گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد پنجم
.مقدمه‌




خداوند يكتاي بي‌همتا را سپاس كه با همه دشواريها مرا ياراي آن بخشيد تا كار ديرپاي دراز آهنگ خود را درباره «تاريخ ادبيات در ايران» دنبال كنم و بفضل بي‌منت و نعمت بي‌ضنتش مجلد پنجم ازين كتاب را آماده طبع و نشر سازم.
موضوع اين جلد بحث در تاريخ ادب فارسي است در سده‌هاي دهم و يازدهم و نيمي از سده دوازدهم هجري، يعني عهدي كه با پادشاهي شاه اسمعيل صفوي (م 930 ه) آغاز شد و بكشته شدن نادرشاه افشار (1160 ه) پايان پذيرفت، دوراني از توانايي و پهناوري ايران و رواج پردامنه فرهنگ آن.
شيوه كار در تأليف اين جلد همانست كه در جلدهاي پيشين بود و در مقدمه‌يي كه سي سال پيش ازين بر جلد اول كتاب نوشته‌ام، درباره آن سخن گفته‌ام. تنها تفاوتي كه اين جلد با جلدهاي پيشين دارد در تفصيل جستارهاي چندگانه آنست نه در چيزي ديگر، و آن هم بدين سبب است كه موضوع اين جلد دوراني دويست و پنجاه ساله را دربر مي‌گيرد و بمحيطي بسيار پهناور از قاره آسيا باز بستگي دارد، و طبعا دامنه سخن هم بهمان نسبت بايد وسيعتر از ديگر قسمتهاي اين كتاب باشد.
بنابر روش ثابتي كه در تأليف كتاب داشته‌ام فصلهاي مقدماتي اين جلد تا آنجا كه ممكن بود كوتاه‌تر تدوين شده است و با اين حال نبايد تصور كرد كه آن فصلهاي مقدماتي، خاصه فصل چهارم، از فوائد ادبي خاليست، چنانكه خواننده
ص: 16
خود درخواهد يافت.
در همه جلدهاي اين كتاب قسمت اساسي پنجمين فصل آنست كه بتحقيق در زبان و ادب فارسي در دوره مربوط اختصاص دارد، با اين تفاوت كه در دوران صفوي بايد بدنبال زبان و ادب فارسي و شاعران و نويسندگان پارسي‌گوي از جانبي تا دروازه‌هاي اروپا در بالكان، و از طرفي ديگر تا مرزهاي چين و تا كناره‌هاي شرقي و جنوبي هند بپيش رفت زيرا پارسي‌گويان ايراني يا تربيت شدگان آنان در همه اين ناحيتهاي پهناور پراگنده بودند و از شرايط خاصي كه وضع سياسي آسيا در آن عهد برايشان پديد آورده بود، بهره‌مندي داشتند. همين پهناوري محيط ادبي باعث شده است كه فصل پنجم ازين جلد بيش از عادت بتفصيل گرايد و از سيصد و نوزدهمين صحيفه ازين بخش تا بپايان اين جلد كه گويا از هزار و پانصد صفحه تجاوز خواهد كرد، امتداد يابد و بشرحي كه در آغاز فصل مذكور مي‌بينيد به پنج قسمت كه هريك را «بهره» نام داده‌ام منقسم گردد.
آنچه از صفحه 319 تا 633 ازين بخش مي‌خوانيد فقط كلياتيست درباره زبان و ادب فارسي و بحثي عمومي و كلي در باب شعر، بنحوي كه ترجمه حال و ذكر آثار شاعران زمان و بحث درباره نثر فارسي و نويسندگان و مؤلفان بيك يا دو بخش ديگر موكول خواهد گشت و بهنگام سخن گفتن از حال و كار شاعران [كه شماره آنان از رومي و ايراني و هندي از يكصد و بيست و پنج تن تجاوز خواهد كرد]، از هريك بقدر امكان نمونه شعر برگزيده خواهد شد.
از اثرهاي بيشتر اين شاعران، كه گروهي از آنان گويندگاني توانا بوده‌اند، اكنون جز نسخه‌هاي معدود و گاه منحصر در دست نيست و براي آشنايي بيشتر با آنان چاره‌يي جز نقل نسبة زياد از اثرهايشان نيست و من همين كار را درباره بسياري از آنان كرده‌ام، اما خواننده آن اثرهاي منقول نبايد تصور كند كه همه آنها را بعنوان نشانه‌ها و نمودارهايي از فصاحت گويندگانشان در اين جلد گنجانيده‌ام، چنين نيست، بلكه در اين كار بيشتر بدو اصل نظر داشتم: نخست آنكه نمونه كافي از افكار و انواع ادبي و سير آنها و تحول زبان فارسي را در عهد مورد مطالعه خود
ص: 17
بخواننده ارائه كنم، و دوم آنكه از اثرهاي كمياب كه اينسوي و آنسوي جهان در كتابخانهاي دوردست ذخيره شده، نمونه‌هاي كافي در يكجا گرد آورم و در دسترس خواننده بگذارم.
شماره عالمان و اديبان و مؤلفان و نويسندگان و شاعران كه درين جلد خواهيد ديد بسيارست اما همه آنان كه بايد باشند نيستند. با آنكه در راه تأليف اين جلد بسيار سفر كرده و كتاب و ديوان و مثنوي خوانده و درباره آنها و صاحبان آنها سخن گفته‌ام، هنوز ناگفته بسيارست. همينقدر بايد بدانيم بسي از گويندگان عهد كه ديواني و اثري قابل توجه، حتي متوسط، از آنان بازمانده در اينجا ذكر خيري از ايشان شده و شرحي باختصار يا بتفصيل نسبي درين راه نگاشته آمده است.
اينهمه را گفتم، اما اين را ناگفته گذاردم كه اين جلد با همه تفصيل بي‌ترديد از نقيصه‌هاي بسيار عاري نيست و چگونه از كسي چون من كه پس از سالها رهنوردي هنوز در آغاز راهست، كاري آراسته بكمال برآيد؟ پس اگر دوستان در اين كار پردامنه نقصهايي مي‌بينند بر من خرده نگيرند بلكه در رفع آن بكوشند و چاره‌يي بينديشند تا اين قسمت بسيار مهم از تاريخ فرهنگ و ادب ما چنانكه سزاوار آنست شناخته و شناسانده گردد.
در پايان برعهده مؤلف است كه مراتب امتنان خود را از دوست با وفايش آقاي دكتر سيد محمد ترابي بسبب زحمات خستگي‌ناپذير او ابراز دارد. وي كه عهده‌دار و تيمارخوار اصلي اين كتاب، خواه در طبع اول و خواه در طبع ثاني آن، بود در راه آن بهيچروي از صرف وقت و بذل همت دريغ نورزيد.
خدايش ياري دهاد و قدم همتش در طريق ادب و فرهنگ پويا باد.
دهم بهمن‌ماه 1363
ذبيح اللّه صفا
تاريخ ادبيات در ايران، ج‌5بخش‌1، ص: 3