گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد يازدهم
صنعت نفت در قطر






سند شماره 41

محرمانه8 ژوئیه 1976 17 تیر 1355

از: سفارت آمریکا، دوحه الف 16به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، جده، کویت، تهران

موضوع: صنعت نفت در قطر

خلاصه: نفت قطر تنها توسط دو شرکت یعنی شرکت نفت قطر و شرکت شل تولید می شود. این شرکتها روزانه در حدود 470000 بشکه نفت یعنی حداکثر میزان تولید مجاز شمرده شده توسط دولت قطر را تولید می کنند. قطر علاوه بر این، عواید مربوط به 15000 بشکه نفت در روز را از منطقه نفتی مشترک این کشور با ابوظبی دریافت می دارد. علاوه بر این در بخشهای خارج و داخل خشکی اکتشاف صورت می گیرد. دولت از ژانویه 1974 حدود 60 درصد سهام این شرکت ها را به خود اختصاص داد و در دسامبر 1974 اعلام داشت که قصد

ص: 103

دارد کنترل 100 درصد این شرکت ها را در اختیار گیرد. در حال حاضر مذاکرات در حال پیشرفت است و مقامات این شرکت ها معتقدند که مقدمات تحویل آنها به دولت قطر تا پایان تابستان جاری صورت خواهد گرفت. مؤسسه نفتی قطر در اول ژانویه 1975 تشکیل شد تا بر منافع دولت در شرکت نفت قطر و شل نظارت داشته باشد و در نهایت مسئولیت تمام جنبه های عملیاتی، پالایش و بازاریابی را به عهده گیرد. ولی به علت کمبود نفرات کارآزموده، این سازمان در فعالیت های نفتی به صورت اسمی شرکت داشته و دولت قطر مجبور است حتی پس از در اختیار گرفتن کنترل تمام این شرکتها باز هم به تخصص خارجی در صنعت نفت متکی باشد. قطر سالهاست که از سیاست صرفه جویی در منابع نفتی پیروی کرده و تنها 75 درصد ظرفیت تولیدی، مورد بهره برداری قرار گرفته است. قطر علاوه بر نفت، مقادیر بسیاری گاز غیرمرتبط با نفت دارد. گرچه این حوزه ها به طور کامل مشخص نشده اند، ولی کل ذخایر گازی این کشور برابر با 130 میلیارد فوت مکعب برآورد شده است. دولت، شرکت گاز قطر را با همکاری شل ایجاد کرده است تا بتواند چند پروژه مربوط به مطالعه امکانات گازی و بهره برداری آن را انجام دهد. پایان خلاصه.

تولید و اکتشاف

شرکت نفت قطر: شرکت نفت قطر کنسرسیومی است متشکل از اعضای مشابه شرکت نفت عراق. شرکت های عضو عبارتند از: بریتیش پترولیوم، رویال داچ شل، شرکت نفت فرانسه، موبیل و پارتکس. در حال حاضر، این شرکت ها 40 درصد سهام شرکت نفت قطر را در اختیار دارند، ولی قرار است که دولت قطر پس از چندی سهام کامل آن را در اختیار گیرد. تاریخ تولید نفت در قطر با تأسیس شرکت نفت قطر که امتیاز آن را در سال 1945 کسب کرد، آغاز شد. این امتیاز در ابتدا شامل تمام شبه جزیره قطر و مناطق خارج از خشکی بود، اما به تدریج کاهش یافت تا اینکه شامل حوزه دُخان و مناطق مجاور ساحل غربی قطر گردید. تولید شرکت نفت قطر در سال 1973 معادل 6/91 میلیون بشکه (یا 251000 بشکه در روز) گردید. در سال 1974 دولت قطر سقف تولیدی 225000 بشکه در روز را برای شرکت نفت قطر مشخص کرد آنهم بنا به دلایل صرفه جویانه، و در آن سال تولید به سطح 223000 بشکه در روز رسید یعنی 9 درصد کاهش یافت. تولید شرکت نفت قطر در سال 1975 به دنبال کاهش قیمت های نفتی در ابوظبی که نفت قطر را در مقایسه با دیگر عرضه کنندگان، گرانقیمت نشان می داد، 20 درصد دیگر کاهش یافت. پس از امتناع دولت قطر نسبت به جرح و تعدیل قیمت ها، برداشت نفتی در ژانویه 1975 کاهش یافت و شرکت نفت قطر بازخرید قراردادهای خود را لغو کرد و تولید در ژوئیه 1975 به پایین ترین مقدار یعنی 104000 بشکه در روز رسید. تصمیم قطر مبنی بر اعمال 10 درصد افزایش قیمت اعلام شده توسط اوپک در سپتامبر 1975، قیمت نفت این کشور را با قیمت دیگر نفت های خام خلیج [فارس] متناسب ساخت.

ص: 104

از آن پس، تولید در سطح 225000 بشکه در روز تقریباً ثابت مانده است.

شرکت نفت قطر نفتی مرغوب و کم سولفور از سه ذخایر موجود در حوزه دُخان تولید می کند. نفت خام مرکب از قوه جاذبه 41 40 درجه و محتوای سولفور 2/1 1/1 درصد برخوردار است. این نفت خام توسط لوله های نفتی از شبه جزیره قطر به یک پایانه آبی در ساحل شرقی – ام سعید - منتقل می شود. گاز مربوطه تولیدی در دُخان به عنوان سوخت در یک کارخانه کود شیمیایی به مصرف می رسد، و از سال 1975 در کارخانه گاز مایع طبیعی ام سعید به صورت گازهای پروپان و بوتان درآمده و صادر می شود. 60 درصد سهام این کارخانه نیز مانند دیگر بخشهای شرکت نفت قطر از آن دولت قطر است.

شرکت شل قطر: شرکت شل قطر در سال 1964 بهره برداری از منطقه امتیازی خود را در شمال شرق منطقه اصلی قطر آغاز کرد. 60 درصد از سهام شل نیز مانند سهام شرکت نفت قطر از آن دولت قطر است. میزان تولید شرکت شل در سال 1973 به 320000 بشکه در روز رسید و پس از آن با تحمیل اقدامات توأم با صرفه جویی از طرف دولت، برداشت آن به 295000 بشکه در روز تقلیل یافت. شل نیز در سال 1975 تحت تأثیر کاهش قیمت قرار گرفت و کاهش شدید تولیدی را تجربه کرد تا اینکه قراردادهای بازخرید جدید در نوامبر 1975 منعقد گردید. از اول ژانویه 1976 دولت بار دیگر تولید را محدود کرد و میزان تولید شل را 50000 بشکه در روز کاهش و به میزان 245000 بشکه در روز رساند. اعلام شد که هدف از کاهش، صرفه جویی در گاز طبیعی است که در آن زمان به هدر می رفت. یک کارخانه گاز طبیعی که قرار است احداث آن در سال 1978 به پایان برسد از گاز تولیدی توسط شل بهره برداری خواهد کرد.

نفت خام شل نیز از سه حوزه خارج از خشکی استخراج می گردد و از طریق خطوط لوله به پایانه صادراتی واقع در جزیره هلول منتقل می گردد. نفت مرکب این شرکت، از قوه جاذبه 8/36-36 درجه و محتوای سولفور 45/1 تا 50/1 درصد برخوردار است.

حوزه البوندوق: علاوه بر 470000 بشکه تولیدی شل و شرکت نفت قطر، این کشور از حوزه تحت کنترل مشترک خود با ابوظبی یعنی حوزه البوندوق نیز عوایدی دریافت می دارد. این حوزه حدود 30000 بشکه در روز تولید می کند و عملیات آن به عهده مارین اریاز ابوظبی است. شرکت نفت البوندوق مرکب از سه سهامدار است که عبارتند از بریتیش پترولیوم، شرکت نفت فرانسه و یونیورسال پترولیوم دولپمنت (ژاپنی). در حال حاضر دولت در این منطقه فعالیتی ندارد و تمام نفت برداشتی نصیب شرکت ژاپنی می گردد. عواید ناشی از این برداشت نیز به طور مساوی بین دو دولت تقسیم می شود.

اکتشاف

وینترشال ا. جی. خارج از خشکی قطر: در ژوئیه 1973 یک کنسرسیوم شش شرکته به

ص: 105

سرپرستی شرکت نفت کاچ (35 درصد) و وینترشال (5/32 درصد) امتیاز مربوط به منطقه خارج از خشکی شمال و غرب شبه جزیره قطر را به خود اختصاص داد. شرایط قرارداد فیمابین گروه و دولت متضمن هزینه ای به مبلغ 6 میلیون دلار در زمینه اکتشاف تا ژوئیه 1977 گردید که پس از آن کنسرسیوم می تواند این قرارداد را رها کرده و یا آن را به مدت چهار سال تجدید کند. مسئول عملیاتی این کنسرسیوم وینترشال است. اعلام تصمیم دولت مبنی بر در اختیار گرفتن 100 درصد صنعت نفت، انعقاد یک قرارداد جدید را به جای قرارداد مشارکت منعقده در سال 1973، ایجاب می نمود. مذاکره درباره انعقاد یک قرارداد مشارکت در تولید و مشکلات مربوط به دستیابی به ماشین آلات حفاری در آبهای عمیق، حفر اولین چاه را تا فوریه 1976 به تأخیر انداخت. حفر چاه اخیراً در منطقه ای واقع در شمال شبه جزیره و کمی به سمت غرب منطقه شل به پایان رسید و نتایج آزمایش های اولیه حاکی از وجود نفت در منطقه عربی (در اعماق 7000 پایی) و گاز طبیعی آزاد غیرمرتبط با نفت در بافت های خوف (در اعماق 10000 پایی) است. طبق برداشت سفارت آمریکا ذخایر نفتی اینجا از عمق مناسب تولیدی برخوردار نیست. وینترشال همیشه خواستار حفاری در مناطق آبی کم عمق در خارج از ساحل غربی قطر و در مجاورت منطقه شرکت نفت قطر بوده است ولی به علت اختلاف مرزی و ارضی موجود بین قطر و بحرین قادر به حفاری در این نقاط نبوده است.

قرارداد مشارکت تولیدی بین وینترشال و دولت قطر مقرر می دارد که هزینه کامل اکتشاف و گسترش حوزه های نفتی باید توسط شرکت ها پرداخت گردد. اگر نفت یافته شده دارای اهمیت تجاری باشد، 40 درصد تولید به شرکتها داده می شود تا بتوانند هزینه های اکتشاف و گسترش تولید را از طریق آن تأمین نمایند. 60 درصد باقیمانده بین دولت قطر (به نسبت 80 درصد) و شرکت ها (به نسبت 20 درصد) تا میزان 25000 بشکه در روز تقسیم می گردد. اگر تولید بیش از 25000 بشکه در روز باشد درصد مربوط به شرکت ها سیر صعودی می پیماید تا اینکه در سطح تولیدی 100000 بشکه در روز یا بیشتر، نسبت تقسیم تولید 90 درصد به 10 درصد می شود.

اعضای کنسرسیوم امیدوارند که حتی پس از تحویل 100 درصد مدیریت شل و شرکت نفت قطر به دولت این کشور، شرایط قرارداد به قوت خود باقی باشد.

شرکت نفت هولکار: در ژانویه 1976، شرکت جدیدالتأسیس 100 درصد آمریکایی هولکار یک امتیاز دوساله در خارج از خشکی شرق منطقه اصلی به دست آورد. این منطقه قبلاً در اختیار شرکت نفت منحل شده قطر (ژاپنی) بود که در سه نقطه در سالهای فعالیت خود یعنی از سال 1968 تا 1972 به نفت دست یافته بود. لیکن در آن موقع با قیمت های موجود از نظر تجاری مقدار نفت یافته شده تولید آن را ممکن نمی ساخت. به نظر هولکار، افزایش بعدی قیمت ها این حوزه های کوچک تر را پرمنفعت ساخته، و طبق شرایط قرارداد این شرکت باید علاوه بر حفاری مجدد و رسانیدن چاهها به سطح تولید، یک برنامه اکتشافی 12 میلیون دلاری

ص: 106

را در دو سال مدت امتیاز خود به اجرا درآورد. قرارداد مشارکت تولیدی هولکار و دولت قطر مشابه قرارداد منعقده با گروه وینترشال است. هولکار برنامه حفاری خود را درست پس از انعقاد قرارداد آغاز کرد، اما طبق برداشت ما رساندن چاهها به مرحله تولید به خصوص به علت وجود هیدروسولفید زیاد نفت به تأخیر افتاده است.

سازمان نفتی دولتی

سوابق و سیاست: همان گونه که در دیگر کشورهای منطقه رایج بود، دولت قطر قبل از 1973 هیچ سهمی از شرکت های نفت در حال فعالیت در اختیار نداشت و عواید نفتی خود را از طریق پرداخت های مالیاتی و عوارض دریافت می کرد. دولت در تاریخ اول ژانویه 1973، 25 درصد سهام شرکت شل و شرکت نفت قطر را خواستار شد. قرارداد بعدی که در تاریخ اول ژانویه 1974 منعقد گردید، سهم دولت را به 60 درصد افزایش داد، و در دسامبر 1974 دولت اعلام کرد که تصمیم گرفته است 100 درصد شرکت های در حال عملکرد را در اختیار گیرد اما این تصمیم هنوز به مرحله اجرا درنیامده است.

بر اساس قرارداد مشارکت 1974، شرکت ها پس از پرداخت مالیات بر درآمد و عوارض که در حال حاضر به ترتیب 85 درصد و 20 درصد است، می توانند 40 درصد از نفت خام تولیدی را به خود اختصاص دهند. علاوه بر این، شل و شرکت نفت قطر با دولت این کشور قراردادهایی منعقد ساخته اند که طی آن 60 درصد نفت خام مربوط به دولت (36 درصد کل تولید) را به 93 درصد قیمت تعیین شده خریداری کنند. باقیمانده تولید که برابر 24 درصد کل تولید است توسط خود دولت آن هم به 93 درصد قیمت تعیین شده فروخته می شود. شرکت های امرادا، هس، چارتر اویل و یونیون راینیکر در مارس 1974 یک قرارداد خرید سه ساله با دولت قطر امضا کردند.

در رابطه با سیاست نفتی، دولت قطر دائماً از سیاستهای اوپک پیروی کرده است. در سال 1974 می توانستیم قطری ها را در رابطه با قیمت نفت میانه رو بخوانیم چون از موضع عربستان سعودی در مسائل اوپک پیروی می کردند. ولی از سال 1975، دولت به افزایش دهندگان قیمت نفت در اوپک پیوسته و در اجلاسیه های اخیر اوپک بر بالا رفتن قیمت های نفتی اصرار می ورزیده است. مقامات نفتی معتقدند که محدودیت تولید و ذخایر قطر برخلاف عربستان سعودی که ذخایر عظیمی دارد، ضرورت های متفاوتی برای قطر پدید آورده است.

اداره امور نفتی: یکی از دو اداره موجود در وزارت دارایی و نفتی، یعنی اداره امور نفتی تنها عنصر دولتی است که در زمینه هماهنگی منافع نفتی خارجی برای اکتشاف، عملیات و بازاریابی و نیز توصیه های مربوط به سیاست های نفتی مسئولیت دارد. سرپرستی وزارت دارایی و نفتی را شیخ عبدالعزیز بن خلیفه آل ثانی (که فرزند امیر است) عهده دار است و سرپرستی اداره امور نفتی را نیز علی جیده به عهده دارد.

ص: 107

می گویند وزیر در زمینه سیاسی و فنی نفتی اطلاعات وسیعی ندارد و جیده که فردی مطلع و باهوش است، نقش مهمی در تمام جنبه های تصمیمات نفتی ایفا می کند. وی معمولاً سرپرستی تیم مذاکره کننده در امور مربوط به قراردادهای خرید و تصرف 100 درصد شرکت ها را به عهده دارد و در هیأت های نمایندگی قطر در اوپک از چهره های بسیار با اهمیت و برجسته تلقی می گردد. جیده مبتکر قرارداد مشارکت در تولید با شرکت های وینترشال و هولکار بوده است.

با در نظر گرفتن بافت الیگارشی گونه حکومت، می توان گفت که اداره امور نفتی قطر به هیچوجه مسائل نفتی را در انحصار خود نگرفته است. امیر قطر معمولاً همه تصمیمات نفتی را تصویب می کند و از مشاورین مهم خارج از این نهاد نفتی خواستار ارائه نظریات و توصیه هایشان می گردد. در زمینه مسائل مهم مربوط به خطی مشی، اداره امور نفتی، تنها یکی از سه یا چند سازمان یا افراد موجود در قطر است که پیشنهادات خود را تقدیم امیر می کند.

مؤسسه عمومی نفتی قطر: مؤسسه عمومی نفتی قطر یک سازمان 100 درصد دولتی است که در تاریخ 4 ژوئیه 1974 به فرمان امیر تأسیس گردید تا جای شرکت ملی نفت قطر را پر کند. مؤسسه عمومی نفتی قطر کار خود را در تاریخ اول ژانویه 1975 همراه با هیأت مدیره ای به سرپرستی وزیر دارایی و نفت و متشکل از چهره های مهم دولت قطر در زمینه امور نفتی رسماً آغاز کرد. اعضای هیأت مدیره مؤسسه عمومی نفتی قطر عبارتند از؛ عیسی الکواری، وزیر اطلاعات و رئیس دفتر امیر؛ علی جیده، سرپرست امور نفتی؛ عبدالله سلّط معاون سرپرست امور نفتی؛ طاهر حیدری، مشاور عالی وزارت دارایی و نفت؛ سعید میشال، سرپرست مرکز گسترش فنی.

قدرت تفویض شده به مؤسسه عمومی نفتی قطر بسیار وسیع است و تمام جنبه های صنعت نفت در خارج و داخل کشور را دربر می گیرد. این وظایف عبارتند از اکتشاف، حفاری، تولید، پالایش و حمل و نقل و فروش نفت خام و محصولات گازی و پالایش یافته. علاوه بر این، سهام دولت در شرکت شل و شرکت نفت قطر به مؤسسه عمومی نفتی قطر واگذار شد و نیز سهام دولت قطر در دیگر سرمایه گذاری های مربوط به انرژی چه در داخل کشور و چه در منطقه در اختیار آن قرارداده شد. مؤسسه عمومی نفتی قطر با سرمایه اولیه 500 میلیون دلار که بعدها به یک میلیارد دلار تبدیل شده بود آغاز به کار کرد. بخشهای موجود در این مؤسسه عبارتند از بخش مهندسی زمین شناسی و نفتی، پالایش، تصفیه گاز و پتروشیمی، مهندسی و احداث، بازاریابی و حمل و نقل و دارایی.

علناً اعلام شده است که دولت پس از به دست گرفتن کنترل 100 درصد صنعت نفت، کنترل تمام جنبه های عملیات نفتی حوزه ها را به مؤسسه عمومی نفتی قطر خواهد سپرد. در عین حال که مسئولیت های عملیاتی و بازاریابی به عهده مؤسسه عمومی نفتی قطر است، وزارت دارایی و نفت نیز مسئول تعیین خط مشی در رابطه با استراتژی های اوپک و تعیین

ص: 108

قیمت نفت و شرایط پرداخت و تعیین سقف تولید است.

عملاً هجده ماه پس از آنکه قرار بود عملیات آغاز شود، مؤسسه عمومی نفتی قطر [هنوز] آغاز به کار نکرده و علت اصلی آن نیز کمبود کارمند است. تاکنون تنها 20 سمت اجرایی و یا حرفه از 80 سمت موجود پر شده است. هنوز برای احراز سمت مدیرکل شخصی یافته نشده است. کمبود شدید مسکن و امتناع دولت از تصویب پرداخت حقوقها و مزایای زیاد موانعی بر سر راه استخدام کارمندان عالیرتبه ایجاد کرده است. شاید بتوان یکی از مهم ترین علل عدم تکامل مؤسسه عمومی نفتی قطر را عدم تمایل چهره های مهم داخل و خارج از نهادهای نفتی دانست که فکر می کنند اگر این مؤسسه کار خود را آغاز کند آنها اختیارات خود را از دست خواهند داد. در دولتی که حدود و اختیارات و مسئولیت ها به خوبی مشخص نشده و نفوذ هر شخص بستگی به رابط های وی در سمت های سازمانی دارد، و این واقعیت که اعضای هیأت مدیره مؤسسه عمومی نفتی قطر از جمله افراد سرشناس دولتی هستند و نسبت به قدرت یکدیگر حسادت می ورزند و سعی می کنند تغییری صورت نگیرد تا نفوذ دیگری افزایش نیابد، وضع طوری است که همه توافق کرده اند که افزایش نفوذ مؤسسه عمومی نفتی قطر مساوی با کاهش نفوذ خود آنهاست.

گاز طبیعی: در قطر ذخایر عمده ای از گاز مرتبط و غیرمرتبط با نفت وجود دارد که بهره برداری نشده است. گاز مرتبط با نفت حوزه دُخان شرکت نفت قطر به عنوان سوخت نیروگاهها و کارخانه کود شیمیایی و کارخانه گاز مایع طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد. گاز مرتبط با نفت حوزه های خارج از خشکی در هوا سوزانیده می شود، ولی یک کارخانه گاز مایع طبیعی ثانی در دست احداث است. قرار است احداث این کارخانه در سال 1978 پایان یابد که از اکثر گاز تولیدی بهره برداری خواهد کرد. باقیمانده گاز موجود نیز به عنوان سوخت یک مجتمع پتروشیمی در دست احداث به کار گرفته خواهد شد.

مقادیر زیادی از گاز غیرمرتبط با نفت نیز در مناطق خارج و داخل خشکی وجود دارد. ذخایر این نوع گاز در بافت های زمینی خوف در اعماق 10000-9000 پایی نهفته است. گاز واقع در داخل خشکی خوف در طبقات تحتانی حوزه نفتی دُخان واقع شده، و قرار است گاز ناشی از این حوزه نیز در یک نیروگاه جدید در دست احداث در نزدیکی دوحه مورد استفاده قرارگیرد. این نیروگاه که قرار است احداث آن در اواخر سال 1977 پایان یابد اولین تأسیساتی است که از گاز خوف استفاده خواهد کرد. در خارج از خشکی، شل، در بافت زمینی خوف چند حلقه چاه حفر کرده تا وجود بزرگ ترین منبع گازی منطقه را اثبات کند. در مورد میزان و وسعت واقعی این حوزه اطلاعات دقیق در دست نیست، اما بعضی از برآوردها حدود 130 میلیارد فوت مکعب است. می گویند که این حوزه وارد منطقه وینترشال می شود.

در سال 1974، دولت قطر و شل شرکت گاز قطر را با مشارکت 30-70 به وجود آوردند. شرکت گاز قطر کارخانه گاز مایع طبیعی در دست احداث را تصاحب خواهد کرد و مطالعاتی

ص: 109

در دست انجام است تا برای استفاده از گاز غیرمرتبط با نفت حوزه شل، یک کارخانه گاز مایع طبیعی دیگر به ارزش 5/1 میلیارد دلار ساخته شود.

آینده: هجده ماه پس از آنکه امیر اعلام کرد دولت صد در صد صنعت نفت کشور را تحت کنترل خواهد گرفت، مذاکرات جدی بین دولت و شرکت ها در حال انجام است. طرفین تا به حال در مورد شرایط تحویل بقیه صنعت به دولت به توافق نرسیده اند، ولی احتمالاً تا پایان تابستان جاری راه حلی پیدا خواهد شد. گذشته از نتیجه این کار، شرکت های مزبور باز هم نقش مهمی در گردش صنعت نفت قطر تا چند سال بعد ایفا خواهند کرد. با وجود فقدان قطریهای آموزش دیده و واجد شرایط، این شرکت ها بخش اعظم نفرات لازم در زمینه صنعت نفت را چه مستقیماً و چه از طریق یک شرکت قطری تأمین خواهند کرد.

در حال حاضر دولت در رابطه با تحقیقات زلزله سنجی دقیق در خارج و داخل خشکی با چند شرکت در حال مذاکره است. این تحقیق برآورد دقیق تری از ذخایر نفتی قطر فراهم خواهد ساخت که گمان می رود حدود 6/3 میلیارد بشکه بوده و کشور را قادر خواهد ساخت که به مدت 20 سال دیگر نفت تولید کند. در حال حاضر تمام نفت خام قطر به خارج صادر می شود، ولی دولت در نظر دارد با احداث پالایشگاهی به ظرفیت 80000 بشکه در روز، وارد بازار محصولات نفتی شود. گرچه احتمال پیدایش ذخایر دیگر نفت بسیار است که تولید را طولانی تر خواهد کرد، ولی ظاهراً آینده اقتصاد قطر بر گاز استوار خواهد بود. ذخایر موجود در بافت خوف آن قدر وسیع است که گمان می رود بتواند نیاز یک کارخانه گاز مایع طبیعی را به مدت 200 سال برآورده سازد.

یانگ


دورنمای نفتی عمان

سند شماره 42

محرمانه21 ژوئیه 1976 30 تیر 1355

از: سفارت آمریکا، مسقط الف 53به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، کویت، لندن، منامه، تهران.

مرجع : الف) مسقط 03 الف، ب) مسقط 261، ج) مسقط 402

موضوع: دورنمای نفتی عمان

خلاصه: در سال جاری عمان به صورت یک تولید کننده نفت متوسط در دهه آینده درخواهد آمد. ناظران قبلاً معتقد بودند که عمان نخواهد توانست به منافع نفت تجاری جدیدی دست یابد تا بتواند کاهش تولید حوزه های شمالی خود را جبران کند. در سال 1976، اکتشافات جدید داخل خشکی توسط شرکت نفت عمان در ظفار و نیز اکتشافات موفقیت آمیز خارج از شبه جزیره «مسندم» عمانیها را امیدوار کرده است که درآمدهای نفتی آتی کامیابی اقتصادی عمان را به همراه خواهد داشت. گرچه برآوردهای مدیران خارجی همراه با

ص: 110

محافظه کاری است، ولی مشخص است که شل و دیگر شرکت های نفتی خارجی به اکتشافات خود افزوده اند و ارزیابی های آنها نیز در مورد امکانات عمان بهبود بیشتری داشته است.

پس از حدود یک سال عدم فعالیت، اخیراً حرکتهایی در جهت بهره برداری از منابع هیدروکربور عمان به عمل آمده است. شرکت توسعه نفت عمان در حال تهیه پیشنهادی است تا با ارائه آن به دولت عمان نحوه تولید ظفار را در سال 1979 مشخص سازد. اخیراً دولت عمان سرمایه لازم برای احداث خط لوله گاز طبیعی را از داخل کشور به سمت ساحل به دست آورده است که سبب رشد معتدل صنعت در منطقه پایتخت خواهد شد. این رویدادها نفوذ وزارت نفت را در محافل دولتی عمان تقویت خواهد کرد. متأسفانه، وزارتخانه از نظر افراد عمانیِ با تجربه و آگاه در این زمینه با کمبود روبرو است و بیشتر به مشاورین آمریکایی متکی است. پایان خلاصه.

دورنمای تولید آینده

آینده عمان به عنوان یک تولید کننده متوسط نفتی به سرعت و موفقیت اکتشافات نفتی در جنوب این کشور بستگی دارد. تولید نفت حوزه های شمالی اکنون به اوج رسیده است، و در ده سال آینده تولید سیر نزولی خواهد پیمود. مقامات نفتی در عمان معتقدند که حوزه های شمالی تا پایان قرن حاضر روزانه معادل کمتر از 50000 بشکه نفت تولید خواهند کرد. جبران این نزول تولید تنها از طریق تولید نفت متوسط و سنگین منطقه ظفار امکان پذیر خواهد بود. یکی از مدیران عالیرتبه شرکت نفت عمان معتقد است که با وارد شدن نفت ظفار به مرحله تولید، کاهش تولید کنونی از بین خواهد رفت و عمان خواهد توانست در سال 1985 نیز روزانه معادل 370000 بشکه نفت تولید کند. مقامات وزارت نفت معترفند که در پنج سال آینده بازده نفتی کاهش خواهد یافت لیکن در دهه آینده سطح تولید به سطح پیشین بازخواهد گشت و بعدها فراتر از آن خواهد رفت.

تولید در سال 1976

تولید در سال 1976 معادل 368000 بشکه در روز خواهد بود. این رقم 4000 بشکه در روز کمتر از میزان قابل انتظار است و علت آن نیز میزان بیش از حد اسید نفتنیک موجود در تولید چاه نفتی قرن العلم منطقه قبا می باشد. شرکت نفت عمان تولید نفت قرن العلم را به 10000 بشکه در روز محدود کرده است تا مخلوط و ترکیب تمام نفت عمان خارج از محدوده تعیین شده نباشد. مدیران شرکت نفت عمان چندان هم نگران اسید موجود در نفت قرن العلم نیستند، چون هیچیک از حوزه های دیگر این مسئله را ندارد، و کاهش تولید یک وسیله مؤثر در جهت صرفه جویی است. حوزه لخویر در ماه اوت روزانه معادل 7000 بشکه نفت تولید خواهد کرد (ولی انتظار می رود که در صورت بهره برداری کامل بتواند روزانه 15000 بشکه تولید کند).

ص: 111

نفت جنوب عمان

مدیران شرکت نفت عمان بیش از سال گذشته به عمران مناطق نفتی ظفار علاقه نشان می دهند. این امر نیز نتیجه چند حفاری آزمایشی موفقیت آمیز بود که نشان داد نفت ظفار سبک تر بوده و به سهولت استخراج می شود. شرکت نفت عمان در تلاش عظیم تجربی خود از 5 گروه زلزله سنج و سه تیم حفاری استفاده می کند.

آزمایشی بسیار موفقیت آمیز در نصیر در مجاورت حوزه مرمول صورت گرفت. نفت 25 درجه غلظت متوسط با فشار قوی در اعماق 8000 پایی کشف شد. ذخایر نفتی حدود 160 پا عمق داشته و یک بافت دولومیت میان دو لایه نمکی قرار گرفته است.

مقامات شرکت نفت عمان از اولین چاه نصیر بسیار راضی هستند، گرچه معتقدند که باید چند چاه موفقیت آمیز دیگر نیز حفر شود تا حوزه نصیر از نظر تجاری با ارزش قلمداد شود.

حوزه های مرمول و امل از موفقیت بیشتری برخوردار بوده است. یکی از چاههای نفت مرمول در حال حاضر روزانه 100 بشکه نفت تولید می کند، و دو چاه آزمایشی دیگر نیز به زودی حفر خواهد شد. دو حلقه چاه موجود در حوزه امل روزانه چند صد بشکه نفت تولید می کند و مقامات شرکت نفت عمان معتقدند که در سه سال آینده حوزه امل قادر خواهد بود روزانه بیش از 20000 بشکه نفت تولید کند. نفت حوزه های امل و مرمول کلاً از نوع متوسط (24 درجه) بوده و به سادگی و بدون به کار بردن وسایل گران قیمت تزریق بخار از چاه ها استخراج می شود. بهترین مانع موجود در این زمینه وجود یک سفره آب زیرزمینی است که می تواند تولید را با مشکلاتی همراه سازد. در عین حال که شرکت نفت عمان از ارائه برآوردهای دقیق در مورد ذخایر نفت مرمول و امل امتناع می کند، ولی شواهد موجود حاکی از وجود بیش از یک میلیارد بشکه نفت در این منطقه است.

به علت وجود دورنمای مساعد ظفار، شرکت نفت عمان آماده است تا در سال آینده در مورد تولید نفت منطقه ظفار پیشنهاد قاطعی به دولت عمان بدهد. پیشنهاد شرکت نفت عمان دربرگیرنده احداث یک خط لوله از حوزه امل به دماغه کوریا موریا است تا نفت در آنجا ذخیره شود و پس از آن حمل و نقل گردد و هزینه تانکرها و مخزن معادل 100 میلیون دلار خواهد بود، و توسعه کامل چاههای امل و مرمول به 60 میلیون دلار هزینه دیگر نیاز خواهد داشت. ظاهراً شل به عنوان مهم ترین سهامدار خصوصی شرکت نفت عمان آماده است قدری از سرمایه موردنیاز را فراهم آورد، ولی انتظار دارد دولت عمان بخش اعظم سرمایه مورد نیاز را فراهم آورد، اگر کارها بر وفق مراد به پیش رود، در سال 1979 نفت امل صادر خواهد شد و در صورت امکان حوزه های مرمول و نصیر نیز به خط لوله امل مرتبط خواهند شد.

امتیازات خارج و داخل خشکی

نتایج اکتشافات خارج و داخل خشکی توسط شرکت های نفتی مستقلِ مختلط بوده است.

ص: 112

تاکنون شرکت نفت فرانسوی اِلف در تنگه هرمز مهم ترین موفقیت را کسب کرده است (مرجع ب). شرکت اِلف در عمق 12000 پایی به نفت 41 درجه دست یافت که در منطقه آبهای ایران واقع شده است؛ این نفت در بخش تحتانی یک لایه نمکی یافت شد که از بافت شکننده خوبی برخوردار است. مدیر مقیم عمان اِلف معتقد است که چندین سال طول خواهد کشید تا این نفت از نظر تجاری مورد بهره برداری قرار گیرد، (چون شرکت مزبور در عایق بندی چاه با دردسرهای زیادی روبه رو شده بود).

قرار است در زمستان جاری یک چاه دیگر حفر شود، لیکن اِلف نسبت به نیازهای سرمایه ای خود حساسیت بسیاری پیدا کرده است و در نظر دارد در این حوزه با یک شریک عمده آمریکایی به اکتشاف بپردازد. شرکت نفت سان اویل، که در اولین اکتشاف نفتی خود در جنوب مصیره در سال 1975 به نفت دست یافت، چاه دیگری در ماه اکتبر حفر خواهد کرد، ولی مدیریت این شرکت در مورد دورنمای دست یابی به نفت محتاطانه سخن می گوید.

اکتشاف داخل خشکی توسط شرکت های مستقل با جدیت چندانی آغاز نشده است. شرکت نفت کوین تانا اورسیز اینترنشنال که متعلق به شرکت نفت مارشال تگزاس است به اکتشاف مس در عمان پرداخته است و اولین کار زلزله سنجی خود را در منطقه سونینا آغاز کرده است و سال بعد اولین حفاریهای خود را آغاز خواهد کرد. مقامات وزارت نفت معتقدند که به احتمال زیاد شرکت نفت کوین تانا به مقادیر کم تا متوسط نفت دست خواهد یافت. شرکت های نفتی اِلف و سومیتومو اکتشافات مقدماتی را در منطقه بوطبول در مرکز عمان آغاز کرده اند، لیکن اکثر ناظران معتقدند که شانس دست یابی به نفت در این منطقه بسیار ناچیز است.

علاوه بر این، دولت عمان در خارج از حوزه امتیاز شرکت نفت عمان در جنوب ظفار دارای سه منطقه نفتی است که مایل است آنها را به شرکت های مهم نفتی واگذار کند تا با سرمایه و مهارت خود آنها را گسترش داده و مورد بهره برداری قرار دهند. شرکت گلف که به دنبال منابع دیگر نفتی است، نسبت به خرید یکی از این مناطق اظهار علاقه کرده است (و در مورد احتمال مشارکت در منطقه سونینا نیز مذاکراتی انجام داده است). شرکت های آرکو، موبیل و آموکو نیز با وزارت نفت تماس برقرار کرده اند.

خط لوله گاز

در ژوئن سال 1976 عمان برای احداث یک خط لوله گازی بین حوزه گازی یِبال در شمال بخش داخلی کشور و حوزه غبره در بخش ساحلی سرمایه لازم را تأمین کرد. وام 60 میلیون دلاری دریافت شده از کویت و ابوظبی با نرخ بهره 4 درصد به این کشور داده شده است. بخش اعظم خط لوله 20 اینچی مورد نیاز در کشور فراهم شده، ولی 11 کیلومتر خط لوله دیگر باید خریداری شود تا احداث لوله کامل شود.

ص: 113

دولت عمان توافق کرده است که مناقصه شرکت های بین المللی جهت احداث خط لوله و نظارت بر احداث آن توسط شرکت نفت عمان مورد بررسی قرار گیرد. دولت های کویت و ابوظبی نیز در انتخاب شرکت ها مؤثر خواهند بود. ظاهراً چند شرکت مهم آمریکایی در انجام این کار علاقه نشان داده اند.

طبق پیش بینی دولت عمان پروژه خط لوله در عرض 5 سال سرمایه مصرف شده را بازپس خواهد داد، البته به خاطر نفتی که به جای تأمین انرژی دستگاههای نمک زدا به خارج صادر خواهد شد. این خط لوله به رشد صنعتی در منطقه پایتخت کمک خواهد کرد؛ مقامات وزارت نفت در نظر دارند یک کارخانه ذوب آلومینیوم بسازند که با استفاده از گاز طبیعی به کار افتد و نیز در نظر دارند یک شبکه ارزان قیمت توزیع گاز نیز برای شهرک های جدید در نزدیکی فرودگاه بین المللی «سیب» ایجاد کند. گاز طبیعی عمان مدتی دوام خواهد یافت، چون ذخایر تثبیت شده حوزه یِبال معادل 4 میلیون فوت مکعب برآورد شده و در حوزه سونینا نیز ممکن است گاز بیشتری وجود داشته باشد.

بازاریابی نفتی

عمان در فروش تمام نفت تولیدی خود با مشکلاتی روبه رو نیست. نفت خام مختلط عمان که میانگین غلظت آن 35 درجه است، بهتر از نفت سبک عربی به شمار می آید. قیمت جاری نفت عمان معادل 7/11 دلار برای هر بشکه است.

علاوه بر فروش نفت به سهامداران خصوصی (شل، شرکت نفت فرانسه و پارتکس)، دولت عمان مستقیماً به شرکت های نفتی روزانه 80000 بشکه نفت می فروشد. شرکت سی ایچی ژاپنی نیز روزانه معادل 50000 بشکه خریداری می کند و گفت روزانه معادل 30000 بشکه نفت به دست می آورد. مقامات شرکت نفت عمان از نوسانات اخیر سفارشات شرکت ایچ راضی نیستند، چون برنامه تحویل نفت شرکت نفت عمان را به هم ریخته است، لیکن ایتو و گلف در مورد تساوی جریان نفت به توافق رسیده اند.

نقش دولت عمان

مقامات دولت عمان پس از طی یک دوره رویارویی با شرکت شل در زمستان و بهار گذشته، از عملکرد شرکت نفت عمان بیشتر راضی شده اند. هشتاد درصد مالیات و 20 درصد حق امتیاز نفت خام که در ماه مارس مقرر گردید بافت مالیاتی عمان را مطابق بافت مالیاتی دیگر کشورهای اوپک گرداند (مرجع پ)، و منافع شل در نتیجه عملیات 25/0 دلار به ازای هر بشکه تقلیل یافت. دولت عمان معتقد است که شرکت شل در فروش نفت با وجود کاهش تقاضای بازار تلاش مکفی به خرج داده و لازم نیست قراردادهای آن مورد تجدیدنظر واقع شود. پیشرفت عمده شرکت نفت عمان در گسترش ظفار روابط را بهبود بخشیده و اذیت و

ص: 114

آزار شرکت های نفتی توسط دولت عمان را کاهش داده است. دولت عمان برای به دست آوردن بیش از 60 درصد سهام شرکت نفت عمان فشار چندانی اعمال نمی کند و گویا میل ندارد در مشکلات مدیریتی شرکت شل سهیم شود. با این وجود، از نوامبر 1975 دولت عمان نشان داده است که می خواهد نقش مهم تری در تصمیم گیریهای نفتی ایفا کند، و به طور کامل به مشورتهای مقامات شرکت شل در رابطه با شرکت نفت عمان گردن نمی نهد و با استفاده از مشاورین خارجی و شرکت های نفتی مستقل، فعالیت های شرکت نفت عمان را زیرنظر می گیرد.

از آنجا که نفت منبع حیاتی اقتصادی عمان است و دولت این کشور نیز باید فعالیت بیشتری از خود نشان دهد، قدرت وزارت کشاورزی، ماهیگیری، نفت و معادن عمان نیز در حال افزایش است. ولی معلوم است که مقامات برجسته وزارت نفت قادر نیستند امور نفتی را جهت بخشند. وزیر سیداحمد الشنفاری بسیار ضعیف و فاقد قاطعیت بود و از تجارت نفتی سردر نمی آورد.

علی البطشی، سرپرست مالی وزارت نفت و معاون وزیر، فردی بسیار آگاه و مطلع است و مسئولیت های بسیاری در زمینه تصمیم گیریها دارد. بطشی گذشته از حسابداری از تخصص فنی چندانی برخوردار نیست و بیشتر بر مشاورتهای تخصصی تکیه می کند. خلیفه الرنیایی، سرپرست جدید خدمات فنی، همین اواخر کارشناسی ارشد زمین شناسی خود را از دانشگاه تگزاس دریافت کرده، لیکن فاقد تجربه است. بطشی و رنیایی اهل آفریقای شرقی هستند، و به همین دلیل ممکن است مورد تنفر عمانیها نسبت به «زنگباریها» واقع شوند.

بنابراین مسئله طرح ریزی و تصمیم گیری به عهده شرکت های مشاورتی آمریکایی تترا تک (با کمک شرکت توماس برگر، که سرپرست پیشین آرامکو بود) است. تترا تک به تدریج به صورت یک تصمیم گیرنده و نیز یک سازمان مشورتی فنی درآمده است، و احتمالاً یکی از نیرومندترین شرکت های خصوصی آمریکایی در عمان است.

گمان نمی رود که دولت عمان بخواهد و یا بتواند نقش عمده ای در مذاکرات نفتی بین المللی و یا سیاسی از قبیل مشارکت در اوپک ایفا کند. وُل


یادداشت های نفتی امارات شمالی

سند شماره 43

محرمانه15 فوریه 1978 26 بهمن 1356

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1358به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، تهران

مرجع: الف) ابوظبی 81 A ، ب) 77 ابوظبی 82 A

موضوع: یادداشت های نفتی امارات شمالی

طی سفر اخیر سفیر به امارات شمالی در تاریخ 28 تا 30 ژانویه، در مورد وضع نفتی این

ص: 115

منطقه از امارات متحده عربی، وی اطلاعات ذیل را به دست آورد.

رأس الخیمه

بنا به گفته شیخ سلطان حاکم شارجه، هزینه های عمرانی چاههای نفتی در دست حفر در خارج از خشکی رأس الخیمه از طریق وامهایی تأمین شده که توسط هیأت وزیران امارات متحده عربی به رأس الخیمه داده شده است (به بند 77و2 ابوظبی 1935 رجوع شود)

رأس الخیمه 50% هزینه ده میلیون دلاری اولین چاه حفر شده را پرداخت کرده، بقیه هزینه را کنسرسیومی متشکل از 9 شرکت نفتی که ابتدا توسط روتردام گروپ ویتول سرپرستی می شد تقبل کرد (در حال حاضر این سرپرستی به عهده دوچه شاختابو و دمینکس که سهام ویتول را خریداری کرده، گذاشته شده است) ولی هزینه دو حلقه چاه دیگر را که به ترتیب 9 و 8 میلیون دلار بود دولت رأس الخیمه به طور کامل تأمین کرد. همین امر در مورد چهارمین حلقه چاهی که در آبهای مورد اختلاف با عمان واقع است نیز صادق می باشد. شیخ سلطان گمان نمی کرد که هیأت ارزی امارات بتواند پول خود را پس بگیرد چون تولید این چاهها خارج از خشکی بسیار ناچیز است و برای بهره برداری از دو حوزه کوچک مکشوفه باید هزینه های عمرانی بسیاری صرف گردد. (منابع موجود در رأس الخیمه به ما گفته اند که کل تولید دو چاه (ب 1 و الف 1) روزانه 6500 بشکه نفت و 17 میلیون فوت مکعب گازِ مرتبط است). ولی این مقدار تولید نمی تواند رأس الخیمه را به صورت یک تولید کننده نفت درآورد. شرکت نفت کرسنت پنجمین چاه جدید خود را در جنوب جزیره ابوموسی حفر خواهد کرد. شیخ سلطان، حاکم شارجه بافت جدید را بسیار عظیم و امیدوارکننده توصیف کرده ولی مدیر شرکت کرسنت یعنی حمید جعفر در مورد آن اظهارنظر نکرده است. وی گفت شرکت آمریکایی (بوتس) به علت مشکلاتی که کرسنت در حوزه مبارک داشت می خواست در این بافت اقدام به حفاری کند. در حال حاضر تولید این حوزه حدود 28000 بشکه است. این بافت از نظر بهره برداری مشکلاتی پدید آورده چون شرکت مزبور با ریزش طبقات که مشکلات فنی را به وجود می آورد روبرو می شود.

بنا به گفته جعفر، امارت شارجه مایل است حفاری در جزیره سر ابو نویر (که در قلمرو آبی ابوظبی واقع شده) را آغاز کند، ولی هنوز مشخص نشده که مرز آبی جزیره باید سه میل یا 12 میل دریایی باشد. ابوظبی مخالف این نیست که جزیره از آن شارجه باشد ولی محدوده 12 میل دریایی را نیز نمی پذیرد. در حقیقت، خط مرزی آبی اطراف جزیره ابونویر مشخص نشده که علت آن نامشخص ماندن این مسئله است. کرسنت مایل است در منطقه ای واقع در محدوده 12 میلی جزیره به حفاری بپردازد. از آنجا که وضع اقتصادی شارجه چندان خوب نیست و هزینه های زیادی از نظر ساختمان سازی بیش از حد متقبل شده، شیخ سلطان از رئیس امارات متحده عربی و حاکم ابوظبی یعنی شیخ زاید خواهد خواست تا به حل مسئله مرزی به

ص: 116

خصوص در رابطه با جزیره سر ابو نویر بپردازد.

فجیره

شیخ حمد حاکم فجیره اظهار داشت که گروه رزور (متشکل از یک کنسرسیوم آمریکایی و کانادایی) نتیجه اولین حفاری آبی خود را که تابستان گذشته و به دنبال ریزش طبقات بافتی آن را رها ساخته بود، ارزیابی کرده است. قرار است یک حلقه چاه جدید در نزدیکی چاه قبلی (حدود 12 میلی شرق فجیره در خلیج عمان) حفر گردد.

این بافت نیز مشابه بافت موردنظر شرکت نفتی کرسنت در آبهای جزیره ابوموسی بوده و بهره برداری از آن بسیار دشوار است. ولی حاکم بسیار خوش بین بود و معتقد است که می توان به یک بافت مهم از نظر اقتصادی دست یافت. ولی او از بروز شایعات جلوگیری می کند تا از حاد شدن مسائل بین رأس الخیمه و شارجه جلوگیری کرده باشد. (شاید منظور شیخ حمد نه تنها خرجهای گزاف اولیه امارات قبل از درآمد نفتی بلکه بروز ادعاهای مرزی عمان در رابطه با نقاط مورد حفاری باشد.)

دوبی

شرکت نفت دوبی به عملیات عمرانی خود در فلاح جدید (شمال 35َ/25ْ شرق 10َ/4ْ) و راشد (شرق 30َ/54ْ شمال 25َ/25ْ) ادامه می دهد. حوزه فلاح که در نزدیکی مرز آبی ابوظبی واقع شده، قبلاً از طریق کارهای زلزله سنجی شرکت مارین آریاز ابوظبی کشف گردید ولی در سال 1968 این شرکت اخراج گردید چون شیخ زاید یک ساحل 10 میلی را به دوبی داد (آن هم از طریق منحرف ساختن مرز به سمت چپ قبل از رسیدن به ساحل) تا دوبی نیز حمایت خود را از تشکیل فدراسیون امارات متحده اعلام کند. هاوارد مک کینلی رئیس شرکت نفت دوبی گمان نمی کند که حوزه فلاح بتواند روزانه بیش از 15000 بشکه تولید کند ولی احتمال کاهش تولید حوزه فتح را از بین خواهد برد تا تولید نفت دوبی در سالهای 1980 نیز روزانه برابر با 300000 بشکه باشد. شرکت مارین آریاز ابوظبی نیز قرار است در حاشیه غربی این بافت که در خشکی های منطقه ابوظبی امتداد می یابد حفاریهایی انجام دهد.

حوزه راشد که در جنوب حوزه فلاح واقع شده روزانه 20 میلیون فوت مکعب گاز غیرمرتبط و فشرده (کمتر از 5000 بشکه در روز) تولید خواهد کرد. از گاز حاصله در منطقه صنعتی جبل علی استفاده خواهد شد. با وجود روزانه 80 میلیون فوت مکعب گاز حاصله از حوزه فتح، 20 میلیون فوت مکعب از حوزه راشد و 40 میلیون فوت مکعب از ام القوین، مجتمع صنعتی جبل علی از انرژی کافی برخوردار خواهد بود و طرح احداث یک کارخانه مولد گاز مایع نیز به اجرا درخواهد آمد.

دیکمن


مشکلات کرسنت پترولیوم در رابطه با مالیات و عوارض

ص: 117

سند شماره 44

محرمانه15 فوریه 1978 26 بهمن 1356

از: سفارت آمریکا، ابوظبی الف 008به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

موضوع: مشکلات کرسنت پترولیوم در رابطه با مالیات و عوارض

به پیوست یک نسخه از گزارش گفتگو بین آقای حمید جعفر مدیر شرکت کرسنت پترولیوم و سفیر در رابطه با مشکلات مالی این شرکت در حوزه عملیاتی مبارک ارسال می گردد. این شرکت معتقد بود که موضوع در تابستان سال 1975 حل شده اما اخیراً بار دیگر مطرح شده چون بنا به گفته جعفر، شرکت ملی نفت ایران در رابطه با حوزه هایی که در آن سهیم است از نظر مالیات و عوارض اعمال فشار می کند.

از نظر کرسنت، این حوزه حائز اهمیت چندانی نیست و هزینه های عمرانی خیلی بیش از انتظار بود چون سقوط طبقات، باعث به وجود آمدن مشکلات فنی در رابطه با بافت نفتی شده است. کرسنت به حفر چاه جدیدی در جنوب جزیره ابوموسی اقدام کرد که ممکن است در صورت تحمیل مالیات و عوارض بیشتر از طرف حاکم شارجه و به اصرار شرکت ملی نفت ایران عملیات خود را متوقف سازد. این امر بر اقتصاد شارجه تأثیر بسیار خواهد داشت، در حالیکه وضع اقتصادی آن با گسترش بیش از حد و پروژه های شهری جاه طلبانه به عنوان پیش درآمدی بر افزایش درآمد نفت و جذب سرمایه بخش خصوصی، بسیار بحرانی است. شرکت ملی نفت ایران اعلام کرده است که در صورت عدم پذیرش مالیات و عوارض بیشتر توسط کرسنت پترولیوم، شرکت ایرانی حاضر است ادامه عملیات را به عهده گیرد، ولی حتی الامکان حرکت ایرانیها به این منطقه تشنجات سیاسی را سبب خواهد شد که در سال 1971 و در زمان تصرف جزایر تنب و اصرار ایران بر مشارکت در حاکمیت جزیره ابوموسی همراه با شارجه در خلیج [فارس] به وجود آمد. دیکمن

گزارش ملاقات

محرمانه12 فوریه 1978 23 بهمن 1356

شرکت کنندگان: حمید جعفر، مدیرکل کرسنت پترولیوم، فرانسوا ام. دیکمن سفیر آمریکا

موضوع: مشکلات شرکت کرسنت پترولیوم

بعد از ملاقاتمان در هفته گذشته (رجوع شود به ابوظبی الف 007) حمید جعفر بار دیگر به سفارت آمد تا درباره یکی از مشکلات کرسنت پترولیوم که ناشی از افزایش میزان مالیات و عوارض عملیاتی آن در حوزه مبارک یعنی خارج از جزیره ابوموسی است، گفتگو کنند. این وضع که بنا به گفته او در نتیجه اعمال فشار شرکت ملی نفت ایران بر شارجه پدید آمده منجر به یک رویارویی و تصمیم گیری بوتس که گرداننده و سهامدار اصلی کرسنت است خواهد شد، تا ببیند که آیا ماندن در شارجه مقرون به صرفه است یا نه.

ص: 118

جعفر توضیح داد که حوزه مبارک که در خارج جزیره ابوموسی قرار گرفته از نظر عملیاتی چندان مهم نبوده است. طبق برآورد بوتس ذخایر قابل بازیافت معادل 60 میلیون بشکه بوده که برآورد شرکت ملی نفت ایران 75 میلیون بشکه است. از آغاز تولید در سال 1947، کرسنت تقریباً بیش از 45 میلیون بشکه نفت استخراج کرده است و میزان تولید حوزه قطعاً سیر نزولی پیدا خواهد کرد. بوتس پس از آغاز مرحله تولید، نمی دانست که وسعت حوزه تا چه حدود است اما تولید را آغاز کرد، چون افزایش قیمت نفت، بهره برداری از این حوزه را بر اساس پروتکل امضا شده بین بوتس و شارجه در نوامبر 1971 مقرون به صرفه از نظر اقتصادی می دید. در آن زمان میزان مالیات بر درآمد 55% و حق الامتیاز معادل 5/12% بود.

جعفر گفت پس از ادامه تولید، شرکت ملی نفت ایران (که شارجه نیمی از درآمد نفتی حاصل از حوزه ابوموسی را طبق توافق سال 1971 یعنی قبل از تشکیل امارات متحده عربی به ایران می پردازد) اصرار داشت که شرکت کرسنت مالیات و حق الامتیاز بیشتری بپردازد. گرچه میزان مالیات و حق الامتیاز در کشورهای اوپک سه بار یعنی از زمان امضای پروتکل بین بوتس و شارجه در سال 1971 افزایش یافت، ولی از شرکت خواسته نشد که در این زمینه تغییراتی بپذیرد. ولی پس از پیدایش و قبول «فرمول ابوظبی» در آبان 1974 برای کشورهای عضو اوپک یعنی 85% مالیات و 20% حق الامتیاز، شرکت ملی نفت ایران خواستار ایجاد تغییر در میزان مالیات و حق الامتیاز مربوط به حوزه مبارک گردید. ولی از آنجا که امتیاز توسط شارجه واگذار و پروتکل 1971 اساس آن بود، کرسنت نیز خود را با شارجه طرف می دانست نه با شرکت ملی نفت ایران.

کرسنت در پاسخ به دولت شارجه در اوایل سال 1975 خاطرنشان ساخت که این حوزه دارای اهمیت بسیاری نیست، چون میزان سرمایه گذاری سهامداران بیش از انتظار (130 میلیون دلار به جای 70 میلیون دلار) بود. علت نیز مشکلات بافتی و سقوط طبقات است، و فرمول جدید مالیات و حق الامتیاز اوپک در مورد عملیات بزرگ مصداق دارد (مانند حوزه آرامکو) و نه در مورد حوزه های کوچک. شرکت ملی نفت ایران از شارجه خواست که به قرارداد خود با شرکت کرسنت خاتمه داده و در مورد میزان مالیات و عوارض تصمیم گیری و در مورد آن مصالحه نکند. حاکم شارجه این امر را نپذیرفت و اظهار داشت که هرگونه تغییر باید بر اساس پروتکل صورت پذیرد. پروتکل شارجه و کرسنت شامل یک بند است که در آن ذکر شده که اگر دولت شارجه بخواهد تغییراتی در زمینه درآمدهای نفتی خود بدهد، شرکت مزبور و دولت باید مشخص کنند که آیا این تغییر به نفع طرفین است و آیا شرکت استطاعت آن را دارد. البته باید وضع اقتصادی شارجه نیز در نظر گرفته شود. با در نظر گرفتن موضع حاکم شارجه، شرکت ملی نفت ایران عقب نشینی کرد.

در بهار سال 1975، جعفر و دیگر نمایندگان کرسنت به تهران رفته بودند تا به شرکت ملی نفت ایران توضیح دهند که افزایش مالیات و حق الامتیاز چه تأثیری بر عملیات سهامداران

ص: 119

خواهد داشت. این ملاقاتها نتیجه ای به همراه نداشت. به شرکت کرسنت پاسخ داده شد که شرکت ملی نفت ایران پس از مطالعه مطالب ارائه شده نتیجه را اعلام خواهد کرد. این موضوع مختومه تصور می شد تا اینکه در اوت 1975 حاکم شارجه یعنی شیخ سلطان تصمیم گرفت کتباً شرایط قرارداد را تغییر ناپذیر و همان 55% مالیات و 5/12 درصد حق الامتیاز را اعلام کند.

بنا به گفته جعفر این موضوع تا ماه اوت مسکوت ماند. در همین حال شرکت وفادارانه کار و سرمایه گذاری کرده بود، با این امید که در شرایط مالی تغییری داده نخواهد شد. متأسفانه پس از اصرارهای شرکت ملی نفت ایران حاکم شارجه جلسه ای با کرسنت تشکیل داد و خواستار افزایش مالیات به 65/66% و حق الامتیاز به 5/14% از ماه ژوئیه سال 1975 گردید. اگر کرسنت آن را می پذیرفت غائله ختم می شد و ادعای دیگری مطرح نمی شد. ولی بنا به گفته جعفر این کار برای کرسنت 30 میلیون دلار خرج به همراه داشت. پس از تشکیل جلسه سهامداران کرسنت، به شارجه اطلاع داده شد که افزایش مالیات و حق الامتیاز از ماه اوت 1975 پذیرفته خواهد شد و نه قبل از آن.

شرکت فکر می کرد که شارجه این پیشنهاد را پذیرفته است لیکن با امتناع شرکت ملی نفت ایران روبرو شد. شرکت ایرانی می گفت که کرسنت باید از ژوئیه 1975 معادل 77% مالیات و 5/14 درصد حق الامتیاز بپردازد. کرسنت نیز به هیچوجه قادر به پذیرفتن این موضوع نبود.

به علت نارضایتی شیخ سلطان از موضع کرسنت، جان بورتا رئیس بوتس در سپتامبر 1977 به شارجه آمد و گفت که 77% مالیات و 5/14% حق الامتیاز را از ژوئیه 1975 می پذیرد ولی تاریخ قبل از آن را خیر. اختلاف بین این پیشنهاد و میزان 65/66% در هر بشکه یک دلار بود. اگر باقیمانده نفت حوزه حدود 15 میلیون بشکه - طبق برآورد کرسنت - باشد 15 میلیون دلار دیگر باید پرداخت شود. ولی اگر برآورد شرکت نفت ایران - 75 میلیون بشکه - درست باشد این رقم به 30 میلیون دلار خواهد رسید.

با وجود مناسب بودن این راه حل، ایرانیها با آن توافق نکردند. حاکم شارجه نیز نامه ای به نخست وزیر -یعنی آموزگار- نوشت و در آن ایرانیها را غیرمنطقی توصیف کرد، یعنی پیشنهاد آنها سبب وارد آمدن خساراتی به کرسنت خواهد شد که آن شرکت نیز به نوبه خود مجبور می شود از شارجه خارج گردد. به نظر جعفر این کار اشتباه بود چون آموزگار از شرکت ملی نفت ایران توضیح خواسته بود و کارمندان شرکت نیز به دفاع از نتیجه گیری خود پرداخته و مدعی بودند که حاکم شارجه بی تجربه بود و توسط شرکت کرسنت خام شده است. بورتا بار دیگر به شارجه آمد و در تاریخ 7 فوریه با شیخ سلطان ملاقات کرد. این بار شیخ سلطان گفت که ایرانیها به وی فشار زیادی وارد کرده اند بنابراین کرسنت باید 77% مالیات و 5/14% حق الامتیاز را تا اول ژانویه 1977 بپردازد. در نتیجه بورتا موضع خود را با کمال ناراحتی پس گرفت. یعنی شرکت می بایست 12 میلیون دلار بپردازد.

کرسنت نمی دانست که آیا شرکت ملی نفت ایران پیشنهاد اخیر سلطان را می پذیرد یا نه.

ص: 120

شرکت ایرانی به حاکم گفته بود که حاضر است پس از متوقف شدن عملیات کرسنت عملیات را به تنهایی انجام دهد. شیخ سلطان نیز بورتا را در جریان امر قرار داده بود. کرسنت 50 میلیون دلار سرمایه گذاری کرده و چاه جدیدی نیز در دست حفاری داشت. در صورت ملی شدن کرسنت، اگر این شرکت 50 میلیون دلار دریافت کند خوب است، لیکن وی معتقد است که اگر شرکت مزبور حاضر به ترک محل شود، شرکت ملی نفت ایران از شارجه خواهد خواست که میزان مالیات و حق الامتیاز را تا سال 1975 محاسبه کند که معادل 50 میلیون دلار می گردد و چیزی به شرکت نخواهد رسید.

جعفر گفت اگر این موضوع حل نشود، کرسنت با وزارت امور خارجه تماس خواهد گرفت تا سفارت آمریکا در ابوظبی نیز در این باره با شیخ سلطان تماس بگیرد. احتمالاً کرسنت از وزارت امور خارجه خواهد خواست که از طریق سفارت آمریکا در ابوظبی شیخ سلطان را وادار به تماس با آموزگار یا شاه بکند تا معلوم شود که اگر کرسنت از شارجه خارج شود بر اقتصاد شارجه تأثیر عمیق برجای خواهد گذاشت، چون اگر شرکت ملی نفت ایران جای آن را بگیرد ثبات آن از نظر سیاسی برهم خواهد خورد. اگر شرکت ملی نفت ایران اداره این حوزه را در اختیار بگیرد تمام تشنج های سال 1971 که ناشی از آزمایش نیروی ایران در برابر امارات عربی ضعیف بود بار دیگر تکرار خواهد شد. وی گفت شاید کرسنت از وزارت امور خارجه بخواهد از طریق سفارت آمریکا در ایران با رهبران ایران تماس گرفته و به شرکت ایرانی دستور دهند که دنباله موضوع را رها کند تا کرسنت نیز به کار خودش بپردازد.


مشکلاتی که در رابطه با مالیات و عوارض برای کرسنت پترولیوم...

سند شماره 45

محرمانه18 فوریه 1978 29 بهمن 1356

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 4034به: سفارت آمریکا، ابوظبی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، منامه، دوحه، مسقط، لندن، تهران

مرجع: ابوظبی 443 و 419

موضوع: مشکلاتی که در رابطه با مالیات و عوارض برای کرسنت پترولیوم

پدید آمده است

1- بورتا از شرکت بوتس و اِلی مشاور حقوقی بوتس در شارجه طی تماسهای خود با وزارت امور خارجه موارد مطروحه در تلگرام ابوظبی 443 را در میان گذاشته اند. بورتا تأکید داشت که در صورتی شرکت کرسنت خواهد توانست سرمایه خود را بازیابد که شارجه به اقدامات متقابل مبادرت نورزد. وی گفت در غیر این صورت کرسنت چاره ای جز متوقف کردن عملیات و اقامه دعوی نخواهد داشت. بورتا و الی گفته اند که در نهایت این امر به وضع اقتصادی وخیم شارجه ضربه وارد خواهد ساخت و در صورتی که شرکت ملی نفت ایران بتواند امتیازات نفتی را به دست آورد در روابط بین ایران و اعراب بحران های سیاسی بسیاری

ص: 121

به وجود خواهد آمد.

2- وزارت امور خارجه این امر را با نگرانی دنبال می کند زیرا اجرای یکنواخت توافق بین ایران و شارجه در مورد ابوموسی (که امارات متحده عربی آن را به رسمیت نشناخته) در رابطه با جوّ همکاری در خلیج فارس اهمیت بسیار دارد. واحدهای مخاطب به یاد می آورند که قرارداد ابوموسی به سختی و با تلاش بسیار امضا شده و مسائل ضد و نقیض بسیاری به وجود آورده بود که منجر به قتل حاکم شارجه شد ولی با گذشت زمان عناصر ناسیونالیست عرب آن را به عنوان یک بهانه انتقادی به دست فراموشی سپردند.

با این وجود، برخلاف توجه ایرانیها به جزایر تنب، این موضوع یک نکته مثبت به حساب می آید، چون متعاقب پیگیری، آن عراق با انگلستان قطع رابطه کرد و لیبی نیز شرکت نفت انگلیس را ملی اعلام کرد. از نظر وزارتخانه، حضور صاحب امتیاز شارجه در فعالیتهای نفتی ابوموسی تداوم حکومت غیرنظامی شارجه بر این جزیره است و ورود شرکت ملی نفت ایران به این جزیره برای اعراب حوزه خلیج [فارس] به سادگی قابل توجیه نیست.

4(1)- جهت اطلاع ابوظبی: به سفیر دیکمن اجازه داده شد تا موضوع را در شارجه مطرح کند و نکات ذیل را با دولت مرکزی در میان بگذارد.

دولت آمریکا از مشارکت شرکت های آمریکایی در زمینه توسعه نفتی شارجه استقبال کرده است تا همکاری بین آمریکا و امارات متحده عربی ادامه یابد.

می دانیم که کرسنت و شارجه با جرح و تعدیل شرایط مالی کنونی موافق هستند تا منعکس کننده شرایط دقیق تر امتیازهای دیگر منطقه باشد.

ولی باید یادآور شویم که در رابطه با امتیازات کوچک تر، دولتهای میزبان روش انعطاف پذیرتری در کاربرد شرایط جاری اوپک مدنظر قرار داده اند و نیاز سیاسی ادامه عملیات را شرایط مساعدتر مالی تشخیص داده اند.

گرچه دولت آمریکا در مورد محتوای اصلی شرایط مالی موضعی نگرفته، ولی امیدواریم که تمام طرفین بتوانند به راه حلی دست یابند تا فعالیت های کرسنت در آنجا ادامه پیدا کند.

ما معتقدیم شارجه نیز معترف است که توقف عملیات صاحب امتیاز به نفع هیچکس نیست و به همین جهت باید با در نظر گرفتن شرایط مندرج در قرارداد امتیاز، مسئله حاضر را حل کرد (پایان جهت اطلاع شارجه).

5- جهت اطلاع تهران: با در نظر گرفتن اهمیت سیاسی قرارداد ابوموسی و اینکه شاه و نخست وزیر کنونی فعالانه تلاش می کنند تا این قرارداد تحقق یابد، تعجب می کنیم که چرا دولت ایران به شرکت ملی نفت ایران اجازه داده است تا به دنبال منافع ناچیز مالی باشد؛ آن هم تا جایی که عامل مهمی در رابطه با قراردادی است که همکاری در خلیج [فارس] را سبب

1- در اصل سند شماره 3 وجود ندارد. م.
ص: 122

شده است، به حساب می آید. سفارت مایل است به دولت ایران در مورد نحوه برخورد دیکمن در امارات متحده عربی توصیه هایی داشته باشد و بدون جنجال، نگرانی ما را در مورد حفظ منافع شرکت های آمریکایی و نیز تأثیرات سیاسی توقف عملیات شرکت نفتی حاضر در ابوموسی یادآور شود. ونس


وضع مالی دوبی

سند شماره 46

سرّی22 اوت 1978 31 مرداد 1357

از: سفارت آمریکا، ابوظبی به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در آتن، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، تهران

مرجع: 77 ابوظبی 0069 الف

موضوع: وضع مالی دوبی

آغاز خلاصه: مقاله ای که در نشریه یورومانی (Euromoney) مورخه اوت 1978 درج شده است، برای اولین بار تأثیر پروژه های مهم دوبی را بر اقتصاد این امارت تشریح می کند. این مقاله زمانی منتشر شد که دوبی سعی داشت 500 میلیون دلار وام جدید دریافت نماید تا بتواند هزینه های پیش بینی نشده را تأمین کند. ما کلاً با مندرجات مقاله در مورد میزان قروض دوبی و نرخ بهره آن که به 25 درصد می رسد موافقیم ولی با نتیجه گیری آن مبنی براینکه دوبی خواهد توانست با پرداخت دقیق وامهای خارجی خود مانع از کسری بودجه در چند سال آینده گردد مخالفیم چون این نتیجه گیری بسیار خوش بینانه است.

بر اساس آخرین اطلاعات دریافتی، مطلع شده ایم که دوبی خود را به خطر افکنده و این وضع در دو یا سه سال آینده از وخامت بیشتری برخوردار خواهد شد مگر آنکه حاکم یعنی شیخ راشد تصمیمی بر خلاف انتظار مردم اتخاذ کند. پایان خلاصه.

مقاله اخیر توسط شریف قالب یکی از اقتصاددانان چیس بانک تدوین یافته و به تاریخ اوت 1978 در نشریه یورومانی برای اولین بار به هزینه مالی سرسام آور این امارت در رابطه با پروژه های مهم آن می پردازد. این مقاله زمانی منتشر شد که دولت دوبی توسط مهدی تاجر از بانک بازرگانی انگلیس - مورگان گرنفل- درخواست 500 میلیون دلار وام برای اتحادیه های صنفی کرده است. معادل نیمی از این وام جهت بازپرداخت اعتبارهای موجود و نیمه دیگر برای تأمین هزینه پروژه های مهم دیگر از قبیل احداث پروژه خشکی دوبی و مجتمع بندری جبل علی به کار خواهد رفت.

هزینه های پیش بینی نشده

مهم ترین هزینه پیش بینی نشده به بندر خشکی دوبی مربوط است که به «رؤیای راشد» معروف شده است. این پروژه که قرار بود قبلاً با هزینه 223 میلیون دلار ساخته شود (که سه

ص: 123

برابر هزینه بندر خشکی اوپک عربی در بحرین است) در سال 1976 به خاطر هزینه های پیش بینی نشده و تغییرات لازم به 360 میلیون دلار افزایش یافت. یک وام پنج ساله 150 میلیون دلاری همراه با یک اعتبار صادراتی انگلیس به مبلغ 5/35 میلیون دلار برای تأمین هزینه های مورد نیاز فراهم شد. لیکن از پایان سال گذشته معلوم شد که منابع مالی بیشتری لازم است چون کف اسکله باید تقویت شود و گذشته از این بعضی هزینه های پیش بینی نشده دیگر به وجود آمده است. چنین تصور می شود که با 150 میلیون دلار وام دیگر و نیز تأمین مقدار بیشتری وام صادراتی، می توان پروژه را به پایان رساند. حتی پس از پایان نیز این اسکله تنها به کمک یک یارانه ماهیانه 5/2 میلیون دلاری قادر به عمل خواهد بود و درآمد حاصله از آن هیچگاه نخواهد توانست اصل وام و یا حتی مقدار بهره وامهایی که برای احداث آن به کار رفته جبران کند. از آنجا که شیخ راشد مدیر این اسکله را تعیین نکرده، این اظهارات منفی در مورد وضع مالی بسیار فرضی و محافظه کارانه است. راشد در تلاش است تا اوپک عربی را متقاعد سازد که این اسکله و اسکله موجود در بحرین را تحت یک مدیریت درآورد تا از رقابت بین این دو نیز جلوگیری به عمل آید.

هزینه پیش بینی نشده دیگر مربوط به بندر جبل علی است. طبق اظهارات و مطالب مندرج در مقاله یورومانی، هزینه برآورد شده این بندر 74 اسکله ای (به استثنای کارخانه آلومینیوم، پروژه گاز مایع، نیروگاه برق و نمک زدایی) 769 میلیون دلار بود. لیکن بر اساس اطلاعات دریافتی از دفتر دوبی تا تاریخ 1 می 1978 جمعاً 700 میلیون دلار خرج شده، در حالیکه کار مربوط به نیمی از این بندر به پایان رسیده است. علاوه بر این، به مقامات دوبی توسط مشاورین آنها سر ویلیام هالکرو - و شرکا - اطلاع داده شده که اگر قرار باشد جبل علی جاذب شرکت ها و یا صنایع باشد باید از زیربنای خاصی نیز برخوردار باشد.

حداقل نیاز مسکن، جاده ها، تأسیسات توزیع برق، تأمین آب، فاضلاب، تسهیلات مورد نیاز دیگر و غیره برای نیروی کاری معادل 7600 نفر و نیز گروه مدیریتی معادل 850 نفر حدود 175 میلیون دلار تا آخر سال 1980 خرج برمی دارد. به این مبلغ باید چند هزینه فرعی دیگر از قبیل متصل ساختن شاهراه ابوظبی و دوبی، کشیدن کابل های جدید تلفن، راههای موردنیاز دیگر، دفاتر و مسکن بیشتر نیز اضافه شود که برای خود بندر و عاملان آن مورد نیاز است و تقریباً 70 میلیون دلار دیگر خرج برمی دارد. با وجود اینکه اعلام شده تاریخ پایان کار این بندر از 1980 به 1982 موکول گردیده و نیز تعداد اسکله ها کاهش خواهد یافت، شیخ راشد علناً گفته است که تصمیم دارد این بندر را به موقع تکمیل کند. ولی راشد در مورد پیشنهاد هالکرو مبنی بر ایجاد زیربنای لازم و تصمیمات لازم تأخیر روا داشته است.

هزینه های پیش بینی نشده پروژه ذوب آلومینیوم جبل علی از 550 میلیون دلار به 820 میلیون دلار افزایش یافته ولی مانند پروژه های دیگر چندان حاد نیست. اقتصاد ذوب آلومینیوم ترغیب کننده است چون قیمت آلومینیوم در اوایل دهه 1980 بالا خواهد رفت. هزینه سه کوره

ص: 124

تأمین شده و قرار است منبع لازم برای کوره چهارم نیز تأمین شود، البته در صورتی که بازار کنونی بتواند مقاومت خود را حفظ کند. اگر منابع مالی مورد نیاز دیگر نیز تأمین شود هزینه کوره ذوب به 1 میلیارد دلار افزایش خواهد یافت.

هزینه مربوط به پروژه گاز مانند هزینه پروژه ذوب آلومینیوم افزایش نیافته است، بنابراین برآورد هزینه های آماده سازی آن ضرورتی ندارد. لیکن هزینه ها افزایش خواهد یافت چون دوبی نخواهد توانست از حوزه ام القوین روزانه معادل 40 میلیون فوت مکعب (نگاه کنید به ابوظبی الف-700) و از بخش مکشوفه توسط کوین تانا در عمان (نزدیکی بریمی) همین مقدار گاز را به دست آورد. دومین چاه گازی خارج از خشکی نیز توسط گروه نفتی ام القوین مسدود شد و نشان می دهد که این گروه قادر نیست در این رابطه به تعهدات خود عمل کند. دومین چاه گازی که در منطقه کوین تانا حفر شده نیز نتایج مطلوبی نداشته است. گاز مرتبط حوزه های فتح و حوزه جنوب غربی فتح نیز نمی تواند نیاز این پروژه گازی را تأمین کرده و گاز مازاد آن را در پروژه های صنعتی جبل علی به کار برد، شیخ راشد برای استفاده از بخشی از گاز ابوظبی که سوزانده می شود حاضر به مذاکره نشده است.

وامهای خارجی و بهره وامهای دوبی

محاسبات مندرج در مقاله یورومانی مبنی بر اینکه دوبی 7/135 میلیون دلار بین اکتبر 1967 تا ژوئن 1973 و 83/1 میلیارد دلار از دسامبر 1973 به صورت وام و اعتبار صادراتی دریافت داشته تقریباً با ارقامی که در تلگرامهای مرجع سفارت گزارش شده مطابقت دارند. ولی کلاً دربرگیرنده 200 میلیون مارک آلمانی (یا 100 میلیون دلار) وام دریافتی برای پروژه ذوب آلومینیوم در ماه می 1978 نیست. گذشته از اینها این محاسبات بعضی از وامهای غیر رسمی از قبیل 140 میلیون دلار بدهی دولت دوبی به بریتیش بانک میدل ایست را دربر نمی گیرد که برای شرکت برق دوبی دریافت شده که اکثر آن توسط دولت یارانه می شود. شرکت برق دوبی هر کیلو وات ساعت برق را به قیمت 15 فلس به افراد مقیم، مدارس و بیمارستانها می فروشد و برای صنایع، دفاتر تجاری و غیره قیمت آن 25 فلس است؛ در حالیکه تولید هر کیلو وات ساعت 36 فلس خرج برمی دارد. علاوه بر این راشد در ازای سرمایه گذاری، به سهامداران 15 درصد سود می دهد و مسئولیت هزینه های سرمایه ای شرکت برق دوبی را نیز به عهده می گیرد.

مسئولیت تأمین هزینه بهره وامهای خارجی دبی نیز طبق مطالب مقاله به عهده شرکت نفت دبی است و چون تنها منبع درآمد این امارت است، شیخ راشد نیز آن را تنها عامل تأمین هزینه مربوط به بهره وامهای خارجی اعلام کرده است. گرچه وامهای بازپرداخت شده تا حدودی از بدهیهای کلی این امارت کاسته ولی بدهیهای خارجی آن به صورت وام خارجی و اعتبار میان مدت صادراتی حداقل 7/1 میلیارد دلار است که با ارقام بانک های تجاری مطابقت دارد.

تجزیه و تحلیل یورومانی میزان بهره بدهیهای خارجی دوبی را در سال 1978 معادل 295

ص: 125

میلیون یا 3/22 درصد که پنج برابر درآمد دولت کویت است تخمین زده است. این برآورد مبتنی بر اطلاعاتی است که دفتر دوبی مستقلاً دریافت کرده است. گذشته از 200 میلیون دلار وام کلی و 150 میلیون دلار وام مربوط به شرکت برق دوبی (که در می 1977 دریافت و باید در طول سه سال بازپرداخت شود)، وام 100 میلیون دلاری ذوب آلومینیوم (که باید در مدت 11 سال بازپرداخته شود) و قروض غیر رسمی دیگر مانند (وامهای BME جهت استفاده در شرکت برق دوبی) بازپرداخت وام آن در هفت سال آینده و با در نظر گرفتن تکالیف موجود به شرح ذیل خواهد بود:

سرّی

133 میلیون دلار1978

345 میلیون دلار1979

428 میلیون دلار1980

349 میلیون دلار1981

289 میلیون دلار1982

189 میلیون دلار1983

98 میلیون دلار1984

در مقاله یورومانی آمده است که باید سالانه 2/146 میلیون دلار دیگر برای مدت سه سال متوالی پرداخت شود تا وام دریافتی در اوت 1977 نیز پرداخت گردد. اگر همین رقم را به بازپرداخت وام سال 1978 اضافه کنیم، بدهی سال 1978 معادل 280 میلیون دلار، سال 1979 معادل 492 میلیون دلار و سال 1960 معادل 575 میلیون دلار خواهد شد. طبق پیش بینی یورومانی درآمد دولت دوبی از 325/1 میلیارد دلار در سال 1978 به 363/1 میلیارد دلار در سال 1979 و 447/1 میلیارد دلار در سال 1980 خواهد رسید در حالیکه قیمت نفت در سالهای 1979 و 1980 معادل 5 درصد افزایش خواهد یافت. همین امر سبب می شود که بازپرداخت وامها در سال 1979 معادل 36 درصد و در سال 1980 معادل 40 درصد باشد. حتی اگر قرار باشد قیمت نفت بیش از این افزایش یابد، میزان بازپرداخت وامهای دوبی باز هم بیش از 35 درصد در دو سال آینده خواهد بود. بنابراین جای تعجب نیست اگر دوبی بار دیگر در صدد یافتن منابع مالی دیگر باشد.

کسری و یا اضافه بودجه

مقاله یورومانی چنین نتیجه می گیرد که وضع مالی دوبی پس از سال 1981 بهبود خواهد یافت و این شیخ نشین بدون اینکه با کسری بودجه ای مواجه شود خواهد توانست در سال 1982 1979 تمام بدهی خود را بپردازد. بر اساس آخرین اطلاعات، ما معتقدیم که این نتیجه گیری بسیار خوش بینانه است؛ حتی اگر وام جدیدی دریافت نشود و در چند سال آینده دوبی پروژه جدیدی برای احداث در مدنظر نداشته باشد. در سال 1977، هزینه جاری دوبی (شامل یارانه آن

ص: 126

به شهرداری دوبی) بالغ بر 140 میلیون دلار و هزینه پروژه های آن معادل 810 میلیون دلار بود. به این ارقام می توان 60 میلیون دلار بازپرداخت وام و 200 میلیون دلار یارانه و هزینه سرمایه شرکت برق دوبی را نیز افزود. از آنجا که بخشی از هزینه پروژه و سرمایه از طریق وامهای خارجی یا اعتبار تأمین می شود، دولت دوبی قادر بود ذخایر ارزی خارجی داشته باشد در حالیکه درآمد آن با هزینه های آن برابر بوده است. ولی در سال 1979 هزینه سرمایه و جاری حداقل 1/1 میلیارد دلار، بازپرداخت وامها نزدیک به 300 میلیون دلار، یارانه و هزینه سرمایه «دوبی الکتریک» 250 میلیون دلار خواهد بود. در صورت ادامه همین روند ارقام مربوط به سالهای 1979 و 1980 بیشتر از اینها خواهد بود. بدون تأمین هزینه لازم برای تکالیف موجود و یا برداشت از ذخایر ارزی دولتی (که بین 2 میلیارد و پانصد میلیون دلار برآورد شده)، دوبی در سه سال آینده حتماً با کسری بودجه روبرو خواهد شد. کمبود مالی از هم اکنون محسوس شده است. شیخ راشد مانند غربی ها در رابطه با بازپرداخت وامهای خود حدود 45 روز تأخیر روا داشته است. او از طریق مهدی تاجر به شرکت نفت دوبی فشار وارد می آورد تا تولید خود را به مقدار روزانه 40000 بشکه دیگر بالا برد. این شرکت روزانه 360000 بشکه تولید می کند که حداکثر ظرفیت تولیدی است؛ آن هم در صورتی که قرار باشد از حوزه نفتی به طرز صحیحی بهره برداری کند. در چند ماه گذشته، شرکت نفت دوبی قادر بود تولید خود را به این سطح برساند چون نتایج بهتر بود ولی حتی با تزریق آب و انجام کار حفاری بیشتر، امکان افزایش آن وجود ندارد. حتی اگر حوزه جدید نیز قابل بهره برداری شود، تولید کلی دوبی در سال 1980 سیر نزولی خواهد داشت و تا سال 1982 کمی بیش از 300000 بشکه خواهد بود و پس از آن در یک دوره ده ساله به روزانه 200000 بشکه خواهد رسید.

نتیجه گیری

گرچه دولت دوبی یکی از اولین دولتهای جهان عرب بود که برای تأمین هزینه لازم پروژه های خود به بازار سرمایه بین المللی روی آورد، ولی معلوم نیست که درخواست وام جدید 500 میلیون دلاری آن مورد قبول واقع خواهد شد یا نه. عدم موفقیت آن در دریافت این وام بر موضع دوبی و حیثیت شیخ راشد به عنوان یک بازرگان لطمه خواهد زد. به هر حال، راشد در چند سال آینده با رویدادهای ناخوشایندی روبرو خواهد بود: یعنی مجبور خواهد شد یا از ذخایر رسمی دولت برداشت کند، یا کار مربوط به پروژه های خود را به تأخیر اندازد و یا به جلب حمایت مالی امارت ابوظبی بپردازد تا بتواند کار مربوط به پرخرج ترین پروژه هایش را ادامه دهد. با در نظر گرفتن هدف راشد در مستقل ساختن امارت خود از نظر سیاسی و بازرگانی از دیگر امارات، هیچیک از این رویدادها یا روشها دلخواه نیست. لیکن گرگ هم اکنون در برابر طعمه ایستاده و باید سخت ترین تصمیم را به سرعت اتخاذ کند.

دیکمن


سفر پیشنهادی کوپر، معاون وزیر، به منطقه

ص: 127

سند شماره 47

محرمانه9 اکتبر 1978 17مهر 1357

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 2687به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در قاهره، منامه، تهران.

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 252843، ب) منامه 2202

موضوع: سفر پیشنهادی کوپر، معاون وزیر، به منطقه

1- سفارت از سفر کوپر معاون وزیر و آقای مورس استقبال می کند. از نظر ما این سفر موقعیت بسیار مناسبی برای تبادل نظر مقامات عالیرتبه در مورد منافع دوجانبه با تصمیم گیرندگان مالی و اقتصادی امارات متحده عربی پدید می آورد.

2- سفارت در تلاش است تا ترتیب ملاقات معاون وزیر با وزیر امور خارجه احمد خلیفه السویدی (که نقش مهمی در فرمول بندی کمک های مالی امارات متحده عربی داشته)، العتیبه وزیر نفت و معادن طبیعی، سعید غُباش وزیر برنامه ریزی (سفیر اسبق امارات در واشنگتن) را بدهد. غُباش در جریان سفر معاون وزیر قرار گرفته و در تاریخ 25 26 اکتبر به ابوظبی خواهد آمد. در حال حاضر سویدی در نیویورک به سر می برد تا در مجمع عمومی سازمان ملل شرکت کند، و العتیبه نیز در شهر نیست. هنوز قادر به تعیین وقت ملاقات نیستیم مگر آنکه آنها به اینجا مراجعت کنند. قرار است هر دوی آنها در تاریخ 25 26 اکتبر در اینجا باشند.

3- علاوه بر موارد فوق، در نظر داریم ضیافت هایی (شام یا ناهار) ترتیب دهیم تا با چهره های اقتصادی دیگری چون عبدالملک الحمر، مدیرکل هیأت ارزی امارات متحده عربی ناصرالنویس، مدیرکل صندوق عمران اقتصادی ابوظبی محمد هبروش، مدیرکل سرمایه گذاری ابوظبی؛ و جواد هاشم مدیرکل صندوق پولی عربی، ملاقات گردد.

4- بند 2 مرجع الف حاکی از آن است که معاون وزیر مایل است با تجار محل نیز ملاقاتهایی داشته باشد. ما هنوز مطمئن نیستیم که او میل داشته باشد با تجار بومی ابوظبی که تعداد آنها بسیار کم است و یا شهروندان آمریکایی و اتباع کشورهای ثالث که به عنوان نمایندگان شرکت های آمریکایی مستقر در ابوظبی هستند، ملاقات کند. فکر نمی کنیم در هیچیک از گروههای مزبور کسانی وجود داشته باشند که بتوانند در مورد سیاست پولی بین المللی، امور نفتی و یا مسائل شمال و جنوب بحث و تبادل نظر کنند. اگر می دانستیم که معاون وزیر در چه موردی گفتگو خواهد کرد، برنامه ملاقاتها را طوری تهیه می کردیم تا تجار محلی و شخصیتهای بانکی مناسب و مطلع در آنها شرکت کنند.

5- در رابطه با پیشنهاد مرجع ب، سفارت مایل نیست مانع از سفر معاون وزیر به بحرین شود. ولی باید یادآور شویم که ورود معاون وزیر به ابوظبی در ساعت 45/22 دقیقه 25 اکتبر سبب می شود که امکان هیچگونه ملاقاتی در آن زمان وجود نداشته باشد. از آنجا که دفاتر دولت امارات متحده عربی رأس ظهر پنجشنبه برای گذرانیدن تعطیلات آخر هفته تعطیل

ص: 128

می گردد، معاون وزیر تنها خواهد توانست در ابوظبی یکی دو ملاقات داشته باشد. در صورتی که ایشان در بحرین توقف داشته باشند، آیا می توانند این کار را در راه خود از ابوظبی به تهران در تاریخ 26 اکتبر انجام دهند؟

6- مقام بررسی بازدید های سفارت آقای بروکس رامپل مایر و دستیار ایشان افسر اقتصادی فرانک اسپیلمن خواهد بود. تلفن های سفارت 61534، 61535، یا 61998 است. تلفن محل سکونت رامپل مایر 61697 و تلفن محل اقامت اسپیلمن 69083 است.

7- به محض اینکه ترتیب ملاقات با مقامات مندرج در بندهای 2 و 3 فوق داده شد، پیشنهادات خود را برای معاون وزیر ارسال خواهیم داشت تا تصویب شود.

رامپل مایر


سفر کوپر، معاون وزیر، به ابوظبی

سند شماره 48

محرمانه4 نوامبر 1978 13 آبان 1357

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 1002

به: سفارتخانه های آمریکا در قاهره، دوحه، جده، کویت، منامه، لندن، پاریس، بغداد، تهران، مسقط

موضوع: سفر کوپر، معاون وزیر، به ابوظبی

1- خلاصه: ریچارد کوپر معاون وزیر در امور اقتصادی از تاریخ 25 تا 26 اکتبر با مقامات اقتصادی و سیاسی عالیرتبه امارات متحده عربی در ابوظبی ملاقاتهایی داشت. در این گفتگوها معاون وزیر درباره (الف) وضع اقتصاد جهان و امکان تقویت دلار، (ب) ادامه اعتدال و حتی جلوگیری از افزایش قیمت نفت اوپک و (پ) نیاز به انعطاف پذیری بیشتر گروه 77 به خصوص در رابطه با مذاکرات شمال و جنوب در اجلاس آنکتاد 5 مانیل تبادل نظر کرد.

2- مقامات امارات متحده عربی از سفر معاون وزیر که فرصتی برای پیگیری این مذاکرات با آمریکا را پدید آورده بود قدردانی کردند. در پاسخ به نکات مطروحه توسط معاون وزیر آنها (الف) ابراز اطمینان کردند که شرایط موجود و اقدامات آمریکا به منظور تقویت دلار در نهایت موفق خواهد شد اما یادآور شدند که در همین حال امارات متحده عربی به خاطر کاهش ارزش دلار و افزایش بیش از حد قیمت کالاها و خدمات وارداتی حدود 12 تا 15 درصد خسارت متحمل شده است؛ (ب) آنها اعلام کردند که قصد دارند در کنفرانس شهریور ماه اوپک در مورد قیمت نفت اعتدال پیشه کنند لیکن یادآور شدند که امارات متحده عربی قیمت های اعلام شده را رعایت خواهد کرد؛ و (پ) اظهار داشتند که برخورد بین کشورهای اروپایی و گروه 77 در مذاکرات شمال و جنوب خوشایند نبوده و باید از ادامه آن جلوگیری شود. آنها گفتند که بهتر است این گونه موارد در اجلاسیه های کوچکتری مورد بحث و تبادل نظر قرار گیرد. علاوه بر این، مقامات امارات اظهار داشتند که کمک های کشورهای پیشرفته به

ص: 129

کشورهای رو به رشد باید افزایش یابد و از آمریکا خواستند ژاپن و آلمان غربی را به افزایش کمک های خود متقاعد سازند. در این گفتگوها به قرارداد کمپ دیوید، کمک به مصر و اوضاع در ایران نیز پرداخته شد. پایان خلاصه.

3- معاون وزیر کوپر، همراه با کاردار و ادوارد مورس مشاور معاون وزیر طی سفر دو روزه معاون وزیر به ابوظبی با مقامات سیاسی و اقتصادی امارات ملاقاتهای فشرده ای داشتند. شرکت کنندگان دیگر عبارت بودند از سعید غُباش وزیر برنامه ریزی، مناسعید العتیبه وزیر نفت، ناصرنویس مدیر صندوق مالی ابوظبی، سویدی وزیر امور خارجه، راشدعبدالله وزیر کشور، محمد هبروش مدیرکل شرکت سرمایه گذاری ابوظبی، و عبدالملک الحمر مدیرکل هیأت ارزی ابوظبی. دولت امارات از معاون وزیر به عنوان میهمان خود پذیرایی می کرد و معاون وزیر اقتصاد و تجارت یعنی سعید غانم نیز به افتخار دکتر کوپر ضیافت شامی ترتیب داد.

4- امکانات دلار. در گفتگو با مقامات امارات متحده عربی معاون وزیر سه موضوع مهم را مطرح کرد. اولین موضوع دورنمای بهتر تقویت دلار در مقایسه با دیگر ارزهای موجود بود. معاون وزیر گفت هیچیک از مقامات نباید در کوتاه مدت تغییرات ارزی را پیش بینی کند ولی در درازمدت، در نتیجه سه عامل وی پیش بینی می کند که ارزش دلار به طرز عمده ای افزایش یابد که سه عامل عبارتند از:

الف- شتاب میزان رشد اقتصاد اروپا و ژاپن در سال 1979 همراه با کاهش رشد صادرات آمریکا، به خصوص صنایع سرمایه ای به دیگر کشورهای صنعتی.

ب- تصویب برنامه انرژی پیشنهادی کارتر توسط کنگره، تقاضای نفتی آمریکا را در سال 1985 به روزانه کمتر از 3 میلیون بشکه در روز خواهد رساند. البته باید آن را با میزان واردات غیر انرژی مقایسه کرد.

پ- اخیراً رئیس جمهور برنامه ضد تورمی اعلام کرده که شامل صرفه جویی در هزینه های دولت فدرال، تجدید نظر در مورد تأثیر تورم زای اقدامات محیطی و دیگر اقدامات دولت، مهمتر از همه تعیین شاخص های غیر اجباری دستمزد قیمت است که باید تمام شرکت ها درباره با آن همکاری کنند. این سیاست جدید تورم قیمت را که از هم اکنون یعنی از اوایل سال 1978 سیر نزولی پیدا کرده دچار محدودیت خواهد ساخت. نفوذ میزان تورم داخلی آمریکا به عنوان ضریبی در نوسانات تبدیل ارز خارجی اغراق آمیز بوده است. در نتیجه این رویدادها و کاهش ارزش گذشته دلار، معاون وزیر معتقد است که وضع کسری بودجه جاری آمریکا بهبود یافته و در سال 1358 معادل 40 30 درصد خواهد بود.

5- در واقع تمام مقامات امارات متحده عربی مورد تماس، نگرانی خود را در مورد نوسانات ارزش دلار اعلام داشته اند. عتیبه اظهار داشت که امارات متحده عربی ماهانه 15 12 درصد از قدرت خرید خود را از دست می دهد. دیگران از تأثیر کاهش ارزش دلار بر منابع ارزی امارات متحده عربی در خارج یاد می کنند که بسیاری از آنها به صورت دلار است.

ص: 130

هبروش گفت که وی مطمئن است دلار به موقع تقویت خواهد شد. عتیبه نیز گفت که امارات متحده عربی سعی دارد صبر کند تا فرصتی برای برخورد با مشکلی که فکر می کند تقصیر آن متوجه ما نیست به دست آید. دولت امارات متحده عربی همیشه پیشنهاد اوپک را در مورد تغییر ارز مخصوص پرداخت قیمت نفت از دلار به یک ارز دیگر نپذیرفته است. ولی به عنوان یک کشور کوچک، امارات عربی نمی تواند همیشه منتظر بهبود این وضع باشد. از داخل و خارج فشارهایی بر امارات عربی وارد می شود تا اقدامی مناسب در جهت جبران کاهش ارزش دلار انجام دهد.

6- قیمت و عرضه نفت: دومین نکته طرح شده توسط معاون وزیر در مورد اجلاس آتی وزیران اوپک در ابوظبی بود. آمریکا معتقد است که بنا به دلایل زیر می توان مانع از افزایش قیمت نفت در سال 1979 شد:

الف- افزایش قیمت نفت بر تورم جهانی تأثیر روانی مستقیم و غیرمستقیم دارد. افزایش قیمت نفت در سال 1979 مخالف هدف دو جانبه مان - پایین آوردن میزان تورم جهانی است.

ب- هنوز اروپا به طور کامل نتوانسته است دوران خروج از عقب افتادگی اقتصادی اواسط سالهای 1970 را پشت سر بگذارد. دولت آمریکا از این نگران است که مبادا افزایش قیمت نفت، ثبات سیاسی اروپا را بر هم زند.

پ. ارزیابی آمریکا این است که بازار نفت در کوتاه مدت مانند سال 1978 خواهد بود چون نفت غیر اوپک از آلاسکا، دریای شمال و مکزیک به بازار عرضه خواهد شد. دلایل خاصی عامل افزایش تقاضای نفتی است که عبارتند از ذخیره سازی، خرید بیش از حد به خاطر نگرانی از افزایش قیمت در سال 1979 و کاهش برداشت آرامکو که در نتیجه موجب به فروش رفتن بیش از حد نفت سبک سعودی در سال 1978 گردید. اما اینها عواملی موقتی و زودگذر هستند. معاون وزیر گفت بنا به همین دلایل وی خواستار میانه روی شدید در قیمت گذاری نفتی است. در همین حال وی از نقش معتدل و سازنده امارات در قیمت گذاری نفت، به نمایندگی آمریکا قدردانی کرد.

7- عکس العمل کلی مقامات امارات متحده عربی این بود که امارات نقش معتدلی ایفا خواهد کرد لیکن افزایش قیمت نفت آن هم به روش سیاسی اجتناب ناپذیر بوده است. راشدعبدالله اظهار داشت که «امارات متحده عربی سعی خود را به کار خواهد گرفت.» بنا به گفته غُباش امارات متحده عربی نمی خواهد مسبب آشفتگی وضع دنیا باشد ولی باید طبق توافق عمومی عمل کند. به نظر هبروش نظریه میانه روها در اجلاس ابوظبی غالب خواهد شد، اما افزود «به عنوان میزبان کنفرانس، باید بی طرفی خود را حفظ کنیم.» عتیبه گفت دبیرکل کنفرانس جیده در تماسی از او خواسته که عربستان سعودی را متقاعد کند تا با افزایش قیمت مورد نظر اوپک موافقت نماید. بنابراین باید تلاش کرد تا مانع از بروز اختلافی که در سال 1976 در دوحه رخ داد، شد. عتیبه گفت امکان جلوگیری از افزایش قیمت نفت نیست چون

ص: 131

این کار برای جبران کاهش ارزش دلار و تأثیر تورم جهانی ضروری است. حتی افزایش اسمی قیمت نفت نیز خوب است چون سبب تحرک بیشتر سیاست رئیس جمهور کارتر در زمینه صرفه جویی انرژی می گردد. عتیبه به اهمیت حفظ سلامت بازار مصرف نفت جهانی واقف است، لیکن قیمت نفت اوپک نیز باید برای مردم کشورهای عضو این سازمان قابل توجیه باشد. عتیبه در نظر دارد قبل از تشکیل کنفرانس به پایتخت های کشورهای اوپک سفر کند تا در مورد قیمت نفت قبلاً از آرای عمومی مطلع گردد.

8- معاون وزیر در مورد نگرانی آمریکا از تلاش عراق سخن گفت. چون این کشور در نظر دارد در کنفرانس، سبب افزایش قیمت نفت شود و نفت را در اصل به یک مسئله سیاسی تبدیل کند. سویدی گفت در مورد این پیشنهاد عراق خبری ندارد ولی او و دیگر مقامات امارات متحده عربی اعلام کرده اند که در اجلاس بغداد راجع به نفت سخن نخواهند گفت. در اجلاس بغداد به هیچوجه نباید درباره موضوعی سخن گفت که به هر حال شامل منافع اعضای غیرعرب اوپک نیز بشود. مقامات امارات متحده عربی از معاون وزیر خواستند که این موضوع را جدی تلقی نکند.

9- سیاست تولید نفت امارات متحده عربی در گفتگوهایی با غُباش و عتیبه مطرح شد. غُباش گفت که به نظر او امارات عربی بیش از نیاز مالی خود نفت تولید می کند. از آنجا که عمر نفتی امارات حدود 50 سال است، باید این منبع را حفظ کرد تا بتواند اساس رشد آتی امارات متحده عربی باشد. بر عکس عتیبه اظهار داشت که ابوظبی در نظر دارد تولید نفت خود را از 5/2 میلیون بشکه در روز تا سال 1982 به حدود 5/4 تا 5 میلیون بشکه در روز برساند. ابوظبی دارای ذخایر گازی بسیار عظیم و دست نخورده است که می تواند آن امارت را به صورت یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان گاز طبیعی جهان درآورد.

معاون وزیر از اینکه امارات بنا به میل آمریکا تلاش دارد تا بیش از نیاز مالی خود تولید کند قدردانی کرد چون جهان صنعتی در دهه آینده هنوز هم بر انرژی هیدروکربن متکی خواهد بود تا اینکه منابع انرژی جدیدی به دست آید.

10- مذاکرات شمال و جنوب. سومین موضوع طرح شده توسط معاون وزیر مربوط به مذاکرات شمال و جنوب بود. تعدادی مسائل واضح در چند نشست مذاکرات مورد تبادل نظر واقع خواهد شد. یکی از مهم ترین مسائل آغاز مذاکرات درباره تشکیل یک صندوق مشترک است. آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی آماده اند تا درباره این موضوع قدری انعطاف نشان دهند، لیکن اصرار دارند که صندوق مشترک بر اساس حمایت از اعضا به وجود آید. ولی نگرانی ما از این است که مبادا گروه 77 به خاطر نظریات متفاوت از این انعطاف برخوردار نباشند. آمریکا می داند که شاید امارات متحده عربی به طور غیرمستقیم از این صندوق مشترک نفع می برد، ما امیدواریم که امارات با استفاده از نفوذ خود، گروه 77 را به نادیده گرفتن ندای رادیکالها تشویق کند که بیشتر رویارویی را به همکاری ترجیح می دهند. و سعی کند گروه 77

ص: 132

را به انعطاف پذیری بیشتر در مذاکره با کشورهای صنعتی دعوت نماید. اگر انعطاف پذیری طرفین کافی باشد، مسائل بنیادین آمریکا حول و حوش صندوق مشترک متمرکز خواهد شد. آمریکا از دولت امارات متحده عربی انتظار دارد که در جلسات منطقه ای مقدماتی گروه 77 نیز که قبل از اجلاس نهایی آنکتاد در مانیل برگزار می شود از انعطاف پذیری بیشتر حمایت کند.

11- سویدی و راشد عبدالله هر دو خواستار ادامه مذاکرات شمال و جنوب بوده و معتقدند که رویارویی کشورهای روبه رشد و توسعه یافته به نفع طرفین نیست. عتیبه گفت وی سعی دارد عقاید خود را در مورد نحوه پیشرفت مؤثر مذاکرات شمال و جنوب فرمول بندی کند. بدون اینکه وارد جزئیات شود، عتیبه اظهار داشت بهتر است مسائل در اجلاسیه های کوچک تری متشکل از گروه های کار مطرح شود. باید گروههای کار متخصص نیز تشکیل شود، گرچه این کار بسیار دشوار است. عتیبه به آغاز مذاکرات عرب - آمریکا در مورد مسائل اقتصادی که مشابه مذاکرات آمریکا و اروپا است، ابراز علاقه کرد. کوپر معاون وزیر نیز معتقد است که CIEC مفید بوده و نشانگر ارزش مشارکت چند کشور نسبتاً محدود می باشد. ایجاد توافق بین اعضای گروه 77 مشکل است. توجه به مسائل ویژه، مانند FUBBER می تواند مشارکت را تنها به طرفین ذیربط محدود سازد. عتیبه نیز معترف است که اختلاف سلیقه های موجود در جامعه اقتصادی اروپا و نیز در میان اعراب مشکلاتی در مذاکرات اعراب و اروپاییها پدید آورده است.

12- چند تن از مقامات امارات متحده عربی به کوپر معاون وزیر اظهار داشتند که میزان کمک های کشورهای پیشرفته به خصوص آلمان غربی و ژاپن به هیچوجه کافی نیست. سویدی و هبروش گفتند که آمریکا باید با استفاده از نفوذ خود این کشورها را به تلاش بیشتر در این زمینه ترغیب کند. نکته اینجاست که امارات متحده عربی 25 درصد از درآمد خود را به کمک های خارجی اختصاص داده اما این مقدار کمک، انتقاد بسیاری برانگیخته است. دیگران نیز باید سهم به سزایی در این رابطه داشته باشند تا باری از دوش امارات متحده عربی برداشته شود. معاون وزیر در پاسخ از کمک های بی دریغ امارات متحده عربی برای توسعه دیگر کشورها قدردانی کرد. آخرین اجلاس اقتصادی مسئله کمک را نادیده نگرفته بود و دولت آمریکا سعی داشت ژاپن را متقاعد سازد که میزان کمک های امتیازی خود را در مدت سه سال افزایش دهد که فوکودا نخست وزیر نیز از آن حمایت کرده بود. آمریکا میزان کمکهای خود را در سال 1979 برخلاف سال 1978 افزایش خواهد داد.

13- هنگام بحث درباره سیاست مالی ابوظبی با معاون وزیر، نویس اعتراف کرد که سرمایه گذاری در منابع انسانی شرط اصلی پیشرفت است. ولی در همان حال، وی اظهار داشت که سیاست این امارت در تأمین اولیه بر تأمین زیربنا و سپس به پروژه های صنعتی متکی است و دیگر «فعالیت های اجتماعی» از قبیل آموزش و پرورش باید وسیله دیگر نهادها از نظر

ص: 133

مالی تأمین گردد. ابوظبی نه تنها در این زمینه بلکه در زمینه پروژه های «سیاسی» نیز سرمایه گذاری نمی کند، ولی می تواند از طریق دیگر آژانس های امارات متحده عربی وامهایی در اختیار آنها قرار دهد. صندوق عمران اقتصادی ابوظبی هزینه محلی پروژه ها را تأمین نمی کند اما در مورد هند و مصر استثنائاً این کار را انجام می دهد. چون تجهیزات و نیروی کار مربوط به خود این کشورهاست معاون وزیرگفت این کار دارای جنبه های مثبت بسیاری است و آمریکا نیز سعی دارد در مورد کشورهایی که علاوه بر نیروی کار بسیار، قادرند خود کالاها را تهیه کنند از تأمین هزینه تفاوت ارز خارجی جلوگیری کند.

14- سناتور «گود» از هبروش سؤال کرد که نظر امارات متحده عربی در مورد سازمان خلیج [فارس] برای عمران مصر چیست. هبروش گفت که سرمایه این سازمان افزایش نخواهد یافت. تمام سرمایه گذاران از نحوه کار سازمان و نیز عدم موفقیت طراحان اقتصادی مصر در جلب اعتماد آنها ناراضی هستند چون فعالیت های آنان نتوانسته است سبب تأمین منابع مالی لازم برای سرمایه گذاریهای مجدد گردد.

هبروش گفت «ما تلاش کافی کرده ایم. اکنون نوبت کمک کشورهای دیگر است.» کوپر معاون وزیر نیز گفت عملکرد مصر تاکنون موفقیت آمیز نبوده است. در همان حال، کشورهای وام دهنده، کمک های خود را به مصر ارائه می کنند و ما امیدواریم که امارات متحده عربی نیز با خوش بینی با این مسئله برخورد کند. مردم مصر احتمالاً توقعات بیش از حد انتظار در رابطه با منافع اقتصادی ناشی از امضای قرارداد مصر و اسرائیل دارند. تلاشهای کشورهای کمک دهنده، اوضاع مصر را با ثبات نگاه خواهد داشت. بنابه اظهار هبروش رسانه های مصر چنین تلقین کرده اند که پس از امضای قرارداد صلح، وضع اقتصادی مصر بهبود چشمگیری پیدا خواهد کرد. نقطه نظرات امارات متحده عربی در مورد مخارج مصر نیز به اطلاع دولت مصر رسیده است.

15- خاورمیانه. قرار داد کمپ دیوید در ملاقات با عتیبه و سویدی نیز مطرح گردید. عتیبه گفت امارات متحده عربی خواستار حل کامل مسئله خاورمیانه است. آمریکا نباید تنها تلاش خود را به صحرای سینا متوجه سازد بلکه باید فلسطینی ها را نیز که هسته اصلی این مسئله هستند مورد توجه قرار دهد. وی گفت حل همه جانبه این مسئله نه تنها سبب جلب اعتماد مردم منطقه نسبت به آمریکا می شود بلکه سادات را نیز از انزوا خارج می سازد. معاون وزیر در مقام تأکید گفت از نظر دولت آمریکا تلاشهای کنونی سبب موفقیت طرح صلح در خاورمیانه خواهد شد. کارتر رئیس جمهور و ونس وزیر خارجه هر دو عمیقاً سرگرم مذاکرات مربوطه هستند.

16- ایران. معاون وزیر از سویدی خواست که ارزیابی خود را در مورد اوضاع داخلی ایران ارائه کند. وزیر خارجه گفت «این مسئله نگرانی بسیاری برای ما فراهم آورده است.» امارات متحده عربی مایل است امنیت و ثبات سیاسی ایران حفظ شود چون این کشور در منطقه خلیج

ص: 134

[فارس] وزنه ای در برابر تجاوزات کمونیست ها از شمال تا شاخ آفریقا به حساب می آید. دولت امارات متحده عربی با ایرانیها تماس دارد و امیدوارند که وضع به زودی آرامش پیدا کند تا شاه نیز قادر باشد سیاست آزاد سازی خود را دنبال کند. معاون وزیر گفت دولت آمریکا به خوبی در جریان اوضاع ایران قرار دارد ولی از نقش عناصر شیعه در اوضاع جاری چندان با خبر نیست. با وجود اینکه می دانیم شیعیان از فرقه ای متفاوت هستند، آیا در جهان اسلام راهی وجود دارد که مخالفین مذهبی شاه را نسبت به برنامه مدرن سازی اش به اعتدال بکشانند؟ سویدی در پاسخ گفت آمریکا می بایست از سالها قبل اقدام می کرد و علاوه بر ارائه سلاحهای مورد نیاز شاه به او می فهماند که باید انعطاف بیشتری در سیاست هایش نشان دهد تا ثبات اوضاع از بین نرود.

در حال حاضر نه تنها ایران بلکه دوستان ایران در خلیج [فارس] و نیز منافع غرب در خلیج فارس به خطر افتاده است. در کشورهای رو به رشد دیگر نیز آمریکا باید حاکمین مستبد و یا سنتی را متقاعد سازد که به آرمانها و خواست های طبقه تحصیل کرده ارج نهند. معاون وزیر خاطرنشان ساخت که در ایران نه تنها شاه بلکه عناصر شیعه نیز باید متقاعد شوند که جهان دستخوش تغییر شده است.

17- نظریه سفارت: سفر کوپر معاون وزیر، یکی از مقامات برجسته وزارت امور خارجه پس از استقلال امارات متحده عربی در سال 1971 با استقبال کم نظیری روبرو بود. واضح بود که آنها می خواهند با یکی از سیاستمداران برجسته واشنگتن در وطن خود به مذاکره بپردازند. ابراز اطمینان های معاون وزیر در مورد وضع رو به بهبود دلار ممکن است بر مقامات امارات متحده عربی تأثیر آنی نداشته باشد (امارات متحده عربی، همراه با قطر و بحرین در 26 اکتبر به ارزیابی مجدد ارزش پولی خود پرداختند)، اما علت اصلی سفر معاون وزیر این بود که می خواست نظر ما را در مورد بهبود وضع دلار به مقامات امارات برساند و نیز از سیاست آینده نفتی و سرمایه گذاری آنها باخبر شود. در مورد قیمت نفت، امارات متحده عربی جانب اعتدال را از دست نخواهد داد، ولی در کنفرانس سپتامبر اوپک، امارات به هیچوجه با افزایش قیمت مخالفت نشان نخواهد داد. امارات در مورد قیمت نفت خود با عربستان سعودی هماهنگ خواهد بود و سعی خواهد کرد تا در کنفرانس، قیمت نفت را برای سال 1979 به طرز معتدلی افزایش دهد. امارات متحده عربی هنوز هم در مذاکرات شمال و جنوب نقش چندان فعالی ندارد و پیشنهاد عتیبه نیز برای محدود کردن شرکت کنندگان اجلاس چندان سازنده نیست. این سفر به هر حال نشان داد که آمریکا از نقطه نظرات رهبران امارات در مورد این مسائل استقبال کرده و در حفظ منافع آنها در مذاکرات مربوط به ارائه کمک به کشورهای در حال رشد مفید خواهد بود. سفارت امیدوار است بتواند از این سفر بهره کافی ببرد و بتواند در مورد مسائل چند جانبه مورد علاقه طرفین با رهبران امارات به تبادل نظر بیشتری بپردازد و نیز نشان دهد که ما میانه روی امارات را در مسائل منطقه ای و اقتصادی دست کم نمی گیریم ولی امیدواریم که مذاکرات ما ادامه یابد.

ص: 135

18- پیش نویس پیام فوق و انتقال آن مورد تأیید کوپر معاون وزیر قرار گرفته است. طبق ماده «ای»، واحد از وزارت امور خارجه می خواهد که پیام را به واحدهای ذیل مخابره کند: قاهره، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، پاریس، دفتر حفاظت منافع آمریکا در بغداد، تهران.

ونس


ملاقات وزیر بلومنتال با شیخ خلیفه ولیعهد ابوظبی

سند شماره 49

محرمانه30 نوامبر 1978 9 آذر 1357

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 3162به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی.

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در قاهره، جده، تهران، دوحه، مسقط، منامه.

مرجع: گزارش وزارت خزانه داری ز 1500، 29 نوامبر 1978

موضوع: ملاقات وزیر بلومنتال با شیخ خلیفه ولیعهد ابوظبی

آغاز خلاصه: طی ملاقات مورخ 19 نوامبر با ولیعهد ابوظبی شیخ خلیفه، وزیر بلومنتال از وی خواست تا در رابطه با قیمت نفت اعتدال را حفظ کرده و نیز تلاشهای شدید کارتر رئیس جمهور را در جهت کاهش تورم و بالا بردن ارزش دلار برای وی یادآور شد و تأکید کرد که هرگونه افزایش چشمگیری که در قیمت های نفتی پدید آید وضع جدید دلار را به خطر خواهد انداخت و منافع درازمدت امارات متحده عربی بر باد می رود. رئیس هیأت همراه وزیر از حمایت دو حزب آمریکا از برنامه ضد تورم رئیس جمهور یاد کرد و خاطرنشان ساخت که میانه روی سعودی و امارات متحده عربی در کنگره به خصوص مسائل خاورمیانه ای آن تأثیر بسیار مساعدی داشته است. ولیعهد ضمن قدردانی از برنامه رئیس جمهور، به ذکر مطالبی درباره نقش امارات متحده عربی در به اعتدال کشانیدن قیمت نفت پرداخت، لیکن گفت که این بار امارات متحده عربی به عنوان میزبان کنفرانس اوپک باید از بروز اختلافات شدید در میان اعضا جلوگیری کند. ولیعهد با استفاده از این فرصت خواستار تغییر سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال امارات متحده عربی شد چون عدم ثبات منطقه افزایش یافته است. پایان خلاصه.

1- بلومنتال وزیر خزانه داری، همراه با سفیر دیکمن، سناتور لوگار، نمایندگان کنگره هاید، کاوانو و استانتون، دستیار وزیر برگستن و نماینده مدیر بخش خاور نزدیک توینام با ولیعهد ابوظبی شیخ خلیفه بن زاید روز 19 نوامبر ملاقات نمودند. این اولین ملاقات عمده وزیر پس از ورود به ابوظبی بود. طرفین ابوظبی در ملاقات عبارت بودند از شیخ حمدان وزیر دارایی، احمد سویدی وزیر خارجه، عتیبه وزیر نفت، هبروش مدیر اداره مالی ابوظبی و مَدفع سفیر امارات متحده عربی در واشنگتن.

2- پس از احوال پرسی های معمول، وزیر بلومنتال با ارائه آخرین ارزیابی ما از اوضاع ایران جلسه را افتتاح کرد و خاطرنشان ساخت که گویا از نظر تولید نفت روزانه معادل 6/3 میلیون بشکه ثبات بیشتری یافته است. وزیر بر حمایت علنی کارتر از شاه تأکید کرد و گفت

ص: 136

امیدوار است که شاه بتواند پس از اعطای آزادیهای بیشتر و پس از بازگشت ثبات به ایران انتخابات را برگزار کند. شیخ خلیفه از اهمیت حمایت از شاه سخن گفت و اظهار داشت که ثبات به ایران اجازه خواهد داد تا تولید نفت خود را بار دیگر افزایش دهد.

3- وزیر سپس به کنفرانس آینده اوپک در ابوظبی اشاره کرد. کارتر از نقش متعهدانه امارات متحده عربی در مقاومت علیه فشارهای مبتنی بر افزایش قیمت قدردانی کرد و گفت که امیدوار است این سیاست ادامه یابد. شیخ خلیفه پاسخ داد که همگان از نقش معتدل امارات متحده عربی آگاهند، لیکن به عنوان میزبان اوپک، وظیفه خود می داند که با جلب توافق همگانی از بروز تفرقه در میان اعضا جلوگیری کند. وزیر بلومنتال از موضع خاص امارات متحده عربی به عنوان میزبان کنفرانس تشکر کرد، با این وجود گفت امیدوار است که این موضوع مانع از تلاش امارات متحده عربی در جهت نگاه داشتن قیمت های اعتدالی نباشد.

4- وزیر بلومنتال با اشاره به وضع دلار از اقدامات شدید رئیس جمهور کارتر برای بهبود وضع دلار سخن گفت. ولی، افزایش چشمگیر در قیمت نفت، آن هم در ژانویه، پیشرفتهای حاصله در این زمینه را با ناکامی روبرو خواهد ساخت چون افزایش قیمت نفت، سبب پیدایش یک تورم جدید جهانی خواهد شد. صادرکنندگان نفت از افزایش قیمت ها سودی نخواهند برد چون مجبور به پرداخت پول بیشتر در ازای واردات خود می شوند و ارزهای خارجی آنها نیز کاهش خواهد یافت. به عبارت دیگر هر پنج درصد افزایش قیمت سبب افزایش معادل 4/0 درصد در تورم جهانی خواهد شد. شیخ خلیفه از اقدامات دولت آمریکا به منظور تقویت دلار قدردانی کرد و گفت امیدوار است دلار از ثبات بیشتری برخوردار گردد، ولی خاطرنشان ساخت که گرچه قیمت نفت در دو سال گذشته ثابت بوده، ولی قیمت کالاها و خدمات وارداتی امارات متحده عربی افزایش عمده ای یافته اند.

5- وزیر گفت روند تورم مدتهاست که سیر صعودی داشته لیکن می توان آن را مهار کرد. قیمت ها پایین نخواهند آمد ولی می توان تورم را عمدتاً کاهش داد. رئیس جمهور کارتر اکنون گامهایی در جهت کاهش رشد اقتصادی در آمریکا برداشته، گرچه ممکن است معنی آن بیکاری، کاهش بودجه فدرال و حمایت از میزان تخفیف بی سابقه اخیر باشد. کنگره نیز لایحه انرژی را تصویب کرده است که صرفه جویی بیشتر را ترغیب خواهد کرد، لیکن در این راه کارتر به تداوم حمایت کنگره و مردم آمریکا نیاز دارد تا برنامه اش موفق گردد. وزیر یادآور شد که اگر قیمت نفت افزایش نیابد جلب حمایت مردم آمریکا با سهولت بیشتری انجام خواهد گرفت. قیمت نفت را نیز باید از نظر سیاسی مشاهده کرد. سیاست های معتدل کشورهای صادرکننده نفت در رسیدن به صلح در خاورمیانه و حفظ یک بنیه دفاعی قوی جهت سرکوب خطرهای ناشی از عناصر تندرو و مقاصد تهاجمی شوروی به کارتر کمک خواهد کرد.

6- سناتور لوگار، با یادآوری این مطلب که سه تن از اعضای هیأت همراه از حزب اقلیت هستند گفت که هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات از اقدامات رئیس جمهور کارتر در

ص: 137

جهت کاهش تورم و تقویت دلار حمایت می کنند. اکثریت مردم آمریکا کاهش قیمت نفت را به عنوان بخشی از تلاش جهانی جهت کنترل تورم تلقی خواهند کرد. استانتون نماینده کنگره، نیز همین مطالب را اظهار داشت. وی معتقد است که روش متعادل کنگره در قبال مسئله خاورمیانه در دو سال گذشته نتیجه مستقیم نقش مثبت عربستان سعودی و امارات متحده عربی در اوپک بوده است. شیخ خلیفه از مطالب طرح شده توسط اعضای هیأت همراه تشکر کرد و گفت که امارات متحده عربی اعتدال خود را حفظ خواهد کرد لیکن به عنوان میزبان کنفرانس اوپک درست نیست که قبلاً گفته شود که چه موضعی را اتخاذ خواهد کرد.

7- پس از آن، وزیر بلومنتال، به ذکر اظهاراتی در مورد نقش مهم امارات متحده عربی در زمینه کمک خارجی پرداخت. دولت آمریکا از این نقش امارات متحده عربی قدردانی می کند چون حتی برای آمریکا به عنوان یک کشور نمونه درآمده است. وزیر گفت امیدوار است امارات متحده عربی به برنامه کمک های خارجی خود به خصوص در رابطه با بانک جهانی و مصر ادامه دهد، چون آمریکا نیز مهم ترین برنامه کمکی خود را به همین بخش اختصاص داده است. این اختصاص نتیجه تعهد شدید رئیس جمهور کارتر در ایجاد صلح در خاورمیانه و اجرای قرارداد کمپ دیوید بوده که امیدوار است امارات متحده عربی آن را درک کرده و تحت حمایت خویش قرار دهد. شیخ خلیفه تأکید کرد که امارات متحده عربی نقش خود را در این زمینه حفظ خواهد کرد. وی از وزیر خارجه سویدی خواست تا در مورد جنبه های سیاسی موضوع اظهارنظر کند، چون اخیراً در کنفرانس بغداد شرکت داشته است.

8- پس از تشکر از این سفر، سویدی گفت صلح خاورمیانه برای امارات متحده عربی از نظر امنیتی، عمرانی و نیز ثبات منطقه حائز اهمیت بسیار است. امارات متحده عربی از تلاشهای کارتر در خاورمیانه قدردانی می کند، اما معتقد است که قرارداد کمپ دیوید مسائل بسیار حیاتی و مهمی را در نظر نگرفته است. یعنی اصولاً به فلسطینی ها، اردنی ها و سوریها اشاره ای نکرده است. این طرفها نیز باید وارد صحنه شوند تا صلحی پایدار در خاورمیانه ایجاد شود. تا زمانی که به تمام مردم فلسطین اجازه مشارکت در روند صلح داده نشده، امارات عربی نمی تواند تصور کند صلحی در خاورمیانه به وجود خواهد آمد.

9- وزیر بلومنتال در پاسخ گفت که کارتر این مطالب را درک کرده و منافع و زیانهای تمام طرفین را در نظر گرفته است تا صلح ایجاد گردد. قرارداد کمپ دیوید آخرین قرارداد نیست اما می تواند به عنوان گامی در جهت از بین رفتن اولین مانع موجود بر سر راه صلح باشد. صلح برای اقتصاد کشورهای عربی و نیز اسرائیل بسیار مفید است و به کشورهای منطقه فرصت می دهد تا با دیگر خطرات موجود در منطقه دست و پنجه نرم کنند؛ که می توان مقاصد تهاجم آمیز شوروی و خطر عناصر تندرو را از این مقوله به حساب آورد.

10- قبل از پایان ملاقات، شیخ خلیفه مسئله سیاست تسلیحاتی آمریکا را در قبال امارات متحده عربی مطرح کرد. با یادآوری افزایش ثبات منطقه، وی گفت که امارات متحده عربی

ص: 138

بارها مسئله را با سفیر کنونی و قبلی مطرح کرده بود تا منجر به خرید تعدادی از تجهیزات دفاعی گردد، ولی هیچگاه این تقاضاها پذیرفته نشد. وزیر پاسخ داد که دولت آمریکا هر یک از تقاضاهای مربوط به خرید تسلیحات را از دید نیاز و خطر احتمالی مورد بررسی قرار می دهد. از نظر ما ایجاد ارتباط دوستانه بین امارات متحده عربی و کشورهای همجوار بهتر می تواند به امنیت امارات منجر گردد. ما گمان نمی کنیم که تسلیحات بتوانند متضمن امنیت باشند. در محدوده این سیاست خودداری، ما آماده بررسی تقاضای مربوط به تجهیزات دفاعی هستیم اما پاسخ دولت آمریکا نیز مطابق همین سیاست باید باشد. شیخ خلیفه گفت در حال حاضر امارات عربی دارای روابط بسیار خوبی با همسایگان خود است لیکن احساس می کند که تأسیسات حیاتی آن به خصوص تأسیسات نفتی باید از وسایل حفاظتی خوبی برخوردار باشند. وی سؤال کرد که آیا در صورت ارائه مجدد فهرستی از تجهیزات دفاعی مورد نظر امارات می توان موضوع را به نظر دولت آمریکا رساند. وزیر بلومنتال پیشنهاد کرد که در این مورد با سفیر گفتگو شود. در چارچوب سیاست جهانی تسلیحاتی آمریکا و سیاست خودداری در خلیج [فارس] جنوبی، دولت آمریکا از هیچ کمکی فروگذار نخواهد کرد.

11- نظریه سفارت: شیخ خلیفه و همراهانش از سفر وزیر به امارات بسیار خشنود به نظر می رسیدند. به عنوان معاون فرمانده کل قوا، شیخ خلیفه گفت مایل است با یکی از مقامات کابینه آمریکا در مورد مسئله دیرین عدم تمایل آمریکا به فروش تجهیزات دفاعی پیشرفته به امارات متحده عربی بحث و تبادل نظر کند. به نظر رسید تأکید سخت وزیر بلومنتال در رابطه با سیاست تسلیحاتی ما مانع از آن نخواهد شد که شیخ خلیفه بار دیگر موضوع سیاست تسلیحاتی را در خلیج [فارس] جنوبی با سفیر عنوان نکند و از رویدادهای ایران، افغانستان، جمهوری دمکراتیک یمن و شاخ آفریقا به عنوان عواملی جهت تجدید نظر درباره این سیاست یاد نکند. دیکمن


روابط با کشورهای کمونیستی

سند شماره 50

سری6 دسامبر 1978 15 آذر 1357

از: سفارت آمریکا، ابوظبی الف 0056به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، پاریس، تهران.

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 270029، ب) وزارت امور خارجه 281513، پ) 544 CM USICA ، ت) وزارت امور خارجه 6884 CA مورخ 8/10/73، ث) ابوظبی ابوظبی 76 الف مورخ 11/8/77

موضوع: روابط با کشورهای کمونیستی

آغاز خلاصه: (محرمانه) در سیاست امارات متحده عربی مبنی بر اجتناب از برقراری روابط

ص: 139

دیپلماتیک و کنسولی با کشورهای کمونیستی تغییری پدید نیامده است. با این وصف رشد رادیکالیسم تحت الحمایه شوروی در منطقه خاورمیانه در سال 1978 نظریه آنهایی را که معتقدند امارات متحده عربی باید با کشورهای کمونیستی روابط عادی سیاسی و اقتصادی برقرار سازد تا موضع عدم تعهد آن نشان داده شده و فرصت های تجاری را افزایش دهد، تعمیم خواهد بخشید. لیکن در آینده نزدیک در این سیاست تغییر عمده ای پدید نخواهد آمد چون شیخ زاید رئیس جمهور امارات متحده عربی از نظریات ضدکمونیستی عربستان سعودی حمایت کرده و از خرابکاریهای کمونیسم محلی به دل ترس راه می دهد.

(بدون طبقه بندی) بعضی از کشورهای کمونیستی سعی داشتند با تلاشهای مهم خود روابط اقتصادی و تجاری با امارات متحده عربی را در سال 1978 گسترش دهند و در همین رابطه چین، چکسلواکی و مجارستان در امارات شمالی عربی نمایشگاههایی دایر کردند. حتی آلبانی نیز یک نمایشگاه در این منطقه برگزار کرده است. صادرات کمونیستی به امارات متحده عربی افزایش ملایمی در سال 1977 داشت و چین و لهستان درصد مهمی به خود اختصاص دادند (به ترتیب 38 درصد و 54 درصد). لیکن واردات کمونیستی به امارات متحده عربی به طور کلی از 4 درصد به 3 درصد کاهش یافت. لهستان نیز مقادیر بسیار ناچیزی نفت از ابوظبی خریداری کرده است. (بدون طبقه بندی) در سال 1978 بین امارات متحده عربی و کشورهای کمونیستی فروش نظامی یا آموزشی صورت نگرفت.

(بدون طبقه بندی) فعالیت های فرهنگی کمونیستی نیز محدود به یک نمایش فولکلوریک از طرف چکسلواکی و نمایش مد لباس مجارستان در نمایشگاههای تجاری این کشورها بود. در طول همین سال کشورهای کمونیستی فعالیت آموزشی و اطلاعاتی چندانی از خود نشان ندادند.

(خیلی محرمانه) نهضت کمونیستی محلی در این نقطه وجود ندارد لیکن بعضی از کمونیست های خارجی در میان کارگران بیگانه امارات متحده عربی مشغول فعالیت هستند. پایان خلاصه.

بخش اول ارزیابی روابط سیاسی، اقتصادی و نظامی

(سری) روابط سیاسی

در هنگام تهیه این گزارش در سیاست خارجی ضدکمونیستی امارات متحده عربی تغییری مشاهده نشد. علی رغم تصمیم سلطان نشین عمان جهت برقراری روابط دیپلماتیک با چین، امارات متحده عربی اقدام به چنین عملی نکرده است. در ماه ژوئن، السویدی وزیر خارجه به سفیر آمریکا گفت که امارات متحده باید فواید حاصله از روابط دیپلماتیک خود با چین و دیگر کشورهای کمونیستی در رابطه با مخالفت های همسایگان اصلی امارات متحده عربی یعنی ایران و عربستان سعودی را مورد ارزیابی دقیق قرار دهد. السویدی گفت دولت امارات متحده عربی به

ص: 140

این نتیجه رسیده است که بهتر است با چین روابط دیپلماتیک برقرار نسازد (ابوظبی 1688) (خیلی محرمانه) با این وجود امارات متحده عربی نگران افزایش موج رادیکالیسم تحت الحمایه شوروی در خاورمیانه است که موجبات تشنج بسیاری در شبه جزیره عربی شده است. نقش شوروی و کوبا در نبرد شاخ آفریقا، کودتاهای یمن جنوبی و افغانستان که نفوذ شوروی را در این کشورها افزایش داده است و خطری که از طرف چپگرایان و عناصر افراطی مذهبی حکومت شاه را تهدید می کند، همگی نقشه های شوروی برای محاصره خلیج فارس و کنترل منابع نفتی و بنادر آبی این منطقه عنوان می گردد. در همین رابطه نگرانی دیگر امارات متحده عربی تلاش کنونی آمریکا در تقویت صلح بین مصر و اسرائیل است که از حمایت اعراب برخوردار نبوده و رژیم ضدکمونیست سادات را منزوی و تضعیف کرده و نیروی اعراب رادیکال و رژیم های ارتدادی مانند عراق را در برابر اعراب میانه رو همکار با آمریکا تقویت کرده است. رهبریت امارات متحده عربی نسبت به این فشارهای رادیکال روزافزون مصونیت ندارد. در همان حال سیاست ها و اقدامات دولت آمریکا در منطقه، مانند عدم حمایت نظامی از سومالی در نبرد اوگادن آن طور نبوده است که بتواند این نیروهای رادیکال را محدود سازد.

(خیلی محرمانه) در جو کنونی، مقاومت نیرومند پیشین امارات متحده عربی در برابر برقراری روابط سیاسی با کشورهای کمونیستی علی رغم ترس و عدم اعتماد رهبریت این کشور نسبت به مقاصد کمونیستی در منطقه، تضعیف خواهد شد. در محافل امارات متحده عربی این اعتقاد رایج است که روابط عادی با کشورهای کمونیستی می تواند اثرات و اعتبار امارات را در موضع عدم تعهد خود بالا برده و در برابر انتقادات اعراب کمونیست و رادیکال در خصوص گرایش غربی این کشور مصونیت بخشد. اگر در رژیم ایران در نتیجه اغتشاشات ضدشاهی تغییری پدید آید ندای حامیان این سیاست تقویت خواهد شد. ممکن است حامیان عادی شدن روابط با کشورهای اروپای شرقی و چین در اثر نفوذ اقتصادی و دیگر منافع، خواستار اتخاذ این سیاست شده باشند. این موضوع در رابطه با امارات شمالی از قبیل شارجه و دوبی که نابسامانی های اقتصادی سبب شده به جذب تجارتهای جدید روی آوردند صحت بیشتری دارد. در سیاست امارات تغییری ناگهانی پدید نخواهد آمد چون شیخ زاید بر نظریات ضدکمونیستی و عربستان سعودی تکیه بسیار دارد و علاوه بر این، مقامات امنیتی امارات ترس از آن دارند که حضور دیپلماتیک دائمی کمونیستی منجر به خرابکاریهای سیاسی در امارات شود. با این وجود در تماسهای بین امارات و کشورهای کمونیستی در سال 1978 افزایش قابل ملاحظه ای به چشم می خورد و نشان می دهد که حتی این کشور عربی سنتی نیز در رابطه با تلاشهای کشورهای کمونیستی به منظور توسعه حضور خود در منطقه مصونیت ندارد.

(بدون طبقه بندی) روابط تجاری و اقتصادی. مقاله مندرج در نشریه خلیج تایمز دوبی در 30 دسامبر اعتراف کرده است که مخالفت با ایجاد روابط رسمی با کشورهای کمونیستی در بسیاری از پایتخت های خلیج [فارس] معتدل تر شده است. این مقاله مدعی است کشورهای

ص: 141

اروپای شرقی در رابطه با این رویداد محتاطانه عمل کرده و به جای برقراری روابط سیاسی به برقراری روابط تجاری و اقتصادی اولویت می دهند. این مقاله از گزارشهای بی نام و نشان یاد می کند که طی آن تماسهایی بین سازمان عمران نفتی رومانی، روم پترول و شرکت ملی نفت ابوظبی رخ داده و رومانی خواستار همکاری در زمینه نفت و سرمایه گذاری مشترک بین رومانی و امارات متحده در زمینه ساختمان حوزه ها شده است.

(بدون طبقه بندی) علی رغم فقدان روابط دیپلماتیک، کشورهای اروپای شرقی روابط تجاری خود را در طول سال 1978 گسترش دادند. چکسلواکی یک نمایشگاه تجاری و برنامه فولکور در ماه مارس (الف 019، 2 آوریل 1978) در شارجه برگزار کرد که گویا 60000 نفر تماشاچی را جذب کرده بود. چند شرکت ساختمانی لهستانی نیز در اواخر اکتبر و اوایل نوامبر یک مرکز اطلاعات در نمایشگاه ساختمانی خاورمیانه ای دوبی برگزار کردند. در اواخر نوامبر معاون وزیر تجارت خارجی مجارستان، هم زمان با برگزاری نمایشگاه و نمایش مد لباس این کشور از امارات متحده عربی دیدار کرد. او ملاقات های پر سر و صدایی با معاون رئیس جمهور امارات و فرمانروای دوبی شیخ راشد بن سعید آل مکتوم و فرزندش، وزیر دارایی و صنایع شیخ حمدان بن راشد آل مکتوم داشت و به بحث درباره همکاریهای اقتصادی پرداخت. نمایندگان تجاری مجارستان با مقامات اطاق بازرگانی و صنایع ابوظبی دیدار کردند و درباره برگزاری احتمالی نمایشگاه مجارستان در آن امارت در سال 1979 بحث و تبادل نظر کردند. چکسلواکی و مجارستان علناً اظهار داشتند که امیدوارند بتوانند دفاتر دائمی تجاری خود را در امارات متحده عربی تأسیس کنند. (رومانی قبلاً دو تن از نمایندگان شرکت صادراتی خود را به مدت چند سال در این نقطه مستقر کرده بود.) یک هیأت بازرگانی چهار نفره آلبانیایی در اواسط ژوئیه از ابوظبی دیدار کردند. بنا به گزارش خلیج تایمز موقعیت برای این سفر مناسب نبود و قرارداد بازرگانی خاصی بین دو کشور منعقد نگردید.

(بدون طبقه بندی) روابط بازرگانی با چین کمونیست نیز امسال از فعالیت خاصی برخوردار بود. یک نمایشگاه تجاری چینی در اوایل سال 1978 در دوبی برگزار گردید و در ماه اکتبر نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع ابوظبی و دوبی قبل از سفر به تایوان و کره شمالی از نمایشگاه تجاری کانتون دیدار کردند.

(بدون طبقه بندی) در رابطه با تجارت بین امارات و کشورهای کمونیستی ارقام خاصی موجود نیست. ارقام مربوط به سال 1977 (که فقط صادرات و واردات امارات دوبی و ابوظبی را در بر می گیرد) نشان می دهد که چین مهم ترین شریک تجاری امارات است. صادرات چین به امارات در سال 1977 نسبت به سال 1976 معادل 38 درصد افزایش داشت و تقریباً نیمی از صادرات کمونیستی به امارات را در سال جاری تشکیل می داد. در میان کشورهای اروپای شرقی لهستان در سال 1977 به صادرات خود در این امارات 54 درصد افزود که بخش اعظم این افزایش مربوط به فروش 15 میلیون دلاری دیگ های بخار نیروگاه برق امارت ابوظبی

ص: 142

است. بلغارستان و چکسلواکی در سال 1977 درصد کمتری به خود اختصاص دادند و واردات امارات از رومانی یعنی مهم ترین شریک تجاری امارات نیز 140 درصد کاهش یافت. شوروی، مجارستان و آلمان شرقی نیز در سال 1977 در میزان صادرات خود به امارات متحده عربی شاهد سیر نزولی بودند. به طور کلی، صادرات کشورهای کمونیستی به امارات در سال 1977 به طور مطلق بهبود یافته بود، و از 43/36 میلیون دلار به 34/159 دلار افزایش یافت. لیکن از 4 درصد واردات امارات به 3 درصد تقلیل یافته است. (به جداول 1 و 2 پیوست مراجعه کنید) [جداول 1 و 2 را در لوح فشرده ملاحظه کنید].

(بدون طبقه بندی) لهستانیها تنها کشور کمونیست خریدار نفت امارات بوده و 1/1 درصد کل صادرات نفتی ابوظبی را در سال 1977 به خود اختصاص داد.

(بدون طبقه بندی) تلاش خطوط هوایی کشورهای کمونیستی به منظورکسب امتیاز فرود در سال 1977 ثمری نداشت. ارسال گوشت و دیگر مواد غذایی توسط خطوط حمل و نقل هوایی رومانی و دیگر کشورهای اروپای شرقی ادامه دارد. لیکن خط هوایی لهستان تنها توانست از دوبی امتیاز فرود عملیاتی در سفر هفتگی خود بین ورشو و بانکوک کسب کند و نتوانست امتیاز آمد و شد معمول را به دست بیاورد.

(بدون طبقه بندی) آموزش نظامی

کشورهای کمونیست در سال 1978 نتوانستند تجهیزات نظامی و آموزشی مهمی به نیروهای مسلح امارات متحده عربی بفروشند. در ماه نوامبر وزیر دفاع امارات یعنی شیخ محمدبن رشید آل مکتوم به روزنامه کویتی گفت امارات متحده عربی در نظر ندارد موشک های زمین به هوا از شوروی خریداری کند لیکن ممکن است مقداری سلاح سبک از کشورهای کمونیستی خریداری کنند.

(محرمانه) در نتیجه سفر مرموز و بی سر و صدای تابستانی دو برادرزاده رئیس امارات و فرمانروای ابوظبی شیخ زاید به آلمان شرقی شایع شد که امارات در نظر دارد از کمونیست ها تسلیحات خریداری کند. علی رغم شایعات دیپلماتیک مبنی بر اینکه شیخ حمدان بن محمد آل نهیان معاون نخست وزیر و برادرش شیخ مبارک وزیر کشور در مذاکرات محرمانه خرید سلاح شرکت جسته اند، باید گفت که آنها احتمالاً با یکدیگر به آلمان شرقی رفته بودند تا تحت درمان و مداوا قرار گیرند. این سفرها ممکن است منجر به بکارگیری نفرات پزشکی آلمان شرقی در ابوظبی شود.

بخش دوم عضویت حزب کمونیست محلی

(محرمانه) در امارات متحده عربی سازمان کمونیستی و یا نیمه کمونیستی آنچنانی وجود ندارد. البته ممکن است بعضی از کمونیست ها در میان کارگران خارجی عربی، ایرانی و آسیای

ص: 143

جنوبی نفوذ کرده باشند لیکن در مورد موقعیت سازمانی و فعالیت آنها اطلاعی در دست نیست.

بخش سوم روابط دیپلماتیک، کنسولی و نمایندگی تجاری با کشورهای کمونیستی

(بدون طبقه بندی) از طرف کشورهای کمونیست نماینده دیپلماتیک و یا کنسولی در امارات متحده عربی مستقر نشده است. بعضی از دیپلماتهای اروپای شرقی مقیم کویت در رابطه با برنامه برگزاری نمایشگاههای تجاری، از امارات متحده دیدار کرده اند.

(بدون طبقه بندی) نمایندگی رسمی تجاری مقیم نیز در امارات مستقر نشده است. لیکن از طرف رومانی و مجارستان در دوبی دفاتر تجاری تأسیس شده که تعداد کارکنان آنها یک یا دو نفر مجارستانی و یا تبعه رومانی هستند.

بخش چهارم ارزیابی فعالیتهای فرهنگی و اطلاعاتی

(بدون طبقه بندی) مبادلات فرهنگی و آموزشی

فعالیت های فرهنگی کشورهای کمونیستی محدود به نمایش فولکلوریک چکسلواکی و نمایش مد لباس مجارستان در نمایشگاههای تجاری آنها در امارات بوده است. مبادلات آموزشی در رابطه با شهروندان امارات اصلاً وجود ندارد ولی وابستگان کارگران خارجی مقیم امارات ممکن است از طرف کمونیست ها بورس تحصیلی دریافت کرده باشند. فیلم، انتشارات و دیگر مطالب فرهنگی کمونیستی نیز به امارات وارد نمی گردد.

(خیلی محرمانه) فعالیت های اطلاعاتی

هیچیک از کشورهای کمونیستی، نتوانسته اند در امارات دفتر خدمات ارتباطاتی و یا روزنامه نگار مستقر کنند. ولی گویا بعضی از گزارشگران خبرگزاری تاس گهگاه به امارات سفر کرده اند و به دو تن از روزنامه نگاران روسی نیز از طرف وزارت اطلاعات امارات متحده عربی اجازه داده شده بود تا برای تهیه گزارش از اجلاس وزیران نفت اوپک به این کشور وارد شوند.

دیکمن


حل اختلافات موجود بر سر مالیات و حق الامتیازات نفتی

سند شماره 51

محرمانه20 دسامبر 1978 29 آذر 1357

از: سفارت آمریکا، ابوظبی الف 0057به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در تهران، دوحه، مسقط

مرجع: ابوظبی 3147

موضوع: حل اختلافات موجود بر سر مالیات و حق الامتیازات نفتی

(محرمانه – آر.دی.اس. 4-20/12/88) متن یادداشت قرارداد مورخ 2 نوامبر 1978 بین

ص: 144

بوتس اویل گاس (نماینده شرکت کرسنت) و حاکم شارجه در مورد افزایش مالیات و حق الامتیاز به آگاهی وزارت امور خارجه می رسد. شرایط و روش پرداخت در تلگرام مرجع مطرح شده است. متن قرارداد در تاریخ 11 دسامبر توسط حمید جعفر از کرسنت در اختیار سفیر قرار داده شد تا با آن به عنوان یک سند محرمانه برخورد شود.

(محرمانه- جی.دی.اس – 12/12/84) همانگونه که از محتوای متن برمی آید، مالیات و حق الامتیاز در دو مرحله افزایش یافته است: یکی در شش ماهه اول سال 1977 یعنی از 55% به 65/65% و دیگری در شش ماهه آخر سال 1977 که 77% بود و می بایست از تاریخ اول ژانویه به مرحله اجرا درآید. میزان حق الامتیاز نیز از 5/12 درصد به 5/14% در تاریخ اول ژوئیه 1977 افزایش یافت و از آن پس ثابت ماند، میزان مالیات و حق الامتیاز قابل پرداخت از تاریخ اول ژوئیه 1977 تا 30 ژوئن 1978 معادل 13107824 دلار است. از تاریخ اول ژوئیه 1978 قسط بندی خواهد شد تا از اول ژوئیه 1978 به ترتیب پرداخت گردد تا میزان نفت صادراتی نیز به 75 میلیون بشکه برسد.

ضمیمه:

1- موافقتنامه (محرمانه- جی.دی.اس – 20/12/84)

(محرمانه – جی.دی.اس – 12/12/84) اعلام می گردد که نفت صادر شده از حوزه مبارک تا تاریخ اول ژوئیه 1978 معادل 50292818 بشکه بوده است. یعنی مبلغ قابل پرداخت 13107824 باید به رقم 707182/24 تقسیم گردد تا به قیمت هر بشکه 53053/0 دلار اضافه گردد آن هم تا زمانی که تولید کلی معادل 75 میلیون بشکه شود. در صورتی که رقم معادل 75 میلیون بشکه نشود، بنا به گفته منبع، کرسنت مسئول پرداخت اختلاف و یا تقسیم حق الامتیاز بر تعداد بشکه نفت صادر شده نیست.

(محرمانه – جی.دی.اس- 12/12/84) در ازای این قرارداد، حاکم شارجه توافق کرده است که مالیات و حق الامتیاز حوزه مبارک را بعدها افزایش ندهد و شرکت نیز اقامه دعوی خود را که ناشی از نارضایتی موجود درباره شرایط مالی بود دنبال نکند.

(محرمانه- جی.دی.اس – 12/12/84) شرکت ملی نفت ایران در حل این اختلاف نقش بی تفاوتی ایفا کرده است. همانگونه که قبلاً در ابوظبی 2771 گزارش شده بود، پس از ملاقات سهامداران کرسنت و جان بورتا در شارجه در تاریخ 25 شهریور به منظور تشریح این مطلب که حوزه مبارک 70 میلیون بشکه نفت در بر ندارد، شیخ سلطان یک فرمول افزایش مالیات و حق الامتیاز دو مرحله ای پیشنهاد کرده بود که در نتیجه تولیدهای آتی می بایست پرداخت می شد. بارِتا گفته بود که باید با سهامداران دیگر نیز مشورت نماید ولی حاکم شارجه پیشنهاد خود را به اطلاع شرکت ملی نفت ایران رسانیده بود. این شرکت نیز به نوبه خود پیشنهاد «بارِتا» را رد کرده و پروفسور نفیسی استاد اقتصادی تهران را به عنوان وکیل شارجه در دادگاه

ص: 145

بین المللی اعزام نموده بود. حاکم شارجه که از پاسخ شرکت ملی نفت ایران بهت زده شده بود به اسماعیل عبدالوهاب (رئیس شرکت نفت و معادن) دستور داد که با شرکت ملی نفت ایران تماس بگیرد. اسماعیل به شرکت ملی نفت ایران گفت این پیشنهاد از طرف بارِتا عنوان نشده بلکه حاکم شارجه آن را مطرح کرده است. شرکت ملی نفت ایران نیز پس از تعجب گفت که اطلاعات خود را از طریق قاضی یسری دویک (که مشاور حقوقی فلسطینی الاصل شارجه است) دریافت می کرده است. پس از آنکه شیخ سلطان متوجه شد، طی تلگرامی توضیح داد که این پیشنهاد خود او بوده است چون ادامه شکایات شرکت کرسنت مانع از جذب خریداران امتیازات نفتی دیگر توسط شارجه می شده است. بنابراین شرکت ملی نفت ایران نیز موافقت خود را اعلام کرد و مسئله را بیش از این کش نداد. بنا به گزارشات واصله قاضی دویک نیز دیگر در امور نفتی شارجه دخالتی ندارد.

دیکمن


فرار سرمایه از عمان

سند شماره 52

محرمانه31 مارس 1979 11 فروردین 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 509به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در برن، دوحه، جده، کویت، منامه، پاریس، ریاض، تهران

مرجع: کویت 1435

موضوع: فرار سرمایه از عمان

1- گزارش مرجع در مورد فرار سرمایه از کویت و علل آن، مشابه همین رویداد در عمان است. نرخ بهره مربوط به وامها در حال حاضر کمتر از 10 درصد است که کمتر از سطوح نرخ بهره بین المللی است. در نتیجه سرمایه بیشترین حد بازدهی را داشته است. در داخل نیز همین امر نشانگر رشد کند عرضه پولی و فشار صعودی نرخ بهره است که بانک مرکزی تلاش می کند آن را پایین نگاه دارد. بانک های محلی نیز در صدور اعتبار به مشتریان مهم خود روش جیره بندی در پیش گرفته اند و آنان نیز با باز کردن حساب در بانکهای دیگر به امید اینکه بتوانند اعتبار بیشتری کسب کنند، عکس العمل نشان داده اند. وضع صدور اعتبار به شدت بحرانی است، چون بانکها با صدور اعتبار در بازارهای بین المللی بیش از بازارهای محلی سود می برند، به همین دلیل مشتریان آنها نیز برای تحصیل منابع مالی با نرخهای بهره بیشتر به منابع خارجی روی می آورند.

2- ریال عمان وابسته به دلار است و فرار سرمایه و منابع مالی تحت کنترل درنیامده است. بنابراین اقتصاد محلی شدیداً وابسته به بازار بین المللی است و در درازمدت نرخهای بهره باید معادل نرخ های بهره بین المللی شود. گمان نمی رود که فرار سرمایه در حال حاضر ناشی از

ص: 146

عواملی غیر از عوامل اقتصادی باشد. در مورد رویدادهای ایران نوعی حساسیت پدید آمده است، ولی کارها روال عادی خود را حفظ کرده است. وایلی


مقاصد کشورهای حوزه خلیج [فارس] عضو اوپک در رابطه...

سند شماره 53

محرمانه3 آوریل 1979 14 فروردین 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 0882به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در الجزیره، بغداد، بن، بروکسل، قاهره، دمشق، ژنو، جاکارتا، کویت، منامه، لندن، مسقط، اوتاوا، پاریس، تهران، توکیو، تریپولی

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 079572؛ ب) ابوظبی 0753

موضوع: مقاصد کشورهای حوزه خلیج [فارس] عضو اوپک در رابطه

با قیمت نفت و سطح تولید

1- (محرمانه- تمام متن)

2- خلاصه: معاون وزیر نفت ابوظبی در مقام تأیید گفت، آن دسته از کشورهای عضو اوپک که پس از انقلاب ایران تولید خود را بالا برده بودند در کنفرانس مشورتی ژنو توافق کرده اند که در صورت بازگشت سطح تولید نفت ایران به 4 میلیون بشکه در روز به تدریج به سطح تولید قبلی خود بازگردند. امارات متحده عربی در نظر ندارد در سطح تولید خود تغییر چندانی صورت دهد؛ حوزه کوچکی که در اواسط سال 1979 آغاز به کار خواهد کرد از این قاعده مستثنی است. میانه روهای اوپک نیز به علت وضع بحرانی بازار نفتی که بسیاری را وادار به کاربرد اضافه بها کرده، قادر نیستند قیمت نفت در فصل چهارم را معادل قیمتها در سال 1979 نگاه دارند. اوپک از افزایش قیمت در کوتاه مدت استفاده می کند ولی اساس فرمول قیمت گذاریهای آتی آن را تشکیل نخواهد داد. از آنجا که آمریکا قبل از کنفرانس ژنو بیانیه ای مرتبط با انرژی صادر نکرده، هواداران افزایش قیمت نفت نیز از فرصت استفاده کرده اند. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 3 آوریل با عبدالله اسماعیل معاون وزیر نفت ابوظبی ملاقات کردم تا نکات طرح شده در تلگرام مرجع (الف) را به نظر ایشان رسانیده باشم. عتیبه وزیر نفت هنوز به اینجا بازنگشته (او به لندن رفته است تا در جشن فارغ التحصیلی سومین فرزند شیخ زاید – محمد- در تاریخ 6 آوریل شرکت کند). اسماعیل هنوز هم نتوانسته تصمیمی در رابطه با قیمت نفت خام سنگین امارات اتخاذ کند ولی در رابطه با نفت سبک امارات عربی این تصمیم اتخاذ شده (در تلگرام جداگانه گزارش گردید) است.

4- اسماعیل گفت، همانطور که طی ملاقات گذشته گفته بود (مرجع ب) در اوپک بیش از همه درباره مسئله تولید نفت ایران گفتگو به عمل آمد. بنا به گفته او، نمایندگان ایران اظهار داشته بودند که می خواهند سطح تولید ایران را به 4 میلیون بشکه در روز برسانند تا حدود 3/3

ص: 147

میلیون بشکه به خارج از کشور صادر گردد. ایرانیها شدیداً از کشورهایی که به خاطر انقلاب ایران تولید خود را بالا بردند خواستند که تولید خود را کاهش دهند.

منظور آنها پنج کشور عمده یعنی: عربستان سعودی، کویت، عراق، ونزوئلا و نیجریه بود، در حالیکه چند کشور دیگر نیز تا حدودی تولید خود را بالا برده بودند. ایرانیها گفتند که به قوانین و تصمیمات اوپک در رابطه با قیمت گذاریها گردن خواهند نهاد.

5- برای اینکه ایران از نظر سیاسی خشنود شود و صنعت نفت ایران نیز بتواند روی پای خود بایستد، پنج کشور فوق توافق کردند که در صورت رسیدن سطح تولید نفت ایران به 4 میلیون بشکه در روز، آنان به تدریج تولید خود را کاهش دهند. از آنجا که ایرانیها نمی دانستند سطح تولید چه خواهد بود و آیا خواهند توانست این سطح تولید را حفظ کنند، زمان مشخصی برای کاهش تولید پیشنهاد نشد، فقط در مورد آن به طور اصولی توافق به عمل آمد.

6- وی گفت امارات متحده عربی در سال 1979 تولید خود را افزایش نداده اما سطح تولید ایران هر طور باشد امارات تولید خود را کاهش نخواهد داد. با وارد شدن حوزه «امرادا هس ارزنه» به مرحله تولید در اوایل تابستان جاری، سطح تولید ابوظبی به 40000 بشکه در روز خواهد رسید چون این حوزه جدید است و محدودیت تولید درباره حوزه های داخل و خارج از خشکی به کار می رود.

7- در رابطه با قیمت ها، عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر اساس توافق، قیمت نفت فصل چهارم را مطابق تصمیم کنفرانس اوپک در ابوظبی در سال 1978 بالا برده اند. ولی به خاطر بحرانی بودن وضع بازار اکثر اعضای اوپک خواستار تعیین اضافه بها نیز شده اند. اضافه بهای تعیین شده توسط الجزایر و نیجریه در رابطه با نفت سبک صادراتی مشکلاتی برای امارات متحده عربی به وجود آورده که نمی توانند به سطح قیمت نفت در فصل چهارم پای بند باشند (تلگرام جداگانه). وی تأکید کرد که اضافه بها به صورت اقدام میانه باقی می ماند و نمی تواند به عنوان اساس افزایش قیمت های بعدی اوپک نگریسته شود. بسیاری از تغییرات به وضع بازار در سه ماه آینده بستگی دارد چون اوپک در نظر دارد در اجلاس آتی خود در ماه اوت به بحث درباره مسئله اضافه قیمت بپردازد. در صورتی که تقاضا پایین بیاید آنها خواهند توانست یک سیستم منظم و منطقی به کار گیرند تا با فرمول قیمت گذاری سال 1978 کنفرانس در ابوظبی مطابقت داشته باشد.

8- تأثیر عرضه بر قیمت نفت و تأثیر ناشی از آنها بر کشورهای رو به رشد نیز مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت. وزیران توافق کردند به شرکت های نفتی اعلام کنند که نباید میزان نفت ارسالی به کشورهای رو به رشد را کاهش دهند و در صورت تخلف از این امر شدیداً تأدیب خواهند شد. در صورتی که کشورهای تولید کننده مستقیماً به کشورهای رو به رشد نفت بفروشند، طبق توافق همان میزان نفت مورد نظر را به آنها خواهند داد.

وزیران نفت به کشورهای متبوع خود پیشنهاد خواهند کرد که این مسئله را مورد بررسی

ص: 148

قرار دهند لیکن پیشنهاد خاصی ندارند. وی گفت اگر این نتیجه حاصل نمی شد کشورهای رو به رشد می توانستند مستقیماً علیه اوپک شکایت کنند.

9- اسماعیل گفت آن دسته از کشورهای اوپک که دارای تولید مازاد هستند پس از عادی شدن وضع تولید ایران سطح تولید خود را کاهش خواهند داد تا دیگر کشورهای اوپک بتوانند از «اضافه بها» استفاده کنند. وی با در نظر گرفتن ملاحظات فنی و نیاز به درآمد بیشتر باید گفت که موضوع سطح تولید موضوع بحث اصلی بوده است. او نیز معتقد است که در صورت کاهش سطح تولید عربستان سعودی، کویت و دیگران، وضع بازار و بحران آن ادامه نخواهد یافت، ولی گفت که هدف اجلاس تحقق نیازهای سیاسی ایران بوده است. علاوه بر این، سعودیها و کویتی ها با افزایش تولید بیش از حد نیاز خود، به دیگران لطف می کرده اند. اسماعیل گفت اوضاع کنونی بازار و نه رویدادهای سیاسی خاورمیانه در تصمیمات مربوط به تولید و قیمت نفت دخیل بوده اند.

10- با اشاره به اینکه دولت آمریکا انتظار دارد به زودی چند اقدام مورد نظر را اعلام کند تا درخواست آژانس انرژی بین المللی نیز برآورده شود، اسماعیل گفت اگر رئیس جمهور کارتر قبل از 3 آوریل بیانیه انرژی خود را اعلام می کرد وضع خیلی بهتر از اینها می شد. وی از واشنگتن به خاطر درگیری در مسئله موافقت نامه مصر و اسرائیل قدردانی می کند ولی یادآور شد عدم اطمینان در خصوص چگونگی سیاست انرژی آمریکا در نتیجه تعدد دست اندرکاران، ایالات متحده در مورد این قضیه، فرصت مغتنم در اختیار طالبان قیمت گزاف تر نفت قرار می گیرد. دیکمن


عمان در نظر دارد قیمت نفت خود را بالا ببرد

سند شماره 54

محرمانه24 آوریل 1979 4 اردیبهشت 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 0666به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، کویت، لندن، منامه، تهران، توکیو.

موضوع: عمان در نظر دارد قیمت نفت خود را بالا ببرد

1- (محرمانه - تمام متن)

2- مشاور نفتی آمریکایی در وزارت کشاورزی، ماهیگیری، نفت و معادن محرمانه به سفارت اطلاع داده است که دولت عمان به شرکت «سی. ایتو» ژاپنی گفته است که قیمت نفت عمان از اول آوریل 18 دلار برای هر بشکه خواهد بود و این شرکت در حال حاضر روزانه 50000 بشکه نفت برداشت می کند. پس از طرح این موضوع با شرکت ژاپنی، دولت عمان در نظر دارد همین موضوع را به دیگر خریداران نفت خود، شرکتهای گلف و شل نیز اطلاع دهد.

3- در همین حال یک شرکت دیگر ژاپنی به دولت عمان اطلاع داده است که حاضر است نفت مورد نیاز خود را به قیمت 5/18 دلار خریداری کند. کمی پس از آن، یکی از واسطه های

ص: 149

مشهور و با تجربه کویتی اعلام کرد که حاضر است با انعقاد یک قرارداد یک ساله هر بشکه نفت عمان را به قیمت 7/19 دلار بخرد. دولت عمان در حال حاضر به بررسی این پیشنهادها مشغول است.

4- بنا به گفته مشاور آمریکایی، دولت عمان نمی داند چگونه اقدام نماید. قیمت های بیشتر اغوا کننده است، لیکن دولت عمان مایل است با خریدار، سهامدار و گرداننده مهم حوزه تولید شرکت نفت عمان، شرکت شل، روابط حسنه دیرین خود را حفظ کند.

5- نظریه: سفارت مایل است ارزیابی وزارتخانه را در مورد وضع بازار نفتی دریافت کند. درست است که عمان در حال حاضر روزانه بیش از 300000 بشکه نفت به فروش می رساند، ولی این قیمت ها باید نصیب ما شود؛ احتمالاً نیز رابطه بسیاری با قیمت های موجود در بازار سیاه دارند و با قیمت های قراردادهای درازمدت نفتی مرتبط نیستند. با این وجود موضوع موازنه پرداخت های آمریکا و پیشنهاد ما در زمینه کنترل تورم وحشتناک به نظر می آیند، به ویژه آنکه افزایش اخیر سطح تولید نفت ایران حتماً بر قیمت های بالای بازار سیاه در این چند ماه تأثیر منفی داشته است.

وایلی


مقاله مجله فورچون

سند شماره 55

بدون طبقه بندی4 می 1979 14 اردیبهشت 1358

از: اخبار آمریکا، واشنگتن دی سی 12065به: سفارت آمریکا، جده

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در کویت، منامه، ریاض، امان، بیروت، خارطوم، تهران، تل آویو، مسقط، ابوظبی، داکا، اسلام آباد، دهلی نو، بغداد.

[موضوع]: مقاله مجله فورچون

(مطالب سرویس خارجی ذیل نباید منتشر گردد)

مقاله زیر تحت عنوان «مشکلات وزیر خارجه مردد ما در امور خاورمیانه» که توسط «جوآن کامرون» نگاشته شده در نشریه مورخ 17 اردیبهشت مجله فورچون منتشر می گردد. (آغاز متن)

محیط کنونی، محیط کار عادی جیمز شلزینگر نبود. در سپیده دم، او دوربینی به دست گرفته و پرندگانی را که در ساحل عربستان سعودی پرواز داشتند، تماشا می کرد. آن هم موقعی که از مذاکرات نفتی خود با مقامات دولتی این کشور فراغت یافته بود. افکارش از پرنده ها به مسئله ای متمرکز می شد که فکر او را از زمان تصدی وزارت دفاع در زمان رئیس جمهور نیکسون و فورد به خود مشغول داشته بود. برای حفظ بهترین گنجینه جهان یعنی نفتی که در زیر شنهای کشورهای حوزه خلیج فارس نهفته است، چه باید کرد؟ او می دانست که اگر توازن یا تعادل قدرتها در منطقه به هم بخورد، به این گنجینه آسیب بسیار وارد خواهد آمد. گذشته از این، اینکه شوروی با چه سهولتی می تواند مداخله کرده و جریان نفت خلیج [فارس] را قطع

ص: 150

کند. اینکه خنثی سازی این خطر توسط امریکا چقدر دشوار است نیز، فکر او را به خود مشغول داشته بود.

این موضوع مربوط به یک سال قبل بود. از آن موقع به بعد خطر بیشتر شده است. ایران که هنوز هم دستخوش انقلاب است می تواند ناآرامیها را به آن سوی مرزهای خود منتقل کند. قرارداد صلح بین مصر و اسرائیل گرچه موقعیت استراتژیک آمریکا را بهبود بخشیده ولی سبب تقویت و شدت احساسات ضدآمریکایی در سرتاسر خلیج [فارس] شده است.

ولی تا به حال هیچیک از این رویدادها نتوانسته است سبب کاهش یا توقف جریان نفت از مهم ترین صادر کننده آن یعنی عربستان سعودی گردد، نتایج قطع صدور نفت به خصوص از عربستان سعودی برای اروپا، ژاپن و کشورش بسیار ترس آور خواهد بود. بیش از نیمی از نفت مصرفی اروپا و 58 درصد نفت مصرفی ژاپن از طریق عربستان سعودی، عمان، امارات متحده عربی، قطر، ایران، کویت، عراق و بحرین تأمین می گردد. در حال حاضر نفت این کشورها بخش نسبتاً کوچکی از واردات نفتی آمریکا را تشکیل می دهد که 11 درصد است. ولی در سال 1985 بیش از نیمی از نیاز ما از طریق واردات تأمین خواهد شد و نفت خلیج [فارس] نیز نقش عمده ای در آن خواهد داشت.

هارولد براون، وزیر دفاع نیز اعلام داشت که خطرات نظامی که می توانند بر جریان نفت تأثیر داشته باشند «بسیار جدی و حاد بوده و ما باید خود را آماده مقابله با آنها بنماییم.» این خطرات به اشکال گوناگون و به طور ناگهانی ظاهر خواهند شد. تصرف عمان توسط شورشیان تحت حمایت یمن جنوبی، «گلوگاه» نفتی خلیج فارس را که همان کانال 19 میلی تنگه هرمز است به خطر خواهد انداخت. حملات تروریستی علیه حوزه های نفتی فاقد حراست عربستان سعودی و نیز علیه مراکز توزیع نفت این کشور می تواند سبب قطع جریان نفت گردد. بروز درگیری بین عراق و کویت یا عربستان سعودی در پی اختلافات دیرین ارضی نیز یک خطر واقعی دیگر به حساب می آید.

مهم ترین خطر که از نظر طراحان نظامی واشنگتن وقوع آن بعید است، حرکت آشکار شوروی به درون منطقه است. نفت خلیج [فارس] ممکن است برای شوروی و اقمارش از نظر اقتصادی بسیار اهمیت داشته باشد. گرچه شوروی فاقد ارز خارجی برای پرداخت قیمت نفت اعراب است، ولی دارای بیست و چهار لشکر زمینی و هفت لشکر هوابرد و حدود 500 هواپیمای تاکتیکی درجه یک در ناحیه قفقاز و چهار تا شش فروند ناو جنگی مستقر در اقیانوس هند است. بنا به گفته براون این نیروها از آمادگی چندانی برخوردار نیستند ولی اگر قرار بر آغاز جنگ باشد یعنی بنا به گفته پنتاگون اگر «آمادگی درجه یک» آغاز شود، آمریکا نیز باید اقداماتی در جهت خنثی سازی آن به وجود آورد.

براون و برژینسکی مشاور امنیتی رئیس جمهور کارتر اعلام کرده اند که آمریکا از هرگونه اقدامی از جمله نیروی نظامی استفاده خواهد کرد تا منافع ما را در عربستان سعودی حفظ

ص: 151

نماید. لیکن طراحی یک اقدام نظامی در خلیج [فارس]، مقامات وزارت دفاع را دچار کابوس ساخته است. زیرا نیروهای مسلح شاه ایران که به عنوان یک عامل پدید آورنده ثبات اعتماد شده بود نتوانست به این مسئله بپردازد. یکی از مشاورین براون اعتراف می کند که در مورد نوع اقدام اضطراری آمریکا در خلیج [فارس] مطالعه چندانی نشده است. زمان هشدار تا چه حد است، چه نوع نیروهایی و با چه سرعتی باید توسط آمریکا به کار گرفته شود. علاوه بر این مشورت چندانی درباره مشخص شدن نیروهای همپیمان آمریکا نیز به عمل نیامده است. دولت آمریکا معتقد است که در صورت بروز جنگ، آمریکا در اروپا متحدان چندانی نخواهد داشت. ولی، شواهد موجود در بریتانیا امیدوار کننده است، چون محافظه کاران این کشور پیشنهاد کرده اند که یک ناوگان مشترک متشکل از اروپا و آمریکا در جزیره دیه گو گارسیا که پایگاه دریایی انگلیس در اقیانوس هند است، تشگیل گردد.

بنا به گفته یکی از مقامات وزارت دفاع، با وجود اوضاع کنونی «گمان نمی رود» که آمریکا از نظر تعداد از آنچنان نیرویی جهت مقابله با خطرهای احتمالی علیه منافع اقتصادی خود برخوردار باشد، وی در تشریح می افزاید «این کشور، هرگز دارای نیرویی نبوده است که بتواند در نقاطی که تسلیحات استراتژیک نقش دافع ندارند منافع حیاتی خود را حفظ کند.» با یادآوری بحران موشکی سال 1962، یکی از مقامات عالیرتبه نظامی آمریکا می گوید «خلیج فارس، کوبای بعدی ما خواهد بود.»

آمریکا که فاقد یک استراتژی صریح و نیروهای مجری آن است، برای خنثی سازی خطرات آشکار به مذاکرات شدید و دیپلماسی ناوی متوسل شده است. هنگامی که در زمستان گذشته یمن جنوبی با کمک مستشاران کوبایی و آلمان شرقی و نیز با دریافت اسلحه از شوروی به یمن شمالی حمله ور شد، ناو هواپیمابر کانستلیشن و ناوچه های همراه آن به سرعت وارد دریای عربی شدند. ارسال این ناو هواپیمابر یک «هشدار جهانی» بود و به روسها خط تمایز ترسیم شده در خلیج فارس را نشان می داد، نمایش قدرت تا مدتها ادامه خواهد داشت. بنا به گفته پنتاگون پس از بازگشت کانستلیشن به وطن، ناو هواپیمابر دیگری جای آن را خواهد گرفت.

پرواز اسکادران اف 15 به عربستان سعودی، سودان و مراکش در همان زمان، نشانگر یک پیام دیپلماتیک متفاوت بوده که عربستان سعودی می بایست آن را دریافت کرده باشد. پس از سرنگونی شاه، عربستان سعودی در اعتماد به آمریکا به عنوان یک هم پیمان تردید پیدا کرده است، [آمد] با مأموریت این جتهای جنگنده، واشنگتن به این کشور فهماند که در موقع لزوم به سرعت به یاری آن خواهد شتافت. دو فروند هواپیمای پیشرفته آواکس نیز که پس از پرواز اف 15ها، وارد عربستان سعودی شدند، نشان می دهند که آمریکا با پیشرفته ترین تجهیزات شناسایی خود به دفاع از حریم هوایی این کشور خواهد پرداخت.

علاوه برکاربرد محتاطانه نیروی هوایی برای رسیدن به اهداف سیاسی، آمریکا در تلاش

ص: 152

است تا محدودیت نظامی خود را در این منطقه دور افتاده با یک استراتژی دوپهلو از بین ببرد.

طراحان سیاسی آمریکا می گویند یک جنبه این سیاست عبارت است از تقویت امنیت داخلی کشورهای حوزه خلیج [فارس] در برابر آنچه که دولت کارتر عدم ثبات سیاسی روزافزون نامیده است. طبق دید مقامات واشنگتن، فساد همه جانبه، ثروت بیش از حد و حضور تعداد بیشماری از کارگران فلسطینی و یمنی و دیگر کارگران خارجی این بی ثباتی را شدت می دهد. (تعداد کارگران خارجی در کویت به نسبت دو به یک از بومیان این کشور بیشتر است) کارگران مهاجر از امتیازات شهروندان کویتی برخوردار نیستند، گرچه مدتهای مدیدی در این کشور به سر می برده اند. این افراد ناراضی می توانند به سرعت توسط نهضتهای مخالف موجود در خاورمیانه به کار گرفته شوند. به منظور حفظ ثبات، وزارت امور خارجه آمریکا و پنتاگون درصدد ترغیب وحدت منطقه ای و افزایش کمکهای تسلیحاتی برآمده اند. ارسال تسلیحات به یمن شمالی در حال حاضر افزایش یافته است.

جنبه دوم استراتژی، که هنوز به مرحله اجرا گذاشته نشده است، یافتن راهی برای گسترش حضور آمریکا و یا حرکت سریع آن در منطقه خلیج [فارس] هنگام بروز بحران است. پیشنهاد معتدلی جهت افزایش میزان نیروهای ناچیز دریایی در خاورمیانه که هم اکنون شامل یک ناو موشک انداز، یک ناوشکن و یک ناو فرماندهی است، ارائه شده (ناو هواپیمابر کانستلیشن موقتاً از ناوگان هفتم به این منطقه مأمور شده است). پیشنهاد مهم تر عبارت است از تشکیل یک ناوگان جدید در اقیانوس هند. این ناوگان به اصطلاح پنجم، مرکب از یک ناو هواپیمابر، یک گردان نظامیان ضربتی مجهز به تانک که به وسیله ناو یا ناوهای دیگری به منطقه اعزام خواهد شد، توپخانه، هلیکوپتر و هواپیمای هاریر عمودپرواز خواهد بود. لیکن، برای به وجود آمدن این ناوگان جدید باید نیروی ناوهای هواپیمابر آمریکا از دوازده فروند بیشتر شود که هزینه آن نیز میلیاردها دلار خواهد بود.

طراحان دفاعی آمریکا هنوز هم از اقدامات لازم لجستیکی دوربرد برای اینچنین نیروی خاورمیانه ای وحشت دارند. با گذشت زمان، ممکن است قرارداد مصر و اسرائیل سبب انعقاد قراردادی شود تا بتوان از شبکه وسیع پایگاههای هوایی، دریایی موجود در این دو کشور بهره برداری کرد. اما در حال حاضر آمریکا فاقد پایگاههای زمینی در منطقه خلیج [فارس] است، ولی می تواند از تأسیسات دریایی بحرین واقع در سواحل عربستان سعودی و نیز یکی از پایگاههای هوایی سابق در جزیره مصیره استفاده محدود کند. پایگاه دیه گو گارسیا 2200 میل از منطقه دورتر و پایگاه دماغه «سوبیک» نیروی دریایی در فیلیپین نیز 500 میل دورتر است.

شاید بتوان با سعودیها به توافق رسید تا با گسترش پایگاههای موجود نظامی آن کشور، آمریکا نیز بتواند از آنها استفاده کند. یکی دیگر از راه حلها جلب توافق جهت ذخیره سازی قبلی تجهیزات است تا بتوان در مواقع ضروری از آنها استفاده کرد.

این تلاشها تا به حال موفق نبوده است. کشورهای حوزه خلیج فارس خواستار حمایت

ص: 153

بدون حضور آمریکا هستند. طی یک همه پرسی از سفیران آمریکا در کشورهای منطقه معلوم شد که ایجاد نیروهای زمینی و یا افزایش نیروهای دریایی در منطقه به جای تقویت کشورهای ذیربط آنها را ضعیف تر خواهد کرد و گروههای تندرو از احساسات «ضدامپریالیستی» که از دیرباز یعنی زمان استفاده از سرزمینهای عربی به عنوان مستعمرات توسط قدرتهای اروپایی و انگلیسی در اذهان باقیمانده، بهره برداری خواهند کرد.

نظریات سفیر کویت در آمریکا، خالد محمدجعفر نمایانگر ابهام موجود در طرز تفکر بسیاری از کشورهای حوزه خلیج [فارس] است ولی با کمال بی توجهی می گوید: «هیچکس از شما نخواهد خواست که وارد منطقه شوید چون ما نمی دانیم که خطر از کدام طرف متوجه ما شده است.» وی معتقد است که حمله عراق به کویت و یا تهاجم شوروی به منطقه نوعی خیال پردازی است ولی آیا هیچکس نگران امکان خرابکاری فلسطینی ها و یا یمنی ها در کویت نیست؟ وی در پاسخ می گوید: «این حرف مضحک است چون آنها برادران ما هستند.» بنا به گفته سفیر، کشورش مهم تر از هر چیز از آن می ترسد که مبادا درگیر مناقشات بین آمریکا و شوروی و یا دیگر قدرتها بشود. وی علاوه بر این نگران بهره برداری آمریکا از اسرائیل به عنوان یک نیروی نظامی است. گذشته از این، جعفر به آمریکا به عنوان یک هم پیمان اعتماد ندارد و می گوید «دوستی شما با شاه برای او چه فایده ای داشت؟ شما 40000 نفر در ایران داشتید، آنها در آنجا چه می کردند؟ شما شاه را وادار کردید تا برای خرید هواپیماها و دیگر تسلیحات هزینه های گزافی بپردازد، ولی او رفته است و هواپیماهایش نیز ساقط شده اند.» امروزه در خاورمیانه همه اینگونه صحبت می کنند. ولی با این حال جعفر صریحاً می گوید که کویت به آمریکا به عنوان یک دوست واقعی ارج می نهد، گرچه طبق ادعای وی شرکتهای نفتی آمریکایی در رابطه با پرداخت های نفتی کویت را فریب می دادند.

اکثر مقاماتی که با طرحهای مربوط به بحران خاورمیانه سر و کار دارند، معتقدند که این طرز فکر ابهام آمیز عربی علیه آمریکا در آینده نزدیک تغییر نخواهد کرد. یعنی آمریکا باید به نظامیان، ناوها و هواپیماهای خودش که هزاران میل دورتر از خلیج فارس مستقر شده اند متکی باشد تا بتواند هرگونه نیاز نظامی خاورمیانه ای را تأمین کند.

در تئوری، آمریکا دارای نیروهای قراردادی غیرهسته ای است که قادرند از پس یک جنگ عمده برآیند، که معمولاً «استعداد جنگی 2/11» می نامند. مهم ترین نیروهایی که آمریکا طرح ریزی کرده تا در مواقع ضروری در خاورمیانه به کار ببرد و پنتاگون آنها را استعداد نیمه جنگی می نامد، مرکب است از چهار تا پنج لشکر دریایی و ارتش 92000 نفره، و پنج تا شش جناح هوایی و دریایی توأم با 72 تا 102 فروند هواپیمای تاکتیکی در هر یک از جناحها. پنتاگون می تواند بدون کاهش نیروهای موجود در نقاط دیگر یک یا دو گروه هواپیمابر (یا به طور موقتی) شامل 95 هواپیما به این نیروها بیافزاید. ویلیام کافمن استاد انستیتو تکنولوژی ماساچوست که از سالهای دهه 1960 با وزیران دفاع در بخش طراحی همکاری داشته،

ص: 154

می گوید اگر این نیرو همیشه آماده بماند و تمرینات لازم انجام دهد می تواند در برابر هرگونه خطری که منطقه خلیج [فارس] را تهدید نماید، به عنوان یک «دافع بالقوه» عمل کند.

اولین نیروهایی که به خاورمیانه اعزام خواهند شد عبارتند از لشکر 82 هوابرد فورت براگ کارولینای شمالی و لشکر 101 هوابرد فورت کامپ بل کنتاکی که هر یک به ترتیب دارای 15200 و 17900 نفر نیروی انسانی می باشند. هر دو واحد مزبور از واحدهای سبک پیاده به شمار رفته و فاقد تانک و توپخانه سبک هستند و به جای مقاومت طولانی در برابر نیروهای زرهی دشمن تنها به عملیات ضربتی سریع می پردازند. چتربازان لشکر 82 بسیار مجرب هستند، گرچه فرمانده آنها می گوید که این لشکر از نظر افراد وظیفه و بعضی از تجهیزات دچار کمبودهایی است. در لشکر 82 همیشه یک هنگ به حالت آماده باش است. درست هجده ساعت پس از صدور فرمان، عناصر اولیه هنگ مزبور همراه با جیپ ها، کامیونها و توپخانه های سبک چتردار آماده اند تا فرودگاه پاپ را ترک کرده و با هواپیماهای حمل و نقل عازم جبهه مورد نظر شوند. طرح تمرینات نشان می دهد که این لشکر قادر است 200 نفر را در عرض 35 ساعت، 1200 نفر را در 48 ساعت، 3000 نفر را در عرض 82 ساعت و کل لشکر را در عرض 264 ساعت، آن هم در صورت موجود بودن تعداد کافی هواپیماهای حمل و نقل، از کارولینا به ترکیه منتقل سازد.

بنا به دلایل منطقی پنتاگون نمی خواهد فاش سازد که چه واحدهایی این نیروی به اصطلاح ضربتی را در شرایط متفاوت تشکیل می دهند. ولی، تحلیل گران جنگ در خارج از وزارت دفاع سناریوهای مختلفی طرح ریزی کرده و مشخص کرده اند که چه نوع نیرویی باید عکس العمل لازم را در شرایط خاص نشان دهد. یکی از این تحلیل گران جفری رکورد مشاور نظامی سناتور سام نان از ایالت جورجیاست که قبلاً نیز عضو بخش تجزیه و تحلیل معروف انستیتوی بروکینگز بوده است. «رکورد» به پیدایش چهار سناریو کمک کرد که به نوبه خود سبب پیدایش این مقاله گردید. حدود این سناریوها از یک کودتا در عربستان سعودی توسط تروریست ها و یا افسران ناراضی (احتمال متوسط) شروع و تا هجوم شوروی از ایران به سمت کشورهای خلیج [فارس] (احتمال کم) خاتمه می یابد.

البته این گونه بازیهای جنگی تمرینات کاملاً ساده ای هستند که هر چند بر فرض استوار هستند، ولی بسیار ارزشمند می باشند چون طراحان استراتژی ها با استفاده از آنها می توانند پیش بینی کنند که چه نیرویی برای مقابله با دشمن و یا دیگر سناریوها موفق می شوند ولی در اجرای آنها با موانع و محدودیتهایی روبرو خواهند شد. ابتدا باید گفت که آمریکا هنوز از چنان استعداد حمل و نقل هوایی برخوردار نیست که بتواند همزمان نیروی ضربتی پیاده و نیاز جناحهای تاکتیکی هوایی را از نقطه ای به نقطه دیگر اعزام کند.

بار اصلی نقل و انتقال افراد و تجهیزات بر دوش بخش نقل و انتقال استراتژیک نیروی هوایی یعنی 70 فروند هواپیمای غول آسای C-5A و 234، هواپیماهای کوچکتر باری 141-C، و

ص: 155

نیز چند صد تانک 135 KC سوخت رسانی قرار خواهد گرفت. طبق محاسبه طراحان لشکر 82، انتقال یک لشکر از آمریکا به خاورمیانه یعنی 6000 میل دورتر نیاز به 920 فروند هواپیمای 141-C دارد. اسکادران های تاکتیکی هوایی مجبورند با استفاده از همین بخش تجهیزات و افراد پشتیبانی خود را به منطقه نبرد اعزام کنند.

به طور مثال، ارسال دوازده فروند هواپیمای اف 15 از لانگلین ویرجینیا به عربستان سعودی از زمستان گذشته سبب شد که چهل و دو فروند هواپیما شامل تانکرهای 135KC ، C-5 A ، 141 C و دیگر هواپیماهای پشتیبانی نیز آنان را در سفر همراهی نمایند (که چندین میلیون دلار خرج برداشت). گرچه کمبود در زمینه انتقال هوایی به سهولت قابل سنجش نیست، ولی افسران نیروی هوایی می گویند که مشکل عمده حرکت همزمان نظامیان و اسکادران هاست.

انجام عملیات در گرمای طاقت فرسای خاورمیانه نیز وحشتناک است. ناوهای هواپیمابر مستقر در منطقه خلیج [فارس] دریافته اند که سیستم های خنک کننده آنها نمی توانند دستگاههای حساس الکترونیک را خنک نگاه دارند. بنا به گفته سرلشکر «ادوارد جی مگار» تانک ها و دیگر تجهیزات مکانیزه در اثر گرما و طوفان شن به سرعت فرسوده می شوند. ابزار مخصوص تعمیر تانک ها نیز باید در سطل های آب فرو برده شوند تا گرمای آنها از بین رفته و قابل استفاده باشند. حرارت 120 درجه منطقه خلیج [فارس] مانور نیروهای پیاده را محدود می سازد. سپهبد «ولتی وارنر» فرمانده سپاه 13 هوابرد که لشکر 82 وابسته به آن است می گوید «بین ساعات 11 صبح تا 2 بعد از ظهر کاری نمی توان کرد مگر آنکه به حفر چاله ای پرداخت تا از دید تانک ها و هواپیماهای دشمن محفوظ ماند. «طبق گفته سپهبد وارنر، تدارک آب افراد پیاده در این گرمای سوزان یک کار لجستیکی بسیار دشوار است چون هر نفر روزانه به دوازده گالن آب نیاز دارد.» گذشته از مشکلات عملیاتی ویتنام، لازمه کاربرد مؤثر نیروهای ضربتی، قاطعیت سیاسی است. سوابق کارتر نشان می دهد که اتخاذ این تصمیمات با کندی صورت می گیرد. اینها نیز شامل زنجیره ای از تصمیمات ناچیز و کم اهمیت است که معمولاً در محفل کوچک از مقامات مرکب از رئیس جمهور و وزیران دفاع و خارجه و مشاور امنیت ملی اتخاذ می گردد. پس از آغاز بحران ایران، کاخ سفید هرگز نتوانست در مورد زمان دقیق مداخله، تصمیم گیری کند. این وضع در تصمیم گیری ناهنجار مربوط به حرکت ناو هواپیمابر کانستلیشن از فیلیپین به منطقه خلیج [فارس] که پس از حرکت این ناو از سنگاپور صادر شده بود، منعکس گردید.

محافظه کاری طبیعی مرتبط با هرگونه حرکت نظامی به خاطر «فاجعه ویتنام»، بیشتر مشهود شده است. تجارب جنگ مزبور تأثیراتی بسیار منفی بر اذهان مشاورین عالیرتبه کارتر بر جای گذاشته است. به همین دلیل آنها معتقد شده اند که تنها راه حفظ تداوم جریان نفت خاورمیانه روشهای دیپلماتیک است و نه روشهای نظامی. یکی از مقامات وزارت دفاع که نقش مهمی در جنگ ویتنام داشت می گوید: «در نتیجه این تجربه، تردید مربوط به کارآیی قدرت نظامی در

ص: 156

حل مشکلات سیاسی داخلی خلیج فارس و یا نقاط دیگر افزایش یافته است.» در حالیکه بعضی این تردیدها را معادل عدم قاطعیت خوانده اند. این مقام می گوید «ما ترجیح می دهیم که آن را منطق و درایت بخوانیم.»

اکثر نمایندگان کنگره آمریکا نیز به همین علت خواهان کاربرد نیرو در خارج نیستند. قطعنامه قدرتهای جنگی که در سال 1973 تصویب گردید رئیس جمهور را ملزم می سازد که در صورت نیاز به درگیر شدن نیروهای آمریکایی در عملیات مرزی، ابتدا باید کنگره را در جریان امر قرار دهد.

مقامات دولت آمریکا نیز معتقدند که تنها در صورت مداخله مستقیم شوروی است که کنگره آمریکا با استفاده از نظامیان آمریکایی در منطقه خلیج فارس موافقت خواهند کرد. ارسال جنگنده های غیر مسلح اف 15 به خاورمیانه در عین حماقت، نشانگر این محافظه کاری، حتی از نظر بعضی از مشاورین کارتر است و این کار تحت تأثیر محدودیتهای ناشی از قطعنامه 1973 صورت گرفت.

ولی اگر آمریکا مشخص نکند که در چه زمان و مکانی به مقاومت در منطقه خلیج [فارس] خواهد پرداخت خطر عظیمی را به جان خریده است. در مورد ایران نیز سیاستمداران آمریکا آن قدر تأمل کردند که فرصت های لازم برای هرگونه اقدام کاملاً از بین رفت. این وضع می تواند سبب پیدایش وضعی شود که در آن یک نیروی متخاصم با محاسبه اینکه آمریکا اقدامی نخواهد کرد به یک حرکت تهاجمی دست بزند، ولی با عکس العمل خشونت آمیزی از سوی آمریکا مواجه خواهد شد که جای مانوری برای او باقی نخواهد گذاشت.

یکی از مشاورین امنیتی کارتر می گوید: «اگر خدا نفت اعراب را کمی نزدیک به غرب قرار می داد، ما مشکل کنونی را نداشتیم» این گفته ممکن است مربوط و یا نامربوط به مطلب ما باشد.

ولی جای تأسف است که این مقدار نفت در نقاطی واقع شود که از نظر سیاسی اسباب مزاحمت هستند. ولی نباید به این بهانه از طراحی دقیق جهت حفظ منافع آمریکا در خلیج فارس، یا از بین بردن نقائص موجود در نیروهای ضربتی و یا وسایل انتقال هوایی، دریایی آنها طفره رفت. آنچه هنوز لاینحل مانده مسئله پایگاههای نظامی است که علت آن نیز عدم استفاده از تأسیسات موجود در آفریقای جنوبی و یا عدم گسترش پایگاههای دیه گو گارسیا توسط آمریکاست. کشورهای عرب صمیمی هنوز نمی دانند که آیا ما مایل هستیم نسبت به منطقه آنها به تعهداتی عمل کنیم یا خیر؟

بنا به گفته جورج بال معاون اسبق وزیر خارجه آمریکا، کنگره و کاخ سفید آمریکا را در برابر فشارهای اعمال شده از طرف کشورهایی که ما به نفت آنها نیازمندیم آسیب پذیر ساخته اند. بخش اعظم مشکلات آمریکا در خلیج [فارس] ناشی از اعمال و رفتارهای خود آنان بوده است.


چه کسی خط مشی نفتی امارات متحده عربی را...

ص: 157

سند شماره 56

سری11 ژوئیه 1979 20 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1805به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در الجزیره، بن، بغداد، کاراکاس، دمشق، دوحه، جاکارتا، جده، کویت، لاگوس، لندن، منامه، مسقط، اُتاوا، ژنو، اسلو، پاریس، توکیو، تهران

مرجع: الف) ابوظبی 1292، ب) ابوظبی 1354، ج) ابوظبی 1695

موضوع: چه کسی خط مشی نفتی امارات متحده عربی را

تعیین می کند مباحثات شدت می گیرد

1- (سری – تمام متن)

2- خلاصه: توجه به نقش مدیرکل شرکت نفت ابوظبی، «حمرا کروها» در تعیین خط مشی نفتی امارات متحده عربی یا حداقل ابوظبی، در نتیجه دو رویداد، از اهمیت بیشتری برخوردار شده است. یکی از این رویدادها چاپ مقاله ای در نشریه حوادث مورخ 6 ژوئیه است که توسط سالم [اللوزی] نوشته شده و در آن از «کروها» به عنوان تنها شخصی که تصمیمات مربوط به سیاست نفتی امارات متحده عربی را اتخاذ می کند یاد کرده و می نویسد که وزارت نفت در این زمینه فاقد هرگونه نقشی است. رویداد دیگر استعفای احتمالی عبدالله اسماعیل معاون وزیر نفت ابوظبی است که به علت عدم توافق موجود در رابطه با خط مشی تولید و قیمت نفت در تاریخ 1 اکتبر تسلیم خواهد شد، چون سیاست شرکت ملی نفت ابوظبی، روابط نفتی امارات متحده عربی و عربستان سعودی را تیره ساخته است.

رفتن اسماعیل بر وزیر نفت، عتیبه فشار بسیاری وارد خواهد کرد تا یا مجبور به استفاده از قدرت خود به عنوان وزیر نفت شود و یا به خاطر عدم تمایل به درگیر شدن با شرکت ملی نفت ابوظبی و مدیر آن شیخ «طحنون بن محمد» که شدیداً تحت تأثیر «کروها» است تحقیر شود. پایان خلاصه.

3- در تاریخ 11 ژوئیه قبل از عزیمت عبدالله اسماعیل برای گذراندن چند هفته تعطیلات با وی که معاون وزیر نفت است تماس گرفتم. اسماعیل در تأیید آنچه که شنیده بودم گفت که دولت ابوظبی را از تاریخ 1 اکتبر ترک خواهد گفت و شیخ خلیفه ولیعهد ابوظبی نیز استعفای او را پذیرفته است. وی تا سپتامبر 1979 سرپرستی هیأت اداره کننده اوپک را به عهده خواهد داشت. اسماعیل گفت سعی داشت سال قبل استعفا دهد لیکن وزیر خارجه، سویدی او را از این کار منع کرده بود و وزیر نفت، عتیبه نیز مانع از این کار شده بود. ولی در نتیجه سیاست نفتی امارات متحده عربی از سپتامبر 1979 و کنفرانس اخیر اوپک او طاقت خود را از دست داده و پس از 11 سال خدمت برای وزارت نفت ابوظبی و 28 سال تجربه در امور نفتی، دولت این امارت را ترک می گوید (وی قبلاً معاون وزیر نفت عراق بود).

4- اسماعیل گفت علت استعفای وی این است که احساس می کند نمی تواند نقش مؤثری

ص: 158

ایفا کند، ولی تلاش می کرد تا بر اساس تجربه عمیق خود در امور نفتی درصدد مشاوره و ارائه توصیه برآید، ولی متوجه شده که شرکت ملی نفت ابوظبی همیشه عکس آن تصمیمات را اتخاذ می کند.

در حال حاضر سیاست نفتی ابوظبی کاملاً توسط حمرا کروها (دومین نفر پس از سوناتراک) تعیین می گردد. امتناع وی از پذیرفتن پیشنهادات وزارت نفت برای افزایش موقتی تولید، عدم پیروی از سیاست مربوط به قیمت گذاری و اصرار بر اینکه سیاست قیمت گذاری نفتی امارات متحده عربی باید در مقایسه با نفت الجزایر و نه عربستان سعودی در هفت ماه گذشته تعیین گردد، به وجهه سیاسی امارات متحده عربی لطماتی وارد ساخته و روابط نفتی آن را با عربستان سعودی تیره کرده است. وی گفت در صورتی که نتواند در تصمیم گیریها مؤثر واقع شود نباید در مجامع بین المللی به عنوان نماینده امارات متحده عربی حاضر شود.

5- یادآور شدم که در مورد نقش کروها و تغییر سیاست نفتی امارات متحده عربی و جدا شدن آن از سیاست نفتی عربستان سعودی در نشریه الحوادث مورخ 6 ژوئیه که در لندن منتشر می گردد توسط سردبیر «سالم اللوزی» مطالبی نوشته شده (بندهای مربوط به این موضوع به مخاطب های مناسب ارسال می گردد). اسماعیل گفت در دولت متبوعش این مقاله را دریافت کرده و همه از وجود آن مطلع هستند، ولی نمی داند که تأثیر آن چیست. وی گفت شاید محرک اصلی سعودیها باشند. در همین رابطه وی به مطالب بسیار جالب توجهی در رابطه با نقش کروها در کنفرانس اوپک اشاره کرد. پس از تشکیل کنفرانس سعودیها و اماراتیها توافق کردند که با تشکیل یک گروه، سقف قیمتی را پدید آورند (که معمولاً تلاش بر این است که قیمت جدیدی تعیین شود). به نماینده امارات متحده عربی یعنی شیخ یحیی دستور داده شد تا اختلاف قیمت ها را که از تاریخ اول ژانویه وجود داشت اعمال نماید. پس از پافشاری نماینده امارات متحده عربی در این خصوص، نماینده الجزایر در کمیته که گویا قنّوعی بود جلسه را ترک کرد تا پس از بازگشت کروها به جلسه بازگردد. وی گفت او با اظهارات یحیی به عنوان موضع امارات عربی موافق نیست و اعلام داشت که امارات موافق دو برابر شدن تفاوت قیمتهاست چون همین فرمول بندی در مورد نفت خام ابوظبی به کار رفته است (به بند 5 مرجع (پ) رجوع شود). کروها در اوپک به این گروه گفته بود که باید قیمت مورد نظر خود را در رابطه با قیمت نفت خام الجزایر تعیین کند نه قیمت نفت عربستان سعودی. کمی پس از آن، معاون وزیر نفت عربستان سعودی، «العزیز الترکی» با هیأت امارات عربی تماس حاصل کرد و سؤال نمود که چرا تغییر سیاست داده اند. یمانی وزیر نفت عربستان سعودی نیز از عتیبه به خاطر همین موضوع ناراحت بود و به نظر اسماعیل این امر بر روابط نفتی صمیمانه امارات متحده عربی و عربستان سعودی لطماتی وارد می سازد.

6- اسماعیل گفت که وی سریعاً از وزیر نفت، عتیبه (که البته مدیرکل شرکت نفت ابوظبی نیز هست) خواست که درحین پذیرش استعفای وی دو موضوع را در نظر بگیرد، یکی اینکه

ص: 159

یا به عنوان وزیر و مدیرکل نفتی عقاید خود را ابراز کند و یا اینکه مسئولیت عکس العمل خصمانه سیاسی علیه امارات عربی را به عهده گیرد و اجازه دهد که به خاطر این بی تفاوتی تحقیر گردد. او نیز منتظر استعفا بود و مقاله اللوزی نیز بحث و جدل درباره این سؤال را که آیا امارات متحده عربی نیز باید سطح تولید نفت خود را بالا ببرد یا نه تشدید خواهد کرد. وی گفت عتیبه سعی دارد شیخ زاید و ولیعهد ابوظبی، شیخ خلیفه را متقاعد سازد که اجازه دهند تولید نفت داخل خشکی ابوظبی در سال 1980 حدود 150 تا 200 هزار بشکه در روز افزایش یابد. از آنجا که این تصمیم را در ماه سپتامبر هر سال اتخاذ می کنند، وی امیدوار بود که قبل از عزیمتش «اخبار خوب» را دریافت کند. وی احساس می کرد که امارات متحده عربی دلایل سیاسی بسیار قاطعی در اختیار دارد که بر طبق آنها به جهان ثابت کند یک کشور تولید کننده مسئول است. وی متقاعد شده بود که افزایش تولید به خصوص در زمانی محدود و به علت وجود تأسیسات تزریق آب متعدد، به ذخایر نفتی آسیبی وارد نخواهد ساخت. علاوه بر این نشان داده می شد که تصمیمات مربوط به سیاست نفتی را امارات متحده عربی بدون در نظر گرفتن منافع الجزایر اتخاذ می کند.

7- نظریه: هنوز معلوم نیست که آیا تبادل نظر و گفتگو درباره شناخت کسانی که تصمیمات نفتی امارات را اتخاذ می کنند منجر به افزایش تولید نفت این امارات خواهد شد و یا سیاست های نفتی امارات (و یا حداقل ابوظبی) با سیاست سعودیها منطبق خواهد شد یا خیر؟ کروها هنوز هم بر شیخ «طحنون» سرپرست شرکت نفت ملی ابوظبی که تنها چهره سیاسی ناآشنا به موارد فنی است نفوذ بسیاری اعمال می کند. از آنجا که عتیبه نیز در گذشته سعی نکرده در برابر طحنون ایستادگی کند (چون عتیبه شیخ نیست ولی طحنون یکی از اعضای قدرتمند شاخه بنی محمد از خانواده حاکمه است) در حال حاضر نیز به این کار خود ادامه خواهد داد. این موضوع باید وسیله شیخ زاید حل شود مگر آنکه زاید نیز تصمیم بگیرد که سیاست نفتی را در اختیار طحنون و کروها باقی بگذارد. نخست وزیر و حاکم دوبی، شیخ راشد نیز مایل نیست در سیاست مربوط به تعیین قیمت نفت دخالتی داشته باشد. با در نظر گرفتن مشکلات ارزی دوبی، راشد نیز سعی کرده است از منطبق شدن سیاست نفتی دوبی و ابوظبی جلوگیری نماید (به تلگرام جداگانه توجه شود) علاوه بر این راشد نمی خواهد کاری کند که راه مداخله دولت فدرال در سیاست های نفتی هر یک از امارات که بر اساس قانون اساسی باید توسط خود آنها مشخص شود، باز گردد.

8- استعفای اسماعیل سبب محروم ماندن ابوظبی از وجود یک مسئول دولتی لایق خواهد شد. علاوه بر این سفارت نیز ناظر مطلع و رک گوی خود را در زمینه امور اوپک از دست خواهد داد. جانشین او هنوز مشخص نشده است. دولت سعی دارد یکی دیگر از اهالی ابوظبی را که دارای شرایط لازم باشد بیابد ولی کاندیدای مناسبی نیافته است. اسماعیل که یک حقوقدان است در نظر دارد دفتری در لندن ایجاد کرده و به عنوان مشاور حقوقی در امور

ص: 160

مربوط به امتیازات نفتی عمل کند. ولی ولیعهد ابوظبی، شیخ خلیفه از او خواسته که این دفتر را در ابوظبی ایجاد کند تا او بتواند از تجارب او بهره بگیرد. اسماعیل گفت که او برای مدتی این کار را خواهد کرد. دیکمن


خریدهای دوجانبه نفتی فرانسه

سند شماره 57

محرمانه16 ژوئیه 1979 25 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1838به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، بغداد، کپنهاک، دوبلین، لندن، لوکزامبورگ، پاریس، رم، تهران، توکیو، جده، بروکسل.

مرجع: الف) پاریس 22596، ب) 76 ابوظبی 3375، ج) ابوظبی 339

موضوع: خریدهای دوجانبه نفتی فرانسه

1- (محرمانه – تمام متن)

2- تحلیل جالب سفارت آمریکا در پاریس در مورد افزایش قراردادهای خرید نفتی دوجانبه فرانسه از کشورهای عرب صادر کننده نفت در امارات متحده عربی نیز منعکس است. طی ملاقات اخیر عتیبه وزیر نفت فعلی امارات گفت که وزیر خارجه فرانسه، «فرانسوا پونس» طی سفر خود به امارات در ماه سپتامبر (مرجع ب) از عتیبه سؤال کرده بود که آیا امارات متحده عربی می تواند روزانه 60000 بشکه نفت بیشتر در اختیار شرکت نفت فرانسه قرار دهد. عتیبه نیز پاسخ داده بود که ابوظبی این مقدار نفت مازاد را در اختیار ندارد ولی امارات متحده باید تصمیم جدیدی درباره افزایش تولید اتخاذ نماید. وی قول داد که امارات متحده عربی برای کمک در این راه از هیچ کاری فروگذار نخواهد کرد. همین موضوع طی سفر سفیر سیار فرانسه بار دیگر در ماه ژانویه مطرح گردید (مرجع پ).

3- بنا به گفته عتیبه، پس از این تماس فرانسویها، شیخ زاید و دیگر رهبران امارات متحده عربی به شرکت ملی نفت امارات و وزارت نفت دستور دادند که به خاطر نقش مفید فرانسه در جهان عرب از نظر سیاسی امکانات موجود را بررسی نمایند. جالب توجه این است که مدیر شرکت نفت ملی امارات، حمرا کروها صریحاً مخالفت خود را نسبت به افزایش میزان نفت ارسالی به فرانسه اعلام کرد. کروها گفته است که نفت مازاد باید در بازار سیاه و با استفاده از قیمت های بالا به فروش برسد. ولی به محض اینکه وزارت نفت مطلع شد شرکت نفت محصول مازاد خود را در ماه فوریه در بازار سیاه به فروش رسانیده (بنا به گفته عتیبه این عمل متوقف شده است) و از آنجا که امارات متحده عربی قادر نخواهد بود در آینده نزدیک نفت مازادی بیش از این تولید کند (عتیبه امیدوار است که این وضع در سال 1980 تغییر یابد) ترتیبی داده شد تا روزانه 30000 بشکه نفت دیگر به فرانسه تحویل داده شود.

4- سؤال شد که آیا کاهش 5 درصدی برداشت شرکت های مهم نفتی مرتبط با شرکت ملی

ص: 161

نفت امارات نصیب فرانسه خواهد شد؟ عتیبه در پاسخ اظهار داشت که 30000 بشکه مورد نظر از دو منبع تأمین خواهد شد (الف) شرکت ملی نفت امارات طبق قراردادی می تواند میزان برداشت شرکت ها را تا 5 درصد پایین بیاورد (ب) و می تواند مقداری از نفتی را که قرار است در داخل پالایش شود در این راه مصرف کند.

5- تذکر: در گزارشاتی که جدیداً و به تاریخ 9 ژوئیه به دست ما رسیده (فقره 7)، گزارشی حاکی است که عتیبه نیز اختصاص 30000 بشکه نفت اضافی به فرانسه را تأیید کرده است.

دیکمن


ابتکار دیپلماتیک امارات متحده عربی

سند شماره 58

سری3 اوت 1979 12 مرداد 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1942به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، بروکسل، بلگراد، کپنهاک، قاهره، دوبلین، دوحه، جده، لندن، لوکزامبورگ، منامه، مسقط، پاریس، رم، تهران، توکیو.

موضوع: ابتکار دیپلماتیک امارات متحده عربی

1- (سری – تمام متن)

2- خلاصه: در نتیجه سفر کوتاه اخیر ژیسکاردستن رئیس جمهور فرانسه به ابوظبی، امارات متحده عربی به طور ضمنی طرحی را شروع کرده که نظرات اعراب را راجع به مسایل زیر بداند.

الف: گسترش گفتگوهای اروپایی عربی به طوری که آفریقا را نیز دربرگیرد.

ب: بررسی احتمال مذاکرات تولید کننده مصرف کننده در سطح دولتها راجع به عرضه نفت و قیمت آن به منظور وادار ساختن اروپا جهت پشتیبانی بیشتر از اعراب.

پ: بررسی مواضع راجع به امنیت خلیج فارس در سایه گفتگوهای اخیر در آمریکا درباره استفاده نیروی نظامی ویژه برای امنیت خلیج فارس و اخطار اخیر وزارت امور خارجه آمریکا به نفتکش هایی که از تنگه هرمز عبور می کنند.

3- در دیدار خداحافظی با راشد عبدالله وزیر امور خارجه امارات متحده عربی، من از وی راجع به هدف مسافرت اخیرش به کشورهای خلیج فارس که شامل عربستان سعودی، عراق، کویت، بحرین، قطر و عمان می شد سؤال کردم. روزنامه ها گزارش کرده بودند که وی پیامهایی از جانب شیخ زاید رئیس امارات متحده عربی به این دولتها رسانیده است. همچنین به گزارش روزنامه کویتی الوطن، در نتیجه این طرح امارات متحده عربی، کشورهای عربی حوزه خلیج فارس توافق کرده اند یک کنفرانس در سطح رؤسای کشورها برای بحث درباره وقایع سیاسی منطقه خلیج [فارس]، بحران جهانی انرژی و استراتژی واحد راجع به مسئله کاهش تولید نفت خام تشکیل شود. من اشاره کردم این غیرمنتظره است که امارات متحده عربی چنین طرح دیپلماتیکی ارائه دهد.

ص: 162

4- عبدالله گفت که مقاله روزنامه الوطن درست نیست. وی گفت که مسافرتش به کشورهای حوزه خلیج [فارس] که در آینده شامل کشورهای دیگر عربی خواهد شد (او مخصوصاً از لیبی نام برد)، نتیجه توقف اخیر ژیسکاردستن رئیس جمهوری فرانسه در ابوظبی است (یادداشت های شماره 1844 و 1849 ابوظبی). عبدالله گفت گفتگوهای وی روی سه موضوع متمرکز بوده است:

الف: اول اینکه آیا امکان دارد گفتگوهای اعراب و اروپاییان گسترش یابد به طوری که شامل کشورهای آفریقایی نیز شود. ژیسکاردستن در گفتگوهایش با شیخ زاید در ابوظبی راجع به تلاش برای تحکیم روابط و گسترش گفتگوهای بین اروپا، خاورمیانه و آفریقا به منظور جلوگیری از رشد نفوذ کمونیستها در قاره آفریقا، صحبت کرده است.

ب: موضوع دوم راجع به انرژی بوده است؛ با توجه به علاقه و میل فرانسویها برای مذاکرات تولید کننده مصرف کننده بین دولتها راجع به تولید و قیمت نفت. عبدالله گفت وی راجع به امکان انجام مذاکرات بین دولتهای عربی تولید کننده نفت و دولتهای اروپایی مصرف کننده نفت در خصوص احتیاجات نفتی آنها و همچنین قیمت نفت بر پایه طرح مرحله ای و زمان بندی شده صحبت کرده است. عبدالله گفت که اروپایی ها رابطه بین نفت و مسئله خاورمیانه را تشخیص می دهند و این مهم است و عربها راهها و وسایل زیادی برای گرفتن حقوقشان ندارند و اروپایی ها باید به کشورهای عربی کمک کنند تا به اهداف خویش برسند. منظور این بود که ببینیم که آیا یک مذاکرات اروپایی عربی راجع به عرضه آینده نفت باعث پشتیبانی بیشتر اروپایی ها از نظرات سیاسی اعراب خواهد شد یا نه.

پ: موضوع سوم بررسی اوضاع فعلی خاورمیانه، سفر اخیر یاسر عرفات به وین و اوضاع امنیتی در خلیج فارس مخصوصاً اعلامیه بعضی ها در آمریکا که خواهان نیروهای نظامی آمریکا برای امنیت در خلیج فارس هستند و به ویژه اخطار اخیر وزارت امور خارجه آمریکا در مورد حمله احتمالی به نفتکشهایی که از تنگه هرمز عبور می کنند بوده است. ملاقات یاسر عرفات در وین چیز به خصوصی نداشت فقط یک کانال ارتباطی دیگر را باز کرد. اخطار آمریکا راجع به خلیج [فارس] و نیز این گونه اعمال و تلاشهای ناپخته از سوی وسایل ارتباط جمعی و برخی از سیاستمداران در آمریکا به خاطر ترسانیدن تولید کنندگان نفت است. راجع به این موضوعات زیاد غلو شده است. به هر حال اینها باید جدی گرفته شود چرا که همیشه احتمال دارد اسرائیلی ها اوضاع را شلوغ و درهم کنند تا بهانه ای برای مداخله یابند. در این رابطه، این مطلب جالب است که به نظر عبدالله، اخطار آمریکا در مورد تنگه هرمز از گزارش جاسوسی اسرائیل سرچشمه می گیرد. او عقیده داشت که این گزارش به وسیله اسرائیلی ها طراحی شده تا اوضاع را در خلیج [فارس] مختل کنند و بهانه ای به دست بگیرند تا در آینده به بهانه حمایت از منافع غرب در منطقه مداخله نماید.

5- من راجع به نظر عبدالله درباره اخطار ما به کشتی هایی که از تنگه هرمز عبور می کنند

ص: 163

صحبت کردم و گفتم که ما گزارشهای اطلاعاتی از منابع مختلف دریافت کرده ایم که حکایت از احتمال چنین حمله ای دارد. ضمن اینکه اینگونه وقایع احتمالاً تنگه را نخواهد بست ولی بدون شک اثرات روانی خیلی بدی خواهد داشت. ما خودمان را در موقعیتی یافتیم که اگر به کشتی ها در خلیج [فارس] اخطار نمی کردیم مورد سرزنش قرار می گرفتیم. اگر پس از اینکه ما این گزارشات را دریافت کرده بودیم و اخطاری هم به کشتی ها نکرده بودیم، چنین اتفاقی افتاده بود، بهای سختی باید پرداخت می کردیم. با هشدار دادن به کشتی هایی که از تنگه هرمز عبور می کنند آنها را تشویق کرده ایم که حواسشان بیشتر جمع باشد. آن چیزی شبیه دریافت تهدید بمب از طریق تلفن بود. شما هیچ وقت نمی دانید که این تهدید تلفنی یک شوخی تلفنی است یا خیر و جرأت هم نمی کنید که در این مورد ریسک کنید. عبدالله اشاره کرد که در نتیجه اخطار آمریکا نرخ بیمه شرکت بیمه لویدز برای کشتی هایی که وارد تنگه می شوند شدیداً بالا رفته است و خلیج فارس به عنوان یک منطقه جنگی اعلام شده است، در نتیجه اعلام خطر جنگ نرخ بیمه خصوصی دریافت می شود.

6- عبدالله از اظهار نظر درباره عکس العمل کشورهایی که وی به آنها سفر کرده بود، (در قبال طرح امارات متحده عربی) امتناع ورزید. هر چند که وی گفت اوضاع در عراق در حال حاضر بحرانی است و این به خاطر سعی صدام حسین برای کنترل بیشتر چپی ها در عراق است. وی گفت که همه در بغداد، حافظ اسد و سوریه را مقصر تلاش برای کودتای اخیر می دانند و این پاکسازیها به منظور حذف عوامل طرفدار سوریه می باشد. او نمی دانست که دیگر چگونه اتحاد بین عراق و سوریه پایدار خواهد ماند.

7- نظریه: مشکل است دقیقاً مشخص کنیم که چه انگیزه ای باعث شده است که امارات متحده عربی این طرح عجیب و غریب و احساساتی را ارائه کند؛ طرحی که در پی توقف کوتاه رئیس جمهور فرانسه در امارات متحده عربی به وجود آمده است. احتمالاً رهبری امارات متحده عربی به وسیله فرانسویها متقاعد شده اند که اروپایی ها را می توان از آمریکایی ها در مسئله خاورمیانه جدا انگاشت. همچنین احتمال دارد فرانسویها به امارات متحده عربی گفته اند که معتقدند مذاکرات فعلی مصر اسرائیل و آمریکا راجع به کرانه غربی رود اردن و نوار غزه شکست خواهد خورد و ارتباط نزدیک عربها با اروپاییها می تواند در صورت به بن بست رسیدن مذاکرات فعلی صلح خاورمیانه، موقعیت عربها را در طرح صلح دیگری استحکام بخشد.

8- نظریه بعدی: ضمن اینکه عکس العمل کشورهای خلیج [فارس] نسبت به اخطار ما به کشتی ها این است که دولت آمریکا نسبت به گزارش اطلاعاتی مشکوکی خیلی عکس العمل نشان داده و تند رفته است و مسئول بالا رفتن نرخ جدید بیمه می باشد، موضوع اینکه امارات متحده عربی قدمهایی در جهت مشورت با سایر دولتهای خلیج [فارس] برداشته است ممکن است باعث شود اهالی منطقه نسبت به نیاز به یک نیرو و سیستم نگهبانی برای تنگه هرمز توجه بیشتری نشان دهند. سیستم امنیتی منطقه ای خلیج [فارس] به این زودیها انجام نخواهد

ص: 164

یافت اما در این میان کشورهای خلیج [فارس] ممکن است بیشتر حواسشان متوجه این خطر باشد که امکان دارد گروههای فلسطینی تندرو عملیات عجیبی در خصوص کشتیرانی در خلیج [فارس] انجام دهند. اگر هیچ چیز دیگری محرک آنها برای این کار نشود، افزایش نرخ بیمه خواهد شد. دیکمن


خلاصه اطلاعات 881 23 اوت 1979

سند شماره 59

سری23 اوت 1979 1 شهریور 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 1935

به: مرکز جمع آوری اطلاعات، با اولویت

موضوع: خلاصه اطلاعات 881 23 اوت 1979

هشدار اطلاعاتی: این سند حاوی منابع و روشهای حساس اطلاعاتی غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است. (بندهای 1 تا 7 سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان است.)

1- EC-ARA وزارت امور خارجه: کنفرانس پیشنهادی: تجزیه و تحلیل سیا شامل موارد ذیل: تشکیل جلسه ای مرکب از وزیران انرژی کشورهای جامعه اروپا و چند کشور تولید کننده نفت حوزه خلیج فارس که توسط فرانسه و کویت برای پاییز جاری در نظر گرفته شده می تواند به رشد بیشتر روابط اروپای غربی و خاورمیانه منجر گردد.

2- به دنبال عدم پذیرش مداوم روند صلح کمپ دیوید از جانب اعراب و نیز فقدان هرگونه نقش سازمان آزادیبخش فلسطین در این روند، بعضی از کشورهای اروپای غربی احساس خطر کرده اند. طرز رفتار اسرائیل در لبنان و نیز حرکت های اسرائیل در جهت تأسیس یهودی نشین های جدید در سرزمینهای اشغالی و نیز تلاشهای اخیر ساف جهت کسب اعتبار و شهرت بیشتر، اروپاییان را در مسیری به طرفداری از ساف قرار داده است. بسیاری از آنها نیز می خواهند به اروپا نقش بیشتری ببخشند تا مکمل تلاش آمریکا در رابطه با اسرائیل باشد؛ تعدادی نیز هستند که شکاف موجود در روابط بین اعراب و غرب را که در نتیجه کناره گیری اکثر اعراب از آمریکا ایجاد شده پر می کنند.

3- انگیزه اروپاییان: برداشت اروپاییان از منافعشان بیش از همه از وابستگی عمده این قاره به نفت خاورمیانه متأثر می گردد. شش کشور حوزه خلیج فارس حدود 60 درصد واردات نفتی جامعه اروپایی را در سه ماهه اول سال 6979 تأمین کرده اند. مشکلات مربوط به عرضه ناشی از وضعیت ایران و نیز افزایش قیمت اخیر اوپک تقریباً موجب بروز عکس العمل «پاولف»ی کشورهای اروپایی گردیده و در تلاش برآمده اند تا در زمینه قیمت ها و نیز عرضه نفت تضمین های «ویژه ای» دریافت نمایند. نگرانی از تأمین هزینه خریدهای نفتی نیز از سال 1973 بسیار شدید بوده است.

4- اروپاییها تا به حال دریافته اند که روش برخورد چند جانبه آنها با تولید کنندگان نفت

ص: 165

تأثیر و کارآیی لازم را ندارد. مذاکرات اروپاییها و اعراب که از سال 1974 آغاز گردید تا موجب ارتقای سطح همکاری اقتصادی گردد، اکنون به حالت تعلیق درآمده است. تشکیل جلسه ای بین نمایندگان جامعه اروپا و اوپک در اواخر ماه ژوئن نیز بی نتیجه ماند.

5- شاید اروپاییها درصدد دنبال کردن روش برخورد چند جانبه جدیدی باشند. به این طریق راهی برای کانالیزه کردن موج فعالیت های دیپلماتیک اخیر بین تک تک کشورهای اروپایی و تولید کنندگان نفتی ایجاد می شود که تاکنون منجر به انجام معاملات بین دولتین گردیده است. برخورد مشترک با اعراب، به اروپای غربی کمک می کند تا خواستار برخوردی مشترک با سیاست انرژی شوند.

6- به نظر فرانسه، شاید این کنفرانس، عراق را نیز به پیوستن به اعراب میانه رو ترغیب کند چون فرانسه شدیداً به نفت عراق وابسته بوده و در برنامه هسته ای عراق نیز مداخله شدیدی دارد. فروش تسلیحات این کشور به خاورمیانه که 60 درصد کل صادرات تسلیحاتی فرانسه را تشکیل می دهد، فرانسه را به صورت کشوری دارای منافع بسیار در این منطقه درآورده است.

7- دیگر کشورهای اروپایی مانند فرانسه فعال نیستند. آلمان غربی، گرچه به بازنگری سیاست های خود پرداخته ولی هنوز هم خود را در قبال اسرائیل و خط مشی آمریکا مسئول می داند. آلمان غربی و انگلستان هر دو اصرار داشته اند که آمریکا در جریان تلاشهای جامعه اروپایی قرار داشته باشد و قبل از برگزاری اجلاس وزیران انرژی در توکیو نیز فرصت کافی برای مشورت وجود خواهد داشت. هلندیها نیز، علیرغم شواهد اخیر که نشانگر بهبود و عادی شدن روابط با عربستان سعودی است، می توانند به عنوان حامیان دیرین اسرائیل در جامعه اروپایی، از موضع توأم با خویشتن داری بیشتری استفاده کنند.

8- (سری) منافع اعراب: اعرابی که احتمالاً شرکت می کنند عبارتند از بحرین، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و احتمالاً عراق (که بنا به گزارشهای رسیده خواستار مشارکت الجزایر و لیبی نیز است). آنها خواستار مذاکره با اعضای جامعه اروپا هستند تا بتوانند حمایت آنها را در قبال موضع اعراب درباره مذاکرات خودمختاری فلسطینی ها جلب کند. آنها احتمالاً از اروپاییها خواهند خواست که سازمان آزادیبخش فلسطین را به رسمیت شناخته و از آمریکا نیز بخواهند همین کار را انجام دهد. آنها معتقدند که بدون حضور ساف مسئله اعراب و اسرائیل لاینحل باقی می ماند.

(بند 12 9 سری - غیرقابل رؤیت برای بیگانگان)

9- چشم اندازها: برگزاری کنفرانس اعراب و اروپاییان در پاییز جاری در زمینه نفت یا مسائل اقتصادی به نتیجه خاصی منجر نخواهد شد مگر آنکه با مسائل سیاسی نیز به نحوی ترکیب شود. موضع گیری مشترک اروپای غربی و اعراب در مورد مسائل نفتی آن قدر قوی نیست که به خودی خود، به نتایج جدیدی منجر شود. علاوه بر این، میزان و میدان مانور هر یک از طرفین نیز محدود است. کشورهای حوزه خلیج [فارس] از حقوق حاکمیت خود در

ص: 166

زمینه منابع نفتی دفاع خواهند کرد. اروپاییان نیز به نوبه خود با آن دسته از قراردادهای نفتی که با تعهدات بین المللی شان جور نباشد موافقتی نکرده و به هیچوجه در جهت متوقف ساختن تلاشهای آمریکا در حل مسئله خاورمیانه حرکت نخواهند کرد.

10- اگر تنها به مسائل سیاسی پرداخته شود، کنفرانس فشار بسیاری به روند صلح جاری تحمیل خواهد کرد. تلاشهای ویژه کنفرانس در مورد فعالیت های آمریکا نیز بیش از همه به عکس العملهای اسرائیل بستگی خواهد داشت.

11- هرگونه افزایش در عرضه نفت برای اروپاییها، حداقل منافع کوتاه مدتی نیز برای کل کشورهای صنعتی و نیز آمریکا به همراه خواهد داشت. از طرف دیگر، «تضمین های» تولید کنندگان نفت به اروپاییها نیز ممکن است عملاً به ضرر آمریکا و دیگران تمام شود. همکاری نزدیک اقتصادی بین اروپاییها و اعراب حوزه خلیج [فارس] احتمالاً از دست رفتن بعضی از امتیازات بازرگانی آمریکا را نیز به دنبال خواهد داشت. تا جایی که ممکن است اروپاییها و اعراب، دلار را از قیمت نفت و درآمدهای نفتی خویش جدا کرده، توجه و علاقه آنان به ثبات دلار کاهش خواهد یافت و هزینه واردات نفتی آمریکا حتی در صورت افزایش اسمی قیمت ها، بالا خواهد رفت.

12. این کنفرانس چه برگزار شود و چه نشود، پیشرفت حاصله از زمینه برقراری روابط نزدیکتر بین اروپاییها و اعراب ناهمگن خواهد بود. برای هیچیک از طرفین نیل به مواضع هماهنگ آسان نخواهد بود و مذاکرات نیز بدون اشکال به پیش نخواهد رفت. اروپاییان اصولاً در پی منافع اقتصادی هستند، ولی اعراب منافع سیاسی و استراتژیک را ترجیح می دهند. با این وجود، برقراری رابطه نزدیک تر در آینده ممکن می شود. در این حال، اروپای غربی در مورد مسئله اعراب و اسرائیل به طور کلی و وضعیت فلسطینی ها به ویژه، بیشتر به جانب مواضع اعراب میانه رو سوق داده خواهد شد.(1)


نظرسنجی از افکار عمومی درباره حضور سربازان برای...

سند شماره 60

محرمانه12 سپتامبر 1979 21 شهریور 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 0454

به: تمام پست های دیپلماتیک ایالات متحده در آسیای جنوبی و خاورنزدیک

موضوع: نظرسنجی از افکار عمومی درباره حضور سربازان برای

اطمینان یافتن از جریان نفت خاورمیانه

1 گزارش زیر در مورد مواضع ایالات متحده نسبت به استفاده از سربازان در شرایط مختلف جهت اطلاع شما ارائه می شود.

1- ادامه سند خارج از موضوع بود و ترجمه نشد.
ص: 167

2 تمایل عامه به اعزام سربازان آمریکایی به خاورمیانه برای اطمینان یافتن از جریان کافی نفت عمدتاً به شدت کاهش نفت بستگی دارد. بر اساس یک تحقیق اخیر، اکثریت بزرگی (73 درصد) با استفاده از نیروی نظامی برای مبادرت به اعمال فشار بر اوپک جهت تولید نفت بیشتر مخالف هستند. تحقیق دیگری به این نتیجه رسید که اکثریت کوچکتری (52 درصد) با استفاده از نیروی نظامی برای اعاده حمل نفت به ایالات متحده، در صورت قطع کامل آن، مخالف هستند.

3 نظرخواهی ماه ژوئیه (مؤسسه) «روپر» به این نتیجه دست یافت که اکثریت عظیمی از آمریکائیان با استفاده از سربازان آمریکایی برای مجبور ساختن اوپک به افزایش تولید نفت آن مخالف هستند:

بیشتر نفت ما از کشورهای عضو اوپک یعنی لیبی، ایران، ونزوئلا، عربستان سعودی و دیگر ملل عرب وارد می شود. کشورهای عضو اوپک اخیراً میزان نفت تولیدی خود را کاهش داده و اعلام کرده اند قصد ندارند تولیدشان را اکنون و یا در هیچ زمانی در آینده نزدیک افزایش دهند. آیا شما فکر می کنید ایالات متحده بایستی به اعمال فشار بر کشورهای عضو اوپک برای تولید نفت بیشتر اقدام کند و در این راه چنانچه لازم باشد برای دستیابی به آن از نیروهای نظامی ایالات متحده بهره جوید؟

73 درصد ایالات متحده نباید از نیروی نظامی استفاده کند.

17 درصد ایالات متحده باید از نیروی نظامی استفاده نماید.

10 درصد نمی دانم

4 نظرخواهی (مؤسسه) «گالوپ» در نوامبر گذشته به این نتیجه دست یافت که برای اعزام سربازان آمریکایی در صورت قطع کامل حمل نفت از جانب اعراب به ایالات متحده، تمایل بیشتری وجود دارد. 36 درصد از جامعه از اعزام سربازان تحت چنان شرایطی حمایت کردند ولی در هر حال اکثریت (52 درصد) مایل به پاسخ های غیرنظامی بودند: 13 درصد مایل به اعمال تحریمات اقتصادی علیه کشورهای عربی تولید کننده نفت بودند، 34 درصد اظهار داشتند ایالات متحده بایستی بر مذاکرات تکیه کند، و 5 درصد گفتند که ایالات متحده به هیچ کاری نباید دست بزند. پاسخ های منفی 12 درصد بود.

5 تمایلات آمریکائیان برای استفاده از سربازان آمریکایی در شرایط مختلف با یکدیگر اختلاف فاحشی دارد. گالوپ در نظرخواهی خود به این نتیجه دست یافت که اکثریت جامعه (58 درصد) از اعزام سربازان «در صورت امتناع پاناما از دادن اجازه به ایالات متحده برای استفاده از کانال» حمایت کردند و یا «چنانچه سربازان روسی اروپای غربی را اشغال نمایند»، 54 درصد از این نظر حمایت کردند. حدود دو پنجم، از اعزام سربازان برای مقابله با حمله ای از جانب روسیه به ژاپن حمایت نمودند (42 درصد). تنها حدود یک پنجم از اعزام سربازان برای دفاع از: (1) اسرائیل در مقابل تهاجم و اشغال آن توسط نیروهای عرب (22 درصد)، (2)

ص: 168

کره جنوبی در قبال تهاجم و اشغال خاکش توسط کره شمالی (21 درصد)، (3) و یا اشغال یوگسلاوی توسط روسیه (18 درصد)، حمایت نمودند.

ونس


مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا

سند شماره 61

محرمانه16 سپتامبر 1979 25 شهریور 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 2220به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در الجزیره، بن، بروکسل، قاهره، کاراکاس، دمشق، دوحه، ژنو، جاکارتا، لاگوس، کویت، تهران، لندن، منامه، مسقط، اُوتاوا، اُسلو، پاریس، توکیو.

موضوع: مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا

1- (محرمانه – تمام متن)

2- خلاصه: ظاهراً امارات متحده عربی نسبت به پیشنهاد فرانسه و کویت درباره مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا به شدت علاقه مند است. ولی ممکن است گامهای بعدی کشورهای خلیج [فارس] برای فرمول بندی موضع خود در این مذاکرات با تصمیم وزیران اوپک برای دنبال کردن مذاکرات بین جامعه اقتصادی اروپا و اوپک خالی از ارتباط نباشد. این در حالی است که علاقه زیادی نسبت به این مسئله نشان داده شده کمیته اوپک پیشنهادات خود را در 22 اکتبر برای وزیران اوپک تهیه می کند و آنها نیز یا در اجلاس معمول خود در ماه دسامبر و یا در یک اجلاس فوق العاده در ماه نوامبر درباره آن تصمیم خواهند گرفت. پایان خلاصه.

3- بنا به اظهار منبع ما در سفارت انگلیس، عتیبه وزیر نفت امارات متحده عربی به مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا علاقه بسیار نشان داده است. وقتی مقام سفارت انگلیس از وی سؤال کرد که به نظر وی این مذاکرات باید چه مسائلی را دربر گیرد وی گفت «انرژی». ولی عتیبه نگفت که منظور وی کدام جنبه خاص انرژی است که در مذاکرات باید بحث شود.

4- در ملاقات مقام سفارت در 12 سپتامبر با عبدالله اسماعیل معاون وزارت نفت ابوظبی که در حال حاضر سرپرست هیأت مدیره اوپک نیز می باشد، ما از وی در مورد اوضاع مذاکرات پیشنهادی خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا سؤال کردیم. وی گفت تا آنجا که می داند از سوی کشورهای خلیج [فارس] در این باره تصمیمی گرفته نشده، چون آنها منتظر نتیجه بررسی کمیته اوپک در مورد استراتژی آتی پیشنهاد مذاکرات وسیع بین اوپک و جامعه اقتصادی اروپا هستند. اسماعیل گفت این مسئله نیز به وسیله یمانی وزیر نفت سعودی به کمیته استراتژی محول گردید. این کمیته قرار است در اوایل اکتبر در ژنو به مدت دو هفته تا

ص: 169

22 اکتبر اجلاسهای خود را تشکیل داده و در پایان گزارشات و پیشنهادات خود را به وزیران اوپک تقدیم نماید. آنان نیز باید تصمیم بگیرند که آیا لازم است برای عنوان کردن موضوع یک جلسه فو ق العاده تشکیل دهند و یا منتظر بمانند تا موعد اجلاس معمول ماهانه وزیران فرا رسد.

5- اسماعیل یادآور شد در هر مذاکراتی که محدود به جامعه اقتصادی اروپا و تولیدکنندگان عربی نفت خلیج [فارس] باشد مشکلاتی وجود دارد. وی گفت اروپا ییها فقط به دو مسئله علاقه مند هستند: افزایش تولید و میانه روی در زمینه قیمت نفت. از طرف دیگر تولید کنندگان خلیج [فارس] مشکل خواهند توانست درباره آنچه که از این مذاکرات انتظار دارند به توافق برسند. صحبت درباره انتقال انرژی متفاوت است. کشورهای خلیج [فارس] به تنهایی نمی توانند در مورد قیمت نفت و عرضه آن جوابگو باشند و اوپک به طور کلی باید به آن پاسخ دهد. البته بعضی از اعراب خیلی خوششان می آید که این مذاکرات مسائل سیاسی خاورمیانه را نیز دربر گیرد. اسماعیل گفت این واقعیت که سعودیها نیز نسبت به مذاکره با اروپاییان علاقه مند هستند، نشان می دهد که آنها نیز از سیاست خاورمیانه ای آمریکا پس از کمپ دیوید ناراضی هستند.

6- نظریه: از نقطه نظر امارات متحده عربی امکان مذاکره بین جامعه اقتصادی اروپا و کشورهای تولید کننده نفت خلیج [فارس] وجود دارد ولی برخلاف عقیده بسیاری از اعراب غیرتولید کننده نفتی، تحقق آن به این زودیها امکان پذیر نیست (تونس 71111). حتی گروه کوچک و هماهنگی چون کشورهای تولیدکننده خلیج [فارس] نیز نخواهند توانست مشکلات خود را با عراق برطرف نمایند، به خصوص اگر مسائل سیاسی نیز به همراه مسائل اقتصادی در این مذاکرات مطرح گردد.

دبلیو. رامپل مایر


مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اروپایی

سند شماره 62

محرمانه1 اکتبر 1979 9 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1957به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، آتن، بیروت، بن، بروکسل، قاهره، دوبلین، جده، کویت، دمشق، مسقط، پاریس، تهران.

موضوع: مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اروپایی

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: در طائف، وزیران خلیج [فارس] در زمینه دستور کار مذاکرات خلیج [فارس] و جامعه اروپایی که دربرگیرنده گفتگو درباره امنیت عرضه و سرمایه گذاریهای نفتی و خرید کالاها و خدمات اروپایی توسط کشورهای حوزه خلیج [فارس] است توافق دست یافته اند.

ص: 170

هدف سیاسی مرتبط با این مذاکرات، اعمال فشار بر آمریکا در مورد مسئله فلسطین است. این مذاکرات ممکن است به نوعی تعهد گروهی منجر نشود، اما می تواند بعضی از کشورها (از جمله فرانسه) را از وضعیت بهتری در زمینه انعقاد قرارداد مرتبط با عرضه نفتی برخوردار سازد. بدین ترتیب، مذاکرات جامعه اروپایی و خلیج [فارس] ممکن است به جهتی سوق داده شود که به نفع منافع آمریکا نباشد. پایان خلاصه.

3- طی ملاقاتی که در تاریخ 27 سپتامبر صورت گرفت (یوسف الشیراوی وزیر عمران و صنایع (که سمت وزارت نفت را نیز عهده دار است) سفیر را در زمینه کنفرانس اخیر وزیران نفت خلیج [فارس] که در تاریخ 23 سپتامبر در طائف برگزار گردید توجیه نمود. کشورهای شرکت کننده در کنفرانس عبارت بودند از عربستان سعودی، عراق، قطر، کویت، امارات متحده عربی، عمان و بحرین.

4- بنا به گفته شیراوی شرکت کنندگان از عدم موفقیت مذاکرات وسیع تر جامعه اروپا و خلیج [فارس] که به نظر شیراوی با مشکلات ناشی از جمع بندی منافع متضاد کشورهای عربی در یک زمینه مشترک مرتبط بود، عبرت گرفته اند. کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج [فارس]، که کویت در رأس آنها قرار داشت، گمان می کردند که مذاکرات، زمانی جنبه موفقیت آمیز پیدا می کند که گروه کوچک تر و منسجم تری از کشورهای عربی یک دستور کار محدود را مدنظر قرار دهند.

5- بنابراین، در طائف وزیران نفت موافقت کردند مذاکرات محدود به موارد ذیل باشد: (الف) امنیت عرضه نفت (شیراوی تأکید نمود که قیمت نفت مورد مذاکره قرار نخواهد گرفت؛ زیرا تعیین قیمت و مذاکره درباره آن در حیطه مسئولیت های اوپک قرار دارد)؛ (ب) امنیت سرمایه گذاریهای کشورهای عربی در اروپا و امنیت کشورهای اروپایی در حوزه خلیج [فارس]؛ (پ) نقش اروپا به عنوان تأمین کننده کالاها و خدمات صنعتی مورد نیاز کشورهای حوزه خلیج [فارس]؛ و (ت) اتخاذ یک استراتژی دوجانبه در جهت تماس با جهان سوم. شیراوی افزود که نکته آخر نتیجه مستقیم انتقاد از کشورهای صنعتی اروپا و اعراب تولید کننده نفت توسط کشورهای جهان سوم به خاطر سیاست هایشان در زمینه قیمت گذاری است. شیراوی همچنین خاطرنشان ساخت که ژاپنی ها نیز اعلام داشته اند مایلند باب مذاکرات مشابهی را با کشورهای حوزه خلیج [فارس] بگشایند و کشورهای حوزه خلیج [فارس] نیز به این درخواست پاسخ مثبت داده اند. در نهایت، مذاکرات ممکن است بسط یافته و دربرگیرنده تمام کشورهای عضو سازمان همکاری و عمران اقتصادی شود. شیراوی تأکید نمود که با این وصف در حال حاضر انجام مذاکره با آمریکا امکان پذیر نیست زیرا اوضاع کلی سیاسی چنین اقتضا می کند.

(نظریه: شیراوی در مورد این مطلب بیش از این سخن نگفت، اما به نظر ما او به شکافی اشاره دارد که کشورهای حوزه خلیج [فارس] پس از قرارداد کمپ دیوید، بین خود و آمریکا

ص: 171

به وجود آورده اند. پایان نظریه).

6- بنا به گفته شیراوی، عراق مایل بود دستور کار جنبه سیاسی بیشتری پیدا کند، اما دیگر شرکت کنندگان خواست وی را نپذیرفته بودند. اما شیراوی نیز اذعان دارد که در مذاکرات پیشنهادی، یک عنصر سیاسی نهفته است. با نشان دادن این مطلب که آنها می توانند از اروپا به عنوان یک برگ برنده در زمینه مسائل نفتی و مالی استفاده کنند، کشورهای خلیج [فارس] امیدوار بودند بتوانند به آمریکا فشار بیشتری وارد سازند تا مسئله خاورمیانه را به نحوی حل کند که مورد قبول اعراب نیز باشد.

7- شیراوی گفت که وزیران نفت در طائف یک کمیته کار تعیین کرده اند تا جزئیات دستور کار را مشخص نماید و این کمیته طی دو هفته آینده دائماً تشکیل جلسه خواهد داد. برگزاری اولین جلسه متشکل از نمایندگان کشورهای حوزه خلیج [فارس] و جامعه اروپایی تا قبل از سال نو امکان پذیر نخواهد بود زیرا قرار است تا آن زمان جلسات مختلف دیگری تشکیل شود و علاوه بر این تعطیلات مسلمانان و مسیحیان نیز در پیش است.

8- شیراوی نسبت به عکس العمل آمریکا در قبال مذاکرات پیشنهادی خلیج [فارس] و جامعه اروپا قدری حساسیت نشان داد. در قسمتی از گفتگو وی سؤال کرد که آیا آمریکا قصد دارد به این پروژه «حمله ور» شود. سفیر نیز در پاسخ اظهار داشت که آمریکا در این زمینه انتقاداتی دارد؛ ما می خواستیم کاملاً در جریان امور قرار بگیریم تا بتوانیم پاسخ مناسب را نیز آماده کنیم.

9- هنگامی که سفیر در گفتگو با «بن دین» سفیر هلند در تاریخ 29 سپتامبر به بررسی مطالب عنوان شده توسط شیراوی پرداخت، سفیر هلند اظهار تعجب نمود. وی گفت تصور نمی کند که تک تک دولت های حوزه خلیج [فارس] از جمله قطر با قراردادهای تضمینی درازمدت عرضه نفتی که از کنترل و حاکمیت آنها بر تصمیمات مربوط به تولید خواهد کاست موافقت نمایند. وی گفت، امنیت عرضه، قراردادهای مستقیماً منعقده بین یک دولت و دولت دیگر و انعقاد قراردادهای وسیع در زمینه های دیگر مانند فروشهای نظامی، اهداف درازمدت فرانسه را تشکیل می دهند، اما دولت فرانسه نیز گمان نمی کند که این مذاکرات به توافق مطلوب منجر شود. فرانسه قصد دارد در حین مذاکرات حمایت از اعراب موضع گیری کند، گرچه می داند این کار برای دیگر طرفین وی در جامعه اروپا قابل قبول نیست اما این عمل راه را برای نیل به توافق های دوجانبه بین فرانسه و کشورهای حوزه خلیج [فارس] هموار می سازد.

10- نظریه: این اولین باری است که ما با دولت بحرین در مورد مذاکرات اروپا و خلیج [فارس] سخن به میان آورده ایم. شیراوی در گفتگو با سفیر انگلیس اعتراف کرده است که گمان نمی کند این مذاکرات برای بحرین حائز اهمیت باشد و بالعکس و قبل از کنفرانس طائف نیز این موضوع را با جدیت دنبال نکرده بود. به همین علت بهتر است منتظر تأیید نتایج

ص: 172

کنفرانس طائف از سوی دیگر شرکت کنندگان باشیم و پس از آن در مورد موضع گیری آمریکا در قبال آنها تصمیم گیری نماییم. در نتیجه آنچه که گفته شد، لحن و محتوای مذاکره پیشنهادی خلیج [فارس] و جامعه اروپایی به نفع منافع آمریکا نیست.

پلترو


عتیبه مذاکرات خلیج [فارس] جامعه اقتصادی اروپا ...

سند شماره 63

محرمانه27 اکتبر 1979 5 آبان 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 0118به: سفارت آمریکا، ابوظبی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در وین، امان، بیروت، بن، دمشق، دوحه، دوبلین، کویت، لندن، رم، تهران

مرجع: وزارت امور خارجه 209699

موضوع: عتیبه مذاکرات خلیج [فارس] جامعه اقتصادی اروپا را

به مسئله ساف ربط می دهد

گویا عتیبه در مصاحبه ای حقوق فلسطینی ها را در ایجاد یک حکومت مستقل در نوار غزه و ساحل غربی به مذاکرات نفتی کشورهای خلیج [فارس] و جامعه اقتصادی اروپا ربط داده است. خواهشمند است در اولین فرصت مسئله را برای وی تشریح کنید. هنگام مطرح کردن موضع آمریکا از تلگرام مرجع استفاده کنید تا بدانند که آمریکا با شمول مسائل سیاسی در مذاکرات مربوط به انرژی مخالف است.

کریستوفر


«نقش نظامی غرب، به ویژه آمریکا، در خلیج فارس»

ص: 173

«نقش نظامی غرب، به ویژه آمریکا، در خلیج فارس»


سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی...

سند شماره 64

سری15 اوت 1972 24 مرداد 1351

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

به: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، جده، کویت، لندن، تهران

مرجع: وزارت امور خارجه 144792 9 اوت 1972

موضوع: سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس

برای هر یک از مخاطبین یک نسخه از پیش نویس سیاست تسلیحاتی در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس ارسال می شود (تلگرام مرجع). این پیش نویس وسیله کمیته معاونین وزیران تأیید و تصویب شده است و در مرحله ای است که باید مورد تأیید و تصویب کاخ سفید نیز قرار گیرد. راجرز

به پیوست: سیاست تسلیحاتی در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس

سری12 ژانویه 1972 22 دی 1350

از: بخش امور خاور نزدیک، جوزف. ج. سیسکوبه: معاون وزیر

سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس

گزارش پیوست سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس است که در پاسخ به 92NSDM و یادداشت 17 اوت « دیک هلم» برای شما ارسال می گردد و وسیله کمیته معاونین وزیران برای مطالعه و بررسی تهیه شده است.

ضمیمه: گزارش به کمیته معاونین وزیران

ص: 174

پیش نویس گزارش به کمیته معاونین وزیران

فروش سلاحها و خدمات دفاعی به شیخ نشینهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان

مقدمه

در حال حاضر نُه شیخ نشین حاشیه جنوبی خلیج فارس و شیخ نشین عمان برای خرید سلاحها و خدمات دفاعی آمریکا که در برنامه فروشهای نظامی خارجی گنجانده شده واجد شرایط نیستند. پس از استقلال این کشورها، انگلیس فروش تجاری تجهیزات نظامی به آنها را تأیید نکرد و آنها خود باید منبع دریافت سلاحهای مورد نیاز خود را بیابند. در گذشته تعداد محدودی از تجهیزات ساده آمریکایی از قبیل سلاحهای کوچک و مهمات از طریق منابع تجاری و با تأیید انگلیس در اختیار بعضی از این کشورها قرار داده شد. تغییر اوضاع ایجاب می کند که دولت آمریکا سیاست قطعی تری در قبال فروش سلاحها و خدمات دفاعی به منطقه تا پایان سال 1975 در پیش گیرد.

البته برآورد بازار تجهیزات و خدمات نظامی منطقه تا چند سال آینده کار دشواری است. فروش کلی نظامی که در بیست سال گذشته منحصراً توسط انگلستان و بلژیک در این منطقه انجام گرفت بالغ بر 10 میلیون دلار بوده است ولی احتمالاً سرعت بیشتری خواهد یافت. اگر در مقام مقایسه برآییم می بینیم کویت که ثروتمندتر و پرجمعیت تر و به طور کلی پیشرفته تر از شیخ نشینهای جنوبی خلیج فارس و عمان است، در همین مدت 43 میلیون دلار خود را به خرید تسلیحات اختصاص داده است.

1- منافع آمریکا

حوزه ای برای گسترش روابط تجاری آمریکا در کشورهای کوچک نفتی بحرین، قطر، امارات متحده عربی و عمان وجود دارد. آنها جمعاً یک بازار نیم میلیارد دلاری را تشکیل می داده اند که سهم آمریکا از آن فقط 10 درصد بوده است؛ و در تولید نفت آنها نیز آمریکا سهم عمده دارد. ولی رابطه آمریکا با این کشورهای در حال ظهور نوعی رابطه سیاسی و غیرمستقیم است. توسعه سیاسی و اقتصادی همراه با ثبات این کشورهای کوچک استراتژیک در رابطه با منافع مهم و مستقیم اقتصادی آمریکا در عربستان سعودی، کویت و ایران بسیار با اهمیت است. تا زمانی که قراردادهای امتیازاتی کنونی پابرجا بماند آمریکا از نفت خام عربستان سعودی، کویت و ایران سود مهمی خواهد برد. روابط آنها در صنعت بین المللی نفت هر چه باشد، ذخایر عظیم نفت خام و ذخایر ارزی کشورهای بزرگ تر خلیج [فارس]، روابط آمریکا با این کشورها را دارای اهمیت استراتژیک و تجاری خواهد کرد. تا آنجا که به شیخ نشین های حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان مربوط می شود، منافع وسیع آمریکا ایجاب می کند که نه تنها روابط دوستانه برقرار بماند بلکه امنیت و توسعه منظم نیز در آنجا برقرار گردد. از نظر

ص: 175

ماهیت منافع آمریکا در خلیج [فارس] و اوضاع آنجا، آمریکا در بالا بردن میزان امنیت منطقه اهداف زیر را دنبال می کند:

الف) نفوذ گروههای رادیکال خارجی و یا داخلی ضدآمریکایی یا ضدغربی را مورد مطالعه قرار می دهد؛

ب) کشورهای دوست ساحلی از قبیل ایران، عربستان سعودی و کویت را به همکاری در به عهده گرفتن مسئولیت امنیت تمام منطقه خلیج [فارس] دعوت می نماید؛

پ) انگلیس را به ایجاد نیروهای مؤثر داخلی تشویق می نماید؛

ت) انگلیس را از ایفای نقش دوفاکتو در برقراری امنیت بخش جنوبی خلیج [فارس] و عمان به تدریج وارد یک مرحله گذار می نماید؛

ث) و در ظاهر و در واقعیت سعی دارد از ایفای نقش حامی و طرفدار بخش جنوبی خلیج[فارس] و عمان به جای انگلیس امتناع ورزد.

2- اوضاع امنیتی

با وجودی که وظیفه رسمی انگلیس در حمایت از کشورهای بخش جنوبی خلیج[فارس] رو به اتمام است، ولی این کشور در ابقای ثبات حاشیه جنوبی خلیج[فارس] منافعی دارد. برای حمایت از امنیت بخش جنوبی خلیج [فارس]، انگلیس در نظر دارد افسران انگلیسی را تعویض کرده تجهیزات نظامی در اختیار نیروهای محلی قرار دهد و با آنها قراردادهایی منعقد سازد که در صورت نیاز، نیروهای انگلیس بتوانند برای بازدید مکرر از بنادر و تمرینات آموزشی وارد منطقه شوند. در رابطه با خطرات نظامی که ممکن است علیه بخش جنوبی خلیج[فارس] وجود داشته باشد، این قراردادهای انگلیسی تلاش می کنند توانایی و استعداد دفاعی کشورها را بالا ببرند.

تهدید

حضور دریایی شوروی در خلیج[فارس] افزایش خواهد یافت ولی نوعی خطر نظامی مستقیم به شمار نمی رود و برای حمایت از نفوذ دیپلماتیک شوروی است. نقش چین کمونیست در منطقه تجاری است و در صورتی که امکان داشته باشد به جای ایفای نقش نظامی مرسوم، به عملیات منحرف کننده می پردازد. مداخله نظامی عراق در جنوب خلیج[فارس] و یا کویت با عکس العمل ایران و اعراب و نیز ضعف های خود عراق خنثی می گردد. متأسفانه باید گفت دو کشوری که در آینده خواهند توانست مسئولیت امنیت خلیج[فارس] را به دنبال «خروج» انگلیس تقبل نمایند -ایران و عربستان سعودی - تنها نیروهای «مهاجم» علیه کشورهای خلیج[فارس] جنوبی به شمار می روند. ولی مداخله ایران و یا عربستان سعودی در آینده قابل پیش بینی، یا به منظور دست یابی به اهداف ارضی محدود در

ص: 176

نقاط مورد اختلاف خواهد بود که بحث و مذاکره درباره این مسائل هم اکنون آغاز شده است و یا دست یابی به اعاده نظم - در صورت وقوع عدم ثبات سیاسی - خواهد بود که ما هم سعی داریم این عدم ثبات سیاسی از بین برود.

عوامل داخلی تنها خطرات جدی واقعی علیه ثبات حاشیه جنوبی خلیج[فارس] هستند. هسته های بسیاری از نهضت های انقلابی عربی در سرتاسر منطقه پراکنده اند. اطلاعات موجود نشان می دهد که این گروههای خرابکار از نظر تعداد اعضا کوچک بوده و سازماندهی درستی نداشته و در حال حاضر نیز تحت نظارت و کنترل هستند. آنان از طرف عراق و جمهوری خلق یمن از نظر ایدئولوژیک و تبلیغاتی حمایت می شوند و عراق سلاح و آموزش در اختیار عناصر بعثی حاشیه جنوبی خلیج [فارس] قرار می دهد. اگر کمونیست های چین و روسیه حضور دیپلماتیک خود را در جنوب خلیج[فارس] افزایش دهند باید انتظار داشت که به حمایت از این گروههای خرابکار نیز بپردازند که نیروی واقعی آنها در برابر هیأت حاکمه قبل از خروج کامل انگلیس به مرحله آزمایش گذاشته نخواهد شد. تمام این عناصر انقلابی با منافع آمریکا در منطقه متخاصم هستند. آنها با استفاده از خصومت ناسیونالیستی اعراب در قبال حمایت آمریکا از اسرائیل به تحریک احساسات ضدآمریکایی در بین جمعیت های آگاه از نظر سیاسی می پردازند. بروز این عکس العملهای مردمی سبب خواهد شد که حکام خلیج[فارس] نتوانند با آمریکا، به خصوص در امور برقراری امنیت، همکاری نمایند.

در استان ظفار عمان غربی یک گروه انقلابی به نام جبهه خلق آزادیبخش خلیج غربی با کمک جمهوری دمکراتیک خلق یمن و تعدادی از کمونیست های چینی و احتمالاً تحت حمایت عراق توانسته است کنترل انقلاب جدایی طلب را به دست گیرد و اعلام کرده است که منطقه ظفار دیگر تحت کنترل نیروهای سلطان عمان نیست. با وجود اینکه ظفار از دیگر بخش های عمان و خلیج فارس جداست حالت ارتجاعی این نیروی کوچک چریکی و هدف آن که «آزادسازی» بخش عربی خلیج[فارس] است، اگر دارای فوریت نباشد، نشانگر جدیتی است که در خطر رادیکالها علیه ثبات سیاسی کل منطقه نهفته است. و تعدادی از ظفاریهایی که در نیروهای مناطق بی طرف خدمت می کنند نیز به عنوان مخالفین سیاسی شناخته شده و احتمالاً با جبهه خلق آزادیبخش خلیج عربی همکاری دارند.

نیروهای دفاعی و امنیتی

هیچیک از کشورهای حاشیه جنوبی خلیج[فارس] قادر به مقاومت در برابر حمله کشور بزرگی چون ایران نیستند. ولی در رابطه با مأموریت اصلی آنها که همانا برقراری نظم داخلی است نیروی دفاعی و امنیتی آنها از نظر تعداد، تجهیزات و آموزش کافی به نظر می رسد. نیروی دفاعی بحرین نسبت به کل جمعیت این کشور که بیش از 200000 نفر است بالغ بر 2000 نفر می باشد. قطر (جمعیت کمی بیش از 100000 نفر) حدود 2500 نفر نیروی مسلح

ص: 177

دارد. امارات متحده عربی که کمتر از 200000 نفر جمعیت دارد دارای یک نیروی مسلح دفاعی و امنیتی 9000 نفره است که مهم ترین بخش این نیروها را نیروی 1800 نفری پیشاهنگ عمان بیطرف و نیروی 6000 نفری دفاعی ابوظبی تشکیل می دهند. نیروهای دفاعی و امنیتی کشورهای جنوبی خلیج[فارس] و واحدهای اطلاعاتی این کشورها نیز به وسیله انگلیس رهبری و هدایت می گردند. آنها از توانایی و قدرت آتش برای مبارزه علیه قیام عناصر انقلابی ضد رژیمهای محلی برخوردارند.

نیروهای مسلح سلطان عمان که به افسران و تجهیزات انگلیسی مجهز شده اند ظاهراً در خنثی کردن فعالیت گروههای کوچک عصیانگر در کوهستانهای دور افتاده ظفار موفقیت هایی به دست آورده اند. نتیجه مبارزه کنونی هر چه باشد، باید گفت این نیرو از نظر تعداد، تجهیزات و تحرک قادر است فعالیت های چریکی منطقه را محدود کرده، به حمایت از رژیم در مناطق حیاتی مسقط و عمان بپردازد.

خلاصه اینکه نیروهای امنیتی کشورهای خلیج[فارس] جنوبی و عمان از نظر فیزیکی قادرند امنیت داخلی را در مناطق مهم برقرار کرده و به حمایت از رژیمهای موجود مبادرت ورزند. اینکه آیا این نیروها به هیأت حاکمه وفادار خواهند ماند و یا خود به صورت یک نیروی انقلابی محرک درخواهند آمد، احتمالاً مسئله اصلی ثبات سیاسی منطقه خواهد بود. به طور خلاصه باید گفت امنیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان بیشتر یک مسئله سیاسی است تا نظامی.

نقش انگلیس

با وجود اینکه تمام شیخ نشینهای خلیج[فارس] از تصمیم انگلیس مبنی بر اعطای استقلال کامل به آنها استقبال کردند ولی هیچیک از آنها به جز قطر با خروج نیروهای نظامی عملیاتی انگلیس از خلیج[فارس] موافقت نکردند و همه این کشورها و نیز قطر موافقت کرده اند که انگلیس به ایفای نقش به عنوان نیروی دفاعی محلی ادامه دهد و افسران انگلیسی بر اساس تغییر قرارداد در آنجا بمانند. انگلیس در عمان نیز به همین نقش خود ادامه خواهد داد.

نقش افسران انگلیسی در برقراری امنیت داخلی خلیج[فارس] و عمان بسیار حائز اهمیت است، چون شایع است که نیروهای دفاعی و امنیتی محلی که مرکب از مزدوران عربی و غیرعربی هستند نسبت به افسران انگلیسی بیش از رژیم هایی که داعیه دفاع از آنها را دارند وفادار هستند. آیا این فرضیه، اکنون که کنترل امنیت جنوب خلیج[فارس] از دست انگلیس خارج و به عهده حکام محلّی گذاشته شده باز هم کاربرد خواهد داشت یا خیر، در حال حاضر غیرقابل پاسخگویی است؛ علاوه بر این معلوم نیست مسئله استقبال از افسران انگلیسی تا چه حدی ادامه داشته باشد. ولی واقعیت این است که تداوم حضور انگلیس در برقراری امنیت در جنوب خلیج[فارس] و عمان عامل ایجاد ثبات بوده و به نفع آمریکاست.

ص: 178

انگلیس منبع اصلی ارائه تجهیزات، آموزش و نیز رهبریت نظامی در نیروهای دفاعی عمانی و خلیج[فارس] بوده است. انگلیس سعی دارد این موقعیت را حفظ نماید چون علاوه بر منافع تجاری، کنترل منبع تسلیحاتی خلیج[فارس] می تواند کارایی و نفوذ نقش مستشاری انگلیس را نیز افزایش دهد. ظهور دیگر کشورها به عنوان منابع تسلیحاتی منطقه، از نفوذ انگلیس در امور امنیتی خلیج[فارس] و عمان خواهد کاست. ما نباید حساسیت شدید انگلیس را نسبت به نقش فزاینده نیروی بیگانه در خلیج[فارس] در نظر داشته باشیم.

نقش انگلیس در خلیج[فارس] دیر زمانی است که هدف انتقادهای ناسیونالیستی واقع شده است؛ گروههای انقلابی به مبارزه علیه حضور انگلیس که سعی در بر هم زدن برنامه های آنها را دارد خواهند پرداخت. حتی گروههای حاکمه میانه روی منطقه نیز گهگاه این نقش انگلیس را مورد انتقاد قرار می دهند، به خصوص اگر این ایفای نقش شدید باشد. ایران و به خصوص عربستان سعودی نسبت به تداوم نفوذ انگلیس حساسیت نشان خواهند داد. با این وجود تداوم حضور انگلیس در امور امنیتی خلیج[فارس] مورد قبول دولت و دشمن است و ریشه در تاریخ دارد و آشناست و مهم تر از همه در حال ضعیف شدن است. از طرف دیگر، حضور آمریکا یا یک نیروی خارجی دیگر در صحنه خلیج[فارس] به خصوص اگر قرار باشد جانشین انگلیس شود به وسیله بعضیها یک اقدام جدید تحریک آمیز و خطرناک تلقی خواهد گردید. علاوه بر این، انگلیس مانند آمریکا برای حمایت از اسرائیل هدف حملات گروههای ناسیونالیستی قرار نمی گیرد.

نقش آمریکا

مسئله نقش آمریکا در اینجا مطرح می شود، حال چه آمریکا بخواهد و چه نخواهد منبع اصلی تجهیزات و خدمات نظامی کشورهای خلیج[فارس] و عمان واقع می گردد. حتی اگر کشورهای جنوب خلیج[فارس] مایل باشند به انگلیس از نظر کمک های امنیتی متکی باشند، باز هم مایل خواهند بود منبع جایگزین دیگری داشته باشند و آمریکا اولین انتخاب آنها خواهد بود.

ممکن است رژیمهای محلی بخواهند از حمایت آمریکا علاوه بر کمک های انگلیس استفاده کنند و سازندگان آمریکایی تجهیزات نظامی توجه رهبران خلیج[فارس] و عمان را به سلاحهای آمریکایی از قبیل تجهیزات نسبتاً پیچیده چون هواپیما، کشتی های گشتی و سلاحهای ضدهوایی جلب خواهند کرد. با ثروتی که این ملت ها در اختیار دارند خواهند توانست سلاحهای مورد نیاز خود را از هر جای دیگر خریداری کنند. اگر آمریکا تقاضای آنها را به خاطر نقش انگلیس نپذیرد، موجبات رنجش خاطر این رژیمها فراهم خواهد آمد و سبب خواهد شد که آنها به منابع تسلیحاتی دیگر چون اروپای غربی به استثنای کشورهای کمونیستی روی آورند. ولی اگر تقاضاهای آنها را در مورد تجهیزات و خدمات آمریکایی

ص: 179

برآورده سازد چند مسئله پیش خواهد آمد. فروش تجهیزات دریایی و هوایی و غیره که برای این نیروها تاز گی دارد، ممکن است آموزش و تعمیرات درون کشوری توسط آمریکا را ایجاب نماید که به معنی جایگزین شدن آمریکا به جای انگلیس خواهد بود. علاوه بر این، ما باید خود را آماده پذیرش این واقعیت بکنیم که اگر به یک کشور تجهیزاتی بفروشیم کشورهای دیگر نیز خواهان خریدهای مشابه خواهند شد.

از نظر نقش آمریکا و انگلیس، بحرین واجد شرایط خاصی است. بحرین مرکز شبکه نظامی و سیاسی انگلیس در کنترل جنوب خلیج[فارس] بوده است، ولی خروج انگلیس سبب می شود که فقط نیروی دریایی آمریکا در آنجا بماند و منافع نفتی نیز به جای انگلیس از آنِ آمریکاست. در حالیکه بحرینی ها برای جلب حمایت به کشورهای بزرگتر منطقه و آمریکا روی می آورند، منافع انگلیس در این کشور نیز برخلاف بقیه نقاط جنوب خلیج[فارس] به سرعت از بین می رود.

3- نتیجه گیری

خطری که ثبات کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس]و عمان را تهدید می کند یک خطر سیاسی است تا نظامی. این کشورها و کشور عمان نیاز چندانی به تجهیزات اضافی نظامی نداشته و منابع خود را می توانند در مورد اهداف غیرنظامی دیگر مصرف نمایند. با این وصف آنها سلاحهای بیشتری خواهند خواست و قادر نیز هستند مبالغ لازم را بپردازند. فروش تجهیزات نظامی در منطقه به نسبت فروش تسلیحاتی جهانی حائز اهمیت نیست، لیکن شرکت های آمریکایی را از موقعیت ممتازی برخوردار می سازد. ممکن است کشورهای جنوب خلیج[فارس] و عمان بر تجهیزات و آموزشهای نظامی انگلیس متکی باشند ولی نمی خواهند انگلیس تنها منبع تسلیحاتی و آموزشی آنها باشد. ما باید خود را آماده سازیم تا در صورتی که انگلیس قادر نباشد سلاح در اختیار آنها بگذارد و یا در مورد سلاحهای آمریکایی ترجیح قابل ملاحظه ای رؤیت شود، مقدار معقولی از سلاحهای آمریکایی را به آنها بفروشیم.

امتناع آمریکا از پاسخ به تقاضاهای کشورهای خلیج [فارس] و عمان در قبال وسایل دفاعی و به خصوص در قبال میزان منطقی سلاحهای ساده، نوعی توهین به این کشورها بوده و سبب ورود دیگر کشورها، احتمالاً اروپای غربی و شاید کشورهای کمونیستی به این منطقه خواهد شد.

در چند سال آتی سیاست ما در زمینه فروش تجهیزات و خدمات دفاعی به این کشورها باید طوری باشد که تا حد امکان، نقش انگلیس در امنیت منطقه، منافع تجاری و اجتناب ناپذیر رابطه مستقیم و نزدیکتر آمریکا با این کشورها را کاهش ندهد. همچنین مهم است که ما در انتخاب نوع تجهیزاتی که مایل به فروش آنها هستیم دقت کرده، فروش تجهیزات نسبتاً ساده ای را که می تواند کمکی در ایجاد ثبات باشد تأیید نماییم و به این کشورها بقبولانیم که به دست آوردن سلاحهای پیچیده و گرانقیمت درست نیست چون ممکن است به جای حفظ امنیت منطقه موجبات بر هم زدن آن را فراهم آورد.

ص: 180

4- پیشنهادات

لازم است در پیش بینی تقاضاهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان برای خرید تجهیزات و خدمات نظامی آمریکا، دولت آمریکا سیاستی واقعگرایانه اتخاذ نماید که بدون ایجاد تناقض، قابلیت کاربرد داشته باشد و به اهداف امنیتی آمریکا در منطقه کمک کند. ما باید با در نظر گرفتن این واقعیت که در حال حاضر آمریکا منبع اصلی تجهیزات و خدمات نظامی عربستان سعودی و ایران یعنی دو کشور مسئول در امنیت خلیج[فارس] است و اخیراً رئیس جمهور نیز شرایط کویت را برای ورود به لایحه فروش نظامی خارجی تأیید کرده است، سیاست خود را در این زمینه اتخاذ نماییم. همچنین باید نشان بدهیم که از نقش بی چون و چرای انگلیس در برقراری امنیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان آگاه بوده و تا زمانی که مورد قبول مقامات و افراد محلی باشد ما نیز نسبت به آن اعتراض نداریم.

اگر سیاست آمریکا، خلیج[فارس] را منطقه انحصاری نفوذ تسلیحاتی انگلیس بداند نوعی کوته فکری نشان داده است و کشورهای منطقه آن را غیرمعقول و غیرقابل پذیرش خواهند دانست. از طرف دیگر، سیاست آمریکا مبنی بر فروش همه نوع تجهیزات نظامی به منطقه ممکن است این تصور را به وجود آورد که آمریکا می خواهد جای انگلیس را به عنوان حامی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج[فارس] بگیرد و دیگر کشورها از جمله شوروی را به مبارزه بر انگیزد، و سبب خواهد شد کشورهای منطقه به جای مصرف کردن منابع خود در اهداف غیرنظامی، را برای خرید سلاحهای نظامی غیرضروری مورد استفاده قرار دهند.

برای برقرار کردن موازنه منافع خود در منطقه، سیاست زیر را پیشنهاد می کنیم:

الف- با انگلیس مشورت نماییم و به آنها نشان دهیم که مایل هستیم رابطه آمریکا و انگلیس در همکاری پیرامون برقراری امنیت خلیج[فارس] ادامه یابد و با آنها درباره خطوط اصلی و منطق نهفته امنیت صحبت و مذاکره نماییم.

ب- ما باید تلاشهای بخش تجارتی آمریکا را در فروش مقدار معقولی از تجهیزات و خدمات دفاعی مورد نیاز واقعی امنیتی منطقه از قبیل تجهیزات ارتباطی، سلاحهای کوچک، توپخانه سبک، هواپیماهای شناسایی سبک، وسایل حمل و نقل نظامی، هلیکوپتر و وسایل گشتی ساحلی و غیره مورد تأیید و تصویب قرار دهیم. ما باید تقاضاهای فروش را مورد ملاحظه قرار داده و گواهی کنترل صدور مهمات را در قبال هر مورد خاص صادر نماییم.

پ- ولی کانالهای تجاری برای خرید بعضی از انواع تجهیزات مناسب نیستند و ما انتظار داریم تقاضاهای کشورهای خلیج[فارس] از طریق لایحه فروش نظامی خارجی برآورده شود. ابتدا باید ببینیم که آیا می توانیم این تجهیزات را از طریق انگلیس و شاید عربستان سعودی، ایران و کویت به آن نقاط منتقل نماییم یا خیر. اگر این کار امکان نداشته باشد باید آماده شویم که تعداد محدودی از این تجهیزات را از طریق فروش نظامی خارجی در اختیار آنها قرار دهیم.

ت- در رابطه با فروش مستقیم از طریق فروش نظامی خارجی و انتقال از یک کشور دیگر،

ص: 181

بایستی طبق بخش 3 (الف) (1) لایحه فروش نظامی خارجی، صلاحیت کشورهای حاشیه جنوبی خلیج[فارس] و عمان مورد تأیید قرار گیرد و رئیس جمهور ثابت نماید که فروش این تجهیزات می تواند «امنیت آمریکا را تقویت کرده و صلح جهانی را افزایش دهد.» و باید این کشورها را نیز در فهرست کشورهای دارای صلاحیت فروش نظامی خارجی وارد نماییم. این امر سبب می شود که رئیس جمهور مجبور نباشد تنها به تعیین صلاحیت مشغول شود.

ث- البته فروشهایی که حضور نیروهای نظامی آمریکایی را در سطح مستشار و یا ابقای وسایل در جنوب خلیج[فارس] و عمان ایجاب می کند نباید مورد تأیید قرار دهیم. البته شرکت های خصوصی می توانند این کار را انجام دهند مشروط بر اینکه مسئله سلاحهای آمریکایی باشد. ما سعی داریم از رقابت با انگلیس در سطح مستشاری اجتناب ورزیم.

ج- در سیاست کلی خود، ما نباید تقاضاهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس] و عمان را برای خرید تجهیزات پیچیده نظامی از قبیل توپخانه سنگین، ناوهای جنگی، هواپیماهای جنگی و تانک تصویب نماییم.

تقاضاهایی که در مورد این تجهیزات می شود بایستی به طور جداگانه مورد ملاحظه قرار گرفته با ضرائبی از قبیل خطر نظامی، تعادل نظامی منطقه، امکان ایجاد مسابقه تسلیحاتی محلی و امکان افزایش تشنج منطقه ای، تأثیری که اینگونه فروشها بر موازنه پرداخت های آمریکا خواهد داشت و راههای دیگر (مثلاً خرید از بلوک شوروی) در صورت عدم پاسخگویی ما به این تقاضاها و غیره، سبک و سنگین شوند.


سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس]

سند شماره 65

سری29 اوت 1972 7 شهریور 1351

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

به: ابوظبی، امان، جده، کویت، منامه، مسقط، لندن، تهران

مرجع: الف 8302 - 15 اوت 1972

موضوع: سیاست تسلیحاتی آمریکا در قبال کشورهای حاشیه جنوبی خلیج [فارس]

نسخه ای از یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملی که نشانگر تصویب ریاست جمهور درباره فروش تجهیزات نظامی به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان بر اساس اولویت های خاص در یادداشت کمیته معاونین وزیران است برای شما به پیوست ارسال می گردد (تلگرام مرجع)

برای منامه و مسقط چون واحدهای شما این تلگرام مرجع را دریافت نکرده اند، رونوشت هایی از این یادداشت را به همراه این نامه هوایی برایتان ارسال می داریم.

راجرز

ضمیمه: یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملی

ص: 182

کاخ سفید

واشنگتن

سری18 اوت 1972 - 27 مرداد 1351

یادداشت شماره 186 تصمیم شورای امنیت ملیبه: وزیر امور خارجه، وزیر دفاع

سرپرست کمیته معاونت وزیران شورای امنیت ملی

موضوع: فروش تجهیزات نظامی آمریکا به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان

رئیس جمهور گزارش کمیته معاونین وزیران را که به همراه یادداشت 24 آوریل سرپرست کمیته معاونین وزیران در شورای امنیت ملی تحت عنوان «فروش تجهیزات و خدمات دفاعی به شیخ نشین های جنوب خلیج فارس و عمان» ارائه شده بود مورد ملاحظه قرار داد.

رئیس جمهور اظهار داشت که سیاست ما درباره این مسئله باید بر اصولی استوار باشد که مسئولیت امنیت منطقه خلیج[فارس] به عهده کشورهای منطقه گذارده شود و برای نیل به این هدف آمریکا آنها را تشویق به همکاری خواهد کرد و نقش انگلیس در منطقه باید ادامه یابد و در همان حال و با پیروی از سیاست های بالا، آمریکا نیز باید نقش فعال و مستقیم خود را ایفا نماید. تداوم نقش آمریکا مشورتهای نزدیک با انگلیس و کشورهای غیرمتخاصمی را که درگیر تأمین امنیت منطقه خلیج هستند ایجاب می کند. رئیس جمهور فروش تجهیزات نظامی بر اساس روش انتخابی در یادداشت کمیته معاونین وزیران را به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس و عمان تصویب کرده است و شرایط زیر به خصوص مورد تأیید قرار گرفته است:

شرکت های خصوصی آمریکایی می توانند میزان معقولی از تجهیزات و خدمات دفاعی مورد نیاز امنیتی این کشورها را به آنها بفروشند و تحت حمایت قرار می گیرند.

در صورتی که کانالهای تجاری کفایت ننمایند این کشورها باید برای دریافت تجهیزات و خدمات نظامی لایحه فروش نظامی خارجی واجد شرایط درآیند، البته در صورتی که هدف، گسترش همکاری در میان کشورهای منطقه باشد.

به عنوان یک سیاست کلی، فروش این تجهیزات باید به نحوی انجام پذیرد که حضور نیروهای نظامی آمریکا را در زمینه آموزش و تعمیر و نگهداری به طور موقت در این مناطق تعیین نماید. شرکت های خصوصی آمریکایی در رابطه با فروش تجهیزات نظامی آمریکایی می توانند از نظر اداری و آموزش، نیروهای خود را به منطقه گسیل دارند، لیکن باید از هرگونه تلاشی که سبب به هم خوردن نقش مستشاری انگلیس می گردد امتناع و اجتناب ورزند.

فروش سلاحها و دیگر تجهیزاتی که ممکن است برای بر هم زدن ثبات مؤثر باشد، در رابطه با منافع آمریکا در منطقه مورد مطالعه وسیع قرار خواهد گرفت.

کمیته معاونین وزیران شورای امنیت ملی باید بر اجرای این سیاست نظارت داشته و قبل از صدور جواز و تصویب اعتبار، تقاضاهای عمده فروش را مورد بررسی و تجدید نظر قرار دهد.

هنری. ا. کی سینجر


سیاست تسلیحاتی برای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس

ص: 183

سند شماره 66

محرمانه30 نوامبر 1972 9 آذر 1351

از: سفارت آمریکا، تهران، 7190به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، بیروت، جده، کویت

از نمایندگی کویت درخواست می شود این تلکس را برای ابوظبی و مسقط نیز ارسال دارد.

موضوع: سیاست تسلیحاتی برای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس

خطوط اصلی تصمیم دولت آمریکا درباره سیاست تسلیحاتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس به وسیله کاردار در 29 نوامبر به میرفندرسکی معاون وزارت امور خارجه ارائه شد. او از این تبادل اطلاعات اظهار قدردانی نمود که این امر می تواند به ما در نظارت بر اعمال دولت ایران در عمان و یمن کمک کند. فارلند


سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای به قطر

سند شماره 67

محرمانه10 ژانویه 1976 20 دی 1354

از: سفارت آمریکا، دوحه به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران.

مرجع: دوحه 1315، دوحه 1438

موضوع: سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای به قطر

1- خلاصه: پس از تأیید دولت قطر، دریاسالار «توماس. جی. بیگلی» فرمانده نیروهای خاورمیانه ای در تاریخ 8-7 ژانویه به طور «خصوصی» از قطر بازدید کرد. بین دریاسالار و شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر رابطه خوبی ایجاد شد و این دیدار ظاهراً راه را برای ورود ناوهای آمریکا به قطر هموار کرده است. پایان خلاصه.

2- دریاسالار توماس . جی. بیگلی در تاریخ 8 7 ژانویه وارد دوحه شد. در این دیدار که سفیر وی را همراهی می کرد، بیگلی با شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر و فرزند امیر در تاریخ 7 ژانویه ملاقات نمود و همان روز شیخ حمد برای صرف ناهار به اقامتگاه سفیر آمد و به دریاسالار بیگلی پیوست.

3- در ماه دسامبر و به درخواست سفیر،شیخ حمد از امیر قطر برای سفر دریاسالار بیگلی تأییدیه ای دریافت کرد. ولی حمد اظهار داشت که دولت قطر مایل است این بازدید جنبه خصوصی داشته و فاقد هرگونه تبلیغات باشد. در آن موقع سفیر اظهار داشت که ما در نظر داریم در این سفر بار دیگر موضوع ورود ناوهای آمریکایی را به دوحه در حضور بیگلی مطرح سازیم. حمد این بار نیز از «مشکلات سیاسی» ناشی از ورود این ناوها برای دولت قطر سخن به میان آورد و گفت مطرح شدن آن اشکالی ایجاد نمی کند (تلگرامهای مرجع).

4- ملاقات 7 ژانویه، دریاسالار به تفصیل در مورد مأموریت نیروهای خاورمیانه با شیخ

ص: 184

حمد سخن گفت و به ورود ناوهای آمریکایی به بنادر منطقه پرداخت و در مورد آموزشهای مشترک سعودیها، کویتیها و دیگران در عرشه ناوها گفتگو کرد. وی بر روابط دوستانه بین نیروهای خاورمیانه با تمام کشورهای منطقه از جمله ایران تأکید کرده و گفت امیدوار است نیروهای خاورمیانه ای بتوانند در آینده نزدیک وارد دوحه نیز بشوند.

5- حمد بار دیگر اظهار داشت که در صورت ورود این کشتی ها به دوحه بین دولت قطر و دیگر کشورهای عرب «مشکلات سیاسی» پدیدار خواهد شد. با این حال وی اظهار داشت که ناوهای فرماندهی نیروهای خاورمیانه به دیگر بنادر منطقه وارد شده و در سال گذشته به انگلیسی ها، فرانسویها، هندیها و حتی عراقیها اجازه ورود به بنادر این کشور داده شده است. در اینجا حمد اظهار داشت که دولت قطر با درخواست ورود ناو به دوحه با دید مثبتی برخورد خواهد نمود. ما به حمد اطمینان دادیم که درخواست رسمی در آینده نزدیک تسلیم دولت قطر خواهد شد.

6- نظریه: مخاطبین به یاد دارند که دولت قطر حدود یک سال قبل چنین درخواستی را رد کرده بود، چون معتقد بود که آمریکاییها می خواهند به کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج [فارس] حمله ور شوند. ظاهراً این نظریه خریداری ندارد و می توانیم چنین تصور کنیم که امیر بیش از این با ورود ناوهای ما به بنادر کشور مخالفت نخواهد کرد زیرا خود حمد قادر نیست بدون اجازه امیر حتی آب بخورد. ولی تغییر رویه نهایی دولت قطر، زمانی آشکار خواهد شد که ما تقاضای رسمی خود را مطرح سازیم، ولی خوش بین هستیم. دریاسالار بیگلی رابطه خوبی با شیخ حمد ایجاد کرده و سفر وی به موقع انجام گرفته و عامل خوبی در حل مشکل مربوط به بازدید ناو نیروی دریایی آمریکا از قطر است. پاگانلی


محدودیت های احتمالی انتقال سلاح به خلیج فارس

سند شماره 68

سری6 آوریل 1976 17 فروردین 1355

[موضوع]: محدودیت های احتمالی انتقال سلاح به خلیج فارس

خلیج فارس

4(1) محدودیت های احتمالی در مورد انتقال سلاح به خلیج فارس

به نظر می رسد راه حل آسان و سریعی در ایجاد تفاهم کلی برای محدود سازی انتقال سلاح به خلیج فارس وجود نداشته باشد. وجود سؤالات بی جواب در مورد آینده امنیت سیاسی و نظامی منطقه ایجاب می کند که سیاست انتقال سلاح آمریکا از شدت و حدّت بسیاری برخوردار نباشد. ممکن است طی شرایط خاصی انتقال سلاح به کشور خاصی قابل توجیه و

1- بخش پیشین سند یافت نشد.
ص: 185

طی شرایط دیگری خودداری از این کار به نفع آمریکا باشد. به هر حال، باید انتقال سلاح به خلیج[فارس] تحت کنترل شدیدتری درآید تا اهداف سیاست آمریکا تحقق یابد و در همان حال با به وجود آوردن چند کنترل منطقه ای، ثبات خلیج [فارس] نیز افزایش یابد. در همین رابطه اقدامات یک جانبه آمریکا می تواند شامل (1) ایجاد محدوده دلاری در مورد قراردادهای جدید و یا شاید تعیین محدوده فروش به هر کشور باشد تا از کل خریدهای یک کشور در پنج سال گذشته فراتر نرود؛ (2) فهرستی از سیستم های تسلیحاتی ممنوع الفروش به کشورهای دیگر چون ناوهای LPH/LHA و نیز دیگر تجهیزات و موشک هایی با برد 25-15 میل تهیه شود، چون این وسایل می تواند توانایی کشور را در نبرد نیروهای خود در خارج افزایش دهد.

در صورتی که آمریکا تصمیم بگیرد به طور یک جانبه صدور تسلیحات خود را به خلیج[فارس] کاهش دهد، نوع سیستم های تسلیحاتی و شدت کاهش صدور می تواند مشخص نماید که آیا دیگر عرضه کنندگان غربی خواهند توانست نیازهای آن کشور را در کوتاه مدت برآورده سازند یا خیر. به طور مثال عرضه کنندگان غربی می توانند مقادیر زیادی نفربرهای زرهی و توپخانه در چند سال آینده به فروش برسانند. از طرف دیگر، عرضه تجهیزات بسیار پیشرفته چون هواپیماهای جت یا احتیاج به گسترش خط تولید دارد و یا آنکه باید متقاضیان را در صف نگاهداشت، در نتیجه انتظار زمان تحویل آنها نیز طولانی تر گردد. گرچه شوروی قادر است به سرعت نیازهای کشورهای حوزه خلیج[فارس] را تأمین نماید ولی هیچیک از کشورهای میانه رو این حوزه نمی خواهند با شوروی قراردادهای عظیم تسلیحاتی منعقد سازند.

علی رغم مشکلات نهفته در ایجاد امنیت سیاسی و نظامی خلیج[فارس]، آمریکا باید سیاست تسلیحاتی خود را مشخص کند، تا ما نیز بتوانیم به سؤالات اساسی تری در رابطه با آینده سیاسی و استراتژیک خلیج فارس پاسخ دهیم.

رهنمودهای ذیل می تواند در مورد سیاست انتقال سلاح ما به کار رود:

1- مشخص کردن سیستم های تسلیحاتی بر هم زننده ثبات

صریحاً می توان گفت که بین فروش یک اسکادران جت بمب افکن شکاری و فروش 100 تانک و یا 200 نفربر زرهی تفاوتی وجود دارد، گرچه تمام این تجهیزات «تهاجمی» هستند و هزینه آنها نیز تقریباً یکسان است. برای ارزیابی این اختلافات و اطمینان از اینکه کدامیک از این تسلیحات برای کشورهای همجوار محرک تر و خطرناک تر است باید به سؤالات مهم ذیل پاسخ داده شود:

(الف) نقش محیط فیزیکی و یا جغرافیایی که در آن تسلیحات مزبور به کار خواهند رفت چیست؟ عواملی چون هوای صاف، زمین هموار، فقدان پوشش و استتار چه تأثیری بر خرید این تسلیحات خواهد داشت؟

(ب) در رابطه با توازن موجود در منطقه، عکس العمل کشورهای همجوار در رابطه با یک

ص: 186

سیستم تسلیحاتی چگونه خواهد بود؟

مثلاً، هند در رابطه با خریدهای تسلیحاتی مهم توسط ایران بی تفاوت نخواهد ماند چون برنامه مشترک دفاعی پاکستان و ایران در نهایت خطری برای مرزهای غربی هند به وجود خواهد آورد.

(پ) توانایی های فنی این سیستم های تسلیحاتی چگونه است؟

در رابطه با عوامل فوق، خرید تجهیزاتی چون موشک های سام و رادارهای دفاع هوایی می تواند مورد ترغیب قرار گیرد و در عین حال فروش سیستم هایی چون موشک های دوربرد و یا جنگنده های جدید ضربتی چون 4M-A و A-7 را به تأخیر انداخت.

2- بررسی سیستم های «تهاجمی» در برابر سیستم های «تدافعی»

در رابطه با جوّ نظامی موجود در خلیج فارس باید بین سیستم های تسلیحاتی «تهاجمی» و «تدافعی» تمایزهایی قایل شد. با این وجود، واضح است که بعضی سیستم ها می تواند توانایی هایی را در زمینه اقدامات تهاجمی پدید آورد. (به خصوص در رابطه با حملات نفوذی به شهرها) و می تواند زمینه آشوب های کلی تری را فراهم بیاورد. از آنجا که هیچیک از کشورهای خلیج[فارس] نمی توانند جنبه های قانونی رفتار نظامی را رعایت نمایند، بهترین راه حل، پی ریزی نوعی سیاست عرضه تسلیحاتی است که بتوان از طریق آنها ارائه بعضی از سیستم های تسلیحاتی را کاهش داد تا توانایی آنها در زمینه اجرای بعضی از مأموریت های نظامی نیز کاهش یابد.

سؤالاتی که باید پاسخ داده شود عبارتند از:

(الف) کشورهای خریدار همجوار چه نوع مأموریت های نظامی را محرک و خطرناک قلمداد می کنند؟

(ب) این مأموریت ها با چه نوع سیستم های تسلیحاتی قابل اجراست (و باید به همین علت فروش محدودی داشته باشند)؟

3- محدودیت های نیروهای آمریکایی

کشورهای حوزه خلیج[فارس] از نظر آموزش و مشورتهای فنی در زمینه تجهیزات نظامی که توسط ما عرضه می گردد به نیروهای آمریکایی متکی هستند. به عنوان یکی از راههای محدود سازنده خرید تسلیحات و به خصوص سیستم های تسلیحاتی پیشرفته، باید تعداد نیروهای نظامی مستشاری و یا قراردادی که می توان در اختیار آنها قرار داد محدود کرد و یا فروش تسلیحات موردنظر را محدود به تکنسین های مربوطه نمود. این محدودیت سبب محدود شدن احساسات ضدآمریکایی در حین بی ثباتی داخلی شده و در صورت بروز خصومت های محلی، از افزایش بی حد و حصر نظامی آمریکا نیز ممانعت به عمل خواهد آورد.

ص: 187

4- محدود کردن ذخایر مهمات و قطعات یدکی

باید دقت بسیاری به خرج داد تا مانع از ایجاد ذخایر، آن هم به مقدار افراطی و بیش از حد نیاز شد.

5- تسلیحات مناسب برای تروریست ها

سیستم های تسلیحاتی خاصی چون موشک های زمین به هوای قابل حمل توسط نفر و صدا خفه کن ها می توانند توسط تروریست ها مورد استفاده واقع شوند. با وجود اینکه شوروی موشک های سام 7 را به کشورهای عرب صادر کرده است، به نفع آمریکاست که از صدور موشک هایی چون «رد آی» [چشم قرمز] و لاو جلوگیری به عمل آورد تا تعداد آنها که می تواند توسط تروریست ها به کار رود محدود گردد و در نتیجه از خصومت های سیاسی ناشی از کاربرد سیستم های ساخت آمریکا توسط تروریست ها نیز جلوگیری به عمل آید.

قراردادهای احتمالی بین المللی جهت محدودسازی جریان تسلیحات

گرچه دو ابرقدرت موجود به احتمال رویارویی نهایی در نتیجه بروز هرگونه خصومت جدی در خلیج[فارس] اعتراف دارند، جلب توجه مسکو به محدودسازی دوجانبه تجهیزات مهم نظامی در کشورهای خلیج[فارس] دشوار است مگر آنکه کشورهای خلیج[فارس] نیز راضی به این کار باشند. برخوردهای رسمی آمریکا با شوروی در قبال محدود سازی دوجانبه تسلیحاتی در رابطه با تضاد اعراب و اسرائیل در گذشته ناموفق بوده است. به منظور کسب موفقیت در این زمینه، محدودسازی جریان تسلیحاتی به خلیج فارس باید با تمایل کشورهای حوزه خلیج[فارس] مرتبط باشد. آمریکا یا دیگر عرضه کنندگان، باید آماده قبول خطرات سیاسی و اقتصادی ناشی از کشورهای خلیج[فارس] باشند چون در صورت محدود شدن عرضه تسلیحات، آن هم بدون رضایت دریافت کنندگان خلیج[فارس] این اقدامات ممکن است علیه آنها صورت گیرد.

به منظور عقد قرارداد کنترل تسلیحاتی باید چند مسئله مهم حل شود. اولین مسئله این است که کدامیک از کشورها باید در این مذاکرات شرکت نمایند. ایران مطمئناً می خواهد به همراه عراق، افغانستان و هند در این مذاکرات شرکت جوید. سعودیها در این مذاکرات شرکت نخواهند کرد مگر آنکه اسرائیل و چند کشور تندرو عربی نیز در مذاکرات درگیر شوند. بنابراین محدودسازی اینگونه مذاکرات به کشورهای خلیج[فارس] اگر غیرممکن نباشد دشوار هست. منطقه مورد نظر، بازاری عظیم برای تسلیحات نظامی بوده و یکی از منابع خطیر نفتی غرب به حساب می آید، به همین جهت نمی توان انگیزه ملل عرضه کننده تسلیحات را از بین برد تا بتوان به یک قرارداد محدودکننده تسلیحاتی دست یافت، چون منبع مهم درآمد آنها از بین می رود. بنابراین وسعت منطقه و نیز تعداد زیاد کشورهایی که باید در این مذاکرات شرکت

ص: 188

داشته باشند حتی تصور مذاکرات تسلیحاتی را نیز دشوار می سازد.

تلاش کشورهای عرضه کننده برای تحمیل این کنترلها، آن هم بدون رضایت کشورهای دریافت کننده، بدون شک از نظر کشورهای خلیج[فارس] خالی از حب و بغض نخواهد بود. با مشاهده سابقه تسلیحاتی شرق و غرب، بسیاری از این کشورها خواهند گفت که تلاش کشورهای عرضه کننده در جهت محدودسازی انتقال خارجی تسلیحات، امری مزورانه است؛ علاوه بر این، آنها این تلاش را امتیازی غیرمنصفانه برای کشورهایی می دانند که با یکی از قدرتهای مهم قراردادهای امنیتی ویژه ای منعقد ساخته و طی سالهای متمادی تجهیزات نظامی مهمی دریافت داشته اند.

ولی نباید کاملاً مأیوس شد، چون بعضی از کشورهای خلیج[فارس] در رابطه با جذب تسلیحات اضافی به محدودیت های منابع خود واقف بوده و نسبت به کاهش تحویل یا ارسال تسلیحات نارضایتی نشان نمی دهند، تأثیر اختصاص بیش از حد منابع مالی بر سفارشات نظامی از هم اکنون در ایران مشهود است. گرچه شاه از آمریکا به خاطر تأخیر در ارسال تجهیزات نظامی انتقاد کرده، ولی به طور محرمانه به مقامات وزارت دفاع آمریکا گفته است که این کندی ارسال «ممکن است دارای خیر و برکتی باشد.» پس شاه دریافته است که با وجود تحریک توقع و چشمداشت ارتش خود در سالهای اخیر، وی نمی تواند یکباره خود را منزوی ساخته و گوشه عزلت برگزیند.

با وجود عدم کارآیی یک قرارداد یک جانبه جهت کنترل جریان تسلیحات به خلیج فارس، و با وجود مخالفت کشورهای خلیج[فارس] با هرگونه قرارداد محدود سازی تسلحیاتی که از خارج منطقه تحمیل شود، می توان گفت که آمریکا باید سه راه احتمالی را در پیش بگیرد:

آمریکا می تواند تلاشهای خود را ادامه دهد تا همکاری کشورهای خلیج[فارس]، به خصوص ایران و عربستان سعودی را در پیدایش توافق امنیتی خلیج[فارس] جلب نماید، و هدف این توافق ایجاب خواهد کرد که انتقال تسلیحات به صورتی معقول باشد و در مورد انواع خاص تسلیحات نیز حد و حدودی معین گردد.

گفتگوهایی می تواند بین آمریکا و شرکایش درسازمان پیمان آتلانتیک شمالی آغاز شود تا با محدودسازی صدور بعضی از سیستم های تسلیحاتی به منطقه، همچون سیستم های جدید پیشرفته، تسلیحات هسته ای و یا تسلیحات مناسب برای تروریست ها، منافع این سازمان نیز حفظ شود. در صورت توافق ناتو می توان با شوروی نیز وارد مذاکره گردید. در طرح چنین تصمیماتی، باید کشورهای حوزه خلیج[فارس] را نیز کاملاً در جریان امر قرار داد و این خطر نیز همیشه وجود دارد که ممکن است استراتژیهای اتخاذی قبل از موقع مقرر فاش شود، ولی مشورت با آنها مانع از بروز عکس العملهای خصمانه ناشی از ترس در برابر همدستی عرضه کنندگان خواهد شد.

آمریکا باید با شوروی تماسهایی داشته باشد تا بتواند توجه آن کشور را به محدودسازی

ص: 189

صدور تسلیحات به منطقه جلب نماید. همانطور که قبلاً گفته شد، اینگونه تماسها نیز باید با مشورت با کشورهای دریافت کننده صورت گیرد تا نشان داده شود که کشورهای حوزه خلیج[فارس] از این ابتکار آمریکا حمایت می کنند و علاوه بر این مانع از بروز اقدامهای متقابل سیاسی و اقتصادی این کشورها علیه آمریکا گردد. توافق محدودسازی دوجانبه به نفع آمریکاست چون علاوه برکاهش جریان تسلیحات روسی به منطقه، سبب برقراری تعادل تسلیحاتی سبک تر شده و امنیت کشورهای دوست در حوزه خلیج[فارس] را نیز تأمین می نماید. اینگونه تماسها می تواند اتهام کنگره را مبنی بر عدم توجه نسبت به کنترل تسلیحاتی نیز از بین ببرد. گرچه شوروی در گذشته نیز علاقه چندانی به محدودسازی دوجانبه نشان نداده است، ولی ممکن است در مورد خلیج[فارس] به این کار تن دهد تا برتری نظامی ایران در منطقه کاهش یابد و دوستان شوروی در منطقه از قدرت نسبی بیشتری برخوردار شوند.

در صورتی که پس از بررسی دقیق مسئله برقراری تماس با شوروی به نفع آمریکا تشخیص داده شد، در مذاکرات باید دید که آیا شوروی به محدودسازی تسلیحات علاقه مند است یا خیر. در صورت تمایل شوروی، باید تجزیه و تحلیل سیستماتیک به عمل آید تا قابلیت کاربرد و روشهای مربوط به توافق ارزیابی شود که ممکن است به طور مثال، شامل موارد ذیل باشد:

توافق در مورد عدم صدور بعضی از سیستم های استراتژیک چون موشک های زمین به زمین با برد 100 میل و یا هواپیماهای بمب افکن که بتوانند 20000 پوند یا بیشتر مواد منفجره حمل نمایند.

توافق در مورد ایجاد محدودیت کمّی بعضی از سیستم های تسلیحاتی مهم، به صورتی که برای هر سیستم خارج از رده، یک سیستم تحویل داده شود. این محدودیت می تواند به صورت منع صدور یا محدودسازی تعداد سیستم های تسلیحاتی مهم باشد؛

توافق بر سر عدم صدور سیستم هایی که تا به حال به منطقه صادر نشده است.


ورود فرمانده نیروی خاورمیانه ای و ناو نیروی دریایی آمریکایی لاسال به قطر

سند شماره 69

محرمانه30 آوریل 1977 10 اردیبهشت 1356

از: سفارت آمریکا، دوحه - 525به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، منامه، کویت، مسقط، تهران

موضوع: ورود فرمانده نیروی خاورمیانه ای و ناو نیروی دریایی آمریکایی لاسال به قطر

خلاصه: سفر فرمانده نیروی خاورمیانه ای و ناو لاسال به قطر ظاهراً در نحوه همکاری این کشور با نیروی نظامی آمریکا تغییر مهمی ایجاد کرده است. توجه مقامات عالیرتبه، پذیرایی عموماً گرم و تبلیغات وسیع درباره این دیدار حکایت از آن دارد که دولت قطر بیش از پیش به نزدیکی بیشتر روابط علاقه مند شده است. همین امر سبب شده که دولت قطر درخواست

ص: 190

نماید نیروهای مسلحش آموزش ببینند. به هر حال سفر بسیار موفقیت آمیز بوده و موجب افزایش غرور و حضور آمریکا در قطر است. پایان خلاصه.

1- فرمانده نیروهای خاورمیانه دریادار «ویلیام کراو» و ناو نیروی دریایی آمریکا به نام لاسال تحت فرماندهی سروان «جی. اچ. فترمن» با رئیس ستاد «سروان آ. اسمیت» در تاریخ 25 تا 27 آوریل وارد دوحه شد.

2- فعالیت ها عبارت بودند از ملاقات با شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر و فرزند ارشد امیر که در این ملاقات شیخ عبدالله بن خلیفه آل ثانی، فارغ التحصیل از مدرسه نظامی «سند هرست» که روز به روز نقشهای مهم تری در نیروهای مسلح عهده دار می شود و فرزند سوم امیر است حضور داشت؛ معاون فرمانده نیروی هوایی قطر، سرتیپ محمد العتییه در عرشه کشتی به ملاقات ما آمد، ملاقات با شیخ عبدالعزیز بن خلیفه آل ثانی وزیر دارایی و نفت و فرزند دوم امیر؛ ملاقات با شیخ سُهِیمْ بن حمد آل ثانی وزیر خارجه این کشور صورت نگرفت، لیکن سُهِیمْ در ضیافت برگزار شده توسط سفیر به ملاقات دریادار کراو آمد. (در این ضیافت شیخ عبدالله نیز حضور داشت). در ضیافت ناهار واقع در عرشه کشتی، سرهنگ صلاح الدین فرمانده جدید نیروی دریایی (وی از اهالی مصر است) و دیگر افسران ارشد نیروی مسلح قطر شرکت نمودند.

فرمانده کل نیروهای مسلح قطر نیز در هتل گلف برای فرمانده نیروهای خاورمیانه و افسران ناو لاسال میهمانی ناهاری ترتیب داد. سفیر ضیافتی ترتیب داد که در آن حدود 500 نفر میهمان شرکت داشتند که عبارتند از وزیر خارجه سُهِیمْ و سُهِیمْ عبدالله. در ضیافت برگزار شده در عرشه کشتی برای 500 میهمان موسیقی نیز نواخته شد.

3- فعالیت های دیگر عبارت بودند از بازدید حدود 900 نفر از ناو لاسال، پذیرایی شخصی از افسران و دیگر دریانوردان لاسال توسط جامعه آمریکاییان مقیم قطر؛ و دیدارهای ورزشی، بازدید از موزه ملی و غیره.

4- در مورد این دیدار تبلیغات کافی انجام شد و تمام ملاقاتها و ضیافت سفیر در تلویزیون منعکس گردید. در بولتن خبرگزاری قطر نیز در مورد ناو و فعالیت های انجام شده در این مدت مطالبی منعکس گردید.

5- در ملاقات با شیخ حمد، دریادار «کراو» وی را در مورد حضور نیروهای خاورمیانه در بحرین توجیه نمود. حمد گفت نمی داند که چرا دولت بحرین نمی خواهد حضور نیروی دریایی آمریکا در آنجا ادامه پیدا کند. وی گفت چنین حضوری برای دولت قطر هیچگونه مشکلی پدید نمی آورد، وی اظهار داشت که در این مورد با بحرینی ها صحبت نخواهد کرد. در مورد وضعیت عمومی امنیتی، حمد در خصوص رویدادهای اخیر آفریقا، به خصوص آنگولا و اتیوپی عمیقاً ابراز نگرانی نمود. وی در حین همین گفتگو در مورد امکان آموزش نیروهای مسلح قطر و افسران آن کشور در آمریکا و همراه با نیروهای خاورمیانه ای سخن گفت. سرتیپ

ص: 191

العطیه همان داستان همیشگی را گفت که قطریها از آمریکا کمک امنیتی می خواهند اما ما هیچگاه نسبت به درخواست های دولت قطر عکس العملی نشان نداده ایم؛ العطیه در مورد کمک آموزشی برای نیروهای قطری بسیار آرامتر از حمد بود. در ملاقات با عبدالعزیز وزیر دارایی و نفت قطر در مورد خطر ربوده شدن تانکرهای نفت کش در خلیج [فارس] صحبت شد. عبدالعزیز خاطرنشان ساخت که با وجود خطراتی که در زمینه ربودن تانکرها وجود دارد باید بتوانیم در این مورد با یکدیگر همکاری نماییم. علاوه بر این در مورد پیشنهادات رئیس جمهور کارتر در مورد انرژی گفتگوهایی انجام شد که جداگانه گزارش شده است.

6- دیدار و سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو لاسال موفقیت آمیز بوده و پذیرایی گرم و ملاقات اعضای عالیرتبه خاندان سلطنتی بسیار جالب توجه بود. ملاقات فرمانده کل نیروهای مسلح قطر با فرمانده نیروهای خاورمیانه و حضور وی در ضیافت ناهار و نیز حضور وزیر خارجه در ضیافت برگزار شده توسط سفیر، نشانگر توجه خاندان سلطنتی به این سفر است. طرح موضوع آموزش توسط حمد نشانگر تغییر روحیه گذشته وی می باشد. تبلیغات وسیعی که درباره این بازدید به راه افتاد نشان می دهد که دولت قطر خواستار همکاری نزدیکتر با نیروهای خاورمیانه ای و با ارتش آمریکاست.

صمیمیت قطریها بدون شک ناشی از صراحت و دوستی و ظاهر بسیار آراسته و رفتار مؤدبانه سروان فترمن و اسمیت و دیگر افسران و خدمه لاسال می باشد. این سفر قطعاً وجهه آمریکا و میزان حضور آن را در قطر افزایش داده و به همین دلیل امکان همکاری نزدیکتر بین آمریکا و قطر پدید آمده است. پیشنهاد می شود از فرمانده نیروهای خاورمیانه، افسران و خدمه لاسال به خاطر تلاش بی شائبه در گسترش روابط ما با این کشور قدردانی به عمل آید.

پاگانلی


علاقه نیروهای مسلح قطر به آموزش دیدن با نیروهای...

سند شماره 70

محرمانه30 آوریل 1977 10 اردیبهشت 1356

از: سفارت آمریکا، دوحه - 526به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، مسقط، تهران.

مرجع: دوحه 525

موضوع: علاقه نیروهای مسلح قطر به آموزش دیدن با نیروهای

خاورمیانه ای و افسران در آمریکا

1- در ملاقات روز 25 آوریل شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرمانده کل نیروهای مسلح قطر با فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و سفیر، امکان مشارکت نیروی دریایی قطر در مانورهای مشترک ناوهای نیروی خاورمیانه ای، آموزش این نیروها بر روی عرشه این ناوها، توسط حمد پیش کشیده شد. (اظهارنظر: اکنون دو سال است که ما این مسئله را با حمد در میان می گذاریم

ص: 192

و همیشه به سردی از آن استقبال شده است. پایان اظهارنظر).

ما از ابتکار عمل حمد استقبال کرده و گفتگوهای قبلی را به سمع وی رسانیدیم. ما مطمئنیم که حمد اجازه می دهد اقدامات عملی داشته باشیم و فرمانده جدیدالانتصاب ارتش دریایی سرهنگ صلاح الدین غرّاب نیز که در آنجا حضور داشت در جریان امر قرار گرفت. در گفتگوهای بعدی، سفیر به پیگیری اقدامات پرداخت و او اظهار داشت که به زودی با وی در این زمینه تماس برقرار خواهد ساخت.

2- علاوه بر این حمد به آموزش در تأسیسات نظامی آمریکا علاقه نشان داد و گفت مایل است «افسران قطر» در آنجا آموزش ببینند. وی گفت قطریها از وضع سند هرست و تأسیسات دیگر راضی نبوده و می خواهند بدانند که آمریکا در این رابطه قادر به انجام چه کاری است.

3- نظریه: در رابطه با بند 1 باید گفت که مطرح شدن مسئله آموزش با نیروهای خاورمیانه ای از طرف حمد حائز اهمیت است و ما با هماهنگی با نیروهای خاورمیانه ای مسئله را پیگیری خواهیم نمود. در مورد بند 2 نیز ظاهراً منظور حمد آموزش دانشگاهی نظامی و آموزش کوتاه مدت افسری در آمریکاست. لطفاً ما را در جریان مقررات مربوط به ورود بیگانگان به دانشگاههای نظامی آمریکا قرار دهید.

علاوه بر این اطلاع دهید که آیا در تأسیسات آموزشی آمریکا به بیگانگان آموزشهای نوع OCS نیز داده می شود یا خیر.

پاگانلی


کویت- هواپیماهای اسکای هاوک

سند شماره 71

سرّیمارس 1978- اسفند 1356

شماره گزارش: 4/1402010

موضوع: کویت- هواپیماهای اسکای هاوک

اطلاعات احتمالاً صحیح است.

در تاریخ 5 مارس 1978 دو هواپیمای اسکای هاوک که خلبانان آمریکایی آنها را هدایت می کردند در پایگاه هوایی (وفره بیاض) در جنوب غربی کویت به زمین نشستند.

این هواپیماها از طریق فرودگاهی در جنوب مصر از ایالات متحده به کویت انتقال یافته بودند. با پیوستن این دو هواپیما به ناوگان هوایی کویت، این کشور هم اینک دارای 17 فروند هواپیمای اسکای هاوک است.

ایالات متحده قرار است تا پایان سال 1978 نوزده هواپیمای اسکای هاوک دیگر نیز به نیروی هوایی کویت تحویل دهد.

بهره برداری از پایگاه هوایی (وفره بیاض) در منطقه مناقیش در ماه نوامبر 1977 شروع شده است.


گزارش سفر مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی (آمریکا) به خاورمیانه

ص: 193

سند شماره 72

سری11 تا 28 آوریل 1978-22 فروردین تا 8 اردیبهشت 1357

از: قرارگاه گروه کمک مستشاری نظامی آمریکابه: سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی

موضوع: گزارش سفر مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی (آمریکا) به خاورمیانه

عمومی

(بدون طبقه بندی) سپهبد ارنست گریوز مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی در ماه آوریل 1978 به عربستان سعودی و ایران سفر کرد. از زمان انتصاب به عنوان مدیر سازمان مساعدتهای امنیتی دفاعی در اول ماه مارس 1978 این اولین سفر سپهبد گریوز به خارج از آمریکا و نیز اولین سفرش به عربستان سعودی و ایران که دارای برنامه های وسیعی در زمینه فروش نظامی خارجی آمریکا هستند، محسوب می گردد. پس از سفر به عربستان سعودی و ایران، سپهبد گریوز از تاریخ 26 تا 27 آوریل در کنفرانس کمک امنیتی سالانه فرماندهی اروپا در هایدلبرگ آلمان شرکت نمود. مهم ترین هدفی که در این سفر دنبال می شد نگرشی کلی بر برنامه های کمک امنیتی دولت آمریکا در هر دو کشور، ملاقات با مقامات ذیربط دو مملکت و مشاهده نحوه اجرای برنامه های خاص بود.

عربستان سعودی (11 تا 17 آوریل)

(بدون طبقه بندی) سفر به عربستان سعودی اصولاً به منظور آشنا شدن وی با این کشور صورت گرفته بود. ولی مقامات نظامی عربستان سعودی درخواست کردند که یک روز کامل برای بحث و تبادل نظر در مورد برنامه های جاری کمک امنیتی دفاعی اختصاص داده شود. آخرین بار از ژوئن 1977 و طی بازدید مدیر قبلی، سپهبد «هاوارد ام. فیش» از عربستان سعودی فرصت انجام این کار پیش آمده بود. در آن سفر طرفین توافق کرده بودند که اینگونه تماسها هر شش ماه یک بار برقرار شود. همچنین پیشنهاد شده بود که در ژانویه 1978 نیز ملاقاتی در واشنگتن صورت گیرد. پس از تغییر مدیریت، این کار ممکن نشد، بنابراین مقامات وزارت دفاع و هوانوردی عربستان سعودی با استفاده از سفر سپهبد گریوز مراتب را بار دیگر مطرح کردند.

(بدون طبقه بندی) سپهبد گریوز عصر روز 11 آوریل وارد ظهران شد. عناصر نظامی آمریکایی مقیم عربستان سعودی سپهبد گریوز را در موارد مختلف توجیه نمودند و وی توانست از تأسیسات متعددی بازدید کند. تأسیسات مورد بازدید عبارتند از پایگاه نظامی شاه خالد در الباطن، بندر وزارت دفاع و هوانوردی در المیشاب، پروژه های در دست احداث سپاه مهندسی در ریاض، پایگاههای دریایی دمّان و جُبیل و تأسیسات نیروی هوایی در ظهران، برای جزئیات بیشتر به جدول الف رجوعِ ٍشود. [جدول یافت نشد]

(محرمانه) در تاریخ 15 آوریل پس از برگزاری جلسات توجیهی بسیار مفصل در مورد

ص: 194

برنامه مدرن سازی گارد ملی عربستان سعودی توسط مدیر آمریکایی برنامه، سپهبد گریوز با معاون مالی و اداری برنامه «شیخ تویجیری» که نکات ذیل را مطرح نمود ملاقات کرد: آمریکا به عنوان رهبر جهان آزاد مسئولیت عظیمی برعهده دارد. دولت عربستان سعودی و دولت آمریکا مشترکاً علیه کمونیسم مبارزه می کنند. سؤالی که در اینجا باقی می ماند این است که عربستان سعودی از رابطه اش با آمریکا چه نفعی می برد؟ ادامه تصرف سرزمینهای عربی توسط اسرائیل مسئله ای حاد است که می تواند اعراب را وارد درگیری دیگری بنماید. آمریکا باید تلاش کرده و از بروز جنگ دیگری ممانعت به عمل آورد. اعراب تندرو مایل به ادامه تضاد هستند تا راه برای پیشرفت کمونیسم هموار شود و آمریکا به عنوان هم پیمان اسرائیل که خود فرصت هایی برای کمونیسم پدید می آورد، بیش از پیش شناسایی شود. آمریکا باید در صدد تحمیل راه حلی باشد که در نهایت به نفع اسرائیل نیز باشد.

(بدون طبقه بندی) در تاریخ 16 آوریل، تمام روز صرف گفتگو با مقامات وزارت دفاع و هوانوردی کشور شد. این گفتگوها صبح آن روز با رؤسای نیروها و ستادها و بعد از ظهر آن روز با معاون وزیر دفاع یعنی شاهزاده ترکی ابن عبدالعزیز انجام شد. جزئیات گفتگو با مقامات وزارت دفاع و هوانوردی و نیز اقدامات پیگیری آن به جدول ب ضمیمه شده است. [جدول یافت نشد]

(محرمانه) شکایت سعودیها به طور خلاصه به چند مسئله دیرین از جمله افزایش تورمی هزینه برنامه فروش نظامی خارجی و تأخیر در مرحله ارسال تجهیزات و امثالهم مربوط می شد، اما معلوم بود که مهم ترین نگرانی آنها مربوط به درخواست خرید هواپیمای اف-15 است. سؤال دیگر آنها این بود که آیا ایجاد تأخیر، حذف برنامه ها، یا ناقص بودن تجهیزات ممکن است نتیجه تلاش تعمدی کسانی باشد که می خواهند روابط بین دولتین آمریکا و عربستان سعودی را تیره کنند. در اینجا شاهزاده ترکی به بروز مسائلی که در زمینه ارسال اولیه تانکهای ام-60 به وجود آمده بود اشاره کرد. وی گفت این مشکلات هیچگاه در مورد دیگران وجود نداشته، حتی اسرائیل توانسته است از تانکهای ام-60 در صحرای سینا و دیگر مناطق صعب العبور استفاده کند. سؤالات مشابهی نیز در مورد حذف بعضی از مهمات، آن هم زمانی که عربستان سعودی تفاهم نامه های مربوطه را امضا کرده بود، مطرح گردید که یکی از آنها مربوط به مهمات ضدتانک، توپهای تانک ام- 60 می باشد، گرچه گفته شد که این مشکلات موقتی هستند، ولی ارتشبد حُمید اظهار داشت که بعضی از نظامیان کشور معتقدند که آمریکا نمی خواهد مهمات مربوط به سلاحهایی را که به فروش می رساند، تأمین کند.

(محرمانه) گذشته از این نگرانیهای سعودی که شاید ناشی از تعلیق تصمیم گیری در مورد هواپیماهای اف 15 باشد، چنین به نظر می رسد که سعودیها نقش و حضور گروه کمک مستشاری نظامی و گروه آموزش نظامی آمریکایی در این کشور را مورد ارزیابی و سنجش مجدد قرار می دهند. برداشت آمریکا این بوده که سعودیها خواهان ادامه کار بیشتر نیروهای آمریکایی می باشند، ولی رویدادهای اخیر حکایت از امکان تغییر این خط مشی دارد. وزارت

ص: 195

دفاع و هوانوردی، پذیرش موافقت نامه های مربوط به پشتیبانی از گروه آموزش نظامی آمریکایی را به تعویق می اندازد، در مورد شمار نیروها به خصوص در بخش اداری سؤالاتی مطرح می کند و محدودیت هایی نیز در مورد نیروهای همراه و ایجاد مسکن خانوادگی به وجود آورده است. ظاهراً تلاش سپهبد گریوز، برای جلب موافقت وزارت دفاع و هوانوردی با پذیرش پنج افسر (که در حال به پایان رسانیدن دوره آموزش می باشند) به عنوان همراه موفق بوده است، ولی پس از آنکه وی عازم تهران شد در این تصمیم نیز تغییراتی پدید آمد.

(خیلی محرمانه) نتیجه اینکه، مسافرت وی به عربستان سعودی در بررسی برنامه های جاری فروش نظامی خارجی بسیار مثمرثمر بوده و در مورد نحوه اجرای آن در داخل کشور اطلاعات دست اول تهیه شده و علاوه بر این، بین مقامات مهم آمریکایی و سعودی نیز مذاکرات مهمی انجام گرفته است. با وجود مشکلات، می توان گفت که عصبیت سعودیها در مورد بروز نتیجه بررسی کنگره درباره فروش هواپیماهای اف- 15، حساسیت آنها را افزایش داده است.

ایران (17 تا 25 آوریل)

(بدون طبقه بندی) در سفر به ایران نیز هدفهای مشابهی چون آشنایی با این کشور و بررسی برنامه فروش نظامی خارجی، آشنایی با رهبریت نظامی ایران و ارزیابی عناصر نظامی تیم کشوری، دنبال می شد.

(بدون طبقه بندی) سپهبد گریوز روز 17 آوریل درست موقعی وارد تهران شد که توانست در ضیافت شام سفیر به افتخار ارتشبد «آر. ای. هایزر» و معاونت فرماندهی کل نیروهای آمریکا و اروپا که مشغول ارزیابی فرماندهی و کنترل ایران بود، حضور به هم رساند. در این ضیافت فرصتی پدید آمد تا وی بتواند با گروه کوچکی از فرماندهان نیروهای ایرانی ملاقات نماید که خود آغازی بسیار مؤثر بود. چهار روز از روزهای اقامت سپهبد گریوز صرف سفر و بازدید تأسیسات نیروهای ایرانی در سراسر این کشور پهناور گردید. در این سفر وی موفق به بازدید از مرکز پشتیبانی و تعمیر هلیکوپتر در تهران؛ مرکز آموزش هوانیروز در اصفهان؛ پایگاه اف-14 در اصفهان؛ محل استقرار موشک های هاوک در بوشهر؛ بخش هوابرد نیروی دریایی در بوشهر؛ کارخانه اردنانس تهران؛ پایگاه هلیکوپترهای ارتش در کرمانشاه؛ مرکز آموزش نیروی دریایی در بندر پهلوی؛ قرارگاهها و تعمیرگاههای کشتی نیروی دریایی در بندر عباس؛ پایگاه هواپیماهای اف-4 و F 3-P در بندرعباس؛ پایگاه هوایی و دریایی در چا بهار (در دست احداث) شد. جزئیات و برنامه سفر در جدول ج آمده است. [جدول یافت نشد]

(محرمانه) در این سفر هیچگونه مسئله حادی مطرح نشد، ولی در مورد چند موضوع و مسئله گفتگوهایی صورت گرفت. ظاهراً ایران در جذب و کاربرد تجهیزات خریداری شده در نیروهای مسلح خویش به پیشرفت های قابل ملاحظه ای دست پیدا کرده است و گروه کمک مستشاری نظامی آمریکا نیز به خوبی با وظایف خویش آشناست و توانسته مشکلات سازماندهی خویش را در رابطه با مدیریت برنامه فروش نظامی خارجی در قبال نقش سنتی

ص: 196

مستشاری مرتفع سازد. سفیر نیز به تمام برنامه های وزارت دفاع در ایران آشنایی و توجهی خاص نشان می دهد.

(محرمانه) نگرانیها و مشاهدات خاص به شرح زیر است:

فهرست تجهیزات مورد نیاز

نیازهای درازمدت ایران که به درخواست آمریکا در دسامبر 1977 مطرح گردید، انجام ارزیابی کامل و سریع توسط آمریکا را ایجاب می کند. پس از آن وزارت امور خارجه خواهد توانست پاسخ مناسبی به ایران بدهد.

سیستم های رزمی دریایی برای ناوچه های آلمانی و هلندی

نیروی دریایی ایران اعلام نمود که مایل به دریافت این سیستم هاست. به همین دلیل مرحله بررسی به سرعت در حال پایان یافتن است. در مورد مشکلاتی از قبیل انطباق پذیری فنی تجهیزات آمریکایی با ناوچه های خارجی و نیز میزان مشارکت و مسئولیت آمریکا در آموزش و امور لجستیکی نیز پیش بینی هایی شده است.

چا بهار

این یک بندر و پایگاه دریایی بسیار عظیم است که در بخش جنوب شرقی فاقد پیشرفت ایران،در دست احداث است. یک شرکت آمریکایی به نام «براون اوروت» مستقیماً با نیروهای دریایی ایران پیمانی منعقد ساخته است. این پروژه مرحله به مرحله ساخته خواهد شد و کل هزینه آن 4 میلیارد دلار برآورد شده است. مرتفع ساختن مشکلات و وسعت این پروژه دورافتاده به خصوص در رابطه با بخش کشتی سازی، با در نظر گرفتن میزان هزینه برآورد شده کنونی نیل به اهداف موردنظر را دشوار می نمایاند.

(بدون طبقه بندی) یادداشت های مکالماتی گفتگو با ارتشبد توفانیان معاون وزیر جنگ؛ ارتشبد ازهاری رئیس ستاد عالی فرماندهی؛ دریاسالار حبیب اللهی فرمانده نیروی دریایی ایران؛ سپهبد ربیعی فرمانده نیروی هوایی و سفیر سولیوان در جداول د 1 آمده است. [جدول یافت نشد]


ورود فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو سمز به قطر

سند شماره 73

خیلی محرمانه8 می 1978 18 اردیبهشت 1357

از: سفارت آمریکا، دوحه 511به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران

موضوع: ورود فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو سمز به قطر

1- خلاصه: ورود فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ناو سمز (SEMMES) به قطر به طرز

ص: 197

بی سابقه ای موفقیت آمیز بود. میزبانان قطری که تحت تأثیر رفتار درست و ظاهر باشکوه افسران، خدمه و خود ناو قرار گرفته بودند، به گرمی از آنها استقبال نمودند. احتمال همکاری در زمینه آموزش و تمرین بین فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و ارتش دریایی قطر نیز وجود دارد. پایان خلاصه.

2- دریادار توماس جی. بیگلی توسط ناو جنگی سمز آمریکا تحت فرماندهی فردریک ام. ویلیامسون از تاریخ 4 تا 6 می از قطر بازدید نمود. پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973، این اولین ورود یک ناو آمریکایی به این کشور بود. اولین تقاضای ما در سال 1975 برای انجام این سفر مورد قبول دولت قطر واقع نشد، چون گمان می کردند که آمریکا در نظر دارد به کشورهای تولید کننده نفت حوزه خلیج [فارس] حمله ور شود.

3- سرتیپ محمد العطیه معاون فرمانده نیروهای مسلح قطر میزبان این دیدار بود. (فرمانده کل نیروها شیخ حمد بن خلیفه آل ثانی فرزند ارشد امیر قطر در داخل کشور بود ولی به علت اینکه به تازگی پس از معالجات پزشکی از اروپا برگشته بود نمی توانست در آنجا حضور داشته باشد). العطیه با دریاسالار بیگلی و فرمانده ویلیامسون که با سفیر همراه بودند بارها ملاقات نمود. علاوه بر این، العطیه یک ضیافت سنتی (کباب بره) به افتخار فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و افسران ناو سمز برگزار کرد. در این سفر با وزیر خارجه شیخ سهیم بن حمد آل ثانی نیز ملاقات گردید.

4- فعالیتها عبارت بودند از صرف ناهار بر روی عرشه ناو سمز به افتخار افسران ارشد نیروی مسلح قطر و رؤسای نمایندگیهای سیاسی و ضیافتی دیگر در باغ محل اقامت سفیر که در آن حدود 350 نفر از مقامات دولت قطر، تجار، اعضای سفارتها و جامعه بیگانگان مقیم آن کشور حضور داشتند.

خدمه ناو سمز با قطریها به بازی بسکتبال (ما برنده شدیم) و فوتبال پرداختند و در بازی فوتبال ما باختیم. زیرا قطریها در بازی های منطقه خلیج[فارس] سوم شده بودند. حدود 250 نفر از عرشه ناو سمز بازدید کردند و 200 نفر از نیروهای ناو از مناظر و دیدنیهای محلی به خصوص موزه ملی قطر دیدار به عمل آوردند.

5- از نظر سیاسی، ما از وزیر خارجه قطر خواستیم که نظرات خود را در مورد حضور نیروی دریایی آمریکا در بحرین ابراز نماید. سُهیم در اینجا سؤال کرد که آیا نیروی خاورمیانه ای در این منطقه نقش حفاظتی ایفا می کند یا خیر. دریاسالار بیگلی در پاسخ گفت که این نیرو در منطقه اهدافی چون حضور و حسن نیت را دنبال می کند. در بخش نظامی، عتیبه به امکان برگزاری مانورهای مشترک بین ناوهای نیروی خاورمیانه و نیروی دریایی قطر و نیز امکان آموزش نیروهای قطری در روی عرشه ناو آمریکایی اظهار علاقه نمود. (نظریه: ما موضوع را با العطیه و شیخ حمد پیگیری خواهیم کرد). در مورد امنیت خلیج [فارس] و جمهوری دمکراتیک خلق یمن نیز گفتگوهایی انجام شد.

ص: 198

6- نظریه: سفر فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و «سمز» بسیار موفقیت آمیز بود. رفتار شایسته افسران و خدمه ناو و ظاهر آراسته ناو جوّ بسیار صمیمانه ای در میان میزبانان قطری ایجاد کرده بود. بارها از ما دعوت شد که بار دیگر به دوحه سفر کنیم. این سفر در زمینه حضور آمریکا در اینجا بسیار موفق بوده و کمک زیادی به روابط آمریکا و قطر کرده است. با سپاسگزاری عمیق از دریاسالار بیگلی، فرمانده ویلیامسون و افسران و خدمه سمز به خاطر کمک بسیارشان در بالا بردن وجهه آمریکا در اینجا.

پاگانلی


گزارش سیاسی در مورد ثبات خلیج [فارس] و امنیت منطقه

سند شماره 74

سری23 دسامبر 1978 2 دی 1357

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی - 1393به: سفارت آمریکا، تهران

موضوع: گزارش سیاسی در مورد ثبات خلیج [فارس] و امنیت منطقه

(سری - تمام متن)

1- در رابطه با نگرانی واشنگتن در مورد ثبات منطقه به دنبال وقایع ایران، از اقدام کنندگان مخاطب خواسته می شود که با اولویت به گزارش بافت و عامل تحرک سیاسی هر یک از کشورهای خلیج [فارس] بپردازند. آنچه واشنگتن می خواهد عبارت است از ارزیابی(1) اوضاع داخلی هر یک از کشورهای خلیج [فارس](2) درک دولت های منطقه درباره تعادل نیرو در منطقه و نظر آنها درباره امنیت آنها، و (3) تغییرات احتمالی در سیاست های خارجی.

2- ضرایبی که باید در این زمینه در نظر گرفته شوند عبارتند از:

پایه قدرت رژیم، میزان نیرو و وفاداری آن؛ که در این زمینه نقش خانواده حاکم را به عنوان یک منبع ثبات نیز باید مورد بحث قرار داد؛

تأثیر نیروهای امنیتی در تداوم ثبات؛

نقش عناصر خارجی در جامعه؛

نفوذ همسایگان نیرومندتر و نیز نفوذ نهضت های سیاسی عربی و اسلامی بر شرایط سیاسی هر کشور؛ و

تمایل و یا عدم تمایل به همکاری نزدیکتر میان دولت های خلیج [فارس] به دنبال وقایع ایران.

3- در این رابطه بهتر است واحدهای دیپلماتیک درباره نظر هر یک از کشورهای خلیج[فارس] در مورد نقش امنیتی آمریکا در منطقه و نظر آنها درباره اینکه آیا سیاست تسلیحاتی ما با نگرانی درباره امنیت خلیج [فارس] مطابقت دارد و دیگر اینکه آیا دولت های مزبور در آینده مایل خواهند بود در زمینه برقراری امنیت با آمریکا همکاری نمایند، گزارشاتی ارسال دارند. در همین رابطه بهتر است از عکس العمل کشورهای مزبور در تداوم و یا گسترش

ص: 199

حضور تأسیسات و یا نیروهای نظامی آمریکا در منطقه نیز اطلاعاتی برای ما بفرستید.

4. ما اعتراف می کنیم که وزارتخانه از میزان کار سنگینی که بر دوش هر یک از واحدهای مخاطب قرار داده آگاه است و نمی خواهد با ایجاد برنامه زمانی مشخص و نحوه تهیه گزارش به آن کارها اضافه نماید. ولی با تغییرات سریعی که در متن شرایط سیاسی، نظامی و امنیتی پس از وقایع ایران در خلیج[فارس] به وجود آمده است واشنگتن نیز نیاز شدیدی به دریافت گزارش های مربوط به امور سیاسی، نظامی و امنیتی دارد. با در نظر داشتن این مسئله و ماهیت وسیع منابع (که محققین اخیراً درباره آن تأکید کرده اند)، ما به دریافت ارزیابی سفارت (تا 27 دسامبر در صورت امکان) در مورد سؤالات زیر راغب هستیم: (الف) در رابطه با گزارشهای مربوط به امور نظامی و امنیتی: آیا انتصاب یک وابسته نظامی منطقه ای به یکی از واحدهای دیپلماتیک خلیج [فارس] که مسئول ارسال گزارش امنیتی منطقه ای و کشوری، باشد از نظر سفارت درست است و آیا توسط دولت میزبان مورد قبول واقع می گردد؟ آیا این فرد خواهد توانست به افراد و منابعی دسترسی داشته باشد که سفارت در تهیه گزارشهای مربوطه این امکانات را ندارد، البته باید توجه شدید و فزاینده واشنگتن را به اطلاعات و جاسوسی در نظر داشت؟ (ب) در رابطه با گزارشهای سیاسی: آیا ارسال افراد موقتی و یا بازدید مقامات سیاسی از منافع منطقه ای جهت فرستادن گزارش مفید است؟ آیا این فرد خواهد توانست باری از دوش دیگر مقامات سفارتی بردارد؟ میزان دسترسی او به منابع و افراد چگونه است؟ اگر این فرد در مورد منطقه تجاربی داشته باشد آیا خواهد توانست با در نظر گرفتن نیازهای واشنگتن به کارهای سفارت کمک نماید؟ (پ) در رابطه با نیاز شدید واشنگتن به دانستن رخدادهای سیاسی کشورهای خلیج [فارس]: آیا در این جوامع بخش ها یا افرادی وجود دارند که منابع اطلاعاتی باشند و سفارت به علت کمبود نیرو نتوانسته است در گذشته با آنها تماس حاصل نماید؟ منظور ما از این بخش ها دانشجویان، کارمندان دولتی و نظامی میان رتبه و رهبران قبیله (اگر مناسب است)، رهبران مذهبی و بازرگانان طبقه متوسط و غیره است.

5- این وزارتخانه می داند که همه مخاطب های اقدام کننده در سالهای اخیر درباره این مسائل در گزارشات خود کار کرده اند و بعضی از این گزارشها (مسقط 1611، منامه 1664، کویت 6650، دوحه 1577) اخیراً دریافت شده است. علاوه بر این در مورد طرح گزارشی واحدها چیزهایی دریافت خواهیم کرد و در رابطه با آن شما را از نیاز گزارش خود آگاه خواهیم نمود.

6- این وزارتخانه مایل است بگوید که واحدها باید در گزارشهای خود به سؤالات مربوطه در رابطه با شرایط خاص دولت میزبان و منابع خودشان پاسخ دهند. به طور مثال، گزارش الف 74 ابوظبی که در نوامبر 1977 (پیام سالانه سفیر در مورد «وضع اتحاد») که مانند گزارش 441 (76) قبلی ابوظبی است، دقیقاً موردنظر ماست و می دانیم که قرار است سفارت گزارش سالانه خود را تا چند هفته دیگر برای ما ارسال دارد. گزارش تمام واحدها در مورد جمعیت

ص: 200

ایرانی شیعه (مانند گزارش کویت 6650) در مورد روند سیاست خارجی نیز مورد تقاضا و درخواست است.

7- بخش گزارش سالانه نیز در حال تهیه یک پیش نویس غیررسمی در مورد ارزیابی سیاسی کشور شما می باشد، که البته این متن وضع خاصی ندارد و برای شما ارسال خواهد گردید تا به عنوان نمونه گزارشی توسط شما مورد استفاده قرار گیرد و الزاماً منعکس کننده نتیجه گیریهای ناپخته ای در مورد شرایط است و ما آن را برای شما ارسال خواهیم داشت تا به عنوان یک فرضیه مورد آزمایش قرار دهید و ابتدا تصور کنید که این فرضیه ها درست است ولی در گزارش های خود آن نکات را بسط و گسترش دهید. به همراه آن مطلب دیگری نیز تحت عنوان«تأثیر ایران بر شبه جزیره عربی» برای شما فرستاده خواهد شد.

8. اقدامات مورد نیاز: (الف) در صورت امکان تا 27 دسامبر واحدها، پاسخ سؤالات طرح شده در بند 4 را به این وزارتخانه ارسال دارند؛ (ب) درست است که برنامه زمانی معینی تعیین نمی کنیم ولی خوشحال می شویم که سفارتها پاسخ سؤالات آمده در بندهای 3-1 را هر چه زودتر ارسال نمایند. کریستوفر