گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
[سنه 1070 هجری- سنه 1659 مسیحی]





اشاره

آسیا- در این سال شاه عبّاس ثانی جشن عید نوروز را در اشرف البلاد و فرح‌آباد
ص: 963
گرفته بعد از آن معاودت به اصفهان نمود و بداق سلطان چوله را به سفارت هندوستان مأمور كرد و نامه مسطور در ذیل را به اورنگ‌زیب مرقوم نمود:

سوادنامه شاه عبّاس ثانی به اورنگ‌زیب «1»

جواهر زواهر ستایش بیش از قیاس، و لألی متلالی نیایش لا یتناهی اساس، كه كفّه زبان و میزان بیان از كشیدن آن قاصر، و بازوی توان از تعقّل آن فاتر باشد نثار سرای كبریاء مالك الملك كه مقرنس چرخ كبود از شهرستان عظمت و جلال او كاخی، و شجره بدیع الازهار وجود از گلشن وسیع الفضای او شاخی است، دیده دقیق‌شناس رموز آفرینش روزنی است به صحرای وسعت قدرتش گشاده، روشنی اذهان دانشمندان چراغی است در راه معرفتش نهاده، دور گردون اضداد را از جامه‌خانه صنعش لباس اتّحاد تألیفی خلعتی است شایسته بر دوش، و میگساران میكده عرفان را فروغ مهر منیر باده‌ای است مدام در جوش، زبان شیرین‌سخنان شكرستان شكر طرازی از خوان نوالش انگشت شهدی است به كام كشیده، و نگاه سرمستان آگاهی باده‌ای است به مدّعا رسیده.
ساخته از لطف پی خاكیان‌چارحد باغچه كن فكان
دیده‌ام این باغ پر از رنگ و بویك گل رعناست شب و روز او و نقود درود نامعدود و صلوات صلوة نامحدود هدایت «2» جناب سید كونین و سرور ثقلین و شهریار خافقین اعنی ثمر شجر گلشن ایجاد، نتیجه صغری و كبرای مبدأ [و] معاد، آفتاب جهان‌تاب آسمان هدایت، آب بقای چشمه‌سار لطف و عنایت، محراب مسجد عبادت ملائكه مقرّبین، سحرخیز لیلة القدر- كنت نبیّا و آدم بین الماء و الطّین- درخشان گوهر
______________________________
(1). متن این نامه در «عباسنامه» تألیف محمّد طاهر وحید قزوینی به تصحیح ابراهیم دهگان از ص 290 به بعد آمده است. اختلاف دو متن بسیار است كه نقل آنها در پاورقی میسّر نیست، از آن جمله بیش از دو ثلث نامه كه اهمیت تاریخی دارد از قسمت آخر آن نیامده است. فقط به تصحیح چند كلمه كه در این‌جا غلط و در عباسنامه صحیح آمده در پاورقی اكتفاء شد.
(2). عباسنامه: هدیّه.
ص: 964
صدف برتری، آفتاب جهانتاب آسمان رفیع الاركان رسالت و پیغمبری، سوار گردون جنیبت اثر خجسته سفر لیلة الاسری، پیشوای صفوف ارواح متعبّدان مسجد اقصی،
مصطفی پادشاه هردو سراآفتاب جهان عزّ و علا
حكمت حق چو پخت نان جهان‌بود ذاتش خمیرمایه آن
جمله هستی تنست او جانست‌او ز عالم چو لعل دركانست دنیای «1» بی‌منتها پای‌انداز نام برگزیده‌ای كه حدیث صحیح- من كنت مولاه فعلّی مولاه- از دفتر خلافتش آیتی و مژده- انت منّی بمنزلة هرون من موسی- از داستان قدر و منزلتش حكایتی است امیر البرره، و قاتل الكفرة الفجرة، امام المتقین و قامع المشركین، و یعسوب الدّین، اسد اللّه الغالب و مظهر العجائب و مظهر الغرائب و مفرّق الكتائب.
علی انكه یزدان علیم وی است‌دو عالم دو كفّ كریم وی است صلوات اللّه و سلامه علیهما و آلهما اجمعین الی یوم الدین.
بعد از حمد جناب كبریا، و بسط بساط نعت سیّد انبیا، و منقبت زبده اصفیا، بر مرآت ضمیر قدسی تخمیر اعلیحضرت رفیع‌منزلت، گردون‌بسطت، مشتری سعادت، خورشیدطلعت، عطاردفطنت، زینت‌بخش وساده جاه و جلال، متّكی «2» آرای فرخندگی و اقبال، مصقل مرآت مطلب‌نمای دولت خداداد، و شیرازه‌بند اوراق پریشانی امور بلاد و عباد، فارس مضمار خصم‌افكنی و دشمن‌شكاری، منظور انظار الطاف حضرت باری، پیشرو سالكان صراط مستقیم، وصول نظریافته مقرّبان درگاه قبول فروردین ریاض همیشه‌بهار سلطنت گوركانی، حدیقه طراز گلستان خلدنشان جهانبانی، شراب منهل عدل و انتباه و آگهی، دقیقه‌شناس خبایای اسرار كما هی، شهاب ثاقب سپهر جرأت و جلالت، نهنگ لجج بحر شهامت و بسالت، المؤید بعنایات الملك الحبیب «3»، نظاما للسّلطنة و النّصفة و العدالة و الجلالة و الرّفعة و العزّ و الامتنان سلطان اورنگ‌زیب منطبع می‌گرداند كه: در این وقت ارجمند، و زمان سعادت‌پیوند، كه به نیروی عنایت خالق انس و جان، و جاعل
______________________________
(1). عباسنامه: و ثنای.
(2). عباسنامه: ارائك.
(3). عباسنامه: الحسیب.
ص: 965
مكین و مكان، اسباب كامیابی و خوش‌دلی من جمیع الوجوه آماده، و ابواب فیوضات «1» از شش جهت بر چهره اقبال گشاده است به میانجی مخبران صدق‌آئین مژده جلوس آن گوهر فروزان بحر بسالت و شجاعت، و جوهر تیغ دشمن‌شكار جسارت و جرأت بر سریر والای سلطنت موروثی گوركانی، و وساده لازم السّعاده جهانبانی كه به فحوای صدق انتمای- تُؤْتِی الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ، وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ، وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ، وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ- مقتضای آیه وافی هدایه- إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ- و پیروی اصحاب صایب‌تدبیر، و موافقت كارگزاران تقدیر، پیرایه حسن وقوع پوشیده، و سامعه‌افروز گشته، مسرّت بر مسرّت و خوشدلی بر خوشدلی افزوده همواره بر سریر گردون نظیر دولت متمكن باشند، از آنجا كه مبانی ایتلاف و التیام فیمابین این گزیدگان دو سلسله والامقام سپهر احتشام استحكام تمام داشته در عالم دوستی مترّقب «2» می‌بود كه آن زیبنده ارایك جلال، و چراغ‌افروز دودمان مجد و اقبال را هرگونه مهمّی كه در باب استقرار جهانبانی در كار باشد به مقام اعلام درآید كه كارگزاران دولت ابد مقرون به انجام آن مأمور گردند، چون تدارك مافات بعون عنایت الهی مقدور و مراعات شیوه ستوده دوستی پیوسته منظور است به دستور هرگونه مطلبی كه در خاطر والا مركوز باشد زبان‌زد خامه اظهار خواهند نمود.
هم در این سال الكسندر خان والی گرجستان درگذشت و طهمورث خان از مسكو به دربار شاه عبّاس ثانی آمده مشمول عنایات پادشاهی گردید و شاه عبّاس بار دیگر به شكار گندمان رفت. هم در این سال شاه شجاع برادر اورنگ‌زیب به قصد جنگ و محاربه با برادر از بلاد بنگاله حركت كرد و پس از تلاقی فئتین و جنگ سخت لشكر شاه شجاع منهزم شده و خود او به بلاد بنگاله گریخت و اورنگ‌زیب، معظم خان را با دسته قشونی بر سر او فرستاد شاه شجاع نیز از بلاد بنگاله فرار كرد و به بلاد هنگ رفت و با اولاد خود در آن نواحی ناپدید شد. وفات ملّا محمّد صوفی
______________________________
(1). عباسنامه: فتوحات.
(2). عباسنامه: متوقّع.
ص: 966
مازندرانی شاعر در هندوستان.
اروپا- بعد از آنكه چندی فیمابین دولتین فرانسه و اسپانیول مخاصمه و جنگ در كار بود دولتین مزبورتین به واسطه معاهده موسوم به پیرنه صلح كردند و پادشاه فرانسه دختر پادشاه اسپانیول مسماة به ماری‌ترز را به مزاوجت و زنی بگرفت.
(فرانسه)- ملیر شاعر معروف در پاریس به ایجاد و ترتیب اوّل تماشاخانه پرداخت. (روس)- امپراطور روس برای اینكه هرچه طلا و نقره در هرجا هست در خزانه جمع كند پولی از مس سكّه زده آن را موسوم به كپك كرده در مملكت خود رواج داد.

[سنه 1071 هجری- سنه 1660 مسیحی]

آسیا- شاه عبّاس ثانی در این سال محمّد بیگ وزیر را معزول و میرزا مهدی صدر الممالك را به وزارت خاصّه منصوب نمود، و حاجی منوچهر خان حاكم شیروان نیز عزل شده محمّد بیگ یساول صحبت، به حكومت شیروان برقرار گردید و زال ارسطای گرجی كه در آن ولایت خیره‌سری و گردن‌كشی می‌كرد مقتول گردید. هم در این سال شاه عبّاس امر به تعمیر مسجد جامع اصفهان نمود و خود در نماز اقتدا به عالم عارف ربّانی ملّا محسن فیض قدّس سرّه نمود. هم در این سال ایلچی پادشاه ایران به هندوستان رسید و هدایائی را كه حامل بود از نظر عالمگیر اورنگ‌زیب گذرانید و اورنگ‌زیب پذیرائی شایان از ایلچی ایران نموده او را خرسند مراجعت داد. هم در این سال بعضی از بلاد بنگاله مفتوح عساكر اورنگ‌زیب شد.
اروپا- (انگلیس)- ژنرال منك كه از هواخواهان سلطنت شارل دویّم بود قشونی از اكس ترتیب داده به لندن می‌آید و شارل دویّم به انگلیس آمده به سلطنت منصوب می‌شود. استخوان كرمول را از قبر بیرون آورده به دار می‌كشند كنت كلاراندن به صدارت منصوب می‌گردد. در جزیره ژامائیك انگلیسها شروع به زراعت نیشكر می‌كنند. (سود)- فوت پادشاه سود و مصالحه این دولت با
ص: 967
دولت دانمارك. (فرانسه)- لوی چهاردهم پادشاه تا سرحد اسپانیول رفته زوجه خود ماری ترز را استقبال می‌كند. (عثمانی)- فتوحات عساكر عثمانی به سرداری محمّد كپرلی در مجارستان.

[سنه 1072 هجری- سنه 1661 مسیحی]

آسیا- در این سال نیز شاه عبّاس ثانی به ییلاق گندمان رفته پس از سه ماه توقّف در آن نواحی و متنزّهات مراجعت به شهر اصفهان نمود، و بوداق سلطان بن قلندر سلطان چوله كه به سفارت به هندوستان رفته بود به دربار شاه عبّاس معاودت كرد و قلندر سلطان درگذشت و منصب تفنگچی آقاسی‌گری را شاه عبّاس به پسرش بوداق سلطان تفویض نمود و بابا خان سلطان حاكم بحرین به سبب تشكّی رعیّت معزول شد و ایالت آن دیار به زمان سلطان بن قزّاقخان كه به حكومت سیستان برقرار بود مفوّض شد، و در اواخر این سال ذو الفقار خان حاكم قندهار درگذشت. هم در این سال خان خانان سردار لشكر اورنگ‌زیب عالمگیر آسام «1» و بنگاله را مفتوح ساخت و عالمگیر به طرف لاهور و كشمیر حركت كرد و محمّد مرادبخش مقتول شد.
وفات ملّا شاه بدخشانی شاعر صوفی.
اروپا- (انگلیس)- تاج‌گذاری رسمی شارل دویّم پادشاه انگلیس.
(فرانسه)- فوت مازارن صدراعظم كه اموال زیادی به پادشاه هبه كرد. مزاوجت هانریت خواهر پادشاه انگلیس با برادر پادشاه فرانسه. لنتر معمار بنای قصر ورسایل را در حوالی پاریس می‌نماید. (لهستان)- ایجاد روزنامه در این مملكت.

[سنه 1073 هجری- سنه 1662 مسیحی]

آسیا- در این سال عریضه اولاد ذو الفقار خان حاكم قندهار در اصفهان به دربار شاه عبّاس ثانی رسیده برادر ذو الفقار خان، گرجاسب بیگ را شاه عبّاس منصور خان لقب داد و حكمرانی قندهار را بدو تفویض كرد، و صفی خان ولد ذو الفقار خان را
______________________________
(1). در متن: اشام.
ص: 968
به ایالت الكأ خبوشان مباهی نمود و مقرّر داشت نعش ذو الفقار خان را كه در ارك قندهار امانت گذاشته بودند به مشهد مقدّس حمل كرده در روضه رضویّه دفن كنند. هم در این سال شاه عبّاس روانه مازندران گردید و میرزا مسعود وزیر مازندران درگذشته میرزا تقی الدّین محمّد ولد میرزا قاسم قزوینی كه منصب وزارت جماعت ارامنه داشت به وزارت مازندران نایل گردید و طالبخان حاكم بندرعبّاسی درگذشت و حكومت بندرعبّاسی را شاه عبّاس ثانی به پسرش فریدون بیگ داد و اللّه‌ویردیخان قوللر آقاسی و میر شكارباشی و مصاحب و بیگلربیگی كوهگیلویه درگذشت و برادرش امام‌ویردی بیگ میر شكار شد. هم در این سال محمدیخان بیگلربیگی شیروان به سبب سوء سلوك معزول و حكمرانی این ولایت به نجف قلیخان ولد قزاقخان كه بیگلربیگی ایروان بود مفوض آمد و بیگلربیگی‌گری ایروان به عباس قلیخان ولد امیرگونه خان عنایت شد، و در تابستان این سال شاه عبّاس از بلده اشرف متوجّه ییلاق لار گردید و از اینجا به فیروزكوه و پس از تفرّج در این نواحی آخر الامر به دماوند آمد و مهدیقلیخان ایشیك آقاسی‌باشی درگذشت و پسرش اغورلو خان بدین منصب نایل گشت. هم در این سال اورنگ‌زیب عالم‌گیر پادشاه هندوستان سفیری به دربار شاه عبّاس فرستاد.
اروپا- (انگلیس)- مزاوجت شارل دویّم پادشاه انگلیس با خواهر پادشاه پرتوغال كه بطور جهیز بندر بمبئی و طنجه مارك را كه پرتوغالیها متصرّف بودند به انگلیس واگذار كردند. رواج تجارت انگلیس در مدرس. (فرانسه)- فوت پاسكال شاعر معروف در سنّ سی و نه سالگی و پاسكال از فحول فضلا بوده و در هندسه و جبر و مقابله و خیالات فیلسوفی كتب زیادی تألیف كرده است. ایجاد و تشكیل كارخانه قالی‌بافی موسوم به گبلن.

[سنه 1074 هجری- سنه 1663 مسیحی]

آسیا- در اوایل این سال شاه عبّاس ثانی از دماوند به شمیران طهران آمد و گدا علی بیگ برادر مرتضی قلیخان قورچی‌باشی را به ایالت ولایت دورق برقرار نمود و مرتضی قلیخان قورچی‌باشی مغضوب و مقتول گردید، و نظارت بیوتات را
ص: 969
شاه عبّاس به مقصود بیگ ابن خلف بیگ مرجوع داشت، و منوچهر خان ابن قرچغای خان حاكم مشهد مقدّس معزول و صفی قلیخان بن رستمخان به حكومت ارض اقدس روانه شد، و شاه عبّاس از شمیران به شهر طهران آمده تقریبا یكماه در این شهر بماند و در اینجا خبر فوت اناته سلطان حاكم الكاء بست و خبر فوت خاندان قلیخان افشار حاكم فراه رسیده حكومت فراه به محمّد علیخان افشار برادر كلبعلیخان ملقّب به شیرشكار مفوّض شد، نیز در طهران شخصی از قزوین اسبی آورده به نظر شاه عبّاس رسانید كه موی یال آن تا به زانویش رسیده و موی دمش زیاده از دو ذرع به زمین افتاده بود، پس از آن شاه عبّاس به عزم عراق انتهاض كرده روانه اصفهان گشت و تاریخ ورود شاه عبّاس را به اصفهان بدین منوال بنظم آوردند: (آمد بعراق شاه عبّاس ز ری). بعد از وصول به اصفهان شاه عبّاس پیر بوداق خان تركمان را كه بیگلربیگی كوهگیلویه بود احضار كرده ایالت ولایت تبریز را كه سابقا با او بود باز به او مفوّض نمود. هم در این سال عوض بیگ دیوان‌بیگی درگذشت و مرتضی قلیخان ولد مرشد قلیخان بیگلربیگی گنجه و قراباغ نیز وفات نموده اغورلو بیگ ولد محمّد قلیخان زیاد اوغلی به جای او منصوب و به خطاب خانی مخاطب گشت. هم در این سال راجه سیوا كه منهزم شده بود بار دیگر بر بلاد خود استیلا یافت و عالمگیر مجدّدا لشكر بر سر او فرستاد. هم در این سال طایفه اوزبك به خراسان آمده بعضی مال و مواشی به غارت بردند.
اروپا- (انگلیس)- در كلنیهای انگلیس خاصّه در ینگی دنیا غلام سیاه را كه از افریقا اسیر كرده یا خریده‌اند به كار زراعت اراضی مشغول می‌كنند.
(روس)- فردریك گیلیوم اوّل خود را به سلطنت پروس منصوب و در كنیس‌برگ جلوس می‌كند. (عثمانی)- شهر پیرسبورغ از شهرهای مجارستان مفتوح عساكر عثمانی می‌گردد.

[سنه 1075 هجری- سنه 1664 مسیحی]

آسیا- در این سال به عرض شاه عبّاس ثانی رسید كه در ماه ذیحجّه سال گذشته در شهر دماوند و توابع زلزله سختی روی داده مجموعه ابنیه حتی باغات را معدوم و
ص: 970
منهدم ساخته است و جمع كثیری از سكنه این ولایت در زیر آوار مانده هلاك شده‌اند، شاه عبّاس اغورلو خان را مأمور نمود كه به دماوند رفته برآورد خسارت و خرابی این بلد را نموده كه به عمارت آن امر و اقدام شود. هم در این سال حكومت الكاء بست را شاه عبّاس با خطاب خانی به محمّد بیگ بن ملك عطا بیگ عطا نمود و حكومت استرآباد را به جعفر قلیخان نواده امامقلی خان كه قورچی ركاب بود داد. هم در این سال ایلچی روس با تحف لایقه به دربار شاه عبّاس آمده پذیرفته شد. نیز در این سال بر اصاحب همشیره اعیانی عبد اللّه قطب شاه كه زوجه عادلشاه والی بیجار بود و بعد از فوت او خود نیز چندگاهی حكمرانی این ولایت كرده به اصفهان آمد و پس از چندی به مشهد مقدّس و بعد به عراق عرب و عتبات عالیات به زیارت رفته از همان بلاد به موطن خود شتافت، و چون ارباب وظایف از میرزا قوام الدّین برادر سلطان العلما خلیفه سلطان شكایت كردند از منصب صدارت معزول گردید. هم در این سال در بیست و پنجم جمادی الاولی ستاره دنباله‌داری در آسمان نمودار شد و تا دوازده شب دیده می‌شد و گدا علیخان بن محرابخان قاجار حاكم ولایت دورق درگذشت، و ترتیب خان ایلچی اورنگ‌زیب پادشاه هندوستان با نامه و هدایا به ایران آمده در چهاردهم ماه شوال وارد اصفهان گردید و در كمال خوبی پذیرفته شد. هم در این سال قشونی به تدمیر اوزبكیه كه به تاخت بعضی حدود خراسان آمده بودند مأمور شد. نیز در این سال راجه سیوا ناچار به اطاعت اورنگ‌زیب عالمگیر تن در داد و مورد نوازش و مرحمت گردید و ایلچی عادلشاه دكنی به حضور عالمگیر آمد. و شیخ نجیب الدّین رضای عارف شاعر از مشایخ اصفهان رحلت نمود.
اروپا- (فرانسه)- جزیره سنت‌دمنك را دولت فرانسه متصرّف می‌شود و اوّل نقشه جغرافیای فرانسه را در این سال كولن‌نام رسم می‌نماید.

[سنه 1076 هجری- سنه 1665 مسیحی]

آسیا- در این سال چون مزاج شاه عبّاس ثانی از منهج اعتدال منحرف شده اطبّا صلاح دیدند كه موكب پادشاهی متوجّه مازندران گردد لهذا در نوزدهم ربیع الاول
ص: 971
از اصفهان خارج و روانه مازندران شد و در این اوان رعایا از فریدون خان حاكم بندرعبّاسی شاكی شده مشار الیه معزول و محمّد مؤمن بیگ ولد شروان بیگ كه كوتوال قلعه محسّنه از اعمال حویزه بود به جای او منصوب گردید و در بیست و هفتم جمادی الثانیه شاه عبّاس وارد بارفروش گردید و پس از چند روز به اشرف رفت و ترتیب خان ایلچی اورنگ‌زیب را رخصت معاودت داد و هدایای وافره مصحوب او نمود. هم در این سال سپاه عالمگیر با عادلشاه دكنی باز به منازعه و محاربه پرداختند.
اروپا- (انگلیس)- بروز طاعون در لندن. (اسپانیول)- فوت فلیپ چهارم پادشاه در سنّ شصت سالگی و جلوس شارل دویّم پسرش در سنّ چهار سالگی به جای او. (فرانسه)- سردار فرانسه بوفر به طرف الجزایر و تونس قشون‌كشی می‌كند. ایجاد روزنامه علمی در این مملكت. صنعتگرهای ونیز كارخانه آیینه‌سازی در فرانسه دایر می‌كنند. تألیف حكم رشفكلد كه از كتب نادره است به سبك كلمات قصار. (روس)- شورش مردم به پادشاه به واسطه حبس طلا و نقره.

[سنه 1077 هجری- سنه 1666 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه عبّاس ثانی از مازندران عزیمت خراسان نمود و در نواحی دامغان مرض بر مزاج او مستولی گردیده لهذا از خوردن شراب تائب گشت و بعضی وصایا دایر به بذل خیرات و مبرّات نموده شب سه‌شنبه بیست و پنجم ربیع الاوّل در منزل خسروآباد دامغان داعی حق را لبیك اجابت گفت و نعش او را به قم حمل كردند و در بقعه منوّره حضرت معصومه سلام اللّه علیها به خاك سپردند، مدّت عمر شاه عبّاس ثانی سی و چهار سال و نه ماه و چهارده روز و ایّام سلطنتش بیست و پنج سال و پانزده روز، آثار و ابنیه این پادشاه مخصوصا در اصفهان بسیار و اغلب ایّام سلطنت و حكمرانیش به فراغت و شادمانی گذشت.
شاردن مسافر فرانسوی كه در این سنوات در ممالك ایران مشغول سیاحت بوده و قضیّه فوت شاه عبّاس ثانی را به رأی العین دیده گوید شاه عبّاس دویّم در قریه خسروآباد در دو فرسخی دامغان درگذشت و خسروآباد را خسرو خان نامی كه
ص: 972
حاكم دامغان بوده در سلطنت شاه صفی بنا كرده و قصری در آنجا ساخته است و شرح وفات شاه عبّاس ثانی از این قرار است:
این پادشاه در وقتی كه از مازندران به طرف اصفهان می‌رفت به جهت شدّت مرض چند روزی در خسروآباد توقّف كرد و در بیست و ششم ربیع الآخر سال هزار و هفتاد و هفت مطابق بیست و پنجم ماه سبتامپر هزار و ششصد و شصت و شش مسیحی دو ساعت به طلوع آفتاب مانده ارتحال نمود. مرض او ناخوشی مشهور سودائی بود كه لوزتین و گلوی او را خورده و تمام بدن او را مجروح ساخته بود، دو نفر از خواجه‌های معتبر شاه كه بر سر جنازه او حاضر بودند برای بعضی مصلحتها زوجات و خدّام حرم را دور كرده و فوت پادشاه را از همه پنهان داشتند، در مدّت متمادی ناخوشی خود شاه عبّاس وجها من الوجوه از فوت خود و تعیین ولیعهد و جانشینی بعد از خود اشاره‌ای نكرده بود، دو ساعت قبل از ارتحال به خواجه‌سرایان و خدمه حرم كه حاضر بودند گفت مرا مسموم كردید، امّا بعد از من پسری است از من كه دلهای شما را خواهد خورد، حرف او از مردن و جانشین خود همین بود و بس. بالجمله چون آفتاب طلوع كرد دو نفر خواجه كه بالای فراش فوت شاه عبّاس بودند دو نفر وزیر اعظم را كه در اردو بودند از واقعه مستحضر نمودند و دو نفر طبیب خاصّه كه یكی موسوم به میرزا صالح و دیگری میرزا كوچك نام داشت وقت صبح علی الرسم به دربار سلطنت آمدند و آنها نیز از ماجرا مخبر گشتند، دو نفر وزیر اعظم و دو نفر طبیب مشار الیهما به جهات عدیده مصلحت خود را در این دیدند كه پسر دویم شاه عبّاس حمزه میرزا را كه هفت ساله و در اردو بود به سلطنت بردارند و صفی میرزا را كه در اصفهان در قصر سلطنتی محبوس و ارشد اولاد بود خلع سازند.
امّا صفی میرزا، این شاهزاده كه در این وقت بیست ساله بود در سنه هزار و پنجاه و هفت هجری متولد شده و شاه عبّاس دویّم این فرزند را در وقتی كه خود هیجده ساله بود از یك خادمه چركسی بهمرسانیده، بعد از آن خادمه مشار الیهما را ناكحه خانم لقب داده و این طفل را در حرم‌سرا در كمال مواظبت تربیت می‌كردند، و زوجه مستوفی الممالك مربّی او بود و تا شانزده سالگی ابدا از حرم‌سرا و اندرون بیرون نیامده، بنابراین در سنّ مذكور تمام صفات و اخلاق او
ص: 973
كاملا به صفات و اخلاق نسوان شباهت داشت یعنی از علم عری، و كبر و نخوت و غرور او زیاده بود چنانكه روزی از طرف پادشاه خواجه‌باشی چند پارچه زری به طور خلعت برای او آورد چون پارچه‌های زری مطبوع و موافق میل و سلیقه شاهزاده نبود آنها را بدور انداخته به خواجه‌باشی متغیّر شد، خواجه‌باشی زریها را به حضور پادشاه برگردانید و مراتب را به عرض رسانید، پادشاه برآشفته شاهزاده را در یكی از بروج عمارت سلطنتی اصفهان محبوس ساخت بلكه عقیده بعضی بر این شد كه چشمهای او را بیرون آورد و یك فقره بیشتر تأیید این خیال نمود و آن فقره این بود كه در اوایل این سال وقتی كه شاه عبّاس به طرف مازندران حركت كرد بعد از آنكه هشت فرسخ از اصفهان دور شده بود تنها یعنی با معدودی از خواص خدم به اصفهان مراجعت كرده وارد عمارت شد و پس از لمحه‌ای بیرون آمده راه اردو را پیش گرفت و به اردو رسید، رجال دولت اینحركت شاه عبّاس را به هیچ‌چیز نتوانستند حمل كنند مگر به قتل صفی میرزا یا به اعمی نمودن او، امّا آنچه بعد معلوم شد و به تحقیق پیوست مقصود شاه عبّاس از مراجعت به عمارت سلطنتی اصفهان تأكید در حبس صفی میرزا بوده نه مقتول و مكحول نمودن او و آغانظر را كه یكی از خواجه‌سرایان محترم بوده و نایب خواجه‌باشی به او موكّل قرار داد.
امّا حمزه میرزا چنانكه ضمنا اشاره شد در سنه هزار و شصت و نه هجری متولّد شده مادرش گرجیّه و موسومه به نور النساء خانم بود و من كه خود این شاهزاده را در مازندران در پیش پدر دیدم علامت رشد و قابلیت زیاد از سیما و جبهه او تفرّس كردم و شاه عبّاس نیز حمزه میرزا را به مراتب بیشتر از صفی میرزا دوست می‌داشت و خواجه‌باشی موسوم به آغا مبارك كه در سفر التزام ركاب پادشاهی داشت به اتابكی و لله‌گی حمزه میرزا برقرار بود.
خلاصه دو نفر خواجه سابق الذكر كه در بالین شاه عبّاس دویّم بودند و بعد از فوت او این خبر را به دو نفر وزیر دادند، به وزرای مشار الیهم معلوم نمودند كه اگر صفی میرزا كه حالا بیست ساله و شاهزاده مغرور و متكبّر و بی‌تربیتی است به سلطنت جلوس كند به واسطه كبر سنّی كه دارد او را احتیاجی به وجود شما وزرا نیست و از برای شما امید ترقّی نخواهد بود بلكه بیم تنزّل و هلاكت است، برخلاف حمزه میرزا كه طفل هشت ساله می‌باشد اگر دارای تاج سلطنت گردد تا
ص: 974
چند سالی كه به سنّ رشد و تمیز رسد و بتواند خود متقلّد امور سلطنتی گردد مدّتی وقت است و شما در امتداد این مدّت با كمال استقلال می‌توانید وزارت كرد، بنابراین گفته هردو وزیر مصمّم شدند كه حمزه میرزا را به تخت سلطنت جلوس دهند و متمسّك به این شدند كه مسموم شدن شاه عبّاس شهرت خواهد یافت زیرا كه خود گفته كه من به سم مردم و پسری دارم كه تلافی مسموم شدن مرا خواهد نمود و ممكن است كه صفی میرزا این سوء ظنّ پدر را بهانه كرده به قتل ما مبادرت نماید پس بهتر آنكه حمزه میرزا را پادشاه كنیم. بالجمله آن دو نفر خواجه كه خبر فوت شاه عبّاس را به آن دو نفر وزیر دادند سایر امرا را هم مطّلع نمودند و مصمّم شدند كه مجلس شورائی بر در سرای پادشاه تشكیل داده و در آن شورا حمزه میرزا را به سلطنت انتخاب كرده جلوس دهند، در چادر مخصوصی كه دیوانخانه پادشاه و جلو عمارت خسروآباد بود این مجلس منعقد شد و من خود در این مجلس حاضر بودم (مقصود از من شاردن است). امرا را به این وضع و ترتیب نشسته دیدم: در صدر مجلس در سمت راست اعتماد الدوله وزیر اوّل، بعد از او قوللر آقاسی، بعد ناظر كه ریاست ابنیه و بیوتات سلطنتی و وزارت دربار را كلیّة داراست، بعد دیوان‌بیگی، بعد میر آخورباشی، بعد حكیمباشی، در طرف چپ: اول تفنگچی‌باشی، بعد وقایع‌نگار، بعد میر شكارباشی، بعد منشی‌باشی، بعد منجم‌باشی، بعد آغا كافور و آغا مبارك خواجه‌باشی و لله حمزه میرزا، و این آغا مبارك به حدی ذیشأن و صاحب درجه و اعتبار بود كه در حضور شاه عبّاس با سایر امرا در خلوت و جلوت جلوس می‌كرد. مختصر، مهتر یعنی پیش‌خدمت‌باشی و ایشیك آقاسی‌باشی در یمین و یسار زیردست آغا كافور و آغا مبارك نشسته بودند، و علاوه بر حضرات مسطوره معدودی از خواص و امرا در صف نعال این مجلس در چادر بی‌ترتیب جای داشتند، چون مجلس به این وضع مرتّب و منعقد شد اعتماد الدوله صدراعظم خطابه مسطوره در ذیل را بیان كرد:
بر شما امرای بزرگ ایران كه در این مجلس و مجمع حاضر هستید و سفرا و حضرا التزام ركاب پادشاهی را داشته‌اید این فقره معلوم و هویداست كه پادشاه مرحوم ما شاه عبّاس نه كتبا و نه شفاها ولیعهد و جانشینی برای سلطنت ایران معیّن ننمود كه بعد از او معیّنا دارای تخت و تاج این ممالك باشد و بدون تعیین ولیعهد
ص: 975
درگذشت، پس بر شما امرا واجب و متّحم است كه برای حفظ مهام و امور سلطنت ایران و مصالح داخله و خارجه آن و حفظ و نگاهداری حدود و ثغور در این مجلس یكی از این دو شاهزاده را به سلطنت منتخب كنید و چنانكه بدن بی‌سر زیست نمی‌نماید بدن مملكت هم بی‌سر كه پادشاه است باقی نمی‌تواند بود، پس ما از این مجلس بیرون نخواهیم رفت و متفرّق نخواهیم شد مگر اینكه از سلسله جلیله امامیّه یعنی از اولاد شاه عبّاس دویّم یكی را به سلطنت منتخب كنیم، شاه عبّاس مرحوم را دو پسر است یكی صفی میرزا كه حالا بیست ساله و در اصفهان محبوس و زنده است، دیگری حمزه میرزا كه هفت هشت سال دارد و در اردوی ما حاضر و سپرده به آغا مبارك می‌باشد، به سلطنت هریك از ایندو پسر آراء اتّفاق نمود همه قبول كرده اطاعت او را می‌نمائیم- انتهی.
حضّار تماما به هیئت اجماع به اعتماد الدوله خطاب كرده گفتند هریك از این دو پسر را كه تو منتخب سازی ما تمكین خواهیم كرد، اعتماد الدوله مجدّدا خطابه ذیل را بیان كرد در حالتیكه سر را به آسمان بلند نموده و چند دانه اشك از چشمهای او بر محاسن سفیدش جاری گشت:
بعضی ملاحظات ضروریّه مقتضی است كه حمزه میرزا را به سلطنت جلوس دهیم با آنكه طفل است و سنّ او كمتر از صفی میرزاست زیرا كه صفی میرزا به واسطه سختی كه از شاه عبّاس مرحوم دیده یا بكلیّة عقل او زایل یا چنانكه مشهور است حقیقة از حلیه بصر عاطل و عاری گردیده است و شاید آن سفر مختصری كه شاه عبّاس از هشت فرسخی اصفهان به شهر نمود صفی میرزا را به قتل رسانیده باشد و اگر هم به قتل نرسانیده موافق قانون اسلام پادشاه مجنون یا ناقص نمی‌تواند متقلّد امر سلطنت شود و اگر ما بخواهیم این تعیین و تشخیص را به اصفهان بگذاریم شاید وقتی كه به اصفهان رسیدیم و صفی میرزا را دیوانه یا عاری از نور بصر دیدیم آن وقت بخواهیم حمزه میرزا را به سلطنت برداریم این شاهزاده همیشه كنیه ما را در دل نگاهدارد و خدا می‌داند كه از دست ما قبول تاج سلطنت را نكرده بلكه تمام ما را هلاك نماید حالا كه حمزه میرزا را تقدیر به دست ما داده خوبست بی‌تردید او را به سلطنت منتخب كنیم و فی الفور برخاسته تاج سلطنت را به سر او گذاریم و السّلام.
ص: 976
از آنجا كه اعتماد الدوله در انظار حضّار شخصی عاقل و مجرّب و مردی كامل و معمّر می‌نمود حاضرین جمیعا كلام او را قبول نمودند و امرا یقین كردند كه اگر صفی میرزا فرضا سالم باشد و به سلطنت جلوس كند دایره تازه‌ای برای خود تشكیل داده و آنها را از مناصب و مشاغل محروم می‌سازد و ناظر كه در آن مجلس حاضر بود مخصوصا بیشتر از سایر امرا وحشت از سلطنت صفی میرزا داشت و منكر سلطنت او و به سلطنت حمزه میرزا مصرّ بود و جهت این انكار و اصرار آنكه در چهار ساله مدت حبس صفی میرزا مخارج خوراك و پوشش او و مادرش لا بد می‌بایست از دایره ناظر برسد و ناظر به واسطه تملّقی كه از نور النساء خانم مادر حمزه میرزا داشت نسبت به صفی میرزا و مادرش نهایت بی‌اعتنائی را می‌كرد بنابراین كمال وحشت را از سلطنت صفی میرزا داشت پس آرای اهل مجلس بر این اتفاق نمود كه همان آن حمزه میرزا را به سلطنت ایران جلوس دهند.
آغا مبارك خواجه‌باشی كه تا آن وقت ساكت بود و هیچ حرف نمی‌زد از جای خود برخاسته وسط مجلس آمد و رو به حضّار نموده گفت كمال امتنان را از طرف نور النساء خانم و حمزه میرزا و شخص خودم به شما هیئت وزرا و امرا كه حاضر هستید اظهار می‌نمایم لیكن بر شما پوشیده نباشد كه كلمات و بیانات شما مرا زیاده متألّم ساخت شما اهل مجلس از وزرا و امرا و ارباب سیف و قلم كه در این محل حضور دارید به چه جرأت و به چه جهت صفی میرزا پسر بزرگ شاه عبّاس را كه بالاستحقاق وارث تخت و تاج سلطنت است از تاج و تخت موروثی خود محروم می‌نمائید و حمزه میرزا را كه طفل صغیر است به جای او منصوب می‌كنید و حال آنكه ادلّه‌ای كه شما برای خلع صفی میرزا و نصب حمزه میرزا اقامه می‌كنید واهی و لا طایل است و همّ و مقصود شما واحد و فقط اینست كه صغر سنّ حمزه میرزا را اسباب بقای تسلّط و حكمرانی خود در ایران قرار دهید و مدّت طفولیت او را غنیمت شمرده خود در این مملكت مسلّط و مختار باشید، اگر صفی میرزا دیوانه یا اعمی بود من كه خواجه‌باشی هستم و اختیار حرمخانه پادشاهی چه در سفر و چه در حضر به دست من است چگونه از این قضیّه مطّلع نمی‌شدم و حال آنكه شب و روز از شاه عبّاس منفكّ و دور نمی‌شدم و بر سبیل استمرار چه در حرمخانه و چه در دیوانخانه شب و روز با او بودم پس بطور
ص: 977
یقین بدانید كه من بهتر و بیشتر از شما به اسرار اندرونی و داخلی عمارات سلطنتی واقف هستم و می‌دانم كه صفی میرزا سالم و باشعور و بیناست و خدا را بر صدق قول خود شاهد می‌گیرم، و پس از این اظهار اگر شما بخواهید حمزه میرزا را به سلطنت بردارید خیانت بزرگیست كه به دولت و ملّت ایران كرده‌اید، و نمی‌دانید كه اگر این قصد و خیال شما صورت وقوع بهمرساند چه هرج‌ومرج و انقلابی در داخله مملكت درمی‌گیرد، غیر از شما دولت ایران باز امرا و رجال دارد تصوّر نمی‌كنید كه برخلاف شما آنها اندكی باغیرت و حقوق باشند و ملاحظه نمك‌خوارگی و حق‌شناسی را بنمایند و به هوای نفس طفل صغیری را بر مرد رشیدی ترجیح ندهند و به رغم انف شما صفی میرزا را به سلطنت بردارند آن وقت میان دو برادر كار به منازعه و كارزار كشد و دولت و ملت ایران به این واسطه دوچار مخاطرات و زوال گردد؟ آن وقت اگر شما زنده بمانید خجل و اگر هلاك شوید معذّب خواهید بود، و همین حمزه میرزا كه می‌خواهید او را به سلطنت منتخب كنید آن وقت شما را از سگ كمتر خواهد دانست زیرا كه بر او معلوم می‌شود كه شما اینكار را به هوای نفس كرده‌اید و باز بدانید همین حمزه میرزائی را كه به سلطنت برمی‌دارید و مصمّم جلوس دادن او هستید و من اتابك و لله او هستم قبل از آنكه شما به اینكار اقدام كنید من با همین ناخنهای خود او را خفه كرده و مرده او را نزد شما خواهم آورد، و اگر در این قصد و رأی واقعا مجدّ و مصر باشید حمزه میرزا تا ساعت دیگر زنده نخواهد ماند آن وقت باید الجاء و اضطرارا تاج سلطنت را بر سر صفی میرزا بگذارید.
چون خطابه آغا مبارك به اختتام رسید حیرت و بهت غریبی عارض حضار شد چرا كه از روی كمال بی‌غرضی و محض صدق بود، تقریبا ربع ساعت گذشت و هیچیك از حضّار جوابی نداده و حرفی نزدند، بعد از آن اعتماد الدوله سر بلند كرده گفت: اگر فی الحقیقه صفی میرزا سالم است و از عقل و بصر عاری نیست و در قصر اصفهان مقیم می‌باشد كمال بی‌انصافی است كه ما او را از سلطنت خلع نمائیم و برادر كوچك او را به جای او نصب كنیم. تمام امرا و وزرا كه حاضر بودند این حرف اعتماد الدوله را تصدیق نمودند. اعتماد الدوله گفت:
حالا كه آرا به سلطنت صفی میرزا متّفق شد باید شخصی را معجّلا به اصفهان
ص: 978
فرستاده هم تعزیت وفات شاه عبّاس و هم تهنیت جلوس صفی میرزا را به او تبلیغ و اظهار نمائیم. در انتخاب مأمورین كه باید به اصفهان بروند در میان امرا اختلاف شد و به سبب نقار و خلافی كه همیشه در میان امرای ایران بوده و هست هریك از حضّار می‌خواستند سبقت به دیگری گرفته خبر سلطنت صفی میرزا را به او بدهند و برسانند آخر الامر به اسم دو نفر قرعه كشیدند یكی تفنگچی‌باشی و دیگری قوللر آقاسی‌باشی و به حكم قرعه قوللر آقاسی‌باشی به این كار منتخب و معین گردید و از طرف هریك از امرا و وزرا یك نفر مأمور به اتّفاق مشار الیه روانه شد، بنابراین یازده نفر با قوللر آقاسی‌باشی از اردوی خسرو آباد به طرف اصفهان حركت كردند و هریازده نفر دفعة واحده وارد عمارت سلطنتی اصفهان شدند كه ابلاغ آرای امرا و وزرا را به صفی میرزا نمایند و عریضه‌ای را كه به مهر وزرا و امرا ممهور بود با تاج و خنجر و شمشیر سلطنتی به این شاهزاده تقدیم كنند، ورود مأمورین مقارن غروب روز شنبه جمادی الاولی بود كه در میدان نقش‌جهان اصفهان پیاده شدند و از در آلالوقاپو وارد گردیدند، قوللر آقاسی‌باشی به مستحفظ آلاقاپو حكم كرد كه جز فرستاده اعتماد الدوله دیگر كسی را اجازه دخول در عمارت ندهد یعنی آنها را دم در نگاهدارد همینكه قوللر آقاسی‌باشی با مأمور اعتماد الدوله به در عمارت حرمخانه رسید آغانظر را احضار كرده تفصیل را به او معلوم نمود، آغانظر وقتی كه صفی میرزا را از اندرون بیرون می‌آورد كه تاج سلطنت را بر سر او گذارد مادر صفی میرزا به واهمه اینكه مبادا تدبیری كرده باشند و بخواهند به حكم شاه عبّاس صفی میرزا را به قتل رسانند اظهار وحشت و بی‌قراری می‌نمود. خلاصه علی الصّباح شاه صفی دویّم كه بعدها به شاه سلیمان موسوم و معروف شد در عمارت تالار طویله جلوس كرد و تاج‌گذاری نمود. انتهی كلام شاردن.
هم در این سال كه سنه هزار و هفتاد و هفت باشد محمّد داراشكوه پسر بزرگ شاه جهان كه از عالمگیر شكست خورده و مقهور او بود و از هندوستان عزیمت ایران داشت امرای عالمگیر بر او غالب شده او را دستگیر كردند و نزد عالمگیر بردند و روانه دیار عدم شد. فوت زید شریف در مكّه معظّمه و حكومت شریف سعد پسر وسطی او به جای او.
ص: 979
اروپا- (انگلیس)- قسمت عمده شهر لندن به واسطه یانقین سه روز و سه شب معدوم گردید. ایجاد روزنامه رسمی در این مملكت. (فرانسه)- فوت آن‌داطریش مادر پادشاه فرانسه. (روس)- قزّاقهائی كه در طرف حاجی ترخان بودند به امپراطور روس شوریدند و چهار سال جنگ فیمابین شورشیان و قشون دولت طول كشید.

[سنه 1078 هجری- سنه 1667 مسیحی]

آسیا- به عقیده اغلب از مورّخین ایران در این سال امرا و وزرا و فضلا و اعاظم اهالی ایران صفی میرزا را در روز ششم شهر شعبان به سریر سلطنت جلوس دادند و جناب آقا حسین خوانساری تهنیت گفته خطبه خواندند، و لوازم تاج‌گذاری این پادشاه به عمل آمد و شاه صفی دویم معروف به شاه سلیمان گردید. هم در این سال محمد اكبر ابن عالمگیر اورنگ‌زیب كه از پدر خود رنجیده در دیار هند سرگردان می‌گشت و عالمگیر به برادران او حكم كرده بود كه راه او را از هرطرف سدّ نمایند، بعد از زحمت بسیار خود را به خلیج‌فارس رسانید چون این خبر را به شاه سلیمان عرضه داشتند حكم كرد جمعی را حاكم فارس به استقبال او فرستاده در نهایت اعزاز و تكریم او را به فارس آورند و میرزا ابراهیم اشتهاردی را به مهمانداری او مأمور كرده به فارس روانه ساخت و این شاهزاده را به احترام تمام به اصفهان آوردند و بعد از پذیرائی كامل در عمارت چهل‌ستون او را منزل دادند، و شاه سلیمان خود به دیدن او رفت و شرایط مهربانی و میزبانی را ظاهر ساخت، محمّد اكبر بن عالمگیر در ضمن شرح بعضی از سوانح و بیان رنجش خاطر پدر از او اظهار داشت كه چون ظهیر الدّوله محمّد بابر پادشاه جدّ من به اجداد پادشاهان ایران پناه آورد و به مقاصد خود نایل گردید همچنین بكرّات خانزادگان تركستان در حالت ضعف و انكسار از سلاطین صفویّه استمداد نموده بر دشمنان خود غالب گردیده و ظفر یافته‌اند متوقّعم مرا نیز به سپاهی امداد فرمایند كه با پدر خود به مدافعه و منازعه پردازم، شاه سلیمان در جواب گفت مخالفت پسر با پدر شرعا و عرفا پسندیده نیست، من در اصلاح ذات البین مساعی جمیله و كوشش زیاد خواهم
ص: 980
كرد كه غبار كدورت و نقار از میانه مرتفع و رفع گردد. زلزله عظیمه در بلاد شیروان و خرابی اكثر عمارات شماخی و هلاك دوازده هزار نفر از این غایله و این واقعه در سلخ جمادی الآخرای اینسال وقوع یافت. طلوع ستاره دنباله‌دار در ماه رمضان.
اروپا- (انگلیس)- جنگ فیمابین این دولت و هلاند و فتوحات سفاین جنگی هلاندی. عزل لرد كلاراندن صدراعظم انگلیس. (فرانسه)- ایجاد رصدخانه در پاریس و بنای اداره پلیس. روشن كردن كوچه‌های شهر پاریس به واسطه فانوس.

[سنه 1079 هجری- سنه 1668 مسیحی]

آسیا- در ماه ذیحجه این سال شیخ علیخان زنگنه به وزارت اعظم شاه سلیمان منصوب گردید. تبیین آنكه بعد از جلوس شاه سلیمان وزیر اعظم شاه عبّاس ثانی متقلد رتق‌وفتق امور مملكتی گردیده و چندان اعتنائی به شخص پادشاه نداشت و شاه سلیمان از این وضع نهایت متألّم و از وزیر خایف بود تا در این اوان روزی با شیخ علیخان زنگنه امیر آخور به تماشای كرّه اسبان خود رفته در ضمن از وضع رفتار و بی‌اعتنائی وزیر به پادشاه با شیخ علیخان سخن گفت شیخ علیخان عرض كرد اگر فرمان‌دهی من وزیر را از میان بردارم، شاه گفت چگونه می‌شود؟ شیخ علیخان عرض كرد فردا عمله اصطبل را به بهانه گرفتن جیره در اینجا جمع و حاضر میكنم شاه نیز اینجا بیاید و وزیر را بخواهد من كارش را به اتمام می‌رسانم علی الصّباح چنین كردند و چون وزیر به اصطبل آمد شیخ علیخان در اصطبل را ببست و سر وزیر را بریده از بام اصطبل نزد هواخواهان و ملازمان او انداخت و چون ملازمان و اتباع وزیر سر او را بدیدند متوحش شده هریك به جائی گریختند و شیخ علیخان به وزارت عظمی منصوب و اعتماد الدّوله لقب یافت و سالهای دراز طوری وزارت كرد كه پادشاه و رعیّت همه خشنود بودند و مملكت نظمی به كمال داشت و مكارم اخلاق شیخ علیخان و بلندی همّت او معروف است و از صفات او اینكه در تعظیم و تكریم علما و ارباب فضل مبالغتی وافر می‌نمود و شبها در لباس مبدّل در محلّات گردش می‌كرد و از اوضاع مملكت خبردار می‌گردید و به فقرا و
ص: 981
ضعفاء و طلّاب علوم و ایتام بذل و بخشش می‌كرد و حمّامات نیكو و رباطات در شهر و عرض راه عتبات عالیات بنا كرده است كه هنوز آثار آن باقیست و مدت هفت سال كه شاه سلیمان را درد پا و نقرس عارض بود و كمتر دیده می‌شد از اهتمام شیخ علیخان ابدا فتوری و قصوری در امور ملكی پدیدار نیامد، و بعضی وزارت شیخ علیخان را در سال هزار و هشتاد و شش نوشته‌اند. هم در این سال راجه سیوا در لباس درویشی و فقر از شهر خود بیرون آمده خود را به عبد اللّه قطب شاه رسانید و با یكدیگر عهد مودّت و اتّحاد بستند ولی سیوا او را بفریفت. زلزله سخت در آسیای صغیر كه موجب خرابی بسیار و هلاكت جمعی كثیر از سكنه اناطولی و بلاد مجاور گردید.
اروپا- (فرانسه)- تألیف فونتن شاعر معروف افسانه خود را. (لهستان)- ژان كازمیر پادشاه خود را از سلطنت خلع نموده لباس كشیشی در بركرده به فرانسه می‌آید.

[سنه 1080 هجری- سنه 1669 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلیمان در اصفهان در كمال فراغت مشغول امور سلطنت بود. آمدن ایلچی لهستان از راه حاجی ترخان به ایران. هم در این سال عالمگیر اورنگ‌زیب پادشاه هند از فرار راجه سیوا مطلّع شده حكم و فرمان به اطراف صادر نموده كه او را دستگیر كنند. آمدن جمعی كثیر از طایفه اوزبك به سرحدّات ایران و گرفتاری سردار اوزبك و قتل اكثری از همراهان او به دست عساكر قزلباش.
اروپا- (عثمانی)- یاغی شدن یحیی پاشا از پاشاهای عثمانی بر دولت و كشته شدن جمعی از اتباع او و آمدن یحیی پاشا به خاك ایران و رفتن او به هندوستان.
فتح جزیره كرید.
ص: 982

[سنه 1081 هجری- سنه 1670 مسیحی]

آسیا- در این سال فتنه عظیم در ماوراء النهر برپا شده انوشه والی اورگنج ولایت بلخ را غارت و نهب نمود. هم در این سال بعضی از ابنیه و عمارات دماوند را كه از صدمه و آسیب زلزله در آخر سال هزار و هفتاد و چهار هجری خراب و ویران شده بود مرمّت كرده به تعمیر آنها پرداختند و نگارنده در سال هزار و دویست و نود و شش كه در التزام ركاب اعلیحضرت شاهنشاهی خلّد اللّه ملكه به دماوند رسید كلمات مسطور در ذیل را در مسجد جامع دماوند كه از ابنیه بسیار قدیم است در جرز طرف چپ چسبیده به محراب كه در مقابل آن خطّ كوفی است كه از گچ بیرون آورده‌اند در روی چوب نوشته دید و ثبت نمود (بانی هذه الاستوانه بعد ما انهدمه الزلزله، جدّد حاجی میرزا علی بن مرحوم حاجی علی بابا، كتبه العبد المذنب العاصی اسمعیل بن مظفّر القاضی- انّ فی الجنّة نهرا من لبن- لعلّی و حسین و حسن- عمل استاد محمّد مقیم بن استاد ابراهیم فی احدی و ثمانین بعد الالف.
وقع تعمیر هذه الاستوانه فی الدولة ابو المظفر السلطان شاه سلیمان الحسینی الموسوی الصّفوی).
اروپا- (فرانسه)- قشون این مملكت كه تا این وقت ملبّس به لباس مخصوصی نبودند لباس معینی یك طرز و یك‌رنگ و یك‌جور برای آنها ترتیب داده شد و پوشیدند. ایجاد و تشكیل هتل دزانوالید یعنی موضعی به جهت صاحبمنصب و تابین قشون كه در جنگ ناقص می‌شوند در پاریس. برقرار شدن بوسوء فاضل معروف، به معلّمی پسر پادشاه.

[سنه 1082 هجری- سنه 1671 مسیحی]

آسیا- آمدن سفرای ماوراء النهر یعنی ایلچی پادشاه بخارا و فرستاده حكمران بلخ به دربار شاه سلیمان و پذیرفتن شاه سلیمان ایشان را و معاودت كردن سفرا بعد از نیل انعامات و خلاع فاخره. فتنه در مكّه معظّمه به واسطه مخالفت شریف سعد با حسن پاشا حاكم جدّه و گریختن حسن پاشا به مدینه منوّره و معزول شدن او. حمله
ص: 983
بردن محمّد خان حاكم استرآباد بر تراكمه دشت و اسیر نمودن جمعی از این طایفه را. گرفتن راجه سیوا به اعانت عبد اللّه قطب شاه دوازده قلعه از قلاعی را كه سلاطین نظام شاهیّه تصرّف كرده بودند، امّا راجه سیوا پس از فتح و مسخّر نمودن قلاع مزبوره آنها را به گماشتگان عبد اللّه قطب شاه واگذار ننمود.
اروپا- (فرانسه)- اختراع تفنگ چقماقی سنگی سرنیزه‌دار در این مملكت و تقسیم كردن این قسم تفنگ را به عساكر فرانسه.

[سنه 1083 هجری- سنه 1672 مسیحی]

آسیا- در این سال محمّد اكبر پسر عالمگیر پادشاه هند كه به اصفهان آمده بود و به جهت منازعه با پدر خود از شاه سلیمان استمداد می‌نمود از اعانت شاه سلیمان مأیوس گردید و باطنا از او دلگیر شده رخصت زیارت مشهد مقدّس طلب نمود، شاه سلیمان او را با تهیّه و اسباب نمایان به ارض اقدس روانه كرد و او در آن حضرت خلد نزهت اعتكاف جست. وفات عبد اللّه قطب شاه و برقرار شدن ابو الحسن داماد و خویش او به جای او. وفات علی عادل شاه و نشستن پسرش سكندر نام پنجساله به جای او.
اروپا- (فرانسه)- اعلان جنگ فرانسه و انگلیس با هلاند. مسافرت پادشاه فرانسه لوی چهاردهم و حضور او بشخصه در این جنگ. اهالی هلاند گیلیوم درانژ را به سلطنت منتخب می‌نمایند. (لهستان)- فتوحات سلطان محمّد خان چهارم در این مملكت و اخذ مالیات هرساله از پادشاه لهستان.

[سنه 1084 هجری- سنه 1673 مسیحی]

آسیا- در این سال راجه سیوا به واسطه فتح قلاعی كه در سنه هزار و هشتاد و دو ذكر شد قوّت و اقتداری حاصل نموده در راجكده مقرّ حكمرانی خود دم از استقلال زد و با شاه عالمگیر اورنگ‌زیب اظهار مخالف كرده اجلالی یافت. زلزله سخت در خراسان خاصّه در مشهد مقدّس در پانزدهم ربیع الثانی و خرابی عمارات آستانه
ص: 984
مقدّسه رضویّه سلام اللّه علیه و اكثر خانات و بازار و هلاك شدن چهارصد نفر از اهالی مشهد مقدّس و خرابی نیشابور از این زلزله كه تقریبا هزار و ششصد نفر نیز در این شهر براه دیار عدم رفتند.
اروپا- (فرانسه)- ایجاد اكسپوزیسیون صنایع در این مملكت در حیاط قصر سلطنتی.

[سنه 1085 هجری- سنه 1674 مسیحی]

آسیا- محمّد اكبر پسر شاه عالمگیر كه به ارض اقدس رفته مجاور شده بود در این سال داعی حق را لبیّك اجابت بگفت و در آن خاك پاك مدفون گشت.
ابتلاء و صدمات حاج در هنگام مراجعت از مكّه معظّمه و منهوب شدن حاج الّا معدودی از آنها و مردن امیر حاج از جوع و عطش.
اروپا- (انگلیس)- مصالحه مابین انگلیس و هلاند. (فرانسه)- فتوحات پادشاه فرانسه در خاك اسپانیول و در ساحل رن. (لهستان)- غلبه عساكر لهستان بر قشون عثمانی و كشته شدن جمعی كثیر از عثمانی با حسین پاشای حاكم شام.

[سنه 1086 هجری- سنه 1675 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال آدینه سلطان صاین خانی از سرداران تراكمه كه از چندی قبل بسیاری از تركمانان را مطیع و منقاد خود ساخته بود و رفته‌رفته از تاخت‌وتاز اطراف كارش بالا گرفته با شصت هزار سوار جرّار بر سر استرآباد آمد و این ولایت را غارت كرد و به نهب اموال مردم پرداخت و از حدود استرآباد به دامغان و سمنان نیز دست‌اندازی می‌كرد، و ساحت جرجان و استرآباد و بسطام عرصه‌گاه تاراج و استیلای او می‌بود. هم در این سال شاه سلیمان فرمان مسطور در ذیل در حق حاكم سیستان صادر نمود:
ص: 985

سواد فرمان شاه سلیمان‌

آنكه چون رفعت و معالی‌پناه ملك فتحعلی ولد مرحوم ملك نصرت خان حاكم سابق سیستان عرض و استدعا نمود كه وجوه ولایتی الكاء مزبور از قرار اضافه ده یازده بر ضبط ضابطان وجوه پنجاه‌یك دار القرار قندهار به همه ساله او مقرّر شود و از دفتر توجیه دیوان اعلی و سرخط تصدیق نموده را كه مشار الیه حسب الرقم اشرف از ابتداء هفتماهه بارس‌ئیل در سلك آقایان عظام منتظم، و مبلغ چهل تومان مواجب در وجه او مقرّر شده و وجه مزبور را از تاریخ مذكور صاحب طلب و ملازمت مشار الیه برقرار است و از سركار خاصّه تصدیق شده كه وجوهانه ولایتی سیستان و اوق «1» به ضبط ضابط وجوه پنجاه‌یك قندهار مقرّر است و عالیجاه حیدر خان ضابط سابق وجوه مزبور در تخاقوئیل سابق لغایت پیچین‌ئیل هرساله به مبلغ بیست و دو تومان بر این موجب از قرار اجاره و رفعت و معالی‌پناه الیاس بیگ ضابط حال نیز در تخاقوئیل هرساله به دستور ابو ابجمع نموده و نسخه‌جات سنوات بعد مشار الیه به دفتر نرسیده و عالیجاه ایشیك آقاسی‌باشی دیوان اعلی تجویز نموده بنابراین از ابتداء توشقان‌ئیل وجوه مزبور را حسب القبول مشار الیه عن اصل و اضافه بر این موجب به همه ساله مؤمی الیه مقرر فرمودیم ....
موافق معمول و ماخوذ سنوات بازیافت نموده زیاده یكدینار و یكمن بازیافت ننماید ضابط وجوه پنجاه‌یك دار القرار قندهار حسب المسطور عمل نموده وجوه مزبور را به همه ساله مشار الیه مقرّر دانسته اگر در نظر تفاوت داشته باشد و مؤمی الیه قبول ننماید خود ضبط نموده وجه همه ساله را به دست واصل مشار الیه سازد و الّا از آن قرار به همه ساله مؤمی الیه گذارد، مستوفی سركار خاصّه شریفه وجوه مزبوره را ابو ابجمع مشار الیه و سال‌به‌سال موافق تصدیق دفتر وجه به همه ساله را به خرج مجری نماید و در عهده داند تحریرا فی شهر جمادی الثانیه 1086.
اروپا- (انگلیس)- بنیان كلیسای معروف به سنت‌پل.
______________________________
(1). كذا فی الاصل. معنی «اوق» معلوم نشد كه چیست یا چه جائی است.
ص: 986

[سنه 1087 هجری- سنه 1676 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلیمان كلبعلی خان شاملو را با عساكر فراوان مأمور دفع آدینه سلطان صاین خانی و تركمانان همراه او نمود و كلبعلی خان متوجّه استرآباد شد چون آدینه تركمان از آمدن كلبعلی خان خبردار گردید طوایف متفرقه را كه در هرصحرائی سكنی و خیمه داشتند جمع كرده بر لب رود گرگان مستعد مقاتله و محاربه گردید و خندقی وسیع و عمیق بر گرد سپاهیان حفر نموده در كمال اطمینان بنشست و مصمّم جدال گشت، كلبعلی خان سردار با همراهان خود وارد شهر استرآباد شده بنه و آغروق خود را در شهر گذاشته با سواران و پیادگان از شهر بیرون آمد و از راه سیاه‌آب به حوالی گرگان‌رود رفت، آدینه سلطان با سواران تركمان از چودرو كوكلان ویموت یكباره آهنگ جنگ نمودند و چون عساكر قزلباش را نسبت به خود قلیل می‌دیدند بیباكانه مبادرت به قتال نمودند. كلبعلی خان شاملو نیز با سواران قاجار و افشار و گرایلی و استرآبادی و كتول و كبودجامه و تفنگچیان مازندرانی و عراقی از یك طرف صف كشیده با معاونت قلیچ خان حاكم استرآباد و جمشید خان حاكم بسطام به كارزار پرداخت، جنگی سخت درگرفت و با آنكه چند تیر تراكمه به كلبعلی خان سردار زدند و از چند موضع مجروح شد پای ثبات را از محلّ جنگ پس نگذاشت و مردانه كوشید و لشكر را قوّت قلب می‌داد لهذا لشكریان یكمرتبه بر تركمانان حمله نمودند، آدینه سلطان چون كار را زار دید خود را به عقب صفوف كشید و این حركت او اسباب اختلال و فتور تراكمه گردید ناچار تركمانان راه فرار پیش گرفتند و عساكر قزلباش آنها را تعاقب كردند در این اثنا سواری به آدینه رسیده او را بكشت و سرش را بریده نزد كلبعلی خان شاملو آورد امّا پس از غلبه و فتح و قتل بسیاری از تراكمه و نهب اموال ایشان كلبعلی خان سردار چون ده چوبه تیر از تركمانان خورده و خون بسیاری از وی رفته بدرود زندگانی گفت، پس از وصول خبر فتح به دربار شاه سلیمان این پادشاه بازماندگان كلبعلی خان را به اجری و عطایای لایقه مستمال و مرفّه نمود.
اروپا- (لهستان)- ژان سوبی‌یسكی از شجاعان این مملكت به سلطنت
ص: 987
منتخب گردید. (روس)- فوت الكسی امپراطور روس و جلوس پسرش فئودر به جای او به سلطنت.

[سنه 1088 هجری- سنه 1677 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلیمان در كمال آسایش و فراغ‌بال به مهام ملكی و امور سلطنت اشتغال داشت. هم در این سال راجه سیوا در دریا و در خشكی استعداد و تهیّه جنگ از جهازات و لشكر آماده ساخت و از جمله تهیه‌ای كه حاضر نمود دوازده هزار اسب خاصّه بود.
اروپا- (فرانسه)- لوی چهاردهم پادشاه فرانسه خود بشخصه به جنگ فلاندر رفت و فتوحات كرد.

[سنه 1089 هجری- سنه 1678 مسیحی]

آسیا- پیش از این از خودسری خان احمد كرد اردلانی ذكری نموده و اشاره كردیم كه پناه به دولت عثمانی برد پس از التجای او به دولت مشار الیها سلطان عثمانی سلیمان بابان را به حكومت كردستان مأمور كرد و او شهر سلیمانیه را ساخته به اسم خود منسوب نمود و در ایّام اشتغال شاه عبّاس ثانی به مهام ملكی و در اوان ارتحال او فرصتی به دست آورده كركوك و موصل را تسخیر نمود و بر استقلال خود افزود، در این سال به واسطه ازدیاد قوّتی كه سلیمان بابان در عالم و حالت خود می‌دید داعیه سلطنت در او پدیدار گردیده رأیت این دعوی را برافراشت و شاه سلیمان به خیال گوشمال او افتاد و برخی بنای شهر سلیمانیه را از وقایع این سال دانسته‌اند امّا ظاهرا این قول ضعیف است.
اروپا- (فرانسه)- فتوحات عساكر فرانسه در فلاندر و در سواحل رود رن.

[سنه 1090 هجری- سنه 1679 مسیحی]

آسیا- به زعم و عقیده بعضی از مورّخین سلیمان بابان در این سال كركوك و
ص: 988
موصل را مسخّر نمود و به خیال سلطنت و فرمانروائی افتاد و استبداد و استقلال او معروض شاه سلیمان گردیده به تهیّه تدمیر او پرداخت.
اروپا- (اسپانیول)- مزاوجت پادشاه اسپانیول با یكی از شاهزاده خانمهای فرانسه.

[سنه 1091 هجری- سنه 1680 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلیمان رستم خان سپهسالار را با لشكری جرّار مأمور دفع و تدمیر سلیمان بابان نمود و رستم خان به طرف شهرزور روانه شد. هم در این سال در بیست و سیّم ماه ذیحجّه به واسطه بارانهای زیاد كه در مكّه معظّمه باریده سیل این شهر شریف را خراب كرد و بیست و پنج نفر كه پناه به خانه كعبه زادها اللّه تعالی شرفا برده بودند در همانجا هلاك شدند و خلق كثیری نیز در شهر مكّه بدرود زندگانی گفتند.
اروپا- (فرانسه)- به واسطه فتوحات لوی چهاردهم پادشاه فرانسه بر القاب او پادشاه اعظم الحاق نمودند و الزاس لرن فی الحقیقه در این سال جزء مملكت فرانسه شد. (عثمانی)- در این سال در اسلامبول شخص فقیری یك قطعه الماس بیست و چهار قیراطی در میان مزبله كه در میان ادرنه‌قاپو بود پیدا كرد و به قیمت نازلی به شخص جواهری بفروخت، این مسئله معلوم و آشكارا گردیده آن قطعه الماس را به حكم سلطان محمّد خان چهارم سلطان عثمانی گرفته ضبط خزینه نمودند (پوشیده نباشد كه الماس مزبوره از جواهر نفیسه قیاصره بیزانس یعنی رومیّة الصّغری بوده و در اواخر سلطنت همان طبقه مفقود گردیده تا در این سال پیدا شد).

[سنه 1092 هجری- سنه 1681 مسیحی]

آسیا- در این سال رستم خان سپهسالار كه شاه سلیمان او را مأمور دفع سلیمان بابان كرده بود و به شهرزور آمده زبان‌دانی نزد سلیمان بابان فرستاد و نصایح
ص: 989
مشفقانه پیغام داد كه بلكه ترك خودسری و سركشی نماید ولی نصایح رستمخان اصلا ثمری نكرده و سلیمان بابان بهمان دعوی و داعیه سلطنت بود بلكه روزبروز بر غرور و نخوت خود می‌افزود. هم در این سال راجه سیوا در كوه داهیری قلعه محكم بنا كرد و عدّت و استعداد جنگی خود را زیاد نمود.

[سنه 1093 هجری- سنه 1681 مسیحی]

آسیا- در این سال رستم خان سپهسالار با قشونی كه همراه داشت به طرف سنندج و اردلان رفت سلیمان بابان نیز متابعین خود را جمع كرده متوجّه برابری و منازعه با رستم خان سپهسالار گردید و جنگی سخت و صعب در میانه درگرفت آخر الامر اكراد مقهور و مغلوب، و سلیمان بابان مقتول و روانه دیار عدم گردید و فتنه سلیمان بابان اول فتنه‌ای بود كه در عهد سلطنت شاه سلیمان بپا شد.
اروپا- (فرانسه)- دوكمن «1» سردار فرانسه شهر الجزایر را به ضرب خمپاره خراب و منهدم نمود. (روس)- مصالحه فیمابین این دولت و دولت عثمانی.

[سنه 1094 هجری- سنه 1682 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلیمان با كمال فراغت به سلطنت و كامرانی اشتغال دارد. نیز در این سال عادلشاه فتح خان افغان را در مقابل راجه سیوا به مدافعه و صوبه‌داری مأمور نمود ولی فتح خان با راجه سازش كرد.
اروپا- (انگلیس)- در این سال مغایرت و نقار فیمابین مهاجرین انگلیس كه در ینگی دنیای شمالی بودند و دولت انگلیس درگرفت. طلوع ستاره دنباله‌دار موسوم به هالی. (فرانسه)- اختلاف بزرگ مابین علمای دین و پادشاه فرانسه و ایجاد بعضی قانون مذهبی برخلاف رأی پاپ. سكنی گرفتن لوی چهاردهم پادشاه فرانسه در قصر و رسایل و خارج شدن كلیّة از شهر پاریس. ترتیب و برقرار نمودن
______________________________
(1). اصل آن دوكن با املای‌Duquiesnذیل وقایع سال 1095 دوكسن آمده است.
ص: 990
مدرسه توپخانه. (روس)- مناصبی كه به نجبا به واسطه نسب داده می‌شد متروك و مقرّر شد كه اعطای منصب به لیاقت و خدمت باشد. فوت فئودور دویم پادشاه كه اولادی نداشت كه به جای او سلطنت كند لهذا دو برادر او كه یكی ایوان و نوزده ساله و دیگری پطر و ده ساله بود سلطنت روس را فیمابین خود تقسیم می‌نمایند. اقتدار صوفی خواهر ایوان و پطر در مملكت. ترتیب دادن اپلخی دولتی در روس.

[سنه 1095 هجری- سنه 1683 مسیحی]

آسیا- در این سال سیدی سنبل حبشی و دو نفر دیگر از سازش فتح خان افغان با راجه سیوا و خیالات ایشان مطّلع شده فتح خان را گرفته مقیّد نمودند و عادلشاه بیجاپوری را از واقعه خبر دادند.
اروپا- (انگلیس)- شورش جمعی بر ضدّ پادشاه و حبس و قتل بسیاری از اعیان مملكت. (فرانسه)- دوكسن سردار فرانسه در ثانی شهر الجزایر را به ضرب خمپاره خراب كرده اسرای فرانسه را نجات می‌دهد. فوت ماری ترز ملكه فرانسه.
وفات كویو از وزرای معروف. منازعه فرانسه با اسپانیول و اطریش. ابتیاع و تصرّف نمودن دولت فرانسه بندر پندشیری را در هندوستان. (پرتوغال)- فوت پادشاه و جلوس رسمی پیر دویّم به تخت سلطنت این مملكت. (سود)- تولّد شارل دوازدهم كه از سلاطین شجاع متهوّر عالم محسوب می‌شود. (عثمانی)- لشكركشی دولت عثمانی بر ضدّ اطریش و سرداری قرامصطفی صدراعظم و محاصره نمودن شهر وینه را كه سوبی‌یسكی پادشاه لهستان عساكر عثمانی را از تصرّف این شهر مانع آمد و قرامصطفی در مراجعت در شهر بلگراد سربستان به حكم سلطان خفه شد.

[سنه 1096 هجری- سنه 1684 مسیحی]

آسیا- عادلشاه بیجاپوری برای سیدی سنبل حبشی و دو نفر معاضد او كه خبر
ص: 991
سازش فتح خان افغان را با راجه سیوا به او داده بودند خلعت و انعام فرستاده و حكمرانی بندر سورت را نیز به آنها واگذار نمود.
اروپا- (اطریش)- جنگ قشون اطریش با عساكر عثمانی و فتوحات قشون اطریش. اتّفاق امپراطور روس و جمهوری ونیز و پادشاه لهستان با دولت اطریش بر ضدّ عثمانی. (فرانسه)- سفاین جنگی لوی چهاردهم شهر ژن را به ضرب گلوله خراب می‌كند و عساكر برّی فرانسه نیز شهر لوكسامبورغ را فتح و مسخّر می‌نمایند.
ورود ایلچی از طرف دولت سیام به پاریس. فوت كرنیل عالم معروف.

[سنه 1097 هجری- سنه 1685 مسیحی]

آسیا- در این سال عبد العزیز خان پادشاه ماوراء النهر و تركستان حكومت و سلطنت را به برادر خود سبحانقلی خان اوزبك واگذار كرده خود مصمّم و عازم زیارت مكّه معظمه زادها اللّه تعالی شرفا و تعظیما گردید و از ماوراء النهر به جانب ایران عزیمت نمود چون این خبر به شاه سلیمان رسید به حكّام خراسان فرمان صادر كرد كه در همه منازل و عرض راه به شرایط تكریم و احترام پادشاه ماوراء النهر قیام و اقدام نمایند و او را معزّزا به دار السلطنه اصفهان رسانند.
اروپا- (انگلیس)- ژاك دویّم در سنّ پنجاه و دو سالگی به جای شارل دویّم جلوس می‌كند. شورش كنت دارگیل در اكس كه گرفتار و مقتول گردید.
(اطریش)- فتوحات عساكر این دولت در خاك عثمانی. (فرانسه)- مزاوجت مخفی لوی چهاردهم با مادام دمنتنن. (روس)- صوفی خواهر ایوان و پطر دوّم پادشاه ممالك روس رئیس دسته قشون موسوم به استرلیتس را مقتول می‌سازد و این دسته قشون بر ضدّ سلطنت برخاسته درصدد قتل دو برادر كه پادشاه هستند می‌باشند و نجبای مملكت روس دو پادشاه را از شرّ شورش استرلیتس فارغ و مستخلص می‌نمایند.
ص: 992

[سنه 1098 هجری- سنه 1686 مسیحی]

آسیا- در این سال راجه سیوا سفاین جنگی برای تسخیر جزیره‌ای كه در تصرّف سیّد سنبل حبشی بود تجهیز نموده جنگها فیمابین واقع شد و آخر الامر حبشیها غالب آمدند. هم در این سال اورنگ‌زیب عالمگیر شاه ابو الحسن قطب شاه والی كلكنده و دكن را مستأصل و مقهور نمود و دولت این طبقه زوال یافت. فسبحان الذی لا یدوم الا ملكه.
اروپا- (آلمان)- دول آلمان بر ضدّ فرانسه با دولتین اسپانیول و سود عهد مودّت می‌بندند. (فرانسه)- ایجاد مدرسه سنت‌سیر برای تعلیم صبایای نجبای مملكت. فوت پرنس دكنده از اقوام سلطنت و از سردارهای معروف. (روس)- عساكر روس در سمت قرم با قشون عثمانی جنگ می‌كنند و مقصود از این جنگ تصرّف بعضی سواحل دریای سیاه می‌باشد.

[سنه 1099 هجری- سنه 1687 مسیحی]

آسیا- در این سال عبد العزیز خان پادشاه تركستان و ماوراء النهر به اصفهان ورود نمود و شاه سلیمان او را استقبال كرد و در عمارت چهل‌ستون منزل داد و جشنی عظیم برای تشریفات ورود این پادشاه و مهمانی او گرفتند و اسباب نشاط و تفرّج و شكار از هرجهت برای پادشاه تركستان فراهم آوردند كه خاطر او به عیش و شادی مشغول باشد.
اروپا- (انگلیس)- پادشاه انگلیس فرستاده پاپ را پذیرفته و آشكارا طریقه كاتولیكی را اختیار می‌نماید. نوتن (نیوتن) معروف فصول اصول هندسی خود را طبع می‌نماید. (اطریش)- جنگ سخت قشون اطریش با عساكر عثمانی و فتح اسكلاونی. (فرانسه)- اتمام قصر و رسایل. (روس)- شكست قشون این دولت از خان قرم. (عثمانی)- به واسطه شكست عساكر این دولت از قشون اطریش اهالی مملكت به سلطان محمّد خان چهارم و وزراء شوریده سلطان را از سلطنت خلع
ص: 993
می‌كنند. جلوس سلطان سلیمان خان ثالث ابن سلطان ابراهیم خان برادر سلطان محمّد خان رابع در ماه محرّم این سال به سریر سلطنت عثمانی.

[سنه 1100 هجری- سنه 1688 مسیحی]

آسیا- وفات سیدی سنبل حبشی و برقرار شدن سیدی یاقوت خان به جای او و جنگ كردن سیدی یاقوت خان با راجه سیوا كه چند فروند كشتی از او بگرفت و اهالی كشتیها را به قتل رسانید. تولد نادر شاه افشار. وفات كافی شاعر شیرازی.
اروپا- (انگلیس)- تولد ولیعهد دولت انگلیس. منازعه پادشاه هلاند با انگلیس كه به این واسطه دولت فرانسه به هلاند اعلان جنگ نمود. ورود پادشاه هلاند به لندن و فرار پادشاه انگلیس به خاك فرانسه. (اطریش)- فتح بلگراد سربستان به دست قشون دولت اطریش. (پروس)- فوت فردریك گیلیوم دویّم پادشاه پروس و جلوس فردریك سیّم به جای او.

[سنه 1101 هجری- سنه 1689 مسیحی]

آسیا- در این سال عبد العزیز خان چنگیزی پادشاه تركستان و ماوراء النهر از اصفهان روانه مكه معظمه گردید و شاه سلیمان تهیّه و اسباب سفر شایانی برای او دید و فرامین به حكّام عرض راه ایران تا دریای عمّان نوشت كه همه‌جا پادشاه تركستان را چنانكه بایدوشاید احترام كنند و تشریفات لایقه فراهم و بعمل آورند.
هم در این سال اعتماد الدوله شیخ علیخان زنگنه وزیر شاه سلیمان داعی حق را لبیك اجابت گفت و مآثر خیریّه این وزیر عالی‌همّت صایب الرأی را پیش ذكر كرده‌ایم. وزارت میرزا طاهر قزوینی متخلّص به وحید به جای شیخ علیخان و بعضی میرزا طاهر را تبریزی دانسته‌اند، بهرحال این وزیر از اصحاب فضل و افضال بوده و كلیّاتی مشحون به نظم و نثر تركی و عربی و فارسی قریب به نود هزار بیت دارد امّا اشعار او به سبك اشعار هندیها و چندان پسندیده و مطبوع نیست بلكه اغلب مضامین آن موهون است.
ص: 994
اروپا- (انگلیس)- تفویض سلطنت انگلیس به پادشاه هلاند. (فرانسه)- ژاك دویّم پادشاه انگلیس كه به خاك فرانسه پناه برده بود در قصر سنت ژرمن سكنی می‌گیرد. لوی چهاردهم یك دسته كشتی جنگی به اختیار پادشاه انگلیس گذاشته كه به طرف ارلند برود. اعلان جنگ فرانسه با انگلیس. (اطریش)- فتوحات عساكر عثمانی به سرداری مصطفی كپرلی در خاك اطریش. (روس)- پطر در سنّ هفده سالگی برادر خود ایوان را از سلطنت خلع كرده و خواهر خود صوفی را بی‌دخل به كار مملكت نموده خود مستقلا به سلطنت می‌پردازد. معاهده دولت روس با چین.

[سنه 1102 هجری- سنه 1690 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلیمان به عمارت و ساختن هشت‌بهشت اصفهان پرداخت و آن را تمام كرد.
اروپا- (عثمانی)- وفات سلطان سلیمان خان ثالث در ماه رمضان این سال در سنّ پنجاه سالگی، جلوس سلطان احمد خان ثانی ابن سلطان ابراهیم خان برادر سلطان سلیمان خان به تخت سلطنت عثمانی نیز در ماه رمضان. (انگلیس)- ژاك دویّم كه در ارلند جنگ می‌كرد شكست خورد و فیما بین عساكر انگلیس و فرانسه در كانادا جنگ درگرفت، انگلیس در كلكته تصرّفات سلطنتی نمود.
(روس)- صاحبمنصبهای ملل خارجه را پطر در مملكت خود پذیرفته و قبول می‌نماید و خود مشغول تحصیل علوم جنگی و نظامی می‌باشد.

[سنه 1103 هجری- سنه 1691 مسیحی]

آسیا- در این سال یاقوت خان حبشی چندین قلعه از قلاع متصرّفی راجه سیوا را بگرفت و بسیاری از اهالی آن قلاع را معدوم و نابود ساخت. هم در این سال شاه سلیمان كلبعلیخان نام از امرای قزلباش را با سیصد نفر به ایلچی‌گری به دربار سلطان احمد خان ثانی سلطان عثمانی مأمور كرد كه تهنیت جلوس این پادشاه را
ص: 995
اظهار و تبلیغ نماید و هدایائی كه برای سلطان عثمانی اهدا نمود از قرار ذیل است:
چند پارچه ظرف چینی بسیار ممتاز، یكدست آفتابه لگن چینی، بیست و هفت كمان، سی و یك توپ زری، بیست و هفت توپ مخمل، هیجده طاقه شال ایرانی، نه طاقه شال كشمیری، نه توپ اطلس، هیجده قالیچه ایرانی، چهل و پنج نفر شتر، پانصد نافه مشك، پنجاه قطعه فادزهر، یك قبضه شمشیر مرصّع، یك سپر مرصّع، یك زنجیر فیل.
كلبعلیخان مزبور روانه اسلامبول شده تهنیت جلوس سلطان احمد خان را تبلیغ و هدایای مزبوره را تقدیم نمود.
اروپا- (انگلیس)- تمام مملكت ارلند در تحت سلطنت گیلیوم كه به سلطنت انگلیس منتخب شده بود درمی‌آید. (اطریش)- جنگ سخت فیمابین عساكر اطریش و قشون عثمانی در حوالی بلگراد و كشته شدن مصطفی كپرلی صدراعظم عثمانی. (فرانسه)- فوت لوووا سردار معروف.

[سنه 1104 هجری- سنه 1692 مسیحی]

آسیا- در این سال نوّاب فتحعلیخان قاجار قوینلو جدّ بزرگوار سلاطین قاجار در استرآباد متولّد گردید. هم در این سال امرای اورنگ‌زیب عالمگیر پادشاه در جنگ راجه سیوا مقهور و مغلوب شدند.
اروپا- (انگلیس)- جنگهای متعدد فیمابین پادشاه تازه انگلیس و عساكر فرانسه. (روس)- ابتدای ساختن كشتی در این مملكت كه پطر در سمت دریای سفید خود كشتی‌رانی می‌كند و این ابتدای اجرای عمل كشتی‌رانی در روسیّه است.

[سنه 1105 هجری- سنه 1693 مسیحی]

آسیا- وفات شاه سلیمان صفوی كه بیست و هشت سال و كسری در ایران به فراغت و كامرانی سلطنت كرد و نادرا غایله‌ای روی داد كه اسباب تشتّت و تفرقه
ص: 996
خیال او گردد و شاه سلیمان را در اصفهان و غیره بعضی ابنیه و مآثر خیریّه از قبیل حمّام و رباطات و مساجد و غیره است. وفات میر محمّد هاشم متخلّص به هاشمی.
اروپا- (انگلیس)- امتداد جنگ مابین انگلیس و فرانسه. (فرانسه)- ایجاد نشان سنت‌لوئی در این دولت. (سیسیل از ایطالیا)- بروز زلزله سخت در این ناحیه كه شصت شهر و قریه را منهدم و خراب نمود و پنجاه هزار نفر از آسیب آن هلاك و روانه دیار عدم شدند.

[سنه 1106 هجری- سنه 1694 مسیحی]

آسیا- پوشیده نباشد كه شاه سلیمان را هفت پسر بوده، اكبر آنها سلطان حسین میرزا و اعقل سلطان مرتضی، و شاه سلیمان وصیّت كرده بود كه اگرچه سلطان حسین بزرگتر است ولی سلطان مرتضی در قواعد ملك‌داری بصیر و برای سلطنت انسب می‌باشد و او را به سلطنت بردارند امّا امرا خاصّه شاهقلی ولد شیخ علیخان به سبب این‌كه سلطان حسین میرزا شاهزاده حلیم و محجوب بود برای مصلحت حال خود چشم از صلاح مملكت و دولت پوشیده او را در این سال به پادشاهی برداشتند و به صحبت علمای ظاهر تحریض كردند و خود به مقاصدی كه داشتند اشتغال جستند و دولت صفویه كه چندی در عالم وقوف بود یا بطور غیرمحسوس تنزّل می‌نمود یكباره رو به انحطاط نهاد و علایم و آثار زوال آن پدیدار گردید. هم در این سال شاه سلطان حسین گرگین خان معروف به شاه‌نواز خان را به حكومت قندهار مأمور كرده مشار الیه به محل حكمرانی خود رفت و این همان گرگین خان است كه سوء سلوك او اسباب شكایت و هیجان افاغنه گردید و دولت صفویّه را به دست انقراض داد.
اروپا- (عثمانی)- وفات سلطان احمد خان ثانی در پنجاه و چهار سالگی در روز یكشنبه بیست و دویّم جمادی الآخری و مدّت سلطنت سلطان احمد خان سه سال و هشت ماه و بیست و پنج روز بوده است، جلوس سلطان مصطفی خان ثانی ابن سلطان محمّد خان رابع و این سلطان در مدت نه سال سلطنت خود محبوس بود
ص: 997
و در حبس به تحصیل علوم اشتغال داشت و امرا به رتق‌وفتق امور می‌پرداختند، گویند وقتی كه لشكریان بر او شوریدند امنای دولت صلاح در این دیدند كه سلطان مصطفی خان برادر خود سلطان احمد خان را به قتل رساند تا لشكریان ناچار به سلطنت او تمكین كنند سلطان مصطفی خان گفت نزد من عزل بهتر از آن است كه به قتل برادر خود اقدام نمایم و خود اول كسی بود كه سلام سلطنت به سلطان احمد خان داد. (انگلیس)- ایجاد و تشكیل بانك در این مملكت. امتداد جنگ مابین انگلیس و فرانسه و خراب نمودن دییپ و هاور و دونكرك بنادر فرانسه را به ضرب خمپاره. (فرانسه)- اتمام لغت آكادمی كه در سنه هزار و ششصد و سی و پنج عیسوی شروع شده بود.
افریقا- در این سال تونس جزو الجزایر می‌شود.

[سنه 1107 هجری- سنه 1695 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال شاه سلطان حسین فرمان مسطور در ذیل را به علی سلطان زاخوری از حكّام گرجستان نوشت:

سواد فرمان شاه سلطان حسین‌

امارت‌پناه علی سلطان حاكم زاخور- در این وقت رقم و خلاع امارت آن امارت‌پناه را مصحوب مرتضی قلی بیگ غلام خاصّه شریفه من عمله عطّارخانه جهت آن امارت‌پناه ارسال فرمودیم به توجهّات پادشاهانه مستمال باشد.
هم در این سال سیدی یاقوت خان حبشی را زخمی زدند ولی كاری نیفتاد و مرتكبین این سوءقصد گرفتار گردیدند. هم در این سال مخلص خان از امرای اورنگ‌زیب عالمگیر پادشاه هند درگذشت.
اروپا- (انگلیس)- امتداد جنگ مابین انگلیس و فرانسه و هلاند.
(فرانسه)- فوت لافونتن شاعر معروف. (روس)- پطر شهر آزوف را محاصره كرده ولی فایده‌ای بر این محاصره مترتّب نمی‌شود.
ص: 998

[سنه 1108 هجری- سنه 1696 مسیحی]

آسیا- در این سال بعضی از امرای هنود برهان‌پور را كه شهریست از بلاد هند محاصره كردند اورنگ‌زیب عالمگیر پادشاه هند سرداری فرستاده امرای مزبوره را مقهور و منكوب نمودند. هم در این سال شاه سلطان حسین سفیری كه برای تهنیت جلوس سلطان مصطفی خان ثانی سلطان عثمانی مأمور اسلامبول نموده بود مراجعت كرده هدایائی كه سلطان عثمانی برای پادشاه ایران فرستاده از این قرار بود:
اسب عربی با یراق مرصّع و ركاب طلا و زین مكلّل به جواهر و غاشیه مرصّع به لعل، شمشیر مرصّع یك قبضه، دبّوس مرصّع یك قبضه، و این اوّل هدیه معتبری بود كه از جانب سلاطین عثمانی برای پادشاهان ایران فرستاده شد و پس از چندی محمّد بیگ كه سابقا وزیر امور خارجه عثمانی بود به سفارت به ایران آمد.
اروپا- (انگلیس)- در این سال مجدّدا ژاك دویّم سعی و كوشش نمود كه بلكه دوباره مالك تاج و تخت انگلیس گردد. (فرانسه)- فوت مادام دسوین‌یه كه انشاء فرانسه را در این مملكت تغییر داد (مثل اینكه در عهد خاقان خلدآشیان فتحعلی شاه طاب اللّه ثراه مرحوم میرزا ابو القاسم قایم‌مقام سبك انشاء ایران را تغییر داد). (لهستان)- فوت سوبی‌یسكی پادشاه لهستان. (روس)- پطر شهر آزوف را بطور غلبه فتح نمود. انكشاف شبه جزیره كامچاتكا (كامشاتكا) در انتهای شرقی مملكت سیبری.

[سنه 1109 هجری- سنه 1697 مسیحی]

آسیا- در این سال قلعه ستاره كه از قلاع مشهوره راجه‌سیوا و فرزندان او بود به تصرّف عساكر اورنگ‌زیب عالمگیر پادشاه هند درآمد و رام‌راجای هندو درگذشته و صفحه دكن مصفّی گردیده اورنگ‌زیب را شد.
اروپا- (انگلیس)- امتداد جنگ مابین انگلیس و فرانسه و هلاند كه در آخر این سال فرانسه با انگلیس مصالحه كرد و گیلیوم درانژ پادشاه هلاند را به سلطنت
ص: 999
انگلیس شناخت. (اطریش)- فتوحات عساكر این دولت بر ضدّ عثمانی.
(فرانسه)- تألیف لغت مشرق‌زمین به واسطه دربلو كه در این لغت اسامی مشاهیر و معارف مشرق زمینی و كتب معتبره شرقیه و اسامی مصنّفین آن كتب ضبط است.
(روس)- مسافرت پطر به فرنگ كه از طرف لیونی به سود و از آنجا به پروس و از پروس به هلاند رفت و در هلاند بشخصه در كارخانه كشتی‌سازی كار كرد.
(سود)- فوت شارل یازدهم و جلوس شارل دوازدهم به جای او به سلطنت سود.

[سنه 1110 هجری- سنه 1698 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه سلطان حسین با فراغت به كار سلطنت یعنی به صحبت علمای ظاهر مشغول بود و امرا به عیش و شادی و لهو و لعب و بی‌اعتنائی به امور دولتی و مصالح ملكی می‌گذرانیدند.
اروپا- (اسپانیول)- در این سال هلاند و انگلیس و فرانسه با یكدیگر متّفق شده مصمّم تقسیم مملكت اسپانیا هستند. (روس)- مسافرت پطر به لندن كه در مملكت انگلیس چندین نفر صاحبمنصب و معلّم اجیر می‌نماید و در مراجعت از لندن به وینه می‌آید و به واسطه شورش طایفه استرلیتس به عجله به مسكو برمی‌گردد و در ورود به مسكو این دسته قشون را كه به این اسم موسوم‌اند تماما به قتل می‌رساند. ابتدای حفر نهری كه رودخانه دن و ولگا را بهم وصل می‌كند.

[سنه 1111 هجری- سنه 1699 مسیحی]

آسیا- در این سال چون افاغنه قندهار از سوء سلوك گرگین خان حاكم قندهار به ستوه آمده بودند میرویس افغان رئیس طایفه غلیجائی به وكالت افاغنه قندهار رو به دربار شاه سلطان حسین نهاده كه تظلّم نماید امّا چون شاه سلطان حسین اغلب اوقات در حرمخانه و خلوتخانه بود میرویس نتوانست به خدمت شاه برسد و عرایض خود را معروض دارد لهذا تظلّمات افاغنه قندهار را به وزرا و امرا اظهار كرد ولی از آنجا كه اغلب امنای دولت شاه سلطان حسین از طایفه گرجیّه بودند میرویس در
ص: 1000
هرمجلسی كه سخن می‌گفت او را جوابهای خشن می‌دادند، میرویس مدّتی در اصفهان بماند و از وضع دولت بدرستی مستحضر شد و دانست كه دادرسی نخواهد یافت، لهذا به جانب مكّه معظّمه شتافت. هم در این سال اورنگ‌زیب پادشاه هندوستان قلعه پرناله را متصرّف شد. وفات مرحوم ملّا محمّد باقر مجلسی اعلی اللّه مقامه.
اروپا- دامییه كه دور دنیا را سیاحت كرده است نوول برتانی را كه مملكت وسیعی است در ینگی دنیا انكشاف می‌نماید. (دانمارك)- فوت كریستیان پنجم پادشاه و جلوس پسرش فردریك چهارم به جای او به سلطنت. (فرانسه)- فوت راسین عالم معروف. طبع كتاب تلماك از مصنّفات فنلن نویسنده مشهور و معروف. (روس)- پطر تقویم روس را تغییر داده اول ژانویه را مبدأ و ابتدای سال قرار می‌دهد.

[سنه 1112 هجری- سنه 1700 مسیحی]

آسیا- در این سال میرویس افغان رئیس طایفه غلیجائی از مكّه معظّمه مراجعت به اصفهان كرده كارها را خرابتر از سابق دید و فتورات دولت را به تحقیق فهمید و با كمال یأس و دلتنگی از اصفهان راه قندهار را پیش گرفت و افاغنه را از وضع دولت و سلطنت شاه سلطان حسین خبردار نمود. هم در این سال محمّد پاشا كه از طرف سلطان مصطفی خان ثانی به ایلچیگری به دربار شاه سلطان حسین آمده بود بعد از چهار ماه توقف در اصفهان و سه مرتبه استدراك حضور پادشاه ایران روانه اسلامبول شد و بعد از چندی در همین سال فرستاده‌ای از ایران ولی نه از جانب شاه سلطان حسین بلكه از جانب میرزا محمّد مؤمن خان، خان خانان وزیر شاه سلطان حسین وارد اسلامبول شد و نامه وزیر ایران را به صدراعظم عثمانی تقدیم كرد و در این نامه وزیر ایران از صدراعظم عثمانی خواهش كرده بود كه دولت عثمانی اجازه دهد مشاهد شریفه كربلا و نجف را كه رو به خرابی و انهدام نهاده بود دولت ایران مرمّت نماید، امّا فرستاده وزیر ایران جواب مساعدی نشنیده مأیوسا بازگشت. هم در این سال سپاه اورنگ‌زیب عالمگیر قلعه موسوم به كهیلنا را كه
ص: 1001
از قلاع مستحكمه هندوستان بود به غلبه فتح و مسخّر نمودند.
اروپا- (اسپانیول)- معاهده جدید فرانسه و انگلیس در تقسیم مملكت اسپانیا در حالتی كه پادشاه اسپانیول حیات دارد و از آنجا كه پادشاه اسپانیول اولاد و وارث مستقیمی ندارد كه در اسپانیول سلطنت نماید دولتین مذكورتین مصمّم تملّك و تقسیم اسپانیول شده‌اند، بنابراین مقدّمه در اواسط این سال شارل دویّم پادشاه اسپانیول فلیپ دانجو نوه لوی چهاردهم پادشاه فرانسه را به ولیعهدی خود منتخب می‌نماید و بعد از دو سه ماه شارل دویّم وفات كرده فلیپ پنجم نوه پادشاه فرانسه به سلطنت اسپانیول برقرار می‌گردد.

[سنه 1113 هجری- سنه 1701 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال عساكر اورنگ‌زیب عالمگیر پادشاه هندوستان میلی تمام به گرفتن قندهار و زمین‌داور داشتند و میرویس غلیجائی را به خاطر رسید كه بر حاكم قندهار حمله برد اگر مغلوب شد با پادشاه هندوستان اتفاق كند و اگر غالب آمد خود و طایفه او به حكومت قندهار و این نواحی پردازند لهذا با بزرگان طایفه غلیجائی معاهده نموده آنها را با خود متفق ساخت و بر گرگین خان حاكم قندهار خروج كرده او را بكشتند و میرویس خود به مسند حكمرانی قندهار نشست. هم در این سال سپاه اورنگ‌زیب عالمگیر حصار كندانا را فتح كردند. هم در این سال شاه سلطان حسین فرمان مسطور در ذیل را به اسم وزیر آذربایجان صادر نمود:

سواد فرمان شاه سلطان حسین‌

حكم جهانمطاع شد- آنكه وزیر آذربایجان به شفقت شاهانه سرافراز گشته چون بر مضمون رقم اشرف مطّلع گردد از ابتداء هفتماهه ئیلان‌ئیل مبلغ پانزده تومان تبریزی كه به مواجب رفعت‌پناه طهمورث بیگ ولد عیسی ارسطاو سابق قراقلخان مقرّر است سال‌به‌سال از بابت وجوهات ضبطی خود مهم‌سازی رفعت‌پناه مشار الیه و قبض در ضمن تصدیق عالیجاه والی گرجستان كارتیل بازیافت نماید كه از آن قرار به خرج مجری است و هرساله رقم مجدد طلب ندارد و
ص: 1002
در عهده شناسد.
ربیع الاول 1113
ایضا فرمان مسطور در ذیل را شاه سلطان حسین به علی سلطان زاخوری نوشته است:

سواد فرمان شاه سلطان حسین‌

.... علی سلطان حاكم زاخور بداند كه در این وقت عالیجاه شمخال عرض نموده بود كه شصت هزار نفر اروس به هشت فرسخی ترخویه به طلب قراقائی كه از ولایت مزبوره فرار نموده نزد قریم شمخال آمده و مشار الیه او را محافظت نموده آمده‌اند چون بر مضمون رقم اشرف مطّلع گردد خود با قشون مقرّر خود و ایل خود مسلّح و مكمّل نزد عالیجاه مومی الیه حاضر گردد كه هرگاه از جماعت مزبوره حركتی رخ نماید حسب الصّلاح عالیجاه مشار الیه به خدمات و رفع و دفع خذله مزبوره اشتغال نماید. 1113
اروپا- (اسپانیول)- تمام دول فرنگ فلیپ پنجم پادشاه اسپانیول را شناختند غیر از دولت اطریش، و به این واسطه فیمابین فرانسه و اطریش جنگ درگرفت و این جنگ موسوم به جنگ حق وراثت اسپانیول می‌باشد كه دولت اطریش نیز این ادّعا را داشت و با انگلیس و هلاند اتفاق نمود. (انگلیس)- گیلیوم پادشاه، آن استوار خواهرزن خود را به ولیعهدی منتخب می‌نماید. فوت ژاك پادشاه مخلوع انگلیس در سنت ژرمن خاك فرانسه و لوی چهاردهم پادشاه فرانسه به پسر ژاك دویّم خطاب سلطنت انگلیس را می‌دهد. (پروس)- فردریك سیّم كه تا این وقت لقب والیگری پروس را داشت خود را فردریك اوّل و پادشاه پروس خواند.

[سنه 1114 هجری- سنه 1702 مسیحی]

آسیا- در این سال چون شاه سلطان حسین مقتول شدن گرگین خان حاكم قندهار را شنید كیخسرو خان برادرزاده گرگین خان را به حكومت قندهار مأمور كرد و كیخسرو خان به محلّ مأموریّت خود شتافته قندهار را محاصره نمود.
ص: 1003
اروپا- (اسپانیول)- در باب سلطنت اسپانیول انگلیس و اطریش به فرانسه و اسپانیول اعلان جنگ می‌كنند و قشون فرانسه و اطریش در سمت ایطالیا جنگهای سخت می‌نماید. (انگلیس)- فوت گیلیوم سیّم پادشاه انگلیس و هلاند و جلوس آن استوار ملكه به سلطنت انگلیس. (سود)- فتوحات شارل دوازدهم در لهستان.
(روس)- ایجاد و ترتیب مدرسه هندسه و نجوم و مریضخانه بزرگ در شهر مسكو.

[سنه 1115 هجری- سنه 1703 مسیحی]

آسیا- در این سال كیخسرو خان برادرزاده گرگین خان گرجی مشغول محاصره قندهار بود و عبد اللّه خان ولد حیات سلطان ابدالی از طوایف افغان با پسر خود اسد اللّه خان با كیخسرو خان موافقت نموده والی ابدالی شد.
اروپا- (عثمانی)- در این سال ینگچریان شیخ الاسلام عثمانی را مقتول ساختند و سلطان مصطفی خان ثانی در حبس درگذشت و سلطان احمد خان ثالث ابن سلطان محمّد خان رابع را قشون ینگچری روز چهارشنبه نهم ربیع الاول به تخت سلطنت عثمانی جلوس دادند. (روس)- در این سال پطر شهر پطرزبورغ را بنا كرد و برای اینكه این شهر از تطاول اهالی سود از طرف دریا محفوظ باشد قلعه كرنشتاد را در مصبّ رود نوا بساخت. (فرانسه)- فتوحات عساكر فرانسه در سواحل رن.

[سنه 1116 هجری- سنه 1704 مسیحی]

آسیا- كیخسرو خان برادرزاده گرگین خان گرجی پس از آنكه یكسال تقریبا قندهار را در بند محاصره داشت به دست افاغنه مقتول شد و شاه سلطان حسین محمد زمان خان را به حكمرانی و تسخیر این شهر مأمور و روانه كرد و محمد زمانخان هم كاری از پیش نبرده درگذشت.
اروپا- (انگلیس)- امیرال‌رك سردار بحری انگلیس جبل الطارق را متصرّف گردید. (فرانسه)- فوت بوسوء عالم معروف. ترجمه كتاب الف لیله از عربی به
ص: 1004
فرانسه به توسّط گالاند.

[سنه 1117 هجری- سنه 1705 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال شاه سلطان حسین مرتضی قلیخان نام از امرای قزلباش را به سفارت به دربار دولت عثمانی فرستاد كه تهنیت جلوس سلطان احمد خان سیّم را تبلیغ نماید و ایلچی مشار الیه در ماه رمضان وارد اسلامبول گردید. هم در این سال میرویس در حكومت قندهار استقلال تمام یافت و مدّت هشت سال مستقلا حكمرانی كرد. هم در این سال فرمان مسطور در ذیل را شاه سلطان حسین به فتحعلیخان حاكم سیستان نوشت:

سواد فرمان شاه سلطان حسین‌

حكم جهانمطاع شد- آنكه ایالت و شوكت‌پناه حشمت دستگاه زینا للایالة و الشوكة فتحعلیخان حاكم سیستان به شفقت بی‌غایت شاهانه سرافراز گشته بداند كه در این وقت بنابر توجّه خاطر اشرف درباره آن ایالت و شوكت‌پناه خلاع فاخره به او عنایت و مرحمت و ارسال فرمودیم به توجّهات پادشاهانه مستمال و امیدوار باشد مقرّر آنكه سایر خلاع مزبور را به انعام ایشیك وكیل عالیجاه سپهسالار مقرّر دانسته رسانند و در عهده شناسند تحریرا فی شهر جمادی الثانیه 1117.
اروپا- (اطریش)- فوت لئوپلد امپراطور اطریش و جلوس پسرش ژوزف اوّل به جای او. (انگلیس)- در این سال ششصد فروند كشتی انگلیس تجارت زغال سنگ می‌نمودند یعنی زغال‌سنگ از انگلیس به خارج حمل می‌كردند (لهستان)- جلوس استانیسلاس در ورشو.

[سنه 1118 هجری- سنه 1706 مسیحی]

آسیا- در این سال عبد اللّه خان ابدالی و پسرش اسد اللّه خان به خیال تسخیر هرات
ص: 1005
افتادند و اغتشاش در آن نواحی زیاد شد شاه سلطان حسین به جهت انتظام امور هرات و قندهار از اصفهان عزیمت قزوین نمود و به طهران آمده در اینجا متوقف گشت. هم در این سال اورنگ‌زیب عالمگیر پادشاه هند بعد از پنجاه و یكسال پادشاهی درگذشت و برخی وفات اورنگ‌زیب را داخل در حوادث سال بعد نوشته‌اند مورخین ایران اغلب سنّ اورنگ‌زیب را نود سال و مورّخین فرنگ صد سال می‌نویسند، در هرحال این پادشاه معمّر و مدّت متمادی با قدرت تمام به سلطنت مشغول بود و بعد از وفات او سلطنت گوركانیّه در هند مایل به ضعف و تنزّل گردید. جلوس بهادر شاه به جای اورنگ‌زیب.
اروپا- (پرتوغال)- فوت پیر دویّم پادشاه و جلوس ژان پنجم در سنّ هفده سالگی به جای او.

[سنه 1119 هجری- سنه 1707 مسیحی]

آسیا- استیلای اسد اللّه خان ابدالی بر هرات پس از جنگ با جعفر خان استاجلو و كشته شدن او كه بعد از آن طایفه ابدالی غوریان و بادغیس و فراه را نیز گرفتند و فتحعلی خان تركمان از جانب شاه سلطان حسین به سرداری هرات مأمور شد و با اسد اللّه خان پسر عبد اللّه خان ابدالی در حدود كوسویه جنگ كرده مغلوب و مقتول شد.
اروپا- (فرانسه)- فتوحات عساكر فرانسه در سواحل رود رن. فوت وبان مهندس نظامی معروف. (روس)- پطر در خفا كاترین معشوقه خود را به مزاوجت اختیار می‌كند.

[سنه 1120 هجری- سنه 1708 مسیحی]

آسیا- در این سال محمود غلیجائی ولد میرویس از شوكت اسد اللّه خان ابدالی خبر شده به ملاحظه صلاح و صرفه خود لشكر بر سر او كشیده جنگی سخت با او نموده اسد اللّه خان به قتل رسید و محمود عریضه‌ای خدمت شاه سلطان حسین
ص: 1006
فرستاد و این امر را دولتخواهی به خرج داد، ساده‌لوحان دربار شاه سلطان حسین را باور آمده شمشیری مرصّع به جهت او فرستادند و حسینقلی خان لقب دادند و صوفی صافی ضمیر دولتخواه خواندند و حكومت قندهار را به او بخشیدند.
اروپا- (انگلیس)- سفاین جنگی فرانسه كه ژاك سیّم پسر ژاك دویّم را به طرف اكس می‌بردند به واسطه انقلابات دریا به مقصد نرسیدند همینقدر شد كه بعد از زحمت زیاد به ادنبورگ وارد گردیدند. (روس)- شارل دوازدهم عساكر روس را از بعضی بلاد لهستان خارج كرده و مصمّم منازعه با ان دولت می‌گردد و شكست سختی از قزّاقها می‌خورد.

[سنه 1121 هجری- سنه 1709 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال محمود ولد میرویس افغان ملقّب به حسینقلی خان به بهانه تنبیه طایفه ابدالی به جانب سیستان رفت و این ولایت را مسخّر نمود و این خبر به امنای شاه سلطان حسین رسید لطفعلی خان بیگلربیگی سپهسالار فارس عمّ فتحعلی خان وزیر اعظم را مأمور نمودند كه فتنه محمود را رفع و دفع نماید، مشار الیه با لشكری به طرف محمود راند و شكست سختی خورده بسیاری از همراهان او مقتول و اموال ایشان منهوب افاغنه گشته لطفعلی خان ناچار به شیراز بازگشت، در این اثنا خبر شورش فارسی‌زبانان قندهار به محمود رسیده كرمان را غارت نمود و به طرف قندهار راند. هم در این سال فرمان مسطور در ذیل را شاه سلطان حسین به اسم جعفر خان برادر فتحعلی خان حكمران سیستان صادر نمود:

سواد فرمان شاه سلطان حسین‌

.... آنكه پیوسته منظور نظر عدالت‌گستر و قرارداد خاطر معدلت‌پرور آنست كه بندگان این آستان عرش توأمان و غلامان این عتبه آسمان‌سان روز به روز مورد مراحم بیش‌ازپیش شاهنشاهی و آنا فآنا مظهر الطاف نامتناهی فرمائیم، مصداق این سیاق صدق اتّساق حال نیكومآل ایالت و شوكت‌پناه حشمت دستگاه كمالا للایالة و الشوكة ملك جعفر خان برادر مرحوم ملك فتحعلی خان حاكم
ص: 1007
سابق سیستان است لهذا شمّه‌ای از شفقت شاهانه و شرّ ذمّه‌ای از مرحمت پادشاهانه شامل حال ایالت و شوكت‌پناه مشار الیه فرموده از ابتداء ده ماهه اودئیل ایالت‌پناه مشار الیه را به رتبه ایالت الكای مزبور سرافراز و آنچه به هرجهت در ازای ایالت آنجا در وجه حاكم سابق آنجا مقرّر بود به دستور العمل در وجه ایالت و شوكت‌پناه مشار الیه عنایت فرمودیم كه چنانچه باید و شاید به امر مذكور و لوازم آن قیام و اقدام نموده دقیقه‌ای فوت و فروگذاشت ننماید و در نظم و نسق الكای مزبور و آراستگی سپاه ظفرپناه و تنبیه و تأدیب دزد و قطّاع الطّریق و اجامره و اوباش و دفع و رفع معاندین مساعی جمیله به منصه ظهور رساند و با رعایا بر وجه احسن سلوك نموده دعای خیر جهت ذات اقدس اعلی حاصل نماید. غازیان و كدخدایان و جمهور سكنه و متوطنین الكای مزبور مشار الیه را حاكم بالاستقلال خود دانسته اطاعت و انقیاد او را واجب دانسته و در عهده شناسند. مستوفیان عظام رقم این عطیّه را در دفاتر خلود ثبت نموده از شایبه تغییر و تبدیل مصون و محروس شناسند و ... لازمه مسوده نمایند. شهر ربیع الاول 1121
اروپا- در این سال در تمام فرنگ خاصّه در فرانسه و ایطالیا زمستان بسیار سختی شد به قسمی كه زبانه‌های دریا كه به منزله كوچه‌های شهر ونیز می‌باشد منجمد گردید و به واسطه سردی زیاد قحطی در فرانسه درگرفت، به علاوه خزانه این دولت غیرمعمور بود. (انگلیس)- ایجاد روزنامه دیلی كوران كه هرروز به طبع می‌رسید. (سود)- شارل دوازدهم شهر پلتاوا را محاصره كرد و در اثنای محاربه زخمی برداشت و در این جنگ كه با لشكر روس می‌كرد نه هزار نفر از قشون و عساكر او تلف شد و ششهزار نفر دیگر از لشكریان او اسیر گردیدند و خود فرارا به خاك عثمانی پناه برد.

[سنه 1122 هجری- سنه 1710 مسیحی]

اشاره

آسیا- در این سال رأی امنای دولت شاه سلطان حسین و فتحعلی خان وزیر اعظم بر این قرار گرفت كه لطفعلی خان بیگلربیگی فارس به خدمت شاه سلطان حسین آمده با پنجاه هزار نفر به جانب قندهار رود، بعد از آن شاه سلطان حسین
ص: 1008
خود نیز با بیست هزار نفر حركت كرده به دفع افاغنه و انتظام آن صفحات پردازد فرمانی نوشته شد و چاپاری آن فرمان را به طرف فارس برد، در این ضمن امنای دولت فتحعلی خان وزیر را متّهم كردند كه چون اعمام او در فارس و آذربایجان استقلالی دارند داعیه سروری دارد لهذا شاه سلطان حسین فتحعلی خان وزیر اعظم را معزول و مكحول كرد و وزارت را به محمّد قلی خان قورچی‌باشی شاملو داد و این سانحه نیز مزید علّت پریشانی گردید و لشكركشی بر عهده تعویق ماند. از آن طرف محمود ولد میرویس كه به قندهار رفته بود آن نواحی را منظّم ساخته به فكر تسخیر ایران افتاد و شنید كه شاه سلطان حسین از طرف خراسان و هرات قصد قندهار دارد و به جمع‌آوری لشكر مشغول است. هم در این سال ملك محمود سیستانی كه در تون اقامت داشت وقت را مناسب دیده مشهد مقدّس را متصرّف شد و در نهایت استقلال به حكمرانی پرداخت. هم در این سال فرمان مسطور در ذیل را شاه سلطان حسین به حسینخان بیگ برادر موسی خان و بیگلربیگی الكای شیروان نوشت:

سواد فرمان شاه سلطان حسین‌

.... حسینخان بیگ برادر موسی خان و بیگلربیگی الكای شیروان بداند كه ارقام و احكام كه علی سلطان حاكم زاخور از سلاطین سلف داشته و ارسال درگاه معلّی نموده بود به نظر آفتاب‌اثر رسید هرگاه مشار الیه چنین ارقام داشته چرا تا حال به نظر انور نرسانیده بود او را به توجّهات پادشاهانه مستمال و امیدوار ساخته روانه آستان خلافت مكان نمایند. فی شعبان 1122.
اروپا- (فرانسه)- ضعف حال دولت فرانسه. مجبور كردن دول فرنگ لوی چهاردهم را كه با نوه خود پادشاه اسپانیول جنگ كند. (اسپانیول)- فتوحات عساكر انگلیس در اسپانیول و فرار فلیپ پنجم پادشاه اسپانیول از شهر مادرید و مراجعت او دوباره به این پای‌تخت. (عثمانی)- به اغوای شارل دوازدهم كه به خاك عثمانی پناه برده است دولت عثمانی اعلان جنگ به دولت روس می‌نماید.
ص: 1009

[سنه 1123 هجری- سنه 1711 مسیحی]

آسیا- در این سال محمود افغان غلیجائی از راه سیستان به تسخیر كرمان و اصفهان عازم شد و با هشت هزار نفر افغان و بلوچ و هزاره حركت كرد و از این طرف چون كار یورش خراسان معوّق ماند شاه سلطان حسین از طهران به اصفهان مراجعت نمود و گمان نداشت كه محمود را آمدن به اصفهان میسّر باشد، در این اثناء شنید كه محمود از راه سیستان و یزد بر سر كرمان آمده است مقرّر فرمود رضا قلی خان ایشیك آقاسی شاملو به فارس رفته عساكر فارس را جمع كرده به كرمان رود و محمود را دفع كند رضا قلی خان در راه به راه شادی و نشاط رفت و از ساقیان سیم‌تن جام و ساغر می‌گرفت سرش گرم عیش و باده ناب بود كه فرمان دررسید كه سپاهی را كه جمع كرده ابوابجمع سیّد عبد اللّه خان حویزه والی عربستان كند و خود به حضور آید رضا قلی خان كه در دور خود جز مشتی مطرب و قوّال نداشت پس از هوشیاری عزم مراجعت كرد و چون خبر استیلای محمود بر كرمان مشهور شد علمای اصفهان بعضی ادعیّه فتحیّه تعویذ بازوی پادشاه كردند و محمد قلی خان وزیر اعظم لشكری فراوان مسلّح ساخت و اردوئی تجهیز نموده رستم خان قوللر آقاسی را با تیپ و توپ مأمور كرد و خود نیز به جهت اتمام خدمت حركت نمود و این سپاه می‌خواستند در حوالی كرمان یا شهر بابك با لشكر افغان جنگ كنند غافل از اینكه دشمن امروز و فردا به یكمنزلی اصفهان می‌رسد.
اروپا- (اطریش)- فوت امپراطور ژوزف پادشاه اطریش و جلوس برادرش آرشیدوك شارل كه موسوم به شارل ششم گردید به جای او. (اسپانیول)- شكست عساكر اطریش در كاتالن و آراگن و در این اوان دولت انگلیس درصدد مصالحه با اسپانیول است. (فرانسه)- فوت ولیعهد این دولت. (روس)- كاترین كه تا این وقت رسما به امپراطریسی روس و زنی پطر شناخته نشده بود به این سمت شناخته شد و عساكر روس به طرف ملداوی حركت كردند و این قشون كه به واسطه قحطی و ناخوشی عددا به هفده هزار نفر رسیده بودند در ساحل رود پروت یكمرتبه به صد و پنجاه هزار نفر عساكر عثمانی دوچار شد و در اسیری پطر و كاترین به دست
ص: 1010
قشون عثمانی حرفی نمی‌رفت اگر تدبیر كاترین در این محل به چاره كار نمی‌پرداخت خلاصه این زن عاقله عقد جواهر خود را كه بس گرانبها بود به بالتاچی صدراعظم عثمانی تعارف داد و كار به مصالحه گذشت و از این ورطه خلاص شدند.

[سنه 1124 هجری- سنه 1712 مسیحی]

آسیا- در این سال عساكر شاه سلطان حسین با محمود افغان در گلون‌آباد یكمنزلی اصفهان تلاقی كرده پس از تسویه صفوف اقدام به جنگ نمودند، لشكر شاه سلطان حسین شكست خورده برخی مقتول و باقی گریختند و معادل یكصد هزار تومان از اموال و اسباب این لشكر شكست‌خورده عاید محمود افغان شد و محمود به فرح‌آباد آمد و شاه سلطان حسین و امرا در شهر اصفهان حصاری شدند افاغنه همان توپهائی را كه لشكر قزلباش در جلو آنها گذاشته و گریخته بودند بر باره و حصار شهر بسته بنیاد محاصره كردند، امنای دولت پادشاهی شب بیست و سیّم ماه رمضان این سال طهماسب میرزا ولد شاه سلطان حسین را به ولیعهدی منصوب كرده در همان شب با میرزا حسین اشتهاردی از شهر بیرون و روانه قزوین نمودند كه مددی و معاونی به شاه برساند بعد از روانه شدن شاهزاده كار محاصره سخت‌تر شد ولی محمود چون تصوّر می‌كرد شاهزاده طهماسب میرزا كه به طرف قزوین رفته امرای قزلباش دور او جمع می‌شوند و بلوای عام می‌شوند لهذا به امنای دولت پیغام داد كه دختری از سلسله صفویّه بمن دهید و قندهار را به من واگذارید من مراجعت می‌كنم امنا مسئول او را قبول نكرده لهذا او بر محصورین بیشتر سخت گرفت و به واسطه كثرت جمعیت مردم شهر و قلّت آذوقه شعله قحط و غلا بالا گرفت آخر الامر از بیم آنكه مبادا محمود شهر را به غلبه بگیرد و قتل عام كند راضی شدند كه با شاه به اردوی او روند و در این حال سال بسر رسید. هم در این سال پادشاهی هندوستان به فرّخ‌سیر رسید.
اروپا- (اسپانیول)- دول انگلیس و اطریش و اسپانیول و فرانسه و هلاند درصدد مصالحه می‌باشند. (انگلیس)- ایجاد دامغه كه برای اعلانات و
ص: 1011
روزنامه‌ها دولت وضع كرده مالیاتی بگرفت. (فرانسه)- فوت ولیعهد دیگر فرانسه و فوت پسر بزرگ ولیعهد كه بعد از فوت این دو شاهزاده از نسل لوی چهاردهم كه سلطنت می‌كرد از پسر و پسرزاده جز طفل رضیعی نماند. (سویس)- جنگ داخله مابین طایفه كاتولیك و پرتستان.

[سنه 1125 هجری- سنه 1713 مسیحی]

آسیا- در اوّل این سال چون شاه سلطان حسین كار دولت و ملّت را نهایت آشفته دید ناچار صبح روز جمعه دوازدهم ماه محرم با جمعی از امرا از شهر اصفهان بیرون آمده به فرح‌آباد رفت و خود را از سلطنت خلع كرده تاج و تخت پادشاهی را به محمود افغان واگذاشت و محمود همان شب یكهزار نفر از افاغنه را بسركردگی امان اللّه نامی به همراهی محمّد قلی خان صدراعظم به ضبط خزینه و اموال و بیوتات سلطنتی فرستاد و روز چهاردهم محرّم خود به شهر آمده در عمارت چهل‌ستون جلوس كرد و شاه سلطان حسین را از طرف خیابان چهارباغ به عمارت آیینه‌خانه مشهور به اندرون اشرف آورده جای دادند و هریك از امرا را محض استحكام كار خود به شغلی كه داشتند تصدیق و مأمور نمود و آن ساده‌لوحان نیز این عمل را مبنی بر حقیقت دانستند و محمود جمعی از افاغنه را به قزوین به دفع شاه طهماسب ثانی روانه كرد، لشكر افغان چون نزدیك قزوین رسیدند شاه طهماسب به تبریز رفت و قزوینیها با افاغنه مدارا كرده آنها را به شهر راه دادند ولی افغانها همینكه در شهر قزوین منزل یافتند دست تطاول باز كردند ناچار اهالی قزوین به كشتن آنها اتفاق كرده آنها كه داخل شهر بودند مقتول و برخی كه در باغات خارج شهر اقامت داشتند گریخته نزد محمود آمدند، محمود دانست كه قزلباش با افغان بسر نمی‌برد لهذا امرای قزلباش را به بهانه سان حاضر نموده ایشان را كه عددا یكصد و چهارده تن بودند بكشت و اولاد صفویّه را كه صغیرا كبیرا سی و یك نفر به شماره می‌آمدند نیز مقتول كرد، و سرداری به تصرّف و تسخیر شیراز فرستاده این شهر را نیز بعد از نه ماه محاصره بگرفت.
اروپا- (اسپانیول)- فلیپ پنجم در سلطنت اسپانیا و سایر متعلّقات خارجی
ص: 1012
این مملكت مسلّط می‌گردد لیكن جبل الطّارق و جزایر مینر از اسپانیا خارج شده به تصرّف انگلیس درمی‌آید. (سود)- شارل دوازدهم كه پناه به خاك عثمانی برده بود آسوده ننشسته مشغول تفتین است، سلطان عثمانی مجبورا بطور عنف و حبس شارل دوازدهم را به طرف ادرنه می‌آورد. (عثمانی)- ابتدای طبع حروف تركی.
(ایطالیا)- انكشاف موضع شهر هركولانم كه مواد محترقه كوه آتش‌فشان وزو در هزار و هفتصد سال قبل آن را پنهان و ناپدید كرده بود. (پروس)- فوت فردریك اول و جلوس پسرش فردریك گیلیوم اوّل به جای او. (ساووا)- ویكتر آمد والی ساووا تاج سلطنت سیسیل را بسر می‌گذارد.

[سنه 1126 هجری- سنه 1714 مسیحی]

آسیا- در این سال محمود افغان مبتلا به ناخوشی صرع و سرسام گردیده و امراض او آخر الامر منتهی و منجر به جنون و دیوانگی گردید و به مرض فالج شدیدی مبتلا شد چنانكه حركت برای او زیاده از حدّ دشوار گشت لهذا كارهای او شوریده شده از نظمی كه داشت افتاد و نمی‌توانست به اجرای مقاصد و خیالات خود بپردازد.

[سنه 1127 هجری- سنه 1714 مسیحی]

آسیا- در دوازدهم شعبان این سال اشرف ابن عمّ محمود افغان پسر عمّ خود محمود را مقتول كرده تخت و تاج سلطنت ایران را تملّك نمود و مدّت عمر محمود افغان بیست و یكسال بوده است. وفات ولیمحمّد خان مسرور بیگدلی. ولادت نوّاب محمّد حسنخان ابن نواب فتحعلی خان جدّ بزرگوار سلاطین قاجار ابدّ اللّه تعالی ملكهم.
اروپا- (انگلیس)- برقرار كردن بعضی مالیاتهای تازه و شورش مردم به این واسطه. چون ملكه آن اولاد نداشت بنابر حكم پارلمنت پس از فوت ملكه مشار الیها ژرژ لوی والی هانور به سلطنت انگلیس نایل خواهد شد. فوت ملكه انگلیس و جلوس ژرژ در سنّ پنجاه و چهار سالگی به جای او. (اسپانیول)- فوت ملكه و
ص: 1013
مزاوجت پادشاه و اقتدار كامل البیرونی صدراعظم. (روس)- فتح فنلاند. ایجاد كارخانه توپ‌ریزی در پطرزبورغ. تشكیل وزارت بحریّه در دولت روس.
(عثمانی)- اعلان جنگ عثمانی به ونیز. فتوحات عساكر عثمانی در یونان و تصرّف قشون این دولت شهر ناپل را.

[سنه 1128 هجری- سنه 1715 مسیحی]

آسیا- در این سال اشرف افغان شیراز و كرمان و قزوین و طهران و قم و كاشان را مسخّر نمود به موجب مسطورات تواریخ فرنگ در این سال سفیر ایران به مملكت فرانسه ورود نمود.
اروپا- (فرانسه)- فوت لوی چهاردهم در ورسایل و این پادشاه در هنگام وفات خود معادل چهارصد كرور پول ایران به ملّت فرانسه مقروض بود. جلوس لوی پانزدهم نبیره لوی چهاردهم در سنّ پنجسالگی به سلطنت فرانسه و تفویض نیابت سلطنت به یكی از بنی اعمام لوی پانزدهم كه موسوم به فلیپ دوك‌دارلئان بود.
فوت فنلن فاضل و نویسنده معروف مصنّف كتاب تلماك و سایر مؤلّفات جلیله.

[سنه 1129 هجری- سنه 1716 مسیحی]

آسیا- در این سال احمد پاشا والی بغداد و پاشای وان و پاشای موصل از جانب سلطان احمد خان ثالث ابن سلطان محمد خان رابع سلطان عثمانی به بهانه خواستن شاه سلطان حسین مأمور جنگ با اشرف افغان شدند و به او این مطلب را اعلام نمودند. وفات آفرین شاعر اصفهانی.
اروپا- (عثمانی)- در این سال چهل هزار نفر عساكر عثمانی كرپو را محاصره می‌نمایند. پاپ و پادشاه پرتوغال بر ضدّ دولت عثمانی متّفق و متّحد می‌باشند. (فرانسه)- ایجاد بانك در این مملكت. (روس)- مسافرت دویّم پطر به طرف فرنگ و كاترین امپراطریس روس در این سفر تا هلاند همراه پطر بود.
ص: 1014

[سنه 1130 هجری- سنه 1717 مسیحی]

آسیا- در این سال اشرف افغان به طرف گلپایگان حركت كرد و از آنجا كس به اصفهان فرستاده شاه سلطان حسین را مقتول نموده سر او را نزد اشرف آوردند و او آن سر را تسلیم ایلچی عثمانی كرد و نعش شاه سلطان حسین را به قم برده در بقعه حضرت معصومه سلام اللّه علیها دفن كردند. جلوس شاه سلطان حسین در یكهزار و صد و شش هجری و خلع او در هزار و صد و بیست و پنج بنابراین نوزده سال به پادشاهی برقرار بوده است. «1» مدرسه چهارباغ اصفهان و عمارت فرح‌آباد را شاه سلطان حسین بساخت و عمارت چهل‌ستون اصفهان را تجدید نمود، پنج نفر وزارت شاه سلطان حسین را كرده‌اند: اوّل شاه قلی خان ولد شیخعلی خان زنگنه، دویّم محمّد مؤمن خان شاملو، سیّم میرزا طاهر وحید، چهارم فتحعلی خان داغستانی ولد القاص میرزا ابن ایلدرم خان شمخال كه پدر او را شاه صفی به عنوان گروی گرفته صفی قلی خان نام نهاده و چنانكه پیش ذكر كردیم فتحعلی خان را شاه سلطان حسین كور كرد، بعد از او محمد قلی خان شاملو وزیر شد و گرفتار و مقتول افاغنه گردید. جنگ احمد پاشا با اشرف و مغلوب شدن اشرف و آخر الامر كار منجر به مصالحه شده به این وضع كه خمسه و خلخال و كردستان و لرستان و خوزستان به دولت عثمانی واگذار شود و جوانب شرقی مملكت اشرف را باشد.
فوت فرّخ سیر پادشاه هندوستان كه مدّت سلطنتش شش سال و چهار ماه بود و جلوس محمّد شاه به سریر سلطنت هندوستان.
اروپا- نفاق مابین پادشاه اسپانیول و پادشاه فرانسه كه بنی عمّ بودند.
(عثمانی)- شكست سخت عساكر عثمانی از قشون اطریش در سربستان.
(روس)- مسافرت پطر به فرانسه و مراجعت كردن به هلاند و رفتن او از راه برلن به پطرزبورغ.
______________________________
(1). تقریبا تمام مورخین پایان سلطنت شاه سلطان حسین را سال 1135- 1722 میلادی نوشته‌اند.
ص: 1015

[سنه 1131 هجری- سنه 1718 مسیحی]

آسیا- چون خبر كشته شدن شاه سلطان حسین به شاهزاده طهماسب میرزا ابن شاه سلطان حسین كه ولایت‌عهد داشت رسید در قزوین جلوس كرده و نامه به پطر پادشاه روس نوشته اسمعیل بیگ غلام را به دربار این دولت فرستاد و طلب امداد و اعانت از او نمود و قشون روس به عنوان و بهانه امداد شاه طهماسب ثانی از راه دریا به گیلان آمدند و این ولایت را تصرّف كرده دربند و بادكوبه و سالیان را نیز متصرّف شدند. هم در این سال شاه طهماسب از قزوین به تبریز آمده و از آنجا كه هرروز خبر اختلال كار بلاد به او می‌رسید از تبریز به جهت جمع‌آوری لشكر به گنجه و شیروان و قراباغ رفت و تقریبا سی هزار نفر دور او جمع شده از آن نواحی متوجّه اردبیل گردید. به عقیده بعضی از مورّخین در این سال عبد اللّه پاشا حاكم وان با چهل هزار نفر عساكر عثمانی به طرف نخجوان و ایروان آمده شاه طهماسب شاه قلی خان مقدم و محمد قلی خان قوللر آقاسی را به دفع عساكر عثمانی مأمور كرده ایشان سپاه عبد اللّه پاشا را شكست داده و دو هزار نفر از آنها را بكشتند.
اروپا- (عثمانی)- موافق عهد جدید كه این دولت با دولت اطریش بسته سربی متعلق به دولت عثمانی می‌شود همچنین ایالت مر در یونان از آن عثمانی خواهد بود. (فرانسه)- اوّل كتاب تراژدی ولتر از طبع خارج می‌شود. (روس)- پطر پادشاه روس الكسی پسر خود را مقتول می‌سازد. ایجاد و تشكیل احتساب به جهت مملكت روس. شهر پطرزپورغ به وضع پاریس سنگ‌فرش شده و شبها كوچه‌ها را روشن می‌نمایند. (سود)- شارل دوازدهم درصدد تصرّف نروژ است و در جنگ با عساكر نروژ زخم سختی برمی‌دارد.

[سنه 1132 هجری- سنه 1719 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه طهماسب دویّم با جمعیتی كه داشت از راه طارم به طهران آمد و احمد خان تفنگچی آقاسی خود را به استرآباد نزد نواب فتحعلی خان قاجار بزرگ قاجار قوینلو فرستاد و استمداد نمود در این اثنا اشرف افغان به طهران
ص: 1016
شتافته این شهر را محاصره كرد شاه طهماسب به مازندران رفت و نوّاب فتحعلی خان با سواران جرّار و جمعی قزلباش به معاونت شاه طهماسب متوجّه ری گردیدند و در ابراهیم‌آباد با افاغنه جنگ درانداخته در حمله اول صد سوار از افاغنه را نگونسار كرده ولی قزلباش ثبات نورزیدند و راه فرار پیش گرفتند، نواب فتحعلی خان نیز ناچار معاودت نمود. هم در این سال صفی میرزا نامی در صفحات بختیاری دعوی شاهزادگی و ادّعای سلطنت كرد و ایلات آن نواحی به معاونت و امداد او برخاستند و او مشغول جمع‌آوری اسباب پادشاهی شده بر شوشتر و كوهگیلویه و ایلات استیلا نمود.
اروپا- (فرانسه)- اعلان جنگ فرانسه و اسپانیول، نیز اعلان جنگ انگلیس به اسپانیول. (سود)- فوت شارل دوازدهم و جلوس خواهرش النر به جای او.

[سنه 1133 هجری- سنه 1720 مسیحی]

آسیا- در این سال اسمعیل میرزا نام مجعول در ناحیه گیلان به دعوی سلطنت برخاست و جنگ درگرفته فتنه عظیمی برپا شد و عساكر روس كه به بهانه امداد شاه طهماسب به گیلان آمده بودند به مملكت روس مراجعت كردند.
اروپا- (ساووا)- والی ساووا كه به سلطنت سیسیل برقرار شده بود سیسیل را به دولت اطریش واگذار نموده به سلطنت ساردن منصوب می‌شود. (فرانسه)- لاو كه مخترع و مبدع بانك بود به واسطه كینه و عداوتی كه مردم نسبت به او اظهار می‌نمودند فرارا از خاك فرانسه خارج می‌شود. بروز طاعون در مارسیل. تصرّف قشون فرانسه جزیره مریس را كه در دست هلاندیها بود و بعد از آنكه دولت مشار الیها این جزیره را متصرّف شد موسوم به جزیره فرانسه نمود. غرس درخت قهوه در مارتینیك. (انگلیس)- رواج بانك در این مملكت به تقلید فرانسه.

[سنه 1134 هجری- سنه 1721 مسیحی]

آسیا- در این سال زمانخان ولد اسد اللّه خان سدوزائی به حكومت قندهار برقرار
ص: 1017
گردید و هرات را نیز متصرّف شد و جمعی را كشته اقتداری بهمرسانید و صفی قلیخان به دفع او مأمور شده مقتول گردید و این فقره بر استقلال زمانخان افزود. هم در این سال شاه طهماسب ثانی مرتضی قلیخان نام را به ایلچی‌گری به اسلامبول به دربار سلطان احمد خان سلطان عثمانی فرستاد و مشار الیه در پنجم ربیع الاول با هدایا وارد اسلامبول گردید و صدراعظم عثمانی به او فهمانید كه قانون عثمانی اینست كه ایلچی هدایا را به شخصی كه مأمور هدایا است بدهد و او به حضور سلطان برساند، خلاصه این ایلچی در شانزدهم جمادی الثانیه به حضور سلطان رفته و مرخّص شد كه به ایران معاودت نماید و به عقیده بعضی از مورّخین فرنگ این آخرین ایلچی است كه از جانب سلاطین صفویه به اسلامبول رفته است. هم در این سال زلزله شدیدی در تبریز شده تمام شهر را خراب كرد و دویست و پنجاه هزار نفر سكنه این شهر تلف شدند.
اروپا- (عثمانی)- در این سال به واسطه انقلاباتی كه در ایران رو داده بود و افاغنه غلبه بر دولت صفویّه كرده دولت عثمانی به خیال تصرّف گرجستان و آذربایجان افتاد و از علمای اسلامبول چند فقره استفتا نمود كه شرح آن از قرار ذیل است:
استفتای اوّل: اگر به اجازه شخصی رافضی كه اسم خود را سلطان گذاشته جمعی روافض با مسلمانان منازعه و جنگ كنند آیا خلاف تدیّن و مخالفت با امیر المؤمنین و سلطان السلاطین شده یا نشده است؟
فتوی: بلی تكلیف مسلمین قلع و قمع طایفه رافضیّه ملعونه است و هرنوع صلح با این روافض در حكم متاركه است و هروقت مسلمانان صلاح دانسته و مهیّا شوند می‌توانند متاركه را بركنار گذاشته با آنها مبادرت به جنگ كنند و آنها را قلع و قمع نمایند.
استفتای دویّم: بلادی كه در تصرّف اولاد شاه اسمعیل است و روافض در آن سكنی دارند با وجودیكه اهالی سبّ خلفای ثلاثه و امّ المؤمنین می‌نمایند و نسبت كفر به خلفا و نسبت بد به امّ المؤمنین می‌دهند و آیات قرآنی را به عقاید متصوّفه تأویل می‌نمایند و قتل اهل سنّت را واجب می‌دانند و مزاوجت با زنان
ص: 1018
شوهردار را كه به اسیری برده جایز می‌شمارند. آیا این بلاد در عداد بلاد كفّار معدود نمی‌شود؟
فتوی: این بلاد در عداد دیار حروب محسوبست و سكنه آن را باید مثل كفّار دانست.
استفتای سیّم: نسبت به روافض ایران چه قسم باید سلوك كرد و نسبت با اهالی گرجستان چه باید نمود؟
فتوی: امّا روافض باید مردان آنها به ضرب شمشیر مقتول شوند و اطفال و نساء آنها اسیر گردند و اموال آنها مباح است و باید منهوب مسلمین شود و نسوان و اطفال آنها را باید اجبارا به دین اسلام دلالت نمود و با نسوان آنها قبل از آنكه داخل در طریقه اهل تسنّن شوند مزاوجت جایز نیست. امّا نسبت به كفره (یعنی گرجیها و ارامنه) نسوان و اطفال آنها باید اسیر گردد و اموال آنها نیز مباح است و نسوان و اطفال آنها را می‌توان به دین اسلام دعوت نمود ولی با نسوان آنها نمی‌توان مزاوجت كرد ولو دین اسلام را قبول كنند.
روز بیست و دویّم ماه رجب در مجلسی كه این فتاوی در حضور سلطان و امرای عثمانی قرائت می‌شد كمال افندی قاضی عسكر برخاسته گفت كسانی كه روی به قبله و كعبه نماز می‌كنند جزو كفّار محسوب نمی‌شوند، چون این گفته برخلاف و منافی رأی و میل سلطان بود كمال افندی را به تندس به حبس فرستادند و در بین اینكه خبر غلبه لشكر روس به قفقاز و سواحل بحر خزر شایع شد عساكر عثمانی وارد گرجستان شدند. به موجب مسطورات بعضی از تواریخ فرنگ در این سال عساكر عثمانی همدان را متصرّف شدند. (فرانسه)- منتسكیو فاضل معروف كتابی را كه به منشآت ایرانی موسوم و در معنی حكمت و تمدّن است و از قول یكنفر ایرانی نقل می‌شود به طبع رسانید. (روس)- پطر ریاست مذهبی روس را مخصوص خود می‌نماید و تعیین كشیشها و علمای دین بعدها به حكم او خواهد شد. ایجاد كارخانه آیینه‌سازی و ملیله‌سازی و ماهوت‌بافی و حریربافی در پطرزبورغ و پارچه‌های پنبه‌ای كه در این شهر به عمل می‌آید به عینه مثل منسوجات كارخانه‌های هلاند است. هم در این سال اهالی ممالك روس جشن بزرگی در پطرزبورغ و سایر شهرهای روس گرفته لقب اعظمی و كبیری به پطر می‌دهند.
ص: 1019

[سنه 1135 هجری- سنه 1722 مسیحی]

آسیا- در این سال زمانخان كه در قندهار و هرات اقتداری بهمرسانیده لشكر به مشهد مقدّس كشیده چهار ماه این شهر را در بند محاصره داشت ولی عاقبت از فتح مشهد مقدّس مأیوس شده به هرات معاودت كرد و افاغنه بر او شوریدند و ذو الفقار خان پسرش را حاكم هرات نمودند.
اروپا- (اسپانیول و فرانسه)- دختر پادشاه اسپانیول كه چهار ساله است نامزد لوی پانزدهم پادشاه فرانسه می‌شود. (روس)- پطر كبیر حكمی صادر می‌نماید كه به موجب آن حكم بعدها سلاطین روس حق تعیین ولیعهد و خلع ولیعهد را دارند.
آمدن پطر كبیر با چهل و پنج هزار قشون به حاجی ترخان و فتوحات او در داغستان.
(عثمانی)- در ششم ماه شوّال این سال در حالتی كه سلطان در قصر سعدآباد بود خبر فتح تفلیس را به سلطان دادند و قصر سعدآباد و تمام اسلامبول را به این واسطه چراغان كردند.

[سنه 1136 هجری- سنه 1723 مسیحی]

آسیا- در این سال رحمن خان ولد عبد اللّه خان كه پدرش در اوان زمان خان بقتل رسیده بود به خون‌خواهی پدر خود وارد هرات شده افاغنه به جهت دفع منازعه ذو الفقار خان را به جانب باخرز و رحمن خان را به طرف قندهار فرستاده و اللّهیار خان را از مولتان آورده و حاكم كردند.
اروپا- (فرانسه)- در این سال لوی پانزدهم پادشاه فرانسه به سنّ بلوغ و رشد رسید و خود مباشر امر سلطنت گردید. هم در این سال دوك دارلئان نایب السلطنه درگذشت، نیز دوبور صدراعظم وفات نمود.

[سنه 1137 هجری- سنه 1724 مسیحی]

آسیا- در این سال بعضی از افاغنه ذو الفقار خان را از باخرز آورده كه به
ص: 1020
حكمرانی برقرار نمایند مردم از اطاعت ذو الفقار خان و اللهیار خان هردو سر پیچیده ولی بعدها فراه را به ذو الفقار خان و هرات را به اللهیار خان واگذار كردند و آنها مدت شش سال حكمرانی نمودند.
اروپا- (اسپانیول)- فلیپ پنجم پادشاه اسپانیا در سنّ چهل و یك سالگی خود را از سلطنت معاف و خلع كرده لوی پسر خود را كه هفده ساله است به سلطنت منصوب می‌سازد امّا این پادشاه جوان كه تازه به تخت سلطنت جلوس كرده بعد از هشت ماه بدرود زندگانی گفته مجدّدا فلیپ پنجم متقلّد امور سلطنت می‌گردد. (پروس)- بنای عمارت در پست‌دم. (روس)- پطر كبیر كاترین زوجه خود را به ولایت‌عهد نصب می‌نماید. (عثمانی)- در این سال در بیست و ششم ماه ژون به توسط صدراعظم عثمانی و نپلویف ایلچی روس عهدنامه فیمابین دولتین عثمانی و روس در اسلامبول برقرار و نوشته شد كه حاوی شش فصل و یك خاتمه بود و به موجب این عهدنامه قرار دادند ممالك آباد و دایر ایران واقع در شمال و مغرب این مملكت از آن عثمانی باشد و سواحل بحر خزر تا استرآباد را روس متصرّف گردد به عبارت اخری تبریز و همدان و كرمانشهان و شیروان و گنجه و ایروان و فی الحقیقه تمام آذربایجان و عراق عجم مخصوص عثمانی باشد و سواحل بحر خزر چنانكه ذكر شد تا استرآباد به تصرّف روس درآید و باقی بلاد ایران به شاه طهماسب ثانی مفوّض شود و تعیین خط سرحدّی در بلاد منقسمه مابین روس و عثمانی معلوم می‌كند كه سرحداتی كه از طرف مملكت عثمانی برای روس معیّن می‌شد سرحدات طبیعی نیستند و از همان وقت چون روس به خیال تصرّف بلاد عثمانی بود این سرحدات غیرطبیعی را برای عثمانی تعیین كرد و ایلچی فرانسه ماركی دبوناك مابین دولتین عثمانی و روس در این عهدنامه میانجی بود و ژنرال رومانزف سفیر كبیر فوق العاده روس امضای این عهدنامه را از طرف پطر كبیر به اسلامبول آورد لكن سه روز بعد از ورود ژنرال مشار الیه پطر كبیر فوت شد و كاترین امپراطریس امضای سفارت ژنرال رومانزف را نمود.
ص: 1021

[سنه 1138 هجری- سنه 1725 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه طهماسب ثانی در دامغان نواب فتحعلی خان قاجار را نیابت سلطنت و امیر الامرائی ایران داد و نظارت بیوتات پادشاهی را به حاجی یوسف از منسوبان نواب معظّم له تفویض نمود و عزیمت ارض اقدس كرد. هم در این سال اشرف افغان در بیست و یكم ماه رمضان عبد العزیز خان نامی را كه بدوا مكاری و در این اوان از امرای اشرف شده بود به سفارت به اسلامبول فرستاد و ایلچی مشار الیه چون در سال بعد وارد اسلامبول شده شرح سفارت او در ذیل سال هزار و صد و سی و نه نگاشته می‌شود.
اروپا- (فرانسه)- نقار مابین دولتین فرانسه و اسپانیول به جهت قبول نكردن پادشاه فرانسه دختر پادشاه اسپانیول را و مزاوجت پادشاه فرانسه با دختر پادشاه مخلوع لهستان. بنیان فراموش‌خانه در فرانسه. (روس)- فوت پطر كبیر در پطرزبورغ و جلوس كاترین اوّل زوجه او به جای او و تزویج كردن دختر بزرگ خود را به والی هلستن. ایجاد مدرسه علمی در پطرزبورغ. مراجعت بهرنگ كه از طرف پطر كبیر مأمور بود به انتهای شمال آسیا برود و حدّ شمالی آسیا را از طرف قطب معیّن نموده و بوغاز برینگ كه فاصل مابین ینگی دنیا و آسیا می‌باشد به اسم این شخص موسوم و معروف است.

[سنه 1139 هجری- سنه 1726 مسیحی]

آسیا- در این سال در بیست و یكم ماه جمادی الاولی عبد العزیز خان ایلچی اشرف وارد اسلامبول شد و حامل سه نامه بود: یكی از اشرف كه در این نامه استرداد ممالك ایران را كه عثمانی به حیطه تصرّف درآورده مطالبه می‌نمود، نامه دویّم را صالح خان صدراعظم اشرف نوشته و از بابعالی طلب معاهده جدید در تعیین حدود می‌كرد، نامه سیّم به امضای نوزده نفر از علمای افغان بود كه به علمای اسلامبول نوشته بودند در حالتی كه ما هردو دولت تابع طریقه سنّت و جماعت هستیم دیگر جنگ و منازعه از برای چیست و عبد العزیز خان ایلچی
ص: 1022
اشرف تسبیح مرواریدی از جانب صالح خان وزیر اشرف به ابراهیم پاشای صدراعظم عثمانی تقدیم كرد و نامه اشرف به سلطان عثمانی از بابت استرداد همدان و كرمانشهان و اردلان و تفلیس و تبریز و گنجه و ایروان هم عجز بود و هم تهدید و این بیت را در عبارات تلفیق كرده كه (خدا كشتی آنجا كه خواهد برد الخ) منشی سلطان در جواب این عبارت شعری نوشت كه مضمون آن این بود (خریّت و جاهلی را قسمت مردم افغان نموده‌اند) نیز مثل معروف البعرة تدلّ علی البعیر را در حقّ خود ایلچی گفتند، بالجمله كاغذی كه به علمای اسلامبول علمای افغان نوشته بودند در مجلسی كه در نهم جمادی الثانیه از علما و فضلا منعقد شد خواندند و مطرح نمودند و در این مجلس علمای مكّه و مدینه نیز حاضر شده بودند و خبری از سردار عثمانی كه در همدان بود رسید و معلوم شد عساكر عثمانی كه در همدان هستند مستعد شورش می‌باشند و می‌گویند در صورتی كه اشرف از اهل سنّت و جماعت است جنگ كردن ما با او چه صورت دارد.
در هشتم ماه رجب این سال استفتائی كه فتاوی آن نیز نوشته شده بود به امضای یكصد و شصت نفر از علما به حضور سلطان عثمانی فرستاده شد و این استفتا را سلطان نموده و از قرار شرح ذیل است:
استفتا: آیا در مذهب اسلام جایز است در یك عصر پیرو دو امام باشند؟
فتوی: در یك عصر دو امام نمی‌توانند امامت كنند مگر اینكه فیمابین حوزه حكومت آنها دریای محیط حایل و فاصل باشد.
استفتا: بعد از آنكه مسلمین اجماع نمودند و امامت خود را به سلطان البرّین و خاقان البحرین و خادم الحرمین الشریفین و نتیجه سلاطین كرام و ائمه عظام سلطان احمد خان سپردند اگر فلان شخص بدون حق و حساب محض ظلم به اصفهان و حوالی آن غلبه كرده و حالا داعیه گرفتن سایر بلاد را بهمرساند و ادّعای امامت كند و بعضی از مسلمین او را به این سمت شناخته باشند و او ایلچی به دربار سلطان بفرستد و استرداد بلادی را طلب نماید كه شمشیر برنده عساكر سلطان آن بلاد را از تصرّف روافض ایران مصفّی ساخته‌اند چه باید به او جواب داد؟
فتوی: فلان شخص یك نفر طاغی یاغی است كه باید او را دفع كرد اگر بالطّوع و الرغبه قبول تبعیت ظلّ اللّه نمود بسیار خوب، و اگر در جهل جاهد بود این
ص: 1023
آیه شریفه قرآن حكمی است كه درباره او نازل شده است: (وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَی الْأُخْری فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی) و در حدیث وارد است كه اگر دو خلیفه در یك عصر دعوی خلافت كنند و بخواهند خلافت را منقسم به دو قسمت كنند یكی از آن دو ملعون و باید معدوم شود.
هم در این اوان كاغذی از شاه طهماسب ثانی به بابعالی رسید كه تمام بلاد مفتوحه عثمانی را شاه طهماسب ملك طلق عثمانی می‌شناسد به شرط اینكه دولت عثمانی شاه طهماسب را به سلطنت بشناسد.
خلاصه چیزی نگذشت كه به واسطه بعضی شكستها كه در ایران به قشون عثمانی وارد آمد عثمانی طالب مصالحه با اشرف شد و قرار مصالحه را بر این دادند كه كرمانشهان و همدان و سنندج و اردلان و نهاوند و خرّم‌آباد و لرستان و مكری و مراغه و خوی و زنجان و تبریز و گنجه و قراباغ و ایروان و تفلیس و نخجوان و شیروان و تمام گرجستان از آن عثمانی باشد و سلطانیه و ابهر و طارم را با توپهائی كه از اشرف گرفته‌اند به او رد كنند و اسم اشرف در سكّه و خطبه باشد و حاج ایران هرسال به واسطه امیر حاجی كه اشرف تعیین می‌كند به مكّه معظّمه بروند، بالجمله سه ماه بعد از این مصالحه كه سه سال و نیم بعد از معاهده روس و عثمانی در باب تقسیم ایران بود از طرف روس ژنرال رومانزف و از طرف عثمانی محمّد درویش آقا به جهت تعیین حدود بلاد متصرّفی ایران فرستاده شدند.
هم در این سال ندر قلی بیگ افشار حاكم ابیورد و نسا به خدمت شاه طهماسب آمده ملقّب به طهماسب قلیخان شد و منصب قورچی‌باشی یافت و مأمور جنگ ملك محمود سیستانی و تسخیر مشهد مقدّس گردید و در همین اوان ندر قلی بیگ وجود نواب فتحعلیخان را مایه عدم پیشرفت كار خود دانسته و دیده چندان در پیش شاه طهماسب به اغوا و تحریك مبالغت نمود كه شاه طهماسب راضی به قتل نواب معظم له گردیده شب سیزدهم شهر صفر در منزل خواجه ربیع ندر قلی بیگ به همداستانی شاه طهماسب و موافقت مهدیخان نام قاجار دوالو به طور خدعه و تزویر نواب غفران‌مآب فتحعلی خان طاب ثراه را شهید كرد و در خواجه ربیع مدفون شدند. هم در این سال ندر قلی بیگ مشهد مقدّس را مسخّر ساخت و ملك محمود سیستانی تاج و تختی را كه برای خود ترتیب داده تارك و منزوی شد و شاه
ص: 1024
طهماسب متوجّه هرات گردید.
اروپا- (فرانسه)- لقب و منصب صدارت در این مملكت محذوف می‌شود.
طرد ولتر از فرانسه و پناه بردن او به خاك انگلیس.

[سنه 1140 هجری- سنه 1727 مسیحی]

آسیا- به موجب مسطورات بعضی از تواریخ فرنگ در این سال عهد مصالحه فیمابین اشرف افغان و دولت عثمانی منعقد شد. هم در این سال شاه طهماسب هرات و فراه و بادغیس را مصفّی ساخته به مشهد مقدّس مراجعت كرد. نیز در این سال صفی میرزا در شوشتر و بختیار مقتول گردید. وفات شاه گلشن شاعر دهلوی در هندوستان.
اروپا- (عثمانی)- در این سال جشن نوروز را كه از اعیاد عجم بود دولت عثمانی در مملكت خود برقرار كرد و مقرّر نمودند در این وقت سال یعنی در موقع این عید از اطراف بلاد پیشكشی به دربار دولت عثمانی بفرستند و سردار ینگچری سلطان را مهمان و دعوت نماید و از اتفاق عید نوروز این سال در شانزدهم رجب بود و بعضی در بیست و هفتم رجب و برخی در دهم شعبان نوشته‌اند. زمره‌ای از مورخین این واقعه را داخل در وقایع سال قبل می‌نویسند. (اسپانیول)- كوشش بیهوده كردن اسپانیولیها به جهت تصرّف جبل الطارق. (انگلیس)- فوت ژرژ اوّل پادشاه و جلوس ژرژ دویّم پسرش در سنّ چهل سالگی به جای او. (روس)- فوت كاترین امپراطریس و جلوس پطر دویّم پسر الكسی نواده پطر كبیر در سن دوازده سالگی و اقتدار دلغوركی در این مملكت.

[سنه 1141 هجری- سنه 1728 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه طهماسب ثانی از خراسان عزیمت طهران نمود و در لب آب موسوم به مهماندوست با لشكر اشرف افغان جنگی سخت كرده افاغنه منهزم و شاه طهماسب غالب و منصور گشت و به جانب خوار و ورامین راند، اشرف كه در
ص: 1025
بین راه سنگری بر روی كوه بسته بود بار دیگر از جلو قشون قزلباش فرار نمود و شاه طهماسب به طهران آمد و ندرقلی بیگ ملقّب به طهماسب قلیخان از عقب لشكر افغان روان شد و در منزل مورچه‌خورت با اشرف جنگ كرده اشرف هزیمت یافت و عزیمت شیراز نمود. هم در این سال قبل از اینكه اشرف عزیمت شیراز نماید به موجب معاهده منعقده مابین اشرف و سلطان عثمانی كه ایلچی طرفین در مملكت جانبین به خوبی پذیرفته خواهد شد محمّد رشید قاضی حلب از طرف سلطان به سفارت ایران مأمور شده در هشتم محرّم از اسلامبول حركت كرد و به اصفهان آمد و در اصفهان این ایلچی به خوبی پذیرفته نشد و اشرف غدغن سخت كرده بود كه روز ورود ایلچی به اصفهان زنها از خانه‌ها بیرون نیایند. خلاصه ایلچی مزبور زیاده از نوزده روز در اصفهان نمانده معاودت كرد و از آنطرف دولت عثمانی نیز نسبت به محمّد خان شیرازی كه از جانب اشرف به دربار عثمانی رفته بود بی‌اعتنائی نمود و ابراهیم پاشای صدراعظم عثمانی در ورود ایلچی كمال تجمّل را به او نشان داده محمّد خان را بسیار خفیف كرد و در همان اوان كه ایلچی اشرف در اسلامبول پذیرفته می‌شد ندرقلی بیگ ملقّب به طهماسب قلیخان اشرف را از اصفهان به طرف شیراز دوانید.
اروپا- (دانمارك)- حرق شهر كپن‌هاك پای‌تخت دانمارك كه خسارت زیاد به مردم وارد آمده و كتابخانه این شهر كه از كتابخانه‌های معروف معتبر بود طعمه آتش گردید.

[سنه 1142 هجری- سنه 1729 مسیحی]

آسیا- در این سال شاه طهماسب ثانی از طهران به اصفهان آمد. گویند وقتی كه شاه طهماسب وارد اصفهان شد مادر خود را دید با لباس مندرس كهنه‌ای مشغول جاروب كردن عمارت اشرف و ازاله كثافات آنست، خلاصه به محض اینكه شاه طهماسب به اصفهان رسید به سریر سلطنت جلوس كرد و رضا قلی خان شاملو را به سفارت به دربار دولت عثمانی فرستاده استرداد بلادی را كه در زمان فترت عثمانی از ایران متصرّف شده مطالبه نمود و قبل از وصول و دریافت جواب
ص: 1026
ایلچی مذكور صفی قلی خان تركمن كه در زمان شاه سلیمان مدّتی اعتماد الدوله و صدراعظم بود با قشونی مأمور به تسخیر تبریز كرد. هم در این سال طهماسب قلیخان (ندرقلی بیگ) از اصفهان به شیراز رفته در منزل زرقان با اشرف جنگ كرده بر او غلبه نمود و اشرف راه فرار پیش گرفت و در عبور از پل فسا باز دوچار قشون قزلباش شد، در اینجا نیز مغلوب و منهزم گردید ناچار از سلطنت ایران مأیوس شده به جانب قندهار گریخت و برادر محمود ابراهیم نامی را بر سر راه وی فرستاده او را بكشت. هم در این سال ندرقلی بیگ ملقّب به طهماسبقلی خان چون به شیراز رسید به عمارت بقعه سید میر احمد بن امام موسی الكاظم علیه السّلام مشهور به شاه‌چراغ حكم كرد و مقبره خواجه شمس الدین محمّد حافظ را بنیاد نمود. نیز در این سال طهماسب قلیخان از شیراز به كوهگیلویه راند و روز نوروز در منزل باشت بود كه حسنعلی بیگ معیّر الممالك از جانب شاه طهماسب نزد او آمده افسری مكلّل با سیصد دست خلعت در ازای فتح فارس به او تقدیم كرد بعد از آن طهماسبقلی خان به شوشتر و دزفول و از آنجا به بروجرد آمد و شاه طهماسب ایالت خراسان و قندهار و مازندران و یزد و كرمان را به او واگذار نمود. هم در این سال طهماسب قلیخان با عثمان پاشا كه از جانب دولت عثمانی همدان را متصرّف بود جنگ كرده بر او غالب آمد و تیمور پاشا حاكم وان و پسر سلیمان بابان با سی هزار لشكر به ملایر آمده شكستی فاحش یافته به بغداد گریختند و طهماسب قلیخان به طرف بغداد رفت و از آنجا به تبریز رانده عساكر عثمانی را هزیمت داد و ساوجبلاغ مكری و ده‌خارقان را مفتوح ساخت و به مراغه رفت و از آنجا باز به تبریز آمد و پس از غلبه بر سپاه عثمانی و اسیر كردن سه هزار نفر از آنها فاتح و منصور وارد تبریز گردید.
اروپا- (فرانسه)- تولّد ولیعهد این دولت.

[سنه 1143 هجری- سنه 1730 مسیحی]

آسیا- روز هشتم محرّم این سال در حالتی كه رضا قلی خان شاملو ایلچی ایران با ابراهیم پاشای داماد صدراعظم در اسلامبول مشغول مذاكره بود خبر رسید كه
ص: 1027
صفی قلی خان را شاه طهماسب ثانی مأمور فتح تبریز كرده و او به حوالی تبریز رسیده به مجرّد استماع این خبر ایلچی ایران محبوس شد و روز هیجدهم محرّم ابراهیم پاشا به طرف ایران حركت كرد طایفه ینگچری و سایر دسته‌های قشون عثمانی كه صف‌آرائی كرده و منتظر بیرون آمدن سلطان احمد خان سیّم بودند كه بیرون آمده سان بدهند و روانه شوند مدّتی منتظر شدند و سلطان بیرون نیامد ابراهیم پاشای داماد متوحّش شده به قصر سلطنتی رفت و سلطان را عنفا بیرون آوردند و این تعلّل سلطان را به فال نامیمون گرفتند و در همین ایّام به تواتر خبر به اسلامبول رسید كه عساكر ایران همدان و تبریز و كرمانشهان را از تصرّف قشون عثمانی منتزع ساخته‌اند و شاه طهماسب بلاد مزبوره را متصرّف شده است. هم در این سال ندرقلی بیگ ملقّب به طهماسبقلی خان به خراسان و هرات رفته این نواحی را مصفّی نمود.
اروپا- (عثمانی)- در پانزدهم ربیع الاول این سال در اسلامبول بر سلطان احمد خان سیّم شوریدند، سلطان زیاده از حدّ متوحّش شده یكنفر نزد شورشیان فرستاد و از سبب شورش استعلام نمود در جواب گفتند صدراعظم و وزیر داخله و وزیر بحریّه و مفتی اسلامبول به دین و دولت خاین‌اند اگر سلطان اشخاص مزبوره را به ما تسلیم می‌كند كه هرچه بخواهیم با آنها بنمائیم دست از شورش برمی‌داریم سلطان وزیر داخله و وزیر بحریه را نزد شورشیان فرستاد و خواهش كرد كه از قتل صدراعظم و مفتی درگذرند و به عزل آنها اكتفا كنند شورشیان گفتند اگر مفتی از این شهر مهاجرت كند كاری به او نداریم ولی تا ابراهیم پاشای صدر اعظم را به قتل نرسانیم دست برنمی‌داریم، چون استمالت سلطان نایره شورشیان را منطفی نساخت و یاغیان دور عمارت سلطان را گرفتند سلطان از وحشت صدراعظم و وزیر داخله و وزیر بحریّه را هلاك كرد و اجساد ایشان را نزد یاغیان فرستاد مع ذلك یاغیان آرام نشده در خلع سلطان ابرام كردند سلطان راضی شد كه از سلطنت خلع شود و جان خود و اولاد او محفوظ ماند بنابراین در همان شب سلطان احمد خان سیّم را از سلطنت خلع كردند و سلطان محمود پسر سلطان مصطفی خان دویّم را كه برادرزاده سلطان احمد خان سیّم بود به تخت سلطنت
ص: 1028
عثمانی به جای عمّ خود جلوس دادند و موسوم به سلطان محمود خان اوّل نمودند و اغلب از مورخین جلوس سلطان محمود خان را در شب دوشنبه نوزدهم ماه ربیع الاول این سال نوشته‌اند. (روس)- فوت پطر دویّم در سنّ پانزده سالگی و جلوس آن ملكه دختر ایوان برادرزاده پطر كبیر به جای او. (دانمارك)- فوت فردریك چهارم پادشاه و جلوس كریستیان ششم به جای او. (فرانسه)- اختراع ترمومتر یعنی میزان الحراره به واسطه رئومور. (ایطالیا)- جزیره كرس كه جزو ایالت ژن بود آغاز خودسری می‌كند. استعفای ویكترآمد پادشاه ساردن و جلوس پسرش شارل امانول سیّم به جای او. (پروس)- پسر پادشاه كه به سنّ هیجده سالگی است (فردریك كبیر) و ولیعهد می‌باشد به واسطه میل كاملی كه به صحبت فلاسفه دارد به خیال فرار به بلاد خارجه است لهذا به حكم پدر محبوس می‌گردد.

[سنه 1144 هجری- سنه 1731 مسیحی]

آسیا- در این سال اعیان دولت شاه طهماسب ثانی كه با ندرقلی بیگ ملقّب به طهماسبقلی خان نفاق و مخالفت داشتند محرّك شاه طهماسب شدند كه در غیاب طهماسبقلی خان با قشون عثمانی جنگ كند تا معلوم شود و بر مردم ثابت گردد كه فتوحاتی كه این اواخر میسّر شده به واسطه رشادت قشون قزلباش است نه به جهت رشادت طهماسبقلی خان، و در همین اوان یعنی در ماه ربیع الاول این سال سلطان محمود خان اوّل سلطان عثمانی نیز از داخله مملكت و عمل شورشیان آسوده شده كار سلطنت را منظّم ساخت و به امور خارجه پرداخت یعنی مصمّم جنگ با ایران گردید و احمد پاشا حاكم بغداد و ابراهیم پاشا حاكم گنجه و رستم پاشا را با عساكر زیاد مأمور محاربه با لشكر شاه طهماسب كرد از این طرف سردارهای شاه طهماسب یعنی طهماسبقلی خان و علیمردان خان مابین ابهر و قزوین اردو زدند و خود شاه طهماسب با چهل هزار نفر و چند عرّاده توپ در حوالی همدان در سیزدهم ماه ربیع الثانی با عساكر عثمانی برابر شد و جنگ سختی درگرفت و برخلاف مأمول اعیان دولت شاه طهماسب لشكر قزلباش شكست خورده بسیاری از آنها مقتول گردیدند، شاه طهماسب با بقیّة السیف قشون او به كاشان گریختند و
ص: 1029
شاه طهماسب به طهران آمده مصمّم فرستادن ایلچی به اسلامبول گردید و وصول خبر فتح عساكر عثمانی در اسلامبول مایه حصول شعف زیاد شد. خلاصه اغلب شهرهائی را كه طهماسبقلی خان (نادر) از عساكر عثمانی منتزع ساخته بود باز عساكر مزبوره متصرّف شدند و تبریز و ارومیه و مراغه را بگرفتند و در همین اوان قلعه حویزه را كه طایفه منتفج و بنی‌لام محاصره كرده بودند متصرّف شدند پس از این سوانح در نهم شعبان این سال عهد مصالحه فیمابین دولت عثمانی و شاه طهماسب ثانی منعقد شد و به موجب این عهدنامه از طرف آذربایجان رود ارس سرحد دولتین گردید و از طرف عراق دره تنگ. و عهدنامه مزبوره عبارت از هشت فصل بود: فصل اوّل در تعیین حدود، فصل دویّم در آزادی زوّار در اماكن مشرفه متصرّفی دولت عثمانی، فصل سیّم راجع به تجارت، فصل چهارم در تعیین قنسول ایران در اسلامبول و تعیین قنسول عثمانی در اصفهان، فصل پنجم در استقرار دوستی و مؤالفت مابین كوتوالان و سرحدداران طرفین، فصل ششم در آزادی سفرای دولتین در ممالك یكدیگر، فصل هفتم در باب غدغن سخت به سرحدداران طرفین كه اسباب منازعه و مشاجره فراهم نیاورند، فصل هشتم در اینكه نسخ متعدّده از این عهدنامه نوشته شود و برای سرحدداران دولتین متعاهدتین بفرستند.
بعد از انعقاد این معاهده چون سلطان عثمانی راضی به واگذار كردن تبریز نبود از صدراعظم خود مكدّر شده در بیست و سیّم شعبان او را معزول و منصب صدارت را به علی پاشای حكیم‌زاده كه حاكم تبریز بود مفوّض داشت و از این طرف طهماسبقلی خان (نادر) نیز مطلقا راضی به این عهدنامه نبود و از حركات شاه طهماسب مخصوصا جنگی كه در غیاب او با لشكر عثمانی كرد و مایه خسارت كلّی گردید كمال دلتنگی و تغیّر را باطنا بهمرسانید و به خیال خلع شاه طهماسب افتاد. به عقیده بعضی مورّخین وقتی كه شاه طهماسب با قشون عثمانی در حوالی همدان جنگ كرد طهماسبقلی خان در خراسان بود و بر سر طایفه افاغنه ابدالی كه بر هرات استیلا یافته بودند رفته و هرات را بگرفت و افاغنه ابدالی را متفرّق ساخت و برادر خود ابراهیم خان را به فراه فرستاد و او نیز فراه را بگرفت و افاغنه به اعانت سیدال افغان به جانب قندهار رفتند و ابراهیم خان به خدمت طهماسبقلی خان بازگشت، در این اثنا خبر مصالحه شاه طهماسب با
ص: 1030
عثمانی به طهماسبقلی خان رسید عریضه‌ای به شاه طهماسب نوشته اظهار داشت كه رضای این بنده نیز در مصالحه با عثمانی شرط است و من به این مصالحه راضی نیستم و به ضرب شمشیر عثمانی را مجبور به صلح و معاهده‌ای می‌نمایم كه مقرون به صرفه دولت ایران باشد. شاه طهماسب به طهماسبقلی خان نوشت كه شما با عساكر خراسان به عراق آئید ما مقرّر می‌كنیم لشكر عراق نیز با شما موافقت كنند و مقصودی كه دارید حاصل نمائید. بنابراین طهماسبقلی خان متوجّه عراق شد و شاه طهماسب حكم كرد محمّد علی خان قوللر آقاسی حاكم فارس با لشكر عراق به قم رفته به اتفاق طهماسبقلی خان روانه آذربایجان و مصمّم جنگ با عثمانی گردد و در این وقت شاه طهماسب به اصفهان آمده در این شهر اقامت داشت.

[سنه 1145 هجری- سنه 1732 مسیحی]

اشارة

آسیا- در این سال چون طهماسبقلی خان به عراق رسید به واسطه عریضه از شاه طهماسب استدعا كرد كه در اصفهان به حضور شاه طهماسب آمده بعد از استدراك این شرف به خدمت و مأموریّت خود قیام نماید. شاه طهماسب برطبق میل طهماسبقلی خان او را اجازت داد و او با توپ و تیپ وارد هزار جریب اصفهان شد و به سلام شاه طهماسب آمد و شاه طهماسب را به بازدید خود و سان سپاه دعوت كرد و شاه طهماسب مسئول او را قبول نمود و اگرچه بعضی از نزدیكان شاه طهماسب كه عاقل و دانا بودند از حركات طهماسبقلی خان تفرّس خلاف می‌نمودند و با شاه طهماسب پیش از ورود طهماسبقلی خان به اصفهان در این باب مذاكره كرده و در این موقع رفتن شاه طهماسب را به منزل طهماسبقلی خان عمل صحیحی نمی‌دانستند امّا در مقابل تقدیر تحذیر ایشان بی‌ثمر گردید. روز پانزدهم ربیع الاول و به عقیده بعضی از مورخین روز پنجم این ماه شاه طهماسب با اعیان دولت و رجال و اركان به منزل طهماسبقلی خان رفت طهماسبقلی خان آنچه لازمه پذیرائی بود به عمل آورد و اعاظم امرای خراسان را معرّفی كرد و پیشكشهای لایق داد بعد استدعا نمود كه شاه طهماسب شب را در آنجا بسر برد، شاه طهماسب با
ص: 1031
چند تن از خواص در هزار جریب بماند و سایرین را مرخّص كرد مجلس عیش بساختند و شاه طهماسب به شرب مدام و عشرت مشغول و آخر الامر مست طافح گردید و به حركات ناشایسته پرداخت طهماسبقلی خان آن حركات را به امرای قزلباش و اعاظم خراسان نمود و گفت چنین شخصی چگونه می‌تواند متقلّد مهام دولت و امور سلطنت گردد؟ امرا و اعاظم كه آن حركات ناپسند بدیدند همگی برنجیدند و با طهماسبقلی خان در خلع شاه طهماسب همداستان گردیدند.
علی الصّباح شاه طهماسب را از سلطنت خلع كردند و اسم سلطنت را بر عباس میرزا طفل چهار روزه او بگذاشتند و شاه طهماسب را از راه یزد به مشهد مقدّس فرستاده به رضا قلی خان پسر طهماسبقلی خان سپردند. خلاصه طهماسبقلی خان كه نادر شاه باشد در ربیع الاول این سال به اسم نیابت سلطنت از جانب شاه عبّاس رضیع به سلطنت ایران نایل گردید و بلافاصله یكی از اسرای عثمانی را كه موسوم به محمّد آقا و در اردوی نادری محبوس بود رها كرده به اسلامبول فرستاد و نامه به بابعالی نوشته مصحوب او ارسال داشت و این نامه فقط یك سطر و مضمون آن این بود كه یا بلادی كه از ایران به تصرّف عثمانی است واگذار كنید یا آماده جنگ باشید، پس از آن در بیست و هفتم ربیع الاول اردوی معتبری در گلپایگان زد و از گلپایگان به بختیاری و لرستان رفت و آن نواحی را امن نمود و از اینجا به حوالی كرمانشاه راند.
پوشیده نباشد كه مورخین ایران خاصّه صاحب تاریخ جهانگشای نادری خلع كردن طهماسبقلی خان (نادر شاه) شاه طهماسب را از حوادث ماه ربیع الاول سال هزار و صد و چهل و چهار نوشته برخلاف تاریخ آل عثمان كه به زبان فرانسه و مجلّدات عدیده است و سایر تواریخ فرنگ كه این سانحه را از سوانح ماه ربیع الاوّل سال هزار و صد و چهل و پنج می‌نویسند امّا قراین خارجی دلیل صحّت قول مورخین ایرانست به‌هرحال صاحب جهانگشا گوید بعد از خلع شاه طهماسب و دادن اسم سلطنت را به عباس میرزا مقرّر شد كه این شاهزاده و اهل حرم شاه طهماسب به قزوین رفته در آنجا متوقف باشند مقارن این حال خبر طغیان طایفه بختیاری و مقتول شدن احمد خان حاكم ایشان به طهماسبقلی خان رسیده به بختیاری رفت و متمردین را تنبیه كرده حكومت بختیاری را به ابو الفتح خان ولد
ص: 1032
قاسمخان داد و به كرمانشهان آمده از كرمانشهان به زهاب بر سر احمد پاشای باج‌آلان كه از جانب احمد پاشای والی بغداد حكومت زهاب داشت رفت و او را با بسیاری از معتبرین عثمانی زنده دستگیر كرد و بسیاری را نیز بكشت و در غرّه ماه رجب از زهاب حركت كرد و از آنجا كه استحكام قلعه بغداد محقق و ظاهر بود كه اگر طهماسبقلی خان مستقیما به جانب بغداد رود احمد پاشا به قلعه‌داری خواهد پرداخت لهذا از راه قلعه علی بیگ عازم كركوك شد كه شاید احمد پاشا به این تقریب میدان را وسیع دیده به معركه جنگ قدم گذارد امّا این تدبیر مفید نیفتاد بنابراین دو هزار نفر را مأمور محاصره قلعه كركوك كرده خود به جانب داش كرپی راند و از راه قراتپه عازم بغداد گردید و در آن نواحی جنگهای سخت كرده كربلای معلّی و نجف اشرف و سرمن‌رای و سایر آن نواحی را عساكر نادری تصرّف كردند و برای احمد پاشا نماند مگر همان قلعه بغداد.
نگارنده گوید سوانح مذكوره را تا اینجا صاحب جهانگشای نادری داخل در حوادث سال هزار و صد و چهل و چهار نوشته و به موجب همین تاریخ قشون طهماسبقلی خان در اوایل سال هزار و صد و چهل و پنج در حوالی بغداد جنگ سختی با عساكر عثمانی كرده دوازده هزار نفر از لشكر نادری مقتول و بقیّه مغلوب و مقهور گردیده طهماسبقلی خان (نادر شاه) با بقیه قشون خود به مندلیج آمد و از آنجا راه همدان را پیش گرفته در بیست و دویّم ماه صفر این سال كه سنه هزار و صد و چهل و پنج باشد وارد همدان شد و احكام به حكام اطراف فرستاده قشون و تهیّه طلب نمود و چون واقعه شكست قشون نادری مشتهر و به اطراف منتشر گردید فتنه‌جویان در هرناحیه سر بلند كردند و تیمور پاشا حاكم وان نیز با دسته قشونی عازم تبریز شد و لطفعلی بیگ نایب تبریز از عهده حفظ قلعه این شهر برنیامده به مراغه شتافت و از اینجا عزیمت خلخال نمود. هم در این سال در بیست و دویّم ماه ربیع الثانی طهماسبقلی خان (نادر شاه) از همدان به عزم جنگ با عساكر عثمانی روانه كرمانشهان شد و روز ورود به كرمانشهان شنید فولاد پاشا والی ادرنه و چند نفر دیگر از پاشایان معتبر و بیست هزار نفر از عساكر عثمانی از جانب عثمان پاشای سرعسكر كه در قلعه كركوك توقف داشت در كنار آب دیاله هشت فرسخی زهاب آمده اقامت دارند و منتظرند كه اگر موكب طهماسبقلی خان به
ص: 1033
جانب تبریز رود ایشان به طرف كرمانشهان حركت كنند و اگر متوجّه كركوك و بغداد شود به مقابله پردازند طهماسبقلی خان به سرعت هرچه تمامتر بر سر آنها رفته جمعی را بكشت و بقیّة السیف گریختند و اموال زیاد از ایشان قسمت قشون نادری شد بعد به سمت كركوك رانده در آنجا نیز تاخت‌وتاز كردند و عثمان پاشای سرعسكر از مقابله تقاعد نمود لهذا طهماسبقلی خان به كنار آب دیاله مراجعت كرده كه به تسخیر بغداد روانه شود و عثمان پاشای سرعسكر این مراجعت را دلیل ضعف حال دانسته ممش پاشا نامی را با دوازده هزار نفر از عقب اردوی نادری فرستاد و خود نیز از عقب ممش پاشا روانه شد و جنگ سختی فیمابین درگرفت، سرعسكر با ده‌هزار نفر تقریبا مقتول و سه هزار نفر اسیر گردیدند و به واسطه این فتوحات تیمور پاشا كه تبریز را متصرّف بود خایف گشته از این شهر برفت و لطفعلی بیگ نایب تبریز دوباره این شهر را متصرّف شد و به قراتپه كه مقرّ اردوی نادری بود آمد و موكب نادری به سرمن‌رای به زیارت رفته از آنجا عازم بغداد گردید و در حوالی بغداد به اصرار احمد پاشا والی بغداد به موجب وكالتی كه پاشای مشار الیه از جانب دولت عثمانی داشت فیمابین طهماسبقلی خان (نادر شاه) و دولت عثمانی عهد صلح منعقد شد و اسرای جانبین آزاد شدند و احمد پاشا فرامین به پاشایان گنجه و شیروان و تفلیس و ایروان و غیره در باب تخلیه قلاع نوشت و ارسال داشت و پس از زیارت امامین همامین كاظمین علیهما السّلام و مشهدین نجف اشرف و كربلای معلّی طهماسبقلی خان از عراق عرب معاودت نمود و متوجّه تدمیر محمّد خان بلوچ حاكم كوهگیلویه كه لوای خودسری برافراشته بود شد و در دربند شولستان جنگی با محمّد خان بلوچ كرده محمّد خان منهزم و به طرف لار و گرمسیرات فارس فرار كرد و حكم نادری صادر شد كه طهماسبقلی خان جلایر مواد فتنه و فساد محمد خان بلوچ را قلع و قمع نماید و موكب طهماسبقلی خان (نادر شاه) به شیراز آمده.
اروپا- (اسپانیول)- در این سال كه سنه هزار و صد و چهل و پنج باشد شهر اوران كه از بنادر الجزایر است به تصرّف عساكر اسپانیول درمی‌آید.
ص: 1034

تذییل‌

مؤلّف گوید دولت سلاطین صفویه فی الحقیقه به خلع شدن شاه طهماسب ثانی منقرض گردید و زوال یافت اعمّ از اینكه این خلع به عقیده مورخین ایران در ماه ربیع الاول سال یكهزار و صد و چهل و چهار هجری باشد یا بزعم مورخین فرنگ در ربیع الاول سال هزار و صد و چهل و پنج هجری در هرحال یك دو سه سال اسم سلطنت بر عباس میرزای رضیع یا فطیم را نمی‌توان گفت مصداق و اثر خارجی بوده تا در جزو سنین سلطنت سلاطین صفویه نوشته شود خاصّه با آن شوكت و اقتداری كه طهماسبقلی خان داشت و لشكركشیها كه می‌نمود پس شایسته اینست كه از این به بعد ما طهماسبقلی خان را به اسم نادر شاه ذكر و مذكور سازیم و سلطنت را سلطنت نادری دانسته از این مفهوم محقق و معلوم اعراض و تغافل ننموده به رسم محققین از بعضی اغراض به راه اجتناب رویم چه عظم و شأن تاریخ در حقیقت‌نویسی و بی‌غرضی نگارنده است و از آنجا كه عمده مقصود از مطالعه كتب تواریخ و سیر درك عبرت و استدراك و ازدیاد بصیرت است پس نقاط مهمّه تاریخی كه هرقدر مورّخ آنها را بسط دهد پسندیده و مستحسن است یكی نگارش اسباب اعلای لوای شوكت و جلال طبقات سلاطین و حكمرانان باتمكین روی زمین است دیگر شرح موجبات انتكاس اعلام قدرت و زوال و استیصال آنها. و بسیاری از مصنّفین در شرح اسباب انقراض بعضی از طوایف ملوك عالم رسایل مخصوصه نوشته‌اند تا اعمال سلف آیینه عبرت و اعتبار خلف گردد، گوش هوش باز كنند و دیده بصیرت را با قوّه درایت انباز نمایند، احتراز از موجبات و بواعث وهن و فتور دولت و مملكت را از امور مهمّه و فرایض شمارند و قدم در راه سستی و غفلت نگذارند، مملكت‌داری و رعیّت‌پروری را كاری سرسری و بازیچه ندانند و در هرحال به اشاعه عدل و انصاف كوشیده داد مظلوم از ظالم بستانند، كارهای بزرگ را به اختیار مردمان ناقابل و خرد نگذارند و بر اصلاح احوال و تصفیه مناهل و مشارب همّت گمارند تا از ضعف و زبونی مصون مانند و با قوّت و شوكت معاندین و مفسدین را از پیش رانند و بدانند كه اختلال در كارهای داخله بهترین وسایل و اسباب تسلّط و استیلای خارجه است چنانكه
ص: 1035
دولت سلاطین صفویه معتل و مختل نشده مگر بهمین علّت، و نظر به این نقطه مهمّه و اقتدا به سنّت سنیه مصنّفین محترم ما نیز سبب زوال و شرح انقراض دولت صفویه را در این محل از قول معتبرین ارباب دانش ذكر و درج می‌نمائیم تا مورث استبصار خاص و عام گردد:

تبصرة در انقراض دولت صفویّه‌

در عهد شاه سلطان حسین سیّاحی اروپائی به اصفهان آمده مدّت بیست و شش سال در اصفهان اقامت و توقّف نموده و با نظر دقّت و درایت اسباب زوال دولت صفویّه را دیده و شرحی در این باب به زبان لاتن نوشته آن شرح را ابراهیم نامی از ملازمان سلطان عثمانی به زبان تركی ترجمه كرده و موسوم به عبرت‌نامه ساخته «1» در اسلامبول به طبع رسانیدند. در زمان مرحوم مبرور نایب السلطنه رضوان جایگاه عباس میرزا طاب اللّه ثراه عبرت‌نامه مزبوره را میرزا عبد الرزاق بیگ مورّخ از ملازمان آن حضرت به زبان فارسی ترجمه نموده و اینست آنچه آن سیّاح فرنگی در سبب زوال دولت صفویه می‌نویسد:
هرچند ظهور دولت و بروز مكنت در كار سلاطین جهان به تقدیر پادشاه قهّار و فضل خداوند جبّار است بقای دولت صفویّه از شاه اسمعیل تا شاه سلطان حسین مقدار دوازده مملكت در تصرّف داشتند: اوّل عراق عجم، دویّم خوزستان، سیّم لرستان، چهارم فارس و كرمان، پنجم مكران، ششم سمنان، هفتم قندهار، هشتم زابلستان، نهم خراسان، دهم مازندران، یازدهم گیلان، دوازدهم آذربایجان، كه عبارت از ایروان و شیروان و گرجستان و داغستان باشد.
در زمان شاه اسمعیل رسم ملوك الطوایف دایر بوده در هریك از اینها صاحب‌كاری مستقل بوده به قول سیّاح مسیحیّه همه اینها سنّی سنوی و شاه
______________________________
(1). نسخه معتبری از این رساله به نام «بصیرت‌نامه» به ضمیمه مجله بررسیهای تاریخی ستاد آرتش شماره 4 و 5، سال هشتم، چاپ شده. این دو متن با هم مطابقه شد. اختلاف بقدری زیاد است كه یادآوری در پاورقی ممكن نیست. تنها در مواردی كه كلمه‌ای از قلم كاتب افتاده در علامت [] اضافه شد و اگر كلمه‌ای تحریف شده به نظر رسید صحیح آن از روی بصیرت‌نامه تحت عنوان «ب» در پاورقی یادآوری گردید.
ص: 1036
اسمعیل رافضی تارك صحابه، و اینها بعد از تیمور تا زمان شاه اسمعیل خالی از كدورت و نفاق نبوده‌اند و می‌گوید چون مخالفتی با هم داشته‌اند شاه اسمعیل طلوع كرده در اندك زمان سنّیان سنوی را ذلیل و بعد از آن انساب اولاد ایشان را از روی زمین برداشت و شیوه تشیّع و رفض ظاهر ساخت و اگر صاحب‌كاران سنّی اتّفاق می‌نمودند او را رخنه نمی‌دادند و به سبب نفاق بنای دولتشان خراب شد. و می‌گوید تا زمان شاه عبّاس پادشاهان در كار عزل و نصب و سایر امور خود مستقل بودند، بعد از او پادشاهان زبون تسلّط خدّام و چاكران شدند و دولتشان مشرف به انهدام شد. و دیگر از زمان شاه عبّاس بزرگ شرب شراب شایع گشت و از برای عوام و خواص رخصت بود و كسی اجتناب نمی‌نمود و ممنوع نمی‌شد صغیر و كبیر به عیش و عشرت مبتلا و به امور دولت خود نمی‌پرداختند حتی شاه سلطان حسین كه به زهد و تقوی میلی تمام داشت در زمان اقتدار خود قدرت بر دفع و رفع این فساد نیافت و شرب خمر را مؤكّد به عقوبت عظیم غدغن كرد و در شهر اصفهان و محلّه جلفا شرابها بر زمین ریختند و خمها شكستند و خمخانه‌ها را دربستند غدغن گردید كه سوای ملوك ارامنه به یكدیگر قطره‌ای شراب به كسی نفروشند تأكید اكید و تنبیه شدید به اقصی الغایة رسید و در آخر كار این قضیّه نتیجه داد كه خلق صبر و تحمّل نیاورده صغار و كبار جمع شدند و مشورت كردند كه از برای شراب خوردن از شاه اذن طلبند تا قدغن شكسته شود عاقبت والده شاه را برای اینكار واسطه كردند و او تمارض كرد و اطبّا را چیز بسیار داده تطمیع كردند كه تجویز كنند كه دوای این درد شرابست بالجمله شراب پیدا كرده و به یك دو قدح كه نوشید مرض [مادر] پادشاه بحران كرد و به شاه پند مشفقانه دادند و در ضمن آن ابرام و الحاح نمودند كه به طریقه اسلاف می‌باید بود و می دوساله امروز برای رفع غم باید پیمود، و فردا را برای آمدن نشاط انبساط باید نمود. شاه به نحوی مبتلای شراب شد كه بالكلیّه از تنظیم امور خود بازماند، به لذّات شهوانی مشغول شده خواننده‌ها و سازنده‌ها و رقّاص و مطرب در مجالس محفل‌آرا شدند، امور دولت خود را به رجال دولت سفارش نمود و زمام حكومت به دست رجال دولت افتاد و ظالم از مظلوم و حق از باطل تمیز نیافت و همه به هوای نفس خود هرچه خواستند كردند و گرد از وجود ملك و ملّت برآوردند و گویند شاه سلطان حسین در تمام عمر خود
ص: 1037
لباس سرخ نپوشید و بنابراین عادت از امرا و سرداران هیچیك نمی‌پوشیدند، پادشاه روز غضب كه می‌خواسته است كسی را بكشد سرخ می‌پوشیده و شاه سلطان حسین از روز جلوس تا روز [عزل] به قتل یك كس فرمان نداد، یكروز در باغچه تفنگ می‌انداخت مرغی را به تفنگ زد و به حال مرغك بسمل او را ندامت و پشیمانی دست داد و دویست تومان [زر] از خزینه خاصّه به فقراء تصدّق نمود.
سیّاح گوید كه او پادشاهی كریم الطبع محبّ فقرا، حلیم و سلیم و صاحب جود و احسان بود و از برای پادشاهان سیف و احسان هردو ضرور است چون شاه از سیف و احسان غفلت كرد انقلاب به دولتش رسید و كار كشید به جائی كه كشید.

دیگر از جمله اسباب زوال دولت‌

[و به سبب] این بود كه طوایف عجم غایت اصرار در دعوی اسلام دارند و در جزوی از شعایر و فروض و سنن اهمال جایز نمی‌دانند و در اواخر ایّام سلطنت صفویّه برای اجرای قانون شرع در بلاد عظیمه كه سبب انتظام دولتست اهتمام نمی‌كردند و گواه این سخن است كه در زمان شاه عبّاس ماضی بنا گذاشتند و غدغن كردند كه باید زر نقد از ایران بیرون نرود و به جای زیارت حجّ به زیارت قبور ائمه علیهم السّلام و سایر مقابر روند و هركس آرزوی زیارت كعبه داشت می‌بایست مبلغ خطیر به پادشاه پیشكش كند و اذن حاصل نماید و ضرری بیشتر از ضرر حجّ نبوده است به این سبب مستطیعان و ضعفاء و عجزه اسلام روز و شب دعای بد و نفرین به جان پادشاه عصر و حكام زمان خود می‌كردند.

دیگر باعث زوال دولت ایشان‌

بیشتر این جهت بوده است كه كارگزاران امور پادشاهی و امنای دولت و وزرای حضرت دو فرقه شده بودند و با یكدیگر ضدّیت كامل داشتند كاری كه این فرقه می‌ساخت پسندیده رأی آن جماعت نمی‌شد و بیشتر باعث اختلال دین و دولت، و ملك و ملّت همه این می‌شد، و در كار دولت عیبی و نقصی و خللی مثل نفاق كارگزاران دولت نیست و همه كارها معطل می‌ماند و انواع جور و تعدّی و فساد در مملكت پدید آید كه چاره آن از ممتنعات باشد و در اندك وقتی دولت زایل
ص: 1038
می‌گردد چنانكه دولت صفویّه شد و این كار را قیاس از ضعفای امّت باید كرد بالمثل، مرد بازاری در خانه خود دو كدبانو داشته باشد كه مطلب هریك خلاف رأی دیگری باشد كار مرد بازاری مختل شود و گذران امور خانه‌اش معوّق و معطّل می‌ماند. اگر فراغت خود را می‌خواهد بالضروره باید كه آن دو كدبانو را یكی كند و آن یك نفر كدبانو باید نیز محبت قلبی و جان‌سوزی در كار صاحب‌خانه داشته باشد و الّا آنهم به هوای نفس خود راه رود، صرفه خود جوید و حریص و بیمروت باشد باز كار از پیش نمیرود و خانه كدخدا از آن كدبانو برباد خواهد رفت و هر كار [كه] در دنیا از پیش رفته است از اتّفاق رفته است و هركار كه در عالم خراب شد از نفاق خراب شده است.

كیفیّت احوال افاغنه و ظهور دولت ایشان‌

نقل كرده‌اند كه طوایف افغان در سواحل بحر خزر در حوالی شیروان و داغستان مسكن داشتند، یا خود در باب الابواب خارج داغستان در صحراها ییلاق و قشلاق می‌نمودند و طایفه مجهول الاصل بوده‌اند [و] معلوم نبوده است از قوم بحر خزر یا از شعبه یا از طایفه آنها باشند بهرتقدیر كار ایشان در آنحدود نهب و غارت بوده است. در زمان امیر تیمور گوركان اهالی آذربایجان از ایشان تشكی و تظلّم كرده آن پادشاه ذیجاه آن طایفه را از آنجا كوچانیده در صحرائی كه واقع بود در مابین هند و قندهار ساكن و متمكّن گردانید و دست تعدّی ایشان را از آذربایجان به صد منزل دور كرد و در آنجا نیز عادت ایشان نهب و غارت بود.
سیّاح «1» نوشته كه در بعضی از كتب تواریخ دیده‌ام آنها را اغوانی الیانی می‌گفته‌اند و اغوانی غلط الیانی است «2» و از ارمنی بوده‌اند و حالا ناحیه قراباغ متّصل به شیروان جماعت ارمنی هستند كه آنها را مناشری قندسار می‌گویند و در طریقه ایشان سركرده و رئیس را اغوان «3» گویند و به زبان ارمنی باش نوعی اغوان «4» را
______________________________
(1). ب: مترجم گوید.
(2). ب: اغوالی را الیالی می‌گفته‌اند و اغوالی غلط الیالی است.
(3 و 4). ب: اغوال.
ص: 1039
گویند، در ولایت گنجه و ایروان و نواحی نخجوان و حدود گیلان مسكن دارند، سقناق «1» ایشان را به این نام می‌خوانند و طایفه ارامنه را كه در جبال متمكن‌اند به این نام می‌خوانند و به این نام افتخار كرده ادعای افغان بودن می‌نمایند و می‌گویند لفظ قندسار قندهار بوده است و از كثرت استعمال قندسار شده و قندسار غلط قندهار باشد زیرا كه قلعه قندهار در بعضی كتب نوشته‌اند كه از بناهای اسكندر بوده آن وقت كه آن طایفه آنجا ساكن شده ارمنی بودند چون از وطن اصلی دور و مهجور ماندند رفته‌رفته با اهالی قندهار مخلوط شدند و الفت و مؤانست پیدا كرده همگی مسلمان شدند یعنی سنّی شدند و در طبع ایشان غارت و تاراج غلبه دارد و چون محلشان سرحدّ است همه ایشان جنگ‌آور شده‌اند.

در بیان جنگ افاغنه‌

جنگ و قتال عادت معتاد افغانست و در میان ایشان سركرده و ضابط بسیار باشد در وقت جنگ به ضابطه و نظام صفها می‌بندند و به زبان خودشان نسقچی و پهلوان دارند وقتیكه تمامی آنها گرم جنگ و كارزار می‌شوند سركرده و ضابط ایشان به عقب آمده نظاره لشكر و صفوف خود می‌كند كسی از دشمن نمی‌تواند روی بگرداند، نسقچی از عقب گذاشته‌اند كه هركه از جنگ برگردد بی‌امان به قتلش پردازند. سیّاح می‌گوید در محاصره اصفهان وقتی كه افغان با عجم جنگ می‌كرد من نزدیك پل عبّاس‌آباد تماشای جنگ می‌كردم یكی از افاغنه را دیدم كه دست راست او را افكنده بودند به عقب صف آمده محافظان صف و نسقچی و ضابطه به مظنّه اینكه از جنگ گریخته است می‌خواستند او را بكشند دست افتاده خود را نمود باز راضی به برگشتن او نشدند، گفتند ای نابكار اگر دست راست تو در كارزار افتاد می‌بایست با دست چپ جنگ بكنی و اگر دست چپ افتاد باید به دهن جنگ بكنی و آب دهن بر روی دشمن اندازی تا از خدای خود به مزد بزرگی برسی. این گفتند و او را به معركه جنگ راندند.
ضابطان جنگ مأذون نیستند كشتگان معركه را دفن نمایند، باید كه جسد ایشان
______________________________
(1). ب: شفتیان.
ص: 1040
در میدان افتاده باشد اگر شمشیر و خشب و كمان یا تفنگ و غیره [از] اسلحه ایشان بر زمین افتد برای برداشتن آن به زمین نمی‌آیند از بسكه در روی اسب چابك می‌باشند از روی اسب خم شده از زمین برمی‌دارند. تفنگ‌اندازی نیز می‌دانستند، چون به اصفهان آمدند برهنه و عریان بودند چون به دستشان مال زیاد بسیار افتاد بقدر مقدور در لباس حرب و آلت جنگ مكمّل شدند و از كثرت مداومت در جنگ مهارتی كامل حاصل داشتند اگر در میدان صف می‌بستند به هیأت اجتماعی حمله می‌آوردند و اگر برمی‌گشتند یكجا با هم برمی‌گشتند و در گرفتن قلعه و محاصره وقوفی نداشتند بعضی قلعه‌ها را كه به دست آوردند از بیرون آب آن را می‌بریدند و بسیار مطیع و منقاد سركرده خود بودند به حدی كه پی كار و بار خود بودند، خود یكنفر دانا از جانب سركرده ایشان می‌آمد و می‌گفت باید در فلان ساعت در فلان جا جمعیّت نمائید كه با شما كاری است فورا كاری كه در دست داشتندی دست از آن كشیدندی و به مكان معهود حاضر شدندی. هرشهر و بلد را كه گرفتند اگر از اهالی آن شهر می‌دیدند كه طبقی از جواهر و زر بر سر نهاده و می‌رود از لشكر و توابع ایشان یكنفر به خیال نمی‌گذرانید كه ذرّه‌ای به او اذیّت كنند در وقت جلوس محمود با اشرف نزاعشان شد لشكر دو دسته شدند خواهان محمود و خواهان اشرف. به گوش محمود رسید كه اهل اصفهان از ترس تاراج دكان خود را بسته‌اند منادیها گذاشت در بازارها جار زدند كه مردم دكان خود را باز كنند و هركس به كسب خود مشغول شود یك دكان بسته نشد همه بر سر دكانها به كسب و كار خود مشغول بودند. به بیع و شرای اسیر رغبت ندارند اسیر را تا مدّت معهود خدمت می‌فرمایند، و آزاد كردن گرفتار را می‌پسندند، و بسیار كسان را در جنگ گرفتار كردند و برای خود اولاد نمودند و به چشم فرزندی می‌نگریستند در اردوها و منازل ایشان بی‌نظامند، اگر لاشه حیوانی باشد و بوی بد از آن آید متألّم نمی‌شوند، بلكه آن را متحمل می‌شوند، از اردو و منازل دور نمی‌كنند، انواع طعام را راغب نیستند و به خورش جزوی قانع‌اند و در اكثر سفرها كه با محمود بودند با گندم برشته اوقات خود را می‌گذرانیدند در امورات توكّل دارند و تن‌پرور نیستند، و عادت به انواع ثیاب و اطعمه نكرده‌اند و روده گوسفند را پرآب كرده در كمر می‌پیچند و در وقت حاجت استعمال می‌كنند. نقل كرده‌اند كه بعد از فتح
ص: 1041
جلفا افغانی برای حاجت به خانه ارمنی رفته بود یك ظرفی بزرگ مربّائی از ادویه حارّه برای او آورده بود برای اكرام افغان در مقابل او با قاشق می‌گذارد و فغان از او خورده حظّ می‌كند و تمامی مربّا را خورده مطلقا ضرری به وی نمی‌رسد و در خوردن طعام تكلّفات ندانند و سفره و سینی نشناسند و پنیر و سایر نان‌خورش هرچه باشد بر روی خاك گذارده می‌خورند بغیر از آب چیزی نمی‌خورند، لباسشان مشابه لباس هیچ ملّت نیست هیئتی عجیب دارند دامنها چون خرطوم از پیش آویخته از چپ و راست و برهنه، زیرجامه‌های پاچه فراخ پوشیده‌اند پوستی در پای خود كشیده با آن سوار می‌شوند اعلی و ادنی شالها و كرباسهای رنگ برنگ دارند كه خود را از تاب آفتاب و اسلحه [خود را] از باران نگاه می‌دارند و آن شال رنگارنگ را بر سر می‌پیچند و سرهای آن را در پیش روی خود از پیش می‌آویزند. بعد از غلبه بر عجم طور قزلباش را فراگرفتند قبای زربفت گل‌دار را پوشیدند اما باز همان پاچه‌های «1» زیرجامه‌هایشان فراخ بود بهرجا كه می‌رسند یا هرلباس كه می‌پوشند در میان گرد و خاك حلقه‌زده می‌نشینند و زنهایشان بی‌نقاب در هركوچه می‌خرامند و بسیار مقبول در میان آنها هست كه چون آفتاب بی‌حجاب می‌روند و بدشكل و كریه المنظر نیز بسیار دارند كه حاجت به نقاب ندارند و در گوشهای خود از بلور و بدنگ «2» گوشواره می‌كنند چنانكه بر گردن اسبان عجم پیش از این می‌آویخته‌اند می‌آویزند. هرچه می‌پوشند از زیر پستانست همیشه پستانهای ایشان باز است و پوشیده نیست و در پای خود كفش عجم می‌پوشند اگر گل و باران باشد كفش خود را بیرون آورده كه در میان گل و باران ضایع نشود و اگر پاهای ایشان گل‌آلود شود یا نجس یا مجروح باكی نیست اگر كسی پرسد كه چرا چنین می‌كنید گویند اگر كفش ضایع شود باز كفش تازه باید خریداری كنیم امّا هرچه به پای ما رسد ضرر ندارد