گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
اسناد لانه جاسوسی آمریکا
جلد يازدهم
سیاست انگلیس در قبال عمان





سند شماره 75

سری2 می 1979 12 اردیبهشت 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 733به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، منامه، بیروت، دمشق، دوحه، جده، کویت، لندن، مسکو، پاریس، صنعا، تهران

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 70597، ب) لندن 6456، پ) کویت 1712

موضوع: سیاست انگلیس در قبال عمان

1- (سری - تمام متن)

2- خلاصه: علی رغم بیانیه های اخیر مقامات انگلیسی مبنی بر ترس از عدم ثبات در عمان، منابع سفارت انگلیس در مسقط معتقدند که سیاست دولت انگلیس در قبال عمان در چند سال آینده روند کنونی خود را ادامه خواهد داد. افسران انگلیسی در نیروهای مسلح عمان باقی خواهند ماند، در حالیکه حضور آنها کاهش و عمانی کردن نیروها افزایش خواهد یافت. افسران پیمانی انگلیس مورد استفاده بیشتری قرار خواهند گرفت. ولی سفارت انگلیس معتقد است که در میزان تأکید بین اینجا و لندن تفاوتی وجود دارد، به این ترتیب که لندن در مورد آینده نزدیک بدبین است. سفارت انگلیس فکر می کند که تا پنج سال آینده مشکلی به وجود خواهد آمد ولی در حال حاضر چنین نیست. پایان خلاصه.

3- ما با همکاران خود در سفارت انگلیس در چند هفته گذشته درباره سیاست انگلیس در قبال عمان گفتگوهایی انجام داده ایم. پرس و جوها نیز ناشی از نتیجه گیری افراطی و نظریات

ص: 201

بدبینانه سرآنتونی پارسونز معاون وزیر خارجه و «فرانک جود» وزیر مشاور در بخش امور خارجه در مورد این سلطنت نشین بوده است. (به مراجع الف و ب نگاه کنید) این گزارش و گزارشات دیگر (مرجع پ) چرخش مهمی در افکار رسمی انگلیس در قبال عمان نشان می دهد، که می تواند منجر به تسریع خروج انگلیس به خصوص در حوزه نظامی گردد.

4- ما اساساً با کاردار دونالد پراگنل و وابسته دفاعی «نیگل ناکر» تماس داشتیم، لیکن تماسهای دیگری نیز گرفته ایم. خواهشمند است از این منابع حفاظت لازم به عمل آید.

5- تمام گفتگوهای ما به یک نتیجه گیری خاص ختم شد: در سیاست انگلیس در قبال عمان در چند سال آینده تغییر چندانی پدید نخواهد آمد. درست است که «جود» در گفتگوی خود با «زواوی» وزیر خارجه تندروی کرده است، لیکن بنا به گزارش مطبوعات انگلیسی، پیام اصلی وی این بوده است که دولت انگلیس نمی تواند متضمن امنیت عمان باشد و کشورهای خلیج [فارس] باید به وحدت میان خود در برقراری این امنیت متکی باشند. این نظریه با منافع قبلی انگلیس در عمان و سیاست پیشین دولت انگلیس مغایرتی ندارد.

6- پراگنل اظهار داشت که بین لندن (وایت هال) و سفارت انگلیس در عمان در مورد تأکید بر این مسئله اختلافاتی وجود دارد، به این ترتیب که لندن در مورد استعدادها و کیفیت رهبری سلطان قابوس و دورنمای ثبات عمان نظریات همراه با بدبینی دارد. سفارت معتقد است که آشوبهای داخلی در پنج سال دیگر بروز خواهد کرد، چون دانشجویان در حال بازگشت از کشورهای دموکراتیک غربی، گروه قابل ملاحظه ای تشکیل خواهند داد. از طرف دیگر بعضی از مقامات وایت هال معتقدند که در آینده نزدیک از طرف افسران ناراضی ارتش کودتایی علیه قابوس صورت خواهد گرفت. سفارت انگلیس این نظریه را رد می کند چون:

الف) تعداد انگلیسی ها در میان افسران این کشور خیلی زیاد است، ب) افسران عمانی شدیداً به سلطان وفادار هستند، و پ) اعتراضات مربوط به اشتباهات گذشته سلطان شکل خاصی پیدا نکرده است.

7- پراگنل در تأیید باور خودش که سیاست انگلیس تغییری نخواهد کرد، به بیان مواضع انگلیس در قبال عمان از طرف دولت کالاهان قبل از انتخابات اشاره کرد. به نظر ما این بیانیه شدت حمایت انگلیس را در قبال این سلطنت نشین مانند برنامه های گذشته نشان می دهد که همان خروج افسران از ارتش به طور تدریجی و پذیرش انعطاف پذیری است. پراگنل و ناکر هر دو معتقدند که این میزان حمایت تا بعد از انتخابات نیز ادامه خواهد داشت و پیروزی محافظه کاران نیز سبب خواهد شد که حضور انگلیس ادامه بیشتری یابد.

نظریه: دولت انگلیس در قبال اعزام افسران خود پول خوبی دریافت می کند بنابراین از نظر اقتصادی هزینه ای برای خزانه داری انگلیس به وجود نمی آورد. پایان نظریه.

8- ناکر گفت دولت انگلیس بدون شک سلطنت را تشویق خواهد کرد که از افسران رابط انگلیسی در نیروهای مسلح سلطان به جای افسران کمکی انگلیسی استفاده شود. ولی عمانیها

ص: 202

باید شرایط خدمت و پرداخت را جذابیت بیشتری ببخشند تا افراد نظامی انگلیسی نیز حاضر به کار شوند. ناکر گفت، دولت انگلیس احتمالاً وزارت دفاع عمان را به انجام این کار متقاعد خواهد ساخت. وی اعتراف کرد که دولت انگلیس همواره نگران درگیر شدن افسران کمکی انگلیس در اختلافات مرزی رایج در این نقطه از جهان بوده است. ولی، درگیر شدن افسران پیمانی در این مشاجرات نیز موجبات شرمساری را فراهم خواهد آورد، چون مطبوعات جهان بین این دو نوع خدمت تفاوت چندانی نمی بینند.

9- ناکر سه پیش بینی زیر را در مورد کارهای آتی انگلیس در نیروهای مسلح سه گانه سلطنت نشین ابراز داشت:

الف) نیروی زمینی سلطان عمان: عمانی کردن این نیرو به خوبی به پیش می رود و خروج افسران کمکی از مواضع فرماندهی و ستادی تا سال 1981 آغاز خواهد شد. ولی پس از آن گروه بزرگی از افسران کمکی به کار آموزش اشتغال خواهند یافت.

ب) نیروی هوایی سلطان عمان: عمانی کردن به خصوص در زمینه خلبانی جت در حال تحقق است، لیکن تا قبل از سال 1985 چهره انگلیسی این نیرو تغییر چندانی در جهت عمانی شدن نخواهد یافت. نیروهای فنی را نیز تا چند سال دیگر بیگانگان تشکیل خواهند داد.

پ) نیروی دریایی سلطان عمان: عمانی کردن این نیرو به کندی انجام می شود، چون به گفته ناکر افسران انگلیسی این نیرو سنت گرا بوده و علاوه بر این تجهیزات الکترونیکی کشتی های خریداری شده و یا تبدیل آنها توسط نیروی دریایی عمان، مانع از پیشرفت سریع تر در این زمینه است. ناکر گفت که کندی عمانی شدن این نیرو وی را قدری نگران ساخته است.

10- نظریه: اگر ارزیابی رابطهایمان در سفارت انگلیس قدری هم درست باشد، ما فکر می کنیم که افسران انگلیسی هر قدر که لازم باشد در نیروهای مسلح این سلطنت نشین خواهند ماند تا یک بنیه دفاعی معقول فراهم آید. انگلیس تا حدودی وظیفه خود می داند که این کار را انجام دهد تا از میزان اعتبارش در میان دیگر هم پیمانان کوچک و بزرگش کاسته نشود.

11- لیکن نگرانی های ناشی از وایت هال واقعیت دارد. این نگرانی ها انعکاس ارزیابی های بسیاری از ناظران غربی در مورد نواقص سلطان قابوس در نحوه فرمانروایی خود برخلاف ارزشهای غربی است. با در نظر گرفتن تأثیرات روانی اوضاع ایران و وضع خطرناک سلطان به خاطر موضع وی در قبال روند صلح کمپ دیوید، به آسانی می توان دریافت که چرا مقامات لندن اظهار نگرانی کرده و مایلند قبل از بروز فاجعه از آنجا خارج شوند. با این وجود لندن نیز می داند که انگلیس و دیگر جهان غرب منافعی در این منطقه داشته و خروج ناگهانی انگلیس بحران را بیشتر خواهد کرد. تا به حال حس وظیفه شناسی انگلیس غالب بوده و به نظر ما ادامه خواهد یافت.

12- پراگنل گفت که «آیورلوکاس» سفیر جدید انگلیس به زودی وارد مسقط خواهد شد. (توجه: او در یکم ماه می وارد مسقط گردید.) این امر و موضوع انتخابات انگلیس وضع را

ص: 203

روشن تر خواهد ساخت. پراگنل گفت بهتر است چند هفته دیگر به او سر بزنیم. وایلی


مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس

سند شماره 76

محرمانه4 می 1979 14 اردیبهشت 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 3733به: سفارت آمریکا، کویت با الویت

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در منامه، مسقط، ابوظبی، جده، صنعا، تهران، قاهره، تل آویو، امان، مسکو.

موضوع: مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس

1 ما متن مقاله فورچون را به وسیله بایگانی بی سیم خود در تاریخ هفتم ماه می برای مخاطبها می فرستیم.

2 در صورتی که در مورد این مقاله با شما صحبت شد، از سیاست زیر پیروی نمایید:

این مقاله نوعی طرز تفکر است و نشان دهنده سیاست آمریکا نیست.

دولت آمریکا در مورد وجود یا عدم وجود برنامه های اضطراری اظهارنظر نمی کند.

سیاست آمریکا در قبال خلیج فارس از اهمیت عمومی برخوردار است. ما از تلاش دولتهای منطقه برای بالا بردن بنیه دفاعی خودشان حمایت می کنیم. اقدامات ما در مورد توسعه این سیاست اخیراً اتخاذ شده است.

به خاطر اهمیت عمومی، دولت آمریکا معتقد است که منافع مهمی در منطقه دارد و در صورتی که این منافع مورد تهدید واقع شود، این دولت گامهای مناسبی که با مراحل قانونی تطابق داشته باشد، برخواهد داشت. کریستوفر


مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس

سند شماره 77

محرمانه8 می 1979 18 اردیبهشت 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 6610به: سفارت آمریکا، ابوظبی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در امان، قاهره، دوحه، جده، کویت، لندن، امان، مسکو، صنعا، تهران

مرجع: (الف) وزارت امور خارجه 113733، (ب) مسقط 763

موضوع: مقاله «فورچون» درباره نقش نظامی آمریکا در خلیج فارس

1 (محرمانه - تمام متن)

2 علاوه بر مطالبی که در مرجع الف آمده، نمایندگی ها باید دقت داشته باشند که (چنانچه این مقاله مطرح گردید) دولت ایالات متحده هیچ برنامه ای حتی به صورت استفاده محدود از جزیره مصیره در خلیج عمان ندارد.

ونس


درخواست سیستم موشکی هاوک از سوی بحرین

ص: 204

سند شماره 78

سری16 ژوئن 1979 26 خرداد 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1580به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، منامه، مسقط، تهران

مرجع: منامه 1251

موضوع: درخواست سیستم موشکی هاوک از سوی بحرین

1- (سری - تمام متن)

2- از سفارت (آمریکا) در منامه به واسطه تکرار ارسال پیام به وزارت امور خارجه در خصوص تقاضای دوباره بحرین در مورد سیستم موشکی هاوک و فرصتی که به من می دهد تا نظراتی ارائه گردد، تقدیر می نماید.

3- هنوز فضای فکری در وزارت امور خارجه در مورد درخواست مستمر بحرین معلوم نیست، ولی به نظر من این تقاضا نمونه خوبی است که نشان می دهد چرا ما سیاست سلاح کمتر در خلیج [فارس] را ضروری احساس می کنیم و اینکه چرا خودداری از فروش سلاح های پیشرفته طی این همه سال منطقی تصور شده است. در حالیکه بحرین پالایشگاهی دارد که باید حراست شود، در امارات متحده عربی و دیگر کشورهای کوچک تولید کننده نفت در خلیج [فارس] نیز صدها تأسیسات نفتی (سکوهای آبی، کارخانه های تولید گاز مایع، پالایشگاه، انبارهای ذخیره و غیره) وجود دارد که باید به همین ترتیب حفاظت شوند. ما تردید داریم که هر مهاجم مشخص در خلیج [فارس] که در نظر دارد به تأسیسات نفتی صدمه بزند، بخواهد در بحرین این کار را انجام دهد، چون می تواند هدفهای موفق تری انتخاب کند.

4- با در نظر گرفتن تجربه سعودی و کویت، هیچیک و یا کشورهای معدودی در شبه جزیره، نیروی انسانی متخصص لازم برای اداره سیستم پیچیده موشکی هاوک در اختیار دارند. در مورد امارات متحده عربی این موضع از طریق اظهارات رئیس ستاد معلوم شد که به ما گفته است اصلاً مایل به دریافت سیستم موشکی هاوک و یا هر سیستم موشکی مشابه و پیچیده ضدهواپیما نیست. ولی به هر حال چنانچه بحرین بخواهد هاوک ها را دریافت کند، دیگر رهبران امارات متحده عربی نظر رئیس ستاد این کشور را تغییر خواهند داد. در نتیجه اگر ما فروش هاوک به بحرین را مورد بررسی قرار دهیم و عربستان سعودی نیز به دلایل سیاسی تأمین مالی آن را به عهده بگیرد، آن گاه این مسئله مانند مسابقه بی ثمر و پرهزینه ای بین دیگر کشورهای خلیج [فارس] برای به دست آوردن سلاح مشابه تشدید خواهد شد، در حالی که هیچ حفاظت واقعی دربر نخواهد داشت.

5- به نظر من زمان آن فرا رسیده که دولت آمریکا در رابطه با این نوع تقاضاها چنین پاسخ دهد که امنیت کشورهای کوچک حوزه خلیج [فارس] تنها از طریق همکاری امنیتی میان خود این کشورها شامل کویت و احتمالاً عربستان سعودی امکان پذیر می گردد. ما باید اضافه کنیم

ص: 205

که به علاوه ما در پاسخ خود به فروش تسلیحاتی مبتلابه منطقه خلیج [فارس]، این مطلب را مورد بررسی قرار خواهیم داد که آیا یک ترتیبات امنیتی ملموس در منطقه خلیج [فارس] در حال شکل گیری است. دیکمن


تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک

سند شماره 79

سری19 ژوئن 1979 29 خرداد 1358

از: سفارت آمریکا، کویت 2974به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوبی، جده، منامه، مسقط، تهران

مرجع: الف) منامه 1256، ب) ابوظبی 1580

موضوع: تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک

1- (سری – تمام متن)

2- خلاصه: بر اساس عوامل نظامی و ملاحظات استراتژیک و چشم اندازهای فزاینده برای همکاری در زمینه امنیت منطقه ای، من حمایت از توصیه سفیر پلترو جهت فروش سیستم کوچک دفاع هوایی موشک هاوک به بحرین را امکان پذیر می دانم. پایان خلاصه.

3- قبل از ارائه نظر خود درباره تقاضای بحرین برای سیستم موشکی هاوک، من از کارشناسان هاوک از MIRCOM در گروه مستشاری نظامی سفارتمان تقاضا کرده ام تا ارزیابی مختصری درباره عملی بودن ارائه این سیستم تسلیحاتی به بحرین تهیه نمایند. ارزیابی شتابزده VSLOIS/MICOM بر اساس اطلاعات محدود درباره استقرار آتشبارهای هاوک در عربستان سعودی نشان می دهد که سه آتشبار هاوک در بحرین می تواند یک منطقه مهم از نظر حیاتی برای بحرین را مستقیماً در شرق و شمال این جزیره پوشش دهد که به وسیله آتشبارهای هاوک عربستان سعودی مستقر در منطقه ظهران تأمین نمی شود. این ارزیابی همچنین توصیه می کند که نظر به فاصله نزدیک بحرین به حریم هوایی عربستان سعودی، هر سیستم هاوک در بحرین باید در قلمرو شبکه دفاعی عربستان سعودی قرار بگیرد تا به بهترین نحو بتوان آن را به کار گرفت. من طی تلگرام جداگانه این ارزیابی را مخابره می کنم.

4- نگرانی اولیه من درباره گزارش جالب توجه پلترو (مرجع الف) برای آن بود که یقین حاصل کنم که برای تقاضای بحرین یک توجیه نظامی معقول وجود دارد. بر اساس این ارزیابی نظامی، چنین به نظر می رسد که چنین چیزی وجود دارد.

5- از لحاظ استراتژیکی همانطوری که من قبلاً ضمن گزارشی خاطرنشان ساختم، معتقد هستم که پی ریزی حضور معتدل ولی مشهود آمریکا در منطقه خلیج فارس یک امر اساسی است. کمترین نوع تهاجمی حضور نظامی آمریکا در زمین از طریق گروه کوچک مستشاری نظامی در ارتباط با یک برنامه کمک امنیتی محدود می تواند حاصل گردد.

6- من در گذشته چندین بار به وزارت امور خارجه خاطرنشان ساخته ام (هر چند ظاهراً

ص: 206

نتیجه ای نداشته است) که در خلیج [فارس] از ترتیبات امنیت منطقه ای حمایت نمی شود. تا زمانی که ایالات متحده زمینه ای برای آن ایجاد نکند تا مدتها این حمایت وجود نخواهد داشت. تصمیم جهت فراهم کردن موشکهای هاوک برای بحرین در وهله اول به منزله آغاز همکاری نظامی در سطح دوجانبه و احتمالاً در وهله بعدی در سطح منطقه خواهد بود. برای آنکه سیستم موشکهای هاوک بحرین صورت معناداری داشته باشد، باید از لحاظ فرماندهی و کنترل به سیستم عربستان سعودی پیوند داده شود، زیرا حداکثر برد هر یک از این دو سیستم (با شعاع 38 کیلومتر) تا اندازه ای قلمرو هوایی هر دو کشور را دربر خواهد گرفت. ادغام این دو سیستم در یکدیگر ممکن است شامل استفاده سیستم بحرین از رادار دوربرد عربستان سعودی و همچنین سهیم شدن بحرین در پشتیبانی لجستیکی عربستان سعودی (لوازم یدکی و غیره) و تعمیم پشتیبانی پیمانکاری «ریتیون» به خارج از عربستان سعودی باشد. این کار مخارج سیستم موشکی بحرین را به نحو قابل توجهی کاهش خواهد داد، هر چند مخارج اساسی باقی خواهد ماند. ارزیابی نظامی که در تلگرام جداگانه گنجانده شده در این زمینه وارد جزئیات بیشتر می شود، ولی کافی است گفته شود ادغام بخش قابل ملاحظه ای از سیستم های بحرین و عربستان سعودی در یکدیگر باید عملی گردد.

7- همچنین این امکان وجود دارد که کویتی ها با نیروی دفاع هوایی موشکهای هاوک خود، نسبت به توسعه یک سیستم مشابه از سوی پسرعموهای بحرینی شان که با آنها بسیار نزدیک هستند، ابراز علاقه کنند. من تردید دارم کویتی ها نگران آن باشند که معلومات پیشرفته خود درباره سیستم هاوک را به نمایش بگذارند، و در واقع چنین تحولی ممکن است پیشرفت کنونی آنها در مستقر کردن سیستم هاوک در یک سطح قابل قبول تری را تشدید نماید. بدین ترتیب تبادل کویت با بحرین ممکن است به پی ریزی شالوده یک همکاری امنیتی منطقه ای واقعی کمک کند.

8- درباره همین موضوع من در برداشت سفر دیکمن (مرجع ب) دشواری هایی یافته ام که اگر آن را درست درک کرده باشم، قبل از اینکه هرگونه فروش تسلیحاتی به منطقه خلیج فارس انجام گیرد، نیازمند همکاری امنیتی منطقه ای «ملموس» می باشد. شاید چشم انداز مربوطه در خلیج[فارس] جنوبی متفاوت باشد ولی اگر از قسمت خلیج[فارس] شمالی نگاه کنیم هنوز هیچگونه نشانه ای از تمایل احتمالی در جهت توسعه یک ترتیبات امنیتی در خلیج [فارس] وجود ندارد.

9- بنابراین من به این نتیجه می رسم که از نقطه نظر استراتژیکی و معیارهای سیاسی نظامی که در بالا ذکر شد، اگر مایل به فروش سیستم دفاع هوایی موشک هاوک به بحرین باشیم، دست آوردهایی برای موقعیت سیاست ایالات متحده در خلیج فارس دربرخواهد داشت. اگر ما چنین قدمی برداریم، به عقیده من نباید متقابلاً در به دست آوردن منافع بیشتر در چارچوب ترتیبات نیروی دریایی خودمان در بحرین تعلل ورزیم؛ مانند تمدید مدت اقامت در بندر که به کشتیهای نیروی خاورمیانه ای ما داده شده است.

مایسترون


موشکهای هاوک برای بحرین؛ ارزیابی و ملاحظات نظامی

ص: 207

سند شماره 80

سری20 ژوئن 1979 30 خرداد 1358

از: سفارت آمریکا، کویت - 2987به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، جده، منامه، مسقط، تهران

مرجع الف) کویت 2974، ب) منامه 1251، ج) ابوظبی 1580

موضوع: موشکهای هاوک برای بحرین؛ ارزیابی و ملاحظات نظامی

1- (سری - تمام متن)

2- این پیام حاوی ارزیابی مقدماتی از امکان نظامی استقرار آتشبارهای هاوک در بحرین است که برای سفیر مایسترون تهیه شده و در مرجع الف) بدان اشاره شده است. خلاصه ای از این ارزیابی در بند بعدی آورده شده است.

3- خلاصه: تحویل یک سیستم موشکی سه آتشباری هاوک به بحرین، تأسیسات کلیدی این کشور را تحت پوشش خود قرار خواهد داد. همچنین سیستم دفاع هوایی بحرین حفاظت از سیستم دفاع هوایی عربستان سعودی در منطقه ظهران را بهبود خواهد بخشید، بدین ترتیب این امکان را فراهم می آورد که با هواپیماهای دشمن در فاصله بیشتری از حریم هوایی عربستان سعودی درگیر شود، تا اینکه آتشبارهای عربستان سعودی بخواهند به تنهایی به این هواپیماها دسترسی داشته باشند. برقراری یک سیستم در بحرین عبارت از تعهد اساسی شامل ترتیبات مهم عملیاتی، نفراتی و لجستیکی و ملاحظات پشتیبانی مستشاری خواهد بود. پایان خلاصه.

4- از لحاظ نظامی آرایش یک سیستم موشکی هاوک مرکب از سه آتشبار (18 پرتاب کننده) جهت دفاع از تأسیسات استراتژیک که در بند 7 مرجع (ب) برشمرده شد، عملی است. چنین به نظر می رسد که آتشبارهای هاوک عربستان سعودی مستقر در ظهران، نخواهند توانست از این تأسیسات به اندازه کافی دفاع کنند. حداکثر بُرد هاوک (38 کیلومتر) به آتشبارهای عربستان سعودی اجازه خواهد داد، تنها در صورتی که هواپیماهای دشمن بر فراز اهدافی بر منطقه «سیترا» در منامه نزدیک شوند با موفقیت به این هواپیماها که از شمال شرقی و شرق و جنوب شرقی به آن نزدیک می شوند حمله کنند. سیستم هاوک مستقر در بحرین برای این کشور توانایی شناسایی هواپیماهایی را که در ارتفاع کم و متوسط در فاصله ای حدود 110 کیلومتر پرواز می کنند، فراهم خواهد کرد و این امکان را خواهد داد تا در بُرد 38 کیلومتر با هواپیماها درگیر شوند.

5- به علاوه همکاری بین بحرین و عربستان سعودی امکان شناسایی و درگیری با هواپیماهای دشمن را که از مسیر شمال شرقی، شرق و جنوب شرقی نزدیک می شوند در فاصله دورتری از منطقه ظهران (با تأسیسات بسیار حیاتی آن) در مقایسه با چیزی که اکنون با آتشبارهای هاوک مستقر در آن سرزمین امکان پذیر است، به وجود خواهد آورد.

6- ملاحظات عملیاتی: تجربه ما در کویت بیانگر این مطلب است که در استقرار موشکهای هاوک در بحرین ملاحظات عملیاتی ذیل باید در نظر گرفته شود:

ص: 208

الف) با توجه به نزدیکی حریم هوایی عربستان سعودی و بحرین به یکدیگر، سیستم موشکی هاوک در بحرین باید در سیستم موجود در عربستان سعودی ادغام شود تا با حداکثر کارایی مورد استفاده قرار گیرد. یک موافقتنامه بین عربستان سعودی و بحرین درباره ادغام فرماندهی و کنترل لازم خواهد بود. زیرا سیستم های موشکی این دو کشور ممکن است اهدافی را در قلمرو هوایی خود مورد حمله قرار دهند.

ب) برقراری یک تأسیسات فرماندهی در بحرین یعنی یک دستگاه AM/STQ-73 برای هماهنگ کردن عملیات آتشبارها.

پ) ادغام رادارهای هشدار دهنده دوربرد در فرماندهی دفاع هوایی و شبکه کنترل.

ت) برقراری یک شبکه ارتباطاتی در داخل سیستم فرماندهی و کنترل.

7- ملاحظاتی در خصوص نیروها بر اساس تجربه کویت: قبل از اتخاذ تصمیم درباره به کار بردن سیستم هاوک نیازهای نفرات زیر باید مدنظر قرار گیرد:

الف) نیاز به فراهم کردن چهارصد نفر بحرینی برای انجام عملیات و پشتیبانی از سیستم هاوک. نیاز برای حصول یک توافقنامه فنی و امنیتی بین ایالات متحده و بحرین که به موجب آن مشخص شود که همه پرسنل شاغل در هاوک باید از اتباع بحرین و یا اتباع کشور ثالثی باشند که هر دو طرف آن را تأیید می نمایند. (بر اساس تجربیات پیشین بین کویت و اردن).

ب) نیاز جهت تأمین حفاظت بیست و چهار ساعته از همه تجهیزات هاوک.

پ) نیاز به ایجاد یک گردان دفاع هوایی از سطح اپراتور تا سطح فرمانده گردان و تأمین کادر برای آن.

ت) نیاز برای ادامه پر کردن خلأ نیروی انسانی برای هاوک توسط اتباع بحرینی.

ث) نیاز برای تأمین نفرات برای مستشاران و پیمانکاران آمریکایی.

8- نیازهای آموزشی مورد انتظار بر اساس تجربه کویت: برنامه آموزشی جهت کاربرد موشکهای هاوک عبارتست از آموزش زبان انگلیسی، آموزش آمادگی حرفه ای و آموزش انفرادی در حد 30 نوع حرفه. یک طرح آموزشی نیازمند دو سال وقت جهت فارغ التحصیل شدن اولین دانشجو است. آموزش تکمیلی پس از بازگشت به بحرین برای کسب حداکثر خودکفایی لازم خواهد بود.

9- پشتیبانی لجستیکی مورد نیاز بر اساس درسهایی که در کویت آموخته شده است: عناصر پشتیبانی مورد نیاز عبارتند از نگهداری از همه تجهیزات مربوط به سیستم و تجهیزات فرعی، یک موافقتنامه پشتیبانی تدارکات جهت ادامه پشتیبانی قطعات تعمیراتی، اندازه گیری تجهیزات آزمایشی، تغییرات در تجهیزات که به طور مرتب اتفاق می افتد، اعلان هایی برای عملیات تجهیزات و نگهداری و تسهیلات جهت تأمین جا برای عملیات نگهداری و تدارکاتی. کمک فنی پیمانکاری و خدمات مهندسی از سوی کمپانی (ریتیون) و سیستم های اطلاعات لیتون(1) و دیگر شرکتهای آمریکایی ضروری است. قراردادهای همکاری پشتیبانی با عربستان

1- Litton, Data Systems.
ص: 209

سعودی و کویت و اردن ممکن است از تعداد پیمانکاران و تأسیسات آنها در بحرین بکاهد.

10- مدیریت برنامه و پشتیبانی مستشاری پیش بینی شده: بر اساس برنامه مربوط به کویت ما توصیه می کنیم که مدیریت فشرده ای از سوی ارتش آمریکا فراهم شود. یک دفتر مدیریت طرح تحت فرماندهی موشکی در «ردستور. آرسنال. آلاباما) با یک عامل رابط در کویت، همه جنبه های برنامه را توسعه داده، تکمیل و هماهنگ نموده و برای تجهیزات و خدمات قرارداد بسته و از نزدیک استقرار و آموزش در کشور را کنترل می نماید. علاوه بر این کویت از مستشاران نظامی آمریکا به عنوان کارمندان سفارت بهره مند می باشد تا آموزش جاری را فراهم آورده و در بهره برداری از سیستم پس از استقرار به کویت کمک کند. در گروه مستشاری نظامی و پیمانکاران مختلف، حدود 90 نفر در آمریکا و کویت برای اداره کردن و آموزش و کمک به کویتی ها جهت 4 آتشبار و پشتیبانی مربوطه لازم است.

11- هزینه ها - پیش بینی های تقریبی بر اساس تجربه کویت: برنامه اصلی جهت خرید تجهیزات، آموزش، ادامه برنامه و کمک فنی برای سیستم کویت بالغ بر حدود 200 میلیون دلار بوده و بین سالهای 1974 تا 1979 به مورد اجرا گذاشته شده است. انتظار می رود هر یک سال پس از آن 25 میلیون دلار خرج داشته باشد، بسته به این که سطح پشتیبانی مورد لزوم و پیشرفت آموزش در خود کشور و موافقتنامه های همکاری با کشورهای همسایه به چه ترتیب باشد. سیستم کویت شامل 24 پرتاب کننده موشک است. فرضاً اگر سیستم کوچکتر بحرین شامل 18 پرتاب کننده باشد، بدان معنی نخواهد بود که به تناسب دقیق، از لحاظ مالی هزینه کمتری خواهد پرداخت. با این وجود ممکن است بحرین صرفه جویی های دیگری از لحاظ تطبیق سیستم خود با سیستم عربستان سعودی بنماید. (سیستم عربستان سعودی و کویت اندکی متفاوت هستند) و بدین ترتیب صرفه جویی های مربوط به اندازه ای که در یک سیستم مشترک عملی خواهد بود، اجازه خواهد داد که از لحاظ آموزشی و پشتیبانی لجستیکی و اداره برنامه و پشتیبانی مستشاری، کاهش های متناسبی در هزینه فراهم شود.

مایسترون


سؤالات امیر قطر در مورد پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس

سند شماره 81

محرمانه25 ژوئن 1979 4 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 766به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، جده، کویت، منامه، مسقط، صنعا، تهران.

مرجع: دوحه 765

موضوع: سؤالات امیر قطر در مورد پایگاه نظامی آمریکا در خلیج فارس

1- (محرمانه – تمام متن)

2- در ملاقات مورخ 24 ژوئن با امیر خلیفه درباره موضوعی دیگر (تلگرام مرجع)، ایشان

ص: 210

در مورد وضع نیروی دریایی آمریکا در منامه سؤال کرد. من در مقام تشریح گفتم که ناوهای فرماندهی خاورمیانه ای می توانند تنها چند روز در سال را در منامه به سر برده و علاوه بر این در بحرین سوخت گیری نمایند. ولی طبق اطلاع اینجانب برای نیروی دریایی آمریکا هیچگونه تأسیسات تعمیراتی در آنجا وجود ندارد.

3- امیر خلیفه در ادامه در مورد امکانات نیروی دریایی ما در عمان سؤال کرد. در تشریح مطلب اظهار داشتم که ناوهای فرماندهی خاورمیانه ای دو یا سه بار در سال به این سلطان نشین سر می زنند لیکن ما در آنجا برای نیروی دریایی خود تأسیساتی مستقر نکرده ایم. امیر ظاهراً از پاسخ من راضی نبود. ناگهان این فکر به خاطر من رسید که شاید منظور وی اشاره به شایعات مربوط به خرید یک پایگاه عظیم دریایی در جبل علی دوبی توسط آمریکاست. هنگامی که امیر گفت منظورش همین بوده، به وی گفتم که آمریکا در امارات متحده عربی پایگاهی نداشته و در نظر ندارد پایگاهی به دست آورد. گفتم که داستان مربوط به پایگاه جبل علی چندین بار پایان گرفت ولی هنوز هم گهگاه مطرح می شود.

4- نظریه: ظاهراً حاکم قطر گفته های مرا پذیرفته بود، اما گمان نمی رود که با تکذیب های من کاملاً متقاعد شده باشد. خلیفه و دیگر مقامات قطر، حتی آنها که در غرب تحصیل کرده اند، آنچنان نیرو و حضوری به آمریکا نسبت می دهند که آن را خداگونه می سازد. به طور مثال من با سفیران عربی در دوحه و مشاورین عالیرتبه امیر صحبت کرده ام و همه آنها گفته اند که شاه نمی توانست حداقل بدون تأیید ضمنی آمریکا سقوط کند. این پدیده عجیب، یعنی باور کردن چیزهایی که به وضوح خلاف واقع هستند، در مورد این تصور نیز صدق می کند که آمریکا واقعاً در جبل علی پایگاهی دارد و یا در نظر دارد چنین پایگاهی را بنا کند.

کیل گور


پروازهای 3 P به عربستان سعودی

سند شماره 82

سری15 ژوئیه 1979 24 تیر 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی به: سفارت آمریکا، ابوظبی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، کویت، منامه، مسقط، صنعا، تهران، اسلام آباد، جده

موضوع: پروازهای 3 P به عربستان سعودی

1- (سری – تمام متن)

2- جهت اطلاع شما: مخاطب های اقدام کننده باید مطلع باشند که دولت عربستان سعودی و دولت آمریکا موافقت کرده اند که در آینده نزدیک پروازهای 3-P شناسایی خود را آغاز کنند. هواپیما هر ماه از حوزه هوایی ظهران به مدت 5-3 روز استفاده خواهد کرد. هر مأموریت شامل پرواز از دیه گو گارسیا به ظهران، ظهران به ظهران و ظهران به دیه گو گارسیا خواهد بود.

ص: 211

مقامات نظامی سعودی در مأموریت شاخه ظهران به ظهران شرکت خواهند کرد و به اطلاعات جمع آوری شده نیز دسترسی خواهند داشت.

3- هدف این مأموریت، اجرای مأموریت شناسی دریایی در دریای عربی، خلیج عمان، خلیج فارس، خلیج عدن و دریای سرخ است.

پایان جهت اطلاع شما کریستوفر


ارزیابی برنامه های کمک امنیتی آمریکا برای سال مالی 1979 به کویت

سند شماره 83

محرمانه17 ژوئیه 1979 26 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، کویت 3924به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، منامه، جده، تهران

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 133136، ب) وزارت امور خارجه 115409، ج) وزارت امور خارجه 115244، د) کویت 1647

موضوع: ارزیابی برنامه های کمک امنیتی آمریکا برای سال مالی 1979 به کویت

1- بلاتکلیفی برنامه کمک امنیتی در مورد کویت

گرچه در مرجع الف از اینجانب درخواست پاسخگویی نشده است (ظاهراً به این خاطر که در اینجا با هیچگونه سرمایه گذاری مالی آمریکا سر و کار نخواهیم داشت)، ولی از نظر من بررسی وضعیت و گسترش بیشتر کمک امنیتی ما به کویت حائز اهمیت است. ما تصمیم گرفتیم افکار خود را به رشته تحریر درآورده و مطالب مربوطه را با وزارت امور خارجه و واحدهای منطقه ای در میان بگذاریم، زیرا در زمینه رابطه کمک امنیتی خویش با کویت، خود را در مقطعی حساس یافته ایم که باید تصمیمات لازم اتخاذ گردد. آنچه در ذیل عنوان می شود، عوامل مهمی است که موضع ما را در این موقعیت زمانی متأثر می سازد:

الف- علیرغم مسئله خاورمیانه و سیاست های خارجی محتاطانه و فاقد هرگونه هم پیمانی کویت، رابطه ما با این کشور سبب فزونی سرمایه گذاریهای آن در آمریکا، افزایش شدید واردات آن از آمریکا و موضع گیری معتدل کویت در زمینه قیمت نفت اوپک شده است.

ب- در جهان عرب و در حمایت از تلاشهای آمریکا به منظور حل مسئله تضاد اعراب و اسرائیل، کویت نقش نسبتاً مثبت و میانه روی ایفا می کند و نقش آن در قبال همسایگانش در منطقه خلیج [فارس]، با علائق و منافع آمریکا در صلح، ثبات و اطمینان از ادامه عرضه نفت خلیج [فارس] مطابقت دارد.

پ- عدم موافقت دولت آمریکا در ارائه (یا مجاز شمردن صدور) سلاح برای تأمین نیازهای مشروع دفاعی کویت، از نظر رهبران این کشور به عنوان عدم توجه آمریکا به کویت (در رابطه با خطری که از جانب عراق آن را تهدید می کند) و نیز عدم پای بندی و صداقت آمریکا در روابط خویش با جهان عرب تلقی خواهد شد.

ص: 212

ت- کویتی ها، حداقل در مورد جنگ افزارها و آموزش نظامی، همیشه سعی کرده اند که ابتدا آن را از آمریکا خریداری کنند ولی در نهایت مجبور شده اند به منبع دیگری روی آورند. (مثال: خرید تانکهای چیفتن انگلیسی پس از اینکه تانک های ام-4 آمریکایی به آنها فروخته نشد؛ خرید موشکهای سام-7 روسی پس از آنکه از ارائه موشکهای استینگر به آنها امتناع شد؛ خرید موشک های لونای روسی زمانی که موفق به خرید موشک های لنس آمریکایی نشدند؛ خرید هواپیمای میراژ 1 فرانسوی پس از آنکه با درخواست آنها برای خرید هواپیماهای 7A- آمریکایی موافقت به عمل نیامد؛ و خرید قریب الوقوع قایقهای گشتی انگلیسی مجهز به موشک بعد از آنکه دولت آمریکا از انعقاد قرارداد فروش نظامی خارجی در مورد این گونه تجهیزات سر باز زد.)

ث- به استثنای مورد مربوط به فروش 175 نفربر زرهی که قرارداد آن نیز به تازگی (12 ژوئیه) لغو گردیده، حدود دو سال است که آمریکا هیچگونه قرارداد فروش عمده خدمات و جنگ افزار با این کشور نداشته است، حال آنکه انگلیسی ها و فرانسویها هر یک قراردادهای فروش جنگ افزارهایی، هر یک به ارزش 100 میلیون دلار با کویت امضاء کرده و ژاپنی ها و یوگسلاوها نیز در حال احداث یک پروژه بزرگ نظامی در آنجا هستند. بدین ترتیب، در کویت اصولاً ما در حال اجرای مفاد قراردادهای فروش عمده قبلی مربوط به هواپیماهای 4-A و سیستم موشکی هاوک-1 بوده ایم و بس.

ج- در حال حاضر نیز قرار است کویتی ها دو درخواست دیگر را مطرح سازند که یکی از آنها مربوط به هویتزرهای خودکششی 155 میلی متری یعنی نوعی توپ ضدهوایی است (تا سیستم پدافند هوایی هاوک-1 آن تکمیل شود)؛ و دیگری به موشک اندازهای تاو و سیستم فرماندهی و کنترل مربوط می شود. طبق برآورد ما ارزش کلی این اقلام جدید، که شرح مفصل آن در ذیل خواهد آمد، بسته به خدمات و نوع و کمیت اقلام انتخابی بین 300 تا 800 میلیون دلار خواهد بود. (ارزش قراردادهای جاری منعقده در رابطه با خدمات و جنگ افزارهای آمریکایی تقریباً معادل 700 میلیون دلار است).

چ- سیاست فروش تسلیحاتی ما به کویت که تا قبل از تجدیدنظر در سیاست صدور تسلیحات آمریکا در ماه می 1977 عمدتاً با ناتوانی آمریکا در ایجاد هماهنگی به منظور اجرای مفاد قراردادهای فروش قبلی، ملاحظات سیاسی عمومی منطقه خلیج [فارس]، و توان جذب غیرمکفی کویت، محدود شده بود، اکنون نیز بر طبق آنچه که در مرجع های (ب و پ) گفته شده، تابع محدودیت های بیشتر صدور تسلیحاتی خواهد گردید.

با این وصف، وضعیت ما در اجرای قراردادهای فروش گذشته و آتی، به خصوص پس از استقرار دفتر رابط نظامی آمریکا در کویت در سال جاری که دارای 17 کارمند بوده و در مورد فروش نظامی خارجی در ازای دریافت وجه نقد عمل می کند، به طرز چشمگیری بهبود یافته است (دفتر رابط آمریکا در کویت).

ص: 213

2- ارزیابی فروشهای نظامی به کویت به عنوان «اجرای یک سیاست خارجی استثنائی»

از نظر نظامی، گرچه انتقال تسلیحات متعارف به کویت را نخواهیم توانست به عنوان عاملی مؤثر در پیشبرد اهداف امنیتی ملی خویش توجیه نماییم، ولی از نظر سیاسی و اقتصادی می توان برای ادامه محدود کردن فروش تسلیحات به این کشور مورد منطقی ایجاد کرد. در همین رابطه، اینجانب ارزیابی ذیل را در زمینه عوامل مرتبط با منافع ملی مان تقدیم می نمایم:

الف- منافع آمریکا. به خاطر وجهه مالی خارجی آن که از منابع نفتی آن کشور نشأت می گیرد و نیز مفهوم سیاسی ذخایر عظیم نفتی اش، کویت علی رغم کوچکی اش برای آمریکا اهمیت قابل ملاحظه ای دارد. آن دسته از منافع آمریکا که در نتیجه برقراری یک رابطه کمک امنیتی با کویت تأمین می گردد به شرح زیر است (اقتباس از ارزیابی سالانه سیاستها و منابع، مرجع پ.)

(1) آرامش و ثبات. منافع نهفته آمریکا در آرامش و ثبات سیاسی کویت و به طور کلی در خاورمیانه، با منافع جهانی و منطقه ای آمریکا کاملاً مطابقت داشته و با آنها مغایرتی ندارد. نقش و نفوذ همراه با اعتدال و میانه روی دولت کویت در میان کشورهای خط مقدم و سازمان آزادیبخش فلسطین که ناشی از کمک های مالی قابل ملاحظه ای است که توسط آن ارائه شده، می تواند در حمایت از تلاشهای آمریکا در حل مسئله تضاد اعراب و اسرائیل مؤثر واقع شود. ثبات کویت را خطراتی نیز تهدید می کند که در داخل آن مملکت به صورت یک اقلیت عظیم فلسطینی (برابر با یک چهارم جمعیت کویت) که تاکنون بدخیم نبوده خودنمایی می کند و از خارج نیز خطری دیگر به صورت تهاجم احتمالی عراق وجود دارد که علاقمند به تصرف دو جزیره کویتی است که کاملاً بر کانال کشتیرانی منتهی به بندر ام القصر مسلط است.

(2) تضمین ادامه عرضه نفت و تعادل قیمت نفت کویت گرچه برخلاف همسایگانش یعنی عربستان سعودی و عراق، یک تولید کننده عمده نفتی به شمار نمی آید، ولی میانگین تولیدی 2 میلیون بشکه در روز کویت برای خریداران نفت در خاورمیانه به خصوص ژاپن و نیز بعضی از کشورهای اروپایی حائز اهمیت است. افزایش تولید گاز مایع شده نفتی که قرار است در پایان سال 1978 آغاز شود، بسته به نتایج مذاکرات جاری بین کویت و شرکت های بزرگ آمریکایی دارد و ممکن است به مقادیر هنگفتی به آمریکا صادر شود. موجودیت این مایع انرژی زا و ارائه آن به قیمت مناسب و منطقی مراکز اقتصادی دریافت کنندگان، از اهمیت چشمگیری برخوردار خواهد بود. نقش فعال دولت کویت در سازمان اوپک و طرز برخورد آن با سطوح قیمت و تولید نفت خام نیز در رابطه با منافع جهانی آمریکا چشمگیر است.

(3) ارتقاء میزان سرمایه گذاری و تجارت. غنای مالی کویت و به ویژه ذخیره عظیم مالی آن، به دنبال افزایش قیمت نفت موازنه پرداخت ها و چرخش مجدد دلارهای نفتی در صادرات آمریکا شایان توجه است. دولت کویت بخش اعظم دارایی های خود را در آمریکا سرمایه گذاری کرده و در رابطه با نقل و انتقال آنها هم بسیار محافظه کارانه عمل می کند که

ص: 214

پیگیری این خط مشی نیز به نفع آمریکاست. در عین حال که نیاز وارداتی کویت به خاطرکوچکی قلمرو آن محدود است، ولی حجم فروش کالا و خدمات آمریکایی به آن کشور شدیداً به نفع موازنه پرداختها در موازنه تجاری دو کشور افزایش یافته است. عملاً می توان گفت کویت به سومین وارد کننده بزرگ کالاها و خدمات آمریکایی (پس از عربستان سعودی و الجزایر) در جهان عرب درآمده است.

ب- تهدیدات نظامی و عکس العملهای کویت. کویتی ها عراق را عمده ترین خطر موجود علیه خود تلقی می کنند که این امر اصولاً ناشی از اغتشاشات مرزی دیرین بین دو کشور و نیز خصومت ایدئولوژیکی عراق با کویت و دیگر رژیمهای سنتی حوزه خلیج [فارس] است. احتمالاً کویتی ها معتقدند که این خطر همیشه به قوت خود باقی خواهد ماند؛ گرچه ممکن است در نتیجه موفقیت نهایی تلاشهای جاری که به منظور بهبود وضع مذاکرات مرزی دوجانبه انجام می شود، در ذهن آنها تا حدودی تخفیف یابد. ایدئولوژی، ژئوپولتیک و رفتار غیرقابل پیش بینی رژیمهای آینده عراق از جمله مهم ترین عواملی محسوب می شوند که بر این طرز تفکر کویتی ها تأثیر دارد. به عنوان عکس العملی در قبال این خطرات داخلی و خارجی، کویت به اتخاذ یک استراتژی نظامی مبادرت کرده که هدف از آن ایجاد یک نیروی نظامی عکس العمل سریع، کوچک و مدرن (دفاع هوایی و ضدزره با قدرت آتش بسیار قوی) است تا بتواند حتی برای مدت زمانی بسیار کوتاه به عنوان عامل بازدارنده در برابر نیروهای مهاجم عمل کند و این فرصت را برای کویت پدید آورد تا از همسایگان و دوستان بزرگترش و احتمالاً از آمریکا و سازمان ملل کمک نظامی و دیپلماتیک درخواست کند. از نظر سیاسی، کویت سعی دارد با تمام همسایگانش و نیز اقلیت فلسطینی موجود در داخل کویت روابط حسنه خود را حفظ کند. این کار را هم از طریق اتخاذ سیاست های خارجی مناسب که مانع از بروز ناراحتی آنها شود و هم با ایفای نقش رهبری در حل مسائل ضد و نقیض موجود در منطقه و امور سیاسی عربی انجام می دهد. از آنجا که کویت در برابر خرابکاری و تهاجم داخلی نیز آسیب پذیر است، داراییهای عظیم خود را به طور همزمان در جهت تطمیع و جلب رضایت رهبران دشمنان بالقوه خود و خرید تسلیحات موردنیاز به کار گرفته است.

پ- نظر سفارت در مورد خطرات و عکس العملها

نظریات ما در مورد خطراتی که کویت در معرض آنها قرار گرفته و نیز درباره عکس العمل هایی که این کشور در قبال آنها نشان داده با نظریات خود کویتی ها تفاوت چندانی ندارد. در اینجا باید خاطرنشان شود که سیاست خارجی این کشور مبنی بر اتخاذ روش «میانه روی در بلوک موجود» بر سر تمام مسائل مهم عربی و منطقه ای، در حال نیل به نتیجه قابل انتظار است. در رابطه با استراتژی نظامی کویت هم باید گفته شود که کویتی ها در حل مسئله مهم خود یعنی فقدان نیروی انسانی آموزش دیده و مجرب مورد نیاز برای تشکیل یک نیروی عکس العمل سریع، حرکت لاک پشتی و کند دارند.

ص: 215

در این مورد آنها می توانند سریع تر عمل کنند ولی موانعی نیز در این راه وجود دارد یعنی ابتدا باید سیستم سربازگیری برای دو برابر شدن نیروی انسانی موجود در نیروهای مسلح به کار گرفته شود و پس از آن منابع لازم برای ارائه آموزش کافی و ابقای این نیروها صرف شود. برنامه زمانی طولانی که برای تحویل تسلیحات خریداری شده و نیز سلاحهایی که درباره آنها در آینده قراردادهایی منعقد خواهد شد، باید خود پدیدآورنده فرصت هایی باشد که طی آن می توان با این مسائل برخورد ضروری داشت. راه حل منطقی دیگری که در رابطه با مسئله نیروهای نظامی کنونی این کشور وجود دارد این است که یا این نیروها به طور کامل غیرمسلح بمانند و یا با یکی از قدرتهای «محافظت کننده» منطقه ای یا جهانی نوعی هم پیمانی ایجاد شود. ظاهراً کویتی ها هر دو راه حل را نپذیرفته اند، ولی می توان گفت که از نظر فرضی راه حل اول در مورد آن صادق تر است، زیرا کویت هر قدر در مسلح کردن نیروهای خود بکوشد باز هم در مقایسه با نیروهای مسلح همسایگان خود ضعیف خواهد بود. به همین دلیل ما به این نتیجه رسیده ایم که در عین حالی که یک کویت مسلح تر احتمالاً خواهد توانست مانع از انجام تهاجماتی علیه خود شود، ما به کویت در دفاع از قلمرو خویش کمک کنیم زیرا در این راه میزان حسن نیت و نفوذ خویش را در این کشور بالا برده ایم، و در همان حال فروشهای نظامی آمریکا به کویت نیز باعث به هم خوردن توازن قدرت نظامی منطقه ای نشده است.

ت- خریدهای احتمالی کویت طی سال مالی 1979

در مرجع (الف) خاطرنشان شده که در رابطه با درخواست های مربوط به اقلام و خدمات دفاعی طی سال 1979 نوعی «اولویت» تعیین شود. در حقیقت، گمان نمی کنیم که دولت کویت از نظر منابع مالی، در داخل کشور تعیین اولویت را ضروری بداند، زیرا قادر است هر وسیله ای را که بخواهد نقداً خریداری کند. از نظر زمان دریافت، اولویت های کاملاً نظامی و محدودیت های مربوط به قدرت جذب نیز مسائلی است که قابل برآورد است. طبق آنچه قبلاً گفته شد، ما هنوز هم تعدادی از درخواست های کویت را در اختیار داریم که کار مربوط به آنها به پایان نرسیده است. این موارد عبارتند از:

(1) فروش نظامی خارجی هویتزرهای خودکششی 155 میلی متری (ام 109).

این درخواست به تعویق افتاده است زیرا تحقیقات مقدماتی دولت کویت در واشنگتن نشان داده که قادر نخواهد بود این سلاحها را تا قبل از 1982 دریافت کند. بر اساس ارزیابی نظامی رئیس دفتر روابط کویت که نیاز دفاعی به این نوع توپ را مشروع و اساسی می داند، اینجانب پیشنهاد کرده ام فروش آن مورد تصویب قرار گیرد و یک آتشبار از آن زودتر از موعد ذکر شده به این کشور تحویل گردد تا مرحله آموزش مربوطه آغاز شود، ولی بقیه هویتزرهای خریداری شده در سال 1982 به این کشور ارسال شود (کویت 3670).

(2) قیمت و اطلاعات مربوط به قابلیت توپ ضدهوایی وُلکان.

احتمالاً در سال مالی 1979 در رابطه با قیمت و قابلیت توپ ضدهوایی امرسون امراد 30

ص: 216

به عنوان جانشین سیستم متحرک وُلکان (که دستگاهی بسیار پیچیده است و عملکرد آن نه چندان مؤثر) درخواستی تسلیم خواهد شد تا از آن به عنوان توپ قایقهای گشتی انگلیسی الاصل هم استفاده شود.) از آنجا که آمریکا سیستم هاوک 1 را به کویت فروخته است، به نظر من چاره ای نداریم جز اینکه اقدام به فروش یک سیستم توپ ضدهوایی نیز بنماییم تا سیستم پدافند هوایی آن کشور تکمیل شود. در حقیقت، من توانسته ام وزیر دفاع کویت را از خرید توپهای ضدهوایی روسی منصرف سازم، چون او نیز به سیستم نظامی ما به عنوان بهترین سیستم موجود اعتراف دارد و علاوه بر این چنین استدلال کردم که به خصوص با نظر در گرفتن وضعیت طبقه بندی شده سیستم هاوک، توپهای پدافند روسی با این سیستم موشکی سازگار نیستند (76 کویت 57108).

(3) علاوه بر آنچه که تاکنون گفته شد، درخواستی نیز برای فروش موشک اندازهای بیشتر تاو تسلیم خواهد شد تا تعداد موشک اندازهای موجود کویت از این نوع (50 موشک انداز) افزایش یافته و نیز بتوانند از آنها به جای چند موشک تاو و نصب شده بر روی PACS های جدید خود استفاده کنند.

(4) علاوه بر این، ما مطمئن هستیم که کویتی ها بالاخره به این نتیجه خواهند رسید که به یک سیستم کنترل و فرماندهی نظامی نیازمندند تا حداقل اگر نتوانند تمام نیروهای زمینی، دریایی و هوایی خود را هماهنگ کنند، بتوانند نیروهای دفاع هوایی خود را تحت پوشش آن قرار دهند. این درخواست ممکن است در سال مالی 1979 ارسال شود، ولی ممکن است تا مدتها بعد نیز حتی مطرح نگردد.

(5) طبق انتظار ما، ممکن است این کشور خواستار دریافت کامیونهای نظامی بیشتری نیز بشود.

ث- کاربرد تجهیزات آمریکایی توسط کویت: تأثیر آن بر منافع آمریکا.تمایل دولت کویت نسبت به دریافت توپخانه، نفربرهای زرهی مدرن و موشک اندازهای تاو از ترس این کشور به خصوص در قبال خطر زرهی عراق و نیز به طور کلی قدرت فائق نظامی همسایگانش سرچشمه می گیرد. در مورد کویت حتی قابل تصور نیز نیست که این کشور بخواهد از سلاحها استفاده تهاجمی به عمل آورد و حتماً از آنها در ضد حمله استفاده خواهد نمود، زیرا کاربرد آنها به صورت تهاجمی خطر نابودی ملی را شدت خواهد بخشید. تجهیزات دفاع هوایی خاطرنشان شده در بند قبلی نیز به صورت تدافعی استفاده خواهد شد تا آن کشور را در برابر قدرت هوایی غالب عراق و اهداف نظامی ثابت و جبهه های جنگی متحرک و اهداف دریایی محافظت کند. از تجهیزات فرماندهی و کنترل کویت هم در راه هماهنگ سازی بیشتر نیروهای دفاعی کویت در وضعیت های رزمی استفاده خواهد شد، به این امید که سیستم های مخابراتی مدرن همراه با قدرت آتش و تحرک بتواند مقصود بیان شده در رابطه با استراتژی ملی آمده در بند (2ب) فوق را عملی سازد. استفاده آتی از تسلیحات آمریکایی در این حالت های دفاعی

ص: 217

می تواند به منافع آمریکا که در ثبات خاورمیانه (و به خصوص منطقه خلیج [فارس]) نهفته است خدمت کند. همین امر امکانات ما را در محدود ساختن گسترش نفوذ شوروی در کویت و منطقه خلیج [فارس] و نیز اعمال نفوذ ما بر یک نهاد جدید کویتی یعنی نهاد نظامی آن که در آینده به صورت یک عامل مهم سیاسی خودنمایی خواهد کرد، افزایش می دهد.

عامل ثبات هم به نوبه خود به نفع سرمایه گذاری و تجارت آمریکاست و مهم تر از همه ادامه صدور نفت کویت را به اروپا و ژاپن بیش از پیش تضمین خواهد کرد. حضور نیروهای آمریکایی لازم برای تحقق این خریدهای احتمالی و کمک به جذب آن توسط نیروهای نظامی کویت نیز ارتباط بی چون و چرایی با منافع آمریکا در این کشور دارد. درست است که وزارتخانه بر اساس تجربیات خویش در نقاط دیگر بهتر از هر ارگان دیگری قادر است تعداد نیروهای مورد نیاز در این کشور را برآورد نماید ولی طبق برآورد تقریبی ما میزان نیروهای کمک امنیتی آمریکا دو یا سه برابر خواهد شد، یعنی از تعداد 100 نفری که در کویت به سر می برند به 180 تا 280 نفر بالغ خواهد شد که تنها بخشی از آنها را کارمندان دولت و بقیه را نیروهای غیرنظامی قراردادی تشکیل خواهند داد. از نظر کل تعداد آمریکائیان مقیم این کشور نیز شمار آنها از 2700 نفری که هم اکنون در کویت به سر می برند، با احتساب شمار وابستگان آنها، به سطح 3300 نفر خواهد رسید. حضور این تعداد آمریکایی در کویت به نظر ما هیچگونه مسئله یا مشکل سیاسی یا فرهنگی پدیدار نخواهد ساخت زیرا تعداد بیگانگان مقیم این کشور هم اکنون بیش از اتباع کویتی است و گذشته از این، همه در اینجا آمریکائیان را دوست داشته و آنها از رتبه اجتماعی برتری برخوردارند.

3- دیگر منابع تجهیزاتی و خدماتی.

افسران نظامی حرفه ای کویت همیشه ترجیح می دهند که سیستم های تجهیزاتی مهم مورد نیاز خود را از آمریکا خریداری کنند. این احساس نیز ظاهراً از تحسین برانگیز بودن تکنولوژی آمریکایی و نیز اقدامات مداوم ما در پی گیری مسائل مربوط به تجهیزات فروخته شده قبلی سرچشمه می گیرد. با این وصف آنهایی که بر کویت حاکم هستند، حتی برخلاف اعتراضات نظامیان حرفه ای در منابع تأمین تسلیحات و تجهیزات موردنیاز کویت تنوع ایجاد می کنند و از چند کشور اروپایی (و اخیراً روسی) خرید می کنند. خرید تجهیزات و خدمات آمریکایی نیز ظاهراً دو علت اساسی دارد: عامل اول سیاسی است و مرتبط با سیاست خارجی این کشور، یعنی کویت با خرید تسلیحاتی خود همان سیاست خارجی دوستی با همه کشورها را دنبال می کند؛ و عامل دوم، عدم همکاری آمریکا در تصویب یک مورد فروش نظامی چه به دلیل سیاسی و چه به دلیل عدم وجود اقلام مربوط به آن، می باشد. (به مثالهای طرح شده در بند (ا-د) رجوع شود.) گذشته از این، تصمیماتی که علیه تجهیزات آمریکایی، با در نظر گرفتن خصوصیات مثبت بعضی دیگر از تجهیزات اتخاذ می شود، نتیجه عیوب و نقائصی است که توسط عرضه کنندگان خارجی روی آنها گذاشته می شود، که البته برای اثبات این موضوع

ص: 218

شواهد قطعی در اختیار نداریم. (تمام فروش های نظامی و بازرگانی آمریکایی در نتیجه مذاکرات مستقیم با مقامات دولت کویت تحقق یافته است.) به نظر ما این الگو در آینده نیز دنبال خواهد شد، زیرا در سیاست خارجی کویت تغییری نمایان نشده و علاوه بر این، برای اکثر خریدهای موردنظر و احتمالی کویت که در بند (2د) مشخص شده معادل های غیرآمریکایی وجود دارد. از جمله مواردی که از این قاعده مستثنی است (یعنی مواردی که در آنها کویت «چاره ای» جز خرید تسلیحات (آمریکایی ندارد) می توان از سیستم کنترل و فرماندهی، حداقل بخشهایی از آن که مربوط به پدافند هوایی است و توپهای ضدهوایی نام برد، بهره جست زیرا ممکن است ملاحظات امنیتی دولت آمریکا به ما اجازه ندهد که بگذاریم نیروهای یک کشور ثالث، هنگام استقرار تجهیزات جدید در کنار تجهیزات و تکنولوژی طبقه بندی شده آمریکایی که هم اکنون در کویت موجود است وارد فعالیت شوند.

4- (1)رهبران کویت نیز قطعاً موافقند که مسلح شدن ملت ها برای تأمین امنیت خود امری [ناخوانا] است و احتمالاً در صورتی که امنیت کویت در معرض تهدید قرار نگیرد، با محدود شدن خریدهای تسلیحاتی در سراسر جهان و حتی در منطقه خلیج [فارس] نیز موافقت خواهندکرد. ولی در غیاب یک قرارداد معتبر منعقده بین تولید کننده و عرضه کننده برای تحقق بخشیدن به این خواست، کویتی ها در برابر هرگونه تقاضای آمریکا مبنی بر خودداری از خرید نوع خاصی از سیستم های تسلیحاتی به خاطر تأثیر آن بر کنترل تسلیحاتی در منطقه، مقاومت خواهند کرد. با این وجود، پس از اعتراض ما به خاطر خرید موشک های روسی توسط کویت، دولت این کشور نسبت به این مسئله بیش از پیش حساسیت به خرج می دهد.

واقعیت بی چون و چرایی که متأسفانه بر همه کویتی ها روشن است این است که ضعف نظامی کشورشان در مقایسه با همسایگان آنها وضعیتی است که حتی با دو برابر شدن سطح نیروی انسانی نیروهای مسلح این کشور و نیز خرید خدمات و تجهیزات فوق الذکر تغییری نخواهد کرد. کویتی ها به این مسئله وقوف کامل دارند و با استراتژی کنونی خود تنها سعی در به تعویق انداختن فتح کشورشان [توسط دشمنان] را دنبال می کنند و تغییر موازنه قدرت در خلیج [فارس] که در بند (2ب) به آن اشاره شد، هدف نهایی آنها نیست.

5- نتیجه گیری و نظریه.

دولت کویت در بخش اعظم برنامه تسلیحاتی خود همان توصیه هایی را به کار بسته که در تحقیقات نظامی آمریکا در مورد نیازهای دفاعی آن کشور، در سال 1972 در اختیار کویت قرار داده شده بود. حتی قبل از تجدیدنظر در سیاست انتقال تسلیحاتی مان، من معتقد بودم که آمریکا باید درخواست های دولت کویت را در زمینه خرید اقلام ضروری برای دفاع مشروع از سرزمین خود مورد بررسی قرار دهد. در همان زمان من به این نتیجه رسیده بودم که چون

1- بخشی از بند 4 ناخواناست.
ص: 219

سیستم موشکی پیشرفته هاوک-1 و هواپیماهای4A- را به کویتی ها فروخته ایم، خود را ملزم به تجهیز سیستم دفاع هوایی آنها و ارائه سیستم کنترل و فرماندهی برای هدایت آن سیستم ها ساخته ایم. البته نباید از روی همدردی در مورد تقاضای کویتی ها مبنی بر دریافت تسلیحات محرمانه و پیشرفته ای که انتقال آنها به منطقه خلیج [فارس] می تواند عامل از بین بردن ثبات آن باشد به بررسی پرداخت. به همین دلیل بود که من به وزارت امور خارجه پیشنهاد کردم که در رابطه با خرید موشک های سام- 7 و فراگ روسی توسط کویت مطالب مندرج در بند 4 را با کویتی ها در میان بگذاریم. البته می دانم در صورت تصویب حجم دلاری فروشهای بالقوه نظامی به کویت در سال مالی 1979 می تواند مسئله برانگیز باشد. ولی با در نظر گرفتن زمانِ بسیار طولانی تحویل سلاحهای مورد درخواست، دولت کویت محدودیت های تحمیلی بر تأمین اقلام ضروری نیازهای مشروع دفاعی خود را به سهولت درک نخواهد کرد. برخلاف اکثر مشتریان برنامه فروش نظامی خارجی ما، کویتی ها از ابتدای امر در صدد ساختن یک بنیه دفاعی معتدل برای خود بوده اند.

مایسترون


پروازهای 3-P به عربستان سعودی

سند شماره 84

سری17 ژوئیه 1979 26 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1841به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، جیبوتی، اسلام آباد، کویت، مسقط، ریاض، صنعا، تهران.

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 183729، ب) ابوظبی 1574

موضوع: پروازهای 3-P به عربستان سعودی

ا- (سری - تمام متن)

2- چنانچه پروازهای مربوطه جهت عبور بر فراز امارات متحده عربی برنامه ریزی گردد، مخاطبین بایستی آگاه باشند که سفارت احتمالاً مشکلاتی در کسب مجوز کریدور هوایی پروازها از دولت امارات متحده عربی خواهد داشت. تلگرام مرجع (ب) مشکلاتی که ما طی پرواز اخیر 3-P با آن مواجه بودیم، تشریح می کند.

3- از آنجا که تلگرام مرجع (الف) دلالت می کند که این پروازها با حمایت و مشارکت عربستان سعودی انجام می گیرد، ما پیشنهاد می کنیم دولت عربستان سعودی ممکن است به طرح موضوع با دولت امارات متحده عربی به منظور تسهیل در کسب مجوز پروازها علاقمند باشد. به عقیده ما این امر، مسئله را برای ما بسیار ساده تر خواهد ساخت تا به موقع بتوانیم مجوز پروازها را - چنانچه هواپیما بخواهد طبق برنامه از فضای امارات متحده عربی استفاده کند- دریافت کنیم. دیکمن


مانور بیکان کامپس 79

ص: 220

سند شماره 85

محرمانه23 سپتامبر 1979 1 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1713به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در لندن، بغداد، اسلام آباد، جده، کویت، منامه، دهلی نو، پاریس، صنعا، تهران

مرجع: الف) فرماندهی خاورمیانه ز150920 سپتامبر 79، ب) CNO واشنگتن دی. سی ز132334 سپتامبر 79، پ) فرماندهی ناوگان هفتم ز91100 سپتامبر 79، ت) وزارت امور خارجه 229840، ث) USCA7 1512، ج) فرماندهی ناوگان هفتم ز240302 اوت 79.

موضوع: مانور بیکان کامپس 79

1- (محرمانه – تمام متن)

2- تلگرامهای مرجع حاکی از آن است که تدارکات مربوط به عملیات گسترده چند ملیتی مشترک (بیکان - کامپس 58) که «در نوع خود بی نظیر است به خوبی آماده شده است و با هیچیک از عملیات قبلی انجام شده در اقیانوس هند مرتبط نیست.» آخرین پیام دریافتی ما در مورد موضوع (تلگرام مرجع الف) حاوی این تقاضاست که «در صورت احتمال مشارکت نیروی دریایی یا هوایی دولت میزبان مشورتهایی صورت گیرد.»

با این وصف وزارتخانه (مرجع ث) خاطرنشان ساخته بود، «که ترتیب عملیات به گونه ای است که باید قبل از اجرای مرحله بعدی، وزارت دفاع، وزارت امور خارجه و دیگران حاضر در واشنگتن را رسماً توجیه کند.»

3- در رابطه با عمان عملیات بیکان کامپس، پیشنهاد عملیات مشترک با نیروی دریایی و نیروی هوایی عمان را می دهد که شامل حملات دریایی و زیردریایی علیه گروه میانی و نیز شامل مشارکت نیروی دریایی عمان در خارج از «ریسوت» - یکی از بنادر ظفار که از مرز جمهوری دمکراتیک خلق یمن و عمان چندان فاصله ای ندارد، است- و علاوه بر این در حوالی جزیره مصیره که مطبوعات درباره استقرار نیروهای آمریکایی در آنجا جنجال زیادی برپا کرده اند نیز عملیاتی صورت خواهد گرفت.

4- بسیاری از تلگرامهای مرجع، و نیز تلگرامهای دیگری که مرجع نیستند، متقاضی کسب اطلاعات در مورد «جزئیات عملیات» شده اند، چون گمان می کرده اند که متعاقب آن سیاست مزبور باید تصویب و تأیید گردد.

5- طبق اطلاع وزارتخانه، ما چند روز جالب را پشت سر گذاشته ایم، چون طی این چند روز یک روزنامه کویتی ورود یک تیم 12 نفره تحقیقات نظامی کوتاه مدت (دو هفته ای) را اشتباه گرفته و آن را ورود یک نیروی نظامی آمریکایی «20000» نفره عنوان کرده بود و رادیو مسکو نیز تکذیب سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا را دروغ و غیرمنطقی قلمداد نموده بود. بغداد نیز حملات علنی خود را علیه عمان آغاز کرده که چرا یک پیشنهاد منطقه ای را مطرح کرده تا امنیت تنگه هرمز

ص: 221

افزایش یابد. بنا به گفته عراقیها، این گونه ترتیبات امنیتی، آغازی است بر گسترش سلطه نظامی آمریکا در خلیج [فارس] (201026JN). این واقعیت که عملیات بیکان کامپس نیز در همان ماهها صورت می گیرد که طی آن عملیات سنتو انجام شده بود (میدلینک)، موجبات انتقادات بیشتر عراقیها و دیگران را در منطقه فراهم می آورد. عامل مهمتر ابراز نگرانی سعودیها مبنی بر این است که مبادا افزایش فعالیت نظامی آمریکا در منطقه نقصان های سیاسی خصمانه ای پدید آورد. آخرین نمونه این ابراز نگرانیهای سعودی در سخنرانی پسر وزیر دفاع این کشور یعنی فرزند سلطان در مرکز کندی بود که توسط نشریه لوس آنجلس تایمز در تاریخ 20 سپتامبر گزارش شده بود. «بندر» هشدار داد که «به اهتزاز درآمدن پرچمهای بیگانه و نمایش قدرت آنها» در منطقه، به سهولت موجب تضعیف روابط حسنه و مشترک خواهد شد.

6- در رابطه با حملات علنی علیه عمان و هشدارهای سعودیها، به نظر من بهتر است که فعل و انفعال نظامی خود را گسترش نداده و تنها به عبور و مرور نیروی دریایی خود در تنگه هرمز و «ارتباط های» بین نیروی هوایی عمان و هواپیماهای مستقر بر ناوهای هواپیمابر خود در اقیانوس هند اکتفا کنیم. گسترش فعل و انفعال بین نیروهای ما، موضع سلطان را در جهان عرب تضعیف خواهد کرد و مطالب بسیاری در اختیار دستگاههای شایعه پراکنی دشمنان وی قرار خواهد داد.

7- علاوه بر این، من از این مطلب نگرانم که چرا نیروی دریایی قبل از کسب توافق رسمی در مورد امکانات سیاسی عملیات، این گونه تدارک عملیاتی برای مانور بیکان کامپس تهیه دیده است. در این منطقه با هم پیمانانی سر و کار نداریم که با برداشت های امنیتی- سیاسی جهانی و منطقه ای ما هم عقیده باشند. در صورتی که صف آرایی نیروهایمان در متن صحیح سیاسی منطقه صورت نگیرد، به منافع خود بیش از همه ضربه زده ایم.

8- به نظر من تا زمانی که توافق مربوط به امکانات سیاسی این مانور کسب نشده، وابسته دفاعی نباید طرح ریزیهای بیشتری انجام دهد. وایلی


مانور بیکان کامپس

سند شماره 86

سری25 سپتامبر 1979 3 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، اسلام آباد 921به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، کویت، لندن، مسکو، مسقط، پاریس، صنعا، تهران.

مرجع: مسقط 1713

موضوع: مانور بیکان کامپس

1- (سری - تمام متن)

2- اوضاع عمان در رابطه با بیکان کامپس 79 سبب پیدایش رویدادهایی شده که تمام مخاطب ها ممکن است در جریان آنها واقع نشده باشند. به نظر اینجانب عقیده سفیر وایلی را

ص: 222

که دولت آمریکا باید در مورد مسائل سیاسی و امنیتی قبل از آغاز هرگونه تماس عملیاتی، توافق آرا را به دست آورد؛ تشدید می کند.

3- اگر قرار است در مورد عمان و عربستان سعودی جانب احتیاط را از دست ندهیم در مورد پاکستان نیز باید همین کار انجام شود. طبق قضاوت ما، اگر قرار باشد عمان و عربستان سعودی در این عملیات شرکت جویند پاکستان نمی تواند یکی از طرفین این مانور دریایی چند ملیتی باشد. در واقع، دریاسالار «نیازی» رئیس ستاد نیروی دریایی پاکستان در ماه ژوئن به دریاسالار «پاکس پاکر» گفته بود که تنها راه پیوستن پاکستان به این عملیات مشترک (بدون ذکر نام عملیات بیکان کامپس) این است که عربستان سعودی از پاکستان برای این کار دعوت به عمل آورد. در این صورت نیز ممکن است وزارت امور خارجه پاکستان به مخالفت برخیزد.

4- اکنون که اعتبار پاکستان از نظر عدم تعهد به خوبی پیش رفته، حساسیت ها نیز احتمالاً کاهش یافته است؛ ولی به نظر من حساسیت های اصلی هنوز به قوت خود باقی بوده و این حساسیت ها با توجه به این که انتخابات سراسری در اینجا در همان زمان بوده و مانور بیکان کامپس همانند تمرینات سالانه سنتو نیز در فصل مشابه قرار دارد، تشدید می شود. علاوه بر این هرگونه اشاره یا اظهارنظر دولت های عربی مبنی بر اینکه این عملیات با تشکیل نیروهای ضربتی مرتبط است، برای پاکستانی ها عامل عکس العمل قوی به حساب خواهد آمد؛ این موضوع بعضاً به دلیل ترس از مقاصد آمریکا نسبت به تأسیسات آتی پاکستان است.

5- واضح است که ملاحظات سیاسی و امنیتی بسیاری باید در نظر گرفته شود تا عملیات به صورت صحیح آغاز شود. هامل


درخواست ناوهای مین جمع کن توسط عمان

سند شماره 87

سری26 سپتامبر 1979 4 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، لندن 8961 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، بن، جده، مسقط، پاریس، رم، تهران، توکیو

موضوع: درخواست ناوهای مین جمع کن توسط عمان

خلاصه: (سری - تمام متن) مقام بخش خارجی از ناگهانی بودن و ناهنجاری تقاضای عمان از کشورهای عربی، اروپایی و آمریکا برای تأمین هزینه مالی و نیروی انسانی مین جمع کن ها برای حراست از تنگه هرمز شگفت زده شده است. دولت انگلیس مایل است در مورد پاسخ به این مطلب با آمریکا مشورت کرده و در صورت ارسال مطالعات بررسی امنیتی تنگه موجبات امتنان خواهد شد. پایان خلاصه.

1- در طول ملاقات رئیس بخش خاور نزدیک در 24 سپتامبر در بخش خارجی، «هنی» رئیس اداره خاورمیانه، در مورد عکس العمل دولت آمریکا در رابطه با درخواست شفاهی عمان برای

ص: 223

دریافت چهار فروند مین جمع کن سؤالاتی مطرح نمود. «هنی» خاطرنشان ساخت که یادداشت عمان که شامل بررسی های نیروی دریایی عمان بود (و احتمالاً بنا به گفته او توسط یکی از افسران انگلیسی در وزارت عمان نوشته شده است) در چند روز گذشته به آمریکا، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، ژاپن، عراق، ایران، عربستان سعودی و امارات متحده عربی ارسال شده است.

2- هنی گفت که «H.M.G» قبلاً در مورد ماهیت این تقاضا اطلاعی نداشته و از شأن غیر دیپلماتیک در این امر اظهار نارضایتی کرد. این تحقیق دریایی که به طور مثال به عنوان یک سند درون کشوری عمان تهیه شده است، درباره «قابلیت اعتماد» دولت های عربی دریافت کننده تحقیق، سوءظن ایجاد می کند. علاوه بر این، به گفته هنی، تقاضای عمان برای فراهم آمدن نیروی انسانی خارجی نیز با تمسخر بغداد روبه رو خواهد شد.

3- عکس العمل مقدماتی انگلیس در رابطه با این «خبر داغ» این است که ابتدا پیشنهاد مشورت داده شود و پس از آن به راه حل های احتمالی پرداخته شود. هنی در همین حال گفت که بهتر است عمانیها (به خاطر دست پاچگی شان) مورد تمسخر واقع نشوند. انگلیس در نظر دارد تقاضای عمان را در حاشیه اجلاس خبرگان سازمان ناتو در خاورمیانه مورد بحث و تبادل نظر قرار دهد.

4- لمبراکیس و مقام سفارت گفتند که آنها از وجود تقاضای شفاهی عمان بی خبر هستند ولی به وزارتخانه اطلاع خواهند داد که انگلیس مایل است در مورد ارائه پاسخ با آمریکا مشورت کند. هنی پرسید که مطالعه آمریکا در مورد تنگه هرمز چگونه ارسال و در چه زمانی به دست دولت انگلیس خواهد رسید.

5- اقدام مقتضی: چون وزارتخانه احتمالاً با سفارت انگلیس در مورد بررسی تنگه تبادل نظر داشته است، لطفاً اطلاع دهید که آیا متن تحقیقی وجود دارد که به انگلیس داده نشده و آیا ما باید آن را به هنی بدهیم یا خیر.

6- به نظر می رسد در نتیجه دریافت اعلامیه عمومی عمان همه از آن خبردار شده اند.

بروستر


تقاضای عمان در مورد مین روب ها

سند شماره 88

سری27 سپتامبر 1979 5 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، تهران 10439به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در لندن، ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، مسکو، مسقط، منامه، پاریس، صنعا.

مرجع: الف) مسقط 1732، ب) تهران 10422

موضوع: تقاضای عمان در مورد مین روب ها

1- (سری - تمام متن)

ص: 224

2- سفارت آمریکا در تهران نیز مانند مرجع (الف)، معتقد است آمریکا در پاسخ گفتن به تقاضاهای عمان در مورد مین یابها باید شدیداً جانب احتیاط را رعایت کند.

3- همانگونه که در مرجع (ب) گفته شده، ایران در مورد فعالیت های نظامی آمریکا در منطقه خلیج [فارس] بسیار نگران و به آنها به دیده شک و تردید می نگرد. همکاری آمریکا با عمان در اموری چون تنگه هرمز که به نظر ایرانیها در حوزه نفوذ آنهاست برای تهران قابل پذیرش نیست.

لینگن


تقاضای عمان مبنی بر دریافت کمک برای امنیت خلیج [فارس]

سند شماره 89

محرمانه29 سپتامبر 1979 7 مهر 1358

از: هیأت نمایندگی آمریکا، سازمان ملل 6661

به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، تهران.

موضوع: تقاضای عمان مبنی بر دریافت کمک برای امنیت خلیج [فارس]

1- در مشورتهایی که در 25 سپتامبر در لندن صورت گرفت «تثام» معاون سرپرست بخش خاورمیانه ای FCO به «گلسپی» مقام سفارت در لندن و «لمبراکیس» میهمان او از بخش خاور نزدیک گفت که عمانیها در میان کشورهای منطقه و دولت های غربی پیرامون مسئله امنیت تنگه هرمز گفتگو می کنند و زمانی که فهمید واشنگتن در این باره چیزی دریافت نکرده است، «تثام» یک نسخه از متن ارائه شده به انگلیس را به ما داد (که به ARP و RA خاور نزدیک ارسال شده است)

2- متن عمانی شامل مطالعه ای درباره امنیت تنگه هرمز بود که ظاهراً توسط افسران انگلیسی نیروهای مسلح سلطان عمان تهیه شده است. «تثام» بدون مطالعه اظهار داشت از اینکه این مطالعه در اختیار کشورهای مختلف قرار گرفته خوشحال نیست. در یک جا به ذکر نیروهای دریایی مستقر در منطقه می پردازد و نیروهای سوری را «غیرقابل اعتماد» قلمداد می کند. تقاضای اصلی عمان درخواست یک کمک 102 میلیون دلاری برای خرید نیروی مین جمع کن عمانی متشکل از سه تا چهار قایق برای حفاظت از تنگه است.

3- انگلیسی ها این ابتکار را بی ثمر می دانند و از اینکه دیگر کشورهای خلیج [فارس] نیز نسبت به آن عکس العمل منفی نشان داده اند تعجب نمی کنند.

بنا به گزارشهای رسیده عمانیها در نظر دارند مسئله را با کشورهای اوپک و کشورهای مهم مصرف کننده نفت از قبیل ژاپن و آمریکا در میان بگذارند.

بنت


تقاضای عمان جهت دریافت مین جمع کن

ص: 225

سند شماره 90

محرمانه4 اکتبر 1979 12 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، تهران 0696به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در لندن، دوبی، بن، دوحه، جده، کویت، منامه، مسکو، مسقط، رم، پاریس، صنعا

مرجع: الف) تهران 10439، ب) تهران 10658

موضوع: تقاضای عمان جهت دریافت مین جمع کن

1- (محرمانه - تمام متن)

2- در هفته گذشته با آشکار شدن تقاضای عمان برای دریافت مین جمع کن، منافع ایران در خلیج فارس و شک و سوءظن آن نسبت به فعالیت های آمریکا در منطقه نیز آشکار شد. ایرانیها ظاهراً معتقدند که در پشت طرح عمان انگیزه های آمریکایی نهفته است. این برداشت آنها ظاهراً در نتیجه گزارش مطبوعات عربی که مدعی هستند این طرح با حمایت آمریکا، انگلیس و آلمان غربی تهیه شده، به وجود آمده است.

3- عکس العمل عمومی در رابطه با طرح عمان کاملاً منفی بوده است. در نیویورک، وزیر خارجه یزدی به گزارشگران الانباء گفت «ایران با تبدیل منطقه خلیج فارس به صحنه ابرقدرت ها مخالفت خواهد کرد.» و دیگر اینکه ایران طرح عمان را برای حفاظت تنگه هرمز رد کرده است. دکتر چمران وزیر دفاع جدید ایران در مصاحبه خود با یک روزنامه لبنانی در مورد «مداخله» آمریکا در خلیج فارس گفت که ایران با هرگونه مداخله خارجی در خلیج فارس مخالف است. علاوه بر این سفیر ایران در کویت، علی شمس اردکانی، در مصاحبه خود با روزنامه فارسی زبان بامداد از مقاصد آمریکا برای ایجاد یک نیروی اضطراری صدهزار نفری در خلیج فارس و تبدیل عمان به پلیس منطقه شدیداً انتقاد کرد. وی گفت ایران به علت موقعیت جغرافیایی خود قادر است از تنگه هرمز حمایت و حراست کند.

4- ولی فرمانده نیروی دریایی دریاسالار مدنی در 27 سپتامبر به مطبوعات گفت که نیروهای آمریکا در خلیج فارس تأثیری بر ایران نخواهند داشت و «نیروهای آمریکایی بارها به خلیج فارس آمده اند.» مدنی در گفتگوهای خود از قدرت نمایی های نیروی دریایی در مانور خود در خلیج فارس نیز سخن گفت.

نظریه: این مانورها ربطی به اعلامیه عمانی ها نداشته است ولی احتمالاً می خواسته اند که ایرانیها و کشورهای همسایه از قدرت نیروی دریایی مطلع باشند. ولی اگر عملیات نیروی دریایی در دریا موافقیت آمیز هم باشد، نمی توان آن را یک قدرت بالقوه به حساب آورد (به گزارش وابسته دفاعی آمریکا به شماره 79 0311 6846 برای دریافت اطلاعات بیشتر مراجعه کنید).

5- گرچه طرع عمانیها چندان مشخص و واضح نیست، ولی سفارت مایل است بار دیگر

ص: 226

درباره اهمیت نظریات ایران درباره نقش خود و نقش آمریکا در خلیج فارس متذکر شود. همانگونه که در گزارش تهران 16568 یادآور شدیم، مهم است که ما هم از جریان ورود نیروها به منطقه و طرحهای آینده خبر داشته باشیم.

6- مطبوعات فارسی داستانهای اغراق آمیزی درباره نیروهای مستقر در بحرین چاپ می کنند. برای خنثی کردن این مقالات لازم است ما از تعداد و ترکیب تأسیسات آمریکا در بحرین مطلع شویم. لینگن


درخواست قطر مبنی بر خرید تسلیحات دریافت شد

سند شماره 91

سری28 اکتبر 1979 6 آبان 1358

از: سفارت آمریکا، دوحه 1244به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در جده، کویت، منامه، مسقط، تهران

مرجع: الف) دوحه 1213 ب) دوحه 1221

موضوع: درخواست قطر مبنی بر خرید تسلیحات دریافت شد

1- (سری - تمام متن)

2- طی ملاقات مورخ 20 اکتبر بین معاون فرمانده کل نیروهای مسلح قطر سرتیپ محمدالعطیه و ناخدای کنونی ناو لاسال آمریکایی، سرتیپ گفت قطر مایل است از آمریکا در زمینه دفاعی خریدهای مهمی انجام دهد.

شیخ عبدالله بن خلیفه آل ثانی فرزند سوم امیر خلیفه و فرمانده تام الاختیار ارتش قطر نیز در این ملاقات حضور داشت و در گفتگو شرکت کرد. جهت اطلاع آنها گفتم که سیاست فروش تسلیحات آمریکایی به کشورهای خلیج[فارس] جنوبی محدودیت بسیاری یافته است. این سیاست تحت بررسی است لیکن اینجانب از تغییرات آن مطلع نیستم. با این وجود، اگر قطر تقاضای خود را مطرح کند من نیز آن را همراه با توصیه ای به وزارت امور خارجه خواهم داد و اظهار داشتم که تقاضانامه باید کتبی باشد.

3- در تاریخ 29 اکتبر، معاون فرمانده کل قوا تقاضانامه کتبی که شامل تجهیزات نظامی زیر است به اینجانب داد ولی مقادیر آن مشخص نشده است:

1) رادار

2) موشک های پیشرفته هاوک

3) توپ های ضدهوایی

4) توپخانه هویتزر 155 میلی متری قابل تحرک

5) توپخانه هویتزر 8 میلی متری قابل تحرک

6) موشک های هوا به دریا

7) موشک های دریا به دریا (اژدر)

ص: 227

8) هواپیماهای شکاری مدرن

4- نظریه و اقدام مقتضی: علیرغم شواهد موجود در دو سال گذشته مبنی بر اینکه قطر می خواهد بنیه دفاعی خود را بهبود بخشد، تنها تقاضانامه دریافتی ما از سوی این کشور، در رابطه با فروش چند هویتزر 155 میلی متری بوده است. وزارتخانه این تقاضانامه را نپذیرفته بود. ولی پس از انقلاب ایران، کشورهای کوچک خلیج [فارس] مانند قطر نمی توانند در سایه عربستان سعودی و دیگر غول منطقه ای یعنی ایران به امنیت خود امیدوار باشند. و قطر اخیراً در رابطه با اعدامها، اظهارات نامربوط و بی ثباتی ایران خود را آسیب پذیر یافته است. چند کشور دیگر کوچک نیز ظاهراً همینگونه فکر می کنند و تصمیم آنها در کنفرانس طائف - تاریخ 16 اکتبر- برای تقویت بنیه دفاعی خود نیز نشانگر همین روحیه است.

5- ادامه نظریه: رژیم اسلامی تهران در ابتدا به مذاق دولت قطر خوش آمد. لیکن اعدامها و ادعاهای بی ربط ارضی در مورد خلیج [فارس]، رژیم سنت گرای قطر را گوش به زنگ کرده است. این موضوع در قرارداد قطر با دیگر کشورهای عضو کنفرانس طائف مبنی بر تقویت بنیه دفاعی و گسترش روابط بهتر با تهران گنجانده شده است. همه آنها امیدوارند که بتوانند رژیم ایران را به میانه روی بکشانند، لیکن ترس از آن دارند که مبادا این کشور سقوط کند و در نهایت کمونیست ها به قدرت برسند. تقاضای خرید اسلحه و تقاضای آموزش در ناوهای نیروی خاورمیانه ای نشانگر همین ترس است.

6- ادامه نظریه: قطر در اصل بی دفاع است. افسران انگلیسی وابسته به نیروهای مسلح قطر می گویند که در دفاع از تأسیسات نفتی مستقر در خارج از خشکی و حتی تأسیسات داخل خشکی بنیه دفاعی چندانی وجود ندارد. عامل دیگر این است که دولت قطر باید به زودی در مورد گسترش حوزه گازی غیرمرتبط خارج از خشکی در شمال غربی کشور تصمیمی اتخاذ کند. حدود پنج تا شش میلیون دلار باید صرف این حوزه شود، در حالی که نظام دفاعی کنونی به هیچوجه قادر به حراست از این تأسیسات نیست.

به نظر من قطر هماهنگ با عربستان سعودی و دیگر همسایگان خود در خلیج [فارس] در مورد این شبه جزیره اقدام کرده است. امیدوارم وزارتخانه با احساس همدردی بیشتری نیازهای قطر را مورد بررسی قرار دهد. اگر ما آن را تصویب کنیم قطر احتمالاً تمام موارد ذکر شده را خریداری نخواهد کرد و علاوه بر این گمان نمی رود که هیچیک از آنها را به مقادیر زیادی خریداری نماید. مضاف بر این من امیدوارم که در مورد این تقاضا اقدام عاجل به عمل آید. در سفارت، ما فاقد تخصص نظامی جهت ارزیابی این تقاضانامه هستیم. شاید سفر یک و یا چند تن از نظامیان قطر به واشنگتن و گفتگو با متخصصین آمریکایی بتواند روشن سازد که چگونه وضع دفاعی قطر را بهبود بخشد.

7- عکس العمل عاجل آن وزارتخانه موجب امتنان و سپاسگزاری خواهد بود.

کیل گور


تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک

ص: 228

سند شماره 92

سری30 اکتبر 1979 8 آبان 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 3380به: سفارت آمریکا، منامه

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، جده، مسقط، صنعا، تهران

مرجع: منامه 1512

موضوع: تقاضای بحرین برای دریافت سیستم موشکی هاوک

1- سری - تمام متن

2- خلاصه: ما آماده هستیم با دولت بحرین درباره تقاضای آن کشور جهت خرید سیستم دفاع هوایی موشکی هاوک وارد مذاکرات جدی شویم. موافقت ما جهت گفتگو با دولت بحرین درباره سیستم موشکی هاوک منوط به آن است که آتشبارهای بحرین با شبکه دفاع هوایی عربستان سعودی چنان ارتباط پیدا کند که به وسیله بحرینی ها و سعودی ها مشترکاً به کار رود. تصور می کنیم دولت بحرین در این باره از عربستان سعودی تقاضای پول خواهد کرد. موافقت ما برای بحث جهت عرضه سیستم موشکی هاوک به بحرین مشروط به استثنا قایل شدن در سیاست آشکار ملی و روال های بررسی عادی 36(ب) - تصویب رئیس جمهور و بررسی کنگره - خواهد بود. پایان خلاصه.

3- سابقه: سیستم موشکی هاوک می تواند تنها در بُعد نقش دفاع هوایی به کار رود. بُرد آن (حدود 35 کیلومتر) و مأموریت این سلاح برای بحرین (و سایر کشورهای خلیج [فارس]) جهت به کار بردن در مقابل حمله هوایی بسیار مناسب است. سیاست ایالات متحده در بیشتر سالهای دهه گذشته عبارت از پشتیبانی پی گیر و همکاری در میان کشورهای عربی میانه رو خلیج فارس در امور دفاعی و آموزش و پرورش و صنعتی کردن کشور و سایر زمینه ها بوده است. فروش سیستم موشکی هاوک به عنوان یک اظهارنظر مشخص مبنی بر جدی بودن مقاصد ما خواهد بود. علاوه بر این استقرار چنین سیستم موشکی دفاع ضدهوایی ما را قادر خواهد ساخت تا از تقاضاهای احتمالی بحرین در خصوص هواپیماهای دارای بال ثابت طفره رویم. پایان خلاصه.

4- شما مجاز هستید نکات ذیل را برای دولت بحرین عنوان کنید. ما پیشنهاد می کنیم که شما به ولیعهد و وزیر دفاع و همچنین وزیر امور خارجه مراتب را اطلاع داده و درباره طرح این نکات به سایر مقامات بحرینی طبق صلاحدید خود اقدام نمایید.

ما با گفتگوهای جدید و مفصل با دولت بحرین درباره تقاضای آن کشور جهت خرید سیستم موشکی هاوک موافق هستیم.

دولت بحرین باید آگاه باشد که هرگونه توافق نهایی منوط به استثناء قایل شدن در سیاست آشکار ملی و روال های عادی بررسی 36 (ب) - تصویب رئیس جمهور و بررسی کنگره- است.

ص: 229

موافقت ما مبتنی بر این استنباط است که عربستان سعودی حاضر است خرید این سیستم را از نظر مالی تضمین کند. ما درباره این سیستم مشکل سیاسی نداریم بلکه معتقد هستیم که یک سیستم موشکی که جداگانه از سوی بحرین تماماً تأمین مالی شود از لحاظ اثرات هزینه قابل توجیه نخواهد بود.

ما دستیابی بحرین به سیستم موشکی هاوک را یک گام مهم در پیشبرد همکاری دفاع هوایی منطقه ای تلقی می کنیم و معتقدیم که تنها در چنین چارچوب منطقه ای این سیستم معنی خواهد داشت.

ما در نظر داریم درباره مفاد تصمیم خود، دولت عربستان سعودی را آگاه سازیم.

ما حداکثر ارتباط ممکن بین سیستم موشکی بحرین و سیستم موشکی عربستان سعودی را تشویق می کنیم و انتظار داریم که لااقل فرماندهی های دفاع هوایی دو کشور به وسیله یک شبکه ارتباطی مشترک و همچنین به وسیله استفاده از رادارهای دوربرد مشترک به یکدیگر مرتبط گردد.

یک چنین ارتباطی مانع از آن نخواهد شد که بحرین بتواند مستقلاً از خود در برابر حملات هوایی دفاع کند، بلکه در امور پشتیبانی لجستیک این سیستم، برای بحرین مقرون به صرفه خواهد بود و تا حد ممکن از دوباره کاری در سیستم ها اجتناب خواهد گردید.

دولت ایالات متحده تنها در عرضه این سیستم موشکی و اجزای آن به بحرین درگیر خواهد بود.

هر چند فروش این سیستم طبق برنامه روش نظامی خارجی انجام خواهد شد، [اما] به علت ارزش دلاری آن، ما پیش بینی نمی کنیم که در ارتباط با این فروش، حضور رسمی گسترده یا درازمدت [در بحرین] داشته باشیم.

ما تصور می کنیم که تکنسین ها و آموزش های ضروری طبق قراردادها به شرکت های خصوصی آمریکا واگذار خواهد شد، همانطور که در عربستان سعودی و کویت این کار انجام خواهد شد. این کار با همکاری نزدیک سعودی ها انجام خواهد گرفت تا از دوباره کاری تلاش ها و هزینه های غیرضروری پرهیز شود.

به محض اینکه بحرین به ما اطلاع دهد که تأمین مالی از ناحیه عربستان سعودی قطعی است و بحرین و عربستان سعودی درباره ارتباط دادن دو سیستم هوایی خود به توافق کلی رسیده اند، ما حاضر هستیم بر اساس شرایط بازپرداخت، گروهی از کارشناسان دفاع هوایی را به بحرین اعزام کنیم تا با وزارت دفاع به مشورت پرداخته و نیازهای فنی جهت برقراری یک سیستم دفاع هوایی را بررسی کنند.

در صورت توافق دولتین بحرین و عربستان سعودی، این گروه همچنین می تواند برای بررسی نیازهای مربوط به مرتبط ساختن قابلیت های دفاع هوایی دو کشور به عربستان نیز سفر کند.

چنانچه دولت بحرین تصمیم بگیرد این موضوع را بیشتر پی گیری کند باید از طریق

ص: 230

سفارت تقاضا کرده و نامه پیشنهادی برای گروه ارسال کند.

استقرار و کاربرد این سیستم تسلیحاتی پیچیدگی های بسیاری دارد. موشک هاوک نه تنها گران قیمت است بلکه نیازمند افسران و افرادی با تحصیلات عالی برای استفاده مؤثر از آن است. یک آتشبار موشک هاوک مرکب از دو واحد آتش به تعداد کل شش پرتاب کننده می باشد که توسط تکنسین های رادار و کامپیوتر پشتیبانی می شود. به طور عادی هر آتشبار بین 150 تا 200 نفر و چند صد نفر دیگر جهت پشتیبانی در امور لجستیکی، اداری و فنی است.

یک آتشبار هاوک متشکل از شش پرتاب کننده حدود 30 میلیون دلار ارزش دارد. ارزش هر موشک 135 هزار دلار است. هر پرتاب کننده در هر بار دارای سه موشک است. به این مبلغ نیازهای قابل ملاحظه حفاظت و لجستیک و آموزش اضافه می شود. ما معتقدیم که جمع کل قیمت با توجه به تجهیزات مورد نیاز برای بحرین و میزان استفاده بحرین از تسهیلات پشتیبانی عربستان سعودی، ممکن است بین 70 تا 100 میلیون دلار هزینه در برداشته باشد.

بنابراین با توجه به کلیه موارد فوق، اگر دولت بحرین خواهان خرید سیستم موشکی هاوک باشد بایستی آگاه باشد که این سیستم ظرف 2 تا 3 سال آینده از خط تولید خارج خواهد شد و سفارش ها باید طی 12ماه آینده ارسال شود. (برای اطلاع شما: ایالات متحده سیستم موشکی دفاع هوایی جدیدی به نام پاتریوت وارد عمل خواهد کرد.)

5- برای ابوظبی، دوحه و مسقط: اگر دولتهای میزبان نسبت به سیستم موشکی هاوک اظهار علاقه نمایند، شما مجاز هستید آنها را بر اساس مفاد این تلگرام مطلع ساخته و اضافه کنید که ما آماده هستیم به طور کلی با آنها درباره موضوع نیازهای دفاع هوایی در یک چارچوب منطقه ای وارد گفتگو شویم ولی نمی توانیم برای فروش یک سیستم مشخص تا زمانی که درباره نیازهای نظامی توافق مشترک حاصل نکرده ایم، تعهدی بدهیم.

6- برای جده: مفاد این پیام با «وست» سفیر آمریکا مورد بحث قرار گرفته است. او این موضوع را پس از بازگشت به عربستان سعودی با شاهزاده سلطان در میان خواهد گذاشت.

ونس


نیروی دریایی آمریکا در بحرین

سند شماره 93

بدون طبقه بندیاول نوامبر 1979 10 آبان 1358

از: مرکز اطلاعات ایالات متحده واشنگتن دی. سی 6015به: سفارت آمریکا، مسقط

رونوشت به: سفارتخانه های آمریکا در جده، تهران، منامه، دوبی، کویت

موضوع: نیروی دریایی آمریکا در بحرین

نمود حضور ارتش آمریکا در اینجا، بحرین، آنچنان ضعیف است که می توان گفت عملاً از دیده ها پنهان است. پرچم راه راه و ستاره دار آمریکا بر فراز تأسیسات نیروی دریایی که به 5 کشتی نیروی خاورمیانه سرویس می دهد، در اهتزاز نیست. این کشتی ها در خلیج فارس و

ص: 231

غرب اقیانوس هند گشت می زنند. یک ستوان جوان آمریکایی می گوید: «ما از دولت بحرین هر سال اجازه می گیریم که یک بار یعنی در روز 4 ژوئیه پرچم آمریکا را به اهتزاز درآوریم.» نیروی دریایی می گوید در اینجا 60 افسر و سرباز یک «واحد پشتیبانی اجرایی» را تشکیل می دهند. لفظ «پایگاه» از طرف بحرینی ها و آمریکا به کار نمی رود. آمریکاییها باید برای بیرون رفتن لباس «غیرنظامی» بپوشند. دروازه ورودی علامت شناسایی ندارد و به جای ملوانان آمریکایی، به وسیله مأمورین امنیتی بحرین حفاظت می شود.

چرا نیروی دریایی چهره نشان نمی دهد؟ چون بحرین چنین می خواهد. همچون بسیاری کشورهای جهان سوم، دولت (بحرین) یک پایگاه نظامی خارجی را با استقلال سازگار نمی داند. یکی از اعضای کابینه می گوید: «ما تأسیسات نظامی آمریکایی در اینجا نداریم.» اما وقتی پرسیده می شود آن 60 آمریکایی در منامه چه می کنند تنها جوابش این است: «ما بانکهای خارجی زیادی با 60 یا 70 نفر کارمند در اینجا داریم.» ناو فرماندهی نیروی خاورمیانه ای که یک زیردریایی تبدیل یافته، با نام لاسال است دائماً در منطقه حضور دارد. خدمه اش سالی یک بار به خانه بازگردانده می شوند.

چهار کشتی دیگر حاضر در منطقه، کشتیهای جنگی از ناوگان ششم آمریکا در مدیترانه هستند که در منطقه رفت و آمد می کنند. آنها فقط دیدارهای اندکی از بحرین داشته اند چون دو سال پیش دولت منامه از آنها خواست که بروند. حتی هنگام این دیدارهای اندک، آنها وارد اسکله های تجاری می شوند. واحد پشتیبانی ساحلی نیروی دریایی خدماتی از قبیل تدارکات، نقل و انتقال نیروها و پست را انجام می دهند. همچنین، هواپیماهای باربری اغلب از ناو فرماندهی به فرودگاه بحرین پرواز می کنند تا مواد و ملزومات را عرضه کرده و ملوانان را تعویض کنند.

تأسیسات آمریکایی در منامه یک دسته ساختمانهای کوتاه قهوه ای رنگ و انبارهای سبزر نگی است که در یک دماغه کوچک پیشرفته در اراضی آبگیر و مردابی خلیج فارس به مساحت 6 جریب آمریکایی [4095 متر مربع] واقع شده اند. آمریکا یک اجاره 2 میلیون دلاری را سالانه به بحرین می پردازد و هر سال درباره قرارداد اجاره مذاکره می شود. یک مدرسه وزارت دفاع برای فرزندان نیروهای آمریکایی مستقر در پایگاه وجود دارد که در آن فرزندان تجار خارجی و اهالی منطقه نیز درس می خوانند. فقط 20 درصد از 700 شاگرد مدرسه آمریکایی هستند.

از بقیه یکی هم فرزند حاکم بحرین است. ژنرال «رابرت چونینگ» فرمانده نیروهای خاورمیانه ای و همسرش خانه ای در بحرین به دعوت دولت بحرین دارند. واحد ساحلی 47 خانواده مقیم دارد اما خانواده کلیه نیروهای دریایی باید در آمریکا بمانند. آمریکا به منظور اجتناب از رنجاندن امیر از خود انعطاف نشان می دهد. واحد ساحلی حتی اگر فقط اداری نیز باشد موجودی مهمی در خلیج فارس است.


دو ابرقدرت در خلیج فارس

ص: 232

سند شماره 94

[موضوع]: دو ابرقدرت در خلیج فارس

...(1) بنادر و پایگاههای دریایی را در برخی کشورهای منطقه در حکم علایمی برای نشان دادن حضور نظامی در این منطقه و کمک به دوستان و متحدان به منظور تقویت استعداد بالقوه اقتصادی و نظامی آنها تلقی می کند و بدین ترتیب اتحاد شوروی بر این باور است که هیچگونه پایگاه نظامی در منطقه ندارد. از سوی دیگر، ایالات متحده با این استدلال موافق نیست و این اقدام اتحاد شوروی را بیانگر حضور نظامی این کشور در منطقه می داند.

اگرچه هر دو ابر قدرت، ظاهراً، از کاهش مسابقه تسلیحاتی در منطقه حمایت می کنند، [اما] به نظر می رسد که با توجه به ملاحظات کنونی، هیچ اقدام عمده ای در این ارتباط از سوی آنها اتخاذ نشود.

با توجه به این ملاحظات و نظر به منافع هر دو ابرقدرت در منطقه اقیانوس هند، پیش بینی می شود که آنها به فعالیت های نفوذی خود در کشورهای ساحلی منطقه ادامه دهند، که در نتیجه این سیاست، احتمال افزایش آشوب ها، جناح گرایی و گروه بندی ها در منطقه نیز همچنان وجود خواهد داشت.


«تنگه هرمز»

1- بقیه سند یافت نشد.
ص: 233

«تنگه هرمز»

تنگه هرمز منطقه کنترل تردد نفتکش های خلیج فارس

سند شماره 95

محرمانه10 اوت 1978 19 مرداد 1357

دفتر اطلاعات و تحقیقات وزارت امور خارجهتهیه کننده: آر. دبلیو. اسمیت

موضوع: تنگه هرمز منطقه کنترل تردد نفتکش های خلیج فارس

تنگه هرمز توجه جهان را به خود معطوف داشته است چرا که تنها راه عبور نفتکشها به مقصد خلیج فارس و بالعکس است. نزدیک به نیمی از نفت مصرفی دنیای غیرکمونیستی از طریق این تنگه می گذرد.

ایران و عمان که به وسیله تنگه هرمز از هم جدا می شوند، آشکارا اهمیت استراتژیک موقعیت جغرافیایی شان را در کنار این گذرگاه درک می کنند. سیاست های کشتیرانی آنها با توجه به مسئله کشتیرانی به طور کلی و تردد نفتکش ها به طور مشخص، مورد توجه جهانی است.

مشخصه های موقعیت

تنگه هرمز که بین ایران در شرق و شمال، امارات متحده عربی در غرب و عمان در غرب و جنوب قرار دارد، تنها راه عبور از خلیج فارس به خلیج عمان و اقیانوس هند است. محدوده های جغرافیایی تنگه می تواند در قسمت خلیج عمان به وسیله یک خط که «رأس دبّه» (در امارات متحده عربی) و «دماغه کوه» (در ایران) را به هم وصل می کند مشخص شود. در بخش خلیج فارس خطی که «رأس شیخ مسعود» (عمان) و جزیره هنگام (ایران) را به هم وصل می کند، محدوده های غربی تنگه جغرافیایی را معین می کند (به نقشه ضمیمه مراجعه

ص: 234

نمایید).

طول تنگه هرمز حدود 104 مایل(1) است. عرض آن از حداقل حدود 5/23 مایل بین جزایر لارک (ایران) و قوین بزرگ (عمان) تا حداکثر حدود 52 مایل بین «رأس دبّه» و «دماغه کوه» امتداد دارد. به علت دعاوی 12 مایلی دریای سرزمینی ایران و عمان، حدود 4/15 مایل طول تنگه بین لارک و قوین بزرگ تماماً تحت رژیم دریایی سرزمین مورد ادعا قرار می گیرد.(2)

به طور کلی عمق تنگه کمتر از 60 «فَتم» [فَتم واحد عمق پیمایی دریایی و معادل 6 فوت است] می باشد. در شمال شبه جزیره مسندم (عمان) مناطق کوچکی قرار دارد که عمق آن به 100 فَتم می رسد. در طول خطوط اصلی کشتیرانی، عمق بین 45 تا 60 فَتم متغیر است.

کشتیرانی

تنگه هرمز به علت تردد نفتکش هایی که نفت خلیج فارس را به بازار جهانی حمل می کنند شاید استراتژیک ترین تنگه در دنیا باشد. به طور جاری تقریباً 45 درصد نفت مصرفی از ناحیه جهان غیرکمونیست به وسیله کشورهای حوزه خلیج فارس تولید می شود. (3)99 درصد این نفت، تقریباً 20 میلیون بشکه در روز، از طریق تنگه هرمز عبور می کند.

در سال 1977، ایالات متحده حدود 3 میلیون بشکه در روز نفت از خلیج فارس وارد می کرد که تقریباً معادل 34 درصد کل واردات ایالات متحده، 7/8 میلیون بشکه در روز یا معادل 16 درصد کل مصرف، 4/18 میلیون بشکه در روز بود. 61 درصد از کل واردات نفت، 1/13 میلیون بشکه در روز اروپای غربی از خلیج فارس، تأمین می گردد. واردات 9/3 میلیون بشکه در روز ژاپن از خلیج فارس نمایانگر 72 درصد کل واردات نفتی ژاپن می باشد.

تردد نفت کشها به طور کلی از طرح ترافیک جداسازی تنگه هرمز تبعیت می کند که از سوی «سازمان بین الدولی مشورتی دریانوردی» (IMCO)، «آژانس تخصصی سازمان ملل مسئول سلامت کشتیرانی و کارایی دریانوردی» تهیه شده است.

استفاده از برنامه جداسازی ترافیک اجباری نیست: ناخداها پس از ارزیابی وضعیت تصمیم می گیرند که از راه های عبوری توصیه شده تبعیت نمایند. به هر حال مشخص است که تردد کشتی ها در نقطه مقابل مسیر توصیه شده ترافیک در بین مسیرهای ترافیک مصوب از سوی

1- 1/ تمام اشکال مایل که در این گزارش به آن اشاره شده است ناتیکال مایل [مایل انگلیسی] است. یک ناتیکال مایل = 15 1 متر می باشد. / مایل قانونی = 852
2- ایالات متحده هیچگونه ادعایی در مورد دریای سرزمینی در پهنه ای بیش از اندازه 3 مایل را به رسمیت نمی شناسد. در قانون مذاکرات دریاها در سازمان ملل به هر حال، ایالات متحده تمایل خود را جهت پذیرش حداکثر پهنه دریای سرزمینی به مقدار 12 مایل همراه با عبور ترانزیت از طرفین، برفراز و تحت تنگه ها در د اخل چارچوب یک قانون قابل درک و قبول مربوط به قرارداد دریا اعلام کرده است.
3- در زمینه تولید کلی، 8 کشور تولید کننده نفت خلیج فارس اینها هستند : عربستان سعودی ، ایران ، عراق ، کویت، امارات متحده عربی، قطر، عمان و بحرین.
ص: 235

IMCO، ناقض ماده 10 قانون IMCO ، مربوط به برنامه جداسازی ترافیک است. امن ترین راه برای یک کشتی که مایل به پیروی از مسیر توصیه شده نیست، این است که کاملاً خارج از مرزها قرار گرفته و عبور و مرور سازمان داده شده را مختل نکند.

برنامه مصوب IMCO برای جداسازی ترافیک در عبور و مرور تنگه هرمز در نقشه ضمیمه نشان داده شده است. دو مسیر داخل باند نیز وجود دارد که به سوی شمال و جنوب جزایر عمان یعنی قوین بزرگ و قوین کوچک حرکت می کند. مسیر خارج باند نزدیک تر به سرزمین اصلی عمان و درست در شمال شبه جزیره مسندم قرار دارد.

دعاوی کشتیرانی

در سال 1972 عمان فرمانی صادر کرد که در میان آن خطوط اصلی مستقیم در اطراف سواحل بخش عمان را مشخص کرد. اگرچه در این فرمان آمده بود که محدوده های «دقیق» دریای سرزمینی، به همراه پیچیدگی خطوط اصلی در نمودارهای رسمی نشان داده می شود، اما از انتشار چنین نقشه هایی اطلاعی در دست نیست.(1)

عمان جرایر قوین بزرگ و قوین کوچک را به عنوان بخشی از خط اصلی اش در نظر گرفته و آبهای منطقه بین این جزایر و سرزمین اصلی را آبهای داخلی می داند. طی مذاکرات ایران عمان بر سر بخش فلات قاره در سال 1973، موضوع جزایر به عنوان خط اصلی عمان، به یک بن بست اولیه منجر گردید. شناسایی این جزایر به عنوان بخشی از خط اصلی عمان، به نتیجه موفقیت آمیزی در مرزهای فلات قاره تنگه هرمز منجر گردید.(2)

یکی از خطوط مسیرهای کشتیرانی داخل محدوده و خارج محدوده IMCO بین شبه جزیره مسندم و جزایر قوین بزرگ و قوین کوچک قرار دارد. (3)کشتی هایی که از این مسیرهای IMCO در تنگه هرمز پیروی می کنند بایستی از طریق آبهای داخلی مورد ادعای عمان به علاوه دریای سرزمین عمان عبور نمایند.

ایران و عمان، هر دو مدعی 12 مایل آب سرزمینی هستند. همانگونه که در نقشه نشان داده شده است، آبهای سرزمینی آنها در بخش شمالی تنگه روی هم قرار می گیرد. بنابراین عبور و مرور از طریق تنگه، نمی تواند بدون داخل شدن حداقل به یکی از «رژیم های» دریای سرزمینی

1- جهت تجزیه و تحلیل کاهش [مسیرها در فرمان سال ] 1972 به محدوده های دریاها، شماره 61 ، خطوط اصلی مستقیم : عمان (فرضیه ای) ،دفتر جغرافی دان، 4 ژوئن 1975 مراجعه کنید.
2- طبق قرارداد 1975 ژنو در مورد دریای سرزمینی و منطقه متوالی، کشورها بایستی به روشنی خطوط اصلی تنگه را در 6]). عمان نه به عنوان بخشی از قرارداد، چنین ] نقشه ها مشخص کنند که بر اساس آن تبلیغاتی صورت بگیرد . (بند 4 نقشه ای منتشر نکرده است. با این حال برخی سئوالات مبنی بر اینکه ادعای این کشور اثراتی داشته است، وجود دارد.
3- برای تجزیه و تحلیل این محدوده، به منبع ذیل مراجعه شود. « محدوده های دریاها » شماره 67 ، محدوده فلات قاره : ایران عمان، دفتر جغرافی دان، 1 ژانویه 1976
ص: 236

مورد ادعا، انجام پذیرد.

طراحی ایران برای تسلط تنگه

ممکن است آینده عبور و مرور نفتکش ها، مادام که ایران تلاش می کند بر منطقه خلیج فارس تسلط یابد، توسط این کشور مختل گردد. به نظر می رسد نقطه تمرکز توجه ایران تنگه هرمز باشد. از اوایل سالهای 1970 حوادثی رخ داده، که نمایانگر اهمیتی است که ایران برای این منطقه قایل است.

در پی خروج بریتانیا از خلیج فارس در سال 1971، در دسامبر این سال ایران سه جزیره (ابوموسی و دو تنب) که مورد ادعای امارات متحده عربی است را تصرف کرد. این سه جزیره به طور استراتژیک در خلیج فارس [و] در فاصله نزدیکی از دهانه تنگه هرمز واقع است. با شروع سال 1973، ایران بنا به تقاضای دولت عمان نیروهای نظامی برای جنگ علیه نیروهای شورشی در استان ظفار به عمان گسیل داشت. تا اواسط سال 1977 اکثر نیروهای ایران فراخوانده شدند ولی حضور محدود نظامیان ایران در عمان ادامه دارد.

طی گفتگوهای ایران عمان در خصوص مرزهای کشتیرانی در سال 1973، گزارش شد که ایران از عمان درخواست کرد تا (1) وارد موافقت نامه ای شود که طی آن دو کشور مشترکاً کلیه کشتی های عبوری در تنگه را بازرسی نمایند تا از حمل اسلحه به خلیج فارس جلوگیری کنند و (2) وارد موافقت نامه ای جهت جلوگیری از آلودگی در تنگه و خلیج فارس گردد. طی موافقت نامه اخیر ممکن است از همه کشتی ها خواسته شود تا در ایستگاههای معینی توقف نمایند و مواد آلوده نفتی را دور بریزند. از کشتی ها، جهت عملیات تخلیه هزینه هایی دریافت می گردد.

بر سر هیچیک از اقدامات کنترل نظامی و برنامه جلوگیری از آلودگی توافقی حاصل نشد. هدف اصلی ایران این است که کنترل مؤثری بر عبور و مرور تنگه داشته باشد و قادر به یک حضور دریایی در تنگه باشد. در حالیکه احتمالاً عمان که در مورد کنترل تسلیحات و آلودگی نگرانی بزرگی داشت، ممکن است در وهله اول به قرار گرفتن در یک «اتحاد بزرگ» از لحاظ ژئوپولتیکی تشویق شده باشد. اگرچه هیچ توافق رسمی دریایی بین دو کشور حاصل نشده، آنها از نزدیک در مورد گشت دریایی همکاری کرده اند.

در آوریل 1978 کنفرانسی درباره آلودگی در خلیج فارس در کویت برگزار گردید و منجر به تصویب چندین موافقتنامه شد که اساس اقدامات هماهنگ توسط کشورهای خلیج [فارس] و برنامه محیط زیست سازمان ملل برای قطع آلودگی کشتیرانی در منطقه پی ریخت. اگر چه این موافقت نامه ها کلی هستند ولی برای کشورها زمینه هایی جهت اتخاذ اقدامات لازم در مبارزه با آلودگی کشتی ها، هواپیماها، منابع مستقر در خاک، از بین رفتن بستر دریا و سایر فعالیتهای بشر مهیا می کند.

ممکن است وجود این توافقنامه های چند جانبه در آینده یک پایه منطقی برای توافقنامه های

ص: 237

استاندارد دوجانبه بین ایران و عمان در خصوص مسئله آلودگی تنگه هرمز باشد.

ایران و عمان در قانون کنفرانس دریاها، بر بندهای مربوط به متن مذاکرات غیررسمی که آزادی کشتیرانی و پرواز از طریق یا برفراز تنگه های بین المللی را تدارک می بیند، صحه نگذاشته اند. دو کشور مخالفت خود را بارها اعلام کرده اند و در مواجهه با حمایت جهانی از این بندها، تمایل خود را بر حداقل اعمال کنترل بر تنگه اعلام کرده اند.

نتیجه

بر اساس شواهد قابل دسترس، به نظر می رسد که حق عبور از تنگه هرمز هرگز برای نفتکش ها نفی نشده است. در عین حال شواهدی وجود دارد که ممکن است در آینده از سوی ایران و احتمالاً عمان محدودیت های مشخصی برای عبور نفت کشها در پیش گرفته شود. به نظر می رسد چنانچه این قبیل محدودیت ها رخ دهد به صورت اقدامات کنترل آلودگی از ناحیه ایران و با توافق و کمک عمان، اعمال خواهد شد.

اگرچه ممکن است این دو کشور حاشیه تنگه از کنترل آلودگی نفع ببرند، [اما] دیگر کشورها شامل ایالات متحده نگران اقدامات کنترل گسترده و اثرات آن بر کشتیرانی از طریق تنگه حیاتی هرمز هستند. کشورهای جهان وارد کننده نفت به علت وابستگی شان به نفت که به وسیله نفت کش ها از طریق تنگه هرمز عبور می کند، سیاست های مربوط به کشتیرانی از سوی ایران و عمان را با دقت زیرنظر خواهند داشت.


برنامه اضطراری امنیت تنگه هرمز

سند شماره 96

سری5 می 1979 15 اردیبهشت 1358

از: سفارت آمریکا، ابوظبی 1196به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی با اولویت

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، دوحه، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، تهران، توکیو.

مرجع: به مسقط 731 مراجعه شود

[موضوع]: برنامه اضطراری امنیت تنگه هرمز

1- سری – تمام متن

2- خلاصه: ما نیز موافقیم که باید درباره برنامه اضطراری امنیت تنگه هرمز بیشتر پیش بینی شود. امارات متحده عربی نیز درباره این مسئله فکر کرده است و به خصوص به امنیت تأسیسات نفتی خارج از خشکی که ممکن است بیش از تنگه مورد تهدید و خطر واقع شود اندیشیده است. ولی در رابطه با اقدامات امنیتی پیشنهادی یک مسئله فراموش شده است؛ و آن نیز تشویق دولت عمان به همکاری با امارات متحده عربی است. تلاش بسیار باید مبذول گردد تا عمان و امارات متحده عربی دریابند که پس از رفتن شاه آنها خودشان باید اقداماتی برای

ص: 238

برقراری امنیت خلیج [فارس] انجام دهند. اگر آنها موفق به برقراری آن نشوند، دیگران این کار را برای آنها انجام خواهند داد که در نتیجه با منافع آنها مغایرت خواهد داشت. پایان خلاصه.

3- ما از پیشنهاد سفیر وایلی درباره اینکه باید در مورد نقشه اضطراری امنیت تنگه هرمز بیشتر فکر کنیم خوشحال هستیم. ما نیز می دانیم که هواپیماهای کوچک به آسانی و با استفاده از جزایر و مناطق بخش مسندم خواهند توانست حملاتی انجام دهند، لیکن اقدامات آنها چندان مؤثر نخواهد بود مگر اینکه از جای دیگر از نظر لجستیکی حمایت شوند که ممکن است به طور مثال ایران باشد. این بدین معنی است که آنها باید زمانی از تنگه عبور کنند که هلیکوپترها بتوانند آنها را یافته و با آنها به نبرد بپردازند.

4- عمانیها نسبت به شیخ «صغر» از رأس الخیمه بسیار مظنون هستند. ولی ما نمی دانیم که منظور عمانیها از عناصر ناجور رأس الخیمه چیست. البته ما نیز می دانیم که «صغر» از اهداف خود در منطقه مسندم پیروی می کند و تا حدی نیز موجبات شرمساری دولت مرکزی یا فدرال امارات متحده عربی را فراهم آورده است، لیکن فکر نمی کنیم که این اقدامات ناچیز ارضی بتواند به عنوان خطری علیه امنیت تنگه هرمز و یا حاکمیت سلطان در منطقه مسندم به شمار آید. مهم ترین خطری که حاکمیت سلطان را در مسندم تهدید می کند کامیابی اقتصادی قابل مقایسه (اگر به طور نسبی صحبت کنیم) رأس الخیمه و فجیره است که نزدیک ترین همسایگان امارات متحده عربی هستند و سبب شده است که قبایل شیعی در امارات متحده عربی و به خصوص در منطقه رأس الخیمه سکنی گزینند. صغر نیز سعی کرده است جمعیت و نیروی انسانی خود را در آنجا افزایش دهد و به آنها مسکن، کار و دیگر انگیزه ها را داده است. ولی ما فکر نمی کنیم که صغر نگرش سیاسی کافی نداشته باشد و یا تحت تأثیر مشاجرات خود با عمان، از ماجراهایی حمایت کند که با کشتیرانی در تنگه هرمز پیوند دارد و موجب وقفه در توانایی ابوظبی در صدور نفت شود که موفقیت کامل امارات متحده به آن بستگی دارد.

5- تنگه هرمز نه تنها برای آمریکا و جهان غرب بلکه برای امارات متحده عربی و دیگر کشورهای ساحلی خلیج فارس نیز حائز اهمیت است. هرگونه مداخله در تنگه هرمز بر اقتصاد آنها نیز تأثیر خواهد بخشید. امارات متحده عربی نیز درباره امنیت تنگه هرمز و بسیاری از تأسیسات نفتی خارج از خشکی (که بیش از تنگه هرمز می توانند هدف خرابکاری و حملات ناگهانی واقع شوند) اندیشیده است. امارات متحده سفارش ساخت سه ناو گشتی به آلمان غربی داده است که به موشک های اگزوست مجهز شوند. این کشور همچنین در حال خرید ناوهای گشتی ساحلی ساخت آمریکاست تا بتواند امنیت ساحلی را نیز بیشتر برقرار سازد.

6- ما نیز معتقدیم که اقدامات پیشنهادی بند 13 تلگرام مرجع باید مورد ملاحظه و تعمق قرار گیرد. به نظر ما با کمک به امارات متحده عربی در جهت بهبود وضعیت نیروی دریایی و بالا بردن کیفیت نیروهای خود، چه به طور رسمی و چه به صورت آموزش در محل، ما نیز می توانیم به این کشور یاری دهیم، به خصوص اگر وقایع داخلی سیاسی اخیر به اتحاد نظامی

ص: 239

بیشتر در این منطقه منجر شده باشد.

7- لیکن در مورد برقراری امنیت تنگه هرمز اقدام دیگری نیز می توان انجام داد که در پیام سفیر وایلی در نظر گرفته نشده و به نظر ما از اهمیت ویژه ای برخوردار است. این اقدام همانا متقاعد ساختن دولت عمان به همکاری با همسایه خود، امارات متحده عربی تا زمانی که «حسین آل رحمه» نماینده دولت عمان در امارات متحده بماند که حتی «اختیارات سلطنت عمان را در دوبی» نداشته و حتی نمی تواند ویزا صادر نماید، ما از وضع خوبی برخوردار نخواهیم بود. در حالیکه تلاش بر آن است تا کشورهای خلیج [فارس] با همکاری نیروی خاورمیانه و نیروی دریایی فرانسه به نظارت بر تنگه بپردازند، ولی باید اعتراف کرد که آمریکا، انگلیس و دیگران باید اقدامات بیشتری انجام دهند تا بتوانند عمانیها و امارات متحده عربی را در زمینه امور امنیتی مورد علاقه دو طرف، به همکاری وادار سازند. قبل از هر کار، عمانیها باید به برقراری روابط دیپلماتیک با امارات متحده عربی و انتصاب سفیر در آنجا بپردازند. گام بعدی این است که سران نظامی دو کشور اجلاسهایی تشکیل داده و درباره امنیت تنگه هرمز و اقدامات احتمالی دیگر (به طور مثال، گشتی دریایی مشترک، مانورهای دریایی مشترک، بهره برداری از بندر یا فرودگاه رأس الخیمه توسط هواپیماهای گشتی عمان) بحث و تبادل نظر نموده و نتایج را به رهبران سیاسی مربوطه ارجاع نمایند. البته می دانیم که تعدادی موانع عملی و سیاسی در دو طرف وجود دارد که پیشنهاد این سناریو را از اجرای آن آسانتر می نماید. با این وجود باید تلاش کنیم که عمانی ها و امارات متحده بفهمند که پس از رفتن شاه آنها خودشان باید برای برقراری امنیت خلیج [فارس] اقداماتی انجام دهند. اگر آنها دست به اقدام نزنند دیگران اقدام خواهند کرد، که ممکن است بدون همکاری دوجانبه با منافع آنها مغایرت داشته باشد. دیکمن


امنیت در تنگه هرمز

سند شماره 97

سری20 می 1979 30 اردیبهشت 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 0875به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، بن، جده، کویت، لندن، منامه، مسکو، پاریس، تهران، توکیو.

مرجع: الف) ابوظبی 1196، ب) مسقط 731

موضوع: امنیت در تنگه هرمز

1- (سری - تمام متن)

2- سفارت از همیاریهای آگاهانه سفیر دیکمن نسبت به پیشنهاد ما در رابطه با بهبود امنیت تنگه هرمز استقبال کرده و با بسیاری از نکات طرح شده توسط سفیر موافق است.

3- لیکن با این نظر که باید در پیگیری اهداف امنیتی بر همکاری منطقه ای تأکید داشته

ص: 240

باشیم موافق نیستیم. درست است که همکاری بیشتر منطقه ای ما را در بهبود وضع امنیتی تنگه هرمز یاری خواهد داد، ولی به نظر من تحقق این همکاری تا حدود زیادی غیرممکن است. البته تمام اقدامات ممکن را باید برای فراهم آوردن زمینه مساعد انجام دهیم، اما منافع ما در این منطقه آن قدر عمیق است که نمی توانیم بر همکاری منطقه ای به عنوان ستون اصلی سیاست امنیتی خود تکیه کنیم. تاریخ، فرهنگ و سازمان قبیله ای مردم منطقه، به سهولت افزایش همکاری منطقه ای را پدید نمی آورد، و ما از اهرمی آنچنان مؤثر برخوردار نیستیم که با وجود عدم تمایل طرفین مربوطه، بتوانیم آنان را وادار به همکاری بیشتر بنماییم.

4- نمی دانم چرا عمان در بازگشایی سفارت خود در امارات متحده عربی تأمل و تأخیر روا داشته است، و تنها بی توجهی و دیوانگی سلطان می تواند توجیه گر این موضوع باشد. ولی این شرایط تصویرکننده مشکلاتی است که با آنها روبه رو خواهیم شد، آن هم در صورتی که طبق پیشنهاد سفیر دیکمن بر همکاری منطقه ای تأکید نماییم. به نظر من معقول تر این است که برنامه هایمان را طوری طرح ریزی نماییم که گویا همکاری مؤثر منطقه ای بروز نخواهد کرد. اگر هم این همکاری پیش آید، از آن به گرمی استقبال خواهیم کرد.

وایلی


ابتکار دیپلماتیک احتمالی عمان در رابطه با امنیت تنگه هرمز

سند شماره 98

محرمانه21 ژوئیه 1979 30 تیر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1257به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، ابوظبی، قاهره، جده، کویت، لندن، منامه، تهران، توکیو

موضوع: ابتکار دیپلماتیک احتمالی عمان در رابطه با امنیت تنگه هرمز

1- (محرمانه - تمام متن)

2- طی ملاقات مورخ 17 ژوئیه توسط کاردار و دریاسالار چونینگ، فرمانده جدید نیروهای آمریکایی در خاورمیانه، با سرهنگ «سالم الغزالی» و سرگرد «پیتر تویتس» رئیس ستاد مشترک، غزالی و تویتس فاش ساختند که دولت عمان مشغول بررسی خطرات تروریستی در تنگه هرمز است. وزارت دفاع قریباً این گزارش را به وزارت امور خارجه تسلیم خواهد کرد. با در نظر گرفتن اقدام وزارت امور خارجه، دولت عمان بین کشورهای خلیج [فارس]، کشورهای اروپایی، آمریکا و ژاپن دست به اقدامات دیپلماتیک خواهد زد تا اقدامات مشترکی در همین رابطه پدید آید. این ابتکار ممکن است موجب پیدایش یک اجلاس چند جانبه گردد، ولی طبق گفته غزالی احتمالاً دولت عمان فرستادگان ویژه خود را به پایتخت های مورد نظر جهت مشورت گسیل خواهد داشت.

3- سپس غزالی بخشی از گزارش وزارت دفاع خطاب به وزارت امور خارجه را به

ص: 241

فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه نشان داد. مهم ترین نتیجه گیریهای این بخش عبارتند از: الف) اقدامات شناسایی و اطلاعاتی عمان می تواند مانع از انجام حملاتی به نفتکش هایی که از تنگه عبور می کنند بشود، ولی رادارهای بیشتری مورد نیاز است. ب) امکان ربوده شدن نفتکش نیز وجود دارد، ولی جهان آن را رویدادی محدود به حساب خواهد آورد و این امر تأثیر چندانی بر حرکت کلی تانکرهای حامل نفت نخواهد داشت. پ) مهم ترین خطر عبارت است از مین گذاری در مسیر تانکرها، چون این کار مانع از حرکت آنها از طریق تنگه هرمز خواهد شد تا اینکه در مورد فقدان مین در مسیر خود مطمئن شوند. بدین ترتیب حمل و نقل نفت احتمالاً دو سه ماه متوقف خواهد گردید و نتایج اسفباری برای جهان به همراه خواهد آورد. ت) عمان فاقد تسلیحات یا اقدامات ضدّ مین در نیروی خود است. ث) هزینه خرید ناوهای مین جمع کن نیز بسیار سنگین است.

4- در تشریح ابتکار دولت عمان، غزالی گفت که [تنها] نفت تولیدی توسط عمان از طریق تنگه هرمز به نقاط دیگر جهان ارسال نمی گردد. منظور وی این است که دیگر کشورهای خلیج [فارس] منافع بسیاری دارند که در گرو این همکاری امنیتی است و ضرری متوجه عمان نخواهد شد. علاوه بر این، وی گفت کشورهای مهم مصرف کننده نفت نیز منافعی دارند که در گرو این اقدام مشترک است.

به عبارت دیگر، طبق گفته غزالی، عمان این ابتکار را در پیش گرفته است چون می داند که در حراست از این تنگه مهم که در مجاورت کشورش قرار دارد «مسئولیت» خطیری دارد.

5- نظریه: گذشته از استدلالهای طرح شده توسط غزالی، باید گفت که عمان نیز در این ابتکار منافعی دارد. فرض کنیم که وزارت امور خارجه در مورد گزارش وزارت دفاع اقداماتی صورت دهد، به این ترتیب ابتکار مزبور به دیگر کشورهای عرب خلیج [فارس] یادآوری می کند که آنها نباید تنها به خاطر کمپ دیوید، عمان را منزوی نمایند. علاوه بر این دولت عمان خواهد توانست نشان دهد که حراست از این تنگه از نظر اقتصادی برای دیگر کشورها بیش از عمان منفعت دارد. سیزر


ملاقات ساندرز، معاون وزیر، در تاریخ 25 ژوئن با سفیر جدید عمان

سند شماره 99

محرمانه28 ژوئیه 1979 6 مرداد 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 6361به: سفارت آمریکا، مسقط

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، قاهره، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، تهران، توکیو

مرجع: مسقط 1257

موضوع: ملاقات ساندرز، معاون وزیر، در تاریخ 25 ژوئن با سفیر جدید عمان

1- (محرمانه – تمام متن)

ص: 242

2- سفیر جدید عمان بنام سلیمان در تاریخ 25 ژوئیه با ساندرز معاون وزیر ملاقات کرد. پس از احوال پرسی های معمول، سلیمان در مورد وضع مذاکرات صلح، به خصوص نقش رو به رشد فلسطینی ها در مذاکرات سؤال کرد. وی خاطرنشان ساخت که آرمان فلسطینی موضوع اصلی وحدت کشورهای عربی است. بنابراین از نظر دولت عمان ایجاد پیشرفت بیشتر در این جهت بسیار حائز اهمیت است.

3- ساندرز پس از اشاره به قدردانی دولت آمریکا در رابطه با موضع مفید عمان در قبال قراردادهای کمپ دیوید و حمایت آن کشور از سادات، گفت دولت آمریکا امیدوار است پیشرفت مهمی در زمینه ایجاد خودمختاری در ساحل غربی نوار غزه صورت پذیرد. وی گفت دولت آمریکا امیدوار است این پیشرفت قبل از پایان سال آینده صورت پذیرد. ساندرز اظهار داشت که این پیشرفت ضمن اهمیت، منافع خاصی برای دولت عمان دربر دارد و می تواند اعراب میانه رو را متقاعد سازد که قرارداد کمپ دیوید می تواند پیشرفتهای مهمی سبب شده و فشار وارده بر عمان از طرف بلوک عرب را تخفیف بخشد. ساندرز همچنین یادآور شد که گذشته از مذاکرات جاری بین مصر و اسرائیل در مورد ساحل غربی نوار غزه، در مورد قطعنامه ای مبتنی بر حقوق فلسطینی ها در شورای امنیت سازمان ملل طی هفته های آتی گفتگوهایی صورت خواهد گرفت.

4- سلیمان خاطرنشان ساخت که منافع عمان در مسئله فلسطین تنها جنبه انتزاعی ندارد، بلکه به طرز قریبی با نگرانیهای امنیتی دولت عمان نیز ارتباط دارد. در همین رابطه وی به هشدار دریایی اعلام شده از طرف دولت آمریکا درباره احتمال بروز فعالیت های تروریستی در تنگه اشاره کرد.

وی گفت دولت متبوعش در نظر دارد فعالانه به تأسیس یک «نیروی ویژه» بپردازد که بتواند با اعمالی از قبیل مین گذاری و یا حمله از طریق قایق های کوچک مبارزه نماید.

توینام اظهار داشت که در گفتگوی اخیر خود با فرمانده نیروهای آمریکا در خاورمیانه اطلاع یافته است که نیروی دریایی دولت عمان در هنگام اجرای عملیات گشتی در جزایر تنگه، ضمن «تمرینات جنگی» با نیروهای آمریکا در خاورمیانه، وضع خود را بسیار بهبود بخشیده است.

سلیمان یادآور شد که طرز تفکر دولت عمان در رابطه با تنگه هرمز هنوز در مراحل اولیه است ولی امیدوار است آمریکا نیز درباره مذاکرات مربوطه تفاهم نشان دهد.

ساندرز و توینام گفتند که ما امیدواریم دولت های منطقه بتوانند با همکاری یکدیگر با اینگونه مخاطرات مقابله نمایند و دولت آمریکا نیز قطعاً آماده است تا به روش های مفید نسبت به این مسئله پاسخ دهد.

ونس


گزارش گشتی سامپسون آمریکا در تنگه هرمز

ص: 243

سند شماره 100

سری6 اوت 1979 15 مرداد 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1607به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، دوحه، جده، کویت، مسقط، تهران.

موضوع: گزارش گشتی سامپسون آمریکا در تنگه هرمز

1- (سری – تمام متن)

2- ناخدای ناو جنگی سامپسون آمریکایی که نابود کننده سلاحهای هدایت شونده است در تاریخ 4 اوت درباره مأموریت خود در تنگه هرمز که اخیراً پایان یافته است با سفیر گفتگو نمود. در پاسخ به اطلاعات رسیده درباره اقدامات جبهه آزادیبخش خلق فلسطین علیه تانکرهای نفتی که از تنگه هرمز می گذرند، ناو سامپسون آمریکایی در یک عملیات شبانه روزی شش روزه 25 عملیات گشت زنی در سرتاسر تنگه انجام داد. هیچ حرکت یا رویداد مشکوکی مشاهده نشد.

3- در هنگام روز یکی از دو قایق گشتی عمان از یک بندر نامعلوم در شبه جزیره مسندم برای شرکت در عملیات گشت زنی سر می رسید. ارتباط رادیویی و همکاری بین سامپسون و آن قایق گشتی عالی بود. قایق گشتی عمان لنج هایی را که از تنگه عبور می کردند متوقف می کرد و به بررسی اوراق، مسافرین و محموله آنها می پرداخت. سامپسون سعی در توقف و یا ایجاد ارتباط با لنج هایی که تعدادشان زیاد بود و در طول و عرض تنگه از طرف ایران و به سوی این کشور در رفت و آمد بودند ننمود. سامپسون روز بعد به نیروی دریایی عمان گزارش داد که در هنگام شب نیز این لنج ها رفت و آمد می کنند ولی آنها گفتند که در این باره کاری نمی توانند انجام دهند.

4- نتیجه گیریهایی که ناخدا در رابطه با این عملیات کرده بود عبارتند از: الف) دولت عمان قادر نیست رفت و آمد و فعالیت شبانه لنج ها را کنترل نماید، ب) امکان دارد گروه کوچکی از تروریستها با استفاده از یک یا دو لنج مزبور در طول شب به یک تانکر نزدیک شوند و یا در طول شب کار خود را در تنگه انجام دهند، و پ) در طول شب این لنج ها به آسانی خواهند توانست مین ها را در تنگه کار بگذارند. تعداد کمی از این مین ها خواهد توانست رفت و آمد تانکرها را حداقل به مدت دو هفته به تعویق بیاندازد چون آمریکا و نیروهای دریایی خلیج [فارس] وسایل جمع آوری مین را در این منطقه ندارند.

5- ناخدا گفت که شرایط کار در تنگه هرمز در طول فصل تابستان بسیار کمرشکن است. میانگین درجه حرارت دریا 98 درجه فارنهایت بود و می بایست آب دریا را قبلاً با وسایل مکانیکی و برای استفاده در خنک کردن موتورها سرد نمود. این امر سبب می شود تأثیر دستگاههای خنک کننده هوا نیز در شرایط کاری در درجه حرارت 85 80 مثبت نباشد.

طوفانهای شن نیز قدرت دید را از بین می برد. گاهی یک کشتی نمی توانست کشتی دیگری

ص: 244

را که در فاصله چهار هزار پایی در حرکت بود ببیند. از طرف دیگر، در روزهای روشن و آرام، یکباره شش کشتی در حال رفت و آمد از تنگه مشاهده می گردید.

6- نظریه: آنچه در بالا گفته شد نشانگر پیچیدگی هایی است که در عملیات گشت زنی تنگه هرمز وجود دارد. پلترو


آسیب پذیری های تنگه هرمز

سند شماره 101

سری29 اوت 1979 7 شهریور 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 01/226874به: سفارت آمریکا، ابوظبی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در اسلام آباد، جده، کویت، لندن، منامه، مسقط، دهلی نو، صنعا، تهران

موضوع: آسیب پذیری های تنگه هرمز

ممکن است فلسطینی های تندرو بخواهند در تنگه هرمز به یک کشتی حمله کنند؛ با اینکه می دانند قادر به غرق ساختن آن و یا بستن تنگه هرمز نیستند. این حرکت به طور حیرت انگیزی توانایی فلسطینی ها را در حمله ور شدن به منافع آمریکا و اروپا نشان خواهد داد. البته غرق کردن یک کشتی سبب بسته شدن آبراهی، که حدود یک سوم نفت مورد نیاز روزانه جهان از طریق آن عبور می کند، نمی شود.

با این وصف، نفس این کار سبب ایجاد تشنج گردیده، احتمالاً بی ثبات شدن دلار را در بازار پول بین المللی به همراه خواهد آورد و قیمت نفت در بازار سیاه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.

تنگه هرمز

مهم ترین کانال کشتیرانی که از طریق هرمز می گذرد کوتاه ترین راه در اطراف شبه جزیره مسندم و یا عمان به شمال می رود که 30 تا 35 کیلومتر طول و 8 تا 13 کیلومتر عرض دارد. معبر ورودی و معبر خروجی تنگه شامل یک منطقه ممنوعه به عرض 2 کیلومتر است. عمق کانال نیز بین 75 تا 200 متر تغییر می کند.

معبر خروجی کانال آن قدر عمیق است که حتی اگر دو نفتکش عظیم الجثه نیز در آن غرق شوند باز هم مانعی برای کشتیرانی به وجود نخواهد آورد.

صادرات نفت خام

محموله 20 18 میلیون بشکه در روز کشورهای تولید کننده نفت منطقه چون عربستان سعودی، ایران، عراق، کویت، امارات متحده عربی، قطر و بحرین، حدود 50 درصد واردات نفت خام و محصولات پالایش یافته جهان را تشکیل می دهد. به استثنای مقدار نفتی که از

ص: 245

طریق خط لوله صادر می شود، کل صادرات نفتی این کشورها از طریق تنگه هرمز می گذرد (بدون طبقه بندی).

سه خط لوله منطقه که دارای ظرفیت روزانه 5/2 میلیون بشکه هستند از طریق دریای مدیترانه نفت صادر می کنند و در صورت بسته شدن تنگه هرمز بخشی از خسارات وارده را می توان از طریق افزایش صادرات از این دریا جبران کرد.

خط لوله نفتی عراق ترکیه با حداکثر ظرفیت خود، 600000 بشکه در روز مشغول به کار است؛ و دو خط لوله دیگر، خط لوله عراق سوریه و خط لوله «تپ» سعودی روزانه در مجموع 250000 بشکه نفت را حمل می کنند. خط لوله چهارمی که حوزه های نفتی عربستان سعودی را به دریای سرخ مرتبط می سازد تا اوایل سالهای 1980 به پایان نخواهد رسید. راه خروج و یا راه کشتیرانی جایگزین دیگری در آینده نزدیک برای ادامه صدور نفت منطقه وجود ندارد. (بدون طبقه بندی)

آسیب پذیری

واردات نفتی آمریکا از طریق منطقه خلیج فارس معادل یک سوم کل واردات نفتی آمریکا و حدود یک ششم مصرف کل آمریکا را شامل می گردد. از طریق خلیج فارس حدود سه چهارم نیازهای نفتی ژاپن تأمین می گردد؛ و اروپای غربی نیز حدود 60 درصد نیاز نفتی خود را از این طریق به دست می آورد. (بدون طبقه بندی)

گرچه عبور نفت منطقه مهم ترین مسئله مورد نگرانی صحنه بین المللی است، لیکن میزان واردات مصرفی و کالاهای صنعتی کشورهای خلیج [فارس] از غرب نیز با ایجاد وقفه در کشتیرانی در این تنگه آسیب خواهد دید.

بخش اعظم مواد خام و تجهیزات ساختمانی و بخش اعظم مواد غذایی ملتهای خلیج [فارس] از خارج وارد می گردد. کشورهای خلیج [فارس] در سال 1977 معادل 45 میلیارد دلار کالا وارد کردند و حدود 80 درصد این واردات به وسیله اروپای غربی، ژاپن و آمریکا تأمین می گردد. (بدون طبقه بندی).

چون در خشکی برای حمل و نقل این میزان واردات، سیستم معتبر و قابل اعتمادی وجود ندارد، واردات از طریق تنگه هرمز انجام می شود. حمل و نقل واردات از خشکی باید از طریق ترکیه یا شوروی یا سوریه انجام شود که خود این کشورها مهم ترین تولید کنندگان و عرضه کنندگان کالاهای صنعتی و یا مواد غذایی به خلیج [فارس] به شمار نمی روند. علاوه بر این، این کشورها با کشورهای حوزه خلیج [فارس] نیز از نظر سیاسی در تضاد بوده اند. عربستان سعودی که به دریای سرخ دسترسی دارد تنها کشوری است که میزان وابستگی آن به تنگه هرمز بسیار کم است. (بدون طبقه بندی).

ونس


امنیت تنگه هرمز

ص: 246

سند شماره 102

سری31 اوت 1979 9 شهریور 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 0235به: سفارت آمریکا، ابوظبی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در دوحه، جده، کویت، اسلام آباد، لندن، دهلی نو، منامه، مسقط، صنعا، تهران

موضوع: امنیت تنگه هرمز

1- (سری – تمام متن)

2- دو پیام که به ارزیابی مسئله امنیت تنگه هرمز می پردازد برای همه نمایندگی های ذیربط ارسال می گردد. پیام نخست که به وسیله فرمانده نیروهای خاورمیانه تهیه شده و به ارزیابی آسیب پذیری تنگه هرمز پرداخته و پیام دیگر که به وسیله جامعه اطلاعاتی تهیه شده و به ارزیابی همان مسئله پرداخته، مکمل یکدیگر هستند و بایستی بتواند ارزیابی دولت آمریکا را در قبال این مسئله که در هفته های اخیر توجه بسیاری به خود جلب کرده در اختیار شما قرار دهد.

3- مخاطبین باید توجه داشته باشند که در بند اول پیام جامعه اطلاعاتی در مورد مسئله تأثیر غرق شدن یک تانکر نفتی صحبت شده است: این کار تنگه را مسدود نخواهد کرد. ولی تأثیر روانی بسیار خواهد داشت.

البته تأثیرهای اقتصادی نیز به همراه خواهد داشت چون سبب بالا رفتن تعرفه ها خواهد گردید که آن هم به نوبه خود موجب افزایش قیمت نفت خواهد شد. (هنوز چیزی نگذشته است که کویت نسبت به تعرفه کشتیرانی در خلیج [فارس] اعتراض کرده و از پرداخت آن امتناع ورزیده است.)

4- با اشاره به بند 22 (پ) پیام فرماندهی نیروهای خاورمیانه که آغاز آن اینگونه است: «به محض اینکه یک کشتی غرق شود رفت و آمد به مدت دو ماه امکان پذیر نخواهد بود...،» ما متوجه شدیم که برآورد جامعه اطلاعاتی این است که با در نظر گرفتن تواناییهای منطقه، دو هفته طول می کشد تا عملیات مین یابی کانال آغاز و پایان یابد (عربستان سعودی در حال حاضر مین روب در اختیار دارد، ایران پنج مین روب دارد لیکن با وضع کنونی اقدامات ایران خالی از اشکال نخواهد بود، عراق نیز پنج مین روب دارد ولی دو روز طول می کشد تا بتواند کشتی های خود را وارد تنگه نماید. ولی مین گذاری کانال به وسیله تروریستها کاری بسیار دشوار خواهد بود.

ما دریافته ایم که مین های زمینی در آنجا تأثیری نخواهد داشت چون عمق آب بیش از 200 متر است. اگر تروریستها بخواهند از مین های شناور استفاده کنند متوجه می شوند که مین ها در عرض چند روز با جریان آب از تنگه خارج خواهند شد.

ونس


تحقیق عمان در مورد امنیت تنگه هرمز

ص: 247

سند شماره 103

سری26 سپتامبر 1979 4 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1732به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بن، دوحه، کویت، لندن، منامه، پاریس، رم، تهران، توکیو.

مرجع: الف) مسقط 1450، ب) وزارت امور خارجه 230235، پ) وزارت امور خارجه 226874

موضوع: تحقیق عمان در مورد امنیت تنگه هرمز

1- (سری - تمام متن)

2- یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان در ملاقات خود با سفیر و معاون نمایندگی در 18 سپتامبر یک نسخه از گزارش تحقیقی عمان در مورد امنیت تنگه هرمز را به ایشان داد. بنا به این گزارش ربوده شدن یکی از تانکرها در تنگه سبب می شود که تروریستها یک وسیله تبلیغاتی به دست آورند، لیکن مین گذاری مهم ترین خطری است که آمد و شد تانکرها را در تنگه تهدید می کند. حتی اگر مین و یا مین های کار گذارده شده در تنگه خسارتی به بار نیاورند و فقط یکی از آنها مشاهده شود، باعث می شود رفت و آمد تانکرها در تنگه متوقف شود و حدود 20 روز طول می کشد که عملیات مین جمع کنی به پایان برسد. طبق مطالعه عمانیها، بهترین راه حل این است که مقداری پول در اختیار عمان قرار داده شود تا بتواند مین یاب خریداری کرده و به گشت زنی در تنگه پرداخته و جلوی مین گذاریها را بگیرد. علوی مدعی است که یمن جنوبی می تواند مین های ساخت شوروی را از داخل لنج ها به آب پرتاب کند و چون جریان آب قادر نیست این مینها را از تنگه بیرون ببرد، رفته رفته در بستر دریا قرار می گیرند.

3- سرمایه: طبق برآورد علوی، یک مین جمع کن و تجهیزات کمکی آن معادل 40 میلیون ریال عمانی (که برابر با 117 میلیون دلار است) خرج برمی دارد. سرپرست امور سیاسی وزارت امور خارجه «ملالاه حبیب» (که اخیراً به سمت سفیر در ایران انتخاب شده است) برای ارائه پیشنهاد عمان به بغداد و تهران رفته است تا تقاضای این کشور را برای دریافت کمک نیز مطرح نماید. (برای اطلاعات بیشتر درباره عکس العمل منفی عراق به تلگرام مرجع سپتامبر مراجعه کنید). عمان از طرف عراق و ایران انتظار کمک ندارد ولی خواسته است قبل از اتفاق هر رخدادی آنها را مطلع کرده باشد تا بعدها نگویند که آنها از ماجرا خبر نداشته اند.

4- عمان درباره عملیات مین جمع کنی خود از شش کشور اصلی مصرف کننده نفت یعنی انگلیس، فرانسه، آلمان غربی، ایتالیا، ژاپن و آمریکا درخواست کمک کرده است. علوی یک نسخه از این پیشنهاد را به ما داد که سفیر گفت آن را به واشنگتن خواهد فرستاد و از دولت آمریکا خواهد خواست تا نظریات خود را در مورد امکان ارائه کمک به آنها بدهد.

ص: 248

5- در محموله پستی بعدی یک نسخه از گزارش و یادداشت دیپلماتیک عمان که حاوی تقاضای کمک عمان است به واشنگتن برای امور خاور نزدیک فرستاده خواهد شد. البته یک نسخه از این مطلب را در اختیار گروه تحقیق نظامی نیز قرار می دهیم.

6- نظریه: بررسی عمانیها که به سفارت داده شده قدری تصنعی بود و فاقد تحلیل های فنی و حرفه ای مربوط به امور کشتیرانی در خلیج [فارس] است. گرچه راه جدیدی که عمانیها در حال ایجاد آن هستند برای مین گذاری مناسب است ولی طریق موجود برای این کار اصلاً مناسب نیست. اگر خطری مشاهده شود، کشتیرانی را به آسانی می توان به وضعیت کنونی بازگرداند.

از طرف دیگر، گویا عمانیها خطرات دیگر را سرسری گرفته اند. خصوصاً اینکه عمانیها در این بررسی (و مطالعه ای که به وسیله جامعه اطلاعاتی آمریکا تهیه شده) گویا متوجه نشده اند که امکان دارد تروریستها با استفاده از قایق های کوچک بخواهند سکان کشتی های نفت کش را از کار بیندازند. چون اگر سکان هدایتی این نفت کش ها از کار بیفتد تانکرها به سرعت در آب فرورفته و در اثر برخورد با امواج و صخره ها در هم می شکنند. به نظر ما سکان هدایتی آنها می تواند هدف خوبی برای قایق ها و یا لنج های سریع حامل موشک های هدایت شونده باشد. این مطالعه همچنین راجع به تحویل چهار مین جمع کن به عربستان سعودی که دو فروند آنها قرار است به عملیات جمع آوری مین در بندر جبیل خلیج فارس مشغول باشند نیز چیزی نگفته است.

7- من توصیه می کنم قبل از پاسخ به عمانیها ابتدا مطالعه ای کامل در مورد جنبه های فنی امنیتی تنگه و با استفاده از تخصص خودمان در مورد مین های دریایی، عملیات خنثی سازی مین و عملیات پلیس ساحلی در زمینه کانالهای کشتیرانی دور از خشکی بنماییم. به نظر من تحقیقاتی که تاکنون ارائه و تهیه شده به طور عمقی با این مسائل برخورد نکرده است. می توانیم پس از آگاهی از جنبه های فنی مسئله به عمانیها نشان بدهیم که چگونه باید همکاری کشورهای ذینفع را در برقراری امنیت تنگه جلب نمایند.

8- پیشنهادات: سفارت توصیه می کند بخش امور خاور نزدیک گروهی را تشکیل دهد که به مطالعه جنبه های فنی امنیت تنگه بپردازند، البته قبل از ارائه پاسخ به عمانیها. در این مطالعه و تحقیق باید درباره مشکلات مین گذاری، عملیات ضد مین گذاری، آسیب پذیری تانکرها در برابر قایق های کوچک، و راههای گشتی و شناسایی، با استفاده از تخصص موجود در وزارت دفاع، گارد ساحلی، سازمان سیا و جاهای دیگر در دولت آمریکا بررسی نماییم. پس از آنکه این تحقیق پایان یافت، آن را به همراه پیشنهاد درباره اقدامات بعدی، به سفارت در مسقط ارسال نمایید تا ما هم آن را به عمانی ها بدهیم و روش تماس گرفتن با کسانی را که مایلند در هزینه این عملیات مشارکت نمایند، به آنها نشان بدهیم.

وایلی


عصبانیت بحرین در قبال ابتکار عمان در مورد تنگه هرمز

ص: 249

سند شماره 104

محرمانه26 سپتامبر 1979 4 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، منامه 1939به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، بن، قاهره، دوحه، کویت، لندن، مسقط، پاریس، رم، صنعا، تهران.

موضوع: عصبانیت بحرین در قبال ابتکار عمان در مورد تنگه هرمز

1- (محرمانه – تمام متن)

2- وزیر خارجه بحرین شیخ محمدبن مبارک آل خلیفه در گفتگوی 25 سپتامبر خود با سفیر از ابتکار عمان جهت تأمین کمک مالی از ملتهای خلیج [فارس] و مصرف کنندگان مهم نفتی جهت گسترش توانایی جمع آوری مین های تنگه هرمز شدیداً انتقاد کرد. وی گفت مهم ترین خطاهای حیاتی موجود در پیشنهاد عمان، عبارتند از عدم موقعیت دولت عمان در مشورت با دولت های دوست خود در منطقه و عدم درک آن از این مسئله که یک پروژه امنیتی مشترک با مداخله آمریکا در خلیج [فارس]، از سوی سایر کشورهای منطقه قابل قبول نیست.

3- وزیر خارجه در ادامه گفت: «اصلاً گمان نمی رفت» که عمان فرستاده خود را قبل از اعزام به عربستان سعودی (و بحرین) به عراق بفرستد. طبق انتظار، زمانی که فرستاده عمانی یعنی یوسف العلوی به بحرین رسید، عراق ابتکار عمانی را یک پیمان بغداد جدید توصیف کرد و اعتبار آن را کلاً از بین برد. شیخ محمد گفت، ما می توانستیم به عمانیها بگوییم که برخورد یک جانبه عمان با عراق شکست خواهد خورد و علت آن نیز طرز برخورد عمان با معاهده مصر و اسرائیل است.

4- وزیر خارجه ظاهراً در ادامه انتقادات خود علاوه بر عصبانیت از برقراری تماس عمانیها با عراق قبل از گفتگو با دولت های میانه رو از این ناراحت بود که درباره این پروژه قبل از گفتگو با برادران عرب خود با دولت آمریکا مذاکره کرده است. سفیر گفت درباره صحت این گفته تردید ندارد (تا آن موقع گزارش مسقط 1732 را دریافت نکرده بودیم) لیکن وزیر خارجه گفت که نسبت به صحت آن اطمینان کافی دارد. (اظهارنظر: بنا به عقیده وزیر خارجه، این موضوع نشان می دهد که عمانیها تا چه حد از طرز تفکر منطقه و روش مورد قبول آن دور افتاده اند. در مورد این مسئله، بحرینی ها انتظار داشته اند که مشورتهای درون عربی به خودی خود قبل از انتشار به «خارج» صورت پذیرد. همانطور که روزنامه «خلیج» در تاریخ 20 سپتامبر متذکر شده وی گمان می کند که آمریکا، عمان را در صدر این پروژه قرار داده است. پایان اظهارنظر).

5- در گفتگو پیرامون شایستگیهای پیشنهاد عمان، شیخ محمد گفت بد نبود عمان در تلاش به دست آوردن تجهیزات جمع آوری مین 120 میلیون دلاری خود به کشورهای خلیج [فارس] روی می آورد. منافع مشترک حاصله به رسمیت شناخته شده است و این مقدار پول نیز در توان مالی این کشورها وجود دارد. ولی این مذاکرات می بایست تنها دربرگیرنده کشورهای منطقه

ص: 250

بوده باشد و نه ملتهای مصرف کننده نفت. وی گفت پس از انجام این امور، عمان می توانست از هر کشور دیگر و یا حتی آمریکا تجهیزات مورد نیاز خود را خریداری کند. لیکن بنابر شواهد موجود هیچگونه تعهدی به فرستاده عمان داده نشده بود و وی نمی داند که این پروژه چگونه انجام خواهد شد.

6- نظریه: احتمالاً این روش دیگری است برای ابراز این موضوع که به نظر بحرین ابتکار عمان چه در فرض و چه در اجرا با موفقیت چندانی روبه رو نخواهد شد. لحن انتقادی وزیر خارجه خالی از احساس همدردی نیز نبود. امنیت تنگه از نیازهای بسیار ضروری به حساب می آید و طبیعی است که عمان به خاطر وضع جغرافیایی خود این وضع را در پیش بگیرد. لیکن عمان در تاکتیک های خود به خطا رفته است، که بنا به گفته وزیر خارجه، ناشی از عدم تجربه دیپلماتیک عمانیها و نیز ناشی از انزوای کنونی آنها نسبت به حساسیت های جاری عربی است. وزیر خارجه در مورد غیرقابل قبول بودن مشارکت آمریکا در این پروژه گفت دولت وی معتقد است که بین عدم پیشرفت «ناراحت کننده» مسئله فلسطینی ها در مذاکرات جاری و تمایل بحرین به همکاری با آمریکا در موضوعات دیگری از قبیل امنیت خلیج [فارس] ارتباطی وجود دارد. پلترو


پیشنهاد عمان درباره تنگه هرمز و احتمال برگزاری...

سند شماره 105

محرمانه29 سپتامبر 1979 7 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، مسقط 1751به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در بغداد، امان، دوحه، جده، کویت، لندن، منامه، پاریس، رم، صنعا، تهران، توکیو.

مرجع: الف) مسقط 1732، ب) سرویس خبر پراکنی خارجی امان ز241550 سپتامبر 79، پ) سرویس خبر پراکنی خارجی امان ز231030 سپتامبر 79، ت) سرویس خبر پراکنی خارجی لندن ز221026 سپتامبر 79، ث) بغداد 1995، و) مسقط 1680، ج) سرویس خبر پراکنی خارجی ز251231 سپتامبر 79، چ) لندن 18961، ح) تهران 10439.

موضوع: پیشنهاد عمان درباره تنگه هرمز و احتمال برگزاری

اجلاس امنیتی خلیج [فارس]

1- (محرمانه – تمام متن)

2- «ملالاه حبیب» رئیس امور سیاسی وزارت امور خارجه عمان اخیراً از سفر خود به بغداد و تهران که به منظور ارائه پیشنهاد عمان در مورد تنگه هرمز انجام شده بود (مرجع الف) و در 25 سپتامبر با مروری بر عکس العمل کشورهای خلیج [فارس] در رابطه با این پیشنهاد در اختیار معاونت نمایندگی قرار داده شد، بازگشت.

3- عراق و کویت. عراقیها هنوز آنچه را که حبیب در اختیار وزیر خارجه عراق، «حمادی»

ص: 251

قرار داده بود نخوانده بودند که روزنامه الثوره به آن به عنوان فرم جدیدی از پیشنهاد قبلی امنیتی عمان در اواخر 1976 حمله ور شد. شیخ سالم الصباح وزیر دفاع و وزیر امور خارجه کویت قبل از آنکه العلوی معاون وزیر خارجه عمان قادر باشد به کویت وارد شده و پیرامون پیشنهاد این کشور توضیحی بدهد، از مواضع عراق در رابطه با آن استفاده کرد. انتقاد از پیش پرداخته شده و غیرآگاهانه از عقاید عمان قابل توجیه نبود. عمان پیشنهاد معاهده امنیتی منطقه ای را نداده بود، بلکه خواهان آن بود که منطقه مقداری از منابع مالی خود را در اختیار نیروهای گشتی عمان قرار دهند تا این کشور بتواند در حوزه مسئولیت خود در عمان به برقراری امنیت بپردازد. پیشنهاد عمان هنوز از پختگی خاصی برخوردار نبود، و برای تغییر آن، عمان حاضر بود پیشنهادات سازنده کشورهای غیرمتخاصم خلیج [فارس] را بپذیرد.

4- ایران. حبیب پیشنهاد عمان را به معاون وزارت امور خارجه و معاونش در ایران تقدیم کرد. ایرانیها نسبت به عقاید عمان حالت خصمانه نداشتند، ولی روشن بود که پاسخ ایران پس از مورد ملاحظه قرار گرفتن پیشنهاد توسط مقامی بالاتر از دکتر یزدی وزیر امور خارجه (که در آن زمان در تهران و در تشییع جنازه طالقانی شرکت کرده بود) داده خواهد شد.

5- عربستان سعودی و بحرین. در تاریخ 20 سپتامبر، العلوی با وزیر خارجه سعودی شاهزاده سعود و همتای بحرینی اش ملاقات نمود. العلوی به طور مختصر به بحث درباره نتایج مأموریت خود و حبیب پرداخت، ولی حبیب معتقد بود که سعودیها و بحرینی ها به نحو منطقی پیشنهاد را مورد استقبال قرار داده بودند. (وقتی که سؤال شد آیا عربستان سعودی ممکن است با استفاده از مین روب های جدید خود به عمانی ها در برقراری امنیت تنگه هرمز کمک کنند یا نه، حبیب گفت آنها اصولاً از این عقیده طرفداری چندانی نکرده بودند.)

6- اجلاس احتمالی نخست وزیران خلیج [فارس] (مرجع ث) پیشنهاد معتدل عمان درباره ایجاد یک صندوق مالی منطقه ای، در مطبوعات صرفاً به عنوان نوعی پیمان واردکننده نیروهای بیگانه تلقی و مورد حمله قرار گرفت. با در نظر گرفتن سوءظن محلی و تفسیر نادرست (تلگرام مربوط به عراق را بخوانید)، حبیب فکر نمی کند که در حال حاضر اجلاسی جهت بحث درباره موضوع حساسی چون امنیت منطقه ای تشکیل گردد.

7- چون العلوی به تازگی از کویت بازگشته بود، حبیب نمی توانست درباره سفر العلوی به کویت به ما چیزی بگوید. ولی اگر بخواهیم به مطبوعات کویتی اعتماد نماییم، باید بگوییم که کویتی ها این بار هم موضع عراق را در مورد پیشنهاد عمان تکرار کرده اند.

8- نظریه: ابتکار عمان را می توان به این ترتیب توصیف کرد که در سطوح سیاسی و فنی کارایی و کاربرد ندارد. تا 18 سپتامبر یعنی هنگامی که حبیب عازم بغداد و تهران شده بود درباره این ابتکار چیزی به سفارت گفته نشده بود. ما از حبیب پرسیدیم که چرا قبل از سفر به بغداد با کشورهای دوست در خلیج [فارس] جنوبی مشورت نکرده است وی در جواب گفت این بخش از مشورت ها به عهده العلوی بوده که در آن زمان به مسایل دیگر مشغول بود.

ص: 252

9- ظاهراً عمانیها می خواسته اند قبل از آنکه اتفاقی در تنگه هرمز بیفتد برای تبرئه خود در قبال اتهامات مبنی بر اینکه آنها برای دفاع از تنگه به قدر کافی تلاش نکرده اند کاری کرده باشند. آنها می خواهند بتوانند بگویند که تلاش خود را کرده و چون دیگر دوستان با آنها همکاری نکرده اند این مسئولیت از عمان ساقط شده است.

10- گرچه عمانیها انتظار نداشتند عراق عکس العمل مثبت نشان دهد ولی از شدت عکس العمل منفی آنها نیز حیرت زده شده اند. آنها فکر می کردند که در ماههای اخیر عراق در رابطه با آنها قدری ملایم تر شده است.

11- در رابطه با پاسخ آمریکا نسبت به روش عمان درباره امنیت خلیج [فارس]، ما هنوز هم معتقدیم که توصیه های ما که در مسقط 1732 مطرح شده دارای اعتبار است. امیدواریم پاسخ ما به سرعت عملی شود چون ظاهراً عمانیها سعی دارند از ناراحتی هایی که برایشان در نتیجه این مشورت های سیاسی در منطقه پیش آمده بهره برداری کنند. وایلی


گفتگوی دوجانبه ساندرز با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان

سند شماره 106

محرمانه8 اکتبر 1979 16 مهر 1358

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی 3953

به: سفارت آمریکا، مسقط با اولویت

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، امان، بغداد، قاهره، دمشق، دوحه، جده، کویت، منامه، صنعا، تهران.

موضوع: گفتگوی دوجانبه ساندرز با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان

1- (محرمانه - تمام متن)

2- خلاصه: در گفتگوی دوجانبه 4 اکتبر، علوی معاون وزیر تأیید کرد که عمان به حمایت خود از تلاشهای صلح آمریکا در خاورمیانه ادامه خواهد داد. وی امیدوار است که دولت آمریکا سریعاً به ابتکار عمان در رابطه با تنگه هرمز پاسخ مثبت بدهد. و فکر می کند که پاسخ آمریکا مثبت خواهد بود. پایان خلاصه.

3- آقای ساندرز در گفتگوی دوجانبه در نیویورک در تاریخ 4 اکتبر با یوسف العلوی معاون وزیر خارجه عمان درباره مسائل ذیل تبادل نظر کرد.

صلح خاورمیانه

در مقدمه، آقای ساندرز مراتب سپاسگزاری آمریکا را از حمایت عمان در قبال تلاشهای صلح آمریکا در خاورمیانه ابراز داشت. ما می دانیم که این حمایت برای عمان مضراتی نیز داشته است که از آن جمله می توان انزوای آن را در جهان عرب برشمرد. آقای العلوی پاسخ داد که حمایت عمان بر این محاسبه استوار است که در درازمدت روابطش با کشورهای عربی

ص: 253

عادی خواهد شد. وی در همین حال از پیشرفت ماههای اخیر در مورد مسئله فلسطینی ها راضی است. اگر این روند ادامه یابد موضع عمان سهل الوصول تر خواهد شد. در حال حاضر چند کشور عربی به درستی موضع عمان پی برده اند. عمان موضع خود را حفظ خواهد کرد و به ترغیب استقرار صلح در خاورمیانه خواهد پرداخت.

در ادامه اظهارنظرهای نویدبخش معاون وزیر، آقای ساندرز گفت که اکنون به سادگی می توان «مانع» موجود در روابط آمریکا و اعراب را رؤیت نمود. وزیر ونس اخیراً به شاه حسین گفته بود که نکته مورد بحث بین شاه حسین و عرفات، رابطه فلسطینی ها با اردن و اسرائیل، با تلاش آمریکا در جهت تحقق خودمختاری کامل فلسطینی ها در ساحل غربی و نوار غزه مطابقت دارد. به وجود آمدن مباحثات منطقی در بخش عربی امیدوار کننده است و دیگر آنها صرفاً به محکوم شمردن کمپ دیوید نمی پردازند.

لبنان

آقای ساندرز معاون وزیر را در جریان تلاشهای آمریکا در لبنان قرار داد. وی گفت ما سعی داریم به یک منطقه آتش بس یا «منطقه صلح» در جنوب لبنان دست یابیم. در مراحل بعدی سعی خواهیم کرد بر اساس قطعنامه 425 اختیارات را به دست دولت لبنان بسپاریم.

آقای العلوی سؤال کرد که آیا در مورد مسئله لبنان، آنچنان که وی شنیده است، به زودی کنفرانسی تشکیل خواهد شد. آقای ساندرز گفت که کلمه «کنفرانس» درست نیست و گفت که ما با دیگر دولت ها در نیویورک درباره اقدامات مقتضی به مشورت پرداخته ایم. پس از پایان این مرحله، ما عقاید خود را مشخص خواهیم کرد و با دولت لبنان و دیگر گروههای ذیربط بیروت همکاری خواهیم نمود.

پیشنهاد عمان در رابطه با تنگه هرمز

گفتگو به پیشنهاد دیپلماتیک عمان در مورد تنگه هرمز متمرکز گردید. آقای العلوی گفت که هدف از این تلاش مطرح ساختن موضوع و نشان دادن خطرات موجود است. زمانی می توان با این مسئله مقابله کرد که دیگر دولت ها نیز از تلاش عمان در تجهیز ظرفیت های حفاظتی آن حمایت به عمل آورند.

آقای العلوی گفت عمان می داند که عراق از طرح مزبور حمایت نخواهد کرد. بغداد دائماً با برخورد جمعی با مسئله امنیت خلیج [فارس] مخالفت می ورزد ولی عمان نمی خواست چنین نتیجه گرفته شود که عراق در این موضوع منزوی شده است. در رابطه با عکس العمل دیگر دولتها، سعودیها اظهار علاقه کرده و ظاهراً مانند عمان فکر می کنند. کویت، بحرین، قطر و امارات متحده عربی نیز پاسخ مثبت داده اند لیکن ظاهراً از این حرکت متعجب شده اند. کویت مجبور است رابطه خود با عراق را در نظر گیرد و عمان نیز هنوز منتظر دریافت عکس العمل

ص: 254

اروپا و آمریکاست ولی امیدوار است این عکس العمل مثبت باشد.

آقای العلوی و سفیر عمان در آمریکا،صادق سلیمان که در این گفتگو نیز حضور داشت، گفتند که می خواهند بدانند، دیگر کشورها در گفتگو با آمریکا و در رابطه با ابتکار عمان چه عکس العملی نشان داده اند. آقای ساندرز پاسخ داد که چند کشور معتقدند که این پیشنهاد شایسته است، لیکن آنها ناراحت هستند که چرا ابتدا با ایران و عراق تماس گرفته شده است. علاوه بر این، موضع عمان در قبال کمپ دیوید مانعی برای یک عکس العمل مثبت بود. العلوی اظهار داشت که مسئله دیگری نیز وجود دارد و آن این است که کشورهای دیگر «تصور می کنند» آمریکا عمان را وادار به اتخاذ این روش کرده است. ولی العلوی معتقد است که عمان عدم صحت این موضوع را به آنها ثابت کرده است.

آقای ساندرز گفت که نباید طرح عمان را نظریه ای پدید آمده از سوی آمریکا تلقی نمود، و او در گفتگوهای خود نیز این مطلب را تصریح کرده است. آقای ساندرز با یادآوری این مطلب که تنها چند روز قبل ما از این مسئله مطلع شده ایم، به العلوی اطمینان داد که ماهیت «بسیار حرفه ای» آن مورد بررسی دقیق قرار خواهد گرفت. العلوی تأکید کرد که امیدوار است هرچه زودتر پاسخ دولت آمریکا را دریافت دارد. دریافت این پاسخ سریع به موضع عمان کمک خواهد نمود. وی ظاهراً چنین تصور کرده است که پاسخ حاصله مثبت خواهد بود.

آقای ساندرز با اعتراف به این واقعیت که نمی توان در «وهله اول موضوع را با همه در میان گذاشت» سؤال کرد که چرا قبل از تماس با کشورهای دیگر با ایران و عراق تماس حاصل شده است. پاسخ آقای العلوی و سفیر سلیمان دارای دو جنبه بود.

الف) العلوی مسئول مسافرت به دیگر کشورها بود، ولی یکی دیگر از مقامات وزارت امور خارجه مکلف به مسافرت به ایران و عراق شده بود. و چون مقام وزارت امور خارجه وقت آزاد بیشتری داشت زودتر به انجام این مأموریت پرداخته بود.

ب) اینگونه مشورتها، هنگامی که عمان سعی داشت خطوط دریانوردی تنگه هرمز را تغییر دهد صورت گرفت و از سوی دیگر کشورها و حتی عراق عکس العمل منفی پدید نیامد.

انقلاب ایران و امنیت خلیج [فارس]

آقای ساندرز سؤال کرد که عمان پس از انقلاب ایران امنیت خلیج [فارس] را چگونه ارزیابی می کند. آیا با شیعیان عمان اختلافاتی وجود دارد؟ آقای العلوی گفت که شیعیان عمان با ایرانیها «مرتبط» نبوده و خود را کاملاً عمانی می دانند. نگرانی مهم تر طبق گفته العلوی، امکان کمک ایران به جبهه آزادیبخش خلق فلسطین و یا دیگر گروههای تندرو فلسطینی است. این گروهها ممکن است از ایران به عنوان پایگاهی جهت تهدید تنگه هرمز استفاده کنند و از طریق همین تهدیدات ثبات رژیم عمان را بر هم زنند.

آقای ساندرز معاون وزیر را در جریان نظریات آمریکا در رابطه با امنیت خلیج [فارس] قرار

ص: 255

داد. با اعلام این مطلب که امنیت باید توسط کشورهای منطقه ایجاد شود، وی گفت که اکثر کشورهای خلیج [فارس] از آمریکا می خواهند نقش جهانی خود را ایفا نماید. بدین ترتیب، هنگامی که رئیس جمهور کارتر چند روز قبل اظهار داشت ما نیروهای خود را در اقیانوس هند افزایش داده ایم، منظور وی افزایش حضور «در مسافت دور» بود. ما مراقب نیازهای امنیتی منطقه هستیم ولی حساسیت های سیاسی آن را نیز در نظر داریم. ما نمی خواهیم «در جهان به عملیات گشت زنی» بپردازیم، ولی هرگاه که لازم باشد در این زمینه کمک خواهیم کرد.

العلوی گفت به نظر سلطان قابوس حضور آمریکا در منطقه باید با حضور شوروی در منطقه همسان باشد. در همان حال وی معتقد است که کشورهای خلیج [فارس] باید با همکاری یکدیگر با این خطرها روبرو شوند، البته به استثنای عراق که گویا مایل به همکاری در این زمینه نیز نیست. خوشبختانه دیگر کشورهای عربی خلیج [فارس] نیز به این نیاز پی برده اند.

اعزام تیم تحقیق آمریکا به عمان

سفیر سلیمان سؤال کرد که آیا گروه تحقیق آمریکایی که اخیراً به عمان سفر کرده بود گزارش خود را کامل کرده است؟ آقای ساندرز پاسخ داد که وی فرصت بررسی توصیه های تیم را نداشته است چون به تازگی از سفر بازگشته است.

نقش سفیر سلیمان

در ادامه آخرین اظهارنظر العلوی مبنی بر اینکه دولت آمریکا باید آزادانه و به طور کامل از سفیر سلیمان «بهره برداری کند»، آقای ساندرز گفت سفیر باید در آمریکا به مسافرت پرداخته و با افراد آمریکایی بیشتر صحبت کند. روش عمان در رابطه با منافع آمریکا و اعراب قابل تعمق است و سفیر باید در نشان دادن این روش سازنده مساعی بیشتری نشان دهد.

ونس


امنیت منطقه خلیج [فارس] طرح عمان درباره هرمز

سند شماره 107

محرمانه9 اکتبر 1979 17 مهر 1358

از: سفارت آمریکا، کویت 4633 به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در ابوظبی، بغداد، بن، منامه، مسقط، لندن، پاریس، رم، صنعا، تهران

مرجع: الف) مسقط 1732، ب) SECTO 8015، پ) سرویس خبر پراکنی خارجی 31706LD ، ت) منامه 1939.

موضوع: امنیت منطقه خلیج [فارس] طرح عمان درباره هرمز

1- (محرمانه – تمام متن)

ص: 256

2- خلاصه: راشد الراشد معاون وزارت امور خارجه، در اظهارنظر پیرامون ابتکارات عمان جهت حفاظت از تنگه هرمز، از موضع استاندارد دولت کویت مبنی بر اینکه برای دولت های خلیج [فارس] تنها راه برقراری امنیت ایجاد نظم در داخل خودشان است صحبت کرد و گفت در این صورت نیازی به پیمانهای اتحاد نخواهد بود. به عقیده وی عمانیها به جای ناوهای مین جمع کن به اصلاح داخلی نیازمندند. آنها نتوانسته اند هیچیک از خطرهایی را که متوجه تنگه است از میان بردارند، بنابراین کویت نمی تواند آن را جدی تلقی کند. نحوه بازاریابی برای طرح هایشان در رابطه با کویت بسیار توهین آمیز است، چون کویت با عمان بیش از ایران و عراق اشتراک منافع دارد و به نظر وی عمانی ها در مورد این پیشنهاد خود نمی توانند چندان جدی باشند. الراشد احتمالاً باور نمی کند که عمانیها می خواهند از نیروهای غربی برای حراست از تنگه هرمز استفاده کنند. پایان خلاصه.

3- معاون نمایندگی و من در 6 اکتبر با راشد الراشد معاون وزارت امور خارجه ملاقات کردیم تا پیرامون سخنان رئیس جمهور در مورد نظامیان شوروی در کوبا گفتگو کرده (تلگرام گزارشی سپتامبر) و در مورد حضور دریایی آمریکا در اقیانوس هند نیز شرحی داده باشم. پس از آن از الراشد خواستم که نظر خود را درباره ابتکار عمان برای برقراری امنیت در تنگه هرمز بیان نماید. در مقام توضیح گفتم که مبتکر این طرح آمریکا نبوده است، و هدف من نیز قبولاندن موضع عمان نیست لیکن مایلم عکس العمل دولت کویت را درباره این طرح بدانم چون نمی توان به سخنان عمومی منفی در قبال این ابتکار متکی بود (کویت 4377).

4- الراشد با «قدری فلسفه بافی» در مورد روحیه دولت کویت در قبال امنیت منطقه مانند گذشته سخن آغاز کرد. وی گفت کویتی ها می دانند که «امنیت یک ملت مربوط به خود آن ملت است»، بنابراین عنصر اصلی این امنیت اعتماد مردم به خود و رهبرانشان است. برای ایجاد این اعتماد باید عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه و مناسب منابع در میان مردم صورت پذیرد. ثالثاً، مشکل موجود در میان ملتهای خلیج [فارس] باید از بین برداشته شود و کویت در این جهت فعالیت بسیار کرده است. و بالاخره اینکه تمام کشورهای منطقه باید از اتکای کامل به بیگانگان امتناع ورزند. بنابراین به عقیده کویت برای برقراری هرگونه معاهده امنیتی رسمی ابتدا باید این چهار شرط را برآورد و اگر این شرایط بر هر یک از کشورهای خلیج [فارس] حاکم باشد اصلاً نیازی به اینگونه اتحادها و پیمانها نیست.

5- سلطان قابوس: با گفتن این که این مطالب باید محرمانه بماند و با درخواست از معاون نمایندگی که دست از یادداشت برداری بکشد، راشد گفت که رابطه بین قابوس و «افراد نظامی اش» تنها مانع ایجاد امنیت در عمان است. وی گفت عمان و جمهوری دمکراتیک خلق یمن هر دو از دو طریق جداگانه به همین موضع می رسند. در هر دوی این کشورها رهبریت متکی به تعدادی مستشار خارجی است و در تماس کافی با مردم نیستند. الراشد گفت دولت آمریکا از نقایص موجود در رژیم عمان آگاه است و می تواند در تصحیح این نقایص مداخله

ص: 257

نماید. البته وی معتقد نیست که رهبریت باید عوض شود بلکه معتقد است که باید قابوس را متقاعد ساخت که در مقابل مردم خود بهتر عمل کند و خود را در میان مستشاران مورد بحث محصور ننماید.

6- هیچ خطری متوجه تنگه هرمز نیست: الراشد پیامی را که عمانی ها با تاکتیک های خاص خود به کشورهای خلیج [فارس] ارسال داشته اند کم اهمیت خواند. وی می گوید عمان ابتدا راه حل را یافته است و هم اکنون به دنبال مشکل است تا در مورد راه حل کاربرد داشته باشد. العلوی معاون وزارت امور خارجه عمان در توقف خود در کویت در 24 سپتامبر نتوانسته بود به این سؤال راشد که چه کسی تنگه هرمز را تهدید می کند پاسخ گوید. «شما افرادی را که می خواهند کشتی ها را غرق نمایند به ما نشان دهید ما راه مبارزه با آنها را می دانیم.» الراشد گفت قطع جریان نفت برای هیچکس منافعی به همراه ندارد، حتی عوارض حاصله از صدور نفت شریان حیاتی فلسطینیها را تشکیل می دهد. گفتم ممکن است بعضی از ارتدادیون به این کار مبادرت ورزند، و وی در پاسخ گفت هر کشور تعدادی آنارشیست دارد که باید با آنها درافتد. وی معتقد است هیچ گروه یا نیروی دریایی موجود از تکنولوژی لازم برای مین گذاری تنگه ها برخوردار نیست و آمریکا نیز در اثر تجربه خود در مین گذاری بندر «هایفونگ» این را می داند.

7- عمانی ها چندان هم جدی نیستند: درست مانند بحرینیها، طبق گزارشهایی که از منابع رسیده است، الراشد نیز از نحوه بازاریابی عمانیها برای طرح خودشان احساس تنفر نمود. «آنها پس از سفر به بغداد و تهران به کویت آمدند» و فرستاده عمانی در اوایل بعد از ظهر وارد کویت گردید و صبح روز بعد خواستار ملاقات با یک مقام بلندپایه دولتی گردید و حتی مایل نبود که شب را در اینجا به سر برد. بنابراین می توان گفت عمانیها نمی خواسته اند حمایت دوستان طبیعی خود را در این زمینه جلب نمایند.

8- راشد گفت از عمانی ها پرسیده است که نیروی انسانی لازم برای کشتی های گشتی تنگه را چه کسی فراهم خواهد کرد، که آنها باز هم نتوانسته بودند جواب قانع کننده ای بدهند. وی گفت عمان نمی تواند به تنهایی این نیروی انسانی را فراهم آورد، و استخدام «پاکستانیها» و یا دیگر بیگانگان برای انجام این وظیفه خطیر دعوت به خرابکاری با رشوه دادن است و در نتیجه امنیت تنگه بیش از پیش به خطر می افتد. راشد در پایان گفت البته کویت علاقه مند به امنیت محموله های نفتی عبوری از تنگه هرمز است، لیکن مایل است با این مسئله به طور جدی و منظم برخورد نماید.

9- نظریه: من انتظار داشتم که راشد بین افکار عمانیها در مورد حفاظت کشتیرانی در تنگه هرمز و نیروهای خاورمیانه ای ما ارتباط قایل شود و این موضوع را عمداً پیش کشیدم و گفتم که آمریکا برانگیزنده این فکر و ابتکار نبوده است. راشد بین این دو، ارتباط قایل نشد فقط به رژیم عمان به عنوان رژیمی که با مردمش در تماس نیست حمله کرد. و البته اصلاً اشاره نکرد

ص: 258

که ممکن است این ایده عمانی ها منجر به ورود نیروهای آمریکایی یا اروپایی به منطقه خلیج [فارس] شود، بر عکس وی مطبوعات بغداد به طور مؤثر از این نتیجه گیریها کرده است.

10- اظهارنظر بیشتر: فرصت نکرده بودم محتوای گفتگوی ساندرز معاون وزیر را با وزیر خارجه بحرین (مرجع ب) مطالعه کنم چون درست قبل از ملاقات صبحگاهی من با راشد دریافت گردیده بود. نکاتی که ساندرز با وزیر امور خارجه بحرین (بند 10، مرجع ب) درباره منبع اصلی امنیت خلیج [فارس] مطرح کرده بود و نیز این واقعیت که آمریکا از حساسیت مداخله خود آگاه است، همه مورد قبول راشد می باشند، ولی با استفاده از موقعیت و با در نظر گرفتن عقاید محلی درباره «نیروهای واکنش سریع» و هیجان مشهود درباره ابتکار عمان، در این رابطه موضع آمریکا را به وزارت امور خارجه یادآور خواهم شد.

ساترلند



«زندگی نامه هایی از شیوخ خلیج فارس»

ص: 259

«زندگی نامه هایی از شیوخ خلیج فارس»

بحرین و فرمانروای آن

سند شماره 108

سریسپتامبر 1971 شهریور 1350

سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)

[موضوع]: بحرین و فرمانروای آن

یادداشت اطلاعاتی

شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه

فرمانروای بحرین جدیدالاستقلال

هشدار

این سند حاوی اطلاعاتی است که به تعریف فصل 18 بخشهای 973 و 974 مجموعه قوانین اصلاح شده ایالات متحده از دفاع ملی ایالات متحده تطبیق دارد. انتقال یا افشای محتویات آن به افراد فاقد صلاحیت یا دریافت آن توسط این افراد طبق قانون ممنوع است.

تعیین تاریخ خروج خودبخودی از طبقه بندی نامقدور است.

کشور بحرین

مساحت: 230 میل مربع به اضافه چند جزیره کوچکتر

جمعیت: 210000 نفر

مذهب: مسلمان

زبان: عربی

رهبر دولت: شیخ عیسی

ص: 260

بحرین

امیر عیسی بن سلمان آل خلیفه

شیخ عیسی فرمانروای بحرین در تاریخ 14 اوت 1971 استقلال جزیره کوچک خود را از انگلیس اعلام کرد. شیخ عیسی در نوامبر 1961 به عنوان امیر بحرین جانشین پدرش سلمان بن حمد آل خلیفه گشت. او نه به خاطر ابتکارات خود، بلکه به علت تغییر اوضاع خلیج فارس از اهمیت بسیاری برخوردار شده است. پس از خروج بریتانیا در اواخر سال 1971، کشور نفت خیز وی در خلیج [فارس] موقعیتی مهم از نظر سیاسی و اقتصادی خواهد داشت.

پس از اعلام استقلال توسط شیخ عیسی، دو قدرت خلیج فارس یعنی ایران و عربستان سعودی با ارسال پیامهای تبریک این کشور را به رسمیت شناختند. آمریکا نیز به دولت بحرین اطلاع داد که «... آمریکا از اعلامیه استقلال بحرین استقبال کرده و ... و در صورت درخواست، کشور بحرین را به رسمیت خواهد شناخت.» در تاریخ 18 اوت، شورای امنیت سازمان ملل به مجمع عمومی این سازمان توصیه کرد که درخواست عضویت بحرین را در این سازمان با نظر مثبت مورد ملاحظه قرار دهد.

شیخ عیسی که ظاهراً میل ندارد به عنوان وارث مسلم به فرمانروایی بپردازد، در به دست گرفتن ابتکار به عنوان فرمانروا تأمل بسیار نشان داده، لیکن میل نداشته است که اختیارات خود را نیز از دست بدهد. او با مشکلات و خطراتی که همیشه بر سر راه یک مدیر و سرپرست با نبوغ قرار دارد دست به گریبان است که عبارتند از: اختلافات مذهبی،نژادی و اقتصادی و عدم محبوبیت خود در میان توده های مردمی. بسیاری از زیردستان وی سرنگونی وی را با استقبال پذیرا خواهند شد. علاوه بر این شیخ عیسی به خاطر جاه طلبی های سیاسی احتمالی برادر و رقیب بالقوه خود یعنی شیخ محمد بن سلمان آل خلیفه که رئیس پلیس و امنیت عمومی است در معرض خطر قرار گرفته است. استقلال، هیچیک از مشکلاتی را که بحرین دچار آن شده، از بین نخواهد برد.

استقلال بحرین گذشته و دورنما

بحرین از سالهای 1850 یکی از نُه امارات خلیج فارس به شمار می رفت که با انگلیس روابط ویژه ای برقرار کرده بود. بر اساس هر یک از معاهده های منعقده، انگلیس روابط خارجی و دفاعی هر یک از امارات را اداره می کرد؛ حال آنکه خدمات داخلی دولتی آنها نیز توسط انگلیس رتق و فتق می گشت. در سال 1968 انگلیس اعلام کرد که قصد دارد تا پایان سال 1971 از خلیج[فارس] خارج گردد، و در همان حال پیشنهاد کرد که این نُه امارت فدراسیونی تشکیل دهند و فدراسیون امارات عربی خوانده شوند. هر یک از شیوخ از انزوای استقلال در جهان خصومت بار ترس به دل راه می داد... کویت و عربستان سعودی نیز در امور همسایگان کوچک خود مداخله کرده و از آنها می خواستند که سرانجام این فدراسیون را تشکیل دهند. لیکن هر یک از این شیوخ ترس از آن داشت که مبادا در نتیجه متحد شدن با شیوخ دیگر

ص: 261

اهمیت و قدرت خود را از دست بدهد. انگلیس معاونین فرمانروایان را در اکتبر 1970 به یک اجلاس سازمانی در ابوظبی دعوت کرد. هر یک از شیوخ در تلاش برای حفاظت از منافع خود و نفی دیگران بود، و در نتیجه مشاجرات حاصله پیرامون نمایندگی، رأی و بودجه، مسئله تشکیل فدراسیون لاینحل ماند.

بحرین پیشرفته ترین و از نظر اقتصادی در بین این نُه امیرنشین مهم ترین بوده و حدود نیمی از جمعیت آنها را در برگرفته است. پس از پیشنهاد شرایط تشکیل فدراسیون که مورد قبول دیگر امارات قرار نگرفت، بحرین توانست از آنها جدا شود. شش امارت از هشت امارات باقیمانده در تاریخ 18 جولای 1971 یعنی یک ماه قبل از اعلام استقلال توسط بحرین، تشکیل اتحادیه امارات عربی را اعلام نمودند. ولی بحرین در اعلامیه خود اظهار داشت که در آینده تحت شرایط صحیح و مناسب حاضر به تشکیل فدراسیون با دیگران خواهد بود. این بیانیه پاسخی در قبال تقاضاهای کویت و عربستان سعودی نیز به حساب می آمد.

سیاست ها و اوضاع داخلی

بحرین با وجود کوچکی یک تمامیت منسجم نیست. بیست درصد ساکنین آن را افراد غیر تبعه تشکیل می دهند؛ بعضی از آنها از کشورهای عربی آمده اند، لیکن بسیاری از آنها خود را تبعه ایران که یک کشور غیرعربی است، می دانند. جمعیت محلی نیز دچار اختلافات اجتماعی، اقتصادی و مذهبی است. از دو گروه مسلمان بحرین، سنی ها از نظر مذهبی خود را وابسته به شبه جزیره عربی و شیعیان خود را وابسته به شیعیان ایران می دانند.

به قدرت رسیدن شیخ عیسی با خوش بینی روبه رو گردید. طبقه تجار محافظه کار که تنها به وضع موجود انباشت ثروت وابسته است، اظهار همدردی می کرد. گروههای جوان و تحصیلکرده علاقه مند به اصلاحات اجتماعی، امیدوار بودند. شیخ عیسی نیز ظاهراً به روش های غربی علاقه داشت و مدرنتر از پدرش می نمود و اقداماتی در جهت اصلاحات اجتماعی انجام داد و احداث چند پروژه مسکن عمومی را نیز پایه گذاری کرد.

با این وصف، امیر، شخصی اساساً محافظه کار بود و الزاماً سیاستش بر این است که کاری انجام ندهد. با خروج انگلیس از مشارکت فعال در دولت، امیر محافظه کاری بیشتری پیشه کرد و در اتخاذ تصمیمات روزمره قاطعیت چندانی از خود نشان نمی داد او به هیچیک از گروهها اجازه دخالت در امور دولت را نمی داد، و عدم اعتماد او به زیردستان خود مانند عدم اعتماد اعراب ناسیونالیست موجود در آنها نسبت به او بود. او شورش سال 1942 زنگبار را نمونه بارز تأسیس دموکراسی پارلمانی در یک جامعه ناآگاه ذکر می کرد.

سیاست داخلی شیخ عیسی خشم جوانان ناسیونالیست و تندرو را برانگیخت و او را آلت دست انگلیس و مرتجع قلمداد می کردند. بعضی از رفتار شخصی او نیز تنفر دیگر بحرینی ها را نسبت به او برانگیخته است: او به جمع آوری ثروت و زن علاقه بسیار دارد و معمولاً مردم به

ص: 262

او دسترسی ندارند. تمام این عوامل دست به دست هم داده، فعالیت های مخرب پنهانی را در جهت سرنگون کردن خانواده حاکمه موجب شده است.

سیاست خارجی

در سال 1968 و قبل از اعلام خروج انگلیس از خلیج [فارس]، عیسی در اداره امور خارجی تجربه بسیار محدودی داشت. در آن زمان انگلیس امور خارجی و دفاعی کشور را اداره می کرد و عیسی نیز اجازه می داد که توسط آنها هدایت شود. از زمان انتشار اعلامیه انگلیس، شیخ عیسی لزوم به دست گرفتن ابتکار و استقلال عمل را دریافته است. ولی او که نمی داند چطور باید این کار را انجام دهد تنها به شکوه و شکایت پرداخته است. او از انگلیسی ها ناراضی است و ادعا می کند که آنها مسئولیت های خود را نادیده می انگارند. (اشاره بدین مطلب که اداره بحرین از مسئولیت های انگلیس است موجبات رنجش خاطر ناسیونالیست های عربی را فراهم آورده است). شیخ عیسی به عنوان نمونه عدن را ذکر می کند: خروج سریع انگلیس در نوامبر 1967 از عدن سبب شد که جبهه آزادیبخش ملی چپگرا با توسل به زور در یمن جنوبی به قدرت برسد. او با اشاره به وضع خود می گوید که اینگونه اقدامات انگلیس سبب می شود که مردم با توسل به خشونت به قدرت برسند. مهم ترین عامل نگرانی شیخ عیسی این بود که ایران ادعا می کرد بحرین از آن ایران است، تا اینکه پس از تحقیقات سازمان ملل پس از می 1970 ایران دعوی خود را پس گرفت. (ایران بر سر بحرین حدود یک قرن با انگلیس اختلاف داشت؛ ولی اکثر بحرینی ها ترجیح می دادند مستقل باشند.) شیخ عیسی برای از بین بردن این خلاء قدرت در سال 1972 فعالانه از تشکیل فدراسیون امارات عربی حمایت می کرد. ولی مشکلات موجود بر سر راه تشکیل فدراسیون سبب شد که وی نیز استقلال را انتخاب کند.

طرز تلقی نسبت به آمریکا

شیخ عیسی تنها فرمانروای عربی بود که در طول جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1967 اجازه داد نفت این کشور توسط نیروهای آمریکا در ویتنام مورد استفاده قرار گیرد. او گفته است که میل دارد آمریکا حضوری قابل رؤیت، به شکل یک حضور در حکومت، در بحرین داشته باشد. پس از تکمیل مراحل به رسمیت شناسی، سفیر آمریکا در کویت نیز احتمالاً با حفظ سمت به سفارت این کشور در بحرین منصوب خواهد شد. سفارت آمریکا در منامه نیز در اواسط سپتامبر 1971 افتتاح خواهد شد.

سوابق و مشاغل پیشین

شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه بزرگ ترین فرزند از سه فرزند فرمانروای اسبق در تاریخ 3

ص: 263

ژوئن سال 1933 در «جرا» متولد شد. (خانواده خلیفه در سال 1782 بحرین را فتح و از آن زمان در آنجا فرمانروایی کرده است.) شیخ عیسی نزد معلمین خصوصی توانست تحصیلات دوره ابتدایی را بگذراند. در سال 1952 او در شورای سلطنت خدمت نمود و در سال 1955 ریاست شورای شهرداری و کمیته آب را به عهده گرفت و در سال 1957 عضو شورای سلطنتی گردید. چون استعدادهای وی در زمینه مدیریت درخشان نبود، وظایف تشریفاتی به عهده او گذارده شد، که از جمله آنها شرکت وی در مراسم تاجگذاری شاه عراق در سال 1952 را می توان نام برد. او اصلاً به نحوه عملی اداره امور دولت توسط پدرش توجه نمی کرد. در سال 1957 بنا به توافق خانوادگی، وی وارث مسلم فرمانروایی اعلام گردید و در سال 1960 به محض فوت پدر، امیر بحرین شد.

عدم قاطعیت شیخ عیسی پس از رسیدن به قدرت، وی را آماج انتقادات مخالفین قرار داد و مهاجرین عربی نیز فعالانه از آنها بهره برداری می کردند. او در سال 1962 با کمال قاطعیت و عزمی راسخ تعدادی از معلمین مصری را که دانشجویان را برای اتحاد اعراب به تظاهرات تحریک کرده بودند، اخراج کرد. عکس العمل وی در قبال اعتصاب شرکت نفت بحرین در سال 1974 کاملاً فاقد کفایت و لیاقت بود. در طول همین اعتصاب و تظاهرات دانشجویی متعاقب آن، برای اولین بار صدای اعتراض و مخالفت علیه خود فرمانروا شنیده شد. در حالیکه نحوه کنترل و اداره شورشهای داخلی توسط شیخ عیسی در طول جنگ اعراب و اسرائیل یعنی دو سال پس از اعتصاب مزبور، تمجید و تحسین ناظران غربی را برانگیخت.

در مارس 1968 فرمانروا تشکیل گارد ملی را (که اکنون نیروی دفاعی بحرین خوانده می شود) به فرماندهی فرزند و وارث فرمانروایی، شیخ حمد بن عیسی که اخیراً از دانشکده افسری «مونس» در «الدرشات» انگلیس فارغ ا لتحصیل شده است، اعلام نمود. گارد ملی تحت کنترل رئیس پلیس و امنیت عمومی نبوده و محمد برادر شیخ عیسی نسبت به تشکیل آن روی خوشی نشان نداده است.

سفرها

شیخ عیسی مسافرت های بسیاری انجام داده است. او در سال 1952 به انگلیس، فرانسه و ایتالیا و در سال 1954 به انگلیس و آمریکا از طرف شرکت «بَک» سفر نمود، و در سال 1955 و 1957 نیز در اروپا به سر می برد.

از زمان رسیدن به قدرت وی در سالهای 1963 و 1966 به انگلیس سفر کرد و چند بار نیز از عربستان سعودی و کویت بازدید به عمل آورد.

در اوایل سال 1967 شیخ عیسی سعی داشت به استحکام روابط در منطقه بپردازد؛ و به همین منظور به قطر، کویت، عربستان سعودی و دوبی سفر کرد. سفر او به قطر در سال 1967 سفر اولین فرمانروای بحرین به این کشور در 100 سال گذشته به حساب می آید. در سال

ص: 264

1968 وی به عنوان میهمان شرکت نفت کالتکس («بَک» نیز احتمالاً یکی از شاخه های کالتکس است) به آمریکا سفری داشت. در طول همین سفر وی از پاریس نیز بازدید کرد. در سال 1969 او به قاهره رفت تا در تشییع جنازه ناصر، رئیس جمهور متحده عربی شرکت جوید و پس از آن برای ملاقات با شاه به تهران سفر کرد.

خصوصیات فردی

شیخ عیسی مردی کوتاه قد (5 پا و 5 اینچ) و چاق بوده و معمولاً لباس عربی به تن می کند. او خجول و خوش برخورد بوده و از سرگرمیهای غربی و کلوب های شبانه خوشش می آید. او در انظار مشروب نمی نوشد لیکن در کوکتل پارتیها شرکت می کند. او زمانی از طرفداران ماشین های اسپورت بود و در سال 1960 در یک سانحه شدید اتومبیل زخمی شد.

فرمانروا یک مسلمان سنی مذهب است. او و همسرش «هیسا» در سال 1949 ازدواج کردند. او حداقل چهار فرزند پسر به نامهای صمد، رشید، عبدالله و محمد و یک فرزند دختر به نام منیره دارد. شیخ عیسی علاوه بر زبان اصلی خود یعنی عربی به زبان انگلیسی نیز صحبت می کند.


احمد سویدی، وزیر خارجه امارات متحده عربی

سند شماره 109

محرمانه24 می 1972 3 خرداد 1351

سفارت آمریکا، تهران گزارش پرونده

موضوع: احمد سویدی، وزیر خارجه امارات متحده عربی

در گفتگوی مورخ 22 می با ان. دبلیو براون، دبیر سوم سفارت انگلستان در تهران، براون یادآور شد که دولت متبوعش به احمد سویدی وزیر خارجه امارات متحده عربی اعتماد ندارد، و سویدی را مسئول اعمال ضد و نقیض حاکم امارات متحده عربی یعنی زاید می داند. براون، سویدی را فردی «چپگرا و دارای احساسات ناسیونالیستی عربی» توصیف نمود که می تواند مشکلات زیادی پدید آورد. پس از آنکه گفتم در طول سفر کوتاه خود به منطقه متوجه شدم که سویدی مردی بسیار توانا در منطقه است، براون پاسخ داد که او نسبتاً صلاحیت دار است و یک سر و گردن بالاتر از دیگران در ابوظبی و نیز احتمالاً در تمام امارات متحده عربی است. در ادامه، براون اظهار داشت که «فرد دانای ارشاد نشده» بدترین «نوع از افراد موجود است» و یادآور شد که از نظر دولت انگلستان، مشکلات آنها در رابطه با زاید و سویدی هنوز برطرف نشده است.

از نظر هر دوی آنها، امور بین المللی «یک بازیچه جدید» است و به گفته براون، انگلستان از این وضع به هیچوجه خشنود نیست.

سی. دبلیو. مک کاسیکل


فیصل بن علی بن فیصل آل بوسعید سفیر عمان در آمریکا...

ص: 265

سند شماره 110

سریژوئن 1973 خرداد 1352

سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)گزارش بیوگرافی

[موضوع]: فیصل بن علی بن فیصل آل بوسعید سفیر عمان در آمریکا

هشدار

این سند حاوی اطلاعاتی است که به تعریف فصل 18 بخشهای 793 و 794 مجموعه قوانین اصلاح شده ایالات متحده از دفاع ملی ایالات متحده تطبیق دارد. انتقال یا افشای محتویات آن به افراد فاقد صلاحیت یا دریافت آن توسط این افراد طبق قانون ممنوع است.

تعیین تاریخ خروج خود به خودی از طبقه بندی نامقدور است.

عکس سند کلیشه شود.

سریرؤیت برای بیگانگان ممنوع

فیصل بن علی بن فیصل آل بوسعید

سفیر عمان در آمریکا و نماینده دائمی این کشور در سازمان ملل متحد

در تاریخ 14 ژوئن 1973 فیصل بن علی بن فیصل آل بوسعید اعتبارنامه خود را به عنوان سفیر عمان در آمریکا تقدیم نمود. او با حفظ سمت در مقام نمایندگی دائمی عمان در سازمان ملل انجام وظیفه خواهد کرد که از آوریل 1972 نیز در این مقام خدمت می کرده است.

شیخ فیصل که از زمان ورود به نیویورک در محافل سازمان ملل فعالیت چندانی نشان نمی داد تنها یک بار به نمایندگی آمریکا در سازمان ملل سر زد. در آن زمان وی صمیمانه در مورد لزوم روابط با آمریکا، اهمیت خلیج فارس از نقطه نظر منافع آمریکا و اهمیت روابط حسنه بین ایران و عمان سخن می راند. او در مورد خاورمیانه از خط عربی دنباله روی می کرد، لیکن نظریات خود را با میانه روی ابراز می داشت.

فیصل که دارای گرایشات سیاسی است، کمونیسم را مورد مطالعه قرار داده و با کمونیست های چین و شوروی در تماس بوده است. او قبلاً عضو شورای فرماندهی انقلابی نهضت انقلابی عمان بود.

زندگی و سوابق پیشین

فیصل بن علی بن فیصل آل بوسعید در سال 1927 در مسقط متولد شد. وی عموی سلطان قابوس ابن سعید است. فیصل دوران تحصیل را در عمان، عراق و اروپای شرقی گذراند. او مدعی است که انجمن آمریکایی دوستان خاورمیانه به او بورسیه تحصیل نداده بود.

فیصل یک بار به یکی از مقامات آمریکا گفت که در سال 1952 سرپرست آموزش و پرورش بود، لیکن به علت اختلاف با سلطان وقت، به قاهره تبعید و در آنجا به عنوان یک

ص: 266

ناشر اخبار به کار مشغول شد. ظاهراً این اختلاف بر سر امتناع فیصل از ریش گذاشتن بود. ولی در اواسط سال 1964 به یک گزاشگر چینی گفته بود که وی به عنوان دبیر وزارت امور خارجه در مسقط مشغول به کار بوده، لیکن در سال 1957 جهت مبارزه علیه امپریالیسم انگلیس به قاهره می رود. فیصل در مقام یک سخنگوی، مطالب زیادی علیه انگلیس در رادیو بیان می کرد. در سال 1959 وی در کنفرانس وحدت آفریقا و آسیا در قاهره شرکت جست. فیصل به نهضت انقلابی عمان به سرپرستی «غالب بن علی آل هیناوی» امام تبعید شده عمان پیوست. (امام مزبور رهبر معنوی مهم ترین گروه عمان یعنی مسلمانان عبادی است؛ وی به عنوان یک شورشی در سال 1960 از عمان اخراج گردید و پس از آن نهضت انقلابی عمان را تشکیل داد.) در سالهای 1960 1961 فیصل ریاست دفتر امامت عمان در دمشق را به عهده داشت. در اواخر سال 1963 وی به همراه امام مزبور به پایتخت های عربی سفر کرد تا درباره نهضت انقلابی عمان تبلیغ کند و در ژوئیه 1964 به ریاست دفتر امامت عمانی در پاریس منصوب شد. او در سال 1965 به آمریکا آمد تا نظرات امام را در سازمان ملل مطرح سازد. در سال 1966 بار دیگر به عنوان نماینده دفتر امامت به دمشق بازگشت.

در اواسط سال 1967 فیصل از امام روی گرداند و با طارق بن تیمور آل بوسعید عمو و برادر سلطان وقت هم پیمان شد. (طارق که در تبعید به سر می برد در تلاش برای جانشینی به جای برادرش به دنبال جلب حمایت بود.) وی مدتی معاون طارق بود. ولی فیصل در سال 1969 در قاهره اظهار داشت که با وجود حمایت از طارق میل ندارد همکار نزدیک وی شناخته شود، چون گرایش طارق به غرب او را نیز متمایل به غرب نشان خواهد داد.

پس از آنکه سلطان قابوس بن سعید آل بوسعید در سال 1970 پدر خود را سرنگون کرد، فیصل به سرپرستی وزارت آموزش و پرورش منصوب گردید. در این مقام وی با شایستگی کار کرد، چون وزیر این وزارتخانه یعنی سعود بن علی آل خلیفه از تجربه و تحصیلات رسمی کافی برخوردار نبود. فیصل چند پروژه را که شامل گردآوری اسناد، تشکیل یک موزه و یک کتابخانه بود آغاز کرد. در مارس 1971 فیصل به سمت وزارت اقتصاد عمان منصوب شد. کمی پس از آن نیروهای سفارت آمریکا برنامه های عملی و غیرعملی اقتصادی وی را ارزیابی کردند. یک منبع فرانسوی وی را فردی پرکار، انعطاف پذیر و «مبتکر عقاید خوب» خواند. زمانی وی میل داشت به آمریکا آمده در زمینه مشاورت تخصصی اقتصادی آموزش ببیند.

در تابستان سال 1971 بین فیصل و دیگر همکاران وی در کابینه درگیری آشکار شد، چون او اصرار داشت به عنوان عضو خانواده آل بوسعید بر وزیران غیرفامیل ارجحیت داشته باشد. در ژوئیه 1971 فیصل از سمت وزارت اقتصاد برکنار گردید. ولی معلوم نیست که بین درگیری وی با دیگر وزیران و خروج وی از کابینه رابطه ای وجود داشته باشد. فیصل ظاهراً از آن زمان تا ژانویه 1972 به مقامی منصوب نشد، لیکن پس از آن در فهرست کارداران وزارت امور خارجه درآمد.

ص: 267

سفرها

فیصل در ژانویه و فوریه 1964 جهت تماس با کمونیست های چین به سوئیس سفر کرد. او در سال 1965 به عنوان نماینده عمان در کنفرانس ضدپایگاههای نظامی خارجی جاکارتا و در سال 1966 در کنفرانس سه قاره در هاوانا شرکت کرد. در بهار سال 1971 فیصل به عنوان وزیر اقتصاد به مدت سه هفته از انگلیس و اسکاتلند بازدید کرد. او از شرکت های ساختمانی و ماهیگیری بازدید کرد و برای اداره ماهیگیری عمان یک کشتی سفارش داد و در مورد غلات و آب و هوا با متخصصین انگلیسی به گفتگو نشست.

سوابق شخصی

فیصل گاهی با لباس عربی و در حالیکه خنجری به کمر داشت به کار می پرداخت. او یک بار به یکی از مقامات سفارت آمریکا گفت که دولت آمریکا باید به دانشجویان عمانی بورس تحصیل اعطا کند. او گاهی بسیار لجباز می شود. طی یکی از مصاحبه ها «با حالتی تهاجمی» درخواست کرد که به وی اجازه داده شود به صورت یک جهانگرد به آمریکا سفر کند. یکی از مقامات سفارت آمریکا اخیراً گزارش داد که فیصل بسیار خرافاتی و به کتابهای خواب عقیده دارد. او مجرد است. سفیر با حرص بسیار کتاب می خواند و از موسیقی کلاسیک غربی نیز لذت می برد. او به زبان انگلیسی مسلط است و قدری فرانسه نیز می داند.

19 ژوئن 1973


احمد عبدالنبی مکی سفیر عمان در آمریکا و نماینده...

سند شماره 111

سری غیرقابل رؤیت برای بیگانگانژانویه 1974 دی 1352

سازمان اطلاعات مرکزی (سیا)گزارش بیوگرافی

[موضوع]: احمد عبدالنبی مکی سفیر عمان در آمریکا و نماینده

دائمی این کشور در سازمان ملل متحد

هشدار

این سند حاوی اطلاعاتی است که به تعریف فصل 18 بخشهای 793 و 794 مجموعه قوانین اصلاح شده ایالات متحده، بر دفاع ملی ایالات متحده تأثیر دارد. انتقال یا افشای محتویات آن به افراد فاقد صلاحیت یا دریافت آن توسط این افراد طبق قانون ممنوع است.

تعیین تاریخ خروج خودبخودی از طبقه بندی نامقدور است.

احمد عبدالنبی مکی

سفیر عمان در آمریکا و نماینده دائمی این کشور در سازمان ملل متحد

در تاریخ 11 دسامبر 1973 آمریکا انتصاب احمد مکی را به عنوان سفیر جدید عمان در

ص: 268

آمریکا پذیرفت. او به عنوان نماینده دائمی کشورش در سازمان ملل نیز انجام وظیفه خواهد کرد. مکی که به تازگی پا به سن 34 سالگی گذاشته و جدیداً به خدمت دولت درآمده، در چشم مقامات آمریکایی یکی از با استعدادترین افراد دولت عمان به حساب می آید. او فردی است آگاه، باسواد و میانه رو.

او قبل از انتصاب کنونی، به مدت 2 سال معاون وزیر امور خارجه کشورش بود و به همراه و یا از طرف سلطان قابوس بن سعید آل بوسعید به خارج سفر می کرد. سلطان قابوس شخصاً وی را به عنوان سفیر انتخاب کرده است که نشان می دهد سلطان قابوس بر روابط عمان و آمریکا اهمیت بسیار قائل است.

تجربه های دیپلماتیک

مکی علی رغم جوانی اش یک دیپلمات باتجربه است. مکی در اوت 1971 در سمت معاون نخست وزیر وقت طارق بن تیمور آل بوسعید، به عنوان سرپرست هیأت نمایندگی سلطان به بیروت آمد تا با نمایندگان «غالب الهیناوی» امام تبعیدی عمان در اتحادیه عرب گفتگو و مذاکره نماید. مکی از اکتبر 1971 تا ژانویه 1972 سرپرستی نمایندگی دائمی عمان را در سازمان ملل به عهده داشت و در جلسات بیست و ششم و بیست و هفتم مجمع عمومی این سازمان نیز شرکت کرد. اخیراً نیز وی در مذاکرات سری بین ایران و عمان جهت تعیین خط وسط بین دو کشور - مرز بین المللی در تنگه هرمز - شرکت داشته است.

نظریات مربوط به کمک خارجی

در اوایل سال 1971 مکی آشکارا به تحسین تخصص فنی و علمی آمریکا پرداخت و گفت در زمینه اکتشاف و گسترش منابع طبیعی، آمریکا می تواند کمک های بسیار زیادی به عمان داشته باشد. در آن زمان وی آمریکا را به حضور در عمان تشویق می کرد. لیکن هنگامی که مقامات آمریکایی در آوریل 1972 با وی در مورد ارسال پاسداران صلح به عمان گفتگو کردند، وی آنها را بسیار تازه کار قلمداد کرد. مکی معتقد است که عمان در زمینه برنامه ریزی کشاورزی، ماهیگیری و نفت به متخصصین بسیار با تجربه نیاز دارد.

مکی ظاهراً نسبت به انگلیس و به خصوص مستشاران انگلیسی حاضر در دولت عمان بدبین است. او از ورود بیگانگان به بخش خدمات مدنی متنفر است.

زندگی و سوابق پیشین

احمد عبدالنبی مکی در تاریخ 17 دسامبر 1939 متولد شد. وی گفت که از آمریکا و انگلیس تقاضای بورس تحصیلی کرده بود، لیکن هیچیک از آنها این امر را نپذیرفته بودند. در سال 1965 وی در دانشگاه قاهره که در آنجا سرپرستی سازمان دانشجویان عمان را به عهده

ص: 269

داشت، در رشته بازرگانی لیسانس گرفت. بعدها برای ادامه تحصیل به پاریس رفت، و بنا به گفته خودش سعی کرد فلسفه سیاسی را که در مصر آموخته بود از یاد ببرد. مکی که ظاهراً در نتیجه تجربه های خود در مصر از خواب بیدار شده بود، گفته است که بسیاری از عمانی های دارای تحصیلات کمونیستی پست های مهمی در عمان اشغال کرده اند.

مکی مشاور یک شرکت کانادایی در ابوظبی بوده و علاوه بر آن با یونسکو نیز همکاری می کرد؛ تاریخ و مدت استخدام وی در این مشاغل معلوم نیست. او در اواخر سال 1970 مشاور شخصی طارق بن تیمور آل بوسعید شد و تا زمان انتصاب در سازمان ملل در همان مقام باقی ماند. در فوریه 1972 او به عمان فراخوانده شد تا پست های معاونت وزارت امور خارجه و سرپرست اداره بین المللی وزارت امور خارجه را برعهده گیرد.

سوابق شخصی

مکی که یک فرد پرکار است، گاهی در گفتگوها نقش مسلط را به دست می آورد. او سابق براین با «پی یِدا مانسو فرناندز» اسپانیایی ازدواج کرده و یک فرزند دختر به نام «دینا» دارد. برادر مکی یعنی سالم حسن مکی رئیس وزارت منابع طبیعی و نفتی است.

مکی به راحتی به زبان انگلیسی تکلم می کند و خانم مکی نیز قدری انگلیسی می داند. هر دوی آنها به زبان فرانسه نیز صحبت می کنند.

4 ژانویه 1974


اطلاعات بیوگرافیک: صادق جواد سلیمان...

سند شماره 112

محرمانه5 دسامبر 1975 14 آذر 1354

از: وزارت امور خارجه، 7304 الف به: سفارت آمریکا، قاهره

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در مسقط، تهران.

موضوع: اطلاعات بیوگرافیک: صادق جواد سلیمان

(کنسول سفارت، سفارت عمان، واشنگتن)

طبق برداشت وزارت، سلیمان به زودی به عنوان سفیر جدید عمان در مصر منصوب خواهد شد، گرچه این موضوع هنوز علناً اعلام نشده است.

سلیمان در تاریخ 30 ژوئیه 1933به عنوان فرزند یک مغازه دار کوچک در «موترا» عمان متولد شد. تحصیلات اولیه وی چندان منسجم نبوده و وی بخش اعظم اوقات خود را صرف کار در مغازه پدرش می کرد و مشغول تجارت بین بندر و دیگر مناطق ساحلی عمان بود. وی هنوز هم ظاهر خشن تجار بخش های کوهستانی را و حتی تجار ظفاری را که بر شترهای عظیم الجثه خود سوار بوده و عمامه ای بزرگ بر سر داشتند که بر روی آنها فهرست خریدهای موردنیاز مردم نصب شده بود و در کنارشان کیسه های بزرگ پول (معمولاً دلارهای ماریا ترزا)

ص: 270

که مهم ترین وسیله یا پول تجارت آن زمان بود، به یاد می آورد.

در سال 1952، در نتیجه به توصیه پدرش، سلیمان با کشتی از موترا به دوبی رفت. وی می گوید در آن زمان این کار برای جوانانی که در عمان از تحصیل تحت حکومت جابرانه سلطان تیمور محروم می شدند معمول و مرسوم بود. پس از شش ماه اقامت در دوبی که به طور پراکنده کار می کرد، وی به بحرین رفت و در بانک انگلیس (بانک شرق؟) به کار مشغول شد. بانک مزبور قصد داشت سلیمان را پس از طی دوره آموزشی در بحرین به عربستان سعودی بفرستد، لیکن وی احساس می کرد که زندگی در عربستان سعودی محدودتر از عمان خواهد بود و به همین دلیل به کویت رفت.

در کویت از سال 1954 تا سال 1963 در یک کارگاه دولتی به عنوان مسئول تدارک و تجهیز دفاتر متعدد دولت کویت به کار پرداخت. در همین مدت وی به تحصیل نیز پرداخت. وی می گوید از طریق کنسولگری آمریکا درسهای بسیاری را از دانشگاه لندن گذرانید. وی در امور اقتصاد، زبان انگلیسی و عربی و تاریخ درسهایی گذراند و توانست پایان نامه ای معادل پایان نامه دبیرستان انگلستان را دریافت نماید. (حدود یک سال تحصیلات کالج) در سال 1962 وی در نشریه کویتی تایمز به کار پرداخت و در بخش سردبیری به تهیه مطالب از نشریه عربی برای نشریه انگلیسی زبان پرداخت.

در سال 1970، سلیمان برای اولین بار به خارج از جهان عرب یعنی اروپای غربی سفر کرد. وی به ایتالیا و آلمان رفت و هنگامی که در زاگرب به سر می برد دریافت که سلطان پیر سرنگون شده و به جای وی قابوس بر تخت سلطنت نشسته است. وی به کویت بازگشت و بار دیگر در روزنامه تایمز کویت به کار پرداخت. در سال 1972 وی به مسقط رفت، چون می دانست که دولت جدید قابوس به استخدام عمانی های خارج از وطن مشغول است. ولی یکی از اقوام احمد مکی معاون وزیر خارجه وقت بود. مکی هنوز هم یکی از حامیان سلیمان به حساب می آید. سلیمان به کویت بازگشت و در سال 1973 دعوت نامه ای برای کار در وزارت امور خارجه عمان دریافت کرد.

با کمترین آموزش رسمی، از ژوئیه 1973 سلیمان به سفارت عمان در واشنگتن منصوب شد. وی به مقام دبیر اولی رسید و در سال 1974 به عنوان کنسول سفارت به کار مشغول شد. وی در این سفارت که مرکب از سه مقام بود به عنوان مقام دوم کار می کرد و در غیاب سفیر مکی به عنوان کاردار عمل می کرد.

سلیمان فردی متفکر، کنجکاو و دارای نظریات جنجال سیاسی کمتری است. وی شدیداً معتقد است که دولت های عربی باید با کندی هم که شده در جهت نوعی از مشروطه اقدام کنند. وی معتقد است

ص: 271

دولت عربستان سعودی بسیار محافظه کار است و نمی تواند به عنوان یک نمونه سیاسی در خاورمیانه درآید. و می گوید این محافظه کاری به کشورهای تندرو منطقه چون جمهوری دموکراتیک خلق یمن از نظر ایدئولوژیک امتیاز بسیار می دهد. وی معتقد است عمان نیز باید در جهت پدید آوردن نوعی از مشروطه قدم بردارد، لیکن زمان را برای این کار مناسب نمی داند. او از طرفداران سید طریق عموی سلطان قابوس و نخست وزیر پیشین عمان است، که خواستار ایجاد سلطنت مشروطه در عمان می باشد.

ظاهراً سلیمان تحت تأثیر سالهای اقامت خود در کویت قرار گرفته است. وی کویت را کشوری پیشرفته و همراه با آزادیهای قابل ملاحظه دموکراتیک و نهادهای دموکراتیک بسیار می داند و آن را در عین حال دارای خانواده حاکمه نیرومند می داند. هنگام کار در تایمز کویت، وی شاهد آزادی کامل مطبوعات کویت در مورد رویدادهای خبری خارج از کویت بود، لیکن معتقد است که این نشریات در انتقاد از خانواده سلطنتی آزاد نیستند.

سلیمان از نقش خارجی ها در دربار سلطان متنفر و منزجر است. وی می گوید که او و دیگر عمانیها مانند سفیر مکی مایل هستند این وضع را در موقع مناسب تغییر دهند. خلاصه اینکه نظریات وی منعکس کننده نظریات یک ناسیونالیست میانه رو ناراضی است.

سلیمان دیپلماتی آگاه است و در طول خدمت خود در واشنگتن به رویدادهای سیاسی آمریکا علاقه نشان می داد و از هر فرصت برای فراگرفتن تجارت دیپلماتیک بهره برداری کرده است. عمق درک سیاسی و کنجکاوی وی مربوط به محدودیت تحصیلات رسمی اوست. اگر بخت یار وی باشد، احتمالاً یک حرفه دیپلماتیک بسیار مهم را در پیش خواهد داشت. او دارای همسری به نام فخریه و سه فرزند است.


انتصاب سفیر جدید عمان در ایران

سند شماره 113

محرمانه4 ژوئن 1979 14 خرداد 1358

از: سفارت آمریکا، کویت 2686به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی. سی

جهت اطلاع: سفارتخانه های آمریکا در مسقط، تهران

مرجع: الف) وزارت امور خارجه 132016، ب) مسقط 784، پ) کویت 2993

موضوع: انتصاب سفیر جدید عمان در ایران

1- (محرمانه – تمام متن)

2- سفیر عمان در کویت، «قاسم الجمالی» به طور محرمانه در ضیافتی که برای بازدید رئیس جمهور بنگلادش در 3 ژوئن ترتیب داده شده بود به من گفت به عنوان سفیر جدید کشورش در ایران برگزیده شده است و فکر می کند در پایان رمضان کار جدید خود را آغاز کند.

3- سفیر الجمالی گفت که جان سفیر کنونی عمان در تهران چندین بار مورد تهدید قرار گرفته بود و همین موضوع سبب عصبی شدن و تمایل وی به مراجعت از ایران شده است. الجمالی در مورد ناراحتی هایی که ممکن است در انتصاب جدید برایش پیش بیاید اصلاً نگران نبود، فقط می گفت که چون مدارس انگلیسی زبان تهران تعطیل شده اند وی نمی تواند همسر و

ص: 272

دو فرزندش را به همراه خود به آنجا ببرد.

4- سفیر عمان با من و دیگر کارمندان سفارت آمریکا بسیار صمیمانه برخورد می کرد. با وجود مشورتهای زیادمان قبل از وارد شدن به صحنه سیاسی کمپ دیوید و قراردادهای مصر و اسرائیل، پس از حمایت اخیر سلطان عمان از اعمال رئیس جمهور سادات، به طور مکرر و بیشتر با یکدیگر مشورت می کردیم.

5- الجمالی در کویت بسیار فعال بود و با اعضای مختلف جامعه محلی کویتی و غیرکویتی دائماً در تماس بوده است. او به جمع آوری اطلاعات «جاسوسی» بسیار علاقه مند است و دائماً هم آنها را با من در میان می گذاشت. ظاهراً وی با وزارت امور خارجه نیز دائماً در تماس است. بنا به گزارشات، وی از مواضع کنونی عمان کاملاً حمایت کرده است.

6- سفیر الجمالی می تواند یکی از بهترین رابط ها برای سفارت آمریکا در تهران باشد. نمی دانم که آیا وی خواهد توانست با همان حرارت پیشین در ایران نیز به جمع آوری اطلاعات بپردازد یا نه، ولی بد نیست آخرین مواضع آمریکا که نشانگر منافع دوجانبه نیز هست با وی در میان گذاشته شود.

7- خانم مونا الجمالی یک زن زیبا و دارای شخصیتی آرام و جالب است. وی بیش از دیگر همسران سفیران در اجتماعات محلی فعال بوده و در میهمانی دیپلماتهای کویتی چندین بار چای سرو کرده است.

مایسترون


حکام شیخ نشین های خلیج فارس

سند شماره 114

سری

[موضوع]: حکام شیخ نشین های خلیج فارس

ابوظبی شیخ زاید بن سلطان آل نهیان

وی در سال 1966، پس از برکناری برادر محافظه کار و پول دوستش شاخبت (که بنا به گفته ای منابع عظیم ثروتش را در جعبه هایی در زیر تخت خود نگاه می داشت) به دست انگلیس به قدرت رسید. در ابتدای تکیه زدن بر تخت فرمانروایی، انگلیس او را به دیده احترام می نگریست لیکن سیاست های نادرست مالی و ولخرجی هایش که ابوظبی را به ورطه ورشکستگی کشاند، سبب شد انگلیس در طرز فکر خود نسبت به او تجدیدنظر کند. گرچه درآمد نفتی ابوظبی (که امسال حدود 90 میلیون پوند انگلیس خواهد بود) امتیاز رهبری او را در میان شیخ نشینها بیشتر می کند، لیکن گمان می رود رقیب اصلی او یعنی شیخ راشد از دوبی مدیر و رهبر شایسته تری باشد. زاید ظاهراً مردی منطقی است و از لزوم همکاری بین ایران و شیخ نشین ها شدیداً حمایت می کند. در دو سال گذشته او چند بار به ایران سفر کرد. او یک فرزند پسر به نام خلیفه دارد که احتمالاً معاون یا جانشین فرمانروا خواهد بود.

ص: 273

عجمان شیخ راشد بن حمید

راشد که یک چهره مردمی میانه رو در میان شیخ نشین ها است وزنه سیاسی چندانی به حساب نمی آید. عجمان که یک جزیره کوچک محصور در شارجه است، پایگاه سیاسی چندانی برای وی فراهم نیاورده و احتمالاً او را به عنوان یک چهره ثانی در دورنمای خلیج فارس حفظ خواهد کرد. یکی از دختران وی همسر فرمانروای فجیره است.

بحرین شیخ عیسی بن سلمان آل خلیفه

شیخ عیسی که از سال 1961 فرمانروای بحرین بود کمتر از برادرش یعنی شیخ محمد بن سلمان آل خلیفه توانمند است، چون برادر وی مهم ترین فرمانروای با نبوغ خانواده حاکمه به حساب می آمد. تصمیم انگلیس مبنی بر خروج از بحرین سبب شد که عیسی به لزوم به دست گرفتن استقلال و ابتکار عمل پی ببرد، و تلاش کرد اعتبار بیشتری برای خود دست و پا کند. محافظه کاری اساسی او سبب تحریک ناسیونالیست ها و شورشیان عرب که او را بازیچه انگلیس می خوانند شده است. به نظر ناظران در بحرینی که رادیکالهای مختلف عربی در آن نفوذ کرده اند، عیسی شانس زیادی برای حضور در قدرت در چند سال آینده نخواهد داشت.

دوبی شیخ راشد بن سعید بن مکتوم

راشد که مستعدترین و آگاه ترین حکام شیخ نشین ها است، به نظر بسیاری از جمله معدود شیوخی است که تضادهای سیاسی و اقتصادی موجود درخلیج فارس را به خوبی درک کرده است. تقریباً به تنهایی او دوبی را به صورت یک شهر - کشور مترقی - درآورده است. راشد در فدراسیون امارات عربی نقش مهمی داشته گرچه این نقش همیشه سازنده نبوده است. در واقع او و دامادش شیخ احمد از قطر متهم به در هم شکستن اتحاد فدراسیون در پاییز گذشته شده بودند. راشد نیز مانند زاید، حامی همکاری ایران و شیخ نشینهاست، و چندین بار به ایران سفر کرده است. در پایان اجلاس فدراسیون امارات عربی، بعضیها وی را متهم کردند که بنا به دستور ایران سعی دارد در کنفرانس خرابکاری کند.

فجیره شیخ محمد بن حمد الشرقی

شیخ محمد که در میان شیخ نشین ها از محبوبیت چندانی برخوردار نیست از طرف انگلیس نیز مورد اعتماد شمرده نمی شود، چون او را یک توطئه گر می دانند. او در منطقه خلیج [فارس] از نظر سیاسی دارای اهمیت چندانی نیست.

قطر شیخ احمد بن آل ثانی

احمد که پس از خلع پدرش در سال 1960 به قدرت رسید، هرگز نتوانست قدرت و

ص: 274

اندیشه مشابه با عمو، ولیعهد و معاون فرمانروا یعنی خلیفه را نشان دهد. احمد می داند که خلیفه سعی دارد در فرصت مناسب وی را سرنگون سازد ولی او تاکنون از این کار ممانعت به عمل آورده است. او به قیمت تحمل برچسب طرفداری از غرب در سیاست های عربی خود را بی طرف نگاه داشته است. اعلام خروج انگلیس از خلیج [فارس] سبب شد که احمد فعالیت سیاسی بیشتری از خود نشان دهد، ولی هنوز معلوم نیست که این انرژی از خلیفه و یا از خود او ناشی می شود.

رأس الخیمه شیخ صفر بن محمد القاسمی

شیخ صفر که یک فرمانروای خوب و سخت کوش است آگاهیش بیش از حد میانگین است و دوبار به ایران سفر کرد تا پیرامون ادعای ایران در مورد تصرف جزایر تنب که رأس الخیمه نیز دعوی تصرف آن را دارد مذاکره نماید. ایرانیها در گذشته فکر می کردند که صفر به دعوت آنها پاسخ گوید، لیکن تلاش ایرانیها تاکنون نتیجه مثبتی نداشته است. در مانورهای فدراسیون امارات عربی، صفر همیشه خود را با احمد از قطر و راشد از دوبی پیوند داده و اصرار داشته که قرارگاههای دفاعی پیشنهادی در پایتخت او واقع شود.

شارجه شیخ خالد بن محمد القاسمی

خالد که یک محافظه کار بوده و بنا به گزارشهای رسیده یاران بدوی را ترجیح می دهد، قبل از رسیدن به قدرت در سال 1965 یک مغازه رنگ فروشی پرمنفعت در دوبی دایر کرده بود. در اثر فشار ایران در مورد جزیره ابوموسی، او با لجبازی تمام ادعای آن کشور را نپذیرفته است. ایران فکر می کرد که مسئله دعوی ابوموسی خیلی سخت تر از دعوی تنب باشد، چون شیخ نسبت به عکس العمل های تندروانه خیلی بیش از شیخ رأس الخیمه حساسیت نشان می داد.

ام القوین شیخ احمد بن رشید آل مولی

از احمد که چه در خارج و چه در داخل محبوب است و مردی با استعداد خوانده می شود به عنوان فردی دانا، رک گو، لایق و صلح طلب یاد می شود که معمولاً برای واسطه شدن در اختلافات ساحلی شیخ نشین ها از وی یاری طلبیده می شود. ولی چون شیخ نشین او کوچک است، نمی تواند در زمره فرمانروایان قدرتمند تر درآید و در امور خلیج [فارس] نیز نقش چندان مهمی ندارد.

مسقط و عمان شیخ قابوس بن سعید آل ابوسعید

تنها فرزند و وارث سلطان سعید بن تیمور آل بوسعید که اخیراً به جای پدر بر تخت نشست، در 18نوامبر 1940 متولد شده است. او دوره دبیرستان را به انگلیس رفت و در

ص: 275

سالهای 1960 و 1962 در دانشگاه سند هرست انگلیس به تحصیل پرداخت. او گویا تحصیلات خود را به خوبی به پایان رسانیده بود. به علت حسادت و محافظه کاری، پدرش چندین سال او را مخفی نگاه داشت. به علت دوران طویل تحصیلات در انگلیس طرفدار بریتانیاست و در یکی از هنگ های انگلیس نیز از اوت 1962 تا فوریه سال 1963 خدمت کرده است. کسانی که قابوس را ملاقات کرده اند او را فردی آگاه، سخت کوش و کاملاً توانا توصیف می کنند.


ولیعهد بحرین؛ شیخ حمد بن عیسی بن سلمان آل خلیفه

سند شماره 115

محرمانه

موضوع: ولیعهد بحرین؛ شیخ حمد بن عیسی بن سلمان آل خلیفه

محل و تاریخ تولد: بحرین، 1949

وی علاوه بر ولیعهدی، وزیر دفاع و فرمانده کل نیروهای مسلح نیز است.

وی در بحرین و انگلستان (سند هرست) تحصیل کرده است. و با یک دختر تحصیلکرده بحرینی ازدواج کرد که با او در انجام امور مشترک مساعی دارد. هر دوی آنها به زبان انگلیسی صحبت می کنند و حداقل یک فرزند (پسر) دارند.

حمد طرفدار غرب بوده و با مستشاران اردنی مستقر در ارتش خود رفتاری صمیمانه دارد.

فکر می کنم که حمد به آمریکا سفر کرده و مسافرتهای بسیار دیگری نیز انجام داده است. وی فردی جوان و خوش برخورد و در وهله اول گوشه گیر است ولی این اشکال نیز خیلی زود مرتفع می گردد. بحرین دارای یک ارتش 1100 نفری است، نیروی دفاعی بحرین متشکل از یک گردان پیاده و یک دسته زرهی (تانک و نفربر) است. علاوه بر این، یک نیروی گارد 300 نفره متشکل از افراد قبیله ای عربستان سعودی نیز در این کشور وجود دارد.


بخش دوم/ روابط نظامی ایران و آمریکا

مراحل انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

ص: 276

ص: 277

ص: 278

ص: 279

سند شماره 116

محرمانه17 نوامبر 1974- 26 آبان 1353

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی به: سفارت آمریکا، تهران

مرجع: الف- تهران 8752، ب- تهران 9644، پ- امان 5628

موضوع: مراحل انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

1- پیرو درخواست مطرح شده در مرجع الف می توانید اطلاعات زیر را در ارتباط با رویه های دولت ایالات متحده برای انتقال اقلام دفاعی با مبدأ آمریکایی به کشورهای ثالث به مقامات ذیربط دولت ایران ارایه دهید. ادامه متن (بدون طبقه بندی).

2- رویه های دولت ایالات متحده در ارتباط با انتقال اقلام دفاعی با مبدأ آمریکایی به کشور ثالث بر قوانین آمریکا و مقررات دولت مبتنی است. مرجع اساسی قانونی مربوط به چنین انتقال هایی بخش 505 (E) از قانون اصلاح شده مساعدت های خارجی مصوب 1961، و بخش A3 از قانون اصلاح شده فروش های نظامی خارجی مصوب 1968 است. (هر دو بخش دارای زبانی مشابه است به جز اشاراتی که در آنها به بخش یا بند قبلی قانون شده است) بدین شرح: «رئیس جمهور نمی تواند با هیچ درخواستی برای تصویب انتقال هرگونه سلاح، سیستم تسلیحاتی، مهمات، هواپیما، قایق نظامی، کشتی نظامی و یا سایر تجهیزات جنگی به یک کشور دیگر موافقت کند... مگر آنکه ایالات متحده خود حاضر باشد رأساً اقلام دفاعی مورد تقاضا را به آن کشور انتقال دهد و رئیس جمهور باید پیش از اعلام موافقت با چنین درخواستی، رئیس مجلس نمایندگان و کمیته روابط خارجی سنا را کتباً از قصد خود، دلایل موافقت با درخواست، اقلام دفاعی مورد نظر و کشور خارجی که قرار است اقلام دفاعی مزبور به آن انتقال یابد، مطلع سازد. علاوه بر این رئیس جمهور نمی تواند... با انتقال هر گونه اقلام دفاعی قابل توجه مندرج در فهرست تجهیزات نظامی ایالات متحده موافقت نماید مگر اینکه کشور خارجی درخواست کننده با خارج کردن اقلام دفاعی مورد نظر از حالت نظامی پیش از انتقال آنها موافقت نماید، و یا کشور خارجی دریافت کننده کتباً به دولت ایالات متحده تعهد دهد که چنانچه اقلام دفاعی مورد نظر از حالت نظامی خارج نشده باشند بدون کسب اجازه از رئیس جمهور، آنها را به یک کشور یا شخص خارجی دیگر انتقال نخواهد داد.»

3- بخش هایی که در بالا از قانون مساعدت های خارجی و قانون فروش های نظامی خارجی ذکر شد برای انتقال هر گونه اقلام دفاعی چه با مبدأ مساعدت های نظامی (قانون مساعدت های خارجی) و چه با مبدأ فروش های نظامی خارجی به شخص ثالث، به استثنای انهدام اقلام اسقاطی، صدق می کند (حتی در ارتباط با انهدام اقلام اسقاطی نیز کسب اجازه ضروری است.) این امر بدین معناست که چنانچه ایالات متحده یک هواپیمای نظامی را در اختیار کشوری قرار می دهد، حال چه به صورت کمک های بلاعوض تحت قانون مساعدت های خارجی و چه از طریق فروش نقدی یا اقساطی تحت قانون فروش های نظامی خارجی، مفاد این بخش های

ص: 280

قانونی باید رعایت شود. این امر در ارتباط با اقلام دفاعی تولید شده تحت لیسانس آمریکا در خارج از کشور، چنانچه محصول نهایی شامل اقلام دفاعیِ مشمول قانون مساعدت های نظامی خارجی و یا فروش های نظامی خارجی باشد، صدق می کند. سیاست های ایالات متحده چنین اقتضا می کند که معیارها و رویه های یکسانی نیز در ارتباط با [انتقال های مجدد] همه اقلامی که از طریق فروش های نظامی خارجی تأمین شده اند، به کار گرفته شود. صرف نظر از اینکه یک قلم چند بار ممکن است انتقال یابد، هر بار باید این مراحل طی شود.

4- سه محور اصلی مطرح شده در این بخش های قانونی عبارتند از: (1) آیا ایالات متحده خود حاضر است اقلام دفاعی تقاضا شده را رأساً به کشور مورد نظر انتقال دهد؛ (2) اطلاع قبلی به کنگره در صورتی که رئیس جمهور قصد موافقت با درخواست انتقال را داشته باشد؛ و (3) خارج کردن اقلام دفاعی مورد نظر از حالت نظامی و یا کسب تعهدنامه کتبی از کشور دریافت کننده در ارتباط با اقلام قابل توجه دفاعی (پیش از موافقت با درخواست). در ارتباط با محور اول، ممکن است کشور ثالثی که برای دریافت اقلام پیشنهاد شده است به موجب قانون مساعدت های خارجی و یا قانون فروش های نظامی خارجی صلاحیت دریافت مستقیم هیچکدام و یا برخی از اقلام دفاعی را از ایالات متحده نداشته باشد، و یا شاید کشور مزبور به موجب سیاست های جاری دولت سلب صلاحیت شده باشد. در هر دو حالت، آمریکا رأساً اقلام دفاعی را به کشور مورد نظر انتقال نخواهد داد و بنابراین نمی تواند انتقال آن اقلام را به کشور مورد نظر از یک کشور دیگر تصویب کند.

شرط اطلاع قبلی به کنگره در ارتباط با تصویب انتقال های شخص ثالث در سال 1973 توسط کنگره در قانون مساعدت های خارجی گنجانده شد. پیش از آن کنگره فقط گزارش های نیم سالانه ای در ارتباط با این نوع انتقال ها دریافت می کرد.

تعهد مربوط به انتقال شخص ثالث که باید به موجب قانون مساعدت های خارجی و قانون فروش های نظامی خارجی از دریافت کننده پیشنهادی کسب شود، باید دارای شرایط زیر باشد: (الف) کتبی باشد؛ (ب) به دولت ایالات متحده تسلیم شود؛ و (پ) تصویب پیش از انتقال کسب شود.

5- چنانچه [یک کشور] اقلام دفاعی قابل توجهی تحت شرایط صرفاً تجاری کسب کند، یعنی بدون طی مراحل برنامه مساعدت های نظامی و فروش های نظامی خارجی، آنگاه شرایط قانونی فوق در مورد آن قابل اجرا نخواهد بود. با وجود این، ایالات متحده همسو با سیاست هایش و مقررات اجرایی، همچنان معیارهای مربوط به صلاحیت کشورهای دریافت کننده و تعهد شخص ثالث را به کار خواهد بست. شرط تعهد شخص ثالث همیشه در ترتیبات مربوط به صدور مجوز و یا اسناد صادرات از سوی دولت آمریکا گنجانده می شود، که به موجب آن کشور دریافت کننده تعهداتی در قبال انتقال اقلام دفاعی مورد نظر به دولت آمریکا تسلیم می کند، که این شرط در مورد انتقال های بعدی اقلام مزبور نیز صادق خواهد بود.

ص: 281

6- این مسئله که چه چیزی یک قلم دفاعی «قابل توجه» را در فهرست تجهیزات نظامی ایالات متحده تشکیل می دهد در پاورقی های مربوط به بخش های (D)10. 123 و (M) (2) 10. 124 مقررات انتقال بین المللی سلاح توضیح داده شده است (برای اطلاع می توانید رجوع کنید به 10. 180 FAM، ضمیمه A) نسخه های این مقررات از اداره انتشارات دولت ایالات متحده قابل تهیه است. با وجود این، مسئله فوق در گذشته مشکلی ایجاد نکرده است، زیرا عملاً همه درخواست های انتقال شخص ثالث به اقلام قابل توجه، نظیر آنچه در جمله اول بخش های مربوط به قوانین مساعدت های خارجی و فروش های نظامی خارجی آمده، مربوط بوده است. چنانچه ابهامی در این ارتباط وجود داشته باشد، کشوری که پیشنهاد انتقال را ارایه داده است باید از دولت ایالات متحده کسب تکلیف کند.

7- کشوری که پیشنهاد انتقال اقلام دفاعی را دارد باید با تسلیم درخواست تصویب پیشنهادش به دولت آمریکا، مراحل رسیدگی را به جریان بیاندازد. در ارتباط با انتقال شخص ثالث، وزارت امور خارجه وظایف ریاست جمهوری را بر عهده دارد. بنابراین درخواست انتقال اقلام دفاعی باید به وزارت امور خارجه تسلیم و رونوشت آن برای اطلاع به وزارت دفاع ارسال گردد. وزارت امور خارجه پس از مشورت با وزارت دفاع در این مورد تصمیم گیری و (در صورت لزوم) آن را جهت تصویب به کنگره ابلاغ می کند. پس از یک دوره انتظار ده روزه به دنبال ابلاغ تصمیم به کنگره، به کشوری که درخواست تصویب انتقال اقلام دفاعی را تسلیم کرده است اطلاع می دهیم که قصد تصویب درخواست مزبور را داریم، ولی پیش از آن تعهدات مربوط به انتقال شخص ثالث باید از دریافت کننده پیشنهادی کسب و تسلیم دولت ایالات متحده گردد. ایالات متحده خود رأساً از طریق سفارتش در کشور پیشنهادی، مبادرت به این امر خواهد کرد. پس از دریافت تعهدات مزبور و حصول اطمینان از مطابقت آنها با قوانین و مقررات ایالات متحده، به کشوری که درخواست تصویب انتقال را کرده است ابلاغ می کنیم که موافقت نهایی با این درخواست صورت گرفته است. پایان متن (بدون طبقه بندی)

8- برای اطلاع شما، در ارتباط با گزارش انتقال هواپیماهای اف-5 از سوی دولت ایران به اردن، چنانکه در تلکس مرجع ب گفته شد، وزارت امور خارجه پیش از به جریان انداختن مراحل انتقال شخص ثالث که در بالا ذکر شد، منتظر روشن شدن تعداد هواپیماهای فوق است.

کیسینجر


انتقال سلاح از سوی ایران

سند شماره 117

محرمانه27 اوت 1975- 5 شهریور 1354

از: سفارت آمریکا، تهران به: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی

موضوع: انتقال سلاح از سوی ایران

1- چنانکه وزارت آگاهی دارد، به کرّات توجه مقامات دولت ایران را به قوانین و مقررات

ص: 282

دولت ایالات متحده در ارتباط با انتقال [تسلیحات] به کشورهای ثالث جلب کرده ایم، و باز هم این کار را خواهیم کرد. سفیر اخیراً در تاریخ 18 اوت درباره این موضوع با شاه گفتگو کرد. او نیز مثل همه مقامات عالی رتبه ایرانی کاملاً از این قوانین و شرایط آگاه است و مطمئن هستیم که قصد رعایت کلیه این مقررات را دارد.

2- با وجود این، فشارهای خارجی و ماهیت سازمان ارتش ایران بر خلاف این قصد و اراده است. ابتدا اینکه ایران سخت افزار نظامی معتنابهی کسب کرده و دارد کسب می کند. ایران در محاصره کشورهای فقیرتری است که خود را با تهدیدهای امنیتی و در نتیجه نیاز به تجهیزات نظامی مواجه می بینند. ایران در حکم کشوری با سنت دیرینه همبستگی اسلامی و کمک به همسایگان فقیرترش و همچنین آرمانش برای نفوذ در منطقه، احساس می کند که باید به درخواست مساعدت های نظامی همسایگانش، به ویژه اردن و پاکستان پاسخ مثبت دهد. مسئله انتقال سلاح دو سر دارد که آمریکا می تواند بر هر دو اعمال نفوذ کند، یعنی دریافت کننده و انتقال دهنده. تا به حال ما عمدتاً مسئله را از سر دومش، یعنی انتقال دهنده، مورد بحث و بررسی قرار داده ایم.

3- نکته دوم اینکه ارتش ایران ماشینی با بازده کامل نیست که فرمانی از سوی مافوق صادر شود و بدون هیچ انحرافی از سوی زیردست اجرا گردد. چنانچه انتقال [تسلیحات] به دست افسران بی تجربه ای انجام گیرد که با قوانین دولت ایالات متحده آشنایی ندارند، آن وقت باید منتظر نقض غیرعمدی قوانین نیز باشیم. نیروهای مسلح ایران دارای نیروهای کارآزموده و یا کاملاً هماهنگی نیستند که چنین امکانی به صفر برسد.

4- بنابراین، پیشنهاد می کنیم از سفیران آمریکا در امان و اسلام آباد خواسته شود تا با مقامات عالی رتبه کشورهای میزبان (از جمله حسین و بوتو) تماس بگیرند و خطرات ذاتی ترتیبات پنهانی انتقال تجهیزات نظامی با مبدأ آمریکایی از ایران به کشورهای ثالث را برای آنها تشریح کنند. چنین ترتیباتی بالاخره فاش خواهد شد. باید تأکید شود چنانچه قوانین و مقررات ایالات متحده نقض گردد، در نتیجه واکنش کنگره، احتمالاً به نقش آمریکا در این منطقه و روابط نظامی این کشور با ایران، اردن و پاکستان لطمه وارد خواهد شد. محور گفتگوها باید اصرار بر این نکته باشد که دولت اردن و دولت پاکستان ما را از تقاضایشان برای تجهیزات نظامی با مبدأ آمریکایی از ایران مطلع سازند. زمانی که از پیش نسبت به انتقال چنین تجهیزاتی اطلاع یابیم، آنگاه می توانیم رویه های لازم برای انجام انتقال مزبور را آغاز کنیم؛ البته اگر چنین ترتیباتی با سیاست های ایالات متحده موافق باشد.

5- به اعتقاد ما چنانچه وزارت چنین طرحی را مفید تشخیص می دهد، باید در اسرع وقت رهنمودهایی در اختیار سفیران آمریکا در امان و اسلام آباد قرار گیرد، البته پیش از آنکه تیمسار توفانیان بابت انتقال تجهیزات نظامی بیشتر به پاکستان (که در یک تلکس جداگانه برایتان ارسال می گردد) با ما تماس بگیرد. اگر چنین پیشنهادی به جای اینکه در اختیار توفانیان قرار

ص: 283

بگیرد به نیروی هوایی و یا نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی ارسال می شد، احتمالاً مراحل کار بدون مشورت با ما صورت می گرفت. همین مسئله بر لزوم حل مشکل انتقال [تجهیزات نظامی] از هر دو سو، یعنی انتقال دهنده و دریافت کننده، تأکید دارد.

هلمز


درخواست شاه برای اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

سند شماره 118

محرمانه21 اکتبر 1975- 29 مهر 1354

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی به: سفارت آمریکا، ایران

مرجع: تهران 6479

موضوع: درخواست شاه برای اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

1- موارد زیر رهنمودی برای پاسخ به درخواست شاه (بندهای 2 و 3 تلکس مرجع) برای اطلاعات مربوط به قوانین آمریکا در انتقال اقلام نظامی تولید شده در یک کشور خارجی با استفاده از اطلاعات فنی کسب شده از ایالات متحده به یک کشور ثالث است.

2- قوانین آمریکا به منظور کنترل انتقال تجهیزات و فناوری دفاعی برای حصول اطمینان از همسو بودن صدور اقلام حساس با سیاست خارجی ایالات متحده، وضع شده است. قوانین موجود حوزه شمول کنترل های مزبور را به کل صادرات تجهیزات و فناوری نظامی، و نه فقط اقلام موجود در انبارهای نیروهای مسلح ایالات متحده، بسط می دهد. محدود ساختن حوزه شمول چنین کنترل هایی به اقلام موجود در انبار های ایالات متحده، در واقع نقض غرض کنترل های صادراتی خواهد بود، زیرا کلیه صادرات بالقوه تجهیزات و فناوری دفاعی در این مقوله جای نمی گیرند.

3- اختیارات دولت در ارتباط با انتقال فناوری دفاعی به موجب دو مرجع اساسی محدود می شود. ابتدا قانون فروش های نظامی خارجی است که به موجب آن انتقال هر گونه اقلام دفاعی فروخته شده از سوی آمریکا در چارچوب این قانون باید به تصویب دولت آمریکا برسد. طبق تفسیر، قانون مزبور اقلام دفاعی را نیز که با استفاده از اطلاعات فنی ارایه شده از سوی دولت ایالات متحده در چارچوب این قانون در خارج از کشور تولید می شوند شامل می شود. قانون فروش های نظامی خارجی فقط اجازه تصویب مورد به مورد را به دولت آمریکا داده است. دومین مرجع «مقررات انتقال بین المللی سلاح» است که به استناد بند 414 قانون اصلاح شده امنیت متقابل مصوب 1954 تدوین شده است. مقررات فوق ناظر بر صادرات تجاری اقلام و فناوری موجود در فهرست تسلیحاتی ایالات متحده و همچنین صدور مجوز تولید چنین اقلامی در خارج از آمریکاست. طبق این مقررات، شرط موافقت با صدور مجوز تولید اقلام مزبور در هر کشور، آن است که کشور دریافت کننده مجوز موافقت کند که بدون موافقت قبلی دولت ایالات متحده هیچگونه اقلامی را که با استفاده از فناوری خریداری شده

ص: 284

از آمریکا تولید می کند، به هیچ شخصی خارج از حوزه مشخص شده در مجوز، که در واقع حوزه مجاز برای فروش آن اقلام است، انتقال ندهد. طبق مقررات انتقال بین المللی سلاح، ایالات متحده به لحاظ تئوری می تواند در مجوز اصلی با حوزه فروش وسیعی موافقت کند. با وجود این، رویه ایالات متحده عملاً این بوده که همسو با مسئولیت هایش برای اجرای اهداف بند 414 قانون فوق، حوزه فروش را بسیار محدود کند. در بسیاری از موارد، حوزه فروش به کشوری که فناوری را خریداری کرده، محدود می شود. موافقت با انتقال اقلام به خارج از حوزه فروش مشخص شده در مجوز، فقط با بررسی های مورد به مورد امکان پذیر است.

4- علاوه بر این محدودیت های دولتی، ممکن است ملاحظات تجاری مهمی نیز وجود داشته باشد. هر شرکت آمریکایی به هنگام تقاضای مجوز صادرات فناوری، حوزه فروش پیشنهادی خود را نیز بر اساس طرحش برای تقسیم بازار بالقوه محصول مورد نظر با خریدار خارجی به ضمیمه تسلیم می کند. ممکن است دولت آمریکا در بررسی تقاضای مزبور از شرکت فروشنده بخواهد حوزه پیشنهادی محدودتری انتخاب کند. پس از آنکه مجوز صادر شد، درخواست برای تصویب فروش محصول مورد نظر به خارج از حوزه فروش مجاز باید توسط شرکت آمریکایی به دولت آمریکا تسلیم شود و نه خریدار خارجی؛ احتمال دارد شرکت آمریکایی به منظور حفظ بازار خودش از تسلیم چنین درخواستی به دولت خودداری کند. دولت ایالات متحده هیچ کنترلی، تأکید می کنم، هیچ کنترلی بر چنین تصمیماتی ندارد.

5- در ارتباط با قابل اجرا بودن قوانین و مقررات ایالات متحده در ارتباط با موارد خاصی که شاه ذکر کرده است، بند 2 همین پیام دلایل لزوم تصویب قبلی انتقال هر گونه تسلیحاتی که دولت ایران ممکن است تحت قراردادش با شرکت «ارِس» تولید کند به کشورهای ثالث را توضیح می دهد. حتی تحت مقررات انتقال بین المللی سلاح نیز برای سلاح ها و هلیکوپترهای نظامی و سایر اقلام قابل توجه، رویه دولت آمریکا در تصویب مجوز تولید این بوده که با تصویب حوزه های نسبتاً محدود حوزه فروش در مجوز اصلی، گزینه بررسی های مورد به مورد پیشنهاد برای فروش محصولات مورد نظر را برای خود محفوظ نگاه دارد. تعقیب چنین رویه ای به آمریکا اجازه می دهد در صورت تغییر روابط دیپلماتیک و لزوم تغییر سیاست ها از منافع خود حفاظت کند. می توان تصور کرد که روابط ایالات متحده با کشوری که در محدوده یک حوزه فروش بزرگ قرار دارد ممکن است به قدری تغییر کند که دیگر ایالات متحده مایل نباشد آن کشور تجهیزاتی را که با استفاده از فناوری آمریکایی ساخته شده است، خریداری کند. ما، در حال حاضر نمی توانیم نظریه ای داشته باشیم.

6- در بحث بر سر مسئله هلیکوپترها با شاه، پیشنهاد می کنیم این خط را دنبال کنید که تجربه نشان داده تصویب مورد به مورد درخواست ها لزوماً کار شاقی نیست و اینکه دولت ایالات متحده حاضر است درخواست برای تصویب انتقال هلیکوپترهایی را که ممکن است در ایران تولید شود فوراً مورد بررسی قرار دهد. فرض ما این است که اولین هلیکوپترهای تولید

ص: 285

شده در ایران برای رفع نیازهای داخلی مورد استفاده قرار گیرد و در سالهای اولیه تولید، کمتر تقاضایی برای انتقال هلیکوپترها مطرح شود. هر زمان صنایع هلیکوپتر سازی ایران به نقطه ای رسید که صادرات زیاد هلیکوپتر امکان یافت، چنانچه شرکت آمریکایی صاحب فناوری تمایلی به این امر داشت، دولت آمریکا حاضر است مسئله بسط حوزه فروش را مورد بازبینی قرار دهد. در حال حاضر نمی توانیم هیچ تعهدی بر عهده بگیریم.

اینگرسل


درخواست شاه برای اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

سند شماره 119

سرّی30 اکتبر 1975- 8 آبان 1354

از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی

مرجع: الف- وزارت امور خارجه 249548، ب- تهران 6479

موضوع: درخواست شاه برای اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

1- توجه شما را به مطالب مندرج در مرجع ها در ارتباط با امکان فروش سیستم های تسلیحاتی تولید شده تحت لیسانس آمریکا در ایران به کشورهای ثالث جلب می کنم. چنانکه آگاه هستید، مسئله تولید مشترک تجهیزات دفاعی اهمیت ویژه ای برای شاه در تلاشش برای ارتقای پایه فنی ایران دارد. یکی از ابعاد اقتصادی مهم طرح شاه شامل صدور اقلام تولید شده در ایران به کشورهای منطقه است. ماههاست که آژانس های مستقر در واشنگتن، شرکت های آمریکایی، و ما مشغول بحث و گفتگو درباره این مسایل بوده ایم و ظاهراً داریم به تصمیمات مهم و نهایی در ارتباط با تولید هلیکوپتر و موشک های تاو و «ماوریک» نزدیک می شویم. شاه خیلی واضح گفته است که مصر به خرید هلیکوپترهای تولید شده در ایران ابراز تمایل کرده است.

2- به اعتقاد ما دولت ایران مستحق آن است که اطلاعات دقیق تری از آنچه در مرجع الف درباره مواضع آمریکا در قبال فروش سیستم های تسلیحاتیِ تحت لیسانس آمریکا در ایران به کشورهای منطقه آمده است، دریافت کند. ما هیچ مشکلی در ارتباط با ابلاغ بخش مربوط به قوانین و مقررات ایالات متحده به دولت ایران نداریم زیرا شخصیت های اصلی ایران با قوانین مرتبط با انتقال تجهیزات خریداری شده آشنا هستند. ولی مشکلی که صرفاً با ابلاغ قوانین وجود دارد این است که پاسخی به دل مشغولی شاه نمی دهد. او صدها میلیون دلار در پروژه های تولید مشترک سرمایه گذاری خواهد کرد، بنابراین باید حتی الامکان اطلاعات کاملی درباره امکانات اقتصادی این تعهدات داشته باشد. آیا او می تواند به فروش های منطقه ای متکی و امیدوار باشد یا خیر؟ مطمئناً تأیید می کنید که هیچ شاه یا تاجر باکفایتی بدون انتظار سود یا مسایل جبرانی دیگری نظیر آموزش و انتقال فناوری، دست به اجرای چنین پروژه هایی نمی زند.

ص: 286

3- به این نکته توجه داشته باشید که برخورد انتزاعی دولت آمریکا با این مسئله که آیا فروش سیستم های تسلیحاتی تولید شده در ایران را تصویب خواهیم کرد یا خیر، برای دولت ایالات متحده بسیار دشوار است. مسئله فروش های آتی برخی تسلیحات به برخی کشورها نیز بسیار مشکل ساز خواهد بود، ولی به اعتقاد ما این مشکلی است که می تواند، و باید، هم اینک حل شود. بنابراین، در صورت موافقت شما، اطلاعات حقوقی مندرج در مرجع الف را در اختیار دولت ایران قرار بدهیم و از ایرانی ها بخواهیم تا اطلاعاتی درباره طرح های پیشنهادی شان برای فروش سیستم های دفاعی به کشورهای منطقه به ما ارایه دهند. آنگاه از وزارتخانه خواهیم خواست تا تصمیم بگیرد آیا ایرانی ها اجازه دارند برای فروش مثلاً فلان تعداد هلیکوپتر به مصر ظرف مثلاً فلان مدت برنامه ریزی کنند یا خیر. به عبارت دیگر، اجازه بدهید بررسی های مورد به مورد را به جای آنکه پس از سرمایه گذاری ایران در تأسیسات تولید مشترک انجام دهیم، همین حالا انجام دهیم. البته بدیهی است که می توانیم در پاسخ مان به ایران مفادی نیز برای تعویق اجرای این برنامه ها جهت حفاظت از مواضع مان در صورت بروز هرگونه رویداد غیرمنتظره در آینده، بگنجانیم.

هلمز


درخواست شاه برای اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

سند شماره 120

محرمانه5 نوامبر 1975- 14 آبان 1354

از: وزارت امور خارجه، واشنگتن دی.سی به: سفارت آمریکا، تهران

مرجع: الف- تهران 10573، ب- وزارت امور خارجه 249548

موضوع: درخواست شاه برای اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

سفیر: از معاون وزیر اینگرسل

1- مواضع مان را در پرتو نگرانی های قابل درک شما که موجب ارسال آن پیام شد بار دیگر مرور کردم. مایل بودم می توانستم در حال حاضر کمک بیشتری به شما بکنم، ولی به خود اطمینان خاطر داده ام که سیاست ما با تصمیم رئیس جمهور و همچنین منافع دولت ایالات متحده همخوانی دارد.

2- متعاقب تحقیقاتی که از سوی کمیته معاونت وزیران بر روی مسایل مربوط به تولید مشترک در ایران صورت گرفت، ماه مارس گذشته به رئیس جمهور توصیه کردم که فروش کلیه اقلامی که به طور مشترک در ایران تولید شده، به کشورهای ثالث، باید قبلاً به طور کتبی و مورد به مورد به تصویب ایالات متحده برسد... دولت ایران باید در طول مذاکراتی که بابت یک پیشنهاد خاص صورت می گیرد از این امر اطلاع یابد. این توصیه در تاریخ 2 می به تصویب رئیس جمهور رسید.

چگونگی توضیح این مسئله را در گفتگوهای آینده شما با شاه به خودتان وامی گذارم، ولی

ص: 287

به هر حال باید اطمینان حاصل کنید که او کاملاً سیاست ما را درک کرده باشد.

3- پاسخ ما به درخواست شاه برای ابراز مواضع قطعی مان در ارتباط با این موضوع (مرجع ب) در واقع تا حدود زیادی بر جنبه های حقوقی - قانونی آن متمرکز بود، به این دلیل که به اعتقاد ما باید بتوانید توضیح کاملاً روشنی از محدودیت های حاکم بر اقدامات ما به ایشان ارایه دهید. بسیار گمراه کننده- و شاید هم بدتر از آن- بود که نشان دهیم حاضریم تعهداتی بر عهده بگیریم که در واقع ممکن است تحت شرایط متفاوتی در آینده توان ایفای آن را نداشته باشیم. آنگونه که از وضعیت موجود برداشت کرده ام، چنانچه ایران تصمیم بگیرد یک یا چند پروژه تولید مشترک را به مورد اجرا بگذارد، سالها طول می کشد تا اولین اقلام مورد نظر از خط تولید بیرون بیاید.

فرض ما این است که اولویت ایران برای تأمین نیازهای داخلی و پر کردن انبارهای خودش باشد و همین مسئله می تواند تا زمانی که امکان صادرات اقلام فوق جدی تر شود، اهمیت صادرات را به تعویق بیاندازد.

4- چنانکه می دانید، انتقال تجهیزاتِ تحت کنترل ایالات متحده به کشورهای ثالث فقط می تواند به کشورهایی مجاز باشد که ایالات متحده خودش حاضر است مستقیماً همان تجهیزات را به آن کشورها انتقال دهد و یا بفروشد. بنابراین نباید وانمود کنیم که در حال حاضر می دانیم چه سیاست هایی در موقعیتی نامعلوم در آینده در این ارتباط قابل اجرا خواهد بود، به ویژه در ارتباط با مصر.

در حال حاضر، مسئله کلی روابط آتی دو کشور در زمینه تأمین ملزومات نظامی در حال بررسی است. بسته به نوع نتایجی که به دست خواهد آمد، ممکن است مشورت مفصل با کنگره ضروری باشد. این هم یک دلیل خاص و اضافی برای اینکه در حال حاضر نمی توانیم هیچگونه تعهدی در قبال فروش آتی تجهیزات تولید شده مشترک در ایران را به مصر تقبل کنیم.

5- زمانی که برای توضیح این مسئله به دیدار شاه رفتید، پیشنهاد می کنم در خلال توضیحاتتان درباره جوانب حقوقی این مسئله، به ایشان تأکید نمایید که تجربه نشان داده که شرایط ایالات متحده در این ارتباط بی اندازه شاق نیست. می توانید به ایشان اطمینان بدهید که به محض ابلاغ هر درخواست، در اسرع وقت به آن رسیدگی خواهد شد. علاوه بر این، با توجه به روابطِ به ویژه نزدیک ایالات متحده و ایران و اشتراک بسیاری از منافع، دلمشغولی ها و دیدگاههای سیاسی-استراتژیک دو کشور، انتظار داریم در اکثر موارد، فروش یا انتقال [تسلیحات] از ایران با نظر مساعد مواجه گردد.

به اعتقاد من شما نباید پا را از این فراتر بگذارید و نباید آنگونه که در بند 3 پیامتان نوشته اید از دولت ایران درخواست اطلاعات نمایید.

کیسینجر


درخواست شاه برای کسب اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

ص: 288

سند شماره 121

محرمانه10 نوامبر 1975- 19 آبان 1354

از: سفارت آمریکا، تهرانبه: وزارت امور خارجه آمریکا، واشنگتن دی.سی

مرجع: الف- وزارت امور خارجه 210215ز 21 اکتبر 1975، ب- وزارت امور خارجه 041601ز 4 نوامبر 1975

موضوع: درخواست شاه برای کسب اطلاعات مربوط به انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

1- نامه مورخ 9 نوامبر سفیر به وزیر دربار. تحویل ملزومات بسیار به موقع است زیرا مذاکرات کارخانه بل و دولت ایران برای تولید مشترک هلیکوپتر در مرحله بسیار حساسی است.

2- رونوشت نامه با پُست ارسال می گردد.

هِلمز

***

تهران- 9 نوامبر 1975

عالیجناب اسدالله علم

وزیر دربار همایونی- تهران

وزیر محترم

چندی پیش اعلیحضرت همایونی از بنده خواستند قوانین و سیاست های دولت ایالات متحده را در ارتباط با فروش و یا انتقال اقلام نظامی که ممکن است با استفاده از اطلاعات فنی کسب شده از ایالات متحده در ایران ساخته شوند، به اطلاع ملوکانه برسانم. پوزش بنده را از بابت تأخیر در ارایه اطلاعات مزبور که به تازگی از واشنگتن دریافت شده است، بپذیرید.

اجازه می خواهم پیش از آنکه مقتضیات حقوقی مسئله را مورد بحث قرار دهم، مواضع ایالات متحده را با بیان دو اصل بنیادینی که راهنمای اقدامات ما در این زمینه است، به اجمال توضیح دهم. اول اینکه انتقال اقلام دفاعی تولید شده با استفاده از فناوری آمریکایی به کشورهای ثالث، فقط به آن دسته از کشورهایی مجاز است که ایالات متحده خود حاضر باشد تجهیزات فوق را مستقیماً به آنها انتقال دهد و یا بفروشد، و دوم اینکه ایالات متحده درخواست برای انتقال اقلام دفاعی را فقط به صورت مورد به مورد و در زمان ابلاغ پیشنهاد انتقال آن اقلام به کشور ثالث مورد بررسی قرار خواهد داد. تجربه نشان داده است که شرایط ایالات متحده برای بررسی درخواست انتقال [تسلیحات] بی اندازه شاق نیست و به ایران اطمینان می دهیم که در زمان ابلاغ هر درخواست به دولت ایالات متحده، در اسرع وقت به آن رسیدگی خواهد شد. علاوه بر این، با توجه به روابطِ به ویژه نزدیک ایالات متحده و ایران و اشتراک بسیاری از منافع، دلمشغولی ها و دیدگاههای سیاسی-استراتژیک دو کشور، انتظار داریم که در اکثر موارد، فروش یا انتقال [تسلیحات] از ایران با نظر مساعد مواجه گردد.

در آمریکا قوانین ناظر بر کنترل انتقال تجهیزات و فناوری دفاعی، به منظور حصول اطمینان از

ص: 289

همسو بودن صدور اقلام حساس با سیاست خارجی ایالات متحده وضع شده است. قوانین موجود حوزه شمول کنترل های مزبور را به کل صادرات تجهیزات و فناوری نظامی، و نه فقط اقلام موجود در انبارهای نیروهای مسلح ایالات متحده، بسط می دهد. محدود ساختن حوزه شمول چنین کنترل هایی به اقلام موجود در انبار های ایالات متحده، در واقع نقض غرض کنترل های صادراتی خواهد بود، زیرا کلیه صادرات بالقوه تجهیزات و فناوری دفاعی در این مقوله جای نمی گیرند. با توجه خاص به شمول قوانین ایالات متحده در ارتباط با فروش سلاح های تولید شده در ایران با مشارکت شرکت آمریکایی «ارِس»، انتقال هر گونه سلاح تولید شده تحت این قرارداد که در آن از فناوری آمریکایی استفاده شده باشد، باید قبلاً به تصویب ایالات متحده برسد.

اختیارات دولت در ارتباط با انتقال فناوری دفاعی به موجب دو مرجع اساسی محدود می شود. ابتدا قانون فروش های نظامی خارجی است که به موجب آن انتقال هر گونه اقلام دفاعی فروخته شده از سوی آمریکا در چارچوب این قانون، باید به تصویب دولت آمریکا برسد. طبق تفسیر، قانون مزبور اقلام دفاعی را که با استفاده از اطلاعات فنی ارایه شده از سوی دولت ایالات متحده در چارچوب این قانون در خارج از کشور تولید می شوند نیز شامل می شود. قانون فروش های نظامی خارجی فقط اجازه تصویب مورد به مورد را به دولت آمریکا داده است. دومین مرجع، مقررات انتقال بین المللی سلاح است که به استناد بند 414 قانون اصلاح شده امنیت متقابل مصوب 1954 تدوین شده است. مقررات فوق ناظر بر صادرات تجاری اقلام و فناوری موجود در فهرست تسلیحاتی ایالات متحده و همچنین صدور مجوز تولید چنین اقلامی در خارج از آمریکاست. طبق این مقررات، شرط موافقت با صدور مجوز تولید اقلام مزبور در هر کشور آن است که کشور دریافت کننده مجوز، موافقت کند بدون موافقت قبلی دولت ایالات متحده هیچگونه اقلامی را که با استفاده از فناوری خریداری شده از آمریکا تولید می کند، به هیچ شخصی خارج از حوزه مشخص شده در مجوز، که در واقع حوزه مجاز برای فروش آن اقلام است، انتقال ندهد. طبق مقررات انتقال بین المللی سلاح، ایالات متحده به لحاظ تئوری می تواند در مجوز اصلی با حوزه فروش وسیعی موافقت کند. با وجود این، رویه ایالات متحده عملاً این بوده است که همسو با مسئولیت هایش برای اجرای اهداف بند 414 قانون فوق، حوزه فروش را بسیار محدود نماید. در بسیاری از موارد، حوزه فروش به کشوری که فناوری را خریداری کرده است، محدود می شود. موافقت با انتقال اقلام به خارج از حوزه فروش مشخص شده در مجوز، فقط با بررسی های مورد به مورد امکان پذیر است. (صفحه 3 سند یافت نشد)

در صورتی که اعلیحضرت همایونی، یا خود شما و یا تیمسار توفانیان مایل به توضیح بیشتر باشند، با کمال میل در خدمت خواهم بود.

با احترام و ارادت شخصی

ریچارد هلمز

سفیر


مراحل انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

ص: 290

سند شماره 122

بدون طبقه بندی 16 نوامبر 1975- 25 آبان 1354

از: بخش سیاسی اچ. پرشتبه: هیأت مستشاری نظامی- رئیس ستاد- سرهنگ فریلند

موضوع: مراحل انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث

درخواست ایران برای انتقال اقلام دفاعی ساخت ایالات متحده (چه از محل برنامه مساعدت های نظامی و چه از محل خریدهای نظامی خارجی) به کشورهای ثالث باید طبق مراحل زیر صورت گیرد:

1- دولت ایران درخواست خود را برای انتقال برخی تجهیزات دفاعی به یک کشور خاص به سفارت تسلیم می کند. در گذشته، معاون وزیر جنگ در امور تسلیحات این درخواست را از سوی دولت ایران انجام داده است.

2- سفارت درخواست ایران را به وزارت امور خارجه و وزارت دفاع مخابره می کند. این وزارتخانه ها تصمیم می گیرند که درخواست ایران را قبول و یا رد نمایند. اصلی ترین ملاحظه در این تصمیم گیری آن است که آیا ایالات متحده خود حاضر است چنین اقلامی را به دریافت کننده مزبور انتقال دهد یا خیر.

3- چنانچه با این درخواست موافقت شد، ایالات متحده از کشور دریافت کننده می خواهد تا کتباً تضمین نماید که اقلام انتقال یافته را بدون اطلاع قبلی ایالات متحده به کشور دیگری انتقال نخواهد داد.

4- زمانی که این تضمین کتبی دریافت شد، وزارت امور خارجه درخواست مزبور را به مجلس سنا و مجلس نمایندگان ابلاغ می کند. معمولاً تشریفات تصویب درخواست فوق در کنگره 10 روز طول می کشد.

5- پس از تصویب در کنگره، سفارت به دولت ایران اطلاع می دهد که با انتقال اقلام مورد نظر موافقت شده است.

شایسته است بخش های خدمات، مراحل فوق را به طور مقتضی به اطلاع همتایان [ایرانی] خود برسانند، و در عین حال توجه آنها را به نکات زیر جلب نمایند:

- تلاش ایالات متحده بر آن است که درخواست های ایران برای انتقال سلاح در اسرع وقت مورد رسیدگی قرار گیرد. در گذشته حتی یک درخواست ایران برای انتقال سلاح نیز رد نشده است.

- به منظور تسریع رسیدگی به درخواست ایران برای انتقال اقلام دفاعی، باید این درخواست به محض اتخاذ تصمیم از سوی دولت ایران به سفارتخانه ابلاغ شود. بهترین کانال ارتباطی معاون وزیر جنگ در امور تسلیحات است.

- تأکید نمایید که هیچگونه اقلام دفاعی نباید قبل از کسب موافقت دولت آمریکا به

ص: 291

کشور ثالث انتقال یابد. در صورت نقض این مسئله، طبق قوانین آمریکا عواقب وخیمی گریبانگیر برنامه های فروش تسلیحات به ایران خواهد شد.

- بر این باوریم که با همکاری متقابل، هر گونه پیشنهاد انتقال [تسلیحات] به کشور ثالث مراحل مقتضی را به نحو احسن طی خواهد کرد.

سروان. اچ. پرشت