گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلدششم
آسیای جنوبی






آسیای جنوبی

کلی

کودتای مارکسیستی ماه آوریل افغانستان به مسکو فرصت داد که نفوذ خود را در این کشور مرزی که

از دریافت کنندگان دیرین کمکهای شوروی بوده است، افزایش دهد. در پایان سال، افغانستان یک پیمان

دوستی دراز مدت با شوروی بسته بود و حدود 3000 تکنیسین اقتصادی نظامی روسی در تمام واحدهای

نظامی و اقتصادی به کار مشغول شده و افراد بی تجربه منصوب توسط دولت انقلابی را هدایت می کردند.

مسکو با امضاء یک قرارداد نظامی توافق کرد که 275 میلیون دلار هواپیمای مدرن در اختیار این کشور

قرار دهد و قراردادهای کمک مذاکره شده توسط دولت قبلی را نیز امضاء نمود. علیرغم شایعات مبنی بر

اینکه کمکهای جدید شوروی به سطح میلیاردها دلار خواهد رسید، کشورهای کمونیستی کمکهای جدید

اقتصادی به افغانستان نداده اند تا جای کمکهای عربی را بگیرد. (S NF NC).

دیگر کشورهای آسیای جنوبی نیز قراردادهای جدیدی با شوروی در سال 1978 منعقد ساختند،

گرچه در مورد تاثیر ثبات بر هم زننده انقلاب افغانستان و نقش شوروی در این کودتا نگرانی بسیاری

مشهود بود. مسکو که نگران تمایل دوستی روزافزون بین هند و چین و احتمال ضربه زدن آن به منافع

ص: 612

شوروی در قاره آسیا بود، در مذاکرات خود با هند اشتیاق بیشتری نشان می داد و یک قرارداد روبل و

روپیه و یک قرارداد نظامی 215 میلیون دلاری با این کشور را امضاء کرده است. (S NF NC).

پاکستان در رابطه با کارخانه ذوب آهن کراچی و جهت تامین مخارج اضافی مورد نیاز، 225 میلیون

دلار اعتبار دریافت نمود و اسلام آباد بزرگترین قرارداد 19 میلیون دلاری خود با شوروی را برای دریافت

هلیکوپتر امضاء نمود. شوروی همچنین 58 میلیون دلار کمک برای پروژه آبیاری ماهاولی (Mahaweli)

به سریلانکا داده است (S NF).

با کاهش فعالیتهای چین فعالیتهای مسکو اوج می گیرد. نفوذ چین در پاکستان که بزرگترین

دریافت کننده کمکهای نظامی و اقتصادی چین بوده است، به علت روی آوردن پاکستان به غرب در جهت

اکتساب سلاحهای پیچیده تر و قابل رقابت با تسلیحات هند کاهش یافته است. اکثر کشورهای آسیای

جنوبی چین را یک هم پیمان با ارزش در برابر توسعه طلبی هند و شوروی در منطقه می دانند. در سال

1978، کمک نظامی جدید چین تنها 16 میلیون دلار و کمک اقتصادی آن به پاکستان و سریلانکا 85

میلیون دلار بود (S NF)

افغانستان. تعداد مستشاران نظامی و اقتصادی شوروی از زمان کودتای آوریل 1978 که موجب به

قدرت رسیدن دولت چپگرای نخست وزیر نورمحمد ترکی گردید، دو برابر شده است. حدود 3000

مستشار روسی به کارهای زیر مشغول هستند: (الف) آموزش نظامیان افغانی در مورد سلاحهای مدرن

(ب) برنامه ریزی و مدیریت اقتصادی و نظامی، (ج) پشتیبانی مهندسی و مدیریتی از ساختمان و عملیات

چند پروژه عمرانی و (د) انطباق سیستم آموزشی با مارکسیسم. سرعت ارسال کمکهای شوروی معادل

سرعت افزایش مستشاران روسی نبوده است، چون افغانستان قادر نیست کمکهای بیشتر را به خود جذب

نماید. (S NF NC)

رژیم ترکی کمی بعد از به قدرت رسیدن بزرگترین قرارداد نظامی افغانستان با شوروی را برای دریافت

275 میلیون دلار هواپیمای مدرن منعقد ساخت. شرایط قرارداد تخفیف 75 درصد، دوران باز پرداخت

12 تا 25 ساله و نرخ بهره 2 درصد را در برمی گیرد. هواپیماها عبارتند از (الف) جنگنده های سوخو -

22/20، (ب) جت جنگنده میگ - 21، و (ج) MI - 24 که قبلا در جهان سوم تنها به الجزایر و عراق تعلق

داشت. شوروی همچنین توافق کرده است که در وضع تعمیرگاه میگ - 21 پایگاه هوایی بگرام که

تجهیزات لازم برای تعمیر قاب و بالهای این جت را فراهم می آورد بهبودی پدید آورد (SNF NC).

براساس توافقهای پیشین ارسال تجهیزات نظامی شوروی به افغانستان علیه عناصر شورشی و دفاع

کلی مرزهای این کشور ادامه داشته است. از جمله تجهیزات 46 میلیون دلاری ارسالی در سال 1978

می توان: 70 دستگاه تانک تی - 62، توپخانه، و میگ - 21آموزشی را نام برد. جریان ارسال تجهیزات

استعداد فنی افغانیها را از بین برده و وابستگی کابل را از نظر حمایت کامل نظامی به شوروی تکمیل نمود.

ارتقاء دسته جمعی افسران جوان توسط حزب دموکراتیک خلق به رتبه های مهم بافت نظارت و کنترل

نظامی را تضعیف و نیاز به کمک فنی شوروی را در آموزش، تعمیر، نگهداری و عملیات سلاحهای مدرن

موجود در این کشور به افغانها افزایش داده است. تعداد تکنیسینهای روسی در اوائل سال 1979 سه برابر

و معادل 1000 نفر گردید. حدود 100 نفر خلبان آموزشی در ماه ژانویه و براساس یک برنامه آموزشی به

شوروی رفتند و از طریق همین برنامه 3700 پرسنل نظامی افغانستان در رشته های مختلف نظامی

ص: 613

فارغ التحصیل گشته اند. تعلیم دهندگان روسی هزاران تن دیگر را نیز در افغانستان آموزش می دهند. (S

NF NC).

نقش سلطه جویانه مسکو در نهادهای نظامی افغانستان به سال 1956 برمی گردد که در آن زمان

شوروی 100 میلیون دلار کمک نظامی به کابل داده بود. پس از آن، شوروی و چکسلواکی تنها

تأمین کنندگان سلاحهای مورد نیاز افغانستان شدند. شوروی حدود 700 میلیون دلار سلاح به افغانستان

ارسال داشته که 95 درصد تسلیحات این کشور را تشکیل می دهد و عبارتند از (الف) 930 دستگاه تانک

متوسط (که 115 دستگاه آنها تی - 62 هستند) (ب) 645 نفر بر زرهی؛ (ج) سه گردان سام - 2 و سام - 3

و تعداد کمی سام - 7؛ (د) 640 سلاح دفاعی هوایی؛ (ه ) بیش از 3000 توپ و موشک انداز؛ (و) 390

فروند هواپیما (که 44 فروند آن میگ - 21 و 25 فروند آن سوخوی - 7 می باشند). (S NF NC).

حتی با ارسال مقادیر زیادی اسلحه و افزایش تعداد مستشاران نظامی روسی نیز استعدادهای نظامی

افغانستان محدود و احتمالا از زمان کودتای 1978 کاهش نیز یافته است. به علت رهبریت و آموزش

نظامی نادرست، وسایل حمل و نقل غیر مکفی و کمبود قطعات یدکی ارتش نخواهد توانست در برابر یکی

از حملات مؤثر خارجی ایستادگی کند. نیروی هوایی نیز با رهبریت ناشایست، وسایل ابتدایی مخابراتی،

پرسنل عملیاتی و تعمیر و نگهداری فاقد آموزش کافی، و کمبود پایگاههای هوایی دست به گریبان است.

(S NF NC).

برخلاف برنامه کمک نظامی شدید که دارای اهمیتی حیاتی برای کابل است، شوروی در حمایت از

اقتصاد افغانستان کمک چندانی به کابل نکرده است. مهمترین کمک اقتصادی آموزش و خدمات فنی بوده

است. با ورود طراحان دیگر شوروی در سال 1978 جهت اشغال پستهای مدیریت در وزارتخانه های

اقتصادی افغانستان و بررسی و طرح برنامه های جدید، تعداد پرسنل اقتصادی شوروی دو برابر و به

2000 نفر رسید. در تلاش به منظور انطباق سیستم آموزشی و بالا بردن وابستگی سیاسی این کشور

همجوار، شوروی یک برنامه درسی جدید مارکیستی و زبان روسی را در سیستم آموزشی افغانستان

گنجانده است. شوروی نیز مانند کشورهای اروپای شرقی در سال 1978 معادل 2000 بورسیه

دانشجویی به دانشجویان افغانستان اعطا کرده است (NF NC S).

از زمان کودتا، شوروی کمک چندانی به برنامه 3/1 میلیارد دلاری 24 سال گذشته خود نیفزوده

است. از این برنامه، 500 میلیون دلار دیگر باید به این کشور تحویل داده شود. محدودیت توانایی جذب

افغانستان و فعالیتهای شورشیان در مناطق اجرای پروژه ها مانع از ادامه ارسال این کمکها گشته است. با

وجود عدم انعقاد قراردادهای جدید در سال گذشته، دولت ترکی 60 قرارداد مذاکره شده توسط دولت

پیشین را امضاء نمود. این قراردادها200 میلیون دلار ارزش دارند؛ حداقل سه چهارم آن از طریق

اعتبارات شوروی تأمین هزینه و بقیه آن نیز احتمالا تجاری است. قراردادهای امضاء شده عبارتند از:

*احداث یک پل راه آهن و عبور وسیله نقلیه 50 میلیون دلاری بر روی رود آمودریا در حیرتان به

عنوان اولین خط ارتباطی مستقیم بین افغانستان و شوروی.

* 30 میلیون دلار تجهیزات نفتی جهت ارسال در سالهای 1979 و 1980.

* مطالعات و طرحهای مربوط به کارخانه ذوب مس 600 میلیون دلاری Ainakو احداث یک

کارخانه 300000 تنی کود در نزدیکی کارخانه ساخته شده توسط شوروی در مزار شریف.

ص: 614

* یک پروژه 7 ساله 22 میلیون دلاری برای نقشه برداری از شمال افغانستان.

* بازسازی 5 میلیون دلاری بندر رود شرخان تا بتواند ظرفیت بارگیری 2500 تن بار در سال را

داشته باشد. (خیلی محرمانه).

در ماه نوامبر، افغانستان اکتشافات جدید نفتی شوروی در شمال افغانستان را اعلام کرد که راه را برای

احداث یک پالایشگاه نفتی 500000 تنی که سالها برنامه آن تهیه شده بود را هموار می سازد. صنعت نفت

گسترش یافته توسط شوروی سرانجام علاوه بر تأمین نیازهای نفتی داخلی افغانستان مقدار کمی نیز برای

صدور ارائه خواهد کرد. از اواسط سالهای 1960، شوروی بیش از 235 میلیون دلار را به گسترش نفت و

گاز این کشور اختصاص داده است. شوروی هم اکنون سالانه 3 میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی از

افغانستان دریافت می دارد (از طریق خط لوله ساخته شده توسط روسیه) و توسط همین گاز بخش اعظم

قروض اقتصادی و نظامی این کشور به شوروی پرداخت می گردد. مسکو توافق کرد که در قبال گاز

افغانستان در سال 1978 یک سوم بیشتر بپردازد و مدت بازپرداخت را دو تا سه سال تمدید نماید. (خیلی

محرمانه).

برنامه کمک شوروی حدود نیمی از واردات مورد نیاز پروژه های کابل را در چهار برنامه پنجساله

(75-1956) تأمین کرده است. دو سوم جاده ها و دو سوم ظرفیت نیروی برق افغانستان به کمک شوروی

ساخته شده است. شوروی فرودگاههای اصلی و شبکه وسیع انتقال نیروی این کشور را ساخته و بیش از

40000 هکتار زمین را به زیر کشت برده است. (خیلی محرمانه).

نقش مسکو به عنوان مهمترین کمک دهنده به افغانستان وی را به صورت مهمترین شریک تجاری این

کشور نیز در آورده است. در سال 1978، واردات افغانستان از شوروی (اکثرا ماشین آلات و تجهیزات،

نفت و و غذا) 25 درصد افزایش و به 205 میلیون دلار رسید در حالی که صادرات این کشور به شوروی

(که اکثر آن گاز طبیعی و محصولات کشاورزی بود) در سطح 100 میلیون دلار باقیمانده است. به علت

وجود تورم احتمالا افزایش واردات معادل بیست درصد بوده و حجم صادرات نیز کاهش یافته است.

(طبقه بندی نشده).

علیرغم شایعات مبنی بر صدور صدها میلیون دلار اعتبار، کشورهای اروپای شرقی در سال 1978 به

افغانستان کمک جدیدی نداده اند. آنها تنها براساس قرار دادهای قدیمی 40 میلیون دلاری پیمان های

کوچکی با این کشور بسته اند. روند کمک چین نیز عادی بوده است. پکن در نظر دارد در رابطه با

بیمارستان ساخته شده توسط خود در قندهار تجهیزات و دارو به این کشور ارسال دارد، و تصمیم گرفته

است به لیست پروژه های 45 میلیون دلاری خود براساس اعتبار سال 1972 یک کارخانه سیگارسازی

نیز اضافه نماید. چینیها براساس همین اعتبار احداث یک مجتمع نساجی و یک پروژه آبیاری را در پیش

گرفته اند. (طبقه بندی نشده).

بنگلادش . بنگلادش برای کاهش قدرت شوروی در منطقه در رابطه با کمکهای نظامی در سال 1978

به چین نزدیک تر گردید. گرچه پکن به تقاضای داکا جهت دریافت تانک، نفربر زرهی، توپخانه، و چهار

قایق گشتی شانگهای پاسخ نداده است، لیکن توافق کرده است که 11 میلیون دلار هواپیمای اف - 6 در

اختیار این کشور قرار دهد. گرایش این کشور به چین در اثر امتناع شوروی در سال 1976 از ارسال

قطعات یدکی برای تجهیزات 45 میلیون دلاری نظامی شوروی به بنگلادش به وجود آمده است. گرچه

ص: 615

ارسال تجهیزات شوروی در سال 1977 آغاز گردیده بود، ولی ما در مورد ارسال بیشتر این تجهیزات در

سال 1978 اطلاعی در دست نداریم. (S NF NC).

شوروی در سال 1978 فعالیت خود را در زمینه اقتصادی ادامه داده بود و در رابطه با کارخانه

تجهیزات برق احداث شده توسط خود براساس اعتبار سال 1972 معادل 4 میلیون دلار ابزار و رنگ در

اختیار این کشور قرار داد. مسکو در دو حوزه گاز خیز این کشور دو چاه نیز حفر کرده و پیرامون گسترش

نیروگاه روسی GHOROSAL به 230 مگاوات اقدام به مناقصه کرده است. معذلک هنوز هم داکا در مورد

هزینه کمکهای شوروی اظهار نارضایتی می کند. خرید 2/6 میلیون دلاری گندم آمریکا در ازای ارز معتبر

در سال 1978 جهت بازپرداخت گندم قرض گرفته شده در سال 1973 از شوروی، موجبات رنجش

خاطر بیشتر بنگلادش را فراهم ساخت.(خیلی محرمانه).

چین در سال 1978 با ماشین آلات جدید، تجهیزات برقی، و قطعات یدکی کارخانه اردنانس تونگی

(Tongi) را بازسازی کرد و با ارسال مواد خام و ارائه خدمات 125 تکنیسین خود ادامه عملیات این

کارخانه را امکان پذیر ساخت. برنامه کمک 60 میلیون دلاری چین که براساس قرارداد 1977 به پیش

می رود نشانگر احتیاط چین در انتخاب پروژه هاست. چین یک کارخانه تولید کود نیتراته و احداث پروژه

سیل بند را آغاز کرد که محل آنها نیز انتخاب شده بود. چین توافق کرده است که درخواست بنگلادش را در

مورد تصفیه خانه شکر، آسیای برنج کوبی و روغن کشی و گسترش زغال سنگ مورد ملاحظه قرار دهد.

(طبقه بندی نشده)

هند . وابستگی تاریخی هند به شوروی در رابطه با تسلیحات نیروی هوایی و زمینی در سال 1978 با

یک معامله 2 میلیارد دلاری خرید 170 تا 200 فروند جت جنگنده جاگوار از انگلیس کاهش یافته است.

هند پیشنهاد مسکو را برای ارسال میگ - 23 و جت جنگنده و بمب افکن سوخو - 20 به علت

محدودیتهای برد و تمایل دهلی نو به ایجاد تنوع در منابع تأمین تسلیحات مورد نیاز خود نپذیرفت. هند

20 فروند هواپیمای دریایی هاریر نیز از انگلیس خریداری کرد و مایل است زیردریاییهای جدیدی از

غرب خریداری نماید. گرچه هند از سالهای 1960 با خرید تجهیزات کمی از غرب تجهیزات روسی خود

را تکمیل کرده و با کسب جواز، تانک ویجایانتای انگلیسی را ساخته است، خریدها و قراردادهای منعقده

اخیر این کشور در غرب برای اولین بار موجب ارسال تجهیزات بسیاری از غرب به این کشور شده و حاکی

از آن است که هند می خواهد منابع تأمین سلاح خود را گسترش دهد. (سرّی).

گرچه هند در بازارهای غربی فعالتر از پیش خواستار خرید تجهیزات خواهد بود، لیکن در رابطه با

نیازهای اصلی تجهیزاتی اش در چند سال آتی به شوروی متکی خواهد بود. اجازه تولید داخلی

هواپیماهای میگ و تجهیزات روسی دیگر بر میزان فروش تسلیحاتی شوروی به هند تأثیر خواهد

بخشید. در ورود سلاحهای روسی به این کشور در سال 1978 افزایش (226 میلیون دلار) مشاهده

گردید. دهلی نو که سعی دارد رابطه 3 میلیارد دلاری تسلیحاتی خود را با شوروی حفظ نماید، پیرامون

کسب امتیاز تولید و مونتاژ تسلیحات دیگر روسی برای رسیدن به خودکفایی مذاکراتی انجام داده است.

(سرّی).

دهلی نو در رابطه با طرحهای بخشهای اصلی وقطعات یدکی سلاحهای روسی تولیدی توسط خود،

هنوز هم به شوروی متکی می باشد. به طور مثال، موتورهای ساخت روسیه خواهد توانست نیروی لازم

ص: 616

برای چند صد میگ 21 را فراهم کرده و خطوط مونتاژ هند را از سالهای 1980 یا 1981 به راه اندازد.

بیش از نیمی از جتهای جنگنده نیروی هوایی هند یا از شوروی وارد می شود و یا با کسب اجازه از شوروی

در داخل تولید می گردد. (سری)

مسکو دومین جمع کن از نوع ناتیا (Natya) و یک قایق گشتی موشکی نانوچکا (Nanuchka) را

براساس قرارداد سال 1975 به هند تحویل داده است. این قایق گشتی به نوع جدیدی از موشک زمین به

زمین 2 - N - SSمجهز است. دهلی نو، علاوه بر این 120 دستگاه تانک تی - 55 نیز از شوروی دریافت

نمود. (S NF NC).

تجدیدنظر پیرامون نرخ مبادله روبل و روپیه در ماه نوامبر اختلاف چند ساله موجود در رابطه هند و

شوروی را از میان برداشت. گرچه دو طرف برای رسیدن به یک توافق امتیازاتی به یکدیگر داده اند، لیکن

گرم شدن روابط بین هند و چین منجر به نرمتر شدن موضع مسکو گردیده بود. نرخ جدید 10 روپیه در

ازای هر روبل قابل مقایسه با نرخ پیشین 3/8 روپیه و درخواست 12 روپیه برای هر روبل توسط شوروی

است. توافق شده است که نرخ جدید در مورد باز پرداختها به کار برده نشود، لیکن در مورد قروض مهم

استفاده شده از منابع اعتباری که باید بدون بهره در مدت 45 سال پرداخت گردد به کار برده خواهد شد.

این وضع 20 درصد به قروض پرداخت نشده هند به شوروی خواهد افزود. هند تلاش بسیار به خرج داد تا

قروض موجود از تأثیر این قرارداد جدید مستثنی گردد و بنا به اظهارات هند، در چهار سال آینده میزان باز

پرداخت سالانه 250 میلیون دلار خواهد بود. ولی تمدید مدت باز پرداخت بی سابقه توسط شوروی به 45

سال تأثیر این افزایش را بر باز پرداختهای سالانه از میان می برد. (S NF NC).

در روابط اقتصادی دو کشور نیز کاهش بحران و تشنج مشهود است چون شوروی توافق کرده است که

تجهیزات مورد نیاز برای پروژه های الجزایر، ایران و نیجریه را از کارخانه های ساخت شوروی در هند

خریداری نماید. دهلی نو در نظر داشت با شورای همکاری دو جانبه اقتصادی دیدار کرده و از فرصتهای

پیش آمده در پیمانکاریهای اروپای شرقی استفاده کند. (S NF NC)

رابطه کمک اقتصادی 20 ساله هند با کمیسیون مشترک اقتصادی عالیرتبه هند و شوروی که اهداف

همکاریهای اقتصادی و فنی 10 تا 15 سال بعدی را مشخص کرده، در ماه مارس حیات تازه یافته است.

بیشترین توجه به صنایع فولاد و ماشین سازی، تولید و تصفیه نفت، حمل و نقل و مخابرات داده شده بود.

این پروژه ها عبارتند از:

* احداث یک کارخانه آلومینیم سازی به ظرفیت 600000 تن و ارزش 550-500 میلیون دلار با

استفاده از اعتبار 340 میلیون دلاری سال 1977 که در ازای آن به شوروی آلومینیم داده خواهد شد.

(شوروی توافق کرده است که سالانه 300000 تن آلومینیم دریافت دارد).

* احداث یک مجتمع کوره محترقه ذوب فلز 3 میلیون تنی در ویشناکاپتنام (vishnalaptnam)

* بالا بردن ظرفیت تولید آهن کارخانه های ذوب آهن ساخت شوروی در Bhilai و بوکارو (Bolaro)

به 5/10 میلیون تن.

* احداث یک کارخانه استخراج نیکل به ارزش 100 میلیون دلار توسط شوروی و کوبا در ایالت

اوریسا که مطالعات مربوط به آن آغاز شده و از سنگ نیکل مشابه کوبایی آن در هند در این کارخانه

استفاده خواهد شد.

ص: 617

* پی جویی و گسترش نفت و گاز در غرب بنگال.

* بهره برداری از منابع منگنز و سنگ آهن نامرغوب. (خیلی محرمانه).

پس از یک دهه وقفه کاری، در سال 1978 پروژه های شوروی حیات جدیدی یافت. فشار شدیدتر

شوروی برای همکاری و توافق به گسترش بیشتر صنایع سنگین بخش عمومی توأم با تکمیل کارخانه

ذوب آلومینیم در کوربا (Korba) و اولین مرحله کارخانه ذوب آهن بوکارو منجر گردید. کارخانه ذوب

کوربا در پایان سال 60000 تن آلومینیم تولید کرده بود. روسها ارسال تجهیزات به پالایشگاه 250

میلیون دلاری ماثورا (Mathura) را که در دست ساختمان است آغاز کرده اند و شوروی به منظور توسعه

ظرفیت ماهیگیری سالانه هند به 8 میلیون تن از 25/2 میلیون تن کنونی با این کشور مذاکراتی انجام داده

است. (طبقه بندی نشده).

روابط هند با کشورهای اروپای شرقی توأم با انعقاد قراردادهای جدیدی بود که طرحهای عمرانی

اقتصادی جاه طلبانه ای را در بر می گیرد.

* بلغارستان پروتکلی را امضاء کرد تا در رابطه با مجتمع های مهم کشاورزی بهار و کارناکاتا برای

پرورش و تولید میوه، سبزیجات، غله، و گوشت این کشور را یاری دهد. بلغارستان همچنین توافق کرده

است که یک کمپانی ماهیگیری مشترک با هند تشکیل داده و در رابطه با کالاهای چرمی، الکترونیک،

مواد شیمیایی و داروسازی با این کشور همکاری نماید.

* مجارستان پیرامون سرمایه گذاریهای مشترک در دیگر کشورهای در حال توسعه مطالعاتی انجام

داده و کمپانی ابزار ماشین آلات هندوستان نیز بخشی از تجهیزات مربوطه را فراهم خواهد آورد. دیگر

پروژه های جاه طلبانه مورد بحث عبارتند از کارخانه آلومینیم گجرات، کارخانه تیتانیم در Kerala و

تأسیسات مربوط به استخراج معادن تنگستن در راجستان (Ragastan). مجارستان توافق کرده است که

کارخانه های تولید چرم و کفش، داروسازی، و کنسرو میوه در جنوب هندوستان ساخته و در نظر دارد

یک کوره کک مشابه آنچه به بلغارستان داده در مجارستان احداث کند.

* رومانی به عنوان بخشی از برنامه وسیع اقتصادی خود احداث یک نیروگاه 330 مگاواتی و یک

کارخانه سیمان 1500 تن در روز را پیشنهاد کرده است. این برنامه کمکهای مربوط به توسعه نفت و گاز،

مونتاژ وسیله نقلیه، تولید کالاهای شیمیایی و چرمی، و گسترش صنعت الکترونیک را نیز در برخواهد

گرفت. (طبقه بندی نشده).

علیرغم تلاشهای پراکنده جهت دستیابی و بهره برداری از فرصتهای تجاری جدید، تجارت بین

اروپای شرقی و هند در سال 1978 معادل 65 میلیون دلار کاهش و به سطح 450 میلیون دلار رسید.

(طبقه بندی نشده).

پاکستان . علیرغم نگرانی پاکستان در مورد افزایش حضور شوروی در افغانستان و ترس از تغییر

موازنه قدرت در منطقه، پاکستان 225 میلیون دلار اعتبار برای تأمین هزینه کارخانه ذوب آهن کراچی از

شوروی دریافت کرد. علیرغم کاهش برنامه های کمکی، چین هنوز هم محبوبترین کمک دهنده پاکستان

به حساب می آید. (طبقه بندی نشده)

پاکستان به تدریج وابستگی خود را به چین به عنوان مهمترین منبع تسلیحاتی خود کاهش داده است.

چین که تا یک دهه پس از جنگ هند و پاکستان منبع اصلی سلاح برای پاکستان به حساب می آمد، اکنون

ص: 618

جای خود را به فروشندگان تسلیحاتی غربی که می توانند در برابر هند به پاکستان سلاحهای مدرنتری

بدهند، داده است. در سال 1978 پاکستان تنها یک قرارداد 5 میلیون دلاری نظامی با پکن منعقد ساخت

در حالی که از زمان جنگ 1965 این گونه قراردادها بالغ بر 525 میلیون دلار بوده و سه چهارم تسلیحات

این کشور از چین وارد گردیده بود. چین در مجتمع مکانیکی تاکسیلا (Taxila) تأسیسات تعمیر و ساخت

اسلحه را بنا کرده بود (که مهمترین کارخانه صنعتی چین در جهان سوم به حساب می آید) و در سال 1978

تعداد 16 فروند جت اف - 6 به ارزش 25 میلیون دلار به پاکستان تحویل داد. (SNF NC).

علیرغم نگرانی پاکستان از خطر شوروی، اسلام آباد یک قرارداد 19 میلیون دلاری جهت دریافت 12

فروند هیلکوپتر می- 8 با شوروی منعقد ساخت که قیمت ارزان، و شرایط اعتباری مناسب از مشخصات

این قرارداد می باشد. (S NF NC).

برخلاف توصیه های جامعه مالی بین المللی، پاکستان برای به پایان رسانیدن ساختمان کارخانه

ذوب آهن کراچی 225 میلیون دلار اعتبار از شوروی دریافت کرد که قبلا شوروی برای آن 430 میلیون

دلار ارائه کرده بود که 45 میلیون دلار اعتبار استفاده نشده را نیز در بر می گرفت. در قبال اعتبارهای جدید

شوروی سالانه 000/270 تن آهن و فولاد دریافت خواهد کرد. شوروی با پی بردن به محدودیتهای مالی

پاکستان به این کشور اجازه داد که یک سال پس از وارد عمل شدن کارخانه هزینه ها را باز پرداخت نماید.

کمک دهندگان غربی اختصاص منابع کمیاب را به کارخانه ذوب آهن مورد انتقاد قرار داده اند، در حالی که

پاکستان فقط تقاضای بودجه حمایتی و برنامه ریزی دوباره قروض را داشته است. (طبقه بندی نشده).

در میان کشورهای اروپای شرقی، مجارستان 100 میلیون دلار اعتبار 12 ساله با نرخ بهره 5 درصد

جهت احداث قطار زیرزمینی و اتوبوس برقی در پاکستان اختصاص داد و لهستان از سال 1980 ارسال

16 فروند کشتی را به این کشور آغاز خواهد کرد. رومانی پالایشگاه نفت 60 میلیون دلاری کراچی را که

با اعتبار 16 میلیون دلاری خود ساخته شده بود افتتاح کرد. بخارست توافق کرد که ساختمان کارخانه

سیمان سازی را که هزینه آن سال قبل اعلام شده بود آغاز کرده و پیرامون احداث مجتمع تجهیزات برقی

بررسیهای خود را آغاز نماید. چین ساختمان یک فرودگاه در اسکاردو (Skardu) را آغاز کرد و بزرگترین

پروژه چین در پاکستان را که شاهراه 200 میلیون دلاری کارکورام (Karakoram) است و چین را به

پاکستان متصل می کند به پایان رساند، این شاهراه توسط چین و بدون هزینه برای پاکستان ساخته شده

است. چینیها کارگران جاده سازی را سریعا بر روی یک پروژه شاهراه سازی دیگری که اسکاردوی

پاکستان را به Yarkand متصل خواهد کرد، با شرایط شاهراه قبلی منتقل کردند.

غیره

نپال. نپال به روابط خود با چین که 185 میلیون دلار کمک به این کشور داده است، ارج بسیار می نهد.

در سال 1978 چین توافق کرد که پیرامون احداث یک کارخانه قند و یک کارخانه کاغذسازی به ارزش

40 میلیون دلار بررسیهایی انجام دهد. چین کارخانه نساجی Hitaura را براساس قرارداد سال 1972 به

پایان رسانید و احداث جاده 60 کیلو متری Gurka-Narayanghat را سرعت بخشید. نپال سرانجام

کارخانه تولید راتیانه و تریبانتین مورد نیاز خود را از شوروی و براساس قرارداد 3/4 میلیون دلاری

منعقده در اواسط سال 1978 دریافت خواهد کرد. گرچه نپالیها از شرایط قرارداد ناراضی هستند، لیکن

ص: 619

این شرایط یعنی مدت باز پرداخت 12 ساله با نرخ بهره 5/2 درصد از نظر روسها بسیار جالب است.

(طبقه بندی نشده).

سریلانکا. سری لانکا 120 میلیون دلار کمک جدید از چین و شوروی برای گسترش منابع آب و 20

میلیون دلار از طرف آلمان شرقی جهت احداث 25 آسیای برنج کوبی و خرید 500 واگن قطار به دست

آورد. پیشنهاد کمک چین و شوروی برای کمک به طرح عمرانی یک میلیارد دلاری رود ماهاولی در شرق

سیلان، یعنی هسته اصلی طرح عمران کشاورزی کلمبو که چند دولت غربی نیز در آن مشارکت خواهد

داشت، کمک 60 میلیون دلاری چین در مورد ساختن جاده، مسکن، مدارس و ساختمانهای عمومی را نیز

شامل می شود. کمک شوروی نیز که حدود 60 میلیون دلار است به دو پروژه آبیاری اختصاص یافته که

علاوه بر پروژه سامانلاویوا (Samanalawewa) براساس اعتبار 57 میلیون دلاری سال 1975 ساخته

خواهند شد. گذشته از این شوروی پنج کشتی در اختیار مؤسسه کشتیرانی سیلان براساس قرارداد 45

میلیون دلاری قرار خواهد داد. (طبقه بندی نشده)


فعالیتهای کمکی و تجاری کمونیستی در کشورهای رو به رشد، در فصل سوم سال 1978

فعالیتهای کمکی و تجاری کمونیستی در کشورهای

رو به رشد، در فصل سوم سال 1978

محتوا

مرکز ارزیابی خارجی ملی آژانس اطلاعات مرکزی

نکات اصلی دسامبر 1978

مقاله

برنامه های کمک چین نشانگر واقعیتهای اقتصادی است

این بخش به بحث پیرامون روند برنامه های کمک چین در جهان سوم می پردازد.

پیشرفتهای فصل سوم

فعالیتهای اقتصادی کمونیستی در کشورهای در حال توسعه

قراردادهای نظامی کمونیستی با کشورهای در حال توسعه

سرّی - غیری قابل رؤیت برای بیگانگان - غیر قابل رؤیت برای پیمانکاران


نکات اصلی

نکات اصلی

چکسلواکی با انعقاد یک قرارداد به مراکش 50 میلیون دلار اعتبار داد، تا بتواند نیروگاهها و تجهیزات

سبک صنعتی را خریداری نماید.

بنین اولین قراردادهای اقتصادی خود را با لهستان و بلغارستان در ماه سپتامبر منعقد ساخت، و با

چکسلواکی و رومانی نیز مذاکراتی را آغاز کرده است.

شوروی به کیپ ورد اعتبار 16 ساله برای خرید محصولات نفتی داده است.

یک قرارداد اقتصادی فنی جدید شوروی اتیوپی به فعالیتهای شوروی رسمیت می بخشد، لیکن اعتبار

جدیدی در اختیار این کشور قرار نداده است.

بنابه گزارشها چین تقبل کرده است که یک شاهراه 385 کیلومتری در سومالی بین بوداما و مرز

جیبوتی به ارزش 20 میلیون دلار بسازد.

ص: 620

شوروی توافق کرده است که دو توربین را مجانا به پروژه نیروگاه آبی آرژانتین اوروگوئه ای

سالتوگراند بدهد، تا بدین وسیله موجبات بهبود را در روابط خود با آرژانتین فراهم آورد.

برزیل یک قرارداد سه ساله تجاری به ارزش کلی 2 میلیارد دلار با آلمان شرقی، مجارستان و لهستان

منعقد ساخت و پیرامون اعتبار 500 میلیون دلاری پیشنهادی شوروی برای تأسیس پروژه نیروی

پورتوپیریماورا به مطالعه پرداخت.

چین و شوروی در نظر دارند به سری لانکا در مورد پروژه یک میلیارد دلاری آبیاری ماهاولی کمک

نمایند.

شوروی پیشنهاد کرده است که حاضر است به مطالعه امکانات ایجاد یک کارخانه آلومینیم سازی و

نیروگاه هسته ای در یونان بپردازد.

ایران با شوروی، مجارستان و لهستان یک قرارداد 410 میلیون دلاری در رابطه با نیروگاه های

حرارتی منعقد ساخته است.

الجزایر نیز قراردادی امضاء کرده است تا از شوروی 2 اسکادران میگ 25 دریافت نماید، و در ازای

آن به شوروی حق ورود به بنادر خود را خواهد داد.

افغانستان یک قرارداد 250 میلیون دلاری جهت دریافت هواپیما و تجهیزات پشتیبانی زمینی با

شوروی امضاء کرده است.


مقاله برنامه کمکهای چین منعکس سازنده واقعیتهای اقتصادی

مقاله

برنامه کمکهای چین منعکس سازنده واقعیتهای اقتصادی

تأکید پکن بر حل مشکلات داخلی سبب شده است که در برنامه کمکهای اقتصادی چین به جهان سوم

در دو سال گذشته کاهشی پدید آید. کمکهای جدید اقتصادی در سال 1977 کمتر از 200 میلیون دلار بود

در حالی که در سالهای 75-1970 معادل 500 میلیون دلار می گردید. در حالی که که در نیم سال میزان

این کمکهای به 50 میلیون دلار رسیده، کمکها قرار است همچنان در سطح پایین سال 1978 باقی بمانند،

چون دولت هوا در حال مبارزه با مشکلات داخلی از قبیل (الف) افزایش ظرفیت در زغال سنگ، آهن و

دیگر شاخه های صنایع اصلی، (ب) ارائه انگیزه برای بالا بردن تولید؛ (ج) و بهبود سطح زندگی می باشد. با

این وصف پکن به تعهدات سنگین گذشته خود نیز عمل می کند. جمهوری خلق چین که از نظر ارائه

کمکهای نظامی در موقعیت ممتازی قرار ندارد، بر برنامه های اقتصادی در کمکهای خود به جهان سوم

تأکید بسیار دارد.

کمکهای اقتصادی

انگیزه چین برای به رسمیت شناخته شدن در جامعه بین المللی در سالهای 1970 با ارائه کمکهای

بی سابقه همراه بود. برنامه های اقتصادی از محتوای ایدئولوژیک خود جدا گردیدند و به عنوان یکی از

اسباب و وسایل اصلی سیاست خارجی در مبارزه برای ابقاء رهبریت کشورهای در حال توسعه به کار

گرفته شد. در دوره پنج ساله سالهای 74/1970 کمکهای اقتصادی بالغ بر 8/2 میلیارد دلار گردید که

تقریبا معادل سه برابر یک میلیارد دلار کمک ارائه شده در سالهای 1956 تا 1969 می باشد (به جدول

ص: 621

یک مراجعه شود). شصت درصد کمکهای جدید نصیب ملل آفریقایی گردید.

جدول 1

چین: کمکهای اقتصادی ارائه شده به کشورهای در حال توسعه میلیون دلار آمریکا

جمع1970-1971-1972-1973-1974-1975-1976-1977-1978

جمع23496-781-563-607-574-282-348-137-158-47

آفریقا2188-473-359-245-357-242-257-106-106-42

شمال آفریقا25-300-061-41-25-7-35-000-57-000

آفریقای مادون صحرا1935-437-298-205-355-185-222-106-49-42

آسیای شرقی107-000-81-000-000-25-1-000-000-000

اروپا45-000-000-45-000-000-000-000-000-000

آمریکای لاتین152-000-4-489-000-8-101-000-000

خاورمیانه2474-345-88-372-000-27-000-5

آسیای جنوبی7572-6534-139-180-580-351-000

1. این اطلاعات مربوط به دوره یکم ژانویه تا سی ام ژوئن است.

2. ارقام گرد شده اند به همین علت است در جمع برابر صفر نشوند.

با فرارسیدن سال 1974، به علت مبارزه ای که بر سر قدرت میان رادیکالها و میانه روها در گرفته بود

برنامه کمکهای اقتصادی پکن سیر نزولی در پیش گرفت.

جناح میانه رو که سرانجام به رهبری هواکوفنگ به قدرت رسید به جهان سوم اطمینان داد که سیاست

رئیس جمهور مائو در کمک به کشورهای فقیر ادامه خواهد داد، لیکن خاطرنشان ساخت که به علت وضع

جمهوری خلق چین به عنوان یک کشور فقیر و در حال توسعه در میزان این کمکها محدودیتی ایجاد

خواهد گردید. علاوه بر این مقامات چینی گفتند که هر مقدار منابعی که پس از برنامه های داخلی عمران

باقی بماند به کشورهایی تعلق خواهد گرفت که حاضر باشند علنا از سیاستهای چین به خصوص

سیاستهای مغایر با سیاست شوروی حمایت نمایند. به طور مثال، چین در سال 1976 به مصر و در سال

1977 به سومالی و سودان قول حمایت از برنامه های عمرانی آنها را داد، چون آنها با مسکو قطع رابطه

کرده بودند. بخش اعظم کمکهای اقتصادی چین در سالهای 77-1976 بر آفریقا متمرکز بود؛ در مجموع

تنها دو برنامه دارای ارزش بیش از 50 میلیون دلار بودند. میزان و وسعت قراردادهای کنونی با محدودیت

ظرفیت اقتصادی چین متناسب بوده و مانند اوائل دهه جاه طلبانه نیستند. قراردادهای اخیر با پیروی از

سنت چین بر پروژه های کشاورزی، صنایع سبک و کارگری تأکید دارد. و کمکهای فنی ارائه شده نیز

متناسب با نیاز کشورهای در حال توسعه می باشد. گرچه کار چین در تأسیس راه آهن تان - زام بسیار

عالی بود. لیکن اخیرا این کشور تقاضاهای آفریقاییها را برای کمک در ایجاد راه آهن و دیگر پروژه های

زیربنایی رد کرده است؛ ظاهرا دولت جدید مایل است از پروژه های بزرگی که از برنامه کمکهای خارجی

چین بهره ای ندارند، استفاده ننماید. گرچه روند تعهدات کندتر شده، لیکن پرداخت و انجام تعهدات مربوط

به وامهای پیشین هنوز ادامه دارد. چون پکن هنوز هم به تعهدات گذشته خود عمل می نماید. یک پنجم

3/2 میلیارد دلار کمکهای ارائه شده به کشورهای در حال توسعه در سال 1976 و 1977 پرداخت گردید

ص: 622

(به جدول 2 نگاه کنید). در حالی که مهمترین کمکهای سالهای 74-1971 عبارت بود از برآورد نیاز

پروژه راه آهن تان - زام، لیکن کمکهای اخیر گسترش توزیعی بیشتری یافته است. بزرگترین پروژه هایی

که در سال 77-1976 آغاز می گردد عبارتند از پروژه 55 میلیون دلاری تأسیس یک بندر در آبهای

عمیق موریتانی، مطالعات مربوط به احداث یک کانال 90 میلیون دلاری در تونس، احداث راه در

ماداگاسکار، توسعه مجتمع ماشین سازی در پاکستان، و پروژه 30 میلیون دلاری آبیاری در سری لانکا،

پروژه های راهسازی 400 میلیون دلاری اتیوپی، پاکستان، رواندا، سومالی، سودان و دو کشور یمن رو به

اتمام بود.

در سال گذشته بیش از 24000 تکنیسین چینی در جهان سوم مشغول به کار بودند که این بالاترین

میزان این افراد از ابتدای برنامه ها بوده است. مراجعت 10000 تکنیسین از منطقه احداث راه آهن تان زام

نیز با جریان ورود این افراد به پروژه های آفریقایی جبران گردید. آفریقای مادون صحرا حدود 85 درصد

پرسنل کمکهای چینی در خارج را در بر می گیرد.


خدمات فنی ارزان چین ارزشمندترین جنبه تلاشهای عمرانی جمهوری خلق چین بوده است. چین

در برابر خدمات فنی خود از کشورهای در حال توسعه ارز معتبر دریافت نمی دارد؛ کشورهای در حال

توسعه تنها مقداری از مخارج از قبیل مخارج مورد نیاز برای مسکن، تغذیه و حمل و نقل را در داخل کشور

خود می پردازند؛ و پرسنل چینی نیز بسیار سخت کوش و کم توقع هستند. و در بعضی موارد به خصوص

اگر خدمات بهداشتی مورد نیاز باشد، چین تمام مخارج متحمل شده را باز می گرداند.

جدول 2

چین: کمکهای اقتصادی ارائه شده به کشورهای در حال توسعه میلیون دلار آمریکا

جمع1970-1971-1972-1973-1974-1975-1976-1977

جمع172-72-189-259-238-252-181-283-198

آفریقا1030-37-116-148-164-137-118-195-115

آفریقا شمالی43-5-1-0-3-4-5-5-6

آفریقای مادون صحرا98-732-106-145-160-132-113-190-109

آسیای شرقی40-000-000-8-8-12-8-3-1

اروپا10-000-000-4-000-2-1-1-2

آمریکای لاتین25-000-2-14-1-1-1-3-3

خاورمیانه157-6-10-9-39-30-17-23-23

آسیای جنوبی410-29-61-76-26-70-36-58-54

چین در میان ملل فقیر به عنوان یک کشور ارائه دهنده کمکهای اقتصادی از شهرت و اعتبار خاصی

برخوردار است. شرایط متعادل برنامه های کمکی که به طرز مؤثری پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی را

بالا می برد سبب شده است که چین برخلاف برنامه های غربی و کمونیستی برای درنظر نگرفتن نیازهای

بشری مورد انتقاد واقع نگردد. حتی اگر میزان و مقدار آنها ناچیز باشد برنامه های کمک چین سبب بالا

رفتن رفاه و میزان تولید بوده و نقصانهای اساسی و ریشه ای زیربنایی و کشاورزی را مورد حمله قرار

می داده است.

فنون و تکنولوژی چینیها همیشه با شرایط فقیرترین کشورهای در حال توسعه تطابق داشته است.

ص: 623

کشورهایی که درآمد سرانه سالانه آنها کمتر از 200 دلار بوده همیشه بیش از نیمی از کمکهای چین را از

آغاز به خود اختصاص داده اند.

کمکهای چین همیشه در جهت گسترش برنامه های زیربنایی، صنایع مادر، و کشاورزی به کار گرفته

شده اند. مهمترین کمکها هنوز هم در زمینه احداث راه آهن، جاده، سد و احداث بنا در ارائه شده است (35

درصد) کمکهای مربوط به کشاورزی، آبیاری و پروژه های چند کاره شامل 20 درصد می گردد و کمک به

صنایع سبک نیز 20 درصد دیگر را به خود اختصاص می دهد. تنها 5 درصد کل این کمکها به صنایع

سنگین آن هم در پاکستان اختصاص داده شده است. باقیمانده این کمکها به عمران شهری، تحقیقات

زمین شناسی و ایجاد تأسیسات توریسیتی، بندری، آموزشی، فرهنگی و پزشکی اختصاص یافته است.

راههای احداث شده و دیگر پروژه های حمل و نقل چینی مرحله جدیدی را در پیشرفت به وجود

آورده، مشکلات موجود در حمل و نقل کالا و پرسنل را برطرف ساخته است. مثلاً چین در یمن جنوبی

نیمی از شبکه راهها و در سومالی و سودان 10 درصد این شبکه را احداث نموده است. راه آهن تان - زام

که با ظرفیت نسبی به کار خود مشغول است، در حمل کالاها به بخشهای داخلی و به زامبیا سرعت ایجاد

کرده و تراکم موجود در بندر دارالسلام را کاهش داده است. پروژه های صنعتی و کشاورزی با نیاز هر یک

از کشورهای در حال توسعه مطابقت داده شده است. چین با استفاده از تجارب خود در دوران بعد از جنگ

جهانی دوم بر پروژه ها کم خرج و آسانی که از واردات بکاهند تأکید دارد این پروژه ها اغلب تأسیساتی

برای پروراندن مواد خام به وجود می آورند. تأسیسات صنعتی از قبیل کارخانه های نساجی، فیبرسازی،

کاغذسازی، تهیه غذا، و کشاورزی با قیمت ارزان تأسیس و به سرعت راه اندازی می شوند. آنها از منابع

انسانی و مصالح بهره برداری می کنند و برای راه اندازی و نگهداری آنها نیز مهارت بسیاری لازم نیست.

کمکهای چین به جهان سوم از امتیازات خاصی برخوردار است. در سالهای 1970 چین حدود نیم

میلیارد دلار کمک ارائه کرده است و از ابتدای این برنامه ها میزان این کمکها بیش از 800 میلیون دلار

است در سالهای اخیر، پکن در شرایط اعتبارهای خود نوعی میانه روی و اعتدال در پیش گرفته است.

قراردادهای عمرانی چین در سالهای 1960 خالی از نرخ بهره بود و معمولاً مدت بازپرداخت آنها ده

سال دیگر نیز قابل تمدید بود. لیکن دوره های تمدیدی اکنون بیش از گذشته و به 20 تا 30 سال نیز

می رسد. در مقایسه با میانگین دوره بازپرداخت وامهای غربی که 33 سال است و 9 سال نیز پاداش آن

محسوب می گردد و نرخ بهره نیز 6/2 درصد می باشد و در مقایسه با دیگر کمکهای کمونیستی که بیش از

12 سال دوره بازپرداخت آن نیست و نرخ بهره آنها نیز 5/2 تا 3 درصد می باشد، جالب توجه است.

کمکهای نظامی

میزان نسبتا ناچیز کمکهای نظامی چین (مجموعا 845 میلیون دلار) ناشی از عدم توانایی چین در

رقابت با دیگر کشورهای کمونیستی و غربی در مسلح کردن تأسیسات نظامی جهان سوم می باشد. گرچه

این کمکها به 38 کشور ارائه می شود که 26 تای آنها آفریقایی می باشند، ولی باید گفت که 75 درصد

این گونه کمکها به پاکستان و تانزانیا داده شده است. مجموع کمکهای نظامی سال 1977 مقدار ناچیزی

معادل 50 میلیون دلار بوده (به جدول 3 نگاه شود) که نیمی از آن به آفریقای مادون صحرا اختصاص یافته

و در سال 1978 نیز به همان میزان ارائه می گردد. تولیدات نظامی چین 20 سال عقب تر از غرب و شوروی

ص: 624

بوده و چین کیفیت و کمیت تسلیحاتی مورد نیاز کشورهای در حال توسعه را ندارد.

حتی در کشورهایی که عمدتا سلاحهای خود را از چین وارد می کردند به علت رقابت کشورهای مهم

تولید سلاح نیز تغییر گرایشی پدید آمده است و به طور مثال، تانزانیا که دومین مشتری بزرگ سلاحهای

پکن به شمار می رفت و تنها کشور جهان سوم بود که وابستگی عمیق به آموزش و تجهیزات چین پیدا کرده

بود، دیگر مایل نیست تجهیزات چینی را مورد استفاده قرار دهد. تانزانیا تعمدا به مسکو روی آورده است،

چون چین قادر نیست سلاحهای مدرن در اختیار وی قرار دهد. در موزامبیک نیز، دولت جدید یک دهه

همکاری نظامی با چین را در زمینه دریافت سلاحهای کوچک و آموزش مورد نیاز گروههای چریکی

پایان بخشیده و برای تهیه سلاحهای مدرن تر به شوروی روی آورده است.

در سالهای اخیر نیز چین به مصر، سودان و سومالی تنها حمایت ظاهری نظمی داده است. در همه

موارد، چین به برنامه کمکهای اقتصادی خود به عنوان وسیله ایجاد صلح و ثبات یاد می کند. پکن که بر نیاز

تأکید بسیار دارد، فروش تسلیحاتی قدرتهای بزرگ را در مقایسه با کمکهای خود در پیشرفت

مسالمت آمیز اقتصادی، تأسف بار می خواند.

جدول 3

چین: قراردادهای نظامی با کشورهای در حال توسعه میلیون دلار آمریکا

جمع1970-1971-1972-1973-1974-1975-1976-1977-1978

جمع259-36-38-17-92-78-64-21-43-51-21

آفریقا187-23-15-12-7-19-34-32-29-16

شمال آفریقا21-000-000-000-000-000-9-000-000-12

آفریقای مادون صحرا166-23-15-12-7-19-25-32-29-4

آسیای شرقی-قابل اغماض000-000-000-قابل اغماض000-000-000-000-000

آمریکای لاتین000-000-000-000-000-000-000-000-000-000

خاورمیانه17-000-قابل اغماض000-000-000-611-000-000-

آسیای جنوبی388-40-66-67-20-67-2-100-21-5-

1. این اطلاعات مربوط به دوره یکم ژانویه تا سی ام ژوئن است.

2. ارقام گرد شده اند به همین علت است در جمع برابر صفر نشوند.



کتاب شصت

دخالتهای آمریکا در ایران

ص: 625

ص: 626

دخالتهای

آمریکا در ایران


معرفی کتاب

ص: 627

بسم اللّه الرحمن الرحیم

معرفی کتاب

بررسی تحلیلهایی که توسط تحلیلگران آمریکایی در سازمانهای مختلف دولتی و غیردولتی آمریکا

در مورد ایران صورت گرفته و در سفارت آمریکا در تهران به دست آمده است، تاکنون تحت عنوان

«دخالتهای آمریکا در ایران» در 8 مجلد به چاپ رسیده است. نکته اساسی که برای انتشار این مجموعه

تحت یک عنوان مدنظر بوده محتوای تحلیلی این اسناد است که بررسی جنبه های گوناگون جامعه و کشور

ایران در ابعاد سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی در زمانهای مختلف پرداخته است. تنظیم این اسناد

برحسب تاریخ تهیه گزارش یا تحلیل، در حد مطالب مندرج در اسناد، مجموعه عواملی را که در مقاطع

مختلف زمانی و نقاط عطف آن، زمینه ساز تحولات بوده اند و نهایتا به پیدایش انقلاب در این کشور منجر

شده اند را تصویر می کند.

با گذشت زمان و افزایش حجم کار اسناد دیگری در زمینه تحلیل اوضاع و شرایط ایران و تحت عنوان

اسناد منتشره قبلی یعنی «دخالتهای آمریکا در ایران» ترجمه و آماده چاپ گردیده اند، که در چهار جلد و

به روال سابق یعنی تنظیم برحسب تاریخ سند، ارائه می گردد.

جلد اول یعنی کتاب حاضر مشتمل بر هشت سند است که در فاصله زمانی سالهای 1965/1341 تا

1974/ 1353 تهیه شده است. این اسناد در چهار موضوع کلی یعنی امنیت ؛ شرایط سیاسی، اجتماعی و

اقتصادی ایران؛ انقلاب سفید و سازمان دفاعی قابل تقسیم است که ذیلاً به توضیحی مختصر در مورد

هرکدام از موضوعات بسنده می شود:

امنیت

اولین سند با موضوع «امنیت در حکومت ایران» مروری دارد بر سیستم امنیتی در ایران. به واسطه

گسترش روابط ایران و آمریکا در زمینه فروش تسلیحات و تجهیزات نظامی پیشرفته و نیاز ایالات متحده

آمریکا به حفظ اسرار نظامی و تسلیحاتی خویش در کشورهای طرف معامله و همچنین تصمیم آمریکا

مبنی بر تجهیز ایران به موشکهای «هاوک» و «BIULLPUP»، وزارت دفاع آمریکا «کمیته کنترل

اطلاعات نظامی دفاع کشوری» می باشد و براساس مشاهدات گروه و اطلاعاتی که از سوی مقامات

آمریکایی و ایرانی در اختیار آنان نهاده شده، تهیه گردیده است.

در آغاز سند مبادی قانونی، نقش حکمرانی استبدادی شاه و دیدگاه عمومی در ارتباط با مسئله امنیت

ص: 628

مطرح شده و سپس به تشریح سازمانهای تشکیل شده برای تأمین امنیت در کشور با ذکر توضیحاتی در

مورد موقعیت سازمانی، تاریخچه تشکیل و مسئولین هر سازمان و وظایف مربوطه می پردازد. تشکیلات

مذکور «شورای امنیت ملی»، «ساواک» «رکن دو ستاد مشترک»، «ضد اطلاعات»، «پلیس کشوری»،

«ژاندارمری» و «اداره اطلاعات ویژه» را شامل می شود.

رؤسای ساواک، رکن 2، پلیس و ژاندارمری همگی گزارش کار خود را مستقیما به شاه ارائه می دادند و

بدین ترتیب میزانی از هماهنگی تا حد مطلوب از نظر شاه ارائه می دادند و بدین ترتیب میزانی از هماهنگی

تا حد مطلوب از نظر شاه، توسط وی اعمال می گردید، و این هماهنگی توسط افرادی نظیر «سرلشگر

فردوست» و با تشکیل جلسات ماهانه، هفتگی و روزانه در بین سازمانهای مختلف، تعمیم می یافت.

گروه تحقیقات در ادامه گزارش به بررسی امنیت در جنبه های غیرنظامی حکومت مانند وزارتخانه ها

و ادارات دولتی پرداخته و سیستمهای حفاظت اسناد طبقه بندی شده در پایگاههای نظامی، غیرنظامی و

ادارات تابعه هرکدام را مورد بحث قرار می دهد.

برنامه امنیت پرسنلی که در ایران وجود دارد نیز مورد بحث گروه قرار گرفته و هرچند این برنامه روشی

برای سنجش میزان وفاداری (به شاه) نیز به شمار می رفته ولی روشی بوده است که عوامل تشکیل دهنده

آن در امنیت و حفاظت از اسرار تعیین کننده بوده و بدین ترتیب مراحلی که یک متقاضی عضویت در

نیروهای مسلح یا واحدهای تابعه بایستی طی می کرد و ملاحظات امنیتی که در این رابطه مرعی می شد،

توسط گروه مورد بررسی قرار گرفته است.

شرایط سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران

اسناد شماره دو، سه، پنج و هفت به طور کلی مشتمل بر مطالبی در باب شرایط و اوضاع اقتصادی،

اجتماعی، سیاسی ایران هستند. موقعیت شاه به عنوان رئیس بی چون چرای خانه خود، ثبات سیاسی،

رشد اقتصادی و سیاست خارجی ایران در سال 1969/ 1348 در سند شماره 3 به تفصیل مورد بحث قرار

گرفته است. این ارزیابی شش ماهه به تحلیل کلیه ابعاد حکومت شاه پرداخته و شاه و مواضعش را این گونه

توصیف نموده است: «دولتمردی مجرب که در صحنه جهانی، سیاست خارجی کشور را بااعتماد کامل

هدایت کرده است و به صورتی غیرعلنی به ترویج مواضع مورد نظر آمریکا در میان دوستان آمریکا

پرداخته، ولی در انظار عموم آن چنان نقش متعادلی را ایفا کرده که از طریق آن به گسترش جاه طلبیهای

ایران در خلیج فارس و بهره برداری از روابط خود با غرب، جهان سوم و کشورهای بلوک کمونیست نائل

آید.» و وی را به واسطه سرسختی در مذاکرات نفتی، اصرار وی بر قطع روابط دیپلماتیک با لبنان بر سر

موضوع تیمور بختیار، موضع تهاجمی در قبال عراق به خاطر مرز بین دو کشور در شط العرب مورد انتقاد

قرار داده است.

سند شماره 3 به طور عمده شامل مطالب زیر است که فهرست وار ذکر گردیده است:

اوضاع اقتصادی ایران در سال 1348 و بررسی برنامه عمرانی چهارساله و نتایج مترتب بر آن در

زمینه های کشاورزی، صنعتی، بازرگانی، کنترل پول، تورم، میزان ذخایر ارزی، پروژه های صنعتی عمده

مانند خط لوله نفت و مجتمع پتروشیمی شاهپور و...

ماهیت و محتوای روابط ایران و آمریکا، ملاقات شاه با نیکسون، شرکت وزیرخارجه وقت آمریکا

ص: 629

«راجرز» در کنفرانس سنتو در تهران، تأثیر پرواز آپولوی 11 بر ایرانیان، نقش آمریکا و روابط با آن در

«متن ناسیونالیزم مستقل» ایرانی، فروش تسلیحات به ویژه هواپیماهای اف 4، استخدام تکنیسینهای

نیروی هوایی آمریکا برای تعمیر جتهای نیروی هوایی ایران و اختلافات موجود بین ایران و آمریکا بر سر

دو موضوع آخر، روند مذاکرات سالانه نفتی بین دولت ایران و کنسرسیوم، همکاری دو جانبه در زمینه

کاربرد انرژی اتمی در مورد اهداف غیرنظامی، وضعیت تجارت ایران و آمریکا.

نقش ایران در خلیج فارس و اعلام اینکه ایران پس از خروج انگلستان از خلیج فارس قصد دارد

نقش ژاندارمی منطقه را به عهده بگیرد و سعی در تفهیم این امر به انگلیسها و سایر شیوخ خلیج فارس،

طرح یک سیاست دفاعی مشترک در منطقه با همکاری عربستان و دیگر کشورهای حوزه خلیج فارس.

درگیری ایران و عراق در مورد مرز مشترک دو کشور در شط العرب، ذکر موارد اختلاف و اصل دعوا

از نقطه نظر مرزی، حوادث اتفاق افتاده در خلال دوران درگیری، نحوه برخوردها و شیوه های به کار گرفته

شده از سوی دو کشور.

روابط ایران با سایر کشورها و به ویژه همسایگان از جمله قطع روابط دیپلماتیک با لبنان بر سر مسئله

استرداد تیمور بختیار رئیس قبلی ساواک (قبل از 1348)، سقوط ایوب خان و روابط با پاکستان، اختلاف

مرزی ایران و افغانستان بر سر رود هیرمند و روابط با این کشور، روابط با هند، اسرائیل و اردن و نقش

میانجیگرانه شاه حسین اردنی در درگیری بین ایران و عراق.

روابط ایران با شوروی و کشورهای بلوک کمونیست، انگیزه شاه از ایجاد روابط با آنان، تماسهای

تجاری، اقتصادی و فرهنگی بین ایران و شوروی، مذاکرات بر سر کارخانه ذوب آهن و خط لوله گاز،

روابط با رومانی، چکسلواکی و یوگسلاوی و سفر رؤسای جمهور چکسلواکی و رومانی و نخست وزیر

یوگسلاوی به تهران.

وضعیت دولت، پارلمان و احزاب، تغییرات و انتصابات مهم دولتی، وضعیت گروههای مخالف شاه،

حوادث اتفاق افتاده و مغایر با امنیت در ایران.

سند شماره 5 تحلیلی است راجع به وضعیت جوانان در ایران و توصیف اعتقادات، دیدگاهها و میزان

مشارکت آنها در مقابله یا همکاری با رژیم شاه، البته این اطلاعات و تحلیلها قشر تحصیل کرده و شهری

جمعیت جوان کشور را شامل می شود و نهایتا به تحلیل جامعه بوروکرات و طبقه متوسط شهری منجر

می گردد.

سند شماره 7 با موضوع «بررسی کلی ایران» یکی از جزوات واحد بررسی اطلاعات ملی

آمریکاست که در سال 1973 / 1352 تهیه گردیده و فهرست وار شامل مطالب زیر است :

تاریخچه مختصری در رابطه با به قدرت رسیدن شاه و وقایع دوران مصدق، تأثیر وقایع و حوادثی که

منجر به کودتای 28 مرداد گردید بر تفکرات شاه، دیدگاههای وی در مورد مدرنیزه کردن ایران و نظراتی که

به طرح «انقلاب سفید» منجر گردید.

تحلیل شخصیت ایرانی و تأثیرپذیری ایرانیان از شرایط جغرافیایی و تاریخی کشورشان (خود

بزرگ بینی، فردگرایی و مخالفت با تحول و نوآوری) ؛ نقش مذهب، اهمیت روحانیون و اعتراضات علیه

حاکمیت از سوی مذهبیون؛ پادشاهی در ایران و تاریخچه ای مختصر از سلسله های حاکم بر ایران.

مجلس و جایگاه آن در سیستم حکومتی شاه ؛ نحوه کنترل و به اختیار درآوردن مجلس توسط شاه ؛

ص: 630

انحصاری کردن قدرت سیاسی از طریق اعمال نفوذ در انتخابات، انتصابات و تصدی شغلهای حساس و

غیرحساس توسط شاه ؛ نقش نیروهای امنیتی و سرکوب هرگونه مخالفت با انحصارگرایی قدرت و

استبداد شاه.

مدرنیزاسیون و صنعتی کردن ایران و نقش نفت در این روند؛ موقعیت بخش خصوصی، صنایع و

بانکها در سیستم اقتصادی ایران ؛ بررسی اقتصاد ایران و نقش نفت و دیگر منابع در آن ؛ سیاستهای مربوط

به تولید و فروش نفت و وضعیت ذخایر نفتی ایران.

سیاست خارجی ایران ؛ روابط با آمریکا، تاریخچه مختصری در مورد روابط ایران با شوروی، روابط

فعلی ایران با شوروی، سیاست ایران در خلیج فارس و نحوه روابط با کشورهای حوزه خلیج فارس، عراق

و مسئله درگیری با ایران.

موفقیتهای شاه در دوران زمامداری، مشکلات مبتلا به رژیم به واسطه رشد اقتصادی و روند

نوآوری، پیش بینی ثبات کشور و چشم انداز اقتصادی رژیم شاه، پیش بینی موقعیت آتی شاه و وضعیت

سیاسی کشور.

مشخصات کلی کشوری ایران در سال 1972 / 1351 شامل وسعت، آب، مردم، حکومت، اقتصاد،

کمکها، ارتباطات و نیروهای دفاعی با ذکر آمار و ارقام.

سازمان دفاعی

سند شماره 8 در آغاز به بررسی منافع آمریکا در ایران و سپس به ارزیابی تأثیرات موقعیت جغرافیایی

ایران در خاورمیانه بر نیازهای دفاعی و موضع دفاعی آن می پردازد. مردم، مذهب، آداب و رسوم و

پیشرفتهای عمرانی و اقتصادی و ضرایب مهم فرهنگی جامعه ایرانی به عنوان مقدمه ای بر بیان خطر

خارجی که ایرانیان می پندارند و نیز استراتژی شاه برای خنثی کردن خطر مزبور مورد بحث قرار می گیرد.

تجزیه و تحلیل دستگاه تصمیم گیرنده در امور دفاعی ایران و سپس قدرت و تسلیحات موجود و طرحهای

مربوط به گسترش نیروهای سه گانه، به طور مجزا و مختصر مطالب بعدی را تشکیل می دهد. در نهایت به

مرور برنامه های کمک امنیتی آمریکا در حمایت از نیروهای نظامی ایران می پردازد و در مورد فروشهای

نظامی، هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران (آرمیش مگ)، تیمهای کمک فنی حوزه ای (تافت)،

برنامه آموزشی نظامی جاری و آتی خارج از کشور نیروهای نظامی ایران، خطرات حاصله از تسلیح بیش

از حد ایران برای آمریکا، اندکی بحث می کند.

انقلاب سفید و اصلاحات اجتماعی

اسناد شماره 4 و 5 با عنوان اصلاحات در ایران به تحلیل انگیزه ها، اهداف، شیوه های اجرا و بررسی

شکستها و موفقیتهای رژیم شاه در اجرای اصول انقلاب سفید می پردازد. سند شماره 4 در سال 1969 /

1348 و سند شماره 5 در سال 1972 / 1351 تهیه شده است. در سند شماره 7 نیز قسمتی با عنوان

انقلاب سفید به بحث در مورد این رفرم پرداخته است.

جامع ترین این اسناد در باب انقلاب سفید، سند شماره 4 است که به طور مفصل و جداگانه هرکدام از

اصول دوازده گانه آن را مورد بحث قرار داده است. پس از ذکر مراحل طی شده در اجرای هرکدام از اصول

ص: 631

فوق به طور ضمنی و در خلال مطالب انگیزه ها و اهداف شاه و طراحان این اصول مطرح گشته، سپس

مروری بر نتایج حاصله از اجرای این اصول صورت گرفته است. موفقیتها، شکستها و عوامل مؤثر بر این

نتایج بررسی شده است و با توجه به عوامل مختلف (شیوه های اجرائی مطروحه در سند، بیانات و

موضع گیریهای مسئولین اجرائی، تبلیغات رژیم و نتایج حاصله) تحلیل به نحوی صورت گرفته که اساس

این اصول و اساس انگیزه های طراحان آن مورد سؤال قرار می گیرد، هرچند در نهایت کلیه آنها از سوی

تحلیل گر موفقیت آمیز و نویدبخش ثبات، رشد اقتصادی و پویایی اجتماعی و سیاسی ایران در آینده

قلمداد می گردد.

در اینجا ذکر این نکته ضروری است که علیرغم نیاز به گزارشاتی دقیق، موشکافانه و واقع بینانه برای

تحلیل مناسب و صحیح از شرایط و اوضاع، اسناد نشان می دهد که واقعیتها و حقایق آن گونه تصویر شده و

به رشته تحریر درآمده اند که گزارشگر یا تحلیلگر دوست داشته ببیند. آمال و آرزوهایشان در مورد شاه و

منافع در ایران آنان را به سطحی نگری، ساده اندیشی، زودباوری و نظریه پردازیهای عجولانه کشانده بدان

حد که نهایتا از تحلیل اوضاع و پیش بینی حوادث ایران در سالهای بعد درمانده گشته و طوفان انقلاب

اسلامی ایران خیمه های آمالشان را ویران و کاخهای بنا شده از ثروت ایران و کشورهای مشابه ایران را بر

سرشان خراب نموده است.

دانشجویان مسلمان پیرو خط امام

بهار 1366


«امنیت در حکومت ایران» مروری بر سیستم امنیتی ایران

ص: 632

سند شماره (1)

سرّی

ایالات متحده آمریکاکمیته کنترل اطلاعات نظامی

این سند شامل 37 صفحه بوده و رونوشت شماره 46 از 49 رونوشت موجود می باشد، سریهایA

«امنیت در حکومت ایران»

یادداشت منشی:

1 گزارش ضمیمه به منظور ثبت مشاهدات «گروه کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده» تهیه

شده که از 25 اکتبر الی 3 نوامبر 1975، برنامه امنیتی در حکومت ایران را مورد بررسی قرار داده است.

2 «کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده» این گزارش را طی جلسه مورخه 15 دسامبر 1965

تأیید نموده است.

3 این سند مستلزم «استفاده خاص» بوده و «غیر قابل واگذاری به اتباع بیگانه»می باشد.

4 پخش و واگذاری این سند منحصر به اشخاصی است که نیاز رسمی به آن دارند( مسئولیت اداری و

رسمی آنان استفاده از آن را اقتضا می کند).

دونالد اس. هرلیس

منشی

گروه 1

از تنزل طبقه به صورت اتوماتیک مستثنی بوده و نمی بایست از طبقه بندی (محرمانه) خارج شود.

مستلزم استفاده خاص بوده و غیر قابل واگذاری به اتباع بیگانه است.سرّی

مروری بر سیستم امنیتی ایران


مقدمه

الف. مقدمه

نظر به پیشنهاد «وزارت دفاع ایالات متحده» مبنی بر تجهیز ایران به سیستمهای پرتاب موشک

«HAWK» و «BWKKPUP»، و نیز از آنجا که سیستم امنیتی ایران آخرین بار توسط یک گروه کمیته کنترل

اطلاعات نظامی دفاع کشوری، که طی ماههای اوت و سپتامبر 1960 از ایران بازدید نمود، به طور رسمی

مورد ارزیابی قرار گرفته است، «کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده» (USMICC) بر آن شد تا

یک گروه تحقیقات امنیتی برای بررسی مجدد سیستم امنیتی در ایران، به این کشور اعزام نماید. این گروه

تحقیقات خود در ایران را از 23 اکتبر آغاز و در 4 نوامبر 1965 به انجام رسانید. جلسات بحث و

مذاکره ای با حضور مقامات رسمی ایران و نیز نمایندگان سفارت آمریکا، هیئت مستشاری نظامی

(ARMISH MAAG) و هیئت مستشاری در ژاندارمری « GENMISH» برگزار گردید.

ارزیابی امنیتی (قبلی) که ذکر آن گذشت، تحت شماره «129/206 MIC» مورخه 8 فوریه 1961،

بایگانی گردیده است. هدف از گزارش فعلی عمدتا آن است که اطلاعات موجود در گزارش شماره

«129/206 MIC» را تکمیل نماید. اظهارات موجود در این گزارش اساسا بر مشاهدات گروه و اطلاعاتی

که از سوی مقامات ایرانی و آمریکایی در اختیار گروه نهاده شد، مبتنی است.

ص: 633

ضمیمه A: صورت اسامی اعضاء گروه است.

ضمیمه B: لیست اسامی عمده مقامات رسمی ایرانی است که گروه با ایشان مذاکره نموده است.

ضمیمه C: شامل اسامی عمده مقامات آمریکایی است که گروه با آنان جلسات بحث و مذاکره برگزار

کرده است.

ضمیمه D: حاوی برنامه ملاقاتهای گروه می باشد.


مبادی قانونی در ارتباط با مسئله امنیت

ب مبادی قانونی در ارتباط با مسئله امنیت

همان طور که در گزارش شماره «129/206 MIC» ذکر شده است. اصول قانونگذاری امنیتی در

ایران تغییری نکرده است. مواد قانونی مورخه 1906 (1285) 1907 (1286) و 1925 (1304)،

همچنان شالوده قانونی حکومت ایران و تقسیم آن به قوایی مجزا از هم مجریه، مقننه و قضائیه را تشکیل

می دهد. با وجودی که حکومت ایران اسما دموکراتیک می باشد، اما شاه در راستای سنت قدیمی

پادشاهی مطلقه که از ابتدای ثبت تاریخ در ایران به چشم می خورد بیش از پیش نقش یک حکمران

مستبد را ایفا می نماید. بنابراین، دیدگاه شاه نسبت به مسئله امنیت و ثبات موقعیت وی، بایستی به عنوان

عامل مهمی در هرگونه ارزیابی از نظام امنیتی ایران ملحوظ گردد.

قوانین امنیتی مدنی (غیرنظامی) نیز تغییری نداشته و بر مواد 7960 از «قانون کیفری عمومی ایران»

مورخه 1925 (حاوی اصلاحات و تجدید نظرات سال 1945 میلادی مطابق 1324 ه ش) و نیز «قانون

مخالفین امنیت و استقلال کشور» مورخه 1931 (1310)، مبتنی می باشد. فعالیتهای نظامی همچنان تحت

نظارت «قوانین خط مشی و قانون کیفری ارتش» مورخه 1936 میلادی مطابق 1315 ه ش (که به نام

«عدالت نظامی و قانون کیفری ایران» نیز مشهور است) قرار دارند. لازم به توضیح است که بنابر قانون

کیفری 1925 فوق الذکر ترتیبی اتخاذ شده است که افراد غیرنظامی و اعضای نیروهای مسلح، در موارد

جاسوسی، توسط دادگاههای نظامی محاکمه خواهند شد. محاکمه افراد غیرنظامی در دادگاههای نظامی

در موارد دیگری چون سوءقصد به جان شاه یا ولیعهد نیز طی فصول مختلف «عدالت نظامی و قانون

کیفری ایران» پیش بینی شده است. در مدتی که گروه در ایران به سر می برد، یک دادگاه نظامی محاکمه

تعدادی غیرنظامی را که در سوء قصد به جان شاه در قصر مرمر (1965 میلادی مطابق 1344 ه ش)

شرکت داشتند، به پایان رسانید. در میان احکام صادره، دو نفر به مرگ، یک نفر به حبس ابد و 9 نفر به

حبس 3 الی 8 سال محکوم شدند.

(تذکر : سوء قصد به جان شاه عملاً توسط یک سرباز وظیفه عضو گارد شاهنشاهی انجام گرفت که

خود در حین مبادرت به قتل شاه که با شکست رو به رو شد، کشته شد.)

سوء قصد به جان شاه یا ولیعهد تنها جرایمی نیستند که مجازاتشان طبق قوانین متعدد فوق الذکر مرگ

است. جرایم فراوان دیگری نیز وجود دارند که مرتکبین آنها ممکن است به مرگ محکوم شوند، و از آن

جمله جاسوسی است. گواه این مدعا که مجازات مرگ در مورد جاسوسی نیز اعمال می گردد آن است که

در اوائل سال 1965 (1344)، سه افسر ایرانی پس از اثبات محکومیت در یک دادگاه نظامی، به جرم

جاسوسی برای روسها اعدام شدند. (تذکر: مورد جاسوسی که سه افسر مذکور محکوم به ارتکاب آن

شدند، مورد تازه ای نیست. این مورد توسط «گروه ضد اطلاعات شاهنشاهی ایران» (IICIC) کشف

ص: 634

گردیده است.)


دیدگاه عمومی در ارتباط با مسئله امنیت

ج : دیدگاه عمومی در ارتباط با مسئله امنیت

دلیلی بر این اعتقاد وجود ندارد که ملت ایران اکنون بیش از زمانی که ارزیابی امنیتی قبلی در سال

1960 (1349) انجام گرفت، ضرورت امینت استحفاظی را درک می کند. هر چند تحولاتی در جامعه به

چشم می خورد برای مثال : رشد تدریجی یک طبقه متوسط و و نیز کاهش ناچیز درصد بیسوادی اما

این تحولات برای جبران فقدان هوشیاری ملی (از آن نوع که در میان ملل غربی وجود دارد)، سطح پایین

زندگی بین اقشار متوسط، فقدان آموزش رسمی (هنوز بیش از 80% ایرانیان بیسوادند) و عقب ماندگی

عمومی شایع در اکثر نقاط کشور، کافی نیست. به فرض آنکه تلاش شاه برای ارتقای سطح زندگی،

ریشه کن ساختن بی سوادی، بهبود ارتباطات و ترویج هوشیاری ملی با موفقیت قرین گردد، می توان انتظار

داشت که شرایط برای نسل بعد بهبود یابد.


تشکیلات کشوری برای تأمین امنیت

د : تشکیلات کشوری برای تأمین امنیت

چون این مسئله به تفصیل در گزارش شماره «129/206 MIC» مورد بحث قرار گرفته آست و اکثر

مطالب مندرج در آن گزارش همچنان معتبر می باشد، این قسمت از گزارش فعلاً عمدتا به تجدید نظر و

اصلاح مواردی از گزارش قبلی که نیاز به اصلاح داشته است، خواهد پرداخت.عامل مهمی که طی هرگونه

ارزیابی در مورد مسئله امنیت در ایران بایستی مد نظر قرار گیرد، موقعیت و مقام شاه می باشد، از زمان تهیه

گزارش امنیتی قبلی در سال 1960 (1339) تاکنون، هیچ گونه نقصانی در مرکزیت و علی الاطلاق بودن

نقش شاه در حکومت ایران به چشم نمی خورد: بلکه دلبستگی شاه نسبت به مسئله امنیت و نظارت وی بر

این امر به مراتب افزایش یافته است. انواع گوناگون سازمانهای امنیتی در ایران، در حقیقت به عنوان

ضمائم حکومت مطلقه شاه فعالیت می کنند. از سال 1953 (1332)، که شاه با سقوط «مصدق» دگرباره

قدرت را به دست گرفت، وی نسبت به عملکرد روزانه سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی مختلف علاقه

شخصی عمیقی پیدا کرده است. تمامی تصمیمات مهم و بسیاری از تصمیم گیریهای جزئی در این زمینه بر

عهده شاه است. دلبستگی شاه نسبت به امنیت، به ویژه پس از سوء قصد به جان وی در کاخ مرمر (آوریل

1965 اردیبهشت 1344) که با موفقیت فاصله چندانی نداشت، افزوده گشته است. حفظ و ابقا پادشاهی

مهمترین اهداف امنیتی در ایران را تشکیل می دهد. دیگر مقاصد اصلی امنیتی در ایران شامل مقابله با خطر

روسیه و رویارویی با تهدیدات دیگر کشورهای منطقه، یعنی عراق و جمهوری متحده عربی (UAR)،

می باشد. شاه، جمهوری متحده عربی را که «ناصر» مظهر آن است، بزرگترین خطر دهه اخیر برای ایران

می داند. برعکس، در مقایسه با سال 1960 (1339)، ایران نسبت به روسها از آرامش خاطر بیشتری

بهره مند است.

رویهم رفته می توان گفت که قدرت و نفوذ شاه در ارتباط با امنیت در ایران حداقل از دیدگاه ایالات

متحده، نتایج مثبتی داشته است. با این همه نقش منحصر به فرد شاه ناگزیر این پرسش را برمی انگیزد که در

صورت مرگ یا انتقال ناگهانی قدرت از وی چه روی خواهد داد؟ در حال حاضر به نظر نمی رسد که

احتمال خلع شاه از سلطنت، از طریق مقابله تشکیلاتی و سازمان یافته ای وجود داشته باشد، چرا که چنین

ص: 635

تشکیلات کارا و مؤثری وجود ندارد. اما احتمال قتل شاه همواره هست، بنابراین، همانگونه که «هلمز»

سفیر پیشین (آمریکا در ایران ) گفته است، موقعیت ایران در عین ثبات، شکننده می باشد. در صورت

وقوع چنین حادثه ای، با در نظر گرفتن این مسئله که مخالفت سازمان یافته ای علیه رژیم فعلی وجود

ندارد، ارتش احتمالاً قادر خواهد بود تداوم نوعی حکومت پایدار را که اهداف سیاست گذاری آن با خط

مشی و سیاستهای آمریکا در منطقه هماهنگ باشد، تضمین نماید.


«شورای امنیت ملی»

1 «شورای امنیت ملی»

شورای امنیت ملی (NSC)، حداقل در تئوری، عالی ترین هیئت سیاست گذاری جامعه اطلاعاتی ایران

را تشکیل می دهد. تا آن جا که مشخص است،هیچ تغییری در تشکیلات این شورا به وقوع نپیوسته است.

کمیته های فرعی که همزمان با «NSC» (یعنی در سال 1956 میلادی مطابق 1335 ه ش ) به وجود

آمدند، یعنی: «کمیته هماهنگ کننده حفاظت داخلی» (IPCC) و «کمیته هماهنگ کننده اطلاعات» (ICC)

فعالیت خود را در کنار «NSC» ادامه می دهند.

در ملاقات گروه با نمایندگان ساواک (SAVAK)، «سرتیپ ماهوتیان» (رئیس امنیتی ساواک) گروه را

مطلع ساخت که دو کمیته فرعی به طور ماهانه ملاقات می کنند و «IPCC» گاه دوبار در ماه تشکیل جلسه

می دهد. بنابر اظهارات سرتیپ ماهوتیان، اعضای «ICC» را عمدتا مأمورین امنیتی وزارتخانه های

مختلف تشکیل می دهند. آنان مقامات ارشد وزارتخانه ها بوده و انتصاب ایشان توسط وزرای مربوطه و با

مشورت ساواک صورت می گیرد. جلسات ICC معمولاً به ریاست سرتیپ ماهوتیان برگزار می شود.

سرتیپ، ماهوتیان توضیح داد که «IPCC»، که سرپرستی آن را رئیس ساواک عهده دار است، نسبت به

کمیته فرعی دیگر (یعنی ICC) دارای اهمیت بیشتری است. وی گفت که علاوه بر کلیه وزارتخانه ها،

«شرکت ملی نفت ایران»، «سازمان برنامه (ریزی) ملی» و «شهرداری تهران» نیز در این کمیته نماینده

دارند. یکی از ابعاد امنیتی حائز توجه این کمیته آن است که هر یک از اعضای آن موظفند سالانه گزارشی

حاوی مشکلات امنیتی محیط کار خویش و نظرات خود پیرامون آن مشکلات را به کمیته تسلیم نمایند.

این گزارش به سرپرست کمیته، یعنی رئیس ساواک ارائه می گردد. لازم به تذکر است که «ICC» و «IPCC»

به طور منظم مشکلات و مسائل امنیتی مربوط به وزارتخانه های مختلف را مورد بحث قرار داده و

«IPCC» حل مشکلاتی را که «ICC» قادر به رفع آن نبوده است را بر عهده می گیرد.


سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)

2 سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)

هنگام تهیه گزارش قبلی، ریاست ساواک را سرلشکر قدرتمند و با کفایت «تیمور بختیار» عهده دار بود

که در سال 1961 (1340) ظاهرا به دلیل آن که بیش از حد صاحب قدرت شده بود توسط شاه برکنار

شد. آن گاه «سرتیپ پاکروان» جانشین «سرلشکر بختیار» گردید، اما او هم مدت کوتاهی پس از کشته

شدن نخست وزیر «حسنعلی منصور» در 21 ژانویه 1965 (1 بهمن 1344)، از این منصب بر کنار گردید.

برای «پاکروان» مایه تأسف بود که تشکیلات تحت سرپرستی وی، هیچ گونه اطلاع قبلی از توطئه قتل

نخست وزیر نداشت. رئیس کنونی ساواک، سپهبد نعمت اللّه نصیری، به عنوان یک افسر بی رحم اما با کفایت

که سخت هوادار شاه و وفادار نسبت به اوست شهرت دارد. رئیس ساواک سمت مشاور «NSC» و قائم

ص: 636

مقام نخست وزیر را نیز عهده دار می باشد.

ساواک همچنان یک سازمان قدرتمند بوده و در زمینه مسائل امنیتی کشور از مسئولیت تام و همه

جانبه برخوردار است. وظایف ساواک امور زیر را شامل می گردد:

کنترل فعالیتهای سیاسی دانشجویان ایرانی خارج از کشور، رسیدگی به جاسوسی، خرابکاری،

خیانت، شورش و دیگر اقدامات براندازی، جمع آوری اطلاعات پیرامون مخالفین سیاسی، نظارت بر

سفارتخانه های خارجی، هیئتهای رسمی بیگانه و بیگانگان مقیم کشور، عملیات و اقدامات خارجی

مرتبط با اطلاعات و ضد اطلاعات، ارتباط رسمی با سرویسهای اطلاعاتی کشورهای خارجی دوست

ایران (به ویژه اسرائیلی ها) و حفظ امنیت در وزارتخانه های غیرنظامی، به گفته «رنسم هیگ»، وابسته

سفارت آمریکا، شاه طی شش ماه گذشته، یک بار ابراز علاقه نموده بود که ساواک فعالیتهای شبه پلیسی را

کنار گذاشته و جاسوسی و ضدجاسوسی را محور فعالیت خود قرار دهد. اما، هیگ می افزاید، تاکنون

تحول چندانی در این زمینه مشاهده نشده است.

گروه به طور اخص نسبت به وظایف امنیتی ساواک در وزارتخانه های غیرنظامی علاقه مند گردید.

ساواک به چند طریق وزارتخانه ها را کنترل می نماید. در وهله اول، هر وزارتخانه دارای یک مأمور امنیتی

است که به عنوان یکی از مقامات ارشد آن انجام وظیفه می کند. این شخص توسط وزیر و با مشورت

ساواک انتخاب می شود، ساواک صلاحیت وی را تأیید نموده و بر کفایت و کاردانی او صحه می گذارد.

ساواک تأکید می کند که این مقامات امنیتی نمی بایستی به سادگی تعویض گردند. آموزش اولیه این

مقامات توسط ساواک انجام می گیرد. (آقای هیگ متذکر شد که پرسنل وزارتخانه های مختلف عموما این

مأمورین را مزدوران ساواک دانسته و بدین جهت از ایشان اجتناب می ورزند.) به هر ترتیب مأمورین

امنیتی موظفند مسائل و مشکلات امنیتی موجود در وزارتخانه های مربوطه را به ساواک گزارش کنند. به

علاوه، این مقامات در جلسات مداوم «ICC» که طی آن مشکلات امنیتی مرتبا مطرح می شوند، شرکت

می جویند. بنابراین ساواک بازرسی وزارتخانه ها از نظر امنیتی را طبق یک برنامه منظم از پیش مقرر شده،

ضروری نمی داند، اما حق بازرسی کلیه وزارتخانه ها، در هر شرایط و زمانی که ساواک لازم بداند برای این

سازمان محفوظ است.

آقای «هیگ» معتقد بود که ساواک در کار خود پیشرفت قابل ملاحظه ای نموده است. اما در مقایسه با

استانداردهای ایالات متحده هنوز راه زیادی در پیش دارد. به عقیده وی، نقاط مثبت ساواک در آگاهی

زیرکانه این سازمان نسبت به خطر شوروی و کارایی و شایستگی اش در شئون سیاسی نهفته است.


بخش «2 J» (اداره دوم ستاد مشترک)، ستاد عالی فرماندهی

3 بخش «2 J» (اداره دوم ستاد مشترک)، ستاد عالی فرماندهی

در سال 1958 (1337)، به فرمان شاه، بسیاری از وظایفی که قبلاً توسط «2 G» انجام می گرفت، به «

2J» منتقل گردید. در حال حاضر، «2 J» فعالیت اطلاعاتی نظامی ایران را هدایت و هماهنگ کرده و

اطلاعات نظامی را جمع آوری، تنظیم و منتشر می نماید. ابن بخش در ارتباط با موارد زیر از مسئولیت تام

برخوردار می باشد: امنیت تأسیسات و کارکنان نیروهای مسلح، عملیات ضدجاسوسی نظامی، نظارت بر

وابستگان نظامی ایرانی خارج از کشور، نظارت بر فعالیتهای «سازمان مقاومت ملی» (تا آنجا که تحقیقات

گروه نشان می دهد، فعالیت این سازمان هرگز از مرحله طرح فراتر نرفته است.) در رأس «2 J» از بهار

ص: 637

1961 (1340) تاکنون، «سپهبد عزیزاللّه کمال» قرار داشته است. پیش از او «سپهبد حاج علی کیا» ریاست

«2 J» را بر عهده داشت، اما چون پیش از آنچه باید صاحب قدرت شده بود توسط شاه برکنار گرید.

(کسب قدرت بیش از حد در ایران از جمله علل متداول انفصال اشخاص از خدمت به شمار می رود)

کارایی فنی «سپهبد کمال» چندان چشمگیر نیست، اما همه در این باره اتفاق نظر دارند که وی روباه پیر

حیله گری است که می داند چگونه، تحت هر شرایطی، خود را مسلط بر امور جلوه دهد. همچنین به نظر

می رسد آمریکاییانی که با «2 J» ارتباط رسمی دارند، اکثرا بر این عقیده اند که اقدامات ایمنی و آگاهی

امنیتی در «2 J» (و لذا در نیروهای مسلح)، طی سال گذشته و به ویژه در طول شش ماه اخیر، فوق العاده

بهبود یافته است. این امر ناشی از علل فراوانی است که «امکان دریافت تسلیحات حساسی نظیر

«HAWK» و «BULLPUP» توسط ایران، و «تمایل شاه به بهبود عملیات امنیتی» و «تأثیر روانی بازدید

گروه» USMICC» که با علل دوگانه مسبوق الذکر مرتبط می باشد از جمله مهمترین آنها به شمار

می رود.

«هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران» برای اصلاح شئون اطلاعاتی و امنیتی با «2 J» همکاری

نزدیکی داشته است. در این رابطه، «سرگرد رابرت هند» از نیروی زمینی ایالات متحده، شایسته قدردانی

ویژه است چرا که همکاری مؤثر او با «2 J» در اصلاح بهبود خط مشی ها و ارتقای هوشیاری امنیتی این

بخش نقش عمده ای داشته است.


بخش «2 G» از ستاد ارتش

4 بخش «2 G» از ستاد ارتش

«2 G» در حال حاضر تنها از یک نقش فرعی در امور امنیتی برخوردار بوده، لذا مورد توجه خاص

گروه قرار نگرفته است وظیفه اصلی این بخش گردآوری و تنظیم اطلاعات رزمی است.


گروه ضد اطلاعات (CIC)

5 گروه ضد اطلاعات (CIC)

اکثر ناظرانی که گروه با ایشان گفتگو و مذاکره نمود معتقد بودند که «CIC» نخبه و برگزیده سازمانهای

امنیتی و اطلاعاتی در ایران است. مشاهدات گروه نیز مؤید این واقعیت بود. «CIC»تشکیلات نسبتا

کوچکی است (که هنگام بازید گروه دارای 611 عضو بود)، اما از قابلیت تحرک، نظم و کارایی بالایی

بهره مند می باشد در گذشته «CIC» بخشی از «2 G» به شمار می آمد، اما اکنون تحت نظارت «2 J»

فعالیت می کند و رئیس «CIC» قائم مقام «2 J» نیز هست، در عین حال، چنین به نظر می رسد که «CIC»

عملاً از استقلال قابل ملاحظه ای برخوردار است. تأمین و تضمین وفاداری نیروهای مسلح مهمترین

مسئولیت «CIC» است. «CIC» پاکسازی و تصفیه پرسنل نظامی را عهده دار بوده، فعالیتهای اطلاعاتی

بیگانه در ارتباط با تأسیسات نظامی ایران را تحت نظر دارد. رسیدگی به فعالیت نیروهای مخالف رژیم و

نیز ایمنی فیزیکی (محیطی) و امنیت اسناد و مدارک موجود در نیروهای مسلح بر عهده «CIC» است. از

جمله اختیارات «CIC» حق بازداشت پرسنل ارتش و افراد عادی (در صورتی که به طور ضمنی با ایمنی

ارتش مرتبط باشد) را می توان برشمرد، در این گونه موارد، تنها شاه قادر است «CIC» را استیضاح نماید.

«سرتیپ اردشیر تاجبخش ریاست «CIC» را بر عهده دارد. وی در اکتبر 1963 (مهر 1342) رسما به این

سمت منصوب گردید، اما عملاً از سال 1958 (1337) به عنوان سرپرست این سازمان فعالیت داشته است.

ص: 638

عموما بر این عقیده اند که تاجبخش با کفایت ترین و فعالترین مقام ارشد اطلاعاتی ایرانی است.

بنا به گزارش «گروه مسائل کشوری» ( The Country Team) تجدیدنظر در تشکیلات «CIC» یعنی

تقسیم و تفکیک آن به عناصر و اجزایی که تحت فرماندهی جداگانه نیروی زمینی، دریایی و هوایی عمل

نمایند، تا حدودی مورد بحث بوده است. گروه «USMICC» متذکر گردید که تفکیک عملکرد «CIC» و

تبعیت آن از سرویسهای نظامی منفرد قابلیت و توانائی «CIC» برای محافظت از رژیم در برابر یک کودتای

نظامی را از این نهاد سلب می کند.


پلیس کشوری ایران

6 پلیس کشوری ایران

پلیس کشوری ایران مدتهاست که، به خصوص از طریق دفتر اطلاعات خود، با مسائل امنیتی ایران

معاصر تماس نزدیک داشته است. پلیس کشوری عمدتا حفظ نظم عمومی در شهرهایی که بیش از 5000

نفر سکنه دارند را بر عهده داشته، در حالی که دفتر اطلاعات منحصرا عهده دار مسئولیتی ضد اطلاعاتی

است. پلیس کشوری همگام با ساواک موظف است فعالیت بیگانگان را در شهرها و شهرستانها تحت نظر

داشته باشد. نیروی پلیس کشوری مجموعا بالغ بر حدود 24000 نفر است. این رقم افسران پلیس،

درجه داران، پلیس وظیفه و افراد شخصی (غیرنظامی) را در برمی گیرد. «سرلشکر محسن مبصر» از

دوستان نزدیک «سپهبد نصیری» (رئیس ساواک)، پس از وی به ریاست پلیس کشوری انتخاب شد و از

30 ژانویه 1965 (10 بهمن 1344) این سمت را بر عهده داشته است.

سرپرستی دفتر اطلاعات را «سرتیپ صمد صمدیان پور» عهده دار است. مهمترین وظایف این دفتر

عبارتند از: انجام تحقیقات پیرامون اشخاص و گروههایی که به فعالیتهای خرابکارانه پرداخته و با اینکه

مورد سوءظن قرار دارند و نیز نظارت بر بیگانگان مقیم ایران. پلیس کشوری بدین منظور در مؤسسات

دولتی، احزاب سیاسی (قانونی یا غیرقانونی)، اتحادیه های تجاری، گروههای مذهبی و در حقیقت در

تمامی ابعاد حیات اجتماعی ایرانیان راه یافته است. اطلاعات کسب شده توسط این عوامل نفوذی و دیگر

منابع، به طور منظم به دفتر اطلاعات ارجاع داده می شود که به نوبه خود این دفتر آن اطلاعات را ارزیابی و

طبقه بندی نموده و در دفتر «ثبت مرکزی» خود بایگانی می نمایند. در میان اقلام موجود در دفتر اخیر، بنا

به گفته «سرتیپ صمدیان پور» اثر انگشت یک پنجم جمعیت ایران وجود دارد. این دفتر (به استثنای موارد

جنایی) اطلاعات مربوط به یک میلیون و شش صد هزار نفر را گردآوری و ضبط نموده است. «سرتیپ

صمدیان پور» اظهار امیدواری نمود که این دفتر سرانجام اثر انگشت و اطلاعات مربوط به کلیه ساکنین

ایران را فراهم خواهد کرد. شرح حال تمامی اعضای احزاب سیاسی (اعم از قانونی ) از جمله اطلاعات

بایگانی شده در این دفتر است.


ژاندارمری شاهنشاهی ایران

7 ژاندارمری شاهنشاهی ایران

ژاندارمری در میان سازمانهای گوناگون امنیتی در ایران، به طور معمول کمترین امتیاز را به خود

اختصاص می دهد. «سرتیپ ملک (مالک ) که پیش از فرمانده فعلی ژاندارمری عهده دار این قسمت بود،

پس از «سرتیپ عزیزی» (که به جرم فساد برکنار گردید) به جانشینی وی انتخاب شد. گفته می شود که وی

95% از اوقات خود را به مبارزه با فساد اختصاص داده و تنها 5% درصد به وظایف روزمره ژاندارمری

ص: 639

می پردازد. این تشکیلات دارای نیرویی بالغ بر 36000 نفر است، اما از نظر تعداد افسران وضع وخیمی

دارد. چیزی بین 40 تا 60 درصد از ژاندارم وظیفه ها بی سواد هستند. سطح دستمزد بسیار پائین است.

بیش از 2000 پاسگاه ژاندارمری در سراسر ایران مستقر می باشند.

مهمترین وظایف ژاندارمری عبارتند از: (1) اعمال قوانین در شهرها و شهرستانهایی که زیر 5000 نفر

جمعیت دارند (یعنی 75 الی 80% کشور)، (2) مراقبت از مرزها ( در سال 1963، ژاندارمری حدود 5600

نگهبان مرزی را جذب نمود که این افراد تا آن زمان قسمتی از نیروی زمینی را تشکیل می دادند)، (3)

سربازگیری، (4) کنترل قاچاق، (5) تأمین پوشش اطلاعاتی در نواحی مرزی، (6) داوری احقاق حقوق و

میانجیگیری در مشاجرات میان روستاییان و اصلاحات ارضی، (7) اعلان فوری تجاوزات (مرزی) و

رویارویی مقدماتی با آن و (8) نظارت (همگام با ساواک) بر شهرها و شهرستانهای حوزه فعالیت خود.

آثار و علائم امیدوارکننده ای به چشم می خورند حاکی از آن که احتمالاً در کارایی ژاندارمری بهبود

حاصل خواهد شد. فرمانده جدید ژاندارمری، «سرلشگر اویسی» که از سپتامبر 1965 ( شهریور 1344)

به این قسمت برگزیده شده و پیش از آن فرماندهی نیروهای گارد مخصوص را عهده دار بود، به تعلیم و

سازماندهی مجدد ستادهای ژاندارمری علاقه زیادی ابراز داشته است، یک مقیاس جدید دستمزد، شبیه

آنچه در نیروی زمینی هست، تصویب گردیده، اما بودجه آن هنوز تأمین نشده است. ایالات متحده در پی

آن است که یک «مدرسه آموزش افسری» تأسیس نماید.

سرپرست هیئت مستشاری ایالات متحده در ژاندارمری (GENMISH) معتقد است که ژاندارمری،

علیرغم ضعف و سستی حاکم بر آن، تشکیلات مؤثری بوده و نقش مهمی در حفظ ثبات در مناطق

روستایی ایفا می کند. (مسئولیت مستشاری «GENMISH» در قبال ژاندارمری طبق قراردادی تأمین

گردیده است، طبق این قرارداد، تقبل و اعمال این مسئولیت از جانب دول دیگر ممنوع اعلام شده است. به

عقیده سرپرست (GENMISH»، مذاکرات مجدد پیرامون این قرارداد به هر دلیل به عنوان مثال به منظور

«GENMISH» را تابع « ARMISH» قرار دادن این امتیاز انحصاری را به مخاطره می افکند.»


اداره اطلاعات ویژه

اداره اطلاعات ویژه

هیچ گزارشی پیرامون تشکیلات اطلاعاتی و امنیتی در ایران بدون ذکری از «اداره اطلاعات ویژه»

کامل نخواهد بود. این اداره واحد کوچکی است متشکل از 40 افسر و کارمند که توسط شاه در سال 1959

(1338)، در کاخ سلطنتی تأسیس شد. هدف از تأسیس این اداره آن است که شاه را به طور مستمر در

جریان تمامی تحولات مهم، که توسط اعضای جامعه اطلاعاتی و دیگر منابع گزارش می شود، قرار دهد،

این اداره اختیارات و توانایی آن را دارد که تحقیقات و پژوهشهای ویژه ای را به انجام رساند. سرپرست این

اداره، «سرلشگر حسین فردوست»، یک مقام اطلاعاتی حرفه ای است. وی از سال 1962 (1341) نایب

رئیس ساواک بوده است و به کفایت و وفاداری کامل نسبت به شاه شهرت دارد.


روابط و هماهنگی درون سازمانی

ه : روابط و هماهنگی درون سازمانی

اگر چه ارائه شواهد عینی فراوان برای اثبات این مدعا دشوار می باشد، اما چنین به نظر می رسد که

روابط و هماهنگی درون سازمانی در مقایسه با زمان تهیه گزارش قبلی بهبود نسبی یافته است و هر چند

ص: 640

هنوز با استانداردهای ایده ال آمریکایی فاصله دارد، شاید برای مقاصد در ایران کفایت کرده و

رضایتبخش باشد. از آنجایی که رؤسای ساواک «2 J»، پلیس کشوری و ژاندارمری، همگی گزارش کار

خود را مستقیما به شاه ارائه می دهند، ظاهرا میزانی از هماهنگی تا آن حد که شاه مطلوب و مقتضی بداند

ضرورتا بایستی توسط وی اعمال گردد. از سوی دیگر، هماهنگی و کنترل غیر رسمی از طرف شخص

«سرلشکر فردوست» صورت می پذیرد که به عنوان دوست نزدیک شاه، نایب رئیس ساواک و نیز در مقام

فردی که مسئول انتقال مستمر تحولات امنیتی و اطلاعاتی به شاه می باشد، الزاما می بایست برخی وظایف

هماهنگ کننده را نیز عهده دار گشته و انجام دهد، یک رابطه نزدیک و غیررسمی دیگر نیز (میان تشکیلات

مختلف امنیتی) موجودیت خود را مرهون این واقعیت است که دوست نزدیک رئیس ساواک پس از او به

ریاست پلیس کشوری منصوب گشته است (مقصود «سرلشکر مبصر» است مترجم). بدیهی است هیچ

یک از افراد مذکور، بدون کسب اعتماد شاه، پستهای کنونی را اشغال نمی نمودند.

جلسات ماهانه «CIC»، به صورتی رسمی، مأمورین امنیتی وزارتخانه ها را گردهم می آورد. جلسات

ماهانه یا دوبار در ماه «IPCC» در سطح مقامات بالاتر برگزار می شود. کلیه وزارتخانه ها در این جلسات،

از طریق نمایندگان خود، حضور دارند و سرپرستی جلسات بر عهده رئیس ساواک می باشد. و باز در

سطحی بالاتر، جلسات «NSC» به سرپرستی نخست وزیر تشکیل می شود که ریاست عالی ستاد و رؤسای

«2 J» پلیس کشوری، ساواک و ژاندارمری در آن شرکت می کنند. «سرتیپ تاجبخش» گروه رامطلع

ساخت که در سطوح پایین تر، «CIC» و ساواک روزانه برای انجام هماهنگی تشکیل جلسه می دهند و در

مرحله ای نسبتا بالاتر، نمایندگان «CIC» ساواک و پلیس کشوری به همین منظور در جلسات هفتگی

شرکت می نمایند وی با بی شائبگی اضافه کرد که همکاری میان «CIC» ساواک و پلیس کشوری (دفتر

اطلاعات) با مشکلی رو به رو نیست، اما در سطح مقامات ارشد مقصود وی افسرانی است که فرماندهی

این سازمانها را عهده دارند مسائل و مشکلات خصلتی و رقابتهایی بر سر تخصص پول و پرسنل وجود

دارد.


امنیت در ادارات دولتی

و : امنیت در ادارات دولتی

گروه در ارتباط با ابعاد غیرنظامی حکومت ملی، به جز در زمینه امنیت پرسنل (که بعد در این باره بحث

خواهد شد) و همین طور مقررات حاکم بر امنیت، پیشرفت چندانی نسبت به آنچه در گزارش قبلی

129/206 MIC» آمده است، مشاهده ننمود. در زمانی نامشخص (ظاهرا نه چندان پس از بررسی قبلی

«USMICC» )، آیین نامه امنیتی نسبتا مشروحی برای تمام وزارتخانه های غیرنظامی از سوی ساواک

اعلام گردید. این آیین نامه حاوی 97 ماده جداگانه است، به عنوان یک خط مشی امنیتی از مزایای بسیاری

برخوردار می باشد.

در رابطه با نیروهای مسلح نیز یک آیین نامه جدید و مفصل امنیتی طی شش ماه گذشته اعلام

شده است که مقررات مندرج در آن ظاهرا ملهم و متأثر از بازدید گروه «USMICC» بوده است. آیین نامه

مذکور توسط «ARMISH-MAAG» از «آیین نامه امنیتی نیروی هوایی ایالات متحده» اخذ و اقتباس

گردیده و در نتیجه با استانداردهای مورد نظر برابری می کند. گروه بر این عقیده است که تلاشهای جدی در

جهت مراعات و اجرا این آیین نامه، از سوی نیروهای مسلح صورت می پذیرد، در ابتدا حدود 200

ص: 641

رونوشت از این آیین نامه توزیع گردید و اکنون 300 نسخه دیگر نیز در حال توزیع است که با پخش این

تعداد، میزان توزیع در سطح گردان خواهد بود مسئله ای که مایه دلگرمی است و گروه آن را به اطلاع افسر

فرمانده «IIAF/CIC» نیز رسانده است، آن است که مقررات امنیتی جدید «IIAF» طبقه بندی نشده اند (در

گذشته طبقه بندی شده بودند، لذا انتشار وسیع و استفاده از آنها به سهولت وسیع و استفاده از آنها به سهولت

امکان پذیر می باشد.)


امنیت فیزیکی (محیط و تجهیزات)

ز: امنیت فیزیکی (محیط و تجهیزات)

وزارتخانه های غیرنظامی

1 وزارتخانه های غیرنظامی

همان گونه که در بالا اشاره شد، تنها مسئله قابل اشاره در این ارتباط صدور آیین نامه امنیتی

مسبوق الذکر است که اعمال روشهای امنیت فیزیکی را به طور نسبتا مشروح میسر می سازد. اما این

روشها در عمل چگونه به مورد اجرا گذاشته می شوند، مسئله ای است که برای گروه قابل مشاهده نبود. با

این همه می توان گفت که به عقیده اکثر ناظران صاحب صلاحیت، اقدامات مربوط به امنیت فیزیکی در

وزارتخانه های غیرنظامی مختلف در مقایسه با نیروهای مسلح در سطح بسیار نازلی است.


نیروهای مسلح

2 نیروهای مسلح

گروه برای بررسی اقدامات و روشهای امنیت فیزیکی در ستاد «2 J»، «ستاد نیروی هوایی»، «ستاد

CIC» و پایگاه هوایی مهرآباد از فرصت قابل ملاحظه ای برخوردار بود. برنامه گروه برای بازدید از پایگاه

هوایی دزفول و پایگاه نیروی دریایی خرمشهر به علت شرایط نامطلوب جوی برای پرواز، ناگزیر حذف

شد. در اماکنی که مورد بازدید قرار گرفت به ویژه در پایگاه هوایی مهرآباد روشهای حفظ امنیت

فیزیکی بسیار عالی بود. این روشها عبارت بودند از: نگهبانی تمام وقت، گشت پیاده و موتوریزه و

روشهای کنترل ورود و خروج، حصار مناسب، روشهای کنترل اسناد و ایجاد روشنایی (در محیط) و نیز

میزان بالایی از هوشیاری و آمادگی در میان کارکنان تأسیسات فوق الذکر


حفاظت اسناد طبقه بندی شده

ح حفاظت اسناد طبقه بندی شده

گروه فرصت نیافت از روشهای حفظ اسناد در مؤسسات و وزارتخانه های غیرنظامی بازدید نماید،

احتمالاً منطقی خواهد بود که فرض کنیم این روشها از زمان تهیه گزارش قبلی چندان تغییر نکرده باشد. اما

در ارتباط با نیروهای مسلح، مشاهدات گروه و ناظران آمریکایی حاضر در صحنه، متفقا مؤید آن بود که

روشهای کنترل اسناد پیشرفت شایان توجهی نموده است. این روشها در ستاد «J2»، ستاد نیروی هوایی و

پایگاه هوایی مهرآباد مورد بررسی قرار گرفتند، (در مهرآباد مقدار نسبتا ناچیزی اسناد طبقه بندی شده

موجود است.) روشهای کنترل اسناد در ستادهای مذکور بسیار عالی بود. در هر دو مورد، روشهای

پیشرفته به تازگی مورد استفاده قرار گرفته اند. به جز افزایش آگاهی امنیتی در این ستادها، علت پیشرفت

و بهبود روشها را بایستی عمدتا در مطالعه مقررات امنیتی جدید جستجو کرد که به نگارش برخی

«SOP»های جدید انجامیده است. علت دیگر بهبودی است که در برنامه توسعه توزیع گاوصندوقهای

فولادی با ترکیب جدید حاصل شده است. 300 عدد از این گاو صندوقها سفارش داده شده و بیش از 80

ص: 642

عدد نیز تاکنون توزیع گردیده است. (تذکر: چهار سال پیش، تنها 29 گاو صندوق در کل نیروهای مسلح

موجود بود.) هر ستاد دارای یک مرکز حفاظت اسناد است که تمامی اسناد سری و فوق سری می بایست

در این مرکز نگاه داشته شوند. این اسناد به پرسنل کاملاً مجاز واگذار می گردد، اما بایستی پیش از پایان

ساعت کار به مرکز باز گردانده شود. این مراکز 24 ساعته توسط نگهبانان مسلح محافظت می شوند طی

ساعات کار، افسر مأمور مرکز کنترل اسناد حضور دارد از جمله وظایف وی، ثبت دقیق تحویل و اعاده

اسناد طبقه بندی شده و پیگیری کامل جهت بازپس گرفتن اسنادی است که به پرسنل مجاز تحویل داده

شده اند. وی همچنین صورت اسامی کسانی را که در استفاده از اسناد مختلف مجاز می باشند، تهیه و

بایگانی می نماید. در این رابطه گروه متوجه شد که دسترسی به اسناد سرّی و فوق سری به شخصی که

محتاج به آگاهی از محتوای آن است و یک معاون او منحصر می باشد. در این ستادها، زباله (اسناد

بلااستفاده یا از رده خارج شده (TRASH)طبقه بندی شده و طبقه بندی نشده، روزانه در پایان ساعت کار

جمع آوری و سوزانده می شد.

مرکز حافظت از اسناد پایگاه هوایی مهرآباد در ساختمان کوچکی قرار دارد که بین این مرکز و دفتر

«CIC» محلی مشترک می باشد. پنجره های این مرکز توسط میله های فلزی مسدود شده اند و در طول 24

ساعت نگهبانان مسلح از آن محافظت می نمایند. این مرکز صاحب یکی از گاوصندوقهای سابق الذکر

می باشد. روشهای (استحفاظی) مورد استفاده در این مرکز به مراکز ستادهایی که قبلاً مورد بحث قرار

گرفت شباهت داشته و تنها برخی تفاوتهایی خاص محلی وجود دارد. برای مثال، اسناد سری و فوق سری

که در این مرکز نگاهداری می شوند، فقط در مرکز کنترل اسناد قابل مطالعه می باشند، مگر آنکه این اسناد

تحت حفاظت شخصی افسر امنیتی پایگاه قرار داشته باشند.

به عقیده ناظران آمریکایی مستقر در این اماکن که با این امور آشنایی دارند، امنیت مربوط به حفاظت

اسناد در ایران به پیشرفتهای قابل ملاحظه ای نائل شده و اکنون نیز در حال بهبود است. یکی از علل این

مسئله، ورود اسناد طبقه بندی شده سنتو «CENTO» است که برای حفاظت از آنها روشهای دقیق امنیتی

(برای نخستین بار) اعمال گردید و اکنون نیز استفاده از این روشها ادامه دارد.


امنیت پرسنلی

ط : امنیت پرسنلی

برنامه امنیت پرسنلی به صورتی که در ایران وجود دارد، از دید یک آمریکایی، محتملاً در عین حالی

که برنامه ای امنیتی محسوب می گردد روشی برای (سنجش میزان) وفاداری نیز به شمار خواهد رفت. یک

ناظر آمریکایی بسیار با صلاحیت، برنامه امنیتی نیروهای مسلح در ایران را عمدتا منطبق بر اصول و

روشهای مورد استفاده در نیروهای مسلح ایالات متحده توصیف نمود، با این تفاوت که در ایران روشی

(جهت سنجش و حفظ) وفاداری بر برنامه مذکور تطبیق داده شده است، روشی که عوامل تشکیل دهنده آن

احتمالاً تعیین کننده می باشند. کل برنامه امنیتی نیروهای مسلح به وسیله «CIC» به مورد اجرا گذشته

می شود. ذکر مراحلی که یک متقاضی عضویت در نیروهای مسلح بایستی پشت سر گذارد به درک مطلب

کمک می کند: از جمله مراحل پذیرش پر کردن تقاضانامه مفصلی حاوی اطلاعات زیر است: سرگذشت

شخصی داوطلب: نام و آدرس خویشاوندان درجه یک، دو و سه، محل اقامت (در این قسمت کروکی محل

اقامت هم بایستی ترسیم شود)، مشاغل قبلی، هر گونه اشتغال قبلی در نیروهای مسلح، تابعیت فعلی و

ص: 643

تابعیتهای دیگری که ممکن است فرد داوطلب در گذشته دارا بوده باشد، نام همکلاسی ها، نام اقوام مقیم

خارج از کشور، اسامی شش معرف، عضویت در هرگونه سازمان سیاسی، ورزشی، خیریه، مذهبی یا

اجتماعی (بنابر مقاصدی،داوطلب می بایست ظرف پانزده دقیقه این قسمت را پر کند. ارائه اطلاعات در

مورد هر یک از اقوام داوطلب که احتمالاً در یک حزب یا گروه سیاسی فعالیت دارند،اظهار نظر داوطلب

درباره این که به نظر وی منتخبین کدام حزب مفید به حال کشور خواهند بود؟ ذکر هرگونه اشتغال در

مؤسسات وابسته به کشورهای خارج، ارائه اطلاعات درباره اشخاصی که، در صورت اشتغال داوطلب در

چنین مؤسساتی، معرف وی بوده اند و اینکه آیا او طرفدار هیچ یک از احزاب مخالف حکومت هست یا

خیر؟ پر کردن این سند بایستی با حضور افراد «CIC» انجام گرفته و متقاضی نسبت به صحت اطلاعات

ارائه شده توسط خود سوگند یاد کند. او باید شش عدد عکس همراه با نگاتیو این عکسها (چرا که عکس

چاپ شده قابل دست کاری است) و نیز کارت شناسایی خود را ارائه نماید (این کارت با کارتی که در

پرونده مخصوص اتباع موجود است مقایسه و تطبیق داده می شود). اثر انگشت متقاضی نیز روی دو برگ

ثبت می گردد، آن گاه به سوابق وی در مؤسسات محلی و کشوری، یعنی اداره پلیس، ساواک ژاندارمری و

دادگاههای غیرنظامی رسیدگی می شود. طی این مراحل تحقیق ممکن است از 5 الی 7 ماه به طول انجامد،

اگر این مراحل با موفقیت پشت سر نهاده شود و متقاضی از جهات دیگر نیز شایسته ورود به نیروهای

مسلح تشخیص داده شود، آن گاه او (در صورت لزوم ) مجاز خواهد بود که مطالب و اسناد «خیلی

محرمانه» را مورد استفاده قرار دهد. در صورتی که فرد مذکور به استفاده از اسناد «سرّی» و «فوق سرّی»

نیز احتیاج داشته باشد، درباره او تحقیقات مفصلتری باید انجام پذیرد. افراد غیرنظامی که مایل به

استخدام در نیروهای مسلح می باشند، بایستی مراحل مشابهی را پشت سرنهند.

از جمله اقدامات مهم در ارتباط با امنیت کارکنان وزارتخانه های غیرنظامی آن است که بنابر مصوبه

نخست وزیری، کارمندان بالقوه پیش از استخدام برای انجام تحقیقات سوءپیشینه به ساواک ارجاع داده

می شوند. در چنین مواردی، آنچه بیش از هر چیز مد نظر ساواک قرار دارد، سابقه سیاسی این گونه

اشخاص است. ساواک مدعی است که در ارتباط با حدود صد هزار نفر دارای پرونده هایی است که هر یک

شامل اطلاعات موهن می باشد. اینکه این پرونده ها بسیار کامل و جامع هستند مسئله ای است که مورد

تصدیق و اذعان عمومی است.

کلیه مشاغل در تمامی وزارتخانه ها به سه دسته تقسیم می شوند: (1) عادی، (2) حساس و (3) مهم و

حساس.

مشاغل دسته اول غیرحساس و پایین رتبه می باشند: کارمندان جزء، دربانها، نظافتچیها و غیره.

مشاغل دسته دوم، برای مثال، شامل اشخاصی است که با مقررات و قوانین سر و کار دارند. مشاغل دسته

سوم وزراء و مدیران کل را در برمی گیرد. ساواک برای متقاضیان مشاغل دسته اول که از سوی

وزارتخانه ها برای انجام تحقیقات معرفی می شوند، فرم جداگانه و برای متقاضیان مشاغل دسته دوم و

سوم فرم خاصی دارد که مفصلتر از فرم اول است. تمامی وزارتخانه ها ملزم به استفاده از این فرمها

می باشند. فرم مشاغل دسته اول فقط شامل اطلاعاتی است که مأمورین ساواک بتوانند با استفاده از آن

پرونده های مربوط به سوابق سیاسی متقاضیان را بررسی کنند. فرم مشاغل دسته دوم و سوم اطلاعات

کافی برای انجام تحقیقات بیشتر در باره سوابق متقاضی را در اختیار ساواک قرار می دهد. هر دو فرم

ص: 644

سمتی را که متقاضی برای احراز آن مورد ارزیابی قرار می گیرد، مشخص می کنند. تا آنجا که تحقیقات

گروه نشان می داد، تحقیقات انجام شده در ارتباط با سوابق متقاضیان مشاغل دسته دوم و سوم فوق العاده

کامل و مفصل می باشند.


امنیت صنعتی

ی : امنیت صنعتی

در ایران چیزی که واقعا بتوان آن را یک برنامه صنعتی نامید وجود ندارد، چرا که نیاز به چنین

برنامه ای تاکنون چندان محسوس نبوده است. البته مقدمات چنین برنامه ای برای پذیرش کارکنان

کارخانه های توپ و مهمات و کارگرانی که برای بنای پایگاههای دفاعی استخدام می شوند، موجود است.


نتایج حاصله

ک : نتایج حاصله

1 برنامه امنیتی ایران پایگاه قانونی مناسبی دارد و شواهد کافی دال بر اعمال مجازاتهای شدید در

مواردی که امنیت دولت در معرض تهدید قرار می گیرد، موجود است.

2 با وجود آن که گاه به گاه در وظایف و عملکرد مؤسسات امنیتی (یعنی : «گروه اطلاعاتی ویژه دربار

شاهنشاهی»، «J2»، «CIC» «ساواک» و «پلیس کشوری» (شامل دفتر اطلاعات) تداخل صورت

می گیرد، این مؤسسات در جایگاه حکومتی مقتضی خود، تحت نظارت و کنترل مستقیم شاه به نحو مؤثری

عمل می کنند. هرچند سرلوحه اهداف مؤسسات (امنیتی) نظامی و غیرنظامی را، حفظ و ابقای رژیم فعلی

تشکیل می دهد، این سازمانها خطر محور چین روسیه را به خوبی درک می کنند. با وجود رقابت مستمر

میان مؤسسات امنیتی، به نظر نمی رسد که این امر بر هماهنگی و همکاری این مؤسسات در سطوح اجرائی

اثر نامطلوبی بگذارد.

3 آیین نامه امنیتی که با تأیید شخصی شاه ابلاغ گردید، مدت کوتاهی پس از گزارش قبلی

«USMICC» به مورد اجرا گذاشته شد و تاکنون نیز به قوت خود باقی است. این آیین نامه که اساسا بیانگر

یک سری اصول (کلی) است، جز در ارتباط با نیروهای مسلح و مؤسسات امنیتی، به صورت مفصل و

مشروح بسط نیافته است.

4 برنامه امنیتی ایران از زمان تهیه گزارش قبلی «USMICC» به طور مشخص بهبود کلی یافته و

حاکی از رشد و ارتقای هوشیاری امنیتی در این کشور می باشد.

5 علیرغم فقدان مقررات مشروح در ارتباط با امنیت فیزیکی و کمبود تجهیزات امنیتی، نیروهای

مسلح به ویژه از طریق استفاده فراوان از پرسنل حفاظتی، به مراتب بالایی از امنیت فیزیکی دست یافته

است. به جز در مورد مؤسسات امنیتی، هیچ گونه شواهدی دال بر وجود یک برنامه امنیت فیزیکی خارج

از نیروهای مسلح مشاهده نشده است.

6 به درخواست و با همیاری «ARMISH - MAAG»، یک برنامه کنترل اسناد در بهار 1965

(1344)، با صدور آیین نامه امنیتی نیروهای مسلح بر مبنای «USAF AFR 205 - 1» به مورد اجرا گذارده

شد. طبق مشاهدات گروه، آنچه در عمل پیاده می شود با آیین نامه فوق مطابقت دارد. اعمال مؤثر این

برنامه مستقیما به تلاش مستمر فرماندهان و «2J » (SCS)بستگی خواهد داشت، به جز در مورد

مؤسسات امنیتی، هیچ گونه مدرکی دال بر وجود یک برنامه کنترل اسناد خارج از نیروهای مسلح ارائه

ص: 645

نگردید.

7 برنامه امنیتی مربوط به پرسنل مؤسسات امنیتی غیرنظامی عمدتا «حول کانون» وفاداری» (عدم

مخالفت با رژیم کنونی) متمرکز است. نیروهای مسلح دارای برنامه امنیتی مثمرثمرتری است که عناصر

«وفاداری» و «امنیت» را در کنار هم مد نظر دارد.

8 برنامه کارآموزی امنیتی مربوط به نیروهای مسلح که اخیرا آغاز شده محتاج به توسعه بیشتری

است.

9 اجرای مؤثر و مطلوب برنامه امنیتی در ایران بیش از هر چیز از طریق جلب توجه و تحریک

احساس مسئولیت شاه تأمین خواهد شد.

10 به علت فقدان شرایط، هیچ نوع برنامه امنیت صنعتی در ایران موجود نیست. بررسی سوابق و

پذیرش پرسنل غیرنظامی که در پروژه های ساختمانی و صنعتی که حائز اهمیت دفاعی هستند استخدام

می شوند، عملاً توسط نیروهای مسلح انجام می پذیرد.


پیشنهادات

ل پیشنهادات

پیشنهاد می شود که:

1 سفیر (آمریکا در ایران) به شاه توصیه نماید که وی (شاه) طی صدور فرمانی، تمایل خود به تأمین

حفاظت تجهیزات و اطلاعات طبقه بندی شده متعلق و مربوط به ایالات متحده، در تمامی سطوح را اعلام

نماید. در این ارتباط، بایستی توجه داشت که روش استفاده از علائم ویژه احتمالاً مفید خواهد بود.

2 «ARMISH - MAAG» بایستی به تشویق و حمایت از توسعه بیشتر کلیه ابعاد و جوانب برنامه

امنیتی نیروهای مسلح ادامه دهد.

3 آموزش مسائل امنیتی در نیروهای مسلح باید به عنوان گامی اساسی در جهت اجرای مؤثر برنامه

امنیتی با شدت پیگیری شود.

4 «ARMISH - MAAG» باید ترتیبی اتخاذ نماید که افراد منتخب جهت «برنامه HAWK»

آموزشهای امنیتی ویژه حفاظت از این سیستم تسلیحاتی را فراگیرند. در ارتباط با هرگونه تجهیزات

طبقه بندی شده دیگری که ممکن است (به ایران) واگذار گردد، اقدام مشابهی باید صورت پذیرد.

5 طی دو سال آینده، «ARMISH - MAAG» گزارش شش ماهه از پیشرفت برنامه امنیتی در ایران به

«USMICC» ارائه نماید.


نتیجه

م : نتیجه

هر چند برنامه امنیتی نیروهای مسلح ایران برای حفاظت از اطلاعات و تجهیزات طبقه بندی شده

ایالات متحده کفایت می کند، مقتضی است اقدام لازم جهت اجرا پیشنهادات فوق انجام پذیرد.


ضمیمه «الف» کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده...

ص: 646

ضمیمه «الف»

کمیته کنترل اطلاعات نظامی ایالات متحده

ایران 1965 (1344)

آقای رابرت ان. مارگریو رئیس، USMICC، مدیر، اداره کنترل مهمات، وزارت امورخارجه، رئیس.

آقای یوجین (اوژن) ام. وینترز سازمان اطلاعات مرکزی (CIA)

سروان جیمز آ.گواناف، USN عضو نیروی دریایی، USMICC

آقای هوارد آر. بوس عضو علی البدل نیروی زمینی، USMICC

سرهنگ دوم توماس اچ. گان، USAF عضو علی البدل نیروی هوایی USMICC

آقای دونالد اس. هریس منشی،USMICC ، وزارت امور خارجه، منشی


ضمیمه «ب» عمده افسران ایرانی که گروه «USMICC» با آنان مذاکره و مشورت نمود

ضمیمه «ب»

عمده افسران ایرانی که گروه «USMICC» با آنان مذاکره و مشورت نمود:

سرهنگ ح (ه) برنجیان، IIAF فرمانده CIC و IIAFو A-2

آقای هسکم (HASKEM)، اداره 4 ساواک

سپهبد عزیراللّه کمال، رئیس، 2 J

سرتیپ ماهوتیان، رئیس، امنیت (اداره 4)، ساواک

سرهنگ مقدم، اداره 3، ساواک

سرلشکر محسن مبصر، رئیس، پلیس کشوری

سرهنگ م. مطهری، قائم مقام فرمانده پایگاه، پایگاه هوایی مهرآباد

سرلشکر معتضد، رئیس، اطلاعات خارجی، ساواک

سرتیپ صمد صمدیان پور، رئیس دفتر اطلاعات، پلیس کشوری

سرتیپ اردشیر تاجبخش، رئیس، «CIC»


ضمیمه «ج» عمده مأمورین آمریکایی که گروه «USMICC» با ایشان مذاکره و مشورت نمود

ضمیمه «ج»

عمده مأمورین آمریکایی که گروه «USMICC» با ایشان مذاکره و مشورت نمود:

عالیجناب «آرمین میر» سفیر آمریکا

سرتیپ «هیوز ال. اش»، رئیس، بخش نیروی زمینی، «MAAG»

سرهنگ «پرستون ب. کندی» رئیس، «GENMISH»

سرهنگ «ویلیام د. کونس»، وابسته سفارتی (وزارت) دفاع و وابسته سفارتی نیروی زمینی

«آلن سی. کانوی»، وابسته سفارت

«للاندام. دان» مأمور (متخصص در امور) اقتصادی

«رنسم اس، هیگ»، وابسته سفارت

سرگرد «رابرت د. هند»، «2 J» «ARMISH - MAAG»

«رابرت هرلن»، مشاور امور اقتصادی

ص: 647

«ویلیام آ. هلسث»، مأمور سیاسی

«مارتین اف. هرتز»، مشاور امور سیاسی

سرلشکر «هاروی آ. جبلنسکی»، رئیس، «ARMISH - MAAG»

سرتیپ «لاک»، رئیس، قسمت مشاورت نیروی هوایی، «MAAG»

«آر. کلیتون ماد»، دستیار ویژه سفیر

«ریچارد ال. اولسون»، مأمور امنیت منطقه ای

سرگرد «بیی آر. پریم»، دستیار وابسته سفارتی (نیروی) هوایی

سروان «اف. اچ. والیس»، رئیس، قسمت (نیروی) دریایی، «MAAG»

سرهنگ دوم «ب. ام. یورک»، وابسته سفارتی (نیروی )هوایی


ضمیمه «د» برنامه ملاقاتهای «USMICC»647

ضمیمه «د»

برنامه ملاقاتهای «USMICC»

ایران 1965 (1344)

دوشنبه، 25 اکتبر، 1965 3/8/44

11 10 ملاقات با سفیر میر

30/313 ملاقات با سرلشکر جبلنسکی، رئیس MAAG

15/15 30/13 ملاقات با سرگرد هند: ARMISH - MAAG

17 30/15 ملاقات با آقای آلن کانوی، وابسته سفارت

سه شنبه، 26 اکتبر، 1965 4/8/44

10 ملاقات با آقای رنسم اس.هیگ، وابسته سفارت

11 ملاقات با آقای ویلیام آ. هلسث، قسمت سیاسی

چهارشنبه، 27 اکتبر، 1965 5/8/44

30/12 30/9 ملاقات با سپهبد کمال، 2 J «SCS» و سرتیپ

تاجبخش، رئیس، IICIC

30/16 45/12 صرف ناهار و ملاقات با رئیس IICIC

پنجشنبه، 28 اکتبر، 1965 6/8/44

30/12 30/9 سرهنگ برنجیان، رئیس

CIC - IIAF ستاد IIAF

30/15 15/14 سرهنگ کندی، ایالات متحده آمریکا،

رئیس ENMISH

30/16 30/15 سرهنگ یورک، سرگرد

پریم، وابسته سفارتی (نیروی)

هوایی و دستیار وی

30/17 30/16 آقای هرتز، مشاور امور سیاسی

ص: 648

جمعه، 29 اکتبر، 1965 7/8/44

109 آقای اولسون، مأمور امنیت منطقه ای، ایران

1110 (وزارت) دفاع

1211 آقای هرلن، مشاور امور اقتصادی و آقای دان، مأمور

(متخصص در امور اقتصادی)

شنبه، 30 اکتبر، 1965 8/8/44

30/12 30/9 ملاقات با مقامات ساواک

30/16 15/14 بازدید از صدویکمین بال جنگنده (WING FIGHTER [O] ST)،

پایگاه هوایی مهرآباد، تهران. گفتگو با سرهنگ م. مطهری. قائم مقام

فرمانده پایگاه

30/18 17 گفتگو با سرلشکر مبصر، رئیس پلیس کشوری و سرتیپ

صمدیان پور، رئیس دفتر اطلاعات پلیس کشوری

دوشنبه، اول نوامبر، 1965 10/8/44

8 سفری به پایگاه هوایی مهرآباد در ارتباط با برنامه سفر دو روزه

به دزفول، آبادان و خرمشهر

30/17 30/16 آقای رنسم هیگ، وابسته سفارت

سه شنبه، 2 نوامبر، 1965 11/8/44

30/11 30/9 سرگرد هند،

«ARMISH - MAGG»

چهارشنبه، 3 نوامبر، 1965 12/8/44

10 سرتیپ اش،

رئیس قسمت نیروی زمینی، «MAAG»

14 ملاقات با سپهبد کمال،

«2 J»، جهت خداحافظی

30/15 اعلام خروج سرلشکر جبلنسکی

30/18 اعلام خروج، سفیر میر

پنجشنبه، 4 نوامبر

30/8 عزیمت به سوی رم


یادداشت مکالمه با کنسول فرانسه در خرمشهر

ص: 649

سند شماره (2)

یادداشت مکالمهطبقه بندی : خیلی محرمانه

شرکت کنندگان: دومنیکو راورا کنسول فرانسه در خرمشهر، لاری دبلیو، سماکیس، دبیر دوم سفارت

آمریکا

مکان: محل اقامت راورازمان 1 اسفند 1346 20 فوریه 1968

خوزستان

در سالهای اخیر در زمینه عمران خوزستان پیشرفتهای مهمی رخ داده است. برای ساکنین عرب این

منطقه میزان کار، تعداد بیمارستانها و مدارس افزایش یافته و وضع اقتصادی خوزستان نیز به طور کلی

بهبود یافته است. «راورا» که اغلب به نقاط ساحلی جهت شکار سفر می کند خاطر نشان ساخت که چند

سال قبل وی نمی توانست به زبان فارسی با اعراب ساکن روستاهای خوزستان گفتگو کند. البته اعراب

خوزستان خود را جزئی از جهان عرب می دانند. ولی نباید بر آن تأکید بسیار کرد. آنها هنوز هم به شیوخ

محلی که در رژیم کنونی از وضع خوبی برخوردار هستند وفادارند. راورا در حین جنگ اعراب و اسرائیل

در سال 1967 در رابطه با اعراب خوزستانی که عمیقا از آرمان عربی حمایت می کردند آزمایش جالبی

انجام داده بود. راورا به چند تن از آنان گفته بود به خاطر حمایت فرانسه از آرمان اعراب وی به عنوان

کنسول فرانسه قادر است آنهایی را که می خواهند از کشور خارج شده و به نیروهای عربی بپیوندند از نظر

مالی تأمین کند. هیچ کس به او پاسخ مثبت نداد.

سیاستهای داخلی

مردم اصولاً به احزاب سیاسی علاقه ای نشان نمی دهند. آنها حزب ایران نوین را یکی از باورهای

بوروکراسی دولتی به حساب می آورند. حزب پان ایرانیست نیز طرفداران چندانی نداشته و معمولاً

«سازمان مضحک» به حساب می آید. شاه مورد احترام و محبوبیت او بیش از گذشته است. ولی ایرانیها

بی ثبات هستند و محبوبیت شاه نیز با «تغییر هوا» دستخوش تغییر می شود.

خلیج فارس

ایران مهمترین قدرت خلیج فارس خواهد شد، و اگر عربستان سعودی و دیگر شیخ نشین ها با این

کشور همکاری کنند از وضع خوبی برخوردار خواهند شد. راورا که به بحرین نیز سفر کرده است، می گوید

ایرانیها بخش اعظم جمعیت بحرین را تشکیل داده و طولی نخواهد کشید که بحرین جزو قلمرو ایران

خواهد شد.

شرکتهای نفتی فرانسه و اقبال

راورا که در حال حاضر برای یک شرکت نفتی فرانسه در جزیره لاوان کار می کند، گفت منوچهر اقبال

حامی فعالیتهای نفتی فرانسه در ایران است. در زمان نخست وزیر امینی، اقبال مورد انتقاد شدید قرار

گرفت و مجبور به ترک ایران شد، تا از محاکمه جان سالم به در برد. در اروپا نیز، اقبال با دوگل تماس گرفت

و گفت اگر وی شاه را متقاعد سازد که به وی سمت مهمی بدهد، وی نیز به فرانسه خدمت خواهد کرد. دوگل

ص: 650

نیز در سفر خود به ایران شاه را متقاعد کرد که نسبت به اقبال با نظر مساعدی برخورد نماید از آن زمان به

بعد اقبال نیز منافع فرانسه کمکهای بسیاری کرده، و فرانسه نیز سعی کرده است با تضمین منافع مالی وی را

راضی نگاهدارد. بنا به گفته راورا، اقبال مهمترین شخصیت در تجارت پرسودی است که سبب جذب

سرمایه گذاران خارجی به ایران شده است.



ارزیابی شش ماهه اوضاع سیاسی ایران

سند شماره (3)

تاریخ : 4 سپتامبر 1969 13 شهریور 1348طبقه بندی: سرّی

از : سفارت آمریکا در تهرانبه : وزارت خارجه آمریکا

عطف به : تهران الف 068 مورخ 20 فوریه 1969

موضوع : ارزیابی شش ماهه اوضاع سیاسی ایران

فهرست مطالب

1 خلاصه

2 شاه

3 وضع اقتصادی

4 روابط ایران و آمریکا

5 ایران و خلیج فارس

6 ایران و عراق: درگیری شط

7 ایران و کشورهای دیگر

8 ایران و روابط آن با کشورهای کمونیستی

9 دولت، پارلمان و احزاب

10 مخالفت و امنیت داخلی

ارزیابی شش ماهه اوضاع سیاسی ایران

1 خلاصه:

این شش ماه دورانی توأم با آرامش غیرعادی بود. موضع شاه بدون تغییر و به قوت خود باقی بود. رشد

سریع اقتصادی و گسترش کامیابیهای اقتصادی ثبات درونی کشور را تضمین می نمود. از نظر مالی کشور

دستخوش مشکلاتی بود، لیکن برنامه ریزان صلاحیت دار و شایسته کنترل اوضاع را در اختیار داشتند.

تغییرات کابینه نخست وزیر هویدا ظاهرا به تقویت موضع وی در قبال دیگر اعضای دولت انجامیده بود

ولی او دیگر اعضای کابینه همچنان دراختیار شاه مانده بودند، پارلمان کشور بدون اینکه تغییری کرده

باشد بدون مطالعه دقیق به ایفا نقش خود در قانونگذاری ادامه می داد. پس از اخراج دبیر کل خسروانی،

کنگره حزب ایران نوین در سپتامبر تشکیل خواهد شد، تا علاوه بر ایجاد تغییر در ساختار آن در پرسنل

حزب نیز تغییراتی ایجاد گردد. نفوذ در سازمان امنیت کشور و نیز سرعت تغییرات اجتماعی و اقتصادی

سازمان روحیه عناصر مخالف را بر هم زده بود. به کارگیری کردهای عراق به تعهد بیش از پیش سازمان

امنیت ایران در کردستان نیاز داشت، با این حال کنترل اوضاع مشخصا در اختیار دولت بود. دانشجویان و

ص: 651

کارگران آرام بودند و فقط گاه دست به اعتصابات مختصر می زدند.

ایران در سیاست خارجی راهی نیرومند و مستقل را در پیش گرفته بود. رابطه بین ایران و آمریکا در

نتیجه تماسهای شخصی بین شاه و رئیس جمهوری و نیز تأثیر موضعی پرواز آپولوی 11 در سطحی بسیار

عالی قرار داشت. مذاکرات سالانه در مورد فروشهای نظامی و درآمدهای شرکتهای نفتی توأم با مشکلات

بسیار بود، لیکن نتیجه ای رضایتبخش داشت. سیاست مراوده شاه با شوروی و اروپای شرقی تا حدودی

موجبات گسترش تجارت و همکاری به خصوص با رومانی و چکسلواکی را به دنبال داشت. ایران موضع

مرز خود در شط العرب را طبق معاهده 1937 پیش کشید، ولی عراق تمایل به مذاکره براساس شرایط

ایران را نداشت و پس از چند بار چنگ و دندان نشان دادن، موضوع به صورت جنگ لفظی ادامه پیدا کرد.

مهمترین منافع ایران در خلیج فارس نهفته بود . شاه اعلام کرده بود که پس از خروج انگلیس در سال

1971 از حضور هیچ نیروی بیگانه ای در خلیج فارس استقبال نخواهد شد، و بار دیگر اعلام کرد که

آمریکا نیز باید تسهیلات بندری خود در بحرین را رها سازد. تلاش برای هماهنگ سازی روابط این

کشور با عربستان سعودی و جلب حمایت شیخ نشینهای خلیج به آرامی ادامه داشت. ولی شاه از توسل به

زور در مورد بحرین اجتناب ورزید و حاضر به پذیرش فدراسیونی شد که بحرین از آن مستثنی باشد. در

نقاط دیگر، ایران با لبنان به قطع روابط دیپلماتیک دست زد چون این کشور، بختیار رئیس ساواک را که به

آنجا پناهنده شده بود، مسترد ننمود. لیکن در برخورد با جمهوری متحده عربی جانب اعتدال را در پیش

گرفت و از خواسته پیشین، یعنی عذرخواهی جمهوری به عنوان شرط اول عادی شدن روابط چشم پوشید.

ایران به پاکستان توجه خاصی داشت، و به خاطر نگرانی در مورد امنیت مرزهای شرقی خود به سرعت

دولت یحیی خان را به رسمیت شناخت و از روابط نزدیک بین دو کشور بهره برداری نمود.

با پایان دوره گزارش حاضر، شواهدی دال بر تغییر ثبات سیاسی ایران رؤیت نشد، لیکن در مورد

کاهش سرعت رشد اقتصادی ابراز نگرانی می شد. دلایل و شواهد امیدوارکننده حاکی از آن بود که

خودداری و پیگیری سیاست آرام، در مورد بحرین می تواند راه حلی را پدید آورده و راه را برای ایجاد

روابط بهتر در خلیج هموار سازد. در روابط ایران و آمریکا، مشکلات سالانه از قبیل فروش اعتبار نظامی

و مذاکرات مربوط به درآمدهای نفتی در حال پدید آوردن مسائل جدیدی بود. لیکن سفر رسمی شاه به

آمریکا در ماه اکتبر موجب تقویت هر چه بیشتر روابطمان گردید و طرفین بار دیگر اطمینان یافتند که

قادرند مسائل را با در نظر گرفتن منافع دوجانبه حل و فصل نمایند.


شاه

2 شاه

طی شش ماه گذشته شاه همچنان رئیس بی چون و چرای خانه خود بود و ثبات سیاسی یکنواخت

کشور، رشد اقتصادی، انقلاب سفید، و یا سیاست خارجی مستقل و مفید به حال ایران را هیچ خطری

تهدید نمی نمود. بنا به گفته خود او، وی با احساس یک دولتمرد مجرب در بیست و هشتمین سال سلطنت

خود در صحنه جهانی سیاست خارجی کشور را با اعتماد کامل هدایت کرده است، و به صورت غیرعلنی به

ترویج مواضع مورد نظر آمریکا در میان دوستان ایران پرداخته، لیکن در انظار عموم آن چنان نقش

متعادلی را ایفا کرده که از طریق آن به گسترش جاه طلبی های ایران در خلیج و بهره برداری از روابط خود

با غرب، جهان سوم و کشورهای بلوک کمونیست نائل آید. سرسختی شاه در مذاکرات نفتی، اصرار وی در

ص: 652

قطع روابط دیپلماتیک با لبنان بر سر موضوع بختیار، و موضع تهاجمی وی در قبال عراق به خاطر مرز بین

دو کشور در شط العرب بر وجهه وی به عنوان سیاستمداری منطقی لطمه وارد ساخته است.

علیرغم نشانه های حاکی از بحرانهای اقتصادی، در داخل کشور شاه برای تسریع پیشرفت اقتصادی

اعمال فشار می نمود. با نزدیک شدن زمان خروج انگلستان از خلیج و رویارویی با عراق در مورد

شط العرب، شاه بخش اعظم توجه خود را به آمادگی نظامی ایران معطوف داشت، و علاقه وی به کسب

سیستمهای دفاعی بیش از پیش افزایش پیدا کرد. طی یک خانه تکانی نظامی بیش از 50 افسر عالی رتبه،

از جمله رئیس ستاد فرماندهی کل، فرمانده نیروی زمینی و هفت نفر از هشت فرمانده نیروی دریایی

بازنشسته و افسران جدیدی به جای آنان منصوب شدند. ریاست جدید فرماندهی کل یعنی ژنرال فریدون

جم، به سمت عالیرتبه ترین مشاور شاه منصوب گردید. لیکن ژنرال خاتمی فرمانده نیروی هوایی از موضع

نیرومند قبلی خود برخوردار بود. انتصاب ریاست ستاد با صلاحیت مناسب برای اولین بار در تاریخ اخیر

ایران نشانگر میزان اعتماد شاه نسبت به امنیت و بقای موضع خود می باشد.

با افزایش مشارکت گروه نخبگان در صنعتی سازی ایران به جای مشاغل سیاسی، با گسترش منافع و

کامیابیهای اقتصادی، و با صدور تصاویر شاه به عنوان فردی خیر و نیک به روستاها توسط انقلاب سفید

شانس بقای شاه بیشتر و بیشتر شده بود. تلاش وسیعی صورت گرفته بود، تا با تبلیغ پیرامون فعالیتهای

خیریه و امور داخلی دیگر به سلطنت وجهه انسانی بیشتری داده شود، ملکه به خاطر صمیمیت

بی شائبه اش از محبوبیت بسیار برخوردار شده بود و چنین به نظر می رسد که پس از مبارزات وی در برابر

چاپلوسیهای درباری و سخنرانیهایش در مورد حراست از موروثات فرهنگی کشور به وی اجازه داده

شود تا نقش بیشتری را در ادامه امور مملکت به عهده گیرد تا بتواند برای ایفای نقش احتمالی خود به

عنوان نایب السلطنه آماده شود.

لیکن محبوبیت خاندان سلطنتی هنوز قادر نیست جانشین اقتدار شاه برای ابقای سلطنت گردد، و

مسئله حراست در آن، در صورت برکناری شاه از صحنه نیز هنوز لاینحل باقیمانده است.


اوضاع اقتصادی

3 اوضاع اقتصادی

رشد سریع اقتصادی ایران بدون وقفه ادامه دارد، لیکن حرارت و تأکید موجود حاکی از آن است که

اعلامیه یا بیانیه دیگر صادر خواهد شد. برنامه ریزان اقتصادی برای مقابله با فشارهای موجود آماده شده

و انتظار می رود که پیشرفت مداوم اقتصادی زیر بنای ثبات اقتصادی کشور را تشکیل دهد.

طی سال ایرانی که در تاریخ 31 مارس خاتمه خواهد یافت و اولین سال برنامه عمرانی چهار ساله

می باشد، رشد تولید ناخالص ملی به 3/10% افزایش یافت و برای جمعیت 28 میلیونی ایران درآمد

سرانه ای معادل 300 دلار را به همراه داشت. در شش ماهه اول سال 1969، صادرات نفتی، پروژه های

ساختمانی، تولید داخلی، سطح اشتغال، و میزان سرمایه گذاریها همچنان بالا بود. میزان برداشت محصول

نسبتا خوب بود، ولی میزان برداشت در محصولات مولد نقدینگی به استثنای پنبه در مقایسه با برداشت در

سال 1969 پایین بود. پیشرفت گرچه در بعضی موارد کندتر بود، ولی در زمینه پروژه های صنعتی از قبیل

مجتمع پتروشیمی که به مرحله تولید رسیده خط لوله گاز، کارخانه ذوب آهن، و کارخانه های تولید تراکتور

و ماشین آلات ادامه داشته است. برنامه های تهیه شده می تواند موجبات افزایش در زمینه کشاورزی

ص: 653

صنعتی را فراهم آورد.

نکته نگران کننده این است که کنترل پولی سال 1968 قادر به کاهش فشار ناشی از تورم نبوده است.

هنگامی که شاخص هزینه زندگی که خود نیز از نظر کلی بسیار عجیب و غریب بود 2/3% افزایش قیمت

در دوره بین 21 مارس تا 21 ژوئن 1969 در مقایسه با همان دوره از سال گذشته را نشان می داد بانک

مرکزی بار دیگر اقداماتی را در جهت محدودسازی نقدینگی با افزایش میزان بهره، ذخایر مورد نیاز

بانکیها بازرگانی، حداکثر بهره برداری سپرده های مدت دار و پس انداز انجام داد.

نکته نگران کننده میزان ذخایر ارزی خارجی رو به کاهش بود که در مارس 1969 معادل 15 میلیون

دلار ارز آزاد خارجی را نشان می داد. با رسیدن سطح ذخایر ارزی در ماه ژوئن به سطح 45 میلیون دلار،

وضع تا حدودی بهتر شده بود و نشانگر آن بود که سازمان برنامه به بدهی های خارجی توجه بیشتری

معطوف داشته و در زمینه دریافت وامها با احتیاط بیشتر عمل می کند. کمبود داخلی پول نیز برای دولت

مشکل ایجاد کرده بود، چون دولت علیرغم میزان قروض داخلی تورم زا قادر به تأمین اسکناسهای مورد

نیاز نبود. هزینه های جاری نیز قابل کنترل نبود، چون بودجه سال جاری در مقایسه با سال قبل 5/10 %

افزایش یافته بود.

با وجود این مشکلات و مشکلات عمده ناشی از پروژه های صنعتی مهمی از قبیل پروژه خط لوله نفتی

و مجتمع پتروشیمی شاهپور و امکان اینکه درآمدهای نفتی سال آتی نتواند نیاز عمرانی کشور را تأمین

کند. سازمان برنامه راه تجدیدنظر را در پیش گرفته چون دریافته است که منابع مالی موجود قادر به تأمین

نیاز تمام پروژه های مندرج در برنامه های عمرانی چهارم نیست. بنابراین احتمال تأخیر در مورد بعضی از

پروژه های مهم وجود دارد.

لیکن اگر ایران در رسیدن به اهداف کوتاه مدت عمرانی خود به بیش از آنچه قابل هضم است دست

یافته می توان گفت که خطر آنچنانی در برابرش وجود ندارد. با وجود اینکه حفظ موازنه اقتصادی در برابر

فشارهای عالی از طرف شاه در رابطه با افزایش سرعت پیشرفت اقتصادی و خریدهای نظامی دشوار

است ولی رده های بالای مقامات نیز دریافته اند که میزان پیشرفت قابل تحقق محدود است و اقداماتی نیز

به عمل آمده، تا پیشرفت اقتصادی همگام با امکانات کشور تحقق یابد. گر چه این امر سبب کاهش میزان

رشد غیرعادی خواهد شد، ولی نتیجه آن پیشرفتی منظم و سالم خواهد بود.


روابط ایران و آمریکا

4 روابط ایران و آمریکا

ماهیت و محتوای روابط آمریکا و ایران در شش ماه گذشته تغییر نکرد و علیرغم مشکلات موجود

اساس این روابط به قوت خود باقی ماند. حضور شاه در تشییع جنازه آیزنهاور فرصتی پدید آورد، تا شاه

شخصا با رئیس جمهور نیکسون و دیگر رهبران دولت جدید آمریکا آشنا گردد. مشارکت وزیر خارجه

راجرز در کنفرانس وزراء سنتو در تهران در ماه می جوّ دوستی و صمیمت بین رهبران دو دولت را

مستحکم تر ساخت. موفقیت بی نظیر ماه پیمای آپولوی 11 نیز مورد توجه خاص ایرانیان قرار گرفت و

احساسات تمام طبقات ایرانی را برانگیخت. این امر شهرت آمریکا را دوچندان کرد و برتری آمریکا از

نظر فنی و مدیریت را در نظر آنها بسیار مورد توجه جلوه گر ساخت. سفر رسمی شاه به واشنگتن که قرار

است در ماه اکتبر صورت گیرد نیز بر اهمیت روابط بین دو کشور خواهد افزود.

ص: 654

رابطه آمریکا با ایران حتی در متن «ناسیونالیزم مستقل» ایران از اولویت خاص برخوردار گردید که

بخش اعظم این اولویت ناشی از همکاری نظامی ما با ایران است که شاه برای آن ارزش بسیاری قائل

است. مذاکره در مورد برنامه فروش نظامی خارجی (بخش هفته) بار دیگر آغاز شد و علیرغم این واقعیت

که نیاز شاه به خصوص در زمینه دریافت هواپیماهای اف 4 بیش از حد برنامه بود، در این زمینه

موافقتنامه ای امضا گردید. درک دوجانبه مشکلات سبب پیدایش یک راه حل رضایتبخش گردید.که

براساس آن تحویل هواپیماهای اف 4 می توانست از طریق یک «تعهد قابل اتکا» با ارائه اعتبار از طرف

دولت آمریکا توسط پرداختهای آتی صورت گیرد. یک نکته اختلاف بالقوه پدید آمد که هنوز لاینحل

مانده و آن مسئله استخدام تکنیسینهای نیروی هوایی آمریکا برای تعمیر جت های نیروی هوایی ایران بود

که در صورت تشدید اختلاف با عراق می توانست، مورد بهره برداری قرار گیرد. مسئله کاربرد مجدد

پرسنل آمریکایی در جنوب به طور غیر رسمی مطرح شد، و پس از مطلع ساختن ایرانیها از این امر که این

کار می تواند برای واشنگتن مشکلاتی جدی پدید آورد پس گرفته شد. این واقعه شاید شاه را به یاد موضع

آمریکا در قبال پاکستان آن هم در جنگ هند و پاکستان انداخته و شاید شاه در سفر آتی خود به واشنگتن

این مسئله را بار دیگر مطرح سازد.

روند مذاکرات سالانه نفتی بین دولت ایران و کنسرسیوم شدیدتر از پیش بود. گاهی به بن بست

کشانیده می شد، ولی در نهایت طرفین به توافق رسیدند. اعلامیه صریح کنسرسیوم به شاه در فوریه مبنی بر

اینکه کنسرسیوم نخواهد توانست، سطح تولید را آنقدر بالا ببرد که بتواند به نیاز یک میلیارد دلاری ایران

در سال آتی پاسخ دهد، موجب بروز عکس العمل تند شاه گردید. مذاکرات از آن پس با وقفه ادامه یافت و

دولت ایران دست از تقاضاهای خود برنداشته و اعلام کرد که سهم مشارکت خود در کنسرسیوم را افزایش

خواهد داد / کنسرسیوم نیز ترس از آن داشت که اگر مصالحه نماید، سال بعد نیز باید به تقاضاهای بزرگتر

ایران پاسخ مثبت دهد، لیکن در نهایت کنسرسیوم فرمول جدیدی را یافت که با ترکیب افزایش برداشت و

تجدید پیش پرداخت در پایان سال بتواند نیاز ایران را تأمین نماید، ولی این کار تنها از طریق عواید نفتی

ممکن نبود.

طبق معمول، قرارداد همکاری دوجانبه دو کشور در زمینه کاربرد انرژی اتمی در امور غیرنظامی مانند

قرارداد امنیتی سه جانبه آمریکا، ایران و آژانس بین المللی انرژی اتمی با تأخیر رو به رو شد. در نهایت متن

قابل قبول طرفین در زمینه تضمین سرمایه گذاریهای مربوط تهیه و توسط کابینه تصویب و به مجلس

فرستاده شد چون ایران مایل به اصلاح قرارداد حمل و نقل هوایی دوجانبه بود، گفتگو در مورد

هواپیمایی غیرنظامی آغاز شد، لیکن تغییری ننمود. تعطیل دو کنسولگری از چهار کنسولگری آمریکا در

ایران در رابطه با BALPAدر نهایت مورد قبول واقع گردید. تجارت آمریکا همگام با تجارت کلی ایران با

صادرات آمریکا ادامه داشت و 18 % خریدهای خارجی ایران را تشکیل می داد و خریداران آمریکایی

10% صادرات غیرنفتی ایرانی را به خود اختصاص داده بودند. در شش ماهه اول 1969 صادرات آمریکا

به ایران معادل 160 میلیون دلار و خریدهای آمریکا از ایران (شامل فرآورده های نفتی) معادل 50 میلیون

دلار بود. بین شرکتهای آمریکایی و دولت ایران اختلافات مهمی در زمینه کارخانه شیمیایی شاهپور،

کارخانه لوله سازی اهواز و پشم کاشمر پدید آمد ولی منجر به فسخ هیچ یک از قراردادهای مربوطه

نگردید. عدم حمایت آمریکا از ایران در مناقشه با عراق آن هم بر سر شط العرب و حمایت نه چندان شدید

ص: 655

ما از طرح لژیون رفاه بین المللی شاه نارضایتیهایی را در ایران پدید آورد، لیکن اعتراضات چندانی را

برنینگیخت.

مذاکرات آتی نفت و فروش نظامی بار دیگر آغاز و روابط ایران و آمریکا را بار دیگر به مرحله

آزمایش خواهد گذاشت. شکاف موجود بین عواید نفتی مورد نیاز ایران و پرداختهای پیش بینی شده

کنسرسیوم در سال آتی ایرانی ممکن است وسیعتر از سال گذشته باشد. ولی شواهد موجود حاکی از آن

است که شاه دریافته که شرایط متغیر بازارهای جهان نمی تواند پاسخگوی نیازهای ایران باشد، بنابراین

در سال 1969 با ایرانی منطقی تر رو به رو خواهیم بود. مذاکرات مربوط به فروش نظامی در برنامه بعدی

نیز خالی از دردسر نخواهد بود. «فهرست نیازمندیهای» شاه به خاطر تمایل وی به مدرنیزه ساختن سریع

نیروهای مسلح این کشور با نزدیک شدن زمان خروج نیروهای انگلستان از خلیج فارس گسترش

می یابد. لیکن با وجود این مشکلات منافع دوجانبه، اعتماد متقابل و تمایل به همکاری جهت از بین بردن

اختلافات و ایجاد تفاهم بین طرفین وجود دارد.


ایران و خلیج فارس

5 ایران و خلیج فارس

طی دوره مورد بررسی، ایران در خلیج فارس از موضعی توام با اعتدال و ممانعت از دیپلماسی

قدرت نمایی برخوردار بود، که منجر به رویارویی با عراق در مورد شط العرب گردید (به بخش 6 رجوع

شود) شاه به همه فهماند که ایران در نظر دارد پس از خروج انگلستان نقش مهمی را در منطقه ایفاد کند و به

کرات اعلام نمود که پس از سال 1971 از هیچ قدرت بزرگی در خلیج فارس استقبال به عمل نخواهد آمد.

هنگامی که ادوارد هیث رهبر حزب محافظه کار انگلستان اعلام نمود که در صورت پیروزی محافظه کاران

در انتخابات آتی سیاست حزب تغییر خواهد کرد، شاه مؤدبانه لیکن قاطعانه اعلام کرد که دولت ایران از

حضور مجدد بریتانیا در خلیج فارس استقبال نخواهد کرد. شاه به عربستان سعودی و دیگر کشورهای

حوزه خلیج (از بهار 1968) اعلام داشتند که برای طرح یک سیاست دفاعی مشترک در منطقه به وی

بپیوندند و از ما نیز خواست که تسهیلات بندری خود را در بحرین رها سازیم تا این بنادر براساس طرح

دفاعی مشترک منطقه مورد استفاده قرار گیرد.

شاه با اشاره به بیانیه خود در دهلی نو اعلام داشت که در قبال سیاست خود در رابطه با بحرین به زور

متوسل خواهد شد. عکس العمل ایرانیان در قبال فدراسیون عربی از «نفی فدراسیون دربرگیرنده بحرین به

«نفی فدراسیون دربرگیرنده بحرین تا زمان حل مسئله مورد اختلاف» تغییر یافت. دولت ایران به

شیخ نشین ها یادآور می شد که بحرین نمی تواند ضمیمه فدراسیون عربی گردد لیکن جلسات و رویدادهای

مربوط به تشکیل فدراسیون عکس العمل چندانی را از طرف محافل مطبوعاتی و خصوصی ایران به همراه

نداشت. در پایان این دوره همه دریافتند که سیاست آرام ثمربخش بوده و در مورد مسئله غامض بحرین

می توان به راه حل رضایتبخش دست یافت. دولت ایران در برابر این خبر که شیخ عیسی به لندن و واشنگتن

سفر خواهد کرد اعتنایی ننمود.

ایران به تلاش در جهت هماهنگ سازی روابط خود با عربستان سعودی ادامه داد. سقاف (Saqqaf)

وزیرخارجه این کشور در ماه آوریل از ایران دیدار به عمل آورد و در عین حال که این سفر نتایج چندانی

نداشت، ولی سبب شد که بهبود روابط بین دو کشور ادامه پیدا کند. علاوه بر این دو کشور در مورد سفر

ص: 656

زایرین بین ایران و عربستان سعودی به توافق دست یافتند. جنبه منفی قضیه این است که، قطع رابطه ایران

با لبنان و درگیری در رود شط العرب به احتمال زیاد مقاصد ایران را در نظر ملک فیصل مشکوک جلوه گر

ساخته، ولی تاکنون شواهدی دال بر اثبات این موضوع در روابط بین دو کشور مشاهده نکرده ایم. با پایان

گرفتن این دوره انتظار نمی رود که ملک فیصل در ماه اکتبر به ایران سفر کند. شخص سقاف نیز نگران از این

اعتقاد ایرانیها بود که باور داشتند، می توانند با توسل به زور عراقیها و احتمالاً دیگر اعراب را مرعوب

سازند.

در مورد خلیج سفلی، ایران موضع معتدلتری را از خود نشان داده است. شیخ شارجه که قرار بود در

اوایل این دوره به تهران رفته و در مورد جزیره ابوموسی به گفتگو بنشیند، دست از این سفر برداشت. در

مورد جزایر تنب نیز پیشرفتی پدید نیامد چون شیخ رأس الخیمه قرارداد مربوط را تأیید ننمود. دولت ایران

در رابطه با این رویدادها هیچ گونه نگرانی از خود نشان نداد. تا جایی که می دانیم، ادامه مذاکرات در مورد

خط فاصل بین ایران و کویت حاصلی نداشته، ولی ایران با قطر در این مورد به توافق دست یافته و قرار

است در ماه جاری قراردادی منعقد گردد.

ایران به جلب دوستی شیخ نشینهای خلیج ادامه داد. ولیعهدهای ابوظبی و دبی طی برنامه دولت برای

نزدیک ساختن شیوخ به یکدیگر از تهران دیدار کردند، ولی هیچ یک موفقیتی به دست نیاوردند. یک

هیئت کنسولی ایرانی به مدت سه ماه در منطقه سفر کرد و برای ایرانیهای مقیم این منطقه پاسپورت صادر و

تمدید کرد و به آنها اطمینان داد که ایران نسبت به آنها علاقه مند است. لیکن شاید بهتر از اینها سفر سناتور

عباس مسعودی ناشر روزنامه اطلاعات به این منطقه باشد که با اجازه شاه صورت گرفت. مسعودی با

مقامات منطقه از جمله حاکم بحرین ملاقات نمود. مهمتر از همه این که او اولین مقام ایرانی بود که ظرف

چند سال گذشته با یکی از حکام بحرین دیدار می کرد. در مراجعت به تهران مسعودی مقالات متعددی در

مورد بحرین و شیخ نشینهای خلیج نوشت و به ایرانیان فهماند که ساکنین حوزه جنوبی خلیج به مقاصد

ایران به دیده تردید و سوءظن می نگرند.


ایران و عراق رویارویی شط

6 ایران و عراق رویارویی شط

در ماه مارس سال جاری دولت ایران تصمیم گرفت موضوع شط العرب را که یکی از مسائل اختلاف

برانگیز است بار دیگر با عراق مطرح سازد. علت این امر هنوز کاملاً مشخص نیست. اقدامات ایذائی

متعددی صورت گرفت و عراقیها با یک هیئت ایرانی که برای انجام مذاکرات به بغداد سفر کرده بودند

برخورد درستی نداشتند، ولیکن امکان مذاکره در مورد مرز جدید شط (با در نظر گرفتن خط تالواگ به

جای خط مرزی مورد تأیید ایرانیان) با دولت متزلزل عراق بعید به نظر می رسد و اعلام این مطلب که

کشتیهای ایرانی حق دارند با پرچم ایران در آنجا به دریانوردی بپردازند، مانع از بروز خصومتهای مداوم

نگردید. نتیجه گیری ما این است که دولت ایران دریافته است که می تواند عراقیها را که مهمترین قدرت

نظام عربی در خلیج هستند تحت تأثیر قرار دهد و علاوه بر این به دیگر اعراب تندرو منطقه قدرت نظامی

ایران را نشان داده و به آنها بقبولاند که ایران مایل است، رهبری خلیج را عهده دار شود. از زمانی که

نظامیان عراقی متعهد نبرد با اسرائیل و کردها شده اند، خطر چندانی متوجه ایران نبوده است.

شاید ریشه های تضاد در سفر دسامبر گذشته نخست وزیر و وزیر دفاع عراق ژنرال حردان التکریتی به

ص: 657

تهران نهفته باشد. تکریتی که بنا به گزارشات واصله برای رسیدن به قدرت در عراق در صدد جلب حمایت

ایران بود و گویا در آن زمان نیز کنترل بسیاری از امور را در دست داشت، از طرف دولت ایران مورد

استقبال قرار گرفت. سفر وی به ایران سبب شد که چشمداشتهای دولت ایران از عراق افزایش یابد.

علیرغم اختلاف نظر سرویسهای اطلاعاتی ایران و آژانسهای دولتی در اواخر ماه ژانویه، خلعتبری به

عراق رفت تا پیرامون مسئله شط و موارد دیگر به گفتگو بنشیند. ولی هیئت ایرانی با ناراحتی عراق را ترک

گفت، چون عراقیها به بحث در مورد شط علاقه ای نشان نداده و با این هیئت رفتاری ناشایست داشتند.

اتفاقات بسیاری به سرعت رخ داد. ابتدا ماهیگیران ایرانی در شط مورد اذیت و آزار قرار گرفتند و پس

از آن عراق اقدام به توقف و تفتیش دو قایق رودپیمای ایرانی کردند. مناقشات دیپلماتیک بین دو کشور در

19 آوریل به اوج خود رسید و افشار جانشین وزیر خارجه وقت قرارداد 1937 را مغایر با قوانین

بین المللی خواند و عراق را متهم به سرپیچی از شرایط خاص این قرارداد نمود. افشار با نمایش تمایل به

مذاکره اعلام نمود که ایران در مورد مسئله شط پاسخ هرگونه آتش را با آتش خواهد گفت. ایران نیز به

تمرکز قوا و تسلیحات در منطقه شط مبادرت ورزیده و در دیگر تأسیسات دفاعی کشور اقدامات

احتیاطی لازم را به مورد اجرا گذاشته بود.

علیرغم اعلام این مطلب توسط دولت ایران که هر کشتی عازم ایران باید دارای پرچم و ناخدای ایرانی

باشد، معلوم شد که این امر تنها در مورد کشتیهای ایرانی رعایت می گردد. (کشتیهای خارجی بنا به علل

بسیار از جمله مسئله بیمه و امنیت کشتیرانی مایل نبودند که کشتیهای خود را در شط به ناخداهای ایرانی

بسپارند.) پس از آنکه دو کشتی در مسیر شط از پرچم و ناخداهای ایرانی استفاده کردند (که البته

اسکورت دریایی نیز آنان را همراهی می نمود) در اواخر ماه آوریل دولت ایران اعلام کرد که در شط به

اهداف خود دست یافته است، ولی واقعیت امر این است که در نتیجه این درگیری تنها در رابطه با کشتیهای

ایرانی وارد و خارج شونده از ایران در مسیر شط مقررات جدیدی وضع شده بود.

این امر بیش از آنچه که در نگاه اول به نظر می رسد حائز اهمیت است، چون ایرانیها امیدوارند که

بتوانند در آینده این معاهده را کاملاً نفی کرده و عراقیها را وادار به مذاکره در این مورد بنمایند. علیرغم

حسن نیت بسیاری از کشورها ونیز میانجیگریهای اردن، عراق تا به حال نشان داده که براساس شرایط

سخت پیشنهادی توسط ایران حاضر به مذاکره نمی باشد و توجه عموم ایرانیان از این مسئله منحرف شده و

مقداری از نیروها نیز از این منطقه به عقب بازگردانده شده اند.

دو عامل مهم اختلاف برانگیز بین دو کشور، یعنی همکاری عراق با ژنرال بختیار، فعالیتهای عراق در

خلیج فارس و تبلیغات ضدایرانی بغداد و بدرفتاری و اخراج ایرانیهای مقیم عراق هنوز به قوت خود باقی

است. اخیرا دولت ایران اعلام کرده است که شمار ایرانیهایی که از عراق به ایران رانده شده اند 18600 نفر

می رسد. ایران نیز عکس العمل نشان داده و هر سیلی را با سیلی پاسخ گفته است. تبلیغات مطبوعات و

رادیو ایران علیه عراق با وقفه هایی، گهگاه ادامه داشته است. کمک ایرانیها به کردها که دور از انتظار عراق

نبود، آشکارا و در طول بحران شط افزایش یافت تا با اعمال فشار بیشتر، دولت عراق به زانو درآید. در

پایان این دوره از درگیری مستقیم دو کشور جلوگیری به عمل آمده بود. لیکن هیچ نشانه ای، حاکی از پر

شدن شکاف بین دو کشور باشد، وجود نداشت.


ایران و کشورهای دیگر

ص: 658

7 ایران و کشورهای دیگر

به طور کلی ایران به تلاش خود در تقویت روابط با کشورهایی که در بالا ذکری از آنها به میان نیامده،

ادامه داده است.

عراق (در بخش 6) و لبنان که ایران پس از مدتها مذاکرات تلخ در مورد استرداد ژنرال بختیار رئیس

قبلی ساواک با آنها قطع رابطه کرد، از این قاعده مستثنی می باشند. غرض ورزی شخصی شاه این موضوع

را به صورت امری خاص درآورده بود، اما به عنوان پیروزی یک عقیده شخصی بر شعور معمولی نمودار

گردید.

پس از سقوط ایوب، دولت ایران تلاش کرد تا رابطه صمیمانه بین خود و پاکستان را حفظ کند. ایران به

سرعت حمایت خود را از دولت یحیی خان اعلام کرد و هویدا اولین شخصیت خارجی بود که در ماه می و

پس از وضع حکومت نظامی به پاکستان سفر نمود. در بیانیه ای ایران حمایت خود را از موضع پاکستان در

قبال کشمیر اعلام کرد و هویدا در محافل خصوصی اعلام داشت که در صورت بروز خصومت با هند،

پاکستان می تواند روی حمایت ایران حساب کند و پاکستان نیز به نوبه خود از موضع ایران در قبال شط

حمایت کرد. شخصیتهای دیگری از پاکستان از قبیل نورخان فرمانده نیروی هوایی و رحمان استاندار

پاکستان غربی، در اواسط تابستان به ایران سفر کردند. بین ایران و هم پیمان دیگرش در سنتو یعنی ترکیه در

این دوره انتقادهای مطبوعاتی رخ نداد و ایران نیز در مورد سیاست کشت خشخاش ترکیه مطلبی اظهار

ننمود (به الف 917 مورخ 23 نوامبر 1968 رجوع شود.) گرچه دورنمای احداث خط لوله نفتی خلیج

فارس به اسکندرون که در مورد آن در سفر ماه ژوئن نخست وزیر هویدا به ترکیه تبلیغ شده بود، چندان

امیدوارکننده نیست ولی این دیدار، حسن نیت و تفاهم بسیاری را بین طرفین به وجود آورده و روابط جنبه

عادی به خود گرفته است. اجلاس ماه می شورای وزیران در مورد سنتو نیز به دنبال تهاجم شوروی به

چکسلواکی از خود بردباری بسیاری نشان داد و بر ضرورت حمایت آمریکا از این سازمان صحه گذارد،

ولی شواهد ناشی از هواداری و خوش بینی زیاده از حد نسبت به آینده سنتو نبود.

موضوع رودخانه هیرمند، مهمترین مسئله موجود بین این کشور و افغانستان بود. در اوائل دوره

مذکور پیشرفت قابل ملاحظه ای در جهت دستیابی به یک راه حل صورت گرفت، لیکن در اوایل تابستان و

اعلام تمایل افغانستان به فروش آب به ایران بیش از آنچه که در قرارداد ذکر شده، مذاکرات به بن بست

رسید. به طور کلی روابط دو کشور از یک بهبود کلی برخوردار بود و گاهی نیز بهتر از قبل بود. ولی ایران

همیشه نسبت به نقش شوروی و چین در کابل و نیز اختلافات بین پاکستان و افغانستان ابراز نگرانی

می کرد.

دولت ایران نسبت به توسعه روابط دوستانه با هند در پی سفر شاه به این کشور در ماه ژانویه علاقه

بسیار نشان داد. وزیر خارجه هند رانش سینگ همراه با هیئتی به ایران سفر کرد و پیرامون مسائل

بازرگانی از قبیل ترانزیت کالاهای هندی به اروپای غربی و کشورهای حوزه مدیترانه و فروش وسیع

فرآورده های پتروشیمیایی ایران به خصوص آمونیاک برای تهیه کود شیمیایی به هند و نیز

سرمایه گذاریهای مشترک تبادل نظر نمود.

بهبود روابط با دیگر کشورهای عرب حوزه خلیج فارس نیز ادامه داشت. شاه حسین و نخست وزیرش

جداگانه به تهران سفر کرده و نقش فعال دیپلماتیک خود را به نمایش گذاردند. ظاهرا در پاسخ به

ص: 659

پافشاریهای شاه حسین، شاه نیز با چشم پوشی از تقاضای پیشین خود، یعنی دریافت نامه عذرخواهی به

عنوان شرط اصلی برقراری روابط دیپلماتیک، با امارات متحده عربی آشتی کرد. تبادل دیپلماتیک از

طریق کشورهای ثالث پیشرفت چندانی نداشت، لیکن مطبوعات ایران در مورد امارات مطالب انتقاد آمیز

چندانی درج نکرده و امارات نیز به نوبه خود در مورد مسئله شط مطلبی را عنوان نکرده و خاموش

مانده است. شاه حسین نیز به خاطر حفظ منافع خود و به عنوان نشانه ای از روابط اردن و ایران تلاش

کرده است تا ایران و عراق را در مورد مسئله شط بر سر میز مذاکره بکشاند ولی در این کار چندان موفق

نبوده است.

در زمینه گسترش روابط با کشورهای عربی پیشرفت چندانی حاصل نشد، اما شاه و ملکه در آوریل

سفر موفقیت آمیزی به تونس داشتند و مراکش و ایران نیز در مورد قرارداد فروش فسفات و نفت به مذاکره

پرداخته و جوّ موجود بین دو کشور با سفر هیئتهای حسن نیت وزیران متعدد از جمله نخست وزیر هویدا که

به عنوان میهمان شاه حسن در اواسط اوت همسرش را تنها گذاشته بود، گرمتر شد.

دولت ایران در ابراز مخالفت نسبت به توسل به زور در کسب امتیازات ارضی ادامه داده، خواستار

خروج نیروهای اسرائیل از سرزمینهای اشغالی و اعاده وضعیت قبلی اورشلیم، و تأیید حمایت خود از

ملت فلسطین گردید. شاه خاطر نشان ساخته است که اسرائیل در دوره بعد از جنگ ژوئن سرسختی بسیار

نشان داده است. در همان حال ایران اسرائیل را به رسمیت شناخته و تهدید مبنی بر به دریا ریختن

اسرائیلیها را غیر واقع گرایانه می داند.

در خارج از منطقه، سفر وزیر دریایی آلمان غربی اشتراوس به تهران در ماه آوریل و سفر هویدا به

آلمان در همان ماه، اساس تمایل طرفین به گسترش روابط اقتصادی و سیاسی گردید. سفر شاه و ملکه

مالزی به تهران تنها جنبه تشریفاتی داشته و سفر مزبور هیچ نتیجه خاص و چشمگیری را در پی نداشت.


روابط ایران با کمونیستها

8 روابط ایران با کمونیستها

مراوده مداوم ایران با شوروی و کشورهای اروپایی شرقی سبب افزایش سطح بازرگانی و همکاریهای

اقتصادی در دوره مزبور گردید، اما به طور کلی این دوره یک دوره تجاری معمولی به حساب می آید.

انگیزه اصلی شاه در این روابط عبارت است از جلب منافع اقتصادی حاصل از بازارهای بزرگ برای

فروش منابع نفتی ایران و دیگر صادرات کشور، دریافت اعتبار بیشتر برای هزینه های عمرانی و جلب

کمک فنی بسیار مورد نیاز. شاه هنوز هم معتقد است که حمایت ایران از آن دسته از کشورهایی که از

اندیشه ای مستقل برخوردارند می تواند به تحقق کامل استقلال آنان بینجامد. روابط ایران با کشورهای

بلوک، در صفحه بین المللی ایران را به کشوری دارای سیاست خارجی مستقل مشهور نمود و در داخل

کشور شاه را فردی روشنفکر و معماری خستگی ناپذیر معرفی کرده است.

تماسهای تجاری و اقتصادی بین ایران و شوروی در شش ماهه آخر سال افزایش یافت، ولی نتایج

ملموس بسیاری به همراه نداشت. در سفر معاون نخست وزیر شوروی با بیاکف به تهران در ماه آوریل و

سفیر وزیر اقتصاد ایران همراه با هیئتی بزرگ به مسکو در ماه می و سفر وزیر راه در ماه ژوئن مذاکرات

اقتصادی صورت گرفت. ماه آینده نیز قرار است که یک هیئت بازرگانی از شوروی به ایران سفر کند. ایران

یک نمایشگاه تجاری در مسکو برپا کرد، که نتایج حاصله مفید بود و نمایندگان جمهوریهای جنوبی

ص: 660

شوروی که با ایران هم مرز می باشند، به این کشور سفر کردند تا تجارت مستقیم بین دو بخش مرزی را که

هم اکنون بسیار محدود است. گسترش دهند. در فعالیتهای مربوط به کارخانه ذوب آهن روسیه

پیشرفتهای چشمگیری حاصل شد، پروژه خطر لوله گاز دنبال شد، لیکن ادامه کار توأم با تأخیر بود و

هزینه ها بیش از برآوردهای اولیه می باشد. و برای تمدید برنامه احداث سیلو به کمک شوروی نیز به

توافقهایی دست یافته شد. در زمینه برقی سازی خط آهن بین تبریز و جوروفت (Juroft) و بهبود خطوط

ارتباطی با شوروی نیز موافقت اصولی حاصل شد. در مورد برنامه های همکاری مورد بحث در گذشته،

گرچه مطبوعات مقالاتی درج می کردند، ولی پیشرفتی پدید نیامد. ایران پیشنهاد شوروی را مبنی بر آغاز

یک پروژه مشترک حفاری و بهره برداری از امکانات نفتی دریای خزر را نپذیرفت. شاه موضوع احداث

خط لوله ترانز ایران را که از طریق آن بتوان نفت عربی را از حوزه خلیج به شوروی انتقال داد، در سر

می پروراند، لیکن مشکلات لاینفک این پروژه، و اعتراضات شدید آمریکا و بریتانیا (که هنوز رسما تسلیم

دولت ایران نشده) تحقق این مسئله را بعید می نماید. دو کشور توافق کرده اند که شوروی یک کارخانه

بازسازی هشت میلیون دلاری برای تعمیر و نگهداری وسایط نقلیه نظامی روسی در ایران احداث کند. با

این حال ایران به خرید تجهیزات نظامی غیرپیشرفته از شوروی براساس قراردادهای اعتباری قبلی ادامه

داد. و هیچ گونه تغییر چشمگیری در روند این قراردادها صورت نخواهد گرفت. تبادل پرسنل فنی افزایش

یافت، لیکن ایران به خوبی مراقب اوضاع ایران است و تا اوت 1969 حدود 1200 تکنیسین روسی در

ایران مستقر شده (همراه با خانواده هایشان) و حدود 230 ایرانی نیز در شوروی به آموزش مشغول

هستند.

گسترش فعالیتهای شوروی در ایران اعتماد دولت ایران را نسبت به کنترل حضور شوروی متزلزل

نساخته است. این کشور هنوز هم نسبت به مقاصد شوروی در درازمدت مظنون است و تماسهای غیر

اقتصادی را شدیدا محدود ساخته است. اجازه ایجاد کنسولگریهای شوروی در اصفهان و رشت داده شد،

به کشتیهای شوروی اجازه داده شد که در ماه ژوئن توقف کوتاهی در بندر عباس داشته باشند و سیرکهای

روسی به تهران آمدند و مورد استقبال قرار گرفتند، اما تلاش برای تبادل دانشجو کاهش یافت و آموزش

بینندگان ایرانی در شوروی تحت کنترل شدید قرار گرفتند. پیشنهاد روسی برگزاری کنفرانس تجارت

ترانزیت منطقه ای در کابل مورد استقبال دولت ایران قرار گرفت، لیکن پیشنهاد شوروی برای ایجاد نوعی

ترتیبات امنیتی منطقه ای با سردی رو به رو گردید. حمایت شوروی از حزب توده که به پخش برنامه های

رادیوی مخفی خود ادامه می داد و در کنگره بین المللی حزب کمونیست شرکت کرده و در ماه مارس

تظاهراتی را در برابر سفارت ایران در مسکو در مخالفت با محاکمه دانشجویان در ایران، برگزار کرد که

همه نشانگر منافع شوروی است که به هیچ وجه منافع ایران را در نظر نمی گیرد. شاه در محافل خصوصی

(و نه به روسها) در مورد تحویل سلاحهای روسی به کشورهای عرب متخاصم با ایران یعنی عراق و سوریه

ابراز نگرانی کرد و اظهار داشت که اتحاد احتمالی این دو تحت رهبری عراق به صورت یک مشکل عمده

خودنمایی خواهد کرد، وی همچنین در مورد گسترش نیروی دریایی و خطری که از این جانب سیاست

ایران را در قبال خلیج فارس تهدید می کند، اظهار نگرانی نمود. برای نمایش این اختلافات بزرگ با

شوروی به مطبوعات ایران اجازه داده شد تا مقالاتی انتقادی در سالگرد انعقاد پیمان بین هیتلر و استالین و

حمله شوروی به چکسلواکی درج نمایند.

ص: 661

در میان کشورهای اروپایی شرقی ایران با کشورهایی که از نظر فکری مستقل تر می باشند، از جمله

رومانی، چکسلواکی، و یوگسلاوی ارتباط نزدیکی را برقرار ساخت. در سفر وزیر تجارت خارجی

رومانی در ماههای ژوئن و ژوئیه به ایران، یک موافقتنامه اصولی در مورد گسترش تجارت پایاپای منعقد،

و گسترش و بهبود همکاریهای اقتصادی مورد بحث قرار گرفت. بعدها اعلام شد که چائوشسکو رئیس

جمهور رومانی نیز در ماه سپتامبر به ایران سفر خواهد کرد و یک هیئت عالیرتبه اقتصادی را نیز به همراه

خود به این کشور خواهد آورد. چکسلواکی قراردادهای جدیدی با ایران منعقد ساخت و طی آن 200

میلیون اعتبار خرید کالاهای سرمایه ای در اختیار ایران گذاشت و تجارت پایاپای بین دو کشور را

گسترش بخشید، و رئیس جمهور چکسلواکی سووبودا(SVOBODA) نیز در ماه نوامبر به ایران خواهد

آمد. معاون نخست وزیر یوگسلاوی پزدراک نیز در ماه آوریل به ایران سفر می کند. یوگسلاوی در مورد

اداره یک پروژه کشاورزی صنعتی در جنوب ایران به توافق رسید، و ایران نسبت به احداث یک خط لوله

نفتی بین ایران و یوگسلاوی جهت انتقال نفت به چکسلواکی و مجارستان علاقه نشان داد، ولی در مورد

امور مالی و مسائل مربوطه دیگر هنوز به توافق نرسیده اند. گرچه تجارت و کمک اساس روابط ایران با این

کشورها را تشکیل می دهد عنصر حمایت از تلاش برای کسب استقلال آنها نیز چشمگیر بود، بدون شک

سفر چائوشسکو به ایران در حالی که شوروی نسبت به رومانی نظر مساعدی ندارد و انتخاب سووبودا،

آخرین بازمانده دوران قبل از تهاجم شوروی به عنوان نماینده چکسلواکی نشانگر این واقعیت است که

حمایت ایران از تمایلات لیبرالی کشورهای عضو بلوک تا چه اندازه می تواند مفید واقع گردد.

نکته قابل توجه دیگر سفر وزیر اقتصاد علیخانی به مجارستان و لهستان در ماه می است، که سبب

انعقاد یک قرارداد درازمدت تجارتی پایاپای با مجارستان گردید. حمایت آلمان شرقی از عراق در

مناقشه شط العرب سبب شد که ایران تجارت بین ایران و آلمان شرقی را محدود ساخته و از تلاش آلمان

غربی در جلوگیری از عضویت آلمان شرقی، در سازمان بهداشت جهانی حمایت نماید. در تنها رویداد

مربوط به کشورهای کمونیستی که از نظر دیپلماتیک به رسمیت شناخته شده اند، به پنج روزنامه نگار کره

شمالی اجازه داده شد تا به مدت یک هفته وارد ایران شده و به بررسی انقلاب سفید بپردازند.


دولت، پارلمان و احزاب

9 دولت، پارلمان و احزاب

علیرغم وجود شایعات در مورد برکناری وی، نخست وزیر هویدا در این دوره همچنان رئیس دولت

بود. واقعیت امر این است که در نتیجه تغییرات شخصی در کابینه و دیگر ادارات دولتی، وی از موقعیت

نیرومندتری برخوردار شده است. ایجاد تغییرات دو مرحله ای ماههای اوت و ژوئیه در کابینه سبب

برکناری وزیر اقتصاد علیخانی، وزیر کشور خسروانی و وزیر مسکن و عمران نیک پی گردید. در این تغییر

داخلی وزیر کشاورزی حسن زاهدی وزیر کشور شد، و سه چهره جدید یعنی هوشنگ انصاری به عنوان

وزیر اقتصاد، ایرج وحیدی به عنوان وزیر کشاورزی و محمد یگانه به عنوان وزیر مسکن و عمران وارد

کابینه شده و هر سه آنها به عنوان مدیرانی لایق و سخت کوش به دولت ایران افزوده شدند. برکناری

علیخانی و خسروانی و نیز بازنشستگی اجباری عبدالرضا انصاری در سال 1968 از وزارت کشور سبب

شد که افراد برجسته، و مستقل از نظر فکری که احتمالاً رقبای بالقوه نخست وزیر نیز به شمار می آمدند،

برکنار شوند. افراد جدیدی که وارد کابینه شده اند مانند افراد سال 1968 جوانتر و از مهارتهای بیشتری در

ص: 662

زمینه های فنی و مدیریت برخوردارند و این امر وجهه کابینه را به عنوان گروهی متشکل از افراد حرفه ای

که می توانند با نخست وزیر همکاری کنند، بالا می برد.

در زمانی که اوضاع داخلی کشور آرام است، مهمترین رویداد همین تغییرات داخلی دولتی به شمار

می آیند. سال قبل 22 فقره تغییر شامل 16 نفر در کابینه صورت گرفت. تغییرات مهم پرسنلی در پایان سال

1968 سبب وارد شدن چهره های جدید به سازمان برنامه و بانک مرکزی گردید. هر دوی این نهادهای

اقتصادی چشمگیر از آن زمان دستخوش تحولات و یا تغییر مسئولیتهایی شده اند که وزارتخانه ها نیز با

وجود وزیران جدید از این قاعده مستثنی نمی باشند. به طور کلی می توان گفت که تغییرات مزبور سبب

روی کارآمدن مدیران امروزی در نقاط حساس شده و برخلاف گذشته از استعدادها و مسئولیتها حداکثر

بهره برداری صورت می گیرد.

روند عدم تمرکز قدرت و توزیع آن میان استانها نیز به آرامی صورت می گیرد مقامات منطقه ای

وزارتخانه های بهداری و اصلاحات ارضی توانسته اند، هزینه های محلی را به خوبی تحت کنترل گرفته و

بر پرسنل خود نظارت نمایند.

تغییر و تقسیم مجدد مرزی استانها و افزایش اختیارات استانداران نیز در آینده ای نه چندان دور

صورت خواهد گرفت. انگیزه های جدید (غیرمستقیم) برای اصلاح آموزش دانشگاهی در نشست دوم

رؤسای دانشگاهها و مقامات عالیرتبه آموزشی در حضور شاه و انتصاب علیخانی به عنوان رئیس

دانشگاه تهران ایجاد شد. مقامات عالیرتبه دولتی در نتیجه بررسیهای سازمان بازرسی شاهنشاهی که

منجر به پرده برداری از اختلاس در شرکت واحد اتوبوسرانی شد متقاعد شده اند که دولت در مبارزه خود با

فساد بسیار جدی است، لیکن مجازاتهای ناچیز مسئولین تأثیر این تلاش را از بین برد.

پارلمان مانند گذشته نقش قانونگذاری خود را ایفا کرد، ولی فاقد اعتقاد و اعتماد به نفس بود. در روند

تصویب لوایح هیچ گونه بحث و مناظره آن چنانی صورت نمی گرفت، و در مورد مسائلی که امکان ایجاد

اختلاف را پدید می آورد (از قبیل کشت خشخاش، اختصاص بودجه اضطراری نظامی) درباره اجازه

هیچ گونه بحث و مناظره ای را نمی داد. سروصدایی که از مجلس به گوش می رسید عبارت بود از گفتارهای

عوامفریبانه در مورد دشمنان ملی مانند، شرکتهای نفتی و عراق.

خسروانی دبیر کل حزب ایران در اوایل سال مزبور اعلام کرد که در نظر دارد، حزب را از وجود

«عناصر فرصت طلب و فردگرا» پاکسازی کند، ولی کمیته مرکزی 200 نفره حزب تنها اقدام به ایجاد

تغییرات جزئی در کمیته اجرائی کرد. اختلاف درون حزبی بین گروه سنت گرایان خسروانی و هیئت

نخبگان ادامه یافت و دبیرکل متهم شد که با استفاده از پست وزارت خود، سعی دارد حامیان شخصی و

حزبی خود را به قدرت برساند، لیکن این اختلافات با برکناری خسروانی از کابینه و استعفای وی از حزب

در ماه اوت خاتمه یافت. اجلاس ویژه کنگره حزبی در ماه سپتامبر حتما تغییرات عمده حزبی و پرسنلی را

به دنبال خواهد داشت.

در میان مخالفین وفادار هیچ رویداد مهمی به وقوع نپیوست. حزب مردم علیرغم اعلام حمایت شاه از

نظام دو حزبی در سال 1968 شاهد هیچ گونه افزایشی در میزان حمایت از خود نبود. حزب پان ایرانیست

همچنان از ناسیونالیزم سخن می گفت و یک «کنگره حزبی» برگزار کرد و جلسات دیگری نیز با شرکت

دانشجویان ایرانی تشکیل داد. ولی هیچ گونه شواهدی وجود نداشت که براساس آن بتوان گفت که شاه در

ص: 663

نظر دارد حمایت خود از پان ایرانیسم را افزایش داده و به آن اجازه دهد که در زمینه تحریک احساسات

بیش از این فعالیت نماید.


مخالفت و امنیت داخلی

10 مخالفت و امنیت داخلی

کنترل دولت بر اوضاع سیاسی در دوره مزبور به طرز مؤثری اعمال می شد. فعالیتهای خرابکارانه

علنی محدود بود و نتایج قابل رؤیتی به دنبال نداشت. در یک رویداد کوچک، گروه اندکی مرکب از چند

جوان و مردان بی تجربه که گویا عضو جناح چیکون حزب توده بودند، به اتهام طی دوره های چریکی

دستگیر شدند، ولی فعالیت کمونیستی در ایران محدود به توزیع گهگاه نشریه ها می باشد. مخالفین هر دو

جبهه کمونیست و غیرکمونیست از نظر میزان نفوذ و فرصتهای عملی موفقیتهای بسیار ناچیزی به دست

آورده اند. در نتیجه رسوخ نیروهای امنیتی، مخالفین غیرقانونی دریافتند که پیشرفتهای اقتصادی و

اصلاحات اجتماعی دیگر برای آنها بهانه ای برای مبارزه باقی نگذاشته است.

حزب توده و دیگر ناراضیان در خارج فعالیت داشته ولی در داخل نفوذی نداشتند. برنامه های

رادیویی روزانه حزب توده که از طریق اروپای شرقی به ایران می رسد کاهش نیافت، ولی پیشرفتهای

ایران را به رسمیت شناخت و سعی در توجیه و تحقیر آن کرد. دولت ایران نیز تلاش خود را برای دستیابی

به دانشجویان ایرانی و دیگر افرادی که در خارج به سر می برند گسترش داد و رهبران پان ایرانیست را به

اروپا فرستاد تا پیام انقلاب سفید را به گروههای دانشجویی رسانده و خواستار بازگشت داوطلبانه

منتقدین سازنده دولت گردند (به پائین رجوع شود) در نتیجه تحریم سازمان دانشجویی ایرانی در اطریش

به خاطر فعالیتهای سیاسی غیرمجاز علیه شاه در اوایل سال مزبور ناراضیان تبعیدی با شکست فاحشی

روبه رو شدند. تلاش عراق برای به کارگیری کردها و اعراب ایرانی علیه رژیم کاملاً تحت کنترل و زیر نظر

دولت قرار داشت. دستگیری گروهی از پیروان جلال طباطبائی در ماه می نشان داد که آنها در نظر

داشته اند که با کردهای ایرانی تماس بگیرند، ولی این توطئه ریشه کن شد. اکثر کردهایی که به جرم

فعالیتهای ضددولتی دستگیر شده بودند، آزاد گردیدند. جمعیت عرب ایرانی نیز هیچ گاه نسبت به

درخواستهای رادیویی عراق مبنی بر قیام برای آزادسازی «عربستان» (خوزستان) از ایران عکس العمل

مثبت نشان نمی دادند.

در داخل کشور دسایس خارجی با درج مقالات، و انتشار گسترده و مخفی کتابی که در آن از

نخست وزیر و سخنگوی پارلمان به عنوان اعضای فرقه فراماسونری یاد شده از سرگرفته شد و این افراد

متهم شدند که بازیچه سرویس اطلاعاتی انگلستان می باشند. برای خنثی سازی تأثیر این عمل، فهرستی از

اسامی افرادی انتشار یافت که در آن از آن دسته از اعضای کابینه که در آمریکا تحصیل کرده بودند به عنوان

عمال سازمان سیا یاد شده بود. گرچه این امر سبب بروز اقدامات تلافی جویانه دشمنان می شد، ولی

هیچ گونه بحران جدی به دنبال نداشت و فقط احتمالاً میزان نفوذ عده ای را کاهش می داد. التهاب و تشنج

ناشی از این کتاب و آن فهرست نشان می داد که موضوع دیگری وجود نداشته تا سیاستهای داخلی را به

خود سرگرم کند.

علیرغم موضع قوی خود، دولت همچنان نسبت به ابراز مخالفتها حساس بود. کنترل مطبوعات و

سانسور با شدت بیشتری دنبال می شد. در نتیجه ملی شدن تنها شبکه تلویزیونی کشور فرصت ابراز عقاید

ص: 664

به نحو مستقل نیز از میان رفت، و دولت گویا در نظر گرفته است که تعداد نشریات مطبوعاتی را کاهش

بخشد. ناآرامیهای دانشجویی چندان زیاد نبود، و به شکل تحریم محدود کلاسها در حمایت از

شکوائیه های محلی تجلی می یافت. کارگران نیز گهگاه در حمایت از شکوائیه های محلی دست به

اعتصابهای محدود و یا کاهش سرعت کار می زدند، ولی در این موارد نیز دولت به سرعت وارد عمل

می شد تا به اعتصابات خاتمه دهد و در صورت لزوم بعضی از افراد را دستگیر کرده و یا به خدمت سربازی

می فرستاد تا از در سازش درآیند، در میان بازاریها و رهبران مسلمان نیز هیچ گونه مخالفت متشکل رؤیت

نشده و برنامه حمایت دولت از رهبران جوانترشیعه ظاهرا سبب مقبول واقع شدن تغییرات اجتماعی و

روند مدرن سازی نزد آنها گردیده است.

در تلاش محدودسازی مداوم چند اقدام در جهت ایجاد فضای آزاد سیاسی تقریبی صورت گرفت. در

میان کارگران صنعتی تشکیل سازمانهای کارگری تحت کنترل مجاز شمرده شد. به دانشجویان نیز اجازه

داده شد که برای خود تشکیلات دانشجویی بزرگ تشکیل دهند، ولی میزان فعالیت دانشجویان در امور

فوق درسی هنوز هم محدود می باشد. طی برنامه ای دولت به آن دسته از مخالفین خود که در خارج از

کشور در تبعید به سر می برند اجازه بازگشت به کشور را داد مشروط بر آنکه با اشتغال در سمتهای

غیرحساس به عمران کشور کمک نمایند. انتقاد از گروههایی از دولت مانند شهرداریها و مسائل گذرا نیز

مجاز شمرده شد. گرچه هدف از این اقدامات ایجاد جامعه آزاد آن چنانی نبود و در حقیقت بعضی از آنها

سبب تحت کنترل درآمدن تغییرات اجتماعی می شد، ولی نوعی سوپاپ اطمینان را در کشور به وجود

آورده بود. با این وصف، تا زمانی که حجم این فشارها به میزان قابل ملاحظه ای افزایش نیافته، نمی توان

انتظار تغییرات عمده ای را در نحوه کنترل اعمالی در داخل کشور داشت.تاچر


اصلاحات ایران

سند شماره (4)

تاریخ: 28 اوت 1969 6 شهریور 1348طبقه بندی : خیلی محرمانه

از : سفارت آمریکا در ایرانبه : وزارت خارجه در واشنگتن دی. سی.

موضوع: اصلاحات ایران

فهرست مطالب

خلاصه و مقدمه

1 اصلاحات ارضی

2 ملی شدن جنگلها

3 فروش سهام کارخانجات دولتی

4 سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها

5 اصلاح قانون انتخابات

6 سپاه دانش

7 سپاه بهداشت

8 سپاه ترویج و عمران

9 خانه های اصناف و شوراهای داوری

ص: 665

10 ملی شدن منابع آب

11 بازسازی کشور

12 انقلاب اداری و آموزشی

13 اقدامات دیگر


خلاصه و مقدمه

خلاصه و مقدمه

همزمان با پیشرفت اقتصاد ایران و برخورداری کشور از ثبات بی سابقه، شاه نیز به تلاشهای خویش

ادامه داده تا شهرت خویش را به عنوان یک فرد نوگرا و ایجادکننده اصلاحات حفظ نماید. او هنوز هم

شبیه مردی عجول است که خواهان شتاب بخشیدن بیشتر به سرعت روند عمران اقتصادی ایران است.

بخش اعظم شهرت عمومی وی بر تمایل و خواست او برای به کرسی نشاندن این نظریه استوار است که او

سلطانی امروزی و علاقه مند به رفاه مردمش می باشد و برای پیشرفت ملتش تلاش می کند.

از زمان اعلام انقلاب سفید شش ماده ای در سال 1963، پیگیری اصلاحات به صورت مهمترین

مسئله روزمره در حیات ایران در آمده است. این برنامه اولیه در سال 1965 شامل 9 ماده و بعدها دوازده

ماده شد. اقدامات اصلاحی دیگری نیز در کار انقلاب سفید انجام شده تا این نظریه که شاه حامی تغییر و

پیشرفت ایران است بیش از پیش تقویت گردد.

بعضی از این برنامه ها پرمعنی بوده و بعضی دیگر نه. ولی اکثر آنها در زمینه اصلاحات تأثیراتی کلی

برجای می نهند. از نظر یک ایرانی عامی، نیمی از یک قرص نان از هیچ بهتر است و به همین دلیل بخش

عظیم تبلیغات دولتی همراه با برنامه های جدید را به خاطر مقدار پیشرفت اقتصادی و اجتماعی کشور

تحمل می کند. ممکن است که خود او در زمینه افزایش میانگین درآمد سرانه نقش چندانی نداشته باشد،

ولی امیدوار است و به این دلخوش که شاید فرزندانش و یا نوه هایش از وضع بهتری برخوردار شوند. البته

در روند مزبور همیشه خطر بیدار شدن و تحریک افزایش چشمداشتها و توقعات نیز وجود دارد. با این

حال اگر قرار بر این باشد که شاه همچنان تلاش کند تا نشان دهد که خواهان تغییر و پیشرفت ایران است،

ضرورت اصلاحات همیشه در دستور کار قرار خواهد داشت. (پایان خلاصه و مقدمه)


اصلاحات ارضی

1 اصلاحات ارضی

اصلاحات ارضی که قلب انقلاب سفید شاه را تشکیل می دهد، از چند مرحله گذشته است. در اولین

مرحله زمینداران بزرگ می بایست تمام زمینهای خود را به استثنای یک روستا به دولت بفروشند. تا میان

دهقانانی که بر روی زمین کار می کنند تقسیم شود. براساس مرحله دوم مالکین یک روستا می توانستند یا

باقیمانده املاک خویش را به دهقانان بفروشند، یا املاک خویش را در میان دهقانان تقسیم کرده و قسمتی

را برای خود نگاهدارند و یا زمینهای خود را به طور سی ساله اجاره دهند. تا بهار 1969، حدود 209708

مالک زمینهای خود را اجاره دادند که در نتیجه 54183 (از 62000) روستای کشور، 19020 مزرعه و

2414447 زارع مستقیما از شرایط و مواهب اصلاحات ارضی بهره مند شدند.

همزمان با دو مرحله اول اصلاحات ارضی، تعاونیهای روستایی ایجاد شد تا اعتبار لازم، بذر و

سوخت ارزان قیمت و دیگر خدمات سپاه ترویج وزارتخانه های اصلاحات ارضی و کشاورزی را در

ص: 666

اختیار اعضای تعاونی قرار دهند. تاکنون 68000 تعاونی و با مجموع اعضایی مساوی 1278389 نفر در

23697 روستا و با کل سرمایه ای معادل 19 میلیون دلار (حدود 2200 دلار برای هر تعاونی) تأسیس

گردیده است.

در اثر اجرای دو مرحله اول اصلاحات ارضی وضع بخش کشاورزی بهبود یافت. میانگین افزایش

4/3% تولید کشاورزی در پنج ساله گذشته نیز به عنوان دلیلی در اثبات کارایی برنامه مزبور مطرح شده،

ولی بهبود وضع آب و هوا به عنوان یک عامل مؤثر را هم نباید نادیده گرفت. بانک کشاورزی یعنی

مهمترین منبع وامهای کوچک برای کشاورزان، حدود 6/1 میلیون وام به ارزش کلی 6/15 میلیارد ریال

(کمی بیش از 200 میلیون دلار) طی پنج سال گذشته ارائه کرده است. سپاهیان ترویج و تعاونیها ارائه

بذرهای اصلاح شده به کشاورزان را آغاز کرده اند. تعاونیها با همکاری شرکت ملی نفت ایران سوخت

ارزان قیمت را در اختیار زارعین قرار می دهند. ایجاد بعضی از مراکز بازاری برای اینکه دهقانان بتوانند از

شر واسطه ها خلاص شوند، می تواند نویدبخش درآمدهای بیشتر برای زارعین و بهتر شدن وضع کنترل بر

بازار باشد. دهقانان از طریق تعاونیها میزان مشارکت در امور روستاها را افزایش داده اند، زیرا ساکنین

روستاها هیئت مدیره تعاونی را از میان خودشان انتخاب می کنند. مکانیزه شدن کشاورزی از طریق خرید

ماشین آلات کشاورزی از تعاونیها، تسریع شده است. فنون مدرن کشاورزی نیز به وسیله اعضای وزارت

سپاه ترویج و مشاورین تعاونیهای وزارت اصلاحات ارضی به دهقانان آموخته می شود، در زمینه

گسترش تعاونیها فعالیتها و اقدامات بسیاری باید انجام شود، ولی حرکت به خوبی آغاز شده است.

روستاییان عموما به تلاشهایی که دولت به خاطر آنها انجام می دهد، واقفند. به طور مثال، روستاهای

دور افتاده که قبلاً در دسترس دولت مرکزی نبود و نمایندگان آن تنها برای دریافت مالیات و یا سربازگیری

به آن نقاط می رفتند، اکنون از نعماتی چون تعاونیهای زراعی و فنون پیشرفته زراعی برخوردارند. با این

حال علیرغم پیشرفتهای حاصله در زمینه اصلاحات ارضی باید گفت که اکثرروستاییان هنوز به صورت

رعیت زندگی می کنند، گرچه اکثر آنها مانند گذشته در محصول سهیم نبوده و درآمد حاصل از کشت نیز

افزایش چندانی نیافته است. به منظور ایجاد بهبود بیشتر در این وضع، سومین مرحله اصلاحات ارضی در

دو بخش آغاز گردید.

اولین لایحه قانونی مهم مربوط به مرحله سوم اصلاحات ارضی، لایحه شرکتهای سهامی زراعی است.

براساس این قانون پانزده شرکت سهامی که معمولاً از آنها به عنوان شرکتهای زراعی یاد می شود تأسیس

گردیده و طی برنامه چهارم عمرانی نیز قرار است 110 شرکت دیگر ایجاد شود.

چنین شرکتی زمانی می تواند تأسیس شود که 15% از زارعین، رعایا و مالکین در یک روستا و یا

گروهی از روستاهای مجاور هم از دولت اجازه تأسیس یک شرکت زراعی را بخواهند. در صورت

دریافت جواز، تمام زارعین باید برای مدت 5 سال حتما عضو شرکت باقی بمانند. سپس کلیه اعضا یک

گروه پنج نفره هیئت مدیره مرکب از سه عضو دائم و دو عضو علی البدل را بر می گزینند. مدیرکل شرکت که

به وسیله وزارت اصلاحات ارضی انتخاب می شود، مهندسی است که به شرکت در اجرای تصمیمات آن

یاری می دهد.

هدف از ایجاد شرکتهای سهامی زراعی انجام کشتهای وسیع در سراسر ایران است. در عین حال که

افزایش سطح تولیدات کشاورزی خواست و آرزوی همگان است، معلوم نیست وقتی که زارعین کوچک

ص: 667

دریابند که هدف از ایجاد شرکتهای سهامی زراعی تغییر برنامه اصلاحات ارضی است چه عکس العملی

نشان خواهند داد. مالکیت مزرعه از آن زارع است، ولی شرکت زراعی آن را تحت کنترل خویش می گیرد.

این موضوع زمانی روشن خواهد شد که شرکتها نوع کشت زارعین را مشخص کنند و یا زارعین بفهمند که

بدون اجازه شرکت حق فروش زمینهای خویش را ندارند. اگر قرار بر این باشد که مالکیت سهام یک

شرکت زراعی از نظر روانی مالک یک قطعه زمین را ارضاء کند، باید منافعی را نیز برای شرکا در برداشته

باشد.

لایحه قانونی دیگری که براساس آن رعایای زارع می توانند صاحب زمین شوند، به عنوان دومین

بخش مرحله سوم اصلاحات ارضی، در اوایل سال 1969 وضع گردید. براساس این قانون زارعین پس از

پرداخت اجاره بها به مدت دوازده سال صاحب زمین می شوند. (رقم دوازده سال به عنوان ارزش تقریبی

زمین انتخاب شده بود)، برای اینکه پرداخت اجاره بهابه مالکین تضمین شده باشد، دولت اعلام نمود که در

صورت عدم پرداخت وجوه مورد نظر دولت اوراق قرضه صنعتی در اختیار مالکین قرار خواهد داد. آنها

نیز می توانستند با استفاده از این اوراق در ایجاد صنایع کوچک و یا سرمایه گذاری در پروژه های صنعتی

عمرانی مورد تأیید دولت شرکت کرده و یا زمینهای بایر و یا کشت نشده ای را خریداری کنند. این قانون که

به سرعت به مرحله اجرا درآمد، افق جدیدی را بر روی زارعین که به صورت رعیت و یا به صورت سهیم

شدن در محصولات، بر روی زمین کار می کردند گشود و تضمین می نمود که بالاخره آنها نیز به صورت

مالکین زمینهای کوچک خویش درمی آیند.


ملی شدن جنگلها

2 ملی شدن جنگلها

طی چند سال گذشته، دولت 1/1 میلیون هکتار جنگل و زمینهای قابل کشت را ملی اعلام کرد

(قسمت دوم زمینهای جنگلی دولتی بود که به صورت غیرقانونی تصرف شده و پس از صرف کار چندین

ساله به زمینهای قابل کشت تبدیل شده بود). در عین حال که مقداری از این زمینها، به خصوص در میان

دشتها، برای توسعه کشاورزی به زارعین فروخته خواهد شد، ولی بخش اعظم زمینهای جنگلی توسعه

خواهد یافت، به این امید که ایران بتواند مقدار قابل توجهی چوب و الوار را همزمان با تجدید جنگلهای

خویش تولید نماید.

به این منظور وزارت منابع طبیعی با کمک سازمان ملل از طریق جنگل کاری و کاشت درختان متنوع و

مناسب با شرایط جوی و خاکی هر منطقه سعی در بهبود وضع جنگلها دارد. این وزارتخانه برای افراد و

شرکتهایی که در برنامه جنگل کاری وزارتخانه شرکت می جویند، در زمینه مدیریت کمکهایی ارائه می کند.

در حال حاضر، این وزارتخانه سرگرم سه پروژه برای بهره برداری از محصولات جنگلی است.

کوچکترین این پروژه ها (که مدیریت آن به خوبی انجام می شود) شامل 000/14 هکتار زمین جنگلی

است، دومین پروژه 000/50 هکتار زمین را در برمی گیرد، و سومین آنها در برگیرنده 000/80 هکتار

زمین جنگلی می باشد. شرکتی که برای انجام پروژه نخست تأسیس شده به خاطر فقدان تجهیزات سنگین

با یک سوم ظرفیت خویش کار می کند. پس از انعقاد و قراردادی با وزارتخانه مزبور، یک شرکت متعلق به

رومانی با اجرای پروژه سوم تجهیزات سنگین موردنیاز را وارد خواهد کرد. یک هیئت از کشور رومانی

حدود یک سال قبل به ایران سفر کرد تا به بحث و تبادل نظر در مورد این پروژه بپردازد و مطبوعات نیز

ص: 668

مردم را در جریان این ملاقاتها قرار می دادند.


فروش سهام کارخانجات دولتی

3 فروش سهام کارخانجات دولتی

براساس دو فاز اول اصلاحات ارضی، مالکین می توانستند در قبال زمین یا اوراق قرضه دولتی 6

درصد و یا سهام کارخانجات دولتی که دارای 6 درصد سود تضمینی سالانه بود دریافت نمایند. به همین

منظور 55 کارخانه دولتی به ارزش 7/2 میلیارد ریال براساس قانون مزبور ثبت گردید.

تاکنون، هشت کارخانه (دو کارخانه قند، دو کارخانه تولید روغن نباتی، یک کارخانه کنسروسازی و

یک کارخانه صابون و کارخانه تولید گلیسرین) به طور کامل به افراد غیر دولتی فروخته شده است. در سه

مورد دیگر یعنی کارخانه های قند، از طریق فروش بیش از 50% سهام، کنترل کاملاً در اختیار مالکین

بخش خصوصی قرار داده شده است. موانع موجود در سر راه خرید بقیه کارخانه ها که اکثرا کارخانه های

نساجی هستند، عبارت است از میزان سرمایه گذاری هنگفت مورد نیاز برای بالابردن کارایی کارخانه ها و

مشکل کاهش شمار کارگران غیرضروری. مشکل دوم دردسرهایی را چه برای دولت و چه برای صاحب

کارخانه پدید خواهد آورد. به هر حال فروش کارخانجات دولتی هیچ گاه با موفقیت رو به رو نبوده است،

و حتی یکی از نشریات دولتی نیز مجبور شده است اعتراف کند که «مردم به خرید سهام این کارخانه ها

علاقه چندانی نشان نداده اند.»


سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها

4 سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها

قانون و مقررات مربوط به سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات تصریح می دارد، که کارگران

باید20% منافع کارخانه ها و شرکتها را دریافت کنند. طی پنج سال گذشته حدود 000/128 کارگر

قراردادهای سهیم شدن در سود کارخانه ها را با مدیریت آنها امضاء کرده اند.

ولی بررسیهای اخیر نشان می دهد که بسیاری از کارگران کارخانه سودی کمتر از 20% قید شده در

قانون را دریافت می نمایند. در صنایع سودآورتر درآمد کارگران خیلی کمتر است. به ما گفته شده که

مدیریت با تأیید دولت در حال طفره رفتن و شانه خالی کردن از زیر بار این امر است، چون دولت نیز

نمی خواهد با بالا بردن هزینه کارگری در ایران مهار عوامل تورم را در رابطه با اقتصاد کشور از دست

بدهد. ولی دولت بنا به دلایل سیاسی به تبلیغ در مورد حقوق قانونی کارگران می پردازند و کارگران ایرانی

(همان طور که در سمینار سالانه سهیم شدن کارگران در سود کارخانجات در تهران نشان داده شد) بیش از

پیش به حقوق خود واقف شده اند (به الف 115 رجوع شود).

در اینجا می توان چنین نتیجه گرفت که اجرای شدیدتر قانون سهیم شدن در سود در ایران دشوار است

و علت آن نیز درست همان علت کمبود مشارکت در بازار سهام است. چون در هر دو مورد صورت حسابها

باید دقیق و آشکار باشد، که پیامد آن مسائل جالبی از قبیل مالیات، مبلغی که باید به دولت پرداخته شود و

مسائل دیگر مطرح می شوند.

بنابراین بی انصافی نیست اگر فرض شود که صاحبان کارخانه ها، نمایندگان کارگران و نمایندگان

وزارت کار که در یک گردهمایی پیرامون مبلغ قابل پرداخت به هر کارگر چک و چانه می زنند، در مورد

مزبور توافق می کنند، هنوز موقع آن نرسید که از نمایندگان کارگری انتظار داشته باشیم که سود، هزینه،

ص: 669

درآمد خالص و مسائل دیگر مربوط به صاحبان کارخانه ها را به زیر سؤال بکشند و علیرغم حسن

تفاهمات نهفته در پیشنهاد اولیه، کارگر ایرانی احتمالاً می داند که خود بازیچه دست صاحب کارخانه و

دولت شده است.


اصلاح قانون انتخابات

5 اصلاح قانون انتخابات

وزارت کشور در زمان وزیر اسبق عبدالرضا انصاری با بهره برداری از تغییرات موجود در قانون

انتخابات به مشخص کردن روشها و مکانیزم روند انتخابات پرداخت. در نتیجه، ایران توانست در ماه اوت

1967 یک انتخابات پارلمانی آرام و سراسری را برگزار نماید و پس از آن نیز انتخابات انجمن شهر را در

ماه اکتبر 1968 (به الف 864 رجوع گردد) در شهرهای بزرگ و شهرکها به اجرا گذاشت. دستورالعملهای

مربوط به انتخابات و صندوقها جمع آوری آرا به سرعت اعلام شد و به این ترتیب رأی گیری در مدت یک

روز و در سرتاسر کشور انجام گرفت. یک شبکه ارتباطاتی بسیار مؤثر متمرکز در تهران باعث می شد که

نتیجه انتخابات در عرض چند ساعت اعلام شده و نشانگر پیشرفت سریع ناشی از برنامه اصلاح انتخابات

شاه باشد. این انتخابات با انتخابات دوران قبل از اجرای برنامه اصلاح قانون انتخابات شاه تفاوت بسیار

داشت، زیرا در آن زمان رأی گیری چند روز طول می کشید و امکان جلوگیری از تقلب نیز وجود نداشت.

علیرغم کارایی جدید و صمیمانه دولت، انتخابات از نظر معیارهای غربی به صورت آزاد و آشکار

برگزار نشده بود. نتایج قبلاً تعیین شده بود و هیچ گونه اختلاف انتخاباتی نیز وجود نداشت، که قبل از

رأی گیری حل نشده باشد. اصلاح انتخابات در فوت و فن انتخابات بهبودهایی را پدید آورده و می تواند

برای مبارزات سیاسی آینده مقدمه خوبی باشد، اما برگزاری انتخابات واقعی به اصلاحات سیاسی اساسی

بستگی دارد.


سپاه دانش

6 سپاه دانش

از زمان آغاز این برنامه یعنی شش سال قبل، 000/52 جوان سرباز در سپاه دانش شرکت جسته و به

5/1 میلیون ایرانی در 000/17 روستا خواندن و نوشتن را یاد داده اند. سپاهیان دانش در زمینه احداث

مدارس، حمامهای عمومی، مساجد و جاده های هزاران روستا نقش مؤثری را ایفا کرده و حدود 3 میلیون

درخت کاشته اند. در حال حاضر 9000 سپاهی در 7000 روستای کشور مشغول کار هستند، از زمان

آغاز برنامه این بیشترین تعداد روستایی است که تحت پوشش سپاه دانش درآمده است. پس از ایجاد یک

برنامه آموزشی صحیح و مناسب در روستاها توسط سپاه دانش، معلمین وزارت آموزش و پرورش جهت

ادامه کار به نقاط مزبور اعزام خواهند شد.

در سال جاری، دولت ایران اولین اعزام گروه از زنان را به عنوان سپاه دانش اعلام نمود. هم اکنون دو

هزار زن جوان در سنین بین 19 تا 28 سال در مناطق روستایی به خدمت مشغولند. دولت امیدوار است که

سپاهیان مؤنث بتوانند زنان و دختران روستایی را به کلاسها جذب کنند چون تا به حال هیچ یک از آنها به

حضور در کلاسهای دارای معلمین مذکر تمایلی نشان نداده اند. (در روستاهایی که مورد بازدید مقام

سفارت قرار گرفته درصد دختران در مقایسه با پسران حاضر در کلاسهای سپاهیان دانش 1 به 10 بوده

است.)

ص: 670

برنامه سوادآموزی یکی از موفقترین برنامه های اصلاحی شاه و عامل مهمی در دو برابر شدن میزان با

سوادی از سال 1956 تا کنون بوده است. یکی از منابع جنبی برنامه نیز این است که سپاهیان پس از اتمام

دوره خدمت سربازی به حرفه تعلیم و تعلم جذب می شوند.

بیست هزار نفر از آنهایی که در برنامه های شش سال اول شرکت داشتند. تصمیم گرفتند، به عنوان معلم

به وزارت آموزش و پرورش بپیوندند.

در خلال دو سال گذشته، وزارتخانه به صورت فزاینده ای با مشکل جذب آنها به حرفه معلمی مواجه

بوده، زیرا اکثر آنها پیشنهاداتی برای دریافت پول و شرایط شغلی بهتر در صنایعی که جدیدا در شهرها

تأسیس می شوند، دریافت نموده اند، معذالک وزارتخانه امیدوار است زنان سپاه ترویج احتمالاً به ادامه

تدریس بپردازند و در نتیجه منابع انسانی وزارتخانه را تقویت نمایند.

مهمترین انتقادی که از این برنامه به عمل می آید مربوط به عدم پیگیری برنامه است. پس از آن که یک

روستایی قادر به خواندن و نوشتن می شود، هیچ کار دیگری در مورد وی انجام نمی شود. در صورت عدم

تقویت برنامه های بعدی از نظر دولت یک روستایی به محض باسواد شدن از نظر آماری به صف باسوادها

پیوسته و در همان حال می ماند و ادامه یا قطع باسوادی وی نیز حائز اهمیت نیست.


سپاه بهداشت

7 سپاه بهداشت

در حال حاضر 1741 پزشک، دندانپزشک و داروساز و 3729 کمک پزشک در 500 تیم مختلف

مشغول انتقال تسهیلات عادی بهداشتی به روستاهایی از کشور هستند که هرگز از موهبتهای درمانی

برخوردار نبوده اند. (در برنامه عمرانی چهارم باید 606 تیم به وجود آید.)

اعضای تیم علاوه بر انجام کارهای پزشکی، بر کار احداث لوله های آب، حفر چاه، بهداشت محیط و

فعالیتهای مربوطه نظارت می کنند.

در مورد شمار روستاهای بهره مند از خدمات سپاهیان بهداشت هیچ گونه آماری ارائه نشده است. اکثر

روستاها هنوز از این گونه خدمات بهره مند نشده اند، ولی بدون شک حضور سپاهیان برای کسانی که

تاکنون به دست فراموشی سپرده شده بودند، محسوس و ارزشمند می باشد.

از آنجا که استخدام افراد مایل به خدمت دشوار است، دولت ایران برای افزودن به شمار سپاهیان

بهداشت درصدد اعزام دانشجویان رشته پزشکی به دیگر استانهاست. این امر مخالفت بسیاری از چهره ها

و اساتید پزشکی را برانگیخته چون معتقدند که دانشجویان از چنان صلاحیتی برخوردار نیستند که بتوانند

به عنوان پزشک و یا مشاور پزشکی عمل کنند. در کنفرانس انقلاب آموزشی که در شیراز برگزار گردید،

شاه به دانشجویان پزشکی توصیه نمود که در برنامه مزبور شرکت نمایند.

حضور سپاهیان بهداشت مانند حضور سپاهیان ترویج، گذشته از اینکه دانشجویان دارای درجه پزشکی

باشند یا نباشند می تواند به صورت یک عامل روانی به روستاییان نشان دهد که دولت به رفاه آنها چشم

دوخته است.


سپاه ترویج و عمران

8 سپاه ترویج و عمران

در طول مدت پنج سالی که از پیدایش سپاه ترویج و عمران می گذرد، 8500 سپاهی به عنوان کارآموز

ص: 671

در استانها به کار و فعالیت پرداخته و نه تنها به تدریس روشهای کشاورزی امروزی مشغول بوده اند، بلکه

روستاییان را تشویق کرده اند که به انجام پروژه های خودیاری در روستاهایشان بپردازند.

این سپاه از این نظر مورد انتقاد واقع شده که افراد صلاحیت داری را برای تدریس روشهای کشاورزی

به روستاها اعزام نمی دارد. که مقامات سپاه ترویج نیز در رد انتقادات می گویند که اداره ترویج کشاورزی

قادر نیست افراد مروج عادی را به نقاط دورافتاده اعزام نماید و وجود سپاهیان ترویج بهتر از هیچ است.

اعضای سپاه دانش متخصصین مجرب کشاورزی نمی باشند، ولی همه آنها کسانی هستند که از میان

فارغ التحصیلان دوره دبیرستان انتخاب می شوند و مسائل مربوط به کشاورزی را نیز در دبیرستان فرا

گرفته اند. علاوه بر این قبل از اعزام به محل مأموریت مقداری آشنایی نیز با برنامه مورد نظر پیدا می کنند.

نکته مهم دیگر این است که آنها به عنوان یک کانال ارتباطی بین دولت و روستاها و بالعکس عمل می کنند.

از نقطه نظر روانشناسی نیز حضور آنها در خدمت مجاز به غیبت از محل مأموریت خویش نیست.

روستاها نشانگر علاقه دولت به روستاییان است. یک عضو سپاهی پس از اعزام به محل مأموریت باید

برای مدت هیجده ماه در آنجا خدمت کند و تا پایان مدت خدمت مجاز به غیبت از محل مأموریت خویش

نیست.

بنا به گفته مقامات سپاه ترویج، بسیاری از کسانی که به استانها اعزام می شوند، از نوعی ذوق

میسیونری و علاقه به انجام کار خاص محوله برخوردار شده و شماری از آنها نیز پس از پایان دوره

خدمتشان به وزارت کشاورزی می پیوندند، بدین ترتیب از نظر دولت، سپاهیان ابتدا به صورت کارآموز به

کار پرداخته و در نقاطی که از نظر عاملین ترویج وزارت کشاورزی مناسب فعالیت نیست، جای آنها را

می گیرند.



خانه های انصاف و شوراهای داوری

9 خانه های انصاف و شوراهای داوری

از زمان ایجاد اولین خانه انصاف در دسامبر 1963، دولت 1573 خانه انصاف دیگر در مناطق

روستایی ایران به وجود آورده که حدود 2000 روستا و توابع آنها را در برمی گیرد. به ما گفته شده که 5/1

میلیون روستایی یعنی معادل 10% جمعیت 15 میلیون روستانشین که به این مراکز دسترسی دارند. طبق

برنامه های موجود باید حدود 800 تا 1000 خانه انصاف دیگر تا قبل از پایان سال ایرانی جاری ایجاد

شود (21 مارس 1970) و دولت نیز قول داده که منابع لازم برای تأمین هزینه این سیستم کم خرج را تأمین

نماید. بر طبق گزارش وزارت دادگستری هر خانه انصاف سالانه به 20000 ریال بودجه (270 دلار) برای

تأمین هزینه مربوط به میز و صندلی، لوازم التحریر و دیگر ضروریات نیاز دارد. طبق برآوردهای انجام

شده، باید حدود 11000 تا 12000 خانه انصاف ایجاد شود تا نیاز کلی جمعیت روستانشین کشور

برآورده گردد، و طبق پیش بینی های موجود این برنامه در مدت ده سال تکمیل خواهد شد.

خانه های انصاف در یاری گرفتن از نظام «ریش سفیدان» (معتمدین روستا) بسیار موفق بوده است. به

عبارت دیگر این برنامه به نظام دیرین وجود افراد مسن و متعهد روستایی در حل مسائل مدنی روستایی

رسمیت داده است. علاوه بر این صورت جلسات تهیه شده توسط این نظام را از جنبه حقوقی برخوردار

ساخته که خود سطح تأثیر و کارایی آنها را نیز بالابرده است. مهمترین امتیاز این امر این است که در حال

حاضر روستاییان می توانند برای حل اختلافات جزئی خود سریعا اقدام کنند و برای این کار به خانه

ص: 672

انصاف مستقر در نزدیکی روستاهای خود مراجعه می کنند و نیاز به مسافرت به نزدیکترین شهر از بین

می رود.

در حال حاضر 49 شورای داوری ایجاد شده که در شهرکها و شهرهای ایران به جمعیت شهری کشور

خدمت می کنند. بعضی از شهرکهای بزرگتر بیش از یک شورای داوری دارند و برای تهران سی شورای این

گونه ای در نظر گرفته شده است.

هر شورا دارای پنج عضو است که به وسیله اهالی منطقه تابع شورا انتخاب می شوند و علاوه بر این

دارای یک مشاور حقوقی می باشد که از طرف وزارت دادگستری به عضویت شورا منصوب می گردد. در

صورتی که این مشاور نتیجه گیری شورا را غیرمنصفانه بداند، می تواند پرونده را به دادگاه ارجاع دهد. این

موضوع در مورد یک تا دو درصد پرونده ها صادق است. شورا نیز مانند خانه های انصاف به اختلافات

مدنی که مدعی مطالبه بیش از 130 دلار و جرایمی که مدعی مطالبه بیش از 15 دلار نباشند، رسیدگی

می کند. شوراها تاکنون بسیار موفق بوده اند و شوراهای فعالتر مستقر در شهرهای بزرگتر ماهانه به 800

پرونده رسیدگی می کنند. وزارت دادگستری در حال حاضر از مجلس خواسته است که به شوراهای محل،

اجازه رسیدگی به پرونده های بزرگتر را تفویض کند.

شوراها به خاطر میزان کارمند و عضویت افراد دریافت کننده حقوق و موقعیت شهری خویش بیش از

خانه های اصناف به هزینه های بودجه ای نیازمند است. هزینه سالانه اداره یک شورای داوری تقریبا

معادل 000/600 ریال (000/8 دلار ) است. وزارت دادگستری در نظر دارد در سال جاری 40 شورای

دیگر ایجاد کند. به ما گفته شده که دولت ایران در سال جاری مبلغ 000/000/30 ریال (000/400

دلار) برای اداره خانه های اصناف و 000/000/40 ریال (530000 دلار) برای اداره شوراهای داوری

در اختیار وزارت دادگستری قرار داده است. خانه های انصاف و شوراهای داوری هر دو برنامه های

محبوب و مردمی می باشند (به الف 775، 19 اوت 1968 رجوع شود.)


ملی شدن منابع آب

10 ملی شدن منابع آب

منابع آبی ایران پس از تصویب لایحه ملی سازی آبها مورخ ژوئیه 1968 ملی اعلام شد. از نظر

تئوریکی این عمل باعث شده که دولت از طریق وزارت آب و نیرو بر منابع کشور کنترل بیشتری را اعمال

نماید که خود منجر به بهره برداری سازنده تر از این منابع حیاتی خواهند شد نتایج ملی سازی تا به حال

چندان ملموس نبوده است. هدف از ملی ساختن آنها علاوه بر حفاظت از آنها انجام بهره برداری علمی از

منابع طبیعی نیز بود. به عنوان یک هدف دراز مدت دولت باید مناطق مهم از نظر کشاورزی را نقشه برداری

کرده، و میزان آب موجود و میزان آبدهی آن را مشخص نماید و محدودیتها را در زمینه استفاده از آب هر

منطقه تعیین نماید. این برنامه صرفه جویی در صورتی که با فنون بهره برداری بهتری توأم باشد، می تواند به

استفاده منسجم تر و مؤثرتر آب منجر گردد. منابع آب در مقایسه با جنگلها توسط مالکین و زارعین با

کارایی بهتر مورد استفاده قرار گرفته است. ولی به خاطر استفاده از روش آبیاری قنات (آب به میزان ثابت

و بدون در نظر گرفتن نیاز در کانالهای زیرزمینی جریان می یابد) جهالت زارعین و زیاده روی در مصرف،

بخش قابل ملاحظه ای از این منبع باارزش طی سالهای متمادی به هدر رفته است.


بازسازی کشور

ص: 673

11 بازسازی کشور

شاید بتوان این برنامه را بی مسماترین برنامه اصلاحاتی خواند، زیرا در برگیرنده قوانین و پیشنهادات

به ظاهر بی ارتباطی است که هیچ گاه جنبه قانونی نیافته و نکاتی از دیگر برنامه های اصلاحی را نیز

تحت عنوان بازسازی کشور شامل می گردد. به طور کلی، هدف این برنامه در ابتدای امر بهره برداری

صحیح از منابع طبیعی کشور به خصوص خاک و آب به سود روستاییان بوده است. ولی حدود و ثغور این

برنامه توسعه یافته و برنامه های متنوع دیگری از قبیل احداث خانه های مقاوم در برابر زلزله و تهیه نقشه

جامع شهرها را به عنوان بخشی از اصلاحات مد نظر قرار داده است.

در زمان اعلام این برنامه، سه بخش اصلی اصلاحاتی وجود داشت، اولین آنها ایجاد وزارت عمران

روستایی بود. برنامه دوم شامل توسعه کاربرد سپاه ترویج بود که به مرحله اجرا درآمد. بخش سوم، تقدیم

لایحه ای به مجلس برای ایجاد واحدهای زراعی تحت کنترل وزارت آب نیرو بود تا فنون کشاورزی

مدرن از آن طریق به روستاها راه پیدا کند. بالاخره همین لایحه به لایحه شرکتهای سهامی زراعی تبدیل

شد که شرکتهای زراعی تحت کنترل وزارت اصلاحات ارضی را پدیدار ساخت.

دو برنامه دیگری که زمانی به عنوان ماده یازدهم انقلاب سفید معرفی شده بود، عبارتند از تهیه نقشه

جامع شهرها و احداث خانه های مقاوم در برابر زلزله، نقشه جامع تعدادی از شهرهای ایران از قبیل تهران و

اصفهان تهیه شده، ولی جلب همکاری و برنامه ریزی بین شوراهای شهری، وزارتخانه ها و طرفین ذی نفع

برای تحقق بخشیدن به این نقشه ها تاکنون امری بسیار دشوار بوده و هست. پس از وقوع زلزله سال گذشته

در خراسان، احداث خانه های مقاوم در برابر زلزله از اهمیت بیشتری برخوردار شد. ولی علاقه چندانی

نسبت به این برنامه وجود ندارد و روستاییان نیز نمی خواهند برای ساختن این گونه محلهای سکونت

خاص بدون کمک مالی قابل ملاحظه دولت، متحمل هزینه های اضافی بشوند.

بخش بازسازی کشوری انقلاب سفید گویا در اصل منعکس کننده برنامه های شاه برای بهبود وضع

روستاییان از طریق کاهش بودجه برنامه های مختلف وزارتخانه ها بوده است. بعضی از برنامه ها جنبه

قانونی پیدا کرده اند، لیکن میزان اصلاحات گسترش یافته تا به حال، مفهوم اصلی خویش را از دست داده

است.


انقلاب اداری و آموزشی

12 انقلاب اداری و آموزشی

انقلاب اداری حوزه وسیعی را در برمی گیرد. تقریبا تمام فعالیتها دولتی به منظور بهبود یا پاکسازی یک

عملیات یا سازمان خاص تحت پوشش این برنامه واقع می شود. تماشایی ترین اکتشاف این برنامه

پرده برداری از اختلاس در شرکت اتوبوسرانی بوده در حالی که موارد پرمعنی تر دیگری نیز وجود داشته

است.

استقرار مجدد بازرسی شاهنشاهی در اواسط سال 1968 و به سرپرستی مستقیم شاه، برای شنیدن

شکوائیه های مردم در مورد بوروکراسی و انجام اقدامات سریع، حرکت اصلاحات اداری را از تحرک

بیشتری برخوردار ساخت. چنین برخوردی با این مشکل دیرین که مستقیما پر ستیز شاه را درگیر

می ساخت، می توانست از نظر روانی اذهان ایرانیان را به سوی او جلب کند، اما آنها ظاهرا امید چندانی به

موفقیت این گونه اقدامات ندارند. بسیاری از کسانی که برای اخراج شدن برگزیده شده اند در کاخ سلطنتی،

ص: 674

کابینه یا مجلس حامیانی دارند و حمایت این گونه حامیان سرشناس می تواند، این برنامه را قبل از آغاز

فعالیت نابود سازد.

اصلاحات خدمات مدنی نیز یکی از سنگهای زیربنایی اصلاح اداری است. اجرای مجموعه قوانین

مصوبه پارلمان در 1966 که از طریق آن 000/300 کارمند دولتی در یک نظام پرسنلی سازماندهی

می شوند، حدود پنج سال دیگر طول خواهد کشید. در همان حال، سازمان اداری و امور استخدامی

کشوری بارها تلاش کرده است تا به کارمندان دولت بقبولاند که مجموعه قوانین جدید استخدامی به ضرر

آنها نیست، چون هیچ کس را از کار برکنار نمی کند و آسیبی را نیز متوجه سطح درآمد آنها نمی سازد. ولی

در این برنامه نیز شکافهایی رو به پیدایش است. سازمان طرح و برنامه وزارت امور خارجه تحت پوشش

این لایحه قرار نگرفته و به آنها اجازه داده شد که سیستم کارگزینی مختص خود را داشته باشند.

وزارتخانه های دیگر نیز با تقدیم عریضه هایی به مجلس خواستار معافیت از شرایط این برنامه اصلاحی

شده اند. اصلاحات اداری یکی امتیاز نویدبخش ترین برنامه های انقلاب سفید شاه نیست و تمام

پیشرفتهای مربوطه نیز حاشیه ای و اتفاقی بوده است. بوروکراسی ایران از دیرباز قادر به جذب امواج

اصلاحی و انتقادات خشمگینانه شهروندان و در نهایت ادامه روال قبلی بوده است. هنگامی که بازرسین

وارد شهری می شوند، نوعی تغییرات کوچک و مثبت ایجاد می شود، ولی به محض خروج آنها از نقطه

مورد نظر وضع به صورت سابق برمی گردد.

انقلاب آموزشی در اوت 1968 با برگزاری کنفرانس مشهور رامسر به ریاست شاه آغاز گردید. یکی

از اهداف این برنامه در اوان امر نوسازی دانشگاههای قدیمی ایران و تأمین پرسنل فنی مورد نیاز و هدف

دیگر آن ریشه کن ساختن مشکلات دانشجویی در ایران و یا انجام اقداماتی بر علیه آنها بود. با وجود

پیشرفتهایی که در این زمینه به خصوص در دانشگاه پهلوی و آریامهر صورت گرفته، ولی واقعیت این است

که موفقیتها به هیچ وجه مشابه وعده های مطروحه در رامسر نبوده و وسعت و پیچیدگی مشکل و مسئله

هرگونه خوش بینی را از بین می برد. دانشجویان که مستقیما تحت تأثیر این برنامه قرار می گیرند. نیز

ظاهرا مورد تفقد اعلامیه رامسر قرار نگرفته و گویا خط مشی ببینیم چه می شود را پیشه کرده اند. رؤسای

تمام دانشگاهها به استثنای یک مورد عوض شده اند و اساتید جوانتر که اکثرا ایرانیهای از خارج برگشته

می باشند به استخدام درآمده و بعضی از واحدهای درسی قدیمی تر با شدت بیشتر دنبال شده و واحدهای

درسی جدیدتر نیز به برنامه بعضی از دانشگاهها اضافه شده و تغییرات دیگری نیز صورت گرفته است. در

دانشگاههای پهلوی و آریامهر پیشرفتهای واقعی در زمینه تجدید و نوسازی روند آموزشی انجام شده

است. ولی این دو دانشگاه دارای رؤسایی جوان و پرتحرک می باشند که برای خود دستیارانی بسیار

صلاحیت دار و شایسته دست و پا کرده اند. این دو دانشگاه اخیرا تأسیس شده و مشمول تغییر در فنون

تدریس و تسهیلات آموزشی دانشگاههای دیگر از جمله دانشگاه تهران نبوده اند. این واقعیت نیز نباید

نادیده گرفته شود که این دو دانشگاه جایگاه ویژه ای را در صحنه آموزشی کشور دارا می باشند، زیرا به

میزان قابل ملاحظه ای توجه مردم را به شاه معطوف می دارند. آینده نشان خواهد داد که آیا پویایی و رشد

امیدوارکننده دانشگاههای آریامهر و پهلوی جنبه نهادی خواهد یافت، یا اینکه تحت تأثیر شرایط

ضروری صورت گرفته و در آینده دستخوش تغییرات حادی خواهد شد. با این حال به دو شکوائیه بسیار

مهم که یکی اصلاح دانشگاهها (منظور دانشگاه تهران) است و دیگری مشارکت دانشجویی، به مفهوم

ص: 675

واقعی پرداخته نشده و به ناچار باید چنین نتیجه گیری کرد که علیرغم تحرک ایجاد شده در انقلاب سفید

از طریق انقلاب آموزشی و از بین رفتن مسائل جزئی توسط همین انقلاب، انقلاب آموزشی نتوانسته است

بسیار از موانع موجود در راه اصلاح برنامه آموزشی کشور را از میان بردارد.


اقدامات دیگر

13 اقدامات دیگر

طی چند ماه گذشته اقدامات دیگری نیز صورت گرفته تا منعکس سازنده حس تحرک در انقلاب سفید

باشد. حمایت مالی از کارمندان دولت، وعده ایجاد شرایط کاری بهتر در مورد صنعت فرش بافی، برخورد

بهتر با خدمتکاران منازل، ایجاد یک «فرهنگستان» به منظور تخلیص زبان فارسی، و تشکیل شورای

عالی انجمن ملی خانه فرهنگ روستایی، نمونه دیگری از تلاشهای دولت می باشد. مطبوعات با بعضی از

این موارد چند روزی برخورد می کند، ولی به تدریج دنباله آن را رها می کنند و نشان می دهند که گرچه

دولت به این اقدامات شدیدا توجه دارد، ولی اشاعه آنها به این خاطر صورت می گیرد که حرکت و پیشروی

برنامه اصلاحی حفظ شود.

در واقع، پیشرفتهایی که در مورد آنها تبلیغاتی صورت نمی گیرد به طور مداوم در سراسر کشور انجام

می شود، جاده های بسیاری در دست احداث است (گرچه وجود جاده های بسیار زیاد دیگری برای کشور

ضروری است)، برق هر روز به روستاهای بیشتری رسانیده می شود، سیستمهای آبیاری و حمامهای

عمومی در دست احداث است و خانه های فرهنگ روستایی نیز گشایش می یابد، همان گونه که قبلاً گفته

شد سطح افراد باسواد کشور دو برابر شده، شمار دانش آموزان فارغ التحصیل دوره دبیرستان از 77 هزار به

359 هزار نفر در مدت ده سال گذشته افزایش یافته، شمار کلی دانش آموزان در همان مدت از 499069

به 1336300 نفر رسیده، 19 ایستگاه فرستنده رادیویی و هفت ایستگاه تلویزیونی در کشور به فعالیت

مشغول است، و در ایران 325 سینما وجود دارد و دولت نیز 300 واحد سیار سینمایی در اختیار دارد، 14

فرودگاه در سرتاسر کشور در دست احداث و بازسازی است و زندگی روستاییان و شهروندان فقیر نیز رو

به بهبود است. سطح حداقل دستمزد بالا رفته، به طور مثال از 30 الی 40 ریال در ساعت به 60 ریال در

ساعت در تهران و خوزستان افزایش یافته است. رادیوهای ترانزیستوری و موتورسیکلت و دوچرخه در

همه نقاط کشور قابل رؤیت است. خلاصه اینکه، روستاییان و کارگران دیگر نگران تأمین معیشت روزمره

خویش نیستند و می دانند که دیر یا زود به مقداری از «تجملات» نیز دست خواهند یافت.


اظهارنظر

اظهارنظر

پیشروی حرکت اصلاحی گرچه ادامه داشته و گاهی نیز با وقفه هایی رو به رو می شود، ولی نکته مهم

این است که پویایی خویش را به هیچ وجه به طور کامل از دست نداده است. معدودی از برنامه های

برجسته تر مفهوم بهتری به جنبش اصلاحی داده و با تحرک هر از چند یکباره خویش حیات تازه ای به آن

می بخشد. اصلاحات ارضی به نحوی از انحاء از زمان پیدایش قانون آن ادامه داشته، که آخرین مرحله آن

انگیزه جدیدی را برای نهضت پدید آورده است. سپاه دانش، سپاه بهداشت و سپاه عمران همگی قادر به

انجام کار مؤثرتر در محیط روستایی عاری از روابط ارباب و رعیتی بوده و میزان فعالیت آنها نیز رو به

افزایش است. خانه های اصناف و شوراهای داوری جدیدی نیز هر روز گشایش می یابد. انقلاب

ص: 676

آموزشی، که هنوز چیزی کمتر از یک سال از عمر آن سپری شده، فعالانه به پاسخگویی در قبال مشکلات

دانشگاهی ایران پرداخته، بگذریم از اینکه نتایج حاصله محدود بوده است.

دیگر بخشهای برنامه 12 ماده ای نتایج چندان درخشانی را به همراه نداشته اند. ملی ساختن جنگلها و

منابع آبی کشور به کندی به مرحله اجرا درآمده و در هر دو مورد چندان چشمگیر نبوده و کمک چندانی به

پیشرفت ایران ننموده است. فروش سهام کارخانه های دولتی نیز از هواداری چندانی برخوردار نبوده و

علیرغم ادامه تلاشهای دولت برای به فروش رساندن بعضی از کارخانه هایی که مقرون به صرفه نیستند،

این ماده نیز با موفقیت چندانی رو به رو نبوده است. برنامه سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها نیز هنوز

جنبه تئوریک داشته و بنا به علل مختلف بعدی است که بتواند به اهداف عالیه مورد نظر دست پیدا کند.

اصلاح قانون انتخابات، در مکانیزم برگزاری انتخابات ایران بهبودهایی را ایجاد کرده، اما نتوانسته است

پدیدآورنده رقابتهای سیاسی واقعی باشد، بازسازی کشور راکد مانده و به طور کامل مفهوم خویش را از

دست داده است. به اصلاحات اداری نیز بدبینانه نگریسته می شود. برنامه اصلاحات تاکنون بیشترین تأثیر

را بر بخش روستایی داشته است. روستاییان امروز که از قید سیستم ارباب و رعیتی آزاد شده اند یا صاحب

زمین خویش هستند و یا خواهند شد، وضع زندگی شخصی و روستای آنها نیز بسیار بهبود یافته است. آنها

از بسیاری از منافع جنبی انقلاب سفید بهره مند شده و راه برای اشتراک مساعی آنها در زمین ترقی و

پیشرفت کشور هموار شده است.

منافعی که نصیب جمعیت شهرنشین کشور شده به جز چند مورد استثنایی می تواند تقریبا به طور کامل

به پیشرفت عمومی اقتصاد کشور ربط داده شود و نه به برنامه خاص اصلاحی، طبقه سرمایه دار روبرو شد،

گرچه در برنامه های اصلاحی نقش ندارد، ولی در کامیابی و تحرک ناشی از آن سهیم است. نیروی کار از

برنامه های فوق بهره چندانی نبرده ولی حرکتهایی نیز در این رابطه آغاز شده است. البته دانشجویان تنها

کسانی هستند که مستقیما از پیشرفتهای حاصل از انقلاب سفید بهره مند خواهند شد. مهمتر اینکه اگر

روشنفکران جامعه اذعان نمایند که بخش اعظم جمعیت از این برنامه ها بهره مند شده و می شوند، خود آنها

تا حدود زیادی خلع سلاح و تخطئه خواهند شد.

شهرت شاه طی چند سال گذشته دستخوش تغییرات بسیار شده است، که همه این تغییرات ناشی از

برنامه های اصلاحی وی بوده است.

ترس پیشین روستاییان به تدریج از بین رفته و جای آن را نوعی احترام و احساس همدردی هر چند

احتیاط آمیز گرفته است. گرچه همه ایرانیان دارای چنین حس هواداری نیستند، ولی بدون شک میزان

احترام و تمجید از وی در چند سال گذشته افزایش یافته است. چون ایرانیان به طور کلی معتقدند و اعتراف

می کنند که تنها خود او قادر بوده است چنین برنامه هایی را در مدتی این چنین کوتاه به مرحله اجرا

درآورد. موفقیت وی گرچه در زمینه اصلاحات محدود بوده، ولی در خنثی سازی نقش منتقدینش مؤثر

بوده است.

بنابراین می توان با اطمینان گفت که برنامه اصلاحی شاه به ایجاد ثبات سیاسی که در چند سال گذشته

بر ایران حاکم بوده، کمک کرده است. این برنامه جمعیت روستایی کشور را وادار به مشارکت در پیشرفت

هیجان انگیز کشور کرده و می تواند موجب از بین رفتن ناآرامی در مناطق روستایی گردد. این برنامه برای

دیگر بخشهای جمعیت ایران نیز نویدهایی را به همراه داشته است. و عده های ادامه اصلاحات میزان

ص: 677

چشمداشت و توقعات را نیز بالا خواهد برد. پیشرفت اقتصادی مداوم کشور هر گونه فشار ناشی از آن را

خنثی خواهد کرد، اما آگاهی نسبت به ضرورت اصلاحات دور از دسترس روز به روز زیادتر شده و اگر

شاه باز هم درصدد نشان دادن این امر یعنی ادامه اصلاحات در ایران و ایجاد کشوری کامیاب از نظر

اقتصادی باشد، باید به دفعات با این مسئله برخوردی جدی تر داشته باشد.


جوانان

سند شماره (5)

طبقه بندی: خیلی محرمانهمی 1972 اردیبهشت 1351

جوانان

خلاصه

«جوانان تحصیلکرده و فعال ایران تنها بخش کوچکی از کل جمعیت جوان کشور را تشکیل می دهند.

با این وصف اعتقاد بر این است که مدیران آینده کشور از میان همین گروه برگزیده خواهند شد. نکته این

است که با وجود این که 54% جمعیت ایران را افراد جوانتر از 24 سال تشکیل می دهند ولی نقطه نظرات

آنها حائز اهمیت بسیار است. فعالان شهری که همیشه آماج حملات ساواک واقع می شوند، مخالفت خود

را پنهان ساخته و فعالیتهای خود را به تظاهرات غیر خشونت بار و هواداری از اعتصابات محدود

کرده اند».

تماسها و اطلاعات سفارت در مورد جوانان ایرانی تنها به گروه فعال تحصیلکرده و شهری محدود

است، این گروه تنها بخش کوچکی از جمعیت جوان ایران است (54% کل جمعیت ایران را افراد زیر 24

سال تشکیل می دهند). اما نظرات دهقانان و کارگران جوان به خوبی مطرح نشده و حتی در زمینه آنها

حرفی نیز به میان نمی آید. ولی اتفاق آرا بر این است که این جوانان همیشه به روش کار افراد مسن تر از

خود پایبند بوده و نمی توانند گروه قابل توجه و با اهمیتی باشند. با این حال در مورد اقلیت فعال شهری

مطالب بسیاری می توان گفت تظاهرات دانشگاهی چند سال قبل که عکس العمل وحشیانه پلیس را به

دنبال داشت و موجب خونریزی شد در دهه 1970 راه را برای برگزاری تظاهرات عاری از خشونت و

اعتصابات توأم با هواداری هموار نمود، چنین به نظر می رسد که تظاهرات دانشجویی قدرت و شدت خود

را از دست داده است. جشنهای بیست و پنجمین قرن شاهنشاهی در اواخر سال 1971، تا حدودی موجب

برانگیخته شدن اعتراضات دانشجویی گردید، ولی تعداد کمی از آنها دستگیر شدند و خشونت بسیار

ناچیز بود. محاکمه اخیر خرابکاران و تروریستها نیز نگرانی و اضطراب دانشجویی را تشدید نمود، لیکن

عکس العمل آنها برخلاف گذشته توأم با نرمش و انعطاف پذیری بود.

جوانان تحصیل کرده ایران تکنوکراتها، بوروکراتها و فرهنگیان جوان به طور کلی اصلاحات

آموزشی انقلاب سفید را ناموفق می دانند. مداخله خارجی، مناقشات مربوط به تعیین اختیارات،

تجهیزات و نحوه تدریس غیراستاندارد هنوز هم به قوت خود باقی است. گرچه گاهی نیز اساتید و مدیران

فعال و معمولاً تحصیلکرده غرب پای به صحنه می گذارند، ولی بنا به اعتقاد دانشجویان، حضور ساواک

سبب کاهش کارایی آنها می گردد. هر زمان اعتراض کاهش یافته، طبق گزارشات فعالیتهای ساواک نیز کم

شده است. دانشجویان و جوانان دیگر، امروز برخلاف گذشته مایل نیستند، اعتراضات خود را مطرح کنند

(چون در آن زمان ساواک به نظر آنها یک سازمان چندان جدی به حساب نمی آمد) و رخنه مؤثر در تمام

ص: 678

گروههای مخالف سبب سرکوب هرگونه نارضایتی شده است. ظاهرا دانشجویان دریافته اند که

اعتراضات، فراتر از نارضایتی آکادمیک معمولاً عکس العمل سرکوبگرانه و خشن به دنبال دارد. این

عکس العمل توسط اعتراضات مطروحه و علنی مطبوعات و رسانه های دولتی علیه دانشجویان شدت

بیشتری می یابد. بنابراین می توان گفت که اعمال کنترل بیشتر بر تکنولوژی رو به بهبود، به سرکوب

مخالفین کمک کرده است.

ایرانیهای جوان بر خلاف افراد مسن تر می توانند با کار در نظام موجود روحیه عصیانگر خود را مخفی

نمایند. این واقعیت که سالانه حدود 000/15 ایرانی تلاش می کنند تا به دانشگاهها راه یابند، لیکن به

دلایلی چون کمبود مالی و یا کمبود مکان، قادر به این کار نیستند خود گواهی است بر جذابیت تحصیلات

عالیه در ایران برای بسیاری از مردم دانشگاه و مدرک تحصیلی، گذرنامه ورود به زندگی بهتر در ایران

است. با این وصف، محدودیتهای اعمالی در مورد تحصیلات عالیه خسارات خود را وارد خواهد کرد

چون جوانان ایرانی درمی یابند که آنها محتاج به تطابق و همراهی بیشتر با دستگاه دولتی ایران بوده و

مباحثات سازنده (معمول در بین تمام دانشجویان دنیا) برای آنان ممنوع است. اتحادیه های دانشجویی و

ورزشی تا حدود زیادی جایگزین مشارکتهای دیگر شده تا ذهن دانشجویان را به خود مشغول دارند این

جایگزین سازی چیزهای دیگر به جای مشارکت دانشجویی نیز در کنترل محیط دانشگاهی در سالهای

اخیر نسبتا موفق بوده است، اما احتمالاً نتیجه مستقیم آن ارائه روشنفکرانی جوان و فاقد تجربه کافی به

اجتماع خواهد بود. شاه و دولت در میان ایرانیهای جوان گاهی وحشت انگیز گاه قابل احترام و گاه قابل

انزجار جلوه گر می شود. بدون شک افسران جوان نظامی به شاه و ایران وفادارند، و بخش اعظم جوانان

عضو سپاهیان دانش، بهداشت و عمران و ترویج نیز از آن جمله اند. این گروهها دارای چنان احساس

سرسپردگی و نخبگی هستند که جوانان ایرانی عموما فاقد آن هستند. بنا به دلایلی که هنوز روشن نشده

شاید فردگرایی ایرانیها و نیز این تصور آنها مبنی بر اینکه هیچ چیزی نیست که واقعا ارزش مبارزه را داشته

باشد مرتبط است در میان آنها هیچ گاه نفع عمومی مدنظر نیست.

درست یا نادرست، جوانان ایرانی معتقدند که تجهیزات و دستگاههای دولتی هیچ گاه مانند امروز

محدود کننده نبوده است. پس از برگزاری جشنها اقدامات احتیاط آمیز امنیتی که در سراسر کشور برقرار

شده بود، ادامه یافت چون دولت مصمم شده بود که گروههای چریکی و تروریست را سرکوب نماید. در

نتیجه، گردهمایی دانشجوی و جوانان بیش از گذشته تحت کنترل قرار گرفته مباحثات سیاسی در میان این

دانشجویان بیش از گذشته نادر شده است.

برای جوانان شهری و تحصیلکرده، نه اصلاحات پرجنجال و نه بهبود وضع بازار کار هیچ یک

جذابیتی ندارند، دانشگاهها تا حدود زیادی با پذیرش تعداد بی شماری از جوانان محروم از نظر اقتصادی

با دموکراسی همراه شده، اما برای بعضی از آنها روش تحصیل مضحک است و دانشگاه شباهت بسیاری به

یک سیرک پیدا کرده است. اقتصاد کشور فعال شده، اما بیکاری واقعی و اشتغال در سطح پایین در میان

جوانانی که چیزی به جز ارائه مدرک دانشگاهی ایران ندارند، افزایش یافته است.

جوانان تحصیلکرده ناراضی و ناراحت هستند. آنها خواستار منافع ثروتمندان و افراد بانفوذ هستند،

اما از محدودیتی که بر مشارکت آنها در حیات سیاسی ملی اعمال می شود، متنفر هستند.


برنامه اصلاحی

ص: 679

سند شماره (6)

طبقه بندی : خیلی محرمانهمی 1972 اردیبهشت 1351

برنامه اصلاحی

خلاصه

انقلاب سفید ایران که در سال 1962 آغاز شد در سالهای اخیر قدری از پویایی خود را از دست داده

است. برنامه اصلاحی 13 ماده ای که قرار بود ملت ایران را وارد قرن بیستم بنماید، در زمینه هایی چون

اصلاحات ارضی و سوادآموزی موفقیت بسیار داشته، لیکن در زمینه های دیگر از قبیل اصلاح امور

اداری و انقلاب آموزشی موفقیت چندانی در برنداشته است. تأثیر کل برنامه اصلاحی سبب تغییر وجهه

شاه از فردی فاقد حس اعتماد به فردی علاقه مند به کشور و قادر به حکومت شده، لیکن فقدان حس

اصلاحات سیاسی کافی در آینده مسائلی را ایجاد خواهد کرد.

در اثر پویایی وجهه شخصی شاه و قدرت اجرایی تکنوکراتهای ذی صلاح ایرانی برنامه اصلاحی به

صورت بخشی از حیات جامعه ایرانی درآمده است، از زمان اعلام برنامه اصلاحی 6 ماده ای در سال

1962 اصلاحات زبانزد خاص و عام گشته و تلاشهای بسیاری صرف می شود تا هرگونه قانونی هر چند

بی ربط با برنامه اصلاحی مربوط گردد.

برنامه اصلاحی ظاهرا در طول دو سال گذشته تحرک خود را از دست داده، لیکن طی سال آتی یا پس

از آن مجددا تحرک بیشتری خواهد یافت. واقعیت این است که بعضی از برنامه های خیالی انقلاب سفید

کمک زیادی به پیشرفت ایران در سالهای اخیر کرده و شاه اغلب اوقات با غرور بسیار از موفقیتهای

خویش دم می زند. واقعیت این است که بعضی از برنامه های اصلاحی ایران سرمشق برای دیگر کشورهای

کمتر توسعه یافته شده است.

انقلاب سفید شامل برنامه های زیر است:

1 اصلاحات ارضی

2 ملی شدن جنگلها

3 فروش سهام کارخانجات دولتی

4 سهیم شدن کارگران در سود کارخانه ها

5 اصلاح قانون انتخابات

6 سپاه دانش

7 سپاه بهداشت

8 سپاه ترویج و آبادانی

9 خانه های انصاف و شوراهای داوری محلی

10 ملی شدن منابع آب

11 بازسازی کشور

12 انقلاب اداری و آموزشی

13 سپاه دین

نیمی از این برنامه ها راه را برای پیشرفت و ترقی ایران هموار کرده است. اصلاحات ارضی زیربنای

ص: 680

تمام برنامه های اصلاحی است و موفقترین آنها نیز بوده است و سبب آزادی دهقانان از چنگال سیستم

فئودالیته غالب شده و راه را برای زمیندار شدن آنان باز کرده است. در نتیجه فعالیت جوانان مشمول

خدمت در نظام وظیفه در مناطق استانی به عنوان سپاه دانش، سطح سواد از سال 1956 دو برابر شده و

برنامه عمرانی سازمان ملل که مشغول اجرای برنامه های سوادآموزی است، اعلام کرده است که کشور در

حال شکستن سد بزرگ بی سوادی است. سپاه بهداشت که تسهیلات طبی را در نقاط دور افتاده کشور

فراهم می کند و سپاه عمران که خدماتی را در نقاط دور افتاده همین کشور ارائه می کند هم نتایج خوبی

داشته و هم در حال گسترش است. خانه های انصاف عدالت را برای اولین بار در تاریخ کشور به روستاها

برده است.

دیگر جنبه های انقلاب سفید به سادگی قابل رؤیت نیست. ملی شدن جنگلها و منابع آب به تدریج اجرا

شده و نقش چندانی در پیشرفت ایران نداشته اند، لیکن ظاهرا در درازمدت منافعی برای کشور به همراه

خواهند داشت. فروش کارخانجات دولتی هواداری چندانی را برنینگیخته و ظاهرا تلاشی است از طرف

دولت برای شانه خالی کردن از زیر بار سرمایه گذاریهای فاقد سود. سهیم شدن کارگران در سود

کارخانه ها هنوز به مرحله مورد نظر نرسیده و اصلاح قانون انتخابات وضع مبارزات سیاسی کشوررا

بهبود نبخشیده است (واقعیت این است که این کار با وجود سیستم سیاسی موجود تحقق پذیر نیست و برای

شاه جنبه تبلیغاتی داشته تا یک اصلاحات واقعی). بازسازی کشور ثمری نداشته و اصلاحات اداری هنوز

هم با بدبینی و تردید مورد برخورد قرار می گیرد، و به خاطر عدم موفقیت در کمک به عدم تمرکزگرایی

بوروکراسی حجیم ایران مورد انتقاد قرار گرفته است. اصلاح آموزشی که در تابستان 1968 با جنجال

بسیار بازگشایی شد (که ما فکر می کردیم شاید نوعی تعادل در این نهضت اصلاح طلبانه ایجاد کند)،

نتوانسته است مشکلات دانشگاهها و دانشجویان و اساتید ایرانی را حل کند و به همین دلیل همه این

عناصر نسبت به اصلاحات آموزشی بی تفاوت می باشند. سپاه دین به خاطر فشارهای اعمالی از طرف

ملاهایی که این برنامه را طرحی دولتی در جهت کاهش نفوذ خود در میان مردم به حساب می آوردند، راکد

مانده است.

انقلاب سفید مهمترین تأثیر را در بخش روستایی به جا گذاشته است: در حال حاضر دهقانان صاحب

زمین خود بوده و وضع زندگی در روستاهایشان بهبود یافته است. آنها از منافع جنبی بسیاری برخوردارند

و راه مشارکت آنها در ترقی کشور به طرز قابل توجهی باز شده است. جمعیت روستایی در کامیابی

اقتصادی ناشی از اصلاحات سهیم است، لیکن دانشجویان و روشنفکران در اجرای برنامه های اصلاحی

شرکت نکرده و در امتناع از این کار می گویند که نباید عمران اقتصادی را به جای اصلاحات واقعی

اجتماعی و سیاسی پذیرفت.

وجهه شاه نیز به خاطر همین برنامه های اصلاحی دستخوش تغییر بسیار در چند سال گذشته شده

است. ترس سالهای پیشین دهقانان از بین رفته و احترام جدیدی جای آن را گرفته است. به کمک

فعالیتهای انسان دوستانه ملکه فرح، شاه دیگر شهرت خود را به عنوان یک فرد زن باز از دست داده و به

صورت یک فرمانروای جدی درآمده که به رفاه کشور و مردمش چشم دوخته است. در عین حالی که همه

این گونه احساس هواداری نسبت به او را ندارند، ولی ایرانیها به طور کلی دریافته اند که این تنها شاه است

که توان پیشبرد برنامه های اصلاحی را در مدتی کوتاه دارد، و به لحاظ عملکرد وی احترام او افزایش یافته

ص: 681

است.

تعهد شاه نسبت به برنامه های اصلاحی و شواهد موجود مبنی بر اینکه برنامه های اصلاحی به قوت

خود باقی خواهند ماند، سبب شده که میزان چشمداشتها نیز افزایش یابد. فشار وارده بر اعمال اصلاحات

بیشتر به خصوص در زمینه سیاسی افزایش خواهد یافت، چون ماه عسل سیاسی شاه نیز رو به پایان است.

وی شخصا معترف است که مردمش باید آماده رسیدن روزی باشند که مشارکت بیشتر آنها در دولت

متبوعشان الزامی خواهد بود. ولی از طرف دیگر وی میل ندارد به آنها اجازه مشارکت دهد. اینکه او

چگونه این دو موضع را با یکدیگر منطبق می سازد و خود را با اوضاع دائما متغیر وفق دهد معلوم نیست.

ولی پاسخ به این سؤالها کلید اصلی آینده سیاسی ایران است، زیرا مشخص است که در سالهای آتی بارها و

بارها باید با مشکلات اصلاحی برخورد نمود.


بررسی اطلاعات ملی

سند شماره (7)

بررسی کلی می 1973 اردیبهشت 1352

ایران

بررسی اطلاعات ملی

هشدار

جزوه حاضر حاوی بررسی اطلاعات ملی است و نباید منتشر و یا در اختیار نمایندگان هیچ دولت

خارجی و یا هیئت بین المللی قرار گیرد، مگر با کسب مجوز از رئیس سازمان اطلاعات، بر طبق مفاد

مندرج در بخشنامه شماره 1 شورای اطلاعات امنیت ملی.

ولی مطالب طبقه بندی نشده بررسی اطلاعات ملی می تواند در جهت نیل به اهداف رسمی در اختیار

اتباع خارجی و یا پرسنل غیر دولتی قرار گیرد، مشروط بر اینکه در آنها اشاره ای به اطلاعات ملی و

بررسی اطلاعاتی ملی به عنوان مأخذ و مرجع نشده باشد.

مطالب فرعی و گرافها جداگانه و برحسب موضوع طبقه بندی شده است / عناوین کنترلی عبارتند از:

(U/OU) طبقه بندی نشده / فقط برای استفاده شخصی

( C) خیلی محرمانه

(S) سرّی


فصول بررسی کلی

فصول بررسی کلی

نگرشی جامع به کشور مورد نظر: تاریخ کشور، مختصر مطالب مربوط به کشور.

خلاصه نقشه

جامعه: ساختار اجتماعی، جمعیت، بهداشت، شرایط زندگی، مسائل اجتماعی، مذهب، آموزش و پرورش،

فعالیتهای هنری. اطلاعات عمومی.

دولت و سیاست: تکامل اقتصاد کشور. ساختار آن کشاورزی، شیلات، جنگلداری، سوخت و نیرو،

فلزات و کانیها، صنایع و ساختمان سازی. تجارت داخلی، خط مشی اقتصادی و عمران، نیروی انسانی،

ص: 682

روابط اقتصادی بین المللی.

حمل و نقل و مخابرات: ارزیابی سیستمها، تحرک استراتژیک، خط آهن شاهراهها، آبهای داخلی، خطوط

لوله، بنادر، کشتیهای بازرگانی، هواپیمایی داخلی، فرودگاهها، سیستم مخابراتی.

جغرافیای نظامی: توپوگرافی و آب و هوا، مناطق جغرافیایی نظامی، مناطق استراتژیک، راههای داخلی.

مبادی ورودی: زمینی، دریایی، هوایی.

نیروهای مسلح: نهاد دفاعی، فعالیتهای مشترک، نیروهای زمینی، نیروهای دریایی، نیروهای هوایی، شبه

نظامی.

اطلاعات و امنیت: ساختار سازمانهای مرتبط با امنیت داخلی و اطلاعات خارجی، مسئولیتها و

معیارهای حرفه ای و تداخل روابط آنها، مأموریت، سازمان، عملکرد، کارایی و روشهای عملیاتی هر یک،

بیوگرافی مقامات عالیرتبه.

این بررسی کلی جایگزین مجلد مورخ نوامبر 1969 که نسخ آن باید نابود گردد، می شود

نمای کشور : ایران


تغییر از بالا

تغییر از بالا:

موانع موجود در برابر تغییر، سنت تفوق طلبی، انحصاری سازی قدرت سیاسی، انقلاب سفید، نفت و

دیگر چه؟ نگاهی به غرب، شرق و به خاورمیانه، با رفتن شاه ایران بر باد می رود.

تاریخ کشور

مختصر مطالب مربوط به کشور

خلاصه نقشه

این نمای کشوری توسط سازمان سیا برای بررسی اطلاعاتی ملی تهیه شده است. تحقیقات در ژانویه

1973 به پایان رسید.

تغییر از بالا

در میان کشورهای کمتر توسعه یافته، مهمترین کوششها برای مدرنیزه شدن در کشور ایران جریان

دارد. برخلاف سایر کشورهای آسیایی و آفریقایی، به خصوص کشورهای خاورمیانه، ایران در جهت

مدرنیزه شدن گامهایی برداشته که ناشی از انقلاب یا واژگونی خشونت بار نظام اجتماعی نبوده بلکه از

ابتکارات فرمانروای این کشور، محمدرضا شاه پهلوی سرچشمه می گیرد.(U/OU)

محمدرضا همیشه پیشتاز حرکت نوگرایی کشور نبوده است. او در سال 1941، هنگامی که پدرش به

خاطر مشکوک واقع شدن در زمینه همکاری با نازیها توسط روسها و انگلیسیها که ایران را اشغال نموده

بودند تا از رشد و نفوذ نیروهای خط مقدم جلوگیری نمایند مجبور به کناره گیری از حکومت شد، به

تخت نشست. شاه جوان که در زمان نزول بر تخت سلطنت تنها 22 سال داشت مدتی از عمر خود را در

سایه پدر قدرتمند و زیرک خود که مؤسس دودمان بود و چهره ای نیرومند و مسلط بر اوضاع، گذراند. به

علاوه در 10 سال اول حکومت خود، محمدرضا از نقشی که می بایست در اداره کشورش ایفا کند، ظاهرا

ص: 683

آگاهی کافی داشت. او که در سوئیس تحصیل کرده و تحت تأثیر سنتهای دموکراتیک غربی قرار داشت،

تصور می کرد که باید مانند سلاطین اروپایی که در آنها یک دولت منتخب اهداف و خط مشی های ملی را

تعیین می کند، انجام وظیفه کند.(U/OU)

در دوران پرجنجال نخست وزیری محمد مصدق یعنی از سال 1951 تا 1953 نقطه عطفی در تحول

سیاسی شاه پدیدار گشت که منجر به اتخاذ روش حکومتی کنونی وی گردید. مصدق هنگامی به قدرت

رسید که تخاصم و منازعه میان دولت ایران و شرکت نفت انگلیس بر سر افزایش حق الامتیاز منجر به ملی

شدن این شرکت شده بود. در اثر اقدامات اقتصادی متقابل انگلیس و قطع تولید نفت این شرکت، ایران

مشکلات اقتصادی فزاینده ای را تجربه نمود.(U/OU)

مصدق که قادر به اصلاح خرابی اوضاع اقتصادی نبود برای خاموش کردن و فرونشاندن منتقدین

خویش، به اقدامات سرکوبگرانه متوسل شد. در نتیجه او بسیاری از حامیان محافظه کار خود را از دست

داد و پس از کناره گیری آنها، حزب کمونیست توده به عنوان تنها حامی او باقی ماند. سپس مصدق بر آن

شد تا با انحلال مجلس موقعیت خود را تحکیم بخشد. هنگامی که شاه خواست او را برکنار کند وی از

مردم خواست که با ریختن به خیابانها به نفع او تظاهرات کنند و شاه را از سلطنت خلع نموده و یک شورای

نیابت سلطنت را تشکیل داد. شاه به بغداد و پس از آن به رم گریخت و سپس ارتشیان ایران با حمایت

آمریکا در اوت 1953 طرح کودتا بر علیه مصدق را به مورد اجرا گذارده و شاه را دوباره بر تخت سلطنت

نشاندند.

شاه که دریافته بود که در حکومت یا باید اقتدار بیشتری از خود نشان دهد و یا خطر از دست دادن

مجدد تاج و تخت را به جان خریدار شود، درصدد تحکیم مقام و موقعیت خویش برآمد. پس از حل مسئله

نفت با انگلیس، او بقیه سالهای دهه 1950 را صرف تقویت حکومت خود در سراسر کشور و به ویژه در

نظام ارتش و بوروکراسی دولت نمود. پس از انجام این کار او تلاش خود را به مدرنیزه کردن کشور معطوف

داشت و برنامه وسیعی را برای ایجاد تغییر در نظام اجتماعی و اقتصادی کشور تهیه نمود.(U/OU)

یکی از جنبه های تلاش شاه برای مدرنیزه کردن کشور همان هدفی را دنبال می کرد که پدرش نیز

درصدد تحقق بخشیدن به آن بود: ایجاد ارتشی نیرومند برای کنترل اوضاع داخلی در سرزمینی با رقابتها

و خصومتهای دیرین و کهنسال و گسترش نفوذ کشور در خاورمیانه. ولی مدرنیزه شدن ارتش و نیروهای

مسلح به خودی خود امکان پذیر نبود و برای این کار باید ساختارهای اجتماعی و اقتصادی کشور نیز

تغییر داده می شد. تأمین نیروی انسانی برای یک نیروی مسلح که در زمینه کاربرد سلاحهای مدرن

آموزش دیده و مجهز به آنها باشد، مستلزم وجودسربازانی آموزش دیده تر و سالمتر بود، و این تنها در

صورتی امکان پذیر است که عموم مردم از آموزش وپرورش و بهداشت بهتر برخوردار باشند. عملکرد

یک سیستم نظامی نیز محتاج یک دستگاه اداری پیچیده خواهد بود.(U/OU)

شاه همچنین سعی داشت تا از طریق برنامه اصلاحات ارضی موقعیت خود را مستحکم نماید. ثروت

زیاد تعدادی از خانواده ها را در ایران (احتمالاً، کمتر از 1000 تایی است که معمولاً ذکر می شود) قادر

ساخته بود که به قدرت سلطنتی دست درازی نموده و گاه گاهی نیز با آن به مبارزه برخیزند. در ایران از

دیرباز ثروت بر مالکیت زمین استوار بوده است. شاه با گنجاندن تقسیم مجدد اراضی در برنامه جدید خود

دو هدف را دنبال می کرد: درهم شکستن قدرت سیاسی زمینداران به وسیله تقسیم املاکشان که منبع

ص: 684

درآمد آنها بوده و در عین حال جلب توجه و عطوفت رعایا. شاه امیدوار بود که از این توجه و حق شناسی

رعایا برای ایجاد یک هم پیمانی سیاسی با آنها جهت مقابله با بقایای سلاطین که در اواسط دهه 1950

هنوز مجلس را در کنترل داشتند، استفاده نماید.(U/OU)

نوعدوستی و ملی گرایی نیز سهم عمده ای در کوششهای شاه برای نوسازی کشور داشتند. او آشکارا

متعهد شده است که اصلاحاتی را پدید آورد. در نطق تاجگذاری خود وعده داد که تمام تلاش خود را

«صرف بهبود مستمر وضع ملت ایران خواهد ساخت تا هم سطح پیشرفته ترین و خوشبخت ترین جوامع

دنیا گردد». او بر اهمیت تغییر نظام ملوک الطوایفی موجود تأکید نموده است. بدین ترتیب او در کتاب خود

تحت عنوان «فلسفه انقلاب» که در سال 1967 در مورد برنامه اصلاحات نگاشته، اعلام داشته است که:

«نظام اجتماعی سابق که قرنها در ایران رواج داشت و در آن امتیازات و برتریهای طبقاتی کم و بیش در

اصل و طبیعت مسائل در نظر گرفته می شد دیگر قابل قبول نیست. متعاقبا اگر ملت ما می خواهد که در

مسیر حرکت و پیشرفت و جزء ملل آزاد دنیا باقی بماند هیچ راهی جز تغییر و اصلاح کامل نظام اجتماعی

کهنه و قدیمی و ساختن آینده خود در یک نظام جدید و سازگار با نیازها و نگرش روز ندارد.»

شاه در سال 1952 برای نشان دادن حقانیت کلامش، شروع به فروش املاک شخصی وسیعش نمود.

او زمینهای خود را به صورت دراز مدت به روستاییانی که روی آن کار می کردند فروخت و تقسیم نهایی در

ژانویه 1963 انجام شد. شاه همچنین مؤسسات دولتی را وادار نمود که اراضی مازاد خود را که جزء املاک

عمومی می باشد بین مردم تقسیم نمایند، حرکتی که در سال 1958 شروع شد. در سال 1961 شاه اقدام به

تشکیل بنیاد پهلوی نمود که سود سهام مؤسسات تجاری شاهی را دریافت کرده و آن را در جهت حمایت

از خدمات اجتماعی گوناگون صرف می نماید شاه تاجگذاری خود را تا سال 1967 یعنی 26 سال پس از

به قدرت رسیدن به تأخیر انداخت، چرا که معتقد بود اگر چه این تاج میراث اوست، ولی تا زمانی که

شایستگی کافی برای این کار را به دست نیاورده نمی تواند آن را بر سر بگذارد.(U/OU)


موانع موجود در برابر تغییر (C)

موانع موجود در برابر تغییر (C)

دستیابی به تحول در ایران آسان نبوده و شاه مجبور بود با مشکلات زیادی که مستقیما بر میزان و

جهت فعالیتهای مربوط به نوآوری کشور تأثیر می گذارند، مقابله کند. نظر به نیاز یک ارتش مدرن به

تحرک و دسترسی یک اقتصاد صنعتی مدرن به بازار و مواد خام می بایست با مشکلات محیط دست و پنجه

نرم می شد.

ایران سرزمین صعب العبوری است مرکب از یک فلات مرتفع مثلث شکل محصور در میان کوهها، این

سرزمین گوناگون از لحاظ شرایط طبیعی به چهار منطقه تقسیم می شود. کوههای غربی و جنوبی، رشته

کوهها و سرزمینهای کم ارتفاع اطراف دریای خزر، فلات خشک و لم یزرع مرکزی، مناطق مرتفع شرقی،

محیط طبیعی کشور منجر به پیدایش آب و هوای مخالف می شود. میزان متوسط بارش باران در منطقه

تحتانی دریای خزر به 50 اینچ در سال بالغ می شود. این مقدار با کمی تفاوت در کوههای شمالی و غربی

نیز دیده می شود.ولی هر چه به طرف جنوب شرقی و مناطق مرکزی پیش رویم این میزان کاهش بیشتری

نشان می دهد. کوهها مانع از رسیدن ابرها به منطقه مرکزی که کویر بزرگی است و تقریبا نیمی از کشور را در

بر می گیرد. می شوند. وجود آب یک عامل اساسی و عمده در مشخص کردن، اندازه و موقعیت و الگوی

ص: 685

سکونت انسان در ایران می باشد. در خارج از مناطق شمالی و غربی که بیشتر جمعیت 8/30 میلیونی ایران

در آن زندگی می کنند روستاها در اطراف منابع آب متمرکز شده اند. در برخی مکانها منابع آب آن قدر

اندک است که مردم فقط در صورتی می توانند به زندگی خود ادامه دهند که به خصوصیات زندگی بادیه

نشینی عادت نموده و از صحراهای کم ارتفاع به علفزارهای واقع در مناطق مرتفع تر کوچ کنند. راههایی

که قسمتهای مختلف کشور را به یکدیگر متصل می کند از میان صحرا عبور کرده پس از چرخش در اطراف

گذرگاههای کوهستانی به دره ها ختم می شود. در قسمت مرکزی کشور تنها یک جاده وجود دارد، که

شمال را به جنوب وصل می کند و تنها دو جاده وجود دارد که از غرب به شرق می رود. سیستم راه آهن

اندکی توسعه یافته و تنها شامل 3000 مایل خطوط آهن است که خلیج فارس را به بحر خزر و مراکز

کشاورزی عمده شمال غرب و شمال شرق را به تهران وصل می کند. شهرهای بزرگتر از حمل و نقل هوایی

برخوردارند، ولی مسافران معمولی برای سفر از پایتخت به استانها باید از وسایط نقلیه مشکلتری استفاده

کنند. این تنوع قسمتهای مختلف کشور باعث تفرق مردم شده است. بسیاری از آنان اولاد و نوادگان

کسانی هستند که قرنها پیش به این سرزمین حمله کرده و اکنون به صورت اقلیتهایی باقی مانده اند که

بزرگترین آنها ترکها، اکراد و اعراب هستند. تنها در حدود 50 درصد از جمعیت کشور به زبان فارسی به

عنوان زبان ملی خود تکلم می کنند. گرچه عده بسیار زیادتری این زبان را در مدرسه فرامی گیرند.

شهرنشینی باعث از بین رفتن موانع زبانی و ایجاد انسجام بیشتر شده ولی استانگرایی (تمایل به سکونت

در استانها م) هنوز هم صفت مشخصه جامعه است. از نظر تاریخی به فرضیه کشور تحت حاکمیت ملت و

برنامه هایی که کل کشور را تحت تأثیر قرار می دهد توجه چندانی نشده است. حتی امروز هم تنها جزء

کوچکی از مردم ایران که در شهرها زندگی می کنند خود را بخشی از این ملت می دانند. بیشتر مردم در

روستاها زندگی می کنند و زندگی آنها در درجه اول به خانواده و سپس به روستا وابسته است. آنها حتی به

روستای مجاور خود کمک نمی کنند تا چه رسد به بقیه کشور و ملت. قبایل چادرنشین حتی بیشتر از این

حد از شرکت در حیات ملی کناره گرفته اند. تلاشهای دولت برای اسکان عشایر با موفقیت همراه بوده و

سرشماری سال 1966 تعداد آنها را 000/500 و احتمال اندکی بیشتر نشان داده است. بسیاری از عشایر

اسکان یافته شرکت در مسائل قبیله ای را همچنان حفظ نموده و به دولت و کشور جز به عنوان یک قدرت

مرکزی که سعی در تغییر شیوه زندگی آنان دارد، نمی نگرند. حتی سوای مسائل استانگرایی شاه و حکومت

او برای جلب حمایت توده های روستایی ازبرنامه های اصلاحی خود با مشکلاتی رو به رو خواهند بود. در

نتیجه شیوه خاص زندگی خود، روستاییان نوعا محافظه کار می باشند آماده قبول تغییراتی که آنها را مجاز

به تملک اراضیشان و یا افزودن املاکشان می کنند، هستند. ولی تمایل به قبول تغییراتی از قبیل بهبود وضع

زنان که بر روی امور شخصیشان تأثیر گذارده ندارند. در بیشتر نقاط آنها در فقر و بی سوادی به سر می برند

و از شرایط زندگی خود راضی بوده و از زندگی توقع چندانی ندارند و در درجه اول نگرانی آنها مسئله ادامه

زندگی و بقا تشکیل می دهد.

در سطوح بالاتر جامعه ایران، بیشتر افراد در فکر بهبود موقعیت و افزایش ثروت خود می باشند. البته

خودپسندی و خودبینی امر تازه ای نیست، ولی جامعه ایرانی به طور سنتی خود بزرگ بین را یک فضیلت

می داند. شخصی که با توسل به طرق مختلف راه ترقی را می پیماید در این جامعه مورد تمجید و تحسین

واقع می شود. بنابراین و به همین دلیل هنگامی که جیمز موریس انگلیسی کتاب طنز خود را تحت عنوان

ص: 686

حاجی بابای اصفهانی نوشت که در آن یک فرد حقه باز و بی قید نسبت به موازین اخلاقی شخصیت اول

داستان بود. به جای تقبیح یک خصوصیت غیر قابل قبول، این کتاب به عنوان داستان یک قهرمان ملی در

میان ایرانیان محبوبیت یافت. در نتیجه همین کردار رایج بسیار به ندرت می توان فردی را یافت که مایل به

شرکت در برنامه های ملی باشد، حال چه به عنوان مجری و چه به عنوان شرکت کننده، مگر در صورتی که

نفع شخصی خود را در این مسئله بیابد.

از سویی، بخشی از تاریخ کشور مانع از مقبول واقع شدن برنامه های آینده نگر شاه می گردد. موجودیت

2500 ساله ایران باعث بروز مقاومت عمومی در برابر تغییر سریع شده مگر آن که این تغییر جنبه تحمیلی

داشته باشد. در بخش عظیمی از تاریخ ایران این تمایل نوعی فضیلت به شمار می رفته، چرا که خطر جدی

از بین رفتن هویت فرهنگی ملت در اثر حمله و اشغال اعراب، ترکها، مغولها، تاتارها و افغانها مطرح

بوده است. اکنون بخشهایی از جمعیت ایران شاه را به خاطر گسستن پیوستگی فرهنگی و همچنین

مقابله اش با مذهب که به نظر آنها در سیاستهای وی نهفته است مورد انتقاد قرار می دهند.

اعتراضات شدید نسبت به برنامه های اصلاحی شاه به خصوص از جانب مذهبیون که از قدیم الایام

قدرتمندترین گروه موجود در ایران بوده اند، سرچشمه می گیرند. برای پی بردن به اهمیت رهبران مذهبی و

روحانیون در ایران کافی است بدانیم، که اسلام تنها یک مذهب نیست. اسلام یک نظام مذهبی، اقتصادی،

حقوقی، اجتماعی و معنوی است که کلیه جنبه های زندگی را از نماز و عبادت گرفته تا قوانین ارشاد و

روابط بین افراد در بر می گیرد. مذهبیون به خاطر علم و قدرت تفسیر قوانین اسلامی از دیر باز خواستار

برخورداری از حق وتو در مورد هرگونه فعالیت دولت که متناقض با اسلام است، بوده اند.

مذهبیون از یک قرن پیش تاکنون نسبت به دخالت دولت در مسائلی از قبیل آموزش و پرورش،

الگوهای مالکیت زمین و وضع زنان اعتراض نمود و مخالفت نشان داده اند، رهبران مذهبی به درستی

می دانستند که نتیجه نهایی رویه دولت در صورت عدم کنترل توسط آنان چیزی جز دنیا پرستی و

مادی گرایی نبوده و مسائل شخصی توسط قوانین دولتی و دادگاههای دولتی اداره خواهند شد، نه با قوانین

و مقررات اسلام. بنابراین هنگامی که برنامه اصلاحاتی شاه در ژانویه 1963 به صورت قانون درآمد،

چهره های ارتجاعی مذهبیون اولین کسانی بودند که علنا به مخالفت با آن برخاستند. آنها همچنین

شورشهایی را که در برخی از مراکز شهری در ژوئن 1963 رخ داد رهبری می کردند. اگر چه بعدا دولت

نفوذ مذهبیون را در شهرهای ایران محدود نمود ولی رهبران مذهبی در مناطق روستایی همچنان تأثیر

عمده خود را بر روی روستاییان که عمیق؛ تحت تأثیر مذهب قرار داشتند، حفظ کردند. شاه برای آرام

کردن و ساکت نمودن مخالفت مذهبیون تأکید می کند که ملت با اسلام رابطه نزدیکی دارد و خود را در

انظار مردم از لحاظ عمل به وظایف مذهبی مقید می نمایاند.


سنت پادشاهی (U/OU)

سنت پادشاهی (U/OU)

ماهیت گریز از مرکز نیروهای مؤثر در امور ایران تا اندازه ای به لحاظ جنبه دیگری از تاریخ این کشور

محدود می شود، که سنت وجود یک حکمران نیرومند است که در رأس یک حکومت مقتدر، بر ملت

حکومت می کند. در طول تاریخ در جریان حملات و پیروزیها، وجود یک رهبر نیرومند همواره عاملی

ضروری بوده و احتمالاً عامل مهمی در حفظ فرهنگ آن سرزمین ایران در برخی ادوار حتی قرنها تحت

ص: 687

تسلط بیگانگان قرار گرفته، ولی هرگز شیوه های زندگی فاتحان خود را به طور کامل نپذیرفته، بلکه در

عوض، گاهی اوقات اعقاب همین فاتحان خود فرمانروایان ایرانی نیرومندی شده اند.

شاهنشاه شاه شاهان در نظر مردم تجسم عینی قدرتی مهربان و حکومتی پایدار و بسیار برتر و والاتر از

آنان است. اگرچه روستاییان ممکن است از اوضاع مملکت آگاه نباشند ولی حکمران آن را می شناسند،

چرا که از شکوه و عظمت تاریخی کشورشان از طریق اشعار شعرای گذشته و سابقه تاریخ این کشور چه از

طریق نوشتجات و چه از طریق نقل داستانهای سینه به سینه آشنا شده اند. کورش کبیر(1) با شکست مادها و

سایر پادشاهان در سرزمین بین ساحل مدیترانه ای سوریه و رود اکسوس(OXUS) در آسیای مرکزی در

قرن ششم قبل از میلاد اولین امپراطوری ایرانی را بنا نهاده و نوه او داریوش این امپراطوری را به 20 قلمرو

یا استان که توسط شبکه های از راههای شاهی به یکدیگر متصل می شدند، تقسیم نمود. پس از پیروزی

اسکندر و قرنها سلطه یونانیان، سلسله پارتها روی کار آمد و سپس نوبت به سامانیان رسید که ایرانیان

امروز آن را بلافاصله بعد از هخامنشیان می دانند. ساسانیان در خلال 400 سال سلطنت خود که از قرن

سوم تا اواسط قرن هفتم میلادی به طول انجامید، قدرت دولت مرکزی را تقویت نمودند. آنها دست به

اقدامات اصلاحی در سرزمینی که هم اکنون ایران نامیده می شود زدند، و نقشه آن را تهیه کردند. با شکست

آخرین پادشاه ساسانی توسط اعراب مهاجم در سال 651 میلادی ایران پای به دوره ای نهاد که 9 قرن به

درازا کشید و شاهد تسلط بیگانگان بود. به هر حال با به قدرت رسیدن صفویان در سال 1501 میلادی بار

دیگر یک سلسله ایرانی حکومت را به دست گرفت. شاه عباس بزرگترین حکمران صفویان، پادشاهی

بی نظیر بود و در زمان حکومت وی (1569) امپراطوری ایران مجددا تحت کنترل یک حکومت مرکزی

مقتدر قرار گرفت. پس از دو قرن سلسله صفویه توسط پادشاه کشور افغانستان که در همسایگی ایران قرار

داشت، منقرض گردید.

افغانها نیز به نوبه خود توسط نادرشاه که از قبایل ترک زبان بودند سرنگون شدند. نادرشاه آخرین

فاتح بزرگ آسیایی به شمار می رود. او که شاهی مستبد بود به هندوستان حمله برد و گنجینه وسیعی شامل

تخت طاووس معروف و الماس کوه نور را با خود به ارمغان آورد. آخرین سلسله خاندان ترک قاجار بود

که دوران دراز حکومتش نمایانگر دخالت سیاسی و اقتصادی اجانب و علی الخصوص روس و انگلیس

بود.

انقراض قاجاریان در سال 1921 توسط رضاشاه، پدر شاه فعلی باعث شد که مجددا یک حاکم

نیرومند بر تخت نشیند. قبل از اینکه رضا شاه توسط و روس و انگلیس مجبور به استعفا شود توانست

کمبودهایی را که در دوران قاجار ایجاد شده بود، اصلاح نماید. رضاشاه با قدرت تمام حکومت را متمرکز

نمود و ارگانهای جدا و پراکنده ارتش را در قالب ارتشی یکپارچه درآورد، اولین گامها را برای درهم

شکستن قدرت مذهبیون برداشت.

شاه فعلی سعی کرده تا با تحریک غرور مردم کشورش نسبت به عظمت پادشاهی ایران قدیم و قابل

1- حکاکیهایی که از زمان هخامنشیان برجای مانده نشان می دهد که آنان طایفه خود را هخامنش٬ قبیله خود را پارسا و نژاد خود را آریایی می نامیدند. ایران به عنوان یک اسم جغرافیایی از لغت آریا مشتق شد. این نام رسماً در سال 1935 به عنوان نام کشور اعلام شد. از لغت پارسا لغت یونانی پارسی که در سایر زبانهای اروپایی به پرشیا تبدیل شده ٬ گرفته شده است. این لغت وقتی که داخل زبان عربی شده چون زبان عربی (پ) ندارد تبدیل به فارسی شد که ایرانیان همین را مورد استفاده قرار می دهند و نام یک استان نیز هست.
ص: 688

قبول بودن وجود و استقرار یک پادشاهی نیرومند بر روابط و وابستگی خود به اجداد تاریخیش تأکید

نماید. جدیدترین و معروفترین کوشش وی در بها دادن به این سنت، نمایش مضحک جشن بزرگداشت دو

هزار و پانصدمین سال شاهنشاهی ایران در تخت جمشید در سال 1971 بود که پادشاهان، رؤسای

جمهور و سران بیش از 60 کشور در آن حضور داشتند.


به انحصار در آوردن قدرت سیاسی (S)

به انحصار در آوردن قدرت سیاسی (S)

مخالفت مجلس با برنامه های شاه تنها چیزی بوده که وی هرگز با آن روبرو نشده است و از آنجایی که

وی کنترل مجلس را به دست دارد برای تصویب برنامه ها و اخذ بودجه های لازم از مجلس با مشکل

چندانی رو به رو نیست. اگر چه ایران یک کشور مشروطه سلطنتی است و دارای سیستم انتخابی می باشد،

لیکن شاه توانسته با توسل به تهدید و تطمیع، مجلس را به عاملی برای دمکراتیک جلوه دادن سیستم و

رژیم خود تبدیل نماید.

برای اطمینان از عدم مواجهه با هرگونه مخالفتی، کاندیداها جهت تصدی پستهایی در احزاب قانونی

سیاسی و یا اخذ کرسی در سطح پایین تر پارلمان (مجلس) به دقت دستچین شده و مشخصا توسط شاه

تأیید می شوند، آن بخش نسبتا کوچک جامعه که آگاهی سیاسی دارند، از دخالت شاه در روند سیاسی

ناراضی هستند، ولی به خوبی می دانند که جز جلب توجه مردم به این مسائل در رابطه با اوضاع موجود،

کار دیگری از دستشان برنمی آید. شاه نیز به نوبه خود برای اینکه کنترل کامل خویش بر صحنه سیاسی را

نشان دهد به آنها تا اندازه ای آزادی داده که ناراحتیهای خود را شفاها بروز دهند، به همین دلیل چند سال

پیش این مصاحبه ساختگی با یک نماینده فرضی پارلمان در یکی از روزنامه های تهران به چاپ رسید:

سؤال : جمعیت حوزه انتخابیه شما چند نفر است؟

جواب : 000/10 نفر

س : شما چند رأی آورده اید؟

ج : 000/150

س : آیا فکر نمی کنید که در اینجا اختلافی وجود دارد؟

ج : چرا ولی به من گفته شده که حرفی نزنم.

س : چند کاندیدای رقیب داشتید؟ آیا هیچ یک از آنها بیشتر از شما رأی آورد؟

ج : خیلی بودند. همه آنها از من بیشتر رأی آوردند.

س : پس شما چطور انتخاب شدید؟

ج : این معجزه صندوق رأی گیری است.

س : سه حادثه مهم که در طول دوران نمایندگی شما رخ داد چه بودند؟

ج : اولی هنگامی اتفاق افتاد که من در خانه نشسته بودم و فکر می کردم چه کاری پیدا کنم که رادیو

اعلام کرد من برای نمایندگی در پارلمان انتخاب شده ام، دومی روزی بود که پارلمان حقوق ما را به 1000

دلار در ماه افزایش داد و سومی وقتی بود که به ما یک حق مسکن کلان دادند.

شاه با انحصاری کردن قدرت سیاسی در واقع همان حکومت است و به تنهایی در مورد جهت و کیفیت

سیاستهای ملی تصمیم می گیرد. شاه برای اجرای جنبه های عملی حکومت عده ای از هم مسلکان خود را

ص: 689

در قالب افراد کابینه، کارمندان غیرنظامی سطح بالا، مقامات نظامی بلند پایه، رهبران پارلمانی،

متخصصین، تجار و اعضای خانواده سلطنتی، درباریان و افراد مورد اعتماد، گرد خود جمع نموده است.

شاه عده ای دیگر را نیز برای خدمت به خود به عنوان عوامل سیاسی اش در استانها در قالب سطح دومی از

کارمندان دولتی و مقامات محلی که در درجات پایین تری قرار دارند به کار گماشته است. شاه برای

اطمینان از ادامه سلطنت خود و اطمینان از اینکه هیچ کس بر علیه وی قیام نخواهد کرد به هیچ فرد یا

گروهی فرصت ایجاد پایگاه قدرت مستقلی نمی دهد. معمولاً کسی که مظنون به داشتن چنین تمایلی است

از موقعیت خود به حوزه نامربوطی انتقال داده می شود.

اگر چه نیروی امنیتی کشور هر گونه مخالفت با انحصار گرایی قدتر توسط شاه را در هم کوبیده ولی

مواردی از اغتشاش و ناامنی وجود داشته تا به دنیا نشان داده شود که در کشور هنوز مخالفانی که قادر به

اقدامات سریع و عجولانه هستند، وجود دارند. یکی از این قبیل حوادث در ماه می 1972 هنگام دیدار

پرزیدنت نیکسون از تهران به وقوع پیوست، که طی آن چندین بمب در این شهر منفجر شد. در خلال همان

سال مقامات ایرانی اعلام کردند که در رابطه با اقداماتی چون حمله به پلیس و نیروهای امنیتی و ترور و

آدم ربایی 28 تن دیگر را زندانی کرده اند.

بیشتر افراطیون سیاسی که تعداد آنها حداقل چند صد نفر می باشد، جوان تحصیلکرده از طبقه متوسط

جامعه ایرانی می باشند. از جانب اینها هیچ گونه خطر جدی متوجه حکومت نیست.

به هر حال می توان گفت که آنها تا اندازه ای اقدامات سیاسی و اقتصادی کنونی شاه را در معرض تهدید

قرار می دهند، چون که تنها عده قلیلی از آنها ممکن است از طریق اقدامات انتحاری اقدام به ترور شاه

بنمایند. از آنجایی که شاه معمار و پیشتاز حرکتهای اصلاحی و توسعه اقتصاد کشور است، ترور وی ادامه

این حرکتها را غیرممکن خواهد ساخت.

دستگاه امنیتی به واسطه نفوذی که توسط شاه کنترل می شود قادر به کاهش و تنزل این خطر و همچنین

سرپوش گذاردن بر هرگونه قدرتی که نظم و آرامش عمومی را به میزان بیشتر تهدید کند، می باشند.



انقلاب سفید

انقلاب سفید (خیلی محرمانه)

شاه برای نشان دادن این مطلب که تغییراتی را که قصد انجام آن را در ایران دارد بدون خونریزی به به

دست خواهد آمد، این انقلاب را انقلاب سفید نامید. او همچنین گفته است که اصلاحات ارضی هسته این

تغییرات می باشد. زمانی که این انقلاب رسما در سال 1963 به وقوع پیوست اقتصاد ایران، اقتصادی

کشاورزی بود. اگرچه هم اکنون محصولات کشاورزی تنها در حدود 16 درصد از تولید ناخالص ملی را

تشکیل می دهد، ولی وجود این محصولات همچنان برای تهیه غذای مورد نیاز جمعیت رو به رو شد و مواد

خام صنعت رو به توسعه این کشور یک مسئله حیاتی به شمار می آید. به همین دلیل طرحهای شاه در جهت

افزایش محصول دهی و تولید مزارع صورت گرفته است. در سیستم سنتی مالکیت زمین به این مسئله

توجه چندانی نمی شد. طبقات صاحب زمین و ملاکین تنها به فکر سرمایه گذاری در مسائلی از قبیل خرید

و فروش اراضی شهری بودند، و توجهی به تکنیکهای جدید برای مدرنیزه کردن کشاورزی نداشتند.

روستاییان هیچ سهمی در زمین نداشتند و در حقیقت حاضر بودند که زمینهای اجاره ای خود را ترک کرده

و در جستجوی کار پردرآمدتر به مراکز شهری مهاجرت کنند. امید آن می رفت که با سهیم کردن روستاییان

ص: 690

در زمینها می توان علاقه به تولید بیشتر را در آنان کم کم ایجاد نمود.

قبل از به اجرا درآمدن قانون اصلاحات اراضی تنها یک درصد از مردم که بیشتر آنها ملاکین غایب

بودند مالکیت بیش از نصف زمینهای زراعی کشور را در اختیار داشتند. این قانون آنان را مجبور کرد که

به استثنای مقداری خاص کلیه املاک خود را بفروشند و برای روستاییان شرایطی فراهم کرد که بتوانند

پول زمین را در مدت 15 سال بپردازند. اداره اوقاف مذهبی که 15 تا 25 درصد دیگر زمینها را در اختیار

داشت موظف شد، که این زمینها را 99 ساله به مستأجرین خود اجاره دهد. در سال 1971 دولت اعلام

داشت که کار تقسیم اراضی پایان یافته است. اگر چه آمار دقیقی در مورد مقدار ملاکینی که مشمول این

قانون شده بودند در دست نیست، ولی دولت ادعا می کند که کلیه 52818 روستای موجود در ایران تحت

پوشش این قانون قرار گرفتند و هم اکنون 1850000 مالک جدید وجود دارد. به هر حال منافع اقتصادی

حاصله به میزان مورد انتظار نبوده است.

روستاییانی که در سیستم گذشته زمینداری تنها قوت لایموتی برای ادامه زندگی به شدت می آوردند

برای خرید بذر و سایر مایحتاج هنوز محتاج پولند و به علاوه حالا فشار مالی برای پرداخت پول زمینها

نیز دامنگیر آنها شده است.

از نظر دولت بازدهی کشاورزی به میزان مورد نظر افزایش نیافته است. روستاییان همچنین سرمایه

لازم جهت خرید تجهیزات مکانیزه و کودهای شیمیایی که می تواند تولید و بازدهی را بالا ببرد در اختیار

ندارند. دولت معتقد است که مکانیزه کردن کشاورزی تنها در صورتی امکان پذیر است که خرده مالکین

شرکت تعاونی تشکیل دهند، و هم اکنون سرگرم ترویج تشکیل چنین تعاونهایی در این مرحله از برنامه

اصلاحات ارضی است. ایران برای اداره شرکتهای تعاونی هم که قبلاً تشکیل شده اند نیروی انسانی تعلیم

دیده کافی در اختیار ندارد. آنهایی که برای تشکیل شرکت تعاونی گرد هم آمده اند از کمبود سرمایه و عدم

کارایی مدیریت رنج می برند. مشکلات و مسائل روستاییان تنها در اثر کمبود پول نیست. جهالت، بیماری

و عدم آگاهی از روشهای دیگر زراعتی که کارایی بیشتری دارند نیز از دیگر مسائلی است که گریبانگیر

آنان است. هر یک از این نقایص به نظر می رسد که در تقویت سایر مشکلات برای بازداشتن کشاورز از

ادامه راهی که خود را در آن یافته، مؤثر می باشد، انقلاب سفید درصدد توسعه آموزش در جهت تعلیم سواد

خواندن و نوشتن، بهداشت و پیشرفت جامعه است. اقدام دولت در این زمینه شامل تشکیل گروههای

سربازان وظیفه به نام سپاهی است که براساس خط مشی های نظامی سازماندهی می شوند. تشکیل این

سپاهها به فارغ التحصیلان مدارس متوسطه و دانشگاهها این فرصت را می دهد که در عوض خدمت

سربازی در زمینه آموزش خود به روستاها رفته و به مردم این مناطق خدمت کنند. موفقترین این گروه

سپاهیان دانش بوده اند که در روستاهایی که در آنها هیچ مدرسه رسمی تشکیل نشده، فعالیت دارند. آمار

دولتی نشان می دهد که تا سال 1971 سپاهیان بهداشت 4/1 میلیون نفر را در زمینه خواندن و نوشتن

مقدماتی تعلیم داده اند. کمی پس از روشن شدن موقعیت سپاه دانش، سپاه بهداشت را به عهده داشت. در

جریان اجرای این برنامه 6600 سپاهی از میان اطباء و پرسنل بهداشتی در کلینیکها و خانه های بهداشت و

500 واحد سیار در سرتاسر کشور به کارگماشته شدند. بنا به گفته شاه تعداد روستاییانی که به خدمات این

سپاهیان دسترسی داشتند، از یک میلیون در سال 1962 به 8 میلیون یعنی تقریبا 50 درصد جمعیت

روستایی در سال 1971 افزایش یافته است. در این میان سپاهیان ترویج به دلیل کمبود پرسنل ورزیده در

ص: 691

زمینه های کشاورزی، دامپزشکی و مهندسی کمترین موفقیت را در این جمع دارا بوده اند. سایر موانع

موجود بر سر راه فعالیت ایشان عبارت از کمبود سرمایه و کمبود منابع در روستاهایی که قرار است تحت

پوشش کمک قرار گیرند، بوده است. برخی از این سپاهیان قادر به پر کردن جای خالی گردانندگان

شرکتهای تعاونی در این مرحله از برنامه اصلاحات ارضی بوده و برخی از کشاورزان را به استفاده از

تکنیکهای مدرن کشاورزی تشویق می کنند. برای رسیدن به اهداف انقلاب سفید حرکت خوبی آغاز شده

است. با این وجود برخی از مشکلات کلیه ابعاد برنامه را تحت تأثیر قرار داده که واضحترین و مبرم ترین

آنها کمبود پرسنل متخصص می باشد. پس از این کمبود سرمایه برای تأمین اعتبار پروژه ها از آغاز شروع

آنها را باید ذکر نمود. تا اندازه ای می توان گفت که دولت با اصرار بر پیشرفت بیشتر این مشکلات را رو در

روی خود قرار داده، ولی پیش از این که به تقویت هدفهای نایل آمده بپردازد به توسعه عجولانه پروژه ها

دست زده است.



نفت و دیگر چه ؟

نفت و دیگر چه ؟ (سری)

شاه برای حرکت هر چه سریعتر در جهت صنعتی کردن ایران بشدت به نفت متکی بوده است. از آنجایی

که ذخایر نفتی حتی با میزان استخراج فعلی تنها برای استفاده 42 سال دیگر کافی خواهد بود شاه درنظر

دارد از صنایع به عنوان عاملی برای عدم اتکای به نفت استفاده کند. به دلیل هزینه کلانی که ایجاد صنایع

مختلف مدرن در مراحل ابتدایی در بر دارد دولت مجبور بوده که بار عمده این هزینه های مورد نیاز را به

دوش خود گیرد. بخش خصوصی عمدتا فعالیتهای مجتمع مانند را در بر می گیرد که سود سریع و زیادی را

در بر داشته باشد. بیشتر این شرکتها چندان بزرگ نیستند: بنا به آمار دولت ایران 91 درصد از شرکتهای

ایران تنها 9 نفر یا عده کمتری را در استخدام خود دارند. اگر چه دولت مایل است که صنایع فرعی که توسط

بخش خصوصی اداره می شود وابسته به صنایع مادر نظیر کارخانه ذوب آهن و پتروشیمی است رشد کند،

لیکن بخشی خصوصی نیز با همان موانعی که در سر راه مدرنیزه شدن صنایع و برنامه های اصلاحی دولت

وجود دارد رو به روست. هر دو بخش دولتی وخصوصی دچار کمبود پرسنل متخصص و مدیر برای رفع

نیازهای خود بوده و در عین حال کمبود سرمایه نیز به چشم می خورد. دولت برای حل مشکل سرمایه

اقدام به قرار دادن منابع مالی بیشتر در اختیار بانکهای سرمایه گذاری نموده و برای حل مشکل نیروی

متخصص و کاهش این کمبود نیز طرح تعلیم در حین کار را به مورد اجرا گذارده است. حداقل شرکتهای

بزرگتر از این اقدامات سود می برند. علیرغم این حقیقت که صنایع بخش خصوصی بر خلاف انتظار دولت

چندان سریع رشد ننموده، ولی آنها مانند بخش صنایع (دولتی) رو به رشد بوده و سریعترین رشد در میان

دیگر اجزا اقتصاد کشور دارا می باشند. پیشرفتهای جدید، مانند طرحهای دولت برای کار بر روی معادن

عظیم مس و همچنین سنگ آهن که به تازگی کشف شده باعث تقویت و توسعه مستمر صنایع در ایران

می شوند. به هر حال تا به امروز شاه توانسته است که برنامه مدرنیزه کردن اقتصادی و اجتماعی خود را

اجرا نموده و به علاوه توانسته یک ارتش مدرن ایجاد نماید و اینها بیشتر در اثر وجود نفت بوده است. تولید

ناخالص ملی در حال حاضر در ایران از کلیه کشورهای خاورمیانه بیشتر بوده و از دو برابر میزان تولید

ناخالص ملی مصر و اسرائیل زیادتر است. در 7 سال گذشته این تولید، رشد متوسط سالانه 11 درصد را

نشان داده است. صنعت نفت بزرگترین سهم را در تولید ناخالص ملی داشته و تنها عامل افزایش روزافزون

ص: 692

آن می باشد. درآمد ایران از نفت در سال مالی که در مارس 1972 پایان پذیرفت 2/2 میلیارد دلار ارز

خارجی بوده و میزان این درآمد سال مالی جاری به 7/2 میلیارد دلار خواهد رسید. در دهه 1961 تا

1971 میزان تولید متوسط سالانه نفت ایران 5/14 درصد افزایش یافت در همین مدت میزان افزایش

تولید جهانی 8 درصد و افزایش تولید بقیه کشورهای خاورمیانه 10 درصد بوده است. امروزه ایران پس از

ایالات متحده، اتحاد جماهیر شوروی و عربستان سعودی چهارمین تولیدکننده بزرگ نفت در جهان

می باشد. میزان تولید آن در سال 1971، 7/1 میلیارد بشکه بوده که ده درصد تولید کل جهان را تشکیل

می دهد. وجود ذخایر نفتی معادل حدود 70 میلیارد بشکه که 10 درصد ذخایر نفتی دنیا را تشکیل

می دهد، اهمیت ایران را به عنوان یک تولید کننده بین المللی نفت نشان می دهد. افزایش درآمد نفت ایران

تنها به خاطر افزایش تولید نبوده است، چرا که گاهی اوقات شاه و یا نمایندگان وی با زیرکی با شرکتهای

نفتی خارجی درباره افزایش سهم ایران از سودی که این شرکتها از صادرات نفت ایران کسب می کند، به

مذاکره نشسته اند. میزان واقعی سود به وسیله ایجاد یک قیمت ثابت مصنوعی که ایران برای نفت دریافت

می دارد، مشخص می شود. از ابتدای امضای قرارداد اولیه، هم درصد سود و هم قیمت ثابت به نفع ایران

افزایش یافته است. براساس قراردادهای جدیدی که به امضا رسیده است، انتظار می رود که ایران بتواند

حدود 14 میلیارد دلار درسالهای 72/1971 تا 76/1975 از طریق نفت کسب نماید.به علاوه، در اواسط

سال 1972 ایران برای تهیه ترتیبات بیشتر جهت مجاز نمودن شرکت ملی نفت ایران به صدور زیادتر در

چهارچوب فروش نامحدود در بازار جهانی وارد مذاکراتی شد. تهران همچنین خواستار اعمال کنترل

عملیاتی بر روی تأسیسات پالایشگاهی و همچنین سرمایه گذاری بیشتر از جانب شرکتهای خارجی در

زمینه مسائل پالایشگاهی و سایر فعالیتها شده است. شاه برای وادار کردن شرکتهای نفت به قبول

طرحهای خویش در تاریخ 23 ژانویه 1973 تهدید به فسخ قراردادهای جاری نمود و این در حالی بود که

مذاکرات با کنسرسیوم در این زمینه در جریان بود. به هر ترتیب ایران همچنان خواستار به دست آوردن

درآمد بیشتر از نفت جهت تأمین اعتبار برای طرحهای شاه می باشد. ایران همچنین سرگرم توسعه سایر

منابع درآمد می باشد. ایران از لحاظ حجم ذخایر گاز طبیعی سومین کشور دنیا بوده و میزان این ذخایر

معادل 200 تریلیون فوت مکعب برآورد شده است. در حال حاضر بزرگترین خریدار گاز ایران اتحاد

شوروی است که در سال 1971 حدود 200 میلیارد فوت مکعب گاز به ارزش 37 میلیون دلار از ایران

خریداری کرده است. ایران با مسکو قراردادی برای فروش 5000 میلیارد فوت مکعب گاز منعقد نموده

است. همچنین مذاکراتی جهت تولید گاز مایع در جریان است. با شروع سال 1973 طرح کارخانه های

جدیدی با سرمایه گذاری سه میلیارد دلار و با مشارکت شرکتهای ژاپنی و سایر شرکتهای خارجی جهت

احداث آماده شد. البته درآمد حاصل از نفت به تنهایی قادر نبوده است که راه را برای تمامی اصلاحات

موردنظر شاه و برنامه های مدرنیزه کردن و صنعتی کردن کشور هموار نماید. به هر حال اعتبارات خارجی

حدود یک چهارم از بودجه لازم برای طرحهای ایران را در برنامه 5 ساله جاری تأمین خواهند نمود.

ایالات متحده از سال 1946 با در اختیار قرار دادن حدود 1/1 میلیارد دلار در قالب وامهای بلاعوض و

اعتبارات برای اقتصاد و 7/1 میلیارد دلار برای ارتش ایران یکی از منابع اصلی این کمکها می باشد سایر

اعتبارات بزرگ عمرانی توسط آلمان غربی، فرانسه، انگلیس، ایتالیا و ژاپن ارائه شده، و کشورهای

کمونیستی نیز از سال 1958 بیش از یک میلیارد دلار اعتبار اقتصادی در اختیار این کشور قرار داده اند که

ص: 693

منبع بیش از نیمی از آن شوروی بوده که بین سالهای 1967 و 1971 نیز حدود 325 میلیون دلار اعتبار

برای مصارف نظامی در اختیار ایران گذاشته است.


نظر به شرق، غرب و به خاورمیانه

نظر به شرق، غرب و به خاورمیانه (خیلی محرمانه)

سیاست خارجی ایران رابطه نزدیکی با اوضاع داخلی آن دارد، از زمان مصدق به بعد شاه از نظر

کمکهای اقتصادی و تسلیحاتی بشدت به ایالات متحده متکی شد. در همین راستا وی هم پیمانی نزدیکی

با غرب پیدا کرد. در سال 1955 ایران به پیمان ضد شوروی، بغداد پیوست و در 1959 یک موافقتنامه دو

جانبه با ایالات متحده به امضاء رسانید. وقتی که اقتصاد ایران در اواخر دهه 1960 و اوایل دهه 1970

به طور روز افزونی قویتر شد، شاه خواهان کنار کشیدن خود از رابطه نزدیک با آمریکا و به طور کلی با

غرب شد. او هم اکنون به نظر می رسد که خواستار میدان عمل بیشتری در روابطش با شرق و غرب

می باشد.

روابط تهران با اتحاد شوروی از سال 1963 به طور مستمر گسترش یافت. مدتها پیش از آنکه شاه

ازاتحاد شوروی به خاطر حمایت از مصدق در دهه 1950 خشمگین شود، روابط ایران با همسایه

شمالی اش تیره و تار بود. در بیشتر سالهای قرن 19 ایران شاهد تعدیات اتحاد شوروی به خاک خود بوده و

گرچه دولت بلشویک سیاستهای امپراطوری تزاری را مردود اعلام کرد با این حال سربازان روسی دوبار

خاک ایران را به اشغال خود درآوردند. در سال 1920 روسها برای حمایت از «جمهوری سوسیالیستی

گیلان» که در کناره جنوب غربی دریای خزر برپا شده بود وارد این کشور شدند. روسها زمانی که پدر شاه

از امضای قراردادی با مسکو امتناع نمود و آن خطه به سرزمین ایران بازگشت از ایران عقب نشینی کردند.

پس از جنگ جهانی دوم هنگامی که سربازان روس و انگلیس، ایران را در تصرف خویش داشتند، روسها

از خارج شدن از این کشور خودداری نموده و حضور آنان باعث ایجاد دو جمهوری مستقل در قسمتهایی

از کشور که کردها و ترکهای آذربایجان در آنها زندگی می کردند شد، ولی سرانجام به دلیل فشار سازمان

ملل، اتحاد شوروی نیروهای خود را از ایران خارج نمود.

به هر حال از اواسط دهه 1960 اتحاد شوروی به صورت یک منبع مهم کمکهای اقتصادی برای ایران

درآمده است. بسیاری از کارخانجات صنایعی سنگین ایران توسط اتحاد شوروی و اقمارش در اختیار

دولت این کشور قرار گرفته اند. مسکو همچنین خریدار عمده گاز طبیعی ایران بوده است. میان سران دو

کشور دیدارهایی به عمل آمده و به طور کلی دو کشور مواضع خصومت آمیز گذشته نه چندان دور خود را

تغییر داده اند.

به طور طبیعی شاه نگرانی خاصی نسبت به موقعیت ایران در خاورمیانه نشان داده است. تأکید اخیر

وی هنگامی بروز نمود که وی تصمیم گرفت پس از خروج نیروهای نظامی انگلیس از منطقه در سال

1971 ایران را به صورت قدرت حاکم بر خلیج فارس درآورد. او برای پر کردن خلاء موجود به سرعت

وارد کار شد و به هدف خود دست یافت.در سال 1971 برای پایان دادن و حل مناقشات دیرینه ایران با دو

شیخ نشین بر سر تصاحب و مالکیت جزایر استراتژیکی که در مدخل خلیج فارس قرار داشتند، شاه اقدام

به یک نمایش قدرت نمود. او نیروهایی برای در دست گرفتن کنترل این جزایر و تحمیل شرایط ایران به

آنجا گسیل داشت. ایران همچنان با همسایه عرب خود عراق که در غرب آن واقع است، مناقشاتی دارد.

ص: 694

مهمترین مسئله موجود در مناقشات دو کشور مربوط به ادعا و کشمکش عراق در زمینه مرز مشترک خود

با ایران در طول شط العرب، که یک آبراه بین المللی است که دسترسی به بندر آبادان را امکان پذیر می سازد

بوده و عراق ادعا می کند این مرز در ساحل ایران قرار دارد نه در خط میانی این آبراه. عراق همچنین ایران

متهم به حمایت از شورشیان مناطق کرد نشین شمال عراق که در خلال 10 سال گذشته شورشهای متناوبی

بر علیه دولت بغداد برپا کرده اند، نموده است. ایران نیز به نوبه خود از اخراج متناوب ایرانیان از شهرهای

مذهبی عراق خشمگین است ادامه این کشمکش بین یک رژیم پادشاهی غیرعرب و یک رژیم تندرو

عرب چندان شگفت آور نیست. ولی بزرگ کردن این اختلافات و تبدیل آن به بحران نظامی موضوع

دیگری است که هر دو طرف به دلایلی مجبور به اجتناب از آن می باشند. هیچ یک از دو طرف حاضر

نیست که برای دست یافتن به مقاصد خود دست به مبارزه بزند، لااقل عراق حاضر به این کار نیست، چرا

که نیروی نظامی ضعیفتری دارد.


اگر شاه برود، ایران هم می رود

اگر شاه برود، ایران هم می رود (خیلی محرمانه)

در مدت ده سالی که شاه برنامه های اصلاحی خود را آغاز نمود، موفقیتهایی به دست آورده است.

اقتصاد ملت شاهد یک رشد واقعی بوده و صنعت رو به رشد آن به نظر می رسد میزان سالمی از رشد را

دنبال خواهد کرد. در مناطق روستایی، انقلاب سفید، املاک فراوان ملاکین ثروتمند را از آنان گرفته و در

اختیار کسانی قرار داده که زمینی نداشته و یا تنها قطعه کوچکی زمین در اختیار داشتند. برنامه های

سوادآموزی شاه به روستاییان بی بضاعت امکان بیشتری برای دسترسی به آموزش داده است.

فارغ التحصیلان دانشگاهها نیز در این میان سود برده اند، بسیاری از آنان برای اداره برنامه های اصلاحی

مختلف تکنوکرات شده اند، ثروتمندان در رشد اقتصاد شرکت داشتند و از آن سود برده اند. مخالفان

پیشرفتهای دهه اخیر عمدتا از تحصیل کرده های طبقه متوسط می باشند که ندای سیاسی آنها مطابق با

چشمداشتهایشان نیست. ایران بدون ضعف نیست، به عنوان مثال مسئله افزایش میزان زاد و ولد در دراز

مدت تهدیدی نسبت به موفقیت انقلاب سفید به حساب می آید. میزان رشد جمعیت بیش از یک میلیون نفر

در سال است. جمعیت ایران در سال 1973 سی و یک میلیون نفر بود در سال 1989 به پنجاه میلیون نفر

خواهد رسید بیشتر این جمعیت از نظر اقتصادی تولیدکننده نخواهند بود. در حال حاضر در حدود پنجاه و

هفت درصد جمعیت ایران زیر 20 سال هستند و همچنان که جمعیت افزایش می یابد میانگین سنی نیز

کاهش می یابد.

چون میزان ورود جوانان به نیروی کار بیش از حد توانایی جذب اقتصاد است. ایران علیرغم بزرگترین

رشد و توسعه اقتصاد خود با بیکاری روز افزون رو به روست. در شهرها که افراد از مناطق روستایی برای

یافتن کار به آنها هجوم می آورند میزان بیکاری به 12 درصد نیروی کار بالغ می شود. در اثر توسعه اقتصاد،

تواناییهای عده ای برای تحرک اجتماعی رو به افزایش است. ولی هیچ نشانی از کمتر شدن شکاف میان

طبقه ثروتمند و فقیر به چشم نمی خورد. ایران ضرورتا به خاطر تولید ناخالص ملی سرانه آن ( در حدود

400 دلار در سال) باید هنوز در جرگه کشورهای توسعه نیافته در نظر گرفته شود.

با این وصف ثبات کشور و چشم انداز اقتصادی آن دورنمای کلی این کشور را خوب و آینده آن را

اطمینان بخش می سازد. روابط کشور با غرب مستحکم است به علاوه در قبال مسئله اعراب و اسرائیل

ص: 695

موضع تشنج آفرینی نداشته و از طرف دیگر به ترک مخاصمه با اتخاذ جماهیر شوروی تمایل نشان داده

است.

هیچ خطری موقعیت شاه را تهدید نمی کند و موقعیت وی امن است. او بر ایران حکومت می کند. او

تغییرات مهیج و مسالمت آمیزی را در رده های بالای جامعه به وجود آورده است. ضعف عمده سیستم شاه

از نظر سیاسی، اجتماعی و اقتصادی که هنوز به قوت خود باقی است این است که این سیستم هنوز به

صورت نهادی در نیامده است. و چنین به نظر می رسد که در رابطه با انگیزه ها، جهت ها و نظرها تنها به او

وابسته است. اگرچه برای اجرا پروژه ها و طرحهای وی دستگاه اجرائی دست اندرکار است، ولی فقط جزء

کوچکی از تصمیمات وجود دارد که اشخاص دیگری جز شاه در اتخاذ آنها دخالت دارند.

دهه ای که او برای مدرنیزه کردن کشور گذرانده ممکن است وفاداری ها و پویاییهایی را برای خودش

ایجاد کرده باشد و سن شاه (که در اکتبر 1973 وارد 54 سالگی خواهد شد) و همچنین سلامتی وی به او

اجازه می دهد، سالهای دیگری را برای تقویت سیاستهای خود و ایجاد ریشه های عمیقتر برای آنان سپری

کند. ولی از آنجایی که سیستم فعلی به این صورت تک قطبی شده و ابزارهای سیاسی تنها در دست یک نفر

که در رأس سیاست قرار دارد می باشد، برای آزمایش کامل قدرت دوام ایران باید منتظر از بین رفتن وی

باشیم.



وقایع نگار (U/OU)

وقایع نگار (U/OU)

330 559 قبل از میلاد مسیح

اولین امپراطوری پارس توسط کورش بزرگ و دودمان هخامنشی تأسیس شد و در برگیرنده

افغانستان کنونی در شرق و مدیترانه و دریای اژه در غرب بود.

330 قبل از میلاد مسیح

اسکندر کبیر پس از شکست نیروهای پارسی به عنوان شاه پارس تاج بر سر می نهد و آغازگر حکومت

یونان بر این خطه می گردد که تا 250 سال قبل از میلاد مسیح دوام پیدا می کند.

250 قبل از میلاد مسیح

شورش علیه حکومت یونانیان منجر به پیدایش دودمان پارت می شود، که پنج قرن حیات آن ادامه

می یابد.

651 میلادی

تمام قلمرو ساسانیان تحت کنترل اعراب مسلمان در می آید و موجب پیدایش سقوط سیاسی، تفرقه، و

بی نظمی 900 ساله تحت حکومت اعراب، ترکها و مغولها می شود.

1736 1501 میلادی

تحت حکومت صفویان نظم و وحدت داخلی به کشور بازگشته و شیعه اسلامی مذهب رسمی کشور

اعلام می گردد.

1795 میلادی

حکومت طولانی قاجاریان ترک آغاز می شود.

ص: 696

1906 دسامبر

قوانین بنیادین (قانون اساسی ملی) در زمان سلطنت دودمان قاجار به تصویب پارلمان ایران می رسد.

1907 اکتبر

بخش متمم قانون اساسی نیز تصویب می گردد.

1921 فوریه

رضاخان سرکرده تیپ قزاق ارتش ایران و سید ضیاءالدین طباطبائی که بعدا نخست وزیر شد با

موفقیت علیه خاندان قاجاریه کودتا می کنند. پیمان دوستی بین ایران و جمهوری سوسیالیستی فدرال

روسیه شوروی منعقد می گردد.

1925 دسامبر

تاجگذاری رضاخان که از این پس به رضاشاه پهلوی مشهور می گردد.

1941 اوت

انگلستان و شوروی به ایران حمله می آورند تا مانع گسترش نفوذ آلمان شوند.

سپتامبر

رضاشاه به نفع پسرش محمدرضا شاه از سلطنت کناره می گیرد.

1946 می

شوروی نظامیان خود را پس از طرح شکوائیه ایران در شورای امنیت سازمان ملل مبنی بر عدم خروج

شوروی از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم، خارج می سازد.

1949 فوریه

حزب توده، حزب سیاسی کمونیست ایران، به خاطر دست داشتن در طرح سوء قصد علیه شاه

غیرقانونی اعلام می شود.

1951 مارس

صنعت نفت انگلیس ملی اعلام می شود، تظاهرات خیابانی ضدانگلیس، امنیت ملی کشور را در

معرض تهدید قرار می دهند.

آوریل

محمد مصدق نخست وزیر می شود.

1953 اوت

مصدق به دنبال یک کودتا از کار برکنار و شاه که پس از تلاشی ناموفق علیه مصدق چند روز قبل از آن

به اروپا گریخته بود به ایران بازمی گردد.

1955 نوامبر

ایران به پیمان بغداد که در سال 1959 عنوان سازمان پیمان مرکزی (سنتو) را یافت، می پیوندد.

1959 ژوئیه

قرارداد دفاعی دوجانبه را با آمریکا منعقد می سازد.

1960 ژوئیه

ایران و جمهوری عربی متحده به دنبال مناقشه مربوط به اسرائیل روابط دیپلماتیک خویش را قطع

ص: 697

می کند.

اکتبر

وارث ذکور شاه متولد و رضا کورش علی نام می گیرد.

1961 می

علی امینی نخست وزیر می شود و از طرف شاه مأمور انجام اصلاحات وسیع سیاسی، اقتصادی و

اجتماعی می گردد.

1962 سپتامبر

اعلامیه یک جانبه ایران به نفع شوروی مبنی بر اینکه قلمرو ایران به پایگاه هیچ یک از قدرتهای

خارجی تبدیل نخواهد شد.

1963 ژانویه

رفراندوم ملی در مورد برنامه اصلاحی شش ماده ای شاه سبب می شود که همگان به این برنامه رأی

مثبت بدهند.

سپتامبر

انتخابات پارلمانی مجلس بیست و یکم برگزار می شود.

1964 ژوئیه

ایران، پاکستان و ترکیه سازمان همکاریهای عمران منطقه ای را تشکیل می دهند.

1965 ژانویه

نخست وزیر حسن علی منصور توسط یکی از اعضای گروه متعصب مسلمان به قتل می رسد،

امیرعباس هویدا به نخست وزیری می رسد.

آوریل

یکی از سربازان وظیفه گارد سلطنتی به جان شاه سوءقصد می کند.

ژوئن

شاه رسما به شوروی سفر می کند.

1966 ژانویه

ایران و شوروی در مورد احداث کارخانه ذوب آهن، توسعه معادن آهن و زغال سنگ و احداث یک

لوله جهت انتقال گاز طبیعی ایران به شوروی، توافق می کنند.

1967 ژانویه

شوروی یک اعتبار نظامی 110 میلیون دلاری در اختیار ایران قرار می دهد.

اوت

انتخابات پارلمانی مجلس بیست و دوم برگزار می شود.

سپتامبر

مجلس مؤسسان قانون اساسی را اصلاح می کند تا جانشین شاه مشخص شود، ملکه نیز عنوان

نائب السلطنه می گیرد.

ص: 698

اکتبر

تاجگذاری محمدرضا شاه .

نوامبر

کمک اقتصادی آمریکا به ایران رسما پایان می یابد.

1968 ژانویه

انگلستان اعلام می کند که در پایان سال 1971 نیروهای خود را از خلیج فارس خارج خواهد

ساخت.

1968 فوریه

شاه سفر به عربستان سعودی جهت گفتگو در مورد وضعیت بحرین را لغو می کند زیرا رقابت موجود در

خلیج فارس افزایش می یابد.

سپتامبر

شاه به شوروی سفر می کند.

اکتبر

انتخابات شوراهای شهری در شهرهای بزرگ و شهرکها برگزار می شود.

نوامبر

شاه به عربستان سعودی و کویت سفر می کند.

1969 آوریل

از آنجا که لبنان از استرداد سپهبد تیمور بختیار به ایران امتناع می ورزد، چون باید در ایران محاکمه

شود، ایران با لبنان روابط دیپلماتیک خود را قطع می کنند.

ایران قرارداد 1937 خود با عراق را در مورد مرز شط العرب زیر پا می گذارد، زیرا معتقد است که عراق

از آن سرپیچی کرده است.

اکتبر

شاه به آمریکا سفر می کند.

1970 ژوئیه

سپهبد تیمور بختیار توسط عوامل ایرانی در عراق به قتل می رسد.

1971 ژوئیه

انتخابات پارلمانی مجلس بیست و سوم برگزار می گردد.

اکتبر

مراسم بزرگداشت 2500 سال شاهنشاهی ایران

نوامبر

نیروهای ایران جزایر ابوموسی و تنب کوچک و بزرگ در خلیج فارس را اشغال می کند.

1972 اکتبر

شاه و ملکه به شوروی سفر می کنند


مشخصات کشور

ص: 699

مشخصات کشور(1)

زمین:

636000 مایل مربع، 14% کشاورزی، 11% جنگلی، 16% قابل کشاورزی و دارای آب کافی، 51%

کویری، لم یزرع، یا شهری، 8% مراتع مهاجرتی و غیره

مرزهای خشکی: 3305 مایل

آب:

محدوده قلمرو آبی (مورد ادعا ): 12 مایل دریایی

خط ساحلی: 1560 مایل ( شامل جزایر دورافتاده)

مردم:

جمعیت 000/805/30 نفر طبق برآورد یکم ژانویه 1973، پراکندگی جمعیت، 48 نفر در هر مایل

مربع، 43% شهری، 57% روستایی.

ترکیب نژادی: بیش از 50% جمعیت را می توان فارس نامید، در حالی که 22% دیگر از جمله کردها

(6%) نژاد ایرانی هستند. مردم ترک زبان 22%، اعراب 5% و دیگر نژادها 1% می باشند.

مذهب : 90% رسما مسلمان شیعه می باشند، 8% مسلمان سنی، 2% مسیحی، یهودی، زردشتی و غیره.

زبانها: پارسی (فارسی)، ترکی، کردی، عربی

سطح سواد، حدود 33 % جمعیت 10 ساله به بالا (آمار 1972)

نیروی کار: 3/8 میلیون نفر شامل: 37% در بخش کشاورزی، 27% در بخش صنعت و 25% در بخش

خدمات.

سطح بهداشت، تغذیه و بهزیستی: پایین.

حکومت:

نام حقوقی: امپراطوری ایران

نوع: سلطنت مشروطه تحت کنترل شاه

پایتخت: تهران

تقسیمات فرعی سیاسی: 14 استان و نه فرمانداری مستقل که به حوزه، حومه، بخش و روستا

تقسیم بندی شده اند. قرار است تقسیمات استانی جدیدی در این کشور انجام شود. (خیلی محرمانه)

نظام حقوقی: استوار بر مجموعه قوانین فرانسه همراه با عناصری از مجموعه قوانین جهانی و قانون

اسلام: قانون اساسی در سال 1906 به تصویب رسید، دیوان عالی برترین مرجع قضایی کشور است، منبع

تحصیلات حقوقی دانشگاه تهران است، حیطه قضایی دادگاه بین المللی قضات را نپذیرفته است.

شعبات: شاه قوه مجریه را در اختیار دارد، نخست وزیر توسط شاه منصوب و باید توسط مجلس تأیید

شود، ولی کابینه در حیطه مسئولیتهای نخست وزیری است و شاه در انتخاب وزراء نفوذ شدیدی را اعمال

می کند، قوه مقننه دوگانه، مجلس دارای 268 کرسی است (که دو کرسی خالی برای جزایر خلیج فارس در

نظر گرفته شده است) که نمایندگان آن برای یک دوره چهارساله برگزیده می شوند نیمی از اعضای مجلس

1- این مطالب از کتاب وقایع نامه نیمساله اطلاعاتی 1973 اقتباس شده است ٬ مطالب فوق طبقه بندی نشده و برای استفاده اداری است مگر آنکه غیر از آن بیان شود.
ص: 700

سنا را شاه منصوب می کند و نیمی دیگر انتخابی هستند.

برای بررسی قضایی لوایح قانونگذاری هیچ شرطی در نظر گرفته نشده است.

رهبر دولت: محمدرضا شاه پهلوی

حق رأی: برای تمام افراد 20 ساله به بالا آزاد است.

انتخابات : مجلس هر چهار سال یک بار: سنا هر چهار سال یک بار، آخرین انتخابات ملی در ژوئیه

1971، و انتخابات محلی در اکتبر 1972 برگزار گردید.

احزاب سیاسی : حزب ایران نوین، حزب مردم، حزب ایرانیان،

قدرت رأی : مجلس حزب ایران نوین، 230 کرسی، حزب مردم، 37 کرسی، حزب ایرانیان 1 کرسی،

سنا حزب ایران نوین، 28 کرسی، حزب مردم، 2 کرسی، ب اضافه 38 کرسی موجود برای نمایندگان

انتصابی توسط شاه، تمام نامزدهای مجلسین باید مورد تأیید دولت باشند.

کمونیستها: 500 الی 4500 (هسته اصلی، تقریبی)، دارای هوادارانی در میان کارگران و روشنفکران

می باشند، اکثرا طرفدار شوروی هستند، ولی جناح طرفدار چین نیز رو به گسترش است. (سرّی) دیگر

گروههای سیاسی یا صاحب نفوذ: حزب توده (کمونیست، غیر قانونی) کنفدراسیون دانشجویان ایرانی

(غیرقانونی).

عضویت در : سنتو، طرح کلمبو، سازمان خواروبار و کشاورزی، سازمان انرژی اتمی بین المللی، بانک

بین المللی بازسازی و عمران، سازمان هوانوردی غیرنظامی بین المللی، IHB,IDA ، سازمان کار

بین المللی، IMCO، صندوق بین المللی پول، اتحادیه تجاری بین المللی OPED، سازمان همکاری عمران

منطقه ای، سازمان ملل، یونسکو، UPU، سازمان بهداشت جهانی.

اقتصاد:

تولید ناخالص ملی : 12 میلیارد دلار (تقریبی در سال مالی 721971 ایرانی)، 400 دلار سرانه، رشد

واقعی تولید ناخالص ملی 14% در سال مالی 721971 ایرانی.

کشاورزی و دامداری: گندم، جو، برنج، چغندر، پنبه، خرما، کشمش، چای، تنباکو، پرورش گوسفند و

بز.

صنایع مهم : تولید نفت خام (1655 میلیون بشکه در سال 1971) و پالایش، منسوجات، سیمان و

دیگر مصالح ساختمانی، تهیه مواد غذایی (به خصوص قند و تولید روغن نباتی) مصنوعات فلزی (خیلی

محرمانه)

نیروی برق: 000/800/2 کیلو وات ظرفیت (1972)، 3/8 میلیارد کیلو وات ساعت سطح تولید

(1971).

صادرات : 356 میلیون دلار (غیرنفتی در سال مالی ایرانی 721971)، 89% نفتی، فرش، پنبه خام،

میوه، خشکبار، پوست و اقلام چرمی، سنگهای معدنی، کشورهای کمونیست (به خصوص شوروی) 31%

صادرات غیرنفتی کشور را دریافت داشته اند.

واردات: 1872 میلیون دلار سال مالی ایرانی (721971)، ماشین آلات، آهن و محصولات فولادی،

شیمیایی، دارویی، تجهیزات برقی، کشورهای کمونیست منبع تأمین 13% از کالاهای وارداتی این کشور

می باشند.

ص: 701

مهمترین طرفین تجاری: صادرات آلمان غربی، آمریکا، ژاپن شوروی و دیگر کشورهای کمونیست،

واردات آمریکا، آلمان غربی، انگلستان، ژاپن، شوروی.

کمک:

اقتصادی: 1029 میلیون دلار اعتبار اقتصادی توسط کشورهای کمونیست از سال 1958 تا 1971

(601 میلیون دلار توسط شوروی)، کل کمکهای آمریکا (سالهای مالی 7146) 1131 میلیون دلار،

برنامه کمک، که معادل 603 میلیون دلار (در سالهای مالی 7146) بود در نوامبر 1967 خاتمه یافت.

دریافت کمک از سازمانهای بین المللی معادل 1/682 میلیون دلار بود (سالهای مالی 7149).

نظامی: 325 میلیون دلار کمک توسط شوروی (1967 71)، کل کمکهای نظامی آمریکا در سالهای

711946 معادل 1700 میلیون دلار بود. (سرّی)

نرخ تبدیل پول ایران: 75/75 ریال = 1 دلار آمریکا (1972)

سال مالی: از 21 مارس الی 20 مارس

ارتباطات:

راه آهن: 2875 مایل با اندازه 4 فوت و 5/8 اینچ، 57 مایل با اندازه 5 فوت و 6 اینچ

شاهراهها: 26500 مایل، 7100 مایل آسفالته، 12900 ایل شوسه و 6500 مایل خاکی.

راههای آبی: 565 مایل به استثنای دریای خزر، شط العرب و دریاچه ارومیه.

خط لوله: نفت خام، 3300 مایل، فرآورده های پالایشگاهی، 2785 مایل گاز طبیعی 1760 مایل.

بنادر: 7 بندر بزرگ، 6 بندر کوچک

ناوگان تجاری : 15 کشتی (1000 تنی و بیشتر ) معادل 150399 تن یا 219075 تن، ظرفیت کامل،

شامل 11 کشتی باری و 4 تانکر.

هواپیمایی کشوری: 18 هواپیمای بزرگ ترابری

پایگاههای هوایی: 148 پایگاه قابل استفاده، که شش تای آنها باند فرود بالغ بر 12000 فوت، 15 تا

باندهای فرود بین 8000 الی 999/11 فوت، 49 تا باندهای فرود بین 4000 الی 7999 فوت دارند و 49

پایگاه دیگر دارای باندهای دائمی می باشند و 82 پایگاه هوایی دیگر نیز در دست احداث است.

مخابرات راه دور: سیستم پیشرفته رابطهای رله رادیویی، خطوط با سیم، کابلی، و رابطهای ماهواره

زمینی، تهران مهمترین مرکز آن است، مراکز ثانوی عبارتند از اصفهان، مشهد و تبریز، 500/307 تلفن

(1971)، 3 میلیون گیرنده رادیویی (1970) و 000/700 گیرنده تلویزیونی (1972)، 24 موج 1 ام،

امواج اف ام و 18 ایستگاه تلویزیونی (ژانویه 1973)، ایستگاه ماهواره های زمینی.

نیروهای دفاعی:

نیروهای انسانی نظامی: ذکور 4915 ساله، 7255000 نفر، حدود 59% مناسب برای خدمات

نظامی، حدود 317000 نفر سالانه به سن مناسب برای ورود به خدمت نظام وظیفه (21 سالگی)

می رسند.

پرسنل: 298300 نفر به شرح زیر: نیروهای زمینی 165000 نفر، نیروی دریایی،13000 نفر (شامل

3000 نفر نیروی پیاده دریایی)، نیروی هوایی 50000 نفر (461 خلبان)، ژاندارمری، 70300 نفر

(سرّی).

ص: 702

واحدهای مهم زمینی: 5 لشکر (2 پیاده، 3 زرهی)، یک ستاد فرماندهی هوایی ارتش، 4 تیپ مستقل

(2 تیپ پیاده، 1 تیپ هوابرد پیاده، 1 تیپ نیروهای ویژه (سرّی)

ناوها: یک ناوشکن حامل موشکهای هدایت شونده، 2 ناو اسکورت حامل موشکهای هدایت شونده،

12 قایق گشتی، 6 مین جمع کن، 4 قایق آبی خاکی، 21 ناو خدماتی، 2 قایق، 10 فروند هاورکرافت

(سرّی).

هواپیما :508 فروند شامل 320 فروند (212 جت) در نیروی هوایی، 52 هواپیمای ملخی در

ژاندارمری، 117 فروند ملخی در نیروهای زمینی و 19 هواپیمای ملخی در نیروی دریایی (سرّی)

تدارکات : بخش کوچکی از مهمات سلاحهای کوچک و مهمان 105 میلی متری را تولید می کند،

بخش اعظم تجهیزات آمریکایی است، قسمتی از موشکهای ضد تانک فرانسوی است، بخشی از

موشکهای زمین به هوا و ناوهای دریایی انگلیسی است، و هلیکوپترهای آن ایتالیایی است از سال 1967

مقادیر زیادی وسایط نقلیه، زرهی، توپخانه (از جمله توپهای خود کششی ضدهوایی) و وسایط نقلیه

ترابری از شوروی دریافت کرده است، اخیرا نیز توپهای ضد هوایی و رادارهای مربوط را از سوئیس و

تانکهای مورد نیاز خویش را از انگلستان دریافت کرده است (سرّی)

بودجه نظامی: برای سال مالی که در 20 مارس 1973 خاتمه می یابد حدود 2/1470 میلیون دلار

درنظر گرفته شده که حدود 20% کل بودجه کشور را تشکیل می دهد.

سند شماره (8)

قابل توجه برای پرسنل نیمه وقت

(طبقه بندی نشده) صبح (بعدازظهر) بخیر آقایان. من... هستم. از آنجا که مدت اقامت شما در ایران

کوتاه خواهد بود. یک جلسه توجیهی برای شما طرح ریزی کرده ایم تا حوزه دید و بینش شما را نسبت به

وضعیت اینجا گسترش دهد، به این امید که در اجرای مأموریت شما مؤثر واقع گردد