گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم
بازدید عرفات از عراق






از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 2280 خیلی محرمانه

به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی با اولویت 30 اکتبر 79 8 آبان 1358

موضوع: بازدید عرفات از عراق

1 (طبقه بندی نشده) یاسر عرفات رهبر ساف در تاریخ های 7 5 آبان همراه با دبیرکل جبهه

آزادیبخش عربی عبدالرحیم عمر و سرپرست روابط خارجی فتح یعنی محمد ابومیضر از بغداد دیدار

کردند. معاون نخست وزیر و سرپرست فرماندهی ملی فلسطین و دفتر نبرد مسلحانه نعیم حداد میزبان

رسمی عرفات و تنها عراقی بود که در ملاقات چهار ساعت و نیمه با صدامحسین حضور داشت.

2 (خیلی محرمانه) عرفات در آبان 1357 به عراق آمده بود تا در اجلاسیه بغداد شرکت جوید، و بار

دیگر در فروردین ماه در اجلاس پیگیری وزیران شرکت کرده بود. لیکن این اولین سفر وی در طول چند

سال گذشته در مورد روابط دوجانبه می باشد. در مقایسه این سفر با سفرهای قبلی باید یادآور شویم که

نماینده جبهه آزادیبخش عربی در اینجا برعکس همیشه که یکی از فلسطینی های «رام شده» عراق بود،

این بار به عنوان عضو هیئت نمایندگی ساف شرکت کرده است. در واگذاری مسئولیت های میزبانی به

حداد، ظاهرا دولت عراق سعی کرده است که عرفات را به عنوان رئیس کشور نپذیرد که این موضوع مخفی

نخواهد ماند.

3 (خیلی محرمانه) گرچه در مورد ملاقات صدام با عرفات اطلاعات چندانی به ما نرسیده ولی زمان

غیرعادی که آن توجه قابل ملاحظه ای را بخود جلب کرده است. اعلامیه های عمومی نشان از آن دارد که

موضوع اصلی این ملاقات «ایجاد هماهنگی» در تدارک اجلاسیه عربی بوده است، درست مانند ملاقات

ص: 101

هفته گذشته شاه حسین موضوع آشکار دیگری که باید درک شود مسئله منازعه و مشاجره عراق و سوریه

است که در متن مسائل داخلی اعراب سبب منزوی شدن عراق (و حتی اردن) از کنفرانس طائف 24 مهر

ماه گردید.

4 (خیلی محرمانه) مقایسه متون تهیه شده از مصاحبه تلویزیونی عرفات توسط صدای فلسطین و

آژانس خبری بین المللی نشان می دهد که لبنان مهم ترین موضوع مورد بحث بوده است. عراق ظاهرا بر

برنامه کار محدود اجلاسیه عربی (مرجع ج) پافشاری می کند. اما با قضاوت پیرامون اظهارات صدای

فلسطین، عرفات نیز شدیدا با عراق در این مورد مخالفت می ورزد.

5 (خیلی محرمانه) دیگر نگرانی قابل ملاحظه عراق بدون شک لغزش تدریجی و غیرقابل پذیرش

عرفات در جهت میانه روی است که در ابتکارات اروپایی وی نیز مشهود است. بسیاری از همکاران

دیپلماتیک ما فرض را بر آن قرار داده اند که از عرفات خواسته شد که به «اصول بغداد» پای بند باشد، و در

مذاکرات مربوط به خاورمیانه جبهه متحد را حفظ نماید.

به همین ترتیب، ما معتقدیم که عرفات نماینده جبهه آزادیبخش عربی را همراه آورده است تا اعتبارات

خود را در رابطه با تندروی ثابت کند. در واقع، شایعات جاری حکایت از آن دارند که ملاقات های صدام و

عرفات و شاهحسین و صدام موجب خواهد شد که اجلاسیه عربی قطعنامه های بغداد را بار دیگر تأیید

کرده و اتحاد اعراب را در برابر قرارداد کمپ دیوید و پیمان ناشی از آن نشان دهد.

6 (خیلی محرمانه) اظهارنظر: در مورد موضع عرفات و حسین در مورد هدف مذاکراتشان در قبال

مذاکرات خودمختاری تفسیرهای بسیار لیکن نادرستی شده است. بسیاری معتقدند که این مذاکرات

سرانجام موجب پدید آمدن یک فرمول مشترک مذاکراتی خواهد شد، اما اعتراف می کنند که نه تنها با

عراق به شدت مخالفت خواهد شد، بلکه وضع جاری مذاکرات خودمختاری زمن پیدایش ابتکار اردن /

ساف را نامناسب می سازد. پک


عراق و سوریه

عراق و سوریه

اسد وارد بغداد می شود

27 خرداد 1358 17 ژوئن 1979خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 13130 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: اسد وارد بغداد می شود

1 رسانه های عراق در مورخه 17 ژوئن پس از ورود اسد رئیس جمهور سوریه عصر دیروز مملو از

اخبار مربوط به «اتحاد» بودند. روزنامه ها پر است از عکس های اسد و میزبانان عراقی و پوشش کلی خبر

در حد بالایی است اگرچه به جزئیات مربوط به مطالب مورد مذاکره در ملاقات عصر روز 16 ژوئن

پرداخته نشده است. روز اول سفر به واسطه درگیر بودن با مراسم استقبال در فرودگاه (که اسد از سوی بکر

رئیس جمهور مورد استقبال قرار گرفت) ملاقات صدامحسین با اسد، اولین جلسه کمیسیون عالی سیاسی

(متعاقب آن برگزاری کنفرانس مطبوعاتی) و ضیافتی به میزبانی بکر که در آن مقامات عالی رتبه و

هیئت های دیپلماتیک حضور داشتند، نسبتا فشرده بود.

2 اگرچه اظهارنظرهای تفصیلی در خصوص پی آمدهای احتمالی گفتگوهای جاری مطرح نشده

است، سعد قاسم حمودی طی اولین جلسه توجیهی برای ارباب جراید، عقیده عراق را مبنی بر اینکه اتحاد

ص: 102

دو حزب بعث سنگ بنایی است که اتحاد دو کشور باید بر آن اساس قرار گیرد، مورد تأکید قرار داد.

(نظریه: بنابراین چنین به نظر می رسد که اسد هنوز باید در مورد این نکته عقب نشینی کند). نکته مهم دیگر

اظهارات بسیار محتاطانه اسد قبل از دور مذاکرات بود که در تلویزیون عصر عنوان گردید و در روزنامه

الثوره بدون هیچ نظریه ای درج گردید. اسد از روی وظیفه شناسی تلاش می کند تا در مورد مسئله اتحاد

سرسخت به نظر برسد اما در پایان سخنانش به نظر می رسد که از رفتار عجولانه اجتناب می ورزد. او

متذکر می شود که این روند به طول خواهد انجامید و اینکه نباید هیچ «نقطه خالی» در روند نهایی اتحاد

باقی بماند و نیز احتمالاً فقط یک مکانیسم که منجر به اتحاد واقعی می شود می تواند طی گفتگوهای جاری

پایه ریزی گردد. اسد چنین نتیجه گیری کرد که پی آمد نهایی این دور از گفتگوها هنوز در حال بحث و

فحص قرار دارد. (نظریه: در تلویزیون بکر رئیس جمهور عراق به نظر رسید از اظهارات اسد دلگیر شده

باشد و تلاش می کرد غیر علاقه مند به این صحبت ها جلوه کند گویی که توجهی به سخنان او نمی کرد).

3 نظریه: البته خیلی زود است که پیش بینی نمود آیا مصالحه واقعی بین شوروشوق عراق برای اتحاد

و برخوردهای محتاطانه سوریها بروز خواهد کرد یا خیر. قرار است ملاقاتی در صبح روز 17 ژوئن بین

اسد، بکر و صدام صورت بگیرد که طی آن احتمالاً در خصوص فاصله ای که می تواند برای گفتگوهای

جاری مانعی ایجاد کند، تصمیم گیری خواهد شد. حتی منابع پر حرف بغداد معمولاً در خصوص پیش بینی

نتایج این مسئله مردد هستند.) پک


مذاکرات اتحاد بین عراق، سوریه: یک ارزیابی

اول تیر 1358 22 ژوئن 79خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در دمشق به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: مذاکرات اتحاد بین عراق، سوریه: یک ارزیابی

1 (تمام متن خیلی محرمانه می باشد)

2 خلاصه: اگر چه ثمره چندانی از آخرین ملاقات اسد بکر در بوجود آوردن اتحاد بین سوریه و

عراق انتظار نمی رفت ولی نبودن کوچکترین اثری از چهارچوبی استوار بر اساسنامه ناظران را در اینجا

تقریبا به تعجب واداشته. بنا به اظهارات یک ناظر این ملاقات همان طور که آغاز شده بود یعنی با یک

«اعلامیه برای اتحاد» به پایان رسید. مسئله اتحاد حزبی تکیه کلام دو طرف بود و عراقی ها تقصیر عدم

پیشرفت را به گردن طرف مقابل می انداختند و اسد سرسختانه از دادن کوچکترین امتیازی امتناع

می ورزید. به نظر ما این فرماندهی مشترک سیاسی چیزی بیش از یک کمیته عالی سیاسی شبیه به همان

قرارداد همکاری مشترک که در اکتبر 1978 بوجود آمد نیست بلکه اسم دیگری برآن گذاشته اند.

تصمیمات اضافی جهت سازماندهی دوباره حزب و کمیته ها مبتنی بر اساسنامه و یک فرماندهی نظامی به

نظر ما راه به جایی نمی برد. مهم ترین مسئله در حال حاضر این است که این نزدیک شدن مجدد سوریه و

عراق قبل از آنکه اختلافات قدیمی آنها دوباره چهره خود را نمایان سازد چه مدت طول خواهد کشید.

پایان خلاصه.

3 زمینه: قبل از عزیمت اسد به بغداد در تاریخ 16 ژوئن برای ملاقات با بکر، بیشتر ناظران آگاه در

دمشق اعلام موافقت در مورد یک فرمول برای وحدت قانون اساسی بین سوریه و عراق را پیش بینی نموده

بودند ولی اتحاد دوباره دو جناح بعث، که از سال 1965 تاکنون از هم جدا هستند، مشکل ترین مسئله

ص: 103

جهت مصالحه دو طرف می باشد. این کاملاً آشکار بود که عراقی ها فشاری را در جهت اتحاد حزبی که بعدا

حزب متحد شده را به طور مؤثر زیر کنترلشان بیاورد اعمال خواهند نمود بالعکس سوری ها که کاملاً از

مقصد عراق آگاه بودند مصممانه برای دور نگهداشتن عراقی ها از این موضوع حساس به بغداد رفتند.

4 یک خبرنگار مطلع به ما گفته است که در طول سفر طارق عزیز یکی از اعضای شورای فرماندهی

انقلاب عراق به دمشق درست قبل از ملاقات بغداد، او تمایل شدید عراق را در مورد حضور عبدالله

الاحمر معاون دبیرکل فرماندهی ملی سوریه به همراه اسد با داشتن اختیار کامل برای مذاکره و گرفتن

تصمیم در مورد اتحاد دوباره حزب اعلام نمود. ولی این تقاضا از جانب اسد با این پاسخ که او خود قادر به

گرفتن هرگونه تصمیم در این زمینه است رد شد. در همین ضمن او (اسد) تقاضای خودش را به عزیز اعلام

کرد: که تحت هیچ شرایطی هیئت اعزامی سوریه با اعضای فرماندهی ملی عراق و خصوصا با میشل عفلق

که یکی از پایه گذاران حزب بعث می باشد ملاقات نخواهند نمود بنا به گزارشات رسیده عزیز از این

ملاقات ها به عنوان یک گام عمده جهت آشتی دوباره یاد کرده است.

5 کنفرانس: در یادداشت شومی که اسد و همراهانش در تاریخ 16 ژوئن برای بغداد به جای گذاردند

بنا به گزارشات، عراقی ها فرمول های متعددی را جهت ترغیب نمودن اسد برای اتحاد حزبی و وحدت

ارائه نموده اند طبق گزارشات رادیو مونتکارلو (آسوشیتدپرس لویس فارز، 30خبرنگار آسوشیتدپرس لویس فارز) که همراه اسد به

بغداد رفت عراقی ها با ارائه برنامه توسعه 5 ساله 86 1981) خود نشان دادند که مبالغ چشمگیری

سرمایه به سوریه اختصاص داده اند به علاوه آنها پیشنهاد نمودند که اسد رئیس جمهور دو دولت متحده

شده و همچنین صدام و بکر هم معاونین او باشند. بالاخره بنا به گزارشفارز نکته ای که باعث نگرانی اسد

شد پیشنهاد عراقی ها مبنی بر برگزیده شدن اسد و بکر به عنوان معاون دبیر کل حزب و میشل عفلق

به عنوان دبیرکل حزب متحد بود.

6 فارز می گوید که عراقی ها اتحاد حزبی را شرط اصلی پیشرفت در جبهه های دیگردانسته از دادن

هرگونه امتیاز خودداری می کردند. و اسد نیز از موضع خود تکان نخورد و نتیجه غیرقابل اجتناب پدید

آمد:

از آنجایی مذاکرات کاملاً روشن بود که چنین مسئله ای مهم ترین مانعی خواهد بود که جلوی پیشرفت

مذاکرات را حداقل بر روی کاغذ خواهد گرفت. ما از مطالب گفته شده به وسیله بکر در طول مذاکرات که

در آنها از احتیاج برای اتحاد حزبی و وحدت قانون اساسی ذکر شده بود تعجب کردیم، و در مقابل آن اسد

با دقت کامل از ذکر هرگونه مطلبی در رابطه با اتحاد حزبی اجتناب می ورزید.

اطلاعیه تصمیمات:

7 فرماندهی متحد: فرماندهی متحد که در اطلاعیه سیاسی مشترک 19 ژوئن سفارش شده بود ما را

تکان داد زیرا این اطلاعیه چیزی بیش از تغییر نام کمیته عالی سیاسی که به موجب قرارداد اکتبر 1978

برای اتخاذ همکاری های ملی مشترک بوجود آمده بود، نبود. گرداننده وزارت امورخارجه در امور

مربوط به غرب اروپا به ما گفت که اسد حتی تمایلی جهت معرفی اعضای فرماندهی مشترک نداشت ولی

مطالبی در این مورد ابراز داشت و این هم احتمالاً به خاطر وانمود کردن پیشرفت در مذاکرات بوده است. با

در نظر گرفتن مسئولیت های اضافی که به این کمیته محول گردیده است، این مسئولیت ها چیزی بیش از

ص: 104

دوباره تغییر دادن عبارات قرارداد عملکرد مشترک نمی باشد.

کمیته اتحاد حزبی:

محمد حیدر رئیس سوری این کمیته می باشد که هم عضو حزب ملی بعث و هم فرماندهی منطقه ای

می باشد، خبر داریم که به اسد هم نزدیک می باشد وی در ژانویه 1979 به پرسنل تحت تعلیم حزب گفته

است که آنان نباید در مورد اتحاد با عراق ناراحت باشند زیرا این مسئله هیچ گاه به وقوع نخواهد پیوست.

دیر یا زود سوریه دوباره با عراق به حالت جنگ در خواهد آمد. موضوع روشن است که هیچ گونه

پیشرفتی از این کمیته حاصل نخواهد شد.

کمیته اساسنامه و فرماندهی نظامی واحد:

همانطور که قبلاً گزارش داده شده است مذاکرات حتی قبل از آخرین کنفرانس بر سر فرمول وحدت

قانون اساسی در جریان بوده است. این مذاکرات بدون هیچ گونه شکی به طور نامحدود تا جایی که دو

طرف بتوانند یک مصالحه آبرومندانه را تدارک ببینند ادامه خواهد یافت. گرداننده امور اروپای غربی

وزارت امورخارجه براساس اطلاعات مناسبی که بدست آورده ما را مطلع نموده است که تأسیس

فرماندهی نظامی واحد و مذاکرات بر سر مسئله رهبری نظامی بی معنا می باشد و راه به جایی نمی برد.

هیچ کدام از سربازان عراقی اجازه ورود به سوریه را نخواهند داشت. ما با این ارزیابی موافقیم.

8 دورنمای آینده: ما همراه با بقیه ناظران در دمشق انتظار چندانی در مورد نتیجه آخرین ملاقات اسد

بکر نداشتیم با وجود این ما از ناچیز بودن نتایج تعجب کردیم. برای مثال ما به این نکته اشاره می کنیم که

برعکس قرارداد همکاری مشترک، اطلاعیه سیاسی هیچ مقامی را برای فرماندهی سیاسی معرفی

نمی نماید و همچنین آن اطلاعیه تاریخی را برای ملاقات های مرتب و منظم رهبران مشخص نمی کند. این

موضوع کاملاً روشن بود که اسد حاضر به متعهد شدن به چیزی که امکان دارد آزادی عمل سوریه را

محدود کند نیست که در نتیجه همین مسئله باعث رفت و آمد زیاد او (اسد) در آینده شود. مهم ترین سؤال

مطرح شده اکنون این است که سوری ها و عراقی ها از اینجا به کدام سمت می روند. باتوجه به اینکه هر دو

طرف موضع سخت و مخالفی را در مورد اتحاد حزبی دارند هیچ گونه محلی برای مصالحه به نظر نمی رسد،

تحت چنین شرایطی ما نمی دانیم که چه مدت دیگر عراقی ها حاضرند به این همکاریهای مالی و

اقتصادیشان با سوریه ادامه بدهند. ارزیابی ما این است که این مسئله برای مدت زیادی قبل از ظهور

دوباره اختلافات اساسی که عراق و سوریه را برای سالهای مدیدی از هم جدا نموده است طول نخواهد

کشید، تا اینکه این ساختمان ظریف و کم مقاومت اتحاد را که بوجود آمده است از بین ببرد. همانطور که

یک ناظر اظهار می دارد، مذاکرات اسد بکر همان طور که آغاز شده بود پایان یافت، با یک درخواست

برای اتحاد.


مذاکرات وحدت عراق سوریه

ص: 105

3 تیرماه 1358 24 ژوئن 1979خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: مذاکرات وحدت عراق سوریه

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 مقام سیاسی لبنانی (حفاظت شده) به ما در تاریخ 31 خرداد اطلاع داد که سفارت وی از قول یک

«منبع موثق رسمی عراقی» شنیده است که صدام حسین به طور محرمانه در اواسط خرداد به آلپو رفته است

تا در مورد اجلاس اضطراری آتی با حافظ اسد گفتگو نماید. لبنانی ها نمی توانند دقیقا به خاطر آورند که

این سفر در چه زمانی روی داده است، لیکن معتقدند که این سفر تقریبا در تاریخ 14 13 خرداد و در طول

دیدار طارق عزیز از دمشق صورت گرفته است. بنا به اطلاعات لبنانی، صدام و اسد در محیط باز به مدت

چهار ساعت با یکدیگر گفتگو کرده اند و طی همین ملاقات مشخص گردیده بود که اجلاس 26 خرداد

نمی تواند پیام آور توافق آنچنانی بین آنها باشد.

2 طبق برداشت لبنانیها، صدام به اسد اطلاع داده است که عراقی ها نمی توانند وحدت قانون اساسی را

بپذیرند مگر آنکه در ابتدا مسئله اتحاد حزبی حل شود. هر دو توافق کرده اند که در این مرحله امکان

دست یابی به وحدت حزبی بسیار بعید است، لیکن معتقدند که وجود پیشرفت در مذاکرات وحدت عراق و

سوریه امری ضروری است. در نتیجه، بنا به تفسیر و تعبیر لبنانی ها، صدام و اسد در مورد برگزاری اجلاس

به توافق رسیده اند، لیکن گفتگوها تنها نقش مکانیزم حافظ حیثیت را خواهد داشت و در ظاهر حاکی از

پیشرفت خواهد بود.

4 منابع لبنانی اظهار داشتند، که براساس همین توافق قبلی با صدام، حافظ اسد به محض ورود به

بغداد تأکید کرده است که حصول به اتحاد بسیار دشوار است و شاید جلسات اجلاس بتواند مکانیزم طی

طریق را بوجود آورد. لبنانی ها معتقدند که علی رغم نتایج محدود، عراقی ها خواستار تشکیل اجلاس

بوده اند تا بتوانند فرصت اعمال فشار بیشتر بر اسد را به منظور تحصیل امتیاز بیشتر بدست آورده و به

عموم بفهمانند که تنها عراقی ها هستند که حامی واقعی اتحاد عربی می باشند. لبنانی ها معتقدند که صدام و

بکر مایل بوده اند که به خواست های اسد تن دهند چون عراقی ها فراهم آوردن زمینه همکاری نزدیکتر با

سوریه را الزامی می دانند و در صورت لزوم مایلند مسئله وحدت را کنار بگذارند تا «شرایط عینی» تغییر

نماید. لبنانی ها اظهار داشتند که علاوه بر فشار مربوط به منظور دستیابی به همکاری نزدیکتر با سوریه به

دنبال قرارداد مصر و اسرائیل، و انگیزه عراق برای بدست گرفتن رهبریت اعراب عراقی ها به دنبال جنگ

غصبی خود با ایران، بیشتر مایل به جلب جناح غربی به سوی خود می باشند.

5 اظهارنظر: این سناریوی عثمانی لبنانی چه واقعیت داشته و چه نداشته باشد، شک نیست که

اجلاس 29 26 خرداد در بغداد نتیجه مهمی را بدست نداده است. از نقطه نظر بغداد، عراقی ها حداقل در

حال حاضر، حاضرند صبر و بردباری بیشتری را به نمایش بگذارند تا در روند مذاکرات وحدت خللی

پیش نیاید. گرچه عراق هنوز هم براصل وحدت حزبی به عنوان وسیله سلطه عراق بر «دولت متحده»

اصرار دارد، لیکن صدام و بکر طفره رفتن اسد را (تا به حال) با خوشرویی پذیرا شده اند.

6 بنا به دلایل متعدد تاریخی و ناشی از رویدادهای اخیر، تأمل اسد در استقبال گرم از عراقی ها قابل

توجیه است. ولی در بغداد چنین به نظر می رسد که شرایط ایجاد اعلامیه وحدت مهر ماه 1357 هنوز

ص: 106

تغییری نکرده است. احتمالاً به خاطر همین منافع مشترک است که عراقی ها سعی کرده اند در مرحله اول با

سوریه در مورد ترک مخاصمه به توافق برسند و در کمال کینه توزی در مورد فرضیه اتحاد به چاپلوسی و

چرب زبانی پرداخته، و در عین حال خواستار پیشرفت معتدل در زمینه آموزش و پرورش، بهداشت،

کشاورزی و مجمع وکلا باشند. پک


روزنامه الثوره «مداخله در امور داخلی عراق را» مورد انتقاد قرار می دهد

4 تیرماه 1358 25 ژوئن 79خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1377 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: روزنامه الثوره «مداخله در امور داخلی عراق را» مورد انتقاد قرار می دهد

1 (طبقه بندی نشده) الثوره مورخ 4 تیر ماه سرمقاله یک صفحه ای را که توسط دبیرکل اطلاعات دفتر

صدام حسین یعنی صباح سلمان تحت عنوان «جبهه ملی: چگونه است و به کجا می رود» نوشته شده به

چاپ رسانیده است. منظور اصلی بحث سلمان این است که رابطه حزب بعث عراق و حزب کمونیست

عراق از مسائل داخلی عراق محسوب می گردد و حزب بعث هرگز در روابط خود با حزب کمونیست عراق

مداخله خارجی را نمی پذیرد. گرچه در سر مقاله بر مداخلات خارجی تأکید شده است، ولی سلمان

خاطرنشان می سازد که حزب کمونیست عراق در حال حاضر در جبهه ملی وطنی و خلقی باقی است:

حزب بعث این جبهه را اتحاد «تمام عناصر وفادار عراق» می داند و این امر سبب تقسیم قدرت از نظر

حزب حاکمه بعث نمی گردد.

2 (طبقه بندی نشده) به منظور اثبات استدلال خود مبنی بر اینکه جبهه ملی وطنی و خلق نباید وجب

از بین رفتن اختیارات حزب بعث عراق گردد، سلمان بیانیه صدام را پس از زندانی شدن وی به دنبال

کودتای مهر ماه 1342 یادآور می گردد. در آن هنگام به صدام پیشنهاد شده بود که حزب اخیرا طرد شده

بعثی و حزب کمونیست عراق می توانند به منظور در دست گرفتن قدرت جبهه متحدی تشکیل دهند.

صدام این پیشنهاد را رد کرده بود، چون در صورت همکاری حزب بعث و حزب کمونیست عراق، آنها باید

با بوجود آوردن یک دولت ائتلافی در قدرت سهیم شوند. سلمان در ادامه یادآور ملاقات محرمانه صدام و

پونومروف متخصص امور خارجی کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی در مسکو در سال 1349

می گردد، که طی آن پونومروف خاطرنشان ساخته بود که اگر حزب بعث با حزب کمونیست عراق هم پیمان

نشود مسکو نخواهد توانست با عراق «رابطه دوستانه» برقرار سازد. صدام این مداخله را در سیاست

داخلی عراق نپذیرفته بود. بعدها نیز، بنا به گفته سلمان در ملاقات محرمانه بین شاه و صدام در الجزایر در

مهر ماه 1353، شاه مسئله فعالیت حزب کمونیست عراق را در منطقه خودمختار کردستان عراق مطرح

کرده بود. صدام همان طور که به روسها اطلاع داده بود، به شاه نیز گفته بود که فعل و انفعالات بین حزب

بعث و حزب کمونیست عراق از جمله مسائل داخلی این کشور بوده و به شاه ارتباطی ندارد.

3 (خیلی محرمانه) اظهارنظر: گرچه به استثناء اشارات مختصر به مذاکرات صدام، در مقاله سلمان

مطلب جدید دیگری وجود ندارد، ولی ظاهرا هدف آن تأیید شدید اصل «عدم مداخله» می باشد. هنوز

نمی دانیم که آیا شوروی و یا اروپای شرقی اخیرا نیز مانند گذشته با عراقی ها در این مورد مذاکره کرده اند

یا نه، ولی فعالیت کمونیستی در عراق کاملاً خنثی شده است. روزنامه کمونیستی «طریق الشعب» که به

مدت یک ماه در اسفند ماه 1358 تعطیل شده بود، هنوز هم در حالت تعلیق بسر می برد و گمان نمی رود که

ص: 107

فعالیت های خود را به زودی از سر گیرد.

4 (خیلی محرمانه) اخیرا شایع شده است که رژیم خیال ایجاد یک جناح طرفدار حزب بعث را در

حزب کمونیست عراق در سر می پروراند، تا بتواند از تخیل مربوط به جبهه ملی وطنی و خلقی وسیع و

پیشرفته حفاظت به عمل آورد. بنا به همین فرضیه، دولت عراق مایل است که فعالیت این روزنامه تا قبل از

بوجود آمدن این جناح شروع نشود، تا روزنامه نیز به همین جناح واگذار گردد. به هر حال، پس از برخورد

اخیر با جمهوری دمکراتیک خلق یمن مارکسیست، روابط عراق و شوروی توأم با تشنج شده و شایع شده

است که روس ها می خواهند از طریق حزب توده و حزب کمونیست عراق در امور مناطق کردنشین

مداخله نمایند، و دولت عراق نیز ظاهرا دریافته است که بهتر است علنا به روسها هشدار دهد که در

صورت حمایت رسمی از حزب کمونیست، روابط رسمی بین دو کشور در معرض خطر قرار خواهد

گرفت.

5 (خیلی محرمانه) ولی، تأکید سلمان بر اصل عدم مداخله در امور عراق ممکن است دارای مصداقی

مستقیم باشد. در حالی که رادیو تهران از شیعیان می خواهد که علیه رژیم بعثی شورش نمایند، این سرمقاله

گویا از طرف صدام منتشر شده تا ایرانیها بدانند که عراق این گونه مداخلات را نیز در امور داخلی خود

نخواهد پذیرفت. در این سرمقاله به مسکو یا تهران هشداری داده نشده، لیکن مفهوم آن واضح است.

پک


نزدیکی عراق و سوریه یک ازدواج مصلحتی

وزارت امورخارجه دفتر اطلاعات و پژوهشهاخیلی محرمانه

گزارش شماره 1211 15 تیرماه 1358 6 ژوئیه 1979(طبقه بندی نشده)

نزدیکی عراق و سوریه یک ازدواج مصلحتی

(خیلی محرمانه خلاصه)

پس از سالها خصومت شدید که چندین بار به جنگ علنی نزدیک شده است رژیم های سوریه و عراق

در پاییز گذشته فرآیندی از نزدیکی فعالانه را آغاز کردند. رهبران دولتی، حزبی و نظامی در هر دو کشور

به طور علنی اکنون چند ماه است از وحدت سخن می رانند. معذالک شواهد متضادی از صمیمیت در هر دو

طرف وجود دارد و گروههایی در هر دو کشور با وحدت ضدیت می کنند.

انگیزه اصلی برای نزدیکی ناشی از اوضاع جدیدی در خاورمیانه است که در نتیجه صلح مصر و

اسرائیل و تا اندازه کمتری انقلاب ایران بوجود آمده است. ملاحظات تاکتیکی در اطراف، میل به اجتناب

از انزوا در جهان عرب در بطن این سازش و آشتی قرار گرفته است. به جای آنکه اعتقاد عمیق به وحدت

در میان باشد پیشرفت در راه وحدت عملی دشوار خواهد بود، زیرا چنین وحدتی فداکاریهای واقعی از

لحاظ قدرت و حاکمیت را در برخواهد داشت که هیچکدام از طرفین حاضر نیستند به آن تن در دهند.

زمینه

(طبقه بندی نشده) قبل از سفر حافظ اسد در اواخر اکتبر 1978 به بغداد، سوریه و عراق رقیب شدید

یکدیگر بودند. کشمکش 12 ساله آنها به رغم چند کوشش سازش گرانه از سال 1970 تنها به مدتهای

کوتاهی در سال های 1967 و 1973 در قبال جنگ با اسرائیل تحت الشعاع قرار گرفت.

ص: 108

(طبقه بندی نشده) عده ای از مسائل باعث جدایی بین دو کشور است.

رهبری حزب بعث (و حکومت) در هر یک از دو کشور مدعی داشتن ردای ارتدوکسی ایدئولوژیکی

انحصاری است. در واقعیت اختلاف چنان مهمی وجود ندارد و علت نفاق رقابت های ملی و شخصی است.

این دو حکومت نسبت به کشمکش با اسرائیل برداشت های متفاوتی داشتند. سوریها در حالی که

«روش قاطع و تند داشتند» قطعنامه شماره 338 شورای امنیت را پذیرفته و از طریق آن قطعنامه شماره

242 را نیز پذیرفتند و در سال 1974 به اتفاق اسرائیل در پیمان جداسازی نیروها شرکت کردند. عراقی ها

قطعنامه های 242 و 338 را رد کردند و خواستار ادامه مبارزه مسلحانه با اسرائیل شدند.

انحراف جریان آب از رود فرات توسط سوریه در سال 1975 دو کشور را به لبه رویارویی نظامی

نزدیک کرد و باعث قطع ارتباطات راه آهن و هوایی و بسته شدن خط لوله نفتی از میدانهای نفت عراق به

دریای مدیترانه شد.

(خیلی محرمانه) دو کشور حملات تبلیغاتی نمایشی علیه یکدیگر به کار برده و مانورهای نظامی

تهدیدآمیز و مبارزات براندازی علیه یکدیگر به راه انداختند سوریه عراق را به خاطر موجی از بمب گذاری

و قتل های سیاسی که در 1976 آغاز شده بود متهم کرد. نشانه هایی وجود داشت که کردهای عراق از

سوریه پشتیبانی دریافت می کنند.

سازش 1978

(طبقه بندی نشده) شایعات نزدیکی (بین دو کشور) از زمان سفر سادات به بیت المقدس در سال 1977

بالا گرفت ولی بغداد و دمشق همچنان به رقابت خود با یکدیگر ادامه دادند تا اینکه کنفرانس سران سه

کشور آمریکا و اسرائیل و مصر در کمپ دیوید در ماه سپتامبر گذشته تشکیل شد. آنگاه آشکار شد که یک

صلح جداگانه به واقعیت نزدیک می شود.

(خیلی محرمانه) صلح مصر و اسرائیل بدان معنی بود که ارتش سوریه که در بلندیهای جولان اهمیت

خود را از دست داده و در لبنان گرفتار شده بود اکنون عملاً در مقابل اسرائیل تنها بود. بغداد و دمشق مواجه

با چشم اندازی بودند که کشورهای میانه روتر هر چند دارای وزنه متقابل قابل اعتماد برای رد (صلح)

نبودند معذالک با مصر هم صف خواهند شد. علاوه بر این عراق این پیمان صلح را به عنوان فرصتی برای

مسلم ساختن نفوذ خود در میان اعراب پس از یک دوران طولانی از انزوا در نتیجه اقدامات سوریه و مصر

تلقی می کرد. عراق همچنین متوجه شد که یک صف بندی نزدیک با سوریه برای او وزنه سنگین تری در

ابتکارات دیپلماتیک ضد کمپ دیوید فراهم خواهد کرد.

(خیلی محرمانه) کنفرانس اسد و بکر در اکتبر سال 1978 علاوه بر اینکه نمایانگر نخستین کوشش

واقعی در سازش ظرف بیش از ده سال بود، چارچوبی برای نزدیکی بین عراق و سوریه فراهم کرد. این

چارچوب عبارت بود از تشکیل تعدادی کمیته برای هماهنگ کردن سازش در مرحله اول و سپس

اقدامات بعدی در راه وحدت در خلال پاییز گزارش های تقریبا روزانه از جلسات کمیته ها و

موافقت نامه ها و تصمیمات در تعدادی از زمینه ها می رسید.

عراقی ها و سوریها ضمن نقل کوشش های ناموفق سابق قصد خود را برای پیشروی کندتر و کاملتر و

برقراری مجدد مناسبات عادی و آنگاه ایجاد همکاری نزدیکتر بین دو حکومت و دو حزب که مرحله

ص: 109

نهایی آن وحدت بود، اعلام داشتند. در جریان کنفرانس بکر و اسد به مسئله وحدت چندان اهمیتی داده

نشد ولی به زودی پس از این کنفرانس موضوع وحدت توسط رهبران دو طرف از سرگرفته شد هر چند با

مفاهیم کلی بدین معنی که به نسبت اهمیت رهبر احتیاط بیشتری در مورد وحدت ابراز می شد.

(خیلی محرمانه) همراه با کنفرانس سران دو کشور در مناسبات بین دو کشور بهبودی چشمگیری

بلافاصله مشاهده گردید.

حملات تبلیغاتی قطع شد و همچنین مانورهای نظامی و حملات براندازی نیز متوقف گردید. عراق و

سوریه به هماهنگ کردن کوشش های دیپلماتیک خود علیه تلاش کمپ دیوید برای صلح پرداختند.

(محرمانه) در ماههای بعد از جلسه ماه اکتبر مناسبات دوجانبه عادی شد و گامهای آزمایشی در راه

وحدت برداشته شد:

ارتباطات راه آهن، هوایی و شوسه مجددا برقرار شد.

خطوط لوله نفتی از میدان های نفت کرکوک تا بندر بانیاس در سوریه مجددا گشوده شد.

عراق فورا نخستین قسط حدود 260 میلیون دلار سالیانه را که به عنوان سوبسید متعهد شده بود،

پرداخت کرد. این تعهد در کنفرانس سران دو کشور صورت گرفته بود. (بدنبال پرداخت بعدی کمک

پرداخت شده عراق جمعا به 160 میلیون دلار می رسد.)

وزارتخانه های امور خارجه و کشور هماهنگی بعضی از جنبه های فعالیت های خود را آغاز کرده اند.

موافقتنامه های اقتصادی، فرهنگی و آموزشی منعقد شد که به عنوان پیشاهنگان وحدت قلمداد

گردید.

تحولات اخیر

(طبقه بندی نشده) در چارچوب نزدیکی که در اکتبر گذشته مورد توافق قرار گرفت خواسته شد که هر

سه ماه یک مرتبه سران دو کشور برای خبرگیری از پیشرفت سازش با یکدیگر ملاقات کنند و دومین

کنفرانس سران در روز 28 ژانویه در دمشق بین حافظ اسد از یک سو و صدام حسین نایب رئیس حزب

بعث از سوی دیگر برگزار شد.

(خیلی محرمانه) هیچگونه اقدام چشمگیری در راه وحدت برداشته نشد، ظاهرا این جلسه با یک

بن بست مواجه شد. صدامحسین خواستار وحدت احزاب بعث دو کشور شد. حافظ اسد طرفدار آن بود که

ابتدا وحدت ساخت های حکومتی عملی شود. اختلاف نظرها با تعهداتی مبنی بر ادامه کوشش ها در هر دو

زمینه بایگانی شد. از آن زمان به بعد هیچ گونه اقدام اساسی اعلام نشده است. چنین به نظر می رسد که

مبارزه برای وحدت به یک زمین مسطح رسیده است. تاکنون این مبارزه با توجه به انگیزه سودهای

تاکتیکی برای هریک از طرفین پیش برده می شد. برای اینکه این مذاکرات پیشرفت کند هر دو رژیم

بایستی امتیازات اساسی به یکدیگر بدهند و گذشت های اساسی نسبت به یکدیگر قائل شوند و این امر

ممکن است موجودیت هریک از این دو را به مخاطره اندازد.

(خیلی محرمانه) سازشی که تاکنون بدست آمده برای هریک سودهای محدودی داشته است.

نظامیان سوریه اکنون از پشتیبانی نیروهای مسلح عراق برخوردارند هر چند این امر تنها از نقطه نظر

تئوری باشد. یک نوع هماهنگی مقدماتی در سطح عالی در مورد حمل و آذوقه رسانی به یک نیروی

ص: 110

عراقی در سوریه در صورتی که در مقابل اسرائیلی ها مورد لزوم باشد صورت گرفته است و لیکن این بدان

معنی نیست که ظرفیت نظامی هریک از دو کشور واقعا بالا رفته است. علاوه بر این عراق می تواند برای

اسلحه پول به سوریه بدهد، به ویژه از این نظر که کشورهای محافظه کارتر نفت خیز (عرب) از پرداختن پول

بابت اسلحه شوروی ابا دارند.

اقتصاد سوریه سود خواهد برد. نفت بار دیگر از طریق خط لوله نفتی کرکوک بانیاس در جریان است

که بالنتیجه نفت ارزان قیمت تر برای پالایشگاههای سوریه فراهم کرده و درآمد حق ترانزیت نفت نیز به

سوریه می رسد. راه خروجی اضافی نفت عراق امکانات بازاریابی نفت را برای عراق توسعه می دهد.

انزوای اولیه عراق ناشی از سیاست های رادیکال آن شکسته شده است. سازش با سوریه همراه با

پیشبرد موفقیت آمیز کنفرانس سران دو کشور در بغداد و کنفرانس هایی در سطح وزارتی امتیاز بزرگی را

برای رژیم بکر و حسین فراهم کرده است.

در حالی که اوضاع در ایران بتدریج روبه وخامت رفته عراقی ها برای همکاری و پشتیبانی کلی بیش

از پیش چشم به سوریه دوخته اند.

(خیلی محرمانه) در زمینه سیاست خارجی هر دو کشور کارآیی بیشتری را در اجرای هدف های

سیاسی خویش نشان دادند. همکاری سوریه و عراق در جریان کنفرانس سران دو کشور در اکتبر گذشته

عامل مهمی در فراهم کردن پشتیبانی میانه روها در رد پیمان های کمپ دیوید و مجازات های تهدیدی

علیه مصر به شمار می روند زیرا کشورهای میانه رو نتوانسته بودند این دو کشور مهم جبهه پایداری را در

مقابل یکدیگر قرار دهند. این امر بار دیگر در ماه مارس در کنفرانس وزیران امور خارجه بغداد صورت

گرفت هنگامی که مجازات هایی برقرار گردید و از آن زمان به بعد شتاب علیه مصر همچنان شدت یافت.

عراق و سوریه موفقیت دیگری در زمینه دیپلماسی در یمن بدست آوردند و ابتکارات آنها برای متوقف

کردن جنگ بین یمن شمالی و یمن جنوبی مورد پشتیبانی سایر کشورهای عربی واقع گردید.

(خیلی محرمانه چنین به نظر می رسد که دو کشور همچنین در معامله با شورویها با یکدیگر همکاری

کرده اند. احتمالاً این دو کشور می توانند به یکدیگر به نحو متقابلی درباره مسائلی نظیر اسلحه برای سوریه

و اعمال فشار شوروی بر عراق بر سر تعقیب و آزار کمونیست های عراق از سوی حزب بعث به یکدیگر

کمک کنند. کاهش توانایی شوروی در اعمال نفوذ بر رقابت بین این دو (سوریه و عراق) و همچنین

کشورهای میانه رو عرب به هر دو این کشورها مجالی برای مانور با مسکو می دهد.

در حالی که شوروی ها از نزدیک شدن این دو کشور بیکدیگر پشتیبانی کرده اند، شوروی ها احتمالاً

درباره فوائد این پشتیبانی به هدف های سیاست خارجی خود شک و تردید دارند.

آینده(خیلی محرمانه)

سودهای دیگر از وحدت باید در مقابل خطراتی که ممکن است در برداشته باشد از سوی هر یک از

طرفین سبک و سنگین شود.

دستگاه رهبری اقلیتی علوی در سوریه (که حافظ اسد را نیز در برمی گیرد) وحدت با عراق را یک نوع

تهدیدی برای خود تلقی می کند. در هر دو زمینه پیشنهادی وحدت یعنی حکومت و حزب چنین تصور

می شود که عراقی ها امتیازات مشخصی خواهند داشت (و این تصور صحیح است.)

ص: 111

حزب بعث عراق دارای انگیزه های مشخصی بوده و بسیار یک دست و از انضباط عالی برخوردار

است. دستگاه رهبری غیرنظامی حزب را از طریق تصفیه و شستشوی مغزی تحت مهار در آورده است.

حزب در نظام حکومتی عراق یک عنصر ترکیبی مهمی بشمار می رود. این حزب از امتیازاتی که به وسیله

یکی از مؤسسین بعث یعنی میشل عفلق که اخیرا سمت تشریفاتی دبیر کل را داراست و همچنین عده ای

سرشناس دیگر از زمان دوران تأسیس حزب که بیشتر آنها سوری هستند برخوردار است.

برعکس، هدف اصلی حزب بعث سوریه مشروعیت بخشیدن دولتی است که قدرت واقعی سیاسی را

از طریق یک ارتش در حد عالی سیاسی شده، اعمال می کند. حزب بعث سوریه فاقد انضباط است و شامل

اعضای بسیاری است که از دوران های گذشته باقی مانده اند.

در صورت وحدت، جناح عراق قوه محرکه و انسجام خود را حفظ می کرد. از سوی دیگر سوری ها

احتمالاً تجزیه شده و فاقد دستگاه رهبری می شوند. اعضایی که با رژیم اسد مخالفند در مقابل اسد با

عراقی ها در یک صف قرار می گیرند. پس از یک دوران نسبتا کوتاه انتظار می رفت که عراقی ها کنترل یک

حزب متحده شده را در دست بگیرند مگر اینکه رژیم اسد تصمیم بگیرد که به این وحدت پایان دهد.

جمعیت بزرگتر عراق در جریان مذاکرات مربوط به وحدت همیشه یک وجه امتیاز در بحث ها بوده

است. بغداد نقشه هایی برای حکومت براساس نمایندگی نسبت به جمعیت عنوان کرده است. در حالی که

دمشق با پیشنهادهایی جهت یک تصمیم برابری از نمایندگان مقابله کرده است. امتیاز دیگری که عراق

دارد نفت آن است، در حال حاضر بغداد قسمت قابل ملاحظه ای از سوبسیدهای وعده داده شده به سوریه

را به عنوان یک دولت خط مقدم جبهه می پردازد. در صورت وحدت با سوریه عراق قسمت بزرگ درآمد

دولت را فراهم کرده و بدین ترتیب می کوشد تا به نسبت کمک داده شده خود، اعمال قدرت کند.

سرانجام سوریه باید درباره عواقب مستقر کردن تعداد زیادی از سربازان عراقی در خاک سوریه

نگران باشد. تعداد نیروهای مسلح عراق بیشتر بوده و این نیروها از نیروهای سوری مجهزترند. حضور

آنها در داخل سوریه یک نقطه مثبت مهم برای عراقی ها خواهد بود اگر عراق می خواست که در یک

وحدتی، برتری داشته باشد.

ولی عراقی ها همچنین باید درباره مطلوب بودن وحدت شک و تردید داشته باشند. تاکنون عراقی ها

توانسته اند خلوص ایدئولوژیکی رادیکال آرا بودند حفظ کنند. اگر عراقی ها با سوریه پیوند می داشتند

خود را تحت فشار شدید برای سازش در مورد مواضع شدید جبهه امتناع و سوسیالیستی قرار می دادند.

یک نکته نگران کننده تر دیگر مربوط به پیوند دادن نظامیان تحت کنترل غیر نظامیان عراق با نیروهای

مسلح سیاسی شده سوریه است. این وضع ممکن بود به بدتر شدن جدایی شدید حکومت و دستگاه نظامی

که عراق توانسته است با تحمل زحمات فراوان در طول سال گذشته بسازد، منجر گردد.

هر یک از دو رژیم تحت تسلط اقلیت هایی از جمعیت کشور خود است. در سوریه علوی ها هستند که

حکمرانی می کنند و در عراق سنی های عرب که حدود 25% از کل جمعیت را دارند، حکومت را به طور

سنتی در دست دارند. هر دو گروههای رهبری کننده نسبت به آسیب پذیر بودن خود حساسیت دارند.

علوی های و به ویژه رفعت الاسد.

برادر حافظ اسد، رئیس جمهور اظهار نگرانی کرده، از اینکه عراق ممکن است بکوشد تا از اکثریت

قاطع سنی سوریه بهره برداری کند. این دستگاه رهبری تاکنون همه نقشه های وحدت گرایانه ای را که

ص: 112

پایگاههای قدرت علویها را در حزب، ارتش و دولت تهدید می کند مسدود کرده است. می توان با آسودگی

خاطر تصور کرد که حافظ اسد خود نیز در این نگرانی ها سهیم است. دستگاه رهبری بغداد نیز بنوبه خود

آگاه است که انقلاب ایران احتمال فعالیت های نارضایی اکثریت شیعه جامعه را افزایش می دهد.

اعلامیه های اخیر ایران در پشتیبانی از شیعیان عراق، این نگرانی را تشدید می کند. نفوذی که علوی ها در

نتیجه وحدت (بین سوریها و عراق) اعمال خواهند کرد، ممکن است اوضاعی را که هم اکنون فرار به نظر

می رسد پیچیده تر نماید.

چشم انداز وحدت عملی بین عراق و سوریه امیدبخش نیست. برای هر دو رژیم سازش بین دو کشور

به عنوان یک تاکتیک سودمند سیاسی آغاز شد. هر یک از طرفین از یک چنین سازشی سود برد ولی

هیچکدام از طرفین حاضر نیست حتی اندکی از قدرتی را که دارا است و به دیگری تسلیم کند. معذالک

تدابیر ویژه ای وجود دارد که چنانچه در عمل به مورد اجرا گذاشته شود به ناظران خارجی نشان خواهد

داد که دو کشور درباره وحدت بین خود تمایلات جدی دارند:

وحدت دو حزب برای هر دو کشور یک شالوده محکم ایدئولوژیک فراهم خواهد کرد که بتواند

اصول بعثی را در سراسر خاورمیانه منتشر کنند.

وحدت نظامی که از کارهای نمایشی از قبیل اعلامیه های مشترک و دیدارها مشخص باشد به هر دو

کشور یک دستگاه نظامی قدرتمندی خواهد بخشید که بتواند با تهدیدهای احتمالی ایران مقابله کرده و

نیروی بازدارنده مطمئن تری در مقابل اسرائیل باشد. یک ستاد مشترک حقیقی با ظرفیت طراحی دائمی و

هماهنگی در نیروی دفاع هوایی و تمرین ها و مانورهای مشترک بعضی از اقداماتی هستند که باید انجام

گیرد تا نیروی مشترک دو کشور بتوانند به نحو مؤثری با یکدیگر کار کنند. باوجود این عراق و سوریه

آگاهند که کوشش جدی برای متحد کردن نیروهای مسلح آنها اگر از جانب اسرائیل به عنوان یک تهدید

تلقی شود، منجر به یک حمله پیشگیرانه اسرائیل خواهد شد.

توافق درباره تقسیم آب رود فرات، متضمن سازشهایی خواهد بود که در منافع اساسی ملی در دو

کشور اثر خواهد گذاشت. آب کمیاب و حیاتی است. با حل این مسئله دمشق و بغداد تمایل صمیمانه خود

را به پیشرفت فراتر از ملاحظات تاکتیکی در تقویت مناسبات خود خواهند داشت.

سیاست مشترک در مورد صلح خاورمیانه که می توانست با موافقت عمومی پذیرفتن یا رد

قطعنامه های شماره 242 و 337 شورای امنیت را نشان دهد، دلالت بر تمایل به سازش در مورد اصولی که

هریک از طرفین نسبت به آن پایبندی محکمی دارند می نماید.

نتیجه گیری(خیلی محرمانه)

کنفرانس سوم سران دو کشور بین بکر و اسد از بیست وسه تا بیست وشش ژوئن در بغداد تشکیل شد.

حدس های زیادی زده می شد که این اجتماع منجر به یک نوع اعلامیه وحدت حتی در روی کاغذ خواهد

شد و این حدسیات توسط رسانه های گروهی و اعلامیه های رسمی دامن زده می شد ولی در عوض رهبران

دو کشور تشکیل یک «رهبری واحد سیاسی» را اعلام کردند. این رهبری واحد سیاسی ظاهرا یک هیئت

هماهنگ کننده سیاسی بود با یک فرماندهی واحد نظامی که تحت فرمان آن قرار گرفته بود. وحدت

حکومت و احزاب دو کشور موکول به مطالعات بیشتر از سوی کمیته های ویژه گردید.

ص: 113

این «رهبری واحد سیاسی» به جای آنکه گامی بیشتر در راه وحدت باشد، صرفا «یک کمیته عالی

سیاسی» است که نام آن عوض شده است. فرماندهی واحد نظامی که به نحو مبهمی تشکیل شده و تحت

کنترل دو رئیس جمهور قرار گرفته، ظاهرا تحول مهمی به شمار نمی رود زیرا هر دو هیئت برای پنهان

نگهداشتن عدم پیشرفت در راه وحدت واقعی ایجاد شده اند.

علیرغم ناکامی در این کنفرانس سوم سران، مناسبات دو کشور احتمالاً در سطح هماهنگی نسبی

کنونی باقی خواهد ماند. دمشق و بغداد هر دو احساس می کنند که در نتیجه پیمان صلح در معرض تهدید

قرار گرفته اند و احساس می کنند که آنها می توانند با همکاری یکدیگر با چنین پیمانی به نحو مؤثرتری

مقابله کنند. هر چند عوامل مشوقه دیگری برای همکاری وجود دارد که از عامل خارجی فراهم شده از

سوی پیمان صلح مستقل است، مناسبات عراق و سوریه احتمالاً به مرحله رقابتی که مشخصه مناسبات

آنها تا پائیز گذشته بود خواهد رسید. آماده شده توسط لئونارد سنس نی.


سوریه متهم به دست داشتن در کودتا در عراق

3 مرداد 1358 27 ژوئیه 1979 سرّی

از: سفارت آمریکا در دمشق به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی سی

موضوع: سوریه متهم به دست داشتن در کودتا در عراق

1 تمام متن سرّی می باشد.

2 از تلگرام مرجع و منابع دیگر چنین به نظر می رسد که عراقی ها جدا عقیده دارند که سوریه به طور

فعالانه از کودتایی با هدف سرنگونی صدام حسین طرفداری می کرده است. در حالی که اطلاعات در

رابطه با این موضوع در دمشق ناچیز است. ما از نشانه هایی دریافته ایم که سوریه از این اتهامات خیلی

نگران می باشد و عقیده دارد که این اتهامات شدیدا به روابط بین عراق و سوریه لطمه وارد می نماید. به نظر

ما باتوجه به مشکلات داخلی و خارجی که در مقابل رژیم اسد قرار دارد این چیزی است که او به هر قیمتی

که شده می خواهد از آن اجتناب نماید. تنها چیزی که اسد در حال حاضر احتیاج دارد پائین آوردن سطح

روابط بین سوریه و عراق تا سطح سال 1978 می باشد.

3 بنا به اظهار یک منبع، حزب بعث سوریه تماس های مخفیانه ای با بعضی از عوامل عراقی که به نظر

می رسد طرفدار سوریه باشند. برقرار نموده است. بنا به اظهار همین منبع هدف این تماسها برانداختن

رژیم عراق نمی باشد بلکه فقط می خواهند راه تماس را با عراقی های دوست باز نگهدارند. هدف دیگر

(اگر چه ذکر نگردیده) ممکن است نظارت بر اعمال سوری هایی باشد که پس از نزدیک شدن دو کشور به

یکدیگر به عراق مسافرت کرده اند. گزارشهای سیا نشانگر این مطلب است که سوری هایی که از عراق باز

می گردند بوسیله سازمان اطلاعاتی سوریه دستگیر و در رابطه با تماسهایی که با عراقیها داشته اند مورد

بازپرسی قرار می گیرند. این گزارشات حاکی از آن است که سازمان مخابرات سوریه اطلاعات کاملی در

مورد ارتباطهایی که در عراق برقرار شده دارد، این خود روشنگر این مسئله است که سوریها شبکه

اطلاعاتی کارآمدی در بغداد دارند.

4 این احتمال داده می شود که در بین سالهای 1975 تا 1978 وقتی که روابط سوریه با عراق خراب

بود سوریها عوامل عراقی را برای سرنگونی رژیم بکر سازماندهی کرده باشند. یکی از گزارش های اخیر

حاکی از آن است که آنهایی که در بغداد دستگیر شده اند از سال 1975 با سوریه در تماس بوده اند.

ص: 114

همان طور که همه می دانند عراق سابقا عوامل ضد اسد را در سوریه پشتیبانی می نمود، ولی پس از آشتی

دوباره اسد و بکر در نوامبر 1978 عراق پشتیبانی خودش را از آنها قطع نمود. این گروهها در حال حاضر

قدرت تحرک کافی بدست آورده اند و به نظر می رسد که منابع قابل توجه دیگری برای تأمین اسلحه و پول

بدست آورده اند. همین مطلب نیز ممکن است در رابطه با گروههای تحت حمایت سوریه در عراق صحت

داشته باشد.

5 به هر حال اتهامات همدستی سوریه کودتاگران، رژیم اسد را در وضع بسیار وخیمی در مقابل بغداد

قرار می دهد. باتوجه به سوءظن هایی که در دو طرف وجود دارد هرگونه اعتراض سوریه مبنی بر بی گناهی

ممکن است در بغداد با کج بینی نگریسته شود. سیلی


خلاصه اطلاعاتی 880 (سوریه عراق)

22 اوت 79 31 مرداد 1358 سرّی

از: وزارت خارجه، واشنگتن، دی سیبه: محل گردآوری خلاصه های اطلاعاتی دارای حق تقدم

موضوع: خلاصه اطلاعاتی 880 22 اوت 1979

(پارگراف 1 تا 6 سرّی)

1 سوریه و عراق: عراقی ها و سوری ها سعی می کنند که خسارات ناشی از عمل سوریه را که سال

گذشته در توطئه ای علیه صدام حسین دست داشت، جبران کنند.

2 هم سوریه و هم عراق سعی دارند روابط سردشان را از بین ببرند:

(الف) مخالفت های داخلی، مخصوصا در سوریه، هر دو را مایل می سازد که اختلافات قدیمی را

مطرح نسازند.

(ب) مصر که از اتحاد عرب خارج شده، اردن هم که یک متحد بی میل است (از دید سوریها و

عراقی ها)، در نتیجه عراق و سوریه تنها قدرت های نظامی با اعتبار علیه اسرائیل می باشند.

(ج) در کنفرانس بغداد و جلسات منتج از آن، ایجاد روابط حسنه در موفقیت دیپلماتیک آنها بحرانی

بود.

(د) جاه طلبی عراق در اینکه نفوذش را در جنوب عربستان (مثل میانجیگری یمن) و در لبنان توسط

حزب بعث زیاد کند، با دشمنی بین سوریه و عراق از بین خواهد رفت.

(ه) همکاری سوریه و عراق قدرت فلسطینی ها را در کنار گذاردن (سنگ روی یخ کردن) سوریه در

مقابل عراق کاهش می دهد. (اگرچه بیشتر فلسطینی ها می خواهند که دو کشور در این مرحله یک جبهه

متحد تشکیل دهند).

3 معذالک ترمیم روابط کارآسانی نیست. این مسئله از جانب عراقی ها مشکل تر خواهد شد، زیرا

آنها ادعا کرده اند که توطئه علیه عراق در سطح گسترده ای بوده و حافظ اسد یا مسئله را می دانسته و یا

حتی آن را تشویق هم نموده است. همچنین ایجاد روابط حسنه با سوءظنی که بین دو کشور وجود دارد و از

سالهای گذشته به ارث برده شده حتی قبل از شیطنت هایی که حدود ده ماه پیش شروع شده بود، مشکل

می شود. بالاخره چنانچه دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد گزارش نموده، صدام از یک سرخوردگی

شخصی قابل توجهی رنج برده است زیرا به اجبار اعتراف کرد که افرادی که او اخیرا به بالاترین مقامها

ترفیع داده بود در توطئه علیه او دست داشتند.

ص: 115

4 دخالت سوریه در توطئه علیه عراق ممکن است مانع از همکاری دو کشور در زمینه های بازرگانی،

حمل و نقل تجاری، و زمینه های مشابه بشود. چون سوریه در هفته های اول نزدیکی بین دو کشور، در

زمینه های اقتصادی بیش از عراق سود برد (موافقت نامه های اقتصادی)، عراق ممکن از است از مطلب

استفاده کند و ناخرسندی خود را نشان دهد.

5 اتحاد بین دو حزب بعث، هدفی که عراقی ها شدیدا بر آن تأکید کرده اند. ولی موفق نشدند، به نظر

می رسد که خیلی دور از دسترس است. ما گزارشهای موثقی داریم که بعضی از اعضای حزب بعث سوریه

تماسهای سرّی (به خیال خودشان) با قربانیان تصفیه عراق داشته اند. وجود چنین ارتباطاتی، به طور قابل

ملاحظه ای آینده همکاریهای نزدیک دو حزب و یا اتحاد سیاسی که به طور عمده جزء اهداف خود قرار

داده بودند را تیره می کند.

6 سایر کشورهای عرب در جریان تلاش برای کنترل خرابی ها تماشاچیان مشتاقی هستند. اردنی ها

و خود ملک حسین سعی دارند که اختلافات عراق و سوریه، باعث اختلاف بین جبهه اعراب که در

مخالفت با سادات پس از ابتکار وی در جریان کمپ دیوید بوجود آمد، نشود. از طرف دیگر، سعودی ها

اگرچه با معاهده ها و کمپ دیوید موافق نیستند، ولی همیشه از نزدیکی و همکاری نزدیک بین این دو رژیم

انقلابی احساس خطر کرده اند. بنابراین، سعودی ها احتمالاً از اردنی ها راحت تر هستند و خود را از

اختلافات بغداد و دمشق دور نگاهداشته اند.

(توضیح دنباله سند مربوط به مسائل فلسطین اشغالی است که ترجمه نشده است).


روابط عراق و سوریه

28 اوت 1979 6 شهریورماه 1358 سرّی

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1841به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: روابط عراق و سوریه

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه: بدنبال توطئه تیرماه علیه صدام حسین و اتهامات وی مبنی بر دست داشتن سوریه در این

توطئه، در مورد آینده روابط سوریه و عراق دو سؤال مرتبط با یکدیگر هنوز بدون پاسخ باقی مانده است.

اولین سؤال این است که درگیری سوریه در توطئه تا چه حد بوده است. ما به این نتیجه رسیده ایم که تا قبل

از مهر ماه گذشته تماس هایی برقرار بوده است، لیکن صدام حسین تصمیم گرفته است بنا به دلایل داخلی

خود از بیان حکایت واقعی درگیری سوریه در این خصوص خودداری نماید. سؤال دوم این است که

اتهامات مطرح شده از طرف صدام بر روابط گرم پیشین بین بغداد و دمشق چه تأثیری خواهد داشت. با در

نظر گرفتن تلاش های جدی عراق در جلب اکثریت عربی برای مخالفت با مصر، می توان گفت که عراق در

روابط آتی خود با سوریه بیش از سردی کنونی روابط وخامت بیشتری را سبب نخواهد شد. ولی، تنفر

شدید شخص صدام از اسد با تمایل وی به انتقامجویی شدت یافته است. عوامل عینی نیز عراق را (حداقل)

وادار خواهد کرد که با سوریه روابط خود را حفظ کند، گرچه حرکت در جهت اتحاد در آینده نزدیک با

وقفه روبرو شده است. در حال حاضر در مورد عوامل ذهنی نمی توان برآوردی ارائه داد. صدام با حرکات

خود مبنی بر ایجاد آثار شخصی در سیاست داخلی و خارجی عراق، در جهت ممانعت از خصومت علیه

دشمنان سوری خود با دشواریهایی روبرو خواهد شد، خصوصا اگر اوضاع درونی اعراب ترک مخاصمه

ص: 116

عراق سوریه را ایجاب ننماید. پایان خلاصه.

3 با پای گذاشتن بغداد به عرصه عید فطر پس از رویدادهای جنجال برانگیز هفته های اخیر، دو سؤال

مهم فکر ناظران دیپلماتیک را در اینجا به خود مشغول داشته است. تا به حال، همه افراد موجود در بغداد

اتهامات مطرح شده توسط صدام حسین را در برابر حزب بعث شنیده اند که گفته است حافظ اسد رئیس

جمهور سوریه شخصا در توطئه علیه وی دست داشته است. علاوه بر این، بخش اعظم جزئیات «اعتراف»

دبیرکل پیشین شورای فرماندهی انقلاب محی عبدالحسین المشاطی یا در روزنامه های خارج از عراق

(اهرام) چاپ شده و یا از طریق نوار ویدئو برای سران دولت های عربی به نمایش گذاشته شده و یا توسط

وفاداران حزبی که موفق به دیدن اعتراف ضبط شده بر روی نوار ویدئو شده اند در اطراف شهر منتشر شده

است.

4 علیرغم متن رسمی، که عراقی ها با «سخاوتمندی هر چه تمامتر» توافق کرده اند که پیرامون آن

تبلیغات به راه نیاندازند البته بنا به تقاضای مکرر سوری ها برای جلوگیری از ضربه خوردن وحدت ضد

قرارداد صلح، در مورد صحت این اتهامات هنوز شک و تردید بسیاری وجود دارد. پس از انتشار خبر

دستگیری اعضای شورای فرماندهی انقلاب در بغداد پس از یکم مرداد، گزارشات بسیاری حاکی از آن

بود که صدام به خاطر روبرو شدن یا مخالفت با حکومت فردی خود در حزب بعث، در نشان دادن

عکس العمل زیاده روی کرده و بدون هیچ انگیزه قابل ملاحظه دستور دستگیریهای همه جانبه را صادر

کرده است. در آن حال همه می گفتند که صدام و همکارانش نیاز به جعل یک داستان ساختگی

متفاعدکننده دارند تا آنچه را که در واقع مبارزه قدرت خشمگینانه پس از استعفای رئیس جمهور بکر بود

از نظرها مخفی بدارند.

5 اولین گزارش مربوط به درگیری سوریه در «توطئه» ضد صدام در بغداد با بدبینی قابل ملاحظه ای

روبر گردید. تجهیزات حزب بعث، به محض دریافت متن اظهارات صدام، بسرعت به تبلیغات ضد سوری

پرداخت (حداقل در میان صفوف حزب بعث) تا تردیدهای عمیق اولیه را در میان وفاداران حزب از بین

ببرد. حال که حزب موفق شده است همه را به پذیرفتن داستان متقاعد سازد، یادآوری بدبینی اولیه بسیار

دشوار می شود. بسیاری از ناظران معتقدند که درگیری سوریه در توطئه، بخصوص دو سال پس از آشتی

فاحش مهرماه گذشته اغراق آمیز است. از طرف دیگر، همه معترفند که در واقع سوریه تا قبل از سال 1357

با نیروهای ضد رژیم و ضد صدام همکاری می کرده است، که همین امر سبب شده است نقش بعدی سوریه

نیز نادرست جلوه گر شود.

6 بسیاری از ناظران اینجا منشأ مخالفت را برعکس مشاطی (یا مشادی) سال 1354 نمی دانند. بلکه

منشأ آن را کودتای سال 1352 علیه بکر و صدام می دانند که به رهبری سرپرست امور امنیتی ناظر الکازار

صورت گرفته بود. در گروه الکازار نسبت به سوریه گرایشهایی وجود داشت: که یکی از علل آن بردباری

بیشتر در رابطه با دمکراسی درون حزبی برخلاف عراق، شیعه بودن جناح کازار و احساس همبستگی آنها

به هیئت حاکمه علوی در سوریه و بسیاری از افراد وفادار به کازار (و دبیرکل وقت حزب بعث عبدالخالق

السامرائی) خواستار همکاری بیشتر بین حزب بعث و حزب کمونیست و بیش از همکاری مجاز تصریح

شده توسط صدام بودند، که این همکاری در سوریه وجود داشت.

7 پس از انقراض کازار، معلوم شد که صدام روزی به عنوان تنها رهبر عراق جانشین بکر خواهد

ص: 117

گردید. آنهایی که از به قدرت رسیدن وی وحشت داشتند به برقراری تماس با رهبریت سوریه مبادرت

ورزیدند. و با وخیم تر شدن روابط سوریه و عراق پس از جنگ سال 1352، هر کشور سعی کرد دست

نشاندگان خود را به کشور دیگری بفرستند، و همکاری نیروهای سوری و نیروی ضد صدام در عراق به

صورت امر عادی جلوه گر شد. ولی در مورد بسیاری از نکات خاص مطروحه در اعترافات مشاطی و

واقعیت آن شک و تردید بسیاری وجود دارد. توطئه گران مزبور ظاهرا قادر بوده اند پول زیادی جمع آوری

نمایند (بخصوص وزیر برنامه ریزی عدنان حسین)، و تقاضای پول از سوریه بخصوص در رابطه با مقادیر

ناچیز یک خطر غیر ضروری به حساب می آمد. آنچه بیشتر محتمل است این است که بسیاری از مقامات

عالی رتبه بعثی که از به قدرت رسیدن صدام وحشت داشتند در مورد نگرانی خود با سوریها به تفصیل

صحبت کرده و در مورد راههای گوناگون ممانعت از تسلیم قدرت توسط بکر به صدام و یا سرنگونی وی با

آنها گفتگوهایی انجام داده بودند.

8 آنچه مهم ترین نگرانی صدام در این ماجرا به حساب می آید این است که اسد پس از قرارداد ترک

مخاصمه با عراق در مهر ماه به دوستان جدید عراقی خود در رابطه با وجود عناصر خیانتکار در حزب

بعث عراق هشدار نداده است. گذشته از اینکه ممکن است اسد با «توطئه گران» پس از سال 1357 دارای

رابطه ای غیر توطئه گرانه بوده باشد (و ظاهرا نیز چنین به نظر می رسد که وی خود را از هرگونه فعالیت

فریبکارانه جدا دانسته است) ولی صدام به خاطر همین نقش وی نیز احساس می کند که به وی خیانت شده

است. علاوه بر این، صدام از اینکه اسد و دیگر سوریها توانسته اند در رده های بالای نهادهای عراقی نفوذ

نمایند احساس حماقت می کند، در حالی که صدام (ظاهرا) نتوانسته است در سوریه این موفقیت را بدست

آورد.

9 با در نظر گرفتن تعداد ناچیز دستگیرشدگان، بخصوص فقدان افسران عالیرتبه نظامی در میان آنها

(صراط نیز قرار بوده دستگیر شود)، آنچه در ماه ژوئیه رخ داده بود نمی تواند یک کودتا به حساب آید. به

احتمال بسیار عناصر ضد صدام فکر می کردند که هنوز فرصت برای فعالیت های دیگر باقی است. بنا به

گزارش آنها در داخل نهاد بعث به فعالیت پرداخته و پیروانی را به سوی خود جلب می کردند، ولی فکر

می کردند که تا اواسط سال 1359 لازم نیست اقدامی علیه صدام به عمل آورند. آنچه راز توطئه گران را به

طرز غیر منتظره ای فاش ساخت. استعفای بکر و وقوف به این حقیقت بود که صدام به سرعت قدرت خود

را تحکیم خواهد بخشید و مهم ترین رقبای خود را نیز از میان خواهد برداشت. در اجلاسیه های شورای

فرماندهی انقلاب و فرماندهی منطقه ای در تاریخ 19 و 20 تیر ماه آنها ظاهرا مجبور شده بودند یا

استعفای بکر را (به بهانه برگزاری انتخابات حزبی) به تعویق بیاندازند و یا آزادی عمل صدام را از طریق

اعمال اصل رهبری جمعی در حزب محدود سازند.

10 هنوز معلوم نیست که آیا صدام استعفای بکر را ترتیب داده بود تا توطئه گران را از مخفی گاههای

خود بیرون براند، یا توطئه گران به این نتیجه رسیده بودند که (بعید بنظر می رسد) که اگر بکر استعفا نماید

علیرغم عدم آمادگی باید علیه صدام اقدام نمایند. در اجتماعات توده ای حزبی، صدام اظهار داشت که وی

از مدتها قبل به محمد عایش (وزیر صنعت پیشین) سوءظن پیدا کرده بود، و اعضای شورای فرماندهی

انقلاب چون طارق عزیز و عزت ابراهیم نیز مخابرات (اطلاعات) را به مراقبت از وی گماشته بود. این

موضوع چه صحت داشته و چه نداشته باشد، بیانیه صدام به خاطر بصیرتش شدت و اعتبار خاصی به وی

ص: 118

می بخشد، عایش احتمالاً به این نتیجه رسیده بود که اگر صدام به قدرت برسد، با توطئه و یا بدون توطئه

وی پاکسازی خواهد شد. ولی کشف این واقعیت که عدنان حسین و غانم الجلیل نیز در این توطئه دست

داشته اند برای صدام جای سؤال باقی نمی گذارد.

11 خلاصه اینکه، در شورای فرماندهی انقلاب عراق گروهی با سوریه مرتبط بوده و شدیدا بنا به

دلایل ایدئولوژیک و غیره با به قدرت رسیدن صدام مخالف بوده اند. ولی گروه ضد صدام ظاهرا بسیار

متشکل و یا آماده برگزاری کودتا نبوده اند. علت آن نیز این بود که تعداد افراد برای مبارزه علیه صدام کافی

نبوده است، بخصوص در حالی که صدام احتمالاً بسیاری از مقامات غیرقابل اعتماد خود را نیز دستگیر

کرده بود که اصلاً در توطئه دست نداشته اند. عدم مداخله نظامی به طور کلی اعتبار این باور را که

توطئه گران از مرحله گفتگو فراتر رفته و طرح یک کودتا را پیاده می کردند، از بین می برد.

12 دومین سؤال بدون پاسخ یعنی تأثیر این واقع بر روابط عراق و سوریه، در واقعه نظریه کسانی را که

معتقدند عمیقا در این توطئه شرکت داشته ثابت می کند. بعضی از ناظران می گویند، چرا صدام حرکت عراق

و سوریه در جهت رسیدن به اتحاد را آشفته و دستخوش تشنج ساخته است. استدلال مزبور بر این فرضیه

استوار است که در زمانی که مصر و اسرائیل پیرامون خودمختاری فلسطینی ها به مذاکره پرداخته و

اسرائیلی ها سوریه را در لبنان سرگرم ساخته اند، فکر پرداختن به این مقوله برای صدام قابل پیش بینی

نبوده است. مگر آنکه سوری ها در این توطئه کاملاً مقصر بوده باشند.

13 گرچه این تعبیر ممکن است در ظاهر قابل توجیه باشد، ولی صدام به چند دلیل سوریه را مسئول

رویدادهای اخیر دانسته است. سالهاست که بین او و اسد یک رقابت شخصی و یک خصومت واقعی وجود

داشته است. در طول سفر اسد به بغداد در ماه ژوئن این تنفر صدام افزایش یافت. بنا به گزارش صدام

امیدوار بوده که عراق پر جمعیت تر و غنی تر بتواند از طرح وحدت بر سوریه تسلط یابد، و پس از روبرو

شدن موانع ایجاد شده توسط اسد ظاهرا بسیار ناراحت شده است. بعضی ها گفته اند که صدام این اتهامات

را علیه سوریه ساخته و پرداخته است، تا بر اسد که با مشکلات داخلی روبه رو شده، و در لبنان موفقیتی

بدست نیاورده و شدیدا به کمک های اجلاسیه بغداد نیازمند است، فشار وارد آورد. این افراد بدبین

معتقدند که صدام از عکس العمل شدید و ناراحت کننده دمشق علیه اتهامات وی آگاه بوده و با حیله گری

تمام سعی کرده است از این آشفتگی موقت سوریه بهره برداری نماید.

14 توضیح دیگر این است که رئیس جمهور پیشین یعنی بکر تنها حامی سرسخت اتحاد با سوریه بود،

چون بین اسد و بکر رقابت شخصی وجود نداشت. صدام پس از وقوف به اینکه دستیابی به وحدت

براساس شرایط عراق غیرممکن است، تصمیم گرفته بود روند مذاکرات وحدت را با موانعی روبرو سازد،

آن هم به طریقی که مسئولیت بردوش سوریها قرار گیرد.

بنابراین، از اقدام در جهت خنثی سازی مخالفت داخلی، صدام سعی نمود سوری ها را به خاطر مداخله

در امور داخلی عراق مسئول بشناسد، لیکن به طرز غریبی توافق کرده بود که سوریه را به طور علنی

دستخوش شرمساری ننماید (در حالی که تمام افراد موجود در جهان عرب می دانند که صدام چه کسی را

متهم کرده است). نتیجه نیز طبق خواست صدام تعلیق روند مذاکرات وحدت بوده است.

15 علت دیگر وارد کردن این اتهامات پس از، از بین بردن این ارتباط نزدیک بین زیردستان خود و

رهبریت سوریه، صدام از اینکه اسد توانسته است در گروه ملازمین وی نفوذ نماید بسیار عصبانی و خجلت

ص: 119

زده شده است، پاسخ عاطفی صدام به مخالفت ناگهانی ممکن است به خاطر رابطه سوریه در آن ابراز شده

باشد، گرچه سوریه در این توطئه به طور مستقیم شرکت نداشته است. بنا به گزارش صدام فکر می کند که

دشمن دیرینه اش یعنی اسد بالاخره موفق شده است بر وی پیشی بگیرد (حداقل، عراق مدعی است که

نتوانسته در چنین نهادهای موجود در سوریه نفوذ نماید.) بنابراین صدام تصور کرده است که در مذاکرات

وحدت به طرز ساده اندیشانه ای ظاهر شده است، در حالی که اسد زرنگ و تیزهوش تا حدودی بر او

برتری یافته است.

16 در بغداد این سناریو به خاطر اشارات صدام به علی و معاویه در سخنرانی 17 مرداد پیرامون

توطئه، باور بسیاری را به خود جلب کرده است. ناظران می گویند به همین دلیل بوده است که صدام خود را

با علی بازنده مقایسه کرده و نه معاویه برنده، در حالی که بسیاری او را سیاستمداری زرنگ و تیزهوش

می دانند. توضیحی که در این مطلب شنیده ایم این است که یکی از روش های صدام است، که در آن اعتراف

کرده که سوری های تیزهوش این بار نیز به وی کلک زده اند، بنابراین، خصومت و رقابت پیشین حس

انتقامجویی کنونی صدام نیز باید اضافه شود، که طی آن صدام سعی خواهد کرد در میان ملازمین نزدیک

اسد نفوذ نماید.

17 به منظور اطمینان بیشتر، در اجلاس آتی مذاکرات وحدت بغداد این توضیحات علیه این

مذاکرات مطرح خواهد شد (و بعید نیست) و عراق بار دیگر در تلاش خود به منظور منزوی کردن و تنبیه

مصر در میان اعراب و اجلاس آتی غیر متعهدها فعالیت خود را از سر گیرد.

با آغاز مذاکرات مصر و اسرائیل در مورد خودمختاری، و احتمال بحث پیرامون مسائل خاورمیانه در

کنفرانس غیر متعهدها و مجمع عمومی سازمان ملل، عراق میل ندارد روابط با سوریه بیش از این دچار

تیرگی شود. عراق نه تنها برای اثبات ادعای خود در برابر رهبریت عربی به روابط منطقی و معقول خود با

سوریه نیازمند است بلکه اوضاع ایران نیز ابهام آمیز است و بغداد میل ندارد در غرب و شرق موجبات

رویارویی و یا عدم ثبات را فراهم آورد. ما فکر نمی کنیم که صدام نگران نقش تحریک آمیز سوریه در میان

کرها و شیعیان عراقی باشد، در حالی که اسد از آغاز فعالیت عراق در سوریه شدیدا نگران است. از طرف

دیگر صدام نه تنها مایل است حمایت کردها و شیعیان بقیه عراقی ها را بدست آورد بلکه مایل است در

داخل اوضاع را آنچنان آرام سازد که مانع از رویارویی با سوریه (و نیز ایران) بشود.

18 گرچه خصومت های شخصی وی را به رویارویی با اسد ترغیب می کند، ولی در حال حاضر این

کار به نفع صدام در سیاست خارجی عراق نخواهد بود. ولی باید به یادداشت که سوریه و عراق در مورد

مسائل اساسی (چون پذیرش قطعنامه 242 و 338) اختلاف نظر دارند. و در صورتی که تغییرات جهان

عرب این اختلاف ها را در آینده تشدید نماید، صدام دلایل کافی برای حمله خشونت آمیز علیه اسد را

بدست خواهد آورد. ولی در حال حاضر آتش بس نامطمئن به قوت خود باقی خواهد بود، گرچه مذاکرات

وحدت کاملاً متوقف شده است. لیکن در درازمدت رقابت عمیق بین صدام و اسد ظاهر خواهد شد. قبل از

ترک مخاصمه، صدام گفته بود، «یا من اسد را به چنگ خواهم آورد و یا اسد مرا به چنگ خواهد آورد.»

امروز هم وی ممکن است همین احساس را داشته باشد. پک



سفر کاسترو به خاورمیانه: میانجی گری بین عراق و سوریه

ص: 120

20 سپتامبر 79 29 شهریور 1358 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1992 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع : سفر کاسترو به خاورمیانه: میانجی گری بین عراق و سوریه

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 رادیو کویت اعلام نمود که کاسترو دعوت سفر به سوریه را در پاییز جاری پذیرفته، و یادآور شد که

او از چند پایتخت دیگر عربی نیز دیدار به عمل خواهد آورد. گرچه این خبر در اینجا منتشر نشده است،

ولی به نظر ما در صورتی که کاسترو تصمیم بگیرد به خاورمیانه سفر کند بغداد در صدر فهرست مکانهای

مورد بازدید قرار خواهد گرفت. علاوه بر ضرایب سیاسی و اقتصادی که سفر به بغداد را توجیه می کند،

کاسترو گویا تصمیم گرفته است به عنوان رهبر جدید جنبش غیر متعهدها تلاش خود را به منظور آشتی

دادن سوریه و عراق بکار بندد. کاهش تشنج کنونی علاوه بر مسائل دیگر به نفع جنبش عدم تعهد است، و

تحقق این هدف با میانجیگری یک بیگانه و نه یک میانجیگر عربی با سهولت بیشتری صورت خواهد

گرفت. طبق اطلاع ما، کاسترو شخصا مورد احترام فراوان صدام است، و سناریوی ما در مورد امکان آشتی

بر این فرضیه استوار است که فیدل مطمئن است که می تواند این کار را انجام دهد و ممکن است بتواند.

3 ولی اینکار آسان نیست چون لجبازی صدام در برابر اسد در هاوانا هم اکنون در همه جا شایع شده

است (تلگرام مرجع). روابط در سطح کاری توأم با سردی خاصی است و بنا به گزارش در سطوح دیگر

روابطی بین دو کشور وجود ندارد. می گویند صدام خشم خود را کنترل کرده است. و او کسی نیست که به

سادگی عفو و گذشت را پیشه خود سازد. سرنوشت وحدت عربی و یا یک مسئله دیگر می تواند موضع

کنونی وی را به سرعت تغییر دهد، و ما فکر می کنیم که بحران کنونی موجود در سوریه به این وضع کمک

خواهد کرد.

4 در چند هفته گذشته در مورد سوریه هیچگونه خبری پخش نشد، و تنها در تاریخ 28 شهریور ماه

پیرامون توطئه کودتا در دمشق در تاریخ 24 شهریور ماه، در بغداد گزارشی منتشر گردید. به نقل از منابع

کویتی، الثوره مقاله کوچکی در صفحه اول خود چاپ کرد و اظهار داشت که کودتا منجر به تعطیل فضای

هوایی سوریه و نیز مرز سوریه و لبنان گردیده است. گرچه سوریه در رسانه های عراق جایی ندارد، ولی

بدون شک رهبریت عراق در جریان خطرات موجود علیه ثبات رژیم اسد قرار دارد و از تأثیر آن بر عراق

نیز آگاه است.

5 با پیش بینی های بیشتر و استوار بر این فرضیه که اسد، اعراب و دیگران خواهان بهبود روابط

هستند و کاسترو و نیز تحقق آن را ترغیب خواهد نمود، صدام احتمالاً حرکتی در جهت بهبود روابط بین

عراق و سوریه انجام خواهد داد. روابط اقتصادی و بازرگانی ظاهرا دست نخورده باقی مانده است. عراق

سوبسید معمول بغداد را در تاریخ 10 شهریور ماه پرداخت نمود، کالاهای سوری بدون درد سر وارد عراق

می شوند. و یک نمایشگاه صنعتی عراق در اواسط شهریور ماه در دمشق افتتاح گردید، و نفت نیز از طریق

خط لوله دو کشور جریان دارد. چنین به نظر می رسد که عراق متوجه شده است که منافع آن با منافع سوریه

و اسد به طرز غریبی پیوند خورده است. با میانجیگری کاسترو، صدام ممکن است علنا به این موضوع

اعتراف نماید. پک



عراق و شوروی

ص: 121

عراق و شوروی

خریدهای نظامی تانکها و ناوها

دهم سپتامبر 1979 19 شهریور 58 سرّی

از: دفتر حفاظت منافع ایالات متحده در بغداد به: وزارت امورخارجه

موضوع : خریدهای نظامی تانکها و ناوها

1 تمامی متن سرّی است.

2 ما از عقیده جامعه اطلاعاتی آگاهی یافتیم که عراق لااقل چند عدد تانک T - 72 ساخت شوروی

در ماههای اخیر دریافت کرده است. این یک احتمالی است که مدتی مورد توجه محافل بیگانه در محل به

ویژه هیئت های وابسته نظامی بوده است.

3 براساس قضاوت مبتنی بر صحبت با اشخاص ذی نفع از وابستگان تعداد کمی آگاهی دارند که

چنین تجهیزاتی وارد شده است. این یک امر شگفتی آور نیست زیرا بیشتر وابستگان از همان کمبود تماس

و اطلاعات نظیر همتاهای غیرنظامی آنها رنج می برند. معذالک ترکها و هندیها شنیده اند که تانک های

T-72تحویل داده شده و هر دو ارزیابی یکسانی دارند هر چند که این ارزیابی مستقل از یکدیگر است و آن

اینکه تعداد کمی از تانکهای T-72 برای مقاصد آزمایشی دریافت شده است.

4 بر طبق نظر این ناظران حکومت عراق هنوز هم علاقه فوق العاده ای در بدست آوردن مدل جدید

این MBT (مدل تانک های جنگی) برای بالا بردن سطح نیروهای زره پوش موجود خود دارد که قسمت

اعظم آن مرکب از 55/54 T است، ولی حکومت عراق هنوز تصمیم نگرفته است که کدام یک را بخرد.

اولین انتخاب تانک های لئوپارد 2 است. حکومت فدرال آلمان به طوری که گفته می شود اندکی بی میلی

نشان می دهد (شاید یک نوع کتمان حقیقت) ولی مذاکرات هنوز در بن ادامه دارد. انتخاب دوم MAX- 30

است که فرانسه درباره فروش به مقیاس بزرگ آن آمادگی نشان داده است. T-72 انتخاب سوم است و

ظاهرا تنها شق دیگر در مقابل MAX بشمار می آید.

5 در ارتباط با همین موضوع ترکها اطلاع یافته اند که پیشنهاد فروش ناوهای موشک انداز فرانسوی

با موفقیت روبرو نشده است و اینکه عراق تصمیم گرفته است نوع روسی آن را (که مشخصات آن معلوم

نشده است) بخرد و 10 فروند از آن سفارش داده شده است. این تصمیم ظاهرا مایه شگفتی فرانسویان

شده است و فرانسویها از اینکه یک بازار فروش تجهیزات دریایی را ممکن است از دست داده باشند،

سرخورده و نگرانند.

6 اظهارنظر: کمتر شکی باقی است که عراق همچنان علاقه مند است برای کاهش اتکای سنگین خود

از لحاظ نظامی به اتحاد شوروی، بکوشد و مقادیر تحویلی را به منابع دیگری سوق دهد. همچنین روشن

است که این امر یک برنامه دشوار و درازمدت خواهد بود هم از این جهت که اتکای برقرار شده برای اینکه

بی اثر شود بسیار دشوار است و از سوی دیگر تحویل دهندگان دیگری نمی توانند با شوروی ها از لحاظ

مقادیر تحویلی و مدت تحویل رقابت کنند. احتمالاً حکومت عراق کوشش های خود را برای متنوع

ساختن تا حداکثر ممکن در صورتی که همه شرایط دیگر مساعد باشد ادامه خواهد داد و سیاست، همچنان

یکی از عوامل طرز فکر عراق خواهد بود.

7 با ارتباط به این زمینه است که گزارش مربوط به خرید ناو موشک انداز شوروی در صورتی که

صحت داشته باشد باید به منزله تصمیمی تلقی گردد که در نتیجه آن پیوند نظامی جدیدی با اتحاد جماهیر

ص: 122

شوروی برقرار شده است و قطع آن بسیار دشوار خواهد بود به ویژه در زمانی که آغاز جدیدی امکان پذیر

است. مثلاً پیوند جدید با فرانسه ممکن است منعکس کننده علاقه عراق با فاصله گرفتن بیشتر از «متفق

طبیعی خود» باشد. توضیحات احتمالی دیگری نیز برای این وضع غیر عادی وجود دارد که یکی از آنها

کاربرد ترفند مذاکره علیه فرانسه است و ما از هرگونه اطلاعات اضافی که ممکن است نسبت به گزارشهای

بالا بدست آید، قدردانی خواهیم کرد. پک


روابط عراق و شوروی

19 سپتامبر 79 28 شهریور 1358 سرّی

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1981 به: وزارت امورخارجه واشنگتن دی سی

موضوع : روابط عراق و شوروی

1 (تمام متن سرّی است)

2 خلاصه: در بغداد عقیده بعضی براین است که اقداماتی برای بهبود روابط با شورویها در جریان

است، در حالی که بعضی دیگر از ناظران این عقیده را رد می کنند. و به عقیده آنها غرب همچنان در حال

تفوق است. از نظر دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، هر دو طرف این امکان را نادیده می گیرند که این دو

نظریه لزوما به طور متقابل یکدیگر را نفی نمی کنند. ما معتقدیم عراق همین راه کنونی را که عبارت است از

تعادل نسبی بین شرق و غرب ادامه خواهد داد هر چند مسکو ممکن است از توجه بیشتری برخوردار شود

که این امر بدلایل سیاست داخلی و خارجی کشور است. معذالک از لحاظ اصولی برداشت حکومت عراق

از تهدید درازمدت از جانب مسکو خود عاملی خواهد بود که عراق را از مدار شوروی خارج نگهدارد و

اتحاد شوروی را نیز از خاورمیانه بیرون نگهدارد. پایان خلاصه.

3 صدام سرگرم مستقر کردن خود است و در جستجوی راهی است تا مهر شخصیت خود را بر عراق

کاملتر مسجل کند. باتوجه به این که صدام قبل از تصدی سمت کنونی از اهمیت برخوردار بوده و باتوجه به

اینکه مدت زیادی در نزدیکی های رأس امور قرار داشته، بیشتر هدف های عراق و همچنین وسائلی که

عراق امیدوار است به وسیله آنها به این هدف ها برسد به احتمال قوی از هم اکنون به نحو همه گیری صدامی

شده اند. معذالک اوضاع در داخل عراق و در مرزهای آن و در بقیه جهان تغییر کرده است و آنچه را ما

به عنوان میل شدید صدام برای نقش بزرگتری ارزیابی می کنیم به احتمالی چه در سیاست خارجی و چه در

سیاست داخلی دگرگونی هایی بوجود خواهد آورد.

4 اینکه چنین تغییراتی تا چه اندازه وسیع خواهد بود و در چه جهتی خواهد بود تا اندازه بسیاری

جلب علاقه می کند و در مورد مناسبات عراق و شوروی نظریات بسیار متفاوتی را در میان ناظران محلی

برانگیخته است. تعداد کسانی که دگرگونی در جهت بهبود مناسبات با اتحاد شوروی را پیش بینی می کنند

تقریبا مساوی تعدادی است که انتظار دارند اوضاع به نحو حادی در جهت عکس تحول یابد و هریک از

این دو طرف همه چیز را از واقعیت گرفته تا حدس های خلاقه به نفع موضع خود تغییر می دهد. معذالک

موضوع دارای اهمیت نسبی است و دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد اظهارنظرهای زیر را درباره اینکه

از این نقطه، اوضاع چگونه تلقی می شود، ارائه می دهد.

5 اقدام اساسی در کوشش برای نشان دادن روندهای ممکن در مناسبات با شورویها عبارت است از

تشخیص درباره اینکه شوروی ها اکنون در چه موقعیتی واقع شده اند و چیزی که مهم تر است اینکه

ص: 123

شوروی ها قبلاً در چه نقطه ای بوده اند. مدتها پیوندهای وسیعی و همچنین منافع متقابل بین این دو وجود

داشت ولی حکومت عراق به نحو رسایی این آگاهی را بدست آورده است که نگهداشتن روسها در حداکثر

فاصله ممکن مفید است در حالی که حداکثر سود ممکن را از شورویها بدست می آورد. تحولات نسبتا

اخیر به عراق امکان داده اند تا آزادی اقتصادی ناشی از ثروت هنگفت نشان داده و مناسبات اقتصادی (و

نظامی خود را) بیشتر به طرف غرب گرایش دهند و بدین ترتیب تماس های سیاسی نیز توسعه پیدا کرده

است. همچنین درباره فعالیت های شوروی ها (و متفقین آنها) در محل هایی نظیر افغانستان، اتیوپی و یمن

جنوبی نگرانی های نسبتا آشکار پیدا شده است. علاوه بر این تجزیه حزب کمونیست در محل جلب توجه

کرده و طبق تصور بعضی ها این موضوع و موضوعاتی که در بالا توصیف شد به عنوان نشانه ای از اینکه

مناسبات با اتحاد جماهیر شوروی بدتر شده است تلقی گشته.

6 در این تجزیه و تحلیل یک نقص احتمالی وجود دارد و آن اینکه چنین به نظر می رسد که این تحلیل

بر روی این فرضیه بنا شده است که عراق قبلاً در جیب شوروی بوده است و آن یک نتیجه گیری تبعی بزرگ

بوده است. مناسبات شاید بهتر از زمان کنونی بوده است ولی تحولاتی که در بالا ذکر شد ساخت این

مناسبات را تهدید نمی کند. بازرگانی در وضع بحرانی نیست، افغانستان و موضوعات دیگر را می توان

شاید بیشتر در چهارچوب اختلاف نظرها مورد بررسی قرار داد و تاریخ نشان داده است که اگر یک حزب

کمونیست محلی سرکوب شود، مسکو به این پدیده یک نوع عدم علاقه ناشی از پوست کلفتی نشان

می دهد. به نفع علائق درازمدت اتحاد شوروی نخواهد بود اگر اجازه دهد اختلاف نظرهای نسبتا جزئی با

عراق در هدف های درازمدت و وسیع آن مداخله کند.

7 عکس این موضوع نیز برای عراق صادق است و در حالی که روشن است حکومت عراق در تحقق

بسیاری از هدف های خود به اتحاد شوروی نیاز دارد در عین حال همچنین است که شوروی ها به عراق

نیاز دارند و حتی بیشتر از آن عراقی ها به عنوان آخرین دوستان مهم عقلائی و یکی از چند دوست قابل

اتکا که در جهان عرب باقی مانده اند باید آگاه باشند که آنها می توانند به قیمت چند ضربه به قلم پا از مهلکه

بدر روند. بدون اینکه از تلافی جدی روسها ترسی داشته باشند. اگر عراقی ها تصمیم بگیرند به نحو حادی

از شوروی دور شوند از دست دادن موضع و پرستیژ برای شوروی ها بسیار سنگین خواهد بود. یکی از

عواملی که به حفظ تعادل در مناسبات بین عراق و شوروی کمک می کند این است که هیچ کدام از طرفین

پیوند خود را با طرف دیگر قطع نخواهد کرد و استطاعت قطع آن را نیز ندارد و همین موضوع است که

ظاهرا دو کشور به عنوان دو طرف یک پیمان، کم و بیش از یکدیگر راضی هستند. براساس همین زمینه

است که بعضی از تحولات اخیر را می توان اندازه گرفت.

8 یکی از مواردی که به عنوان نمونه می توان ذکر کرد این عقیده است که یکی از علل تصفیه اخیر

کادرهای ارشد عراق نشان دهنده میل عراق به متوقف کردن جریان دور شدن از کشورهای ترقیخواه

سوسیالیستی است (که متفقین طبیعی عراق بوده اند). ما در جایی دیگر گوشزد کرده بودیم که عکس العمل

صدام بیشتر ناشی از موقعیت مقاومت در مقابل قدرت و نفوذ او بوده است تا اینکه ناشی از ایرادگیری ویژه

باشد، معذالک برای صدام عادی می بود اگر حتی به طور شفاهی یا نمادی نگرانی های آنهایی را که از فتح

باب به سوی غرب که در چند سال گذشته به عمل آمده آرامش خود را از دست داده اند، رفع کند. صدام

اقداماتی به عمل آورده که هدف آنها قطعه قطعه کردن گروهبندی های مختلف بوده است ولی تنها وضع

ص: 124

مناسبات با روسیه است که هنوز هم به عنوان نشانه تفسیر سیاست کلی جلوه گر شده است. در همه موارد

مشابه، آنچه که مهم به نظر می آید چشم انداز آینده است.

9 کاسترو و نهضت کشورهای غیر متعهد. پشتیبانی فعال و بی تکلف و پر حرارت عراق از کوبا (و

بالعکس) در کنفرانس سران کشورهای غیر متعهد به نظر می رسد انعکاسی است از اشتراک منافع این دو

کشور نه اینکه کوششی باشد که خوشایند اتحاد شوروی قرار گرفته باشد و این امر یکی از اثرات جنبی آن

بوده است. صدام از کاسترو شخصا تحسین می کند و در بسیاری از نظریات و معتقدات و اندیشه ها با او

سهیم است و برای برعهده گرفتن رهبری نهضت کشورهای غیر متعهد بعدا نیاز به کاسترو دارد. هدف های

وسیع حکومت عراق در هاوانا که محکوم کردن سادات یکی از آنها بود که از اهمیت کمتری برخوردار

نیست به طور نزدیکی همزمان با محکوم کردن سادات از سوی کوبا بود و به این ترتیب یک نوع انطباقی در

مواضع اصلی بین دو کشور بوجود آورد. ما این تمایل را داریم که شک داشته باشیم از اینکه این اقدام برای

خوشایند ویژه مسکو صورت گرفته باشد. هر چند بعضی دیپلماتها در اینجا مسئله را از این نظر مورد

بررسی قرار می دهند. معذالک نمی توان این امکان را بعید دانست و کاسترو به احتمال قوی صدام را به

روابط بهتر با اتحاد شوروی به طور کلی تشویق کرده است. ولی در کنار کوبا بودن برای عراق دارای دلایل

موجه جداگانه ای است.

10 تجهیزات نظامی. ادامه تحویل مقادیر هنگفتی تجهیزات نظامی از سوی شوروی تأکیدکننده یکی

از پیوندهای محکم با مسکو است که تنها تحویل دهنده مقادیر بزرگ ساز و برگ نظامی مورد نیاز عراق در

انواع و اقسام تجهیزات نظامی است. میل حکومت عراق به کاهش دادن این اتکا هر چند دشواریهایی در

بردارد باعث شده است که عراق خریدهایی که درباره آن تبلیغ زیاد به عمل آمده از قبل بنماید. هر چند

مقدار خرید نسبتا ناچیز بوده است. ما اخیرا درباره تصمیم عراق در بدست آوردن ناوچه های گشتی

موشک انداز از اتحاد شوروی به جای فرانسه گزارش داده ایم. در حالی که این امر ممکن است واقعا

انعکاس میل بغداد به بهبود مناسبات با مسکو باشد در عین حال همچنین امکان دارد که این امر نتیجه

قیمت ها و مدت تحویل و عوامل متعدد ناشناخته دیگر باشد که در خرید سیستم های تسلیحاتی تأثیر

دارد.

11 مصاحبه طارق عزیز. طارق عزیز عضو شورای فرماندهی انقلاب عراق و سخنگوی حکومت در

یک مصاحبه با خبرنگاری از جمهوری آلمان فدرال اظهارنظرهایی کرده است که ظاهرا به منزله رد بعضی

از انتقادات پر سر و صدای حکومت عراق از فعالیت های شوروی است. طارق عزیز برخلاف اعلامیه های

سابق عراق درباره نگرانی، هرگونه علاقه عراق را در فعالیت های شوروی در افغانستان (زیرا افغانستان

یک کشور عربی نیست، و در اتیوپی / و اریتره (زیرا اریتره داخل اتیوپی است... آنها رسما می گویند که آنها

و کوبایی ها در فعالیت های نظامی مستقیما علیه مردم اریتره شرکت نمی کنند) یا جمهوری دمکراتیک

خلق یمن (آنچه که عراق نگران آن است مستشاران کوبایی و شوروی در جمهوری خلق یمن نیست، بلکه

حضور ایالات متحده آمریکا در جهان عرب است) تکذیب کرد. طارق عزیز با یک خبرنگار غربی

صحبت می کرد و ممکن است کوشیده باشد مسائلی را که با شوروی ارتباط دارد برای مخاطب خود در

میان نگذارد. معذالک این یک انحراف ناگهانی از مواضع قبلی است و می توان چنین تعبیر کرد که نشانه

تمایل به بهبود کلی مناسبات با شوروی ها یا لااقل ملایم تر کردن انتقادات در این زمینه است.

ص: 125

12 مبادله پیامها. در اواسط ماه اوت حکومت عراق تلگرامی که به برژنف ارسال شده بود فاش

ساخت، در این تلگرام صدام کوشش های خود را برای به کار بردن رهبران کشورهای اروپای غربی

به عنوان وسیله ای برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده آمریکا و اسرائیل جهت قائل شدن امتیازات

توضیح داده است. در آن زمان چنین به نظر می رسید که صدام، برژنف را به خاطر مخالفت با چنین

استراتژی سرزنش می کند. می توان همچنین بدین نحو تعبیر کرد که این پیام توضیح این مطلب است که

چنین سیاستی از سوی عراق خصومتی با مناسبات عراق و شوروی ندارد و در واقع ایجاد شکاف بین

ایالات متحده و اروپای غربی هم به نفع مسکو و هم به نفع اعراب است.

13 موضوع عراق نسبت به خاورمیانه. دو فقره اتهام بلوک شوروی اخیرا حاکی از آن بود که

شوروی ها نرمش جدیدی را در موضع عراق درباره مسائل خاورمیانه مشاهده کرده اند که به عقیده آنها

جلب توجه مسکو را کرده است. طارق عزیز در یک کنفرانس مطبوعاتی در اواسط ماه اوت گفت که

بازستاندن اراضی از اسرائیل با وسائل مسالمت آمیز هیچ گونه ایرادی ندارد مشروط بر اینکه این امر شامل

به رسمیت شناختن اسرائیل نباشد. شوروی ها از قرار معلوم این اظهارنظر را چنین تعبیر می کنند که

کوششی برای فراهم کردن یک نوع راه گریز اضافی جهت سوریه و اردن در مذاکرات آینده درباره مسئله

فلسطین است. از قرار معلوم مسکو با چنین «امتیازی» موافق است و معتقد است که این کوشش ممکن

است پیش درآمدی درباره ابتکار عراق در آینده نزدیک باشد که کوشش های خود اتحاد شوروی را

تسریع خواهد کرد.

14 اظهارنظر: عراق مسیر خود را تعیین می کند، چه در سیاست داخلی و چه در خارجی و نظامی که

بر عراق حکومت می کند به ندرت درباره تغییرات سیاست ها و عرفها اخطار قبلی می دهد. این امر لزوما

جامعه بین المللی را به بذل توجه دقیق به نشانه های خیالی یا واقعی از آنچه ممکن است در پیش باشد، وا

می دارد. آنهایی که معتقدند که عراق در شرف انجام کوشش مهمی برای بهبود مناسبات خود با اتحاد

شوروی است به بعضی از این نشانه ها و یا همه آنها دو دستی چسبیده و مدعی هستند که اوضاع از این قرار

است. استدلال آنها ممکن است درست باشد.

15 از سوی دیگر و علیرغم اظهارنظرهای طارق عزیز به یک خبرنگار نشانه هایی در دست است که

حتی اگر بغداد برای تقلیل سطح تشنج پر سر و صدا در معاملات خود با مسکو و غیره کوشش هایی انجام

می دهد، این موضع سازشکارانه امور داخلی را در برخواهد داشت. طارق عزیز درباره حزب کمونیست

عراق در مصاحبه خود اشارات خوشایندی کرد و حتی تا آن مرحله پیش رفت کرد که القا کند که یک

حزب کمونیست در واقع لزومی ندارد. او تأکید کرد که اگر کمونیست ها ترجیح دهند به جبهه خلق

بپیوندند، حکومت عراق شرایط اضافی برای مشارکت آنها در زندگی سیاسی عراق فراهم خواهد کرد. این

ظاهرا بدان معنی خواهد بود که ترس اساسی عراق درباره هدف غائی شوروی در رخنه به عراق و سایر

کشورها در جهان عرب و حول و حوش آن همچنان یکی از جنبه های اصلی معاملات عراق با مسکو

است.

16 خلاصه اینکه درباره مسئله مناسبات بغداد و مسکو به کجا می رسند تا اندازه زیادی بستگی به

این دارد که از کجا آغاز کنیم. از این موضع مساعد می توان چنین فرض کرد که این مناسبات هرگز به آن

خوبی که بسیاری تصور می کردند نبوده است و هرگز به طور جدی دچار تشنج نشده است و در واقع

ص: 126

می تواند از مرحله بهبود نسبی بگذرد. ما بنابراین این تمایل را داریم که تصور کنیم که اوضاع می تواند

همچنان مانند یک یا دو سال گذشته باقی بماند. مقدار زیادی کلمات خوشایند از قبیل تمجید تعزلی

مندرج در پیام تبریک ایزوستیا به مناسبت سی و پنجمین سال برقراری روابط دیپلماتیک بین عراق و

شوروی ممکن است ابراز شود. همچنین مناسبات اقتصادی، بازرگانی و نظامی به مقیاس های قابل

ملاحظه و مسائل متعددی که طرفین درباره آنها توافق کامل دارند وجود خواهد داشت. با همه اینها عراق

تهدید را کاملاً درک می کند و احتمال نمی رود که چشم از هدف های خود که عبارت از خارج نگهداشتن

اتحاد شوروی از منطقه است، دور نگهدارد. پک


پیمان دوستی اتحاد جماهیر شوروی با جمهوری دمکراتیک خلق یمن

اول اکتبر 1979 9 مهر 1358 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 2292 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: پیمان دوستی اتحاد جماهیر شوروی با جمهوری دموکراتیک خلق یمن

1 تمامی متن محرمانه است.

2 عراق یکی از هشت کشوری است که اتحاد جماهیر شوروی با آن پیمان دوستی دارد. ما بنابراین با

علاقه مندی یادآوری می کنیم که امضای پیمان جمهوری دمکراتیک خلق یمن و اتحاد جماهیر شوروی

در تاریخ 25 اکتبر (احتمالاً سپتامبر م) هنوز به وسیله رسانه های محلی گزارش نشده، ما این امکان را

بعید تصور نمی کنیم که گزارش این حادثه در نتیجه عدم کارآیی محض رسانه های عراق مورد بی توجهی

قرار گرفته باشد. باوجود این عراق بیش از یک علاقه تصادفی و اتفاقی در چنین حادثه ای دارد. بنابراین

ما تصور می کنیم که بی توجهی نسبت به این حادثه تعمدی بوده است کشف دلیل اینها که مورد بی توجهی

قرار گرفته آنقدرها هم آسان نیست. سیاست خارجی حکومت عراق عبارت است از کنار گذاردن هر دو

ابرقدرت از جهان عرب از لحاظ انعقاد موافقت نامه ها و پیمانها و حضور فیزیکی (پایگاههای نظامی).

معذالک از آنجایی که عراق جز کشورهایی است که دارای پیمان دوستی معتبر (با اتحاد شوروی م)

است به سختی در موقعیتی قرار گرفته که به دیگ بگوید رویت سیاه است. شاید سکوت به منزله پذیرفتن

ناتوانی در توضیح این ناهنجاری سیاست خارجی باشد. پک


عراق و اروپای غربی

عراق و اروپای غربی

نیروگاه اتمی

27 اردیبهشت 1357 17 می 1978 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1037 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

رونوشت به سفارتخانه های آمریکا در آتن، بن، دهلی نو، پاریس، رم، استکهلم، تهران

موضوع : نیروگاه اتمی

1 دولت عراق در رابطه با طرح و احداث اولین نیروگاه اتمی خود با شرکت های فرانسوی، ایتالیایی،

آلمانی و سوئدی تماس گرفته است. بنا به گفته سفیر ایتالیا، ظاهرا شرکت های فرانسوی در مرکز این

جریان قرار دارند چون فرانسه در عراق در سال 1356 در زمینه همکاری اتمی قراردادی منعقد

ساخته اند، لیکن بنا به دلایلی که برای وی مشخص نشده، دولت عراق از فرانسوی ها ناراضی است و چند

هفته قبل با شرکت های کشورهای دیگر در این زمینه تماس گرفته است.

ص: 127

2 سفیر آلمان در تأیید گفت که عراقی ها با یک شرکت آلمانی تماس حاصل کرده اند. وی گفت شرکت

مزبور قادر است یک نیروگاه اتمی کوچک (با قدرت 600 500 مگاوات) در عراق احداث نماید چون

طرح آن را هم اکنون «در اختیار دارد.» لیکن با در نظر گرفتن عدم اعطای قرارداد به به شرکت های آلمانی

توسط دولت عراق، وی گفت شرکت مزبور قادر به احداث آن نخواهد بود. چون این پروژه برای عراقی ها

کاملاً «آلمانی» است، حتی اگر قیمت تعیین شده توسط شرکت آلمانی 10 درصد ارزانتر از نزدیکترین

رقیب آن باشد.

3 یک منبع سفارت سوئد اعتراف کرد که عراقی ها از یک شرکت سوئدی خواسته اند که شرایط خود

را در مورد احداث این نیروگاه در پاییز ارائه دهد، لیکن وی گفت دولت سوئد در زمینه صدور جواز انتقال

این تکنولوژی با مشکلاتی روبرو خواهد بود. وی گفت که شرکت های فرانسوی و ایتالیایی سعی دارند

عراقی ها را متقاعد سازند که نیروگاه 1200 900 مگاواتی را احداث نمایند، چون از نظر آنها احداث

نیروگاه های کوچکتر مقرون به صرفه نمی باشد.

4 سفیر هند گفت از شرکت های هندی در این زمینه دعوت به عمل نیامده است.

5 اظهارنظر: دولت عراق ظاهرا در رابطه با احداث این نیروگاه اتمی با مشکلاتی روبرو شده است. از

یک طرف احداث این نیروگاه کوچک مقرون به صرفه نیست، لیکن به خوبی خواهد توانست در طرح

انرژی عراق که قرار است در سال 1359 معادل 4000 مگاوات نیرو داشته باشد جا بگیرد. از طرف دیگر،

احداث یک نیروگاه بزرگ بدین معنی است که عراقی ها در هنگام نیاز تعمیراتی قادر نخواهند بود نیروی

کافی مورد لزوم را تأمین نمایند.

6 با در نظر گرفتن این عوامل و نیز هزینه سنگین (یک میلیارد دلاری یا بیشتر) پروژه و منابع آماده

جایگزین شونده انرژی جهت تولید برق، دولت عراق می تواند به بهانه های اقتصادی این پروژه را به تأخیر

اندازد تا شبکه انرژی عراق آن قدر گسترش یابد که جذب یک نیروگاه بزرگ مقرون به صرفه نیز آسان

شود. با در نظر گرفتن میزان رشد تولید انرژی عراق احتمالاً خواهد توانست برنامه عمرانی پنج ساله در

سالهای 641360 احداث این پروژه را از سر بگیرد تا در سالهای 1370 وارد مرحله عمل گردد. معذالک

به خاطر ضرایب دیگر دولت عراق ممکن است احداث آن را زودتر از موعد پیش بینی شده آغاز نماید که

این ضرائب عبارتند از: حیثیت، منافع فنی و این واقعیت که همسایه ایرانی آنها هم اکنون دارای توان تولید

نیروی اتمی شده است. پک


سفر کارینگتون به عراق

19 تیرماه 1358 10 ژوئیه 79 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا در لندن به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

رونوشت به دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد و سفارتخانه های آمریکا در قاهره، دمشق، جده، کویت،

تهران

عطف به: بغداد 1439

موضوع : سفر کارینگتون به عراق

1 (تمام متن خیلی محرمانه است) افسر رابط خارجی FCO در تاریخ 18 تیر ماه ما را در جریان سفر

کارینگتون به عراق قرار داد. تقریبا بخش اعظم ملاقات 90 دقیقه ای کارینگتون و صدام به مسائل مورد

ص: 128

علاقه دو جانبه اختصاص یافته بود. در مورد تحریم تجاری اعلام نشده، صدام به طور داوطلبانه گفت که

سریعا اقداماتی در جهت لغو تحریم به عمل خواهد آمد. در مورد زندانی شدن اسپارکس مهندس انگلیسی،

عراقی ها هنوز هم معتقدند که دولت انگلیس، مطبوعات و دادگستری انگلستان را تحت کنترل داشته و

اسپارکس و فرد عراقی که در لندن به خاطر قتل ژنرال نایف در زندان بسر می برند مبادله خواهند شد.

کارینگتون سعی کرد با صراحت به عراقی ها بفهماند که این مبادله امکان پذیر نیست.

2 دیگر مسئله مورد علاقه عبارت بود از نظر عراق در مورد قطعنامه 242. کارینگتون با صراحت

سؤال کرد که آیا عراق قطعنامه 242 را پذیرفته است، پاسخ منفی بود، و در ادامه گفته شد که عراق تنها

خواست فلسطینی ها را می پذیرد. (اظهارنظر: حسین و دیگران گفتند که بیانیه بغداد نشانگر تغییر در روند

و طرز فکر عراقی ها می باشد.)

3 صدام حسین به کارینگتون گفت که ایران از مسائل سیاسی رنج می برد و نه مسائل مذهبی، و به

قدرت رسیدن جناح چپ گرا و یا بازگشت شاه وضع را برای عراق بیشتر از رژیم کنونی وخیم خواهد

ساخت. (اظهار نظر: متخصصین عراق در لندن اغلب به ما توصیه کرده اند که دولت عراق با وجود موفقیت

در سرکوب شیعیان و عدم توانایی مزمن در سرکوب کادر کمونیستی خود، از به قدرت رسیدن جناح چپ

در ایران بیش از به قدرت رسیدن یک رژیم مبلغ مذهب نگران است.)

4 در مورد مسئله کلی روابط اعراب و اسرائیل، صدام خواستار اجرای تحریم های اروپایی علیه

اسرائیل گردید. این موضوع به دنبال گفتگوهای طولانی در مورد بی ثمر بودن سیاست های خاورمیانه ای

آمریکا مطرح گردید، و به انگلستان توصیه شد که عراق در نظر دارد از اروپایی ها بخواهد که مستقلاً ابتکار

عمل را بدست گیرند. مقامات انگلیسی معتقدند که صدام همین مسئله را با وزرای فرانسوی و آلمانی

بازدیدکننده نیز در میان گذاشته است.

5 در نهایت، عراقی ها پیشنهاد کردند که یک کمیسیون عراقی انگلیسی تشکیل گردد. ظاهرا یک

گروه فرانسوی عراقی نیز بوجود آمده است. انگلیسی ها توافق کردند که این گام مشخص نشده را مورد

بررسی قرار دهند معتقدند که چنین هیئتی سرانجام به مطرح ساختن استدلالهای بی ثمر در مورد سیاست

خارجی و یا تقاضای عراق در مورد دستیابی به بازارهای انگلستان خواهد پرداخت.

6 به طور کلی، افسر رابط خارجی معتقد است که این سفر مفید بوده است، چون تحریم تجاری در

حال لغو شدن است. بروستر


گنشر در بغداد گفتگو پیرامون صلح در خاورمیانه و همکاری اقتصادی

20 تیرماه 1358 11 ژوئیه 79 سرّی

از: سفارت آمریکا در بن 2271به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع : گنشر در بغداد گفتگو پیرامون صلح در خاورمیانه و همکاری اقتصادی

1 (تمام متن سرّی است)

2 خلاصه. آلمان ها از نتایج سفر گنشر به بغداد در تاریخ 15 13 تیر ماه خشنود شده اند. در آینده

نزدیک پیرامون همکاری های اقتصادی مذاکراتی آغاز خواهد شد. در مورد تضاد اعراب و اسرائیل

تبادل نظر مفیدی انجام شد، و صدام حسین خواستار برقراری نزدیکتر روابط با اروپا شد. سرپرست پلیس

مخفی موفق شد با گنشر ملاقات نماید.پایان خلاصه.

ص: 129

3 صلح خاورمیانه. طبق اظهار شوئپس مسئول بخش امور عراق در وزارت امورخارجه، گنشر در

ملاقات با صدام حسین و وزیر خارجه حمادی نظریات خود را در مورد مسئله خاورمیانه ابراز داشت.

آنها به سخنان گنشر در مورد اینکه به رسمیت شناختن اسرائیل و امنیت مرزهای آن شرط لازم صلح است

گوش فرا دادند، لیکن پاسخی ندادند. طرفین توافق کردند که وحدت عربی در اینجا صلح حائز اهمیت

بسیار است، اما صدام حسین در مخالفت خود با سادات نرمشی نشان نداد. گنشر یادآور شد که قرارداد

صلح تمام منافع را نصیب اسرائیل نمی کند. در حقیقت اسرائیل تحت فشار بین المللی بسیاری قرار گرفته

است. در این ملاقات در مورد اورشلیم صحبتی به میان نیامد.

4 همکاری اقتصادی با آلمان غربی. از اینکه حمادی خواستار نیل به اهداف نهایی در همکاری

اقتصادی عراق و آلمان شده بود بسیار متعجب و خوشحال شده اند. در ابتدا، عراقی ها تقاضا کرده بودند که

در این ملاقات تنها مباحثات سیاسی گنجانده شود. بنابراین، تنها مقامات وزارت خارجه همراه گنشر به

بغداد رفته بودند. لیکن حمادی در تمام طول گفتگوی دو ساعت و نیمه خود با گنشر در مورد

همکاری های اقتصادی گفتگو کرده بود.

5 شوئپس اظهار داشت که نتایج این گفتگو از نظر بن حائز اهمیت بسیار است. این نتایج عبارتند از:

توافق عراق در جهت تجدید مذاکرات همکاریهای تکنولوژیک مذاکرات ابتدا در سال 1354 آغاز

گردید و به خاطر اصرار آلمان مبنی بر پرداخت وجوه متخصصین فنی و قانون برلن توسط عراق خاتمه

یافت. گنشر موضع عراقی ها را در این مورد یادآور شد، و حمادی گفت که در این مورد با آنها گفتگو

خواهد کرد.

توافق عراق در جهت ایجاد کمیسیون مشترک به منظور بررسی مسئله انرژی. حمادی گفت که عراق

ارائه نفت به آلمان غربی را در خارج از بازار سیاه و بافت شرکتی بین المللی مورد بررسی قرار خواهد داد.

توافق بر سر این که دو مذاکره گر وزارت خارجه به زودی به بغداد خواهند آمد تا جزئیات مربوط به دو

پیشنهاد را روشن نمایند. هنگامی که گنشر وزیر خارجه را نیز دعوت کرد، حمادی پیشنهاد کرد که وزیر

برنامه ریزی نیز به همراه وی به بن نماید. آلمان ها در این زمینه توافق نمودند.

6 قرارداد اتمی. شوئپس گفت که گنشر در رابطه با تکنولوژی هسته ای آلمان به آرامی برخورد نمود.

لیکن به منافع اتحادیه کرافت ورک در قرارداد عراقی (تلگرام مرجع) اشاره ای ننمود. آلمانها هنوز هم

معتقدند که این قرارداد را فرانسوی ها بدست خواهند آورد، مطمئن بودند که بار نخست وزیر فرانسه در

این مورد از هیچ تلاشی فروگذار نخواهد کرد.

7 سیاست خارجی عراق. صدامحسین بر تمایل عراق به استقلال ملی در چهارچوب وحدت عربی

تأکید کرد. وی گفت عراق و دیگر کشورهای عربی می خواهند بدون وجود آمریکا، با اروپا روابط

صمیمانه تری داشته باشند.

8 در پاسخ به ابراز نگرانی گنشر در مورد نفوذ شوروی در اروپا و فعالیت های آن در مناطق دیگری

چون شاخ آفریقا و افغانستان صدام نسبت به روس ها علاقه چندانی نشان نداد. وی گفت عراق هم پیمان

شوروی نیست، لیکن بنا به دلایل خاصی چون دلایل تسلیحاتی به آن نیاز دارد. عراق خواستار مداخله

ابرقدرت ها در منطقه نیست، دیگر مسائل منطقه ای مورد بحث قرار نگرفت.

9 علیرغم انتقادات صدام علیه آمریکا، آلمانها در ملاقات های خود با حمادی چنین برداشت

ص: 130

کرده اند که عراق خواستار بهبود بیشتر در روابط خود با آمریکاست.

10 پلیس مخفی. سعدون شاکر، رئیس پلیس مخفی عراق، به دنبال درخواست خود توانست با گنشر

ملاقات نماید. شوئپس نمی خواست در مورد این ملاقات محرمانه گفتگو کند، لیکن اعلام داشت که

سعدون شاکر علاقه مند به همکاری احتمالی آلمان و عراق در زمینه های پلیسی و ضد تروریستی می باشد.

از نظر ما این یک موضوع سیاسی حساس در رابطه با آلمان است چون میل دارد از عراق در زمینه های

ضد تروریستی کمک بگیرد. لیکن نمی خواهد پلیس مخفی سرکوبگر عراق را حمایت کند. شوئپس گفت

که شاکر احتمالاً در آینده به بن سفر خواهد کرد. استوئسل


عراق و جهان سفر نخست وزیر (فرانسه) بار

21 تیرماه 1358 12 ژوئیه 79 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1496 به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع : عراق و جهان؛ سفر نخست وزیر بار

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه: سفر بار نخست وزیر فرانسه به عراق سبب شد که دو کشور متوجه شوند که در مورد

مسائل مهم مربوط به خود و بقیه جهان دارای نقطه نظرات مشترکی هستند. هریک از طرفین توانسته بود

پس از ابراز نقطه نظرهای خود، اقداماتی در جهت پیشبرد اهداف خود نیز انجام دهد. دوره همکاری

احتمالاً تداوم خواهد یافت و اشتراک عقیده نیز آن را تقویت خواهد کرد، که در رابطه با اوضاع کنونی

هیچیک از آنها چندان شگفت آور نیست.پایان خلاصه

3 طبق اظهارات سفیر فرانسه مورنیره (حفاظت شود) سفر نخست وزیر متبوعش به بغداد سازنده و

مطلع کننده بود. بار و صدام که به مدت 15 ساعت در گفتگوهای گروههای کوچک با حضور همکاران

نزدیک شرکت کرده بودند به معنی واقعی کلمه در مورد مسائل کلی تبادل نظر کردند. مورنیره با استفاده از

آنچه که به یاد داشت عناوین ذیل را به عنوان مهم ترین موضوعات مورد بحث از نظر خود برگزید، و با

صراحت میل داشت که رویدادها را به خوبی جلوه گر سازد.

4 جو موجود: فرانسویها شدیدا متقاعد شده اند که دولت عراق به نمایندگی از طرف صدامحسین

میانه رو است. این ارزیابی در مورد مسائل سیاسی و اقتصادی صدق می کند. فرانسوی ها چنین برداشت

کرده اند که در نتیجه رشد آشکار سیاستمداری صدام، سیاست دولت عراق از جنبه عملی و انعطاف پذیری

برخوردار خواهد شد. آنها دریافتند که می توانند در مورد تمام مسائل مورد نظر با کمال صراحت گفتگو

کنند و عراقی ها در تشریح گفتند که آماده اند با تغییر شرایط انطباق یابند.

5 خاورمیانه. جالب توجه تر نظریات صدام در مورد مسئله اعراب و اسرائیل بود. برخلاف جواب

صریحا «منفی» وی در پاسخ به کارینگتون در مورد اینکه آیا عراق قطعنامه 242 را می پذیرد، پاسخ صدام

به این مسئله (که گویا مستقیما مطرح نشده بود) از ظرافت خاصی برخوردار بود. عراق به تصمیمات

اجلاسیه رباط پایبند است و معتقد است که قطعنامه های سازمان ملل یک روش دیپلماتیک برای تلف

کردن وقت است. ولی صدام ظاهرا در مورد محتوای راه حل مورد قبول چیزی نگفته است، اما چنین

وانمود کرده است که راه حلی که در آن حذف اسرائیل مورد نظر نباشد، کافی است.

6 اسرائیل و خاورمیانه. گرچه مورنیره سعی داشت توجه را به این نکته معطوف ندارد، ولی واضح

ص: 131

است که آنچه صدام در مورد اسرائیل (و آمریکا، به پائین مراجعه کنید) گفته اصلاً توأم با میانه روی منطبق

نبوده است. هر اقدامی که اسرائیل با حمایت آمریکا و ترغیب آن انجام داده، به منظور گسترش نفوذ

صهیونیزم و از بین رفتن اعراب صورت گرفته است. تز معروف جداسازی مصر از جهان عرب به منظور

آزاد گذاشتن اسرائیل در تصرف لبنان، فلسطینی ها و سوری ها مورد بحث و تبادل نظر بسیار قرار گرفته

است. معذالک، در پاراگرف های پیشین، فرانسوی ها متقاعد شده اند که در صورت همکاری تمام طرفین

درگیر، اسرائیل قبل از سال 1967 پذیرفته خواهد شد. تمام طرفین درگیر، عبارت است از شوروی، و

مورنیره تأکید کرد که عراقی ها به کرات گفته اند که بدون شرکت شوروی هیچ گونه صلح پایداری برقرار

نخواهد شد.

7 ایران. بدون تعجب، صدام گفت که عراقی ها مایل نیستند بین آنها و همسایه شرقی شان مشکلاتی

پدید آید. هدف اصلی یک ملت با ثبات و متحد است که پیشرفت کمونیست ها را در این نقطه از جهان با

بن بست روبرو سازد. صدام ظاهرا گفته است که در چند ماه گذشته ایرانی ها محاسبات غلطی کرده اند

(ظاهرا در رابطه با سهولت صدور انقلاب) که اکنون به آن پی برده اند، و به تهران در طرز تفکر خود

تجدیدنظر کرده است. عراقی ها پیش بینی کردند که در روابط موجود بین دو کشور در آینده نزدیک

بهبودی پدید خواهد آمد.

8 روابط دوجانبه. نقطه نظرات وسیع موجود بین فرانسه و عراق فرصتی را پیش آورد تا موضوعات

مورد علاقه دو کشور مورد بحث قرار گیرد. فرانسوی ها ظاهرا خود را سخنگوی جامعه اروپایی و نیز

غرب در مورد مسائل بسیار و مسائل مطروحه در بالا جا زده اند. مورنیره در مورد تدارک نظامی مطلبی

نگفت، فقط اظهار داشت که این موضوع نیز مورد بحث قرار گرفته، و به چند نکته خاص نیز اشاره کرد.

9 انرژی. فرانسه و عراق معتقدند که در جهان امروز انرژی مسئله اول است. فرانسوی ها از اینکه

توانسته اند نفت بیشتر (نامشخص) لیکن در حجم معتدلی را از طرف عراقی خود خریداری نمایند خشنود

هستند و مدت زیادی را صرف توضیح اقدامات مربوط به کاهش نفت مصرفی دولت فرانسه کردند تا

دیگران نیز متقاعد به انجام همین کار بشوند. (بنا به گزارش مطبوعات، یک سوم نفت مورد نیاز فرانسه در

سال 1359 از عراق وارد خواهد شد، با استفاده از ارقام واردات نفتی سال 1356، می توان گفت که این

میزان 200000 بشکه در روز بیش از سطح برداشت سال 1358 خواهد بود، که چندان معتدل نیز نیست.)

10 نظام اقتصادی جدید. عراقی ها ظاهرا نگران تأثیر قیمت های صنعتی بر کشورهای رو به رشد

اوپک و غیر اوپک بوده، و در مورد اقدامات مورد نیاز در رفع این مشکلات توضیحاتی دادند. فرانسوی ها

با آنها همدردی می کردند و در واقع در مورد بعضی از مسائل کلی دارای نقطه نظرات مشابهی بودند. این

موضوع ظاهرا موضوع اندکس سازی مذاکرات شمال و جنوب، سازمان توسعه و تجارت سازمان ملل و

مسائل دیگری که مورنیره به آنها اشاره نکرد را در بر می گرفته است.

11 آمریکا. از نظر عراق، طبق گزارش مورنیره، آمریکا علت تمام مشکلات بوده است. برداشت ما

این است که اشاره به آمریکا یکی از مهمترین عناصر اصلی مذاکره بوده است. مورنیره گفت که عراقی ها

معتقدند که اقدامات آمریکا سبب بروز بحران نفتی شده است، چون تلاش اوپک در تنظیم بازار یا وارد

کردن فشار بر بعضی از اعضا در جهت افزایش تولید یا کاهش قیمت ها روبرو می گردد، و یا عملکرد دلار

طوری تحت کنترل قرار می گیرد تا خسارات وارده متوجه همه اعضای دیگر به جز آمریکا شود. نقش ما

ص: 132

در تبدیل اسرائیل به یک پایگاه تهاجم مسلحانه و گسترش امپریالیسم در خاورمیانه نیز مورد انتقاد قرار

گرفت.

12 اظهارنظر: ما ارزیابی نتایج مذاکرات را به عهده سفارت آمریکا در پاریس می گذاریم، و تنها

گفتگو با مورنیره را به عنوان تنها اخبار محلی بدست آمده گزارش می کنیم. ولی واضح است که موضع

خاص فرانسه که نسبت به دیگر کشورهای غربی از نقطه عطف خاصی برخوردار است، افزایش یافته

است.

13 مورنیره اظهار داشت که فرانسوی ها در برابر سرپیچی عراق در مورد لحن بیانیه نهایی مربوط به

اسرائیل و فلسطین حداکثر تلاش و مقاومت خود را به خرج داده اند. وی گفت در نتیجه «اعمال فشار»

بسیار با لحن بیانیه مورد نظر عراقی ها توافق شده است، که در برزیل نیز همین تلاش موفقیت آمیز بود.

لیکن وی گفت که فرانسوی ها تعهدات خود در قبال جامعه اروپایی را محترم می شمارند.

14 واضح است که فرانسه میل دارد حتی به قیمت از بین رفتن منافع دیگران (که آمریکا را نیز قطعا در

بر می گیرد) منافع خود را در اینجا گسترش دهد، و در این کار تا حدودی نیز موفق شده است. مورنیره یک

فرد حرفه ای حیله گر است، و نظریات وی نباید با خوش بینی مورد مطالعه قرار گیرد. فکر نمی کنیم که

فرانسوی ها صرفا به حرف های عراقی ها گوش داده اند. مورنیره برخلاف گذشته با صراحت سخن

نمی گفت، و شاید می خواست نشان دهد که مذاکرات در چه سطحی صورت گرفته که طرز برخورد شدیدا

ضد آمریکایی نیز از آن مستثنی نیست. وی اشاراتی به نگرانی فرانسه در مورد برنامه انرژی آمریکا و عدم

موفقیت آن در رعایت مواضع عمومی دولت فرانسه کرد، و چنین وانمود کرد که هر دو طرف مایلند آمریکا

را نادیده بگیرند. پک


دیدار سیمونه از بغداد

25 تیرماه 1358 16 ژوئیه 79خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع : دیدار سیمونه از بغداد

1 (طبقه بندی نشده) وزیرخارجه بلژیک هانری سیمونه، آخرین نفر از وزرایی که از کشورهای عضو

سازمان همکاری و عمران اقتصادی (OECD) برای دیدار وارد عراق شده بودند، در فاصله 12 تا 14

ژوئیه در بغداد بسر برد. او با وزرای برنامه ریزی، امورخارجه، صنعت و تجارت ملاقات کرد و مانند

وزرایی که قبل از وی از عراق دیدار کرده بودند، جلسه ای نیز با نایب رئیس شورای انقلاب، صدامحسین

داشت. این دیدار به نحو وسیعی در مطبوعات منعکس شد و یک مصاحبه نیز با روزنامه انگلیسی زبان

بغداد ترتیب یافت که اتفاق بسیار نادری است.

2 (خیلی محرمانه) اعضای سفارت بلژیک دیدار یک ساعت و نیمه سیمونه با صدام را صمیمانه

توصیف کرده و گفتند که در این ملاقات بیشتر کلیات و سیاست های منطقه ای مورد بحث قرار گرفت تا

روابط دوجانبه. در مورد ایران صدام اظهار داشت که نگرانی اصلی عراق نسبت به رژیم کنونی بیشتر به

خاطر قدرت آن است تا جهت گیری آن، زیرا ثبات اوضاع در ایران اثر حیاتی بر ثبات خاورمیانه دارد.

بلژیکی ها نشانه ای از تعدیل روش عراق در قبال اختلاف اعراب و اسرائیل مشاهده نکرده اند. صدام به

موافقتنامه کمپ دیوید و به نقش آمریکا حمله کرد. در پاسخ سیمونه نظر جامعه اروپا (EC) را نسبت به

ص: 133

کمپ دیوید به عنوان اولین قدم در راه حل کامل (مسئله خاورمیانه) بیان داشت ولی ادعای صدامحسین را

در این مورد که کوشش های پیگیر اسرائیلی ها برای ایجاد تأسیسات (در مناطق اشغالی) نمی تواند دلیل

حسن نیت آنها باشد، پذیرفت.

3 (خیلی محرمانه) بلژیکی ها وزیرخارجه (عراق) حمادی را در مورد مسئله خاورمیانه هم

افراطی تر و هم صریح تر از رئیسش یافتند.

منابع ما اظهار می دارند که بلژیکی ها در قبال کوشش های مصرانه عراق برای گنجاندن عباراتی

درباره حقوق فلسطینی ها و تجاوز اسرائیلی ها، در اعلامیه مشترک، ایستادگی کردند. اعلامیه مشترکی که

منتشر شد در مقدمه حاوی لغت «صهیونیست» است و اشاره می کند به توافق دوجانبه در مورد نیاز به

«خروج از کلیه سرزمین های اشغالی شامل اورشلیم»، که بی نهایت باعث رنجش سفارت گردید. سیمونه

مکررا کوشش حمادی را برای به کار بردن لغت «صهیونیست» در متن اعلامیه رد کرده و متذکر شده بود که

هر نوع اشاره ای به اورشلیم باید دارای پسوند «شرقی» یا «عربی» باشد.

4 (محرمانه) براساس مصاحبه با «بغداد ابزرور» چنین به نظر رسید که سیمونه شخصا فاقد اعتدال

است. اگرچه گفته او در مورد خروج از سرزمین های اشغالی به نظر می رسد که مطابق با نظر جامعه اروپا

باشد، وی آشکارا (بخشی از متن مخلوط و افتاده است)... از اسرائیل به خاطر سیاست اسکان، که وی آن

را مخالف هر نوع جریان صلح توصیف کرد. انتقاد به عمل آورد.

5 (محرمانه) نکته مهم این دیدار جنبه اقتصادی آن بود. پس از چندین سال مذاکرات متناوب،

بالاخره طرفین یک موافقت نامه همکاری اقتصادی و فنی تدوین کردند. وزیر تجارت حسن علی موافقت

کرد که برای انجام تشریفات امضای قرارداد ظرف چند ماه آتی عازم بروکسل شود. و بلژیکی ها امیدوارند

که این سفر زمینه را برای بعضی پیشنهادات خاص در مورد طرح هایی که توسط شرکت های بلژیکی اجرا

می شوند، فراهم خواهد کرد. نفت موضوع بحث نبود. بلژیک در سال 1978 در حدود دویست میلیون

دلار نفت خام از عراق خریداری کرده و انتظار دارد که واردات نفتش (از عراق) در همین سطح ادامه پیدا

کند.

6 (محرمانه) در زمینه عملی طرفین موضوعی را که به نظر می رسد تنها مشکل در روابط دوجانبه

باشد مورد بررسی قرار دادند. آن موضوع کوشش های رها شده مؤسسه سیبترا (SYBETRA) برای

تأسیس یک مجتمع فسفات در نزدیکی مرز سوریه بود. اجرای این طرح حداقل دو سال به تأخیر افتاده و

سیبترا بنا به گزارش، اگر دوره فعلی قرارداد تغییر نیابد، دچار یک فاجعه مالی خواهد شد. بلژیکی ها قادر

بوده اند که موافقت عراقی ها را برای تجدید مذاکرات به دست آورند. منابع ما اظهار داشتند که عراقی ها در

هیچ موردی خود را متعهد نکرده اند اما خاطرنشان کردند که این واقعیت که راه آهن وابسته به این طرح هم

دچار تأخیر شده تمایل عراقی ها را به تکمیل سریع مجتمع مزبور کاهش داده و از این نظر موقعیت

بلژیکی ها برای چانه زدن بهبود یافته است.

7 (خیلی محرمانه) سیمونه علاوه بر گفتگوهای خود با صدام و سایر اعضای کابینه با رئیس ستاد

وزارت دفاع (MOD) نیز ملاقات کرد. منبع ما از اظهارنظر در خصوص مفاد گفتگوها خودداری کرد ولی

اشاره نمود که موضوع فروش اسلحه مطرح بوده است. ما پرسیدیم که آیا بلژیک موافقت کرده است که به

عراق اسلحه بفروشد و پاسخ فقط لبخندی بدون هیچ اظهارنظر بود.

ص: 134

8 (خیلی محرمانه) نظریه: بلژیک همراه با چند کشور کوچک دیگر اروپا از نظر عراق مطلوب ترین

طرف های تجاری هستند (صادرات در سال 1978 به میزان 194 میلیون دلار بود) و واضح است که

بروکسل در نظر دارد که اوضاع را بر همان روال نگاه دارد. در عین حال علاقه روزافزونی به نجات سیبترا

(SYBETRA) وجود دارد. در مقابل به نظر می رسد که بلژیکی ها مایلند که در زمینه مشاجرات خاورمیانه

و احتمالاً با تأمین اسلحه کمک اندکی (به عراق) بکنند. پک


سفر نخست وزیر بار به بغداد

26 تیر ماه 1358 17 ژوئیه 79 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا در پاریس به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی، با اولویت

موضوع: سفر نخست وزیر بار به بغداد

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 خلاصه: در گفتگو پیرامون سفر نخست وزیر بار به عراق یکی از مقامات وزارت امورخارجه آن را

در پیشبرد روابط فرانسه و عراق موفقیت آمیز توصیف کرد و سعی کرد جنبه های تجاری و نفتی آن را

پراهمیت جلوه گر نسازد (معذالک به گزارش پاریس به شماره 22596 مراجعه شود). رهبران عراق در

رابطه با مشکلات داخلی از خود احساس اعتماد بیشتری نشان دادند. بار پیرامون مسائل جهانی بسیاری

با صدام حسین گفتگو کرد. سیاست عراق «توأم با میانه روی» توصیف شده است. مهم ترین مسائل

خارجی مورد نگرانی عراق عبارتند از اوضاع در ایران، سوریه و لبنان. در مورد منازعات اعراب و

اسرائیل عراقی ها گفتند که اعراب برخلاف گذشته متحد شده اند و مصر و آمریکا و اسرائیل منزوی

گشته اند. عراقی ها می گویند که آنها در نظر دارند قرارداد بغداد را شدیدا به مرحله اجرا در آورند و مدعی

هستند که قرارداد صلح تحت الحمایه آمریکا شکست خواهد خورد. رهبران عراق می گویند که آنها

نمی خواهند با اسرائیل وارد جنگ شوند ولی زمان برای انعقاد قرارداد صلح نیز مناسب نیست، چون

اسرائیل از نظر نظامی آنچنان نیرومند است که اعراب مجبور خواهند شد در موضع ضعف با آن مذاکره

نمایند.پایان خلاصه

3 مقام وزارت امورخارجه در بخش مربوط به ایران و عراق (آنفوکس) در تاریخ 22 تیر ماه پیرامون

سفر وزیر امورخارجه فرانسه بار به عراق در تاریخ 18 16 تیر ماه با ما گفتگو کرد. آنفوکس برخلاف

سفیر مورنیره در گفتگو با دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد بطرز متفاوتی در رابطه با این سفر صحبت

کرد، ولی نکات مطروحه توسط وی اساسا از پیوستگی خاصی برخوردار بود. خود آنفوکس با بار در این

سفر همراه نبود و می گفت که وی با گروه بسیار کوچکی به این سفر پرداخته بود.

4 آنفوکس در آغاز با ذکر این مطلب که مطبوعات فرانسه و آمریکا با تأکید بر جنبه های نفتی، هدف

از این سفر را نادرست جلوه گر ساخته اند، رشته سخن را بدست گرفت. وی گفت بار به عراق نرفته بود تا

برای بدست آوردن نفت بیشتر از عراق مذاکره کند و یا قراردادهای بازرگانی و نظامی با این کشور امضا

نماید. منبع ما در وزارت صنایع که قبلاً پیرامون افزایش صدور نفت عراق به فرانسه در سال 1360 مذاکره

کرده بود گفت که شرایط دقیق تأمین 2 تا 5 میلیون تن نفت خام عراق به فرانسه در سال 1360 هنوز بین

شرکت های ملی نفتی فرانسوی و شرکت ملی نفت عراق مورد مذاکره قرار نگرفته است (به پاریس

22596 مراجعه شود).

ص: 135

5 آنفوکس گفت که بار شخصا به عراق علاقه مند است و در این سفر نیز که سومین سفر وی به عراق از

سال 1356 و دومین سفرش در مقام نخست وزیری بود لذت بسیار برده است. عراقی ها پیشنهاد کرده

بودند که برنامه کار مذاکرات باز باشد ولی از وسعت کافی نیز برخوردار باشد. آنها همچنین خواستار آن

شده بودند که مذاکرات سالت 2 نیز در این گفتگوها گنجانده شود. طبق اظهارات آنفوکس، بار از این گونه

گفتگوهای وسیع خوشش می آید چون شخصا علاقه مند به سخنرانی است.

6 آنفوکس چند بار گفت که بار علیرغم تندگویی های علنی شان عراقی ها را بسیار میانه رو یافته بود.

صدام حسین در گفتگوهای خود تأکید کرده بود که عراق نمی خواهد با اسرائیل وارد جنگ شود، و عراق

نسبت به ضعف اعراب در برابر اسرائیل که تا دندان با تجهیزات آمریکایی مسلح شده آگاهی کامل دارد. تا

زمانی که اسرائیل آن قدر نیرومند و اعراب این قدر ضعیف باشند امکان ندارد که بتوانند وارد مذاکره

پیرامون قرارداد صلح خاورمیانه بشوند، چون موضع آنها ضعیف خواهد بود. از نظر صدامحسین جهان

عرب امروزه متفرق نیست بلکه برخلاف گذشته در نتیجه اجلاسیه بغداد با یکدیگر متحد شده اند. مصر نیز

به همراه آمریکا و اسرائیل منزوی شده است. عراق قصد دارد تحریم های بغداد را علیه مصر تا حداکثر

ممکن به کار برد و مطمئن است که قرارداد صلح تحت الحمایه آمریکا با شکست روبرو خواهد شد.

7 بنا به گفته آنفوکس صدامحسین و دیگر رهبران عراقی در مورد رویدادهای ایران اظهار نگرانی

کرده اند. با این وصف نکات مطروحه توسط آنها خالی از خصومت بود، و فرانسوی ها فکر می کنند که آنها

یک سیاست توأم با میانه روی را دنبال خواهند کرد تا از تشدید وخامت اوضاع بکاهند. صدام حسین گفت

امکان دارد که ایران آنچنان دستخوش آشوب و آشفتگی شود که بطرز مؤثری بین حیطه نفوذ آمریکا و

شوروی تقسیم گردد، و عراق را با مشکلات سیاسی شدید و سختی روبرو سازد. پس از ایران مهم ترین

مناطق مورد نگرانی عراق را سوریه و لبنان تشکیل می دهند. (آنفوکس قادر نیست چگونگی این نگرانی

را بیان نماید.) امنیت خلیج نیز تنها به طور کلی مطرح گردید.

8 صدامحسین به سختی و زحمت زیاد سعی کرد اظهار دارد که عراق در نظر ندارد تحت نفوذ کامل

شوروی واقع شود. و علاوه براین در نظر ندارد به شوروی پشت کرده و با غرب به طور کامل متحد شود.

بلکه این کشور می خواهد به راه خود در جهت عمران ملی که با الگوی سوسیالیستی روسیه تطابق نخواهد

داشت برود. اظهارنظرهای آنفوکس قدری با نظرات سفیر مورنیره پیرامون میزان ضدیت عراقی ها با

آمریکا تفاوت داشت، طبق اظهارات آنفوکس اظهارات ضد آمریکایی عراق محدود به نقش آمریکا در

قرارداد صلح مصر و اسرائیل بود، گرچه آمریکا نیز مانند شوروی به خاطر وارد کردن رقابت ابرقدرتها در

این منطقه انتقاد قرار گرفته بود.

9 آنفوکس گفت صدام حسین و دیگر رهبران عراق طوری وانمود کرده بودند که گویا از اوضاع

داخلی عراق کاملاً مطمئن و آسوده خاطر هستند و اصلاً در مورد مشکلات موجود در مناطق کردنشین و

یا شیعیان عراق نگرانی نشان نداده بودند.

10 در خاتمه آنفوکس گفت که این سفر از نظر فرانسوی ها در بهبود مذاکرات با یکی از کشورهای

مهم عربی به خوبی پیش رفته است. مهم ترین نگرانی های عراق در سیاست خارجی مربوط به نگرانی های

ژئوپلتیک بود و بر روابط عراق با همسایگان اصلی اش متمرکز بود. چامپان



عراق و آمریکا

ص: 136

عراق و آمریکا

رویدادهای اخیر نفتی در عراق

19 مرداد 1355 10 اوت 1976خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد 1106به: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: رویدادهای اخیر نفتی در عراق

1 خلاصه: مدیر نفتی آمریکایی، صنعت نفت عراق را در مراحل اولیه پیشرفت سریع توصیف کرده و

معتقد است که از نظر خدمات، تکنولوژی و قطعات رو به آمریکا آورده است. وی توصیه می کند که

مقامات عالیرتبه دولت آمریکا با تصمیم گیرندگان عراق در این زمینه شدیدا همکاری بنمایند. پایان

خلاصه

2 مدیر شرکت نفتی آمریکایی که با چندین سال تجربه نفتی بین المللی، که اکنون سرپرست این

شرکت در تهران است و به کرات به عراق سفر می کند و دفتر حفاظت منافع آمریکا نیز وی را به خوبی

می شناسد، با وابسته بازرگانی دفتر حفاظت در تاریخ 15 و 16 مرداد ماه در مورد برداشت های اخیر سفر

خود به بصره و بغداد گفتگو کرد.

3 وی معتقد است که شرکت ملی نفت عراق در جذب تأسیسات شرکت نفتی بصره که در آذر ماه سال

1954 ملی شده بود، تلاش قابل ملاحظه ای به خرج داده است. روحیه شرکت ملی نفت عراق بسیار خوب

است، و رویگردانی روزافزون از تجهیزات حفاری روسی به نفع تجهیزات عربی و بخصوص آمریکایی

یک پدیده جالب توجه در دو سال گذشته است. چهار وسیله حفاری آمریکایی (8 اس پولاد) به هشت

وسیله حفاری روسی اضافه شده، و شرکت ملی نفت عراق به این نتیجه رسیده که تجهیزات آمریکایی از

نظر قابلیت اعتماد و بازدهی بهتر از تجهیزات روسی است. کامیون های غول آسای نفتکش آمریکایی (از

شرکت کن ورت سیاتل) که اخیرا وارد عراق شده موجب افتخار ناوگان شرکت ملی نفت عراق شده اند.

شرکت ملی نفت عراق دارای دو دستگاه حفاری «در سرایدکو» است و دو دستگاه دیگر را نیز سفارش

داده است.

4 شرکت ملی نفت عراق دارای شصت حلقه چاه تزریق آبی است که قرار است کارهای آن در مرداد

ماه سال 1355 و 1356 انجام شود و بنا به گفته منابع شرکت نفتی عراق در بصره، در نظر دارد کارهای

مربوط به سال 57 و 59 را در سالهای 1356 و 1357 انجام دهد.

5 شرکت نفت عراق از کشف لایه جدید نفتی رومیله در عمق 1200 پایی هیجان زده شده است. این

شرکت از میزان بالای گاز موجود این منطقه نیز خشنود است، چون طرح های صنعتی نمودن بصره، رومیله

به مقادیر بسیاری گاز نیازمند است. تنها چاه مولد طبقه جدید چهار ماه قبل با سطح تولید 20000 بشکه

در روز آزمایش گردید. نفت آن سبک است (دارای درجه جاذبه 42) ولی میزان ناخالصی (از نظر

فرسایش) هیدروژن سولفید و کربن دیوکسید بسیار بالاست.

6 منبع در مقام تأیید گفت که رابط های نفتی برزیلی وی اظهار داشته اند که بنا به گفته سفیر برزیل

شرکت پترو براس در 100 کیلومتری شمال شرق بصره که از حوزه مورد امتیاز شرکت نفتی فرانسه در

طول مرز ایران چندان دور نیست، به یک حلقه چاه جدید نفتی دست یافته است. این چاه هنوز به مرحله

آزمایش نرسیده لیکن در دو طبقه غیر مترقبه دارای نفت بوده است.

7 مدیر آمریکایی معتقد است که «عراق اوقات خوبی» را در پیش دارد. وی معتقد است که

ص: 137

تکنوکراتهای عراق مسئول شرکت نفت، و وزارت نفت کارهای خود را به خوبی انجام می دهند. و

احساسات ضد آمریکایی او سال قبل این بخش کاملاً از بین رفته است. به نظر منبع، با عراقی ها بهتر از

ایرانیها می توان معامله کرد. (اظهارنظر: اکثر بازرگانان آمریکایی فعال در ایران و عراق با این نظریه موافق

می باشند.)

8 منبع گفت که به نظر وی دولت آمریکا ذخایر نفتی عراق و نقش آتی آن را در تجارت نفتی جهان

دست کم گرفته است و طبق شایعات رایج در شرکت های نفتی آمریکایی، دولت آمریکا در نظر ندارد با

تصمیم گیرندگان عراق در این زمینه ارتباط برقرار سازد. وی گفت برای اداره فدرال انرژی، خزانه داری و

دیگر آژانس های ذینفع موقع آن فرارسیده که خصومت ها را کنار بگذارند. بنا به گفته منبع، صنعت نفت

عراق در مرحله طفولیت بسر می برد لیکن از قدرت عظیمی در خرید تکنولوژی، خدمات و قطعات

آمریکایی برخوردار است. کیلوگ


روند اقتصاد بیگانه و تأثیرات آن بر آمریکا

روند اقتصاد بیگانه و تأثیرات آن

بر آمریکا

012 1357

عراق

ژانویه 78 دی ماه 1357

دوره انتشار: سالانه

نشریه اسبق: 013 1356

تهیه شده بوسیله: دفتر حفاظت منافع آمریکا

سفارت بلژیک

تهیه شده بوسیله: سرویس خارجی آمریکا، وزارت امورخارجه آمریکا و منتشر شده توسط

وزارت بازرگانی آمریکا، اداره صنعت و تجارت

عراق شاخص های مهم اقتصادی

رقم ارزشها به میلیون دلار آمریکا بوده

نشانگر میانگین دوره ای است مگر آن که غیر آن قید شده باشد.

نرخ تبدیل:

یک دلار آمریکا= 295/0 دینار عراقی 1355 1354 برآورد (الف)

یک دینار عراق= 38/3 دلار آمریکا 1354 1355 درصدتغییر 1356

درآمد، تولید، میزان کار

تولید ناخالص ملی با قیمت های جاری 12207 -15875-20% -19000

تولید ناخالص ملی سرانه (میزان حقیقی) 1186 -1380 -16%- 1550

برنامه سرمایه گذاری دولت

ص: 138

تخصیص یافته 3637- 5078- 58%-8014

مصرف شده 3097 -2500 -(الف 12%-5000

[ناخوانا]:

موازنه پرداخت و تجاری

تولید صنعتی (100 = 1341) -3/263 -9/354- 23%- 420

تولید کشاورزی (100 = 44 1340) -111 -140- 26% -120

قیمت های عمده فروشی (100 = 1341) -6/162- 2/181 -11%-200

قیمت های مصرفی (100 = 1342) -2/158 -6/174 -10%-194

عرضه پول (میلیون ها) -2110- 2550- 20%-3000

تولید نفت (هزار بشکه در روز) -2260 -2466- 20%- 2250

میزان کار (میلیون) هیچ 9/2 3

موازنه پرداخت و تجاری

کالا و ارز خارجی(1) (ب) 2727- 4601- 69%-5500

موازنه پرداخت ها 472 هیچ هیچ

تجاری(2) 4070 (الف) 5380 -(الف) 32%-4100

صادرات -8280 -8850- 7-%-6900-

درآمدهای نفتی 8160-8690 -6%-9400-

بانک صادرات به آمریکا 5 -110 2100-%300-

واردات (باستثنای خریدهای 4210- 3470- 18%5000-

وزارت دفاع)

صادرات و واردات از آمریکا 310 (د) 382 (د) 23%- 200-

صادرات مهم آمریکا به عراق در سال 1355 (د)

هواپیما و وسائل الکترونیک هواپیمایی 156

محصولات کشاورزی 62 (ج)

ماشین آلات ساختمانی 34

تجهیزات حفاری 20

واردات مهم آمریکا از عراق در سال 1355

نفت خام 109

خرما و ریشه گیاه شیرین بیان 1

منابع: سازمان آمار مرکزی عراق، مگر آنکه غیر آن قید شده باشد.

1- ارقام مربوط به ماه آذر.
2- به استثناء تمام خریدهای وزارت دفاع.
ص: 139

(الف) برآورد دفتر حفاظت منافع آمریکا

(ب) صندوق بین المللی پول

(ج) وزارت کشاورزی آمریکا

(د) وزارت بازرگانی آمریکا

یک. خلاصه

تولید ناخالص ملی عراق پس از جهش 110 درصدی ناشی از افزایش قیمت نفت اوپک در دوران

1353 1352 سالانه بیش از 20 درصد رشد کرده است. حدود نیمی و یا بیشتر این رقم در برگیرنده رشد

واقعی آن است و بقیه آن ناشی از تورم است. لیکن دولت عراق توقع دارد که در سالهای 1359 1355 با

وارد شدن پروژه های در دست احداث به مرحله تولید، میزان رشد واقعی کشور را به 17 درصد برساند.

برنامه پنج ساله سالهای 59 1355 که در خرداد 1356 رسما اعلام گردید بر عمران اقتصادی و بهبود

زیربنای کشور تأکید داشته و در واقع سومین گام در گسترش اقتصاد سه پایه ای استوار بر نفت، صنایع

مبتنی بر منابع و کشاورزی می باشد.

صادرات آمریکا که از 60 میلیون دلار در سال 1352 به 382 میلیون دلار در سال 1355 رشد نمود،

در سال 1356 حدودا بالغ بر 200 میلیون دلار گردید. علت سقوط صادرات آمریکا در سال 1356

فروش های مهم ناگهانی (چون هواپیما) بوده که از رقم های مربوط به 55 1354 و اختلاف آمریکا و

عراق در مورد مسئله تحریم سال 1356 فراتر رفته بوده با مصادف شدن این کاهش با آغاز واردات

چشمگیر نفت خام عراقی، آمریکا برای اولین بار از سال 1356 یک کسری تجاری دوجانبه با عراق

خواهد داشت که احتمالاً معادل 100 میلیون دلار یا بیشتر خواهد بود.

حالا که برنامه جدید اعلام شده، دولت عراق احتمالاً در سال 1357 وقفه 18 ماهه چند پروژه بزرگی

را که شرکت های آمریکایی در مورد آنها به رقابت پرداخته اند، از بین خواهد برد. مواردی با تکنولوژی

بالا، تجهیزات کشاورزی و ساختمانی، کالاهای کشاورزی در سال 1357 مهم ترین صادرات آمریکا را

تشکیل خواهد داد. میزان موفقیت صادرکنندگان و شرکت های آمریکایی در زمینه پروژه های مهم بستگی

به توانایی آنها در حل اختلافات موجود بین آمریکا و عراق در زمینه مقررات اعمال تحریم دارد. معذالک

عراق باز هم به صورت یک واردکننده مهم، حتی با معیارهای غربی، در آینده قابل پیش بینی باقی خواهد

ماند و فرصت های درخشانی را برای شکست های آمریکایی پدید خواهد آورد. موارد ملزوم عبارتند از

آگاهی از وضع بازار و استقامت قابل ملاحظه، لیکن پاداش دریافتی نیز می تواند قابل ملاحظه باشد.

دو. اوضاع و روندهای اقتصادی جاری

الف. نگرش مختصر بر اقتصاد:

از زمان به قدرت رسیدن حزب بعث سوسیالیست عراق در سال 1347، دولت حیطه کنترل خود بر

اقتصاد را گسترش بخشید. در حال حاضر سازمانهای دولتی 75% تولید ناخالص ملی کشور را تولید

می کنند که 50% آن تنها از بخش نفتی تأمین می گردد، و 90% کالاهای وارداتی را نیز خریداری می کنند.

شرکت های دولتی تصرف و عملکرد تمام صنایع سنگین را به عهده داشته و دولت، از طریق بانک صنعتی،

ص: 140

سهام اعظم بخش کوچک «مختط» را که شامل صنایع الکترونیک و برق می باشد، در اختیار گرفته است.

بخش خصوصی نیز در صنایع تهیه مواد غذایی، ساختمان، نساجی، جهانگردی، خدمات و خرده فروشی

متمرکز شده است.

نیروی کار جمعیت 2/12 میلیونی عراق حدود 3 میلیون نفر است که 53% آن در بخش کشاورزی

مشغول به کار هستند. در زمینه کارگران ماهر و نیمه ماهر این کشور با کمبود روبروست، گرچه بخش اعظم

نیروی کار نیز به طرز شایسته مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. در بخش های روستایی قدری بیکاری

مشهود است، لیکن میزان آن رو به کاهش است : در دو دهه 1356 1336 مهاجرت به شهرها درصد

ساکنین بخش های روستایی را از 63% به 37% تقلیل داده است. ارقام مقدماتی مربوط به آبان ماه سال

1356 میزان افراد باسواد را 40% نشان می دهد.

مشکلات مربوط به بخش توزیع و مدیریت نیز گهگاه سبب کمبود بسیاری از کالاها، بخصوص

کالاهای مصرفی و ساختمانی شده است. افزایش ناگهانی درآمد نفتی سبب پیدایش جهشی عظیم در

میزان تقاضا شده است، لیکن کشور هنوز نتوانسته است زیربنایی را فراهم آورد که بتواند کالاها و خدمات

مورد نیاز آن را تأمین نماید. و چون قیمت ها و دستمزدها تحت کنترل دولت بوده است، برخلاف انتظار

تورم مورد پیش بینی بوجود نیامده است. با این وصف، میزان افزایش کلی سالانه تورم طبق آمار دولت در

زمینه قیمت های عمده فروشی و مصرفی حدود 12 10% می باشد.

بعد از نفت، آب مهم ترین منبع کشور را تشکیل می دهد. رودهای دجله و فرات عراق را به صورت تنها

کشور نفتخیز خلیج که دارای امکانات بالقوه کشاورزی است درآورده. عراق که در حال حاضر حدود نیم

میلیارد دلار کالای کشاورزی و مواد غذایی وارد می کند، در نظر دارد به توسعه کشاورزی خود بپردازد تا

در آینده علاوه بر تغذیه جمعیت خود مازاد آن را به کشورهای همجوار خود در خلیج صادر نماید. عراق

عمران کشاورزی را معادل «نفت دائمی» می داند.

از زمان قطع روابط عراق در جنگ اعراب اسرائیل در سال 1346 روابط دیپلماتیک رسمی تجدید

نشده است. و چون سفارت بلژیک رسما حافظ منافع آمریکا در عراق است، دفتر حفاظت منافع آمریکا

قانونا جزئی از سفارت بلژیک را در بغداد تشکیل می دهد. دفتر حفاظت منافع آمریکا که دارای کارمندان

آمریکایی و محلی جدا از سفارت بلژیک است، تمام خدمات کنسولی و بازرگانی سفارت آمریکا را در

آنجا عهده دار است. و کالاهای تهیه شده محلی جایگزین واردات تمام شده منتخب (چون فولاد و

آلومینیوم) گردد. هنگام تکمیل شدن پروژه های در دست طرح و با احداث در سال 1359 در این بخشها

نیز رشد قابل ملاحظه ای پدید خواهد آمد.

در بخش تقاضا، دولت عراق از زمان افزایش قیمت نفت در سالهای 53 1352 میزان مصرف را

حدود 55 50% تولید ناخالص ملی نگاهداشته، در حالی که میزان مصرف در اوایل سالهای 1349 معادل

80 75% بوده است.

این سیاست سبب شده است که میزان پس انداز ملی بیشتر شود و عمران اقتصادی تأمین هزینه گردد

لیکن در مقایسه با کشورهای همجوار نفت خیز عراق، سطح زندگی کشور را بهبود چندانی نبخشیده است.

بخش نفتی:

با در نظر گرفتن تسلط بخش نفتی بر اقتصاد عراق، آمار مربوط به تولید نفت خام و درآمد نفتی

ص: 141

مهم ترین شاخص های اقتصادی را فراهم می آورد. تولید نفت در سال 1355 بیلانی را بوجود آورد که در

ماه آوریل پائین ترین نقطه آن 4/1 میلیون بشکه در روز بود که در آن زمان دولت تصمیم گرفت به خاطر

اختلافات خود با سوریه در مورد نرخ ترانزیت نفت (از طریق سوریه به تریپولی، بانیاس، لبنان) ارسال

نفت از طریق خط لوله کرکوک را متوقف سازد. لیکن در دی ماه سال 1356 هنگامی که شرکت های نفتی

خارجی با پیش بینی افزایش قیمت نفت اوپک ذخیره گاههای خود را پر کرده بودند، در پایان سال سطح

تولید نفت عراق به سطح عادی یعنی 3 میلیون بشکه در روز رسید. تولید در سال 1355 به طور میانگین

معادل 4/2 میلیون بشکه در روز با بیشترین مقدار آن در تاریخ عراق بود.

تولید در سال 1356 از میزان تولید در سال 1355 به میانگین 2/2 تا 3/2 میلیون بشکه در روز رسیده

است که 5 تا 10 درصد کمتر از میزان تولید در سال 1355 است. با در نظر گرفتن افزایش قیمت نفت در

آغاز سال 1356 درآمد نفتی حاصله از 91% نفتی که در خارج به فروش می رسد در سال 1356 باید کمی

بیشتر (10 9 میلیارد دلار) از سال 1355 (4/8 میلیارد دلار) باشد با وجود اینکه میانگین تولید روزانه

بین دو سال مذکور سیر نزولی داشته است.

پشتوانه ارزی خارجی سالهای 56 1355 نیز نشانگر الگوی تولید نفتی است. هنگام کاهش یافتن

سطح تولید در سال 1355 عراقی های متعصب از نظر مالی مخارج خود را بخصوص در زمینه واردات

پائین آوردند. این کاهش مخارج از یک سو و درآمد حاصله از فروش های عظیم نفتی در پایان سال از

طرف دیگر، سبب دو برابر شدن پشتوانه ارزی بانک مرکزی بین اواسط سال 1355 (9/2 میلیارد دلار) و

اواسط سال 1356 (4/5 میلیارد دلار) گردید. عراق حدود نیمی از این پشتوانه ارزی را در کشورهای

اروپای شرقی و نیمه دیگر را در اروپای غربی و آمریکا نگاهداری می کند. احداث یک خط لوله جدید در

بهار سال 1356 از طریق شمال عراق و جنوب ترکیه به مدیترانه محدودیت صادراتی ناشی از تعلیق

ارسال نفت از خط لوله سوریه را از بین خواهد برد. به موازات تکمیل احداث خط لوله استراتژیک

مرتبط کننده حوزه های نفتی عراق در شمال و جنوب در سال 1354 خط لوله احداث شده از طریق ترکیه

نیز به عراق اجازه می دهد که نفت حوزه های شمالی یا جنوبی خود را به قیمت مرسوم در مدیترانه و یا

خلیج بفروش برساند.

عراق که یکی از اعضای مؤسس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) است علاوه بر حمایت از

افزایش شدید قیمت نفت خواستار افزایش سطح تولید خود نیز بوده است. عراقی ها که دومین ذخایر

بزرگ نفتی در خاورمیانه را دارا می باشند، معتقدند که فقدان اکتشاف در عراق در سیزده سالی که بالاخره

در سال 1354 منجر به ملی شدن شرکت نفت عراق گردید، در مقایسه با دیگر کشورهای همجوار عضو

اوپک، سبب محدود شدن ظرفیت تولیدی عراق گردیده است.

مهمترین مشتریان خریدار نفت خام عراق عبارتند از ایتالیا، فرانسه و برزیل که هریک در سال 1355 و

1356 معادل بیش از یک میلیارد دلار نفت از این کشور خریداری نموده اند. آمریکا که تا آخرین فصل

1355 تقریبا از عراق نفتی نمی خرید، در سال 1355 معادل 110 میلیون دلار و در سال 1356 معادل

300 میلیون دلار خریداری کرد. عراق هنوز گاز مربوط به نفت خود را صادر نمی کند و حدود 85% از

468 میلیارد متر مکعب تولید شده در سال 1355 را به هدر داده است.

ص: 142

تجارت خارجی:

به دنبال افزایش عظیم درآمد نفتی در سالهای 53 1352 عراق تصمیم گرفت به خاطر تورم موجود

در کشورهای عرضه کننده، نقدینه خود را سریعا به کالا تبدیل نماید. واردات بین سالهای 1352 و 1353

و نیز بین سالهای 1353 و 1354 دو برابر شد. با این وصف، کاهش درآمدها در اواسط سال 1355 عراق

را برآن داشت تا خریدهای خارجی خود را به نیاز آتی خود مرتبط سازد و ارزش واردات نیز از 2/4

میلیارد دلار در سال 1354 به سطح 5/3 میلیارد دلار در سال 1355 کاهش یافت.

الگوهای بعدی سالهای اخیر که براساس آن عراق در دو فصل اول سال 30% و در دو فصل بعدی 70%

بقیه واردات خود را تأمین نموده، در سال 1356 نشان می دهد که واردات عراق در تمام سال مزبور معادل

5/4 میلیارد دلار گردیده است. گرچه این رقم 3/1 میلیارد دلار کمتر از 8/5 میلیارد دلار اعلام شده

توسط دولت به عنوان برنامه واردات سال 1356 است، لیکن واردات سال 1356 در مقایسه با سال 1355

بهبود عمده ای یافت.

شوروی و کشورهای اروپای شرقی در اواخر سالهای 1339 و اوایل سالهای 1349 بر بازار تسلط

داشتند، لیکن در سال 1352 دولت راه را به روی آمریکا و دیگر کشورهای اروپای غربی گشود. به

استثنای فروش های نظامی. کشورهای سازمان همکاری و عمران اقتصادی تا سال 1355 معادل 78%

واردات عراق را تأمین می نمودند، در حالی که سهم شوروی و کشورهای اروپای شرقی تنها معادل 10

درصد بود. مهم ترین تدارک کنندگان عراق در سال 1355 آلمان غربی (880 میلیون دلار) و ژاپن (625

میلیون دلار) بودند. اعطای امتیاز احداث چند پروژه مهم در 18 ماه گذشته به شرکت های یوگسلاوی،

ترکیه، پاکستان و دیگر شرکت های جهان سوم ممکن است سهم و نقش کشورهای سازمان همکاری و

عمران اقتصادی در بازار عراق را کاهش دهد.

صادرات آمریکا به عراق از 60 میلیون دلار (شامل قطعات یدکی و تجهیزات پزشکی) در سال 1352

به 382 میلیون دلار در سال 1355 رسید، که شامل 240 میلیون دلار هواپیمای خریداری و تحویل شده

در سالهای 55 1354 نیز می باشد. رقم مربوط به سال 1356 حدود 200 میلیون دلار است. علت

کاهش صدور نیز عدم وجود خریدهای مهم چون هواپیماهای تحویلی در سالهای 55 1354 و

اختلافات عراق و آمریکا در زمینه اعمال تحریم می باشد. لیکن این ارقام به هیچ وجه شامل فروش

کالاهای آمریکایی صادر شده به عراق توسط کشورهای ثالث نمی باشد. فروش های غیرمستقیم حدودا

معادل 200 100 میلیون دلار یا بیشتر در سال است، که عراق را به صورت سومین مشتری بزرگ آمریکا

درآورده است.

عراق در میان اعضای اتحادیه عربی در رابطه با مسائل مربوط به تحریم و نفوذ این تحریم بر

فعالیت های بازرگانی عراق تندروانه ترین مواضع را اتخاذ کرده است. مشکلات اصلی مربوط به

اعتبارنامه، که براساس بندهای آن طرف ذینفع (الف) موظف است که کالاهای خود را توسط یک کشتی

تحریم شونده حمل ننماید (ب) گواهی نماید که شعبه یا شرکت مادر یک شرکت تحریم شونده نیست، و (ج)

گواهی منفی مبنی بر اینکه کالاهای مزبور شامل قطعات، کار و یا سرمایه کشورهای تحریم شده نیست،

ارائه کند.

براساس اصلاحیه سال 1356 لایحه مدیریت صادرات، شرکت های آمریکایی لازم نیست پس از دی

ص: 143

ماه 1357 دو بند اولیه و پس از خرداد سال 1357 بند سوم این لایحه را مراعات نمایند. علاوه بر این

بانک های آمریکایی با وجود این بندها نمی توانند اعتبارنامه صادر نمایند.

عامل دیگری نیز که بر بخش تجارت خارجی تأثیر می گذارد عبارت است از مقررات کنترل دولت بر

نمایندگان محلی بخش خصوصی. طبق این مقررات (الف) طرفین باید شرایط قرارداد آژانس را به ثبت

برسانند، (ب) مدیران خارجی باید عملکرد آژانس ها را در حدود دو حوزه قرارداد تضمین نمایند و (ج)

سازمانهای خریدکننده دولتی نیز به جز در موارد ویژه موظفند با عرضه کنندگان خارجی مستقیما تماس

حاصل نمایند. گرچه این مقررات ابتدا در اوایل سال 1355 صادر گردیده بود، ولی در مورد کاربرد آنها

آشفتگی بسیاری وجود دارد. بعضی از آژانس های دولتی هنوز هم با نمایندگان شرکت ها معامله می کنند

ولی اکثرشان از این کار اجتناب می ورزند.

برنامه پنجساله در عمران 1359 1355

تقریبا پس از دو سال تأخیر عراق در خرداد ماه سال 1356 برنامه پنج ساله عمرانی سالهای

13591355 خود را اعلام نمود. کل بودجه اختصاص یافته برای این پروژه ها 45 میلیارد دلار است که

13 میلیارد دلار آن در سال 1355 و 1356 اختصاص یافته است. با قضاوت بر تجارب سالهای اخیر،

مخارج حدودا 75 70% بودجه اختصاص یافته و یا حدود 35 32 میلیارد دلار برنامه پنج ساله عمرانی

را شامل خواهد گشت.

براساس همین برنامه میزان رشد واقعی سالانه بشرح ذیل پیش بینی شده است:

تولید ناخالص ملی 17%

بخش نفتی 16%

صنایع تهیه و مصنوعات 33%

بخش کشاورزی 7%

بخش توزیع (شامل تجارت، ترابری و ارتباطات) 17%

بخش خدمات 10%

این برنامه، در اصل، سومین گام عمرانی در یک اقتصاد استوار بر سه عامل نفتی، صنایع مبتنی بر منابع

و کشاورزی به حساب می آید. اولین گام گسترش و مدرن سازی تولید نفت و تأسیسات صادرات (شامل

ترمینال ها و خطوط لوله) بوده که در سال 1351 آغاز گردید. دومین گام سرمایه گذاری سنگین سالهای

54 1353 در زمینه صادرات مبتنی بر منابع که هدفشان بازارهای صادراتی است، بود. احتمال تکمیل

این پروژه ها قبل از پایان دوره برنامه به حساب رشد سریع صنایع تولیدی و مصنوعات گذاشته می شود.

گرچه پروژه های جدیدی نیز در بخش صنعتی آغاز شده (از قبیل پروژه جمع آوری گاز و یک پالایشگاه)

ولی برنامه به (1) بهبود وضع نیروی انسانی و وقفه های زیربنایی در رابطه با رشد کل اقتصاد (2) عمران

درازمدت کشاورزی به عنوان سومین عامل اقتصاد مبتنی بر سه اصل اولویت می دهد.

تأکید برنامه بر عمران منابع انسانی نیاز روزافزون عراق را به نیروی انسانی ماهر و کاهش میزان

نیروی کار خارجی وارداتی عراق را در نظر دارد. طبق این برنامه (الف) افزایش نیروی کار از 9/2 میلیون

نفر در سال 1355 به 5/3 میلیون نفر در سال 1359 از طریق رشد طبیعی نیروی کار و استخدام روزافزون

ص: 144

زنان، (ب) اجرای آموزش اجباری برای مذکر و مؤنث در سال آموزشی 58 1357، و (ج) گسترش

همه جانبه برنامه های آموزشی حرفه ای، فنی و دانشگاهی، مقرر شده است. شرط اولیه و لازم برای

رسیدن به این هدف بهبود خدمات پزشکی، مسکن و تأسیسات آموزش و پرورش در همه سطوح است.

به بهانه حل معضلات اقتصادی، برنامه مزبور در تلاش است تا محدودیت های تحمیل شده به کشور

توسط نظام های حمل ونقل، ارتباطات و توزیع و نیز ظرفیت تولید برق محدود را از میان بردارد.

محدودیت های زیربنایی توان فعالیت های وارداتی و صادراتی بخش غیر نفتی را بشدت در تنگنا قرار

داده است. به طور مثال، بدون گسترش و بهبود نظام راه آهن کشور، عراق نخواهد توانست بازده مجتمع

فسفات در دست احداث در کویر غربی را بطرز مؤثری صادر نماید. علاوه براین، بسیاری از کمبودها،

بخصوص در رابطه با کالاهای تولید شده در داخل به جای ایجاد مشکلات مربوط به عرضه غیر مکفی در

زمینه توزیع دشواریهایی را پدید می آورد. به خاطر نقش خطیر و حساس انرژی برق در عمران اقتصادی

عراق، این برنامه در نظر دارد میزان نیرو را به 4 برابر با 4000 مگاوات افزایش دهد.

در زمینه کشاورزی، این برنامه 5/3 میلیارد دلار را به احداث سدها و پروژه های آبیاری اختصاص

داده تا میزان و مولد بودن مساحت قابل کشت را گسترش دهد. به علت طولانی بودن مدت احداث این

پروژه ها (10 5 سال) این پروژه ها نخواهد توانست تا قبل از اواسط سالهای 1359 به بعد تأثیر بسزایی بر

بخش کشاورزی بگذارند. در کوتاه مدت، دولت به خاطر مکانیزه شدن تولیدات موجود (به منظور

افزایش کارآیی و آزادسازی نیروی کار جهت مقاصد دیگر)، تغییر در الگوی برداشت محصول به منظور

ایجاد 14% افزایش محصول، و 50% افزایش در تولید دام، و 100% افزایش در تولید مرغ و افزایش

تخم مرغ به سطح 10 برابر، رشد واقعی سالانه بخش کشاورزی را 7% در نظر گرفته است. به طور کلی،

هدف برنامه این است که علاوه بر هموار کردن راه برای مدرن شدن بخش کشاورزی، مصرف سرانه

پروتئین حیوانی را نیز 35% افزایش دهد.

پروژه های مهم و هزینه های آنها:

دولت سعی کرده است در سیاست خود که مبتنی بر قیمت ثابت، و قراردادهای مهم است جرح و

تعدیلی را پدید آورد. و چون متوجه افزایش هزینه ها شده، اعلام داشته که مایل است در زمینه بعضی از

قراردادهای اخیر فرمول های خود را ارتقاء دهد. بسیاری دیگر از پروژه های بزرگ نیز ممکن است

حداقل به صورت طرح های مجزا و یا مراحل احداث جداگانه درآید. گرچه عراق حدود 2 میلیارد دلار از

ژاپن و 500 میلیون دلار از یک کنسرسیوم بانکی اروپایی قرض گرفته است، لیکن در رقابت با اکثر

پروژه های مهم رقم سرمایه گذاریهای بین المللی چندان مهم نبوده است.

سرمایه گذاری و اجازه سرمایه گذاری:

براساس قانون، شرکت های سرمایه گذاری خارجی می توانند در عراق سرمایه گذاری کنند مشروط بر

اینکه 51% شرکت متعلق به عراق باشد، لیکن از زمان قطع روابط دیپلماتیک در سال 1346 آمریکا در این

کشور مستقیما سرمایه گذاری نکرده است. موضع کلی دولت این است که عراق نه به سرمایه گذاری های

خارجی نیاز داشته و نه در پی آن است. لیکن پیشنهادات منطقی و معقول را می پذیرد. طبق قانون،

ص: 145

سرمایه گذاری مستقیم بخش خصوصی در کشورهای خارجی ممنوع است، لیکن در مورد صدور جواز

سرمایه گذاری با خارجی ها محدودیتی قائل نشده است.

سه. تأثیرات آن بر آمریکا:

الف. 1357: دورنمای کلی تجاری آمریکا و عراق.

آمریکا دارای دو منافع مهم تجاری و اقتصادی در عراق است: تداوم موجودیت نفت خام و صدور

کالاها و خدمات. در رابطه با نفت، عراقی ها احتمالاً از افزایش قیمت نفت اوپک حمایت می کنند، لیکن

جهت تأمین هزینه لازم برای عمران اقتصاد کشور نخواهند توانست بیش از ظرفیت خود نیاز بازار را

تأمین کنند. در صورتی که صادرات آمریکا به عراق در مقایسه با کاهش سال 1356 بهبود نیابد، واردات

نفت خام آمریکا در سال 1357 موجب کسری موازنه تجاری آمریکا با عراق خواهد شد.

به دنبال اعلام برنامه جدید، دولت عراق در مورد بسیاری از پروژه های متوقف شده از بهار 1355 و

1357 پیشنهاداتی داده و احتمالاً امتیازات بسیاری خواهد داد. با این وصف، عراقی ها با احتیاط بسیار

عمل خواهند کرد و از مخارج متحمل شده به دنبال افزایش قیمت نفت اوپک در سالهای 53 1352

اجتناب خواهند ورزید. شرکت های آمریکایی در مناطق تکنولوژیکی چون دو پروژه گردآوری کار که

هم اکنون تحت بررسی است به رقابت خواهند پرداخت.

همچنین دولت شرکت های آمریکایی را به سرمایه گذاری در زمینه پروژه ها و تجهیزات ساختمانی و

کشاورزی و تجهیزات مربوط به تهیه مواد غذایی و کامپیوتر ترغیب نموده است. علاوه بر این، امریکا یکی

از تدارک کنندگان اصلی محصولات کشاورزی به عراق است و در سال 1357 می تواند فروشهای عظیمی

در زمینه گندم، برنج، مواد دامی و مرغ به این کشور داشته باشد. میزان موفقیت شرکت های امریکایی در

رقابت برای جلب پروژه ها و سفارشات عراق نیز بستگی به این دارد که آنها نتوانند اختلافات متناقض

امریکا و عراق را در زمینه قوانین و مقررات مربوط به اعمال تحریم حل نمایند.

ب. مرور منفک بخشها

به منظور بالا بردن انعطاف پذیری اجرای طرحهای عمرانی، دولت عراق فهرست پروژه های عمرانی

خود را اعلام ننموده است. مرور منفک بخشها در ذیل نشانگر فرصت های صادراتی با تأکید بر پروژه های

مهم مورد نظر عراقی ها چه در متن برنامه پنجساله 59 1355 و چه در تدارک مقدماتی برنامه پنجساله

بعدی می باشد.

کشاورزی و آبیاری:

بازسای زمینهای عظیم و پروژه های آبیاری کشاورزی هنوز هم بهترین فرصت های تجاری را برای

پیمان کاران مهم امریکایی و نیز عرضه کنندگان تجهیزات کشاورزی و آبیاری آمریکا فراهم می کند. سال

1357 بخصوص در رابطه با گروه دوم حائز اهمیت است، چون عراق در تلاش است برای ایجاد

مکانیزاسیون استاندارد ورود تجهیزات کشاورزی را آزاد سازد. پروژه های دامداری و مرغداری عظیم

نیز در مرحله نهایی انعقاد قرارداد هستند. گرچه تمام شرکت های امریکا در فهرست پیمانکاران مهم

ص: 146

درآمده اند، این پروژه ها فرصت های مهمی برای عرضه کنندگان تجهیزات و نژادهای اصلاح شده

می باشد.

یک شرکت آمریکایی در اوکلاهما طی اولین فروش دام خود به عراق در اواخر سال 1356 تعداد 350

رأس گاو آبستن از نژاد هولستایر فربربان را به این کشور تحویل داد.

عراق در دهه آتی که قرار است پروژه های عمرانی کشاورزی کشور را به حد خودکفایی برساند، بازار

جالب توجهی برای تعدادی از کالاهای کشاورزی خواهد بود. در سال 1357 هیئت غله عراقی وارد بازار

گندم خواهد شد تا جبران بدهی محصول گندم در سال 1356 (که در 16 سال گذشته بی سابقه بوده) و برنج

مورد نیاز سالانه را بنماید. آمریکا در رابطه با گندم با رقابت شدید استرالیا و کانادا و در رابطه با برنج با

رقابت تایلند و پاکستان روبرو می باشد. در رابطه با مرغ، عراقی ها در سالهای 1355 1354 سفارش

خرید 35000 تن مرغ یخ زده (عظیم ترین میزان صادرات مرغ یخ زده در تاریخ آمریکا (و 35000 تن

دیگر را برای سال 1356 ارائه کرده اند. احتمالاً در سال 1357 نیز حدود 11000 تن یا بیشتر خریداری

خواهند نمود.

صنعت:

گرچه برنامه جدید تنها هزینه مالی مربوط به چند پروژه جدید را تأمین می کند، ولی عراقی ها از

شرکت ها خواهند خواست که پیشنهادات خود را در رابطه با پروژه هایی که هزینه مالی آنها از طریق برنامه

بعدی تأمین خواهد شد، ارائه نمایند. (1364 1360) برای شرکت های آمریکایی دو پروژه تهیه گاز، یک

پالایشگاه بزرگ، یک مجتمع آلومینیم سازی علاوه بر مجتمع در دست احداث یک کارخانه ذوب

آلومینیوم و دومین کارخانه تولید اسفنج از اهمیت ویژه ای برخوردار است. براساس تشویق دولت

صنعتگران. بخش خصوصی صدور کارخانه تهیه مواد غذایی و تجهیزات پالایش پروژه های مهم فولاد،

آلومینیوم و پتروشیمی را که هم اکنون در دست احداث است، گسترش خواهند داد. در زمینه برق نیز دولت

یک کارخانه حرارتی 800 مگاواتی را تحت بررسی قرار داده و سازمان دولتی طرح های برق نیز قرار

است به زودی در زمینه احداث یک شبکه انتقال نیرو 400 کیلو واتی به ارزش 100 میلیون دلار از

شرکت های سازنده دعوت به عمل آورد.

حمل و نقل و ارتباطات:

در رابطه با گسترش بنادر و فرودگاهها، اولین 100 کیلومتر شبکه اتوبان 1300 کیلومتری، و چند

پروژه راه آهن نیز احتمالاً در سالهای 59 1357 از شرکت های بسیاری دعوت به عمل خواهد آمد.

آخرین پروژه احداث خط آهن از بغداد به حصیبه در صحرای غربی و در مجاورت مرز سوریه را در بر

می گیرد. گرچه قرار است که این پروژه به شرکت های غیر آمریکایی سپرده شود، لیکن برای شرکت های

عرضه کننده تجهیزات آمریکایی نیز فرصت خوبی بشمار می آید. در بخش ارتباطات لزوم 100000 خط

تلفن، گسترش سیستم ارتباط ماهواره زمینی و ماکرویو عراق مجتمع رادیو و تلویزیون بسیار مدرن که

انتشار رادیویی اف ام را نیز در برخواهد گرفت، فرصت های درخشانی را برای صادرکنندگان آمریکایی

پدید خواهد آورد.

ص: 147

بهداشت، آموزش و پرورش، مسکن:

بهداشت و آموزش و پرورش از جمله نقاطی هستند که دولت در آنها از مشاورین خارجی جهت طرح

و احداث مدیریت کمتر استفاده می کند و شرکت های آمریکایی در حال حاضر در رابطه با مشاوره در

زمینه گسترش دانشگاه بغداد، دانشگاه تکنولوژی و پروژه شهرک پزشکی که هر یک حدود نیم میلیارد

دلار یا بیشتر ارزش دارند، پیمان بسته اند. گرچه احداث واقعی بخش اعظم پروژه های بهداشت و آموزش

و پرورش توسط شرکت های عراقی انجام خواهد شد. این بخش ها نیز برای عرضه کنندگان تجهیزات و

مشاورین آمریکایی فرصت های خوبی بشمار می آید، بخش مسکن نیز مانند بهداشت و آموزش و

پرورش فرصت های محدودی برای پیمانکاران آمریکایی به حساب می آید. لیکن در رابطه با

کارخانه های مسکن پیش ساخته و ساختمانی فرصت خوبی می باشد.

ج. استراتژی بازاریابی آمریکا برای عراق:

روند فروش به عراق با کندی و دشواری بسیار به پیش خواهد رفت. نقطه آغاز معمولاً ارائه معرفی

نامه به آژانس خریدار از طرف دولت عراق است، و پس از آن بازدیدهای شخصی به بغداد شروع می گردد.

به علت عدم تمایل دولت به معامله از طریق عمال محلی، و به خاطر این واقعیت که تنها حدود 20 شرکت

آمریکایی نمایندگان خود را در عراق مستقر کرده اند، اکثر شرکت های آمریکایی از طریق بازدیدهای

گهگاه نمایندگان منطقه ای، بازار عراق را تحت پوشش خود در می آورند.

همکاری با شرکت های کشورهای ثالث توسط پیمانکاران، مشاورین و عرضه کنندگان ماشین آلات و

تجهیزات آمریکایی راه را برای ورود به بازار عراق هموار می سازد. در بعضی موارد شرکت های جهان

سوم می توانند معقولیت سیاسی و یا ارائه خدمات هزینه را فراهم آورند، در حالی که پیمانکاران فرعی

آمریکایی می توانند تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته مورد نیاز عراقی ها را تأمین نمایند. به هر حال

این گونه همکاری ها موجب می شود که خطرات موجود در محیط بازرگانی سرسخت عراق کمتر شود.

عرضه کنندگان آمریکایی رابط هایی را در جهان سوم با شرکت هایی از قبیل شرکت های یوگسلاوی، ترکیه

و پاکستان در زمینه عرضه تجهیزات مربوط به بازسازی زمین و آبیاری مزارع، و با شرکت های آلمانی،

کانادایی و ژاپنی در زمینه پروژه های صنعتی ایجاد کرده اند. در حقیقت، مهم ترین قرارداد امضا شده توسط

عراق با شرکت لانر تیسن آلمانی آمریکایی است که مربوط است به احداث مجتمع پتروشیمی در

نزدیکی بصره.

تهیه شده توسط:

آلن ال. کایزوتر

وابسته بازرگانی، دفتر حفاظت منافع آمریکا در سفارت بلژیک


روابط آمریکا و عراق: تبریکات ریاست جمهوری

22 اوت 1979 31 مرداد 1358 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: روابط آمریکا و عراق: تبریکات ریاست جمهوری

1 رادیو و تلویزیون عراق در تاریخ 30 مرداد ماه خبر ارسال تلگرام تبریک رئیس جمهور کارتر به

ص: 148

رئیس جمهور صدامحسین را در مورد عید فطر با طمطراق پخش نمود و اظهار داشت که صدامحسین نیز

تلگرام تشکرآمیزی در پاسخ ارسال داشته است. روزنامه های 31 مرداد ماه نیز همین خبر را در صفحه

اول خود منتشر کرده اند.

2 همین رویداد سبب خواهد شد که این فکر پیش آید که روابط دیپلماتیک از سر گرفته خواهد شد،

که بعید به نظر می رسد، و موضوع روابط کلی آمریکا و عراق نیز مورد توجه بسیار قرار خواهد گرفت، که

گذشته از تمام مسائل مهم دیگر، وضع چندان هم بد نیست.

3 در این برهه، ارسال این اعلامیه از اهمیت خاصی برخوردار است، پیام های تبریک پیشین رئیس

جمهور و وزیر امورخارجه در سال گذشته به مناسبت جشن های روز استقلال، به وسیله یادداشت های

دیپلماتیک ارسال و به رسمیت شناخته می شد، لیکن بنا به درخواست حزب علنی نمی شد. یادداشت سال

جاری صبح روز 30 مرداد ماه به وزارتخانه تحویل داده شد، ولی ما نیز قبلاً وزارت امورخارجه را در

جریان امر قرار داده و عناوین در همان روز منتشر گردید. این گونه اقدامات در عراق به طور اتفاقی صورت

نمی پذیرد، و با کمال اطمینان می توان گفت که در سطوح عالیرتبه این کشور تصمیم مربوط به انتشار تبادل

پیام برای عموم اتخاذ شده است.

4 قابل توجه تر از همه این است که پیام رئیس جمهور در فهرست تودیع، خارجی و داخلی که

مهم ترین بخش پوشش خبری در هر مورد است، درج شده بود. از زمان به قدرت رسیدن صدام این اولین

پیامی است که مورد توجه عموم قرار داده شده، که در طول این زمامداری، وی دو موقعیت ملی را جشن

گرفته و بسیاری از هموطنان برجسته خویش را دستگیر و اعدام کرده است.

5 احتمالاً صدام به دو دلیل به علنی ساختن و تأکید بر دریافت پیام از طرف رئیس جمهور کارتر

مبادرت ورزیده است، اما گمان نمی کنیم که روابط دیپلماتیک به این زودی ها برقرار گردد. در زمانی که

صدام علاقه مند است که موضع، اهمیت و مشروعیت خود را به رسمیت بشناساند، این کار وجهه شخصی و

کلی او را بالا می برد.

دیگر اینکه با مذهب مرتبط است، و این موضوعی است که صدام در این اواخر به آن توجه بسیاری

معطوف داشته، و سعی دارد از اشارات و تلویحات سیاسی در انجام آن اجتناب ورزد، همین امر با سیاست

خارجی واقعا غیرمتعهد نیز مطابقت دارد، و نشان می دهد که می توان با کشوری که به رسمیت شناخته شده

به انجام نوعی معاملات دست زد، و به دیگران هشدار می دهد که یک کانال مستقیم ارتباط با آمریکا وجود

دارد و عراق در صورت تمایل می تواند از آن بهره برداری کند. همچنین می تواند به معنی برقراری روابط

دیپلماتیک در آینده نزدیک باشد، لیکن حملات شدید عراق علیه سیاست خاورمیانه ای آمریکا حاکی از

آن است که این رویداد به زودی به وقوع نخواهد پیوست. پک


تحریم نفتی عراق علیه کانادا

22 اوت 1979 31 مرداد 1358 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: تحریم نفتی عراق علیه کانادا

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 عراقی ها به سفیر کانادا در اینجا گفته اند که تحریم نفتی رسمی علیه کانادا اعمال نشده است. از

ص: 149

طرف دیگر، نفتی نیز به این کشور ارسال نخواهد شد. این گونه ظریف کاری ها به ذائقه کانادایی ها خوش

نخواهد آمد، دولت عراق تصمیم خود مبنی بر قطع صدور نفت را مستقیما به تغییر محل سفارت کانادا از

تل آویو به اورشلیم (تلگرام مرجع) ارتباط نداده است. لیکن شیر نفت بسته شده و با وجود عدم ارائه

توضیحات مربوط به آن، چنین به نظر می رسد که عراق از نفت به عنوان یک سلاح سیاسی استفاده می کند.

3 گرچه کمک کانادا به اقتصاد عراق همیشه بسیار محدود بوده است، ولی این کشور حتی بیش از

دشمن آشکار عراق یعنی آمریکا در برابر تاکتیک های قدرتمند آسیب پذیر بوده است؛ به عنوان مثال

می توان از عکس العمل عراق در قبال قانون ضد تحریم کانادایی یاد کرد (مرجع ب). باوجود اینکه این

قانون کمتر از مقررات آمریکایی شدید بود، عراقی ها اعلام داشتند که حتی تصویب این گونه مقررات سبب

بروز اقدامات تلافی جویانه خواهد شد. عراقی ها بدون اینکه مجبور باشند به خودشان خسارت وارد

سازند می توانند برای کشورهای دیگری که میخواهند برخلاف میل رژیم عراق مبادرت به اقدامات

سیاسی نمایند، کانادا را به صورت نمونه و سرمشق درآورند. علاوه بر ارزش هشدارگونه این عمل برای

دیگران، قطع صدور نفت به کانادا سبب می گردد که نفت بیشتری نصیب دولت های دوست شود، تا جنبه

مثبت سیاست عراق نیز ظاهر گردد. پک


سیاست آمریکا در مورد فروش هواپیماهای غیرنظامی به عراق

6 شهریور 1357 28 اوت 78 خیلی محرمانه

از: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی به: سفارت آمریکا در برن

موضوع: سیاست آمریکا در مورد فروش هواپیماهای غیرنظامی به عراق

1 هواپیماهای غیرنظامی که قرار است مورد استفاده افراد نظامی و بخصوص ارتش عراق قرار گیرد،

به خاطر حمایت عراق از تروریسم بین المللی و نیز سوابق آن در زمینه حقوق بشر مورد بررسی دقیق قرار

خواهد گرفت. نمی توان تضمین کرد که این فروشها مورد تصویب قرار خواهد گرفت.

2 در اصل، ما نسبت به فروش هواپیماهای غیرنظامی که قرار است به منظور اهداف عادی بازرگانی

مورد استفاده واقع شود، مانند هواپیماهای مسافربری یا باربری اعتراضی نداریم، این فروشها احتمالاً

مورد بررسی سریع قرار خواهند گرفت.

3 محض اطلاع شما، صدور تجهیزات نظامی به عراق را تأیید نمی کنیم. کریستوفر


عراق و سازمانهای بین المللی

عراق و سازمانهای بین المللی


عراق گامهای دیپلماتیک خود را سریعتر برمی دارد

16 اوت 1979 25 مرداد 1358خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: عراق گامهای دیپلماتیک خود را سریعتر برمی دارد

1 (طبقه بندی نشده) در چند روز گذشته پس از خلاصی از مشغولیات ذهنی ناشی از امور داخلی

چند هفته اخیر، صدامحسین اظهار داشت که آماده است فعالیت بین المللی عراق را تسریع نماید. این

تجدید توجه به امور خارجی احتمالاً در رابطه با بازگشت اخیر وزیرخارجه حمادی از تعطیلات تابستانی

خود در اروپا به بغداد نیست.

2 (طبقه بندی نشده) در تاریخ 22 مرداد دولت عراق نامه ای را که از طرف صدام به برژنف رئیس

ص: 150

جمهور شوروی ارسال شده بود، منتشر ساخت. در این نامه از شوروی خواسته شده است که از تلاش های

عراق مبنی بر تحریک اروپای غربی در فشار وارد آوردن به آمریکا و اسرائیل حمایت نماید، و در این

رابطه سفر بازدیدکنندگان اروپایی به بغداد را درست قبل از انتقال قدرت و پس از آن یادآور می شود.

گرچه تبلیغ پیرامون محتوای این نامه ها از طرف عراق امری غیرعادی است، دولت عراق در تاریخ 23

مرداد نیز در مورد نامه صدام به رئیس جمهور تیتو همین اقدام را معمول داشت. بنا به گزارش رسانه ها،

صدام از یوگسلاوی خواسته است که به منظور تأمین موفقیت اجلاس غیرمتعهدها در هاوانا با اعراب

همکاری بیشتری بنمایند، و تأکید نمود که قطعنامه های اجلاس بغداد پایه اصلی رویارویی با توطئه

سادات صهیونیست را تشکیل می دهد. همچنین در تاریخ 23 مرداد ماه رسانه ها بازگشت فرستاده ویژه

صدام یعنی سعودن قیدانو (تلگرام جداگانه) را همراه با پیامی (شفاهی) از طرف ملک حسین و پیامی

(کتبی) از طرف شاه خالد به بغداد گزارش کردند. محتوای این پیامها هنوز فاش نشده است.

3 (خیلی محرمانه) اظهارنظر: نامه صدام به تیتو نشانگر آن است که عراق به یوگسلاوها فشار

می آورد تا در اجلاس هاوانا با اعراب مخالف با مصر همکاری نمایند. در واقع تنها شرط اجرا نشده

اجلاسیه بغداد، اخراج مصر از هیئت های بین المللی از قبیل اجلاس غیر متعهدها می باشد. گرچه عراق و

هم پیمانانش نتوانستند موجبات تعلیق عضویت مصر را از سازمان وحدت آفریقا فراهم آورند، صدام

سعی دارد در اجلاس هماهنگ تر هاوانا این موفقیت را حتما بدست آورد. همان گونه که در تلگرام مرجع

گزارش گردید، عراقی ها ظاهرا سعی دارند قبل از اجلاس غیرمتعهدها صفوف اعراب را متحدتر ساخته و

تصمیم مبنی بر فشار وارد آوردن بر بلگراد نشانگر اقدام تلافی جویانه در رابطه با موضوع ناخوشایند

یوگسلاوها در اجلاس دفتر مرکزی غیر متعهدها در کلمبو می باشد.

4 (خیلی محرمانه) پیام های ملک حسین و شاه خالد نیز احتمالاً مرتبط با گفتگو پیرامون تشکیل یک

اجلاسیه عربی قبل از کنفرانس هاوانا به منظور اتخاذ یک استراتژی مشترک می باشد. به عنوان میزبان

بعدی غیرمتعهدها پس از کاسترو، صدام بدون شک میل دارد شخصا در این اجلاس شرکت جوید. از

طرف دیگر، وی احتمالاً به کوبا نخواهد رفت مگر آنکه مطمئن باشد که موضع ضد مصری اش در هاوانا

مؤثر واقع خواهد شد. موفقیت و یا شکست تلاش های سیاسی صدام در دوره آتی نشانگر شرکت و یا عدم

شرکت وی در کنفرانس هاوانا خواهد بود. پک


بازگشت صدام حسین از هاوانا

13 سپتامبر 79 22 شهریور 1358 خیلی محرمانه

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغدادبه: وزارت امورخارجه در واشنگتن دی سی

موضوع: بازگشت صدامحسین از هاوانا

1 (تمام متن خیلی محرمانه است)

2 رئیس جمهور صدامحسین پس از گذرانیدن 9 روز پر جنجال در اجلاسیه غیر متعهدها، با پیروزی

در تاریخ 18 شهریور به بغداد و تظاهرات عمومی بازگشت، و این اولین سفر خارجی وی پس از به قدرت

رسیدنش به عنوان رئیس جمهور در تاریخ 25 تیر ماه و پاکسازی بعدی توطئه گران «ضد بعث» بود. گرچه

وی بدون شک به هاوانا رفته بود تا محتوای مسائل عدم تعهد را طبق برداشت عراق تحقق بخشد (که در

این کار موفق نیز شده بود)، تصمیم وی مبنی بر ترک عراق به محض خنثی سازی مخالفت با رهبری خود

ص: 151

عملی حساب شده بوده تا علاوه بر داخل در خارج نیز این تصور پیش آید که صدام در واقع کنترل امور را

بدست گرفته است.

3 صدام درست پس از بازگشت با جنجال بسیار اجلاسیه های شورای فرماندهی انقلاب و کابینه را

تشکیل داد تا گزارش خود را در مورد هاوانا تسلیم نماید. گذشته از تأکید بر نقش عراق در محکوم نمودن

اجلاس کمپ دیوید و قرارداد مصر و اسرائیل، دولت عراق در مورد تقاضای مطروحه خود در اجلاس

غیرمتعهدها در زمینه کمک اقتصادی به کشورهای جهان سوم تبلیغ بسیاری به راه انداخته است. و با این

کار خود نشان داده است که این موضوع مورد توجه بسیاری از اعضا قرار دارد، و عراق در پیشگامی در آن

موفق خواهد شد؛ بخصوص اینکه در سال 1361 رهبری جنبش غیرمتعهدها را نیز بدست خواهد گرفت.

4 صدام ظاهرا اجباری نداشته که به اختلافات سیاسی خود در جنبش غیر متعهدها به دنبال

رویارویی کوبا با «میانه ها» پیرامون مسائل متعدد و ترغیب همتای وی یعنی اسد از سوریه به وحدت،

اشاره کند. طبق اظهارات همکار هندی مان، رنجش خاطر ناشی از مخالفت هند در قبال قطعنامه و مربوط

به تعلیق عضویت مصر سبب شد که علی رغم تقاضاهای مکرر، صدام از ملاقات با وزیر خارجه هند

خودداری ورزد. پس از اعلام این مطلب که رئیس جمهور پاکستان اولین دعوت عراق در جنبش را به

منظور دیدار از عراق پذیرفته است، از نظر سفارت هند بی احترامی به حد اعلای خود رسیده است. ما فکر

نمی کنیم که عراق مایل است نارضایتی خود از هند را شدت بخشد، بلکه معتقدیم در صدد است روابط

خود را با اعضای جنبش دچار بهبود بیشتر سازد. شواهد موجود حاکی از آن است که عراق در حال

حاضر در آفریقا مشغول انجام همین مقصد است، صدام یک تلگرام بلند بالا به رئیس جمهور زامبیا یعنی

کوآندا فرستاد و با تشکر از «تلاش مسئولانه» وی در هاوانا از وی دعوت کرد که به عراق سفر نماید. این

امر به دنبال سفر دو فرستاده عراقی به آفریقا قبل از اجلاس غیر متعهدها صورت گرفت (بغداد 1739) که

طبق برداشت ها، در پایتخت های آفریقایی قول کمک مالی بیشتری را در صورت روابط صمیمانه تر

داده اند. با نزدیکتر شدن سال 1361 این تلاشها شدت و جدیت بیشتری پیدا خواهد کرد. پک



اسناد منتشر نشده

زندگینامه جمعی از رجال پهلوی

ص: 152

ص: 153

زندگینامه جمعی

از رجال پهلوی


مهدی آذر

ص: 154

ص: 155

آذر، مهدی 1

خیلی محرمانه

مهدی آذر یک مقام اسبق دولتی

مهدی آذر که در رشته پزشکی تحصیل کرده، طی سالهای 1952 1953 وزیر آموزش و پرورش

کابینه نخست وزیر محمد مصدق بود (1951 1953). در اوایل دهه 1960، آذر در جبهه ملی که

برگیرنده حدود 30 گروه سیاسی مخالف شاه بود و محافظه کاران و چپگرایان غیر کمونیست را نیز در

برمی گرفت، فعالیت داشت. در سال 1964 ریاست جبهه ملی را برعهده گرفت؛ و احتمالاً به این دلیل به

سمت مزبور برگزیده شده بود که کمترین حالت ستیزه جویی را داشت و ضعیف ترین نامزد موجود برای

احراز آن مقام به حساب می آمد. برخلاف سایر رهبران جبهه ملی، او فاقد تیزهوشی و برش و تحرک

سیاسی لازم بود. (خیلی محرمانه)

آذر در شهر مشهد به دنیا آمد و در سال 1934 از دانشگاه پاریس در رشته پزشکی فارغ التحصیل

گردید. وی مدتها مدیریت بیمارستان رضاییه اداره بهداشت استان آذربایجان غربی، بهداری وزارت

صنایع و معادن و بیمارستان رازی تهران را عهده دار بود. (طبقه بندی نشده)

پس از سقوط مصدق در سال 1953، آذر به مدت چهار ماه زندانی شد و بار دیگر در سالهای 1961 و

1963 به زندان افتاد. وی پس از هر بار رهایی از زندان به حرفه طبابت روی می آورد و اوقات خود را به

تدریس در دانشگاه تهران، بازدید بیمارستانها و کار در مطب خصوصی اش می گذراند. (خیلی محرمانه)

آذر که حدودا 77 ساله است به زبانهای فرانسه و انگلیسی تکلم می کند. (طبقه بندی نشده)

26 دسامبر 1978 6/11/57


غلام عباس آرام

ص: 156

آرام، غلام عباس 1

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

غلامعباس آرام

وزیر امورخارجه

غلامعباس آرام دیپلمات با تجربه ای است که از آوریل 1962 به سمت وزیر امورخارجه منصوب

شده و تاکنون 6 کابینه را پشت سر گذارده است. سالهای فراوان خدمت او در وزارت خارجه سبب شده

است تا بینش خوبی از سیاست خارجی و دانش خوبی درباره اداره وزارتخانه مذکور بیابد. او به خاطر

استعداد و دانش عمیقش درباره مسائل کشور خود مورد احترام مقامات آمریکایی قرار دارد. او که یکی از

تواناترین و جسورترین مقامات ایران است، بدون تردید اعتماد شاه را به خود جلب کرده است. با این حال،

نفوذ وی در رابطه با سیاستگذاری محدود است، زیرا شاه کنترل شدیدی روی تمامی ابعاد دولت دارد.

آرام همیشه دوستی صادقانه ای نسبت به آمریکا از خود نشان داده است. او روحیه همکاری داشته و

نسبت به عقاید و نظریات جدید پذیرش دارد، ولی هرگاه با سیاستهای آمریکا مخالف باشد، قدرت انتقاد

از آمریکا را نیز دارد. آرام شدیدا ضد ناصر بوده و احتمالاً با برنامه های ضد ناصرشاه که در دست اقدام

است، کاملاً موافق می باشد. وی در رابطه با مسائلی که مورد علاقه شدیدش هستند، عکس العملی

احساساتی نشان می دهد، هر چند به عنوان یک دیپلمات خوب همیشه در پی تعدیل و حل اصطکاکها

می باشد. در ماههای اخیر، آرام به خاطر تاخت و تاز در زمینه امور خارجی با نخست وزیر، امیرعباس

هویدا، به طور مکرر درگیر شده است. در نتیجه آرام علاقه مند به دور زدن هویدا، و طرح مستقیم مسائل با

شاه می باشد.

آرام در اوت 1906 در تهران متولد شد. وی مدرک لیسانس خود را از دانشگاه کلکته اخذ نمود و شغل

دیپلماتیک خود را در سال 1933 با سمت مترجمی در کنسولگری دهلی نو آغاز کرد. وی پس از مدتی به

ایران بازگشت و از 1939 تا 1943 مأمور به خدمت در سفارت لندن شد، که در اینجا از درجه وابسته به

دبیر سومی ارتقاء یافت. وی در سال 1944 به تهران بازگشت و معاون اداره سوم سیاسی (اروپای غربی)

وزارت خارجه شد. از 1946 تا 1947 در سوئیس بود. در 1947 به واشنگتن منتقل شد، و در 1949

کنسول سفارت شد و چندی نیز کاردار بود. در سال 1951 به ایران بازگشت، و به عنوان رئیس اداره سوم و

بعدا چهارم (نیمکره غربی) منصوب گشت. وی پس از چند ماه اقامت در بغداد در سال 1953 به عنوان

کنسول، با سمت وزیر (نفر دوم م) به واشنگتن بازگشت. در سال 1955 او به وطن احضار شد تا مسئولیت

مدیرکلی دفتر امور سیاسی را به عهده بگیرد. اولین پست سفیری او در توکیو از سال 1957 تا 1959 بود.

آرام نخستین بار در سال 1959 در کابینه منوچهر اقبال به وزارت خارجه منصوب شد. وقتی کابینه

سقوط کرد، آرام با رتبه سفیری به بغداد رفت و تا سال 1962 در آنجا ماند.

وی در سال 1962، 63 و 64 در سمت وزارت امورخارجه، ریاست هیئت های ایرانی در سازمان ملل

را برعهده داشت. وی در اجلاس های شورای وزیران سنتو در کراچی (1963) و واشنگتن (1964)

شرکت نمود. وی همچنین از کشورهای مراکش، یوگسلاوی، پاکستان، کویت، عربستان سعودی و اردن به

طور رسمی بازدید کرده است.

وی به نمایندگی ایران در مراسم تدفین رئیس جمهور کندی (1963) و نخست وزیر هند لعل بهادر

ص: 157

شصتری (1966) شرکت نمود. آرام در مذاکرات سال 1964 که به امضای قرارداد توسعه و همکاریهای

منطقه ای بین ایران، پاکستان و ترکیه انجامید، نقش فعالی ایفا کرد. وی شاه را در دیار رسمی اش از شوروی

در ژوئیه 1965 همراهی نمود.

عباس آرام بندرت از اسم اولش استفاده می کند. وی مردی است با لطافت طبع شخصی، و حس

بذله گویی زیاد ولی ملایمی در کنار رفتار دلپذیرش دارد. وی سالها پیش از همسر انگلیسی خود طلاق

گرفت و ظاهرا پس از آن ازدواج نکرده است. آرام در اوت 1965 دچار یک حمله قلبی خفیف شد. او

فرانسه، انگلیسی و کمی اردو را علاوه بر زبان مادری خود فارسی، صحبت می کند.

21 مارس 1966 10/1/45

آرام، غلام عباس 2

خیلی محرمانه

غلامعباس آرام، سفیر ایران در جمهوری خلق چین

غلامعباس آرام در اوایل سال 1972 به سمت سفیر ایران در چین منصوب گردید. وی پس از مدتی

حدود پنج سال فعالیت در مقام وزارت امورخارجه، یعنی در ژانویه سال 1967 از این سمت کناره گرفت و

به عنوان سفیر ایران در انگلیس شروع به کار نمود. بالاخره در ماه اوت 1969 از سمت سفارت و فعالیت

دیپلماتیک بازنشسته شد، تا این که بنا به درخواست شاه و پس از تصویب لایحه ای ویژه در مجلس که

اجازه می داد دیپلماتهای حرفه ای 65 سال به بالا نیز می توانند بدلخواه شاه به خدمت بپردازند، او هم به

خدمت دیپلماتیک فراخوانده شد.

آرام در سال 1906 متولد و پس از اخذ درجه تحصیلی لیسانس از دانشگاه کلکته و ورود به

کنسولگری ایران در دهلی نو به عنوان مترجم، به وزارت امورخارجه پیوست. وی در لندن (1939

1943) و برن (1946 1947) و واشنگتن ابتدا در مقام دبیر اول و بعدها به عنوان رایزن سفارت

(19471951) و بغداد (1953) کار کرده است. در تهران، وی ریاست اداره اروپای غربی و نیمکره غربی

وزارت خارجه را عهده دار شد و از سال 1955 تا سال 1957 در مقام مدیرکل وزارت خارجه فعال بود.

در توکیو (1957 1959)، بغداد (1960 1962) و لندن وی سفیر ایران بود.

از سال 1959 تا سال 1960 و بار دیگر در پنج کابینه پی در پی که از سال 1962 تا سال 1967 در

ایران روی کار آمدند، آرام به عنوان وزیر امورخارجه خدمت نموده است. همچنین وی سرپرستی

هیئت های ایرانی شرکت کننده در سازمان ملل و سازمان سنتو را نیز برعهده داشت.

آرام دیپلماتی خوب است و طرف اعتماد شاه می باشد. او فردی است با جذابیت و آرامی قابل

ملاحظه، لیکن با احساساتی شوخ طبعانه و روحیه ای دلپذیر. او به زبان فرانسه، انگلیسی و تا حدودی به

زبان اردو تکّلم می کند و از همسر انگلیسی اش جدا شده است .می 1972 خرداد 1351


منوچهر آگاه

ص: 158

آگاه، منوچهر 1

خیلی محرمانه

آگاه، منوچهر 20 سپتامبر 1965 29/6/44

دکتر آگاه یکی از نُه پسر زمین داری مشهور در منطقه کرمان رفسنجان است. اکنون در اواسط سی

سالگی است، او مدارج عالی تحصیلی در رشته اقتصاد را در انگلستان به پایان رسانده و دارای دکترای

اقتصاد است. او به خوبی انگلیسی صحبت می کند. او مجرد است.

دکتر آگاه یکی از اقتصاددانان ایرانی است که در سطح بالایی از آموزش می باشد. برای سه یا چهار

سال تا بهار 1964، او رئیس تحقیق و پژوهش در بانک مرکزی ایران بود. وی کمک کرد تا بخش تحقیقات

بانک به بهترین بخش اقتصادی در بین سازمانهای دولتی ایران تبدیل شود. او تعدادی اقتصاددان جوان

تحصیل کرده در آمریکا و انگلستان را جذب نمود. در 1964 زمانی که معاون مدیرکل بانک مرکزی،

خداداد فرمانفرمائیان، یکی از افراد خود دکتر بهمن آبادیان، را به ریاست بخش تحقیقات و پژوهش

منصوب نمود، او استعفا داد.

پس از ترک بانک مرکزی، دکتر آگاه به تدریس اقتصاد و بانکداری در برخی از انستیتوهای آموزشی،

منجمله دانشگاه تهران و دانشگاه ملی، پرداخت. او همچنین به بهبود موقعیت ایران در بانک توسعه آسیا

کمک نمود و در این ارتباط نماینده ایران در گردهمایی سال 1964 کارشناسان ECAFEدر بانکوک بود و

در گردهمایی سالیانه بین بانک های آمریکا در آسانسیون پاراگوئه در سال 1965 شرکت نمود. اخیرا او به

عنوان عضو هیئت اعزامی ایران در کنفرانس بین المللی از ایالات متحده دیدار کرد. در ژوئن 1965 او

شغلی را در بانک بین المللی پول واشنگتن پذیرفت.

دکتر آگاه علاقه زیادی به امور سیاسی و اقتصادی دارد و در ارتباطات بین المللی خوب شناخته شده

است. مهربانی و کارآیی وی برای او دوستان زیادی در بین روشنفکران جوان ایران دست و پا نموده است.

پایگاه خانوادگی آگاه در منطقه کرمان قوی و ثروتمند است، پدر وی یکی از سردمداران پسته کاری ایران

است. یک شرکت خانوادگی، پسته را به ایالات متحده و اروپا صادر می کند.

از جمله حامیان دکتر آگاه در سیستم اداری دکتر رضا مقدم، جانشین مدیرکل سابق بانک مرکزی

است که اکنون در بانک بین المللی پول در واشنگتن کار می کند. از دوستان نزدیک دکتر آگاه، دکتر عبداللّه

طاهری یکی از تحصیل کرده های اقتصاد در ایالات متحده و برادر متولی مسجد گوهرشاد در مشهد را

می توان نام برد.

دکتر آگاه از نظر سیاسی، میانه رو است. او معتقد است که شاه باید سلطنت کند نه حکومت و قدرت باید

به دست افراد جوان تحصیل کرده غربی باشد. او معتقد به روش های تندروانه در دستیابی به این هدف

نیست. طرز برخورد وی بیشتر گویای تمایل او به فرصت طلبی است که از مشخصات پدرش می باشد.

آگاه، منوچهر 2

خیلی محرمانه

منوچهر آگاه وزیر مشاور در امور اجرایی

وزیر آگاه 47 ساله، در ناحیه کرمان رفسنجان بدنیا آمده و یکی از نه فرزند یک زمین دار ثروتمند و

ص: 159

پسته کار عمده است. وی در سال 1953 لیسانس و در سال 1959 مدرک فوق لیسانس اقتصاد و سیاست

خود را از دانشگاه کمبریج دریافت نمود. وی در سال 1959 یک دکترا نیز در رشته اقتصاد از دانشگاه

آکسفورد دریافت نمود. به هنگام بازگشت به ایران برای مدت دو سال به عنوان اقتصاددان با بانک مرکزی

ایران کار کرد و سپس از سال 1961 تا 1964 مدیر تحقیقات بانک بود. وی کمک کرد تا آن سازمان به

صورت بهترین اداره اقتصادی در بین ادارات دولتی ایران درآید و تعدادی از اقتصاددانان جوانی را که در

آمریکا و انگلیس تحصیل کرده بودند به بانک جذب نمود. وی در سال 1964 هنگامی که خداداد

فرمانفرمائیان، معاون مدیرکل بانک، یکی از افراد خود به نام دکتر بهمن آبادیان را به سمت رئیس اداره

تحقیقات منصوب کرد، از سمت خود استعفا داد.

دکتر آگاه پس از ترک بانک مرکزی در دانشگاههای تهران و ملی به تدریس اقتصاد و بانکداری

پرداخت. وی به ارتقای موضع ایران در بانک عمران آسیا کمک نمود و در این رابطه نماینده ایران در

اجلاسهای تایلند، مکزیکو، سیرالئون، غنا و پاراگوئه بود. وی در سال 1965 سمتی را از طرف وزارت

امورخارجه ایران در واشنگتن پذیرفت.

در سال 1968 به عنوان رئیس دانشکده اقتصاد در دانشگاه تهران انتخاب شد و در آنجا برای ارتقای

اعتبار دانشگاهی این دانشکده فعالیت نمود و به عنوان نماینده دولت ایران در چندین اجلاس بین المللی

شرکت نمود. در سال 1973 بار دیگر به خدمات دولتی روی آورد و به عنوان معاون وزیر دارایی مسئول

تحقیقات عمران و همکاریهای بین المللی گردید. دو سال بعد وی به وزارت کشور منتقل گردید و در آنجا

معاون پارلمانی و امور سیاسی وزیر شد. دکتر آگاه رابط چندین کارمند سفارت (اولین آنها تد الیوت در

1965) بود که همگی وی را فردی کتاب خوان، روشنفکر و خوشایند با دیدگاههای سیاسی میانه یافتند.

وی در عین حالی که معتقد است شاه بایستی سلطنت کند نه حکومت و قدرت سیاسی بایستی در اختیار

نسل جوان غرب گرا گذاشته شود، اما روش های افراطی برای دستیابی به این هدف را نمی پسندد. دکتر

آگاه که یک اقتصاددان کار کرده است نه یک اقتصاددان دانشگاهی، در بین دانشگاهیان شهرت بین المللی

ندارد. ارتقای دکتر آگاه در مشاغل دولتی بخصوص آخرین ارتقای وی به مشاغل کابینه ای را می توان به

این حقیقت ربط داد که وی برای سالهای متمادی یکی از اعضای «باند» شخصی جمشید آموزگار بوده

است.

بخش سیاسی جی. دبلیو. مارتین

10 اوت 1977 19/5/56

آگاه، منوچهر 3

خیلی محرمانه 14 اوت 77 23/5/56

منوچهر آگاه معاون نخست وزیر در امور اجرایی

دکتر آگاه 47 ساله در منطقه کرمان رفسنجان متولد شد، یکی از نه پسر مالک ثروتمند و بزرگترین

پرورش دهنده پسته است، او در سال 1953 فارغ التحصیل شد و در 1959 از کمبریج، فوق لیسانس

اقتصاد و سیاست گرفت. او در سال 1959 از دانشگاه آکسفورد دکترای اقتصاد گرفت. پس از بازگشت به

ایران به عنوان یک اقتصاددان به مدت دو سال در بانک مرکزی ایران خدمت کرد و سپس از 1961 تا

ص: 160

1964 رئیس تحقیق و پژوهش بانک بود. بعد از ترک بانک مرکزی، دکتر آگاه در دانشگاه ملی و تهران،

اقتصاد و بانکداری را تا سال 1965، که شغلی را در بانک بین المللی پول در واشنگتن پذیرفت، تدریس

نمود. در سال 1968 به ایران بازگشت او رئیس دانشکده اقتصاد در دانشگاه تهران شد. در مارس 1973،

او مجددا به دولت پیوست و معاون وزیر دارایی شد و مسئولیت تحقیق، توسعه و همکاری های بین المللی

را به عهده گرفت. دو سال بعد به وزارت کشور منتقل شد و معاون پارلمانی وزیر در امور سیاسی گردید.

آگاه از سالها پیش یکی از اعضای «باند» جمشید آموزگار بوده است.



جمشید آموزگار

ص: 161

آموزگار، جمشید 1

تاریخ: 10 سپتامبر 1958 19/6/37

از: سفارت آمریکا در تهران مرسله شماره 195 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: گفتگوهایی با وزیرکار، جمشید آموزگار

دو یادداشتی که به پیوست می آید توسط دبیر دوم سفارت، جی. سی. میکلاس، در رابطه با گفتگوهای

اخیرش با جمشید آموزگار تهیه شده است. در زمان گفتگوی اول، جمشید آموزگار معاون وزیر بهداری

ایران بود و هنگامی که گفتگوی دوم صورت می گرفت، به سمت وزارت کار منصوب شده بود. آموزگار

یکی از زرنگ ترین، باهوش ترین و جاه طلب ترین مردان ایران به شمار می رود. از نظر سیاسی در مسیری

گام برمی دارد که احتمالاً خواهد توانست از مراحم شاه برخوردار شده و در هر تغییری که در دولت

صورت می گیرد، نقش قابل ملاحظه ای ایفا نماید. آموزگار به ویژه در وزارت امورخارجه آمریکا به عنوان

یک نماینده بسیار توانای ایران در نشست های کمیسیون اقتصادی پیمان بغداد مشهور شده است.

یادداشت های ضمیمه، الف: چندین نگرش محتاطانه در مورد اوضاع سیاسی اخیر و ب: تصویری

جالب از نیروهای پنهان و غیر مستقیمی که در تغییرات پست های کابینه نقش دارند، را ارائه می کند.

احتمالاً آموزگار در گفتگوهای خود یا نیمی از حقایق را و یا حتی کمتر از نیمی از آنها را در مورد تغییرات

کابینه و همچنین ارتقای پست خود مطرح می نماید.برای سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت

ضمایم: طبق آنچه گفته شد.رونوشت به: کنسولگریهای آمریکا در اصفهان، مشهد، تبریز، خرمشهر

یادداشت اداری

تاریخ: 23 اوت 1958 1/6/37 خیلی محرمانه

از: جی. سی. میکلاس به: قائم مقام هیئت نمایندگی

موضوع: گفتگوهایی با معاون وزیر بهداری جمشید آموزگار

من تنها مهمانی بودم که در ضیافت ناهار روز 19 اوت، که توسط دکتر آموزگار ترتیب داده شده بود،

شرکت داشتم. در خلال این مهمانی ناهار وی فرصت یافت تا در مورد موضوعات بسیار متنوعی که در

مورد آنها دیدگاههای مسلطی از خود نشان می داد، به بحث بنشیند.

1 سازمان برنامه

دکتر آموزگار گفت ابتهاج همسر خوبی را که بیش از بیست سال بود با وی ازدواج کرده بود، از دست

داد تا بتواند با فاحشه ای معروف ازدواج کند که در پی به چنگ آوردن سهمی از قراردادهای فراوان

سازمان برنامه بوده است. دکتر آموزگار به ویژه از مورد کوچصفهانی یاد کرد و گفت که کوچصفهانی حدود

دو هفته پیش مدارک مناسبی را برعلیه ابتهاج گردآوری کرده بود و ابتهاج را تهدید نموده بود که هر آنچه

را در مورد فعالیت های همسر وی می داند افشاء خواهد کرد. کوچصفهانی مدعی است که همسر جدید

ابتهاج همان فردی است که وی را وادار نمود تا از شرکت لیچفیلد ویتینگ (Litchfield Whiting)تقاضای

رشوه نماید. دکتر آموزگار خاطرنشان کرد که وی یکی از مشاوران شرکت لیچفیلد ویتینگ در بعضی از

مسائل مهندسی (یعنی حوزه تخصصی وی) می باشد.

ص: 162

2 تغییر وزرا

دکتر آموزگار اظهار داشت که احتمال دارد وزیر راه وزیرکار به زودی تعویض گردند، زیرا در مورد هر

دو نفر آنها به عنوان افرادی کارآمد و لایق قضاوت نمی شود. آموزگار گفت که شاه احتمالاً تاکنون بختیار

(وزیرکار) را به خاطر این نگهداشته بود که پس از طلاق دادن ملکه ثریا نمی خواست با اخراج وزیرکار آن

موقع یعنی بختیار این تصور به وجود آید که وی می خواهد تمامی خاندان بختیار را کنار بگذارد. دکتر

آموزگار گفت که احتمالاً رسوایی بزرگی در رابطه با رشوه گیری وزیر کشور از شرکت های خارجی و

نقشی که وزیر کشور در قضیه معروف به «جاده سوم به شمیران» (که به گفته آموزگار این طرح منتفی است)

داشت، علنی گردد و به همین دلایل نیز ممکن است وزیر کشور در کابینه تعویض گردد.

3 نیروهای نظامی ایران

دکتر آموزگار گفت که شاه را باید متقاعد نمود که به نیروهای نظامی بیشتری احتیاج ندارد و همچنین

شاه باید متقاعد گردد که وجود یک ارتش کوچک و وفادار و خوب آموزش دیده که تنها علت وجودیش

حفاظت از شاه در مقابل خطرات داخلی باشد، امری عاقلانه به نظر می رسد. آموزگار اظهار داشت که شاه

می داند که 1) ارتش ایران هر چقدر بزرگ باشد هرگز نخواهد توانست به نوعی دفاع در مقابل تهاجم

شوروی دست یازد، و 2) ارتشی در ابعاد بزرگ برای حمایت ایران در مقابل تهاجمات هریک از

کشورهای منطقه خاورمیانه نظیر ترکیه ضروری نیست به این دلیل که سازمان ملل ثابت کرده است که در

حمایت از کشورها در مقابل تهاجمات خارجی نقش مؤثری ایفا نموده است، و برای نمونه قضیه کانال

سوئز را طرح کرد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط این امکان را در اختیار مردمی قرار می دهد که ممکن است

روزی خواهان سرنگونی شاه باشند. وی گفت که کیا، هدایت و بختیار دائما برای ایفای نقش مسلط و

کسب قدرت بیشتر در ارتش در حال منازعه و کشمکش هستند. آموزگار در ضمن فکر می کرد که مسئله

قره نی عمدتا توطئه و دوزوکلک بود و قره نی که افسری شایسته است در حقیقت قربانی جنگ قدرت

داخل ارتش شد. آموزگار می گفت که به خاطر وجود این جنگ قدرت در ارتش، باید در انتظار توطئه های

بیشتری نیز بود. وی می گوید که شاه بیش از حد به ارتش برای مشاوره در مورد جنبه های مختلف سیاست

دولت تکیه می کند و بعضی اوقات در حوزه هایی این مشاوره صورت می گیرد که ارتشی ها مطلقا

صلاحیت اظهارنظر ندارند.

4 مشاوران غیرنظامی شاه

دکتر آموزگار گفت که وی مذاکراتی طولانی با علا وزیر دربار شاه داشته مبنی بر اینکه شاه به مشاوران

نظامی تکیه کرده و توجهی در مشاوره با غیرنظامی ها از خود نشان نمی دهد و این رفتار شاه باعث شده

است که انبوهی از مردم تحصیلکرده علیرغم دستاوردهای بعد از بازگشت شاه در سال 1953، هنوز

ناراضی باشند. آموزگار قرار بود که در بعدازظهر 20 اوت به حضور شاه رسیده و این نظرات را به اطلاع

شاه برساند و تلاش کند که شاه را متقاعد سازد با 4 یا 5 مشاور غیرنظامی در اموری غیر از مسائل نظامی

مشورت نماید.

ص: 163

5 برنامه سازمان بین المللی ارتباطات

دکتر آموزگار احساس می کند که برنامه اصل 4 ترومن برای مواجهه با مسائل کشور ایران کاملاً

مناسب انتخاب نشده است. او همچنین می گوید که این برنامه زیاده از حد وارد جزئیات شده و پروژه های

بسیاری را تحت پوشش در آورده است، حال آن که بهتر می بود که این برنامه تلاش خود را در مورد 5 یا 6

پروژه مشخص مؤثر متمرکز نماید. او با روانشناسی عمومی حاکم بر برنامه سازمان همکاریهای

بین المللی یعنی افزایش تدریجی سطح زندگی در همه بخشها مخالفتی نداشت. هرچند این فلسفه و نگرش

از دیدگاه آموزگار با وضعیت ویژه امروزی ایران تطابق واقع گرایانه ای ندارد و این معلول شرایط کلی

خاورمیانه و تغییرات سریعی است که در کشورهای مجاور جریان دارد.

اظهار نظر:

به استثنای نفرت آشکار از ابتهاج که هنگام سخن گفتن از وی مشهود بود، در بقیه اوقات گفتگو دکتر

آموزگار نقطه نظرات خود را کاملاً متین و به روشی کاملاً بی غرضانه و بی طرف آرام طرح می کرد و در من

این احساس را بوجود آورد که وی نسبت به شاه وفادار بوده و در مورد آینده کشورش علاقه مند و نگران

می باشد. دلایل این که چرا وی نظراتش در مورد چنین مسائل متنوعی را با من طرح می کند احتمالاً

برمی گردد به 1) روابط شخصی خوبی که ما با همدیگر داریم، 2) ما را متوجه این نکته گرداند که به همراهی

و برخورد وی با شاه، احتمالاً با این امید صورت می گیرد که اگر شاه به طور مطلوبی واکنش نشان دهد،

حمایت آمریکا از خود را درپی خواهد داشت. در آغاز تصور کردم که هدف وی دستیابی به موقعیت شغلی

ابتهاج می باشد، اما اکنون تصور می کنم چیز دیگری مثلاً به دست آوردن شغل وزیر مشاور و یا مثلاً

موقعیتی رسمی یا غیر رسمی به عنوان مشاور شاه را مدنظر دارد. به این جمع بندی رسیدم که وی حمایت

قوی علا، وزیر دربار شاه، و حمایت تعدادی از نمایندگان مجلس را با خود دارد. (البته پدر آموزگار نیز

سناتور می باشد.) طبیعتا دکتر آموزگار مسائل مطروحه را به مثابه حرکتی در جهت کسب قدرت بیشتر

طرح نمی کرد، اما من قویا مطمئنم که قضیه چیزی غیر از کسب قدرت بیشتر نیست.

باتوجه به اظهارات آموزگار، در صورتی که وی در ایجاد روابط نزدیکتر با شاه و کسب قدرت بیشتر

موفق شود در آن صورت من فکر می کنم که خیلی دقیق و حساس به روابط خود با ابتهاج و حمایت

آشکاری که از شخص ابتهاج می کنیم، برخورد نماییم. دور از انتظار نیست اگر گفته شود که ممکن است

بتوان با این کار به یک همبستگی واقعی دست یابیم. پایان ضمیمه اول

گزارش اداری

تاریخ: 30 اوت 1958خیلی محرمانه

از: جی. سی. میکلاسبه: قائم مقام هیئت نمایندگی

موضوع: گفتگو با وزیرکار، جمشید آموزگار و معاون وزارت دارایی، رضا انصاری

در 29 اوت، پیرو ملاقاتی که آموزگار در 20 اوت با شاه کرده بود، با آموزگار ملاقاتی داشتم (به

یادداشتهای من به تاریخ 23 اوت رجوع کنید)

دکتر آموزگار گفت که وی حدود 3 ساعت با شاه ملاقات داشت و درباره شرایط عمومی کشور به

ص: 164

گفتگو پرداخته بودند. آموزگار در این ملاقات صریحا و به طور جدی بعضی از وزرای کابینه را به باد انتقاد

گرفته و سیاست های آنها را نیز به نقد کشیده بود. آموزگار اظهار می داشت که شاه در تمام این مدت با دقت

به صحبت ها گوش می کرد و هیچ گونه اعتراضی به انتقاداتی که از جانب وی طرح می شد، نداشت. در مورد

بعضی از نکات، شاه نظراتی مبهم و غیر صریح ارائه می کرد، اما در کلیت به نظر می رسید که با این نظر

آموزگار که مردم از دولت خشنود نیستند و حرکتی اساسی و سازنده باید صورت گیرد تا این وضعیت را

بهبود بخشد، موافق بود.

ظاهرا شاه در هنگام ملاقات هیچ نشانه ای از کارهایی که قصد انجام آنها را دارد، از خود بروز نداده

بود به استثنای این که در پاسخ به انتقادات آموزگار در مورد ابتهاج، اظهار داشته بود که وی احساس

می کند که نمی تواند ابتهاج را برکنار کند زیرا ممکن است بعدها گفته شود که درست هنگامی که ابتهاج

شروع کرده بود تا سازمان برنامه را به مسیر صحیح بیندازد، شاه وی را از کار برکنار کرد. شاه اظهار داشته

بود که ترجیح می دهد تا پایان برنامه 7 ساله دوم، ابتهاج در سازمان برنامه باقی بماند و تا آن موقع ابتهاج

لیاقت با بی لیاقتی خود را اثبات خواهند کرد. آموزگار فکر می کرد که این تجربه ای گران خواهد بود اما در

شرایط حاضر باتوجه به اظهارات شاه، آموزگار دیگر قصد نداشت که بر حملات خود علیه ابتهاج ادامه

دهد. استنباط می کنم که حدود یک هفته طول کشید تا شاه قبل از تصمیم به جایگزینی بختیار توسط

آموزگار در مورد نظرات آموزگار فکر کند و با این انتصاب آموزگار بتواند به بعضی از افکار خود جامه

عمل بپوشاند. آموزگار می گفت هنگامی که اقبال (نخست وزیر) تصمیم شاه را به اطلاع وی رساند،

همچنین گفته بود که آموزگار باید به حزب ملّیون بپیوندد. آموزگار گفت در آغاز از این امر هراس داشت،

ولی بعدا با تفکر بیشتر به این نتیجه رسید که اگر پست جدید را می خواهد، احتمالاً چاره ای جز پیوستن به

این حزب را ندارد. من از آموزگار پرسیدم که اگر اقبال قرار باشد برکنار شود، وضعیت وی چه خواهد شد.

او پاسخ داد که هیچ نگرانی خاصی در این مورد وجود ندارد زیرا که شاه وی را به این پست منصوب کرده و

نه اقبال و اگر کماکان شاه از وی راضی باشد جایگاهی هم برای وی در نظر می گیرد.در اوایل گفتگوی من و

جمشید آموزگار بود که رضا انصاری، معاون وزیر اقتصاد، به جمع ما پیوست و به آموزگار به خاطر پست

جدیدش تبریک گفت. به نظر می رسد که انصاری عضو «گروهی» است که آموزگار در صحبت های خود

مکررا را به آن اشاره می کرد. این گروه شامل 20 نفر ایرانی جوان می باشد که عمدتا در دستگاه دولتی

مشغول به کار هستند و تمایل دارند که عناصر فاسد و بی کفایت را تصفیه کنند، یعنی وزرا و عناصر رده

پایین تر دستگاه دولتی که از نظر این گروه ناتوان و فاسد می باشند. به هر حال این تصفیه قرار است که به

آرامی صورت پذیرد زیرا که آموزگار برای توضیح آن از کلمه تغییرات تدریجی و اصلاح به جای کلمه

انقلاب استفاده کرد. این گروه بیادآورنده گروه شبه سیاسی کوچکتر «ایران نوین» است که حدود 4 سال

پیش تشکیل شد. همه افراد و یا تقریبا همه آنها اعضای سابق گروه «ایران نوین» بودند. یک محفل

کوچکتر متشکل از 6 نفر در درون این گروه قرار دارد که عبارتند از آموزگار، رضا انصاری و پیرنیا از

وزارت اقتصاد و دارایی، افشار و میرفخرایی از وزارت امورخارجه و آرام سفیر کنونی ایران در ژاپن.

چنین احساس می کنم که آموزگار کم وبیش رهبری این گروه را به عهده دارد و از آنها به عنوان مشاور

استفاده می کند. در من این احساس مشخص نیز شکل گرفته است که آموزگار، افراد گروه را در جریان

فعالیت های خود برای کسب قدرت قرار نمی دهد. مثلاً وقتی که من و آموزگار داشتیم راجع به ملاقات وی

ص: 165

با شاه صحبت می کردیم انصاری وارد شد و بلافاصله آموزگار موضوع بحث را تغییر داد و تا موقعی که

انصاری در آنجا حضور داشت، دیگر به ملاقات خود با شاه هیچ اشاره ای نکرد.

بخش عمده ای از صحبت آموزگار و انصاری به اقداماتی اختصاص داشت که قرار است که آموزگار در

پست جدیدش انجام دهد.

از محتوای کلی بحث این طور به نظر می رسید که آموزگار قصد دارد در آغاز به کاری شاخص و

برجسته یازد تا بتواند توده مردم را سریعا و به نحو مطلوبی تحت تأثیر قرار دهد (بدون طرح آن با شاه).

این امر به توجهی نسبتا درازمدت به پروژه های مسکن سازی برای کارگران و تعیین احتمالی منابع مالی آن

و مناطقی که قرار است این طرح ها در آنها اجرا شود، هدایت می شد. من نیز این مسئله را طرح کردم که به

نظر به من یکی از مهم ترین مشکلات اساسی کشور ایران عدم هماهنگی تمامی فعالیت های نهادهای

رسمی و غیررسمی در رابطه با توسعه اقتصادی کشور می باشد که هر دوی آنها تأیید کردند که مطمئنا این

یکی از مشکلات آنها می باشد و انصاری ادامه داد که هم اکنون وزارت دارایی تلاش می کند تا فعالیت های

سرمایه گذاری و توسعه وزارتخانه های مختلف را از مخارج عمومی دستگاههای اداری مجزا نماید و یک

بار که این کار صورت گیرد امکانپذیر خواهد شد که بتوانیم این برنامه ها را مطالعه نموده و معین نماییم که

در کجا این طرح ها متناقض با یکدیگر بوده و کدام یک از آنها از لحاظ اقتصادی درست به نظر می رسند.

اظهارنظر:

به نظر من اعتراض به موقع آموزگار نزد شاه با وقوف به این امر که بختیار در حال کنار رفتن است

(چون در حقیقت آموزگار یک هفته قبل همین موضوع را نزد من پیش بینی کرده بود) جای تعجب دارد. با

تأثیری مطلوب که وی بر شاه داشت طبیعی بود که به عنوان جانشین بختیار انتخاب گردد. آموزگار تقریبا

جاه طلبی های بی حد و اندازه ای دارد و تاکنون به نظر می رسد که نقش های بی نهایت زیرکانه ای را بازی

کرده تا جاه طلبی هایش تحقق یابند. من احساس می کنم که او نسبت به محدودیتهای خود و موانع بیرونی

در جهت رشد و ارتقای سریع (که سرعت این رشد را همه چیز می توان نامید غیر از «کند») آگاه باشد و به

نظرم می رسد که اگر وی این مسیر را ادامه دهد به احتمال زیاد پیشرفت های بیشتری خواهد داشت و هیچ

شکی ندارم که آموزگار شغل جدید را به عنوان وسیله ای برای نیل به پیشرفت های بعدی در نظر می گیرد.

پایان ضمیمه دوم

آموزگار، جمشید 2

تاریخ: 20 سپتامبر 1958 29/6/37 خیلی محرمانه مرسله سرویس خارجی مرسله شماره 220

از: سفارت آمریکا تهران به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

عطف به: تلگرام سفارت 35 G مورخ 4 سپتامبر 48 و 42 Gمورخ 11 سپتامبر 58

موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزرای کابینه

اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزیر جدید کار ایران، دکتر جمشید آموزگار، و وزیر مشاور جدید، دکتر

نصرت اللّه کاظمی، به شرح زیر است: وزارتخانه از قبل اطلاعات بیوگرافیک کاملی در مورد سومین

انتصاب کابینه یعنی سپهبد نادر باتمانقلیچ، وزیرکشور، دریافت کرده است (به گزارش بیوگرافیک سرّی

ص: 166

در مرسله شماره 545 مورخ 8 ژانویه 1957 رجوع کنید.)

آموزگار، دکتر جمشید

زمان و مکان تولد: تهران 1923

تحصیلات :

تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران

در دانشکده فنی و حقوق دانشگاه تهران تحصیل کرده است.

1947 1943: لیسانس و فوق لیسانس مهندسی بهداشت و بهداشت عمومی از دانشگاه کرنل

1949 1947: دکترای مهندسی هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن، سیاتل، واشنگتن.

زبانها:

فارسی، انگلیسی (بسیار عالی)، آلمانی.

مشاغل:

1949: برای یک شرکت آب وبرق در کالیفرنیا کار کرده است.

1950: تکنسین و استادیار مهندسی هیدورلیک، دانشگاه کرنل

1951: توسط هیئت اجرایی ایالات متحده (USOM) در ایران استخدام شد. رئیس اداره مهندسی

بهداشت و تعاون بهداشت عمومی، وزارت بهداری.

مه 1955: به معاونت بهداشت عمومی وزارت بهداری منصوب شد.

1956: عضو هیئت اعزامی ایران به کمیته اقتصادی پیمان بغداد بود.

مه 1957: رئیس هیئت اعزامی ایران در کمیته اقتصادی پیمان بغداد در کراچی شد.

ژانویه 1958: عضو هیئت اعزامی ایران در اجلاسیه پیمان بغداد در آنکارا بود.

ژوئیه 1958: عضو هیئت اعزامی به شورای وزیران پیمان بغداد در لندن، رئیس کمیته اقتصادی پیمان

بغداد در لندن.

اوت 1958: به سمت وزیر کار در کابینه اقبال منصوب شد.

عضویت در سازمانها:

عضو و مشاور شورای مدیران کلوپ تهران.

عضو شاخه تهران سازمان جهانی برادری.

اطلاعات شخصی:

آموزگار فرزند سناتور حبیب اللّه آموزگار که نویسنده ای فعال در تمامی زمینه ها بود، می باشد. جمشید

سه برادر دارد: جهانگیر و کورس که آنها نیز در ایالات متحده تحصیل کرده اند و هوشنگ که در انگلیس

تحصیل کرده و هم اکنون برای بانک ملی کار می کند. آموزگار با یک دختر آلمانی که انگلیسی را به خوبی

ص: 167

تکلم می کند، ازدواج کرد. آنها فرزندی ندارند.

آموزگار با 6 فوت قد و اندامی معمولی مانند همه ایرانیان رنگ مو و چشم قهوه ای معمولی و به طور

کلی زیتونی دارد. وی ظاهری آرام، چهره ای جذاب و گرم و شخصیتی دلپذیر دارد. وی در مورد هر

موضوعی گفتگو می کند و همواره تصویری از مردی با افکار روشن و منطقی از خود ارائه می دهد. وی

بدون تردید یکی از باهوش ترین، زیرک ترین و جاه طلب ترین افراد ایرانی می باشد. وی حریم خود را حفظ

می کند و از آن خط مشی سیاسی تبعیت می کند که احتمالاً وی را قادر سازد از حمایت شاه برخوردار شود

و در عین حال در صورت سرنگونی شاه در دولت کودتا قدرت قابل توجهی داشته باشد.

آموزگار در عادات اجتماعی خود نسبتا یک «گرگ تنها» می باشد. وی یا او و همسرش معمولاً تنها در

رستوران و یا کلوپ تهران مشاهده می شوند. به نظر نمی رسد وی آن طور که معمول سایر ایرانیان است،

گروهی از دوستان نزدیک به خود را داشته باشد و ساعات فراغت خود را با آنان بگذارند. جدای از

همکاران سیاسی وی که لیست آنها در زیر آمده است، ظاهرا یکی از نزدیکترین دوستان وی علی نقی

فرمانفرمائیان باشد که یکی از کارمندان سابق وزارت خارجه بوده و در حال حاضر برای سازمان برنامه

کار می کند.

ملاحظات :

آموزگار برای وزارت خارجه آمریکا شاید به بهترین وجه شناخته شده باشد، زیرا وی رئیس مقتدر

کمیته اقتصادی پیمان بغداد بود که اجلاسیه آن امسال در آنکارا برگزار شد. وی در آنجا این موقعیت را

داشت تا توانائیهای گسترده خود را در سازماندهی نشان دهد.

آموزگار قطعا طرفدار آمریکا می باشد، لیکن در بروز احساسات خود را یک مخالف نشان می دهد.

همچنین تصور می شود وی یکی از تواناترین افراد ایرانی آموزش دیده در زمینه مهندسی بهداشت است و

مدیر آمریکایی سابق PHCO وی را «تنها مهندس بهداشت رقیب در ایران» تصور می کرد.

گرایشات :

آموزگار شدیدا منتقد ابوالحسن ابتهاج، مدیر سازمان برنامه و بخصوص همسر وی می باشد، زیرا به

عقیده آموزگار او از بسیاری از قراردادهایی که سازمان برنامه منعقد می کند، سهمی می گیرد. وی همچنین

خاطرنشان کرده است که احترام کمی برای منوچهر اقبال، نخست وزیر ایران، قائل است.

آموزگار معتقد است شاه در مورد تمامی جنبه های سیاسی دولت، بیش از حد به مردان نظامی خود

برای مشاوره متکی است و تصور می کند شاه بایستی چهار تا پنج مشاور غیرنظامی را انتخاب کند تا در

مورد تمام موضوعات به غیر از موضوعات نظامی مورد مشورت قرار گیرند.

در رابطه با ارتش ایران، آموزگار معتقد است شاه باید متقاعد شود که به سربازان بیشتر نیاز ندارد، وی

عقیده دارد: 1) ارتش ایران هرچقدر بزرگ باشد، هرگز نمی تواند امیدوار باشد از کشور در مقابل هجوم

شوروی دفاع نماید. 2) سازمان ملل کارآیی خود را در حفاظت از کشورهایی که از خارج مورد هجوم

قرار گرفته اند به اثبات رسانده است و این نیاز ایران را به یک ارتش بزرگ برای حفاظت در مقابل سایر

کشورهای خاورمیانه نظیر ترکیه مرتفع می سازد، و 3) یک ارتش بزرگ فقط قدرت را در اختیار کسانی

ص: 168

قرار می دهد که ممکن است روزی خواهان سرنگونی شاه شوند.

آموزگار به اعضای سفارت گفته است احساس می کند برنامه اصل چهار برای حل مشکلات در ایران

کاملاً مناسب نمی باشد. وی معتقد است که بهتر می باشد برنامه اصل چهار به جای کار بر روی پروژه های

زیاد و توسعه برنامه هایش به صورت جزئی، بر روی 5 یا 6 پروژه خاص با کارآیی بالا متمرکز شود.

فعالیت های سیاسی :

آموزگار ظاهرا عضو گروهی شامل 20 ایرانی جوان می باشد که اکثر آنها در دستگاه دولتی بوده و

حذف فساد و وزرای نالایق و سایر مقامات نالایق دولتی را به عنوان هدف خود برگزیده اند. این گروه

شاخه کوچکی از یک گروه سیاسی به نام «ایران نوین» است که چهار سال قبل تشکیل گردید. تقریبا تمام

گروههای فعلی اعضای ایران نوین می باشند. در دخل گروه فعلی یک محفل کوچکتر داخلی با 6 عضو

وجود دارد: آموزگار، رضا انصاری، معاونت خزانه داری در وزارت دارایی، باقر پیرنیا، کفیل معاونت

وزارت دارایی که اخیرا به عنوان وابسته اقتصادی در ایالات متحده منصوب شده است، امیرخسرو

افشارقاسملو، مدیرکل امور سیاسی در وزارت امورخارجه، محمود میرفخرایی، مدیرکل امور اداری در

وزارت امورخارجه و عباس آرام، سفیر ایران در توکیو. ظاهرا آموزگار رهبر این گروه می باشد و کم وبیش

سایرین را به عنوان مشاور مورد استفاده قرار می دهد.

آموزگار، جمشید 3

زمان: 21 ژوئیه 1959 30/4/1338مکان : وزارت کار

صورت مذاکرات با دکتر جمشید آموزگار، وزیرکارخیلی محرمانه

شرکت کنندگان: دکتر آموزگار، وزیرکار، جرج کیو، سفارت آمریکا، رابرت اسکات، سفارت آمریکا،

ژوزف سالتزمن، سفارت آمریکا

1 خانه سازی دولتی:

آموزگار گفت که وی از جانب نخست وزیر به عنوان هماهنگ کننده کلیه برنامه های خانه سازی در

جریان و یا در دست برنامه ریزی از طرف بانکها و سازمانهای مختلف دولتی ایرانی، منصوب شده است.

سازمان وی سازمان ملی مسکن نامیده می شود و هدف آن ایجاد توازن در امر خانه سازی همگام با منابع

ایران است و خواهان آن است که خانه ها ارزان قیمت و متناسب با نیازها ساخته شوند. آموزگار سپس

شروع به انتقاد از اصل 4 نمود و اظهار داشت که وی در تلاشهایش برای کسب مساعدت و همیاری، مواجه

با مسائل بوروکراتیک و عدم تفاهم گردیده است. وی سپس به وام 23 میلیون دلاری آمریکا که چندین

سال پیش به ایران داده شده بود و قرار بود سرمایه چندین بانک منجمله بانک رهنی را تشکیل دهد، اشاره

کرد. ظاهرا در نتیجه استفاده از منابع مالی دیگر، از این پول آن استفاده ای که انتظار می رفت به عمل نیامد

و براساس گفته آموزگار اینک در حسابی تحت اختیار وزیر دارایی عاطل مانده است. این منابع مالی دیگر

از فروش کالاهای آمریکایی توسط تجار و دلالهای داخلی ایجاد شده بودند.

آیا طبق گفته وزیر 60 میلیون تومان در این حساب است. وی می خواهد از این پول برای ساختن

آپارتمان استفاده نماید. برنامه اولیه او ساختن 1000 واحد در هر سال (5000 واحد در کل) از طریق به

ص: 169

کارگیری این منبع به علاوه دیگر سرمایه های داخلی و خارجی بود. براساس گفته آموزگار سازمان

بین المللی ارتباطات واشنگتن تصمیم گرفته است که وی نمی تواند از این منابع به همراه دیگر سرمایه های

که از طریق شرکت های خارجی، یعنی شرکت هایی به غیر از شرکت های آمریکایی، تأمین شده است برای

خانه سازی استفاده نماید.

در حالی که آموزگار این سخن را مردود نمی شمارد، ولی از این که چرا ما این گونه قیود سیاسی را به

وامهایمان پیوند می زنیم، متعجب است، وی افزود به ویژه این که منافع ما اقتضاء می کند مسئله کمبود

مسکن که اکنون حادتر شده و به طور جدی بر ثبات سیاسی ایران اثر گذاشته است را سروسامانی بدهیم.

وی درخصوص اصل 4، از عدم توانایی برای تصمیم گیری به موقع در اینجا انتقاد کرد و اشاره نمود که تا

چه حد تناقض در گفته های مستشاران اصل 4 وجود دارد، چون به ایرانیان می گویند که بایستی به عدم

تمرکز روی بیاورند، ولی خودشان درخصوص هر مورد کوچک و بسیار جزئی مجبورند از واشنگتن

کسب تکلیف کنند. وی گفت سه هفته طول کشید تا به سؤالی در مورد تورم زا بودن یا عدم تورم زایی این

طرح پاسخ داده شود.

آموزگار گفت که شاخص قیمت های بانک ملی نشان دهنده این است که سال گذشته اجاره بها 28%

افزایش داشته است. او پرسید آیا تنها حفظ وضع نامساعد کنونی نمی تواند تورم زا باشد؟ او گفت هزینه

پروژه که 30 تا 50 میلیون تومان است نمی تواند در مقایسه با کل رقم بودجه (6000 میلیون تومان) قابل

توجه باشد. او متذکر شد که فقط در تهران به تنهایی 39 هزار کارمند دولت فاقد مسکن وجود دارند که

بسیاری از آنان معلمین می باشند. اگر این معلمین ناراضی باشند و کودکان ایرانی را در موقعیت فعلی

روحی که دارند تعلیم دهند، نتیجه می تواند وخیم باشد. او سپس گفت که آقای نایت از سازمان بین المللی

ارتباطات واشنگتن به تازگی وارد ایران شده و به وی توصیه کرده است که برنامه 250 واحد آپارتمان دو

اتاق خوابه را همچنان به پیش ببرد. آموزگار گفت که وی می داند توانایی ساخت هزار واحد آپارتمان را در

صورتی که دیگران می توانند سالیانه چندین برابر آن را در نقاط دیگر بنا کنند، دارد. وی متذکر شد برای

خانواده های ایرانی با میانگین تعداد 5 تا 8 نفر، آپارتمان های دو اتاقه مناسب نیست و گفت که وی

آپارتمانهای 4 اتاقه را ترجیح می دهد. وزیر فکر می کند مشاورین آمریکایی، خصائص فکری ایرانیان را

متوجه نیستند و با آن سرعتی که می آیند و می روند، فرصت بسیار کمی برای مطالعه احوال ایرانیان دارند.

او گفت به آنها گفته است ظرف یک هفته به وی اعلام نمایند که آیا می تواند با این پول 1000 واحد را

بسازد یا خیر، که در صورت منفی بودن به تأمین وجوهات از طریق منابع دیگر اقدام نماید.

آموزگا عنوان نمود که آنها 50 درصد هزینه های پروژه را افزایش داده اند، خریداران 20% پیش پرداخت

داده اند، شاه زمین آن را تأمین کرده است. زمین 10 میلیون تومان قیمت دارد. پروژه شامل 30 مجموعه

آپارتمانی می باشد که هزینه هر واحد معادل 4000 دلار است، که این مبلغ طی 15 سال و با نرخ بهره 5 در

سال و قسط ماهیانه 2000 ریال پرداخت خواهد شد و این رقم معادل 20 تا 25 درصد حقوق خریداران

طبقه متوسط است که با 50 اجاره ای که هم اکنون می پردازند قابل قیاس نیست.

2 بازگشت دانشجویان خارج از کشور

وزیر اعلام نمود که وی به عنوان هماهنگ کننده فعالیت های کاریابی برای دانشجویانی که از خارج

ص: 170

باز می گردند تعیین شده است. وی گفت که در این رابطه مشکلاتی وجود دارد:

الف مشکلات خانوادگی: خیلی از دانشجویان همسر خارجی دارند و نمی توانند با آداب و رسوم و

روش زندگی ایرانی خود بگیرند.

ب مشکل کافی نبودن ظریفت دانشگاه تهران.

وزیر گفت ظرفیت دانشگاه خیلی پایین است و تدریس از کیفیت خوبی برخوردار نمی باشد. مواد درسی به

سبک سیستم فرانسوی میل دارند و استادان تعلیم دیده فرانسه هستند. آنان با حسادت در مقابل رخنه

نفوذ آمریکائیان مقاومت می کند. این افراد دوست ندارند که کسی با قدرت تفکر و اندیشه بهتر به آنان

بپیوندد. به گفته وزیر، به طور مثال برادر او که اکنون در کالج اکسیدنتال تدریس می نماید، هرگز نمی تواند

به خاطر این طرز تفکر در دانشگاه تهران تدریس نماید. چیزی که ایران بدان نیاز دارد دانشگاه دیگری

است مثلاً دبیرستان البرز که به سبک آمریکایی اداره می شود. این امر باعث می شود که کلیه دانشجویان

مازاد جذب بشوند و تمامی آنها احساس نخواهند کرد که مجبورند برای تحصیل به خارج از کشور بروند

و ضمنا باعث افزایش توان علمی تدریس خواهد شد.

ج گرایشات و مواضع دانشجویان : آموزگار تأکید ورزید که دانشجویان اکثرا از نقطه نظر آموزشی

آماده کار در ایران نیستند. تمامی آنها می خواهند که دکتر یا مهندس باشند. هیچیک میل ندارند که مثلاً

حسابدار حرفه ای یا موسیقی دان بشوند، چون که این عناوین در ایران تداعی لفظی بدی دارند. وی اضافه

کرد علاوه بر این وقتی دانشجویان از خارج باز می گردند، انتظارات زیادی دارند و در عین حال که حاضر

هستند در شرکتی در خارج از کشور کار کنند، ولی تماما انتظار دارند که به مجرد ورود به ایران وزیر شوند.

خیلی از آنان آرزوی مشاغل دولتی را دارند که ممکن است پرستیژ بیشتر و کار کمتری را بطلبد، لیکن

حقوق بسیار کمی خواهد داشت. اکثر دانشجویان آن نوع کاری که در بخش خصوصی صنعتی رو به تزاید

است و برای کشور منافع زیادی در بردارد را نمی پذیرند. وزیر گفت که دانشجویان هنوز وی را به عنوان

فردی مطلع از احوالات آنان می شناسند. او به آنها توصیه می نماید که در بخش خصوصی مشغول شوند. او

هرگز از احساسات آنها نسبت به ساواک بهره برداری منفی نمی نماید، هر چند که آنها گاهگاهی نظریات

بسیار افراطی ابراز می دارند.

آموزگار سپس در مورد موضوع دیگری گفتگو کرد که زمانی که خود وی از آمریکا بازگشته بود بدانها

فکر می کرد مبنی بر این که بایستی در ایران آزادی انتخابات، آزادی سیاسی و غیره وجود داشته باشد.

او اضافه کرد که دانشجویان اکثرا متأثر از دمکراسی در آمریکا به ایران باز می گردند، لیکن اکثرا

نمی فهمند که در آمریکا دموکراسی چگونه به اجرا گذارده می شود. برای مثال آنها هیچ چیزی راجع به

گروههای ذینفع پشت پرده (TAMMANY: نام سازمانی است که مقر آن در نیویورک می باشد و به دنبال

کسب قدرت سیاسی و اجرایی از طریق اعمال روشهایی است که عمدتا همراه با فساد و پرداخت رشوه و

سایر شیوه های ارعاب و تحمیل می باشند مترجم) و این که بدون حمایت احزاب و پول آنها یک

کاندیدای مستقل و واجد بهترین شرایط هیچ شانسی برای موفقیت ندارد، نمی دانند. او اغلب به افرادی که

می توانند دانشجویان را تحت نفوذ خود قرار دهند می گوید که ایران هنوز آماده برای انتخابات آزاد کامل و

تمام عیار نمی باشد، او در خصوص گفتگو با دانشجویان در مورد این موضوع بسیار ملاحظه کار است،

زیرا نمی خواهد به عنوان افشاءکننده اسرار دولتی شناخته شود.

ص: 171

آموزگار گفت که اگر انتخابات آزادی برگزار شود هیچ فرد مسئولی انتخاب نمی شود و فقط آنهایی که

از طرف ملاها و بازاریان معرفی می شوند، برنده خواهند شد. (تذکر: معلوم نیست که منظور او چپی ها یا

کمونیست ها هستند.) او تأکید نمود که فقط آنهایی که با دو حزب سیاسی شناخته شده و قانونی سروکار

دارند، بایستی مجاز به تبلیغات برای انتخابات آینده باشند. او معتقد بود چنانچه احزاب کاندیداهای

خوبی را برگزیده و انتخابات کمابیش آزادانه برگزار شود، به عبارتی می تواند انتخابات آزاد نامیده شود.

او گفت که این نکته براساس طرح شاه است که البته وی با آن موافقت دارد. او اضافه نمود که این امر به

احزاب سیاسی بستگی دارد که امور خود را بتوانند مسئولانه اداره کنند و در نتیجه آن، اعتماد عامه را

جلب نمایند. او قبول داشت که زمان حق رأی برای کلیه مردان هنوز فرا نرسیده است و به محض این که در

قانون اساسی ذکری از آن به میان آید، امکان لغو آن بدون قلمداد شدن به عنوان اقدامی ارتجاعی میسر

نخواهد شد.

وزیر این حقیقت را ابراز داشت که مشاورین امور دانشجویی که در اروپا و آمریکا فعالیت دارند،

منتصبین سیاسی شاه هستند که واجد شرایط نبوده و فقط در ارتباط با مشاغل خود خواهان حقوق های

بالا می باشند. آنان شرایط روحی و روانی دانشجویان را درک نمی نمایند و فی الواقع با اعمال احمقانه شان

دانشجویان را بیگانه تر ساخته و تنفر آنها را نسبت به کشورشان با این نوع نمودها بیشتر می سازند. او

متذکر شد که در نتیجه این افراد به جای اینکه دانشجویان را ترغیب به بازگشت به کشورشان بنمایند، تأثیر

مغایری بر جای خواهند گذاشت. افرادی که شاه منصوب نموده است علیه بهترین منافع او عمل می نمایند.

برای مثال، زمانی که صحبت از خنثی سازی تبلیغات شوروی و احساسات ضد رژیم مطرح بود، به این

مشاورین گفته شد که قدمهایی برای جلب حمایت از شاه بردارند. آنان صرفا به گرد آوردن دانشجویان

ایرانی برای صرف چای و ارائه سخنرانی های بی محتوا اکتفاء نمودند. این امر باعث شد که دانشجویان را

نسبت به موضوع سرد نمود و تنفر آنان را تشدید نمایند. آنان احساس می کردند که به هوش و درایتشان

توهین شده است. این مشاورین می بایستی اطلاعاتی در مورد سابقه ذهنی و مشکلات شخصی هر یک از

دانشجویان داشته باشند تا در نتیجه آن بتوانند شخصا به آنان دستیابی پیدا کنند و از اعتماد آنها بهره

جویند. از این طریق آنها می توانند سودمند باشند و در عین حال حمایت دانشجویان را از شاه بیشتر جلب

نمایند.

3 پرکردن خلاء بین دانشجویان و دولت :

در گذشته دانشجویان خارج از کشور احساس می کردند از جانب دولت نادیده گرفته می شوند. شاید آنان

مایل بودند پس از فراغت از تحصیل، در ایران مشغول کار شوند، ولی از این که چگونه به این تمایل جامه

عمل بپوشانند، دچار آشفتگی و سردرگمی بودند.

آنان نسبت به دولت احساس عدم اطمینان و ضدیت داشتند و از عدم وجود دلبستگی نسبت به

کشورشان احساس انزجار می نمودند و در پی آن به این نتیجه می رسیدند که در خارج از کشور باقی

بمانند. آنها این کار را با ازدواج با خارجیان و یافتن شغلی در خارج انجام دادند. اکنون دولت طبق

تمایلات شاه مصمم به دست زدن به اقدامی مثبت می باشد. برای هریک از دانشجویان پرسش نامه ای

فرستاده می شود و وزارت کار بر طبق شرایط دانشجو متعهد می گردد او را به کاری بگمارد. هدف کسب

ص: 172

همکاری دانشجو در برنامه توسعه ایران است.

اظهارنظر:

وزیر مدعی است که وی از جانب شاه، که می خواهد تا پاییز برنامه خانه سازی را به پایان برساند، تحت

فشار قرار دارد. پروژه 1000 واحدی اولیه براساس اصل چهار حدود 5 میلیون دلاری هزینه دارد. اصل

چهار تصریح دارد که طرح درازمدت در ارتباط با شرکت های خارجی با هیچ برنامه یا فهرست بهائی

انطباق ندارد. اصل چهار در ابتدا، سخنان غیررسمی آموزگار را مبنی بر این که وی برنامه خانه سازی را در

20 ژوئیه مورد بررسی قرار داده است، دریافت داشتند. آنها (کارمندان اصل چهار) ابراز می دارند که

نظرات وزیر مبنی بر تأخیرات و بوروکراسی، بدون اساس و پایه هستند. آنها تصریح می نمایند که با

تخصیص منابع برای خانه سازی به طور اصولی موافقت به عمل آمده بود، مشروط بر آن که برنامه ای برای

خانه سازی ارائه شود. با قسمتی از برنامه برای احداث خانه های سازمانی جهت کارکنان دولت در نواحی

چهارده گانه شهرداری موافقت شده بود.

آن گونه که آموزگار طرح اولیه را ارائه داده بود، قرار بود با تأمین اعتبار 50 درصد از بودجه توسط

بانک ملی و پس از انعقاد موافقت نامه ای در مورد زمین، آقای نایت به ایران بیاید. اکنون این طور استنباط

می شود که بانک ملی با تأمین اعتبار 50 درصد موافقت نکرده و زمین نیز آماده نیست. در حال حاضر دو

زمین دیگر برای خانه سازی تحت بررسی هستند.

اصل چهار بر این باور است که اگر زمینی یافت شود، 50 درصد مبلغ لازم برای احداث 1000 واحد

مسکونی از این وام و مابقی از محل پیش پرداخت های خریداران به علاوه منابع تخصیص یافته توسط

دولت ایران تأمین خواهد شد و هزینه خرید زمین نیز توسط دولت تخصیص خواهد یافت. اصل چهار بر

دریافت اطلاعات مرتبط با طرحها، آب، روشنایی و مشخصات سیستم فاضلاب چه به صورت مناقصه یا

امانی و کار و نیز جزئیات تأمین مالی و هزینه های نگهداری تأکید می ورزد. اصل چهار اظهار می دارد که با

در نظر گرفتن ارقام آموزگار، یک خانه چهار اتاقه 5500 دلار تمام می شود که بدین معناست که خریداران

می بایست تقریبا 50 درصد حقوقشان را برای تأمین هزینه خرید خانه بپردازند. آموزگار به رسم ایرانی

عنوان می نماید که درخواست برای جزئیات گمراه کننده است و البته این اظهار واقعیت ندارد. اصل 4 بنا

دارد به آموزگار کمک نماید و به وی یاری دهد تا پروژه هزار واحدی را به نحوی شایسته و عالی به انجام

رساند.

آموزگار، جمشید 4

تاریخ: 29 ژوئیه 1959 7/5/1338 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 57به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: صورت مذاکره با جمشید آموزگار

بیوگرافی:

دکتر جمشید آموزگار، وزیر کار، فردی بسیار باهوش، بسیار دقیق و بسیار جاه طلب می باشد.

از زمان عضویت وی در کابینه در سال قبل، به تدریج عناوین و مناصب دیگری علاوه بر وزارت کسب

ص: 173

نموده است. او متخصص اقتصادی اصلی دولت در پیمان بغداد می باشد و در کلیه جلسات اخیر آن شرکت

داشته و در تعدادی از پروژه های اصلی اقتصادی داخلی نیز درگیر بوده است. طبق این مذاکره، وی اکنون

نیز در زمینه خانه سازی و امور دانشجویان خارج از کشور مسئولیت هایی دارد. ستاره بخت او به روشنی

در حال طلوع است.

خلاصه مذاکره:

آموزگار گفت که به عنوان مسئول کلیه طرحهای عمرانی خانه سازی دولتی منصوب گردیده است و

اولین هدفش احداث 1000 واحد مسکونی در تهران برای امسال می باشد. به هر حال او احساس می کند

که بوروکراسی اداری اصل چهار به طور جدی برایش مانع ایجاد کرده است. آنچه او در نظر دارد این است

که می خواهد از بودجه های برگشتی که مشترکا توسط وزیر اقتصاد و اصل چهار نگهداری می شود،

استفاده کند.

به هر حال وی تاکنون نتوانسته در مورد اصل چهار این نکته را دریابد که آیا استفاده از این سرمایه

برای طرح های خانه سازی مجاز خواهد بود یا خیر. آموزگار گفت آمریکائیها از درک اهمیت ابعاد

سیاسی و اقتصادی کمبود مسکن در ایران عاجزند. آنچه آموزگار به انجام آن امیدوار است ساختن

خانه هایی با قیمت نسبتا کم ولی دارای فضای کافی برای راضی کردن یک خانواده متوسط کارمندی

است. امید او فقط آن است که اصل چهار به نحوی بتواند برای استفاده از پول تصمیم بگیرد.

آموزگار گفت مسئولیت جدید او هماهنگ کردن امور دانشجویان ایرانی خارج از کشور است. مشکل

اصلی موجود در این زمینه این است که از یک طرف دانشجویان به علت عدم وجود امکانات کافی در

ایران مجبورند برای تحصیلات لازمه به خارج سفر کنند، ولی از طرف دیگر بسیاری از آنها هرگز باز

نمی گردند. آنها به کشور باز نمی گردند زیرا با خارجیان ازدواج کرده اند، زیرا به نظر می رسد شانس یافتن

شغل مناسبی را در ایران ندارند، زیرا احساس می کنند دولت ایران دیگر به آنها احتیاجی ندارد و یا بدلیل

رهبری کسل کننده افراد بی شعور سیاسی که به عنوان مشاور دانشجویان خارج از کشور خدمت می کنند.

آموزگار امید به اصلاح این مشکلات از طریق برنامه ای دارد که اجازه توجه به مسائل فرد فرد

دانشجویان، خصوصا با مساعدت دولت در زمینه ایجاد شغل، را می دهد.

آموزگار به طور معترضه، نظرش را درباره وضعیت دموکراسی در ایران ارائه داد و به وضوح جریان

برنامه ریزی شده کنونی مبنی بر اجازه وجود دو حزب کنترل شده را تأیید کرد. و احساس می کرد که ایران

هنوز برای بیش از این آماده نیست.

درباره پروژه خانه سازی توجه به این موضوع لازم است که اصل چهار جهت همکاری آماده است،

ولی فقط منتظر یک طرح مدون و مشخص توسط دولت ایران می باشد.

برای سفیر

چارلز سی. استل

رایزن سفارت در امور سیاسی

ص: 174

آموزگار، جمشید 5

وزارت خارجه، اکتبر 1959 مهر 1338 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

جمشید آموزگار

دکتر جمشید آموزگار وزیر قبلی کار که از اواخر اکتبر 1959 به وزارت کشاورزی منصوب گردیده،

جوانی است با استعداد که به نظر می رسد ترقی سریع او در سلسله مراتب رهبری سیاسی ایران شروع شده

است. آموزگار که علاوه بر زیرکی، جاه طلب نیز می باشد؛ مواضع سیاسی خود را اصلاح می نماید و راهی

را انتخاب می کند که او را قادر سازد از علائق شاه (محمدرضا شاه پهلوی بیوگرافی او را ببینید)

بهره برداری کرده و همزمان توسط ملی گراها به عنوان حامی اصلاحات شناخته شود. او طبق گزارش،

رهبر گروه کوچکی از ایرانیان جوان است که اکثر آنها در سمت های دولتی مشغولند و هدفشان زدودن

فساد و بی کفایتی در دستگاه دولتی است. از جمله این افراد رضا انصاری، خزانه دار و معاون مهم وزیر

دارایی؛ غلامعباس آرام، وزیر امورخارجه؛ و امیرخسرو افشار قاسملو، مدیرکل امور سیاسی وزارت

امورخارجه (به زندگینامه آنها رجوع کنید) را می توان نام برد. این گروه بدون شک به شاه وفادارند و

احتمالاً این امر، گروه را در تبادل دیدگاهها دچار محدودیت می کند.

آموزگار با اطلاعات وسیع، تیزهوشی و افکار منطقی و توانایی زیاد در سازماندهی، مأمورین

آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده است. او از تأکید شاه مبنی بر ایجاد ارتش بزرگ و گسترده انتقاد می کند و

می گوید که ایران توانایی تأمین قدرت بزرگی که بتواند از خود در مقابل تجاوز روسیه دفاع کند، ندارد. او

به وضوح متقاعد شده است که ثبات و پیشرفت ایران به فعالیت های مؤثر سیاسی و برنامه اصلاح

اقتصادی بستگی دارد. به همین جهت او از سازمان همکاریهای بین المللی انتقاد می نماید و اذعان می دارد

که به جای پرداختن به تعداد محدودی پروژه اصلی خود را به جزئیات مشغول کرده است. آموزگار در

ایالات متحده تحصیل کرده و قطعا دوست این کشور می باشد. او در سال 1923 (1302) در تهران متولد

شد و فرزند حبیب اللّه آموزگار سناتور و وزیر سابق فرهنگ می باشد. او تحصیلات مقدمات خود را در

تهران به پایان رسانید و در دانشکده های حقوق و فنی دانشگاه تهران تحصیلاتش را ادامه داد و در سال

1943 به آمریکا آمد و به دانشگاه کرنل راه یافت. او لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته بهداشت

عمومی و مهندسی پزشکی در دانشگاه کرنل در سال 1947 به پایان رسانید، سپس برای اخذ دکترای

مهندسی هیدرولیک (در سال 1949) وارد دانشگاه واشنگتن شد. پس از ترک دانشگاه در سال 1949

برای مدتی با یک شرکت آب و برق (Utilities) در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان دستیار

پروفسور مهندسی هیدرولیک به کرنل بازگشت.

در سالهای اخیر او به ایران بازگشته و به استخدام هیئت اجرایی ایالات متحده (USOM) درآمد. پس

از ترک USOMبه عنوان مسئول بخش مهندسی پزشکی وارد وزارت بهداری شد و در ماه مه 1955 به

سمت معاونت بهداشت عمومی منصوب شد. آموزگار تا سال 1958 که به وزارت کار منصوب شد در این

پست باقی ماند، ولی در این مدت فعالیت های او در وزارت بهداری محدود نشد. در ژانویه 1956، او یکی

از اعضای هیئت ایرانی شرکت کننده در کنفرانس اقتصادی در بغداد بود. و در ماه ژوئن همان سال او

رهبری گروه کار کمیسیون کنفرانس تهران و در سال 1957، رهبری هیئت شرکت کننده از طرف این کشور

در کنفرانس کراچی را به عهده داشت. در ژانویه 1958، عضو این هیئت در آنکار برای شرکت در کنفرانس

ص: 175

امضای قرارداد مشترک بود و در ماه ژوئیه همان سال با چنین سمتی به لندن سفر کرد. در کنفرانس لندن به

عنوان رهبر کمیسیون اقتصادی که همزمان برگزار شد، فعالیت می کرد.

انتصاب آموزگار، به سمت وزارت کار از طرف دولت انعکاس توجه شاه به عدم موفقیت دولت، در

کسب پشتیبانی نیروهای کارگری بود. آموزگار با پشتیبانی شاه اقداماتی در جهت ایجاد آسایش فردی و

بهبود سطح زندگی کارگران به عمل آورد. او همچنین برای احیای مجدد سندیکای کارگران فراخوانده

شده است.

تا اکتبر 1959، نتایج به علت مخالفت مسئولین با تغییرات و رقابتهای سیاسی بین کارگران و تصور

شخصی وزارت چندان مطلوب نبود. آموزگار در تلاش خود برای اجرای برنامه اش، با بررسی مجدد

قوانین اولیه کار، وزارت را بر مبنای ارتباط اداری بیشتر تجدید سازمان نمود و گروهی از همکاران توانا را

در اطراف خود گردآورد.

انتصاب او به وزارت کشاورزی در اکتبر 1959 نمایانگر یک ترفیع بارز در ارتقای مشاغل اوست.

وزارت کشاورزی بیشتر از وزارت کار مورد توجه است، زیرا اتکای آن بر صادرات اصلی داخلی ایران و

اصلاحات ارضی است. در حالی که وزیر قبل از وی بنا به گزارشی با منوچهر اقبال، نخست وزیر، نسبت به

برنامه اصلاحات ارضی توافق نداشتند، از آموزگار انتظار می رود که برنامه مطلوب شاه و اقبال را فعالانه

به اجرا گذارد. آموزگار از بدو ورود به دفتر جدیدش، با طرح گسترش سازمان متبوعش شروع به ایجاد

چندین تغییر در وزارتخانه کرد.

جمشید آموزگار که حدود 6 فوت قد دارد فردی ساکت، مؤدب و خوش مشرب و جذاب است. او و

همسرش که دختری آلمانی است، ولی انگلیسی حرف می زند، به نظر نمی رسد که دوستان بسیار نزدیکی

داشته باشند و بخواهند برای خودشان نگهدارند. آنها فرزند ندارند. آموزگار علاوه بر فارسی به آلمانی و

انگلیسی خیلی خوب صحبت می کند.

آموزگار، جمشید 6

آقای شوارتز

این مطلب پراکنده نظرات اد ویلت در مورد آموزگار می باشد. از جانب خود باید بگویم که آموزگار به

نحو فزاینده ای به عنوان یک فرد جوان با روحیات تهاجمی و متکی به خود شناخته می شود که بسیار

مشتاق است در زمینه مشاغل سیاسی خود ترقی نماید. اما تصور می کنم اِد در مورد این فرد بسیار شتابزده

نظر داده است، زیرا آموزگار در حال حاضر تا حد زیادی بخشی از رژیم شده و با آنچه که اِد از وی سراغ

داشت، تفاوت کرده است. وی جوانی متفکر و جاه طلب می باشد که به دنبال راهی جهت ترقی است، اما

هنوز تمایل دارد در مورد نظام موضعی منتقدانه بگیرد. لطفا این یادداشت را به من برگردانید.

میگرین

مایلز این نظریات نسبتا پراکنده هستند، زیرا فرصت تنظیم و پاکنویس و حتی یافتن عبارات زیبا را

نداشته ام. نمی دانم در نظرداری با این یادداشت چه بکنی، در هر صورت اختیار با شماست، اسمی از من

نیاور.

آموزگار بخصوص از هنگام انتصاب خود به سمت وزارت در سال 1958، چهره ای جدید و ناآرام از

ص: 176

شخصیت خود را بروز داده است. بدلیل ارائه چهره ای بسیار جاه طلب، اشرافی و غیرقابل اعتماد از خود،

عملاً تمامی اطرافیان از وی دوری می کنند. وی بسیاری از آنهایی را که قبلاً از او به خوبی یاد می کردند، از

خود بیزار کرده است. در حالی که قبلاً آموزگار به عنوان یک جوان روشنفکر و دارای آینده ای خوب مورد

احترام بود، هم اکنون به وی مانند فردی نگریسته می شود که زیرکی چندانی ندارد و خود را به نظام و

جاه طلبی های پدرانه پدر خویش «فروخته» است.

موارد: آموزگار به هنگام انتقال از وزارت کار به وزارت کشاورزی، کنترل خود بر شورای ملی مسکن

را حفظ کرد. در این شورا که عملاً تاکنون هیچ اجلاسیه ای نداشته، آموزگار شیوه های بسیار خوبی به

مورد اجرا گذاشته است. به عنوان مثال، آموزگار تنها پس از مقدماتی ترین مباحث شورا، قراردادی برای

یک پروژه ساختمانی منعقد نمود. هیچ مناقصه ای اعلام نشد و در حقیقت هیچ یک از اعضای شورا در

مورد این که چنین قراردادی منعقد شده است، مطلع نشدند. پس از اتمام اجرای قرارداد، آموزگار

خواستار تشکیل شورا گردید. از چنین رفتاری حدس زده می شود که آموزگار هدایای پولی فوق العاده ای

از موقعیت خود کسب می کند.

سناتور آموزگار ظاهرا جمشید را برای کسب اشتهار، جلب محبت و یا کسب درآمدهای شخصی،

تحت فشار قرار می دهد. در طی هفته گذشته فرزند دیگر وی یعنی جهانگیر، که یک استاد کارآمد مسائل

اقتصادی از کالیفرنیا می باشد، تحت حمایت ملّیون برای مجلس بیستم انتخاب گردید. جهانگیر در طول

تابستان به ایران سفر کرده بود، دو هفته قبل از انتخاب شدن در شیراز، در سواحل دریای خزر دست به

«مبارزه انتخاباتی» زده بود و ظاهرا هیچ تمایلی ندارد که در مجلس مشغول به کار شود و تنها برای

دلخوش کردن پدرش اجازه داده است نامش (در لیست کاندیداها م) ثبت گردد.

از نظر اجتماعی، آموزگار قبلاً به نظر می رسید اشتیاق پذیرش وظایف اجتماعی که به عهده معاصران و

افرادی نظیر وی است را دارد، در حالی که فعلاً چنین نیست. همسر جهانگیر نسبت به وی بیشتر دیده

می شود هر چند تنها و بی کس است. (وی سابقا گهگاهی به میهمانی شام ما می آمد، ولی از زمان تصدی

سمت وزارت، حتی سری هم به ما نمی زند.)

آموزگار نیروی اصلی گروه به اصطلاح ایران نوین می باشد. این گروه انجمنی است از افرادی که اکثرا

جوان بوده و تحصیلات آمریکایی و گرایشات میانه روانه، اما انقلابی (یا اصلاح طلب) دارند. جمشید تا

زمان دستیابی به وزارت گروه خود را تقویت می کرد. سپس دیگر به آن هیچ احتیاجی نداشت و آن را طرد

کرد. آن گروه به تدریج از صحنه ناپدید شد و تنها در بین اعضای سابق خود مقداری کینه و عداوت به ارث

گذاشت. این افراد خروج ناگهانی آموزگار را نوعی تسلیم تلقی می کنند.

در سال 1960 (زمانی که آموزگار به سمت وزیر کشاورزی منصوب شد) یک ایرانی جوان

تحصیلکرده در آمریکا که اخیرا از آمریکا برگشته بود، خواستار مشاورت شخص آموزگار شد. آموزگار

به وی توصیه کرد که یک شغل دولتی که ظاهرا در آن زمان برای وی میسر بود، به دست آورد. طرف مقابل

پاسخ داد که تصور نمی کند بتواند با حقوق چنین شغلی زندگی کند و از او پرسید چگونه آموزگار می تواند

با چنین حقوقی ترتیب ساختن یک خانه را بدهد (کاری که هم اکنون انجام می دهد.) آموزگار پاسخ داد که

وی هنوز ماهیانه 50000 ریال حقوق از اصل چهارم (ترومن م) دریافت می کند. (او دریافت نمی کند.)

اشتهار آموزگار به این که عامل دست آمریکا در کابینه است، قبلاً ذکر گردید. در این سمت، هم وی و

ص: 177

هم آمریکائیها، حداقل توسط قشر نسبتا بزرگی از جامعه مورد لعن و نفرین قرار می گیرند. هیچ تردیدی

وجود ندارد که آموزگار چنین اشتهاری را به سود خود و به زیان «آمریکائیها» مورد بهره برداری قرار

می دهد. به عنوان مثال، انتصاب وی به وزارت کشاورزی عمدا به این منظور صورت گرفت که زمینه های

اعلام و اجرای «لایحه اصلاحات ارضی» را که از نظر جهانی هم نامطلوب بود، فراهم شود. بدین ترتیب

برچسب لایحه به عنوان یک اقدام آمریکایی قوت گرفت به نحوی که مسئولیت چنین لایحه ای (که

هرکسی را ناراحت می کرد و کاری از پیش نمی برد) کاملاً متوجه سفارت آمریکا شد. رفتار اشراف منشانه

و چاپلوسانه آموزگار به خوبی در خدمت جاه طلبی های وی قرار گرفت. همراهی مستمر وی با مقامات

رده بالای سفارت آمریکا (که در چنین شرایطی بیش از ننگ آور می باشد) کمک می کند تا وی موضع خود

را به عنوان آلت دست آمریکا حفظ کند، در حالی که اقدامات وی به هیچ وجه به گونه ای طراحی نشده

است تا بر پرستیژ آمریکا بیفزاید و از طرف دیگر اهداف خوب و صدای دولت ایران را به پیش ببرد.

یکی از کارمندان اقتصادی سفارت آمریکا وی را «یکی از بدترین دشمنان ما که سعی می کند خود را

بهترین دوست ما نشدن دهد»، معرفی می کند. من نیز مایل هستم این طرز تلقی را تأیید کنم.

آموزگار، جمشید 7

خیلی محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: بهمن روشن از وزارت خارجه، چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم

زمان: 28 ژانویه 1965 8/11/43مکان: منزل آقای راسیاس

در طی گفتگوهایمان، آقای روشن مطالب زیر را بیان نمود:

1 شاه امینی را احضار می کند: او از یک منبع موثق شنیده است که شاه امینی را فراخوانده است تا در

مورد تشکیل احتمالی آتی دولت توسط امینی با وی گفتگو نماید.

ظاهرا امینی گفته است که این کار را مشروط بر موافقت شاه با اجازه انجام دو اقدام، خواهد

پذیرفت: الف) به استثنای وزیر جنگ و رئیس ساواک، وزرای تمامی وزارتخانه ها را آزادانه انتخاب

نماید، ب) انحلال مجلس و برگزاری انتخابات برای ایجاد پیکره مردمی نمایندگان مجلس. همان طور که

انتظار می رفت شاه شرایط امینی را نپذیرفت.

2 دولت هویدا: پیش بینی روشن این است که نخست وزیر هویدا اجازه خواهد داشت تا پس از نوروز

در مصدر کار بماند و دولت جدید احتمالاً تا ماه ژوئیه تشکیل خواهد شد.

3 مدعیان احتمالی بعدی پست نخست وزیری: روشن اعتقاد دارد که احتمالاً جمشید آموزگار پس از

هویدا نخست وزیر خواهد شد. شاه مایل است به تظاهر خود در مورد این که اجازه می دهد «افراد جوان»

امور را اداره کنند، ادامه دهد.

آموزگار زیرک و توانا و دانشجویی عالی بوده است. او جایگاه مشخصی در بین روشنفکران جوان

دارد.

روشن تصور می کند آموزگار «عامل سیا باشد، مانند فرزانگان دیگر». چرا؟ زیرا (1) او به وضوح تمام

از ملاقات با خارجیان بخصوص آمریکائیها امتناع می کند، و (2) آموزگار و پدرش (خانواده آموزگار)

نسبتا ناگهانی کاملاً مشهور شدند، بدون اینکه روش مشخصی برای رسیدن به این منظور مشاهده شده

ص: 178

باشد. روشن تصور نمی کند آموزگار بتواند یک نخست وزیر قوی یا کارآمد بشود و علت آن پایبندی

معمول و کنترل اعمال شده از جانب شاه و اینکه او مانند تمام نخست وزیران قبلی پایگاه مردمی ندارد،

می باشد.

4 سفیر ایران در کویت: روشن گفت که تقریبا صددرصد مطمئن است که محمدرضا امیر تیمور، رئیس

فعلی اداره اول سیاسی (امور اعراب و ترکیه)، به سفارت ایران در کویت منصوب خواهد شد.

5 پیراسته احتمالاً به بغداد باز نمی گردد: روشن می گوید هنوز معلوم نیست، ولی به عقیده وی اگر

ایران خواستار بهبود روابط با عراق است به نفع ایران نمی باشد که پیراسته را به آن کشور بازگرداند. احتمال

قوی آن است که عباس آرام به عنوان سفیر به بغداد اعزام شود و احمد اقبال (سفیر فعلی ایران در

یوگسلاوی و وزیرمختار در رومانی و بلگراد) به جای آرام وزیر امورخارجه شود.

6 عوده کجاست؟ روشن براساس اطلاعات کسب شده از یک منبع معمولاً موثق گفت ساواک رد

عوده مصری را گم کرده است. وی اطلاعات بیشتری ندارد.

7 سخنرانی ششم بهمن شاه: به عقیده روشن این سخنرانی از دید اکثر آگاهان سیاسی بسیار ضعیف

تلقی شد. روشن متوجه شد که این سخنرانی پس از سوءقصد به منصور ضبط شده بود. شاه پس از آن که

مشخص گردید منصور زنده نخواهد بود در رابطه با منصور یک برنامه تلویزیونی کوچک ترتیب داد و این

صحنه بعدا در برنامه اصلی گنجانده شد. روشن گفت به استثنای مطلب مربوط به منصور که مکتوب بود،

شاه از روی یادداشتهای مختصر صحبت می کرد، اما در حین سخنرانی ظاهرا از ارائه مطالب (مکتوب

خود م) منحرف شده بود.

روشن تصور می کند این سخنرانی مطالب زیر را در برداشت: (1) شاه هر چند با دقت تمام از هر

اشاره ای به نام مصدق پرهیز می کرد، ولی در عین حال از یک چهره کم اهمیت تر مانند فاتح نام برد و

تصدیق کرد «که آن پیرمرد هنوز وی را می آزارد»، (2) اشاره به اقدامات گذشته انگلیس و روسیه لحن

بدی داشت و بی ربط بود و حساسیت واقعی شاه در مورد این ادعا که وی آلت دست خارجیان است را

نشان می داد، (3) تأثیر کلی این سخنرانی مبین گیجی افکار و فقدان استدلال بود و بیشتر حاکی از

کشمکش روحی و بدون پیوستگی کارتزی بود تا این که بیانگر افکار متعالی یک رئیس کشور باشد.

روشن گفت در مورد برداشت سایرین نیز بررسی کرده است، زیرا فکر می کرد تعصب ضد رژیمی وی بر

عکس العمل او نسبت به سخنرانی اثر گذاشته باشد. وی گفت اکثر آنهایی که مورد پرسش قرار داده است

اصولاً با برداشت وی موافقت داشتند. روشن با گفتن جمله ای مبنی بر این که وی تصور می کند این

سخنرانی بوضوح نشان می دهد که شاه ارتباط خود را با حقایق از دست داده است، اظهارات خود را

جمع بندی کرد.

اظهارنظر:

تعداد کمی از رابطین من اخیرا اظهار کرده اند که شاه امینی را دیده است اما در این باره از منابع دیگر

هیچ مطلبی به دست نیاورده ام. روشن معمولاً درباره تحولات وزارت امورخارجه بسیار قابل اعتماد بوده

است. امیرتیمور یکی از شایسته ترین کارمندان وزارت امورخارجه است و در کویت و همچنین به تصور

من در بغداد خدمت کرده است. قسمت سیاسی: چارلز ان. راسیاس

ص: 179

آموزگار، جمشید 8

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش اقتصادی

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط برای استفاده داخلی

تاریخ: 10 فوریه 1965 21/11/43

موضوع: مشکلات کسب مجوز تولید دارو

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل

آورید، می باشد. هر گزارشی از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد،

ولی نیازی به ذکر (CAS) به عنوان منبع نیست.

1 طی دو یا سه هفته اخیر، جمشید آموزگار، وزیر بهداری، چندین مجوز جهت تولید اقلام مختلف

دارویی را به شرکت داروپخش که توسط بنیاد شاهنشاهی خدمات اجتماعی و بنیاد پهلوی مشترکا

تأسیس گردیده، اعطا نموده است.

سایر شرکت های دارویی از جمله شرکت های آمریکایی که در تهران هستند مدت یک سال منتظر

صدور مجوز مانده اند، بدون آنکه وزارت بهداری هیچ عملی در رابطه با صدور مجوز تولید برای آنها

انجام داده باشد. وزیر بهداری در سفر اخیر خود به نواحی خراسان تأکید کرد که بیمارستانها و دکترها

داروهای مورد نیاز خود را از بخش توزیع و فروش شرکت داروپخش خریداری کنند. شرکت داروپخش

با همکاری شرکت انگلیسی (Allen and Hamburys Limited) تأسیس گردید.

2 بیشتر پزشکان و بیمارستانهای تهران استفاده از داروهای ساخت آمریکا را ترجیح می دهند، اما از

این عمل منع می شوند. سپهبد ایادی به دکتر یحیی عدل گفته است که تولیدات شرکت داروپخش نامرغوب

هستند. ولیکن او برای خرید از شرکت داروپخش تحت آنچنان فشاری قرار دارد که چاره ای جز عمل به

آن ندارد. سپهبد ایادی می پذیرد که سالهای گذشته برای حق ساخت دارو مزایده انجام گرفته است، ولی

اظهار می دارد که وی و وزیر بهداری، قدرت مقاومت در مقابل فشار را ندارند و آنها مجبورند تولیدات

داروپخش را خریداری نمایند.

3 اکثر دکترهای ایران می دانند که محصولات داروپخش در حد استانداردهای آمریکا نیست و اینکه

بنیاد پهلوی و بنیاد شاهنشاهی خدمات اجتماعی هستند که مانع خرید محصولات ارزان و بهتر ساخت

ایران و آمریکا می شوند.

4 (اظهارنظر: منبع اظهار می دارد که شایعه ای وجود دارد این مطلب از گزارشی که در بالا به صورت

یک حقیقت آمده واضح است مبنی براینکه اخیرا توسط شرکت داروپخش 4 میلیون تومان به حساب

بانکی شاهزاده اشرف واریز شده است.)

ص: 180

آموزگار، جمشید 9

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

تاریخ: 31 مارس 1965 11/1/44 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط برای استفاده داخلی

موضوع: اظهارات جمشید آموزگار راجع به دولت و لایحه مالیات

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هر استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل

آورید، می باشد. هر گزارشی راجع به این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته

باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1 جمشید آموزگار وزیر بهداری در تاریخ 24 مارس 1965 اظهار نمود که او می خواهد کناره گیری

کند، اما هنوز نتوانسته است موافقت شاه را جلب نماید. آموزگار گفت که از لایحه مالیات در کابینه انتقاد

نموده بود و وزرای کابینه اظهار نمودند که به نظر می رسد او اطلاع کمی از لایحه مالیات دارد و او را دست

انداختند. آموزگار گفت که او اکنون بر روی لایحه جدیدی کار می کند. او از بسیاری از وزرای کابینه انتقاد

داشت و گفت که در آینده نزدیک احتمالاً 5 وزیر از جمله آرام، وزیر امورخارجه، تعویض خواهند شد.

2 آموزگار همچنین گفت که شاه از آقای شادمان، شهردار تهران، ناراضی است. شاه او را خیلی از

مسئولیت های شهرداری از جمله آسفالت خیابانها، کوشش برای کاهش قیمت ها، آب و برق و غیره برای

تهران دور نگهداشته است. آموزگار براین عقیده بود که شادمان بزودی تغییر خواهد کرد.بخش اقتصادی

آموزگار، جمشید 10

دکتر جمشید آموزگارخیلی محرمانه

وزیر بهداری

وزیر بهداری در کابینه منصور 7 مارس 1964

دکتر آموزگار که چند سال قبل در دنیای سیاست پیشرفت شایان توجهی داشت و با انتصاب متوالی به

وزارت کار و سپس کشاورزی در دولت منصور این پیشرفت به اوج خود رسید، از شغل مقاطعه کاری

خصوصی که گفته می شود کاملاً موفق بود به مشاغل دولتی بازگشت. وی به جای دکتر طب یک مهندس

بهداشت ماهر است. در چند هفته اخیر شایعات و اخباری به گوش ما رسیده است مبنی بر این که آموزگار

ممکن است به عنوان نخست وزیر، جانشین هویدا گردد.

دکتر آموزگار در سال 1923 در تهران در یک خانواده مشهور متولد گردید. پدر وی یک سناتور و

وزیر فرهنگ سابق بوده است. وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در تهران گذراند و در دانشکده

حقوق و فنی دانشگاه تهران به تحصیل ادامه داد. در سال 1943 به ایالات متحده رفت و در دانشگاه کرنل

به تحصیل پرداخت و لیسانس و فوق لیسانس خود را در بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت دریافت

نمود.

در سال 1949 دکترای خود را در مهندسی هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن در سیاتل دریافت نمود.

وی برای مدت کوتاهی برای یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد و در سال 1950 به عنوان استادیار

و تکنسین مهندسی هیدرولیک به کرنل بازگشت. در سال 1951 به ایران بازگشت و برای مدت کوتاهی در

اداره مهندسی هیئت اجرایی ایالات متحده (USOM) (USAID کمک های آمریکا) استخدام شد و سپس

ص: 181

رئیس اداره مهندسی بهداشت و تعاون رفاه عمومی در وزارت بهداری گردید. تا سال 1955 پیشرفت کرد

و به سمت معاون زیر بهداری در امر بهداشت عمومی رسید. در سالهای 1956، 1957 و 1958 عضو

هیئت اعزامی ایران به اجلاسیه کمیته اقتصادی سنتو بود. وی در این اجلاسیه که در بخشی از آن رئیس

هیئت اعزامی بود به صورت خاصی از لحاظ تیزهوشی و قدرت و مدیریت ناظران آمریکا را تحت تأثیر

قرار داد.

اوج این مرحله از مشاغل وی در دولت اقبال بود. در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب گردید.

وی با اتکاء بر حمایت شاه، بخصوص در زمینه رفاه اجتماعی، برنامه ای را به منظور افزایش

استانداردهای زندگی کارگران آغاز نمود. وی همچنین خواستار تشکیل محتاطانه سندیکای کارگران

گردید. نتایج آن خیلی درخشان نبود، اما وی توانست قانون کلی را به تصویب مجلس براند. وی

وزارتخانه را بر مبنای ارتباط اداری بیشتر تجدید سازمان نمود و در اطراف خود گروهی از همکاران توانا

را جمع کرد. انتصاب وی به سمت وزیر کشاورزی در اکتبر 1959 نشانه یک ارتقاء قابل توجه بود. با این

حال هنگامی که لایحه اصلاحات اراضی که توسط دولت اقبال ارائه شده بود، توسط مجلس رد شد،

استعفا نمود.

سوابق آمریکایی وی تأثیر زیادی بر وی داشته است و او بدون تردید دوست ایالات متحده و حامی

اصلاحات خواهد ماند. با این حال بعضی از بدگویان وی ادعا می کنند که بیشتر ایده آل های وی (از بین م)

رفته اند و به دلیل جاه طلبی های مشهور خود، با نظام سازش کرده تا حدی که خود را از طریق روابط

عمومی ثروتمند ساخته است. ما هیچ دلیلی مبنی بر صحت این موضوع در دست نداریم.

وی با دختر آلمانی الاصل ازدواج کرده است. وی سه برادر دارد به نام کورس، هوشنگ و جهانگیر. نفر

آخر وزیرمختار امور اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن می باشد.

قسمت سیاسی: چارلز ان: راسیاس

28 آوریل 1965 8/2/44

آموزگار، جمشید 11

6 می 1965 16/2/44

جمشید آموزگار، وزیر دارایی

جمشید آموزگار که در کابینه منوچهر اقبال، نخست وزیر قبلی، به ترتیب سمت وزارت کار و وزارت

کشاورزی را به عهده داشت، با کار در هیئت دولت بیگانه نیست. وی که در دانشگاه کرنل و واشنگتن

آموزشهای بهداشت و مهندسی هیدورلیک را دیده است در 7 مارس 1964 در کابینه حسنعلی منصور

نخست وزیر اسبق، وزیر بهداری گردید. در مورد کار وی در آن وزارتخانه تعابیر مختلفی صورت گرفته

است. حامیان وی ادعا می کنند که او یک مجری سخت کوش بوده، کارها را تا پایان دنبال کرده و نظام

اداری خوبی به وزارتخانه آورده است. به عنوان مثال، وی با انجام پروژه های پر و سروصدایی نظیر

ساخت بیمارستان و درمانگاه در کردستان و خوزستان کار خود را پیش برده است. بدگویان وی ادعا

می کنند که وی فردی انعطاف ناپذیر می باشد و مسئولیت ها را محول نکرده و اقدامات جزئی وزارتخانه را

در اختیار گرفته و با بی اعتنایی به نظریات پزشکی دکترهای متنفذ با آنان مخالفت می نماید. انتقادات نیز با

ص: 182

اعطای اجازه ساخت دارو به داروپخش مرتفع گردید. داروپخش شرکتی است که با بنیاد پهلوی ارتباط

دارد و بر یک شرکت داروسازی آمریکایی که تحت مالکیت و مدیریت ایرانی ها می باشد، ترجیح داده شده

است.

شاید وزارت دارایی بدترین جنگل بوروکراسی در ایران باشد، ولی برای پیشرفت واقعی اقتصاد ایران

اصلاح آن ضروری است. البته ما هنوز نمی دانیم که آیا آموزگار یک وزیر اصلاح طلب است یا خیر، اما

حدس می زنیم تلاش خواهد کرد تا اصلاحاتی را که در زمان تصدی حکومت هویدا بر وزارتخانه شروع

شده بود، به پیش ببرد، ما نمی توانیم، درباره موفقیت وی در زمینه هر نوع تلاش اصلاح طلبانه ای که انجام

می دهد خوش بین باشیم.

اولاً، به استثنای مدتی که وی اخیرا رئیس یک کمیته دولتی برای اصلاح مالیاتها بوده است، تجربیات

وی در رشته مالی محدود می باشد. ثانیا، او خدمات دکتر فرهنگ مهر که یک معاون وزیر توانا است را از

دست می دهد. توانایی ایجاد اصلاحات در وزارتخانه، مستلزم برآورده شدن دو نیاز اولیه می باشند که

عبارتند از: دانش علوم مالی و شناختن وزارتخانه و متأسفانه به نظر می رسد که آموزگار در مورد اول چیز

کمی می داند و یک زیردست کلیدی را که در مورد دوم آگاه است، از دست خواهد داد. هویدا به هنگام

وزارت، و مهر که از زمان انتصاب هویدا به نخست وزیری سرپرست وزارتخانه بوده و سمت های بالایی در

آنجا داشته است، علیه افراد با سابقه وزارتخانه به پیشرفتهایی دست یافته اند. در صورتی که آموزگار

بتواند دستیارانی پیدا کند که هم در زمینه مالی و هم درباره امورات وزارتخانه کارآزموده باشند، چنین

اقدامات اصلاح طلبانه ای ممکن است تا چند مدتی ادامه داشته باشند. علاوه بر کمبودهای احتمالی

آموزگار به عنوان یک دولتمرد، که در بالا به آن اشاره شد، عداوتی که احساس می شود هنوز اعضای

قدیمی وزارتخانه علیه اقدامات اصلاحی برادرش جهانگیر آموزگار (که در سال 1961 چند ماهی سمت

وزارت داشت) دارند، براین مشکل می افزاید.

تمایلات آموزگار نسبت به ایالات متحده دوستانه است و با گروههای متجدد که شامل بسیاری از

ایرانیان تحصیل کرده در آمریکا می باشند، ارتباط دارد. بعضی ها می گویند وی احساس می کند متعهد

است که تمایلات آمریکایی خود را به حداقل برساند تا این تصور را که وی مهره آمریکایی است از بین

ببرد. ما باتوجه به این مطلب که او نه تنها زبان ما را می داند بلکه منظور ما را نیز می فهمد، حدس می زنیم در

زمان تصدی وزارت دارایی روابط خوبی با وی داشته باشیم. اما باتوجه به این که وی می خواهد به صورت

مهره ما جلوه گر نشود، نباید از وی انتظار داشته باشیم در بسیاری از مجادله های ما به نفع ما وارد عمل

شود.

آموزگار، جمشید 12

تاریخ: 20 اکتبر 1965 28/7/1344خیلی محرمانه

از: بخش اقتصادی ال. میلنر دون به: بخش سیاسی بایگانی بیوگرافیک

موضوع: جمشید آموزگار (وزیر بهداری، 65 1964)

آموزگار بنا به گفته مشاوران سازمان مساعدتهای آمریکا که از نزدیک با او همکاری داشته اند، فردی

جاه طلب، سخت کوش، با استعداد و گاهی در برخورد با زیردستانش بی رحم است.

ص: 183

برای مثال: در ملاقات با گروهی از پرستاران در حضور مقامات سازمان مساعدتهای آمریکا از

استعداد آنها انتقاد نموده و خطاب به همه آنها گفت که بهتر از دوازده سال پیش که با آنها همکاری می کرده،

نیستند. او به عنوان وزیر بهداری، اغلب حتی برای مسئولین بخش هایش قابل دسترس نبود. او تمایل

چندانی برای هزینه کردن بودجه در محل تخصیص داده شده نشان نمی داد و پس از صرف سرمایه برای

پروژه های مورد توجه اش، حقوق پرسنل بیمارستان را برای مدتی پیش از سه ماه به عقب می انداخت و

حتی از تأمین مالی بیمارستانها عاجز بود.

(براساس گفتگو با سازمان مساعدتهای آمریکا در 1965، ویلیام اچ. لارکین)

آموزگار، جمشید 13

354 A ، از تهرانمحرمانه

زمان: 13 نوامبر 1965 22/8/44مکان: وزارت دارایی، تهران

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: عالیجناب دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایی، عالیجناب هارولد.

اف. لیندر، رئیس بانک صادرات و واردات، آقای ویلیام جی. ولک، از بانک صادرات و واردات، آقای

رابرت اچ. هارلان، رایزن امور اقتصادی سفارت، آقای تئودور ال. الیوت پسر، دبیر اول سفارت

موضوع: اوضاع مالی ایران

آقای لیندر با پرسیدن این مطلب که ایران چگونه تمامی اقداماتی را که به تازگی در پیش گرفته است،

تأمین مالی خواهد کرد، بحث را شروع نمود.

دکتر آموزگار گفت ایران منابع انسانی و اقلام مورد نیاز برای رشد اقتصادی را در اختیار دارد و به

شرط برقراری امنیت، می تواند سریع تر از همسایگان خود «جهش» نماید. با این حال، ایران به طور کلی

بسیار کم تحمل است و این کم تحملی ریشه مشکلات عظیمی است که ایران با دوستان آمریکایی خود

دارد. علاوه بر این در رابطه با کسب راههای تأمین مالی برنامه های عمرانی ایران، بزرگترین مشکل همین

کم تحملی است. اگر قرار باشد ایران از دو درصد نرخ رشد سالیانه راضی باشد، می تواند به طور کامل بر

منابع خود متکی باشد. ولی آنها از نرخ دو درصد راضی نیستند. خواستار شش درصد هستند. این خواسته

به این معنی است که ایران برای ده سال آینده به کمک های مالی خارجیان نیازمند خواهد بود و پس از آن

ایران باید بتواند از نظر مالی بر روی پای خود بایستد، هر چند ممکن است باز هم به کمک های فنی نیاز

داشته باشد.

دکتر آموزگار ادامه داد و گفت که ظرف چند هفته، دولت قانون مالیاتی جدیدی به مجلس خواهد برد.

این قانون نظام «جامعی» در زمینه مالیات ارائه خواهد داد و انگیزه هایی نیز جهت سرمایه گذاری به نحوی

که موجب شود سرمایه ها در ایران باقی بمانند، فراهم خواهد نمود. قرار است کمبود درآمدهای ناشی از

تحریک به سرمایه گذاری در قانون جدید، از طریق درآمدهای ناشی از طرح جامع تأمین گردد.

آقای وزیر افزود: علاوه بر این به نظر می رسد درآمدهای نفتی ایران تا سال 1970 به حدود یک

میلیارد دلار افزایش یابد، که بر مبنای تولید سالانه 170 میلیون تن نفت خواهد بود. از این گذشته

صادرات در حال افزایش است و باید به رقم 200 میلیون دلار در طول سال جاری برسد. تلاش

گسترده ای در حال انجام است تا (کالاهایی م) به شیخ نشینان خلیج فارس فروخته شود و ایران با استفاده

ص: 184

از استانداردهای بسته بندی و حمل ونقل بهتر، لبنانیها را از خلیج(فارس) براند. ایران در حال حاضر نیز

مقداری کالاهای ساخته شده را به کشورهای همسایه و کشورهای دیوار آهنین صادر می کند.

آقای وزیر گفت جنبه بدبینانه، حسادت دیگران نسبت به موقعیت ایران است. در مقابل چنین

حسادتهایی ایران بایستی از خود دفاع کند. وجود ایران بستگی به خوزستان و جزیره خارک دارد و این

مناطق و همچنین فرودگاههای اصلی ایران در مقابل حملات بشدت آسیب پذیر هستند. این خطر باتوجه

به این حقیقت که نخست وزیر جدید عراق یک دیوانه می باشد، افزایش یافته است اگر وی خشم بگیرد،

باید متذکر شد که جنگنده های اف 5 ایران، سرعت جنگنده های میگ 21 عراق را ندارند. ایالات

متحده نمی تواند با سرعت کافی به دفاع از ایران بشتابد و لذا ایران بایستی اقداماتی اتخاذ کند تا خود را

حداقل به اندازه همسایگانش قدرتمند نماید. آقای وزیر اضافه کرد که حتی افغانستان از نقطه نظر پدافند

هوایی نسبت به ایران برتری دارد.

دکتر آموزگار در ادامه گفت هنگامی که از ایالات متحده درخواست کمک می نماییم گفته می شود

ایران کشور ثروتمندی است. کمک های آمریکا به حد ناچیزی کاهش یافته است و بنابراین ایران باید

تجهیزات نظامی خود را خریداری نماید. این کار به برنامه های عمرانی ایران آسیب وارد می کند، اما باید

انجام شود. چنین اقدامی موازنه بودجه ما را مشکل می کند، اما امیدواریم بتوانیم کمربندهای خود را

محکم تر بسته و با صرفه جویی بر هزینه های خود نظارت کلی بهتری اعمال نماییم. هزینه های غیر

ضروری مانند (خرید م) ماشین های دولتی کاهش خواهند یافت.

دکتر آموزگار گفت این مرحله ای است که بانک صادرات و IBRD و شاید کلوپ وام دهندگان

می توانند کمک کنند. ایران از مساعدت های گذشته بانک صادرات تشکر می نماید. ایران گدایی نمی کند،

پول را پس خواهیم داد. اما اگر قرار باشد ایران به صورت کشوری قوی و آزاد برای زندگی به سبک غربی

درآید، ده سال آینده سرنوشت ساز خواهد بود.

آقای لیندر اظهار داشت نگرانیها و خوش بینی هایی دارد. مسئله بزرگ این است که کارهای زیادی در

یک زمان در حال انجام هستند، چگونه می توان آنها را از نظر مالی تأمین نمود. مسائل ی نیز در زمینه نفت

وجود دارند که بعضی تصنعی و بعضی مخاطره آمیز می باشند. حوزه های نفتی جدید بسیار بزرگی نظیر

ایران در لیبی و الجزایر وجود دارند. آیا با این وجود می توان قیمت ها را حفظ کرد؟ بنابراین، این هزینه های

دفاعی جدید هستند که بر موازنه پرداختهای ایران باری را تحمیل می کنند.

آقای لیندر گفت بانک (صادرات و واردات م) امیدوار است بتواند همچنان مفید واقع شود و شاید بیش از

آنچه که در گذشته انجام داده است، عمل نماید. اما در مورد آنچه که بانک می تواند انجام دهد محدودیتی

وجود دارد. علاوه بر این، هدف اصلی بانک پیشبرد تجارت ایالات متحده می باشد، لذا تعهدات آن در

قبال هر منطقه ای باید محدود باشد. با این حال، به طور کلی می تواند همچنان برای ایران مفید واقع شود.

دکتر آموزگار گفت که ایرانیان در مورد مسئله بحث می کنند که آیا با سرعت بیش از حدی به جلو

می روند؟ لازم است نسبت به یک طرح توافق داشت. این احتمال وجود دارد که لازم شود بعضی از

پروژه ها نظیر خانه سازی کاهش یابد.

در مورد آنچه به نفت مربوط می شود، وزیر شنیده بود که ذخایر لیبی ممکن است آن قدرها هم بزرگ

نباشند. علاوه براین دولت لیبی درباره افزایش قیمت نفت در چهارچوب اوپک مشغول مذاکره است.

ص: 185

خوشبختانه با کمک لیبیاییها می توان سطح قیمت ها را حفظ نمود. در عین حال مصرف در حال افزایش

است. علاوه بر اینها، ایران به زودی گاز صادر می نماید و پروژه خط لوله (انتقال گاز م) به شوروی ظرف

چهار سال هزینه خود را در می آورد.

نکته مهمی که دکتر آموزگار برآن تأکید نمود، ثبات سیاسی می باشد. ایران در زمره کشورهای غربی

محسوب می شود و از طریق وابسته کردن اتحاد جماهیر شوروی به گاز ایران در حقیقت به غرب خدمت

می کند. روسها قبل از شیطنت نسبت به ایران دوبار فکر خواهند کرد.(1)

در مورد پروژه کارخانه ذوب آهن، دکتر آموزگار گفت هزینه ارزی چندانی نخواهد داشت، البته به

استثنای اینکه بهای آن با کالاهایی پرداخت می شود که ممکن است با ارز نقدی مبادله شوند. در اکثر

قراردادهای تهاتری تجاری با ایران، طرف دیگر قرارداد کالاهایی دریافت می کند که به هر صورت

معمولاً با ارز نقدی به فروش نمی رسند. کالاهایی نظیر تنباکوی ارزان، چای نامرغوب و غیره.

دکتر آموزگار در هنگام نتیجه گیری گفت ایران اشتباهاتی مرتکب می شود، ولی از آنها درس می گیرد.

کمال مطلق، غیرممکن است، اما ما حداکثر تلاش خود را خواهیم کرد و از این مهم تر روحیه ای که از ابتدا

شروع کنیم، داریم بیش از حد عجله نخواهیم کرد و نفت خود را واگذار نخواهیم نمود. ما بایستی در وهله

اول از منابع خودمان استفاده کنیم و سپس خواستار کمک های خارجی شویم. ما در حال ارزیابی مجدد

طرح ها، چه نظامی و چه اقتصادی و منابع، خود هستیم. ما برای پوشاندن کمبودهای موجود در منابعی که

برای اجرای طرح ها ضروری هستند، خواستار مساعدت خارجی خواهیم شد.

بخش اقتصادی: تی. ال. الیوت

با موافقت و تصدیق: آقای ولک، آقای هارلان

آموزگار، جمشید 14

از: سفیر 29 ژانویه 1966 9/11/44

اگر دستورالعمل هایی که به تازگی دریافت کرده ایم به حل معضلات مربوط به برنامه PL - 480(برنامه

کمکی آمریکا در فروش غله به کشورهای خارجی) کمک کند، آنگاه نیازی نخواهد بود که مطالبی را از

آقای آموزگار با تلگراف دریافت کرده ایم، برای شما ارسال داریم. من میل دارم تمام این موضوعات را به

شکلی توسط پست هوایی برایتان بفرستم.

حق با شماست که نسبت به طرفداری آموزگار از آمریکا تردید داشته باشید. بنده هم که سابقا او را

طرفدار آمریکا می دانستم، اشتباه می کردم. من به خوبی در جریان هستم که وی عامل و باعث اصلی

حذف واژه آمریکا از نام سازمان دانشجویان بازگشته از خارج بود و هم او بود که شاه را نسبت به مسائل

واهی نظیر طرح شعار «ایران در چنگ ماست» و مسائل دیگری از این قبیل تحریک نموده است.

اما این قرائن بیشتر از جاه طلبی های سیاست آمریکا در خاورمیانه حکایت دارند. این مطلب را من به

کرات با دانشجویان AUBکه انتقادات به مراتب حادتری نسبت به مسائل ی از قبیل فلسطین از ما

نموده اند گوشزد ساخته ام. با این حال آموزگار سالهای زیادی را در آمریکا گذرانده (همینطور برای

سازمان مساعدتهای آمریکا کار کرده است) که این امر خواه ناخواه بر روند فکری وی تأثیراتی بر جای

1- در حاشیه سند در کنار این جمله علامت سؤال گذاشته شده است. م.
ص: 186

گذاشته است که به عقیده من دراز مدت جنبه مثبت خواهد داشت نه جنبه منفی.

ظن من این است که این کینه ضد «آموزگار»ی که شما به دل گرفته اید تا حدی معلول شستشوی مغزی

می باشد که مهدی سمیعی و همدستان او به شما القاء کرده اند. طبعا او و آموزگار رقیب یکدیگرند و مسیر

ترقی و پیشرفت این دو نیز هراز گاه با هم تصادم و تلاقی هایی می یابند. سمیعی هم به همان شگردهایی

متوسل می شود که آموزگار معمولاً برای سوءاستفاده از نارسایی کار آمریکائیان بدان ها تمسک می جوید.

او نیز هر چند وقت یک بار شاه را تحریک می کند که مورد اعمال محدودیت بر میزان سرمایه گذاری

سرمایه ای، به هیچ وجه از کوچکترین اقدامات وی نبوده است. اما به نظر من او هم مانند آموزگار اساسا

یکی از منابعی می باشد که ما روی آن حساب می کنیم.

تاریخ: 29 ژانویه 1966 9/11/44 خیلی محرمانه

از: بخش اقتصادی، رابرت اچ. هارلان به: سفیر

موضوع: تلگرام شما در مورد گفتگوهایتان با آموزگار

می دانم که چنین برخوردی با طرح سفیرکبیر گستاخی است، اما بدلایل زیر ما فکر می کنیم که منافع

زیادی در این امر باشد که طرح شما به تلگرامی درباره معامله کارخانه ذوب آهن و یک تلگرام هوایی در

مورد کمک های فروش غله به کشورهای خارجی تقسیم شود و اطلاعات دیگری که از آموزگار دریافت

شده همراه با موضوعاتی که از منابع دیگر به دست آورده ایم، گزارش شود. ضمایم، شامل پیشنهادات ما

درباره طرح تلگرام و تلگرام هوایی مورد نظر می باشد. دلایل ما اینهاست:

1 کمک های فروش غله به کشورهای خارجی: در حال حاضر ما دستورالعمل هایی درباره طرح 3

ساله کمک های فروش غله به کشورهای خارجی دریافت کرده ایم.

2 آنچه که ما از آموزگار می دانیم این است که او طرفدار آمریکا نیست (تازه ترین بررسی ما را از

زندگینامه وی که ضمیمه است مطالعه کنید.) من اولین بار که او را به دلیل اشتهار به طرفدار آمریکا بودن،

ملاقات کردم، از برخوردهای ترشرویانه اش درباره عدم کارآیی ایالات متحده شگفت زده شدم، اما

بایگانی غنی زندگینامه ها در سفارتخانه، وجود دیدگاههای کاملاً انتقادی و ناساز را در او، طی 4 3 ساله

اخیر تأیید کرد. او بشدت «طرفدار آموزگار» (طرفدار آمریکا م) است و شنیده ایم در صورتی که فکر کند

حمله به ما به نفع شخص وی تمام می شود، در انجام آن در درون دولت کوچکترین تردیدی نخواهد

کرد.

3 هدف بیشتر مطالبی که آموزگار می گوید ظاهرا تکذیب نظریات انتقادآمیز از شخص وی است که

احتمالاً می داند، از مقامات دیگر شنیده ایم. برای مثال، بانک مرکزی به کمک صندوق بین المللی پول،

بانک انگلستان و فدرال رزرو، پیش نویس لایحه جدیدی در مورد اصلاح عملیات استقراض داخلی ارائه

کرده است. گویا آموزگار به این دلیل که جرئت نمی کند اقدامی برعلیه منافع مرسوم و مسلم پنداشته شده

وزارتخانه اش (که از قوانین فعلی تغذیه می کند) به عمل آورد، چند ماه است این پیش نویس را مسکوت

گذاشته است. بدین ترتیب به نظر می رسد انتقادات از او اقدامات دولت در مورد استقراض داخلی در لحظه

کنونی، یک رکن اساسی دارد که عبارت از توجیه اعمال خودش می باشد. ضمنا آموزگار یک لایحه

مربوط به مدرنیزه کردن عملیات بانکی را هم مسکوت گذاشته (ظاهرا به این دلیل که نمی خواهد قدرت به

ص: 187

طور مساوی بین وی و رئیس بانک مرکزی تقسیم شود و لایحه جدید چنین امری را مطرح می کند) و در

مورد اصلاح امور مالیاتی نیز هیچ اقدامی نکرده است و در نتیجه، این امور همچنان در اختیار مقامات

رشوه بگیری است که سالها زیر دست او کار کرده اند.

4 دو نکته درباره «جنون صنعتی شدن» :

الف آمار و ارقام آموزگار غلط است. سپرده ها و ودیعه های مدت دار بخش خصوصی در بانک های

ایران مجموعا بالغ بر 550 میلیون دلار است. بنابراین نقطه نظرات وی در مورد قدرت استقراض دولت

چندان معقول نیست.

ب در روزهای اخیر ما اطلاعات زیادی درباره طرح های متنوع ساخت لوله در ایران کسب کرده ایم.

منجمله بنیاد پهلوی ظاهرا دارد درگیر این پروژه می شود. «تام استیو» تحقیقات بیشتری کرده است، ما

میل داریم آنچه را که آموزگار در تلگرام هوایی راجع به این موضوع، به شما گفته است مورد استفاده قرار

دهیم.

5 در مورد «توهمات مالی»، یک تلگرام هوایی فرستاده ایم که ضمیمه است. برای این که موضوع

همواره مد نظرمان باشد، مانده ایم که آیا از بخشی از اطلاعاتی که آموزگار به شما داده است در تلگرام

بعدی استفاده کنیم یا در گزارش اقتصادی دو هفته یک بارمان.

بالاخره، شما احتمالاً به اظهارنظر ضمیمه شده در مورد تلگرام ذوب آهن دایر بر اینکه ممکن است

اظهارنظرهای آموزگار انعکاس حسادت او نسبت به عالیخانی باشد که توانسته معامله ذوب آهن با

روس ها را به انجام برساند، تمایل دارید. عالیخانی شاید رقیب بالقوه عمده آموزگار در کابینه برای کسب

مقام نخست وزیری در فرصت بعدی باشد.بخش اقتصادی: تی. ال. الیوت / آر. اچ. هارلان

آموزگار، جمشید 15

تاریخ: 1 فوریه 1966 12/11/44خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران، 526 Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: نقطه نظرات وزیر دارایی ایران درباره اوضاع مالی فعلی ایران

جمشید آموزگار، وزیر دارایی، در 28 ژانویه تقریبا به طور مفصل درباره وضعیت مالی ایران صحبت

کرد.

آموزگار با نظر من در مورد این که تمایل فعلی شاه و دولت وی براین است که به تمام معنی از شرّ

گزارشات متملقانه در مورد نامحدود بودن عملی ذخایر ایران آسوده شود، موافقت نمود. آموزگار یادآور

شد که درآمدهای سال 1965 از محل کنسرسیوم نفتی کمتر از 540 میلیون دلاری بود که دولت ایران

حدس می زد و فقط به 512 میلیون دلار رسید (بند اول گزارش 504)، زیرا افزایش تولید در سال گذشته به

جای رقم رویایی 12 تا 17 درصد فقط به 9 درصد رسید. علی رغم این حقیقت، بودجه سال آینده ایران

براساس یک درآمد 600 میلیون دلاری از نفت تهیه شده است. آموزگار خاطرنشان نمود که حتی 10

درصد افزایش درآمدها نسبت به سال گذشته، تنها مبلغ 560 میلیون دلار به همراه خواهد داشت، ولی

کسی گوش نمی دهد.

آموزگار همچنین به صورت کاملاً محرمانه ای گفت که وی حتی به اندازه کافی پول ندارد تا عیدی

ص: 188

نوروز کارمندان دولت را در ماه مارس بپردازد. وی یادآور شد که دولت هویدا به عنوان یک اقدام سیاسی

از طریق کاهش بهای نان، نفت و غیره هزینه های زندگی را کاهش داده است، اما تأثیر کلی آن برابر است با

از دست رفتن 8 میلیون دلار از درآمدهای دولت. در عین حال آموزگار با یک اقدام غیرمنتظره از طریق

اعمال مالیات های مستقیم، درآمد دولت را تا 20 میلیون دلار افزایش داد و این عمل سبب شد تا شاه،

آموزگار را به عنوان بهترین وزیر دارایی که تا به حال داشته است، مورد تمجید قرار دهد.

من به آموزگار اطمینان دادم که ما در تلاشهایش برای ممانعت از مخارج بسیار گسترده در ایران،

بخصوص در زمینه های نظامی، همراه هستیم. وی نسبت به مسئله آگاهی داشت و در مورد آن

سپاسگزاری نمود.

آموزگار همچنین گفت فشاری که وی به عنوان وزیر دارایی احساس می کند، آن قدر غیرقابل تحمل

است که چندین بار استعفای خود را تقدیم کرده است. من گفتم هم وی و هم شرکت های نفتی معمولاً بار را

به دوش می کشند.

اظهارنظر: اگر آموزگار واقعا به نیروهایی در دولت پیوسته باشد که اصرار می کنند تا دولت کمربندها را

محکم ببندد، یک تحول خشنودکننده می باشد و امید به داشتن سال مالی خوبی در سال آینده را افزایش

می دهد. از طرف دیگر آموزگار مکن است مطلع باشد که ما انتقادات مربوط به سیاست های وی و روش

اداره وزارت دارایی را از منابع دیگر (در وهله نخست بانک مرکزی) شنیده ایم و ممکن است بیان چنین

نظریاتی برای من تا حدی برای مقابله با چنین انتقاداتی باشد. تلگرام مرجع زمینه هایی در مورد

نگرانیهای خاصی که توسط آموزگار مطرح شده است را فراهم می نماید.

آرمین اچ. مایر

سفیر آمریکا

آموزگار، جمشید 16

تاریخ: 3 فوریه 1966 14/11/44خیلی محرمانه

از: بخش اقتصادی، رابرت اچ. هارلان یادداشت جهت بایگانی

موضوع: تغییرات مجدد کارکنان در وزارت دارایی در مورد 480 زس (کمک های فروش غله به

کشورهای خارجی) نارضایتی از آموزگار

آقای احمدعلی رجایی که اخیرا در وزارت دارایی عهده دار مشاغل گوناگونی از جمله امور 480 PL

شده است، امروز صبح به من تلفن زد. این گفتگو بسیار غیرعادی بود.

آقای رجایی از عدم پاسخگویی سریع به تعیین وقت ملاقاتمان برای بحث پیرامون برنامه سه ساله

جدید 480 زس عذرخواهی نمود، ولی گفت که وزیر وی را به دنبال کارهای دیگری فرستاده بود و در

هر صورت دیروز را در وزارت خارجه گذرانده و انتظار داشته است تا تأییدیه هیئت وزیران را در

خصوص انتقال وی به آن وزارتخانه بگیرد.

رجایی چنین ادامه داد که فکر می کند کنار آمدن با رئیس جدیدش غیرممکن باشد و به نظر می رسد که

وی بیشتر متخصصی در زمینه امور بهداشتی باشد تا هر چیز دیگری او اضافه نمود فکر نمی کند در این

لحظه وزیر در دفترش حضور داشته باشد (او این پاسخ را در جواب به سؤال من درخصوص این که

ص: 189

درخواستم برای دیدار وی فعلاً در چه مرحله ای قرار دارد، ارائه نمود) و گفت که این امر به طور مکرر اتفاق

می افتد. چون آموزگار عملاً هیچ معاونی ندارد، تلاش می نماید که همه امور را شخصا اداره نماید و هر روز

تعهدات زیادی می نماید که فردای آن روز همه را از خاطر می برد. در هر صورت رجایی تصور می کرد که

بهترین رویه برای ما ادامه برنامه حل وفصل امور به صورت مستقیم با خود وزیر می باشد، چون هیچ

شخص دیگری در وزارتخانه نیست که در خصوص مسائل مربوط به 480 زس ما اقدام نماید و فی الواقع

هیچ فرد مطلع دیگری نیز وجود ندارد.

رجایی گفت که وی از آخرین روز حضورش در محل کار استفاده می نماید تا مطمئن شود پرونده ای

کامل در خصوص موضوع 480 زس که منعکس کننده وضعیت فعلی وقایع است وجود دارد تا هرکس که

در جای وی قرار گیرد، بتواند فورا میزان پیشرفت امور را متوجه گردد. او گفت آقای راهداری را که

سرپرست غفاری در گروه غله است به طور کامل توجیه نموده و این شخص احتمالاً دومین فرد در هرم

قدرت است. به هر تقدیر وی اصلاً انگلیسی نمی داند. رجایی گفت نمی داند که وی در وزارت امورخارجه

چه شغلی را خواهد داشت، ولی با ما در تماس خواهد بود و مقام جدید و شماره تلفن خود را به اطلاع من

خواهد رسانید.

اظهارنظر: ظاهرا رجایی از دفتر کارش به من تلفن می کرد و من تا حدودی از لحن صحبت وی متعجب

شدم. من فکر می کنم که ممکن است موضوع ناراحت کننده ای در میان بوده باشد، چون تجربه ما در مدت

3 الی 4 هفته گذشته مبین این است که رجایی زیاد حرف می زند ولی در عمل بسیار ضعیف است. بسیار

تعجب آور بود که مشاهده نمودیم فقط چند روز قبل آموزگار تنها تغییرات پرسنلی را در انتصاب رجایی،

این مرد جوان باهوش، برای مساعدت و یاری به خودش به عمل آورد که بسیار جالب توجه به نظر

می آمد. ترک خدمت رجایی ما را برای جمع وجور کردن مسائل مربوط به 480 زس در وضعیتی مشابه

وضعیت حدود چند ماه پیش قرار می دهد. متخصصین مسائل 480 زس در وزارت دارایی یعنی مهر،

نجم آبادی و به نظر می رسد که اکنون رجایی، به سرعت از کارشان کناره گرفتند.

آموزگار، جمشید 17

21 مارس 1966 1/1/45خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

جمشید آموزگار وزیر دارایی

جمشید آموزگار در دوم ماه می 1965 جانشین وزیر قبلی امیرعباس هویدا به عنوان وزیر دارایی شد.

او وزیر سخت کوشی است که وضعیت اداره سه وزارتخانه کار، کشاورزی و بهداری، که قبلاً در آن کار

کرده بود را بهبود بخشید. به هر حال او به دلیل انعطاف ناپذیری، امتناع از واگذاری مسئولیت به زیردستان

و مقاومت در برابر پذیرش پیشنهاد متخصصین مورد انتقاد قرار گرفته است. او که زیرک، متین و جاه طلب

است به نظر می رسد آینده سیاسی روشنی داشته باشد. اگرچه تکبر و بی رحمی اش بعضی از مردم را بیزار

کرده، اما با قدرتش احترام دیگران را کسب نموده است. او به خاطر تجددطلبی و صداقت فردی و انتقاد از

فساد و بی کفایتی شهرت یافته است. او اظهار می دارد شخصیت مقامات رژیم کنونی را دوست ندارد، ولی

خود را مورد اعتماد شاه قرار داده و ممکن است یکی از مطلع ترین افراد در صحنه سیاسی باشد.

آموزگار در آمریکا تحصیل کرده است و علاقه مند به همکاری صادقانه با ایرانیان تجددگرای

ص: 190

تحصیل کرده آمریکا می باشد که در واقع بسیاری از آنها دوستان او هستند.

در سال 1960 موقتا پیشرفتش کند شد که یکی از علل آن همکاری نزدیک با آمریکا بود. او در سالهای

اخیر در نظر دارد این ارتباط را به حداقل برساند. اگرچه دوست آمریکا است، کوشش می کند از هر عملی

که باعث شود به عنوان مهره آمریکا قلمداد شود، پرهیز کند. او به طور قابل توجهی مفید برای منافع آمریکا

نبوده است.

آموزگار در وزارت دارایی با مشکلات عدیده ای مواجه است. او در رشته مهندسی تحصیل کرده و

تجربه کمی در امور اقتصادی مالی دارد. برادر اقتصاددان او جهانگیر در مدت کوتاه تصدی وزارت دارایی

در سال 1962، به دلیل کوشش های اصلاح طلبانه اش، دشمنانی برای خود تراشید. وزارت دارایی

احتمالاً بدترین پیچ و خمهای بوروکراسی در دولت را داراست. هویدا و معاونش فرهنگ مهر شروع به

یافتن راههایی برای اصلاح کردند، اما مهر همزمان با هویدا وزارتخانه را ترک کرد و آموزگار از داشتن

دستیاری با ارزش محروم شد. با این حال، آموزگار قدرتمندانه با حذف مشاورین وزارت در اوت 1965

شروع به زدودن مشکلات کرد.

آموزگار که فرزند سناتور سابق حبیب اللّه آموزگار است در سال 1923 میلادی در تهران متولد شد.

پس از تحصیل در رشته های حقوق و مهندسی در دانشگاه تهران در سال 1943 عازم آمریکا شد و

لیسانس و فوق لیسانس خود را در رشته بهداشت عمومی و مهندسی پزشکی از دانشگاه کرنل گرفت و در

سال 1949 درجه دکترای مهندسی هیدورلیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.

آموزگار به مدت یک سال در دانشگاه کرنل و در سال 1950 برای شرکت آب و برق کالیفرنیا

(California Utilities Company) کار کرد و سپس به عنوان متخصص آبهای زیرزمینی به سازمان ملل

پیوست. در سال 1951 برای اجرای پروژه سه ماهه سازمان ملل به ایران بازگشت و سپس به پروژه اصل

چهار در ایران که به تازگی تشکیل شده بود، به عنوان مسئول بخش مهندسی بهداشت پیوست. در سال

1953 به سمت معاونت مدیر همکاریهای بهداشت عمومی، که پروژه مشترک ایران و آمریکا تحت نظر

وزارت بهداری بود، منصوب شد.

در سال 1955 به عنوان معاون وزارت بهداری برگزیده شد. انتصاب او به دو دلیل لیاقت خودش و

جلب پشتیبانی پدرش در مجلس سنا از بعضی برنامه های وزارتخانه بود. آموزگار عضو ثابت هیئت های

شرکت کننده در کمیسیون پیمان اقتصادی بغداد بود و در سال 1965 رهبری گروه کار کمیسیون را به عهده

داشت. روشن بینی، حضور قدرتمندانه و نقطه نظرهای مترقیانه اش برجستگی او را نشان داد. وی همچنین

کمیته را در کنفرانس 1958 آنکارا رهبری نمود و در نهمین و یازدهمین کنگره جهانی بهداشت شرکت

جست. در 31 اوت 1958، برای اولین بار به عنوان وزیرکار به کابینه منوچهر اقبال راه یافت. وی

وزارتخانه را که مدتها فاسدترین و بی کفایت ترین نهاد دولتی بود مجددا سازماندهی کرد، قانون اساسی

کار را با اصرار بر تأمین خدمات اجتماعی مورد تجدیدنظر قرارداد و دلگرمی هایی برای تشکیل محتاطانه

سندیکاهای کارگری داد. او به شرکتش در کنفرانس پیمان بغداد و بعد سنتو ادامه داد و در سال 1959

رهبری هیئت شرکت کننده در سازمان جهانی کار در ژنو را به عهده داشت.

در هنگام تصدی وزارت کار، آموزگار شروع به درگیر کردن خود در دیگر فعالیت ها نمود. وی

به عنوان متخصص اقتصاد در امور پیمان بغداد، مدیریت طرح خانه سازی دولتی و هماهنگ کننده امور

ص: 191

دانشجویان ایرانی خارج از کشور عمل کرد و در بسیاری از پروژه های بزرگ اقتصادی داخلی شرکت

نمود.

در اکتبر 1959 در یک جابجایی در کابینه به سمت وزارت کشاورزی ارتقاء یافت. او این وزارتخانه را

نیز مجددا سازماندهی کرد و قبل از خروجش از کابینه در سپتامبر 1960، موفق به تصویب لایحه مهم

تقسیم اراضی، که یکی از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضی بود، شد. آموزگار اگرچه از نظر

سیاستمداران کهنه کار، سیاستمداری نوپا تلقی می شد، روابط خوبی بین او و اقبال نخست وزیر، برقرار شد

(که چنین رابطه ای با وزیر سابق کشاورزی وجود نداشت) و شهرت خوبی به عنوان مدیری کارآ داشت. او

در کمیته اجرایی حزب دولتی ملّیون خدمت نمود.

آموزگار در سال 1960 به مهندسی بخش خصوصی بازگشت و به عنوان مهندس مشاور تا سال 1964 به

کار اشتغال داشت. او هیئت ایرانی شرکت کننده در سازمان جهانی کار (ILO) در سال 1961 را رهبری

کرد.

در سال 1964 به وزارت بهداری منصوب گردید. وزارت را از نوسازماندهی کرد و قسمت

ماشین آلات بهداری را بنیان نهاد. در ژانویه 1965 در کنفرانس سازمان بهداشت جهانی در اروپا شرکت

جست.

جمشید آموزگار حدودا 6 فوت قد و جثه ای متوسط دارد. او مردی ساکت، مؤدب و دارای شخصیتی

پسندیده و خوش مشرب است. توانایی صحبت هوشیارانه و منطقی پیرامون تقریبا هر موضوعی را دارد.

وی و همسرش که زنی آلمانی الاصل اهل دانزیگ است و به انگلیسی صحبت می کند، فرزندی ندارند. آنها

زیاد اجتماعی نیستند و معمولاً با هم می باشند و تعداد کمی دوست نزدیک دارند. آموزگار عضو و مشاور

قانونی هیئت مدیران کلوپ تهران و عضو سازمان جهانی برادری شاخه تهران می باشد. وی سه برادر دارد:

جهانگیر که وزیر سابق کابینه بوده و هم اکنون به عنوان نماینده اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن خدمت

می کند، کورس، معاون وزارت مسکن و شهرسازی و هوشنگ که فارغ التحصیل انگلیس و کارمند بانک

ملی است. جمشید آموزگار علاوه بر فارسی به زبان آلمانی و انگلیسی به روانی صحبت می کند.

آموزگار، جمشید 18

تاریخ: 24 مارس 1966 4/1/45محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: سفارت آمریکا، تهران، 646 Aبه وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع : سخنرانی آموزگار، وزیر دارایی، برای گروه دانشکده ملی جنگ

به پیوست یادداشت گزارشی است در مورد بازدید آموزگار وزیر دارایی از گروه دانشکده ملی جنگ

به تاریخ 20 مارس 1966.

سخنرانی نسبت به خطی که در هفته های اخیر توسط مقامات ایران از شاه به پایین به صورت مکرر

دنبال شده بود، لحن وفادارانه ای داشت. مضمون اصلی این سخنرانی را می توان در این ضرب المثل قدیمی

ایرانیان که اخیرا در مقاله ای در روزنامه پیغام امروز درج شده خلاصه نمود: «به هنگام دوستی از توقعات

خود کم کن و برآنچه که می توانی ارائه دهی بیفزایی».

باتوجه به اینکه به دکتر آموزگار اطمینان داده شده بود که سخنرانی وی غیررسمی بوده و ضبط نخواهد

ص: 192

شد، مایه امتنان خواهد بود اگر تمامی خوانندگان به این محدودیت توجه داشته و از این سخنرانی وزیر

دارایی مطلبی نقل قول نکنند.

برای سفیر

رابرت اچ. هارلان

رایزن امور اقتصادی سفارت

ضمیمه: صورت مذاکرات، 20 مارس 1966

محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

تاریخ: 20 مارس 1966 29/12/44مکان: USAFOOM، تهران

صورت مذاکرات

ایران در درک متحدین خود (عمدتا به معنی سیاست کمک های ایالات متحده)

موضوع : سخنرانی آموزگار، وزیر دارایی ایران، برای گروه دانشکده ملی جنگ درباره عدم توانایی

دکتر جمشید آموزگار، وزیر دارایی ایران، در یک سخنرانی بلیغ ضبط نشده که در عصر 20 مارس

1966 در مقابل 37 نفر از بازدیدکنندگان دانشکده ملی جنگ صورت گرفت، اوضاع فعلی اقتصاد ایران را

تشریح نمود. وی بر عدم توانایی ایران در درک متحدین خود، بخصوص سیاستهای ارائه مساعدتهای

ایالات متحده بشدت تأکید نمود. به هنگام این کار، صادقانه اظهارات علنی و خصوصی شاه را در

هفته های اخیر منعکس کرد.

وی سخنان خود را با تشبیه ایران به یک جزیره در خاورمیانه شروع کرد. در حالی که با همسایگان

خود مشکلات معمولی دارد، با این وجود تنها می باشد.(1) ممکن است مذهب مشترکی با همسایگان عرب

داشته باشد، ولی آرزوهای آنان عمیقا متفاوت است. آنها اصولاً نسبت به همدیگر مظنون هستند. نسبت

به افغانستان، ایران خصوصیات فکری و فرهنگی برتری دارد و افغانها دارای خصوصیات فکری و

فرهنگی پایین تری هستند. اتحاد جماهیر شوروی، همسایه بزرگ شمالی، دارای یک سیستم دولتی

می باشد که با سیستم ایران کاملاً ناسازگار است. ترکیه متحد ایران می باشد، اما ایران مجبور است برآنچه

که ترکیه در ناتو به آن تسلیم می شود، نظارت دقیق داشته باشد. ترکها دائما دانشجویان ایرانی در

آذربایجان (منطقه ای که زبان ترکی به طور گسترده رایج است) را اغوا می کنند و ایران مجبور است کاملاً

مراقب اعمال ترکها در رابطه با دانشجویان ایرانی باشد. از نظر نژادی، ایران مخلوطی از تمام همسایگان

خود می باشد. با این وجود شاید لازم باشد برای این ضریب هوشی، شکرگزاری کرد (و بنابراین، از تفوق

خصوصیات فکری و فرهنگی.) آنها امور را به نحوی اداره کرده اند تا در طول هشت سال گذشته به نرخ

رشد سریعی دست پیدا کنند و در طی سال اخیر (1344: 20 مارس 1965 تا 21 مارس 1966) رشد

تولید ناخالص داخلی به بیش از 10 درصد رسیده است. وی گفت این رقم از طریق کالاهای مصرفی و

تولیدی مورد ارزیابی قرار گرفت و با این وجود در هر کدام از روش های ارزیابی به رقم 10 درصد

رسیدیم. وی اضافه کرد که رشد تولید ناخالص داخلی ایران در طی سه سال گذشته به 32 درصد رسیده

است. (تذکر تهیه کننده: ما در مورد چگونگی رسیدن به این رقم، هیچ نظری نداریم.)

1- آموزگار به هنگام بحث در مورد همسایگان ایران هیچ اشاره به پاکستان نکرد.
ص: 193

با اشاره به سیاست کمک های اقتصادی ایالات متحده، وی متذکر گردید که معیارهای اصلی

امریکایی همواره برای ارائه این کمک ها ضروری بوده است. وی با آن مخالفتی نداشت و ارزش های

اخلاقی و انسانی آن را تأیید نمود و قبول کرد که این کار با شیوه زندگی آمریکایی کاملاً سازگار است، اما

سؤال نمود آیا بذل توجه بیش از حد به این معیارها منجر به ایجاد یک متحد قوی خواهد شد یا «نمایشی از

دموکراسی» در خارج از ایالات متحده خواهد بود. وی با اشاره به هندوستان به عنوان یک نمونه گفت

مشاهده کرده است که این کشور در سالهای اخیر نرخ رشد سالانه ای معادل 4 درصد داشته است در

صورتی که نرخ رشد جمعیت آن سالانه حدود 5/2 درصد می باشد و بنابراین نرخ رشد سالیانه آن به ازای

هر نفر برابر 5/1 درصد خواهد شد. درآمد سرانه هند حدود 60 دلار در سال می باشد و به این معنی است

که درآمد سالانه برای هر نفر حدود 90 سنت افزایش یافته است. باتوجه به این نرخ چند سال طول خواهد

کشید تا هند بتواند به درآمد سرانه حداقل 500 دلار برسد؟ این رقمی است که گفته می شود کشورهای در

حال رشد را از کشورهای پیشرفته مجزا می کند. (این درآمد در مقایسه با 1500 دلار درآمد سرانه هر

سال در اروپای غربی و 3500 دلار درآمد سرانه در ایالات متحده هیچ حساب می شود.)

در ایران نرخ رشد به مراتب بیشتر بوده است و همان طور که اشاره شد در سالی که تازه به پایان رسید

برابر 10 درصد بوده است و دولت ایران در نظر دارد این شتاب را حفظ نماید. بنابراین هرکسی می تواند

تصور کند ایران مکان خوبی خواهد بود که می توان اطمینان داشت کمک های آمریکا در راههای تولیدی

استفاده می شود (مکان خوبی برای به «نمایش گذاشتن دموکراسی»).

اما چه اتفاقی افتاد؟ چند سال پیش تمامی کمک های اعطایی ایالات متحده قطع گردید. در حال

حاضر حتی وام جدیدی هم وجود ندارد. برای مدتی کالاهای 480 ز س (کمک های فروش غله به

کشورهای خارجی) با پرداخت ریال در اختیار ایران قرار می گرفت. هم اکنون این کار متوقف گردیده است

و برای پرداخت آن دلار خواسته می شود. جانسون، رئیس جمهور آمریکا، در پیام خود تحت عنوان برنامه

«غذا برای آزادی» به جای برنامه «غذا بر صلح»، برنامه جدیدی پیشنهاد نمود و در آن برتمایل ایالات

متحده بر فروش هر چه سریعتر کالاهای کشاورزی براساس اصول تجاری اشاره کرد. اما ایالات متحده

هنوز به ارائه مواد غذایی اضافه به کشورهایی نظیر هند ادامه می دهد. این کشورها حداقل تا این اواخر

هیچ تلاش جدی برای افزایش محصولات کشاورزی خود انجام نداده اند بلکه به جای آن بر تولیدات

صنعتی متمرکز شده اند و همواره به ایران پاسخ داده اند که «شما درآمدهای نفتی خود را دارید.»

وزیر دارایی در ادامه گفت که ایران برای پذیرش این تغییرات آماده است، اما همچنان مصمم است

شتاب رشد خود را حفظ نماید. با پذیرش این حقیقت که ایران نمی تواند برای همیشه به درآمدهای نفت

متکی باشد، باید به سختی تلاش نماید تا سایر منابع خود را گسترش دهد و اقتصادی بسازد که بتواند

مستقل از نفت باشد. با این حال هنگامی که به دنبال کمک اقتصادی هستیم، گفته می شود «شما درآمدهای

نفتی خود را دارید.» اما هنگامی که در صدد افزایش این درآمدهای نفتی، که برای حفظ سرعت انجام

کارهای عمرانی ضروری است، برمی آئیم، شرکت های نفتی غربی (آمریکایی، انگلیسی، آلمانی و

سایرین) ظاهرا چنین ضرورتی را نمی پذیرند. آنها ظاهرا ترجیح می دهند. تولید را در سایر کشورهای

خاورمیانه افزایش دهند، کشورهایی که جمعیت قابل توجهی نداشته و 95 90 درصد و شاید 99 درصد

عایدات آنها صرف هزینه های جاری نظیر ماشین های بزرگتر و حرم سراهای گسترده تر می شود. برعکس

ص: 194

در ایران، یعنی کشوری که از تمام کشورهای خاورمیانه جمعیت بیشتری دارد، درآمدها برای اهداف

توسعه اقتصادی صرف می گردند، امسال 75 درصد درآمد نفتی ایران مستقیما به سازمان برنامه می رود.

دکتر آموزگار گفت که این سیاست را درک نمی کند، سیاستی که از یک طرف به بهانه اینکه ایران

درآمدهای خارجی خود را دارد (درآمدهای نفتی)، از ارائه هر نوع مساعدت مالی بیشتر خودداری

می کند، اما از طرف دیگر احتیاج ایران را به افزایش این درآمدهای نفتی به هیچ وجه نمی پذیرد. وی گفت

می داند که دولت ایالات متحده عنوان می کند هیچ رابطه ای با شرکت های نفتی ندارد و نمی تواند در مورد

رفتارشان به آنها دستوری بدهد، اما اضافه کرد که باید کلمه ای جادویی وجود داشته باشد تا دولت بتواند

گاهی برای شرکت ها زمزمه نماید، زیرا متوجه شده که در سایر کشورهای تولیدکننده نفت افزایش ناگهانی

و سریعی در تولید نفت صورت گرفته است که به نظر می رسد به نحوی ناشی از تمایلات دولت ایالات

متحده باشد.

دکتر آموزگار گفت طی چند سال گذشته، مشکل ایران با ورود عنصر جدید پیچیده تر شده است. تا

حدود دو سال قبل وی می توانست بگوید مشکلات ایران صرفا اقتصادی هستند. حال وی باید بگوید که

مشکلات هم اقتصادی و هم دفاعی می باشند، زیرا با ساخت تجهیزات توزیع نفت خام در جزیره خارک

(یک طرح 250 میلیون دلاری که نیمی از هزینه آن را ایران تقبل کرده است)، ایران یکی از بهترین

تجهیزات را در جهان دارد، تجهیزاتی که آسیب پذیرترین هم می باشند. تجهیزاتی که در حال حاضر ایران

در دفاع از آن کاملاً ناتوان است. یک هواپیما می تواند جزیره را بمباران کند و تهران تا پس از انجام این کار

را از آن مطلع نخواهد شد. یک قایق با چند بسته دینامیت می تواند به این تجهیزات نزدیک شود و هیچ

ترسی از دستگیری نداشته باشد، زیرا در حال حاضر هیچ ترتیبات پدافندی در اطراف آن مستقر نشده

است.

تا این اواخر دوستان آمریکایی ایران از فهمیدن این که تهدیدی یا خطری متوجه (خارک م) است

امتناع می ورزیدند، اما اخیرا شاه به وی گفته است که آمریکائیها هم اکنون پذیرفته اند که چنین خطری

وجود دارد و به نظر می رسد ایران اجازه خواهد داشت پولهای خود را برای خرید تجهیزات دفاعی مورد

نیاز خود مورد استفاده قرار دهد. این موضوع نیز به مقدار زیادی مشکلات وی را به عنوان وزیر دارایی

افزایش می دهد.

دکتر آموزگار در ادامه گفت ایران از تجربه پاکستان در تابستان گذشته و به هنگام مناقشه هند و

پاکستان بسیار متعجب شده است. این مسئله برای پاکستان تجربه تلخی بود که مشاهده کند علیرغم اتحاد

با دو گروه مختلف به هنگام بروز مناقشات منطقه ای، چنین اتحادی هیچ ارزشی ندارد و این در حالی بود

که طرف دیگر این مناقشه به اصطلاح یک کشور «بی طرف» بود که برای پیوستن به چنین اتحادیه هایی

تمایل نداشت. تمامی این جریانات به سادگی نشانگر ضرورت نیاز ایران به تأمین دفاع از خود در

مناقشات منطقه ای می باشد. وزیر دارایی می گوید با چنین فشارهای اضافه ای بر اقتصاد ایران، اگر قرار

باشد هیچ مساعدت مالی دریافت نکند، این کشور ناچار شد جستجو برای یافتن اقلام ارزانتر را شروع

نماید، حتی اگر این اقلام از نظر کیفیت به طور قابل ملاحظه ای نامرغوب باشند. چطور می توان در ازای هر

تراکتور مسی فرگوسن، مبلغ 5000 دلار نقد پرداخت نمود در حالی که می توان 15000 تراکتور

رومانیانی را به قیمت 1500 دلار برای هرکدام با یک وام هفت ساله به نرخ بهره 5/2 درصد خریداری

ص: 195

نمود؟ وی گفت چنین پیشنهادی توسط دولت رومانی ارائه شده است. این تراکتورها از طرف رومانی و با

تأمین مالی شوروی برای فروش به چین کمونیست تولید شده بود، ولی معامله آن برهم خورده و

تراکتورها هم اکنون آماده می باشند. دکتر آموزگار در ادامه سوالات صریح خود پرسید علیرغم این که

می داند تراکتورهای رومانیایی به خوبی تراکتورهای به جای یک تراکتور ولی آیا وی به عنوان وزیر

دارایی می تواند از تأیید خرید سه تراکتور آمریکایی نیستند، آن هم با وامهای کم بهره خودداری نماید؟ وی

گفت ایران به واسطه سیاست های غربی، بخصوص سیاست ایالات متحده، به صورت غیرمستقیم مجبور

شده است در این زمینه به سمت شرق تغییر جهت دهد. همین ملاحظات در مورد کارخانه ذوب آهن نیز

مدنظر قرار گرفتند. وی گفت می تواند از جانب دولت ایران و به عقیده خودش از جانب شاه اعلام نماید که

آنها (شاه و دولت م) برای ساخت کارخانه ذوب آهن با اکراه به اتحاد جماهیر شوروی روی آورده اند. این

کار فقط در زمانی صورت گرفت که آمریکائیها، فرانسویها، آلمانیها و سایر غربی ها، هر سال علاقه ایران به

داشتن یک کارخانه ذوب آهن را سرکوب کردند.

دکتر آموزگار در ادامه ادعا کرد که ایران برای اجرای برنامه ای عمرانی اقتصادی خود چندین راه

جایگزین را پیش رو دارد. وی تذکر داد که دولت وی در حقیقت برای سال آتی با شرایط بودجه ای سختی

مواجه می باشد. چنین شرایطی شامل وام 180 میلیون دلاری (توضیح: عملاً 190 میلیون دلاری) برای

تأسیسات نفتی فلات قاره ایران که بهار گذشته گرفته شد، نمی باشد. این (تأسیسات م) در سالی که اخیرا

خاتمه یافت با شرایط ناگواری مواجه بوده اند. یکی راههای جبرانی، کاهش هزینه های دولت است. وی از

نقطه نظر نظام بودجه ای سعی کرده است شدیدترین نظم را به کار ببرد. در بودجه سال 1945 به جز مسائل

دفاعی، فقط سه درصد افزایش در بودجه عملیاتی دولت وجود داشته است. برای امور دفاعی، افزایش

60 میلیون دلار (توضیح: 21 درصد بیش از سال 1944) اجتناب ناپذیر بوده است. بنابراین در این مورد،

محل چندانی برای سخت گرفتن به منظور صرفه جویی وجود ندارد. تنها محل در بودجه های عمرانی

می باشد و ایران مصمم است سرعت برنامه های عمرانی را حفظ نماید. راه دوم عبارتست از افزودن

بردرآمدهای نفتی، اشاره به این مطلب وی را به مسئله افزایش درآمدهای نفتی برگرداند، که به نظر

می رسد به نحو روزافزونی برای پیشرفت آتی ایران حیاتی می باشد. آموزگار احتمال قرض گرفتن سرمایه

توسط ایران از سایر منابع را به طور جدی منتفی دانست.

دکتر آموزگار با لحنی نسبتا مزاج گونه، اما حاکی از احساسات قابل ملاحظه ای، مساعدت های فنی

گسترده ای را که ایران در اختیار ایالات متحده قرار داده است، تشریح نمود. وی گزارش داد که در حال

حاضر تعدادی در حدود یک هزار نفر از پزشکان ایرانی که اکثر آنها تحصیلات مقدماتی خود را در

آموزشگاههای ایران گذرانده اند، در آمریکا مشغول طبابت می باشند. وی گفت ایجاد چنین شرایطی

مستلزم دهها هزار دلار سرمایه گذاری می باشد.

دکتر آموزگار وزیر دارایی ایران در فاصله زمانی سؤال و جواب، در پاسخ به سؤالی درباره نقش بخش

خصوصی، به طور مفصل درباره تأکیدی که دولتش بر بخش خصوصی دارد صحبت کرد. وی گفت

منظورش این نیست که اظهارات خود را نادیده گرفته است و افزود که منظور وی در مورد 10 درصد رشد

تولید ناخالص داخلی و رشد بیشتر و کار بیشتر به این معنی نیست که چنین کاری توسط دولت به اجرا

درخواهد آمد و در بخش دولتی پیاده خواهد شد. وی سپس مالیاتهای تشویق کننده را یادآوری نمود. وی

ص: 196

در مورد این مالیاتها که هم اکنون در مورد سرمایه گذاریهای بخش خصوصی اعمال می شود، به تشریح

عوامل تشویق کننده مطلوبتری که در قانون مالیاتی وجود دارد، پرداخت و گفت که چنین قانونی را چند

هفته قبل تقدیم مجلس کرده است.

دکتر آموزگار در حین سخنرانی خود چندین بار با صدای بلند خندید. وی ادعا کرد که ایران به نقطه

جهش اقتصادی رسیده است و اقتصاد ایران همچون یک هواپیمای جت می باشد که به انتهای باند پرواز

رسیده است و بایستی یا پرواز کند و یا سرنگون شود.

آموزگار، جمشید 19

تاریخ: 12 ژوئن 1966 22/3/45خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم سفارت به: بایگانی بیوگرافی ها

موضوع : جمشید آموزگار و انجمن فارغ التحصیلان دانشگاههای آمریکا

اردشیر مولوی، مهندس پتروشیمی جوان مؤسسه تحقیقاتی شرکت ملی نفت ایران در دانشگاه تهران و

عضو فعال حزب مردم، اخیرا به نقل از کورش آموزگار برادر جمشید آموزگار گفت که برادرش خود به

فکر تغییر نام این انجمن (AGAU) به نامی گسترده تر که فارغ التحصیلان مؤسسات غیرآمریکایی را نیز در

برگیرد، افتاده است. شاه این موضوع را به جمشید پیشنهاد نکرده بود. عملاً آموزگار می خواهد خودش را

نزدیک به آمریکائیان نشان ندهد و این احساس می شود که شاه چندی قبل به وی فهمانده بود که واقعا

سیاست مستقلانه تری از آمریکا را دنبال نماید. بنابراین تغییر نام انجام (AGAU) اشاره ای برای توجه

دادن به عدم وابستگی به آمریکائیان است. در جلسه ای که جمشید پیشنهاد تغییر نام انجمن را نمود، با

چنان تکبر و نخوتی برخورد کرد که تعدادی از حضار با تعجب غیرقابل باوری گفتند که آیا جمشید واقعا

در آمریکا تحصیل نموده، برای این که به نظر می رسد رفتار دموکراتیک و مناسب را فراموش کرده است.

مولوی گفت تا جایی که او می داند AGAU هنوز به همان صورت هست و شکل یا نامش تغییر نیافته است.

او گفت که بیشتر اعضا از جمله خودش با تغییر نام مخالفند.بخش سیاسی: چارلز ان. راسیاس

آموزگار، جمشید 20

تاریخ: 1 اکتبر 1966 9/7/45خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به: رئیس بخش اقتصادی

موضوع : قبول این مطلب توسط شاه که آموزگار، وزیر دارایی به مسائل مربوط به اختصاص بودجه

دفاعی نیز بپردازد

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به عمل

آورید، می باشد. هر گزارشی از این اطلاعات باید کنترل «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته باشد،

ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1 طی ملاقات با مسئولان بانک مرکزی در اواخر سپتامبر 1966، شاه با تمجید از عملکرد جمشید

آموزگار، وزیر دارایی گفت که وی مخصوصا باید به خاطر نحوه اداره امور مربوط به تخصیص بودجه

دفاعی مورد تمجید قرار گیرد. شاه گفت که برای اولین بار در سالهای اخیر، وزارت دارایی منابع مورد نیاز

ص: 197

را به موقع در اختیار وزارت جنگ قرار داده و در واقع این وزارت جنگ است که به خزانه دولت مقروض

است.

2 (اظهارنظر: رئیس بانک مرکزی خداداد فرمانفرمائیان در تاریخ 28 سپتامبر اعلام نمود که

آموزگار با مسائل مربوط به بودجه وزارت دفاع آنچنان برخورد مؤثری دارد که در حال حاضر خزانه

دولت در مورد بخش غیرنظامی دولت 3 میلیارد تومان دیون معوقه دارد (400 میلیون دلار). در نتیجه

پروژه های عمرانی با کندی پیشرفت کرده و پیمانکاران دولتی نیز دیگر صبر و حوصله ای ندارند.)

بخش سیاسی

آموزگار، جمشید 21

یادداشت برای بایگانی خیلی محرمانه

از: بخش سیاسی چارلز ان. راسیاس 4 ژانویه 1967 14/10/45

موضوع: جمشید آموزگار، وزیر دارایی

شاهرخ فیروز یک تاجر، هتلدار و غیره، سه شنبه گذشته (31 دسامبر) به من گفت که شنیده به جمشید

آموزگار تفهیم شده است که وی یک مقرری 25000 ریالی از جانب سرمایه گذاریهای لاجوردی دریافت

می نماید. همچنین مشهور است که وی مقرری کمتری (10 15 هزار ریال) نیز از جانب جعفر

شریف امامی، رئیس مجلس سنا، دریافت می کند.

فیروز که نشان می داد به قابلیتهای بالای آموزگار احترام می گذارد، گفت اگر چنین گزارشی صحیح

باشد، نمی تواند درک کند که آموزگار چگونه چنین اشتباهی را مرتکب شده است. وی گفت بدون تردید

وزارت دارایی به همراه وزارتخانه های آموزش و پرورش و دادگستری از بدترین عملکرد و فاسدترین

محیط برخوردار می باشند و اقدامات آموزگار برای تجدید بنای آن می بایستی قهرمانانه بوده باشد. هر

نوع اشاره ای به فساد در مورد آموزگار که سعی می کند وزیر پر انرژی و اصلاح طلبی قلمداد شود، منجر به

خرابی و نابودی سیاسی وی می گردد. منابع فیروز همچنین گزارش می دهند که اگر آموزگار برکنار شود،

به احتمال زیاد توسط علی نقی عالیخانی، وزیر اقتصاد فعلی جایگزین خواهد شد. این منابع همچنین

خاطرنشان می کنند که وزارت اقتصاد بار دیگر به هم خواهد ریخت.

فیروز در مورد این که عبدالرضا انصاری از وزارت کشور برکنار و وزیر دارایی شود، اظهار تردید

نمود.

آموزگار، جمشید 22

یادداشت برای بایگانی خیلی محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی، دکتر الیزابت ک. هرتز

زمان: 31 ژانویه 1967 11/11/45 مکان: اقامتگاه سفارت اطریش

موضوع: اوضاع مالی ایران

به هنگام صرف نهار در اقامتگاه سفارت اطریش، خانم هرتز و زیر دارایی ایران به طور اتفاقی در پشت

میز کوچکی قرار گرفتند. تا زمانی که سایر افراد پشت میز آنجا را ترک کردند، صحبتها بی ربط و بی استفاده

ص: 198

بودند، ولی پس از آن آموزگار برای مدتی بیش از نیم ساعت با خانم هرتز باقی ماند و مطالب زیادی رد و

بدل شد که خانم هرتز فقط نکات زیر را به یاد دارد:

وزیر دارایی گفت اوضاع مالی ایران بشدت مخاطره آمیز می باشد. وی سعی کرد که قبل از مسافرت

شاه به اطریش این مطلب را به وی بگوید و شاه اظهار تعجب نمود و اظهار تمایل کرد تا پس از مراجعت به

صورت مفصل تری در این باره گفتگو نمایند. اما آموزگار گفت تمامی اهمیت صحبت وی (برای شاه م)

هنوز مشخص نشده است و علت اصلی آن این است که هویدا نخست وزیر ایران دائما به شاه می گوید همه

چیز مرتب است.

آنچه که منصور در پاییز 1964 انجام داد با توجه به نقطه نظرات اقتصادی بود نه با در نظر گرفتن امور

سیاسی و روانشناسی. آموزگار گفت، اما از طرف دیگر ممکن است آنچه که هویدا هم اکنون انجام می دهد

در کوتاه مدت سیاستمدارانه و روانشناسانه به نظر آید، ولی از نظر اقتصادی هیچ موضوعیتی ندارد، هویدا

تسلیم هر کسی شده است و هرگز به دولت اجازه انتخاب نداده است. دولت خصوصا با این حقیقت مواجه

نشده است که یک کشور نمی تواند تورم نداشته باشد، رکود نداشته باشد، مالیاتهای بیشتری نگیرد و با این

حال بودجه نظامی رو به افزایشی داشته باشد.

آموزگار گفت در طی سالهایی که از مرگ منصور می گذرد، وضعیت مالی ایران اساسا دوام آورده است

که علت آن موفقیت های حاصل از ثروت بادآورده می باشد. مرحله اول تنها محصول چنین ثروت

بادآورده ای بود. آنچه که خصوصا مایه نگرانی آموزگار شده این است که وی ترتیبی داده است تا

درآمدهای مالیاتی را 58 درصد افزایش دهد، زیرا وی متوجه صورت حساب های نادرست و

پرداخت های غیرقانونی دیگر شده است، اما از وی انتظار می رود همان عملکرد را برای سال آتی داشته

باشد، کاری که آموزگار می گوید کاملاً غیرممکن است. آموزگار در ارتباط با موافقت نامه اخیر کنسرسیوم

که خانم هرتز آن را یک ثروت بادآورده دیگر خواند، گفت که این کار بشدت بی فایده است. وی گفت

منطقه صرف نظر شده ارزش کمی دارد و فقط تصور می شود تولید واقعی از 12 به 5/12 درصد افزایش

یابد ولی این که ایران قادر باشد نفت خام حاصل از کنسرسیوم را بفروشد، قویا مورد تردید است.

در ارتباط با این مسئله آموزگار گفت واقعا مضحک است اگر شخصی فکر کند ایران در شرایطی که

مجاز نیست به مشتریان کنسرسیوم یا روسیه نفت بفروشد، بتواند دو میلیون تن نفت خام را به فروش

برساند. وی گفت عالیخانی، وزیر اقتصاد ملی، از روی ناامیدی «فرق خود را شکافته» زیرا نتوانسته است

برای بیش از 200 هزار و یا حداکثر 300 هزار تن نفت مشتری جلب نماید.

آموزگار مطالب بیشتری گفته بود ولی خانم هرتز بیش از این به خاطر نمی آورد. وی گفت چندین بار

می خواست به سایر میهمانان ملحق شود، ولی آموزگار وی را نگهداشته و اظهار داشته که مطالبش تمام

نشده است. آموزگار تا حدی در مورد گرفتن مالیات توضیح داده است. ولی خانم هرتز نتوانسته مطلب را

درک نماید. نتیجه سخن آنکه وی گفت حدس می زند ظرف یک سال و نیم آینده و احتمالاً زودتر، یک

بحران مالی در ایران بروز خواهد کرد. وی به گونه ای صحبت می کرد و قصد داشت مطالب خود را منتقل

کند که خانم هرتز آن مکالمه را مانند «جریان آبی از یک سوراخ در سد» توصیف نمود. البته باید افزود که

مکالمه صددرصد خودجوش نبوده است، زیرا خانم هرتز دوست دارد در مورد ملاحظات حرفه ای مردم

سؤالاتی بکند و قبلاً نیز به هنگام صرف نهار مسائل متعددی در مورد امور اقتصادی از آموزگار پرسیده

ص: 199

بود. آموزگار احتمالاً تصور کرده است که خانم هرتز فرد مطلعی درباره این موضوع می باشد. به مجرد این

که آموزگار سخنان خود را در مواردی که فوقا گزارش شد به اتمام رساند، به اتفاق خانم آموزگار میهمانی

را ترک کردند.

آموزگار، جمشید 23

خیلی محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی جان. آرمیتاژ، رایزن سفارت

مکان و زمان: منزل ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 23/9/47

موضوع: عبدالرضا انصاری، وزیر کشور سابق

آموزگار می گفت که مشکلات انصاری از اکراه یا قصور او در عزل تعدادی از منصوبینش، منجمله چند

مقام پایین تر از استاندار، که نامشان در لیست اخراجی ها آمده بود، ناشی شده است. آموزگار اظهار

می کرد که شاه از مجاری امنیتی خودش گزارشاتی مبنی بر خطاهای اداری تعدادی از این مقامات دریافت

کرده و انصاری را نیز در جریان نارضایتی خودش از عدم شایستگی این مقامات گذاشته بود. گویا انصاری

تا مدت زیادی هنوز به کار آنان نپرداخته بود. آموزگار اشاره کرد که در رساندن خبر اکراه انصاری در عزل

این مقامات به شاه، هویدا نقشی داشته است. تعدادی از منصوبین انصاری مشخصا بد هستند، آموزگار

(مثل دیگران) به استاندار کرمان، هوشنگ انصاری، که دوست نزدیک انصاری شناخته می شود، اشاره و

اظهار نظری نیز در مورد ادیب محمدی، معاون پارلمانی وزارتخانه کرد.

آموزگار شک داشت که علت اصلی عزل انصاری انتصابات او (و اختلافاتش با خسروانی در زمینه

انتخابات) باشد. او می گفت که خلیل طالقانی، مهدی پیراسته (سفیر ایران در بلژیک که فعلاً در تهران به سر

می برد) و انصاری در منزل طالقانی جمع شده و به این نتیجه رسیده بودند که مسائلی در درون حکومت

جریان دارد که ممکن است به تغییر نخست وزیر بی انجامد و در مورد چگونگی اقدامشان در این قضیه به

توافق رسیده بودند.

آموزگار بدون تأکید خاصی از هر سه، به عنوان نامزد نخست وزیری نام برد. او فکر می کرد که این

گفتگوها مطمئنا به گوش هویدا رسیده و بدون شک عکس العمل او در این مورد عامل مهمی در عزل

انصاری بوده است. آموزگار آنچه را که ما از مجاری دیگر شنیده ایم، یعنی این که هنوز هیچ پستی برای

انصاری در نظر گرفته نشده و این گمان که عدم حمایت از انصاری با گستردگی کنونی حملات دشمنانش

علیه وی قوت گرفته است، را تأیید کرد. آموزگار نسبت به شرافت انصاری اظهار اطمینان کرد و گفت که

احتمال نمی دهد هیچ اتهام جدی به او بچسبد. خود وی چندبار از انصاری خواسته است که اجازه ملاقات

با شاه را بگیرد و در مورد خودش با صراحت با وی صحبت کند. انصاری از زمان عزل، بیشتر اوقات خود

را در رامسر گذرانده است. آموزگار نسبت به اینکه انصاری خواهد توانست خود را، حداقل در محدوده

سیاسی، جمع وجور کند خوشبین است و عقیده دارد که او از بسیاری از اعضای فعلی کابینه تواناتر است.

آموزگار فکر می کرد که برای آمریکائیان تماس با انصاری در این موقعیت بحرانی مفید نیست. من از وی

خواستم سلام و بهترین درودهای ما را به انصاری ابلاغ کند