گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
[سنه 869 هجری- 1464 مسیحی]





آسیا- در این سال مزاج سلطان ابو سعید از اعتدال دور شده گرفتار اعتلال گردید لهذا قسمتی از مالیات زراعتی تمام خراسان را به ارباب فلاحت و زارعین ببخشید و پس از اعطای این عطیّه و بذل این مكرمت عمده شفا یافت. وفات سیّد محمّد نوربخش قهستانی.
اروپا- (ایطالیا)- تجهیز سفاین جنگی و نیز به تحریك پاپ به قصد منازعه و جنگ با سلطان محمّد فاتح سلطان عثمانی و فوت پاپ، در این بین كه بعد از او پل دویّم به جای او رتبه و منصب پاپی یافت.

[سنه 870 هجری- 1465 مسیحی]

آسیا- در اوایل شوّال این سال خداوند پسری به سلطان ابو سعید داد و موسوم به میرزا بایسنقر گردید و بدین مناسبت جشن بزرگی گرفتند كه هم متعلّق به تولّد این شاهزاده بود و هم به ختان سایر شاهزادگان تعلّق داشت و این جشن از اوایل شوّال تا روز جمعه پنجم ذیحجّه امتداد داشت، و از اتّفاق مهندسان آفاق و ارباب صنایع اطراف‌واكناف در این موقع در خراسان بودند و در این جشن صنعتهای عجیب و اعمال غریبه ظاهر نمودند و همه مشمول عواطف و انعامات سلطان ابو سعید گردیدند. وفات امیر اصلان بیك ذو القدر صاحب ملطیّه و آبلستان و برقرار شدن شهسوار بیك به جای او. اتمام مسجد میرزا جهانشاه در تبریز در چهارم ربیع الاوّل این سال. هم در این سال چون پیر بداق پسر میرزا جهانشاه كه در بغداد حكمرانی داشت به خیال تملّك فارس افتاده نسبت به ملازمان پدر بدرفتاری می‌كرد و قیدی به اطاعت میرزا جهانشاه نداشت مورد سخط میرزا جهانشاه شده این پادشاه لشكر به بغداد كشید و این شهر را محاصره نمود و یكسال مدّت محاربه و محاصره طول كشید آخر الامر قحط و غلای عظیم در بغداد بروز كرد و كار بر مردم سخت شد لا بد كس فرستاده از میرزا جهانشاه امان طلبیدند و میرزا جهانشاه آنها را امان داده دروازه‌ها بگشودند و تسلیم شدند و میرزا جهانشاه به پسر دیگر خود محمّدی و
ص: 714
جمعی دیگر حكم كرد میرزا پیر بداق را به سرای دیگر روانه كردند.
اروپا- (انگلیس)- رواج طبع در این مملكت. (عثمانی)- سفر سلطان محمّد فاتح به جانب انكروس.

[سنه 871 هجری- 1466 مسیحی]

آسیا- در این سال سلطان ابو سعید در كمال فراغ و شادمانی در هرات وقت می‌گذرانید و خواجه قطب الدّین طاوس را كه از نظر عاطفت انداخته مجدّدا مشمول عنایت نمود و دیوان اعلی را به امارت او واگذار كرد. هم در این سال سلطان ابو سعید بدخشان را از شاهان كه در این مملكت حكمرانی داشت انتزاع كرده او را مستأصل ساخت. وفات خواجه محمود برمه شاعر. توجّه میرزا جهانشاه به طرف دیاربكر به قصد جنگ امیر حسن بیك آق‌قوینلو و چون امیر حسن بیك خود را مرد میدان مقاومت با میرزا جهانشاه نمی‌دید به پناه عقبه سختی رفت و میرزا جهانشاه به جای او نزول نمود.

[سنه 872 هجری- 1467 مسیحی]

آسیا- رفتن سلطان ابو سعید از هرات به قشلاق مرو و هنوز در قشلاق مرو بود كه خبر كشته شدن میرزا جهانشاه را شنیده به قصد آذربایجان انتهاض نمود. امّا واقعه میرزا جهانشاه از اینقرار است كه هرچند امیر حسن بیك آق‌قوینلو صاحب دیاربكر اشخاص به خدمت میرزا جهانشاه فرستاده از افتتاح ابواب سلم و صلح سخن گفتند میرزا جهانشاه آن سخنان را حمل بر ضعف و عجز امیر حسن بیك نموده سخت‌تر می‌شد، و در آن نواحی اقامت داشت تا زمستان در رسید و توقّف لشكریان در آن مكان یعنی در صحرای موش و آن نواحی متعسّر گردید ناچار از میرزا جهانشاه اجازه انصراف طلبیدند میرزا جهانشاه بدون هیچ احتیاطی آنها را رخصت معاودت داد و خود با خواص و مقرّبان چند روزی در آن ناحیه به عیش و شادمانی گذرانید و امیر حسن از متفرّق شدن لشكر دشمن و غفلت میرزا جهانشاه باخبر شده با دو
ص: 715
هزار سوار جرّار متوجّه او گشت و وقت صبحی به حوالی اردوی میرزا جهانشاه رسید بعضی از تركمنها كه هوشی داشتند ملتفت وصول دشمن گردیدند و به میرزا جهانشاه خبر دادند میرزا محمّدی و میرزا یوسف مبادرت به جنگ كردند ولی تاب یك حمله نیاوردند و روی از جنگ برتافته به معسكر پدر شتافتند و بر او معلوم كردند كه كار سخت است. میرزا جهانشاه بدون تأمّل فرار كرد. میرزا محمّدی و میرزا یوسف اسیر گشتند و اسكندر نام از لشكریان امیر حسن بیك در حین تعاقب به میرزا جهانشاه رسیده او را بكشت و میرزا محمّدی نیز به حكم امیر حسن بیك مقتول و میرزا یوسف كور گردید. و بعضی كشته شدن میرزا جهانشاه را در سال بعد نوشته‌اند ولی حقّ اینست كه این واقعه در ظرف همین سال وقوع یافته و پس از این قضیّه امرا و لشكریان عراق و آذربایجان به خدمت امیرزاده حسینعلی میرزا كه ارشد اولاد میرزا جهانشاه بود رفتند و او هشتاد هزار سوار مواجب داده برای سلطان ابو سعید پیغام داد كه اگر موكب پادشاهی به طرف عراق و آذربایجان نهضت نماید امیرزاده كمر خدمت خواهد بست، بنابراین در اوایل شعبان همین سنه كه سال هشتصد و هفتاد و دو هجری باشد میرزا سلطان ابو سعید از قشلاق مرو به جانب آذربایجان راند و در خراسان حكّام برای اصفهان و فارس و كرمان و سایر ولایات این نواحی معیّن فرمود و ایلچیان از جانب امیر حسن بیك آق‌قوینلو و امیرزاده حسینعلی میرزا با تحف فراوان به خدمت سلطان ابو سعید آمدند و اظهار خلوص و انقیاد كردند و موكب سلطانی به ری آمد و در این وقت امیرزاده حسینعلی میرزا در مرند اقامت داشت و خیال مقاتلت با امیر حسن بیك آق‌قوینلو می‌نمود ولی اغلب از ملازمان او ازو جدا شده به امیر حسن بیك پیوستند و برخی نیز به خدمت سلطان ابو سعید شتافتند و سلطان ابو سعید بدینواسطه بیشتر بر تسخیر آذربایجان مولع گردید و از ری به سلطانیه آمد و عازم تبریز گردید. امیر حسن بیك كه در هشت فرسخی تبریز بود به قراباغ رفت آنگاه موكب سلطان ابو سعید از سلطانیّه به میانه آمد و در اینجا امیرزاده حسینعلی میرزا و پسر او سلطانعلی و برادرش امیرزاده یوسف مكحول و جمعی كثیر از امرای تراكمه با قریب پنجاه هزار نفر قشون به اردوی سلطان ابو سعید پیوستند در این اثناء امیر حسن بیك آق‌قوینلو برادرزاده خود یوسف بیك را به رسالت نزد سلطان ابو سعید فرستاده اظهار خلوص كرد و در ضمن
ص: 716
با عبارات تهدیدآمیز خواهش كرد كه سلطان ابو سعید به او مهلت دهد تا زمستان بسر رسد و برف تمام شود و او راه دیاربكر پیش گیرد. سلطان ابو سعید در جواب گفت ما نیز عازم قراباغ می‌باشیم بعد از وصول بدانجا هرچه مصلحت باشد اظهار خواهیم داشت. وفات شمس الدین محمّد نور بخشی.

[سنه 873 هجری- 1468 مسیحی]

آسیا- موكب سلطان ابو سعید با لشكری زیاده از حدّ و عدّ شماره در میانه بود كه سرما شدّت كرد و كار بر همه سخت شد سلطان ابو سعید با امرا مشورت كرده پرسید كه چه باید كرد؟ امرا عرض كردند كه باید امیر حسن بیك را از قراباغ اخراج نمود و آنجا را معسكر و جای اقامت اردو قرار داد لهذا بدانطرف روانه شدند چون به هفت فرسخی قراباغ رسیدند به سبب قلّت مأكولات صلاح در این دیدند به طرف محمودآباد روند تا شروانشاه كه دم از هواداری این پادشاه می‌زند به اردوی پادشاهی پیوندد و آذوقه اردو فراوان گردد چون به جلكای محمودآباد آمدند غلاء شدّت كرد و امیر حسن بیك شوارع را مسدود ساخت تا آذوقه از هیچ طرف به اردو نرسد چند روزی از طرف شیروان با كشتی مأكولات به معسكر سلطان ابو سعید می‌رسید ولی شروانشاه به واسطه تهدید امیر حسن بیك دست از دوستی سلطان ابو سعید كشیده دیگر آذوقه نفرستاد و كار خیلی سخت شد ناچار موكب سلطان ابو سعید از محمودآباد به اردبیل آمد و در این اثناء جنگی فیمابین لشكریان پادشاه و قشون امیر حسن بیك اتّفاق افتاد و چون لشكر خراسان از بی‌قوّتی منحول بودند سلطان ابو سعید طالب مصالحه گردید و اشخاص بدین قصد نزد امیر حسن بیك فرستاد ولی امیر حسن بیك كه از ضعف حالت سپاه خراسان آگاه بود میل و تمكین به صلح ننمود و بر معسكر سلطان ابو سعید تاخت بعضی از عساكر سلطان ابو سعید كه از بی‌قوّتی كارشان به جان رسیده بود به سپاه دشمن پیوستند و سلطان ابو سعید مجبور به فرار شد. پسر امیر حسن بیك پادشاه را تعاقب كرده بگرفت و به اردوی پدر آورد. بعد از دو روز امیر حسن بیك سلطان ابو سعید را به مجلس خوانده و بعضی محاورات نمودند و اگرچه امیر حسن بیك خود مایل نبود كه این پادشاه را
ص: 717
از زندگانی بلكه از تاج و تخت محروم كند و قصد او این بود كه سلطان ابو سعید را تهیّه داده به طرف خراسان بازگرداند امّا به اغوای قاضی شیروان و تحریك بعضی از امرای تركمان حكم قتل این پادشاه صادر شد و روز بیست و دویّم رجب سلطان ابو سعید را كه از پادشاهان بزرگ عالم بود به عالم جاودانی روانه كردند و لشكریان امیر حسن بیك بر سر قشون پادشاه مقتول تاختند و هنگامه غریبی درگرفت امّا هنوز سراپرده پادشاه بر جای بود كه امیر حسن بیك بر در سراپرده آمده لشكریان خود را از آن حركات مانع آمد و اردوی مغشوش را نظم داد و در تحت رأیت میرزا یادگار محمّد درآورد و بعضی امرا كه محبوس شده بودند نجات یافتند و هردسته به طرفی رفتند و برخی نیز به خدمت خود امیر حسن بیك مبادرت نمودند.
مخفی نماند كه سلطان ابو سعید گوركانی را یازده پسر بوده: میرزا سلطان احمد، و میرزا سلطان محمود، و میرزا سلطانمحمّد، و میرزا شاهرخ، و میرزا الغ بیك، و میرزا عمر شیخ، و میرزا ابو بكر، و میرزا سلطانمراد، و میرزا سلطان خلیل، و میرزا سلطان ولد، و میرزا سلطان عمر. میرزا سلطان احمد كه ارشد اولاد بود و در زمان سلطان ابو سعید به حكومت سمرقند اشتغال داشت چون سلطان ابو سعید به قتل رسید به خیال تسخیر هرات لشكر كشیده از آب جیحون گذشت امّا در حدود اندخود شنید كه سلطان حسین میرزای بایقرا بر این ولایت استیلا یافته از این خیال درگذشته به سمرقند بازگشت و تا سال هشتصد و نود و نه به سلطنت سمرقند و بخارا برقرار بود تا به اجل طبیعی در سال مزبور وفات نمود. امّا میرزا سلطان محمود بعد از آنكه چند گاهی در سمرقند با میرزا سلطان احمد موافقت داشت روزی به عزم شكار از این شهر بیرون شده بر بعضی از بلاد تركستان از قبیل ختلان و بدخشان و قندز و غیرها استیلا یافت و به سلطنت نشست و جنگها با سلطان حسین میرزا و با حكمرانان دیگر كرد و ملقّب به سلطان محمود غازی گردید و پس از فوت میرزا سلطان احمد سمرقند نیز او را شد امّا بعد از دو ماه در محرّم سال نهصد درگذشت. امّا میرزا الغ بیك در زمان سلطان ابو سعید سلطنت كابل و غزنین و توابع را داشت و در كمال استقلال سلطنت می‌كرد تا در سال نهصد و یك وفات نمود و پسرش عبد الرّزاق به جای پدر نشست امّا به جهت صغر
ص: 718
سنّ از عهده حكمرانی برنیامده محمّد بابر میرزا ولد میرزا عمر شیخ بن سلطان ابو سعید بدین ساحت شتافته سلطنت كابل و غزنین و مضافات خاص او گردید و مدتی متمادی سلطنت كرد. امّا میرزا عمر شیخ در اندجان در كمال قدرت سلطنت داشت تا در سال هشتصد و نود و نه از بام كبوترخانه افتاده درگذشت. امّا میرزا سلطان محمّد و میرزا شاهرخ بعد از كشته شدن سلطان ابو سعید چندی در قلاع آذربایجان محبوس بودند و پس از استخلاص، از سلطنت و حكمرانی بهره‌ای نیافتند. امّا میرزا ابو بكر كه شجاعترین اولاد سلطان ابو سعید بود و در زمان حیات سلطان ابو سعید در مملكت بدخشان فرمانفرمائی می‌نمود، ابتداء با سلطان حسین میرزا به راه موافقت رفته بعد طریق مخالفت پیش گرفت و چندگاهی زدوخورد كرد تا سال هشتصد و چهار در حدود استرآباد گرفتار گشته مقتول شد امّا میرزا سلطان مراد كه در زمان سلطان ابو سعید در قندهار و آن حدود حكمرانی داشت بعد از پدر چندی به ملازمت سلطان حسین میرزا گذرانید و مآل حال او مجهول ماند.
امّا میرزا خلیل سلطان چون سلطان ابو سعید عزیمت آذربایجان كرد او را در بلده هرات قایم‌مقام خود نمود همینكه سلطان حسین میرزا بر هرات مستولی شد او را به سمرقند فرستاد و شاهزاده در آن ولایت خروج كرده به دست یكی از امرای میرزا سلطان احمد كشته شد. امّا سلطان ولد كه به موجب فرمان پدر در میان امرای ارلات بسر می‌برد بعد از واقعه سلطان ابو سعید چیزی نگذشت كه هلاك شد. امّا میرزا سلطان عمر كه در زمان كشته شدن سلطان ابو سعید در سمرقند بود پس از چندگاه برادرش میرزا سلطان احمد كه سلطنت سمرقند داشت از وجنات او تفرّس مخالفت كرده او را اخراج نمود، و او به میرزا ابو بكر پیوست و در هرحال كار او نیز قوامی نگرفته و مآل حالش نیز مجهول ماند.
هم در این سال یعنی سنه هشتصد و هفتاد و سه امیرزاده حسینعلی شاه بن جهانشاه وفات كرد و سلطنت ملوك قراقوینلو زوال یافت. پوشیده نباشد كه سلاطین قراقوینلو چهار نفر بوده‌اند: اوّل شخص آنها امیر قرایوسف بن قرامحمّد بن بیرام خواجه است كه در عهد امیر تیمور خروج كرده به اسلامبول رفت و بعد از فوت امیر تیمور با پانصد سوار از حدّ مصر تا كنار فرات در یكصد و هشتاد محل با كوتوالان قلاع محاربه كرده در همه جا غالب آمد و خود را به دیاربكر و خلاط
ص: 719
رسانیده با میرزا ابو بكر بن میرانشاه بن امیر تیمور كه حاكم تبریز بود جنگ كرده او را شكست داد و این ولایت را متصرّف شد و گرجستان و عراق عجم را نیز بعدها ضمیمه مملكت خود نمود و پس از چهارده سال حكمرانی درگذشت و پسرش میرزا اسكندر جای او بگرفت، و مكرّر با میرزا شاهرخ به قتال پرداخت و حكمران لرستان و صاحب خلاط را بكشت و بعد از شانزده سال سلطنت به دست پسرش قباد كشته شد و برادرش میرزا جهانشاه بن قرایوسف به سلطنت رسید و علاوه بر عراق و فارس بر طبرستان و جرجان استیلا یافت و در سال قبل كه سنه هشتصد و هفتاد و دو باشد در جنگ با حسن بیك آق‌قوینلو مقتول گردید و پسرش میرزا حسینعلی شاه یكصد هزار سوار تجهیز نموده كه انتقام پدر را از ابو النّصر امیر حسن بیك آق‌قوینلو بكشد چون مقدّر نبود در اینسال درگذشت و سلطنت به سلسله آق‌قوینلو منتقل گردید.
هم در اینسال سلطان حسین میرزا ابن سلطان غیاث الدین منصور بن امیرزاده بایقرا ابن میرزا عمر شیخ بن امیر تیمور كه در دشت قبچاق بود به هرات آمده این ناحیه را تملّك نمود و در ماه رمضان این سال به تخت سلطنت جلوس كرد. هم در این سال سلطان محمود خلجی درگذشت و پسرش غیاث الدّین به جای او به حكمرانی نشست.

[سنه 874 هجری- 1469 مسیحی]

آسیا- وفات فیروزه بیگم مادر سلطان حسین میرزا در چهاردهم محرّم. فرستادن ابو النّصر امیر حسن بیك آق‌قوینلو میرزا یادگار محمّد بن میرزا سلطان محمّد بن میرزا بایسنقر بن میرزا شاهرخ را با بعضی از امرای خراسان و سپاه فراوان به تسخیر این مملكت كه ابتدا جرجان را فتح كرده بعد در منزل چناران از لشكر سلطان حسین میرزا منهزم شد. روگردان شدن بعضی از امرای میرزا جهانشاه از امیر حسن بیك آق‌قوینلو و پیوستن به سلطان حسین میرزا. كمك فرستادن امیر حسن بیك برای میرزا یادگار محمّد كه در ثانی مصمّم جنگ با عساكر سلطان حسین میرزا شد. طغیان میرزا سلطان محمود بن سلطان ابو سعید در حدود بلخ كه این معنی
ص: 720
اسباب پریشانی خاطر سلطان حسین میرزا گردید. توجّه سلطان حسین میرزا به كنار آب مرغاب. وفات قطب الدین لنكاه صاحب ملتان و برقرار شدن پسرش سلطان حسین به جای او به حكمرانی و جنگ كردن با باریكشاه بن بهلول لودی كه به فرمان پدر قصد او كرده بود و ظفر یافتن سلطان حسین.

[سنه 875 هجری- 1470 مسیحی]

آسیا- چون سال نو شد میرزا یادگار محمّد در طوس بود عمّه او شاهزاده پاینده بیگم كه در بیرون شهر هرات منزل داشت به تحریك بعضی امرا داخل شهر شده در جمعه ششم محرّم حكم كرد خطبه به اسم میرزا یادگار محمّد خواندند و چون میرزا یادگار محمّد به جام رسید استمالت نامه‌ها به اسم اكابر و اشراف هرات فرستاد و از شمال شهر گذشته از عقب سلطان حسین میرزا تا كنار آب مرغاب رفت و از آنجا به هرات توجّه نموده دوشنبه نهم محرّم به سرای سلطنتی این شهر نزول كرد و بر سریر سلطنت جلوس نمود و امرای آذربایجان را كه با امیر حسن بیك آق‌قوینلو قرابت داشتند و میل اقامت در خراسان نموده، چون به امداد میرزا یادگار محمّد آمده بودند همه را در باغات و بساتین دولتی جای داد و كمال رعایت را درباره هریك مرعی داشت و مقرّر كرد در خطبه اول اسم امیر حسین بیك را برند و بعد اسم او را و زمام اختیار ملوك و مال را به دست پاینده سلطان بیگم بازگذاشت و خود به عیش و شرب مدام مشغول شد، لهذا نظمی در كارها حاصل نگردیده ظلم و اغتشاش درگرفت چنانكه بسیاری از اهالی مملكت جلای وطن نمودند و داستان هرج‌ومرج در اطراف انتشار یافته سلطان حسین میرزا دانست كه وقت كار است لهذا بیخبر متوجّه هرات گردیده بطور شبیخون به سرای سلطنتی این شهر ورود نمود و میرزا یادگار محمّد را كه خفته بود بگرفته و به عالم دیگر روانه نمودند و مجدّدا سلطان حسین میرزا به سلطنت برقرار گردید و به مهام ملكی پرداخت و در دفع اختلال امور كوشید و حكم كرد رعایای هرات تا دو سال از دادن اغلب وجوه و مالیات معاف باشند. هم در آن اوان سلطان حسین میرزا شنید كه میرزا الغ بیك ولد میرزا سلطان ابو سعید كه از كابل به حدود بلخ آمده بود
ص: 721
با برادر خود سلطان محمود میرزا چندی به محاصره بلخ اشتغال داشته بعد از آنجا به مرو تاخته به اشتعال نایره فتنه و تعدّی پرداخته است لهذا متوجّه مرو گردید امّا قبل از آنكه موكب این پادشاه به مرو رسد شاهزادگان مزبور از ماجرا مطلّع شده فرار كردند و سلطان حسین میرزا آن زمستان را در ولایت مرو قشلاق نمود. وفات ابن حسام قهستانی «1» شاعر.
اروپا- (انگلیس)- شورش مردم به ادوارد چهارم پادشاه انگلیس. پادشاه فرانسه هانری ششم را كه در حبس بود تقویت كرده و به تقویت او هانری ششم مجدّدا سلطنت انگلیس می‌كند. (فرانسه)- بنای مطبع در مملكت فرانسه. ایجاد كارخانه حریربافی در فرانسه. تولّد شارل ولیعهد. (روس)- محاصره شهر غزان بواسطه ایوان سیّم. ابراهیمخان تاتار قبول مالیات می‌كند. (عثمانی)- جنگ سلطان محمّد فاتح با امیر حسن بیك آق‌قوینلو پادشاه آذربایجان و عراق.
افریقا- نزاع علمای مصر در شان ابن فارض شاعر و عارف مشهور.

[سنه 876 هجری- 1471 مسیحی]

آسیا- جنگ سخت عساكر سلطان حسین میرزای بایقرا با میرزا سلطان محمود بن سلطان ابو سعید كه بلخ را متصرّف شده بود، و غلبه سلطان حسین میرزا و منتزع نمودن بلخ را از تصرّف میرزا سلطان محمود. وفات شیخ ابن فهد حلّی. وفات جلال الدّین قزوینی از مشاهیر. بسط مملكت امیر حسن بیك آق‌قوینلو (امیر حسن بیك را در اغلب تواریخ ازون حسن می‌نویسند).
اروپا- (انگلیس)- به واسطه حمایت بعضی از اعیان مملكت ادوارد چهارم دوباره به سلطنت رسیده هانری ششم مجدّدا محبوس می‌شود، زوجه هانری و پسرش از لندن فرار می‌كنند ولی هردو گرفتار شده پسر هانری ششم مقتول و بعد از قتل او خود هانری كه در حبس بود نیز كشته می‌شود.
______________________________
(1). وفات ابن حسام در بهارستان مرحوم حاج شیخ محمد حسین آیتی 23 ماه ربیع الثانی سال 873 آمده است و بر این تاریخ باید بیشتر اعتماد كرد.
ص: 722

[سنه 877 هجری- 1472 مسیحی]

آسیا- جنگ امیر حسن بیك آق‌قوینلو با سلطان محمّد فاتح سلطان عثمانی و منهزم شدن امیر حسن بیك. وفات ملّا فتح اللّه تبریزی. كسوف كلّی.
اروپا- (پرتوغال)- در این سال پرتوغالیها بعضی جزایر در تحت خط استواء انكشاف نمودند.
افریقا- اسیر شدن شهسوار بیك ذو القدر به دست سپاه مصری كه او را در قاهره به حلق آویختند و چون شهسوار بیك مقتول گردید برادرش شاه بوداق بیك به جای او به حكمرانی پرداخت.

[سنه 878 هجری- 1473 مسیحی]

آسیا- لشكر كشیدن سلطان حسین شرقی به دهلی و جنگ كردن با بهلول لودی و غلبه بهلول لودی و منهزم شدن سلطان حسین شرقی و بازگشتن. وفات فخر الدّین اوحدی شاعر سبزواری.
اروپا- (ایطالیا)- ایجاد دار الطباعه در شهر ناپل.

[سنه 879 هجری- 1474 مسیحی]

آسیا- وفات پیرجمالی اردستانی از مشاهیر عرفا. وفات علّامه قوشچی. وفات علّی بن مذحج طائی بزرگ اعراب شام كه دودمان او را آل افضل گویند و چون علّی بن مذحج درگذشت دولت آل افضل زوال یافت. پوشیده نباشد كه اوّل شخص از امرای بنی طی كه مشهور به بنی افضل هستند مهنّا بن نافع بن حدیثه بن عقبه بن افضل بن ربیعه بوده است كه در براری شام ییلاق و قشلاق داشته و شكوهی تمام حاصل نموده پس از چندی سروری درگذشت و بعد از او پسرش عیسی بن مهنّا بزرگ آل طی شد، در واقعه حمص كه منكو تیمور بن هلاكو خان شكست یافت
ص: 723
عیسی بن مهنّا با عساكر سیف الدّین قدور بود و كمال شجاعت را به ظهور رسانید چون او وفات نمود مهنّا بن عیسی بن مهنّا كه ملقّب به حسام الدّین بود امارت یافت، بعد از او فضل بن سیف بن فضل بن عیسی، و پس از او فیاض بن مهنّا، و بعد از او جبّار بن مهنّا، و چون او درگذشت قارا ابن مهنّا، و پس از فوت او مصقل بن فضل بن مهنّا، و بعد از مصقل عثمان بن قارا، و چون عثمان وفات نمود محمّد بن جبّار امیر شد پس از محمّد یوسف بن محمّد، و بعد از یوسف عذراء ابن علی بن بعیر امارت یافت، و چون عذراء كشته شد برادرش مذحج به جای او به حكمرانی رسید، پس از مذحج سلیمان بن عذراء داعیه حكمرانی داشت ولی چندان تمكّنی نیافته علی بن مذحج امیر گشت و در این سال در اعمال حلب درگذشت و این طبقه زوال یافت.
اروپا- (فرانسه)- اوّل امتحان بیرون آوردن سنگ مثانه در این مملكت و شخصی كه مبتلا به این مرض گردیده یكی از مقصّرین واجب القتل دولت بود.

[سنه 880 هجری- 1475 مسیحی]

آسیا- وفات شاه عالم ابن قطب عالم در گجرات. ازدیاد شوكت و اقتدار سلطان حسین میرزای بایقرا در تمام ولایت خراسان و مضافات.

[سنه 881 هجری- 1476 مسیحی]

آسیا- لشكر كشیدن امیر حسن بیك آق‌قوینلو به گرجستان و فتح كردن شهر تفلیس را. هم در این سال ملوك رستمدار كه در مازندران خاصّه در رستمدار حكومت می‌كردند منقرض شدند. توضیح آنكه ملوك مزبور معروف به طبقه بادوسبان می‌باشند و بعد از اولاد دابویه از سنه چهلم هجری تا این سال در مملكت مسطور حكمرانی داشته. اوّل شخص آنها بادوسبان ابن گیل بن گیلان شاه برادر دابویه است كه از دابویه جدا شده به رویان رفت و در سال چهلم هجرت در آنجا حكومت یافت و سی و پنج سال حكمرانی نمود. دویّم خورزاد
ص: 724
پسرش سی سال بعد از پدر در رستمدار حكومت كرد. سیّم بادوسبان بن خورزاد چهل سال. چهارم شهریار بن بادوسبان سی سال. پنجم ونداد امید بن شهریار سی و دو سال. ششم عبد اللّه بن ونداد امید سی و چهار سال. و عبد اللّه از داعی كبیر اطاعت كرد. هفتم افریدون بن قارن بن سهراب بیست و دو سال. هشتم بادوسبان بن افریدون هیجده سال. نهم شهریار بن بادوسبان پانزده سال، و ناصر الحق در زمان او خروج نمود. دهم هروسندان بن تیدای دیوبند ابن شیرزاد بن فریدون دوازده سال، و هروسندان در جنگ داعی صغیر كشته شد و چون خال مرداویج بن زیار بود مرداویج داعی صغیر را به قصاص هروسندان بكشت. یازدهم شهریار بن جمشید دوازده سال. دوازدهم محمّد بن شهریار بن جمشید بن دیوبند نیز دوازده سال. سیزدهم ابو الفضل بن شمس الملوك چهارده سال. چهاردهم اسپهبد حسام الدّین زرّین كمر بن فرامرز بن شهریار سی و پنج سال. پانزدهم فخر الدّوله سی و دو سال. شانزدهم هزار اسب چهل سال. هفدهم شهرنوش سیزده سال. هیجدهم كیكاوس سی و هفت سال. نوزدهم هزار اسب بیست و شش سال. بیستم زرّین كمر بیست و چهار سال. بیست و یكم بیستون ده سال. بیست و دویّم نام‌آور بیست سال. بیست و سیّم شهریار آكیم سی و یكسال. بیست و چهارم فخر الدوله سی و یكسال. بیست و پنجم كیخسرو یازده سال. بیست و ششم شمس الملوك پنجسال. بیست و هفتم نصیر الدوله هشت سال. بیست و هشتم تاج الدّوله ده سال.
بیست و نهم جلال الدین بیست و هفت سال. سی‌ام فخر الدوله بیست و پنجسال.
سی و یكم عضد الدوله بیست و یكسال. سی و دویّم جلال الدوله پنجسال. سی و سیّم ملك اسكندر بن كیومرث كه گاهی با برادر خود ملك كیكاوس صلح و گاهی در جنگ بود بیست و چهار سال، چون ملك اسكندر در این سال درگذشت حكمرانی این سلسله انقراض یافت.
اروپا- (دانمارك)- ژانس كلنا كه در خدمت كریستیان دویّم پادشاه دانمارك بود و در كشتی‌رانی و بحرپیمائی مهارت كامل داشت اراضی لابرادر را كه در طرف شمال شرقی ینگی دنیاست انكشاف نمود لكن در ساحل این اراضی پیاده نشد. (عثمانی)- كافّا كه از نقاط واقعه در ساحل بحر قرادنگیز و در تصرّف
ص: 725
اهالی ژن بود به تصرّف عثمانی درآمد. منجلی‌گرای نام كه از خانه‌زادهای خان قبچاق بود در قرم از طرف سلطان عثمانی به حكومت رسید.

[سنه 882 هجری- 1477 مسیحی]

آسیا- وفات امیر حسن بیك آق‌قوینلو پادشاه آذربایجان و عراق و غیرها، و برقرار شدن پسرش سلطان خلیل به جای او به سلطنت. وبای عظیم در مكّه معظّمه كه جمعی كثیر را هلاك نمود.

[سنه 883 هجری- 1478 مسیحی]

آسیا- جنگ فیمابین یعقوب بیك بن امیر حسن بیك آق‌قوینلو و برادرش سلطان خلیل كه در این جنگ یعقوب بیك برادر خود سلطان خلیل را بكشت و خود به جای او به سلطنت جلوس كرد. محاربه فیمابین بهلول لودی و سلطان حسین شرقی و غلبه نمودن بهلول لودی بر سلطان حسین شرقی. وفات سیّد اصیل الدین دشتكی از مشاهیر.
وفات كاركیا محمّد از ملوك گیلان.
اروپا- (انگلیس)- پادشاه انگلیس برادر خود را مقتول می‌سازد. (عثمانی)- انتهاض سلطان محمّد فاتح و رفتن به اسكندریّه و مراجعت كردن او بعد از استیلای داود پاشا و سلیمان پاشا بر حصار اسكندریّه و مسخّر نمودن این بلد را.

[سنه 884 هجری- 1479 مسیحی]

آسیا- میرزا ابو بكر بن سلطان ابو سعید گوركانی كه ابتدا با سلطان حسین میرزای بایقرا موافقت داشت و بعد به راه مخالفت رفته به اطراف می‌گشت و هروقتی مترصّد و منتهز فرصت بود كه بلكه كاری از پیش ببرد در آخر رجب این سال در كنار آب گرگان به چنگ عساكر سلطان حسین میرزا گرفتار شده او را بكشتند و به حكم سلطان حسین میرزا سرش را به هرات نزد امیر نظام الدین علی شیر كه حاكم هرات بود فرستادند تا او به مردم بنمایاند و حالت اطمینان برای عامّه ناس حاصل شود. هم در
ص: 726
این سال امیر ذو النون ارغون كه از امرا و سركردگان سلطان ابو سعید بود و در شجاعت و سایر صفات حسنه مقدّم امرا و اقران از جانب سلطان حسین میرزا حكومت قندهار و غور و فراه و زمین داور و بعضی ولایات دیگر یافت و امیر ذو النون پس از چندی رأیت استقلال و استبداد برافراشت. یانقین در دمشق.

[سنه 885 هجری- 1480 مسیحی]

آسیا- از غرایب امور كه در این سال درجه ظهور یافت اینكه شخصی شمس الدّین محمّد نام كه نسب او به بایزید بسطامی قدس سرّه می‌رسید از كابل و غزنین به بلخ آمد و به ملازمت بایقرا میرزا برادر سلطان حسین میرزا كه حكمرانی بلخ داشت پیوست و كتاب تاریخی به نظر بایقرا میرزا رسانید كه در زمان سلطان سنجر بن ملكشاه سلجوقی تألیف كرده بودند و از مطالبی كه در این كتاب مسطور بود یكی اینكه مرقد مطهّر حضرت علی بن ابیطالب علیه السّلام در قریه خواجه خیران در فلان نقطه واقع است، بایقرا میرزا به قریه خواجه خیران كه در سه فرسخی بلخ است رفته در همان موضعی كه كتاب مزبور نشان می‌داد گنبدی دید كه قبری در میان آن موجود بود حكم كرد قبر را حفر كردند ناگاه لوحی از سنگ سفید پیدا شد كه بر روی آن نقش و رسم كرده بودند كه (هذا قبر اسد اللّه اخ رسول اللّه علّی ولّی اللّه) این فقره اسباب انقلاب حاضرین و انتشار این خبر گردید، و از ولایات و اطراف جمعی كثیر به این ساحت آمدند و هدایا و تحف و نذورات زیاد آوردند و زر و جواهر و مال بی‌قیاسی جمع شد میرزا بایقرا قاصدی نزد سلطان حسین میرزا فرستاده صورت واقعه را به عرض این پادشاه رسانید، سلطان حسین میرزا با جمعی از امرا و خواص متوجّه بلخ گردید و چون به قریه خواجه خیران رسید قبّه‌ای در كمال ارتفاع و وسعت بر سر آن مرقد بنا نهاد و در اطراف آن ایوانها و بیوتات قرار داد و در آن قریه بازاری مشتمل بر دكاكین و حمّام بنیاد كرده بساخت و یكی از انهار بلخ را كه مشهور به نهر شاهی می‌باشد وقف این مزار كرد و ترتیبات برای اموال واصله و امر تولیت این بقعه و سایر امور آن مقرّر داشته مراجعت به هرات كرد و چون زوّار زیاد از اكناف و اقاصی عالم با نذورات و اموال زیاد به زیارت این بقعه می‌آمدند چندی نگذشت كه قریه خواجه خیران شهر و به
ص: 727
منزله مصری جامع گردید، صاحب تاریخ حبیب السّیر گوید هم الآن خواجه خیران معمور و آبادانست. جنگ شاه بوداق بیك ذو القدر با عساكر عثمانی و كشته شدن او، و برقرار شدن برادرزاده شاه بوداق بیك معروف به علاء الدّوله قاسم بیك ذو القدر در آبلستان و ملطیّه به حكمرانی به جای او. وفات بابا علیشاه هروی شاعر. وفات ملك نظام الدّین سیستانی بعد از چهل و سه سال حكمرانی.
اروپا- (فرانسه)- ایجاد چاپارخانه در شوارع عامّه امّا جز كاغذ و نوشتجات سلطنتی مانع از حمل مراسلات دیگران بودند.

[سنه 886 هجری- 1481 مسیحی]

آسیا- كشته شدن خواجه جهان كاوان وزیر دكن به فرمان سلطان محمّد لشكری بهمنی. وفات بابا نصیبی شاعر.
اروپا- (عثمانی)- وفات سلطان محمّد خان سلطان عثمانی معروف به سلطان محمّد فاتح در سنّ پنجاه و سه سالگی بعد از سی و یكسال سلطنت در تابستان این سال. جلوس پسرش سلطان بایزید خان ثانی به جای او و چون فیمابین سلطان بایزید خان و برادرش جم نقاضت و خلاف درگرفت چندی ملل فرنگ از لشكركشی و دست‌اندازی سلطان عثمانی آسوده و فارغ بودند. (روس)- احمد خان كه آخرین شخص از خوانین قبچاق بود مقهور دولت روس شده اراضی كه در تصرّف خان مشار الیه بود ضمیمه و جزو ممالك روس می‌گردد، بعد از این فتح پادشاه روس به سمت لیونی و لیتنی طرف فرنگ حركت می‌كند.
افریقا- زلزله در مصر.

[سنه 887 هجری- 1482 مسیحی]

تاریخ منتظم ناصری ج‌2 727 [سنه 887 هجری - 1482 مسیحی] ..... ص : 727
آسیا- وفات علاء الدوله قاسم بیك ذو القدر قرامانی و از فوت علاء الدّوله چیزی نگذشت كه دولت این سلسله منقرض شد و زوال یافت. وفات محمّد شاه لشكری
ص: 728
بهمنی و برقرار شدن پسرش محمود شاه به جای او به حكمرانی. وفات كمال الدین عبد الرّزّاق سمرقندی.
اروپا- (فرانسه)- مختصر جنون پادشاه فرانسه و معاشرت نكردن او با احدی از اهالی مملكت مگر با دو نفر یكی یكنفر طبیب و دیگری دلّاك مخصوص خود.
(روس)- فتوحات پادشاه روس در لهستان. (پرتوغال)- فایده بردن پرتوغال از معادن طلای گینه در افریقا. (سود)- ایجاد دار الطباعه در این مملكت.
(عثمانی)- جم برادر سلطان بایزید خان دویم سلطان عثمانی به خاك فرنگ پناه می‌برد.

[سنه 888 هجری- 1483 مسیحی]

آسیا- سیل عظیم در مكّه معظّمه. زلزله در مدینه منوّره. كسوف كلّی. وفات صدر الدّین محمّد طبیب زبیری اصفهانی كه نسب آقا محمّد صادق مؤلّف كتاب شاهد صادق به او می‌پیوندد.
اروپا- (انگلیس)- فوت ادوارد چهارم پادشاه انگلیس كه پسر سیزده ساله او موسوم به ادوارد پنجم گردیده به جای او جلوس می‌نماید، امّا برادر ادوارد چهارم اثبات حرامزادگی برادرزاده خود را نموده و خود به تخت سلطنت انگلیس جلوس می‌كند و موسوم به ریشارد سیّم می‌شود، و برای آنكه منازعی در ملك نداشته باشد تمام اولاد ادوارد چهارم را به قتل می‌رساند. (فرانسه)- فوت لوی یازدهم پادشاه فرانسه و جلوس پسر ارشد او شارل هشتم به جای او به سریر سلطنت فرانسه، و شارل هشتم در این وقت سیزده ساله بود.

[سنه 889 هجری- 1484 مسیحی]

آسیا- وفات شاهزاده محمّد سلطان معروف به كیچك میرزا از شاهزادگان عالم فاضل. وفات حسن شاه هروی شاعر.
ص: 729
اروپا- كریستوف كلمب از اهالی ژن ایطالیا بعد از آنكه به دربار اغلب دول اظهار نمود كه به واسطه‌ای ممكن است راه هندوستان و چین از دریای محیط منكشف شود و جواب مساعد نشیند نزد پادشاه اسپانیول فردیناند آمده تمنّای خود را عرضه داشت.
(ایطالیا)- فوت سیكست چهارم پاپ. (انگلیس)- جنگ و محاربه در داخله این مملكت. قتل پادشاه و انقراض خانواده یورك. جلوس هانری هفتم از خانواده ریشمان. (روس)- ایوان سیّم پادشاه روس خواهر قسطنطین آخرین شخص از امپراطورهای قسطنطنیه را كه پیش ذكر آن شد در حباله نكاح درآورده به طمع اینكه حقّی در سلطنت قسطنطنیه خواهد داشت و در نشان دولتی و مهر سلطنتی عقاب سیاه دوسر را نقش می‌كند.

[سنه 890 هجری- 1485 مسیحی]

آسیا- استیلای سلطان بهلول لودی بر جونپور و فرار كردن سلطان حسین شرقی به حدود بنگاله و دیگر طولی نكشید كه سلطنت دودمان سلطان حسین شرقی منقرض گردید. تجدید بنای حرم مدینه منوّره به امر ملك اشرف قاتیبای.

[سنه 891 هجری- 1486 مسیحی]

آسیا- وفات شمس الدّین محمّد تبادكانی. وفات نظام الملك حسن بحری امیر الامرای دكن.
اروپا- (پرتوغال)- بارتلمی دیاز تمام رأس امید را انكشاف نمود و چون در این محل مبتلا به طوفانهای شدید گردید این رأس را رأس طوفان (لكاپ دتامپت) نامیده مراجعت به پرتوغال نمود و انكشاف خود را به عرض ژان دویّم پادشاه پرتوغال رسانید و عرض كرد به واسطه شدت طوفانی كه در این رأس مشاهده كردم آنرا رأس طوفان نام نهادم، ژان پادشاه بسیار مشعوف گردید گفت من این رأس را موسوم به رأس امید (لكاپ دبن اسپرانس) می‌نمایم و از آن‌وقت این رأس معروف و موسوم به رأس امید شد. (عثمانی)- ابتدای فتن مابین چراكسه و آل عثمان به واسطه جانب‌داری از جم
ص: 730
برادر سلطان بایزید خان سلطان عثمانی.

[سنه 892 هجری- 1486 مسیحی]

آسیا- وفات یونس خان حكمران مغولستان و برقرار شدن پسرش سلطان محمود خان به جای او به حكمرانی این مملكت. ولادت شاه اسمعیل بن حیدر میرزا اوّل پادشاه از سلاطین صفویّه. وبای شدید در حجاز.
اروپا- (عثمانی)- اسیر شدن احمد پاشا سردار عثمانی در هرسك.

[سنه 893 هجری- 1487 مسیحی]

آسیا- جنگ حیدر میرزا با شروانشاه و گریختن صوفیّه كه با حیدر میرزا به این جنگ مبادرت نموده بودند، و كشته شدن حیدر میرزا در این جدال.
اروپا- (روس)- خان غزان كه از طایفه تاتار بود اسیر و مقهور پادشاه روس گردید. (عثمانی)- انهزام علی پاشا سردار عثمانی از حرب با چراكسه.
افریقا- وفات سلطان عثمان بن عبد الحق مرینی حكمران مغرب و انقراض دولت آل مرین. پوشیده نباشد كه ملوك بنی مرین كه در مغرب حكمرانی كرده‌اند هفده نفر بوده: اوّل شخص آنها یعقوب بن عبد الحق مرینی است. دویّم ابو یعقوب بن یعقوب. سیّم ابو سعید بن یعقوب. چهارم ابو الحسن علّی بن ابو سعید. پنجم ابو عنان بن ابو الحسن. ششم ابراهیم بن ابو الحسن. هفتم عبد العزیز. هشتم محمّد بن عبد العزیز. نهم ابو العبّاس احمد. دهم ابو فارس. یازدهم ابو بكر. دوازدهم ابو عامر عبد اللّه. سیزدهم بو سعد عثمان. چهاردهم عبد العزیز ابو فارس. پانزدهم محمّد بن ابو محمّد. شانزدهم عبد الحقّ بن نصر بن سعید. هفدهم عثمان بن امیر محمّد كه در این سال در سنّ هفتاد سالگی كشته شد و سلطنت این طایفه منقرض گردید.
ص: 731

[سنه 894 هجری- 1488 مسیحی]

آسیا- وفات سلطان بهلوی لودی كه سی و نه سال و ده ماه و پنج روز سلطنت كرده بود. جلوس پسرش اسكندر به جای او به سلطنت. وفات قطب الدّین محمّد مفتی.
اروپا- (عثمانی)- ابتدای منازعه مابین سلطان بایزید خان سلطان عثمانی و سلطان مصر از طایفه مملوك.

[سنه 895 هجری- 1489 مسیحی]

آسیا- مزاوجت و عروسی شاهزاده محمّد معصوم بن سلطان حسین میرزای بایقرا با دختر میرزا الغ بیك بن سلطان ابو سعید و جشن و طوی عظیم كه برای این مواصلت داده شد. دادن سلطان حسین میرزا حكمرانی استرآباد را به شاهزاده بدیع الزمان میرزا.
وفات قطب الدین خوافی. ضعف دولت بهمنیان در دكن، و در این وقت احمد نظام الملك والی خیبر، و یوسف عادل شاه حاكم بیجاپور، و فتح اللّه عماد شاه صاحب برار خطبه به اسم خود خواندند.
اروپا- (عثمانی)- به میل سلطان بایزید خان سلطانعثمانی برادرش جم در رم محبوس می‌گردد. فرستادن سلطان بایزید خان لشكر به مصر. منازعه عساكر عثمانی با قشون مصری و سلطان مصر در این وقت اشرف قاتیبای بود. استیلای چراكسه و علاء الدّوله بر قیصریّه و هرقلیّه.

[سنه 896 هجری- 1490 مسیحی]

آسیا- وفات یعقوب بیك بن امیر حسن بیك آق‌قوینلو پادشاه آذربایجان و عراق و غیرها و برقرار شدن پسرش میرزا بایسنغر به جای او به سلطنت. وفات خواجه ناصر الدّین عبید اللّه احرار. وفات قاضی عیسی ساوجی شاعر.
ص: 732

[سنه 897 هجری- 1491 مسیحی]

آسیا- خروج كردن رستم بیك بن مقصود بیك بن امیر حسن بیك آق‌قوینلو كه میرزا بایسنغر از مقاومت با او درمانده شده به شیروان گریخت و هرج‌ومرج در میانه امرای بایندریه یعنی امرای آق‌قوینلو درگرفت. وفات ابن جمهور احساوی شیعی از معارف. وفات میرم سیاه شاعر.
اروپا- (عثمانی)- انتهاض و توجّه سلطان بایزید خان سلطان عثمانی به طرف ارناود.

[سنه 898 هجری- 1492 مسیحی]

آسیا- جنگ یوسف عادلشاه با مهراج حكمران بیجانگر و منهزم شدن عادلشاه در این مصاف. وفات عبد الرّحمن جامی شاعر و صاحب مؤلّفات كثیره در ادبیات و عرفان، و جامی را دیوانی بسیار معتبر و كتب منظومه در مواعظ و حكم و عرفان و غیره بسیار است. وفات شیخ محمّد لاهیجی نوربخشی صاحب شرح گلشن راز، و شیخ محمّد از مشایخ سلسله نور بخشیّه و مرید سیّد محمّد نوربخش بوده است. وفات انسی جنابدی شاعر، و سیّد شمس الدّین محمّد اندجانی معروف به میر سربرهنه.
اروپا- (اسپانیا)- بوعبدیل كه آخرین پادشاه از خانواده ناصرید بود شهر گرناد (غرناطه) را از دست داد و فردیناند پادشاه عیسوی اسپانیول مملكت بو عبدیل را متصرّف گردید و بو عبدیل آخر پادشاهی است از عرب كه در خاك اسپانیول سلطنت كرده است. حكم دادن فردیناند پادشاه عیسوی اسپانیول به اخراج اعرابی كه قبول مذهب عیسوی را عن صمیم القلب نمی‌نمایند، و به واسطه اخراج اعراب كه در علوم و صنایع مرتبتی عالی داشتند علم و صنعت در این مملكت ضعف و تنزّل كلّی بهمرسانید. بعد از فتح گرناد از طرف پاپ لقب پادشاه كاتولیك برای سلاطین اسپانیول نوشته می‌شود.
در اوقات محاصره گرناد مابین كریستوف كلمب و پادشاه اسپانیول عهدی
ص: 733
بسته شد و سه فروند كشتی كوچك كه در آن كشتیها نود نفر آدم بود از دولت اسپانیول به كریستوف كلمب داده شد و در سیّم ماه او از بندر پالس حركت كردند و به طرف مغرب در محیط آتلانتیك راندند بعد از مدت زمانی كشتی‌رانی و بحرپیمائی كه شصت و نه روز امتداد یافت به جزیره گاناهانی كه از جزایر ینگی دنیاست رسیدند و كریستوف كلمب آن جزیره را موسوم به سان‌سالوادور نمود و كریستوف كلمب خیال می‌كرد كه به جزایر هند رسیده است و به این جهت امریك به هند الغرب موسوم شد. از غرایب آنكه در جزیره كوبا و جزیره هائیتی معادن طلا فراوان دیده می‌شد و اغلب سكنه آنجا كه وحشی بودند قدر این فلز قیمتی را نمی‌دانستند.
(ایطالیا)- فوت اینّسان هشتم پاپ و جلوس الكساندر چهارم به جای او.
(پرتوغال)- ملّاحان پرتوغالی مملكت كنگ را در افریقا انكشاف كردند.

[سنه 899 هجری- 1493 مسیحی]

آسیا- وفات سلطان احمد میرزا ابن سلطان ابو سعید گوركانی پادشاه ماوراء النهر، و چون سلطان احمد میرزا درگذشت برادرش سلطان محمود میرزا از حصار متوجّه سمرقند گردیده به سلطنت ماوراء النهر برقرار شد. وفات میرزا عمر شیخ پادشاه فرغانه و جلوس كردن پسرش بابر پادشاه به جای او. خطبه خواندن ملك قاسم برید از امرای سلاطین بهمنیّه دراوسه، و قندهار به اسم خود و مخاطب شدن او به برید شاه و ملك قاسم برید اوّل شخص است از برید شاهیان از ملوك دكن. كشته شدن میرزا بایسنغر بن یعقوب بیك بن امیر حسن بیك آق‌قوینلو در حرب رستم میرزا در گنجه.
اروپا- (اسپانیا)- مراجعت كریستوف كلمب از سفر خود (از آمریك) و پذیرفتن او را در قصر بارسلن از بنادر اسپانیا. برای اینكه در آتیه نزاعی فیمابین دولتین پرتوغال و اسپانیول بر سر انكشافات جدیده كه خواهند نمود درنگیرد پاپ حدود و سنور معیّنی برای هریك از آنها قرار داده خطّ معیّنی از طرف مشرق جزایر آسر مفروض شد كه سمت غربی این خطّ آنچه انكشاف شده و خواهد شد متعلّق
ص: 734
به اسپانیا باشد و در طرف مشرقی خط مذكور هرچه مكشوف گردد تعلّق به پرتوغال یابد. مسافرت كریستوف كلمب در ثانی به آمریك و انكشاف نمودن جزایر زیادی در این اقلیم.

[سنه 900 هجری- 1494 مسیحی]

آسیا- وفات سلطان محمود میرزا پادشاه ماوراء النّهر كه مملكت او منقسم به دو قسمت شد، و در هرقسمتی یكی از پسرهای سلطان محمود میرزا به سلطنت جلوس نمودند یعنی میرزا بایسنقر در سمرقند پادشاه شد و میرزا سلطان علی سلطنت بخارا یافت.
اروپا- فتوحات عساكر فرانسه در ایطالیا. ورود پادشاه فرانسه شارل هشتم با فتح و نصرت به شهر رم پای‌تخت ایطالیا.

[سنه 901 هجری- 1495 مسیحی]

آسیا- بعد از آنكه شارل هشتم پادشاه فرانسه به رم ورود نمود جم شاهزاده عثمانی را طلب می‌كند پاپ كه خود را مجبور به تسلیم او می‌بیند قبل از تسلیم شاهزاده را مسموم می‌نماید. پادشاه فرانسه بعد از آنكه فتوحات زیاد در مملكت ایطالیا كرد مراجعت به فرانسه نمود بدون اینكه از این فتوحات چیزی برای او بماند و فایده‌ای از این لشكركشی و سفر خود ببرد. طبع شدن كتب فیلسوفی ارسطو در ونیز. (عثمانی)- ابتدای طغیان آبها در این مملكت، و بروز وبا و غلاء در اغلب از بلاد كه این بلیّه تا سه سال امتداد داشت و اسباب خسارت و هلاكت مردم بود.
افریقا- وفات ملك اشرف قاتیبای سلطان مصر و شام و برقرار شدن پسرش ملك ناصر محمّد به جای او.

[سنه 902 هجری- 1496 مسیحی]

آسیا- كشتن احمد بیك ابن اغرلو محمّد بن امیر حسن بیك رستم بیك بن
ص: 735
مقصود بیك بن امیر حسن بیك را و جلوس كردن به جای او به سلطنت آذربایجان و عراق و غیرها. وفات شاهزاده غریب میرزا ابن سلطان حسین میرزا به مرض فجأة و این شاهزاده از حیثیت فراست و كیاست بر سایر اخوان خود برتری داشت.
مخالفت شاهزاده سلطان بدیع الزمان میرزا با پدر خود سلطان حسین میرزای بایقرا، و مستعد شدن عساكر جانبین برای قتال و جنگ در حوالی دره بیل‌چراغ. و چون دو لشكر روبرو شدند سلطان بدیع الزّمان میرزا بگریخت و به قندهار رفت و قشون سلطان حسین میرزا بسیاری از ملازمان بدیع الزّمان میرزا را بكشتند و مابقی فرار كردند و این واقعه در ماه شعبان این سال وقوع یافت و پس از این واقعه عساكر سلطان حسین میرزا بلخ را از تصرّف ملازمان بدیع الزمان میرزا منتزع نمودند و در ماه شوّال این سال، این شهر مسخّر سلطان حسین میرزا گردیده ایالت آن را به سلطان ابراهیم حسین میرزا تفویض نمود. وفات خواجه ناصر الدین عبد العزیز جامی و شمس الدین خاكی از معارف. فرار نافع یمنی از جنگ ملك ظافر عامری.
اروپا- (انگلیس)- هانری هفتم پادشاه انگلیس به قصد پیدا كردن راهی به طرف هندوستان سباستین كامبو را مأمور به این انكشاف می‌نماید. سباستین اراضی ترنو را برای او منكشف می‌سازد. و در همین سال ژاك چهارم پادشاه اكس بر مملكت انگلیس غلبه می‌كند. (اسپانیا)- كریستوف كلومب انكشاف كننده آمریك بعد از مراجعت از سفر ثانی خود به این اقلیم محسود و مبغوض اعیان مملكت می‌شود.
افریقا- (مصر)- سلطان كیك‌بای كه به كمك چركسهای آذربایجان به این نواحی رفته بود از عساكر سلطان بایزید خان شكست خورده مراجعت به مصر می‌كند و از غصّه هلاك می‌شود. وفات كمال الدّین محمّد از علمای مصر.

[سنه 903 هجری- 1497 مسیحی]

آسیا- سلطان محمّد مؤمن میرزا ابن سلطان حسین میرزا كه در دودمان امیر تیمور نظیر نداشت و حكمران استرآباد بود با عمّ خود مظفّر حسین میرزا كه متوجّه تسخیر
ص: 736
استرآباد شده بود جنگ كرده در اثنای محاربه دستگیر و مقتول گردیده، مظفّر حسین میرزا مظفّر و منصور وارد استرآباد گشت. سیّد حسن شریف مكّی مظفّر شاه حبشی را كه به تغلّب بر بنگاله مسلّط شده بود بكشت و خود به سلطنت جلوس نمود. استیلای میرزا سلطانعلی پادشاه بخارا بر سمرقند. جنگ ایبه سلطان حاكم كرمان و قاسم بیك پرناك حكمران فارس با احمد بیك بن اغرلو محمّد بن امیر حسن بیك، و كشته شدن احمد بیك، و خطبه خواندن به اسم سلطان مراد بن یعقوب بیك، و در این اوان الوند بیك در آذربایجان و محمّد میرزا در یزد خود را پادشاه خواندند. وفات میرخواند محمّد مورّخ مشهور صاحب روضة الصّفا. وفات میر صدر الدّین محمّد شیرازی، و سیّد علی واعظ.
اروپا- (اسپانیول)- آمریك وسپوسی از اهالی فلورانس از شهرهای ایطالیا كه داخل در خدمت فردیناند پادشاه اسپانیول شده بود به سمتی كه كریستوف كلمب انكشاف كرده بود می‌رود و بعضی از سواحل اراضی ینگی‌دنیا را سوای جزایری كه كریستوف كلمب انكشاف كرده بود پیدا می‌نماید، و اقلیم ینگی‌دنیا به اسم آمریك وسپوسی موسوم به آمریك می‌گردد. (عثمانی)- وفات احمد پاشا از شعرای عثمانی.

[سنه 904 هجری- 1498 مسیحی]

آسیا- وفات امیر نظام الدّین احمد ولد امیر علی فارسی برلاس از امرای سلطان حسین میرزای بایقرا كه به مكارم اخلاق اتّصاف داشت. جنگ محمّد میرزا با الوند بیك و شكست خوردن الوند بیك و مسخّر كردن محمّد میرزا تبریز را. وفات ملّا میر حسین معمّائی در هرات.
اروپا- (اسپانیول)- سفر سیّم كریستوف كلمب به ینگی‌دنیا و انكشاف جزیره ترینیته. (فرانسه)- فوت شارل هشتم پادشاه بی‌اولاد فرانسه. جلوس لوی دوازدهم از بنی اعمام او به جای او. (پرتوغال)- دو نفر از تجّار یهود كه در بندر هرموز ایران تجارت می‌كردند و هند را مفصّلا سیاحت كرده بودند تقریرات آنها سبب قصد و
ص: 737
مهیّج خیال پادشاه پرتوغال می‌شود كه راهی به آن حدود پیدا كند و این بود كه واسك دگاما از نجبای پرتوغال را به این خدمت مأمور می‌نماید او هم از دماغه امید گذشته و از سواحل شرقی افریقا كه اعراب مسلمان در آنجا سكنی داشتند عبور كرده تا به مالابار رفت، و این ابتدای شورش و انقلاب در عمل تجارت فرنگ شد. تجارت هندوچین و كلّیّه آسیا كه تا آن زمان منحصر به اهالی ونیز و ژن بود كه از سمت اسكندریّه مصر حمل مال التجاره به فرنگ می‌نمودند از این به بعد به واسطه راه جدید دول غربی فرنگ مثل اسپانیول و پرتوغال و بعد انگلیس و سایر طوایف از طرف محیط آتلانتیك و رأس امید حمل و نقل مال التجاره هندوچین را به فرنگ می‌نمایند.
افریقا- كشته شدن ملك ناصر سلطان مصر و شام.

[سنه 905 هجری- 1499 مسیحی]

آسیا- فتح كردن سلطان احمد خان صاحب مغولستان كاشغر را. مقتول شدن محمّد میرزا، و الوند میرزا كه به دیاربكر گریخته بود به تبریز آمده به سلطنت جلوس كرد. استقلال یافتن سلطان مراد در فارس و عراق. وفات كمال الدین مسعود شیروانی. وفات حسن شاه شاعر صاحب مصنّفات كه از جمله شرح حكمة العین است. هم در این سال شاه اسمعیل صفوی به عزم كشورگشائی كاركیا میرزا علی حكمران گیلان را وداع كرده از گیلان بیرون آمده و عزیمت اردبیل نمود. پوشیده نباشد كه شاه اسمعیل اوّل پادشاه از سلسله صفویّه نسبا به پنج واسطه به شیخ صفی الدّین اسحق اردبیلی ابن شیخ امین الدّین می‌رسد به این‌طور: (شاه اسماعیل ابن حیدر میرزا ابن سلطان جنید ابن شیخ ابراهیم ابن شیخ خواجه علّی بن شیخ صدر الدّین موسی بن شیخ صفی الدّین). و این سلسله سلاطین چون منسوب به شیخ صفی الدّین می‌باشند آنها را صفویّه گفتند. تولّد شاه اسمعیل در شب شنبه بیست و پنجم ماه رجب سنه هشتصد و نود و دو بوده چنانكه در وقایع سنه مزبوره اشاره به ولادت این پادشاه نموده‌ایم. مادر شاه اسمعیل مسمّاة به علم شاه بیگم. پدر شاه اسمعیل حیدر میرزا كه خیال مملكت‌گیری داشت و غالبا همّت بر قتال و جدال
ص: 738
می‌گماشت در جنگ شروانشاه در نواحی تبرسران كشته شد و در همین محل مدفون گردید. شاه اسمعیل بعدها نعش حیدر میرزا را از تبرسران به اردبیل نقل كرده در بقعه شیخ صفی دفن نمود. بعد از كشته شدن حیدر میرزا صوفیان و مریدان این خانواده در اردبیل جمع شده با برادر بزرگ شاه اسمعیل سلطانعلی میرزا بیعت كردند، و روزبروز بر عدّه و شوكت ایشان می‌افزود، والی اردبیل كه از جانب یعقوب بیك بن امیر حسن بیك آق‌قوینلو به حكمرانی این بلد مشغول بود تفصیل را برای یعقوب بیك نوشت، یعقوب بیك متوهّم شده یكی از سرداران معتمد خود را با جمعیّتی كثیر به اردبیل فرستاده سلطانعلی میرزا و شاه اسمعیل و سیّد ابراهیم را كه او نیز از برادران شاه اسمعیل بود با والده آنها گرفتند و به فارس برده به ملك منصور بیك پرناك سپردند تا در قلعه اصطخر كه نهایت حصانت را داشت ایشان را حبس نماید. شاه اسمعیل با برادران و والده خود قریب چهار سال در قلعه مزبور محبوس بود و از چیزهائی كه اسباب استخلاص محبوسین شد یكی آنكه یعقوب بیك بدرود زندگانی نمود و رستم بیك ولد مقصود بیك بن حسن بیك برادرزاده علم شاه بیگم مادر شاه اسمعیل بر بایسنغر میرزا ولد یعقوب بیك حكمران عراق و آذربایجان خروج كرد و اكثر بلاد آذربایجان را بگرفت و شیروانشاه چون بایسنغر میرزا دخترزاده‌اش بود از این واقعه مكدّر شد و لشكری به امداد بایسنغر میرزا فرستاد، رستم بیك چون از این امداد مطّلع شد مصلحت در این دید كه اولاد سلطان حیدر را از حبس اصطخر بیرون آورده آنها را با لشكری جرّار به خونخواهی پدر به شیروان فرستد تا میرزا بایسنغر و شیروانیان را مخذول سازند و فرمانفرمائی عراقین و آذربایجان بر رستم بیك مسلّم گردد، لهذا قاصدی به اصطخر فرستاده محبوسین را به تبریز آوردند و عساكر زیادی مصحوب سلطان علی میرزا برادر بزرگ شاه اسمعیل كرده به طرف مقصود روان نمود و به كنار آب كر آمدند، عساكر شروانشاه نیز كنار آب كر را معسكر ساخته در اینجا نایره قتال بین فئتین اشتعال یافت پس از چند روز جنگ و پیكار چون از هیچ طرف علامت غلبه نمودار نگردید بایسنغر میرزا بیجهتی به شیروان مراجعت كرد و سلطانعلی میرزا نیز با همراهان خود به تبریز بازگشت، و رستم بیك خاطرجمعی از جانب دشمن حاصل كرده اولاد حیدر میرزا را مرخّص نمود كه به وطن خود یعنی به اردبیل روند چون به اردبیل آمدند صوفیان
ص: 739
و مریدان این خاندان از اكناف رو به این شهر نموده جمعیّت و ازدحامی در این بلد جمع شد در این بین واقعه‌ای دیگر رخ نمود كه رستم بیك بیشتر محتاج به معاونت اولاد حیدر میرزا گردید. تبیین آنكه كوسه حاجی بایندر حاكم اصفهان اظهار مخالفت با رستم بیك كرده خطبه به اسم بایسنغر میرزا خواند و سپاه عراق عجم را با خود متّفق ساخته قاصدی نزد بایسنغر میرزا فرستاده او را از واقعه آگاهی داد بایسنغر میرزا نیز از شیروان با لشكری كه شیروانشاه برای او تجهیز كرده بود متوجّه عراق گردید و در نواحی اهارسكین كوسه حاجی را از توجّه خود اعلام نمود و در طیّ مسافت تعجیلی تمام داشت، رستم بیك چون از دو جانب خود را در معرض خطر می‌دید بار دیگر از سلطانعلی میرزا استمداد نموده و لشكری به معاونت او فرستاد كه سلطانعلی میرزا با هواخواهان خود و لشكر رستم بیك به دفع بایسنغر میرزا پردازد در این وهله سلطان علی میرزا با سپاه تراكمه بر بایسنغر غلبه كرده و بایسنغر مقتول شد و قرابیری تواچی نیز در نواحی درگزین با كوسه حاجی جنگ كرده او را بكشت و رستم بیك فارغ البال گردیده پس از آن باز سلطان علی میرزا و دودمان صفویّه به اجازه رستم بیك به اردبیل آمدند و صوفیّه و مریدین از اطراف دور سلطانعلی میرزا را گرفتند رستم بیك از كثرت اهل ارادت و مریدین سلطانعلی میرزا خائف شده خاندان صفویّه را به اردوی خود احضار كرد و حكم نمود ایشان را حراست كنند و از صوفیّه كسی در ملازمت ایشان نباشد، چندی در اردوی رستم بیك بودند و رستم بیك ضمنا قصد كرد سلطان علی میرزا را هلاك كند سلطان علی میرزا خبر شده با برادران به اردبیل شتافت و صوفیّه دور او را بگرفتند رستم بیك چون از فرار سلطان علی میرزا آگاهی حاصل كرد لشكری به تعاقب او فرستاده و در حوالی اردبیل آن لشكر با سپاهیان سلطان علی میرزا جنگ كردند و سلطان علی میرزا در آن قتال مقتول شد و سر او را نزد رستم بیك فرستادند امّا شاه اسمعیل را سلطان علی میرزا قبل از جنگ به شهر اردبیل فرستاده بود و بعد از كشته شدن سلطان علی میرزا چندی در اردبیل پنهان و آخر الامر به جهت اینكه رستم بیك حكم كرده بود اولاد صفویّه را كلّیّة به قتل رسانند بعضی از دوستان این سلسله شاه اسمعیل را در خفا به گرگان بردند و بعد از سه روز اقامت در گرگان مصلحت در این دیدند كه شاه اسمعیل را به رشت برند و چنین كردند و حكمران
ص: 740
رشت كمال پذیرائی را از شاه اسمعیل به عمل آورد و از آنجا كه كاركیار میرزا علی والی لاهیجان از هواخواهان صمیمی سلسله صفویّه بود بعد از چند روز اقامت در رشت شاه اسمعیل به لاهیجان آمد و كاركیا میرزا علی بسیار مسرور شده دقیقه‌ای از دقایق خدمتگذاری فروگذار نكرد و شاه اسمعیل رخت توقّف در این محل انداخت و صوفیان و مریدان از هرجانب خاصّه از دیار روم و قراچه‌داغ و تومان مشكین و غیرها با نذورات و هدایا متوجّه لاهیجان گردیدند امّا صلاح وقت را در ماندن لاهیجان ندیده بعد از تقدیم هدایا و نذورات به اوطان خود بازمی‌گشتند و شاه اسمعیل در لاهیجان با كمال عزّت و احترام بسر می‌برد تا در این سال كه سنه نهصد و پنج هجری باشد قصد كرد به اردبیل رود و از آنجا به كشورگیری پردازد لهذا شخصی را نزد كاركیا میرزا علی والی لاهیجان فرستاده رخصت طلبید و كاركیا به جهت صغر سنّ شاه اسمعیل و قلّت معاون و قوّت دشمنان چندان رضایتی از انتهاض شاه اسمعیل نداشت و اجازه نمی‌داد. شاه اسمعیل خود با كاركیا ملاقات كرد و تصمیم عزم خود را معلوم نمود لا بد كاركیا تمكین كرده بعد از وداع به مشایعت شاه اسمعیل دو فرسخ راه پیموده و شاه اسمعیل به دیلمان و از آنجا به طارم آمده در اینجا هزار و پانصد نفر از صوفیان روم و شام در ملازمت شاه اسمعیل بودند بعد از طارم به خلخال رفت و چندی در خلخال اقامت نموده آنگاه به اردبیل آمد سلطانعلی بیك چاكرلو كه از جانب الوند بیك حاكم اردبیل بود برای شاه اسمعیل پیغام داد كه در اردبیل توقّف نكنید و الّا مهیّای جنگ باشید لهذا از اردبیل كوچ كرد و در صفحات قراباغ قشلاق نمود چون زمستان تمام شد به اردبیل آمده از اینجا به طرف گنجه شتافت و پیوسته بر عدّت او می‌افزود. هم در این سال سلطان حسین میرزا حكومت بلخ را با توابع و مضافات به بدیع الزّمان میرزا داده نام وی را در خطبه ردیف اسم خود كرد.
اروپا- (فرانسه)- فتح شهر میلان در ایطالیا به دست قشون فرانسه.
(عثمانی)- جنگی بحری مابین سفاین جنگی ونیز و عثمانی.
ص: 741

[سنه 906 هجری- 1500 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل با هواخواهان خود مصمّم جنگ فرّخ‌یسار شیروانشاه شد و به كنار رود كر آمد و از آب عبور كرده متوجّه شماخی گردید و در آن حدود جنگی سخت فیمابین سپاه فرّخ‌یسار و هواخواهان شاه اسمعیل درگرفت و جانبین كوشش زیاد نمودند آخر الامر سپاه شاه اسمعیل غلبه كرده فرّخ‌یسار شیروانشاه را بكشتند (فرّخ‌یسار ابن امیر خلیل اللّه بن سلطان ابراهیم بن سلطان محمّد كیقباد بن فرّخ‌زاد بن منوچهر مشهور به خاقان كه خاقانی حكیم و شاعر شیروانی بدو منسوبست از نسل انوشیروان عادل بوده است و سی و هفت سال سلطنت كرده چون فرّخ‌یسار در این سال كشته شد پسرش بهرام بیك پادشاه گردید و پس از اندك زمانی بهرام بیك درگذشته برادرش قاضی، غازی بیك به جای او برقرار آمد)، پس از كشته شدن فرّخ‌یسار شاه اسمعیل رو به شهر شماخی نهاد در نواحی این بلد اعیان و اشراف بلد به استقبال موكب شاه اسمعیل شتافتند شاه اسمعیل در تخت شروان مقام گرفت بعد از آن قلعه باكو نیز به تصرّف عساكر شاه اسمعیل درآمد و پس از اظهار تسلّط در آن حدود به طرف آذربایجان توجّه نمود. انتزاع نمودن شیبك خان اوزبك سمرقند را از علی سلطان میرزا و استیلای او در ماوراء النّهر. وفات غیاث الدّین خلجی صاحب مالوه و برقرار شدن پسرش ناصر الدّین به جای او به حكمرانی. وفات امیر علی شیر نوائی صاحب‌دیوان اشعار بسیار ممتاز تركی و خمسه و مجالس النّفایس و تحفة الملوك و دیوان فارسی و مصنّفات جلیله دیگر. وفات قاضی قطب الدّین امامی.
اروپا- تولّد شارلكن پسر فلیپ ل‌بو كه یكی از سلاطین معتبر فرنگ شد و شرح حال او بیاید. (اسپانیا)- بی‌مروّتی و ظلم پادشاه و اعیان درباره كریستوف كلمب كه خود او را با پسرش زنجیر به گردن و كند بپا از ینگی‌دنیا به اسپانیول آوردند. (پرتوغال)- آلوارد كابرال از ملّاحان این مملكت كه به سمت افریقا سفر می‌كرد باد مخالف وزیده كشتی او را به سمت مغرب انداخت به سرزمینی رسید مجهول الحال و غیرمكشوف كه آنرا برازیل نام نهاد و برازیل در لغت پرتوغالی اسم
ص: 742
یكنوع درختی است كه ساقه آن سرخ و مشابه شعله آتش است و چون در سواحل این اراضی از این اشجار زیاد بود این اراضی را برازیل نام نهاد و به مرور از كثرت استعمال برزیل شد. همچنین كردرال از اهالی پرتوغال به سواحل شمال و غربی ینگی‌دنیا كشتی‌رانی كرده تا به جزیره ترنو كه مدّتی پیش از این انگلیسها انكشاف كرده بودند رفته و براه بغاز هودسن كه سمت شمالی ینگی دنیاست كشتی رانده و چنان تصوّر نموده بودند كه از این بغاز می‌توان به هند و چین رفت.
افریقا- جلوس ملك اشرف قانصو به سریر سلطنت مصر و شام.

[سنه 907 هجری- سنه 1501 مسیحی]

آسیا- در اواخر سال گذشته به شاه اسمعیل خبر دادند كه امیرزاده الوند با لشكری جرّار به عزم رزم از تبریز به نخجوان آمده لهذا شاه اسمعیل از گیروداری كه در گلستان و صفحات باكو داشت دست كشیده متوجّه آذربایجان شد، در این سال قبل از آنكه شاه اسمعیل و امیرزاده الوند روبرو نزدیك یكدیگر شوند یكفقره قشون امیرزاده الوند از عساكر شاه اسمعیل شكست خورده بعد از آن در موضع شرور از چخور سعد فئتین برابر شدند لشكر شاه اسمعیل به همه جهت هفتهزار نفر بودند ولی قشون امیرزاده الوند زیاد و چندین برابر عساكر شاه اسمعیل می‌بود، مع ذلك چون جنگ درگرفت شاه اسمعیل غلبه نموده قشون امیرزاده الوند را متفرّق ساخت و چون دولت سلسله آق‌قوینلو رو به زوال بود امیرزاده الوند فرار كرد شاه اسمعیل مظفّر و منصور به دار السلطنه تبریز آمد و به سریر سلطنت جلوس كرد و در اوایل جلوس امر نمود خطباء در خطبه اسم ائمه اثنی عشر سلام اللّه علیهم را ذكر كنند و مذهب امامیّه كه از زمان سلطان طغرل بیك بن میكائیل بن سلجوق و فرار نمودن بساسیری یعنی در مدّت پانصد و بیست و هشت سال در پرده اختفاء بود ظهور یافت و چون از كتب فقه امامیّه و مسائل مذهب جعفری چیزی در میان نبود یك جلد از تصانیف شیخ جمال الدّین مطهّر كه حاوی مسائل و فقه مزبور بود قانون و سرمشق شده بعدها علمای اعلام به تألیف و ازدیاد كتب فقهیّه و مسائل مذهب جعفری پرداختند.
در این سال حكمرانانی كه در ممالك و ولایات ایران دعوی استقلال و
ص: 743
سلطنت داشتند از این قرار بودند: شاه اسمعیل صفوی در آذربایجان. و سلطان مراد بن یعقوب در اكثر عراق عجم. و مراد بیك بایندر در یزد. و رئیس محمّد كره از اهالی لرستان در ابرقوه. و حسن بیك جلاوی در سمنان و خوار و فیروزكوه. و باریك بیك پرناك در عراق عرب. و قاسم بیك بن جهانگیر بیك در دیاربكر. و قاضی محمّد به اتّفاق مسعود بیدگلی در كاشان. و سلطان حسین میرزا در خراسان.
و امیر ذو النّون در قندهار. و بدیع الزّمان میرزا در بلخ. و ابو الفتح بایندر در كرمان.
وفات میرزا الغ بیك بن سلطان ابو سعید صاحب كابل و برقرار شدن پسرش میرزا عبد الرّزّاق به جای او. وفات شرف الدین علی سیغكی صاحب تصانیف جلیله.
وفات محمّد معصوم میرزا ابن سلطان حسین میرزا كه در قاین به ناخوشی اسهال درگذشت. وفات ملّا جلال الدّین علّامه دوانی، و بعضی فوت ملّا جلال الدّین را در سال بعد نوشته‌اند بهرحال ملّا جلال از اجلّه فضلاء و علماء و صاحب تصانیف جلیله است، مدّت عمرش هفتاد و هشت سال. وفات ملّا معین علّامه تونی. وفات غزالی طوسی صاحب رشحات الحیوة و اسرار المكتوم. وفات نقش بدیع در آگره فجأه. ظهور آشوب و اغتشاش فیمابین حكام گیلان.
اروپا- (پرتوغال)- آمریك وسپوس كه در خدمت دولت پرتوغال بود سواحل برزیل را تا پاتاگونی انكشاف نمود و دنیای جدید معروف به ینگی‌دنیا از این به بعد به آمریك منسوب و موسوم شد اگرچه ینگی دنیا را كریستوف كلمب انكشاف نمود امّا آمریك وسپوس این امتیاز را از او ربود، اینست كه هركس اختراعی و انكشافی را به خود نسبت دهد كه فی الحقیقه از او نباشد می‌گویند این شخص آمریك وسپوس شده است. بالجمله در ظرف همین سال جزیره سنت هلن كه در مركز و وسط دریای آتلانتیك است منكشف شد. (عثمانی)- پذیرفتن دولت عثمانی قنسول ونیز را در اسلامبول.

[سنه 908 هجری- سنه 1502 مسیحی]

آسیا- در این سال امیرزاده الوند یكدو مرتبه تجهیز عساكر نموده كه با شاه اسمعیل جنگ كند امّا قشون او در مقابل شوكت شاه اسمعیل ایستادگی
ص: 744
نتوانستند نمود لهذا امیرزاده متوجّه بغداد گردید. هم در این سال سلطان مراد بن یعقوب پادشاه عراق عجم كس به اطراف و جوانب فرستاده عساكر خود را جمع كرده بقیة السّیف آق‌قوینلو را به خدمت خود طلبید و پنجهزار پیاده از عراق بخواست، و در اوایل زمستان با هفتاد هزار سوار به طرف همدان آمد و اسلمش بیك نیز از قم با لشكری كه داشت به او پیوست، شاه اسمعیل قنبر نام از غلامان سلطان حیدر را كه به طلاقت لسان و فصاحت بیان معروف بود نزد او فرستاده وی را به اطاعت دعوت كرد او جوابهای پریشان گفت، لهذا شاه اسمعیل متوجّه همدان گردید و در این نواحی جنگ سختی بین فئتین درگرفت و بعد از كشش و كوشش بسیار سلطان مراد مغلوب و به طرف شیراز گریخت و شاه اسمعیل در چمن همدان نزول كرد و بر عراق استیلا یافت. هم در این سال محمّد مقیم بن امیر ذو النون از قندهار قصد كابل كرد و میرزا عبد الرزاق خود را مرد میدان مقاومت او ندیده بگریخت و كابل مسخّر محمّد مقیم گردید. مزاوجت محمّد مقیم با دختر میرزا الغ بیك بن سلطان ابو سعید. گریختن عبد الباقی میرزا و مراد بیك بایندر كه حاكم یزد بود از خوف شاه اسمعیل به هرات و پذیرفتن سلطان حسین میرزا ایشان را.
تسلّط شیبك خان كه از خوف او بابر پادشاه از اندجان چشم پوشید. وفات سلطان حسین لنكاه و برقرار شدن نبیره‌اش سلطان محمود به جای او. سوختن بندر عدن.
اروپا- سفر چهارم كریستوف كلمب به سمت ینگی‌دنیا كه در این سفر جزیره مارتینیك را انكشاف نمود.

[سنه 909 هجری- سنه 1503 مسیحی]

آسیا- لشكر كشیدن شاه اسمعیل به طرف شیراز كه چون این خبر به سلطان مراد رسید خوف و هراس بر او غالب شده متوجّه بغداد گردید و شاه اسمعیل بدون تحمّل كلفتی شیراز را متصرّف شد. فتح كردن عساكر شاه اسمعیل قلعه كلخندان و قلعه فیروزكوه را بعد از جنگ سخت، و بعد از فتح این دو قلعه لشكر شاه اسمعیل فتوحات دیگر در رستمدار و مازندران نمودند و بر وسعت مملكت این پادشاه افزودند و دولت جلاویه در مازندران به كشته شدن میر حسین منقرض گردید. آمدن
ص: 745
محمّد حسین میرزا پسر سلطان حسین میرزا به خدمت شاه اسمعیل. آمدن كاركیا میرزا علی والی گیلان با هدایای فراوان به خدمت شاه اسمعیل. كشته شدن قاضی میر حسن یزدی كه از فضلاء بود به امر شاه اسمعیل. هم در این سال شیبك خان اوزبك با لشكر زیاد متوجّه بلخ گردید، بدیع الزمان میرزا چون از توجّه شیبك خان خبردار شد پسر خود محمّد زمان میرزا را با فوجی از دلاوران در این بلده گذاشت و خود به طرف صان وجهاریك رفت، شیبك خان با قشون خود دور بلخ آمده این شهر را محاصره نمود و سه ماه بلخ را دربند محاصره داشت و جنگهای سخت می‌كرد بعد از سه ماه دانست فتح بلخ آسان نیست لهذا دست از محاصره كشید به سمرقند مراجعت نمود. وفات سلطان احمد خان صاحب آقسو و برقرار شدن پسرش منصور خان به جای او. وفات شیخ حمد اللّه بن شمس الدّین از معارف.
اروپا- (فرانسه)- عساكر فرانسه كه در مملكت ایطالیا فتوحات و غلبه نموده بودند و بعضی قلاع ناپل را متصرّف شده از اهالی بلد شكست سختی یافته مراجعت به اوطان خود كردند استعمال باروط در نقب به جهت خراب كردن قلعه در همین مورد و این اوّل استعمال باروط است به این موضع به جهت تخریب قلعه.
پادشاه فرانسه كه مراجعت به مملكت خود نموده جمیع متصرّفات ایطالیا را از دست داده بود. (پرتوغال)- البوكرك امیرال این دولت در سواحل شرقی افریقا جزیره زنگبار را انكشاف كرده قرار ادای خراجی به جهت پادشاه پرتوغال می‌دهد.

[سنه 910 هجری- سنه 1504 مسیحی]

آسیا- توجّه شاه اسمعیل به طرف یزد، و این ولایت در این وقت به تصرّف محمّد كره بود چون قشون شاه اسمعیل به دور شهر رسید محمد كره علم مدافعه افراشت و مدّت دو ماه هرروز جنگ در كار بود تا عساكر شاه اسمعیل شهر را به غلبه گرفتند آنگاه محمّد كره به نارین قلعه رفته متحصّن شد و باز به اشتعال نایره قتال پرداخت، یكماه دیگر جنگ امتداد یافت تا نارین قلعه مفتوح گشت و محمّد كره گرفتار گردید و بعدها در اصفهان به امر شاه اسمعیل مقتول شد. ایلغار كردن شاه اسمعیل به جانب طبس كه چون اهل این ولایت از در مخالفت درآمدند
ص: 746
هفت هزار نفر از ایشان را بكشت و عنان عزیمت به طرف یزد منعطف ساخته از یزد روانه اصفهان گردید. هم در این سال محمود سلطان به حكم برادر خود شیبك خان متوجّه قندز گردید، امیر خسرو شاه سلطان این ولایت قشونی برای جلوگیری محمود سلطان فرستاد محمود سلطان آن قشون را منهزم ساخت لهذا خسرو شاه خایف شده قندز را بگذاشت و به كوهستان فرار كرد و محمود سلطان این بلده را متصرّف گشت. هم در این سال بابر پادشاه لشكر به كابل كشیده محمّد مقیم بن امیر ذو النون صاحب كابل چون اهل ولایت را مایل به بابر پادشاه دید از در اطاعت درآمده این ولایت را تسلیم بابر پادشاه نمود. نیز در این سال بدیع الزمان میرزا به اتّفاق امیر خسرو شاه و امیر ذو النون به هرات به خدمت سلطان حسین میرزا آمدند و بعد از چند روز سلطان حسین میرزا بدیع الزمان میرزا را رخصت داد كه به كنار آب مرغاب‌رود. هم در این سال كاركیا سلطان حسن بر برادرش كاركیا میرزا علی كه پادشاه گیلان بود یاغی شد و كاركیا میرزا علی سلطنت را به برادر گذاشته خود به عبادت مشغول شد. هم در این سال ایلچی سلطان بایزید خان سلطان عثمانی به جهت تهنیت فتح عراق و فارس با تحف و هدایا به خدمت شاه اسمعیل آمده شاه اسمعیل ایلچی را با كمال اعزاز پذیرفت. وفات الوند بیك در دیاربكر. وفات قاضی میر حسین میبدی صاحب شرح دیوان منسوب به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام. وفات كمال الدّین حسین كاشفی سبزواری صاحب تفسیر.
اروپا- (اسپانیول)- مراجعت كریستوف كلمب از سفر چهارمی خود به ینگی‌دنیا. فوت ایزابل ملكه اسپانیول كه در اخراج اعراب از مملكت اسپانیا با شوهر خود فردیناند پادشاه متّفق شده بود و بیشتر او سبب شد كه سلطنت مسلمین در اسپانیا منقرض گردید. چون مملكت كاستیل ارثا مال این ملكه بود بعد از فوت او به دخترش ژان كه ملكه هلاند و مادر شارلكن بود بود منتقل شد امّا در وصیّت ملكه ایزابل چنین مقرّر شده بود كه اداره كردن این مملكت تا مدّت حیات شوهر با او باشد. (پرتوغال)- سلطان مصر با جمهوری ونیز بر ضدّ پرتوغال كه تجارت هندوستان را از سمت مغرب فرنگ رواج می‌دهند متّحد هستند.
ص: 747

[سنه 911 هجری- سنه 1505 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل در طارم قشلاق كرد و سفری نیز به رشت كرده امیر حسام پادشاه رشت تحف و پیشكش زیاد به شاه اسمعیل داد و شاه اسمعیل از رشت معاودت نمود. نهب و غارت لشكر شیبك خان در میمنه و فاراب و فرستادن سلطان حسین میرزا قشونی به مدافعه لشكر شیبك خان و منهزم شدن قشون سلطان حسین میرزا كه بعد از آن خود با قشون زیاد به عزم یورش ماوراء النهر نهضت نمود و بعد از وصول به منزل بابا اللّهی ضعف بر مزاج این پادشاه غالب آمده روز دوشنبه یازدهم ذیحجّه در منزل مزبور وفات كرد. مدّت عمر سلطان حسین میرزا ابن میرزا منصور بن بایقرا ابن عمر شیخ بن امیر تیمور هفتاد و یكسال و ایّام سلطنتش سی و نه سال و چون او درگذشت دو پسرش بدیع الزمان میرزا و مظفّر حسین میرزا بالشّراكه به جای او به سلطنت برقرار گردیدند و خطبه و سكّه به اسم هردو موشّح گردید اما هریك از شاهزادگان گوركانی در هرولایت كه بودند دم از خودسری زده خطبه به نام خود خواندند. هم در این سال كاركیا میرزا علی كه به عبادت مشغول بود، و كاركیا سلطان حسن برادرش كه سلطنت گیلان می‌نمود هردو مقتول شدند و كاركیا احمد كه پسر یكی از این دو نفر و در اردوی شاه اسمعیل بود به امر این پادشاه به حكمرانی گیلان رفت و امرائی را كه قاتل پدر و عمّش بودند بكشت.
زلزله در كابل.
اروپا- (روس)- فوت ایوان سیّم بعد از سه چهار سال سلطنت و در سلطنت این پادشاه مملكت روس متّحد و آزاد شد. پس از فوت ایوان سیّم واسیلی چهارم به جای او به سلطنت جلوس كرد.

[سنه 912 هجری- سنه 1506 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل در خوی قشلاق كرد و عساكر او به تدمیر بعضی از اكراد پرداختند. هم در این سال شیبك خان بلخ را بگرفت و شاهزادگان گوركانی قصد دفع و رزم شیبك خان كردند ولی اختلاف مابین ایشان مانع اقدام
ص: 748
و انجام این مرام گردید. وفات میر جمال الدّین عطاء اللّه محدّث. وفات عبد الغفور لاری محدّث صاحب تاریخ مرقات الادوار.
اروپا- (اسپانیا)- جنون ژان دختر پادشاه ملكه هولاند كه بعد از فوت شوهر به این مرض مبتلا شده بود. فردیناند پادشاه اسپانیول مملكت هولاند را كه ارثا به نواده او شارلكن می‌رسید اداره می‌كند. فوت كریستوف كلمب مشهور انكشاف كننده ینگی‌دنیا در ماه جوزای این سال. (فرانسه)- مزاوجت دختر پادشاه با فرانسوا پسر عموی پادشاه كه بعد از بنی عم، سلطنت این مملكت خواهد نمود. (رم)- بنای كلیسای سنت پییر. (روس)- صد هزار قشون روس شهر غزان را قتل و غارت نمودند.

[سنه 913 هجری- سنه 1507 مسیحی]

آسیا- استیلای شاه اسمعیل بر دیاربكر. جنگ عساكر شاه اسمعیل با لشكریان علاء الدّوله ذو القدر صاحب ملطیّه و آبلستان و ظفر یافتن عساكر شاه اسمعیل.
صاحب كتاب روضة الصّفویة میرزا بیك بن حسن حسینی جنابدی در همین كتاب گوید عجب است از صاحب حبیب السّیر كه با آنكه خود در آن زمان بوده می‌نویسد شاه اسمعیل و علاء الدّوله روبرو شدند و سه روز فیمابین ایشان نایره قتال اشتعال داشت و حال آنكه هیچ مقابله واقع نشده. لشكر كشیدن شیبك خان به خراسان به عزم تسخیر این مملكت و جنگ كردن او با پسران سلطان حسین میرزا و غلبه كردن شیبك خان بر شاهزادگان و متصرّف شدن هرات را، و در این جنگ امیر ذو النون ارغون به قتل رسید. فتح كردن شاه بیك ارغون پسر امیر ذو النّون سند را، و پس از گرفتن شاه بیك ارغون سند را خطبه و سكّه را در این ناحیه به اسم خود نمود و او اوّل شخص است از ارغونیان كه در سند سلطنت كرده‌اند. هم در این سال در دهم ربیع الاوّل البوكرك سردار پرتوغالی جزیره هرموز را در خلیج فارس متصرّف شد و سلغر شاه بن تورانشاه پادشاه آنجا كه از سلطنت بغیر از اسم برای او چیزی نمانده بود مطیع پرتوغالیها گردید. هم در این سال شیبك خان حكمرانی مشهد مقدّس را به سیّد هادی خواجه پسر عمه خود داد و رئیس بهادر را به
ص: 749
حكمرانی مرو فرستاد و عبید خان در بخارا ساكن گشت و امیر سلطان ارغون و امیر شجاع بیك ارغون پسران امیر ذو النون پیشكشی برای شیبك خان فرستاده اظهار انقیاد كردند، و در زمستان این سال شیبك خان متوجّه ماوراء النّهر گشت. هم در زمستان این سال محمّد قاسم میرزا ابن سلطان حسین میرزا لشكر به مشهد مقدّس كشیده سید هادی خواجه تاب مقاومت او نیاورده به طرف مرو گریخت و محمّد قاسم میرزا مشهد را متصرّف شد، شیبك خان چون از این فقره مطلّع شد عبید خان را مأمور دفع محمّد قاسم میرزا نمود، عبید خان به مشهد آمده محمّد قاسم میرزا حصاری شد بعد از جنگ سخت مغلوب و مقتول گردید. هم در این سال بابر پادشاه از كابل و غزنین با قشون به قندهار آمد و با شجاع بیك و محمّد مقیم بیك جنگ كرده آنها را شكست داد و تمام قندهار و زمین داور را متصرّف شد و حكمرانی این مملكت را به برادر خود ناصر میرزا داده به كابل مراجعت كرد، لكن شیبك خان در همین سال این مملكت را دوباره از ناصر میرزا انتزاع نموده به اولاد امیر ذو النّون داد.
اروپا- (پرتوغال)- تصرّف نمودن پرتوغالیها جزایر مالدیو و سیلان را و مالیاتی كه دولت پرتوغال از این دو جزیره اخذ می‌كرد عبارتست از دارچینی و فیل و انگشتری‌هائی كه مروارید و لعل به آنها نصب شده. فتح و انكشاف جزیره ماداگاسكر، نیز در این جزیره زنجبیل پیدا می‌كنند (مالدیو و سیلان از هندوستان و ماداگاسكر از افریقا می‌باشد).

[سنه 914 هجری- سنه 1508 مسیحی]

آسیا- لشكر كشیدن شاه اسمعیل به بغداد و گریختن باربك پرناك كه در بغداد حكمرانی داشت به طرف حلب و وارد شدن شاه اسمعیل روز بیست و پنجم جمادی الآخره به بغداد و به قتل رسانیدن جماعت پرناك را، و چون شاه اسمعیل بغداد را متصرّف شد سیّد محمّد كمونه از سادات عراق عرب را كه باربك در چاه حبس كرده بود خلاصی داده تولیت نجف اشرف را با حكومت بعضی از بلاد عراق عرب به او داد و ایالت بغداد را با توابع به خادم بیك امیر دیوان تفویض
ص: 750
كرده او را ملقّب به خلیفة الخلفا ساخت، گویند در آن حدود شیری بود كه به اهل ولایت صدمه وارد می‌آورد شاه اسمعیل به شكار شیر رفته خود با تیر آن شیر را هلاك ساخت. توجه شاه اسمعیل به طرف حویزه و فرار كردن سلطان فیّاض مشعشعی حكمران این ولایت و دادن حكومت این ناحیه را به یكی از امرا و رفتن به طرف دزفول و چون حاكم دزفول از توجّه شاه اسمعیل خبر شد با هدایا به خدمت شاه اسمعیل آمده اظهار انقیاد كرد نیز حكمران شوشتر با تحف و پیشكشی به خدمت شاه اسمعیل پیوسته ربقه اطاعت او را به گردن گرفت. هم در این اوان ملك رستم حاكم لر كوچك به دربار پادشاهی رونهاده اظهار [اطاعت و] «1» بندگی كرد و به حكومت لر كوچك نایل گردید بعد از آن شاه اسمعیل زمستان را در شیراز قشلاق كرده در بهار متوجّه آذربایجان گشت. جنگ خان محمّد استاجلو از امرای شاه اسمعیل با كورشاهرخ و احمد بیك پسران علاء الدّوله ذو القدر و شكست فاحش پسران علاء الدّوله كه چون علاء الدّوله از این واقعه مطّلع شد دانست كه دیگر در مملكت دیاربكر زیست نمی‌تواند نمود و شاه اسمعیل بعد از این فتح خان محمّد، تاج زردوزی و كمر شمشیر مرصّع برای خان محمّد فرستاد. توجّه شیبك خان به استرآباد و گریختن بدیع الزمان میرزا و دادن شیبك خان ایالت استرآباد را به خواجه احمد قنقراط، و آمدن او به طرف دامغان و استیلای او بر این نواحی كه از ولایت بسطام تا اقصی ولایت تركستان شیبك خان را مسلّم گشت و شیبك خان در تابستان در النگ رادكان ییلاق می‌كرد و زمستان به ماوراء النّهر رفت. دادن شاه اسمعیل منصب امیر الامرائی به شیخ نجم زرگر، آمدن بدیع الزمان میرزا به خدمت شاه اسمعیل و پذیرفتن این پادشاه شاهزاده را با اعزاز. وفات محمّد مقیم بن امیر ذو النون ارغون در قندهار. كشته شدن سلطان محمود خان صاحب مغولستان به امر شیبك خان. وفات احمد نظام شاه و برقرار شدن برهان نظام شاه به جای او. مقتول شدن شیخ عماد الدین فضل اللّه نوربخشی.
اروپا- (ایطالیا)- رافائیل نقّاش معروف و مشهور دنیا به رم رفته مشغول نقّاشی گردید.
______________________________
(1). متن بعلت شكستگی حروف ناخوانا بود قیاسی تكمیل شد.
ص: 751

[سنه 915 هجری- سنه 1509 مسیحی]

آسیا- توجّه شاه اسمعیل بار دیگر به طرف شیروان و مسخّر كردن این ولایت را با جمیع توابع و دربند، و دادن حكومت دربند را به منصور بیك. فرستادن شیبك خان سپاهی فراوان از راه بیابان به تاخت كرمان، كه اوزبكان بعضی از نواحی این ولایت را غارت كردند، و خواجه شیخ محمّد كلانتر كرمان را به قتل رسانیده به خراسان معاودت نمودند. هم در این سال شیبك خان از قاسم سلطان صاحب دشت قبچاق شكست خورده پریشان‌حال به خراسان آمد بعد از آن لشكر به سر طایفه هزاره و نكودری كه از كوهستان زمین داور بودند كشید ولی كاری از او ساخته نشد. دادن شاه اسمعیل منصب صدارت را به امیر سید شریف شیرازی كه از دخترزاده‌های امیر سیّد شریف علّامه بود، و كشتن قاضی محمّد كاشی را كه منصب صدارت و شئونات عالیه دیگر داشت. وفات نجم الدّین مسعود از امرای معتبر شاه اسمعیل كه بعد از او شاه اسمعیل منصب او را به امیر یار احمد خوزانی داد و او را ملقّب به نجم ثانی كرد (خوزان از اعمال اصفهان است). وفات سیّد ضیاء الدّین مرعشی.
اروپا- (انگلیس)- فوت هانری هفتم پادشاه كه بعد از فوت او در خزانه سه كرور و سیصد هزار لیره استرلنگ ذخیره بود و این مبلغ تقریبا معادل نه كرور تومان پول ایران می‌شود. جلوس هانری هشتم در سنّ هفده سالگی به سریر سلطنت انگلیس. اوّل ایجاد كشتی جنگی در مملكت انگلیس. (عثمانی)- خراب شدن حصار اسلامبول به واسطه زلزله عظیمه.

[سنه 916 هجری- سنه 1510 مسیحی]

اشاره

آسیا- جنگ شاه اسمعیل با شیبك خان شیبانی اوزبك و علّت ظهور این واقعه آنكه: شاه اسمعیل در خاطر داشت كه مملكت خراسان را مسخّر نماید و شیبك خان به خیال كه ممالك شاه اسمعیل را از او انتزاع كند بنابراین داعیه در این سال شیبك خان نامه به مضمون ذیل به شاه اسمعیل نوشت:
ص: 752

صورت نامه شیبك خان اوزبك به شاه اسمعیل‌

اسمعیل داروغه به عنایت بلانهایت سلطانی شرف اختصاص یافته بداند كه:
تدبیر امور مملكت‌داری و تسخیر بلاد، و تكثیر فیض، و قمع اعادی را از عهد ازل فیّاض لم یزل به قبضه اقتدار و انامل اختیار جدّ بزرگوار سعید شهید ماطاب اللّه ثراه و جعل الجنّة مثواه، تقویت فرموده و سریر عدالت و مرحمت در بارگاه رفعت و عطوفت‌پناه جهان‌پناهی به خطّه سیاست ما قیام یافته و سكّه شیرمردی در ضرّابخانه دلیری و فیروزی به القاب همایون ما موشّح گشته و صدای امامت و ندای خلافت از هاتف غیب به ما رسیده. پس به دلیل معلوم می‌شود از قول حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله كه فرمود: الولد سرّابیه، مقرّر است كه آنچه از پدر ماند به پسر می‌رسد و مستحقّ و سزاوار اولاد است، و دیگری از روی اصلاح عقلی آنكه: شب ظلمانی كه پیدا شد و ستارگان در آسمان پدید آمدند به تخصیص سهیل از محلّی كه طلوع نمود یك نیزه تقریبا از سر كوه برآید، و رنگ خود را زرد نموده ساعتی بلرزد از هیبت طلوع نمودن آفتاب، چون صبح صادق دمیدن گیرد به همان محلّ كه برآمده فرورود. همچنین ظهور ما از جانب مشرق و طلوع او از حدّ مغرب (یعنی طلوع شاه اسمعیل از مغرب) قیاس است به طلوع سهیل و آفتاب. دیگر آنكه زیارت كعبه معظّمه زادها اللّه شرفا و تعظیما ركنی از اركان اسلام است و فرض بر همه مسلمانان باید كه تمامی راههای متعلّقه به كعبه معظّمه ساخته و پرداخته آید، كه عساكر نصرت مآثر داعیه نموده‌اند كه به زیارت مشرف شوند، سیورسات و پیشكش طیّار نماید، و سكّه به القاب همایون ما در ضرّابخانه موشّح سازد، و در مساجد هرجمعه القاب جهانگیری ما در خطبه خوانده شود، و خود متوجّه سریر اعلی گردد. و الّا اگر از حكم همایون انحراف و تمرّد نماید فرزند ارجمند سعادتمند دارای سلطنت و جهانداری، مبارز ظفر اقتداری، عماد الدّین عبید اللّه بهادر خان ابقاه اللّه تعالی را با جمعی امرا و لشكریان سرحدّ بخارا و سمرقند و نكودری و غور و غرجستان به سر او خواهم فرستاد، تا او را به قهر و سیاست مقهور سازند. و چنانچه مسخّر نشود دیگر فرزند خلف، حافظ بلاد امن و امان، قامع كفر و طغیان، ابو الفوارس تیمور بهادر خان اطال اللّه عمره را با جمعی از امرا و لشكریان سرحدّ قندز و بقلان و حصار و بدخشان و سایر نواحی تركستان متوجّه آن ولایت سازیم
ص: 753
تا بر آن ساحت غلبه كنند، اگر نعوذ باللّه دیگربار متعذّر شود، رأیت نصرت شعار فرصت آثار را متوجّه خواهم فرمود یعنی هژبر بیشه هیجا اوّل فرزند ابو النصر كمال الدّین سونجك بهادر خان اطال اللّه تعالی عمره را با اجتماع امرا و مقرّبان تعیین فرمائیم و فرزند درّة التّاج شجاع الدّوران، تمساح جیحون الصّلابة فی المیدان، حمزه بهادر خان در برانغار، و فرزند عمدة الملك فی الآفاق و تهمتن بالاستحقاق سلیم الدین مهدی بهادر خان در جوانغار، با اجتماع امرا و دلاوران، و عساكر دین و اقبال كه از اندجان و تاشكند و شهر سبز و ارگنج و خوارزم و جیحون و سیحون و كاشغر و نواحی قبچاق و قلماق و غیرها مقرّر می‌شود كه استادگی كنند، و با مخالفان حربا حربا نمایند، و اعیان دولت كه در آن معركه حاضر باشند پای وقار در زمین تهوّر نگاهدارند، باشد كه به توفیق اللّه تعالی از خزانه و ینصرك اللّه نصرا عزیزا نصرت استقبال نماید كه در چه محلّ مقام و مقاومت خواهد بود و السّلام (فرقی كه این نامه با نسخه اصل دارد اینست كه بعضی القاب و كلمات سخیفه از آن حذف شده). «1»
شاه اسمعیل كه این نامه بخواند با لشكری جرّار عزیمت خراسان نمود چون از ری متوجّه دامغان شد احمد سلطان داماد شیبك خان كه حكومت دامغان داشت به هرات گریخت و خواجه احمد قنقراط حاكم استرآباد نیز فرار كرد، و بزرگان استرآباد با پیشكش در بسطام به خدمت شاه اسمعیل رسیدند شیبك خان با آنكه دایم به لاف و گزاف می‌گفت عنقریب لشكر به حدود عراق و آذربایجان می‌كشیم و بعد از تسخیر آن مملكت متوجّه حجاز می‌شویم خوف بر او استیلا یافته در اواخر رجب به مرو گریخت، شاه اسمعیل به مشهد مقدّس آمده بعد از زیارت مرقد مطهّر حضرت رضا سلام اللّه علیه به عزم مرو انتهاض كرد، و در بیستم شعبان به ظاهر مرو نزول نمود و
______________________________
(1). این نامه مكرر در مكرر به چاپ رسیده است. نسخه‌های چاپی همه با هم اختلاف دارند از جمله دانشمند معاصر آقای دكتر عبد الحسین نوائی یك بار در كتاب «شاه اسمعیل صفوی» ص 81 و بار دیگر در احسن التواریخ روملو جلد 2 ص 148 آن را چاپ كرده‌اند. در این دو چاپ نیز كه به وسیله یك محقق انجام گرفته اختلافات زیادی دیده می‌شود. نشان دادن این اختلافات در این‌جا مقدور نیست. در متن حاضر نیز جز «بعضی القاب» چیزی حذف نشده و نمی‌دانم منظور از حذف «كلمات سخیفه» كدام كلمات بوده است. به‌هرحال محققین در تصحیح نهائی این نامه به این متن نیز باید توجّه فرمایند.
ص: 754
هفت روز جنگ سخت میان عساكر شاه اسمعیل و لشكر شیبك خان در كار بود روز بیست و هشتم شعبان شاه اسمعیل تدبیر كرده از دور شهر مرو به قریه محمودی كه در سه فرسخی شهر است آمد، شیبك خان دلیر شده با قشون خود از عقب شاه اسمعیل آمد و جنگ فیمابین درگرفت عساكر شاه اسمعیل اوزبكان را شكستی فاحش دادند، در اثنای گریز شیبك خان به چهاردیواری رسید كه راه بیرون شدن نداشت و در آنجا در زیر دست و پای اوزبكان فراری خفه شده چون سپاهیان شاه اسمعیل او را یافتند سرش را بریدند و پوست بدن او را كنده پر از كاه كردند و نزد سلطان بایزید خان سلطان عثمانی فرستادند و استخوان كلّه‌اش را طلا گرفته قدحی ساختند در آن به شاه اسمعیل مشروب می‌دادند پس از این فتح شاه اسمعیل به مرو رفته اموال شیبك خان را به امرا و لشكریان تقسیم كرد و حكومت مرو را به دده بیك داد و برای قشلاق به هرات آمد و خراسان او را مسلّم گردید و حكومت این ولایت را به تندی بیگ واگذار كرد (شیبك خان ابن بداق سلطان بن ابو الخیر خان از نژاد چنگیز خان است مدّت عمرش شصت و یكسال و سلطنتش یازده سال). هم در این سال ایلبارس از اولاد شیبان بن جوجی خان بن چنگیز خان بر خوارزم مستولی شد. برقرار شدن كوچكونچی خان در ماوراء النّهر به حكمرانی. وفات یوسف عادل شاه و برقرار شدن اسمعیل عادل شاه به جای او. وفات عماد شاه و برقرار شدن علاء الدّین عماد شاه به جای او. وفات مكتبی شاعر شیرازی. كشته شدن شیخ الاسلام هرات به امر شاه اسمعیل.
اروپا- (اسپانیا)- فتح بوژی از شهرهای الجزایر به دست قشون اسپانیول.
سلاطین الجزایر و تونس و تلمسان قبول ادای خراج به اسپانیا می‌نمایند. (فرانسه)- فوت ژرژ آن‌بواز، صدراعظم و مستشار مخصوص پادشاه. (پرتوغال)- معاهده این دولت با بعضی سلاطین جزیره سوماترا. فتح گوا در هندوستان به دست البوكرك.

[سنه 917 هجری- سنه 1511 مسیحی]

آسیا- توجّه شاه اسمعیل از هرات به ماوراء النّهر به عزم تسخیر این مملكت كه چون به میمنه و فاریاب رسید ایلچیان از نزد عبید خان و تیمور سلطان با هدایای
ص: 755
وافره به خدمت شاه اسمعیل آمده اظهار اطاعت و انقیاد كردند، لهذا شاه اسمعیل حكومت بلخ و شبرغان و اندخود را به بیرام بیك قرمانی داد و متوجّه عراق گردید و در بلده قم قشلاق نمود. آمدن پانزده هزار خانوار تركمان تكلّو از بلاد عثمانی به خدمت شاه اسمعیل بعد از آنكه علی پاشا صدراعظم عثمانی را با پنجاه هزار قشونی كه همراه داشت و به قصد تدمیر آنها حركت كرده بود منهزم نموده بودند. هم در این سال بابر پادشاه گوركانی متوجّه حصار شادمان و بدخشان و قندز و بقلان گردید، حمزه سلطان و مهدی سلطان كه حكمران آن ولایت بودند لشكر طخارستان را جمع كرده به استقبال بابر پادشاه شتافتند و جنگ سختی در میان درگرفت، آخر الامر لشكر حمزه سلطان و مهدی سلطان تاب مقاومت نیاورده فرار كردند و حمزه سلطان و مهدی سلطان كشته شدند و بابر پادشاه در كمال عظمت در بدخشان استقلال یافت و سفرا نزد شاه اسمعیل فرستاده اظهار داشت كه اگر قشونی از طرف این پادشاه به كمك او رود سمرقند را مسخّر ساخته در آن ولایت سكّه و خطبه را به اسم شاه اسمعیل نماید شاه اسمعیل مسئول را قبول كرده احمد بیك صوفی اوغلی و شاهرخ بیك افشار را با دسته قشونی به كمك بابر پادشاه روانه كرد، بابر پادشاه به امداد این لشكر مستظهر گشته متوجّه سمرقند گردید، تیمور سلطان و عبید خان چون از توجّه بابر پادشاه باخبر گشتند به تركستان گریختند و موكب بابر به سمرقند ورود كرده خطبه به اسم شاه اسمعیل خواند و در سكّه اسم ائمه طاهرین سلام اللّه علیهم اجمعین را نقش كرد و خاقان میرزا را حكومت بدخشان داد و احمد بیك صوفی اوغلی را با پیشكش فراوان به خدمت شاه اسمعیل فرستاد امّا چون در باب رعایت محمّد جان آقای ایشیك آقاسی كه به مهمّی به سمرقند رفته بود تغافلی رفته چون محمّد جان در قم به اردوی شاه اسمعیل پیوست عرض كرد بابر پادشاه خیال سركشی دارد شاه اسمعیل به خیال دفع او افتاد و نجم ثانی كه وكیل بود درخواست نمود كه روانه ماوراء النّهر شود شاه اسمعیل قبول این درخواست كرده زین العابدین بیك صفوی و پیری بیك قاجار و بادنجان بیك روملو را با عساكر وافر همراه نجم ثانی كرد و نجم ثانی با كمال غرور عازم سمرقند گردید. هم در اوایل ذیحجّه این سال شاه اسمعیل منصب صدارت را به امیر عبد الباقی یزدی كه از اولاد شاه نعمت اللّه ولی كرمانی بود داد، و امیر سیّد شریف
ص: 756
شیرازی متوجّه عراق شد. وفات فصیح الدّین صاحب وارا «1» كه در فنّ شطرنج اعجوبه روزگار بود و شعر را بسیار خوب می‌گفت. وفات سلطان محمود بیكره گجراتی كه پسرش سلطان مظفّر به جای او برقرار شد. وفات ناصر الدّین خلجی مالوی كه پسرش محمود به جای او به حكمرانی نشست.

[سنه 918 هجری- سنه 1512 مسیحی]

آسیا- در این سال عبید خان و تیمور سلطان با لشكری جرّار متوجّه بخارا گردیدند و بابر پادشاه متوجّه دفع ایشان گردید، ابتدا لشكر اوزبك مغلوب شد بعد عبید خان به حیله بر بابر پادشاه غالب آمد و بابر پادشاه به بخارا گریخت و از آنجا به سمرقند شتافته از سمرقند متوجّه حصار شادمان گشت و به اتّفاق خان میرزا ارك حصار را محكم كرد و قاصدی به بلخ فرستاده از بیرام بیك قرامانی درخواست كمك كرد. بیرام بیك امیر محمّد شیرازی را با یكدسته قشون به امداد بابر پادشاه فرستاد و سلاطین اوزبك از وصول این كمك مستحضر شده از مبادرت خود پشیمان گردیده مراجعت نمودند.
در سال قبل توجّه و عزیمت نجم ثانی را به طرف سمرقند نگاشتیم، در این سال نجم ثانی مصمّم دفع اوزبكان شده حسن بیك لله از عراق با دسته قشونی به او ملحق شد و نجم ثانی با ده دوازده هزار سوار به حدود خراسان آمد و در حدود بلخ بیرام بیك قرامانی شرایط مهمانی را به عمل آورده پس از بیست روز اقامت در خطّه بلخ نجم ثانی با لشكر بی‌شمار از آب جیحون عبور كرد و امیر محمّد بن امیر یوسف را نزد بابر پادشاه فرستاده گفت اگر موكب بابری به این طرف آید به اقتضای رأی او رفتار می‌شود، بابر پادشاه در موضع دربند به نجم ثانی پیوست و متّفقا متوجه حصار شدند فولاد سلطان حاكم آنجا طلب صلح كرد و معاهده‌ای برقرار شده با اعیان و اكابر از قلعه بیرون آمدند، امّا نجم ثانی اعتنائی به عهد نكرده به قتل آنها حكم داد و به طرف قرشی راند، شیخ میرزا حكمران آن ولایت قلعه را مضبوط ساخته عساكر نجم ثانی به ضرب گلوله توپ رخنه‌ها در برج و
______________________________
(1). احسن التواریخ: مولانا فصیح الدین صاحب‌دارا.
ص: 757
باروی قلعه نمودار ساخته در شهر ریختند شیخ میرزا را بگرفتند و نجم ثانی حكم به قتل عام داد جمعی از سادات شفیع انگیختند كه از خون ایشان درگذرند نجم ثانی قبول نكرد، بعد از آن متوجّه بخارا شدند عبید خان و جانی بیك سلطان كه در بخارا بودند مهیّای مدافعه گشتند، چون نجم ثانی و بابر پادشاه به دو فرسخی بخارا رسیدند شنیدند كه تیمور سلطان ولد شیبك خان و ابو سعید سلطان ولد كوجم خان با سپاهی فراوان از سمرقند بیرون آمده‌اند بیرام بیك قرامانی به دفع اوزبكان روان گردید، تیمور سلطان و ابو سعید سلطان در قلعه غجدوان متحصّن شدند نجم ثانی به ظاهر قلعه نزول كرده چندین روز نایره قتال به سختی اشتعال داشت ولی كاری از پیش عساكر نجم ثانی نمی‌رفت و این خبر به عبید خان و جانی بیك سلطان رسیده قوّت قلبی یافته به این ناحیه شتافتند چون به این حدود رسیدند ابو سعید سلطان و تیمور سلطان كه در حصار بودند بیرون آمده به ایشان پیوستند و روز سیّم رمضان فئتین باز اقدام به جنگ كردند ولی امرای قزلباش كه از تكبّر و نخوت و بدزبانی نجم ثانی نهایت رنجیده بودند كوچ كرده متوجّه خراسان شدند نجم ثانی و بیرام بیك با سپاهی قلیل به محاربه اوزبكان پرداختند ولی بزودی شكست خورده نجم ثانی دستگیر شد و او را نزد عبید خان بردند و عبید خان حكم به قتل او داد و این وزیر با استقلال كه روزی صد گوسفند در مطبخ او پخته می‌شد و سیزده دیگ نقره به جهت طبخ او بر سر اجاقها می‌گذاشتند مقتول شد. بعد از این واقعه بابر پادشاه روانه حصار شادمان شد و سلاطین اوزبیك كه خود را غالب دیدند مصمّم تسخیر خراسان گردیدند و جانی بیك سلطان از جیحون عبور كرده به جانب هرات راند و این شهر را محاصره كرد بعد عبید خان به ظاهر هرات رسید و مدّت دو ماه این دو سلطان دور هرات بودند امّا كاری از پیش آنها نرفت چون در این سال محصول هرات خوب نشده بود غلاء در این شهر درگرفت. هم در این سال نور علی روملو را شاه اسمعیل به بعضی ممالك عثمانی فرستاد كه صوفیان را جمع كند و چون چند هزار نفری به نور علی پیوستند او با عساكر عثمانی جنگها كرده فتوحات نمود و تسلّط شاه اسمعیل را در آن حدود ظاهر ساخت، و در این جنگها سنان پاشا سردار عثمانی كشته شد. هم در این سال محمّد قلی تركمان بهارلو كه از اقوام علی شكر بود و از همدان مسقط الرأس خود به دكن هندوستان رفته ملازم ركاب سلطان محمّد
ص: 758
لشكری شده و به واسطه خدمات ترقّی كرده قطب الملك لقب یافته بود چون سلطان محمود بهمنی در این سال در دكن ضعیف شده بود قطب الملك خود را قطب شاه خوانده به سلطنت نشست و این اوّل شخص است از سلاطین قطب شاهی «1». وفات ملا بنائی شاعر كه در اواخر عمر حالی تخلّص می‌كرد. وفات صدر الدین امینی از مشاهیر.
اروپا- جنگ لشكر فرانسه با عساكر اسپانیا در ایطالیا. (اسپانیول)- ژوانپونس شبه جزیره واقعه در شمال كوبا را منكشف ساخته موسوم به فلریت می‌نماید.
(ایطالیا)- كتب فیلسوفی افلاطون در ونیز به طبع می‌رسد. (عثمانی)- سلطان سلیم بن سلطان بایزید خان به معاونت ینگی‌چریها پدر خود را از سلطنت خلع كرده و خود در سنّ چهل و شش سالگی به تخت سلطنت عثمانی جلوس نمود، و پس از جلوس سلطان مخلوع را به توسط یك نفر طبیب یهودی مسموم كرد و دو برادر خود را بكشت كه منازعی در ملك نداشته باشد.
اروپا- (اسپانیول)- واسكنولس از تنگه پانامای ینگی دنیا گذشته محیط پاسیفیك (گران‌اسئان) را كه محیط كبیر باشد انكشاف نمود. (ایطالیا)- فوت ژول دویم پاپ و در خلافت این پاپ بود كه در تمام فرنگستان رسم شد كه تمام ریش خود را مردم بگذارند و چون خود ژول نمی‌تراشید غالب سلاطین معاصر او بعد از او در اروپ ریش نتراشیدند. جلوس لئون دهم پاپ به جای او.

[سنه 919 هجری- سنه 1513 مسیحی]

آسیا- در این سال حسین بیك لله و احمد صوفی هرات را رها كرده راه عراق و
______________________________
(1). در تاریخ (سلطان محمد قطب شاهی) آمده است: «اسم شریف آن شهریار امیرزاده سلطان قلی است ... آن جنت آشیان از اولاد امیر قرایوسف تركمان است و اقربای نزدیك امیر جهان شاه پادشاه است ... مسكن و موطن آن پادشاه و آبای اجداد عظامش قریه مباركه سعدآباد از مملكت همدان بوده و مولد محمود آن خسرو صاحب جود نیز آن بلده طیّبه است. (نسخه خطی متعلق به نگارنده).
ص: 759
آذربایجان پیش گرفتند، و تیمور سلطان به این بلده آمده خود را حكمران خراسان دانست امّا چون این خبر به شاه اسمعیل رسید از اصفهان با سپاه فراوان به طرف خراسان روان شد همین‌كه به ییلاق كلاپوش رسید سلاطین اوزبك خراسان را گذاشته به طرف بخارا و سمرقند گریختند شاه اسمعیل پیشتر رانده تابستان این سال را در النگ باباخاكی بسر برد و دیو سلطان را به حكومت بلخ فرستاده بعضی تنظیمات به كارهای خراسان داده زینل خان شاملو را حكمرانی هرات داد و از باباخاكی به اصفهان مراجعت نمود. كشته شدن سلطان سلیمان بن سلطان حیدر كه به خیال مخالفت با شاه اسمعیل افتاده بود. وفات سلطانعلی مشهدی از مشاهیر خوشنویسها.
وفات امیر اسماعیل شنب غازانی از فضلاء. تولّد شاه طهماسب اوّل در روز چهارشنبه بیست و ششم ذیحجّه. خطبه خواندن شاه بیك ارغون صاحب قندهار و سند به اسم شاه اسمعیل. وفات شاه قاسم انوار از مشاهیر عرفا. غلای مفرط در خراسان.

[سنه 920 هجری- سنه 1514 مسیحی]

آسیا- جنگ شاه اسمعیل و سلطان سلیم خان سلطان عثمانی در چالدران از اعمال خوی واقع در بیست فرسخی تبریز. تبیین آنكه چون خان محمّد استاجلو بر دیاربكر استیلا یافته لشكر ذو القدر را با قلیل سپاهی كه داشت به دفعات شكست داد به قدرت و استیلای خود مغرور گردیده نامه‌های تهدیدآمیز به سلطان سلیم خان می‌نوشت. نیز نور علی خلیفه روملو در بعضی ولایات عثمانی خرابی كرده این جمله محرّك سلطان سلیم خان گشت و عساكر خود را از اطراف احضار كرده با دویست هزار سوار و پیاده متوجّه آذربایجان شد و به شاه اسمعیل اعلام جنگ نمود و این خبر در همدان به شاه اسمعیل رسید، شاه اسمعیل شخصی را به دیاربكر نزد خان محمّد استاجلو فرستاد كه با قشون خود به اردوی پادشاهی پیوندد و خود با سپاهی كه داشت به عزم رزم سلطان سلیم خان به تبریز آمد و در اینجا شنید كه سلطان سلیم خان كوچ بر سر كوچ متوجّه این طرفست. از تبریز بی‌تأمّل به استقبال سلطان سلیم خان شتافت و در چالدران فئتین مقابل شدند و شروع به جنگ
ص: 760
كردند ابتدا لشكر شاه اسمعیل بعضی از دسته‌های قشون سلطان سلیم خان را شكسته و بسیاری از آنها را بكشتند و خود شاه اسمعیل رشادتهای فوق العاده به ظهور رسانیده چنانكه تا سر توپخانه طرف مقابل رفته و زنجیر توپ را به ضرب شمشیر درید امّا چون سلطان سلیم خان از عقب دسته‌های لشكر كه در جلو بودند بر بالای تپه قلعه‌مانندی از توپخانه ترتیب داده بود و استعدادی كامل فراهم نموده در هنگامیكه قشون شاه اسمعیل بر سپاه عثمانی حمله كرده و دسته‌های جلو را متفرق و منهزم ساخته توپخانه مزبور شلیك كرد و بسیاری از لشكر شاه اسمعیل را بكشت، بعد از آنكه سركرده‌های معتبر شاه اسمعیل از قبیل خان محمد استاجلو و ساروبیره قورچی و حسن بیك لله و امیر عبد الباقی و سید محمّد كونه و امیر سیّد یوسف كشته شدند شاه اسمعیل مجال مقاومت ندید لهذا از جنگ رو برتافته بطرف درجزین شتافت و سلطان سلیم خان به تبریز آمد. وقوع این جنگ در غرّه شهر رجب این سال بود و چون عساكر سلطان سلیم خان اطاعت كامل از سلطان خود نداشتند لا بد سلطان در اواخر رجب از تبریز كوچ كرده برای قشلاق به اماسیه رفت. هم در این سال محمّد زمان میرزا ابن بدیع الزمان میرزا بر استرآباد استیلا یافت و برون سلطان تكلو كه در اسفراین بود به اتّفاق خواجه مظفّر بیكچی متوجّه دفع او شده محمّد زمان میرزا را شكست داد و او به غرجستان گریخت. هم در این سال در ماه شعبان شاه اسمعیل به تبریز معاودت كرد. قحطی در هرات به درجه‌ای كه مردم یكدیگر را می‌خوردند.
دادن شاه اسمعیل منصب صدارت را به میرزا عبد اللّه لله كه از اكابر سادات آذربایجان بود ولی چون او از عهده برنیامد این منصب به عهده امیر جلال الدین محمّد استرآبادی مفوّض آمد. وفات بدیع الزمان میرزا كه از تبریز به همراهی سلطان سلیم خان به خاك عثمانی رفته بود به ناخوشی طاعون. وفات ملك محمود خان دیلمی از بزرگ‌زاده‌های قزوین كه مدّتی وزارت یعقوب بیك را كرده بود. كشته شدن خلیل سلطان ذو القدر كه در جنگ چالدران خیانتی از او به ظهور رسیده بود به امر شاه اسمعیل. دادن شاه اسمعیل حكومت شیراز را به علی بیك ذو القدر. وفات سلطان اسكندر بن بهلول لودهی در دهلی و مدّت ملك اسكندر بن بهلول بیست و پنجسال و هفت ماه و دو روز بود.
ص: 761
اروپا- (پرتوغال)- مالاككا كه مدّت بیست و پنجسال بود از مملكت سیام مجزّا و خارج و مملكتی علیحدّه شده و مركز تجارت چین و عربستان و ایران و بنگاله و سیام و جزایر فلیپین گردیده به تصرّف البوكرك درآمد. نامیدن البوكرك پنج جزیره واقعه فیمابین سلبس و ژیلول را جزایر ملوك یعنی جزایر ادویه زیرا كه در این جزایر اقسام ادویه از قبیل میخك و هل و غیره وجود دارد. انكشاف جزیره نول گینه. (لهستان)- فتح اسملنسك به دست عساكر روس.

[سنه 921 هجری- سنه 1515 مسیحی]

آسیا- دادن شاه اسمعیل ایالت خراسان را از سرحدّ سمنان تا كنار جیحون به شاه طهماسب و قرار دادن امیر خان تركمان را لله و اتابیك شاهزاده. خراب كردن و انتزاع نمودن سلطان سلیم خان قلعه كماخ را از تصرّف گماشتگان شاه اسمعیل.
جنگ نور علی خلیفه روملو با مصطفی پاشا از سردارهای عثمانی و كشته شدن نور علی. هم در این سال علاء الدّوله ذو القدر در جنگ سنان پاشا كشته شد. تبیین آنكه علاء الدوله ذو القدر از یكطرف اظهار اطاعت به سلطان قانیاد «1» سلطان مصر می‌نمود از طرف دیگر دم از انقیاد سلطان عثمانی می‌زد و از دو جانب اخذ وجه می‌نمود و می‌گفت دو مرغ دارم یكی بیضه طلا می‌كند و یكی نقره، و مقصود او سلطان عثمانی و سلطان مصر بود. خلاصه سلطان سلیم خان كه خیال داشت باز در این سال به قتال شاه اسمعیل پردازد ذخیره بسیار در سرحدّ علاء الدوله جمع كرد علاء الدوله غنیمت شمرده آن ذخیره را غارت نمود سلطان سلیم خان چون خبردار شد از خیال جنگ با شاه اسمعیل منصرف گردیده به صوب مرعش روانه شد، علاء الدوله كه تاب مقاومت نداشت به جانب كوه دریا بر فرار كرد «2»، سلطان سلیم خان سنان پاشا را با چهل هزار سوار از عقب او فرستاد و مقدمه سپاه عثمانی در جبال مذكور به او رسیدند، علاء الدوله با پسرش سلیمان بیك از كمین بیرون
______________________________
(1). احسن التواریخ: سلطان قانسو.
(2). احسن التواریخ: علاء الدوله چون تاب مقاومت نداشت لوای فرار به جانب كوه درنا برافراشت.
ص: 762
آمده خود را بر سپاه عثمانی زد بعد از كشش و كوشش بسیار لشكر ذو القدر شكست خوردند و علاء الدّوله كشته شد و سرش را نزد سنان پاشا آوردند و او سر را نزد سلطان سلیم خان فرستاد و تمام مملكت ذو القدر خاص سلطان سلیم خان گردید و طایفه‌ای از ذو القدرها در سلك خدمت سلطان سلیم خان و شعبه‌ای به خدمت شاه اسمعیل و زمره‌ای به خدمت سلطان قانیاد «1» سلطان مصر رفتند و دولت حكّام قرامانیه ذو القدر زوال یافت. پوشیده نباشد كه حكّام قرامانیه ذو القدر كه در مرعش و آبلستان حكومت داشته‌اند پنج نفر بوده‌اند. اوّل شخص آنها فخر الدّین است كه به دست لشكر ملك اشرف گرفتار شده به مصر رفت و در آنجا اعزاز تمام یافت.
دویّم سلیمان بیك پسر فخر الدّین. سیّم امیر اصلان بیك بن سلیمان ملقّب به سیف الدّوله كه در كمال فربهی بوده است. چهارم شاه بداق كه در ظاهر بلده اورفه كشته شد و برادر او شهسوار بیك ذو القدر همواره با چراكسه در زدوخورد بود و در بسیاری از جنگها ظفر یافته آخر الامر مقتول گردید. پنجم علاء الدوله قاسم بیك بن امیر اصلان كه در این سال كشته شد. طایفه ذو القدر صاحب هشتاد هزار خانوار بودند. وفات نظام الدین استرآبادی شاعر، و جلال الدین ابو سعید بورانی. وفات خواجه آصفی ولد خواجه نعمت اللّه قهستانی كه چندگاهی به وزارت سلطان ابو سعید قیام می‌نمود. وفات ریاضی ساوجی صاحب تاریخ سلطان حسین میرزا كه زیاده از هشتاد سال عمر كرده.
اروپا- (پرتوغال)- البوكرك اعراب عدن را مقهور ساخته و راه مراوده سفاین پرتوغالی را به دریای احمر مفتوح ساخت، البوكرك آخر الامر با اینهمه خدمت نمایان مغضوب و در شهر گوا فوت شد. و در همین سال جزیره برنه‌او و ژاوه مفتوح شد كه از برنه‌او كافور و از ژاوه برنج و فلفل به فرنگ حمل كردند (برنه‌او و ژاوه از اسئانی است و ژاوه پای‌تخت بتاویه است). (فرانسه)- فوت لوی دوازدهم كه به واسطه نداشتن اولاد ذكور ابن عمّ و داماد او فرانسوای اوّل به جای او جلوس می‌كند. معاهده این پادشاه با هشت ایالت سویس و مجبور ساختن والی ونیز را
______________________________
(1). احسن التواریخ: سلطان قانصو. (در احسن التواریخ چاپ آقای نوائی جائی قانسو و جائی قانصو آمده است).
ص: 763
كه بندر ژن را به او تسلیم نماید. فتوحات این پادشاه در دشت مارینیان ایطالیا كه شهر پارم و پلزانس و میلان را مسخّر ساخت و رشادت شخصی پادشاه فرانسه در جنگ مارینیان مشهور و ضرب المثل است.

[سنه 922 هجری- سنه 1516 مسیحی]

آسیا- در این سال بعد از جنگ سخت فیمابین قشون شاه اسمعیل و لشكر سلطان سلیم خان دیاربكر به تصرّف سلطان عثمانی درآمد. و محمّد زمان میرزا بر بلخ استیلا یافته ولی این استیلای او حاصلی نبخشید. وفات خواجه شمس الدّین عبد اللّه مروارید كه در عهد سلطان حسین میرزا به صدارت رسید و در اواخر عمر در كنج انزوا سكنی داشت و عبد اللّه مروارید مؤلّف تاریخ شاهی و تاریخ منظوم و خسرو و شیرین می‌باشد. وفات میر عبد الوهّاب تبریزی، و احمد ابیوردی، و شهاب الدّین البیانی ابن عبد اللّه ولد رشید. نزاع میان قرقره و منوچهر در گرجستان كه قرقره فرار كرده به تبریز به خدمت شاه اسمعیل آمد و استمداد نمود، شاه اسمعیل دیو سلطان و جمعی را حكم كرد به گرجستان رفتند و در این مملكت اقتدار خود را ظاهر نموده حكومت گرجستان را به قرقره مقرّر داشته مراجعت كردند.
اروپا- ایجاد ساعت بغلی. (عثمانی)- بنای كشتی خانه در اسلامبول.
(عثمانی و مصر)- در این سال سلطان قانیادقوری (ملك اشرف قانصو) سلطان مصر عزیمت حلب نمود و خیر بیك امیر الامرای حلب سلطان سلیم خان سلطان عثمانی را به تسخیر عربستان و این نواحی تحریك كرد، و این سلطان نیز با سپاهی وافر متوجّه حلب گردید و در مزار داود نبی علیه السّلام جنگی سخت فیمابین عساكر مصر و قشون سلطان سلیم خان درگرفت آخر الامر مصریان مغلوب و سلطان مصر مقتول شد و دولت چراكسه كه دویست و هفتاد و پنج سال امتداد یافته بود زوال یافت و بعد از كشته شدن سلطان قاینادقوری سلطان سلیم خان به حلب آمد و این ولایت را با دمشق متصرّف شد. و از سوانح متعلّقه به انقراض دولت چراكسه مصر یكی انقراض خلفای عبّاسی مصری است كه بعد از كشته شدن سلطان قاینادقوری متوكّل عبّاسی كه آخرین عبّاسیان مصر است نزد سلطان
ص: 764
سلیم خان رفت و اسم خلافت از این دودمان برداشته شد. پوشیده نباشد كه خلفای عبّاسی كه در مصر اسم خلافت داشته‌اند شانزده نفر بوده‌اند: اوّل احمد بن طاهر بن ناصر عبّاسی. دویّم ابو العباس. سیّم المكتفی باللّه. چهارم الواثق باللّه. پنجم الحاكم باللّه. ششم المعتضد باللّه. هفتم المتوكّل علی اللّه. هشتم الواثق باللّه. نهم المعتصم باللّه. دهم المنصور باللّه. یازدهم المستعین باللّه. دوازدهم المعتضد باللّه.
سیزدهم المستكفی باللّه. چهاردهم القائم بامر اللّه. پانزدهم المستنجد باللّه. شانزدهم المتوكّل علی اللّه.
(ساكس)- خروج لوتر در مملكت ساكس و لوتر از كشیشهای كاتولیك بود چون از پاپ رنجش حاصل نمود خروج كرده بر ضدّ پاپ بعضی دلایل اقامه كرد و جمعی از اهالی آلمان از طریقه كاتولیكی خارج شده طریقه او را پیش گرفتند. (اسپانیول)- فوت فردیناند پادشاه و جلوس نواده او شارل به جای او و شارل از طرف پدر از شاهزاده‌های اطریش بود و در سلطنت این پادشاه مملكت آلمان و اطریش و قدری از ایطالیا و بلژیك و هلاند و اسپانیول تمام به تصرّف او درآمد.

[سنه 923 هجری- سنه 1517 مسیحی]

آسیا- شكست خوردن محمّد زمان میرزا از لشكر بابر پادشاه و از عساكر شاه اسمعیل كه آخر الامر او را نزد بابر پادشاه بردند و بابر پادشاه بعد از عهد و پیمان دختر خود را در حباله نكاح محمّد زمان میرزا درآورد و او را به حكمرانی بلخ فرستاد، امّا چون محمّد زمان میرزا به این ولایت آمد دنبال هواهای نفسانی را گرفت غالبا به عیش و شرب مدام می‌گذرانید لهذا از تدبیر ملك و امور حكمرانی بازماند. هم در این سال شاه اسمعیل در نخجوان قشلاق نمود. و مملكت یمن به تصرّف چراكسه درآمد و دولت آل معوّضه زوال یافت. پوشیده نباشد كه ملوك آل معوّضه یمن شش نفر بوده‌اند: اوّل شخص آنها معوّضة بن تاج الدّین بوده. دویّم پسرش طاهر كه نزد آل رسول اعتباری داشت و پس از اخراج ملك مؤیّد به حكمرانی رسید. سیّم عامر بن طاهر كه استقلالی یافته و كشته شد. چهارم
ص: 765
ملك مجاهد شمس الدین علی بن طاهر كه زیاده از هفتاد سال عمر كرد. پنجم ملك منصور. ششم ملك ظافر كه بعد از مدتی حكمرانی در این سال در جنگ با عساكر چراكسه كشته شد.
وفات سلطان سكندر لودی صاحب دهلی و برقرار شدن پسرش سلطان ابراهیم به جای او. وفات فصیح الدین خوافی، و آصفی شاعر مشهور.
اروپا- پرتوغالیها در این سال تا حوالی كانتن بندر چین رفتند مملكت چین در این وقت دارای پنج سلطنت جزو بود حاوی دویست و چهل و چهار شهر عمده كه این بلاد و پنج سلطنت مذكوره همه تابع یك پادشاه بودند و آن پادشاه در شهر پكن اقامت داشت و چندین هزار سال بود كه صنعت طبع و بعضی صنایع دیگر در این مملكت شایع و متداول بود.(عثمانی)- فتوحات سلطان سلیم خان سلطان عثمانی در مصر. مقهور و گرفتار شدن تومنی بیك خواهرزاده سلطان قایناد كه مصریها او را به سلطنت برداشته بودند به دست عساكر سلطان سلیمخان كه پس از فتح قاهره و كشته شدن سی هزار نفر قشون مصری بعدها خود تومنی بیك هم كشته شد و از این وقت ممالك مصر و شام جزو دولت و سلطنت عثمانی گردید. ماده تاریخ فتح مصر (فاتح ممالك العرب) می‌باشد.

[سنه 924 هجری- سنه 1518 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل شنید كه والی مازندران آقا محمّد روزافزون از ربقه اطاعت این پادشاه خارج شده دورمشخان شاملو را با لشكری بر سر او فرستاده او را منقاد كردند، سایر حكمرانان مازندران نیز با پیشكش به اردوی شاه اسمعیل آمده مورد عنایت گردیده به اوطان خود معاودت نمودند. قشلاق كردن شاه اسمعیل در تبریز. آمدن شیخ شاه حكمران شیروان به خدمت شاه اسمعیل. نیز آمدن امیره دباج حكمران رشت به خدمت این پادشاه و ملقّب شدن به مظفّر سلطان. آمدن ملك قرقره حكمران گرجستان به خدمت شاه اسمعیل و فرستادن شاه اسمعیل دیو سلطان را به همراهی او به گرجستان كه بعضی قلاع را در این مملكت متصرّف شد. وفات علاء الدّین طبیب. وفات محمود شاه بهمنی كه از
ص: 766
سلطنت جز اسمی نداشت. سلطنت یافتن احمد شاه بهمنی به فرمان امیر برید شاه.
وفات شیخ الاسلام قاضی زكریای الانصاری.
اروپا- (آلمان)- لعن كردن پاپ لوتر را كه مردم را بر ضدّ پاپ تحریك می‌كرد و نقیض پاپ می‌گفت و مرید بسیار بهمرسانیده بود. (پرتوغال)- ژان‌سیل‌ویرا امیر البحر پرتوغالی به بنگاله سفر می‌كند، تجارت بنگاله در این وقت با ایران كمال قوّت را داشته و مال التّجاره‌ای كه به این مملكت می‌فرستادند خواجه، و مردخصی، و بعضی پارچه‌ها و اقمشه پنبه‌ای بسیار نازك و شكر زنجبیل و ابریشم بوده. (عثمانی)- معاودت سلطان سلیم خان از دمشق بعد از بنای تربت شیخ اكبر. باربروس نامی شهر الجزایر و تلمسان را متصرّف شده و در بحر سفید با كشتی راه‌زنی می‌كند.

[سنه 925 هجری- سنه 1519 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل ابراهیم سلطان موصلو را به تاخت ولایت غرجستان فرستاد، امیر شاه محمّد سیف الملوك حكمران آن ناحیه چون از توجّه قشون شاه اسمعیل بدین ساحت خبردار شده در یكی از قلاع متحصّن شد و شخصی را نزد ابراهیم سلطان فرستاده درخواست كرد كه ولایت غرجستان را به او واگذار كند، ابراهیم سلطان قاصد را كشته بعد از سه روز به قلعه یورش بردند امیر شاه محمّد سیف الملوك چون تاب مقاومت نداشت با جمعی به طرف میمنه بگریخت ابراهیم سلطان آن قلعه را خراب كرده متوجّه هرات گردید. وفات شیخ كمال الدین حسین خوارزمی. وفات میر علی مشهدی خوشنویس معروف. وفات بابا فغانی شیرازی و جمالی دهلوی شاعر. وفات شیخ حمد اللّه از مشاهیر خطّاطین. زلزله در كابل.
آفریقا- احمد و محمّد كه از شرفا بودند و داعیه سیادت داشتند در مارك خروج كرده این مملكت را متصرّف می‌شوند.
ص: 767

[سنه 926 هجری- سنه 1519 مسیحی]

آسیا- در این سال عبید خان با سپاه اوزبك متوجّه هرات گردید و این شهر را محاصره نمود ولی قشون شاه اسمعیل و حكمران او كه در این بلد بودند جدّا مدافعه كرده بسیاری از سپاه اوزبك را بكشتند و عبید خان از فتح این بلد مأیوس گردیده به بخارا مراجعت نمود. هم در این سال لوند خان حكمران گرجستان قصد طغیان و خلاف نسبت به شاه اسمعیل نموده جمعی را به تاخت ولایت شكّی فرستاد شاه اسمعیل دیو سلطان روملو را مأمور گرجستان نموده چون دیو سلطان به گرجستان رفت حكمران گرجستان از در عجز و ضراعت درآمده لهذا دیو سلطان از آن مملكت معاودت «1» كرد. قشلاق كردن شاه اسمعیل در نخجوان. گریختن آقا محمّد روزافزون از اردوی شاه اسمعیل و رفتن به مازندران و فرستادن این پادشاه امیر عبد الكریم را به تعاقب او كه بعد از جنگ بین فئتین آقا محمّد شكست‌خورده به یكی از قلاع پناه برده حصاری شد آنگاه شاه اسمعیل جوهر سلطان تكلو را با لشكر عراق و كردستان بر سر آن قلعه فرستاده در یكهفته آن حصن را مسخّر كردند و ایالت مازندران بر عهده امیر عبد الكریم مقرّر آمد. لشكر كشیدن بابر پادشاه به قندهار و محاصره كرده این بلد را كه مدّت سه سال محاصره طول كشید و كار بر مردم سخت شد آخر الامر دورمشخان حاكم هرات از بابر پادشاه درخواست كرد كه از قندهار كوچ كرده متوجّه كابل شود چون بابر پادشاه مسئول دورمشخان را قبول كرده از ظاهر قندهار كوچ كرد شجاع بیك صاحب قندهار این شهر را به ملازم خود باقی نام سپرده روانه خراسان شد باقی بیحقوق قاصدی نزد بابر پادشاه فرستاده وی را طلب كرد و بابر پادشاه عود نموده قندهار را متصرّف شد و حكومت آن را به پسر خود كامران میرزا داده بازگشت. نیز در این سال بابر پادشاه قصد هند كرده تا سیالكوت براند. وفات آكهی قاینی شاعر. وفات هاتفی خواهرزاده جامی.
اروپا- (آلمان)- فوت ماكسی میلین امپراطور و بعد از فوت این امپراطور سه نفر داعیه سلطنت آلمان را داشتند، یكی شارل كه نوه پسری او بود و در این وقت
______________________________
(1). در احسن التواریخ این واقعه در سال 927 آمده است.
ص: 768
پادشاهی اسپانیول و هلاند را داشت. دیگری فرانسوای اوّل پادشاه فرانسه. و سیّم این دو هانری هشتم پادشاه انگلیس بود، اهالی مملكت شارل را به سلطنت اختیار كرده شارل كن نامیدند یعنی شارل پنجم. رواج طریقه لوتر در آلمان. (اسپانیا)- مكزیك متصرّفی اسپانیول در ینگی دنیا را كه سالهای سال دارای زراعت و ضیاع و صنایع و معادن و حرف و مملكتی وسیع و كثیر الفایده بود در این سال هفتصد نفر سرباز اسپانیولی به سرداری فرنان كرتس بر این مملكت وسیعه غلبه كردند، این دسته قشون تفنگ و توپ با خود داشتند، در مملكت مزبور بقدری طلا وفور داشت كه از جمیع فلزّات بیقدرتر بود. (فرانسه)- فوت لئونارد دونسی نقّاش معروف.
(عثمانی)- وفات سلطان سلیم خان سلطان عثمانی بعد از هشت سال و هشت ماه و هشت روز سلطنت در سنّ پنجاه و چهار سالگی و جلوس پسرش سلطان سلیمان خان به جای و در ماه شوّال.

[سنه 927 هجری- سنه 1520 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل در تبریز قشلاق نمود و دورمشخان هرقریه و ناحیه كه خراب و بایر شده بود مزروع ساخت و به امر شاه اسمعیل ایالت استرآباد را به زینل خان داد و زین الدین سلطان را به حكومت اسفراین فرستاد. وفات امیر خان بن كلابی بیك بن امیر بیك موصلو. فتح كردن شاه بیك ارغون تته را كه در تصرّف جام بایزید بود و گریختن جام به گجرات و زوال دولت جامیان. وفات خواجه مولانا اصفهانی، و قاضی ضیاء الدین ساوجی، و میر غیاث الدّین ذهبی.
اروپا- (انگلیس)- ملاقات شارل كن با پادشاه انگلیس و ملاقات پادشاه انگلیس با پادشاه فرانسه در اردوی معروف به اردوی زری و این اردو از آن جهت به این اسم موسوم شد كه جمیع چادرهای پادشاه فرانسه زری بود و بقدری اوضاع تجمّل به پادشاه انگلیس نمود كه او را خجل ساخت. (آلمان)- تاج‌گذاری شارل كن در اكسلاشاپل به امپراطوری آلمان. (اسپانیا)- شورش كردن اهالی بعضی از ولایات این مملكت. ماژلان از اهل این مملكت دور كره را سیر می‌كند و از تنگه‌ای كه در انتهای جنوب ینگی دنیاست عبور كرده از محیط آتلانتیك به
ص: 769
محیط پاسفیك داخل می‌شود و این تنگه به اسم او موسوم می‌گردد و در جزایر فیلی‌پین به دست اهالی كشته می‌شود، كشتی مسافرت ماژلّان با عمله آن بعد از هزار و یكصد و بیست و چهار روز مراجعت به اسپانیا می‌نماید. (فرانسه)- علم جبر و مقابله از عربی به فرانسه ترجمه شده و به طبع می‌رسد. حمل زغال‌سنگ از انگلیس به فرانسه كه تا آن وقت ندیده بودند. (ایطالیا)- فوت رافائیل نقّاش معروف در سنّ سی و هفت سالگی. (پرتوغال)- سواحل حبشه در این سال انكشاف شد همچنین سواحل شرقی بنگاله.

[سنه 928 هجری- سنه 1521 مسیحی]

آسیا- در این سال میرزا شاه حسین كه در دولت شاه اسمعیل منصب وكالت و وزارت دیوان داشت و از اعاظم وزرای عالی همّت بود در شب چهارشنبه بیست و هشتم جمادی الاوّل به دست مهتر شاه قلی كشته شد و مهتر شاه قلی به شیروان گریخت، شیخ شاه پادشاه شیروان او را بگرفت و به خدمت شاه اسمعیل فرستاد، شاه اسمعیل او را به غلامان میرزا شاه حسین داد تا او را به قتل آوردند.
اروپا- لعنت نمودن پاپ مجدّدا لوتر و اتباع و مریدان او را. (آلمان و فرانسه)- ابتدای منازعه فیمابین شارل كن و فرانسوی اوّل. (فرانسه)- به حكم پادشاه فرانسه موی سر را از ته می‌برند و ریش را بلند می‌كنند. (ایطالیا)- فوت لئون دهم پاپ كه بعد از فوت او به میل شارل‌كن آدرین معلّم او پاپ می‌شود.
(پرتوغال)- فوت امانول پادشاه و جلوس ژان سیّم پسرش به جای او. (عثمانی)- فتح بلگراد در این سال.

[سنه 929 هجری- سنه 1522 مسیحی]

آسیا- وفات حسین شاه صاحب بنگاله كه بعد از او پسرش نصرت شاه به جای او برقرار گردید. وفات میرزا قاسم جنابدی شاعر كه فتوحات شاه اسمعیل را به نظم درآورده بود. وفات امیدی شاعر طهرانی و بعضی فوت او را یعنی كشته شدن او را
ص: 770
در سال قبل نوشته‌اند.
اروپا- (انگلیس)- در این سال دولت انگلیس به فرانسه اعلان جنگ نمود.
(عثمانی)- لشكر كشیدن سلطان سلیمان سلطان عثمانی به جزیره ردس كه بعد از پنج ماه محاصره عساكر سلطان عثمانی این جزیره را فتح كردند.

[سنه 930 هجری- سنه 1523 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه اسمعیل به طرف شكّی حركت كرد و بعد از شكار در آن حدود متوجّه سرخاب شده در صاین گدوكی نزول نموده در اینجا ناخوش مزاج گردید. هم در این سال لوند بیك حكمران «1» گرجستان لشكر به شكّی كشیده با حسن بیك والی این ولایت جنگ كرده حسن بیگ كشته شد و لوند بیگ بازگشت نموده اهالی شكّی درویش محمّد خان پسر حسن بیك را به حكمرانی خود برداشتند. وفات شاه اسمعیل در شب دوشنبه نوزدهم رجب. مدت عمر شاه اسمعیل سی و هشت سال و ایّام سلطنتش بیست و چهار سال. تاریخ وفات شاه اسمعیل كلمه ظلّ است. این پادشاه چهار پسر داشت اوّل شاه طهماسب، دویّم سام میرزا، سیّم القاس میرزا، چهارم بهرام میرزا. جلوس شاه طهماسب اوّل به جای شاه اسمعیل روز دوشنبه نوزدهم رجب و در این وقت ده سال و ششماه و بیست روز از عمر شاه طهماسب گذشته بود. رجوع نمودن شاه طهماسب امور مملكت را به دیو سلطان روملو و نظارت دیوان اعلی را بعد از احراق جلال الدّین محمّد به قاضی جهان قزوینی، و امر صدارت را به امیر قوام الدین حسین، و امیر جمال الدین محمّد استرآبادی تفویض كرد، كه مشتركا متقلّد این امر و شغل جلیل باشند. قشلاق كردن شاه طهماسب در تبریز آمدن عبید خان با لشكر اوزبك از بخارا به هرات به قصد تسخیر این بلده و محاصره كردن شهر را وقوع جنگهای سخت متعدّد كه پس از خون‌ریزی زیاد عبید خان و لشكر اوزبك از فتح هرات مأیوس گشته مراجعت
______________________________
(1). نام این شخص ذیل وقایع سال 926 لوند خان و در این‌جا لوند بیگ آمده است. در احسن التواریخ نیز چنین است در حالی كه در آن روزگار خان و بیگ دو مقام متفاوت بوده است.
ص: 771
كردند. وفات شاه بیك ارغون صاحب سند كه بعد از او پسرش شاه حسین به جای او برقرار گردید. فتح كردن بابر پادشاه لاهور را. وفات ملا عصام الدّین اسفراینی.
وفات شیخ شاه بن فرّخ یسار پادشاه شیروان بعد از بیست و سه سال حكمرانی و برقرار شدن پسرش سلطان خلیل به جای او. وفات قاسم خان حكمران دشت قبچاق كه پادشاهی شجاع و از نژاد جوجی ابن چنگیز خان بود. برقرار شدن پسرش حق نظر خان در دشت قبچاق به جای او به حكمرانی.

[سنه 931 هجری- سنه 1524 مسیحی]

آسیا- دادن شاه طهماسب نظارت دیوان اعلی را به امیر جعفر ساوجی. قشلاق نمودن شاه طهماسب در تبریز. وفات دورمشخان ابن عبیدی بیك شاملو حكمران هرات كه شاه طهماسب حكومت این بلده را به برادرزاده او حسینخان داد. وفات علی سلطان ذو القدر والی شیراز كه شاه طهماسب حكومت فارس را به مراد سلطان ذو القدر تفویض نمود. وفات امیر جمال الدّین محمّد استرآبادی كه از جمله فضلا بود. وفات یعقوب شاهرخ شرعه‌دار مشهور به سیّد علی‌زاده. وفات سیّد محسن رضوی، و هلالی شاعر جغتائی. وفات سلطان محمود لنكاه صاحب ملتان كه پسرش سلطان حسین به جای او برقرار گشت، امّا شاه حسین ارغون از احفاد ذو النون بیك قصد ملتان كرده این ولایت را بگرفت و دولت حكّام لنكاهان ملتان منقرض گردید.
اروپا- شكست قشون فرانسه از عساكر شارلكن در ایطالیا و كشته شدن بایّار سردار معروف فرانسه كه ملقّب به سردار بی‌باك و بی‌ایراد بود. (فرانسه)- ورّرازانی كه از اهالی ایطالیا و در خدمت دولت فرانسه بود سواحل شمال و شرقی آمریك را پیموده و آنجا را موسوم به فرانسه جدید نمود. (پرتوغال)- انكشاف معادن در جزیره سلبس.
آفریقا- وضع نظام در مملكت مصر.
ص: 772

[سنه 932 هجری- سنه 1525 مسیحی]

آسیا- مخالفت امرای استاجلو با شاه طهماسب و غلبه عساكر پادشاه بر امرای مزبور با وجود اعانت مظفر سلطان حكمران رشت از امرا. توجّه بابر پادشاه به طرف هند و مسخّر كردن لاهور را و جنگ سخت فیمابین این پادشاه و سلطان ابراهیم صاحب هند در موضوع پانی‌پت و فرار لشكر هندی و كشته شدن سلطان ابراهیم و استیلای بابر پادشاه بر دهلی و راندن به طرف اگره و تصرّف كردن بلاد این نواحی را. آمدن عبید خان از بخارا به تسخیر شهر طوس و محاصره كردن این بلد را و تمام شدن آذوقه اهل بلد كه از بی‌قوتی چرم كهنه را جوشانیده می‌خوردند و به جهت علوفه اسبان چوب را تراشیده عوض كاه به آنها می‌دادند بدین‌واسطه لشكر عبید خان بر این شهر استیلا یافته طوس را بگرفتند. هم در این سال كسكن قراسلطان ولد جانی بیك سلطان با لشكری جرّار به ظاهر بلخ آمد و محمّد زمان میرزا در این بلد متحصّن گردید بعد از دو سال بابر پادشاه محمّد زمان میرزا را به اگره طلبید و كسكن قراسلطان بر بلخ مستولی شد. هم در این سال جغتای بهادر اوزبك با سه هزار سوار اوزبك به تاخت خراسان آمده زین الدّین سلطان شاملو حكمران اسفراین با او مصاف داده و هفتصد نفر از اوزبكان بكشت و باقی راه دیار خود را گرفته برفتند. قشلاق شاه طهماسب در قزوین و آمدن كاركیا احمد حكمران لاهیجان در این شهر به خدمت شاه طهماسب. كشته شدن خواجه حبیب اللّه وزیر به دست جماعتی از لشكریان شاملو كه از نرسیدن مواجب و مرسوم خود شكایت داشتند.
اروپا- (آلمان)- شكست پادشاه فرانسه در پاوی از قشون شارلكن. اسر پادشاه فرانسه و بردن او را محبوسا به مادرید. (فرانسه)- اتّحاد دولتین فرانسه و عثمانی بر ضدّ امپراطور آلمان. (پرتوغال)- تصرّف این دولت برزیل را كه از ممالك ینگی دنیاست و فرستادن زارع و فلّاح به آنجا.
ص: 773

[سنه 933 هجری- سنه 1526 مسیحی]

آسیا- جنگ فیمابین امرای استاجلو و چوهه سلطان و دیو سلطان كه در دولت شاه طهماسب منصب وكالت داشت و شكست امرای استاجلو و غلبه عساكر پادشاهی. آمدن عبید خان با سپاه فراوان به استرآباد و مسخّر نمودن این شهر را و دادن ولایت استرآباد را به پسر خود عبد العزیز سلطان، و بازگشتن به جانب بلخ، امّا بعد از معاودت عبید خان عساكر شاه طهماسب متوجّه استرآباد گردیده عبد العزیز سلطان از جلو ایشان گریخته نزد پدر رفت عبید خان در ثانی با لشكری جرّار بدینطرف روان شد و جنگ سختی در این ناحیه با امرای شاه طهماسب كرد و بعد از خون‌ریزی زیاد غالب آمده این شهر را مجدّدا بگرفت و چند نفر از امرای نامی شاه طهماسب در این جنگ كشته شدند. خلاصه پس از استیلاء عبید خان حكومت استرآباد را به یكی از ملازمان خود داده متوجّه هرات گردیده در غوریان قشلاق نمود. كشته شدن دیو سلطان در ییلاق كوزل دره و دادن شاه طهماسب منصب وكالت را به چوهه سلطان. قشلاق كردن شاه طهماسب در قزوین. جنگ كردن بابر پادشاه با رازا كه یكصد و بیست هزار سوار داشت و غلبه بابر پادشاه.
اروپا- (فرانسه)- فرانسوای اوّل كه در مادرید حبس بود ایالت بورگن را در داخله فرانسه با آنچه متصرّفات در ایطالیا داشت به شارلكن واگذار می‌كند.
(عثمانی)- پادشاه مجارستان در ساحل رود دانوب به دست عساكر عثمانی كشته می‌شود. سلطان سلیمان خان تا شهر بود، پای‌تخت مجارستان، رانده كتابخانه معروفی كه در اینجا بود آتش می‌زند. وفات اسحق قرامان معروف به كمال خلیفه از مشایخ رومیّة الصغری. (پرتوغال)- شارلكن خواهر پادشاه پرتوغال را به مزاوجت اختیار می‌كند. حكم شارلكن در حق اعرابی كه در اسپانیا بودند این شد كه یا تبعیّت دین عیسوی را اختیار كنند یا از اسپانیول بیرون بروند. (پروس)- البرت نام از طایفه بران‌بورك كه ملبّس به لباس دینی بود لباس صلاح را از خود خلع و لباس معمولی سایر مردم را پوشیده از جرگه وزیّ رؤسای دین خارج شده تمام كاتولیكها را از مملكت خود اخراج و نفی نموده مذهب لوتر را رواج می‌دهد.
ص: 774
(مجارستان)- فردیناند برادر شارلكن به سلطنت مجارستان منتخب می‌شود و از آن وقت تاكنون سلطنت مجارستان جزو سلطنت اطریش می‌گردد. (سود و دانمارك)- رواج مذهب لوتر در این دو مملكت.

[سنه 934 هجری- سنه 1527 مسیحی]

آسیا- در این سال عبید خان هرات را محاصره نمود و چون كوشش زیاد كرد و این بلد مسخّر و مفتوح نگردید جماعتی از اوزبكان را به سر راهها فرستاد كه نگذارند آذوقه و مأكولات به شهر هرات داخل گردد و آب انهار را نگذارند به شهر برسد و این معنی خیلی اسباب سختی كار هراتیان گردید چنانكه یكمن نمك به سنگ هرات به مبلغ سیصد دینار تبریزی خرید و فروش می‌شد و بسیاری از مردم متوسّط را از شهر هرات بیرون كردند كه بالنسبه توسعه در كار مأكول حاصل شود مع ذلك بی‌قوتی و جوع كار را بر مردم تنگ كرده بود بعد از آنكه هفت ماه ایّام محاصره طول كشید به عبید خان خبر رسید كه زنیش بهادر كه از جانب عبید خان حاكم دامغان بود با مقدّمه لشكر شاه طهماسب جنگ كرده و در جنگ كشته شده این فقره اسباب رعب عبید خان گشت و دست از محاصره كشیده راه فرار پیش گرفت. هم در این سال ذو الفقار بن تخود سلطان تركمان كه حكومت كلهر داشت قصد تسخیر بغداد كرده به طرف ابراهیم خان والی بغداد كه عمّ او بود راند و در یكی از ییلاقات آن نواحی عمّ خود ابراهیم خان را بكشت و به ظاهر بغداد رانده این شهر را محاصره كرده بگرفت و جمیع اقوام خود را كه در این بلد بودند بكشت و والی تمام عراق عرب گشت. محاربه شاه كلیم اللّه بهمنی كه در بیدر نام داشت با برید شاه و فرار شاه كلیم اللّه و انقراض دولت بهمنیان. پوشیده نباشد كه ملوك دكن كه از اولاد بهمن بوده‌اند و آنها را سلاطین بهمنی گویند هفده نفر بوده و مدّت ملكشان را یكصد و هشتاد و شش سال و ششماه نوشته‌اند. اوّل شخص آنها سلطان علاء الدّین حسن شاه. دویّم علاء الدّین محمّد. سیّم سلطان مجاهد شاه.
چهارم داود شاه. پنجم محمود شاه. ششم غیاث الدین محمّد. هفتم شمس الدین.
هشتم تاج الدین فیروز شاه. نهم سلطان احمد شاه. دهم علاء الدین بن احمد شاه.
ص: 775
یازدهم سلطان همایون شاه. دوازدهم سلطان نظام شاه. سیزدهم سلطان محمّد شاه.
چهاردهم سلطان محمود شاه. پانزدهم احمد شاه. شانزدهم علاء الدّین شاه (سلطان ولی اللّه). هفدهم شاه كلیم اللّه.

[سنه 935 هجری- سنه 1528 مسیحی]

آسیا- شاه طهماسب به جهت نظم خراسان و دفع شرّ و فتنه جماعت اوزبك از این مملكت از قزوین با لشكری جرّار انتهاض نمود و مقدّمه همین لشكر بود كه در سال قبل زنیش خان را كه از جانب عبید خان حاكم دامغان بود مقهور و مقتول ساخت. عبید خان نیز از تمام نواحی ماوراء النهر و كاشغر و تركستان لشكری جمع كرد كه از زمان خروج چنگیز خان تا این زمان لشكری به این عدّت و كثرت از آب جیحون عبور نكرده بود و این دو سپاه در ناحیه روزآباد «1» جام خراسان تلاقی نمودند و جنگی بسیار عظیم و خون‌ریز درگرفت بعد از كشش و كوشش بسیار و كشته شدن خلفی بیشمار از جانبین لشكر شاه طهماسب غالب شده عبید خان و كوجم سلطان و كوچكونچی خان و سایر خانان توران راه فرار پیش گرفتند.
گویند در این جنگ عدد قشون عبید خان و سپاه اوزبك بیست برابر لشكر شاه طهماسب بوده و چهل نفر از علمای ماوراء النهر را عبید خان با اردوی خود همراه آورده كه در روز جنگ دعا كنند كه قشون اوزبك بر عساكر قزلباش غلبه نمایند، از قضا تمام آن چهل نفر در این قتال مقتول گردیدند. وفات شمس الدّین فخری. حكومت میرزا سلیمان در بدخشان به فرمان بابر پادشاه. وفات تمراج‌راجه بیجانگر كه بعد از فوت او پسرش مراج به جای او به حكومت برقرار شد.
هم در این سال چون چند ماه از جنگ لشكر شاه طهماسب با قشون عبید خان و خوانین توران گذشت باز عبید خان لشكر به طرف خراسان فرستاده و خود نیز بر اثر آن لشكر حركت كرده بر سر مشهد مقدّس آمد و این شهر را متصرّف شد و عساكر شاه طهماسب كه در این شهر بودند از راه سیستان و كرمان به شیراز آمدند و چیزی نگذشت كه هرات را هم مسخّر نمود و وارد این بلده شده بر تخت
______________________________
(1). احسن التواریخ: عقبه زیرآباد.
ص: 776
سلطنت متمكّن گردید و اشرار اوزبك و ماوراء النهر مشغول تعدّی گردیدند.
توجّه شاه طهماسب با سپاهی فراوان به طرف بغداد و آمدن به حوالی این بلد و مبادرت ذو الفقار كه خود را حكمران بالاستقلال عراق عرب می‌دانست به جنگ با عساكر شاه طهماسب كه پس از چند روز محاربه ذو الفقار كشته شد و شاه طهماسب بر این ایالت استیلا یافته وارد شهر بغداد گردید و ایالت بغداد را با لقب خانی به سلطان شرف الدّین اوغلی داد. هم در این سال شاه طهماسب امیر نعمت اللّه حلّی را با امیر قوام الدّین حسین در منصب صدارت شریك ساخت. و در این سال شاه طهماسب در قزوین قشلاق نمود. كشته شدن هلالی شاعر در هرات به امر عبید خان.

[سنه 936 هجری- سنه 1529 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال شاه طهماسب نامه‌ای به عبید خان كه بر بعضی از بلاد خراسان استیلا یافته بود نوشته و خود نیز با لشكر جرّار به جهت دفع سپاه اوزبك از این دیار انتهاض كرد، چون خبر نهضت شاه طهماسب به عبید خان رسید از هرات به مرو گریخت و قاصدها نزد خوانین توران فرستاد كه به معاونت او آیند خوانین تمكین او را نكردند و شاه طهماسب در كار طیّ مراحل بود كه ایلچی عبید خان در یكی از منازل به اردوی پادشاهی رسیده جواب نامه شاه طهماسب را كه عبید خان نوشته بود تقدیم كرد و صورت مكتوب عبید خان از قرار ذیل است:

سواد نامه عبید خان به شاه طهماسب‌

نامه نامی و صحیفه گرامی كه از جانب سلطنت و نصفت آیات حشمت قباب ایالت انتساب جلالت اكتساب معالی نصاب طهماسب میرزا شرف ورود ارزانی یافته در زمان خوب و ساعت مرغوب رسید و سخنانی كه به دفعات تقریر نموده بودند مسموع شد. آنچه در باب خرابی خراسان از توجّه جنود طرفین نوشته بودند بیان واقع است غرض ما آن است كه دین و ملّت كه از زمان حضرت رسول (ص) و خلفای راشدین الی غایت در عالم و عالمیان انتظام یافته تغییر
ص: 777
نپذیرد، و اگر به مقتضای فساد زمان خلل و فتوری در آن واقع شود حسب الامكان در دفع آن كوشیدن بر ما لازم است. از وقتیكه خاقان شهید انار اللّه برهانه (مقصود شیبك خان است) شربت شهادت از جام قضا چشید مردم خراسان در دست اهل بدعت و ضلالت گرفتار شده خواه به طوع خواه به كره تابع رفض و تشیّع شده‌اند و این صفت طینت و طبیعت آن مردم شده بدانجهت در قید جنود مسعود اسلام چنانكه می‌باید درنمی‌آیند و همراهی نمی‌كنند بدان سبب روی در خرابی دارند و آن كسانیكه از روی صداقت همراهی دین می‌كنند معلوم كرده باشند كه چه نوع التفاتها درباره ایشان به ظهور رسیده و آنها كه نفاق می‌ورزند و گردن از اطاعت می‌پیچند تفرقه‌ای كه بدیشان عاید می‌شود ظلم نخواهد بود چنانكه گفته‌اند:
ظلم‌هائی كه به عالم پیداست‌همه عدل است ولی ظلم‌نماست وگرنه هرگز در نیّت و فعل ما غیر از رفاهیت اهل اسلام و عدالت و آبادانی ملك چیزی دیگر نیست و نخواهد بود و به مقتضای انّما الاعمال بالنیّات امیدواریم كه موافق نیّت خود درجه یابیم.
دیگر نوشته بودند كه در اینسال گذشته با وجودیكه آن نوع تنبیه واقع شده باشد باز آرزوی سلطنت خراسان كرده‌اند. خود معلوم دارند كه شوكت لشكر اسلام چه نوع استیلاء بر سپاه ایشان برده بود چنانكه فردوسی گوید:
ز سُمّ ستوران در آن پهن‌دشت‌زمین شش شد و آسمان گشت هشت از غلبات گرد و غبار طرفین بعد از فرار لشكریان، غازیان لشكر اسلام فرصت غنیمت دانسته در اخذ اموال و اسباب ایشان پرداخته، از آن غافل كه جمعی در میان گرد مخفی مانده‌اند به حسب تقدیر این نوع صورت دست داد و در عالم سپاهیگری این كیفیتها عیب نمی‌باشد.
مباش غرّه كه دارم عصای عقل به دست‌كه دست فتنه دراز است و چوب را دوسر است
ص: 778
در غزوه احد كه یك دندان مبارك رسول (ص) شهید شد بعد از آن چند فتح و نصرت نصیب اهل اسلام گشت اكرامتّان آنحضرت را هم بدانحضرت موافقت شود بعد از آنكه فتحها و نصرتها دست دهد عیبی نمی‌باشد. ملّاحان بحار اسلام جهت آن كشتی شوق را در بحر عمیق غزا انداخته‌اند كه تا صدف صدق را به دست آورده تا لؤلؤی شهوار به كف نیاورند آرام نگیرند و بدین قدر ضرر و نقصان ظاهری پای همّت از معارك مردانگی و جرأت پس نخواهند كشید.
تا آن در یگانه نیفتد بدام ماما بار خود ز ساحل دریا نمیكشیم اگر در آن نوبت جهت تنبیه لشكر اسلام این قضیّه واقع شد از عنایت سبحانی امیدواریم كه در این دفعه تلافی گذشته‌ها شده مقصود به حصول پیوندد چنانكه گفته‌اند:
یوسف گم‌گشته بازآید بكنعان غم مخوركلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سِرّ غیب‌باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور حضرت حق سبحانه و تعالی در حق اهل اسلام این نوع تنبیهات بسیار كرده است دیگر از ابیات ما نوشته‌اند:
هری را بگیرم به لطف اله‌دهم شام و تبریز را با سپاه به مضمون الفال علی ماجری نیّت و فكر و اندیشه ما همیشه به مضمون این بیت است. الامور مرهونة باوقاتها. چون عنایت كریم ازلی و حكیم لم یزلی همراه لشكر اسلام شود بالاتر از آنهم توقّع داریم. بیت دیگر را نوشته بودند كه:
منم شیر شیران مرد آزمای‌كه از ضرب شیران نجنبم ز جای
ص: 779
یعنی دار السلطنه هرات گذاشتن و به مرو شتافتن خلاف مضمون این بیت است اگر صاحب وقوف نیستند از مردمی كه می‌دانند بپرسند در محلّی كه كفّار غلبه كردند حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله به چه طریق هجرت كردند و مهاجر و انصار می‌گویند كه در آن زمان ظهور كردند، از برای مصلحت مؤمنین و رفاهیّت اهل یقین و جمعیّت لشكر دین در هرات بودن صلاح ندیدند، جهت آن در تغییر مكان كوشید چنانكه گفته‌اند:
ناگاه عاقلی ز قضا از بلا گریخت‌زد طعنه جاهلی كه فلان از قضا گریخت
گر نیست از سبب بسبب التجا رواخیر البشر ز مكّه به یثرب چرا گریخت و حضرت امیر المؤمنین علی علیه السّلام درباره خود می‌فرماید:
ایّ یومین من الموت افرّیوم لم یقدر ام یوم قدر
یوم ما قدّر ما اخشی الرّداو اذا قدّر لم یغن الحذر با وجود این در غزوه احد تغییر مكان كردند. للّه الحمد كه این هجرت ما به طریق سنّت حضرت رسول (ص) واقع شده و در این امر هركس كه بما طعن می‌كند طعن او به رسول اللّه (ص) عاید می‌شود پس مطعون داشتن این امر را كمال جهل است. دیگر مذكور كرده بود كه دورمش كه یكی از امرای ما بود در هرات با اهل انكار آنچنان معاش كرده بود كه مردم زمان شاه مرحوم سلطان حسین میرزا را فراموش كرده بودند، آیا در زمان پادشاه مذكور مدارس و خوانق بدین رسوائی بود كه مساجد و معابد را طویله اسبان و خران كرده بلكه مبرز ساخته بودند و همه كاشیهای رنگارنگ را ویران كرده درها و چوبها را جهت هیمه برده بودند و اكثر مساجد و معابد را شرابخانه و مفسقه ساخته بودند. ما به دولت كه به شهر درآمدیم به خودی خود در تعمیر مدرسه و خانقاه سلطان حسین میرزا و سایر بقاع خیرات كوشیده اخلاط خلایق و ستوران را از
ص: 780
مساجد و معابد بیرون آورده مدرّسان و طلبه و خادمان معیّن كرده آبادان ساختیم.
حسن معاش دورمش از همین معلوم است. دیگر نوشته بودند (ز تیر آه مظلومان حذر كن) ای عزیز به حضرت واجب الوجود روشن است كه هرگز راضی نیستیم و رضا نمی‌دهیم و در نیّت و فعل ما نیست كه بر مؤمنی از لشكریان ما نقصانی رسد اگر به غفلت و سهو واقع شده باشد كه مطلّع نباشیم به مدلول كریمه- وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْری- معاف خواهیم بود و بعد از اطّلاع اگر غوررسی نفرمائیم در ذمّت ماست. دیگر نوشته بودند (با آل علی هركه درافتاد برافتاد) هركه مؤمن و مسلمان است و امید نجات آخرت دارد محبّت اصحاب كبار حضرت رسول (ص) را از دست نمی‌دهد، و حضرت امیر المؤمنین علّی علیه السّلام یكی از آن مذكورانند با اولاد و امجاد ایشان مخالفت كردن در تعادل از دیانت و اسلام دور است. امّا با آن طایفه مجادله و گفتگو داریم كه مذهب و ملّت پدران خود را گذاشته تابع بدعت و ضلالت شیاطین شده طریقه حق را برطرف كرده رفض و تشیّع اختیار نموده با وجود آنكه می‌دانند رفض كفر است این كفر را شب و روز شعار خود ساخته دم از اولادی آن بزرگوار می‌زنند به مضمون كریمه- إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَهْلِكَ- حضرت مرتضی علی (ع) از آن نوع فرزندان بیزار است.
فرزند خوش است اگر خلف‌زادور ناخلفی بود تلف باد
فرزند لئیم طبع بدكیش‌رنج پدر است و محنت خویش مخبر صادق در كلام مجید خود خبر می‌دهد كه- اذا نفخ فی الصور فلا انساب بینهم یومئذ و لا یتسائلون- در روز جزا پرسش از عمل خواهد بود از اب و نسب نخواهد بود. دیگر ایشان كه دعوی فرزندی و محبّت علی مرتضی (ع) می‌كنند از دو بیرون نیست یا فرزند آن بزرگوار هستند یا نیستند. اگر نیستند چون دعوی فرزندی می‌كنند و حضرت پیغمبر (ص) فرمود هركس پدر كس را گوید پدر من است و پدر او نباشد آنكس به بهشت درنمی‌آید و اگر فرزند مرتضی علی علیه السّلام هستند آن بزرگوار كدام مرده را از گور بیرون آورده سوخته‌اند و چند كس را ریش و ابرو تراشیده در گوش او حلقه انداخته خلیفه اسلام ساخت. كدام ناپاك بی‌نماز فحش‌گو كه در
ص: 781
عمر خود یك ركعت نماز نگذارده است او را مقبول خود گردانید. و كدام كس را گفت به من سجده كن حضرت رسول (ص) فرموده‌اند كه اگر سجده كردن به غیر خدایتعالی روا می‌بود زنان را می‌فرمودم كه به شوهران خود سجده كنند. پس معلوم شد كه سجده به غیر خدایتعالی روا نبوده و كفر است و این افعال مذكوره به آلاف و اضعاف در سلسله شما هست با وجود این مقدار قباحت به ما موعظه می‌فرمائید (كنون بشناس خود را و یكی سر در گریبان كن) و حضرت مرتضی علی (ع) بزرگواری بود كه با اصحاب كبار بیعت كرده و در عقب ایشان نماز گذاردند و تابع ایشان بودند. و بعد از فوت آن بزرگواران مدّت دیگر آنحضرت خلیفه بر حق بودند. اگر می‌دانستند كه آن بزرگواران باطل‌اند چون نعش ایشان را در پهلوی حضرت رسالت (ص) می‌گذاشتند و بیرون نمی‌آوردند. پس معلوم شد كه آن بزرگواران بر حق بوده‌اند كه بر ایشان تعرّض نكردند. و معلوم جمیع خلایق است كه حضرت مرتضی علی علیه السّلام تابع روش رسول (ص) و اصحاب كبار بوده‌اند و هرگز بدیشان مخالفت نكرده‌اند و پدر كلان شما جناب مرحوم شیخ صفی را هم‌چنین شنیده‌ایم كه مردی عزیز و اهل سنّت و جماعت بوده، ما را حیرت عظیم دست می‌دهد كه شما نه روش حضرت مرتضی علی (ع) را تابعید و نه روش پدر كلان را. پس اولادی آن عزیزان از كجا ثابت می‌شود چنانكه گفته‌اند:
شیر را بچه همین ماند بدوتو به پیغمبر چه میمانی بگو و جای دیگر می‌گوید:
آن را كه ندانی نسب و نسبت حالش‌وی را نبود هیچ گواهی چو فعالش هرآینه هركس كه تابع روش آن بزرگوار بوده باشد به مصلحت دنیا تابع بدعت و ضلالت شود به مضمون- الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً- نظر باید كرد و عبرت باید گرفت:
در پس آینه طوطی‌صفتم داشته‌اندآنچه استاد ازل گفت بگو می‌گویم
ص: 782
دیگر توقف ما در ولایت مرو به جهت آن بود كه عالیحضرت سلیمان مكانی با جمیع سلاطین و خواقین پای‌تخت سمرقند و تاشكند و تركستان و اندجان و حصار شادمان و بلخ و شبرغان با لشكر عظیم الشّأن متوجّه گشته زیرا كه مكاتبات و مراسلات به مبالغه هرچه تمامتر فرستاده بودند كه عنقریب به شرف دولت غزا مشرف خواهیم شد تا آمدن عساكر نصرت مآثر جنگ را موقوف دارند كه از این دولت محروم نمانیم در این ایّام حضرات به جمعیّت كل نزول اجلال فرموده بی‌قضای الهی كوچ بر كوچ متوجّه غزا و جهاد هستیم انشاء اللّه تعالی به كسانیكه مخالف شریعت نبوی و پیروی بدعت و ضلالت نموده‌اند اكابر دین و پیشوایان اهل یقین در حق ایشان چنین فرموده‌اند:
هركس به فساد رخنه در دین آردیا وقت زكات بر جبین چین آرد
مستوجب حدّ گردد و جبّار جهان‌بر حدّ زدنش ترك ز ماچین آرد هروقت كه روش ما روش آن بزرگواران باشد ما را با شما هیچ مجادله و مناقشه نخواهد بود این زمان كه این طریقه حسنه را برطرف كردند دفع و رفع آن بر ما لازم و واجب است:
مرا كه با تو همیشه تعصّب آئین است‌برای جاه نباشد تعصّب از دین است
آثار ناتدلّ علی حالنا مدام‌خذ غیره لاجلك منها علی الدّوام و السّلام علی الّذین یستمعون القول و یتّبعون احسنه. «1»
خلاصه این نامه را شاه طهماسب بخواند و ایلچی را با همراهان او خلعت داده روانه كرد، چون ایلچی به خدمت عبید خان رسید از كثرت لشكر شاه طهماسب كه
______________________________
(1). متن این نامه را آقای دكتر عبد الحسین نوائی در كتاب (شاه طهماسب صفوی) چاپ كرده‌اند.
اختلاف بین دو متن زیاد است اما نه به آن اندازه كه مفهوم و معنی را دگرگون كند. ایشان متن نامه‌ای را كه در دست داشته‌اند با این متن مطابقه كرده‌اند.
ص: 783
عدّه آن زیاده از هفتاد هزار نفر بود سخن گفت عبید خان وحشت كرده به طرف بخارا گریخت و شاه طهماسب كوچ بر سر كوچ به هرات آمده در شهر نزول نمود و حكومت این ولایت را به برادر اعیانی خود (برادر صلبی) بهرام میرزا تفویض كرد، و غازی خان تكلو را لله این شاهزاده قرار داد و در شانزدهم ربیع الاول لوای عزیمت به صوب عراق برافراخت.
وفات كوجم خان بن ابو الخیر خان در سمرقند. كوجم خان از نژاد جوجی بن چنگیز خان بود و چون او درگذشت پسرش ابو سعید خان به جای او خان شد و ابو سعید پادشاه جمیع اوزبكان بود. وفات امیر قوام الدین حسین اصفهانی. هم در این سال سلطان بهادر گجراتی لشكر به دكن كشید و بازگشت.
اروپا- فرقه لوتریّین كه معتقد و متابع لوتر بودند به جهت اینكه ردّ طریقه كاتولیك می‌كردند آنها را پروتستان نامیدند یعنی ردّ كننده و رفض كننده. (اسپانیول)- پیزار مصمّم فتح و تسخیر پرو در ینگی‌دنیا می‌گردد. (عثمانی)- سلطان سلیمان خان كه شهر «بود» را متصرّف بود وینه پای‌تخت اطریش را محاصره كرده بیست حمله به این شهر برده و هشتاد هزار قشون او تلف گردید. بنابراین الجاء به اسلامبول مراجعت نمود.