گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اسناد لانه جاسوسی آمریکا
جلد يازدهم
بخش اول/ خلیج فارس






«انقلاب اسلامی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس»

ص: 3

«انقلاب اسلامی و کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس»


سلطان افسرده از رفتن شاه

سند شماره 1

سری1 فوریه 1979 12 بهمن 1357

از: سفارت آمریکا، مسقط 163به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی فوری

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، دمشق، بغداد، جده، کویت، لندن، منامه، مسکو، صنعا، تهران، تل آویو

موضوع: سلطان افسرده از رفتن شاه

1- (سری – تمام متن)

2- خلاصه: در ملاقات روز 24 ژانویه، به نظر می رسید که سلطان از عزیمت شاه افسرده است و با من در مورد مقدمات امنیتی آینده جنوب خلیج [فارس] به صحبت نشست. پایان خلاصه مطلب.

3- در تاریخ 24 ژانویه، درست قبل از ورود فورد، رئیس جمهور اسبق آمریکا به سلاله، حدود یک ساعت با سلطان ملاقات و گفتگو داشتیم. سلطان از رویدادهای اخیر ایران نگران به نظر می رسید و در حین صحبت چندین بار گفت برای او قابل درک نیست که چرا شاه نتوانسته بود دریابد که مردمش در مورد او چگونه می اندیشند. به او گفتم که رابطه شاه با مردم قطع شده بود و او تنها به گروه کوچکی از مشاورینش گوش می داد که به جای اینکه چیزهایی را که باید بشنود به او بگویند چیزهایی را که خود می خواست به او می گفتند. سلطان نیز صحت این امر را تأیید کرد و گفت که خود او شخصاً تصمیم گرفته است در داخل عمان بیشتر سفر کرده و با مردم مستقیماً ملاقات نماید. واقعیت این است که وی به تازگی یک سفر زمینی 10 روزه را بین مسقط و سلاله به پایان برده و در طول این مسیر در چند روستا و جوامع کوچک توقف نموده است. وی گفت برقراری این گونه تماسها مفید است و در نظر

ص: 4

دارد در آینده بیشتر به اینگونه مسافرتها بپردازد.

4- سپس سلطان به مطرح کردن موضع گیری همیشگی خود پرداخت و اظهار داشت که آمریکا باید در جهت حراست از منافع خویش در این بخش استراتژیک جهان با قاطعیت بیشتر عمل کند. در مورد عمان وی معتقد است که آمریکا می تواند با پیگیری یک برنامه کوچک کمک های نظامی و اقتصادی مثمرثمر واقع شود تا عمان بتواند با استفاده از پرسنل نظامی خود به دفاع از خویش بپردازد.

5- من از وی سؤال کردم که نظر وی در مورد انعقاد یک قرارداد چند جانبه نظامی با عربستان سعودی و دیگر کشورهای حوزه خلیج [فارس] چیست. سلطان گفت موضوع قرارداد چند جانبه باید مورد بررسی قرار گیرد لیکن خود او بر انعقاد یک قرارداد دوجانبه رابطه نظامی با آمریکا، تأکید دارد. عربستان سعودی اکنون برای عمان حکم معما را پیدا کرده است. به نظر می رسد که سعودیها در اتخاذ تصمیمات لازم دشواریهایی دارند و نمی توانند به قراردادهای خود عمل کنند. البته، سعودیها باید سهم عمده ای از هزینه امنیتی را که اکنون عمان بر دوش می کشد، تأمین کنند، اما واقعیت امر این است که وقتی عمانیها برنامه پشتیبانی نظامی دیگری پیشنهاد کردند سعودیها می خواستند تنها در مورد بخش ناچیزی از آن تعهد بسپارند.

6- پس از آن سلطان گفت عبور آزادانه کشتی ها از تنگه هرمز بدون شک برای جهان غرب حائز اهمیت بسیار می باشد، بنابراین عمان را مسئول کامل در زمینه دفاع از تنگه دانستن منصفانه نیست. این هزینه دفاعی باید به طور مساوی میان استفاده کنندگان تقسیم شود.

7- در اینجا من سؤال کردم که نظر سلطان در مورد مشارکت احتمالی اردن در مقدمات امنیتی خلیج [فارس] چیست. و خاطرنشان ساختم که اردن در زمان بروز شورش ظفار به عمان کمک کرده و بر اساس تجربه ای که در اردن داشته ام می دانم که اردنیها قبلاً نیز پیشنهاد تشکیل یک نیروی بسیار متحرک را با کمک آمریکا مطرح کرده بودند که در صورت تشکیل می توانست در مواقع اضطراری به منطقه خلیج [فارس] کشانیده شود.

8- سلطان لحظه ای به فکر فرو رفت و سپس پاسخ داد که به نظر او تمام رژیمهای محافظه کار منطقه باید از نوعی توان نظامی برخوردار شوند تا در مواقع اضطراری بتوانند یکدیگر را یاری دهند. ولی در مورد اردن، باید گفت که این رژیم، اگر بخواهد به او در منطقه جنوب خلیج [فارس]، علیه نیروهای تندرو کمک کند، ممکن است از سوی عراق و سوریه تحت فشار قرار گیرد. در واقع نیروهای اردنی که در درون ناآرامیهای ظفار به این کشور آمده بودند، زودتر از موعد مقرر و در نتیجه اعمال فشارهای فلسطینی های مقیم اردن توسط رژیم آن کشور از عمان خارج شده بودند. بنابراین وی گمان نمی کند که در صورت بروز یک مشکل حقیقی در جنوب خلیج [فارس]، اردن بتواند به صورت هم پیمانی با عزمی راسخ عمل کند.

9- سپس از سلطان سؤال کردم که آیا وی نگران این موضوع نیست که اگر وی رابطه نظامی نزدیکتری با آمریکا برقرار سازد ممکن است رژیم وی آماج حملات بیشتر نیروهای تندرو منطقه

ص: 5

گردد. او این استدلال را به سرعت رد کرد و گفت اکنون زمان آن رسیده که کشورهای کوچک و ضعیف منطقه باید بین دو بلوک کمونیستی و غربی یکی را برگزینند. رژیمهای تندرو اتیوپی و یمن جنوبی در کشورهای خویش تعداد قابل توجهی از نظامیان روسی و کوبایی دارند و حتی عراق با شوروی یک پیمان دوستی منعقد ساخته بود.وی ترجیح می دهد که شانس خود را با غرب بیازماید و در این منطقه خطرناک از جهان، این بی خطرتر از تک روی است.

10- سلطان تصدیق کرد که نظامیان ایرانی در حال خروج از عمان می باشند و اظهار داشت که خروج آنها به معنی این است که کشور وی فاقد هرگونه توپ ضدهوایی خواهد شد. نکته مهمتر اینکه او اکنون می داند که بیش از این نمی تواند به «قرارداد دوستانه» خود با شاه متکی باشد تا در مواقع اضطراری فوراً از کمک های وی برخوردار شود. خوشبختانه اکنون عمان قوی تر از اوایل دهه 1970 است و بهتر می تواند نیازهای امنیتی خود را تأمین کند. با این حال عمان هنوز هم به کمک احتیاج دارد چون ممکن است روسها و یا کوباییها و یا آلمان شرقی های موجود در یمن جنوبی بخواهند بار دیگر در ظفار شورشی به راه اندازند. بهترین راه مقابله با این خطر این است که آمریکا از نظر نظامی و اقتصادی به عمان کمک کند تا این کشور بتواند نیروهای مسلح خویش را بازسازی نماید.

11- از اینجا به بعد به بررسی رویدادهای ایران پرداختیم و سلطان اظهار داشت که اکنون در ایران هر واقعه ای رخ دهد، آن کشور نخواهد توانست نقش امنیتی گذشته خویش را در رابطه با خلیج [فارس] ایفا کند. سلطان هنوز هم بر این باور است که بزرگ ترین اشتباه شاه این بود که بدون تعمق و اندیشه به مبارزه با عناصر محافظه کار مذهبی پرداخت. وقتی گفتم که علل دیگری نیز موجب بروز نارضایتی از رژیم شاه شده بود، وی موافقت نمود لیکن اصرار داشت که علت عمده مشکلات کنونی وی تضاد رایج بین او و روحانیت شیعه است.

12- نظریه: باید انتظار داشت که سلطان خواستار دریافت کمک از طریق خرید تجهیزات نظامی آمریکایی و نیز دریافت دیگر انواع کمک های اقتصادی باشد. پس از عزیمت شاه از ایران اکنون وی احساس افسردگی و تنهایی می کند و به سوی ما دست نیاز دراز کرده تا چتر حفاظتی لازم را به جای ایران برای وی ایجاد کنیم. وایلی


تأثیر اقتصادی ناآرامیهای ایران بر امارات متحده عربی (ارزیابی اولیه)

سند شماره 2

خیلی محرمانه8 فوریه 1979 19 بهمن 1357

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 358به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران

مرجع: تهران 1149

موضوع: تأثیر اقتصادی ناآرامیهای ایران بر امارات متحده عربی (ارزیابی اولیه)

1- (بدون طبقه بندی) آغاز خلاصه: به علت رابطه نزدیک اقتصادی موجود بین امارات

ص: 6

متحده عربی و ایران، جامعه تجاری محلی نگران رویدادهای آن سوی خلیج [فارس] است. این تأثیر در دوبی بیشتر است چون از رابطه تجاری و مالی بیشتری برخوردار است. مهم ترین مسائل عبارتند از انباشته شدن محموله ها در بندر دوبی و کمبود محصولات نفتی در امارتهای شمالی. گرچه تأثیر درازمدت رویدادها قابل پیش بینی نیست، ولی در صورتی که رژیمی بنیادگرا و یا سوسیالیست در ایران به قدرت برسد، دوبی به صورت یک مرکز تجاری برای ایران درخواهد آمد. پایان خلاصه.

2- (بدون طبقه بندی) امارات با ایران رابطه اقتصادی مهمی دارد. دوبی و تا حدودی شارجه به عنوان محل تخلیه کالاهایی عمل می کند که قرار است عازم جنوب ایران شود، شبکه ارتباطی مالی و تجاری بسیار صمیمانه ای بین تجار دوبی و ایرانی به وجود آمده است. بسیاری از شهروندان امارات یا در ایران کسب و کاری دست و پا کرده و یا ملکی خریداری نموده اند. بسیاری نیز در آنجا خویشاوندانی دارند. صادرات و صادرات مجدد دوبی به ایران در سال 1977 معادل 150 میلیون دلار بود که باید چند برابر بیش از این باشد چون تجار دوبی قاچاقهایی را که وارد کشورهای همسایه می کنند گزارش نمی دهند. دوبی و امارات شمالی از نظر وارداتی تا حدودی به ایران وابسته هستند. واردات POL ایران به امارات سالانه معادل 45 میلیون دلار است. آنچه در ذیل می آید ارزیابی اولیه سفارت از تأثیر اقتصادی قطع رابطه تجاری بین ایران و امارات متحده عربی و قطع صدور نفت ایران است.

3- (بدون طبقه بندی) تأثیر ناآرامیهای ایران را می توان در بنادر دوبی و شارجه به وضوح مشاهده کرد. بندر راشد در دوبی که بندری عظیم و مدرن است محل تجمع کشتی های گیر کرده شده که باید به ایران سفر نمایند ولی نمی توانند محموله های خود را تحویل دهند. بندر نشان می دهد که میلیونها دلار تجهیزات و کالا در آنجا تخلیه شده که از آن ایران است. مهم ترین کالاها عبارتند از محموله های پروژه ای از قبیل تجهیزات مربوط به پروژه راَکتور اتمی در دست احداث در ایران. انبار کانتینرها در دوبی و شارجه نیز پر شده، به طوری که بعضی از شرکت های کشتیرانی درصدد هستند محتوای کشتی های خود را در این بنادر تخلیه نمایند. بنا به گزارش یکی از این شرکتها 1700 کانتینر به صورت انبار در دوبی دارد.

4- (بدون طبقه بندی) به منظور کمک به تجار و این شرکتها، شیخ راشد نرخ ترانزیت این محموله ها را پایین آورده و بعضی از آنها را از گمرک معاف نموده است تا آنها بتوانند مدت شش ماه دوام بیاورند. مقامات دوبی در حال حاضر نمی دانند که اگر طرفین قراردادها پس از شش ماه نتوانند کالاها را تحویل بگیرند چه خواهد شد. سؤال این است که آیا امارات متحده عربی می تواند کالاهایی را که متعلق به دولت ایران است تحویل بگیرد یا نه. بنا به گزارشات رسیده شارجه اعلام داشته که اینگونه کالاها را تصرف خواهد کرد و اگر بیش از سه ماه در اینجا بمانند آنها را به اختیار خود خواهد فروخت.

5- (بدون طبقه بندی) تا آنجا که می دانیم تراکم بندر گرچه رو به افزایش است ولی در

ص: 7

دوبی و شارجه به مرحله بحرانی نرسیده. ظاهراً تمام نگرانیها ناشی از تأثیر درازمدت قطع روابط اقتصادی با ایران است که سبب کاهش تقاضا برای کالاهایی می شود که توسط تجار دوبی خریداری می گردد و علاوه بر این آنها ممکن است نتوانند کالاهای مربوط به پروژه های در دست احداث در ایران را در جایی دیگر به فروش برسانند.

6- (محرمانه) تجارت نفتی: گرچه امارات متحده عربی یکی از مهمترین صادرکنندگان نفت خام است ولی جهت تأمین نیاز بازار داخلی خود به محصولات نفتی وارداتی متکی است. یکی از مهم ترین مسایل پدید آمده در نتیجه رویدادهای ایران کمبود محصولات به خصوص در دوبی و امارت های شمالی است. ابوظبی که از طریق یک شرکت دولتی توزیع محصولات نفتی و یک پالایشگاه کوچک 15000 بشکه ای ام النار و شرکت های پیمانی کویتی تأمین می گردد دچار مشکلات مشابه نیست. شل بریتیش پترولیوم و کالتکس تأمین کننده نیازهای امارات شمالی هستند. (که سهم بازاری هر یک از آنها به ترتیب 47، 39 و 14 درصد است.) اخیراً به وابسته بازرگانی بریتیش پترولیوم توصیه شده بود که برداشتش 45 درصد کاهش یابد در حالیکه میزان کاهش برداشت شل حدود 7 درصد است، ولی کالتکس اعلام نکرده که آیا محصولش کاهش یافته یا نه.

7- (محرمانه) با بحرانی شدن بازار محصولات نفتی، شرکت ها برای به دست آوردن نفت بیشتر به تلاش پرداخته اند. مقداری از این نیاز خود را از طریق پالایشگاههای مدیترانه ای به قیمت بازار سیاه خریداری می کنند. مهم ترین مسئله موجود، متقاعد ساختن دفتر حاکم دوبی به آزادسازی خرده فروشی است تا شرکت ها بتوانند هزینه سنگین بعضی واردات خود را از طریق مصرف کننده به دست آورند. امارات کوچک تر معمولاً در مورد قیمت نفت، روغن موتور و دیگر فرآورده های نفتی از تصمیمات دوبی پیروی می کنند. از آنجا که دوبی هنوز با افزایش قیمت به منظور جبران افزایش قیمت اوپک در فصل اول سال 1979 توافق نکرده، بالا رفتن نرخ خرده فروشی تغییر عمده ای خواهد بود، البته در صورتی که تمام هزینه های افزایش یافته در مسیر تقسیم شود.

8- مالی. ارزیابی تأثیر مالی ناآرامیهای ایران بسیار دشوار است. بانک ملی و بانک صادرات در امارات شعباتی دارند که ایرانیها با آنها داد و ستد دارند. بازار مالی غیررسمی استوار بر روابط حاکم میان خانواده های تجار دوبی و بازاریهای ایران نیز حائز اهمیت بسیار است. سفارت شایعاتی مبنی بر بحران مالی این بانکها دریافت نموده و گویا مؤسسات دیگری که با ایران رابطه تجاری دارند نیز با همین مسئله دست به گریبان هستند ولی هیچگونه رویدادی که مؤید این شایعه باشد رخ نداده است. شعبات بانکهای ایرانی در امارات همیشه به عملیات بانکی خود ادامه داده اند ولی گویا به علت اغتشاش موجود در وضع بانکهای ایران با مشکلاتی دست به گریبان شده اند.

9- یک بانک آمریکایی که در ایران نیز شعبه ای دارد گزارش داد که طی دو هفته گذشته نتوانسته با سیستم بانکی تهران ارتباط داشته باشد. ولی بانکهای کوچکتر محلی از آسیب بیشتری برخوردار شده اند چون مشتریان آنها باید پولهایی از ایران دریافت نمایند که هنوز موفق به این کار نشده اند. کار بانکی با ایران گرچه اهمیت دارد ولی آنچنان عظیم نیست که

ص: 8

سبب ورشکستگی شرکت و یا یکی از بانکهای موجود در امارات شود.

10- (محرمانه) دوبی به خاطر نقش آن در تجارت طلا و روابط صمیمانه اش با ایران، می تواند به عنوان عامل فرار سرمایه از ایران عمل نماید. شایعاتی دال بر فرار سرمایه وجود دارد ولی شواهد قطعی و مبرهن هنوز به دست نیامده است. یکی از بانکداران معتقد است که اخیراً 50 میلیون دلار از طریق دوبی به خارج منتقل شده است. معاملات اینگونه ای احتمالاً فاقد سوابق و آمار بوده و در بسیاری موارد سبب خروج ارز یا اشیاء گرانبها می شوند.

11- (محرمانه) انتقال شرکت ها. خروج پرسنل و وابستگان بسیاری از شرکت های آمریکایی از ایران سبب پیدایش این فکر یعنی انتقال این شرکتها از ایران به دوبی شده است. به جز سؤالات مطروحه در تلگرام مرجع، سفارت نتوانسته است حرکتی که نشانگر عملی شدن این فکر باشد بیابد، ولی چند پرسنل خدمات نفتی موقتاً در دوبی اقامت گزیده اند. هرگونه نقل و انتقال به دوبی احتمالاً دربرگیرنده شرکت هایی خواهد بود که در خارج از خشکی های ایران و در خلیج [فارس] به فعالیتهای خود مشغول بوده اند. دوبی و شارجه مکانهای مناسبی برای انجام امور تجاری هستند چون هر دوی آنها از نظر امور اجتماعی آزادمنش بوده و از روحیه تجاری استقبال می کنند. ایران تحت نفوذ عناصر بنیادگرا و سوسیالیست، سبب جلب توجه امارات شمالی برای اقامت بیگانگان خواهد شد. ولی، همانطور که سفیر اخیراً به حاکم دوبی گفته بود، فقدان همبستگی سیاسی در امارات متحده عربی به عنوان عامل بازدارنده برای شرکت های آمریکایی جهت انتقال دفاتر خود از ایران عمل کرده است.

12- (محرمانه) نظریه: جمع بندی تأثیر مالی و اقتصادی رویدادهای ایران بر امارات متحده عربی کاری بس دشوار است. بعضی از تجار امارات به تجارت در سرتاسر خلیج [فارس] مشغول بودند که شدیداً آسیب دیده اند؛ ولی بعضی دیگر در فکر به چنگ آوردن منافع بادآورده ناشی از قاچاق و یا انتقال شرکتهای خارجی به این نقطه هستند. ما در نظر داریم این موضوع را دائماً در مدنظر داشته و در صورت بروز رویدادهای دیگر گزارشات بیشتری ارسال داریم. دیکمن


خلاصه اطلاعاتی 805 7 می 19798

سند شماره 3

سری8 می 1979 18 اردیبهشت 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 5934

به: هیأت نمایندگی آمریکا، SINAI

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، الجزیره، آنکارا، آتن، بروکسل، قاهره، دمشق، اورشلیم، کویت، لندن، منامه، مسکو، مسقط، پاریس، تهران، تونس

موضوع: خلاصه اطلاعاتی 805 7 می 1979

1- (محرمانه) ظرف شش ماه گذشته فشارهای خارجی اثرات عمیقی در عربستان سعودی

ص: 9

داشته است. فشارهای داخلی ناشی از جابجایی های پیچیده اجتماعی که به دنبال نوسازی سریع در این کشور رخ داده، هر چند کمتر مشهود است ولی در عین حال به همان اندازه مایه نگرانی برای سعودیهاست. این فشارها توأم با تهدیدهای خارجی توجه عربستان سعودی را به ضعفهای داخلی معطوف نموده و احساس حاد آسیب پذیری آن را تشدید کرده و باعث شده که آنها در برخی از زمینه ها وارد عمل شوند.

2- (محرمانه غیرقابل رؤیت برای بیگانگان) شاهزاده سلطان وزیر دفاع می کوشد تا یک دستگاه نظامی ضعیف را با واحدهای نظامی خارجی تقویت کند. او اعلام کرده است که قصد دارد نظام وظیفه را به عنوان تلاش برای افزایش تعداد و بهبود کیفیت و توسعه بافت اخلاقی سربازان عربستان سعودی برقرار کند.

3- (استفاده محدود اداری) تعداد زیاد بیگانگان که اکثریت نیروی کار را تشکیل می دهند، تحت عملیات خبرگیری شدید قرار می گیرند و بیگانگان غیرقانونی (که بیشتر زواری هستند که بیش از مدت اعتبار روادید خود در عربستان سعودی مانده اند) هزار هزار از کشور اخراج می شوند.

4- (محرمانه) نگرانی برای پایگاه مذهبی جامعه عربستان سعودی دولت را به اتخاذ تدابیر زیر وادار ساخته است:

الف) پایان دادن به پشتیبانی از تحصیل در خارج برای دانش آموزان (چنین تلقی می شود که جوانتر و تأثیرپذیرتر از آنند تا در مقابل وسوسه های زندگی در غرب مقاومت کنند).

ب) ممنوعیت رفتن کودکان مسلمان به مدارس غیر اسلامی.

پ) منع شنای مختلط در استخرهای هتل ها.

ت) تأکید مجدد بر محدودیتهای مراسم مذهبی شیعیان در عربستان سعودی.

ث) به تعویق انداختن انتخابات شهرداری که بیش از حکومت جمعی بر حکومت دمکراتیک تأکید دارد.

ج) نگهداشتن آموزش و پرورش زنان تحت کنترل روحانیون.

5- (سری) در حالیکه خاندان سعودی نسبت به بعضی تهدیدها که در نتیجه تحولات اجتماعی به وجود آمده فوق العاده حساس است، در عین حال برای اتخاذ تدابیر سازنده مقابله با آنها ظرفیت بسیار محدودی نشان داده است. خاندان سعودی به جز در مورد اعلام نظام وظیفه (به عنوان یک تحمیل اجباری) نتوانسته است با تهدیدهای اساسی در مورد ارزشهای سنتی که مشروعیت رژیم را تحکیم می بخشد برخورد داشته باشد.

6- (محرمانه) نقشه های عمرانی اقتصادی جاه طلبانه (که مستلزم سرمایه گذاری به میزان سیصد تا چهارصد میلیارد دلار ظرف پنج سال است) عربستان سعودی را به سریع التغییر ترین جامعه در دنیا تبدیل کرده است. این نقشه ها با این تصور تنظیم شده که طرق و عادات کار سنتی بدون کاهش ارزشهای سنتی تغییر یابد ولی به نظر می رسد دامنه ای که ممکن است

ص: 10

فرآیند تغییر در این ارزشها اثر داشته باشد، کمتر شناخته شده است.

7- (محرمانه) سعودی ها تصمیم گرفته اند برای پنج سال آینده تعداد زیادی از بیگانگان را در عربستان سعودی نگهدارند. این حضور وسیع بیگانگان به آن منجر شده که عربستان سعودی برای اداره بخشهای حیاتی اقتصادی تقریباً به طور کامل متکی به مهارتهای خارجی باشد و در دستگاه نظامی نیز عربستان سعودی برای اداره قسمتهای فنی به طور موقت متکی به بیگانگان است. نتیجه این شده است که سعودیها راههای اختیاری محدودی در پیش دارند. وارد کردن بیگانگان، هویت سعودیها را مورد تهدید قرار خواهد داد. اخراج دسته جمعی جوامعی که به نحو فشرده ای در یکدیگر بافته شده اند یا حتی بر آنها کنترل دارند، بالمآل مستلزم نیروهای امنیتی قدرتمندتری از طرف عربستان سعودی است. تأمین کادر چنین نیروهایی بسیار دشوار خواهد بود و ممکن است رژیم را سرنگون سازد. از سوی دیگر راه دیگر در قبال نیروی کار خارجی یعنی آزاد کردن زنان نیز به همان اندازه برای عربستان سعودی غیرقابل هضم است، زیرا چنین کاری، تعدادی از ارزشهای مذهبی و فرهنگی ذاتی عربستان سعودی را به مخاطره می اندازد.

8- (سری) خاندان سعودی نسبت به میزان فساد مالی در عربستان سعودی چه از لحاظ تعداد اشخاص و چه از لحاظ مبالغ مربوطه نسبتاً غیرحساس است. مواردی که تاکنون نسبت داده شده مربوط به شاهزاده سلطان وزیر دفاع یا محمد پسر شاهزاده فهد - ولیعهد - و موارد دیگری نظیر آن، این عقیده را تقویت می کند که خاندان سعودی به نحو نومیدانه ای فاسد است و از دست رفتن اعتماد بالقوه به آن بزرگ ترین خطر برای ثبات این کشور به شمار می رود. سعودیها کوشیده اند تا حقوق مقاطعه کاران را در مورد معاملات دولتی محدود کنند ولی در این زمینه موفقیت کمی داشته اند. این در حالی است که درآمدهای هنگفت و ذخایر مالی سبب شده که اثرات فساد به عنوان یک مسئله قابل انفجار اقتصادی کاهش یابد. اهمیت سیاسی این فساد را نمی توان به حساب نیاورد. فساد، به همراه عدم کارایی دولتی و رفتار اعضای خاندان سلطنتی که گاهی ناشی از سست عنصری است، ممکن است بالمآل شالوده ای برای یک نهضت مخالف به همراه پشتیبانی محافظه کاران دوآتشه و افسران نظامی ناراضی و تکنوکراتها به وجود آورد.

9- مشکلاتی که برشمرده شد، چنانچه عربستان سعودی از هیچ جای دیگر مورد تهدید واقع نمی شد، اهمیت کمتری داشت. نفت و ثروت برای سعودی ها جایگاه مهمی در سیاست های جهان به ارمغان آورده است و نیروی بالقوه ای جهت نفوذ ایجاد کرده است. سعودی ها با پتانسیلی که دارند نمی توانند از منزوی نمودن آنهایی که ممکن است علائقی به استفاده از فرصت های برانداز خانواده سلطنتی داشته باشند، اجتناب ورزند.(1)


عکس العمل جمعیت شیعه استان شرقی عربستان سعودی...

1- بخشهای بعدی این سند ارتباطی به موضوع نداشت و ترجمه نگردید. م.
ص: 11

سند شماره 4

سری9 می 1979 19 اردیبهشت 1358

از: کنسولگری آمریکا، ظهران 781به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) ظهران 1978، 1510، ب) جده 1978، 8915 ، ج) ظهران 527

موضوع: عکس العمل جمعیت شیعه استان شرقی عربستان سعودی نسبت به حوادث ایران

1- (سری - تمام متن)

2- آغاز خلاصه: اقلیت شیعه در استان شرقی عربستان سعودی نسبت به حکومت شیعه جمهوری اسلامی در ایران با یک احساس غروری که به دقت آن را پنهان داشته اند و بدون بروز آشکار عدم رضایت علیه رفتاری که به عنوان شهروند درجه دوم پادشاهی با آنها می شود، عکس العمل نشان داده اند. از طرف دیگر حکومت سنی آشکارا از واکنشی خصمانه، احساس ترس کرده و کنترل سختی را بر شیعه های مظنون اعمال داشته و اقدامات پلیسی را در شهرهای شیعه نشین تقویت کرده است. این سرکوب های اولیه به طور آشکار راه را برای تصمیمات مناسب جهت آرام ساختن وضعیت، از طریق تشدید عملیات بازرسی های دولت به نحو اساسی در استان شرقی شامل مناطق مسکونی شیعه ها، هموار می سازد. از نظر ما، استفاده از هویج به جای چماق، به طور اساسی امکان اقدامات خصمانه از سوی شیعیان سعودی مثل خرابکاری در مناطق نفتی را برطرف می سازد. در هر حال اوضاع مستلزم بررسی مستمر است. پایان خلاصه.

3- سابقه: بر اساس تلکس مرجع الف مورخ 17 دسامبر گذشته جامعه 125000 نفری شیعیان در استان شرقی از اشکال مختلف تضییقات رنج می برد، ولی بهبود شرایط اقتصادی، آنها را به جای تلاش برای سرنگونی حکومت جهت کار در چارچوب سیستم ترغیب کرده است. در این تلکس چنین نتیجه گیری شد که علقه های این جامعه با شیعیان ایران و عراق در حال حاضر در درجه اول، اهمیت مذهبی داشته و اینکه به نظر نمی رسد شورش در ایران اثرات بی ثباتی سیاسی بر روی این اقلیت دربر داشته باشد. هدف این پیام این است که وضعیت را در پرتو تحولات ایران از هنگام بازگشت [آیت الله] خمینی و استقرار حکومت شیعه جمهوری اسلامی مورد بررسی مجدد قرار دهد. همه افسران کارمند در کنسولگری در تلاش برای جمع آوری اطلاعات در خصوص این موضوع حساس ولی کسل کننده شرکت داشته اند.

4- سرکوب دولت سعودی. هنگام بازگشت [آیت الله] خمینی به ایران، حکومت سعودی در استان شرقی کاملاً عصبی بود و به نحوی در قبال اقدامات خصمانه احتمالی از ناحیه جمعیت شیعه محلی بیش از حد عکس العمل نشان می داد. یکی از قرائن، اقدام غیرمترقبه

ص: 12

مقامات فرودگاه در خصوص ممنوعیت گسترده مسافرت برای شیعیان سعودی بود که به دلایل سیاسی در اواخر سالهای 1950 دستگیر شده بودند. اکنون متوجه شدیم که این ممنوعیت به سطح قبلی اقدامات پراکنده کاهش یافته است. یکی دیگر از قرائن ترس دولت، تقویت کمی و مسلح کردن گشت های پلیس به سلاح های نیمه خودکار در مناطق و شهرهای شیعه نشین است.

5- تلقی سنی ها. شواهد دیگر مربوط به نگرانی سنی هاست که از خلال گفتگوهایی که در این مدت با مسئولین سعودی داشتیم، مشخص گردید. یکی از علمای سنی از الهفوف به سرکنسول چنین گفت: «ما شیعه ها را به عنوان سعودی های نجیب نمی شناسیم.» یک شاهزاده سعودی که همچنین فرمانده یک اسکادران در نیروی هوایی سعودی است تصدیق کرد که شیعه ها از تحولات در ایران خشنودند ولی گفت که آنها «جرئت» مبارزه با دولت سعودی را ندارند چرا که آنها در مقایسه با کل جمعیت سعودی یک اقلیت بسیار کوچک هستند. دیگر گفتگوها با سنی های سعودی نگرانی آنها را در خصوص این مشکل، در کنار رضایت آنها مبنی بر اینکه نارضایتی شیعه ها در صورت لزوم با خشونت شدید پاسخ داده خواهد شد، تأیید می کند.

6- تلقی شیعیان. این قابل تعمق ترین بخش معماست که این مردم (شامل آشنایان تجاری ما، همچنین چندین کارمند شیعه کنسولگری) نسبت به بحث درباره وضعیت خودشان با دیگران یا حتی اعتراف به این مطلب که تضییقات بی شماری علیه آنها اعمال می شود، بی نهایت بی میل هستند. یک منبع آکادمیک خارجی با 25 سال تجربه در داخل و خارج کویر الاحساء (در حدود 40 درصد شیعه) از یک گفتگوی تازه با سه شیعه منطقه الاحساء گزارش داد. وی گفت که احساسات ضدشاه تندی از خود نشان داده و از استقرار حکومت شیعه جمهوری اسلامی در ایران طرفداری کردند ولی وفاداری خویش نسبت به خاندان سعودی را اعلام کردند و گفتند که آنها اوضاع در عربستان سعودی را همانطور که هست ترجیح می دهند، اگرچه از ادامه تضییقات شکوه کردند. متأسفانه دلایل منطقی وجود دارد تا چنین ابراز دوستی هایی زیر سؤال برده شود.

7- تهدید علیه امنیت مناطق نفتی؟ اگرچه ما با دیدگاه اکثریت سنی موافق هستیم که این اقلیت کوچک برای به مبارزه طلبیدن اقتدار خانواده سلطنتی در این پادشاهی کار کمی می توانند انجام دهند، شاید در درازمدت این ریسک وجود داشته باشد که در پاسخ به برخی اشکال افراطی تشدید سرکوب شیعیان ناراضی از طریق توقف کار یا اعمال خرابکارانه علیه میدان های نفتی آرامکو اعتراض نمایند. تخمین زده می شود که 25 تا 30 درصد کارکنان 1800 نفری سعودی آرامکو شیعه باشند. در حالیکه اخیراً امنیت حوزه نفتی به طور فزاینده ای شدت یافته و ملیت های متعلق به 6 کشور عربی (فلسطینی، سوری، عراقی، اردنی، یمنی و مصری) صریحاً از بازدید یا کار در رأس تنوره و دیگر تأسیسات حساس آرامکو منع شده اند، شیعیان

ص: 13

همچنان در همه بخشهای محوطه آرامکو کار می کنند. همانطور که یک مقام رسمی بلندپایه آرامکو اظهار داشت، کمپانی انتخاب دیگری ندارد، چرا که بدون نیروی کار ماهر شیعه کار سریعاً متوقف خواهد شد؛ با توجه به عدم تمایل سنتی سنی ها جهت کار به عنوان نجار، لوله کش، نقاش، بنا و غیره.

8- سیاست هویج به جای سیاست چماق. همانگونه که در تلگرام مرجع (پ) متذکر شد، شواهد رو به تزایدی در خصوص تصمیم دولت سعودی وجود دارد که در استان شرقی هزینه ها افزایش یابد تا بر احساس موجود در استان شرقی (سنی ها و شیعه ها به طور یکسان) مبنی بر اینکه آنها سهم عادلانه ای از ثروت هنگفت به دست آمده از طریق میدان های نفت در استان شرقی برای پادشاهی، به دست نمی آورند، غلبه کند. ما اخیراً به دو قرینه دال بر این سیاست جدید برخورد کرده ایم: (1) چراغ سبز قطعی از ناحیه ریاض جهت تسریع در توسعه تأسیسات صنعتی- پتروشیمی جبیل که در حال احداث است. (2) تخصیص معین پولی دولت سعودی به شهرهای فراموش شده شیعه نشین که توسط یک نفر مقیم سیهات به سرکنسول تأیید گردید. وی گفت در شهر وی یک سیستم فاضلاب و اتوبان دوطرفه با هزینه 80 میلیون ریال احداث می شود. چنانچه این سیاست ها واقعاً اجرا شود، فکر می کنیم هرگونه خطر ناآرامی کارگران شیعی یا اقدامات خصمانه علیه میدان های نفتی می تواند خنثی شود. بنابراین، در حال حاضر چنین نتیجه می گیریم که ارزیابی دسامبر گذشته خود را مورد تأکید قرار دهیم که وقایع ایران - که به هیچ طریقی نمی تواند مورد توجه قرار گیرد - اثری بر جامعه شیعه اینجا که برای منافع ایالات متحده می تواند خطرناک باشد، ندارد. با این حال اوضاع بایستی به دقت از نزدیک تحت نظر قرار بگیرد. مخصوصاً چنانچه دولت سعودی به افزایش سرکوب این اقلیت حساس متوسل شده یا شیعیان عراق که شیعیان سعودی به عنوان عربهای دوست می توانند با آنها به طور نزدیک تر یکی شوند، بخواهند آشکارا دست به ناآرامی بزنند.

لیندستورم


ابعاد خارجی تحرکات سیاسی عمان

سند شماره 5

سری19 ژوئن 1979 29 خرداد 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط الف 26به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، الجزیره، امان، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، خارطوم، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، صنعا، ریاض، تهران، تریپولی

مرجع: مسقط 4 الف

موضوع: ابعاد خارجی تحرکات سیاسی عمان

(سری - تمام متن)

گزارش مسقط الف 4 حاوی تجزیه و تحلیل مربوط به تحرکات سیاسی عمان بود.

ص: 14

بررسی مزبور بر این فرضیه استوار بود که سرنوشت کشور، تابع رویدادهای داخلی آن است. با وجود مطالعه برخی عوامل نفوذ خارجی چون حضور بریتانیا و بازگشت دانشجوها از خارج و خطر حمایت جمهوری دموکراتیک خلق یمن از شورشیان ظفار، موضوع اصلی همان رویدادها و فرضیه مذکور بود. این نفوذها خود را در مجموعه سیاسی کشور نشان داده و یا نشان خواهد داد و بدین ترتیب می توان گفت که آنها نتایج صحنه های مربوط به رویدادهای داخلی می باشند.

به نظر ما گزارش الف 4 معتبر است ولی کامل نیست. احتمالاً برخلاف بیشتر کشورها، تحرکات سیاسی عمان از داخل کشور ناشی نمی گردد. باید تأثیرات عظیم و فشارهای منطقه ای و بین المللی را نیز در نظر گرفت. نقطه نظرهای ذیل که نشانگر نحوه نگرش مسقط به رویدادهای خارجی است، طوری طراحی شده تا بخش ناپیدای تصویر را هویدا سازد. ابتدا به بررسی نیروهای متخاصم دور افتاده و نزدیک عمان و سپس به بررسی نحوه عکس العمل دوستان آن می پردازیم. در پایان نیز در مورد نقش آمریکا پیشنهاداتی ارائه می کنیم.

خلاصه: گرچه عمان با کشورهای همجوار خود در شبه جزیره عربستان به جز یمن جنوبی دارای روابط خوبی است، ولی همیشه نگران خصومت یمن جنوبی بوده و احساس می کند که با خطرهای [نیروهای] رادیکال موجود در دیگر نقاط منطقه تهدید می شود. رهبریت عمان معتقد است که در مرکز نهضت های دست نشانده مسکو که در شاخ آفریقا و افغانستان و یمن جنوبی ظهور کرده قرار گرفته است، البته به صحت و سقم این ادعا کاری نداریم. این تحولات در رأس مسئله انشعاب قدیمی ایدئولوژیکی موجود در جهان عرب قرار گرفت و تمام رژیمهای عربی محافظه کار مانند عمان را در برابر اردوی تندروها قرار داد.

حمایت جسورانه سلطان قابوس از قرارداد کمپ دیوید، خشم تندروها را علیه وی برانگیخته است. در صورت سقوط و یا عدم موفقیت کمپ دیوید، وی به خاطر همین موضع گیری اش، چه در داخل و چه در خارج از عمان، مورد انتقاد شدیدی قرار خواهد گرفت. سقوط شاه ایران نیز موقعیت او را به مخاطره افکنده است، علت این امر نه تنها از بین رفتن حمایت نظامی ایران در ظفار، بلکه صرف سقوط عظمت شاه و تاج و تختش می باشد. در عین حال روسها در شمال دریاچه خزر به تماشا نشسته اند.

مهم ترین خط مشی دفاعی عمان در دفع این خطرها در آرمان مشترک اعراب محافظه کار در برابر تندروها نهفته است. گرچه کشورهای خلیج [فارس] و از جمله عمان حمایت چندان آشکاری از یک «پیمان امنیتی» بروز نداده اند ولی عمانیها امیدوارند که نوعی هماهنگی پیشرفته و نه سازمان یافته، آن هم استوار بر روابط دوجانبه که شامل امنیت باشد و نه محدود به آن، به وجود آید. مرکزیت این توافق ناپایدار الزاماً عربستان سعودی است. ولی، حسادت های محلی حتی الامکان موقعیت یا پیدایش این سیستم ضعیف را از بین می برد، بگذریم از مشکلاتی که به خاطر فقدان رهبری سیاسی سعودی در همین رابطه پیش می آید.

ص: 15

از آنجا که قابوس، شوروی را مهمترین خطر به حساب می آورد، برای او غرب مهم ترین عامل خنثی کننده است. غرب نیز در وهله اول همان بریتانیاست که در این کشور حضور دارد؛ لیکن با وجود امکان خروج انگلستان در درازمدت، غرب مفهوم آمریکا را به خود خواهد گرفت. آمریکا و بریتانیا هر دو مایل به پشتیبانی از عمان هستند، لیکن آرای عمومی هر یک از این دو کشور آنها را در حمایت از رژیمهای غیردموکراتیکی چون همین سلطان نشین بر سر یک دوراهی قرار داده است. به همین علت آمریکا باید از نظر کیفی و کمی در حمایت از عمان جانب احتیاط را از دست ندهد. گرچه حمایت از این کشور نباید القا کننده نوعی پشتیبانی گسترده و درگیری غیرانتقادی باشد، ولی در عین حال نباید به نحوی باشد که این دولت قابل اعتماد نیز از دست برود. در این راه باید روشی ثابت و معتدل در پیش گرفته شود.

بعضی از اصول درگیری دولت آمریکا و عمان نیز ناشی از همین تحرکات سیاسی است که می توان با بهره برداری از آنها به نتایج بسیار مهمی دست یافت. مهم تر از همه، ما و بریتانیا می توانیم نیروی عظیمی در رابطه با امنیت منطقه فراهم آوریم که تا به حال به خاطر عدم اعتماد کشورهای حوزه خلیج [فارس] نسبت به یکدیگر وجود نداشته است.

نزدیک ترین دشمنان عمان: تندروهای منطقه ای

این سلطان نشین در جناح راست انشعاب منطقه ای رادیکالها و محافظه کاران قرار دارد. از نظر امنیت مرزی نیز باید گفت که تمام کشورهای همجوار آن به استثناء یمن جنوبی از جمله جناحهای راست به حساب می آیند. همین استثنا حتی قبل از رسیدن قابوس به قدرت نیز موجبات نگرانی مقامات عمان را فراهم آورده بود.

اما رادیکالیسم عمیق دیگر کشورهای منطقه نیز علت اصلی و مهم دیگر همین نگرانی بوده است. رویدادهای شاخ آفریقا اولین هشدار را حدود یک سال قبل سبب گردید. همان، بازگشت سومالی را به «آغوش غرب» مورد استقبال قرار داد، اما گرایش اتیوپی به چپ و نمایش خیره کننده کمک های نظامی کوبا در نبرد اُگادن نگرانی ها را گسترش داد خصوصاً آنکه کوباییها در یمن جنوبی حضور قابل ملاحظه ای یافته بودند. سپس افغانستان و وقایع آن پیش آمد، که در نتیجه آن عمان احساس کرد که در میان یک نهضت الهام گرفته از کمونیسم واقع شده است. عمانیها نیز مانند دیگران در خاورمیانه این رویدادها را نوعی توطئه تصور می کنند و افغانستان این تصور را در اذهان آنها متصور کرد که در رابطه با عمان و تنگه هرمز از طرف مسکو اعمال فشاری در حال نضج گرفتن است.

این رویدادها به انشعابهای ایدئولوژیکی که از زمانهای گذشته در جهان عرب وجود داشت اضافه گردید. اردوی تندرو مرکب از عراق، سوریه، لیبی، الجزایر، و شبه نظامیان فلسطینی و نیز یمن جنوبی نسبت به عمان روی چندان خوشی نشان نمی دهند. البته مسئله ای که موجب جدایی رادیکالها از دیگران شده، همان تضاد یا مناقشه اعراب و اسرائیل است. گرچه این

ص: 16

مسئله موجبات نگرانی شدید عمان را فراهم نیاورده، ولی سلطان قابوس در قبال قرارداد کمپ دیوید و قرارداد صلح مصر و اسرائیل موضع مثبتی اتخاذ کرده است. علت این موضع گیری وی نیز احتمالاً این بود که وی معتقد به اهمیت این قرارداد است، ولی بدون شک نشانگر تمایل وی به جلب اعتماد آمریکا نیز می باشد. قرار گرفتن وی در معرض خشم تندروها نیز او را چندان به خود مشغول نداشته است. از دید بسیاری از ناظران در خارج از کشور، خونسردی وی نیز جالب توجه است، چون او بی باکانه به انتقاد از آراء عربی می پردازد. به نظر آنها اگر قرارداد کمپ دیوید طبق وعده های خود آراء عربی را جلب نکند، قابوس دچار دشواریهای بسیاری خواهد شد.

در صورت عدم موفقیت قرارداد کمپ دیوید، نه تنها دیگر حکام عربی بلکه مردم عمان نیز به انتقاد از وی خواهند پرداخت. محفل کوچک عمانیهایی که عموم مطلع کشور را تشکیل می دهند، تا به حال با سیاست وی در حمایت از کارتر و سادات کنار آمده اند، ولی آنان نیز مانند دیگر اعراب گمان نمی کنند که مسئله فلسطینی ها و اورشلیم بتواند از طریق قرارداد کمپ دیوید حل و فصل گردد. در صورتی که قرارداد کمپ دیوید «موفق» نشود، اعتراض نهفته این عمانیها رساتر خواهد شد. بنابراین به فهرست رویدادهای گزارش الف، یک عنصر دیگر را که می تواند برای سلطان مشکلاتی به وجود آورد بیافزاییم که همان عدم موفقیت کمپ دیوید است.

مثال ایرانی

گویی نگرانی های فوق کافی نبود، سقوط اخیر شاه بیش از همه عمانیها را شگفت زده کرد. این سلطان نشین از نظر کمک های نظامی در جنگ ظفار وابستگی شدیدی به ایران پیدا کرده بود و یک گروهان از نظامیان ایرانی تا اوایل 1979 در عمان به سر می بردند. وعده شاه مبنی بر ارسال نیرویی بزرگ تر به عمان در صورت شیوع جنگ ظفار این بار نیز بی نتیجه مانده است.

نه تنها از بین رفتن کمک های نظامی ایران، بلکه صحنه سقوط شاه و تاج و تختش نیز قابوس را نگران کرده است. قابوس آگاهانه، به سبک شاه که همراه با شاه حسین تنها سلطان خاور نزدیک بود و می توانست با نیروی نظامی خود سرمشق باشد، عمل کرده است. حتی خونسردی و بی تفاوتی سلطان نیز یکی از خصوصیات الهام گرفته از شاه است. انقراض پادشاهی ایران سبب شده است که قابوس در روش خود تجدیدنظر کند. تکرار سفرهای وی به بخش های دورافتاده عمان نیز ناشی از این تصمیم وی است که نباید اشتباهات شاه را مرتکب شود.

در مورد این نمونه ایرانی متأسفانه می توان گفت که اقدامات تدافعی کارگر نیست. ناآرامیهای سیاسی با وجود شرایط خاص هر کشور که قادر به تغییر مسیر و از میان برداشتن آنهاست باز هم گسترش می یابد. ایدئولوژی محرک اینگونه ناآرامیها نیز در این نمونه به

ص: 17

وضوح ضدشاهی، ضدآمریکایی و ضد مادی گرایی به مفهوم اسلامی است. تمام رژیم های مسلمان طرفدار غرب در خاور نزدیک که دارای نظام شاهی و وجهه غیر مذهبی هستند، آماج واقعی اینگونه آشوبها واقع می شوند. حتی کشورهایی چون یمن شمالی که دارای نظام سلطنتی نبوده و عربستان سعودی که بسیار اسلامی است، تحت تأثیر واقع می شوند چون دارای خصوصیات بسیار آسیب پذیری هستند. جالب توجه این نکته است که هر یک از آنها گمان می کند که آشوب و شورش در کشورهای دیگر رخ خواهد داد. به طور مثال سفارت ما در ابوظبی شایعاتی مبنی بر ابراز نگرانی از گسترش جنگ ظفار را دریافت کرده است، در حالیکه سلطان قابوس نگران عربستان سعودی است و سعودیها نیز به نوبه خود از یمن شمالی به عنوان یک حلقه ضعیف نامبرده اند. ولی ما نیز فکر می کنیم که هر یک از حکام این کشورها به این واقعیت پی برده اند که خود قربانیان حتمی این رویدادها هستند. هر یک از آنها می داند که پاسخ سؤال «آیا رویداد ایران می تواند تکرار شود؟» مثبت است چون واقع امر این است که همین رویداد در ایران به وقوع پیوسته است.

حرکت ابهام آمیز روسها

در شمال خزر روسها با خونسردی تمام نظاره گر وقایع هستند. لازم نیست برای پی بردن به این مطلب که همه چیز به نفع روسها تمام شده به نظریه عمانیها در مورد توطئه گریها گوش فرا داد. در همین حال مسکو از یک استراتژی فاقد تبلیغات استفاده می کند و دیگران تنها می توانند به حدس و گمان در مورد مقاصد آنها بپردازند.

شاید به واقع روسها نقشه صریح و واضحی نداشته باشند. واقعیت این است که آنان نیز از عنصر نظامی گری اسلامی در رویدادهای ایرانی با نگرانی یاد می کنند چون خودشان دارای جمعیتی مسلمان هستند. رویدادهای اخیر افغانستان حاکی از آن است که قیام جدید مسلمانان تنها دارای وجهه صرفاً ضدآمریکایی نیست، با این وجود حال که شورش ضدآمریکایی آغاز شده، گمان می کنیم که کسی در کرملین به فرمول بندی طرحی پرداخته است تا بتواند از«تضاد» موجود در جهان خاور نزدیک بهره برداری کند. نباید تصور کرد که آنها از این فرصت استفاده نخواهند کرد.

روسها با نظاره رویدادهای خاورنزدیک می توانند چنین نتیجه گیری کنند که با استفاده از گریزناپذیریهای تاریخی و عدم توانایی آمریکایی ها، می توانند نفع نهایی را نصیب خود نمایند. آنها رویدادها را مانند یک بازی شطرنج به حساب می آورند که در آن، آنها به صورت استادان بازی در برابر نوآموزان قرار گرفته اند. به نظر روسها، آمریکا از سالها قبل با «رخ های» ایران و عربستان سعودی به صورت «دو رکن» بازی کرده است و پس از آن واشنگتن با نزدیک کردن «اسب» به «رخ» ایرانی، کمک های تسلیحاتی خود را به سوی آن سرازیر کرده و از نزدیک کردن «وزیر» به عنوان کمک های انسانی خودداری نموده است. روسها اکنون در این اندیشه اند

ص: 18

که آیا می توانند «رخ» ایرانی را اسیر کنند. این امر نه تنها مهره سعودی را در خلیج [فارس] به مخاطره خواهد افکند بلکه روسها را قادر می سازد تا «کیش» داده و آمریکا را وادار به عکس العملی سازد که به نحوی بتواند از خطر فوری برحذر بماند. مسکو احتمالاً چنین فکر می کند که واشنگتن حرکت معقولی نخواهد داشت، چرا که تمایل، یا به فروش تسلیحات به یکی دیگر از مهره ها است و یا وزیر را به نحو زیگ زاگ به حرکت درخواهیم آورد. روسها احتمالاً مایل به نظاره این حرکت ها هستند و هرگاه که بتوانند یکی از مهره های ما را اسیر خواهند کرد.

همسایگان صمیمی: کشورهای عرب میانه رو

آرمان مشترک محافظه کاران عرب علیه تندروها اولین خط مشی تدافعی عمان علیه این خطرها و نیز خطر ناشی از مسکو را تشکیل می دهد.

همکاری آری، تشکیلات مشترک خیر

در اصل، عمان معتقد است که وحدت کشورهای عربی حوزه خلیج [فارس] می تواند به چند طریق تجلی یابد. ولی عمانیها پس از شرکت در کنفرانسها و مذاکرات چند سال گذشته دریافتند که امکان ایجاد یک سیستم تدافعی نیرومند وجود ندارد. موضع منفرد قابوس در قبال تضاد اعراب و اسرائیل این امکان را کاملاً از میان برمی دارد. علاوه بر این، اگر قراردادی ملزم به از دست رفتن کنترل امنیتی عمان بر حاکمیت خویش باشد، مسقط نیز از آن استقبال نخواهد کرد. هیچیک از کشورهای خلیج [فارس] تمایل چندانی به حمایت از انعقاد پیمانی «امنیتی» نشان نمی دهند.

عمانیها بیش از هر چیز مایل به مشاهده هماهنگی بیشتر، اما نه ساختاری در مورد موضوعات مختلف، بر اساس روابط دوجانبه هستند و نمی خواهند که این هماهنگی صرفاً محدود به مسئله امنیت باشد. در حقیقت، آنها خط مشی سیاسی خود را زمانی که ایران هنوز هم به عنوان یکی از طرفین مهم قراردادهای خلیج [فارس] عمل می کرد به همین روش ترسیم کردند. اکنون که ایران کنار رفته است، عمان «به انتظار نشسته است» و همین امر لجاجت آن را در مورد همکاری نه چندان مستحکم تشدید می کند.

یک سیستم متمرکز عربستان سعودی

با در نظر گرفتن موقعیت ژئوپلیتیک، حکومت های کوچک خلیج [فارس] مجبورند تلاش های هماهنگ خود را به عربستان سعودی که قدرت مرکزی شبه جزیره است متوجه سازند. با کمال اطمینان می توان گفت که رهبران سعودی هیچ گاه استعداد سیاسی از خود نشان نداده اند، و باید محدودیت های موجود در رابطه با نقش ارشادی آنها را به رسمیت شناخت. با

ص: 19

این وصف، آنها دارای اهرم مالی بوده و احترام همگان را نسبت به خود جلب می کنند. علاوه بر این، آنها می توانند کلید اصلی روابط در جهان عرب باشند. ریاض به خاطر میانجیگری اش در سیاست های عربی و روابط خود با رهبران جناحهای راست و چپ عربی بسیار به خود می بالد. همین نقش به خصوص در رابطه با عمان حائز اهمیت است، چون اگر سعودیها از قابوس «حمایت» نکنند، خشم تندروها وی را به سرعت در بر خواهد گرفت.

در این سیستم دفاعی در حال پیدایش، باید عراق را مد نظر داشت. تعهد بعثی رادیکالیسم نمی تواند آن را به صورت یک صمیمی با شاهزادگان خلیج [فارس] تبدیل کند. اما رویدادهای ایران، این کشور را نیز که دارای اکثریت شیعه است، مانند سایر کشورهای منطقه، متوحش کرده است. به همین علت، طرز فکر این کشور در مورد دفاع منطقه ای باید به دقت بررسی شود. همین امر در مورد سوریه نیز صادق است. شاه حسین اردنی مانعی در این راه به حساب نمی آید و حتی می تواند به عنوان یک هم پیمان فعال عمل کند.

در اینجا نیز رابطه سعودی ها با این دولتها عنصر بسیار مفیدی است.

حسادت های محلی مانع از بهبود امکانات می شود

با این وجود، حتی ایجاد یک سیستم غیررسمی به دلیل رقابت های کم اهمیت کشورهایی که باید عناصر اصلی آن باشند خالی از موانع نیست. مثلاً عمان و امارات متحده عربی درست زمانی که شایعه کشف نفت درمناطق مرزی شان به گوش می رسد به مناقشات مرزی بین خود دامن می زنند که به پیدایش بحران های کم اهمیتی می انجامد. ولی این تشنج ها به سرعت فروکش می کنند چون از نظر دو کشور شروع جنگ بر سر این مسائل جزئی قابل توجیه نیست. ولی اختلافات مرزی به قوت خود باقی است، و بر نحوه برخورد دوستانه بین دو کشور در مسائل کلی تأثیر منفی بر جای می گذارد.

خوشبختانه، در ماههای اخیر بین عمان و امارات متحده عربی مذاکرات دوجانبه به دفعات از سر گرفته شده تا اختلافات از میان برداشته شود. بدون شک انگیزه این گفتگوها همان ترس از گسترش گرایشهای خصمانه منطقه ای در این دو کشور است. ولی معلوم نیست که این ترس بتواند قبل از غرق شدنشان در این گرایش ها، به یک وحدت مؤثر بین آنها بیانجامد.

اختلافات مرزی از دیرباز بین عمان و عربستان سعودی نیز وجود داشته است. بنا به همین علت و حتی دلایل دیگر، عمانیها احساس مبهمی نسبت به برادر بزرگ خود یعنی سعودیها دارند. از یک طرف می دانند که برتری و تفوق عربستان سعودی در شبه جزیره بی چون و چراست، علاوه بر این سعودیها یکی از منابع همیشگی کمک های مالی هستند. ولی همین قدرت سبب شده که عربستان سعودی نسبت به عمان نوعی شیطنت داشته باشد که از چشمان حساس عمانیها چندان دور نمانده است. قابوس و مشاورینش همیشه در فکر آنند که عربستان سعودی در ازای کمک ها و یا امتداد چتر حفاظتی خود چه چیزی خواهد گرفت.

ص: 20

در حالیکه بخش اعظم مرز بین دو کشور در طول منطقه ربع الخالی نامشخص مانده، می توان گفت که شاید عربستان سعودی در پی به دست آوردن امتیازات ارضی است. به همین علت قابوس خود را چشم و گوش بسته تسلیم عربستان سعودی نمی کند.

با این حال، در صورتی که اختلافی در مسائل دوجانبه پیش نیاید، مسقط به راحتی در مسائل امنیتی شبه جزیره از ریاض پیروی خواهد کرد. قابوس نیز تا حدود زیادی منتظر چراغ سبزی از طرف آمریکاست. وی مایل است که تمام سیستم های ابداعی توسط سعودیها بخشی از استراتژی واشنگتن به حساب آید.

نیرومندترین دوستان عمان: قدرت های هم صدای غرب

از آنجا که قابوس روسها را مهم ترین خطر به حساب می آورد، غرب را به عنوان تنها منبع کمک مکفی تصور می کند. در وهله اول بریتانیاست که مفهوم غرب را پر می کند، چون هنوز در این کشور حضور دارد؛ لیکن با وجود احتمال خروج انگلیس در درازمدت، آمریکا جای آن را خواهد گرفت.

لرزش ناگهانی و دوباره بریتانیا

از نظر قابوس جای بسی خوشبختی است که خروج بریتانیا از این کشور تا مدتی دیگر به طول خواهد انجامید. معلوم نیست که او به این مطلب پی برده باشد، ولی همین امر نیز می تواند دردسرهایی برای وی فراهم آورد. از هم اکنون چند تن از افسران عمانی (به خصوص سرهنگ سلیم غزالی معاون جدید وزیر دفاع) نسبت به خروج تدریجی انگلیسی ها از عمان ابراز نگرانی کرده اند. غزالی می خواهد روند عمانی نیروهای مسلح را تا حد امکان تسریع کند، گرچه می داند که راه حل تدریجی، تنها راه عملی نیل به این هدف است.

طبق سیاست کنونی بریتانیا خروج افسران نظامی انگلیس در دهه 1980 پایان خواهد یافت. به هر حال، این سیاست درازمدت در زمان دولت تاچر بیش از پیش به قوت خود باقی خواهد ماند. روابط تاریخی که تقریباً از دو قرن پیش نضج گرفته محافل محافظه کار انگلیس را به این نتیجه رسانده که بر اساس مسئولیت بریتانیا در قبال سرنوشت عمان، این کشور باید به حضور نیرومند خود در عمان ادامه دهد. و از آنجا که ارتباط با عمان برای انگلستان مخارج چندانی نداشته، می توان پیش بینی کرد که این ابتکار ادامه خواهد یافت.

وقتی می گوییم انگلستان به حضور خود در عمان ادامه خواهد داد، به جریان های مخالفی که بر طرز تفکر محافظه کاران انگلیس و دیگران تأثیر دارد نیز واقفیم.

این نظریه چنین است: هرگاه که اقامت در جایی پرخرج و یا دشوار شود، انگلستان باید از آنجا به سرعت خارج شود. در وایت هال انگلستان هر از چند بار این نظریه شدت می گیرد. خروج بریتانیا در سال 1960 از «شرق سوئز» نمونه بارز این فرضیه است. هنوز نظریه فوق بر

ص: 21

عمان تأثیر نداشته ولی گمان می رود که در آینده نزدیک تأثیر خود را بر این کشور نیز بگذارد. رویدادهای ایران و نیز حمایت احمقانه سلطان از قرارداد کمپ دیوید بسیاری از متخصصین انگلیسی را در عمان به وحشت انداخته است. همین احساس به نوبه خود انتقادهای بسیاری از انگلیسی ها را در مورد قابوس افشا کرده است که همان عدم هواداری سلطان از دموکراسی(1) است که بسیاری از ناظران نیز به آن معترفند.

البته این روحیه از نظریات ضدقابوسی جناح چپ انگلستان نشأت می گیرد. این جناح به خاطر کمی تعداد تا به حال نتوانسته است بر سیاست انگلستان تأثیر بگذارد. علاوه بر این در مورد عمان برخلاف دیگر رژیمهای «ارتجاعی» به طور پراکنده و گهگاه به اظهارنظر پرداخته است. البته این وضع احتمالاً تغییر خواهد کرد. به نظر ما، همین «افشاگریهای» جدید در مورد سلطان سبب شده است که ناظران انگلیسی جناح های مرکزی و راست به لرزه افتند. آنها از تأثیر تبلیغات جناح چپ بریتانیا در مورد عمان، آن هم در رابطه با افکار عمومی به خوبی آگاهند.

به طور مثال یکی از نویسندگان برجسته و بسیار چپگرای انگلستان یعنی فرد هالیدی را ملاحظه کنید. کتاب وی تحت عنوان عربستان بدون سلاطین(2)یکی از ستون های اصلی تجلی طرز فکر خصمانه در مورد رژیم های سنتی شبه جزیره عربستان است. کتاب دیگر هالیدی تحت عنوان مزدورها(3) نیز از آن جهت که بر عمان تمرکز دارد بسیار حائز اهمیت است. وی در این اثر از حضور نظامی بریتانیا در شبه جزیره (تحت عنوان «مزدورها») یاد می کند و بیش از همه به موضوع جنگ ظفار می پردازد. وی می گوید «افراطی ترین اقدام ضدشورشی بریتانیا و استفاده از مزدورها در عمان به وقوع پیوسته است». چون طبق ادعای وی، در آنجا حضور بریتانیا «سبب سرکوب شدن مقاومت مسلحانه مردم و حفظ قدرت سلطان مستبد این کشور شده است.»

در بخش ضمیمه کتاب مزدورها، مکاتباتی که در سال 1975 بین 10 تن از ساکنین خیابان دان و گروهی از مردم معترض به حضور انگلیس در عمان صورت گرفته، چاپ شده است. معترضین در مکاتبه خود اظهار داشته بودند که «دولت هارولد ویلسون نیز در کمک به سلطان عمان جهت سرکوب وحشیانه مخالفین خود سیاست اعقاب محافظه کارش را دنبال کرده است. اولین پاسخ ارائه شده توسط دفتر خارجی و استعماری صریحاً اعلام می دارد که دولت اعلیحضرت «از آن رو به سلطان عمان کمک می کند که با آن روابط دوستانه داشته و علاوه بر

1- به منظور پی بردن به عمق این نظریه به نامه های مندرج در مجله اکونومیست مورخ 28 آوریل رجوع کنید . مهم ترین مقاله این مجله توسط جان تون لند نگاشته شده است . این مقاله به طور کامل ترس ناگهانی انگلیس را در مورد آینده عمان منعکس می سازد.
2- عربستان بدون سلاطی ، ن فرد هالیدی، 1974 ، بنگاه نشر پنگوئن، بروکسل.
3- مزدوره،ا فرد هالیدی، 1977 ، بنیاد صلح برتراند راسل با مسئولیت محدود، برای سخنگو.
ص: 22

این یک نهضت خرابکاری مسلحانه بسیار سازمان یافته و تحت الحمایه بیگانگان با اقدامات خود در این کشور ثبات منطقه را تهدید می نماید.» این دفتر به سیاست های اقتصادی و اجتماعی سلطان قابوس نیز اشاره می کند. ولی معترضین با این پاسخ قانع نشدند و بار دیگر نوشتند که «حدود نیمی از درآمدهای سلطان در رابطه با جنگ ظفار مصرف می شود، و خود سلطان نیز مبالغ هنگفتی در رابطه با اجناس لوکس خرج کرده است.» منشی مخصوص ویلسون به این نامه پاسخ داد و گفت «تعابیر شما از رویدادها با تعابیر دولت انگلستان تفاوت دارد» و در ادامه گفته است که بهتر است این موضوع بیش از این کش نیابد.

این معترضین را می توان صرفاً هواداران مارکسیست نامید. تا حدودی این موضوع صحت دارد. ولی باید اعتراف کرد که آنها تنها ذره ای از آرای عمومی انگلیسی ها هستند که گذشته از مارکسیستی بودن آن می تواند بر سرعت خروج انگلیس از عمان تأثیر بگذارد. این مسئله زمانی رخ خواهد داد که نقاط ضعف رژیم قابوس به نحو چشم گیرتری در انگلستان مطرح گردد. در مقایسه با پاسخ توأم با خونسردی سخنگوی هارولد ویلسون، طرز فکر جدی معترضین نشانگر دوگانگی طرز فکر آراء عمومی بریتانیاییها در مورد عمان است. تا به حال جنبه «لجوجانه» این طرز فکر در سیاست وایت هال نشان داده شده است. و احتمالاً در زمان دولت مارگارت تاچر نیز این سیاست ادامه خواهد یافت ولی باید آن را زیرنظر داشت.

دورنمای آمریکایی

شاید سلطان قابوس نیز تحت تأثیر سلیم غزالی از یک سو و آگاهی بخشی فرد هالیدی از طرف دیگر دریافته باشد که خروج انگلیسی ها خیلی زودتر از موقع مقرر به وقوع خواهد پیوست. همین امر او را بر آن می دارد که از قدرت بزرگ تر غربی موجود در آن سوی اقیانوس آتلانتیک یعنی آمریکا بهره برداری کند. شاید او به این نتیجه رسیده باشد که آمریکاییها تنها کسانی هستند که می توانند با موفقیت مانع از پیشرفت روسها شوند.

قابوس از رابطه با آمریکا برداشتی بسیار ساده دارد، و معتقد است که برای جلب نظر یک دولت نیرومند باید کاملاً با آن همکاری کرد تا او نیز به نوبه خود به همکاری کامل بپردازد. او علاوه بر این می پندارد که آمریکا نیز باید خطر شوروی را آنچنان که وی تصور می کند تلقی کند. به همین علت با استفاده از هر فرصتی از واشنگتن خواسته است که در برابر مسکو قد برافرازد و در این راه از عمان به عنوان یکی از شرکاء کوچکتر استفاده کند.

آمریکا نه تنها به عمان پاسخ مثبت نداده بلکه نظر آن کشور را نیز در مورد خطر موردنظر علناً نپذیرفته است. ولی در ماههای اخیر به قابوس نزدیک تر شده است. سلطان نیز با حمایت از کمپ دیوید، واشنگتن را وادار ساخته است که بیشتر متوجه آن کشور باشد. با درنظر گرفتن رویدادهای عمان و تأثیر آنها بر دولت آمریکا این حرکت بسیار زیرکانه انجام گرفته است. پاسخ مثبت ما به وزیر خارجه عمان در حین بازدیدش از واشنگتن در فوریه، نشانگر آن است

ص: 23

که ما تا حدود زیادی طرف سلطان را گرفته ایم.

اما آمریکای بعد از ویتنام به جنگجوی خسته می ماند، و قابوس نیز از ما می خواهد که به طریق جنگ سرد به وی پاسخ دهیم. بسیاری از آمریکاییها به رژیم عمان آنچنان می نگرند که در مسقط الف 4 به صورت مستبد و فاسد توصیف شده است، و ناراحتی هایی را که در نتیجه تلاش امریکا در حمایت از رژیم تیو در ویتنام جنوبی وارد آمد، را به یاد می آورند. عکس العمل آمریکاییها این است که این واقعه هرگز و حداقل درمورد این شخص که خود را سلطان می نامد نباید تکرار شود. سرنوشت دودمان پهلوی نیز همین نظریه و عکس العمل را تشدید می کند.

با بیان این مطلب، باید افزود که پاسخ نیمه سرد واشنگتن غیرمعقول نبوده است. هواداری دولت آمریکا از سلطان قابوس بهانه تبلیغاتی خوبی به دشمنان منطقه ای و بین المللی این سلطان نشین خواهد داد. بالاتر از همه، موجب تشدید نظرات ضدقابوسهای دنیای امروز به خصوص در آمریکا خواهد شد. این واقعیت که در عمان ممکن است به جای حکومت قابوس یک حکومت مستبدانه تری روی کار آید نیز نمی تواند طرز فکر آمریکاییها را عوض کند، چون در مورد ویتنام قادر به اینکار نبود.

آنهایی که در مورد تأثیر این جنبه روانی بر روابط آمریکا و عمان تردید دارند بهتر است به تعمق پیرامون نکات ذیل بپردازند: بنا به گزارش یکی از سفارتهای آمریکا در یکی از کشورهای همجوار عمان یکی از خبرنگاران معتبر آمریکایی در نظر داشت مقاله ای منتشر ساخته و طی آن به افشاء نقش سازمان سیا در عمان بپردازد. وی در نظر داشت از افرادی چون وزیر خزانه داری سابق آمریکا یعنی رابرت آندرسون، دو تن از مشاورین مخفی سلطان قسام شاکر و یحیی عمر که در عمان مقیم نبودند و «تیم لندن» مشاور مقیم سلطان به عنوان چهره های اصلی یاد کند. وی می خواست از شرکت ماهیگیری مارالا تحت سرپرستی چارلز بلک (همسر شرلی تمپل) که مدت کوتاهی در عمان کار می کرد ولی اکنون منحل شده است نیز سخن به میان آورد. موضوع اصلی این مقاله این بود که انگلستان قابوس را به قدرت نرسانده بلکه توسط «عمال سازمان سیا» به فرمانروایی رسانیده شده است، و در این راه منافعی نیز نصیب شخص خود ساخته اند. یکی از مقامات سفارت مذکور تلاش کرد تا این خبرنگار را از درج این مطالب تحریک آمیز باز دارد، و ظاهراً نیز موفق شده است، چون این مقاله هرگز منتشر نگردید.

نکته مورد تعمق راست و یا دروغ بودن این مطالب نیست، بلکه موضوع این است که حتی در صورت دروغ بودن، اگر این مطلب منتشر می شد بر آراء عمومی تأثیری بسیار فاحش داشت. در محافل کوچک عمان شایعات دیگری نیز پیدا شده است. ولی هیچیک از دیگر خبرنگاران موجود به آنها نپرداخته اند: یکی از آنها، شایعه مربوط به ارتباط سازمان سیا با شرکت های آمریکایی و عملکرد آنها در عمان است. باید گفته شود که صحت و یا سقم مطلب

ص: 24

مهم نیست ولی تأثیر آنها بر آراء عمومی قابل تعمق و ژرف نگری است.

بنابراین آمریکا نیز مانند بریتانیا بر سر یک دوراهی قرار گرفته است. ما می خواهیم از دوست عرب خود که حرف های قشنگی در مورد کمپ دیوید می زند حمایت کنیم، و علاوه براین، این کشور در تنگه هرمز که در آن سوی آن ایران قرار گرفته دارای اهمیت استراتژیک است. شاید آراء عمومی آمریکا در رابطه با اهمیت تنگه هرمز در صحنه نفتی جهان موافق و یا هم عقیده باشند. ولی در عین حال می دانیم که احساسات ضدقابوسی می تواند به سرعت جای این نظریه را در افکار عمومی آمریکا بگیرد، خصوصاً اگر رسانه های آمریکایی نیز به تبلیغ پیرامون آنها بپردازند. طبق شواهد موجود، نقایص و خطاها به سرعت بر همه آشکار می گردد.

امکان درگیری آمریکا در عمان

چه چیزی سبب خواهد شد که نقایص و خطاهای قابوس در آمریکا چشمگیرتر شود؟ مهم ترین عامل، هجوم نظامیان آمریکایی به داخل عمان و هرگونه افزایش وسیع و ناگهانی، چه از نظر کیفی و چه از نظر کمی، در ورود غیرنظامیان آمریکایی نیز همین خطر را به همراه خواهد داشت. در صورتی که به نظر می رسد این موضوع حمایت از قابوس باشد. به همین دلیل نباید خواستار درگیری شدید آمریکا در این سلطان نشین باشیم.

حتی اگر سلطان بخواهد این موضوع را رد کند، ما نباید از این قانون کلی منحرف شویم. متأسفانه ما خیلی بهتر از او به تأثیر این جنبه های روانی خارجی در صحنه جهانی واقفیم.

نکته مهم این است که اگر آمریکا با آغوش باز از قابوس استقبال کند و محرک انتقاد شدید از وی در مطبوعات آمریکایی شود، همین عوامل وارد عمان می شود و ثبات رژیم این کشور را عمیقاً برهم می زند. همانطور که خوانندگان مسقط الف 4 به یاد خواهند آورد، بازگشت دانشجویان عمانی از آمریکا و دیگر کشورهایی که دموکراسی بر آنها حاکم است مسائلی را برای قابوس ایجاد خواهد کرد، البته در صورتی که وی از موضع حکومت مطلق خود عدول نکند. می توانید تصور کنید که عکس العمل قابوس در صورت روبرو شدن با دانشجویانی که حاوی نظرات خصمانه آمریکایی نسبت به او هستند تا چه حد سرکوبگرانه خواهد بود. به نظر ما یک نهضت مردمی علیه قابوس به سرعت شکل خواهد گرفت. در عین حال آمریکا از حمایت شدید از قابوس سرباز زده است، همین امر نیز می تواند عامل بر هم زننده ثبات باشد و علت نیز وابستگی شدید وی به غرب خواهد بود. و با از بین رفتن حس اعتماد نسبت به او، حکومتی بسیار سرکوبگرانه طبق شرایط فوق آغاز خواهد شد. می بینید که آمریکا در اینجا نیز با شرایطی مانند ویتنام و ایران روبرو شده که به هیچوجه خوشایند نیست. یعنی یا باید از یک رژیم نه چندان خوشایند از نظر اخلاقی حمایت کند و یا آشکارا کنار بکشد؛ با این کار به رژیم مزبور ضربه ای وارد ساخته است. ابتدا دست زدن به اقدام اول و سپس اقدام دیگر نیز همین نتیجه را خواهد داشت. پس باید یک روش ثابت را در پیش گرفت. عامل ارشادی در

ص: 25

مورد عمان باید نکات ذیل باشد: باید از قابوس آن قدر حمایت شود که بتواند نقش خود را در زمینه مدرن سازی ایفا کند، ولی نباید طوری از وی حمایت کرد که آراء جهانی متوجه نقایص و خطاهای او شود.

در تجزیه و تحلیل نهایی، همانگونه که متذکر شدیم، اگر ایران به دست شوروی بیفتد آمریکا در بازی شطرنج «کیش» خورده و مجبور است از محل خطر فرار کند و شاید به همین خاطر مداخله بیشتر در عمان به نفع ما باشد. ولی باید در نقاط دیگر منطقه خلیج [فارس] نیز این درگیری وجود داشته باشد. شاید قبل از سقوط ایران مجبور به حرکت باشیم چون از تأثیر همه گیر ناآرامی در آن کشور آگاهیم، ولی طبعاً نمی خواهیم که طبق پیشگویی خود عمل کرده باشیم، آن هم با اقدامات عجولانه که می تواند توسط ایرانیها به طرز نادرستی تعبیر گردد.

هدف این نامه هوایی تعیین خط مشی واشنگتن در عمان نیست، بلکه تأکید بر اصول درگیری است که به نظر ما در نتیجه تحرکات سیاسی خارجی فوق الذکر پدید خواهد آمد. مهم ترین این اصول به شرح ذیل است:

الف) از حمایت شدید از قابوس و یا حضور سنگین آمریکایی در صحنه اجتناب ورزیده ولی نباید به طرز مشهودی تنها گذاشته شود. در حمایت خود جانب اعتدال، احتیاط و ثبات را رعایت کنید. گذشته از همه، از عادت بوروکراسی دولت آمریکا (به خصوص در بخش نظامی) که منجر به درگیری و مداخله شدید در هنگام رؤیت چراغ سبز می شود جلوگیری کنید. دولت آمریکا هیچ گاه عادت ندارد کارهای کوچکی انجام دهد به همین علت یا با ارائه کارهای عظیم و فاقد سوءنیت سبب از بین رفتن دوستانش در جهان سوم می شود و یا اصولاً از خودش فعالیتی نشان نمی دهد. ظاهراً یا همه چیز باید از آن ما باشد و یا هیچ چیز. درست است که باید از منابع کافی برای به کار انداختن پروژه ای استفاده شود، ولی باید در مورد عمان روش معتدل تری در پیش گرفت و از همه عناصر دولت آمریکا نیز باید خواسته شود که همین مسیر را در مدنظر داشته و طبق آن عمل کنند.

ب) تلاش شود تا میزان فعالیتهای غیرمعقول رژیم قابوس کاهش و حرکت آن در جهت استقرار یک حکومت آزاد بیشتر شود. می توانیم این موضوع را یکی از شرایط مداخله خود بنامیم، ولی نباید مانند یک خارجی بی تفاوت برای قابوس «وعظ» کنیم. در این مورد نیز باید روش معتدل باشد. همه چیز باید در رابطه با نتایج بالقوه در نظر گرفته شود. همیشه باید از خودمان سؤال کنیم: چه نوع روش موفقی قابوس را به تحرک وادار خواهد کرد و چه عاملی سبب رویگردانی وی خواهد شد؟ می گویند او از مشاورین سرسخت، دل چندان خوشی ندارد. کلید اصلی مشکلات ظاهراً تکرار دائم، لیکن فاقد خشونت است.

پ) حتی در مرحله عمانی کردن نیروهای مسلح این کشور، از انگلیس بخواهید که همراه ما در صحنه حضور داشته باشد. این امر سبب می شود که انگلستان فکر نکند که حضور گسترده آمریکا به معنی پر کردن جای او در عمان است. ولی مهم تر از همه، این کار، یعنی

ص: 26

بهبود شخصیت و وجهه رژیم قابوس سبب خاموش شدن آتش انتقاد چپگرایان انگلستان خواهد شد. البته این امر باید به موازات نکته (ب) فوق انجام شود. بریتانیا و آمریکا هر دو در ایجاد یک دولت مساعد در عمان دارای منافع مشترکی هستند.

ت) انتظار نداشته باشید که یک قرارداد یا معاهده رسمی بین دولتهای ضد رادیکال منطقه منعقد شود. سعی کنید با نزدیک ساختن آنها از طریق روابط دوجانبه یک بافت امنیتی غیررسمی به وجود آورید.

ث) بر مرکزیت قدرت سعودی ها تأکید داشته باشید ولی حسادت عمان و دیگر کشورهای کوچک تر را نیز در رابطه با تفوق سعودی ها حتماً در نظر بگیرید.

آمریکا در اینگونه موارد می تواند کارهای بسیاری انجام دهد. ما می توانیم با استفاده از روابط دوجانبه خود با کشورهای خلیج [فارس]، و نیز روابط دوجانبه بین انگلستان و منطقه، آنچنان امنیت منطقه ای «مستحکمی» به وجود آوریم که تاکنون به خاطر بی اعتمادیهای کم اهمیت حکومت های منطقه موفقیتی برای ایجاد نداشته است. سایزر


معاون وزیر خارجه عمان پیرامون مسئله اعراب و اسرائیل و...

سند شماره 6

محرمانه24 ژوئن 1979 3 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1094به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، بیروت، قاهره، خارطوم، کویت، امان، مسکو، پاریس، صنعا، تهران

موضوع: معاون وزیر خارجه عمان پیرامون مسئله اعراب و اسرائیل و

امنیت خلیج [فارس] گفتگو می کند

1- (محرمانه – تمام متن)

2 خلاصه: یوسف العلوی معاون وزیر خارجه در مصاحبه با روزنامه نگاران محلی در اوایل ماه جاری اصول اساسی سیاست خارجی عمان را در مرحله کنونی یادآور شد. مهم ترین اصل یادشده تکرار شرایطی بود که به نظر عمان باید در حل مسئله اعراب و اسرائیل در نظر گرفته شود. از همان اوان پیدایش چهارچوب قرارداد کمپ دیوید،سخنگویان عمانی این شرایط را گوشزد می کردند، لیکن همیشه از اهمیت آنچنانی برخوردار نبود. علوی با تشریح خصوصی مصاحبه در تاریخ 18 ژوئن، گفت این سخنان صرفاً برای شنوندگان عرب ایراد شده بود تا سوءتفاهم های موجود در زمینه حمایت عمان از سادات از بین برود. در رابطه با پیمان مصر و اسرائیل موضع عمان نه کاملاً هوادارانه و نه کاملاً متضاد با آن است، ولی عمان در قبال سادات و چهارچوب قرارداد کمپ دیوید سیاست مثبت خود را دنبال خواهد کرد. هدف عمان این است که تضاد تلخ اعراب علیه سادات را به تدریج از بین ببرد. علوی در ادامه پیرامون امنیت خلیج [فارس] با ما سخن گفت و اظهار داشت که در حال حاضر در میان کشورهای خلیج

ص: 27

[فارس] در زمینه همکاری منطقه ای کار چندان مهمی صورت نگرفته است. پایان خلاصه.

3- در ملاقات کاردار با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان در تاریخ 18 ژوئن، وی به تفصیل درباره مسائل خاور نزدیک و خلیج [فارس] گفتگو کرد. کاردار گفتگو را با سؤالی در مورد مصاحبه العلوی با مطبوعات محلی در اواسط خردادماه آغاز کرد که در آن علوی اصول اساسی سیاست خارجی عمان در مرحله کنونی را تشریح کرده بود. همانگونه که در روزنامه های مسقط گزارش شده، این اصول عبارتند از:

الف) عمان از ابتکار صلح سادات و چهارچوب قرارداد کمپ دیوید به عنوان یک تلاش مثبت در جهت نیل به یک راه حل همه جانبه حمایت می کند، لیکن بنا به اصرار عمان راه حل نهایی باید: 1) به ماهیت اسلامی اورشلیم احترام گذاشته و شرق اورشلیم را به حاکمیت عربی بازگرداند، 2) تمام سرزمینهای اشغال شده توسط اسرائیل از سال 1967 را به اعراب بازگرداند، و 3) حقوق مردم فلسطین را در زمینه خودمختاری به رسمیت بشناسد.

ب) عمان آماده است تا در اجلاس عربی شرکت کند مشروط بر آنکه قبلاً برنامه کار آن «به خوبی پیش بینی شده باشد». در اجلاسیه های عربی باید «روحیه جدیدی» حاکم باشد، درست بر عکس اجلاسیه های مشهور در بغداد (این بیانیه با اشاره به درخواست اخیر نمیری، رئیس جمهور سودان، که متقاضی تشکیل اجلاس عربی در مکه شده بود عنوان گردیده است.)

پ) منزوی ساختن مصر به نفع اعراب نیست. «باید به دنبال وسیله ای دیگر برای حل منازعات موجود بین مصر و دیگر کشورهای عربی بود.»

4- علوی با تأیید سخنان گزارش شده خود به کاردار گفت که هدف این مصاحبه تنها جهان عرب بوده است. وی گفت، رهبران صاحب نظر دیگر کشورهای عربی در مورد موضع مثبت عمان در قبال کمپ دیوید راه خطا پنداری را پیموده اند. آنها می گویند اگر دولتی کاملاً با سادات مخالف نیست حتماً به طور کامل هوادار آن است. آنها نمی خواهند بپذیرند که شاید «نکات مثبتی» نیز در این موضوع نهفته باشد. علوی در ادامه گفت: حقیقت این است که عمان تا زمانی از سادات حمایت خواهد کرد که روش او منتهی به سه هدف فوق الذکر شود و یا فرد دیگری روش بهتری ارائه نکرده باشد. به نظر علوی تا به حال هیچکس نتوانسته است روش بهتر از این را ارائه دهد.

هدف عمان نیز از بین بردن تفرقه تلخی است که به خاطر پیمان مصر و اسرائیل در جهان عرب حاکم شده و اگر نتواند این کار را انجام دهد حداقل سعی خواهد کرد از وخیم تر شدن تشنج جلوگیری کند. به امید آنکه در نتیجه مذاکرات منطقی و معقول، عقاید جدید و سازنده ای پیدا شود.

5- علوی بار دیگر به قضاوت انتقادآمیز دولت خود در رابطه با نتایج اجلاسیه بغداد اشاره کرد. وی گفت این اجلاس به تعجیل صورت گرفت و نتایج آن نیز فاجعه آمیز بود. علوی اظهار داشت که دیگر دولت های خلیج [فارس] به عمانیها اطلاع داده اند که آنها نیز از اجلاسیه

ص: 28

بغداد و فلسفه آن که مبنی بر حداکثر میزان رویارویی در جهت حل اختلافات درونی اعراب است، دل خوشی ندارند.

عمان روش مبتنی بر همکاری و تعاون را بیشتر ترجیح می د هد. مشارکت اخیر مسقط برای پدید آوردن یک موضع هماهنگ عربی در قبال حرکت احتمالی کانادا مبنی بر انتقال سفارت خود در اسرائیل به اورشلیم، نشانگر نحوه برخورد موردنظر عمان با اینگونه مسائل است. ولی علوی در ادامه گفت که این عمل دیگر ضرورت خود را از دست داده است چون مقاصد کانادا در این رابطه هنوز روشن نشده است.

[6]- در این گفتگو به مسئله امنیت خلیج [فارس] نیز اشاره شد. علوی این موضوع را با گفتن اینکه هرگونه تلاش امنیتی در این منطقه باید در انتظار حل اختلافات میان آمریکا و عربستان سعودی در رابطه با کمپ دیوید باشد، به مسئله اعراب و اسرائیل ربط داد. در حال حاضر این مسئله بسیار مهم شده است. نه اینکه الزاماً به این دلیل باشد بلکه بخشی از آن به خاطر آن است که در میان کشورهای خلیج [فارس] در زمینه همکاری منطقه ای پیشرفت چندانی پدید نیامده است. ممکن است به زودی کنفرانس وزیران خارجه کشورهای خلیج [فارس] تشکیل شود، لیکن علوی از تاریخ دقیق برگزاری آن خبر ندارد. به احتمال بسیار بحرین ریاست هماهنگی کشورهای خلیج [فارس] را به عهده خواهد گرفت، و به همین علت عمان برای اولین بار سفیر خود را برای منامه در نظر گرفته است. (به مسقط 1078 کتبی مراجعه شود.) علوی اعلام کرد که به عنوان یک اصل کلی، هرگونه تلاش منطقه ای در رابطه با امنیت خلیج [فارس] باید بر عربستان سعودی متمرکز باشد، و کشورهای دوست غربی نیز باید در صحنه حاضر باشند.

7- نظریه: دو مقام عالیرتبه سفارت انگلستان درگفتگوهای اخیر خود با ما اظهار داشته اند که علوی در مصاحبه خود اشاره کرده که عمان به طور یک جانبه در قبال موضع خود در رابطه با کمپ دیوید و پیمان مصر و اسرائیل عقب نشینی خواهد کرد. به نظر ما این رابط های انگلیسی سخنان وی را اینگونه تفسیر کرده اند. سفارت انگلستان بیش از گذشته در مورد موضع توأم با تکروی سلطان قابوس در مورد این مسئله نگران بوده است.

8- ممکن است در سخنان علوی تأکید جدیدی در افشای خوش بینی به چهارچوب کمپ دیوید نهفته باشد، ولی باید به یاد داشت که حمایت عمان از کمپ دیوید از همان ابتدا وجود داشته است. سه شرط تعیین شده فوق الذکر برای راه حل نهایی نیز در اعلامیه های عمانی تازگی ندارند.

سخنگویان عمانی بر این جنبه و یا جنبه دیگر روش «آری اما»ی خود در رابطه با فرمول صلح کمپ دیوید همیشه تأکید می کنند. ولی شواهد موجود حاکی از آن نیست که سلطان نشین عمان این سیاست خود را دیگر تعقیب نخواهد کرد.

سیزر


نگرانی امیر قطر در مورد رویدادهای ایران

ص: 29

سند شماره 7

محرمانه25 ژوئن 1979 4 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 769به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، مسقط، صنعا، تهران

مرجع: دوحه 756

موضوع: نگرانی امیر قطر در مورد رویدادهای ایران

1- محرمانه - تمام متن

2- طی ملاقات با امیر خلیفه بن حمد آل ثانی در تاریخ 24 ژوئن به منظور تسلیم نامه رئیس جمهور کارتر (تلگرام مرجع)، امیر از اینجانب در مورد اوضاع ایران و اینکه آیا این کشور از نظر آمریکا و اروپا اهمیت دارد سؤال کرد.

بر اساس تلگرام های دریافتی اخیر از سفارت آمریکا در تهران امیر را به بهترین وجه در جریان امر قرار دادم. در پاسخ به سؤالی مربوط به اهمیت ایران، گفتم که در این موضوع شکی نیست. صادرات نفتی ایران برای کشورهای صنعتی اهمیت بسیاری دارد و موقعیت فیزیکی کشور و نیز مجاورت آن با مناطق مهم استراتژیکی، ایران را از نظر ژئوپلیتیک بسیار با اهمیت ساخته است.

3- امیر خلیفه در مورد آیت الله خمینی و پیروانش اظهار تردید بسیار کرد و گفت که آنها نه تنها به حیثیت ایران بلکه به حیثیت اسلام نیز ضربه می زنند. آنچه که ما در ایران جویای آن هستیم اسلام نیست.

انسان با خدا ارتباط دارد و به هیچوجه نیازمند میانجیگریهای مذهبیون نیست. افراد مذهبی در مورد نحوه حکومت چیزی نمی دانند و نباید هرگز به این کار بپردازند. وی شنیده بود که اقتصاد ایران وضع چندان خوبی ندارد. ترس امیر از به قدرت رسیدن کمونیسم در ایران از بین رفته است؛ اکنون وی نگران سقوط وضع اقتصادی کشور است.

وی ظاهراً می خواست سؤال کند که آمریکا در قبال این وضع چه خواهد کرد، ولی سؤال خود را مطرح نکرد.

4- نظریه: شاه ایران هرگز در قطر محبوبیتی نداشت، ولی نمایانگر ثبات و مشروعیت ایران در انظار خانواده حاکمه اینجا بود. سقوط شاه نگرانی عمیقی به وجود آورد و قوی ترین حاکم منطقه نیز متوجه شد که امکان سرنگونی خود او نیز وجود دارد. بعدها ندای آیت الله خمینی برای وحدت اسلامی پاسخ مثبتی به همراه آورد. لیکن کشتارهای غیرقانونی و شواهد مربوط به بی نظمی و تقریباً شورش در رژیم اسلامی جدید نگرانیهای عمیق تری پدید آورد. اگر قطری ها می توانستند زمان را به عقب برگردانند و شاه را بر تخت بنشانند همین کار را می کردند. پایان نظریه.

کیل گور


هیأت نمایندگی عمان از ایران دیدن می کند

ص: 30

سند شماره 8

محرمانه8 ژوئیه 1979 17 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1170به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، قاهره، دوحه، اسلام آباد، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، صنعا، تهران

موضوع: هیأت نمایندگی عمان از ایران دیدن می کند

1- (محرمانه – تمام متن)

2- خلاصه: هیأتی به ریاست یوسف العلوی معاون وزارت امور خارجه عمان از ایران دیدن می کند و چنین به نظر می رسد که موفق شده است شالوده ای از مناسبات بهتر بین عمان و ایران را در جریان این دیدار سه روزه از جمهوری اسلامی پی ریزی کند. علوی درباره مسئله خوزستان با لحنی مساعد نسبت به ایران علناً سخن گفته است و رهبران ایران خاطرنشان ساختند که آنها از عصیانگران جبهه آزادیبخش خلق عمان که مخالف سلطان است پشتیبانی نخواهند کرد. دولت ایران در مذاکره با این هیأت عمانی ترس قابل ملاحظه خود را از شاه و مصر نشان دادند و به علوی گفتند که خواهان برقراری مناسبات حسنه با ایالات متحده هستند.

3- یک هیأت عمانی به ریاست یوسف العلوی معاون وزارت امور خارجه عمان روز 28 ژوئن پس از یک دیدار رسمی سه روزه از ایران به مسقط بازگشت. این هیأت عمانی هنگام اقامت در ایران گفتگوهایی با آیت الله خمینی و بازرگان نخست وزیر و انتظام معاون نخست وزیر و یزدی وزیر امور خارجه انجام داد. ما با رئیس بخش سیاسی وزارت امور خارجه عمان و کاردار سفارت ایران در عمان درباره این دیدار تماس گرفتیم، سفیر انگلیس در این کشور نیز به دنبال دیدار با علوی پس از بازگشت او از ایران است. همه این ناظران معتقدند که دیدار هیأت نمایندگی عمان از ایران شالوده ای برای مناسبات بهتر بین مسقط و تهران ایجاد کرده است.

4- پیام اساسی علوی به میزبانان ایرانی خود این است که سلطان نشین عمان خواهان برقراری مناسبات حسنه با جمهوری اسلامی است و امیدوار است که پیوندهای نزدیکی که قبلاً بین عمان و شاه وجود داشت مانع این هدف نشود. به ما گفته شد که رهبران ایران به چنین ژستی از سوی عمان پاسخ مثبت داده اند و گویی برای تحکیم این مناسبات جدید هر یک از طرفین پشتیبانی خود را از مسئله ای که برای طرف دیگر حائز اهمیت درجه یک است، ابراز داشته است:

الف- علوی پس از بازگشت از ایران به نحو آشکاری گفت که استان خوزستان جزء لاینفک خاک ایران است و حوادثی که در آن استان روی می دهد باید در چارچوب حق حاکمیت ایران حل شود. این اظهارنظر در مطبوعات مسقط به نحو وسیعی مطرح شد. همان طوری که مدیر بخش سیاسی وزارت امور خارجه عمان در گفتگو با نماینده ایالات متحده

ص: 31

بیان داشت. اظهارنظر علوی مناسبات عمان را با عراق «پیچیده» می کند، ولی سلطان نشین عمان حاضر است در مرحله کنونی این وضع را بپذیرد.

ب- سفیر عمان در تهران، پس از مذاکره هیأت نمایندگی عمان با رهبران ایران، به نمایندگان مطبوعات در این شهر گفت که حکومت ایران قول داده است از پشتیبانی از جبهه آزادیبخش خلق عمان صرف نظر کند. ما اطلاع یافته ایم که خبرگزاری ایران طی اعلامیه ای این مطلب را بیان داشته است. بنا به اظهار رئیس بخش سیاسی وزارت امور خارجه عمان، وعده ایران به صراحتِ اظهارات سفیر نبوده با این وجود به روشنی از آنچه که بازرگان و دیگران گفتند می توان از آن این نتیجه را گرفت. اما مقامات ایران درباره این واقعیت که یک هیأت نمایندگی از جبهه آزادیبخش خلق عمان چندی قبل از ایران دیدن کرده است، به علوی اظهار داشتند که حکومت ایران از این هیأت دعوت نکرده بود. و این دعوت از سوی یکی از گروههای انقلابی در این کشور صورت گرفته است. علوی این توضیح را پذیرفت زیرا او می دانست که در ایران امروز قبول کردن مسئولیت برای اقدامات سیاسی دشوار است.

5- علوی به طور محرمانه به سفیر انگلیس گفت که ایرانیان درباره مقاصد احتمالی شاه به اندازه قابل ملاحظه ای بیمناک هستند و ایرانیان همچنین از مصر نیز می ترسند زیرا تصور می کنند که مصر پایگاهی برای فعالیتهای طرفداران شاه خواهد شد. ظاهراً به همین دلیل بود که آنها از رفتار عمان برای نشان دادن مناسبات حسنه استقبال کرده اند زیرا تصور می کردند که عمان ممکن است به عنوان یک پایگاه برای مصر و شاه جهت اقداماتی علیه جمهوری اسلامی مورد بهره برداری قرار گیرد. علوی به ایرانیان اطمینان داد که سلطان نشین عمان علیرغم موضع آن درباره پیمان مصر و اسرائیل، چنین هدفی را دنبال نمی کند. علوی همچنین درباره شایعات کذب حضور سربازان مصری در عمان اظهار داشت که این شایعات بی اساس است و بدین ترتیب سوءتفاهم برطرف شد.

6- علوی همچنین به سفیر انگلیس گزارش داد که ایرانیان به او گفته اند خواهان برقراری مناسبات حسنه با ایالات متحده هستند ولی در ضمن اضافه کرده اند که «افکار عمومی» ایران مانع از آن است که این تمایل تحقق یابد. ما در مورد این جنبه از گفتگوها اطلاع بیشتری در دست نداریم.

7- یکی از مطالب ضمنی که به دست آمد این بود که سفیر انگلیس ضمن مذاکره با مقامات عمان چنین برداشت کرده بود که علوی برای مذاکرات خود با [آیت الله] خمینی چندان اهمیتی قایل نبوده است. و اطلاعاتی که علوی به دست آورد بیشتر از جانب رهبران حکومت ایران بوده است و ما تصور می کنیم که مذاکرات علوی بیشتر درباره همبستگی اسلامی بوده است.

8- برداشت دیگر سفیر انگلیس این بود که جمهوری اسلامی با میهمانان عمانی خود چنان رفتار کرده است که آنها نیز به اندازه شاه در تعقیب منافع ملی ایران مصمم هستند. این امر نه

ص: 32

تنها در مطالبی نظیر ادامه تأکید در به کار بردن اصطلاح «خلیج فارس» بلکه همچنین در مذاکرات موجود درباره مسائل مربوط به تمامیت ارضی نیز به چشم می خورد. سیزر


اظهارات وزیر امور خارجه بحرین درباره روابط با...

سند شماره 9

محرمانه24 ژوئیه 1979 2 مرداد 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1536به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، دوحه، دوبی، کویت، لندن، مسقط، تهران.

مرجع: منامه 1512

موضوع: اظهارات وزیر امور خارجه بحرین درباره روابط با

ایران و فشارهای داخلی شیعیان

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: وزیر خارجه از وزیر خارجه کویت در تهران شنیده است که ایرانیها مایل به برقراری روابط دوستانه با بحرین بوده و به زودی سفیر خود را به این کشور خواهند فرستاد. در صحنه داخلی، دولت از رهبران شیعه خواسته است که از تشدید ناآرامی دست بردارند و فروش مشروبات الکلی و نمایش کاباره ها را در پاسخ به درخواستهای اخیر شیعیان و نیز در پاسخ به تعصب مذهبی رو به رشد جامعه تحت کنترل شدید درآورده است. پایان خلاصه.

3- وزیر خارجه، شیخ محمد بن مبارک آل خلیفه در تاریخ 1 مرداد به سفیر گفت که روز قبل وزیر خارجه کویت، صباح آل احمد آل صباح در تهران با وی تلفنی تماس گرفته است. آل صباح از نتیجه گفتگوها و نیز محکوم شمردن تهدیدات آیت الله روحانی علیه بحرین توسط ایرانیها و نیز ابراز این امر توسط آنها که فقط خواستار برقراری روابط دوستانه با کویت و بحرین هستند اظهار رضایت کرد. وی گفت ایرانیها نام سفیر جدید خود در بحرین را به وی اطلاع داده اند که به زودی اعلام خواهد شد.

4- شیخ محمد با اشاره به «فهرست تقاضاهای» رهبران محلی شیعه، گفت که دولت این تقاضاها را کاملاً رد نکرده است، در حالیکه دو تن از پنج تن رهبران اصلی یعنی العکری و آل عُصفور درخواستهای متعادلی مطرح نکرده اند. امیر اخیراً با این گروه ملاقات کرده و به آنها اطلاع داده بود که خواسته های مشروع مردم مورد بررسی قرار خواهد گرفت لیکن نحوه حکومت بر کشور به آنها ارتباطی ندارد. دیگر مقامات نیز با رهبران شیعه ملاقات کرده و به آنها علیه اقدامات آشوب برانگیز هشدار داده اند. دولت بحرین میل ندارد که این اشخاص را به صورت شهیدان برای جامعه درآورد و نیز نمی خواهد با دست زدن به اقداماتی تشنج بین شیعه و سنی را شدت بخشد، لیکن اگر آنها هشدار مزبور را جدی تلقی نکنند به سرعت آنها را سرکوب خواهد کرد.

شیخ محمد گفت که دولت بحرین مسئله تهدید رانندگان تاکسی به اعتصاب را حل کرده و

ص: 33

مانع تبدیل آن به یک تشنج شیعی و سنی شده است.

5- شیخ محمد در ادامه گفت که دولت تنها در رابطه با یکی از تقاضاها، آسیب پذیر است. و آن مسئله مشروبات الکلی و سرگرمی ها است. بنابراین تصمیم گرفته شد که فروشگاههای مشروبات الکلی و نمایش های کاباره ها در ماه رمضان کاملاً تعطیل شود. پس از آن نیز به آنها اجازه بازگشایی داده خواهد شد ولی حق ندارند در رسانه های خبری محلی درباره کالاهای خود تبلیغ کنند. وزیر گفت، نمایشهای کلوپ های شبانه نیز باید «محترمانه» برگزار شود.

6- در خاتمه این گفتگو، شیخ محمد گفت که دولت، فعالیتهای این گروه از رهبران مذهبی شیعه را به دقت زیرنظر گرفته است تا مبادا از مذهب جهت نیل به اهداف سیاسی بهره برداری کنند. دولت بحرین همچنین مراقب گروههای چپگرای سنی است که سعی دارند با توسل به مذهب به اهداف خود دست یابند.

7- نظریه: شیخ محمد از اخبار ارائه شده توسط وزیر خارجه کویت از تهران بسیار خوشحال بود. کنترل شدید مشروبات الکلی و کاباره ها، گرچه به مذاق جمعیت غیربحرینی خوش نمی آید، لیکن جمعیت بحرینی کاملاً از آن استقبال می کنند. این امر بیش از آن که یک اقدام خنثی کننده فعالیتهای شیعیان باشد، نشانگر پاسخ لازم دولت در قبال ظهور تعصب اسلامی در جامعه بحرین و نیز نقاط دیگر جهان اسلام است.

پلترو


رهبران شیعه در روز اورشلیم تظاهرات کوچکی در بحرین برپا می کنند

سند شماره 10

محرمانه19 اوت 1979 28 مرداد 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1691به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، اورشلیم، جده، کویت، لندن، مسقط، تهران

موضوع: رهبران شیعه در روز اورشلیم تظاهرات کوچکی در بحرین برپا می کنند

1- (محرمانه - تمام متن)

2- در پاسخ به درخواست آیت الله خمینی مبنی بر برگزاری تظاهرات به حمایت از روز اورشلیم یعنی 17 اوت [روز قدس] آخرین روز جمعه ماه رمضان، ملاهای شیعه در مرکز منامه تظاهرات کوچکی برگزار کردند. بنا به گفته منبع موثق دولتی، گروه تظاهرکنندگان که مرکب از 800 نفر بود تحت مراقبت پلیس به راهپیمایی مسالمت آمیزی تا قرارگاه ساف پرداخت و پس از ایراد سخنرانی توسط چند نفر این تظاهرات پایان گرفت. حقیقت برگزاری تظاهرات در مطبوعات مورخ 18 اوت مورد توجه چندانی واقع نشد. تلویزیون بحرین در عصر 17 اوت یک برنامه یکساعت و نیمه در مورد اورشلیم پخش کرد ولی از تظاهرات ذکری به میان نیاورد.

3- بنا به گفته منبع، دولت بحرین درخواست [آیت الله] خمینی را چند روز قبل دریافت

ص: 34

کرد لیکن تصمیم گرفت در مورد آن اقدامی به عمل نیاورد. ملاهای شیعه بدون کسب مجوزهای لازم تظاهرات مزبور را برگزار کردند. احتمالاً وزارت کشور آنها را فراخواهد خواند و به آنها هشدار خواهد داد. لیکن اقدامات خشن تری به عمل نخواهد آمد. سفیر انگلستان در تاریخ 17 اوت با امیر ملاقات کرد و او را نسبت به این موضوع ناراحت نیافت.

4- نظریه: ملاهای شیعه ظاهراً می خواسته اند با استفاده از روز اورشلیم [روز قدس] [آیت الله] خمینی به اهداف سیاسی خود دست یابند. نکته جالب توجه این است که در آخرین روز جمعه ماه رمضان با وجود گرمای بیش از حد و طوفان شن آنها توانسته بودند این تعداد افراد را برای برگزاری تظاهرات از منازل خود بیرون بکشند.

پلترو


دستگیری رهبر شیعه و تظاهرات در روز عیدفطر

سند شماره 11

محرمانه27 اوت 1979 5 شهریور 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1724به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، قاهره، امان، دوبی، کویت، مسقط، صنعا، تهران.

موضوع: دستگیری رهبر شیعه و تظاهرات در روز عیدفطر

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: رهبر مذهبی شیعه محمدعلی العکری به محض مراجعت از تهران در تاریخ 22 اوت دستگیر شد. گرچه تظاهرات مسالمت آمیز روز قبل بر جوّ عید فطر تأثیر چندانی نبخشید، لیکن رویدادها نشانگر تشنج پنهان بین رژیم و افراطیون شیعی بود. گزارش مربوط به انتشار بیانیه تحریک آمیز توسط العکری در رادیو تهران عصبانیت خاصی برانگیخته است. پایان خلاصه.

3- سفارت از طریق منابع متعدد به وقایع نگاری رویدادهایی پرداخته است که در تاریخ 22 اوت منجر به دستگیری شیخ محمدعلی العکری ملای شیعه و تظاهرات 23 اوت به حمایت از آزادی وی شد. این وقایع نگاری ناقص است و به طور کامل مورد تأیید قرار نگرفته است.

4- در دو سه روز قبل از تعطیلات عیدفطر مورخ 23 تا 26 اوت، جلسات و سخنرانیهای برگزار شده در میعادگاههای شیعیان نشانگر اوج بیشتر سخنان ضددولتی و ضدخلیفه بود. بنا به گفته یکی از مقامات میان رتبه وزارت اطلاعات، در همین مدت محمدعلی العکری رهبر شیعیان مخالف اجازه یافت که در رادیو تهران به انتقاد شدید از امیر و دولت بحرین به دلیل عدم پاسخ به تقاضاهای رهبر شیعه بپردازد.

5- العکری به محض ورود به بحرین در پای پلکان هواپیما و قبل از آنکه جمعیت گرد آمده بتوانند به استقبال از وی بپردازند توسط مقامات امنیتی کشور دستگیر شد. چند رهبر

ص: 35

مذهبی دیگر شیعه که بنا به گزارشهایی یک یا دو و یا پنج تن بودند، نیز دستگیر شده اند. دو منبع موثق اظهار داشته اند که دستور لغو مرخصی مقامات پلیس به مناسبت عید فطر در تاریخ 22 اوت صادر شده است.

6- تظاهرات و راهپیمایی در تاریخ 23 اوت در اعتراض به دستگیری العکری سازماندهی شد. سفیر شاهد راه پیمایی سیصد تا چهارصد نفر با مراقبت و نظارت پلیس بود و متوجه شد که یکی از پلاکاردها خواستار برقراری «قانون اساسی اسلامی» شده است. این راهپیمایی ظاهراً مسالمت آمیز بود لیکن یکی از منابع گزارش داد که چند تن از تظاهرکنندگان دستگیر شده اند.

7- سفارت صبح روز 27 اوت گزارشهای متناقضی دریافت داشته و نمی داند که آیا العکری و همراهانش آزاد شده اند و یا هنوز هم در توقیف به سر می برند.

8- گزاش خبری مطبوعات مورخ 26 اوت که ممکن است با این موضوع مرتبط باشد یا نباشد حاکی از آن است که امیر به خاطر عید فطر چند تن از زندانیان را آزاد کرده است.

9- نظریه: منابع موجود در دولت بحرین هنوز مطالب فوق را تأیید نکرده اند، ولی ظاهراً رویدادها در مورد سه واقعه مهم تأیید شده از صحت کافی برخوردار است که عبارتند از: دستگیری العکری، لغو مرخصی مقامات پلیس و تظاهرات 23 اوت. این رویدادها نشانگر اوج مخالفت شیعه با دولت بحرین و عکس العمل دولت است. دولت بحرین تا به حال به رهبران شیعه هشدار داده و سعی کرده است خواسته های آنها را برآورده ساخته و از ترس اینکه مبادا دستگیرشدگان به صورت قهرمان جلوه گر شوند از دستگیری آنها نیز خودداری ورزیده است. گرچه هزاران نفر جهت عرض تبریکات سنتی عید به الریفا هجوم آورده بودند و جو تعطیلات بر منامه و دیگر بخشهای کشور حاکم بود، ولی واقعیت امر این بود که تشنج نهفته میان رژیم و رهبران افراطی شیعه به نقطه اوج دیگری رسیده است. اگر گزارش مربوط به انتشار بیانیه تحریک آمیز از رادیو تهران صحت داشته باشد، این امر نیز تشنج دیگری برخواهد انگیخت.

پلترو


آخرین وضعیت دستگیری رهبران شیعه و ناآرامی جاری شیعیان

سند شماره 12

سری29 اوت 1979 7 شهریور 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1749به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، مسقط، تهران

مرجع: منامه 1724

موضوع: آخرین وضعیت دستگیری رهبران شیعه و ناآرامی جاری شیعیان

1- (سری - تمام متن)

2- خلاصه: پنج تن از رهبران شیعه دستگیر و یکی از آنها اخراج شده است. دولت امیدوار

ص: 36

است که این اقدامات و نیز منع تظاهرات، ناآرامی آشکار شیعیان را از میان بردارد. میزان حمایتی که مخالفین شیعی از ایران کسب می کنند هنوز نامعلوم است. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 29 اوت منبع موثق دولت بحرین مطالب ذیل را در مورد دستگیری العکری و وضع جاری ناآرامی شیعیان ارائه کرد. پنج تن از رهبران شیعی هم اکنون در بازداشت به سر می برند:

(الف) شیخ محمدعلی العکری در غروب روز 22 اوت در فرودگاه بحرین و به محض مراجعت از تهران و ملاقات با آیت الله روحانی دستگیر شد. وی بیانیه ای در رادیو تهران منتشر نکرده است. لیکن قصد داشته به محض مراجعت تلاشهای ضدرژیم را شدت بخشد. پلیس ضدآشوب حدود 150 نفر را که برای استقبال از وی به فرودگاه آمده بودند متفرق ساخت.

(ب) شیخ علی آل عُصفور.

(پ) شیخ جاسم قنبر این دو تن خواستار انجام اقدامات خشونت بار در صورت به رسمیت نشناختن تقاضای شیعیان توسط دولت بحرین گردیده اند.

(ت) علی غلام تقی دریافت کننده بسیاری از اعلامیه های ضدرژیم ارسالی از ایران و توزیع کننده آنها در محل. دولت بحرین حدود 25000 اعلامیه ارسال شده از ایران را جمع آوری کرده است.

(ث) عیسی الشریفی یکی از نمایندگان فعال [آیت الله] خمینی که دائماً با قم در تماس است. تقی و شریفی تلاش می کردند تا انقلاب اسلامی را در بحرین نیز رواج دهند.

4- علاوه بر این، در تاریخ 26 اوت دولت بحرین شیخ عبدالهادی مدرسی را که دارای اصلیت بحرینی ولی گذرنامه شارجه ای است اخراج کرد. مدرسی به فرقه افراطی شیعه به نام شیرازیین که پیرو آیت الله شیرازی هستند تعلق دارد. منبع دولت بحرین مدرسی را فردی توصیف کرده است که عامل هرگونه مخالفت موجود در میان شیعیان است. به دنبال اخراج وی، مقام سفارت بحرین در تهران توسط مقامات ایرانی احضار شد تا درباره اقدامات انجام شده علیه مدرسی توضیح دهد. یک پاسخ فاقد رویارویی برای وی ارسال شده است.

5- مقامات امنیتی دولت بحرین معتقدند که مخالفین شیعه مسئول به آتش کشیده شدن سینمای اِوال در عیدفطر هستند. قبلاً به این سینما چند بار تلفن شده و گفته شده بود که اگر به نمایش فیلم های غربی ادامه دهد نابود خواهد شد. روزنامه دولتی اخبار الخلیج پس از گزارش آتش سوزی، به طور تلفتی تهدید شد که اگر نسبت به آرمانهای شیعیان همدردی بیشتری نشان ندهد دفتر چاپ آن نیز به سرنوشت سینما دچار خواهد شد.

6- علی رغم ممنوع شدن تظاهرات از طرف دولت، اعلامیه هایی توزیع گردیده که خواستار برپایی تظاهرات در ساعت 3 بعد از ظهر در مقام المدن در پایین شهر منامه در مخالفت با دستگیریها شده اند. پلیس تصمیم گرفته است مانع از برگزاری تظاهرات شود.

7- در تظاهرات 23 اوت چند تن از تظاهرکنندگان اعلامیه های جبهه آزادیبخش خلق

ص: 38

بحرین در ماه مارس را توزیع کردند که نشان می دهد مخالفین چپگرا نیز در نظر دارند با پیوستن به شیعیان میزان مخالفت علیه دولت را شدت بخشند. سه تن از اعضای جبهه خلق آزادیبخش بحرین در تظاهرات ماه مارس شرکت کرده بودند.

8- دولت امیدوار است که با این اقدامات فعالیت شیعیان را کاهش دهد. ولی مطمئن نیست که بتواند در این کار موفق شود، خصوصاً اگر موضع رسمی ایران مبهم باشد و یا حمایت آن از شیعیان ادامه یابد. پلترو


کنفرانس منطقه ای خلیج فارس جنوب آسیا

سند شماره 13

محرمانه16 سپتامبر 1979 25 شهریور 1358

از: کنسولگری آمریکا، کراچی - 5261به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، داکا، دوحه، اسلام آباد، جده، کابل، کویت، منامه، مسقط، دهلی نو، صنعا، تهران

موضوع: کنفرانس منطقه ای خلیج فارس جنوب آسیا

1- (محرمانه- تمام متن)

2- خلاصه: ژوزف توینام معاون وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک در تاریخ 6 سپتامبر در کنفرانس معاونین نمایندگیها و مقامات ارشد که در شهر کراچی برگزار شده بود شرکت داشت تا به بررسی روابط و همبستگی های سیاسی و اقتصادی بین کشورهای حوزه خلیج فارس و کشورهای جنوب آسیا، فعالیتهای شوروی در منطقه و حضور نظامی آمریکا بپردازد. معاون وزیر در امور مربوط به مواد مخدر، کورلد، به بحث و گفتگو در این زمینه پرداخت. آنچه در ذیل می آید از یادداشت برداریهای (نمایندگی ما در) کراچی اقتباس شده که باید توسط شرکت کنندگان در این کنفرانس تصحیح و رفع ابهام شود. پایان خلاصه.

3- سفیر هامل در آغاز بحث درباره روابط و همبستگی های منطقه ای اظهار داشت که پاکستان همیشه درصدد دریافت کمک خارجی به خصوص از اعراب بوده است. اخیراً میزان کمک اعراب به پاکستان به خاطر تنفر آنها از رئیس جمهور ضیاء[الحق] در نتیجه اعدام بوتو کاهش یافته که البته علت دیگر آن بدحسابی این کشور در بازپرداخت بدهیهای خویش نیز است. به طور مثال: کمک 200 میلیون دلاری سال گذشته عربستان سعودی هنوز توسط پاکستان پرداخت نشده است.

(تذکر: گزارشات بعدی حاکی از آن است که قرار است در همین رابطه و طی ماه جاری 100میلیون دلار پرداخت شود.) پاکستان نیز به نوبه خود از فقدان کمک های عربی ناراحت است.

4- تنفر و انزجار نسبت به ضیاء[الحق] به خاطر اعدام بوتو توسط چند تن از نمایندگان واحدهای حوزه خلیج فارس تأیید گردید، که یکی از آنها در امارات متحده عربی مستقر است

ص: 38

و می گوید رهبر آن کشور از دوستان صمیمی بوتو بوده و معتقد است که از ضیاء[الحق] قول گرفته بود بوتو را اعدام نکند. اعتقاد عموم بر این است که کشورهای عربی نمی خواهند شاهد تجزیه پاکستان باشند. بسیاری از کشورهای حوزه خلیج [فارس] و دیگر کشورهای عرب (مانند لیبی) در زمینه آموزشهای نظامی و استخدام مزدور چشم به پاکستان دوخته اند.

کویت پس از مشاهده رویدادهای ایران و افغانستان، اکنون به پاکستان به عنوان عنصر ثبات در منطقه چشم دوخته است ولی برای دیگر کشورهای منطقه، پاکستان بخشی از عوامل بی ثباتی است و نه بخشی از راه حل این مشکل.

5- کارگران کشورهای آسیای جنوبی بخش مهمی از نیروی کار مورد نیاز کشورهای ثروتمند حوزه خلیج [فارس] را تشکیل می دهند و عمده این کارگران کره ای یا فیلیپینی هستند چون شرکت های دولتی این کشورها فعالانه به انعقاد قراردادها پرداخته و کارگران مورد نیاز خود را نیز به همراه می آورند، هندیها نیز همراه خانواده هایشان وارد این کشورها شده و از سمت های مهم تا سمت های کارمندی بانک ها را تحت انحصار خویش درآورده اند. درست است که پاکستانیها مشاغل عالی تری در اختیار دارند ولی اکثر آنها کارگران ماهر و غیرماهری هستند که بدون خانواده هایشان به این کشورها روی می آورند، به همین جهت مخارج کمتری متحمل شده و پول بیشتری به کشورشان می فرستند.

با بهبود بیشتر وضع و تأکید بیشتر بر کیفیت، کشورهای حوزه خلیج [فارس] خواستار استخدام تکنسین های فنی تر اروپایی و آمریکایی خواهند شد. در همین حال، بعضی از کشورهای حوزه خلیج [فارس] در حال کم کردن شمار کارگران جنوب آسیایی هستند. یکی از این کشورها امارات متحده عربی است که در آن در نتیجه تأکید بیشتر بر استخدام اعراب به جای پاکستانیها، شمار کارگران پاکستانی شدیداً رو به کاهش است. (البته به استثناء مشاغل نظامی... نمونه بارز این امر این است که فرمانده نیروی هوایی امارات متحده عربی یک فرد پاکستانی است) کشورهای دیگر حوزه خلیج [فارس] مانند کویت کارگران پاکستانی را به اعراب ترجیح می دهند چون پاکستانیها خود را وارد مسائلی چون رقابت های درونی اعراب نمی کنند.

6- به نوبه خود، پاکستان نیز در برخورد با اعراب مشکلاتی دارد و علت آن نیز تفرقه موجود در میان این کشورهاست (به طور مثال نظامیان پاکستان با این شرط در لیبی استخدام می شوند که علیه مصر به کار گرفته نشوند). این امر می تواند ایجاد اصطکاک هایی را سبب شود و از میزان حسن نیت ناشی از تدارک نظامی پاکستان بکاهد. به هر حال، حتی در مواردی هم که این گونه رابطه نظامی خالی از اصطکاک باشد (مانند عمان) ظاهراً هیچ اهرم سیاسی در اختیار پاکستان قرار نمی دهد. این موضوع در رابطه با مهاجرت عظیم کارگران به کشورهای حوزه خلیج [فارس] که بدون موافقت بین دولتین صورت گرفت نیز صادق است.

7- حضور کارگران آسیای جنوبی در کشورهای حوزه خلیج [فارس] به منظور انجام

ص: 39

کارهای بدنی که اعراب از انجام آنها اکراه دارند بر جوامع کشورهای خلیج [فارس] تأثیر خواهد گذارد. در اینجا یک وضعیت نیمه استعماری حاکم است که در آن اعراب نقش راجه های انگلیسی را ایفا می کنند و کارگران آسیای جنوبی به صورت خدمتکار و زیردست انجام وظیفه می نمایند. تأثیر بازگشت شمار عمده ای از این کارگران به کشورهای آسیای جنوبی به خصوص پاکستان بسیار ویران کننده خواهد بود. علاوه بر قطع ناگهانی منبع درآمدهای ارزی خارجی، یعنی ارسال ارز توسط کارگران، بازگشت آنها به این کشورها سبب تشدید بیکاری و کم کاری خواهد شد که در نتیجه مهاجرت عظیم کارگران این کشورها به حوزه خلیج [فارس] در دوران بعد از سال 1973 حل شده است. به هر حال اکثر پاکستانیهای حاضر در حوزه خلیج [فارس] به خاطر جمع آوری ثروت به آنجا رفته اند تا بعدها بتوانند به کشور خود بازگردند و قصد اقامت دائم در کشورهای حوزه خلیج فارس را ندارند.

8- ثروت کشورهای حوزه خلیج [فارس] به معنی اعمال نفوذ بر سیاستهای پاکستان نیست. پاکستانیها معمولاً از اظهارنظر در مورد خاورمیانه طفره رفته و منتظر سیاست های عربستان سعودی و دیگر کشورهای منطقه می شوند تا از آن پیروی کنند. پاکستان دارای یک هیأت نمایندگی در قاهره است که به عنوان حافظ منافع چند کشور عمل می کند. در عین حال که بعضی از کشورهای عربی خواستار خروج آنها می باشند (مانند لیبی و عراق)، کشورهای دیگری (چون کویت و عربستان سعودی) خواستار ادامه حضور این هیأت نمایندگی در قاهره هستند.

9- ایران نفوذ خود را در منطقه از دست داده است. نگرانی در مورد اوضاع آنجا به خاطر [بُعد] مسافت از بین می رود. پاکستان گرچه از اعمال فشارهای شاه ناراحت بود (به خصوص در مورد رفع اختلاف با هند) ولی دیگر تحت تأثیر ایران قرار ندارد. حضور نظامیان پاکستان در کشورهای حوزه خلیج فارس نیز مسئله ای حاد بین آنها شده است، چون هر یک خواستار سهم بیشتری در منطقه هستند، ولی [آیت الله] خمینی نیز به نوبه خود نمی خواهد به هیچیک از آنها چنین سهمی داده شود. عراق نیز کاملاً نگران تصرف توسط کمونیستهای ایرانی است. (عراقی ها بین ایدئولوژی کمونیستی که مورد تنفرشان است و تسلیحات نظامی کمونیستی که مورد قبول آنها است تفاوت قائل می شوند). کویت نمی خواهد حتی تصور تجزیه ایران را در سر بپروراند و بنابراین در مورد وقوع آن تردید دارد. در صورتی که شاه کنترل امور ایران را در دست می داشت، ممکن بود اتفاقات جاری در افغانستان رخ ندهد. پس از خروج شاه، پاکستان دیگر به عنوان یک عامل ثبات مورد توجه اعراب نیست.

10- روسها به خاطر رویدادهای ایران و افغانستان، در منطقه قوی تر شده اند. با این حال، روسها نتوانسته اند از فرصت های بسیار مغتنم موجود در این کشورها استفاده کنند و به همین دلیل این فرصت ها جنبه بازی با آتش را پیدا کرده است. در حال حاضر، ایران به شوروی و کمونیست های وطنی به دیده تردید و سوءظن می نگرد. رژیمهای ترکی و امین تحت الحمایه

ص: 40

شوروی در افغانستان در نتیجه مرگ و میر، فرار و ترک خدمت با کاهش نیروی انسانی شدیدی روبرو شده و ممکن است برای دریافت نیروی نظامی دست به دامان شوروی بشوند. در عین حال که شورشیان تنها کمک ناچیزی از خارج دریافت می دارند، فرار نظامیان پادگان اسمر می تواند نقش تعیین کننده ای داشته باشد. افغانها هیچگاه به روسها اعتماد نداشته اند. علاوه بر این در افغانستان پناهندگان بسیاری از آسیای مرکزی شوروی وجود داشته که معتقدند دولت خلقی افغانستان آنها را به شوروی فروخته و به عبارتی به آنها خیانت کرده است. رژیم ترکی - امین به احتمال زیاد سرنگون خواهد شد (ولی نمی توان روی این موضوع حساب کرد). با این حال، روسها معتقدند هر رژیمی که در کابل روی کار آید باید به آنها باج بدهد، در نتیجه روسها تلاش نخواهند کرد تا شورشیان افغانستان را کاملاً از بین ببرند گرچه ممکن است در حدود اعزام نظامیان خود به منظور حفظ امنیت مناطقی که شهروندان روسی در آنجا مشغول کار و زندگی هستند، برآیند.

[11]- کشورهای حوزه خلیج فارس و جنوب آسیا معتقدند که آمریکا نتوانسته است به صورت عامل موازنه ای در برابر روسها عمل کند: طرز فکرهای موجود مبهم است: این امید که آمریکا بالاخره راه ارتقا و ثبات منطقه را خواهد یافت و مانع از گسترش نفوذ شوروی خواهد شد با تردید از انجام اقدامات مؤثر توسط آمریکا و ترس از آنکه مبادا آمریکا دست به حرکتی آشکار بزند که مورد مخالفت آنها واقع شود، آمیخته است. پاکستانیها ترس از این دارند که مبادا سرنگونی رژیم ترکی- امین موجب دخالت مستقیم شوروی در افغانستان گردد و 50% امیدوارند که آمریکا نیز وارد صحنه شود ولی واقع امر این است که معتقد نیستند آمریکا این کار را انجام خواهد داد. هندیها زمانی که با صراحت سخن گویند از حضور شوروی در افغانستان به عنوان خطری جدی صحبت می کنند (گرچه رسماً اظهار عدم نگرانی می کنند) و معتقدند که آنها به عنوان قدرت نظامی اصلی منطقه باید عهده دار نقش اصلی شوند که آمریکا به احتمال بسیار، مایل به ایفای آن نیست. سعودیها که از فعالیت شوروی در شاخ آفریقا و یمن بیش از نفوذ آن در افغانستان نگران هستند، خواهان ایجاد یک رابطه تسلیحاتی «صریح و صادقانه» بین خود و آمریکا هستند تا بر اساس آن سعودیها نیاز تسلیحاتی خود را مشخص کرده و آمریکا سریعاً آن نیاز را برآورده سازد، و علاوه بر این آمریکا از سعودیها تقاضایی برخلاف خواست مردم عربستان سعودی نداشته باشد، که یکی از این موارد درخواست حمایت عربستان سعودی از قراردادهای کمپ دیوید است.

12- به احتمالی موضع گیری مبهم در قبال آمریکا منجر به افزایش فعالیت نظامی آمریکا در منطقه خواهد شد. کشورهای حوزه خلیج [فارس] و پاکستان در خفا از افزایش فعالیت دریایی آمریکا در اقیانوس هند و آبهای مجاور استقبال خواهند کرد مشروط بر آنکه متقاعد شوند آمریکا عزم خود را برای تغییر مسیر رویدادهای سالهای اخیر راسخ کرده و می خواهد به عنوان عامل ثبات در منطقه اقداماتی انجام دهد. در این صورت آنها ترجیح می دهند افزایش این گونه

ص: 41

فعالیت ها بدون جنجال تبلیغاتی همراه باشد تا مجبور نباشند عکس العملی توأم با عدم تأیید از خود نشان دهند. در صورتی که افزایش این گونه فعالیت ها نشان عدم تصمیم گیری صحیح باشد مایه اضطراب و نگرانی شدید آنها خواهد شد.

13- عکس العمل کشورهای حوزه خلیج [فارس] نسبت به توسعه و تولید تسلیحات اتمی پاکستان متفاوت بوده است. بعضی ها (مانند سعودیها) از این نگرانند که مبادا یک انفجار هسته ای توسط پاکستان منجر به بروز ماجرا جوییهای اسرائیل شود. بدون شک تمام کشورهای حوزه خلیج فارس از اینگونه موفقیت یک کشور مسلمان در زمینه کسب توان اتمی احساس غرور خواهند کرد. اکثراً از تلاش آمریکا در زمینه عدم تکثیر هسته ای به قیمت محروم ساختن پاکستان از کمک های نظامی و اقتصادی که می توانست منجر به تبدیل آن کشور به صورت عامل ثبات منطقه شود، احساس تأسف می کنند.

14- کور (CORR) معاون وزیر خاطرنشان ساخت که موفقیت در زمینه کنترل حمل و نقل مواد مخدر در یک زمینه، منجر به انتقال حمل و نقل در منطقه دیگر خواهد شد. اقدامات موفقیت آمیزی در ترکیه و مکزیک انجام شده تا از قاچاق هروئین جلوگیری به عمل آید و اثر این اقدامات در کاهش معتادین آمریکا به تعداد 5000 نفر و کاهش مرگ و میر به میزان 70% منعکس گردیده است.

در حال حاضر پاکستان، افغانستان و ایران حدود سه برابر مثلث طلایی تولید تریاک دارند و در اروپا و به خصوص آلمان غربی که در سال گذشته بیشترین میزان مرگ و میر ناشی از استفاده بیش از حد از هروئین را به خود اختصاص داده بود، مصرف هروئین جنبه همگانی پیدا کرده است.

هروئین تولیدی در پاکستان از اروپا نیز گذشته و وارد سواحل شرقی آمریکا می شود. استراتژی مربوط به این منطقه هم اکنون در دست تهیه است، و در اجرای آن مسئله امکان ادامه درآمدها ماده مربوط به عدم استفاده و کشت خشخاش در قراردادهای کمک و استفاده از سیستم رأی دهی در نهادهای مالی بین المللی را در نظر خواهد گرفت. در پاکستان چنین وسایلی به خاطر لایحه سمینگتون کارایی چندانی نخواهد داشت. علاوه بر این، منطقه کشت خشخاش تحت کنترل «پاتان»هاست که سود حاصله از فروش مواد مخدر نیز نصیب خود آنها می شود.

دولت پاکستان نیز نمی خواهد آنها را به آغوش افغانها براند (گرچه این خطر در حال حاضر دور از واقعیت است). با این وجود، روند موجود در نتیجه تأکید مجدد پاکستان بر حفظ تعصب اسلامی که مخالف با استفاده از مواد مخدر و نیز مشروبات الکلی است و نیز آگاهی پاکستان نسبت به افزایش میزان اعتیاد داخلی کمک مهمی در اجرای کنترل و مبارزه ما با مواد مخدر است.

پست


بحرین در مقابله با تظاهرات شدت نشان می دهد

ص: 42

سند شماره 14

محرمانه17 سپتامبر 1979 26 شهریور 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1852به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بغداد، دوحه، لندن، مسقط، کویت، تهران

مرجع: الف) منامه 1749، ب) منامه 1724

موضوع: بحرین در مقابله با تظاهرات شدت نشان می دهد

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: وزیر اطلاعات ظاهراً نسبت به تصمیم راسخ دولت به منظور از بین بردن تشنجات فرقه ای بدون بروز عکس العملها زیاده از حد، مطمئن است. تاکنون شواهدی دال بر وجود احساسات ضدافراد غیر بومی به چشم خورده است، اما زندگی در حومه منامه و بقیه نقاط کشور کاملاً عادی به نظر می رسد. پایان خلاصه.

3- در طول دو هفته گذشته دولت بحرین با شدت و سرعت چند تظاهرات شیعیان در پایین شهر منامه را متوقف ساخته است. گشتی های ضدشورش در خیابانهای پایین شهر مستقر شده اند و در هفته گذشته مغازه ها را زودتر از معمول تعطیل کرده اند و در اواخر بعد از ظهر- اوایل شب تعداد کمتری از افراد در خیابانها مشاهده می شدند. یک گروه کوچک مرکب از صد نفر در تاریخ 11 سپتامبر به مناسبت فوت آیت الله طالقانی گردآمده بودند که پلیس آنها را به دقت زیرنظر داشت و به محض آغاز مشاجره متفرق شدند.

4- این اقدامات جدی در حفظ و برقراری نظم همیشه با بیانیه های مطبوعاتی روزانه وزیران اطلاعات، کشور و دیگران (که به وسیله FBIS ارسال شده) توأم بوده که بر تصمیم راسخ دولت تأکید دارد. بیانیه 14 سپتامبر وزیر کشور به آزادی تدریجی کسانی اشاره داشت که به دنبال تظاهرات زندانی شده اند. هنوز نمی دانیم که منظور وی آزادی تظاهرکنندگان زندانی است و یا پنج تحریک کننده شیعه را نیز که در آغاز عید فطر دستگیر شده اند در برمی گیرد.

5- در تلاش برای از بین بردن مسائل تشنج آمیز غیرمستقیم میان دولت بحرین و جناح مخالف، امیر دستور اعاده گذرنامه ضبط شده 40 دانشجو را بدون هیچگونه شرط قبلی صادر کرد و وزارت آموزش و پرورش در حال اجرای این دستور است.

6- در تاریخ 15 سپتامبر، وزیر اطلاعات در گفتگو با سفیر، تاکتیک های دولت را دارای سه جنبه توصیف کرد: الف) نشانگر تصمیم راسخ در برقراری و حفظ نظم و ثبات داخلی است؛ ب) مذاکره با کسانی را که با سیاستهای دولت مخالفند ممکن می سازد؛ پ) از طریق یک نمونه کار یعنی بازگرداندن گذرنامه های دانشجویی، نشان می دهد که مایل است در سیاستهای خود تغییری پدید آورد تا امید مخالفین بالقوه تبدیل به یأس نشود. علاوه بر این وزیر به ما گفت که

ص: 43

دولت بحرین هفته جاری را بسیار با اهمیت می داند. مدارس در 15 سپتامبر دوباره باز شد در حالیکه در بعضی از بخشهای شیعیان کمتر در کلاسها حاضر شده بودند. اگر هفته اول مدارس خالی از رویداد و میزان حضور شاگردان نیز عادی باشد، دولت بحرین به این نتیجه خواهد رسید که اقداماتش مؤثر واقع شده است.

7- یک عنصر جدید که در ناآرامیها و تظاهرات پیشین شیعه مشهود نبود، احساسات ضدغربی در تظاهرات هفته گذشته بود. بنا به گفته یکی از مقامات میان رتبه وزارت اطلاعات، اعلامیه ای که حدود یک هفته قبل منتشر شده بود خواستار اخراج بیگانگان و نیز تأمین تقاضاهای پیشین بود. بنا به شایعاتی که سفارت انگلستان قادر به تأیید آن نیست، یکی از شهروندان انگلیسی در پایان هفته گذشته در یکی از روستاهای شیعه نشین هدف ضرب و شتم قرار گرفته است. وزیر اطلاعات به وابسته دفاعی – یونیام - گفت که دو نماینده قبلی نیز از سبک زندگی بیگانگان شکایت کرده بودند. وی گفت هنگامی که به اطلاع آنها رسانیده بود از این وضع سودی نیز عاید آنها می شود، آنها حرفی نزده و ساکت شده بودند.

[8]- اظهارنظریه: دولت بحرین نشان داده است که آماده است برای حفظ امنیت به زور متوسل شود. از اوج گرفتن تظاهرات و نیز گسترش آنها به خارج از بخش مرکزی منامه جلوگیری به عمل آمده است. زندگی در بخش های مسکونی و نیز بخش تجاری جدید کاملاً آرام است. وزیر اطلاعات مدعی است که باز گذاشتن راه مذاکره مخاطره آمیز است و یکی از سردبیران روزنامه ها به ما گفت که دولت بحرین گروه ضدشورش را وارد معرکه کرده است چون مذاکرات با شکست مواجه شده است. بنا به گفته سفیر انگلستان، نخست وزیر در هفته گذشته با چند تن از رهبران شیعه ملاقات کرده است. شواهد دال بر وجود احساسات ضدبیگانه، مستلزم مراقبت است، اما به نظر می رسد در حال حاضر هیچگونه خطری برای جامعه آمریکایی وجود ندارد.

پلترو


احتمال تشکیل اجلاس نخست وزیران کشورهای خلیج [فارس]

سند شماره 15

محرمانه19 سپتامبر 1979 28 شهریور 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1680به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، امان، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، ریاض، تهران، صنعا.

مرجع: سرویس خبرپراکنی خارجی نیکوزیا ز5 11313 سپتامبر 1979

موضوع: احتمال تشکیل اجلاس نخست وزیران کشورهای خلیج [فارس]

1- (محرمانه – تمام متن)

2- در مذاکراتی با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان، در مورد احتمال تشکیل

ص: 44

اجلاسیه نخست وزیران کشورهای خلیج [فارس] گفت ایده این اجلاس این است که این کشورها بتوانند در مقابل بحرانی که فعلاً در این منطقه وجود دارد و ناآرامیهای شیعیان در بحرین و مناطق دیگر یک استراتژی دفاعی یکسان اتخاذ کنند، با این حال شواهد دال بر انجام این مذاکرات تأیید نشده است. علوی گفت عمان از این اجلاسیه که در سطح نخست وزیران باشد استقبال می کند ولی در صورتی که این طور نشود در سطح وزیران خارجه نیز مطلوب نظر ماست. این کشورها عبارتند از: کویت، عربستان، قطر، بحرین، امارات و عمان. وی تکرار کرد که عراق در این جرگه قرار ندارد.

3- سفیر پرسید که اگر عراق دعوت نشود آیا کویت شرکت خواهد کرد و علوی پاسخ داد که نمی داند ولی گفت در طول سفر یک روزه آتی خود به عربستان می تواند در این مورد اطلاعاتی کسب کند. در این سفر وی قرار است در مورد تنگه هرمز با عربستان و بحرین مذاکراتی انجام دهد.

4- نظریه: دورنمای تشکیل یک اجلاس بدون عراق محتمل به نظر نمی رسد ولی با حضور عراق نیز چنین احتمالی کمتر خواهد بود. با فرض اینکه چنین اجلاسیه ای تشکیل شود احتمال حضور وزیران خارجه در مجمع عمومی سازمان ملل کمتر خواهد بود.

وایلی


عکس العمل بحرین در قبال درخواست آیت الله مبنی بر سرنگونی...

سند شماره 16

محرمانه25 سپتامبر 1979 3 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1927به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی فوری

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بغداد، بیروت، بن، دمشق، دوحه، کویت، لندن، تهران

موضوع: عکس العمل بحرین در قبال درخواست آیت الله مبنی بر سرنگونی

امیر بحرین توسط انقلاب اسلامی

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: وزیر خارجه بحرین معتقد است که تقاضای آیت الله روحانی در جهت سرنگونی رژیم سنی بحرین از حمایت شخص [آیت الله] خمینی برخوردار است. عربستان سعودی، کویت و عراق پیامهای جدی در حمایت از دولت بحرین ارسال داشته اند و هر یک همین موضوع را با یزدی وزیر خارجه در نیویورک در میان خواهند گذاشت. بحرین امیدوار است که روابطش با ایران عادی شود لیکن خود را آماده می کند که با تشنج بین شیعه و دولت در هفته های آتی مقابله کند. وزیر خارجه اطمینان دارد که دولت بحرین می تواند مشکلات امنیتی را با منابع موجود خود مرتفع سازد لیکن بدون شک مایل است از حمایت همسایگان خود نیز برخوردار باشد تا در صورت لزوم به آنها روی آورد. پایان خلاصه.

ص: 45

3- وزیر خارجه بحرین شیخ محمد بن مبارک آل خلیفه در تاریخ 25 سپتامبر به سفیر گفت که دولت بحرین شدیداً نگران بیانات اخیر آیت الله روحانی مبنی بر ایجاد انقلاب اسلامی در بحرین است که اعلام داشته است شخصاً از ایران این انقلاب را زیرنظر خواهد داشت.

(FBIS نیکوزیا 241617 سپتامبر 1979 حاوی بیانیه روحانی می باشد.) این بیانیه و بیانیه اخیر روحانی و رهبر اخراجی شیعه یعنی محمدهادی مدرسی از طریق رادیو ایران منتشر شده و یکی از بیانیه های روحانی در حضور آیت الله خمینی ایراد گردیده است. شیخ محمد گفت همین موضوع نشانگر حمایت رسمی ایران از بیانات روحانی است. وی یادآور شد که در گذشته نیز تبلیغات سیاسی علیه بحرین و رژیمهای بعثی و کمونیستی توسط شخصیت های غیردولتی اعمال می شد، لیکن در نهایت جنبه رسمی به خود گرفته است.

4- شیخ محمد گفت که فرستادگان اخیر به بحرین (القصیبی وزیر صنعت سعودی، الصباح وزیر نفت کویت، عدنان خیرالله تلفاح وزیر دفاع عراق) همه مدعی حمایت شدید دولت های متبوع خود در قبال طرز برخورد ایران بوده اند. عراق با صراحت خاص از حمایت خود در قبال این مسئله مشترک (حمایت ایران از شیعیان) یاد کرده و بنا به اظهارات وزیر خارجه، حاضر است کمک نظامی به بحرین بدهد. وی همچنین یادآور شد که پس از بیانیه اخیر روحانی، رادیو عراق آتش بس قراردادی خود را با رادیو ایران لغو کرد و سخن پراکنی خود به داخل خوزستان را آغاز نمود.

5- شیخ محمد گفت که بحرین انتظار ندارد در نتیجه تشدید حمایت ایران از مخالفین شیعه، ناآرامی درون کشور سریعاً گسترش یابد. دولت بحرین از اقدامات خود در جهت خنثی سازی تظاهرات راضی است. مذاکره با رهبران شیعیان ادامه دارد و یکی از پنج فرد دستگیر شده به دنبال عذرخواهی و اعتراف به خطاهای خود آزاد گردیده است. وزیر خارجه گفت، در درازمدت دولت بحرین به بررسی شکایات شیعیان خواهد پرداخت و در بخش مسکن و خدمات برنامه های اقتصادی و عمرانی جدیدی در پیش خواهد گرفت. وی گفت عربستان سعودی و کویت نیز آماده هستند از این برنامه ها از نظرمالی حمایت کنند. وی گفت عمران داخلی مهم ترین برنامه دولت را تشکیل می دهد.

6- در نهایت، شیخ محمد گفت که نمایندگان چهار کشور (عربستان سعودی، کویت، بحرین و عراق) در نظر دارند در هفته آینده این موضوع را با یزدی وزیر خارجه ایران در نیویورک در میان بگذارند. این کار به ایرانیها نشان خواهد داد که کشورهای مهم عربی با یکدیگر متحد هستند، گرچه یزدی وزیر خارجه نخواهد توانست کاری در قبال آن انجام دهد.

7- نظریه: آخرین بیانیه روحانی نشانگر اوج شدت بیشتر تبلیغات ایران علیه رژیم سنی در بحرین است. وزیر خارجه و ما گمان می کنیم که بقیه رهبریت بحرین به این نتیجه رسیده اند که آیت الله خمینی شخصاً از صدور انقلاب اسلامی ایران به خلیج [فارس] حمایت می کند. در همان حال که رؤسای دولت بحرین امیدوارند که این موضوع واقعیت نداشته باشد، و آیت الله

ص: 46

نیز به سادگی قادر به ارسال این پیام است، ولی آنها خود را آماده می سازند تا با تشنج بین شیعیان و دولت در هفته های آتی مقابله کنند. وزیر خارجه ظاهراً معتقد است که دولت بحرین با توسل به منابع خود قادر است مشکلات امنیتی را مرتفع سازد، لیکن بدون شک می خواهد از حمایت همسایگان خود نیز برخوردار باشد تا در صورت لزوم از آنها استمداد نماید. پلترو


یک دیپلمات برجسته شیعه عمان در مورد تأثیر خمینی گرایی...

سند شماره 17

محرمانه27 سپتامبر 1979 5 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1741به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، تهران

مرجع: الف) سرویس خبرپراکنی خارجی ز 1617، 24 سپتامبر 1979 ب) منامه 1927

موضوع: یک دیپلمات برجسته شیعه عمان در مورد تأثیر

خمینی گرایی بر شیعیان خلیج [فارس] اظهارنظر می کند

1- (محرمانه- تمام متن)

2- در طول گفتگو درباره مسائل دیگر در تاریخ 25 سپتامبر، سفیر پیشین عمان در ایران ملالاه حبیب که هم اکنون سرپرست امور سیاسی وزارت امور خارجه است و به تازگی از تهران بازگشته، در مورد خمینی گرایی و تأثیر آن بر شیعیان خلیج [فارس] و به خصوص عمان چنین اظهارنظر می کند (حبیب نیز یکی از شیعیان عمان است).

3- اصرار آیت الله روحانی بر سرنگونی شیوخ بحرین. پس از نشان دادن گزارش آتشین روحانی (مرجع الف) حبیب گفت که اگر این سخنان با حمایت و یا حداقل به تحریک «نزدیکان [آیت الله] خمینی» صورت گرفته باشد اصلاً تعجب نخواهد داشت.

خوشبختانه وضع شیعیان عمان با وضع آنها در کویت و بحرین تفاوت بسیار دارد. در آنجا شیعیان کلاً عرب بوده و بخش عظیمی از جمعیت محلی را تشکیل می دهند، که شاید در بحرین اکثریت را دارا باشند، و در کویت بنا به گفته شیعیان این کشور 40 درصد جمعیت را تشکیل می دهند. در بحرین و احتمالاً در کویت آنها به نسبت جمعیت، سهم خود را در منافع اقتصادی و مقامات سیاسی دریافت نکرده اند.

4- حبیب در ادامه گفت که در عمان حدود 10000 تا 15000 شیعه در (جمعیت 750000 نفری این کشور) وجود دارد. شیعیان عمان هندی بوده و اصلیت عربی ندارند. اکثر آنها بازرگان بوده، و فعالیتهای زیادی در زمینه بازرگانی دارند (رئیس اتاق بازرگانی نیز شیعه است) و چون در دولت نمایندگان کافی دارند، نیازی به وارد شدن در سیاست نمی بینند. معاون وزیر دارایی عمان (و وزیر دوفاکتوی آن)، سفیر این کشور در آمریکا و دیگر مقامات عالیرتبه عمان نیز شیعه هستند.

خلاصه اینکه، خمینی گرایی در میان شیعیان عمان جریان ندارد، چون آنها بخش ناراضی و

ص: 47

محروم از جامعه را تشکیل نمی دهند.

5- نظریه: حبیب یک نظریه خوش بینانه را مطرح می کند ولی سفارت نیز لازم نمی داند که در قضاوت او تردید شود. وسایل اطلاعاتی وسیع جامعه عمانی بر فعالیتهای شیعیان محلی نظارت دقیق دارد که ناشی از نگرانی این کشور در مورد بروز مخالفت شیعیان به تحریک [آیت الله] خمینی است. اخیراً در مورد شکایات شیعیان چیزهایی شنیده ایم لیکن تا آنجا که می دانیم در نتیجه این نظارت دقیق، فعالیت مخالف چندانی کشف نشده است.

مطلب مضحک این است که مسئله شیعیان عمان در درازمدت نخواهد توانست بروز مخالفت شیعیان را ممکن سازد، لیکن تنفر مسلمانان سنی «اباضی» متعصب نسبت به ثروت و نفوذ جامعه کوچک شیعی غیرعرب این مسئله را احتمالاً به وجود خواهد آورد.

وایلی


بحرین از پیشنهاد کمک مصر به خوبی استقبال...

سند شماره 18

محرمانه2 اکتبر 1979 10 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1973به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، بغداد، قاهره، دمشق، تهران، جده، کویت، مسقط، ریاض، تهران

موضوع: بحرین از پیشنهاد کمک مصر به خوبی استقبال می کند: اوضاع محلی آرام است

1- وزیر اطلاعات بحرین علناً از پیشنهاد کمک نظامی معاون رئیس جمهور مصر، مبارک، در مبارزه علیه تهاجم احتمالی ایران استقبال کرده است (FBIS نیکوزیا ز 262132 سپتامبر 1979). در تاریخ 28 تا 29 سپتامبر وزارت اطلاعات از موضع مصر و نیز پیامهای مشابه دیگری که از کشورهای دیگر عربی دریافت کرده است قدردانی نمود، لیکن خاطرنشان ساخت که بحرین تقاضای دریافت اینگونه کمک ها را نکرده و نیز موقعیت را آنچنان حاد نمی داند. وی اضافه کرد که دولت اسلامی ایران این کشور را تهدید نکرده است، بلکه افراد خاصی این تهدید را مطرح کرده اند.

2- اظهارات خصوصی وزیر با خودداری علنی آن کاملاً تفاوت داشت. وی به سفیر انگلستان گفت که پیشنهاد مبارک تنها دارای جنبه فرصت طلبی صرف است. در حقیقت، بحرین در مورد این موضوع از مصر پیامی دریافت نکرده است. وی گفت، تبادل بیانیه های عمومی به هیچوجه ارتباطی به این موضوع ندارد.

3- در همین حال، بحرین حمایت های کامل مقامات عالی رتبه کویتی و سعودی بازدیدکننده از این کشور را تبلیغ می کند. نخست وزیر خلیفه بن سلمان آل خلیفه نیز بنا به دعوت فهد ولیعهد در تاریخ 11 تا 12 اکتبر به عربستان سعودی سفر خواهد کرد.

4- تاکنون نتوانسته ایم خبر استقرار نظامیان سعودی در بحرین را در پاسخ به مانورهای

ص: 48

نیروی دریایی ایران در خلیج [فارس] مورد تأیید قرار دهیم. وزیر اطلاعات در مصاحبه 29 سپتامبر خود گفته بود که نقل و انتقالات نظامی بین بحرین و عربستان سعودی عادی بوده و با فعالیت های ایرانی مرتبط نیست. ولی روز بعد، ولیعهد شیخ حمد گفت که هیچیک از نیروهای عربستان سعودی در بحرین مستقر نشده اند لیکن اظهار داشت که در صورت لزوم آنها خواهند توانست به سادگی به این کار بپردازند. وزیر خارجه در پاسخ به سؤال مورخ 25 سپتامبر سفیر در مورد شایعه حضور نظامیان سعودی گفت: «ما امیدواریم که این کار لزومی نداشته باشد.» به همین دلیل معتقدیم که تاکنون هیچیک از نظامیان سعودی به این منطقه فرستاده نشده اند.

5- وضع امنیتی محل و پایین شهر منامه کاملاً آرام است. مطبوعات محلی سخنان یزدی وزیر خارجه را در مورد سیاست عدم مداخله ایران در امور داخلی کشورهای خلیج [فارس] منتشر کرده اند. اکثر ناظران سیاسی معتقدند که رابطه شیعیان و دولت در اواخر ماه نوامبر یعنی روزهای محرم وعاشورا و راهپیماییها و مراسم سنتی شیعیان به مرحله آزمایش گذاشته خواهد شد. پلترو


گفتگوی دوجانبه ساندرز با شیخ محمد بن مبارک الخلیفه...

سند شماره 19

محرمانه5 اکتبر 1979 13 مهر 1358

از: وزیر امورخارجه، نیویورک 9015به: وزارت امورخارجه، واشنگتن دی. سی فوری

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، منامه، صنعا، تهران

موضوع: گفتگوی دوجانبه ساندرز با شیخ محمد بن مبارک الخلیفه، وزیر خارجه بحرین

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: در گفتگوی دوجانبه 4 اکتبر، شیخ محمد گفت دولت ایران مایل است که روابطش را با بحرین بهبود بخشد، لیکن ظاهراً گروههای مهم ایرانی می خواهند در بخش عربی خلیج [فارس] فتنه برپا کنند. وی معتقد است که کشورهای خلیج [فارس] باید مشترکاً با ایران وارد گفتگو شوند. شیخ محمد خواستار مشورتهای بیشتر کشورهای عربی خلیج [فارس] در زمینه امنیتی است. اما، وی پیشنهاد اخیر عمان را در مورد تنگه هرمز به خاطر نادرست بودن تاکتیک های عمان مورد انتقاد قرار داد. وی از روند افراطی ضدغربی موجود در کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا ابراز نگرانی نمود. ساندرز به ذکر آخرین رویدادهای مذاکرات صلح خاورمیانه پرداخت و از بحرین و دیگر کشورهای عربی خواست که تفاهم بیشتری نشان دهند. پایان خلاصه.

3- ساندرز و شیخ محمدبن مبارک الخلیفه در تاریخ 4 اکتبر در نیویورک گفتگوی دوجانبه ای انجام دادند. در این گفتگو به مطالب ذیل پرداخته شد:

4- انقلاب ایران. پس از تبادل تعارفات معمول، آقای ساندرز گفت که پس از اوج گیری

ص: 49

انقلاب اسلامی این اولین گفتگوی وی با شیخ محمد به حساب می آید، و در مورد تأثیر انقلاب از شیخ محمد سؤال کرد. وزیر خارجه گفت در مورد آینده ایران «هیچ چیز روشن نیست.» وی در هفته های اخیر با یزدی وزیر خارجه دو بار ملاقات کرده است که یک بار آن در هاوانا و بار دیگر آن در نیویورک بود و یزدی به وی اطمینان داده است که ایران قصد ندارد در امور دیگر کشورهای خلیج [فارس] مداخله کند. لیکن به محض اینکه شیخ محمد به بحرین مراجعت می کند می شنود که رادیو ایران تهدید کرده است که انقلاب را صادر خواهد کرد. بسیاری از گروههای ایرانی می گویند که از ناآرامی در خلیج [فارس] حمایت خواهند کرد، و این می تواند منبع اصلی مشکلات باشد.

5- پس از آن شیخ محمد متذکر شد که وزیر خارجه ایران از حضور شدید آمریکا در بحرین ابراز نگرانی کرده است. شیخ محمد پاسخ داده بود که در مورد حدود حضور آمریکا در بحرین به یزدی اطلاعات درستی نداده است. وی به یزدی گفته بود که بهتر است ایران به انقلاب خود متکی شود و کاری به کار شیعیان بحرین نداشته باشد. مطبوعات ایران رژیم بحرین را مشابه رژیم شاه توصیف می کنند، و شیخ محمد در این مورد به یزدی شکایت کرده است. در مورد رابطه بحرین و آمریکا، وی یادآور شده بود که این رابطه به نفع بحرین است و مشابه رابطه دیگر کشورها با واشنگتن است. ایران نباید در این مورد تنها بحرین را سرزنش کند.

6- سؤال شد که چرا ایرانیها توجه خود را به بحرین متمرکز کرده اند، شیخ محمد گفت علت این است که آنها نمی خواهند در حال حاضر به مشاجره با عربستان سعودی بپردازند، و به همین دلیل بحرین را انتخاب کرده اند. اما، شیخ محمد معتقد است که روابط دوستانه بحرین و ایران رو به بهبود است، چون یزدی به وی اطلاع داده بود که: الف) آیت الله خمینی از آیت الله روحانی خواسته است که از ایراد سخنان تحریک آمیز علیه بحرین خودداری کند و ب) انتصاب سفیر ایران در بحرین که به تأخیر افتاده بود به زودی انجام خواهد گرفت. سفیر جدید بحرین در ایران، روز قبل به سوی تهران پرواز کرد.

7- در رابطه با پاسخ صحیح به ایران، وزیر خارجه گفت که وی خواستار همکاری صمیمانه تر بین کشورهای عربی خلیج [فارس] است. وی از اینکه در تشنج اخیر بین ایران و بحرین، این کشورها حمایت خود را از بحرین اعلام کرده بودند اظهار رضایت کرد. لیکن بحرین و همسایگان عربی اش باید فراتر از این رفته و با ایران وارد مذاکره شوند. شیخ محمد یادآور شد که ایران با شوروی هم مرز است و نیز در نزدیکی کشورهای عربی خلیج [فارس] قرار دارد، و بنابراین تهران یا باید با شوروی همکاری کند و یا با کشورهای خلیج [فارس] روابط مسالمت آمیز برقرار سازد. اعراب خلیج [فارس] باید به ایران بفهمانند که دوستی با خلیج [فارس] محتمل تر است. ایران نباید متوجه شود که تنها راه چاره برای آن نزدیکی به مسکو است.

8- در مراحل بعدی گفتگو، وزیر خارجه سؤال کرد که اگر در نتیجه انقلاب ایران «اوضاع

ص: 50

وخیم شود» آمریکا چه عکس العملی نشان خواهد داد. منظور وی پیدایش یک رژیم افراطی چپ گرا در ایران بود. آقای ساندرز پاسخ داد که حمله هر کشور به کشور دیگر علت اصلی نگرانی بین المللی است، لیکن اگر کشوری از «درون تجزیه شود» اوضاع فرق خواهد کرد. و برای بیگانگان نحوه برخورد با آن خالی از مشکلات نخواهد بود. شیخ محمد سؤال کرد که آیا رویدادهای ایران قابل پیش بینی نیست و با صدای بلند گفت ممکن است که کشورهای خلیج [فارس] نیز بدون اینکه خود بدانند به چنین وضعی دچار شوند.

9- امنیت خلیج [فارس]: شیخ محمد خلیج[فارس] را «زنجیر رابطی» از عمان تا کویت توصیف کرد. وی گفت امیدوار است که میان آنها مشورتهای صمیمانه تری صورت گیرد. آقای ساندرز سؤال کرد که آیا منظور وزیر خارجه مشورتهای رسمی با «یک سخنگو» است و یا تماسهای غیررسمی و بدون بافت ویژه. شیخ گفت که وی بیشتر مایل است که در آینده یک سخنگوی مشترک ایجاد شود، ولی در حال حاضر خواهان ایجاد آن نیست.

10- در پاسخ به سؤال شیخ محمد، آقای ساندرز گفت که دولت آمریکا در مورد امنیت خلیج [فارس] برنامه خاصی طرح ریزی نکرده است. دولت آمریکا معتقد است که کشورهای خلیج [فارس] باید ایده مربوط به آن را ارائه دهند. سپس ما با خوشحالی تمام هرگونه کمک لازم را در اختیار قرار خواهیم داد. ولی، ما حساسیت سیاسی ناشی از مداخله آمریکا را درک کرده و به آن احترام می گذاریم. این بدان معنی نیست که دولت آمریکا به این موضوع علاقه مند نیست، اما معنی آن این است که ما احساسات دولت های محلی را به خوبی درک می کنیم.

11- پیشنهاد عمان در مورد تنگه هرمز. در مورد ابتکار امنیتی تنگه هرمز توسط عمان سؤال شد، وزیر امور خارجه گفت اصل پیشنهاد خوب است، لیکن نحوه مطرح کردن آن درست نبوده است. عمانیها قبل از تماس با «دوستان خود در خلیج [فارس]» به عراق و ایران سفر کرده اند. این امر احتمالاًنشانگر «تک روی» عمانیها است. قبل از آنکه بحرین بتواند عکس العملی نشان دهد، عمانیها متهم به تشکیل یک «پیمان» شده بودند. درست است که بحرین از رد آن اطلاع دارد، ولی پیشنهاد آسیب لازم را دیده است.

12- آقای ساندرز سؤال کرد که چرا عراق با این شدت عکس العمل نشان داده است. وزیر خارجه گفت علت آن اولاً موضع خاص عمان در مورد قرارداد کمپ دیوید بوده و ثانیاً نشانگر تنفر عراق از مداخله «نیروهای» خارجی است.

13- آقای ساندرز گفت می خواهد تصریح نماید که عمان بدون اصرار و پافشاری آمریکا به این کار مبادرت ورزیده است. درست است که ما به امنیت تنگه هرمز علاقه مندیم ولی پیشنهاد عمانیها را تنها چند روز قبل دریافت کرده ایم.

14- کنفرانس هاوانا. وزیر خارجه گفت که در کنفرانس اخیر غیرمتعهدها در هاوانا شرکت کرده است. وی به آنجا رفته بود تا بگوید که نباید در امور کشورهای دیگر مداخله کرد تا به این ترتیب از فعالیت کاسترو در کشورهای دیگر انتقاد به عمل آید. لیکن به محض ورود به

ص: 51

کنفرانس متوجه شد که همه یا صریحاً از کاسترو تمجید می کنند و یا ساکت مانده اند. و به همین علت بحرین نمی توانست در چنین شرایطی گام اول را بردارد.

15- در ادامه شیخ محمد اظهار داشت که ظاهراً غرب در نحوه برخورد خود با جهان سوم راه خطا پیموده است، که امروزه انتقاد از غرب «مرسوم» شده است. علی رغم این واقعیت که کمکهای شوروی به جهان سوم بیشتر شامل تسلیحات است. کمک های آمریکا از جنبه مؤثرتری برخوردار است. مضحک تر از همه این است که رهبری محافظه کاران موجود در جنبش غیرمتعهدها را یک کمونیست یعنی تیتو به عهده دارد.

16- آقای ساندرز در پاسخ دو نکته را مطرح کرد: الف) برای ملتهایی که فقر را تجربه کرده اند عصیان امری طبیعی است، و از نظر آنها غرب سمبل ثروت است. ب) غرب باید به این واقعیت که کمک های شوروی کفاف جهان سوم را نمی دهد اذعان کند، همانطور که وزیر خارجه به آن اشاره کرده است. ما امیدواریم که نتایج عملی کمک های آمریکا ثابت کند که آمریکا شریکی بهتر است.

17- صلح خاورمیانه. آقای ساندرز یادآور شد که آمریکا گامهای قطعی در جهت استقرار صلح در خاورمیانه برداشته است. برعکس، سیاست شوروی در خاورمیانه موفق به ارائه نتایج سازنده و مولد نشده است. هیچکس از روسیه انتظار حل مسئله اعراب و اسرائیل را ندارد.

18- شیخ محمد گفت گمان نمی کند که شوروی در خاورمیانه موفق نشده باشد. آنها در چند نقطه از این منطقه نفوذ کرده اند. این خطر همیشه وجود دارد «وقتی وارد شدند، خارج نخواهند شد». یعنی رژیمهای طرفدار شوروی را نمی توان به سادگی از بین برد. علاوه بر این، شوروی به فلسطینی ها حمایت اخلاقی می دهد، که مورد قدردانی است. آقای ساندرز پاسخ داد این یک وسیله تبلیغاتی ارزان قیمت است، در حالیکه آمریکا مسئولیت نیل به نتایج را به دوش می کشد.

19- وزیر خارجه یادآور شد که یک سال از قرارداد کمپ دیوید می گذرد و نتایج جزئی است. آقای ساندرز پاسخ داد که برعکس به نتایج بزرگی دست یافته شده که از جمله تعهد اسرائیل جهت بازگرداندن تمام صحرای سینا به مصر و برچیدن آبادی نشین های اسرائیل از این صحرا و اعاده نهایی این سرزمین است. در مورد مسئله فلسطینی ها پس از سی سال اولین مذاکرات آغاز شده است. ما نسبت به گام بعدی خوش بین هستیم. اخیراً به شاه حسین گفتیم که ممکن است نظریات وی در مورد آینده فلسطینیها با نظریات ما تطابق داشته باشد.

20- آقای ساندرز در ادامه گفت که دولت آمریکا در صحرای سینا نشان داده است که اسرائیل باید تحت شرایط توافق شده از آنجا خارج گردد. هرگاه اسرائیل با یک پیشنهاد کلی مانند خروج از ساحل غربی روبه رو شده جواب منفی داده است؛ لیکن هنگامی که طرفی یک پیشنهاد ویژه را در برابر آنها قرار می دهد، آنها می گویند که مایل به مذاکره هستند. ما می دانیم که بحرین و دیگران ممکن است از تلاش های ما حمایت نکنند. ما فقط خواهان تفاهم هستیم.

21- شیخ محمد گفت از میزان اوقاتی که دولت آمریکا در مورد مسئله خاورمیانه صرف

ص: 52

کرده قدردانی می کند و نتایج حاصله را نیز قبول دارد. لیکن وی چندان خوش بین نیست. وی احساس می کند که دولت آمریکا همیشه با اسرائیل رفتار بهتری داشته و به ضرر اعراب رفتار می کند. آقای ساندرز با اعتراف به رابطه ویژه بین اسرائیل و آمریکا اظهار داشت که امیدوار است اعراب نیز در مورد این مسئله با آمریکا همکاری کنند. ونس


مذاکرات دوجانبه ساندرز با شیخ احمد بن سیف وزیر مشاور قطر

سند شماره 20

سری11 اکتبر 1979 19 مهر 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 6302به: سفارت آمریکا، دوحه

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، قاهره، دمشق، کویت، منامه، صنعا، تهران

موضوع: مذاکرات دوجانبه ساندرز با شیخ احمد بن سیف وزیر مشاور قطر

1- (سری – تمام متن)

2- ساندرز معاون وزیر خارجه در تاریخ 4 اکتبر ملاقات صمیمانه ای با شیخ احمد بن سیف آل ثانی وزیر مشاور قطر داشت. در این ملاقات موارد زیر به بحث کشیده شد:

3- امنیت منطقه ای: در پاسخ به پیشنهاد ساندرز، شیخ احمد گفتگوی خود را با مطرح کردن اوضاع امنیتی خلیج [فارس] به دنبال انقلاب ایران آغاز کرد. وی گفت که ایرانیها سعی کرده اند در خلیج [فارس] مداخله کنند و دولت قطر از سیاست ایرانیها سردر نمی آورد. از یک طرف، وزیر خارجه ایران اعلام می کند که ایران در امور شیخ نشین های خلیج [فارس] مداخله نخواهد کرد، ولی رهبریت مذهبی ایران در کویت و بحرین آشوب به پا کرده و در سخنان علنی خود رژیمهای عربی خلیج [فارس] را مشابه رژیم شاه اعلام کرده است. قطر وابستگی خود را در این مورد انکار کرد لیکن گفت که اگر ایرانیها بخواهند به روش کنونی خود ادامه دهند بین عراق و ایران جنگ درخواهد گرفت. و در صورتی که عراق با کوباییها همکاری کند، تمام منطقه به انفجار کشیده خواهد شد و دولت های میانه روی عربی قربانی خواهند شد. قطر نه تنها از مقاصد کنونی ایران بلکه از آینده نیز بیمناک است. شیخ احمد تکامل سیاسی ایران را با اتیوپی مشابه دانسته و گفت که رژیم [آیت الله] خمینی سرانجام سقوط خواهد کرد و جای آن را کمونیست ها و چپگرایان تندرو خواهند گرفت و خطر مهمتری علیه دولت های میانه رو خلیج [فارس] به وجود خواهند آورد. بنابراین قطر نیز نسبت به سیاست های ایران به انگلیس و فرانسه و آمریکا اعتراض می کند. شیخ احمد در پاسخ ساندرز در مورد ارائه یک جواب مشترک از سوی کشورهای خلیج [فارس]، گفت کشورهای خلیج [فارس] ابتدا در سطح وزیران خارجه و پس از آن در سطح رؤسای دولت در مورد امنیت منطقه بحث و تبادل نظر خواهند کرد. ساندرز در پاسخ به این سؤال که در صورت به مخاطره افتادن امنیت شیخ نشین های خلیج [فارس]، آمریکا چه اقدامی انجام خواهد داد، خاطرنشان ساخت که ما

ص: 53

حمله مسلحانه زمینی را جدی تلقی کرده و با تمرکز بر تلاشهایمان در شورای امنیت عکس العمل مناسب را نشان خواهیم داد. در صورت بروز خطرهای داخلی نیز ما آماده خواهیم شد تا به روش صحیح به دولت های محلی خلیج [فارس] یاری رسانیم. ساندرز در این رابطه گفت که ما در نظر داریم حضور نیروی دریایی خود را در اقیانوس هند گسترش داده و نگرانی خود را درباره امنیت منطقه نشان دهیم، لیکن این مسئله باید به طریقی صورت گیرد که مشکلات سیاسی محلی برای دوستانمان به وجود نیاید.

4- لبنان و فلسطینی ها: شیخ احمد گفت دولت های میانه رو خلیج [فارس] از نادیده گرفته شدن قراردادهای بیت الدین ناراضی هستند. وجود یک دولت نیرومند لبنانی و پایان یافتن تضادهای مسیحیان و مسلمانان امری ضروری است. ساندرز پس از آن به ترسیم سیاست آمریکا در چند ماه آتی در قبال جنوب لبنان و ساف پرداخت و گفت ما در تلاشیم تا فلسطینی ها نیز وارد روند مذاکرات شوند. وی اظهار امیدواری کرد که این تلاش و حرکتهای ما برای اعاده قدرت به دولت لبنان و بازسازی ارتش ملی لبنان،از حمایت متقابل برخوردار شود، ولی ما در این زمینه به همکاری فلسطینی ها نیز نیاز داریم. شیخ احمد گفت که سافِ سازمان یافته و به رسمیت شناخته شده، در قبال جامعه بین المللی مسئولیت بیشتری از خود نشان خواهد داد و از آمریکا خواست که مستقیماً با این مسئله برخورد کند. ساندرز یادآور شد که رهبریت کنونی ساف انعطاف پذیری بسیاری یافته است و ظاهراً ساف از ابتکارات نظامی دست برداشته و به ابتکارات سیاسی روی آورده است. وی گفت اگر ساف اهداف مذاکرات صلح طرح شده در قطعنامه 242 را بپذیرد، موانع موجود بر سر راه مذاکرات آمریکا و ساف نیز از بین خواهد رفت، لیکن ساف باید اعتراف کند که مذاکره تنها راه رسیدن به هدف است. اسرائیل بسیار نیرومند است. گرچه ممکن است اسرائیل پیشنهاد خروج و اسکان دوباره را نپذیرد، ولی نشان داده است که برای دست یافتن به صلح حاضر به مذاکره است.

5- توافق شد که آمریکا دائماً در مورد روند صلح با دولت قطر در تماس باشد و ارزیابی های خود را در مورد اوضاع سیاسی ایران از طریق سفیر آمریکا، کیل گور،در اختیار رهبریت قطر قرار دهد. ونس


بحرین، ایران و همکاری امنیتی در خلیج [فارس] شمالی

سند شماره 21

محرمانه15 اکتبر 1979 23 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 2060به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

رونوشت به: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، امان، بغداد، دمشق، بحرین، دوحه، کویت، مسقط، صنعا، تهران

موضوع: بحرین، ایران و همکاری امنیتی در خلیج [فارس] شمالی

1- (محرمانه - تمام متن)

ص: 54

2- خلاصه: پس از سفر طباطبایی معاون نخست وزیر ایران رژیم بحرین از آرامش بیشتری برخوردار شده است و روابط این کشور با ایران نیز ظاهراً رو به بهبود است. در بین کشورهای شمال خلیج [فارس] یعنی عربستان سعودی، بحرین، کویت و عراق در مورد هدف مشترکشان در حفظ نظم داخلی در قبال مخالفت شیعیان، تفاهم جدیدی به وجود آمده است. وضع داخلی بحرین آرام است و نسبت به ثبات اقتصادی آتی کشور اعتماد بسیاری وجود دارد. ولی در درازمدت این شیخ نشین با مشکل مربوط به نحوه برخورد با آرمانهای رو به گسترش و تحقق نیافته اکثریت جامعه شیعی خود رو به رو خواهد بود. پایان خلاصه.

3- پس از گذشت یک دوره تردید توأم با تشنج در مورد مقاصد ایران در قبال بحرین، که با درخواست 24 سپتامبر آیت الله روحانی مبنی بر استقرار انقلاب اسلامی علیه رژیم حاکم بر بحرین تشدید شده بود، امیر و دولت متبوعش از آرامش بیشتری برخوردار شده اند. علت اصلی رضایت خاطر آنها مسافرت طباطبایی معاون نخست وزیر ایران در تاریخ 14 اکتبر به بحرین بوده است که طی آن اظهار داشت که دولت ایران خواستار برقراری روابط دوستانه متکی بر تعاون با کشورهای خلیج [فارس] است و دولت ایران قصد ندارد در امور داخلی بحرین مداخله کند. به منظور به رسمیت شناساندن نقش صحیح سوریه، خدام وزیر خارجه سوریه نیز همزمان با مقام ایرانی وارد منامه شد، در حالیکه کاردار ایران در اینجا با ابراز تنفر گفته است که میانجیگری سوریه ضرورتی ندارد. یکی از نتایج سفر طباطبایی توافق مربوط به تسریع تبادل سفیر بین دو کشور بود، و در واقع سفیر جدید بحرین در ایران یعنی حسین رشید الصباح اعتبارنامه خود را در تاریخ 17 اکتبر به تهران تسلیم کرد سفیر جدید ایران در بحرین نیز در همین هفته انتخاب خواهد شد.

4- بعضی از بحرینی ها می گویند که طباطبایی نماینده دولت موقت، فاقد قدرت در ایران است و سخنگوی آیت الله خمینی یا شورای انقلابی نیست. اما دیگران معتقدند که با روشن تر شدن موضع دولت موقت در رابطه با مداخلات خارجی ایران افرادی چون روحانی یا دیگران در اتخاذ مواضع مغایر با آن دچار مشکلاتی خواهند شد. علاوه بر این، آنها می گویند، طباطبایی نمی توانسته بدون تأیید [آیت الله] خمینی به این سفر آمده باشد.

5- دومین علت رضایت خاطر بحرین در این واقعیت نهفته است که کشورهای شمال خلیج [فارس] عربستان سعودی، بحرین، کویت و عراق بیش از گذشته به هدف مشترک خود در حفظ نظم داخلی رژیمهای متبوع خود علیه نارضایتی شیعیان - گذشته از اینکه انگیزه ناآرامی داخلی باشد و یا توسط ایران تحریک شده باشد - پی برده اند. پیامهای حاکی از حمایت کامل، توأم با پیشنهاد کمک نظامی ارسالی توسط سه کشور دیگر به بحرین - که نخست وزیر خلیفه نیز به منظور سپاسگزاری به جده، کویت و بغداد در دو هفته گذشته سفر کرده بود - رژیم خلیفه را نسبت به امنیت خود در جهان ناآرام بعد از شاه مطمئن ساخته است.

ص: 55

6- ثالثاً، ظاهراً تظاهرات اواخر ماه اوت و اوایل سپتامبر بر جوّ ثبات اقتصادی و خوش بینی موجود در بازار بحرین تأثیر منفی بر جای نگذاشته است. اوضاع داخلی آرام است، آژانس پول بحرین در تاریخ 13 اکتبر اعلام کرد که در ماه اوت کل ذخایر ارزی بانکهای این جزیره به 3/25 میلیارد دلار رسیده است. بزرگ ترین سردخانه خلیج [فارس] که با سرمایه گذاری مشترک بحرین و نیوزلند و 3 میلیون دلار تجهیزات ساخت آمریکا احداث شده بود در تاریخ 11 اکتبر در بندر آزاد سُلمان گشایش یافت. اسناد مناقصه شاهراه 800 میلیون دلاری بحرین و عربستان سعودی نیز در چند روز آینده منتشر خواهد شد. کویت نیز توافق کرده است که هزینه مالی لازم جهت احداث یک کارخانه پتروشیمی مشترک را تأمین کند. بانک جدیدی نیز به منظور تأمین وام مسکن ایجاد خواهد شد.

وزارت دارایی نیز بودجه 81 1980 را برای در نظر گرفتن ضرائب نفتی مورد تجدیدنظر قرار داده است. وزیر دارایی به ما گفته است که بخش اعظم این بودجه صرف ایجاد بهبود در خدمات اجتماعی از قبیل مسکن ارزان قیمت و خدمات بهتر شهرداری در مناطق روستایی شیعیان خواهد شد.

7- نظریه: خلاصه اینکه ظاهراً بحرین برخلاف گذشته منافع زیادی در نتیجه رابطه با ایران عاید خود کرده است؛ و به تفاهم بیشتر با همسایگان شمالی اش در زمینه امنیت داخلی دست یافته است؛ و علی رغم تظاهرات اواخر تابستان به ثبات اقتصادی آتی خود امیدوار شده است؛ و ظاهراً روابط دوجانبه اش با ایران نیز رو به بهبود است. البته، در درازمدت این شیخ نشین در رابطه با نحوه برخورد با آرمانهای تحقق نیافته و رو به افزایش اکثریت شیعه خود دچار مشکلاتی خواهد شد.

پلترو


قطر با کشورهای شبه جزیره عربی در مورد امنیت...

سند شماره 22

سری16 اکتبر 1979 24 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 1195به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، ابوظبی، بیروت، بغداد، قاهره، دمشق، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران

مرجع: وزارت امور خارجه 266302

موضوع: قطر با کشورهای شبه جزیره عربی در مورد امنیت

خلیج فارس مذاکره می کند

1- (سری – تمام متن)

2- آغاز خلاصه: در طائف و در تاریخ 16 اکتبر وزیر مشاور قطر با وزیران خارجه عربستان سعودی، کویت، بحرین، امارات متحده عربی و عمان در مورد امنیت خلیج فارس

ص: 56

باب مذاکره را می گشاید. این کنفرانس به دنبال اظهار نگرانی شدید کشورهای عربی در رابطه با مقاصد آتی ایران در قبال خلیج [فارس] و نیز ابتکار عمان در مورد امنیت تنگه هرمز برگزار شد. پایان خلاصه متن.

3- وزیر مشاور قطر در امور خارجی، شیخ احمد بن سیف آل ثانی در تاریخ 15 اکتبر به اینجانب گفت که روز بعد به طائف خواهد رفت تا با وزیران خارجه کویت، بحرین، امارات متحده عربی، عمان و عربستان سعودی در مورد امنیت خلیج [فارس] به بحث و تبادل نظر بنشیند. دردسرها و مزاحمت های اخیری که توسط ایران برای بحرین و کویت ایجاد شده و نیز نحوه برخورد نادرست با ابتکار عمان در مورد امنیت تنگه هرمز از جمله مسائل عمده ای است که در گفتگوها مطرح خواهد شد. شیخ احمد گفت که قطر شدیداً نگران مقاصد ایران در قبال خلیج [فارس] بوده و از ابتکار عمان در رابطه با تنگه هرمز سردرنمی آورد.

4- شیخ احمد بن سیف گفت که وی در کنفرانس غیرمتعهدها در هاوانا با ابراهیم یزدی وزیرخارجه ایران درباره مقاصد ایران در قبال خلیج [فارس] تبادل نظر کرده بود. یزدی به وی اطمینان داده بود که دولت ایران هیچگونه چشم داشت به قلمرو دیگران ندارد و درصدد تغییر هیچیک از رژیمهای خلیج [فارس] نیست. بن سیف گفت که وی از یزدی به خاطر اطمینانهایی که به وی داده بود سپاسگزاری کرده ولی خاطرنشان ساخته است که سخنان رهبران ایران دردسرهایی برای بحرین و اصطکاکهایی در کویت پدیدار ساخته است. یزدی هرگونه اظهاراتی که توسط ایرانیها به منظور عصبانی کردن رهبران خلیج [فارس] ایراد شده باشد تکذیب کرد. وی گفت که این گونه افراد از سوی دولت ایران سخن نمی گویند.

بن سیف بیان داشت که او و یزدی از هرگونه اشاره صریح به وضعیت سیاسی آشفته ایران امتناع کرده بودند اما هر دوی آنها اذعان داشتند که فقدان کنترل دولت ایران، از سخنان افراد مختلفی سرچشمه می گیرد که به نمایندگی از جانب ایران سخن می رانند.

5- وزیر مشاور قطری در مورد ابتکار عمان مبنی بر امنیت تنگه هرمز اظهار شگفتی کرد. معاون وزیر خارجه عمان یعنی یوسف العلوی بالاخره به دوحه آمده بود تا در مورد نقطه نظرات عمان در زمینه بهبود بخشیدن به وضع امنیتی تنگه هرمز تبادل نظر کند. اما این کار پس از سفر وی به تهران و بغداد و پس از بروز عکس العمل منفی عراق با این روشِ برخورد صورت گرفته بود. عمان می بایست در ابتدای امر به طور خصوصی با عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، بحرین و کویت مشورت می کرد، ولی از آنجا که آرمان وحدت بین این دولت ها را نادیده گرفته، ابتکار آن نیز مشکوک به نظر می رسد و گمان نمی رود به نتیجه ای برسد. در پاسخ به این سؤال که تصمیم کنفرانس طائف چه خواهد بود شیخ احمد جواب واضحی نداد.

6- نظریه: مشکل می توان تصور کرد که کنفرانس طائف بتواند در مورد امنیت کلی خلیج [فارس] به یک نتیجه مهم دست یابد. تنگه هرمز یک گذرگاه استراتژیک است که تمام

ص: 57

کشورهای حوزه خلیج [فارس] در آن منافع حیاتی دارند. لیکن رقابت های نهفته ایرانیها و اعراب که رژیم اسلامی کنونی تهران نتوانسته است آن را تخفیف دهد؛ عدم اعتماد شش کشور شرکت کننده در اجلاس امروز طائف نسبت به عراق؛ و نیز اختلاف نظر کشورهای حوزه خلیج [فارس] در مورد منبع و ماهیت خطرهایی که خلیج [فارس] را تهدید می کند سبب عدم تحقق اقدام مشترک خواهد شد. افزایش مبادلات اطلاعاتی و تلاشهایی در جهت تقویت قطر از نظر نظامی از جمله برنامه هایی است که این کشور حتماً از آنها حمایت خواهد کرد. پایان نظریه.

کیل گور


ارزیابی دوره ای اوضاع سیاسی در ایران

سند شماره 23

سری16 اکتبر 1979 24 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 1198به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بغداد، قاهره، بیروت، دمشق، کویت، جده، تهران، تل آویو

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 266302، ب) دوحه 1195

موضوع: ارزیابی دوره ای اوضاع سیاسی در ایران

1- (سری - تمام متن)

2- وزیر مشاور قطر در امور خارجی، یعنی احمد بن سیف آل ثانی با خوشحالی به ملاقات خود با معاون وزیر خارجه هارولد ساندرز در تاریخ 4 اکتبر اشاره کرد. بن سیف گفت از دریافت ارزیابی های دوره ای در مورد اوضاع سیاسی ایران که قطر شدیداً در مورد آن نگران است خوشحال خواهد شد. من نیز مایلم این ارزیابیها را دریافت کنم تا بتوانم آنها را در موارد لزوم در اختیار وزیر کشور قرار دهم.

3- نظریه: عکس العملهای قطر نسبت به رویدادهای ایران توأم با نگرانی فزاینده ای شده است. گرچه شاه ایران در اینجا مورد احترام چندانی نبود، ولی به عنوان رئیس قویترین کشور موجود در این حوالی به دیده احترام نگریسته می شد. شاه همچنین ثبات و مشروعیت را نشان می داد. بنابراین سقوط تدریجی وی نوعی نگرانی در قطر پدید آورده است. پس از به قدرت رسیدن رژیم اسلامی، علی رغم شاخه های متعدد اسلامی موجود در قطر و ایران، چنین احساس می شد که اسلام تقویت شده است. اما اعدام های انجام شده در ایران نهاد حکومت قطر را نگران کرده و تلاشهای اخیر روحانیون ایرانی به منظور مداخله در امور خلیج [فارس] نیز این نگرانیها را تشدید کرده است. ابهام موجود در مسیری که در نهایت ایران می رود در اینجا نوعی تردید پدید آورده که بزرگ ترین کابوس آن سقوط ایران و به قدرت رسیدن یک حکومت کمونیستی در این کشور است.

کیل گور


اجلاس وزیران خارجه خلیج [فارس]

ص: 58

سند شماره 24

محرمانه18 اکتبر 1979 26 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، جده 7308به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، منامه، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، کویت، امان، مسقط، تهران.

مرجع: دوحه 1195

موضوع: اجلاس وزیران خارجه خلیج [فارس]

1- (بدون طبقه بندی) مطبوعات عربستان در 16 اکتبر به صورت برجسته ای ملاقات وزیران خارجه کشورهای خلیج [فارس] را در طائف که طی آن سعود وزیر خارجه عربستان با وزیران خارجه بحرین، کویت، امارات متحده عربی و وزیران مشاور در امور خارجی عمان و قطر ملاقات کرد منعکس کردند. به دنبال کنفرانس، سعود در گفتگو با خبرنگاران به کلی گویی پرداخت. او گفت که کنفرانس به طور ویژه ای درمورد همکاری و صف بندی کشورهای خلیج [فارس] علاقه نشان داد و نیز اینکه امنیت خلیج [فارس] (یکی از موضوعات اصلی بحث) بایستی انحصاراً در اختیار کشورهایی که در اطراف آن واقع هستند باشد و تشکیل کنفرانس سران کشورهای خلیج [فارس] در حال حاضر لزومی ندارد.

2- (محرمانه) نظریه: بیانیه های اخیر برخی از رهبران مذهبی ایران، مانورهای نیروی دریایی ایران و ابتکار امنیتی عمان مستلزم پاسخی از جانب کشورهای خلیج [فارس] بود. عربستان سعودی و کشورهای کوچک خلیج [فارس] در کشمکش با مشکل، با معمایی روبرو هستند. نیروهای مسلح آنها برای صیانت از امنیت خلیج [فارس] کافی نیست. با این وجود درخواست برای حمایت غرب تندباد سوزانی از انتقاد را از جانب کشورهای منطقه که میانه رو نیستند برمی انگیزد، درست مثل واقعه ای که در اثر ابتکار عمان پیش آمد. در هر حال این درخواست (حمایت) از جانب بیشتر رهبران کشورهای خلیج [فارس] برای علائق درازمدتشان مفید به نظر نمی رسد. از طرف دیگر اتکا به ایران یا عراق برای امنیت منطقه، خطر قرار گرفتن در معرض نفوذ چپی ها و بنیادگراها و درگیری در هرگونه بحث و منازعه بین دو کشور را دربر دارد. ایران و مهم تر از آن عراق در کنفرانس شرکت نداشتند و احتمالاً از آنان دعوت به عمل نیامده بود.

3- (محرمانه) اعراب خلیج [فارس] برای حل معما در حال ایجاد یک جبهه مشترک از طریق کنفرانس ها و مذاکرات دوجانبه هستند. سفارتخانه (آمریکا در جده) با ارزیابی سفارت (آمریکا) در دوحه مبنی بر اینکه احتمال زیادی جهت همکاری فوق العاده و اساسی پس از کنفرانس طائف وجود ندارد موافق است. کشورهای خلیج [فارس] برای نمایش نگرانی مشترک در مورد امنیت دور یکدیگر جمع شدند تا بدین وسیله از انزوای هر یک از آنها به صورتی که عمان پس از ارائه طرح امنیت تنگه هرمز بدان مبتلا شد جلوگیری به عمل آورند.

ص: 59

4- (محرمانه) سفارت به تحقیق در مورد مفاد اجلاس طائف ادامه می دهد و هرگونه تحولی را به وزارتخانه گزارش خواهد کرد.

پلیک


مخالفت جوانان عمانی با رژیم سلطان

سند شماره 25

سری21 اکتبر 1979 29 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1915به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسکو، تهران.

موضوع: مخالفت جوانان عمانی با رژیم سلطان

1- (سری - تمام متن)

2- خلاصه: سلیم غزالی معاون وزیر دفاع از وجود فساد در مقامات عالیرتبه عمان و کندی روند عمانی شدن اظهار نارضایتی کرد. او علاوه بر این از اینکه توسط افسران عالی رتبه انگلیسی که مستقیماً در ارتباط با سلطان هستند، دور زده می شود، شکوه داشت. به نظر من، سلیم و گروهی از جوانان عمانی دارای طرز فکر مشابه وی به صورت یک نیروی سیاسی در این کشور درخواهند آمد. پایان خلاصه.

3- در گفتگو با سفیر در تاریخ 16 اکتبر سلیم غزالی معاون وزیر دفاع درباره گرایشات نادرست و تأسف بار در عمان به تفصیل سخن گفت. بنا به گفته غزالی، انتقاد عمومی از سلطان قابوس افزایش می یابد و پس از مدتی این نارضایتی به صورت اعتصابات و تظاهرات عمومی درخواهد آمد و پس از آن به خشونت و تروریسم تبدیل خواهد شد. بنا به گفته سلیم این نارضایتی تنها بر شخص سلطان که مردی مطلع و تیزهوش است متمرکز نیست بلکه بر افراد موجود در اطراف سلطان که از موقعیت های خود برای کسب ثروت بیشتر در حمایت از سبک زندگی پر از تظاهر استفاده می کند تمرکز دارد. سلیم به خصوص در صحبت از «تیم لندن» یعنی همکلاسی سلطان در «سند هُرست» که اکنون ریاست دفتر کاخ را به عهده دارد، و قیس زواوی وزیر مشاور در امور خارجی به تلخی یاد می کند.

4- سلیم از عدم وجود یک سازمان منطقی در سطوح بالای نهاد نظامی به تلخی یاد کرد. افسران انگلیسی موجود در هر سه نیرو وزارت دفاع را تحویل نگرفته و از طریق نفوذ «تیم لندن» در سلطان افراد مورد دلخواه خود را منصوب می کنند. سلیم و فرد مافوق بعد از او گفتند که فهر معاون نخست وزیر در امور دفاع و امنیت ملی، به کرات دستوراتی از لندن دریافت می کنند و تصمیمات سلطان بدون عبور از کانال ستاد و یا وزارت دفاع و یا افسران حرفه ای نظامی وابسته به وزارت دفاع به آنها ارجاع می شود.

5- سلیم گفت که افراد موجود در اطراف سلطان شروع به بدگویی از آمریکایی ها کرده اند، چون در بهار و تابستان گذشته دریافتند که ارسال کنندگان تجهیزات نظامی آمریکا کمتر از

ص: 60

اروپاییها در پرداخت رشوه به افراد بانفوذ، دارای دست باز هستند. در نتیجه بعضی از محافل درونی به بدگویی از آمریکا در برابر سلطان اقدام کرده اند.

6- سلیم پس از آن گفت که تیم لندن یک دفتر سیستم مخابراتی مدرن شامل کد رمز دیپلماتیک عمان را در مجاورت سفارت آمریکا افتتاح کرده است و در صورت بازنشسته شدن از شغل کنونی، او احتمالاً به لندن خواهد رفت و به فعالیت های سری خود برای سلطان ادامه خواهد داد. او کاری خواهد کرد که به فهرست دیپلماتیک سفارت عمان افزوده شود تا جنبه حفاظتی کارهایش نیز تأمین گردد. سلیم تا مدتها قبل قبول نداشت که لندن فعالیت های نادرست و نفوذ ضررباری بر سلطان دارد.

7- نظریه: سلیم نمونه بارز عمانیهای جوانتر و تحصیل کرده است که بدون شک از بافت سیاسی و اجتماعی سنتی عمان اظهار نارضایتی های بیشتری خواهند کرد. در حال حاضر تعداد افراد شبیه به سلیم کم است، لیکن با افزایش تعداد فارغ التحصیلان دبیرستان و کالج در عمان این وضع به سرعت تغییر خواهد یافت. تعداد کمی هم که برای احراز پست های حساس در دولت، ارتش و یا شرکت های خصوصی واجد شرایط هستند جذب سیستم موجود شده و سریعاً به موقعیت ها و حقوق های مهم دست می یابند. سلیم اگرچه یک سرهنگ ارتشی است در یک کاخ کوچک در گرانترین بخش پایتخت در مجاورت کاخهای کوچک تحت اشغال رئیس پلیس دوسیلوا، تیم لندن و زواوی وزیر مشاور در امور خارجه به سر می برد. لیکن در مورد سلیم، مسکن بسیار مجلل ظاهراً از طرف سلطان به او هدیه شده است تا بدین ترتیب وفاداری مقامات مهم مملکتی را جلب کرده باشد.

8- معذلک، علی رغم این عطایای سخاوتمندانه در ازای وفاداری، تعداد عمانیهای جوانتر و تحصیل کرده تر روز به روز افزایش یافته و به صورت یک نیروی سیاسی درمی آیند. یوسف العلوی معاون وزیر خارجه، سرهنگ المعتصم حمود ناصر آل [بو] سعید فرمانده هنگ مسقط، که گویا اخیراً اولین فرمانده عمانی ارتش عمان نامیده شده بود، و احمد سویدان که به عنوان معاون «تیم لندن» در دفتر سلطان کار می کنند علاوه بر سلیم در این گروه به حساب می آیند. گرچه این گروه نسبت به سلطان وفادار است، لیکن نسبت به عدم توانایی و یا عدم تمایل سلطان به مهار کردن حس مال طلبی تیم لندن، قیس و عمر زواوی، محمد زبیر و دیگرانی که با استفاده از مشاغل دولتی به گردآوری ثروت پرداخته اند اظهار نارضایتی و انتقاد می کند. با ادامه این روند، این گروه و هواداران آنها با ارتقا به موقعیت های عادی در ارتش، خدمات اطلاعاتی، پلیس و وزارت خارجه نیروی بیشتری خواهند یافت.

9- گرچه سلیم بارها به من گفته است که وجود سلطان برای جلوگیری از شورش و حفظ وحدت کشور ضروری است، لیکن احتمالاً اصرار دارند که در قبال حمایت از رژیم سلطان اصلاحاتی صورت پذیرد. از بین رفتن فساد در موقعیتهای عالی و برکناری مشاورین خارجی دارای نفوذ بر سلطان در ردیف اول فهرست خواسته های اصلاح طلبانه آنها واقع شده است.

ص: 61

10- در حال حاضر، سلیم العلوی و دوستانشان تمایل زیادی به آمریکا نشان داده و علی رغم تندرویهای جوانی از نفوذ امپریالیسم شوروی در منطقه نگران هستند. گرچه نسبت به فساد در مقامات بالا ناراحت هستند ولی آنان نیز مانند دیگران بورژوا بوده و علاقه چندانی به سوسیالیسم تند ندارند. آنان احتمالاً خواستار برقراری یک رژیم غیرانحصارطلب و دارای اقتصاد لیبرال در عمان بوده و در رابطه با ایدئولوژی نیز به غرب گرایش دارند. تنها نگرانی آنها در مورد آمریکا این است که این کشور عزم راسخ نهضت های طرفدار شوروی در منطقه را جدی تلقی نمی کند. آنها مایل به همکاری بیشتر با آمریکا هستند ولی ترس از آن دارند که به موقع به دوستان و هم پیمانان خود کمک نرسانیم.

11- به علت صراحت لهجه و نارضایتی او از نقش وزارت دفاع، ظاهراً مدت زیادی در سمت کنونی باقی نخواهد ماند. گذشته از ماندن و یا نماندن او، سلیم غزالی، یوسف العلوی و دوستانش با وجود تعداد کم، نقش مهمی در آینده سیاسی عمان ایفا خواهند کرد.

وایلی


شرکت زواوی وزیر کشور در کنفرانس طائف

سند شماره 26

سری21 اکتبر 1979 29 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1919به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، تهران.

موضوع: شرکت زواوی وزیر کشور در کنفرانس طائف

1- (سری – تمام متن)

2- روز 18 اکتبر من با زواوی وزیر مشاور در امور خارجه به درخواست خودم ملاقات کردم. زواوی مرا در جریان کنفرانس طائف که اخیراً از آنجا بازگشته بود قرار داد. در این کنفرانس وزیران امور خارجه عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین، ابوظبی و عمان شرکت داشته اند. این کنفرانس در پی اجتماع وزیران امور خارجه در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک بوده است. این اجتماع در اقامتگاه «کامل ادهم» در خارج از طائف و در یک محیط آرام و غیررسمی تشکیل شده بود و در جریان آن دیدگاهها و ایده ها به نحو بسیار صریح و خالی از هرگونه تشنجاتی مبادله گردید.

3- طبق اظهار زواوی وزیران امور خارجه همگی توافق داشتند که بحث امنیت منطقه ای خلیج فارس بیهوده خواهد بود مگر اینکه مسائل مربوط به عراق و ایران در جریان آن مورد بررسی قرار گیرد ولی درباره این موضوع دیگر بحث نشد.

4- کنفرانس یک علت وجودی دیگری داشته است. شش کشور شرکت کننده در کنفرانس سیستم های سیاسی و اجتماعی مشابهی داشته و مقصود از این اجتماع تشویق تفاهم و

ص: 62

همکاری در میان آنها بوده است. در این بحث ها، موضوعات امنیت داخلی و خارجی از جمله مسئله قاچاق اسلحه و جابجایی خرابکاران در طول مرزهای بین شش کشور مورد بحث قرار گرفت.

وزیران امور خارجه توافق کردند که بایستی مسئله همکاری در زمینه امنیت داخلی در اجلاس بعدی وزیران کشور شش کشور بیشتر مورد بحث قرار گیرد. مسائل مربوط به تحولات سیاست داخلی و اجتماعی به نحو صریح و آشکارا مورد بحث قرار گرفت.

5- زواوی گفت یکی از مسائل جالب توجه که در اجلاس طائف مورد بحث قرار گرفت گزارش وزیر امور خارجه کویت بود که طی آن حکومت یمن جنوبی به حکومت کویت مراجعه کرده و از آن تقاضای مساعدت جهت بهبود مناسبات بین یمن جنوبی و عمان را کرده است. دولت جمهوری دمکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) این اقدام خوب را در جریان کنفرانس کشورهای غیرمتعهد در هاوانا شروع کرده بود که طی آن عبدالفتاح اسماعیل به هیأت نمایندگی کویت مراجعه کرده و خواستار توجهات عالیه آنان نسبت به این امر می شود. عبدالفتاح اسماعیل پیشنهاد کرد که کویتی ها از وزیر امور خارجه جمهوری خلق یمن و وزیر کشور در امور خارجی عمان دعوت کنند تا در یک کنفرانس در کویت که به منظور حل برخی مسائل فیمابین دو کشور طرح ریزی می شود، شرکت کنند. مقامات یمن جنوبی هیچگونه شرط ویژه ای جهت این ملاقات مطرح نکردند ولی اظهار داشتند چنانچه کویت علناً اعلام کند که در عمان سرباز مصری وجود ندارد آنان به میزان زیادی در حل مشکلات سیاسی داخلی کمک خواهد کرد. روشن نبود که آیا کویتیها چنین اعلامیه ای صادر می کنند یا خیر ولی ظاهراً همه وزیران این واقعیت را پذیرفته اند که شایعات حضور نظامی مصری ها در عمان بی اساس بوده است.

6- زواوی اظهارنظر کرد که ابتکار جمهوری دمکراتیک خلق یمن (یمن جنوبی) در نتیجه اوضاع متشنج داخلی آنجا است و تا زمانی که امکان حل مشکلات داخلی وجود داشته باشد حکومت جمهوری دمکراتیک خلق یمن میل ندارد که هیچگونه آشوبی بین یمن جنوبی و عمان صورت گیرد. از نظر زواوی این تاکتیک موقتی است و معتقد نبود که عبدالفتاح اسماعیل از جاه طلبی درازمدت خود درباره اشاعه سوسیالیزم در همه رژیم های محافظه کارتر در شبه جزیره عربستان سعودی منصرف شده باشد. زواوی گفت که به کویتیها گفته است که حاضر است در چنین جلسه ای، به محض ارسال یک دعوتنامه رسمی از سوی حکومت کویت شرکت کند.

7- زواوی از نتایج کنفرانس طائف اظهار خشنودی کرد و گفت که این کنفرانس را به عنوان نخستین گام در راه بهبود تفاهم و همکاری در میان رژیم هایی که دارای طرز فکر یکسان در شبه جزیره عربستان می باشند، به شمار می آورد.

وایلی


ایران و خلیج فارس

ص: 63

سند شماره 27

محرمانه23 اکتبر 1979 1 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، تهران 1204به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بیروت، قاهره، دمشق، دوحه، جده، کویت

مرجع: الف) امان 2060، ب) دوحه 1195، ج) دمشق 2871، د) بغداد 2201، ه ( جده 7308.

موضوع: ایران و خلیج فارس

1- (محرمانه – تمام متن)

2- سفارت از گزارشهای دریافتی از پست های همجوار درباره مأموریت طباطبایی و نظر اعراب درباره اوضاع خلیج فارس و همچنین روابط ایران و اعراب به طور کلی، تقدیر می کند. اخیراً روابط ایران و اعراب لااقل به لحاظ چهار موضوع مرتبط با یکدیگر پیچیده تر شده است:

الف موضع شیعیان در کشورهای عرب.

ب مداخله منتسب به عراق در استانهای کردستان و خوزستان ایران.

پ امنیت خلیج فارس.

ت توسعه طلبی منتسب به ایران در خلیج فارس.

3- برادری تشیع: هر چند میزان علاقه عده ای از روحانیون شیعه و حامیان آنها نسبت به وضعیت شیعیان در کشورهای همجوار همچنان بالاست، با این وجود در مبارزه غیررسمی علیه خاندان الخلیفه در بحرین نرمش ایجاد شده است. اکنون چند هفته است که از آیت الله روحانی خبری نیست و چنین به نظر می رسد یک نفر که شاید خود [آیت الله] خمینی باشد به او توصیه کرده است که سکوت اختیار کند. آخرین حمله به رژیم بحرین در اعلامیه ای صورت گرفت که در تاریخ 5 اکتبر 1979 از جانب جبهه آزادیبخش اسلامی بحرین به مناسبت تظاهرات همبستگی با مستضعفان جهان در قم صادر شد. در این اعلامیه جبهه اسلامی تقاضاهای عمده خود را عنوان کرده و خاطرنشان ساخت که نهضت انقلابی در بحرین از انقلاب ایران جدا و مستقل است و مدتها قبل از آن تشکیل شده است.

4- نخستین واکنش ایران نسبت به نگرانی اعراب درباره اظهارات «اشخاص غیرمسئول» تنها بخش نظامی و رسمی سیاست ایران را مخاطب قرار می دهد. بدین ترتیب سفیر ایران در جده چند هفته قبل به روزنامه الجزیره (متعلق به عربستان سعودی) اعلام داشته است که ایران جاه طلبی های ارضی یا مقاصد تجاوزکارانه در خلیج فارس ندارد. شاید حکومت موقت ایران تصور کرده است که چنین اعلامیه ای از یک منبع رسمی نگرانی های اعراب را برطرف می کند. در هرحال کاهش اظهارات غیررسمی ضدبحرینی تلویحاً درک ایرانیان را می رساند که اظهارات روحانی علیرغم ماهیت غیررسمی آن در میان همسایگان عرب ایران نگرانی جدی به وجود آورده است.

ص: 64

5- ما تصور می کنیم که اظهارات طباطبایی برای جلب اطمینان، از پشتیبانی نیرومندتری نسبت به حیثیت متزلزل حکومت موقت ایران برخوردار است. طباطبایی یکی از ملاهای غیرروحانی است که تصور می رود مانند یزدی و چمران و قطب زاده از اعتماد و پشتیبانی مستقیم [آیت الله] خمینی برخوردار باشد. این چهره ها گاهی به علت ارتباطات خود با حزب امل لبنان تحت رهبری امام موسی صدر، گروه «امل» نامیده می شوند. علاوه بر این طباطبایی دارای ارتباطات خانوادگی هم با موسی صدر و هم آیت الله خمینی است. امام موسی صدر دایی طباطبایی به شمار می رود و فرزند آیت الله خمینی با خواهر طباطبایی ازدواج کرده است.

6- عراق: در مورد عراق دشواری های ایران، عمیق تر از اوضاع فلاکت بار شیعیان عراق است. ایرانیان صریحاً عراق را به دست داشتن در آشوب های خوزستان و کردستان متهم می کنند. مدنی استاندار خوزستان مدعی است که مدارک مسلمی درباره دخالت عراق در اوضاع آن استان در اختیار دارد و به طوری که گزارش شده، روز 20 اکتبر ایران یازده نفر از اعضای یک گروه خرابکار را که پس از دیدن آموزش در عراق وارد خوزستان شده بودند دستگیر کرده است. اعلامیه های ایران درباره کردستان هنگامی که اشاره ای به عمال آمریکا و اسرائیل نمی کند به حضور «شهروندان یک کشور همجوار» (یعنی عراق) در میان شورشیان آنجا اشاره می کند. شعارها و بیانیه های انتقادی ضدعراقی در رادیو ایران (مثلاً 172045 امان FBIS در ماه اکتبر 1979) به نحو بسیار بارزی شباهت به لحن اعلامیه های ضدعراقی در سال 1975 در جریان زد و خوردهای کردها در عراق دارد. در آن زمان نیز ایران رژیم بعثی عراق را به داشتن ماهیت غیراسلامی و دیکتاتوری و ضدفلسطینی متهم می کرد.

7- بسیاری از ایرانیان احساس می کنند که جستجو برای یافتن یک راه حل نظامی درباره آشوبهایی که در مناطق عرب نشین و کردنشین جریان دارد اشتباه است. هم مطبوعات لیبرال ایران و هم حزب کمونیست توده خواستار «راه حل سیاسی» درباره مسایل خودمختاری استانها بوده اند. با این وجود این احساس نیز وجود دارد که راه حل واقعی این مشکلات و دشواری های داخلی از مذاکره بین تهران و رهبران استانها حاصل نمی شود، بلکه جزئی از موافقتنامه کلی ایران و عراق برای متوقف کردن تبلیغات و تحریک احساسات در میان اقلیت های قومی و مذهبی است. (نظریه: ما تردید داریم که اگر چنین توافقی نیز انجام شود، ایران به شهروندان عرب و کرد، به صورتی که همواره می خواستند، آزادی عمل دهد. عراق نیز احتمالاً آزاد خواهد بود تا به نحو مشابه با شیعیان رفتار کند)

8- امنیت خلیج فارس: همانطور که سفارت قبلاً متذکر شده است، ایران خلیج فارس را منطقه نفوذ خود می داند و معتقد است که نیروی دریایی ایران می تواند امنیت خلیج فارس را حفظ کند. ولی عملاً چنین نیست.

9- ایران نسبت به همسایگان خود در خلیج فارس و اظهارات آنها درباره هماهنگی در امنیت ظنین است. ایران به عنوان یک کشور ساحلی خلیج فارس از اینکه کشورهای عرب،

ص: 65

ایران را از جلسات مربوط به امنیت خلیج فارس کنار گذاشته اند، ناراحت است. اینچنین اجتماعاتی از نقطه نظر ایران به شکل توطئه هایی درآمده اند که موضع ایران را در خلیج فارس تضعیف می کنند یا اینکه بدتر از آن انقلاب ایران را عقیم می گذارند. به این سوءظن کلی درباره مقاصد اعراب، این ترس را نیز باید افزود که ایالات متحده به نحوی از انحا سرگرم برنامه ریزی اقدامات نظامی علیه ایران از طریق بحرین، عمان یا عربستان سعودی است.

10- با این وجود همانطوری که در مرجع ب خاطرنشان شده است، مسئولین حکومت موقت ایران از اضطراب کشورهای ساحلی خلیج [فارس] نسبت به مقاصد جمهوری اسلامی آگاه هستند و سفرهای اخیر طباطبایی معاون نخست وزیر و همچنین مذاکرات یزدی وزیر امور خارجه با رهبران خلیج فارس دقیقاً برای تسکین برخی از این نگرانی ها بوده است.

نظریه: سفارت معتقد است که مناسبات جمهوری اسلامی با کشورهای خلیج فارس تا مدتی در آینده بی ثبات و ناپایدار خواهد بود. دولت موقت ایران علاوه بر جهت گیری نیرومند شیعی، یک رژیم انقلابی است که بعضی چهره های برجسته آن شیخ نشین های ساحلی خلیج فارس و عربستان سعودی را به عنوان پس مانده دوران فئودالی به شمار می آورند و این موضع علامت خوبی برای مناسبات آینده ایران با این کشورها نیست.

لینگن


گردهمایی وزیران خارجه خلیج [فارس]

سند شماره 28

سری24 اکتبر 1979 2 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، جده 7442به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بیروت، امان، دمشق، دوحه، کویت، منامه، تهران

مرجع: الف) جده 7308، ب) مسقط 1919

موضوع: گردهمایی وزیران خارجه خلیج [فارس]

1- (محرمانه - تمام متن)

2- عبدالرحمن منصوری معاون وزیر خارجه سعودی در ملاقات خود با کاردار در بیستم اکتبر درباره خطوط اصلی و نتایج گردهمایی وزیران خارجه خلیج [فارس] در 16 اکتبر گفتگو کرد. منصوری گفت دولت عربستان سعودی اجلاس را برای این تشکیل داده بود تا علاوه بر مسائل دیگر در مورد اجلاس عربی آتی نیز بحث شود. (برای جزئیات به جده 7371 مراجعه کنید). با وجود اینکه به طور مختصر درباره امنیت منطقه تبادل نظر گردید ولی مسائل مورد بحث کلی وزیران خارجه شش کشور (عربستان سعودی، کویت، قطر، بحرین و عمان) برای جلسه ای در آینده موکول گردید. در همین رابطه، منصوری گفت که پیشنهاد عمان در مورد تنگه هرمز مورد بحث و گفتگو قرار نگرفت. منصوری گفت که یکی دیگر از مسائل مورد

ص: 66

گفتگو مربوط به یمن جنوبی می شد و وزیران خارجه تصمیم گرفتند جمهوری دمکراتیک خلق یمن را به عادی کردن روابط با عمان متقاعد کنند و جبهه آزادیبخش خلق عمان را رها سازد.

3- در ادامه گفتگو درباره مطالب مطرح شده توسط منصوری با کاردار، سرپرست امور عربی وزارت امور خارجه اسماعیل الشوری به مقام سیاسی در 22 اکتبرگفت که وزیران خارجه خلیج [فارس] موافقت کرده اند که همکاری میان شش کشور مزبور را گسترش دهند. الشوری گفت این موضوع به تفصیل مورد بحث و بررسی قرار گرفت لیکن مشکل بتوان همکاری نهایی بین کشورهای خلیج [فارس] را به تعریف درآورد. وی خاطرنشان ساخت که سویدی وزیر خارجه امارات متحده عربی مایل بود همکاری تجاری و مالی بین این کشورها افزایش یابد و یک ریال واحد در این کشورها پدید آید. بحرین مایل بود این همکاری دربرگیرنده مسائل امنیتی نیز باشد، لیکن کویت (به خاطر عراق) مایل بود که این موضوع در همکاریهای موردنظر گنجانده نشود. کشورهای دیگر نیز مواضع متفاوتی اتخاذ کرده اند.

4- الشوری گفت که شاهزاده سعود نیز خواستار همکاری در همه زمینه ها حتی امنیتی بوده است ولی سعی نکرد بر این عقیده خود در کنفرانس پافشاری کند چون ممکن بود این سوءتفاهم پیش آید که عربستان سعودی مایل است عقاید خود را بر کشورهای کوچک تر خلیج [فارس] تحمیل نماید. الشوری گفت از هر یک از اعضای شش کشور عضو خواسته شده بود که در مورد تعاون و همکاری که مورد نظر آنهاست صحبت کنند. بنابراین می توان انتظار داشت که در اجلاس آتی وزیران خارجه خلیج [فارس] مسئله همکاری منطقه ای بیشتر مورد موشکافی قرار گیرد. الشوری گفت زمان و مدت برگزاری این اجلاس هنوز دقیقاً مطرح نشده است، لیکن ممکن است در ماه دسامبر یا ژانویه در یکی دیگر از کشورهای خلیج [فارس] برگزار گردد. پلیک


ممانعت از شرکت عراق در اجلاس طائف

سند شماره 29

محرمانه24 اکتبر 1979 2 آبان 1358

از: دفتر حفاظت منافع آمریکا، عراق 2237 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، لندن، منامه، مسقط، تهران

موضوع: ممانعت از شرکت عراق در اجلاس طائف

1- (محرمانه - تمام متن)

2- دیپلماتهای عرب مقیم بغداد اکنون متوجه عکس العملهای دولت عراق مبنی بر عدم مشارکت این کشور در کنفرانس وزیران خلیج [فارس] در 16 اکتبر در طائف هستند. معاون نخست وزیر و وزیر خارجه کویت روز 20 اکتبر بازدید کوتاهی از بغداد داشت و گویا در این سفر دیگر همکاران وی در خلیج [فارس] به او مأموریت داده بودند تا درصدد جلب رضایت

ص: 67

دولت عراق برآید گویا وی نیز گویا گفته است که گرچه همه کشورهای خلیج [فارس] می خواسته اند از افکار عراق بهره مند شوند ولی تصمیم گرفته شد که حضور عراق توجه ایرانیها را جلب خواهد کرد و به کنفرانس وجهه ضدایرانی ناخوشایندی خواهد بخشید. آنها بالاخره به این نتیجه رسیدند که تنها راه ممانعت از این کار جلوگیری از شرکت عراق در کنفرانس است. می گویند کویت به دولت عراق اطمینان داده است که در کنفرانس به هیچوجه در مورد امنیت خلیج [فارس] گفتگو نشود، ولی ظاهراً به صدام گفته شده بود که در هر جلسه ای که در مورد امنیت خلیج [فارس] برگزار می گردد، دو قدرت نظامی بزرگ منطقه یعنی ایران و عراق حتماً باید شرکت داشته باشند.

3- سعدون حمادی وزیر خارجه عراق در مصاحبه با روزنامه الثوره که روز بعد از این دیدار منتشر گردید، اظهار داشته بود که گرچه عراق مخالف بهبود روابط کشورهای عرب با یکدیگر نیست، ولی با تشکیل بلوکهای عربی موافق نیست. گرچه این سخنان در چهارچوب مذاکرات جامعه اروپایی و خلیج [فارس] مطرح می شد (که عراق را نیز دربر می گیرد) ولی همکاران عرب ما در اینجا معتقدند که حمادی به طور مبهم به جلوگیری از مشارکت وی در اجلاس طائف اشاره دارد.

4- نظریه: درست است که عراقیها باید از توضیحات ارائه شده راضی شده باشند ولی احتمالاً احساس می کنند که در تلاش خویش برای به رسمیت شناخته شدن به عنوان رهبر منطقه خلیج [فارس] قدری عقب مانده اند. با این حال، عراق این نارضایتی ها را بروز نخواهد داد. این کشور که خود را حامی اعراب خلیج [فارس] عنوان کرده، اجازه نخواهد داد که با یک عدم مشارکت ساده در اجلاس طائف در روابطش با اعضای کنفرانس طائف تیره گیهایی پدیدار گردد. پک


ششمین کنفرانس طائف: ظهور یک نیرو

سند شماره 30

محرمانه24 اکتبر 1979 2 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 2118به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، دمشق، دوحه، جده، لندن، مسقط، پاریس، صنعا، تهران

مرجع: الف) مسقط 1919، ب) دوحه 1213

موضوع: ششمین کنفرانس طائف: ظهور یک نیرو

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: وزیران بحرین در مورد کنفرانس طائف که در 16 اکتبر با حضور وزیران خارجه 6 کشور عربی میانه رو برگزار شده بود با هیجان یاد می کنند. با وجود اینکه تعداد تصمیمات اتخاذ شده چندان زیاد هم نبود ولی به نظر آنها چهارچوبی برای تصمیم گیری

ص: 68

جمعی در آینده و افزایش وزنه سیاسی کشورهای عربی قدرتمند از نظر اقتصادی در سکوهای بین المللی فراهم آمده است. ولی اینکه این گروه تا چه حد متحد و مؤثر خواهد بود زیر سؤال است. پایان خلاصه.

3- هنگامی که در مورد اهمیت کنفرانس اخیر طائف سؤال شد، وزیر امور خارجه بحرین، شیخ محمدبن مبارک الخلیفه در 23 اکتبر به سفیر گفت وی در دو سال گذشته تلاش کرده تا یک گروه سیاسی منطقه ای مؤثر تشکیل دهد. با رفتن شاه از ایران گفتگوهای مقدماتی با این کشور لغو گردید. چند اجلاس اخیر در «متن خلیج [فارس]» که طبیعتاً عراق نیز در آنها حضور داشته و آخرین آنها اجلاس نفتی طائف در ماه سپتامبر بوده است، به خاطر اختلاف گرایش موجود بین عراق و دیگر دولت های شبه جزیره ثمرات گسترده ای به همراه نداشته است. شیخ محمد گفت در دو اجلاس اوایل اکتبر که در اقامتگاه وی در هتل والدروف نیویورک صورت گرفته بود تصمیم گرفته شد که مشورتهای سیاسی فقط در مورد شش کشور میانه رو که اهداف و گرایشهای مشترکی دارند انجام شود. با در نظر گرفتن عدم اتحاد میانه روها در هاوانا، و خطاهایی که عمان در ابتکار خود در قبال تنگه هرمز انجام داده بود، و عدم سازش بین شش کشور مزبور و عراق، گروه تصمیم گرفت که در طائف ملاقات کند تا بتواند یک مکانیزم خاص تصمیم گیری و مشورتی پدید آورد و سعودیها نیز تاریخ اجلاس را مشخص کردند. مهم ترین تصمیمی که توسط این شش کشور در تاریخ 16 اکتبر در طائف اتخاذ گردید این بود که همه موافقت کرده بودند قبل از اجلاس وزیران خارجه برگزاری یک اجلاس عربی در نوامبر ضرورت دارد و با صحه گذاردن بر این پیام آن را به تونس ارسال کردند.

4- در این کنفرانس در مورد ابتکار عمان صحبتی نشد فقط خاطرنشان گردید که اگر ابتدا در کنفرانس طائف طرح می شد مشکلات کنونی را به همراه نداشت. پس از آن وزیر به گفتگو درباره نحوه برخورد جمهوری دمکراتیک خلق یمن با کویت پرداخت که خطوط اصلی آن در تلکس مسقط 1919 گزارش شده است. وی گفت در مورد تصمیمات ویژه دیگر، چیزی نمی تواند بگوید فقط اظهار داشت که مسائل آتی بسیاری مطرح گردید که بر اساس آنها باید سیاست های مشترکی اتخاذ گردد؛ از آن جمله این است که در مورد ایجاد روابط با شوروی و کشورهای اروپای شرقی چه باید کرد. وی گفت در این اجلاس درخواست شده است که در قبال ایران نیز یک موضع محکم ولی غیر برخوردی اتخاذ شود.

5- وزیر خارجه گفت، بعضی از کشورها از اینکه در این اجلاس شرکت داده نشدند اظهار نارضایتی کرده اند. عراق به کویت که مأمور بوده است بغداد را در جریان اخبار این گروه قرار دهد گفته بود که از منزوی شدن از این اجلاس چندان خوشحال نیست. حسن ولیعهد اردن که برای گذراندن یک تعطیلات کوتاه به بحرین آمده بود گفت اردن نیز می بایست در این اجلاس شرکت داده می شد. لیکن به وی گفته شد که موضع اردن بیشتر شبیه عراق بوده است تا موضع

ص: 69

شبه جزیره. وی فکر می کند که جمهوری عربی یمن نیز از این موضوع ناراضی است. البته در حال حاضر نمی توان این گروه را گسترش بخشید مگر اینکه هدف کاهش تأثیر آن باشد. شاید در آینده پس از ثابت شدن وحدت، از دیگر دولت های «میانه رو» نیز خواسته شود که به این گروه بپیوندند. شیخ محمد گفت ما دیگر درباره «خلیج [فارس]» صحبت نخواهیم کرد. چون از این کلمه بیش از حد استفاده شده است. ما از این پس درباره «شش کشور عضو» صحبت خواهیم کرد.

6- نظریه: وزیر امور خارجه از کنفرانس طائف کاملاً طرفداری می کند. با وجود اینکه نتایج حاصله چندان هم دلگرم کننده نبوده است، وی معتقد است که بالاخره برای تصمیم گیری جمعی بین شش کشور چهارچوبی فراهم آمده است. دیگر وزیران بحرینی نیز به همین ترتیب هیجان زده هستند. وزیر بهداشت به سفیر گفت این اجلاس گامی برای تشکیل یک بلوک میانه رو غربی بوده که آمریکا بتواند به طور جمعی با آن سر و کار داشته باشد. وزیر گسترش یوسف شیراوی آن را پیمان عربی رم خوانده است. البته اینها همه اغراق آمیز است، لیکن کنفرانس طائف گامی است برای تقویت نقش اعراب میانه رو در صحنه عربی و بین المللی و علاوه بر آن برای مشورتهای مشترک سیاسی در زمینه امنیت منطقه و مسائل موردنظر دیگر، چهارچوبی ایجاد کرده است. ولی آینده نشان خواهد داد که این گروه تا چه حد متحد و یکپارچه خواهد بود. پلترو


وزیران امور خارجه خلیج [فارس] برای گفت و شنود...

سند شماره 31

سری24 اکتبر 1979 2 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 1213به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بغداد، بیروت، دمشق، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) جده 7308، ب) دوحه 1195

موضوع: وزیران امور خارجه خلیج [فارس] برای گفت و شنود

با رژیم تهران موافقت دارند

1- (سری – تمام متن)

2- آغاز خلاصه: از قرار معلوم کشورهای قطر، امارات متحده عربی، کویت، عربستان سعودی، بحرین و عمان در موارد ذیل موافقت کرده اند:

الف گفت و شنود با ایران را به سطح بالاتری ارتقا دهند. ب بهبود بخشیدن به مشورتها و تبادل اطلاعات در میان خودشان و پ از لحاظ نظامی خود را تقویت کنند. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 20 اکتبر ضمن ملاقات با وزیر مشاور قطر برای معرفی ناخدای کشتی آمریکایی لاسال من از شیخ احمد بن سیف آل ثانی درباره اجتماع 16 اکتبر در طائف

ص: 70

(عربستان سعودی) پرس و جو کردم. شیخ احمد در پاسخ گفت که وزیران موافقت کرده اند که در میان 6 کشور تبادل اطلاعات بهبود یابد و هر یک از کشورها ظرفیت دفاعی خود را تقویت خواهند کرد. (نظریه: تقاضای فروش نظامی که به تازگی از قطر دریافت شده طی تلگرام جداگانه ای گزارش می شود) و کشورها کوشش های فوق العاده ای برای بهبود تفاهم با دولت ایران به عمل خواهند آورد. در حالیکه کشورهای خلیج فارس که در مذاکرات شرکت داشتند از رژیم ایران ناراحتی های بسیاری دارند ولی معتقدند که یک دولت احتمالی جانشین که تحت سلطه کمونیست ها باشد بسیار وحشتناک تر از این رژیم خواهد بود. علاوه بر این کشورهای شبه جزیره در خلیج [فارس] ممکن است قادر باشند از طریق سرگرم کردن دولت تهران در مذاکرات تفاهم آمیز بعضی از سیاستهای این دولت را معتدل سازند و در نتیجه اثرات این عمل رژیم جدید اسلامی را از دست خودش نجات بخشند. این کار حداقل به آزمایش آن می ارزد.

4- در کنفرانس، موافقت حاصل شد که سعود الفیصل وزیر امور خارجه عربستان سعودی به زودی از تهران دیدن کند، و وزیران امور خارجه سایر کشورهای شرکت کننده در مذاکرات متعاقباً از ایران دیدن خواهند کرد. سفیران کشورهای خلیج [فارس] اکنون همگی در پست های خود در تهران مستقر هستند. این سفرا به تلاش های خود برای بهبود تبادل اطلاعات و نظرات با وزارتخانه های دولتی در تهران ادامه خواهند داد. هدف کلی این است که تفاهم و شناسایی منافع مشترک بین ایران و کشورهای خلیج [فارس] بهبود یابد.

5- من به شیخ احمد گفتم این روش ظاهراً به نحو بارزی معقول به نظر می رسد. ممکن است کوشش هماهنگ و پیگیر از سوی کشورهای خلیج فارس در تحت تأثیر قرار دادن ایران برای جهت گیری های سازنده بسیار مفید باشد. رهبران کنونی ایران و بویژه شخصیت های روحانی تمایل دارند که سیاست را با اصول اخلاقی مطلق سیاه یا سفید تطبیق دهند در حالیکه رژیم به طور کلی اغلب قربانی توهمات ساخته و پرداخته خود می باشد. تبادل نظر دائمی اگر از روی حسن نیت و همدردی انجام گیرد به برطرف کردن ساده لوحی های سیاسی کمک خواهد کرد. یکی از اقداماتی که ممکن است کشورهای خلیج [فارس] تمایل داشته باشند انجام دهند این است که از ایران بخواهند خرد بیشتری نشان دهد و در خرج کردن واقعی پول برای عمران اقتصادی در کردستان عقل سلیم را به کار بندد. ممکن است ایران به خوبی از تجربه عراق درس عبرت بگیرد. سیاست سرکوبی خشن کردها تنها نتیجه اش جنگ داخلی بی امان و فرسایشی خواهد بود. برای ایرانی ها امکان دارد که با عمران اقتصادی و تفاهم و شاید به کار بردن اندکی زور به موفقیت هایی دست یابند، زیرا آنان بر عکس اعراب با کردها یک نزدیکی تاریخی و زبانی دارند.

6- گرایش اظهارات شیخ احمد این بود که این کنفرانس بر سر مطرح ساختن موضوع امنیت تنگه هرمز از طرف عمان با این کشور برخورد خشنی انجام نداد. من اظهار امیدواری کردم که سایر 5 کشور شرکت کننده در کنفرانس به صورت واقعی تلاشهای ویژه ای برای

ص: 71

تبادل نظر مستمر با عمان به عمل آورند تا مسقط چنین تصور کند که عضو واقعی این مجمع است. قطر و سایر کشورها گله کرده اند که عمان قبلاً با آنان مشورت نکرده است، ولی مقصر کیست؟ آیا قطر و سایر کشورهای شرکت کننده در کنفرانس برای درک مشکلات سلطان قابوس و حصول اطمینان از اینکه وی همه نگرانی های آنها را درک می کند، تمام تلاش خود را مبذول داشته اند؟ وزیر مشاور در امور خارجی اعتراف کرد که آنها چنین تلاشی صورت نداده اند.

7- نظریه: قطر و من معتقد هستیم که دیگران نیز به مرحله نگرانی عمیق در مورد خطرات احتمالی ناشی از رژیم اسلامی در ایران رسیده اند. بدترین کابوس این است که رژیم کنونی به صورتی که فعلا باعث نارضایتی است در اقدامات خود شکست خورده و کمونیست ها اداره امور را به دست بگیرند. نتیجه فوری آن تقاضای فروش اسلحه (تلگرام جداگانه) از ایالات متحده خواهد بود. همین مسئله به تنهایی و به وضوح برای ما اسباب دردسر خواهد بود و مجبور خواهیم بود با آن مواجه شویم.

قطر از لحاظ نظامی احساس فقر می کند و اگر پاسخ ما به این احساس حاکی از همدردی نباشد آن را درک نخواهد کرد.

8- ادامه نظریه: تصمیم کنفرانس جهت پایه ریزی گفت و شنود مستمر با ایران و نیز در بین خودشان مایه اطمینان است. به ویژه برای من چنین به نظر می رسد که مذاکره با حکومت ایران اثرات مثبتی دربر داشته باشد.

9- ادامه نظریه: غریبه این کنفرانس آشکارا عراق بود ولی با نظر به عدم اعتماد مستمر ایران نسبت به عراق، شاید کشورهای ساحلی خلیج فارس - حداقل در حال حاضر - در کنار گذاردن عراق عاقلانه عمل کرده اند. این امر به کوشش های آنان جهت افزایش تفاهم با ایران، اعتبار بیشتری می بخشد. کیل گور


نگرانی وزیران امور خارجه خلیج [فارس] درباره روابط ساف با دولت ایران

سند شماره 32

سری27 اکتبر 1979 5 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 1230به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، قاهره، دمشق، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) منامه 3118، ب) دوحه 1213

موضوع: نگرانی وزیران امور خارجه خلیج [فارس] درباره روابط ساف با دولت ایران

1- (سری - تمام متن)

2- سفیر آلمان غربی هلنر - درباره گفتگوی خود با شیخ احمد بن سیف آل ثانی وزیر امور خارجه قطر با من صحبت کرد و گفت وی به گفتگویی که درباره سازمان آزادیبخش

ص: 72

فلسطین در 16 اکتبر در کنفرانس طائف انجام شده بود اشاره کرده است. وزیران با نگرانی اظهار داشته بودند که ممکن است روابط بین ساف و ایران آن قدر صمیمی شود که رژیم های سنتی عربی در شبه جزیره عربی نتوانند مانند گذشته بر ساف اعمال نفوذ نمایند. وابستگی شدید ساف به کشورهای صادر کننده نفت عربی از نظر مالی سبب شده است که نتواند تندرویهای زیادی به خرج دهد. لیکن رژیم اسلامی تهران علاوه بر منابع عظیم مالی خود درباره اهمیت اورشلیم برای اسلام نیز کارهای زیادی کرده است. این موضوع سبب می شود که تهران بتواند انگیزه ایجاد نفوذ در میان فلسطینی هایی که به قول سفیر آلمان غربی در بسیاری از کشورهای خلیج [فارس] پست های حساسی اشغال کرده اند به دست آورد. هلنر گفت این بخش از گفتگوی وی زمانی انجام شد که شیخ احمد بن سیف آل ثانی تقاضای [تشکیل] کنفرانسی از کشورهای عضو جامعه اقتصادی اروپا را برای شناخت دیپلماتیک ساف مطرح نمود.

منطق شیخ این بود که به رسمیت شناخته شدن ساف توسط جامعه اقتصادی اروپا سبب خواهد شد که این سازمان از خشونت اجتناب ورزیده و برای حل مشکل فلسطین به دیپلماسی روی آورد.

3- نظریه: همانطور که در گزارشها آمده است جامعه 20000 نفری فلسطینی ها در قطر از بنیه مالی خوب و موقعیت استراتژیکی قابل ملاحظه ای برخوردارند. فلسطینی ها در این جامعه مشخص بخش بالاتر طبقه متوسط و عناصر روشنفکر را تشکیل می دهند. و اکثریت آنها از حمایت مالی دولت قطر از انقلاب فلسطین اظهار خشنودی و رضایت می کنند. بنابراین غیرعادی است که قطر و دیگر کشورهای عربی خلیج [فارس] فکر کنند که ایران اسلامی می تواند به فلسطینیها بیش از دیگر اعراب کمک کند.

کیل گور


وزیران امور خارجه خلیج [فارس] هنوز در نظر دارند...

سند شماره 33

سرّی27 اکتبر 1979 5 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 1231به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بغداد، بیروت، قاهره، دمشق، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) منامه 2118، ب) دوحه 1213

موضوع: وزیران امور خارجه خلیج [فارس] هنوز در نظر دارند

تفاهم جدید خود را غیررسمی نگاهدارند

1- (سری - تمام متن)

2- احمد بن سیف آل ثانی وزیر امور خارجه قطر، در گفتگوی جداگانه با سفیران آلمان

ص: 73

غربی و ژاپن در دوحه اظهار داشت که قطر و پنج کشور خلیج [فارس] شرکت کننده در کنفرانس طائف در 16 اکتبر به چنان وحدتی در زمینه اهداف دست یافته اند که گویا پیمانی را منعقد ساخته اند. شیخ که معمولاً با خوش بینی سخن نمی گفت از کنفرانس طائف با حرارت زیاد صحبت می کرد. ولی اظهار داشت که کشورهای شرکت کننده در کنفرانس تلاش خواهند کرد این وحدت خود را به طور رسمی علنی نسازند و یکی از دلایل آن نیز جلوگیری از ناراحت شدن عراق است. دلیل دیگر آن این است که ایران متوجه نشود که کشورهای عربی واقع در ساحل جنوبی تلاشهای خود را به شدت هماهنگ کرده اند.

کیل گور


جلوگیری از حضور عراق در اجلاس طائف

سند شماره 34

محرمانه28 اکتبر 1979 6 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، جده 7528به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، کویت، لندن، منامه، مسقط، صنعا، تهران.

مرجع: بغداد 2237

موضوع: جلوگیری از حضور عراق در اجلاس طائف

1- (محرمانه - تمام متن)

2- در 23 اکتبر به هنگام گفتگو با اسماعیل الشوری سرپرست امور عربی وزارت امور خارجه، مقام سیاسی در مورد صحت گزارشات مطبوعات (به خصوص گزارش «کنا» در تلکس FBIS لندن 200928 LD) که مدعی بودند سفر الصباح نخست وزیر و وزیر امور خارجه کویت به بغداد برای این بوده است که آن کشور نیز در جریان نتایج اجلاس وزیران امور خارجه در طائف در 20 اکتبر قرار گیرد، سؤال کرد. الشوری با عصبانیت گفت اگر شیخ الصباح درباره اجلاس طائف با همتاهای خود در بغداد گفتگو کرده باشد، بدون اجازه وزیران خارجه خلیج [فارس] این کار را انجام داده است. وی گفت دیدار معاون نخست وزیر و وزیر امور خارجه کویت از بغداد مربوط به دو کشور بوده و بر روابط عراق و کویت با ایران متمرکز بوده است.

3- نظریه: عربستان سعودی خود را از جمله نیروهای قدرتمند شبه جزیره (و کشورهای عربی) می داند و احتمالاً تشکیل گردهمایی را که در آن عراق بتواند حضور عربستان سعودی را تحت الشعاع قرار دهد مجاز نمی شناسد. اگر هم این موضوع صحت داشته باشد، و الصباح کویتی اجازه توجیه کردن عراق درباره کنفرانس طائف را نداشته باشد، ولی عراق را تا حدی در جریان گذاشته است و اظهار داشته است که تلاش کویت برای ایجاد صلح و آشتی بین جمهوری دمکراتیک خلق یمن و همسایگانش به نتیجه نرسیده است که بغداد با اهمیت ویژه ای به آن می نگرد. پلیک


درگیری پلیس سعودی با زائران ایرانی

ص: 74

سند شماره 35

سری3 نوامبر 1979 12 آبان 1358

از: جده 36697به: ریاض، رئیس رونوشت برای تهران فوری

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است

مرجع: جده 36667 (5818 NWJ)

[موضوع]: درگیری پلیس سعودی با زائران ایرانی

1- جسته گریخته از کارکنان محلی شرکتی آمریکایی شایعاتی شنیده ایم حاکی از اینکه آشوب ایرانیان روز 2 نوامبر به اوج خود رسید. از جمله خصوصیات آن اینکه زوار ایرانی شعارهای ضد خاندان سعودی روی درها و دیوارهای مکه نوشتند که باعث شد پلیس سعودی جهت مقابله با باتوم وارد میدان شود. بنابر ادعاهای واصله در مکه به اموال خسارت وارد آمد و 1000 زائر ایرانی توسط سعودیها بازداشت شدند.

2- آنچه احتمال صحت بخشی از مطلب فوق را تأیید می کند این است که از مقامات تی. دبلیو. دلتا و تی. دبلیو. فیلتر که معمولاً با آنها در تماس هستیم امروز هیچیک در دفتر خود نیستند. این غیرعادیست. ارسال اطلاعاتی برای ما در این مورد موجب امتنان خواهد بود. در عین حال خود نیز درصدد هستیم با آشنایان و با رابط سازمان اطلاعاتی همکار، وقتی که در دسترس باشند، تماس بگیریم.

3- برای رئیس: پیشنهاد می شود مطلب فوق به عنوان شایعه تأیید نشده به مرکز تحلیلهای خارجی کشور ارائه شود. در اسرع وقت گزارش موثق تری در این مورد خواهیم فرستاد.

4- بدون پرونده. تا تاریخ 3 نوامبر 1999 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری


تظاهرات در مکه

سند شماره 36

سری3 نوامبر 1979 12 آبان 1358

از: ریاض 19932به: رئیس فوری جده رونوشت برای تهران

هشدار: شامل منابع و شیوه های اطلاعاتی است. اطلاعات. تی. دبلیو. الویتور

مرجع: جده 36697

[موضوع]: تظاهرات در مکه

1- خبر آشوبی که در تلگرام مرجع به آن اشاره شد توسط تی. دبلیو. الویتور/ 1 (الف/1) تأیید شد. او در حضور سولدانو با رئیس هتل اینترکنتینانتال در مکه تماس گرفت و مطلب ذیل را گزارش داد: تعداد «کثیری» از حجاج ایرانی و فلسطینی ضدخاندان سعودی در مکه تظاهرات کردند. آنها شعارهای ضدرژیم سعودی سر داده و تصاویر [آیت الله] خمینی و یاسر عرفات را حمل می کردند. مشخص نیست که فلسطینی ها از کدام جناح بودند. در 3 نوامبر حدود 40 ایرانی در اینترکنتینانتال مکه برای بازجویی دستگیر شدند و هنوز آزاد نشده اند.

ص: 75

اقدامات شدید امنیتی در سرتاسر مکه اتخاذ و وضع آماده باش اعلام شده است.

2- ای/1 با دریافت اخبار جدیدتر تحولات را گزارش خواهد داد.

3- گزارش جداگانه ای متعاقباً در مورد استخدام ای/1 ارسال می شود.

4- بدون پرونده تا تاریخ 3 نوامبر 1999 در بایگانی ضبط شود. تماماً سری


«نفت در خلیج فارس»

ص: 76

ص: 77

«نفت در خلیج فارس »

ملاقات با ولیعهد رأس الخیمه

سند شماره 37

17 فوریه 1970 28 بهمن 1348

تهران ایراناداری غیررسمی

جناب ویلیام اچ. هالمنبخش خاور نزدیک ایران

وزارت امور خارجه واشنگتن دی. سی

[موضوع]: ملاقات با ولیعهد رأس الخیمه

بیل عزیز

من یادداشتی را ضمیمه کرده ام که شامل بعضی تفاسیر و دیدگاهها در مورد ملاقات ولیعهد رأس الخیمه شاهزاده خالد با راجر دیویس و میل برور در تاریخ 5 فوریه است. قسمتهایی از گزارش شاهزاده از گفتگوهای دسامبر با گزارشهایی که ما اینجا شنیده ایم وفق نمی دهد و ما فکر کردیم که ارزش تفسیر کردن را دارد. شما متوجه خواهید شد که یک بررسی مجدد قضیه توسط CAS (منابع کنترل شده آمریکا) به وسیله یک منبع موثق، شرح و تفسیر قبلی ما را تأیید می کند. وان توسانیت فکر کرد که شاید شما علاقمند باشید که این را در معرض توجه بعضی عرب شناسان قرار دهید.

با بهترین آرزوها

ارادتمند

چارلز دبلیو. مک کاسکیل

دبیر اول سفارتخانه

گزارش وزارت امور خارجه در مورد ملاقات با شاهزاده خالد ولیعهد رأس الخیمه

ص: 78

نکات متعددی در تلگرام شماره 18493 وزارتخانه (پیوست) درباره ملاقات با شاهزاده احتیاج به اظهارنظر دارد:

(1) اظهار شاهزاده در مورد اینکه شیخ رأس الخیمه «امیدوار است به توافقی در موضوع خط میانی نایل آید... با تقدم کمتر به مسئله تنب ها» به نظر می رسد که خیالبافی بوده است. در طی سال گذشته ایرانیان بر ترتیبات امنیتی تأکید داشته اند و غیرقابل تصور است که ایرانیان شیخ را متقاعد کرده باشند که موافقت خط وسط مقدم بر مسائل اصلی است. در هر حال، بررسی منابع کنترل شده آمریکا با یک منبع موثق این نکته را مشخص می کند که خط وسط در طی گفتگوها مورد بحث قرار نگرفته است. اگر رأس الخیمه درصدد این بوده که به این امر تقدمی بدهد، به نظر می آید که آنها آن را مطرح کرده باشند.

(2) ما هیچ دلیلی نداشته ایم که رأس الخیمه، به طوری که شاهزاده به وزارت امور خارجه گفت، «حتی مایل به از دست دادن جزیره کوچک تر و دادن تسهیلاتی در جزیره بزرگ تر به ایرانیها» باشد. اگر مذاکرات تا این حد جلو رفته باشد احتمالاً ایرانی ها راهی یافته اند که با زرنگی، مسئله حاکمیت بر جزیره بزرگ تر را مطرح کنند.

در 29 دسامبر، عَلَم خاطرنشان ساخت که دولت ایران موافقتنامه ای را ترجیح می دهد که در آن به وضوح به حق حاکمیت ایران اشاره شده باشد، زیرا شاه دوست ندارد که به اعراب رادیکال بهانه ای بدهد، که بعدها ادعای تخلیه ایرانیان از خاک اعراب را بکنند. منبع سیا می گوید که موضوع حاکمیت بر جزیره کوچک که با تهیه مقدماتی برای جزیره بزرگ مربوط می شود، در طی ملاقات مورد بحث قرار نگرفته است.

(3) اظهار ولیعهد دال بر اینکه «زاهدی روشن کرده است که دولت ایران اجازه نخواهد داد» استخراج نفت، در صورتی که حاکمیت جزیره تغییر یابد، توسط غیرایرانیها انجام شود با اطلاعات قبلی، کاملاً ناموافق و متضاد است. زاهدی در 29 دسامبر به شما گفت که او و شاه دلایل حیاتی و مهم بودن جزایر برای امنیت ایران در خلیج [فارس] را شرح داده اند و شیخ را مطمئن ساخته اند که اگر نفت قابل استخراج یا منابع معدنی کشف نشده ای وجود داشته باشد شیخ می تواند اقدام به بهره برداری از آنها کند، در صورتی که شیخ قادر به این کار نیست، ایران آماده انجام آن به صورتی کاملاً منصفانه با شیخ است. همچنین منابع کنترل شده آمریکا برای مدتی گزارش داده اند که ایران حاضر خواهد بود همه ادعاهای خود را در مورد نفتی که بعدها در جزیره یا اطراف آن در دریا کشف شود، پس بگیرد. منبع موثق سیا اخیراً این نکته را مجدداً تأکید کرد و گفت که این تنها زمینه بحث در مورد نفت در طی ملاقات در رأس الخیمه بوده است.

(4) علیرغم دلایل مخالف در چند ماه گذشته، شاهزاده اظهار عقیده کرد که ایران قضیه بحرین را به مصالحه در مورد جزایر تنب و ابوموسی مربوط کرده است. کسانی که در وزارت امور خارجه روی مسئله کار می کردند چند ماه پیش مایل بودند این دو را به هم ربط دهند اما

ص: 79

در ماه های اخیر ظاهراً از دربار گفته اند که این دو به هم مربوط نیستند. این تلقی شاهزاده احتمالاً یا ناشی از انگلیسیها یا تماس با افرادی است که روی مسئله کار می کنند، یا در ضمن دیدار شیخ با وزیر خارجه زاهدی مطرح شده که در گذشته میل داشت این دو را به هم مرتبط کند.

به عقیده من قبلاً هم گزارش داده ایم که فعالان قضیه در سفارت انگلیس در اینجا بر این گمان بوده اند که علیرغم اینکه هرگز از جزئیات گفتگوها مطلع نشده اند ولی دیدار سفیر شروع خوبی بوده است. دبیر دوم که با او ارتباط نسبتاً نزدیکی داریم (دراس فرانسیس) در 11 فوریه گفت که انگلیسیها شواهدی در دست داشته اند که ایرانیان آماده بوده اند هرگونه ادعای خود را در مورد نفتی که ممکن است کشف شود پس بگیرند و مایل خواهند بود که در استخراج آن کمک کنند. دراس فرانسیس هیچ اطلاعی در این زمینه نداشت که حاکمیت بر جزیره کوچک تر، با فراهم آوردن تسهیلاتی در جزیره همراه شده باشد.

اختلاف بالا می تواند از راههای متعددی شرح داده شود:

الف- شاید سوءتفاهم واقعی بین دو طرف موجود بوده است. ایرانیان در مورد تنب ها نسبتاً آسوده خاطر بوده اند که حل مشکل تنب ها از مشکل ابوموسی خیلی ساده تر خواهد بود.

ب- شاه و زاهدی فقط با خود شیخ گفتگو کرده اند. احتمال عدم تماس بین شیخ و افرادش می رود.

پ- شیخ احتمالاً در تلاش برای جلب توجه و حمایت از موقعیت خویش است. به نظر می رسد سخن او دال بر اینکه وزارت امور خارجه بریتانیا به او گفته است که نقشه 1886 که جزایر را جزو ایران نشان می داده اشتباه بوده است، مؤید این استنتاج باشد.


گزارش دورنمای صنعت نفت کویت

سند شماره 38

محرمانه27 دسامبر 1975 6 دی 1354

از: سفارت آمریکا، کویت 860به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، الجزیره، بغداد، بیروت، بن، قاهره، کاراکاس، جده، لندن، منامه، مسقط، رم، تهران، توکیو

مرجع: الف) سی. ای.آر.پی 425، ب) کویت الف 108 ، 9 دسامبر 1974

به ضمیمه تحقیقات سالیانه معمول ما درباره رشد صنعت نفت کویت آمده است.

استولت فاز

موضوع: گزارش دورنمای صنعت نفت کویت

الف- مقدمه و خلاصه

سال 1975 برای کویت یک مرحله انتقال به شمار می آمد و مشکل مهم امور نفتی، سازمان

ص: 80

صنعت و بوروکراسی شرکت نفت و دولت بود. به دنبال انتخابات معمول پارلمانی در ماه ژانویه، دولت سازماندهی شد و وزارت پیشین دارایی و نفت به صورت دو وزارتخانه جداگانه درآمد. وزیر نفت جدید یعنی عبدالمطلب کاظمی بخش اعظم تلاش خود را به سازماندهی این صنعت چند میلیارد دلاری که اکنون تحت کنترل کامل دولت کویت درآمده، مصروف داشته است. وی با انجام اقداماتی کنترل خود بر شرکت ملی نفت کویت که 40 درصد سهام آن تا سال جاری مربوط به بخش خصوصی بود، تضمین کرد، و مهم تر از همه اینکه دولت40 درصد سهام شرکت نفت کویت را که از آن شرکت گلف و بریتیش پترولیوم بود نیز تصاحب کرده است.

جالب خواهد بود اگر سال 1975 در رابطه با تولید نفت خام و قیمت آن نیز یک مرحله گذار باشد. در بخش اول سال، دولت کویت چندین بار نفت خام خود را به طور مستقیم به فروش رساند. ولی در ماه سپتامبر، اوپک فرمان افزایش 10 درصدی قیمت ها را صادر کرد. برای کویت مسئله بدین معنی بود که قیمت هر بشکه نفت خام سنگین آن می بایست 40/11 دلار باشد، لیکن این قیمت از نظر شرکت های نفتی معقول نبود چون به نظر آنها، بازار قادر به حمایت از این قیمت نیست. نتیجه این شد که دولت کویت یکی از عقب نشینیهای نادر خود را در رابطه با قیمت انجام دهد. مسئله مورد نظر در حال حاضر این است که آیا بازار قادر خواهد بود مقدار کافی نفت کویت را به قیمت هر بشکه 30/11 دلار خریداری کند تا نیاز جاری تولید را برآورده سازد یا خیر. در این رابطه، سؤال موردنظر این است که حداکثر سطح تولید از نظر دولت کویت چیست. در سال 1975 تولید به پایین ترین میزان آن در این سالها رسید؛ میانگین تولید روزانه نفت کویت در سال 1975 حدود 1/2 میلیون بشکه بود در حالیکه در سال 1974 حدود 5/2 میلیون بشکه و قبل از سپتامبر 1973 سطح «عادی» تولید 2/3 میلیون بشکه در روز بود. با این وجود، شواهد موجود نشان می دهد که دولت خواهان افزایش تولید است. بر اساس قراردادهای فروش کویت با شرکت های گلف، بریتیش پترولیوم، شل و چند خریدار کوچکتر به این نتیجه رسیده ایم که در سال 1976 سطح تولید، کمی بیش از 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود.

این امر قطعاً درآمد کافی در اختیار دولت کویت قرار خواهد داد تا برنامه های عمرانی جاه طلبانه خود را که شامل کارخانه عظیم گاز مایع، پروژه های پالایشگاهی و پتروشیمی و نیز خرید کشتی های مربوطه است به مرحله اجرا درآورد. علاوه بر این، در سال 1976 فعالیت های اکتشافی افزایش خواهد یافت. دولت کویت احتمالاً در جستجو و گسترش جدی ذخایر گازی عظیم و جدید موجود در داخل و خارج از خشکی خواهد بود.

در سال 1976 دولت کویت مجبور نخواهد بود مانند سال 1975 به مسائل سازمانی و بوروکراتیک بپردازد، گرچه مسائل مربوط به نحوه اداره شرکت های کاملاً ملی شده به قوت خود باقی خواهد بود. دولت کویت در مورد دو مسئله فعالیت وسیع و مشغولیت ذهنی خواهد

ص: 81

داشت. مسئله اول، مسئله قیمت، فروش و تولید است که هر یک از عناصر آن به دیگری مربوط است. مسئله دوم، وجود پروژه های چند میلیارد دلاری اکتشافی و صنعتی است که باید بررسی، طرح ریزی و اجرا شوند. در پی این فعالیتها دولت کویت مجبور خواهد شد نیروهای مختلف سیاسی و اقتصادی داخلی و بین المللی را فراهم آورد که همیشه با یکدیگر در تضاد هستند. این امر مشکل خواهد بود، خصوصاً آنکه دولت کویت نخواهد توانست از دارندگان امتیاز خارجی به عنوان سپر بلا استفاده کند. با این وجود به گمان ما پس از اعمال کنترل بر ثروت نفتی، دولت کویت سعی خواهد کرد در سال 1976 از صنعت نفت بهره فراوانی عاید خود سازد.

ب- سازمان صنعت نفت کویت

سازمان بخش نفتی کویت از همان اوان ساده بود و نشانگر این است که تعداد امتیازات کم و تولید واقعی و حمل و نقل نفت به سادگی انجام می شده است. به خصوص در مورد شرکت نفت کویت که مسئول 90 درصد تولید و صدور آن بود. تا زمانی که شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم مسائل مربوط به قیمت فروش و تولید را حل می کردند، دولت کویت کاری نداشت مگر دریافت مالیات و عواید حاصله.

این وضع ساده در اوایل سالهای 1971 تغییر یافت و در سال 1974 آن قدر نبود که بتواند در خدمت نقش روزافزون دولت درآید. در سال 1974 شورای عالی نفتی به سرپرستی نخست وزیر تشکیل شد تا سیاست پایه ای دولت را در سطوح بالا هماهنگ سازد. این شورا هنوز هم وجود دارد.

به منظور اداره امور روزمره صنعت، شرکت نفت گاز و انرژی کویت می بایست تأسیس گردد. این شرکت می بایست یک نهاد دولتی مستقل باشد تا بتواند تمام صنعت را در رابطه با تولید و فروش، پالایش، گاز مایع، پتروشیمی و حمل و نقل نفتی دربرگیرد. ولی در سال 1975 ایده مربوط به شرکت نفت، گاز و انرژی کویت از بین رفت. طبق مطالب مذکور، به دنبال انتخابات پارلمانی در ژانویه، دولت کویت [به این نتیجه رسید] که مسئولیت های روزافزون آن نه تنها در زمینه نفت بلکه در زمینه دارایی، سرمایه گذاری و کمک اقتصادی ایجاب می کند که وزارت دارایی و نفت به صورت دو وزارت جداگانه درآید. عبدالرحمن العتیقی که سالها سرپرست وزارت دارایی و نفت بود به سمت وزیر دارایی، و کاظمی به سمت وزیر نفت منصوب شد. وی مدتی در وزارت دارایی و نفت کار کرده بود، لیکن مهم تر از آن، وی سرپرست کمیته دارایی و اقتصادی مجلس ملی بود که مسئولیت اداره مشارکت و لوایح دیگر نفتی را در قوه مقننه به عهده داشت. کاظمی که با تعداد آرای بیش از دیگر نمایندگان در ژانویه گذشته به عنوان نماینده مجلس انتخاب شده بود می توانست مدعی تجربه در امور نفتی و قدرت سیاسی باشد. دولت کویت نیز در سال 1973 و 1974 متوجه گردید که می تواند

ص: 82

عناصر مهمی در متقاعد ساختن پارلمان به حمایت از سیاست های نفتی اش به کار بندد.

اولین وظیفه کاظمی سازماندهی بوروکراسی بود. به سرعت معلوم گردید که اگر شرکت نفت، گاز و انرژی کویت به وجود آمده بود، وی ملزم به انجام اقدام چندان مهمی در این زمینه نمی بود. بنابراین، وی به سرعت شرکت مزبور را قبل از تأسیس منحل کرد. با وجود فرا رسیدن دسامبر، وی هنوز مشغول سازماندهی است، اما ظاهراً می خواهد خود را در مرکز امور قرار دهد تا بتواند وزارت نفت و شرکت های بزرگ نفتی را تحت کنترل درآورد.

در داخل وزارتخانه چهار بخش عمده وجود خواهد داشت که از طریق معاونین وزیر گزارشات خود را برای وی ارسال خواهند داشت. چهار واحد مزبور مسئول امور فنی و صرفه جویی، امور حقوقی، اقتصادی، اوپک، امور اداری و مالی، و سنجش میزان تولید خواهند بود. علاوه بر گزارشات مستقل سطوح مختلف وزارتخانه، شرکت های نفتی نیز توسط رئیس خود به کاظمی گزارش خواهند داد. به این ترتیب کاظمی کنترل شرکت نفت کویت، پروژه بهره برداری گاز کویت، پتروشیمی و حمل و نقل نفتی را به دست خواهد گرفت. البته این وزارتخانه همانند گذشته بر شرکت امین اویل، شرکت نفتی عربی و دیگر صاحبان امتیاز اعمال قدرت خواهد کرد.

چند تصمیم اساسی باید اتخاذ و به مرحله اجرا درآید، لیکن اجرای نهایی آنها باید پس از تصرف شرکت نفت کویت توسط دولت کویت به دنبال تأیید قراردادهای گلف و بریتیش پترولیوم توسط پارلمان، صورت پذیرد. به طور مثال، هنوز مشخص نشده است که کدام یک از شرکت ها مسئول فروش نفت خام و کدام یک مسئول فروش گاز مایع خواهد بود. علاوه بر این بین شرکت نفت کویت و شرکت ملی نفت کویت تقسیم کار نیز صورت نگرفته است. با این وجود می توان گفت تا پایان سال 1975 یکی از اقدامات مهم کاظمی در اولین سال وزارت خود قرار گرفتن در مرکز وزارتخانه، شرکت های بزرگ نفتی کویت و صاحبان امتیاز کوچک است، به نحوی که بتواند سیاستها و عملیات نفتی کویت را تعیین کند. در واقع، این موضوع نشانگر تمرکز قدرت و مسئولیت به نحو غیرمترقبه در سطح وزارتخانه است که نشانگر به دست گرفتن کل اختیارات توسط دولت کویت، در نتیجه رویدادهای چند سال گذشته می باشد.

پ- دولتی شدن شرکت نفت کویت

دومین کار مهم کاظمی در سال 1975 انعقاد قراردادی با شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم بود که بر اساس آن دولت کویت سهام شرکت نفت کویت را تصرف خواهد کرد. در ماه می 1974 قراردادی را که بر اساس آن دولت 60 درصد مالکیت شرکت را به دست می آورد تأیید کرد، لیکن در پایان سال معلوم شد که دولت سعودی مایل است 100 درصد مالکیت شرکت آرامکو را به دست آورد. همین امر سبب شد دولت کویت نیز به دنبال تصرف

ص: 83

مالکیت کامل شرکت نفت کویت باشد. عتیق هنگامی که وزیر دارایی و نفت بود، بارها اظهار داشت که با تملک 60 درصد، دولت کویت بر شرکت نفت کویت نظارت مؤثری دارد و به همین دلیل تصرف کامل آن ضرورتی ندارد. کمی پس از تصدی وزارت نفت، کاظمی اظهارات مشابهی در روزنامه پاریسی «فیگارو» منعکس ساخت. لیکن چند روز بعد، در اجلاس اوپک در الجزایر و در حضور امیر کویت، کاظمی «اعلام کرد» که از تاریخ 5 مارس 1975، دولت، شرکت نفت کویت را کاملاً تصاحب خواهد کرد. کمی پس از آن سومین دور مذاکرات چند ساله با شرکتهای گلف و بریتیش پترولیوم در زمینه تصرف و تملک کامل شرکت نفت کویت آغاز گردید. مذاکرات در بهار به تدریج به پیش می رفت و کاظمی گهگاه پیش بینی می کرد که این مذاکرات به زودی خاتمه خواهد یافت. طبق انتظار، مذاکرات در بقیه سال ادامه یافت و مطابق پیش بینی ناظران انتظار می رفت دولت کویت عملاً مالکیت گلف و بریتیش پترولیوم را مانند شرکت ملی نفت کویت در بهار، ملی سازد.

بالاخره پس از یک دوره مذاکره سخت در پاییز بین دولت و شرکت ها توافق پدید آمد، و مراسم امضای رسمی در تاریخ اول دسامبر برگزار شد. بر اساس این قرارداد که از تاریخ 4 می 1975 معتبر خواهد بود، دولت، شرکت نفت کویت را به طور کامل تصاحب می کند. شرکت ها معادل 4/64 میلیون دلار به عنوان جبران خسارات وارده دریافت کردند و طرفین توافق کردند که از ادعاهای دیگر خود دست بردارند و بدین ترتیب امکان هرگونه دعوی بالقوه شرکت نفت کویت علیه شرکت های دیگر را از بین بردند. شرکت ها نیز توافق کردند که تا تاریخ 31 مارس 1980 معادل 950000 بشکه در روز نفت برداشت کنند. ولی در صورت بروز اختلاف نظر در مورد قیمت، دولت قادر است قراردادهای خرید را فسخ کند. شرکت نفت کویت در بدو امر خواستار برداشت نفت توسط گلف و بریتیش پترولیوم به مقدار 3/1 میلیون بشکه در روز شده بود. از طرف دیگر، دولت کویت یک اعتبار 60 روزه و تخفیف 60 سنت در ازای هر بشکه ارائه کرد؛ در حالیکه شرکت ها خواستار اعتبار 90 روزه و نرخ تخفیف 22 سنت در ازای هر بشکه نفت بودند.

بدین ترتیب، قرارداد نهایی نشانگر مصالحه است. تا اواسط دسامبر جزئیات بعضی از قراردادهای جنبی مشخص نشد، قرارداد تصرف کامل، در انتظار تأیید مجلس ملی است و دولت کویت پیش بینی می کند که این کار در اوایل ژانویه 1976 صورت خواهد گرفت.

بر اساس این قرارداد شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم در صورت تمایل می توانند درباره خرید نفت بیشتر مذاکره کنند، علاوه بر این، در طول برنامه پنج ساله پس از اول آوریل 1980 مجاز خواهند بود 800000 بشکه نفت خریداری که درباره شرایط آن نیز بعداً توافق به عمل خواهد آمد. گذشته از این، هر دو شرکت با دولت کویت قراردادها و روابط جدیدی منعقد خواهند کرد. انتظار می رود شرکتهای مذکور افراد متخصص را جهت ادامه عملیات حوزه های نفتی کویت و نیز جهت اجرای پروژه بهره برداری گاز کویت تأمین نمایند. علاوه بر

ص: 84

این، حداقل شرکت گلف پیش بینی می کند که خواهد توانست با دولت کویت در زمینه نفتی و غیرنفتی که به نفع طرفین باشد، همکاری نماید. بنابراین، با وجود اینکه دولت کویت جانشین دو شرکتی شده است که در اصل امتیاز شرکت نفت کویت را داشته اند، ولی روابط دوستانه، توأم با همکاری و سودآور به حالت دیگری، ادامه دارد.

ت- قیمت، تولید، فروش، درآمد

طبق معمول سالانه از سال 1972 که کل تولید به رقم کمی بیش از 2/1 میلیون بشکه رسیده بود، تولید نفت کویت بار دیگر در سال 1975 کاهش یافت. طبق آمار ماه اکتبر، چنین به نظر می رسد که کل تولید، کمتر از 800 میلیون بشکه یا در حدود 1/2 میلیون بشکه در روز خواهد بود که سهم تولید شرکت نفت کویت 86/1 میلیون بشکه در روز است.

تولید نفت کویت دائماً رو به افزایش بود تا اینکه در اوایل سالهای 1971 چند فرد کویتی از جمله اعضای پارلمان در مورد پایان یافتن تنها منبع طبیعی کشور ابراز نگرانی کردند. در سال 1972 سقف تولید 3 میلیون بشکه در روز برای شرکت نفت کویت مشخص گردید، و تا زمان اعلام تحریم نفتی اعراب در ماه اکتبر 1973 این میزان تولید انجام می گردید. در نتیجه تحریم، سطح تولید نفت کویت پایین آمد، لیکن هنگام پایان آن در مارس 1974 وضع قیمت ها نیز دچار تغییرات فاحشی شده بود. در نتیجه با وجود کاهش تولید، درآمد دولت کویت دوباره بیشتر از پیش می شد.

در اوایل سال 1975 از قول یکی از مقامات عالیرتبه وزارت نفت در مطبوعات گفته شد که دولت کویت بیش از 2 میلیون بشکه در روز تولید نخواهد کرد، در حالیکه سطح تولید معادل 5/2 میلیون بشکه در روز بود. در ابتدا این گزارش با نوعی خوش بینی رو به رو گردید، لیکن طبق شواهد آماری، صحت نیافت.

یکی از علل خوش بینی، جستجوی شدید دولت کویت جهت یافتن خریداری برای نفت خام خود بود. به دنبال دو حراج ناموفق در سال 1974، دولت کویت با خریدارانی منتخب در سال 1975 وارد مذاکره مستقیم گردید. مهم ترین قراردادهای فروش با کمپانی شل و اکسان منعقد گردید که هر یک توافق کردند به ترتیب 400000 بشکه و 100000 بشکه در روز نفت خریداری کنند. قراردادهای دیگر نیز با پتروبراس از برزیل، دو شرکت ژاپنی، و چند شرکت ملی از تایوان و فیلیپین و ایتالیا منعقد گردید.

در تمام طول سال قیمت نفت کویت معادل 36/10 دلار بود، لیکن در ماه سپتامبر، اوپک، با افزایش ده درصدی قیمت توافق کرد. رقم ده درصدی نشانگر سازش بین عربستان سعودی و دیگر کسانی بود که خواستار افزایش بیشتری شده بودند. کویت در این مصالحه و سازش نقش مهمی داشت. در این زمان از خارج بر اوپک فشار آمد تا از افزایش قیمت نفت خودداری کند و دولت کویت نیز نمی خواست شاهد افزایش آنچنانی قیمت نفت باشد. با این

ص: 85

وصف، دولت کویت به حفظ وحدت اوپک معتقد بود.

به خاطر تعهد در قبال اوپک، کویت به خریداران خود اعلام کرد که قیمت نفت خام این کشور10 درصد افزایش یافته و قیمت هر بشکه معادل 30/11 دلار است. ولی، تقریباً تمام خریداران از پرداخت این قیمت طفره رفتند. دولت امید داشت که اختلاف قیمت را در اجلاس نمایندگان کشورهای عضو اوپک خلیج [فارس] در کویت، به بحث و تبادل نظر بگذارد، لیکن عربستان سعودی از حضور در این اجلاس خودداری ورزید و جلسه بی نتیجه ماند. در اواخر اکتبر، دولت کویت اعلام کرد که قیمت اعلام شده به قوت خود باقی است. به دنبال پیش بینی افزایش قیمت نفت اوپک، سطح تولید ماه اکتبر بالا رفته بود، لیکن سطح تولید در ماه نوامبر کاهش یافت. واضح بود که وضع موجود بازار نفت سنگین کویت که دارای سولفور زیادی بود، به مقدار زیاد با قیمت 30/11 دلار به فروش نخواهد رفت.

برای اولین بار دولت کویت متوجه شد که تمایل این کشور به پیروی از تصمیمات اوپک و فروش حداقل نفت خود خالی از تناقض نیست. کاظمی وزیر نفت با عجله به پایتخت های نزدیک اوپک سفر کرد تا با همکاران خود در این زمینه مشورت کند، و پس از آن دولت کویت اعلام کرد که قیمت نفت خود را در ازای هر بشکه 10 سنت کاهش داده است. (قیمت دیگر انواع نفت خام نیز دچار جرح و تعدیل گردید.)

شرکت ها از قیمت 30/11 دلاری ناراحت هستند، و اکسان برداشت نفتی خود را موقتاً به تعویق انداخته است ولی اکثر شرکتها به توافق دست یافته اند. همانگونه که گفته شد، شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم مشترکاً 000/950 بشکه در روز و شرکت شل به تنهایی 000/310 بشکه در روز برداشت خواهند کرد. شرکت ملی نفت کویت حدود 250000 بشکه در روز برداشت خواهد کرد. پتروبراس و خریداران کوچکتر نیز احتمالاً حدود 200000 175000 بشکه در روز برداشت خواهند داشت. در صورتی که سطح تولید امین اویل و شرکت نفتی عربی حفظ شود، کل تولید کویت حدود 2 میلیون بشکه در روز خواهد بود.

طبق آمار بانک مرکزی کویت، درآمد نفتی کویت در سال 1975 معادل 2 میلیارد دینار کویت (یک دینار کویت 50/3 دلار آمریکا) یا حدود 7 میلیارد دلار خواهد بود. گمان نمی کنیم که این رقم دربرگیرنده درآمدهای حاصله از محصولات نفتی؛ و نیز دربرگیرنده تغییرات اخیر قیمت یا تغییرات ناشی از کاربرد متقابل قرارداد تصرف شرکت نفت کویت باشد. و فکر نمی کنم که درآمد کل نفتی کمتر از 7 میلیارد دلار باشد. و در صورتی که درآمد سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری نیز احتساب شود، دریافتی کل دولت کویت در سال 1975 بیش از 8 میلیارد دلار خواهد بود.

در سال 1976 افزایش قیمت ها حدوداً یک میلیارد دلار به این درآمد خواهد افزود؛ در صورتی که سطح تولید معادل 2 میلیون بشکه در روز حفظ شود، که احتمالاً با در نظر گرفتن قراردادهای جاری نیز همین طور خواهد بود.

ص: 86

ث- پروژه های مهم نفتی

بنابراین، علی رغم کاهش عمده سطح تولید، درآمد نفتی کویت، گرچه از سال 1974 کمتر است، ولی همچنان رو به ازدیاد خواهد بود. این سطح درآمد به کویت اجازه خواهد داد که برنامه های جاه طلبانه کمک اقتصادی و پروژه های عمومی خود را دنبال کند.

مهم ترین پروژه در دست احداث، پروژه بهره برداری گاز کویت است. هدف این پروژه جمع آوری گازی است که قبلاً به هدر می رفت، تا به صورت گاز مایع نفتی به خصوص گاز پروپان، بوتان و بنزین طبیعی درآید. در سال 1975 مهم ترین پیمانکاران و تدارک کنندگان انتخاب گردیدند و ساختمان اصلی آن در سال 1976 آغاز خواهد شد. تأسیسات گاز مایع رسماً 5/5 میلیون تن در حال تولید خواهد داشت؛ لیکن اگر سطح تولید مانند سال 1975 باشد، ظرفیت تولیدی موردنظر کارخانه تحقق نخواهد یافت.

در حال حاضر تمام گاز موجود در کویت در رابطه با نفت تولید می گردد. یکی از مشکلات تصمیم گیرندگان کویت، مشکلی است که در نتیجه افزایش تقاضا برای گاز به عنوان یک ماده خام یا سوخت یا به عنوان یک کالای صادراتی یا کاهش عرضه ناشی از کاهش تولید نفت ایجاد می گردد. امکان وجود گاز نامرتبط نیز در کویت هست. یک حوزه عظیم گازی خارج از خشکی وجود دارد و دولت کویت به زودی اقدامات مربوط به بهره برداری از آن را آغاز خواهد کرد. گمان می رود که در داخل خشکی نیز در بخش تحتانی حوزه نفتی بورگان، گاز وجود داشته باشد و شرکت نفت کویت با آغاز یک پروژه 10 میلیون دلاری سه ساله در نظر دارد وجود آن را به اثبات برساند. دیگر فعالیتهای اکتشافی در بخش بعدی این گزارش مورد بحث قرار خواهد گرفت.

پروژه بزرگ دیگری که مورد بحث است پروژه جدید پالایش گاز است. این پروژه نیز، مانند پروژه بهره برداری گاز کویت، بیش از 1 میلیارد دلار هزینه برمی دارد. در حال حاضر شرکت ملی نفت کویت دارای تمام اختیارات مربوط به بررسی جنبه های فنی و اقتصادی پروژه جدید پالایش 250000 بشکه در روز است، که مانند پالایشگاه پروژه بهره برداری گاز کویت با ظرفیت 180000 بشکه در روز در شعیبه از تکنیک نفت- هاش (H-Oil) استفاده خواهد کرد. این شرکت نمی داند که یک پالایشگاه کاملاً جدید بسازد و یا طبق ترجیح وزارت نفت، پالایشگاه موجود شرکت نفت کویت را مدرنیزه کند.

شرکت ملی نفت کویت یک برنامه 150 میلیون دلاری گسترش و بهبود را در پالایشگاه شعیبه آغاز کرده است. در طول سال یک پروژه رفع اشکال به اجرا درآمد و ظرفیت اسمی پالایشگاه به سطح 186000 بشکه در روز رسید. واحدهای جدید ایزوماکس و نفت- هاش نیز به آن اضافه خواهد شد. شرکت ملی نفت کویت علاوه بر پروژه ایجاد ذخیره گاه در دماغه کویت و گسترش فعالیت های بازاریابی در خارج از کویت، چند پروژه کوچک تر دیگر را نیز درنظر دارد. چند پروژه پتروشیمی نیز در دست بررسی است که مهم ترین آنها احداث کارخانه

ص: 87

200 میلیون دلاری آروماتیک است که وسیله شرکت صنایع پتروشیمید دبلیو. آر. گریس (WRGrac) مشترکاً ساخته خواهد شد. شرکت صنایع پتروشیمی نیز با در نظر گرفتن موجودی گاز، پروژه های پتروشیمی دیگری نیز احداث خواهد کرد.

فعالیت های تانکری نیز مهم ترین عنصر برنامه نفتی کویت است. در سال 1975 شرکت تانکرهای نفتی کویت اولین نفتکش از نوع VLCC را دریافت کرد و سه تانکر بزرگ دیگر را نیز سفارش داده است، و احتمالاً سفارشهای دیگری نیز خواهد داد. شرکت ملی نفت کویت یک بودجه 200 میلیون دلاری را به خرید تانکرهای محصولات نفتی اختصاص داده است. دولت کویت در سال 1975 به منظور اعمال کنترل بیشتر بر بخش نفتی، تصمیم گرفت 49 درصد از سهام شرکت تانکرهای نفتی کویت را که از آن بخش خصوصی بود به خود اختصاص دهد. علاوه بر تانکرهای نفتی، شرکت ملی نفت کویت چهار فروند تانکر مخصوص حمل گاز مایع سفارش داده است. به طور کلی، حدود یک میلیارد دلار به خرید وسایل حمل و نقل نفتی اختصاص داده می شود. در میان کشورهای اوپک (عربی) کویت بزرگ ترین عملیات نفتکشها را در اختیار دارد و در آینده نزدیک فعالیتهای خود را در زمینه حمل و نقل گسترش خواهد داد.

ج- امتیازات کوچک تر

شرکت نفت کویت بر صحنه نفتی کویت سلطه دارد، لیکن در سال گذشته صاحبان امتیازهای کوچک نیز فعالیتهای جالبی داشته اند. شرکت امین اویل، پس از دوران تحریم، از تمایل برخی مشتریان خود به خرید نفت این شرکت که دارای سولفور بیشتری بود و قبل از فروش باید تصفیه می شد سود بسیار برده است. در بخش اعظم سال، سطح تولید آن بیش از تولید سال 1974 و حدود 85000 بشکه در روز بود. در پایان سال وضع بازاریابی امین اویل وخیم تر شد، و مقامات شرکت فکر نمی کردند که سال 1976 مانند سالهای 1974 و 1975 سودآور باشد. شرکت مزبور به تلاش مهم اکتشافی خود در منطقه حائل بین کویت و عربستان سعودی ادامه خواهد داد. قرار بود این شرکت با شرکت نفتی گِتی که یکی از صاحبان امتیازش عربستان سعودی است و در حوزه «وفره» و اطراف آن با امین اویل سهیم است، همکاری نماید. لیکن، گتی ظاهراً با مشکلاتی روبرو شده و مشارکتی نخواهد داشت. ولی با حمایت کامل از طرف دولت کویت، امین اویل تلاش خود را آغاز خواهد کرد، و احتمالاً در سال 1976 متوجه خواهد شد که نفت مهمی در این نقطه وجود دارد یا خیر.

موقعیت امین اویل مشکوک است. در حال حاضر شرکتی است 100 درصد آمریکایی که بر یک نظام مالیاتی ویژه که معادل 60 درصد سهام است با دولت کویت همکاری می کند. وزیر نفت در یک کنفرانس مطبوعاتی پس از قرارداد تصرف شرکت نفت کویت اعلام داشت که ملی شدن امین اویل مورد بررسی است، ولی معلوم نیست که منظور وی تصرف کامل شرکت

ص: 88

بوده و یا در نظر داشته از پاسخ دادن به سؤالات روزنامه نگاران اجتناب ورزد. گرچه مقامات امین اویل متعجب نخواهند شد اگر دولت کویت خواستار تصاحب 100 درصد شرکت شود، آنها یادآور شده اند که تا به حال از طرف دولت کویت در این مورد فشاری به شرکت وارد نشده است. مقامات امین اویل قبول دارند که تا به حال دولت کویت مشغول مذاکرات مربوط به شرکت نفت کویت بوده است و حال که این مذاکرات خاتمه یافته، نوعی تصاحب دولتی امین اویل بعید نخواهد بود. ولی این امر در حال حاضر قطعی نیست و طرفین ظاهراً آرام هستند.

همین امر در مورد شرکت نفت عربی با مدیریت ژاپنی که یک امتیاز مشترک بین کویت و عربستان سعودی است مصداق دارد. در مورد تصاحب 60 درصد سهام شرکت نفت عربی بین این شرکت و دولت کویت توافق حاصل شد، لیکن این توافق هرگز و به طور رسمی به مجلس ملی تسلیم نشده است. در رابطه با عربستان سعودی، دولت سعودی به شرکت نفت عربی دستور داده است تا اتمام مذاکرات آرامکو منتظر بماند. در عین حال، توافق مالی بین دولت کویت و سعودی که معادل 60 درصد سهام مشارکت است به قوت خود باقی است. تصرف کامل شرکت نفت عربی هنوز تصریح نشده است. مقامات شرکت و نیز کاظمی اظهار داشته اند که اداره عملیات خارج از خشکی شرکت نفت عربی بسیار دشوارتر از عملیات کلاسیک داخل خشکی شرکت نفت کویت است. موضوع تصرف کامل شرکت، وسیله یک و یا هر دو دولت موقتاً لاینحل باقی مانده است.

این موضوع، همراه با اشکالات موجود در مورد فروش نفت خام خَفجی که مهم ترین نفت تولیدی شرکت نفت عربی است، موانعی بر سر راه سرمایه گذاری و گسترش ایجاد کرده است. شرکت نفت عربی می رفت تا روزانه 700000 بشکه نفت تولید کند، اما در حال حاضر سطح تولید معادل نیمی از آن است. در صورت افزایش تولید، ممکن است شرکت نفت عربی بخواهد یک کارخانه کوچک گاز مایع نیز احداث کند، لیکن ترجیح می دهد که دولت احداث این پروژه را در اختیار بگیرد. علاوه بر این، مشکلات مرزی نیز گسترش حوزه نفتی «دورا» را که بخشی از آن در منطقه شرکت نفت عربی است دچار اشکال خواهد کرد. بعضی از پروژه های کوچکتر که مستقیماً با تولید جاری نفتی مرتبط هستند، از قبیل پروژه لک زایی (نفتی) احداث خواهند شد، اما چند ابتکار عمده دربرگیرنده افزایش تولید نفت، نیاز به تصریح ضرایب حقوقی و اقتصادی دارد، و به سرعت انجام نخواهد شد.

به همین ترتیب، به خاطر اختلافات مرزی میان کویت، عربستان سعودی و ایران، شرکت شل نیز نخواهد توانست امتیاز خارج از خشکی خود را گسترش دهد. دولت کویت در سال 1975 به شرکت شل فشار وارد آورد تا در مورد امتیاز خود اقدامی انجام دهد. لیکن شرکت به خاطر اختلافات مرزی از انجام آن خودداری ورزیده است. حضور حوزه گازی دورا و تمایل دولت کویت به بهره برداری از این حوزه غنی سبب خواهد شد که توجه دولت کویت به امتیاز

ص: 89

شل متمرکز گردد؛ به خصوص به خاطر رابطه جدید بین دولت کویت و شرکت که پس از شرکت های گلف و بریتیش پترولیوم به صورت بزرگ ترین خریدار نفت خام کویت درآمده است. ممکن است امتیاز شل نیز مورد مذاکره مجدد قرار گیرد تا نشانگر تغییر اوضاع باشد. در همین حال، دولت کویت در تلاش است تا با همسایگان خود به توافق برسد، گرچه تا به حال عربستان سعودی اصرار ورزیده است که این محدوده از آن اوست ولی دولت کویت نیز معتقد است که این منطقه از آن کویت می باشد.

بقیه امتیازات موجود از آن شرکت نفت اسپانیا و کویت، یعنی شرکت ملی نفت کویت و هیسپانول است. امتیازات شرکت نفت اسپانیا و کویت بخش اعظم غرب کویت را شامل می شود و شرکت نفت کویت در گذشته و شرکت نفت اسپانیا و کویت در زمان حال نتوانسته اند به نفتی که قابلیت تجاری داشته باشد دست یابند. هیسپانول، به دنبال سازماندهی مجدد، تصمیم گرفته است یک بار دیگر شانس خود را آزمایش کند و در نظر دارد تا چاه عمیق (13000) به ارزش 6 میلیون دلار حفر کند. بر اساس نتایج حاصله از حفر این چاهها، احتمالاً شرکت مزبور در سال 1355 تصمیم به «ادامه یا قطع» کار خواهد گرفت.

چ- مسائل نفتی سال 1976 کویت

اولین اولویت برای دولت کویت تحکیم اهداف مهم سال 1975 است. پس از یک سال مشکلات داخلی، کاظمی وزیر نفت، ظاهراً توانسته است تفوق خود را بر بخش نفتی به اثبات برساند. در صورتی که پارلمان قرارداد تصرف شرکت نفت کویت را تأیید کند، روند طولانی مذاکره با دو شرکت بزرگ غربی خاتمه می یابد. خلاصه اینکه، دولت به طور کلی و کاظمی بالاخص باید تصمیم بگیرند که اکنون که کنترل کامل صنعت نفت کویت در دست آنهاست، با آن چه بکنند.

سازمان اصلی صنعت تشکیل شده، لیکن تصمیمات مهم مربوط به سیاست آن باید اتخاذ گردد که طی آن باید نقش شرکت ملی نفت کویت و وظایف آن نیز مشخص گردد. کاظمی در فرصت های مختلفی در سال 1975 اظهار داشت که این شرکت «به عنوان» یک شرکت ملی نفت از نقش مهمی برخوردار خواهد بود. ولی معنی آن چیست؟ به طور مثال، آیا شرکت نفت کویت اختیارات مربوط به فروش نفت و یا اختیارات مربوط به پروژه بهره برداری گاز کویت را به دست خواهد گرفت؟ نقش شرکت نفت کویت و نقش غیرمستقیم گلف و بریتیش پترولیوم چیست؟ در ورای این تصمیمات مربوط به خط مشی، مسائل مربوط به مدیریت مؤثر و ارزشمند یکی از بخشهای مهم منابع نفتی جهان نیز نهفته است.

دومین زنجیره مسائل دولت کویت مربوط به سطوح قیمت ها و تولید است. معمولاً منابع موثق ادعا می کنند که کاظمی خواستار افزایش تولید و رسیدن آن به سطح 3 میلیون بشکه در روز است. لیکن اگر قرار باشد سطح تولید به 25/2 یا 5/2 میلیون بشکه در روز افزایش یابد،

ص: 90

قیمت نفت خام کویت احتمالاً باید کاهش یابد. در صورتی که دولت کویت این کار را انجام دهد خصومت شرکای خود را در اوپک برانگیخته و به وحدت آن ضربه خواهد زد.

با این وجود فکر می کنیم به دنبال فشارهایی که اعمال می شود دولت کویت مجبور خواهد شد قیمت نفت خود را حداقل کمی پایین بیاورد، و تعجب نخواهیم کرد که اگر دولت کویت سطح تولید خود را به سطح تولید سال 1974 افزایش دهد، به هر حال، دولت کویت مجبور است برای اولین بار عوامل بازار بین المللی را مورد ملاحظه قرار دهد؛ البته در صورتی که بخواهد موقعیت مهم خود را در بازار جهانی حفظ کند.

کویتی ها احتمالاً در رابطه با پروژه های مهم، در سال 1976 در جبهه های متعددی حرکت خواهند کرد. همانگونه که اشاره شد، احداث پروژه بهره برداری گاز کویت باید آغاز شود و برنامه ریزی پروژه های مهم پالایشگاهی و پتروشیمی نیز آغاز خواهد شد. به موازات این پروژه های مهم، خریدهای مربوط به حمل ونقل نفتی آغاز خواهد گردید. گذشته از آن، دولت کویت بر شرکت نفت اسپانیا و کویت، امین اویل و شرکت نفت کویت و برنامه های اکتشاف گاز نظارت دقیقی اعمال خواهد کرد به این امید که موفقیت آنها تأمین شود تا بتوانند چیزی به ذخایر موجود کشور بیفزایند. این پروژه ها به سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری نیاز خواهد داشت، لیکن امید می رود که درآمد و ثروت کشور را افزایش دهند. بنابراین، این تلاشها در مرکز تلاشهای عمرانی اقتصادی کویت واقع می شوند.

دولت کویت با بدوش کشیدن مسئولیت مدیریت صنعت نفت، علاوه بر ملاحظات معمول، متوجه خواهد شد که باید ملاحظات اقتصادی و سیاسی داخلی و بین المللی را نیز در نظر بگیرد که روند تصمیم گیری را دچار اشکال خواهد کرد.

از نظر داخلی، فشار متناقض مربوط به افزایش تولید به منظور افزایش درآمد و افزایش گاز موجود حائز اهمیت است. از طرف دیگر، در مورد پایان یافتن منابع و نیز کاهش ارزش ذخایر ارزی مازاد ناشی از فروش نفت نیز نگرانیهایی وجود دارد. در صحنه بین المللی، کویت سعی خواهد کرد به وظایف خود به عنوان یک تولید کننده نفتی عمل کند، لیکن همیشه برآورد نیازهای بازار و تطبیق آن با مصوبات اوپک کار ساده ای نیست. یک عنصر جدید و در مرحله کنونی نگران کننده، کنفرانس همکاری اقتصادی بین المللی است که در آن نمایندگان اوپک، کشورهای رو به رشد و کشورهای پیشرفته به استثنای کویت با هم ملاقات خواهند کرد.

فکر می کنیم که دولت کویت عوامل متعدد را سبک و سنگین خواهد کرد، لیکن نکته مهم این است که تمایلات دولت کویت نیز خالی از تناقض نیست. بنابراین، مقامات کویتی باید تصمیم بگیرند که به چه راهی بروند و یا چه مصالحه ای انتخاب نمایند. تا به حال این تصمیمات یا وسیله دیگران اتخاذ می شد و یا اصولاً از تصمیم گیری اجتناب می شد. از حالا به بعد اجتناب از آن دشوار خواهد بود و به جز دولت کویت هیچکس قادر به تصمیم گیری در مورد آنها نیست. این مهم ترین جنبه جدید در امور نفتی سال 1976 کویت خواهد بود و نحوه

ص: 91

پاسخگویی مؤثر به چالشهای کشور در پی نحوه اداره منابع نفتی آن در سال 1976 و پس از آن خواهد بود. عملکرد دولت کویت و نیز دیگر سازمانهای دخیل کویتی بر آنها و نیز آمریکا که به نحوی از انحا در تولید، حمل و نقل و یا فروش نفت کویت مداخله دارد، تأثیر مهمی خواهد داشت.


رویدادهای نفتی عمان در سال 1975

سند شماره 39

محرمانه16 ژانویه 1976 26 دی 1354

از: سفارت آمریکا، مسقط 03 الفبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، تهران

مرجع: 75 مسقط 33 الف، 75 مسقط 44 الف، 75 مسقط 1419

موضوع: رویدادهای نفتی عمان در سال 1975

خلاصه: تولید نفتی عمان در سال 1975 به طور متوسط 340000 بشکه در روز بود که نسبت به سال 1974 معادل 15 درصد افزایش داشت. دولت در سال 1975 حدود 2/1 میلیارد دلار درآمد نفتی نصیب خود کرد و درآمد نفتی آن در سال 1976 بیش از 4/1 میلیارد دلار خواهد بود. ولی ممکن است روزهای پررونق نفتی عمان به زودی سپری شود. چون حوزه های شمالی به تدریج ته کشیده، هزینه های عملیاتی افزایش یافته، و احتمالاً تولید پیش بینی شده سال 1980 کمتر از سطح تولید چند سال گذشته خواهد بود. مناطق جدید واقع در مرز عربستان سعودی (مانند بلوک سونینا که اخیراً به کوین تانا اجاره داده شده) نیز چندان مثمرثمر نخواهد بود. حفاری های نفتی خارج از خشکی توسط شرکت سان اویل منجر به پیدایش مقادیر ناچیزی نفت در 18 مایلی جنوب جزیره مُصیره شده است.

به منظور به تأخیر انداختن زمان پایان یافتن نفت، شرکت توسعه نفت عمان در جنوب کشور یک برنامه اکتشافی بسیار فعال را مدنظر قرار داده است. متأسفانه، بخش اعظم نفت مکشوفه در جنوب از نوع نفت سنگین است که تولید آن نیز پرخرج می باشد. لایه های صخره ای ناهموار و مشکلات عمده موجود در انتقال این نفت به ساحل نیز مسائل و مشکلات بیشتری را پدید خواهد آورد. طبق برآوردها هزینه سرمایه ای لازم برای توسعه و بهره برداری نفت ظفار بالغ بر 500 میلیون دلار خواهد شد. از آنجا که مهم ترین سهامداران شرکت نفت عمان یعنی دولت عمان یا شرکت شل نیز مایل نیستند این مخارج را متقبل شوند، توسعه ذخایر جنوبی امکان پذیر نخواهد بود مگر آنکه از طریق عربستان سعودی و یا یکی دیگر از «فرشتگان» خاورمیانه ای این منبع مالی لازم تأمین گردد.

در عین هماهنگی بین دولت عمان و مدیریت شرکت نفت عمان، دولت به اعمال فشار بیشتری بر شرکای بخش خصوصی خود پرداخته است. قرارداد ماه دسامبر که منجر به بالا

ص: 92

رفتن عمده قیمت نفت شد، منافع شرکت شل را به شدت کاهش داد. با این وصف دولت عمان در رابطه با تصمیم گیریهای نفتی نسبتاً خونسرد است و مسائلی چون اعطای امتیازات نفتی خالی از هدف و نیرو بوده و بیشتر توأم با آشفتگی است. پایان خلاصه.

تولید: میانگین روزانه تولید نفت عمان در سال 1975 معادل 340000 بشکه بود که نسبت به سال قبل 15 درصد افزایش یافت. سطح تولید که در شش ماه اول سال گذشته به طور متوسط 310000 بشکه در روز بود، در دو ماهه آخر سال 1975 به 380000 بشکه در روز رسید. تولید سال 1976 در سطح 380000 بشکه در روز به نقطه اوج خواهد رسید و پس از آن سیر نزولی در پیش خواهد گرفت. عوارض و درآمدهای نفتی دولت در سال 1975 حدود 2/1 میلیارد دلار بود. در همان حال که شرکت نفت عمان (60 درصد در تصاحب دولت عمان، 34 درصد در تصاحب شرکت نفتی شل، 4 درصد در تصاحب شرکت نفت فرانسه و 2 درصد در تصاحب شرکت نفت پارتکس) تنها شرکت تولید کننده به شمار می آمد، چند شرکت خارجی دیگر نیز به اکتشاف مشغول بوده و یا درصدد کسب امتیازاتی در این کشور هستند.

بنا به اظهار شرکت نفت عمان، مناطق شمالی که مولد تمام نفت حاضر در این کشور می باشند به حد بلوغ رسیده، به طور کامل مورد اکتشاف قرار گرفته و گمان نمی رود که بتوان در آنجا به کشفیات جدیدی دست یافت. تولید حوزه های قدیمی تر در نزدیکی فهود سیر نزولی در پیش خواهد گرفت و هزینه تولید چاههای نفتی موجود افزایش خواهد یافت. مدیران شرکت نفت عمان یادآور می شوند که حوزه قَبا هم اکنون معادل 115000 بشکه در روز و یا یک سوم کل تولید را فراهم می آورد؛ لخویر، که یک حوزه نفتی کوچک است تنها 15000 بشکه در روز تولید خواهد داشت، و تا اواخر سال 1976 یعنی پایان احداث خط لوله مربوطه وارد مرحله تولید نخواهد شد.

برآوردهای غیررسمی شرکت نفت عمان در مورد ظرفیت آتی تولیدی در مقایسه با آوریل گذشته بیشتر نشان داده شده است و به شرح زیر است:

سالبرداشت های تقریبی

(هزار بشکه در روز)

1975340 (واقعی)

1976380

1977360

1978325

1979300

1980260

از آنجا که شرکت نفت عمان ترجیح می دهد به طور محافظه کارانه برآوردهای تولیدی را

ص: 93

ارائه نماید، سعی می کند برداشت های احتمالی نفتی درحوزه های جنوبی را در این ارقام وارد نکند. شرکت مزبور هنوز هم معترف است که ذخایر تثبیت شده و مقرون به صرفه از نظر بازیافت در شمال عمان کمتر از 2میلیارد بشکه است و ذخایر مزبور در کمتر از 20 سال ته خواهد کشید. دولت عمان خوش بین تر است و معتقد است که کل موجودی این ذخایر حدود 5 میلیارد بشکه است، البته در صورتی که ذخایر ظفار نیز بدان افزوده شود.

با این وصف، دولت شدیداً تلاش می کند تا پروژه های درآمدزا ایجاد کند تا جایگزین درآمد نفتی شوند.

قراردادهای مربوط به امتیازات: بر اساس قرارداد اصلی بین شرکت نفت عمان و دولت این کشور، حدود 25 درصد از حوزه امتیازاتی شرکت نفت عمان پس از ده سال بهره برداری باید به دولت واگذار گردد. در سال های 1974 و 1975، شرکت مزبور به مناطق عظیم نفتی (غالباً غیرمکشوفه) در طول مرز عربستان سعودی دست یافت که دولت عمان سعی کرد آنها را به شرکت های خارجی اجاره دهد. در آوریل 1975 دولت عمان امتیازات مجاور مرز عربستان سعودی را به گروهی مرکب از شرکت نفت فرانسه، شرکت نفت اِرَپ، و شرکت نفت ژاپنی سومیتومو اجاره داد. در ماه نوامبر، دولت عمان امتیاز منطقه سونینا در شمال عمان را به شرکت نفت کوین تانا که یک شرکت اکتشافی کوچک از آن خانواده مارشال هوستون در تگزاس است اعطا کرد. دولت عمان سعی دارد مناطق وسیع ظفار غربی را نیز اجاره دهد.

دولت عمان امیدوار است که مقادیر زیادی نفت در منطقه مجاور مرز عربستان سعودی کشف گردد. شرکت نفت عمان معتقد است که میزان نفت غیرمکشوفه در این منطقه چندان زیاد نیست (که از واقع گرایی بیشتری برخوردار است). همان گونه که یکی از مدیران اکتشافی شرکت نفت عمان یادآور شد «اگر ما فکر می کردیم که احتمال کشف نفت در این منطقه زیاد است، آن را به حال خود رها نمی کردیم.» بعضی از ناظران معتقدند که شرکت کوین تانا به دلیل امکانات نفتی منطقه سونینا را اجاره نکرده است، بلکه می خواهد امتیازات مربوط به جاده سازی و حفاریهای آبی این منطقه را به خود اختصاص دهد.

در حفاریهای خارج از خشکی قدری موفقیت به دست آمد. شرکت سان اویل که در اوایل سال جاری منطقه ای را از شرکت نفت عمان خرید، چاهی در 18 میلی جزیره مصیره حفر کرد. بافت های حاوی نفت و مقداری نفت نیز در اعماق 7000 و 11000 پایی به دست آمد، لیکن نفت مزبور از کمیت تجاری برخوردار نبود. سان اویل در نظر دارد در پاییز سال 1976 در منطقه ای دیگر نیز حفاریهایی انجام دهد. شرکت های اِلْفْ و اِرَپ در خارج از شبه جزیره مسندم به حفاری پرداخته اند لیکن نتیجه مثبتی عایدشان نشده است.

نفت جنوب عمان: بخش اعظم اکتشافات شرکت نفت عمان در جنوب عمان به عمل می آید که تاکنون نفت قابل تولیدی را ارائه نکرده ولی ظاهراً ذخایر عظیمی در بر دارد. سه گروه زلزله سنج به کار مشغول بود، و یکی از گروههای اکتشافی نیز دائماً به کار می پردازد.

ص: 94

مدیران شرکت نفت عمان معتقدند که پس از توسعه کامل حوزه های جنوب این منطقه خواهد توانست روزانه 200000 بشکه بازدهی داشته باشد. شرکت نفت عمان به منظور ایجاد هماهنگی بیشتر در تلاش های اکتشافی خود در جنوب، مناطق مختص به خود را به صورت یک منطقه درآورده است که از هیما و دماغه مصیره تا مرز ظفار و جمهوری دمکراتیک خلق یمن ادامه دارد. وزارت نفت نیز که از امکانات نفتی ظفار به هیجان آمده، در نظر دارد در سال 1976 در سلاله یکی از دفاتر خود را مستقر سازد.

آثار نفتی به دنبال چند حلقه چاه حفر شده در جنوب به دست آمد. دو سفره بزرگ نفتی تاکنون یافته شده که عبارتند از حوزه های امل و مرمول در ظفار شرقی. بیشتر نفت یافته شده در جنوب عمان از نوع نفت سنگین 16 تا 20 درجه و در اعماق 6000 تا 8000 پایی است که باید توسط تزریق بخار و دیگر فنون پر خرج تولید تجاری استخراج شود. مقامات شرکت معتقدند که تولید هر بشکه نفت 50/3 دلار تمام خواهد شد. با این وصف، زمین شناسان شرکت نفت عمان یادآور شده اند که چند بافت زمین شناسی نوید بخش در جنوب وجود دارد که می تواند دربرگیرنده ذخایر عمده نفت سبک نیز باشد.

مقامات شرکت نفت عمان بر مشکلات فنی موجود در اکتشاف منطقه جنوب نیز تأکید دارند. بافت های صخره ای 300 تا 500 میلیون سال (در مقایسه با بافت های 100 میلیون ساله شمال) قدمت دارند، و بخش اعظم صخره ها ناهموار است. البته تعداد فسیل های ثابت کننده موجودیت بافتهای حاوی نفت معدود است، و تعابیر مربوط به اطلاعات زلزله سنجی نیز از پیچیدگی بسیار برخوردارند. مقامات شرکت نفت عمان معتقدند که تکنولوژی مورد نیاز اکتشاف و عمران این نفت آن قدر پیچیده است که تنها چند شرکت عمده چون اکسان، شل یا موبیل قادر به توسعه کافی نفت جنوب خواهند بود. شرکت نفت عمان در نظر دارد به جستجوی کامل و وسیع نفت بپردازد که تا سه سال آینده پایان نخواهد یافت و می تواند حدود 100 میلیون دلار هزینه دربر داشته باشد.

حتی پس از نقشه برداری کامل از ذخایر جنوب، مشکلات عمده ای در رابطه با انتقال نفت به ساحل وجود خواهد داشت. شرکت نفت عمان در نظر ندارد از طریق خط لوله این نفت خام سنگین را به خط لوله اصلی قبا در شمال متصل سازد. در عوض به بررسی دو راه چاره دیگر پرداخته است:

کشیدن یک خط لوله از دُقم در مرکز عمان. دُقم که یک روستای ماهیگیری کوچک در جنوب غربی جزیره مصیره است، محل فرود تجهیزات اکتشاف نفتی در ده یا 15 سال قبل بود، و به آسانی می توانستند آن را به صورت یک مخزن نفت و یا تجهیزات درآوردند. بادهای تند تابستانی نیز لطمه چندانی به این بند وارد نمی کنند. مضرات موجود در رابطه با دُقم عبارتند از انزوای کامل این منطقه از مناطق پرجمعیت بعدی تا فاصله 200 میلی و فاصله بسیار زیاد خط لوله های مستقر در حوزه های بعدی جنوب تا اینجا.

ص: 95

انتقال نفت توسط خط لوله به یکی از بنادر مصنوعی مقابل جزایر کوریا موریا. شرکت نفت عمان احتمالاً این راه را اتخاذ خواهد کرد آن هم در صورتی که اکثر ذخایر تثبیت شده جنوب در اطراف حوزه های امل و مرمول در شرق ظفار واقع شده باشند، تا پمپاژ آن از طریق یک خط لوله کوتاهتر امکان پذیر باشد. مشکلات اصلی این استراتژی مسائل مربوط به راندن نفت به ارتفاعات 5000 پایی کوهستانی و از آنجا به خط ساحلی منتهی به دریاست. از آنجا که بادهای تند تابستانی امواج را به ارتفاع 20 پایی ساحل بلند می کند، شرکت نفت عمان مجبور است یک اسکله مصنوعی و تأسیسات بارگیری خارج از خشکی نیز احداث کند.

این مشکلات اکتشافی، تولیدی و حمل و نقل، سرمایه ای معادل 500 میلیون دلار نیاز خواهد داشت. مهم ترین مانع موجود در راه گسترش حوزه های جنوبی، یافتن این منبع مالی است. شرکت نفت عمان می تواند از طریق درآمدهای داخلی هزینه اکتشاف را به عهده گیرد، لیکن هزینه توسعه آن قدر زیاد خواهد بود که شرکت نفت عمان به منابع خارجی نیز نیازمند خواهد شد. قرارگاههای شل مایل به تأمین این هزینه عمرانی نیست، مگر آنکه شرکت نفت عمان میزان سود شرکت شل را بالا ببرد. دولت عمان نیز علی رغم موضع خود به عنوان مهم ترین سهامدار شرکت مزبور، نه مایل است و نه می تواند مقادیر عمده ای از این سرمایه را فراهم آورد. گسترش کامل ذخایر جنوب تحقق نخواهد یافت مگر آنکه یکی از «فرشتگان» ثروتمند چون عربستان سعودی برای پر کردن این شکاف به پیش آید.

قیمت گذاری و پرداخت ها به دولت: هر چند عمان عضو اوپک نیست، ولی از سیاست قیمت گذاری اوپک پیروی می کند. به دنبال 10 درصد افزایش قیمت توسط اوپک در ماه اکتبر، دولت عمان نیز قیمت جدیدی در اختیار شرکت نفت عمان قرار داد. قیمت به 505/12 دلار برای هر بشکه از 298/12 دلار افزایش یافت، در حالیکه بازخرید مشارکت نفتی از 40/11 دلار به 63/11 دلار در هر بشکه (برای تمام نفت های 34 درجه) افزایش یافته بود. مالیاتها (5/65 درصد) و عوارض (57/16 درصد) نفت خام، وضع سابق خود را در پیش گرفت و تغییری نکرد، لیکن دولت عمان شرکت نفت عمان را متقاعد ساخت که از اول اکتبر در ازای هر بشکه، 379/1 دلار بپردازد. میانگین خالص برداشت دولت عمان پس از تفریق هزینه عملیاتی و سرمایه ای دولت، حدود 20/10 دلار در هر بشکه در سال 1976 خواهد بود که بیش از 20/9 دلار در سال 1975 است.

در عین حال که نه شرکت شل و نه دولت عمان از حساب و منافع داخلی شرکت نفت عمان مطلع نیستند، شواهد موجود نشان می دهد که عملیات موجود در عمان برخلاف سالهای گذشته برای شرکت شل سود چندانی به همراه ندارد. علت نیز این است که با ته کشیدن چاه های نفت شمال هزینه های عملیاتی و سرمایه نیز افزایش یافته است. بانک مرکزی عمان برآورد کرده است که کل منافع داده شده به شل و شرکت نفت فرانسه توسط شرکت نفت عمان در سال 1974 معادل 90 میلیون دلار بوده است ولی علی رغم افزایش بازده، این سودها

ص: 96

نیز کاهش یافته است. کل هزینه های عملیاتی، اکتشافی و توسعه ای از 90 میلیون دلار در سال 1974 به 125 میلیون دلار در سال 1975 افزایش یافته است. سود نفتی شل در عمان به ازای هر بشکه نفت از 70/0 دلار، به 35/0 دلار پس از آخرین قرارداد کاهش یافت، البته طبق محاسبات تقریبی ما و سخنان مدیران شرکت نفت عمان.

دولت عمان و شرکت نفت عمان، هیچیک، از قرارداد ماه دسامبر راضی نیستند. قیمت بازخرید (که نشانگر نرخ نفت خام کنونی عمان در بازار است) و قیمت تعیین شده در مقایسه با سال 1974 افزایش ناچیزی داشت، چون تقاضای جهانی برای نفت معتدل بوده است. دولت عمان قیمتهای بیشتر را ترجیح می دهد و قطعاً به شرکت نفت عمان فشار وارد خواهد آورد تا در قراردادهای جاری، هنگام بهبود وضع بازار تجدیدنظر کند. از طرف دیگر، مدیران شل نگران این امر هستند که بازپرداخت های نفت کاهش یافته و سبب کاهش منابع مالی داخلی جهت استفاده در زمینه اکتشافات شود. تعدادی از ناظران یادآور شده اند که دولت عمان سعی دارد در قبال شرکت نفت عمان موضع شدیدتری اتخاذ نماید که قبلاً هم این کار را انجام داده است. علی رغم این عدم توافق ها، دولت عمان میل دارد سهام شصت درصدی خود در شرکت نفت عمان را حفظ کند، و خواستار تصاحب 100 درصد این شرکت نخواهد شد. عمانیها نیز از تخصص مدیریت و فنی کافی در اداره شرکت و یا طرح قیمت و اکتشاف برخوردار نیستند. مقامات شرکت نفت عمان می گویند شل مایل است در سالهای آتی به عملیات خود در عمان ادامه دهد، البته تا زمانی که سود عاید در قبال هر بشکه نفت بین 35/0-30/0 دلار باشد. ولی شرکت از دولت عمان می خواهد که در ازای هر بشکه 50/0 دلار را به گسترش تجاری امتیازات اختصاص دهد.

گاز طبیعی: گاز مربوطه تولیدی در حوزه های نفتی جنوب در حال حاضر مورد بهره برداری قرار نمی گیرد. دولت عمان راههای انتقال این گاز را به ساحل جهت استفاده در کارخانه نمک زدا و یا کارخانه تهیه کود مورد بررسی قرار داده است. چند شرکت، از قبیل تسورو تگزاس و گَس اوشن فرانسه درباره احداث یک کارخانه گاز مایع نفتی و گاز طبیعی نفتی، با دولت عمان مذاکره کرده اند، لیکن در حال حاضر تسورو و گَس اوشن دست از این پروژه ها برداشته اند. دولت عمان پیشنهادات شرکت های کوچک و سرمایه داران خارجی را چندان جدی تلقی نمی کند.

مشکل اصلی این است که ذخایر گازی عمان آن قدر کم است که صدور آن سودآور نیست. کل بازده گازی فهود و حوزه قبا حدود 200 میلیون فوت مکعب در روز است، و این مقدار برای سرپا نگاهداشتن پروژه صدور گاز مایع کافی نیست. گاز مایع موجود را می توان از طریق خطوط لوله 10 اینچی جهت استفاده تأسیسات محلی به ساحل فرستاد. دولت عمان در نظر دارد با استفاده از همین گاز کیفیت نفت خام صادراتی عمان را بالا برد.

نقش دولت عمان در تصمیم گیریهای نفتی: علی رغم اینکه اکثریت سهام شرکت نفت

ص: 97

عمان از آن دولت این کشور است، این دولت تا به حال در زمینه تصمیم گیریهای نفتی نقشی نسبتاً خونسردانه را ایفا کرده است. تعداد مقامات دولتی مطلع در امور نفتی بسیار انگشت شمار است، و معمولاً در زمینه اکتشاف و عمران از شل مشورت می پذیرند. شورای نفتی که در آوریل 1975 تشکیل شد، دستخوش تفرقه مشورتی شده است. شریف لطفی مشاور بانک عمران و بازسازی بین المللی نیز احتمالاً متنفذترین عضو شورا است، و معاون و سرپرست بانک مرکزی یعنی یوسف نعمت الله نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. از طرف دیگر وزیر نفت یعنی الشنفاری در مسائل نفتی کم اطلاع است و به شدت بر نمایندگان تترا تِک که یک شرکت مشاوره آمریکایی است متکی می باشد.

عدم تجربه دولت عمان در امور نفتی در آشفتگی موجود در اعطای امتیازات مشهود است. یک شرکت نفتی که اخیراً با دولت عمان وارد مذاکره شده بود اظهار داشت که ظاهراً بین مقامات مسئول نفتی هماهنگی چندانی وجود ندارد. به طور مثال، نمایندگان شرکت ها چندین بار وادار شده اند که در جلسات توجیهی در برابر نعمت الله، مشاور حقوقی وزارت نفت حمید الحرثی، مشاور معادن اسماعیل البوشی، و علی البطشی از وزارت نفت چندین بار مسائل مربوط به یک منطقه را جهت یادآوری مجدد تکرار کنند. دولت عمان در زمینه ارائه ارقام گزاف تولید و ذخایر آتی بی تقصیر نبوده است، و ما از این می ترسیم که مبادا بعضی از مقامات تبلیغات دروغین خود را نیز باور کنند. مدتها باید بگذرد تا دولت عمان بتواند مانند همسایگان خود در خلیج [فارس] شمالی از استقلال در امور نفتی برخوردار گردد. وُل


رویدادهای نفتی امارات شمالی

سند شماره 40

محرمانه23 می 1976 2 خرداد 1355

از: سفارت آمریکا، ابوظبی الف 40به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: الف) ابوظبی 75/4/9 57 الف ، ب) ابوظبی 75/6/5 25 الف، ج) ابوظبی 75/15/3 15 الف، د) ابوظبی 76/3/5 36 الف، ه ( ابوظبی 75/3/3 12 الف

موضوع: رویدادهای نفتی امارات شمالی

افسر گزارشگر در سفر اخیر خود به امارات شمالی فرصت یافت تا با نورمن استاپی (حفاظت شود) نماینده آمریکایی گروه نفتی ام القوین گفتگو کند. این وضعیت نه تنها باعث شد که به عملیات ام القوین عمیق تر نگریسته شود بلکه نکات جالب توجهی نیز در مورد دیگر فعالیتهای نفتی شمال آشکار گردید.

استاپی در رابطه با فجیره، اظهار داشت که مطالبش مکمل گفتگویی است که وی طی همان سفر با شیخ حمد حاکم آنجا داشته است. در مورد هر یک از امارات جزئیات به شرح ذیل است:

ص: 98

دوبی

در دوبی تگزاس - پاسیفیک امتیازات نفتی خارج و داخل خشکی را از طرف مؤسسه نفتی دوبی عهده دار است. بنا به گفته استاپی، تگزاس - پاسیفیک چاهی در خارج از خشکی حفر کرده بود لیکن پس از رسیدن به عمق 14000 پایی درست چند روز قبل از این گفتگوها از ادامه کار دست برداشته بود. این شرکت توجه خود را به نقاط داخل خشکی معطوف خواهد داشت تا بتواند در تابستان 1976 دو حلقه چاه حفر کند.

شارجه

الف- بنا به گزارش استاپی، شرکت کرسنت در نظر دارد طی تابستان جاری دو حلقه چاه نفتی دیگر در حوزه مبارک حفر کند. بنا به گفته استاپی، کرسنت هنوز هم دچار مشکلات است (مرجع الف و قبل از آن) در حالیکه یکی از چاههای آن بیش از انتظار تولید می کند. در حقیقت و با در نظر گرفتن این مشکلات معلوم نبود که آیا این شرکت حاضر است بیش از این در رابطه با گسترش حوزه، سرمایه گذاری کند یا خیر. ولی حالا که سومین حلقه چاه حفر شده نیز وارد مرحله تولید شده، شرکا آماده اند چاههای دیگری در همین حوزه حفر کنند تا شاید بخت به آنها روی آورد.

ب- در رابطه با امتیازات داخل خشکی شارجه، استاپی گفت که کریستال پترولیوم امتیاز خود را بازپس داده و این منطقه بار دیگر منتظر است تا به فروش رسد. ظاهراً خروج کریستال پترولیوم چندان دوستانه نبود چون حاکم شارجه اعلام کرده که این شرکت نتوانسته است شرایط مندرج در قرارداد امتیازی را برآورده سازد (مرجع ب) ظاهراً منظور شیخ سلطان این بود که کریستال پترولیوم تنها اقدام به تکمیل چاه «جان مکوم» کرده ولی اقدام به حفر چاه جدیدی ننموده است. بنا به گفته استاپی، حاکم شارجه گفته بود که قصد دارد شرکت کریستال را به پرداخت 300000 دلار جریمه محکوم نماید ولی بعدها از این کار منصرف شده است (چون به طور خصوصی و با پرداخت نیمی از مبلغ موردنظر، مسئله فیصله داده شده بود.)

تذکر: از زمان تدوین مطالب فوق، اعلام شده است که شارجه حاضر است امتیازات جدیدی واگذار کند. شرکت طالب این امتیاز نیز نماینده مشترک دو شرکت آمریکایی یعنی نیکلوس اویل اند. گَس و پیناکل است. طبق نوشته مطبوعات، شرکتها توافق کرده اند که سه حلقه چاه 16000 پایی حفر نمایند و در طول مدت 30 ماه معادل 12 میلیون دلار سرمایه گذاری کنند. خلاصه اینکه، این بار به میل سلطان چاههای جدیدی حفر خواهد شد. جالب توجه اینکه مدیر قبلی کریستال در شارجه که خواهان حفر چاههای جدید شده بود به عنوان نماینده دو شرکت جدید در شارجه وارد عمل شده است.

پ- در نهایت در خارج از خشکی شارجه نیز امتیاز دیگری به شرکت هوستون اویل و مینرالز واگذار شده که همان منطقه حمریا شمالی شارجه است (که خط ساحلی خلیج فارس

ص: 99

در امتداد شارجه و عمان بین این دو امارت تقسیم گشته است). هوستون اویل و مینرالز که توجه خود را به ام القوین معطوف داشته فعلاً در نظر ندارد در این منطقه اقدام به حفاری کند. (به مطالب پایین رجوع شود).

عجمان

اقدامات زلزله سنجی شرکت «یونایتد ریفانینگ» عجمان (مرجع پ) بی نتیجه ماند و امتیاز در سال 1975 پس داده شد که هیچگونه تخاصمی در این مورد به همراه نداشت.

ام القوین

الف- گروه نفتی ام القوین (مرجع پ) شدیداً مشغول اکتشاف است. شرکت نفتی زاپاتا به عنوان عامل اجرا می کند و گروه نیز به خاطر موجود بودن دستگاه حفاری در ژانویه 1976 یعنی زودتر از موقع مقرر اقدام به حفاری نمود. این چاه که در 14 میلی ساحل قرار دارد در تاریخ 12می دارای عمقی برابر با 15140 پا بود. از منطقه ای که امکان تولید داشت، یک نمونه هسته ای برداشته شده است. نمونه دوم می بایستی در تاریخ 12 می از دومین و بزرگ ترین منطقه برداشته می شد. سومین و آخرین منطقه در اعماق 15850 پایی آزمایش خواهد شد. پس از آن گروه متوجه خواهد شد که آیا این منطقه دارای نفت هست یا خیر. بنا به گفته استاپی شواهد این منطقه نشان می دهد که گاز موجود بیش از نفت است ولی این امر نیز هنوز به اثبات نرسیده است.

طبق گفته استاپی، حفاری در منطقه ام القوین با ریسک بسیاری همراه است چون بافت نفتی آن شبیه بافت نفتی ابوظبی و رأس الخیمه نیست بلکه نفت گُسل است. استاپی گفت گرچه تمام شواهد دال بر وجود نفت در این بافت است ولی امکان دارد نفت موجود ناشی از قرنها نشت نفت در اثر اقدامات ناموفق انجام شده برای استخراج نفت در حوزه خلیج [فارس] (مانند کویت) باشد. استاپی می گوید اگر این چاه نفت داشته باشد تولید روزانه 2000 بشکه در روز نیز برای این گروه از نظر اقتصادی مقرون به صرفه خواهد شد. طبق قرارداد آنها و دولت ام القوین تا 50000 بشکه تولید روزانه 16% حق امتیاز پرداخت می شود و میزان آن به تدریج افزایش می یابد. میزان مالیات نیز، مانند دیگر تولید کنندگان کوچک امارات متحده عربی برابر 55% خواهد بود.

طبق اظهارات استاپی اگر این چاه موفقیت آمیز نباشد، گروه اقدام به حفر یک حلقه چاه دیگر خواهد کرد. در حال حاضر آنها 5/1 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده اند که 300000 دلار آن حق اجاره سال اول است و 400000 دلار آن برای سال جاری، که تقریباً مبالغ مشابهی نیز در دو سال بعد پرداخت خواهد شد. استاپی معتقد است که این بار حداقل برای یک بار هم که شده حفر چاه جدید آزمایش می شود. اگر این طور باشد، تلاش جدید در نزدیکی مرز

ص: 100

رأس الخیمه یعنی یک منطقه چهار میلی که بر سر آن بین شارجه و رأس الخیمه اختلاف است صورت خواهد گرفت. البته باید اقدامی در این مورد صورت گیرد تا قبل از آغاز حفاری گروه این اختلافات نیز حل شود.

در نهایت استاپی خاطرنشان ساخت که میزان مشارکت گروه ام القوین بر عکس گزارش مرجع پ تفاوت پیدا کرده که ترکیب آن به شرح ذیل است:

زاپاتا اکسپلوریشن

2/71% (گرداننده)

کانادین سوپریور

25%

یونایتد ریفاینینگ

20%

آسامرا

20%

کوانی

10%

آنادارکو پروداکشن

2/71%

گلف اویل

10%

آنادارکو که یک شرکت آمریکایی است سهام خود را از زاپاتا و گلف که در ماه گذشته به این گروه پیوسته بودند خرید، که 5% از سهم یونایتد ریفاینینگ و 5% از آسامرا خریداری کرده بودند. در نتیجه 55% سهام از آن شرکتهای آمریکایی و 45% بقیه از آن شرکتهای کانادایی است. استاپی خاطرنشان ساخت که اکثراً از پیوستن گلف به این گروه ناراضی بودند چون یک شرکت بزرگ است و منافع آن با منافع شرکت های کوچکتر که گروه را به انحصار خود درآورده بودند در تضاد بود. علاوه بر این، استاپی معتقد است که همین تغییر سهامداران نوعی عنصر بی اعتمادی در عملیات ام القوین پدید آورده است. ولی گویا راه دیگری وجود نداشت چون چهار شرکت اولیه (کانادین سوپریور، یونایتد، آسامرا و کوانی) به دنبال عملیات رأس الخیمه با کمبود سرمایه روبرو شده بودند (به مطلب پایین رجوع شود). خلاصه اینکه، گرچه آنها به امکانات نفتی ام القوین امید دارند ولی به سرمایه بیشتری نیاز داشتند که گلف آن را در اختیار داشت.

ب- ام القوین یک امتیاز نیز به هوستون اویل و مینرالز فروخته که بخش کوچکی از آن در شارجه واقع شده است. این شرکت که یک سازمان آمریکایی است در حال حاضر تنها سهامدار این امتیاز است و دفتری در ام القوین تأسیس کرده که نماینده اش نیز یک آمریکایی مقیم آنجا به نام رابرت هارینگتون است (که در واقع در شارجه زندگی می کند). این شرکت در نظر دارد در تابستان دو حلقه چاه در داخل خشکی حفر کند که اولین آنها در ژوئن و در نزدیکی مرز رأس الخیمه (در داخل خشکی) و چاه دوم در سپتامبر در جزیره فلج المعلا واقع خواهند شد. قرار است عمق اولین چاه 6000 پا باشد که به نظر استاپی در این نقطه به نفت نخواهد رسید. ولی هوستون اویل معتقد است که پس از رسیدن به این نقطه متوجه خواهند

ص: 101

شد که تلاششان به ثمر می رسد یا نه.

قرار است چاه واقع در فلج المعلا تا عمق 16000 پایی حفر شود که معقول تر به نظر می رسد.

رأس الخیمه

با وجود اینکه (مرجع ت) مهم ترین مطالب مربوط به رأس الخیمه است، ولی استاپی در مورد عملیات ویتول نکات جالبی بیان داشت. همانگونه که قبلاً اشاره شد، تلاش اکتشافی رأس الخیمه بسیار گران یعنی معادل 24 میلیون دلار تمام شده است که نیمی از این مبلغ تنها صرف حفاری شد، که در برابر مخارج حفاری ام القوین می باشد. علاوه بر این، ویتول حفاری خود را چهار ماه زودتر از گروه ام القوین شروع کرده ولی گروه ام القوین 400 پا از آنها جلوتر هستند. واضح است که ویتول با مشکلاتی روبرو شده که از نظر استاپی خود شرکت این مشکلات را به وجود آورده است [که] (استاپی به این موضوع واقف است چون چهار شرکت تحت نمایندگی او نیز در رأس الخیمه مشغول فعالیت هستند). دستگاه حفاری ویتول [مارک] «روان» است [که] بهترین نوع نیست (آنچه که در ام القوین به کار رفته در وضعیت بسیار خوبی است) ولی استاپی می گوید مهم ترین اشتباه ویتول این است که کارمندانش از استاندارد کافی برخوردار نیستند. مشکلات اجتناب ناپذیر همیشه به وجود می آید اما وقتی که هزینه روزانه حفاری 45000-35000 دلار باشد به همان سرعت نیز باید بتوان مشکلات را از میان برداشت و در اینجاست که ویتول خوب محاسبه نکرده است. مسئله دیگر این است که در 9 ماه گذشته ویتول کارگران خود را به مرخصی نفرستاده که همین امر سبب پایین آمدن میزان کارآیی آنها می گردد. بعضی از مشکلات نیز ناشی از رقابت دو امارت هم جوار و نیز رقابت طبیعی بین دو شرکت است که در یک بافت و همزمان مشغول حفاری می باشند؛ ولی با گذشت زمان و تکمیل اولین چاه در رأس الخیمه و کار خوب انجام شده در ام القوین، می توان گفت که اوضاع فرق می کند.

نکته جالب توجه مذکور در (مرجع ت) نحوه مشارکت در صورت دست یافتن ویتول به نفت است، البته از نظر امارات متحده عربی). در حال حاضر هزینه ها تماماً به عهده ویتول است. ولی به محض آغاز مرحله تولید دولت رأس الخیمه 50% هزینه های عملیاتی را به عهده خواهد گرفت، و پس از آن نیز نسبت به پرداخت سهم هزینه های اکتشافی اقدام خواهد کرد. علاوه براین ویتول 14% حق امتیاز و مقداری مالیات خواهد پرداخت تا سهم دولت معادل 58% شود.

فجیره

شرکت رزرواویل دنور (مرجع ث) هنوز هم امتیاز خارج از خشکی فجیره و شارجه را در

ص: 102

ساحل شرق در اختیار دارد. طبق اظهارات حاکم فجیره شیخ حمد، رزرو در دسامبر 1976 حفاری را آغاز خواهد کرد. استاپی معتقد است که این کار تا تابستان آتی شروع نخواهد شد. گویا شرکت به حاکم گفته بود که احتمال دست یابی به نفت 96% است. استاپی نیز می گوید که اعضای گروهش کار زلزله سنجی رزرو را دیده و آن را بسیار امیدوار کننده توصیف کرده اند. ولی همیشه باید به یاد داشت که نباید حرفی زده شود که توقع و امید حکام محلی بالا برود. گمان می کنیم که شیخ منظور رزرو را درک نکرده و ما باید به دنبال به دست آوردن نفت باشیم تا ناراحتی ها چندان حاد نشود. در رابطه با حفاری و نیز به خاطر عمق بیش از حد آبهای خلیج عمان، رزرو با مشکلاتی روبرو خواهد شد. بنا به گفته استاپی عمق آبهای این منطقه 400 پا (در مقایسه با اعماق 105 پایی و 280 پایی ام القوین و رأس الخیمه) و بسیار زیاد است، باید در این نقاط از کشتی های حفاری استفاده کرد. علت تأخیر نیز این است که نتوانسته اند چنین تجهیزاتی به دست آورند. در صورتی که نفت به دست آید قرارداد بین شرکت و دولت نیز استاندارد است، یعنی 14% حق الامتیاز و 51% مالیات است. (گرچه شیخ حمد می گوید که رزرو از او به عنوان یک مذاکره گر سرسخت یاد می کند. یعنی چاپلوسی امتیازهای بسیاری نصیب این شرکت کرده است). گمان نمی رود که شارجه نیز در درآمد و یا کل موضوع سهیم شود.

نتیجه گیری

این امید همیشگی که در مرجع پ نیز از آن یادشده هنوز هم در اندیشه امارات فقیر وجود دارد. تاکنون هیچیک از این امیدها تحقق نیافته، لیکن امیدهای عجمان کاملاً مبدل به یأس گشته اند. ولی دیگران هنوز هم امیدوارند. استرنر