گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد يازدهم
سورة یونس




اشاره
فَإِنْ کُنْتَ فِی » بیشتر مفسران گفته اند که این سوره در مکه نازل شده ولی ابن عباس و قتاده گویند:سه آیۀ آن یعنی از آیۀ
که در شأن یهود «... وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ » تا سه آیه،در مدینه و ما بقی در مکه نازل گردید.و ابن مبارك گوید:جز آیۀ «... شَکٍّ
نازل شد ما بقی آن مکی است.
فضیلت این سوره
اللّ علیه و آله-روایت کرده که فرمود:هر کس این سوره را بخواند ده حسنه خدا بدو عطا
􀀀
ابی بن کعب از رسول خدا-صلی ه
میکند بشمارة هر کس که یونس پیغمبر را تصدیق کرده و یا تکذیب نموده،و بشمارة هر کس که همراه فرعون غرق شده
است.
و از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:هر که سورة یونس را در هر دو ماه یا سه ماه(یک بار)بخواند ترس آنکه
وي از جاهلان باشد براي او نیست،و در روز قیامت از مقربان خواهد بود.
ص : 250
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 1 تا 2
اشاره
اَلنّ وَ بَشِّرِ
اس􀀀 ی رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ 􀀀 ا إِل 􀀀 لِلنّ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْن
اسِ􀀀 کان 􀀀 ابِ اَلْحَکِیمِ ( 1) أَ 􀀀 اتُ اَلْکِت 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . الر تِلْکَ آی 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
( ساحِرٌ مُبِینٌ ( 2 􀀀 ذا لَ 􀀀􀀀 کافِرُونَ إِنَّ ه 􀀀 الَ اَلْ 􀀀 اَلَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ ق
ترجمه
بنام خداوند بخشایندة مهربان.الف،لام،را این آیه هاي کتاب محکمه (الهی)است( 1)آیا براي این مردم شگفت آور است که
وحی کنیم بمردي از ایشان که مردم را بترسان و نوید ده آنان را که ایمان آورده اند بمقام والایی که نزد پروردگارشان دارند
.( کافران گویند:این(مرد)جادوگري است آشکار( 2
شرح لغات:
آیه:نشانه اي است که از جهت مخصوصی بمقطع سخن آگاهی دهد.
حکیم:در اینجا بمعناي محکم است.چنانچه اعشی در شعر خود گوید:
و غریبه تأتی الملوك حکیمه
( قد قلتها لیقال من ذا قالها ( 1
النّ
اسِ􀀀 ب لِیَحْکُمَ یَْنَ » : و برخی گفته اند:حکیم بمعناي حاکم(و داور)است بدلیل آنکه خداوند در جاي دیگر دربارة قرآن فرمود
. « فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ
قدم:بگفتۀ ازهري چیزي است که انسان آن را پیش از خود میفرستد که براي وي ذخیره اي باشد.و ابن اعرابی گفته:قدم
بمعناي متقدم در شرف است.و ابو عبیده
ص : 251
1) -و قصیدة شگفت آور و محکمی را که بدربار سلاطین روم سرودم تا پرسیده شود که چه شخصی آن را سروده.و -1
شاهد در حکیمه است که بمعناي محکمه میباشد.
گویند، چنانچه گویند:فلانی را در اسلام « قدم » و کسایی گفته اند:هر کس در کار خیر و یا کار شري پیشقدم شود عرب او را
قدمی است.یعنی تقدم دارد.
تفسیر:
معناي حروف معجمۀ اوائل سوره ها پیش از این(در سورة بقره)گفته شد.
« ابِ الْحَکِیمِ 􀀀 اتُ الْکِت 􀀀 تِلْکَ آی »
یعنی آیه هایی که ذکر آن در پیش شده یا آیه هایی که بر محمد نازل گردیده آنها آیات کریم قرآنی است که از هر باطلی
محفوظ و از هر فساد و تباهی ممنوع است.اختلاف و دروغی در آن نیست.
اشاره بسوره هاي قرآن است.یعنی این سوره ها آیه هاي کتاب حکیم یعنی لوح محفوظ است،و اینکه « تلک »: و برخی گفته اند
آن را محکم نامیده چون گویاي بحکمت است،و یا براي آنکه علوم و حکمت را جمع کرده.و قولی است که علت توصیف
آن است که کتاب دلیل و راهنماي بر حق است مانند کسی که گویاي بحق باشد،و هم براي آنکه بانسان « حکیم » کتاب به
معرفت و بینشی میدهد که بدانوسیله راه هلاکت را از طریق نجات و رستگاري تمیز میدهد.
« النّ
اس􀀀 ی رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ 􀀀 ا إِل 􀀀 لِلنّ عَجَباً أَنْ أَوْحَیْن
اسِ􀀀 کان 􀀀 أَ »
جمله بصورت استفهام است اما منظور انکار است(و باصطلاح استفهام انکاري است)و چنانچه بعضی گفته اند:
مردم-نیز مردم مکه هستند،یعنی ما در شگفتیم که آیا خداي سبحان جز یتیم ابی طالب کسی را پیدا نکرد که -« ناس » منظور از
وي را بعنوان پیغمبري براي مردم بفرستد.و روي این ترتیب معناي آیه این میشود که:آیا اینکه ما بیکی از این مردم وحی
کردیم تا مردم را بترساند موجب تعجب و شگفت است!یعنی براي چه تعجب میکنند و چرا باید تعجب کنند که ما بمردي از
خودشان وحی کنیم!با اینکه اینجا جاي تعجب نیست،و پیش نظر هر عاقلی چنین برنامه اي لازم و واجب بود،زیرا وقتی
خداي- تعالی عقل بندگانش را کامل فرمود،و معرفت خویش و اداي شکرش را بر آنان واجب ساخت،و این هم معلوم بود
که آنها باین راه نیایند و اصلاح نگردند جز بوسیلۀ شخصی که از نزدیک بیاید و آنها را بخدا دعوت کند،و کسی باشد که
آنها را بیاد خدا انداخته
ص : 252
و متنبهشان سازد،در اینصورت از روي حکمت انجام چنین کاري بر خداوند لازم بود.
سپس بدنبال این مطلب خداوند آن وجهی را که بخاطر آن پیغمبر را فرستاد و آنچه را بدو وحی کرده ذکر فرموده با این
جمله که گوید:ما بدو وحی کردیم که مردم را بعذاب آگاه کن،و بدان بیمشان ده.
« وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ »
و وسیلۀ شرافت و خلود در نعمتهاي بهشتی را براي آنها معرفی کن،تا ضمناً ارزش و ارج اعمال صالح و کارهاي نیک هم
پاداش نیک و مقام ارجمندي است که در نتیجۀ پیش فرستادن اعمال نیک « قدم صدق » معلوم گردد.و برخی گفته اند:منظور از
بدان داده شود.و یا منظور سعادتی است که قبلا براي آنها سبق ذکر یافته.و این هر دو وجه از ابن عباس نقل شده.و مؤید این
.(1) «... ی􀀀 إِنَّ الَّذِینَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْن » : قول دوم است آیۀ شریفه
پیش انداختن خداوند آنها را در روز قیامت میباشد،چنانچه در آن حدیث نیز « قَدَمَ صِ دْقٍ » و قول دیگر آن است که معناي
مائیم آن امتی که از نظر زمان آخرین امت هستیم ولی در روز قیامت بر -« نحن الآخرون السابقون یوم القیامه »: فرموده است
اللّ علیه و آله- در روز قیامت.و این وجهی
􀀀
یعنی شفاعت محمد-صلی ه « قَدَمَ صِ دْقٍ » : دیگران سبقت جوییم-و برخی گویند
است که ابو سعید خدري گفته و از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده.
« ساحِرٌ مُبِینٌ 􀀀 ذا لَ 􀀀􀀀 کافِرُونَ إِنَّ ه 􀀀 الَ الْ 􀀀ق»
کافران گویند:این پیغمبر ساحري است که سحرش آشکار است.و این سخن دلیل بر عجز و ناتوانی آنها از معارضه با قرآن
کریم بوده که به این گفتار متوسل شده اند،و آن را بسحر و جادو منسوب داشته اند.
ص : 253
1) -سورة انبیاء آیۀ 101 -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 3 تا 4
اشاره
اَللّ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ
􀀀
ا مِنْ شَفِیعٍ 􀀀 ي عَلَی اَلْعَرْشِ یُدَبِّرُ اَلْأَمْرَ م 􀀀 أَیّ ثُمَّ اِسْتَو
امٍ 􀀀 اَلْأَر فِی سِتَّهِ اتِ وَ ضَْ 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ اَلَّذِي خَلَقَ اَلسَّ
􀀀
إِنَّ رَبَّکُمُ هُ
اَللّ حَ  قا إِنَّهُ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ لِیَجْزِيَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا
􀀀
لا تَذَکَّرُونَ ( 3) إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً وَعْدَ هِ 􀀀 رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ أَ فَ
( کانُوا یَکْفُرُونَ ( 4 􀀀 ما 􀀀 ذابٌ أَلِیمٌ بِ 􀀀 رابٌ مِنْ حَمِیمٍ وَ عَ 􀀀 اَلصّ بِالْقِسْطِ وَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀
ترجمه:
بحقیقت پروردگار شما آن خدایی است که آسمانها و زمین را در شش روز آفرید آن گاه بعرش پرداخت،کار را تدبیر
کند،شفیعی جز پس از اذن او نیست این خداوند بحقیقت پروردگار شما است او را بپرستید چرا متذکر نمی شوید( 4)بازگشت
شما همگی بسوي او است،وعدة خدا حق است،براستی او است که خلق را در ابتداء بیافرید سپس بازش گرداند تا آنان را که
ایمان آورده و کار شایسته کردند بعدل و انصاف پاداش دهد، و کسانی که کفر ورزیده اند آنها را است شرابی از آب
جوشان و عذابی دردناك بکیفر آنکه کفر میورزیدند.
شرح لغات:
قسط-بکسر قاف-بمعناي عدالت است،و نیز بمعناي نصیب و بهره آمده و بفتح قاف بمعناي جور و بی عدالتی.و بفتح قاف و
سین هر دو،بمعناي کجی و
ص : 254
اعوجاج در پاها.
حمیم:آبی را گویند که با آتش داغ شده و بحدّ اعلاي داغی رسیده است.
تفسیر:
« إِنَّ رَبَّکُمُ »
یعنی آفریدگار و خالق و مالک تدبیر کار شما و کسی که پرستش او بر شما واجب است.
« اتِ وَ الْأَرْضَ 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ الَّذِي خَلَقَ السَّ
􀀀
هُ »
خدایی است که آسمانها و زمین را پدید آورد،و با اینهمه عجائب صنعت و حکمتهاي بدیع آفرید.
« أَیّ
امٍ 􀀀 فِی سِتَّهِ »
در شش روز بدون کم و زیاد با اینکه خدا قادر بود آنها را دفعتاً ایجاد کند،و جهت آن همان مصلحت حال فرشتگان و عبرت
آنان و غیر آنها در اطلاع از این جریان بود،و همچنین تغییر حال انسانها و بیرون آمدن میوه ها و گلها تدریجاً که هر یک براي
تدبر و عبرت آنان تأثیر بیشتري داشت با اینکه خداوند قادر بود که تمامی آنها را در مدتی کمتر از یک چشم بهمزدن بیافریند
زیرا این ترتیب تدریجی خلقت توهم تصادف و اتفاق در خلقت را ضعیف تر میسازد.
« ي عَلَی الْعَرْشِ 􀀀 ثُمَّ اسْتَو »
تفسیر آن در سورة اعراف گذشت،و بعضی گفته اند:
منظور از عرش در اینجا آسمانها و زمین است.زیرا آنها بناي او است و عرش نیز بمعنی بنا است،و اما آن عرش معظمی که خدا
اَلَّذِینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ » فرشتگان را ملزم بر گردش بدور آن و اعظام و تکریمش فرموده،و منظور خداي تعالی در آیۀ
1)نیز میباشد،غیر از این عرش است. ) « حَوْلَهُ
است(یعنی:و استوي علی العرش). « واو » در اینجا بمعناي « ثم »: و برخی گفته اند
و در اینجا براي فهماندن معناي تدبیر در کار آمده، یعنی پس از آنکه آسمانها و زمین را آفرید دست « ثم » و دیگري گفته:لفظ
بکار تدبیر(و ادارة کار)آنها شد چنانچه استواء پادشاه بر تاج و تخت پادشاهی به آنست که بتدبیر کار استیلا یابد و چون تدبیر
همۀ کارها از طرف عرش صادر گردد از اینرو نام عرش ذکر شده و بهمین جهت است
ص : 255
. 1) -سورة غافر آیۀ 7 -1
که مردم براي خواستن حاجتهاي خود دست بطرف عرش بلند میکنند.
« یُدَبِّرُ الْأَمْرَ »
یعنی کار را اندازه گیري کرده و بترتیب خود جاري ساخت و روي مراتبی مرتب نمود با توجه به اینکه استحکام و دوام
عاقبت آنها را نیز منظور داشته.
« إِلاّ مِنْ بَعْدِ إِذْنِهِ
􀀀
ا مِنْ شَفِیعٍ 􀀀م»
شفیعی نیست جز باذن وي.و اینکه نام شفاعت بمیان آمده و این کلام را فرموده در صورتی که ذکري از شفیعان نشده
بود،بدانجهت است که کفار می گفتند:این بتها پیش خدا از ما شفاعت کنند،خداي سبحان در این آیات بیان فرموده که
شفیعان در صورتی نزد او شفاعت کنند که وي اذن شفاعت بدانها بدهد، و این بتهایی که درك و عقل ندارند چگونه میتوانند
شفاعت کسی را بکنند.با اینکه هیچیک از فرشتگان و پیغمبران نیز بدون اذن و اجازة او نمیتوانند شفاعت کسی را بکنند.
« اللّ رَبُّکُمْ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀»
یعنی آن کسی که متصف باین اوصاف است همان معبود شما است.
«... فَاعْبُدُوهُ »
تنها او را بپرستید که جز او معبودي ندارید،و شایستۀ این اوصاف کسی جز او نیست،و این بتان را پرستش نکنید.
« إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً »
مرجع دو معنا دارد:یکی اینکه بمعناي مصدر یعنی رجوع باشد. و دیگر اینکه اسم مکان و بمعناي جایگاه رجوع باشد.
« اللّ حَ  قا
􀀀
وَعْدَ هِ »
این وعده اي که خدا به بندگانش داده و عده اي حق و راست است.
« إِنَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ »
که در آغاز آنها را پدید آورده و دوباره پس از مرگ ایشان را باز گرداند.
« الصّ بِالْقِسْطِ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع لِیَجْزِيَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا »
تا پاداش اعمال نیک مردمان با ایمان را از روي عدالت بدهد،و چیزي از پاداش آنها کم نخواهد کرد.
« رابٌ مِنْ حَمِیمٍ 􀀀 وَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ شَ »
آنان که کفر ورزیدند آبی جوشان براي آنها است که در حرارت بحد اعلا رسیده است.
« کانُوا یَکْفُرُونَ 􀀀 ما 􀀀 ذابٌ أَلِیمٌ بِ 􀀀 وَ عَ »
و عذابی دردناك بکیفر کفرشان.
ص : 256
ارتباط این آیه با آیات پیش از آن
ممکن بود بگویند:چگونه عجب «... آیا عجب است براي این مردم که »: ارتباط این آیه با آیات پیش بدان است که چون فرمود
نباشد با اینکه ما اطلاعی از آن خدایی که این پیغمبر را فرستاده نداریم و بهمین جهت خداوند این آیات را در معرفی خود
نازل فرمود-أصم گفته:ممکن است این آیات ارتباطی بآیات قبل نداشته باشد و خداوند براي احتجاج بر بندگان،با ذکر این
آیات بدایع خلقت خود را در آسمان ها و زمین ها بیان فرموده .
ص : 257
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 5 تا 6
اشاره
اتِ􀀀 إِلاّ بِالْحَقِّ یُفَصِّلُ اَلْآی
􀀀
ذلِکَ 􀀀 اَللّ
􀀀
ا خَلَقَ هُ 􀀀 سابَ م 􀀀 ازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ اَلسِّنِینَ وَ اَلْحِ 􀀀 اءً وَ اَلْقَمَرَ نُوراً وَ قَدَّرَهُ مَن 􀀀 هُوَ اَلَّذِي جَعَلَ اَلشَّمْسَ ضِی
( اتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ ( 6 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ لَآی 􀀀 ماو 􀀀 اَللّ فِی اَلسَّ
􀀀
ا خَلَقَ هُ 􀀀 ارِ وَ م 􀀀 لافِ اَللَّیْلِ وَ اَلنَّه 􀀀 لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ ( 5) إِنَّ فِی اِخْتِ
ترجمه:
أو است که خورشید را درخشان و ماه را تابان کرد و براي آن منزلهایی مقرر فرمود تا شمارة سالها و حساب را بدانید،خدا
اینها را جز بحق(و درستی)نیافرید، و این آیه ها را براي مردمی که میدانند(و در آیات حق بخوبی تدبر میکنند)شرح
میدهد،همانا در اختلاف شب و روز و آنچه را خدا در آسمانها و زمین آفریده است نشانه هایی است براي مردمی که
پرهیزکاري میکنند.
شرح لغات:
جعل:ایجاد چیزیست بر وصفی که پیش از آن بدان وصف نبوده.
ضیاء:جمیع ضوء و یا مصدر است.
لیل:وقت غروب خورشید تا طلوع فجر دوم.
نهار:عبارت از پهن شدن نور خورشید از طلوع فجر دوم تا غروب خورشید.
تفسیر:
آن گاه خداوند براي استدلال بر توحید آیات ذیل را نیز بر آنها افزوده چنین فرماید:
ص : 258
« اءً وَ الْقَمَرَ نُوراً 􀀀 هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِی »
یعنی در روز خورشید را نور قرار داد و در شب ماه را.
در کشف تاریکیها از نور قوي تر است و بر نور زیادتی دارد. « ضیاء » و
« سابَ 􀀀 ازِلَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِینَ وَ الْحِ 􀀀 وَ قَدَّرَهُ مَن »
و ماه را منزلهاي معلومی تقدیر کرد،تا بوسیلۀ آن منزلها شمارة سالها و اول و آخر هر ماه و پایان هر سال و اندازة آن را
بدانید.و خورشید و ماه دو نشانه از نشانه هاي بزرگ خداي تعالی است که در آن دو، بزرگترین دلیل بر وحدانیت خداوند از
راههاي زیادي وجود دارد،از آن جمله همان خلقت ضیاء و نور در آنها و گردش و سیرشان و دور شدن و نزدیک شدنشان و
طلوع و غروبشان،و خسوف و کسوفشان،و نور افشانی خورشید در جهان و تأثیر آن در سرما و گرما و بیرون آمدن گیاهان،و
رسیدن میوه ها و امثال آن.و در ماه نیز همان کمال و نقصان آن که موجب میگردد تا اول و آخر و وسط ماه معلوم گردد،و هر
کدام از اینها نعمت بزرگی است از خداي سبحان نسبت بخلق.و از اینرو دنبالش فرمود:
« إِلاّ بِالْحَقِّ
􀀀
ذلِکَ 􀀀 اللّ
􀀀
ا خَلَقَ هُ 􀀀م»
خدا اینها را جز بحق نیافرید،زیرا در آنها منافع بسیاري براي دین و دنیاي خلق،و نشانه هایی براي وحدانیت حق تعالی و
قدرتش و علم ازلی و ابدیش وجود دارد.
« اتِ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ 􀀀 یُفَصِّلُ الْآی »
و آیات خود را آیه آیه شرح و تفصیل میدهد براي مردمانی که میدانند تا در هر آیه آن طور که باید و شاید تأمل و دقت
یعنی هم خورشید و هم ماه را منزلهایی قرار داد، منتهی براي رعایت اختصار و هم « ازِلَ 􀀀 وَ قَدَّرَهُ مَن » کنند.و برخی گویند:معناي
براي روشن بودن مطلب،ضمیر را مفرد آورد،و نظیرش قبل از این در جاهایی ذکر شد،و آن شاعر نیز در شعر خود گوید:
رمانی بأمر کنت منه و والدي
( بریئاً و من جول الطوي رمانی ( 1
ص : 259
1) -من و پدرم را بکاري نسبت داد که ما از آن بري هستیم و بخاطر کینه اي که از ما در دل داشت این نسبت را بما -1
و تثنیه است. « بریئان » است که بصورت مفرد آمده در صورتی که معناي آن « بریئاً » داد.شاهد در
زیرا خورشید در سال منزلهایی را طی میکند و ماه در هر ماه،و حساب سالها و ماهها و زمستان و تابستان و غیره از رویهمرفتۀ
گردش خورشید و ماه بدست میآید.
« اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 اللّ فِی السَّ
􀀀
ا خَلَقَ هُ 􀀀 ارِ وَ م 􀀀 لافِ اللَّیْلِ وَ النَّه 􀀀 إِنَّ فِی اخْتِ »
یعنی در تقدیري که خداي تعالی روي حکمت خود در ایندو انجام داده و افلاك و ستارگان ثابت و سیار در آسمان،و حیوان
و گیاه و جماد و سایر انواع روزیها و نعمتهایی که در زمین قرار داده است.
« اتٍ لِقَوْمٍ یَتَّقُونَ 􀀀 لَآی »
حجتها و دلیلهایی است بر وحدانیت حقتعالی براي مردمی که از نافرمانیهاي خدا و گناهان پرهیز کنند و از عقاب او بترسند.و
اینکه فقط مردمان پرهیزکار را نام برد و آنها را نشانه و دلیل بر این دسته از مردم دانست بدانجهت است که تنها مردمان
پرهیزکار هستند که از آنها بهره مند شده و سودمند گردند
ص : 260
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 7 تا 10
اشاره
کانُوا 􀀀 ما 􀀀 اَلنّ بِ
ار 􀀀 اهُمُ 􀀀 أُول مَأْو ئِکَ 􀀀 افِلُونَ ( 7) 􀀀 ا غ 􀀀 اتِن 􀀀 ع آی ا وَ اَلَّذِینَ هُمْ نَْ 􀀀 ا وَ اِطْمَأَنُّوا بِه 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 ا وَ رَضُوا بِالْحَی 􀀀 اءَن 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 اَلَّذِین إِنَّ واهُمْ 􀀀 جَنّ اَلنَّعِیمِ ( 9) دَعْ
اتِ􀀀 اَلْأَن فِی ارُ 􀀀 مانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ هْ 􀀀 اَلصّ یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِی
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع یَکْسِبُونَ ( 8) إِنَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا
( الَمِینَ ( 10 􀀀 لِلّ رَبِّ اَلْع
􀀀
واهُمْ أَنِ اَلْحَمْدُ هِ 􀀀 لامٌ وَ آخِرُ دَعْ 􀀀 ا سَ 􀀀 اَللّ وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیه
􀀀
حانَکَ هُمَّ 􀀀 ا سُبْ 􀀀 فِیه
ترجمه:
براستی آنان که انتظار دیدار ما را ندارند و بزندگی دنیا خوشنود گشته و دل بدان بسته اند،و آنان که از آیات و نشانه هاي ما
غافلند( 7)آنها جایگاهشان به کیفر کارهایی که میکردند دوزخ خواهد بود( 8)و آنان که ایمان آورده و کارهاي شایسته کردند
پروردگارشان به(سبب همان)ایمانشان هدایتشان میکند در بهشتهاي پر نعمتی که جویها از زیر قصرهاشان جاري است( 9)و
ستایش از آن خدا » است،و آخرین دعایشان این است که « سلام » است،و درودشان « منزهی تو خدایا » دعاي آنها در بهشت
.(10)« پروردگار جهانیان است
شرح لغات:
غفلت:رفتن معنی از نفس،و سهو نیز بهمین معنی است.
دعوي:ادعاي چیزي کردن.
تحیت:اکرام بر حال نیکو.و از اینرو ملک(سلطنت و دارایی)را تحیت نامند.
ص : 261
تفسیر:
در این آیات خداي سبحان مردمانی را که از این نشانه هاي فوق الذکر غافلند و معاد را تکذیب کنند تهدید کرده فرماید:
« ا􀀀 اءَن 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ »
آن مردمانی که دیدار کیفر و جزاي ما را باور ندارند،یعنی طمع در ثواب ما ندارند،و اینکه دیدار کیفر و پاداش را دیدار خود
دانست و بخود منسوب داشت(و لقائنا فرمود)براي تعظیم و بزرگداشت کیفر و پاداش است.و محتمل است که معناي جمله این
شاعر که میگوید: « هذلی » بمعناي خوف و ترس آمده در گفتار « رجاء » باشد که از عقاب ما نمی ترسند،چنانچه
اذا لسعته النحل لم یرج لسعها
( و خالفها فی بیت نوب عواسل ( 1
و در اینجا خداي تعالی دیدار چیزي را که کسی جز او قدرت بر آن ندارد دیدار خود دانسته چنانچه آمدن فرشتگان را در آیۀ
2) آمدن خود دانسته است،تا عظمت آن را بفهماند. ) « اللّ
􀀀
إِلاّ أَنْ یَأْتِیَهُمُ هُ
􀀀
هَلْ یَنْظُرُونَ » شریفۀ
« ا􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 وَ رَضُوا بِالْحَی »
و با اینکه دنیا فانی و ناپایدار است براي آن کار میکنند و کوشش و سعی خود را بدان اختصاص داده بجاي دیگري امیدوار
نیستند.
« ا􀀀 وَ اطْمَأَنُّوا بِه »
و بدان دل بسته و خود را بدان دلخوش کرده اند،و از تأمل در آیات و نشانه هاي ما غافل گشته از آنها پند و عبرت نمی
گیرند.
« النّ
ار 􀀀 اهُمُ .ُ.. 􀀀 أُول مَأْو ئِکَ􀀀 »
اینان بکیفر نافرمانیهاشان جایگاهشان دوزخ است،و پس از تهدید کافران اینک نوبت نوید مؤمنان شده و خداي سبحان دنبال
آن فرماید:
« الصّ
حاتِ 􀀀 الِ 􀀀 ع إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ مَِلُوا »
آنان که خدا و پیغمبران او را تصدیق کرده و بعلاوه اعمال صالح و کارهاي شایسته انجام دهند.
ص : 262
است که « لم یرج » 1) -چون زنبور او را نیش زند از گزیدن آن نمی ترسد و دست در کندو کرده عسل بر میدارد شاهد در -1
آمده. « لم یخف » بمعناي
. 2) -سورة بقره آیۀ 210 -2
«... مانِهِمْ 􀀀 یَهْدِیهِمْ رَبُّهُمْ بِإِی »
یعنی از پیش روي آنها نهرها جاري است،و آنها از « تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ » خداوند بپاداش ایمانشان ببهشتی هدایتشان کند که
قَدْ » : میفرماید « داستان مریم » همین است،چنانچه در آیۀ دیگر در « تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ » بلندي آن نهرها را می نگرند،و منظور از
1) و روشن است که منظور آن نیست که مریم روي جوي آب نشسته بود و آب در آن جوي روان ) « جَعَلَ رَبُّکِ تَحْتَکِ سَرِیا
بود، بلکه منظور این است که آب از پیش رویش میگذشت.و جبائی گفته:یعنی از زیر درختان و باغهاشان نهرها جاري است.
« اللّ
􀀀
حانَکَ هُمَّ 􀀀 ا سُبْ 􀀀 واهُمْ فِیه 􀀀 دَعْ »
و البته این جمله را هم نه بعنوان عبادت و وظیفه « اللّ
􀀀
حانَکَ هُمَّ 􀀀 سُبْ » : دعاي مؤمنان و ذکرشان در بهشت این است که میگویند
میگویند زیرا در آنجا تکلیفی نیست بلکه براي آنکه از تسبیح پروردگار لذت می برند.و ابن جریج گفته:هر گاه پرنده اي در
هوا بر بهشتیان میگذرد و آنها به آن پرنده میل میکنند این جمله را میگویند،آن پرنده بریان شده در جلوي رویشان حاضر
در اینوقت پرنده زنده شده و بهوا پرواز « الَمِینَ 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ » میشود،و چون مطابق میلشان از آن خوردند دوباره میگویند
میکند.و بدین ترتیب در همه کارها افتتاح و آغاز سخنشان تسبیح است و پایان آن حمد و ستایش خداوند،و در نتیجه تسبیح
میباشد. « اللّ
􀀀
بسم ه » براي بهشتیان بجاي
« لامٌ􀀀 ا سَ 􀀀 وَ تَحِیَّتُهُمْ فِیه »
یعنی تحیتی که از خداي سبحان براي آنها میرسد سلام است،و برخی گویند:یعنی تحیت خودشان بیکدیگر یا تحیت فرشتگان
یعنی از آفات و بلیاتی که دوزخیان بدانها مبتلا گشته اند شما سالم ماندید. « سلام علیک » بآنها سلام است که میگویند
« الَمِینَ 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
واهُمْ أَنِ الْحَمْدُ هِ 􀀀 وَ آخِرُ دَعْ »
معناي آن را گفتیم،و البته منظور این نیست که آخرین سخن آنها این است که سخن دیگري نمیگویند بلکه منظور این است
. « الَمِینَ 􀀀 لِلّ رَبِّ الْع
􀀀
اَلْحَمْدُ هِ » : که پایان سخنشان را این جمله را قرار میدهند که میگویند
ص : 263
. 1) -سورة مریم آیۀ 24 -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 11 تا 12
اشاره
ذا􀀀 انِهِمْ یَعْمَهُونَ ( 11 ) وَ إِ 􀀀 ا فِی طُغْی 􀀀 اءَن 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 جالَهُمْ بِالْخَیْرِ لَقُضِ یَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ اَلَّذِینَ 􀀀 لِلنّ اَلشَّرَّ اِسْتِعْ
اسِ 􀀀 اَللّ
􀀀
وَ لَوْ یُعَجِّلُ هُ
ا􀀀 ذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ م 􀀀 ی ضُ رٍّ مَسَّهُ کَ 􀀀 ا إِل 􀀀 ا عَنْهُ ضُ رَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَمْ یَدْعُن 􀀀 فَلَمّ کَشَ فْن
ا􀀀 ائِماً 􀀀 أَو ق ق اعِداً 􀀀 أَو ا لِجَنْبِهِ 􀀀ان 􀀀 سانَ اَلضُّرُّ دَع 􀀀 مَسَّ اَلْإِنْ
( کانُوا یَعْمَلُونَ ( 12 􀀀
ترجمه:
و اگر خدا در مورد شتاب مردم در(استجابت)دعاي شر شتاب میفرمود همانند دعاي خیر محققاً عمرشان سر آمده بود(و نابود
شده بودند)ولی ما کسانی را که انتظار قیامت را ندارند بحال خود وامیگذاریم که در سرکشی خود سرگردان باشند( 11 ) و
چون به انسان محنتی برسد در حال خفته یا نشسته یا ایستاده(در هر حالی که هست) ما را بخواند،و چون محنتش را برطرف
کنیم براه خود برود چنان که گویی هیچگاه ما را براي محنتی که بدو رسیده بود نخوانده است این چنین براي اسرافگران
( کارهایشان جلوه گر شده است.( 12
تفسیر:
باز سخن از علاقه مندان بدنیا و دلبستگان بدان و غافلان از آخرت بمیان آورده فرماید:
« لِلنّ الشَّرَّ
اسِ􀀀 اللّ
􀀀
وَ لَوْ یُعَجِّلُ هُ »
یعنی اگر خداوند دعاي این مردم را در مورد شر مستجاب میفرمود و در آن شتاب میکرد،یعنی وقتی در اثر خشم و ناراحتی به
خود و
ص : 264
خاندانشان نفرین میکنند و در استجابت آن شتاب دارند،مثل اینکه میگوید:خدا مرا از میان شما ببرد،یا بفرزندش میگوید:خدا
لعنت کند و برکتت ندهد...
« جالَهُمْ بِالْخَیْرِ 􀀀 اِسْتِعْ »
یعنی همانطور که در مورد دعاي خیر وقتی اجابتش را زود میخواهند خدا نیز در اجابت آن تعجیل میکند.
« لَقُضِیَ إِلَیْهِمْ أَجَلُهُمْ »
عمرشان بسر آمده بود و نابود شده بودند،ولی خداوند در هلاکتشان شتاب ننموده و بدانها مهلت میدهد تا توبه کنند.و برخی
گفته اند:معناي آیه این است:اگر خداوند در کیفري که اینان سزاوارند شتاب کند چنانچه در مورد کار خیر شتاب میکند-و
چه بسا در جایی که مصلحت اقتضاء کند دعاشان نیز به اجابت رسد.اینان یکسره نابود شده بودند،زیرا ساختمان بدن انسانی
در دنیا تاب تحمل کیفر آخرت بلکه پائین تر آن را ندارد.ولی خداي سبحان آن کیفر را در وقت خود بدانها میرساند.و اینکه
عقاب را شر خوانده بخاطر سختی و زیانی است که در آن وجود دارد،و فائده اش آن است که اگر در کیفر شتاب کند
تکلیف برداشته خواهد شد،و تکلیف نیز جز بوسیلۀ مرگ برداشته نخواهد شد،و با آمدن و شتاب در مرگ، کسی باقی
نخواهد ماند.
« انِهِمْ یَعْمَهُونَ 􀀀 ا فِی طُغْی 􀀀 اءَن 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 فَنَذَرُ الَّذِینَ »
یعنی آن دسته مردمانی را که از روز قیامت و حساب و کتاب واهمه و باکی ندارند وامیگذاریم تا در کفر و عدولشان از حق
بمعناي شدت تحیر و سرگردانی است. « عمه » بسوي باطل و سرکشی و تمردشان در ظلم و ستم سرگردان و متحیر باشند.و
سپس خداي سبحان از کم صبري انسان در مقابل ضررها و سختیها خبر داده و میفرماید:
« سانَ الضُّرُّ 􀀀 ذا مَسَّ الْإِنْ 􀀀 وَ إِ »
و چون به انسان مشقت و بلا و محنتی از محنت هاي دنیا برسد.
« ائِماً 􀀀 اعِداً أَوْ ق 􀀀 ا لِجَنْبِهِ أَوْ ق 􀀀ان 􀀀 دَع »
در حالی که بپهلو خفته یا در حال قیام یا قعود یعنی در هر حالی براي رفع آن ما را بخواند و در دعا بکوشد و دفع آن را
بخواهد...
ص : 265
و هدفش از این دعا ثواب آخرتی نیست بلکه غرض او برطرف شدن همان درد و گرفتاري است.و برخی گفته اند:تقدیر آیه
یعنی وقتی به انسان در حال خفتن یا در حال قعود یا « و اذا مس الانسان الضر مضطجعاً أو قاعداً أو قائماً دعانا لکشفه » این است
در حال قیام ناراحتی و زیانی برسد براي برطرف شدن آن ما را بخواند...و در لفظ تقدیم و تأخیر واقع شده ولی معنا همین
است.
« ا عَنْهُ ضُرَّهُ 􀀀 فَلَمّ کَشَفْن
ا􀀀 »
و چون ما این زیان و ناراحتی را از او برطرف کردیم و عافیت و سلامتیش را باز گرداندیم.
« مَرَّ »
گویا هرگز ما را براي رفع « ی ضُرٍّ مَسَّهُ 􀀀 ا إِل 􀀀 کَأَنْ لَمْ یَدْعُن » از سپاسگزاري ما رو گردان شده و بهمان رفتار سابق خود ادامه میدهد
گرفتاري خود نخوانده، و از ما درخواست برطرف کردن درد خود را نکرده.
« کانُوا یَعْمَلُونَ 􀀀 ا 􀀀 ذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفِینَ م 􀀀 کَ»
حسن گفته یعنی هم چنان که شیطان و همنوعان گمراهشان دست کشیدن از دعا را در وقت فراغت و آسایش براي آنها جلوه
داده همچنین براي اسرافگران یعنی مشرکان کردارشان را جلوه و زینت داده.
و محتمل است معنی این باشد که اسرافگران براي یکدیگر کار خود را جلوه میدهند.
و خداي سبحان در این آیه مردمانی را که پس از سختی آسایش می بینند و پس از بلاء بنعمت و خوشی میرسند وادار کرده
که خدا را فراموش نکنند و مراتب سپاسگزاري او را بجا آرند، و از خداي تعالی دوام نعمت را بخواهند.
و نکتۀ دیگري که در این آیه است:امر به شکیبایی در وقت گرفتاري و محنت است،و خداي تعالی گوشزد فرموده که انسان
بایستی براي رسیدن بثواب و اجر هنگام رسیدن بلا بیتابی نکند .
ص : 266
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 13 تا 14
اشاره
ذلِکَ نَجْزِي اَلْقَوْمَ اَلْمُجْرِمِینَ ( 13 ) ثُمَّ 􀀀 کانُوا لِیُؤْمِنُوا کَ 􀀀 ا 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 لَمّ ظَلَمُوا وَ
ا􀀀 قَب وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا اَلْقُرُونَ مِنْ لِْکُمْ
( لائِفَ فِی اَلْأَرْضِ مِنْ بَعْدِهِمْ لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ ( 14 􀀀 اکُمْ خَ 􀀀 جَعَلْن
ترجمه:
و همانا پیش از شما ملتهایی را که ظلم کردند و پیمبرانشان با حجتها بسویشان آمدند و ایمان آوردنی نبودند نابود کردیم،و ما
مردمان بزهکار را اینگونه کیفر دهیم ( 13 )سپس شما را پس از آنها جانشینان در این زمین کردیم تا بنگریم چگونه رفتار
.( میکنید( 14
شرح لغات
قرون جمع قرن:مردم هر زمان.
تفسیر:
در این آیات خداي سبحان از بلاهایی که به امتهاي گذشته فرود آمده خبر میدهد و این امت را از نزول آن بلاها بر حذر
میدارد.
«... وَ لَقَدْ أَهْلَکْنَا الْقُرُونَ »
ما امتهاي پیشین را هنگامی که بخویشتن ستم کردند و شرك و عصیان ورزیدند و پس از آنکه پیمبرانشان با معجزات آشکار
و حجتهاي واضح بنزدشان آمدند بانواع عذاب نابود کردیم.
« کانُوا لِیُؤْمِنُوا 􀀀 ا 􀀀 وَ م »
این آیه خبر میدهد که سرّ اینکه هلاك شدند آن بود که مسلماً اگر باقی هم میماندند به پیمبران خود و کتابهایی که برایشان
آمده بود ایمان
ص : 267
نمیآوردند:و ابو علی جبائی به این آیه استدلال کرده و گفته:در صورتی که از حال کافري معلوم باشد که اگر باقی بماند
ایمان میآورد نگهداشتن او واجب است.
« ذلِکَ نَجْزِي الْقَوْمَ الْمُجْرِمِینَ 􀀀 کَ»
و ما مردمان مشرك را پس از اتمام حجت و علم به اینکه آنها ایمان نیاورده و اصلاح نمیگردند همچنین در آینده عذاب
خواهیم کرد.
«... لائِفَ فِی الْأَرْضِ 􀀀 اکُمْ خَ 􀀀 ثُمَّ جَعَلْن »
سپس اي امت محمد ما شما را پس از ملتهاي گذشته جانشینان در زمین گردانیدیم.
« لِنَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ »
تا ببینیم عمل شما نسبت بعمل آنها چگونه است،و آیا از آنها پیروي کرده و همانند آنها مستحق عذاب میگردید،یا ایمان
آورده و شایستۀ ثواب و پاداش نیک میشوید؟ و منظور از نگریستن نه نگریستن بچشم و نه تفکر و اندیشه بقلب است زیرا
اسناد هیچکدامیک از آن دو بر خداي تعالی صحیح نیست، بلکه منظور اینست که خداوند همانند کسی که در مقام آزمایش
و امتحان است با بندة خود اینگونه رفتار میکند،و پاداش و کیفر خدا بسته بطرز رفتار و عمل بنده است .
ص : 268
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 15 تا 17
اشاره
اءِ نَفْسِی إِنْ 􀀀 ا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْق 􀀀 ذا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ م 􀀀􀀀 اءَنَا اِئْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ ه 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 الَ اَلَّذِینَ 􀀀 اتٍ ق 􀀀 ا بَیِّن 􀀀 اتُن 􀀀 ی عَلَیْهِمْ آی 􀀀 ذا تُتْل 􀀀 وَ إِ
اکُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ 􀀀 لا أَدْر 􀀀 ا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ وَ 􀀀 اَللّ م
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 ذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ ( 15 ) قُلْ لَوْ 􀀀 خافُ إِنْ عَ َ ص یْتُ رَبِّی عَ 􀀀 ی إِلَیَّ إِنِّی أَ 􀀀 ا یُوح 􀀀 إِلاّ م
􀀀
أَتَّبِعُ
( لا یُفْلِحُ اَلْمُجْرِمُونَ ( 17 􀀀 اتِهِ إِنَّهُ 􀀀 اَللّ کَذِباً أَوْ کَذَّبَ بِآی
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 لا تَعْقِلُونَ ( 16 ) فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ اِفْتَر 􀀀 فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ أَ فَ
ترجمه
و چون آیه هاي روشن ما برایشان خوانده شود آن کسانی که انتظار دیدار ما(و روز قیامت)را ندارند گویند:قرآنی غیر از این
بیاور یا آن را عوض کن،بگو مرا نرسد که آن را از پیش خود عوض کنم،و من جز آنچه را که بمن وحی میشود پیروي
نمیکنم،که براستی من اگر نافرمانی پروردگارم را کنم از عذاب روزي بزرگ بر خود میترسم( 15 )بگو اگر خدا میخواست من
آن را بر شما نمی خواندم و بدان آگاهتان نمی ساختم،که من روزگار درازي پیش از این در میان شما زیسته ام،آیا تعقل نمی
کنید ( 16 )پس چه کسی ستمکارتر است از آنکه بخدا دروغ ببندد یا آیه هاي او را دروغ شمارد،براستی که بزهکاران رستگار
.( نخواهند شد( 17
شرح لغات:
تلقاء:جهت روبروي چیز.
ص : 269
شأن نزول:
اللّ
􀀀
اللّ بن امیه مخزومی،و ولید بن مغیره،و مکرز بن حفص،و عمرو بن عبد ه
􀀀
مقاتل گفته:این آیات دربارة پنج تن بنامهاي:عبد ه
اللّ علیه و آله-گفتند:قرآنی براي ما بیاور که
􀀀
بن أبی قیس عامري،و عاص بن عامر بن هاشم نازل شد که به پیغمبر اکرم-صلی ه
در آن نباشد و از آنها عیبجویی نکرده باشد،یا آن را تغییر و « هبل » و« مناه » و« عزي » و« لات » موضوع دست کشیدن از پرستش
تبدیل داده از پیش خود سخنی در اینباره بگو.
و کلبی گوید:این آیات دربارة مستهزءین(مسخره کنندگان)نازل گشت که گفتند اي محمد قرآنی جز این بیاور که مطابق
طریقه و رفتار ما باشد.
تفسیر
« اتٍ􀀀 ا بَیِّن 􀀀 اتُن 􀀀 ی عَلَیْهِمْ آی 􀀀 ذا تُتْل 􀀀 وَ إِ »
و چون آیه هاي ما که در قرآن نازل شده و حلال و حرام و سایر احکام را که بطور وضوح بیان داشته ایم بر آنها خوانده شود.
« اءَنَا 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 الَ الَّذِینَ 􀀀ق»
آنان که به قیامت و حشر و نشر ایمان نیاورده و از عتاب ما نمی ترسند و پاداش نیک ما را خواهان نیستند،میگویند:
« ذا􀀀􀀀 اِئْتِ بِقُرْآنٍ غَیْرِ ه »
قرآنی جز این که بر ما میخوانی براي ما بیاور.
« أَوْ بَدِّلْهُ »
یا آن را بر خلاف آنچه قرائت میکنی بگردان.و برخی گفته اند:یعنی احکام حلال و حرام آن را تغییر ده،و منظورشان از این
سخن آن بود که خطر از آنها زائل گشته و آزادانه هر چه میخواهند انجام دهند.
« اءِ نَفْسِی 􀀀 ا یَکُونُ لِی أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْق 􀀀 قُلْ م »
بگو مرا نرسد که آن را از پیش خود تغییر دهم،و گذشته این آیه ها معجزه است و من قدرت ندارم مانند آنها بیاورم.
« ی إِلَیَّ 􀀀 ا یُوح 􀀀 إِلاّ م
􀀀
إِنْ أَتَّبِعُ »
جز آنچه را بر من وحی میشود پیروي نمیکنم.
« ذابَ یَوْمٍ عَظِیمٍ 􀀀 خافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَ 􀀀 إِنِّی أَ »
و من اگر نافرمانی پروردگار خود را بکنم و از دیگري پیروي نمایم از عذاب روز قیامت میترسم،و کسی که خواسته است با
این آیه استدلال کند که نسخ قرآن بسنت جایز نیست از راه صواب بدور رفته،زیرا
ص : 270
کلامی را که پیغمبر بگوید از پیش خود نگفته و از اینرو قرآن نسخ نشده و هیچگاه پیغمبر از پیش خود قرآن را تغییر نخواهد
داد و اگر سخنی در نسخ قرآن بگوید همان سخن از جانب خدا است منتهی بصورت قرآن نیست و دلیل بر این همان آیه اي
است که خدا فرموده:
« ی􀀀 إِلاّ وَحْیٌ یُوح
􀀀
ي إِنْ هُوَ 􀀀 ا یَنْطِقُ عَنِ الْهَو 􀀀 وَ م »
(1)
پیغمبر از روي هوي و هوس سخن نگوید و هر چه بگوید از روي وحیی است که بدو شده.
« ا تَلَوْتُهُ عَلَیْکُمْ 􀀀 اللّ م
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 قُلْ لَوْ »
یعنی اگر خدا میخواست آن را بر شما نمیخواندم یعنی آن را بر من نازل نمیکرد.
« اکُمْ بِهِ 􀀀 لا أَدْر 􀀀 وَ »
و خدا شما را بدان دانا نمیکرد،یعنی بر من نازل نمیکرد تا من بر شما بخوانم،و در نتیجه شما بدان دانا گردید.
« فَقَدْ لَبِثْتُ فِیکُمْ عُمُراً مِنْ قَبْلِهِ »
و من پیش از نزول قرآن روزگار درازي در میان شما بودم و چیزي از آن بر شما نخواندم و ادعاي پیغمبري نکردم تا وقتی که
خدا مرا بنبوت مبعوث فرمود.
« لا تَعْقِلُونَ 􀀀 أَ فَ »
آیا بخردهاي خود در آن اندیشه نمیکنید تا بدانید که مصلحت در آنی است که خدا نازل فرموده نه آنچه شما آن را
میخوانید.علی بن عیسی گفته:
عقل آن علمی است که بتوان بوسیلۀ آن از روي چیز موجود و حاضر بر چیزي که مخفی و غایب است استدلال کرد،و مردم
در اینباره متفاوتند.برخی عاقلتر از دیگران هستند و قدرت بیشتري براي استدلال دارند.
«... اللّ کَذِباً
􀀀
ي عَلَی هِ 􀀀 فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَر »
یعنی هیچکس ستمکارتر نیست از آنکه بر خدا افتراء بندد.
« لا یُفْلِحُ الْمُجْرِمُونَ 􀀀 إِنَّهُ »
(و براستی که گروه مجرم رستگار نشوند)حسن گفته منظور از مجرمان مردمان مشرك هستند.
ص : 271
.4- 1) -سوره نجم آیۀ 3 -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 18 تا 20
اشاره
لا􀀀 اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 لا یَعْلَمُ فِی اَلسَّ 􀀀 ما 􀀀 اَللّ بِ
􀀀
اَللّ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ هَ
􀀀
ا عِنْدَ هِ 􀀀 اؤُن 􀀀 لاءِ شُفَع 􀀀 ؤُ􀀀 لا یَنْفَعُهُمْ وَ یَقُولُونَ ه 􀀀 لا یَضُ رُّهُمْ وَ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ م
􀀀
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ
لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ 􀀀 احِدَهً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ 􀀀 إِلاّ أُمَّهً و
􀀀
اَلنّ
اس􀀀 کانَ 􀀀 ا 􀀀 عَمّ یُشْرِکُونَ ( 18 ) وَ م
ا􀀀 ی 􀀀 ال 􀀀 و تَع حانَهُ 􀀀 فِی اَلْأَرْضِ سُبْ
( لِلّ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ اَلْمُنْتَظِرِینَ ( 20
􀀀
لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا اَلْغَیْبُ هِ 􀀀 ما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ( 19 ) وَ یَقُولُونَ لَوْ 􀀀 فِی
ترجمه:
و غیر از خدا چیزهایی را می پرستند که نه زیانشان رساند و نه سودشان دهد و میگویند:اینان شفیعان ما در نزد خدا هستند بگو
آیا بخدا چیزي را که در آسمانها و زمینها علم بدان ندارد خبر میدهید،خدا منزه است و برتر است از آنچه شریک او
سازند( 18 )مردم(در آغاز)جز یک امت نبودند آن گاه مختلف گشتند و اگر فرمان پروردگار تو از پیش نگذشته بود حتماً در
میان آنها دربارة چیزهایی که اختلاف میکنند داوري شده بود( 19 )گویند چرا معجزه اي(که در نتیجه آن مردم قهراً مطیع
.( گردند) بر وي نازل نگردد،بگو غیب مخصوص خدا است،پس چشم براه باشید که من هم با شما چشم براه آن هستم( 20
تفسیر:
« اللّ
􀀀
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ »
یعنی این مشرکان بتهایی را می پرستند که اگر دست از پرستش آنها بردارند زیانشان نرسانند و اگر پرستششان کنند سودشان
ندهند.
ص : 272
سؤال:
اگر کسی بگوید:چگونه خدا اینها را در مورد پرستش بتی که سود و زیان نرساند نکوهش فرموده در صورتی که اگر سود و
زیان هم میرساندند باز هم پرستش آنها جایز نبود؟ پاسخ:
اینکه خداي تعالی آنان را در پرستش بتانی که قادر بسود و زیان نیستند بالخصوص مذمت فرموده بخاطر آن است که در
صورتی که پرستش آن چیزي که نتواند بکسی نعمتی دهد اگر چه قدرت بر سود و زیانی داشته باشد قبیح و زشت باشد،در
اینصورت پرستش آن جماد بی شعوري که به هیچ وجه قادر بر سود و زیانی نیست زشت تر خواهد بود،و از اینجهت است که
خداي تعالی آن را بالخصوص ذکر فرموده و گرنه اصل پرستش غیر خدا بهیچ نحو جایز نیست.
« اللّ
􀀀
ا عِنْدَ هِ 􀀀 اؤُن 􀀀 لاءِ شُفَع 􀀀 ؤُ􀀀 وَ یَقُولُونَ ه »
این کافران میگویند:ما این بتان را پرستش میکنیم تا در پیشگاه خدا براي ما وساطت کنند،و خداوند بما اجازة پرستش آنها را
داده و در روز قیامت شفاعتشان را می پذیرد،و چنین گمان کرده اند که پرستش این بتان در تعظیم خداي تعالی مؤثر است،و
با این توهم غلط هم سخنی زشت گفتند و هم عمل زشتی انجام دادند و هم توهم غلط و بیجایی کردند.
و حسن گفته:معناي آیه این است که اینها میگفتند:این بتان شفیعان ما در دنیا هستند و زندگی دنیاي ما را اصلاح میکنند.وي
گوید:و این بدانجهت بود که آنها بروز قیامت اعتقاد نداشتند چنانچه خداي تعالی از آنها حکایت کرده و فرموده:
« اللّ مَنْ یَمُوتُ
􀀀
لا یَبْعَثُ هُ 􀀀 مانِهِمْ 􀀀 بِاللّ جَهْدَ أَیْ
􀀀
وَ أَقْسَمُوا هِ »
(1)
(و بخدا قسمهاي مؤکد خوردند که هر که بمیرد خدا زنده اش نمیکند)،و از اینرو منظورشان از وساطت و شفاعت بتان یعنی و
ساعت در دنیا و زندگی آن نه شفاعت در روز آخرت.
« لا فِی الْأَرْضِ 􀀀 اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 لا یَعْلَمُ فِی السَّ 􀀀 ما 􀀀 اللّ بِ
􀀀
قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ هَ »
خداي سبحان در این
ص : 273
. 1) -سورة نحل آیۀ 38 -1
آیه به پیغمبر خود دستور میدهد که اینان را ملزم ساخته و بدانها بگوید:آیا شما چیزي را که خدا آگاه نیست یعنی فایدة
پرستش بتان و مقام شفاعت آنها را به او گزارش میدهید،و منظور این است که اگر اینمطلب صحیح بود خداي تعالی بدان
آگاه بود،و باصطلاح نفی علم خدا در اینجا بمعناي نفی معلوم است،یعنی چنین چیزي نیست،و در تمام آسمانها و زمین
معبودي جز خداي یگانه وجود ندارد،و احدي نیست که در روز قیامت از شما شفاعت کند.
و برخی گفته اند معناي آیه این است که آیا بخدا گزارش شریک یا شفیعی را میدهید که هیچ نمیداند(که نفی علم منسوب
اتِ􀀀 ماو 􀀀 لا یَمْلِکُ لَهُمْ رِزْقاً مِنَ السَّ 􀀀 ا 􀀀 اللّ م
􀀀
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ » : به آن شریک یا شفیع باشد نه بخدا) چنانچه در آیۀ دیگري فرموده
1)(و جز خدا چیزهایی را می پرستند که از آسمانها و زمین مالک روزي براي آنان نیستند)و در اینجا هم منظور ) « وَ الْأَرْضِ
این است که این بتان-که اینها می پرستند-از آسمانها و زمین هیچ نمیدانند.
« عَمّ یُشْرِکُونَ
ا􀀀 ی 􀀀 ال 􀀀 و تَع حانَهُ 􀀀 سُبْ »
خدا منزه است از اینکه شریکی داشته باشد که شایستۀ پرستش باشد.
« احِدَهً 􀀀 إِلاّ أُمَّهً و
􀀀
النّ
اس􀀀 کانَ 􀀀 ا 􀀀 وَ م »
در معناي این آیه چند قول است:
-1 معناي آیه این است که مردم در آغاز همگی بر دین حق و بر یک مذهب بودند و سپس در آن دین همگانی اختلاف
کردند،حالا چه وقت اختلاف کردند؟ابن عباس و سدّي و مجاهد و جبائی و ابو مسلم گفته اند:در همان زمان آدم و فرزندان
او این اختلاف پیدا شد.
و آیا چگونه اختلاف کردند؟ برخی گفته اند:در آن وقت که یکی از فرزندان آدم برادرش را کشت.
و ابو روق گفته:این اختلاف پس از مرگ آدم علیه السلام واقع شد،چون آنها تا زمان حضرت نوح که ده قرن بود همه تابع
یک دین و آئین بودند،و در زمان او
ص : 274
. 1) -سورة نخل آیۀ 73 -1
اختلاف کردند.
و عطا گفته:یعنی از زمان ابراهیم به بعد همه بر دین اسلام بودند تا اینکه عمرو بن لحی(یکی از بزرگان عرب)آمد و این دین
را تغییر داد،و او نخستین کسی بود که در عرب دین ابراهیم علیه السلام را دگرگون کرده و پرستش بت کرد.
-2 از ابن عباس و حسن و کلبی و گروهی دیگر روایت شده که گفته اند:مردم همه بر حال شرك و کفر بودند سپس اختلاف
کردند.
قائلین این قول بدنبال آن اختلاف دیگري کرده اند،کلبی گفته:اینان تا زمان ابراهیم علیه السلام کافر بودند آن گاه اختلاف
کرده و پراکنده شدند گروهی مؤمن شدند و گروهی کافر.و حسن گفته:از زمان آدم علیه السلام تا زمان نوح به حال کفر
اللّ علیه- و آله-میباشند،که اینان تا وقت بعثت آن
􀀀
بودند.و برخی دیگر گفته اند:منظور،اعراب پیش از بعثت رسول خدا-صلی ه
حضرت بحال شرك بودند و چون آن حضرت مبعوث گشت جمعی ایمان آورده و جمع دیگري بحال شرك باقی ماندند.
و اشکالی که بر این قول-یعنی قول به اینکه مردم در حال کفر بودند و سپس مؤمن شدند-میشود این است که چگونه ممکن
است مردم همگی در حال کفر باشند و کسی در میان آنها بحال ایمان نباشد که بر آنها گواه باشد در صورتی که خداي
1)(چگونه باشد آن زمان که از هر أمتی گواهی بیاوریم)؟ و پاسخی که از ) « ا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ 􀀀 ذا جِئْن 􀀀 فَکَیْفَ إِ » : تعالی فرموده
این اشکال داده شده آن است که منظور همۀ مردم نیستند بلکه حکم کفر و ایمان روي عموم مردم رفته،و از اینرو گفته
و این منافات ندارد با اینکه افراد مؤمنی هم بندرت در آنها یافت شوند.و از اینرو در تفسیر « دار الکفر » و« دار الاسلام » میشود
حسن آمده که مردم عموماً تا زمان نوح بحال کفر بسر میبردند مگر اندکی از خواص،زیرا زمین هیچگاه خالی از حجت خدا
نخواهد بود.
-3 مقصود از آیه این است که مردم بر فطرت اسلام آفریده شده اند سپس بدین
ص : 275
1) -سورة نساء آیۀ 41 -1
هاي دیگر میگروند.
« لا کَلِمَهٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ 􀀀 وَ لَوْ »
و اگر کلمۀ پروردگارت نگذشته بود که خدا از روي لطفی که دارد در عقاب گنهکاران شتاب نمیکند.
« ما فِیهِ یَخْتَلِفُونَ 􀀀 لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ فِی »
کار آنها را فیصله داده بود،و نافرمانان را نابود کرده و مؤمنان را نجات میداد،و لکن از روي لطف و فضلی که نسبت بدانها
دارد کیفرشان را بقیامت انداخت.
« لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَهٌ مِنْ رَبِّهِ 􀀀 وَ یَقُولُونَ لَوْ »
و گویند چرا بر محمد آیه اي نازل نشود که مردم بدانوسیله بناچار صدق گفتار او را بدانند،و احتیاجی بفکر و استدلال نباشد،
و براي صدق گفتارش از وي معجزه نخواهند! و پاسخ این گفتار کافران آن است که اضطرار منافات با تکلیف دارد.زیرا
غرض از تکلیف آن است که آنها با فکر و اختیار خود او را بشناسند و بدرك ثواب نائل آیند.و اگر بنا شد معرفت آنها
اضطراري باشد و از اختیار آنها بیرون باشد مستحق ثواب نگردند،و گذشته از آنکه با هدف از تکلیف نیز منافات دارد و نقض
غرض لازم آید.
« لِلّ
􀀀
فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ هِ »
یعنی اي محمد بگو:آن کس که از غیب آگاه است و مصلحت کارها را پیش از انجام آنها میداند او خدایی است که هر چیز
را قبل از وجود و پس از وجود آن میداند،و چیزي بر او پنهان نیست،و هر چه را بداند که در وجود و آمدنش مصلحت است
نازل گرداند،و هر چه را بداند که در آوردنش مصلحت نیست نازل نکند،و از اینرو آنچه را اینان میخواهند خدا روي
مصلحت نخواهد آورد.
« فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ »
یعنی شما چشم براه عقاب خدا باشید که در دنیا مغلوب شده و کشته شوید و در آخرت نیز بعقاب الهی گرفتار شوید،و من
هم چشم براه وعدة خدا هستم که مرا بر شما نصرت و پیروزي دهد.
و برخی گفته اند:معناي آیه این است که شما چشم براه خواري کافران باشید که من هم چشم براه عزت و سربلندي مؤمنان
هستم .
ص : 276
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 21 تا 23
اشاره
ا تَمْکُرُونَ ( 21 ) هُوَ 􀀀 ا یَکْتُبُونَ م 􀀀 اَللّ أَسْرَعُ مَکْراً إِنَّ رُسُلَن
􀀀
ا قُلِ هُ 􀀀 اتِن 􀀀 ذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آی 􀀀 ضَ رّ مَسَّتْهُمْ إِ
اءَ 􀀀 اَلنّ رَحْمَهً مِنْ بَعْدِ
اس􀀀 إِذ أَذَقْنَا ا􀀀 و َ
جاءَهُمُ اَلْمَوْجُ 􀀀 اصِفٌ وَ 􀀀 ا رِیحٌ ع 􀀀 جاءَتْه 􀀀 ا 􀀀 ذا کُنْتُمْ فِی اَلْفُلْکِ وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ وَ فَرِحُوا بِه 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 اَلْب اَلَّذِي یُسَ یِّرُکُمْ فِی اَلْبَرِّ وَ حَْرِ
ذا􀀀 جاهُمْ إِ 􀀀 فَلَمّ أَنْ
ا􀀀 اَلشّ ( 22 )
􀀀
ذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ اکِرِینَ 􀀀 ا مِنْ ه 􀀀 اَللّ مُخْلِصِینَ لَهُ اَلدِّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَن
􀀀
کانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُا هَ 􀀀 مِنْ کُلِّ مَ
ما کُنْتُمْ 􀀀 ا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِ 􀀀 ا ثُمَّ إِلَیْن 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 اعَ اَلْحَی 􀀀 ی أَنْفُسِکُمْ مَت 􀀀 ما بَغْیُکُمْ عَل 􀀀 اَلنّ إِنَّ
اس 􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 هُمْ یَبْغُونَ فِی اَلْأَرْضِ بِغَیْرِ اَلْحَقِّ ی
( تَعْمَلُونَ ( 23
ترجمه:
و چون ما مردم را بدنبال رنج و محنتی که بایشان رسیده رحمتی بچشانیم در آن هنگام نسبت به آیات ما(و محو آنها)مکر
بکار برند،بگو مکر و تدبیر خدا سریعتر است که فرستادگان ما(از فرشتگان)آنچه را شما مکر کنید می نویسند( 21 ) اوست که
شما را در خشکی و دریا سیر میدهد که چون بکشتی در آئید و کشتیها با باد ملایمی آنها را ببرند و بدان خورسند
باشند،بناگاه بادي سهمگین بر آنها بوزد،و
ص : 277
از هر طرف موج بیاید و گمان کنند که راه نجات ندارند،خدا را(در چنین وقتی) از روي اخلاص بخوانند که(خدایا)اگر ما را
از این ورطه برهانی ما از سپاسگزاران خواهیم بود( 22 )ولی همین که نجاتشان داد آنها بناحق روي زمین ستمگري آغاز
کنند،اي مردم(بدانید)که هر ستمی بکنید بخودتان کرده اید،بهرة(ناچیزي از) زندگی دنیا است و سپس بازگشتتان بسوي
.( ماست،و ما شما را بکارهایی که کرده اید آگاه خواهیم کرد( 23
شرح لغات:
تسییر:حرکت دادن در جهتی که دنباله دارد.
برّ:بیابان وسیع ما بین دو بلد.
بحر:مرکز آب و دریاي وسیعی است که از وسط آن دو طرفش دیده نشود.
فلک:در اصل لغت بمعناي دائره است و کشتی را هم که بدین نام خوانده اند بخاطر دور زدن در آب دریا است.و چرخ پنبه و
پشم ریسی را نیز بهمین اعتبار فلک گویند که بصورت دائره است.و فلک بصورت جمع و مفرد هر دو استعمال شود،و در
اینجا بمعناي جمع استعمال شده است.
عاصف:باد سخت.
تفسیر:
« النّ رَحْمَهً
اس􀀀 إِذ أَذَقْنَا ا􀀀 و »َ
در اینجا کافران هستند و بنا بر این،لفظ عامی است که مقصود از آن دستۀ معینی از مردم هستند. « ناس » منظور از لفظ
« ضَرّ مَسَّتْهُمْ
اءَ 􀀀 مِنْ بَعْدِ »
یعنی هنگامی که پس از شدت و سختی رحمتی بدانها رسد.
« ا􀀀 اتِن 􀀀 ذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آی 􀀀إِ»
در این هنگام اینان براي دفع آیه هاي ما بهر حیله اي متوسل شوند،و از راههاي ایجاد شبهه و مناظره و امثال آن در آیند.و
مجاهد گفته:منظور از مکر آنها:مسخره کردن و دروغ شمردنشان میباشد.
« اللّ أَسْرَعُ مَکْراً
􀀀
قُلِ هُ »
بگو خدا نیرومندتر است به اینکه پاداش مکر شما را
ص : 278
بدهد.و معناي آیه بنا بر این آن است که آن عقابی که بسراغشان میآید سریعتر از مکر آنها است.و برخی گفته اند:مکر خدا
آن است که عقوبت آنها را از جایی که نمی فهمند بر آنها فرود آورد.
« ا تَمْکُرُونَ 􀀀 ا یَکْتُبُونَ م 􀀀 إِنَّ رُسُلَن »
یعنی فرشتگان ما آن تدبیرهاي غلطی را که می کنید یاد داشت می کنند.
و این حدّ اعلاي تهدید است که أولا:مکر و حیلۀ آنها محفوظ میماند،و ثانیاً:
خدا بکیفر آنها نیرومندتر و سریعتر از آنها است.آن گاه خداي تعالی از روي امتنان نعمتهاي خود را بر آنها یاد آور شده
میفرماید:
« هُوَ الَّذِي یُسَیِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ »
او است که امکان سیر در خشگی و دریا را بشما داده و وسائل آن را براي شما آماده ساخته،چهار پایان را آفریده و آنها را
رام شما گردانیده که بارهاي خود را بر آنها بار کنید،و براي مسافرت در دریا کشتی براي شما آماده کرده و بادها را فرستاده
تا در هر جهتی که بخواهید کشتی را به حرکت در آورد.
« ذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 »
تا چون سوار کشتی شوید.
« وَ جَرَیْنَ بِهِمْ بِرِیحٍ طَیِّبَهٍ »
و کشتی ها مردم را بحرکت در آورند،بوسیلۀ بادي ملایم.
« ا􀀀 وَ فَرِحُوا بِه »
و بدان بادي که آنها را بمقصد میرساند دلخوش باشند.و یا بآن کشتی که خود و اثاث سفرشان را میبرد خوشی کند.
« اصِفٌ 􀀀 ا رِیحٌ ع 􀀀 جاءَتْه 􀀀»
بادي تند و سهمناك بکشتی بوزد.
« کانٍ 􀀀 جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَ 􀀀 وَ »
و از هر سوي دریا موج بیاید.
« وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ »
بهلاکت خویش یقین کنند.
« اللّ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ
􀀀
دَعَوُا هَ »
در این هنگام که این سختیها و مناظر هولناك را ببینند خدا را از روي اخلاص بخوانند و براي رفع بلا بدو ملتجی شوند،و در
آن وقت نامی از بتها بمیان نمیآورند چون میدانند که آنها در چنین وضعی هیچگونه
ص : 279
سودي براي آنها ندارند.و بهمین جهت گویند:
« الشّ
􀀀
ذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ اکِرِینَ 􀀀 ا مِنْ ه 􀀀 لَئِنْ أَنْجَیْتَن »
اگر ما را از این سختی برهانی ما از سپاسگزاران نعمتهاي تو خواهیم شد.
« جاهُمْ 􀀀 فَلَمّ أَنْ
ا􀀀 »
اما چون خداي تعالی آنها را از این محنت رهایی داد.
« ذا هُمْ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ 􀀀إِ»
یعنی در این هنگام نافرمانی و فساد کنند، و بستم پیمبران و مسلمانان مشغول شوند.
« ا􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 اعَ الْحَی 􀀀 ی أَنْفُسِکُمْ مَت 􀀀 ما بَغْیُکُمْ عَل 􀀀 النّ إِنَّ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی»
اي مردم ستم شما نسبت بیکدیگر و آنچه را در نتیجۀ ستم از مال دنیا بدست آورید بزیان خودتان است، زیرا شما بدنیاي
زودگذر علاقه بسته و آنچه را از عبادات که موجب تقرب بخدا میشود رها کرده اید.
« ما کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ 􀀀 ا مَرْجِعُکُمْ فَنُنَبِّئُکُمْ بِ 􀀀 ثُمَّ إِلَیْن »
بازگشت شما در آخرت بسوي ما است و شما را بکارهایی که کرده اید آگاه میکنیم .
ص : 280
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 24 تا 25
اشاره
ا وَ 􀀀 ذا أَخَذَتِ اَلْأَرْضُ زُخْرُفَه 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 ام 􀀀 اَلْأَنْع اَلنّ وَ اس􀀀 مِمّ یَأْکُلُ ا􀀀 اَلْأَر اتُ ضِْ 􀀀 ماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَب 􀀀 اهُ مِنَ اَلسَّ 􀀀 ماءٍ أَنْزَلْن 􀀀 ا کَ 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 ما مَثَلُ اَلْحَی 􀀀 إِنَّ
اتِ لِقَوْمٍ 􀀀 ذلِکَ نُفَصِّلُ اَلْآی 􀀀 ا حَصِ یداً کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ کَ 􀀀 اه 􀀀 اراً فَجَعَلْن 􀀀 ا لَیْلًا أَوْ نَه 􀀀 ا أَمْرُن 􀀀 اه 􀀀 ا أَت 􀀀 ادِرُونَ عَلَیْه 􀀀 ا أَنَّهُمْ ق 􀀀 اِزَّیَّنَتْ وَ ظَنَّ أَهْلُه
( راطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 25 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 لامِ وَ یَهْدِي مَنْ یَ 􀀀 دارِ اَلسَّ 􀀀 ی 􀀀 اَللّ یَدْعُوا إِل
􀀀
یَتَفَکَّرُونَ ( 24 ) وَ هُ
ترجمه:
محققاً حکایت زندگانی دنیا مانند آبی است که از آسمان فرو فرستیم و در گیاه هاي زمین مخلوط گردد(یا گیاهان مختلف
بوسیلۀ آن بروید)از آنچه مردم از آن بخورند و آنچه حیوانات تغذیه کنند،تا چون زمین از خرمی آنها بخود زیور گیرد (و سر
سبز و خرم گردد)و مردم آن گمان برند که آنها را در قدرت خویش دارند، (و تحت اختیار آنها است)که ناگاه فرمان ما در
شب یا در روز در رسد و از ریشه آن را بر آریم چنانچه گویی اصلا در روز پیش(چنین چیزي)نبوده،این چنین آیات خویش
را براي مردمانی که اندیشه میکنند شرح میدهیم( 24 )و خدا(مردم را)براي سلامت دعوت میکند و هر که را بخواهد براهی
.( راست هدایت فرماید( 25
شرح لغات:
زخرف:حد اعلاي زیبایی هر چیز.
ص : 281
آن است که در أمر گذشته از ترغیب به انجام فعل از ترك آن نیز نهی میکند و « أمر » دعاء:درخواست و طلب،و فرق میان دعا و
با صیغۀ مخصوص أداء میشود،ولی دعا اینگونه نیست،و فرق دیگر آنکه کسی که أمر میکند از نظر رتبه بالاتر از مأمور است
ولی در دعا بعکس است.
تفسیر:
«... ماءٍ 􀀀 ا کَ 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 ما مَثَلُ الْحَی 􀀀 إِنَّ »
حکایت زندگی دنیا یا زود گذشتن و سرعت زوال آن چون آب باران است که گیاه زمین بدان ممزوج گشته.و این تعبیر بدان
جهت است که آب باران در خلال گیاه داخل گردد و مخلوط شود.و برخی گفته اند:
یعنی بسبب باران گیاه هایی که خوراك انسان و حیوان است،و همچنین آنچه قوت روزي است با میوه جات بهم مختلط
گردد،و در آیۀ بعدي آنها را از هم جدا کرده فرماید.
« امُ 􀀀 النّ وَ الْأَنْع
اس􀀀 یَأْکُلُ »
از آنچه مردم میخورند چون حبوبات و میوه جات و سبزیجات.و آنچه حیوانات خورند چون گیاهها و علفهاي دیگر.
و در معناي این تشبیهی که خدا از زندگی دنیا بآب و گیاه با آن اوصاف کرده است وجوهی گفته اند:
-1 اینکه خداي تعالی زندگی دنیا را بخود آن آب تشبیه کرده که از آن انتفاع برند و سپس منقطع گردد.
-2 آن را تشبیه به گیاهی با آن اوصاف کرده بخاطر آنکه چنین گیاهی انسان را گول میزند و سپس بنا بودي و زوال گراید-و
این وجهی است که جبائی و ابی مسلم گفته اند-.
-3 خداي تعالی زندگی دنیا را بیک زندگانی با این اوصاف تشبیه فرموده.
« ا􀀀 ذا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَه 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 »
و در چشم بیننده آراسته « وَ ازَّیَّنَتْ » ، یعنی تا آن وقتی که زمین خرمی و زیور گیرد،و گلها و گیاههاي رنگارنگ در آن بروید
گردد.
« ا􀀀 ادِرُونَ عَلَیْه 􀀀 ا أَنَّهُمْ ق 􀀀 وَ ظَنَّ أَهْلُه »
و مالک و صاحب آن گمان برد که قدرت بهره- برداري و انتفاع از آن را دارد،و خلاصه بدان حدي رسد که صاحبانشان
گمان کنند
ص : 282
آن را درو کرده و بصورت غله در خواهد آمد.
« اراً 􀀀 ا لَیْلًا أَوْ نَه 􀀀 ا أَمْرُن 􀀀 اه 􀀀أَت »
عذاب ما بر آن فرود آید.و برخی گفته اند یعنی:حکم و فرمان ما براي نابودي و هلاکت آن بیاید.
« ا حَصِیداً 􀀀 اه 􀀀 فَجَعَلْن »
پس آن را از ریشه در آریم و بصورت گیاهی خشک و چیده در آریم.
« کَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ »
مانند آنکه در روز گذشته و دیروز بآن حال نبوده،یعنی گویا اصلا چنین چیزي وجود نداشته.
« اتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ 􀀀 ذلِکَ نُفَصِّلُ الْآی 􀀀 کَ»
ما آیات خود را براي مردمی که اندیشه میکنند اینگونه متمایز میکنیم تا بدان عبرت و پند گیرند.و پس از بیان این حقیقت که
دنیا با مرگ منقطع و فانی میشود،چنانچه گیاه مزبور بوسیلۀ آفات گوناگون از بین میرود، و بدنبالش نیز اینمطلب را گوشزد
فرمود که نباید بدان مغرور شد و انتظار نابودي و فناي آن را باید داشت،در آیۀ زیر مردم را به آخرت ترغیب کرده فرماید:
« لامِ􀀀 دارِ السَّ 􀀀 ی 􀀀 اللّ یَدْعُوا إِل
􀀀
وَ هُ »
خداي تعالی است که مردم را بخانۀ خود میخواند « سلام » و خدا مردم را بخانۀ سلامت میخواند،حسن و قتاده گفته اند:منظور از
آن خانه اي است که از آفات مصون است، و برخی گفته اند:اینکه بهشت را « لامِ􀀀 دارِ السَّ 􀀀» : که همان بهشت باشد،و جبائی گفته
دار السلام نامیده اند بدانجهت است که اهل بهشت بیکدیگر سلام کنند،و فرشتگان نیز بر آنها سلام کنند،و پروردگار نیز بر
تَحِیَّتُهُمْ » : آنها سلام فرستد، و آنها در بهشت جز سلام نشنوند و جز سلام نبینند.و شاهد بر این گفتار آن آیه است که فرماید
تحیت آنها در بهشت سلام است..)و امثال این آیه. )«( لامٌ... ( 1 􀀀 ا سَ 􀀀 فِیه
« راطٍ مُسْتَقِیمٍ 􀀀 ی صِ 􀀀 شاءُ إِل 􀀀 وَ یَهْدِي مَنْ یَ »
چنانچه بعضی گفته اند:یعنی خدا هر که را خواهد بسبب ایجاد توفیق و آسان کردن وسائل کار و الطاف خود او را به ایمان و
دین حق هدایت کند.و جبائی گفته:یعنی براي همۀ مکلفان-نه اطفال و مجانین-راهها و ادله را نصب فرماید.و برخی گفته
اند:یعنی در آخرت هر که را خواهد براه بهشت هدایت کند.
ص : 283
. 1) -سورة ابراهیم آیه 23 -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 26 تا 27
اشاره
خالِدُونَ ( 26 ) وَ اَلَّذِینَ کَسَبُوا 􀀀 ا 􀀀 حابُ اَلْجَنَّهِ هُمْ فِیه 􀀀 ئِکَ أَصْ 􀀀 لا ذِلَّهٌ أُول 􀀀 یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ 􀀀 ادَهٌ وَ لا 􀀀 ی وَ زِی 􀀀 لِلَّذِینَ أَحْسَ نُوا اَلْحُسْن
حابُ 􀀀 ئِکَ أَصْ 􀀀 ما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اَللَّیْلِ مُظْلِماً أُول 􀀀 اصِمٍ کَأَنَّ 􀀀 اَللّ مِنْ ع
􀀀
ا لَهُمْ مِنَ هِ 􀀀 ا وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ م 􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ بِمِثْلِه 􀀀 اتِ جَ 􀀀 اَلسَّیِّئ
( خالِدُونَ ( 27 􀀀 ا 􀀀 اَلنّ هُمْ فِیه
ارِ 􀀀
ترجمه
براي کسانی که کار نیک کرده اند پاداش نیک با زیاده است و گرد سختی و زبونی چهره شان را فرا نگیرد،آنان اهل بهشتند
و در آن جاویدان خواهند بود( 26 )و آنان که بدي کردند کیفر بدي همانند آن(بدي)است،و بخواري گرفتار شوند،و
.( از(عذاب) خدا نگهبانی ندارند،گویی چهره شان را پاره هایی از شب تار پوشانده آنان اهل دوزخند و در آن جاویدانند( 27
شرح لغات
رهق:رسیدن و درك چیزي است.و زهري گفته:رهق از ارهاق گرفته شده و آن بمعناي تحمیل کردن چیزي بر انسان است که
طاقت آن را ندارد.
کسب:جلب منفعت.
قتر:غبار و گرد.
تفسیر:
« ی􀀀 لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا الْحُسْن »
یعنی کسانی که کار خوب کنند و خداي تعالی را در دنیا
ص : 284
اطاعت کنند پاداش آنان خوشی حال و جایگاه نیک است،و این کاملترین لذتها و نعمتها و جامعترین آنها و خلاصه بهترین
وضعی است که ممکن است براي یک نفر گرد آید.
و دربارة این زیاده چند وجه گفته اند: « و زیاده »
در اول آیه آن پاداش معینی است که در « حسنی » -1 از ابن عباس و حسن و مجاهد و قتاده نقل شده که گفته اند:مقصود از
نتیجۀ کار خوب مستحق آن هستند، و مقصود از زیاده آن پاداشی است که از روي تفضل و فوق استحقاق بدانها داده میشود.
-2 از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرموده است:مقصود از زیاده نعمتهایی است که خداوند در دنیا به نیکوکاران داده و
در قیامت حساب آنها را از ایشان نمیکشد.
غرفه اي است از مروارید یک تیکه که چهار در دارد.و برخی گفته « زیاده »: -3 از علی علیه السلام روایت شده که فرمود
اند:زیاده آن نعمتهایی است که پیوسته از فضل خدا بر آنها تجدید میشود.
تعالی است. « اللّ
􀀀
وجه ه » -4 از أبی بکر و ابی موسی اشعري نقل شده که گفته اند:مقصود از زیاده رویت
تا پاداش آنان را )«( لِیُوَفِّیَهُمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدَهُمْ مِنْ فَضْلِهِ... ( 1 » : و خداي سبحان این زیاده را در جاي دیگر بدینگونه بیان فرمود
ابن عباس و قتاده گفته اند:یعنی سیاهی چهره . « ذِلَّهٌ 􀀀 یَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَ لا 􀀀 وَ لا » ( بپردازد و از فضل خویش بر آنها بیفزاید
شان- را نگیرد.و دیگري گفته:یعنی گرد و غبار و خواري چهره شان را نگیرد.و برخی آن را به اندوه و محنت و گرفتگی
تفسیر کرده اند.
اللّ علیه و آله فرمود:هیچ دیده اي نیست که از خوف
􀀀
فضیل بن یسار از امام باقر علیه السلام روایت کرده که رسول خدا-صلی ه
خدا به اشگ تر شود جز آنکه خداوند آن بدن را بر آتش دوزخ حرام گرداند،و اگر اشگش جاري گردید آن چهره را غبار و
خواري نگیرد.
ص : 285
. 1) -سورة فاطر آیۀ 30 -1
« اتِ􀀀 وَ الَّذِینَ کَسَبُوا السَّیِّئ »
و آنان که مرتکب کارهاي بد و گناه گردند.
« ا􀀀 زاءُ سَیِّئَهٍ بِمِثْلِه 􀀀 جَ»
یعنی پاداش هر کار بدي مثل آن است،و همانند کارهاشان کیفر بینند،و بهمان اندازه که استحقاق دارند کیفر خواهند شد نه
زیادتر از آن،زیرا کیفر زیادتر از استحقاق ظلم است(و آن بر خدا قبیح است)و اما در طرف ثواب و پاداش کار نیک،زیادتر از
در این آیه یعنی بدون کم و زیاد بقدر « مثل » استحقاق تفضل است و(از خداي تعالی)نیکو است.و بنا بر این مقصود از
استحقاقشان کیفر بینند.
« وَ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّهٌ »
یعنی بدانها پستی و خواري رسد،زیرا عقاب و کیفر با پستی و خواري قرین خواهد بود.
« اصِمٍ 􀀀 اللّ مِنْ ع
􀀀
ا لَهُمْ مِنَ هِ 􀀀م»
یعنی نگهبان و مانعی نیست که عقاب خدا را از آنها جلوگیري کند.
« ما أُغْشِیَتْ وُجُوهُهُمْ قِطَعاً مِنَ اللَّیْلِ مُظْلِماً 􀀀 کَأَنَّ »
یعنی گویا چهره هاشان را تاریکی شب فرا گرفته،و منظور توصیف سیاهی چهره هاشان میباشد.مانند آیۀ دیگر که خداي
1)(و روز رستاخیز کسانی را که بر خدا دروغ گفته ) « اللّ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّهٌ
􀀀
امَهِ تَرَي الَّذِینَ کَ ذَبُوا عَلَی هِ 􀀀 وَ یَوْمَ الْقِی » : تعالی فرمود
اند به بینی که چهره هاشان سیاه گشته).
ص : 286
. 1) -سورة زمر آیه 60 -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 28 تا 30
اشاره
( إِیّ تَعْبُدُونَ ( 28
ا􀀀ان 􀀀 کُنْتُم ا 􀀀 شُرَک م اؤُه 􀀀 الَ مُْ 􀀀 ا بَیْنَهُمْ وَ ق 􀀀 شُرَک فَزَیَّلْن اؤُکُم 􀀀 مَک أَنْتُمْ وَ ان 􀀀 وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا کَُمْ
لاهُمُ اَلْحَقِّ 􀀀 اَللّ مَوْ
􀀀
ا أَسْلَفَتْ وَ رُدُّوا إِلَی هِ 􀀀 الِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ م 􀀀 افِلِینَ ( 29 ) هُن 􀀀 ادَتِکُمْ لَغ 􀀀 کُنّ عَنْ عِب
ا􀀀 إِن ا وَ بَیْنَکُمْ 􀀀 بِاللّ شَهِیداً بَیْنَن
􀀀
ی هِ 􀀀 فَکَف
( کانُوا یَفْتَرُونَ ( 30 􀀀 ا 􀀀 وَ ضَلَّ عَنْهُمْ م
ترجمه
و روزي که همه شان را محشور کنیم آن گاه بکسانی که شرك ورزیده اند گوئیم:شما و معبودانتان(که شریک خدا قرار داده
بودید)بجاي خود بایستید،و میانشان را جدا کنیم،و(در اینوقت)بتها(و معبودان دروغین)شان گویند شما ما را بندگی نمیکردید
28 )و خدا براي گواه میان ما و شما کافی است که ما از پرستش شما غافل و بی خبر بودیم ( 29 )در آن وقت(یا در آنجا)بداند )
هر کسی آنچه را از پیش انجام داده،و بسوي خدا- مولاي حقیقی خود-باز گردند،و آنچه را بدروغ ادعا میکردند باطل و
نابود گردد.
شرح لغات:
جدا کنیم. :« زیلنا »
اسلاف:جلو انداختن کاري را براي ما بعد.و جلو انداختن و انجام طاعت خدا پاداش نیک و ثواب در پی دارد،و گناه و
معصیت کیفر و عقاب.
تفسیر:
« وَ یَوْمَ نَحْشُرُهُمْ جَمِیعاً »
یعنی روزي که ما همۀ خلائق را از هر جا در موقف
ص : 287
گرد آوریم.
« ثُمَّ نَقُولُ لِلَّذِینَ أَشْرَکُوا »
سپس بآنان که جز خدا را در عبادت شریک او ساخته و در مالهاي خود براي آنان سهمی قرار داده اند.
« کاؤُکُمْ 􀀀 کانَکُمْ أَنْتُمْ وَ شُرَ 􀀀 مَ»
یعنی شما با آن شریکان عبادتتان یعنی بتهاتان در یک جا بایستید،و همانطور که در دنیا با آنها مصاحبت داشتید اکنون نیز در
وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ » : محشر همراه آنها باشید.و برخی گفته اند:یعنی بایستید تا از شما بازخواست شود،چنانچه در آیۀ دیگر است
1)(نگاهشان دارید که آنها مورد بازخواست هستند). ) « مَسْؤُلُونَ
« ا بَیْنَهُمْ 􀀀 فَزَیَّلْن »
یعنی آنها را از هم جدا کرده و هنگام بازخواست میانشان جدایی اندازیم،و از مشرکان جداگانه بازخواست کنیم که چرا بتها
را پرستش کردید؟و از بتها هم جداگانه بپرسیم که چرا مورد پرستش قرار گرفتید و بچه سبب شما را عبادت کردند چنانچه
نقل شده و برخی گفته اند:یعنی میان آنها و بتها را جدا کنیم و آن بتها از ایشان بیزاري جویند و در نتیجه « حسن » این قول از
وسائل و اسباب آنها منقطع گردد.
« إِیّ تَعْبُدُونَ
ا􀀀ان 􀀀 کُنْتُم ا 􀀀 شُرَک م اؤُه 􀀀 الَ مُْ 􀀀 وَ ق »
مجاهد گفته:یعنی خداوند آن بتها را بنطق آورده و گویند:ما نمیدانستیم و نمی فهمیدیم که شما ما را می پرستید.و دیگري
گفته:آن شریکانی را که در عبادت براي خدا گرفته بودند شیاطین بوده اند،و برخی گفته اند:فرشتگانی بوده اند که جز خدا
آنها را می پرستیده اند.
و روي این تفسیر دربارة اینکه چگونه آنها منکر پرستش خود می شوند(و از خویشتن دفاع می کنند)دو قول گفته اند:
-1 شیاطین-یا فرشتگان-این سخن را بخاطر اهانت و ردّ گفتار مشرکان گویند یعنی ما براي شما در این پرستش که از ما
میکردید عذري نمیآوریم،و شما را معذور نمیدانیم.
-2 جبائی گفته:منظورشان از این انکار آن است که پرستش شما بدستور و دعوت
ص : 288
. 1) -سورة صافات آیۀ 24 -1
ما نبود،و منظور آن نیست که اصلا شما ما را پرستش نمیکردید،زیرا این سخن دروغ است،و از خصوصیات روز قیامت آن
است که کسی در آنجا نتواند عمل خلافی انجام دهد و کار زشتی بکند(و در نتیجه نمی تواند دروغ بگوید)و این آیه نظیر آن
هنگامی که پیشوایانی که پیرویشان کرده ) «... إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا » : آیۀ دیگري است که خداي تعالی فرماید
یعنی خدا براي فصل خصومت میان ما و شما کافی است. « ا وَ بَیْنَکُمْ 􀀀 بِاللّ شَهِیداً بَیْنَن
􀀀
ی هِ 􀀀 فَکَف » (... اند از پیروان(خود)بیزاري جویند
« افِلِینَ 􀀀 ادَتِکُمْ لَغ 􀀀 کُنّ عَنْ عِب
ا􀀀 إِن »ْ
که ما از پرستش شما غافل بودیم.
و این معنا که گفته شد روي اینکه معبود آنها فرشتگان بوده باشند،ظاهر است،زیرا فرشتگان از این ادعاي آنان بی خبر بوده و
اطلاعی از کارشان نداشتند و نه بدان دستور داده بودند،و اما اگر مقصود بتهاي بی حس و شعور و بی علم باشد منظور از این
کلام حدّ اعلاي الزام حجت است که این نادانان چیزهایی را که اصلا شعور نداشته و آنها را بخویش نخوانده و به هیچ وجه
یعنی در آنجا،یا در آن وقت،یا در آن « ا أَسْلَفَتْ 􀀀 الِکَ تَبْلُوا کُلُّ نَفْسٍ م 􀀀 هُن » درکی نداشتند براي پرستش انتخاب کرده بودند
حال بر هر کس آشکار و معلوم گردد آنچه را از کار نیک و بد که از پیش فرستاده و پاداش و کیفر آن را به بیند.
« لاهُمُ الْحَقِّ 􀀀 اللّ مَوْ
􀀀
وَ رُدُّوا إِلَی هِ »
صفت خداي تعالی و معناي آن قدیم « حق » و بسوي کیفر خدا و جایی که هیچکس جز خدا مالک آن نیست باز گردند،و لفظ
آن کسی است که معناي لفظ بطور « حق »: همیشگی است که فنا نه پذیرد،و جز او هر چه باشد نابود گردد.و برخی گفته اند
حقیقت براي او حاصل باشد و خداي تعالی اینگونه است که معناي الهیت براي او بطور حقیقت حاصل است.
« کانُوا یَفْتَرُونَ 􀀀 ا 􀀀 وَ ضَلَّ عَنْهُمْ م »
و آنچه را بدروغ دربارة شریکان ادعایی خداي تعالی مدعی بودند باطل گردد .
ص : 289
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 31 تا 33
اشاره
صارَ وَ مَنْ یُخْرِجُ اَلْحَیَّ مِنَ اَلْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ اَلْمَیِّتَ مِنَ اَلْحَیِّ وَ مَنْ 􀀀 ماءِ وَ اَلْأَرْضِ أَمَّنْ یَمْلِکُ اَلسَّمْعَ وَ اَلْأَبْ 􀀀 قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ اَلسَّ
ذلِکَ􀀀 فَأَنّ تُصْ رَفُونَ ( 32 ) کَ
􀀀
لالُ ی 􀀀 ذا بَعْدَ اَلْحَقِّ إِلَّا اَلضَّ 􀀀 ما 􀀀 اَللّ رَبُّکُمُ اَلْحَقُّ فَ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 لا تَتَّقُونَ ( 31 ) فَ 􀀀 اَللّ فَقُلْ أَ فَ
􀀀
یُدَبِّرُ اَلْأَمْرَ فَسَ یَقُولُونَ هُ
( لا یُؤْمِنُونَ ( 33 􀀀 حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ عَلَی اَلَّذِینَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ
ترجمه
بگو کیست که شما را از آسمان و زمین روزي دهد،یا کیست که چشم و گوشها را مالک گردد،و کیست که زنده را از مرده
بیرون آورد،و مرده را از زنده پدید آرد، و کیست که تدبیر کار را بکند،خواهند گفت:خدا،بگو پس چرا از وي نمی ترسید
31 )پس این است خدا پروردگار حقیقی شما،و از حق که گذشت جز گمراهی چیست؟ پس بکجا میروید؟( 32 )این چنین )
.( کلمۀ پروردگارت بر کسانی که نافرمانی کردند محقق گشته که آنها ایمان نمیآورند( 33
[تفسیر]
« ماءِ 􀀀 قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّ »
اي محمد به این کافران بگو:کیست که روزیهاي شما را از آسمان بوسیلۀ فرو فرستادن باران خلق فرماید.
« وَ الْأَرْضِ »
و از زمین با بیرون آوردن گیاه و انواع میوه جات روزیتان دهد.
در لغت به عطاي جاري گویند،چنانچه گویند:سلطان بلشکر روزي داد،جز آنکه چون هر رزق و روزیی را خدا « رزق » و
« رزاق » میدهد،و اگر آن را بدست انسانی نسپارد آن انسان نمی تواند بدیگران بدهد از این جهت جز بر خداي تعالی نام
ص : 290
نیز اینگونه « رب » بر دیگري اطلاق نشود،و اگر بخواهند آن را بر دیگري جز خدا اطلاق کنند باید مقید بقیدي کنند،چنانچه نام
است که بطور مطلق بغیر از خداوند بر دیگري اطلاق نگردد،و در مورد دیگري جز خداي تعالی مقید شود چنانچه گویند
پروردگار آب و ملک-و خداي تعالی هر جانداري را که بیافریند و قصد ماندن -« رب الضیعه » پروردگار خانه-و -« رب الدار »
آن را داشته باشد باید روزیش را بدهد، زیرا اگر بقاء او را بخواهد آن جاندار محتاج بغذا است.
« صارَ 􀀀 أَمَّنْ یَمْلِکُ السَّمْعَ وَ الْأَبْ »
یعنی و آیا کیست که بتواند گوش و چشم بشما بدهد و بآنها قدرت شنیدن و نیروي دیدن دهد و اگر بخواهد آن نیرو و حس
را از آنها بگیرد.
« وَ مَنْ یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَ یُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ »
زنده را از مرده،و مرده را از زنده بیرون آورد،بعضی گفته اند:یعنی انسان را از نطفه و نطفه را از انسان بیرون آورد،و برخی
دیگر گفته اند:یعنی حیوان زنده را از شکم مادر مرده اش بیرون آورد، و آنکه خلقتش کامل نشده و بحد کمال نرسیده از
زنده خارج کند.و دیگري گفته:
یعنی مؤمن را از کافر،و کافر را از مؤمن بیرون آرد.
« وَ مَنْ یُدَبِّرُ الْأَمْرَ »
بزودي اعتراف کنند که او خداي « اللّ
􀀀
فَسَ یَقُولُونَ هُ » ؟ و کیست که همۀ کارها را بر طبق حکمت در آسمان و زمین تدبیر کند
تعالی است که این کار را انجام دهد،و بتها قدرت آن را ندارند.
« لا تَتَّقُونَ 􀀀 فَقُلْ أَ فَ »
چون این اعتراف را کردند بگو:آیا در مورد پرستش بتها از عقاب او نمی ترسید؟و این آیه بما می فهماند که احتجاج و بحث
دربارة دین نیکو است زیرا خداي تعالی در این آیه با مشرکان احتجاج فرماید.و مطلب دیگري که از آیه استفاده میشود آن
است که اینان بخالق و آفریدگار خود اعتراف و اقرار داشتند اگر چه مشرك بودند،زیرا جمهور عاقلان-بجز اندکی از ملحدان
از فلاسفه-خدا را اقرار دارند.و آنان که بصانع خود اقرار دارند بر دو دسته تقسیم شوند دسته اي که
ص : 291
موحد هستند و معتقدند که صانع یکتا است و چیزي شریک او نیست و دسته دیگر مشرکند.
مشرکان نیز دو دسته اند،دسته اي براي خداي یکتا در ملک او شریک قائلند و معتقدند که آن شریک در مقابل خدا قرار دارد
و جمعی شریک جدید « مانویه » هستند اینها نیز بر دو دسته اند جمعی شریک قدیم براي خدا قائلند مانند « مجوس » و« ثنویه » و اینها
.« مجوس » چون
و دسته دیگر مشرکان کسانی هستند که در ملک و فرمان خداوند براي او شریکی قائل نیستند ولی در عبادت براي وي
شریک قائلند،اینها نیز دو گروه اند،گروهی اجسام علویه مانند ستارگان و خورشید و ماه را وسائط و شریکان در عبادت قرار
داده، و گروهی اجسام زمینی مانند بتها را شریک حق پنداشته اند.
« اللّ رَبُّکُمُ الْحَقُّ
􀀀
ذلِکُمُ هُ 􀀀 فَ»
یعنی این خدایی که توصیف شد که رازق خلق و برون آرندة زنده از مرده و مرده از زنده است پروردگار حقیقی شما است
که شما را آفریده،و معبودي است که شایستۀ پرستش و عبادت است،نه آن بتها...
« لالُ􀀀 ذا بَعْدَ الْحَقِّ إِلَّا الضَّ 􀀀 ما 􀀀 فَ»
خو پس از رو گرداندن از حق جز سقوط در گمراهی راه دیگري نیست،زیرا با اثبات اینکه فقط عبادت و پرستش او حق
است،عبادت چیز دیگري جز او هر چه باشد باطل و گمراهی است.
« فَأَنّ تُصْرَفُونَ
􀀀
ی »
لا􀀀 ذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَهُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ فَسَ قُوا أَنَّهُمْ 􀀀 کَ » ؟ یعنی پس چرا با این دلالت آشکارا از پرستش او روي میگردانید
و این چنین-یعنی همانطور که پس از حق گمراهی است،یا همانطور که از ایمان بحق روي گرداندند- عقاب بر آنها « یُؤْمِنُونَ
مسلم شد و این کیفر رو گرداندن آنان از حق است.و البته این آیه دربارة کسانی است که در علم خدا گذشته که ایمان
جملۀ تعلیلیه است،یعنی این عقوبت بخاطر آن است که ایمان نمیآورند . «... أَنَّهُمْ » نخواهند آورد.و برخی گفته اند جملۀ
ص : 292
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 34 تا 36
اشاره
کائِکُمْ مَنْ یَهْدِي 􀀀 فَأَنّ تُؤْفَکُونَ ( 34 ) قُلْ هَلْ مِنْ شُرَ
􀀀
اَللّ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ ی
􀀀
کائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا اَلْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ قُلِ هُ 􀀀 قُلْ هَلْ مِنْ شُرَ
ا􀀀 ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ ( 35 ) وَ م 􀀀 ي فَ 􀀀 إِلاّ أَنْ یُهْد
􀀀
لا یَهِدِّي 􀀀 اَللّ یَهْدِي لِلْحَقِّ أَ فَمَنْ یَهْدِي إِلَی اَلْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ أَمَّنْ
􀀀
إِلَی اَلْحَقِّ قُلِ هُ
( ما یَفْعَلُونَ ( 36 􀀀 اَللّ عَلِیمٌ بِ
􀀀
لا یُغْنِی مِنَ اَلْحَقِّ شَیْئاً إِنَّ هَ 􀀀 إِلاّ ظَنا إِنَّ اَلظَّنَّ
􀀀
یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ
ترجمه:
بگو آیا هیچیک از شریکان(در عبادت)شما(و بتها)هستند که بتوانند خلق را در آغاز بیافریند و سپس بازش آرد؟بگو خدا
است که خلق را بیافریند و سپس باز آرد،پس چرا(از حق)رو گردانید( 34 )بگو آیا هیچیک از شریکان(در عبادت) شما میتواند
بحق هدایت کند؟بگو خدا است که بسوي حق هدایت میکند،آیا آن کس که بسوي حق هدایت میکند براي پیروي کردن
شایسته تر است یا آن کس که هدایت نمی کند جز آنکه خود هدایت شود؟شما را چه شده!و چگونه قضاوت میکنید( 35 )و
بیشتر اینها جز از گمان پیروي نمی کنند،در صورتی که گمان جاي حق را نمیگیرد،و براستی که خدا بکارهایی که انجام
( میدهند دانا و آگاه است.( 36
تفسیر:
در اینجا خداي سبحان براي توحید از راه دیگري استدلال فرموده و گوید:
« کائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ 􀀀 قُلْ هَلْ مِنْ شُرَ »
اي محمد بگو آیا در این بتهایی
ص : 293
که آنها را شریک در عبادت خداي تعالی قرار داده اید-یا شریک در اموال خود قرارشان داده اید-کسی هست که بتواند
یعنی اگر « اللّ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ
􀀀
قُلِ هُ » ؟ موجودات را از عدم بوجود آورد،و دوباره در عالم دیگر بازشان گرداند
گفتند:شریکان(در عبادت یا اموال ما)چنین قدرتی ندارند،و یا در جواب سکوت کردند،در آن وقت بآنها بگو:خدا است که
خلق را در آغاز بدون نمونه آفریده و سپس از بین میبرد و دوباره در روز قیامت بازش گرداند.
« فَأَنّ تُؤْفَکُونَ
􀀀
ی »
پس چگونه و چرا از حق روي بگردانید،و از ایمان بحق باز گردید؟آن گاه خداي تعالی از راه دیگر احتجاج با آنها را آغاز
کرده فرماید:
« کائِکُمْ مَنْ یَهْدِي إِلَی الْحَقِّ 􀀀 قُلْ هَلْ مِنْ شُرَ »
اي محمد بگو:آیا در این بتها کسی هست که مردم را از روي دلیل و برهان بهدایت و صلاح و رستگاري و خوبی راهبري
در اینوقت تو بدانها بگو خدا است آن کسی که براه رستگاري « اللّ یَهْدِي لِلْحَقِّ
􀀀
قُلِ هُ » ! کند؟چاره اي ندارند جز آنکه بگویند:نه
راهبري کند.
« أَ فَمَنْ یَهْدِي إِلَی الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ یُتَّبَعَ »
آیا کسی که دیگران را براه توحید و رستگاري هدایت کند براي اطاعت أمر و نهی او شایسته تر است.
« ي􀀀 إِلاّ أَنْ یُهْد
􀀀
لا یَهِدِّي 􀀀 أَمَّنْ »
یا آن کس که احدي را بسوي حق راهبري نکند جز آنکه خود هدایت و راهبري شود،و بتها این چنین بودند که نمی توانستند
مگر آنکه ) « ي􀀀 إِلاّ أَنْ یُهْد
􀀀
» : راهبر شوند و نه راهبري گردند،زیرا آنها سنگهاي مرده و بیجانی بودند.و اینکه خداي تعالی فرمود
هدایت شوند)نه چنان بوده که اگر کسی آنها را هدایت کند هدایت یابند بلکه روي عقیدة فاسد و الزام آنها فرموده، و براي
رساندن غایت جهل و نادانی آنها است که با اینکه این بتها اجساد مرده و بی- شعوري هستند که اگر هدایت هم شوند هدایت
نیابند باز هم اینان دست از پرستش آنها بر ندارند.
ص : 294
و برخی گفته اند:منظور از این شریکان فرشتگان و پریان هستند که اگر مورد هدایت قرار گیرند هدایت شوند.و برخی گفته
اند:منظور بزرگان و رؤساي گمراه کنندة آن مردم بوده اند که مردم را بگمراهی میکشاندند.
« ما لَکُمْ 􀀀 فَ»
و این جمله بیان « کَیْفَ تَحْکُمُونَ » ؟ یعنی شما را چه شده که چیزهایی را پرستش میکنید که هیچگونه سود و زیانی ندارند
شگفت حال آنها است یعنی چگونه قضاوت میکنید که این بتها معبودان ما هستند،و شایستۀ پرستش میباشند؟و برخی گفته
و بیشتر این کافران جز از گمان پیروي « إِلاّ ظَنا
􀀀
ا یَتَّبِعُ أَکْثَرُهُمْ 􀀀 وَ م » ؟ اند:یعنی چگونه بدون دلیل و برهان بنفع خود حکم میکنید
نمی کنند، آن گمانی را که از روي تقلید رؤساء و پدرانشان هست و نفعی نبخشد.
« لا یُغْنِی مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً 􀀀 إِنَّ الظَّنَّ »
و همانا گمان به هیچ وجه جاي حق را نمیگیرد، زیرا حق در صورتی نفع می بخشد که انسان علم بحقانیت آن داشته و از روي
معرفت صحیح آن را بشناسد،و گمان این چنین نیست زیرا ممکن است آنچه مورد گمان واقع شده بر خلاف حقیقت باشد،و
از اینرو با علم برابري نکند.
« ما یَفْعَلُونَ 􀀀 اللّ عَلِیمٌ بِ
􀀀
إِنَّ هَ »
و خدا بدانچه میکنند دانا است،و بر طبق اعمالشان آنها را کیفر دهد .
ص : 295
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 37 تا 40
اشاره
( الَمِینَ ( 37 􀀀 لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ اَلْع 􀀀 ابِ 􀀀 کِنْ تَصْدِیقَ اَلَّذِي بَیْنَ یَدَیْهِ وَ تَفْصِ یلَ اَلْکِت 􀀀 اَللّ وَ ل
􀀀
ي مِنْ دُونِ هِ 􀀀 ذَا اَلْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَر 􀀀 کانَ ه 􀀀 ا 􀀀 وَ م
ما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ 􀀀 صادِقِینَ ( 38 ) بَلْ کَ ذَّبُوا بِ 􀀀 اَللّ إِنْ کُنْتُمْ
􀀀
راهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ وَ اُدْعُوا مَنِ اِسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 أَمْ یَقُولُونَ اِفْتَ
یُؤْمِنُ بِهِ 􀀀 اَلظّ ( 39 ) وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ لا
􀀀
اقِبَهُ الِمِینَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 ذلِکَ کَذَّبَ اَلَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَانْظُرْ کَیْفَ 􀀀 لَمّ یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَ
ا􀀀
( وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ ( 40
ترجمه:
و این قرآن چنان نیست که افتراي از غیر خدا باشد(و ساختۀ دیگري باشد)بلکه تصدیق کنندة سایر کتابها میباشد،و توضیح
احکام الهی را میکند و تردیدي در آن نیست که از جانب پروردگار عالمیان است( 37 )آیا اینها گویند که(محمد)آن را بافته
(و ساختۀ او است)بگو پس یک سوره مانند آن بیاورید،و هر کس را که می توانید غیر خدا(براي کمک)بخوانید اگر راست
می گویید( 38 )بلکه اینها چیزي را که علمشان بدان احاطه ندارد و تأویل(و حقیقت آن)برایشان نیامده دروغ شمارند، و آنان
که پیش از اینها بوده اند(نیز)اینگونه تکذیب کردند،بنگر که سرانجام ستمگران چگونه بوده( 39 )بعضی از اینها بقرآن ایمان
.( آورند،و بعضی ایمان نیاورند و پروردگار تو به احوال مردمان تبهکار داناتر است( 40
ص : 296
شرح لغات:
قرآن:همین کلامی است که در أعلی درجۀ بلاغت و نظم و گزیده گویی است.
تفصیل:بمعناي تقسیم و تمیز است.
سوره:بقسمتی از قرآن اطلاق شود که آیات خدا آن را احاطه کرده است، مانند احاطۀ سور(و دیوار)ساختمان بر آن.
تفسیر:
و هم چنین گفتار دیگرشان که « قرآنی جز این بیاور یا آن را تبدیل کن »: خداي سبحان در این آیات براي ردّ کافران که گفتند
فرماید: « پیغمبر این قرآن را ساخته است » گفتند
« اللّ
􀀀
ي مِنْ دُونِ هِ 􀀀 ذَا الْقُرْآنُ أَنْ یُفْتَر 􀀀 کانَ ه 􀀀 ا 􀀀 وَ م »
این قرآن چنان نیست که افتراي از جانب غیر خدا باشد.
« کِنْ تَصْدِیقَ الَّذِي بَیْنَ یَدَیْهِ 􀀀 وَ ل »
بلکه تصدیق کنندة کتابهاي دیگر است،و این کلام شهادتی است از خداي تعالی که قرآن گواه کتابهاي گذشته از تورات و
انجیل و زبور است و شاهدي است بر اینکه آنها حق است.و هم شاهد است بر اینکه مصداق همان بشارتی است که آنها
درباره اش داده اند.و برخی گفته اند:یعنی گواه است بر آنچه در آینده خواهد آمد از حشر و نشر و حساب و کیفر.
« ابِ􀀀 وَ تَفْصِیلَ الْکِت »
یعنی بیان کنندة معانی مجملی که در قرآن است از حلال و حرام و سایر احکام شرعیه،و برخی گفته اند:معنایش آنست که
این قرآن بیان کنندة دلیلهایی است که در امور دین بدان محتاج هستید.
« الَمِینَ 􀀀 لا رَیْبَ فِیهِ مِنْ رَبِّ الْع 􀀀»
یعنی شکی نیست که آن از جانب خداي تعالی نازل گشته و معجزه اي است که هیچکس قادر نیست مانندش را بیاورد.
« راهُ قُلْ فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِثْلِهِ 􀀀 أَمْ یَقُولُونَ افْتَ »
و اگر میگویند که آن را بدروغ بر خدا بسته بگو:یک سوره همانند آن در بلاغت بیاورید،زیرا شما اهل زبان هستید و اگر
محمد قادر باشد که چنین سخنی بگوید شما هم قدرت آن را خواهید داشت،و چون از
ص : 297
آوردن مانند آن عاجزید پس بدانید که این کلام بشر نیست،و از جانب خداي سبحان نازل گردیده.
« اللّ
􀀀
وَ ادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ هِ »
و هر که را جز خدا بر آنها قدرت دارید براي کمک کاري بخوانید و براي معارضه با آوردن سوره اي مثل آن از آنها کمک
بگیرید.
« صادِقِینَ 􀀀 إِنْ کُنْتُمْ »
اگر راست می گویید که این قرآن از جانب غیر خدا است.
« ما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ 􀀀 بَلْ کَذَّبُوا بِ »
بلکه اینان تکذیب کنند چون بطور کامل بقرآن علم ندارند،زیرا در قرآن آیاتی هست که فهم مدلول آن احتیاج بتفکر و
مراجعه به پیغمبر داشت مانند آیات متشابه،و چون کافران مدلول آن را از ظاهر آیات نمی توانستند بفهمند آن را تکذیب
میکردند.و برخی گفته اند:یعنی تکذیب آیات را میکردند بجهت آنکه از کیفیت نظم و ترتیب آن اطلاعی نداشتند.چنانچه
اشخاص معمولی لفظهاي اشعار و خطبه ها را می فهمند ولی بخاطر جهل به نظم و ترتیب آن انشاء آنها براي آنان ممکن
نیست.و حسن گفته:معناي آیه آن است که اینها بی آنکه علم ببطلان قرآن داشته باشند آن را تکذیب میکنند.و برخی دیگر
گفته اند:یعنی بلکه اینان چیزهایی را که در قرآن است یعنی بهشت و جهنم و حشر و نشر در قیامت و ثواب و عقاب را
تکذیب کنند.
« لَمّ یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ
ا􀀀 و »َ
و هنوز حقیقت آنچه در قرآن براي آنها وعده داده شده است و سرانجام کارشان بدان منتهی میشود نیامده است،و برخی گفته
اللّ علیه و آله- ممکن
􀀀
اند:یعنی در قرآن چیزهایی است که آن را نمی دانند،و معرفت بدانها نیز جز با مراجعۀ به پیغمبر-صلی ه
نیست،و چون بآن حضرت مراجعه نکرده و تکذیب آنها را کردند تفسیر و تأویل آن چیزهاي مجمل را ندانستند،و بنا بر این
معناي آیه اینگونه میشود که اینان چیزي را از قرآن که بعلم آن دست نیافتند تکذیب کردند و تفسیر آن بر ایشان نیامد و اگر
اللّ علیه و آله-مراجعه میکردند داناي بدان میشدند.
􀀀
به رسول خدا-صلی ه
از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود:خداي تعالی این امت را بدو آیه از قرآن مخصوص داشت:یکی آنکه آنچه را
نمیدانند نگویند،و دیگر آنکه
ص : 298
آنچه را نمیدانند ردّ نکنند(و منکر نشوند)آن گاه دو آیه را تلاوت فرمود:
1)-آیا از آنها پیمان گرفته نشد که ) «... اللّ إِلَّا الْحَقَّ
􀀀
لا یَقُولُوا عَلَی هِ 􀀀 ابِ أَنْ 􀀀 اقُ الْکِت 􀀀 أَ لَمْ یُؤْخَذْ عَلَیْهِمْ مِیث » : یکی این آیه که فرماید
. «... ما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ 􀀀 بَلْ کَذَّبُوا بِ » : دربارة خدا جز حق نگویند؟....- و دیگر همین آیه
و گویند:امیر المؤمنین علیه السلام این سخن را از همین آیه گرفته که فرمود:
« الناس اعداء ما جهلوا »
(2)
.و گفتار دیگرش را که فرموده:
« قیمه کل امرئ ما یحسنه »
(3)
« ذلِکَ مَبْلَغُهُمْ مِنَ الْعِلْمِ 􀀀 ا 􀀀 اهَ الدُّنْی 􀀀 ا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَی 􀀀 تَوَلّ عَنْ ذِکْرِن
􀀀
فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ ی » : از آیۀ دیگري گرفته که خداي تعالی فرماید
و«... 4)(از کسی که از یاد ما روي بگرداند و جز زندگی این دنیا را نخواهد از وي روي بگردان اندازة علمشان همین است )
گفتار دیگرش را که فرمود:
« تکلموا تعرفوا »
(5)
6)(آنها را در طرز گفتارشان خواهی شناخت). ) « وَ لَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ » : از این آیه گرفته است که خداوند فرماید
« ذلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ 􀀀 کَ»
یعنی امتهاي گذشته نیز همانند اینان پیغمبران خود را تکذیب کردند.
« الظّ
􀀀
اقِبَهُ الِمِینَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 فَانْظُرْ کَیْفَ »
اي محمد بنگر که چنانچه سرانجام آنان نابودي و هلاکت بود سرانجام اینان نیز هلاکت خواهد بود.سپس خداي سبحان در
آیۀ بعدي خبر میدهد که در میان همین تکذیب کنندگان آیات قرآن و کسانی که قرآن را به افتراء و دروغ نسبت میدهند
افرادي وجود دارند که در آینده بدان ایمان آورده و تصدیق خواهند نمود که آن از جانب خداي تعالی است،و برخی هم
هستند که بهمان حال کفر خواهند مرد.
ص : 299
. 1) -سورة اعراف آیۀ 169 -1
2) -مردم دشمن چیزي هستند که آن را نمی دانند. -2
3) -ارزش هر کس باندازة نیکی اوست. -3
. 4) -سورة نجم آیۀ 29 -4
5) -سخن گوئید تا شناخته شوید.(یعنی انسان بسخن شناخته میشود) -5
. اللّ علیه و آله-آیۀ 30
􀀀
6) -سورة محمد-صلی ه -6
« لا یُؤْمِنُ بِهِ 􀀀 وَ مِنْهُمْ مَنْ یُؤْمِنُ بِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ »
و بعضی از اینان کسانی هستند که بدان ایمان می آورند و برخی بدان ایمان نخواهند آورد،و منظور خداوند آن است که
جهت آنکه اکنون ما آنها را نابود نمی کنیم بدانجهت است که مصلحت در باقی ماندن آنها است.و برخی گفته اند:معناي آیه
آن است که برخی از اینها بخود قرآن ایمان خواهند آورد و داناي بدرستی و صحت آن خواهند شد جز اینکه عناد میورزند و
بر خلاف عقیده و علم خود با آن بمخالفت بر میخیزند و برخی از آنها دربارة قرآن شک و تردید دارند و گویا روي این معنی
و پروردگار تو بر « وَ رَبُّکَ أَعْلَمُ بِالْمُفْسِدِینَ » «... و برخی از آنها معاند هستند و برخی در حال شک و تردید »: خدا فرموده است
حال کسی که بفساد خود ادامه میدهد دانا است .
ص : 300
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 41 تا 44
اشاره
مِمّ تَعْمَلُونَ ( 41 ) وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ أَ
ا􀀀 ب مِمّ أَعْمَلُ وَ أَنَا رَِيءٌ
ا 􀀀 ب وَ إِنْ کَ ذَّبُوكَ فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ رَِیئُونَ
لا􀀀 اَللّ
􀀀
لا یُبْصِ رُونَ ( 43 ) إِنَّ هَ 􀀀 کانُوا 􀀀 لا یَعْقِلُونَ ( 42 ) وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ أَ فَأَنْتَ تَهْدِي اَلْعُمْیَ وَ لَوْ 􀀀 کانُوا 􀀀 فَأَنْتَ تُسْمِعُ اَلصُّمَّ وَ لَوْ
( اَلنّ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ( 44
اس􀀀 ل کِنَّ 􀀀 و اَلنّ شَیْئاً اس􀀀 یَظْلِمُ ترجمه
و اگر تو را تکذیب کردند بگو عمل من براي من و عمل شما براي خودتان باشد،شما از عملی که من میکنم بیزارید و من از
عملی که شما میکنید بیزارم( 41 )و بعضی از اینها کسانی هستند که(بظاهر)گوش بتو فرا دهند،آیا تو کرانی را که عقل هم
ندارند شنوا توانی کرد؟( 42 )و بعضی از اینها کسی است که بتو می نگرد،آیا تو کورانی را که هیچ نمی بینند هدایت توانی
.( کرد؟( 43 )براستی که خدا به هیچ وجه بمردم ستم نمی کند ولی مردم هستند که بخودشان ستم میکنند( 44
تفسیر:
خداي تعالی در این آیات پیغمبر خود را مخاطب ساخته فرماید:
« وَ إِنْ کَذَّبُوكَ »
یعنی اي محمد اگر تو را تکذیب کنند و تصدیقت ننمایند و سخنانت را رد کنند.
ص : 301
« فَقُلْ لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ »
بگو اگر من دروغ میگویم و بال و کیفر آن بر- خودم باشد و کیفر عمل شما هم بر خودتان باشد.
« مِمّ تَعْمَلُونَ
ا􀀀 ب مِمّ أَعْمَلُ وَ أَنَا رَِيءٌ
ا􀀀 ب أَنْتُمْ رَِیئُونَ »
ا- أَیُّهَا 􀀀 قُلْ ی » : شما از کاري که من میکنم بیزارید و من از آنچه شما میکنید بیزارم.و این آیات نظیر آیات سورة کافرون است
ی􀀀 اِعْمَلُوا عَل » : و این تهدیدي است از جانب خداي تعالی براي کافران،مانند آیۀ دیگر که فرماید «... ا تَعْبُدُونَ 􀀀 لا أَعْبُدُ م 􀀀 کافِرُونَ 􀀀 الْ
1)(شما بجاي خویش عمل کنید من هم بجاي خود...بزودي خواهید دانست...)و مانند آن.و برخی گفته اند:این ) «... کانَتِکُمْ 􀀀 مَ
آیه بوسیلۀ آیۀ قتال منسوخ گشته که در آنجا خداوند دستور کشتار آنها را میدهد.و برخی دیگر گفته اند:منافاتی میان این دو
آیه نیست،زیرا این آیه براي بیزاري جستن و تهدید آنها است،و منافاتی با دستور جهاد و کارزار با آنها ندارد.
« وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ »
یعنی و از این کافران کسانی هستند که بتو گوش فرا دهند، و البته این گوش دادنشان نه براي فهمیدن بوده بلکه براي رد
کردن آن است،و از اینرو مورد نکوهش و مذمت قرار گرفتند و آنها را همچون کرانی قرار داده است چون گوش دادنی که
براي فهم نباشد و براي رد کردن باشد سودي نبخشد و مانند کسانی هستند که اصلا گوش ندارند.
« لا یَعْقِلُونَ 􀀀 کانُوا 􀀀 أَ فَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَ لَوْ »
آیا اي پیغمبر تو میتوانی کر را بشنوانی، با اینکه جاهل هم هستند.
« وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ »
خو از آنها کسانی هستند که بتو نگاه میکنند،یعنی به اعمال و رفتار تو نگاه میکنند،نه آنکه نگاه آنها از روي حقیقت و اعتبار
باشد بلکه نگاهشان بر طبق عادت است،و از اینرو از نگاه خود سودمند نگردند.
« لا یُبْصِرُونَ 􀀀 کانُوا 􀀀 أَ فَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْیَ وَ لَوْ »
یعنی همانطور که تو نمی توانی شخص کور را بینا کنی و از بینایی بهره مندشان سازي،هم چنین نمی توانی از آن دلیلها و
براهینی که آورده اي مردمی را که صرفاً بدان می نگرند و در صدد بهره بردن و سودمند شدن بدانها نیستند بهره مند سازي.و
بعضی گفته اند:معناي این دو آیه آن است که:برخی
ص : 302
. 1) -سورة انعام آیۀ 135 و هود آیۀ 93 و 121 و زمر آیۀ 39 -1
از اینها هستند که بسخن تو گوش می دهند و به دلیلها و براهین تو می نگرند اما گوش دادن و نگاه گردنشان هر دو از روي
طعن و ایراد است و در صدد تکذیب و رد آنها هستند،نه آنکه بخواهند از آنها بهره مند گردند و از اینرو تو نمی توانی آنها را
بهره مند گردانی.
« النّ أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ
اس􀀀 ل کِنَّ 􀀀 و النّ شَیْئاً اس􀀀 لا یَظْلِمُ 􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ »
خداوند هیچگونه ستمی بمردم نمیکند،ولی خود مردم هستند که بخودشان ظلم میکنند،یعنی خداوند جلوي کسی را از انتفاع
و سودمند شدن از قرآن و دلیلهاي دیگر الهی نمیگیرد و مانع آن نمی شود،ولی مردم هستند که خودشان با ترك نظر و
استدلال بر خود ظلم میکنند و خود را مستحق کیفر میسازند.و از این آیه گفتار جبریان نیز باطل گردد.
ارتباط و نظم این آیات:
دربارة ارتباط آیۀ اولی بما قبل آن گفته اند:چون خداي تعالی دلیلهاي توحید و نبوت را بیان داشت و کافران دشمنی کرده و
آنها را تکذیب نمودند خداوند در این آیه دستور قطع ارتباط با آنها و تهدیدشان را به پیغمبر داد.
با آیات قبلی یک وجه آن است که بگوئیم این آیه مربوط است « النّ
اس􀀀 لا یَظْلِمُ .َ.. 􀀀 اللّ
􀀀
إِنَّ هَ » و اما در مورد ارتباط آیۀ اخیر یعنی
بگفتار خداي تعالی که فرمود:
« الظّ
􀀀
اقِبَهُ الِمِینَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 فَانْظُرْ کَیْفَ »
یعنی این نابودي و عذاب را اینان بواسطۀ کردار و افعال خودشان مستحق آن گشتند،و ما بکسی ظلم و ستم نخواهیم کرد.
یعنی خداي «... وَ مِنْهُمْ مَنْ یَسْتَمِعُونَ إِلَیْکَ... وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْظُرُ إِلَیْکَ » و جبائی و ابو مسلم گفته اند:این آیه مربوط است به آیۀ
تعالی از استفاده و انتفاع آنها از دستورها و تکالیف مانع نبوده و جلوگیرشان نیست،بلکه قدرت انتفاع را به آنها داده و دلیلها
را بیان فرموده و راهنماییشان کرده،و موانع را هم از سر راه آنها برداشته است ولی آنها خودشان بر نفس خویش ستم کردند
که بهره مند نشدند.
و برخی گفته اند:چون خداي سبحان در آیات پیش سخن از وعده و تهدید بمیان آورد در اینجا بیان فرموده که خداوند
چیزي از حسنات آنها کم نمی کند و بر سیئات آنان نیز چیزي نمی افزاید .
ص : 303
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 45 تا 47
اشاره
إِمّ
ا􀀀 و ( ک مُهْتَدِینَ ( 45 انُوا 􀀀 ا 􀀀 و م اَللّ 􀀀
اءِ هِ 􀀀 ارَفُونَ بَیْنَهُمْ قَدْ خَسِرَ اَلَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِلِق 􀀀 ارِ یَتَع 􀀀 ساعَهً مِنَ اَلنَّه 􀀀 إِلاّ
􀀀
وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا
جاءَ رَسُولُهُمْ 􀀀 ذا 􀀀 ا یَفْعَلُونَ ( 46 ) وَ لِکُ لِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِ 􀀀 ی م 􀀀 اَللّ شَهِیدٌ عَل
􀀀
ا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ هُ 􀀀 نُرِیَنَّکَ بَعْضَ اَلَّذِي نَعِدُهُمْ أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ فَإِلَیْن
( لا یُظْلَمُونَ ( 47 􀀀 قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ
ترجمه:
و روزي که خداوند آنان را محشور کند،گویی جز ساعتی از روز درنگ نکرده اند،در آن وقت یکدیگر را می
شناسند،براستی آنان که دیدار خدا(و روز جزا) را تکذیب کردند زیان کردند،و هدایت یافته نبودند( 45 )و یا(در زمان حیات)
شمه اي از آنچه را بکافران وعده داده ایم بتو نشان دهیم و یا(پیش از آن)تو را بر- گیریم و(بهر صورت)بازگشت آنان بسوي
ما است،و خدا بر آنچه میکنند گواه است ( 46 )هر امتی را پیامبري است،و چون پیامبرشان آمد میان آنها بعدالت رفتار شود و
.( بکسی ستم نشود( 47
تفسیر:
خداي تعالی در این آیات حال آنان را در روز قیامت بیان فرموده.
« وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ »
روزي که خداوند آنها را از هر جا گرد آورد.
« ارِ 􀀀 ساعَهً مِنَ النَّه 􀀀 إِلاّ
􀀀
کَأَنْ لَمْ یَلْبَثُوا »
گویا آنها در دنیا جز ساعتی از روز درنگ
ص : 304
نکرده اند،ضحاك و گروهی دیگر گفته اند:یعنی اینان روزهاي دنیا در نظرشان اندك می آید،زیرا درنگ کردن در دنیا بهر
اندازه هم که زیاد باشد در مقابل آخرت بمنزلۀ ساعتی بیش نیست.و برخی دیگر گفته اند:در آن وقت زندگی دنیا در نظرشان
اندك می آید زیرا از عمر خود اندکی بهره مند شدند،و چون فائده عمر آنها اندك بوده مانند آن است که از عمر خود جز
اندکی استفاده نکردند.و از ابن عباس نقل شده که گفته است:آنها مدت توقف خود را در گورها اندك شمارند.و بهر
صورت خداي سبحان در این آیه گوشزد فرموده که هیچکس نباید گول آرزوي درازي را که در مورد بقاء در دنیا دارد
بخورد زیرا سرانجام آن زوال و نابودي است.
« ارَفُونَ بَیْنَهُمْ 􀀀 یَتَع »
یعنی مردم در آن وقت همدیگر را می شناسند چنانچه در دنیا یکدیگر را می شناختند،و برخی گفته اند:یعنی از نظر گناه و
کفر همدیگر را می شناسند،و کلبی گفته:یعنی هنگامی که از گورها بیرون میآیند یکدیگر را می شناسند اما وقتی که عذاب
خدا را مشاهده میکنند آشنایی آنها مستقیم گردد و از یکدیگر بیزاري جویند.
« کانُوا مُهْتَدِینَ 􀀀 ا 􀀀 اللّ وَ م
􀀀
اءِ هِ 􀀀 قَدْ خَسِرَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِلِق »
براستی آنهایی که دیدار خدا-یعنی دیدار کیفر و جزاي خدا-را تکذیب کردند زیانکار شده و راهبر بحق نبودند.حسن
گفته:یعنی خود را زیانکار ساختند،زیرا اینان در دنیا هدایت نشدند.و اگر در دنیا هدایت مییافتند خود را دچار خسران و زیان
نمیکردند،و معناي آیه آن است که اینان دنیا را بخسران بردند چون که آن را در گناهان صرف کردند، و از نظر نعمت هاي
آخرتی هم زیان کردند زیرا با گناهانی که انجام دادند آنها را از دست دادند.
« إِمّ نُرِیَنَّکَ بَعْضَ الَّذِي نَعِدُهُمْ
ا􀀀 و »َ
و یا این است که ما اي محمد در زمان حیات بتو نشان دهیم برخی از آن عقوبتهایی را که به این کافران و عده دهیم-که
بگفتۀ بعضی از آن جمله داستان بدر بود-.
« أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ »
یا پیش از آنکه عذاب بر آنها نازل گردد تو را بر گیریم و از این
ص : 305
جهان ببریم،و پس از مرگ تو عذاب بر آنها فرود آید.
« ا مَرْجِعُهُمْ 􀀀 فَإِلَیْن »
یعنی بازگشت آنان در قیامت بحکم ما است،و از حکم ما بدر نخواهد رفت.و برخی گفته اند:خداي سبحان در این آیه به
پیغمبرش وعده می دهد که از دشمنان وي انتقام خواهد گرفت چه در زمان آن حضرت و چه پس از وفات او،و آن را بوقتی
محدود نساخته،و فرمود آنچه را ما وعده کرده ایم حق است و بطور مسلم واقع خواهد شد.
« ا یَفْعَلُونَ 􀀀 ی م 􀀀 اللّ شَهِیدٌ عَل
􀀀
ثُمَّ هُ »
و خداوند بکارهاي آنها دانا است و آنها را ضبط کرده و کیفر نافرمانیهایشان را خواهد داد.
« وَ لِکُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ »
اللّ علیه و آله-و امت عیسی و
􀀀
یعنی براي هر گروهی که بر یک راه باشند و دین واحدي داشته باشند-مانند امت محمد-صلی ه
موسی علیه السلام رسول و پیغمبري است که خدا او را بسوي آنها مبعوث فرموده و براي رساندن رسالت خویش وي را مأمور
ساخته است.
« جاءَ رَسُولُهُمْ 􀀀 ذا 􀀀 فَإِ »
در اینجا جمله اي در تقدیر است،و معنی چنین است:و چون پیغمبرشان آمد و رسالت خویش را ابلاغ کرد و جمعی او را
در آن وقت تکذیب کنندگان هلاك گردند،و مؤمنان نجات یابند.و « قُضِ یَ بَیْنَهُمْ » . تکذیب کرده و گروهی تصدیقش کردند
برخی چون مجاهد گفته اند:معناي آیه چنان است:که چون پیغمبرشان در قیامت بیاید بر علیه آنها گواهی دهد.و دیگري
گفته:یعنی در دنیا روي آن اجازه اي که خداي تعالی به پیغمبرش در مورد نفرین بر آنها داده کارشان را بطور حتم یکسره
میکند.
« بِالْقِسْطِ »
یعنی بعدل و داد.
« لا یُظْلَمُونَ 􀀀 وَ هُمْ »
و بآنها در مورد ثواب و عقاب ستم نشود،یعنی چیزي از پاداش طاعتهاشان کم نشود،و در کیفر گناهانشان افزوده نگردد .
ص : 306
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 48 تا 52
اشاره
جاءَ أَجَلُهُمْ 􀀀 ذا 􀀀 اَللّ لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ إِ
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ م
􀀀
لا نَفْعاً 􀀀 لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَ  را وَ 􀀀 صادِقِینَ ( 48 ) قُلْ 􀀀 ذَا اَلْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ی ه 􀀀 وَ یَقُولُونَ مَت
ا􀀀 ذا م 􀀀 ذا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ اَلْمُجْرِمُونَ ( 50 ) أَ ثُمَّ إِ 􀀀 ا 􀀀 اراً م 􀀀 اتاً أَوْ نَه 􀀀 ذابُهُ بَی 􀀀 اکُمْ عَ 􀀀 لا یَسْتَقْدِمُونَ ( 49 ) قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَت 􀀀 ساعَهً وَ 􀀀 لا یَسْتَأْخِرُونَ 􀀀 فَ
( ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ ( 52 􀀀 إِلاّ بِ
􀀀
ذابَ اَلْخُلْدِ هَلْ تُجْزَوْنَ 􀀀 وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ آلْآنَ وَ قَدْ کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ( 51 ) ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَ
ترجمه:
و گویند:این وعده(قیامت و عذاب)کی خواهد آمد اگر راست گویانید ( 48 )بگو من مالک سود و زیان خود نیستم مگر آنچه
خدا بخواهد،براي هر امتی أجل(و سر آمدي)است که چون اجلشان فرا رسد ساعتی عقب و جلو نیفتند( 49 ) بگو:آیا دانسته اید
که اگر عذاب خدا شب یا روز بشما برسد(چه خواهید کرد؟)و این چه شتابی است که بدکاران دربارة آن(عذاب)دارند؟
50 )آیا در آن وقت که عذاب واقع شد بدو ایمان میآورید؟آن وقت!با اینکه پیش از آن در آمدن عذاب شتاب )
داشتید( 51 )آن گاه بکسانی که ستم کردند گفته شود:عذاب جاویدان را بچشید آیا سزاي اعمالی را که کرده اید بشما می
.( دهند( 52
شرح لغات:
وعد:خبر از رسیدن چیز خیر،و وعید خبر از رسیدن شر است.و چون در جایی
ص : 307
ذکر شود بر هر دو معنا اطلاق گردد. « وعد » تنها
نفع:لذت و خوشی و هر چه بدین دو چیز یا یکی از آن دو باز گردد.
ضرر:رنج و اندوه و هر آنچه بازگشتش بآن دو یا یکی از آنها باشد.
أجل:وقت و زمانی است که براي چیزي و یا کاري تعیین شده باشد مانند زمان سر رسید بدهکاري،و یا سر رسید عمر انسانی.
تفسیر:
پس از اینکه خداي تعالی سخن تکذیب کنندگان را بمیان آورد دنبالش شتاب و عجلۀ آنها را در آمدن عذاب از روي همان
تکذیب و ردّ سخنان خویش بیان فرموده، چنین گوید:
« صادِقِینَ 􀀀 ذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ 􀀀 ی ه 􀀀 وَ یَقُولُونَ مَت »
این مشرکان گویند:این وعده اي که بما می دادید از حشر و نشر و قیامت،و بگفته بعضی آن عذاب،کی خواهد آمد،و
بگو اي محمد من مالک سود و زیانی بر جان خود نیستم. « لا نَفْعاً 􀀀 لا أَمْلِکُ لِنَفْسِی ضَ  را وَ 􀀀 قُلْ » ؟ کجاست،اگر راست می گویید
« اللّ
􀀀
شاءَ هُ 􀀀 ا 􀀀 إِلاّ م
􀀀
»
جز آنچه را خدا بخواهد که مرا بر اینکار قدرت و نیرو دهد،و با اینوصف من چگونه قدرتی بر وضع و حال شما دارم؟زیرا من
وقتی بر سرنوشت حال خود قدرتی نداشته باشم و از اینکار ناتوان باشم مسلماً از آوردن عذاب و هم چنین از اطلاع وقت
آمدن آن ناتوان تر هستم.و یا معناي آیه این است که در صورتی که من هیچگونه قدرتی بر نفس خویش ندارم جز آنچه را
خدا بمن داده با اینحال من چگونه میتوانم قیامت را پیش اندازم،و در عقوبت و کیفر شما قبل از رسیدن سر آمد آن شتاب
نمایم.
« لِکُلِّ أُمَّهٍ أَجَلٌ »
و براي عذاب هر امتی در مورد تکذیب پیمبران سر آمد معین و زمانی است.
« لا یَسْتَقْدِمُونَ 􀀀 ساعَهً وَ 􀀀 لا یَسْتَأْخِرُونَ 􀀀 جاءَ أَجَلُهُمْ فَ 􀀀 ذا 􀀀إِ»
که از آن وقت نه پس افتند،و
ص : 308
نه از آن سر آمد پیش افتند بلکه در همانوقت مخصوص و معین نابود خواهند شد.
« اراً 􀀀 اتاً أَوْ نَه 􀀀 ذابُهُ بَی 􀀀 اکُمْ عَ 􀀀 قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ أَت »
اي محمد به این افرادي که تکذیب کنند،و در عذاب شتاب جویند،بگو:آیا دانسته اید که اگر عذاب خدا در شب یا روز
بیاید.
« ذا یَسْتَعْجِلُ مِنْهُ الْمُجْرِمُونَ 􀀀 ا 􀀀م»
چیست آنکه مجرمان شتاب در آمدنش میکردند؟ و این جمله بصورت استفهام است و معناي آن تهدید و براي ترساندن آنها
است.و این مانند آن است که انسان بشخصی که دست بکار وخیمی زده بگوید:
و بهر صورت این جمله پاسخ سؤال آنها است که می پرسیدند:این وعدة عذاب و قیامت «.؟ چه جنایتی بر جان خود میکنی »
کی خواهد بود؟ و امام باقر علیه السلام فرموده:منظور از این آیه عذابی است که در آخر الزمان بر مسلمانان فاسق از آسمان
فرود آید-پناه میبریم بخدا-.
« ا وَقَعَ آمَنْتُمْ بِهِ 􀀀 ذا م 􀀀 أَ ثُمَّ إِ »
این جمله باصطلاح استفهام انکاري است،یعنی:آیا در آن وقتی که عذاب در آن وقت معین و سر آمد مخصوص بر شما واقع
یعنی در آن وقت بشما گفته « آلْآنَ » ؟ شود در وقت نومیدي بدو یعنی بخدا،یا بقرآن،یا بعذابی که منکر بودید ایمان میآورید
با اینکه پیش از این از روي تکذیب و « وَ قَدْ کُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ » ؟ میشود اکنون ایمان میآورید که در تنگنا قرار گرفته اید
استهزاء شتاب و تعجیل عذاب را میخواستید.و حسن گفته:معناي آیه این است که:شما بزودي در هنگام وقوع عذاب بدو ایمان
آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ » خواهید آورد ولی در آن وقت ایمان شما سودي برایتان ندارد،نظیر آیۀ دیگري که دربارة فرعون آمده
.«(1)
« ذابَ الْخُلْدِ 􀀀 ثُمَّ قِیلَ لِلَّذِینَ ظَلَمُوا ذُوقُوا عَ »
آن گاه در روز قیامت به آن کسانی که بر خویشتن ستم کردند گفته میشود:اکنون عذاب جاویدان در آخرت را پس از عذاب
دنیا بچشید.
ص : 309
اللّ در جاي خود بیاید.
􀀀
1) -همین سوره آیه 91 ،و تفسیرش انشاء ه -1
« ما کُنْتُمْ تَکْسِبُونَ 􀀀 إِلاّ بِ
􀀀
هَلْ تُجْزَوْنَ »
یعنی پس از آنکه شما را بحق دعوت و راهنمایی کردند و دلیلها براي شما بیان شد،و عذر شما برطرف گردید ولی شما روي
کفر و انکار خود پافشاري کردید،و از گمراهی خود دست نکشیدید،اکنون سزاي اعمال خود را بچشید.و اینکه از حس ذائقه
در مورد عذاب آنها استفاده شده بدان جهت است که احساس این حس قوي تر از سایر حواس میباشد.و یا بخاطر آنکه اینها
عذاب خدا را که از راه گلو در دل آنها میریزد با حس ذائقه احساس می کنند،چنانچه بعضی گفته اند
ص : 310
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 53 تا 56
اشاره
ا فِی اَلْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ وَ 􀀀 ا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ ( 53 ) وَ لَوْ أَنَّ لِکُ لِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ م 􀀀 وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ قُلْ إِي وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ م
اَللّ
􀀀
لا إِنَّ وَعْدَ هِ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ أَ 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
لا إِنَّ هِ 􀀀 لا یُظْلَمُونَ ( 54 ) أَ 􀀀 ذابَ وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ 􀀀 لَمّ رَأَوُا اَلْعَ
ا􀀀 دام 􀀀 اَلنَّ أَسَرُّوا هََ
( لا یَعْلَمُونَ ( 55 ) هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ( 56 􀀀 کِنَّ أَکْثَرَهُمْ 􀀀 حَقٌّ وَ ل
ترجمه
و از تو می پرسند که آن(چه می گویی)حق است!بگو:آري بپروردگار خودم سوگند که آن حق است و شما فرار از آن
نتوانید کرد( 53 )و(در آن روز)هر کسی که ستم کرده اگر تمام دارایی روي زمین از وي باشد هر آینه(حاضر است براي رهایی
خود از عذاب)آنها را فدیه دهد(و خود را از عذاب برهاند)و چون عذاب را ببینند پشیمانی خود را پنهان کنند،و در آن حال
از روي عدالت و انصاف میان آنها قضاوت شود و مورد ستم واقع نشوند( 54 )آگاه باشید که هر آنچه در آسمانها و زمین است
از آن خدا است،و آگاه باشید که وعدة خدا حق است ولی بیشترشان نمی دانند( 55 ) او است که زنده میکند و میمیراند و
.( بسوي او بازگشت میکنید( 56
شرح لغات:
استنباء:خبرگیري.
افتداء:چیزي را بجاي چیز دیگر نهادن براي دفع مکروه و ناراحتی.
ص : 311
تفسیر:
« وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ أَ حَقٌّ هُوَ »
اي محمد از تو میخواهند که بدانها خبر دهی:که آیا آنچه را از قرآن و احکام و نبوت خود آورده اي حق است یا نه؟و جبائی
گفته:یعنی حقانیت محشر و قیامت و عذاب را از تو میپرسند.
« ا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ 􀀀 قُلْ إِي وَ رَبِّی إِنَّهُ لَحَقٌّ وَ م »
بگو آري بحق خدا که آن حق است و شک و تردیدي در آن نیست و شما نمی توانید از آن فرار کنید.و این سؤال و
خبرگیري آنها ممکن است حقیقتاً از روي اطلاع و تحقیق باشد،و ممکن است از روي استهزاء و مسخره انجام شده باشد.
« وَ لَوْ أَنَّ لِکُلِّ نَفْسٍ ظَلَمَتْ »
ابن عباس گفته:یعنی هر کس که بخدا شرك آورده و دیگري گفته:یعنی هر کس ستم کرده بهر چیزي که ستم نامیده شود.
« ا فِی الْأَرْضِ لَافْتَدَتْ بِهِ 􀀀م»
یعنی هر چه مال داشته باشد آن را فدا دهد بخاطر وحشتی که از دیدن عذاب بدو دست میدهد.
« ذابَ 􀀀 لَمّ رَأَوُا الْعَ
ا􀀀 دام 􀀀 النَّ وَ أَسَرُّوا هََ »
و چون عذاب را بینند ندامت و پشیمانی خود را مخفی سازند،یعنی سران و بزرگان پشیمانی خود را از پیران و دون رتبه گان
مخفی سازند.و برخی چون ابو عبیده و جبائی گفته اند:یعنی پشیمانی خود را آشکار و عیان سازند.ولی ازهري گفته:این معنی
با شین است. « اشرار » صحیح نیست،زیرا اسرار با سین بمعناي اظهار نیاید،و آنکه بمعناي اظهار آید
« وَ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ »
و در آن هنگام از روي عدالت میان آنها قضاوت شود.
« لا یُظْلَمُونَ 􀀀 وَ هُمْ »
و در عقاب و کیفري که بدانها رسد هیچگونه ستمی به آنها نشود.زیرا این کیفر را خود براي خویش خریدند.
امام صادق علیه السلام فرموده:اینان در وقتی که در دوزخ هستند پشیمانی خود را پنهان دارند تا مورد شماتت دشمنان واقع
نشوند.
« اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
لا إِنَّ هِ 􀀀 أَ»
یعنی فرمانروایی آسمانها و زمین و آنچه در آن دو است از آن او است و هیچکس قادر نیست جلوي او را از فرود آوردن
عذابی را که
ص : 312
براي بنده اش مقرر داشته و مستحق آن است بگیرد.
«... اللّ حَقٌّ
􀀀
لا إِنَّ وَعْدَ هِ 􀀀 أَ»
بدانید که وعدة خدا در مورد نزول عذاب و عقاب بر مردمان مجرم و گنه پیشه حق و مسلم است ولی بیشترشان از روي نادانی
اللّ علیه و آله-آورده صحت و درستی آن را نمیدانند.
􀀀
نسبت بخداي تعالی و آنچه را پیغمبر-صلی ه
« هُوَ یُحیِی وَ یُمِیتُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ »
او است که مردم را پس از اینکه مردگانی بودند زنده میکند،و پس از زندگی شان میمیراند،و روز قیامت بسوي او بازگشت
کنند و بر طبق اعمالشان جزاي آنها را بدهد.
نظم و ترتیب این آیات:
چون در آیات قبلی سخن از شتاب منکران در آمدن قیامت بود و پرسیده بودند که این روز رستاخیز و عذاب چه وقت
نیز دنبال همان آیه و عطف بدان میباشد،یعنی اینان میپرسند:این قیامت و عذاب کجاست و نیز «... وَ یَسْتَنْبِئُونَکَ » است؟آیۀ
بما قبل آن از باب «... اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
لا إِنَّ هِ 􀀀 أَ» میپرسند:که آیا براستی آنچه می گویی حق است؟ و اما ارتباط آیۀ
ارتباط اثبات به نفی است،و معناي آیه چنین میشود که شخص ستمکار چیزي ندارد که بجاي خود فدیه بدهد،بلکه هر چه
هست از آن خدا است.
بآیات قبلی بدین ترتیب است که چون سخن در خلقت آسمانها و زمین «... اللّ حَقٌّ
􀀀
لا إِنَّ وَعْدَ هِ 􀀀 أَ» : و ارتباط آیۀ بعدي یعنی آیه
بود و روي این حقیقت که خدا آسمانها و زمین را بیهوده و عبث نیافریده بلکه منظور از خلقت آنها بهره برداري و استفاده
خلق بوده است،آن گاه این مطلب پیش میآید که چنین آفریدگاري خلف وعده نخواهد کرد و هر چه وعده داده حق است و
انجام خواهد داد.
ص : 313
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 57 تا 58
اشاره
اَللّ وَ بِرَحْمَتِهِ
􀀀
ما فِی اَلصُّدُورِ وَ هُديً وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ ( 57 ) قُلْ بِفَضْ لِ هِ 􀀀 اءٌ لِ 􀀀 جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَ شِف 􀀀 اَلنّ قَدْ
اس 􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی
( مِمّ یَجْمَعُونَ ( 58
ا􀀀 خَی فَبِذ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ رٌْ لِکَ􀀀
ترجمه:
اي مردم!بحقیقت که شما را پندي از جانب پروردگارتان رسیده و شفاي آن بیماري است که در دلها است،و هدایت و
رحمتی است براي مؤمنان( 57 ) بگو تنها بکرم و رحمت خدا،بهمان شادمان باشید که آن بهتر است از اموالی که آنان (یعنی
.( کافران)جمع میکنند( 85
تفسیر:
چون در آیات قبلی سخن از قرآن کریم و وعده و وعید آن بمیان آمد خداي تعالی بدنبال آن آیات بحث عظمت و موقعیت
بزرگی را که در قرآن دارد پیش آورده و میفرماید:
« النّ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی»
و مخاطب در این خطاب همۀ مردم هستند،و برخی گفته اند مخصوص بقریش است.
« جاءَتْکُمْ مَوْعِظَهٌ مِنْ رَبِّکُمْ 􀀀 قَدْ »
که در این آیه -« موعظه » براستی که شما را پندي از جانب پروردگارتان آمد،و منظور از این پند همان قرآن کریم است،و
است:
بیان آن چیزهایی است که حذر کردن از آنها لازم و یا رغبت در آنها واجب است.و برخی گفته اند:موعظه عبارت است از
آنچه انسان را بصلاح و درستی دعوت کند و از فساد
ص : 314
از نظر معنا همانند دارو است « شفاء » و شفاي دردهایی است که در سینه ها است.و « ما فِی الصُّدُورِ 􀀀 اءٌ لِ 􀀀 وَ شِف » . و بدبختی باز دارد
که براي برطرف ساختن بیماري بکار میرود.و بیماري جهل و نادانی زیانبخش تر از بیماري جسم است و درمانش نیز دشوارتر
و طبیب آن نیز کمتر است،و بهمین نسبت شفاي از این بیماري هم مهمتر خواهد بود،و سینه هم که جایگاه دل است بخاطر
شرافت دل شریفترین جایگاه بدن است.
« وَ هُديً »
یعنی و راهنمایی است که انسان را بمعرفت حق میرساند.
« وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ »
یعنی براي کسی که بدان تمسک جوید و بمندرجاتش عمل کند نعمتی است،و اینکه تنها مؤمنان را به این نعمت مخصوص
داشت با اینکه قرآن کریم براي همۀ مردم پند و رحمت است،بدان جهت است که از میان مردم تنها مردمان با ایمان هستند که
از آن بهره مند و منتفع گردند.
ضمناً خداي تعالی در این آیه قرآن کریم را بچهار صفت توصیف فرموده:موعظه، و شفاي دردهایی که در سینه ها است،و
هدایت،و رحمت.
« اللّ وَ بِرَحْمَتِهِ
􀀀
قُلْ بِفَضْلِ هِ »
بگو اي محمد بزیاده بخشی خدا و رحمت او.
« مِمّ یَجْمَعُونَ
ا􀀀 خَی فَبِذ فَلْیَفْرَحُوا هُوَ رٌْ لِکَ􀀀 »
است و روي این «... اللّ وَ بِرَحْمَتِهِ
􀀀
بِفَضْ لِ هِ » بدل از جملۀ « فبذلک » بهمین شادمان باشید،زجاج گفته از نظر ترکیب و اعراب
حساب منظور قرآن است،یعنی باید مردم بوجود قرآن شادمان باشند زیرا اي اصحاب محمد این قرآن براي شما بهتر از آن
اموالی است که این مردمان کافر روي هم اندوخته میکنند.
و رویهمرفتۀ معناي آیه چنین است:اي محمد به این مردمانی که بدنیا دل خوش کرده و شادمان هستند،و بدان تکیه کرده و
جمع آوري میکنند،به اینها بگو:اگر خواستید بچیزي دل خوش شوید و شادمان گردید بفضل و رحمت خدا دلخوش شوید که
قرآن را بر شما نازل فرموده و محمد را بسوي شما فرستاده است،زیرا شما بوسیلۀ آن دو میتوانید نعمت دائمی و جاویدانی را
براي خود تحصیل کنید که بهتر از این دنیاي
ص : 315
ناپایدار است.
دین « رحمت » در این آیه:قرآن است، ولی منظور از « فضل خدا » و از ابی سعید خدري و حسن روایت شده که گفته اند:منظور از
اسلام میباشد.
اللّ علیه و آله-روایت کرده که آن حضرت فرمود:
􀀀
و انس از رسول خدا-صلی ه
هر که را خداوند بدین اسلام هدایت فرمود،و قرآن را بوي تعلیم کرد و با اینحال از فقر و نداري شکوه و شکایت کند خداي
تعالی فقر و نداري را تا روز قیامت در میان دو چشم او ثبت فرماید(و او را فقیر و بینوا سازد) ( 1) و سپس دنبال این سخن
همین آیه را تلاوت فرمود.
قرآن. « رحمت او » اسلام است،و « فضل خدا »: و از قتاده و مجاهد و دیگران نقل شده که گفته اند
علی بن ابی طالب میباشد. « رحمت او » اللّ علیه و آله-است، و
􀀀
رسول خدا-صلی ه « فضل خدا »: و امام باقر علیه السلام فرمود
و همین تفسیر را کلبی از أبی صالح از ابن عباس روایت کرده است.
ص : 316
1) -منظور این است که با داشتن نعمت اسلام و قرآن دیگر فقیر نیست و بزرگترین ثروت را داراست. -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 59 تا 61
اشاره
ا ظَنُّ اَلَّذِینَ 􀀀 اَللّ تَفْتَرُونَ ( 59 ) وَ م
􀀀
آللّ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی هِ
􀀀
لالاً قُلْ هُ 􀀀 راماً وَ حَ 􀀀 اَللّ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَ
􀀀
ا أَنْزَلَ هُ 􀀀 قُلْ أَ رَأَیْتُمْ م
ا تَتْلُوا 􀀀 ا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَ م 􀀀 لا یَشْکُرُونَ ( 60 ) وَ م 􀀀 کِنَّ أَکْثَرَهُمْ 􀀀 اَلنّ وَ ل
اسِ􀀀 ع اَللّ لَذُو فَضْلٍ لََی
􀀀
امَهِ إِنَّ هَ 􀀀 اَللّ اَلْکَذِبَ یَوْمَ اَلْقِی
􀀀
یَفْتَرُونَ عَلَی هِ
لا فِی 􀀀 الِ ذَرَّهٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ 􀀀 ا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ مِنْ مِثْق 􀀀 کُنّ عَلَیْکُمْ شُهُوداً إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَ م
ا􀀀 إِلاّ
􀀀
تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ 􀀀 مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ وَ لا
( ابٍ مُبِینٍ ( 61 􀀀 إِلاّ فِی کِت
􀀀
لا أَکْبَرَ 􀀀 ذلِکَ وَ 􀀀 لا أَصْغَرَ مِنْ 􀀀 ماءِ وَ 􀀀 اَلسَّ
ترجمه:
بگو:آیا این روزي که خدا براي شما فرستاد(و آن را حلال فرمود)شما از پیش خود بعضی را(براي خود)حرام و بعضی را
حلال کرده اید؟بگو:آیا خدا بشما این اجازه را داده یا بر خدا دروغ می بندید( 59 )آن کسانی که بر خدا دروغ می بندند
نسبت بروز قیامت(و کیفرشان در آن روز)چه گمان می برند براستی که خدا نسبت بمردم کرم و احسان دارد ولی بیشترشان
سپاس نگزارند( 60 )و در هیچ حالی نباشی و قرآنی نخوانی،و هیچ کاري که بدان دست میزنند آن را انجام ندهید جز آنکه ما
در آنها ناظر و شاهد(کارهاي)شما هستیم،و هیچ ذره اي در زمین و آسمان از پروردگار تو پنهان نیست،و نه کوچکتر از ذره و
.( نه بزرگتر از آن(چیزي نیست)جز آنکه همه در مکتوبی روشن(ثبت و مضبوط)است( 61
ص : 317
شرح لغات:
یعنی حال تو یا کار تو چگونه است چنانچه « ما شأنک » شأن:نامی است که بر عمل و بر حال انسان اطلاق میشود مثلا می گویی
از افاضه است بمعناي دخول در عمل و غور در آن. « تفیضون فیه » ؟« ما حالک » و« ما بالک » گفته میشود
عزوب:نهان شدن چیزي از علم انسان.
تفسیر:
طرف خطاب در این آیات کفار مکه هستند که خداي سبحان پیغمبر خود را مأمور ساخته با آنها سخن گوید.
«... اللّ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ
􀀀
ا أَنْزَلَ هُ 􀀀 قُلْ أَ رَأَیْتُمْ م »
بگو اي محمد آیا چگونه است که رزقی را که خدا براي شما فرستاده و آن را حلال فرموده.
« لالًا􀀀 راماً وَ حَ 􀀀 فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَ »
« وصیله » و« بحیره » و« سائبه » شما از پیش خود بعضی را حرام و بعضی را حلال کرده اید؟و منظور از حرام کردن روزي حلال خدا
1) و مانند آنها از کشت و محصول است که آنها بر خود حرام کرده بودند. )
« اللّ تَفْتَرُونَ
􀀀
آللّ أَذِنَ لَکُمْ أَمْ عَلَی هِ
􀀀
قُلْ هُ »
بگو اي محمد آیا خدا بشما اجازه داده (که اینگونه از پیش خود حلال و حرام قرار دهید)یا بر خدا دروغ می بندید،یعنی خدا
که چنین اجازه اي بشما نداده بلکه شما در اینباره بر خداي سبحان دروغ می بندید.
« امَهِ 􀀀 اللّ الْکَذِبَ یَوْمَ الْقِی
􀀀
ا ظَنُّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی هِ 􀀀 وَ م »
یعنی آن کسانی که بر خدا دروغ می بندند چه گمانی نسبت بجزاي خدا در روز قیامت در این دروغی که بسته اند می برند؟و
مقصود آن است که جز عذاب سخت و کیفر دردناك گمان دیگري نباید ببرند (و انتظار دیگري نباید داشته باشند).
« النّ
اسِ􀀀 ع اللّ لَذُو فَضْلٍ لََی
􀀀
إِنَّ هَ »
خداي سبحان با نعمتهاي گوناگونی که بمردم داده نسبت بدانها فضل و احسان دارد.
ص : 318
1) -معناي سائبه و بحیره و وصیله در آیۀ 103 سورة مائده گذشته است بدانجا مراجعه شود. -1
« لا یَشْکُرُونَ 􀀀 کِنَّ أَکْثَرَهُمْ 􀀀 وَ ل »
ولی بیشترشان سپاس نعمتهاي خدا را نمیدارند و راه کفران و انکار را می پیمایند.و معناي آیه-چنانچه بعضی گفته اند-چنین
است که:آنچه را شما مدعی حرمت آنها هستید خداوند بر شما حرام نکرده و بدینوسیله زندگی را بر شما تنگ نساخته است.و
یا معناي آیه چنین است که فضل خداوند چنان است که از شتاب کردن در کیفر آنان که بر خدا دروغ می بندند در دنیا
صرفنظر فرموده و آنها را تا روز قیامت مهلت داده است،و بدنبال آن این نکته را بیان میکند که این مهلتی که خدا بدانها داده
است نه بخاطر جهل و بی اطلاعی از حال آنها است.
و لذا فرمود:
«... ا تَتْلُوا مِنْهُ مِنْ قُرْآنٍ 􀀀 ا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَ م 􀀀 وَ م »
یعنی اي محمد تو در هیچ حالی از حالات و در هیچ کاري از کارها مانند تبلیغ رسالت و تعلیم شریعت و غیره نیستی،و چیزي
از قرآن را تلاوت نکنی،و تو و امت تو هیچ کاري از کارها را انجام ندهید جز آنکه ما بر اعمال شما آگاه و شاهد و ناظر آنها
هستیم.
« إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ »
یعنی در کاري که داخل میشوید و بدان سر گرم میگردید.
« ا یَعْزُبُ عَنْ رَبِّکَ 􀀀 وَ م »
یعنی چیزي نیست که از علم و دیدار و قدرت پروردگار تو دور و پنهان شود.
« ماءِ 􀀀 لا فِی السَّ 􀀀 الِ ذَرَّهٍ فِی الْأَرْضِ وَ 􀀀 مِنْ مِثْق »
یعنی از وزن مورچۀ کوچک(چون ذره بمعناي مورچۀ کوچک است).
« ابٍ مُبِینٍ 􀀀 إِلاّ فِی کِت
􀀀
لا أَکْبَرَ 􀀀 ذلِکَ وَ 􀀀 لا أَصْغَرَ مِنْ 􀀀 وَ »
و نه کوچکتر از وزن مورچۀ کوچک و نه بزرگتر از آن چیزي نیست جز آنکه پیش از خلقت خداوند آن را در کتابی بیان
یا نامه اي است که فرشتگان مخصوص آن را یادداشت و ضبط کرده اند. « لوح محفوظ » داشته،و منظور از این کتاب
اللّ علیه و آله-این آیه را تلاوت میکرد بسختی میگریست.
􀀀
امام صادق علیه السلام فرمود:هر گاه رسول خدا-صلی ه
ص : 319
ارتباط این آیات:
است که خدا در آنجا فرمود:کیست «... ماءِ 􀀀 قُلْ مَنْ یَرْزُقُکُمْ مِنَ السَّ » از أبی مسلم نقل شده که گفته است:این آیه مربوط به آیۀ
که شما را از آسمان و زمین روزي دهد؟و آنها در جواب میگفتند:خدا است که ما را روزي دهد؟و چون اقرار و اعتراف به
این مطلب دارند دنبال آن خداوند در این آیه اینمطلب را گوشزد میفرماید:که آیا آنچه را خدا بشما روزي داده از پیش خود
بعضی را حرام و بعضی را حلال میدانید...؟ و دیگري گفته:چون در آیات قبلی سخن دربارة توصیف قرآن به هدایت و
رحمت بود و خداي تعالی مردم را بتمسک بدان مأمور ساخته بود بدنبال آن بحث مخالفت آنان را با دستورات قرآن و حرام
کردن آنچه را خدا بر آنها حلال فرموده آورده و ذکر فرموده است.
ص : 320
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 62 تا 65
اشاره
ا وَ فِی اَلْآخِرَهِ 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 ي فِی اَلْحَی 􀀀 کانُوا یَتَّقُونَ ( 63 ) لَهُمُ اَلْبُشْر 􀀀 لا هُمْ یَحْزَنُونَ ( 62 ) اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ 􀀀 لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ 􀀀 اَللّ
􀀀
اءَ هِ 􀀀 لا إِنَّ أَوْلِی 􀀀 أَ
( لِلّ جَمِیعاً هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ ( 65
􀀀
لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ إِنَّ اَلْعِزَّهَ هِ 􀀀 ذلِکَ هُوَ اَلْفَوْزُ اَلْعَظِیمُ ( 64 ) وَ 􀀀 اَللّ
􀀀
ماتِ هِ 􀀀 لا تَبْدِیلَ لِکَلِ 􀀀
ترجمه:
آگاه باشید که دوستان خدا نه بیمی دارند و نه اندوهگین میشوند( 62 )آنان که ایمان آورده و پرهیزکار بوده اند( 63 )آنها را
بشارت است در زندگی دنیا و در آخرت، در کلمات خدا تغییري نیست،و این است کامیابی بزرگ( 64 )گفتار آنها تو را
( غمگین نسازد،براستی که عزت یکسره خاص خدا است و او شنوا و دانا است.( 65
شرح لغات:
خوف:از نظر معنی با فزع و جزع نظیر یکدیگرند،و آن اضطراب دل از وقوع امري ناگوار است و مقابل آن امنیت و آرامش
است.
گرفته شده است که بمعناي زمین سخت است.و مقابل آن سرور و خوشحالی « حزن » حزن:سختی اندوه است.و در اصل لغت از
است.
بشري:خبري است که خوشحالی آن در بشرة چهره ظاهر گردد،و بشارت نیز بهمین معنا است.
عزت:شدت غلبه را گویند.
ص : 321
تفسیر:
« لا هُمْ یَحْزَنُونَ 􀀀 لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ 􀀀 اللّ
􀀀
اءَ هِ 􀀀 لا إِنَّ أَوْلِی 􀀀 أَ»
خداي سبحان در این آیه بیان فرموده که فرمانبرداران و مطیعان پروردگار که بدستور وي عمل کنند و خداي سبحان آنان را
دوست دارد در روز قیامت بیمی از کیفر ندارند،و نمی ترسند.
خدا کیانند؟چند قول گفته شده: « اولیاء » و در اینکه منظور از
-1 آنها که خداي تعالی توصیفشان فرموده که سیماي خیر و خوبی در آنها است 2-آنها که دوستیشان در راه خدا(و براي
خدا)است ( 1) و این تفسیر در خبري مرفوع ذکر شده است.
-3 آنان که ایمان آورده و پرهیزکارند،یعنی همانهایی که خداي تعالی در آیۀ بعدي ذکر فرموده،و بعبارت دیگر تفسیر آن در
آیۀ بعدي است.و این قول از ابن زید نقل شده.
-4 آنان که واجبات خدا را انجام داده و به دستورات رسول خدا عمل کرده و از محرمات الهی پارسایی دارند،در دنیاي
زودگذر زهد ورزیده،و بپاداشی که در نزد خدا دارند مشتاقند،روزي حلال و پاکیزة خدا را بمنظور ادامۀ زندگی به دست
آورده و صرف میکنند،و منظورشان از کسب مال،فخر فروشی و بخود بالیدن و ازدیاد مال نیست و از اینرو حقوق واجبۀ آن را
میپردازند...و این معنی در حدیثی از امام سجاد علیه السلام روایت شده.
-5 آنان که رفتارشان موافق و مطابق با حق است.
« کانُوا یَتَّقُونَ 􀀀 اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ »
آنان که خداي یگانه را تصدیق داشته و به یگانیش اعتراف دارند،و از نافرمانیهایش نیز پرهیز میکنند.
« ا وَ فِی الْآخِرَهِ 􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 ي فِی الْحَی 􀀀 لَهُمُ الْبُشْر »
آنها را در زندگی دنیا و در آخرت بشارت و مژده است.و در اینکه آیا منظور از این بشارت در دنیا و در آخرت چیست؟
ص : 322
1) -یعنی میزان و ملاك دوستی و دشمنیشان خداي تعالی است،و هر چه و یا هر که را خدا دوست بدارد و منظور از آن -1
خدا و بازگشتش بخدا باشد دوست دارند و غیر آن را دوست ندارند.
چند قول است:
-1 بشارت در زندگی دنیا همان است که خداي تعالی در قرآن کریم براي کار هاي نیک و اعمال صالح(به بندگان
یُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ » : 1) و آیۀ دیگري که فرموده ) « وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِ دْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ » خویش)داده است،نظیر آیۀ
2) و این قول از زجاج و فراء نقل شده است. ) «... بِرَحْمَهٍ مِنْهُ
-2 از قتاده و زهري و ضحاك و جبائی که گفته اند:بشارت در دنیا همان بشارتی است که فرشتگان در وقت مرگ بمؤمنین
(3) .«... نترسید و اندوهگین نباشید و به بهشت مژده گیرید ...» می دهند و بآنها میگویند
-3 بشارت در زندگی دنیا،خوابهاي خوبی است که مؤمن براي خودش می- بیند و یا دیگران براي او می بینند،و بشارت در
آخرت همان است که فرشتگان هنگام بیرون آمدن از گور و در روز قیامت آنها را به بهشت بشارت می دهند.یعنی هم چنان
پیوسته در حالات مختلف تا هنگامی که ببهشت وارد میشوند آنها را بورود در آنجا مژده می دهند،و این معنی از امام باقر علیه
اللّ علیه و آله-هم روایت شده است.
􀀀
السلام نیز روایت شده و در حدیث مرفوعی از رسول خدا-صلی ه
و عقبه بن خالد از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:اي عقبه! خداوند در روز قیامت از بندگان خود جز آنچه را
شما بدان معتقد هستید نخواهد پذیرفت،و چیزي میان یکی از شما و میان دیدن آنچه دیده اش را روشن گرداند فاصله نیست
جز آنکه نفس او بدینجا برسد-و با دست خود به رگ گردن اشاره فرمود-...تا بآخر حدیث،آن گاه فرمود:این مطلب در
کتاب خدا نیز هست،و دنبال آن همین آیه را تلاوت فرمود.و برخی گفته اند:براي مؤمن دریچه اي از قبر وي بسوي بهشت باز
میگردد،و او پیش از آنکه وارد بهشت گردد آنچه را برایش
ص : 323
. 1) -همین سوره آیۀ 2 -1
2) -سورة توبه آیۀ 21 .که در همین جلد،ترجمه و تفسیرش گذشته است. -2
3) -اشاره به آیۀ 30 از سورة فصلت میباشد. -3
مهیا کرده اند بچشم می بیند.
« اللّ
􀀀
ماتِ هِ 􀀀 لا تَبْدِیلَ لِکَلِ 􀀀»
یعنی در وعدة خدا هیچگونه خلافی نیست،و چنان نیست که سخن دیگري بجاي سخن او نهاده شود،زیرا کلام او حق است،و
در کلام حق هیچگونه خلافی نیست.
« ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ 􀀀»
یعنی این بشارتی که نامش برده شد و در دنیا و آخرت بدانها داده میشود همان رستگاري و نجات بزرگی است که هر چیزي
در کنار آن کوچک است.
« لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ 􀀀 وَ »
اللّ علیه و آله-
􀀀
گفتار اینان تو را غمناك نکند،و صورت این جمله نهی است ولی منظور تسلیت و دلداري دادن بپیغمبر-صلی ه
در مقابل آزار هاي زبانی و گفتارهاي زنندة آن مردم است،یعنی به آزارهاي اینان اهمیتی مده و اعتنایی نکن.
« لِلّ جَمِیعاً
􀀀
إِنَّ الْعِزَّهَ هِ »
که تمام عزت و قدرت از آن خدا است و خداوند بوسیلۀ قدرت خویش آزار آنها را از تو دفع خواهد کرد.و برخی گفته
اند:معناي آیه این است که گفتار اینان که تو را جادوگر یا دیوانه میخوانند غمناك و محزونت نکند که خداوند بزودي تو را
بر آنها یاري می دهد و آنان را خوار و زبون میسازد،و انتقام تو را از آنان میکشد و خداي تعالی بر اینکار قادر و نیرومند
است.
« هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ »
و او شنوا و دانا است که گفتار آنها را میشنود و نهادشان را می داند و کیفرشان را خواهد داد و شر آنها را از تو دور کرده و
نقشه هاي شوم و زیانشان را بخودشان باز میگرداند.
ارتباط این آیات:
اما وجه ارتباط آیۀ اول با آیات قبلی بدانجهت است که چون در آن آیات سخن از مؤمن و کافر بود خداي تعالی دنبال آن
بیان فرمود که براي دوستان و اولیاء او ترس و خوفی نیست.و برخی گفته اند:چون خداي تعالی جریان شماره کردن و بررسی
اعمال بندگانش را ذکر فرمود به دنبال آن دوستان خود را بشارت داده و نعمت
ص : 324
هایی را که براي ایشان آماده فرموده است بیان داشته است.
1) یعنی اگر ) «... وَ إِنْ کَذَّبُوكَ فَقُلْ لِی عَمَلِی » : به گفتار خداي تعالی مربوط است که فرمود «... لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ 􀀀 وَ » و اما آیۀ
تو را تکذیب کردند-محزون و غمگین مباش-و بدانها بگو مرا عمل خود و شما را عمل خود...
و برخی گفته اند:مربوط بآیۀ قبل است،و گویا خداي تعالی به پیغمبر خود فرموده:هنگامی که تو از دوستان خدا و اهل بشارت
بودي پس نباید از طعن و ایراد کسانی که بر تو ایراد میکنند و طعن میزنند غمگین شوي.
یعنی خداي تعالی سخنشان را می شنود و کیفرشان می دهد و از اینرو گفتار آنها تو « هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ » : و دنبال آن که فرمود
را غمگین نسازد.
ص : 325
. 1) -آیۀ 41 -1
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 66 تا 67
اشاره
إِلاّ
􀀀
کاءَ إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلاَّ اَلظَّنَّ وَ إِنْ هُمْ 􀀀 اَللّ شُرَ
􀀀
ا یَتَّبِعُ اَلَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 اتِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 لِلّ مَنْ فِی اَلسَّ
􀀀
إِنَّ هِ 􀀀 أَلا
( اتٍ لِقَوْمٍ یَسْمَعُونَ ( 67 􀀀 ذلِکَ لَآی 􀀀 ارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی 􀀀 یَخْرُصُونَ ( 66 ) هُوَ اَلَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اَللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَ اَلنَّه
ترجمه:
آگاه باشید که هر که(و هر چه)در آسمانها و زمین است از آن خدا است و آنچه را که(مشرکان)غیر از خدا پیروي میکنند و
بصورت شریکی براي خدا در آورده اند جز از گمانی(باطل)پیروي نکنند،و جز این نیست که(بغلط)تخمین میزنند (و دروغ
می بافند)( 66 )او است خداوندي که شب را براي آسایش شما و روز را(براي بصیرت و بینش شما)روشن قرار داد،براستی که
.( در این(نعمت)نشانه هایی است براي مردمانی که گوششان شنوا است( 67
تفسیر:
پیغمبر خود را دلداري میدهد که سخن آنها تو را محزون نکند که «... و لا یحزنک قولهم » پس از آنکه خداي سبحان با جملۀ
آنها از تحت قدرت ما خارج نیستند بدنبال آن بعنوان دلیل بر اینمطلب فرموده:
« اتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 لِلّ مَنْ فِی السَّ
􀀀
لا إِنَّ هِ 􀀀 أَ»
که در این آیه است(و بمعناي هر که ترجمه « من » بدانید که هر که در آسمانها و زمین هست همه ملک خدا است،و از لفظ
کردیم)استفاده میشود که منظور خردمندان و صاحبان عقل هستند یعنی تمام افرادي که عقل بدانها داده شده است و در
آسمانها و زمین هستند همه ملک خدایند،و وقتی بنا شد
ص : 326
عاقلان ملک او باشند موجودات دیگر نیز تابع آنهایند و همه ملک خدا هستند،و اینکه عاقلان را مخصوص فرمود براي
بزرگداشت مقام آنها بوده.
« کاءَ 􀀀 اللّ شُرَ
􀀀
ا یَتَّبِعُ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 وَ م »
این آیه را سه جور میشود معنی کرد:
استفهامیه باشد یعنی و چه چیز را غیر از خداي یکتا این مردم بصورت شریک براي او پیروي میکنند؟و منظور « ما » -1 آنکه لفظ
زشت شمردن و تقبیح کار آنها است.
نافیه باشد،و معناي آن چنین میشود:و پیروي نمی کنند شریکانی را براي خدا در حقیقت و واقع. « ما » -2 آنکه لفظ
باشد و با مختصر تصرف و تقدیر در معنی،تفسیر آیه چنین میشود:و آنان که از بتها پیروي میکنند آن « الذي » بمعنی « ما » -3 آنکه
کسانی هستند که آنان را شریکان خدا میدانند...
« إِنْ یَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ »
و اینان در انتخاب این شریکان براي خدا،جز از گمان خویش چیز دیگري را پیروي نمی کنند،بدانجهت که از گذشتگان خود
در اینمورد پیروي و تقلید کرده،و یا از روي اشتباهی است که خیال میکنند بدینوسیله بدرگاه خداي تعالی تقرب میجویند.
« إِلاّ یَخْرُصُونَ
􀀀
وَ إِنْ هُمْ »
و در این عقیده و گفتار جز دروغ چیزي نگویند.
« هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ »
یعنی آن خدایی که مالک است هر که را در آسمانها و زمین می باشد همان خدایی است که شب را براي شما آفرید تا در
آن آرامش یابید،و تا در نتیجۀ همین آرامش رنج و مشقت از شما دور گردد.
« ارَ مُبْصِراً 􀀀 وَ النَّه »
یعنی و روز را نور دهنده و روشنی بخش قرار داد که با دیدگان خود از روشنی آن استفاده کرده و بدنبال احتیاجات خود
بروید.
« اتٍ􀀀 ذلِکَ لَآی 􀀀 إِنَّ فِی »
براستی که در اینها حجتها و برهانهاي روشنی بر یگانگی خداي سبحان وجود دارد زیرا دیگري را قدرت بر انجام آن نیست .
ص : 327
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 68 تا 70
اشاره
لا􀀀 ا 􀀀 اَللّ م
􀀀
ذا أَ تَقُولُونَ عَلَی هِ 􀀀􀀀 طانٍ بِه 􀀀 ا فِی اَلْأَرْضِ إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْ 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی اَلسَّ 􀀀 حانَهُ هُوَ اَلْغَنِیُّ لَهُ م 􀀀 اَللّ وَلَداً سُبْ
􀀀
الُوا اِتَّخَ ذَ هُ 􀀀ق
ذابَ اَلشَّدِیدَ 􀀀 ا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ نُذِیقُهُمُ اَلْعَ 􀀀 ا ثُمَّ إِلَیْن 􀀀 اعٌ فِی اَلدُّنْی 􀀀 لا یُفْلِحُونَ ( 69 ) مَت 􀀀 اَللّ اَلْکَ ذِبَ
􀀀
تَعْلَمُونَ ( 68 ) قُلْ إِنَّ اَلَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی هِ
( کانُوا یَکْفُرُونَ ( 70 􀀀 ما 􀀀بِ
ترجمه:
(این کافران)گویند:که خدا(براي خود)فرزندي گرفته،او منزه است(از این گفتار)و بی نیاز،او را است هر چه در آسمانها و
زمین است،و براي این گفتار دلیلی نزد شما نیست،آیا چیزي را که نمیدانید دربارة خدا می گویید؟( 69 ) بگو آنان که بر خدا
دروغ می بندند رستگار نمی شوند( 70 )بهره اي است در دنیا و سپس بازگشتشان بسوي ما است،آن گاه بکیفر کفرشان عذاب
سخت را بآنان بچشانیم.
تفسیر:
خداي سبحان در این آیات از دسته اي از کافران حکایت فرموده که اینان او را بداشتن فرزند نسبت میدهند،و آنها دو دسته
بودند.
دستۀ اول کفار قریش و عرب که فرشتگان را دختران خدا میدانستند.
و دستۀ دیگر نصاري بودند که مسیح را فرزند خدا خواندند.
« اللّ وَلَداً
􀀀
الُوا اتَّخَذَ هُ 􀀀ق»
با اینکه قبلا ذکري از آنها و گفتارشان بمیان نیامده بود،بدانجهت «... گفتند » گفتند خدا فرزندي گرفته.و اینکه خدا فرموده
ص : 328
اللّ علیه و آله-بود و آن حضرت عقاید و سخنانشان را میدانست،و
􀀀
است که اینان و گفتارشان همه مشهود رسول خدا-صلی ه
همانطور که کنایه آوردن از چیزي که قبلا ذکر شد صحیح است،از چیزي هم که معلوم و مشهود است کنایه صحیح میباشد.
« حانَهُ هُوَ الْغَنِیُّ 􀀀 سُبْ »
خداوند از آنچه گویند منزه است،و از گرفتن فرزند بی نیاز میباشد.
« ا فِی الْأَرْضِ 􀀀 اتِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لَهُ م »
یعنی وقتی بنا شد هر آنچه در آسمانها و زمین است همه مخلوق او و در تحت ملک و فرمانروایی او باشد نیازي بگرفتن فرزند
ندارد،زیرا گرفتن فرزند براي آن است که انسان بوسیلۀ او از ناتوانی و ضعف خود را برهاند،و یا از فقر و نداري خود را
مستغنی سازد،و خداي سبحان از آنها منزه است،و چون گرفتن فرزند حقیقی براي او محال است،بخود بستن فرزندي هم
بصورت فرزند خوانده نیز بر او محال است.
« ذا􀀀􀀀 طانٍ بِه 􀀀 إِنْ عِنْدَکُمْ مِنْ سُلْ »
یعنی پیش شما در اینباره حجت و دلیلی نیست.
« لا تَعْلَمُونَ 􀀀 ا 􀀀 اللّ م
􀀀
أَ تَقُولُونَ عَلَی هِ »
آیا چیزي را که نمیدانید دربارة خدا می گویید؟ و این سخن توبیخی است از خداي تعالی براي آنان در مورد گفتار بی
جاشان،و بدنبال آن تهدیدشان هم کرده که فرمود:
« لا یُفْلِحُونَ 􀀀 اللّ الْکَذِبَ
􀀀
قُلْ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَی هِ »
اي محمد بآنان بگو کسانی که از روي دروغ بر خدا افتراء میزنند،و او را داراي فرزند میدانند هیچگاه رستگار نشوند.
« ا􀀀 اعٌ فِی الدُّنْی 􀀀مَت »
یعنی اینان بهرة اندکی از دنیا دارند که در این چند روزة اندك از آن بهره مند شده و منقضی گردد.
« ا مَرْجِعُهُمْ 􀀀 ثُمَّ إِلَیْن »
ولی بازگشت آنان بسوي حکم و فرمان ما است.
« کانُوا یَکْفُرُونَ 􀀀 ما 􀀀 ذابَ الشَّدِیدَ بِ 􀀀 ثُمَّ نُذِیقُهُمُ الْعَ »
و سپس بکیفر کفرشان عذاب سخت- یعنی عذاب دوزخ-را بآنان بچشانیم .
ص : 329
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 71 تا 73
اشاره
اَللّ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ
􀀀
اَللّ فَعَلَی هِ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 امِی وَ تَذْکِیرِي بِآی 􀀀 کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَق 􀀀 ا قَوْمِ إِنْ 􀀀 الَ لِقَوْمِهِ ی 􀀀 وَ اُتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ ق
اَللّ
􀀀
إِلاّ عَلَی هِ
􀀀
ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ 􀀀 لا تُنْظِرُونِ ( 71 ) فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ فَ 􀀀 لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً ثُمَّ اُقْضُوا إِلَیَّ وَ 􀀀 کاءَکُمْ ثُمَّ 􀀀 شُرَ
ا فَانْظُرْ 􀀀 اتِن 􀀀 لائِفَ وَ أَغْرَقْنَا اَلَّذِینَ کَذَّبُوا بِآی 􀀀 اهُمْ خَ 􀀀 اهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی اَلْفُلْکِ وَ جَعَلْن 􀀀 وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ( 72 ) فَکَذَّبُوهُ فَنَجَّیْن
( اقِبَهُ اَلْمُنْذَرِینَ ( 73 􀀀 کانَ ع 􀀀 کَیْفَ
ترجمه
خبر نوح را بر اینها بخوان که بقوم خود گفت:اگر ماندن من(در میان شما)و یاد آوریم از آیات خدا بر شما گران(و
سخت)است من بخدا توکل میکنم و شما هم با شریکانتان تصمیم خود را دربارة من بگیرید(و آن را قطعی کنید)تا کار بر شما
پنهان و پوشیده نماند،و کار مرا یکسره کنید و مهلتم ندهید( 71 )و اگر رو گردان شدید من از شما مزدي نخواستم و مزد من
جز بر عهدة خدا نیست و دستور دارم که تسلیم و از جمله گردن نهادگان باشم( 72 )ولی آنان وي را تکذیب کردند و ما نیز او
را با همراهانش در کشتی نجات دادیم و آنان را جانشینان(روي زمین)قرار دادیم و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند غرق
( کردیم پس بنگر که سرانجام کار بیم یافتگان چگونه بود.( 73
ص : 330
شرح لغات:
در معنی نظیر یکدیگر هستند.و نقیض « ضغطه » و« کربه » و« شدت » عمه:پیش آمد دشواري است که موجب اندوه گردد،و با
بمعناي پنهان داشتن دانسته اند و معناي آن در تفسیر بیاید. « غمم » را از « غمه » و گشایش است.و برخی لفظ « فرجه » آن
تفسیر:
خداي سبحان در این آیات پیامبر خود را مأمور کرده تا اخبار قوم نوح را براي مردم بخواند و فرموده:
« الَ لِقَوْمِهِ 􀀀 وَ اتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ ق »
بخوان بر ایشان خبر نوح علیه السلام را وقتی که بقوم خود که بسویشان مبعوث شده بود فرمود:
« امِی 􀀀 کانَ کَبُرَ عَلَیْکُمْ مَق 􀀀 ا قَوْمِ إِنْ 􀀀ی»
اگر براستی توقف و ماندن من در میان شما برایتان سنگین است.
« اللّ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 وَ تَذْکِیرِي بِآی »
و همچنین شنیدن تذکرات سودمند و پند و اندرز من که بوسیلۀ برهانها و دلیلهاي روشن دربارة صحت توحید و عدل و نبوت
و معاد بر شما بیان میدارم براي شما سخت و گران است.و بدینجهت تصمیم بقتل من گرفته و یا میخواهید مرا از میان خود
دور کنید.
« اللّ تَوَکَّلْتُ
􀀀
فَعَلَی هِ »
با اینکه آن حضرت « من بخدا توکل میکنم »: من بخدا توکل میکنم. و اینکه نوح علیه السلام در اینحال در پاسخ آنان میگوید
در هر حالی توکلش بر خدا بود براي تهدید و زجر آنها است،یعنی در اینصورت من کار خودم را بخدا وامیگذارم و اطمینان
دارم که او مرا از شر شما حفظ خواهد کرد.
« کاءَکُمْ 􀀀 فَأَجْمِعُوا أَمْرَکُمْ وَ شُرَ »
پس شما و شریکانتان تصمیم خود را یک جهت کنید و روي قتل و یا تبعید من اتفاق کنید و دو دلی و اضطراب را بکنار نهید
تا آنچه را در مقابل از من می بینید حالات شما را بهم نزند،و بالجمله این کلام تهدیدي است که بصورت امر و دستور آمده.و
برخی گفته اند:معناي آیه آن است که تصمیم خود را بگیرید و شریکانتان را هم بخوانید،یعنی شما هر تصمیمی بگیرید من
دست از دعوت خود
ص : 331
بر نداشته و بر خدایان دروغین شما عیبجویی خواهم کرد و توکل من بر خدا است و اطمینان دارم که او مرا از شر شما حفظ
خواهد فرمود.و برخی گفته اند:منظور از شریکانشان بتهایی است که آنها را می پرستیدند.و قول دیگر این است که:منظور
شریکان در دین و آئین آنها است.
« لا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّهً 􀀀 ثُمَّ »
یعنی کار شما در اثر اختلاف و دو دستگی برایتان موجب اندوه و غم نباشد،و قول دیگر این که معناي آیه چنین است:تا کار
بمعناي پنهان داشتن و پوشانیدن گرفته اند. « غمم » را از « غمه » شما آشکار و هویدا باشد و زیر پرده و پنهان نباشد،که لفظ
و معناي دیگري که گفته اند آن است که:در کار خود مشورت کنید و بدون تبادل نظر و تصمیم قطعی دست بکاري نزنید
زیرا معمولا اشخاصی که بدون تأمل و دقت در سرانجام هر کاري بدان دست میزنند موجبات اندوه و غم را در آن کار براي
خود فراهم سازند.
« لا تُنْظِرُونِ 􀀀 ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ وَ »
آن گاه اگر توانستید بمن مهلت ندهید و بمن حمله ور شده مرا بقتل رسانید.و این معنایی است که ابن عباس گفته است.و
معناي دیگري که گفته اند آن است که:بر من در آئید و هر چه میخواهید نسبت بمن بکنید،و هر چه از دستتان بر میآید انجام
خوانده اند و روي آن قرائت معناي آن «... ثم افضوا » را بفاء قرائت کرده و «... ثُمَّ اقْضُوا إِلَیَّ » دهید،و نقل شده که برخی جملۀ
این میشود که...بسوي من شتاب کنید...
و بهر صورت این سخن یکی از معجزات نوح علیه السلام بود که با وجود آنکه یکه و تنها بود و افراد اندکی بدو ایمان آورده
بودند با اینحال خبر داد که آنان قادر بر قتل او نیستند و نمی توانند گزندي بوي برسانند چون خداوند حافظ و نگهبان او است
یعنی اگر از حق رو گردان شدید و آن را پیروي نکرده و نپذیرفتید. « فَإِنْ تَوَلَّیْتُمْ »
« ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ 􀀀 فَ»
من در مقابل کار خود که اداي رسالت حق باشد پاداشی از شما نمیخواهم تا پرداخت آن بر شما دشوار آید.و معناي دیگري
که برخی گفته اند
ص : 332
این است:که اگر از پذیرفتن گفتار من رو گردان شوید بمن زیانی نرسد زیرا من طمعی در مال شما نداشته ام تا رو گرداندن
شما موجب ضرر و زیانی براي من باشد بلکه زیان عمل شما بخودتان برمیگردد.
« اللّ
􀀀
إِلاّ عَلَی هِ
􀀀
إِنْ أَجْرِيَ »
و پاداش من در انجام کار رسالت و اداي آن جز بعهدة خدا نیست.
« وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُسْلِمِینَ »
و خداي سبحان مرا مأمور ساخته تا از تسلیم شدگان در برابر فرمانبرداري و أوامر او باشم بخاطر آنکه اطمینان دارم بهتر چیزي
را که بندگان خدا بدست آورند همین است که فرمانبردار و تسلیم او باشند.
« فَکَذَّبُوهُ »
آنان نوح پیغمبر را تکذیب کردند،یعنی سخن او را که میگفت:من پیغمبر خدا هستم و خدا مرا مأمور ساخته تا مردم را
بفرمانبرداري او بخوانم،بدروغ نسبت دادند.
« لائِفَ 􀀀 اهُمْ خَ 􀀀 اهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِی الْفُلْکِ وَ جَعَلْن 􀀀 فَنَجَّیْن »
و ما او را با کسانی که در کشتی با او بودند نجات دادیم و آنان را جانشینان کسانی که غرق شده بودند گرداندیم.و گفته اند
که عدد آنان هفتاد نفر بوده.و بلخی گفته است:منظور این است که ما آن را رؤساي زمین گرداندیم.
« ا􀀀 اتِن 􀀀 وَ أَغْرَقْنَا الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآی »
و باقی مردم روي زمین را بکیفر تکذیبی که از نوح علیه السلام کردند غرق کردیم.
« اقِبَهُ الْمُنْذَرِینَ 􀀀 کانَ ع 􀀀 فَانْظُرْ کَیْفَ »
پس اي کسی که این داستان را می شنوي بنگر که سرانجام بیم یافتگان بعذاب خدا چگونه بوده است،یعنی بنگر که چگونه
خداوند آنان را هلاك کرد .
ص : 333
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 74 تا 78
اشاره
ی قُلُوبِ اَلْمُعْتَدِینَ 􀀀 ذلِکَ نَطْبَعُ عَل 􀀀 ما کَ ذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ کَ 􀀀 کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِ 􀀀 ما 􀀀 اتِ فَ 􀀀 جاؤُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 ی قَوْمِهِمْ فَ 􀀀 ا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِل 􀀀 ثُمَّ بَعَثْن
جاءَهُمُ اَلْحَقُّ مِنْ 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 مُج ( 75 ) ک قَوْماً رِْمِینَ انُوا 􀀀 و ا فَاسْتَکْبَرُوا 􀀀 اتِن 􀀀 ی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ بِآی 􀀀 ارُونَ إِل 􀀀 ی وَ ه 􀀀 ا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوس 􀀀 74 ) ثُمَّ بَعَثْن )
ا􀀀 الُوا أَ جِئْتَن 􀀀 اَلسّ ( 77 ) ق
احِر 􀀀 لا یُفْلِحُ وُنَ 􀀀 ذا وَ 􀀀􀀀 سِح ه جاءَکُمْ أَ رٌْ 􀀀 لَمّ
ا􀀀 لِلْح ی أَ تَقُولُونَ قَِّ 􀀀 ق مُوس الَ 􀀀 م ( 76 ) ذ لَسِحْرٌ بُِینٌ 􀀀ه ا􀀀 الُوا إِنَّ 􀀀 ا ق 􀀀 عِنْدِن
( ما بِمُؤْمِنِینَ ( 78 􀀀 ا نَحْنُ لَکُ 􀀀 اءُ فِی اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 ا وَ تَکُونَ لَکُمَا اَلْکِبْرِی 􀀀 اءَن 􀀀 ا عَلَیْهِ آب 􀀀 عَمّ وَجَدْن
ا􀀀 ا 􀀀 لِتَلْفِتَن
ترجمه
و پس از نوح پیمبرانی را بسوي قوم خود فرستادیم و دلیلها و حجتها برایشان آوردند ولی چنان نبود که بدانچه پیش از آن
تکذیب کرده بودند ایمان بیاورند و ما بدینسان بر دلهاي کسانی که متجاوزند مهر می نهیم( 74 )آن گاه پس از آن پیامبران،
موسی و هارون را بهمراه نشانه ها و معجزات خویش بسوي فرعون و بزرگان مملکتش فرستادیم ولی آنان سر بزرگی و تکبر
کرده و مردمی تبه کار بودند( 75 )و چون براي آنکه حق از پیش ما آمد گفتند این جادویی است آشکار( 76 )موسی گفت آیا
پس از آنکه حق براي شما آمد بدان جادو می گویید(و آن را سحر می نامید)با اینکه ساحران
ص : 334
(و جادوگران)رستگار(و پیروز)نمی شوند( 77 )گفتند آیا تو بنزد ما آمده اي تا ما را از آن عقایدي که پدران خود را بر آن
.( یافته ایم باز داري و بزرگی و سلطنت از روي زمین مال شما باشد و ما ایمان آور بشما نیستیم( 78
شرح لغات
اجرام:گناه بدست آوردن.
لفت:انصراف و جلوگیري از کار.
تفسیر:
خداي سبحان در این آیات داستان پیمبرانی را که پس از نوح علیه السلام مبعوث فرموده بیان میدارد.
« ی قَوْمِهِمْ 􀀀 ا مِنْ بَعْدِهِ رُسُلًا إِل 􀀀 ثُمَّ بَعَثْن »
و پس از نوح و نابود شدن قوم او پیمبرانی را بسوي قوم خود که در اثر ازدواج و تناسل دوباره زیاد شده بودند،فرستادیم که
منظور حضرت ابراهیم و هود و صالح و لوط و شعیب میباشند.
« اتِ􀀀 جاؤُهُمْ بِالْبَیِّن 􀀀 فَ»
و اینان با دلیلهاي روشن و معجزاتی که شاهد بر نبوت و دلیل راستگویی آنها بود بنزد آن مردم آمدند.
« ما کَذَّبُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ 􀀀 کانُوا لِیُؤْمِنُوا بِ 􀀀 ما 􀀀 فَ»
ولی آنها چنان مردمی نبودند که ایمان آورند بدانچه پیشینیانشان که همان قوم نوح بودند آن را تکذیب کرده بودند،یعنی
اینان نیز در کبر و سرکشی همانند گذشتگانشان بودند.
و معناي دیگري که براي این جمله از أبی مسلم و بلخی نقل شده این است که اینان چنان نبودند که پس از آمدن آیات و
معجزات ایمان بیاورند بدانچه پیش از آن تکذیب آنها را میکردند،یعنی هر دو وقت براي آنها یکسان بود چه پیش از آمدن
معجزات و چه پس از آن.
« ی قُلُوبِ الْمُعْتَدِینَ 􀀀 ذلِکَ نَطْبَعُ عَل 􀀀 کَ»
یعنی بر دلهاي مردمی که بر خویش ستم میکنند و از حدود خدا تجاوز میکنند اینگونه علامت و نشانۀ کفر را ثبت میکنیم تا
مورد نکوهش قرار گرفته و فرشتگان آنان را بشناسند چنانچه دربارة دلهاي کافران این
ص : 335
که چگونه است پیش از این گذشت. « مهر کردن بر دل » کار را انجام دادیم،و معناي
« ی فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِ 􀀀 ارُونَ إِل 􀀀 ی وَ ه 􀀀 ا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوس 􀀀 ثُمَّ بَعَثْن »
و پس از آن رسولان- یا پس از آن ملتها-موسی و هارون را بسوي فرعون و رؤساي قوم او فرستادیم.
« ا􀀀 اتِن 􀀀 بِآی »
یعنی با دلیلها و معجزات خویش.
« کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ 􀀀 فَاسْتَکْبَرُوا وَ »
ولی آنان از گردن نهادن و فرمانبرداري و ایمان آوردن بدان معجزات تکبر ورزیده و سرکشی کردند.
« کانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ 􀀀 وَ »
و مردمی نافرمان پروردگار خویش و مستحق عذاب جاویدان بودند.
« ا􀀀 جاءَهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِنْدِن 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 »
و چون موسی با آن معجزات و دلیلهاي روشن نزد قوم فرعون آمد.
« ذا لَسِحْرٌ مُبِینٌ 􀀀􀀀 الُوا إِنَّ ه 􀀀ق»
گفتند:این جادویی ظاهر و آشکار است.
«... ی أَ تَقُولُونَ لِلْحَقِّ 􀀀 الَ مُوس 􀀀ق»
آیات معجزات را سحر و جادو میخوانید با اینکه سحر باطل است و معجزه حق،و آن دو ضد یکدیگرند.
« السّ
احِر 􀀀 لا یُفْلِحُ وُنَ 􀀀 وَ »
و مردمان ساحر براي کار خود برهانی ندارند و بر ادعاي خود دلیلی نمیآورند،و کاري که میکنند آن است که امري را بر
خلاف آنچه هست پیش روي کوته بینان فکران جلوه میدهند.
«... ا􀀀 ا لِتَلْفِتَن 􀀀 الُوا أَ جِئْتَن 􀀀ق»
بگفتۀ « کبریاء » فرعون و قوم او بموسی گفتند:آیا بنزد ما آمده اي تا ما را از آنچه پدرانمان بر آن بودند باز داري...و منظور از
سرزمین مصر است،و برخی گفته اند:اسم جنس « أرض » مجاهد پادشاهی است،و بگفتۀ دیگري عظمت و تسلط است،و منظور از
است و همۀ زمین را شامل میشود.و استفهام در این آیه استفهام انکاري است،یعنی اینان میگفتند:ما بعقیدة پدران خود هستیم و
هر کس ما را بر خلاف آن عقیده بخواند منظوري جز ریاست ندارد و از اینجهت ما پیروي او را نخواهیم کرد .
ص : 336
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 79 تا 82
اشاره
ا􀀀 ی م 􀀀 الَ مُوس 􀀀 فَلَمّ أَلْقَوْا ق
ا􀀀 أَنْتُم مُلْقُونَ ( 80 ) ا 􀀀 ی أَلْقُوا م 􀀀 ق لَهُمْ مُوس الَ 􀀀 اَلس جاءَ حََّرَهُ 􀀀 فَلَمّ
ا 􀀀 ساحِرٍ عَلِیمٍ ( 79 ) 􀀀 فِر اِئْتُونِی بِکُ لِّ ق عَْوْنُ الَ 􀀀 و َ
( ماتِهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُجْرِمُونَ ( 82 􀀀 اَللّ اَلْحَقَّ بِکَلِ
􀀀
لا یُصْلِحُ عَمَلَ اَلْمُفْسِدِینَ ( 81 ) وَ یُحِقُّ هُ 􀀀 اَللّ
􀀀
اَللّ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ هَ
􀀀
جِئْتُمْ بِهِ اَلسِّحْرُ إِنَّ هَ
ترجمه
و فرعون گفت:همۀ ساحران دانا و ماهر را نزد من آرید( 79 )و چون ساحران آمدند موسی بدانها گفت:هر چه میخواهید
بیفکنید(هم اکنون)بیفکنید(و سحر خود را آشکار سازید)( 80 )و چون بیفکندند موسی گفت:آنچه آوردید سحر و جادو است
و خدا آن را باطل میکند که براستی خداوند عمل تبه کاران را اصلاح نمیکند( 81 )و خداوند بکلمات خویش حق را آشکار و
.( ثابت میکند و گرچه تبه کاران کراهت داشته باشند( 82
تفسیر:
فرعون که دید معجزات موسی علیه السلام او را درمانده و بیچاره ساخته و راهی براي دفع آن ندارد قوم خویش را مخاطب
ساخته بدانها گفت:
« ساحِرٍ عَلِیمٍ 􀀀 اِئْتُونِی بِکُلِّ »
هر ساحر و جادوگري را که در کار خود ماهر است پیش من آرید،و البته فرعون اینکار را براي آن کرد تا ساحران در دفع
معجزة موسی او را کمک دهند،و اینکه همۀ ساحران را طلبید براي آن بود تا هیچ سحر و جادویی
ص : 337
نزد ساحري بجاي نماند و چیزي در این زمینه از وي فوت نشود،ولی غافل بود که کار موسی سحر و جادو نیست بلکه معجزه
اي است که وي از پیش خدا آورده است، و هنگامی که دانست آن وقت راه عناد و لجاج را پیش گرفت چنانچه خداي
تو بخوبی دانسته اي که این معجزات را جز پروردگار »: سبحان در جاي دیگر بیان فرمود که موسی علیه السلام بدو فرمود
1)و برخی گفته اند فرعون این مطلب را دانست که عمل موسی ) «... آسمان ها و زمین آنهم براي هدایت نازل نکرده است
سحر نیست ولی خیال کرد که سحر و جادو نیز شبیه بدان است و از این طریق بهم نزدیک هستند.
« جاءَ السَّحَرَهُ 􀀀 فَلَمّ
ا􀀀 »
و چون ساحران و جادوگرانی که فرعون خواسته بود بنزد وي آمدند و موسی علیه السلام نیز در آن مجلس حاضر بود.
« ا أَنْتُمْ مُلْقُونَ 􀀀 ی أَلْقُوا م 􀀀 الَ لَهُمْ مُوس 􀀀ق»
موسی بدانها فرمود بیفکنید آنچه را میخواهید بیفکنید،و براي روانی عبارت باید جمله اي را در تقدیر گرفت و آن چنین است
چون ساحران نزد وي آمدند و چوبها و طنابها را براي معارضۀ با موسی حاضر ساختند در آن زمان موسی بدانها » که
فرمود:بیفکنید هر آنچه میخواهید بیفکنید یعنی هر چه را آورده اید بزمین افکنید.
و برخی گفته اند:یعنی هر چه میخواهید بکنید انجام دهید،و معناي این جمله این نیست که آنها را دستور بسحر و جادو داده
این کلام را فرمود،و معنایش این است که هر یک -« تحدي » باشد بلکه از روي الزام و محکوم ساختن طرف-و باصطلاح براي
از شما میتواند عملی انجام دهد که با معجزه برابري و مقاومت کند انجام دهد.و معناي دیگري که گفته اند:آن است که
موسی علیه السلام حقیقتاً بدانها دستور داد هر چه آورده اند بزمین افکنند تا بطلان کارشان را آشکار سازد.و اینکه دنبالش
بدین منظور بود که خواست بفرماید:همۀ آنچه را میخواهید در آینده بیفکنید همه را « هر چه را میخواهید بیفکنید ...» اضافه کرد
اکنون بیفکنید...
« ا جِئْتُمْ بِهِ السِّحْرُ 􀀀 ی م 􀀀 الَ مُوس 􀀀 فَلَمّ أَلْقَوْا ق
ا􀀀 »
و پس از اینکه ساحران سحر خود را
ص : 338
. 1) -سورة اسري آیۀ 102 -1
افکندند موسی بدانها گفت:آنچه را که شما از چوبها و طنابها آوردید همه سحر و جادو بود،یعنی آنچه را من آوردم سحر
را ألف و لام عهد گرفته « السحر » گفته،و ألف و لام در « فراء » نبود بلکه آنچه را شما آوردید سحر بود، و این معنایی است که
است.
« لا یُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِینَ 􀀀 اللّ
􀀀
اللّ سَیُبْطِلُهُ إِنَّ هَ
􀀀
إِنَّ هَ »
و بزودي خداوند این سحري را که انجام دادید باطل میکند و براستی که خدا کار مفسدان را اصلاح نمیکند،یعنی خداوند
کار کسی را که قصد افساد در دین دارد روبراه نمی کند و آن را باطل میسازد تا حق آشکار گردد و حق دار از پیرو باطل
متمایز گردد.
« ماتِهِ 􀀀 اللّ الْحَقَّ بِکَلِ
􀀀
وَ یُحِقُّ هُ »
در « کلمات خدا » و خداوند بکلمات خویش حق را آشکار و پیروز و ثابت گرداند و اهل حق را یاري دهد.و در اینکه منظور از
اینجا چیست چند وجه گفته اند:
-1 منظور وعدة نصرتی است که موسی به پیروان خود داده بود و خدا باین وعده عمل کرد،و این قولی است که از حسن نقل
شده.
اللّ علیه و آله-نازل فرموده بود
􀀀
-2 جبائی گفته:یعنی آن کلامی که بوسیلۀ آن معانی آیه هایی را که بر پیغمبر خدا-صلی ه
آشکار میکرد.
-3 حکم مسلم و قطعی که در لوح محفوظ ثبت شده بود که این کار در آینده خواهد شد.
« وَ لَوْ کَرِهَ الْمُجْرِمُونَ »
و گرچه بدکاران پیروزي حق و نابودي باطل را خوش ندارند.و این آیه دلیل است بر اینکه خداي تعالی طرفداران حق را در
مورد حقشان یاري میکند بدو جور:
اول-بوسیلۀ حجت و برهان که این در هر حالی با حق همراه خواهد بود.
و دوم-بوسیلۀ پیروزي و غلبه که البته این نوع یاري بحسب مصلحت فرق میکند زیرا مصلحت گاهی به رها ساختن جلوي
دشمن،و گاهی بجلوگیري و ممانعت از آنها است .
ص : 339
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 83 تا 86
اشاره
الٍ فِی اَلْأَرْضِ وَ إِنَّهُ لَمِنَ اَلْمُسْرِفِینَ 􀀀 ی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ أَنْ یَفْتِنَهُمْ وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَع 􀀀 إِلاّ ذُرِّیَّهٌ مِنْ قَوْمِهِ عَل
􀀀
ی 􀀀 ما آمَنَ لِمُوس 􀀀 فَ
ا فِتْنَهً لِلْقَوْمِ 􀀀 لا تَجْعَلْن 􀀀 ا 􀀀 ا رَبَّن 􀀀 اَللّ تَوَکَّلْن
􀀀
الُوا عَلَی هِ 􀀀 بِاللّ فَعَلَیْهِ تَوَکَّلُوا إِنْ کُنْتُمْ مُسْلِمِینَ ( 84 ) فَق
􀀀
ا قَوْمِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ هِ 􀀀 ی ی 􀀀 الَ مُوس 􀀀 83 ) وَ ق )
( کافِرِینَ ( 86 􀀀 ا بِرَحْمَتِکَ مِنَ اَلْقَوْمِ اَلْ 􀀀 اَلظّ ( 85 ) وَ نَجِّن
􀀀
الِمِینَ
ترجمه:
و بموسی جز فرزندانی از قوم او ایمان نیاوردند،آن هم از روي بیم و ترس از فرعون و بزرگان(مملکت)او که مبادا آنان را
بمحنت و بلا افکنند و براستی که فرعون (در آن روز)در سرزمین(مصر و اطراف آن)سرکش بود( 83 )و براستی که کار
(نافرمانی و ظلم)را از حد گذرانده بود( 84 )موسی(بقوم خود)گفت:اي مردم اگر ایمان بخدا آورده اید و تسلیم فرمان او
هستید بدو توکل کنید،گفتند:ما بخدا توکل میکنیم،پروردگارا!ما را دستخوش فتنه(و بلاي)مردم ستمکار قرار مده( 85 )و ما را
.( برحمت خویش از گروه کافران رهایی بخش( 86
شرح لغات:
ذریه:گروه از نسل قبیله...و سخن در اصل لغت و وزن آن در پیش گذشت.
فتنه:در اصل بمعناي بلیه و گرفتاري است،و آن معامله اي است که امور باطنی را آشکار سازد،چنانچه در مورد آتش دادن
.« فتنت الذهب » طلا براي بدست آوردن طلاي خالص این لغت استعمال میگردد و گفته میشود
ص : 340
تفسیر:
خداي سبحان در اینجا سرگذشت آن افرادي را که از قوم موسی علیه السلام ایمان آورده بیان میکند و چنین فرماید:
« ی􀀀 ما آمَنَ لِمُوس 􀀀 فَ»
پس از آن معجزات آشکاري را که ظاهر نمود کسی او را در ادعاي نبوت و پیامبریش تصدیق نکرد...
« إِلاّ ذُرِّیَّهٌ مِنْ قَوْمِهِ
􀀀
»
جز فرزندانی از قوم فرعون-چنانچه برخی گفته اند:و فرزندانی از قوم موسی علیه السلام-چنانچه دستۀ دیگر گویند.
در اینکه منظور کیانند اختلاف کرده اند « یعنی فرزندانی از قوم فرعون »: و آن دسته که قول اول را اختیار کرده و گفته اند
و قوم فرعون بوده « قبطیان » گروهی چون ابن عباس گفته اند:منظور آنهایی بودند که مادرهاشان از بنی اسرائیل و پدرانشان از
اند، که اینان از مادران و دائیهاي خود پیروي کرده و بموسی ایمان آوردند.
گروه دیگر گفته اند:اینان افراد کمی بودند از قوم فرعون که بموسی علیه السلام ایمان آوردند مانند همسر فرعون و مؤمن آل
فرعون،و کنیزکی،و زن آرایشگر همسر فرعون...و این قول را هم عطیه از ابن عباس نقل کرده.
و قول دیگر آن است که:آنان برخی از فرزندان قبطیان بودند که پدرانشان بموسی ایمان نیاوردند.
و دستۀ دوم که گفته اند:منظور فرزندان قوم موسی علیه السلام است آنان نیز اختلاف کرده،و برخی چون جبائی گفته:آنان
گروهی از بنی اسرائیل بودند که فرعون آنها را براي یاد گرفتن سحر و جادو استخدام کرده بود و از یاران خود گردانده بود،و
در جریان مبارزة با موسی علیه السلام ایمان آوردند.
گروه دیگر گفته اند:منظور همان بنی اسرائیل هستند که بموسی ایمان آوردند، و اینان ششصد هزار نفر بودند که وقتی یعقوب
پیغمبر بمصر آمد شمارة آنها هفتاد و دو نفر بیشتر نبود و در اثر توالد و تناسل به ششصد هزار نفر رسیدند،و علت اینکه
و فرزند ذکر فرموده و اندك « ذریّه » خداوند با این عدد بسیاري که داشتند آنها را بعنوان
ص : 341
شمرده بخاطر ناتوانی و ضعف آنها در برابر قدرت فرعون بوده است.و این قولی است که در روایت دیگري از ابن عباس نقل
شده است.
و مجاهد گفته:منظور فرزندان آن کسانی هستند که موسی علیه السلام بسوي آنها مبعوث برسالت گردید،و در اثر طول
زمان،پدران از بین رفته و فرزندان بجاي ماندند.
« ی خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَ مَلَائِهِمْ 􀀀 عَل »
یعنی آنان در حالی که از خشم و آزار فرعون و بزرگانشان بیمناك بودند بموسی ایمان آوردند.
« أَنْ یَفْتِنَهُمْ »
بیمناك بودند که آنان را از دین باز گردانند،یعنی آنها را بمحنتی دچار سازند که طاعت صبر بر آن را نداشته باشند و همین
سبب بیرون رفتنشان از دین گردد،و این بدانجهت بود که لشکریان فرعون بنی اسرائیل را شکنجه و آزار میکردند،و ترس اینان
از همان شکنجه و آزار لشکریان فرعون بود.
« الٍ فِی الْأَرْضِ 􀀀 وَ إِنَّ فِرْعَوْنَ لَع »
یعنی فرعون در سرزمین مصر و اطراف آن گردنکش و طغیان و سرکش بود.
« وَ إِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِینَ »
و از کسانی بود که در عصیان و نافرمانی از حدّ تجاوز کرده بود زیرا ادعاي خدایی کرد،و در آدمکشی و ظلم نیز از حدّ
گذرانده بود،و اسراف نیز همان تجاوز و گذشتن از حد در هر چیز را گویند.
«.... ا قَوْمِ 􀀀 ی ی 􀀀 الَ مُوس 􀀀 وَ ق »
و موسی نیز بمردمی که بوي ایمان آورده بودند چنین گفت:اگر براستی چنانچه اظهار میکنید(در باطن)بخدا ایمان آورده و
بحقیقت مسلمان و تسلیم فرمان او هستید بر خدا توکل کنید... و اینکه دنبال ذکر ایمان بخدا سخن از تسلیم و اسلام نیز بمیان
آورده براي آن است که هر دو معنی یعنی تصدیق و انقیاد را بصورت اجتماع بیان فرماید،یعنی اگر براستی بخدا ایمان آورده
اید در برابر فرمان او تسلیم شوید،و فائدة این آیه بیان این مطلب است که در وقت نزول شدت و سختی باید بخدا توکل
کرد،و با اطمینان کامل به تدبیر نیکوي وي تسلیم فرمان او گردید و کار را بدو واگذار نمود.
« ا􀀀 اللّ تَوَکَّلْن
􀀀
الُوا عَلَی هِ 􀀀فَق »
خداي سبحان در این آیه از فرمانبرداري و اطاعت
ص : 342
آنان خبر می دهد که در پاسخ موسی علیه السلام گفتند:ما کارهاي خود را بخدا واگذار کردیم و بدو امیدواریم.
« الظّ
􀀀
ا فِتْنَهً لِلْقَوْمِ الِمِینَ 􀀀 لا تَجْعَلْن 􀀀 ا 􀀀 رَبَّن »
یعنی پروردگارا بستمگران این نیرو و قدرت را مده که بتوانند با ظلم و ستم خود ما را باظهار انصراف و بازگشت از دین
ناچار کنند...و این معنایی است که از مجاهد نقل شده.و از حسن و أبی مجاز نقل شده که گفته اند:یعنی پروردگارا!فرعون و
قوم او را بر ما پیروز مکن تا سبب شود کافران مفتون گشته و بما طعن زنند و گویند:اگر اینان بر حق بودند ما بر ایشان پیروز
نمی شدیم.
و در روایتی که زراره و محمد بن مسلم از امام باقر و صادق علیهما السلام نقل کرده اند چنین است که فرموده اند:معناي آیه
این است که(پروردگارا)اینان را بر ما مسلط مگردان تا در نتیجه آنها را مفتون ما گردانی.
« کافِرِینَ 􀀀 ا بِرَحْمَتِکَ مِنَ الْقَوْمِ الْ 􀀀 وَ نَجِّن »
و برحمت خویش ما را از گروه کافران یعنی قوم فرعون که ما را به بردگی خود گرفته و کارهاي دشوار و شغلهاي پست را
بما سپرده اند نجات ده .
ص : 343
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 87 تا 89
اشاره
ی􀀀 الَ مُوس 􀀀 لاهَ وَ بَشِّرِ اَلْمُؤْمِنِینَ ( 87 ) وَ ق 􀀀 ما بِمِصْرَ بُیُوتاً وَ اِجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً وَ أَقِیمُوا اَلصَّ 􀀀 ا لِقَوْمِکُ 􀀀 ی وَ أَخِیهِ أَنْ تَبَوَّء 􀀀 ی مُوس 􀀀 ا إِل 􀀀 وَ أَوْحَیْن
ی قُلُوبِهِمْ 􀀀 والِهِمْ وَ اُشْدُدْ عَل 􀀀 ی أَمْ 􀀀 ا لِیُضِ لُّوا عَنْ سَبِیلِکَ رَبَّنَا اِطْمِسْ عَل 􀀀 ا رَبَّن 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 والًا فِی اَلْحَی 􀀀 ا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَهً وَ أَمْ 􀀀 رَبَّن
( لا یَعْلَمُونَ ( 89 􀀀 انِّ سَبِیلَ اَلَّذِینَ 􀀀 لا تَتَّبِع 􀀀 ما وَ 􀀀 ما فَاسْتَقِی 􀀀 الَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُ 􀀀 ذابَ اَلْأَلِیمَ ( 88 ) ق 􀀀 حَتّ یَرَوُا اَلْعَ
ی􀀀 ی فَلا ؤُْمِنُوا 􀀀
ترجمه:
ما بموسی و برادرش(هارون)وحی کردیم که براي قوم خویش در مصر خانه هایی مهیا کنید،و خانه هاتان را(رو به)قبله(و یا
معبدگاه خود)قرار دهید،و نماز بپا دارید،و مؤمنان را نوید بده( 87 )موسی گفت:پروردگارا تو بفرعون و بزرگان قومش در
زندگی دنیا زیور و مالها داده اي،پروردگارا تا اینکه(مردم را)بدینوسیله از راه تو گمراه کنند،پروردگارا اموالشان را نابود
گردان،و دلهاشان را سخت کن که ایمان نیاورند تا وقتی عذاب دردناك را ببینند( 88 )(خداوند)فرمود:دعاي شما مستجاب شد
.( پس استقامت ورزید و راه کسانی را که نمیدانند پیروي نکنید( 89
شرح لغات:
تبوءا:یعنی بگیرید و مهیا سازید...
ص : 344
طمس:بمعناي محو آثار و نابود کردن است.
تفسیر:
«... ی􀀀 ی مُوس 􀀀 ا إِل 􀀀 وَ أَوْحَیْن »
ما بموسی و برادرش دستور دادیم که براي افرادي که بشما ایمان آورده و در شهر مصر یعنی همان شهر معروف هستند خانه
هایی بسازید که در آنها سکونت گرفته و زندگی کنید.
« وَ اجْعَلُوا بُیُوتَکُمْ قِبْلَهً »
در معناي این آیه چند وجه گفته شده:
-1 از حسن نقل شده که گفته است:چون خداي تعالی فرعون را غرق کرد و موسی وارد شهر مصر گردید مأمور شد
مسجدهایی بسازد که در آنها نام خدا برده شود،و آن مسجدها را رو بقبله یعنی رو بکعبه بنا کند،چون قبلۀ آنها همان خانۀ
کعبه بود.
-2 قول دیگر از ابن عباس و مجاهد و سدي و دیگران نقل شده که گفته اند:
فرعون دستور داد مسجدهاي بنی اسرائیل را ویران کنند و از نمازشان جلوگیري کنند.خداي تعالی آنها را مأمور کرد تا
مسجدهایی در خانه هاي خویش بسازند و در آنجا نماز بخوانند تا از شر فرعون در امان باشند،و معناي آیه این است که خانه
هاي خود را عبادتگاه قرار دهید و در خانه هاتان نماز بخوانید تا از خوف فرعون در امان باشید.
در آیه این است که خانه هاتان را مقابل همدیگر قرار دهید. « قبله » -3 قول سوم از سعید بن جبیر نقل شده که معناي
« لاهَ􀀀 وَ أَقِیمُوا الصَّ »
و نماز را ادامه دهید و بر انجام آن مواظبت کنید.
« وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ »
و مؤمنان را به بهشت و وعده هاي ثواب و نعمتهاي گوناگون مژده بده،و بگفتۀ أبو مسلم طرف خطاب موسی علیه السلام
اللّ علیه و آله-متوجه است.
􀀀
است،و بگفتۀ دیگري خطاب به پیغمبر اسلام محمد-صلی ه
«... والًا 􀀀 ا إِنَّکَ آتَیْتَ فِرْعَوْنَ وَ مَلَأَهُ زِینَهً وَ أَمْ 􀀀 ی رَبَّن 􀀀 الَ مُوس 􀀀 وَ ق »
موسی گفت:
پروردگارا تو بفرعون و قوم او در زندگی دنیا زیور و مالها داده اي،و منظور از زیور
ص : 345
زیبایی صورت و سلامتی بدن و کشیدگی « زیور » امثال جامه و ابزار آرایش و طلا و نقره است،و برخی گفته اند:منظور از
قامت و خوشگلی است.
« ا لِیُضِلُّوا عَنْ سَبِیلِکَ 􀀀 رَبَّن »
باصطلاح لام عاقبت و نتیجه است، یعنی پروردگارا سرانجام و عاقبت کار اینها چنان است که(مردم را)از راه تو « لیضلوا » لام در
گمراه کنند،و لام غرض و علت نیست،زیرا ما با دلیلهاي روشن و محکم این مطلب را میدانیم که هیچگاه خداوند پیغمبر
نمیفرستد تا مردم را بگمراهی دستور دهد،و نه گمراهی آنها را میخواهد،و نه آنکه خداوند مال را بمردم میدهد که گمراه
شوند.
لئلا یضلوا عن » و أصل آن چنین بوده « لا » بتقدیر « تا از راه تو گمراه نشوند »: و برخی گفته اند:معناي آیه این است که
حذف شده ولی این تقدیر با « لا» بوده و لفظ «... لئلا تقولوا » که در اصل « امَهِ 􀀀 ا أَنْ تَقُولُوا یَوْمَ الْقِی 􀀀 شَهِدْن ...» مانند آیۀ دیگر « سبیلک
عقل موافق نیست.
براي نفرین است،یعنی پروردگارا اینان را بهمین حال گمراهی نگاه دار که در همین گمراهی « لام » و قول دیگر آن است که
بمانند،و این را بدانجهت گفت که از طریق وحی میدانست که آنها ایمان نخواهند آورد،و فایدة این نفرین همان اظهار بیزاري
از آنان میباشد چنانچه شیطان را لعن میکنند.و شاهد این قول همان نفرینی است که دنبالش فرموده که گوید:
« والِهِمْ 􀀀 ی أَمْ 􀀀 رَبَّنَا اطْمِسْ عَل »
خدایا اموالشان را از بین ببر.و منظور از طمس اموال(که ما به از بین بردن ترجمه کردیم)آن است که آن اموال را از این جهتی
که دارد(و استفاده از آن میبرند)براه و جهت دیگري دگرگون ساز که از این پس هیچ نفعی از آن نبرند.و چنانچه مجاهد و
قتاده و بیشتر مفسران گفته اند:همۀ اموال آنها-حتی شکر و مواد شیرینی-بسنگ مبدل گردید.
« ی قُلُوبِهِمْ 􀀀 وَ اشْدُدْ عَل »
یعنی پس از آنکه مالهاشان را نابود کردي آنان را در همین شهر خودشان که در آن هستند پا بر جا کن(که بجاي دیگر
نروند)زیرا
ص : 346
اینکار موجب سختی بیشتري براي آنها میگردد.و برخی گفته اند:یعنی پس از گرفتن اموال آنان را بمیران و نابودشان گردان،و
.( قول سوم آن است که منظور سخت دلی و مهر زدن بر دل آنان باشد ( 1
« ذابَ الْأَلِیمَ 􀀀 حَتّ یَرَوُا الْعَ
ی􀀀 ی فَلا ؤُْمِنُوا 􀀀 »
در این آیه از نظر اعراب و معنی چند قول است:
باشد یعنی پروردگارا اموالشان را نابود «... رَبَّنَا اطْمِسْ » از نظر اعراب منصوب و جواب صیغه أمر در « یُؤْمِنُوا 􀀀 فَلا » -1 جملۀ
گردان...که دیگر ایمان نیاورند تا وقتی که عذاب دردناك تو را ببینند...
عطف کنیم،یعنی تا گمراه شوند و در نتیجه ایمان نیاورند... « لیضلوا » -2 و یا اینکه بنا بر همان نصب بگذاریم ولی آن را به جملۀ
-3 اینکه آن را مجزوم بدانیم و معناي آن همان نفرین باشد که خدایا اینان تا وقتی عذاب دردناك را می بینند ایمان نیاورند.
-4 معناي دیگر آن است که اینان از روي اجبار هم تا وقتی عذاب را نبینند ایمان نخواهند آورد،و در همان حال هم از روي
اختیار هرگز ایمان نمیآورند.
خداي تعالی بدنبال این آیه خبر میدهد که دعاي آن دو را مستجاب فرموده که گوید:
« ما􀀀 الَ قَدْ أُجِیبَتْ دَعْوَتُکُ 􀀀ق»
خداي تعالی بموسی فرمود:دعاي شما مستجاب شد و چنانچه عکرمه و ربیع و ابو العالیه و بیشتر مفسران گفته اند:کسی که دعا
کرد موسی علیه السلام بود،و هارون بدعاي موسی آمین گفت،و خداي تعالی هر دو را دعا کننده نامیده است،و گذشته از این
پس در حقیقت هارون نیز دعا کرد). )« خدایا این دعا را مستجاب فرما » معناي آمین نیز دعا است یعنی
« ما􀀀 فَاسْتَقِی »
یعنی طبق مأموریتی که دارید در موعظه و بیم دادن مردم از عذاب خدا و دعوت آنان بسوي ایمان بخداي تعالی استقامت
ورزید.ابن جریح گفته:
ص : 347
و امثال آن گذشت. « ی قُلُوبِهِمْ 􀀀 وَ طُبِعَ عَل » ... 1) -بمعنایی که در آیۀ 87 سورة توبه -1
پس از این دعا چهل سال دیگر فرعون زنده ماند(و اثر استجابت دعا در خارج چهل سال طول کشید)و همین معنی در حدیثی
از امام صادق علیه السلام نیز روایت شده است.
« لا یَعْلَمُونَ 􀀀 انِّ سَبِیلَ الَّذِینَ 􀀀 لا تَتَّبِع 􀀀 وَ »
خداي سبحان در این آیه موسی و هارون را نهی کرده و میفرماید:از طریقۀ کسی که بخدا ایمان ندارد،و خدا و پیغمبران او را
نمی شناسد پیروي نکنید .
ص : 348
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 90 تا 92
اشاره
هَ إِلَّا اَلَّذِي آمَنَتْ بِهِ 􀀀 لا إِل 􀀀 الَ آمَنْتُ أَنَّهُ 􀀀 ذا أَدْرَکَهُ اَلْغَرَقُ ق 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 ع رائِیلَ اَلْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ َدْواً 􀀀 ا بِبَنِی إِسْ 􀀀 جاوَزْن 􀀀 وَ
رائِیلَ وَ أَنَا مِنَ اَلْمُسْلِمِینَ ( 90 ) آلْآنَ وَ قَدْ عَ َ ص یْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ اَلْمُفْسِدِینَ ( 91 ) فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ 􀀀 بَنُوا إِسْ
( افِلُونَ ( 92 􀀀 ا لَغ 􀀀 اتِن 􀀀 اَلنّ عَنْ آی
اسِ􀀀 مِن خَلْفَکَ آیَهً وَ إِنَّ کَثِیراً ترجمه:
و ما بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهیانش از پی آنها بقصد ستم و تجاوز آمدند تا چون هنگام غرقش در
رسید گفت ایمان آوردم که خدایی جز آنکه بنی اسرائیل بدو ایمان آورده اند نیست و من هم از کسانی هستم که تسلیم
فرمان اویند ( 90 )(بدو گفته شد)اکنون!(ایمان آوردي)با اینکه پیش از این عصیان ورزیدي و از مفسدان بودي( 91 )پس اکنون
پیکرت را در جاي بلندي(بساحل) می افکنیم تا عبرت آیندگان پس از تو باشد و راستی که بسیاري از مردم از آیات ما بی
.( خبرند( 92
ص : 349
شرح لغات:
مجاوزه:تجاوز از حد از یکی از چهار جهت.
بدون تشدید و قطع همزه گفته میشود،و در « اتباع » اتباع:تعقیب از جلو راندگان.و ابو عبیده از کسایی نقل کرده که در تعقیب
با تشدید و وصل همزه گفته میشود. « اتباع » مورد اقتداء و پیروي
بغی:سربلندي کردن بنا حق.
عدوان:ظلم و ستم.
نجوه:(در ننجیک)زمین بلندي است که سیل آن را میگیرد.
تفسیر:
خداي سبحان در این آیات سرانجام فرعونیان را بیان فرموده و گوید:
« رائِیلَ الْبَحْرَ 􀀀 ا بِبَنِی إِسْ 􀀀 جاوَزْن 􀀀 وَ »
یعنی بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم تا وقتی که سالم از آنجا گذشتند باین ترتیب که کف دریا را براي آنها خشک
کردیم،و آب را بدوازده قسمت شکافتیم(بشرحی که در تواریخ مضبوط است و در تفسیر آیۀ بعدي اجمال آن بیاید).
« فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَ جُنُودُهُ بَغْیاً وَ عَدْواً »
فرعون و سپاهیانش براي اینکه بدانها ستم و تجاوز کنند بتعقیب آنها پرداختند،و جریان این بود که چون خداي سبحان دعاي
موسی را مستجاب فرمود بوي دستور داد بنی اسرائیل را شبانه از مصر بیرون ببرد،موسی علیه السلام آنها را برداشته تا کنار دریا
آمد،و صبح روز دیگر فرعون و لشکریانش بدنبال آنان بیرون آمدند،خداي تعالی بموسی دستور داد عصاي خود را بدریا زد
و دریا دوازده شکاف شد،و هر شکافی براي یکی از اسباط دوازده گانۀ بنی اسرائیل مانند راهی خشک و هموار گردید،و
میان هر راهی آبها مانند کوهی رویهم سوار گردید،و از دو طرف مانند پنجره پیدا بود،که بنی اسرائیل هنگام عبور یکدیگر را
میدیدند،در این هنگام که فرعون و لشکریانش بدریا رسیدند،و دریا را بآن وضع دیدند از ورود بدریا بیمناك گشتند،فرعون
در اینوقت بر اسب نر
ص : 350
ابلقی سوار بود،جبرئیل بر مادیانی سوار شده پیش روي فرعون وارد دریا شد و میکائیل نیز از پشت سر فرعونیان را به پیش
میراند،و چون اسب فرعون مادیان جبرئیل را بدید و بویش را شنید خود را بدنبال آن بدریا انداخت و اسبان دیگر نیز بدنبال او
وارد دریا شدند،و چون همگی وارد دریا شدند و خواستند از دریا بیرون آیند آب یکباره آنها را فرا گرفت.
« ذا أَدْرَکَهُ الْغَرَقُ 􀀀 حَتّ إِ
ی􀀀 »
و چون فرعون دید که میخواهد غرق شود و بهلاکت خود یقین کرد.
« رائِیلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ 􀀀 هَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْ 􀀀 لا إِل 􀀀 الَ آمَنْتُ أَنَّهُ 􀀀ق»
گفت من ایمان آوردم که خدایی جز آنکه بنی اسرائیل بدو ایمان آورده اند نیست...و این ایمان او از روي ناچاري و اضطرار
بود که در آن وقت براي وي سودي نداشت.
« آلْآنَ وَ قَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ »
خیعنی بدو گفته شد اکنون که ایمان سودي ندارد ایمان آوردي در صورتی که پیش از اینکه ایمان سودي براي تو داشته
و پیش از این از مفسدان بودي که مردمان با ایمان را میکشتی و « وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ » ؟ باشد در آن وقت ایمان نیاوردي
ادعاي خدایی میکردي و کارهاي کفر آمیز دیگري را انجام میدادي.و اختلاف است که گویندة این قول بفرعون که
بود؟برخی گفته اند:جبرئیل علیه السلام بود،و دیگري گفته این جمله از گفتار خداي تعالی است که براي توبیخ و اهانت او
فرموده و این از معجزات موسی علیه السلام بود.
و علی بن ابراهیم در تفسیر خود بسندش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که جبرئیل هر گاه بر پیغمبر نازل میگشت
افسرده و غمگین بود،و پیوسته از روزي که خداي تعالی فرعون را هلاك کرده بود محزون و غمناك بود تا وقتی که از جانب
خداي سبحان مأمور شد این آیه را نازل کند خوشحال و مسرور بر پیغمبر نازل شد،حضرت بدو فرمود:اي حبیب من جبرئیل تا
کنون هر وقت بر من نازل میشدي غمنده و محزون بودي و اکنون خوشحالی؟عرض کرد:آري اي محمد همین که خداوند
فرعون را
ص : 351
و بدین ترتیب بخدا ایمان آورد،ولی من در آن وقت «... رائِیلَ 􀀀 هَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْ 􀀀 لا إِل 􀀀 آمَنْتُ أَنَّهُ » : غرق کرد وي گفت
ولی پس از اینکه این «... آلْآنَ وَ قَدْ عَ َ ص یْتَ قَبْلُ وَ کُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ » : مشت گلی را برداشته و بدهانش افکندم و بدو گفتم
کار را کردم و این جمله را بدو گفتم ترسیدم که مبادا رحمت حق او را در آن حال فرا گرفته باشد و مرا بخاطر این کاري که
کردم معذب فرماید،ولی اکنون که مأمور شدم این آیه را بر تو نازل کنم و همان سخنی را که گفته بودم بصورت آیه اي بر
تو فرود آورم خاطرم آسوده شد و دانستم که سخن من مورد رضایت پروردگار متعال بوده است.
« فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ »
و در معناي این آیه اختلاف است،بیشتر مفسران گفته اند:چون خداي تعالی فرعون و قومش را غرق کرد برخی از بنی اسرائیل
باور نمی کردند که وي غرق شده باشد و میگفتند:او بزرگتر از آن بود که غرق شود، از اینرو خداي تعالی پیکرش را از آب
بیرون انداخت تا وي را ببینند،و معناي آیه روي این تفسیر چنین میشود که ما پیکر بی روح تو را در جاي بلندي افکندیم.
نیز بمعناي زره میباشد و فرعون زرهی طلایی بر تن « بدن » از نجات است،و « ننجیک »: و برخی دیگر چون ابن عباس گفته اند
داشت.یعنی:مردة تو را با آن زره طلایی و معروف از آب بیرون آوردیم تا تو را بدان بشناسند.
« لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَهً »
تا عبرتی براي آیندگان پس از خود باشی و آنان سخن تو را نگویند(و ادعایی چون ادعاي تو نکنند)و برخی گفته اند:یعنی
چون او ادعاي خدایی میکرد خداي تعالی سرانجام کار و بندگی او را در این آیه بیان فرموده،و همین که او را با قوم خود
غرق کرد ولی تنها پیکر او را از میان دریا بیرون آورد آیتی از آیات الهی است،و این قولی است که زجاج گفته است.
« افِلُونَ 􀀀 ا لَغ 􀀀 اتِن 􀀀 النّ عَنْ آی
اسِ􀀀 مِن وَ إِنَّ کَثِیراً »
یعنی براستی که بیشتر مردم از تفکر در نشانه هاي ما و تدبر در حجتها و دلیلهاي ما غافل و رو گردانند .
ص : 352
[ [سوره یونس ( 10 ): آیه 93
اشاره
ما􀀀 امَهِ فِی 􀀀 جاءَهُمُ اَلْعِلْمُ إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِ ی بَیْنَهُمْ یَوْمَ اَلْقِی 􀀀 حَتّ
ی􀀀 اِخْت اتِ فَمَا لََفُوا 􀀀 اهُمْ مِنَ اَلطَّیِّب 􀀀 رائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ وَ رَزَقْن 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 وَ لَقَدْ بَوَّأْن
( کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ( 93 􀀀
ترجمه
و براستی که بنی اسرائیل را در جایگاه صدق(از هر جهت مناسب و آماده) جاي دادیم،و از نعمتهاي پاك و پاکیزه روزیشان
دادیم،و تا وقتی که این دانش سویشان آمد اختلاف نکردند،همانا پروردگار تو روز قیامت میان آنها دربارة آنچه اختلاف
.( دارند حکم خواهد کرد( 93
تفسیر:
خداي سبحان در این آیات حال بنی اسرائیل را پس از هلاکت فرعون بیان فرموده چنین گوید:
« رائِیلَ مُبَوَّأَ صِدْقٍ 􀀀 ا بَنِی إِسْ 􀀀 وَ لَقَدْ بَوَّأْن »
خداي سبحان با این جمله از نعمتهایی که پس از نجات آنها و نابودي دشمنشان بدانها داده است یاد میکند و میفرماید:
جایگاه » ما در جاي شایسته و مناسبی آنها را جاي دادیم که منظور سرزمین شام و بیت المقدس میباشد،و اینکه آن را
نامیده است بدین مناسبت بوده که برتري و فضیلت آنجا بر سایر جایگاهها چون برتري و فضیلت صدق و راستی بر « صدق
دروغ و نادرستی است.
ص : 353
یعنی سرزمین پر نعمت و آسایشی که نعمتهاي سرشار آن ظاهرش را تصدیق میکند.و حسن « جایگاه صدق »: و برخی گفته اند
سرزمین مصر است بخاطر آنکه موسی علیه السلام دوباره بنی اسرائیل را از دریا عبور داده و « جایگاه صدق » گفته:منظور از این
بسرزمین مصر باز گرداند،و در خانه هاي فرعونیان آنان را مسکن داد.و ضحاك گفته:شام و مصر هر دو بوده است.
« اتِ􀀀 اهُمْ مِنَ الطَّیِّب 􀀀 وَ رَزَقْن »
یعنی و چیزهاي لذیذ را در اختیار ایشان گذاردیم، و از این آیه وسعت رزق بنی اسرائیل معلوم میشود.
« جاءَهُمُ الْعِلْمُ 􀀀 حَتّ
ی􀀀 اخْت فَمَا لََفُوا »
اللّ علیه و آله-اختلاف نکردند و هم چنان قبل از بعثت آن حضرت بدو
􀀀
و اینان یعنی یهود دربارة پیغمبر اسلام محمد -صلی ه
یعنی قرآن را پیغمبر اسلام براي آنها آورد...و این وجهی است که ابن عباس گفته است. « علم » اقرار داشتند تا زمانی که
اللّ علیه و آله-زیرا که آن حضرت نزد یهود به اوصاف معلوم و شناخته شده
􀀀
در اینجا یعنی محمد-صلی ه « علم »: و فراء گفته
بود،و چون بنزدشان آمد بیشتر آنها بدان حضرت کافر شدند.و برخی گفته اند:آیه مربوط بزمان موسی علیه السلام است، یعنی
بنی اسرائیل اختلاف نکردند و هم چنان همگی بحال کفر بودند تا وقتی که حق بدست موسی و هارون براي آنها آمد،در آن
وقت بود که اختلاف کرده دسته اي بدانحضرت ایمان آوردند،و جمعی بحال کفر خود باقی ماندند.
« کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ 􀀀 ما 􀀀 امَهِ فِی 􀀀 إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِی »
خداي تعالی در این جمله خبر میدهد که روز قیامت،حاکم و داور میان آنها در اموري که مورد اختلاف آنها است او میباشد .
ص : 354
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 94 تا 97
اشاره
لا تَکُونَنَّ مِنَ اَلمُمْتَرِینَ 􀀀 جاءَكَ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَ 􀀀 ابَ مِنْ قَبْلِکَ لَقَدْ 􀀀 ا إِلَیْکَ فَسْئَلِ اَلَّذِینَ یَقْرَؤُنَ اَلْکِت 􀀀 مِمّ أَنْزَلْن
ا􀀀 فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ
یُؤْمِنُونَ ( 96 ) وَ 􀀀 خاسِرِینَ ( 95 ) إِنَّ اَلَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ لا 􀀀 اَللّ فَتَکُونَ مِنَ اَلْ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 لا تَکُونَنَّ مِنَ اَلَّذِینَ کَ ذَّبُوا بِآی 􀀀 94 ) وَ )
( ذابَ اَلْأَلِیمَ ( 97 􀀀 حَتّ یَرَوُا اَلْعَ
ی􀀀 آی جاءَتْهُمْ کُلُّ هٍَ 􀀀 لَوْ
ترجمه:
و اگر دربارة آنچه بر تو نازل کرده ایم شک و تردیدي داري از کسانی که پیش از تو کتاب(آسمانی)را خوانده اند
بپرس،براستی که حق از جانب پروردگارت براي تو آمده پس در این باره از دو دلان مباش( 94 )و از کسانی هم که آیات خدا
را تکذیب کرده(و دروغ شمردند)مباش که از زیانکاران میشوي( 95 )براستی آنان که گفتار خدا دربارة آنان حتم و مقرر شده
.( ایمان نمیآورند( 96 )و گرچه همه گونه معجزه و آیتی براي ایشان بیاید تا وقتی که عذاب دردناك را ببینند( 97
شرح لغات:
امتراء:شک آوردن با آشکار بودن دلیل.
تفسیر:
اللّ علیه و آله-را بیان کرده میفرماید:
􀀀
سپس خداي سبحان صحت و درستی نبوت محمد-صلی ه
« ابَ مِنْ قَبْلِکَ 􀀀 ا إِلَیْکَ فَسْئَلِ الَّذِینَ یَقْرَؤُنَ الْکِت 􀀀 مِمّ أَنْزَلْن
ا􀀀 فَإِنْ کُنْتَ فِی شَکٍّ »
ص : 355
مفسران در معناي این قسمت از آیه اختلاف کرده و چند قول گفته اند:
-1 زجاج گفته:این آیه از آیاتی است که سخن دربارة آن بسیار شده و معناي آن را زیاد پرسش میکنند ولی در خود این
اللّ علیه و آله-را مخاطب قرار داد ولی این خطابی
􀀀
سوره معناي آن را میتوان پیدا کرد،زیرا خداي تعالی در اینجا پیغمبر-صلی ه
است که شامل همۀ مردم میشود،و معناي آن چنین میشود:که اي مردم اگر دربارة قرآن شک دارید از آنهایی که قرآن خوانده
ا􀀀ی» : اند بپرسید...و دلیل بر این معنا آیه اي است که در آخر سوره است که خداي سبحان مردم را مخاطب ساخته و میفرماید
اللّ علیه و آله-در شک و
􀀀
و با این آیه خداي سبحان معلوم کرد که رسول خدا-صلی ه «... النّ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی
اس􀀀 أَیُّهَا تردید نبوده و منظور از وي سایر مردم هستند،و نظیر این آیه آیات دیگري است که مخاطب در ظاهر پیغمبر است ولی در
که مخاطب پیغمبر است ولی ضمیر را جمع «... ساءَ 􀀀 ذا طَلَّقْتُمُ النِّ 􀀀 ا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِ 􀀀ی» : حقیقت مخاطب سایر مردم هستند،مانند این آیه
فرموده و این دلیل است بر اینکه منظور دیگران بوده اند نه پیغمبر. « طلقتم » آورده و
و این وجهی است که اکثر مفسران گفته و حسن و ابن عباس و دیگران نیز آن را اختیار نموده اند.و از حسن و قتاده و سعید
بن جبیر روایت شده که گفته اند:پیغمبر هیچگاه شک نکرد و از اهل کتاب نیز پرسش ننمود.و همین مضمون از امام صادق
علیه السلام نیز روایت شده است.
اللّ علیه و آله-است،و با اینکه وي شکی نداشت و خدا هم میدانست که او شک و
􀀀
-2 مخاطب در این آیه خود پیغمبر-صلی ه
تردیدي ندارد،ولی این کلام براي تقریر و افهام نازل گشته،چنانچه کسی به بنده و بردة خود بگوید:اگر تو بندة من هستی از
من حرف شنوي داشته باش...و یا به پدرش بگوید:اگر تو پدر من هستی نسبت بمن مهربان باش...و یا بفرزندش بگوید:اگر تو
پسر من هستی بمن نیکی کن...و امثال این کلمات که منظور مبالغۀ در کار است،و گاهی است که در مورد مبالغه چیزي را که
اصلا محال است بر زبان جاري میکنند،مثل اینکه میگویند:آسمان بر مرگ فلانی
ص : 356
گریست...و معناي این جمله آن است که اگر آسمان بر مرگ کسی بگرید بر او میگرید، و در اینجا هم اینگونه است،و معناي
آیه این است که اگر تو-بر فرض محال-از شکاکان شوي و شک و تردیدي پیدا کنی در اینصورت از آنان که پیش از تو
بوده و کتاب را میخوانند بپرس...و این وجهی است که از فراء و دیگران نقل شده.
-3 مخاطب در این آیه هر شنونده و مخاطبی است یعنی اي مخاطب و اي شنونده اگر تو در آنچه ما بوسیلۀ پیغمبر خود محمد-
اللّ علیه و آله-بر تو فرستاده ایم شک و تردید داري پس بپرس...و بنا بر این مورد خطاب در این آیه دیگران هستند نه
􀀀
صلی ه
اللّ علیه و آله-.
􀀀
رسول خدا-صلی ه
باشد یعنی اي محمد تو نسبت به آنچه بر تو نازل کرده ایم در شک و « ما » در آیه بمعناي « ان » -4 زجاج گفته ممکن است
تردیدي نیستی اما براي ازدیاد و بصیرت از اهل کتاب بپرس...یعنی ما که بتو دستور میدهیم از اهل کتاب بپرس نه بخاطر آن
است که تو شک داري،بلکه براي ازدیاد ایمان و بصیرت تو است...چنانچه در داستان ابراهیم علیه السلام است که وقتی خداي
تعالی بدو گفت:مگر ایمان نیاورده اي؟ پاسخ داد:چرا!ولی براي آنکه دلم مطمئن گردد...و این ازدیاد ایمان و بصیرت موجب
ابطال صحت عقیده نمیگردد.
و اینکه خداي سبحان بسئوال از اهل کتاب دستور فرموده با اینکه اکثر آنها نبوت پیغمبر را منکر بودند بیکی از دو جهت بوده:
اللّ بن سلام و کعب
􀀀
اول-این دستور در مورد سؤال از همان ایراد اندکی از اهل کتاب بوده که ایمان آورده بودند مانند عبد ه
الاحبار و تمیم الداري و امثال آنها-و این وجهی است که ابن عباس و مجاهد و ضحاك گفته اند.
دوم-معناي آیه این است که اوصاف پیغمبري را که در کتابهاي آنها به آمدنش بشارت داده و از ظهورش خبر داده اند سؤال
اللّ علیه و آله-تطبیق کن و ببین چگونه مطابقت با آن حضرت دارد،و این
􀀀
کن آن گاه آن اوصاف را با رسول خدا -صلی ه
اللّ بن سلام و دیگران
􀀀
قول دوم قوي است،زیرا این سورة شریفه در مکه نازل شده و عبد ه
ص : 357
در مدینه مسلمان شدند.
و زهري گفته است:این آیه در آسمان-در شب معراج-نازل شد(و رسول خدا مأمور شد تا از پیغمبران پیش از خود که در
آسمان بودند سؤال کند)و اگر این قول درست باشد این اشکال مرتفع میگردد،و اتفاقاً همین قول(زهري)را اصحاب ما از امام
صادق علیه السلام نیز روایت کرده اند.
در این آیه سختی و فشاري است که از طرف مردم بدانحضرت میرسید و آزارهایی که بدو « شک » و برخی گفته اند:مراد از
میرساندند،یعنی اي محمد اگر حوصله ات از اذیت و آزار مردم تنگ شده،از اهل کتاب پیش از خود بپرس که پیغمبران قبل
از تو چگونه در برابر آزار و اذیت مردم صبر میکردند،تو هم اینگونه صبر کن.
« جاءَكَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ 􀀀 لَقَدْ »
حق یعنی قرآن و اسلام از جانب پروردگار براي تو آمده.
« لا تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ 􀀀 فَ»
از شکاکان مباش.
« اللّ
􀀀
اتِ هِ 􀀀 لا تَکُونَنَّ مِنَ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآی 􀀀 وَ »
و از کسانی مباش که آیات خدا را انکار کرده و آنها را باور ندارند.
« خاسِرِینَ 􀀀 فَتَکُونَ مِنَ الْ »
که اگر چنین کنی از زمرة زیانکاران خواهی بود.
بدانجهت است که انسان شدت تأسف و حسرت خود را در زیان مالی میداند،تا چه « از کافران خواهی بود »: و اینکه نفرمود
رسد بوقتی که در دین و جان خود مبتلاي بخسران و زیان گردد.
« لا یُؤْمِنُونَ 􀀀 إِنَّ الَّذِینَ حَقَّتْ عَلَیْهِمْ کَلِمَتُ رَبِّکَ »
یعنی آنان که خداي تعالی بدون شرط خبر داده است که ایمان نمیآورند.
آنان ایمان نمیآورند،و بدین ترتیب خداي سبحان نفی ایمان از ایشان کرده ولی نفی قدرت بر ایمان را از ایشان ننموده،و نفی
فعل نفی قدرت نیست(یعنی وقتی فرمود آنها ایمان نمیآورند معناي این جمله آن نیست که آنها قدرت اینکار را ندارند و نمی
توانند ایمان بیاورند).
ص : 358
چنانچه خداي تعالی آمرزش مشرکان را از خود نفی کرده(و گفته است:من مشرکان را نمیآمرزم)ولی این خبري که خداي
تعالی در اینمورد داده است نفی قدرت از وي نمیکند و چنان نیست که خداوند قدرت مغفرت و آمرزش مشرکان را ندارد.
و برخی چون قتاده گفته اند:معناي آیه این است که آنهایی که غضب و خشم خدا بر ایشان واجب و محقق گشته است.
و دیگري گفته:آنان که تهدیدهاي خداوند درباره شان صورت گرفته و حتم و واجب گردیده.
« جاءَتْهُمْ کُلُّ آیَهٍ 􀀀 وَ لَوْ »
و گرچه هر معجزه و آیتی که بخواهند براي آنها بیاید.
« ذابَ الْأَلِیمَ 􀀀 حَتّ یَرَوُا الْعَ
ی􀀀 »
تا عذاب دردناك را ببینند و ناچار به ایمان گردند، و این آیه خبر میدهد که در مورد این دسته از کفار لطفی معلوم نبوده که
از روي اختیار ایمان بیاورند .
ص : 359
[ [سوره یونس ( 10 ): آیه 98
اشاره
ی حِینٍ 􀀀 اهُمْ إِل 􀀀 ا وَ مَتَّعْن 􀀀 اهِ اَلدُّنْی 􀀀 ذابَ اَلْخِزْيِ فِی اَلْحَی 􀀀 ا عَنْهُمْ عَ 􀀀 لَمّ آمَنُوا کَشَ فْن
ا􀀀 یُونُس إِلاّ قَوْمَ 􀀀
ا 􀀀 مانُه 􀀀 ا إِی 􀀀 کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَه 􀀀 􀀀 فَلَوْ لا
(98)
ترجمه:
چرا نبود قریه اي که مردم آن(در هنگام دیدن عذاب)ایمان آورند و ایمانشان سودشان دهد مگر قوم یونس که چون ایمان
.( آوردند ما عذاب ذلت و خواري را در زندگی دنیا از آنها برداشتیم و تا زمانی(معین)آنها را(از زندگی)بهره مند ساختیم( 98
تفسیر:
اشاره
چون خداي سبحان در آیات پیش بیان فرمود که ایمان فرعون در وقت مشاهدة عذاب پذیرفته نشد دنبال آن داستان ایمان قوم
یونس را پیش از نزول عذاب بیان فرموده و چنین گوید:
« إِلاّ قَوْمَ یُونُسَ
􀀀
ا 􀀀 مانُه 􀀀 ا إِی 􀀀 کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ فَنَفَعَه 􀀀 لا 􀀀 فَلَوْ »
زجاج گفته:معناي آیه این است که چرا نباید مردم هر قریه اي در وقتی که ایمان سودشان میدهد ایمان بیاورند(و تا هنگام
نزول عذاب از ایمان بخدا خودداري کنند)که خداي سبحان بدینوسیله اعلام فرموده که ایمان در وقت نزول عذاب و هنگام
مرگ سودي ندارد ولی قوم یونس هنگامی که ایمان آوردند عذاب را از ایشان برداشتیم.و زجاج بدنبال این سخن گفته
است:قوم یونس نیز چنان نبود که عذاب بر ایشان فرود آمده باشد بلکه آنها نشانه هاي عذاب را مشاهده کردند،و مثل آنها
مثل آن بیماري است که
ص : 360
در حال بیماري-یعنی در وقتی که هم امید بهبودي دارد و هم از رسیدن مرگ ترسان و خائف است-توبه میکند.
و از حسن نقل شده که گفته است معناي آیه این است که سابقه ندارد در گذشته أهل هیچ قریه و دهکده اي بتمامی ایمان
بیاورند جز قوم یونس،پس چرا نباید سایر مردمان قریه ها و اهالی سایر دهکده ها اینگونه باشند...
و دیگري گفته:معناي آیه این است که:نبوده است قریه اي که اهل آن ایمان بیاورند و ایمانشان سودي بدانها دهد...یعنی در
هیچ امتی چنین مطلبی سابقه ندارد و معروف نیست که کافر شوند و سپس هنگام نزول عذاب ایمان آورند و عذاب از آنان
برطرف گردد جز قوم یونس...یعنی ما اینکار را جز در مورد قوم یونس در مورد سایر امتها انجام نداده ایم...
« لَمّ آمَنُوا
ا􀀀»
چون هنگام نزول عذاب و پس از رسیدن آن ایمان آوردند.
« ا􀀀 اهِ الدُّنْی 􀀀 ذابَ الْخِزْيِ فِی الْحَی 􀀀 ا عَنْهُمْ عَ 􀀀 کَشَفْن »
عذاب خواري را در زندگی دنیا از ایشان برداشتیم.و این مطابق تفسیري است که از قتاده و ابن عباس-بر طبق روایت عطاء-
قوم ثمود میباشد که «... کانَتْ قَرْیَهٌ آمَنَتْ 􀀀 􀀀 فَلَوْ لا » نقل شده.و از جبائی روایت شده که گفته است منظور از صدر آیه یعنی
عذاب خدا تدریجا روز بروز بسراغ آنها آمد همانند قوم یونس،جز آنکه قوم یونس بوسیلۀ توبه و استغفار از نزول آن
جلوگیري کرده و از خود دور کردند،ولی قوم ثمود اینکار را نکردند و از اینرو عذاب آنها را فرا گرفت و نابودشان کرد.و
معناي آیه روي این قول چنین میشود:آیا مردم قریه اي نبودند که ایمان آورند-جز قوم یونس-...
بگیریم « قریه » را از نظر اعراب مرفوع بخوانیم،و آن را صفت یا بدل از « قوم یونس » اما قول جبائی در صورتی صحیح است که
بنصب خوانده اند. « إِلاّ قَوْمَ یُونُسَ
􀀀
» ولی هیچیک از قراء آن را برفع نخوانده و همگی
« ی حِینٍ 􀀀 اهُمْ إِل 􀀀 وَ مَتَّعْن »
و تا مدتی معین-یعنی سر آمد اجلشان-آنها را از زندگی بهره مند ساختیم.
ص : 361
داستان قوم یونس
سعید بن جبیر و سدي و وهب و دیگران گفته اند:که قوم یونس در شهر نینوي در سرزمین موصل زندگی میکردند،و یونس
پیغمبر،آنها را بسوي ایمان بخدا دعوت میکرد ولی آنها نپذیرفتند تا وقتی که یونس به آنها خبر داد اگر توبه نکنید عذاب خدا
از فردا صبح تا سه روز بر شما فرود خواهد آمد.مردم بهمدیگر گفتند:
-ما تا کنون دروغی از یونس نشنیده ایم،اینک بنگرید اگر یونس امشب در میان شما بسر برد که چیزي نیست،ولی اگر از
میان شما رفت بدانید که فردا صبح عذاب شما را فرا خواهد گرفت.
چون نیمه شب شد یونس از میان آن مردم بیرون رفت،و همین که صبح شد عذاب بسراغشان آمد.وهب گفته است:ابر
تاریکی آسمان را فرا گرفت و دود غلیظی از ابر بیرون آمده سراسر آن شهر را تاریک کرد و هم چنان پائین آمد تا پشت بامها
را نیز تاریک و سیاه کرد.و ابن عباس گفته است:عذاب تا دو سوم میل بالاي سرشان رسید.
و چون عذاب را دیدند یقین بهلاکت خویش کردند و بسراغ پیغمبرشان آمده او را نیافتند،و بدنبال آن سر بصحرا نهاده زنها و
بچه ها و حیوانات را هم با خود به صحرا بردند،جامه هاي زبر و خشن بر تن کرده و ایمان آوردند و توبه کردند،و نیت هاي
خود را پاك و خالص ساختند،و میان زنان و بچه ها و هم چنین حیوانات کوچک را با مادرهاشان جدایی انداخته آنها را از
هم دور کردند،در اینموقع صداي ضجه و شیون از بچه ها و مادرها بلند شد و فضا را گرفت،و خود آنها نیز شروع بتضرع و
زاري کرده گفتند:
ص : 362
-هر چه را یونس پیغمبر آورده بدان ایمان آوردیم،در این هنگام بود که خداي متعال بدانها رحم کرده و دعاشان را مستجاب
فرمود،و عذابی را که بر سرشان سایه افکنده بود از آنها دور کرد.
و ابن مسعود گفته است:توبۀ اهل نینوي آن چنان بود که هر کس حقی از کسی بگردنش بود همه را پرداختند،تا آنجا که
قطعه سنگی را که پایۀ خانه اش بر روي آن بنا شده بود و مال دیگري بود از زیر پایه می کند و بنزد صاحبش می برد.
و ابو مخلد گفته است:هنگامی که عذاب بسراغ قوم یونس آمد و آنها را گرفت بنزد یکی از باقیماندگان علماء که پیري بود و
یا حی حین لا حی،و یا حی »: در میانشان سکونت داشت رفتند و بدو گفتند:عذاب بر ما نازل شده چه بکنیم؟ گفت:بگوئید
یعنی اي زنده در آن وقت که زنده اي نبود،و اي زنده اي که زنده کنندة مردگانی، و اي -« محی الموتی،و یا حی لا اله الا أنت
زنده اي که معبودي جز تو نیست-آنان نیز این جملات را گفته و خداوند عذاب را از آنها دور کرد.
و علی بن ابراهیم در تفسیر خود بسندش از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:مرد عابدي در میان ایشان بود که
بود. « روبیل » بود،و مرد دانشمند و عالمی دیگر هم بود که اسمش « ملیخا » نامش
آن عابد یعنی ملیخا پیوسته بیونس میگفت:دربارة این مردم نفرین کن، ولی آن مرد عالم او را از نفرین کردن نهی میکرد و
میگفت:در حق اینان نفرین مکن که خداي تعالی دعایت را مستجاب میکند ولی نابودي و هلاکت بندگانش را دوست
ندارد،یونس در این میان قول آن مرد عابد را پذیرفت و دربارة آن مردم نفرین کرد،خداي تعالی بیونس وحی کرد که عذاب
در فلان ماه و در فلان روز به سراغ آنها می آید.
همین که موعد مزبور نزدیک شد یونس با آن مرد عابد از میان آنها بیرون رفتند ولی آن مرد عالم در شهر بماند،و چون روز
موعد فرا رسید،آن مرد عالم بدانها گفت:
ص : 363
بدرگاه خدا رو آورده و بدو پناه ببرید شاید خداوند بشما رحم کند و عذاب را از شما دور سازد،و براي اینکار همگی رو
بصحرا نهاده و میان زنان و کودکان و حیوانات دیگر را با مادرهاشان جدایی افکنده همه را از هم جدا و دور سازید،آن گاه
بگریه و دعا مشغول شوید.
مردم چنین کردند و خداوند عذاب را که بر آنان فرود آمده و نزدیکشان شده بود از آنها دور ساخت.
از آن سو یونس پیغمبر هم چنان خشمناك از شهر بیرون رفت تا بکنار دریا رسید، در آنجا کشتیی را مشاهده کرد که مسافران
در آن سوار شده و میخواهند حرکت کنند یونس از آنها خواست تا او را نیز در آن کشتی سوار کنند و آنان نیز پذیرفتند،و
چون بوسط دریا رسیدند خداي تعالی ماهی بزرگی را مأمور ساخت تا سر راه کشتی آنها را بگیرد،آنها که چنان دیدند میان
خود قرعه زدند و قرعه بنام یونس افتاد.از اینرو یونس را از کشتی بیرون آورده بدریا انداختند و ماهی مزبور نیز یونس را در
کام خود بلعید،و به زیر آب رفت.
و برخی گویند:کشتیبانان گفتند:ما قرعه میزنیم و قرعه بنام هر کس اصابت کرد او را بدریا می افکنیم زیرا در اینجا بنده اي
فراري و نافرمان هست که این اتفاق براي ما پیش آمده!و چون قرعه زدند بنام یونس در آمد و هفت بار اینکار را تکرار
کردند و هر هفت مرتبه قرعه بنام یونس اصابت کرد،در اینوقت یونس برخاسته و گفت:
آن بندة فراري من هستم و بدنبال این سخن خود را در آب انداخت و ماهی او را بلعید، خداي سبحان بآن ماهی وحی
فرمود:مبادا بمویی از بدن او آزار برسانی(تا چه رسد که او را بخوري)زیرا من شکم تو را زندان یونس قرار دادم و او را
خوراك تو نکرده ام.
سه روز بدین منوال یونس در شکم ماهی بود،و برخی هفت روز گفته اند و دیگري مدت توقف آن حضرت را در شکم
ماهی چهل روز ذکر کرده اند.
و در حدیث است که مردي یهودي از امیر المؤمنین علیه السلام پرسید:آن
ص : 364
زندانی که صاحب خود را برداشته و باطراف زمین گرداند کدام بود؟حضرت در پاسخ فرمود:اي یهودي آن ماهیی بود که
یونس در شکمش محبوس بود،و آن ماهی به دریاي قلزم رفت و از آنجا بدریاي مصر و سپس بدریاي طبرستان وارد شد تا
بالآخره از دجله بیرون آمد.
اللّ بن مسعود گفته است:آن ماهی را ماهی دیگري بلعید و به قعر دریا برد و یونس چهل شب در شکم ماهی بود تا
􀀀
عبد ه
و خدا دعایش را «... در آن ظلمات(و تاریکیها)خدا را خوانده و گفت معبودي جز تو نیست منزهی تو و من از ستمکارانم » اینکه
مستجاب کرد و بماهی دستور داد تا او را در کنار دریا آورده بساحل انداخت،در آن وقت یونس علیه السلام در اثر ضعف و
بیحالی چون جوجۀ بی بال و پري بود که در ساحل قرار گرفت،خداي تعالی کدوبنی براي وي برویانید تا یونس از سایه اش
استفاده کند،و بزي کوهی را نیز مأمور ساخت تا بنزد وي برود و آن حضرت از شیر آن بز استفاده کند و بنوشد.چندي
نگذشت که آن کدوبن خشک شد و یونس براي آن گریست،خداي تعالی بدو وحی فرمود:تو براي خشک شدن درختی
گریه میکنی ولی براي صد هزار مردم یا بیشتر که میخواستی تا من آنها را هلاك کنم نمی گریی؟ یونس از آنجا برخاست و
به پسرکی برخورد که گوسفند میچرانید.بدو فرمود:
تو کیستی؟گفت:از قوم یونس پیغمبر هستم،بدو فرمود:چون بنزد مردم برگشتی بدانها بگو:من یونس را دیدار کردم.
پسرك بازگشت و جریان را بمردم گفت و خداوند نیز نیروي بدنی یونس را بوي باز گردانید و بدین ترتیب دوباره بنزد قوم
خود باز گشت.
و برخی گفته اند:بار دوم مأمور تبلیغ مردم دیگري غیر از مردم خویش گردید .
ص : 365
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 99 تا 100
اشاره
إِلاّ بِإِذْنِ
􀀀
کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ 􀀀 ا 􀀀 حَتّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ( 99 ) وَ م
ی􀀀 اَلن ّ
اس􀀀 ش رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ اء 􀀀 وَ لَوْ ( لا یَعْقِلُونَ ( 100 􀀀 اَللّ وَ یَجْعَلُ اَلرِّجْسَ عَلَی اَلَّذِینَ
􀀀
هِ
ترجمه:
و اگر پروردگار تو میخواست همۀ مردمی که در زمین هستند یکسره ایمان میآوردند،مگر تو می توانی مردم را مجبور کنی تا
ایمان بیاورند؟( 99 )و هیچکس نتواند جز باذن خدا ایمان آورد،و پلیدي(یا عذاب)را خداوند براي کسانی که خردورزي
.( نمیکنند مقرر میدارد( 100
شرح لغات:
مشیت و اراده و ایثار و اختیار همگی در معنی شبیه بیکدیگر هستند،منتهی موارد استعمال آنها فرق میکند.
نفس:بگفتۀ علی بن عیسی:آن حقیقتی است که اگر در موجودي جز آن چیزهاي دیگر از بین روند آن حقیقت از بین نرود،و
نفس هر چیز و ذات آن،هر دو یکی است جز آنکه گاهی دنبال نام چیزي،با لفظ نفس آن را تأکید میکنند ولی بوسیلۀ
تأکید نمی آورند. « ذات » لفظ
تفسیر:
چون مطلب بدینجا رسید که ایمان در وقت اضطرار سودبخش نیست،خداي سبحان در اینجا بیان فرموده که اگر چنین ایمانی
سود بخش بود خداوند همۀ مردم
ص : 366
روي زمین را بطور اجبار وادار به ایمان میکرد.
«... شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْأَرْضِ 􀀀 وَ لَوْ »
اي محمد اگر خداي تو میخواست همۀ مردم روي زمین ایمان میآوردند.یعنی خداوند این قدرت را داشت که همۀ مردم را
بطور اکراه و اجبار به ایمان وادار کند.مانند آن آیۀ دیگر که میفرماید:
« خاضِعِینَ 􀀀 ا 􀀀 اقُهُمْ لَه 􀀀 ماءِ آیَهً فَظَلَّتْ أَعْن 􀀀 إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّ »
(1)
یعنی ما اگر میخواستیم آیه اي از آسمان بر ایشان نازل میکردیم که گردنهاشان در مقابل آن خاضع گردد،و از این رو پس از
آن فرموده:
« حَتّ یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ
ی􀀀 الن ّ
اس􀀀 أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ »
یعنی شایسته نیست که تو هم بخواهی تا اینان از روي اجبار و اکراه ایمان آورند با اینکه تو قدرت اینکار را هم نداري،و
خداي سبحان با اینکه قدرت آن را دارد معذالک اینکار را نکرد،زیرا اینکار با تکلیف و مکلف بودن ایشان منافات دارد.
اللّ علیه و آله-است تا از تأسف و علاقۀ شدیدي که نسبت به ایمان آنها
􀀀
و منظور از این جمله دلداري و تسلیت پیغمبر-صلی ه
مشیت خداوند همیشگی است و مقید »: داشت بکاهد.و ضمناً این آیۀ شریفه دلیل بر بطلان قول جبریان نیز میباشد که میگویند
زیرا خداوند در این آیه خبر میدهد که اگر ایمان همۀ مردم را بطور اجبار و اکراه میخواست «... بخواستن و اراده نمی شود
قدرت بر اینکار را داشت ولی نخواسته است و از اینرو در خارج تحقق نیافته،و اگر مشیت حقتعالی به آن معنی ازلی بود تعلیق
آن بر این شرط درست نبود...
« اللّ
􀀀
إِلاّ بِإِذْنِ هِ
􀀀
کانَ لِنَفْسٍ أَنْ تُؤْمِنَ 􀀀 ا 􀀀 وَ م »
یعنی براي هیچکس ممکن نیست که ایمان آورد مگر به اینکه خداوند اسباب آن را برایش فراهم سازد و او را بر اینکار نیرو
دهد و با نیروي خرد و عقلی که بدو داده است وي را دعوت به ایمان کند.
در اینجا أمر و دستور او است چنانچه در آن آیۀ دیگر فرموده است: « اذن خدا » و برخی چون حسن و جبائی گفته اند:منظور از
ص : 367
1) -سورة شعراء آیۀ 4 -1
« جاءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فَآمِنُوا خَیْراً لَکُمْ 􀀀 النّ قَدْ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی»
(1)
و فرمان انجام عمل و فعل را آزاد کند،و گاهی هم به این « أمر » و قائلین به این قول گفته اند:حقیقت اذن به این است که بوسیلۀ
است که موانع را از سر راه بردارد.
خدا در اینجا علم او است،یعنی هیچکس ایمان نیاورد جز از روي علم خدا(یعنی خدا میداند که « اذن » و دیگري گفته:منظور از
چه کسی ایمان خواهد آورد)،و این آیه براي آن است که از علم خداوند سبحان بجمیع کائنات خبر دهد(و بفهماند که
خداوند بر همه چیز آگاه است).و ممکن است که منظور خداي تعالی اعلام و آگاه ساختن مکلفین بفضل ایمان باشد.
« لا یَعْقِلُونَ 􀀀 وَ یَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَی الَّذِینَ »
یعنی و خداوند عذاب را بر کسانی مقرر میفرماید که تفکر و اندیشه نمی کنند تا بفهمند،و چنان است که گویا اصلا عقل
ندارند، و این معنایی است که از قتاده و ابن زید نقل شده،و حسن گفته:یعنی خداوند کفر را بر ایشان مقرر کرده یعنی
در اینجا بمعناي خشم و « رجس »: بکفرشان حکم فرموده و بر آن مذمتشان نموده است،و از ابن عباس نقل شده که گفته است
بر دو معنا است:یکی بمعناي عذاب،و دیگري « رجس »: بمعناي پلیدي است.و ابو علی گفته « رجس »: غضب است،و کسایی گفته
إِنَّمَا » : بمعناي پلیدي و نجاست،یعنی خداي تعالی به نجاست و پلیدي ایشان حکم میکند،همانطور که در آیۀ دیگر فرموده
2)یعنی مشرکان نجس هستند. ) « الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ
ص : 368
1) -سورة نساء آیۀ 170 .و براي ترجمه و تفسیر آن بجلدهاي گذشته مراجعه شود. -1
. 2) -سورة توبه آیۀ 28 -2
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 101 تا 103
اشاره
أَیّ اَلَّذِینَ خَلَوْا
امِ 􀀀 إِلاّ مِثْلَ
􀀀
لا یُؤْمِنُونَ ( 101 ) فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ 􀀀 اتُ وَ اَلنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ 􀀀 ا تُغْنِی اَلْآی 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ذا فِی اَلسَّ 􀀀 ا 􀀀 قُلِ اُنْظُرُوا م
( ا نُنْجِ اَلْمُؤْمِنِینَ ( 103 􀀀 ذلِکَ حَ  قا عَلَیْن 􀀀 ا وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا کَ 􀀀 مِنْ قَبْلِهِمْ قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ اَلْمُنْتَظِرِینَ ( 102 ) ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَن
ترجمه:
بگو بنگرید در آسمانها و زمین چه چیزهاست(و چه اندازه آیات و نشانه هاي حکمت آمیز وجود دارد)ولی این آیات و بیم
دادنها مردمی را که ایمان نمیآورند سود نمی بخشد( 101 )آیا منتظر چه هستند جز(آنکه ببینند)همانند روزهایی (روزهاي
هلاکت باري)را که پیشینیان داشتند،بگو شما منتظر(آن)باشید که من هم با شما منتظر هستم( 102 )آن گاه ما پیمبران خویش و
.( کسانی را که ایمان آورده اند نجات میدهیم،این چنین بر عهدة ما فرض است که مؤمنان را نجات میدهیم( 103
شرح لغات:
نظر:دقت در چیز از راه فکر و اندیشه.
نذر:جمع نذیر،بیم دهنده.
تفسیر:
خداي سبحان آیات زیر را براي ازدیاد تنبیه و ارشاد مردم بیان فرموده که گوید:
ص : 369
« اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 ذا فِی السَّ 􀀀 ا 􀀀 قُلِ انْظُرُوا م »
اي محمد بکسی که از آیات و نشانه ها از تو سؤال میکند بگو:بنگرید و نشانه ها و عبرت ها را از اختلاف شب و روز و
جریان ستارگان و افلاك و کوه ها و دریاها و درختان و میوه ها و حیوانات گوناگون ببینید،زیرا دقت در فرد فرد و یا جملگی
آنها انسان را به ایمان و شناسایی پروردگار تعالی راهبري میکند و به یگانگی و علم و قدرت و حکمت وي دلالت مینماید.
« لا یُؤْمِنُونَ 􀀀 اتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ 􀀀 ا تُغْنِی الْآی 􀀀 وَ م »
یعنی این نشانه ها و برهانهاي آشکار با کثرت و ظهوري که دارد و نیز این فرستادگان بیم دهنده براي تنبه مردمی که روي این
نشانه ها تفکر و تدبر نمی کنند و ایمان بحق را نمی خواهند سودي نمیدهد.
یعنی چه چیز بدانها سود دهد از جلب منفعت و دفع زیان در وقتی که راهنماي آنان نباشد؟و « ا تُغْنِی 􀀀م» و برخی گفته اند:معناي
استفهامیه است.و رسم حسن بر این بود که هر گاه این آیه را میخواند فریاد میزد و میگفت:برهانها و « ما » روي این قول لفظ
حجتهاي آشکار براي مردمی که آنها را نمی پذیرند سودي ندهد.
اللّ علیه و آله-براق آورد و آن حضرت بر آن
􀀀
و امام صادق علیه السلام فرمود:در شب معراج جبرئیل براي رسول خدا-صلی ه
سوار شده به بیت المقدس آمد،در آنجا بگروهی از پیمبران برخورد و آنها را ملاقات کرده برگشت و چون صبح شد
بأصحاب خود فرمود:
من دوش به بیت المقدس رفته و برادران پیغمبر خود را ملاقات کردم،حاضران پرسیدند:
چگونه در یک شب به بیت المقدس رفتی و باز گشتی؟فرمود:جبرئیل براي من براق را آورد و بر آن سوار شده این مسافت را
طی کردم،و نشانه اش این است که در سر فلان آب بکاروانی از أبی سفیان بر خوردم که شتر قرمز رنگی را گم کرده و در
جستجوي آن بودند.
این سخنان را که از آن حضرت شنیدند نگاهی بهم کرده برخی از آنها گفتند:
ممکن است سوار تندروي بنزد او آمده و این خبر را باو داده است ولی شما بشام رفته و آنجا را دیده اید اکنون از بازارها و
تاجران شام از وي سؤال کنید(و ببینید چه میگوید)؟.
اللّ علیه و آله-چنان بود که اگر چیزي را از وي می پرسیدند
􀀀
رسول خدا-صلی ه
ص : 370
و نمیدانست بر او دشوار و ناگوار میآمد بدانسان که اثر ناراحتی در چهره اش نمودار میشد،در همین حال بود که جبرئیل علیه
السلام بر آن حضرت نازل شده گفت:اي رسول خدا این شهر شام است که من آن را پیش روي تو بلند کرده ام تا آن را
ببینی! رسول خدا نگریست شام را برابر خود دید،و چون از وي پرسیدند:فلان خانه و فلان جا کجاست؟همه را یک یک
ا تُغْنِی 􀀀 وَ م » : جواب داد ولی با اینوصف جز اندکی از آن مردم کسی بوي ایمان نیاورد،و همین است معناي گفتار خداي تعالی
باللّ و
􀀀
سپس امام علیه السلام دنبال آن فرمود:پناه میبریم بخدا که بوي ایمان نیاوریم...آمنا ه « لا یُؤْمِنُونَ 􀀀 اتُ وَ النُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ 􀀀 الْآی
رسوله...
« أَیّ الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِهِمْ
امِ 􀀀 إِلاّ مِثْلَ
􀀀
فَهَلْ یَنْتَظِرُونَ »
یعنی آیا این مردمی که به ایمان و دقت در آیات الهی مأمور گشته ولی ایمان نیاوردند،و در آیات وي دقت و تفکر نکردند
آیا جز عذاب و هلاکت را در آن روزهایی که کافران پیشینیانشان هلاك گشتند انتظار می برند؟ قتاده گفته:منظور از این
و روزها تعبیر شده « ایام » روزها همان عذابهایی است که براي قوم عاد و ثمود و قوم نوح اتفاق افتاد،و از نابودي و هلاکت به
چنانچه گویند:
ایام دولت یا ایام محنت.
و لفظ آیه استفهام است ولی منظور نفی است یعنی انتظار نمی برند...
« قُلْ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ »
اي محمد بآنان بگو منتظر عذاب خدا باشید که من هم با همۀ منتظران دیگر انتظار آن را دارم.
« ا وَ الَّذِینَ آمَنُوا 􀀀 ثُمَّ نُنَجِّی رُسُلَن »
آن گاه پیمبران خود و آن کسانی را که ایمان آورده اند از میان آن مردم نجات داده و بیرون می بریم،و برخی گفته اند:یعنی
از شر دشمنان و نقشه هاي شوم آنان نجاتشان میدهیم.
« ا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ 􀀀 ذلِکَ حَ  قا عَلَیْن 􀀀 کَ»
حسن گفته:یعنی شیوة ما چنان بوده که هر گاه امتی را از امتهاي گذشته هلاك میکردیم پیغمبر آنها و مردمانی را که بدو
ایمان آورده بودند نجات میدادیم،اکنون نیز هنگامی که این مشرکان را نابود کردیم تو را
ص : 371
اي محمد با آن کسانی که بتو ایمان آورده اند همه را نجات خواهیم داد.
و برخی گفته اند:معناي آیه این است که این چنین از روي حکمت بر ما واجب است که مؤمنان را از عذاب آخرت نجات
بخشیم همانطور که از عذاب دنیا نجاتشان میدهیم.
و امام صادق علیه السلام باصحاب خود فرمود:چه مانعی دارد که چون یکی از شماها با ایمان و اعتقاد باین مذهب از دنیا
ذلِکَ حَ  قا 􀀀 کَ » : رفت درباره اش گواهی دهیم که او از اهل بهشت است با این وعده اي که خداي تعالی داده و فرموده است
. « ا نُنْجِ الْمُؤْمِنِینَ 􀀀 عَلَیْن
ص : 372
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 104 تا 107
اشاره
یَتَوَفّ وَ أُمِرْتُ أَنْ
􀀀
اَللّ اَلَّذِي اکُمْ
􀀀
کِنْ أَعْبُدُ هَ 􀀀 اَللّ وَ ل
􀀀
لا أَعْبُدُ اَلَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 اَلنّ إِنْ کُنْتُمْ فِی شَکٍّ مِنْ دِینِی فَ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 قُلْ ی
لا یَنْفَعُکَ وَ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ م
􀀀
لا تَدْعُ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 لا تَکُونَنَّ مِنَ اَلْمُشْرِکِینَ ( 105 ) وَ 􀀀 أَکُونَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ ( 104 ) وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً وَ
لا رَادَّ 􀀀 إِلاّ هُوَ وَ إِنْ یُرِدْكَ بِخَیْرٍ فَ
􀀀
کاشِفَ لَهُ 􀀀 􀀀 اَللّ بِضُ رٍّ فَلا
􀀀
اَلظّ ( 106 ) وَ إِنْ یَمْسَ سْکَ هُ
􀀀
یَضُ رُّكَ فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الِمِینَ 􀀀 لا
( ادِهِ وَ هُوَ اَلْغَفُورُ اَلرَّحِیمُ ( 107 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَ
ترجمه
بگو اي مردم اگر در دین من شک دارید من هرگز آنچه را شما بغیر از خدا می پرستید پرستش نمی کنم،ولی خدایی را می
پرستم که(مرگ شما بدست او است و) شما را میمیراند،و مأمورم که از مؤمنان باشم( 104 )و(نیز بمن دستور داده و گفته اند
که)پیوسته روي اخلاص بسوي این دین بیاور،و هرگز از مشرکان مباش( 105 )و غیر از خدا چیزي را که سودت ندهد و زیانی
بتو نرساند(بخدایی)مخوان که اگر چنین کنی از ستمکاران خواهی بود( 106 )و اگر خدا براي تو ضرري خواهد هیچکس جز
او رفع آن نتواند،و اگر خیري براي تو خواهد کسی(جلوي)فضل او را نتواند (بگیرد و)باز گرداند،و آن را بهر یک از
.( بندگانش بخواهد میرساند،و او آمرزنده و مهربان است( 107
ص : 373
شرح لغات:
شک:تردید و دو دلی که هر دو طرف براي انسان یکسان است و در نتیجه توقف میکند.چنانچه اگر کسی شک داشت که
زید در خانه است یا نه،براي چنین کسی هیچیک از دو طرف این قضیه مزیتی بر آن طرف دیگر ندارد.
توفی:گرفتن چیزي بتمام جهات.
اقامه:نصب کردن.
مماسه:تماس پیدا کردن و در معنی با مطابقه و مجامعت شبیه است و نقیض آن مباینت است.
کشف:رفع حجاب و پرده اي که مانع از درك است.
تفسیر:
سپس خداي سبحان پیغمبر را به بیزاري جستن از هر معبودي جز خدا مأمور ساخته و فرماید:
« النّ
اس􀀀 ا أَیُّهَا .ُ.. 􀀀 قُلْ ی »
اي محمد باین کافران بگو اگر در دین من شک دارید که حق است یا نه.
« اللّ
􀀀
لا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 فَ»
من بخاطر شکی که شما در آئینم دارید آنچه را شما جز خدا می پرستید من پرستش نخواهم کرد.
« یَتَوَفّ
􀀀
اللّ الَّذِي اکُمْ
􀀀
کِنْ أَعْبُدُ هَ 􀀀 وَ ل »
ولی من خدایی را می پرستم که قدرت دارد شما را بمیراند،و این جمله متضمن تهدیدي براي آنها بود،زیرا معناي وفات
در صورتی که « بگو اگر در دین من شک دارید »: مشرکان وعدة عذاب آنها بود.و اگر کسی بپرسد که چگونه:خدا میفرماید
آنها اعتقاد ببطلان دین آن حضرت داشتند و شکی در اینباره نداشتند؟پاسخ آن بچند وجه است:
-1 تقدیر این جمله آن است که هر کس در دین من شک داشته باشد...
-2 آنها بخاطر اضطراب و نگرانیشان در وقت ورود آیات همانند مردمان شاك و دو دل بودند.
ص : 374
-3 حتماً در میان آنها افرادي بودند که در حال شک و تردید بودند و دیگران نیز در نامبرداري تابع آنها گشتند و ذکر آنها
غلبه کرد.
« وَ أُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ »
و پروردگار من مرا مأمور کرده که از تصدیق کنندگان توحید بوده و پرستشم را براي او خالص گردانم.
«... وَ أَنْ أَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ »
این جمله عطف بما قبل است،یعنی و بمن گفته شده که خود را براي دین پا بر جا کن،یعنی استقامت در دین داشته باش،و
بدانچه مأمور گشته اي از تحمل امر شریعت و قیام بوظائف رسالت روي آر.و برخی گفته اند:
یعنی روي خود را در نماز بسوي کعبه متوجه کن.
« حَنِیفاً »
یعنی از روي استقامت در دین.
« لا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُشْرِکِینَ 􀀀 وَ »
معناي این جمله نهی از شرك در عبادت است یعنی از مشرکان در عبادت پروردگار خود مباش.
« لا یَضُرُّكَ 􀀀 لا یَنْفَعُکَ وَ 􀀀 ا 􀀀 اللّ م
􀀀
لا تَدْعُ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 وَ »
و مخوان جز خدا چیزي را که اگر فرمانبرداریش کنی سودي بتو نرساند،و اگر نافرمانیش کنی و رهایش سازي زیانی بتو
نزند،یعنی چنانچه مشرکان بتهاي خویش را بصورت معبود خود میخوانند تو غیر خدا را اینگونه مخوان.
و اینکه فرمود:...مخوان جز خدا آنچه را سودت ندهد و زیانت نرساند...
با اینکه اگر فرضاً غیر خدا سود و زیانی هم داشت عبادت و پرستش آن چیز جایز نبود بدو جهت است:
-1 معناي جمله این است که نفع و زیان او مانند نفع و زیان خدا باشد یعنی چیزي را که چون سودت ندهد چون سود خدا و
زیانت نرساند چون زیان خدا.
-2 معناي این آیه آن است که وقتی بنا شد پرستش غیر خدا-اگر چه سود و زیانی هم داشته باشد-قبیح و زشت باشد،پرستش
چیزي که سود و زیانی ندارد قبیح تر و زشت تر خواهد بود.
« الظّ
􀀀
فَإِنْ فَعَلْتَ فَإِنَّکَ إِذاً مِنَ الِمِینَ »
و اگر با امر و فرمان خدا مخالفت کرده و غیر
ص : 375
خدا را پرستش کنی از ستمکاران بنفس خویش خواهی بود،زیرا زیانی را که همان عقاب و عذاب باشد بنفس خود وارد
.( ساخته اي.و این خطاب اگر چه در ظاهر به پیغمبر است،ولی در حقیقت مقصود از آن امت میباشند ( 1
« إِلاّ هُوَ
􀀀
کاشِفَ لَهُ 􀀀 لا 􀀀 اللّ بِضُرٍّ فَ
􀀀
وَ إِنْ یَمْسَسْکَ هُ »
و اگر خداوند محنتی از بلا،یا سختی یا بیماري براي تو بیاورد هیچکس جز وي قادر بر رفع آن نیست،و گویا خداي سبحان
پس از بیان اینمطلب که غیر او سود و زیان نمیرساند میخواهد بفرماید:قدرت بر سود و زیان تنها بدست او است.
« لا رَادَّ لِفَضْلِهِ 􀀀 وَ إِنْ یُرِدْكَ بِخَیْرٍ فَ »
و اگر خیري براي تو بخواهد از سلامتی جسم و نعمت و فراخی در زندگی و امثال آن نیز احدي قدرت جلوگیري و منع آن را
ندارد.
« ادِهِ 􀀀 شاءُ مِنْ عِب 􀀀 یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَ »
خیر را بهر که خواهد از بندگان خویش میرساند و بمقتضاي حکمت و بر طبق مصلحتی که میداند بوي عطا میکند.
« وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ »
و او در مورد گناهان بندگان خود آمرزنده است و نسبت بدانها مهربان و رحیم است.
ص : 376
است.که « ایاك اعنی و اسمعی یا جاره » 1) -چنانچه نظائر آن گذشت،و در مقدمۀ کتاب هم تذکر داده شد که قرآن از باب -1
در بسیاري از موارد مخاطب رسول خدا(ص)است ولی منظور امت او هستند.
[ [سوره یونس ( 10 ): آیات 108 تا 109
اشاره
ا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ 􀀀 ا وَ م 􀀀 ما یَضِلُّ عَلَیْه 􀀀 ما یَهْتَدِي لِنَفْسِهِ وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّ 􀀀 ي فَإِنَّ 􀀀 جاءَکُمُ اَلْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنِ اِهْتَد 􀀀 اَلنّ قَدْ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀 قُلْ ی
( حاکِمِینَ ( 109 􀀀 اَللّ وَ هُوَ خَیْرُ اَلْ
􀀀
حَتّ یَحْکُمَ هُ
ی􀀀 اِص ی إِلَیْکَ وَ بِْرْ 􀀀 ا یُوح 􀀀 108 ) وَ اِتَّبِعْ م )
ترجمه
بگو اي محمد حق از جانب پروردگارتان براي شما آمد پس هر که هدایت یافت بسوي خود هدایت یافته،و هر که گمراه
شود بزیان خود گمراه گشته و من نگهبان شما نیستم( 108 )و پیروي کن آنچه را بتو وحی میشود و صبر کن تا خدا(میان تو و
( ایشان)حکم کند و او بهترین داوران است.( 109
تفسیر:
خداي سبحان این سوره را بخاطر دلداري پیغمبر خود بموعظه و وعدة مؤمنان و تهدید کافران ختم کرده فرماید:
« جاءَکُمُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ 􀀀 النّ قَدْ
اس􀀀 ا أَیُّهَا 􀀀ی»
و منظور از حق در این آیه،قرآن و دین اسلام و نشانه هایی است که برحمت وي دلالت داشت،و برخی گفته اند:منظور از
اللّ علیه و آله-و معجزات ظاهري وي میباشد.
􀀀
حق:پیغمبر-صلی ه
« ما یَهْتَدِي لِنَفْسِهِ 􀀀 ي فَإِنَّ 􀀀 فَمَنِ اهْتَد »
پس هر که با نظر و دقت بدو هدایت یافت و آن را بعنوان حق و درستی شناخت نفع و سودش عاید خود وي گردد.
« ا􀀀 ما یَضِلُّ عَلَیْه 􀀀 وَ مَنْ ضَلَّ فَإِنَّ »
و هر کس گمراه شد و از تأمل و استدلال در آن رو گرداند بزیان خود گمراه شده و بر نفس خود جنایت کرده.
ص : 377
« ا أَنَا عَلَیْکُمْ بِوَکِیلٍ 􀀀 وَ م »
و در صورتی که شما بفکر خود نباشید من نگهبان و حافظ شما از عذاب و نابودي نیستم چنانچه شخص وکیل و نگهبان،مال
دیگري را نگهبانی و حفظ میکند.یعنی وظیفۀ من جز تبلیغ نیست و ملزم نیستم که حتماً شما را از عذاب دوزخ نجات داده و
بهدایت برسانم چنانچه شخصی که در مال غیر وکیل است ملزم است آن را از زیان و ضرر حفظ کند.(من چنین الزامی نسبت
بشما ندارم).
« ی إِلَیْکَ وَ اصْبِرْ 􀀀 ا یُوح 􀀀 وَ اتَّبِعْ م »
و پیروي کن از آنچه بتو وحی میشود،و بر اذیت و آزار کافران و تکذیبشان صبر کن.
« حاکِمِینَ 􀀀 اللّ وَ هُوَ خَیْرُ الْ
􀀀
حَتّ یَحْکُمَ هُ
ی􀀀 »
تا خداوند میان تو و ایشان بوسیلۀ پیروزي دین تو داوري کند که براستی وي بهترین داوران است و جز بعدالت و درستی حکم
نمیکند.
پایان
ص : 378
فهرست جلد یازدهم ترجمۀ تفسیر مجمع البیان
از اول سورة توبه تا پایان سورة یونس موضوع صفحه نزول سورة توبه و شمارة آیات و اسامی آن 3 فضیلت این سورة مبارکه
2 و ترجمۀ آن 7 شرح لغات و اعراب و تفسیر این دو آیه 8 داستان ابلاغ - اللّ در آغاز آن نیست 5 آیه 1
􀀀
و اینکه چرا بسم ه
6 و ترجمۀ آن 18 بیان و شرح - 4 و ترجمۀ آن 14 بیان و شرح لغات و تفسیر دو آیۀ فوق 15 آیه 5 - سورة برائت 10 آیه 3
13 و ترجمۀ آن 28 شرح لغات و تفسیر - 8 و ترجمۀ آن 23 شرح لغات و تفسیر آن 24 آیات 9 - لغات و تفسیر آن دو 19 آیۀ 7
18 و ترجمۀ - 37 آیۀ 17 - 16 و ترجمۀ آن 33 تفسیر و ارتباط این آیات 34 - آیات فوق 29 یک سؤال و جواب 31 آیات 14
22 و ترجمه آن 42 شرح لغات و شأن نزول - آن 38 موضوع صفحه در اینکه آیا ایمان تنها اقرار بزبان است یا نه؟ 41 آیات 19
27 و ترجمۀ آن 51 شرح - 24 و ترجمۀ آن 47 شأن نزول و تفسیر آن 48 آیات 25 - آیات فوق 43 تفسیر این آیات 45 آیۀ 23
63 شرح لغات و شأن 29 و ترجمۀ آن 62 شرح لغات و تفسیر آیه 28 - لغات و تفسیر آن 52 داستان جنگ حنین 54 آیۀ 27
33 و ترجمۀ آن 73 شرح لغات و - 31 و ترجمۀ آن 69 شرح لغات و تفسیر آن 70 آیۀ 32 - 66 آیۀ 30 نزول و تفسیر آیۀ 29
35 و ترجمۀ آن 77 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 78 - تفسیر آن 74 آیۀ 34
ص : 379
موضوع صفحه آیۀ 36 و ترجمۀ آن 82 تفسیر این آیه 83 آیۀ 37 و ترجمۀ آن 86 شرح لغات و تفسیر آن 87 معناي نسیء و
39 و ترجمۀ آن 91 شأن نزول و لغات و تفسیر این دو آیه 92 آیۀ 40 و ترجمۀ آن 95 تفسیر این آیه - داستان کنانه 87 آیۀ 38
43 و ترجمۀ آن 99 شرح لغات و تفسیر این - اللّ علیه و آله-بمدینه 96 آیۀ 41
􀀀
و داستان غار ثور و هجرت رسول خدا-صلی ه
48 و ترجمه - 45 و ترجمۀ آن 105 تفسیر این دو آیه 106 آیۀ 46 - آیات 100 آیا قدرت مقدم بر فعل است یا نه؟ 102 آیۀ 44
55- 52 و ترجمۀ آنها 113 شأن نزول و تفسیر آیات فوق 114 آیات 53 - آن 108 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 109 آیات 49
59 و ترجمۀ آنها 123 شرح - و ترجمۀ آن 118 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 119 آیا کفار نیز مکلف هستند؟ 120 آیات 56
126 تفسیر این دو آیه 127 آیۀ 60 و ترجمۀ آن 129 تفسیر 59- 124 شرح لغات و شأن نزول آیه 58 57- لغات و تفسیر آیه 56
63 و ترجمه آن 134 موضوع صفحه شرح لغات و شأن نزول این آیات 135 - این آیه و فرق بین فقیر و مسکین 130 آیات 61
70 و - 66 و ترجمۀ آن 139 شرح لغات و شأن نزول آنها 140 تفسیر این آیات 142 آیات 67 - تفسیر آیات فوق 136 آیات 64
73 و ترجمۀ آنها 151 شرح لغات و تفسیر 152 آیۀ 74 و ترجمۀ - ترجمۀ آنها 145 شرح لغات و تفسیر این آیات 146 آیات 71
78 و ترجمۀ آنها 161 شرح لغات 162 شأن نزول این - آن 156 شرح لغات و شأن نزول این آیه 157 تفسیر آن 159 آیۀ 75
83 و ترجمۀ آن - 80 و ترجمۀ آن 167 شرح لغات و تفسیر 168 آیۀ 81 - آیات و داستان ثعلبۀ انصاري 163 تفسیر 164 آیۀ 79
89 و ترجمۀ آنها 178 شرح - 85 و ترجمۀ آن 175 تفسیر آن 176 آیات 86 - 171 شرح لغات و تفسیر این آیات 172 آیۀ 84
93 و ترجمۀ آن 183 شرح لغات و شأن نزول این آیات 184 - لغات و تفسیر 179 آیۀ 90 و ترجمه و تفسیر آن 181 آیۀ 91
تفسیر این آیات 185
ص : 380
99 و ترجمۀ آنها 190 شرح لغات و - 96 و ترجمۀ و شأن نزول آن 187 تفسیر این آیات 188 آیات 97 - موضوع صفحه آیۀ 94
تفسیر 191 آیۀ 100 و ترجمه و شأن نزول و تفسیر آن 193 نخستین کسی که به رسول خدا(ص)از مردان- ایمان آورد علی
105 و ترجمۀ - 102 و ترجمۀ و شرح لغات و تفسیر آن 197 شأن نزول این دو آیه 199 آیۀ 103 - علیه السلام بود 194 آیۀ 101
110 و ترجمۀ آن 209 شرح لغات این - و تفسیر آن 202 آیۀ 106 و ترجمه و شان نزول آن 207 تفسیر این آیه 208 آیۀ 107
114 و - 112 و ترجمۀ آن و شرح لغات 215 تفسیر این آیات 216 آیۀ 113 - آیات 210 شأن نزول و تفسیر آن 211 آیۀ 111
116 و ترجمه و شان نزول و تفسیر آن - ترجمۀ و شرح لغات و تفسیر آن 220 ارتباط این آیات با آیات گذشته 223 آیۀ 115
118 و ترجمۀ و شرح لغات آن 226 موضوع صفحه شأن نزول این آیات - 224 ارتباط این آیات با آیات پیشین 225 آیۀ 117
121 و ترجمه و شرح لغات 234 - 227 تفسیر آن 229 ارتباط آیات 231 آیۀ 119 و ترجمۀ و شرح لغات و تفسیر 232 آیۀ 120
129 و - 125 و ترجمۀ آن 238 شرح لغات و شان نزول 239 تفسیر این آیات 240 آیۀ 126 - تفسیر این دو آیه 235 آیۀ 122
2 و ترجمۀ و شرح لغات 251 - ترجمۀ آن 245 شرح لغات و تفسیر این آیات 246 سورة یونس فضیلت این سوره 250 آیۀ 1
6 و ترجمه - 4 و ترجمۀ و شرح لغات 254 تفسیر این دو آیه 255 ارتباط و نظم آیات 257 آیۀ 5 - تفسیر این دو آیه 252 آیۀ 3
12 و ترجمه و تفسیر آن 264 - 10 و ترجمۀ و شرح لغات 261 تفسیر این آیات 262 آیۀ 11 - و شرح لغات و تفسیر 258 آیۀ 7
20- 17 و ترجمه و شرح لغات 269 شأن نزول و تفسیر این آیات 270 آیۀ 18 - 14 و ترجمه و شرح لغات 267 آیۀ 15 - آیۀ 13
و ترجمۀ و تفسیر آن 272
ص : 381
25 و ترجمه - 23 و ترجمه آن 277 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 278 آیۀ 24 - موضوع صفحه یک سؤال و پاسخ 273 آیۀ 21
30 و ترجمۀ و شرح لغات و - 27 و ترجمۀ و شرح لغات و تفسیر 284 آیۀ 28 - و شرح- لغات 281 تفسیر این آیات 282 آیه 26
40 و ترجمه آنها 294 شرح - 36 و ترجمه و تفسیر آن 293 آیۀ 37 - 33 و ترجمۀ و تفسیر آن 290 آیۀ 34 - تفسیر 287 آیه 31
47 و ترجمه و تفسیر آن - 45 و ترجمه و تفسیر آن 301 ارتباط و نظم آیات 303 آیه 45 - لغات و تفسیر این آیات 297 آیۀ 41
56 و ترجمه و شرح لغات آن 311 تفسیر این - 52 و ترجمه و شرح لغات آن 307 تفسیر این آیات 308 آیۀ 53 - 304 آیۀ 48
61 و ترجمۀ آن 317 شرح لغات و - 58 و ترجمه و تفسیر آن 414 آیۀ 59 - آیات 312 نظم و ترتیب این آیات 313 آیۀ 57
65 و ترجمۀ و شرح لغات آن 321 تفسیر آیات فوق - تفسیر این آیات 318 ارتباط و نظم آیات 320 موضوع صفحه آیۀ 62
73 و ترجمه - 70 و ترجمه و تفسیر آن 328 آیۀ 71 - 67 و ترجمه و تفسیر آن 326 آیۀ 68 - 322 ارتباط این آیات 324 آیۀ 66
82 و - 78 و ترجمۀ آن 334 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 335 آیۀ 79 - آن 330 شرح لغات و تفسیر آیات فوق 331 آیۀ 74
89 و ترجمه و شرح لغات 344 - 86 و ترجمه و شرح لغات 340 تفسیر آیات فوق 341 آیه 87 - ترجمه و تفسیر آن 336 آیۀ 83
92 و ترجمه آن 349 شرح لغات و تفسیر آن 350 آیۀ 93 و ترجمه و شرح لغات 353 تفسیر این - تفسیر آیات فوق 345 آیۀ 90
100 و ترجمه - 97 و ترجمه و تفسیر آن 355 آیۀ 98 و ترجمه و تفسیر آن 360 داستان قوم یونس 365 آیۀ 99 - آیه 354 آیۀ 94
107 و ترجمۀ آن 373 شرح لغات - 103 و ترجمه و شرح لغات 369 تفسیر این آیات 370 آیۀ 104 - و تفسیر آن 366 آیۀ 101
109 و ترجمه و تفسیر آن 377 - و تفسیر آیات فوق 374 آیه 108
ص : 382
ص : 383
ص : 384
در