گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم
ص: 200






آموزگار، جمشید 24

خیلی محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت

مکان و زمان: محل اقامت ابونصر عضد، 14 دسامبر 1968 23/9/47

موضوع: وضعیت مالی ایران

آموزگار در یک بحث طولانی، مطالب قابل توجهی در مورد وضعیت اقتصاد ایران ایراد نمود. وی

احساس می کند که وضعیت ذخایر خارجی ایران به شدت روبه وخامت می گذارد و دولت نسبت به تعدیل

و به حداقل رساندن اثرات «این بحران» هیچ چاره ای نیندیشیده است. وی از این گرایش ابراز تأسف نمود

که طرحهای اقتصادی را بدون در نظر گرفتن منبع درآمدی برای هزینه های غیر مترقبه و پیش بینی نشده

اجرا می کنند و سپس تمامی بار این کار را بر اقداماتی به منظور کسب درآمدهای نفتی بیشتر (که خود وی

مجبور است کسب کند) تحمیل می نمایند. وی تصور می کند ایده نرخ رشد 10 تا 11 درصد چیزی به مثابه

آزمایشی برای دولت می باشد. دولت نیز شاه را با چنین ایده ای تحت تأثیر قرار داده است. وی متذکر شد

که در هر صورت مسئله اصلی بر سر دقت اندازه گیری رشد است و به ویژه عدم توانایی برای تعیین رقم

مناسب معرف افزایش مصرف در روستاها که دو سوم جمعیت را دارند. آموزگار گفت وی و عالیخانی،

وزیر اقتصاد، به هنگام بحث درباره این موضوع اختلافات متعددی با یکدیگر دارند. آموزگار معتقد است

که باید جریان پول داخلی به سمت بخش خصوصی و بخصوص سازمانهای تحت مالکیت دولت نسبت به

گذشته بیشتر کنترل شود و اعمال محدودیت بر واردات کالاهای مصرفی یک نیاز حتمی است. وی

یادآوری نمود که از رابطه بین واردات این کالاها و تلاش دولت برای حفظ سطح قیمت ها آگاه است، ولی

فکر نمی کند روند اخیر قابل حفظ باشد.

وی تصور می کند درک شاه از حقایق اقتصادی زندگی، تحت تأثیر عدم اطلاع کامل در مورد راههای

عملی اقتصادی که در مقابل دارد می باشد و حتی آماده است تا برای خریدهای خارجی خود به مقدار

ریالهای موجود به دنبال تضمینهایی باشد. وی به شاه پیشنهاد کرده است تا افزایش قابل ملاحظه ای بر

مالیات افرادی که برای تجارت شخصی و یا تفریحی به خارج می روند، صورت گیرد (وی گفت هویدا

مخالفت کرده است، زیرا وی از «عدم افزایش قیمتها» یک بت ساخته است و با آنهایی که با چنین افزایشی

مخالفند رابطه برقرار کرده است). آموزگار گفت شاه به لزوم پرهیز از افزایش قیمت ها اشاره کرد، ولی او

(آموزگار م) تفاوت بین «مالیات» بر موارد رفاهی نظیر مسافرت به خارج و افزایش ناخوشایند قیمت

نفت و بنزیک (که در سال 1964 توسط دولت منصور ارائه شد) که مستقیما بر هر خانواده ای منجمله

خانواده های بسیار کم درآمد اثر می گذارد، توضیح داد. وی بر لزوم یک بودجه محدود برای سال 1948 و

ضرورت ارزیابی هزینه های خارجی (وی وانمود کرد که به هزینه های نظامی اشاره کرده است) تأکید

نمود. آموزگار این عقیده را توضیح داد که هویدا (که به عقیده وی ابتدایی ترین برداشتها را نسبت به مسائل

اقتصادی و مالی دارد) به سبک معمول خود و با کمک افراد حقه باز سعی دارد با این شرایط مقابله نماید.

وی سمیعی را که هم اکنون مسئول هزینه های «طرح» می باشد در مقابل فرمانفرمائیان دستیار قدیمی خود

که فعلاً مسئول مدیریت مالی می باشد، قرار داده است. آموزگار گفت به شاه اصرار کرده است که باید هر

چه سریعتر کاری انجام شود و اضافه کرده است که نمی خواهد در مورد پنهان کردن فوریت نیاز به یک

ص: 201

اقدام علاج بخش از شاه سلب مسئولیت نماید. طبق اظهارات آموزگار، به نظر رسیده که شاه به طور کلی

کمی عقب نشسته، ولی تحت تأثیر بعضی از نکاتی که آموزگار اظهار کرده، قرار نگرفته است. شاه گفته

است به مجرد بازگشت، از نخست وزیر خواهد خواست کل مسئله را مورد بررسی قرار دهد.

آموزگار، جمشید 25

تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) 21/1/48 خیلی محرمانه

مکان: خانه سیروس فرمانفرمائیان

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای جمشید آموزگار، وزیر دارایی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی

سفارت

موضوع : لیست سیا

آموزگار گمان می کرد عنصری از فراماسونها در کار فاش ساختن لیست سیا (CIA) دست داشته است.

وی گفت که چندی پیش از او خواسته شده بود به آنها ملحق شود، اما چون نفع ویژه ای در این امر نمی دیده،

امتناع ورزیده بود.

وی خاطرنشان کرد که زاهدی، وزیر امورخارجه، تا حد زیادی از علنی شدن لیست مزبور، مضطرب

است و آن را عملی غیرمسئولانه و بدخواهانه می داند. زاهدی ظاهرا کوشش هایی را که برای کشف منشاء

این قضیه صورت می گیرد، تشویق می کند.

آموزگار گفت که نکته جالب نامهایی است که در هیچ یک از دو لیست (فراماسون یا سیا) نیستند.

آشکارا منظور وی علم بود و صراحتا نظر خود را چنین گفت که علم با مشاهده تضعیف موقعیت هویدا و

اطمینان کمتر نسبت به مقام خویش در دربار، برای کسب مقام نخست وزیری می کوشد. وی مستقیما این

نتیجه را نگرفت که مقام درباری علم ممکن است ترکیبی از موقعیت و نفوذی باشد که غالبا با

بلندپروازیهای او همساز است، اما براین امر پا می فشرد که علم خواهان مقام نخست وزیری است. (از

آنجایی که از آموزگار آشکارا به عنوان نامزد نخست وزیری نامبرده شده است، ممکن است که وی هر

شخص واقعا با نفوذی را رقیبی برای خود ببیند.)

آموزگار، جمشید 26

تاریخ: 10 آوریل 1969 (عصر) 21/1/48خیلی محرمانه

مکان : منزل سیروس فرمانفرمائیان

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، وزیر دارایی آقای جان ا. آرمیتاژ، رایزن سیاسی

سفارت آمریکا

موضوع : کمبود گوشت

آموزگار گفت کمبود گوشت قیمت واقعی گوشت را افزایش داده است. وی تصمیم هویدا را در مورد

پایین نگهداشتن قیمت گوشت بدون در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی مورد انتقاد قرار داد، زیرا حدس

می زند که گوشت وارد بازار سیاه خواهد شد. وی گفت مبلغ 78 ریال برای هر کیلو گوشت رقم مناسبی

برای روانه کردن گوشت کافی به بازار نیست. گوشت وارداتی از ترکیه به قیمت 84 (یا 86) ریال تمام

ص: 202

می شود و بندرت می توان آن را به توزیع کنندگان فروخت تا به قیمت 78 ریال بفروشند. قیمت واقعی

جاری حدود 100 تا 110 ریال می باشد و وی توصیه کرده است این قیمت مورد تأیید رسمی قرار گیرد تا

بدین ترتیب تأمین گوشت به صورت دائم تضمین گردد.

آموزگار، جمشید 27

بیوگرافی جمشید آموزگار

از : آقای آرمیتاژ27 اوت 1969 5/6/48

جمشید آموزگار از سال 1965 در کابینه و از سال 1964 وزیر دارایی بوده است. وی که تحصیلات

امریکایی دارد و محصول اصل چهار (اعطای بورس فرهنگی برنامه اصل چهار ترومن م) می باشد،

معمولاً به عنوان یکی از طرفداران امریکا قلمداد می شود، ولی دقیق تر است که گفته شود وی شدیدا

جاه طلب (غالبا از وی به عنوان نخست وزیر احتمالی بعدی یاد می شود) بوده و اقدامات وی در دولت

همواره به سود ما نبوده است. وی و همسرش گاهی با خانواده مایر بریج بازی می کنند و آموزگار در

صورتی که از وی درخواست شود، هیچ اکراهی از ملاقات با سفیر امریکا ندارد. با این وجود از نقطه نظر

سنت قدیمی سیاسی ایران از این که به عنوان «فرد (تحت کنترل) آمریکا» قلمداد گردد، حساس می باشد.

وی دیدگاههای استوار و محکمی داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادی صریح صحبت می کند. وی

که مجبور است برای برنامه های جاه طلبانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادی که سرشار از خوشبینی

نسبت به دورنمای اقتصادی ایران هستند، فردی است که در ارائه یک دیدگاه بدبینانه از دورنمای

اقتصادی ایران به ما کمک می کند. وی به عنوان یکی از اعضای اوپک و وزیر دارایی، به خوبی از مذاکرات

نفتی با کنسرسیوم اطلاع دارد و در مواردی برای انتقال ملاحظات واقع گرایانه در مورد این مذاکرات به

شاه به سفیر امریکا کمک کرده است. همچنین مشهور است که وی به طور کلی به صورت نسبتا دوستانه ای

با شاه صحبت می کند.

آموزگار، جمشید 28

جمشید آموزگار وزیر داراییخیلی محرمانه

آموزگار فرزند سناتور سابق حبیب اللّه آموزگار، در سال 1933 در تهران متولد گردید. آموزگار

تحصیلات آمریکایی دارد و در رشته مهندسی بهداشت عمومی لیسانس و در رشته مهندسی بهداشت

فوق لیسانس خود را از دانشگاه کرنل اخذ نمود و در سال 1949 دکترای مهندسی هیدرولیک را از

دانشگاه واشنگتن دریافت کرد.

وی در سال 1952 به ایران بازگشت و چند سال در استخدام برنامه اصل چهار ایالات متحده بود. در

سال 1955 در وزارت بهداری معاون وزیر گردید. آموزگار به هنگام تصدی معاونت وزارتخانه عضو

هیئت های اعزامی برای پیمان بغداد و سازمان بهداشت جهانی بود.

آموزگار در سال 1958 به سمت وزیر کار منصوب شد. وی در هنگام تصدی وزارت کار، شروع به

درگیر کردن خود در سایر فعالیت ها نمود. وی متخصص اقتصادی ایران در مسئله پیمان بغداد، مدیر طرح

خانه سازی دولتی، هماهنگ کننده امور دانشجویان خارج از کشور بوده و همچنین در چند طرح بزرگ

ص: 203

اقتصادی داخلی دست دارد.

در سال 1959 آموزگار به وزارت کشاورزی منصوب گردید و به هنگام اشتغال به این کار وزارتخانه

را تجدید سازمان داده و موفق شد قبل از خروجش از هیئت دولت در سپتامبر 1960 لایحه مهم تقسیم

اراضی (یکی از اولین گامها به سمت اصلاحات ارضی) را به تصویب برساند.

آموزگار در سال 1960 به شغل مهندسی در بخش خصوصی برگشت و تا سال 1964 به عنوان مهندس

مشاور کار کرد. وی در مارس 1964 به سمت وزیر بهداری منصوب گردید و وزارتخانه را تجدید سازمان

کرد و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در مه 1965 آموزگار به امیرعباس هویدا، که نخست وزیر شد، به

سمت وزیر دارایی منصوب گردید. هر دو نفر آنها یعنی آموزگار و هویدا از سال 1965 تاکنون مناصب

خود را حفظ کرده اند. آموزگار به عنوان وزیر دارایی مسئول کسب و تأمین درآمدهای دولتی می باشد و در

اکثر طرحها و مذاکرات مالی درگیر است. وی همچنین سرپرستی نهادی را به عهده دارد که شاید

غامض ترین پیچیدگی های بروکراتیک در دولت ایران در آنجا قرار گرفته باشد، اما توانسته است در تنظیم

سازمان وزارتخانه موفقیت هایی کسب نماید.

آموزگار همواره به عنوان یکی از نخست وزیران احتمالی ایران مطرح بوده است و در واقع عده ای

تصور می کنند وی بعد از هویدا نخست وزیر خواهد شد. موفقیت آموزگار در مذاکرات نفتی فوریه 1971،

اگرچه وی مراقب بود تا تمامی اعتبار را به شاه اختصاص دهد، ولی یقینا در کسب چنین اشتهاری به وی

کمک کرده است. آموزگار باهوش بوده، شمرده صحبت می کند و جاه طلب است. وی طرفدار تجدد است و

به صداقت شخصی اشتهار دارد و از فساد و عدم کارایی انتقاد می کند. با این وجود انتقادات زیر نیز به

آموزگار وارد است: وی انعطاف ناپذیر نبوده و از واگذاری اختیارات پرهیز می کند و نسبت به پذیرش

توصیه متخصصین اکراه دارد و تکبر و بی رحمی وی افراد بسیاری را رنجانده است.

آموزگار در محافل بسیاری مشهور به جانبداری از آمریکا می باشد و در حقیقت ممکن است به دلیل

همین اشتهار به تمایلات امریکایی از کابینه شریف امامی در سال 1960 کنار گذاشته شده باشد، اما به نظر

می رسد در خلال گذشت این سالها، جاه طلبی آموزگار بر دوستی وی نسبت به ایالات متحده برتری یافته

باشد. عملکرد وی در دولت همواره در جهت منافع آمریکا نبوده است.

آموزگار به زبان آلمانی صحبت می کند و انگلیسی را به روانی فارسی تکلم می نماید. وی با یک زن

انگلیسی زبان آلمانی از دانزیک ازدواج نموده است و فرزندی ندارد. آوریل 1971 فروردین 1350

آموزگار، جمشید 29

خیلی محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان : عالیجناب جمشید آموزگار، وزیر دارایی داگلاس مک آرتور دوم،

سفیر ایالات متحده تاریخ: تهران، 14 فوریه 1972 25/11/50

موضوع : جرائم مالیاتی وضع شده برای شرکت های امریکایی و غیر امریکایی به دلیل عدم تطبیق با

ضوابط دولت ایران در زمینه حفظ سوابق تجاری

صبح امروز به هنگام ملاقات خداحافظی با آموزگار، وزیر دارایی ایران، به طور خصوصی به وی

یادآوری کردم که چندین شرکت امریکایی شاغل در ایران توجه مرا به این نکته جلب کرده اند که آنها

ص: 204

براساس یک ارزیابی دلخواه و غیرمنصفانه توسط وزارت دارایی به پرداخت مالیات های سنگین محکوم

شده اند و علت آن نیز عدم تطبیق دقیق آنها با تمامی ضوابط دولت ایران در رابطه با حفظ و نگهداری

سوابق تجاری بوده است. در ادامه صحبت افزودم همان طور که آموزگار می داند حداکثر تلاش خود را به

کار برده ام تا امریکائیها را به سرمایه گذاری در ایران ترغیب نمایم. با این حال شکایات مربوط به ارزیابی

نامعقول و بیش از حد مالیاتی به شرکت هایی در آمریکا که تصور داشتند در ایران سرمایه گذاری کنند،

رسیده است و موجب ایجاد روحیه منفی قابل درکی گردیده است. لذا امیدوارم وزارت دارایی به هنگام

چنین ارزیابی هایی، درخواست های غیرمنصفانه و بیش از حد شرکت های شاغل در ایران نداشته باشد.

وزیر دارایی گفت از نکاتی که مطرح کرده ام، قدردانی می نماید. وی گفت مشکل اصلی این است که در

گذشته بعضی از شرکت ها، احتمالاً راهنمائیهای نادرستی از دوستان و مشاوران ایرانی خود دریافت نموده

و تصور کرده اند لازم نیست سوابق تجاری خود را مطابق با ضوابط دولت حفظ نمایند و اگر مسئله ای بروز

کند از طریق شخصی در وزارت دارایی «قابل حل» خواهد بود. در عین حال که ممکن است چنین مطلبی

در گذشته درست بوده باشد، ولی موضوعیت «کارچاق کنی» تمام شده است و تلاش پیگیری به عمل

می آید تا تحت رهبری های شاهنشاه، به تمام فسادها، کارچاق کنی ها، پنج درصدی ها و غیره و... خاتمه

داده شود.

آموزگار گفت تا جایی که به آینده مربوط می شود، شرکت ها لازم نیست مطابق سیستم سال 1932

سوابق خود را بایگانی کنند، بلکه می توانند از طریق سیستم کامپیوتر و مشابه آن بایگانی خود را به

صورت مدرنتری تشکیل دهند. علاوه بر این، وی گفت به مدیران اجرایی شرکت های امریکایی اطمینان

می دهم که مشکلات خود را با افراد مناسبی در وزارتخانه مطرح نمایند و اگر احساس می کنند تصمیمات

این مقامات بی پایه و غیرمعقول است، می توانند مشکل خود را مستقیما با من طرح نمایند و من شخصا

پرونده را بررسی خواهم کرد. ابراز قدردانی نموده، گفتم احساس می کنم چنین کاری بسیار مناسب

می باشد.داگلاس مک آرتور سفیر

آموزگار، جمشید 30

جمشید آموزگار، وزیر اقتصاد و دارایی سری

جمشید آموزگار از 1964 عضو کابینه و از 1965 وزیر اموراقتصادی و دارایی بوده است. او که

محصول اصل چهار (برنامه اعطای بورس های فرهنگی اصل 4 ترومن م) می باشد در آمریکا تحصیل

کرده است، معمولاً به چشم یکی از طرفداران امریکا نگریسته می شود؛ با این وجود از این که به عنوان «فرد

(تحت کنترل) امریکائیان» تلقی شود، حساس می باشد.

وی نقطه نظرات استوار و محکمی داشته و غالبا در مورد مسائل اقتصادی صحبت می کند. او که مجبور

است برای طرح های بلندپروازانه دیگران پول تهیه کند، برخلاف افرادی که سرشار از خوشبینی نسبت به

دورنمای اقتصادی ایران هستند، فردی است که در ارائه جنبه های بدبینانه این چشم انداز، برای ما فرد

مفیدی است. به عنوان یک عضو اوپک و وزیر دارایی، از نزدیک از مذاکرات مربوط به نفت با کنسرسیوم

اطلاع دارد و در مواردی برای انتقال برخی ملاحظات واقع گرایانه در مورد این مذاکرات به شاه، برای ما

مثمرثمر بوده است. وی این شهرت را هم دارد که به طور معمول در گفتگو با شاه، نسبتا صریح است.

ص: 205

آموزگار در مذاکرات اوپک که منجر به انعقاد موافقتنامه تهران در فوریه 1971 شد، نقش قاطعی ایفا

کرد. در نتیجه به طور قابل ملاحظه ای به اعتبار او نزد شاه و افکار عمومی افزوده گشت. در صورتی که شاه

بخواهد برای هویدا از کابینه حاضر جانشین بیابد، وی علی الظاهر مدعی درجه اول به حساب می آید.

آموزگار که افتخار می کرد عضو هیچ حزبی نیست در اواخر سال 1971 به حزب ایران نوین پیوست و

بدین ترتیب به یکی دیگر از شرایط نخست وزیر شدن تحقیق بخشید.

آموزگار 49 ساله و همسر آلمانی الاصلش فرزندی ندارند؛ هردوی آنها به انگلیس سلیس صحبت

می کنند.می 1972 اردیبهشت 1351

آموزگار، جمشید 31

تاریخ: 3 دسامبر 1973 12/9/52 محرمانه

مطالب استخراجی از یادداشت برای بایگانی

از: وزیر مختار داگلاس هک

موضوع : شایعات متفرقه

مطالب زیر در میهمانی شب گذشته از میان سخنان چند ایرانی که معمولاً افراد مطلعی هستند،

استخراج شده است. به عنوان قسمتی از اقدامات ضد فساد شاه و فرامین وی به مقامات اداری مبنی بر

اینکه اگر هنوز افرادی در بخش دولت هستند که سرمایه گذاریهای شخصی دارند باید خود را کنار بکشند،

گفته می شود تغییرات زیر در هیئت دولت صورت خواهد گرفت.

آموزگار (وزیر دارایی): هویدا می خواهد وی از هیئت دولت کنار برود، زیرا برای وی یک تهدید

محسوب می شود، اما احتمالاً برای کنار گذاشتن وی به اندازه کافی قدرت ندارد. آموزگار آن طور که گفته

می شود از طریق یک شرکت ساختمانی که با سازمان برنامه ارتباطاتی دارد، هنوز درگیر قضیه مشارکت

در بخش خصوصی می باشد.

آموزگار، جمشید 32

جمشید آموزگار، وزیر دارایی خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای وزیر

جمشید آموزگار که 50 سال دارد، از سال 1965 وزیر دارایی بوده است. او که چهره برجسته

بین المللی ایران در زمینه نفت می باشد، در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک انتخاب شد. او

باهوش، خوش بیان و مذاکره گری جذاب و جدی است. او نسبت به ایالات متحده روش دوستانه ای دارد

لیکن تلاش می نماید از اتخاذ موضعی که ممکن است در اثر آن به وی برچسب آمریکایی بودن زده شود،

اجتناب ورزد. وی در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروی و ایالات متحده دیدار کرد.

آموزگار دارای مدارج تحصیلی در بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و یک دکترا در

مهندسی هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن می باشد. وی در مناصب وزارت کار، کشاورزی و بهداشت

خدمت کرده و در هریک از آن مناصب پویایی، طرفداری از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان

داده است. وی به داشتن شخصیتی سالم و قدرتمند شهرت دارد.

ص: 206

آموزگار،آرام و خوش برخورد و خونگرم می باشد و دارای شخصیت خوشایندی است. او می تواند

تقریبا در مورد هر موضوعی باهوش و درایت مباحثه نماید. او و همسرش که یک زن آلمانی انگلیسی زبان

است، فرزندی ندارند. آنها در شمال تهران زندگی می کنند و عضو کلوپ جدید تهران هستند، لیکن به

ندرت در مجامع دیده می شوند. آموزگار سه برادر معروف دارد: جهانگیر، رایزن اقتصادی سفارت ایران

در واشنگتن است، کورس وزیر مسکن است و هوشنگ قبل از نوامبر 1972 رئیس بخش اطلاعات

دبیرخانه اوپک بود. آموزگار به زبانهای انگلیسی و آلمانی به خوبی صحبت می کند.

18 آوریل 1974 29/1/53

آموزگار، جمشید 33

جمشید آموزگار وزیر کشور و امور خدمات شهریخیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای وزیر

در 27 آوریل 1974، جمشید آموزگار 50 ساله، وزیر کشور و امور خدمات شهری گردید. وی قبلاً و

از سال 1965 سمت وزیر دارایی را عهده دار بود. وی از دیرباز از مدیران بین المللی صنعت نفت ایران و

مذاکره گر اصلی آن در اوپک بوده است. در ژانویه 1974 به ریاست کنفرانس اوپک برگزیده شد. آموزگار

باهوش، خوش بیان و مذاکره گری جذاب و جدی است. وی نسبت به آمریکا روش دوستانه ای دارد، ولی

تلاش می نماید از اتخاذ هر موضعی که ممکن است در اثر آن به وی برچسب امریکایی بودن زده شود،

اجتناب ورزد. وی در سال 1972 از شوروی و آمریکا بازدید نمود.

آموزگار دارای مدارج تحصیلی در بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و دکترای

مهندسی هیدورلیک از دانشگاه واشنگتن می باشد. وی در مناصب وزارت کار، کشاورزی و بهداشت

خدمت کرده و در هر یک از این مناصب پویایی، طرفداری از مدرنیزه کردن و تنفر خود را از فساد نشان

داده است. وی به داشتن شخصیتی سالم و قدرتمند شهرت دارد.

آموزگار فردی آرام و خوش برخورد و خونگرم می باشد و دارای شخصیتی خوشایند است. او قادر

است در مورد هر موضوعی باهوش و درایت مباحثه کند. او و همسرش که یک زن آلمانی الاصل انگلیسی

زبان است، فرزندی ندارند. آموزگار سه برادر دارد و هر از چند یک بار از هر چهار نفر آنها برای خدمت

در امور دولتی دعوت شده و می شود. جهانگیر رایزن امور اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن است ؛

کورس اخیرا وزیر مسکن شده بود (تا آوریل 1974)؛ و هوشنگ رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک

بوده است (تا نوامبر 1973). آموزگار انگلیسی را عالی و آلمانی نیز صحبت می کند.

11 اکتبر 1974 19/7/53

آموزگار، جمشید 34

جمشید آموزگارخیلی محرمانه

دریافته ام که آموزگار تا حدی بیش از آنچه بیوگرافی های اداری نشان می دهند، حساس تر و

ملی گراتر می باشد. متوجه شده ام که وی نسبت به هرگونه بی اعتنایی شخصی احتمالی بشدت حساس

می باشد (وی حتی از دیوید راکفلر رنجیده خاطر شده است) و وقتی مسئله ای که از نقطه نظر احساسات

ص: 207

ملی گرایانه وی حساس است، مطرح می شود، ممکن است سریعا حالت متعارف خود را از دست بدهد.

گاهی از خود می پرسم آیا ممکن است طرفداری وی از امریکا نوعی قیافه گرفتن باشد تا خشم نهانی خود

را نسبت به نوعی بی اعتنایی که ممکن است در طی دوران تحصیلش در امریکا صورت گرفته باشد،

بپوشاند. آموزگار قیافه ای تیره دارد و فکر می کنم در طول مسافرتهایش در داخل ایالات متحده در

مواردی با مشکلات نژادی مواجه بوده است. وی نظیر تمامی وزرای دیگر، خدمتگذار کوشای تمایلات

شاه می باشد، اما در مواردی که می توان درباره مسائلی بحث کرد که شاه هیچ نقطه نظری در آن مورد ندارد

و یا مسائلی که از اهمیت چندانی برخوردار نیست، وی نامی از شاه نمی برد تا بدین ترتیب براهمیت

دیدگاههای خود بیفزاید. یکی از این موضوعات مشکل قدیمی اموال مازاد و یا اجاره ای می باشد که با

ایالات متحده درگیری دارد. اگرچه بارها به صورت مورد به مورد برای وی شرح داده شده است، ولی او از

پذیرفتن آن امتناع می ورزد و مطالب خود را تکرار می کند. مطالبی که بارها عدم صحت آن به صورت

مستند برای زیردستان و همکاران وی به اثبات آموزگار رسیده است.

همچنین با معشوقه اش به تفریح می پردازد و تنها چیزی که در مورد آن می دانم این است که چنین

شخصی وجود دارد و حتی وجود وی برای همسر آموزگار قابل تحمل می باشد.

لهفلدت، 18 مارس 1975 27/12/53

آموزگار، جمشید 35

یادداشت برای کاردار12 ژوئن 1975 22/3/54

موضوع: مصاحبه آقای رُوان (Rowan) جمشید آموزگار

کارل گفت به هنگام مصاحبه با آموزگار، آموزگار به وی گفت منتظر افزایش 20 درصد در قیمت نیز در

پاییز امسال باشم.

آموزگار همچنین گفته است که هرکسی را در غرب تشویق کرده است تا ثابت نمایند که ارزش دلار از

ابتدای ژانویه 1974 تا سپتامبر 1974 به میزان 30 درصد کاهش نیافته است. وی از این جریان به عنوان

نمونه ای از وخامت قدرت خرید یک بشکه نفت که بر حسب دلار به فروش می رسد، یاد کرد.

سومین نکته اصلی مطرح شده توسط آموزگار در این مصاحبه با رُوان: لحن وی با حالتی چون

کینه نژادی تغییر یافت ؛ به عبارت دیگر، آموزگار با نگاه به رُوان گفت آیا می دانید آنچه که واقعا آنها را

نسبت به افزایش بهای نفت و کسب پول از نفت خودمان به عنوان یک منبع طبیعی خشمگین می سازد، این

است که آنها از مشاهده رشد ما و احتمال این که آنها را در موضع ضعیفی در جهان قرار دهیم، بیزار هستند.

طبق اظهارات کارل، آموزگار به اختلافات بین ما، منظور ایرانیان و اعراب، از یک طرف و نژادهای چشم

آبی و بور در جهان از طرف دیگر اشاره کرد. مارلین و. رمیک کفیل کارمند روابط عمومی

آموزگار، جمشید 36

جمشید آموزگاروزیر کشور و امور خدمات شهری

عنوان خطاب: آقای وزیر

جمشید آموزگار که 52 ساله می باشد از آوریل 1974 تاکنون وزیر کشور و امور خدمات شهری بوده

ص: 208

است. وی قبل از آن به مدت 9 سال وزیر دارایی بوده است. آموزگار یکی از صاحب نظران پیشرو ایران در

مورد مسائل بین المللی نفت و طرف اصلی مذاکره در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک)

می باشد. وی در ژانویه 1974 به عنوان رئیس کنفرانس اوپک انتخاب گردید و در دوم سپتامبر 1975 در

زمینه قیمت نفت در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی نمود.

آموزگار مدارجی تحصیلی در زمینه بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و دکترای

مهندسی هیدرولیک از دانشگاه واشنگتن دارد. وی تصدی وزارتخانه های کار، کشاورزی و بهداری را

عهده دار بوده و در هر یک از آنها پویایی و حرکت به سمت مدرنیزاسیون ایجاد کرده است. آموزگار فردی

باهوش، خوش بیان و مذاکره کننده ای جذاب و جدی می باشد. وی به داشتن شخصیتی سالم و قدرتمند

اشتهار دارد. نسبت به ایالات متحده نظرات مساعدی دارد.

آموزگار سه برادر دارد و هرچهار نفر آنها هرازچندگاه برای کار در بخش عمومی دعوت شده و

می شوند. جهانگیر رایزن امور اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن است ؛ کورس تا این اواخر (تا

آوریل 1974) وزیر مسکن بود؛ هوشنگ تا قبل از نوامبر 1973 رئیس بخش اطلاعات دبیرخانه اوپک

بوده است. آموزگار در ژوئیه 1975 علاوه بر سمت وزارت و مسئولیت های بین المللی خود به دبیرکلی

دفتر اجرایی حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق که برای بیش از یک دهه حاکم ایران بوده است)

برگزیده شد.

آموزگار فردی آرام و خوش برخورد با شخصیتی خونگرم و خوشایند می باشد و می تواند در مورد هر

موضوعی با درایت گفتگو کند. وی با یک زن آلمانی ازدواج کرده است و فرزندی ندارند. خانواده آموزگار

انگلیسی را عالی و به زبان آلمانی نیز صحبت می کنند. 18 سپتامبر 1975 27/6/54

آموزگار، جمشید 37

جمشید آموزگار وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران (از اکتبر 1976) خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای وزیر

برای بیش از یک دهه جمشید آموزگار مناصب بالایی از جمله وزیرکار، کشاورزی، بهداری، دارایی و

کشور، در دولت ایران داشته است. وی همزمان با تصدی این مشاغل، مشاور اصلی شاه در امور نفتی و

طرف مذاکره از جانب کشور خود در اوپک بوده است. وی به عنوان سرپرست هیئت اعزامی به اجلاسیه

آتی وزرا در کنفرانس همکاری های بین المللی اقتصادی، دیدگاههای شاه را درباره موضوعات مطروحه

منعکس خواهد نمود.

موضوعات کنفرانس

ایران از این به بعد درصدد حفظ قدرت خرید نفت خود از طریق وضع تعرفه (ارتباط دادن قیمت نفت به

تورم) نخواهد بود. خود آموزگار معتقد است که تعرفه های قیمت نفت که یک هدف غیر عملی و نامناسب

می باشند و روش خوب، دستیابی به موافقتنامه در مورد فرمولی است که موجبات افزایش تدریجی قیمت

نفت را تا رسیدن و یا تساوی با هزینه منابع انرژی جایگزین، فراهم آورد. لذا وی تصور می کند تحقیق

برای یافتن چنین منابعی یکی از مهم ترین نیازهای دو دهه آینده خواهد بود. وی یادآور شد که اگر محرک

ص: 209

اقتصادی کمی در این مورد وجود داشته باشد، چنین تحقیقاتی پیشرفت چندانی نخواهد داشت. به عقیده

وی تنها راه ایجاد چنین محرکی، نزدیک کردن قیمت نفت به قیمت چنین (منبع انرژی م) جایگزینی

می باشد.

آموزگار معتقد است پیشنهاد UNCTADدر مورد یک صندوق مشترک تأمین مالی خرید

موجودی های معلق مورد نیاز برای حمایت از قیمت های مورد نظر کالاها، به طور کلی ایده خوبی است،

ولی موجب می شود ایران سهمیه تعهدی خود را به صندوق ویژه اوپک قطع نماید. وی پیش بینی می کند در

راه رسیدن به توافق خرید ذخایر معلق، مشکلات بزرگی وجود داشته باشد. به عقیده وی، صندوق

مشترک بایستی برای تسهیل مشکلاتی که در اثر تغییر قیمت کالاها ایجاد می شود، مورد استفاده قرار

گیرد.

آموزگار از پیشنهاد امریکا در مورد صندوق انرژی استقبال می کند؛ ولی تکرار می نماید هر نوع کمکی

از جانب ایران، از محل سهمیه ایران در صندوق ویژه اوپک کسر خواهد شد. در مورد مسئله دیرکرد

پرداخت وامها، وی با بخشیدن بدهی ها بشدت مخالف است و اظهار می دارد که سوابق ناخوشایندی به

دنبال خواهد داشت، اما انعطاف نشان داده و در مورد «rollover» و یا «تمدید» آن برای کشورهای

پیشرفته که تحت فشار قرار دارند، ایده خوبی دارد، نهایت این که وی با هر تصمیمی که در کنفرانس اتخاذ

گردد، همراهی خواهد نمود.

نقش محلی

آموزگار در سال 1976 در دومین کنگره حزب رستاخیز ایران (حزب ایران نوین سابق) که برای بیش

از یک دهه حزب حاکم ایران بوده است، به سمت دبیرکلی آن انتخاب شد. وی در این سمت بر 1200

همکار حزبی تمام وقت و 300 دفتر مرکز حزبی و 50000 شعبه حزبی نظارت عالیه (حزب حدود 5

میلیون عضو دارد) و در هیئت دولت نیز یک کرسی دارد. با این حال، چنین موقعیتی به وی یک پایگاه

سیاسی در صحنه داخلی ایران نداده است ؛ وی این سمت ها را در دست دارد، زیرا علاوه براین که شاه وی

را انتخاب کرده است وی از اعتماد دستگاه سلطنتی برخوردار است.

اطلاعات شخصی

آموزگار که بدعتگزار ایده نتیجه گرایی می باشد، یکی از تکنوکراتهای بی شماری است که شاه برای

مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار داده است. وی در رشته بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از

دانشگاه کرنل مدارکی گرفته و دکترای مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت کرده

است. آموزگار با 53 سال سن، مرد مرتب، آرام و مؤدب می باشد و شخصیتی صمیمی و خوشایند دارد. وی

می تواند تقریبا درباره هر موضوعی به انگلیسی سلیس و زبان آلمانی با درایت گفتگو کند.

سوابق برجسته

65 1964: وزیر بهداری

74 1965: وزیر دارایی

ص: 210

76 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهری

اکتبر 1974 تاکنون: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران

16 می1977 26/2/56

آموزگار، جمشید 38

محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جمشید آموزگار، دبیرکل حزب رستاخیز جان دی. استمپل، کارمند

سیاسی، پنج رهبر سیاسی جوان آمریکایی که از ایران بازدید می نمایند

زمان و مکان: یکشنبه، 22 می1977 1/3/56، دفتر آقای آموزگار

موضوع: سیاست های ایران نقش حزب رستاخیز

آموزگار برای تشریح حزب رستاخیز موافقت کرد که 5 رهبر جوان سیاسی آمریکایی را که از ایران

دیدار می کنند، بپذیرد. موضوع بحث به زندگی سیاسی ایران، فلسفه سیاسی و چشم اندازه های آینده

کشید. آموزگار رک و صریح بود و به سؤالات به خوبی پاسخ گفت. او از خود دانش وسیعی در مورد نحوه

عملکرد سیستم احزاب سیاسی ایران نشان داد و توجه پنج رهبر جوان سیاسی بسیار جلب شده بود. در

ذیل نقطه نظرات جدید یا برجسته ای که وی ابراز داشت، می آید.

سازمان حزب

آموزگار گفت حدود 50000 شعبه حزبی در 468 منطقه تقسیم شده اند که در حال حاضر مشغول

انتخاب شوراها می باشند. آموزگار در رابطه با زمانی که طول خواهد کشید تا کادر مرکزی سازمان حزب

تکمیل شود، بسیار بدبین تر از هریک از مقامات سطح بالای حزب که قبلاً با پنج رهبر سیاسی جوان

ملاقات داشته اند، بود. آموزگار تصور می کرد که ساختار اولیه در یک سال و نیم آینده روشن خواهد شد،

لیکن ماشین حزب برای سه تا چهار سال آینده عمل نخواهد کرد. او و رهبران سیاسی جوان نظریات

بسیار منفی در مورد مشکلات ترغیب افراد به عضویت در یک حزب سیاسی ابراز داشتند و عنوان نمودند

که در این رابطه سیستم تک حزبی ایران خیلی با سیستم دو حزبی ایالات متحده تفاوت نخواهد داشت.

ارتباط دولت با حزب

آموزگار درگیر شدن حزب با دولت از طریق کمیته سیاسی حزب رستاخیز را تشریح نمود. وی در

پاسخ به سؤالی توضیح داد که چگونه حزب درگیری فیمابین یک وزیر و مجلس راه حل و فصل می نماید.

چنانچه اختلاف شدیدی بین یک وزیر کابینه و مجلس بر سر قوانین پیشنهادی وجود داشته باشد،

موضوع به کمیته سیاسی حزب رستاخیز کشانده خواهد شد که تلاش خواهد نمود تا موضوع را حل و

فصل نماید. اگر این امر غیرممکن شود، کمیته موضوع را به اطلاع شاه خواهد رساند و توصیه خود را نیز

ارائه خواهد کرد.

شاه می تواند که یا به وزیر دستور دهد که اقدام نماید، یا او را از کار برکنار نماید و یا تلاش خواهد کرد

که به مجلس بقبولاند که اشتباه می کند.

ص: 211

تأثیر حزب رستاخیز

آموزگار در پاسخ به سؤالی درخصوص تأثیرات حرکت از یک سیستم چند حزبی به سوی یک

سیستم تک حزبی گفت که تأثیر اصلی کاهش خصومت های سیاسی بوده است، خصوصا در مناطق

روستایی که خصومت های شخصی در سیستم قدیمی به خصومتهای حزبی تبدیل شده بودند. اعضای

حزب مخالف هیچ امیدی به مشارکت در دولت نداشتند، در نتیجه آنها فقط به خاطر نفس مخالفت اقدام به

مخالفت می کردند. اکنون این گونه مخالفت صورت نمی گیرد و مسائل شخصی به مسائل حزبی تبدیل

نمی شوند، چنانکه یک هرم سازمانی وجود دارد که این نوع مباحث را حل و فصل می نماید و آن را از

سیستم سیاسی خارج می سازد.

فلسفه سیاسی

آموزگار به آرامی درخصوص امید شاه به اینکه قبل از ترک سلطنت به نفع پسرش، سیاست به صورت

نهادی درآید، صحبت کرد. شاه به آموزگار گفته است که حزب رستاخیز حداکثر 10 تا 15 سال فرصت

دارد تا کشور را آماده مشارکت در جریان حزب سیاسی به صورت مؤثری بنماید. شاه برای اینکه اجازه

دهد ایران به چنگ «افراد حقیر» بیفتد که اصلاً علاقه ای به ایران ندارند، هیچ گونه قصدی ندارد. بنابراین

حزب رستاخیز تلاشی برای استقرار یک چهارچوب آموزشی عملیاتی برای تعلیم مردم به مشارکت

است.

آموزگار گفت تاکنون نتایج نامنظم بوده است، ولی تفهیم یک چنین هدف جاه طلبانه ای زمان زیادی

می برد. هنگامی که از آموزگار درخصوص «جناحها» سؤال شد، وی پاسخ داد که این امور مربوط به افراد

پیشرفته تری می باشد که ایده هایی برای کمک دادن دارند و گفت که فقط 50000 نفر در دو جناح فعال

هستند. او اشاره کرد که جناحها ایده هایی برای 22 کمیته حزب رستاخیز ارائه می کنند که هریک محدوده

زندگی ملی مختلفی را دنبال می نمایند و جریان روشنفکری فعلی حزب رستاخیز را هدایت می نماید.

آموزگار، جمشید 39

آقای سولیوان عزیزتهران، 16 اوت 1977 25/5/56

برای پیامی که از جانب ونس، وزیر امورخارجه، به من رساندید تشکر می کنم. پاسخ آن را از طریق

سفارت خود در واشنگتن ارسال نموده ام.

در این موقعیت مایلم به احترام تمام از تبریکات محبت آمیز شما قدردانی نموده و بهترین آرزوهای

خود را برای شادی کارمندانتان و موفقیت در پیشبرد پیوندهای قلبی دوجانبه بین دو کشورمان ابراز

نمایم.

دوستدار شما جمشید آموزگار نخست وزیر

ایران

عالیجناب آقای ویلیام اچ. سولیوان

سفیر ایالات متحده آمریکا تهران

ص: 212

آموزگار، جمشید 40

تاریخ: 23 اوت 1977 1/6/1356سرّی

از: جان سیدلیادداشت برای: سفیر

موضوع: نظراتی در مورد شخصیت های کابینه

نظرات زیر از منبع موثقی که دسترسی خوبی به درون کابینه دارد، دریافت شده است

1 آموزگار، نخست وزیر، یک مدیر لایق نیست. برای مثال وی وزارت دارایی را به نحو بدی اداره کرد

و بدون توجه به جزئیات یا کارایی حداکثر، تمایل به اجتناب ورزیدن از مشکلات متعارف مدیریت و اداره

امور وزارتخانه داشت. زمانی که وی وزیر کشور بود، هرگز با استانداران ملاقات نکرد، که به نحو قابل

توجهی چشمگیر بود. در زمان دبیرکلی حزب رستاخیز، وی شخصا دستاورد بسیار کمی داشت. او

باهوش و سخنرانی ماهر و از حمایت قوی برخی افراد برخوردار است و از جانب برخی دیگر مورد تنفر

شدید واقع است. زیردستان و همتاهای وی یا وی را بسیار تحسین می نمایند و یا از وی تنفر دارند. او به

هیچ اقدامی که ممکن است خشم شاه را برانگیزد، دست نمی زند و تا آنجایی که امکان پذیر است به طور

کامل و بی هیچ گونه انتقادی، کمر به خدمت شاه بسته است. او شخصا «خسیس»، گوشه گیر و اکثر اوقات

مخرب و فرساینده است. وی بدون توجه به سوابق تحصیلی، اصلاً روشنفکر نیست. (نظریه: ممکن است

طرفداری منبع ما از انصاری، بشدت نظر وی در مورد آموزگار را تحت تأثیر قرار داده باشد.)

آموزگار، جمشید 41

خیلی محرمانه

گزارش بیوگرافیک جمشید آموزگار نخست وزیر جدید ایران

سپتامبر 1977 مهر 1356 اطلاعات امنیت ملی افشای بدون مجوز، محکومیت جنایی دارد

این گزارش توسط دفتر مراجعات مرکزی تهیه و در مواقع لزوم با سازمان سیا نیز هماهنگ شده است.

اساس این گزارش مبتنی بر گزارش های وزارت خارجه که از طریق سفارت آمریکا در تهران ارسال شده

است، می باشد. سؤالات خود را برای آقای ویلیام چاید کل ارسال نمایید.

خلاصه بیوگرافی

جمشید آموزگار که 15 سال از 19 سال گذشته را عضو هیئت وزرای ایران و بیش از یک دهه مشاور

اصلی شاه در امور نفتی بوده به عنوان مذاکره کننده اصلی کشورش در اوپک به صورت یک شخصیت

جهانی درآمده است. در داخل کشورش، وی لیاقت خود را به عنوان یک سازمان دهنده و همچنین

خدمتگزاری سخت کوش در قبال رئیس کشورش به نمایش گذاشته است. انتصاب آموزگار که تحصیلات

آمریکایی و افکار جدیدی دارد از نظر داخلی و خارجی نشانه هیچ سیاست جدیدی نیست، اما تغییراتی

در اولویت ها را نشان می دهد. این کار نشانگر تمایل شاه به برخورد فعالانه تری با مشکلات داخلی

(عمدتا اقتصادی)، که در اواسط سالهای 1970 بروز نموده اند، می باشد. باتوجه به این که آموزگار به

تازگی دوره ریاست بر حزب حاکم (و تنها حزب قانونی) ایران را به پایان رسانده، انتصاب وی به

نخست وزیری تأکیدی است بر تعهدات رسمی اخیر مبنی بر ایجاد یک سیستم سیاسی دموکراتیک تر.

ص: 213

تحت صدارت آموزگار که گاهی بی رحم و متکبر می باشد، ممکن است تغییر روشی نیز در دولت به وجود

آید (کابینه وی شامل چندین وزیر مقتدر دیگر بوده و خود نخست وزیر نیز ماهیتا فرد سازشکاری

نیست).

جمشید آموزگار نخست وزیر (از 7 اوت 1977) خیلی محرمانه

جمشید آموزگار قبل از اینکه شاه وی را به نخست وزیری منصوب نماید به صورت فعالی در چندین

پست دولتی خدمت کرده است، اما نقش وی به عنوان مشاور اصلی شاه در امور نفتی و طرف اصلی مذاکره

کشور خود در سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) بوده که از وی یک چهره بین الملی ساخته

است. آموزگار اولین نخست وزیر ایران است که در ایالات متحده تحصیل کرده است. وی که شخصی پویا

و بدعتگذار ایده نتیجه گرایی است، یکی از تعداد بی شمار تکنوکراتهایی است که شاه برای مدرن کردن

کشور مورد استفاده قرار داده است. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از قدرت سازماندهی و دانش

اقتصادی خود، حمایت عمومی را برای برنامه های سیاسی و اقتصادی داخلی بسیج نماید.

نخست وزیر جدید ایران که فردی باهوش و با قدرت تمرکز غیرمعمول می باشد، می تواند تقریبا درباره

هر موضوعی به صورت منطقی و هوشیارانه صحبت کند و غالبا عبارات جدید و غیرمتعارف را به کار

می برد. وی در آگاهی از ایده های کلی و همچنین جزئیات امور از خود مهارت نشان می دهد. وی

تحصیلات فنی، تسلط بر اطلاعات و توانایی گفتگوی قاطع را درهم آمیخته است، و این کار در کشوری که

امورات دولتی نسبتا مبهم و قابل چانه زدن هستند کار غیرمعمولی است. وی در دستیابی به هدف خاصی،

تقریبا نوعی غرور آمریکایی دارد.

امیرعباس هویدا، نخست وزیر برکنار شده (که تقریبا 5/12 سال عهده دار این سمت بود)، وزیر دربار

شاهنشاهی شده است. وی در چنین سمت مشاوره حساسی، نقشی مهمتر از هر زمان دیگر را ایفا می نماید

و نفوذ نسبی هویدا و آموزگار، بیش از موقعیت خاص دولتی آنها، به شخصیت و محیط آنها بستگی دارد.

تغییر نخست وزیر نشانگر هیچ تغییر اساسی در سیاست های ملی یا بین المللی نمی باشد.

به نظر می رسد شاه با انتصاب آموزگار حداقل به سه هدف دست یافته باشد. اولاً، وی توانسته است

هویدا را به جای اسداللّه علم، که فرد نامناسبی است، به وزارت دربار شاهنشاهی منصوب نماید. ثانیا،

نسبت به انتقادات اخیر در مورد کمبود کالا و نیروی برق به صورت مثبت پاسخ داده است و ثالثا، این تغییر

گامی است به سوی متحول کردن نظام سیاسی ایران که شاه در صدد انجام آن بوده است، نظامی که بتواند

بدون به مخاطره انداختن سلطنت بعضی از جلوه ها و مزایای دموکراسی غربی را تأمین نماید. آموزگار

تقریبا 10 ماه تمام به عنوان دبیرکل حزب رستاخیز ایران، یعنی تنها حزب سیاسی کشور، و همچنین به

عنوان وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز کار کرده است و ارتقاء وی موجب تقویت اظهارات رسمی در

زمینه تأکید بر اهمیت حزب رستاخیز می باشد.

باقی ماندن وزرای مقتدر نظیر هوشنگ انصاری (وزیر امور اقتصادی و دارایی) در کابینه آموزگار،

احتمال بروز اصطکاک در دولت جدید را نشان می دهد. آموزگار، برخلاف هویدا که مصالحه گر متبحری

بود، احتمالاً سعی خواهد کرد همفکران خود را در کابینه تقویت نماید. این کار هنگامی صورت می گیرد که

وی بخواهد در اصلاح زمینه های اقتصادی حساسی چون تلاش برای برچیدن فساد، تجدیدنظر در

ص: 214

ساختار مالیاتی و متحول کردن سرمایه های بزرگ از طریق ضوابط مشوقانه دولتی، مداخله نماید. عدم

تمایل آشکاری وی به واگذاری اختیارات و پذیرفتن نظر افراد متخصص، می تواند روابط نخست وزیر

جدید و کابینه را پیچیده نماید.

موقعیت در اوپک

آموزگار در سال 1965 به سمت وزیر دارایی منصوب گشت و بلافاصله پس از آن در اوپک فعال

گردید. وی در آنجا زمینه ای ایده آل برای بروز ماهیت توانا و سخت کوش خود به دست آورد. وی در

فوریه 1971 رئیس هیئت مذاکره کننده اوپک بود و در این زمان از طریق تهدید به توقیف کشتی ها در

بنادر، شرکت های نفتی را وادار به پذیرش افزایش قابل ملاحظه ای در قیمت و عوارض محموله های نفتی

نمود. در طی سالهای پس از آن، وی به صورت یکی از شاخص ترین چهره های اوپک که طرفدار افزایش

قیمت ها می باشد، درآمد.

آموزگار به هنگام ایراد سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل در آوریل 1974، از کشورهای

صنعتی به دلیل حفظ استانداردهای زندگی خود به قیمت استفاده بیش از حد و به هدر دادن ذخایر

زیرزمینی، انتقاد نمود و ادعا کرد که این کشورها نسبت به وضعیت کشورهای روبه رشد بی تفاوت هستند،

کشورهایی که متحمل اثرات سیاست های حفاظتی، تورم، بی ثباتی بازار، شرایط نامناسب قراردادهای

تجاری و کمک های ناچیز می باشند. وی شدیدا از افزایش قیمت نفت دفاع نمود و استدلال کرد که

کشورهای پیشرفته، قیمت نفت (و سایر مواد خام) را به طور عمدی پایین نگه می دارند تا استانداردهای

بالای زندگی خود را حفظ کنند.

آموزگار در سال 1974، از وزارت دارایی به وزارت کشور و امور خدمات شهری منصوب گردید، ولی

اداره مذاکرات نفتی توسط وی برای شاه آن قدر خوشایند بود که سبب شد شاه همچنان وی را به عنوان

مشاور و طرف مذاکره در موضوعات اوپک حفظ نماید. در دسامبر 1975 هنگامی که تروریست های

عرب وی و چند تن از اعضای دیگر اوپک را در اجلاسیه وین به گروگان گرفتند و تهدید کردند که اگر

درخواست هایشان عملی نشود آنها را خواهند کشت، امکان داشت زندگی آموزگار به صورت ناگهانی و

خشونت باری خاتمه یابد. گروگانها پس از 30 ساعت عذاب و سختی آنها را آزاد کردند.

موقعیت در حزب

در اکتبر 1976 در کنگره دوم حزب رستاخیز ایران، اعضای حزب آموزگار را به عنوان دبیرکل آن

انتخاب نمودند. این سمت علاوه بر این که یک کرسی وزارتی برای وی داشت، سبب شد سرپرستی 1200

عضو تمام وقت حزبی 300 دفتر مرکزی حزب و 50000 شعبه حزبی را عهده دار شود. (این حزب 5

میلیون عضو دارد.) با این حال این موقعیت یک پایگاه سیاسی در ایران برای وی به دنبال نداشت، زیرا

براثر اعتماد شاه به چنین موقعیتی دست یافت. وی که در نظام حزبی امریکا مطالعه کرده بود، دیدگاههای

فعال تر و جدیدتری برای حزب رستاخیز ایران مطرح کرد. وی همچنین افراد وفادار به خود را در

سمت های کلیدی به کار گمارد.

ص: 215

مردی با قدرت سازماندهی

جمشید آموزگار فرزند حبیب اللّه آموزگار (نویسنده و سیاستمداری که بعدها وزیر کابینه و سناتور

شد) در 25 ژوئن 1923 در تهران متولد گردید.

پس از تحصیل در رشته حقوق و مهندسی در دانشگاه تهران در سال 1943 به ایالات متحده رفت. وی

از دانشگاه کرنل با بورس اعطایی، در رشته های بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت مدارکی دریافت

نمود و سپس برای یک سال در یک شرکت آب و برق در کالیفرنیا کار کرد. وی در سال 1950 به تدریس

در کرنل مشغول شد و برای مدت کوتاهی به عنوان متخصص آبهای زیرزمینی برای سازمان ملل کار کرد.

وی در سال 1951 دکترای مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه واشنگتن دریافت نمود.

آموزگار در همان سال به ایران بازگشت و برای برنامه اصل چهار ایالات متحده در زمینه همکاریهای

بهداشت عمومی که یک پروژه مشترک ایران آمریکا بود کار کرد. مراودات وی با آمریکائیان و

روش های آمریکایی وی مشکلاتی برایش بوجود آورد و از آن موقع نسبت به این که فردی طرفدار امریکا

قلمداد گردد، حساس بوده است. با این وجود هنوز نسبت به ایالات متحده تمایلات دوستانه ای دارد.

آموزگار ترقی خود را از سال 1955 با یک سمت دولتی آغاز نمود. وی در آن زمان معاون وزیر

بهداری گردید. با انتصاب به وزارت کار در سال 1958، وزارتخانه را تجدید سازمان داد (وزارتخانه ای که

مدتها به عنوان فاسدترین و کم کارترین وزارتخانه دولت شناخته شده بود). وی متن اصلی قانون کار را که

بر رفاه اجتماعی تأکید داشت، تهیه نمود و واحدهای کارگری را به طور موقت دلگرم کرد. وی در سال

1959 وزیر کشاورزی شد. (این سمت از نظر اهمیت یک گام به جلو بود.) وی این وزارت خانه را نیز

تجدید سازمان نمود و در تصویب لایحه تقسیم اراضی کرد (که در زمره اولین اقدامات در جهت اصلاحات

ارضی بود) از مجلس فرد مؤثری بود. وی از سوی تعدادی از سیاستمداران قدیمی به عنوان فردی تازه به

دوران رسیده قلمداد می شد.

در سال 1960، شاه کابینه را منحل و آموزگار را اخراج کرد. آموزگار نیز مشغول کار مهندسی عمران

گردید. با این وجود 4 سال بعد به دولت بازگشت و این بار به وزارت بهداری منصوب گردید. در طی یک

سالی که در این وزارتخانه بود آنجا را تجدید سازمان داده و سپاه بهداشت را تأسیس نمود. در سال 1965

هنگامی که هویدا به جای حسنعلی منصور به نخست وزیری منصوب شد، آموزگار نیز جای هویدا را

به عنوان وزیر دارایی گرفت.

آموزگار علاوه بر مسافرت هایی که برای شرکت در مجامع اوپک داشته به نقاط بسیار دیگری به ویژه

به عنوان وزیر دارایی سفر نموده است. وی چند بار برای شرکت در مجمع عمومی سازمان ملل و همچنین

شرکت در هیئت وزارتی صندوق بین المللی پول و کمیته عمران و بازسازی بانک بین المللی به ایالات

متحده مسافرت کرده است. وی در سال 1972 به طور رسمی به اتحاد جماهیر شوروی مسافرت نمود.

اطلاعات شخصی

آموزگار یک دیپلمات آرام، زرنگ، مؤدب با شخصیتی صمیمی و دلپذیر می باشد، ولی در عین حال

می تواند رک، مقتدر، متکبر و بی رحم باشد. وی به زمان آلمانی و انگلیسی روان تکلم می کند.

نخست وزیر (آموزگار م) ازدواج کرده و لیلی همسرش یک زن آلمانی الاصل از دانزیک (گدانسک فعلی

ص: 216

در لهستان) می باشد که به زبان انگلیسی صحبت می کند. از همسرش به عنوان یک زن با سلیقه یاد می شود

که برای جبران فقدان زیبایی خود، لباسهای خوبی می پوشد. خانواده آموزگار که فرزندی ندارند به آرامی

در شمال تهران زندگی می کنند و در زمره شیک پوشان کلوپ تهران محسوب می شوند. با این حال از نظر

اجتماعی فعال نبوده و معمولاً گوشه گیر هستند و دوستان نزدیک اندکی دارند. آموزگار معشوقه ای دارد که

وجود او توسط همسرش تحمل می شود.

آموزگار سه برادر دارد. جهانگیر متولد 1920 و عضو سابق هیئت دولت که از دسامبر 1962 به سمت

رایزن امور اقتصادی و سرپرست هیئت اقتصادی ایران در سفارت ایران در واشنگتن کار کرده است.

کورس متولد 1927، یک مهندس عمران که در طی سالهای 1970 تا 1974 وزیر مسکن بوده است.

هوشنگ نیز حداقل از 1969 تا نوامبر 1973 سرپرست اداره اطلاعات دبیرخانه اوپک در وین بوده است.

جهانگیر و کورس از دانشگاههای امریکا درجه دکترا دریافت نموده اند. اطلاعات در مورد تحصیلات

هوشنگ فعلاً در دسترس نمی باشد، ولی وی نیز احتمالاً در امریکا تحصیل کرده است. 19 اوت 1977

آموزگار، جمشید 42

جمشید آموزگار نخست وزیر (از 7 اوت 1977)خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای نخست وزیر

جمشید آموزگار برای مدت نزدیک به 20 سال مناصب بالای دولتی را تصدی و همزمان با آن مشاور

اصلی شاه در امور نفت و طرف مذاکره اصلی از جانب دولت ایران در سازمان کشورهای صادرکننده نفت

(اوپک) بوده است. وی از اکتبر 1976 تا اوت 1977 دبیرکل تنها حزب سیاسی ایران، یعنی حزب

رستاخیز ایران، بود. این سمت به وی یک کرسی در دولت تحت عنوان وزیر مشاور در امور حزب

رستاخیز داد. انتصاب وی به نخست وزیری از جمله اقداماتی است که شاه در نظر دارد برای دگرگونی

سیستم سیاسی ایران انجام دهد، سیستمی که بدون به خطر انداختن نظام سلطنتی، بعضی از مزایا و

جنبه های دموکراسی غربی را فراهم خواهد نمود. شاه از آموزگار انتظار دارد با استفاده از توانایی

سازماندهی و سوابق اقتصادی خود، حمایت جامعه را برای اجرای برنامه های سیاسی و اقتصادی داخلی

جلب نماید. با این حال این واقعیت که وی دست راست شاه در مسائل مربوط به امور نفت می باشد،

آموزگار را برای ایالات متحده فرد مهمی کرده است. وی نسبت به امریکا احساس دوستانه ای دارد، ولی

سعی می کند از هر موقعیتی که ممکن است برای وی اشتهار به آمریکایی بودن را همراه داشته باشد، پرهیز

نماید. آموزگار در کنفرانس اوپک یک طرف مذاکره زیرک و هوشیار بوده و شخصیتی صریح و قدرتمند

نشان داده است. وی در کنفرانس های 1971، 1973 و 1974 سمت ریاست داشته است. وی در سال

1975 در یک سخنرانی برای مجمع عمومی سازمان ملل اظهار داشت با تعیین بهای نازل برای مواد خام،

نظیر نفت، تعداد کمی از کشورها به منظور تأمین استانداردهای عالی زندگی برای خود، منابع زیرزمینی

کشورشان را به نابودی می کشانند. وی ادعا کرد که نفت ارزان، شکاف بین کشورهای رو به رشد و توسعه

یافته را عمیق تر می کند. آموزگار یکی از گروگانهایی بود که در اجلاسیه 1975 اوپک در وین توسط

اعراب تروریست دستگیر و برای مدت 30 ساعت زندانی شد. وی در اجلاسیه اوپک در دوحه سال

1976: تأکید ایران بر افزایش 15 درصد بهای نفت را منعکس کرد.

ص: 217

معرفی و ویژگیها

آموزگار که فردی سخت کوش و بدعتگذار ایده نتیجه گرایی می باشد، یکی از تکنوکراتهای بی شماری

است که توسط شاه برای مدرن کردن ایران مورد استفاده قرار گرفته است. وی مدارکی در رشته های

بهداشت عمومی و مهندسی بهداشت از دانشگاه کرنل و دکترای مهندسی هیدرولیک خود را از دانشگاه

واشنگتن دریافت نموده است. وی پویایی، تشویق و انتقاد از فساد را با سمت جدید خود به همراه آورده

است.

آموزگار با 54 سال سن، مردی مرتب، آرام و مؤدب بوده و شخصیتی صمیمی و خوشایند دارد. وی

می تواند تقریبا درباره هر موضوعی با درایت صحبت کند. وی در سال 1972 از اتحاد جماهیر شوروی و

ایالات متحده دیدار نمود. وی در اجلاسیه صندوق بین المللی پول و بانک توسعه جهانی (IBRD) در سال

1971 (واشنگتن) و 1973 (نایروبی) شرکت داشت. در سال 1975 به عراق و پرو مسافرت نمود.

آموزگار با یک زن آلمانی ازدواج کرده و فرزندی ندارند. هر دوی آنها انگلیسی را به روانی و زبان

آلمانی صحبت می کنند. آموزگار سه برادر دارد که آنها نیز مناصب شایسته ای در دولت داشته اند.

سوابق برجسته

59 1958: وزیر کار 60 1959: وزیر کشاورزی 64 1960: مهندس مشاور

65 1964: وزیر بهداری 74 1965: وزیر دارایی 76 1974: وزیر کشور و امور خدمات شهری

از اکتبر 1976 تا اوت 1977: وزیر مشاور در امور حزب رستاخیز ایران

7 اوت 1977: تاکنون نخست وزیر 19 اکتبر 1977 27/7/56

آموزگار، جمشید 43

خیلی محرمانه

مکان: اتاق ناهارخوری اختصاصی نخست وزیر زمان: 7 مه 1978 17/2/57

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: عالیجناب جمشید آموزگار، نخست وزیر ایران، جک سی میکلاس،

رایزن سفارت امریکا در تهران

نخست وزیر آموزگار به مناسبت عزیمت قریب الوقوع من از ایران، مرا به یک ناهار خصوصی دعوت

نمود، پس از گفتگوهای متعارف ابتدایی و تجدید خاطره در مورد مراودات 22 سال گذشته، از وی

درخواست نمودم در صورت امکان، خلاصه ای از ارزیابی خود را در مورد حکومت نه ماهه اش ارائه

نماید. آن طور که وی می گوید یکی از مشکلات اصلی وی به حرکت در آوردن بوروکراسی در ایران

می باشد. وی گفت هنگامی که در رده های پایین تر از معاونت ها، سیاست هایی برای اجرا اتخاذ می گردد با

تنبلی، بی تفاوتی و عدم کارایی بسیار زیاد مواجه می شود. نظام بوروکراتیک در قالب خود ساخته اش قرار

گرفته و به طور اتوماتیک عمل می کند، ولی حتی حرکت ابتکاری ناچیزی هم از خود بروز نمی دهد. وی

تصور می کند سال های بسیاری طول خواهد کشید تا براین کمبودها غلبه کنیم.

من سؤال کردم که وی قصد دارد چه اقدام خاصی انجام دهد. وی گفت محور اصلی تلاش هایش ایجاد

تغییراتی در ساختار اقتصادی و سازمانی دولت می باشد. به این معنی که مثلاً وی در حال زدودن

ص: 518

انحصارات می باشد و به عنوان نمونه مورد واردکنندگان فولاد را نام برد. وی گفت قبلاً واردات فولاد تحت

کنترل سه یا چهار نفر بود که خود آنها نیز از تولیدکنندگان داخلی فولاد بودند و بدین ترتیب با حفاظت از

بازار انحصاری خود منافع بسیاری کسب می کردند. در حال حاضر، گرچه عوارضی باید به دولت داده

شود، ولی هرکسی می تواند فولاد وارد کند. این عوارض قابل توجه نیستند، به نحوی که هم اکنون حدود

250 مقاطعه کار وارد تجارت فولاد شده اند و هزینه فولاد برای مصرف کننده تا حد یک سوم کاهش یافته

است. آموزگار در ادامه گفت تلاش می کند تا دولت را از بسیاری از فعالیت های اقتصادی دیگر خارج

نماید. وی تصور می کند اکثر انحصارات دولتی بیهوده و بیش از حد هزینه در بردارد. وی معتقد است

سرمایه گذاریهای خصوصی بایستی اکثر فعالیت های انحصاری دولت را در دست بگیرند. وی گفت تا

جایی که امکان داشته باشد، باید سرمایه گذاری آزاد، مشخصه اقتصاد ما را در آینده تشکیل دهد.

آموزگار همچنین گفت تلاش می کند ساختار دولت را تغییر دهد و یا حداقل تغییراتی ایجاد کند تا

ادارات و سازمانهای مختلف دولتی تا حد ممکن از لحاظ فیزیکی به حوزه فعالیت های مربوط به خود

نزدیکتر شوند. وی گفت به عنوان مثال ترتیبی داده است تا شیلات و محیط زیست از تهران خارج و در

منطقه دریای خزر و خلیج فارس مستقر شوند. کار مشابهی نیز در رابطه با جنگلبانی صورت گرفته است.

وی پیشنهاد بسیاری از همکاران خود در هیئت دولت مبنی بر تأسیس یا توسعه واحدهای جدید در تهران

را رد کرده و به آنها توصیه نموده است که برای چنین فعالیت هایی مکان دیگری در کشور را پیشنهاد

نمایند. در رابطه با مسئله بودجه، وی گفت شاه اجازه داده تا به استثنای بودجه نظامی، هر اقدامی لازم

است در زمینه بودجه انجام دهد. وی نیز متعاقبا اولویت هایی برای هزینه ها تعیین کرده و بسیاری از

فعالیت هایی که ممکن است ضرورت داشته باشند، ولی از نقطه نظر نیازهای مردمی فوریتی ندارند، به

حالت تعلیق درآمده اند. وی بار دیگر با ذکر مثالی گفت طرح تئاتر پیشنهادی در اصفهان به حالت تعلیق

درآمده است. مردم اصفهان سالهای گذشته را بدون سالن تئاتر سپری کرده اند و حداقل می توانند تا پنج

سال دیگر نیز بدون چنین ساختمانی به حیات خود ادامه دهند.

سؤال کردم که به عقیده او عناصر مذهبی در این کشور چه نقشی می توانند داشته باشند و یا بایستی در

آینده اجرا کنند و آیا دولت وی با هیچ یک از رهبران مذهبی در این مورد صحبت کرده است یا خیر. وی

گفت دولت عملاً با رهبران مذهبی در تماس می باشد، در حقیقت چند تن از این رهبران در طی نوروز با

وی ملاقات کرده اند و بدون کنایه و صریح برای وی مشخص کرده اند که آنها قدرت واقعی در کشور را در

اختیار دارند. آموزگار گفت وی نیز در پاسخ گفته که او هم یک مسلمان خوب است (به هنگام ادای این

جملات لبخند کوچکی بر لب داشت) و از آیت اللّه ها پرسیده است که اگر تا این حد قدرتمند می باشند چرا

بازاریها را مجبور نمی کنند تا فعالیت های اعتباری خود را بدون ربا انجام دهند. قرآن آنها می گوید گرفتن

سود برای وام گناه است و در حال حاضر هرکسی می داند که نرخ بهره در بازار 25 درصد می باشد.

آموزگار در ادامه تذکر داد که آیت اللّه ها از پیروان خود خواسته اند تا به یادبود کشته شدگان قم، در خانه

مانده و از برپایی جشن های بزرگداشت نوروز خودداری کنند. وی نیز به آیت اللّه ها تذکر داده است که در

پاسخ به درخواست آنها بیش از چهار میلیون ایرانی برای گذراندن تعطیلات خود کشور را ترک کرده و یا

به منطقه دیگری رفته اند. وی نتیجه گیری کرد این عقیده که رهبران مذهبی بر بازاریها و توده مردم نفوذ

دارند، افسانه بوده و زائیده محافل منزوی دانشگاهی می باشد. وی گفت حقیقت این است که وقتی منافع

ص: 219

آیت اللّه ها با منافع بازاریها در یک جهت می باشد، حمایت بازاریها وجود دارد. هنگامی که منافع آنها در

یک جهت نباشد، مانند دو موردی که وی یادآوری کرد، عقیده مذهبیون به هیچ گرفته می شود.

آموزگار این مطلب که بینوایان بی سواد و ناآگاه هنوز تحت تأثیر نفوذ مذهبیون می باشند را مسلم

دانست. با این حال وی معتقد است هنگامی که بخش اعظم جمعیت کشور باسواد شوند و ببینند که عقاید

مذهبیون تا چه حد قدیمی و در رابطه با ایران جدید از دور خارج شده می باشد، تغییر خواهند کرد. وی

گفت در صورتی که دولت در زمینه تأمین مسکن مناسب، لباس، غذا، تحصیلات و مراقبت های پزشکی

برای این گروه به موفقیت هایی دست یابد، مشکلات سیاسی تا حد قابل اغماضی کاهش خواهند یافت.

محافل روشنفکری و دانشگاهی نیز تا حدی یک اقلیت ناچیز، که از گوشه و کنار نق می زنند و هیچ تأثیری

بر زندگی سیاسی یا سرنوشت کشور نخواهند داشت، کاهش می یابند. به عبارت دیگر، آموزگار این گونه

القاء کرد که به علیت اقتصاد، راسخی دارد. در مورد شایعاتی که در زمینه تغییرات احتمالی کابینه شنیده

بودیم، از وی سؤال کردم. وی گفت تنها تغییری که ممکن است درآینده نزدیکی انجام شود، خسروشاهی

وزیر بازرگانی می باشد. علت این است که قرار است قانونی به اجرا گذاشته شود که براساس آن از تمامی

وزرا و سایر مقامات عالیرتبه دولتی خواسته می شود، داراییهای خود را علنی نمایند و در شرایطی که

احتمال تقابل این منافع وجود داشته باشد، داراییهای خود را به صورت سپرده نگهدارند. وی گفت

خسروشاهی بسیار ثروتمند است و سرمایه های بسیاری دارد و مایل نیست براثر اجرای این قانون مانعی

در مقابل خود ایجاد کند. وی (خسروشاهی) درخواست کرده است تا استثنا قائل شوند، ولی آموزگار

پاسخ داده است دولت به سختی می تواند لایحه ای را امروز از مجلس بگذارند و بلافاصله در روز بعد برای

یک وزیر استثنا قائل شود. بنابراین وی تصور می کند که خسروشاهی استعفا خواهد داد. تا جایی که وی

می داند هیچ یک از وزرای دیگر چنین مشکلی ندارند و آموزگار تصور نمی کند به هر دلیل دیگری

تغییراتی در کابینه بوجود آید.

در خاتمه از وی پرسیدم به عقیده او، چه مدت طول خواهد کشید تا حکومت وی امور را به آن صورتی

که وی مایل است در اختیار بگیرد. وی گفت حداقل چهار سال. اما وی احساس می کند که اگر دولت بتواند

امور اقتصادی را به نحو معقولی سالم نگهدارد و نیازهای اقتصادی مردم را به صورت قابل قبولی برآورده

سازد، فشارهای سیاسی قابل تحمل و کنترل خواهد بود. ظاهرا وی مطمئن است امور به نحوی پیش

می رود که چنین مطلبی اثبات خواهد شد.

آموزگار جمشید 44

11 ژوئیه 1978 21/4/57

عالیجناب دکتر جمشید آموزگارنخست وزیر ایران آقای نخست وزیر عزیز

از فرصتی که برای ملاقات در طول سفر این جانب به ایران به من دادید، صمیمانه تشکر می کنم. لطف

شما در پذیرفتن من موجب امتنان است.

کشورهایمان براساس تبادلاتی که از آن بهره مند می شویم، روابط دوستانه و عمیقی با یکدیگر دارند.

چنین مراوداتی نشانه تداوم تعهد دوجانبه ما در همکاری جهت نیل به صلح و ثبات بین المللی می باشند.

امیدوارم شما را به زودی ملاقات نمایم.دوستدار شما دیوید دی. نیوسام



جهانگیرآموزگار

ص: 220

آموزگار، جهانگیر 1

تاریخ: 20 ژوئن 1961 30/3/40 محرمانه

از: بخش اقتصادی، 1535به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

دکتر جهانگیر آموزگار که به سمت وزیر بازرگانی منصوب شده جانشین پورهمایون می شود که اکنون

معاون نخست وزیر است. آموزگار 38 ساله، برادر جمشید آموزگار، وزیر کار و وزیر کشاورزی سابق

می باشد. ظاهرا دارای یک درجه دکترا (اقتصاد) از دانشگاه کالیفرنیا است. وی در دانشگاه میشیگان،

اکسیدنتال و مدرسه زبان نظامی کالیفرنیا تدریس کرده است. با دریافت یک بورس مطالعاتی از مؤسسه

بروکینگز، مدت یک سال و نیم است که در ایران به بررسی مشکلات اقتصادی کشورهای کمتر توسعه

یافته مشغول است. همسرش آمریکایی است. در سال 1960 به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد و عضو

حزب ملّیون فارس است. به عنوان فردی طرفدار آمریکا، صادق و توانا معروف است. این طور پنداشته

شده که وی «منصوب سفارت آمریکا» از طریق سلسله مراتب دولتی است. سفارت آمریکا در تهران معتقد

است که نخست وزیر، اداره گمرکات را تحت کنترل وزارت بازرگانی درخواهد آورد.

بخش اقتصادی: کلی فورث / دبلیو. اف. لونی

آموزگار، جهانگیر 2

تاریخ: 22 ژوئن 1961 1/4/40 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله 687 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: صورت مذاکرات با جهانگیر آموزگار

به پیوست صورت مذاکرات بین ادوارد جی. ویلت کارمند سیاسی این سفارت و جهانگیر آموزگار که

جدیدا به سمت وزیر بازرگانی منصوب شده است، می آید. برای سفیر استیوارت دبلیو. راکول وزیر رایزن

خیلی محرمانه

زمان: 20 ژوئن 1961 30/3/40مکان: مراسم تدفین پدر سیروس سمیعی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جهانگیر آموزگار، وزیر جدیدالانتصاب وزارت بازرگانی ادوار جی.

ویلت، وابسته سفارت

آموزگار این گفتگو را با اظهار این مطلب که از انتصاب خود راضی است، شروع نمود. «امروز فقط به

افراد وزارتخانه معرفی شدم، اما فکر می کنم خیلی بد نخواهد بود. هنگامی که امینی برای اولین بار به

صدارت رسید، خیلی شیفته وی نبودم، ولی با کمی تفکر جدی تر به این نتیجه رسیدم که شاید هیچ کس

دیگری که بتواند به اندازه او و به خوبی او کار کند، وجود نداشته باشد.

همان طور که می دانید در دولت های شریف امامی و اقبال نیز مناصبی به من پیشنهاد شد، اما من

نمی خواستم با آنها و اطرافیان آنها همکاری داشته باشم. به نظر من اقبال فقط یک احمق ساده می باشد و

شریف امامی زیرک اما ضعیف است. آنها توسط فاسدترین افراد احاطه شده اند. حال اگر امینی فقط برای

یک ماه در مصدر قدرت بماند، خواهم توانست درآینده با افتخار از همکاری با دولت وی یاد کنم. حتی از

نقطه نظر تبلیغاتی، اینکه وی به خارج رفته است نیز کاملاً خوب به نظر می رسد. در مورد کابینه و سایر

ص: 221

انتصابات وی بسیار خوشوقتم یادآوری کنم در عین حالی که ممکن است سروصداها و یاوه سرایی هایی

وجود داشته باشد، در میان آنان کسی وجود ندارد که به عقیده من به هر صورتی شخصا فرد فاسدی باشد.

ارسنجانی به غیر مسئولانه ترین روش صحبت می کند، درخشش حماقت های کمتری به خرج می دهد و

فقط سروصدا می کند. ولی آنها در هیچ موردی، هیچ کاری در سطح کشور انجام نداده اند که به ضرر دولت

تمام شود.»

«از این که فهمیدم امینی حمایت توده مردم را برای خود کسب کرده است، بسیار خوشحال شدم.

نمی دانم که واقعا درست است یا نه، اما به من گفته اند که وی هر روز حمایت های مردمی بیشتری به دست

می آورد. علت این امر تا حدی مربوط به انتصابهای بسیار عالی وی می باشد. گنجی کار فوق العاده ای در

وزارت راه انجام داده است. یکی از دوستان وکیل من، روز گذشته به من گفت که وی در طول 35 سال

تجربه کاری خود هرگز انتصابات فوق العاده ای که الموتی در دادگستری انجام داده را نداده است. بله، فکر

می کنم می توانم با صداقت تمام بگویم، تقریبا بدون در نظر گرفتن نتیجه کار، هموار قادر خواهم بود با

غرور به همکاری خود با چنین افرادی اشاره کنم چون هرگز نتوانسته ام همکاری با اقبال یا

شریف امامی یا «کهنه کارها» را زیرسیبیلی در کنم. در مورد تمایل به همکاری، کس دیگری به جز طالقانی

هر چند وی را به خوبی نمی شناسم و شاید صالح را نمی توانم در نظر بیاورم.»

«امینی شخصا مرد خوبی است که اعتماد به نفس و تا حد خاصی روحیه فداکاری به وجود می آورد هر

چند هرگز صمیمی نبوده ایم، ولی چندین سال است که وی را می شناسم و تاکنون چندین گفتگوی طولانی

با وی داشته ام. وی صریح، جدی و بی ریا می باشد. وی تشخیص می دهد که کاری به عهده دارد و در مورد

انجام آن جدی است. اگر موقعیتی در اختیار وی قرار گیرد و بتوان بعضی از حرفهای بیهوده و غیرمسئولانه

(از جانب اشخاصی نظیر ارسنجانی و درخشش) را قطع نمود، فکر کنم وی نمونه خوبی از موفقیت را به

منصه ظهور بگذارد. امروز به هنگام معارفه من در وزارتخانه، سخنرانی خوبی ایراد کرد که به دلپذیرترین

وجه مرا تحت تأثیر قرار داد. مضمون سخنان وی مستحکم و تاجرمآبانه بود. وی بدون استفاده از کلمات

تعارف آمیز گفت فداکاری از جانب مردم ثروتمند این کشور مورد نیاز بوده و خواهد بود و ضرورت دارد و

با در نظر گرفتن دارایی های آنها کار چندان بدی نیست و نوعی بیمه محسوب می شود که در صورت بروز

ناآرامیهایی در آینده جان و اموال آنها را حفظ خواهد نمود. وی گفت وظیفه دولت این است که برای تأمین

رفاه کشور و خودشان، مردم را به سمتی هدایت نماید که فداکاری کنند و هیچ تردید ندارد که دولت در

انجام چنین کاری موفق نخواهد شد.»

«من فکر می کنم موضع امینی کاملاً خوب است و تصور می کنم وی خواهد توانست کارهای بزرگی را

به انجام برساند. در مورد اقدامات مهمی که وی انجام داده است نمی توانم موردی را بیابم که تأیید نکنم و

فکر می کنم چنانچه او امنیت بیشتری بیابد خواهد توانست کارهای به مراتب بیشتری انجام دهد. برخلاف

تمام شایعات، باور نمی کنم که شاه علیه امینی «توطئه چینی» می کند. هر چند بایستی تصدیق کنم که شاه

در گذشته اقدامات احمقانه بسیاری انجام داده و کاملاً مسئول کشاندن کشور به وضع نابسامان کنونی

است، و در عین حال که باور نمی کنم شاه «تازه متوجه قضایا شده باشد»، هنوز قبول ندارم که وی ممکن

است آن قدر احمق باشد که در چنین موقعیتی علیه امنیتی توطئه چینی کند. شاید بعد از شش ماه، ولی نه

اکنون به این کار اقدام نماید. وی برای این که چیزهای خاصی به دست آورد امینی را منصوب کرده است،

ص: 222

نه حداقل چیزی که مساعدت های مالی آمریکا باشد. تا زمانی که وی تمامی اینها، منجمله کمک های قابل

توجه بیشتری از جانب شما به دست نیاورد و تا زمانی که آنچه را که می خواهد از امینی نگیرد، تصور

نمی کنم علیه امینی اقدام نماید. در عین حالی که هنوز از تمام فعالیت های پشت پرده آگاهی نیافته ام،

تقریبا مطمئن هستم که روابط امینی با شاه، اگرچه مسئله ای ظریف و حساس می باشد، نسبتا خوب است و

امینی چنین احساس را منعکس می کند.»

«تأیید می کنم که بسیاری تصور می کنند که امینی قدرت کامل نداشته و از اعتماد کامل شاه نیز

برخوردار نمی باشد، زیرا «افراد شاه» هنوز کنترل وزارتخانه های امورخارجه، دفاع و کشور را در اختیار

دارند. اما از یک سو هنوز هیچ تحرک بخصوصی در هیچ یک از این زمینه ها صورت نگرفته و از سوی

دیگر امینی تعدادی از فرمانداران (استانداران) بعضی از استانها را عوض کرده است و هیچ تردیدی وجود

ندارد که از بین انتصابات جدید، حداقل (دکتر شمس الدین) جزایری انتخاب شخص امینی برای خراسان

بوده است.»

«در مورد سرنگونگی قریب الوقوع امینی و به دست گرفتن قدرت توسط سرلشکر تیمور بختیار،

مطالبی شنیده ام. پذیرش چنین سمتی از جانب من نشانه ای است که من اهمیت چندانی به این شایعات

نمی دهم. تعجب می کنم که چه کسانی این شایعات را راه می اندازند.»

«همان طور که می دانید انتظار چنین انتصابی را نداشتم. واقعا احساس می کنم که برای چنین کاری

آمادگی ندارم، ولی در عین حال از چنین کاری نیز وحشت نکرده ام.»

اظهارنظر: در حالی که وی در تعریف از امینی تا حد ستایش از وی مبالغه می کند، فکر می کنم که این

یک گفتگوی دوستانه بود و انتظار چنین سخنانی نیز می رفت، زیرا من نزدیک به ده سال است که جهانگیر

را می شناسم و ما برای مدتهای طولانی در مورد مسائل سیاسی گفتگو کرده ایم. خبر داشتم که وی در نظر

داشت ایران را به مقصد اروپا ترک نماید و در 17 ژوئن به آمریکا برود. با این حال مطمئنم که انتصاب وی

یک اقدام تعجب آور بوده است.

آموزگار، جهانگیر 3

تاریخ: 19 فوریه 1963 30/11/41محرمانه

از: وزارت امورخارجه، 136 A به: سفارت آمریکا در تهران

موضوع: وضعیت دیپلماتیک و حضور جهانگیر آموزگار

از زمان ورود جهانگیر آموزگار به واشنگتن به عنوان رئیس هیئت جدیدالتأسیس اقتصادی ایران در

اواسط دسامبر 1962 تاکنون، مذاکرات بی نتیجه ای در مورد تعیین عنوان و وضعیت دیپلماتیک وی

صورت گرفته است. آخرین ارزیابی های وزارت خارجه در زمینه یافتن یک راه حل قابل قبول در

یادداشتی که به عنوان ضمیمه این تلگراف از L\Aبرای U/PR ارسال شده، گنجانده شده است. مشکل در

این است که دولت ایران دکتر آموزگار را به عنوان «سفیر آزاد» مأمور کرده است و این عنوانی است که

می توان وی را از امتیازات و ویژگیهای خاص یک مسافر، نه وضعیت و مصونیت دیپلماتیک، برخوردار

نمود. تنها راهی که می توان از طریق آن امتیازات اخیر را به وی داد این است که دکتر آموزگار به عنوان

عضو سفارت ایران در آمریکا و با تیتر مورد قبولی مانند «وزیر تام الاختیار» یا «وزیر مشاور» به صورت

ص: 223

یک کارمند وابسته به سرپرستی آن هیئت دائمی مأمور گردد، اما دکتر آموزگار از پذیرفتن این روش امتناع

کرده است، زیرا با موقعیت وی به عنوان وزیر کشور سابق سازگاری ندارد.

طولانی شدن این مذاکرات موجب افزایش بعضی از سردرگمی های خاص شده است. مثلاً دکتر

آموزگار اخیرا یک تخلف رانندگی جزئی داشته است و سفارت ایران طبق معمول برگ جریمه را برای

U/PRارسال کرده تا در مورد آن اقدام شود، اما به دلیل این که دکتر آموزگار موقعیت دیپلماتیک ندارد،

مشکل می توان چنین مسئله ای را حل کرد.

علاوه بر این دکتر آموزگار اخیرا به وزارت خارجه آمریکا اطلاع داده است که توسط یکی از ادارات

دولت ایران، که از بردن نام آن خودداری کرد، از وی سؤال شده است که آیا اکراه وزارت خارجه آمریکا در

مورد اعطای عنوان دیپلماتیک مناسب به وی نشانه این نیست که دولت آمریکا از انتصاب وی خشنود

نمی باشد. وزارت امورخارجه آمریکا دکتر آموزگار را مطمئن ساخت که مسئله فقط یک مشکل فنی

حقوقی است و چنین منظوری در کار نیست. دکتر آموزگار اظهار داشت که چنین تضمینی را می پذیرد، اما

کاملاً آشکار است که صبر و تحمل وی به پایان رسیده و تنها به دلیل تلاش مصرانه وی در کنترل خود است

که تندخویی ذاتی خود را فرونشانده است، آن تندخویی که برای آن دسته از مقامات آمریکایی که به

هنگام تصدی وزارت بازرگانی و سپس دارایی توسط وی با او مراوداتی داشته اند، کاملاً شناخته شده

می باشد.

بردباری دکتر آموزگار در یک مواجهه ظاهرا غیرعادی در روابطش با دولت هنگامی که تلاش

می کرد موضع قابل توجهی برای خود دست و پا کند، دچار فرسودگی شد.

دکتر آموزگار در موارد متعددی با ادعای اینکه براساس دستورات تهران عمل می کند، تلاش کرده است تا

مذاکراتی را در مورد امور اقتصادی با وزارتخانه شروع نماید. در مورد یک برنامه جدید PL- 480لازم شد

به اطلاع وی برسد که درخواست چنین برنامه هایی بایستی در ابتدا توسط دولت ایران و از طریق سفارت

آمریکا در تهران به جریان گذاشته شود. در یک مورد دیگر در رابطه با تمایل ایران به عدم تداوم نرخ

مبادلات امتیازی که در مورد مبادلات مالی و رسمی آمریکا به کار می رفت، دکتر آموزگار وانمود کرد که

دولت ایران مایل است وی مذاکرات مربوطه را در واشنگتن دنبال نماید، اما وزارتخانه اطلاع یافت که

وزارت دارایی ایران صراحتا بیان داشته که مایل است مذاکره در این مورد را با هیئت نمایندگی ما در تهران

انجام دهد. در واکنش نسبت به چنین مواردی از جانب دکتر آموزگار، وزارتخانه مرتبا گیج شده و نمی داند

که آیا دکتر آموزگار تلاش می کند اختیاراتی را به خود نسبت دهد که دولت وی عملاً به او اعطا نکرده است

و یا اینکه خود دولت ایران در مورد نوع اقداماتی که می خواهد هیئت اقتصادی جدید آن در اینجا انجام

دهد، مردد می باشد.

خودخواهی های شخصی مسلما یکی از مشکلات دکتر آموزگار است، اما در زمینه وضعیت

دیپلماتیک وی مشخصا تنها مشکل نمی باشد. وزارت خارجه اذعان دارد که در یک بوروکراسی سنتی و

مبتنی بر سلسله مراتب نظیر ایران، برای یک وزیر سابق اگر غیرممکن نباشد، بسیار مشکل خواهد بود که

یک عنوان تابعه دیپلماتیک را بپذیرد. دکتر آموزگار ممکن است خبر مربوط به تردید تهران در رابطه با

تمایل آمریکا نسبت به خود را جعل کرده باشد، اما با در نظر گرفتن شیوه برخورد ایرانیان با این گونه

مسائل، این خبر ممکن است تا حدی هم موجه باشد.

ص: 224

وزارت خارجه مایل است از دردسرهای بیشتر ناشی از اقدامات خلاف معمول در رابطه با وضعیت

دیپلماتیک یا مستقل دکتر آموزگار در اینجا پرهیز نماید. از هر نوع راهنمایی براساس برخورد

احتیاط آمیز با مقامات عالی رتبه دولت ایران که بتوان توسط سفارت به مورد اجرا گذاشته شود، عمیقا

تشکر می گردد.راسک

آموزگار، جهانگیر 4

جهانگیر آموزگار خیلی محرمانه

دکتر آموزگار در سال 1919 متولد شد. عضو خانواده ای معروف است و پدرش حبیب، قبلاً سناتور

بود. در رشته اقتصاد در دانشگاه کالیفرنیا دکترا گرفت و در همانجا به تدریس در رشته اقتصاد مشغول شد.

آموزگار یکی از اقتصاددانان برجسته ایرانی است، ولی به جای این که عملگرا باشد تئوریسین است. در

مواردی با درگیر کردن خود در مسائل جزئی، مسائل و موضوعاتی عمده و مهم را از یاد می برد. قدری

خودبین است و چنانچه با مخالفت یا دست کم گرفتن روبرو شود، عصبانی و آتشین مزاج می شود.

همسرش آمریکایی است و به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کند.

در حین اقامت در آمریکا نامزد شرکت در انتخابات مجلس شد، ولی از مراجعت به ایران امتناع

ورزید، در کابینه نخست وزیر امینی به تاریخ 20 ژوئن 1961 وزیر بازرگانی شد و در تاریخ 26 مه 1962

و پس از کناره گیری بهنیا در اوایل سال 1962 به سمت وزیر دارایی منصوب گردید. پس از سقوط دولت

امینی در ژوئیه 1962، آموزگار مدتی بیکار بود تا این که در دسامبر 1962 به عنوان رئیس هیئت

جدیدالتأسیس اقتصادی ایران به واشنگتن اعزام شد. در آنجا به کار تماس مستقیم با تعدادی از

سازمانهای آمریکایی (بانک صادرات و واردات، وزارت کشاورزی و AID) که درگیر طرح هایی در ایران

بودند، سرگرم بود.

در گفتگو با دوستان آمریکایی و ایرانی اش، آموزگار با صراحت گفته است که شاه به مسائل اقتصادی

واقف نمی باشد. وی همچنین از حامیان سرسخت نخست وزیر امینی است و به نظر می رسد که در مخالفت

با امینی و گروه اقتصاددانان گمراهش، شاه آموزگار را نیز نادیده نگرفته است. بهترین دوست آموزگار در

دولت کنونی علاوه بر برادرش جمشید، منوچهر گودرزی است. با بسیاری از اقتصاددانان حرفه ای دولت

تماس نزدیک داشته و با مدیر بودجه یعنی مجیدی و معاون رئیس کل بانک مرکزی، فرمانفرمائیان، نیز

رابطه ای تنگاتنگ دارد.

شاید بتوان گفت که آموزگار به حدی طرفدار آمریکاست که در شرایط سیاسی کنونی به نفع وی

نمی باشد. همسر آمریکایی اش نیز هیچ گاه نتوانسته است خود را با شرایط ایران وفق دهد و خود آموزگار

نیز متوجه شده که انطباق پذیری مجددش با شرایط ایران، ناراحتی هایی را برایش فراهم ساخته است.

می توان گفت که زیاده از حد به انتقاد از کشورش پرداخته و آمریکا را نیز به خاطر عدم تلاش در حمایت از

اشخاص مناسب (امینی و آموزگار)، آن هم در زمان مناسب به باد انتقاد می گیرد.

خلاصه این که وی روش برخورد شاه با مسائل اقتصادی را مطلوب نمی پندارد و شاه نیز در انتقاد از

سیاست های اقتصاد نخست وزیر امینی، آموزگار را هم از قلم نمی اندازد. با این حال، چنانچه امینی،

جمشید آموزگار یا منوچهر گودرزی یا رضا انصاری نخست وزیر شوند، ممکن است جهانگیر آموزگار نیز

ص: 225

به یک منصب مهم اقتصادی دست پیدا کند. از طرف دیگر به خاطر آمریکایی بودن همسرش، شاید تصمیم

بگیرد که در آمریکا اقامت گزیند. اصولاً او یکی از دوستان آمریکا است که همیشه آن را دیده انتقاد

می نگرد.

تذکر: آموزگار اخیرا کار تألیف کتابی تحت عنوان «کمک فنی در تئوری و عمل، مورد ایران» را به

پایان رسانده که توسط انتشارات فردریک ا. پراگر، شماره 111 خیابان چهارم، نیویورک به چاپ رسیده

است. هیچ یک از اعضای هیئت نمایندگی USAID در سفارت این کتاب را هنوز نخوانده اند، ولی برای

دریافت چند نسخه از آن تقاضانامه فرستاده اند. ال. ام. دون 13 نوامبر 1965 22/8/44

آموزگار، جهانگیر 5

خیلی محرمانه 22 نوامبر 1965 2/9/44، الف 363

جهانگیر آموزگار حدودا 46 ساله و وزیرمختار و سرپرست هیئت اقتصادی واشنگتن است. وی

دارای درجه دکترای اقتصاد از دانشگاه کالیفرنیا می باشد و در آنجا به عنوان مدرس اقتصاد نیز کار کرده

است. همسر آمریکایی دارد. به هنگام اقامت در آمریکا به عنوان یکی از کاندیداهای مبارزه انتخاباتی

مجلس ایران تعیین شد، ولی از بازگشت به ایران خودداری نمود. در زمان حکومت امینی در 1961 وزیر

اقتصاد وی بود و در 1962 وزیر دارایی شد. پس از سقوط امینی وی برای سرپرستی هیئت اقتصادی

جدیدالتأسیس ایران به واشنگتن اعزام شد. آموزگار یک اقتصاددان مترقی ایرانی می باشد، اما در مقایسه

با برادرش جمشید آموزگار، وزیردارایی فعلی، که سخت کوش و عملگرا می باشد، یک تئوریسین است.

جهانگیر آموزگار به صراحت در مورد عدم درک شاه از مسائل اقتصادی صحبت می کند و به

هیئت های دارای اختیارات بیشتر معتقد است. وی در سمت رسمی خود بیشتر خرده گیر است و مواردی با

معطوف کردن توجه خود به موضوعات کوچک، نسبت به موارد مهم سردرگم می شود. در حال حاضر

آموزگار باتوجه به اکراه و عدم تمایل هم شاه و هم امینی، احتمالاً بسیار آمریکایی تر از آن است که در

شرایط سیاسی فعلی ایران به اهداف خود برسد، اما ممکن است در یک شرایط سیاسی متفاوت صاحب

قدرت و نفوذ باشد.

آموزگار، جهانگیر 6

تاریخ: 21 فوریه 1973 2/12/51 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا در آتن، 5089 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: نامزد ایرانی برای صندوق بین المللی پول

1 مینایی، مدیر اداره امور امریکایی وزارت امورخارجه، گزارش می دهد که محمد یگانه، مدیر

اجرایی علی البدل کنونی صندوق بین المللی پول، از طرف دولت ایران فراخوانده شده تا رئیس بانک

مرکزی شود. دولت ایران پیشنهاد می کند که جهانگیر آموزگار که به عنوان وزیر مختار امور اقتصادی در

سفارت ایران در واشنگتن مشغول خدمت است، جانشین او گردد. مینایی خاطرنشان می سازد که یگانه

نماینده کشورهای غنا، الجزایر، یمن و یونان نیز می باشد. دولت ایران میل دارد همچنان عضو هیئت مدیره

صندوق بین المللی پول باشد و در نظر دارد به جلب حمایت کشورهای فوق بپردازد، چون انتخابات

ص: 226

براساس توافق جمعی صورت خواهد گرفت. مینایی می افزاید که قبل از آن، صندوق بین المللی پول متوجه

خواهد شد که از مشورت با ما در مورد طرز برخورد یونان با قضیه نامزد شدن آموزگار برای این سمت،

سود برده است. صندوق بین المللی پول تردیدی ندارد که این موضوع از حمایت سایر کشورها برخوردار

خواهد شد، ولی معتقد است که شاید دوستی دیرین شاه با کنستانتین، از طرف رژیم یونان به صورت یک

نکته منفی علیه نامزد ایران به کار گرفته شود. مینایی می خواهد بداند که آیا می توانیم در مورد طرز

برخورد یونانی ها اقدام مؤثری انجام دهیم تا به دولت ایران نیز کمک شده باشد که در تضمین پیروزی

آموزگار در انتخابات، از تاکتیک های لازم استفاده کند.

2 اقدام مورد تقاضا: چنانچه وزارت خارجه و سفارت آمریکا در آتن در مورد طرز برخورد یونان با

قضیه نامزدی آموزگار برای احراز این سمت اطلاعاتی ارائه نمایند، موجب امتنان خواهد شد. هک

آموزگار، جهانگیر 7

جهانگیر آموزگار وزیر مختار در امور اقتصادی، سفارت ایران در واشنگتن خیلی محرمانه

جهانگیر آموزگار، یکی اقتصادانان برجسته ایران، از دسامبر 1962 در سفارت ایران در واشنگتن

عهده دار اداره امور اقتصادی بوده است. او دوست دارد که خود را سفیر سیار بداند. آموزگار گاهی

سیاست های آمریکا را مورد انتقاد قرار می دهد، اما اصولاً با این کشور برخوردی دوستانه دارد.

جهانگیر آموزگار در تاریخ 13 ژانویه 1919 در تهران متولد شد. پس از اخذ درجه لیسانس حقوق و

ادبیات از دانشگاه تهران، به آمریکا رفت و در دانشکده اقتصاد دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس دکترا

دریافت نمود. چند سالی را نیز در دانشگاه کالیفرنیا و کالج اکسیدنتال لوس آنجلس به تدریس پرداخت.

آموزگار در سال 1961 به عنوان عضو تحقیقاتی مؤسسه بروکینگز به ایران بازگشت. مدتی بعد در

همان سال وزیر بازرگانی شد و از ماه مه تا ژوئیه 1962 وزیر دارایی بود. ظرف سال های 1961 و 1962

ریاست شورای عالی شرکت ملی نفت ایران و هیئت مدیره شرکت تجارت خارجی را برعهده داشت.

همچنین در شورای عالی اقتصادی، شورای پول و اعتبار و هیئت مدیره بانک ملی عضویت داشت. وی در

ژوئیه 1973 به عنوان مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول برگزیده شد.

گاهی از اوقات با تمرکز بیش از حد بر روی مسائل جزئی، مسائل مهم را از یاد می برد. او خودپسند

است و در صورت مواجه شدن با مخالفت یا دست کم گرفتن، عصبانی و آتشین مزاج می شود. آموزگار

زبان انگلیسی را به روانی صحبت می کند. در رشته تحصیلی اش کتب و مقالات متعددی را به رشته تألیف

در آورده است. آخرین کتاب وی «ایران: توسعه اقتصادی در شرایط دوگانه (1971)» نام دارد. شماره

ژوئیه 1973 نشریه Foreign Affairsدر برگیرنده مقاله ای از اوست که «داستان نفت: واقعیت ها، تخیلات

و بازی منصفانه» نام دارد. آموزگار با یک زن آمریکایی ازدواج کرده که الینورروث هورن نام دارد. او سه

برادر معروف و مهم دارد که عبارتند از:

جمشید آموزگار، وزیر دارایی؛ کورس آموزگار، وزیر مسکن ؛ هوشنگ آموزگار، رئیس اسبق اداره

اطلاعاتی دبیرخانه اوپک تا نوامبر 1973. 3 آوریل 1974 14/1/53

ص: 227

آموزگار، جهانگیر 8

جهانگیر آموزگار وزیر مختار در امور اقتصادی، سفارت ایران، واشنگتن خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای آموزگار

جهانگیر آموزگار، 56 ساله، از دسامبر 1962 وزیرمختار امور اقتصادی و رئیس هیئت اقتصادی

سفارت ایران در واشنگتن بوده است. اگرچه در تئوری از زیردستان سفیر زاهدی است، ولی در انجام

وظایف و عملیات استقلال دارد. آموزگار گاهی به انتقاد از آمریکا می پردازد، ولی اصولاً از دوستان آن

کشور به شمار می رود.

نقطه نظرات

نویسنده چند کتاب و مقاله در مورد مسائل اقتصادی است. آخرین کتاب وی «ایران: توسعه اقتصادی

تحت شرایط دوگانه» (1971) نام دارد. در مقاله ای با عنوان «داستان نفت: واقعیت ها، تخیلات و بازی

منصفانه» (Foreign Affairs، ژوئیه 1973) وی گفته است که عرضه کنندگان نفت عامل به وجود آمدن

کمبود نیستند و این امر را ناشی از افزایش شدید تقاضا در اروپای غربی، ژاپن و امریکا می داند. در همان

مقاله قید کرده است که اعضای اوپک می دانند که ذخایر نفت بیش از چند دهه دیگر دوام نخواهند داشت،

بنابراین یا باید اقتصادهای خود را توسعه داده و متنوع سازند و یا این که در تلاش برای بالا بردن سطح

زندگی شکست بخورند.

اطلاعات شخصی

دارای درجه فوق لیسانس اقتصاد از دانشگاه واشنگتن سیاتل، دکترا از دانشگاه کالیفرنیا

لوس آنجلس. گاهی اوقات بی صبر و حوصله و با تمرکز بیش از حد بر مسائل جزئی و مسائل عمده و مهم

را از یاد می برد. خودپسند است و یا در برابر مخالفت ها یا دست کم گرفتن نیز گاهی عصبانی و آتشین مزاج

می شود. به زبان انگلیسی به روانی تکلم می کند. سه برادر دارد که عبارتند از: جمشید، وزیر کشور و امور

خدمات شهری و نماینده ایران در اوپک، کورس که اخیرا وزیر مسکن شد (تا سال 1974)؛ و هوشنگ،

رئیس اداره اطلاعاتی دبیرخانه اوپک (تا سال 1973). با یک زن آمریکایی زیبا و باهوش ازدواج کرده

است.

سوابق شغلی

قبل از سال 1961: مدرس، در کالج اکسیدنتال لوس آنجلس در دانشگاه کالیفرنیا

1961: پروفسور تحقیقات، مؤسسه بروکینگز، ایران

1962 تاکنون: وزیرمختار در امور اقتصادی و رئیس هیئت اقتصاد ایران در واشنگتن

1973 تاکنون: مدیر اجرایی، صندوق بین المللی پول.

13 ژوئیه 1975 22/4/54

ص: 228

آموزگار، جهانگیر 9

تاریخ: 21 نوامبر 1977 30/8/56 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران 10290 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن با اولویت

از وزیر مختار برای سفیر سولیوان مراجع: الف) تهران 9221، ب) تهران 9336، ج) تهران 9826

موضوع: برنامه ریزی اقتصادی ایران

1 طی یک گفتگوی مفصل و جامع با اینجانب و کارمند اقتصادی در مورد وضعیت و دورنمای

اقتصادی جاری و دراز مدت ایران، جهانگیر آموزگار، سفیر ایران در آمریکا، از طرز فکر موجود در

محافل دولتی ایران حول و حوش برنامه ریزی اقتصادی پرده برداشت. او اخیرا بررسی ویژه به عمل آمده

در سازمان برنامه و بودجه را مطالعه نموده و آن را تلاشی در راستای «شناخت بیماری و به منظور دور

ساختن ایران از وضعیتی قلمداد نمود که در آن یک جراح قلب ممکن است مجبور شود به علاج بیماری

سرطان بشتابد.» وی گفت مقدمات کار فراهم آمده تا گروهی از اعضای بانک جهانی به بررسی اوضاع

دراز مدت اقتصادی ایران بپردازند و معتقد است که از همکاری کامل و همه جانبه دولت ایران نیز

برخوردار خواهد گردید.

2 در تکمیل و تأیید مفاد آمده در مراجع (الف) و (ب)، آموزگار اظهار داشت که هنوز مشخص نیست

که اسناد برنامه ریزیهای آتی از چه مشکل و محتوایی برخوردار خواهند شد، ولی می داند که قرار نیست

مجوزهای چند ساله (یعنی پنج ساله) صادر گردد. آنچه ممکن است در کنار بودجه آتی ظاهر شود،

احتمالاً مقدمه ای خواهد بود که به تصویب مجلس نیازی نخواهد داشت، ولی اهداف عمرانی را حتما

مشخص خواهد نمود.

3 سفیر آموزگار همچنین گفت که همان نحوه برخورد با رهیافت هندوستان یعنی رهیافت

«خودکفایی» در رابطه با برنامه ریزی اقتصادی در اینجا هم مطلوب واقع شده، یعنی، هدفی به نام نیازهای

اساسی انسانی مشخص و برای تحقق هدف مورد نظر، منابع و روش لازم جمع بندی و تعیین خواهد

گردید.

اظهارنظر: ظاهرا این هم یکی دیگر از روش های عنوان کردن «کاهش سطح توقعات» و ایجاد

تناسب بین توسعه اقتصادی و توان مادی می باشد.

4 شرح تفصیلی گفتگو متعاقبا ارسال خواهد گردید. میکلاس

آموزگار، جهانگیر 10

مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول، نایب رئیس بانک بین المللی عمران و توسعه

عنوان خطاب: آقای سفیر

جهانگیر آموزگار به عنوان نماینده اصلی ایران با رتبه سفیری به طور عمده هم در صندوق بین المللی

پول و هم بانک بین المللی عمران و توسعه فعالیت دارد. از سال 1969 در سمت نایب رئیس بانک

بین المللی عمران و توسعه و از ماه اوت 1973 به عنوان مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول فعالیت داشته

است. وی برادر نخست وزیر اسبق ایران (از اوت 1977 تا اوت 1978)، جمشید آموزگار است و قبلاً نیز از

سال 1962 تا 1976 در سفارت ایران در واشنگتن به عنوان وزیر مختار در امور اقتصادی فعالیت نموده

ص: 229

است.

آموزگار در رشته اقتصاد از دانشگاه واشنگتن سیاتل فوق لیسانس و از دانشگاه کالیفرنیای

لوس آنجلس درجه تخصصی دکترا گرفت. طی سالهای 57 1956 مشاور سازمان برنامه ایران بود و طی

سال های 1960 1958 نیز در کالج اکسیدنتال لوس آنجلس و نیز دانشگاه کالیفرنیای لوس آنجلس

تدریس می نمود. در ایران نیز به عنوان یکی از اساتید انستیتوی بروکینگز فعالیت داشت تا این که در سال

1961 به سمت وزیر بازرگانی و گمرکات ایران منصوب گردید. قبل از مشغول به کار شدن در سمت

فوق الذکر در واشنگتن به سال 1962، مدت کوتاهی نیز به عنوان وزیر دارایی فعالیت کرد.

آموزگار مؤلف آثاری است تحت عناوین، «کمک فنی در تئوری و عمل (1966)، تشکیل سرمایه و

منابع مالی توسعه (1971)، و ایران: بررسی اقتصادی (1977) ؛ وی همچنین به طور مشترک کتاب دیگری

را تحت عنوان «ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه» (1971) تألیف نموده است.

آموزگار 59 ساله است و به زبانهای فرانسه و انگلیس به روانی تکلم می کند. او با یک آمریکایی ازدواج

کرده است. 16 اکتبر 1978 24/7/57

آموزگار، جهانگیر 11

خیلی محرمانه

جهانگیر آموزگارمدیر اجرایی صندوق بین المللی پول و نایب رئیس بانک بین المللی عمران و توسعه

عنوان خطاب: آقای سفیر

جهانگیر آموزگار، برادر نخست وزیر اسبق ایران (از اوت 1977 تا اوت 1978) از سال 1962 تا سال

1976 وزیر مختار امور اقتصادی سفارت ایران در واشنگتن بود. قبل از انتصاب به این سمت در سال

1962، وی مدت کوتاهی در سمت وزیر دارایی فعال بود. آموزگار گهگاه از آمریکا انتقاد می کند، ولی

اصولاً با این کشور برخوردی دوستانه دارد. اگرچه از سال 1973 در صندوق بین المللی پول فعالیت داشته

است، ولی هنوز هم با تهران روابط کاری بسیار نزدیک و صمیمانه ای دارد. او که یک اقتصاددان مجرب

است، گاهی با تمرکز بیش از حد نیاز بر مسائل جزئی، موضوعات عمده را نادیده می گیرد. وی فردی

خودپسند است و چنانچه با مخالفت یا بی اعتنایی مواجه شود، عصبانی و آتشین مزاج می گردد.

آموزگار معتقد است که تنها راه حل مسئله بی ثباتی پول جهان، عزم راسخ و هماهنگ قدرت های عمده

اقتصادی در راستای نیل به سیاست های منسجم و بسیط مالی و پولی است که زمینه ساز رشد غیر تورم زا

می گردد. او اعتراف می کند که این گونه هماهنگی موجب از دست رفتن بخشی از حاکمیت ملی خواهد شد،

ولی پیش بینی می کند که در صورت فقدان این تلاش مشترک، بی ثباتی پیوسته مانند پول ملی در دوره های

فلاکت و سختی به جریان می افتد. آموزگار، از دانشگاه واشنگتن سیاتل و نیز دانشگاه کالیفرنیای

لوس آنجلس در رشته اقتصاد به ترتیب لیسانس و دکترا گرفت. از سال 1969 تاکنون نایب رئیس بانک

بین المللی عمران و توسعه بوده است. کتب ذیل را تحت عناوین، کمک فنی در تئوری و عمل (1966)،

تشکیل سرمایه و منابع مالی توسعه (1971)، و ایران: دورنمای اقتصادی (1977) به رشته تألیف در آورده

است. او کتاب ایران: توسعه اقتصادی تحت شرایط دوگانه را نیز به صورت مشترک تدوین نموده است

(1971). او به زبان فرانسه و انگلیسی تکلم می کند. آموزگار 59 ساله است. 19 اکتبر 1978 27/7/57



کورس آموزگار

ص: 230

آموزگار، کورس 1

خیلی محرمانه

کورس آموزگار، وزیر مسکن

کورس آموزگار وزیر مسکن و عمران منصوب در سال 1970، فردی است 45 ساله و برادر جوانتر

جمشید آموزگار وزیر دارایی، می باشد. کورس دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و

از دانشکده پلی تکنیک تهران در سال 1954 فارغ التحصیل شد. پس از آن وارد دانشگاه واشنگتن شد و

در آنجا در رشته مهندسی راه و ساختمان درجه دکتر گرفت؛ برادر دیگر او یعنی جهانگیر سرپرست هیئت

اقتصادی در سفارت ایران در واشنگتن می باشد.

در سال 1961، او به سمت رئیس دفتر فنی سازمان برنامه و در سال 1964 به سمت معاونت امور

اجرایی وزارت مسکن و عمران منصوب گردید. در همان سال وی به عنوان یکی از همراهان آیزنهاور به

آمریکا سفر کرد. به محض مراجعت به ایران در سال 1965، معاون ارشد وزارت مسکن و عمران شد، و در

سال 1967 به عنوان یکی از اعضای هیئت ایرانی به کنفرانس آب برای صلح راه یافت. در سال 1969 او

به سمت معاونت وزارت کار و مدیر سرپرست سازمان بیمه های اجتماعی درآمد و تا زمانی که به سمت

وزیر مسکن و عمران منصوب نشده بود، در آنجا به وظیفه پرداخت.

آموزگار اطلاعات مهندسی و تجارب اداری بسیاری را به وزارت مسکن و عمران وارد کرده است،

لیکن اخیرا به دلیل عدم کفایت اداری این وزارتخانه از طرف شاه مورد انتقاد قرار گرفته است. در برخورد

با سفارت، وی همیشه مفید واقع شده و از مدتی که در آمریکا گذرانده است اظهار رضایت می کند. در

همان حال وی فردی متکبر، با حالت تهاجمی، بسیار حساس و «وسواسی» است، بیش از حد نگران

حیثیت خود می باشد و از پیشرفت و تحرک زیاد در حرفه سیاسی خود دچار اضطراب می گردد. تمایل

وی به تقویت حرفه سیاسی اش گاهی نسبت به احساسات مثبت وی در رابطه با آمریکا ارجحیت یافته

است. آموزگار متأهل و به زبان انگلیسی مسلط است.

می1972 اردیبهشت 1351



رحمت اللّه اتابکی

ص: 231

اتابکی، رحمت اللّه 1

خیلی محرمانه

رحمت اللّه اتابکی نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد واقع در ژنو

رحمت اللّه اتابکی که به عنوان نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل واقع در ژنو منصوب

گردیده، حدود 37 ساله است که در وزارت امورخارجه به کار مشغول می باشد. در حرفه ای بی فروغ و

خصوصا فاقد کارآیی، او مدارج ترقی را پشت سرگذارده و علت این امر امتیازهای خاص بوده است نه

شایستگی و صلاحیت فردی. به نظر می رسد که اصولاً شیفته و مفتون امریکا می باشد.

اتابکی، نوه علی اصغرخان اتابک، وزیر معروف دوره قاجار و نخست وزیر ناصرالدین شاه، در سال

1903 در تهران دیده به جهان گشود. او از دانشکده علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ التحصیل گردید.

ابتدا در سال 1930 وارد وزارت دادگستری شد، ولی یک سال بعد به وزارت خارجه پیوست و در کتابخانه

و دفتر ثبت و نیز اداره حقوقی به کار پرداخت. در سال 1934 به عنوان وابسته به برن اعزام گردید و در سال

1939 به عنوان نماینده علی البدل در کنفرانس کار اتحادیه ملل شرکت نمود. از سال 1940 تا 1943 ابتدا

در اداره کنسولی وزارت خارجه و سپس بخش اداری به کار پرداخت. از سال 1943 تا 1948 کنسول

ایران در بیروت شد. برای پنج سال بعد، وی در سمت های مختلفی در وزارت خارجه (معاون رئیس اداره

امنیتی، معاون رئیس بخش اداری، ریاست اداره پنجم سیاسی و مدیرکل امور اداری) کار کرد.

وی در سال 1953 و برای مدتی کوتاه در مقام نماینده دائمی ایران در دفتر اروپایی سازمان ملل متحد در

ژنو و نیز سرکنسول ایران فعالیت داشت. در سال 1954، اتابکی رایزن ایران در لبنان و در سال 1956

سفیر ایران در آن کشور شد. در محافل دیپلماتیک و اجتماعی بیروت شایعات بسیاری در مورد او بر سر

زبانها بود. بین کنسول سفارت فاضل هندا (FADEL HANDA) و سفیر اختلافی در گرفت (و بنا به اعتقاد

ناظران هندا بسیار تواناتر بود). علاوه بر این، اتابکی از رئیس جمهور وقت لبنان کامیل شمعون تا بدان حد

حمایت می کرد که پس از تغییر دولت آن کشور، خود را کاملاً بی دفاع می دید. سفیر آمریکا نسبت به

توانائیهای اتابکی اعتقاد چندانی نداشت و حتی گمان می کرد که وی یکی از جیره خواران انگلیس است.

پس از مراجعت به تهران، اتابکی در ژانویه 1959 به عضویت شورای عالی سیاسی درآمد، در کابینه ماه

ژوئن منوچهر اقبال وزیر کشور شد و (در حال حاضر) یعنی ماه دسامبر نیز به عنوان آجودان غیرنظامی

شاه فعال می باشد. تنها صلاحیت های وی در احراز مقام وزارت کشور عبارت بودند از روابط خوب و تا

حدی مرموز وی در دربار شاه. او وزیری کاملاً انعطاف پذیر بدون هیچ گونه صلاحیت یا استعدادی خاص

بود. او (و شخص اقبال) به دلیل سوء مدیریت در انتخابات 1960 مقصر قلمداد شد و دیری نگذشت که به

وزارت خارجه بازگشت. از سال 1962 تا سال 1967 هم به عنوان سفیر ایران در اطریش و هم به عنوان

نماینده دائمی ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی فعالیت داشت. بنا به گزارشهای موجود، در وین نیز

بین اتابکی و اعضای سفارت ایران مشکلاتی بروز کرده بود.سفیر اتابکی مردی است نسبتا بلند قامت، با

گونه ای برجسته، پوستی زیتونی رنگ و موهای پر پشت. او با یکی از برادرزاده های نخست وزیر فقید،

فضل اللّه زاهدی، ازدواج کرده و لذا با وزیر امورخارجه یعنی اردشیر زاهدی فرزند فضل اللّه نسبت دارد.

اتابکی به امریکا، اروپا و خاورمیانه سفر کرده است. او در سال 1966 دچار حمله قلبی شد. علاوه بر زبان

مادری یعنی فارسی به زبانهای انگلیسی و فرانسه نیز تکلم می کند.ژوئن 1968 خرداد 1347



احمد احمدی

ص: 232

احمدی، احمد 1

زمان و مکان: 4 ژانویه 1968 14/10/46، محل اقامت سفیر. بدون طبقه بندی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر احمد احمدی، معاون، وزارت منابع طبیعی ویلیام هلسث، دبیر

اول سفارت

موضوع: انتصاب احمدی

بعدازظهر روز 4 ژانویه، احمدی به عنوان معاونت وزیر در امور پارلمانی و معاونت حیات وحش و

آبزیان وزارت جدیدالتأسیس منابع طبیعی به حضور شاه معرفی شد. وی گفت وزارت فقط چهار معاون

خواهد داشت و در حال حاضر سه تن از آنها تعیین شده اند. (همسر احمدی از روی شوخی گفت که

«شوهر معاون حیوانات وحشی است».)

وقتی از احمدی پرسیدم آماده دیدارهای تبریک گویی شده است، گفت: «نه، لطفا هنوز نیایید، صبر

کنید تا دفتر و صندلی داشته باشم.» وی گفت اولین مشغله وزارت جدید، یافتن محلی برای کار است. او

گفت از چند هفته پیش خبردار بود که برای این شغل مطرح شده است، ولی تا روز معرفی اش (4 ژانویه)

تأیید از بالا نیامده بود.

احمدی از فارغ التحصیلان کرنل است. به نظر می رسد مردی بی تکبر و چهل ساله باشد. دو دختر دارد،

که یکی کلاس ششم و دیگری کلاس چهارم است. استیو استفانید او را به خوبی می شناسد، و با ارسال

نسخه ای از همین یادداشت، از استیو خواسته شده است اطلاعات مفید خود درباره احمدی، منجمله

ارزیابی از توان های این شخص، بخصوص درباره شغل جدیدش را به ما بدهد.

احتمالاً قابل ذکر است که مری احمدی (همسر احمدی) آمریکایی است و فرزندان آنها در حال حاضر

به مدرسه بین المللی تهران، یعنی ایران زمین می روند و قبل از این هم به مدرسه کامیونیتی (مدرسه

آمریکائیها م) می رفتند، که هر دوی این مدارس شیوه تدریس آمریکایی دارند. دکتر احمدی لااقل در سه

سال اخیر معاونت مدیریت مؤسسه KWPAمستقر در تهران را به عهده داشته است. او معاون رضا انصاری

بود و وحیدی وی را نگهداشت. آر. اچ. هارلان

احمدی، احمد 2

تاریخ: 8 ژوئیه 1968 17/4/47 خیلی محرمانه

فرم اطلاعات بیوگرافیک

نام: احمد احمدی

ملیت: ایرانی

سمت فعلی: معاون پارلمانی و معاون در امور ماهیگیری و زندگی وحوش در وزارت منابع طبیعی.

تولد: احمدی حدود 40 سال دارد.

تحصیلات: احمدی دکترای خود را در رشته (Agronomy) از دانشگاه کرنل دریافت کرده است.

سوابق: احمدی معاون عبدالرضا انصاری در سازمان آب و برق خوزستان بود.

هنگامی که دکتر وحیدی در سال 1965 به عنوان مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان جانشین

انصاری شد، احمدی به عنوان معاون مدیرعامل مستقر در تهران به کار خود ادامه دارد.

ص: 233

در ژانویه 1968 احمدی به سمت معاون وزیر در وزارتخانه جدید منابع طبیعی منصوب شد. وزیر

یعنی مهندس ناصر گلسرخی، برای مدتهای طولانی دوست شخصی احمدی بوده است.

خانواده: احمدی که در رابطه با گرفتن مدرک دکترای خود به مدت 8 سال در ایالات متحده زندگی

کرده است با یک تبعه آمریکا به نام ماری ازدواج نمود. وی نیز یکی از فارغ التحصیلان کرنل می باشد. این

دو دارای دو دختر می باشند. یکی کلاس ششم و دیگری کلاس چهارم است. این دو که قبلاً به مدرسه

آمریکائیها (در تهران م) می رفتند، هم اکنون در مدرسه بین المللی تهران تحصیل می کنند. هر دو مدرسه با

اصول تربیتی و آموزشی آمریکایی اداره می شوند.

اظهارنظر: احمدی بلافاصله شخص را تحت تأثیر گرایشات و برخوردهای دوستانه و غیررسمی

خود قرار می دهد. وی شدیدا نسبت به سبک غیر رسمی زندگی آمریکایی علاقمند شده است. وی به دلیل

صمیمیت خود و فقدان تجمل و خودخواهی، شخص فوق العاده ای می باشد. وی مانند آمریکائیان با

خوشحالی، شوخی در مورد خود را می پذیرد، کیفیتی که در مورد ایرانیان نادر است. زبان انگلیسی وی

فوق العاده عالی است و با اصطلاحات عامیانه و آمریکایی کاملاً آشناست.

وی شخص فوق العاده شایسته ای است و قبل از انتصاب به سمت معاون مدیرعامل یکی از بهترین

تکنسین های سازمان آب و برق خوزستان محسوب می شد. وی علی رغم ظاهر آسان گیر خود،

سخت کوش است که به جای درخواست انجام کار از شخص دیگری، خودش قسمت اعظم کار را انجام

می دهد.

وی همچنین فردی go - getter بوده و در مورد زیردستانی که فقط وقت گذرانی می کنند، بی تحمل

می باشد و خواستار کار با کیفیت است.

وی مأمور کنترل (برنامه م) در طی دیدار اخیر گروه کشاورزی تجاری (اوایل 1968) بود که در این

رابطه همکاری نزدیکی با آقای ویلیام وارن داشته است. وی نه تنها خودش توجیهات بسیار خوبی برای

گروه تدارک دید، بلکه یک برنامه منظم و فشرده ای آماده نمود که تمام موارد آن مطابق برنامه به اجرا

درآمد و همه چیز دارای کیفیت خوبی بود.

وی در اکتبر 1967 توضیح دهنده اصلی در رابطه با دیدار جورج بال، جان مک کلوی و آلفرد هایز از

خوزستان بود. اقدامات وی مؤثر بود و نشان داد که وی فردی دقیق است و درک کاملی نسبت به نوع

ارائه ای که می توانست برای مقامات عالیرتبه مالی آمریکا بسیار مفید باشد، دارد.

احمدی یکی از دوستان نزدیک و شخصی دکتر حسن شهمیرزادی، معاون امور شهرداری ها در

وزارت کشور، می باشد. این دو نفر به عنوان همکاران انصاری در سازمان آب و برق خوزستان به طور

بسیار نزدیکی، با یکدیگر کار کردند.

تخصص و تحصیلات احمدی در سمت خود به عنوان معاون وزیر هیچ رابطه ای با موضوع وظایف

جدید وی ندارد. وی تنها به دلیل توانائیهای مدیریتی خود به این سمت منصوب گردیده است. همان طور

که وی بارها خاطرنشان کرده در زمان انتصابش هرگز مشغول ماهیگیری و شکار نبوده است.

وی با شوق بسیار کار جدید خود را شروع کرد. وی به ابتکار شخص خود روابط نزدیکی با سفارت

آمریکا برقرار نمود و اداره جدید خود را براساس تجربیاتی که در ایالات متحده داشته است، شکل

می دهد.

ص: 234

احمدی بدون تردید جوانی رو به رشد است. استعدادهای وی موجب ترقی وی در میان مقامات ایرانی

خواهد شد. تنها موانعی که ما در حال حاضر از آن مطلع هستیم احتمالاً عبارتند از ظاهر بسیار آمریکا

مآبانه و همسر آمریکایی وی و دو دخترش که به سیستم آمریکایی تحصیل می کنند.

احمدی، احمد 3

اوت 1977 مرداد 1356 خیلی محرمانه

احمد احمدی وزیر کشاورزی و عمران روستایی

احمدی یک وزیر 48 ساله است که لیسانس خود را در رشته مهندسی کشاورزی از دانشگاه ایالتی

یوتا و فوق لیسانس و دکترای خود را در کشاورزی از دانشگاه کرنل دریافت کرده است. وی قبل از

بازگشت به ایران، جمعا به مدت بیش از 8 سال در ایالات متحده زندگی کرده است. وی سوابق دولتی خود

را به عنوان یک متخصص عالیرتبه کشاورزی در وزارت کشاورزی شروع نمود. وی سپس معاون فنی و

پس از آن معاون مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان گردید. قبل از ارتقاء به سمت مدیریت، وی یکی

از بهترین تکنسین های سازمان آب و برق خوزستان محسوب می شد.

وی در ژانویه 1968 معاون پارلمانی و معاون ماهیگیری و زندگی وحوش در وزارت جدیدالتأسیس

منابع طبیعی گردید. تخصص و تحصیلات وی در این سمت، هیچ رابطه ای با موضوع وظایف جدیدش

نداشت و صرفا به دلیل توانائیهای مدیریتی اش انتخاب شده بود. علاوه براین، وزیر یعنی مهندس ناصر

گلسرخی، مدتهای مدید یکی از دوستان شخصی احمدی بوده است.

وی در اکتبر 1971 معاون پارلمانی وزارت کشاورزی شد. با ادغام دو وزارتخانه کشاورزی و منابع

طبیعی، وی سمت معاون وزیر را ترک کرده و مدیرعامل کشت و صنعت بین المللی شد.

احمدی در مصاحبه ای به تاریخ 8 اوت، یعنی یک روز پس از اعلام انتصاب وی به عنوان وزیر

کشاورزی و عمران روستایی، گفت توجه اصلی وی به افزایش کلی محصولات کشاورزی و تولید در هر

هکتار معطوف خواهد شد. وی اضافه نمود که افزایش مراکز درمانی حیوانات، اصلاح نژاد و تشویق بخش

خصوصی به بالا بردن تولید گوشت و ماکیان نیز از اولویت های برنامه وی است.

دکتر احمدی در طول ده سال گذشته یکی از رابطین کارمندان مختلف سفارت بوده است. از وی

به عنوان فردی خوش برخورد، غیررسمی در مراودات، صمیمی، شایسته و سخت کوش یاد می شود. وی به

جای حواله دادن کارها، خودش دست به کار می شود و در مورد زیردستانی که از خود ابتکار نشان نداده و

یا در کارهای خود شایستگی ندارند، کم تحمل می باشد. ماری همسر وی آمریکایی و فارغ التحصیل کرنل

است. آنها دو دختر دارند که هر دو در مدرسه آمریکائیها در تهران تحصیل می کنند. احمدی انگلیسی

آمریکایی را به روانی تکلم می کند.قسمت سیاسی: جی. دبلیو. مارتین



صادق احمدی

ص: 235

احمدی، صادق 1

صادق احمدی، وزیر دادگستری محرمانه

صادق احمدی 50 سال قبل در کرمانشاه بدنیا آمد و در تهران تحصیل کرد، و از دانشگاه تهران در

رشته حقوق فارغ التحصیل گردید. قبل از احراز مقام وزارت دادگستری، وی دادیار عمومی در استانهای

متعدد منجمله تهران بود. وی به عنوان نماینده مجلس از کرمانشاه انتخاب شد و در پایان این دوره به سمت

معاونت وزیر در وزارت دادگستری در امور برنامه ریزی و تحقیقات منصوب گردید. او سپس معاون وزیر

در امور پارلمانی شد و در سپتامبر 1971 به عنوان وزیر دادگستری معرفی گردید.

وی تاکنون هیچ کار مشخصی در وزارتخانه (یا در سیستم قضایی) انجام نداده است و به عنوان یک

عضو قوی یا مهم کابینه نگریسته نمی شود.

احمدی به زبان فرانسه صحبت می کند.می1972 اردیبهشت 1351



علیقلی اردلان

ص: 236

اردلان، علیقلی 1

خیلی محرمانه

علیقلی اردلان، وزیر صنایع و معادن: مردی است 56 ساله، دارای دکترای حقوق از دانشگاه برلین، به

زبانهای آلمانی، فرانسه، انگلیسی، کردی و نیز فارسی صحبت می کند.

او متأهل و دارای دو فرزند است که یکی از آنها در یک مدرسه پسرانه در کنتاکی مشغول تحصیل

می باشد.

وی بخش اعظم حیات حرفه ای اش را با وزارت خارجه گذرانده که با سمت وابسته در برلین در سال

1924 آغاز شد و با عنوان عضو شورای عالی سیاسی این وزارتخانه، که مرکب از دیپلماتهای ارشدی

است که در موقع نیاز به مشورتهای جمعی از آنها کمک خواسته می شود، پایان گرفت. از سال 1950 تا

سال 1954 وی در نماینده دائم ایران در سازمان ملل بود و در همانجا به سمت آمریکا گرایش بسیار پیدا

کرد.

اخیرا نیز نخست وزیر او را به سمت وزیر مشاور منصوب کرده و هم اکنون نیز وزیر صنایع و معادن

است. در گذشته وی با سفارت آمریکا همکاری بسیار داشته و به عنوان یک ایرانی درستکار و وطن پرست

معروف است. در رابطه با کنفرانس بغداد وی می تواند یک منبع مفید باشد.

دکتر علیقلی اردلان: از ژوئیه سال 1950، اردلان نماینده دائمی ایران در سازمان ملل بود و در

دانشکده علوم سیاسی، دانشگاه تهران و نیز دانشگاه برلین تحصیل کرده است.

از سال 1924 وی خدمت وزارت خارجه ایران بوده و در سفارتخانه های ایران در واشنگتن، برلین،

لندن، پاریس و آنکارا نیز کار کرده است. زمانی وی معاون وزیرخارجه بود و زمانی نیز بخصوص در

فاصله بین دسامبر 1948 تا ژوئیه 1950، سمت جانشین وزیر خارجه را برعهده داشت.

از زمان ورود به سازمان ملل، دکتر اردلان به نمایندگی از جانب کشورش در چند کنفرانس بین المللی

شرکت جسته است و یکی از امضاءکنندگان پیمان صلح ژاپن در سال 1951 به شمار می آید.

او فردی است مطلع، خودش برخورد، همیار و با لیاقت، و برخلاف بسیاری از مقامات ایرانی، همیشه

در اقدامات خود قاطعیت داشته و پس از اتخاذ تصمیم مردد نمی شود. او با آمریکائیها در کشورش و چه

در سازمان ملل روابط دوستانه و صمیمانه ای داشته است. 17 اکتبر 1952 25/7/31

اردلان، علیقلی 2

تاریخ: 8 مارس 1960 17/12/38خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 566 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: کارمندان جدید سفارت ایران در واشنگتن

خلاصه در اواسط ژانویه 1960، اردشیر زاهدی داماد شاه به عنوان سفیر جدید ایران در آمریکا

منصوب گردید. برای این انتصاب سه دلیل وجود داشت. اول اینکه شاه در مورد مقالات انتقادی

مطبوعات آمریکا در مورد ایران نگران است. دوم، شاه فکر می کند گروهی از افراد ضد شاه در حال نفوذ

یافتن بر شخصیت های معروف آمریکایی و مطبوعات آن می باشند. سوم، شاه قصد دارد که تلاش های

جدی تری برای خنثی نمودن شکایات و ادعاهای دانشجویان ایرانی خارج از کشور اعمال نماید.

ص: 237

زاهدی گروه بزرگی از جوانان که اکثرا هم بی تجربه هستند را انتخاب نموده تا در واشنگتن به وی بپیوندند.

در واقع اگر این گروه کلیه وظایفی را که عهده دار آن شده است بتواند انجام دهد، معجزه خواهد بود.

مطبوعات آزاد آمریکا بدون توجه به اینکه سفیر ایران چه کسی باشد، ناگزیر در مورد اشتباهات و

تخطی های ایران مطلب خواهند نوشت. ممکن است زاهدی در برخورد و مقابله با تأثیر و کارآیی

نیروهای ضد شاه در آمریکا به موفقیت دست پیدا کند، ولی در نیل به اهدافش در مورد دانشجویان دچار

مشکل خواهد شد. انتصاب زاهدی مثال دیگری از حکومت فردی و دخالت شاه در جزئیات امور دولتی

می باشد. انتخاب این گروه نیز مثال خوبی از اتکای ایرانیان به خویشاوندان، دوستان و دوستان دوستان

است. به هر صورت اگر شاه توقع چندانی نداشته باشد، اعضای این گروه به لحاظ جوانی آنها و تمایلشان به

کار ممکن است به انجام کاری موفق شوند.

سابقه و علل تغییر

روزنامه های تهران در اواسط ژانویه 1960 اعلام نمودند که علیقلی اردلان، سفیر ایران در واشنگتن و

عبدالحسین حمزوی، مدیرکل سرویس اطلاعاتی ایران در نیویورک، برای مأموریت های افشا نشده

بعدی به تهران فراخوانده شده اند. سفیر جدید اردشیر زاهدی داماد شاه خواهد بود.

این تغییر ناگهانی و نیز دیگر تغییرات در پرسنل سفارت ایران در واشنگتن، نشاندهنده اوجگیری عدم

اعتماد فزاینده محافل سطح بالای دولت ایران نسبت به کار اردلان و حمزوی می باشد. فرض نهفته در

پشت این عدم اعتماد این است که ایالات متحده در رابطه با موقعیت ایران در دنیا نقش پر اهمیتی را به

عهده دارد و بنابراین این سفارت ایران در واشنگتن از اهمیت والایی برای کشور و رژیم شاه برخوردار

است. سه علت و دلیل که با تحولات ماههای اخیر بر اهمیتشان افزوده گشت، منجر به اخذ تصمیم در مورد

انتصاب زاهدی و افراد جدید دیگر در سفارت ایران در واشنگتن گردید.

1 مطبوعات آمریکا:

قسمت اعظم این مطلب در مرسله شماره 529 مورخ 23 فوریه 1960 سفارت به طور کامل تشریح

شده است. شاه همیشه در محکوم نمودن مقالات انتقادی مطبوعات خارجی در مورد کشورش سریع عمل

نموده است. باتوجه به موضع برتر و مسلط شاه در رژیمی که نسبت به آینده خود نامطمئن است و از

حقارت کشور در مقابل ملل توسعه یافته کاملاً آگاه می باشد، رفتار او تا حدودی قابل درک است، هر چند

که عکس العمل های او اغلب افراطی بوده اند. او و دوست وی اکثرا نسبت به مقالات مطبوعات آمریکا در

مورد ایران شکایت داشته اند و اغلب اوقات آنان را مورد حمله قرار داده اند.

اخیرا شاه از بابت برنامه تلویزیونی ادوارد مورو در مورد ایران و مقاله روزنامه کریستین ساینس

مانیتور در مورد تماسهای گزارش شده آمریکا با رهبران مخالف ایران خشمگین شده است. افراد مطلع در

تهران تصور می کنند مورد اول بود که باعث برکناری اردلان و حمزوی شد. آنچه که باعث این گونه رفتار

شاه می شود در عدم توانایی او و همکارانش در درک آزادی مطبوعات آمریکایی و فرضیه سنتی ایرانیان،

که مسائل به هر دلیلی همیشه می توانند به دلخواه قدرتمندان حل شوند، نهفته است. اکثر ایرانیان، منجمله

آنهایی که در تشکیلات زاهدی هستند، معتقدند که اگر دولت ایالات متحده بخواهد می تواند اقداماتی

ص: 238

انجام دهد که این مقالات ضد ایرانی در مطبوعات آمریکا را خنثی نمایند. زمانی که دولت آمریکا دست به

این اقدامات نمی زند، سوظن های آنان مبنی براینکه ایالات متحده از وضعیت ایران راضی نیست را تأیید

می کند و این موضعی است که اردشیر زاهدی قصد به تصحیح آن دارد.

2 نیروهای ضد شاه:

علت دوم که به طور آشکار با علت اول مرتبط است، تصورات در تهران از این امر است که در آمریکا

افراد خاصی وجود دارند که به طور فزاینده ای در متقاعد نمودن افکار عمومی ایالات متحده به طور اعم و

مطبوعات آن به طور اخص در مورد دیدگاههایشان از جنایت های دولت شاه، موفق بوده اند. چهره های

معروفی که اغلب توسط ایرانیان از آنها نام برده می شود عبارتند از: برادران قشقایی، دکتر علی شایگان،

پروفسور نصراللّه سیف پور فاطمی، ویلیام او. داگلاس قاضی دیوان عالی، جان او. ویلی سفیر سابق آمریکا

در ایران، جرالد اِف. دوهر کارمند سیاسی سابق سفارت آمریکا در تهران.

شاه به درستی تشخیص داده است که به جز مبادرت به مصادره زمین های قشقایی و در نتیجه محدود

نمودن یکی از منابع درآمد آنها، کار بسیار کمی در ایران می تواند در جهت کاهش تأثیر و کارآیی مسلم این

افراد انجام دهد. بنابراین به نظر می رسد که وی امیدوار است که افرادش در واشنگتن با مطلبی

متقاعدکننده بتوانند با دستگاه اداری آمریکا و مطبوعات آن در وهله اول به توافق برسند و براین افراد

پیشی گیرند.

3 دانشجویان ایرانی خارج از کشور:

نکته اصلی این مشکل این است که ایران به خدمات هزاران دانشجوی ایرانی که در خارج به

تحصیلات عالیه اشتغال دارند، نیازمند است، ولی برخی از این دانشجویان که اکثرا برجسته ترین و بهترین

آنها هم هستند، زمانی که از آزادی غربی، تجملات و فرصت ها و موقعیت های آن برخوردار شدند، دیگر

باز نمی گردند. سال گذشته وظیفه رسیدگی به برخی از مشکلات ظاهری و بی اهمیت دانشجویان به

زاهدی واگذار شد و بنابراین به نظر می رسد که شاه این طور تصور می کند که زاهدی به اضافه گروه جدیدی

از مشاورین جوان، همان افرادی هستند که می توانند دانشجویان را خوشحال تر نمایند.

امکان آن نیز هست که دلیل چهارمی برای این انتصاب وجود داشته باشد و آن این است که شاه تصور

می کند زاهدی از سلف خویش در کسب کمک اقتصادی و نظامی بیشتری برای ایران موفق تر باشد.

اردلان، علیقلی 3

تاریخ: 8 مارس 1961 14/5/1340خیلی محرمانه

از: کنسولگری آمریکا در خرمشهر، 1 8به: وزارت امورخارجه

جهت اطلاع: سفارت آمریکا در تهران و مسکو

دکتر علیقلی اردلان، نماینده ویژه رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران، هنگام بازگشتش از

تهران به من تلفن زد تا مرا از نیت دولت ایران برای انتصاب وی به عنوان سفیر در اتحاد جماهیر شوروی

مطلع گرداند. زمانی که من برای عرض تبریک به دیدن وی رفتم، او با من در مورد نظرات شخصی خودش

ص: 239

در رابطه با سیاست ایران نسبت به اتحاد جماهیر شوروی گفتگو کرد.

دکتر اردلان به خاطر می آورد که در خلال تصدی وی در وزارت امورخارجه (1958 1955)،

روابط ایران با شوروی براساس دوستی و صمیمیت قرار داشت. او معتقد بود که سیاست آشکار و صریح

وی نسبت به آنها به این موقعیت کمک نمود. دکتر اردلان موضع خود را نسبت به روسها با عنوان «منطقی

در تمام موضوعات و در عین حال همراه با اعتقاد سخت به «اصول» توصیف نمود. او معتقد است که ایران

با تحریک روسها چیزی به دست نمی آورد و نیز با تمایل به مذاکره با آنان چیزی از دست نمی دهد، البته

مشروط برآنکه این امر باعث فدا کردن اصول آزادی و مساوات نگردد. به عقیده وی ایران قیمت سنگین

یک سیاست تهاجمی نسبت به همسایه بزرگ و قدرتمندش را نمی تواند بپردازد. دکتر اردلان یادآوری

کرد که وقتی وی وزیر امورخارجه بود، استفاده از پوسترهای تبلیغاتی ضد روسی توسط سرویس

اطلاعاتی ایالات متحده در تهران را اجازه نمی داد. او گفت که برای هندرسون، سفیر آمریکا در تهران،

این طور توضیح داده بود که یادآوری خطرات روسیه کمونیست به ایرانیان بدین نحو ضرورتی ندارد. خود

آنان هم اکنون از آن خطرات کاملاً آگاه هستند. او خاطرنشان ساخت که وی همیشه مواظب بوده تا سفرای

آمریکا و انگلیس را از تحولات در سیاست ایران نسبت به شوروی مطلع نگاه دارد. دکتر ارلان اشاره کرد

که وی کاملاً از جزئیات سیاست فعلی ایران نسبت به شوروی آگاه نیست، ولی با این حال در مورد

گزارشات اخیر در مطبوعات تهران در تلافی حملات تبلیغاتی رادیو مسکو به ایران و نیز رادیو صدای ملی

که یک رادیوی ناراحت است. رادیو تهران مخفی است، شروع به یک جنگ رادیویی نموده است. او

احساس می کرد که این امر فقط جو جنگ سرد را وسعت می بخشد و هیچ بهبودی در روابط ایران و

شوروی به وجود نمی آورد. دکتر اردلان اظهار داشت که وی هیچ وقت در شوروی نبوده است و بنابراین از

همکارانش در وزارت خارجه و نیز دیگران در این خصوص که چگونه می شود به بهترین نحو و از نقطه نظر

روانی به روسها نزدیک شد، تحقیق خواهد نمود. یک مطلب فرعی جالب توجه که مستقیما با این موضوع

ارتباطی نداشت، نظریه دکتر اردلان در مورد خستگی مفرط دکتر امینی بود که اردلان در ملاقات با او در

31 ژوئیه متوجه آن شده بود. او اظهار نمود که اتاق انتظار امینی از افراد پُر بود و میز او با کاغذها و

پرونده ها انباشته شده بود و در عین حال خود نخست وزیر پاکتها را باز می کرد. در خلال گفتگوهایشان،

دکتر امینی اشاره کرده بود که با این که دکتر اردلان در پاسخ به فراخواندن وی از ایالات متحده و

جایگزینی او کاری برایش انجام نداده، ولیکن او (امینی) در مقابل کار خوبی برایش (اردلان) انجام

می دهد. دکتر اردلان همیشه شجاعانه اظهار داشته بود که فراخوانی امینی در حقیقت از طرف شاه بوده

است و نه او.

اظهارنظر: دکتر اردلان آشکارا از انتصاب خود خشنود و از این که او را از رده خارج نکرده اند، آسوده

به نظر می رسید. چنانچه تجربه او در شوروی وی را تغییر ندهد، احتمالاً وی طرفدار سیاست نرمش و

بدون تحریک ایران نسبت به شوروی می باشد. با این وجود من معتقدم که موضع طرفدار غرب وی کاملاً

تأیید شده و می توان به طور کلی روی او برای حمایت از سیاست های غرب حساب کرد. او امیدوار است

که در مسکو با همقطاران آمریکایی و انگلیسی خود روابطی نزدیک، ولی محتاطانه داشته

باشد.ماسترون

ص: 240

اردلان، علیقلی 4

20 سپتامبر 1961 29/6/40خیلی محرمانه

سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 141

اطلاعات بیوگرافی راجع به دکتر علیقلی اردلان سفیر تعیین شده در اتحاد جماهیر شوروی

دکتر علیقلی اردلان، سفیر جدید ایران در اتحاد جماهیر شوروی، قرار است هفته آینده به سوی مسکو

حرکت نماید. به پیوست یک نسخه از جریده ای است که نظریات دکتر اردلان را در مورد مناسبات بین

ایران و اتحاد جماهیر شوروی منعکس نموده، نظریاتی که قسمت اعظم آن تکرار همان مطالبی است که به

کنسول آمریکا در خرمشهر اظهار نموده است (گزارش شده به مسکو، 1 Aخرمشهر مورخ 5 اوت

1961). همچنین به پیوست یک برگ مشخصات دکتر اردلان، تهیه شده در سال 1950، زمانی که دکتر

اردلان نماینده دائمی در سازمان ملل متحده بوده است، ارسال می گردد. سایر موارد این گزارش

فعالیت های وی را تا به امروز تکمیل می نماید.

دکتر اردلان به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد از اوت 1950 تا آوریل 1955 خدمت نمود.

از زمان بازگشت به ایران، او عضو شورای عالی سیاسی در وزارت امورخارجه شد، که گروهی از

دیپلمات های ارشد هستند که به عنوان شورای مشورتی سیاسی برای وزیر امورخارجه عمل می کنند.

کمی بعد از این انتصاب، او «وزیر بدون عنوان» شد، و بعدا در 1955 وزیر صنایع و معادن در کابینه حسین

علا گردید. در دسامبر 1955، اردلان به سمت وزیر امورخارجه عبداللّه انتظام از ایران، روحیه وزارتخانه

را تضعیف نموده و بر نارضایتی شاه و نخست وزیر افزوده بود. برای بهبود این وضعیت، در 27 دسامبر

1955، غیبت طولانی وزیر امورخارجه منصوب شد. او یک وزیر امورخارجه قوی نبود، و هر چند

مجری سیاست خارجی شاه بود، تأثیری در تعیین خط مشی و سیاست نداشت. در آوریل 1957، او

مجددا در دولت منوچهر اقبال وزیر امورخارجه شد. در مارس 1958 پس از برکناری سفیر علی امینی، او

سفیر در ایالات متحده آمریکا شد و در 22 می1958 اعتبارنامه خود را تقدیم کرد.

دکتر اردلان حدود دو سال در واشنگتن خدمت نمود، در بین مقامات آمریکایی حسن شهرتی به

عنوان فردی کارآ، سخت کار که به وضوح متمایل به غرب است، به دست آورد. در اواسط ژانویه 1960 و

پس از این که شاه اعتماد خود را به قابلیت وی برای مقابله با مسئله بحران فزاینده جرائد آمریکایی و

دانشجویان ناراضی ایران از دست داد، وی به تهران احضار شد. ممکن است گفته شود که این مسائل به

سختی ممکن است توسط سفیر ایران حل شود، همان گونه که نفر بعد از دکتر اردلان با آن مواجه شد. پس از

احضار وی، دکتر اردلان نماینده ویژه شرکت ملی نفت ایران در خرمشهر شد، که در این پست تا این اواخر

که به سفارت در مسکو منصوب گردید، باقی ماند. می توان انتظار داشت دکتر اردلان در برخورد با اتحاد

جماهیر شوروی، به طور استوار در جهت منافع ایران و سیاست خارجی ایران عمل کند، در حالی که نهایت

سعی خود را خواهد نمود تا از هرگونه برخورد تحریک آمیز بی فایده با اتحاد جماهیر شوروی اجتناب

نماید. او به مقامات آمریکایی گفته است مبارزه تبلیغاتی فعلی شوروی برعلیه شاه به مناسبات ایران

شوروی لطمه خواهد زد و بایستی متوقف شود، بعدا گفت که او برنامه ریزی نموده که به رهبران شوروی

(از جمله خروشچف) این مطلب را بگوید. مسلما او در دست روسها نرمش کمتری از نفر قبلی،

عبدالحسین مسعود انصاری خواهد داشت. نامبرده بدین دلیل به تهران احضار شد که بیش از حد

ص: 241

تمایلات طرفداری از روسیه داشته است.

اگر گذشته بتواند معیار آینده باشد، دکتر اردلان تمایل خواهد داشت که با همتاهای انگلیسی و

آمریکایی خود در مسکو همکاری نزدیک داشته باشد.(1)

از طرف سفیر هاری اچ. شوارتز رایزن سیاسی سفارت

ضمائم: (فقط برای سفارت آمریکا در مسکو)

1 بریده جریده در مورد اظهارات اردلان در رابطه با مناسبات ایران، شوروی.

2 اطلاعات بیوگرافیک

خیلی محرمانه

اطلاعات بیوگرافیک دکتر علیقلی اردلان

اطلاعات فردی: وی فرزند ابوالحسن خان (فخرالملک) رئیس طایفه کرد اردلان و فرماندار سنندج

می باشد که در سال 1899 متولد شد. او برادر امان اللّه اردلان استاندار فارس و وزیر اسبق داخله و

همچنین برادر ناصرقلی اردلان وکیل مجلس و عباسقلی اردلان وابسته اقتصادی سفارت ایران در

واشنگتن می باشد.

تحصیلات: دکترای حقوق از دانشگاه برلین.

زبانهایی که تکلم می کند: آلمانی، فرانسه، انگلیسی، فارسی، کردی

وضعیت تأهل: متأهل و صاحب دو فرزند

مشاغل:

1927 1924:در سن 25 سالگی به عنوان وابسته سفارت ایران در برلین وارد خدمت وزارت

امورخارجه شد.

1930 1927: مشاغل مختلف دیگر در وزارت امورخارجه در تهران.

1932 1931: دادستان کل دادگاه ویژه کارمندان دولت تهران.

1933 1932: عضو ارشد اداره کل امور اقتصادی وزارت امورخارجه.

1935 1933: دبیر دوم هیئت نمایندگی ایران در واشنگتن.

1936: رئیس دبیرخانه وزارت امورخارجه.

1937 1936: دبیر اول هیئت نمایندگی ایران در پاریس.

1940 1937: رایزن هیئت نمایندگی ایران در پاریس.

1941: بازرس و مسئول اداره سوم سیاسی وزارت امورخارجه تهران.

1942: کنسول سفارت ایران در آنکارا.

1946 1943: وزیرمختار آنکارا.

1947: عضو هیئت نمایندگی سازمان ملل در امور فلسطینی ها.

دسامبر 1948 تا 1949: معاونت سیاسی وزارت امورخارجه.

26 فوریه 1950: سرپرست وزارت امورخارجه.

1- ضمیمه 1 ترجمه نشده است. م
ص: 242

26 ژوئیه 1950: به سمت نماینده دائمی ایران در سازمان منصوب شد.

نظریات:

از زمانی که دکتر اردلان وارد خدمت وزارت امورخارجه در تهران شد، سفارت روابط فوق العاده

نزدیک و دوستانه ای با وی داشته است. وی در تمام احوال نسبت به درخواست های آمریکا برای

همکاری و مشاوره در دادن اطلاعات به سفارتخانه و نیز همکاری در اتمام برنامه ها و طرح های سفارت

کوشا بوده است.

او به عنوان معاونت وزارت امورخارجه قابلیت های خود را با کارآئی و سخت کوشی نشان داد.

هرچند اقدامات او با بوروکراسی سنگین و عریض و طویل وزارت خارجه به کُندی می گرایید، ولی به نحو

خیره کننده ای قادر بود در مورد مشکلات و مسائل بسیاری که سفارت به وی عرضه داشته بود، اقدام

سریع اعمال نماید. از نظر اجتماعی هم او و هم همسرش هر دو صحبت و مکالمه به چندین زبان، خوب و

قابل تحمل هستند. تسلط دکتر اردلان به فرانسه، آلمانی و انگلیسی از استاندارد بالایی برخوردار است.

به طور خلاصه نظرات سیاسی وی منعکس کننده میهن پرستی او و تمایلش به کار در جهت توسعه ایران

است. در خلال پنج سال گذشته وی به خوبی با رزم آرا نخست وزیر همکاری کرده است، ولی گزارش شده

است که از قبول یک پست در کابینه امتناع ورزیده و اظهار نموده است که بدلایل خستگی و بیماری، پستی

در خارج از کشور می خواهد.

اردلان، علیقلی 5

علیقلی اردلان وزیر دربار شاهنشاهی (از سپتامبر 1978) خیلی محرمانه

پس از اخراج امیرعباس هویدا به عنوان وزیر دربار و ظاهرا در پاسخ به خواست رهبران مذهبی مبنی

بر اخراج اعضای فرقه بهائی (که اکثر مسلمانان آنان را کافر می دانند) از دولت، علیقلی اردلان یکی از

کارمندان سالخورده وزارت خارجه جانشین وی شد. (هویدا فردی مسلمان است، لیکن پدرش با بهائی ها

رابطه داشت و همین امر برای سرنگونی پسرش کافی بود.) اردلان برای رهبران مذهبی قابل قبول تر است،

یکی از فرزندان وی به نام منوچهر با دختر سیدحسن امامی، امام جمعه تهران (روحانی مسلمان برجسته)،

ازدواج کرده است.

اردلان در مقام وزارت دربار خود را با اداره خاندان شاه و نیز تشریفات مرتبط با دربار مشغول

می دارد. وی و ستادش اغلب اوقات برای آوردن و بردن پیام به خاندان سلطنتی مورد استفاده قرار

می گیرند. وزیر دربار هر روز با شاه ملاقات کرده و فردی است که در ابتدا به او رجوع می شود. به دلیل

نزدیکی وی با شاه و توان وی در فراهم کردن زمینه های انتصاب برای اشخاصی که خارج از محفل داخلی

هستند، می توان گفت که وی راه دسترسی به تاج و تخت را تا حدود زیادی تحت کنترل دارد.

در تمام طول خدمتش، اردلان با مقامات آمریکایی روابط حسنه ای داشت است. از نظر آنها نیز، وی

دیپلماتی ذیصلاح و شایسته است. برخلاف بسیاری از دیگر مقامات ایرانی، او همیشه در اقدامات خویش

قاطع بود و در همه حال درخواست های کمک و مشورت آنان را مورد ملاحظه قرار می داده است. به

عنوان سفیر در واشنگتن (60 1958) مورد احترام همه مقامات آمریکایی بود، او و خانم اردلان همیشه

ص: 243

در ضیافت های اجتماعی برجسته بودند.

سوابق زندگی و کاری:

علیقلی اردلان در سال 1899 در تهران و در خانواده ای کرد، ثروتمند و مشهور به دنیا آمد. در نتیجه

شهرنشینی رابطه بین این خانواده و اکراد و میزان نفوذ آنها از بین رفته است. اردلان در دانشگاه تهران در

رشته حقوق لیسانس دریافت نمود و از دانشگاه فردریک ویلهلم در برلین نیز به دریافت درجه دکترا در

حقوق نائل آمد.

پس از ورود به وزارت خارجه در سال 1924، او در چند مقام در داخل و خارج از کشور خدمت کرد

که عبارتند از: برلین (27 1924)، وزارت خارجه (30 1927)، دادستان کل دادگاه بویژه کارمندان (32

1931)، عضو برجسته اداره اقتصادی (33 1932)، دبیر دوم سفارت ایران در واشنگتن (35 1933)،

رئیس دبیرخانه (1936) دبیر اول و کنسول سفارت ایران در پاریس (40 1937، 37 1936) و رئیس

اداره سوم سیاسی (1941). او در سالهای 47 1942 در آنکارا نیز سمت کنسول و وزیرمختار را

عهده دار بود. از سال 1948 تا 1950 نیز به عنوان معاون سیاسی وزیر امورخارجه خدمت کرد و پس از آن

به عنوان نماینده دائمی ایران رهسپار سازمان ملل گردید. در بازگشت به ایران در آوریل 1955، به

عضویت شورای عالی سیاسی وزارت خارجه متشکل از گروهی دیپلمات که به عنوان هیئت مشاور عمل

می کنند، درآمد.

در اکتبر 1955، اردلان وارد کابینه حسین علا به عنوان وزیر مشاور گردید و در نوامبر به عنوان وزیر

صنایع و معادن و در دسامبر به عنوان وزیر امورخارجه خدمت کرد. در آوریل 1957 نیز در کابینه منوچهر

اقبال به همان سمت منصوب گردید. پس از فراخوانده شدن ناگهانی علی امینی که به عنوان سفیر در آمریکا

به سر می برد، اردلان در می 1958 جای وی را گرفت. (امینی عامل برکناری خود را اردلان می دانست، و

او نیز آن را تکذیب می کرد). اردلان نیز در سال 1960 فراخوانده شد و جای او را اردشیر زاهدی گرفت،

چون شاه گمان می کرد که وی در برخورد با دانشجویان ایرانی در آمریکا بیشتر مؤثر واقع خواهد شد.

اردلان مدت کوتاهی را به عنوان نماینده ویژه شرکت ملی نفت ایران در خرمشهر فعالیت کرد، ولی سپس

به عنوان سفیر ایران در شوروی در سالهای 63 1961 و سفیر ایران در آلمان غربی در سالهای 65

1963 به صحنه دیپلماسی بازگشت. قبل از انتصاب به وزارت دربار، از سال 1967 ریاست مؤسسه

ارتباطات جمعی تهران را عهده دار بود و به صورت غیر رسمی در ضیافت ها و مراسم مربوط به

وزارت خارجه نیز شرکت می نمود.

اطلاعات شخصی :

اردلان به زبان های انگلیسی، فرانسه و آلمانی، کردی و ترکی به خوبی تکلّم می کند. همسرش مهری

نیز به زبان انگلیسی صحبت می کند. فرزند اردلان، منوچهر، مشاور سفارت ایران در واشنگتن بود و پس

از آن به سرکنسولگری ایران در سانفراسیسکو منتقل گردید. سیروس فرزند جوان آنها نیز در دانشگاه

آکسفورد در رشته اقتصاد بین المللی تحصیل کرده است.

ص: 244

خانواده :

وزیر دارایی 7 برادر و یک خواهر دارد. همه برادرانش در دولت به مقامات بالایی رسیدند: امان اللّه

یکی از وزرای کابینه، استاندار، معاون رئیس مجلس (مجلس نمایندگان) و در نهایت سفیر ایران در خارج

بود؛ عباسقلی، خزانه دار وزارت دارایی، مشاور اقتصادی هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل و معاون

وزیر دارایی بود؛ ناصرقلی نماینده مجلس بود؛ محمدعلی و محمدحسن نیز در وزارت دارایی و غلامرضا

و رضاقلی نیز در وزارت کشور کار می کردند. خواهر اردلان نیز همسر عبداللّه مستوفی، استاندار پیشین و

مادر باقر مستوفی، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت پتروشیمی ملی ایران می باشد.

29 سپتامبر 1978 7/7/57



غلامرضا ازهاری

ص: 245

ازهاری، غلامرضا 1

سازمان اطلاعات دفاعی ایالات متحده آمریکااطلاعات بیوگرافیک ارتشبد غلامرضا ازهاری

اوت 1971 مرداد 1350خیلی محرمانه

(طبقه بندی نشده) نام: ارتشبد غلامرضا ازهاری

(طبقه بندی نشده) شغل: ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران از تاریخ 20 ژوئیه 1971

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) خصوصیات روحی :

ازهاری یک افسر پیاده نظام با صلاحیت، شایسته و پر تحرک بوده و از شهرت شغلی بسیار خوبی

برخوردار است و سخت مورد علاقه افسران زیر دست خود می باشد. وی تمرکز قدرت ارتش را در سال

1963 قبول نداشت چرا که معتقد بود این امر سدّ راه پیشرفت ارتش شده و از گسترش و رشد استعداد و

توان رهبری می کاهد. او استعفای خویش را در اعتراض به این مسئله تسلیم کرد. اما شاه، بدلیل آن که به

افسرانی نظیر ازهاری در ارتش برای از میان برداشتن موانع و برطرف کردن نقایص و کمبودهای سیستم

احتیاج داشت، از قبول آن امتناع کرد. با این وجود در سال 1966 به عنوان شخصی که تمایلات تمرکز

قدرت دارد و مسئولیت فردی زیادی برای خویش قائل است و برای انجام یک کار، سلسله مراتب و

تشریفات اداری را زیر پا می گذارد، قلمداد شد. او خواهان رهنمودهای مستشاران نظامی آمریکا در ایران

بوده و به نظر می رسد که فعالانه در صدد حل و فصل منازعات موجود در واحدهای خویش می باشد،

ضمن این که فرمانده ارتش یکم در فاصله سالهای 1964 تا 1967 نیز بوده است. در آوریل 1964 به

عنوان فرمانده «مانور دلاور» (مانور مشترک ارتش ایران و آمریکا، تحت رهبری پیمان منطقه ای «سنتو»)

و به جهت اجرای عالی برنامه مورد ستایش مستشاران آمریکایی قرار گرفت. در سمت نماینده دائم نظامی

ایران در «سنتو» در آنکارای ترکیه خدمت کرد و قبل از دستیابی به مقام فعلی اش، معاونت ریاست ستاد

بزرگ ارتشتاران را برعهده داشت. در سال 1950 وارد دانشکده دژبانی آمریکا در فورث گوردون

جورجیا شد و در سال 1953 1954 «دانشکده فرماندهی و ستاد» ارتش در فورث لون ورث کانزاس را

گذراند.

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) گرایشات سیاسی:

الف در صحنه بین المللی: علی رغم تمایل دوستانه ای که نسبت به ایالات متحده آمریکا دارد، از

انتقاد کردن نسبت به آمریکا، زمانی که معتقد باشد چنین عملی مجاز است، تردید نمی کند. وی با

مستشاران نظامی آمریکا در ایران تشریک مساعی داشته و در سال 1961 گفته است که اعتقاد دارد

مستشاران جهت کمک به نیروهای مسلح ایران برای مدت کمی به کار گمارده شده اند و تلاش هایشان

چنانچه باید ثمربخش نبوده است. ازهاری دوست سپهبد «چیانگ وی کو» پسر «ژنرال چیانگ کای

چک» (رئیس جمهور چین در سال 1949) از زمانی که هر دوی آنها در دانشکده فورث لون ورث در سال

1954 1953 حضور داشتند، بوده و به این ارتباط ادامه داده است.

ب در صحنه داخلی: شدیدا وطن پرست و حامی سرسخت سلطنت ایران و محمدرضا شاه پهلوی

(شاه ایران از سال 1941) و مورد اعتماد وی می باشد.

ص: 246

(خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)

اطلاعاتی راجع به زندگی شخصی ازهاری:

(طبقه بندی نشده) تاریخ و محل تولد: 1909، شیراز

(طبقه بندی نشده) مشخصات افراد خانواده: در سال 1951 همسر اولش را طلاق داده است. همسر

فعلی او عفت شجاع الاسدی (ازهاری) است. ازهاری مسلمان و اساسا پایبند به فامیل و اعضای

خانواده اش می باشد. سه یا احتمالاً چهار فرزند دختر دارد به نامهای: گلنار ازهاری (سیمپسون) که در

سال 1940 متولد شد و در شیراز تحصیل طب کرده و در سال 1956 تحت حمایت و سرپرستی سازمان

ملل وارد دانشگاه ریچموند ویرجینیا شد، در ریچموند با دکتری ازدواج کرد (قبل از سال 1968)؛ رعنا

ازهاری که در سال 1942 متولد شد؛ لیلا ازهاری که در سال 1948 تولد یافت ؛ و احتمالاً فرزند چهارمی

هم دارد. (خیلی محرمانه / غیر قابل رویت برای خارجیان) مشخصات فردی:

ازهاری تنومند است و 5 فوت و 8 اینچ قد و 190 پوند وزن دارد. موهایش خاکستری تیره و چشمهای

مشکی دارد و به علت داشتن بیماری «فتوفوبیا» (ناراحتی از نور زیاد) عینک رنگی به چشم می زند.

ظاهری تیره و گندمگون و آراسته دارد که مبیّن فردی نظامی به تمام معناست. قاطع، با معلومات و با

صلاحیت و شایسته است. در حد متعادل سیگار می کشد و مشروب می نوشد و تا حدی پرخور است.

فردی خونگرم، خوش مشرب و مهربان است و علاقه زیاد به فامیل و خانواده اش دارد. ساده زندگی

می کند و ظاهرا از مزایای شغلی استفاده چندانی نمی برد. ماهیگیری را دوست دارد.

زبان: تسلط کامل به فارسی دارد، انگلیسی را روان و سلیس صحبت می کند و فرانسه را به خوبی

می داند. (طبقه بندی نشده)

مذهب: مسلمان

علامت مشخصه: معلوم نیست.

تحصیلات غیرنظامی: ازهاری مدرسه ابتدایی «نمازی» و مدرسه متوسطه «سلطانیه» را که هر دوی

آنها در شیراز واقعند، طی کرده است. وی فارغ التحصیل دبیرستان «شاپور» شیراز است.

سوابق شغلی و خدمتی: 19351933: دانشجوی دانشکده افسری و در 23 سپتامبر 1935 به درجه

ستوان دومی رسید.

1936 1935: فرمانده دسته دوم، گروهان هفتم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم. سپتامبر 1935

تا مارس 1936.

1936: فرمانده دسته یکم، گروهان یکم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم، مارس و نوامبر 1936.

1937 1936: فرمانده دسته یکم، گروهان یکم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم ؛ نوامبر 1936

تامه 1937. در مارس 1937 به درجه «ستوان یکمی» نائل شد.

1938 1937: فرمانده گروهان هفتم، هنگ پنجم «نادری» از لشکر دوم؛ مه 1937 تا مارس 1938.

1939 1938: فرمانده گروهان چهارم، هنگ پیاده نظام «سلحشور»، لشکر هفتم

«فارس»؛ مارس 1938 تا سپتامبر 1939.

1942 1939: فرمانده گردان دوم، هنگ 12 پیاده «سلحشور»، لشکر هفتم

«فارس»؛ سپتامبر 1939 تا ژوئیه 1942. در مارس 1941 به درجه سروانی ارتقاء یافت.

ص: 247

1943 1942: فرمانده گردان دوم، هنگ پانزدهم پیاده «سلحشور»، لشکر هفتم «فارسی» ژوئیه

1942 تا مارس 1943.

1944 1943: فرمانده گردان دوم، پایگاه تیپ هفدهم، لشکر ششم جنوب «جهرم»؛ مارس 1943 تا

مه 1944.

1945 1944: رئیس ستاد تیپ شانزدهم کازرون؛ مه 1944 تا فوریه 1945.

1945: بازرس شعبه ششم اداره نظام وظیفه در فوریه و اوت. در مارس 1945 به درجه سرگردی

مفتخر گردید.

1947 1945: در بخش چهارم دژبان مرکز مشغول به کار شد؛ اوت 1945 تا مارس 1947.

1947 1944: رئیس ستاد تیپ شانزدهم کازرون ؛ مه 1944 تا فوریه 1945.

1945: بازرس شعبه ششم اداره نظام وظیفه در فوریه و اوت. در مارس 1945 به درجه سرگردی

مفتخر گردید.

1948 1947: ریاست زندان دژبان مرکز، مارس 1947 تا مارس 1948. در مارس 1948 به

سرهنگ دومی ارتقاء درجه یافت.

1950 1948: ریاست ستاد تیپ دژبان تهران، مارس 1948 تا 1950. دانشجوی دوره عالی دژبان

در دانشکده دژبانی امریکا در فورث گوردون جورجیا در سال 1950 بود.

1950: رئیس زندان قرارگاه مرکزی دژبان.

1953: دانشجوی دانشکده ستاد و فرماندهی تهران.

1954 1953: دانشجوی دانشکده ستاد و فرماندهی ارتش آمریکا در «فورث لون ورث کانزاس»

1954: افسر فرمانده شعبه آموزش و عملیات دانشگاه جنگ، تهران.

1956: ریاست شعبه آموزش دانشگاه جنگ، تهران و در سپتامبر 1956 به درجه سرتیپی ارتقاء

یافت.

1958 1957: معاون پرسنلی نیروی زمینی شاهنشاهی ایران ؛ از 26 اوت 1957.

1959 1958: فرمانده لشکر یازدهم پیاده کرمان و در 24 سپتامبر 1959 به درجه سرلشکری

مفتخر شد.

1960: در سمت فرماندهی دانشگاه جنگ تهران.

1960: رئیس ستاد نیروی زمینی شاهنشاهی ایران.

1961: آجودان نظامی افتخاری شاه

1963: در 23 سپتامبر 1963 به درجه سپهبدی رسید.

1967: 1964: فرمانده ارتش یکم و دانشجوی دوره مکاتبه ای کالج صنعتی نیروهای مسلح، در

فورث لسلی جی. مک نایر، واشنگتن دی سی، که در سال 1964 به دریافت دیپلم نائل شد.

1970 1967: نماینده دائم نظامی ایران و رئیس گروه نمایندگان دائم نظامی در پیمان منطقه ای

«سنتو» در آنکارای ترکیه، سپتامبر 1970 1967، و (میهمان) سفر توجیهی برای اعضای سنتو

در عرشه ناو هواپیمابر آمریکایی فرانکلین روزولت (12 تا 13 ژانویه 1968) و ناو ایندیپندنت (8

تا 9 ژانویه 1969).

ص: 248

1971 1970: جانشین ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران، تهران. از حداقل اوت 1970 تا 20 ژوئیه

1971.

از 1971 تاکنون: ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران از 20 ژوئیه 1971. در 20 ژوئیه 1971 به درجه

ارتشبدی مفتخر گردید.

ازهاری، غلامرضا 2

6 دسامبر 1975 15/9/54شورای بازرگانی ایران و ایالات متحده آمریکا

عالیجناب ارتشبد غلامرضا ازهاری نخست وزیر ایران

تهران ایران

عالیجناب :

شورای (مشترک) بازرگانی ایران و ایالات متحده آمریکا، گروهی از تجار عمده برجسته ایرانی و

آمریکایی هستند که در سال 1975 بنا به درخواست دولت های دو کشور برای مشخص کردن موانع و

مشکلات موجود بر سر راه همکاریهای گسترده اقتصادی بین دو کشور و نشان دادن راههایی که

می توانست براین موانع و محظورات فایق آید، به وجود آمد. در مقام ریاست بخش آمریکایی شورا،

مفتخرم که نتایج جلسه را به جنابعالی گزارش دهم.

جلسه برگزار شد، به طوری که توانستیم پیشرفتهای کمیسیونهای اجرائی شورا در سال گذشته را در

جهت مشخص کردن و نشان دادن راه حل مسائلی که مانع توسعه روابط اقتصادی بین ایران و ایالات

متحده آمریکا می شد، مرور و بررسی کنیم. همچنین در مورد پیشرفت های اخیر کشور شما و چگونگی

تأثیر آن بر محیط های تجاری و راجع به نقشی که این شورا می تواند در تضمین ادامه همکاری بازرگانی

بین کشورهایمان و ثبات اقتصادی کشور ایران ایفا کند، گفتگو به عمل آمد.

بیانیه پیوست نتایج جلسه را به طور خلاصه بیان می دارد. اعضای شورا حمایت قاطع خویش را از

تلاش های دولت شما در انجام و تکمیل راههایی که اقتصادی ملی شما را تثبیت کند، اعلام داشتند و گروه

ما امیدوار است که به همکاری فعال خود با اعضای جامعه تجاری شما که تا به حال شورا مشخص کرده

است، ادامه دهد. هیئتی از اعضای کمیسیون اجراییِ آمریکایی شورا در نظر دارد که در اوایل ماه فوریه از

ایران دیدار کند و با اعضای ایران شورا و مقامات رسمی بالای دولت در مورد اینکه چگونه شورا می تواند

در تحقق اهدافتان مشارکت داشته و شما را یاری نماید، گفتگو و تبادل نظر کند و اینجانب از نظرات و

پیشنهادات شما استقبال می کنم.

همان طور که گزارش نشان می دهد، (مساعی) جامعه تجاری آمریکا صرف حفظ ثباتِ اقتصادیِ ایران

و ایفای نقش فعال در پیشرفت های آینده کشورتان می گردد. ارادتمند: «هنرهای هاپ نیک»

ص: 249

ازهاری، غلامرضا 3

15 مارس 1976 24/12/54

ارتشبد غلامرضا ازهاری رئیس ستاد مشترک بزرگ ارتشتاران

تهران، ایران

ارتشبد ازهاری عزیز: محترما به اطلاع می رساند اخیرا مطالب بسیاری در مورد سفر هیئتی از کنگره

و بازدید از پایگاههای نیروی دریایی شاهنشاهی ایران دریافت کرده ام.

تمامی هیئت، تحت تأثیر گستردگی پایگاهها کیفیت بالای تجهیزات آنها قرار گرفته اند و به طور طبیعی

در مورد کاهش شدت کارهای ساختمانی در آنها ابراز نگرانی نموده اند. دریادار نصراللّه موقری، فرمانده

وقت نیروی دریایی شاهنشاهی ایران در خرمشهر، کاپیتان فره چورلو در بوشهر و خسرو آزادی در

بندرعباس، افرادی هستند که به پاس خدمات خوبشان قابل قدردانی می باشند. تمامی مراحل بازدید به

صورت مرتب و خوب برگزار شد، که انعکاسی است از اعتبار بالای دولت ایران و نیروی دریایی

شاهنشاهی ایران. من از اقدامات نیروی دریایی شاهنشاهی ایران مفتخر هستم و عمیقا از تلاش آنها در

برگزاری موفقیت آمیز این بازدید قدردانی می نمایم.

دوستدار شما پاول سی بوید آدمیرال نیروی دریایی ایالات متحده

ازهاری، غلامرضا 4

غلامرضا ازهاری رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران (از ژوئیه 1971)

عنوان: ارتشبد ازهاری

ارتشبد غلامرضا ازهاری سمت بالایی در ارتش ایران به عنوان رئیس ستاد کل بزرگ ارتشتاران دارد

که در رهبری نیروهای مسلح به شاه، فرمانده کل قوا، کمک می کند. شایعاتی که از اوایل سال 1974 مبنی

بر کناره گیری وی رواج داشته، هنوز جامه عمل نپوشیده است. وی به خاطر شایستگی شخصی و شجاعت

اخلاقیش مورد احترام بوده، ولی از نظر پویایی و سازندگی فرد قابل توجهی نمی باشد. به عنوان

میهن پرستی متعصب، وی از طرفداران پروپاقرص شاه است.

در دوران خدمت، ازهاری ریاست هیئت های اعزامی به کشورهای مختلف را برعهده داشته و در

خرید تجهیزات نظامی شرکت داشته است. وی تلاش می کند که پست های مهم را به افسرانی که در شعب

برنامه ریزی، ارتباطات و الکترونیک مجرب هستند بسپارد. ازهاری مرد صریح و واقع بینی است و با

مقامات آمریکا همکاری می نماید و در صورتی که احساس کند به سیاست آمریکا انتقاد وارد است در

بیان آن لحظه ای تأمل نمی کند. ازهاری در شیراز متولد و در سال 1935 از دانشکده افسری ایران

فارغ التحصیل شده است. وی همچنین فارغ التحصیل دانشکده فرماندهی و ستاد آمریکا است. در دهه

1960 وی به ترتیب رئیس ستاد نیروهای زمینی، آجودان نظامی شاه، فرمانده ارتش یکم و نماینده دائمی

ارتش در پیمان سنتو بوده است. ازهاری در 1969 بازنشسته شد ولی بعد از مدت کوتاهی مجددا به کار

فراخوانده شد و معاون ستاد کل بزرگ ارتشتاران شد و تا ترفیع مقام فعلیش در آنجا باقی ماند.تیمسار

ازهاری حدود 70 سال سن دارد و شخص خونگرم و مهربانی است. وی که به بیماری فتوفوبیا مبتلاست،

عینک دودی به چشم می زند. او زیاد غذا می خورد و در مصرف مشروبات و سیگار میانه رو است. ازهاری

ص: 250

به دو زبان انگلیسی و فرانسوی صحبت می کند. وی دو بار ازدواج کرده و سه دختر دارد.

22 اوت 1977 31/5/56

ازهاری، غلامرضا 5

فوریه 1978 بهمن 1356 خیلی محرمانه

زندگینامه ارتشبد غلامرضا ازهاری

سازمان اطلاعات دفاعی ایالات متحده آمریکا

( U)(1) نام: ارتشبد غلامرضا ازهاری ارتشی (پیاده نظام)

اسم مستعار: غلام ازهاری

( U) موقعیت: ریاست فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران، از 20 ژوئیه 1971.

((2) C/NOFORN) خصوصیات روحی: مورد احترام به خاطر شایستگی شغلی، اعتماد و شجاعت

اخلاقی اش. وی در طول هفت سال گذشته ریاست و فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران شجاعت را به عهده

داشته است. ازهاری، بی گفتگو، ناتمام توان به عنوان رئیس فرماندهی ستاد بزرگ شده بود تا

محمدرضاشاه پهلوی، فرماندهی کل قوا (از سال 1941) را که بدون دیدن مراحل نظامی به این سمت

رسیده بود یاری و مدد دهد. هر از گاهی گزارشاتی مبنی بر تصمیم ازهاری برای بازنشستگی می رسد. (او

در سال 1978، 69 ساله می شود.)

(C/NOFORN) سیاسی: یار پر قدرت شاه، اولین و پیشروترین ملی گرای ایرانی. دوستدار غرب و

همکار نزدیک مستشاران نظامی آمریکایی. در 1964، مستشاران آمریکایی وی را به دلیل فرماندهی

بسیار عالیش در مانور «دلاور» که یک مانور نظامی مشترک بین ایران و آمریکا بود و زیر نظر «سازمان

پیمان منطقه ای سنتو» صورت گرفت، تشویق نمودند.

(C/NOFORN) شغلی: او دوران اولیه تحصیل را در شیراز گذراند و در 1935 فارغ التحصیل دانشکده

نظام تهران شد. به عنوان افسر جزء پیاده نظام، از 1935 تا 1945 که به دژبان رفت، خدمت کرد. در 1948،

به فرماندهی تیپ دژبان تهران منصوب شد. در 1950، شاگرد دانشکده دژبانی نیروی زمینی آمریکا،

«فورث گوردون» در جورجیا شد و در 1954، از دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی زمینی آمریکا(

«فورث لیون ورث» در کانزاس) فارغ التحصیل گشت. در 1955، عضو هیئت امنای دانشکده جنگ تهران

و در 1956، جانشین فرماندهی اداری شد. شغل های حساس بعدی وی شامل: فرمانده لشگر 11 پیاده

نظام (59 1958)، ریاست دانشکده جنگ (1960)، فرماندهی نیروی زمینی ارتش ایران (64 1960)،

فرماندهی ارتش اول و همزمان فرماندهی کل نیروها در مانور «دلاور» سنتو از آوریل سال 1964 تا

1967 می باشد. ازهاری نمایندگی دائم نظامی کشورش و ریاست گروه نمایندگان دائم در سازمان پیمان

منطقه ای سنتو (ترکیه، آنکارا) را در سالهای 70 1967 به عهده داشت. سپس جانشین رئیس ستاد

بزرگ ارتشتاران و از ژوئیه 1971 رئیس فرماندهی ستاد بزرگ ارتشتاران شد. ترفیعات وی به ترتیب

عبارتند از 1956 سرتیپ، 1959 سرلشکر، 1963 سپهبد و 1971 ارتشبد.

1- ن طبقه بندی =u
2- خیلی محرمانه / غیرقابل رؤیت برای بیگانگان. = C/NOFORN
ص: 251

اطلاعات شخصی: متولد 1909 شیراز ایران. دارای روحیه عالی نظامی، سرسخت و لجوج، با

موهای جو گندمی و چشمان سیاه (به دلیل ناراحتی از نور (فتوفوبیا)، از عینک دودی استفاده می کند.)

افسر فعال و شایسته، خوش مشرب و خونگرم و به زندگی خانوادگی شدیدا پایبند است. گهگاهی سیگار

می کشد و مشروب می نوشد. از ماهیگیری لذت می برد. در 1951، از همسرش جدا شده و به تازگی با

عفت ازدواج کرده است. سه دخترش عبارتند از: گلنار (که در ریچموند ویرجینیا زندگی می کند)، رعنا و

لیلا. وی به زبانهای فارسی و انگلیسی مسلط می باشد و فرانسه را به خوبی صحبت می کند.

تهیه شده توسط: موریل سی ریدیک

ازهاری، غلامرضا 6

تاریخ: 30 اکتبر 1978 8/8/57سرّی

از: سفارت آمریکا در تهران، مایلز گرین، بخش نظامی سیاسی به: بایگانی

موضوع: دیدار دونکن معاون وزارت دفاع، از 23 لغایت 26 اکتبر 1978.

آنچه در زیر می آید یادداشت های پراکنده ای است در مورد دیدار آقای دونکن. این مطالب هر چند از

طریق مخابرات عادی گزارش نشده اند، ولی تذکر آنها خالی از لطف نخواهد بود.

دیدار با ارتشبد ازهاری: ازهاری اظهار داشت که ارتش ایران این روزها وقتی زیادی را صرف بررسی

اوضاع افغانستان می کند. علیرغم آنچه سیاستمداران به ارتش می گویند، ارتش تصور می کند که رژیم

افغانستان یک رژیم کمونیستی است. ازهاری گفت که چنانچه افغانستان بخواهد به روش چکسلواکی،

خود را از بند شوروی آزاد نماید، وی اطمینان دارد عکس العمل شوروی همان طور که در برابر چکها

شاهد بودیم، حمله به افغانستان خواهد بود. پاکستان «مرحله دوم» حرکت شوروی به افغانستان خواهد

بود. چنانچه پاکستان تضعیف شود، انعکاس آن در بلوچستان ایران فوری است. شاه قصد دارد آنچنان

آزادی به مردم ایران بدهد که در آمریکا هرگز وجود نداشته است. آیا دولت آمریکا مذاکرات کنگره را

مستقیما از تلویزیون پخش می کند؟ بسیاری از مخالفت هایی که با دولت می شود سطحی است. احترام

مستمر مردم به نیروهای مسلح مثال خوبی از این حقیقت است، هر چند برخی گروهها این روزها تبلیغاتی

علیه آن به راه انداخته اند. ازهاری نظرات مساعد بسیاری در مورد آنچه که وی کرارا از آن به عنوان

«قراردادهای واترگیت» یاد می کرد، (یعنی قراردادهای «کمپ دیوید») بیان داشت. وی روابط حسنه ایران

و عراق را یادآوری کرد. وی تصور می کرد عاقلانه خواهد بود که اعراب با اسرائیل به توافق برسند، زیرا

آنها واقعا نمی دانند چگونه بجنگند. کشورهای عرب خلیج فارس در واقع حائز توجه نیستند. تنها چیزی

که اعراب خلیج دارند نفت است، والا نه جمعیتی دارند، نه صنعتی و نه قدرت نظامی. ازهاری به طور گذرا

اشاره کرد که به ایرانیان بطور تاکتیکی آزادیهای بیش از اندازه ای داده می شود. ازهاری نیاز ایران را به

تجهیزاتی جهت کنترل ازدحام توضیح داد و گفت که نمی داند چگونه «دستگاه اداری واشنگتن» توانسته

درخواست ایران را برای خرید چنین تجهیزاتی برگرداند. وی اظهار داشت که فروش هواپیمای جنگی به

ایران در حالی که تجهیزات ضد اغتشاش داده نمی شود، هیچ مفهومی ندارد.

ارتشبد ربیعی: فرمانده نیروی هوایی در مدت شش ساعتی که در بیست وپنجم اکتبر از آقای دونکن

پذیرایی کرد، میزبان سخاوتمندی بود. ظاهرا وی حتی هدایت هواپیمای شخصی اش که جهت سفر به

ص: 252

اصفهان در اختیار آقای دونکن قرار داده بود را به عهده گرفت. ربیعی نقطه نظرات سیاسی خود را محرمانه

برای آقای دونکن صریحا بیان کرد، یعنی خطر مهلکی که رودرروی ایران است و باید با اقدامی خشن و

حتی اگر لازم باشد توسط ارتش به آن پایان داده شود. در گردشی که در پایگاه خاتمی داشتیم و ربیعی

مدت زیادی با سربازان و همافران همراهش صحبت کرد، معلوم شد که وی نیز شخص برجسته ای است.

به نظر می رسد که روابط متقابل فردی وی به طور استثنایی گرم و صمیمی است.

دیدار از پایگاهها: ایرانیان از دیدارهای ما از پایگاه خاتمی، مرکز آموزش های نیروی هوایی و پایگاه

تدین به خوبی استقبال کردند. میهمانی آقای دونکن کلاً تحت تأثیر عملیات پایگاه، نظافت و سازماندهی

در تمام پایگاهها و وسائل مدرنی که در هرکدام از آنها وجود داشت، قرار گرفت. یکی از افسران آمریکایی

گروه اظهار داشت که نیروی هوایی آمریکا بسیار مایل است که پایگاهی همچون پایگاه خاتمی داشته

باشد.

تیمسار سرتیپ بیژن انور: انور که به تازگی معاون ستاد تاکتیکی نیروی هوایی شده است یکی از میزبانان

ما در شیراز بود. در دو گفتگوی طولانی که در طی روز با وی داشتم، در برابر جوانی که نسبتا درجه پایینی

داشت به طور نمایانی در صحبتش صریح و روراست بود. (در طی هر دو گفتگو همسر آمریکایی وی با ما

بود). سرلشکر انور آشکارا به نیروی هوایی شاهنشاهی به عنوان صاحب مقامی که دائما در حال ترقی

است، بسیار مباهات می کند. وی اظهار داشت که مردم ایران به زودی از آزادیهای بیشتری برخوردار

خواهند شد. مردم هنوز آمادگی ندارند تا آزادی کامل احراز نمایند، آنان به مدیریت از بالا نیاز دارند. وی

اظهار داشت که ارتشبد ربیعی در جلسات ماهانه خود با افسران ارشد نیروی هوایی سراسر کشور نه تنها

امور مربوط به نیروی هوایی را بلکه اوضاع سیاسی داخلی کشور را هم مورد بحث و مذاکره قرار می دهد.

در چنین شرایطی، انور اظهار داشت که نیروی مسلح در هر موردی که پیش بیاید از فرامین شاه اطاعت

خواهند کرد. سرلشکر انور از سیاست حقوق بشر آمریکا انتقاد نمود.

ازهاری، غلامرضا 7

سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده آمریکا (سیا) خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

غلامرضا ازهاری نخست وزیر ؛ رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران

عنوان: آقای نخست وزیر

در روز 6 نوامبر 1978، در تلاشی به منظور پایان بخشیدن به ده ماه آشوب های فزاینده مذهبی،

اغتشاشات دانشجویی و کارگری (و یک روز پس از شدیدترین آشوب و بلوا ظرف 15 سال اخیر در

تهران)، شاه، ارتشبد غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری برگزید. ازهاری، که از سال 1971 رئیس ستاد

بزرگ ارتشتاران بوده است، نخست وزیری است که وظیفه اش استقرار مجدد نظم، پایان بخشیدن به

اعتصابات موجود و دست زدن به اقداماتی است تا شاه در پرتو آن بتواند جانشینی انتخاب کند که قادر

باشد رهبران مذهبی و مخالفان سیاسی را به شرکت در یک دولت ائتلافی متقاعد سازد.

پنج تن از 23 وزیر کابینه ازهاری، که همگی توسط خودش انتخاب شده اند، نظامی هستند. مشکل او

هماهنگ کردن اقدامات گروهی مرکب از تکنوکراتها و افسران عالیرتبه ارتش است که به جز ارتشبد رضا

عظیمی، وزیر جنگ همگی فاقد تجربه در زمینه مسئولیت های محوله هستند. به عنوان رئیس ستاد بزرگ

ص: 253

ارتشتاران (شاه فرمانده کل قوا است)، ازهاری پستی هم ردیف رئیس ستاد مشترک در ایالات متحده را

اشغال کرده است. از جنبه تئوریک او مسئولیت برنامه ریزی و هماهنگی امور را دارد، اما او اغلب رسیدگی

به امور فرماندهان را نادیده گرفته و مانند شاه، شیوه کنترل مستقیم را اجرا کرده است. او به خاطر

شایستگی شغلی، درستکاری و شجاعت اخلاقی مورد احترام است. با احساسات شدید وطن پرستی، او

یکی از حامیان سرسخت شاه و از مهره های خانواده سلطنتی است. او شاید از متفکرترین و جدی ترین

ارتشبدهای شاه باشد و اعتقاد و پایبندی وی به اسلام مزیتی برای مذاکره با مخالفین مذهبی است.

تیمسار در مقام نخست وزیری

ازهاری در اولین نطقی که به عنوان نخست وزیر خطاب به ملت ایراد کرد، استقرار مجدد نظام را هدف

عاجل و فوری اعلام کرد. او از مخالفان دولت خواست که برای صلح و رفع اختلافات تلاش کنند، و سپس

قول داد که با فساد مبارزه کرده و «امنیت اقتصادی، اجتماعی و روانی» را برای تمام ایرانیان مجددا برقرار

نماید. وی در سراسر نطق خود قول داد که ایران را براساس قوانین اسلام و مذاکره با شخصیت های مذهبی

اداره نماید. وی ضمن تظاهر به داشتن نظر مساعد نسبت به اقدامات ضد خارجی، این هرج و مرج ها را

ناشی از «تبلیغات بیگانگان و اجانب» قلمداد کرد. ازهاری هرگونه آشوب جدید داخلی را با شدت عمل

بیشتر از آنچه سلف خود جعفر شریف امامی انجام داد (در طول دو ماه صدارت شریف امامی، وی نه موفق

به برقراری نظم و پایان بخشیدن به اعتصابها شد و نه در جلب حمایت مخالفین پیروز بود)، سرکوب

خواهد کرد. دادگاههای نظامی به فعالیت های ضد رژیم و موارد نقض حکومت نظامی رسیدگی خواهند

کرد. سانسور مطبوعات شدید خواهد بود. ازهاری با جلوگیری از گسترش اتفاقات ناگوار، چنانچه موفق

شود ایرانیان را متقاعد گرداند که هدف دولت جدید به راستی برقراری نظم است و حمایت آنان را جلب

کند و راه را برای انتخابات عمومی هموار سازد، حداقل سه ماه و شاید کمی بیشتر در این پست باقی

خواهد ماند. پس از معرفی نخست وزیر جدید، چنانچه شاه تصمیم به بازنشسته کردن او نگیرد، او به

صورت تمام وقت به شغل قبلی خود، یعنی ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران، بازخواهد گشت. (از سال

1974 شایعه بازنشستگی او بر سر زبانها بوده است).

مبارزه علیه فساد

در برنامه ازهاری، دستگیری و محاکمه بیش از صدتن از مقامات بلندپایه که قبلاً در مشاغل مهم

دولتی بوده و یا اکنون مشغول به کار هستند، من جمله امیرعباس هویدا نخست وزیر سابق (نخست وزیر در

سالهای 77 1965) به اتهام فساد و یا اعمال غیرقانونی، گنجانده شده است.

حتی خانواده سلطنتی نیز از این امر مستثنی نیستند. دو کمیسیون جداگانه جهت رسیدگی به اموال

خانواده سلطنتی و بنیاد پهلوی تشکیل شده است. بنیاد پهلوی متشکل از یک بنگاه خیریه و صندوق امانی

خانواده سلطنتی است. بنیاد پهلوی که با ثروت شخصی شاه فعالیت می کند، درآمدهای حاصل از سهام در

تجارت های کلان، کارهای کشاورزی و صنعتی در ایران و خارج را جهت مشارکت در شماری از خدمات

اجتماعی که شاه به آنها علاقمند است، به مصرف می رساند. مدتها است که بنیاد به اتهام مبادرت به

معاملات مشکوک آماج حملات منتقدان ایرانی قرار گرفته است. در گذشته ارتش کاملاً حافظ نظام ایران

ص: 254

بوده است، نظامی که در آن شاه می توانست از یکی از افراد بخواهد که نخست وزیر شود، و همچنین

می توانست از نخست وزیر بخواهد که کناره گیری کند بدون این که از امتناع وی واهمه ای داشته باشد. در

شرایط حاضر، تحت فشار شدید تمایل ظاهری شاه به قربانی کردن نوکران سرسپرده اش چون هویدا و

بسیاری دیگر، و موافقت موقت در مورد رسیدگی به اموال خود و خانواده اش این امکان را به وجود آورده

است که ازهاری به صورت فردی اصلاح طلب در ارتش جلوه کند و نفوذ بیشتری در اداره حکومت نسبت

به رؤسای قبلی ستاد بزرگ ارتشتاران داشته باشد.

روابط با ایالات متحده

به علت وجود متخصصان نظامی و صنعتی و جنگ افزارهای پیچیده و تجهیزات نظامی، ایران به

ایالات متحده وابسته است، بنابراین ازهاری بدون شک سیاست دوستی شاه با ایالات متحده را ادامه

خواهد داد. او دوره هایی را در این کشور گذرانده و در مقام رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، سیاست او

دوستانه و همراه با تشریک مساعی بوده است. وی همواره خواهان راهنمایی مستشاران نظامی آمریکا

بوده است، اما در مواقعی که معتقد باشد به آمریکا انتقاد وارد است، لحظه ای در این کار درنگ نمی کند.

سوابق شغلی

غلامرضا ازهاری در شیراز متولد شده است. پس از فارغ التحصیل شدن از دانشکده افسری در سال

1935، دو سال فرمانده دسته و یک سال نیز فرمانده گروهان در هنگ پنجم «نادری» بود. در سال 1938

او فرمانده گروهان در هنگ پیاده سلحشور، لشکر هفتم، و در فاصله سال های 43 1939 فرمانده گردان

در هنگ مذکور شد. پس از انجام وظیفه در پست فرماندهی گردان در لشکر ششم، ازهاری به اولین پست

ریاست در ستاد تیپ شانزدهم «کازرون» در لشکر ششم، دست یافت. سپس به عنوان بازرس مأموریت

کوتاهی در اداره نظام وظیفه داشت و پس از آن به دژبان مرکز انتقال یافت. در سال 1947 رئیس زندان

دژبان مرکز شد. در سال 1948 رئیس ستاد تیپ دژبان تهران در سال 1950 رئیس زندان قرارگاههای

دژبان مرکز شد. ازهاری در سال 1950 به دانشکده دژبانی آمریکا در فورث گوردون، جورجیا وارد شد و

دانشکده فرماندهی و ستاد ارتش در فورث لیون ورث کانزاس را در سالهای 54 1953 گذراند.

از سال 1954 که ازهاری رئیس شعبه آموزش و عملیات دانشگاه جنگ شد، ترفیع درجه اش آغاز

گردید. با ترفیع به درجه سرتیپی در سال 1956، وی در سال 1957 معاون پرسنلی نیروی زمینی

شاهنشاهی و در سال 1958 فرمانده لشکر یازدهم پیاده نظام شد. در سال 1959 به سرلشکری ارتقاء

یافت و در سال 1960 مدت کوتاهی در پست فرماندهی دانشگاه جنگ خدمت کرد. وی در اواخر آن سال

رئیس ستاد نیروی زمینی شاهنشاهی شد. در سال 1963 به درجه سپهبدی رسید و در سالهای 67

1964 فرمانده ارتش یکم و در سالهای 69 1967 نماینده دائم نظامی ایران در پیمان سنتو بود. در سال

1964 دیپلم دوره مکاتبه ای را از کالج صنعتی نیروهای مسلح در فورث مک نایر واشنگتن دریافت کرد.

او در خلال بازدید توجیهی برای اعضای سنتو در سال 1968، میهمان ناو هواپیمابر فرانکلین روزولت و

در سال 1969 میهمان ناو هواپیمابر ایندیپندنت بود. به دلایل نامشخصی، در سال 1969 شاه ازهاری را

بازنشسته کرد، اما اندکی پس از آن او را به فعالیت مجدد بازگردانده و به معاونت ستاد بزرگ ارتشتاران

ص: 255

منصوب کرد. او در این پست تا رسیدن به درجه ارتشبدی و ریاست ستاد بزرگ ارتشتاران در سال 1971،

خدمت کرد. به استثنای مسافرتهایش در رابطه با مأموریت های سنتو، ازهاری زیاد مسافرت نمی کرد. او

در سال 1973 از اردن، در سال 1974 از مصر، در سال 1976 از هند، در سال 1977 از جمهوری عربی

یمن و در فوریه 1978 از عراق دیدن کرد.

اطلاعات شخصی

نخست وزیر، حدودا 69 ساله و تنومند است و ظاهری آراسته دارد. او مردی موقر، خونگرم،

خوش مشرب و صمیمی است، شمرده سخن می گوید و همیشه بی آلایش است. او پرخور است و در حد

متعادل سیگار می کشد و مشروب می نوشد. به علت ناراحتی از نور، او عینک دودی به چشم می زند. از

ماهیگیری لذت می برد. ازهاری ساده زندگی می کند و ظاهرا از مزایای شغلی خود استفاده نمی نماید. او

انگلیسی را روان فرانسه را خوب صحبت می کند. ازهاری دوبار ازدواج کرده است. اولین ازدواجش با

طلاق در سال 1951 پایان یافت. همسر کنونی اش، عفت الملوک شجاع الاسدی است و اساسا پایبند به

فامیل و خانواده خود می باشد. ازهاری مردی فامیل دوست است. وی سه دختر دارد، گلنار ازهاری

(سیمیسون) که با دکتری ازدواج کرده و در ریچموند، ویرجینیا زندگی می کند، رعنا ازهاری و لیلا

ازهاری. 27 نوامبر 1978 6/9/57

ازهاری، غلامرضا 8

تاریخ: 6 ژانویه 1979 16/10/57 خیلی محرمانه

از: مرکز عملیات دریایی، واشنگتن 6320 به: دفتر وابسته دفاعی در تهران، ایران

موضوع: معالجه پزشکی مورد نیاز ارتشبد غلامرضا ازهاری

1 (خیلی محرمانه) طبق مرجع (الف) و با موافقت وزارت امورخارجه (مرجع ب)، ارتشبد غلامرضا

ازهاری برای معالجه در مرکز پزشکی ملی نیروی دریایی در تبسدا طبق مرجع (ج) به عنوان یک فرد

منتخب از طرف وزیر نیروی دریایی معرفی شده است.

2 (بدون طبقه بندی) رفت وآمد به مرکز معالجات آمریکا و خرج معالجات پزشکی با خود بیمار و یا

دولت ایران می باشد.

3 (خیلی محرمانه) برای سفارت آمریکا در تهران: 1) اطمینان حاصل کنید که وضع ارتشبد ازهاری

برای سفر مناسب باشد. 2) به ارتشبد ازهاری بگویید که اگر جراحی لازم باشد، احتمالاً باید مدتی صبر

کند.

4 (خیلی محرمانه) لازم است که سفارت آمریکا در ایران، رئیس عملیات دریایی را از تمام

برنامه های سفر، وقتی آماده شدند، مطلع سازد پرونده های پزشکی به زبان انگلیسی، باید همراه مریض

باشند. در 31 دسامبر 1985 از طبقه بندی خارج می شود


صفی اصفیا

ص: 256

اصفیا، صفی 1

14 سپتامبر 1959 23/6/38 اطلاعات بیوگرافیک محرمانه

نام: صفی اصفیا

ملیت: ایرانی

شغل فعلی: مشاور مدیرعامل سازمان برنامه

تاریخ تولد محل: 1916 در تهران

تحصیلات: ابتدایی و متوسطه، تهران، مدرک دانشگاهی در مهندسی و زمین شناسی، 1938، پاریس.

زبان: فارسی، (عالی)، انگلیسی (خوب).

خانواده: اصفیا ازدواج کرده است.

مشاغل:

1938: به تهران بازگشت و مدت کمی در اداره معادن خدمت کرد.

1939: سال خدمت نظام وظیفه.

1940: معاون مدیر یک مدرسه خصوصی در تهران.

1949 تاکنون: استادیار و متعاقبا استاد زمین شناسی در دانشکده فنی دانشگاه تهران، اصفیا این کار را

همواره گاهی به عنوان استاد تمام وقت و گاهی نیم وقت داشته است.

50 1946: مشاور بخش زمین شناسی اداره آبیاری وزارت کشاورزی.

55 1946: درگیر با تعدادی پروژه های ساختمانی خصوصی

1955: مشاور و سپس معاون رئیس سازمان برنامه.

1958: دریافت نشان لژیون دونور از وزیر خارجه فرانسه در پاریس.

1959: علاوه بر سایر مسئولیت ها، سرپرست اسمی سد کرج.

ملاحظات:

اصفیا یکی از رؤسای قابل، ولی نه خارق العاده، در سازمان برنامه است. موضع وی بین یک فرد

متخصص فنی خالص و یک سیاستمدار نوسان دارد. او به هر حال علاقه چندانی برای رسیدن به جایگاه

سیاسی بالاتری از خودشان نداده است.

منابع: پرسنل سفارت و مدارک بایگانی.

اصفیا، صفی 2

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

تاریخ: 24 فوریه 1964 5/12/42جهت اطلاع: رئیس بخش سیاسی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش اقتصادی

موضوع: منافع مالی نخست وزیر علم در پروژه های دولتی

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده تعیین شده به عمل آورید،

می باشد. هر گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته

ص: 257

باشد، ولی نیاز به ذکر CASبه عنوان منبع نیست. این اطلاعات از یک منبع معمولاً موثق که یکی از مقامات

عالی رتبه سازمان برنامه است، می باشد.

دکتر صفی اصفیا، مدیرعامل سازمان برنامه، در اواسط فوریه گفت که نخست وزیر علم شخصا در

تعدادی از طرح هایی که اکنون توسط دولت تحت بررسی است، سهیم است و وی از این طریق پول خوبی به

دست می آورد. اصفیا گفت زمانی که علم نخست وزیر شد، دچار مشکل مالی بود و اکنون ثروتمند است.

اصفیا اظهار داشت که وزرای مختلفی در اولین جلسه ملاقات با نمایندگان سازمان برنامه با بیشتر

طرح هایی که علم بر آنها پافشاری کرده و سازمان برنامه درباره آنها مورد مشورت قرار گرفته است،

مخالفت کرده بودند، در صورتی که سازمان برنامه در آن جلسه مواضع بی طرفی اتخاذ نموده بود. اصفیا به

مسئولین سازمان برنامه گفت که در جلسه دوم، این وزرا موضع خود را در قبال طرح هایی که مورد حمایت

علم بود، تغییر داده و طرفدار طرح های علم شده بودند. اصفیا به زیردستان خود اخطار کرد که این

موضوع را با هیچ کس مطرح نکنند، که در غیر این صورت دچار مشکلی واقعی می شوند.

اصفیا، صفی 3

صفی اصفیا مدیرعامل سازمان برنامه سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

صفی اصفیا، زمین شناس و مهندس، از سال 1961 مدیرعامل سازمان برنامه بوده است. در ژوئیه

1962، زیر نظر اسداللّه علم به معاونت نخست وزیر در سازمان برنامه رسید.

این انتصاب بلافاصله پس از یک درگیری شدید بین سازمان برنامه و وزارت دادگستری انجام شد.

اصفیا اظهار داشت که سازمان وی به علت نگرانی مستمر از نظارت و دخالت دائمی وزارت دادگستری

احتمالاً قادر به کار کردن نبوده است. او همچنین از دخالت دائمی وزارت دادگستری احتمالاً قادر به کار

کردن نبوده است. او همچنین از دخالت بعضی از دیگر اعضای کابینه شکایت نمود. ورود اصفیا به کابینه

علم او را در موضع بهتری برای مقابله با این وزرا قرارداد. وقتی در سپتامبر 1962 برنامه سوم اعلام شد،

این برنامه بر عدم تمرکز در بعضی از پروژه ها و ارائه آن به بعضی از وزارتخانه ها برای اجرا اشاره داشت.

این پیشنهاد، بدین جهت برنامه ریزی شده بود که بودجه بالای سازمان برنامه را قطع کند و وزرای حسود

را راحت نماید و این امکان را به اصفیا بدهد که کابینه را رها ساخته و به انجام مسئولیت های خود به عنوان

مدیرعامل بپردازد. اصفیا متخصص بسیار توانایی است که همیشه مورد احترام دولت، کارمندان سازمان

برنامه و پیمانکاران خارجی بوده است. او به کارآیی و توانایی مشهور است، ولی سیاستمداری متخصص

نیست. او بیشتر در امور اجرایی سازمان برنامه کار کرده تا تعیین سیاست های آن. در مذاکرات ایران

روسیه در تابستان 1963، او مسئول مذاکرات در رابطه با ترتیبات مالی پروژه های مشترک خاص شامل

سدهای ارس و اترک بود. او همچنین توسط شاه برای مذاکرات، ترجیحا با ایالات متحده، در زمینه

ساختن یک کارخانه ذوب آهن گماشته شده است.

اصفیا در سال 1916 در تهران متولد شد. در سال 1932 برای تحصیل به اروپا رفت، و در سال 1938

از انستیتو پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد. در بازگشت به ایران یک سال در اداره معادن کار کرد. در

سال 1939 تا 1940 خدمت نظام خود را انجام داد. در سال 1940 معاون مدیر یک مدرسه خصوصی شد،

و در 1942 به عنوان استادیار به دانشگاه تهران پیوست. او عملاً به درجه استادی ارتقاء یافت و به طور

ص: 258

متناوب در دانشکده مهندسی (جایی که وی کرسی معدن دارد) تاکنون که آخرین شغل خود را دارد،

تدریس می نماید. در سال 1946 تا 1950 مشاور قسمت زمین شناسی اداره آبیاری در وزارت کشاورزی

شد. پروژه های ساختمانی خصوصی متعددی بین سالهای 1946 و 1955 انجام داد. در خلال این سالها

جایزه ای برای طرحش در مورد لوله کشی آب تهران و مطالعاتش در زمینه خطوط تراز منابع آبهای زیر

زمینی تهران، که به حفر یک چاه آرتزین در قسمت نارمک انجامید، کسب کرد. او به عنوان مشاور توسط

عبدالحسین ابتهاج به سازمان برنامه رفت، بعد از مدیریت آن در سال 1955، متعاقبا قائم مقام سازمان

گردید. او در این پست تا ماه می 1961 باقی ماند. علاوه بر سایر مسئولیت هایش، در سال 1959 به عنوان

مدیر سد کرج خدمت نمود، در این مدت مطالعات اولیه زمین شناسی سد و نظارت بر ساختمان آن را

به عهده داشت. در سال 1960 به عنوان رئیس بررسی های زمین شناسی خدمت نمود. در اوت 1962

به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت خطوط هوایی ملی ایران انتخاب شد. در نوامبر 1963 ریاست هیئت

اعزامی به فرانسه برای اعتبار لازم جهت توسعه صنایع شیمیایی را به عهده داشت.

در سال 1958 مفتخر به دریافت لژین دونور (نشان افتخاری که دولت فرانسه در ازای خدمات

لشکری یا کشوری برجسته می دهد م) از وزارت امورخارجه فرانسه شد. او علاوه بر زبان فارسی به

انگلیسی و فرانسه عالی صحبت می کند. او ازدواج کرده است. 2 آوریل 1964 13/1/43

اصفیا، صفی 4

محرمانه

زمان: 9 نوامبر 1965 18/8/44مکان: سازمان برنامه تهران

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: عالیجناب صفی اصفیا، مدیرکل سازمان برنامه دکتر رسول بختیار،

مدیر هماهنگی مساعدت های خارجی، سازمان برنامه جناب آقای هارولد اف. لیندر، رئیس بانک

صادرات واردات آقای ویلیام جی ولک، بانک صادرات واردات جناب آقای هوارد ال. پارسونز،

مدیر برنامه مساعدتها به ایران آقای رابرت اف. هارلن، رایزن اقتصادی آقای تئودور ال. الیوت پسر،

دبیر اول سفارت

موضوع: طرح های کنونی و آتی بانک صادرات و واردات در ایران

آقای لیندر متذکر شد که در مورد طرح های جدیدی که احتمالاً در آینده توسط بانک مورد بررسی

قرار می گیرد، مطالبی را شنیده بود. وی اظهار امیدواری کرد که زمان بندی و مرحله ای کردن آنها

امکان پذیر باشد. آقای اصفیا در مورد مساعدت های بانک درگذشته تشکر کرده و اظهار امیدواری نمود

که دومین وام مربوط به نیروی برق هر چه زودتر به نتیجه برسد.

نیروی برق:

آقای لیندر تصور می کرد امکان دارد اقدامات مربوط به دومین وام نیروی برق نسبتا سریع به نتیجه

برسد، اما از نقطه نظر وزارت آب و برق، هنوز بایستی مشکلات مهندسی و به موازات آن مسئله مدیریت

مشاورین حل گردد.

آقای لیندر مسئله آینده 68 میلیون دلار بانک را که برای برنامه های نیروی برق در دسترس می باشند،

ص: 259

مطرح نمود. آقای اصفیا در پاسخ گفت در حال حاضر هیچ پروژه ای در نظر نمی باشد، اما به طور کلی فقط

واحدهای بزرگ تولید برق از ایالات متحده خریداری خواهند شد و دولت هم اکنون بر سیستم انتقال و

توزیع، که عمدتا از اروپا تهیه می شود، متمرکز شده است. وی در مورد این که ظرف دو سال آینده،

درخواست های جدیدی برای تجهیزات تولید برق به بانک داده شود، اظهار تردید نمود.

پتروشیمی:

آقای ولک پرسید آیا ایران به استفاده از 68 میلیون دلار باقیمانده در سایر زمینه ها علاقه ای دارد یا

خیر. آقای اصفیا پاسخ داد که چنین تمایلی وجود دارد، بخصوص در رابطه با قراردادی که اخیرا برای یک

پروژه صد میلیون دلاری پتروشیمی با شرکت شیمیایی آلید امضا شده است. احتمالاً بعضی از تجهیزات

مورد نیاز در این پروژه از ایالات متحده خواهد آمد و ارائه درخواستی به بانک کاملاً محتمل می باشد.

آقای لیندر گفت بانک از بررسی چنین درخواستی خشنود خواهد شد، اما باتوجه به فقدان

خصوصیات (این درخواست م) وی نمی تواند در حال حاضر مطلب بیشتری بگوید. وی گفت کارمندان

شرکت شیمیایی آلید در کشور هستند و می توانند به بانک مراجعه کنند و آنها افراد خوبی هستند. وی از

اینکه این یک طرح مشترک 50/50 می باشد اظهار خشنودی کرد، زیرا تمام عناصر یک پروب که از

نقطه نظر بانک مناسب است را دارا می باشد. علاوه براین، افراد بی. اف. گودریچ نیز در کشور بوده و درباره

پروژه پتروشیمیایی دیگری در ایران به بانک مراجعه کرده اند.

آقای اصفیا یادآور شد که دولت وی تفاهم نامه ای با بی. اف. گودریچ امضا نموده است. آقای لیندر در

اظهارنظر خود گفت بانک مسلما مایل است تا جایی که امکان دارد تجهیزات آمریکایی را در چنین

پروژه هایی ببیند، اما بانک در گذشته نیز به اتفاق اروپایی ها تأمین مالی پروژه هایی را به عهده گرفته است و

کاملاً امکان دارد که بار دیگر چنین کاری صورت دهد. آقای اصفیا گفت سازمان برنامه گزارش مهندسین

مشاور در مورد مجتمع پتروشیمیایی که توسط ایران طراحی می شود را به بانک خواهد داد.

سیاست های صادرات و واردات:

آقای لیندر در یک مورد اظهار نگرانی نمود و آن این که در یک آن بیش از حد از بانک توقع نداشته

باشند. بانک می خواهد کارهای بیشتری در ایران صورت دهد، اما مایل است این کار تدریجا صورت

پذیرد. مثلاً اگر استفاده از سرمایه ای که برای نیروی برق در دسترس است، به تعویق بیفتد و این سرمایه به

کار دیگری زده شود، این امکان وجود دارد که بعدا به پروژه های نیروی برق باز گردیم.

ارتباطات راه دور:

آقای اصفیا گفت پروژه چهار میلیون دلاری (Multiplex) ارتباطات راه دور در شرف راه اندازی

می باشد. دکتر بختیار خاطرنشان نمود که پاسخ های سازمان برنامه به سؤالات فنی بانک بایستی ظرف

سه روز آماده شوند. آقای اصفیا در پاسخ به سؤال آقای لیندر گفت تأمین کننده آن شرکت کالینز خواهد

بود. وی متذکر شد که تجهیزات مخابراتی پیچیده برای ارتباطات داخلی می باشند و آقای پارسونز نظر

همه را به مشکل ارتباط دادن با سیستم ناوبری هوایی سنتو که با مساعدت و کمک های مالی آمریکا

ص: 260

ساخته شده است، جلب کرد.

حفظ و نگهداری بزرگ راهها:

آقای ولک در مورد برنامه حفظ و نگهداری بزرگ راهها سؤال نمود. آقای اصفیا گفت تجهیزات

بیشتری مورد نیاز خواهند بود و دکتر بختیار گفت ظرف هفته آینده درخواستی بالغ بر 13 میلیون دلار

آماده می شود تا تسلیم بانک گردد. دکتر بختیار همچنین گفت که سازمان برنامه پس از اتمام وام فعلی و تا

قبل از به جریان افتادن وام جدید، به تأمین هزینه گروه اداره جاده های عمومی ادامه خواهد داد و آقای

اصفیا نیز این مطلب را تأیید نمود.

راه آهن:

آقای اصفیا گفت دولت توسعه 1000 کیلومتر از راه آهن ایران را در رابطه با پروژه ذوب آهن در منطقه

اصفهان در نظر گرفته است. ایران ممکن است ظرف دو یا سه سال به لوکوموتیوهای جدیدی نیاز داشته

باشد، اما در حال حاضر مشخص نیست که چند عدد مورد نیاز خواهد بود.

اصفیا، صفی 5

صفی اصفیا معاون نخست وزیر در امور اقتصادی و توسعه سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

صفی اصفیا در 24 نوامبر 1968 در شغل معاون نخست وزیر در امور توسعه و اقتصاد که به تازگی ابداع

شده است، منصوب گردید. وی زمین شناس و مهندس آموزش دیده ای است که از سال 1961 مدیرعامل

سازمان برنامه بوده است. وی به عنوان یک متخصص با کارآیی سطح بالا نگریسته می شود و بعضی او را

هدایت کننده اقتصاد ایران می دانند. به هر حال در سازمان برنامه او نیازمند قاطعیت اداری و پویایی برخی

از اسلاف خود بود و خود را بیشتر در کارهای اجرایی درگیر نمود تا تعیین و تنظیم سیاست. اصفیا بیش از

اندازه مورد اعتماد شاه است، و شاه اعتماد خود را به وی با حمایت و پشتیبانی مداوم از وی نشان داده

است. ایجاد یک شغل جدید برای اصفیا در کابینه مورد توجه همه جرائد قرار گرفت تا تأکیدات و اهمیتی

که از سوی شاه به توسعه اقتصادی معطوف است را مشخص نمایند.

اصفیا در سال 1916 در تهران متولد شد، او در سال 1932 جهت تحصیلات به اروپا رفت. در سال

1938 از انستیتو پلی تکنیک پاریس فارغ التحصیل شد. پس از بازگشت به ایران برای مدت یک سال در

اداره معادن کار کرد. از سال 1939 تا 1940 خدمت نظام وظیفه خود را انجام داد. او در سال 1940 معاون

مدیر مدرسه خصوصی شد. و در سال 1942 به عنوان استادیار در دانشگاه تهران خدمت نمود. او به درجه

استادی ارتقاء یافت و به طور متناوب در دانشکده مهندسی دانشگاه (جایی که وی کرسی معدن دارد)،

تاکنون که آخرین شغل خود را دارد، تدریس نمود. از سال 1946 تا 1950 به عنوان مشاور در بخش

زمین شناسی اداره آبیاری وزارت کشاورزی مشغول به کار بود، از 1946 تا 1955 روی بسیار از

پروژه های ساختمانی خصوصی کار کرد. در مدت این سالها او جایزه مخصوص را برای طراحی لوله کشی

آب تهران و مطالعات مربوط به خطوط تراز منابع آب های زیر زمینی در تهران کسب کرد که منجر به حفر

یک چاه آرتزین در قسمت نارمک گردید.

ص: 261

به عنوان مشاور توسط عبدالحسن ابتهاج به سازمان برنامه برده شد، بعد از مدیریت آن، در سال 1955

اصفیا متعاقبا قائم مقام و مدیرعامل گردید. او تا ماه می سال 1961 در این شغل باقی ماند و در آن سال

مدیرعامل شد. در ژوئیه 1962، زیر نظر اسداللّه علم، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان برنامه گردید.

این انتصاب بلافاصله پس از یک درگیری شدید بین وزارت دادگستری و سازمان برنامه، صورت گرفت.

وقتی در سپتامبر 1962، برنامه سوم ارائه شد، این برنامه به عدم تمرکز بعضی از پروژه های خاص سازمان

برنامه و واگذاری آنها به وزارتخانه های مختلف جهت اجرا اشاره داشت. این پیشنهاد، که هدف آن کاهش

بودجه هنگفت سازمان برنامه و آرام کردن وزرای حسود بود، این امکان را به اصفیا داد که کابینه را رها

سازد و به وظایف خود به عنوان مدیرعامل سازمان برنامه بپردازد.

علاوه بر سایر مسئولیت هایش، اصفیا به عنوان مدیر سد کرج در سال 1959 خدمت نمود، بررسی های

اولیه زمین شناسی سد را آماده نمود و بر ساختمان آن نظارت کرد. او در سال 1960 به عنوان رئیس

بررسی های زمین شناسی خدمت نمود. در اوت 1962 به عنوان رئیس هیئت مدیره شرکت هواپیمایی ملی

ایران که جدیدالتأسیس بود مشغول خدمت شد.

اصفیا در هیئت های مهم اقتصادی در فرانسه، پاکستان، روسیه (آخرین آن در 1967)، ایالات متحده،

مراکش و رومانی شرکت نموده است. از می تا ژوئن 1966 او در سفر شاه به یوگسلاوی، رومانی و مراکش

وی را همراهی نمود.

اصفیا در سال 1958 نشان لژیون دونور فرانسه را دریافت نمود. او علاوه بر زبان فارسی به زبان

انگلیسی و فرانسه عالی صحبت می کند. به عقیده مأمورین ایالات متحده دسترسی به وی سخت است و

برای شرکت در فعالیت های گسترده اجتماعی خجالتی و کناره گیر است. او ازدواج کرده است. گزارش

شده که خواهر اصفیا با رحمت اللّه جزنی، یکی از اعضای قبلی حزب توده (کمونیست)، ازدواج کرده است.

دسامبر 1968 آذر 47

اصفیا، صفی 6

محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای نارسی فیروز، پیمانکار ایرانی جان ا. آرمیتاژ، مشاور سفارت

زمان و مکان: 5 مه 1969 15/2/48، محل اقامت آقای اسکات

موضوع: اصفیا و طرح های اقتصادی شوروی

فیروز گفت که صفی اصفیا در دوران تصدی ریاست سازمان برنامه از شاه خواسته بود تا شروع

طرح های اقتصادی شوروی (کارخانه ذوب آهن و نورد) را برای مدت یک سال به تعویق اندازد تا از وقوع

رکودهای اقتصادی نامطلوب در اقتصاد ایران اجتناب شود. شاه در جواب گفته بود که او به روس ها تعهد

قطعی داده است و نمی تواند آن را تغییر دهد و این طرح ها باید طبق برنامه مشخص شده به مرحله اجرا

درآیند.

ص: 262

اصفیا، صفی 7

صفی اصفیا، وزیر کشور خیلی محرمانه

صفی اصفیا، وزیر کشور و معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، در سال 1916 متولد گشته است. در

سال 1968 پس از هفت سال و نیم به عنوان مدیرعامل سازمان برنامه، او سمت کنونی را عهده دار شد. یکی

از علل این تغییر سمت، پاسخ به درخواست او مبنی بر کاستن از میزان مسئولیت های سنگین وی و علت

دیگر آن عدم توانایی او در انجام این مسئولیت ها بود. او خسته و از نظر مزاجی در وضع خوبی نبود، لیکن

یا میل نداشت و یا نمی توانست قدرت را در اختیار دیگری بگذارد، بنابراین آخرین سال خدمت وی در

سازمان برنامه مصادف بود با مخارج بیش از حد و عدم کنترل لازم بر بودجه. مقام کنونی اصفیا بیشتر

اسمی است و برای وی قدرتی به همراه ندارد، چون با وجود این که عقاید و نظریاتش احترام همه را بر

می انگیزد، ولی وی نتوانسته است نظریات خود را در برابر عقاید دیگر افراد برجسته وزارتخانه اش به

کرسی بنشاند.

اصفیا که زمین شناس و مهندس است و از انستیتو پلی تکنیک پاریس مدرک تحصیلی اخذ کرده و

مدتی نیز در دانشگاه تهران تدریس نموده، یک تکنسین بسیار ذیصلاح است، لیکن بیشتر یک تکنوکرات

است تا یک سیاستمدار. باوجود کناره گیری از فعالیت های اجتماعی در عین حال وی یکی از افرادی در

سازمان برنامه بود که حتما می بایست ملاقات شود، وی یکی از سخت ترین افراد در دولت جهت ملاقات

بود. چون او 55 ساله است، بنابراین تا چند سال دیگر نیز باید منتظر بروز استعدادهای قابل ملاحظه وی

بود، ولی پس از ترک مشکوک سازمان برنامه، معلوم نیست که این استعدادها بتواند مورد استفاده واقع

شود، در واقع خود او میل دارد شغل آرامتری داشته باشد. دکتر اصفیا فرانسه را عالی و انگلیسی را در حد

قابل قبولی خوب صحبت می کند. او متأهل است. می1972 خرداد 1351

اصفیا، صفی 8

صفی اصفیا خیلی محرمانه

دکتر اصفیا فردی بسیار دقیق، محترم پرکار است که در مقایسه با یک مدیر اداری، سیاستمدار بهتری

است. در بسیاری از مشکلات سازمان برنامه قدیمی، ظاهرا ردپایی از عدم تمایل وی به تصمیم گیری

قاطعانه وجود دارد. به هر حال، برای اجتناب از هرگونه مخالفتی، او به گونه ای عمل کرده است که در

موقعیت فعلی اش روی پای خود بایستد. او از نظر سلامتی در وضعیت بدی قرار دارد، در سال 1974

دچار سکته قلبی شدیدی شد و این شک وجود داشت که وی هرگز قادر به بازگشت به کار نخواهد بود.

نخست وزیر از اصفیا برای جدا کردن منافع و مصالح متزاحم در مورد مقامات، از جمله ادعاهای

مربوط به فساد، استفاده می کند. چند تن از بازرگانان آمریکایی در جریان وضعیت های بسیار مهم و

پیچیده قبلی به وی مراجعه نموده بودند تا قضاوت وی در مورد آن موضوعات را دریابند، ولی وی کسی

نیست که بتوان انتظار داشت راه جدیدی را بدون دستور صریح از بالا نشان دهد.

لهفلدت 18 مارس 1975 27/12/53

ص: 263

اصفیا، صفی 9

تاریخ: 3 می 1977 13/2/56خیلی محرمانه

از: بخش اقتصادی راجرسی بروین به: بخش سیاسی خانم جوآنا مارتین

موضوع: اطلاعات بیوگرافیک در مورد هادی هدایتی و صفی اصفیا

بخش E/C عملاً هیچ کاری با هدایتی ندارد و بنابراین مطلبی برای افزودن به مطالب بیوگرافیک

موجود وی ندارد.

اما در مورد اصفیا، پاراگرف اول مورد استفاده است اما پاراگرف دوم در زیر را به جای آنچه که داریم،

توصیه می کنم.

«اصفیا یک زمین شناس و مهندسی است که مدرک خود را از انستیتو پلی تکنیک پاریس دریافت کرده

و در رشته مهندسی در دانشگاه تهران تحصیل نموده است. اصفیا که یک تکنسین شایسته و بیشتر یک

تکنوکرات است تا سیاستمدار، در طی سالهای متمادی گذشته، به تمام معنا به بازی گرفته نشده است.

سفارتخانه هیچ سیاست یا تصمیم گیری از دولت طی چند سال گذشته سراغ ندارد که ردی از اصفیا در آن

بتوان دید. اگر چه وی از فعالیت های اجتماعی اکراه دارد و از آن پرهیز می کند، اما در عین حال فردی است

که در سازمان برنامه مراجعه به او ضروری است و سخت کوش ترین مردی است که می توان در دولت پیدا

کرد. در یک یا دو مورد که سفارت به دنبال پا در میانی اصفیا در مسائلی که در سطح وزارتخانه دچار

اشکال شده بود، برآمد، مشخص شد که بیشترین کاری که می تواند یا مایل است انجام دهد، شناسایی

چیزی است که سفارت از قبل می دانست یک مشکل است. وی عملاً به هنگام اقدام جهت حل آن مشکل،

فردی غیر کارآ بوده است. وی سازمان برنامه و بودجه را بنا به دلایل مبهمی ترک نمود و در این که

توانائیهای اداری وی، بعد از آنچه که ممکن است حداقل یک حمله قلبی خطرناک باشد، بار دیگر مورد

بهره برداری قرار گیرد، تردید فراوانی به چشم می خورد. دکتر اصفیا فرانسوی را به روانی و انگلیسی را در

حد قابل قبولی خوب صحبت می کند. وی متأهل می باشد.»

اصفیا، صفی 10

خیلی محرمانه

صفی اصفیا وزیر مشاور در امور اقتصادی (از اوت 1977)

عنوان خطاب: آقای وزیر

صفی اصفیا، یک زمین شناس و مهندس قابل، از دو دهه قبل از احراز سمت اخیر خود در برنامه ریزی

طرح های توسعه کشورش شرکت داشته است. او در سال 1955 به سازمان برنامه (که اکنون سازمان

برنامه و بودجه گفته می شود) پیوست و به عنوان مدیرعامل آن از سال 1961 تا زمانی که معاون

نخست وزیر در امور توسعه و اقتصاد شد، یعنی سال 1968، در همان سمت باقی ماند. اختیارات و

مسئولیت های وی در این شغل مشخص نیستند.

اصفیا فردی محترم و سخت کوش است و برای تجار و مقامات ایالات متحده سودمند بوده است. او

کاملاً مورد اعتماد شاه و وزیر دربار امیرعباس هویدا، نخست وزیر سابق است. در 1975 یکی از مقامات

آمریکایی گفت که اصفیا سیاستمدار بهتری در مقایسه با یک مدیر اداری است و بدون دستور صریح از

ص: 264

سوی مقامات بالاتر خود، پیشقدم نمی شود. بسیاری از مشکلات سازمان برنامه در عدم تمایل وی به اخذ

تصمیم نهفته است. شاید به علت آموزش های اولیه اش، او به وجوه تخصصی پروژه ها بیشتر از وجوه

سیاسی و اقتصادی آنها علاقمند است.

اصفیا در تهران متولد شد. در سال 1938 از انستیتو پلی تکنیک پاریس در مهندسی و زمین شناسی

فارغ التحصیل گردید. در بازگشت به ایران، به درجه استادی در دانشگاه تهران ارتقاء یافت و به طور

متناوب در آنجا تدریس نمود. او در بسیاری از هیئت های مهم اقتصادی خارج از کشور بوده است.

دسترسی به اصفیا که حدود 61 سال سن دارد، مشکل است و از اجتماعات بزرگ کناره گیری می کند.

او در اواخر سال 1973 دچار سکته قلبی شد. ازدواج کرده است و به زبان فرانسه در حد عالی و انگلیسی

صحبت می کند.15 سپتامبر 1977 24/6/56

اصفیا، صفی 11

تاریخ: 10 ژانویه 1978 20/10/56 خیلی محرمانه

از: کلاید دی. تیلور به: بخش سیاسی بایگانی بیوگرافیک

موضوع: صفی اصفیا، وزیر مشاور در امور اقتصادی

آقای هاری رودی از جنرال الکتریک در 9 ژانویه گزارش نموده است که وزیر اصفیا، علاوه بر عنوان

اعلام شده اش، معاون نخست وزیر با مسئولیت در مورد پروژه های توسعه ای مهم است. براساس تجربه

جنرال الکتریک در سه سال گذشته، وزیر اصفیا از کارمندان سازمان برنامه و بودجه برای پشتیبانی

استفاده کرده و بر یک اساس انتصابی (توسط نخست وزیر) کار می کند و انرژی زیادی در مسائلی که او

خودش را درگیر می کند صرف می نماید.

آقای رودی گفت که بنا به آگاهی های جنرال الکتریک، وزیر اصفیا در حل مشکلات و پیشرفت کار در

پروژه های توسعه ای مهم متعددی کمک کرده به ویژه، در حل مسئله پروژه Landsatoجنرال الکتریک

کمک کرد که تا راه اندازی سه سال طول کشید. آقای رودی گفت، به نظر می رسد وزیر ترجیح می دهد

براساس اطلاعات تهیه شده توسط گروههای مورد علاقه اش کار کند تا این که به طور رو در رو با مسائل

مواجه شود. کتاب توجیهی که برای دو سفیر تهیه شده است، گزارش می دهد که سفارت دست وزیر اصفیا

را برای سالهای طولانی در هیچ چیزی ندیده است. بنابراین گزارش آقای رودی چراغ جدیدی را در

مورد نقش وی روشن و توجه ما را به وی جلب می نماید. به عنوان یک عضو شورای عالی اقتصاد، او قطعا

به اکثر ملزومات در اتخاذ خط مشی های مهم اقتصادی دسترسی دارد.

از یک رابط موثق گزارش شده که قبل از انتصاب هوشنگ انصاری به مدیریت عامل و رئیس هیئت

مدیره شرکت ملی نفت ایران در 30 نوامبر، از اصفیا برای این شغل دعوت شد، ولی او به علت کسالت آن را

نپذیرفت. در صورت صحت، این امر به طور ضمنی می تواند نشانه ای از درجه بالاتر مقام و موقعیتی باشد

که از این پس باید برای وی قائل شویم.

باری چوبین، یک مقام در شرکت ملی نفت ایران، اضافه نمود که اصفیا کاندیدای نخست وزیر،

آموزگار، برای پست شرکت ملی نفت ایران بود. او افزود که اصفیا از نوع افراد «پشت صحنه» است و از

اعتماد شاه و نخست وزیر سابق، هویدا، و آموزگار برخوردار می باشد.



اکبر اعتماد

ص: 265

اعتماد، اکبر 1

تاریخ: 16 آوریل 1970 27/1/49محرمانه

اداره امور علمی و فنی بین المللی یادداشت جهت بایگانی

از: SCI/AE رابرت سی. لیایماتینن

موضوع: دکتر اکبر اعتماد مدیر سازمان برنامه ریزی علوم و آموزشی عالی ایران

و رئیس سازمان انرژی اتمی ایران

در طول اقامت دکتر اعتماد در واشنگتن، در ایام ذیل با وی گفتگوهای غیر رسمی داشتم :

1 عصر یکشنبه، 22 مارس پس از ورود به واشنگتن در هتل دوپون پلازا.

2 عصر روز جمعه، 27 مارس، در جورج تاون با هم غذا صرف کردیم. (محیط و «شخصیت یا

ویژگی» جورج تاون دکتر اعتماد را کاملاً مجذوب ساخته و از قدم زدن در آنجا هم ظاهرا خیلی لذت

می برد).

3 عصر روز جمعه، 10 آوریل، (بنا به پیشنهاد او) از موزه علوم و تکنولوژی و موزه تاریخ طبیعی

Smithsonianبازدید کرد. هر دو مورد برای اعتماد بسیار جالب بود. بعد از آن من میزبان شدم و غذا را

باهم صرف نمودیم. پیرامون موضوعاتی چند در ارتباط با ایران صحبت کردیم که ممکن است جالب توجه

باشد. آنچه در ذیل می آید، نقطه نظرات و اظهارات شخص اعتماد می باشد.

1 در مورد نخست وزیر :

نخست وزیر هویدا در آینده نزدیک احتمالاً برکنار خواهد شد. او شش سال در مقام نخست وزیر

خدمت کرده، یعنی بیش از هر نخست وزیر ایرانی دیگر و ظاهرا این کار او را خسته کرده است. اعتماد

تصور می کند که بعد از آن هویدا ممکن است ریاست شرکت ملی نفت ایران را عهده گردد. احتمالاً بعد از

هویدا، دکتر آموزگار یعنی وزیر دارایی کنونی، برای احراز مقام نخست وزیری نامزد خواهد شد. اعتماد

می گوید، آموزگار نیز مانند هویدا یک نخست وزیر عالی خواهد بود.

2 در مورد سازمان برنامه:

رئیس اسبق سازمان یعنی آقای اصفیا هنوز هم فردی متنفذ است (بنا به گفته اعتماد، اصفیا بعد از شاه و

نخست وزیر، سومین مرد پر قدرت می باشد). اصفیا یک «تکنسین بسیار خوب است» و در سالهای اخیر

توأم با توسعه اقتصادی کشور، استعداد و مهارت های وی مورد نیاز می باشد. به هر حال اکنون که ایران

(بخاطر هزینه های سرسام آور مربوط به پروژهای صنعتی) دچار مشکلات مالی شده، بیش از هر چیز به

شخصی نیاز است که دارای سوابق تجارتی و بانکداری باشد. به همین علت است که رئیس کنونی سازمان

برنامه یعنی آقای سمیعی توسط شاه به عنوان جانشین اصفیا برگزیده شده است.

3 در مورد وزارت علوم و آموزش عالی:

از نظر اعتماد، وزیر علوم آموزش عالی آقای رهنما بسیار قابل احترام است (هر چند که بنا به گفته

خود او، غالبا اختلاف سلیقه دارند). بهترین مسئله این وزارتخانه یافتن کارمندانی ذیصلاح و واجد شرایط

ص: 266

است. اعتماد می گوید، معمولاً روزی ده نفر از دوستان و سایر مقامات عالی رتبه دولتی به او تلفن زده و

سعی می کنند او را متقاعد سازند که اعضای خانواده یا بستگان آنها را استخدام نماید. یکی از پروژه هایی

که او سعی در قبولاندن آن دارد و مخالفت بسیار زیادی را نیز برانگیخته، همان طرح کاستن از دوره

دبیرستان به میزان یک سال است. بنا به اعتقاد او، بین آخرین سال دبیرستان و نخستین سال دانشگاه

آن قدر دوباره کاری می شود و مسائل مشترک وجود دارد، که به این نتیجه رسیده است که یک سال از

زندگی دانش آموزان ایرانی هدر می رود. با این وصف، او کاملاً اطمینان دارد که می تواند اصلاحات

آموزشی مورد نظر خود را به کرسی بنشاند.

4 در مورد مجلس:

تعاریف و سخنان اعتماد در مورد مجلس چندان مثبت نبود. با این وجود، پیش بینی می کرد که به

زودی به یک نیروی سیاسی بسیار مهم تر در صحنه ایران تبدیل خواهد شد. به نظر او، اعضای مجلس در

حال حاضر فقط کارشکنی می کنند. اعتماد می گوید که چندین بار از او دعوت شده تا در کمیته های

مجلس حضور یابد، ولی هر بار او یا نپذیرفته و یا از شخص دیگری خواسته تا به نمایندگی از جانب او این

کار را انجام دهد. به عنوان معاون وزیر علوم، آن قدر کار دارد که نمی تواند وقت اضافی برای فعالیت های

حاشیه ای از قبیل بحث های غیر سازنده با اعضای مجلس داشته باشد.

5 در مورد انرژی اتمی در ایران :

اعتماد می گوید که ده سال دیگر طول خواهد کشید تا ایران نسبت به وجود یک نیروگاه هسته ای

احساس نیاز کند.

6 در مورد سفارت ایران در واشنگتن :

دکتر اعتماد با سفیر افشار که خیلی خوب او را می شناسد، دو بار ملاقات کرده است (هر دوی آنها در

زمینه مسائل مربوط به سازمان بین المللی انرژی اتمی به نمایندگی از طرف ایران حضور داشته اند). اعتماد

می گوید در اولین دیدار، سفیر افشار حال خوشی نداشت و ظاهرا زخم معده دارد، ولی در دیدار دوم سفیر

وضع بهتری داشت. اعتماد اظهار داشت که تصور می کند افراد ایرانی سفارت به این نتیجه رسیده اند که در

دوره بعد از اعطای کمک ها، آمریکا ایران را نادیده گرفته و فراموش کرده است. ایران هنوز هم به وام های

عظیم بانکی و کمک های فنی و نظامی محتاج است.

بالاخره در رابطه با سفرش به آمریکا، واضح است که وی از این دیدار لذت بسیار برده و آن را سودمند

می داند. او با حرارت و اشتیاق در مورد تجاربش در اداره ملی استانداردها، مؤسسه تحقیقاتی کارولینای

شمالی، آزمایشگاه ملی Oak Ridge در تنسی صحبت کرد. فقط در یک مورد با مشکلی مواجه شده بود

که آن هم با راننده های تاکسی نیویورک بود، و در این باره هم با خنده و شوخی صحبت کرد. گذراندن یک

شبانگاه در سیرک مادیسون گاردن اسکوایر، بنا به گفته خودش بسیار «هیجان بخش» بود و تلخی تجربه

او با رانندگان تاکسی ها را کاملاً از بین برده بود.

اعتماد، از واشنگتن به پایگاه کیپ کندی رفت تا پرتاب آپولوی 13 را نظاره کند. در حال حاضر

ص: 267

اعتماد به کالیفرنیا رفته تا از چند محل از جمله دانشگاه برکلی بازدید نماید. کمیته اعطای این گونه

مأموریت ها در تهران تردید نداشته باشد که در انتخاب و حمایت از دکتر اعتماد برای این سفر علمی،

تصمیمات بسیار بجا و بایسته ای اتخاذ کرده است.

اعتماد، اکبر 2

اکبر اعتماد رئیس سازمان انرژی اتمی ایران (از آوریل 1974)

از همان بدو تأسیس، اکبر اعتماد به عنوان رئیس سازمان انرژی اتمی، مسئولیت برنامه انرژی اتمی

ایران را عهده دار بوده است. علاوه بر این، وی رئیس دانشگاه فرانسوی زبان بوعلی سینا در همدان، و

استاد فیزیک دانشگاه تهران می باشد.

اعتماد به مدت 8 سال در کشورهای سوئیس و فرانسه مطالعه و کار کرد. از مدرسه پلی تکنیک

دانشگاه لوزان در رشته فیزیک رآکتور به اخذ دکترا و از انستیتو ملی علوم و فنون هسته ای در ساکلی

فرانسه در رشته مهندسی هسته ای به اخذ یک درجه تحصیلی دیگر نایل آمد.

در حین اقامت در سوئیس، برای شرکت Brown Boveri و Baden در شهر بادن به عنوان مهندس و

به عنوان فیزیکدان در مؤسسه تحقیقات رآکتوری اتمی Wurenlingen کار می کرد. پس از مراجعت به ایران

در سال 1965، رئیس دفتر انرژی اتمی سازمان برنامه شد. در سال 1969 به طور همزمان به عنوان معاون

وزیر در تحقیقات علمی وزارت علوم و آموزش عالی و مدیر مؤسسه تحقیقات آموزشی و علمی فعالیت

آغاز نمود.

اعتماد 48 ساله، سه بار به آمریکا و بخش اعظم نقاط اروپا، هند، اسرائیل، تایلند، استرالیا، ژاپن، چین

و شوروی سفر کرده است. او فرانسه و انگلیسی را عالی و آلمانی را خوب صحبت می کند. اعتماد در رشته

خود مقالات متعددی را منتشر نموده است. او متأهل است و یک فرزند دارد.

12 سپتامبر 1978 21/6/57



امیرخسرو افشارقاسملو

ص: 268

افشار قاسملو، امیرخسرو 1

خیلی محرمانه

امیرخسرو افشار قاسملو وزیر امورخارجه (اوت 1978)

عنوان خطاب: آقای وزیر

امیرخسرو افشار قاسملو (معروف به افشار) در تاریخ 6 نوامبر 1978 در کابینه تشکیل شده از سوی

نخست وزیر غلامرضا ازهاری ابقاء گردید.

افشار یک دیپلمات حرفه ای است که در سالهای 1967 تا 1969 به عنوان معاون وزیر خارجه و از

سال 1969 تا 1974 به عنوان سفیر ایران در انگلستان فعالیت داشته است.

وی سپس ظاهرا با عنوان معاون وزیر به وزارت دربار سلطنتی مأمور گردید، ولی به جز ایجاد

تسهیلات در برنامه بعضی از دیدارها، ظاهرا کار دیگری نداشت. معلوم نیست که به چه دلیل شاه او را به

عنوان وزیرخارجه برگزیده است، ظاهر امر حکایت از این دارد که او در مقایسه با عباسعلی خلعتبری که با

مهارت تمام و از سال 1971 به بعد آن مقام را در اختیار داشت، صلاحیت و شایستگی چندانی ندارد.

زمانی که معاون وزیر خارجه بود، سفارت آمریکا به راحتی به افشار دسترسی داشت و از کمک های وی

برخوردار می شد.

مشاغل و زندگی اولیه

پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه تهران در رشته اقتصاد، افشار به دانشگاه ژنو رفت و در سال

1940 در رشته اقتصاد و علوم اجتماعی یک مدرک تحصیلی و چندی بعد دکترای اقتصاد گرفت. با ورود

به وزارت امورخارجه در سال 1941، چند سالی را در ادارات مختلف آن به کار پرداخت.

در سال 1946، دبیر دوم هیئت نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل شد و بعدها به ترتیب به عنوان

دبیر اول در واشنگتن و رایزن هیئت نمایندگی ایران در سازمان ملل فعالیت نمود.

در سال 1949 به عنوان رئیس اداره سازمانها و مجامع بین المللی به وزارت امورخارجه بازگشت. بین

سالهای 1951 1950 رایزن سفارت ایران در واشنگتن شد.

در سال 1951 قائم مقام رئیس اداره سوم سیاسی (اروپای غربی) وزارت خارجه و در سال 1952

رئیس اداره بازرسی آن وزارتخانه گردید.

همان سال به عنوان رایزن سفارت ایران در لندن منصوب شده بود، ولی به خاطر قطع روابط دیپلماتیک

حاصل از ملی شدن شرکت نفت انگلستان و ایران، مجبور شد به ایران بازگردد. مدت کوتاهی نیز به عنوان

رئیس اداره چهارم سیاسی (امریکا) در سال 1953 خدمت نمود.

پس از برقراری مجدد روابط دیپلماتیک ایران و انگلیس در سال 1954، افشار به عنوان کاردار

سفارت و بعدها به عنوان سفیر منصوب گردید.

در سال 1957 افشار به تهران بازگشت و مدیرکل امور سیاسی وزارت امورخارجه شد. وی قبل از آن

که معاون وزیر خارجه شود، به عنوان معاون وزیر در امور سیاسی و پارلمانی (1960 تا 1961)، سفیر

ایران در آلمان غربی (1961 تا 1963)، سفیر ایران در فرانسه (1963 تا 1965)، و عضو شورای عالی

وزارت امورخارجه فعالیت نمود.

ص: 269

اطلاعات شخصی

افشار که حدودا 61 ساله است، فردی است نسبتا تنومند و فربه. او بسیار خوش اخلاق و خوش

برخورد است و گاهی اوقات نیز با تکبر و غرور با انسان برخورد می کند. در اظهارنظرها روحیه ای مثبت

دارد و به زبانهای انگلیسی (با لهجه انگلیسی ها) و فرانسوی تکلم می کند. آقای وزیر متأهل است و دارای

یک فرزند پسر می باشد.28 نوامبر 1978 7/9/57



منوچهر اقبال

ص: 270

اقبال، منوچهر 1

سرّی غیرقابل انتشار برای بیگانگان

منوچهر اقبال رئیس شرکت ملی نفت ایران

منوچهر اقبال نخست وزیر سابق (60 1957)، در نوامبر سال 1963 به ریاست هیئت مدیره و

مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران منصوب گردید. این انتصاب موجبات بازگشت او را پس از دو سال و نیم،

که در حالت نیمه رسوایی و بی آبرویی در خارج کشور به سر می برد، فراهم نمود. اقبال آماج انتقادات و

اهانت های سختی قرار گرفت که از انتخابات مجلس در سال 1960، یعنی زمانی که وی متصدی مقام

نخست وزیری بود و به واسطه مسائل مربوط به همین انتخابات هم از مقام صدارت خلع شد، منشاء

می گرفت.

او سابقه و تجربه قبلی در امور مربوط به نفت نداشت، ولی به او چشم مدیری کارآ و فردی معتمد و

درستکار نگریسته می شد. او فرد سخت کوشی است و برخورد ضعیفش در مقام نخست وزیری را نباید به

عدم تلاش وی نسبت داد. او را هرگز نمی توان رهبر خواند چرا که با پذیرش نخست وزیری یعنی به

رسمیت شناختن نقش درجه دوم در صحنه سیاسی کشور و با چاپلوسی های آشکار در مقابل شاه، به

حیثیت و پرستیژ سیاسی گذشته اش لطمات جدی وارد کرده است. برنامه اقتصادی او اندکی قرین موفقیت

بود و موجب شد که برخلاف معمول سالهای 1957 تا 1960، سالهای پرباری باشد. انتصاب اخیر وی به

ریاست این شرکت عظیم دولتی، می تواند به جامعه بازرگانی ایرانی اطمینان مجدد بخشیده و باعث تحکیم

و ثبات رژیم گردد. او به شدت ضد کمونیست است و در سال 1948 لایحه ای درخصوص غیرقانونی

کردن حزب (کمونیست) توده تقدیم مجلس نمود.

اقبال در سال 1908 در یک خانواده متنفذ در خراسان متولد شد. پدرش نماینده دوره چهارم مجلس

بود. منوچهر در دانشگاه مونتپلیر (Montpellier) فرانسه تحصیل کرد و مدرک خودش را در رشته دکترای

طب در سال 1933 از همین دانشگاه دریافت کرد.

یک سال دیگر نیز در دانشگاه پاریس به پژوهش پرداخت و سپس راهی ایران شد و در بیمارستان

نظامی مشهد با عنوان افسر پزشک مشغول کار گردید و به ریاست اداره بهداری مشهد دست یافت. در سال

1936 در بیمارستان رازی تهران در امور مربوط به بیماریهای مسری تخصص گرفت و در سال 1938،

استاد طب و آسیب شناسی در دانشگاه تهران شد. وی از اوت 1944 تا 1950 در ده کابینه متوالی عهده دار

سمت وزارت بود. غالبا وزیر بهداشت و درمان بود، ولی تصدی وزارت پست و تلگراف، آموزش و

پرورش، راه و ترابری و وزارت کشور را هم برعهده داشته است. از 1950 تا 1951 استاندار آذربایجان

بود، ولی توسط محمد مصدق مجبور به استعفا گشت و برای یک سال به پاریس رفت. در سال 1953 به

سمت حرفه ای خویش در دانشگاه تهران بازگشت. در مارس 1954 به مجلس سنا راه یافت و چندی بعد

به ریاست دانشگاه تهران منصوب گردید. او در اواخر سال 1955 از فرانسه و بریتانیا دیدار کرد و در فوریه

1956 بورسیه لیدر (Leader Grant) را جهت دیدار از نهادهای آموزشی امریکا دریافت داشت. در ژوئن

1956 به وزارت دربار منصوب گردید و با حفظ سمت ریاست دانشگاه، کرسی نمایندگی مجلس سنا را

رها نمود.

در آوریل 1957، اقبال جانشین حسین علا، که دوست قدیمی و مشاور شاه بود، گشت و تصدی مقام

ص: 271

نخست وزیری را عهده دار شد. هر چند در بدو امر به شخصیتی قوی، پر تلاش و شدیدا مخالف فساد

شهرت و آوازه داشت، ولی به علت فقدان ابتکار و درایت در دوران تصدیش، حمایت های مردمی از وی

سلب گردید. او مرد پرنخوتی است و سمت و موقعیت او نیز بر غرورش می افزاید. او تمام اوامر و

برنامه های شاه را مو به مو و مطیعانه اجرا کرد، ولی نتوانست شور و اشتیاق و حمایت مردمی را برای

پیشبرد و اجرای این برنامه ها برانگیزد. علی رغم موانعی که بر سر راهش قرار داشت، منجمله

خصومت های مقامات متنفذی چون اسداللّه علم، توانست سمت نخست وزیری را بیش از همکاران

سابقش حفظ نماید، چون واقعا مشکل بود بتوان جانشینی سخت کوش، درستکار و مطیع همچون خودش

یافت. انتخابات مجلس در سال 1960 موجب قیامی مردمی گشت و شاه تصمیم گرفت که در یک اقدام

برای حفظ ظاهر، اقبال را از مقام نخست وزیری خلع نماید. سپس برای انتخابات بعدی فراخوانده شد و

اقبال به عنوان رئیس حزب ملّیون دولت به مجلس راه یافت. در آوریل 1961، اقبال به تصدی سفارت

ایران در انگلستان منصوب گردید. سپس حکم انتصابش لغو شد و به پاریس رفت و در آنجا اقامت گزید. تا

سال 1963 در دانشگاه سوربن به تدریس پرداخت و پس از آن به نمایندگی دائمی ایران در یونسکو با

سمت سفیری گمارده شد.

اقبال مردی چهارشانه، بلندقامت با چشمانی مشکی و موهای مجعد است. طبق اخبار و گزارشات، او

پس از برکناری از مقام نخست وزیری بسیار پیر و سالخورده به نظر می رسد. وی شیک پوش و در برابر

زنان ضعیف النفس است. اما به هر حال تاکنون در این رابطه رسوایی به بار نیاورده است. وی وقتی

احساس کند که مورد توجه اطرافیان قرار گرفته، آدم جذابی است، در غیر این صورت بی ادب و گستاخ

می باشد.

چنانچه از ظاهر او برمی آید شخصی است که نسبت به مسائل فلسفی و مذهبی بی تفاوت بوده ولی به

اصلاحات اجتماعی، تعلیم و تربیت، رأی گیری و آزادی زنان بسیار علاقمند است. اقبال مدالهای افتخار و

نشانه های فراوانی منجمله دکترای افتخاری حقوق از کالج Lafayette، (دکترای افتخاری از دانشگاه

پنسیلوانیا) در 1956 و درجه دکتری از دانشگاه پاریس در 1959 دریافت داشته است. او در چندین نهاد

آموزشی و پزشکی نظیر آکادمی پزشکی فرانسه عضویت دارد. او علاوه بر فارسی، فرانسه را عالی و

مقداری هم انگلیسی تکلم می کند.

در 1933 اقبال با یک زن فرانسوی ازدواج کرد. آنها دارای 3 فرزند هستند. در موقع ازدواج همسرش

اعتقاد به مکتب کاتولیک را رها نمود و مسلمان شیعه مذهب گردید، ولی به هر حال 2 دختر وی در حال

حاضر کاتولیک های پروپاقرصی هستند. در سال 1957 دختر اولش به صومعه راهبان در پاریس وارد

شد. دختر دومش مونیکو (Monique) 28 ساله است و در سال 1967 به عنوان متخصص زبان در

سرویس اطلاعات امریکا در تهران مشغول کار شد. او از لحاظ فکری مستقل است، تاکنون بسیار

مسافرت کرده و با قرارها و مراوداتی که با نظامیان امریکایی برقرار نموده، موجبات رنجش پدرش را

فراهم ساخته است.

از 5 برادر اقبال، سه نفر آنها در ایران معروفند؛ علی، حقوقدان و نماینده سابق مجلس ؛ عبدالوهاب

شهردار سابق مشهد؛ و احمد در وزارت امورخارجه و خسرو اقبال برادر ناتنی منوچهر، بازرگانی است که

سیاست های رادیکال او منجر به این گردید که در سال 1940 توسط انگلسیی ها در کشور تحت الحفظ

ص: 272

محصور بماند. 27 آوریل 1964 7/2/43

اقبال، منوچهر 2

سرّی

منوچهر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران

منوچهر اقبال از سال 1963 رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران، که معروفترین و

مهمترین شرکت ملی است و منافع خارجی بسیار گسترده دارد، می باشد. به استثنای یک دوران تیره کوتاه

در سالهای 62 1961، اقبال همیشه، یعنی از اولین سمتی که در سال 1944 در کابینه به دست آورد و

دیگر مناصبی که بعدها کسب کرد، فردی برجسته در دستگاه دولتی ایران بوده است. وی در سالهای 60

1957 نخست وزیر بود و به علت رسوایی های انتخاباتی در همان سال از مقام خود کناره گرفت.

وی فردی خوش تیپ است و اگر بخواهد می تواند جذاب نیز باشد. بی نهایت خودبین و در انظار عموم

خودستا است. او احتمالاً بزرگی شأن و مقام خود را مدیون اعتماد شاه به وفاداری و درستکاری خود

می داند تا استعداد و توانائیهایش. دارای گرایشات غربی است و گهگاه ارتباط زیادی برقرار می کند. در

زمینه مسائل نفتی میل دارد از دردسرهای ایجاد شده توسط کنسرسیوم اجتناب نماید و سعی دارد

نظریاتی را که ممکن است سبب بروز برخورد شود به شاه نرساند و شرکت های نفتی نیز او را در زمانی که

«حقایق» خوشایند نبوده اند، فردی که بتواند با شاه به خوبی ارتباط برقرار کند، نیافته اند.

اقبال با یک زن فرانسوی ازدواج کرده است و این زوج دارای سه دختر بزرگ هستند. در گفتگوهای

رسمی وی به زبان فرانسه صحبت می کند. انگلیسی وی ضعیف است و گفتگو به زبان انگلیسی با وی

ممکن است موجب بروز سوءتفاهم بشود. می 1972 خرداد 1351

اقبال، منوچهر 3

خیلی محرمانه

منوچهر اقبال رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران

دکتر منوچهر اقبال 66 سال دارد و از سال 1963 ریاست هیئت مدیره و مدیریت عامل شرکت ملی

نفت ایران، یکی از بزرگترین شرکت های دولتی ایران، را برعهده داشته است. او پزشک مجربی است، ولی

سالها پیش از طبابت دست کشید تا به هیجانات زندگی دولتی روی آورد. او بیش از 60 پست و مقام در

دولت و بخش خصوصی داشته است، پس از دریافت دکترا در طب از دانشگاه مونتپلیر فرانسه راهی ایران

شد و به طبابت و تدریس علوم پزشکی پرداخت. از 1944 تا 1950 در ده دولت متوالی وی عهده دار مقام

وزارت بوده و در خلال 6 سال بعد سمت های گوناگون و متنوعی نظیر استاندار، استاد، سناتور، رئیس

دانشگاه و وزیر کابینه داشته است. اقبال از 1957 تا 1960 نخست وزیر بود. سپس او مورد غضب قرار

گرفت و به سمتی در خارج از کشور منصوب گردید. سرانجام به کشور بازگشت تا عهده دار سمت فعلی اش

شود.اقبال شیک پوش و در برابر زنان ضعیف النفس است. هنگامی که احساس کند مورد توجه اطرافیان

قرار دارد آدم جذابی است، در غیر این صورت فردی بی ادب و گستاخ می باشد.

او در سالهای 1956، 1965، 1970 و 1972 از امریکا و در سالهای 1964 و 1971 از شوروی و در

ص: 273

سالهای 1972 و 1973 از چین و در سال 1973 از ژاپن دیدار کرده است. اقبال مدالهای افتخار و

نشانهای بی شماری در خارج دریافت داشته است و به اصلاحات در زمینه تعلیم و تربیت و آزادی زنان

علاقمند است. او و همسر فرانسویش دارای سه دختر هستند. اقبال فرانسه را به روانی تکلم می کند، ولی

انگلسیی وی ضعیف است.15 آوریل 1975 26/1/54

اقبال، منوچهر 4

آوریل 1977 فروردین 1356 سرّی

منوچهر اقبال مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران

منوچهر اقبال از سال 1963 رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بوده است. وی در

سال 1909 در خراسان متولد گردید و پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در تهران، وارد دانشکده

پاریس شد و در آنجا در سال 1933 با درجه تحصیلی دکترای طب فارغ التحصیل گشت. او اساسا

سیاستمدار است و در سال 1943 به طور تمام وقت وارد کارهای دولتی شد. از آن پس چند سمت بسیار

مهم را عهده دار شده است. وی به عنوان وزیر (50 1943) در پنج وزارتخانه کار کرد. سپس در سال

1953 به مجلس سنا راه یافت و در سال 1961 نماینده مجلس گردید، بعدها در سال 1956 بسمت وزیر

دربار منصوب شد و از سال 1957 تا سال 1960 نیز سمت نخست وزیری را عهده دار گردید.

برخلاف دیگر مقامات شرکت نفت، اقبال در امور نفتی تبحری ندارد و علت انتصاب او نیز تنها

صداقت و وفاداری او نسبت به شاه است. به عنوان یک سیاستمدار محافظه کار، هیچ گاه میل ندارد آمار و

ارقام و یا استدلالهایی که با مذاق شاه خوش نمی آید، نزد وی مطرح کند. به طور کلی غرب گراست، اگر

بخواهد می تواند خوش برخورد باشد و به تبلیغات توجه چندانی ندارد.

اقبال با یک زن فرانسوی ازدواج کرده و سه دختر بزرگ دارند. در مکالمات رسمی وی یا میل دارد از

زبان فرانسه و یا از یک مترجم فارسی استفاده کند، هر چند درک مطلب او به انگلیسی خوب و صحبت

کردن وی به انگلیسی نسبتا مناسب است.



امیرحسین امیرپرویز

ص: 274

امیرپرویز، امیرحسین 1

خیلی محرمانه

مکان و زمان: دفتر استانداری، کرمانشاه، 13 مارس 1978 22/12/56، اقامتگاه استاندار کرمانشاه،

14 مارس 1978

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: امیرحسین امیرپرویز، استاندار استان کرمانشاه مایکل جی. مترینکو،

کنسول امریکا در تبریز

موضوع: شورش های تبریز و مسائل متفرقه

تذکر: امیرپرویز از سال 1975 استاندار استان کرمانشاه می باشد و پیش از آن به عنوان معاون وزیر

کشاورزی و همچنین استاندار استانهای همدان و لرستان مشغول خدمت بوده است. امیرپرویز تحصیلات

خود را در ایالات متحده انجام داده و انگلیسی را به خوبی تکلم می کند (هرچند که مذاکرات ما به فارسی

برگزار شدند). او مؤدب و مهربان و دارای طبع بسیار شوخ می باشد و علاقه وافر به امور بین المللی دارد و

برخلاف آداب و رسوم سنتی ایران، از یک سگ بزرگ در خانه به عنوان یک حیوان خانگی نگهداری

می کند.

طی دیدار من در دفترش و ضمن یک جلسه طولانی ناهار خصوصی در روز بعد از آن امیرپرویز به

تفصیل به شورش های شهری و وقایع امنیتی اخیر در تبریز (موطن خودش) پرداخت.

استاندار با خانواده خود (منجمله چند روحانی محلی) و دوستانش در تبریز تماس دارد و امکان

«تحریکات خارجی یا مارکسیستی» را رد کرده و ادعا نمود تا آنجایی که می شود گفت ریشه های ناآرامی

ماهیت مذهبی داشته اند. وی گفت در تعدادی از منازل تبریز نوارهای کاست آیت اللّه شریعتمداری و

آیت اللّه خمینی کشف شده بودند که در آنها دعوت به برگزاری تظاهرات شده بود. وی پیش بینی کرد

مشکلی از همین نوع دوباره در سایر شهرهای ایران روی دهد. بنا به اظهار استاندار؟ در رفتار با این دو

رهبر مذهبی و به طور کلی احساس مذهبی در ایران مرتکب اشتباهات فاحشی شده بود که توهین هایی که

اخیرا در روزنامه اطلاعات نثار رهبران مذهبی گردید، چنان تند و بی پروا بودند که امکان بخشش آن برای

شیعیان متدین وجود نداشت. استاندار گفت که تعجب می کند که تا به حال شعب روزنامه اطلاعات در ایران

هدف حمله قرار نگرفته اند و وقوع آن را در آینده پیش بینی کرد. استاندار گفت که مردم مذهبی ایران

احساس می کنند که دولت به اسلام پشت پا زده و این اتهام چیزی است که رژیم نمی تواند بدون ایجاد تغییر

تقریبا غیرممکن در خط مشی و طرح های خود با آن مقابله کند. همچنین این اتهامی است که موج دردسر

مستمر را در آینده بالا خواهد برد. استاندار ادامه داد که دلیل دیگر دردسر در آینده در حزب سیاسی

رستاخیز نهفته است و ادعا کرد که مردم ایران از آن «تنفر» دارند، (تذکر: وسائل ساختمان مرکزی حزب

در شورش تبریز بیرون ریخته شد.) و ساختمانهای حزب همچنان هدف واقع خواهند شد. استاندار گفت

حمله شورشیان تبریز به حزب رستاخیز از لحاظ مفهوم ضمنی آن بیشترین اهمیت را دارا بود، زیرا به

وضوح نشان داد که این حزب نه تنها مورد قبول مردم قرار نگرفته، بلکه به صورت یک سمبل «مورد تنفر»

نیز درآمده بود.

ص: 275

اظهارات متفرقه :

درباره نخست وزیر آموزگار (یکی از دوستان خوب امیرپرویز) او در امور اقتصادی و بین المللی فرد

کاملاً قابلی است اما مدتها است که هرگونه مسئولیت یا علاقه واقعی به امور داخلی ایران را کنار گذاشته

است، با این تصور که شاه هم اکنون در این امور به حد کافی مشاور دارد. بنا به قول استاندار، این طرز فکر

آموزگار نهایتا او را به دردسر خواهد انداخت.

درباره تیمسار اسکندر آزموده (استاندار پیشین آذربایجان شرقی) در درجه اول او هیچ گاه

نمی بایست یک استاندار می شد و حتی قبل از شورش های تبریز بسیاری از مقامات دولتی را وادار به ترک

نمود. معاشرت با وی مشکل بود و حتی به زبان فارسی درک منظور او آسان نبود. (این جمله ضمن بیان

یک داستان طولانی درباره آزموده در یک ملاقات در تهران گفته شد).

درباره دلیل عدم رضایت شهربانو از تبریز (تذکر: علیرغم نسب تبریزی خانواده دیبا، عموما تصور

می شود که او (شهربانو) از شهر و ساکنان آن بدش می آید و ظاهرا استاندار تبریزی الاصل نیز همین طور

فکر می کند) در سال 1909 طی قیام تبریز به طرفداری از قانون اساسی، پدر بزرگ شهربانو به نام

نظام العلماء یک ملا و زمیندار شهر بود. در آن زمان تنها منبع ارتباطی و مرکز دائمی مورد توجه عوام در

تبریز اداره تلگراف بود که با تهران و دولت مرکزی ارتباط داشت. یک روز پیامی رسید که در آن اعلام شده

بود که رژیم قاجار فقط «نظامنامه» (یعنی «قوانین فرعی» به جای خود قانون اساسی) را تأیید کرده و

متصدی تلگراف این خبر ناگوار را برای حاضران در اتاق شلوغ و پر سروصدا بلند خواند، مردم اشتباها

حرف او را این طور فهمیدند که شاه قاجار نظام العلماء را تأیید می کند. در سروصدا و شلوغی احساسات

جمعیت که از پیش تحریک شده بود، زیادتر شده و به صورت یک دسته خشمگین در آمدند و به منزل این

شخص حمله نموده آن را آتش زدند و پدر بزرگ شهربانو را واداشتند که با خانواده خود از شهر فرار کرده

و به تهران برود.

درباره تیمسار جعفر شفقت، استاندار جدید آذربایجان شرقی او مردم خوب و شایسته ای است که با

یک گروه مذهبی مهم تبریز پیوندهای عالی دارد. امیرپرویز خبر یافته بود که خود او قرار است به عنوان

استاندار به تبریز فرستاده شود، اما بعد شاه با این فکر که یک فرد نظامی ضروری تر خواهد بود، تغییر نظر

داد. درباره طرح ریزی شهری و «خواست مردم» اکثریت تقاضاهایی که افراد در استان کرمانشاه به

استاندار تسلیم می کنند (او به طور هفتگی ملاقاتهای آزادی دارد که ضمن آن به تمام تقاضاها از هر نوع که

باشند گوش فرا می دهد) به گرفتن زمین محل سکونت یک مشکل عظیم است و دارای استعداد

دردسرتراشی برای آینده نیز می باشد. وی ضمن یک تلاش برای تسریع توسعه شهر، بنگاه مشاور عمرانی

که قبلاً در کرمانشاه کار می کرد و مرکزش در تهران بود را تعطیل کرد و می گفت که این شرکت صرفا مانع

پیشرفت بوده و بر سر راه مردم مانع می تراشیده، علاوه برآن که قبل از اتخاذ تصمیمات کند و ملال آور

خود، تقاضای رشوه های بالا می نموده است.

نتیجه گیری:

استاندار امیرپرویز یک ناظر باهوش در خصوص وقایع ایران است و از پیوندهای اداری خوبی در

تهران و ارتباطهای نزدیکی با همشهریانش در تبریز برخوردار است. اظهارات بی پرده او درباره احساس

ص: 276

بیگانگی که بخش بزرگی از مردم ایران نسبت به دولت مرکزی و حزب رستاخیز دارند، همراه با

نتیجه گیری های بدبینانه او درباره ادامه مشکل ناشی از دلایل مذهبی که بدفعات در سایر مکالماتی که با

وی در مورد شورش های تبریز داشته ام، تکرار شده اند، مرا به یک پیش بینی تأسفبار، می رساند که با در

نظر داشتن ساخت طبقه زیر متوسط و محافظه کارانه پلیس محلی، ژاندارمری و جمع کثیری مشمولان

خدمت وظیفه ارتش، تا چه حدی از موفقیت می توان از این گروهها در تلاش های آینده جهت سرکوب

شورشیان استفاده کرد؟

اگر استاندار درست گفته باشد و مردم واقعا احساس کنند که رژیم «به اسلام پشت پا زده است»، منطقی

به نظر می رسد که همان احساس را همان گروههای پلیس و ارتش که وجودشان برای سرکوب اغتشاشات

لازم است، داشته باشند. با داشتن نیروی پلیس و نظامیان ضد شورش سرکوب یک تظاهرات دانشجویی

نسبتا ساده است، لیکن در این که واکنش آتی سربازان وظیفه و پلیس زمانی که رودروی گروهی قرار

گیرند که ممکن است خود را از آن بدانند، چه خواهد بود، تردید وجود دارد.

ام. جی. مترینکو 15 مارس 1978 24/12/56

امیرپرویز، امیرحسین 2

تاریخ: 5 سپتامبر 1978 14/6/57خیلی محرمانه

از: سفارت امریکا، تهران 8418

اطلاعات بیوگرافیک در مورد وزرای جدید عبارتند از:

2 امیرحسین امیرپرویز، وزیر کشاورزی

امیرپرویز، متولد 1922، یک فرد با تجربه در امور کشاورزی است. وی در رشته مطالعات کشاورزی

از دانشگاه کرج فارغ التحصیل شد و در رشته اقتصاد کشاورزی مدرک بالاتری از مینه سوتا دریافت کرد و

در پوردو (Purdue) نیز تحصیل نمود. وی در سال 1946 به وزارت کشاورزی پیوست و تا ارتقاء به سمت

معاونت وزیر در سال 1967، سمت های مختلفی را به عهده داشت. وی در سمت استاندار لرستان و همدان

در سالهای 75 1974 کار کرد و از دسامبر 1975 استاندار کرمانشاهان شد. امیرپرویز پیشرو و باهوش

است و ثابت شده که برای کنسولگری امریکا در تبریز فرد بسیار مفیدی بوده است. وی متأهل بوده(1) و دو

فرزند دارد. یک دختر که هم اکنون در OF WIGHT ISLEدرس می خواند و یک پسر که در دبیرستانی در

تهران است. وی به زبان انگلیسی و فرانسه صحبت می کند.

امیرپرویز، امیرحسین 3

خیلی محرمانه

امیرحسین امیرپرویز وزیر کشاورزی و توسعه روستایی (از اوت 1978)

عنوان خطاب: آقای وزیر

امیرحسین امیرپرویز، وزیر کشاورزی و توسعه روستایی در کابینه جعفر شریف امامی بود، و همین

پست را در کابینه ارتشبد غلامرضا ازهاری که در نوامبر 1978 تشکیل شد، حفظ کرد. وی فردی که

1- در این قسمت نوشته شده که ”او با یک آشپز عالی ازدواج نمود“ که این جمله با قلم خط خورده است. م
ص: 277

باهوش، پر حرارت و مصمم است، شهرتی را به عنوان یک متخصص در اصلاحات ارضی کسب کرده

است. روحیه امیرپرویز نه خشن است و نه گستاخ، اما او کاملاً قادر است که قاطعانه عمل کند و از به

کارگیری مسئولیت و قدرت کامل خود امتناع نخواهد ورزید، او حامی پروپاقرص شاه است. امیرپرویز

علاقه بسیاری به ایالات متحده دارد و امریکائیها را به عنوان مردم امریکا (به سبب امریکایی بودنشان) و

به عنوان همکار دوست دارد. وی در تماسهایش با مقامات امریکایی صمیمی و دوستانه بوده است.

امیرپرویز لیسانس خود را در رشته کشاورزی از دانشکده کرج گرفت و در رشته اقتصاد کشاورزی در

دانشگاه مینه سوتا در سال 1956، تحصیلات بعدی خود را به انجام رسانید. در 1946 وارد دستگاه دولتی

شد و در پست های رئیس سازمان تعاونی کشاورزی، مدیرعامل اداره گسترش ماشین آلات کشاورزی و

معاون اجرایی وزارت کشاورزی خدمت کرد. او در سالهای 73 1967 معاون وزیر کشاورزی بود. در

سال 1973 به سمت استاندار استان لرستان، در 1974 استاندار همدان و در 1975 به سمت استاندار

کرمانشاهان منصوب شد.

آقای وزیر 54 ساله است، به اعتدال می نوشد و به خارج سفر می کند. مسافرتهایی به ایالات متحده و

اروپا کرده است. امیرپرویز انگلیسی را خوب و فرانسوی و ترکی را نسبتا خوب صحبت می کند. او ازدواج

کرده است و یک دختر و یک پسر دارد. همسرش یا در امریکا یا در انگلیس تحصیل کرده و انگلیسی را

عالی تکلم می کند. 28 نوامبر 1978 7/9/57


محمدرضا امین

ص: 278

امین، محمدرضا 1

محمدرضا امین، رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر خیلی محرمانه

محمدرضا امین، رئیس دانشگاه صنعتی آریامهر، به عنوان آموزش دیده ترین و فعالترین رئیس

دانشگاه در ایران توصیف شده است. وی در سال 1927 در اصفهان در یک خانواده ثروتمند و برجسته

متولد شد. وی در رشته فیزیک اتمی در دانشگاه برکلی موفق به اخذ درجه دکترا گردید و جهت تدریس در

دانشگاه تهران در سال 1954 به ایران بازگشت. پس از انزجار از صحنه آکادمیک به اصفهان رفت و به کار

در شرکت های خانوادگی، بخصوص کارخانه سیمان اصفهان پرداخت.

در سال 1960 امین به بانک توسعه صنایع و معادن ایران پیوست. کمی بعد مدیرعامل آنجا شد.

در سال 1968 شاه از وی خواست که ریاست دانشگاه آریامهر را که تنها حامی آن فقط شاه است، بپذیرد.

امین از جریانهای پاکسازی رؤسای دانشگاهها جان سالم به در برده و آریامهر را به صورت دانشگاهی

برگزیده و حرفه ای در آورده است.

امین زبان انگلیسی را بدون عیب صحبت می کند و یا یک امریکایی ازدواج کرده است. وی دارای دو

فرزند است.می 1972 اردیبهشت 1351

امین، محمدرضا 2

محمدرضا امین وزیر صنایع و معادن (از اوت 1977) خیلی محرمانه

محمدرضا امین که یک تکنوکرات بسیار شایسته و ذیصلاح است، یکی از محدود وزرایی است که در

کابینه موقت نخست وزیر، غلامرضا ازهاری، که در 6 نوامبر 1978 تشکیل شد، ابقا گردید.

امین سرمایه گذاری بخش خصوصی را در صنعت ترغیب نموده و به دنبال دستیابی به سرمایه گذاری

خارجی در ایران، بخصوص در رشته های نیازمند به تکنولوژی بوده است. در عین حال که فردی

عملگراست، او یک روشنفکر غیرعادی ایرانی است و از شهرت و شخصیت بسیار خوبی نیز برخوردار

می باشد. مهمترین ضعف امین، بی صبری وی در رابطه با سیاست است آن هم وقتی که به نظر برسد سیاست

مانع از پیشرفت اقتصادی می باشد.

همین بی صبری، پذیرش روند بده و بستان سیاسی در صحنه اقتصاد را برای او بسیار سخت و دشوار

می سازد. امین از خانواده ای ثروتمند و متنفذ است. وی در سالهای 1945 تا 1954 در دانشگاه

کالیفرنیای برکلی تحصیل نموده و در رشته فیزیک به اخذ درجه دکترا نائل آمده است.

بین سالهای 1954 تا 1960 اوقات خود را بین کار در کارخانه خانوادگی سیمان و فعالیت به عنوان

معاون اداره فنی بانک توسعه صنایع و معادن تقسیم کرد. از سال 1960 تا 1964 وی مدیریت عامل

کارخانه خانوادگی سیمان را برعهده گرفت و ظرف چهار سال بعد به عنوان قائم مقام بانک توسعه صنایع و

معادن فعالیت نمود. در سال 1968 به ریاست دانشگاه فنی آریامهر برگزیده شد و در همان جا ثابت کرد که

فعال ترین و پرتحرک ترین رئیس دانشگاه ایران می باشد. او مدیرعامل صنایع ملی فولاد ایران از سال

1973 بود تا این که در سال 1977 وارد کابینه شد.

وزیر که حدودا 52 ساله است، همسری امریکایی و دو فرزند دارد. وی به زبان انگلیسی به روانی تکلم

می کند.8 نوامبر 1978 17/8/57



علی امینی

ص: 279

امینی، علی 1

3 دسامبر 1951 12/9/30خیلی محرمانه

دکتر علی امینی

اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی در تکمیل اطلاعات بیوگرافیک سفارت مورخ آوریل 1950

سوابق شغلی

اول دسامبر 1951: به سمت وزیر اقتصاد ملی منصوب شد.

ملاحظات:

پست (وزارت م) اقتصاد ملی برای مدتها خالی بوده است، ولی زمانی که زیرک زاده، معاون

وزارتخانه و کفیل وزیر، برای شرکت در انتخابات مجلس استعفا داد، یک انتصاب جدید ضرورت یافت.

دکتر امینی که طی چند ماه گذشته در اداره دخانیات شاغل بوده، متناوبا در وزارتخانه های اقتصاد ملی و

دارایی خدمت کرده است و یکی از افراد با کفایت در این سمت جدید محسوب می شود. علاوه بر این وی

یکی از خویشاوندان (سببی) و از معتمدان دکتر مصدق بوده و وی احتمالاً احساس می کند که می تواند بر

روی وفاداری و خدمات مؤثر امینی حساب کند.پریش

امینی، علی 2

ملاحظات:

دکتر علی امینی عضو یکی از ثروتمندترین خانواده های ایرانی است. او فرزند فخرالدوله، یکی از

برجسته ترین زنان ایران است و با ازدواج خود با خانواده های متنفذ نفیسی و قوام فامیل شده است. علی

امینی مورد اعتماد نخست وزیر، احمد قوام بود ولی مانند بسیاری از سیاستمداران ایرانی پس از برکناری

قوام جایگاه سیاسی خود را به سمت دربار تغییر داد. دکتر امینی در ذکاوت، شایستگی و توانایی و قابلیت

مسئولیت پذیری معروف است. او از موقعیت های رسمی خود برای افزایش ثروت خانواده اش استفاده

کرده است. نمونه ای از این موارد لغو دستور وزیر اقتصاد ملی قبل از وی مبنی بر این که هیچ اتومبیل

لوکسی در واردات امسال نباید وجود داشته باشد، و افزایش 50 درصد در واردات اتومبیل نسبت به سال

قبل بود. این دستور کمک بزرگی به برادر وی، محمد امینی، بود که یکی از مدیرعاملان بزرگترین شرکت

اتومبیل در ایران می باشد. امینی کوتاه قد، سیه چرده با چهره مشخص و دندان و بینی برجسته می باشد. او

دوست داشتنی، خوش برخورد و خوش صحبت است.

ص: 280

امینی، علی 3

تاریخ: 22 ژانویه 1955 2/11/33سرّی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جی. تی. فیرنلی، دبیراول سفارت انگلیس نورمن بی. هاناه، دبیر دوم

سفارت

موضوعات: 1 افزایش شایعاتی مبنی بر نامزدی دکتر علی امینی برای نخست وزیری 2 اشاعه

شایعات مبنی بر مخالفت انگلیس با امینی، انتظام و ابتهاج 3 ادعاهای زاهدی در مورد حمایت آمریکا

از موضوعات مبهم و بی اساس 4 قدرت مخالفت در مجلس 5 تبلیغات کردهای کمونیست

6 کنسولگری انگلیس در خرمشهر

1 افزایش شایعات مبنی بر نامزدی دکتر علی امینی برای نخست وزیری:

آقای فیرنلی بیان داشت که در دو هفته اخیر او و (یا) دستیار ایرانی اش حداقل در چهار مورد به گفتگو

با دوستان دکتر علی امینی، وزیر دارایی کشانیده شده اند. در یک مورد این اشخاص از محسنات و کار مهم

دکتر امینی صحبت کرده و نام او را به عنوان یک جانشین مطلوب برای ارتشبد زاهدی مطرح کردند.

اعتقاد آقای فیرنلی براین بود که این افراد با اطلاع و تصویب دکتر امینی اقدام می کردند. او معتقد است که

امینی در دولت فعلی کم کم احساس ناراحتی می کند. در حالی که امینی با امانتداری به شغل خود مشغول

است، فیرنلی معتقد است که او حمایت سیاسی کاملی از رژیم زاهدی به عمل نمی آورد.

اظهارنظر: من از دو منبع دیگر شنیده ام که امینی یا دوستانش نامزدی او را با ادعای حمایت آمریکا تقویت

می کنند. طبق گزارش، موضع امینی این است که برای حل مناقشه نفت اعتباری کسب کند و بر همین

اساس آمریکائیها دریابند که اگر به خاطر او نبود، دولت مدتها پیش سقوط کرده بود.

2 اشاعه شایعاتی مبنی بر مخالفت انگلیس با امینی، انتظام و ابتهاج، مدیر سازمان برنامه:

آقای فیرنلی بیان داشت که در گوشه و کنار تهران داستانی در حال شکل گیری است که بریتانیا از

دولت حمایت می کند، اما مخالف وزیر دارایی ؛ انتظام، وزیر امورخارجه؛ و ابوالحسن ابتهاج، مدیر هفت

ساله سازمان برنامه است. او گفت مطمئن است که این شایعه عمدا از جانب کسی پخش شده است که در

جهت منافع انگلیس عمل نمی کند، اما نسبت به هویت و انگیزه های احتمالی این شایعه افکن اطمینان

نداشت. او با این گمان که شاید کسی با این اعمال درصدد بی اعتبار کردن انگلیس برای بهبود اوضاع ایران

باشد، اعلام خطر نمود. از آنجا که امینی، انتظام و ابتهاج به طور گسترده ای به عنوان «بهترین عناصر» دولت

حاضر مدنظر هستند، آقای فیرنلی معتقد است که این شایعه می خواهد چهره بریتانیا را به عنوان حامی

همه جانبه دولت زاهدی و حلقه همکاران سیاسی اش در دولت مخدوش نماید.

وقتی آقای فیرنلی از من خواست در صورتی که این داستان را شنیده ام، از پخش آن جلوگیری کنم، من

گفتم هنوز این داستان را نشنیده ام و توضیح دادم که اگر بشنوم سعی خواهم کرد تا سابقه و گذشته آن را

بدانم. او ادامه داد که اگر بعضی از ایرانیها این داستان را به من تذکر دهند، او خوشحال می شود اگر من در

جواب بگویم که دوستی در سفارت انگلیس به من گفته است که از وجود چنین شایعه ای با خبر است و

بالاخص اظهار داشته که دروغ است.

ص: 281

3 ادعاهای زاهدی در مورد حمایت آمریکا از مسائل مبهم و بی اساس :

گویا آقای فیرنلی پیشاپیش برای تلافی این خدمتی که انجام داده ام، داوطلب شد تا قضیه ای را در

رابطه با سفارت آمریکا گزارش دهد. او احساس کرد که این داستان مسئله ای را روشن می کند که احتمالاً

ما می خواهیم با دقت زیاد آن را مد نظر قرار دهیم.

او گفت: اخیرا از یکی از مقامات برجسته شنیده است که وقتی از زاهدی خواسته شد تا برای حمایت

از انتخاب منوچهر ایرانی در مجلس به عنوان نماینده لار توضیح دهد، نخست وزیر شانه هایش را بالا

انداخت و جواب داد که «آمریکائیها او را می خواهند». فیرنلی بلافاصله افزود که او برای یک لحظه باور

نکرد که سفارت آمریکا کوچکترین علاقه ای به انتخاب یک نمونه مشکوکی همچون ایرانی داشته باشد.

معهذا او اعتراف کرد که متقاعد شده که زاهدی این مطلب را اظهار داشته است. او سپس به توضیح این

مسئله پرداخت و گفت این اولین باری نیست که زاهدی بعضی از اقدامات خود را به برآوردن تمایلات و

خواسته های آمریکائیها نسبت داده است. او ادعا کرد که نخست وزیر زمانی که احساس می کند در دفاع از

اقدامات خود در تنگنا گیر کرده است، معمولاً به این وسیله متوسل می شود. آقای فیرنلی به ما پیشنهاد

انجام هیچ اقدامی را نداد، اما معتقد بود که این مسئله به حدی جدی است که ایجاب می نماید مورد ملاحظه

و توجه قرار گیرد.

او اشاره کرد که سفیر انگلیس قبلاً این مورد خاص را به کاردار آمریکا تذکر داده است. اما ادعا می کرد

با مسئولیت خودش این موضوع را مجددا با من مطرح کرده است تا مسئله را به طور عمومی تری به عنوان

یک عادت نخست وزیر به این که اشتباهات خودش را به حساب ایالات متحده می گذارد، مطرح گردد.

من قول دادم که نظرات آقای فیرنلی را به گوش آقای رونتری برسانم، اما گفتم که من خصوصا از این

مطلب ناراحت نیستم، زیرا از آنجایی که ما دولت ایران حمایت زیادی کرده ایم و کمک مالی فراوانی در

اختیار آن قرار داده ایم، احتمالاً به طور مسلم در ذهن مردم، ایالات متحده با دولت ایران یکی دانسته

خواهد شد.

اظهارنظر: در شگفتم که چرا آقای فیرنلی مناسب می دید که تا این گزارش را این قدر مهم جلوه دهد.

البته ممکن است که او صرفا تلاش می کند تا با مطلع کردن ما از قضایایی که مربوط به ما می شود، کار

مناسب و خوبی انجام دهد. اما از آنجایی که سفیر انگلیس قبلاً این موضوع را به اطلاع آقای رونتری

رسانده است، من نمی توانم این احتمال را رد کنم که عمل فیرنلی در تکرار این موضوع و بعد بزرگتر کردن

آن، با اطلاع و تصویب خود سفیر انجام شده است. می توان تصور کرد که این اقدام تلاشی در جهت تحت

تأثیر قرار دادن موقعیت ما نسبت به دولت ایران است یا شاید فیرنلی فکر می کند که ما قضایایی را که

مربوط به انگلیس است شنیده ایم یا خواهیم شنید، و این تلاش در جهت حذف نتیجه این قضایا است.

این واقعه در قالب طرحی است که من حتی قبل از آن که مذاکراتم را با فیرنلی شروع کنم، شاهد گسترش

آن بوده ام. او در هر ملاقات شایعاتی را نقل می کرد که در رابطه با ادعای مداخله آمریکا یا انگلیس در امور

ایران بود (نگاه کنید به موضوع 2 بالا). به این منظور او معمولاً در فرصت هایی این موضوع را مطرح

می کند که برای جلوگیری ایرانیان از تلاش در جهت بهره برداری از اختلافات دروغین میان انگلیس و

ایالات متحده نیاز به همکاری نزدیکتر میان ما و مشارکت اطلاعاتی است. او بر نمونه هایی تأکید کرده

است که بنا بر ادعای خودش جلوی شایعات مربوط به ایالات متحده را گرفته است. او از تلاش های خود

ص: 282

در این مورد که به ایرانیان تأکید می کند میان سفارت های آمریکا و انگلیس نزدیکترین همکاری وجود

دارد و هیچ اختلافی در دیدگاهها نیست، صحبت می کند. ممکن است تمام این (مسئله) به سادگی صرفا

بخشی از تلاش انگلیس برای حفظ وحدت آمریکا انگلیس باشد. به عبارت دیگر آقای فیرنلی بیش از

اندازه روی تمایلش به همکاری اصرار می کند تا آن را نزد من کاملاً موجه و حق به جانب جلوه دهد.

4 اوج گیری مخالفت در مجلس:

ما بروز مخالفت هایی را در مجلس تذکر دادیم و موافق هستیم تا زمانی که این (مخالفت) هنوز به

مرحله خطرناکی نرسیده است، مورد توجه و مراقبت باشد. ما با این موافقیم که در آینده نزدیک بحث جزء

به جزء در مورد محدوده های احتمالی که ممکن است در این قضیه بروز کند، داشته باشیم.

5 تبلیغات کردهای کمونیست :

قبلاً من به آقای فیرنلی ترجمه شماره های اخیر روزنامه کردستان را که روزنامه مخفی کمونیستی به

زبان کردی است، قرض داده بودم. من گفته بودم که شماره سپتامبر 1954، یادداشت متفاوت و احتمالاً

مهمی را چاپ کرده که در آن برخلاف شماره های قبلی، تقریبا به طور کامل به تبلیغات فتنه انگیزی برای

اتحاد و استقلال بخش هایی از کردستان در ایران، ترکیه و عراق اختصاص یافته بود. شماره های قبلی (این

روزنامه) هیچ مطلبی در این مورد نداشت و تنها خط استاندارد کمونیسم را از حزب توده در تهران دنبال

می کرد. آقای فیرنلی با این که چنین مطلب اختلاف مهمی است، موافق بود و فکر می کرد که مراقبتی را

می طلبد، اما بیان داشت موضعی که توسط این شماره خاص گرفته شده ممکن است گویای این واقعیت

باشد که این (شماره) یک شماره یادبود به پاس نیل به استقلال کردستان در 1946 بوده است. احساس وی

این بود که بعد از دیدن چند شماره اخیر نمی توان نتیجه گیری کرد که تغییر مشخصی در موضع (روزنامه)

روی داده است.

6 کنسولگری انگلیس در خرمشهر:

آقای فیرنلی گفت امید می رود که کنسولگری جدید انگلیس در خرمشهر در ماه آینده گشایش یابد. او

گفت که وزارت خارجه، کنسول جدید را معرفی کرده، اما او به این علت که وزارت خارجه هنوز انتصاب او

را اعلام نکرده است، از افشای نام او خودداری کرد. او تصور می کرد که به مجرد افتتاح دفتر خرمشهر، آنها

برای بازگشایی کنسولگری در تبریز اقدام خواهند نمود.

امینی، علی 4

تاریخ: 1 مارس 1955 10/12/33 محرمانه

از: رئیس USOM، ایران به: آقای دبلیو. ام. رونتری، وزیرمختار

موضوع: حملات علیه دکتر امینی، وزیر دارایی

سومین حمله به دکتر علی امینی، وزیر دارایی را دریافت نموده ام که برای شما ارسال می نمایم.

ویلیام وارنر

ص: 283

جناب آقای دکتر امینی با حزب توده ائتلاف کرده است

هنگامی که دکتر امینی به وزارت دارایی منصوب گردید، عوامل وی شایع نمودند که وزیر دارایی

براساس توصیه آمریکائیان تعیین شده است. او شخصا در مجلس اظهار داشت:

«من داوطلب مقام وزارت دارایی نبودم، ولی جناب آقای نخست وزیر این شغل را به من پیشنهاد

نمودند.»

در بسیاری موقعیت های دیگر، هر بار که موضع وی به علت قبول توصیه ها و به کار گماردن دزدان،

تضعیف می گردید، مأمورین وی که به صورت جاسوس در وزارت دارایی پراکنده هستند، شایع می نمودند

که به علت منافع آمریکائیان در ادامه کار دکتر امینی، برکناری وی غیرممکن است. حال که آمریکائیان

مطمئن شده اند امینی واسطه گری (دلالی) را پیش گرفته است و از فعالیت وی در ارتباط با خرید شکر از

کوبا، همچنین مبادلات ارزهای خارجی مطلع شده اند، خود را با شرایط وفق داده است، او نقش جدیدی

را انتخاب نموده است. ظاهرا او سعی دارد به آمریکائیان این احساس را القاء نماید که جوانان تحصیل

کرده و دانشگاه دیده در وزارتخانه ها، بخصوص در وزارت دارایی، خواهان وی هستند. بنابراین، به

منظور گردآوری کارمندان جوان تحصیل کرده به دور خودش، با استفاده از موقعیت باشگاه مهرگان و گرد

آمدن جوانان حزب توده، از آنها خواسته است با سخنرانی و گفتگو و سایر امکاناتی که در اختیار دارند به

آمریکائیان بفهمانند که جوانان طرفدار وی هستند. در این ارتباط آقای درخشش را فریب داد و در

مجلس راجع به کارمندان دولت صحبت نمود، در حالی که او این واقعیت را فراموش کرده است که ماشین

حساس سیاستمداران، از گروههای فعال سیاسی در کشور ما، کاملاً آگاه هستند. در نتیجه دکتر امینی باید

بداند که او کاملاً مورد تنفر جوانان میهن پرست و شاهدوست کشور ما است، و آنها در شرایط مناسب

ماسک وی را از چهره اش کنار خواهند زد، و چهره واقعی وی را آشکار خواهند ساخت.

امینی، علی 5

تلگرام 790 سفارت، مورخ 16 نوامبر 1955 25/8/34 خیلی محرمانه

انتصابات سیاسی ایران در واشنگتن، ایالات متحده و جاکارتا

همان گونه که در تلگرام مرجع گزارش شد، دکتر علی امینی توسط دولت ایران به عنوان سفیر در ایالات

متحده منصوب شده است. دکتر امینی در حال حاضر وزیر دادگستری است، اما به عنوان سخنگوی

غیررسمی دولت در امور مالیه بین المللی شناخته شده است. فقدان او برای کابینه ضایعه قابل ملاحظه ای

است چرا که او بدون شک قدرتمندترین وزیر در یک کابینه ضعیف است.

به نظر می رسد که او به این جهت به واشنگتن فرستاده شده است که احتمالاً به عنوان یک فرد کاملاً آگاه

به موقعیت مالی ایران، می تواند کمک مؤثری به دولت ایالات متحده در درک وضعیت فعلی ایران باشد.

اگرچه سفارت قبلاً بیوگرافی کامل دکتر امینی را به وزارتخانه گزارش کرده است، (با این وجود) اظهارات

سفیر چاپین، آقای کلارک گریگوری مدیر OMI، و آقای پیتون کر رایزن بازرگانی سفارت، که تمامی آنها

در ماههای اخیر به کرات فرصتی برای بحث با او داشته اند، باید به درستی مورد استفاده مسئولین

وزارتخانه قرار گیرد. نقطه نظرات آنها در ضمیمه پیوست شماره 1 این نامه خلاصه شده است.

نصراللّه انتظام برادر وزیرخارجه و سفیر فعلی ایران در واشنگتن، به نیویورک منتقل خواهد شد تا

ص: 284

نماینده دائمی ایران در سازمان ملل متحد شود. دولت از عملکرد انتظام در واشنگتن ناراضی بوده و

احساس می کرده که او وقت زیادی را صرف امور سازمان ملل نموده و به حد کافی برای حفظ روابط

نزدیک و دوستانه با دولتی که در آنجا (به سفارت) منصوب شده، فعالیت نمی کرده است.

پیوست: اطلاعاتی پیرامون دکتر علی امینی، نامزد سفارت ایران در ایالات متحده

دکتر امینی یکی از مقامات بسیار با ارزش دولت ایران است. او از وضعیت جاری مالی ایران به خوبی

اطلاع دارد و فرد آگاهی است. در مه 1955 از وزارت دارایی به وزارت دادگستری منتقل و بنابراین از

جریان فعالیت های مالی دولتی دور شد. به همین دلیل او کم و بیش بر OMI و سفارت تکیه کرد تا

اطلاعات دقیق و تازه ای به دست آورد، همچنین تلاش می شد تا او (نسبت به مسائل) با اطلاع باشد. او

یکی از معدود مقامات ایرانی است که نسبت به کمبودهای دولت ایران در زمینه فعالیت های مالی بطور

دقیق اطلاع دارد. وی اقداماتی را که باید در جهت تنظیم دارایی های کشور اتخاذ شود، می داند و مایل

است تا این مشکلات را مستقیما مورد بحث قرار دهد.

دکتر امینی اطلاعاتی را که به او منتقل می شود، چه خوب باشد یا بد خواهد پذیرفت و انتظار می رود که

آن را گزارش کند. با این حال در بعضی مواقع ممکن است گزارشات او تحت تأثیر این عمل سنتی ایرانیان

در پوشاندن اخبار بد قرار گیرد. به عنوان یک تذکر احتیاطی (باید در نظر داشت) که اطلاعات او ممکن

است همیشه دقیق نباشد و براین اساس اظهارات او باید به خوبی بررسی شود. اعتقاد براین است که

گزارش او مؤثر و بدون گزاف دقیق خواهد بود و پیشنهادات سازنده ای را مطرح خواهد نمود، خصوصا اگر

مطالب آن از جانب مسئولین وزارت امورخارجه مورد تأکید واقع شود.

اگر چه شهرت امینی در بین سیاستمداران داخلی شاید عالی نباشد، اما ما هیچ مدرکی دال بر فساد

شخصی او نداریم و به نظر می رسد که به طور معقولی درستکار باشد.

ما معتقدیم که آقای امینی در واشنگتن به عنوان سفیر بیشتر از بودن در تهران مؤثر خواهد بود، وی در

تهران به دو دلیل نفوذش از جانب شاه محدود شده است: 1 او وابسته به خاندان سلطنتی سابق یعنی

قاجار است، 2 او خود را به شیوه چاپلوسانه ای که به نظر می رسد کار بسیاری از مشاوران و افراد مورد

علاقه شاه باشد، به او نزدیک نکرده است. امینی مایل است عقاید خود را دوستانه و صریح بیان کند. در

حالی که مجامع سیاسی از جاه طلبی های بی حد و حصر او، خصوصا شایعه دندان تیز کردن او برای پست

نخست وزیری، انتقاد می کند به نظر می آید دو دلیل فوق الذکر مانع نامزدی او را برای این پست می شوند.

اگر چه انگلیسی امینی در صحبت های تجاری کافی و مناسب است، اما او ترجیح می دهد از طریق مترجم

و به فارسی تکلم کند، ولیکن هنگامی که صحبت گرم می شود ممکن است از انگلیسی استفاده کند. فرانسه

او به قدری کافی برای بحث های فنی روان است و در غیر این موارد از مترجم کمک می گیرد.

ص: 285

امینی، علی 6

تاریخ: 28 فوریه 1959 9/12/37 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 604 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: گفتگو با علی امینی

در 24 فوریه 1959، مأمور گزارشگر با علی امینی، سفیر سابق ایران در ایالات متحده دیدار کرد. این

دیدار به درخواست مأمور گزارشگر جهت مذاکره پیرامون چند مورد خصوصی با امینی صورت گرفت.

البته قسمت عمده گفتگو صرف بحث پیرامون امور ملی ایران و نیز امور بین المللی به طور کلی شد.

امینی گفت که از مذاکرات اخیر ایران شوروی بسیار متعجب شده است. شاه غیر از یک گروه کوچک

مشاوران و مسئولین دولت به هیچ کس دیگری نگفته که در این مذاکرات درگیر بوده است. احساس امینی

این بود که چنین اقدامی یک اشتباه بسیار جدی از جانب شاه و بزرگترین اشتباه سیاست خارجی ایران در

سالهای اخیر بوده است. امینی نمی دانست که چه کسی انجام چنین مذاکراتی را به شاه پیشنهاد کرده است،

اما حدس می زد که ژنرال های اطراف شاه که می خواستند بر سر مقدار کمک نظامی با آمریکا معامله کنند،

جزء مشاورین بوده اند. او گفت وقتی که از آمریکا برگشت به شاه گفته بود که رئیس جمهور در رابطه با

کمک خارجی وضعیت بسیار مشکلی دارد و افکار عمومی در آمریکا آن گونه که در کنگره بیان می شود،

باید مورد ملاحظه قرار گیرد. سپس امینی گفت که به شاه پیشنهاد کرده بود تا صبور باشد و تلاشی برای

فشار آوردن در این مورد انجام ندهد. او به شاه اطمینان داده بود که سفارت (امریکا در اینجا با شیوه بسیار

مناسبی موقعیت ایران را بیان می کند، اما در موارد مشخصی رئیس جمهور نمی تواند کاری انجام دهد.

امینی بیان داشت که این مذاکرات ایران را به خطر بسیار نزدیک و وضعیت را خیلی بد کرده بود، اما اکنون

وضعیت به مراتب بهتر است. او اظهار داشت که شاه مرد بسیار باهوشی است و این مسائل را می داند، تنها

توضیحی که امینی داشت این بود که با شاه با مشاوره اشتباه شده است. ولی به هر حال امینی نتوانست یا

نخواست که این مشاوران را معرفی کند.

امینی سپس در مورد استعفای ابتهاج گفت که این یک اقدام عجولانه ای بوده است و اگرچه کار کردن با

ابتهاج مشکل بود، اما او فکر نمی کند که شاه برکناری ابتهاج کار خوبی کرده باشد. امینی با اقبال و ابتهاج

به این امید که آنها نصیحت پذیر باشند، صحبت کرده بود، اما موفقیتی نداشت. او گفت که هنوز زود است تا

بدانیم انتظار چه تحولاتی در تشکیلات سازمان برنامه از سوی دولت می رود، اما فکر نمی کرد که تغییرات

تندی به وقوع بپیوندد، به هرحال ممکن است تأکید بیشتری بر طرح های کوتاه مدت بشود.

دکتر امینی گفت از زمان مراجعتش تحت تأثیر پیشرفت اقتصادی ایران قرار گرفته است، اما وضعیت

سیاسی خوب نیست. او گفت که دولت باید برای ایجاد اعتماد و اطمینان میان مردم از هیچ کوششی دریغ

نکند. باید اصلاحات واقعی در خود دولت صورت بگیرد. به او گفته شده بود که وزرای مختلفی با استفاده

از کمک های اصل چهار اصلاح شده اند، اما او در وزارت دارایی به نسبت گذشته آشفتگی بیشتری را دیده

بود. ظاهرا مردم نمی دانند به کجا می روند و تغییرات که به صورت روزانه صورت می گیرد، باعث بی ثباتی

و عدم امنیت در خدمات شهری می شود.

باید به شاه این مسئله تفهیم شود که موقعیت او از جانب طبقات بالا و متوسطی که وجودشان وابسته به

سلطنت است، مورد تهدید قرار نمی گیرد، با این حال او باید تلاش کند تا جاذبه خود را میان این طبقات

ص: 286

بسط داده و نارضایتی آنان را دریابد. امینی بیان داشت که تمایلات طبقات پایین تر بسیار ساده است و

شامل برق رسانی، آسفالت جاده ها، آب شهری و خواسته های دیگری می شود که به راحتی می توان به آنها

پاسخ داد. با این وجود باید آزادی سیاسی بیشتری به آنها داده شود. شاه نباید از اعطای این آزادی بیم

داشته باشد. امینی گفت که ظاهرا مشاورین شاه به او می گویند که در صورت اعطای آزادی به

تحصیلکردگان ممکن است سلطنت وی را دچار مخاطره کنند. امینی اظهار داشت در حال حاضر خطر

قیامی از جانب حزب توده وجود ندارد و اگر شاه آزادیهایی را به مردم بدهد، با این کار موقعیت خود را

تقویت می کند.

امینی سؤال کرد که آیا سفارت هیچ اطلاعی از سفر مک میلان به مسکو دارد، و می خواست بداند که آیا

شایعات مبنی بر احتمال امضای یک قرارداد عدم تجاوز میان غرب و اتحاد شوروی صحت دارد یا نه.

مأمور گزارشگر به امینی گفت که اطلاع تازه ای در سفارت موجود نیست، اما مطمئن است که هیچ

معامله ای با اتحاد شوروی انجام نمی گیرد، مگر اینکه این معامله مشمول تفاهم جامع بین تمامی

کشورهای ذینفع باشد.

سپس امینی درباره وضعیت خاورمیانه بحث کرد و گفت نظرش این است که وضعیت خاورمیانه رو به

بهبود است. اعراب شروع به درک خطر کمونیزم کرده اند و این یک تحول بسیار مهم است. اعراب باید از

بازی با مسئله اسرائیل دست بردارند و در عوض برای رسیدن به سازش و توافق هایی تلاش کنند. اگر آنها

این کار را انجام می دادند از حمایت گسترده آمریکا برخوردار می شدند. متأسفانه اعراب نمی دانند که

چگونه در مورد حسن نیتی که در آمریکا نسبت به آنها وجود دارد، سرمایه گذاری کنند.

باید برای تغییر تفکر خاورمیانه کاری صورت پذیرد. آنچه که لازم است تخیل و اشتیاق است. به

خاطر همین مسئله بود که او طرح خود را برای استفاده از مازاد درآمد نفت خاورمیانه جهت توسعه

اقتصادی این منطقه در هوستون، تگزاس، ارائه کرده بود. شاید این تفکر خام و زودرس بوده است.

مردم خاورمیانه نباید در جهت جدا کردن آمریکائیها و انگلیسی ها تلاش کنند، زیرا که منفعت آنها در

اتحاد این دو قدرت برعلیه خطر روسیه است. تفکر معامله میان قدرت های درجه یک نیز باید به کنار

گذاشته شود، چرا که این گونه اقدامات دیگر قابل اجرا نیستند.

وقتی از امینی سؤال شد که چه طرح هایی برای ورود مجدد به خدمت در دولت دارد، گفت که در حال

حاضر هیچ طرحی ندارد. او ترجیح می داد که استراحت کند و به مطالعه بپردازد، همچنین ببیند که دولت

در توسعه برنامه هایش چگونه عمل می کند.

مأمور گزارشگر بعد از تعارفات معمول، کار شخصی خود را به پایان رسانده و محل را ترک کرد.

اظهارنظر: افسر گزارشگر امینی را گوینده ای باهوش و جالب دریافت. او به راحتی صحبت می کرد و

نکته سنج بود. نشانی از شکیبایی و وسعت فکر داشت، مردی که می توانست به کشور خودش مانند سایر

ممالک با وارستگی و بی طرفی بنگرد. امینی به خاطر جاه طلبی بیش از حد و مهارتی که در معامله با

دیگران برای رسیدن به اهدافش دارد، مشهور است. باتوجه به رژیم فعلی باید درآینده حرفهای امینی را

شنید. در حقیقت حتی اگر این رژیم عوض شود، به نظر می رسد که امینی از آن اشخاصی باشد که تقریبا

تحت هر شرایطی باقی می ماند. از طرف سفیر جان دبلیو. باولینگ دبیر اول سفارت

ص: 287

امینی، علی 7

تاریخ: 14 می 1959 24/2/38 خیلی محرمانه

علی امینی (برپایه گزارش بیوگرافی علی امینی در آوریل 1950، گزارشهای تکمیلی دسامبر 1951 و

10 سپتامبر 1952 و مرسله های مختلف و سوابق بیوگرافیک)

امینی از سمت سفیر ایران در ایالات متحده در مارس 1958 برکنار شد. دلیل رسمی ارائه شده برای

این برکناری، اظهارات غیرمسئولانه وی در واشنگتن بود که در آنها امینی پیشنهاد کرده بود کشورهای

دارای نفت خاورمیانه، سرمایه هایشان را با کشورهای فقیرتر همسایه تقسیم کنند. همچنین گفته می شود

که وی 30000 دلار از پول سفارت را بدون اجازه تهران خرج کرده است. به هر حال، علت اصلی برکناری

امینی، بدون شک درگیر شدن امینی در امر قره نی و سعی در کاهش قدرت شاه بوده است.

امینی در ماه آوریل به ایران بازگشت، ولی دوبار ایران را به قصد اروپا به مدت چند ماه ترک گفت. در

آنجا وی با شاه که برای بازدید به اروپا رفته بود، ملاقات کرد و اوضاع نهایتا آرام شد. و به امینی اجازه

بازگشت دائم به ایران در نوامبر 1958 داده شد.

همان طور که برای چندین سال وجود داشته، امینی یکی از دو سه نفر مطرح برای احراز پست

نخست وزیری بوده است. او به هیچ یک از دو حزب سیاسی رسمی نپیوسته است، ولی گفته می شود

بسیاری از اعضای حزب مردم وابسته به امینی هستند. همچنین بنا به گزارش وی غالبا با امیراسداللّه علم و

ابوالحسن ابتهاج جلساتی دارد. با این حال امینی باید از افراد ضعیفی چون علم و دیگر کسانی که احتمال

نخست وزیرشدنشان می رود، متمایز گردد، زیرا امینی یکی از سه یا چهار مرد واقعا توانا و قابل ایران

می باشد. هر چند به وی اجازه بازگشت به ایران داده شده است، ولی اجازه ورود به زندگی سیاسی فعال را

ندارد و انتخابش به عنوان نخست وزیر، نشانه چرخشی عمده در تلاش شاه است که می خواهد دولت

توسط کابینه ای ضعیف اداره شود.

امینی، علی 8

تاریخ: 27 ژوئیه 1959 5/5/38خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 54 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: مصاحبه مطبوعاتی با علی امینی

به پیوست ترجمه و خلاصه نظریات علی امینی می آید که از مصاحبه مطبوعاتی با وی در محل اقامت

جو مازندی، نماینده یونایتدپرس اینترنشنال در تهران، به تاریخ 5 ژوئیه 1959، استخراج گردیده است.

این نکات از دو جهت ویژه جالب توجه و مهم هستند. اولاً در کشوری که کلیه انتخابات مهم دولتی توسط

شخص شاه انجام می گیرد، این طرز فکر که شخصی خودش را واجد شرایط نخست وزیری اعلام نماید،

عملی متهورانه است. البته، به طور معمول اظهارات خصوصی توسط رهبران سیاسی مطرح می شوند، ولی

احتمالاً آخرین باری که شخصی به طور آشکار چنین منظور را مطرح نمود، در زمستان و بهار 1953 بود

که ارتشبد زاهدی گفت کاندید مقام نخست وزیری بعد از دکتر مصدق است. نتیجه این اظهار زاهدی این

بود که بیش از دو ماه در زندان به سر برد. به طور قطع نتایج اظهارات امینی به زندان منجر نخواهد شد، ولی

اظهارات به همان میزان شجاعانه است.

ص: 288

دومین ویژگی این اظهارات مربوط است به طرح های شخصی امینی. پس از برکناری وی از سفارت

ایران در واشنگتن در اوایل 1958، ظاهرا به علت دست داشتن در فعالیت های قره نی، بالاخره به امینی

اجازه داده شد که به تهران بازگردد، ولی فقط به این شرط که وی نباید مجددا در فعالیت های سیاسی ایران

شرکت نماید. به هر حال حداقل از شش ماه قبل او به آرامی فعالیت های خود را بخصوص در تماس های

اجتماعی با رهبران گروههای مختلف سیاسی و شرکت در مجالس و محافل مذهبی بیشتر نموده است. با

این مصاحبه مطبوعاتی، ظاهرا او اکنون آشکارا منع فعالیت های سیاسی را شکسته و خود را به عنوان

کاندید نخست وزیری بعد از اقبال مطرح ساخته است. احتمالاً این اظهارات با تأیید ضمنی شاه صورت

گرفته است، ولی این مورد مشکوکی است. امینی دقیقا چنان از آن نوع رهبران قوی، پر تحرک و مستقلی

است که در مقام نخست وزیری، تحت احکام شخصی شاه، به سختی خواهد توانست خدمت نماید.

ترجمه و خلاصه اظهارات علی امینی در منزل جو مازندی، نماینده آسوشیتدپرس اینترنشنال، در تهران،

در تاریخ 5 ژوئیه 1959:

«اگر من نخست وزیر شوم، اولین گام من تنبیه بدکاران (افرادی که مسئول اتلاف پول های دولت هستند

و حقوق مردم را به نفع خود بر می دارند)، خواهد بود.»

«از زمانی که بچه بودم، تنها آرزوی من این بود که نخست وزیر شوم. علیرغم مخالفت های خانواده ام،

من همواره سعی کرده ام که به هدف نهایی خود دست یابم. در صورتی که شاه موافق باشد که من

نخست وزیر شوم، من آماده خواهم بود.»

با بازگشت به بحث در مورد فساد، امینی گفت «مطمئنا من اقدامات لازم برای انجام اصلاحات در

کشور را انجام خواهم داد.» یکی از خبرنگاران به طور اخص از امینی پرسید: او در مورد این واقعیت که

بسیاری از نزدیکان وی در حلقه بالای دولتی هستند که او از آن صحبت می کند، چه خواهد کرد؟ «من به

شما قول می دهم که اولین گروهی که تنبیه خواهند شد، همان افراد مشخص هستند. در یک جمع

خانوادگی، یکی از افراد فامیل از من پرسید اگر نخست وزیر شوم چه شغلی به وی خواهم داد، من به او گفتم

اگر بدنام و بی اعتبار نبودی، ممکن بود راجع به این مورد فکر کنم.»

«من متأسفم که در این روزها همه می خواهند نخست وزیر شوند، ولی هیچ یک از آنان به

مسئولیت هایی که بردوش مردی که در آن دفتر می نشیند، فکر نمی کنند. زمانی که من رئیس گمرکات بودم

در 24 ساعت خواب نداشتم. زمانی که به عنوان سفیر در ایالات متحده انتخاب شدم تا یک ماه همان

احساس ناراحتی در من وجود داشت، زیرا به سبب طرح ها و اصلاحاتی که در مغزم وجود داشت آرام

نداشتم.»

امینی تذکر داد که «هر فرد ایرانی واجد شرایط، طبق قانون اساسی این حق را دارد که نخست وزیر

شود.» او گفت، «هریک از شما می توانید نخست وزیر شوید.»

در پاسخ به سؤالی دیگر، امینی گفت «من هنوز معتقدم که دستاوردهای نفت خاورمیانه باید به نسبت

جمعیت و سطح منطقه بین کشورهای منطقه تقسیم گردد. ایران بدون تردید از این امر بهره خواهد برد.

روزی خواهد رسید که یک برنامه اقتصادی متحد برای کشورهای خاورمیانه مورد نیاز خواهد بود.

درصد معینی از درآمدهای نفتی برای توسعه اقتصادی و اجتماعی کشورهای منطقه که فاقد نفت هستند،

ص: 289

ذخیره خواهد شد. اظهارات قبلی من در این مورد بد تعبیر شده بودند. من گفتم درصد نه همه درآمدهای

نفتی.» برحسب تصادف دلیل رسمی این که امینی از مقام سفارت در واشنگتن برکنار گردید، اظهارات وی

در این مورد بود که کشورهای ثروتمند نفتی خاورمیانه بایستی سرمایه های خود را با همسایگان فقیرتر

خود شریک شوند. در حال حاضر وی نه فقط خود را درگیر مسائل سیاسی نموده است، بلکه همان

موردی را که به طور رسمی علت برکناری وی اعلام شده بود، مطرح کرده است.

از طرف سفیر چارلز. استل رایزن سیاسی سفارت

امینی، علی 9

وزارت خارجه، اکتبر 1959 آبان 1338 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

امینی، علی (دکتر)

دکتر علی امینی، از وزرای پیشین کابینه، از ژانویه 1956 تا مارس 1958 به عنوان سفیر ایران در

ایالات متحده مشغول به کار بود. پایان مأموریت او زمانی بود که با اظهارات غیرمجاز عمومی، از محدوده

اختیارات سفیری خود تجاوز نمود و سپس بلافاصله فراخوانده شد. از زمان بازگشت به ایران هیچ مقام

رسمی نداشته است و حداقل به صورت موقت اعتماد و علاقه محمدرضا پهلوی را (نسبت به خود) از

دست داده است (نگاه کنید به بیوگرافی)، با این وجود او هنوز به عنوان یکی از مهمترین چهره های سیاسی

در ایران مورد توجه است. اقدام تأدیبی برعلیه امینی همزمان با افشای توطئه ای به رهبری سرلشکر

ولی اللّه قره نی، معاون رئیس ستاد مشترک و حمایت عناصر مختلفی از طبقه متوسط شهری برای سرنگونی

دولت بود. از آنجا که توطئه گران به کرات از امینی به عنوان عضو بالقوه ای از دولتی که نقشه پایه گذاری آن

را داشتند، نام برده بودند، چنین به نظر می رسید که احضار او حداقل تا اندازه ای به خاطر این بوده که او یا

در این توطئه دخالت داشته یا توطئه مطابق با اهداف او بوده است. امینی به محض بازگشت به ایران،

ظاهرا رضایت شاه را در این مورد جلب نمود که او با توطئه گران همکاری و همراهی نمی کرده است، معهذا

در این تردید است که آیا او کاملاً توانسته باشد شاه را نسبت به عقیده اش در این مورد که شاه نباید به

تدریج از دستگاه سیاسی کشور کنار گذاشته شود و قدرتش محدود گردد، متقاعد سازد. بخشی از رفتار

کنونی شاه نیز ممکن است براساس عدم اعتماد او نسبت به روابط فامیلی نزدیک امینی با خانواده سلطنتی

گذشته یعنی قاجار، و ضعف و سستی امینی در پذیرش حالت معمولی چاپلوسی نسبت به شاه باشد. به طور

کلی امینی فردی بسیار باهوش شناخته شده است، یک سیاستمدار زیرک و مجری لایقی که اشتیاق خود

را برای پذیرفتن مسئولیت و انجام کارها نشان داده است. قبل از مأموریت او در واشنگتن، این ویژگیها به

اضافه سابقه حقوقی و اقتصادی قابل توجه او باعث شده بود تا در میان کسانی که به عنوان نخست وزیر

احتمالی آینده مطرح می شوند، قرار گیرد. در کنار حالت کنونی غیردوستانه شاه، این حقیقت نیز مطرح

است که گفته شده است امینی از موقعیت رسمی خود در گذشته جهت افزایش ثروت خود و خانواده اش

استفاده کرده است. او مرد بسیار ثروتمندی است، اما ادعا شده است که به هر چقدر که بتواند به دست

آورد، نیاز دارد تا از عهده سلیقه های همسرش برآید. مشهور شده که خانم امینی ثروت هنگفتی را در قمار

باخته و مجبور به پرداخت 000/000/20 میلیون فرانک به صورت جواهر به یک مرد معتبر ایتالیایی

شده است. علی امینی در حدود سال 1905 در تهران متولد شد. او پسر فخرالدوله یکی از شاهزادگان

ص: 290

سلسله قاجار که در آن زمان حکومت می کردند بود. او همچون بسیاری از ایرانیان هم طبقه اش در فرانسه

تحصیل کرد و در سال 1932 دکترای خود را در رشته حقوق از دانشگاه پاریس گرفت. امینی شغل خود را

با یک دوران نسبتا کوتاه خدمت در مشاغل قضایی شروع کرد و بعد از آن از طریق مشاغلی که مسئولیت

بالاتری در رابطه با اداره گمرک و مالیه داشت، رشد کرد. در سال 1942، معاون وزیر دارایی شد و در همان

سال به سمت معاون نخست وزیر، احمد قوام، منصوب گردید. در سال 1945 عضو شورای عالی اقتصاد

ایران و سال بعد دبیر آن شورا شد. در سال 1947 به مجلس پانزدهم راه یافت و دو سال بعد رئیس

کمیسیون کنترل ارز خارجی گردید. دکتر امینی در آوریل 1950 اولین منصب را در کابینه پذیرفت و از آن

زمان در کابینه چهار نخست وزیر پست وزارت را به عهده داشته است. او از آوریل تا ژوئن 1950 در

دولت علی منصور و از دسامبر 1951 تا ژوئیه 1952 در کابینه دکتر محمد مصدق (نگاه کنید به بیوگرافی)

وزیر اقتصاد ملی بود. در ماه ژوئیه (سال 1952) وی در وقفه کوتاه آن رژیم (رژیم مصدق) با مخالفین

مصدق همکاری کرد و بعدا به عنوان دشمن مصدق مورد توجه قرار گرفت. نتیجتا به طور سیاسی در دولت

ارتشبد فضل اللّه زاهدی (نگاه کنید به بیوگرافی) که در اوت 1953 تشکیل شد به عنوان وزیر دارایی

پذیرفته شد، همچنین در کابینه حسین علا (نگاه کنید به بیوگرافی) که در آوریل 1955 جانشین دولت

زاهدی گردید، همین پست را داشت. در 1954 دکتر امینی در حالی که وزیر دارایی بود به عنوان رئیس

هیئت ایرانی مذاکره کننده در بحثی که از ملی کردن شرکت نفت ایران و انگلیس پیش آمده بود، شرکت

کرد. کسانی که از این برنامه ناراضی بودند به این خاطر از امینی انتقاد کرده اند، اما در کل او بر شهرت خود

در این مذاکرات افزود. در 22 مه 1955 در تقسیم مجدد پست های کابینه، امینی وزیر دادگستری شد. او

در آن مقام ماند و به عنوان نوعی مشاور ارشد در امور اقتصادی سطح بالا تا زمانی که به عنوان سفیر در

ایالات متحده منصوب شد، به فعالیت ادامه داد.

دکتر امینی در دوران تصدی نمایندگی ایران در ایالات متحده، توجه مسئولین آمریکایی را که با آنها

سرو کار داشت، جلب کرد. او به عنوان یک متخصص در امورمالی و اقتصادی ایران قادر بود تا به طور قابل

توجهی در مذاکراتی که بین دو کشور صورت می گرفت، مشارکت داشته باشد.

در 13 فوریه، 1958، امینی در واشنگتن به خبرنگاران گفت که اگر کشورهای خاورمیانه تولیدکننده

نفت، منافع خود را میان تمام کشورهای خاورمیانه تقسیم کنند، «باعث از بین رفتن فقر موجود و نتیجتا

فراوانی و وفور در منطقه می شود.» در 4 مارس 1958 وزیر امورخارجه علیقلی اردلان (نگاه کنید به

بیوگرافی) به مجلس اطلاع داد که امینی به خاطر عدم مشورت با وزارت خارجه قبل از ایراد یک

سخنرانی مهم، به مرکز احضار شده است. اگرچه به این مطلب نیز اعتراف شد که امینی در این سخنرانی

نقطه نظرات خودش را بیان کرده است. هنگامی که امینی به ایران بازگشت یک مصاحبه دوستانه با شاه

داشت، و وزیر دادگستری حسین علا (نگاه کنید به بیوگرافی) به سفارت ایالات متحده اطلاع داد که امینی

در توطئه اخیر قره نی که برملا شد، نقشی نداشته است. امینی از هنگام مراجعتش در صحنه سیاست فعال

نبوده است. همسر دکتر امینی، دختر حسن وثوق نخست وزیر سابق و برادرزاده (یا خواهرزاده) مرحوم

احمد قوام السلطنه، زمین دار ثروتمند و نخست وزیر چهار دوره، می باشد. امینی یک پسر دارد که حدود

سال 1936 متولد شده است. گفته می شود که امینی آدم خوش مشرب، شوخ طبع و سرگرم کننده و ناطق

باهوشی است. او به روانی به فرانسه تکلم می کند و انگلیسی اش در حد قابل قبولی خوب است.

ص: 291

امینی، علی 10

تاریخ: 30 ژانویه 1961 10/11/39 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 414به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: مذاکره با دکتر علی امینی

پیوست، یادداشت مذاکرات با دکتر علی امینی، سفیر سابق ایران در ایالات متحده می باشد.

دکتر امینی به هیچ وجه سعی در پنهان کردن علاقه شدید خود به نخست وزیری ندارد. همزمان با آن، این

مسئله همان گونه که چندین بار قبلاً نیز گفته است، روشن می سازد که تحت چه شرایطی او نخست وزیری

را قبول خواهد نمود. بخصوص او می خواهد که شاه «سلطنت نماید» نه «حکومت»، او می خواهد که

قدرت حقیقی دولت در اختیار مسئولیت نخست وزیری، برای مثال، خودش، قرار می گیرد.

به عقیده دکتر امینی وضعیتی سیاسی ایران در اصل به علت پافشاری شاه در اداره دولت توسط شخص

خودش و به دلیل تداوم فساد و ارتشاء در کلیه سطوح دولتی از وزارت دربار به پایین رو به وخامت

می رود. دکتر امینی بر این عقیده است که در حال حاضر که سیستم اداری کندی در واشنگتن برقرار

گردیده، زمان آن فرا رسیده است تا دوستان ایران، بالاخص ایالات متحده و انگلستان به طور جدی به شاه

تفهیم نمایند که ملت (کشور) در چه جهتی حرکت می نماید.

دکتر امینی کاملاً مطمئن است که بدون پیشرفت و اصلاحات مؤثر، کشور (ملت) به سوی اغتشاش و از

هم پاشیدگی حرکت می کند. مانند سایر سیاستمداران ایرانی، دکتر امینی وقتی به مرحله پیشنهاد نوع

اصلاحات مورد نظر و چگونگی انجام عملی آنها می رسد، به شدت ضعیف می شود.

در مصاحبه مطبوعاتی اخیر با هفته نامه های فارسی زبان، دکتر امینی، در بعضی از زمینه هایی که قبلاً

برای مأمور گزارشگر ذکر نموده بود، مجددا صحبت کرد. به نقل از وی گفته می شود که ایران شاهد

تحولاتی در جهت سیاست خارجی آمریکا مبنی بر توسعه بیشتر دمکراسی در سراسر جهان خواهد بود. او

گفت که ایران نمی تواند منتظر بماند تا ببیند ایالات متحده چه جهتی اتخاذ خواهد نمود، بلکه بایستی در راه

اصلاحات داخلی خود به گونه ای حرکت کند که در موضع بهتری قرار گیرد.

برای سفیر هاری اچ. شوارتز رایزن سیاسی سفارت

خیلی محرمانه

زمان: 23 ژانویه 1961 (1 بعدازظهر) 3/11/39مکان: منزل دکتر امینی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علی امینی، سفیر قبلی ایران در ایالات متحده فرانکلین

جی.کرافورد، دبیر دوم سفارت

موضوع: مذاکره با دکتر علی امینی

در یک مذاکراه دو ساعته، دکتر امینی نظریاتی راجع به موضوعات مربوط به سیاست داخلی ایران و

روابط ایران با ایالات متحده اظهار داشته که خلاصه آن بشرح زیر است:

1 انتخابات :

انتخابات فعلی بهتر از انتخابات تابستان گذشته نیست. او تلگرافهای زیادی از مناطق مختلف کشور

ص: 292

در مورد کارهای غیرقانونی در انتخابات دریافت داشته است. به طور گسترده ای عقیده براین است که فقط

افرادی که توسط مقامات خیلی بالا تأیید شده باشند، انتخاب می شود. در چنین وضعی هیچ گونه آزادی

در انتخابات وجود ندارد.

برخلاف دستورات قبلی شاه در مورد تشکیل یک حزب لیبرال به منظور جذب نیروهای جوان، دکتر

امینی این ایده را تأیید نمی کند. دلیل وی این است که برای ایجاد هرگونه تشکیلات معنی داری از این قبیل،

لازم است فضایی برای آزادی بیان وجود داشته باشد. چنین اجتماعی مسلما توسط ساواک تحت پوشش

کامل قرار خواهد گرفت، که بلافاصله هر چه مخالفت شاه گفته شود، گزارش خواهند نمود. به سادگی

مشخص است که تحت چنین شرایطی بحث در امور سیاسی غیرممکن است. به همین دلیل دکتر امینی از

نامزد شدن در این انتخابات خودداری نموده است. در چنین شرایطی درگیر فعالیت های سیاسی شدن نه

فقط بی فایده و بی معنی خواهد بود، بلکه به حسن شهرت شخص وی نیز لطمه خواهد زد.

دکتر امینی اضافه نمود، صرفنظر از آنچه در تابستان گذشته در مورد آزادی انتخابات گفته بود، آزادی

واقعی انتخابات نظیر آنچه در ایالات متحده و انگلستان وجود دارد، در ایران عملاً غیرممکن است.

بسیاری از مواردی که در تابستان گذشته اظهار داشته، صحبت های معمولی سیاستمداران است. از سوی

دیگر، او گفت می تواند این تصمیم شاه را درک کند که مانع انتخاب اعضای حزب توده و طرفداران مصدق

که در گذشته به صورت فعال به شاه و کشور خیانت کرده اند، گردد. ولی بسیار کسان دیگری نیز هستند که

داخل این گروهها نیستند و می توانند نمایندگان خوبی باشند. او نمی تواند پافشاری شاه را در معرفی نام

فرد فرد کسانی که باید انتخاب شوند، درک نماید. چه لطمه ای به شاه خواهد خورد، اگر بین کسانی که

اسمشان در لیست فوق الذکر نیست، یک نوع برخورد و مقابله آزاد وجود داشته باشد؟

2 شاه:

دکتر امینی شاه را شخص بسیار آگاه و بسیار باهوش، ولی بالاخص متزلزل و بدون اعتماد به نفس

تشریح نمود. او گفت سعی بسیاری کرده تا شاه را قانع نماید که او باید سلطنت کند نه حکومت، و این که

باید خود را از مسیر فعالیت های دولت دور نگهدارد تا به اشتباهات اجتناب ناپذیر دولت که موجب ایجاد

بحران و انتقادات می گردد، آلوده نشود. او گفت که شاه مخصوصا وقتی او این مطالب را اظهار می نماید با

وی مخالفتی ندارد، ولی احساس دکتر امینی این است که بلافاصله پس از این که تحت فشارها و نفوذهای

معموله قرار می گیرد، همه آنها را فراموش می کند. شاه به هیچ کس اعتماد ندارد، و به نظر دکتر امینی این امر

با در نظر گرفتن شخصیت کسانی که او را در دربار احاطه نموده اند، قابل درک است. او به طور کلی آنها را

افرادی دون مایه و کسانی که بدنبال منافع شخصی هستند، توصیف می کند.

دکتر امینی گفت، شاه ظاهرا متقاعد شده است که شایعات سال 1953 در مورد شرکت امینی در

فعالیت های ضد شاه، غیرواقعی بوده است. به هر حال شاه دیگر این مورد را مطرح نکرده است. دکتر امینی

گفت: «من فکر می کنم شاه به شخص من علاقمند است، ولی او مرا به عنوان نخست وزیر دوست ندارد.»

3 وضعیت کلی ایران:

دکتر امینی معتقد است و با قدرت عقاید خود را در این مورد بیان می نماید که وضعیت کلی کشور

ص: 293

بسیار نامساعد است. مجموعه نارضایتی های انتخابات دوره بیستم مجلس که اکنون بار دیگر تکرار شده

است، فساد شدید حاکم در دربار و ادارات دولتی، از دست رفتن پرستیژ شاه و خانواده اش به علت مسئول

شناخته شدن در نارسائی های اداری دولت، وضع تاریک و ناامیدکننده فعلی را به وجود آورده اند.

مردم انتظار دارند بهبودی در نحوه اجرای کارها توسط دولتشان و تقلیل در فساد را مشاهده کنند. در

عین حال، این که بسیاری از مردم، بخصوص جوانان تحصیل کرده، برای نوعی دمکراسی و حق ایفاء نقش

در حیات سیاسی کشورشان، پافشاری می کنند امری سرّی و پوشیده نیست. هیچ امکان و راه حل قابل

قبول دیگری غیر از قانون اساسی شاهنشاهی و شخص شاه فعلی وجود ندارد. در حقیقت هر کوششی

برای از بین بردن آنها، اوضاع را بدتر خواهد نمود. در ضمن نمی توان اجازه داد که اوضاع به حدی خراب

شود که نوعی انفجار یا خشونت، غیرقابل اجتناب باشد. این موضوع باید به گونه ای به شاه تفهیم شود و

سعی شود نوعی آزادی به مردم،به ویژه به جوانان داده شود، به اقدامات یک جانبه و اعمال فشار ساواک

باید خاتمه داده شود، و از همه مهمتر جهت حرکت دولت را باید به سوی داشتن وزرایی مسئول تغییر داد.

این بدین معنی نیست که شاه باید قدرت زدایی شود. او تسلط کاملی بر تمام ارتش خواهد داشت و این حق

را خواهد داشت که نخست وزیر را انتخاب نماید. شاه شخصا می تواند نیروی پر قدرتی در هر دولت ممکنه

باشد، و پیشنهادات و توصیه های وی اطاعت خواهند شد. ولی به منظور حفظ موضوع شخصی وی لازم

است که مسائل را در متن هدایت نماید نه این که به طور کامل و مشخص و در انظار مردم وارد عمل گردد.

دکتر امینی احساس می کند این زمان مناسبی است که کاری و اقدامی برای کل وضعیت انجام شود.

طبیعتا ایران مواضعی که دولت کندی در قبال این کشور اتخاذ خواهد کرد را مد نظر خواهد داشت.

اشخاصی که در مسند کارها هستند، نگرانند که ممکن است تغییراتی انجام شود که منافع آنها را به خطر

بیندازد. از سوی دیگر، کسانی که در جبهه مخالف هستند به طور عظیم و بدون دلیل امیدوارند تغییراتی در

جهت برقراری دمکراسی و آزادی انجام شوند. دکتر امینی معتقد است برای آمریکا مفید است که صراحتا

موضع خود را نسبت به شاه به وی بگوید. ایالات متحده همچنین باید برای شاه روشن سازد که معتقد است

خطرات مهلکی برای شاه و کشور ایران در روش و راهی که کشور هدایت می شود، وجود دارند.

اصلاحات مؤثر و تقلیل فساد باید آغاز شوند و ادامه یابند. دکتر امینی گفت هیچ توصیه خاصی در مورد

چگونگی انجام اقدام ایالات متحده ندارد، ولی شاید آمریکائیان و سفیر انگلستان بتوانند متفقا به شاه

بخشی از مسائل را که دکتر امینی احساس می کند باید شاه بداند به وی برسانند. به عنوان توصیه های

خاص که باید شاه گفته شود، دکتر امینی موردی برای گفتن نداشت.

4 نخست وزیر:

دکتر اقبال در دوران نخست وزیریش دفتر نخست وزیری را کاملاً بی اعتبار و بی ارزش کرد، زیرا بارها

در اظهارات عمومی اعلام نمود که مسئول نیست و فقط اوامر شاه را اجرا می نماید. نخست وزیر کنونی تا

این حد به طور عمومی چنین اظهاراتی نکرده است، ولی با روشی که به کار می برد، به نوعی به همه فهمانده

است که صاحب اختیار خود نیست. دکتر امینی گفت که آقای شریف امامی در بحث پیرامون انتخابات

فعلی، به وی گفته بود، که او شریف امامی فقط یک منشی بوده است و هیچ گاه این موقعیت را نداشته

است که مسیر حوادث را تغییر دهد.

ص: 294

در طول بحث دکتر امینی به طور مستقیم نگفت که مایل است نخست وزیر بشود، ولی به طور غیر

مستقیم کاملاً این مسئله را روشن ساخت. در بعضی از مواقع، دکتر امینی، ضمن صحبت هایش فراموش

می کرد که فردی عادی است و به طور ناخودآگاه از نظر روانی خود را در منصب نخست وزیری می دید و از

موضع قدرت واقعی صحبت می کرد. سپس به خاطر می آورد که این فقط یک فرضیه است و آن گاه سعی

می نمود با جملات بعدی آن را توجیه نماید، جملاتی مانند «منظور من این است که اگر قرار بود من اقدامی

در این باره انجام دهم، من این کار را این طور انجام می دادم...»

5 موضع آمریکا در ایران:

دکتر امینی احساس می کند از پرستیژ آمریکا در ایران نسبت به اوج آن در پایان جنگ دوم جهانی

کاسته شده است. به هر حال او این مسئله را بالاخص به صورت یک فاجعه نمی بیند، ولی توصیه می کند که

ایالات متحده برای بهتر کردن موضع خود باید اقداماتی انجام دهد.

او گفت: اولاً، ایالات متحده می تواند کمک های اقتصادی خود را به طور مؤثر در زمینه هایی متمرکز

نماید که برای مردم مشهودتر باشد. ثانیا، او فکر می کرد که تقلیل تعداد آمریکائیان در ایران نمی تواند چیز

بدی باشد.

6 جبهه ملی:

دکتر امینی به اختصار، ولی نه به صورت تحقیرآمیز در مورد فعالیت های جبهه ملی صحبت کرد. او

گفت: طبیعی است که مردم از هر موقعیتی و فرصتی برای بیان مخالفت های خود با وضع موجود استفاده

می کنند. او گفت که باشگاه جبهه ملی، واقع در فخرآباد مجاور منزل وی، قسمتی از املاک مادر وی بوده

است، ولی مشخص نبود که آیا خود وی آن را به جبهه ملی اجاره داده است یا نه.

امینی، علی 11

تاریخ: 16 می 1961 26/3/40 سرّی

به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: کابینه امینی

خلاصه و اظهارنظرهای کلی :

کابینه دکتر امینی، برخلاف پیشینیانش، اصولاً وسیله ای برای تحقق خواسته های نخست وزیر هستند

تا تمایلات شاه. این کابینه به طور عمده از مردانی تشکیل شده است که دارای وابستگی سیاسی، اقتصادی

یا خانوادگی با نخست وزیر هستند و در اصول مدیون وی می باشند و می توان انتظار داشت که خواسته های

وی را انجام دهند. این گروه نه از نظر تأیید ملی و نه قابلیت های آزموده شده آنان، گروه فوق العاده ای

نیست. در واقع نه حمایت چپ را دارد و نه راست را، زیرا موضع پذیرفته شده همه افراد گروه کاملاً

مشخص است.

سایه حزب توده بر سر چهار نفر از اعضای آن گسترده شده است. یکی از آنان دارای سوابق سوء ثبت

شده است و در مورد سه نفر دیگر عقیده این است که در اقدامات قره نی دست داشته اند. بنابراین، انتصابات

ص: 295

امینی، (احتمالاً به استثنای وزیر فرهنگ)، یک دسته بندی سیاسی نیست و به تنهایی نمی توانند قدرت

لازم برای حفظ دولت را تأمین نمایند. به هر حال آنچه به طور مشهود مورد نظر امینی می باشد، گروهی

است که بتواند با آنها کار کند و به آنها اطمینان داشته باشد، کسانی که منظورشان بحث در مورد سیاست

نباشد، ولی بتوانند در حد امکان به طور مؤثر عمل نمایند و دستورات را اجرا کنند.

براساس این استانداردها ممکن است کابینه جدید در خورد مسئولیتهایش باشد. صرفنظر از این که

آنها به طور کلی خدمتگذاران نخست وزیر هستند، چهار نفر آنها یعنی وزرای امورخارجه، کشور، جنگ و

بازرگانی از کابینه قبلی آمده اند. سه نفر اول در زمره وزرایی محسوب می شوند. که تعیین آنها معمولاً در

حیطه اختیارات شاه می باشد و ممکن است هنوز این روال حفظ شده باشد. به هر حال شنیده شده است که

وزیر کشور، سرلشکر صادق امیر عزیزی، و وزیر جنگ سرلشگر علی اصغر نقدی، به دلیل مخالفت با فساد

استعفا داده بودند و این ممکن است دلیلی باشد برای امینی که آنها را نگهدارد (برابر گزارشات موثق، نقدی

در دولت قبلی، پس از این که ملاحظه نمود کوشش ها برای پیشرفت ارتش رو به کندی گذاشته اند، سه بار

استعفا داده بود.) علی اصغر پورهمایون، معاون نخست وزیر در امور اقتصادی، نیز به گونه ای مرد مطیع و

انعطاف پذیری است و دارای دو خاصیت صداقت (شرافت) به علاوه قابلیت مذاکره و مقابله با مقامات

است، دو خاصیتی که او را در قدرت نگه می دارد. حسین قدس نخعی در مدت دو ماهی که وزیر

امورخارجه بود، جالب توجه نبود و به طور عموم عقیده براین است که او جز وسیله ای در دست شاه

نیست. ترس او می تواند عامل اتصالی در ارتباط قدرت بین امینی و شاه باشد.

نخست وزیر:

دکتر علی امینی به طور کامل در گزارشات قبلی به وزارتخانه توصیف شده است، در اینجا فقط

اظهارنظرهای مختصری در مورد طبیعت فعالیت های سیاسی وی و عوامل مربوط به آنچه موجب انتخاب

وزرا گردیده است، ذکر می کردند. در مارس 1958 به دلیل اظهارنظریات علنی خارج از حوزه اختیارات

قانونی خود از سفارت در ایالات متحده فراخوانده شد. برکناری وی در حقیقت نتیجه عدم اعتماد شاه به

وی به علت شایعات مکرر در مورد شرکت وی در فعالیت های سپهبد قره نی برای سرنگون ساختن دولت

بوده است. دولت معتقد شده بود که در کنار سایر مسائل، قره نی با انتصاب امینی به مقام وزیر دارایی، کلیه

دارایی های دولت را در اختیار وی می گذاشت. هر چند درجه و میزان شرکت واقعی امینی در این تحرکات

و فعالیت ها روشن نیست، بدون تردید قره نی از نام وی استعفا نموده و بدین وسیله عده ای از دنباله روهای

خود را به کار گرفته بود. سه نفر از این گروه، حسن ارسنجانی، غلامعلی فریور و عطااللّه خسروانی، در

کابینه جدید دیده می شوند.

طبیعت اصلاح طلبی در برنامه قره نی، به صورت پلی بین ارتش و محافظه کاران از یک سو و طرفداران

مصدق از سوی دیگر، عمل می نماید. احتیاج امینی در حال حاضر به این نوع همگامی ممکن است او را به

سوی استفاده از شهرت عمومی قره نی کشیده و موجب به کارگیری وی در کابینه شده باشد.

امینی سیاستمدار ماهری است که در موقعیت های مختلف با مجموعه های سیاسی متفاوتی نظیر احمد

قوام السلطنه، دربار پهلوی و مصدق همکاری کرده است. او دارای یک ماشین سیاسی آزادی در ایران

است، که عمدتا براساس وفاداری های شخصی به خودش پایه گذاری شده و در بین گروههای متفاوت

ص: 296

مانند جمعیت آزادی با جهت گیریهای سوسیالیستی (تعدادی از اعضای آن اکنون وزیران کابینه هستند)

سازماندهی شده است. با وجود این که امینی هیچ گاه عضو رسمی حزبی نبوده است، معهذا روابط نزدیکی

با بسیاری از اعضای حزب مردم دارد. در ماههای اخیر او سعی بسیاری نموده است تا ارتباط خود را با

جبهه ملی مستحکم سازد.

وزیر کشاورزی :

دکتر حسن ارسنجانی، با تجربه قلیلی در زمینه کشاورزی و با سابقه زیاد در گروه مخالف تندروی

رژیم، احتمالاً مخالفت ترین فرد منصوب امینی است. واضح به نظر می رسد که او فقط به یک دلیل منصوب

شده است: اجرای دقیق و عمیق برنامه اصلاحات ارضی. به عنوان ناشر روزنامه چپی دریا، ارسنجانی در

سال 1946 اولین ایرانی بود که به طور جدی مسئله تقسیم اراضی وسیع دولتی به دهقانان را مطرح نمود.

این نظریات موجب گردید که یکی از مالکان در مجلس پانزدهم اعتبارنامه وی را به عنوان نماینده از

لاهیجان تأیید نکند. ارسنجانی به سختی تلاش نمود تا عدم تمایل خود مبنی بر به عهده گرفتن شغل

وزارت را بقبولاند، و زمانی این مسئولیت را پذیرفت که امینی به وی قول داد دست وی در اجرای تقسیم

اراضی بازخواهد بود.

مانند سایر اعضای کابینه، ارسنجانی وابستگی های مالی و سیاسی نزدیکی با امینی دارد. اطلاعات

گسترده ای وی از مسائل حقوقی مربوط به نفت (این اطلاعات به حدی گسترده بود که در سالهای دهه 50

به حسن نفتی مشهور بود)، او را برای امینی در مذاکراتش با انگلیس بی نهایت با ارزش ساخت. در سال

1958، ارسنجانی به تشکیلات قره نی که بخش اعظم ماشین سیاسی قوام بود، پیوست و احتمالاً این اقدام

بدین سبب بود که ارسنجانی مطمئن شده بود امینی به عنوان نخست وزیر مطرح است. او دستگیر و برای

مدت کوتاهی به علت نقشی که در فعالیت کوتاه مدت قره نی برای در اختیار گرفتن قدرت شاه به عهده

داشت، زندانی شد. گزارش شده که ارسنجانی بابت خانه اش در شمیران به امینی بدهکار است.

در یک مصاحبه مطبوعاتی با ستاره تهران در 10 می، ارسنجانی برنامه های خود را برای اصلاحات

ارضی بشرح زیر تشریح نمود: «من طرح هایی برای کشاورزی دارم که البته خیلی ها را ناراضی خواهد

نمود... من معتقدم که دلیل اکثر مشکلات داخلی ایران مالکان اراضی وسیع هستند. کلیه عوامل دیگر، نظیر

سیستم بد انتخاباتی و سیستم بد مالیاتی از این مسئله اساسی سرچشمه می گیرند..... هنگامی که در بانک

کشاورزی تهران در سال 1319 (1940) کار می کردم، برای اولین بار شرکت های تعاونی را تشکیل دادم.

از آنجا دریافتم که این تعاونی ها بهترین وسیله برای ایجاد و حفظ خرده مالکان هستند...

پس از آن من طرحی را تهیه کرده ام که براساس آن املاک وسیع باید به قطعات کوچک تقسیم شوند...

اجرای آن نیازی به قوانین جدید ندارد، جزئیات آن را پس از شروع به کار در دفتر خود، اعلام خواهم

نمود.»

در یک سخنرانی دیگر برای مقامات وزارتخانه در 9 می، ارسنجانی اظهار داشت مسئولیت موفقیت یا

شکست هر طرحی به عهده تکنسین ها است. او گفت: شخصا یک متخصص فنی نیست و به منظور نظارت

و سرپرستی فعالیت های اداری وزارتخانه منصوب شده است. او اضافه نمود که اگر کسی را برای

وزارتخانه نامناسب ببیند، آن فرد کنار گذاشته خواهد شد و بقیه به کار خود ادامه خواهند داد.

ص: 297

ارسنجانی در سال 1918 در تهران متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در پایتخت گذراند. او

دارای دانشنامه دکترا در حقوق و علوم سیاسی از دانشگاه تهران است. در سال 1945 با همکاری

ابوالقاسم امینی و ملک الشعرای بهار، حزب آزادی را پایه گذاری نمود. یکی از شاخه های این حزب بعدها

به حزب توده پیوست، در آن زمان ارسنجانی شاخه راست حزب را به حزب دمکرات قوام متصل نمود.

ارسنجانی به زبانهای فرانسه، کمی روسی و انگلیسی صحبت می کند.

وزیر دادگستری:

نورالدین الموتی را خدمتگذار فرمانبر علی امینی توصیف کرده اند، و در حقیقت میزان بدهکاریهای

مالی وی به امینی و پشتیبانی دائمی وی از طرح های سیاسی امینی نشانگر این هستند که وضعیت

نمی تواند چیز دیگری باشد. گفته می شود الموتی، به عنوان مباشر مالی وثوق الدوله، پدر زن امینی توانسته

است در طی سالیان متمادی، بین 3 تا 4 میلیون تومان تحت عنوان حق الزحمه مشروع خود، برداشت

نماید. الموتی همراه با محمد درخشش یکی از دو نفر اعضای تأیید شده قبلی حزب توده در کابینه است.

در ژوئن 1945 او دبیر حزب توده بود، در ژانویه 1947 گزارش شد که از اعضای کمیته مرکزی است.

خیلی زود پس از آن تاریخ از حزب توده برید و در 1957 به عضویت جمعیت آزادی درآمد. (بدین ترتیب

به حامیان امینی نظیر منوچهر تیمورتاش، ارسلان خلعتبری و دکتر محمد شاکر پیوست). گفته می شود که

الموتی نسبتا فرد شرافتمندی است، اگر چه به نوعی ترسو و بزدل است.

در یک کنفرانس مطبوعاتی که دو روز بعد از وزیر شدنش انجام شد، الموتی قول داد که اقدامات

وسیعی را جهت مبارزه با فساد، نه فقط در دادگستری بلکه در سایر وزارتخانه ها نیز آغاز خواهد کرد. او

همچنین گفت که اقداماتی انجام خواهد داد تا پرونده های معوقه فعلی را که در انتظار دادگاه هستند به

جریان اندازد.

الموتی ضمن اشاره به این که حقوق فعلی مسئولین دادگستری نسبت به مسئولیت هایشان کافی نیست،

قول داد که در حد ظرفیت بودجه، حقوق آنان را افزایش دهد. او گفت که سال گذشته ثابت شد که قوانین

انتخابات غیر عملی و منسوخ هستند، و بایستی قبل از این که انتخابات واقعی و صحیح انجام شود،

بازنگری و یا به کلی تعویض شوند. این کار باید از طریق ارائه لایحه توسط دولت و سپس تأیید مجلس به

صورت قانون انجام شود.

الموتی 55 ساله است و به زبان عربی و فرانسه صحبت می کند. از خانواده مذهبی است. او تحصیلات

مذهبی خود را در تهران به پایان رسانده است.

از سال 1932 او قاضی بوده و در وزارت دادگستری خدمت نموده و مدتی نیز در دیوان عالی بوده

است. طبق گزارش، در دیوان عالی وی مسئول تنظیم قوانین و مقررات تخلفات اداری کارمندان دولت

بوده است. او در مشاغل رئیس دیوان داوری و معاون دیوان قضایی خدمت کرده است. بنا به اظهار مسعود

هدایت، معاون وزیر، انتظار می رود الموتی، شهاب فردوس را به عنوان معاون وزیر در امور مجلس معرفی

نماید. (شهاب فردوس یکی از اعضای هیئت مدیره جمعیت آزادی است.)

ص: 298

وزیر دارایی:

عبدالحسین بهنیا این وجه تمایز را دارد که عضوی از کابینه امینی است که سوابقی از اتهامات اصولی

در مورد فساد و خلافکاری در مدت خدمتش دارد. سالهای خدمت وی در وزارت دارایی، شاهد

رشوه گری مکرر وی در تنظیم اسناد دارایی تجار بوده اند. در 1942 او متهم به اختلاس گردید و از شغل

رئیس کمیسیون کنترل ارزهای خارجی برکنار گردید. اتهام وی این بود که در مدت کمبود در سطح کشور

از انگلستان شکر خریده است و به بهای گزاف به دولت فروخته است. صرفنظر از ماهیت فاسد خدمتی

وی، بهنیا توسط مسئولین اقتصادی آمریکایی فردی سریع الانتقال، پویا و نسبتا باسواد در امور اقتصادی

توصیف شده بود. قبل از برکناری وی از دارایی، با وجود این که بعضی ها وی را فردی می دانند که زود

تصمیم می گیرد و احساساتی است، به وضوح زیردستانش خیلی به وی علاقه مند بودند. نظر ایرانیان در

مورد بهنیا معمولاً این است که به عنوان وزیر، وی روش صبر و انتظار در پیش خواهد گرفت. به هر حال

تعدادی از جوانترها، تحصیل کرده های آمریکا در سازمان برنامه، به انتصاب بهنیا با سوابق سوءاستفاده و

اختلاس در سمت وزارت دارایی که در وضع بسیار بحرانی می باشد، با شک و تردید می نگرند. آنها

معتقدند خواه بهنیا شخصا فرد فاسدی باشد یا نباشد، و به فرض شایستگی وی در زمینه مسائل مالی،

چنین شهرتی دست و پای وی را برای هر نوع اقدامی در مورد فساد خواهد بست. یک اظهارنظر قوی و

مهم در مخالفت با چنین دیدگاهی، توسط ابراهیم کاشانی، مدیر بانک مرکزی، که شدیدا تحت تأثیر شیوه

برخورد بهنیا با کارش قرار گرفته، عنوان شده است. به گفته کاشانی، وزیر جدید به شدت از طرح ایجاد

ثبات حمایت و در مورد روش های کاهش شدید در بودجه صحبت می نماید. در مورد یکی از جنبه های

شخصیتی بهنیا، توافقی کلی وجود دارد و آن این که وی فردی بسیار قدرتمند و غالبا لجوج است و اگر در

مورد چیزی تصمیم خود را گرفته باشد، هیچ مخالفتی را تحمل نخواهد کرد.

بهنیا در سال 1901 در تهران متولد شد و تحصیلات عالی خود را در رشته اقتصاد در پاریس به پایان

رساند و در سال 1924 فارغ التحصیل شد. در سال 1931 وارد وزارت دارایی گردید و به عنوان منشی

خصوصی مشاور اقتصاد، علی اکبر داور، شروع به کار نمود. در 10 سال بعد بهنیا مشاغل مختلفی را از

جمله جانشین ریاست مرکز مدیریت به عهده داشت. در سال 1948 معاون وزیر شد و در بهار 1950 به

مدت دو ماه معاون امینی (که وزیر اقتصادی ملی در کابینه علی منصور بود) در امور مجلس بود. دو سال

بعد بهنیا مدیرعامل شرکت های معاملاتی ایران شد و متهم به این گردید که مبادلات با شوروی را تحت

کنترل نگهداشته است. سه سال بعد رئیس بانک اعتبارات ایران شد. در این شغل گفته شده که معاملات

نزدیک مالی با احمد شفیق، شوهر سابق اشرف داشته است.

جانشین نخست وزیر و وزیر خارجه:

هادی اشتری دارای سوابق خدمتی بسیار طولانی است و با 71 سال سن یکی از خدمتگذاران محترم

کشور است. او مشهور به شرافت و صداقت و همچنین سابقه خوب در توانایی اجرایی است. چندین بار

استاندار و آخرین بار استاندار استان تهران، همچنین مدیرکل انحصارات دخانیات و مدیرکل دیوان

محاسبات کشور در وزارت دارایی بوده است. با این وجود اشتری شاید به عنوان نویسنده و روشنفکر به

دلیل انتشار مقالات انتقادی ادبی متعدد بیشتر مشهور است. او از یک خانواده سرشناس می باشد و

ص: 299

تحصیلات خود را به روش سنتی ایرانی در مکتب خانه و به صورت درس خصوصی گذرانده است. گفته

می شود که به خوبی انگلیسی صحبت می کند.

اشتری قبلاً عضو حزب عامیون (AMIUN) بود که اکنون منحل شده است. این حزب گروهی متشکل

از مردان مسنی (مانند سید تقی زاده و ابراهیم حکیمی) بود که محور تفکراتی آن مانند زمینه های فکری

اعضایش بر اصول غربی (و بالاخص انگلستان) دمکراسی و پارلمانی استوار بود.

وزیر کار:

عطاءاللّه خسروانی، کارمند دولت از سال 1941، ظاهرا از خود دارای طرز تفکر مستقلی نیست که

خود را به سرنوشت حسن ارسنجانی پیوند زده است. هر چند در بیشتر جنبه ها فرد ضعیفی است، اما با

دقت زیاد ارسنجانی را در کلیه فعالیت های سیاسی اخیر دنبال کرد. وی همچنین در فعالیت های قره نی

دست داشت و توسط پلیس بازجویی شد، ولی زندانی نشد. او عضو جمعیت آزادی نیز بوده است.

خسروانی به مراحل بالای وزارت کار در سال 1951 رسید، برابر گزارشات به علت این که او

دنباله روهای خاصی نداشت، بنابراین به صورت وسیله مورد علاقه وزیر، جمشید آموزگار درآمد. به هر

حال طی دو سال گذشته به عنوان معاون دائمی وزیر و پس از آن به عنوان مدیر بیمه های اجتماعی کار

خوبی ارائه نمود. وی به تدریج برخی از حقوق های گزاف در سازمان بیمه را حذف نمود و دو درمانگاه

درجه یک که از درمانگاههای درجه اول خاورمیانه محسوب می شوند، ساخت. بعضی ها تصور می کنند

که خسروانی بهائی باشد، در این صورت انتصاب وی، نقض ماده 58 متمم قانون اساسی است که تصریح

می کند وزرای کابینه بایستی مسلمان باشند.

خسروانی در فرانسه و بلژیک تحصیل کرده و مدرک خود را در رشته علوم اجتماعی از دانشگاه

بلژیک دریافت نموده است. وی مدیریت اجرایی و معاونت مدیرکل سازمان بیمه های اجتماعی کارگران

در وزارت کار را به عهده داشته است. وی در می 1959 با سمت معاون دائمی، جانشین پرویز خوانساری

شد و در سپتامبر 1960 به مقام معاون پارلمانی ارتقا یافت. همسر وی فرانسوی است.

وزیر پست، تلگراف و تلفن:

هوشنگ سمیعی، دارای سوابق خدمتی طولانی در وزارت پ. ت. ت. می باشد. برابر گزارشات برای

سالهای متمادی عملاً او وزارتخانه را اداره می کرده است. گفته می شود او علاقه بسیار کمی به

سیاست های ایران دارد. در زمان اقبال وقتی به وی پیشنهاد وزارت داده شد، نپذیرفت و اظهار داشت

صحیح نیست حسن شهرت خود را خراب کند. برابر گزارشات او همکاری با امینی را فقط به علت دوستی

شخصی با وی قبول نموده است. به عنوان یک متخصص و کارمند خدمتگذار کابینه، سمیعی در سطح

بالایی به «شرافت» مشهور است. او ریاست گروه اعزامی به ایالات متحده در 1959 را به عهده داشت و در

همه جهات بشدت طرفدار غرب است.

سمیعی در سال 1909 در رشت متولد شد. مدرسه ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراند و در پاریس و

انگلستان در رشته مهندسی برق فارغ التحصیل شد. در سال 1935، دو سال پس از ورود به وزارت پ. ت.

ت. او استاد مهندسی برق در دانشگاه تهران شد و تا سال 1947 به همین نحو خدمت نمود. سه سال بعد