گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
مقاله دوازدهم در بیان وقایع و محاربات و فتوحات دولت همایون‌




چون در جمیع مواد توسل آن حضرت بدرگاه الهیست لهذا همیشه بفتح و فیروزی و ظفر اختصاص یافته از بدایت جلوس سعادت مأنوس الی یومنا هذا ابواب فتوحات بر چهره امانی و آمال آن حضرت مفتوح میگردد و معظم قضایا و محاربات قوی كه آن حضرت را در ایام جهانداری روی داده و ممالكی كه بزور بازوی همت بحوزه تسخیر كشیده بموجبی است كه در ذیل این دفتر هر یك در محل خود سمت گزارش می‌یابد تیمنا و تبركا این كتاب بذكر مجملی از آنها اشعار میرود و بالجمله در آغاز جلوس بر اورنگ سلطنت چون گلشن سرای دولت با خس و خاشاك آمیخته از نزاهت و خرمی افتاده بود و بعضی خودرایان بی‌عاقبت سر از جیب معصیت برآورده لوای تجبر و تكبر افراشته بودند دفع دشمن خانگی را لازم و واجب دانسته از مقر سلطنت بصفاهان و از آنجا بشیراز توجه نموده یعقوب خان ذو القدر را كه در قلعه اصطخر و یوسفخان را كه در قلعه كرمان متحصن شده بودند دفع نموده عود فرمودند و همت به تسخیر قلعه دولتیار سپاه منصور و دفع آن مخذول طاغی گماشته بعد از فتح و ظفر قلعه را با خاك یكسان و قلعه وجودش را ویران ساختند و بعد از آن چون از خان احمد والی گیلان لاهیجان آثار خلاف بظهور رسیده با پادشاه روم بازگشت نموده بود لشكر بتسخیر آن ولایت فرستاده او را از مملكت اخراج نموده آن ولایت را متصرف شده بود ضمیمه عرصه آن ولایت گردانیده كل عرصه گیلانات را از خاشاك ارباب طغیان پاك كردند و قلعه سندانرا كه امیر حمزه خان طالش ولد بایندر خان تصرف نموده دم از استقلال میزد بحسن تدبیر و اصابت ضمیر منیر تسخیر فرموده كمند همت بر كنگره تسخیر قلاع سپهر ارتفاع مازندران كه ملك موروث بود و رستمدار كه در میانه ملوك انقسام یافته همیشه محل شورش و غوغا بود انداخته بنیروی اقبال داخل ممالك محروسه گردانیده مهبط امن و امان ساختند و بجانب لرستان لشكر كشیده شاهویردی خان لر عباسی را كه آثار طغیان و عصیان از او بظهور میرسید بدست آورده دود از آن دودمان برآوردند و آنجا ممالك و اطراف مسالك را از خس و خاشاك بیدولتان هر طایفه پاك گردانیده بتدارك اموال خراسان پرداختند و یك دو نوبت كه عبد المؤمن- خان ولد عبد الله خان اوزبك بخراسان آمده متوجه تسخیر قلاع نیشابور و اسفراین و غیره گردید و رایات نصرت آیات بمدافعه او می‌شتافت تاب مقاومت در خود نیافته بمقابله با لشكر منصور درنمی‌آمد تا آنكه بمقتضای الامور مرهونته باوقاتها موكب جهانگشای بدار السلطنه هرات توجه نموده در پل سالار و رباط پریان بادین محمد خان ولد جانی بیك سلطان خواهرزاده عبد الله خان بعد از كشته شدن عبد المؤمن خان كه در دار السلطنه هرات بمسند فرمان دهی تمكن یافته بود مصاف داده مظفر و منصور گشت و دین محمد خان در معركه زخمی گشته بعالم آخرت شتافت و عاقبت ملك خراسان بتصرف اولیای دولت ابدبنیان درآمد و از آنجا عزیمت بصوب استرآباد معطوف داشته
ص: 1113
طاغیان آن ولایت را از میان برداشته رسم سیاه پوشی را برانداخت و در سال دیگر نور محمد خان والی مرو شاهیجان كه بمعاونت آن حضرت بسلطنت ملك موروث رسیده بود سر از گریبان عصیان برآورده آثار خلاف بظهور آورده موكب ظفر قرین بتسخیر آن ولایت توجه نموده او را بدست آورده قلعه ابیورد و نسا و باغباد و درون و مرو را ضمیمه ممالك خراسان ساخت و در پارس ئیل سنه عشر و الف بجهت تأدیب اوزبكان و تخریب ولایت ایشان بجانب بلخ لشكر كشیده قلعه اندخود را كه در متانت و استحكام شهره جهانست و سلاطین ما تقدم را كه اراده تسخیر آن نموده‌اند كمتر از ششماه بیشتر نپذیرفته یك روز محاصره فرموده روز دوم فتح نمودند و تا بیست روز در ظاهر بلخ خیمه اقامت نصب نموده باقی خان برادر دین محمد خان اوزبك كه پادشاه ماوراء النهر و تركستان شده بود در شهر متحصن شده جرأت مقابله نیافت و عرصه آن ولایت را بتاراج حادثه داده معاودت فرمودند و چون در میزان غیرت شاهانه و كفه حمیت پادشاهانه سنجیده نمی‌نمود كه ممالك موروثی آذربایجان و شیروان كه گورخانه چندین ساله قزلباش است در تصرف رومیان باشد و امرا و پادشاهان سرحد نیز جلالی شده اطوار ناپسند پیش گرفته بودند كه موجب نقص عهد و میثاق پیشین بود در فصل پائیز توشقان ئیل احدی عشر و الف بعزم استرداد آن بلاد در حركت آمده در ظاهر شهر تبریز با علی پاشا بیگلربیگی مصاف داده او را منهزم و اسیر گردانیده و لشكرش را طعمه شمشیر كردند و قلعه تبریز را بعد از محاصره بدست آوردند و از آنجا متوجه نخجوان گشته بعد از تسخیر قلعه آنجا بمحاصره قلاع ایروان پرداختند و مدت محاصره هفت ماه امتداد یافته عاقبت بنیروی اقبال قلعه متین رصین ایروان كه مشتمل بر سه قلعه بود مفتوح گشته ولایت چخور سعد و توابع بدست درآمد و در سنه ئیلان ئیل ثلث و عشر و الف لشكر بر سر چغال اغلی سردار روم كه در خطه وان اقامت داشت فرستاده بین الفریقین در ظاهر شهر وان محاربه اتفاق افتاد چغال اغلی منهزم گشته روی بوادی فرار آورد و لشكرهای ممالك روم را جمع آورده در اواخر پائیز همان سال روی بجانب تبریز آورد و با سردار روم كه لشكر عظیم همراه داشت در حوالی تبریز و رود و با سردار روم مصاف داده بر آن لشكر بیحد و مر ظفر یافت و چغال اغلی شكسته و پریشان حال بدیار بكر گریخته در آنجا رخت هستی بباد فنا داده بعد از وقوع این فتح نامدار لشكر بجانب قراباغ كشیده قلعه گنجه را محاصره نمودند بعد از چهار پنج ماه قلعه سپهر مدار را بحوزه تسخیر كشیدند و محمد پاشا حاكم قلعه را كه در قلعه داری ساعی بود با محصوران بپاشا رسانیدند و از آنجا متوجه تسخیر قلعه تفلیس و تومانوس و گرجستان و قلعه لوری شدند از صولت لشكر قیامت اثر پاشایان و مستحفظان آن قلاع متزلزل گشته جز استیمان و قلعه سپردن چاره نیافتند و چون خاطر از تسخیر آن قلاع جمع گردید روی همت بتسخیر قلاع مملكت شیروان آوردند و قلاع شماخی را در قلب زمستان و كثرت بارندگی برف و باران محاصره فرموده آن قلعه رفیع بنیان را كه سقف و جدارش با فلك الافلاك دعوی همسری مینمود بزور بازوی همت و نیروی اقبال مسخر فرموده احمد پاشا حاكم قلعه را با كل رومیان محصور منقول گردانیده قلعه دربند و بادكوبه را با سایر قلاع شیروان بحیطه ضبط درآوردند و چون جماعت رومیه مكرر صولت و سطوت قاهره پادشاهی را مشاهده نموده كاری از پیش نبردند مراد پاشا كه وزیر اعظم بود سردار شده به تبریز آمد پیرامون قلعه تبریز نتوانست گشت طالب صلح گردیده پاشایان خصوصا نصوح پاشا رسولان فرستاده استدعای اظهار مصالحه از این طرف كردند و آن حضرت نیز بجهت استقامت مملكت و ترفیه احوال سپاهی و رعیت چون ممالك موروث از دست رفته بدست در
ص: 1114
آمده بود و راغب بمصالحه گشته از جانبین ایلچیان سخندان آمد شد نموده بقاعده زمان شاه جنت مكان تمهید یافت چون والی گرجستان لوارصاب و طهمورث كه از منسوبان این دودمان ولایت نشانند عصیان بظهور آوردند تنبه و تأدیب كفره كرج بر ذمت همت شاهانه لازم گشته به نیت غزا و جهاد لشكر بگرجستان كشیدند و لوارصاب و پسران طهمورث بدست درآمده بجزا رسیدند خود بجانب باشی آچوق گریخته پناه بحكام گرجیان تابع روم برده چند گاه مصالحه نااستوار رومیان با فساد او و بعضی از طاغیان شیروان اختلال پذیرفت و از طهمورث بعد از معاودت موكب همایون بی‌اندامیها باهل اسلام واقع شده دیگر باره لوای غزا و جهاد افراخته لشكر بآن دیار كشیدند و از كفره گرجی ولایت طهمورث را بتیغ انتقام گذرانیده زیاده از یكصد هزار نسا و صبیان آن طایفه بقید اسر درآمده شرف اسلام دریافتند و از وفور جمعیت ولایت او را خراب ویران گردانیده در آن دیار از صامت و ناطق نشان نماند شیوه كفر و ناقوس منكوس گردید مجملا دود از آن دودمان برآوردند طهمورث آواره دیار ادبار شد و رومیه نقض عهد كرده لشكر عظیم بسرداری محمد پاشا وزیر اعظم مشهور به اكوز محمد بر سر قزلباش فرستاده بایروان آمده دو ماه قلعه ایروان را محاصره نموده مكرر یورشهای عظیم كردند و از دست برد افواج قاهره و مردانگی اهل قلعه و جلادتهای ملازمان موكب اقبال كه رومیه را آسوده تمیگذاشتند كاری نساخته خایب و خاسر بازگردیدند و چندین هزار لشكریان ایشان نابود گشته سرداران معتبر رومیه قتیل گشتند و از تاریخ جلوس همایون عباسی تا تحریر این صحیفه كه مطابق سنه خمس و عشرین و الف و یك قرن سعادت اقترانست از فرماندهی آن حضرت قضایای مذكوره بنوعی كه بتحریر پیوست و قرن اول در جلد ثانی در جابجا مسطور است بظهور پیوسته و از آغاز قرن ثانی زمان آن حضرت بنوعی كه در مقصد ثانی جلد دوم مرقوم گشته آنچه روی داده بود در ثانی الحال ضمیمه این دیباچه اقبال گردانیده رقم پذیر كلك صحایف نگار گردید. مجملا چون رومیه نقض عهد را داشته بعد از استحكام بنیان معاهده و پیمان لشكر بدیار عجم كشیده بی‌نیل مطلوب از ایروان بازگشتند بآن اكتفا نكرده جانی بیك گرای خان پادشاه قراقرم قبیله تاتار را بمعاونت طلب نموده در سبع عشرین و الف دیگر باره جنود موفور از ممالك روم و مصر و شام و اكراد سرحد جمع آورده بسرداری خلیل پاشا وزیر اعظم و بیست هزار جنود تاتار و جانی بیك گرای مذكور بر سر قزلباش فرستادند و موكب همایون خسرو آفاق از عراق استقبال آن گروه انبوه در دار الارشاد اردبیل اقامت فرمودند و افواج قاهره را بسرداری قرچقای خان سپهسالار لشكر ایران بمقابله ایشان فرستادند و فیمابین عساكر منصوره و پنجاه هزار رومی و تاتار كه بسرداری حسن پاشا بیگلربیگی ارز روم و جانی بیك گرای تاتار كه بولایت سراب آمده بودند در این طرف عقبه شبلی صفوف نبرد آراسته گشته محاربه عظیم بوقوع پیوست و بامداد جنود غیبی شكست بر سپاه مخالف افتاد. حسن پاشا سردار با پاشایان معتبر كشته گردیده جمعی كثیر از میرزادهای تاتار با اكراد بیشمار بقتل درآمده جانی بیك گرای زخمدار بیرون رفت. خلیل پاشا از وقوع این ملال سراسیمه گشته استدعای صلح سابق كرد و دیگر باره ایلچیان و خیر اندیشان از طرفین آمد شد نموده مجددا مصالحه وقوع یافت و چون ولایت قندهار و زمین داور از خراسان بتصرف فرمان فرمای ممالك هندوستان درآمد بنابر دوستی قدیم كه فیمابین واقع بود هر چند دوستانه تكلیف بازگشتن كردند بتغافل گذرانیدند زیاده مسامحه در میزان حمیت شاهانه سنجیده نمود در سنه یكهزار و سی لشكر بآن ولایت كشیده قندهار و زمین داور از تصرف شاه سلیم بن جلال الدین اكبر فرمانفرمای هندوستان درآوردند و همچنین ولایت عراق عرب نیز كه همیشه در تصرف پادشاهان ایران بوده در زمان خاقان بن
ص: 1115
سلیمان شأن شاه اسمعیل و اوایل زمان شاه جنت مكان در تصرف قزلباش بود رومیه متصرف شدند جنود بغداد با پادشاه روم یاغی شده بتغلب آمده بودند در سنه 1031 لشكر بر سر بغداد كشیده قلعه دار السلام را بعد از جمع متقلبه بیرون آوردند و عراق عرب را بحیطه تسخیر و تصرف كشیده بزیارت روضات مقدسات حضرت شاهنشاه خطه نجف و مرقد سید الشهدا خامس آل عبا و كاظمین عسكریین علیهم السلام مشرف شدند. در این زمان یكی از بیدولتان گرجی موراو نام كه سالها در خدمت اشرف معزز و محترم بود چون در سنه سیچقان ئیل سنه ثلث و ثلثین و الف قرچقای خان سپهسالار را جهت نظام ضروریه گرجستان فرستادند كه باتفاق بیگلربیگیان و امراء شیروان و قراباغ بخدمات مرجوعه قیام نماید آن بیدولت را بنا بر آنكه صاحب وقوف به مهمات آن ولایت بود و محل اعتماد میدانستند همراه كردند. آن بدبخت نمك بحرامی كرده با جمعی از مفسدین گرجی تجمع نموده با قرچقای خان و امراء غدر نموده در هنگام فرصت علی الغفله سپهسالار مذكور و یوسف خان بیگلربیگی شیروان را بقتل آورد و سر از جیب عصیان برآورد و بی‌اندامی بسیار ازو و آن گروه عاصی در آن سرحد بظهور آمد و برومیان توسل جسته اظهار متابعت پادشاه روم كرد و طهمورث گرجی و عطا بیك كه از نژاد والیان گرجستان مسق و آخسقه بود هر دو از بیم شعله تیغ آبدار شاهنشاهی فرار نموده در میان گرجیان تابع روم بی سر و سامان بسر میبردند باستظهار موراو مذكور و ترغیب او آمده باو پیوستند بدین جهت فتنه و آشوب در سرحدات پدید آمد رومیان كه سلطان عثمان پاشای خود را كه میانه او و حضرت اعلی شاهی مصالحه واقع شده بود گرفته بقتل آوردند و مراد نام برادر كوچكتر او را پادشاه كرده بودند اراده تسخیر عراق عرب كه ... متجاوز بود كه از ید تصرف و اقتدار پادشاه روم بیرون رفته بود و هر چه ... یكی از خودسران طاغی متصرف بودند گروه حافظ احمد پاشا وزیر اعظم را سردار كرده با جنود موفور باین طرف فرستاده بدیار بكر آمده بودند حضرت اعلی شاهی نخست فوجی از افواج قاهره و ملازمان درگاه را از غلام و قورچی و تفنگچی و غیر ذلك و امراء آذربایجان بسركردگی عیسی خان قورچی باشی بدفع فتنه موراو مأمور فرمود و فرستادند و چون عسكر منصوره بگرجستان رسیدند موراو نمك حرام و طهمورث و عطا بیك خان بیست هزار كس از سوار و پیاده و جنود گرجی جمع آورده بمقابله لشكر فیروزی اثر قزلباش درآمدند و فیمابین محاربه و نبرد عظیم واقع شده بنیروی اقبال شكست بر آن طایفه افتاد و قریب هزار پیاده و سوار كفره گرجی بتیغ آبدار غازیان ظفر شعار بدار البوار شتافتند موراو گریخته بجانب روم رفت و طهمورث و عطا بیك هر یك در گوشه و كناری از بیشها و جنگلهای گرجستان بسر برده حفظ حال خود میكردند و حافظ احمد پاشا با جنود بیشمار روم باغوا و تحریك موراو مذكور و فتنه اندوزان گرجی از جای رفته لشكر بر سر دار السلام بغداد كشیدند و باز یاد از یكصد و پنجاه هزار كس بدار السلام رسیده قلعه را احاطه نموده در تسخیر آن ساعی گشتند و حضرت اعلی شاهی ظل اللهی همت والا بدفع این حادثه عظمی مصروف داشته با وجود آنكه هنوز اكثر عساكر منصور از یورش گرجستان عود ننموده بودند از وفور غیرت لوای جهانگشا بصوب عراق عرب افراخته عساكر ظفر شعار از هر طرف بموكب همایون پیوسته با قریب چهل هزار كس بدار السلام رسیده در كنار آب بهریز لنگر اقامت انداختند و مكررا فیمابین محاربات قوی اتفاق افتاده از اندرون مبارزان قلعه‌وار بپشت گرمی جنود اقبال و از بیرون ملازمان شجاعت شعار ركاب اقدس با آن لشكر بیشمار كارزار می‌نمودند و رومیه توپها بقلعه نصب نموده در ویرانی بروج و لوازم قلعه گیری اهتمام نموده مكرر یورشهای عظیم كرده تا آنكه مدت محاصره به نه ماه كشیده و رومیه
ص: 1116
كاری نساخته اكثر ایشان فوجی در معارك و جنك قلعه كشته گشته و فوجی دیگر از بیم كشته شدن پراكنده گشته بقیة السیف ترك ستیز كرده بسلامت بیرون رفتند غنیمت شمردند و از روی عجز و اضطرار كسان بخدمت اشرف فرستاده استدعای جانبخشی كردند مروت شاهانه اقتضای آن كرد كه برایشان ترحم فرموده معارض نگردند و در حینی كه باندك توجهی تمامی آن گروه پایمال عساكر ظفر مآل میشدند رخصت بازگشتن دادند توپخانه عظیم كه قدرت بردن نداشتند بر جا گذاشته نیم جانی بسلامت بردند مجددا عراق عرب بحیطه تصرف اولیای دولت قاهره قرار گرفت طهمورث گرجی از اعمال سابق خود پشیمان گشته شفعا انگیخته استدعای عفو گناهان كرد كه بعد الیوم حلقه بندگی بر گوش و غاشیه غلامی بر دوش گیرد حكم استمالت باسم او در قلم آمد كه هر گاه روی ارادت بدرگاه جهان پناه آورده شرف عتبه بوسی دریابد مورد عفو شاهانه خواهد گشت و قلعه آخسقه را كه در فترت گرجستان بتصرف رومیه درآمده بود بسعی عیسی خان قورچی باشی بتصرف درآورده بمبارزان قلعه‌دار سپردند و سلاطین اوزبكیه با آن حضرت در مقام هواخواهی و انقیاد درآمده متواترا ایلچیان فرستاده و اظهار عقیدت مینمودند الحاصل روز بروز بر لوای دولتش بلندی میگرفت و آوازه جهانداری و بزرگواری آن حضرت در عالم انتشار گرفته دوست و دشمن را از فرمان واجب- الاذعانش مجال سخنی نبود و از قهاری و صلابتش اندیشه‌مند بودند. شرح این وقایع مفصلا در صحیفه دوم كه محتوی بر صادرات ایام جهانداری آن حضرت است رقم پذیر كلك میگردد.
[بعد ازین سطر 18 صفحه 373 (در جلد اول) شروع میشود، خوانندگان بآنجا رجوع نمایند.]
تاریخ عالم‌آرای عباسی، ج‌3،

فهرستهای تاریخ عالم آرای عبّاسی‌

اشاره

بكوشش ایرج افشار
ص: 1119

یادآوری چند نكته‌

استخراج و تنظیم فهارس مختلف برای كتابی مانند تاریخ عالم آرای عباسی كه سراسر آن مشحون از اسماء و اعلام خاص میباشد كاری بسیار دشوارست.
معمولا كسانی كه برای متون قدیم فهرست تهیه میكنند بگردآوری سه نوع فهرست (اعلام اشخاص و قبایل، اسماء امكنه، نام كتابها) می‌پردازند، مگر در مورد كتب شعر و ادب كه فهارس قوافی و ابیات را نیز احیانا اضافه میكنند.
از هنگامی كه ناشر چاپ جدید تاریخ عالم آرا تهیه فهارس معمولی را برای این كتاب از من خواست چند بار با خود اندیشیدم كه بهمان فهارس مرسوم اكتفا كنم، ولی چون در عالم آرا، اصطلاحات و تعبیرات و لغات و كنایات و كلماتی هست كه هر یك از آنها از جهت تاریخی یا اجتماعی یا فقهی یا شرعی یا سیاسی یا سپاهی یا اداری یا مالی و دیگر مسائل (بزبانهای فارسی، عربی، تركی مغولی و تركی عثمانی) متضمن فواید بسیارست لذا مرا دریغ آمد بود كه فهرست‌های لازم، برای هر یك از موارد و مواضیع فراهم نیاورم.
باید گفت كه نقل اسماء و اعلام و اصطلاحات از روی چاپ كنونی- كه چاپ منقح به معنی اصطلاحی مرسوم نیست- كاری دشوار بود. چه بسا كه برای یك اسم خاص یا لغت یا اصطلاح اجبار از آن بود كه بچند مرجع و مأخذ تاریخی و لغوی دیگر مراجعه شود تا شكل درست و صحیح آن نام یا واژه بدست آید. یعنی كوشش من بر آن بود كه فهرست این كتاب تا حد مقدور موجب تصحیح اشتباهات متن باشد. اما هنوز خودم نمیدانم با همه كوششی كه كرده‌ام تا كجا بمنظور و مقصود نائل آمده‌ام.
قطع دارم كه هنوز اشتباهاتی چند در فهرست موجود است.
بهر تقدیر، از خوانندگان و مراجعه كنندگان خواهشمند است برای تصحیح نادرستیها و اشتباهاتی كه در متن می‌یابند بجز رجوع بغلطنامه بفهرست‌ها نیز مراجعه فرمایند، شاید كمكی برای اصلاح متن باشد.
گردآوری این فهرست یكی از كمكهای شایسته برای كسی است كه از این پس بخواهد بچاپ عالم آرای عباسی بپردازد، شاید اغراق نباشد اگر گفته شود كه گوشه‌ای از كار مصحح آینده كتاب انجام شده است.
در تنظیم فهرست اسماء و اعلامی كه با عناوین و القابی نظیر كیا، درویش،
ص: 1120
حكیم، رئیس، خان، میرزا، سید، میر، حاجی، شیخ، مولانا، خواجه، ملا، آقا، شاه، امیر، قلعه، كوه، رود، چمن، قلعه، چشمه و غیره تركیب شده است (پیش از نام یا بعد از نام)؛ این عناوین و القاب و توضیحات را مناط اعتبار در الفبایی كردن فهرست قرار ندادم مگر در مواردی كه احتمال آن میرفت كه جزء اسماء و اعلام باشد. علت این تصمیم هم آنست كه مثلا در مورد اشخاص، چه بسا كه لقب و عنوان آنها در مدارج مختلف اداری و نظامی و سنین عمر بچند صورت تغییر یافته است، ناگزیر لازم بود كه نام آنها در فهرست بشكل واحد نقل شود. از این رو، چاره آن بود كه فقط توجه بنام و نسبت داشته باشم نه بلقب و منصب و عنوان.
مثلا نام اسمعیل قلیخان شاملو در كتاب بصورتهای اسمعیل قلی بیك، اسمعیل قلی بیك یولداش، اسمعیل قلی خان ولد ولی خلیفه دیده میشود و در فهرست بشكل «اسمعیل قلی خان شاملو» نقل شده است.
همانطور كه گفته شد در فراهم آوردن فهرستها از كتب مختلف استفاده برده‌ام كه در حقیقت مأخذ تدوین فهارس بوده است. در اینجا فهرست آن مآخذ و مراجع را جهت اطلاع خوانندگان عرض میكند.
1) شرفنامه تألیف امیر شرف خان بدلیسی، قاهره.
2)
Histoire de Georgie, par Alexendre Manueli chuili, Paris, 1591
3) مطلع سعدین و مجمع بحرین تألیف مولانا كمال الدین عبد الرزاق سمرقندی، بتصحیح محمد شفیع، جلد دوم (جزء اول و دوم و سوم) در دو مجلد، لاهور، 1365- 1368.
4) تذكرة الملوك، چاپ عكسی با ترجمه انگلیسی توسط ولادیمیر مینورسكی، لندن، 1943.
5) تذكرة الملوك، چاپ حروفی، بكوشش محمد دبیر سیاقی، تهران، 1332.
6) سازمان اداری حكومت صفوی (ترجمه تحقیقات و حواشی و تعلیقات مینورسكی بر تذكرة الملوك)، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، 1334،
7) ذیل تاریخ عالم آرای عباسی، تألیف اسكندر بیك تركمان، بتصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران، 1317.
8) زندگانی شاه عباس اول، تألیف نصر اللّه فلسفی، دو جلد، تهران، 1335.
9) معجم البلدان، تألیف یاقوت، چاپ ووستنفلد، لایپزیك.
10) فرهنگ جغرافیایی ایران، چاپ ستاد ارتش، 10 جلد، 1328- 1334
11) تاریخ حبیب السیر، تألیف خواندمیر ش، 4 جلد، تهران، 1332.
12) راهنمای آثار تاریخی آذربایجان، تألیف اسماعیل دیباج، تبریز، 1334.
13) هگمتانه، تألیف محمد تقی مصطفوی، تهران، 1332.
14) تذكره شوشتر، تألیف سید عبداللّه شوشتری، كلكته، 1343 ق.
ص: 1121
15) تاریخ جهانگشای جوینی، تصحیح محمد قزوینی، سه جلد، لیدن، 1911- 1927.
16) سفرنامه مازندران و استرآباد، تألیف رابینو، قاهره، 1342 ق.
17) تاریخ مبارك غازانی، تألیف رشید الدین فضل اللّه، به تصحیح كارل یان، هرتفورد، 1940.
18).The Persian Gulf ,by Wilson ,Oxford ,8391 .
19) كرد و پیوستگی نژادی و تاریخی او، تألیف رشید یاسمی، تهران، [1317]
20)
Landlord and Peasant in Persia, by A. K. S. Lambton, London, 3591
21) عرف و عادت در عشایر فارس، نگارش محمد بهمن بهمن بیگی، تهران، 1324.
22) جغرافیای طبیعی اقتصادی تاریخی سیاسی كردستان، تألیف ناصر محسنی، بروجرد، 1327.
23) مطالعاتی در باب بحرین و جزایر و سواحل خلیج فارس، بقلم عباس اقبال، تهران، 1328.
24) كوه گیلویه و ایلات آن، نگارش محمود باور، تهران، 1324.
25) تاریخ حزین، تألیف محمد علی حزین، چاپ سوم، اصفهان، 1332.
26) تذكره شاه طهماسب، برلن 1343 ق.
27) عباسنامه، تألیف محمد وحید قزوینی، تصحیح ابراهیم دهگان، اراك، 1329.
28) مجمع التواریخ، تألیف محمد خلیل مرعشی صفوی، تصحیح عباس اقبال، تهران، 1328.
29) تاریخ روابط ایران و اروپا در دوره صفویه، تألیف نصر اللّه فلسفی، تهران، 1317.
30)
Collection d, historiens Armeniens, traduit Par M. Brosset, S. Petersbourg, 6781
31) راههای باستانی و پایتختهای قدیمی غرب ایران، اثر دكتر بهمن كریمی، تهران، 1329.
32)
Irans Aufstieg zum Nationalstaat im funfzehnten Jahruhdert, von Walther Hinz, Leipzig, 1936
33) معجم الانساب و الاسرات، تألیف زمباور، ترجمه عربی توسط گورگیس عواد و محمد موسی بیك، بغداد، 1955.
ص: 1122
35) لغتها: مانند فرد نوسار ناظم الاطباء، دیوان لغات الترك، فارسی بانگلیسی اشتنگاس، فرانسوی بفارسی دمزون، انندراج و جزاینها.
36) تاریخ خانی، باهتمام دارن، پطرزبورغ، 1274 ق.
37) تاریخ گیلان، عبدالفتاح فومنی، باهتمام دارن، پطرزبورغ، 1284 ق.
38) تاریخ جغرافیائی خوزستان، تألیف امام شوشتری، تهران، 1331.
39) خلیج فارس، تألیف دریادار بایندر، تهران، 1317.
40) خلاصة تاریخ الكرد و كردستان، وضعه باللغة الكردیة محمد امین زكی، نقله الی العربیه و علق علیه محمد علی عونی، مصر، 1936.
ص: 1123 ص: 1117