیات را از طریق همه مراحل از ردیابی تا به

کارگیری اداره کند.

در بعضی اوضاع، یک فرد غیرقانونی شوروی ممکن است برای کوشش در به کارگیری یک آمریکایی

که دستگاه اطلاعاتی شوروی در مورد او اطلاعات دارد و لااقل تا اندازه ای ارزیابی شده است از اتحاد

جماهیر شوروی اعزام شود این نوع فرد غیرقانونی ممکن است خود را به عنوان یک توریست از یک

کشور غربی و یا یک روزنامه نگار آزاد و یا بازرگان سیار و یا نماینده یک سازمان خیالی برای پیشبرد

صلح جهانی یا آرمان با ارزش دیگر معرفی کند. پوشش او به طور کلی سطحی است و هر چند برای ایفای

نقش خویش دارای مدارک کافی است، او بی میل خواهد بود از اینکه درباره سابقه و شغل خویش عمیقا

مورد سئوال قرار گیرد. یک تبعه یکی از کشورهای اروپای شرقی که در ماجرایی که قبلاً نقل شد ظاهرا به

عنوان تبعه آفریقای جنوبی تغییر تابعیت داده بود کوشیده بود تا یک کارشناس ارتباطاتی و مخابراتی

وزارت امور خارجه را که دارای ریشه قومی یکسان با وی بود، استخدام کند. وی یک فرد غیرقانونی و

احتمالاً از نوع تک مأموریتی بود.

دستگاه اطلاعاتی شوروی اغلب از سایر اتباع شوروی در خارج در عملیات علیه آمریکاییها استفاده

می کند. اینها اتباع شوروی می باشند نه اعضای کا. گ. ب. یا جی. آر. یو که سمتهای مشروع آنها در

کشورهای خارجی، از قبیل استعداد آنها در تکلم به زبان انگلیسی و تحرک بازرگانی و مناسبات

اجتماعی آنها یا تخصص فنی آنها، به آنها این امکان را می دهد تا بعضی از وظایف را براساس مأموریتهای

نیمه وقت جهت یکی از دو دستگاه کا. گ. ب یا جی. آر. یو انجام دهند. به کارگیری دانشجویان مبادله ای

اصیل، بدین طریق قبلاً خاطر نشان شده است. سایر مقوله ها شامل خبرنگاران خارجی شوروی در

سمتهای مشروع، دانشمندان و کارشناسان بازرگانی خارجی در وزارت امور خارجه می باشند. عادیترین

نقش آنها عبارت است از ردیابی و ارزیابی آمریکاییانی که با آنها تماس عادی مکرر دارند. گزارشهای

آنها درباره چنین تماسهایی به رئیس محلی کا. گ. ب یا جی. آر. یو تسلیم می شود و به دقت تجزیه و

تحلیل می گردد و به عنوان شالوده ای برای برنامه ریزی عملیات به کارگیری مورد استفاده قرار می گیرد.

فرد روسی اولیه ممکن است آنگاه برای معرفی تحت یک بهانه پذیرفتنی یا یک مأمور اطلاعاتی و یا یک

عامل به آن فرد آمریکایی که مشمول هدف قرار گرفته به کار رود.


مأمورین اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک کمونیست

مأمورین اطلاعاتی سایر کشورهای بلوک کمونیست

دستگاههای اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیست در اروپای شرقی علیه آمریکاییها در خارج، در

تعقیب هدفهای ویژه خویش، به ویژه هنگامی که منشأ قومی یک مأمور و کارمند آمریکایی متعلق به

اروپای شرقی باشد فعالیت دارند ولی همچنان که قبلاً خاطرنشان شده است شواهدی در دست است که

دستگاههای کشورهای بلوک کمونیستی اروپای شرقی هر جا که در خارج از این محیط نماینده دارند تنها

بخشی از فعالیت خود را به منافع شوروی اختصاص می دهند. ماجرای منشی آرشیو سفارت آلمان فدرال

و نامزد قلابی آمریکایی او که قبلاً به تفصیل ذکر شد، نشان دهنده مشارکت دستگاه اطلاعاتی آلمان شرقی

در عملیاتی است که تحت کنترل کا. گ. ب. بوده است.

در چندین نقطه جهان، نمونه هایی از واگذاری موقت یک عامل متعلق به این بلوک تحت کنترل مستقیم

ص: 43

دستگاه اطلاعاتی شوروی مشاهده شده است. در یک کشور، شهروند یکی از کشورهای اروپای غربی که

از طریق تغییر تابعیت تبعه این کشور شده بود، به عنوان یک عامل از سوی دستگاه اطلاعاتی کشور اصلی

او که متعلق به بلوک کمونیستی بود، به کار گرفته شده بود. هر چند دستگاه اطلاعاتی این کشور بلوک

کمونیستی نقشه دراز مدتی برای استفاده از این عامل داشت، هنگامی که معلوم شد او به تعدادی از

آمریکاییان مورد نظر شوروی دسترسی پیدا کرده است، بلافاصله تحت کنترل مستقیم کا. گ. ب درآمد. او

آنگاه منحصرا از سوی شورویها در پشتیبانی از عملیاتی که چندین سال به طول انجامید مورد استفاده

قرار گرفت. بعدا در یک کشور دیگر او بار دیگر برای دستگاه اطلاعاتی یک کشور بلوک کمونیستی که

زادگاه او بود تغییر شغل داد. به همین ترتیب در یک منطقه غیر اروپایی هنگامی که یک مأمور اطلاعاتی

بلوک کمونیست کسب اطلاع کرد که یکی از عمال محلی آن که تا آن زمان علیه آماجهای کشور خودش

کار می کرد و درسهای خصوصی زبان به یک مأمور آمریکایی می داد، این عامل به یک مأمور ستاد بخش

آمریکایی کا. گ. ب. واگذار شد. برای مدتی بعد از آن کا. گ. ب. از آن عامل بلوک کمونیستی برای

جمع آوری اطلاعات درباره این آمریکایی استفاده کرد از آنجایی که درسهای زبان در خانه این آمریکایی

انجام می گرفت، به این عامل گفته شد تا با خانواده آمریکایی مورد بحث بیشتری دوستی کند تا بتواند

دیدارکنندگان از این آمریکایی را تشخیص هویت دهد. همچنین از او خواسته شد تا نقشه تقریبی اتاقهای

این خانه را با حداکثر جزئیات تهیه کند (شاید برای اینکه دستگاههای استراق سمع در آن نصب شود) و

نمونه ای از دست خط این آمریکایی فراهم کند با این بهانه که وی در تجزیه و تحلیل خط مهارت دارد.

مأمور کا. گ. ب. نمونه امضای او را در ته یک کاغذ فاقد نوشته لازم داشت و به این عامل آموخته بود که

چگونه کاغذ را تا کند به طوری که فرد آمریکایی متوجه نشود که او در زیر یک کاغذ نوشته نشده امضاء

می کند. (یک چنین نمونه ای ممکن بود برای استفاده در عملیات جعل اسناد کا. گ. ب، به کار رود).

همکاری بلوک کمونیستی با دستگاه اطلاعاتی شوروی به طرق دیگر نیز نشان داده شده است. در

بعضی کشورها تماسهایی بین مقامات آمریکایی و همتاهای دیپلماتیک شوروی آنها به دلایل سیاسی

مربوط به روابط آمریکا با حکومت محلی تشویق نمی شود. مناسبات اجتماعی با مقامات بلوک

کمونیستی معمولاً کمتر محدود است. مواردی وجود داشته است که در آنها مقامات بلوک کمونیستی از

آمریکاییها برای شرکت در جشنهایی دعوت کرده اند که در آنها یک مأمور کا. گ. ب. که کارشناس در

امور آمریکا می باشد شرکت دارد، حضور یک چنین فردی همواره تصادفی نبوده است.


اتباع سایر کشورهای بیگانه

اتباع سایر کشورهای بیگانه

هر چند مأمورین اطلاعاتی شوروی در پی تماس مستقیم با آمریکاییها در کشورهای خارج

می باشند، بسیاری از آمریکاییها که درباره هدفهای شوروی آگاهی و هشیاری دارند، میل ندارند تماس

مستقیم با شورویها داشته باشند. از لحاظ غریزی نیز از فرصتهایی که برای چنین تماسهایی پیش می آید

دوری می گزینند. کا. گ. ب. و جی. آر. یو برای غلبه بر چنین دشواری و همچنین برای به تعویق انداختن یا

پنهان کردن موجودیت مورد علاقه شوروی بر روی پرورش و دستکاری عمال سایر ملیتها جهت ارزیابی

و پرورش و گسترش افراد آمریکایی به منظور به کارگیری بعدی آنها تأکید می کنند. یک سند کا. گ. ب.

درباره این جنبه از آیین عملیاتی در عبارات زیر اشاره می کند:

ص: 44

«تجربه ما از این قرار بوده است که در بعضی از کشورها که در آنها برنامه های ضد اطلاعاتی علیه ما

وجود دارد .... پرورش مستقیم آمریکاییها از سوی مأموران ما معمولاً چندان مؤثر نیست... در چنین

اوضاع و احوالی ترجیح داده می شود که از عمال محلی برای پرورش و ارزیابی آمریکاییها برای ما استفاده

شود... (مثلاً) هیئت ما در رم تعدادی از این عمال را آموزش داد و به آنها دستور داد تا با آمریکاییان در

تأسیسات و واحدهای ویژه دوست شوند و از آنها اطلاعات جمع آوری کنند. آنهایی که در بخشهای

سیاسی، اقتصادی، امنیتی و ارتباطاتی سفارت آمریکا و یا گروه مساعدت نظامی و یا بخش اطلاعاتی

(مقصود اطلاعات مطبوعاتی و غیره است م) آمریکا و نیروهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی در ایتالیا

کار می کنند مشمول این فعالیت می باشند.» چند مقوله از اتباع خارجی هستند که به عنوان عمال علیه

آمریکاییهای خارجی از سوی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. به کار گرفته می شوند و در صفحات بعدی

این بخش این مقوله ها با مثالهای متعدد ذکر خواهد شد.


دیپلماتهای جهان سوم

دیپلماتهای جهان سوم

در مسکو هیئت مدیره ضد اطلاعات کا. گ. ب. (مدیریت دوم) مسئول عملیاتی و امنیتی و

ضداطلاعاتی بیگانگان مقیم شوروی یا دیدار کننده از شوروی است. این مدیریت به عنوان یکی از

مأموریتهای متعدد خود مسئول تهیه و اجرای برنامه های عملیاتی بسیار عظیم و مبارزه جویانه برای رخنه

در تأسیسات دیپلماتیک خارجی در مسکو و به کارگیری کادرهای دیپلماتیک خارجی به عنوان عمال

شوروی در دوران خدمت آنها در اتحاد جماهیر شوروی است. شرح تفصیلی بسیاری از جنبه های این

برنامه خارج از گنجایش این رساله است، معذالک می توان خاطر نشان ساخت که این برنامه علیه همه

کارمندان دیپلماتیک خارجی در حیطه عملیاتی وسیع فنی کا. گ. ب. و منابع آنها در یک محیط کاملاً

تحت کنترل می باشد. برنامه کا. گ. ب. در طول سالها کاملاً موفقیت آمیز بوده است، یک مأمور اطلاعاتی

شوروی که از این کشور فرار کرده، برآورد کرده است که در هر لحظه معین در مسکو کا. گ. ب. لااقل

دارای یک عامل به کار گرفته در هیئت سیاسی نمایندگی هر یک از کشورهای رو به رشد خاورمیانه،

آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین است. کا. گ. ب. همچنین موفقیت چشمگیری در عملیات به کارگیری علیه

پرسنل دیپلماتیک اروپایی و سایر کشورهای غربی در مسکو داشته است.

هر چند پرسنل دیپلماتیک خارجی که در مسکو به کار گرفته می شوند ممکن است به عنوان منابع

اطلاعاتی ارزش بلافاصله داشته باشند، سودمند بودن آنها برای کا. گ. ب. اغلب پس از اینکه آنها خاک

اتحاد جماهیر شوروی را ترک می کنند، ارزش بیشتری دارد. معمولاً کنترل این اشخاص به مدیریت

خارجی کا. گ. ب واگذار می شود و بهره برداری دراز مدت از آنها به عنوان عمال شوروی در مأموریتهای

بعدی در داخل کشور یا نقاط دیگری در خارج ادامه می یابد. آنها علاوه بر خدمت در رخنه کردن در

دستگاههای دولتی خود به عنوان عمال شوروی اغلب نقشهایی در عملیات شوروی علیه آمریکاییها در

کشورهای خود یا در سایر کشورها ایفا می کنند که کشف آنها بسیار دشوار است. آنها به عنوان دیپلماتهای

کشورهای بیطرف یا غربی قادرند مناسبات رسمی و اغلب مناسبات نزدیک شخصی با همتاهای

آمریکایی خویش با سهولت بیشتری از نمایندگان شوروی در همان حیطه برقرار کنند. بدین ترتیب

مهمترین کمکهای آنها به عملیات اطلاعاتی شوروی علیه آمریکا عبارت است از تواناییهای آنها در

ص: 45

اوضاع و احوال ظاهرا بسیار عادی برای پرورش و ارزیابی کامل از مأمورین آمریکا به نفع شوروی. آنها

همچنین به عنوان کانالهایی جهت معرفی آمریکاییها به مأمورین اطلاعاتی شوروی در زمانها و محلهایی

که از سوی شوروی انتخاب می شود مورد استفاده قرار می گیرند. «همکاری کنندگان» دیپلماتیک

از کشورهای بیطرف اعم از اینکه در مسکو به کار گرفته شده باشند و یا در جای دیگری تحت نفوذ

شوروی آورده شده باشند، واسطه های مطلوبی جهت نزدیک شدن شوروی به آمریکاییها می باشند.

محل هر چه باشد، یک ... راه مؤثر برای برقراری تماس با آمریکاییها عبارت است از به طور غیر

مستقیم از طریق همکاری کنندگان از کشورهای بیطرف، به ویژه کارمندان سفارتهای کشورهای بیطرف

که در عین حال دارای روابط حسنه با آمریکاییها می باشند. نمونه هایی از چنین سفارتخانه ها را می توان

سفارتخانه های هند و برمه و کشورهای عربی و آمریکای لاتین ذکر کرد. برای برقراری تماس با

آمریکاییها بدین طریق مأمورین اطلاعاتی ما در پی برقراری مناسبات همکاری با نمایندگان چنین

کشورهای بیطرف هستند. آنچه در زیر خلاصه می شود یک نمونه بارز از کار دستگاه اطلاعاتی شوروی

علیه آمریکاییها توسط یکی از عمال سطح عالی یک کشور جهان سوم می باشد که در مسکو به کار گرفته

شد. در این مورد کارفرما جی. آر. یو یعنی دستگاه اطلاعاتی نظامی شوروی بود، زیرا این دستگاه قبلاً

کارهای مرحله تدارکاتی را برای عملیات به کارگیری در خارج از اتحاد جماهیر شوروی انجام داده بود.

بسیاری از خوانندگان شاید با حوادث برجسته کار حرفه ای جاسوسی سرهنگ نیروی هوائی سوئد به

نام سرهنگ استیگ ونرستروم (Stig Wennerstroem) آشنا باشند. این شخص به مدت 15 سال از عمال

موفق جی. آر. یو. تا زمان دستگیری خود در سال 1963 بود و در دادگاه به حبس ابد محکوم شد.

او به خاطر لو دادن سیستم دفاع هوائی سوئد به شورویها که باعث خسارت سنگینی به کشورش شده،

معروف است. همچنین در مورد بخشی از زندگی حرفه ای او (57 1952) یعنی زمانی که به عنوان وابسته

هوایی سوئد در آمریکا به سر می برد و حدود دهها هزار نشریه فنی آمریکایی و اسناد نظامی را که بسیاری

از آنها دارای طبقه بندی خیلی محرمانه بود جمع آوری کرده و به صورت میکروفیلم در اختیار اربابان

روسی خود قرار داده بود و در همان حال در جوامع اجتماعی و دیپلماتیک واشنگتن نیز توانسته بود راه

پیدا کند، مطالب بسیار منتشر گردیده است. مطالعات منتشره، بیشتر این شخص را از جنبه روان شناسی

مورد مطالعه قرار داده، او را به عنوان مردی که یکی از مقامات حرفه ای مستعد و عاری از عیب و نقص یک

کشور «بیطرف» است نشان داده اند که در پس چهره اش دنیایی از تخیلات والترمیتی و تمایل به شهرت

شخصی مداخله در اموری که به جهان شکل می بخشند وجود دارد. این خصوصیات نقاط ضعف مرگبار

شخصیت او بودند که جی. آر. یو. به نحو صحیحی در اواخر دهه 1940 یا شاید قبل از آن تجزیه و تحلیل

کرده بود و با پاداش مالی جبران می کرد. معذالک آنچه که به موضوع این رساله مربوط می شود، جنبه

«آمریکاییهای مقیم خارج» در ماجرای ونرستروم می باشد که در سراسر آن از ابتدا تا پایان گنجانده شده

است. در هنگام به کارگیری رسمی او در سال 1949 در مسکو که او به عنوان وابسته هوایی سوئد در آنجا

کار می کرد به او گفته شده بود که شورویها با سوئد کاری ندارند و سر و کار آنها با ایالات متحده آمریکا

است که همه منابع و امکانات شوروی بر علیه آنها باید به کار رود. از نخستین روز زندگی حرفه ای او تحت

فرمان جی. آر. یو. ابتدا در مسکو و سپس در استکهلم و آلمان و اسپانیا (و البته ایالات متحده) فعالیت او

متوجه آمریکاییها بود. نخستین مأموریت ونرستروم عبارت بود از نزدیکترین تماس ممکن با سفارت

ص: 46

آمریکا در مسکو، زیرا شورویها در سال 1949 مسکو را به عنوان پایگاه اساسی کلیدی در اتحادیه ناتو

(سازمان پیمان آتلانتیک شمالی) تلقی می کردند.

از ونرستروم تقاضا شده بود تا اسامی و سمتها و جزئیات شرح حال و زندگی و خصوصیتهای اخلاقی

شخصی پرسنل سفارت آمریکا را فراهم کند و این مأموریتی بود که او به آسانی می توانست انجام دهد زیرا

او بسیاری از دیپلماتها و افسران نظامی سفارت آمریکا را می شناخت و بعضی از آنها در سوئد خدمت

کرده بودند. چنان که خود ونرستروم پس از دستگیری گفته بود: «من به سرعت وارد سفارت آمریکا شدم.

این سفارت یک موقعیت مشخصا مسلط در میان هیئتهای نمایندگی سیاسی خارجی در مسکو داشت و

اگر یکی ورود به این سفارت را برای خود امکان پذیر ساخت بقیه (اطلاعات مورد توجه برای شورویها) به

خودی خود به دست می آمد.» ظاهرا چنین به نظر می رسید که به برکت «اعتماد» همتاهای آمریکایی، او

را آن چنان که ظاهرا می نمود بدون هیچ گونه سئوالی پذیرفته بودند.

ونرستروم اطلاعاتی نه تنها درباره پرسنل جمع آوری می کرد، بلکه همچنین اطلاعات دیگری درباره

«فرماندهی استراتژیک هوائی» که به تازگی تأسیس شده بود (و درباره آن شورویها خواستار اطلاعاتی

بودند)، از جمله مناطق آماجی فرماندهی استراتژیک هوائی در داخل اتحاد جماهیر شوروی در صورت

بروز جنگ را در اختیار شوروی قرار می داد. در سال 1957 ونرستروم از واشنگتن به استکهلم بازگشت

(مأموریت او در ایالات متحده به طوری که کسب اطلاع شده یک پاداش پیش بینی نشده برای شورویها

بود) و تا زمان بازنشستگی از انجام وظیفه فعال نظامی، در سال 1961 عضو فرماندهی دفاعی سوئد شد.

در این دوره آنچه که درباره ایالات متحده از سوی شوروی خواسته می شد همچنان اهمیت داشت. به

دستور جی. آر. یو. او موظف شد تا ارتباطات صمیمانه را با پرسنل نظامی سفارت آمریکا حفظ کند. بار

دیگر انجام این مأموریت برای ونرستروم بسیار آسان بود زیرا او محبوبیت خاصی در میان آمریکاییها

داشت و به طور منظم در همه امور اجتماعی سفارت آمریکا شرکت می کرد. ونرستروم به عنوان کارمند

فرماندهی دفاع سوئد توانسته بود نشریات حجیمی را که درباره هواپیماها و تجیهزات نظامی آمریکا به

دست آورده و میکروفیلم آن را تهیه کند.

در سال 1958 از ونرستروم دعوت شد تا چند روزی را به عنوان میهمان یک دوست نزدیک که یک

ژنرال برجسته در ستاد نیروی هوائی آمریکا بود در شهر ویسبادن در آلمان بگذراند.

شورویها اصرار داشتند که او این دعوت را بپذیرد و حتی زمان دقیق دیدار او را در ماه ژوئیه

تعیین کردند. به او دستور داده شد تا درباره سرکشی از فرودگاه نظامی زحمتی به خود راه ندهد (می توان

نتیجه گرفت که شورویها این قسمت از اطلاعات را در دست داشتند) بلکه در نزدیکی میزبان خود باقی

مانده و هر حادثه جالب توجهی را که اتفاق بیفتد گزارش دهد و این شاید نشان می داد که جی. آر. یو. دلیل

کافی داشت تا معتقد باشد که اتفاقی خواهد افتاد و چنین اتفاقی در واقع صورت گرفت. اندکی قبل از

عزیمت ونرستروم (به او گفته شده بود که مستقیما به عنوان توریست برای شرکت در یک ملاقات مخفی با

ژنرالی که فعالیت جاسوسی او را کنترل می کرد به بخش برلن شرقی برود)، میزبان او در ویسبادن قرار بود

به طور ناگهانی با هواپیما رهسپار ترکیه شود، به گفته عامل سوئدی هنگامی که ونرستروم این حادثه را در

برلن شرقی گزارش داد «ژنرال» شوروی فورا اتاق را ترک کرد و «ظاهرا قصد داشت تلگرافی به مسکو

بفرستد.» ونرستروم تنها بعدا کسب اطلاع کرد که این پرواز ناگهانی میزبان او به ترکیه با تدارکات آمریکا

ص: 47

جهت مداخله نظامی در بحران لبنان ارتباط داشته است.

بار دیگر در سال 1958 هنگامی که ونرستروم به شورویها گفت که بعضی از آمریکاییهایی که با او

تماس داشتند به اسپانیا رفته اند به او دستور داده شد تا مرخصی خود را در آن کشور گذرانده و تماسهای

خود را تجدید کند و حداکثر اطلاعات را درباره فرماندهی استراتژیک و تأسیسات اسپانیا به دست آورد.

(جی. آر. یو) به او توضیح داد که به علت نبودن یک هیئت شوروی در اسپانیا جمع آوری اطلاعات از این

کشور دچار مخمصه شده است). ونرستروم بعدا درباره این سفر گفت: «من متوجه شدم که علاقه شورویها

درباره کار من در سوئد کاهش یافته است... و تأکید اکنون بر روی امکان گماشتن من در اسپانیا به نحوی

از انحاء است.»

این تأکید در عمل تا مدتی به حال رکود قرار داشت زیرا ونرستروم دست به فعالیت جاسوسی علیه

کشور خود زد که نتایج فلاکت باری را برای سوئد داشت. او می توانست به اسناد طبقه بندی شده سوئدی و

آمریکایی، درباره اطلاعات نظامی حتی بعد از بازنشستگی در سال 1961 از طریق به دست آوردن کار

جدیدی به عنوان مشاور تسلیحاتی وزارت امور خارجه سوئد دسترسی داشته باشد. معذالک شورویها

ظاهرا تدارکات دراز مدتی را برای گماشتن او در اسپانیا پس از بازنشستگی کامل او در سال 1964

می دیدند. آنها در این باره چندین بار صحبت کردند و تنها چند روز قبل از دستگیری او در ماه ژوئن

1963 مبلغ هنگفتی پول برای انجام یک سفر اکتشافی به اسپانیا در اختیار او گذاشتند. ونرستروم بعدا

اعتراف کرد که در این سفر او قرار بود براساس دستور جی. آر. یو تصمیم بگیرد که چه تماسهای آمریکایی

برای بهره برداری بعدی باید برقرار کند. متحمل به نظر می رسد که شورویها در فکر آن بودند که ونرستروم

بعد از بازنشستگی در جنوب اسپانیا و در نزدیکی پایگاه زیر دریایی آمریکایی پلاریس در روتا که از قرار

معلوم از مناطق آماجی اطلاعاتی شوروی برخوردار از اولویت بود بگذراند. این فرضیه براساس ادای

شهادت ونرستروم می باشد، مبنی بر اینکه مأموریت نهایی پیش بینی شده او عبارت از جمع آوری

اطلاعات دریایی و به ویژه کوشش در تشخیص مناطق آماجی جماهیر شوروی مربوط به موشکهای

پلاریس آمریکا بود.


شهروندان محلی

شهروندان محلی

مسلم است که سرویس اطلاعاتی شوروی در تهیه اطلاعات مربوط به وضع استخدامی و نحوه

رفتارهای مشخص آمریکاییان مورد نظر و حالات فردیشان در تماس با شورویها شدیدا بر شهروندان

محلی هر کشور در خارج یعنی محلهایی که هم روسها و هم آمریکاییها در آن استقرار یافته اند متکی است.

به استثنای کارمندان محلی تأسیسات آمریکا (مقوله ای که بعدا به طور جداگانه مورد بحث قرار خواهد

گرفت) شهروندان کشورهای میزبان بر یک اساس بی خبری به کار گرفته شده و گاهی مورد استفاده قرار

می گیرند تا از عملیات علیه پرسنل آمریکایی مستقیما پشتیبانی کنند. نقش عمده آنها عبارت است از،

ردیابی و ارزیابی آمریکاییهایی که با آنها براساس اجتماعی یا رسمی در تماس می باشند. همان طوری که

در یک سند کا. گ. ب. گفته شده است: «در مواردی که اطلاعات پیشرفته حاکی از آمادگی یک نفر

آمریکایی برای همکاری با ما براساس ایدئولوژیک سیاسی یا مادی وجود دارد و یا اطلاعات حساس

ممکن است به دست آید ما قادر هستیم قبل از تماس شخصی گامهای ویژه ای را برای جلب او در برقراری

ص: 48

رابطه به عنوان عامل برداریم.»

در واقع شهروندان محلی جزء مکملی از هر شبکه عمال شوروی به شمار می آیند که هر هیئت کا. گ.

ب. و جی. آر. یو. در کشورهای مختلف انتظار می رود به عنوان پشتیبانی از هدفهای کلی دستگاه

اطلاعاتی خارجی شوروی در هر کشور این شبکه را برقرار کند. تا آنجایی که مربوط به آماج آمریکایی

باشد، شهروند محلی که عامل شوروی است ممکن است یک کارمند بار، یا یک پیشخدمت در محلهایی

باشد که آمریکاییها اغلب از آنجا دیدار می کنند، یا یک ماشین شوی کنار خیابان در نزدیکی سفارت

آمریکا، یا یک فروشنده روزنامه ها در کیوسکهای نزدیک به تأسیسات آمریکا یا یک نماینده آژانس

توریستی، یا یک واسطه بنگاه معاملات ملکی که آمریکاییها برای یافتن مسکن به او مراجعه می کنند، یا

یک کارمند دولت با آمریکاییها سر و کار دارد و یا شخصی که از لحاظ اجتماعی و فرهنگی مقام

برجسته ای دارد و از آمریکاییها پذیرایی می کند و در محافلی که آمریکاییها به آن مراجعه می کنند مراوده

دارد، باشد و فهرست چنین اشخاص تقریبا پایانی ندارد.

در این مرحله بجاست این واقعیت را که درباره آن چندان بحث نشده تأکید کنیم که شیوه دستگاههای

اطلاعاتی شوروی در خارج این است که «بارها» و کافه هایی را که آمریکاییها بیشتر در آنها پرسه می زنند

جزء هدفهای آمریکایی شوروی تشخیص دهند و همچنین منشیهای رمز و تفنگداران دریایی و منشیها و

کارمندان آرشیو تأسیسات دیپلماتیک نظامی و رسمی آمریکایی نیز جزء این هدفهای اطلاعاتی شوروی

می باشند. برای شورویها گماشتن عمال محلی در چنین محیطی بسیار آسان است زیرا این عمال سوءظن

آماجهای خود را برنمی انگیزند بلکه قادرند با آمریکاییهایی که در نتیجه صحبتهای آنها و رفتارهای آنها

فاش می کنند که در بازار سیاه کار می کنند یا آنکه در قرض فرو رفته اند و یا معشوقه های متعدد دارند و یا

آنکه بیش از اندازه مشروبات الکلی مصرف می کنند و یا اینکه در محل کارشان سرخوردگی پیدا کرده اند و

یا آنکه از بالا سرهای خودشان ناراضیند تماس برقرار کرده و آنها را ردیابی می کنند. این چنین اشخاص

و نقاط آسیب پذیر آنها، به سرعت برای مأمورین اطلاعاتی شوروی آشکار می شود و آنها به خودی خود

به صورت آماجهایی برای فعالیت مورد توجه شوروی قرار می گیرند.

ماجرای یک صاحب رستوران در پایتخت یکی از کشورهای خارجی که سالها به عنوان یک عامل یا

احتمالاً یک ابزار بی خبر، محیط منحصر به فردی را برای کا. گ. ب. جهت ردیابی و ارزیابی و گشودن باب

دسترسی مستقیم به کارمندان سفارت آمریکا که در حد اعلای اولویت اطلاعاتی قرار گرفته اند، نشانگر

ارزش اتباع محلی از نظر دستگاه جاسوسی شوروی در مرحله عملیاتی آنها علیه آمریکاییها می باشد.

این صاحب رستوران که دارای ثروت اندکی بود و از لحاظ اجتماعی در میان سطوح جوانتر کارمندان

مورد توجه هیئتهای دیپلماتیک بود، یک شرکت آذوقه رسانی برای هیئتهای دیپلماتیک از جمله سفارت

شوروی تأسیس کرده بود. هم رستوران و هم خانه شخصی او محل مراوده شورویها و از جمله سه نفر از

کارمندان کا. گ. ب. که مأمور بخش آمریکایی آن بودند قرار گرفته بود و او از آنها در نهایت دست و

دلبازی پذیرایی می کرد. صاحب رستوران که زنان آمریکایی برای او شدیدا جذابیت پیدا کرده بودند و

شاید این جذابیت زنان آمریکایی به دستور شورویها بود با تعدادی از منشیهای رمز آمریکایی ترتیبات

ملاقاتی را فراهم کرده بود و از طریق این منشیها عملاً همه پرسنل بخش ارتباطات سفارت آمریکا را به

محفل اجتماعی خود جلب کرده بود. مأموران کا. گ. ب. که تقریبا همیشه در این گونه جشنها حاضر بودند

ص: 49

فرصت کافی برای مطالعه در نهایت فراغت درباره آماجهای بالقوه خود داشتند.

یکی از این منشی های رمز که یک زن مطلقه بود یکی از هدفهای فعال دستگاه اطلاعاتی شوروی قبل

از منتقل شدن از این منطقه قرار گرفته بود. یکی از مأمورین کا. گ. ب. موفق شد با او قرار ملاقاتی بگذارد

(این زن در آن زمان جریان ملاقات را گزارش نداده بود) و یکی از کارمندان غیر دیپلماتیک سفارتخانه

یک کشور بیطرف که بعدا اعتراف کرد که در خدمت کا. گ. ب. به عنوان عامل قرار گرفته بود مأموریت

یافت که این زن را پرورش داده و او را اغوا کند ولی در مأموریت خود شکست خورد.


کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی

کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی

از آنجایی که پرورش آمریکاییهای برگزیده جهت به کارگیری ایجاب می نمود که مأمورین اطلاعاتی

شوروی بهترین تصویر ممکن را از کار و طرز رفتار فرد آمریکایی و چگونگی او داشته باشند، کا. گ. ب.

خواهان اطلاعات درباره پرسنل آمریکایی سفارتخانه ها و سایر تأسیسات رسمی آمریکایی از همه منابع

و از جمله کارمندان محلی غیرآمریکایی بود. دامنه این کوشش شورویها چنان وسیع است که باید تصور

شود که در میان کارمندان محلی در اغلب سفارتخانه ها و تجهیزات نظامی آمریکا عمال شوروی وجود

دارند.

به محض اینکه کارمندان محلی به استخدام شوروی درمی آیند از آنها خواسته می شود که افراد

آمریکایی را که به آنها دسترسی دارند توصیف کنند و وظایف و عادات کار و برنامه های روزمره و

خصوصیات اخلاقی شخصی و موضع گیریهای آنها و طرفهای مراوده آنها و نقاط ضعف و آسیب پذیری

شخصی آنها را تا آن اندازه که ممکن است تشریح کنند.

علاوه بر این از کارمندان محلی که عمال شوروی شده اند خواسته می شود تا شماره های تلفن آنها و

نقشه مسکن آنها و فهرست کارمندان و نمونه هایی از تمبرهای طبقه بندی شده و لوازم التحریر را برای

شورویها تهیه کرده و روشهای تأسیسات و وظایف و عادات انبارداری اسناد و غیره را تشریح کنند.

کارمندان محلی که به طور نهایی در استخدام شوروی قرار گرفته اند توانائی آن را دارند تا دستگاههای

الکترونیکی استراق سمع را به نمایندگی از کارفرمایان شوروی خود در محلهای مورد تقاضا نصب کنند.

دستگاه اطلاعاتی شوروی کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی را به عنوان افرادی آسیب پذیر در

قبال به کارگیری شوروی تلقی می کنند. هر چند شورویها کاملاً مطلعند که این کارمندان معمولاً براساس

معیارهای محلی حقوق خوب می گیرند و علاقمند به حفظ کار خود هستند. دستگاههای اطلاعاتی

شوروی در ردیابی و جمع آوری اطلاعات درباره کارمندان محلی که نامزد به کارگیری هستند در

جستجوی افرادی هستند که بیشتر علاقه مند به پول باشند تا اینکه با سیاست آمریکا هماهنگی داشته

باشند، یا اینکه اشخاصی باشند که از سرنوشت خود به علت اینکه در یک پایه مساوی با همتای آمریکایی

خود در آن مؤسسه قرار نگرفته اند ناراضی می باشند، یا اینکه افرادی باشند که آنها را بتوان به نحوی در

وضع ناهنجاری قرار داد و این شخص از ترس برملا شدن وضع خود به استخدام آنها درآید.

در کوشش برای به کارگیری کارمندان محلی تأسیسات آمریکایی، شورویها یک اهرم تلقینی نیز به

جای فریب پول و سایر اشکال پاداش در اختیار دارند و این عبارت است از اینکه در بیشتر کشورها قوانین

جاسوسی فقط علیه دولت محلی به مورد اجرا گذاشته می شود و هیچ قانونی درباره یک کارمند محلی که

ص: 50

درباره پرسنل آمریکایی به شوروی گزارش دهد یا اینکه اسناد آمریکایی را به شورویها گزارش

دهدوجود ندارد. کارمند محلی در صورتی که با شورویها همکاری کند فقط کار خود را از دست می دهد و

هیچ گونه امکانی برای اقدام قانونی از سوی دولت محلی علیه او وجود ندارد. در این ارتباط جالب است

خاطر نشان سازیم که اخیرا در چند کشور غربی، مأمورین اطلاعات شوروی با بی اعتنایی نبست به نقض

سنت، سمتهای پوششی خود را برای مأمورین دولت محلی فاش کرده و علنا اعتراف کرده اند آنها کار

اطلاعاتی انجام می دهند. در کشورهایی که این کار صورت گرفته همراه با این اطمینان بوده که فعالیت

اطلاعاتی شوروی لازم نیست که نگرانی دستگاههای امنیتی دولت محلی را برانگیزد زیرا آنها تماما علیه

آمریکاییهاست (ولی این اطمینان صحت ندارد).

در بسیاری از کشورهای خاورمیانه که جوامع ارمنی در آن وجود دارند آمریکاییها کارمندان ارمنی را

استخدام می کنند و ارمنیها را نسبت به جوامع دیگر محلی ترجیح می دهند و این به علت استعداد جاسوسی

و ابتکار ارمنیهاست. این گونه اشخاص آماجهای طبیعی برای به کارگیری از سوی شورویها به شمار

می روند. در سالهای اخیر در کشورهای لبنان ایران مصر سوریه ماجراهای متعددی به وقوع پیوسته که

طی آن افسران اطلاعاتی شوروی با ریشه قومی ارمنی از پیوند مشترک میراث ارمنی استفاده کرده و اغلب

از وجود خویشاوندان در اتحاد جماهیر شوروی برای برقراری تماس با کارمندان ارمنی تأسیسات

آمریکایی و پرورش این تماسها سود برده اند. شواهدی در دست است که به موجب آن تعدادی از این

کارمندان با موفقیت مورد استفاده کا.گ.ب. قرار گرفته اند.

این واقعیت که کا.گ.ب. همچنین در سایر زمینه ها موفق بوده است در ماجرای مذکور در ذیل نشان

داده می شود.

یک فاسق پابه سن گذارده و حسود از روی حس انتقام تصمیم گرفته بود که معشوقه 33 ساله بلژیکی

را کاملاً متکی به خود نگهدارد. این شخص در ماه آوریل 1967 عملیات کا.گ.ب. را که مدت پنج سال

ادامه داشت برملا کرده و موفق به رخنه در سفارت آمریکا در تونس و بلژیک شده و در پایان، مأموریت

یافته بود در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا رخنه کند.

در نتیجه یک مأمور کا.گ.ب. که به عنوان خبرنگار خبرگزاری تاس شوروی در بروکسل مأموریت

یافته بود دستگیر و از بلژیک اخراج شد. دو نفر از همکاران اطلاعاتی او که آنها نیز در این ماجرا سر و

سرّی داشته اند و یکی از آنها وابسته سفارت شوروی و دیگری نماینده فیلمهای شوروی بود به آرامی

اطلاع یافتند که ادامه حضور آنها در این کشور دیگر مطلوب نیست.

نه این خیانتکار 70 ساله و نه مأمور اطلاعاتی مؤنث شوروی در این ماجرا هویتشان معلوم نشد.

مطبوعات در گزارش مختصر شده خود درباره این زن تنها به نام مادام ایکس اشاره کرده اند. با وجود این،

این ماجرا شایسته آن است که با تفسیر بیشتر مورد توجه قرار گیرد و نه تنها به عنوان عملیات تکمیلی

علیه پرسنل آمریکایی و تاسیسات آمریکایی در خارجه تلقی گردد بلکه به عنوان نشانگر دستکاریهای

ماهرانه شوروی علیه آمریکاییها و مداومت صبورانه آنها در قبال مسائلی که کنترل عامل آنها را تهدید

می کند و در زمانهایی که عملیات به طور موقتی قطع می شود می باشد.

«مادام ایکس» مادر یک کودک کوچک که اخیرا از شوهرش جدا شده بود در اوائل سال 1962 به

تونس رفت تا در کنار پدر ناتنی خود، که یک شهروند بلژیکی بود و برای حکومت تونس کار می کرد،

ص: 51

اقامت داشته باشد. او به زودی به عنوان یک منشی و مترجم سه زبانه در مؤسسه زبان بورقیبه کاری پیدا

کرد و سه ماه بعد متوجه شد که از عمال به کار گرفته آندری نیکولا یویچ زلنین، یک افسر کا.گ.ب. تحت

پوشش وابسته سفارت شوروی می باشد.

زلنین ظاهرا برای مطالعه زبان فرانسه ولی عملاً برای بررسی دانشجویان متعلق به ملیتهای مختلف و

استفاده از آنها به عنوان عامل نام نویسی کرده بود. زلنین به سرعت از طریق فتح باب بسیار آشنا از سوی

دستگاه اطلاعاتی شوروی به «مادام ایکس» مراجعه کرد. او از «مادام ایکس» تقاضا کرد تا به همسرش در

خانه آنها درس خصوصی فرانسه بدهد. پس از هر درس منظمی زلنین «مادام ایکس» را به منزل

می رساند. هیچ تردیدی نیست که زلنین به سرعت نفوذ بسیار نیرومندی بر روی آماج بلژیکی خود پیدا

کرد. از همان لحظه به بعد این زن بلژیکی از لحاظ عاطفی و شاید احساساتی به سوی این مأمور شوروی

جلب شد. احساس تعهد شخصی که دستگاه جاسوسی شوروی همواره می کوشد الهام بخش آن باشد

بدون شک وجود داشت.

هنگامی که زلنین در ازای اطلاعات او درباره مدرسین و دانشجویان مؤسسه زبان به او پیشنهاد پول

کرد، این زن بدون بحث آن را پذیرفت. علاقه زلنین متوجه پرسنل دیپلماتیک و دولتی چندین ملیت و به

ویژه آمریکایی و فرانسوی که در این مؤسسه نام نویسی کرده بودند می شد. زلنین می خواست درباره این

اشخاص ارزیابی شخصی به دست آورد و او درباره آنها جزئیات نقاط آسیب پذیر و احتیاج به پول، علاقه

به امور جنسی و غیره توسط این زن به دست آورد.

در نوامبر 1962 «مادام ایکس» موفق شد کاری در سفارت آمریکا در تونس به دست آورد و این امر

زلنین را بسیار شادمان ساخت. او ابتدا در بخش حمل و نقل خدمات عمومی قرار گرفته ولی به زودی

سمتهای جالبتری به دست آورد. (البته از نقطه نظر کا. گ. ب.) و آن سمت اپراتور و مأمور پذیرایی بود.

مدت هفت ماهی که او کارمند سفارت آمریکا بود نیازهای زلنین را که شامل نقشه های مختصری از

دفاتر سفارت و نامهای اشغال کنندگان آن و اطلاعاتی درباره همه کارمندان سفارت آمریکا بود برآورده

می کرد. زلنین بر روی بعضی مقوله ها از قبیل مأمور امنیتی، منشی آمریکایی، پرسنل دفتر وابسته نظامی و

پرسنل اطلاعاتی و ارتباطاتی تأکید ویژه داشت.

هر چند «مادام ایکس» قرار بود از کار خود در سفارت آمریکا در تونس استعفا داده و در ماه ژوئیه

1963 برای تکمیل روندهای حقوقی و قانونی به مناسبت طلاق رسمی خود به بلژیک بازگردد. زلنین

عملاً زودتر از این زن تونس را ترک کرد و مأمور سفارت در الجزیره گردید. معذالک قبل از اینکه زلنین

تونس را ترک کند وی این زن بلژیکی را به یک مأمور جدید شوروی به نام یوگنی گورگبیویچ موراتوف، که

یک مأمور کا. گ. ب. تحت پوشش دبیر سوم سفارت شوروی در تونس بود، واگذار نمود. در ماههای آخر

اقامت خود در آفریقای شمالی این زن بلژیکی همچنان به کار درباره نیازهایی که به او ابلاغ شده بود ادامه

می داد و ملاقاتهای مخفیانه از پیش تعیین شده با موراتوف در حومه های شهر تونس انجام می داد. اندکی

قبل از اینکه زن بلژیکی رهسپار بروکسل شود موراتوف درباره اینکه چگونه با یک مأمور اطلاعاتی

شوروی در بلژیک ملاقات مخفیانه داشته باشد، دستوراتی به او داد.

نخستین مأمور شوروی که با این زن در بروکسل تماس گرفت ویتالی دمیتری یویچ بالاشوف، وابسته

سفارت شوروی بود که علاقه او درباره آماجهای آمریکایی ابتدا در چند سال قبل در جریان یک

ص: 52

مأموریت اطلاعاتی در بلژیک به عنوان یک دانشجو در دانشگاه بروکسل آغاز شده بود. نقشه های

شوروی جهت «مادام ایکس» در بلژیک قابل پیشگویی بود. به او دستور داده شده بود برای کاری در

سفارت آمریکا تقاضا بنویسد. بالاشوف در عین حال به او گفته بود که تا زمانی که این زن بلژیکی موفقیت

پیدا نکند پول به او نخواهد پرداخت. در نوامبر 1963 این زن بلژیکی در سفارت آمریکا به عنوان منشی

مشغول کار بود.

«مادام ایکس» ماهی یک بار برای دریافت حدود یکصد دلار در ازای گزارش درباره پیشرفت در

انجام نیازهای شوروی ملاقات می کرد و دستورات جدیدی دریافت می نمود. او فهرستهایی از پرسنل

سفارت آمریکا توأم با نشانی خانه های آنها و شماره های تلفن و شماره های پلاک اتومبیل و غیره و غیره

فراهم کرد. او همچنین اطلاعات شخصی درباره یک زن آمریکایی منشی رمز فراهم کرد. بالاشوف از او

تقاضا کرد که درباره نامهای آمریکاییهایی که او آنها را خدمات ویژه می نامید و مقصود پرسنل اطلاعاتی

بود گزارش دهد. بالاشوف به او گفته بود که او به آسانی می تواند درباره این گونه اشخاص ردیابی کند، زیرا

آنها معمولاً در ساعات منظم کار نمی کنند و اغلب در ساعات دیر وقت شب مشغول انجام وظیفه هستند.

تصور می شود که این زن بلژیکی این مأموریت را انجام داده بود. زن بلژیکی محل پاسگاههای تفنگداران

دریایی را در تأسیسات سفارت به بالاشوف داده بود، ولی نتوانسته بود تقاضای بالاشوف را مبنی بر کسب

اطلاع در مورد تعویض محافظان سفارت به او بدهد. در ضیافتهای سفارت او دستورات بالاشوف را

درباره مطالعه رفتار آنهایی که حضور دارند و درباره آنهایی که بیش از اندازه مشروب می خورند و

همچنین درباره مناسبات مابین گروه سفارت انجام می داد.

بالاشوف ظاهرا کمال رضایت را از او نداشت. او به این زن بلژیکی درباره «یک اتاق زره پوش» که در

یک طبقه ویژه (با نشان دادن منطقه ارتباطاتی سفارت که با دقت تمام توسط کا. گ. ب. تهیه شده بود) قرار

داشت صحبت می کرد و از او خواست تا بکوشد سمتی در این اتاق یا نزدیک آن به دست آورد. در غیر این

صورت از او خواسته شد که تقاضای انتقال به دفتر وابسته نظامی سفارت آمریکا را بنماید.

در آوریل یا مه 1964 شورویها با مسائلی در زمینه کنترل عمال خود مواجه شدند که بعد از آن

عملیات آنها پیچیده تر گشت. «مادام ایکس» تماس خود را با بالاشوف قطع کرد و این ظاهرا به علت تغییر

احساسات جنسی نسبت به او بود. همچنین یک عامل دیگر که شاید مهمتر باشد این بود که او معشوقه

مردی شده بود که ممکن بود که سن پدر او را داشته باشد. این مرد یک حقوقدان بلژیکی بود که جریان

طلاق او را ترتیب داده بود. این یک ماجرای عشقی طوفانی و شدید بود ولی در جریان دورانهای آرامش

نسبی و امنیت مالی زن بلژیکی علاقه به جاسوسی به نفع شورویها را از دست داده بود. این زن در عین حال

علاقه به استخدام در سفارت آمریکا را نیز از دست داده در واقع در اوت 1964 از کار در سفارت آمریکا

استعفا داده بود.

تا ماه ژانویه 1965 کا. گ. ب. او را به حال خود گذاشت. در آن ماه زلنین، یعنی آن مأمور شوروی که او

را در تونس به کار گرفته بود و زن بلژیکی نسبت به او علاقه و دلبستگی پیدا کرده بود برای مدت کوتاهی به

بروکسل آمد تا زن بلژیکی را بار دیگر تحت کنترل شوروی قرار دهد. او در موقع بسیار مناسب به بروکسل

آمده بود زیرا ماجرای عشقی این زن با حقوقدانی که طلاق او را ترتیب داده بود، رو به سردی گذاشته بود و

این زن بار دیگر برای تجدید درگیریهای خود آمادگی داشت. زلنین از او مصرّا خواست تا بار دیگر

ص: 53

تقاضای کار در سفارت آمریکا را بدهد و او را به یک مأمور جدید شوروی که با او سر و کار خواهد داشت

معرفی کرد. این مأمور شوروی، آناتولی تریفنویچ اوگردنیکف، خبرنگار خبرگزاری تاس بود. زلنین شاید

برای اینکه مأمور جدید شوروی را برای این زن پذیرفتنی تر بسازد به این زن گفت که او یعنی گردنیکف از

دوستان زمان «نوجوانی» او بوده است. زلنین آن گاه به پست خود در الجزیره بازگشت، با این اعتقاد که

مأموریت او انجام شده است.

با وجود این اوضاع طبق دلخواه جریان پیدا نکرد و این بار هم علتش ماجرای عشقی او بود. «مادام

ایکس» در عمل، بار دیگر تقاضای کار در سفارت آمریکا را داد ولی این تقاضا براساس اینکه در گذشته

کار او چندان درخشان نبوده و در پرونده او منعکس شده است، رد شد.

زن بلژیکی که ماجرای خود را با حقوقدان بلژیکی به نحوی وصله پینه کرده بود، چندین قرار ملاقات

خود را با (اوگردنیکف) مأمور شوروی بر هم زده بود و یک روز در اواخر بهار و یا اوائل تابستان، هنگامی

که او با مأمور شوروی در خیابان ملاقات کرد به این مأمور گفت که او حامله شده است (این موضوع

حقیقت داشت) و انتظار دارد به زودی ازدواج کند و دیگر مایل نیست با شورویها تماس حاصل کند. او

بعدا نامه ای به زلنین نوشت و آنچه را که همکار او گفته بود تأیید کرد.

واکنش (اوگردنیکف) صبر و شکیبایی بود و برخلاف انتظار، تهدید و امثال این گونه اعمال، هیچ گونه

تهدیدی صورت نگرفت. (او گردنیکف) تنها این مطلب را گفت که او همچنان ماهی یک بار به محل

ملاقات تعیین شده آنها خواهد رفت با این احتمال که زن بلژیکی تصمیم خود را عوض کرده باشد.

تقریبا یک سال گذشت بدون آنکه حادثه ای رخ داده باشد ولی حوادثی که بعدا روی داد حاکی از آن

است که کا. گ. ب. «مادام ایکس» را از نزدیک تحت نظر قرار داده بود. در اواخر ماه ژوئیه 1966 زن

بلژیکی (که در ضمن دچار سقط جنین شده بود و ازدواج نکرده بود) در نزاع شدید غیرمعمولی با

حقوقدانی که فاسق او نیز بود درگیر شده بود. این حقوقدان فاسق کوشیده بود که تا او را خفه کند و بدین

ترتیب ماجرای عشقی آنها درهم شکست. به احتمال قوی این امر یک تصادف نبود که «اوگردنیکف» بار

دیگر سر و کله اش پیدا شد و با پرداخت صدها دلار به پول بلژیکی ازا و تقاضا کرد تا کاری در ستاد عالی

نیروهای متفقین در اروپا، که قرار بود از پاریس به کاسیتو در جنوب بروکسل انتقال داده شود ظرف کمتر

از یک سال دست و پا کند. زیرا این ستاد، آن گاه نیاز به کارمندان متعددی با خصوصیات او خواهد داشت.

ترتیبات جدیدی برای ملاقات داده شد و در هر بار از این ملاقاتها مبلغ 120 دلار به فرانک بلژیکی به

او پرداخت می شد.

در مدتی که بعدا گذشت اوگردنیکف عامل مؤنث بلژیکی خود را، درباره تکنیکهای پیچیده جاسوسی

تعلیم می داد و ظاهرا پیش بینی می کرد که پس از آنکه این زن کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در

اروپا به دست آورد نیاز به انجام مأموریتهای حرفه ای از سوی کا. گ. ب. خواهد داشت.

این زن یک دوربین عکاسی برای عکسبرداری از اسناد خریداری کرد و کاربرد آن را یاد گرفت و

فیلمهای آزمایشی آن را به مأمور شوروی داد (اوگردنیکف) یک سیستم پیچیده ملاقاتهای مخفیانه را

ترتیب داد که از جمله به کار بردن علامتهای خطر و پیش بینی تماسهای اضطراری بود. سرانجام پس از

اینکه اوگردنیکف فرم تقاضانامه او را برای کار در ستاد عالی نیروهای متفقین مطالعه کرد، در دسامبر

1966 به او اطلاع داد که در تابستان 1967 او به کشورش باز خواهد گشت و مأمور شوروی که بعدا با او

ص: 54

سر و کار خواهد داشت، اولگ الکساندروویچ سمیکوف خواهد بود که نماینده توزیع فیلم شوروی در

بلژیک از سال 1964 است. اوگردنیکف همچنین به او گفت که به ملاحظات امنیتی این زن بلژیکی با او

ملاقات نخواهد کرد. ملاقات بعدی او با سمیکوف تا ژوئیه سال 1967 روی نخواهد داد. معذالک اگر او

توانست قبل از این موعد کاری در ستاد عالی نیروهای متفقین در اروپا در کاسیتو به دست آورد (زیرا

انتقال ستاد در مارس 1967 روی خواهد داد) او علامت لازم را جهت یک ملاقات اضطراری بهسمیکوف

خواهد داد. اوگردنیکف برای اینکه او را راضی نگهدارد، از پیش مبلغی معادل 5 ماه حقوق او را به او

پرداخت کرد.

«مادام ایکس» در آوریل 1967 توسط مأمورین امنیتی بلژیکی دستگیر شد. هر چند او اطلاعی

نداشت فاسق سرخورده او 6 ماه قبل او را به چند مأمور بلژیکی براساس یادداشتهای روزانه ای که او از

تماسهای خود با شورویها تهیه کرده بود لو داده بود و او با اتهامات فعالیت جاسوسی چه از طرف مقامات

آمریکایی و چه بلژیکی تحت تعقیب بود. دستگیری اوگردنیکف و اخراج او از بلژیک اندکی پس از

اعترافات عامل او صورت گرفت و همان طوری که قبلاً ذکر شده بود بالاشوف و سمیکوف از ماندن بیشتر

در بلژیک به آرامی صرف نظر کردند.


رسوخ الکترونیکی در تأسیسات آمریکایی در غرب

رسوخ الکترونیکی در تأسیسات آمریکایی در غرب

روش اطلاعاتی شوروی همان طوری که نشان داده شده است، بر گسترش شبکه های عاملان با

دسترسی مستقیم به تأسیسات آمریکایی در خارج که بتوانند «از داخل» گزارش دهند و از جمله

دستگاههای بسیار ریز پنهان شده میکروفون و فرستنده و استراق سمع، تأکید می نماید. به کار بردن عمال

برای نصب میکروفونها در تأسیسات آمریکایی در غرب یک نوع فرع منتجه از دو رشته اطلاعاتی

شوروی و فعالیت امنیتی است: (1) پرورش و کاربرد دستگاههای پیچیده فنی سمعی در برابر

سفارتخانه های خارجی در مسکو و (2) اولویت نسبت داده به برنامه عملیاتی آنها علیه اهداف آمریکایی

در خارج. عملیات میکروفونی در داخل کشورهای بلوک کمونیستی البته به خوبی شناخته شده است که

از جمله آنها دهها دستگاه میکروفون است که در سالهای اخیر در سفارتخانه آمریکا در مسکو و ورشو و

صدها میکروفون دیگر که در سایر سفارتخانه های غربی و اقامتگاههای رسمی (از جمله آمریکایی) در

کشورهای بلوک کمونیستی کار گذاشته شده است. به طوری که معلوم شده است شورویها عملیات فنی

خورد را در مسکو بسیار موفق و با ارزش تلقی می کنند و از طریق به کار بردن آنها در طول سالهای

متمادی در عملیات سمعی تجربه هایی به دست آورده و با مأمورین اطلاعاتی کشورهای بلوک کمونیستی

سهیم بوده اند.

شگفتی ندارد که شورویها این تکنیکها را به عملیات خود در غرب توسعه داده و به ویژه تأسیسات

آمریکایی را در غرب هدف خود قرار داده اند. اطلاعات موثقی در دست است که کا. گ. ب. حتی در اوائل

1953 دستگاههای فرستنده ای در سفارتخانه های آمریکا در دو کشور اروپای غربی نصب کرده اند. در

یکی از این عملیات، دستگاه فرستنده در یک گلدان که به وسیله یک لباسشوی یا زنی که کارهای خانگی

را انجام می داد، به محوطه سفارت آمریکا آورده شده بود و همچنین اطلاعات موثقی در دست است که

جی. آر. یو. سرگرم عملیات تعرض آمیز سمعی در غرب بوده و با موفقیت دستگاههایی در بعضی از دفاتر

ص: 55

اقامتگاه مأمورین دولتی و نظامیان سازمان پیمان آتلانتیک شمالی کار گذاشته است.

تأیید مقاصد شوروی در این زمینه به کرات از طریق عملیات مأمورین دوجانبه لااقل در بیش از 10

کشور به دست آمده است.

مأمورین اطلاعاتی شوروی طرحهای مربوط به نصب دستگاهها در دفاتر آمریکایی و سایر

کشورهای غربی و در اقامتگاه و حتی اتومبیلها را مورد بحث قرار داده اند. نشانه های ملموسی از این نوع

بیش از 10 سال قبل به ظهور رسید، معذالک اخیرا و در پنج سال اخیر این گونه فعالیتها افزایش یافته

است.

کشفیاتی که در کشور آفریقایی غنا به دنبال کودتایی که در فوریه 1966 رژیم طرفدار شوروی

نکرومه را سرنگون ساخت به دست آمده، شواهد چشمگیری را عرضه کرد مبنی بر اینکه شورویها هرجا

که در غرب بتوانند عملیات سمعی انجام می دهند. به توصیه مستشاران شوروی در سال 1965 یک واحد

نظارت سمعی به نام واحد فنی 3 (3 TU) در دستگاه امنیت ملی غنا نصب شده بود.

3 TU حدود 22 تکنیسین غنائی داشت که مأمور استفاده از آن بودند که در هنگام کودتا مأموریت

استفاده از آن را داشتند و جدول سازمان عملاً خواستار پرسنل اضافی بود. چهار نفر از تکنیسینها در

اتحاد شوروی آموزش دیده بودند و بقیه در خود غنا به وسیله مشاور فنی کا. گ. ب. یعنی آندریف ، 4آندری

نیکولایویچ آندریف که از ژوئن تا دسامبر 1965 در غنا به سر می برد تعلیم یافته بودند. مقادیر بسیار

زیادی تجهیزات شوروی که در کارگاههای الکترونیکی و عملیاتی تهیه شده و هنوز ناتمام مانده بود پیدا

شد (و در آزمایشگاههای تحقیقاتی علمی ملی استتار شده بود) شامل دستگاه مخابراتی عمال مخفی

شوروی و دستگاههای فرستنده نظارتی و فرستنده ها و میکروفونها جهت تأسیسات سمعی بود.

تأسیسات گرانقیمت موجود در غنا که دسترنج کا. گ. ب. بود، ظاهرا به منظور حفظ امنیت داخلی غنا

تحت حکومت نکرومه بود و در واقع 3 TU با شرکت مستقیم آندریف و یک مأمور دیگر کا. گ. ب. قبلاً

از 2 هتل آکارا (پایتخت غنا) استراق سمع می کرد و قرار بود که همین کار را در پنج هتل دیگر انجام دهد.

معذالک شکی وجود ندارد که این واحد تحت سرپرستی شورویها و به مأموریت کا. گ. ب. سرانجام

متوجه هیئتهای نمایندگی سیاسی غرب از جمله آمریکا می شد، البته اگر کودتا رژیم نکرومه را ساقط

نمی کرد. هر چند استفاده از آمریکاییهای محلی از سوی کا. گ. ب. و جی. آر. یو. برای نصب دستگاههای

سمعی را نمی توان بعید دانست، عملیات شوروی علیه کارمندان بومی ادارات آمریکایی در خارج درباره

تأسیسات سمعی علاقه مخصوصی نشان می دهد و همان طوری که در عملیات نظافتچی در 1953

1954 که در فوق ذکر شد اتفاق افتاد، نمونه دیگری در سال 1965 به وقوع پیوست. هنگامی که کا. گ.

ب. پیشخدمت یک سفیر آمریکا را برای اینکه این شخص یک دستگاه کوچک میکروفون و فرستنده را در

زیر میز ناهارخوری سفیر قرار دهد به کار گرفت. تقریبا در همان زمان در کشور دیگری حادثه مشابهی با

اندک تفاوت صورت گرفت. یک کارمند محلی یکی از سفارتخانه های یک کشور عضو سازمان پیمان

آتلانتیک شمالی که در دفتر وابسته نظامی آن کشور کار می کرد اعتراف کرد که از عمال کا. گ. ب. است و

دستور گرفته است هرگاه وابسته دفاعی آمریکا قرار باشد با مافوق این عامل ملاقات کند قبلاً مراتب را به

کا. گ. ب. گزارش دهد. مأمور کا. گ. ب. متصدی تماس به این عامل گفته بود که آن گاه به او یک

دستگاهی که با باطری کار می کند خواهد داد تا در زیر میز یا میز تحریر برای ضبط مکالمات بین دو

ص: 56

شخصیت قرار دهد.

تکنیکهای کوچک کردن دستگاههای سمعی و مجهزکردن آنها با وسایل الکترونیکی از مدتها قبل به

آن درجه از کمال و پیچیدگی رسیده است که می توان چنین دستگاههایی را به آسانی و سرعت به وسیله

یک عامل که به دفتر مورد علاقه دسترسی دارد نصب کرد. مثلاً یک قطعه از چوب اره شده که کمتر از 12

اینچ طول داشت در قسمت عقبی یک قفسه کتاب اتاق کنفرانس یک سفارت آمریکا در خاورمیانه در

اوائل 1967 پیدا شده بود. در این قطعه چوب یک فرستنده و یک میکروفون ساخت شوروی و یک

دستگاه گیرنده کنترل شده به وسیله سوئیچ (که به وسیله یک علامت الکترونیکی از خارج سفارت ممکن

بود که آنرا روشن کرد) و یک مخزن باطری که به طور اتوماتیک پر می شد، کار گذاشته شده بود. برای به

کار بردن چنین دستگاهی که کوتاهتر از یک خط کش عادی بود و ضخامت چندانی نداشت کمتر از 10

ثانیه وقت بود و عامل می بایست آن را در مقابل یک سطح چوبی فشار دهد و آن گاه به وسیله دو قسمت

کوچکی که در داخل هر یک از دو انتهای چوب کار گذاشته بود به کار می افتاد.

در ماه اوت سال 1967 یک دستگاه دیگر میکروفون و فرستنده شوروی که تقریبا با آن حد که

توصیف شد یکسان بود در قسمت زیرین یک قفسه کتاب در دفتر کاردار آمریکا در یکی از

سفارتخانه های آمریکا در یک کشور آفریقایی مرکزی که تعداد نمایندگان کا. گ. ب. در آن بسیار زیاد بود

کشف شد. جای پونزهای متعدد در همان قفسه کتاب و در زیر قفسه کتاب دفتر تخلیه شده سفیر سابق

آمریکا دلالت بر آن می کرد که لااقل دو دستگاه سمعی از همین نوع با موفقیت در این دو دفتر در ظرف

چند ماه کار گذاشته شده و به طور مرتب برداشته می شد. شاید بدان منظور که باتریهای آن تعویض شده و

دوباره در جای خود قرار داده شود. در هر دوی این موارد که در فوق ذکر شد، موفقیت در فعالیت شوروی

به علت بهره برداری از عملیات یک عامل شوروی (در داخل) دستگاه سفارت آمریکا بود که درباره

الگوی فعالیت شوروی اطلاعات کامل داشت و به اطاقهای برگزیده سفارت دسترسی پیدا می کرد. در

مورد کشوری که در خاورمیانه قرار داشت کتابخانه و اطاق کنفرانس سفارت در طبقه همکف در کنار

محوطه پذیرایی قرار داشت و یک کارمند محلی آنجا انجام وظیفه می کرد. معمولاً به استثنای زمانی که

کنفرانس قرار بود تشکیل شود کتابخانه برای همه کارمندان سفارت از جمله کارمندان محلی برای ورود

آزاد بود. در مورد کشور آفریقایی سفارت مورد بحث آمریکا در بخشی از یک ساختمان بزرگی که در آن

مؤسسه های بازرگانی و آپارتمانها وجود داشت واقع شده بود و تفنگداران دریایی در آن وجود نداشتند تا

حداکثر امنیت فیزیکی در شب و روزهای تعطیل در آن تأمین شود. علاوه بر این کارمندان محلی در

ساعات کار سفارت آزادانه حرکت می کردند.


بررسی تکنیکها و فتح بابهای عملیاتی شوروی

بررسی تکنیکها و فتح بابهای عملیاتی شوروی

نمونه هایی که تاکنون برای نشان دادن طریقه استفاده کارمندان و عمال از سوی کا. گ. ب. و جی. آر.

یو. علیه آمریکاییهای مقیم کشورهای خارج ذکر شد، منعکس کننده تکنیکها و فتح بابهای عملیاتی

مأموران اطلاعاتی شوروی برای ردیابی آماجهای خود و دستیابی مستقیم و یا غیرمستقیم به آنها و

ارزیابی آنها در جستجوی بدون وقفه نقاط آسیب پذیر آنها و استعدادهای آنها بوده است. در این بخش

بعضی از تکنیکهای آنها مورد بحث قرار خواهد گرفته و به تکنیکهای دیگری که هنوز ذکر نشده است

ص: 57

اشاره خواهد شد و کوشش به عمل خواهد آمد تا این تکنیکها بر یک اساس وسیعتری بدون اشاره به انواع

انفرادی آماجها مورد بحث قرار گیرد.

هر چند مفاهیم آیینی دستگاه اطلاعات شوروی درباره آمریکاییان مقیم (خارج تاکنون روشن شده

است) بهترین معنی که کارمندان جوانتر در عمل «شهروندان درجه دو به شمار می روند و بدین ترتیب

آسیب پذیرترند و اینکه دانشجویان به علت عدم بلوغ نسبی و نداشتن پول هدفهای بسیار خوبی به شمار

می روند» ملاحظات عملی و آیینی دیگری نیز وجود دارند که در رابطه با تشدید کوششهای شوروی در

مقابل آمریکاییهای مقیم خارج و تکنیکهای به کار رفته می باشند.


نظر شوروی درباره آماجهای آمریکاییهای مقیم خارج

نظر شوروی درباره آماجهای آمریکاییهای مقیم خارج

از نقطه نظر شوروی عملیات علیه آمریکاییانی که در کشورهای خارج از بلوک شوروی هستند، به

طور کلی آسانتر و ثمربخش تر از عملیاتی است که در داخل ایالات متحده آمریکا صورت می گیرد و البته

یک عامل در این زمینه شدت فعالیت ضد اطلاعات اف. بی. آی. می باشد که در مقابل کوششهای کا. گ.

ب. و جی. آر. یو برای به کارگیری آمریکاییها در داخل کشور موانعی به وجود آورده است ولیکن

ملاحظات دیگری نیز وجود دارد و این ملاحظات بستگی به چهره ای دارد که شورویها براساس تجربه

درباره افراد آمریکایی مقیم خارج از محیط عادی آنها ایجاد کرده اند.

یک آمریکایی متوسط الحال آن طوری که شورویها او را می بینند، ترجیح می دهد بیشتر برای منافع

مادی و هدفهای خودخواهانه در خارج از آمریکا کار کند. کا. گ. ب. این نقطه نظر را به شرح زیر خلاصه

کرده است:

«آمریکاییها دوست دارند برای مدتهای مدیدی به خارج بروند و این به دلیل منافع مختلف از قبیل

حقوق بیشتر و امکان صرفه جویی بیشتر به علت مخارج زندگی ارزانتر در خارج و بعضی از فعالیتهای

مالیاتی و خانه های رایگان ارزانتر در خارج و بعضی از معافیتهای مالیاتی و خانه های رایگان و

مرخصیهای طویل المدت و فرصت کافی برای اقدام به داد و ستدهای ارز خارجی می باشد.»

صرف نظر از دقت این اظهار نظر، امر مسلم این است که طبق برداشت شورویها از تجربیات عملیاتی

آمریکاییهایی که خارج از کشورشان زندگی می کنند بیشتر تمایل به خویشتن داری نشان می دهند و

آزادانه تر صحبت می کنند و با خارجیان از جمله شورویها آزادانه تر تماس می گیرند. البته این نکته را باید

متوجه شد که استثنائاتی از قاعده کلی وجود دارد و در بعضی از قلمروها آمریکاییها از تماس با اتباع

شوروی خودداری می کنند و تمایل به آن را دارند که در صورت وقوع چنین تماسهائی گزارش دهند. با

وجود این از لحاظ اصولی و عرف، کا. گ. ب. و جی. آر. یو. براساس این تئوری کار می کنند که

آمریکاییهای مقیم خارج از کشور به طور کلی با رفتار آشکار خود و طبیعت پرحرف و آزادی نقل و انتقال

و مراودات، نسبتا استعداد مراوده مستقیم و غیرمستقیم را دارند، و تمامی فرایند عملیاتی از ردیابی گرفته

تا پرورش و به کارگیری آسانتر از آن است که در ایالات متحده صورت گیرد.

یک عامل اضافی (که قبلاً در متن در چهارچوب دیگری ذکر شد) همچنین در شدت و فشردگی برنامه

شوروی علیه آمریکاییها ذکر شده و اجازه می دهد که تکنیکهای بی بند و بار و یا اعمال زور از سوی

شورویها در کشورهای خارج به کار رود. شورویها نیک می دانند که در فعالیت تعرض آمیز علیه

ص: 58

آمریکاییان خارج ایالات متحده و از جمله به کار گرفتن و استفاده از عمال علیه آنها در اغلب در موارد به

هیچ وجه قوانین محلی را نقض نمی کنند، زیرا فعالیت آنها متوجه کشور میزبان نیست. بدین ترتیب

شورویها و عمال محلی آنها در صورتی که عملیات آنها علیه آمریکاییها به شکست انجامد و یا برملا شود

معمولاً مستوجب مجازات نیستند.


به کاربردن عوامل مشوق مادی

به کاربردن عوامل مشوق مادی

دستگاه اطلاعاتی شوروی دقیقا معتقد است که آمریکاییها در ازای پول هر کاری را خواهند کرد و

عامل مشوق مادی تقریبا در هر نوع عملیاتی به کارگیری وجود دارد. آیین کا. گ. ب. در این مورد کاملاً

صریح است:

«استفاده موفقیت آمیز از انگیزه مالی در به کارگیری، نیازمند به درک ساخت روانی آمریکایی

متوسط الحال هست. او به طور جدی درباره پول به عنوان تنها چیزی که می تواند آزادی و استقلال او

راتأمین کند و نیازهای مادی و معنوی او را تحقق بخشد، فکر می کند. این موضع گیری از سوی یک

آمریکایی نمونه نسبت به پول یک نوع بی تفاوتی درباره وسیله به دست آوردن آن را ایجاد می کند، هر چند

که خطراتی نیز در آن وجود داشته باشد.... تشخیص درآمد یک نفر آمریکایی در ارتباط با پرروش او و به

ویژه به کارگیری او فوق العاده اهمیت دارد.»

نقل قول فوق یکی از جنبه های برداشت شورویها از آمریکاییان در خارج است. دقت کلی این

برداشت مهمترین عامل نیست، معذالک باید گفت که این اظهار نظر نتیجه فعالیتهای موفق شوروی در به

کارگیری آمریکاییهاست و در طرح ریزی عملیات کا. گ. ب. و جی. آر. یو. اثر دارد و توضیح می دهد که

چرا در موارد پرورش سئوالات بسیار معصومانه ای درباره حقوقها و دشواریهای مالی کرده می شود و چرا

پیشنهادهای هدیه و وام از عرفهای عادی شورویهاست. شورویها در غرب وام نمی دهند و هدیه پیشنهاد

نمی کنند مگر اینکه به آنها اجازه داده شود. آنهایی که دست به چنین کاری بزنند یا مأموران اطلاعاتی

هستند و یا عمال آنها و انگیزه آنها کاملاً جنبه حرفه ای دارد نه شخصی.


تماس مستقیم اجتماعی

تماس مستقیم اجتماعی

همان طوری که نشان داده شده است، شیوه های پیچ در پیچ و غیرمستقیم تماس شورویها با

آمریکاییها در خارج به هیچ وجه غیر معمول نیست ولی در اکثر مواردی که گزارش شده است تماس

مستقیم بوده و بر یک پایه اجتماعی به انواع مختلف با حالات متنوع که گاهی فوق العاده زیرکانه بوده

صورت گرفته است و به دنبال آن تکنیکهای پیگیری به کار رفته است. این تماسها در هر مورد با توجه به

فردی که باید پرورش یابد طرح ریزی شده است.

تماس مستقیم اجتماعی شوروی با آمریکاییها در خارج تقریبا از سال 1949 مشاهده شده است.

در سال 1951 واضح شد که سیاستهای قبلی شوروی که براساس آن پرسنل شوروی مقیم کشورهای

خارج از اتحاد شوروی در انزوای کامل قرار گرفته و هرگونه تماس غیررسمی با آمریکاییها و سایر

خارجی ها ممنوع بود، کنار گذاشته شده است. در سال 1953 روند قطعی از تماس عمومی اجتماعی با

آمریکاییها در خارج، در سطوح مختلف رسمی لااقل در سه کشور مشاهده شده بود. این روند اکنون در

ص: 59

عمل کاربرد جهانی پیدا کرده است و استفاده های اطلاعاتی در دستورالعملهای عملیاتی رسمی کا. گ. ب.

رسمیت پیدا کرده که یکی از آنها به شرح زیر است:

«مأمور اطلاعاتی باید درک کند که برقراری مناسبات محرمانه و غیررسمی با یک آمریکایی یک گام

به پیش در راه به کارگیری و مناسبات مخفی است... مناسبات مخفی باید به طریقی آغاز شود که فرد

آمریکایی پی نبرد که وی با یک مأمور اطلاعاتی تماس گرفته است یا اینکه درباره مقاصد واقعی اطلاعاتی

شوروی سوءظن ببرد» «هنگامی که یک آشنایی غیررسمی با یک کارمند دولت آمریکا برقرار می شود

نکته ای که اهمیت دارد این است که نباید با پرسشهای زودرس درباره مسائل اطلاعاتی او را مضطرب

ساخت. بکوشید تا اعتماد آمریکایی را جلب کنید و مناسبات دوستانه ایجاد کنید، تشویق علاقه او در

جریان مکالمه با او و دادن جنبه شخصی به علایق خود درباره بعضی موضوعات بسیار مهم است.»

صرف نظر از اینکه تماس اجتماعی فرد روسی با فرد آمریکایی نتیجه یک انجام وظیفه دیپلماتیک یا

رسمی باشد و یا یک برخورد «اتفاقی» یا نتیجه معرفی در یک «بار» یا در خیابان یا در استخر شنا باشد،

طرف شوروی این کار را به دست می گیرد. این شخص رفتار دوستانه دارد و نسبت به آشنایی جدید خود

علاقه نشان می دهد و احتمالاً به او تملق می گوید و پیشنهاد ملاقات بعدی را می کند که ممکن است به

شکل دعوت به ضیافتهای سفارت شوروی و یا نمایش فیلم شوروی و یا هنرنمایی هنرمندان سیار

شوروی باشد. به محض اینکه یک دعوت پذیرفته شد دعوتهای دیگر به دنبال آن می آید که مربوط به

مسابقات ورزشی و با نمایش تئاتر می شود. همان طوری که کا. گ. ب. خاطرنشان ساخته است: «بلیت

برای این گونه حوادث و نمایشات یا فرستاده می شود یا به آشناهای نه چندان صمیمی داده می شود. چنین

رفتارهایی از جانب آمریکاییان کاملاً معصومانه تلقی می شود. در جریان تماس مأمور ما با آمریکایی

مورد، تماس می گیرد و او را وارد مکالماتی می نماید که برای این منظور مناسب است ولی هدف اصلی آن

ممکن ساختن ادامه مناسبات است.»

در بسیاری از موارد به ویژه در مورد منشیهایی که با علامتهای رمز سر و کار دارند و یا منشیهای دیگر

و سایر پرسنل جوانتر، مأمور شوروی خواهد کوشید در مراحل اولیه پرورش یک نوع دوستی با این

آمریکایی ایجاد کند و مانع آن شود که فرد آمریکایی این تماسها را به مأمور امنیتی خویش گزارش دهد.

مأمور شوروی شاید با نهایت تأسف اظهار بدارد که البته فرد آمریکایی جرأت ندارد بدون دادن گزارش به

مأمور امنیتی خود با یک فرد روسی ملاقات کند. آمریکاییهایی شناخته شده اند که چنین پیشنهادی را به

عنوان توهین به آزادی شخصی خویش تلقی کرده و هر گونه نیازی را به دادن گزارش انکار کرده و

مبارزه طلبی طرف مقابل را پذیرفته اند. این ترفند شوروی نشان دهنده آن است که آنها درباره بسیاری از

آمریکاییها درک کامل دارند. آنچه که زیاد معمول است مهمان نوازی شوروی به زودی به شکل مراودات

خانوادگی و رفتن به گردشها و هدیه های کوچک به همسر و کودکان فرد آمریکایی توسعه می یابد.

کا.گ.ب. این جنبه کار را با چنین کلماتی تشبیه می کند:

«برای تحکیم علنی دوستیهایی که به چنین طریق با آمریکاییها برقرار می شود مأمورین ما در سفارت

شوروی معمولاً هدایایی به مناسبت جشن سال نو یا مناسبتهای دیگر اختیار دارند. مأمور اطلاعاتی هدیه

خود را شخصا در زمانی که فرد آمریکایی در خانه اقامت دارد به او خواهد داد. مقصود این است که یک

نوع حالت غیررسمی و دوستانه به این مناسبات داده شود، در عوض فرد آمریکایی معمولاً از خانه مأمور

ص: 60

شوروی دیدن کرده و هدیه ای به او می دهد.»

همان طوری که برای تکنیسین کامپیوتر آمریکایی در یک کشور اسلامی اتفاق افتاد. درسهای زبان

اغلب در چنین مرحله ای پیش کشیده می شود و در این مرحله است که همسر مأمور اطلاعاتی شوروی در

اغلب موارد نقش پشتیبانی عملیاتی را ایفا می کند. کا. گ. ب. بدون اینکه اشاره ویژه ای به درسهای زبان

که اکنون به صورت یک فتح باب استاندارد درآمده است، کرده باشد نقش همسر فرد شوروی را چنین

خلاصه می کند:

«اغلب مفید است که مأمور اطلاعاتی شوروی همسر خود را هنگام دیدار از خانه شخصی که در

معرض پرورش قرار گرفته همراه ببرد. مأمور شوروی به کمک همسر خویش می تواند بعضی از نکات

اطلاعاتی یا ارزیابی را درباره فرد مورد هدف روشن کند و بدین ترتیب تشخیص دهد که چگونه به بهترین

وجهی مناسبات دوستی خود را با او تحکیم بخشد.»

در مراحل اولیه پرورش، مکالمات معمولاً درباره موضوعات بی ضرر از قبیل ورزش و هنر و زندگی

در کشورهای یکدیگر می باشد. مأمور شوروی ممکن است بگوید که او از زندگی در یک کشور خارجی

خسته شده و شاید از تماس با افراد خودش نیز خسته شده و احساس تنهایی می کند و خواستار

معاشرتهای جالبتر هست، مسائل ضد و نقیض معمولاً مورد بحث قرار نمی گیرد یا اینکه به سرعت از آن

دور می شود. این فرایند مقدماتی هدفی دارد و آن ارزیابی سودمند بودن بالقوه فرد آمریکایی برای مقاصد

جاسوسی و ارزیابی او از نظر امکان به کارگیری است. این امر نیاز به آشنایی با تاریخچه زندگی فرد

آمریکایی و اوضاع خانوادگی، موفقیت مالی، (که همان طوری که اشاره شد مهمترین عامل است)، آمال

تحقق نیافته او و نقطه ضعفهای او نسبت به زنان است. در جریان این مرحله ارزیابی، فرد روسی در پی

تحکیم دوستی خویش و در عین حال ایجاد یک نوع تعهد به خاطر مهمان نوازی از طریق دادن هدیه است.

با توجه به برداشت شوروی از اینکه پول مهمترین انگیزه آمریکاییهاست تاکتیکهای شوروی ممکن است

گاهی بسیار خام و مضحک باشد و شامل پرسشهای مستقیم و شخصی درباره عایدات فرد آمریکایی،

بدهیها یا میزان کرایه پرداختی یا پرداختهای مالیاتی او و غیره باشد.

دیر یا زود مرحله پرورش، در صورتی که شورویها به این نتیجه برسند که چشم انداز جالبی به دست

آورده اند جنبه های کوچک تماسهای مخفیانه به تدریج وارد این مناسبات خواهد شد. محلهایی که چندان

علنی نباشد و بیشتر جنبه غیرمعمولی داشته باشد برای ملاقات پیشنهاد خواهد شد. از فرد آمریکایی

تقاضا خواهد شد که «برای اجتناب از اینکه فرد آمریکایی در اوضاع ناهنجاری قرار گیرد» از او خواسته

خواهد شد تا به شماره رسمی او تلفن نکند و شاید قرارهای ملاقاتی قبلاً در زمانها و محلهای معینی

ترتیب داده شود. تمامی اینها مقدمه چینی برای مراحل بعدی است. بالمآل شاید ظرف چند هفته یا شاید

چند ماه هدف مأمور شوروی ظاهر خواهد شد؛ هر چند در ابتدا قابل تشخیص نباشد. همان طوری که در

مورد دانشجویان وین که قبلاً ذکر شد اتفاق افتاد. فرد شوروی از دوست آمریکایی خود خواهد خواست تا

درباره اطلاعاتی که ماهیت علنی دارد به او کمک کند. شاید برای یک دوست روزنامه نگار و احیانا برای

تهیه یک رساله تحقیقی و یا مقاله ای که فرد روسی مدعی است که آن را خود تهیه می کند و شاید حتی برای

یک نظرخواهی عمومی غیررسمی. از دانشجوی وین خواسته شده بود تا درباره همدوره های آمریکایی

خود ارزیابیهای اخلاقی بنماید؛ چیزی که به عقیده آن دانشجو چندان ناراحت کننده نبود. یک تبعه یکی از

ص: 61

کشورهای اروپایی در خاورمیانه که به علت دسترسی او به آمریکاییها در معرض پرورش شوروی قرار

گرفته بود از سوی مأمور شوروی با صراحت بیشتری روبرو شد. تقاضای شوروی مطلبی شبیه مراتب ذیل

بود: «شما در اینجا خیلیها را می شناسید، آنها به شما چیزهای زیادی را که به من نمی گویند خواهند گفت.

برای اینکه من یک دیپلمات هستم و نماینده یک کشوری هستم که متأسفانه چندان باب طبع آنها نیست...

آنها با شما با صمیمیت بیشتری صحبت خواهند کرد، بنابراین اگر شما لطف کرده و از آقای فلانی که او را

می شناسید بپرسید که....»

تقاضاهایی از این نوع حتی برای اطلاعات بسیار علنی ممکن است همراه با پیشنهاد پرداخت پول

باشد. اگر چنین پیشنهادی پذیرفته شد تقاضا خواهد شد که به بهانه قابل قبولی قبض رسید داده شود.

فرآیند، آلودگی تدریجی در این مرحله در جریان خواهد بود و عناصر فعالیت مخفی و عوامل احتمالی

سازش در این مرحله در میان خواهد آمد. سرانجام یک روز در یک محیط دوستی گرم و اعتماد متقابل

فرایند به کارگیری با تقاضاهایی جهت اطلاعات یا خدمت که کاملاً ماهیت اطلاعاتی سیاسی یا نظامی

دارد به عمل خواهد آمد. البته وعده پاداش مالی قابل ملاحظه ای نیز داده خواهد شد. اگر شخص

آمریکایی بترسد یا خودداری کند البته با استدلالهای معقول با او روبرو خواهند شد و اظهار دوستی تجدید

خواهد گردید. بر حسب جریان ارزیابی شوروی و فرآیند ملایم کردن برخورد و خط مشی سرسخت تری

به دنبال خواهد بود. از قبیل تهدید یا اخطار برای اینکه دوباره به فکر فرو رود به ویژه اگر فرد آمریکایی از

خط و مرز تعیین شده فراتر رفته و خود را در معرض خطر قرار داده باشد. عکس العمل فرد آمریکایی هر

چه باشد طرف شوروی همان طوری که در مورد اولتان، 4دونالد اولتان منشی رمز آمریکایی اتفاق افتاد، مصرا

خواستار یک یا چند ملاقات اضافی خواهد شد.


تکنیکهای متفرقه برای پرورش و به کارگیری

تکنیکهای متفرقه برای پرورش و به کارگیری

دامنه کامل روشهای عملیاتی شوروی برای ملاقات و پرورش و به کارگیری آمریکاییها در خارج

موارد فرضی معینی ندارد. چند مورد که در ذیل مورد بحث قرار می گیرد شایسته روشنگری و تأکید

به منظور هشدار می باشد.


سازش

سازش

هر چند کا. گ. ب. طبق آیین خود، انگیزه مالی را به طور کلی عامل اصلی در به کارگیری موفقیت آمیز

آمریکاییها در خارج به شمار می آورد، عنصر سازش یا به مخاطره انداختن طرف نیز از بخشهای اساسی

هر رشته به شمار می رود. این اوضاع به طرقی ایجاد می شود که اغلب محسوس و مشهود نیست. لذا از

نقطه نظر دستگاه اطلاعاتی شوروی هر آمریکایی که به مناسبات شخصی و غیررسمی با یک فرد روسی

تن در می دهد و این واقعیت را از مافوقهای خود کتمان می کند نخستین گام را به سوی به مخاطره انداختن

خود برداشته است. همان طوری که مناسبات بین طرفین پرورش می یابد و خودمانی تر می گردد همان

طوری که در بالا ذکر شد هر حرکت شوروی به منظور افزایش درجه مخاطره صورت می گیرد.

فرد آمریکایی با پذیرفتن جنبه های کم اهمیت کار مخفیانه که به تدریج انجام می گیرد، از قبیل مخاطب

قرار دادن طرف شوروی نه از طریق سمت رسمی او یا موافقت ملاقات با او در زمانها و مکانهای غیرعادی

ص: 62

وضع مخاطره خود را پیچیده تر می کند. (لطفهای) اولیه معصومانه که فرد روسی براساس دوستی از فرد

آمریکایی تقاضا می کند جزء بخشهای حساب شده فرآیند به مخاطره انداختن اوست.

همچنین پیشنهاد پرداخت و تقاضای ظاهرا قابل قبول دریافت قبض رسید. در ضمن فرد روسی از

طریق آزمایش و وسایل دیگر نشانهایی از نقاط ضعف شخص و آسیب پذیری فرد آمریکایی را کشف

می کند. (از قبیل داشتن بدهی یا افراط در مشروب خواری یا روابط جنسی در خارج از محیط عادی و

غیره.) این موضوعات به عنوان (اسرار) بین فرد آمریکایی و (دوست روسی او) تلقی می شود و بدین

ترتیب جزئی از پیچ و خمهای مخاطره به شمار می رود. اثرات این فرآیند به مرور زمان فرد آمریکایی را به

مناسبات (محرمانه) می کشاند که فرد آمریکایی بتدریج پی می برد که او نمی تواند خود را از میان آن خارج

کند مگر به بهای مزاحمت شدید یا شاید عواقب شدید ناگوار شخصی از طریق افشای وضع مخاطره انگیز

خود به مافوقهای خویش.

عملاً تقویت اوضاع مخاطره از سوی دستگاه اطلاعاتی شوروی بیشتر به منظور اثر روانی در جریان

دوره پرورش و هنگام به کارگیری به عمل می آید. در عملیاتی که در غرب روی می دهد شورویها معمولاً

قصد جدی برای اینکه به منظور باجگیری از آمریکاییها برای انجام تقاضای آنها از اطلاعات

مخاطره انگیز استفاده کنند، ندارند. استفاده از تهدید و جبر برای برهم زدن زندگی حرفه ای فرد آمریکایی

از طریق برملا کردن اطلاعات مضر جزء تکنیکهایی است که تنها به ندرت در خارج از منطقه بلوک

شوروی به کار می رود. این بدان جهت است که در کشورهای غربی شورویها فاقد کنترل کامل محیطی که

آنها در اتحاد شوروی از آن برخوردارند می باشند. بدین ترتیب برای آنها کسب شواهد واقعا زیانبار به

شکلی که برای باج گیری به نحو مؤثری بهره برداری شود بسیار دشوار است.

معذالک در مسکو و کشورهای اروپای شرقی، باجگیری یکی از عرفهای معمول علیه غربیها، از جمله

آمریکاییها به شمار می آید. کا. گ. ب. هنگام عمل در زمینه های خودی و یا با همکاری کشورهای بلوک

شرق قادر است در شرایط کنترل شده شواهد بسیار خطرناکی بر علیه طرف مقابل به دست آورد (که

معمولاً از طریق عکسبرداری یا نوار ضبط صوت انجام می گیرد) و آن گاه به عنوان وسیله ای برای به

کارگیری از آن بهره برداری می شود. یکی از نمونه های متعدد عملیاتی از این نوع ماجرای مشهور ایروین

اسکاربک مأمور وزارت امور خارجه می باشد که در شهر ورشو مستقر شده و با یک عامل مؤنث لهستانی

آلودگی پیدا کرده و برای پذیرفتن به کارگیری در معرض باج گیری قرار گرفته بود.


فتح بابهایی با انگیزه های جنسی و همجنس بازی

فتح بابهایی با انگیزه های جنسی و همجنس بازی

در این پژوهش گزارشهایی از فتح بابها از طریق روابط جنسی یا آغاز به روابط جنسی در مورد

آمریکاییهایی که در خارج از بلوک کمونیستی واقع شده اند، چه به تفصیل و چه به نحوه گذرا، ذکر شده

است. هر چند کوشش کا. گ. ب. برای به کارگیری الیانور منشی آرشیو سفارت آمریکا در بن متکی به

تاکتیک شک و تهدید علیه ایمنی شخصی او و نامزد خیالی آمریکایی او بود. عملیاتی که علیه او انجام

گرفت در مراحل اولیه عبارت بود از ماجرای یک اغواگری که ظرف چند هفته تکمیل شد. در مورد

ماجرای منشی سفارت در آفریقا که فاسق محلی او با یک مأمور اطلاعاتی شوروی در تماس بود چنین به

نظر می رسد که درگیری جنسی او به طور غیر مستقیم به نفع شوروی مورد بهره برداری قرار گرفت. منشی

ص: 63

هیئت نمایندگی کمکهای عمرانی در خاور دور که نامه ای را از یک دیدارکننده شوروی دریافت کرده و

ظاهرا به فتح بابهای عاشقانه او قبل از تسلیم به یک مأمور محلی کا. گ. ب. تن درداده بود، یقینا قبلاً در

معرض این نوع برخوردها قرار گرفته بود.

لااقل در یک مورد اخیر، در خارج از بلوک کمونیستی کسب اطلاع شده است که کا. گ. ب. یک فرد

اروپایی را که دارای تمایلات همجنس بازی بوده، به کار گرفته و آن گاه او را علیه آمریکاییها به کار برده

است. خود به کارگیری براساس مقاصد باجگیری نبوده است (فرد اروپایی درباره تمایلات همجنس بازی

خود پنهان کاری نکرده بود و از اینکه در این مورد راز او برملا شود ترسی نداشت)، ولی به محض اینکه این

فرد از سوی شورویها به کار گرفته شد شورویها کوشیدند تا جنبه تمایلات همجنس بازی او را مورد

بهره برداری قرار دهند. شورویها اقدام این فرد اروپایی در کرایه کردن یک آپارتمان را جهت پذیرایی از

لحاظ مالی تأمین کردند و از او خواستند تا درباره آمریکاییهایی که با او آشنایی داشته و سمتهای رسمی

داشته و ممکن بود تمایلات علنی یا خفته همجنس بازی داشته باشند به آنها گزارش دهد. این عامل در

مأموریت موفقیتی پیدا نکرد؛ اما اگر او می توانست یک رابطه مخاطره انگیز با یک چنین شخصی برقرار

کند، بسیار احتمال می رفت که کا. گ. ب. از تکنیک باجگیری برای به کارگیری آن شخص استفاده کند.

کا. گ. ب. ظاهرا معتقد است که شواهد مربوط به همجنس بازی اطلاعات بسیار زیانباری است که

می توان آن را از طریق باجگیری مورد بهره برداری قرار داد.


سفرها به کشورهای بلوک کمونیستی

سفرها به کشورهای بلوک کمونیستی

کا. گ. ب. معمولاً دستور دارد که به نمایندگیهای خود در کشورهای خارجی به عنوان جزئی از برنامه

عملیاتی خود علیه آمریکاییهای مقیم خارج «در پی فرصتهایی برای سازمان دادن سفرهایی به اتحاد

جماهیر شوروی و دمکراسیهای خلقی باشد تا آماجهای خود را بپروراند.» دلیل این تکنیک کاملاً آشکار

است. این تکنیک به شورویها فرصت می دهد که با فراغت در سرزمین خودشان یک عامل احتمالی آینده

را با عمق بیشتر از آنچه ممکن است در غرب صورت گیرد و در اوضاع و احوالی که به مراتب برای آنها

مساعدتر است از طریق عملیاتی ارزیابی کنند. (در بعضی موارد هنگامی که به کارگیری در غرب صورت

گرفته است عامل جدید به اتحاد شوروی یا یکی از شهرهای بلوک اروپای شرقی برده می شود تا در

معرض تعلیمات فشرده در مورد مأموریت خود قرار گیرد. کا. گ. ب. و جی. آر. یو. می توانند این امر را

بدون آنکه روادید شوروی در گذرنامه فرد آمریکایی نشان داده شده باشد، انجام دهند. نمونه هایی از

چنین دعوتهایی بسیار متعدد است و برای روشن شدن این مطلب که چگونه دعوتهایی انجام می گیرد، یک

نمونه ذکر می شود.

چند سال قبل یک مأمور آژانس عمران بین المللی در پاکستان براساس مناسبات اجتماعی دوستانه به

وسیله لئونید گابریلوویچ کویموف، که یک مأمور اطلاعاتی با پوشش دیپلماتیک به عنوان دبیر اول بود در

معرض پرورش قرار گرفت. فرد روسی به طریقی که اکنون دیگر معلوم شده است، هدیه های مختصری

برای خانواده این فرد آمریکایی می آورد و به زودی این دو نفر چنان عادت کردند که هفته ای چندین بار با

همدیگر ملاقات کنند و سرزده به خانه یکدیگر بروند. فرد روسی سرانجام خواستار کتابچه راهنمای تلفن

جیبی هیئت نمایندگی آژانس بین المللی عمران شد و یک نسخه کهنه شده که معمولاً به فراوانی یافت

ص: 64

می شود به او داده شد. او آن گاه چندین بار کوشید تا ببیند که آیا فرد آمریکایی می توانست علاقه مند باشد

که به یک سفر تفریحی به مسکو براساس یک ترتیب ویژه برود. هنگامی که این پیشنهاد رد شد، مأمور

شوروی دست به شگرد دیگری زد و از فرد آمریکایی دعوت کرد تا برای یک دوره به اتحاد شوروی بیاید

و به عنوان معلم، شغلی برای خود در آنجا اختیار کند. مأمور شوروی به او گفت که این یک تجربه بسیار

باارزش خواهد بود و فرد آمریکایی حقوق بسیار بالایی دریافت خواهد داشت.

شورویها همچنین علاقه مند به جلب اشخاصی که آنها به عنوان آماجهای احتمالی جهت به کارگیری

تشخیص داده اند، بوده اند. مثلاً در سال 1966 سه داوطلب مؤنث سپاه صلح در ترکیه از دفتر اینتوریست

(آژانس مسافرتی شوروی) در آنکارا دیدن کرده و خواستند تا ترتیب سفر آنها به اتحاد شوروی داده شود.

هنگامی که آنها در دفتر اینتوریست بودند سه نفر از اتباع شوروی (همه آنها مأمورین اطلاعاتی بودند) که

در کوششهای خود برای پرورش آنها اصرار داشتند، با آنها ملاقات کردند. اندکی بعد مدیر سپاه صلح

آمریکا در محل، این سه نفر را متقاعد ساخت تا برنامه سفر خود به اتحاد شوروی را حذف کنند. هنگامی

که نماینده اینتوریست، که خود یک مأمور کا. گ. ب. بود، اطلاع یافت برنامه سفر این سه عضو سپاه صلح

آمریکا حذف شده است، او نرخ سفر را از 250 دلار (حداقلی) که تعیین کرده بود به 102 دلار کاهش داد.

(البته سپاه صلح جهت دستگاه اطلاعاتی شوروی هدف بسیار جذابی است زیرا بیشتر داوطلبان سابق این

سپاه بعدا در دولت ایالات متحده استخدام شده اند و امید می رود که در آینده نیز عده دیگری از این افراد

استخدام شوند. انواع مختلفی از کوششهای شوروی برای پرورش پرسنل سپاه صلح از کشورهایی در

قاره آفریقا و خاورمیانه و آسیا گزارش شده است.)


تابعیت قلابی

تابعیت قلابی

تکنیک شوروی با استفاده از «تابعیت قلابی» در پرورش یا کوشش در به کارگیری از سوی شوروی

چندین بار نشان داده شده و برای تأکید ذکر شده است. زیرا شناسایی یا کشف هویت آنها تا زمانی که

دستشان رو نشده است، بسیار دشوار است (و ممکن است هرگز رو نشود). در مواردی که هدف آمریکایی

احتمالاً دارای تمایل نسبت به مقاصد شوروی به نظر نمی آید. به صورت نظری دست شوروی هرگز روش

نمی شود چون ماهیت این شیوه مستلزم آن است که استخدام کننده (تبعه شوروی یا یک عامل غیر روسی)

تظاهر کند که نماینده یک سرویس اطلاعاتی غیرروسی یا یک سازمان تجاری یا صنعتی است. مثلاً یک

آمریکایی که آلمانی الاصل باشد از او ممکن است خواسته شود که به کشور اصلی خود به نحو مخفیانه

کمک کند یا از یک آمریکایی که متعلق به جامعه یهود است، می خواهند که برای دستگاه اطلاعاتی

اسرائیل کار کند. از تکنیسین مخابرات وزارت امور خارجه آمریکا که ماجرای او در اینجا شرح داده شد،

خواسته شده بود تا با دستگاه اطلاعاتی کشور مبدأ خود در اروپای شرقی همکاری کند. معذالک این

عملیات به شوروی بستگی داشت و شامل یک فرد روسی بود که خود را غیرقانونی جا زده بود. ماجرای

اولتان یک نوع دیگر از همین تکنیک اساسی بود.


فتح بابها جهت تماس

فتح بابها جهت تماس

انواع طرقی که دستگاه اطلاعاتی شوروی می کوشد تا تماس اولیه را با آمریکاییها در خارج آغاز کند

ص: 65

و چشم انداز ملاقاتهای آینده را تأمین کند بسیار چشمگیر است. در ماجراهایی که تاکنون شرح داده شده

است، ما شاهد مأموران شوروی بوده ایم که در خیابان یا در «بارها» یا در مهمانیها و پارتیهای خصوصی از

طریق افرادی از ملیتهای دیگر و غیره به آمریکاییها نزدیک شده اند.

یک سند دستورالعملی که از سوی کا. گ. ب. تهیه شده پیشنهادات دیگری را نیز عنوان می کند:

«مأمور اطلاعاتی برای آنکه دامنه پوشش خود را برای ملاقات با آمریکاییها توسعه دهد می تواند

وارد فعالیتهای ورزشی شده و یا خود را مشغول جنبه های مختلف علمی یا هنری بنماید، یا اینکه دست به

کاری بزند که جنبه مشغولیتی دارد مثالهایی از این قبیل مانند ماهیگیری، بازی تنیس، جمع آوری تمبر و

سکه و غیره.»

از این دستورالعملها در همه نقاط جهان در نهایت وفاداری پیروی شده است و حتی بهبود نیز داده شده

است. شورویها همان طور که نشان داده شد، بازیهایی سازمان داده اند. مثلاً بازی والیبال که در وین انجام

گرفت و همچنین کوشیده اند تا از آمریکاییها بخواهند تا به همسرانشان یا خودشان درس زبان بدهند و

همچنین در بازیهای بولینگ آمریکاییها شرکت نموده اند و حتی از محل اقامت تفنگداران آمریکایی دیدن

کرده اند.

گنجاروف، 4گریگوری یوسیفویچ گنجاروف یک مأمور جی. آر. یو. (اطلاعات نظامی شوروی) در رباط مقدار

قابل ملاحظه ای از وقت خود را در ساحل در جستجوی کادرهای نظامی آمریکایی صرف می کرد، به این

امید که بتواند یک آشنایی غیر رسمی با آنها پیدا کند. چند سال قبل در سوریه متوجه شدند که شخصی به

نام کنستانتین موزل یک مأمور اطلاعاتی شوروی عادت بر آن داشت که قسمت اعظم سه روز در هفته را

در استخر شنای جامعه دیپلماتیک بگذارند و وارد گفتگو با همسران انگلیسی زبان بشود در حالی که

شوهرانشان در حال کار بودند.

در تریپولی، دستور کا. گ. ب. درباره جمع آوری تمبر، عینا توسط کارمندان اطلاعاتی شوروی به کار

برده می شد بعضی از آنها دیده می شدند که با کلاسورهای حاوی تمبرهای پستی در خیابانها این طرف و

آن طرف می گردند و برای آغاز گفتگو در بارها، کافه ها و سایر امکان عمومی از آن استفاده می کنند. اگر

شخصی که بدین ترتیب طرف تماس قرار می گرفت علاقه به تمبر نشان می داد، مأمور شوروی بسته ای را

که همراه داشت به او می داد و پیشنهاد می کرد که طرف آن را به منزل برده و مطالعه کند و تصمیم بگیرد که

کدام یک از آنها را دلش می خواست داشته باشد. البته این امر زمینه را برای ملاقات دیگر فراهم می کرد که

طی آن موضوع تمبرها مورد بحث قرار می گرفت و شاید تمبرهایی مبادله می شد ولی شکی نیست که

قسمت اعظم وقت از سوی مأمور شوروی صرف تحکیم مناسبات و بیرون کشیدن اطلاعات مربوط به

شرح زندگی، کار و پایه گذاری زمینه جهت ملاقاتهای بعدی می گردید.

مأمور جی. آر. یو. در ترتیب دادن حادثه ای در بروکسل در سال 1966 نشان داد که هدف ایجاد تماس

یکی از مأموران جی. آر. یو. با یک کارمند آمریکایی مؤنث، هیئت مستشاری نظامی آمریکایی

(MAAG)بود. این زن آمریکایی هنگامی که یک روز به خانه بازمی گشت متوجه شد که یک زن روسی که

ظاهرا مریض به نظر می رسید در خارج اقامتگاه او تکیه داده است. مرد همراه روسی او بنام ولادیمیر آی

چرتون، که خود را نماینده شرکت هواپیمایی شوروی ایروفلوت در بلژیک معرفی کرده بود، از این زن

آمریکایی تقاضا کرد که آیا می تواند همسر خود را برای استراحت به منزل این آمریکایی ببرد. به محض

ص: 66

اینکه این زن روسی وارد منزل شد (در حالی که هویتش معلوم نشد) به فوریت بهبود پیدا کرد و در همان

حال چرتون می کوشید تا قدردانی خود را به زن آمریکایی ابراز بدارد. او بار دیگر ولی بدون موفقیت چند

ماه بعد کوشید تا در خیابان با نزدیک شدن به این زن آمریکایی روابط دوستانه برقرار کند. چرتون در سال

1967 از سوی مقامات بلژیک دستگیر شد و به علت فعالیتهای اطلاعاتی خود وادار شد تا بلژیک را ترک

کند.


نتیجه گیری

نتیجه گیری

کوششهای اطلاعاتی شوروی برای به دست آوردن اطلاعات مخفی از طریق به کارگیری آمریکاییها و

رخنه در تأسیسات آمریکایی در خارج، همان طوری که این مطالعه نشان داده است، از لحاظ دامنه

سراسر جهان را فرا می گیرد و مقیاسهای آن بسیار عظیم و شدت و مداومت آن لاینقطع بوده و قوه تخیل

بسیار عالی در نقشه های آنها به کار می رود. هدفهای مطلوب کا. گ. ب. و جی. آر. یو. متنوع بوده و شامل

آمریکاییهای خصوصی و رسمی می باشد ولیکن فعالیت عملیاتی که جنبه تعرض آمیز داشته باشد متوجه

کارمندان جوان مؤسسات دیپلماتیک و سایر مؤسسات رسمی و همچنین علیه سربازان ساده نیروهای

مسلح آمریکاست. البته ارجحیت به کارمندان رمز و مخابرات و تفنگداران دریایی و منشیهای بایگانی و

مصادر امور داده می شود، زیرا شورویها این گروه وسیع را به عنوان عناصر آسیب پذیر نسبتا آسان جهت

نزدیک شدن به آنها تلقی می کنند.

مفهوم آیینی کا. گ. ب. درباره یک آمریکایی متوسط الحال و ساخت و ترکیب روانی او و ماهیت مادی

او و علاقه درجه یک او به پول و اینکه چگونه هر چه بیشتر پول به دست بیاورد که در این مطالعه به شکل

سند تنظیم شده است، یک مطلب مورد اختلاف نظر بوده و ممکن است برای اکثر خوانندگان بسیار ناهنجار

باشد. معذالک در بسیاری از موارد انفرادی که طی آنها شورویها موفق شده اند به نحو باارزشی عده ای را

برای هدفهای خود به کار گیرند، این مفهوم صحت خود را ثابت کرده است.

به عنوان یک تعمیم کلی این مفهوم در نتیجه بسیاری از شکستهایی که شورویها در فعالیت به کارگیری

خود خورده اند حتی پس از ارزیابی و تدارکات دقیق اشتباه از آب درآمده است. ضوابط و سوابق نشان

می دهد که آمریکاییها به طور کلی به عنوان یک گروه به کشور خود وفادار هستند و از هر ملیت دیگری که

شورویها کوشیده اند به نفع خود به کار گیرند سر سختی بیشتری نشان داده اند. با وجود این با توجه به اینکه

ایالات متحده آمریکا «دشمن اصلی و عمده» بوده و کا. گ. ب. و جی. آر. یو. وقت و کوشش بیشتری برای

عملیات به کارگیری علیه آمریکاییها نسبت به افراد ملل دیگر اختصاص می دهند، این امتیاز آمریکاییها تا

اندازه ای خنثی می شود. هیچ دلیلی نیست که درباره معتبر بودن تجربه شوروی شک داشته باشیم که به

کارگیری آمریکاییها در خارج از به کارگیری آنها در خود ایالات متحده آسانتر است یا اینکه درباره این

نظر شوروی تردید داشته باشیم که یک نفر آمریکایی مقیم خارج از حالت دفاعی را که در کشور خود دارد

از آن مبراست، و درباره خود آزادانه صحبت می کند و بدون هیچ گونه سوءظنی با خارجیان معاشرت

می کند. شورویها از این آزادی نقل و انتقال و معاشرت که آمریکاییان در خارج از ساعات خارج از انجام

وظیفه از آن برخوردارند استفاده می کنند. شورویها برقراری تماس مستقیم شخصی جهت پرورش و

ارزیابی در خارج را آسانتر تشخیص می دهند و آنها در عین حال از عده ای عمال متنوع خود در خارج که

ص: 67

از همکاران آماده و متمایلی هستند در چنین مواردی بهره برداری می کنند.

نمونه هایی از تکنیکهای متعدد عملیاتی شوروی در این مطالعه نشان داده شده است. گاهی این

تکنیکهای بسیار واضح می باشند ولیکن آنها اغلب از یک زیرکی خاصی برخوردار بوده و غیرمستقیم

می باشد. شیوه های شوروی از ردیابی و ارزشیابی و پرورش و به کارگیری افراد بسیار متنوع بوده و تنها بر

حسب منابع و امکانات عملیاتی و قوه تخیل مأمور اطلاعاتی شوروی محدود می شود. مؤثر بودن این

شیوه ها منوط به درجه درک آمریکاییها از مقاصد شوروی و درک تکنیکهای شوروی و هوشیاری

همیشگی آمریکاییها نسبت به تظاهر احتمالی این مقاصد شوروی و تکنیکهای آنهاست.

این موضوع مهم است که به خاطر داشته باشیم که شورویها در غرب به عنوان یک قاعده کلی، اجازه

ندارند تماسهای غیررسمی و اجتماعی با آمریکاییان داشته باشند مگر اینکه برای چنین کاری دلایل و

مجوز اطلاعاتی داشته باشند. تماس اتفاقی و ظاهرا بدون نقشه قبلی با یک فرد روسی باید در همان موارد

با مقامات امنیتی مربوطه گزارش داده شود. اقدامات کنجکاوانه غیرطبیعی از سوی افراد غیر روسی،

به ویژه درباره اطلاعات بیوگرافیک اعم از فعالیتهای خصوصی و رسمی و وضع مالی شخصی کارمندان

رسمی آمریکایی و کارمندان آمریکایی در خارج باید یادداشت شده و گزارش شود.

مقامات امنیتی اغلب برای تشخیص هویت مأمورین اطلاعاتی شوروی و همچنین عمال آنها دارای

اطلاعات بوده و یا قدرت آن را دارند که چنین اطلاعاتی به دست آورند و راهنماییهای لازم را بنمایند.



کتاب پنجاه و دوم

شوروی «شرق تجاوزگر» بخش سوم (2)

ص: 68

ص: 69

شوروی

«شرق تجاوزگر»

بخش سوم (2)


گفتگو با دیپلماتها و ملل تبعه کشورهای کمونیستی

ص: 70

ص: 71

سند شماره (3)

خیلی محرمانه5 ژوئن 1969 15 خرداد 1348

مدیریت بخش اقتصادی یا دفتر منافع آمریکا

مشاور سیاسی جان الف. آرمیتاژ، راهنمای امور خارجه سیاسی

نسخه ای از آخرین مقررات مربوطه به گفتگو با دیپلماتها و یا ملیتهای کمونیست به پیوست ارسال

می گردد. این دستورالعمل باید توسط تمام پرسنل آمریکایی رؤیت و مطالعه گردد.

ضمیمه:

همان گونه که ذکر گردید (خیلی محرمانه)

خیلی محرمانه جلد دوم امور سیاسیتاریخ: 3 خرداد 1348

نامه انتقالی: سیاسی 20مقررات یکنواخت دولت ACDA/USIA/AID

گفتگو با دیپلماتها و ملل تبعه کشورهای کمونیستی

تمام کارمندان خدمات خارجی واحدها و واشنگتن در بخشهای دولتی AID ، USIA ، ACDA ، باید

گفتگوهای خود با دیپلماتها و ملل تبعه کشورهای کمونیستی را گزارش نمایند. اهمیت این گزارشها قبلاً

در 1471 CA مورخه 15 مرداد ماه 1343 مطرح گردیده بود.

سرلوحه COMTALK که جهت توزیع این گزارشها تعیین شده، در بخش 4/212، 200 OFAM

تجدید نظر شده صادر خواهد شد.

اقدام مورد لزوم

مقامات اداری باید این دستورالعمل را مورد توجه تمام پرسنل آمریکایی قرار دهند.

دستورالعملهای بایگانی

صفحه ضمیمه شده 4/243 را پس از صفحه 2/243 بایگانی نمایید.

1471 CA مورخ 15 مرداد ماه 1343 دستورالعمل مشترک دولت، AID ، USIA ، ACDAرا لغو

نمایید.

خیلی محرمانه

مقررات یکنواخت دولت / اداره اطلاعات ارتش / آژانس کنترل و خلع تسلیحاتی / آژانس اطلاعات

دفاعی4/243 گفتگو با دیپلماتها و ملل کمونیستی

موضوع: تماس با ملیتهای تبعه شوروی و بلوک کمونیست

الف بنا به دلایل مهم و غیره، باید در مورد گفتگوهای کارمندان با دیپلماتها و ملل کشورهای

کمونیستی گزارشاتی ارسال گردد و

(1) باید در برگیرنده تماسهای رسمی و شخصی باشد؛

ص: 72

(2) ممکن است به مسائل سیاسی، اقتصادی و دیگر مسائل رسمی ربط داشته باشد؛

(3) ممکن است تماس در یک محل همگانی و یا شخصی مانند ضیافتهای شام، حضور در سینما و تأتر

و سیاحت رخ داده باشد.

به هر حال پس از برقراری چند تماس ظاهرا بی اهمیت در مدت چند ماه باید به این گونه تماسها

اهمیت داد. تماسها زمانی باید گزارش شود که معلوم شود که نماینده ملت کمونیستی در اثر تداوم روابطش

به این تماسها اهمیت می دهد.

ب منظور از دستورالعمل بالا به هیچ وجه این نیست که از تماس با نمایندگان ملل کمونیست جهت

اهداف عادی و یا دلایل مطروحه در راهنما امتناع ورزیده شود.

1 4 243 کارمندان واحدهای سرویس خارجی

در صورتی که محتوای تماس، ارسال تلگرام را ایجاب ننماید باید یادداشت مکالماتی تحت پوشش

یک نامه هوایی و طبق بخش 8 2، 263 ارسال گردد. تلگرامها و یا نامه های هوایی که حاوی این گونه

تماسها هستند باید سرلوحه «COMTALK» را داشته باشند و از طریق کانالهای ارتباطی آژانس مادر

ارسال شوند. کارمندان آژانس اطلاعاتی آمریکا باید فرم آژانس اطلاعاتی 394 یادداشت مکالماتی را

به دفتر امنیتی آژانس بفرستند.

2 4 243 کارمندان موجود در آمریکا

به منظور مطمئن شدن از فعالیتهای ملل کمونیستی در قبال کارمندان وزارتخانه و خدمات خارجی،

نوع تماسی که در پاراگراف الف بخش 4/243 مطرح شده نیز باید توسط تمام کارمندان موجود در

واشنگتن گزارش شود. این گزارشها که مانند قبل عنوان و سرلوحه خاصی دارد، به ترتیب زیر ارسال و

انتقال می یابد:

برای دولت توسط فرم 1254 DS، یادداشت مکالماتی، مستقیما به OPR/RS جهت تکثیر و توزیع.

برای اداره اطلاعاتی ارتش توسط یادداشت به رئیس، دفتر امنیتی از طریق ناظر این کارمندان.

برای آژانس اطلاعاتی آمریکا توسط فرم 394 IA، یادداشت مکالماتی به دفتر امنیتی آژانس.

برای آژانس کنترل و خلع تسلیحاتی توسط فرم 1254 DS یادداشت مکالماتی به OPR/RSداده

می شود تا به رؤیت ریاست اجرائی برسد.


توجیه های امنیتی خلاصه پرونده های اخیر و مهم SAS

سند شماره (4)

خیلی محرمانهتاریخ: 21 ژانویه 1970 1 بهمن 1348

از: جانشین معاونت مدیر امنیتیبه: ناظران امنیتی منطقه ای

عطف به : نامه «D» Sy به شماره 47/69 مورخ 28 مرداد 1348شماره نامه دفتر: D - 7015 مقامات:

امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی (فنی)وزارت امور خارجه دفتر امنیت

موضوع: توجیه های امنیتی خلاصه پرونده های اخیر و مهم SAS

در رابطه با مرجع مذکور، هشت خلاصه مورد مهم SAS که اخیرا صورت گرفته و شامل تلاشهای

ص: 73

حقیقی و یا مظنون از طرف سرویسهای اطلاعاتی متخاصم برای به سازش کشانیدن و یا استخدام پرسنل

سرویس خارجی وزارتخانه و یا دیگر آژانسهای دولت آمریکا می باشد را ضمیمه کرده ایم.

در تیر ماه 1348، تعدادی از افسران امنیتی منطقه ای خواستار دریافت اطلاعاتی در مورد تلاشهای

انجام شده اخیر نفوذی و یا استخدامی پرسنل شدند تا در جلسات توجیهی واحدها در مورد پرسنل تازه

وارد و یا برگزاری جلسات توجیهی بعدی مورد استفاده قرار دهند. همانگونه که خاطرنشان خواهد

شد اسامی اشخاص و مکانها حذف شده اند تا از تجسس پیرامون هویت فرد مشمول جلوگیری به عمل

آمده باشد و نیز از بروز موجبات شرمساری افرادی که پیرامون این تلاشها گزارش خود را به مقامات

مربوطه و نیز افسر امنیتی منطقه ای تسلیم نموده اند، ممانعت شده باشد. واضح است که هر افسر امنیتی

منطقه ای بدون تحمل هیچ گونه دردسری می تواند هویت هر یک از این افراد را مشخص کند ولی باید از

انجام این کار خودداری شود.

مهم به یاد داشتن این مطلب است که نیروهای اطلاعاتی متخاصم دائما از تاکتیکهای قدیمی استفاده

می کنند تا بتوانند از نقاط ضعف شخصی افراد در تلاش خود بر به سازش کشانیدن و یا استخدام پرسنل ما

بهره برداری کرده و یا موفق به جلب همکاری آنها بشوند، باج گیری از طریق تهدید به افشاء،

بی احتیاطیهای عادی و یا غیرعادی سکسی، درگیری در عملیات بازار سیاه و پیشنهاد اقناع شخص از

جمله روشهای اصلی مورد استفاده در این گونه تماسها می باشد. همان گونه که می دانید موفقیت این گونه

روشها متضمن استفاده بیشتر از این روشها می باشد.

از نظر من یک توجیه و یا توجیه مجدد خوب امنیتی مهمترین اقدامات ضدجاسوسی است و شخصا از

هریک از افسران امنیتی می خواهم که دقت و توجه کافی به آن مبذول نمایند. در هر یک از جلسات

توجیهی، از همه پرسنل موجود باید صریحا خواسته شود که تماسهای خود با اتباع بلوک کمونیستی را

طبق مقررات گزارش نموده و در مورد تلاشهای مربوط به سازش کشانیدن و یا استخدام با تأکید بر این

واقعیت که این گزارش مورد توجه کامل افسر امنیتی منطقه ای و وزارتخانه قرار خواهد گرفت. ارسال،

گزارش حتما صورت پذیرد.

در جلسات توجیهی باید یادآور شد که حتی اشخاصی که رفتار نادرست ندارند نیز ممکن است

به عنوان یک هدف اطلاعاتی در نظر گرفته شوند؛ و تماسها معمولاً با در نظرگرفتن موقعیت وی در واحد

مربوطه و یا آگاهی و یا مشارکت وی در عملیات طبقه بندی شده، صورت می گیرد.

ضمیمه شده:

هشت خلاصه SAS

خیلی محرمانه

در سال 1347، از یکی از افسران متأهل سرویس خارجی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای

اروپای شرقی، توسط آژانس اطلاعاتی امنیتی محلی عکسی گرفته شد که وی را با یک هنرپیشه زن محلی

تابع آن کشور به طور عریان نشان می داد. روش باجگیری و استخدام آمده در ذیل با شکست روبه رو شد.

ص: 74

جزئیات:

به علت محتوای مغایر با اخلاق از ترجمه متن اصلی خودداری شده است. مترجم

***

در سال 1347، یکی از کارمندان سرویس خارجی که به عنوان ناظر ارتباطاتی در یکی از واحدهای

مستقر در دیوار آهنین مشغول به کار بود توسط افسران اطلاعاتی محلی مورد تماس واقع شد تا به کار

گرفته شود. به وی پیشنهاد کمک شخصی داده شد که با وظایف رسمیش در سفارتخانه مغایرت داشت و

می توانست بعدها به عنوان «باج سبیل» مورد بهره برداری قرار گیرد. این تلاش به کارگیری نیز با شکست

روبه رو شد.

جزئیات:

ناظر ارتباطاتی و سوابق در یکی از واحدهای اروپای شرقی شخصا به وزارتخانه دولتی ارتباطات

محلی رفت تا اجازه مربوط به تغییر و نصب تجهیزات مورد نیاز در واحد ارتباطی سفارت را کسب کند. به

عنوان اطلاع بیشتر در این زمینه باید خاطرنشان ساخت که این کار تحقق نمی پذیرد مگر آنکه تمام

پروانه های معافیت ورود تجهیزات از طریق دولت محلی دریافت شده باشد. چند شرکتی که تجهیزات

ارتباطاتی را فروخته و نصب می کنند برای به دست آوردن پیمان مزبور رقابت می کردند که تاکنون هیچ

یک از آنها موفق نشده اند.

یک هفته قبل از دیدار بالا، این ناظر ارتباطاتی سفارت در یکی از هتلهای محلی با نماینده یکی از

شرکتهای فروشنده تجهیزات ارتباطاتی (که شرکتی آمریکایی است) ملاقات کرد، و در مورد استخدام

خود در شرکت مزبور به هنگام بازنشستگی که یک سال بعد از این تاریخ آغاز می شد سؤال کرد. این

ملاقات نتیجه ای قطعی به همراه نداشت و گمان نمی رفت که کارمند سفارت پیشنهاد استفاده از نفوذ خود

در رابطه با قرارداد مزبور را مطرح کرده باشد.

هنگامی که ناظر ارتباطاتی سفارت وارد دفتر وزارت ارتباطات شد که معمولاً نیز کارهای ارتباطاتی

خود را در آنجا انجام می داد با دو نفر غیر نظامی روبرو شد که او آنها را نمی شناخت ولی آنها مدعی شدند

که کارمند همان وزارتخانه هستند. آنها اظهار داشتند که عمده مسئولیت اعطای برگهای معافیت کار و

واردات به عهده آنها گذاشته شده است. آنها با صراحت گفتند که از موضوع تقاضای کار وی در یکی از

شرکتهای جوینده پیمانکاری سفارت پس از بازنشستگی خبر دارند. به ناظر ارتباطات گفته شد که در ازاء

همکاری (نامعلوم) وی آن دو نیز از نفوذ بسیار خود در ارائه معافیتهای مورد نیاز بهره خواهند گرفت و

معافیتهای لازم را طوری ارائه خواهند کرد تا شرکت ارتباطاتی مورد نظر بتواند قراردادهای مربوط به کار

پیرامون سفارت را به دست بیاورد. به افسر ارتباطات گفته شد که این اقدام سبب جلب نظر شرکت خواهد

شد و پس از بازنشستگی نیز خواهد توانست در آنجا به کار مشغول گردد. ناظر ارتباطات، مؤدبانه لیکن با

قدرت هر چه تمامتر این پیشنهاد را نپذیرفت و کمی بعد به سفارت بازگشت و این واقعه را به افسر امنیتی

منطقه ای گزارش داد. موضوع در همین جا خاتمه یافت.

تحقیق و تجزیه و تحلیلهای بعدی نشان داد که سازمان اطلاعاتی محلی قصد داشته با ارائه یک هدیه

جالب توجه، ناظر ارتباطاتی را وسوسه کند که اگر این هدیه پذیرفته می شد همکاری (استخدام) وی از

ص: 75

طریق باج گیری قطعی می شد.

***

در اوایل سال 1346 یکی از مقامات نمایندگی تجاری شوروی با یکی از منشی های ارتباطاتی مستقر

در سفارت آمریکا که در یکی از کشورهای اروپای غربی واقع شده بود، سه بار همراه با دعوتهای

اجتماعی تماس گرفت که بعدها معلوم شد که این شخص در ارتباط با سازمان اطلاعاتی شوروی

(کا.گ.ب) می باشد.

جزئیات:

این داستان واقعی مربوط به یکی از کارمندان سرویس خارجی آمریکایی است که به عنوان منشی

ارتباطات در سفارت آمریکا واقع در یکی از کشورهای اروپای غربی مشغول به کار بود. وی همراه با یکی

از همکارانش در آپارتمان خود سکونت داشت. در سال 1345، پس از انتقال همکار مزبور به جایی دیگر،

وی نتوانست شخص مناسب دیگری را بیابد تا بتواند در پرداخت حق الاجاره وی را یاری دهد. به همین

دلیل این منشی ارتباطات به یک مجتمع آپارتمانی دیگر نقل مکان کرد که کارمندان دون رتبه تر جامعه

دیپلماتیک در آنجا سکونت داشتند. مستأجران سفارتهای خارجی این مجتمع عبارت بودند از دو منشی

بخش آمار سرویس خارجی سفارت آمریکا و یک مقام نمایندگی تجاری شوروی و خانواده اش.

چند روز پس از اسباب کشی به آپارتمان جدید، کارمند سرویس خارجی پس از پایان کار به آپارتمان

صاحبخانه اش که در همان مجتمع واقع شده بود، رفت. هدف از این ملاقات نیز گفتگو پیرامون این مسئله

بود که وی چه زمانی اجازه دارد از ماشین لباسشویی استفاده کرده و در چه مکانی باید زباله هایش را دور

بریزد، به محض ورود به آپارتمان صاحبخانه وی به مقام نمایندگی تجاری شوروی که در همان شهر

سکونت داشت معرفی گردید. صاحبخانه گفت که میهمان روسیش قبلاً در همین مجتمع سکونت داشته و

اکنون برای دیدن یکی از همکارانش که در اینجا زندگی می کند به اینجا آمده است. فرد روسی گفت که وی

آمده است تا به صاحبخانه اش سر بزند. پس از پایان کار کارمند سرویس خارجی سفارت آمریکا، وی

فکر کرد که بهتر است با شخص روسی نیز چند دقیقه ای وارد گفتگو شود. ولی فرد روسی با وی حدود یک

ساعت به صحبت مشغول شد و از منافع فرهنگی مشترک، ناآرامیهای داخلی در آمریکا، مداخله آمریکا

در ویتنام و غیره سخن به میان آورد. با دشواری بسیار سرانجام کارمند مزبور موفق شد گفتگو را خاتمه

دهد. قبل از خروج، فرد روسی وی را به شام دعوت کرد تا پس از آن کارمند سفارت را به نقاط معروف و

مورد توجه جهانگردان ببرد و دست آخر نیز وی بلیط یکی از فیلمهای فرهنگی روسی را ارائه کرد. در تمام

این موارد کارمند سرویس خارجی آمریکایی مؤدبانه لیکن سرسختانه دعوتها را نپذیرفت.

ماه بعد نیز مقام نمایندگی تجاری روسی دوبار با منشی ارتباطات مزبور تماس گرفت و وی را به

ضیافتهای اجتماعی دعوت نمود، لیکن هر بار با امتناع مؤدبانه وی روبرو شد. پس از این ملاقات در

آپارتمان صاحبخانه، کارمند سرویس خارجی موضوع را با افراد مافوق خود در سفارت و سپس با افسر

امنیتی منطقه ای را در میان گذاشت. تحقیقات بعدی نشان داد که مقام نمایندگی تجاری شوروی یکی از

اعضای سازمان جاسوسی کا. گ. ب. بوده است. کارمند سرویس خارجی آمریکایی به طرز عادی واحد

ص: 76

مأموریت خود را ترک گفت و اتفاق دیگری رخ نداد.

توجه:

هنوز برای مقام امنیتی منطقه ای مشخص نشده که چرا این مأمور سازمان کا. گ. ب. مصرانه

می خواسته است که از همان روز اول نقل و انتقال این کارمند آمریکایی به ساختمان جدید از وی

بهره برداری کند و در عین حال از دو منشی آمریکایی دیگری که حدود یک سال در همان مجتمع سکونت

داشتند چشم پوشی کرده بود.

***

در سال 1346 یکی از مقامات صدور روادید که در یکی از کشورهای اروپای شرقی انجام وظیفه

می کرد به نحوی از انحاء با اتباع محلی روابط دوستانه و با یکی از آنها در شرایط مظنون روابط جنسی

برقرار کرده بود. همه شواهد موجود حاکی از آن است که سازمان اطلاعات محلی در نظر داشته مقام

صدور روادید مزبور را به دام انداخته و وی را به همکاری جلب نماید.

جزئیات:

در سال 1346 یکی از مقامات سرویس خارجی که به عنوان مقام صدور روادید در یکی از سفارتهای

آمریکا واقع در یکی از کشورهای اروپای شرقی کار می کرد در یک کوکتل پارتی نیمه رسمی که از طرف

یکی از همکاران آمریکاییش ترتیب داده شده بود شرکت جست. در این ضیافت وی با دو نفر آشنا شد که

می گفتند در وزارت بازرگانی محلی به کار مشغول هستند. مقام مزبور متوجه شد که (از نظر اجتماعی) وی

دارای وجوه مشترک بسیاری با این دو نفر است و پس از پایان کوکتل پارتی نیز با آنها به هتلی در همان

اطراف رفت تا با آنها مشروب بیشتری بنوشد. وی متوجه شد که دوستان جدیدش به هیچ وجه میل ندارند

از کار وی سر دربیاورند بلکه بیشتر خواهان دوستی با وی بوده و ادعا می کردند که به زنان محلی برای

برقراری روابط نامشروع جنسی به آسانی دسترسی دارند.

یک هفته بعد مقام سرویس خارجی مزبور بنا به دعوت دوستانش به یکی از مشروب فروشیهایی که

محل اجتماع زنان روسپی بود رفت. فرد آمریکایی قبلاً نیز دوبار به آنجا رفته بود ولی با زنان این میکده

هیچ گونه تماس نادرستی برقرار نکرده بود. پس از پایان خوشگذرانی فرد آمریکایی گفت که دو دوست

خود و یکی از زنان آنجا را به محل سکونتشان خواهد رساند. پس از رسانیدن دو دوست مزبور مجبور شد

زن روسپی را نیز به خانه اش برساند. در محل به جای اینکه از وی مؤدبانه جدا شود، زن مزبور مقام

سرویس خارجی را به داخل آپارتمان خود کشانید و سعی کرد با وی روابط جنسی انجام دهد. فرد

آمریکایی مدعی است که این روابط بطور جدی ادامه نیافت و وی پس از چند دقیقه آنجا را ترک گفت.

روز بعد مقام سرویس خارجی پس از یادآوری سخنرانیهای امنیتی و اعلام ممنوعیت برقراری

ارتباط اجتماعی با اتباع محلی از طرف سفارت، نزد مقام امنیتی منطقه ای رفت. پس از تحقیق مشخص

شد که احتمالاً قرار بوده است با اجرای توطئه ای وی نیز مجبور به باج دهی و همکاری شود. در خاتمه،

مقام سرویس خارجی گفت که در آینده این گونه دعوتها را از طرف اتباع محلی نخواهد پذیرفت و در مورد

ص: 77

وی، موضوع به همین جا پایان یافت.

***

در اواسط سال 1348 در یکی از واحدهای مستقر در یکی از کشورهای آفریقایی، یکی از مقامات

اطلاعاتی شوروی تحت عنوان گزارش اخبار سعی کرد یکی از کارمندان سرویس خارجی را وادار به

همکاری نماید و پیشنهاد نمود که وی پس از استعفا از سمت کنونی خود مرکزی را در کانادا ایجاد کند و

سربازان فراری آمریکایی را در کانادا پناه دهد.

جزئیات:

در پاییز سال 1347 یکی از مقامات سرویس خارجی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای آفریقایی

در کوکتل پارتی مطبوعاتی که از طرف گزارشگر اخبار ملی سویس ترتیب داده شده بود شرکت کرد و در

آنجا با یکی از اتباع روسی که می گفت در آنجا با سرویس مطبوعاتی شوروی همکاری می کند آشنا شد.

مقام سرویس خارجی آمریکایی و گزارشگر خبری روسی متوجه شدند که علائق مشترک بسیاری بین

آنها وجود دارد و در شش ماه بعد در رستورانهای محلی ملاقاتهای بسیاری انجام دادند. فرد روسی نیز

اغلب صورت حسابها را پرداخت می کرد و برای فرد آمریکایی ودکا و آبجو سفارش می داد. این ملاقاتها

که در ملأعام صورت می گرفت، مورد توجه بعضی از همکاران آمریکایی سفارت قرار گرفت لیکن هچ گاه

در مورد مقاصد فرد روسی سؤالی پیش نیامد. این گزارشگر روسی در گفتگو با فرد آمریکایی نشان داد که

به کارمندان سفارت آمریکا، کار آنها، موارد جالب و مورد تنفر آنها و عکس العمل آنها نسبت به ناآرامیهای

داخلی در آمریکا، نظر آنها در مورد تداوم مداخلات آمریکا در ویتنام و غیره توجه بسیار دارد. در نتیجه

این گفتگوها نیز وی دریافت که فرد آمریکایی از نظام سربازگیری آمریکایی که جوانان این کشور را به

آمریکا می فرستد خوشش نمی آید. رویدادهای بعدی نیز حکایت از آن داشت که خبرنگار روسی فکر

می کرد که این فرد آمریکایی در برهم زدن وضع سربازی آمریکا وی را یاری خواهد داد. در اواسط سال

1348 طی ملاقاتی که در یک رستوران عمومی صورت گرفت گزارشگر روسی مستقیما پیشنهاد کرد اگر

مقام سرویس خارجی آمریکایی از کار خود استعفا داده و در کانادا مرکزی برای تجمع سربازان فراری

آمریکایی ایجاد کند وی نیز از نظر مالی او را حمایت خواهد کرد. وی همچنین گفت که حاضر است با ارائه

کمکهای مالی بیشتر موجبات سفر وی را به سوئد فراهم سازد تا با نحوه کار مراکز گردآوری سربازان

فراری آمریکایی در آنجا آشنا گردد. مقام آمریکایی نیز به علت دشواریهای موجود در خلاصی از کار و

مظنون شدن به اینکه وی احتمالاً درگیر شرایط نادرستی شده است، تمام این موضوع را به افراد مافوق و

افسر امنیتی منطقه ای خود گزارش داد. مقام مزبور سریعا به واحد دیگری منتقل شد و از آن بعد نیز

گزارشگر مزبور با وی تماس دیگری برقرار نکرده است.

سفارت و افسر امنیتی منطقه ای مسئول پس از خاتمه تحقیقات متوجه شدند که فرد روسی مزبور عضو

سازمان اطلاعاتی روسیه یعنی کا. گ. ب. بود و سعی داشته است برای انجام مقاصد خود، این کارمند

سرویس خارجه را به کار گیرد.

***

ص: 78

در اواخر سال 1346 و اوایل 1347 یکی از کارمندان سرویس خارجی سفارت آمریکا در یکی از

کشورهای اروپای شرقی با یکی از کارمندان محلی سفارت درگیر روابط نادرست شد و ظاهر این امر این

بود که گویا زن مزبور تحت کنترل سازمان اطلاعاتی محلی بوده است.

جزئیات:

این کارمند سرویس خارجه حدودا از شهریور 1346 تا دی ماه 1347 در بخش اداری سفارت

آمریکا در یکی از کشورهای اروپای شرقی مشغول به کار شد.

وی فردی شایسته و با وجدان کاری شناخته شده بود لیکن، اخلاقیات و رفتار وی در خارج از ساعت

کار ناپسند بود. این فرد آمریکایی قبل از ورود به واحد جدید از همسرش جدا شده بود؛ وی در نوشیدن

مشروبات الکلی افراط می کرد و پس از آنکه تحت تأثیر الکل قرار می گرفت در ضیافتهای نیمه رسمی

سفارت با زنان مجرد و متأهل رفتار ناشایستی می کرد. مسئله مهمتر اینکه وی علیرغم گوشزدهای مکرر

با یکی از معلمین مؤنث زبان محلی سفارت رابطه نامشروعی برقرار کرده بود. زن مزبور در بعضی از

ضیافتهای سفارت شرکت می کرد و به همین علت کارمند سفارت می توانست او را تحت تعقیب قرار دهد.

پس از پایان ضیافتها کارمند، وی را به آپارتمان خود و یکی از آپارتمانهای مجهز سفارت می برد و بنا به

گفته خود روابط عادی جنسی با وی برقرار می کرد. دوبار هنگامی که وی زن مزبور را به خانه اش

می رساند متوجه شد که ماشینهای گشتی محلی وی را دنبال می کنند. کارمند مزبور فکر نمی کرد که روابط

موجود آن چنان جدی شود، ولی چنین به نظر می رسید که معلمه زبان محلی مقاصد دیگری دارد. وی ادعا

می کرد که عاشق او شده است، بطور خصوصی و علنی تنفر خود را علیه دولت محلی ابراز می داشت و

می گفت که اگر فرصت آن را داشته باشد به یکی از کشورهای اروپای غربی یا آمریکا خواهد گریخت،

کارمند مزبور که به نادرستی روابط خود پی برده بود، سعی کرد با عدم ملاقات وی در آینده رابطه اش را با

وی قطع نماید. معلمه زبان محلی بشدت او را دنبال می کرد و همیشه در سر راه کارمند سرویس خارجه

قرار می گرفت و یک بار نیز توسط یکی از کارمندان نامه سرگشاده ای برای وی فرستاده و در آن خصومت

خود را نسبت به دولت محلی ابراز داشت و گفت که حاضر است در یک محل کاملاً مخفی با کارمند مزبور

ملاقات نماید. کارمند آمریکایی با مقامات مافوق و افسر امنیتی منطقه ای مشورت نمود و بدون اینکه

واقعه ای رخ دهد از آنجا منتقل شد.

در رابطه با ابراز تنفر علنی توسط این معلمه از دولت محلی و این واقعیت که وی هیچ گاه از طرف پلیس

امنیتی محل مورد تفتیش قرار نمی گرفت، باید گفت که گمان می رود که وی شدیدا تحت کنترل سازمان

اطلاعاتی محلی بود که سعی داشته اند کارمند آمریکایی را از طریق وی وادار به همکاری نمایند.

***

در اواخر سال 1346 یکی از مقامات کا. گ. ب. شوروی با یکی از نیروهای امنیتی سفارت آمریکا در

یکی از کشورهای اروپای غربی تماس گرفت تا وی را به کار گیرد.

ص: 79

جزئیات:

در اوایل 1345 یکی از گاردهای امنیتی وارد یکی از سفارت های آمریکا در اروپای غربی شد. فرد

مزبور دائما زیر نظر افراد مافوق خود بود چون او را فردی نابالغ، فاقد قضاوت صحیح و زیر پا گذاردن

قوانین و مقررات دانسته و به عنوان «مهره ای ضعیف» در برنامه امنیتی سفارت به حساب می آوردند.

در یکی از روزهای آذر ماه 1346 این گارد امنیتی به یکی از کافه های مورد علاقه اش رفته بود. به

محض ورود مرد دیگری نیز در کنارش نشست و دوستانه با وی وارد گفتگو گردید. بدون معرفی خود، فرد

مزبور گفت که وی از اتباع روسی است که به عنوان مترجم انگلیسی در یک سازمان بین المللی به کار

مشغول است. فرد روسی بسیار سخاوتمند بود و صورتحساب گارد ما را نیز پرداخت نمود و گفت که او و

همسرش، همه چیز آمریکا و مردم آمریکایی را دوست دارند و میل دارند که او را برای شام شب بعد به

خانه خود دعوت نمایند. فرد روسی گفت که حاضر است کلکسیون سکه های خود را نیز به گارد امنیتی

نشان دهد. چندین بار وی را به شام دعوت کرد لیکن هر بار با امتناع گارد امنیتی روبرو شد. پس از پایان

چند نوشیدنی فرد روسی گفت که او می داند که محل کار وی کجاست و حتی می داند که او و همکارانش

سه بار در هفته در محل خاص به ورزش بولینگ می پردازند.

حدود دو ساعت از گفتگو گذشته بود و گارد امنیتی با خود گفت که بهتر است با این فرد روسی قطع

رابطه نماید. وی گفت که باید برای انجام کاری برود و نیز نمی تواند دعوت وی را برای صرف شام بپذیرد

چون در آن موقع باید به بولینگ بپردازد. به این ترتیب وی به تنهایی میکده را ترک گفت.

روز بعد وی جریان ملاقات خود را با فرد روسی را به سرپرست خود و مقام امنیتی منطقه ای گزارش

داد. به وی دستور داده شد که به کافه مورد علاقه اش پا نگذاشته و از فرد روسی ناشناس دوری گزیند. وی

همان روز عصر به محل بولینگ رفته بود تا همراه دیگر همکارانش مدتی را در آنجا بگذراند. درست پس

از آغاز بولینگ، فرد روسی وارد و به طرف گارد امنیتی آمد. بار دیگر از وی خواست تا بعد از پایان

بولینگ به خانه اش آمده و با همسرش و او شام را صرف نمایند. گارد مزبور دعوت را نپذیرفت و گفت که با

همکارانش شام را صرف خواهد کرد سرپرست وی نیز در همان نزدیکی ایستاده بود و از وی حمایت

می کرد.

گارد امنیتی نیز مؤدبانه به گفتگو خاتمه داد و بازی را آغاز نمود. فرد روسی نیز آنجا را ترک گفت و

دیگر به سراغ وی نیامد.

مقام امنیتی منطقه ای مسئول، بعدها فرد روسی مورد نظر را به عنوان عضو کا. گ. ب. شناسایی نمود.

***

طی سالهای 1345 و 1346 یکی از مأمورین آژانس بین المللی آمریکا که در یکی از سفارتهای

آمریکا در اروپای شرقی کار می کرد درگیر اقداماتی شد که تحت نظر سازمان اطلاعاتی محل بود و منجر

به یک «باجگیری می شد» تا همکاری وی جلب گردد. این تلاش با شکست روبه رو گردید و مأمور آژانس

بین المللی آمریکایی به نقطه ای دیگر منتقل گردید.

ص: 80

جزئیات:

در سال 1344 مقام مزبور به بخش فرهنگی سفارت آمریکا در یکی از کشورهای اروپای شرقی

مأمور شد. به علت تجارت پیشین و آشنایی وی با زبان محلی، وی اغلب همراه هیئتهای آمریکایی به

شهرهای اطراف سفر می کرد. همه فکر می کردند که وی به موارد امنیتی آگاه بوده و این آگاهی تا حدی

است که پلیس امنیتی و اطلاعاتی محلی قادر به دام گستری برای وی نیستند.

در اواخر تابستان 1345 این مقام مجرد، هنگامی که گروهی از مقامات آمریکایی را در سفر به چند

شهر همراهی می کرد با دو خبرنگار محلی که قبلاً آنها را در کوکتل پارتیهای نیمه رسمی دولتی ملاقات

کرده بود چند بار شام صرف کرد. در اولین میهمانی شام، که چند زن نیز در آن شرکت داشتند، مقام

آمریکائی در نوشیدن مشروبات الکلی افراط کرد تا حدی که آنها مجبور شدند وی را به اتاقش ببرند. روز

بعد دو خبرنگار مزبور به وی گفتند که افراط وی در مشروبخواری به حدی بود که پلیس محلی به وی

مظنون گردیده است. علاوه بر این چند عکس به وی نشان داده شد که وی را همراه با یکی از دختران شب

قبل به طور عریان نشان می داد. ولی به وی گفته شد که اصلاً نگران نباشد و عکسها را در حضور وی نابود

کردند. دو خبرنگار وانمود کردند که وضع خود آنها نیز خوب نبوده و اگر عکسها به پلیس محلی داده شود

برای آنها نیز گران تمام خواهد شد. مقام مزبور فکر کرد که موضوع خاتمه پیدا کرده است.

در ماههای بعد نیز مقام مزبور هر ده روز یک بار با یکی یا هر دوی آنها ملاقات می کرد و معتقد بود که

آنها قابل اعتماد هستند؛ ولی همیشه سعی داشت که در نوشیدن مشروبات مانند آن جلسه افراط ننماید.

در بهمن 1346 هنگامی که باز هم مأموریتی در خارج از واحد داشت، دو خبرنگار مزبور ناگهان به

ملاقات مقام مزبور در هتل محل اقامتش آمدند. هنگام مشروبخوری در اتاقش به وی گفته شد که پلیس

هنوز هم در مورد مشروبخوارگی قبلی وی به تحقیق مشغول است (اوت 1966). علاوه بر این منبع

ناشناسی عکسهای فوق الذکر را در اختیار پلیس نهاده است. سرانجام پیشنهاد شد که یا او با پلیس امنیتی

محلی همکاری نماید و یا پلیس او را به خاطر برهم زدن آرامش دستگیر خواهد کرد. مقام مزبور از

پیشنهاد مطروحه توسط این «دوستان» شدیدا تکان خورد، مقام مزبور با رد کردن پیشنهاد همکاری به

طرز مؤدبانه به این ملاقاتها خاتمه داد و دو روز بعد پس از بازگشت به سفارت موضوع را به مقام امنیتی

منطقه ای گزارش کرد. چند روز بعد وی به نقطه دیگر منتقل گردید و اتفاق دیگری رخ نداد.


توجیه دوباره اتباع محلی سرویس خارجه

سند شماره (5)

تاریخ: 15 آوریل 1971سرّی

از: معاونت مدیر امنیتی 26 فروردین 1350شماره نامه 11/71 D

به: ناظران امنیتی، مقامات امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی (فنی) وزارت امور خارجه، دفتر امنیتی

موضوع: توجیه دوباره اتباع محلی سرویس خارجه

در چند سال گذشته، به کارمندان محلی سرویس خارجه مستقر در نمایندگیهای ما در اروپای شرقی

اجازه داده می شد تا چه بطور رسمی به منظور انجام کارهای سفارت و یا به منظور خوشگذرانی موطن

خود را ترک گفته و به غرب سفر کنند. بعضی از آنها تصمیم گرفتند به کشور خود بازنگردند و در تعدادی از

کشورهای اروپای غربی چون اطریش، آلمان و ایتالیا متقاضی دریافت روادید پناهندگی شدند. این افراد

ص: 81

هنگام کار در نمایندگیهای ما، از طرف سرویسهای اطلاعاتی کشورهای متبوع آنها تحت فشار قرار

می گرفتند تا پیرامون عملیات سفارت آمریکا، پرسنل و فعالیتهای آنها گزارش تهیه نموده و دیگر وظایف

مربوط به گردآوری اطلاعات را به آنها محول می کردند. این افراد نیز به نوبه خود به صورت منابع بسیار

مهمی در رابطه با عملیات نفوذی به داخل تأسیسات ما و پی بردن به نکات ضعف نظام امنیتی خودمان

درآمده بودند. در نتیجه، شایسته است که به محض پناهنده شدن این گونه افراد با آنها تماس گرفته و در این

رابطه توجیه شوند، به منظور روشن شدن این دستورالعمل باید گفته شود که یک کارمند محلی سرویس

خارجه می تواند هر یک از کارمندان مستقیما استخدام شده و یا پیمانی سفارت را در بخشهای دفتر

حفاظت آمریکا، دفتر وابسته دفاعی، کشاورزی و نیز افرادی که گهگاه به استخدام نمایشگاههای تجاری،

و پروژه های خاص در می آیند، در بر گیرد . علاوه بر این، افراد داخلی نیز مورد توجه بوده و به همین ترتیب

مانند کارمندان محلی سرویس خارجه توجیه خواهند شد.

مقامات امنیتی منطقه ای دستور دارند که انتقال کارمندان محلی سرویس خارجه به غرب را چه در

واحد محل اقامت و چه در واحدهای تابعه زیر نظرداشته، و در صورتی که قرار است این افراد به جائی سفر

کنند، با ذکر مقصد موضوع را به SY/SASاطلاع دهند. در صورتی که به کارمند محلی سرویس خارجه

قانونا اجازه مهاجرت داده شده باشد، باید خلاصه اطلاعاتی در مورد تقاضای روادید و نیز اسامی افراد

حامی آنها در غرب ارسال گردد. گذشته از این، نسخه ای از اسناد ذیربط موجود در بایگانی امنیتی واحد و

آخرین فرمهای 33 PSP نیز باید به SY/SASارسال گردد.

مقامات امنیتی منطقه ای که در کشورهای دارای مراکز پناهندگان و یا سازمانهای پناهندگی داوطلبانه

خدمت می کنند، باید با مقامات این آژانسها تماس برقرار سازند تا هنگامی که یکی از کارمندان محلی

سرویس خارجه از کشورهای کمونیستی (و یا اقوام درجه یک آنها) قرار باشد مهاجرت نموده و یا اسکان

دوباره یابند، اطلاع به ما با سهولت بیشتری امکان یابد.

به محض ارزیابی و هماهنگی مناسب SY/SAS، مقام امنیتی منطقه ای که قرار است کارمند محلی

سرویس خارجه مورد نظر به حیطه اختیارات وی وارد شود آماده می شود و شخص مزبور را کاملاً در

جریان امر قرار می دهد. در هر مورد با در نظر گرفتن وضع کارمند محلی سرویس خارجه یعنی پناهندگی

یا مهاجرت و غیره دستوراتی به مقام امنیتی منطقه ای داده می شود و اطلاعات موجود در بایگانی SY و

CASدر سطح قرارگاه در اختیار وی گذاشته خواهد شد.

نکات مورد توجه در این گونه توجیه ها در ضمیمه الف گنجانده شده، لیکن لازم نیست که صرفا

محدود به آنها شود. علاوه بر این نمونه ای از یک جلسه توجیهی ضمیمه شده تا گزارش همه جانبه

اطلاعات مفید ناشی از این توجیهات به سهولت گزارش شود (ضمیمه ب). بخش های غیر قابل کاربرد

می تواند به دلخواه مورد جرح و تعدیل واقع گردد.

گزارش به موقع در مورد مسائل SY/SASمربوط به این دستورالعمل بسیار ضروری است.

ضمائم:

الف / ب

ص: 82

ضمیمه الف

نکات خاص مورد توجه

1) سوابق و تاریخچه شخصی.

2) فهرست اقوام، و شغلهای آنها و محل اقامت کنونی آنها.

3) اطلاعات مربوط به ازدواج، تحصیلات و کار همسر

4) اطلاعات مربوط به تحصیلات و کار به طور مفصل

5) سفرها، به خصوص به خارج از اروپای شرقی و چگونگی انجام آنها. (بهتر است تمام ادوار زمانی تا

موقع استخدام در نمایندگی آمریکا ذکر شود).

6) تاریخ کار در نمایندگی آمریکا، سمتها، سرپرستان آمریکا و نحوه استخدام

7) اولین تماس با سرویس اطلاعاتی محلی. نحوه تماس، مکان ملاقات و روش مورد استفاده برای

جلب همکاری یعنی روش توسل به فشار بوده و یا توسل به وطن پرستی.

8) مدت ارتباط با سرویس اطلاعاتی محلی (دوران دقیق فعالیتها)، نام و مشخصات عامل، روش

ارتباط با عامل و مکانهای ملاقات.

9) دفعات تماس با عامل و آموزشهای خاص در صورت امکان.

10) شرایط خاص تعیین شده و توسط عامل در مورد نمایندگی مربوطه و اطلاعات خاص مورد نظر

در رابطه با کارمندان محلی و آمریکایی. (در این رابطه فهرستی از آمریکاییهای مستقر در واحد در دوره

مزبور تهیه خواهد شد. ارزیابی خاص و دیگر اطلاعات مربوطه در مورد هر یک کسب خواهد شد).

همچنین اطلاعات مربوط به نصب دستگاههای استراق سمع و یا دستگاههای جاسوسی در اطراف

محوطه سفارت دریافت خواهد شد.

11) اطلاعاتی که به سرویس اطلاعاتی محلی داده شده و نکات مورد علاقه عامل در رابطه با

نمایندگی.

12) اطلاعات مربوط به شرایط گزارش دیگر کارمندان محلی، سرویس خارجه و ماهیت و حدود

توجه معطوف شده به این افراد.

13) اطلاعاتی در مورد امکان آگاهی سرویس اطلاعاتی محلی، از سفر این افراد به غرب. آیا سرویس

اطلاعاتی محلی می بایست به آنها در این زمینه اجازه دهد و یا پس از ورود به غرب نیز به آنها دستوراتی

داده شده است.

14) میزان دشواری موجود در تهیه گذرنامه و روادید خروج.

15) تماس با مقامات تابعه کشور مربوطه در غرب. ماهیت و میزان این گونه تماسها باید به تفصیل

شرح داده شود.

16 برنامه های جاری و آتی که شامل مقاصد کوتاه مدت و آتی خواهد بود.

عناوین

شرایط جاری

مختلف

ص: 83

بررسیهای پلی گرافی (دروغ سنجی)

اظهارات نهایی

ضمائم یا پیوستها

جزئیات:

آنچه در ذیل می آید اطلاعاتی است که از مفعول، طی مصاحبه با مقام گزارشگر در تاریخ 11، 12، 13،

16 اسفند 1350 به دست آمده است.

سوابق و تاریخچه شخصی:

تحت این عنوان بندهای 1، 3، 4، 5، 6 ضمیمه الف باید بطور مفصل گزارش گردد و باید سوابق والدین،

شهرهای محل اقامت، مدارس، مشارکت در سازمانهای جوانان، ماهیت و میزان تلاشهای (آکادمیک)

تاریخچه کار، وضع تأهل، مسافرت و سرگرمیها را در بر گیرد.

خویشاوندان:

فهرستی از تمام اقوام پدری و مادری، و محل اقامت کنونی، شغلها و فعالیتهای آنها.

نزدیکترین دوستان لهستانی:

فهرستی از دوستان، محل اقامت کنونی، شغلها، فعالیتها و ماهیت دوستی آنها.

افسران رابط:

فهرستی از افسران رابط، اسامی مورد استفاده، مشخصات و مدت زمانی که مطیع و فرمانبردار وی

بوده اند.

جزئیات شرایط، مکان و دفعات تماس:

تحت این عنوان بندهای 7، 8، 9 ضمیمه الف باید به تفصیل گزارش شود. اولین تماس، به کارگیری،

روش استخدام، دفعات تماس، مکان ملاقات، روش مورد استفاده در تدارک ملاقات، نحوه مراقبت در

مسیر ملاقات و آموزشهای ویژه اطلاعاتی را در بر گیرد. این بخش نیز باید به ترتیب تاریخ وقایع با ذکر هر

یک از افسران رابط و تاریخ (ماه و سال) گزارش شود.

شرایط گزارش: (بندهای 10 و 11 ضمیمه الف).

کلی:

موضوعات مورد علاقه کلی افسران رابط (موارد در زیر مشخص شده است) که ناشی از سؤالات

مکرر افسر رابط در دستورات خود به تابع است تا از طریق گفتگو با مقامات آمریکایی، نظارتهای

مشخص و یا «شایعات» موجود در جامعه آمریکایی پیرامون آنها اطلاعات گردآوری نماید.

ص: 84

ضمیمه ب

طبقه بندی پرونده: تحقیق ویژهسری

وزارت امور خارجه / دفتر امنیتتاریخ گزارش: 10 مارس 1971

مسئول حوزه: مقام امنیتی منطقه ایفرم: 838 DS، 5 26 4

نام: نونامسکی، جرجتاریخ تحقیق: 2، 3، 4، 7 مارس 1971

توضیح

فرد تابع از سپتامبر 1963 تا ژوئن 1970 در سفارت آمریکا در ورشوی لهستان به عنوان کارمند

محلی سرویس خارجه به کار مشغول بوده و توجیه گردیده و اطلاعات جامعی در مورد سوابق، کار،

همکاری با UB(لهستان ، 4سازمان اطلاعاتی لهستان) و مشخصات کارمندان آمریکایی و محلی فراهم آورده

است. نحوه توجیه مفصل در اینجا آورده شده. بسته

عطف به: درخواست ویژه رئیس، ستاد تکالیف ویژه به تاریخ 2 فوریه 1971

جدول مطالب

عنوان

سوابق و تاریخچه فردی

خویشان

نزدیکترین دوستان لهستانی

افسر رابط

جزئیات به کارگیری؛ مکان و دفعات تماس

نیازهای گزارشی:

کلی

ویژه

مشخصات کارمندان آمریکایی

مشخصات کارمندان لهستانی

مطالب مربوط به خروج از لهستان

تصویب کننده

مقام امنیتی منطقه ای

نسخه های ارجاع شده

3 SY/SAS

1 مقام امنیتی منطقه ای

بررسی مجدد توسط ناظر عامل

تاریخ امضاء

سری

ص: 85

این گزارش مربوط به وزارت خارجه آمریکاست و محتوای آن نباید با اشخاص غیر معتبر در میان

گذاشته شود.

الف) سابقه: اطلاعات کلی بیوگرافیک

ب) علائق فرهنگی و کلی: شامل ورزش، سرگرمیها و خواندنیهای مورد علاقه.

ج) مسافرت: مسافرتهای گذشته و پیشنهادی؛ مکان و هدف سفر؛ مسافران همراه؛ وسیله نقلیه.

د) مأموریتهای قبلی: محل و ماهیت کار.

ه) وضع مزاجی: بیماریهای موقت یا دائمی و یا امراض جسمی و روحی.

و) نقاط ضعف: نوشیدن مشروبات الکلی، مسائل مربوط به تأهل، امکان دوزنه بودن یا روابط جنسی

با دیگر پرسنل مجرد.

ز) روابط بین پرسنل آمریکایی: از کارمندان آمریکایی چه کسی از جمله دوستان صمیمی وی به

حساب می آید و چه کسی از وی کینه بدل دارد.

ح) دفعات حضور وی در کوکتل پارتی و دیگر ضیافتهای اجتماعی:

ط) موضوع گفتگو با آمریکاییها: به خصوص اینکه از وی چه سؤالاتی شده و محتوای کلی علاقه آنها

به او چیست.

موارد خاص:

نیازهای گزارشی خاص معین شده توسط افسر رابط و میزان تحقق آنها توسط تابع.

(نمونه ها)

فیزیکی

الف) مشخص کنید که از محل درب ورودی تا بخش اداری چند زنگ خطر نصب شده است.

ب) محتوای اتاق 312 را مشخص و پرسنل مخصوص آن را شناسایی کنید.

ج) برنامه گشت گارد امنیتی را در طبقه چهارم به دست آورید.

پرسنل

دوروتی وایت: نظر وایت در مورد سیاست عدم مصاحبت، تمایلات وی در مورد انتصابهای آتی و نظر

وی در مورد سرپرستش یعنی تام جونز.

آلبرت گرین: نظر وی در مورد پوشیدن مینی ژوپ در محل کار، وضع درد استخوان همسرش و امکان

ایجاد ارتباط بین او و تابع و یا دیگر زنان موجود در واحد.

مری بلو: ماهیت و میزان علاقه او به بودائیسم، زن با امکان استفاده از مواد مخدر توسط او و ماهیت

تضاد بین او و شوهرش ب. بلو در مورد این مسائل.

ص: 86

غیره

مشخصات کارمندان آمریکایی:

تهیه این مشخصات بر ملاحظات شخصی تابع و سوءظن آمریکاییهایی که با وی تا حدودی

رابطه داشته اند استوار بوده است.

(مثالها)

آقا و خانم رالف براون: تابع آنها را فقط در ضیافت های اجتماعی ملاقات کرده است و به نظر او،

کارمندان آمریکایی آنها را افرادی «خونگرم و اجتماعی» می دانند. عامل به خانواده براون چندان

علاقه ای نشان نداد و فقط در مورد نظرات کارمندان آمریکایی در رابطه با سانحه اتومبیل خانم براون در

سال 1969 گزارش داد.

جورج بلک: وی ظاهرا متصدی بخش روادید است. نسبت به کارمندان محلی سرویس خارجه بسیار

صمیمانه رفتار می کند و اغلب به واحدهای کنسول تابعه در سراسر لهستان سفر می کند. افسر رابط مایل به

برقراری رابطه با همسر، به دست آوردن کتابچه یادداشت مسافرت و رابطه با همسفران وی می باشد.

الینورپینک: منشی میان سال خونگرم، ساکت و مجرد، علاقه به کارهای سفارت نشان نداده و در میان

آمریکاییها نیز ظاهرا دوستانی ندارد. شایع است که وی با دبیر دوم سفارت ترکیه ملاقات کرده است که

برای افسر رابط چندان جالب توجه نیست.

مشخصات کارمندان سفارت:

(مثالها)

میکول پویاپسکی: راننده سفیر. خیلی مغرور و ضدآمریکایی. ظاهرا با لهستان، 4سازمان اطلاعاتی لهستان در

ارتباط است. گرچه فرد تابع در این زمینه اطلاع خاصی ندارد ولی نکات متعددی که توسط افسر رابط بیان

شد، تنها می تواند توسط پویاپسکی به وی گفته شده باشد (توضیح دهید).

میرا لوداسکا: مسئول بخش پذیرش؛ آمریکاییها و کارمندان محلی او را دوست دارند لیکن خود او

عصبی و نگران به نظر می رسد. تابع یکبار او را در یکی از کافه ها دید که با فرد مشکوکی که به نظر تابع، از

اعضای لهستان، 4سازمان اطلاعاتی لهستان است در حال گفتگو بود. وی با مشاهده طرز لباس پوشیدن او و اینکه او

حرف می زد و لوداسکا «مرعوب و مرهوب» مانده بود چنین برداشت کرده است.

جزئیات سفر از لهستان:

نتایج گزارش بندهای 13 و 14 ضمیمه الف.

نیازهای کنونی:

نتایج گزارش بند 15 ضمیمه الف شامل نیازهای کلی و ویژه مشخص شده توسط افسر رابط، در رابطه

با غرب.

ص: 87

موارد مختلف:

نتایج گزارش بند 16 ضمیمه الف و دیگر اطلاعات دارای اهمیت از نظر ضدجاسوسی.

آزمایش دروغ سنجی:

در موارد خاص بنا به دستور SY ممکن است به آزمایش دروغ سنجی نیاز باشد. نتایج این آزمایش

باید مفصلاً در اینجا گزارش شود.

اظهار نظرهای پایانی:

اظهار نظرهای مقام گزارشگر شامل ارزیابی وی از صحت بیانات تابع، نتایج بررسی اطلاعات و یا

ملاحظات شخصی.

عکسها و ضمائم:

حداقل باید یک عکس از تابع و یک نسخه از فرم 33 DSY وی ضمیمه شود.


مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب درباره تأسیسات و کارمندان سفارت آمریکا در خارج

سند شماره (6)

تاریخ: 3 اوت 1977 12 مرداد 1356سری شماره اداری نامه: 6/77 د

از: معاونت وزیر در بخش امنیتبه: ناظرین امنیتی منطقه ای

وزارت امور خارجه دفتر امنیت مقامات امنیتی منطقه ایمقامات فنی منطقه ای

موضوع: مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب درباره تأسیسات و کارمندان سفارت آمریکا در خارج

به پیوست فهرستی از مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب درباره کارمندان و تأسیسات سفارت آمریکا

در خارج که در سال 1977 خواسته شده ارسال می گردد و این نیازمندیها توسط SRF (نام دیگر سیا م)

در دسترس دفتر امنیتی قرار داده شده است. به علت منبع مربوطه، این پیوست از حساسیت اطلاعاتی

برخوردار بوده و نباید در دسترس بیگانگان قرار گیرد.

آنچه در پیوست آمده برای استفاده خاص افسران امنیتی تهیه شده و بر اساس «باید دانسته شود»

مورد مراقبت قرار گیرد. به همین جهت، مطالب مندرج در پیوست به دیگر آژانس ها و بخشها فقط با اطلاع

SRFامکان پذیر خواهد بود.

پیوست نباید از این نامه جدا شود

به پیوست: مجموعه نیازمندیهای کا. گ. ب.

سری

I. ساخت درونی، روش های کار، ارتباط بین تأسیسات.

(1) بافت مدیریت و وظایف تأسیسات.

(2) اطلاعات در مورد تبعیت و اختیارات واحدهای سازمانی.

(3) اطلاعات و سوابق در بخشها و واحدهای تابعه و وظایفشان.

ص: 88

(4) اطلاعات و سوابق درباره واحدهای سری.

(5) سازمان کاری در تأسیسات ارتباط داخلی واحدهای مختلف.

(6) روشهای طراحی و اداره فعالیت تأسیسات و نیز ارائه و مأموریت تابعه.

(7) تماس تأسیسات با رهبران کشور مورد نظر، و با نمایندگان ارتش و سازمانهای اطلاعاتی آن.

(8) تماس تأسیسات با دیگر ارگانهای دولتی، وزرا و بخشها.

(9) تماس با رهبران احزاب پیشین (مثلاً مخالفین) و سازمانهای کشور مورد نظر.

(10) تماس با نهادهای آموزشی.

(11) تماس با مراکز سرمایه گذاری در حوزه خدمات.

(12) تماس با وسایل ارتباط جمعی و روزنامه نگاران انفرادی.

(13) تماسهای رسمی با افراد.

(14) تماس با سازمانهای بین المللی که در کشور مورد نظر نماینده دارند.

(15) تماسهای رسمی یا شخصی کارمندان تأسیسات با نمایندگان روسی و دیگر کشورهای

سوسیالیستی.

II. اطلاعات مورد نیاز درباره کارمندان تأسیسات:

(1) تعداد و نحوه توزیع کارمندان در واحدهای مختلف تأسیسات.

(2) سیاستهای کارمندی مدیریت تأسیسات.

(3) نحوه استخدام رده های مختلف یا متعدد کارمندی در پایگاه با ذکر شرایط لازم و طول معمولی کار.

(4) حقوق و وظایف کارمندان تأسیسات.

(5) اطلاعات و سوابق فردی، از قبیل اطلاعات دارای ماهیت بیوگرافیک، درباره رابطها، نظریات

سیاسی، موقعیت ارتقاء شغلی، عادات، حالات، نقاط ضعف، نکات مهم و غیره.

(6) نیازهای کارمندی تأسیسات و عناصر فردی آن در زمان حال و آینده.

(7) نحوه انتخاب و استخدام کارمندان جدید محلی.

(8) اصول پاداش دهی و نحوه پیشرفت.

(9) موانع پیشرفت برای طبقات مختلف کارمندی.

(10) نیازهای انضباطی.

(11) انتقال کارمندان در درون تأسیسات در صورت ممکن.

(12) نشانه های نتایج کاری و علل آن.

(13) نحوه انجام تکالیف TDY و سوابق فردی اشخاص.

(14) نهادهای آموزشی کشور مورد نظر و نهادهای دیگری که به عنوان منبع مورد نظر در انتخاب کارمند

به کار می رود.

(15) شرکت کارمندان تأسیسات در کلوپها.

(16) ادارات استخدامی که جهت استخدام کارمند مورد استفاده قرار می گیرد.

(17) بافت اجتماعی کارمندان تأسیسات.

ص: 89

(18) بافت سیاسی کارمندی، عضویت حزبی.

(19) جو کاری در تأسیسات.

(20) محلهای سکونت کارمندان.

(21) محلهای آمد و رفت کارمندان تأسیسات (کافه ها، سواحل دریا، غیره)

III. موقعیت و تجهیزات تأسیسات

1) مشخصات ساختمانها و وضعیت آنها.

2) تجهیزات فنی (وسیله تولید نیرو، فاضلاب، شبکه ارتباطات، محل کابلها.)

3) تجهیزات ویژه تأسیسات (محل SSHO / بخش سری / تلفنخانه، قسمت تله تایپ، آنتنها و غیره.)

4) صندوق پستی اجاره شده و نحوه توزیع نامه ها.


راهنمایی در مورد روابط شخصی با ملیتهای کشور شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی

سند شماره (7)

خیلی محرمانه 28 آذر 1357، نامه هوایی 1299

از: وزارت امور خارجهبه: تمام واحدهای دیپلماتیک و کنسولی و SFM آمریکا

موضوع: راهنمایی در مورد روابط شخصی با ملیتهای کشور شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی

مقدمه:

(خیلی محرمانه) این نامه هوایی، حاوی سیاست این وزارتخانه در مورد تماسهای شخصی با ملیتهای

شوروی، لهستان، چکسلواکی، مجارستان، رومانی، بلغارستان، جمهوری دمکراتیک آلمان، جمهوری

سوسیالیستی ویتنام، لائوس و کوبا می باشد. دستورالعملهای مطروحه به منظور جلوگیری از بروز

موقعیتهایی است که طی آن یکی از سازمانهای اطلاعاتی متخاصم قادر به بهره برداری می شود. در مورد

جمهوری خلق چین نیز، نامه هوایی جداگانه ای ارسال خواهد شد.

زمینه:

(طبقه بندی نشده) بخشی از موفقیت خدمات خارجی مرهون توانایی پرسنل ما در ایجاد کارهای

مؤثر و روابط اجتماعی با مقامات و شهروندان دیگر کشورهاست. در رابطه با کشورهای مطروحه در بالا

در سالهای اخیر از افزایش تماسها منافع بسیاری کسب کرده ایم. مأموران واحدهای ما در اکثر این

کشورها توانسته اند تماسهای رسمی و غیررسمی خود را افزایش داده علاوه بر نمایاندن منافع آمریکا

توانسته اند روحیات کشور میزبان را نیز گزارش نمایند.

وضع و موقعیت کنونی:

(خیلی محرمانه) شوروی و دیگر کشورهای کمونیستی هنوز هم سعی دارند با استفاده از روشهای

اطلاعاتی مرسوم بهره برداریهایی انجام دهند. گرچه در نیمه اول این دهه در تلاش آنها در مورد به

کارگیری آمریکاییها شاهد کاهش بسیار بوده ایم، لیکن میزان فعالیتهای اطلاعاتی در سال 1976 افزایش

بسیار یافته است. در سال 1975 تعداد گزارش های مربوط به عملیات اطلاعاتی خصمانه، عملیات

ص: 90

بهره برداری بیش از تعداد گزارشهای مشابه در سه سال گذشته بوده است. سالهای 1976 تا 1970 نیز

مشابه سال 1975 بوده است. ظاهر امر این است که این سازمانهای اطلاعاتی متخاصم مانند اوایل

سالهای 1970 شکست این تلاشهای بکارگیری را چندان مد نظر قرار نمی دهند.

(طبقه بندی نشده) تجربه نشان می دهد که برقراری رابطه صمیمانه بین یک آمریکایی و یکی از افراد

کشورهای مذکور نمی تواند برای طرفین خالی از خطر باشد. مطمئن باشید که این گونه تماسها تحت

مراقبت است و فرد غیر آمریکایی نیز شدیدا تحت کنترل می باشد و بالاخره از وی خواسته خواهد شد که

در مورد دوست آمریکاییش اطلاعاتی تهیه نماید. در واقع برای سازمان کا. گ. ب. و سازمانهای

اطلاعاتی دیگر کشورهای کمونیستی استفاده از شهروندان خود به منظور بهره برداری از دوستی با

بیگانگان امری بسیار عادی و استاندارد می باشد. این بهره برداری گاهی به شکل گزارش در مورد حرکات

و فعالیتهای آمریکایی ظاهر می شود؛ و در موارد دیگر از افراد غیر آمریکایی یا به اجبار و یا به اختیار

درخواست شده است که در به کارگیری بیگانگان همکاری نماید. سازمان کا. گ. ب و هم پیمانانش در

مورد بهره برداری از بیگانگان با توسل به درگیریهای عشقی و فعالیتهای جنسی ملل کشورهایشان،

تاریخی طولانی و موفقیت آمیز دارند.

بیان خط مشی و سیاست:

(طبقه بندی نشده) از افسران انتظار می رود که در مورد کار و تماس اجتماعی با مقامات و شهروندان

کشورهای مزبور تا حدی پیش بروند که عملکرد وظایف رسمی آنها توأم با سهولت شود. حدود این تماس

را اهداف تعیین شده توسط ریاست نمایندگیها و وزارتخانه مشخص می نماید. ولی همه پرسنل باید از

روابط فردی که ممکن است برای افراد کشورهای مزبور مشکلاتی به وجود آورد و یا اساس یک فعالیت

اطلاعاتی علیه آمریکاییها را پدید آورد اجتناب ورزند.

(خیلی محرمانه) تجربه نشان می دهد که بهره برداری، توسط سازمانهای اطلاعاتی متخاصم زمانی

انجام گرفته که از قوانین آمریکا و یا کشور میزبان سرپیچی شده و یا پرسنل آمریکایی شخصا درگیر

مسائل سیاسی و یا اجتماعی شده و یا بین کارمندان آمریکائی و شهروندان کشورهای مزبور مسائل

جنسی رخ داده است. به عنوان یک قانون کلی، تماس اجتماعی رسمی و قابل قبول با شهروندان

کشورهای مذکور تنها زمانی باید برقرار شود که منظور دست یابی به یک هدف در سیاست خارجی باشد.

این سیاست بدون در نظر گرفتن محل اقامت آن شهروند و یا بدون در نظر گرفتن محل کار کارمند

آمریکایی قابلیت کاربرد و مصداق دارد.

(طبقه بندی نشده) سؤالات مربوط به روابط اجتماعی با دیپلماتها یا شهروندان کشورهای مذکور را

می توانید با سفیر، سرپرست مسئول، ناظر بخش، و نیز افسر امنیتی واحد محل اقامت در میان بگذارید.

هرگونه رخداد مشکوک و یا تماسی که در خارج انجام گرفته و نوعی عملیات اطلاعاتی بیگانه تلقی شود

بایستی فورا به سرپرست مسئول و یا افسر امنیتی منطقه گزارش داده شود. پرسنل وزارتخانه باید این

اطلاعات را به ناظر بخش (مربوطه) و دفتر امنیتی ستادی ویژه، اطاق 2236 مین استیت، شماره تلفن

1040 632 گزارش نمایند. پرسنل ACDA , AID , USICAواشنگتن نیز باید با دفاتر امنیتی ذیربط

تماس حاصل نمایند. کارمندانی که این گونه گزارشها را ارسال می دارند باید منتظر بازجویی و ارائه پاسخ

ص: 91

حرفه ای باشند.

(طبقه بندی نشده) عدم موفقیت در اعمال قضاوت صحیح در اجتناب از ارتباط شخصی که بتواند

منجر به آسیب پذیری در برابر تلاشهای اطلاعاتی خارجی بشود، صریحا نمی تواند زمینه موفقیت در

وزارت خارجه را فراهم آورد. اگر تماسهای اطلاعاتی خارجی گزارش نشود متخلف باید منتظر مجازات

و برخورد شدید باشد.


راهنمایی در مورد روابط شخصی با افراد تبعه شوروی وبعضی دیگر از کشورهای کمونیستی

سند شماره (8)

تاریخ: 13 سپتامبر 79 22 شهریور ماه 1358 خیلی محرمانه

از: کارل د. آکرمان، دستیار ریاست امنیتیشماره اداری نامه، 17/79 D

به: ناظران امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی منطقه ای، مقامات امنیتی فنی

عطف به: (طبقه بندی نشده) نامه هوایی 1299، مورخ 2 اردیبهشت 1358 با موضوع بالا

موضوع: راهنمایی در مورد روابط شخصی با افراد تبعه شوروی وبعضی دیگر از کشورهای کمونیستی

هدف:

(طبقه بندی نشده) نامه هوایی 1299 (نسخه ضمیمه شده) به این جهت نوشته بود تا سیاست این

وزارتخانه در مورد تماس بین پرسنل خدمات خارجی (شامل کارمندان مؤسسه ارتباطات بین المللی و

اداره اطلاعاتی ارتش) و افراد تبعه کشورهای کمونیستی روشن گردد. سیاست این وزارتخانه سالها روشن

نبوده و هر واحد کم و بیش یک سیاست محلی «عدم ارتباط صمیمانه» جهت برآورد نیازهای خود

طرح ریزی کرده بود. نامه هوایی این سیاستها را به صورت هماهنگ ارائه می کند.

حوزه:

(طبقه بندی نشده) همان گونه که در بیانیه سیاست نامه هوایی ذکر شده، این سؤال که آیا باید با فردی از

اتباع کشور کمونیستی رابطه برقرار نمود یا نه، بستگی به این دارد که آیا این روابط عملکرد وظایف رسمی

را سهولت می بخشد و با اهداف مشخص شده توسط وزارتخانه و ریاست نمایندگی مغایرت دارد یا خیر.

در رابطه با مقاماتی که مسئولیتهای نمایندگی و گزارشی دارند این گونه تماسها باید برقرار گردد. لیکن در

مواردی که رابطه بین یک کارمند و یکی از اتباع کشورهای کمونیستی برقرار می گردد و مجاز دانسته نشده

و علاوه بر این هدف ارضای یکی از سیاستهای خارجی نمی باشد، نامه هوایی نحوه قطع اینگونه ارتباطها

را طرح ریزی و پیشنهاد می نماید. این سیاست به خصوص در مواردی که کارمند مربوطه حاضر نیست

روابط خود با تبعه کشور کمونیستی را قطع نماید و یا درخواست مقام مسئول را در مورد خاتمه دادن به این

تماس مورد سؤال قرار می دهد، قابل کاربرد است.

(محرمانه) چنین به نظر می رسد که این نامه هوایی دارای انعطاف پذیری بسیار است و به ارزیابی

شایستگیهای هر مورد تماس شخصی بین پرسنل خدمات خارجی و افراد تبعه کشور کمونیستی

می پردازد و اساس قطع این تماسها را که خطر امنیتی دارند روشن می کند. مسئله درگیریهای عشقی و

روابط جنسی با ملیتهای کمونیستی در تمام جهان نوعی عدم قضاوت حسنه به حساب آمده و ممنوع

بشمار می آید. واحدها و به خصوص آنهایی که در شوروی و اروپای شرقی هستند باید در سیاست های

ص: 92

خود برقراری روابط جنسی با افراد این کشورها را ممنوع اعلام نمایند.

(خیلی محرمانه) نامه هوایی همچنین در بر گیرنده روش صحیح گزارش تماسهای مظنون اطلاعاتی

است. به محض گزارش به واحد و بسته به حساسیت و فوریت آن، اطلاعات مربوطه باید فورا از طریق

کانال دفتر امنیتی اسکادران پشتیبانی مستقیم هوایی و دفتر امنیتی SAS و یا از طریق یادداشت منحصر به

ریاست دفتر امنیتی / SASبه وزارتخانه منتقل گردد. گزارش تلگرافی ارجح است.

(خیلی محرمانه) دیگر کانالها از قبیل کانال راجر نباید مورد استفاده گزارشهای مربوط به تلاشهای به

کارگیری، نفوذهای خصمانه و یا عملیات مشابه آن قرار گیرد. این کانالها در وزارتخانه موجب انتشارهای

وسیعتری می شود و باعث افشای غیرضروری اطلاعات حساس در رابطه با شهروندان آمریکایی

می گردد.

اجرا:

مسائل مطروحه در نامه هوایی 1299 باید توسط SAS با پرسنل مربوطه در اقامتگاه و واحدهای

مربوطه در میان گذاشته شود. سؤالات مربوط به راهنمائی های مندرج در نامه هوایی باید به ریاست دفتر

امنیتی SASارجاع گردد. خطرات امنیتی و ضداطلاعاتی ناشی از رابطه با ملیتهای کمونیستی نیز مانند

گذشته و به موقع باید به ریاست دفتر امنیتی SASگزارش شود.

ضمیمه(1) : نامه هوایی 1299

خیلی محرمانه


دو سند سیا راجع به وارطامیان

سند شماره (9)

سری 8 مرداد 58 اعضاء

از: تهران 53807به: رئیس

هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است

1 اس. دی. ترامپ / 1 در 7 مرداد اطلاع داد که وارطامیان (نام اولش مشخص نیست) پس از چهار

سال اقامت در کابل به تهران بازگشته است. او قبلاً در ایران کار کرده و فارسی را به آسانی تکلم می کند.

تصور می شود که ت / 1 گفت او از طرف ایزوستیا مأمور اینجا شده اما ممکن است به جای ایزوستیا تاس

باشد. صحت و سقم آن را معین خواهیم کرد.

2 ت / 1 گفت که همسر وارطامیان خدمتکار کاسیگین بوده یا هست. خانواده وارطامیان ظاهرا

چیزهای دیگری هم دارند که به این نوع قرابت اضافه می کند. یعنی داشا، ات... (احتمالاً نام فرزندان آنها)

3 به نظر متحمل می آید که حتی بدون داشتن نام اول و نام والدین، سابقه چشمگیر وارطامیان بتواند به

شناسایی او کمک کند. آیا ستاد او را می شناسد؟

4 پرونده. بعدا تعیین شود. تا تاریخ 8 مرداد 1378 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

1- ضمیمه سند شماره 17 است.
ص: 93

سرّی

سند شماره (10)

سری 12 مرداد 58 اعضاء

از: رئیس 487883به: تهران

هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است

سی. کی. تاپ

عطف به: تهران 53807

1 فرد مورد اشاره تلگرام مرجع، لوون پارویرویچ وارطامیان دارای پرونده (819558 201)

می باشد. (به گفته مشارالیه، گاهی اوقات شورویها نامش را با تلفظ روسی لو پاولویچ استعمال می کنند.)

تاریخ و محل تولد: 31 مارس 29، ایروان (ارمنستان) همسرش سوفیا نیکو لاینفا، تاریخ و محل تولد: 29

سپتامبر 30، لنینگراد. پسرش سورن، تاریخ تولد 59. دخترش ناتالیا، تاریخ تولد 53 (احتمالاً دکتر /

جراح است؛ در اواسط سالهای 70 در مدرسه پزشکی حضور می یافت).

2 مشارالیه از دانشگاه مسکو درجه فوق لیسانس را در فلسفه شرق دریافت کرد. زمینه های عمده

مورد علاقه او اسلام و زبان فارسی و بعد از مدتی امور خلیج فارس است. فارسی را خیلی خوب، انگلیسی

را ضعیف، روسی را خوب و ارمنی را در حداقل صحبت می کند. در سال 69 مشارالیه عضو «شورای عالی

نویسندگان مسکو» شد. (منبع خبر بیشتر از این درباره شورا چیزی اظهار نداشت اما امکان دارد که

اتحادیه نویسندگان باشد. این دلیل «عایداتی مثل دسترسی به خرمن، و غیره» می باشد.) مشارالیه در سال

1970 مدال دستور لنین گرفت.

3 مشارالیه نماینده تاس در تهران از مه 67 تا اکتبر 71 بود. از سپتامبر 57 تا زمستان 77 به عنوان

دبیر اول در کابل خدمت کرد.

4 برادر فرد مزبور، ایگور دارای پرونده (785634 201)، تاریخ تولد 25 ژانویه 36، قبلاً به عنوان

کنسول شوروی در عراق (بعران) خدمت کرد و در تاریخ اکتبر 72 دبیر دوم در اتاوا بود. به گفته پی. دی.

ستیزفای ایگور به عنوان مأمور شناخته شده کا. گ. ب. به حساب آورده شده. مشارالیه مظنون به فعالیت

برای سازمانهای اطلاعاتی روسیه، احتمالاً جی. آر. یو به حساب می آید که این حساب به دلیل سیر

حرفه ای / مأموریتهای وی و مراودتهای گذشته او با مأموران شناخته شده سازمانهای اطلاعاتی روسیه

می باشد برای اطلاع شما، پی. دی. استوریج گفته که فردی به نام ل. پ. وارطانیان یک سروان، رتبه سوم،

عضو جی. آر. یو و احتمالاً همان مشارالیه است.

5 مشارالیه قرار بود که در تابستان سال 74 به عنوان نماینده پراودا (که بعدا به نماینده تاس تبدیل

شد) به تهران بازگردد. براساس سوابق که سازمان اطلاعاتی همکار / سیا داشتند دال بر اینکه مشارالیه

مظنون به... می باشد دولت ایران از دادن ویزا به نامبرده خودداری کرد. در ژانویه 77، مشارالیه به عنوان

سرکنسول شوروی در استانبول پیشنهاد شد... ترک محلی... به دلیل نام ارمنی وی این معرفی را

تردیدانگیز به حساب آوردند و قرارگاه کابل خاطرنشان ساخت که اعزام یک ارمنی روسی به استانبول را

می توان بی حرمتی به ترکها دانست. به هر صورت فرد مزبور ظاهرا به استانبول نرفت و احتمالاً دولت

ترکیه او را رد نمود.

6 مشارالیه هنگامی که قبلاً در تهران اقامت داشت هدف عمده قرارگاه... بود تا آنکه عاقبت این نتیجه

ص: 94

گرفته شد که او قابلیت ضعف کمی از خود نشان می دهد. منابع مختلف یک جانبه (و سازمان اطلاعاتی

همکار) با مشارالیه تماس داشتند که از جمله آنها اس. دی. ترامپ / 1 بوده که منبع این گفته که مشارالیه

اظهار داشته پدرش از یاران لنین بوده می باشد... همسرش سابقا منشی (نه خدمتکار) کاسیگین بوده

است. در ارتباط با این موضوع از طرف سایر منابع نظری ابراز نشده است.

7 قرارگاه تهران در سال 1972 (گزارش از شخصیتهای شوروی) درباره مشارالیه گزارشی تهیه نمود.

او به عنوان خوش برخورد و غیر دگماتیک اما فردی که احتمال کمی دارد استخدام پذیر باشد وصف شده

است. نامبرده ظاهرا بسیار به همسر و فرزندانش علاقه دارد. اگر چه او خودش از مأموریتهای خارج از

کشور، خصوصا در خاورمیانه لذت می برد همسرش طی این مأموریتها ناراحت بوده است. همسرش فقط

به روسی تکلم می کند که عاملی در انزوای او می باشد و فرزندانش را... که باعث شد بین مسکو و محلهای

مأموریت در خارج کرارا مسافرت کند.

8 آیا مشارالیه در مأموریتهای فعلی همراه همسرش است. در صورت اطلاع، لطفا خبر هم دهیدکه او

هم اکنون دارای چه مقامی می باشد، در چه تاریخهایی وارد شده، به جای که آمده، آیا علاقه ای هست که

گزارشی از شخصیتهای شوروی درباره او را دریافت کنید.

9 پرونده. 819558 201 تاریخ 11 مرداد 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

سرّی

سند سیا راجع به اریک ایوانویچ

سند شماره (11)

سری 19 مرداد 58 تلگرام غیر فوری

از: واشنگتن 492507به: کوالالامپور

رونوشت برای تهرانسی. کی. تاپ نکراسوف، اریک ایوانوویچ

موضوع: هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است

1 مشارالیه (255969 201) تاریخ و محل تولد: 11 ژانویه 29، نزدیک مسکو. پرونده ای طولانی

دارد. معذالک در حال حاضر گزارش نشده که در تهران به سر می برد. آخرین خبر (1977) وی را رئیس

دپارتمان بین الملل جامعه تماما متحد «ZNANIYE» (مؤسسه نشر دانش زنانیا کشورهای سوسیالیست)

مسکو معرفی کرده است.

2 مشارالیه در 57 56 و 68 64 در کابل و در 72 70 در تهران خدمت کرده است. وی مأمور

شناخته شده ک. گ. ب است و احتمالاً در تهران رزیدنت (Resident) بوده و در کابل حداقل مأمور ارشد

ک. گ. ب. (اگر رزیدنت نه) بود. پرونده اش شامل دو اشاره به فریتز دیهم بود. تاریخ خبر. 6؟ دیهم نزد

مأمور قرارگاه کابل اظهار داشت که مشارالیه مشغول دادن سفارشاتی به یک بنگاه آلمانی سفارش پستی

بود. تاریخ خبر: 67: دیهم «داستان سرگرم کننده ای» برای کارمند سیاسی کابل درباره درخواست

مشارالیه برای کمک در پرداخت به بنگاه آلمان غربی سفارش پستی جهت کالاهای سفارش شده نقل

کرد. در تهران مشارالیه مأمور هدفهای آمریکایی به حساب می آید و تماس های مشخص نشده ای با یک

کارمند سفارت آلمان غربی داشت.

ص: 95

3 مشارالیه جهت مرخصی در وطن در ژوئیه 72 از تهران عزیمت کرد. با این حال بازنگشت و به

یاران خود نامه نوشت که درخواست مأموریت در جای دیگری کرده بود چون در تهران «وی دائما» دچار

فشار خون بود. او قبلاً اظهار داشته بود که دوست دارد محل خدمتی در اروپا پیش از بازنشستگی داشته

باشد. وی در ژانویه... عضو نمایندگی شورای جهان صلح در کلمبو، سری لانکا بود. در آوریل، 75 وی از

شوروی به آلمان غربی مسافرت کرد... معلوم نیست، و همچنین اینکه آیا این مأموریت، اعزام موقت یا

به عنوان عضو هیئت نمایندگی بود.


سند سیا در مورد کورولف (گزارشگر ایزوستیا)

سند شماره (12)

23 شهریور 58 اعضاءسری

از: رئیس 513726به: تهران رونوشت برای آلمان، بن

هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است

سی. آ. وردانت سی. آ. برایت

عطف به: بن 84231 (در 3033719)(7760 EGN 79 15559 / 315 TDFIRBD) اطلاعاتی

1 مطلب ذیل یک پارگراف از تلگرام مرجع الف که یک گزارش طولانی از مناسبات شوروی آلمان

غربی است می باشد که دارای قیود غیرقابل رؤیت برای بیگانگان، غیرقابل رؤیت برای مشاوران یا

مشاوران پیمانکار و پخش و اقتباس خبر تحت نظر تهیه کننده است. این پارگراف برای اطلاع قرارگاه

ارسال می شود. مطالب استخراج شده ای از این پاراگراف از کانالهای وزارت خارجه در اختیار سفارتخانه

تهران قرار می گیرد.

منبع: یک مقام آلمان غربی که به مطلب دسترسی داشت. گزارشهای وی اغلب مورد تأیید قرار

گرفته اند.

«یوگنی وی. کورولف، از گزارشگران ایزوستیا» که اخیرا مأمور به خدمت در آلمان غربی شده در

اوایل شهریور با یک عضو دفتر نخست وزیری تماس گرفت تا درباره موضوعات مختلفی گفتگو کند.

کورولف درباره اوضاع ایران که شوروی آن را به دقت زیر نظر دارد نیز صحبت کرد. در ابتدا شورویها

«بطور احساسی و با همراهی» از آیت اللّه خمینی حمایت کرده بودند چون او با شاه مخالفت نموده بود.

معذالک، خمینی برای تثبیت اوضاع در ایران که ممکن است از دست خارج شود کاری نمی کند، لذا اتحاد

شوروی دیگر از خمینی حمایت نمی کند. شوروی خود را بیطرف نگه می دارد اما در عین حال نگران و

نظاره گر است.

2 بدون پرونده تا تاریخ 21 شهریور 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی


مکمل خلاصه اطلاعاتی اقیانوس هند

ص: 96

سرّی

سند شماره (13)

27 مهر 58سری SPOKE

هشدار شامل منابع و شیوه های حساس اطلاعاتی است ضمن ساعات عادی کار به دفتر وابسته دفاعی

در تهران بدهیدمکمل خلاصه اطلاعاتی اقیانوس هند 27 مهر 58

1 مخابرات دریایی شوروی. مخابرات قابل توجهی ملاحظه نشد.

هواپیمایی دریایی شوروی

دو هواپیمای 38 IL (می) دریایی قرار است از تاشکند جنوب (تاسه 4116 شمال، 06917 شرق)

شوروی به عدن در جمهوری دموکراتیک یمن در 1 آبان پرواز کند و در 10 آبان به تاسه بازگردد. ساعت

پیش بینی شده عزیمت از تاسه 230200 و ساعت پیش بینی شده ورود به عدن 231230 می باشد. قرار

است که این هواپیما در راه عدن از موقعیت های ذیل عبور کند: 6616 شمالی 06917 شرقی (تا سه)،

3742 شمالی، 05833 شرقی، 2638 شمالی، 05631 شرقی، 2612 شمالی، 05646 شرقی، 2530

شمالی، 05631 شرقی، 1250 شمالی و 04502 شرقی (عدن). در بازگشت هواپیماهای می در 10 آبان

نقشه پروازی دقیقا برعکس مورد استفاده قرار می گیرد.

آنچه درباره غرض از این اعزام نیرو اظهار شده این بوده که به منظور آموزش خدمه آن در جستجو و

نجات سفینه های فضایی در منطقه اقیانوس هند است. معذلک، 38 IL ها ضمن اعزام به عدن احتمالاً

عملیات شناسایی در رابطه با گروه رزمی میدوی USSکه ضمن این مدت در اقیانوس هند عملیات دارد

خواهند داشت.

در پشتیبانی اعزام 38 IL ، دو 12 ANدریایی (CUB) شوروی قرار است بین شوروی و عدن رفت

و برگشت داشته باشند. آنها در 29 مهر به عدن پرواز دارند و در 11 آبان به تاشکند بازمی گردند. قرار است

یک 12AN مستقر KADKHRABROVO ؟ ALINI؟/6370 NIS (5453 شمالی 02035 شرقی) به

شرح ذیل پرواز کند: عزیمت از تاشکند جنوبی در 210200 به وقت گرینویچ و ورود به عدن در

ساعت2112 پس از یک ساعت توقف در کراچی (2454 شمالی، 06709 شرقی) و پاکستان. این هواپیما

در ساعت 220300 از یک مسیر معکوس پرواز، عدن را ترک خواهد کرد.

یک 12 AN مستقر در KACHA / 370 NL(4447 شمالی، 3334 شرقی) با یک فاصله 10

دقیقه ای هواپیمای جلودار را دنبال خواهد کرد. آنچه درباره غرض از این پرواز اظهار شده انتقال 5400

کیلوگرم وسایل فنی و 21 مسافر بوده است.

همچنین احتمالاً در پشتیبانی از این 38 IL یک 12 AN تابع OSTAFEVO مسکو قرار است پرواز

رفت و برگشت ویژه ای بین تاسه و عدن در فاصله 27 مهر 1 آبان انجام دهد (24 مهر 58 WPAC IF؟

FO، پاراگراف A ؟ مرجع).

مکمل 27 مهر 58......


سند راجع به لووچنکو(خبرنگار نوویودرمیا)

ص: 97

سند شماره (14)

8 آبان 58 اعضاءسری

از: رئیس 542633به: با حق تقدم به قرارگاهها و پایگاهها در جهان

(به استثنای پورت آوپرینس، بانگوی، کامپالا)برازاویل، ماپوتو، انجامنا، ژوهانسبورگ

پیام اداری)

هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است حساس پی. ال. آئرونات. پی. دی. کوئیک

1 استانیسلاو الکساندروویچ لووچنکو، خبرنگار نوویو در میادر توکیو شب 1 آبان در توکیو به دولت

آمریکا پناهنده شد. اینک او در منطقه ستاد بسر می برد تخلیه های اطلاعاتی اولیه ظاهرا ادعای وی را

مبنی بر اینکه از اعضای رسمی (STAFFER) ک. گ. ب است تأیید می کنند. او غیر از ژاپن در جای

دیگری از خارج خدمت نکرده و اطلاع او ظاهرا به عملیات ک. گ. ب در ژاپن و همچنین ساخت و

شخصیتهای سازمانی محدود می گردد. به اقتضای رخدادهای جدیدتر قرارگاه ها را در جریان خواهیم

گذارد.

2 در صورتی که مورد سؤال قرار گرفتید می توانید برای رابطهای سازمانهای همکار تأیید کنید که

لووچنکو در اختیار ماست. لطفا درباره موقعیت اطلاعاتی او چیزی اظهار بکنید. در این زمان آشکار

است که نمی خواهیم خواستار احتیاجات اطلاعاتی از سازمانهای رابط گردیم و ممنون می شویم که

قرارگاهها چنین درخواست هایی را رد نمایند اگر اطلاعی به دست آوردیم که برای سازمانی اهمیت

مستقیم و چشمگیر داشت، البته آن را در اختیار خواهیم گذارد.

3 تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.

تماما سرّی

سرّی

سند شماره (15)

سری 9 آبان 58 تلگرام غیر فوری

از: واشنگتن 543129به: تهران رونوشت برای هلسینکی

عطف به: تهران 51051

موضوع: هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. کی. لگ ارکی هویتینن

1 تأییدیه موقت عملیاتی برای پرورش ارکی هویتینن، دیپلمات فنلاندی، به عنوان منبعی درباره

مواضع شوروی اروپای شرقی در قبال اوضاع سیاسی ایران و ارزیابیهای آنها از اعتبار خارج شده است.

این تأییدیه در ابتدا در 23 بهمن 58 به درخواست دیمیتروف مأمور قرارگاه تهران صادر شده بود. وی

رابطه اجتماعی با هویتینن برقرار کرده بود و او را واجد صفات لازم برای اجرای مؤثر نقش عامل

دسترسی به حمایت شورویها دانسته بود. هویتینن پیش از ورود خود به تهران در سال 1978 (75 56)

مأمور به خدمت در وین بود و آنجا مدت هیجده ماه یکی از آشنایان اجتماعی مأموری از سیا بود و

به عنوان یک خبردهنده ناخودآگاه درباره یکی از مقامات شوروی که مورد توجه قرارگاه بود عمل

می کرد.

ص: 98

2 لطفا اطلاع دهید آیا در حال حاضر با هویتینن در تماس هستید یا نه و آیا می خواهید تأییدیه موقت

عملیاتی را تمدید کنیم.

3 پرونده: 959395 201. تا تاریخ 4 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی

سند شماره (16)

سری 9 آبان 58 تلگرام غیر فوری

از: تهران 546224به: واشنگتن رونوشت برای هلسینکی

عطف به: الف واشنگتن 543129، ب تهران 51051

موضوع: هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. کی. لگ ارکی هویتینن

1 تلگرام مرجع ب دیگر در پرونده های قرارگاه نیست.

2 قرارگاه به تازگی به قدرتی که در برنامه پیش بینی شده رسیده و اکنون در مقامی هستیم که فعالانه تر

به دنبال دستیابی به هیئت نمایندگی شوروی در اینجا باشیم. در حال حاضر با هویتینن تماس نداریم. اما

پیشنهاد می کنیم اگر هنوز اینجاست او را پیدا کنیم و امکان بازدهی وی به عنوان عامل دسترسی را

مشخص نماییم.

3 پرونده: 959395 201 تا تاریخ 9 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی


سند سیا راجع به فلوریان گرکو

سند شماره (17)

سری 11 آبان 57 تلگرام غیر فوری

از: واشنگتن 544888به: تهرانعطف به: تهران 54613

موضوع: هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. سی. کن. تاپ او. زی. رام ردگیری

1 در ستاد سوابقی درباره فلوریان گرکو یافت نشد.

2 تا هنگامی که رابطه اجتماعی کلی توسط مأمور مربوطه یا کارمند دیگری از سفارتخانه برقرار

نشده باشد نمی توانیم علاقه عملیاتی یا انگیزه را مشخص کنیم. لطفا اگر در آینده هرگونه اطلاعات

بیشتری به دست آوردید از قبیل صورتهای متفاوت اسم او، مناصب قبلی و غیره ما را در جریان قرار دهید

و ما دوباره ردگیری خواهیم کرد. (برای اطلاع شما به علت محدودیت اطلاعات تهیه شده از حوزه فعالیت

درباره حضور افراد SEاز اواخر 1978 (پائیز و زمستان 57) ستاد از دریافت اطلاعاتی مثل تلگرام مرجع

تشکر می کند تا موجودی خود درباره پرسنل شوروی و بلوک شرقی مأمور به خدمت در ایران را تازه

کند).

3 پرونده 2 8 41. تا تاریخ 9 آبان 78 در بایگانی ضبط شود.تماما سرّی


شوروی و اروپای شرقی

سند شماره (18)

سرّی

شوروی و اروپای شرقی

افزایش ظرفیت انبار تسلیحات در سورو مورسک (بدون طبقه بندی) (سری / هشدار شامل منابع و

ص: 99

شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) تأسیسات انبار تسلیحات سورو مورسک در

فاصله بین 1970 تا اواخر 1972 ساخته شد و در اواسط 1973 شروع به فعالیت کرد. در ساحل شرقی کولسکی زالیف (KOLSKIY ZAKIV) یا دهانه (KOLUINTET) در فاصله 5/0 میل دریایی شرق

موجگیریها پایگاه دریایی سورو مورسک، این تأسیسات که جاده هایی به آن منتهی می شوند دارای

مأموریت پشتیبانی رزمناوهای سطح دریایی پایگاه دریایی سورو مورسک می باشد. از اوایل سال 1975

جعبه ها، ظروف و سایر تجهیزات مربوط به موشکهای سطح به سطح 14 SS - N در این مکان مشاهده

شده است، تصور می شود که این سیستم موشکی سلاح اصلی تحت حفاظت تأسیسات سورو مورسک

باشد. این موشکهای کروز ضد زیردریایی که از کشتی شلیک می شوند بر روی کشتی کروز KRCSTA - II

حامل موشک هدایت شونده و ناوچه های KRIVAKI - II حامل موشکهای هدایت شونده سوار

می گردند. این کشتی و ناوچه ها تشکیل دهنده... اصلی... دریایی در سورو مورسک می باشند. این

موشکها... مهمات... ضد زیردریایی... اژدر با کلاهک 90 کیلوگرمی هستند.

(سری / هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیر قابل رؤیت برای بیگانگان) تأسیسات

انبار تسلیحات سورو سورمک یک مرکز تقریبا مستطیل شکل می باشد. این مرکز حدودا 4 هکتار را در

برگرفته و با یک حصار... و چهار برج حفاظتی که هر یک ... چهار گوشه آن مستقر شده اند. تعدادی از

ساختمانهای... شامل یک ساختمان سوار کردن... سلاحها، یک ساختمان کار روی سلاحها و نگهداری

آنها و چندین ساختمان پشتیبانی می شوند. در آوریل 1978 یک طرح توسعه ظرفیت انبار این تأسیسات

شروع شد. یک انبار سقف طاقی بزرگ که در عکسبرداری 8 ژوئیه 79 بچشم می آید نشان دهنده وضع

فعلی این طرح توسعه است. این انبار که اینک تقریبا به اتمام رسیده حدودا 12×45 متر است و احتمالاً

برای نگهداری موشکهای 14 N SSبه کار گرفته خواهد شد. در گوشه جنوب شرقی تأسیسات، انبار

مشابه دیگری مراحل اولیه ساختمان خود را طی می کند. در آنجا زمین در دست ... است تا برای نهادن

زیربنا ... آماده گردد.

(سری / هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) سابقا

ذخیره... در این تأسیسات .... محدود بود. الحاق این دو انبار موجب افزایش چشمگیری در تعداد

سیستمهای تسلیحاتی آماده به کار قابل نگهداری تأسیسات می شود.

با توجه به اندازه های این انبار تقریبا کامل شده و با فرض اینکه فقط ردیفهای یک سطحی عمودی با

راهرو در وسط برای حرکات و انتقالات چیده می شوند حدود 60 موشک 14 N SS را می توان در آنجا

نگهداری کرد. به علاوه، با فرض اینکه انبار دوم رو به ساختمان همین اندازه را خواهد داشت، تعداد مشابه

موشکهای انبار شده ظرفیت کلی را به 120 افزایش می دهد این ظرفیت تقریبا امکان دو تغذیه موشکی

برای KRIVAKها و KRESTA ها در پایگاه دریایی سورو مورسک را فراهم می کند. (طبقه بندی توسط

منابع مختلف تا تاریخ 14 اکتبر 99 در بایگانی ضبط شود.)الیس جوزف

کشتی تجاری شوروی با آنتن غیر عادی (بدون طبقه بندی)

(خیلی محرمانه) سوپرتانکرکریم کلاس KRYM CLASS شوروی که در 1976 عرضه شد دارای

یک آنتن مخابراتی بود... و فرکانس زیاد، که نام رمز VEE BAR در ناتو به آن اطلاق شده است. این همان

ص: 100

متنی است که بر روی ناو هواپیما بر کیف کلاس KEEVCLAS نیروی دریایی شوروی نصب شده است.

تعبیه این آنتنهای مخابراتی فوق العاده کارآمد بر روی کشتیهای تجاری مخصوص به این کلاس CLASS

است، هر چند که بعضی از کشتیهای آکادمی علوم شوروی مجهز به (آنتن) وی کون VEE COONE، نمونه

قدیمی وی بار VEE BARمی باشند.

(خیلی محرمانه) علت تعبیه این نوع آنتن بر روی کلاس کریم نامعلوم است. تحلیلی که از نمودار

فعالیت این کشتیها صورت پذیرفته تاکنون سرنخی به دست نداده است. معذرت، الحاق (آنتن) وی بار به

این تانکرهای تجاری ممکن است به منظور آزمایش دیگری از تواناییهای آنها باشد. به علاوه این ممکن

است نشان بدهد که تانکرهای حامل این آنتنها واحد قابلیت نظامی هستند (طبقه بندی توسط منابع

مختلف، خروج از طبقه بندی در 12 اکتبر 85)آلفرد اشتراوب 12 DB

تسلیحات دریافتی جدید ارتش خلق مغولستان (سرّی)

(سری / هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) اولین بار

بار توپهای هویتزر 122 میلی متری 30 DC شوروی در یک واحد ارتش خلق مغولستان مشاهده.

شده اند در عکسبرداری هوایی از دو سر سربازخانه اولان باتارULAANBAATAR که واحدهای

آموزشی ارتش در آن به سر می برند روی هم رفته پنج توپ 30 DC آشکار گردید. وجود یک سلاح

توپخانه ای خط اول شوروی در یک واحد آموزش حاکی از آن است که این سلاح بزودی در واحدهای

رزمی مغولستان جای خواهد گرفت و احتمالاً جایگزین... 122 میلیمتری... خواهد شد.

(سرّی / هشدار شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)

اینکه دریافت توپهای 30 DC واقعا در ضمن یک فروش نظامی بوده یا جزئی از یک... موافقتنامه

تجاری است معلوم نیست. معذرت، این بهبود کیفیت ارتش مغولستان احتمالاً همراه با... پروژه معدنی و

عقد قراردادهای مالی بین مغولستان و شوروی در چند سال گذشته است. فی الجمله، این قراردادها

بوسیله تبادل تکنولوژی و ماشین آلات شوروی در ازای.... و مولیبدن مغولستان می باشند (طبقه بندی


توسط منابع مختلف تا تاریخ 19 سپتامبر 99 در بایگانی ضبط شود).