گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد هشتم
سمیعی به علت اختلافاتی که با وزیر، جلال الدین تهرانی، داشت از کار برکنار شد. او در اکتبر 1950 با







عنوان معاون فنی مجددا به کار مشغول شد. به عنوان سرپرست در نشست های وزرای سنتو، او در بسیاری

از کنفرانس های منطقه ای و بین المللی، نمایندگی ایران را به عهده داشت. در واقع هم اکنون او در

شانزدهمین کنفرانس بین المللی ارتباطات جمعی در ژنو شرکت نموده و انتظار می رود تا پایان کنفرانس

یعنی 20 می در آنجا باقی بماند.

وی فرزند یک خانواده ثروتمند گیلانی است. سمیعی ازدواج نموده و دارای یک دختر است که در

انگلستان تحصیل می کند و دو پسر جوانتر که در تهران به مدرسه می روند. او به روانی به زبانهای فرانسه و

انگلیسی صحبت می کند.

وزیر صنایع و معادن :

از بین انتصابات امینی، غلامعلی فریور مشکل ترین فرد از جهت دست بندی کردن و تعیین وضعیت

است. او باهوش، سخت گیر و خطرناک و در کلیه جهات غیرقابل پیش بینی است. به عنوان نماینده مجلس

چهارهم بعد از جنگ، او خط توده را با بعضی تغییرات در سطحی که بعدها به عنوان دشمن آنها مشهور به

«کاندید بلشویک حزب توده» شد، دنبال می کرد. به هر حال او در هر دو نقش به قدری خوب بازی کرده

که هیچ کس حتی همسرش (بنا به اظهارات یک روزنامه) نمی داند واقعا او در کدام طرف است. وقتی

نیروهای روسیه در سال 1946 آذربایجان را ترک کردند، فریور سعی کرد حزب ایران و حزب توده را

یکی کند. او متهم شده بود که جاسوس انگلستان است و برای حزب کمونیست فرانسه کار می کند. او از

مصدق پشتیبانی کرد، و در یک مصاحبه مطبوعاتی در اکتبر 1951، اظهار داشت که ایران باید بازار نفت را

هم توسط جاسوسان انگلیسی و هم بانک بین المللی حفظ نماید. به طور دقیق نمی توان گفت چه چیزی

فریور را به امینی متصل کرده است. شایع شده بود که او باتوجه به ارتباطات امینی در اروپا جهت اجتناب

از سانسور و ارسال آنها برای قره نی در تهران، رابط بین امینی و قره نی در سال 1958 بوده است. باید تأکید

نمود که اطلاعات سفارت از فریور ناقص و در بسیاری موارد با هم متضاد هستند. آنچه مطمئنا می توان

اظهار داشت این است که او به عنوان بازیگری که نقشی بسیار عمیق بازی می کند، مشهور است.

فریور در سال 1906 در تهران متولد شد. او تحصیلات متوسط خود را در انستیتو پلی تکنیک تهران را

به پایان رساند و در سال 1928 جهت ادامه تحصیلاتش به اروپا رفت. پس از فارغ التحصیل شدن از

دانشگاه گرنوبل، جهت کارورزی به پاریس در... (ناخوانا) رفت و آن را در سال 1935 به پایان رساند. از

زمانی که به ایران بازگشت او سمت های مدیر اداره مستقل برق تهران، مدیر قسمت فولاد ایران، مشاور

وزیر بازرگانی، مدیرکل کارخانجات سنگ معدنی را عهده دار بوده است. فریور در سال 1952 به عنوان

وابسته تجاری و بازرگانی ایران در آلمان غربی انتخاب شد و همزمان با آن سعی کرد در انتخابات مجلس

هفدهم شرکت کند (موفق نبود). اخیرا به عنوان رئیس هیئت مدیره بانک رهنی ایرانیان مشغول به کار شده

است و در ساعات بیکاری در دانشکده مهندسی دانشگاه تهران تدریس می نماید.

وزیر بهداشت:

دکتر عبدالحسین طبا، در سه سال گذشته مدیر دفتر مدیترانه شرقی سازمان بهداشت جهانی بود. از

ص: 301

طریق ازدواج با امینی فامیل شده است و همسر وی دختر دوم وثوق الدوله است. او سابقه خدمت زیادی

در برنامه های بهداشتی ایران داشته و به عنوان یک مدیر قابل و شرافتمند شناخته شده است. نظریات

سیاسی وی برای سفارت شناخته شده نیستند.

در سال 1911 در خراسان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در مشهد گذراند و سپس در کالج ثروت در

تهران ادامه تحصیل داد. وی به مدت 7 سال در رشته پزشکی در دانشگاه بیرمنگام تحصیل کرد و عضو

انجمن سلطنتی جراحان شد و در سال 1937 به تهران بازگشت. برای خدمت سربازی به مدت 4 سال به

عنوان پزشک با AIOC کار کرد. در سال 1942 خدمت سربازی وی به اتمام رسید و به عنوان متخصص

جراح در راه آهن سراسری ایران شروع به کار نمود. در سال 1949 به سمت رئیس قسمت جراحی راه آهن

منصوب شد. از ژوئیه 1945 تا فوریه 1952، طبا نماینده نائین در مجلس پانزدهم و شانزدهم بود. در این

مدت او موقعیت خود را در راه آهن سراسری حفظ نمود. در ژوئن 1952 به سرپرستی هیئت اعزامی

ایرانی در کنفرانس بهداشت جهانی در نیویورک منصوب شد. طبا در ژوئیه 1952 به عنوان معاون مدیر

دفتر منطقه ای سازمان بهداشت جهانی در الکساندریا مشغول به کار شد و این سمت را تا اکتبر 1957 حفظ

نمود و در آن تاریخ مدیر آن قسمت گردید.

وزیر راه:

جمال گنجی، یکی از کاندیداهای ناموفق مجلس بیستم از نیشابور، مشهور است که فردی توانا،

شریف و خدمتگزار مردم است. به استثنای عضویت در حزب مردم، وی شهرت زیادی به واسطه دخالت

در فعالیت های سیاسی ندارد. گفته می شود که او مرد آرام و مؤدبی است.

گنجی از یک خانواده مشهور و خوشنام خراسان است. در سال 1911 در نیشابور به دنیا آمد. او

مدرسه ابتدایی و متوسطه را در ایران گذراند و تحصیلات خود را در بروکسل ادامه داد. در پایان آن به

دانشگاه ژنو رفت و در رشته مهندسی ساختمان فارغ التحصیل شد. پس از بازگشت به تهران به استخدام

وزارت راه درآمد و به سمت معاون دائمی رسید و فقط در زمان وزارت ولی انصاری استعفا داد. او در سال

1957 به حزب مردم پیوست، در سال 1960 گنجی به عنوان رئیس دفتر مرکزی حزب مردم انتخاب شد.

او به زبانهای فرانسه و انگلیسی صحبت می کند.

وزیر فرهنگ:

محمد درخشش، رهبری و سازماندهی اعتصابات معلمان را در سراسر کشور به عهده داشت و موجب

به قدرت رسیدن امینی شد. واضح بود که او انتخاب شده تا به معلمان ثابت کند و نشان دهد که دولت فعلی

دولت کار است. او در انتخاب این شغل خیلی کُند بود. احتمالاً او عقیده داشت که همکاری وی با دولت

امینی می تواند مقدار زیادی از پشتیبانی جناح چپ را در بین معلمان کاهش دهد و یا شاید منتظر بود تا

پول لازم برای افزایش حقوق معلمان تأمین شود (که شد.) به هر حال گزارش شده که درخشش به امینی

گفته است این شغل را فقط با این شرط می پذیرد که پس از سه ماه استعفای وی پذیرفته شود.

درخشش سابقه تاریخی در فعالیت های سوسیالیستی ایرانیان دارد و در حقیقت تنها عضو کابینه امینی

است که در بین طبقه متوسط تحصیل کرده ایران مشهور به مخالفت با رژیم است. در اوایل دهه 40 او با

ص: 302

کریم سنجابی در تشکیل هسته اولیه حزب ایران همکاری داشت که بعدها نیروهایش را به توده ملحق

کرد. با همکاری کمونیست ها، درخشش سپس جمعیت معلمان فارغ التحصیل دانشگاه را تشکیل داد که

اعضای اصلی آن کمونیست بودند. فشار توده در سال 1952 موجب گردید که این جمعیت به دو جناح

راست و چپ تقسیم شود. طبق گزارشات موثق، درخشش از این زمان حزب را ترک نمود. در سال

1954، کاندید مجلس پانزدهم شد و یک دوره طولانی همکاری بین درخشش و کریم ملکی از نیروی

سوم آغاز گردید. هر دو نفر آنها با مخالفت حزب توده مواجه بودند. درخشش پس از اینکه برای منوچهر

اقبال قسم خورد که قبلاً توده ای بود ولی دیگر کمونیست نیست، در مجلس شانزدهم انتخاب شد. او گفت

به دستور کمیته مرکزی حزب توده با اخراج معلمان توسط اقبال مخالفت کرده است. اقبال این اطلاعات را

به شاه منعکس نمود، شاه به او گفت می دانسته درخشش در ارتباط با کمونیست ها بوده است، و همچنین

می داند که متعاقبا از آنها جدا شده است و برای اطلاعات ارتش ایران کار می کند. در سال 1957 به منظور

کوشش برای انتخاب شدن در مجلس نوزدهم، درخشش به محمدجعفر بهبهانی پیوست که گروه مستقل را

تشکیل داده بود و از نزدیک با امینی ارتباط داشت. او به هر حال انتخاب نشد.

به عنوان معاون رئیس کمیته آموزش مجلس هیجدهم، با پافشاری زیاد برای حقوق معلمان جنگید و

شهرتی در رهبری موارد آکادمیک به دست آورد که هنوز آن را حفظ کرده است. او به طور رسمی و عملی

رئیس باشگاه مهرگان است که تنها باشگاه و سازمان معلمان مدارس ابتدایی و متوسطه در ایران است. او

معلم تاریخ و جغرافی در مدارس تهران و مدتی نیز مدیر اداره دانشجویان ایرانی خارج از کشور در وزارت

فرهنگ بوده است. در بوروکراسی حاکم بر وزارتخانه به نظر می رسد که او تجربه کافی ندارد و از قابلیت

مدیریت کمی برخوردار است. همان گونه که انتظار می رفت، قدیمی ترها از جمله معاون وزیر کریم فاطمی

و ولی اللّه نفیسی از هم اکنون استعفا داده اند. درخشش که 46 سال دارد در تهران متولد شده و تحصیلات

مقدماتی خود را در مدرسه فارابی به پایان رسانده و دوره دبیرستان را در مدرسه علمیه گذرانده است. او

از دانشکده تربیت معلم در سال 1938 فارغ التحصیل شد. درخشش ازدواج کرده است ولی فرزند ندارد.

همسر وی که برای صدای آمریکا و کنسول انگلیس کار کرده است، به خوبی به زبان انگلیسی صحبت

می کند، ولی خودش فقط فارسی حرف می زند.

مشاغل فروعی کابینه:

امینی حداقل در حال حاضر تغییری در مسئولین دفاتر و ادارات نخست وزیری نداده است. سه محل

مهم عبارتند از: معاون نخست وزیر در امور امنیت و اطلاعات، معاون نخست وزیر در امور جرائد و وسائل

ارتباط جمعی و رئیس دفتر نخست وزیر که هنوز به ترتیب توسط سرلشکر حسن پاکروان، قدرت اللّه

معینیان و مسعود فروغی اداره می شوند.

دکتر صفی اصفیا، مدیر سازمان طرح و برنامه، مستقیما در مقابل نخست وزیر مسئول است، ولی عنوان

وزیر را ندارد. در مورد اصفیا در گذشته به وزارتخانه گزارش ارسال نموده ایم و به زودی گزارش جدیدی

خواهیم فرستاد. وزارت گمرکات و انحصارات زیر نظر وزیر دارایی تغییر محل داده است. گزارش شده

است که مسئولیت های آنها بعدا به وزارتخانه های کشاورزی و دارایی ارجاع خواهد شد.

از طرف سفیر رایزن امور سیاسی هنری اچ. شوارتز

ص: 303

امینی، علی 12

10 ژوئن 1961 19/4/40خیلی محرمانه

سابقه روی کارآمدن دولت امینی

وضعیت سیاسی ایران، از انتخابات مجلس در تابستان سال 1960 و سپس انتخابات جدید در ژانویه

و فوریه 1961 پیوسته و به سرعت رو به وخامت می رفت. کوهی از انتقادات نسبت به دخالت آشکار

دولت و دستکاری در انتخابات وجود داشت. در سراسر ایران، به طور محسوس، نظریات عمومی مردم بر

این بود که مجلس دست چین شده و انتخاباتی تقلبی به مردم تحمیل شده است.

مجلس بیستم در اوایل مارس تشکیل شد. همزمان با آن کابینه جعفر شریف امامی، نخست وزیر، ترمیم

گردید. عدم رضایت سیاسی در انجام انتخابات، رشد نگرانی نسبت به افزایش قیمت ها و وضعیت

اقتصادی به طور کلی غیرقابل قبول و پیدایش یک گروه مخالف باهوش در دوره انتخابات زمستان (جبهه

ملی) موجب گردید که بی ثباتی سیاسی کشور مورد توجه واقع شود. برکناری چندین تیمسار که در اذهان

عمومی آلوده به فساد بودند غافلگیرانه و خوش آیند بود، ولی این به سختی می توانست جوابگوی

اصلاحات مهم مورد نیاز در سیستم سیاسی باشد.

در مجلس به طور غیر عادی موجی از انتقادات و نارضایتی ها (با محتوایی مملو از نفرت از بیگانه)

وجود داشت که در اصول بیشتر متوجه سازمان برنامه و شرکت ملی نفت ایران و وزارت دارایی بود. بعضی

از این انتقادات مسلما انعکاس عدم رضایت عمومی از فساد و نارسایی هایی در عملکرد دولت بود. برخی

از این موارد، احتمالاً و باتوجه به کنترل موجود بر نمایندگان مجلس، به وضوح به نظر می رسید انعکاس

تمایل بعضی از نمایندگان فرصت طلب مجلس برای ذکر نامشان در روزنامه ها باشد. این تمایل به طور

طبیعی با انعطاف پذیری عمومی دولت در سانسور مطبوعات تشویق گردید.

حدود نارضایتی ها در اوایل ماه می با اعتصاب معلمان به اوج خود رسید. تظاهرات در ارتباط با

اعتصاب معلمان در 2 می منجر به کشته شدن یک آموزگار توسط پلیس گردید. در مدت سه روز بعد از آن

تظاهرات سازماندهی شده بود (نظیر آن از زمان مصدق به بعد در تهران دیده نشده بود)، دولت

شریف امامی عدم قابلیت خود را در مواجهه با وضعیت ناامنی و یا ارائه هرگونه رهبریت سیاسی مردم

نشان داد. این درهم پاشیدگی غیرمنتظره، وضعیتی به وجود آورد که شاه را عمیقا وحشت زده ساخت و او

را به این فکر انداخت که دکتر علی امینی شاید تنها سیاستمدار محافظه کار غیرنظامی باشد که به اندازه

کافی توانا و باهوش است و می تواند در محدوده چهارچوبه فعلی سلطنتی، مسئولیت نخست وزیری را با

موفقیت به عهده گیرد.

وضعیت سیاسی ایران در زمان روی کارآمدن دولت امینی را می توان بشرح زیر توصیف نمود: در

هشت سال بعد از دولت مصدق، شاه به طور فزاینده ای در جهت دهی سیاسی کشور فعال شد. او این کار را

از طریق روش سیاسی سؤال ناپذیر خود و به کمک طبیعت کج اندیشش در به بازی گرفتن یک سیاستمدار

برعلیه دیگران یا در مقابل هم قرار دادن همه آنها انجام داد به نحوی که از همه آنها استفاده نماید و در عین

حال هیچ گاه یک شخصیت سیاسی توانا و منفرد نتواند رشد کند و ظاهر شود. این سیاست موجب گردید

که شاه و سلطنت به طور روزافزونی با سوءاستفاده، فساد و عدم کارآیی عمومی دولت همراه شناخته

شوند. ایرانیان در ماههای اخیر بیشتر تمایل پیدا کرده اند که شخص شاه را مقصر هر چیز غلطی بدانند و

ص: 304

سرزنش کنند. وضعیت به نقطه ای رسیده بود که می توان گفت هیچ شخص آگاه و مسئولی وجود نداشت که

کوچکترین اعتمادی به قابلیت و مرکزیت دولت ایران داشته باشد. این عدم اعتماد الزاما بدین معنی نیست

که انقلابی به همراه دارد و این امر (عدم وقوع انقلاب) بخشی ناشی از عدم سازماندهی مخالفین و بخشی

به علت مهارت شاه در انجام اقدامات نیمه کاره اصلاحی است. ولی سرخوردگی نسبت به امور کشور و

دولت به اندازه کافی ریشه دوانده بود که کشور را برای تغییر برانگیزد. اعتصاب معلمان و مرگ یک

آموزگار آغازگر این تغییرات بود.

شخصیت و پیشینه امینی، نخست وزیر

دکتر علی امینی، نوه مظفرالدین شاه، از سلسله قاجاریه است که از 1896 تا 1906 در ایران سلطنت

کرد. خانواده او در مرتبه یکم خانواده های مشهور به هزار فامیل است. او شخصا ثروت بی حدی دارد، و

پیشینه وی و ارتباطات خانوادگیش موجب گردیده است که به عنوان فردی از خانواده های ثروتمند حاکم

تلقی شود که از دیدگاه مردم آلوده به فساد و موجب ویرانی و از بین رفتن کشور هستند.

دکتر امینی، دکترای حقوق را از دانشگاه پاریس در سال 1932 گرفت. از آن زمان و در آغاز با ورود به

وزارتخانه های دارایی و دادگستری، او خود را تقریبا وقف خدمات دولتی نموده است. او به عنوان وزیر

اقتصاد ملی در یکی از کابینه های اولیه مصدق خدمت نمود، ولی خیلی زودتر از سقوط نهایی مصدق،

همکاری خود را با وی قطع نمود. در کابینه زاهدی که بعد از مصدق تشکیل شد، امینی وزیر دارایی بود و

ریاست مذاکرات ایران با کنسرسیوم را در تقریر قراردادهای نفتی به عهده داشت. او در کابینه حسین علا

که در سال 1955 تشکیل گردید نیز همچنان وزیر دارایی بود و سپس وزیر دادگستری شد. در دسامبر

1955 سفیر ایران در واشنگتن گردید و در این شغل تا مارس 1958 باقی ماند.

در مدت سالهای خدمت در دولت، دکتر امینی به هوش و ذکاوت، انرژی و شم خوب سیاسی و

اقتصادی، مشهور گردید. شهرت وی به شرافت و درستکاری گاهی زیر سؤال رفته است، ولی عموما

این گونه قلمداد می شود که او بیشتر از آن ثروتمند است که نیازی به دزدی و بی شرافتی داشته باشد. در

مذاکرات نفتی، به عنوان یک طرفه معامله سرسخت شناخته شده است. انتقادات چندی به دلیل نقش وی

در قرارداد نفت بر وی وارد بوده و هست. این گونه انتقادات معمولاً از جانب کسانی وارد می شود که به طور

غریزی احساس می کنند هرگونه توافق با یک خارجی، الزاما زیانی به دنبال دارد. در موازنه نهایی، به هر

حال قرارداد نفتی موجب بیشتر شدن حسن شهرت قبلی وی گردید.

دلیل برکناری وی از سفارت واشنگتن در 1958 از دیدگاه عمومی ناشی از ارتباط وی با فعالیت های

قره نی بوده است. این مورد یک قیام ضد شاه بود که توسط سرلشگر قره نی و تعدادی چهره های غیرنظامی

و نظامی دیگر سازماندهی شده بود. نام امینی به عنوان نخست وزیر دولت سایه توسط کودتاچیان مطرح

بود. میزان دخالت وی، اگر دخالتی داشت، هرگز به طور قطعی و دقیق مشخص نشد. دلیل رسمی

فراخواندن وی از واشنگتن اظهارات وی در مورد سیاست نفتی بود که بدون اجازه دولت بیان داشته بود.

در سالهای 1958 تا 1960 که دکتر امینی هیچ گونه فعالیت سیاسی خصوصی با عمومی نداشت، هرگز

اشتیاق خود را به نخست وزیر شدن پنهان نکرد. در انتخابات تابستان 1960، و در زمان نخست وزیر

اقبال، او یک گروه کاندیداهای مستقل از تهران تشکیل داد و دست به تبلیغات شدید و تندی در میان مردم

ص: 305

زد. امینی انتخاب نشد. او ادعا نمود که انتخاب نشدن وی خود دلیل عدم آزادی در انتخابات است. در این

دوران، امینی شدیدا تلاش کرد و با مقداری موفقیت تصوری عمومی از خود به عنوان قهرمان آزادی و

مخالف واقعی وضع موجود ارائه داد.

در انتخابات ژانویه فوریه 1961، دکتر امینی از هر فعالیتی سرباز زد و می گفت دلیلی ندارد که حسن

شهرت خود را در یک دزدی همگانی خراب کند.

به طور عمومی عقیده براین است که شاه به امینی اعتماد ندارد و او را شخصی می داند که می خواهد

نخست وزیری مستقل باشد و حاضر است دست به هر کاری بزند تا قدرت شاه را تقلیل دهد. امینی اظهار

داشته است که او شاه را راضی کرده در جایگاه سلطنت باقی بماند، ولی نقش بیشتری براساس قانون

اساسی به عهده بگیرد و کار دولت را، حداقل در انظار عمومی به نخست وزیر و هیئت دولتی محول نماید که

در مقابل یک مجلس که با انتخابات آزاد روی کار می آید، مسئول باشد.

امینی فردی باهوش و صمیمی با ذهنی فعال است و مسائل اقتصادی و سیاسی را به خوبی درک

می کند. در مذاکره وی فردی معقول و منطقی است و مانند اغلب سیاستمداران ایرانی که معمولاً ریای

مؤدبانه ای نشان می دهند، نیست.

او فرانسه را عالی و انگلیسی را در سطحی بالاتر از حد متوسط صحبت می کند.

درجه اهمیت و برنامه دولت امینی:

در دولت امینی، فقط شخص دکتر امینی است که می توان گفت وجهه ای سیاسی ملی دارد، هر چند فاقد

حزب، تشکیلات یا طرفداران سیاسی بسیار زیاد می باشد. در کابینه او چهار وزیر از کابینه قبلی وجود

دارند: وزیر امورخارجه، وزیر کشور، وزیر جنگ و وزیر بدون عنوان امور اقتصادی. ادامه کار وزرای

جنگ و کشور منعکس کننده پافشاری شاه در کنترل دستگاههای ارتش و نیروهای انتظامی است. علاوه

براین هر دو نفر آنها از حسن شهرت برخوردارند و غیر محتمل است که امینی از وجود آنها ناخرسند باشد.

دو نفر دیگری که باقی مانده اند مسئله چندانی ندارند. سایر وزرای کابینه همگی منتخب شخص امینی

هستند و تغییر قابل ملاحظه ای نسبت به وزرای کابینه قبلی که همگی توسط شاه انتخاب شده بودند و در

مقابل شخص وی نیز مسئول بودند، دارند. تعدادی از این منتخبین را می توان متخصص توصیف نمود.

انتخاب سه نفر دیگر آنها می توان دلایل سیاسی داشته باشد. محمد درخشش، وزیر فرهنگ، رهبر

اعتصابات معلمان بود که موجب سقوط دولت شریف امامی شد. حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی،

سخنگوی دولت است و ثابت نموده که قابلیت بخصوصی در سخنرانی های عمومی در زمینه اصلاحات

ارضی دارد. نورالدین الموتی، وزیر دادگستری، فردی شرافتمند ولی به گونه ای فاقد کارآیی است. الموتی

نیز مانند ارسنجانی روابط تنگاتنگ سیاسی با امینی دارد. هر سه نفر درخشش ارسنجانی و الموتی،

سوابق سیاسی چپی دارند. درخشش و الموتی زمانی عضو حزب توده بوده اند.

دولت امینی برنامه پانزده ماده ای را ارائه نموده که نکات اصلی آن بشرح زیر است:

1 اقدامات فوری به منظور حصول به وضعیت مالی سالم.

2 مبارزه عمیق و عملی با فساد و علنی کردن خوب این موارد.

3 اصلاحات ارضی

ص: 306

4 اقدامات لازم برای بهبود شرایط در دهات و در بین طبقات کارگری شهری از طریق بهبود وضع

آموزشی و تسهیلات بهداشت عمومی، اجرای قانون کار، غیر متمرکز کردن دولت و واگذاری اختیارات

بیشتر به مناطق در اجرای کارهایشان، و غیره.

این تعجب آور نیست که کابینه امینی تأکید زیادی بر بهبود آموزش دارد، زیرا اعتصابات معلمان انگیزه

و عامل روی کار آمدن این کابینه بود. صحبت ها در مورد توسعه اقتصادی و سازمان برنامه باتوجه به این

که در برنامه وجود ندارند، چشمگیر هستند.

مسائل سیاسی اصلی دولت امینی:

سیاست امینی بیش از هر چیز به یک پایگاه گسترده پشتیبانی مردمی نیاز دارد. طی یک ماهی که

شروع به کار نموده، علاقمندی زیادی در مردم ایجاد کرده است، ولی به علت نداشتن حزب سیاسی یا

تشکیلات یا پیروان زیاد او هنوز هیچ کاری در گسترش این پشتیبانی عمیق انجام نداده است.

گروههای بسیار قوی یا پر قدرتی که امینی باید با آنها درگیر شود شاه، ارتش، جبهه ملی (شامل بسیاری

افراد غیر عضو ولی هوادار آن در طبقات متوسط) و زمین داران و تجار سنتی هستند.

به طور عمومی این گونه برداشت شده که رسیدن امینی به قدرت همراه با دادن امتیازات مهم و جدی از

سوی شاه به وی بوده است. امینی از مدتها قبل اصرار می کرد که برای نخست وزیر شدن، نیاز به استقلال

عمل دارد. در اوایل ماه می وضعیت به قدری حاد بود که شاه مجبور شد اختیارات بیشتری از هر

نخست وزیر دیگر، از زمان مصدق به بعد، به وی بدهد.

این گونه تصور می شد که پس از مرتفع شدن ترس اولیه شاه، او به نحوه عمل معمولی خود یعنی

تحریک، تفرقه و حکومت بازخواهد گشت تا حداکثر اختیارات خود را اعمال نماید. هیچ نشانه ای در

دست نیست که شاه اختیارات خود را به امینی تفویض کرده باشد (او به طور اخص کنترل نیروهای مسلح

را در دست خواهد داشت)، ولی سفارت اشاراتی از شاه و نخست وزیر مشاهده کرده که نوعی همزیستی

مسالمت آمیز بین شاه و امینی به وجود آمده و به امینی قدرتی گسترده ولی نه نامحدود داده شده است. در

حال حاضر به نظر می رسد مناسبات قدرت بین شاه و نخست وزیر به نحوی رضایت بخش حل شده و

برای امینی فضای تنفسی ایجاد گردیده است تا اهداف اعلام شده خود را به پایان برساند.

فعلاً، امینی پشتیبانی محکمی برای خود در ارتش ایجاد نکرده است. از سوی دیگر، واکنش قوی نیز

برعلیه وی دیده نشده است. بازداشت پنج نفر ژنرال های ارشد ارتش در اواسط ماه می و شایعات

بازنشستگی 300 نفر دیگر از افسران عالیرتبه، نوعی ناراحتی در داخل ارتش به وجود آورده و اندیشه

یک کودتای دست راستی را در ارتش زنده کرده است. مناسبات نخست وزیر با ارتش احتمالاً در نهایت

بستگی به حمایتی خواهد داشت که شاه از وی به عمل خواهد آورد، زیرا هنوز وفاداری شخصی

گسترده ای نسبت به شاه در میان افسران رده بالای نیروها وجود دارد.

مبارزه امینی با فساد و بی لیاقتی و تلاش چشمگیر وی در محدود کردن شاه در نقشی مطابق قانون

اساسی، در حد زیادی نظریات جبهه ملی را برآورده کرده است. مهمترین مورد اختلاف بین وی و جبهه

ملی مسئله انتخابات مجلس خواهد بود که برابر قانون اساسی باید در 9 ژوئن انجام شود. جبهه ملی برای

اثبات غیرقانونی بودن و عدم توانایی دولت، سرمایه سیاسی زیادی صرف کرده است. واضح است که

ص: 307

جبهه ملی اصولاً مایل است خودش به قدرت برسد و با خوشحالی به مسئله انتخابات ضربه زده است. در

8 ژوئن طی تلاشی واضح در پاسخ به اعتراضات جبهه ملی، دولت امینی اعلام نمود که به منظور انجام

انتخابات جدید از مقام سلطنت درخواست صدور مجوز شده است. این اظهارات به طور موقت دولت

امینی را از فشار جبهه ملی نجات داد، ولی پیش بینی می شود که جبهه ملی به دولت فشار بیاورد تا اجازه

انتخابات را صادر نماید.

برای یک دوره طولانی به نظر می رسد احتمالی کمی وجود داشته باشد که جبهه ملی و امینی به

دیدگاههای مشترک برسند. هر وسیله ای برای جبهه ملی در جهت تخریب مورد استفاده قرار خواهد

گرفت. امینی از طرف خودش شانس زیادی دارد که پشتیبانی بسیاری از عوامل ناخشنود و ناراضی طبقه

متوسط که فقط برای مخالفت با وضعیت موجود، هوادار جبهه ملی بودند را به دست آورد.

به عنوان یک اصلاح گر محافظه کار، امینی به طور بالقوه جاذبه زیادی برای طبقات محافظه کار، هم مالکین

و هم تجار، دارد. البته ناخشنودی از اجرای برنامه اصلاحات ارضی، در برخورد مالکین سنت گرا مؤثر

خواهد بود، ولی در میان این طبقه به طور کاملاً گسترده ای این تشخیص وجود دارد که باید اقدامی در

جهت پاکسازی دولت انجام شود.

خطری که برای امینی در این گروه طرفدار طبیعی وی وجود دارد، تمایل «صبر و انتظار» ایرانیان است.

این احتمال وجود دارد که گروه زیادی از این طبقه تا زمانی که اطمینان داشته باشند امینی موفق می شود،

از وی پیروی کند. به منظور سازماندهی پشتیبانی این گروه امینی نیاز به عمل بیشتر از حرف دارد.

سر لوحه مسائل سیاسی، بحران اقتصادی است که در جای دیگر راجع به آن بحث شده است. در جبهه

(مبارزه با) فساد، امینی 13 نفر مسئولین نظامی و غیرنظامی را زندانی کرده است. بازپرسی ها در مورد

فساد و دزدی ادامه دارد و در این رابطه، طبق گزارشات، تعداد بسیار زیادی از مسئولین رده های پایین تر

از کار برکنار یا منتقل شده اند. طبقه متوسط بحران زده ایران برای خون فریاد می زند (خون می خواهد م)

و دیدگاه عمومی نسبت به اعدام بعضی از مقامات فاسد و دزد چندان منفی نیست. پافشاری آشکار امینی

بر بررسی قانونی این موارد، موجب گردیده است که پشتیبانی مردمی را به علت عدم مشخص بودن نتیجه

امر، از دست بدهد.

به هر حال به طور کلی جنگ ضد فساد و انحلال مجلس بیستم، که تقریبا در تمام جهان به عنوان

(مجلسی) فاسد شناخته بود، به اندازه کافی علاقه و امیدواری نسبت به دولت امینی ایجاد کرده است.

موضوع اصلاحات ارضی یک مورد بسیار بسیار پیچیده است، و انتظار می رود اجرای برنامه ارائه

شده اصلاحات ارضی بیش از حد پر خرج باشد و ممکن است همچنین افت زیادی در تولیدات کشاورزی

ایجاد نماید. هر چند شکی نیست که دهقانان بدون زمین، آرزومندند وضعیت زندگی نه چندان خوب آنها

در غیاب مالک بهبود یابد، به نظر می رسد برنامه اصلاحات ارضی اولین عمل سمبلیک اصلاحی برای

خشنودی روشنفکران شهرنشینی باشد که اصلاحات ارضی را شرط اساسی پیشرفت می دانند. وزیر

کشاورزی مطالعات لازم برای چگونگی اجرای عملیات مربوط به اصلاحات ارضی را انجام می دهد،

ولی نکته سوال برانگیز این است که آیا این برنامه افراطی خوش آیند و ممکن خواهد بود.

ص: 308

چشم انداز آینده:

تصور این که دولت امینی از هر دیدگاهی در آینده موفقیت آسانی خواهد داشت، احمقانه است. مسائل

ارتباط سیاسی امینی با شاه، ارتش و مردم به قدری پیچیده اند که حتی یک لحظه آرامش هم برای وی باقی

نخواهند گذاشت. علاوه بر این، در مدت بحران های مالی لازم است پشتیبانی های سیاسی در حد قابل

توجه و پر مفهومی توسعه یابند. به علت هوشیاری و اعتماد به نفس و به علت تمایلات گسترده در سراسر

کشور برای اصلاحات سیاسی، امینی اگر بتواند به گونه ای، برخلاف گفته های مخالفین توازن کارهای خود

را تا زمانی که اصلاحات مثبت به طور مؤثری جامه عمل بپوشند، تنظیم نماید، شانس های موفقیتی نیز

دارد.

مسلما هیچ کس دیگری در افق دید وجود ندارد که بتوان امیدوار بود در چهارچوب سیستم دست

راستی سلطنتی، موفق به انجام کاری باشد. آلترناتیو قابل ارائه برای اصلاحات تکاملی نوع دکتر امینی

می تواند یا یک دولت دیکتاتوری دست راستی نظامی باشد یا دولتی ملی گرا. از یک دیکتاتوری نظامی

دست راستی می توان انتظار حفظ امنیت یا شاید کمی پاکسازی را داشت، ولی عقبگردی شدید در پیشرفت

اندکی که در جهت توسعه قانونگذاری سیاسی در ایران شده است را به همراه خود خواهد داشت. می توان

انتظار داشت که مخالفین طبقه متوسط خود را سازماندهی کنند تا بر چنین دولتی عملاً فائق آیند. از سوی

دیگر چشم انداز یک دولت میل گرا نیز مأیوس کننده است. رهبریت فعلی جبهه ملی در داخل خود بر یک

اساس شخصی تجزیه شده است و در حدی نیست که به عنوان یک دولت بتوان روی آنها حساب نمود.

چنین دولتی احتمالاً موجب آشفتگی، نیوترالیسم (بی جهتی و خنثی بودن م) و در نهایت تهدید قطعی

غلبه کمونیزم خواهد بود. در حالی که امینی و دولت وی بسیار از کمال و اصلاح دور هستند و خیلی از

شانس موفقیت کامل فاصله دارند، در حال حاضر بهترین امید برای پیشرفتی امن و مؤثر در جهت ثبات

سیاسی در ایران به نظر می رسند.

امینی، علی 13

تاریخ: 13 دسامبر 1961 22/9/40 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران مرسله شماره 286 به: کلیه کنسولگریهای آمریکا در ایران

گفتگو با نخست وزیر امینی: به پیوست صورت مذاکرات بین نخست وزیر علی امینی و کارمند سفارت

می آید. علاوه بر انعکاس اعتماد مداوم امینی به موقعیتش به عنوان نخست وزیر، این مذاکره بررسی مفیدی

از مسائل مهم و حل نشده به دست می دهد. در مورد فعالیت مخالفین دست راستی دولت، نظیر رشیدیانها و

محمدجعفر بهبهانی (به بندهای 2 و 9 صورت مذاکره مراجعه شود) این نکته قابل توجه است که باتوجه به

شخصیت شاه، محتمل نیست که شاه هرگز به صورت کاملاً واضح به این افراد بگوید که بایستی تحرکات

سیاسی خود را متوقف سازند. چنین کاری شاه را در موضعی قرار خواهد داد که نمی تواند تاکتیک های

مورد علاقه سیاسی خود مانند در دست گرفتن و بازی کردن با عناصر متفاوتی که صحنه ایران را

می سازند، را به کار برد.

از سوی سفیر هاری اچ. شوارتز رایزن امور سیاسی سفارت

ص: 309

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 5 دسامبر 1961، منزل دکتر امینی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علی امینی، نخست وزیر سرهنگ گراتیان یاتسویچ، وابسته.

نکات مهم زیر در حین مذاکره مطرح شد:

1 به گفته دکتر امینی، انشعابات در رهبریت جبهه ملی به طور عمده عامل شکت جبهه ملی در

برگزاری تظاهرات ضد دولتی گردید که ابتدا برای 5 دسامبر برنامه ریزی شده بود. اختلاف بین میانه روها

و عوامل تندرو بهترین فرصت است و از آن باید برای کاهش مخالفین برنامه های دولت استفاده نمود.

همچنین موضع قوی و علنی اتخاذ شده دولت در مقابل تظاهرات غیرقانونی نقشی در تقلیل هواداری از

تظاهرات بازی کرد. همچنین نشانه هایی حاکی از وجود بعضی از گروهها در جبهه ملی وجود دارد که از

وجوه سازنده برنامه دولت استقبال می کنند و در عین حال ممکن است تشخیص داده باشند که

آلترناتیوهای نامطلوبتری، نظیر دولتی تحت امر یک چهره قوی نظامی، امکان مطرح شدن داشته باشند.

2 با وجود این که تلاش هایی توسط گروههای دارای منافع خاص، نظیر گروه بهبهانی و رشیدیانها،

صورت گرفت تا دولت را بی اعتبار سازند و مخالفین را تحریک کنند، بازاریان پاسخی به تحریکات نشان

ندادند و هیچ علامتی دال بر وجود هرگونه علاقه مندی آنان برای شرکت در اعتصابات و تظاهرات 5

دسامبر و هر زمان دیگر، دیده نشد. فعالیت های رشیدیانها خیلی محدودند و نیازی نیست که آنها جدی

گرفته شوند.

3 در رابطه با تظاهراتی که قرار است روز 7 دسامبر در دانشگاه انجام شود، دکتر امینی رئیس دانشگاه

تهران، دکتر فرهاد، را مطلع نموده است که نظم و ترتیب باید حفظ شود. اگر دانشگاه مایل است آزادی خود

را حفظ نماید، باید نظم را در داخل تسهیلات خود برقرار سازد، در غیر این صورت مسئولین وارد خواهند

شد و کنترل را در دست خواهند گرفت و عاقبت این که به دلیل دخالت مأمورین از خارج، چهره سنتی

آزادی در دانشگاه مخدوش خواهد شد. دولت اجازه هیچ گونه تظاهرات به دانشجویان در خارج از

دانشگاه را نخواهد داد. دکتر فرهاد، که سعی کرده از این مورد پرهیز نماید در نهایت تشخیص داده است که

همکاران دانشگاهی وی باید به نحوی خود را درگیر کنترل فعالیت های دانشجویان کنند و نمی توانند کنار

بایستند و از این طریق دست نخورده بمانند. به هر حال، هر چند دانشجویان مقاومت می کنند و از خط

ملایم جبهه ملی ناراضی هستند، هیچ مشکلی در 7 دسامبر ایجاد نخواهد شد.

4 ساواک و پلیس ملی همکاری و درایت بیشتری در برخورد با مسئله جبهه ملی و فعالیت های

دانشجویان برعلیه دولت از خود نشان می دهند. به منظور اجتناب از کشته شدن افراد و گروهها توسط

یکدیگر، آنها استفاده از سلاح های گرم توسط مأمورین را ممنوع نموده اند.

5 امینی به نشانه های آشکار تأیید عمومی از برنامه دولت خود، دل بسته است. او احساس اطمینان

می کند که اقدامات ضد فساد می روند تا نتیجه دهند، بدین نحو که هم بر مقامات اثر گذاشته و هم

عکس العمل مساعدی در بین مردم داشته است. حتی دستگیری ابتهاج مفید بود، زیرا این احساس را به

وجود آورده است که از هیچ کس در مقابل قانون حمایت مخصوصی به عمل نمی آید. ابتهاج بدون تردید

قوانین و مقررات زیادی را زیر پا گذاشته است. درباره سایر موارد، چرخها برای ارتشبد (سرلشکر) کیا به

چرخش در آمده اند و دادگاه به زودی تشکیل خواهد شد. متهمین شیلات به زودی مورد بازجویی قرار

ص: 310

خواهند گرفت و کلیه مقصرین تنبیه خواهند شد.

6 وزیر دربار، علا که به علت پیر شدن حالت بچه گانه ای دارد، چندین بار به امینی تلفن کرده که در

وزارت دادگستری برای وی پرونده سازی کرده اند. او ترسیده است که عوامل «کمونیست» در وزارت

دادگستری به حرکت درآیند تا وی را دستگیر نمایند. امینی مجددا به وی اطمینان داده است که چنین

پرونده ای تهیه نشده است.

7 در مورد گزارشات نفوذ توده در وزارت دادگستری، امینی در این مورد مذاکرات مفصلی با الموتی

وزیر دادگستری و سرلشکر پاکروان داشته است، او احساس اطمینان می کند که نه فقط چنین نفوذی وجود

ندارد بلکه همه گونه پیش بینی لازم به عمل آمده تا از چنین نفوذی جلوگیری شود. مردی به نام مبشری،

که درگیر هدایت بازپرسی ها است، گفته می شود که عضو حزب توده است، زیرا یکی از اقوام وی به نام

مبشری که چند سال پیش اعدام شده، یکی از افسران کمونیست ارتش بوده است.

8 در مورد امکان کوشش های چپی ها در وزارت دادگستری، بخصوص به منظور بی اعتبار کردن

اقدامات کارخانه ها و پیمانکاران و مشاورین و متخصصین آمریکایی، امینی اظهار داشت خوشحال است

که چنین خطری وجود ندارد. یکی از مسائلی که این وزارتخانه با آن مواجه است، کمبود پرسنل واجد

شرایط برای انجام بازپرسی در موارد تخصصی و علاقه افراد بی صلاحیت به مورد سؤال قرار دادن

بی مورد بازپرسان می باشد.

همه گونه کوشش به عمل آمده است تا از این نوع کارها جلوگیری شود. علاوه بر این، امینی فهرستی از

مسائل مورد علاقه آمریکائیان در دست دارد و احساس می کند که می تواند وضع را کنترل نماید. به عنوان

مثال او علائم مشخصی نشان داد که در جریان حساب ها و یا حساب های مشترک، خلیل طالقانی و

مهندس ابتهاج (برادر ابوالحسن ابتهاج) در ارتباط با بعضی از معاملات خارجی، می باشند. او به سادگی از

کنار این اطلاعات به عنوان فاقد اهمیت خاص، گذشت. عملاً خارجیان بخش خصوصی که در حال

حاضر بیش از همه مورد ظن هستند، شرکت های فرانسوی می باشند؛ در این مورد به نظر می رسد مدارکی

دال بر فسادی واقعی وجود داشته باشد که ممکن است موردی برای محاکمه فراهم آورد.

9 من از امینی در مورد اظهارات جاری که گفته می شود فرمانی که شاه به وی داده یک فرمان حقیقی

نیست و بیشتر یک صورت مذاکرات شفاهی است، زیرا امضا ندارد، سؤال کردم. او گفت که از این شایعات

بی اطلاع است و آنها را بی اساس خواند. او اضافه نمود که همچنان پشتیبانی و حمایت کامل شاه را

دریافت می کند، ولی شاه نوسان می کند و دوره های عدم اطمینانی دارد که موضوعات را پیچیده می کنند.

علاوه بر این، باعث تأسف است که شاه دائما توسط افراد غیر موجهی احاطه شده است که اطرافیان وی را

تشکیل می دهند و مصاحبه وی در ساعات بیکاری هستند. او احساس می کند که برای مثال شاه برای

افرادی نظیر اسداللّه رشیدیان به وضوح روشن نساخته است که فعالیت های اخیر وی برعلیه دولت

غیرقابل تحمل است و باید متوقف گردد.

10 امینی احساس می کند که می توان اقدامی جهت پاکسازی دولت انجام داد، ولی دربار را نمی شود

پاکسازی نمود. وزیر دربار، علا پیر و فاقد کارآئی است. شاه در فکر جایگزینی برای وی است، ولی کسی

را پیدا نمی کند. علم بیش از حد خدمتگذار بی چون و چرای شاه است و به قدری به وی احترام می گذارد

که قادر نیست چیزی را اصلاح کند. بایستی کسی را پیرتر و پخته تر پیدا نمود که شاه به طور اتوماتیک برای

ص: 311

وی احترام بیشتری قائل باشد.

11 امینی برای حفظ کابینه فعلی خود، به استثنای وزیر کشاورزی، ارسنجانی، که مشکل می توان وی

را کنترل نمود در حال برنامه ریزی است. برنامه اصلاحات کشاورزی به فردی پویا، شجاع و علاقمند نیاز

دارد که به نظر می رسد ارسنجانی تنها فردی است که می تواند فشار کافی برای این کار وارد آورد. به هر

حال او ضررهای زیادی نیز وارد می کند که ممکن است قابلیت های خوب وی را تحت الشعاع قرار دهند.

12 تلاش ویژه ای برای تسخیر مغزهای جوان مملکت باید صورت گیرد و آنها را در مسیر صحیح و

پیشرفت از طریق کار سخت و وطن پرستی حقیقی قرار دهد. دهها نفر از جوانان به اسرائیل اعزام خواهند

شد تا به مدت کافی در آنجا کار و زندگی کنند تا دید صحیح را به دست آورند و سپس به عنوان رهبران در

ایران خدمت کنند. همزمان با آن امید می رود یک مبارزه تبلیغاتی ضد کمونیستی صورت گیرد که به دولت

نسبت داده نخواهد شد و بنابراین جاذبه بیشتری خواهد داشت. امینی امیدوار است که سرویس اطلاعات

ایالات متحده بتواند در این مورد کمک نماید.

امینی، علی 14

تاریخ: 3 ژانویه 1962 13/10/40خیلی محرمانه نامه هوایی شماره 174 A

از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه

نخست وزیر در یک گفتگو با من در تاریخ 27 دسامبر، وضعیت دولت خود در داخل مملکت را مورد

بحث قرار داد. او مدعی بود که برنامه های کُند، ولی ثابت و پیوسته می روند تا اعتماد عمومی را به خود

جلب نمایند، ولی گفت از نظر ایرانیان بدبین و شکاک افراطی این کاری طولانی و مشکل بود که ناشی از

رفتار بد و فساد در دولت های بیست ساله گذشته است. امینی گفت که محکومیت متهمین در دادگاه

شیلات یک بمب سیاسی بوده است. بسیاری از مردم حتی اعضای جبهه ملی، تبریکات و پشتیبانی خود را

از وی اعلام داشته اند و این که محکومیت ها باید ادامه داشته باشند. در میان دانشجویان نیز به تدریج جوّ

بهتری نسبت به نخست وزیر به وجود می آید. او توسط دولت، تسهیلاتی در نزدیکی دانشگاه ایجاد کرده که

در آنجا به دانشجویان غذای ارزان ارائه می شود و تسهیلات مطالعه و استراحت وجود دارد و از آن

به عنوان عاملی تعدیل کننده در برخورد دانشجویان با دولت استفاده می شود. نخست وزیر تشخیص داده

که به هر حال، زمان بسیار زیادی طول خواهد کشید تا به ایرانیان شکاک ثابت شود که این دولت مانند

دولت های گذشته نیست. نخست وزیر اظهار داشت که او همچنان به تلاش خود جهت قانع ساختن شاه

ادامه می دهد مبنی بر این که اعلیحضرت باید خود را فقط در آن گونه فعالیت هایی که سازنده هستند درگیر

نماید و مواردی که خوش آیند نیستند یا احتمال موفقیت آنها نمی رود را در حوزه مسئولیت های دولتی

باقی بگذارد. او گفت، موفقیت هایی در این زمینه داشته است، و هفته آینده شاه از دفتر سازمان برنامه

بازدید خواهد کرد و رسما برنامه توسعه سوم را که دولت تنظیم نموده است، تصویب خواهد نمود.

من از نخست وزیر در مورد تلگرام تبریک اخیر ارتشبد بختیار به نخست وزیر نهرو در مورد تصرف

Uoaپرسیدم. دکتر امینی اظهار داشت که ارتشبد بدون اطلاع یا اجازه از او یا شاه این پیام را مخابره کرده

است و این از مانورهای بختیار برای بدست آوردن طرفدار در داخل کشور جهت کاندید شدنش برای

نخست وزیری می باشد.راکول

ص: 312

امینی، علی 15

تاریخ: 3 ژانویه 1962 13/10/40 خیلی محرمانه نامه هوایی شماره 177 A

از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه

بنا به درخواست نخست وزیر، در ساعت 4 بعدازظهر روز 27 دسامبر، با دکتر امینی ملاقات نمودم.

ملاقات دو ساعت به طول کشید و منظور آقای نخست وزیر از این ملاقات، اعلام توجه عمیق شاه و

شخص وی به دولت ایالات متحده در مورد عدم دریافت پاسخ واشنگتن در زمینه کمک نظامی آینده به

ایران، بود.

دکتر امینی اظهار داشت که ناخشنودی شاه از این وضع، اخیرا با شایعاتی که از «سیاستمداران

نیوترالیست سبک قدیم» که متأسفانه این روزها خیلی با اعلیحضرت ملاقات می نمایند شنیده است،

مضاعف گردیده است. یکی از این شایعات این است که تردید دولت ایالات متحده در مورد کمک نظامی به

ایران ناشی از قصد آمریکا در دستیابی به یک توافق با روسیه شوروی در مورد اصول «منطقه نفوذ»

می باشد. شایعه دیگر این است که ایالات متحده به حدی از کیفیت و سازماندهی نیروهای مسلح ایران

ناخرسند است که حاضر نیست بیشتر از این روی آن سرمایه گذاری نماید. نخست وزیر گفت که شاه، در

شرایط روحی فعلی افسردگی و نامتعادلش، بیش از حد لازم به این گونه شایعات اهمیت می دهد. تا همواره

از درک این که چرا ایالات متحده به ترکیه بیشتر از ایران کمک های نظامی می دهد، عاجز مانده است.

من گفتم این عقیده که ایالات متحده در نظر دارد به توافق هایی، از نوعی که دکتر امینی به آن اشاره کرد،

با اتحاد جماهیر شوروی برسد، به قدری دور از ذهن است که من از توجه شخص باهوشی مانند شاه به

این گونه شایعات متأسف شدم. تا آنجا که من می دانم، دولت ایالات متحده ایراد بخصوصی در ارتباط با

نیروهای مسلح ایران ندارد. سفارت به تازگی آگاه شده است که موضوع کمک های نظامی به ایران در حال

حاضر در سطح بالای دولت ایالات متحده مورد بحث و توجه قرار گرفته است و ارسال این کمک ها طبق

طرحی برای پنج سال آینده می تواند نشانه قانع کننده ای باشد مبنی بر این که دولت ایالات متحده کماکان

علاقمند به کمک های نظامی به این کشور است. ما در سفارت نمی دانیم که نتیجه این بررسی ها چه خواهد

بود، ولی امیدواریم که تصمیم نهایی در چندین هفته آینده مشخص شود.

سپس من اشاره کردم که امیدوارم تصمیم موافق در مورد PL - 480 و واگذاری 20 میلیون دلار به ایران

به زودی اعلام گردد و این خود دلیلی است بر تأیید تداوم علاقه ما به پشتیبانی از ایران. من به وی گفتم که

نخست وزیر از یک چیز می تواند کاملاً مطمئن باشد، و آن این گونه مذاکرات مقامات دولت ایران از یک

چیز می تواند کاملاً مطمئن باشد، و آن که این گونه مذاکرات مقامات دولت ایران و ذکر این نکته که ایالات

متحده به ایران کم توجه یا بی توجه است، اثر و برداشت بسیار بدی در واشنگتن دارد. طی ده سال گذشته ما

نزدیک به یک میلیارد دلار در زمینه های مختلف و در زمانی که ما مسئولیت های زیادی در سطح جهانی

داشته و مشکلاتی که با منابع خود داریم، برای شما تأمین نموده ایم، این کمک با قدردانی بسیار اندک

مقامات ایرانی روبرو بود و به گونه ای عمل می کنند که گویا ایران آنچه از ما دریافت داشته چیزی نبوده

است جز «آشغال سفره های» ما. نخست وزیر اعلام نمود که او به طور مداوم سعی می کند شاه و سایر

مقامات دولتی ایران را به تداوم علاقه مندی ایالات متحده برای کمک به ایران، متقاعد سازد. در این مورد

او به طور دائم به دست و دل بازی ایالات متحده در گذشته و این که بدون کمک ایالات متحده در بحران

ص: 313

اخیر اقتصادی، کشور ممکن بود سقوط نماید، تأکید نمود. به هر حال امینی، احساس می کند که شاه علاقه

خاصی به کمک و مشاوره نظامی بخصوص در مورد کمیت و کیفیت مواد آن دارد. او معتقد است که شاه از

کاهش میزان تجهیزات نظامی همزمان با بهبود اصولی کیفیت این تجهیزات استقبال خواهد نمود.

من به نخست وزیر گفتم، در حالی که اقدامات ما نشانگر تشخیص لزوم تداوم کمک به ایران در هر دو

زمینه نظامی و اقتصادی است، لیکن برای دولت ایران نباید شکی در مورد این واقعیت وجود داشته باشد

که در فلسفه جدید حکومتی آمریکا به طور قابل ملاحظه ای ارجحیت کمک های اقتصادی بیشتر از نظامی

است. من شکی ندارم که در سالهای آینده تأکید در برنامه ایران هر چه بیشتر و بیشتر به سوی کمک

اقتصادی معطوف خواهد شد. برای مثال هر چند ما قصد داریم به کمک های خود در زمینه تجهیزات و

آموزش ادامه دهیم، معتقدیم نیازهای بودجه ای نظامی ایران در آینده باید از منابع ایرانی تأمین شود.

نخست وزیر در تئوری با این نظریه موافق بود، ولی گفت در شرایط بحرانی فعلی مشکل است که بتوانیم از

منابع خود ایران بیش از چیزی برداشت کنیم. برای مثال، تضییقات در مورد حقوق گمرکی واردات که یک

پشتوانه مهم جدیدی است، حذف شد و دولت مجبور گردید فعالیت های سازندگی را به طور جدی متوقف

سازد. همچنین در زمینه های تجاری و کاری نیز فعالیت خیلی کمی انجام شده است. وقتی من امکان

درآمدهای بیشتر از زمین را خاطرنشان نمودم، نخست وزیر اظهار تردید نمود که این بتواند منبع درآمد

مهمی باشد. سایر موارد مورد بحث در نامه هوایی جداگانه ای ارسال خواهد شد. راکول

امینی، علی 16

9 فوریه 1962 18/12/40خیلی محرمانه

مبارزه ضد فساد دولت امینی

یکی از نکات بسیار مشخص برنامه اصلاحات اعلام شده توسط دولت امینی، مبارزه برعلیه فساد بود.

طبق اظهارات مقامات آگاه و برجسته ایرانی، سوءاستفاده از بیت المال و اعتماد مردم در سالهای قبل از

روی کار آمدن دولت امینی تا حد چپاول ملی افزایش یافته است. به علت واکنش عمیق مردم در مورد این

اقدامات، دولت امینی قول داده است که اقدامات شدیدی برای کاهش فساد انجام خواهد داد، برحسب

گستردگی وسیع این برنامه سیاسی مردمی بیش از هر چیز به منظور حفظ پشتیبانی مردمی، اصلاحات

دامنه دارتری می تواند انجام گیرد. اولین گام در این مبارزه، دستگیری چهار تن از امرای مشهور ارتش بود،

دو نفر از آنها وزیران کابینه قبلی و هر چهار نفر آنها در انظار عمومی مشهور به فساد و اهل رشوه بودند.

وعده های امینی و وزیر دادگستری وی، الموتی، اغراق آمیز بودند، و بدون تعجب، در حدی که مردم

انتظار داشتند به انجام نرسید. الموتی بخصوص با این اظهارات که «افشاگری های باورنکردنی» به عنوان

نتایج بازپرسی ها در زمینه روش های فساد به زودی اعلام خواهد شد، مسئله را داغ تر کرد. خیلی دیر، و

زمانی که اشتیاق و هواداری مردمی از بین رفته بود، یکی از این امرا به عنوان رئیس شرکت شیلات و

تعدادی از همکارانش در سپتامبر محاکمه شدند. دادگاه به کندی پیش رفت و به نظر می رسید اصولاً بر

امور پیش پا افتاده و مبتذل، هر چند غیر شرافتمدانه، فعالیت های کارمندان شرکت شیلات متمرکز شده

است. به هر حال، دادگاه در دسامبر پایان یافت و این امیر ارتش و پنج نفر از دستیارانش به جریمه سنگین

نقدی و زندان محکوم شدند. این مورد فعلاً تحت تجدیدنظر است.

ص: 314

وزارت دادگستری پرونده های دیگری در دست دارد. ولی مبارزه برعلیه فساد تاکنون فقط

محکومیت های شیلات و محکومیت دیگر مقامات دون پایه را به همراه داشته است.

صرفنظر از تأخیر زیاد و نتایج واقعی محدود تاکنون، جای تردید نیست که مبارزه ضد فساد دولت

امینی نتایج مشهود و سودمندی داشته است. این امر را می توان در اعتقاد بسیاری از ایرانیان به این که فساد

در حد گذشته در مقامات بالای دولت امینی وجود ندارد، مشاهده نمود. محکومیت در یک مورد مهم و

احتمالاً موردی که اهمیت بیشتری دارد، تا آینده نامعلومی میزانی از ترس را در بوروکراسی فاسد که تا

حدی خود مولد فساد است، ایجاد می نماید. بدون کوچکترین شکی محکومیت های بیشتر به علت فساد،

از نظر سیاسی به نفع دولت امینی خواهد بود، حتی اگر فرصت های طلایی به دلیل تأخیرهای زیاد و بدبینی

شدیدی که صحنه ایران را فرا گرفته است، از دست بروند به هر حال، محکومیت بعدی افراد مهم به راحتی

حاصل نخواهد شد. دولت امینی باید با موارد بسیار جدی و پیچیده ای درگیر شود، بخصوص وزیران

کابینه قبلی که مصونیت قانونی دارند. حتی در جمع بندی مختصر کوشش های دولت امینی در مبارزه با

فساد بایستی دو مسئله مهم مورد توجه قرار گیرد: 1) بازداشت ابوالحسن ابتهاج، رئیس سازمان برنامه

قبلی؛ و 2) این ادعا که وزیر دادگستری، الموتی، وزارت دادگستری را به کمونیست ها وصل کرده است.

مورد ابتهاج، منظره اصلاحات دولت امینی را تیره ساخته است. باوجود این که مشخص است

دستگیری او به علت معاملات غیرقانونی بین سازمان برنامه و خدمات توسعه خوزستان بوده است،

ادعانامه ای بر علیه ابتهاج بایستی تهیه شود. کنفرانس مطبوعاتی اخیر الموتی در مورد ابتهاج، نه فقط

قانونی بودن این بازداشت را مشکوک تر ساخت، بلکه این نظریه عمومی را که دستگیری ابتهاج بیشتر

سیاسی بود تا قانونی، قویتر نمود. در تهران عقیده بر این است که ابتهاج به علت انتقاداتی که در سالهای

گذشته از شاه نموده، زندانی شده است. مقامات امنیتی اذعان دارند که مطمئنا، الموتی که سابقا کمونیست

بوده، کمونیست ها و چپی های شناخته شده را وارد وزارت دادگستری نکرده است. به هر حال، سابقه

کمونیستی الموتی و بعضی از همکاران وی، موجب زیاد شدن انتقادات بخصوص از سوی محافظه کاران

که منافع آنها بیشتر به خطر افتاده، گردیده است. در این راستا گفته می شود که کل دستگاه وزارت

دادگستری در دست کمونیست ها است و بازجویی هایی در حال انجام در جهت منافع آینده کمونیست ها

خواهد بود. بسیاری از این انتقادات در ایران معمولی هستند. به هر حال پخش شدن چنین شایعاتی،

جمع آوری مدارک فساد را بسیار مشکل کرده و سعی در ایجاد عدم اعتماد به الموتی، حتی در بین آنهایی

که تصدیق می کنند این کوشش ها برای متوقف ساختن مبارزه با فساد است، نموده است.

امینی، علی 17

دکتر علی امینی (نخست وزیر سابق) سرّی

همسر علی امینی، بتول امینی خواهر علی وثوق است که در سالهای 62 1961 معاون وی (علی

امینی) بوده است. شایعاتی در مورد درگیری های غیر آبرومندانه شغلی، خانم امینی، وثوق و احمد نامدار

(معاون امینی در امور دبیرخانه) را در بر می گیرد.

ص: 315

امینی، علی 18

تاریخ: 29 آوریل 1963 9/2/44 خیلی محرمانه

گروه رابط نظامی هیئت مستشاری نظامی آمریکا در ایران

یادداشت برای: عالیجناب جولیوس سی. هُلمز سفیر آمریکا در تهران، ایران

موضوع : نظرات دکتر امینی

1 (خیلی محرمانه) عطف به مذاکرات ما در شنبه 27 آوریل 1963. خلاصه جمع بندی نظرات دکتر

علی امینی، نخست وزیر سابق ایران، در 26 آوریل 1963 بشرح زیر می باشند. تمام موارد مذکور در زیر،

نظرات دکتر امینی هستند.

الف ابعاد و بودجه نیروهای نظامی ایران باید تقلیل یابند. کشور نمی تواند این مخارج را تحمل کند.

نیاز زیادی به پول در جاهای دیگر برای توسعه اقتصادی کشور، آموزش مردم، تسهیلات بهداشتی و سایر

کمک ها به مردم وجود دارد. من بارها به شاه گفته ام که نمی تواند از جای دیگری درآمد داشته باشد

(مالیات ها)، ولی برای حفظ اقتصاد بایستی آنچه در دست دارد جمع آوری نماید و مخارج دولتی را تقلیل

دهد.

ب ایران در وضع بسیار بدی قرار دارد.

(1) هزینه زندگی تا 30 افزایش یافته است. کسب و کار در سطح پایینی است. تجارت در کشور راکد

است. هیچ سرمایه گذار خارجی عاقل سرمایه خود را در شرایط فعلی در ایران سرمایه گذاری نمی کند.

وضعیت محصولات به طور عمومی بد خواهند شد و کشور با کمبود مواد غذایی مواجه خواهد شد.

(2) اصلاحات ارضی موضوع جدیدی نیست، ما زمان بسیاری در مورد آن صحبت و برنامه ریزی

کرده ایم. اجرای آن باید تدریجی باشد تا مؤثر افتد، ولی اکنون خیلی عجولانه و با برنامه ریزی نسنجیده

اجراء می شود. وقتی من بر سر کار بودم ارسنجانی را در سطح قابل قبول نگهداشتم، ولی پس از رفتن من او

لجام گسیخته شد. اشتباه بزرگ، گرفتن زمین از خرده مالکین بود. آنها عملاً طبقه متوسط را تشکیل

می دهند. با تقسیم زمین های خرده مالکین آنها مانند بسیاری از افراد طبقه متوسط ما و همراه با آنها

کشور، لطمه خوردند. بسیاری از افسران ارتش و سایر نیروهای امنیتی از خرده مالکین بودند و آنها با این

حرکات بیمارگونه بسیار ناخشنود گردیدند.

(3) با مشکلات جنوب خیلی بد برخورد شد. این مردم بیش از آنچه خشمگین باشند، گرسنه هستند.

آنها می بینند وسائل زندگیشان از بین رفته یا برده شده است و شدیدا نگران آینده شان هستند. کشتن آنها،

گماردن نیروهای نظامی بر سر آنها، اشتباه محض است. به جای کشتن آنها، باید با آنها صحبت کرد و

کمکشان نمود.

(4) تابستان آینده زمان بحرانی برای ایران خواهد بود. خوشبختانه ایرانیان کندتر به جنبش و حرکت

در می آیند، صبورتر از اعراب و سایر ملل این منطقه از جهان هستند، در غیر این صورت ما خیلی زودتر با

دردسر روبرو می شدیم. صبر مردم به هر حال تمام شود و می توان انتظار وقوع دردسر را داشت. من معتقد

نیستم که انقلابی سازماندهی خواهد شد، زیرا باور ندارم که مقاومتی در برابر دولت سازماندهی شده

باشد. به حال، اگر مشکلات زود برطرف نشوند، ناآرامی هایی بوجود خواهند آمد. مردم به خودی خود به

حرکت درخواهند آمد و در آن حال کمونیست ها امکانات را بررسی خواهند کرد. حزب توده اکنون

ص: 316

ضعیف و فاقد تشکیلات است، ولی روسیه پیش دستی خواهد کرد و از هر موقعیتی برای تسریع و تقویت

اغتشاش استفاده خواهد نمود.

(5) این اشتباه است که انتظار داشته باشیم خود را در میان یک ارتش و نیروی امنیتی قوی احاطه کنیم

و وضعیت و مشکلات مردم را فراموش نماییم و فکر کنیم که ارتش از ما حفاظت می نماید و ما را در قدرت

نگه می دارد. ارتش از مردم و قسمتی از مردم است.

افسران و درجه داران خانواده هایی در دهات دارند و آنها به زودی رنج مردم را احساس خواهند نمود.

آنها از چیزی که به مردمشان آسیب رسانده، حمایت نخواهند کرد و ضربات و صدمات ناشی از اشتباهات

مکرر بسیار زود احساس خواهند شد. در حال حاضر نارضایتی های زیادی در ارتش وجود دارند.

ج در پاسخ به این سؤال که او فکر می کند، چه باید کرد دکتر امینی گفت:

«مردم باید با شاه صحبت کنند، او حرف آنها را بشنود و متقاعد شود که هیچ چیز آن طور که باید باشد،

نیست. اشتباهات زیادی مرتکب شده اند و این اشتباهات باید با مردم در میان گذاشته شوند و اصلاح

گردند. من نمی توانم این را درک کنم، او باهوش است، ولی از مواجه با واقعیت ها خودداری می کند، او در

این موارد مانند یک کودک عمل می نماید. البته او به هرکسی به شدت مشکوک است. تبعید پدرش و تجربه

وی با مصدق، اثر خود را بر وی باقی گذاشته اند و به هیچ کس اعتماد ندارد. او بشدت از مصدق سرخورده

است و هرگز بر این فائق نیامده است. من زمانی که نخست وزیر بودم با او سه بار در هفته و هر بار ساعتها

حرف زده ام، ولی او گوش شنوا نداشت و نصحیت پذیر نبود. سفیر شاه و سایر سفرای غربی به خاطر

خیرخواهی قلبی برای مملکت بایستی وضع مشکلی فعلی را به وی تفهیم نمایند، او را وادار نمایند که

بعضی از اشتباهات صورت گرفته را برای مردم بازگو نماید و به آنها قول دهد که اصلاحات لازم به عمل

خواهند آمد. این کار ساده ای نیست، زیرا شاه معتقد است که مقام سلطنت نمی تواند به کارهای غلط اقرار

نماید و از اذعان به اشتباه خیلی وحشت دارد. او باید قانع شود که نباید شخصا در کارهای روزانه دولت

دخالت نماید. او نباید راجع به ملاها، رؤسای ایلات و خرده مالکین بدگویی نماید. این کار به شخصیت

وی لطمه می زند و مردم به خاطر هر کار اشتباهی او را مورد سرزنش قرار می دهند. او همچنین با مردم در

روزنامه ها صداقت نداشته است و آنها خیلی زود این مسئله را فهمیده اند و اعتماد خود را به وی از دست

داده اند. هر خبر بدی خیلی زود منتشر می شود و پس از تأیید صحت آن، مورد قبول قرار می گیرد. اگر شاه

حرفی برخلاف حقیقت بیان کند، یا روزنامه های وی بنویسند، این کار به موقعیت شخصی وی و دولت او

لطمه می زند. تعداد کمی از اطرافیان شاه، حقیقت را اگر ناخوش آیند باشد، به وی می گویند، زیرا آنها

می دانند که او نمی خواهد آنها را بشنود. احتمالاً خیلی از حقایق را از وی پوشانده اند، ولی او به اندازه کافی

می فهمد که بداند چه می گذرد. به هر حال، او با دربار بسیار فاسدی احاطه شده است و در بسیاری مواقع

حقیقت را نمی داند.»

د وقتی از او سؤال شد اگر سفیر با شاه صحبت کند، او فکر می کند پس از آن چه باید انجام شود، امینی

گفت: «آن گاه شاید باید تحت فشار قرار گیرد تا قدرت کافی به نخست وزیر بدهد، هر نخست وزیری، مهم

نیست چه کسی باشد، لازم است برای کمک به کشور قدرت کافی داشته باشد. برای من مهم نیست که این

شخص علم باشد، یا علم دیگری یا من و یا هر شخص دیگر. نخست وزیر باید کنترل کابینه خود، پلیس و

نیروهای امنیتی را در دست داشته باشد. اگر نداشته باشد فقط یک «اسم» است و نمی تواند کشور را

ص: 317

بگرداند، زیرا عواملی را که تحت کنترل ندارد رسما وی را قبول ندارند. آنگاه نخست وزیر بایستی یک جو

واقعا جدی به وجود آورد تا بتواند کشور را روی پای خود بازگرداند. دولت باید فسادناپذیر و صادق

باشد. این بخصوص برای این قسمت از جهان لازم است، زیرا کشور ما اصولاً فقیر است و نمی تواند با

فساد پایدار بماند. ایران نمی تواند با دور ریختن منابع و سرمایه های خود پابرجا باقی بماند. این تنها چیز

خوبی بود که دولت مصدق داشت. هیچ چیز خوب دیگری نداشت جز این که مصدق صداقت و شرف

داشت و دولتش عاری از دزدی و فساد بود. مردم قدر این مسئله را می دانند و به آن متصل می شوند. این

تنها دلیلی بود که دولت مصدق آن مدت که به طول انجامید، دوام آورد. اگر لازم باشد شاه و نوعی

دمکراسی در ایران وجود داشته باشند، لازم است شاه قانع شود که باید سلطنت کند نه حکومت. او باید

متقاعد شود که یک نخست وزیر شرافتمند، قابل اعتماد و کارآ انتخاب نماید و سپس به وی قدرت لازم را

بدهد تا بتواند دولت را اداره کند. شاه باید بپذیرد که باید به پیشنهادات مردم خوش نیت گوش بدهد. آقای

گراس (Gross) یک وکیل وال استریت، اخیرا به من گفت که شاه می خواسته او را متقاعد سازد که همه چیز

در کشور خیلی خوب پیش می رود و گراس گفت وقتی سعی کردم نقاط ضعف را به شاه بفهمانم، او

نمی خواست هیچ یک از آنها را بداند. من به شما می گویم، من هرگز این مرد (شاه) را درک نمی کنم، او هیچ

چیز اشتباه را نمی پذیرد و هیچ توصیه خوب را قبول نمی کند. بایستی به شاه تفهیم شود که «بعضی از این

شرایط بدی که در کشور وجود دارند به نفع غرب و یا ایران نیستند و بایستی تغییر نمایند.»

ه وقتی از وی سؤال شد موارد فوق چطور با انتخاباتی که برای کشور برنامه ریزی شده جور در

می آیند، امینی پاسخ داد: «این یک بحث طولانی است. انتخاباتی در کار نخواهد بود. چگونه ممکن است

انتخابات انجام شوند. شاه نمی تواند اجازه انجام انتخابات را بدهد و نمی تواند اجازه دهد مجلسی با هر

قدرتی تشکیل شود. این غیرممکن است و من باور نمی کنم که در زمانی به این زودی ها انتخابات انجام

شود.»

2 (خیلی محرمانه). مسائل فوق الذکر با آقای آلن کانوی و سرهنگ پوستون در محل مورد بحث قرار

گرفته اند، ولی با شخص دیگری خارج از ایران در مورد آن بحث نشده یا گزارش نگردیده است.

وودسون فاکس سرهنگ دوم IAS رئیس گروه

امینی، علی 19

تاریخ: 3 سپتامبر 1963 12/6/42خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: سفارت آمریکا، تهران، 147 Aبه: وزارت امورخارجه

موضوع: «ماجرای امینی» قبل از شروع، خاتمه یافت

نخست وزیر علم، اخیرا به من گفت که «ماجرای امینی» پایان یافته است موردی که برعلیه همسر

نخست وزیر سابق، علی امینی و به طور غیرمستقیم علیه خود وی، مطرح بود دیگر از طرف مقامات

پی گیری نخواهد شد. به نظر می رسد دادخواست سوءاستفاده مالی و خلافکاری که توسط برادران اسداللّه

و سیف اللّه 1

یدیان، 4رشیدیان برعلیه امینی مطرح شده بود، پس از زندانی شدن آنها در فوریه 1972 در ارتباط با

اغتشاشات دانشگاه، مسکوت مانده است.

بنا به اظهار نخست وزیر، پرونده برعلیه خانم امینی، بی مفهوم تشخیص داده شده است. واقعیت این

ص: 318

است که وقتی او ملک خود را به علیقلی کیانی (که وی بعدها در یک مورد سوءاستفاده متهم گردید)

فروخت، خانم امینی دو برگ چک دریافت نمود، یکی به منظور دریافت نرخ واقعی و دیگری به صورت

«امانی»، نخست وزیر گفت این کار با زیر پا گذاشتن قانون فاصله دارد. (این رسم در اینجا وجود دارد که

برای پرداخت مالیات براساس معامله، قیمت واقعی نوشته نمی شود)، قراردادی که بعدها کیانی با دولت

امینی منعقد نمود با این مورد ارتباطی ندارد. این اطلاعات به صورت خصوصی به من داده شده است به

بیان دیگر، از نظر عموم امینی هنوز در ابهام است. این برای علم و شاید برای شاه بهتر باشد، زیرا هنوز

خیلی صحبت ها در مورد بازگشت امینی به سیاست وجود دارد که تصور می شود قادر است مخالفین را در

حالی که با دقت برنامه اصلاحات شاه را به پیش می برند، آرام نگهدارد.

نمی دانیم چرا اعتقاد براین است که امینی قادر به انجام چنین کاری می باشد، ولی این یک واقعیت است

که بعضی از رهبران جبهه ملی از به قدرت رسیدن خودشان ناامید شده اند و اکنون در این فکر هستند که بعد

از علم دولتی با تمایلات دمکراسی بیشتری روی کارآید که آنها را قادر سازد با آن همکاری نمایند.

کاربرد آن شاید این باشد که چون امینی کمتر دست پرورده شاه است، قادر خواهد بود کشور را حداقل تا

حدودی در جهت قانون اساسی مشروطه سلطنتی حرکت دهد. همچنین نخست وزیر به من گفت که یک

ملاقات خصوصی با امینی داشته و این که بنا به درخواست وی، او ملاقاتی را بین شاه و امینی ترتیب داده

است که در آن امینی خواهش کرده است مورد مزبور فراموش شود. به گفته یک منبع کنترل شده آمریکایی

معمولاً موثق، فراموش شدن مورد (حداقل برای مدت زمانی) نتیجه فرمانی بود که شاه شخصا متعاقب این

ملاقات صادر کرده بود.

همان منبع اشاره می کند که تصور می رود اجازه کشیده شدن مورد مزبور به روزنامه ها ناشی از یک

سوءتفاهم بود، زیرا نظر شاه این بود که این مورد را به صورت تهدیدی برعلیه امینی به اتهام فساد نگهدارد

تا امینی از درگیر شدن در هرگونه فعالیت سیاسی که دولت را در مدت مبارزات انتخاباتی جاری متوحش

سازد، پرهیز نماید. جی. سی. هُلمز

امینی، علی 20

تاریخ: 1 اکتبر 1963 9/7/42خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران، 209 Aبه: وزارت امورخارجه، واشنگتن

مرجع: سفارت 147 A، مورخ 3 سپتامبر 1963

موضوع: «ماجرای امینی» دور دیگری آغاز شد

در آخرین نامه هوایی، (147 A) در این موضوع گزارش شد که «ماجرای امینی» قبل از شروع خاتمه

یافت. تا آنجا که این ماجرا مربوط می شود به پرونده ای که دولت برعلیه همسر نخست وزیر سابق تهیه

کرده بود، به نظر می رسد که مورد بسته شده باشد. در این مدت درگیری بین امینی و رژیم شکل گیری به

خود گرفته است.

در 10 سپتامبر دکتر امینی بیانیه ای منتشر نمود که در آن انتخابات مجلس را محکوم نمود، به کمبود

آزادی اعتراض کرد، دستکاری در لیست کاندیداهای مجلس و سایر موارد نقض آزادی را ذکر نمود.

بیانیه توسط امینی و نورالدین الموتی، محمد درخشش و غلامعلی فریور امضاء شده بود که بترتیب وزیر

ص: 319

دادگستری، آموزش و پرورش و معادن در کابینه برکنار شده امینی بودند.

طبق اظهار درخشش، روز بعد سرلشکر پاکروان، رئیس ساواک، جلسه ای در منزل درخشش با امینی

برگزار نمود، که در آن سعی کرد امینی را از فعالیت های بیشتر مخالف بر حذر دارد. هر دو نفر امینی و

درخشش در دلائل خود در مخالفت با انتخابات پافشاری نمودند. دریافت عکس العمل دولت مدت زمان

زیادی طول نکشید. چهار روز بعد دو قاضی از دیوان عالی، دادخواستی به دیوان عالی کیفر ارائه نمودند

که در آن ادعا شده بود، الموتی در مدتی که وزیر دادگستری بود، برخلاف قانون اساسی عمل نموده است.

موضوع مربوط می شود به انحلال تعدادی از دادگاههای تهران و استانها و تشکیل دادگاههای جدید به

جای آنها توسط الموتی.

دیوان عالی تأیید نمود که اقدامات الموتی خارج از حدود قانون بوده است. در مدت چند ساعت،

معاون دادستان تهران ادعانامه رسمی بر علیه الموتی به اتهام اعمال خلاف قانون اساسی را ارائه نمود. او به

مواد 81 و 82 قانون اساسی، که هیچ قاضی رسمی را نمی توان از پست خود عزل نمود مگر این که تخلف

وی توسط مقامات تعیین شده تأیید شود، اشاره نموده است.

دادستان در ادعانامه خود اظهار داشته است که کلیه وزرای کابینه مسئولیت مشترک دارند و سایر

وزرای کابینه امینی نیز در اتهام الموتی شریک هستند، دستگیری و اجرای حکم شامل «مسئولیت

مشترک» خواهد بود.

اگر تاکنون شکی وجود داشت که دولت می خواهد امینی را مانند الموتی خراب کند، نخست وزیر علم

در 16 سپتامبر، در یک سخنرانی عمومی به مناسبت گشایش یک مدرسه ملی در تهران، با حمله امینی و

نخست وزیریش، کاملاً این شک را برطرف کرد.

روزنامه انگلیسی زبان «Echo OF Iran»، پیش بینی کرده است که حملات به دکتر امینی تا تشکیل

مجلس جدید ادامه خواهد یافت.

هیچ صحبت رسمی در مورد اتهامات علیه الموتی و هیچ سندی برعلیه امینی ارائه نشده اند. شک

زیادی وجود دارد که تا زمانی که مجلس جدید تغییرات لازم را در قانون به عمل آورد و به دولت اجازه

دهد که مسئولیت مشترک وزرای کابینه را از اجرای فعالیت های وظایف داخلی وزارتخانه ها متمایز

سازد، اقدامی قانونی انجام شود. بدین دلیل الموتی و امینی هنوز آزاد هستند.

امینی از سوی خوش هیچ اظهارنظر جدیدی در مورد انتخابات اخیر نکرده است. ما می دانیم که او

مصاحبه هایی با خبرنگاران روزنامه های خارجی که در مدت انتخابات به تهران آمده بودند، انجام داده

است، ولی تاکنون ما در مورد این مصاحبه ها در روزنامه های خارجی مطلبی ندیده ایم. در حال حاضر

زمزمه های سیاسی در تهران انتشار یافته است مبنی بر این که دولت به طور جدی مقرر نموده که امینی در

دادگاه اعتبار خود را از دست بدهد، و سیاستمداران تهران پیش بینی می کنند این کار به گونه ای برنامه ریزی

شده است که نشان دهند دولت امینی که این همه تبلیغات عمومی برای مبارزه با فساد می کرد، خودش در

حقیقت در عمق فساد بوده است. از طرف سفیر رایزن امور سیاسی سفارت مارتین اف هرتز

ص: 320

امینی، علی 21

گزارش اطلاعاتی خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

شماره گزارش: 6313 NITتاریخ ارسال گزارش: 7 اکتبر 1963 15/7/42

تاریخ و محل جمع آوری اطلاعات: 27 سپتامبر 1963 تهران، ایران

منبع: مقام عالیرتبه وزارت دادگستری (F) با تماسهای خوب در محافل سیاسی

موضوع: اتهام کلاهبرداری برعلیه همسر نخست وزیر سابق، علی امینی

اظهارنظر حوزه: اطلاعات زیر در مورد ادعانامه وزارت دادگستری برعلیه خانم بتول امینی به اتهام

کلاهبرداری، می تواند از آن جهت که یکی دیگر از اتهامات برعلیه افراد نزدیک به نخست وزیر سابق، علی

امینی است، قابل توجه باشد.

1 زمانی که علی امینی نخست وزیر بود، همسر وی، خانم بتول امینی، هزاران متر مربع زمین در الهیه

را به شرکت سیوند فروخت. طرف معامله کیانی، رئیس یا مدیر داخلی شرکت بود. کیانی اکنون توسط

دادگاه عالی فرجام در ارتباط با بهای ساختن ساختمانهای سامی (یا سمیعی) محکوم شده است. مدرک

فروش، بهای کمتری را از آنچه خانم امینی دریافت داشته است، نشان می دهد، بنابراین خانم امینی مالیات

و حق ثبت کمتری داده است. این معامله قبل از تاریخ اتهام شرکت سیوند که در ارتباط با بهای ساختن

ساختمان اسامی (یا سمیعی) است، انجام شده بود.

2 این مورد به اداره بازرسی کل ارجاع گردید. پس از بررسی... (ناخوانا م)، احمد چابک (یا

چوبک) از این اداره خانم امینی را متهم به کلاهبرداری نموده است. مورد به دفتر دادستانی تهران ارسال

گردید. از طریق وزارت امور خارجه، از خانم امینی خواسته شده در دادگاه شرکت کند.

پرونده فعلاً مختومه است.

امینی، علی 22

خیلی محرمانه

زمان: 10 اکتبر 1963 18/7/42مکان: منزل نورالدین شریف کارمند محلی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: جناب آقای علی امینی، نخست وزیر سابق جناب آقای غلامعلی

فریور، وزیر سابق صنایع و معادن ویلیام گرین میلر، دبیر دوم سفارت

موضوع : مذاکره با دکتر علی امینی

مقدمه:

در دو ساعت و نیم مذاکره، دکتر علی امینی به طور مفصل در مورد علت مخالفتش با رژیم،

تلاش هایش برای تشکیل یک حزب ائتلافی مخالف و برنامه هایش توضیح داد و اشخاصی را نام برد که

اگر امکانش به وی داده شود در دولت به کار گرفته خواهند شد. دکتر امینی همچنین اشتباهات گذشته اش،

دلایلی که موجب سقوط دولت او گردیدند و مواضعش نسبت به ایالات متحده را مورد بحث قرار داد.

1 چرا امینی مخالف رژیم شده است

دکتر امینی گفت که او بیشترین ستایشگر شاه در مبارزات تبلیغاتی بوده است. امینی گفت، شاه با

ص: 321

دروغگویی مکررش حتی دمکراسی های غربی که تبلیغات و تجارب جنگ جهانی دوم به آنها الگوی

«دروغ بزرگ» را آموخت، فریب داده است. امینی اضافه کرد «ولی، ده هزار بیانیه در مورد پیشرفت،

نمی تواند انحطاط و رکود را به سعادت و ترقی روزافزون تبدیل نماید. این امر نمی تواند پوشش قرون

وسطایی که شاه خود را با آن احاطه نموده است، تغییر دهد.» آنچه شاه «اصلاحات خودش» نامیده است،

برنامه امینی بود و دولت وی آن را آغاز نموده بود، ولی انگیزه شاه به دست آوردن محبوبیت و تقویت

امنیت شخصی خودش می باشد. ایران، ملت، مرحله دوم از مشغله های او هستند. غرور شاه به قدری زیاد

است که هیچ کس جرئت گفتن حقیقت را به وی ندارد. امینی گفت که به شاه در مورد خطر بیش از اندازه

قابلیت های فساد در وزارتخانه ها هشدار داده است، که دقیقا همان چیزی است که در اصلاحات ارضی

اتفاق افتاده است. امینی پرسید «آیا تعاونی ها کار می کنند؟»، «آیا شما باور می کنید که یک وزارتخانه جدا

شده از نیروی محرکه اش ارسنجانی و سپس فلج شده به واسطه انتقال مسئول اصلاحات ارضی ان به

مجلس، می تواند 50000 تعاونی را در دهات ایران اداره کند؟» امینی ادامه داد که در مخالفت با رژیم شاه

پابرجا است، زیرا شاه اقدام به انهدام سد مقاومت و پایداری ایرانیان، طبقه بورژوا، نموده است. «برنامه

اصلاحات ارضی شاه که من آغازگر آن بودم و تصمیم داشتم آن را به کندی و در حدود قابلیت ها و

امکانات ماشین اداری خودمان پیش ببرم، با نیروی غیرقابل کنترلی به حرکت درآمده است.»

امینی تأیید نمود که سیستم زمینداری قدیمی ورشکسته بود، ولی اظهار داشت که آلترناتیوی عملی و

کارآ بایستی جایگزین آن می شد. «وضعیت فعلی اصلاحات ارضی به کدام سو می رود؟ آیا دولت می داند

چه می خواهد؟ مزارع اشتراکی کمونیستی؟ یک طبقه متوسط جدید کوچک؟ آیا می خواهد نفوذ مذهب را

از بین ببرد؟ آیا کمک تحصیل کرده ها را می خواهد؟» امینی اظهار داشت خواهی نخواهی، سیاست های

فعلی شاه در جهت برخورد و مقابله با گروههای زیر است، زیرا آنها جرأت کرده اند که با خواسته اش

مخالفت کنند و این ایده را مطرح نموده اند که آنها نیز ممکن است نقطه نظرهایی راجع به اصلاحات داشته

باشند که قابل توجه و ملاحظه هستند.

روحانیت:

امینی قبول داشت که عقب ماندگی و فساد زیادی در میان طبقه روحانیت وجود دارد، ولی متقاعد شده

بود که راهپیمایی و اغتشاشات ماه محرم اثبات نمود احساسات مذهبی در ایران بسیار عمیق است. امینی

احساس می کرد ضروری بود که روحانیت از طریق آموزش اصلاح شوند و از نفوذ آنان جهت سوق دادن

ایران به سوی دنیای مدرن استفاده گردد. گذشته از همه چیز، در دهاتی که بیش از 75 درصد از کشور را

تشکیل داده اند، هیچ نفوذی بیشتر از نفوذ روحانیت نیست. اقدام شاه در انهدام مذهب بزرگترین خطر

است. از بین بردن نفوذ مذهب، مستقیما موجب حضور کمونیسم خواهد شد.

بازاریان و جماعت کاسب:

امینی فکر می کند که واقعیت قابل توجه در مجلس بیست ویکم این است که هیچ نماینده مهم مورد

توجه بازاریان و کسبه در آن وجود ندارد. از دیدگاه امینی مجلس بیست و یکم فقط یک قسمت الحاقی

رژیم است. «آن نشانگر علائق مردم نیست، آن فقط مصالح و منافع رژیم است.» «علیرغم اظهارات

ص: 322

باورنکردنی دوست من نخست وزیر علم مبنی بر این که در ایران بیکاری وجود ندارد و وضع کسب و کار

نیز در حال رشد است، برای هرکسی که بخواهد توجهی بکند، روشن است که کسب و کار در شرایط بدی

است.» امینی ادامه داد دلائل آن روشن هستند. سرمایه گذاریهای مردم روند پیش بینی شده در برنامه سوم

را نداشته است. سرمایه گذاریهای مزبور به طور گسترده ای در ارتش انجام شده اند. به علت کثرت بیکاری،

کارگران نمی توانند از بازار جنس بخرند. «اغتشاشات محرم، حکومت نظامی، اصلاحات انجام شده نظیر

برنامه مضحک تقسیم سود و انتخابات تقلبی به زحمت ممکن است در جامعه کسبه ایجاد اعتماد نماید و

آنها را در این جهت سوق دهد که فکر کنند موقعیت خوبی برای سرمایه گذاری پیش آمده است.» امینی

معتقد بود که ایران دو سال از اهداف اقتصادی برنامه ریزی شده عقب مانده و این بیشتر به خاطر مدیران

ضعیف سازمان برنامه است که از سوی شاه انتخاب شده اند. امینی اظهار داشت که بهنیا به برنامه ریزی

عقیده ای ندارد و اصفیا یک متخصص است که قابلیت مدیریت یا تفکر دراز مدت را ندارد. ایران

سرمایه های خوبی برای مدیریت در میان جوانان تحصیل کرده اش دارد. عقیده امینی این بود که «شاه از

قدرت دادن به آنها می ترسد. من قبلاً آنها را بر سر قدرت آوردم و یک بار دیگر نیز این کار را خواهم کرد.»

روشنفکران:

تقریبا همه طبقه تحصیلکرده مخالف شاه هستند. تعداد معدودی از رهبران روشنفکرنما نظیر حسنعلی

منصور وجود دارند که بعضی از افراد روشن را در شرکت ملی نفت ایران و بعضی از وزارتخانه ها قانع

کرده اند که راه رسیدن به قدرت فعلاً قبول کنترل عمومی شاه است بدین امید که او بتدریج قدرت را به آنان

تفویض خواهد نمود. نحوه برخورد شاه با حسنعلی منصور کاملاً مشخص می نماید که شاه چگونه در مورد

افکار مستقل فکر می کند. شاه با نیاوردن روشنفکران در ادارات دولتی، کشور را از یکی از بزرگترین

دارایی هایش محروم کرده است. طبقه تحصیلکرده عمدتا در زمینه های اساسی با شاه مخالفت می کنند.

آنها معتقدند راههایی که شاه برای رسیدن به اصلاحاتش انتخاب کرده است، به درستی تصور نشده اند.

آنها معتقدند و واقعا معتقدند که استعداد لازم برای تحقق بخشیدن مؤثر این اصلاحات را دارند.

روحانی، بازاری و روشنفکران قلب بورژوازی هستند. به دلیل این که او (شاه) این طبقات را بیگانه

کرده است. نمی تواند برای مدتی طولانی دوام بیاورد. تا کی او می تواند روی وفاداری ارتش حساب کند؟

خاورمیانه پر است از نمونه های به دست گرفتن قدرت توسط نیروهای نظامی به اصطلاح «وفادار».

سیاست های شاه، اگر ادامه پیدا کند، به نابودی بورژوازی یعنی منبع اصلی رهبران ایران و سنگر میانه روی

منجر خواهد شد.

2 تلاش برای تشکیل یک ائتلاف

امینی گفت او به طور آشکار با رهبران روحانی، بازاری و تجار و رهبران گروههای مختلف روشنفکر

جهت تشکیل یک ائتلاف، که قدرت لازم را برای وادار کردن شاه به رها نمودن قدرت داشته باشد،

ملاقات کرده است. وی گفت برای سالهای متمادی او با ملاهای عمده ملاقات داشته و اخیرا به طور

شخصی یا از طریق واسطه با آیت اللّه های بانفوذ منجمله خمینی تماس داشته است.

امینی گفت او نفوذ قابل توجهی در میان بازاریان و جامعه تجار دارد. آنها در مورد وضعیت تجارت

ص: 323

دولتی نگران و در فشار هستند و بخشی از این کسادی و تنزل را مربوط به سیاست های اعمالی من در

دوران تصدی نخست وزیری می دانند. وظیفه من این است که آنها را قانع کنم که برنامه تثبیت من باعث این

کسادی و تنزل نشده بلکه در حقیقت باعث کمتر شدن آن گردیده است، و این وظیفه مشکلی می باشد. شاه

مرا منشاء عدم اعتماد خوانده است. من تصور می کنم که کشتن بیش از هزار نفر توسط او، عملی جهت

دمیدن روح اعتماد نیست. تجار از جهتگری برنامه های شاه هراسان و متوحش شده اند و اگر بتوانم نشان

دهم که پیروان سرشناس به اندازه کافی دارم، آنها از ائتلاف من حمایت خواهند کرد.

اگر ائتلاف من به قدرت برسد، برنامه ریزان جوان می توانند به خدمات دولتی بازگردند (برنامه ریزان

جوان) از هر گروه سیاسی خواهند بود. علیرغم این روشهای مختلف سیاسی، آنها برای شروع برنامه

توسعه ای معقول به سازمان برنامه و وزارتخانه ها خواهند آمد. یک برنامه توسعه فقط به خوبی تفکرات

آنهایی است که برنامه ها را می ریزند و به کارآیی کسانی که برای اجرای آن تعیین می شوند. بهترین مغزها و

بهترین مجریان، دولت را ترک کرده و یا فاقد قدرت گردیده اند. ایران به این افراد محتاج است.

افراد زیادی در جبهه ملی هستند و حداقل نسل جوانتر در تلاش من برای کشاندن آنها به ائتلاف ابراز

همدردی می کنند. من به دلیل شرکتم در انعقاد موافقتنامه نفت از جانب آنها مورد حمله قرار گرفته ام، ولی

من می گویم که این بهترین قراردادی بود که تحت شرایط آن زمان می شد منعقد نمود. آنها به علت

فرصت طلبی به من حمله کردند. جواب من این بود فرصت های کمی پیش می آیند که بشود به طور مؤثر با

شاه مخالفت کرد و این بهترین منفعت برای آنها است که در طرف کسی باشند که بتواند از هر شانسی که

وجود دارد استفاده نماید. من پشتیبانی جبهه ملی را دوست دارم، و من فکر می کنم که می شود روی

روشنفکران جوانتر حساب کرد. حداقل مطمئن هستم که جبهه ملی با من مخالفت نخواهد کرد.

3 برنامه امینی و بعضی از افرادی که او در موقعیت های کلیدی خواهد گمارد

امینی گفت که سعی می کند برنامه حداقلی برای رجوع به این گروههای مختلف تنظیم کند. امینی گفت

او پافشاری نموده است که سیاست خارجی و قراردادهای نفتی را تا زمانی که مسائل اصلی، که عمدتا

اقتصادی هستند، حل نشده اند باید به همین ترتیب و فرمول فعلی عمل شود. امینی گفت که برنامه او

طرح های برنامه ریزی شده منطقی را مانند آنچه در برنامه سوم بود، در لیست اولویت ها قرار می دهد. او

گفت که مهندس غلامعلی فریور را به عنوان رئیس سازمان برنامه منصوب خواهد کرد (فریور که در جلسه

حضور داشت، تأیید نمود که خیلی علاقمند به این شغل است و احساس می کند که می تواند سازمان برنامه

را مجددا کارآ سازد.) امینی گفت که خداداد فرمانفرمائیان را در سازمان برنامه یا وزارت دارایی وارد

دولت خواهد کرد. امینی گفت که برای تقلیل هزینه های ارتش فشار خواهد آورد، و خاطرنشان ساخت که

دولت وی در (حل) این مسئله درمانده بود. «ایران نسبتا منابع زیادی دارد، ولی آن میزان از هزینه های

نظامی که شاه بر آن اصرار داشت، به توسعه عمومی ایران لطمه زده است. نیاز نظامی ایران خیلی کمتر از

وضعیت فعلی است. شاه به هیچ یک از این نیروهای ارتشی به غیر از گارد شاهنشاهی و چتربازان اعتماد

ندارد. در این صورت چه نیازی به تشکیل یک ارتش عظیم است؟» امینی گفت: که برنامه او بر طرح های

توسعه، آموزش معلمان مورد لزوم و ساختن مدارس در حدی که نیاز ایران به زنان و مردان تحصیلکرده را

برآورده نماید، مترکز خواهد بود. امینی گفت بودجه وزارت بهداری را افزایش خواهد داد تا بتواند

ص: 324

خدمات پزشکی بهتری در ایران، بخصوص در دهات ارائه نماید. امینی گفت که او اولویت بالایی برای

برنامه اصلاحات ارضی در نظر خواهد گرفت. «صرفنظر از آموزش پرسنل قابل و مسئول، باید مطالعه و

بررسی زیادی انجام شود تا به نتیجه برسد.» امینی گفت برای وزارت دادگستری، بار دیگر الموتی را

منصوب خواهد کرد. «من به او (المومتی م) گفته ام که اشتباهش لگدپرانی در جهات مختلف بود. او وزیر

شرافتمند و قابلی بود و من دوست دارم یک بار دیگر او در کابینه ام باشد.» برای پست های دیگر کابینه،

امینی افراد معتمدی در نظر داشت، «ولی من هنوز به تصمیم نهایی نرسیده ام.» آنچه مهم است این است که

بر حداقل برنامه با هم به توافق برسیم. امینی گفت: «در نظر دارد در خلال ماه آینده برنامه خود را منتشر

نماید و در آن زمان است که او خواهد توانست بگوید آیا ائتلافی ممکن خواهد بود یا نه.»

4 اشتباهات گذشته و دلایل سقوط دولت وی

دکتر امینی با حالتی طنز ولی محکم گفت بزرگترین اشتباه وی این بوده که زیادی حرف زده است، ولی

امیدوار بود که سایر قابلیت های وی نقطه ضعف حرف زدن را بپوشانند. امینی گفت او در باور این که شاه از

وی کاملاً پشتیبانی می کند، اشتباه کرده بود. او گفت شاه «از لحظه ای که من به دفتر رسیدم، رودست زدن به

من را شروع کرد. او برنامه ریزی نمود که یک نفر در دفتر من مواظب حرکات من باشد. هرگونه محبوبیت و

وجهه ای که من داشتم به نظر می رسید دلواپسی او را بیشتر می کند، بخصوص ارتباطات حسنه ای که من با

مقاومت دولت ایالات متحده داشتم.» امینی اظهار داشت، این یک اشتباه کشنده بود که من کنترل کامل بر

بودجه منجمله بودجه نظامی را نخواسته بودم. این بیشتر از هر عامل دیگری موجب سقوط من بود. من

نمی توانستم هزینه های نظامی را کم کنم لذا تنها راه چاره کم کردن بودجه عمرانی با کمک گرفتن از یک

منبع خارجی مانند دولت ایالات متحده بود. با توجه به عدم کمک از جانب ایالات متحده، من به راستی

نتوانستم آنچه را که بعد از من علم به راحتی انجام داد، یعنی کاهش شدید بودجه عمرانی را انجام دهم. من

کاملاً قبول دارم که در بعضی برخوردها، نظیر موضع من در اغتشاشات دانشگاه، اشتباهات تاکتیکی جدی

کرده ام، ولی مطمئن هستم که دیگر چنین اشتباهاتی مرتکب نخواهم شد.

5 روش و نظریه امینی راجع به ایالات متحده

امینی گفت که او معتقد است که ایران باید روی ایالات متحده برای امنیت خارجی و به عنوان یک منبع

اقتصادی و کمک فنی حساب کند. نیاز به کمک های مالی و فنی به تدریج با توسعه و کم کردن هزینه های

نظامی تقلیل خواهند یافت.

امینی گفت: «زمانی که به قدرت رسید انتظار هیچ گونه کمک مالی از دولت ایالت متحده نداشت، ولی

احساس اطمینان می کرد که ایالات متحده، از سیاست های وی، و اگر به هدف خود که جایگزین کردن

رژیم دیکتاتور فعلی با یک دولت ائتلافی است برسد، از وی پشتیبانی خواهد نمود.»

ص: 325

امینی، علی 23

تاریخ گزارش: 15 اکتبر 1963 23/7/42 خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

تاریخ و محل (جمع آوری) اطلاعات: 10 تا 23 سپتامبر 1963 تهران، ایران

گزارش اطلاعاتی

منبع: پارگراف 1: یک مقام امینی ایران (B) با تماس هایی در بین گروههای سیاسی دست راستی و حزب

زحمتکشان پارگراف 2: یک مقام دولتی ایران

موضوع: 1 کوششهای گروههای مخالف برای تشکیل جبهه ای واحد 2 تماسهای سیاسی علی امینی

1 عناصر مختلف سعی می کنند اختلافات خود را حل و فصل نمایند و یک جبهه واحد مخالف

تشکیل دهند. در 23 سپتامبر تماس های محرمانه ای بین نیروهای نخست وزیر دکتر علی امینی، دکتر

مظفر بقائی رئیس حزب زحمتکشان، ملاها و احتمالاً عناصری از جبهه ملی برقرار گردیده است. شانسی

منطقی وجود دارد که اتحاد انجام شود، زیرا کلیه گروههای مخالف به علت ناتوانی در مخالفت با رژیم،

مأیوس و سرخورده شده اند. بقایی معتقد است که قدرت نیروهای مذهبی خیلی زیاد و قابل ملاحظه است،

ولی برای آیت اللّه ها درگیر شدن در امور سیاسی و رهبری وقت تلف کردن (بیهوده) است، بقایی معتقد است

که او و امینی می توانند رهبری جبهه مخالف را به عهده داشته باشند.

(نظریه منبع: باوجود این که هیچ طرح حقیقی در مورد چگونگی فعالیت جبهه مخالف در صورت

تشکیل، وجود ندارد، احتمالاً هدف اولیه برکناری شاه و برقراری یک حکومت با علی امینی به جای شاه

و بقایی به عنوان نخست وزیر است.)

2 در 10 سپتامبر یک دوست نزدیک به دکتر امینی گفت که اخیرا او با دکتر بقایی همکاری سیاسی را

آغاز نموده است. در حدود 19 سپتامبر گروهی از اعضای حزب مردم، از بین آنها محمود سنجابی و رضا

قره گوزلو، با امینی ملاقات و در موارد ممکنه همکاری او با بقایی مذاکره کرده اند. سنجابی نیز دوست

نزدیک امینی است. محمدعبداللّه گرجی یک کاندید ناموفق در انتخابات، گفت با وجود اختلافاتی که با

امینی دارد، مجبور بود با امینی همکاری نماید، زیرا از نتایج انتخابات ناراضی بود. امینی اخیرا سعی نمود

با آیت اللّه سیدکاظم شریعتمداری، هادی میلانی، شهاب الدین مرعشی نجفی، احمد خوانساری و میرسیّد

محمد بهبهانی و از طریق آنها با آیت اللّه روح اللّه موسوی خمینی تماس بگیرد. (اظهارنظر مقام ایرانی: تا 19

سپتامبر امینی موفق به تماس با آیت اللّه ها نشده بود).

3 (اظهارنظر محلی: به 3626 NIT از یک منبع دیگر راجع به فعالیت های سیاسی امینی و نظریاتش

راجع به گروههای مخالف مراجعه شود.)

ص: 326

امینی، علی 24

گزارش اطلاعاتی خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

تاریخ گزارش: 15 اکتبر 1963 23/7/42

تاریخ و محل (جمع آوری) اطلاعات: 25 سپتامبر 1963 تهران، ایران

منبع: یک تاجر غربی (F)، از ایرج امینی پسر دکتر امینی.

ارزیابی محتوا: پاراگراف 2 تا 5 (نظریات ایرج امینی به طور دقیق گزارش شده اند)

موضوع: فعالیت های دکتر امینی و دیدگاهها در مورد گروههای مخالف

1 نخست وزیر سابق، دکتر علی امینی سعی می کند نیروهای مختلف مخالف را متحد نماید.

نقطه ضعف بزرگ شخصی وی این است که آن قدر بی رحم نیست که به دست بندیهای مختلف در یک یا

چهارچوبه موزون شده فشار بیاورد. امینی و سایر افراد نظیر وی بر روی این امر متمرکز شده اند که

برنامه ای را برای کارهای خود تنظیم نمایند که تمام ایرانیان آن را قبول داشته باشند. تا چنین برنامه ای

تنظیم شود، تلاش ناچیزی برای متحد کردن جناح های مخالف مختلف به عمل خواهد آمد، زیرا آنها در

شرایط فعلی همکاری نخواهند کرد.

2 امینی می خواهد شاه را به عنوان سمبل رهبریت حفظ نماید، ولی فقط همین و نه بیش از این، او

معتقد است که نخست وزیر باید مقتدر باشد، و اگر او اشتباهی بکند، می توان او را بدون وارد آمدن لطمه ای

بر حیثیت و وجهه شاه کنار گذاشت. این طور که فعلاً مشاهده می شود، شاه خود را در جریان مستقیم اعمال

دولت قرار داده است و فقط اوست که می تواند مسئول کلیه اشتباهات باشد.

3 ملتی نظیر آنچه شاه سعی می کند خلق نماید، که ملتی است پایه گذاری شده بر دهقانان و کارگران،

فقط می تواند منابع سنتی رهبریت را از بین ببرد. دهقانان و کارگران ستون های رژیم های کمونیستی

هستند و این (کمونیسم) چیزی است که اگر شاه کنترل کشور را در مدت زمان لازم برای تغییرات از دست

بدهد، عاقبت بدان خواهد رسید.

4 عمق مخالفت فعلی مذهبیون، مورد قبول مقامات یا ناظران خارجی نیست. مخالفین مذهبی متحد

نسیتند و ملاها به طور مستقل فعالیت می کنند. فعالیت مستقل ولی مکرر و مداوم ملاها، بیشتر موجب فرو

ریختن سمبل شاه و دولتش می گردد. کار آنها این است که سلسله مراتب روحانیت مذهبی را بازسازی یا

تقویت نمایند تا جایی که بتواند به طور مؤثر مخالفت مذهبی را در کانال هایی هماهنگ و هدایت نماید که

قابلیت و توانایی فعالیت های مثبت مخالفت را داشته باشند.

5 جبهه ملی، که زمانی یک قدرت در ایران بود، دیگر یک نیروی مخالف موثر نیست. رهبران آن

شجاعت خود را از دست داده اند (قلب خود را از دست داده اند) و مغزها و شکیبایی لازم را برای مقابله با

اقداماتی که رژیم برعلیه آن تدارک می بیند، جایگزین نکرده اند. مظفر بقایی، رهبر حزب زحمکتشان

خارج از کرمان قدرتی به حساب نمی آید.

ص: 327

امینی علی 25

خیلی محرمانه

زمان: 24 اکتبر 1963 2/8/48مکان: اقامتگاه سیروس غنی، معاون بانک توسعه و معدن

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: علی امینی، نخست وزیر سابق مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت

موضوع: نقشه امینی برای آینده

در یک میهمانی در منزل غنی، من و امینی برای حدود یک ساعت در کتابخانه نشسته بودیم و در طی

این مدت، وی دیدگاهها و نقشه های خود را دقیقا به همان نحوی که میلر گفته بود، با یک استثناء به تفصیل

شرح داد. هنگامی که از امینی پرسیدم باتوجه به «برنامه حداقل» وی چرا، تاکنون با جبهه ملی به سازش

نرسیده است، وی پاسخ داد که علت آن براساس اختلاف در زمینه سیاسی سیاست خارجی است. و گفت

دو اختلاف در این زمینه وجود دارد. یکی به مسئله بی طرف مربوط است و دیگری در رابطه با نفت

می باشد. تلاش برای عوض کردن بحث و برگرداندن آن به این دو مشکل بی نتیجه بود. تنها توضیحی که

آقای امینی در مورد این دو مشکل ارائه داد این بود که جبهه ملی متحد و یک پارچه نبوده و در رابطه با

مسئله بی طرفی سردرگم می باشد و اختلاف در مورد سیاست نفتی نیز «اساسا به گذشته مربوط است»

(مثلاً انتقاد جبهه ملی از موافقت نامه نفتی که در هنگام صدارت امینی منعقد گردید.

امینی، علی 26

تاریخ: 28 اکتبر 1963 6/8/42 خیلی محرمانه

از : سفارت آمریکا، تهران 254 Aبه : وزارت امورخارجه، واشنگتن

مرجع: 147 A، مورخ 3 سپتامبر 1963 تلگرام شماره 257 سفارت، مورخ 12 سپتامبر 1963

موضوع: تلاش های نخست وزیر سابق، امینی برای تشکیل یک ائتلاف

باوجود اینکه غیر متحمل است شاه در آینده نزدیک امینی را به عنوان نخست وزیر احتمالی در نظر

داشته باشد، رفتار وی مانند این است که سرگرم مبارزه برای احراز شغل مزبور است. صرفنظر از این

واقعیت که فعالیت های سیاسی وی به شدت برای شاه و دولت ناخوشایند است، و این حقیقت که پرونده

دادگاه را مانند «شمشیر دموکلس» بالای سر امینی نگهداشته اند.

(نامه هوایی سفارت 147 A، 3 سپتامبر 1963)

کمی قبل از انتخابات سپتامبر همان گونه که در تلگرام 257 12 سپتامبر 1963 گزارش شد، امینی

اعلامیه ای در اعتراض به سیاست های اعمال فشار دولت و عدم امکان انتخابات آزاد منتشر نمود، که

موجب گردید دولت به طور غیرمستقیم به وی پاسخ دهد. نخست وزیر علم در اظهاراتش به طور سربسته و

ظریف به خاطرات زمان امینی در مورد آزادی انتخابات و سایر موارد حمله کرد. بیانیه منتشر شده امینی

در 10 سپتامبر پیوست 1 می باشد. اخیرا امینی به طور فعالی درگیر کوششی شده تا بین گروههای سیاسی

ائتلاف ایجاد نماید و آنها را به دور خود جمع نماید و با رهبران مذهبی، نمایندگان بازاریان و کسبه،

طرفداران خود از طبقه ملاکین و اعضای کابینه قبلی خود و سایر روشنفکران ملاقات نموده است تا در

مورد آنچه او یک «برنامه حداقل» می نامد، کار کنند. او در مورد این فعالیت ها و خطوط اصلی برنامه اش با

ص: 328

مأمور سفارت بحث کرده است. (صورت مذاکرات به طور مفصل در پیوست 2 آمده است). او همچنین

به طور آزاد با خبرگان روزنامه های غربی و نمایندگان سایر سفارتخانه های غربی، ملاقات نموده است.

لازم به ذکر نیست که مقامات امنیتی ایران با دقت و توجه زیاد فعالیت های وی را دنبال می کنند.

به هر حال، امینی هنوز با رهبران جبهه ملی به توافق نرسیده است، باوجود این که می دانیم بسیاری از

آنان هوادار وی هستند و به وی به عنوان یک رهبر محافظه کار که قابلیت فراهم آوردن نیروهای سیاسی

وسیع و قابل ملاحظه ای را دارد، احترام می گذارند. امینی در مذاکراتش با جبهه ملی در مورد سیاست

خارجی به طور عمده و موارد بی طرفی و مسئله تجدیدنظر در قراردادهای نفتی، با مخالفت زیاد و به عنوان

سد غیرقابل عبور، مواجه شده است. (به صورت مذاکرات پیوست 3 مراجعه شود).

در مذاکراتش با مأمور سفارت، امینی تأکید خاصی در دیدگاهش راجع به این موضوع داشت که

سیاست های فعلی شاه می رود تا آنچه او به عنوان «سنگر میانه روی» یعنی طبقه بورژوا می بیند، نابود کند.

او این طبقه را شامل گروههای زیر توصیف نمود: روحانیون، بازاریان، کسبه و روشنفکران. اینها

گروههایی هستند که او در حال حاضر کوشش هایش را برآنها متمرکز نموده است. به عنوان عنصر برجسته

«برنامه حداقل» خود، امینی معتقد است که باید هزینه های نظامی را قطع نمود و هزینه های عمرانی را با در

نظر گرفتن اولویت برای طرح های کشاورزی و خدمات اجتماعی افزایش داد. او مصّر است که پیمان های

خارجی منطقه ای و قراردادهای نفتی را باید حفظ نمود تا مسائل اقتصادی ایران حل شوند. همزمان با آن،

او اظهار می دارد که به نفع ایران است که همپیمانی محکم خود را به ایالات متحده حفظ نماید. او در نظر

داشت آن نوع دولتی را احتمالاً هدایت کند که به جای سیاستمداران پیر، به طور عمده از جوانان و

تکنسین های خوب آموزش دیده (تکنوکراتها) تشکیل شده باشد. در 12 اکتبر، مجلس ختمی در یکی از

مساجد تهران به یادبود ارتشبد بهرام امینی، عموی علی امینی برگزار گردید. انبوه جمعیت به طور

غیرعادی بیش از انتظار در مراسم حضور یافتند. عقیده بر این است که این به خاطر شخص علی امینی

بوده است. شایعاتی مبنی بر این که شرکت کنندگان در مجلس، که برخی از مقامات دولتی را نیز شامل

می شوند، به طور کلی ضد رژیم هستند، وجود دارد. تا چه مقدار دیگر امینی اجازه خواهد داشت که به

مخالفت رژیم ادامه دهد، هنوز مشخص نیست. از طرف مارتین اف. هرتز رایزن سیاسی سفارت

امینی، علی 27

خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان تاریخ: 5 دسامبر 1963 14/9/42

از : منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به : رئیس بخش سیاسی

موضوع: جلوگیری از خروج دکتر امینی از تهران بدون اجازه دولت

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما می خواهید در محدوده امنیتی تعیین شده از

آن به عمل آورید، می باشد. در هرگونه گزارشی از سوی شما در مورد این اطلاعات، نیازی به ذکر CAS

به عنوان منبع نیست. منبع یک ایرانی با نفوذ است (B).

در خلال ماه نوامبر، وزیر دادگستری امضاء شخصی دکتر امینی را گرفته است که اجازه ندارد تهران را

بدون اجازه این وزارتخانه تا وقتی کلیه موارد پرونده علیه وی تکمیل شود، ترک کند. فعلاً غیر متحمل

است که دکتر امینی بتواند اجازه خروج از شاه یا وزیر دادگستری برای سفر به اروپا بگیرد.

ص: 329

متعاقب مذاکره دکتر امینی با دادستان عمومی در دسامبر، پرونده وی در حال حاضر به نخست وزیر

ارجاع شده است تا نسبت به تنظیم و اقدامات بعدی آن تصمیم گیری شود.

امینی، علی 28

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط برای استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

تاریخ: 31 دسامبر 1963 10/10/42

موضوع: اظهارات امینی در مورد رسیدگی وزارت دادگستری و تصرف اسناد

این گزارش برای اطلاع شما است. اگر مایلید از این اطلاعات در هر گزارشی استفاده ای به عمل

آورید، لطفا CASهماهنگ نمایید. منبع یک افسر اطلاعاتی ایران است (C). این گزارش در 24 نوامبر

1963 به جامعه اطلاعاتی ایران رسیده است. هر چند تاریخ اطلاعات گذاشته است، ولی به علت این که

اخیرا ترجمه شده، ممکن است هنوز قابل توجه باشد.

1 دکتر وکیل زاده، قاضی دادگاه وزارت دادگستری، در 24 نوامبر گفت که پرونده علی امینی و

نورالدین الموتی فاقد اسناد یا شواهد قابل اهمیت است. او گفت پس از این که آنها با وی در دفترش

ملاقات کنند و به چند سؤال پاسخ دهند، آزاد خواهند شد.

2 دکتر امینی به دوستانش گفت که وقتی برای ارائه کیفر خواست در مورد دستگیری غیرقانونی سه

نفر از افسران ارتش (سرلشکر علوی مقدم، سرلشکر کیا و سپهبد ضرغام) به دفتر وکیل زاده احضار شود،

او (امینی) حقیقت را به وی خواهد گفت. امینی گفت در صورتی که در این مورد به دادگاه کشانده شود، من

مطالب لازم را مطرح خواهم نمود و اسنادی را که در وزارت دادگستری وجود داشته و هم اکنون نیز نزد

الموتی هستند، به دادگاه ارائه خواهم کرد. امینی گفت اگر لازم باشد این اسناد را فتوکپی خواهد کرد و بین

مردم توزیع خواهد نمود.

امینی، علی 29

تاریخ: 9 ژانویه 1964 19/10/42 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

موضوع : ارتباط دکتر امینی با مقامات ایالات متحده

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایل باشید در محدوده امنیتی تعیین شده از

آن به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از سوی شما در مورد این اطلاعات باید با رعایت قید

«غیرقابل رؤیت برای خارجیان» همراه باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. گزارش از یکی

از مقامات ایرانی دریافت شده و تاریخ آن 21 دسامبر 1963 است.

یکی از دوستان دکتر علی امینی گفته است که امینی اخیرا یک نامه تبریک برای رئیس جمهور،

جانسون فرستاده و پاسخ آن به صورت خیلی سرّی به دست وی رسیده است. همان دوست گفته است که

سفارت ایالات متحده در تهران کاملاً از این موضوع مطلع است و زمانی که جانسون به ریاست جمهوری

رسیده است، سفارت روابط صمیمانه با دکتر امینی برقرار کرده است.

ص: 340

امینی، علی 30

تاریخ: 18 مارس 1964 27/12/42 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

موضوع : ملاقات علی امینی با شاه

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایل باشید در محدوده امنیتی تعیین شده از

آن به عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات توسط شما بایستی با رعایت طبقه بندی

«غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» همراه باشد و نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1 نخست وزیر سابق، علی امینی در مذاکره با یکی از سیاستمداران قبلی که با وی بوده است، اظهار

داشت که با شاه در تاریخ 14 مارس ملاقات نموده و شاه از امینی خواسته است که در پیشبرد برنامه های

اصلاحاتی کمک نماید. امینی اظهار داشته که شاه عصبانی بوده است و به شدت از سیاستمداران غارتگر و

دزد که مانع اجرای «انقلاب سفید» شده اند، ناراحت بود.

امینی، علی 31

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

علی امینی نخست وزیر اسبق ایران

ایران در جریان 14 ماه نخست وزیری علی امینی (مه 1961 تا ژوئیه 1962) به طور رسمی برنامه

اصلاحاتی را آغاز کرد که تا امروز هم آن را دنبال می کند. امینی این امتیاز را داشت که تنها نخست وزیر بعد

از محمد مصدق بود که تا حدی واقعی بدون دخالت سلطنت (شاه) عمل می کرد. او وظیفه خطیر اصلاحات

اخلاقی، اقتصادی و بودجه ای را بدون حمایت کسی از خودش به جز حمایت شاه (که این حمایت نیز مبهم

و نامطمئن بود) به عهده گرفت. او به میزان غیرقابل انتظاری به ویژه در سه زمینه مبارزه با فساد، اصلاحات

ارضی و تثبیت اقتصاد کار انجام داد. به هر حال، در ژوئیه 1962 تأثیرات ترکیب شده ناشی از بحران

بودجه ای و مالی، نابسامانیهای داخلی مربوط به تعویق انتخابات و خستگی زیاد شخصی، امینی را از پای

درآورد و استعفا داد. در ژانویه 1963، وی پس از یک سفر کوتاه به ژنو به تهران بازگشت. او به این نتیجه

رسیده بود که دولت به زودی دچار بحران خواهد و شد و او مورد نیاز خواهد بود. وقتی او خودش را در

دولت، فردی ناخواسته یافت، مجددا شروع به برقراری تماس با روحانیون و جبهه ملی نمود. وی بشدت

تحت مراقبت نیروهای امنیتی بود. در می 1964 ایران را ظاهرا جهت درمان به مقصد اروپا ترک کرد. وی

از جانب دولت و مطبوعات مورد حمله قرار گرفته بود (همکاران و متحدینش در طول مدت

نخست وزیری و تا حدی خود امینی متهم به فساد شده بودند.) به هر جهت تاکنون هیچ یک از این اتهامات

اثبات نشده است. چند ماه قبل و بعد از انتخابات سپتامبر 1963 مجلس، امینی سعی داشت یک ائتلاف

چند جانبه از گروههای سیاسی مختلف، به غیر از جبهه ملی که با آن بر سر نفت و سیاست خارجی به توافق

نرسیده بود، تشکیل دهد. طرح او شامل کاهش بودجه نظامی، افزایش هزینه های عمرانی (بخصوص در

برنامه های کشاورزی و اجتماعی)، حفظ سیاست های خارجی و نفتی فعلی، تداوم همپیمانی با آمریکا و

بکارگیری نیروهای جوان و تکنسین های آموزش دیده به جای سیاستمداران کهنه کار در دولت می شد.

علی امینی متولد ژوئن 1907 (در اسناد دیگر 1902 و 1905 هم ذکر شده است. م) متولد در تهران

ص: 331

می باشد. پدرش یکی از بزرگترین ملاکان ایران و مادرش دختر یکی از پادشاهان سلسله قاجار بود. او در

سال 1925 جهت تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه گرنوبل (Grenoble) فرانسه رفت و بعدها دکترای

حقوق و علوم اقتصادی خود را از دانشگاه پاریس اخذ نمود. در سال 1931 به ایران بازگشت و در چندین

پست قضایی مشغول کار شد. وی بتدریج سمت هایی با مسئولیت های بالا در اداره گمرکات و مالی به

دست آورد و در سال 1947 به عنوان نماینده مجلس انتخاب گردید. او در سال 1950 به اولین انتخاب

کابینه ای خود در کابینه علی رزم آرا رسید. قبل از تشکیل کابینه خود، عضو چهار کابینه بود. امینی

همچنین از سال 1950 تا 1951 وزیر اقتصادی، از سال 1953 تا 1955 وزیر دارائی و در سال 1955

وزیر دادگستری بود. در دسامبر 1955 به عنوان سفیر ایران در واشنگتن منصوب شد. وی هر چند مورد

احترام مقامات آمریکایی بود و در بحث های اقتصادی میان دو کشور شرکت می جست، با این حال در

سال 1958 به دلیل اظهارنظر غیرسیاسی در مورد سیاست های نفتی خاورمیانه طی یک کنفرانس

مطبوعاتی به ایران فراخوانده شد.

وقتی امینی در 5 می 1961 نخست وزیر شد، ایران درگیر بحران های حاد سیاسی بود که از سال

1953 آغاز شده بود. انتخابات مجلس که در تابستان سال 1960 با درستکاری و تقلب برگزار شده بود،

لغو گردید، دولت جدید روی کار آمد و انتخابات انجام شد. مجلس جدید بسیار غیرمردمی بود و اغتشاش

همچنان ادامه داشت. امینی با روی کار آمدنش، مجلس را منحل نمود، برنامه پاکسازی را اعلام و بسیاری

از مقامات نظامی و دولتی را به جرم فساد دستگیر کرد. روی کار آمدن او، اصلاحات زیادی را در پی

داشت.

به هر حال او مرتکب دو اشتباه عمده در محاسبات خود گردید. مسئولان کارآمد و علاقمند را سرکار

نگذاشت، و سعی در نادیده گرفتن مخارج بیش از حد پیشنهاد شده نسبت به درآمدها را داشت. وقتی

استعفا داد، ابتدا آمریکا را به علت عدم مساعدت کافی مقصر قلمداد نمود، لیکن پس از 24 ساعت از

حمله اش به آمریکا عذرخواهی کرد. با این وجود، وی کماکان احساس می کرد که محلی برای به دست

آوردن پول باید وجود داشته باشد.

امینی دارای قد و اندامی متوسط است. موی سرش نرم و خاکستری و دارای بینی برجسته، چشمانی

درشت و لبخندی شیطنت آمیز است. وی شوخ طبع و در صحبت کردن زیرک و نکته سنج می باشد. او عضو

یکی از خانواده های ملاک کشورش است و با یکی از خانواده های برجسته ایران پیوند سببی دارد.

علیرغم حمله های اخیرش به امریکا فرد صادقی است، لیکن همسرش در چند معامله پنهانی و فساد مالی

دست داشته است.

امینی و همسرش بتول، در ویلایی در تهران زندگی می کنند. آنها دارای یک فرزند به نام فریدون، متولد

1936، می باشند که در یک شرکت نفتی کار می کند. در ژوئن 1961، یک کودک سرراهی را به فرزندی

پذیرفتند که نامش را خداداد گذاشتند. امینی علاوه بر فارسی، فرانسه را عالی و انگلیسی را خوب صحبت

می کند. 4 می1964 14/2/43

ص: 332

امینی، علی 32

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

تاریخ: 5 می 1964 15/2/43

موضوع: نقشه های دکتر امینی

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان» را داشته

باشد، اما نیاز به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

منبع معمولاً قابل اعتماد است.

1 شرفیابی نخست وزیر اسبق، دکتر علی امینی، نزد شاه بنا به درخواست امینی به منظور جلب

رضایت شاه جهت ترک ایران صورت گرفت. شاه موافقت خود را با این درخواست اعلام نمود. دکتر امینی

اکنون قصد دارد تهران را در تاریخ 8 می با هواپیما به مقصد ژنو ترک نماید و به همسرش که قبلاً به آنجا

رفته است، ملحق شود. امینی در آینده نزدیک قصد بازگشت به ایران را ندارد.

2 احتمال دارد نخست وزیر منصور که از اقوام سببی دکتر امینی است، اولاً به منظور ترتیب ملاقات

امینی و شاه و ثانیا جهت توصیه به شاه برای موافقت با درخواست امینی جهت ترک ایران، از طرف امینی با

شاه صحبت کرده باشد (همسر امینی خاله (یا عمه) همسر منصور است.)

3 (اظهارنظر: حدود 12 روز پیش به طور شفاهی به شما گزارش کردیم که امینی درخواست ملاقات

با شاه را جهت کسب اجازه ترک ایران نموده بود. منظور امینی از ترک ایران در ایام محرم این بود که انتظار

می رفت. در این ماه اغتشاشاتی به وجود آید و او نمی خواست خود را درگیر آن مشکلات کند. امینی قصد

نداشت هدف اصلی خود را از ترک ایران، به شاه بگوید.)

امینی، علی 33

تاریخ: 6 می 1964 16/2/43 خیلی محرمانه

از: بخش سیاسی آقای دانیل او. نیوبری به: بخش سیاسی جی پی لورنس

موضوع: مذاکره با دکتر اعتبار در مورد خروج دکتر امینی

دیروز عصر من با دکتر عبدالحسین اعتبار در منزلش ملاقات کردم تا در مورد دلائلی که در پس

پیشنهاد خروج دکتر امینی از ایران وجود دارد، مذاکره کنم. به طور اتفاقی، بعدازظهر روز قبل، دکتر اعتبار

با غلامعلی فریور همکار نزدیک دکتر امینی ملاقات نموده و همه ماجرا را از وی شنیده بود. جزئیات

آن گونه که دکتر اعتبار به من گفت به شرح زیر هستند: دکتر امینی برای مدتی سعی داشته است شاه را برای

این که قانعش کند به امینی اجازه تشکیل یک دولت جدید را بدهد، ببیند، براساس گفته فریور، امینی معتقد

است که مجموعه فعلی تحریکات مذهبی و تبلیغات عربی، تهدید جدی برای رژیم به وجود آورده اند و

بنابراین شاه می تواند برای انتصاب وی به نخست وزیری تحت فشار باشد. بهر حال، تنها بهانه ای که امینی

برای درخواست ملاقات با شاه داشت، این بود که می خواهد اجازه خروج از کشور را بگیرد. (در پاسخ

سؤال من، دکتر اعتبار گفت که امینی به علت فعالیت های سیاسی قبلی، بدون تردید قبل از کسب مجوز

ص: 333

خروج از کشور، به چنین اجازه ای نیاز داشت.) به هر صورت به دکتر امینی وقت ملاقات داده شد و به

راحتی اجازه خروج را از شاه گرفت، ولی هیچ موفقیتی در جهت هدف اصلی خود کسب ننمود. دکتر

اعتبار اظهار داشت که علاقه و هدف امینی هر چه بوده است، به نظر می رسد احتمالاً پس از چند ماه اگر به

وی اجازه داده شود، به ایران باز خواهد گشت.

این برای من واضح بود که دکتر اعتبار تمایلی نداشت نام وی به خروج دکتر امینی ربط داده شود. او

توضیح داد با وجود این که دکتر امینی را به طور اتفاقی در منزل یکی از دوستانش دیده است، آنها از نظر

سیاسی به یکدیگر نزدیک نیستند. تنها توافق سیاسی که بین آنها بوجود آمده است مربوط می شود به

روزهای آخر دولت علم، که با یکدیگر قرار گذاشتند اگر از هرکدام خواسته شود دولتی تشکیل دهند،

برای دیگری شغلی در کابینه در نظر بگیرند.

دکتر اعتبار موضوعات دیگری را نیز در طول مذاکره پیش کشید. از آن جمله خطر افزایش حضور

فرانسه؛ بازگشت تهدیدآمیز انجمن آفریقا آسیایی برای فعال کردن سیاستها؛ حمله به تبلیغات ضد ایرانی

ناصر از طریق انتشار مقالاتی در روزنامه های فارسی، فرانسه و انگلیسی زبان ؛ کاهش حوادث

ضدآمریکایی شدید در دوران حکومت امینی و اگر منصور همچنان نشان دهد که با آمریکائیان همدست

است، احتمال می رود که این احساسات مجددا بروز نماید؛ محبوبیت فعلی یک کتاب در ایران به نام

اقتصاد سیاسی در سیاست خارجی آمریکا که توسط انتشارات ویلسون در سال 1955 چاپ شده است و

با دقت قابل ملاحظه ای وضعیت سیاسی فعلی در ایران را پیش بینی کرده است.منبع حفظ شود

امینی، علی 34

تاریخ: 8 می 1964 18/2/43خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران، 1012به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

علی امینی نخست وزیر اسبق ایران، امروز ایران را به مقصد ایتالیا و سوئیس ترک نمود که ظاهرا یک

دوره تبعید موقت است.

منصور، نخست وزیر ایران، به من گفت که تصمیم گرفته شد امینی به علت نادیده گرفتن دستور عدم

تماس با اعتبار (دکتر) و احتمالاً آرامش و همچنین برقرار کردن تماسهای مسئله دار با ملاها، «برای

معالجه پزشکی» به خارج فرستاده شود. (امینی در واقع بشدت در حال برقراری ارتباط با ناراضیان

سیاسی مختلف بوده است.)

امینی اکنون دارد پوششی کاملاً متفاوت برای سفرش درست می کند. او به دوستانش می گوید که

عقایدش را مورد اوضاع کشور برای شاه روشن ساخته بود (او در 30 آوریل با شاه ملاقاتی داشت) و این

که او درخواست قبلی اش مبنی بر اجازه رفتن به خارج را اکنون پیش کشیده بود تا تقصیر هرگونه

حادثه ای که در محرم پیش آید، به گردن او نیفتد.

ما نمی دانیم شاه هفته پیش به امینی چه گفت اما می دانیم ساواک در چند ماه گذشته دستور گرفته بود

امینی را وادار کند که داوطلبانه به خارج رود. یقینا شاه بایستی خوشحال باشد که امینی ابتکار عمل

رسمی را به دست گرفته است، گرچه درخواست امینی به طور غیر رسمی به او ابلاغ شده بود.

حقیقت هر چه باشد، واضح است که شاه می خواهد امینی آبرومندانه ایران را ترک کند. مطبوعات

ص: 334

به طور خلاصه در 6 و 7 مهر سفر امینی را جهت معالجه پزشکی نقل کردند و جشن خداحافظی در 6 مهر،

400 میهمان را به خود جذب نمود، گرچه هیچ یک از اعضای دولت فعلی در آن حضور نداشتند.

امینی به واسطه استعدادش، حالت وفاداری نسبت به شاه را به طور صحیحی حفظ می کند، و در عین

حال به دوستانش اعلام می دارد که معتقد است می تواند دولت را بهتر از منصور اداره کند.

در مجموع عزیمت امینی بدون خشونت و تندی صورت گرفته و شاه ممکن است بعد از مدتی که

اوضاع آرام شود به او اجازه بازگشت دهد.هلمز

امینی، علی 35

تاریخ: 9 می 1964 19/2/43 خیلی محرمانه

از: ویلیام او. مولر به: آقای دانیل او. نیوبری

موضوع: عزیمت امینی

بعدازظهر، پنج شنبه، 7 می، خداداد فرمانفرمائیان و سیروس غنی با امینی دیدار داشتند. سیروس غنی

مرا به شرح زیر در جریان خلاصه آن دیدار قرار داد:

1 دلایل عزیمت

سیروس غنی گفت که او و خداداد از امینی پرسیدند چرا در این زمان می خواهد ایران را ترک کند. طبق

اظهارات غنی، نکات اصلی در پاسخ او به قرار زیر هستند:

الف) او تبعید نشده است. او شنیده بود که چند تن از جمله نخست وزیر منصور گفته اند که شاه او را

مجبور به ترک کشور کرده است. امینی قویا این مسئله را تکذیب نمود.

ب) امینی گفت او فکر می کند به نفع اوست که در ایام محرم ایران را ترک کند، زیرا او خیلی درگیر

می شد. امینی گفت مادرش مسجد فخرالدوله (یکی از بزرگترین مساجد ایران) را ساخته بود و حالا او که

پسر ارشد خانواده است، در رابطه با مسجد مسئول است. در طی ماه محرم مرسوم است شبها روضه خوانی

برگزار گردد. به دلیل موقعیت او، تمام روحانیون بزرگ به آن مسجد می آیند و در عوض انتظار می رود او

نیز با تمام آنها دیدار داشته باشد. امینی گفت این مسئله او را بیش از حد با ملاها درگیر می کند.

ج) تعدادی از روحانیون نزد او آمده بودند و از وی خواسته بودند از خمینی حمایت کند و برای

مخالفت با رژیم به حزبی بپیوندد. امینی مایل به انجام این کار نیست و به شاه هم این مطلب را گفته است. او

همچنین به شاه گفته است که هر چند روابط نزدیکی با روحانیون دارد، ولی در مواضعشان نسبت به برنامه

اصلاحات دولت با آنها شریک نیست.

د) امینی گفت او موقعیت تشکیل یک ائتلاف را هنگام مشکلات ایجاد شده در طول محرم ارزیابی

کرده و این نتیجه رسیده است که آشوبها به آن حد نمی رسد که چنین فرصتی دست دهد. امینی گفت

نیروهای امنیتی دولت آماده اند و توانایی کنترل هر آشوبی را دارند.

ه) امینی فکر می کند با ترک ایران در این زمان در میان مردم محبوبیت کسب خواهد کرد و پس از

محرم مجددا مراجعت خواهد نمود و در ملاء عام ظاهر خواهد شد.

ص: 335

2 موضوع اصلی ملاقات امینی با شاه

طبق اظهارات غنی، امینی گفته که شاه ملاقات را با این سؤال آغاز کرده است که چرا وی از برنامه

اصلاحات حمایت نمی کند؟ امینی جواب داد که وی همیشه از اصلاحات شاه حمایت کرده است و در

حقیقت طبق خواسته شاه، حمایت از آنها را شروع نموده بود. بعد امینی علت مخالفت شاه با

نخست وزیری اش را سؤال کرد. شاه گفت: به علت سیاست های اقتصادی وی. امینی گفت: سیاستش این

است که اقتصاد را سامان بخشد، دولت را کارآمدتر کند و جلوی سوءاستفاده را بگیرد و نیز

سرمایه گذاریهای بخش خصوصی را تقویت نماید. امینی گفت مطمئنا شاه با این طرح ها مخالفتی ندارد.

شاه در جواب گفت نه، منظورم افزایش حقوق معلمان به دنبال اعتصابات آنها می باشد. امینی گفت از نظر

سیاسی این امری اجتناب ناپذیر بود. بعد شاه مسئله روابط امینی با روحانیون را پیش کشید. امینی گفت با

واژهایی به شاه جواب داد که برای او تعهدی ایجاد نکند. شاه در مورد حزب دمکراتیک اسلامی که به

امینی نسبت داده شده بود، پرسید و امینی گفت دخالتی در آن نداشته است. بعد شاه و امینی در مورد مسائل

امنیتی صحبت کردند. براساس اظهارات امینی، شاه اطمینان داده بود که نیروهای امنیتی اش نسبت به هر

زمان دیگر، کارآمدتر و بهتر تحت فرمان او هستند. بعد صحبت به زمانی کشیده شد که امینی روی کارآمد.

در پایان دوره تصدی شریف امامی، تیمسار تیمور بختیار دانشجویان و خوش باورها را تحریک نمود و به

اعتصابات کشانید و بختیار کنترل مؤثر پلیس و ژاندارمری را در دست داشت. به نظر می رسید بختیار

پیروز شود، شاه نمی توانست در آن شرایط برای مقابله تجهیز قوا کند. سفارت آمریکا و انگلیس از شاه

خواستند که در آخرین لحظات امینی را سرکار آورد. بالاخره شاه در این قسمت از مذاکرات گفت که دیگر

هیچ گاه نبایستی این قضایا تکرار شود.

بعد شاه از امینی پرسید آیا امینی از موفقیت برنامه سپاه دانش و تأثیر زیادی که این برنامه روی سایر

ملل «حتی ملل اروپایی» گذارده بود، آگاه است. این ایده آنچنان که شاه ابراز می داشت، ایران را در آستانه

جدیدی قرار می داد و در حال به ثمر رسیدن بود.

شاه نظر امینی را در مورد دولت منصور پرسید. امینی جواب داد که فکر می کند افراد جوان و کارآمدی

نیز وجود دارند. شاه با گفتن این که علاقمند به برخی از ایده های جدید که ارزش پیگیری دارند، می باشد،

اظهار موافقت کرد. صحبت با بحث پیرامون زیباییهای «مانتیکاتینی» و آبهای آن به پایان رسید. امینی به

غنی و فرمانفرمائیان گفت که هرگز شاه را با این اعتماد به نفس و اطمینان ندیده بودم، شاه با اظهار این

مطلب که برنامه های اصلاحاتی تأثیر به سزایی داشته و موفقت آمیز بوده است، خود را فریب می داد.

امینی، علی 36

تاریخ: 20 می 1964 30/2/43 خیلی محرمانه

از: بخش سیاسی جی. پی. لورنس به: بخش سیاسی آقای مارتین اف. هرتز

مراجع: الف 147 سفارت مورخ 3 سپتامبر 1963، الف 209 سفارت مورخ 1 اکتبر 1963

موضوع: برداشتهائی پیرامون عزیمت امینی

هرچند که عزیمت امینی به قصد اروپا، هیچ گونه عواقب چشمگیر سیاسی ندارد، با این حال روشنگر

سیاست های ایرانی و برخورد شاه با کسانی که قدرت سیاسی دارند، می باشد. حقیقت روشن است: امینی

ص: 336

با اراده خودش ایران را ترک کرد (هرچند اگر کمترین دلجویی از وی شده بود، در ایران می ماند) و شاه از

رفتنش خوشحال بود. در این وضعیت نخست وزیر گفت در شهر اعلام کنید که امینی را اخراج کردند. در

عین حال عزیمت امینی به خودی خود اتفاق کوچکی بود، در پشت پرده این واقعه، جاه طلبی ها و

حسادت های شخصی و مانورهای پیچیده سیاسی نهفته بود.

تاکتیکهای شاه

دکتر امینی در ژانویه 1963 به هنگام انتخابات و رفراندوم ملی به ایران مراجعت نمود. نتیجه گیری

واضح او این بود که اوضاع دارد از کنترل خارج می شود و تنها اوست که می تواند به این وضع، به شیوه ای که

به سختی ممکن است شاه را خسته سازد، سروسامان دهد. وی همچنین وضعیت را بسیار بد تعبیر می کرد.

پس از مراجعتش، شاه طی ملاقاتی اوضاع را برایش تشریح نمود. طبق اظهارات امینی به یکی از

دوستانش، شاه ابتدا به نرمی گفت که دقیقا نمی داند چرا امینی مجددا به ایران بازگشته است. پس از آنکه

بحث را عوض کرد، گفت به نظر می رسد خانم امینی سوءاستفاده های زیادی کرده است و از امینی پرسید

آیا در قضیه ذیربط است. گرچه تهدید کاملاً آشکار بود، ولی امینی ایران را ترک نکرد. اتهام رشوه خواری و

سوءاستفاده خانم امینی، حمله امینی به دولت به خاطر انتخابات مجلس و اقدامات تلافی جویانه دولت با

شروع محاکمه الموتی، وزیر اسبق دادگستری، همگی در تلگرامهای قبلی به طور مشروح آمده اند.

بدون تردید شاه دریافته است که امینی پایگاهی ندارد و لذا راهی جز همکاری با نظام ندارد. تاکتیک

شاه در برخورد با این گونه سیاستمداران، عدم برخورد صریح می باشد و همیشه ابتکار عمل را در دست

خودش نگاه می دارد. به عنوان نمونه، امینی چند بار درخواست ملاقات با شاه را کرده بود، ولی شاه تا شش

ماه درخواست او را به تأخیر می انداخت. یک بار وقتی شاه با علم جهت تعطیلات به ساحل دریای خزر

رفته بودند، به علم گفت امینی می تواند او را ملاقات کند، امینی از قبول ملاقات خودداری نمود، زیرا

مسافرت به شمال برای صحبت با شاه ممکن بود به استقلال ظاهری که او با دقت پرورانده بود، لطمه بزند.

سرانجام ملاقات در زمانی که اهداف شاه اقتضاء می کرد و زمانی که شاه دریافت اخراج امینی از کشور به

راحتی عملی می باشد، صورت گرفت.

شاه همین تاکتیک را در قبال سایر سیاستمداران جاه طلب که فعالیت هایشان اندکی خارج از

چهارچوبه پذیرفته شده است، به کار برده است. حدود یک سال است که عبدالحسین ابتکار، رهبر انجمن

آفریقا آسیا سعی داشته است با شاه ملاقات نماید؛ درست مثل امینی، در طول این مدت ساواک به خوبی

او را تحت تعقیب قرار داده است. محمد درخشش، وزیر سابق فرهنگ، نیز از جمله کسانی بود که شاه

می خواست با ملاطفت از کشور خارج شود و به او پیشنهاد یک سمت آسوده در سفارتخانه شد. به هر

حال، مورد امینی فرق می کرد، زیرا شاه خیلی از او خوشش نمی آمد. شاه به کرات در مذاکراتش با

ایرانی ها و خارجی ها، عملکرد امینی در مدت صدارتش را بی ارزش قلمداد کرده است. مثلاً در صحبت با

مدیر آمریکایی خدمات منطقه ای، ادوارد رایان، شاه با لحن شدیدی در واکنش به اشاره تمجیدآمیز رایان

از برنامه های امینی گفته بود که «آن برنامه های من بودند.» به نظر می رسد حسادت و سوءظن شاه نسبت

به امینی طی دو سال گذشته افزایش یافته و شانس روی کارآمدن امینی حتی از ماه می سال 1961 هم

کمتر شده است.

ص: 337

تاکتیک های دکتر امینی

گرچه شخصیت امینی منحصر به فرد است، اما نحوه عمل سیاسی او همچون بسیاری از سیاستمداران

خوب ایرانی است. به طور خلاصه، تا جایی که از نظر انسانی امکانپذیر باشد، افراد هرچه بیشتری را با هر

نوع تمایلات سیاسی مختلف مورد ملاحظه قرار داده و در نهایت نوعی ائتلاف تشکیل می دهند. این مسئله

رؤیای همیشگی مصالحه جویان بزرگی چون اعتبار و جلال عبده بوده است. از آنجایی که ایرانیها دوست

دارند با دیگران در مورد سیاست سخن بگویند، معمولاً این امکان وجود دارد که تصویری از حرکت های

بعدی کار از طریق دنبال کردن تماس های یکی با عناصر میانه روی گروههای سیاسی گوناگون دیگر به

دست آورد. در حالی که جناح راست جبهه ملی، هدفی مطلوب است، همیشه این احتمال وجود دارد که

میانجی ها با هم ائتلاف کنند. مثلاً امینی و اعتبار قرار گذاشته بودند هرکدام نخست وزیر شدند، دیگری را

در کابینه جای دهند. با این وجود هیچ یک از این تماسها نمی تواند اختلاف منافع موجود میان روحانیون،

روشنفکران جوان لیبرال و مالکان محافظه کار را حال نماید.

همان طور که در بالا اشاره شد، این نوع فعالیت سیاسی در چهارچوب وفاداری به رژیم انجام می شود.

با این حال، شاه در طی چند سال گذشته کمتر مایل بوده است که وی را تحمل نماید. شاه تا زمانی که چیزی

به جز حرف زدن نباشد، آزادیهایی اعطا کرده، اما در توسل به اقدام علیه کسانی (مانند سرلشکر تیمور

بختیار) که یک تهدید واقعی به شمار می روند، تردید نکرده است. دلیل عزیمت امینی به خارج هر چه

می خواهد باشد، ولی به نظر می رسد وی به این مرز جدایی نزدیک شده باشد.

امینی، علی 37

تاریخ: 25 می 1964 4/4/43 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امورخارجه

مرجع: تلگرام 1012 سفارت

موضوع: «تبعید موقت» امینی، نخست وزیر اسبق ایران

ایرج امینی، فرزند علی امینی نخست وزیر پیشین، در مذاکره اخیر، گزارش مبنی بر این که به پدرش

دستور ترک ایران داده شده بود را «کاملاً بی اساس» خواند. او گفت عزیمت امینی تماما به ابتکار خود او

بوده است و منصور، نخست وزیر، با تلاش جهت القای این تصور که نخست وزیر پیشین، ایران را بدان

جهت ترک کرده که حکومت از او خواسته است برود، مرتکب خطای بزرگی شده است، زیرا کذب چنین

نسبتی در آینده بسیار نزدیک ثابت خواهد شد و آن هنگامی خواهد بود که پدر او به تهران باز گردد.

ایرج امینی گفت در واقع پدر او تنها بدین جهت با شاه دیدن کرده بود تا یقین حاصل کند که هیچ گونه

منع قانونی در مورد عزیمت وی وجود نخواهد داشت. (باید متذکر شد که در این رابطه اقدامات قانونی

جاری شده یا بالقوه چندی علیه نخست وزیر به عمل آمده که در گزارشهای الف 115 و 147 و 209

سفارت به اطلاع رسیده است.) فرزند امینی گفت که هیچ کس به پدر او اشاره ای مبنی بر کسب تکلیف برای

بازگشت به تهران نکرده است. در واقع امینی قصد داشت در اوایل ماه ژوئن به ایران بازگردد، ولی بازگشت

خود را به ماه ژوئیه موکول کرده است تا بتواند تعطیلات را به اتفاق پسر و عروسش در اروپا بگذارند. ایرج

امینی گفت هنگامی که امینی باز گردد مردم خواهند دانست درباره این نسبت ها که پدر او به نوعی تبعید

ص: 338

شده است، چه فکر کنند (ایرج امینی هیچ گونه اشاره ای به تمایل پدرش برای این که در طول ماه محرم از

ایران دور باشد تا مبادا تحولات ناگواری به وی نسبت داده شود، نکرد ولی آنچه او گفت با این توضیح

نمی تواند تطبیق داشته باشد.)از طرف سفیر مارتین اف. هرتز رایزن سفارت

امینی، علی 38

تاریخ: 26 اوت 1964 4/5/43 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

موضوع: ترس امینی از محاکمه در صورت مراجعت به ایران

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از جانب شما در مورد این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای

بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیازی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع یک کارمند عالیرتبه وزارت

دادگستری است (C) که در محافل سیاسی تماسهای خوبی دارد.

1 در اوت 1964، علی امینی، نخست وزیر، نامه ای به محمود محمودی در تهران نوشت و از او

خواست در چهارچوب قوانین وزارت دادگستری، تحقیقاتی در مورد وضعیت پرونده ای که علیه او در

دادگاه انتظامی کارمندان دولت تهیه شده است، بنماید. محمودی از طریق یک کارمند وزارت دادگستری

دریافت که پرونده حاوی اتهامات واهی و بی اساس علیه امینی است مبنی بر صدور مصوبه های

غیرقانونی از سوی کابینه در غیاب مجلس که هنوز هم جاری می باشد. (اظهارنظر: بسیاری از این

مصوبه ها که از سوی امینی و سپس علم، نخست وزیر، صادر شده، بعدا از تصویب مجلس گذشته است.)

2 بعضی از قضات دادگاه انتظامی کارمندان دولت در اوایل سال جاری، در این پرونده تجدیدنظر

کرده و آن را بی اساس تشخیص داده و رأی داده اند که پرونده مختومه اعلام شود. با این وجود، دادستان

کل دادگاه انتظامی کارمندان ظاهرا به دستور مقامات مافوق، پیشنهاد مختومه کردن پرونده را رد کرد.

(اظهارنظر: از آنجایی که محمودی نتوانسته بود در این مورد به امینی خبر خوبی بدهد، احتمال نمی رود که

امینی به زودی به ایران بازگردد.)

امینی، علی 39

تاریخ: 16 سپتامبر 1964 25/6/43 خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: چارلز ان. راسیاس به: آقای مارتین اف. هرتز

موضوع: از سرگیری اعمال فشار بر علی امینی

امروز آقای آبتین در مجلس سنا به من گفت که وی در روزنامه های چاپ شده در شب گذشته، گزارش

مختصری مبنی بر این که کیفر خواستی علیه نورالدین الموتی، وزیر دادگستری کابینه امینی، تنظیم خواهد

شد، دیده بود. آبتین گفت به نظر وی این تهدیدی مبدل (تغییر قیافه داده) علیه امینی بود که هنوز آشکار

نشده است و هر لحظه می توان نشان داده شود. طوری که آبتین این امر را می بیند، امینی هدف اصلی است،

اما شاه در اقدام علیه وی مردد است، زیرا از واکنش احتمالی ایالات متحده نگران می باشد.

اظهارنظر: آبتین اگر مأمور ساواک نباشد، که من تصور می کنم باشد، یقینا در آن سازمان ارتباطات

ص: 339

خوبی دارد. من به این نتیجه رسیدم که اطلاعات او در مورد ماجرای الموتی و امینی تنها مبتنی بر گزارش

روزنامه ها نبوده است. چارلز ان. راسیاس

امینی، علی 40

گزارش اطلاعاتی خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

تاریخ (ارسال) گزارش: 19 سپتامبر 1964 28/6/43 شماره گزارش: 6535 NIT

تاریخ و محل (جمع آوری) اطلاعات: 12 سپتامبر 1964 تهران، ایران

منبع: یک کارمند عالیرتبه وزارت دادگستری (C) با تماسهای خوب در محافل سیاسی که با امینی

صحبت کرده است. ارزیابی محتویات: ممکن است حقیقت داشته باشد.

موضوع: فعالیت ها و دیدگاههای جاری علی امینی، نخست وزیر سابق

1 علی امینی، نخست وزیر سابق که در 5 سپتامبر 1964 پس از یک غیبت سه ماهه از ژنو بازگشت،

در روز 12 سپتامبر گفت فعلاً از کلیه فعالیت های سیای دست کشیده است. او گفت: بهترین راه برای این که

وی در صحنه سیاسی باقی بماند این است که کاری نکند، زیرا دشمنانش احتمالاً آن را به عنوان نشانه ای

بر سوءنیت او نسبت به دولت، به شاه گزارش می دهند. امینی برای تقویت این نقطه نظر، از شاه به خاطر

عقل و درایتش در طراحی برنامه اصلاحاتی تمجید کرد.

2 امینی خاطرنشان ساخت که می داند وزارت دادگستری پرونده هایی علیه همسرش و علیقلی

کیانی، که هنگام نخست وزیری امینی از همسرش زمین خریده، و بشارت (اسم کوچک نامعلوم)، از

همکاران سابق و شریک تجاری وی، تهیه کرده است. او گفت این پرونده ها برای آن تهیه شده است که اگر

او دولت را مورد حمله قرار دهد، بالای سر او نگهدارند.

3 امینی ضمن اظهارنظر درباره اوضاع کنونی گفت: دولت منصور نتوانسته اصلاحات بزرگی را که

توسط شاه آغاز شده است به مورد اجرا بگذارد و اوضاع اقتصادی کشور به سرعت به یک مرحله بحرانی

می رسد. امینی پیش بینی کرد که اگر بلافاصله تدابیری برای متوقف کردن فرار سرمایه ها و فراهم کردن

معاش جهت صدها هزار بیکار اتخاذ نشوند، حرکتی ناگهانی و انقلابی رخ خواهد داد. امینی گفت اگر شاه

بحران را به موقع تشخیص دهد، در آن هنگام به خاطر خواهد آورد که امینی ترسی از اتخاذ تدابیر فاقد

محبوبیت عمومی ولی ضروری برای تحکیم اقتصاد، نداشت.

4 با اشاره به مناسبات ایران، امینی گفت بعضی از مشاوران شاه با اعمال فشار بر او جهت برقراری

روابط نزدیکتر با اتحاد جماهیر شوروی به او خیانت کرده اند. امینی پیش بینی می کند که پذیرش

کمک های فنی شوروی و دادن اجازه برای تماس شوروی ها با ایرانیان در مناطقی که فقر عمومی زمینه

مساعدی جهت تبلیغات شوروی فراهم می کند، عواقب وخیمی در پی داشته باشد. در عین حال، امینی

ایالات متحده را به نداشتن خط مشی در قبال ایران و دیگر نقاط جهان متهم کرد. او موضوع ویتنام را به

عنوان موردی دال برعدم شایستگی و تزلزل آمریکائیان ذکر کرد و همچنین از ایالات متحده به دلیل

فرستادن یک ژنرال به عنوان سفیر در زمانی که ظرافت کاریهای سیاسی بیش از هر چیز دیگری از سفیر

انتظار می رود، مورد انتقاد قرارداد. امینی گفت به طور کلی ایالات متحده دشمن بدی برای هر کشور و

دوست بدتری برای آنها است.

ص: 340

5 امینی نسبت به تمایل ضد دولتی دانشجویان ایران در اروپا نگرانی عمیقی ابراز داشت و گفت حزب

توده کنترل مؤثر نهضت دانشجویان را به دست گرفته است. وی گفت عواملی از جمهوری متحده عربی و

غنا، تماس هایی با رهبران و دانشجویان برقرار کرده اند و وعده هایی مبنی بر پشتیبانی از آنها علیه رژیم

شاه داده اند. در برابر این فعالیت دولت هنوز هم روشی نظری «بچه ها همیشه بچه خواهند بود»، اتخاذ

کرده است.

6 امینی پس از بازگشت خود هنوز شاه را ندیده است. از جمله کسانی که از او دیدن کرده اند،

نورالدین الموتی، وزیر سابق دادگستری، محمد درخشش وزیر سابق آموزش و پرورش و اسداللّه مبشری

از کارمندان دادستانی دیوان عالی کشور می باشند.

(اظهارنظر حوزه مأموریت: به موجب گزارش مطبوعات، در تاریخ 16 سپتامبر شورای وزیران نظر

داده است که اتهامات علیه الموتی دارای آنچنان ماهیتی است که می توان آن را تحت پیگرد قانونی قرار داد

و پرونده برای تصمیم نهایی به شورای وزیران ارجاع شده است.)

امینی، علی 41

تاریخ: 23 سپتامبر 1964 1/7/43 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

موضوع: طرح های حکومت برای حمله به علی امینی

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به عمل

می آورید، می باشد. هرگونه گزارشی توسط شما از این اطلاعات باید قید «غیرقابل رؤیت برای بیگانگان»

را داشته باشد، ولی لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نمی باشد. منبع یکی ایرانی با نفوذ (B) با تماسهای

خوب در میان مقامات دولتی و محافل مطبوعاتی است.

1 حرکتی که توسط شاه علیه نورالدین الموتی، وزیر سابق دادگستری، شروع شده است، بخشی از

اقدامات اولیه علیه علی امینی، نخست وزیر سابق، می باشد چون آنها به طور مشترک مسئول اقدامات

انجام شده توسط الموتی بودند. از آنجایی که الموتی فردی اصولی است و امینی و او دوستان نزدیکی

هستند، مسلم است که الموتی سعی نخواهد کرد امینی را درگیر کند، ولی شاه قصد دارد با این حرکت امینی

را درگیر و متنبه سازد. تعدادی موارد تعیین تکلیف نشده در پرونده تهیه شده علیه امینی وجود دارند و

هرگونه گام خطایی از سوی امینی می تواند موجب مطرح شدن یک دعوای قانونی علیه وی بشود.

2 حرکت شاه علیه امینی در جهت تقویت دولت منصور خواهد بود، زیرا وی به کنار زدن امینی

به عنوان مدعی پست نخست وزیری کمک خواهد کرد و به مردم نشان خواهد داد که شاه پشتیبان منصور

است.

3 (اظهارنظر: به 6535 NIT که از منبع دیگری اخذ شده مراجعه کنید. در آن گزارش گفته شده که

پیگرد قانونی الموتی به منظور حمله علیه امینی صورت گرفته است.)

ص: 341

امینی، علی 42

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 28 ژانویه 1965 8/11/43 منزل آقای راسیاس

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: بهمن روشن، وزارت امورخارجه چارلز ان. راسیاس، دبیر دوم

در طول مذاکراتمان، آقای روشن مطالب زیر را اظهار داشت:

1 شاه با امینی ملاقات کرد: او از یک منبع موثق شنیده بود که شاه، دکتر امینی را برای بحث درباره

امکان تشکیل یک کابینه در آینده نزدیک، فراخوانده بود. طبق گزارش، امینی گفته بود مشروط بر این که

شاه اجازه انجام دو کار را بدهد، او موافقت خواهد کرد: الف) به جز وزیر جنگ و رئیس ساواک کلیه

وزرای خود را شخصا و آزادانه انتخاب نماید، و ب) مجلس را منحل کرده و زمینه انتخاب مجلسی را

متشکل از نمایندگان مردمی فراهم کند. همان طور که انتظار می رفت، شاه شرایط امینی را نپذیرفت.

2 حکومت هویدا: برآورد «روشن» این است که هویدا، نخست وزیر اجازه خواهد داشت که تا بعد از

ایام نوروز به کار خود ادامه دهد و احتمالاً یک دولت جدید تا ماه ژوئن تشکیل خواهد شد.

3 مدعیان احتمالی برای نخست وزیری آینده: روشن معتقد است که جمشید آموزگار نخست وزیر

بعد از هویدا می باشد. شاه می خواهد که تظاهر به دادن امکان به «افراد جوان» برای اداره امور را همچنان

ادامه دهد. آموزگار باهوش و با استعداد است و دانشجوی برجسته ای بود. او در میان روشنفکران جوان،

جایگاه خاصی دارد. روشن معتقد است که آموزگار «مانند دیگر فرزانگان مأمور سیا است» چرا؟ برای

این که 1) او به نحوی آشکار از ملاقات با خارجی ها و بویژه آمریکائیها پرهیز می کند، و 2) آموزگار و

پدرش (حبیب اللّه آموزگار) به طور ناگهانی و بدون هرگونه ابزار مشهود برای ثروتمند شدن به رفاه و ثروت

رسیده اند. روشن معتقد است که آموزگار به دلیل دخالت ها و کنترل مستقیم شاه، نخست وزیری کارآ و

نیرومند نخواهد بود و همچنین مانند سایر نخست وزیران قبلی، پایگاه مردمی نخواهد داشت.

4 سفیر ایران در کویت: روشن گفت که او تقریبا صددرصد مطمئن است که محمدرضا امیرتیمور که

اکنون رئیس اداره اول سیاسی (اداره امور کشورهای عربی و ترکیه) است، به سفارت ایران در کویت

منصوب خواهد شد.

5 پیراسته احتمالاً به بغداد باز نخواهد گشت: روشن گفت که هنوز معلوم نیست، ولی به قضاوت وی،

اگر ایران بخواهد روابط خود با عراق را بهبود بخشد، به نفع ایران نخواهد بود که پیراسته به عراق بازگردد.

احتمال قوی وجود دارد که عباس آرام به عنوان سفیر به بغداد فرستاده شود و احمد اقبال (سفیر کنونی

ایران در یوگسلاوی و وزیرمختار ایران در کشورهای رومانی و بلغارستان) به جای آرام، وزیر

امورخارجه شود.

6 عوده (OWDAH) کجاست؟ بر طبق اطلاعات یک منبع موثق، روشن گفت که ساواک رّد عوده،

فراری مصری، را گم کرده است. روشن جزئیات بیشتری در این مورد نداشت.

7 نطق شاه در ششم بهمن: طبق اظهارات روشن، به نظر بسیاری از آگاهان سیاسی ایران، این نطق

بسیار ضعیف بود. این نطق طولانی، پراکنده و خسته کننده بود. روشن دریافته بود که این نطق پس از انجام

سوءقصد علیه منصور ضبط شده بوده است. هنگامی که مسلم شد منصور زنده نخواهد ماند، شاه یک

برنامه کوتاه تلویزیونی انجام داده و در آن به منصور اشاره کرده بود. این برنامه سپس ویراستاری شده و به

ص: 342

نوار ضبط اصلی وصل شده بود. روشن گفت که به غیر از اعلامیه مربوط به منصور که حذف شده بود، شاه

براساس یادداشتهای مختصری که در دست داشت، صحبت می کرد ولی در لحظه ایراد نطق ظاهرا این

مطالب را به صورت پراکنده مطرح می ساخت. روشن معتقد بود که این نطق آشکارکننده مطالب زیر بود:

الف) با اجتناب کامل از ذکر نام مصدق و در عین حال اشاره به یک چهره کم اهمیت تری مانند فاتح،

شاه ثابت کرد که «این پیرمرد هنوز هم مزاحم است»؛

ب ) اشاره به اقدامات گذشته انگلیسها و روسها با سلیقه بد و نامربوط تهیه شده بود و حساسیت

واقعی شاه را به این اتهام که او سرسپرده بیگانگان است، آشکار می کرد؛

ج تأثیر کلی این نطق، بیانگر سردرگمی فکری و فقدان اعتقاد بود. این نطق بیشتر شبیه بحث های

آزاد روان تحلیلی بود تا یک سخنرانی متفکرانه توسط یک رئیس کشور. روشن گفت که وی برای درک

عقیده دیگران با آنها صحبت کرد، زیرا فکر می کرد که تعصبات ضد رژیمی وی، واکنش او نسبت به

سخنرانی را متأثر و منفی کرده است. او گفت: بیشتر کسانی که او با آنها صحبت کرد، با عقیده وی موافق

بودند. روشن عقیده خود را نسبت به سخنرانی با گفتن این که این سخنرانی به وضوح نشان می دهد که شاه

از درک لمس واقعیت ها دور شده است، خلاصه کرد.

اظهارنظر: بعضی از رابطین من، اخیرا گفته اند که شاه امینی را دیده است، ولی من در این مورد از سایر

منابع چیزی نشنیده ام. روشن در مورد تحولات جاری در وزارت امورخارجه معمولاً قابل اعتماد است.

امیرتیمور یکی از واجد صلاحیت ترین مأمورین وزارت امورخارجه ایران است و در کویت نیز خدمت

کرده است.

امینی، علی 43

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 13 فوریه 1965 24/11/43، اقامتگاه غنی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: علی امینی، نخست وزیر اسبق مارتین اف. هرتز، رایزن سفارت

موضوع: سیاست ها و چشم اندازهای امینی، آن طور که خود او می بیند

دکتر امینی در وضعیت روحی بسیار عالی قرار داشت، لبریز از شوق، بلندپروازی و اعتماد به نفس. او

هنوز نمی داند که آیا شاه بار دیگر از وی خواهد خواست تا کابینه تشکیل دهد، ولی تحت تأثیر اشاراتی

قرار گرفته است که این روزها شنیده می شود مبنی بر این که وی تنها فرد واجد صلاحیت برای تشکیل

ائتلاف وحدت ملی است. یکی از اولین چیزهایی که در جریان مکالمه پیش آمد و بسیاری از میهمانان

دیگر در زمانهای مختلف در آن شرکت جستند، این بود که جبهه ملی (آنچه که از آن باقی مانده است) در

حال تشویق وی و اعتراف به اشتباهش در عدم حمایت از وی، زمانی که او آخرین بار بر مسند قدرت بود،

می باشد. امینی گفت: تماسهای او با جبهه ملی به طور عمده از طریق «نمایندگان دانشجویان» صورت

می گیرد، و به دکتر فریدون مهدوی که وی نیز در این ضیافت حضور داشت، گاهی به عنوان نوعی روشنفکر

که امینی می تواند روی حمایتش حساب کند، اشاره می شد. امینی همچنین یک بار به هدایت اللّه متین

دفتری به عنوان یک طرف تماس ملی گرا اشاره کرد. در عین حال امینی این نکته را پنهان نمی کرد که بین او

و آن دسته از عناصر تندرو که مهدوی به آن اشاره می کرد، اختلاف نظرهای سیاسی وجود دارد.

ص: 343

امینی به توافقی که او با عبده در تشکیل یک دولت کرده بود و وجود یک فهرست توافق شده کابینه

اشاره نکرد (در نتیجه تلاش های چوک راسیاس، ما قبلاً این فهرست را از عبده دریافت کرده ایم.) امینی

گفت که او قول های حمایت زیادی از عناصر مذهبی، چه آخوندها و چه بازاریان دریافت کرده است و این

که او می تواند روی پشتیبانی بازرگانان و روشنفکران جهت برنامه و نه شخص خودش حساب کند. این

اظهارات بلافاصله با اعتراض عبدالعلی فرمانفرمائیان (شرکت نفت پارس)، که در جلسه حضور داشت،

روبرو شد. فرمانفرمائیان پرسید چگونه دولتی که با چنین عناصری از چپ تا راست تشکیل شده است،

می تواند برنامه ای را اجرا کند. امینی که نسبت به مخاطبش، گاهی به فارسی و گاهی به فرانسه و انگلیسی

صحبت می کرد، در پاسخ یک سخنرانی ایراد کرد که نتوانست عبدالعلی فرمانفرمائیان را متقاعد سازد و او

مدام می پرسید که چگونه ممکن است عناصر نامتجانس سیاسی را در صورتی که نتوان آراء و عقایدشان

را به هم نزدیک ساخت، با یکدیگر به کار گرفت.

امینی جداگانه برای من در مورد روش تشکیلات ائتلاف خود، بشرح زیر مطالبی گفت:

او نمی خواهد درباره شخصیت ها بحث کند، بلکه می خواهد نکات عمده برنامه را مورد بحث قرار

دهد. «بطور طبیعی هرکس با همه چیز موافق نیست»، ولی او به افرادی که به وی مراجعه می کنند، گفته

است «اگر آنها 100 را می خواهند، ولی فقط می توانند به 10 برسند، باید بگویند که 100 را می خواهند ولی

فعلاً به 10 رضایت می دهند، به جای این که بگویند تا زمانی که به 100 نرسند همکاری نخواهند کرد.» (به

عبارت دیگر او در مورد یک برنامه کوتاه مدت صحبت می کند.) از او پرسیدم که آیا اختلافات بر سر

سیاست خارجی بین او و ملی گراها، که قبلاً با من در میان گذاشته بود، حل شده است. او گفت نپذیرفت که

به سادگی در مورد بی طرفی و مسئله نفت بحث کند. وی گفت این مسائل اهمیت فوری ندارند. علاوه بر

این، سیاست خارجی در خلاء اتخاذ نمی شود و اغلب توسط صدها نفر در طول زمان تعیین می گردد.

بی طرفی یک شعار بی معنی است، ولی در یک دوره زمانی برخی تعدیلها ممکن است صورت بگیرد.

بعدا به هنگام عصر، بحث به مدت عمر یک دولت ائتلافی (این واژه را من به کار برده ام، نه آنها) کشیده شد.

در این زمینه خداداد فرمانفرمائیان بیش از دیگران تواضع به خرج می داد و در عین حال بی احترامی نیز

کرد، زیرا وی گفت دکتر علی امینی حقیقتا نماینده این رژیم است (با تمام گرایشهایش برای سازش و طبق

مقتضیات زمان عمل کردن) خواه از جهت ترساندن مردم یا خواه رضای آنها در دراز مدت. او اظهار عقیده

کرد که اگر امینی بتواند ظرف دو سال بهبودی تقریبی در اوضاع اقتصادی ایجاد کند و حتی اگر بتواند

اوضاع سیاسی را اندکی تکان دهد، نیروهای دیگری تا آن زمان سر برخواهند آورد که مشتاق و یا قادر

خواهند بود به یاری وی بشتابند. به نحوی عجیب، به نظر نمی رسید این نوع بحث و فرمول بندی، امینی را

برنجاند. ظاهرا وی خود را واجد صلاحیت برای ایجاد تغییر می بیند و از داشتن چنین نقشی راضی خواهد

شد.

در مورد افکار عمومی صحبت زیادی شد، ولی در یک مورد امینی اعتقاد راسخ داشت که دادن آزادی

کامل بیان در چنین موقعیتی غیرقابل تصور است. این امر فقط به هرج و مرج خواهد انجامید. از سوی

دیگر او احساس می کرد آزادی تدریجی مطلوب خواهد بود، زیرا تا مردم احساس نکنند که نظراتشان به

دولت منتقل نمی شود، نمی توان اعتماد آنها را به دست آورد. به همین ترتیب، او مخالف انتخابات کاملاً

آزاد است، ولی با انتخاباتی که مثلاً در نتیجه آن جبهه ملی بتواند کاندیداهایی از جانب خود برای شهرها

ص: 344

معرفی کند، موافق است. چون در مورد شهرستانها، می توان کاندیداهای مناسبی پیدا کرد و کشاورزان

می توانند آنها را انتخاب کنند. امینی در مورد این موضوعات چنان بحث می کرد که گویی این موضوع

کمترین نگرانی وی بود. به نظر می رسید وی می خواهد بگوید انتخابات در ایران هرگز آزاد نبوده است،

ولی می توان درباره نوع مجلسی که تشکیل خواهد شد، توافق کرد و تقریبا هر نوع ترکیب دیگری،

اصلاحی بر وضع کنونی خواهد بود که هرکس آن را یک ترکیب و وضعیت دروغین و ساختگی تلقی

می کند. امینی گفت هرگز از وی خواسته نشده است تا ایران را ترک کند. هنگامی که وی سال گذشته کشور

را ترک کرد، از شاه کسب اجازه نموده بود. معالجه و درمان در مونتکاتینی برایش بسیار مفید بوده است.

وی اکنون در سلامتی کامل به سر می برد، ولی اخیرا بد می خوابیده است. ترور منصور، ذره ای او را

خوشحال نکرده بود، زیرا او معتقد است که جوّ خشونت برای هر دولتی بد است و از جمله دولت ائتلافی

آینده. او همچنین فکر می کند که ترور منصور شانس روی کار آمدن و دعوت وی به نخست وزیری توسط

شاه را افزایش نداده است. مسئله ای که ممکن است دعوت شاه از وی را به دنبال داشته باشد، فروپاشی

اقتصاد است که علیرغم درآمد نفتی (و تا اندازه ای به علت همین درآمد)، به زودی تورم شدیدی به وجود

خواهد آمد. فریدون مهدوی گفت که شاه ممکن است قبل از این که دریابد یک تغییر ریشه ای

اجتناب ناپذیر است، مجبور شود چند دولت از نوع دولت کنونی را تغییر دهد.

از زمانی که اینجا آمده ام، یعنی از یک سال و نیم قبل، این چهارمین باری است که امینی را می دیدم.

یکی از مناسبت ها، صرف شام با حضور کارمندان و مناسبت های دیگر کم و بیش شبیه همین مناسبت

اخیر بود که افراد و شرکت کنندگان در مکالمه و گفتگوها جابجا می شدند، ولی گاه به گاه جمعیتی در اطراف

امینی تشکیل می شد. هر چند من نمی توانستم پاسخ های امینی را به زبان فارسی با تمام جزئیاتش دنبال

کنم (او بسیار تند صحبت می کند و واژه های بسیاری به کار می برد که کتب مؤسسه مطالعات خارجی به

نظر نمی آید این واژه ها را در برداشته باشند)، بار دیگر روشن شد که وی قادر است با سخنانش دیگران را

تحت تأثیر قرار دهد. او به نظر می رسد قریحه حاضر جوابی و تمایل به لطیفه های نیش دار دارد و تأثیری

که در انسان برجا می گذارد، تأثیر یک «مبارز سرحال» است. بسیار با احترام با وی رفتار می شد و تنها بلند

شدن اندک صدای او کافی بود که سایر مکالمات در اتاق متوقف شود. چند تن از میهمانان می خواستند در

مورد مایر، سفیر امریکا، اطلاعاتی کسب کنند. من این موضوع را روشن کردم که دلیلی ندارد تصور کنند

که تغییر سفیران، تغییری در سیاست آمریکا نسبت به ایران به وجود خواهد آورد.

روز بعد، یعنی 14 فوریه، عبدالعلی فرمانفرمائیان، میهمان ضیافت شام در خانه من بود و من از او

پرسیدم دلیل این همه سروصدایی که او شب قبل با سؤالهای خود برپا کرده بود، چیست. او گفت آن قضیه

بدان دلیل بود که وی همواره چنین سؤالی را تکرار می کند که «دولت آقای امینی چه تفاوتی با دیگر

دولتهایی که ما داشته ایم، دارد»؟ آیا توانایی و اعتبار وی هنوز متکی به یک فرد (شاه م) نیست و آیا هنوز

به جای این که در برابر مردم مسئول باشد باید در برابر آن مرد (شاه م) مسئول باشد؟ و چه عاملی باعث

می شود که او تصور کند جامعه بازرگانان که هنوز هم او را به خاطر رکود اقتصادی سرزنش می کنند، از

روی کارآمدن او با شور و هیجان استقبال خواهند کرد؟ او این سؤالها را البته مؤدبانه تر عنوان می کرد، ولی

فریادهای خشماگینی که این سؤالها در سیروس غنی و خداداد فرمانفرمائیان برانگیخت، نشان می داد که

درست به هدف خورده اند.

ص: 345

امینی، علی 44

تاریخ: 24 فوریه 1965 5/12/43سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع آمریکایی کنترل شده (CAS)به: رئیس بخش سیاسی

موضوع: فعالیت های علی امینی، نخست وزیر پیشین

مراتب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید در محدوده امنیتی تعیین شده از آن به

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از طرف شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای

بیگانگان» را داشته باشد، ولی لازم نیست CAS به عنوان منبع ذکر شود.

1 یک منبع قابل اعتماد، روز 30 ژانویه 1965 گزارش داد که جلال عبده با علی امینی، نخست وزیر

پیشین، پیمان دوستی و همکاری سیاسی بسته است و عبده در مقابل پشتیبانی از امینی، سمتی در کابینه

امینی، هنگام تشکیل کابینه اش به دست خواهد آورد. عبده به منبع گفت که امینی از پشتیبانی جبهه ملی

برخوردار است.

2 منبع از آن زمان به بعد، فعالیت های علی امینی، نخست وزیر پیشین، را زیر نظر گرفته و متوجه شده

است که امینی مدعی است از پشتیبانی کنسرسیوم نفتی برخوردار است، و این که هویدا موقتی است و فقط

برای مدت کوتاهی نخست وزیر خواهد بود، و امینی با شاه دیدار کرده، بدون این که ذکر کند این دیدار چه

زمانی رخ داده است و این که جبهه ملی از امینی به عنوان نخست وزیر پشتیبانی می کند. منبع موضوع را با

عده ای از رهبران شناخته شده جبهه ملی کنترل کرده و متوجه شده است که جبهه ملی به هیچ وجه فعالیت

ندارد و این که جبهه ملی از امینی حمایت نمی کند.

3 اعلامیه دکتر شمس الدین امیرعلایی، عضو شورای مرکزی جبهه ملی، که در آن گفته شده است

جبهه ملی در پشتیبانی از هیچ کدام از نامزدهای نخست وزیری فعالیتی ندارد، منعکس کننده روش و

موضع جبهه ملی است. امیر علائی از مصدق، نخست وزیر اسبق، به دلیل مضمحل کردن جبهه ملی و عدم

فعالیت آن در حال حاضر، «سپاسگزاری» کرده و اعلام داشته است اگر به خاطر مصدق نبود، جبهه ملی در

هنگام ترور منصور، نخست وزیر، از نظر سیاسی فعال می بود و به همین دلیل به طور قطع جبهه ملی مقصر

شناخته می شد و او (امیر علائی) در حال حاضر در زندان به سر می برد.

امینی، علی 45

تاریخ: 11 مارس 1946 20/12/43 سرّی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

موضوع: 1 فعالیتهای نخست وزیر سابق، علی امینی 2 بیانیه سیاسی محمد درخشش

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای

بیگانگان» را داشته باشد، ولی نیاز به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1 در مدت دو ماه اخیر، نخست وزیر سابق، دکتر علی امینی با رهبران بسیاری از گروههای مخالف در

ایران از جمله جبهه ملی و باشگاه مهرگان در تماس بوده است. در این ملاقات ها امینی به طور خصوصی

اظهار داشته است که از پشتیبانی نیرومندی برخوردار است، و با این اظهار سعی در القای این مطلب به

ص: 346

شنونده داشته که یا او از سوی شاه به عنوان نخست وزیر آینده انتخاب شده است و یا اینکه توسط یک

قدرت بزرگ خارجی حمایت می شود. امینی از اینکه برنامه خود را برای کشور به طور دقیق مطرح کند،

خودداری کرده است و کاملاً واضح است که او می خواهد حداکثر فضای مانور را برای جذب گروههای

گسترده مختلفی از ملاها گرفته تا سوسیالیست ها، برای خود ایجاد نماید.

2 امینی در مورد کابینه خود آینده خود با رهبران گروههای مخالف بحث نموده است، هر چند به نظر

می رسد اولویت های متعدد کابینه را به طوری مطرح می کند که خوش آیند برای شنونده باشد. در پاره ای

بحث ها با محمد درخشش، امینی شنیده است که درخشش بهای حمایت خود را پستی در حد معاون

نخست وزیر و یک یا چند پست وزارتی، بخصوص وزارت کشور، تعیین کرده است. درخشش به امینی

گفت هر دو شخصا نخواهند پذیرفت که به وزارت فرهنگ باز گردند.

3 در محافل سیاسی مخالف، اکنون گفته می شود که امینی از اقبال بهتر، از قدس نخعی به مراتب بهتر و

از خسروانی خیلی بهتر است. به نظر نمی رسد که امینی از این برداشت به گونه ای چپگرایانه دلخور شده

باشد. اظهارنظر: هیچ نشانه ای مبنی بر اینکه شاه تصمیم گرفته باشد امینی را به عنوان نخست وزیر انتخاب

نماید، وجود ندارد. بازی های سیاسی فوق پدیده های فصلی هستند که معمولاً به دنبال شایعات تغییرات

در دولت به جریان می افتند.

4 قبل از بازگشت اخیر امینی به پشت صحنه سیاست، درخشش یک بیانیه ده ماده ای سیاسی و یک

برنامه توسعه تهیه نموده بود و در نظر داشت آنها را بدین امید که در زمره نخست وزیران احتمالی قرار گیرد،

منتشر نماید. موقعیت امینی در جذب جناح هایی از جبهه ملی که درخشش روی توان آنها حساب می کرد،

موجب گردید که درخشش در جاه طلبی های خود تجدیدنظر کند و از انتشار بیانیه سیاسی خود صرفنظر

نماید.

5 خلاصه بیانیه ده ماده ای درخشش به شرح زیر است:

الف دولتی که بخواهد در ایران کارهای مثبتی انجام دهد باید دارای پایگاه گسترده و دولتی واقعا ملی

باشد.

ب هیچ ملتی، آزادی سیاسی خود را بدون فداکاری و ایثار به دست نیاورده است. این در مورد ایران

نیز صادق است.

ج شالوده دموکراسی، برابری اقتصادی و تأمین حداقل استاندارد زندگی است.

د وحدت بایستی کلید اصلی نیل به آزادی بیشتر باشد، بایستی به یک احساس مشترک سیاسی

رسید و اختلافات کوچکتر را کنار گذاشت.

ه موضع دولت در مقابل ملت بایستی توسط قانون تعیین شود. حکومت باید براساس قانون باشد و

قانون نبایستی بازیچه دست حکمرانان گردد.

و ایران مواد و منابع انسانی لازم برای تأمین زندگی خود را دارد. وضعیت عدم توسعه کنونی ایران

ناشی از این واقعیت است که به مردم اجازه رشد و توسعه داده نشده است.

ز مشکلات اصلی که ایران با آن مواجه است سیاسی و اجتماعی هستند، نه اقتصادی، مسئله اصلی

این است که اقلیت حاکم خشنودند که خود را در تجملات غرق کنند و حمایت خارجی را برای امنیت

خودشان خریداری نمایید.

ص: 347

ح حکام قلابی برای نشان دادن توهمانشان، نظیر اصلاحات به دستاویزهای مختلفی متمسک

شده اند و حتی شنیده شده است که به روشنفکران برای تبلیغ کارهای خوب تصور شده خودشان پول

می دهند، هیچ کس با این تبلیغات فریب نمی خورد.

ط فساد به دنبال فساد می آید. یک دولت پاک و ملی رفتاری اخلاقی به ملت القاء می نماید.

ی درآمدهای ملی و بالاخص درآمدهای نفتی، بایستی مصروف توسعه و صنعتی شدن کشور گردند.

ک اصلاحات، برای اینکه مؤثر باشند بایستی در تمام ابعاد صورت گیرند. اصلاح هریک از شئونات

کشور با نادیده گرفتن شئونات دیگر امکان پذیر نیست. این امر مستلزم یک تلاش همه گیر و متحد و یک

برنامه کامل است.

امینی، علی 46

تاریخ: 31 مارس 1965 11/11/44 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) به: رئیس بخش سیاسی

موضوع: اظهارنظر در مورد حضور مردم در تشییع جنازه نورالدین الموتی

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات از جانب شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای

بیگانگان» را داشته باشد، ولی لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست. منبع معمولاً مورد اعتماد است.

1 طبق اظهار جو (خداداد) فرمانفرمائیان، جمعیتی که در مراسم تشییع جنازه نورالدین الموتی، وزیر

دادگستری سابق، حضور داشتند بیش از جمعیتی بود که در مراسم تشییع جنازه منصور، نخست وزیر

سابق، شرکت کرده بودند. فرمانفرمائیان اظهار داشت که جمعیت «بسیار زیاد و تشریفات بسیار بیشتر از

تشریفات مراسم تشییع جنازه منصور» بود. علی امینی نخست وزیر اسبق، که او نیز در این مراسم شرکت

داشت، گفته است که حضور جمعیت برای تشییع جنازه الموتی به عنوان احترام برای خود او بود. بیشتر

ملی گراها با اندیشه اظهار مخالفت با شاه در این مراسم حاضر شده بودند.

2 در مراسم سلام نوروزی، باقر عاملی، وزیر دادگستری به شاه گزارش داد که وزارت دادگستری

تحت رهبری اعلیحضرت همایونی وظایف خطیری را انجام داده و این که وزارت دادگستری نسبت به شاه

وفادار است. شاه در پاسخ گفت که وزارت دادگستری پر از خائنانی است که در مراسم تشییع جنازه یک

خائن، که منظورش الموتی بود، شرکت جستند و سپس شاه محل را ترک کرد.

3 شاه در مراسم سلام نوروز، ضمن صحبت با سناتورها اظهار داشت که ما به آنهایی که حدود سه

سال قبل با اظهارات احمقانه خودشان اقتصاد کشور را به نابودی کشاندند، نشان دادیم که از طریق انقلاب

سفید ما چه موفقیت هایی می تواند نصیب ما شود.

(اظهارنظر: روزنامه کیهان اینترنشنال در تاریخ 27 مارس 1965 اعلام داشت «اعلیحضرت گفت که

خسارت بی سابقه ای که سال قبل به اقتصاد ملی ما وارد شد، جبران شده و اکنون علائم قطعی تجدید

فعالیت در این زمینه به چشم می خورد.» به نظر می رسد این حمله متوجه علی امینی، نخست وزیر سابق

باشد و بسیاری از اشخاص را متقاعد ساخته است که امینی شانس چندانی برای بازگشت به سمت

نخست وزیری ندارد. حتی اعضای دربار در بحث در مورد حملات شاه علیه الموتی، که فرد مرده ای است،

ص: 348

این حملات شاه را مورد انتقاد قرار داده اند و آن را با رفتار بزرگوارانه جمال عبدالناصر، که اجازه داد ملک

فاروق پادشاه سابق مصر در مصر مدفون شود، مقایسه کرده اند.

امینی، علی 47

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان فقط استفاده داخلی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS)به: رئیس بخش سیاسی تاریخ: 7 ژوئن 1965 17/3/44

موضوع: اظهارنظرهای وزیر دادگستری در مورد علی امینی نخست وزیر سابق

مطالب زیر جهت اطلاع شما و هرگونه استفاده ای که شما مایلید از آن در محدوده امنیتی تعیین شده به

عمل آورید، می باشد. هرگونه گزارشی از این اطلاعات توسط شما باید قید «غیرقابل رؤیت برای

بیگانگان» را داشته باشد، ولی لزومی به ذکر CAS به عنوان منبع نیست.

1 نجفی (اسم اول نامعلوم)، دادستان دادگاه مستخدمین کشوری، در 25 می 1965 گفت که دکتر علی

امینی نخست وزیر سابق در 22 می در مورد عدم پرداخت مالیات زمینی در سلیمانیه جنوب تهران توسط

همسرش مورد بازپرسی قرار گرفته است. به ادعای شهرداری، همسر امینی مبلغ کل مالیات بر ارث این

زمین را پرداخت نکرده است و همچنین ادعا می شود زمانی که دکتر امینی نخست وزیر بوده از نفوذ خود

در دولت جهت کاهش مبلغ مالیاتی که به این زمین تعلق می گرفته، سوءاستفاده کرده است.

2 نجفی اعلام داشت که او به وزیر دادگستری اطلاع داده بود براساس مدارکی که در دست است،

هیچ گونه ادعای مالیاتی یا مورد دیگری نمی توان علیه شخص دکتر امینی اقامه نمود. معذالک وزیر

دادگستری اظهار داشت که روشی باید یافت شود که از طریق آن بتوان امینی را تهدید کرد و مانع درگیر

شدن وی در فعالیت سیاسی شد. این اقدامات جهت تحت فشار قرار دادن امینی باتوجه به مورد مالیات

همسرش به گونه ای است که وی نتواند بدون مجوز خاص از حوزه قضایی تهران خارج شود.

امینی، علی 48

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 12 اکتبر 1966 20/7/45، محل اقامت سماکیس

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای رحمت اللّه مقدم، سازمان خواروبار و کشاورزی سازمان ملل

لاری دبلیو. سماکیس، دبیر دوم سفارت

موضوع: دکتر امینی، نخست وزیر اسبق خواستار تشکیل یک گروه سیاسی شد

در طول یک سری مذاکرات کلی بر سر اوضاع سیاسی داخلی ایران، آقای مقدم گفت که روز قبل با

امینی، نخست وزیر اسبق، صحبت کرده و از وی خواسته است امکان تشکیل یک گروه سیاسی را که بتواند

اجازه شرکت در انتخابات عموی سال 1967 را داشته باشد، مورد بررسی قرار دهد. آقای مقدم گفت که او

در اصرار به امینی در این راستا تنها نیست و اضافه نمود که سایر دوستان و همکاران نخست وزیر سابق، از

جمله چند تن از پیروان رهبر حزب سوسیالیست، حسین ملکی، تشکیل یک گروه سیاسی به رهبری امینی

را پیشنهاد کرده بودند.

آقای مقدم (که خودش هوادار جبهه ملی است) توضیح داد که اشخاص مختلفی که در گذشته از نظر

ص: 349

سیاسی فعال بوده اند، اکنون سعی دارند دور امینی را بگیرند، زیرا به استقلال فکری و شخصیتی او احترام

می گذارند. مقدم اضافه نمود آنهایی که دور امینی جمع شده اند، امیدوارند که اجازه حرکت سیاسی به امینی

داده شود، چرا که شاه به امینی در این خصوص که با او مخالفت نمی کند یا کاری نمی کند که باعث شود

کنترل اوضاع از دستش خارج شود، اعتماد دارد. مقدم همچنین اشاره نمود که هیچ یک از یک اطرافیان

امینی، هیچ گونه فعالیت سیاسی را بدون رضایت قبلی شاه انجام نخواهند داد. از مقدم در مورد موضع

امینی نسبت به درخواست دوستانش پرسیدم. مقدم در پاسخ گفت: امینی در صحبت با دیگران نسبت به

این مسئله ابراز تمایل نموده است، اما به شرط آن که شاه فعالیت سیاسی او را تأیید کند.

اظهارنظر: گرچه مقدم گفت که سایرین از امینی خواسته اند که دست به کار شود، بعید نیست که خود

امینی تصمیم گرفته باشد این حرفها زده شود تا در انتخابات سال آینده هر نقشی را که شاه برای امینی

مناسب ببیند، بازی کند. با این وجود، بسیار بعید به نظر می رسد که شاه با تشکیل یک حزب سیاسی به

رهبری امینی موافقت نماید و به نظر می رسد که خوشبینی ابراز شده از جانب اطرافیان امینی، صرفا

براساس خیالهای واهی بوده باشد. البته جالب توجه است که کسانی که تکلیفشان در رژیم فعلی معلوم

نیست، به نظر می رسد آماده و در واقع مشتاق هستند که به هر نحوی با شاه کنار بیایند، حتی اگر در بهترین

حالت، ترتیباتی برای حداقل فعالیت سیاسی آنها در یک تشکیلات کاملاً کنترل شده بوجود آید.

امینی، علی 49

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 18 فوریه 1968 29/11/46، محل اقامت آرمیتاژ

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: شاهرخ فیروز، بازرگان ایرانی جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت

موضوع: سرنوشت سیاسی دکتر علی امینی

فیروز کم حرف است و در کلی گوییهایش اغلب زمینه قبلی اصولی ندارد. بنابراین آنچه او می گوید

معمولاً به عنوان شایعات و اخبار عمومی مورد توجه می باشند. بدیهی است که فیروز یکی از

تحسین کنندگان دکتر امینی، نخست وزیر اسبق، می باشد که روی بازگشت امینی به جرگه سیاسی حساب

می کند و ممکن است تا حدی مورد اعتماد وی باشد. فیروز اصرار دارد که محافل مذهبی خیلی از اوضاع

فعلی ناراحتند و کلیه سطوح روحانیون ایران با آیت اللّه خمینی (اکنون در نجف است)، که از حمایت

گسترده روحانیون مسلمان برخوردار است، در تماس می باشند و این که این روحانیون حامی امینی

هستند. وقتی به او گفتم که تصور نمی رود امینی آینده سیاسی درخشانی داشته باشد، مگر این که اوضاع

خیلی به هم ریخته شود، فیروز گفت اوضاع دارد بد می شود. صحبت اندکی که وی در مورد مشکلات

اقتصادی کرد، محتوایی نداشت، اما ادعا نمود که مردم دارند از حضور شوروی در ایران نگران می شوند.

(فیروز خودش شدیدا ضد شوروی و ضد روسی است). او به ویژه نسبت به وزیر اقتصاد، علینقی عالیخانی

و دارودسته اش مظنون بود. او همچنین به طور اهانت آمیزی در مورد هویدا نخست وزیر صحبت کرد و

گفت اخیرا وقتی شاه از بعضی کارهایی که وی انجام داده، اظهار نارضایتی کرده بود، او استعفا داده بود.

جالب اینجاست که فیروز، وزیر دارایی جمشید آموزگار را از «خودمان» تلقی می کند. او مایل بود که

وزیر کشور، عبدالرضا انصاری، را به عنوان فردی که در جهت گیریهای سیاسی اش مردد و دودل است، رد

ص: 350

کند. (میل دارم چنین نتیجه بگیرم که انصاری از این که اجازه دهد وی را با امینی یکی و همدست بدانند،

اجتناب می کند.) فیروز ادعا نمود که با وجود این دولت زمانی که مشکلات نفتی حاد شود، بایستی امینی

را فرا خواند. فیروز تصور می کند که رضا فلاح، چهره کلیدی در مذاکرات خط میانه خواهد بود. او فلاح را

بسیار باهوش خواند، اما ادعا کرد که وابسته شرکت نفت انگلیس می باشد. فیروز گفت هزینه برآورد شده

خط لوله گاز به آستارا اکنون به هفتصد میلیون دلار رسیده است.

امینی، علی 50

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 29 فوریه 1968 9/12/46، کلوپ تهران

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: دکتر علی رشتی، کمیته روابط خارجی مجلس آقای جان ا. آرمیتاژ،

رایزن سفارت

موضوع: دکتر علی امینی و نخست وزیر هویدا

دکتر رشتی تازه از یک جلسه مجلس بازگشته بود که در آن هویدا به مدت پنج دقیقه، نطق

شدیداللحنی علیه علی امینی، نخست وزیر اسبق، ایراد کرده بود. هویدا با یک نطق از پیش تهیه شده آمده

بود که بنا به گفته رشتی، «بوضوح به تأیید» شاه رسیده بود و سؤال یکی از نمایندگان (حزب) پان ایرانیست

در رابطه با درآمدهای نفتی را بهانه ای برای ایراد نطق قرار داده بود. هویدا طبق معمول با حاشیه رفتن

گفت که شرکت های نفتی قصد دارند دولت هایشان را وادار به اعمال فشار به ایران کنند و امینی حاضر به

تمکین در برابر منافع خارجیان شده است.

رشتی اظهار عقیده نموده که هویدا به تدریج از کارش خسته می شود و موقعیت او در دولت و در نتیجه

رابطه اش با شاه دارد تضعیف می گردد. او احساس می کرد که هویدا کنترل کابینه را به خوبی در دست ندارد

و لذا اختلاف میان اعضای کابینه پر اهمیت تر می گردد. وقتی من گفتم به نظر نمی رسد جانشینان احتمالی

هویدا در کابینه، تلاش خاصی جهت تحکیم موقعیتشان با کنار زدن هویدا انجام دهند، رشتی موافقت

نمود. لیکن گفت موقعیت حزبی هویدا به دلیل امتناع از به دست گرفتن سمت دبیرکلی حزب تضعیف شده

بود و بسیاری فکر کردند که تا اواخر تابستان برکنار خواهد شد. رشتی گفت که اگر شاه او را چه قبل یا بعد

از انتخابات برکنار کند، حرکت زیرکانه ای نکرده است، ولی زمان فعلی، فرصت نامناسبی نیست. به هر

حال او فکر نمی کند هویدا تا قبل از نوروز برکنار شود. او نسبت به این نظریه که شاه از ایجاد تغییر در

نخست وزیری در حال حاضر امتناع می ورزد، آن هم در زمانی که به نظر می رسید امینی دولت را تحت

فشار قرار داده است، اشکال داشت. او گفت شاه می تواند خیلی راحت بگوید که پیشنهاد امینی را قبول

ندارد، ولی تغییر مناسب دیگری می خواهد صورت دهد.

او در رابطه با ضعف هویدا در کنترل کابینه، گفت هویدا وزیر فرهنگ را احتمالاً با ملاحظه و طبق

توصیه شاه در کابینه گنجانده بود، زیرا او از افراد هویدا نیست، یعنی هویدا را به شاه ترجیح نمی دهد.

اختلاف میان آنها گاهی بسیار حاد بوده است. وقتی هویدا نتوانست هدایتی را کنار بگذارد، وزارتخانه

جدید علوم و آموزش عالی را تأسیس نمود و بدین ترتیب بخش از قدرت هدایتی و نیز کنترل او بر

آموزش عالی از میان رفت. رشتی گفت هویدا در تمام مدت کابینه را با ضعف اداره نموده بود، اما بخشی از

ص: 351

مشکلات جاری ناشی از بالا رفتن توقعاتی می شود که دولت در کوتاه مدت قادر به حل آنها نیست. به نظر

می رسید رشتی فراتر از مسائل پیش پا افتاده به انتظارات کلی اشاره می نمود که مربوط به افزایش

درآمدها و منافع دولت می شد.

رشتی گفت که هزینه های روبه افزایش نظامی قابل پذیرش شده اند و نسبت به سالهای قبل اعتراض

کمتری را به دنبال دارند. او این مسئله را به احساس عمومی در رابطه با دارا بودن قدرت دفاعی بیشتر در

خلیج فارس نسبت داد. او گفت اعضای مجلس هنوز این مسئله را مطرح می کنند که افزایش هزینه های

نظامی صرفا به آنها ابلاغ شد و هیچ بحثی در مورد آنها صورت نگرفت. رشتی اضافه نمود که در میان

اعضای مجلس، برخی تصورات وجود دارد که هزینه های نظامی در طول برنامه چهارم باید در زمره

هزینه های توسعه ای طرح شده، منظور گردند. او گفت به عنوان مثال خودش دریافته که وزارت راه طی

گزارشی اعلام کرده بود که تعدادی از طرح های مهم راه ممکن است لازم باشد در صورت افزایش

هزینه های نظامی به تعویق بیفتند. یکی از این راهها، راهی بود که برای حوزه انتخابیه اش، مدتها مورد

علاقه مستقیم وی بود. رشتی گفت او به وزیر راه گفته بود که اهمیت خاصی برای این راه قائل است و

چنانچه احداث آن به تعویق بیفتد، آماده است آن را به عرض شاه برساند. شالچیان به او اطمینان خاطر

داده بود که طرح منتفی نخواهد شد. بعدها، اصفیاء رئیس سازمان برنامه و بودجه، در تماس با رشتی تأکید

کرد که طرح عملی نخواهد شد. رشتی به طور ضمنی اظهار کرد که سایر اعضای مجلس نیز به همین نحو

نگران بودند. رشتی در پایان گفت که حملات دولت به امینی ممکن است دوباره از امینی، مصدق دیگری

بسازد و به نظر می رسد او تنها کسی باشد که از طرح ها و سیاست های شاه انتقاد جدی می کند.

امینی، علی 51

خیلی محرمانه تاریخ: 2 مارس 1968 11/12/46

از: سفارت آمریکا، تهران الف 459 به: وزارت امورخارجه

موضوع: حمله عمومی علیه علی امینی، نخست وزیر اسبق

خلاصه: مفهوم حمله عمومی جاری به امینی توسط هویدا و مطبوعات ایران کاملاً مشخص نیست. ما

عقیده داریم شاه از عدم حمایت آمریکا از موضع ایران در قبال خلیج فارس و مذاکرات کنسرسیوم نفتی

بیم دارد. و در حال بستن و ترمیم شکافها و روزنه های سیاسی خود است، چون وی احتمالاً با تصمیمات

مشکل در مورد آنها و در مورد روابط خارجی اش با آمریکا و شوروی مواجه می شود. امینی احتمالاً

به عنوان بزرگترین منتقد سیاسی سیاست های شاه وارد میدان خواهد شد، اما اگر شاه بتواند او را یکی از

خدمتگزاران شرکت های نفتی معرفی کند، ممکن است از نفوذ فعلی اش کاسته شود. احتمال دارد دولت

هویدا تغییر کند، اما در شرایط فعلی ما شک داریم که این امر قریب الوقوع باشد، مگر این که ناآرامیهای

کنونی دانشجویی بدتر شود.

مقدمه: امینی نخست وزیر اسبق (62 1961)، برجسته ترین منتقد داخلی سیاسی شاه و دولت ایران

است. تا مدتی تاکتیک شاه این بود که با کوچک شمردن امینی و نادیده گرفتن وی و محدود ساختن

فعالیت هایش، با امینی کنار بیاید. از 18 فوریه، این تاکتیک عوض شد و امینی مورد حمله عمومی هویدا و

بخش مهمی از مطبوعات ایران قرار گرفت. در 26 فوریه اعلام شد که شورای بزرگان دریافته است که در

ص: 352

بدو امر مواردی برای تعقیب قانونی امینی وجود دارد. از آنجایی که نظرات امینی مدتها است که شناخته

شده و اعلام گردیده اند، به نظر می رسد طرح دولت و سیاست اقتصادی داخلی با روندی رضایت بخش به

پیش می رود و به نظر نمی آید که هیچ گروه سیاسی جهت حمایت از امینی شکل گرفته باشد، مسئله سیاسی

این است که چرا شاه و دولت در این زمان تصمیم گرفته اند امینی را جدی تر بگیرند و علیه او اقدام کنند.

مجهولات زیادی در معادله وجود دارند، ولی برخی عناصر مؤثر یا مرتبط با این روند به نظر می رسد به

شرح زیر باشند:

1 نقطه نظرات امینی: امینی از مدیریت اقتصادی کشور انتقاد می کند، لیکن این انتقادات اگر هم ربطی به

حملات کنونی داشته باشد، بسیار اندک است. امینی همچنین از این دیدگاه حمایت می کند که مقاصد و

اغراض شوروی در خاورمیانه، خلیج فارس و ایران مظنون هستند و در صورت توسعه حضور شوروی در

ایران، خطرات زیادی ایران را تهدید خواهد کرد. او چنین اظهار عقیده می کند که نفوذ شوروی در ایران و

احتمالاً خلیج فارس، به زودی با منافع آمریکا برخورد خواهد کرد و شاه بایستی سیاست های

خارجی اش را تغییر دهد. بنابراین شاه مجبور خواهد شد امینی را دعوت به کار کند و مشی امینی از این

نظر با منافع آمریکا هماهنگ خواهد بود و آمریکا به حکم عقل تمایل به حمایت و کار با او خواهد داشت.

2 فعالیت های امینی: ما قادر نبوده ایم بوضوح دریابیم که آیا امینی دیدگاههایش را در ابعاد وسیعتر

منتشر می کند و آنها را به اقدامات کنونی شاه و مشکلات و مسائل قبل از حمله هویدا مرتبط می سازد یا نه.

مایلیم این گونه باور کنیم که احتمالاً وی این کار را بیشتر به عنوان هشداری به شاه در خصوص این که

مخالفت موجود به روابط نزدیک تر با اتحاد شوروی مربوط است، انجام می دهد تا این که توقع انتصابش به

نخست وزیری را داشته باشد. به هر حال یکی، از افراد مورد اعتماد امینی به ما گفت که امینی اظهار داشته

است شاه قبل از عزیمتش به اروپا در 10 فوریه، حمله به امینی را تأیید نموده است.

3 سایر فعالیت های سیاسی: هر چند تهران مملو از شایعات قبل از سال نو در مورد تغییر دولت بوده است،

لیکن ما فعالیت های تشدید شده ای از جانب چهره های سیاسی فعلی ایران که به حد کافی شایستگی

جانشین شدن هویدا را داشته باشند، مشاهده نکرده ایم. اختلافاتی در کابینه از قبل وجود داشته و هنوز

ادامه دارد، اما برای ما روشن نشده است که آیا این اختلافات زیاد شده یا بر روی مسائل مهمتر و فوریتر

متمرکز شده اند این نگرانی وجود دارد که مخارج نظامی مانع از اجرای برخی پروژه های عمرانی خواهد

شد، لیکن این هزینه ها (نظامی) به طور کلی در مقایسه با سال قبل، کم و بیش توجیه پذیرتر شده اند و

تاکنون موردی از لغو پروژه های عمرانی مشاهده نگردیده است.

4 غیبت شاه: شاه در جریان حمله امینی، به اروپا رفته و غایب بوده است. گزارش فعالیت های امینی و

شایعات مربوط به درگیر بودن آمریکائیها در این رابطه، بدون تردید توسط دولت و احتمالاً از طریق دفتر

نخست وزیری به شاه داده شده است. این نیز محتمل به نظر می رسد که هویدا مواردی از اقدام علیه امینی را

توصیه کرده باشد. قضاوت در مورد جنبه های اصلی حمله علیه امینی، عزم سیاسی کافی جهت اخذ

ص: 353

تصمیم مقتضی توسط شاه را برای ما روشن می کند.

5 مسئله نفت: بعد از بحث های طولانی، هنوز فاصله بین نیازهای اظهار شده شاه به درآمدهای نفتی و

موضع کنسرسیوم، زیاد است و به نظر می رسد زمان تصمیم گیری نزدیک می شود. اگر کنسرسیوم با

درخواست شاه موافقت نکند (و تمام شواهد حاکی از آن است که موافقت نمی کند)، خطر انجام اقدامات

یک جانبه وجود دارد.

6 خلیج فارس: لغو دیدار شاه با ملک فیصل و اقدامات نیروی دریایی علیه سکوی نفتی آرامکو، شاید

برخی امتیازات ملی گرایانه برای او به ارمغان آورده باشد، ولی در محافل آگاه سیاسی از اقدامات وی

انتقاد شده است. شاه اکنون به نظر می رسد به وضوح خواستار مذاکره ای سازنده با فیصل باشد، اما مواجه

با برخی مشکلات بحث انگیز در رابطه با آینده سیاسی بحرین و مسائل اقتصادی مهم خط میانی و ترتیبات

لازم برای دفاع از خلیج فارس می باشد. تصمیمات او می تواند راه را برای انتقاد داخلی و خارجی از وی

بگشاید و احتمالاً خواهد گشود.

7 شوروی: برخی از جنبه های روابط ایران و شوروی، بخصوص ذوب آهن و به طور مشکوک تر بعضی از

خریدهای تسلیحاتی، غرور و هواداری بسیاری از ایرانیان را برانگیخته است. معهذا در برخی از محافل،

به ویژه نسل محافظه کارتر قدیمی، نسبت به تغییر سریع روابط و خصوصا حضور کارکنان و مستشاران

بی شمار روسی در ایران و وابستگی های اقتصادی احتمالی ایران به شوروی، اعلام خطر شده است. دیدار

کاسگین، نخست وزیر شوروی، درآینده نزدیک، این نگرانی ها را تشدید کرده و بیم گسترش روابط را

افزایش داده است.

8 موضع آمریکا: توجه زیادی در محل به شایعاتی در این موارد شده که آمریکا: (الف) با امینی در ارتباط

بوده و از او حمایت می کند؛ (ب) طرفدار شرکت های نفتی در مذاکراتشان با دولت می باشد؛ (ج) از

عربستان سعودی و شرکت های نفتی آمریکایی در برابر ایران در شمال خلیج فارس حمایت می کند. شاه و

دولت به نظر می رسد به این شایعات توجه کرده باشند. این شایعات کم و بیش در حملات هویدا به امینی

منعکس شده است و در بخش بررسی اخبار (در بولتن Echo of Iran) به طور ضمنی آمده است که هویدا

قبل از انتشار این مطالب، از آنها مطلع بوده است. هنوز یک شایعه بدتر وجود دارد و آن این که آمریکا در

سال 1953 شاه را به تاج و تخت برگرداند تا ثبات و منافع آمریکا در منطقه را حفظ کند، حالا اگر شاه این

نقش را به خوبی ایفا نکند، آمریکا او را برکنار خواهد کرد.

9 نارآمیهای دانشجویی: از ماه نوامبر، اعتصابها و تظاهرات دانشجویی چندی در مؤسسه های متعدد

دانشگاهی در تهران، اصفهان و شیراز وجود داشته است. دانشجویان در تشییع جنازه تختی، کشتی گیر

پهلوان، شرکت گسترده داشتند و به آن جنبه سیاسی بخشیدند. هنوز فعالیت های دانشجویی ادامه دارد و

تعدادی از دانشجویان بازداشت شده اند و طبق گزارشهای واصله قرار است دانشجویان دانشگاه تهران در

ص: 354

سالگرد مرگ مصدق (5 مارس)، تظاهرات کنند. این که فعالیت های دانشجویی انگیزه مستقیم سیاسی

دارد یا نه، مشخص نیست، لیکن ظاهرا رژیم را عصبانی کرده است.

10 خواسته های معلمان: توسعه دبیرستانها، خواسته های معلمان را از تقاضای آنها مبنی بر افزایش

حقوق که به آنها وعده داده شده، فراتر برده است. برخی ناآرامیها در دانشکده تربیت معلم در تهران ادامه

دارد و به دولت فشار می آورند که به وعده های خود وفا کند.

نتیجه گیریها: پاسخ به همه سؤالهای نهفته در حمله علیه امینی، ذهنی و نظری هستند، در واقع بسیاری از

حقایق ناشناخته اند ولیکن ممکن نیست شناخته شوند، زیرا آنها اغلب بستگی به اظهاراتی دارند که توسط

ایرانیان، چه در حیطه قدرت و خارج از آن، با اهمیت سیاسی «آنچه آنها در تهران می گویند»، ایراد

می شوند. البته در جایی که بحث سیاسی در مورد مسائل با اهمیت به طور عمومی صورت نمی گیرد و در

جایی که گروههای سیاسی به طور واقعی وجود ندارند و در جایی که اقدام سیاسی براساس «آنچه آنها

می گویند» اتخاذ می شود، این ممکن است تنها مبنای قابل دسترس برای قضاوت باشد. اظهاراتی که در

ذیل می آیند، باتوجه به این تنگناها ارائه می شوند:

1 شاه احتمالاً با تحریک هویدا بر علیه امینی اقدام کرده تا روزنه های سیاسی خود را ترمیم کند، زیرا

وی مواجه با تصمیمات حساس مؤثر بر نقش ایران در خلیج فارس، درآمدهای نفتی هنگفت و احتمالاً

روابط با ایالات متحده و اتحاد شوروی می باشد.

2 شاه از موضع آمریکا در مورد مسائل خلیج فارس و مذاکره با کنسرسیوم نگران است و شاید این

نگرانی تردیدهایی را در مورد شایعات فعالیت های سیاسی آمریکا در ایران در ذهن او پدید آورده باشد.

3 حمله به امینی، پذیرش پیشنهادات کنسرسیوم را که به مراتب کمتر از تقاضا و خواسته های ایران

است، برای دولت ایران مشکل تر می سازد.

4 موضع سیاسی اساسا قوی شاه، به نحو قابل توجهی تحت تأثیر حمله به امینی قرار نگرفته است.

5 گرچه به نظر می رسد دولت ایران با مشکلاتش برخوردی بهتر از دولت های قبلی دارد، ولی دولت و

هویدا کمتر از آنچه ما فکر می کردیم به موقعیت خود اعتماد دارند. این عصبانیت و حمله تاکتیکی که هویدا

علیه امینی در پیش گرفته است، احتمال تغییر دولت را زیاد می کند. به هر حال، ما تصور نمی کنیم این تغییر

فوری صورت بگیرد، مگر این که ناآرامیهای جاری دانشجویی یا مسئله جدید دیگری، شدت بیشتری

یابد.

6 شاه زمینه سیاسی خوبی را برای حمله به امینی، به عنوان خدمتگذار منافع شرکت های نفتی به

دست آورد. اگر اظهارات شاه مورد پذیرش قرار گیرد، نفوذ بالقوه سیاسی امینی می تواند نقصان یابد. ما

مطمئن نیستیم که اتهامات وارده از طرف شاه تا چه حد مورد قبول خواهد بود.

7 احتمالاً امینی به عنوان یکی از مخالفان مهم سیاست های شاه، محترم شمرده می شود ولی این که

مسئله تا چه حد درآینده اهمیت دارد، بستگی به تغییرات مهمی خواهد داشت که شاه احساس می کند باید

در سیاست هایش داده شود.

8 مردم احتمالاً توجه زیادی به دیدار کاسگین با شاه مبذول خواهند نمود و شاه ممکن است بدین

ص: 355

علت محتاطانه تر عمل نماید. مایر

امینی، علی 52

برای اطلاع شما شماره 613 3 مارس 1968 12/12/46

مسئله دکتر امینی

شایعات مربوط به نگرانی حکومت از فعالیت های زیرزمینی دکتر امینی سرانجام منجر به آن شد که

امینی سوی یک بازپرس احضار شود. (رجوع شود به شماره 612، 25 فوریه 1968) در تاریخ 25 فوریه

یک هیئت منصفه به اتفاق آراء رأی داد که برای تعقیب قانونی نخست وزیر پیشین، شواهد و مدارک کافی

وجود دارد. امینی در تاریخ 28 فوریه نزد بازپرس حضور یافت و پس از 3 ساعت بازپرسی به قید

وجه الضمان به مبلغ 100 میلیون ریال (12 میلیون دلار) مرخص شد، مشروط بر این که از قلمرو قانونی

دادگاه تهران خارج نشود. این گزارش مشتمل بر سابقه امینی می باشد و عللی را که منجر به تحول جاری

شده است، تشریح خواهد کرد. این گزارش شامل چهار قسمت زیر است:

1 بیوگرافی مختصر.

2 فعالیت اخیر.

3 فعالیت جاری.

4 واکنش نسبت به دکتر امینی.

1 بیوگرافی مختصر

علی امینی پسر چهارم (از هفت فرزند) محسن خان امین الملک و فخرالدوله است. پدر او فرزند یک

صدراعظم به نام امین الدوله و مادر او دختر مظفرالدین شاه بوده است.

علی امینی در سال 1905 در تهران متولد شد. در سال 1926 برای تحصیل حقوق به پاریس رفت و

درجه دکترا در حقوق و اقتصاد دریافت کرد و در سال 1931 به ایران بازگشت. هنگامی که در پاریس بود

به عنوان گزارشگر روزنامه اطلاعات نیز فعالیت می نمود.

پس از بازگشت به تهران، امینی به استخدام وزارت دادگستری درآمد. در سال 1933 او با دختر

وثوق الدوله، نخست وزیر معروف و برادر قوام السلطنه یک نخست وزیر دیگر، ازدواج کرد. بدین ترتیب

خانواده امینی کاملاً اشرافی است.

در سال 1935 به وزارت دارایی انتقال یافت و به تدریج در مناصب دولتی ارتقاء یافت تا این که در

سال 1942 از سوی قوام السلطنه به معاونت نخست وزیری رسید. در سال 1944 او خود را کاندید

نمایندگی مجلس نمود، ولی موفق به کسب آرای لازم نشد. در سال 1947 او بار دیگر در این زمینه تلاش

کرد و نماینده اول تهران در آن دوره مجلس شد. در سال 1950 او در کابینه علی منصور به وزارت اقتصاد

منصوب گشت و بعدا همین سمت را در کابینه دکتر مصدق به دست آورد. در 19 اوت سال 1953 او زیر

دارایی در کابینه سپهبد زاهدی بود (و در همین سمت موافقتنامه نفت را با کنسرسیوم امضا کرد.)

در یکی از جلسات مجلس هنگامی که به خاطر به اصطلاح موافقتنامه، امینی مورد حمله قرار گرفت،

اعتراف کرد که این «یک موافقتنامه ایده آل نبوده، بلکه بهترین موافقتنامه ممکن در شرایط حاکم بوده

ص: 356

است».

در سال 1957 امینی سفیر ایران در واشنگتن شد، ولی یک سال بعد به ایران احضار شد، زیرا براساس

شایعات او پیشنهادی در سازمان ملل متحد بدون تصویب حکومت ایران ارائه داده بود. تا انتخابات

تابستان 1960، امینی فعالیتی نداشت ولی از آن پس برای انتخاب شدن در مجلس فعالیت کرد و به عنوان

رهبر مخالفان حزب ملّیون دکتر اقبال وارد مجلس شد. او کابینه دکتر اقبال را به شدت مورد انتقاد قرار

می داد. دکتر امینی هنگامی که انتخابات در همان سال باطل شد، یک پیروزی سیاسی به دست آورد، ولی

در سال بعد کمتر فعالیت داشت.

2 فعالیت اخیر

دکتر امینی در روز 5 می 1961 به دنبال استعفای مهندس شریف امامی در همان روز، به علت اعتصاب

و تظاهرات معلمان که منجر به قتل یک معلم شد، به نخست وزیری منصوب گردید. دکتر امینی همچنین

فرمان همایونی را درباره انحلال مجلس که در آن زمان تحت سلطه حزب ملّیون دکتر اقبال بود و حزب

مردم در گروه مخالف آن قرار داشت، به دست آورد. در این فرمان گفته شده بود که مجلس مانع اصلاحات

ارضی است. بدین ترتیب امینی بدون مجلس حکمرانی کرد و بنابراین از طریق مصوبه قانونی قدرت قابل

ملاحظه ای در دست داشت.

دولت امینی مشحون از حوادث مهم و بزرگ بود از جمله:

1 دستگیری و بازداشت عده ای از امرای ارتش و سایر اشخاص بانفوذ به اتهام فساد.

2 به راه انداختن اصلاحات ارضی از طریق دکتر حسن ارسنجانی وزیر کشاورزی خود.

3 حرکت در جهت افزایش حقوق معلمان به ابتکار درخشش، وزیر آموزش و پرورش.

4 برنامه مهم ریاضت اقتصادی، به دنبال اعلان دولت مبنی بر این که کشور عملاً در لبه ورشکستگی

قرار گرفته است. (امینی مدعی بود که تنها انتصاب «به موقع» وی کشور را از ورشکستگی نجات داده بود).

دکتر امینی به همه اسلاف خود حمله نمود و به طور ناموفقی تلاش کرد آنچه که از جبهه ملی باقی مانده بود

به سوی خود جلب کند. هر چند امینی خود از زمینداران بزرگ بود، مبارزه علیه زمینداران در جریان

حکومت او به راه افتاد. در ابتدا در زمینه سیاست خارجی، دکتر امینی از حمایت جرائد غربی و به ویژه

مطبوعات آمریکا برخوردار بود. مناسبات با آمریکائیها گرمتر شد، در حالی که مناسبات با شوروی به

سردی گرایید. والتر لیپمن (مفسر معروف سیاسی امریکا) گفت که اصلاحات امینی درست به موقع آغاز

شد. روزنامه نیویورک، هرالد تربیون در تاریخ 18 مه 1961 چنین نوشت: «شکست امینی یک انقلاب را

به دنبال خواهد داشت. این آخرین فرصت است...» سالزبورگر در تاریخ 25 ژوئیه در روزنامه نیویورک

تایمز نوشت که دکتر امینی برای زدودن فساد، 5 سال وقت لازم خواهد داشت.

در حالی که روزنامه دیلی تلگراف، چاپ لندن، موافقت داشت، نشریه اقتصادی «اکونومیست» هشدار

داد که دکتر امینی خصومت صاحبان قدرت را در ایران برانگیخته و ممکن است علیه او قیام کنند. روزنامه

فیگارو چاپ پاریس عملاً همین مطالب را تکرار کرد.

در ماه اکتبر، مخالفت هم از جناح چپ و هم از جناح راست نمایان شد و تنها یک نامه تشویقی از

شاهنشاه آنها را به سکوت وادار کرد. به غیر از زمینداران بزرگ و سایر عناصر دست راستی، بقایای جبهه

ص: 357

ملی و توده، نیروهایی که در زیر ذکر می شوند با او مخالف بودند:

1 دکتر اقبال که متهم به تقلب در انتخابات تابستان و سهل انگاری در دریافت 500 میلیون ریال

مالیات از نوشابه های غیرالکلی بود.

2 سرلشکر علوی مقدم، رئیس سابق شهربانی و وزیر سابق کشور، متهم به اختلاس پولهای شرکت

اتوبوسرانی.

3 ژنرال علوی کیا، رئیس سابق ضد اطلاعات ارتش، متهم به سوءاستفاده از قدرت و امکانات اداری

خود.

4 سرلشکر ضرغام، وزیر سابق دارایی و گمرک، متهم به اختلاس 750 میلیون ریال.

5 سرلشکر نفیسی، رئیس سابق شرکت دولتی شیلات، متهم به انجام معاملات مشکوک در مورد

فروش خاویار.

6 سرلشکر آجودانی، رئیس سابق اداره برق تهران، متهم به اختلاس 14 میلیون ریال هنگام ساختن

ایستگاه برق آلستوم.

7 ابوالحسن ابتهاج، رئیس سابق سازمان برنامه، متهم به حیف و میل و سوءاستفاده از پولهای توسعه

و عمران.

8 فرج اللّه فرود، شهردار سابق تهران، متهم به فساد.

9 سرلشکر ولی انصاری، وزیر سابق راه متهم به فساد در ارتباط با خرید لکوموتیوها از آمریکا.

عده ای حدود 12 نفر از کارمندان ارشد دولتی نیز به اتهام فساد تحت تعقیب قرار گرفته بودند. به موازات

همه اینها، نخست وزیر به برنامه ریاضت خویش ادامه می داد. او واردات را کاهش داد و با سیاست

«درهای باز» دکتر اقبال درباره واردات مخالفت کرد. سیاست او یک نوع رکود اقتصادی به وجود آورد که

نظیر آن طی ده ها سال سابقه نداشت.

موضوع اصلی کار او بیماریهای اقتصادی کشور و ورشکستگی تقریبی بود. روز 19 ژوئن 1962 او

گفت:

«وضع ارزی ما چنان بود که هیچ کشور خارجی به پول رایج ما اعتماد نداشت. بانک مرکزی بابت

واردات مبلغ 5 میلیون دلار (در هفته) می پرداخت، در صورتی که ذخایر ارزی ما فقط برای دو هفته کفایت

می کرد. من این خطر را برطرف کرده و اوضاع را بهبود دادم...».

معذالک درست روز بعد او ناگهان استعفا داد و کسری بودجه و دوستان آمریکایی خود را که به کمک او

نشتافتند، مورد سرزنش قرار داد. بدین ترتیب حکومت او بنحو ناگهانی پایان یافت. در زمانی که زمام

امور را به عهده داشت، مناسبات او با دربار شاهنشاهی سرد شده بود. بعدا شاه او را به خاطر ترسیم یک

تصویر شوم از اقتصاد کشور و اغراق در فساد دستگاههای دولتی مورد انتقاد قرار داد.

3 فعالیت جاری

دکتر امینی به طوری که گزارش شده، فعالیت های سیاسی خود را در هفته های اخیر از سر گرفته است.

به طوری که گفته می شود او با بعضی از ایرانیان و بیگانگان تماس گرفته و از قرار معلوم نگرانی خود را

درباره مشی سیاسی و اقتصادی ایران ابراز داشته است. استدلال او براساس گزارش به قرار زیر است :

ص: 358

در پشت این نمای درخشان تبلیغات دولتی، اوضاع در ایران کاملاً جدی و وخیم است. سرکوبی

روحانیون تعادل ایدئولوژیک در این کشور را برهم زده است و بعضی از روحانیون با نفوذ و ملاها به سوی

عناصر دست چپی جهت همکاری گرایش پیدا کرده اند. از میان رفتن جبهه ملی یک خلاء سیاسی و

ایدئولوژیک به وجود آورده است که ممکن است مردم را به طرف افکار دست چپی و طرفدار توده سوق

دهد.

پذیرفتن وام هایی با مقیاس بزرگ، اعتبارها و همکاری اقتصادی با اتحاد جماهیر شوروی و سایر

کشورهای بلوک شوروی، ایران را از لحاظ اقتصادی بیشتر به اتحاد شوروی متکی ساخته است. تمام این

امور در زمانی اتفاق می افتد که انگلیس از شرق کانال سوئز خود را کنار می کشد و ایالات متحده آمریکا

در ویتنام درگیر شده است. علاوه براین، افزایش مداوم مالیات، به آتشی که در حال حاضر در زیر خاکستر

است، دامن می زند.

با چنین استدلالی او اشاره کرد که بعضی از اشخاصی که به دربار شاهنشاهی دسترسی دارند، باید

«خطرات» را به شاهنشاه گزارش دهند تا «قبل از این که خیلی دیر شود، اوضاع را به حال عادی

بازگردانند.» حتی گزارش شده که وی دیداری خصوصی با شاه داشته، هرچند این خبر از سوی خود او

تأیید نشده است. در پاسخ به این پرسش که مقصود از «عادی شدن» اوضاع چیست، او گفته است:

استعفای هویدا به عنوان نخست وزیر، انحلال مجلس و حزب ایران نوین، تجدیدنظر در سیاست

اقتصادی و خارجی کشور و سرانجام لغو برنامه چهارم عمرانی.

4 واکنش در برابر دکتر امینی

حکومت با متهم کردن دکتر امینی به تماس های مشکوک با خارجیان و آلت دست شرکت های

خارجی نفتی بودن در مخالفت با سیاست خارجی ملی و مستقل ایران، نسبت به او عکس العمل نشان داده

است.

سیاستمداران نسل جدید که به طور عمده از اعضای احزاب ایران نوین و مردم و پان ایرانیست هستند،

همگی با دکتر امینی مخالفند و او را آخرین محافظ قدیمی مکتب قوام السلطنه می شناسند. همچنین

بسیاری از اشخاص بانفوذ ولو پیر، با دکتر امینی مخالفند و از آن بیم دارند که بازگشت او ممکن است باعث

از سرگیری پی گیریهای قانونی و مبارزات ضد فساد شود. بعضی از ناظران معتقدند هدف اصلی خود دکتر

امینی نیست، بلکه هدف بعضی از قدرت های غربی و شرکت های نفتی مربوط به آنها می باشد. این ناظران

می گویند که حکومت با ضربه زدن به امینی می خواهد به این قدرت ها نشان دهد که ایران مصمم است

سیاست مستقل خود و همکاری اقتصادی نزدیک با همه کشورها را ادامه دهد و در عین حال به

شرکت های خارجی نفتی هشدار دهد که از مخالفت عصیانگرانه خود نسبت به تقاضاهای ایران و حتی

اخلال در تلاش ایران برای فروش نفت به کشورهای خارجی، دست بردارند.

حکومت برای نیل به همه این مقاصد، به شورای بزرگان که هر چند در ژوئیه سال 1964 تأسیس شده،

ولی تاکنون هرگز برای حل مسئله ای از آن استمداد نشده، توسل جسته است. البته همه اشخاص بانفوذ،

پس از سقوط امینی در پاییز سال 1962، که به زندان افتاده و یا تحت تعقیب قانون قرار گرفته بودند، آزاد

شدند و حتی یکی از آنها سناتور شد. همه آنها مدعی بودند که بی گناهند و دو نفر از آنها یعنی سرلشگر

ص: 359

علوی مقدم و سرلشگر علوی کیا ادعانامه هایی علیه دکتر امینی نیز صادر کردند. هرچند اشخاصی هستند

که معتقدند دکتر امینی قبل از این که به دقت متوجه اطرافش باشد دست به اقدامی نمی زند، اما شواهدی در

دست است که قصد اخیر او برای نخست وزیر شدن، اگر واقعا چنین غرضی در میان باشد، مطلقا شانسی

برای موفقیت ندارد و همچنین شانسی برای این که استدلالهای او جدی تلقی شوند، وجود ندارد، زیرا

حکومت هویدا صرفا از یک سیاست ملی که به وسیله شاهنشاه تعیین شده است پیروی می کند و

اعلیحضرت اعلام داشته است که ایران از این سیاست حتی یک گام هم عقب نخواهد نشست.

امینی، علی 53

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 4 مارس 1968 13/12/46، محل اقامت دکتر حسن علوی

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای شاهرخ فیروز، بازرگان ایرانی آقای رابرت اسکات، معاون ویژه

در امور MAP

آقای جان ا. آرمیتاژ، رایزن سفارت

موضوع: دکتر علی امینی و شورویها

فیروز گفت که از او خواسته شده بود علیه علی امینی شهادت دهد. کسانی که مسئله را پیگیری

می کردند به فیروز یادآوری کرده بودند که در سال 1961، امینی پست داده شده به وی در کابینه را نداده

بود و پیشنهاد کردند که به خاطر این تحقیر، وی می تواند از خود اعاده حیثیت کند. فیروز پرسید شاه در

مورد شخصیت وی چه نظری دارد و در صورتی که او با امینی در بیفتد، چه فایده ای خواهد داشت. فیروز

از همکاری امتناع ورزید. به عقیده من او نگران است از این که مبادا خود او تحت پیگرد قرار گیرد یا حتی

بازداشت شود.

فیروز گفت مذاکره بر سر جزئیات کارخانه ذوب آهن اصفهان که توسط شوروی ساخته شده، با

مشکلاتی مواجه گردیده و تاریخ مراسم کلنگ زدن آن به تعویق افتاده است. او نگفت تاریخ مراسم برای

چه روزی به تعویق افتاده است.

فیروز گفت که اعضای مطبوعات ایران دستور دارند که در مراسم روز نیروهای مسلح شوروی شرکت

نکنند. (او اضافه نمود که اکنون مطبوعات دستور دارند به نحوی مثبت در مورد فعالیت ها و موقعیت

ایالات متحده در ویتنام مطلب بنویسند. ما قبلاً گزارش کرده بودیم که این گونه دستورات صادر شده

است.)

امینی، علی 54

خیلی محرمانه تاریخ: 9 مارس 1968 18/12/46

از: بخش سیاسی، جان ا. آرمیتاژ جهت: بایگانی

موضوع: علی امینی

آقای اسکات گزارش داد که چند وقت قبل از 20 فوریه، علی امینی در فرودگاه مهرآباد بود که برخی

از دوستانش وی را بر سر دست بلند کرده و اعلام داشته بود که امینی رهبر واقعی ایران است. امینی بعد از

ص: 360

آن در فرودگاه بود و مجددا این کار چند بار تکرار گردید. گزارش جریان به گوش شاه رسید و حملات

جاری علیه امینی تشدید شد.

تذکر: شاه ایران را به قصد گذرانیدن تعطیلات در اروپا در 10 فوریه 1968 ترک گفت.

امینی، علی 55

محرمانه

زمان و مکان: 12 مارس 1968 21/12/46 سورن

شرکت کنندگان: احمد قریشی، استاد دانشگاه ملی ویلیام ا. هلسث، دبیر اول سفارت

موضوع: امینی

قریشی شنیده بود که دولت نگران تصمیم دو ماه پیش خود در مورد آزاد بودن ملاقات با امینی در

خانه اش شده است. از زمانی که این کار صورت گرفته بود، هر روز صدها نفر از امینی در خانه اش دیدن

کرده بودند.

امینی، علی 56

خیلی محرمانه نوامبر 1968 آبان 1347

برنامه اقتصادی امینی که توسط ر. مقدم به ال. دبلیو. سماکیس داده شده است.

عوامل ایجادکننده مشکلات اقتصادی

1 بالا رفتن هزینه زندگی و ایجاد فاصله زیاد بین درآمدهای قشرهای مختلف مردم.

2 بوروکراسی، ارتشاء و سردرگمی در ادارات.

3 فقدان مقامات ذیصلاح جهت مراجعه مردم و در میان گذاشتن مشکلاتشان با آنها که بتوانند

نظریات مردم را به سازمانهای ذیربط تحمیل نمایند.

4 مداخله سازمانهای بی کفایت در امور مردم.

5 فقدان اعتماد مردم به دولت در زمینه هایی که مسائل اقتصادی و اجتماعی مدنظر است.

6 فقدان اظهار عقیده در حد لازم.

7 عدم هماهنگی میان سازمانهای دولتی که مشکلات عدیده ای را برای مردم پدید می آورند.

8 فقدان برنامه جهت نیازهای کشور و دربر گرفتن طرحهای اقتصادی.

چه باید کرد؟

1 مالی:

الف به حداقل رساندن هزینه ها، متأسفانه هزینه زیادی صرف تجملات می شود.

ب پرداخت حقوق کارمندان دولت متناسب با مسئولیت هایی که آنها پذیرفته اند، توقف تبعض و

تحرک بخشیدن به کارمندان در جهت عمل.

ج برداشتن حتی الامکان بار مالیاتی از دوش طبقه مولد ثروت و اتخاذ آنچنان سیاست های مالی که

واحدهای تولیدی از نظر مالی خودکفا شوند.

ص: 361

د تجدیدنظر در شرح وظایف ادارات دولتی، ادغام ادارات بی مورد، افزایش کارآیی و صرفه جویی در

مصرف.

ه کاهش هزینه های نظامی و خریدهای تسلیحاتی، چرا که این قبیل تجهیزات در زمینه های به کار

می روند که مولد نیستند و مانع از رشد اقتصادی کشور می گردند. هیچ خطری از ماوراء مرزها ایران را

تهدید نمی کند. لیکن اگر توجهی به وضعیت اقتصادی نشود مشکلاتی همچون بی کاری، فقر و نارضایتی

عمومی ثبات سیاسی را تهدید خواهند کرد و در نتیجه منجر به «فشار ناگهانی» می گردند.

2 اقتصادی :

الف تثبیت سیاست های اقتصادی دولت در جهت جلب اعتماد سرمایه گذاران داخلی و خارجی (در

حال حاضر اعتمادی به سیاست اقتصادی دولت وجود ندارد.)

ب مساعدت و توجه به کشاورزی و سروسامان دادن به اصلاحات ارضی به گونه ای که کشاورزان

خرده مالک بتوانند از نظر اقتصادی بخش های کوچک کشاورزی خود را اداره کنند. همچنین ایجاد مراکز

آموزشی جهت بالا بردن سطح دانش کشاورزان و بنابراین قادر ساختن آنها به حل مشکلاتشان. تثبیت

نرخ تولیدات کشاورزی و سیاست های بازار به نحوی که بین عرضه و تقاضا بدون دخالت مستقیم بخش

دولتی تعادل برقرار گردد. تشکیل تعاونی برای آینده کشاورزی ایران نقش حیاتی دارد. تعاونیها بایستی به

معنی واقعی کلمه ایجاد شوند تا از کشاورزان حمایت کنند و نیازهایشان را برآورده سازند و

محصولاتشان را به فروش برسانند. آفات نباتی باید به طور جدی کنترل شوند. احیای کشاورزی

مهمترین عامل ثبات اقتصادی است و تلاش در این راستا منجر به اقتصاد با ثبات و سالم می گردد.

ج تلاش زیادی باید در جهت آبیاری به عمل آید. آب در کشاورزی و صنعت نقش حیاتی دارد و

برای نیازهای مردم شهرنشین نیز ضروری است. از نقطه نظر اقتصادی و فنی، فعالیت های مربوط به

آبیاری، کشاورزان را در طول ماههای بیکاری مشغول کرده و آنها را از مهاجرت به شهرها باز خواهد

داشت. این گونه فعالیت ها همچنین می تواند شغل های فنی جدید دائمی در روستاها ایجاد نماید و

کشاورزان را در زمان بیکاری مشغول نگاه خواهد داشت و درآمد آنها را افزایش خواهد داد و در نتیجه

اقتصاد روستا را توسعه خواهد بخشید. استفاده از آبهای زیرزمینی و نظارت بر منابع آبی موجود کشور از

مهمترین مسائل است.

د زیربنای صنعت کشور به رسیدگی بیشتری نیاز دارد. ایجاد صنایع «نمایشی» و یا به منظور حفظ

«پرستیژ» بایستی متوقف شوند. از هزینه های هنگفت که فاقد بازدهی کافی و بهره مناسب باشند، حتی اگر

ظاهرا به ضرر سرمایه گذاران خارجی هستند، بایستی اجتناب شود. صنایعی که قادر به پیشرفت هستند و

دارای درآمد کمی می باشند، بایستی توسعه یابند. به صنایعی که از مواد موجود در کشور استفاده می کنند

در مقایسه با صنایعی که از نظر مواد اولیه به کشورهای خارجی وابسته هستند، باید اولویت داده شود.

همان گونه که قبلاً گفته شد بایستی در روستاها ایجاد کار نمود تا روستائیان برای کار به شهر مهاجرت

نکنند.

ه یک برنامه به معنای واقعی کلمه جهت اجرای موارد فوق لازم است. بنابراین سازمانهای

برنامه ریزی بایستی مستقل از هر فشار سیاسی و شخصی بتوانند عمل کنند تا نیازهای کشور و اهداف آن

ص: 362

را به ترتیب و اولویت طبقه بندی کرده و براساس نیازهای مالی، ارز خارجی و امکان ایجاد آن در کشور

طرح ریزی نمایند و متعاقبا باید یک طرح چند ساله به طور هماهنگ ایجاد نمود. این طرح بایستی بدون

وقفه و به طور کامل انجام شود. یک سازمان هماهنگ کننده بایستی ایجاد شود تا بر اجرای طرح نظارت

کند و مانع اتلاف وقت و درگیری بین سازمانهای مختلف شود. یکی از مشکلاتی که در دفاتر دولتی در

حال حاضر تجربه شده است، فقدان هماهنگی و مسئولیت در قبال یکدیگر است. سازمانهای دولتی باید

در برابر نخست وزیر پاسخگو باشند و نخست وزیر باید قادر باشد به گونه ای عمل کند که هیچ یک از

وزارتخانه ها نتوانند تصمیمات دولت را نادیده انگارند. هر وزیری که تصمیم دولت یا طرح های آن را

نادیده انگاشت، بایستی برکنار شود.

و کل درآمد دولت از هر منبعی چه ارز خارجی باشد یا پول رایج کشور، بایستی به خزانه کل برود.

هیچ سازمانی حتی اگر طبق قانون تجارت اداره می شود، نباید بیش از بودجه ای که به آن تخصیص داده

شده است، خرج کند. سازمانهای خاصی نظیر شرکت نفت، آزادی عمل بسیار دارند و اصراف زیاد

می کنند و هزینه تراشیهای غیر ضروری می کنند و تعهداتی را می پذیرند که به اجرای آن فکر نمی نمایند.

این مسئله می تواند به هرج و مرج در دفاتر و سازمانهای دولتی منجر شود و به این دلیل است که دولت با

مشکلات هزینه روبروست. امور مالی متعادل از طریق تمرکز درآمد و هزینه حاصل می شود که هیچ

مشکلی در امور جاری سازمانها پدید نخواهد آورد.

اوضاع سیاسی و اقتصادی مسئله را طولانی و پیچیده می کند، لذا من به یک نکته می پردازم. من

نمی خواهم بگویم دمکراسی و آزادی همچون دمکراسی و آزادی غربی رایج در آمریکا یا ممالک بزرگ

اروپا بایستی در کشور باشد، لیکن عقیده دارم که نمی شود بدون مقدار کمی آزادی فاصله بین مردم و

دولت را از بین برد. شاید افراد خاصی راست می گویند که انتخابات آزاد در شرایط فعلی عملی نیست، اما

این دلیل نمی شود که نمایندگان را از میان کسانی انتخاب کرد که فقط مطیع هستند و کوچکترین ایده ای از

خود درباره جامعه ندارند قانونهایی که در مجلس تصویب می شوند انتظار می رود به اجراء درآیند. به

نظر می رسد امکان آن وجود داشته باشد که بدون دخالت نابجا و با شرکت مردم، مجلسی به وجود آورد که

با دولت در تحقق بخشیدن اهداف ملی همکاری واقعی داشته باشد. هیچ گونه اصلاحاتی بدون آزادی، هر

چند محدود و نسبی، ممکن نیست. انتظار نمی رود دولت در حالی که از اعتماد مردم برخوردار نیست و

هیچ اقدامی جهت جلب رضایت مردم انجام نمی دهد، بتواند اهداف ملی را تحقق بخشد. فاصله ایجاد شده

بین مردم و دولت بقدر زیادی شده است که هر اتفاقی می تواند رخ بدهد. قدرت و فشار نمی تواند متضمن

ثبات برای همیشه باشد. زمان آن فرارسیده است که از فشار جهت جلوگیری از بروز یک فاجعه، کاسته

شود.

خلیج فارس از نقطه نظر سیاست خارجی :

خلیج فارس یکی از راههای آبی مهم می باشد و لذا از اهمیت زیادی برای ایران برخوردار است. اکثر

نقاط جنوب ایران می توانند منابع عظیم درآمد را، نه تنها از نقطه نظر ذخایر نفتی بلکه از نقطه نظر

ماهیگیری، برای ایران تشکیل دهند. نفت فلات قاره نیز اهمیت زیادی دارد.

امنیت خلیج فارس و حفظ ارتباطات با دریای آزاد، از نظر سیاسی و استراتژیکی حیاتی می باشد. لذا

ص: 363

ایران بایستی سیاستی روشن و واقع بینانه را جهت حفظ منافع سیاسی و اقتصادیش در خلیج فارس دنبال

کند. از طرف دیگر از آنجایی که کویت، عراق، عربستان سعودی و شیخ نشینهای خلیج فارس نیز در این

منطقه دارای منافع سیاسی و اقتصادی می باشند، سیاست ایران بایستی براساس حسن تفاهم و همکاری با

این کشورها استوار باشد. ایران کشوری مسلمان است، اما هیچ فصل مشترکی با کشورهای یادشده از

نقطه نظر نژاد زبان و حتی مذهب ندارد. متأسفانه هیچ اقدام اساسی از طرف ایران تا به حال جهت جلب

کشورهای عربی صورت نگرفته و مداخله عوامل دیپلماتیک اخیرا فاصله میان ایران و ممالک عربی را

زیاد کرده است. بنابراین جهت برطرف نمودن سوءتفاهم میان ایران و ممالک عربی، بخصوص آنهایی که

در خلیج فارس دارای منافعی باشند، دولت ایران بایستی به وضوح اعلام کند که هیچ گاه جهت حل

اختلافات به خشونت متوسل نمی شود، بلکه هرگونه اختلافی از طریق سازمان ملل و راههای

مسالمت آمیز حل خواهند شد.

از نقطه نظر حقوقی و تاریخی براساس شواهد موجود، ادعا در مورد بحرین ممکن است از این به بعد

غیر متداول باشد، ولی این مسئله را می توان در چهارچوب کلی مشکلات خلیج فارس حل کرد.

برخی از جزایر نزدیک سواحل ایران غیرمسکونی هستند، ولی اگر به تصرف قدرت های دیگری در آیند،

می توانند امنیت سواحل ایران را به مخاطره اندازند. این جزایر بایستی قانونا به ایران واگذار شوند. در

صورت بروز هرگونه اختلافی در مورد این جزایر فلات قاره ای که ممکن است دارای ذخایر نفتی باشند، به

نظر می رسد که می تواند مسئله مزبور را جداگانه مورد بحث قرار داد. به هر حال کلیه اختلافات و

مناقشات را می توان حل کرد بشرطی که در چهارچوب کلی مدنظر قرار گیرند و با کشورهای مذکور تفاهم

ایجاد شوند و گامهایی در جهت جلب اعتماد آنها برداشته شوند. از نقطه نظر سیاست ایران در خلیج فارس

نکات زیرقابل توجه است:

1 ممالک عربی بایستی این اطمینان را داشته باشند که ایران تنها از منافع قانونی خودش در خلیج

فارس حفاظت می کند و قصد گسترش نفوذ خود در این منطقه را ندارد.

2 ایران بایستی اختلافاتش را با کشورهای ذینفع در خلیج فارس در یک چهارچوب کلی و از طریق

مسالمت آمیز حل نماید.

3 ایران بایستی با ممالک عربی در حفظ منافع قانونی آنها در خاورمیانه همکاری نماید.

4 ایران بایستی جهت همکاری اقتصادی و فرهنگی با ممالک عربی به طور کلی و عربستان سعودی،

کویت و عراق به طور خاص طرح های درازمدت داشته باشد و این طرح ها را بایستی صادقانه به مورد

اجرا بگذارد.

در پایان بایستی اضافه نمود که نارضایتی عمومی و فقر در خوزستان و سایر مناطق جنوبی کشور راه

را برای تحریک و خرابکاری هموار می سازد و متأسفانه هیچ اقدام اساسی تا به حال در این رابطه صورت

نگرفته است. اگر دولت می خواهد پایگاه مردمی داشته باشد و از حمایت مردم مناطق جنوب هنگام

مذاکره با ممالک عربی برخوردار باشد، بایستی اقدامی جدی صورت بگیرد.

ص: 364

امینی، علی 57

خیلی محرمانه تاریخ: 12 ژوئیه 1969 21/4/48

از: منبع آمریکایی کنترل شده (CAS) به: بخش سیاسی

موضوع: علی امینی، نخست وزیر اسبق ایران

اطلاعات زیر از یک منبع مورد وثوق، جهت اطلاع و استفاده شما می باشد و لزومی به ذکر CAS

به عنوان منبع نیست.

اخیرا علی امینی، نخست وزیر اسبق ایران، از شاه کسب اجازه نموده بود تا تعطیلات چهار ماهه ای را

در اروپا و در کنار خانواده اش که در سوئیس به سر می برند، بگذارند. شاه ضمن موافقت با این تعطیلات، از

امینی خواست که تعطیلات خود را از چهار ماه به دو ماه کاهش دهد.

برخلاف روال عادی سفر به خارج، که درخواست کننده شخصا برای توضیح دلایل سفرش در وزارت

دربار حاضر می شود، وزیر دربار، علم، به یک مقام ارشد آن وزارت دستور داد تا از امینی در منزلش جهت

روشن کردن برنامه سفر او (امینی) به خارج کشور، وقت بگیرد. در اظهارنظر راجع به این دستور، علم گفت

که دولت باید حسن نیت و حمایت خود را از امینی نشان دهد، زیرا «کسی نمی تواند بگوید چه زمانی

خدمات وی ممکن است مورد نیاز باشد.»

یک منبع موثق دیگر گفت که دو شایعه در مورد عزیمت امینی وجود دارد:

الف این که وی توسط شاه برای خنثی کردن فعالیت های بختیار فرستاده می شود.

ب این که وی برای پست نخست وزیری در نظر گرفته شده است.

ما هیچ اطلاعاتی دال بر تأیید این شایعات در دست نداریم.

امینی، علی 58

محرمانه

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: آقای پرویز رائین، خبرنگار آسوشیتدپرس چارلز مک کاسکیل،

سفارت آمریکا جان اچ. روز، سفارت آمریکا زمان و مکان: 10 ژانویه 1970 20/10/48 رستوران

سفارت

موضوع: نقش دکتر امینی در مذاکرات ایران و عراق

رائین گفت چند ماه پیش دکتر علی امینی نخست وزیر اسبق، طی نامه ای به شاه پیشنهاد کرده بود که در

مذاکرات بین ایران و عراق کمک هایش را ارائه نماید. دولت از دادن سمت رسمی به وی خودداری کرد، اما

پیشنهاد وی به عنوان یک میانجی غیررسمی را پذیرفت. وقتی چند ماه پیش امینی ظاهرا به قصد دیدار

همسرش به سوئیس رفت، یکی از اهداف اصلی وی تماس با دولت عراق از طریق سفیر آن کشور در

سوئیس بود که امینی او را می شناخت.

رائین گفت چند روز قبل شنیده است که دکتر امینی جهت ادامه بحثها به بغداد رفته است.

ص: 365

امینی، علی 59

تاریخ: 4 اکتبر 1978 12/7/57 خیلی محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: دفتر وابسته سیاسی جک اچ. شلنبرگریادداشت جهت: بایگانی

موضوع: نخست وزیر اسبق، علی امینی

در روزهای اخیر نام دکتر علی امینی، نخست وزیر اسبق در مقالات و مباحث مختلف بر سر زبان

افتاده است. دکتر رضا امینی، مشاور دفتر وابسته سیاسی ما، به من گفت که که هفته پیش امینی (نسبتی با

رضا ندارد) خواست که صحبتی با او در منزل رضا داشته باشد. اینها دوستان قدیمی هستند. طبق اظهارات

رضا، امینی به دنبال آن است که از طریق یک کانال با نفوذ در سفارت آمریکا انتقادات و نظریات خود را از

اوضاع امروز ایران عنوان کند. امینی هیچ وابستگی ندارد، نه به دولت ایران تعهدی دارد و نه رابطه خاصی

با گروههای مخالف دارد. به هر حال بنا به گفته رضا او از اعتماد چهره های سیاسی و مذهبی مخالف شاه

برخوردار است. امینی ادعا می کند که سعی کرده است این اعتقادش را به شاه منتقل کند که باید بلافاصله به

نفع یک شورای نیابت سلطنت به ریاست فرح که شامل یک فرمانده از نیروهای مسلح می شود، کنار رود.

(ارتشبد جم، سفیر فعلی ایران در اسپانیا، به علت شهرتش به عنوان یک سرباز واقعی و امتناعش از

تیراندازی به سوی تظاهرکنندگان در چند سال قبل، احتمالاً فرد مورد نظر خواهد بود.) شورای نیابت

سلطنت، قانون اساسی ایران را اعمال خواهد کرد و اداره امور روزمره و جاری به نخست وزیر و کابینه وی

محول خواهد شد. یک فرستاده بلندپایه بایستی نزد خمینی فرستاده شود و در مورد بازگشت او به ایران

مشروط بر آن که روند نوگرایانه کشور را به عقب نکشد، مذاکره کند. در همین زمان دولت شریف امامی

باید منحل شود و دولت جدیدی متشکل از افراد قابل قبول برای اکثریت مجلس شورا یا سنا تشکیل گردد.

چند روز بعد من و رضا با دکتر شاهپور زندنیا، نویسنده اقتصادی روزنامه رستاخیز و مشاور

مخصوص وزیر اطلاعات (و جهانگردی) جدید، ملاقات داشتیم. همین طور که او و رضا در مورد فتح با

بهای احتمالی با خمینی با یکدیگر بحث می کردند، نظر زندنیا این بود که فقط علی امینی می تواند هم در

اینجا و هم نزد آیت اللّه از اعتبار لازم جهت انجام چنین مأموریتی برخوردار باشد. آنها اتفاق نظر داشتند که

باتوجه به نفرت دیرینه شاه نسبت به امینی (او از خانواده سلطنتی قاجار است)، صحه گذاردن بر چنین

طرحی از سوی شاه کاملاً غیر محتمل خواهد بود، هرچند آن از نظر تاکتیکی به نفع شاه باشد. اگر خمینی،

امینی را نپذیرد، احترام خمینی افت می کند، و اگر او شرایط امینی را بپذیرد و ناآرامی ادامه پیدا کند، امینی

خواهد بود که شکست می خورد، نه شاه.

در صحبت اولیه اش با رضا، امینی گفت از این حقیقت که هیچ خبرنگار آمریکایی تلاش نکرده بود با

وی در مورد اوضاع جاری مصاحبه کند، سخت در شگفت بود، هر چند خبرنگاران اروپای غربی مشتاق

ملاقات با او بودند. او حدس می زند آنها او را به چشم یک مأمور «سیا» می بینند.

عبداللّه انتظام

ص: 366

انتظام، عبداللّه 1

اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی عبداللّه انتظامخیلی محرمانه

6 آوریل 1951 17/1/1330

در تکمیل اطلاعات بیوگرافیک جاری سفارت به تاریخ 21 مارس 1931، گزارش 1929 مورخ 2

ژوئیه 1938 سفارت و گزارش اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی 14 مارس 1951 سفارت.

سمت: 5 آوریل 1951، وزیر امورخارجه در کابینه علا........

ملاحظات: عبداللّه انتظام که تمام عمر خود را در وزارت امورخارجه گذرانیده، برادر نصراللّه انتظام است که

در سازمان ملل می باشد. خانواده اش یکی از مورد احترام ترین خانواده ها در ایران هستند، به طور کلی

عالی ترین فرد برای احراز سمت وزیر خارجه تلقی می گردد. اگرچه غیبت طولانی وی از صحنه داخلی

کشور به خاطر فعالیت در پست های خارجی باعث شده است که نسبت به مشکلات داخلی برداشت

صحیحی نداشته باشد، ولی تحصیلات عالی و روش و شخصیت محترمانه وی و احترامی که تقریبا همه

برای وی قائلند، او را به مناسب ترین فرد جهت هدایت امر روابط بین المللی تبدیل ساخته است.

اتخاذ مواضعی در هواداری از آمریکا، از طرف دکتر انتظام دور از انتظار نیست، چرا که در خود

آمریکا همراه علا به عنوان سفیر، فعالیت نموده و علاوه براین همسرش (که او را طلاق داده) نیز آمریکایی

است.

در یکی از مراجعات اتفاقی به ایران، انتظام رئیس بخش مربوط به امور امریکا در وزارت خارجه بود.

مناسبات بین او و سفارت امریکا در تهران همیشه دوستانه بوده است.پریش

انتظام، عبداللّه 2

22 سپتامبر 1953 31/6/32خیلی محرمانه

وزارت امورخارجه دفتر کتابخانه ها و گردآوری اطلاعات بخش اطلاعات بیوگرافیک

خلاصه بیوگرافیک شماره 193 محدود اطلاعات امنیتی

عبداللّه انتظام به وزارت امورخارجه ایران منصوب شد

عبداللّه انتظام در کابینه سپهبد زاهدی در 20 سپتامبر 1953 به سمت وزیر امورخارجه منصوب

گردید. او که از دیرباز در وزارت امورخارجه اشتغال داشته، در اروپا و آمریکا نیز در سمت های

دیپلماتیک خدمت کرده و در جامعه ملل نماینده کشورش بوده و گاهی نیز در ادارات مختلف وزارت

خارجه در تهران به کار پرداخته است.

مهم ترین جنبه منفی انتظام به عنوان وزیرخارجه عبارت است از فقدان تجربه وسیع وی در رابطه با

کشورش، حقیقتی که مشکلات داخلی و روند فکری موجود در ایران را برای وی قابل درک و فهم

نمی سازد. مضافا اینکه وی فاقد پایگاه مردمی و سیاسی است، البته به استثنای حسین علا، که انتظام برای

سالها تحت الحمایه وی بوده است. از طرف دیگر تماس وی با فرهنگ های مختلف و جوهای سیاسی

گوناگون او را از چنان دیدگاه وسیعی برخوردار ساخته است که در برخورد با امور و مسائل بین المللی

واقع گرا باشد. به عبارت دیگر در عین حال که از اصل ملی شدن نفت هواداری می کرد، در سال 1951

اعلام داشت که وزارت امورخارجه باید بر مبنای واقعیات با بریتانیا به تفاهم دست یابد. او تمایل و گرایش

ص: 367

ایرانی ها به ملی گرایی را اساس اندیشه و اقدام سیاسی تلقی کرده و معتقد است که برخلاف سالهای اخیر،

باید با آگاهی بیشتر به افکار عمومی جهت بخشید. در همین خصوص وی اظهار داشته است که جلب

اعتماد و احترام مردم نسبت به دولت، از طریق برقراری مناسبات حسنه با مطبوعات، شرط اصلی

بازآموزی عمومی در راستای ریشه کن ساختن ترس و نفرت از بیگانگان و حل و فصل مسئله نفت

می باشد. ادامه فعالیت یا سقوط وی احتمالاً بستگی به موفقیت و یا عدم موفقیت همین سیاست خواهد

داشت.

انتظام در عین حال که از امریکا به خاطر مسائل کم اهمیت انتقاد می کند، ولی چون حدود پنج سال در

این کشور زندگی کرده است، اصولاً نسبت به آمریکا در ایران اظهار همدردی می نماید. او از توسعه طلبی

شوروی منزجر است و به مقاصد آن کشور به دیده سوءظن و تردید می نگرد. انتظام، نخست وزیر رزم آرا را

مورد انتقاد قرارداد و معتقد بود که در مقابل شوروی از سیاست مسالمت آمیز استفاده می کند و در سال

1951 مصدق را «عوامفریبی خطرناک» خواند. انتظام همیشه به دربار نزدیک بوده است و از دوستان

نزدیک شاهزاده اشرف به حساب می آید.

انتظام در سال 1897 در تهران متولد شد. برادرش نصراللّه انتظام، سالهاست که به عنوان رئیس هیئت

نمایندگی ایران در سازمان ملل و به عنوان سفیر کنونی ایران در آمریکا سرشناس می باشد. عبداللّه در سال

1924 با یک امریکایی ازدواج نمود، ولی بعدها از او جدا شد. دخترش که یک شهروند امریکایی است با

یکی از افسران ارتش امریکا ازدواج کرده است. انتظام اصولاً فردی است خود تحصیلکرده و فقط از

دبیرستان ایرانی فارغ التحصیل شده است. علاوه بر زبان فارسی، او فرانسه و انگلیسی را عالی و آلمانی را

خوب تکلم می کند.

پس از ورود به وزارت امورخارجه در سال 1918، انتظام عهده دار پست های دیپلماتیک در لاهه،

ورشو، برن، پراگ، ژنو و واشنگتن گردید، که آخرین سمت وی ریاست هیئت نمایندگی ایرانی اعزامی به

آلمان غربی بود. در سال 1932، دبیرکل هیئت ایرانی در جامعه ملل شد. در سال 1934 دولت ایران به او

مأموریت داد تا آژانس های خبری مختلف دنیا از قبیل رویتر لندن و DNB برلین را مطالعه نماید، که بعد از

کار کردن با دفتر اطلاعات و اخبار جامعه ملل در پاریس به تهران بازگشت و آژانس خبری دولتی را

تأسیس نمود. حسین علا در سال 1951، او را به سمت وزیرخارجه منصوب کرد، ولی قبل از شروع به کار

در آن سمت کابینه علا سقوط نمود. اخیرا نیز به عنوان مشاور وزیر خارجه فعالیت داشته است.

انتظام مردی دوست داشتنی است، ولی به هیچ کس نزدیک نمی شود. او فردی تودار است،

گوشه نشینی را بر ورود در اجتماعات ترجیح می دهد و از افکار و اندیشه های فلسفی لذت می برد. در

مذاکرات، او صراحت لهجه و برخوردهای مستقیم را تأیید می نماید و نسبت به مصالحه های واقعگرایانه با

حسن ظن برخورد می کند.

انتظام، عبداللّه 3

خیلی محرمانه 29 سپتامبر 1953 7/7/32

اطلاعات بیوگرافیک تکمیلی عبداللّه انتظام

در تکمیل اطلاعات بیوگرافیک مورخ 21 مارس 1931، گزارش 1929 مورخ 2 ژوئیه 1938 و

ص: 368

گزارش های تکمیلی سفارت به تاریخ های 14 مارس و 6 آوریل 1951.

مشاغل:

28 آوریل 1951 سقوط کابینه علا، انتظام هنوز به مقام خاصی نرسیده بود. در دوران رژیم مصدق،

وی مشاور وزیر امورخارجه بود، ولی فاطمی یعنی وزیرخارجه وقت هیچ گاه با وی مشورتی نمی کرد.

21 سپتامبر 1953 نخست وزیر زاهدی، او را به سمت وزیر امورخارجه منصوب می نماید.

اظهارات :

انتظام، سلطنت طلب و هوادار امریکا، توسط نخست وزیر زاهدی، پس از یک دوره طولانی توأم با

تردید و دو دلی در مورد انتخابات فردی مناسب برای تصدی امور وزارت خارجه، به این سمت منصوب

گردید. یک گزارش موثق حاکی از آن است که نصراللّه، برادر عبداللّه، نخستین فردی بود که احراز این پست

به وی شدیدا توصیه شده بود، ولی او برای این که بتواند به عنوان سفیر ایران به آمریکا برود و سرپرستی

هیئت ایرانی در سازمان ملل را برعهده گیرد، از پذیرش پست وزارت خارجه امتناع ورزید. سپس شاه از

زاهدی خواست که عبداللّه را برگزیند، در حالی که بسیاری از دوستان نخست وزیر نیز او را تحت فشار

قرار داده بودند که علی سهیلی را به عنوان وزیرخارجه انتخاب نماید.

با انتصاب عبداللّه فردی توانا، متشخص و خوش اعتبار به مقام وزارت خارجه رسید. او می تواند

مقداری از شهرت از دست رفته این وزارتخانه در زمان فاطمی را اعاده کند. انتظام همیشه با مقامات

سفارت همکاری داشته است و تا زمانی که او وزیر خارجه باشد، مناسبات بین وزارت خارجه و سفارت

صمیمانه خواهد بود. ملون

انتظام، عبداللّه 4

اکتبر 1959 مهر 1338 سرّی غیرقابل رویت برای بیگانگان

وزارت امورخارجه

عبداللّه انتظام

عبداللّه انتظام، رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران از سال 1957 تاکنون، که زمانی وزیر

امورخارجه کشور نیز بوده است، یکی از دیپلمات های مجرب سابق است که برای تحقق بخشیدن به

بلندپروازیهای خود بیش از آنکه به صنعت نفت چشم دوخته باشد، به صحنه سیاسی نظر دارد. اگرچه در

سمت کنونی فردی فعال به نظر می رسد، ولی درک فنی وی از امور نفتی محدود است و می گویند در توسعه

سیاست های شرکت ملی نفت ایران نقش رهبری چندانی را ایفا نمی کند. از انتظام بارها و بارها به عنوان

نامزد احتمالی برای پست نخست وزیری یاد کرده اند، در حالی که چهره ای چند شناخته شده نیست و در

میان سیاستمداران تهرانی از حمایت شخصی چندانی برخوردار نمی باشد. می گویند او با دربار رابطه ای

تنگاتنگ دارد و در گذشته هم ظاهرا از دوستان مورد عنایت شاهزاده خانم اشرف پهلوی بوده است. (به

بیوگرافی وی مراجعه شود). علاوه بر این او را یکی از اشخاص تحت الحمایه وزیر دربار کنونی یعنی

حسین علا قلمداد می کنند. به عنوان وزیر امورخارجه در کابینه فضل اللّه زاهدی از سال 1953 تا سال

ص: 369

1955، انتظام، عاری از تشریفات زائد به طرزی مؤثر کار کرد و به صورت فردی با فرهنگ و با توانایی

قابل ملاحظه سفارتخانه های مستقر در تهران را تحت تأثیر قرار داد. برعکس، در کابینه بعدی که به

ریاست علا روی کارآمد، او در نتیجه غیبت های طولانی و مداوم در اروپا و ظاهرا بنا به عللی چون

بیماری، از پذیرفتن همان پست تقریبا طفره رفت. شایعات نسبتا قوی حکایت از این دارند که رابطه او با

یک زن جوان ترک، دارای ملیت مراکشی و مقیم پاریس، علت اصلی دور بودن یا غیبت او از صحنه تهران

بوده است.

علیرغم انتقادهای عبداللّه انتظام از امریکا بر سر مسائل جزئی، او اصولاً از سیاست امریکا و اهداف آن

در ایران حمایت می نماید. علت این تفاهم و هواداری وی از آمریکا را، حداقل می توان به روابط خانوادگی

و تماسهای دائم وی با امریکا مربوط دانست. در سال 1924، و طی یک اشتغال به خدمت پنج ساله در

واشنگتن، با یک دختر امریکایی ازدواج کرد که بعدها از او طلاق گرفت. دختر آنها تبعه امریکاست، و با

یک افسر ارتش امریکا ازدواج کرده است. برادر عبداللّه یعنی نصراللّه، که اکنون سفیر ایران در فرانسه است،

دو بار به عنوان سفیر ایران در امریکا خدمت کرده است و مدت هشت سال نیز ریاست هیئت ایرانی در

سازمان ملل را عهده دار بود. بین عبداللّه انتظام و سفارت امریکا در تهران رابطه ای دوستانه برقرار بوده و

به عنوان یک منبع اطلاعاتی همیشه مورد استفاده مقامات آمریکایی واقع شده است. او در همه حال

مخالفت خویش را نسبت به سیاست ها و منافع شوروی در ایران ابراز داشته است.

انتظام، شخصی است آرام و موقر و به ندرت با کسی از در صمیمیت وارد می شود. ظاهرا از مجالس و

گردهمایی های اجتماعی خوشش نمی آید و بیشتر به انزوای فلسفی یا تمرکز بر سرگرمی اش یعنی کار بر

روی چوب یا حکاکی علاقه دارد. در مذاکرات صراحت و برخورد مستقیم را تأیید می کند و معمولاً با

مصالحه های واقعگرایانه باز برخورد می نماید.

عبداللّه انتظام در تاریخ 26 مارس 1897 در تهران بدنیا آمد. وی اصولاً فردی خود تحصیلکرده است

و فقط دوره دبیرستان را در ایران گذرانده است. پس از ورود به وزارت خارجه در سال 1918، قسمت

اعظم عمر خود را در مأموریت های خارجی صرف کرده است. در سال 1921، به عنوان دبیر سوم سفارت

ایران در واشنگتن فرستاده شود و تا سال 1926 یعنی زمان بازگشت به وزارت خارجه در امریکا ماند.

ظاهرا علت بازگشت وی این بود که شدیدا بدهکار شده بود و قادر به پرداخت دیون خود در امریکا نبود.

در سال 1931 به ورشو فرستاده شد و دو سال بعد به جامعه ملل مأمور گردید. کار بعدی انتظام در سال

1934 این بود که بخش اطلاعات جامعه ملل و سرویس خبری اروپایی یعنی خبرگزاری رویتر لندن،

خبرگزاری HAVAS در پاریس و خبرگزاری آلمان در برلین، را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. در خاتمه

این مأموریت به تهران بازگشت و آژانس خبری دولتی را تشکیل داد. ظرف چند سال بعد به پراگ، ژنو،

برن و مجددا به تهران سفر کرد. در سال 1942، به عنوان کاردار به سفارت ایران در ژنو پیوست و در تمام

طول جنگ جهانی دوم در آن قسمت باقی ماند. در سال 1946، انتظام وزیر مختار ایران در آلمان شد و در

بُن و اشتوتگارت مقیم گردید. تا آوریل 1951 در آن سمت باقی ماند و سپس در کابینه حسین علا به سمت

وزیر امورخارجه منصوب گردید، ولی قبل از تصدی امور وزارت خارجه، کابینه مزبور سقوط کرد و او

مجددا به آلمان اعزام شد تا اینکه به عنوان رئیس تشریفات وزارت دربار مجددا به ایران فراخوانده شد.

در سال 1952 به عنوان مشاور وزیر امورخارجه منصوب گردید.

ص: 370

در سپتامبر 1953، پس از سقوط رژیم محمد مصدق، انتظام در کابینه زاهدی به عنوان وزیر امور

خارجه برگزیده شد و در آوریل 1955، در کابینه حسین علا مجددا به همان سمت رسید. غیبت طولانی

انتظام در پاریس باعث شد که اداره امور وزارت خارجه به دست بی کفایت معاون وی مصطفی سمیعی

بیفتد، و در زمینه خط مشی وزارتخانه نیز نخست وزیر تام الاختیار و تصمیم گیرنده باشد. انتظام در دسامبر

1955 از وزارت خارجه برکنار شد، و در عوض به معاونت نخست وزیر رسید وزیر مشاور در بهار سال

1957 و در این پست دوگانه، انتظام به تونس و مراکش به نیابت از جانب شاه (محمدرضا شاه پهلوی) سفر

نمود. کمی پس از مراجعت به تهران، کابینه علا سقوط کرد، و در دولت جدید منوچهر اقبال هیچ پستی به

انتظام داده نشد. شاه در می 1957، انتظام را به مقام کنونی اش یعنی رئیس هیئت مدیره شرکت ملی نفت

ایران منصوب نمود.

بعد از جدا شدن از همسر امریکایی اش، انتظام ازدواج نکرد. او فرانسه و انگلیسی را عالی و آلمانی را

خوب صحبت می کند.

انتظام، عبداللّه 5

تاریخ: 7 سپتامبر 1966 16/6/45 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: بخش سیاسی چارلز ان. راسیاس توسط: بخش سیاسی ویلیام ا. هلسثبه: وزیر مختار

موضوع: یادداشت ضمیمه

منبع اطلاعات در یادداشت ضمیمه، عزیزاللّه شیبانی صالح، یک افسر جوان ساواک است. من عزیز را

مدت نزدیک به یک سال است که ندیده بودم. امروز صبح وی به من تلفن کرد و خواست که فوری وی را

خارج از سفارت ببینم. حدود ساعت 30/10 او را نبش کوچه امیرکبیر و خیابان تخت جمشید ملاقات

کردم. ما با ماشین وی حدود یک بلوک پشت آپارتمانهای سفارت تا شرکت MOUZ، که وی توضیح داد

توسط یک دوست اداره می شود، رانندگی کردیم. یک ساعت با هم صحبت کردیم و وی اطلاعات بیشتری

به من داد که به طور جداگانه گزارش می کنم.

عزیز فرزند تیمسار بازنشسته کاظم شیبانی صالح و برادرزاده جهانشاه، اللهیار و علی پاشا صالح

می باشد. او با دختر مرحوم سرلشکر رزم آرا ازدواج کرده است. او حدودا 30 ساله و از نظر سیاسی

جاه طلب است. وی می خواست کاندید مجلس از شهر کاشان شود ولی رد شد. CAS(منبع کنترل شده

امریکایی) پرونده ای از وی دارد و آنها ظاهرا او را بی تجربه و پرت و شاید Provacateur می دانند. اما من

هرگز مناسبتی نداشته ام که چنین برداشتی کنم. در هیچ موردی وی را فردی پرت و بی تجربه نیافته ام. او

گفت بدین دلیل قبل از این با من تماس نگرفته است که ارتشبد نصیری دستور داده بود که افسرانش حق

هیچ گونه تماسی را با خارجیان مگر در حیطه وظایفشان ندارند. وی همچنین گفت به علت انتقادی که از

خط مشی های دولت ایران و ساواک کرده است، که به نظر وی منجر به مصالحه بر سر منافع و مصالح ایران

گردید، نصیری وی را در «محدودیت» قرار داده بود. (این موضوع جداگانه گزارش می شود.)

شیبانی در گذشته یک منبع دقیق اطلاعات بوده است.

به عنوان مثال، او فوری به من تلفن کرد و گزارش دقیقی در مورد ترور منصور به من داد. او در تماسهایم

با درخشش در بیش از یک سال گذشته و این که من تحت نظر ساواک هستم، به من هشدار داد.

ص: 371

در نوامبر 1964، عزیز به من گفت که از ریاکاری دولت ایران در روابطش با ایالات متحده، ناراحت

است. او گفت به عقیده وی، شاه سیاست همکاری با روسها را دنبال می کند، در حالی که به ما (امریکا)

اطمینان می دهد که چنین عمل نمی کند.

هنگامی که عزیز مرا سوار کرد، کمی دستپاچه بود و در یک لحظه ماشین را به یک کوچه بن بست راند.

من فکر نمی کنم او تحت دستور اقدام می کرد تا ما را گیج کند. تصور نمی کنم که وی راجع به موضوعی نظیر

مسئله شاه و انتظام، که CASمی تواند دیر یا زود صحت و سقم آن را تأیید کند، دروغ گفته باشد.راسیاس

انتظام، عبداللّه 6

تاریخ: 7 سپتامبر 1966 16/6/45 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

از: بخش سیاسی ویلیام ا. هلسثبه: آقای تاچر، وزیر مختار

موضوع: دو یادداشت از چاک راسیاس در رابطه با پیشنهاد پست

نخست وزیری به عبداللّه انتظام، به پیوست می باشد

در دو یادداشت پیوست از چاک راسیاس گزارش شده است که گویا شاه تصدی امور نخست وزیری را

به عبداللّه انتظام پیشنهاد کرده است. بنا به این گزارش، شاه از انتظام خواسته است که نسبت به درخواست

خویش مبنی بر برخورداری از آزادی عمل کافی در صورت پذیرش آن سمت، تجدیدنظر نموده و پس از

مراجعت شاه پیرامون موضوع به بحث بنشینند.

منبع این گزارش یکی از افسران جوان ساواک است که چاک، او را به مدت یک سال ندیده بود، ولی

همین جوان اخیرا خواستار ملاقات فوری با وی گردیده است. اگرچه احتمال نوعی خرابکاری، توطئه

برای این که ما را نیز درگیر سازند وجود دارد، ولی من هم با چاک هم عقیده ام که این افسر جوان عضو

ساواک طبق دستور کسی و یا براساس یک طرح قبلی با وی دیدار نداشته است.

در عین حال، گزارش کردن این مطلب به وزارت خارجه ضرورتی ندارد. ممکن است بتوان ظرف چند

روز آینده اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کرد. به هر حال، پیشنهاد فوق الذکر تا مراجعت شاه از سفر

اروپای شرقی اش مسکوت خواهد ماند. بخش سیاسی: ویلیام هلسث

انتظام، عبداللّه 7

یادداشت سرّی تاریخ: 7 سپتامبر 1966 16/6/45

از: بخش سیاسی چارلز ان. راسیاس جهت: بایگانی

موضوع: شاه به عبداللّه انتظام پیشنهاد نخست وزیری داده است

به گفته یک منبع معمولاً موثق، شاه در صبح روز یکم سپتامبر ملاقاتی با عبداللّه انتظام، مدیرعامل

سابق شرکت ملی نفت ایران، در کاخ سعدآباد داشته است. منبع گزارش داد که شاه یک روز قبل به انتظام

خبر داده بود که می خواهد وی را در روز یکم سپتامبر، قبل از سفرش به بلغارستان، لهستان و مجارستان

ملاقات کند. منبع انتظام را در ساعت 30/6 به محل رساند و انتظام حدود ساعت 05/8 صحبتش را با شاه

تمام کرد.

منبع به من گفت، انتظام به وی گفته بود که شاه از او (انتظام) پرسید آیا وی تمایل به نخست وزیر شدن

ص: 372

دارد. بنا به گزارش، انتظام جواب داد «فقط در صورتی که در انتخاب وزرای خودم آزاد باشم و قبل از به

اجرا در آوردن مسائل سیاسی در مورد آن موضوعات با اعلیحضرت گفتگو کنم.» انتظام به شاه گفت با

روش اخیر در سیاست ایران که به شدت روابط ایران را با غرب خراب کرده است و به بهبود مستمر اقتصاد

ایران ضربه وارد کرده بود، مخالف است. بنا به گزارش، انتظام به شاه گفت وی از این که سازمان برنامه و

بودجه اخیرا نتوانسته بود حقوق کارمندانش را بپردازد و مجبور شده بود 800000 تومان از بانک مرکزی

وام بگیرد، هراسان شده است. انتظام به شاه گفت تلاش وی جهت پیروی شدید از سیاست روابط نزدیکتر

با کشورهای کمونیست، اشتباه می باشد. به عنوان، نتیجه، انتظام اظهار داشت «غرب اعتماد خود را نسبت

به شما از دست داده، در حالی که در همان زمان کشورهای کمونیستی نسبت به اغراض شما مشکوک و

بدگمان هستند.» به نظر او منافع ایران در غرب نهفته است و هر چند ایران بایستی برای رفتار بهتر از سوی

غرب با آنها چانه بزند، نباید هیچ بی احترامی نسبت به غرب نظیر آنچه در رابطه با تسلیحات و مذاکرات

نفتی به واسطه اظهارات علنی به نظر انتظام غیرعاقلانه و تحریک کننده شاه، اتفاق افتاد صورت گیرد.

صحبتها نتیجه ای نداشت، زیرا شاه به حرفهای انتظام گوش داد، ولی موافق دادن آزادی عمل به وی

نبود. شاه به او گفت که در خلال عدم حضور وی (شاه) در ایران فکر کند و پس از بازگشت وی از لهستان

برای بحث در مورد آن، با هم ملاقات خواهند کرد.

منبع، که ظاهرا از بستگان انتظام است، گفت می خواهد سفارت راجع به این موضوع مطلع باشد و او

امیدوار است سفارت به هر طریقی که عاقلانه می پندارند، از انتظام حمایت کند. جواب دادم که مطمئنا این

اطلاعات جالب را به مقامات بالاتر خود در سفارت گزارش خواهم کرد. به هر حال، وی بایستی درک کند

که سفارت حمایت از وی حتی از این که به نظر برسد که سفارت برای شخص بخصوصی و برای هر منصب

رسمی فعالیت می کند را مناسب نمی داند. چنین مسئله ای دقیقا یک مسئله داخلی برای دولت و مردم ایران

است. منبع در پاسخ گفت که وی موضع و نگرانی در مورد آداب دیپلماتیک را می داند، اما منظور وی آن

است که اگر موضوع انتظام به عنوان نخست وزیر احتمالی مطرح شد، ما با اظهارات مساعد از وی حمایت

کنیم، البته در صورتی که ما واقعا معتقد باشیم (چنانچه او احساس می کرد که ما واقعا معتقدیم) انتظام

دوست ایالات متحده است و علاقمند به بهبود روابط بین دو ملت می باشد. او گفت «شما نمی توانید

تشخیص دهید که رژیم در سال گذشته تا چه حد دیکتاتور شده است. انتظام به عنوان یک فرد مستقل اما

وزیری وفادار، کار زیادی برای از بین بردن دیکتاتوری انجام خواهد داد.»

اظهارنظر:

دلیلی در دست ندارم که راجع به گزارش اصلی منبع شک کنم. انتصاب انتظام مطمئنا قابل درک است،

هرچند «استقلال» وی در برابر شاه ممکن است شانس او را مختل کند. انتظام صالح مقام، سابقه و

شخصیت است. وی به دربار و بخصوص اشرف نزدیک می باشد. وی دوست مسلم غرب است. بنا به

گزارش هویدا به علت دسیسه های وزرای دیگر به ویژه عالیخانی و آموزگار از کار برکنار شده است و ما

گزارشی مبنی بر این که وی می خواهد از کشور خارج شود، دریافت داشته ایم. جایگزینی هویدا توسط

انتظام، خفتی برای هویدا نخواهد بود، زیرا انتظام مربی مرحوم حسنعلی منصور و امیرعباس هویدا بود،

زمانی که منصور و هویدا تحت نظر سرکنسول انتظام در اشتوتگارت به عنوان دستیار کنسول کار

ص: 373

می کردند. معامله تسلیحات با شوروی ظاهرا با شکست مواجه شده و هزینه های اقتصادی معاملات با

شوروی تازه مورد توجه و درک شاه قرار گرفته است، پشتوانه های ارزی پایین است و به نظر می رسد همه

به وضوح نگران انفجار و ترکیدن اقتصاد ملتهب و نابسامان می باشند. شاه همچنین ظاهرا شروع به

تشخیص این امر نموده که سیاست وی مبنی بر ساختن پلهای (ارتباطی) با شرق، شاید پلهای ارتباطی با

غرب را خراب کرده است و این که وی در راستای منافع ایران و شخص خودش بایستی مطمئن شود که این

خرابی ها اصلاح می شوند. انتظام به خاطر هواداریش از غرب مشهور است. انتصاب وی توسط شاه این

احساس را در زمینه تمایل شاه مبنی بر برقراری مجدد روابط استوار با ایالات متحده و انگلستان، که

ظاهرا احساس می شود ممکن است سست شده باشد، به وجود می آورد. بدون توجه به اطمینان هایی که ما

به وی دادیم، شاه احتمالاً احساس می کند «گناهکار» است. از طرفی، اگر ایران می رود که دچار مشکل

اقتصادی شود، تنها منبع قابل اعتماد برای کمک، نیروهای غربی، به ویژه امریکا است. کمونیست ها بسیار

محتمل است که خواهان دامن زدن به چنین مشکلاتی در راستای منافع خودشان باشند. البته محتمل است

که این گونه وارد گفتگو شدن با من همراه این «اطلاعات»، تحریکی توسط دولت ایران باشد یا تلاشی باشد

از جانب عناصری خاص جهت «کسب حمایت»، اما مایلم این امر را یک احتمال به حساب آورم.

بیشتر آنچه در بالا گفته شد، البته از روی حدس می باشد، اما باتوجه به سوابق و زمینه ایرانیها غیر

محتمل نمی باشد. من بار دیگر تصریح می کنم که ما نباید نفوذ یا تأثیرگذاری خودمان را دست کم بگیریم.

نفوذ ما در صورتی که قوی و سالم نگهداشته شود، عمدتا به صورت یک اصل اخلاقی باقی می ماند که

هرکس بشدت آن را به کاری می گیرد. چارلز ان. راسیاس

انتظام، عبداللّه 8

عبداللّه انتظام مقام دولتی سابق خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای انتظام

عبداللّه انتظام، که اکنون 81 ساله می باشد، از اواخر دهه 1960 در امور دولتی فعال نبوده است. قبل از

آن مشاغل زیادی به عنوان دیپلمات داشته و از 55 1953 وزیر امورخارجه بوده است. وی همچنین

به عنوان معاون نخست وزیر و وزیر بدون عنوان (وزیر مشاور م) 57 1955 و رئیس هیئت مدیره شرکت

ملی نفت ایران (63 1957) خدمت کرده است. (طبقه بندی نشده)

به علت این که بیشتر تجارب وی در امور بین المللی بود، انتظام فاقد معلومات مورد نیاز برای توسعه

یک خط مشی سودمند نفتی برای ایران بوده و در شرکت ملی نفت ایران کارآیی نداشت. با این وجود، وی

سوابق بسیار خوبی در امورخارجه دارد. در سمت وزیرخارجه، انتظام دیگران را به عنوان فردی با

فرهنگ بالا، بسیار مطلع و با توانایی فوق العاده در امور بین المللی که کارش را به طور مؤثر و به دور از

جنجال انجام می داد، تحت تأثیر قرار داد. او اغلب به عنوان نامزد نخست وزیری مطرح بوده، ولی هرگز

نخست وزیر نبوده است. (خیلی محرمانه)

انتظام هرگز ابایی در انتقاد از ایالات متحده در مسائل جزئی نداشته است، ولی معتقد است که هوادار

سیاست اصلی امریکا و اهداف آن در ایران می باشد. حداقل بخشی از درک و هواداری وی در قبال

امریکا، ناشی از رابطه خانوادگی و تماس با امریکائیان می باشد. در 1924 طی یک مأموریت شغلی در

ص: 374

واشنگتن با یک زن امریکایی ازدواج کرد که بعدها او را طلاق داد. دخترشان یک شهروند ایالات متحده

است. در گذشته انتظام خشم خود را از توسعه طلبی شوروی و سوءظن نسبت به مقاصد شوروی در ایران

ابراز داشته است. او همیشه به دربار نزدیک بوده و در 1951 رئیس تشریفات بوده است. (خیلی محرمانه)

انتظام انگلیسی و فرانسه را عالی و آلمانی را خوب تکلم می کند.

(طبقه بندی نشده) 8 دسامبر 1978 17/9/57



عبدالرضا انصاری

ص: 375

انصاری، عبدالرضا 1

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

عبدالرضا انصاری وزیر کشور

وزیر کشور از 11 ژوئیه 1966، عبدالرضا انصاری، تحصیل کرده آمریکا، طرفدار غرب و فردی

بسیار لایق است. باوجود آراستگی و رفتار دیپلماتیک و ظاهر بچگانه، فریبنده و لیبرال او نباید این

حقیقت کتمان بماند که وی مدیری پر کار و سیاستمداری طرفدار توسعه روابط است که بیش از هر چیز

می خواهد از ایران، کشوری مدرن بسازد.

انصاری در سال 1923، دو ماه پس از این که پدرش که یک سرهنگ ارتش بود و در عملیاتی علیه

اکراد کشته شد، بدنیا آمد. مادر وی مجددا ازدواج کرد و از شوهر جدیدش دو پسر دیگر دارد. او در

دانشکده کشاورزی دانشگاه تهران حضور یافت و از دانشکده حقوق آن دانشگاه فارغ التحصیل شد. در

21 سالگی وارد وزارت کار شد. وی در سال 1950 از دانشگاه ایالتی یوتا در اوگان، فوق لیسانس اقتصاد

گرفت و در 1951 در دانشگاه کالیفرنیا در لوس آنجلس در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. در سالهای

اولیه خدمتش، او به عنوان فردی با کفایت در زمینه اقتصاد و دارایی، کارآ، با شرافت و دارای ایده های

فراوان برای توسعه و پیشرفت ساختار مالی کشورش شناخته شد. پس از مراجعتش از آمریکا در سال

1952، به عنوان دستیار مخصوص سرپرست اصل چهار (ترومن م)، به جای اردشیر زاهدی (وزیر فعلی

امورخارجه) منصوب شد و در سال 1954 نماینده شخصی رئیس ایرانی صندوق تنخواه صنعتی ایران و

آمریکا گردید.

در سال 1957، انصاری معاون خلیل طالقانی، وزیر کشور و در 1958 معاون وزیر دارایی و رئیس

خزانه داری کل شد. وی یکی از مؤسسین حزب ملّیون (ناسیونالیست) در سال 1958 بود. در سال بعد او

معاون رئیس شورای عالی امور مالی شد. انصاری در سال 1960 برای مدت کوتاهی وزیر کار و سپس

مدیرعامل سازمان آب و برق خوزستان گردید.

در سال 1964، وی با حفظ سمت در سازمان آب و برق خوزستان، استاندار خوزستان شد. در هر دو

مسئولیت او کارنامه روشنی از موفقیت از خود نشان داد. تقریبا تمامی جنبه های زندگی در خوزستان در

مدت استانداری وی پیشرفت داشت.

انصاری قد بلند، خوش قیافه و معمولاً مؤدب، ملاحظه کار و دوست داشتنی است. او از امریکایی بودن

خود لذت می برد و با تعدادی از مقامات آمریکایی در تهران صمیمی بوده است. وی در سال 1956 ازدواج

کرده است و فرزندی ندارد. همسر او بسیار کم انگلیسی و خود وی فارسی و به خوبی انگلیسی صحبت

می کند. انصاری عضو کمیته اجرایی حزب ایران نوین است. 19 مارس 1968 28/12/46



هوشنگ انصاری

ص: 376

انصاری، هوشنگ 1

تاریخ: 23 آوریل 1962 3/2/41 خیلی محرمانه

از: سفارت آمریکا، تهران، 270 A به: وزارت امورخارجه

موضوع: معاون جدید وزیر بازرگانی منصوب شد

(بدون طبقه بندی) نخست وزیر انتصاب معاون وزیر در وزارت بازرگانی را تصویب نمود. دکتر

حیدرعلی غفاری، عضو هیئت رئیسه شرکت ترابری خارجی دولت ایران شده است. هوشنگ انصاری، که

زمانی رایزن اقتصادی در سفارت ایران در ترکیه بوده است، به جای دکتر غفاری منصوب گردید.

(خیلی محرمانه) اظهارنظر: سفارت از این تغییرات ناخشنود است. این احساسی است که بسیاری از

دپیلماتهای اروپای غربی در تهران دارند. دکتر غفاری که یک مقام عالیرتبه به مدت بیش از بیست سال در

این وزارتخانه بود، به علت همبستگی، کارآیی و محبتی که در بین بسیاری از تجار ایرانی داشت، مورد

احترام زیادی بود. علاوه براین یکی از نزدیکترین و سودمندترین رابطین سفارت بوده است.

استعفای دکتر غفاری، که مورد قبول وزیر بازرگانی جهانگیر آموزگار واقع شد، ناشی از تنش فزاینده

و مناسبات شخصی وزیر و معاون وزیر بود. در ماههای اخیر، وزیر به طور فزاینده ای یا با غفاری مخالفت

می کرد یا به علل سیاسی از دلجویی وی خودداری می نمود. مقررات واردات سالیانه که اخیرا انتشار

یافت، دارای نقاط ضعف زیادی بود که مورد انتقاد شدید جرائد، شورای عالی بازرگانی، مقامات عالیرتبه

بانک مرکزی ایران و سازمان برنامه و تعداد زیادی از وزرای کابینه قرار گرفت. صرفنظر از توجیهات

غفاری، وزیر به نحو مشهودی به هیچ یک از این مقامات (یا تعداد کمی از آنها) و اعضای کابینه پاسخ نداد.

برداشتن غفاری، به هر حال وجهه وزیر را حفظ کرد.

دکتر غفاری شخصا به مأمور سفارت گفت هر چند او پیشدستی می کرد، ولی طبق مقررات ممکن بود

بدشانسی بیاورد، او نخواسته بود که پای نخست وزیر و مقامات کابینه را که با وی دوست هستند به میان

بکشد، زیرا او ترجیح می دهد که سوابق خدمتی وی به جای او سخن بگویند، و به هر حال وضعیت به

نقطه ای رسیده است که او نمی تواند با وزیر کنونی کار کند.

معاون وزیر جدید، آقای انصاری به نظر می رسد که جوان باهوش و فعالی باشد، و در یک ملاقات

دوستانه با مقامات سفارت، علاقه زیادی به همکاری نزدیک با سفارت نشان داد. به هر حال او سالهای

زیادی خارج از ایران بوده است، از جمله دوازده سال در ژاپن، و به نظر می رسد زمان زیادی نیاز باشد تا او

کاملاً بر ارتباطات کاری خود با اجتماعات تجاری و سیستم اداری مسلط شود.

انصاری، هوشنگ 2

25 سپتامبر 1964 3/7/43 خیلی محرمانه

احتمالاً توسط تام استیو نوشته شده است.

بیوگرافی هوشنگ انصاری(1)

وی با حدود 40 تا 45 سال سن، فردی است کوتاه، مقاوم، با ظاهری نسبتا کوچک و زرنگ، زیرک،

باهوش و سخت کوش. سیگار نمی کشد و اگر مشروب بنوشد بسیار اندک می باشد. در طول یا قبل از جنگ

1- این جمله به صورت دست نویس در بالای سند آمده است. م
ص: 377

جهانی دوم به عنوان نماینده جعفر اخوان، تاجر واردات و صادرات منسوجات در آن زمان (و در حال

حاضر مالک شرکت های سهامی جیپ) بود. پس از آن اخوان او را برای اداره دفتر صادرات و واردات

توکیو به آنجا فرستاد. طبق گفته اخوان، انصاری که تحصیلاتی بیش از دوره متوسطه ندارد، به نظر

می رسید که به خوبی کار می کند، اما هنگامی که اخوان برای بازرسی به توکیو رفت، متوجه شد که انصاری

با دست کاری در مدارک پول زیادی برای خودش دست و پا کرده است و بنابراین اخوان وی را از کار

اخراج نمود. اخوان دست به کار اقدامات قانونی علیه انصاری شد که ممکن است هنوز در جریان باشد. (با

این حال هم هوشنگ انصاری و هم برادرش در حال حاضر مالک کارخانه مجهز اتومبیل رامبلر هستند که

آنها می توانند فقط آن را از اخوان خریده یا به دست آورده باشند.)انصاری پس از ترک کار اخوان در ژاپن

ماند و دولت ایران که در حال باز کردن سفارت خود در ژاپن بعد از جنگ بود، او را به عنوان رایزن

بازرگانی استخدام کرد. او برای چندین سال در توکیو ماند و متعاقبا تا سطح رایزن اقتصادی یا تجاری

سفارت با مسئولیت های منطقه ای ارتقا یافت. وی در سال 1962 به تهران فرا خوانده شد و به سمت معاون

بازرگانی خارجی وزارت بازرگانی منصوب گردید. وی با تغییر دولت وزارتخانه را ترک کرد و به تجارت

آزاد پرداخت و مدیر کارخانه نساجی فخر شد. (خانواده رشیدیان در این کارخانه سهم اصلی را دارند.)

این کارخانه تقریبا به طور کامل به ماشین آلات ژاپنی مجهز شده است. به نظر می رسد که این کار را بسیار

عالی انجام داده و حداقل طبق برآوردهای خودش، برنامه سازنده خوبی داشته است که بسیاری از

کارگران از آن سود برده اند. معاون وی برادر کوچکترش به نام «باری» می باشد که تحصیلکرده آمریکا

است و چند سال در آنجا اقامت داشته است. هوشنگ انصاری یک همسر ژاپنی بسیار زیبا دارد که از زمان

بازگشت انصاری به ایران از نظر سلامتی وضع خوبی نداشته است و از سردرد میگرن مداوم رنج می برد. به

نظر می رسد او که به ندرت برای برنامه های اجتماعی از منزل خارج می شود. هوشنگ تصور می کند که

سردرد وی ممکن است ناشی از ارتفاعات باشد، زیرا او در طول مسافرت به توکیو یا مناطق دیگر خوب

بوده است. انصاری و یا همسرش اقوامی (والدین؟) در سانفراسیسکو دارند. در طی سفر اخیر انصاری به

آفریقا، که وی با رده سفیری سرپرستی یک هیئت «حسن نیت» ایرانی را به عهده داشت، همسر وی در

توکیو بود و از پارگی آپاندیس خود رنج می برد و در شرایطی رو به موت شده بود. وی چهار هفته در

بیمارستان بستری بود. او هنوز در توکیو است و به نظر می رسد رو به بهبود باشد. اگر انصاری پیشنهاد

سرپرستی یک هیئت دیگر به خاور دور را که شامل ژاپن نیز می شود بپذیرد، همسرش با او به تهران

بازمی گردد و در غیر این صورت به تنهایی به تهران باز خواهد گشت. ظاهرا ستاره اقبال هوشنگ انصاری

ظرف دو یا سه سال گذشته رو به صعود بوده است. ظاهرا اطمینان شاه را را جلب کرده و در چندین سمت

نسبتا مهم خدمت کرده است. هنگامی که سال گذشته یا حدود آن شورای صنایع به ریاست شریف امامی

تشکیل گردید، وی معاون رئیس آن شد. وی در اوایل امسال هنگامی که آقای خسروشاهی به ریاست

برگزیده شد، معاون رئیس اتاق بازرگانی تهران شد و در این سمت به طور جدی کار و تلاش می کرد. در

واقع به نظر می رسد که وی در هر کاری شدیدا تلاش می کند و مطمئنا به هنگام تصدی معاونت وزیر

بازرگانی ساعت های متمادی مشغول به کار بوده است. وی ظاهرا دوستان و آشنایان زیادی دارد. حداقل

در زمانی وی از افراد بسیار نزدیک به حبیب ثابت، بوده است. (در آن زمان اخوان گزارش داد که ثابت،

انصاری را فریب می دهد تا بتواند حمایت وی را برای درخواست مونتاژ فولکس واگن کسب کند. که این

ص: 378

کار لطمه بسیاری به فعالیت های کارخانه جیپ رامبلر اخوان می زند.)

انصاری فرد باحیایی نیست و ادعا می کند که افراد بسیاری در داخل و خارج از دولت برای مشاوره به

دنبال وی هستند. وی مدعی است که عالیخانی همان روزی که به سمت وزیر اقتصاد منصوب شد، برای

مشاوره به وی مراجعه کرد و عالیخانی عملاً وی را به عنوان معاون عالیرتبه خود انتخاب نمود (البته این

مطلب از طریق دولت ایران نیز به وزارت خارجه اطلاع داده شده است)، اما وی این سمت را نپذیرفته

است، زیرا تازه شغل مدیریت کارخانه فخر را پذیرفته بود و می خواست بعضی از تغییراتی را که در آنجا

شروع کرده بود به پایان برساند. وی می گوید که شاه نیز از او خواسته است تا به عنوان معاون وزیر به

وزارت خارجه برود، اما او به همان دلیل عذرخواهی کرده است. ظاهرا وی روابط خوبی با احمد ضیائی

دارد. نامبرده هم اکنون دارای همان سمت معاونت در وزارت اقتصاد است که خود انصاری زمانی آن را

به عهده داشت. او همچنین مدعی است که از عالیخانی خواسته است تا حیدر غفاری را (که قبلاً موقعیت

خود وی داشته است) در سمتی به عنوان مشاور عالیرتبه وزارتخانه منصوب نماید.

اگرچه انصاری هرگز از روش خود دست برنداشته است تا از منافع بازرگانی آمریکا حمایت کند (و اگر

چنین کاری کرده، از منافع بازرگانی ژاپن حمایت کرده است)، با این حال وی در ظاهر بیشتر طرفدار

آمریکا تلقی می شود تا ضد آمریکایی. وی اهمیتی نمی دهد که اگر زیاد از حد نباشد، کمی چاپلوسی کند.

وی به توانائیهای خود کاملاً ایمان دارد و برای اقداماتی که به هر جهت صورت می دهد، مورد تشویق قرار

می گیرد. وی حداقل در محافل خصوصی در مورد انتقاد از همکاران خود بسیار صریح می باشد.

به نظر می رسد که وی از زمان کناره گیری از مشاغل دولتی در سال گذشته، تمایل دارد که رابطه ای با

دولت آمریکا داشته باشد و برای حفظ آشنایی با من روش گذشته خود را تغییر داده است.(1)

زمانی وی به صراحت به من گفت که تصور می کند یک وزیر امورخارجه خوبی خواهد بود.

انصاری، هوشنگ 3

تاریخ: 27 ژوئیه 1966 5/5/45 سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

تاریخ و محل جمع آوری اطلاعات: 26 ژوئیه 1966 تهران، ایران

موضوع: تغییر سیاست ایجاد شده توسط هوشنگ انصاری، وزیر جدید اطلاعات

منبع: یک عضو پارلمان ایران می باشد که از سابق مورد اعتماد شاه بوده است و دسترسی منظم به شاه،

مقامات عالیرتبه دولت و ناشران روزنامه ها دارد. بیشتر گزارشهای او از اوایل1950 دقیق بوده است. او

اطلاعات را در ضمن یک گفتگو با هوشنگ انصاری که روز دهم ژوئیه 1966 به جای سرلشکر حسن

پاکروان به عنوان وزیر اطلاعات منصوب شده بود، به دست آورد.

1 هوشنگ انصاری در تاریخ 25 ژوئیه 1966 اظهار داشت که یکی از اولین اقداماتش به عنوان وزیر،

دستور به رادیو ایران مبنی بر عدم پخش اظهارات کمونیستی در گزارشات خبری اش بوده است. به طور

مشخص او گفت دستور داده است که پوشش خبری اخبار رسیده از هانوی راجع به پیشرفتهای ویتنام باید

مختصر باشد و اظهارات مفسرین سیاسی خارجی از این به بعد نبایستی گزارش شود، زیرا آنها میل به

بی طرفی یا حتی چپ گرایی پیدا کرده اند. به نظر انصاری، پاکروان بیش از حد رادیو ایران را در پخش

1- این پاراگراف در اصل سند خط خورد است.. م
ص: 379

گزارشات خبری از ویتنام شمالی آزاد گذاشته است. در نتیجه باعث شده است که خبرگزاری ایران به طور

عام به صورت یک نمونه بد جلوه گر شود.

2 انصاری اضافه کرد که او هنوز در موقعیتی نیست که بتواند به خبرگزاری ایران جهت بدهد. زیرا

سستی پاکروان، باعث شده است نخست وزیر امیرعباس هویدا و سازمان امنیت و اطلاعات کشور

(ساواک) حقوق طبیعی وزارتخانه در این زمینه را به خود اختصاص دهند. انصاری گفت که او اول بایستی

کنترل بر خبرگزاری را در دستهای خویش بگیرد و این فقط پس از اینکه تغییرات پرسنلی و تشکیلاتی در

داخل وزارتخانه صورت پذیرد، می تواند عملی باشد. او گفت که انصاری که به طور مشخص و بسیار قوی

به سرمقالات شدیدا ضد غرب روزنامه پیغام امروز اشاره کرده است.

انصاری، هوشنگ 4

خیلی محرمانه

آقای انصاری مردی صریح و کمی شوخ طبع است. بنابراین در شرایط آرام می تواند کاملاً خوشایند

باشد. احتمالاً وی از شهرت خود به عنوان فردی لایق، لذت می برد. ظاهرا از این تصور که وی نماینده

جوان و فعال نسل جدید ایران است و دارای هوشیاری غربی و مدیریت خوب می باشد، احساس غرور

کرده و کاری جز تحقیر مفت خورها و از کار افتاده ها ندارد. آقای انصاری ظرف چند روز پس از تصدی

سمت وزارت اطلاعات در اوت 1966 به یکی از ملاقات کنندگان آمریکایی گفت که تصمیم دارد تمامی

امور را مجددا سازماندهی کند. وی گفت وزارتخانه کاملاً به هم ریخته بوده و مدیریت بسیار نامناسبی

توسط سلف او یعنی تیمسار پاکروان بر آن اعمال شده است. او در مورد جزئیات طرح سازماندهی مجدد

خود به طور ماهرانه ای توضیح داد.

یک هفته قبل از اعلام انتصاب وی به عنوان سفیر ایران در واشنگتن در ماه مه 1967، او به همان

آمریکایی گفت که به اهداف خود جهت سازماندهی مجدد دست یافته است. وی گفت معاونین جدیدش با

کفایت و متخصص هستند، او از شر بسیاری از پرسنل غیر مفید خلاص شده بود. او بسیاری از نشریات

تکراری و عموما مدیحه سرا را تعطیل نمود و تعداد نشریاتی را که توسط وزارتخانه های مختلف و به

منظور تعریف از وزرای خود دائر شده بودند را کاهش داد. وی برنامه ریزی های رادیو را در راستای

(برنامه های م) عملی مورد تجدیدنظر قرار داد. تلویزیون نیز به خوبی اداره می شود.

در واقع وی بیشتر آنچه را ادعا می کرد، البته نه همه آنها را انجام داده است. اکثر کارهای رادیو توسط

یک متخصص مجرب آمریکایی که از طریق سپاه خدمات اجرایی بین المللی به وزارتخانه مأمور شده بود،

انجام گرفت، ولی آقای انصاری به وی مجوز اقدام و انجام تغییرات را داده بود. در بعضی از ادعاهای دیگر

وی مبالغه شده (او جنگ بر سر کنترل تلویزیون دولتی ایران را به خواهر زاده مادر ملکه، که مخالفی نسبتا

قدرتمند است واگذار کرد)، اما این حقیقت وجود دارد که وی در طی حدود 9 ماه، تغییرات مؤثری در

قسمتی از نظام اداری ایران به وجود آورد. ال. جی هال

ص: 380

انصاری، هوشنگ 5

هوشنگ انصاری سفیر در ایالات متحده خیلی محرمانه

هوشنگ انصاری، که در ماه مه 1967 به سمت سفیر در واشنگتن منصوب گردید، فردی است مهاجم و

کارآ و مبتکر که تماس های خوب با محافل تجاری دولتی ایران دارد. در مدت خدمت اخیر خود به عنوان

وزیر اطلاعات، انصاری سیاست فعال تری نسبت به اسلاف خود در رابطه با اطلاعات در پیش گرفت و

قسمت بیشتری از مسئولیت سرپرستی جرائد را نسبت به سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک)

به عهده گرفت. با وجود این که مطبوعات جدیدی را نپروراند، در اجرای قوانین مربوطه نیز سختگیر و

خشن نبود. در مارس 1967 او اجازه داد یک برنامه رادیویی که توسط یک نماینده مخالف دولت در

مجلس و برعلیه شخص وی تهیه شده بود پخش شود. وی به طور موفقیت آمیزی آن اتهامات را رد کرد.

انصاری بیشترین مدت عمر خود را خارج کشور به عنوان تاجر و سپس دیپلمات گذرانده است. او در

جهت گیری های سیاسی، طرفدار غرب است.

انصاری در 1928 متولد شد. او در انگلستان، ایالات متحده و ژاپن تحصیل کرد و دارای MA(معادل

فوق لیسانس) اقتصاد است. در طول جنگ جهانی دوم او در لندن برای یک شرکت ایرانی واردات

صادرات پارچه کار می کرد و سپس به عنوان نماینده شرکت به توکیو رفت. در پایان جنگ او به عنوان

وابسته مطبوعاتی، وابسته تجاری و بالاخره وابسته اقتصادی در سفارت ایران در توکیو به خدمت دولت

ایران درآمد. بعد از 12 سال که در ژاپن بود، او در آوریل 1962، به تهران بازگشت و معاون وزیر در وزارت

بازرگانی شد. او رئیس هیئت ایرانی در مذاکرات مربوط به قراردادهای بازرگانی با لهستان و اتحاد

جماهیر شوروی بود. در 1962، متعاقب اختلاف سیاسی با وزیر وقت، استعفا داد و مدیرعامل

کارخانجات پارچه بافی فخر شد که مالکیت آن شخصی (خصوصی) است. که در سال 1963 وقتی اتاق

بازرگانی تهران تشکیل شد، او جانشین رئیس آن گردید. در ماه ژوئن 1965، او سفیر در پاکستان و در

ژانویه 1962 و در ژانویه 1966 همزمان سفیر در سیلان شد. انصاری یکی از اعضای اصلی حزب ایران

نوین است که تحت نظر دولت می باشد. در اوت سپتامبر 1964 او ریاست هیئت چهار نفره اعزامی به

آفریقای شرقی را برای بررسی امکانات بازرگانی به عهده داشت، که نتیجه آن استقبال و تمایل جهت

تشکیل سفارتخانه های دائمی ایران در منطقه بود. از کارائی عالی وی به عنوان سفیر در پاکستان با اهدای

مدال هلال به انصاری که بالاترین مدال غیرنظامی پاکستان است، در ژوئیه 1966، قدردانی به عمل آمد.

در همان زمان به تهران بازگشت و وزیر اطلاعات شد.انصاری به زبان های انگلیسی و فرانسه علاوه بر

فارسی صحبت می کند. او با همسر اول خود که یک ژاپنی بود متارکه نمود و در سال 1965 با مریم پناهی،

منشی خصوصی عباس آرام وزیر امورخارجه، ازدواج کرد. آنها دو فرزند دارند، یک دختر که در 1966

متولد شد و یک پسر که در ژوئیه 1967 در واشنگتن متولد گردید. انصاری دوبار در سال 1967 برای

معالجه «دیسک کمر» به لندن رفت.

رئوس مطالب پیشنهادی در مذاکرات اشتیاق وی در مورد مناسبات ایران آمریکا در اوایل انتصاب

وی در واشنگتن. خدمت اخیر وی در پاکستان عقاید وی در مورد آینده رادیو و تلویزیون در ایران، که

حاصل شغل اخیر وی به عنوان وزیر اطلاعات است.

ص: 381

انصاری، هوشنگ 6

خیلی محرمانه 16 می 1367 26/2/46

هوشنگ انصاری سفیر ایران در ایالات متحده

امروز خوشبخت ترین زن در تهران، خانم فرنگیس پناهی، زیرا دختر وی مریم می رود تا در جایی

مستقر شود که فرنگیس آرزو داشت در تمام مدت خدمت همسرش به آن برسد، یعنی همسر سفیر ایران در

ایالات متحده. مادر زن سفیر هوشنگ انصاری (39 ساله) تصمیم دارد به زودی برای کمک به دختر خود

جهت استقرار در سفارت به واشنگتن برود. فرنگیس پناهی برای مدت زیادی دوست عباس آرام وزیر

امورخارجه بود، و سفیر انصاری پیشرفت شغلی خود را در صحنه دیپلماسی ایران تا حد زیادی مدیون

آرام است. مریم پناهی قبل از ازدواج با انصاری، منشی خصوصی آرام بود، و انصاری قبل از ورود به

مشاغل دیپلماتیک، در توکیو به کار تجارت اشتغال داشت که آرام در آنجا سفیر ایران بود.

در ضمن، پناهی و انصاری تنها ایرانیانی هستند که انتهای نام خود را به سبک انگلیسی با (Y) مشخص

می کنند. (معمولاً ایرانیانی که آخر نام خانوادگیشان به «ی» ختم می شود در انگلیسی آن را (I) می نویسند

مثل امینی AMINI یا مجیدی MADGIDI و غیره، ولی انصاری ,PANAHY, ANASSARYظاهرا به

جای (I) از (Y) استفاده می کرده اند. م)

یکی دیگر از قرائن ممکنه این است که آرام یکی از معدود مقامات عالیرتبه ایرانی است که فاقد

تحصیلات دانشگاهی می باشد، نظر به این که انصاری خود را مرد خود ساخته ای می داند، بحث بسیاری

وجود دارد که آیا او اصولاً از دانشگاه فارغ التحصیل شده است یا نه.)

از سابقه تحصیل هوشنگ انصاری در صحبت ها و بیوگرافی های تنظیم شده درباره وی خیلی سریع

رد شده اند. یکی از این بیوگرافیها ذکر کرده که او در انگلستان و ایالات متحده تحصیل نموده و درجه MA

(معادل فوق لیسانس) در اقتصاد گرفته است. دیگری ذکر نموده که او مرد خود ساخته ای است و راه خود را

از طریق اقتصاد باز نموده، MS (فوق لیسانس) در اقتصاد گرفته و قبل از ورود به مشاغل عمومی در سال

1954، سرمایه شخصی زیادی به دست آورده است. (صریح ترین اطلاعاتی که توانسته ایم در این زمینه

کسب کنیم از خانم انصاری بوده است. وی می گوید «شوهر وی تحصیلات اولیه خود را در انگلستان

گذرانده، در گوشه ای از ایالات متحده به دانشگاه رفته و MA خود را از ژاپن گرفته است.») این غیر معمول

نیست که در ایران تحصیلات خارجی خود را بیش از حد واقع ذکر نمایند.

تردیدی وجود ندارد که انصاری در مدت 12 سال تجارت خود در ژاپن، موفقیت کاملی داشته است.

او در سال 1954 وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در توکیو شد، همزمان با فعالیت های تجاری خود، و در

سال 1959 (بنا به توصیه آرام) رایزن اقتصادی گردید. در سال 1960 یا 1961 پس از بازگشت به ایران،

مدتی مدیر کارخانه پارچه بافی نمازی بود. در سال 1962 او به معاونت فنی وزیر در وزارت بازرگانی

منصوب گردید. در 1965 او به عنوان سفیر سیار به آفریقا سفر نمود و گزارش وی در سطح بالایی مورد

قبول و تصویب شاه قرار گرفت. کمی قبل از این که در سال 1965 سفیر ایران در پاکستان شود، با همسر

ژاپنی خود متارکه نمود و با مریم پناهی منشی خصوصی آرام ازدواج کرد.

انصاری به عنوان سفیر ایران در پاکستان موفقیت زیادی کسب نمود. او نقش مهمی در بحران هند

پاکستان در اواخر 1965 ایفا کرد. وی با همتای آمریکایی خود در تماس بود و گاهی فراتر از روابط

ص: 382

دیپلماسی، ابتکاراتی از خود به خرج می داد. شکی نیست که پیام های وی و زرنگی معمول و فعالیت وی

در آن مدت بحرانی شاه را شدیدا تحت تأثیر قرار داده است. پس از بازگشت به تهران در سال 1966 او به

جای سرلشکر حسن پاکروان وزیر اطلاعات (INFORMATION) شد و پاکروان به جای وی به کراچی

رفت. به عنوان وزیر اطلاعات به گونه ای آزادی در کنترل جرائد به وجود آورد، از خدمات یک متخصص

آمریکایی در بازسازی رادیوی دولتی استفاده نمود، وزارتخانه را از کارمندان بلااستفاده پاکسازی کرد،

بسیاری از نشریات تکراری بیش از حد متملقانه را حذف نمود و مقداری وسائل که توسط سایر

وزارتخانه ها برای خدمت شخصی در اختیار وزارت اطلاعات قرار گرفته بودند را باز گرداند. ما او را

فردی همکاری کننده، فعال و حساس و معمولاً صادق، ولی خودپسند و سودجو یافته ایم. او به طور

گسترده ای به عنوان فردی طرفدار آمریکا شناخته شده است، که ضرورتا در موقعیت فعلی ممکن است به

این صورت عمل نکند، ممکن است احساس کند که لازم است برخلاف سابقه خود عمل نماید تا نشان دهد

توسط دولت ایالات متحده جذب نشده است.

با توجه به سابقه وی به عنوان وابسته مطبوعاتی، وزارت اطلاعات و عموما به صورت مردی عجول

انتظار می رود که انصاری توجه و فرصت های زیاد خوبی در زمینه روابط عمومی در واشنگتن به دست

آورد. دشمنان سیاسی وی (معمولاً افرادی که از ترقی سریع وی ناخرسند هستند) احساس می کنند که او

کارآیی و شعور لازم را جهت حل موفقیت آمیز مسئله پردوز و کلک درگیری دانشجویان ایرانی در ایالات

متحده از خود نشان نخواهد داد. انصاری در مارس 1967 که اموال دولتی را اختلاس کرد، به اشتباه روی

مجلس حساب کرده بود. او بسرعت توسط نخست وزیر حمایت شد و مدعی تحت فشار قرار گرفت تا

ادعای خود را پس گیرد.

روزنامه فرمان در آن زمان نوشت «انصاری مردی نیست که به پول بودجه خیلی محرمانه نیاز داشته

باشد. همه می دانیم او قبل از این که وزیر شود ثروتمند بوده است.»

انصاری، هوشنگ 7

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

هوشنگ انصاری سفیر ایران در ایالات متحده(1)

هوشنگ انصاری در 25 می 1967، اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده تقدیم

کرد. او فردی مهاجم، کارآ و مبتکر است که تماس های گسترده ای با محافل تجاری و دولتی دارد که در

طول مدت خدمت خود به عنوان دیپلمات و تاجر ایجاد نموده است. با سابقه ای حدود یک دهه در ژاپن در

هر دو شغل، او به عنوان یکی از هدایت کنندگان مقامات اعزامی به خاور دور محسوب می شود. انصاری از

سال 1965 تا 1966 سفیر در پاکستان و از سال 1966 تا انتصاب وی در واشنگتن، وزیر اطلاعات بوده

است. از نظر تمایلات سیاسی وی طرفدار غرب و آمریکا است.

انصاری در سال 1928 در ایران متولد شد. در خلال جنگ جهانی دوم به انگلستان رفت، و برای یک

شرکت ایرانی واردات صادرات پارچه کار می کرد. سابقه تحصیلاتی انصاری روشن نیست، براساس

اظهارات یک منبع او در انگلستان و ایالات متحده تحصیل کرد و MA در اقتصاد گرفته است. براساس

1- در اصل سند این عنوان خط خورده و به جای آن ”وزیر اقتصاد“ نوشته شده است. م
ص: 383

منبع دیگری او مرد خودساخته ای است که در دانشگاه تحصیل کرده و MS در اقتصاد گرفته و قبل از ورود

به مشاغل دولتی، سرمایه زیادی برای خود کسب نموده است. طبق گفته همسرش، او تحصیل اولیه خود را

در انگلستان گذرانده و در گوشه ای از ایالات متحده به دانشگاه رفته و MA از ژاپن گرفته است. (این غیر

معمول نیست که در ایران میزان تحصیلات خارجی خود را بیش از حد واقع ذکر نمایند.) در سال 1954 او

به عنوان وابسته مطبوعاتی در سفارت توکیو و سپس به عنوان رایزن و وابسته اقتصادی خدمت کرد.

در بازگشت به تهران در 1960 یا 1961، انصاری مدتی مسئولیت کارخانه پارچه بافی نمازی را به

عهده داشت، در سال 1962 معاون فنی وزیر در وزارت بازرگانی شد. او رئیس هیئت ایرانی در مذاکرات

مربوط به قراردادهای بازرگانی با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی بود و در شورای هواپیمایی غیرنظامی،

شورای سرمایه گذاری های خارجی و رئیس بانک اعتبارات صنعتی ایران آمریکا خدمت کرد. در ژوئیه

1962 پس از یک اختلاف سیاسی با وزیر استعفا داد و مدیرعامل کارخانجات خصوصی بافندگی فخر

گردید. در سال 1963 او به عنوان جانشین رئیس اتاق بازرگانی تهران انتخاب شد.

انصاری یکی از بنیانگذاران حزب ایران نوین در دسامبر 1963 بود. در اوت 1964 به عنوان سفیر

سیار ایران به شرق و غرب آفریقا سفر نمود و یک هیئت چهار نفره را برای بررسی امکانات بازرگانی

سرپرستی کرد که نتیجه آن استقبال و تمایل جهت ایجاد سفارت خانه های دائمی در منطقه بود. در ژوئن

1965 سفیر در پاکستان و همزمان سفیر در سیلان در 1966 شد. در این شغل انصاری موفقیت زیادی

داشت. او نقش مهمی در بحران هند پاکستان ایفا نمود. تماس خود را با همتای آمریکائیش حفظ نمود،

ولی گاهی فراتر از روابط دیپلماسی، ابتکارات شخصی به خرج می داد. فعالیت ها و زرنگی و هوش وی

شاه را تحت تأثیر قرار داد. در پایان خدمتش بالاترین مدال غیرنظامی پاکستان، «مدال هلال» را دریافت

نمود. به عنوان وزیر اطلاعات در کنترل جرائد تا حدی آزادی برقرار کرد، از یک آمریکایی برای

سازماندهی مجدد رادیو دولتی استفاده نمود، وزارتخانه را از کارکنان بلااستفاده پاکسازی نمود، بسیاری

از نشریات تکراری و بیش از حد متملقانه را حذف کرد. او فردی همکاری کننده و معمولاً صادق ولی

خودپسند است.

زمانی که در ژاپن بود، انصاری با یک زن ژاپنی ازدواج نمود، ولی آنها حدود سال 1965 متارکه

نمودند. سپس او با مریم پناهی ازدواج کرد. مادر وی دوست دیرینه عباس آرام، وزیر امورخارجه قبل و

سفیر فعلی در انگلستان است و سفیر انصاری پیشرفت در صحنه دیپلماسی خود را در حد زیادی به آرام

مدیون است. مریم پناهی، قبل از ازدواج با انصاری منشی خصوصی آرام بود و در آن زمان آرام سفیر در

ترکیه بود و انصاری در آنجا تجارت می کرد. خانم انصاری، عضو یک خانواده سرشناس با سوابق طولانی

و قدیمی خدمت به دولت است. انصاری دو فرزند دارد. یکی در 1966 متولد شد و دیگری، یک پسر، در

ژوئیه 1967. انصاری دو بار در لندن مورد معالجه «دیسک» قرار گرفته است. او ترجیح می دهد نام

فامیلی خود را ANSARY هجی نماید.20 مارس 1968 29/12/46

ص: 384

انصاری، هوشنگ 8

خیلی محرمانه

زمان و مکان: 19 نوامبر 1968 28/8/47، دفتر آقای آرمیتاژ

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: رضا امینی، آژانس اطلاعات ایالات متحده (Usis) جان. ا، آرمیتاژ،

رایزن سفارت

موضوع: سفیر هوشنگ انصاری

امینی گفت بنا به پیشنهاد جمشید اخوان، که یک تاجر ایرانی است، با وی ملاقات کرده است. امینی

پیشنهاد اخوان را برای رفتن به دفتر وی رد نموده و او را در یک محل دیگر به طور خصوصی ملاقات کرده

است. اخوان گفت شایعات مربوط به امکان انتصاب انصاری به عنوان نخست وزیر به اندازه کافی برای وی

جدی شده است که بخواهد بعضی مطالب خاص را برای سفارت روشن سازد. او نگران این بود که

دستیابی انصاری به سمت نخست وزیری ممکن است او را در موقعیت بهتری قرار دهد.

اخوان گفت که انصاری حدود 16 سال قبل برای او در توکیو، ژاپن کار می کرده است. انصاری پس از

کشف اختلاسی بالغ بر دو میلیون ریال از کار اخراج شد. به دنبال آن وزارت دادگستری دعوا را تا جایی

پیش برد که یک حکم جلب برای دستگیری انصاری صادر کرد. وی یک نسخه کپی از آن حکم را به امینی

داد. اخوان گفت پیگیری هنگامی متوقف شد که تعدادی از افراد با نفوذ به نفع انصاری پا درمیانی کردند.

امینی گفت اخوان می خواست پرونده ای به قطر سه اینچ را که مؤید گفته های وی می باشد، به امینی

بسپارد. امینی آن اوراق را نپذیرفت و برای اخوان توضیح داد که برای آنها شایسته یا مناسب نمی باشد که

چنین مطالبی تحویل سفارت گردد. همکار ژاپنی من در اینجا (اوتی) یک بار به من گفت که انصاری در

طول اقامت طولانی خود در توکیو اعتبار جالب توجهی داشته است.(1)

انصاری، هوشنگ 9

تاریخ: 25 ژانویه 1369 5/11/47 سرّی

از: بخش سیاسی جان ا. آرمیتاژ به: بایگانیها

موضوع: انصاری

در اواخر خرداد اسداللّه علم به سفیر گفت که شاه از انصاری در رابطه با برخی بی کفایتی های اجرایی،

ناراضی است. علم راجع به این احتمال که گزارشهای داده شده به شاه به شکل معینی تنظیم شده اند، چیزی

مشخص نکرد. سفیر میر (meyer) فکر می کند که ممکن است از معروفیت انصاری در نزدیکی به

آمریکائیها، برعلیه او استفاده شده باشد و به علم گفت که به ما مربوط نیست که چه افرادی برای چه

شغل هایی در دولت ایران انتخاب می شوند، ولی ما به خوشنامی علاقمندیم و از این که مانند افراد فاسد با

ما برخورد شود، متنفریم. او پرسید که می توان کاری برای صالح و انصاری انجام داد. علم گفت در مورد

صالح کارها در حال انجام شدن است، ولی در مورد انصاری و قبل از انتصاب وی به زمان بیشتری نیاز

می باشد.

علم گفت که وقتی وی سمیعی را به عنوان مدیرکل بانک مرکزی انتخاب کرده بود، خداداد

1- پاراگراف مزبور به صورت دست نویس در انتهای متن آمده است. م
ص: 385

فرمانفرمائیان را نیز به عنوان معاونش معرفی نموده بود. در این زمان برخی افراد کابینه فریاد زدند که

فرمانفرمائیان یک آمریکایی خالص و درجه یک است. علم مذاکره را با گفتن این که او سمیعی را

می خواسته و اگر سمیعی، فرمانفرمائیان را به عنوان معاونش می خواهد، او را به دست خواهد آورد، پایان

داد.

انصاری، هوشنگ 10

17 اوت 1969 5/6/48 از آقای جان آرمیتاژسرّی

بیوگرافی هوشنگ انصاری

هوشنگ انصاری که تا اوت امسال سفیر ایران در ایالات متحده بود، وزیر جدید اقتصاد می باشد. او در

واشنگتن به خوبی به ایران خدمت کرد. گرچه وی در تطبیق خود با سلیقه های وزارت خارجه (ایران) بیش

از حد آزاد بوده است، اما با برقراری ارتباطات کلیدی در واشنگتن در رابطه با ایران کار خوبی انجام داده

است. (بعنوان نمونه همسر وی اولین زنی بود که به دیدار خانم اگنو رفت و خانواده انصاری با لیندا بیرد و

جانسون راب به بازی بریج پرداختند) ما معتقدیم که اطلاعات دست اول او از صنایع و علوم آمریکا وی را

به صورت گیراترین فرد برای سرمایه گذاری آمریکائیها و پیشنهاددهندگان بازرگانی در آورده و هر چند

این برداشت بر شواهد صریحی استوار نیست، ما نبایستی از تماس های مستقیم تر بین بعضی از شرکت ها و

انصاری متعجب شویم.

وی در واشنگتن آزادانه با وزارت خارجه ارتباط برقرار می کرد تا معمولاً بر بعضی از نکات مورد

علاقه خاص شاه تأکید قابل توجهی بنماید. وی که فردی زیرک، پر انرژی، مصمم و مشتاق راضی

نگهداشتن رئیس خود می باشد، به طور قریب به یقین جاه طلبی های سیاسی بیشتری راجع به آن چیزهایی

دارد که براساس شایعات رایج در تهران، شاه نسبت به آنها تمایلی ندارد و بدون شک رهبری او از محل

کار جدیدش، آن جاه طلبی ها را در ذهن نقش می بندد. باتوجه به این محدودیت ها، انتظار داریم وی در

رابطه با سفارت و تجار آمریکایی آماده ارائه همکاری باشد.

انصاری، هوشنگ 11

تاریخ: 20 سپتامبر 1969 19/6/48 سرّی

از: منبع کنترل شده آمریکایی (CAS) یادداشت برای: بخش های سیاسی و اقتصادی

موضوع: محتوای گزارش هوشنگ انصاری، وزیر اقتصاد، به شاه

اطلاعات زیر از یک منبع موثق جهت اطلاع و بهره برداری شما می باشد و لازم نیست به CASاشاره

شود:

1 در اواخر اوت هوشنگ انصاری، وزیر جدید اقتصاد در مورد شرایط حاکم بر وزارت اقتصاد

گزارشی به شاه تقدیم نمود. انصاری در این گزارش از برنامه ها و اقدامات متعدد علینقی عالیخانی، وزیر

سابق به شدت انتقاد نمود. انصاری به طور خاصی به افزایش سریع مالیات بر واردات اتومبیلهای ساخت

خارج اشاره نمود، زیرا به گفته وی این کار سود بی حدی نصیب مونتاژکاران و فروشندگان ایرانی ماشینها

خواهد نمود. انصاری این انتقادات را با گزارشات مستند از شایعاتی مبنی بر اینکه شاه یک سوم از این

ص: 386

عایدات جدید وثوق العاده را دریافت می دارد و اردشیر زاهدی وزیر خارجه ایران بقیه موجودی را، همراه

نمود.

2 انصاری همچنین به تندی از جنبه های گوناگون موافقت نامه های مبادلاتی کنونی با کشورهای

بلوک (شرق) انتقاد کرد. وی به عنوان نمونه اظهار داشت در فروش اخیر اتوبوسهای ایرانی به رومانی،

ایران برای قطعات اصلی این اتوبوسها، که مونتاژ ایران است، ارز نقدی پرداخت نموده، ولی در ازای این

اتوبوسها، ماشین آلاتی را دریافت کرده است که می توان با ارز صرف شده برای اتوبوسها، همان ماشین

آلات را مستقیما خریداری نمود.

3 وی همچنین ادعا نمود که 10 درصد (تذکر: عملاً 20 درصد) افزایش بر عوارض واردات مواد خام

شیمیایی و داروسازی، واردات ضروری برای مجتمع های صنعتی ایران و افزایش مشابهی در تعرفه های

واردات میلگرد و فولاد، تأثیرات تورم زایی بر هزینه کالاهای ساخت ایران داشته است. وی در عین حال

شدیدا از تعرفه های تقریبا ناچیز وارداتی که کاملاً جنبه تجملاتی دارند، انتقاد نمود.

4 انصاری از کیفیت نامرغوب گوشت های منجمد بلغاری نیز انتقاد نمود. وی ادعا نمود که هم

قصابان محلی و هم مشتریان آنها شدیدا از کیفیت فرآورده های گوشتی بلغاری که از طریق کانال های

دولتی ایران تحویل می گیرند، ناراضی هستند.

5 انصاری این حقیقت را نیز خاطرنشان نمود که مقدمات نمایشگاه آسیایی، بسیار از برنامه عقبتر

است و کاملاً احتمال دارد که ضرب الاجل تکمیل این کار توسط ایران، حداقل چند روز و شاید زمان

بیشتری به تعویق بیفتد. وی این مشکل را به سردرگمی و کمبود قاطعیت در وزارت اقتصاد تا قبل از

انتصاب وی به وزارت، نسبت داد.

(اظهارنظر ایستگاه: انتقادات انصاری هر قدر هم صحیح باشند، بسیاری از آنها نتیجه خودخواهی

آشکار وی می باشند.)

انصاری، هوشنگ 12

محرمانه تاریخ: 20 نوامبر 1969 29/8/48

یادداشت برای بایگانی

موضوع: اسکود نیکولس

آقای گیلدنر مطالب زیر را از مذاکرات اسکود نیکولس، عضو عادی تیم بازرسی و سرویس اطلاعات

متحده در تهران گزارش نمود. علم در مصاحبه اش با نیکولس گفته بود که سرویس اطلاعات ایالات

متحده، در ایران خوب عمل کرده است و تا زمانی که در امور داخلی ایران مداخله نداشته باشد، به اقدامات

خود ادامه می دهد. وی داوطلبانه نظرات مساعدی در مورد برنامه فرهنگی سرویس اطلاعات ایالات

متحده، برنامه آموزش زبان انگلیسی و مساعدت های این سرویس به دانشگاههای ایران ابراز نمود. علم

روابط ایران و آمریکا را «بسیار عالی» توصیف کرد.

نیکولس گزارش داد که کیم روزولت این نکته را برای علم تشریح کرد که 9 درصد نرخ بهره ای که

اخیرا توسط بانک مرکزی اعلام شده است، به سرمایه گذاریهای بخش خصوصی ایران لطمه وارد خواهد

ساخت.

ص: 387

هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد به نیکولس گفت که وی فعالانه در پی افراد خوبی است که از قبل

می شناخته تا در وزارت اقتصاد به کار مشغول شوند. انصاری همچنین به قانون جدیدی اشاره کرد که

«کنترل صنایع ملی شده را به جای بانک مرکزی در اختیار او می گذارد». (این حرف تا حدی مبهم است،

زیرا بانک مرکزی در حال حاضر کنترل صنایع ملی شده ایران را درست ندارد، اما ممکن است نشانه این

باشد که انصاری در نظر دارد تمام صنایع ملی شده را باهم تحت اختیار وزارت اقتصاد در آورد).آرمیتاژ

انصاری، هوشنگ 13

هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد خیلی محرمانه

انصاری در سال 1928 در ایران متولد شد. در خلال جنگ جهانی دوم او به انگلستان رفت و برای یک

شرکت ایرانی واردات صادرات پارچه کار کرد و تحصیلات دانشگاهی خود را ادامه داد. او در سال

1950 به عنوان نماینده شرکت به توکیو اعزام شد و ظاهرا در آنجا تحصیلات خود را تکمیل کرد و درجه

MA در اقتصاد گرفت. (همچنین گزارش شده که مدتی در ایالات متحده تحصیل کرده است.) تا سال

1954 او ثروت شخصی قابل ملاحظه ای حاصل نمود. او سپس به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت در

توکیو به خدمت دولت درآمد و پس از آن رایزن و وابسته بازرگانی و اقتصادی شد. در آوریل 1962 به

تهران بازگشت و معاون وزیر بازرگانی گردید. او رئیس هیئت ایرانی در مذاکرات مربوط به قراردادهای

تجاری با لهستان و اتحاد جماهیر شوروی بود، و در شورای هواپیمایی غیرنظامی، شورای سرمایه گذاری

خارجی و جانشین رئیس بانک اعتبارات صنعتی و سرمایه گذاری ایران آمریکا خدمت کرد. در ژوئیه

1962 از وزارتخانه پس از یک اختلاف سیاسی با وزیر استعفا داد و مدیرعامل کارخانجات خصوصی

پارچه بافی فخر گردید. او به عنوان جانشین رئیس اتاق بازرگانی که در سال 1963 تشکیل گردید.

انتخاب شد.

انصاری یکی از بنیانگذاران حزب ایران نوین (حزب حاکم فعلی) بود که در دسامبر 1963، تأسیس

گردید.

در اوت 1964 او سفیر سیار و رئیس یک هیئت چهار نفره در شرق آفریقا شد تا امکانات بازرگانی را

بررسی نماید که نتیجه آن استقبال و تمایل در ایجاد سفارتخانه های دائمی ایران در منطقه بود. در ژوئن

1965 او سفیر ایران در پاکستان شد و در ژانویه 1966 همزمان سفیر در سیلان گردید.

از ژوئیه 1966 تا می 1967 به عنوان وزیر اطلاعات خدمت نمود. در مدت تصدی و در این شغل، وی

تلویزیون ملی جدید ایران (سومین کانال تهران) را به کار انداخت، ایستگاههای رادیویی را مجددا

برنامه ریزی نمود و در ارائه و پوشش جدید آن جنبه اضطراری و حرفه ای بودن را در آن بیشتر تزریق

نمود.

در ماه می 1967، انصاری به عنوان سفیر ایران در ایالات متحده منصوب گردید که تا ژوئیه 1969 در

آنجا خدمت نمود. در مدت اقامت در واشنگتن او به طور فعالی سعی می کرد ایران را به عنوان منطقه با ثبات

در خاورمیانه معرفی نماید که امتیازاتی برای سرمایه گذاری بخش خصوصی آمریکا فراهم می کند. در

ژوئیه 1969، انصاری در پست فعلی خود، وزیر اقتصاد، منصوب گردید، طی این دو سال اخیر انصاری به

طور فعال درگیر ارتقاء صنایع صادراتی، بخصوص صادرات غیر نفتی و غیر سنتی (صادرات سنتی

ص: 388

عبارتند از: قالی، خشکبار، میوه خشک، پوست و غیره) بوده است. در نهایت او قرارداد دو جانبه با روسیه

و اروپای شرقی را امضا نمود که شامل صادرات اتومبیل های ساخت ایران، وسائل مصرف خانگی و سایر

نیازهای مصرفی این کشورها می شود. انصاری دهه 1970 را به طور عمومی «دهه صادرات» اعلام نمود

و در حالی که به خودی خود مخالف و دشمن سرمایه گذاریهای بخش خصوصی خارجی، که برای ایجاد

صنایع زیربنایی وارداتی لازم است، نمی باشد، وی در اعمال فشار جدی به سرمایه گذاری خارجی بخش

خصوصی جهت ایجاد صنایعی با جهت گیری صادراتی مانند صنایع زیر بنایی وارداتی مؤثر بوده است.

انصاری صمیمی، صادق و قابل دسترسی برای مقامات سفارت بوده است. او طرفدار آمریکا محسوب

می شود، ولی در جو جدید، سعی کرده است که گذشته خود را تعدیل کند تا تعادل دیدگاهش در روابط

ایران با شرق و غرب را ثابت نماید. انصاری مهاجم، کارآ، مبتکر و خیلی سخت کار است. او مرد متواضعی

نیست، به گونه ای هدیه هایی قبول می کند و تعارفات را می پذیرد و آن را به عنوان یک واقعیت اتفاقی

می داند.

در سال 1965 انصاری با همسر اول خود متارکه نمود و با مریم پناهی ازدواج کرد که عضوی از یک

خانواده برجسته ایرانی و با سوابق خدمت دولتی عالی است. انصاری دو فرزند کوچک دارد. انصاری به

انگلیسی، فرانسه و ژاپنی و همچنین فارسی صحبت می کند. آوریل 1971 فروردین 1350

انصاری، هوشنگ 14

خیلی محرمانه تاریخ: 5 دسامبر 1972 15/10/51

از: وزیر مختار به: بخش سیاسی آقای اسکودرو

موضوع: انصاری وزیر اقتصاد

دو شب پیش حسین سلطانی از وزارت اقتصاد که به زودی به عنوان بورسیه آیزنهاور عازم آمریکا

می شود مطالب زیر را هر استفاده ای که ممکن داشته باشد، در مورد رئیس خود یعنی انصاری به من داد:

سلطانی گفت انصاری بسیار باهوش است و برخلاف بسیاری از وزرای کابینه، آماده شنیدن نصایح

می باشد. وی جلسات هفتگی با کارمندان تشکیل می دهد و حاضرین را که عمدتا از رده های مختلف

اداری وزارتخانه هستند به ارائه نظراتشان تشویق می کند. وی (به سخنان دیگران م) گوش می کند، و

فکری باز دارد و می توان وی را به تغییر عقیده یا تصمیم گیریهایش ترغیب نمود. من استنباط می کنم که

سلطانی، انصاری را یک رئیس خوب می داند، پدیده ای که در این نظام غیر معمول است.هک

انصاری، هوشنگ 15

محرمانه تاریخ: 3 دسامبر 1973 13/10/52

از: وزیر مختار، داگلاس هک استخراج شده از یادداشت برای بایگانی

موضوع: شایعات مختلف

مطالب زیر به هنگام صرف شام در شب گذشته از چندین ایرانی که معمولاً افراد مطلعی هستند، به

دست آمده است.

به عنوان قسمتی از اقدامات ضد فساد شاه و دستورات وی خطاب به دولتمردان مبنی بر این که در

ص: 389

صورت باقی ماندن در مشاغل دولتی باید از داراییهای شخصی خود محروم بماند، صحبت های بیشتری

در زمینه تغییرات مجدد کابینه به شرح زیر به گوش می رسد:

انصاری: وی به زودی استعفا خواهد داد، زیرا سرمایه گذاریهای بسیاری در خارج دارد و ترجیح

می دهد به جای ماندن در دولت به آنها رسیدگی کند.

انصاری، هوشنگ 16

هوشنگ انصاری وزیر اقتصاد خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای وزیر

هوشنگ انصاری، 45 ساله، یک دیپلمات سابق که ارتباطات گسترده ای در زمینه تجارت و دولت

دارد، در سال 1969 وزیر اقتصاد شد. وی یکی از بنیانگذاران حزب حاکم ایران نوین بود. وی به دلیل

اقامت و داشتن روابط نزدیک با ژاپن به عنوان یکی از خبرگان مسلم مسائل خاور دور تلقی می گردد.

انصاری که از سال 1967 تا 1969 سفیر ایران در ایالات متحده بود، طرفدار آمریکا می باشد.

وزیر در سال 1972 سرپرستی یک هیئت بازرگانی را به اتحاد شوروی به عهده داشت. وی در سال

1973 از ایالات متحده، جمهوری خلق چین، آلمان غربی، انگلیس، ژاپن، پاکستان و یوگسلاوی دیدار

کرده است. در ژانویه 1974 به هندوستان و در 12 آوریل برای یک دیدار 4 روزه به قاهره رفت.

انصاری در انگلیس، ایالات متحده و ژاپن تحصیل کرده است و دارای لیسانس اقتصاد می باشد. وی

به عنوان کارمند وزارت خارجه شش سال در توکیو بود. انصاری در طی سالهای آخر دهه 1950 و اول

دهه 1960 دو بار به عنوان مدیر کارخانه نساجی کار کرده است. وی در اوایل دهه 1960 به عنوان معاون

فنی وزیر در وزارت بازرگانی نیز کار کرده و سپس سفیر سیار ایران در شرق و غرب آفریقا شده است. وی

در سال 56 1955 سفیر ایران در پاکستان و از سال 1966 تا 1967 وزیر اطلاعات ایران بوده است.

انصاری مهاجم، لایق و اندیشمند است. در سمت وزارت اطلاعات، وی فردی صمیمی و

همکاری کننده، اما خودبین توصیف شده است. وی متأهل و دارای دختری متولد 1966 و پسری متولد

1967 می باشد. انصاری ها به انگلیسی، فرانسه و ژاپنی صحبت می کنند. 17 آوریل 1974 28/1/53

انصاری، هوشنگ 17

تاریخ: 4 دسامبر 1974 13/9/53خیلی محرمانه توزیع محدود

از: سفارت آمریکا، بن 18744به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

رونوشت به: سفارت آمریکا، تهران

موضوع: بازدید وزیر اقتصاد و دارایی ایران، انصاری

1 وزیر اقتصاد و دارایی ایران، انصاری، اوایل این هفته از بن بازدید کرد و علاوه بر ملاقات با وزیر

خارجه، گنشر و وزیر دارایی، فردریکز، به مدت یک ساعت و 45 دقیقه با نخست وزیر اشمیت ملاقات

نمود. تمرکز اصلی مذاکرات با اشمیت بحث تولیدکننده و مصرف کننده بود.

2 براساس اظهارات یکی از مقامات نخست وزیری که در خلال بحث حضور داشت، اشمیت نکات

زیر را به انصاری اظهار داشت. پیشنهاد ژیسکارد برای او تا حدی اعتبار دارد، ولی باید قبلاً با سایر

ص: 390

احزاب ذینفع مشورت نماید.

بدون تردید لازم است یک کنفرانس انجام شود که حتما باید قبل از اواسط سال باشد. کنفرانس باید در

2 یا 3 مرحله انجام گیرد (امروز جرائد به کنفرانس نوع CSCEاشاره کردند) کنفرانس باید رسمی باشد و

تجار و بانکداران را شامل شود. وزرای خارجه نمی توانند موضوع را درک کنند و وزرای اقتصاد و دارایی

به اندازه کافی در صحنه بین المللی پوشش و نفوذ ندارند.

در پاسخ به نظریات اشمیت، انصاری از اظهارنظر در مورد این که چه کسانی ناظر بر جلسه خواهند بود و

چه کسانی در آن شرکت می کنند، خودداری نمود.

3 اشمیت اظهار داشت که جهت ایجاد یک چهارچوبه مطمئن برای کنفرانسی موفقیت آمیز، نیاز به

جو آرامتری است و اشاره نمود که اوپک باید با کم کردن نااطمینانی ها نسبت به نوسانات بهای نفت، بر آن

غالب آید. انصاری با آن موافقت نمود و اضافه کرد اگر اوپک نظر ایران را در مورد فقط یک بهای ثابت

می پذیرفت، تا حد زیادی از این عدم اطمینان کاسته می شد. نخست وزیر با گفتن این که قیمت گذاری فقط

مشکلات موجود را پیچیده می کند، پاسخ داد.

4 در مورد سایر موارد بحث، اشمیت وضعیت بدبینی معمول خود را نسبت به وضعیت اقتصادی جهان

نشان داد و انصاری در حالی که با وی موافق بود، اظهار داشت که تولیدکنندگان نفت مقصر نیستند.

انصاری یک دعوتنامه کتبی برای بازدید از تهران به اشمیت ارائه نمود. اشمیت کلیت آن را قبول نمود، ولی

تاریخ آن مشخص نشد. (منبع ما گفت که مسافرت زودتر از تابستان آینده انجام نخواهد شد.)

انصاری، هوشنگ 18

هوشنگ انصاری خیلی محرمانه

بیوگرافی رسمی انصاری، اظهار عقیده مناسبی در مورد وی است. به هر حال اظهارنظرهای متعددی

می تواند به آن اضافه شود. او مرد بسیار کوتاه قدی است که می خواهد در سیاست جایگاه بلندی داشته

باشد. عقیده رایج در شهر این است که وی ثروت خود را در توکیو اندوخته است، ولی من این تصور را

نداشتم که در آن زمان وی در خدمت وزارت امورخارجه بوده است. همسر اول وی ژاپنی بود، ولی او را

طلاق داده است، زیرا این همبستگی از نظر سیاسی برای او مناسب نبوده است.

شایع است که او دارای اعتبار و شهرت خوبی در توکیو نیست. من تصور نمی کنم که خانم فعلی وی

زبان ژاپنی بداند، زیرا به تازگی با هم ازدواج کرده اند. مریم در ایالات متحده تحصیل کرده است و پدرش

سفیر در واشنگتن شد، ولی قبل از این که به سفارتخانه برسد، فوت نمود. مادرش هر سه فرزند خود را

برای تحصیل به واشنگتن آورد.

به نظر من قدرت اصلی انصاری در توانایی او در انتخاب جوانان روشن و کاری به عنوان همکاران

خود است. مانند آموزگار، نمی توان به ظاهر طرفدار آمریکا بودن وی به طور جدی در مذاکرات تکیه

نمود. او یک ملی گرا و خدمتگذار علاقمند شده است که طبق شایعات آرزوی او رسیدن به نخست وزیری

می باشد.

به هر حال، از دیدگاه بسیاری از اعیان و اشراف قدیمی او فرد نادرستی است و از پایگاه اشرافی

خانواده انصاری بهره ای نبرده است. او برادری به نام سیروس دارد که در واشنگتن زندگی می کند. او یک

ص: 391

شهروند آمریکایی و حقوقدان است و حداقل برای یک بار عضو هیئت مدیره یک دانشگاه آمریکایی بوده

است.

شواهدی در دست است که انصاری از این برادر خود جهت کسب سود استفاده می کند تا دست خود در

در معاملاتی که شخصا نمی تواند در آنها دخالت داشته باشد، باز نگه دارد.

18 مارس 1976 27/12/53

انصاری، هوشنگ 19

وزیر اقتصاد و دارایی خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای وزیر

هوشنگ انصاری، یک دیپلمات سابق که روابط گسترده ای در امور تجاری و دولتی دارد، در 27

آوریل 1974 به سمت وزیر در وزارتخانه جدیدالتأسیس اقتصاد و دارایی منصوب شد. وی قبلاً از سال

1969 تاکنون وزیر اقتصاد بوده است. انصاری با حدود 46 سال سن، یکی از مهمترین دولتمردان ایران

می باشد و ممکن است نهایتا به نخست وزیری برسد. وی به عنوان وزیر اقتصاد و دارایی کل نظام اقتصادی

ایران را تحت کنترل خود خواهد داشت.

مرد خود ساخته

وی قبل از ورود به مشاغل دولتی، تحصیلات خود را به پایان رساند (لیسانس اقتصاد از ژاپن) و در

نساجی، فولاد و کالاهای ساخته شده دارایی هایی به هم زد. وی بیشتر وجهه یک تاجر را دارد تا یک

بوروکرات و به عنوان یک ملی گرا معروف است. او یکی از بینانگذاران حزب ایران نوین (1963) (حزب

رستاخیز فعلی) می باشد که بیش از یک دهه بر کشور حکومت کرده است. وی یکی از مقامات

هدایت کننده ایران در امور خاور دور می باشد. او سرپرستی هیئت اعزامی ایران به واشنگتن را در اجلاسیه

کمیسیون مشترک ایران و آمریکا در فوریه 1975 به عهده داشت.

اطلاعات شخصی

وی یک مقام مهاجم، خیالاتی، کارآمد و قدرتمند می باشد. او همچنین متکبر، گمراه و تا حدی

خودپسند عنوان شده است. به هنگام مذاکره با در نظر گرفتن جزئیات بی ربط به موضوع اصلی، با مهارت

تمام طرف مقابل را به موضع دفاعی می کشاند. وی فرزند یک بانکدار است، با مریم پناهی ازدواج نموده

است و دارای یک دختر متولد 1966 و یک پسر متولد 1967 می باشد. وزیر و همسرش به زبان انگلیسی،

فرانسه و ژاپنی صحبت می کنند.

سوابق خدمتی برجسته

قبل از 1954: خبرنگار، سرویس اخبار بین المللی

60 1954: وابسته مطبوعاتی، تجاری و اقتصادی سفارت ایران در توکیو.

62 1960: یک کارخانه نساجی را در ایران اداره می کرد.

ص: 392

آوریل ژوئیه 1962: معاون فنی وزیر بازرگانی (به دلیل اختلاف در خط مشی با وزیر استعفا داد.)

ژوئیه 1962 1964: مدیرعامل شرکت منسوجات فخر.

اوت 1964 1965: سفیر سیار در غرب و شرق آفریقا.

66 1965: سفیر ایران در پاکستان و متعاقبا سریلانکا (1966)

67: 1966: وزیر اطلاعات

69 1967: سفیر ایران در ایالات متحده

74 1969: وزیر اقتصاد

امروز 1974: وزیر اقتصاد و دارایی 23 ژوئیه 1975 1/6/54

انصاری، هوشنگ 20

هوشنگ انصاری، وزیر امور اقتصادی و دارایی خیلی محرمانه

هوشنگ انصاری در سال 1928 متولد شد. در خلال جنگ جهانی دوم، تحصیل در رشته اقتصاد در

انگلیس را به پایان رسانید. در سال 1950 توسط شرکت وادارت صادرات به توکیو فرستاد شد و 4 سال

بعد به عنوان وابسته مطبوعاتی سفارت ایران در توکیو وارد کادر دولتی ایران گردید، بعد از آن به عنوان

وابسته اقتصادی و تجاری (در همان سفارت) خدمت کرد. در سال 1962 به تهران بازگشت تا معاون وزیر

بازرگانی گردد. (او همچنین ادعا می کند که مدرک دکترا را از یک دانشگاه ژاپنی اخذ کرده، اما طبق

اطلاعات ما هیچ کس تاکنون آن مدرک را ندیده است.)

انصاری هنگامی که حزب ایران نوین در سال 1963 تشکیل شد، یکی از بنیانگذاران این حزب بود.

در اواسط دهه 60 او سفیر ایران در پاکستان و سیلان بود. در سال 1966 به سمت وزیر اطلاعات منصوب

شد. در مه سال 1967 سفیر ایران در ایالات متحده شد و تا سال 1969 که برای تصدی شغل فعلی اش به

ایران بازگشت، در واشنگتن ماند.

انصاری صمیمی، دوستانه و قابل دسترسی برای مقامات سفارت بوده است. او جاه طلب، مهاجم و

خیالاتی است و بسیار سخت کار می کند، بعضی مواقع تمایل دارد تا در مورد اهمیت خودش مبالغه کند.

هنگامی که در ایالات متحده سفیر بود، آزادانه با وزارتخارجه آمریکا تماس می گرفت که این کار معمولاً

در جهت یادآوری مؤکد بعضی از نکات مورد توجه خاص شاه بوده است.

او مشتاق است تا رضایت رئیس خود را جلب کند و تقریبا به طور مسلم جاه طلبی های سیاسی

وسیع تری در مورد چیزهایی دارد که براساس شایعات تهران، شاه چندان تمایلی به آن ندارد.

بدون تردید انصاری در بین همقطاران خود در کابینه ایران فرد ممتازی می باشد. وی که فردی

جاه طلب، مهاجم و خیالاتی است، در زمینه های زیر کارهای بسیار زیادی به عهده دارد: سرمایه گذاریهای

ایران در خارج، همکاریهای مشترک، رئیس ایرانی کمیسیون مشترک ایران و آمریکا، هماهنگ کننده

مبادلات نفتی و عضو افتخاری سایر نهادهای مهم مسئول سیاستگذاری. وی خودپسند است، اما در حد

افراط وی در مذاکره با شرکت های خارجی (حداقل با دو شرکت آمریکایی) کاملاً گستاخ می باشد اما

مکن است یک تاکتیک خوبی در مذاکرات باشد. وی قبل از پیوستن به سفارت ایران در توکیو به عنوان

نمایندگی چندین شرکت صنعتی ایرانی (مانند مونتاژ جیپ اخوان تهران) به صورت یکی از میلیونرهای

ص: 393

توکیو درآمده بود. ارزیابی اهمیت انصاری در صحنه ایران امروز مشکل می باشد. تنها در مورد مهمی که ما

نسبت به آن اطلاعات کمی داریم، نقش حساسی است که به نظر می رسد انصاری در تهیه تسلیحات داشته

باشد.

انصاری همسر اول خود را (یک ژاپنی) در سال 1965 طلاق و سپس با مریم پناهی از یک خانواده

مشهور ایرانی با ارتباطات عالی دولتی ازدواج نمود. آنها دو فرزند کوچک دارند. انصاری به خوبی به

زبانهای انگلیسی، فرانسه، ژاپنی صحبت می کند.

در سال 1977 مجددا در کابینه آموزگار به کار گمارده شد.(1) آوریل 1977 فروردین 1356

انصاری، هوشنگ 21

بدون طبقه بندی

زمان و مکان: سفارت آمریکا، 6 نوامبر 1977 15/8/56

صورت مذاکرات شرکت کنندگان: فیروز همایون، تاجر ایرانی راجرسی. بروین، سفارت آمریکا، تهران

موضوع: ملاقات وزیر هوشنگ انصاری با تجار ایرانی کمیسیون مشترک بازرگانی ایران و آمریکا

فیروز همایون یکی از دو نیم جین تجار ایرانی است که ظرف چند روز آینده به ژنو خواهد رفت تا با

اعضای آمریکایی کمیسیون مشترک بازرگانی ایران و آمریکا ملاقات کند.

تجار ایرانی روز 4 نوامبر، 5/2 ساعت با هوشنگ انصاری، وزیر دارایی ملاقات کردند تا به تعبیری

راهنمایی های لازم برای ملاقاتشان با اعضای آمریکایی کمیته اجرایی کمیسیون مشترک بازرگانی ایران

و آمریکا دریافت دارند. همایون یکی دو روز قبل به سفارت آمد تا نظریات جداگانه ای از کلاید تیلور و من

راجع به تفکر ما از چگونگی عرضه تجارت آمریکا در صحنه ایران به دست آورد. من سه زمینه را که گروه

ایرانی ممکن است علاقمند به در میان گذاشتن با انصاری باشد را پیشنهاد کردم. پس از این ملاقات،

همایون گزارش زیر را به من داد.

کنترل قیمت:

انصاری اصولاً موافق است که روش کنترل قیمت، و در واقع مفهوم کنترل به خودی خود یک عامل باز

دارنده سرمایه گذاری خارجی در ایران است. بنابراین، او عقیده ندارد که با ارائه کردن واقعیات سیاسی

بتواند کار زیادی راجع به این انجام دهد. او نیز احساس می کند که نهایتا کنترل قیمت بایستی از بین برود.

انصاری به تجار ایرانی گفت که دولت سالانه بیش از 50000 تقاضا جهت ازدیاد قیمت دریافت می کند، و

تاکنون سالانه فقط به حدود 500 مورد از اینها پاسخ داده می شود. انصاری به تجار گفت: همانطور که آنها

خوب می دانند قبل از آنکه مقامات کنترل قیمت به مرحله ای برسند که نسبت به یک درخواست بخصوص

اقدامی بکنند، تولیدکننده غالبا به خط تولید دیگری وارد شده است (همایون تأکید کرد که این جریان در

واقع راجع به خود او، هنگامی که انتظار حکم کنترل قیمت را می کشید، صورت گرفته است.) در موارد

بسیاری یک تولید جدید حتی اگر کمی با تولیدات ابتدایی که در درخواست ازدیاد قیمت مطرح شده است،

فرق داشته باشد، از کنترل قیمت مستثنی است، یا تولیدکننده به آسانی از درخواست جدید به مقامات

1- این جمله به صورت دست نویس در انتهای متن آمده است. م
ص: 394

کنترل قیمت چشم پوشی می کند. انصاری فکر می کند که برای بسیاری از تجار ایرانی، کنترل قیمت در واقع

یک چیز بی معنی است. همایون گفت که هیچ مخالفت واقعی با آنچه که انصاری در مورد این موضوع گفت،

ابراز نشد.

توافقهای کسب مجوز (LICENSING) و حق امتیاز (ROYALTY)

همایون گفت او این نکته را عنوان کرد که عموما دولت ایران اجازه می دهد که حداکثر 3 درصد

به عنوان حق امتیاز به یک تولیدکننده خارجی توسط بسیاری از تجار ایرانی پرداخت شود و اظهار داشت

که برای بعضی از بازرگانان خارجی، که مایل به ورود در موافقت های «انتقال تکنولوژی» با شرکت های

ایرانی هستند، 3 درصد در حقیقت غیرواقعی است، به بیانی بسیار کم است. انصاری جواب داد که نرخ حق

امتیاز در یک توافق کسب مجوز همیشه بستگی به مذاکرات دارد و رقمی بیش از 3 درصد امکان پذیر

است. انصاری گفت که دولت کلیه اختیاراتش راجع به حقوق مخترع، حق انحصار و حق امتیازها را

مجددا بررسی می کند. انصاری این ایده را ارائه داد که در آینده ایران در رابطه با کوشش جهت کاهش

استفاده غیرمجاز از ابداعات و اختراعات خارجیان، مورد احترام بیشتر خارجیان قرار می گیرد.

حداکثر برابری مجاز برای خارجیان در معاملات مشترک

همایون گفت که انصاری در مورد این موضوع کوتاه نمی آمد، یعنی هیچ استثنایی در قوانین دولت ایران

در مورد سقف برابری برای خارجیان در معاملات مشترک نخواهد بود. 35 درصد برای تکنولوژی بالا،

بیشترین رقمی است که اجازه داده شد. سقف های پایین تر برای تولیدات دارای تکنولوژی پایین تر در نظر

گرفته شد. همایون مکررا گفت که انصاری در ارتباط با مسئله برابری سقف ها بسیار سر سخت بود.

انصاری، هوشنگ 22

محرمانه تاریخ: 1 دسامبر 1977 10/8/56

از: سفارت آمریکا، تهران 10640 به: وزارت امورخارجه، واشنگتن

موضوع: مصاحبه انصاری و موضوعات متفرقه

1 این مصاحبه قبلاً توسط روزنامه یومیه ایرانی رستاخیز، قبل از انتصاب هوشنگ انصاری به ریاست

شرکت ملی نفت ایران، با وی انجام شده است. هوشنگ انصاری در این مصاحبه گفته است که اغتشاشات

و سایر خشونت ها نمی تواند آزادی سیاسی را در ایران متوقف سازد. به هر حال انصاری همچنین گفته

است که خشونت با خشونت روبرو می شود و در پاسخ به یک سؤال، اظهار نموده که پیشرفت در شرایط

فعلی فقط با یک حزب میسر است «گفتن این که ایران می تواند آزادی سیاسی را فقط در شرایطی به

دست آورد که خود را با سیستم سیاسی اروپا وفق دهد، همان قدر عجیب است که بگوییم مسلمانان فقط

زمانی می توانند کاملاً مذهبی شوند که خود را با قوانین کلیسای کاتولیک وفق دهند». در مورد

پاسخگویی، حداقل به صورت نیمه رسمی به سؤالات موجود در نامه های اخیر ناراضیان، انصاری گفته

است که فعلاً آزادی و بحث های اساسی در مورد شکل و محتوای آزادی سیاسی، زود است

«پیشرفت های اجتماعی و سیاسی کشور در موقعیتی قرار دارد که بایستی به موازنه عادلانه ای بین رفاه

ص: 395

مادی و نیازهای سیاسی و فرهنگی برسد.» «دو جناح حزب رستاخیز، امکان گسترده ای برای تبادل

نظریات بدون دخالت گروههای فشار و نفوذ افراد غیرمسئول به وجود آورده است.» بنا به عقیده انصاری،

بدین ترتیب ایران می تواند از مزایای نظام چند حزبی برخوردار باشد، در عین حالی که از بسیاری از

معایب آن اجتناب کرده است. در انتقاد از خشونتهای اخیر در دانشگاه، انصاری گفته است مشکوک است

که همه آنها دانشجو بوده باشند و گفته است حتی اگر کسانی که در تظاهرات خارج و داخل کشور شرکت

کرده اند، همگی دانشجو باشند، فقط اقلیت بسیار کمی در مقابل سیصد هزار دانشجوی دانشگاهی ایران

هستند. مرسله مورخ اول دسامبر سفارت، مصاحبه اول را که در هر دو روزنامه انگلیسی زبان منتشر شده

بود، در بردارد.

2 اظهارنظر: با وجود این که این اولین اظهارات «رسمی» در مورد ناآرامیهای اخیر بوده است، نباید

به آن بیش از حد اهمیت داد. برداشت عمومی ما این است که ناآرامیهای اخیر و اقدام پلیس،

عکس العملهای متفاوت متعددی در بین مقامات و گروههای نخبه مختلف، داشته است، و دولت ایران و

نخبگان تجددگرا، کاملاً با حرکات فعلی دولت موافق نیستند و به همین نحو موافق نیستند که واکنش دولت

در آینده در مقابله با وقایعی که ممکن است اتفاق بیفتد، مشابه برخورد اخیر باشد.

3 مرسله شماره الف 176 سفارت، ترجمه هفت نامه مربوط به ناراضیان و اعلامیه های صادره از

گروههای متعدد که در مدت اخیر فعال بوده اند را، دربر می گیرد. این نامه ها همچنین حاوی اسامی

ناراضیانی که احساس می کنند آماده اند تا به جبهه مخالفین دولت بپیوندند، می باشند. INR/OIL/B بدون

شک مایل است این اسامی را با اسامی ناراضیان فعال در سی سال گذشته، مقایسه نماید، چون کنترل اولیه

سفارت نشان می دهد که بین فعالین تحرکات اخیر و کسانی که جبهه ملی و سایر گروهها را پشتیبانی

می کردند، نظیر احزاب کوچک سیاسی که قبل از مارس سال 1975 وجود داشتند، اسامی مشترک وجود

دارد.

4 شاه از موقعیت مراسم سلام روز مذهبی شیعه، عید غدیر خم و روز انتخاب امام اول شیعیان

(حضرت م) علی (ع)، استفاده نمود و تذکر داد که «مذهب واقعی، نه مارکسیسم اسلامی، یکی از

ستونهایی است که می تواند قوام جامعه را حفظ نماید...» و تأکید مجدد بر این که این کلمات را برای اولین

بار در سفرش به مشهد در بهار گذشته به کار برده بود. شاه به نخست وزیر اسبق، علی امینی، اشاره نمود که

اظهار داشته بود امیدوار است که سرمشق گرفتن از امام علی در سطح گسترده ای بتواند روحیه ملت ایران

را در رویارویی با جهان از متلاشی شدن نجات دهد. سولیوان

انصاری، هوشنگ 23

محرمانه تاریخ: 5 دسامبر 1977 14/8/56

از: سفارت آمریکا تهران 10694 به: وزارت امورخارجه واشنگتن

موضوع: دیدار هوشنگ انصاری از واشنگتن

1 هوشنگ انصاری که به تازگی به ریاست شرکت ملی نفت ایران منصوب گردیده است، اول و دوم

دسامبر همزمان با روزهای آخر هفته ایرانی، تهران را به مقصد واشنگتن ترک گفت. منابع شرکت ملی نفت

ایران به ما گفتند که سفر قبل از انتصاب انصاری در شرکت ملی نفت ایران برنامه ریزی شده است و رابطه ای

ص: 396

با نفت ندارد. بنابر گفته منابع ما انصاری از 5 لغایت 9 دسامبر در واشنگتن خواهد بود و پس از آن به ایران

مراجعت خواهد نمود.

2 هر چند از علت سفر انصاری اطلاع چندانی نداریم، این امکان وجود دارد که با مسئولیت انصاری،

در اداره سرمایه گذاری های ایران و شاه از طریق خرید و گرو گرفتن سهام، که او با برادرش سیروس

شریک است ارتباط داشته باشد. منابع آگاه محلی معتقدند که انصاری با وجود انتقالش از وزارت امور

اقتصادی و دارایی به شرکت ملی نفت ایران، مسئولیت اداره این سرمایه گذاری های را حفظ خواهد کرد.

انصاری، هوشنگ 24

هوشنگ انصاری رئیس شرکت ملی نفت ایران (از نوامبر 1977) خیلی محرمانه

عنوان خطاب: آقای انصاری

زمانی که مسائل جدی کمبود و تورم در اواخر 1977، نیاز به اصلاحات اقتصادی را ایجاب نمود، شاه

هوشنگ انصاری را از وزارت امور اقتصادی و دارایی برداشت و در ریاست شرکت ملی نفت ایران

گماشت. طی هشت سالی (77 1969) که انصاری کنترل ماشین اقتصادی ایران را در دست داشت،

قدرت زیادی در سیاست های دولت اعمال نمود.

او به شاه نزدیک است. براساس گزارش، در حالی که وی عضو کابینه بود، امور مربوط به

سرمایه گذاریهای شخصی شاه در کشورهای بیگانه را اداره می کرد و ناظرین مطلع معتقدند که در پست

جدید نیز این مسئولیت را انجام می دهد.

انصاری فردی مهاجم، مبتکر و ساعی است. شخصا تکنوکراتی برجسته است و بویژه در انتخاب

جوانان روشن به عنوان همکاران خود خوب عمل می کند. در مذاکرات، وی در آغاز اطمینان حاصل

می کند که حقایق و ارقام هر موضوعی که مورد بحث است را می داند، و خصوصا وی عادت دارد طرف

مقابل را در موضع دفاعی قرار دهد. وی فردی خودپسند است و در به کارگیری عاقلانه تملق و چاپلوسی

آمادگی دارد.

به عنوان رئیس شرکت ملی نفت ایران، انصاری بزرگترین شرکت را در ایران اداره می نماید. وی

می خواهد شرکت ملی نفت ایران را از یک شرکت سنتی صدور نفت به یک نیروی عمده در توسعه صنایع

ایران تبدیل کند. در جهت تجدید ساختار هدایت شرکت، وی هم اکنون مسئولین جدیدی را در اکثر سطوح

بالا منصوب نموده است.

انصاری حدود 50 سال دارد و به زبانهای انگلیسی، فرانسه و ژاپنی صحبت می کند. وی متأهل است.

خانم انصاری 36 سال دارد و 11 سال او عمرش را در ایالات متحده گذرانده است. انصاری یک پسر و

یک دختر دارد. 18 اکتبر 1978 26/7/57


غلامعلی اویسی

ص: 397

اویسی، غلامعلی 1

اکتبر 1967 مهر 1346 خیلی محرمانه

اطلاعات بیوگرافیک

سپهبد غلامعلی اویسی

( U(1)) نام: سپهبد غلامعلی اویسی، نیروی زمینی

(U) شغل: فرماندهی کل، ژاندارمری شاهنشاهی ایران، از اکتبر 1965

( C(2)) ویژگیها: افسری وفادار که از حدود چهار سال قبل آجودان مخصوص شاه بوده است. باهوش

است و به پیشنهادات و توصیه های سازنده با رغبت پاسخ می دهد. در برخورد با همکاران قاطع است.

خواهان تکامل و بهسازی است و عقاید و اصول دمکراتیک شدیدی را از خود نشان می دهد. به عنوان

فرماندهی گارد شاهنشاهی، به خوبی از موارد و مسائل آن آگاه است. عضو یک خانواده بزرگ با تعداد

زیادی برادر است که همگی کارمند دولت هستند.

(C) سیاست: بین المللی؛ طرفدار آمریکا؛ بی نهایت دوستانه مؤدب در برخوردهایش با نمایندگان

ایالات متحده. در سال 1958 از ایالات متحده بازدید نموده است.

داخلی: با تمام وجود وفادار به شاه است.

(U) تولد: 1918، قم، ایران.

خانواده: همسر، شرافت اویسی. سه فرزند: محمدرضا متولد 1938؛ فرشته 1940؛ علی رضا 1948.

پسر بزرگش دانشجوی دانشگاه تهران است.

(U) خصوصیات: قد متوسط، لاغر اندام، لاغرتر از حد معمول به نظر می رسد، ولی از سلامتی کامل

برخوردار است، کاملاً خوش برخورد و گرم است.

(U) زبان ها: زبان مادری فارسی، فرانسه به روانی، انگلیسی خوب.

(U) وضعیت خدمتی:

1936 فارغ التحصیل دبیرستان نظام تهران.

1938 فارغ التحصیل دانشکده افسری، تهران رسته پیاده. فرمانده دسته، گردان سوم توپخانه، لشگر یکم

تهران.

1939 جانشین فرمانده گردان هفتم، هنگ سیزدهم، لشکر ششم فارس.

1940 جانشین فرمانده گردان یکم، هنگ سیزدهم، لشکر ششم فارس.

1941 فرمانده گردان هفتم، هنگ دهم، سپاه چهارم.

1943 فرمانده گردان پنجم، پیاده نظام رضاپور، لشگر دوم تهران. جانشین فرمانده، دژبان لشگر دوم.

1944 فرمانده مدرسه توپخانه افسران، لشگر دوم، تهران.

1950 رئیس بازرسی، دژبان، تهران، رئیس رکن 4 دژبان مرکز، تهران.

1951 فارغ التحصیل دانشکده فرماندهی و ستاد، تهران.

1952 فرمانده هنگ 52 تیپ، دژبان، 1 فوریه. فرمانده تیپ 16 پیاده، لشگر ششم فرمانده هنگ سوم

1- بدون طبقه بندی. = U
2- خیلی محرمانه. = C 1
ص: 398

پیاده، لشگر یکم پیاده، تهران.

1954 23 سپتامبر، ارتقاء به درجه سرهنگی، عضو دادگاه ویژه نظامی برای محاکمه افسران کمونیست.

1958 23 سپتامبر، ارتقاء به درجه سرتیپی، آموزش جهت یابی و نظارت در فورث مایر، ویرجینیا؛

دانشکده و فرماندهی و ستاد در فورث لیون ورث کانزاس.

1960 فرمانده گارد شاهنشاهی، 29 اکتبر 1960. آجودان افتخاری شاه در 1961. ارتقاء

به سرلشگری، 23 سپتامبر 1962.

1965 (حال حاضر) در 23 سپتامبر 65 به درجه سپهبدی ارتقاء یافته است.

فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی از اکتبر 1965.

اویسی، غلامعلی 2

سرّی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان

غلامعلی اویسی فرماندهی کل، ژاندارمری شاهنشاهی ایران (ژاشا)

سپهبد غلامعلی اویسی در اکتبر سال 1965 به فرماندهی کل ژاشا برگزیده شد. او افسری وفادار،

باهوش و فروتن است که به نظر می رسد علاقه وی به مسائل سیاسی، جنبی و حاشیه ای باشد. او دارای

حافظه خیلی خوب و سریع و کاملاً خوش برخورد و آرام است. در مدت فرماندهیش در لشگر گارد (65

1960) آن را از یک واحد اسمی ابتدایی به یک نیروی رزمی با آمادگی زیادی تبدیل نمود. طرفدار غرب و

با ایالات متحده دوست است، او خیلی خوب با مشاوران نظامی ایالات متحده همکاری کرده است و با

رغبت به نظریات و توصیه های آنها پاسخ داده و انتقادات سازنده را پذیرفته است. در صورت ضرورت،

بسرعت تصمیم صحیح را اتخاذ می نماید. در برخورد با همکاران قاطع است، او رهبری و فرماندهی را با

قدرت اعمال می نماید، خواهان تکامل و بهسازی است و در برخوردار با زیردستانش عقاید و اصول

دمکراتیک منشانه ای از خود نشان می دهد. او علاقه مند است که بداند تحت فرماندهی وی چه می گذرد.

اویسی در 1918 در قم متولد شد. او عضو خانواده ای با تعداد زیادی برادر است که طبق گزارش اکثر

آنها در خدمت دولت و در مقامات متفاوتی هستند. در سال 1936 او از دبیرستان نظام تهران و در سال

1938 از دانشکده افسری ایران با درجه ستوان دوم پیاده فارغ التحصیل شد. (شاه در همان زمان دوره

دانشکده را می گذراند.) از 1938 تا 1939 او فرمانده گردان در هنگ سوم (بهادر) در لشگر یکم (تهران)

بود و از 1939 تا 1940 او در سمت فرمانده گردان هفتم هنگ سیزدهم از لشکر ششم (فارس) خدمت

کرد. در سال 1940، فرماندهی گردان هفتم از هنگ دهم سپاه چهارم به وی واگذار شد. از سال 1943 تا

1950 اویسی در لشگر دوم (تهران) به عنوان فرمانده گردان پنجم از هنگ رضاپور (1943)، جانشین

فرماندهی تیپ دژبان (44 1943) و فرمانده مدرسه پیاده افسران (50 1944) خدمت نمود. در سال

1950 او به عنوان رئیس اداره بازرسی و سپس اداره چهارم دژبان تهران خدمت نمود. یک سال بعد او از

دانشکده فرماندهی و ستاد در تهران فارغ التحصیل شد. از سال 1952 تا 1953 او با موفقیت در گردان 52

تیپ دژبان تهران، گردان 16 (کازرون) در لشگر ششم و گردان سوم (که قبلاً در آن فرمانده گروهان بود) در

لشگر یک تهران خدمت کرد. در سال 1954 به درجه سرهنگی ارتقاء یافت و به عنوان عضو دادگاه نظامی

ویژه محاکمه افسران حزب توده (کمونیست) خدمت نمود.

ص: 399

از سال 1955 که رئیس ستاد لشگر گارد گردید، ترقی مدارج وی شتاب قابل ملاحظه ای یافت. در

1958 او به درجه سرتیپی ارتقاء یافت. در همان سال برای آموزش پیشرفته به فورث مایر ویرجینیا رفت

و دانشکده فرماندهی و ستاد را در فورث لیون ورث کانزاس گذراند. در سال 1960 او به فرماندهی لشگر

گارد ارتقاء درجه یافت و در سال 1961 آجودان افتخاری شاه شد. در سال 1962 او به درجه سرلشگری

رسید. او در سپتامبر 1965 به درجه سپهبدی رسید و یک ماه بعد فرماندهی کل ژاشا را به عهده گرفت.

قد تیمسار اویسی پنج فوت و هفت اینچ و لاغر اندام است. از نظر فیزیکی کاملاً در وضعیت مناسبی

است. شکارچی خوبی است، او در مسابقات تیراندازی شرکت می کند و امتیازات زیادی کسب می نماید.

او و همسرش شرافت، دارای سه فرزند بزرگ ؛ دو پسر، محمدرضا و علی رضا، و یک دختر، فرشته هستند.

اویسی مسلمان است. علاوه بر زبان مادریش فارسی. به خوبی انگلیسی و به روانی فرانسه صحبت

می کند.3 آوریل 1968 14/1/47

اویسی، غلامعلی 3

25 ژوئن 1968 4/4/47 خیلی محرمانه

سپهبد غلامعلی اویسی فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی ایران

تاریخ تولد: 1981، قم.

تحصیلات:

1936 فارغ التحصیل، دبیرستان نظام.

1938 فارغ التحصیل، دانشکده افسری.

1951 فارغ التحصیل، دانشکده فرماندهی و ستاد، تهران.

1959 آموزش جهت یابی و نظارت، فورث مایر، ویرجینیا.

1959 دانشکده فرماندهی و ستاد، فورث لیون ورث، کانزاس.

مشاغل:

39 1938 فرمانده دسته، گردان سوم پیاده.لشگر یکم، تهران

40 1939 بجای فرمانده، گروهان هفتم گردان سیزدهم، لشگر ششم، فارس.

41 1940 به جای فرمانده گروهان یکم، گردان سیزدهم، لشگر ششم، فارس.

43 1941 فرمانده گروهان پنجم، گردان پیاده نظام رضاپور، لشگر دوم تهران. جانشین فرمانده، تیپ

دژبان لشگر دوم.

50 1944 فرمانده مدرسه پیاده افسری، لشگر دوم، تهران.

51 1950 رئیس اداره بازرسی، تیپ دژبان، تهران. رئیس رکن 4، دژبان، تهران

54 1952 فرمانده گردان 52، دژبان، تهران. فرماندهی گردان 16 پیاده، لشکر هفتم پیاده و

فرمانده گردان سوم پیاده، لشگر یکم پیاده، تهران.

23 سپتامبر 1954 ارتقاء به درجه سرهنگی.

55 1954 عضو دادگاه ویژه محاکمه افسران کمونیست.

ص: 400

58 1955 رئیس ستاد، گارد شاهنشاهی، تهران.

60 1958 در 23 سپتامبر 58، ارتقاء به درجه سرتیپی.

59 1958 گذراندن دوره ها در ایالات متحده.

65 1960 فرماندهی گارد شاهنشاهی، تهران.

65 1961 آجوان افتخاری شاه.

23 سپتامبر 1962 ارتقاء به درجه سرلشگری.

23 سپتامبر 1965 ارتقاء به درجه سپهبدی.

اکتبر 1965 (حال حاضر) فرماندهی کل ژاندارمری شاهنشاهی ایران.

زبان ها:

فارسی، فرانسه (به روانی)، انگلیسی (عالی).

مدالها و تشویق ها:

سپهبد اویسی تشویق ها و مدال های بسیاری دارد از جمله:

مدال لیاقت (درجه 2 و 3 نوع 1).

مدال افتخار (درجه 1 و 2 و 3).

مدال 28 مرداد (درجه 2).

مدال تیراندازی ماهر (درجه 1 و 2 و 3).

مدال تاج (درجه 3).

مدال همایون (درجه 3).

مدال سپاس (درجه 2 و درجه 1).

مدال پاس (درجه 3).

مدل کوشش (درجه 1 و 2).

مدال خدمت (درجه 2).

مدال دانش

او همچنین دارای مدالهایی از ایتالیا، آلمان، هلند (صلیب کماندو)، نروژ، انگلستان، لبنان، اتیوپی و

تونس است.

اطلاعات شخصی:

سپهبد اویسی از خانواده ای پر جمعیت با تعداد زیادی برادر است که بیشترین آنها کارمند دولت

هستند.

اویسی ازدواج نموده (نام همسرش شرافت) و دارای دو پسر و یک دختر است. پسر بزرگش

محمدرضا، 30 سال دارد و دانشجوی دانشگاه تهران است. پسر جوانتر، علی رضا، 22 ساله است و در

سال 1967 برای تحصیل به ایالات متحده آمده است. دختر وی فرشته 28 ساله است. اویسی سوارکاری