گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
اشاره




تاریخ عالم آرای عباسی تألیف اسكندر بیك تركمان شامل احوال سلطنت شاه عباس از سال سی و یكم سلطنت
ص: 919
(647) بسم الله الرحمن الرحیم بعد از حمد و سپاس خالق آسمان و زمین و ستایش و نیایش دادار جهان آفرین كه عالم ابداع و ایجاد را بوجود شهریاران با دین و داد و فرمانروایان عدالت نهاد انتظام داد و درود نامعدود بر سر دفتر جریده انبیاء سلطان ممالك اصطفاء صلی الله علیه و آله و سلم و آل و عترت طاهره او خصوصا سرآغاز نسخه مفاخر و مناقب اولیاء و اصفیاء مصداق كلام صدق انجام انا مدینة العلم و علی- بابها اب الائمه المعصومین صلوات الله و سلامه علیه و علیهم اجمعین كه خازنان جواهر علوم و اخیار دین و راهنمایان مسالك تعیین‌اند بر رأی رزین خردمندان سخن سنج كه نكته نگاران صحایف دانش و معنی آرایان دقایق سخندانند پوشیده نماند كه مسود این اوراق اقل العباد اسكندر منشی در صدر صحیفه اول تاریخ عالم آرای عباسی مرقوم كلك بیان گردانیده كه چون توفیق الهی قرین حال و رفیق امانئ و آمال گردد صحیفه دوم را از تاریخ مذكور بیمن اقبال مصون از اختلال شهریار جوانبخت كامكار كامران خلاصه دودمان صفوت نشان صفوی بنیان فرمانروای اقالیم عدل و داد ناسخ قوانین اكاسره و كیان پیشداد لؤلؤ عمان جهانداری گوهر یكتای خلافت و شهریاری غلام باخلاص حضرت شاه ولایت پناه اعنی خاقان گیتی ستان گردون بارگاه شاهی ظل اللهی كه فروغ انوره معدلتش خورشید- آسا روشنی بخش عرصه جهان است در دو مقصد نگاشته كلك بدایع نگار گرداند.
مقصد اول از جلوس سعادت مأنوس لغایة سی سال كه یك قرن سعادت اقران ایام فرماندهی فرمانده زمان است.
مقصد دوم از آغاز قرن دوم كه بزمان حضرت صاحب الزمان متصل باد مذیل بذكر حكایات غریبه و روایات عجیبه روزگار چون مقصد اول بنوعی كه از پیش گذشت رقم تحریر و نگارش یافت اكنون شروع در مقصد ثانی كرده امید كه بیمن الطاف الهی از عمر امان یافته این نسخه عالم آرا چنانچه مكنون خاطر اخلاص گزین است رقم اختتام پذیرفته این تازه نهال بستان سخنگذاری از جویبار فیض فضل اللهی سرسبز و شاداب گشته بر حسب خواهش و آرزو بثمره مراد بارور گردد و ما توفیقی الا بالله.

آغاز قرن دوم سنه ئیلان ئیل تركی مطابق ست و عشرین و الف هجری سال سی و یكم جلوس عباسی است‌

اشاره

سخن پرداز این نیكو ترانه‌چنین گوید ز احوال زمانه كه در وقایع سنه سابق مطابق خمس و عشرین و الف تحریر یافته كه در زمستان آن سال قشلاق همایون دروانقی قرار یافته بجهت اقامت اشرف منازل خوب و حمام مرغوب ساخته و پرداخته اركان دولت و اعیان حضرت هر یك رواقها
ص: 920
[648] و منظرها بچوب و نی ترتیب داده زمستان را در آن مكان بهجت فزابخوشی و خرمی گذرانیده و چون ایام شتا سپری گشته بهار خجسته آثار قدم بر بساط دلگشائی و عالم آرائی نهاد و نوروز فیروز بهزار گونه بهجت و روح فزائی طراوت بخش عالم نشاط گردید یعنی خورشید جهان آرا بعد از انقضاء نه ساعت و چهل و دو دقیقه روز دوشنبه دوازدهم شهر ربیع الاول از سر منزل حوت بیرون خرامیده پرتو سعادت بر برج حمل انداخت.
شعر
آغاز بهار دلگشا شدایام لطافت هوا شد
دلها بنشاط شد شتابان‌چون عارض دلربای خوبان چون روزی چند از ایام نشاط افروز نوروز گذشت و هوای وانقی روی بگرمی آورد از یورت قشلاق كوچ واقع شده رایت منصور شهریار زمان بجانب ییلاقات گرجستان در حركت آمد.
از سوانح اقبال كه در آن ایام میمنت فرجام بظهور آمد فتح قلعه قرلانقوچ است كه جمعی از كفره گرجستان بدان حصن حصین برآمده اظهار بغی و طغیان مینمودند و آن قلعه عالی اساس بر فراز كوهی رفیع وزیر قلعه منیع واقع است كه از هیچ طرف سركوبی ندارد ارتفاعش بمثابه كه از درگاه قلعه تا مكانی كه محافظان اقامت دارند پانصد و شصت زینه پایه بالا میباید رفت و بی تكلف اگر قلعه مذكور سوای آب انباری كه از آب باران پر میشود چشمه آبی میداشت كمند تسخیر هیچ والا شكوهی بر كنگره مجره مثال آن قلعه سپهر تمثال نمیرسید در اینوقت بمحض اقبال مصون از اختلال همایون اعلی رعب و هراس بیقیاس در دلهای گرجیان بی‌ایمان راه یافته دست در دامن استیمان زدند و بگرات خان والی كارتیل را شفیع خود ساخته بیرون آمده قلعه را سپردند و محصوران از عواطف خسروانه خلعت امان پوشیده بعضی كه اراده ملازمت بگرات خان داشتند بكارتیل رخصت یافته بعضی دیگر بدر الامان فرح آباد جنت نهاد رفته از حوادث زمان آسودگی یافتند و چندی از تفنگچیان موكب شاهی بحراست قلعه مأمور گشتند در خلال این حال بمسامع جلال رسید كه گروهی از بقیة السیوف گرجیان كه از بیم تیغ و سنان غازیان در جنگلها و بیغولها خزیده بودند در ولایت قسق جمع آمده در مقام خلاف و شقاقند چون نایره غضب درباره آن بیدینان افروختگی داشت و هنوز شعله غضب انطفا نپذیرفته بود فوجی از افواج قاهره را بر سر آن بخت برگشتگان خون گرفته فرستادند و متعاقب آن گروه زمان بیك یوزباشی غلامانرا نیز با فوجی از غلامان بنهب واسر ایشان مأمور گردانیدند و زمره مجاهدان چون بلای آسمانی ناگهان بسروقت آن خون گرفتگان رسیده جمعی كثیر از كفره فجره بدست درآمدند از ناوران معتبر و بسیاری از نصارای بداختر بعضی طعمه شمشیر و بعضی دیگر با كودكان و زنان بقیة السیف اسیر و دستگیر شدند و گرفتاران را كه باردوی همایون آوردند مورد تیغ یاسا و عقوبات گوناگون گشته در سیاستگاه قهر قهرمانی جان بسختی میدادند چون خاطر از انوار مهمات گرجستان كاخت فراغت یافت رایات جلال بجانب تفلیس در حركت آمد و بگرات خان والی كارتیل بلوازم خدمت و میزبانی پرداخته زیاده از مأمول بتفقدات شاهانه و خلع فاخره پادشاهانه شرف امتیاز یافت و از آنجا عنان عزیمت بجانب سمخوت معطوف گردانیده چند روز در منازل ملك اتابیك نواده ملك میرمن سمخوئی كه از زمره یكجهتان صادق العقیده این دودمان مقدسند عشرت پیرا بوده از آنجا لوای توجه بییلاقات كوكجه دنكیز افراختند و روزی چند در متنزهات
ص: 921
سواحل بحر كوكجه و آن سرزمینهای باخضرت مینو مثال و چشمه‌های آب زلال گوهر تمثال آن دشت و جبال روزگار بخرمی و خوشدلی گذرانیدند.