گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
[سنه 1227 هجری- سنه 1812 مسیحی]





آسیا- (ایران)- در این سال برحسب امر همایون قلعه سلیمانیه را در حوالی رود كرج به اسم سلیمان میرزا بنا نمودند و حاجی محمّد حسین خان امین الدّوله كه مأمور این خدمت شده بود میرزا ابو القاسم اصفهانی نایب كاشان را متصدی این عمل كرد. و سرگور اوزلی سفیر انگلیس به اتفاق میرزا ابو الحسن خان شیرازی به تبریز رفت كه با حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا ملاقات نماید و بعضی قرار و مدارها داده شود. پس از آن موكب اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه تشریف‌فرمای چمن سلطانیه گردید و در دوازدهم جمادی الثانیه این ساحت خلد نزهت مضرب خیام گردون احتشام سلطنت گردید. و در این اوان معروض داشتند كه مصطفی خان طالش بار دیگر به سردار روس توسّل جسته لهذا اسمعیل خان قاجار شامبیاتی و عبد اللّه خان ارجمندی سركرده هزاره فیروزكوهی در اواخر رجب مأمور و روانه گیلان شدند و حضرت مستطاب نایب السلطنه در پهلوی قلعه لنكران طالش سنگر محكمی بستند و صادق خان قاجار عز الدّینلو و محمّد خان سرهنگ ایروانی و جعفر قلی خان ولد میرزا محمّد خان لاریجانی با سه عرّاده توپ و دسته لشكری به حراست آن سنگر محكوم گردیدند، و پیر قلی خان شامبیاتی و عسكر خان افشار ارومی و علی خان شاطرباشی نوری و میرزا احمد سرهنگ كاشانی برادرزاده فتحعلی خان ملك الشعراء با دسته‌ای از قشون آذربایجان به حفظ قلعه اركوان مقرّر گشتند- هم در این اوان چون در سه منزلی شهرزور فیمابین
ص: 1505
عبد اللّه پاشا والی بغداد و عبد الرحمن پاشا حاكم شهرزور نایره قتال اشتعال یافته بود و عبد الرحمن پاشا مقهور و به كرمانشهان گریخته و والی بغداد ایالت شهرزور را به خالد پاشا داده ظهیر الدّوله محمد قاسم خان قوانلو و فرج اللّه خان افشار و یوسف خان سپهدار به تدمیر والی بغداد مأمور گشتند و نواب شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه نیز همین عزم را تصمیم دادند و قشون نصرت‌نمون به زهاب آمد و پس از اتمام حجّت به قتل و غارت بعضی اماكن متعلّقه به بغداد پرداختند. والی بغداد مشوّش شده جناب شیخ جعفر نجفی را شفیع قرار داد و عبد الرحمن پاشا در حكومت شهرزور استقرار یافت و عساكر ظفرمآثر معاودت كردند و در ماه رمضان موكب همایون اعلیحضرت خاقان به دار الخلافه طهران مراجعت فرمود، و نواب شاهزاده محمّد ولی میرزا والی خراسان و ناصر الدین توره و اسحق خان قرائی به تقبیل عتبه علیّه آمدند- نیز از وقایع این سال آنكه چون آلكساندر میرزا والی گرجستان كه در ایروان بود به ملاقات سلیم پاشای والی اخسقه رفته و از آنجا به تفلیس شتافته بنای آشوب را گذاشت و ردیشچوف سردار روس این واقعه را از تدابیر حضرت مستطاب نایب السلطنه دانسته كتلروسكی را كه مردی متهوّر بود در آق‌اغلان گذاشته خود به تفلیس رفت. و حضرت معظم نایب السلطنه در كنار رود ارس در محل موسوم به اصلان‌دوز بودند. كتلروسكی در پنجم ذیحجه به دلالت مراد خان دلاغارده با سرباز و توپخانه مصمّم شبیخون به اردوی حضرت نایب السلطنه گردید، و از معبری عبور كرده به قراولان اردوی حضرت شاهزاده رسیده قراولان را بگرفت و كسی اینخبر را به اردو نرسانید تا قشون روس نزدیك شدند آنوقت عساكر ایران خبردار گردیده حضرت مستطاب نایب السلطنه فورا سوار شدند به شلیك زنبورك حكم دادند امّا چون توپخانه سردار روس بر بلندی و مشرف به اردو بود، اردو را متفرّق ساخت و آنچه نواب معظم در آن شب تار كوشش كردند كه آن تفرقه را به جمعیت مبدل كنند ثمری نبخشید مخصوصا چون در هنگام تاخت‌وتاز، اسب حضرت شاهزاده در حفره‌ای به زمین خورده اگرچه به زودی ركابداری اسب دیگر به حضرت معظم رسانید و سوار شدند ولی لشكر بیشتر هراسان گشتند. ناچار اردو متفرّق شده و حضرت مستطاب شاهزاده به منزل حاجی حمزه‌لو آمدند و افواج روس به قراباغ
ص: 1506
رفتند. حضرت نایب السّلطنه روزی به جهت دفن مقتولین در آن ناحیه اقامت فرموده بعد راه مشكین پیش گرفتند و به تبریز راندند و كتلروسكی كه قوت قلبی بهم رسانیده بود به جانب اركوان روان شد و مستحفظین كه واقعه اصلان‌دوز را شنیده بودند بدون جنگ قلعه را از دست دادند و كسی درصدد مقاومت و مدافعه برنیامد مگر میرزا احمد سرهنگ كاشانی جدّ میرزا زین العابدین طبیب حضور همایون كه سركرده فوج ینگی مسلمان بود. این سرهنگ باغیرت در رشادت چندان پایداری نمود كه مقتول و فی الحقیقه شهید شد. بعد از این واقعه قشون روس از اركوان روانه لنكران شدند. هم در این سال نواب سلطان محمد میرزا و سلطان سلیم میرزا و سلطان مصطفی میرزا و سلطان ابراهیم میرزا و سیف اللّه میرزا پسران خاقان كشورستان متولّد شدند.
اروپا- جنگ عساكر فرانسه و انگلیس در اسپانیا- غالب بلاد اسپانیول پادشاه خود را می‌طلبند- پادشاه سیسیل فردیناند به تحریك انگلیس از سلطنت استعفا می‌كند- فتوحات ولنگتن سردار انگلیس در اسپانیا و ورود او به شهر مادرید و به عجله خالی كردن مادرید را و رفتن به سمت پرتوغال- دویست و هفتاد هزار قشون فرانسه بیجهت در اسپانیول معطّل‌اند. (فرانسه)- ناپلیون مصمّم جنگ با روس می‌باشد و پروس وعده بیستهزار قشون كمك به او می‌دهد- امپراطور اطریش هم قشونی به كمك ناپلیون خواهد فرستاد- خیال ناپلیون اینست كه سلطنت لهستان را مستقل سازد- اتّحاد روس و انگلیس بر ضدّ فرانسه و اطریش و پروس- حركت ناپلیون به خاك آلمان و ورود او به درزد- در این شهر چندین نفر از سلاطین به سمت چاكری و سرداری به خدمت ناپلیون كمر می‌بندند- فیمابین روس و عثمانی عهد صلح در بوخارست بسته می‌شود- قشون ناپلیون كه مصمّم ورود به خاك روس است عبارت از پانصد و هفتاد هزار نفر می‌باشد، بعلاوه هفتاد هزار اسب و صد و هشتاد عرّاده توپ و این جمعیت به ده اردو قسمت شده است- عبور عساكر ناپلیون از رودخانه نیه‌من (نیه‌من رودخانه‌ایست در سرحد روس و آلمان) شهر ویلنا را ناپلیون متصرّف شده هفده روز در اینجا توقّف
ص: 1507
می‌نماید- جنگهای متوالی عساكر فرانسه با سردارهای روس در سواحل دنی‌یپر- فتح دونابورگ و اسملنسك به دست قشون فرانسه- روسها كه از جلو لشكر فرانسه فرار می‌كنند بلاد و قرا را آتش می‌زنند- عساكر فرانسه به مسكوا ورود می‌نمایند و در اینجا كوتوسف سردار روس جنگ سختی با فرانسه‌ها می‌كند و پنجاه هزار نفر از لشكریان كوتوسف مقتول می‌گردد- مورات سردار فرانسه روز چهاردهم سپتامبر وارد مسكو می‌شود و روز بعد از آن‌كه روز پانزدهم باشد خود ناپلیون به مسكو ورود می‌نماید- رستپ‌شین حاكم مسكو شهر را آتش می‌زند- ناپلیون بی‌جهت یكماه در مسكو توقّف می‌كند- زمستان شروع می‌شود و عساكر فرانسه مجبورا عقب می‌نشینند- سرمای سخت صدمه زیادی به لشكریان ناپلیون وارد می‌آورد- تمام قشون فرانسه در اسملنسك جمع می‌شوند- كمی آذوقه بلكه فقدان آن مزید زحمت سرما گردیده جمعیت زیادی از عساكر ناپلیون را هلاك می‌كند- برودت و شدّت سرما شانزده درجه زیر صفر است و فوج فوج مردم از سردی مفرط هوا تلف می‌شوند- عقب مانده و فراری لشكر فرانسه به دست قزّاقها كشته می‌شوند ناپلیون از روی اضطرار متنكّرا به سمت فرانسه حركت كرده و سرداری قشون را برعهده مورات موكول می‌نماید- بعد از رفتن ناپلیون لشكریان او دوچار كمال سختی و بدبختی می‌شوند- درجه سرما به بیست و هشت درجه تحت صفر می‌رسد- چهل هزار نفر از عساكر فرانسه وارد ویلنا می‌گردند- عساكر پروس و اطریش چندان وفاداری با فرانسه ندارند- پاپ چون تبعیّت و متابعت ناپلیون نمی‌نماید به امر ناپلیون به فن‌تنبلو احضار می‌شود- هنگام غیبت ناپلیون ژنرال ماله جمعی را در پاریس بر او می‌شوراند- ناپلیون بعد از ورود دوازده نفر از همدستهای ژنرال ماله را به قتل می‌رساند- خلاصه شكست ناپلیون از روس مقدّمه و ابتدای خرابی و بدبختی او می‌باشد و از آنجا كه جوانهای مردم مقتول و بسیاری عزادار و به جهت وجه اعانتی كه برای مصارف و مخارج جنگ از ملّت فوق العاده گرفته می‌شود خاصّه در موقع نارواجی تجارت و صناعت عموم ناس شاكی و مستعد شورش می‌باشند. (روس و عثمانی)- متاركه موقتی بین روس و عثمانی مبدّل به منازعه شده روسها مجدّدا از رود دانوب عبور می‌نمایند،
ص: 1508
پس از آن عهد صلحی فیمابین دولتین منعقد می‌شود- بس‌آرابی از خاك عثمانی جزو روس می‌گردد. حاكم مستقلی مستقیما از اسلامبول به سربستان مأمور نمی‌شود یعنی از اهالی سربستان حاكمی معیّن می‌نمایند كه مطیع عثمانی باشد.
امریكا- (اتائونی)- اعلان جنگ اتائونی به انگلیس.

[سنه 1228 هجری- سنه 1812 مسیحی]

اشارة

آسیا- (ایران)- در شرح سال گذشته مسطور شد كه قشون روس از اركوان روانه لنكران شدند. در شب نهم ماه محرم این سال آن جماعت به قلعه لنكران یورش بردند و سركرده تفنگچیان لاهیجانی مقتول، و قلعه لنكران به تصرّف عساكر روس درآمد و جمعی از لشكریان ایران مقتول شدند و كتلروسكی سه زخم منكر برداشت و بقیّه سپاه روس به سمت جامیش وان، و معاونت مصطفی خان طالش رفتند- هم در این سال چهار نفر از ارامنه جلفای اصفهان كه در عمارت سلطنتی شیشه‌بری می‌كردند از راه بام داخل خزانه شده تقریبا سی هزار اشرفی به سرقت بردند ولی سارقین به دست آمدند- هم در این سال بعد از عید نوروز موكب اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه مصمّم سفر آذربایجان گردیده به باغ نگارستان نقل مكان فرمودند- هم در این اوان یوسف خواجه كاشغری از اولاد خواجگان تركستان كه سالها در اقطار و بلدان سیاحت كرده بود به اغوای قربان قلیج خان تركمان میان طوایف ككلان و یموت رفته به فریب عوام پرداخت و مشتی ابله را مرید و دور خود جمع كرد و به خیال مملكت‌ستانی افتاد و قلعه پسرك فندرسك را محاصره نمود و میرزا علینقی خان فندرسكی داروغه ككلان را مزورانه به كنار دشت دعوت كرده به دست پسران بای خان ككلان مقتول گردید و یوسف خواجه كاشغری بی‌مانعی قلعه پسرك را متصرّف شد. چون این خبر به عرض ملازمان حضور همایون رسید به نواب شاهزاده محمد ولی میرزا والی خراسان و نواب شاهزاده محمد قلی میرزا حكمران مازندران اشارت فرمودند كه بر سر طایفه یموت رفته به تدمیر و تأدیب آنها پردازند. شاهزاده محمّد ولی میرزا حركت كردند و
ص: 1509
یوسف خواجه به هزیمت رفت و موكب شاهزاده تا اترك رانده غنایم و اسیر بسیار به دست آوردند و در قراشیخ گوشمالی به تراكمه دادند- هم در این اوقات ابراهیم خان قاجار و اسمعیل خان شامبیاتی و ذو الفقار خان سمنانی به چمن كالپوش مأمور شدند و موكب همایون از نگارستان روانه چمن سلطانیه گردید، و نواب شاهزاده محمد تقی میرزا حسام السلطنه از بروجرد به حضور مبارك احضار شد- هم در این اوان اسعد پاشا پسر سلیمان پاشای بزرگ وزیر و والی سابق بغداد با اعراب منتفج ساخته به بغداد تاخته با عبد اللّه پاشا مصاف داد، عبد اللّه پاشا مقتول شد و اسعد پاشا بر بغداد استیلا یافت و از جانب دولت عثمانی به خلعت ایالت این ولایت نایل آمد. و چون پدرش با دولت ایران سابقه ارادتی داشت عریضه و فرستاده به آستان خاقان مملكت‌ستان فرستاد و نصر اللّه خان نوری از دربار همایون تشریفی برای اسعد پاشا به بغداد برد- هم در این ایّام جلال الدین افندی نام از جانب دولت عثمانی مأمور دربار دولت علیّه گردید. و نواب شاهزاده محمد تقی میرزا و یوسف خان سپهدار از راه سرچم و نیك‌پی روانه آذربایجان شدند. پس از آن نواب شاهزاده محمود میرزا و فرج اللّه خان افشار روانه آن ساحت گشتند. بعد شاهزاده علی خان با مهر علی خان قوانلو و رضا قلی خان روی به راه نهادند و موكب همایون در یازدهم رجب با بسیاری از قشون نصرت‌نمون روانه چمن اوجان شد و حضرت مستطاب نایب السلطنه با افواج آذربایجانی موكب اعلی را استقبال كردند و روز بیستم رجب چمن اوجان مضرب خیام خاقان كشورستان گردید و روشچوف سردار روس بعد از آنكه از احتشاد جنود خاقانی و توجّه به اوجان خبردار شد و داستان جنگ ناپلیون را با سپاه روس بشنید معتمدی نزد سرگور اوزلی ایلچی انگلیس فرستاد و طالب صلح با دولت ایران شد و به توسّط و صوابدید میرزا شفیع صدراعظم قرار را بر مصالحه دادند و میرزا ابو الحسن خان شیرازی مأمور قراباغ گردیده در چمن گلستان اجتماع و ملاقات سفرا شد و عهد موسوم به گلستان را منعقد نمودند و صورت آن عهدنامه از قرار ذیل است:
ص: 1510

صورت عهدنامه‌ای كه در میان دولتین ایران و روس به صلاح و صوابدید میرزا ابو الحسن خان و سردار روسیّه مرقوم شده «1»

اعلیحضرت امپراطور ممالك روسیّه بالقابه، و اعلیحضرت شاهنشاه ممالك ایران باوصافه به ملاحظه كمال مهربانی و اشفاق دولتین علیتین كه درباره اهالی و رعایای جانبین دارند به دفع و رفع امور عداوت و دشمنی كه برعكس رأی شوكت‌آرای ایشانست طالب، [و] استقرار مصالحه میمونه، و دوستی جواریت سابقه مؤكده را [در بین الطرفین] راغب می‌باشند به عالیجاه نیكولای ردیشچوف بالقابه، اختیار كلّی عطا شده، و اعلیحضرت شاهنشاه ایران هم امیر الامراء العظام میرزا ابو الحسن خان باوصافه را در این كار مختار بالكل نموده‌اند حال در معسكر روسیّه من محال گلستان متعلقه «2» به ولایات قراباغ، یعنی رودخانه زیوه ملاقات واقع و جمعیّت نموده، بعد از ابراز و مبادله متمسّك مأموریت، و اختیار كلّی خود بیكدیگر، و ملاحظه و تحقیق امور متعلق به مصالحه مباركه به نام نامی پادشاهان عظام قرار، و به موجب اختیار نامه‌جات طرفین قیود و فصول و شروط مرقومه ذیل را الی ابد مقبول و مستصوب و استمرار می‌داریم.
______________________________
(1). بدون تردید متن عهدنامه از روی ناسخ التواریخ رونویسی شده است. مؤلف ناسخ نیز سعی كرده متن عهدنامه به خصوص مقدمه آن را خلاصه كند و ما ناچار به كتاب «تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران» جلد اوّل، تألیف مرحوم دكتر علی اكبر بینا مراجعه كردیم. آن مرحوم متن عهدنامه را از «عهدنامجات شاهنشاه مبرور فتحعلیشاه طاب‌ثراه و رسایل دولت علیّه سنه 1224 لغایت 1239 نمره 3 خطی» متعلّق به وزارت امور خارجه در تعلیقات كتاب ص 288 نقل كرده كه آنهم خالی از اشتباهات مطبعه‌ای و غیر مطبعه‌ای نیست. متن این كتاب با متن مذكور مطابقه شد و هرجا كلمه‌ای یا عبارتی از قلم افتاده بود در داخل [] اضافه گردید و هرجا كلمه‌ای اشتباه به نظر رسید تصحیح و ذیل صفحه یادآوری شد.
به‌هرحال، متنی كه در این كتاب و در ناسخ وجود دارد متن كامل عهدنامه نیست تنها مبهمات آن به كمك كتاب مرحوم دكتر بینا برطرف شد.
(2). متن: قلعه.
ص: 1511
فصل اوّل- بعد از این امور جنگ و عداوت و دشمنی كه تا به حال در بین دولتین علیتین روسیّه و ایران بود موقوف، و به موجب این عهدنامه الی ابد متروك، و مراتب مصالحه اكیده در دوستی «3» و وفاق شدیده فیمابین امپراطور و اعلیحضرت شاهنشاهی و ورّاث و ولیعهدان عظام میانه دولتین علیتین فخام «4» پایدار و مسلوك خواهد بود.
فصل دویم- چون پیشتر به موجب اظهار و گفتگوی طرفین قبول [و] رضا در میان دولتین شده است كه مراتب مصالحه در بنای اوسطاطوسكوه اوپریزندیم «5» باشد، یعنی [طرفین] در هر موضع و جائی كه الی قرارداد مصالحة الحال بوده است از آن قرار باقی و تمامی اولكاء ولایات «6» خوانین‌نشین كه تا حال در تحت تصرّف و ضبط هریك از دولتین بوده كماكان در تحت ضبط و اختیار ایشان بماند. لهذا در بین دولتین علیتین روسیّه و ایران برحسب خطّ مرقومه ذیل سنور و سرحدّات مستقر و تعیین گردیده:
از ابتدای اراضی آدینه بازار به خط درست از راه صحرای مغان تا [به] معبر یدی بلوك رود ارس، [و] از بالای كنار رود ارس تا اتصال و الحاق رودخانه كپنك چای به پشت كوه مقری، و از آنجا خط حدود سامان ولایات قراباغ و نخجوان و ایروان، و نیز رسدی از سنور گنجه جمع و متصل گردیده، و بعد از آن حدود مزبور كه به ولایات «7» ایروان و گنجه و هم حدود قزّاق و شمس الدین‌لو را و تا مكان ایشك میدان مشخّص و متّصل می‌سازد، و از ایشك میدان تا بالای سر كوههای طرف راست طرق و رودخانه‌های حمزه‌چمن، و از سر كوههای پنبك الی گوشه محال شوره گل و از گوشه شوره گل از بالای كوه برف آلداگوز گذشته از سرحد محال شوره گل و میانه حدود قریه سدره به رودخانه آریه چای ملحق و
______________________________
(3). متن: و دوستی.
(4). متن: ایشان.
(5). اصل این لغت استاتوك و مأخوذ از لاتین و به معنی حالت حالیه است (مؤلف).
(6). متن: ولایت.
(7). متن: ولایت.
ص: 1512
متصل شده معلوم و مشخّص می‌گردد. و چون ولایات خان‌نشین طالش در هنگام عداوت و دشمنی دست به دست افتاده، لهذا به جهت زیادة صدق و راستی، حدود ولایات طالش مزبور را از جانب انزلی و اردبیل بعد از تصدیق این صلح‌نامه از پادشاهان عظام، معتمدان و مهندسان مأموره كه به موجب قبول و وفاق یكدیگر، و [به] معرفت سرداران جانبین، جبال و رودخانه‌ها و دریاچه [ها] و امكنه و مزارع طرفین تفصیلا تحریر و تمیز و تشخیص می‌سازند آن [را] نیز معلوم و معیّن ساخته، آنچه در حال تحریر این صلحنامه درست در تحت تصرّف جانبین باشد معلوم نموده، آنوقت خط حدود ولایات طالش نیز در بنای اوسطاطوسكوه اوپریزندیم مستقر و معیّن ساخته، هریك از طرفین آنچه در تصرّف دارد بر سر آن باقی خواهد ماند. و همچنین از سرحدات مزبوره فوق اگر چیزی از خط طرفین بیرون رفته باشد معتمدان و مهندسان مأموره طرفین هریك طرف موافق اوسطاطوسكوه اوپریزندیم رضا خواهد داد.
فصل سیّم- اعلیحضرت شاهنشاه ممالك ایران به جهت ثبوت دوستی و وفاقی كه به اعلیحضرت امپراطور ممالك روسیّه «1» دارند با این صلحنامه [به عوض خود] و ولیعهدان عظام تخت شاهانه ایران، ولایات قراباغ و گنجه كه الآن مسمّی به ایلی سابط پول و اولكاء خوانین نشین شكی و شیروان و قبّه و دربند و باكویه، و هرجا از ولایات طالش را [با خاكی كه] الآن در تحت تصرّف دولت روسیّه است، و تمامی داغستان و گرجستان و محال شوره گل و اچوق باش و كورنه و منگریل و ابخاز و تمامی الكاء و اراضی كه در میانه قفقازیه و سرحدات معینة الحالیه بود و نیز آنچه از اراضی و اهالی قفقازیه و الی كنار دریای خزر متصل است مخصوص و متعلّق دولت آمپیریّه روسیّه می‌دانند.
فصل چهارم- اعلیحضرت امپراطور روسیّه برای اظهار دوستی و اتّحاد خود به اعلیحضرت شاهنشاه ایران و به جهت اثبات این معنی بنابر همجواریّت
______________________________
(1). در ناسخ التواریخ: اروسیّه، و نیز در جاهای دیگر از كتاب مذكور و كتاب دكتر بینا روسیه و گاهی اروسیه آمده است كه از یادآوری صرف‌نظر شد.
ص: 1513
طالب و راغب است كه در ممالك شاهانه ایران مراتب استقلال و اختیار پادشاهی را در بنای اكیده مشاهده و ملاحظه نمایند، لهذا از خود و از عوض ولیعهدان عظام اقرار می‌نمایند كه هریك از فرزندان عظام ایشان كه به ولیعهدی دولت ایران تعیین می‌گردد هرگاه محتاج به اعانت و امدادی از دولت علیّه روسیّه باشند مضایقه ننمایند تا از خارج نتواند كسی دخل و تصرّف در مملكت ایران نماید و به امداد و اعانت دولت روس دولت ایران محكم و مستقر گردد، و اگر در سر امور داخله مملكت فیمابین شاهزادگان مناقشتی رخ نماید دولت علیّه روس را در آن میانه كاری نیست تا پادشاه وقت خواهش نماید.
فصل پنجم- كشتی‌های دولت روسیّه كه بر روی دریای خزر برای معاملات تردّد می‌نمایند به دستور سابق مأذون خواهند بود كه به سواحل و بنادر جانب ایران عازم و نزدیك شوند، و زمان طوفان و شكست كشتی از طرف ایران یاری و اعانت دوستانه نسبت به آنها شود، و كشتیهای جانب ایران هم به دستور سابق مأذون خواهند بود كه برای معامله روانه سواحل روسیّه شده به همین نحو در هنگام طوفان و شكست كشتی از جانب روسیّه اعانت و یاری دوستانه درباره ایشان معمول گردد. و در خصوص كشتیهای [عسكریّه] جنگی روسیّه به طریقی كه در زمان دوستی و یا در هروقت كشتیهای جنگی دولت روسیّه با علم [و بیرق] در دریای خزر بوده‌اند حال نیز محض دوستی اذن داده می‌شود كه به دستور سابق معمول گردد و احدی از دولتهای دیگر سوای دولت روس كشتی جنگی نداشته باشد.
فصل ششم- تمام اسرائی كه در جنگها «1» گرفتار یا آنكه از اهالی طرفین اسیر شده از گرجستان «2» و هر مذهب دیگر باشند می‌باید الی وعده سه ماه هلالی بعد از تصدیق و خط گذاردن در این عهدنامه از طرفین مرخّص و رد گردیده هریك
______________________________
(1). متن: جنگاه- در ناسخ التواریخ نیز چنین است كه مرحوم دكتر قائم مقامی مصحح ناسخ آن را به- جنگ‌گاه- تصحیح كرده كه البته درست نیست. در متن تاریخ دیپلماسی، جنگها آمده است.
(2). متن تاریخ دیپلماسی: از كریستیان یا هر مذهب دیگر باشند.
ص: 1514
از جانبین خرج و مایحتاج «3» به اسرای مزبوره داده به قراكلیسیا رسانند. وكلاء سرحدّات طرفین به موجب نشر «4» اعلامی كه در خصوص فرستادن آنها به جای معیّن به یكدیگر می‌نمایند اسرای جانبین را بازیافت خواهند كرد. و آنان كه به سبب تقصیر یا به خواهش خود از مملكتین فرار نموده‌اند و «5» به آن كسانی كه به رضا و رغبت خود اراده آمدن داشته باشند [اذن] داده شود كه به وطن اصلی خود مراجعت كنند و هریك از هر قومی چه از اسرا، چه فراری كه نخواسته باشند بیایند كسی را با او كاری نیست و عفو تقصیرات از طرفین نسبت به فراریان داده خواهد شد.
فصل هفتم- علاوه از اظهار و اقرار مزبوره بالا، رأی اعلیحضرت امپراطور ممالك روسیّه و اعلیحضرت شاهنشاه ایران قرار یافته كه ایلچیان معتمد طرفین كه هنگام لزوم مأمور و روانه دار السلطنه جانبین می‌شوند بر وفق لیاقت رتبه و امور كلیّه، مرجوعه ایشان را حاصل و پرداخت و مسجّل نمایند، و «6» به دستور سابق وكلائی كه از دولتین بخصوص حمایت ارباب معاملات در بلاد مناسبه طرفین تعیین و تمكین گردیده زیاده از ده نفر عمله نخواهند داشت، ایشان با اعزاز شایسته مورد مراعات گردیده به احوال ایشان به هیچگونه زحمت نرسیده بل زحمتی كه به رعایای طرفین عاید گردد به موجب عرض و اظهار وكلای رعایای مزبور رضائی به ستم‌دیدگان جانبین داده شود.
فصل هشتم- در باب آمد و شد قوافل و ارباب معاملات در میان ممالك دولتین علیتین اذن داده می‌شود كه [به] هركس از اهالی تجّار بخصوص ثبوت اینكه دوست «7» رعایا و ارباب معاملات متعلق [به] دولت علیّه روسیّه، و یا تجّار متعلقه [به] دولت بهیّه ایران می‌باشند از دولت خود یا از سرحدداران جانبین تذكره و [یا] كاغذ راه در دست داشته باشند از طریق بحر و بر به جانب ممالك این دو دولت بدون تشویش آیند. و هركس هر قدر خواهد متوقّف گشته به امور تجارت و معامله اشتغال نمایند و زمان مراجعت آنها به اوطان خود از دولتین مانع
______________________________
(3). متن: و احتیاج.
(4). متن: بیشتر.
(5). متن: اذن.
(6). متن: امور مرجوعه ایشان را برداشته و حاصل و محبت به دستور سابق ....
(7). متن: درست.
ص: 1515
ایشان نشوند، آنچه مال و تنخواه از امكنه ممالك روسیّه به ولایات ایران و نیز از طرف ایران به ممالك روسیّه برند، تنخواه به معرض «8» بیع رسانیده و یا معاوضه به مال و اشیاء دیگر نمایند، اگر در میانه ارباب معاملات طرفین بخصوص طلب و غیره، شكوه و ادّعائی باشد به موجب عادت مألوفه به نزد وكلاء طرفین، یا اگر وكیل نباشد به نزد حاكم آنجا رفته امور خود را عرض و اظهار سازند تا ایشان از روی صداقت مراتب ادّعای آنها را تحقیق و معلوم كرده، خود یا به معرفت دیگران قطع و فصل كار را ساخته نگذارند كه تعرّض و زحمتی به ارباب معاملات عاید و واصل شود. و ارباب تجار طرف ممالك روسیّه كه وارد [به] ممالك ایران می‌شوند مأذون خواهند بود كه اگر خواهند با اموال و تنخواه خودشان به جانب ممالك پادشاهانه دیگر كه دوست دولت ایران باشند بروند طرف دولت ایران بلامضایقه تذكرات راه به ایشان بدهند. و همچنین از طرف دولت علیّه روسیّه نیز در مادّه اهالی تجار دولت ایران كه از خاك ممالك روسیّه به جانب سایر ممالك پادشاهان كه دوست روسیّه باشند می‌روند معمول خواهد شد. وقتی كه یكی از رعایای دولت روسیّه در زمان توقّف و تجارت در ممالك ایران فوت شد و اموال و املاك او در ایران بماند چون مایعرف او از مال رعایای متعلقه به دولت است لهذا می‌باید اموال مفوت به موجب قبض الواصل شرعی رد و تسلیم بازماندگان ورثه «9» مفوت گردد و نیز اذن خواهند داد كه اموال مفوت را اقوام او بفروشند چنانكه اینمعنی در میان ممالك روسیّه [و] نیز در ممالك پادشاهانه دیگر دستور و عادت بوده متعلّق به هر دولت كه باشد مضایقه نمی‌نمایند.
فصل نهم- باج و گمرك اموال تجار طرف دولت روسیّه كه به بنادر و بلاد ایران بیاورند از یك تومان مبلغ پانصد دینار در یك بلده گرفته، از آنجا با اموال مذكوره به هر ولایت ایران كه بروند چیزی مطالبه نگردد و همچنین از اموالی كه از ممالك ایران بیرون بیاورند آنقدر [گرفته] زیاده بعنوان خرج و توجیه و تحمیل و اختراعات چیزی از تجار روسیه باشر و شلتاق مطالبه نشود. و به همین
______________________________
(8). متن: به عوض.
(9). متن: اقوام.
ص: 1516
نحو در یك بلده باج و گمرك تجار ایران كه به بنادر بلاد ممالك روسیّه می‌برند یا بیرون بیاورند به دستور گرفته اختلافی به هیچوجه نداشته باشد.
فصل دهم- بعد از نقل اموال تجار به بنادر كنار دریا و یا آوردن از راه خشكی به بلاد سرحدات طرفین اذن و اختیار به ارباب تجار و معاملات طرفین داده شد كه اموال و تنخواه خودشان را فروخته و «1» اموال دیگر خریده یا معاوضه كرده دیگر از امنای گمرك از مستأجرین طرفین اذن و دستوری نخواسته باشند زیرا كه بر ذمّه امنای گمرك و مستأجرین لازم آنست كه ملاحظه نمایند كه معطلی و تأخیر در كار تجارت ارباب معاملات وقوع نیابد. باج خزانه را از بایع یا از مبیع هر نحو در میانه خودشان سازش می‌نمایند حاصل و بازیافت نمایند.
فصل یازدهم- [بعد] از تصدیق و خط گذاشتن در این شرط نامچه به وكلای مختار دولتین بلا تأخیر به اطراف جانبین اعلام و اخبار و امر اكید بخصوص بالمرّه ترك و قطع امور عداوت و دشمنی به هرجا ارسال خواهند كرد. این شروطنامه الحاله كه بخصوص استدامت مصالحه دائمی طرفین مستقر، و دو قطعه مشروحه با ترجمان خط فارسی مرقوم و محرّر، و از وكلای مختار مأمورین دولتین مزبورتین بالا، تصدیق [با خط] و مهر مختوم گردیده و مبادله به یكدیگر شده است می‌باید از طرف اعلیحضرت امپراطور روسیه و از جانب اعلیحضرت شاهنشاه ممالك ایران به امضای خط شریف ایشان تصدیق گردد. [و] چون این صلحنامچه مشروحه مصدقه می‌باید از هر دو دولت پایدار به وكلای مختار برسد لهذا از دولتین «2» علیتین در مدت سه ماه هلالی وصول گردد- تحریرا فی معسكر روسیّه در رودخانه زیوه من محال گلستان متعلقه به ولایات قراباغ به تاریخ بیست و نهم ماه شوّال سنه یكهزار و دویست و بیست و هشت هجری و تاریخ دوازدهم ماه اكتبر «3» سنه یكهزار و هشتصد و سیزده عیسوی.
پس از عهدنامه مسطوره مأمورین معاودت كردند- هم در این سال مجدّدا
______________________________
(1). متن: داده.
(2). متن: به دولتین.
(3). متن: اكدمبر. ناسخ التواریخ: اكدمیر. به استناد تاریخ دیپلماسی تصحیح شد.
ص: 1517
یوسف خواجه كاشغری با بیست هزار سوار تركمان به طرف استرآباد آمد و بر لب رود گرگان با نواب شاهزاده محمد قلی میرزا به قتال پرداخت و در اوّل حمله لشكریان شاهزاده را عقب نشانید، ناگاه مردی از گرایلی یوسف خواجه را كه در جلو تراكمه بود بشناخت و سینه او را هدف گلوله ساخت لهذا تركمانان متفرّق شده راه فرار پیش گرفتند- هم در این سال خوانین خراسان در مخالفت با نواب شاهزاده محمد ولی میرزا متفق و معاهد شدند و ایلخیان شاهزاده را كه در چناران بود به غارت بردند و قصد نهب حوالی طوس كردند. شاهزاده معظم اسحق خان قرائی را صدیق خود پنداشته به مشهد مقدس احضار فرمودند. امّا اسحق خان برخلاف، خوانین را به شهر ورود داد و خود اظهار ایالت و سروری كرد ولی كسی تمكین او ننموده ناچار به اعتذار كوشید و ایالت شاهزاده را با كوس شادیانه اعلام نمود- هم در این سال خوانین خراسان رحیم خان ارگنجی را به تاخت ارض اقدس طلبیدند و او به طرف خراسان رانده دره‌جز را غارت كرد و بازگشت- هم در این سال حاجی محمد حسین خان امین الدوله به نظم فارس رفت و پسرش عبد اللّه خان بیگلربیگی اصفهان به دار الخلافه آمده به منصب وزارت استیفای ممالك و لقب امین الدوله مفتخر گشت و حاجی محمد حسین خان نظام الدوله لقب یافت- هم در این سال سی هزار تومان قرض میرزا عبد الوهّاب معتمد الدوله را به امر همایون از خزانه عامره دادند و عمارت فین كاشان را شروع به ساختن كردند و موكب معلّی پس از تفرّج در كاشان و زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها در قم به دار الخلافه بازگشتند.

[سنه 1229 هجری- سنه 1813 مسیحی]

اشاره

آسیا- (ایران)- در این سال حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا از تبریز به دربار همایون آمدند و اسمعیل خان سردار دامغانی و مطلب خان و ذو الفقار خان برادران او به تنبیه خوانین خراسان كه با نواب محمد ولی میرزا والی آن ولایت مخالفت كرده بودند مأمور شدند و در دوازدهم ربیع الاوّل روانه خراسان گردیدند و
ص: 1518
در هفدهم ربیع الآخر در حوالی طوس اردو زدند. خوانین خراسان هریك از ولایت خود با طوایف اكراد و اتراك به طرف طوس رانده بعد از جنگی سخت مغلوب و مقهور گردیدند- هم در این سال میرزا ابو الحسن خان شیرازی مأمور دربار دولت روس شد كه عهدنامه گلستان را به امضای امپراطور روس رساند و بعضی هدایا از قبیل دو زنجیر فیل و ده رأس اسب و یكصد طاقه شال كشمیری و چند رشته تسبیح مروارید و بعضی جواهر گرانبها و شمشیرهای خراسانی و زریهای مفتول بافت اصفهانی و قوطیهای مرصّع پادزهر و قالیهای ابریشمی هراتی و غیره مصحوب میرزا ابو الحسن خان برای امپراطور روس ارسال فرمودند و سرگور اوزلی سفیر انگلیس نیز با جواب نامه پادشاه انگلستان از راه پطرزبورغ مراجعت كرد و موكب همایون به قصر قاجار تشریف‌فرما شده از آنجا عزیمت چمن كالپوش نمود. و در این اوان خبر طغیان محمد زمان خان قاجار عزّ الدینلو حاكم استرآباد مسموع امنای حضرت پادشاهی گردیده معلوم شد كه با سی هزار سوار تركمان مصمّم حركت و عازم طهرانست. لهذا فرمان همایون خطاب به سادات و اعاظم استرآباد شرف صدور یافت و آنها محمّد زمان خان و امیر خان برادر او را بگرفتند و مغلولا در چمن نمكه به حضور مبارك آورده سیاست شدند و حكمرانی استرآباد برعهده نواب شاهزاده محمد قلی میرزای ملقب به ملك‌آرا موكول گردید- هم در این اوان ابراهیم خان هزاره با حاجی فیروز الدین میرزا والی هرات بنای مراوده را گذاشته او را به تسخیر غوریان تحریض نمود. حاجی فیروز الدین میرزا پسر و وزیر خود را با سپاهی بر سر غوریان فرستاد و محمد خان ولد اسحق خان در قلعه غوریان محصور شده صلاح در آن دید كه یكی را به قندهار فرستد، و كامران میرزا ولد شاه محمود افغان را به ارض اقدس خواند. كامران میرزا به طمع شهر مشهد مقدس به محاصره هرات مصمّم شد، و حاجی فیروز الدین میرزا چون این بشنید از كرده خود پشیمان گردید، ملك قاسم میرزا پسر خود را از دور غوریان برداشته و معتمدی نزد اسمعیل خان سردار فرستاد و متوسل به دولت علیّه گردیده متقبّل پنجاه هزار تومان نقد و خراج همه‌ساله و سكّه و خطبه به نام اعلیحضرت خاقان گردید و استمداد نمود.
اسمعیل خان به امداد او مأمور شده به طرف هرات رفت و در پل نقره شنید كه
ص: 1519
كامران میرزا در منزل روضه‌باغ، سه منزل آنطرف هرات اقامت دارد. سردار بنه و آغروق خود را در پل نقره گذاشته به جانب كامران میرزا راند، كامران خود را مرد میدان مقاومت ندیده به قندهار رفت و نصیر خان هزاره را به معذرت نزد سردار فرستاد. خلاصه حاجی فیروز الدین میرزا چون به معاونت سردار ایران آسوده شد پیشكشی را كه تقبل نموده به توسّط ذو الفقار خان ارسال داشت و اسمعیل خان سردار به ارض اقدس معاودت كرد- هم در این اوان شاهزاده محمد ولی میرزا را از خراسان احضار كردند و بنا بود نواب حسنعلی میرزا به حكمرانی خراسان منصوب شود ولی این فقره در نظر همایون منافی با مصالح ملكی آمد لهذا نواب شاهزاده محمّد ولی میرزا را با میرزا عبد الوهاب معتمد الدوله و فرج اللّه خان افشار به ارض اقدس مأمور فرمودند و ایالت یزد و بسطام و نیابت دار الخلافه به نواب حسنعلی میرزا مفوّض شد- هم در این سال تدمیر طوایف تراكمه را كه سابقا با یوسف خواجه كاشغری موافقت نموده بودند از مهمات دانسته اللهیار خان دولوی سالاربار، و حاجی رضا قلی خان قاجار، و عیسی خان امیر آخور را با جمعی از پیاده و سوار مأمور دشت گرگان فرمودند و محمد قاسم خان قاجار و فرج اللّه خان افشار و یوسف خان سپهدار كه در كالپوش بودند به آنها ملحق شده در این حال تراكمه از توجّه عساكر منصوره خبردار گردیده احمال و اثقال خود را به سقناقات صعب المسلك برده خود فرار بر قرار اختیار كردند- و در این سال جشن عروسی و سور شاهزادگان معظم امامویردی میرزای ایلخانی ایل جلیل قاجار، و نواب محمد رضا میرزا متخلّص به افسر، و نواب حیدر قلی میرزا متخلّص به خاور، و محمود میرزا گرفته شد- هم در این سال هانری الس سفیر انگلیس با عهدنامه‌ای كه سرگور اوزلی سفیر سابق انگلیس به لندن برده بود به دربار دولت علیّه آمده بعد از تغییر یكدو فصل از فصول عهدنامه مزبوره امضا شد و صورت آن عهدنامه از قرار ذیل است:
ص: 1520

صورت عهدنامه دولت علیّه ایران با دولت سنیّه انگلیس فی شهر ذیحجّه سنه 1229 «1»

فصل اوّل- اولیای دولت علیّه ایران بر خود لازم داشتند كه از تاریخ این عهدنامه فیروز، هر شرط و عهدی به هریك از دولتهای فرنگ كه با دولت بهیّه انگلتره در حالت نزاع و دشمنی باشد بسته [اند] باطل و ساقط دانند. و لشكر سایر طوایف فرنگیان را از حدود متعلقه به خاك ایران راه عبور به طرف هندوستان و سمت بنادر هند ندهند. و احدی از این طوایف را كه قصد هندوستان و دشمنی با دولت سنیّه انگلتره داشته باشند نگذارند كه داخل مملكت ایران شود. و اگر طوایف مزبوره خواهند كه از راه خوارزم یا تاتارستان و بخارا و سمرقند و غیره عبور به ملك هند نمایند شاهنشاه ایران حتی المقدور پادشاهان و والیان و اعیان آن ممالك را مانع شوند، و از راه دادن طوایف مزبوره بازدارند، خواه از راه تهدید و تخویف، و خواه از روی رفق و مدارا.
فصل دویم- چون این عهد خجسته [كه در میان دو دولت ابدمدت] به صدق و راستی بسته آمده امید چنانست كه انشاء اللّه از تغییر و تبدیل مصون و روز به روز مقتضیات یگانگی در میانه افزون گردد و پیوند [مواحدت و] مؤالفت «2» میان این دو پادشاه جمجاه فلك دستگاه و ولیعهد و فرزندان و احفاد امجاد «3» ایشان و وزرا و امرا [و ولات] و حكّام ولایات و سرحدّات مملكتین ابد الآباد برقرار و استوار باشد. پادشاه والاجاه انگلیس قرارداد می‌نماید كه اگر بر سر امور داخله مملكت ایران فیمابین شاهزادگان با امرا و سرداران مناقشتی روی دهد دولت بهیّه انگلیس را در آن‌میان كاری نیست تا پادشاه وقت خواهش نماید و احیانا اگر احدی از
______________________________
(1). متن این عهدنامه به شرحی كه در عهدنامه گلستان آمده است تصحیح شد (رجوع شود به حاشیه ص 1510).
(2). متن: موافقت.
(3). متن: احفاد و امجاد.
ص: 1521
مشار الیهم ولایتی و جائی از خاك متعلقه به ایران را به آن دولت بهیّه بدهند كه به ازاء آن كمك و اعانتی نمایند هرگز امنای دولت بهیّه انگلیس به این امر اقدام نكرده پیرامون آن نخواهند گشت و دخل و تصرّف در ممالك متعلقّه به ایران ابدا نخواهند كرد.
فصل سیّم- مقصود كلّی از این عهدنامه آنست كه دو دولت قوی‌شوكت از جانبین امداد و كمك به یكدیگر نمایند به شرطی كه دشمنان در نزاع و جدال سبقت نمایند و منظور اینست كه از امداد جانبین به یكدیگر هر دو دولت قوی و مستحكم گردند. این عهدنامه محض از برای رفع تقدّم و سبقت نمودن دشمنان در نزاع و جدال استقرار پذیرفته است و مراد از سبقت تجاوز نمودن از خاك متعلقّه به خود و قصد ملك خارج از ملك خود كردن است و خاك متعلقّه به هریك از دولتین ایران و روس از قراریست كه به استصواب «1» وكلای دولتین ایران و انگلتره و دولت روس بعد از این مشخص و معیّن گردد.
فصل چهارم- چون در یك فصل از فصول عهدنامه مجمله كه فیمابین دولتین علیّتین بسته شده قرارداد چنین است كه اگر طایفه‌ای از طوایف فرنگیان به ممالك ایران به عزم دشمنی بیایند و دولت علیّه ایران از دولت بهیّه انگلیس خواهش امداد نمایند فرمانفرمای هند از جانب دولت بهیّه انگلیس خواهش مذكوره را به عمل بیاورند و لشكر به قدر خواهش با سردار [و اسباب] و اساس جنگ از سمت هندوستان به ایران بفرستند، و اگر فرستادن لشكر امكان نداشته باشد به عوض آن از جانب دولت بهیّه انگلیس مبلغی نقد كه قدر آن در عهدنامه مفصّله كه من‌بعد فیمابین دولتین قویمتین بسته می‌شود معیّن «2» خواهد شد. الحال مقرّر است كه مبلغ و مقدار آن دویست هزار تومان سالیانه خواهد بود. و اگر دولت علیّه ایران قصد ملكی خارج از خاك خود نموده در نزاع و جنگ سبقت با طایفه‌ای از طوایف فرنگستان نمایند امداد مذكور از جانب دولت بهیّه انگلیس [به هیچ‌وجه] داده نخواهد شد. و چون وجوه نقد مزبور برای نگاهداشتن قشون است ایلچی دولت بهیّه
______________________________
(1). متن: به اطلاع.
(2). متن: و معین.
ص: 1522
انگلیس را لازم است كه از رسیدن آن به قشون مستحضر و خاطرجمع شود و بداند كه در خدمات مرجوعه صرف می‌شود.
فصل پنجم- هرگاه امنای دولت علیّه ایران خواهند كه برای تعلیم و تعلّم نظام فرنگ [معلّم] به ایران بیاورند مختارند كه از مملكتی از ممالك فرنگ كه با دولت بهیّه انگلتره نزاع و جدال نداشته باشند معلّم بگیرند.
فصل ششم- اگر كسی از طوایف فرنگ كه در حالت مصالحه با دولت بهیّه انگلیس می‌باشند نزاع و جدال با دولت علیّه ایران نمایند پادشاه والاجاه انگلستان كمال سعی و دقّت می‌نماید كه فیمابین دولت علیّه ایران و آن طایفه صلح واقع گردد و اگر این سعی بجا نیفتد پادشاه ذیجاه انگلستان به طریقی كه مرقوم شده از مملكت هند عسكر و سپاه به كمك ایران مأمور كند یا آنكه دویست هزار تومان مقرّره را به جهت خرج عساكر و سپاه و غیره كارسازی دولت علیّه ایران نمایند و این اعانت و امداد را مادام كه جنگ فیمابین دولت علیّه ایران و آن طایفه باشد و اولیای دولت علیّه ایران صلح ننمایند مضایقه ننمایند.
فصل هفتم- چون قرارداد مملكت ایران اینست كه مواجب قشون ششماه به ششماه داده می‌شود، قرارداد تنخواهی كه به عوض عساكر [از] دولت بهیّه انگلیس داده می‌شود چنین شد كه تنخواه مزبور را ایلچی آن دولت بهیّه هرچه ممكن شود زودتر و پیشتر كارسازی كنند.
فصل هشتم- هرگاه طایفه افاغنه را با دولت بهیّه انگلیس نزاع و جدالی باشد اولیای دولت ایران از این طرف لشكر تعیین كرده به قسمی كه مصلحت دولتین باشد به دولت بهیّه انگلیس امداد و اعانت نمایند، و وجه اخراجات آنرا از دولت بهیه انگلیس بگیرند، از قراری كه اولیای دولتین قطع و فصل نمایند.
فصل نهم- اگر جنگ و نزاعی فیمابین دولت علیّه ایران و افغان اتفاق افتد اولیای دولت بهیّه انگلیس را در آن‌میان كاری نیست و به هیچ طرف كمك و امدادی نخواهند كرد مگر اینكه به خواهش طرفین واسطه صلح شوند.
فصل دهم- اگر از رؤسای ایران كسی بخواهد دشمنی كند و یاغی شود و فرار به ولایت انگلیس نماید باید به محض اشارت اولیای دولت ایران آنكس را
ص: 1523
از ولایات مزبور بیرون نمایند، و اگر بیرون نرود او را گرفته روانه ایران كنند «1». و اگر خبر دهند قبل از ورود او را به ولایت خود راه ندهند و الّا گرفته بفرستند. و شرایط این فصل از طرفین استقرار پذیرفته.
فصل یازدهم- اگر در بحر العجم دولت علیّه ایران را امدادی ضرور شود از دولت بهیّه انگلیس به شرط امكان و فراغبال در آن وقت كشتی جنگ و قشون بدهند و اخراجات آنرا موافق برآورد آن وقت قطع و فصل كنند و بازیافت نمایند، و كشتیهای مذكور بر آن خورها و لنگرگاهها عبور كند كه امنای دولت علیّه ایران نشان دهند و از جای دیگر بی‌رخصت و ضرورت عبور ننمایند.
و این عهدنامه به توسّط میرزا شفیع صدراعظم، و نایب الوزاره قایم مقام، و معتمد الدوله میرزا عبد الوهّاب منشی الممالك وكلای دولت علیّه ایران با مستر موریه نایب سرگور اوزلی بارونت سفیر بزرگ دولت بهیّه انگلیس كه در این اوقات ایلچی جدید بود نوشته و مقرّر، و از طرفین نسخه برداشتند و در خاتمه نوشتند:
ما كه وكلای حضرتین علیتین می‌باشیم این عهدنامه مفصّله را كه سابقا فیمابین وكلای دولتین به فصول دوازده‌گانه نگارش یافته حال به تغییرات چند كه منافی دوستی و یكجهتی دولتین علیتین نبود و به صلاح حضرتین انسب می‌نمود در فصول یازده‌گانه تبیین و تقریر و تحریر كرده دستخط و مهر گذاشتیم- به تاریخ بیست و پنجم ماه نوامبر «2» سنه یكهزار و هشتصد و چهارده عیسوی مطابق دوازدهم
______________________________
(1). از این‌جا به بعد عبارات در ناسخ التواریخ ص 159 و تاریخ سیاسی و دیپلماسی ایران ص 284 به این صورت آمده است: «و در صورتی كه پیش از رسیدن آن كس به ولایات مزبور اشارتی از امنای دولت ایران درباره او به حاكم آن حدود رسد آن كس را رخصت فرود آمدن ندهند و بعد از ممانعت اگر آن كس فرود آید او را گرفته روانه ایران نمایند و هم‌چنین از جانب دولتین معلوم است كه شرایط این فصل مذكور از طرفین استقرار پذیرفته». متن ناسخ التواریخ و متن تاریخ سیاسی و دیپلماسی باهم مطابقت دارد. مؤلف منتظم ظاهرا این قسمت را خلاصه كرده است.
(2). در متن: بیست و پنجم ماه نوبیژ، و در ناسخ التواریخ بیست و پنجم ماه یونبر، و در تاریخ سیاسی و دیپلماسی دكتر بینا بیست و پنجم ماه نوامبر كه به استناد كتاب اخیر تصحیح شد.
ص: 1524
ذیحجة الحرام سنه یكهزار و دویست و بیست و نه هجریّه مصطفویّه علی هاجرها الف السلام و التحیّه تحریرا فی دار الخلافه طهران صانها اللّه عن الطوارق و الحدثان.
پس از اتمام عهدنامه هانری الس سفیر انگلیس به مراحم شاهانه مستظهر گردیده معاودت نمود- هم در این سال انجیسوف نامی گرجی از جانب نیكولای ردیشچوف سردار روس به همراهی میرزا ابو الحسن خان سفیر ایران برای تهنیت صلح ایران و روس به دربار دولت علیّه آمد و نصر اللّه خان نوری با فرستاده مزبور به تفلیس رفت و حامل خلعت و نشان مرصّع شیر و خورشید كه خاصّه دولت علیّه است برای سردار روس گردید- وفات آقا محمد كاظم واله اصفهانی.
اروپا- مورات كه در مملكت روس بود از سرداری قشون فرانسه استعفا كرده اژن به جای او منصوب می‌شود- ناپلیون مجددا سیصد و پنجاه هزار قشون در فرانسه حاضر می‌كند و وصیّت می‌نماید كه اگر در جنگها كشته شود پسرش پادشاه باشد و زوجه‌اش به نیابت او سلطنت كند- پادشاه پروس حكم به احضار قشون زیاد می‌دهد- اهالی آلمان بر ضدّ ناپلیون حركت می‌كنند- اطریش در خفا با روس و انگلیس متّحد است- سود نیز با آنها مشاركت دارد- ناپلیون مجبورا دویست هزار قشون در اسپانیا گذاشته خود با یك لشكر تازه به خاك آلمان ورود می‌نماید- عساكر ناپلیون تماما جوانهای بی‌تجربه جنگ ندیده‌اند و اسب و سوار و توپخانه هم كم داشتند- در لوتزن شصت هزار نفر از عساكر روس و چهل و پنجهزار نفر از قشون پروس به تدبیر ناپلیون شكست خورده منهزم می‌شوند امّا ناپلیون سوار ندارد كه آنها را تعاقب كند- متاركه چهل روزه فیمابین دول- رسیدن اخبار موحش از اسپانیول به اردوی ناپلیون- ژوزف برادر ناپلیون كه او را به پادشاهی اسپانیول برقرار كرده بود از شهر مادرید فرار می‌كند- مملكت ورشو كه ناپلیون می‌خواست در آن سلطنت مستقلّی تشكیل دهد مجدّدا مابین روس و پروس و اطریش تقسیم می‌شود- متاركه چهل روزه به اختتام رسیده فیمابین اطریش و فرانسه مستقیما اعلان جنگ می‌شود- دول روس و پروس و اطریش در مقابل ناپلیون پانصد هزار نفر حاضر كرده و عساكر متحده خود را به سه اردو تقسیم می‌نمایند- اردوی اوّل
ص: 1525
در بهم به سرداری شوارت زنبرگ سردار اطریش- اردوی دویم در سیلزی به سرداری بلوخر سردار پروس- اردوی سیّم به سرداری برنادت از صاحب منصبهای ناپلیون كه ولیعهد سود شده و با معاندین او متفق است- ناپلیون در مقابل این جمعیت سیصد هزار قشون دارد- جنگ سخت ناپلیون با شوارت زنبرگ در درزد و از آنجا كه ناپلیون لشكر سواره نداشت نتوانست شوارت زنبرگ را تعاقب كند- شكست ماكدنالا سردار فرانسه از بلوخر در تپلتیز- عهد اتحاد دول ثلاثه اطریش و پروس و روس به امضای سلاطین دول مشار الیهم می‌رسد- ناپلیون بسمت لپزیك می‌رود و بلوخر و شوارت زنبرگ در یكروز سه مرتبه به او حمله می‌نمایند- در این جنگ توپخانه طرفین كشتار زیاد می‌كند- از عساكر آلمان آنهائی كه با فرانسه متّحد بودند در بین جنگ از اتّحاد فرانسه تبرّا كرده به قشون روس و پروس ملحق می‌شوند ناپلیون شكست خورده مجبور به فرار شده به سمت رن می‌آید، بلوخر با سواره زیاد ناپلیون را تعاقب می‌كند- ناپلیون فرارا به مایانس می‌رسد- بولو سردار پروس وارد آمستردام پایتخت هلاند شده مملكت هلاند را از طرف سلاطین متفقه از تصرّف فرانسه خارج و مستقل در تحت سلطنت خانواده ارانژ كه سابق در این مملكت سلطنت داشتند اعلام می‌نماید- شوارت زنبرگ سردار اطریش وارد خاك فرانسه می‌شود- ممالك متصرّفی فرانسه در ایطالیا به او می‌شورند- عساكر فرانسه كه در اسپانیا بودند عقب می‌نشینند- ناپلیون مجبورا اسپانیول را به فردیناند هفتم واگذار می‌كند- در داخله فرانسه جمعی به وضع سلطنت خانواده سلاطین قدیم فرانسه مایل می‌شوند- ناپلیون برای مدافعه عساكر خارجه كه مستعد حمله به مملكت فرانسه می‌باشند قشونی حاضر می‌كند. (هلاند)- گیلیوم فردریك از خانواده ارانژ در سنّ چهل و یكسالگی به سلطنت هلاند منصوب می‌شود. (عثمانی)- سربیها مجدّدا در تدارك شورش‌اند و بعد از شكست خوردن از قشون عثمانی اكزرنی ژرژ، رئیس آنها به خاك روس فرار می‌كند.

[سنه 1230 هجری- سنه 1814 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال حاجی آقا خان وزیر حاجی فیروز الدین میرزا
ص: 1526
حكمران هرات و ابراهیم خان هزاره به حضور همایون اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه مشرّف شده از تعدّی شاهزاده محمود خان افغان شاكی شد و استدعای استمداد كرد. بنابراین خلعتی به جهت فیروز الدین میرزا والی هرات معیّن فرموده میرزا محمّد صادق وقایع‌نگار مروزی و داروغه دفترخانه مباركه را مأمور هرات كردند و ابراهیم خان هزاره به واسطه افسادی كه در امر غوریان كرده بود محكوم به توقف دار الخلافه گردید، و امارت طایفه هزاره به آزاد خان پسر محمّد خان هزاره مرحمت شد- هم در این سال ملّا محمّد زنجانی كه از علمای رسمیّه دار الخلافه بود به جهت قبول عامه به تخریب معابد و اماكن عیسویان و شكستن خمهای شراب ایشان پرداخت، نواب حسنعلی میرزا حكمران طهران او را از این شهر اخراج كردند، و محمد مهدی خان مازندرانی متخلّص به شحنه از امرا و شعرای این دولت در این باب گفته است:
زاهد بشكست از سر خامی خم می‌اسباب نشاط می‌گساران شد طیّ
گر بهر خدا شكست ای وای به ماور بهر ریا شكست پس وای به وی هم در این سال اهالی زلف‌آباد فراهان از اعمال قم بر ایمانی خان، حاكم فراهان، شوریده یاغی شدند و به راهزنی پرداختند. عبد اللّه خان گرجی یوزباشی غلامان به تنبیه آنها مأمور و آنها را مقهور نمود- هم در این سال در ماه رجب موكب اعلیحضرت خاقان مملكت‌ستان متوجّه چمن خوش ییلاق و ساحت كبودجامه گردیده در شهر شوال به دار الخلافه معاودت فرمود- هم در این سال اسمعیل خان سردار دامغانی بار دیگر به قلع و قمع اتراك و اكراد خراسان روان شد و خوانین آن جماعت در خبوشان محصور گردیدند آخر الامر خبوشان مفتوح و خوانین مطیع گردیدند- هم در این اوان میرزا صادق وقایع‌نگار با رشید خان افغان از هرات بازآمد- و مهدیقلی خان دولّو بیگلربیگی استرآباد، حسین و قربان نام كه پسران یكی از قاتلین نواب جهانسوز شاه طاب ثراه بودند گرفته و آنها به قصاص رسیدند.
اروپا- ورود عساكر دول متحده به خاك فرانسه- آمدن شوارت زنبرگ به طرف
ص: 1527
آلزاس و عبور او از رودخانه رن- ورود عساكر پروس به سرداری بلوخر به ایالت لرن- حركت برنادت به سمت هلاند- ملاقات سلاطین ثلاثه روس و پروس و اطریش در وزول- جلو آمدن ولنگتن سردار انگلیس از سمت اسپانیا- در این وقت تمام قشون ناپلیون زیاده از شصت هزار نیست- مرخّص كردن ناپلیون پی هفتم پاپ را كه به رم معاودت نماید- ناپلیون وتبری را كه مابین اردوی بلوخر و شوارت زنبرگ است معسكر خود قرار می‌دهد و به هر دو اردو حمله می‌برد و شكستی به قشون بلوخر می‌دهد، بلوخر اردوی خود را جمع‌آوری كرده به سمت پاریس حركت می‌كند، ناپلیون در شان‌ابر شكست سختی به او می‌دهد بلوخر مجبورا به شالن برمی‌گردد- شوارت زنبرگ به طرف پاریس می‌راند، ناپلیون با او جنگ كرده او را عقب می‌نشاند- مارشال سولت از اسپانیا عقب نشسته به تولوز می‌آید- اردوی برنادت به بلوخر ملحق شده عزیمت پاریس می‌نماید- دول متحده ثلاثه به ناپلیون تكلیف می‌كنند كه اگر حدودی را كه فرانسه در هزار و هفتصد و هشتاد و نه داشته قبول می‌كند با او مصالحه كنند چون این تكلیف را قبول نكرد با او مشغول جنگ می‌شوند- جنگهای سخت ناپلیون با بلوخر سردار پروس- شهر رنس كه به تصرّف روسها درآمده بود ناپلیون آنرا منتزع می‌سازد- شوارت زنبرگ كه به سمت پاریس حركت می‌كند ناپلیون پشت سر او را گرفته امّا تمام قشون دول متّحده در شارلن جمع شده به سمت پاریس عزیمت می‌نمایند- خانواده بوربن سلاطین سابق فرانسه به آلكساندر اول امپراطور روس ملتجی می‌شوند- شهر بردو خود را در تحت سلاطین خانواده بوربن قرار می‌دهد- قشون دول متحده كه نزدیك پاریس می‌شوند امپراطریس فرانسه و ولیعهد به بلوا می‌روند و شهر پاریس تسلیم می‌شود- ناپلیون با قلیل قشونی به فن‌تن‌بلو می‌رود- در سلخ ماه مارس عساكر دول متحده وارد پاریس می‌شوند- مجلس پارلمنت فرانسه خلع ناپلیون را اعلام می‌كند- ناپلیون كه از فن‌تن‌بلو مصمّم حركت به پاریس است سردارها تبعیت او را نمی‌نمایند، بنابراین ناپلیون به اسم پسرش استعفا می‌كند. چون سلاطین متحده قبول نمی‌كنند كلّیتا خود و پسر و خانواده‌اش از سلطنت فرانسه استعفا می‌كنند- ملت فرانسه لوی هیجدهم برادر لوی شانزدهم را
ص: 1528
به سلطنت قبول می‌نمایند- به ناپلیون جزیره الب عطا می‌شود، و به زوجه‌اش ایالت پارم و پلزانس در ایطالیا- در این حال ناپلیون مصمّم مسموم كردن خود می‌شود- روز دوازدهم ماه آوریل ناپلیون با سردارهای خود وداع كرده به جزیره الب می‌رود و همان روز لوی هیجدهم از حوالی لندن به سمت سلطنت به طرف پاریس حركت می‌كند- تالراند وزیر اعظم فرانسه با دول متحده مصالحه می‌كند و حدود فرانسه را همان حدود سال هزار و هفتصد و هشتاد و نه قرار می‌دهد- پنجاه و سه قلعه و هزار و دویست عرّاده توپ و سی و یك فروند كشتی كوچك و دوازده كشتی بزرگ به تصرف قشون دول متحده درمی‌آید- ژوزفین زوجه اوّل بناپارت امپراطریس سابق فرانسه در پاریس وفات می‌نماید- لوی هیجدهم پادشاه تازه فرانسه در كمپی‌این، با سلاطین ثلاثه ملاقات می‌كند و در سیّم ماه مه به سمت سلطنت به پاریس وارد می‌شود- همه شاهزاده‌ها و اعیان دارای القاب قدیم خودشان می‌گردند- از سردارهای ناپلیون بریته و مارمن، جزو قشون پادشاه تازه می‌شوند- عهدنامه موسوم به پاریس مابین پادشاه جدید و سلاطین فرنگ منعقد می‌گردد- نشان لژیون دونور برقرار است و لیكن به جای صورت ناپلیون صورت هانری چهارم در آن نقش می‌شود- كنگره وینه برای بقای صلح عمومی فرنگ به ریاست مترنیخ وزیر اعظم اطریش منعقد می‌گردد- پادشاه پروس مملكت ساكس را می‌طلبد- نروژ ضمیمه سود می‌شود- هلگلاند تعلّق به انگلیس می‌یابد- انگلیس خرید و فروش سیاه‌پوستان را متروك می‌سازد- مملكت هانور به وساطت انگلیس سلطنت مستقل گردیده و از تحت تصرف پروس خارج می‌گردد. (انگلیس)- اختراع لكمتیو یعنی اسب آتشین كه محرك كالسكه‌های راه‌آهن است به دست ژرژ استفان‌سن. (ایطالیا)- ایالت لمباردی ضمیمه اطریش می‌شود- پاپ وارد رم می‌گردد، و تمام بلاد او كه قشون فرانسه آنها را مسخّر كرده بودند به او ردّ می‌شود. (اسپانیول)- فردیناند هفتم كه ناپلیون به او آزادی داده و تاج سلطنت اسپانیول را عطا كرده در سلطنت مستقل می‌گردد و نسبت به اشخاصی كه سبب شورش شده بودند ظلم و تعدّی می‌كند- مكزیك تمكین نمی‌كند كه جزو اسپانیا باشد و آزادی طلب می‌كند- شیلی نیز با وجود
ص: 1529
قتلی كه سردار اسپانیول در این مملكت می‌كند ربقه تبعیت را به گردن نمی‌گیرد و لكن ونزوءلا و نول‌گرناد به عنف تبعیت اسپانیول می‌نماید. (فرانسه)- لوی هیجدهم پادشاه مستقلّ است امّا نه به استقلال اجدادی بلكه سلطنت مشروطه و پارلمنت دارد- مارشال سولت وزیر جنگ می‌شود- آبل درموزا، تاریخ چین را به فرانسه ترجمه می‌كند.
امریكا- (اتائونی)- شهر واشنگتن پایتخت اتائونی را انگلیسها متصرّف می‌شوند و آنجا را خراب می‌كنند و آتش می‌زنند، امّا بعد اتائونی انگلیس را شكست داده و مصالحه می‌كنند.

[سنه 1231 هجری- سنه 1815 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در اوایل این سال موكب اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه به شكار مسیله قم تشریف‌فرما گردید- هم در این سال میرزا فضل اللّه شیرازی مؤلّف تاریخ صاحبقرانی در سلك منشیان حضرت پادشاهی منسلك گردید- هم در این سال چون خوانین خراسان با نواب شاهزاده محمّد ولی میرزا والی این ولایت مخالفتی داشتند نواب معظّم فرج اللّه خان افشار نسقچی باشی را از دربار همایون به استعانت خود طلبید و مشار الیه با ده هزار پیاده و سوار روانه خراسان شد. مقارن اینحال محمّد رحیم خان خوارزمی به اغوای قربان قلیج یموت با سی هزار سوار به طرف دشت گرگان و استرآباد آمد و این خبر معروض آستان معلی گردیده حكم همایون شد كه فرج اللّه خان افشار كه مأمور خراسان و در بسطام بود با ذو الفقار خان و مطلّب خان دامغانی به دفع محمّد رحیم خان روانه شوند.
مشار الیهم بدان صوب شتافته در حدود پسرك من اعمال فندرسك با محمّد رحیم خان مصاف دادند. محمّد رحیم خان بعد از مقاتله شكست خورده به طرف خیوه فرار كرد و اردوی او را عساكر منصوره غارت نمودند. نواب شاهزاده محمد ولی میرزا بعد از مقهور شدن محمد رحیم خان به خیال تنبیه اكراد افتاده محمد خان قاجار نایب را با امیر قلیج خان تیموری و عبد الكریم خان عرب بسطامی و جمعی
ص: 1530
به محاصره رادكان فرستادند و خود نیز به دره‌جز راندند و بیگلر خان چاپشلو حاكم دره‌جز را منهزم ساخته به طرف رادكان شتافتند. خوانین خراسان عریضه به حضور اعلیحضرت خاقان ارسال داشته از قوجه خان كرد، كه در رادكان محصور بود شفاعت كردند، و حسب المصلحة این شفاعت پذیرفته شد، و حكم همایون به ترك محاصره شرف صدور یافت، لهذا نواب شاهزاده محمد ولی میرزا به ارض اقدس و خوانین به اماكن خود معاودت كردند- هم در این سال اسحق خان قرائی كه ظاهرا با شاهزاده والی خراسان موافق و در معنی نفاق داشت حسنعلی خان پسر خود را به دربار همایون فرستاده در باطن عزل شاهزاده را مستدعی شد و در ظاهر حكومت ترشیز را و اگرچه ابتدا پذیرفته نشد ولی در ثانی حكومت ترشیز را به او مرحمت فرمودند و او به محل حكمرانی رفته به نواب شاهزاده محمد ولی میرزا اعتنائی ننمود، شاهزاده او و پدرش اسحق خان را احضار كرده به سزای خود رسانیدند و محمّد خان پسر دیگر اسحق خان كه در تربت بود ضبط این ولایت را به حسینعلی خان برادر خود واگذار كرده به قلعه دولت‌آباد رفت و در آنجا متحصّن شد و به فتنه و فساد پرداخت و واقعه اسحق خان و حسنعلی خان مجدّدا خیال خوانین خراسان را مشوّش ساخت- حاجی فیروز الدین میرزا حاكم هرات به خیال تصرّف غوریان افتاد و ملك قاسم میرزا پسر حاجی فیروز الدین میرزا این ناحیه را مسخّر نمود، و بنیاد خان هزاره به تحریك محمود خان به غارت بعضی ولایات مشغول شد- محمّد خان قاجار نایب و فرج اللّه خان افشار به نهب غوریان و كوسویه و باخرز و هزاره رفته پس از تاخت‌وتاز به تربت مراجعت كردند و در اینجا قشونی كه با محمّد خان نایب بودند متفرق شدند و افاغنه و هزاره و قرائی دانستند كه محمّد خان لشكر عمده ندارد به منازعه او آمدند و او چون از عهده جنگ با آنها برنمی‌آمد به مشهد مقدّس شتافت و مصطفی خان سدن رستاقی استرآبادی به دست محمّد خان قرائی گرفتار شد. بالجمله خوانین خراسان اختلالی در كار مملكت انداخته و حاجی فیروز الدین میرزا را به تسخیر ارض اقدس تحریك می‌نمودند و این مقدمات سبب شد كه اعلیحضرت همایون نواب شاهزاده حسنعلی میرزا را شجاع السلطنه لقب داده به ایالت خراسان منصوب فرمودند- هم در این سال عبد الرشید خان
ص: 1531
فرستاده حاجی فیروز الدین میرزا اذن معاودت به هرات یافت و میرزا محمد صادق وقایع‌نگار و داروغه دفترخانه مباركه با او مأمور هرات شد.
اروپا- كنگره وینه هنوز به انتها نرسیده است- انعقاد عهد مخفی مابین فرانسه و اطریش و انگلیس بر ضدّ روس- حركت كردن ناپلیون از جزیره الب با هفتصد نفر سرباز پیر كه با او بودند به قصد سلطنت فرانسه- ناپلیون در حوالی كان از كشتی بیرون می‌آید- لوی هیجدهم متزلزل شده قشونی جلو ناپلیون می‌فرستد- ناپلیون به سمت لیون حركت می‌نماید و قشونی كه جلو او آمده او را امپراطور خطاب می‌كنند- مارشال نی كه كمال صداقت را با پادشاه تازه دارد وقتی كه به ناپلیون برمی‌خورد خودداری نكرده خود را به پای او می‌اندازد- لوی هیجدهم متوحّش شده از پاریس فرار می‌كند و ناپلیون در بیستم ماه مارس وارد تویلری می‌شود و مجدّدا به سلطنت برقرار می‌گردد، و مدّت سلطنت دوباره ناپلیون یكصد روز است كه از دهم ماه مارس تا بیست و دویّم ژون باشد- لوی هیجدهم در هلاند در شهر گاند پناه می‌جوید- آنچه را از قواعد آزادی لوی هیجدهم از فرانسه سلب كرده بود ناپلیون باز عطا می‌نماید- اقوام سلطنت از پاریس و فرانسه فرار می‌كنند- اجزای كنگره وینه ناپلیون را دشمن عالم می‌خوانند، و انگلیس و پروس و اطریش و روس مصمّم می‌شوند كه هریك صد و پنجاه هزار قشون جمع كرده به جنگ ناپلیون روند- سه اردو تشكیل می‌یابد: اردوی اوّل به سرداری شوارت زنبرگ؛ اردوی دویّم به سرداری بلوخر سردار پروس و ولنگتن سردار انگلیس؛ ریاست اردوی سیّم را آلكساندر امپراطور روس خود قبول می‌كند- با آنكه ناپلیون طلب صلح می‌كند هیچكس نزدیك او نمی‌آید- عساكر انگلیس به سرداری ولنگتن در بلژیك جمع می‌شوند- ناپلیون سیصد هزار قشون جمع می‌كند- كنگره وینه معاهده خود را به امضای دول اطریش و انگلیس و روس و پروس و ملل فرانسه و اسپانیول و پرتوغال و سود می‌رساند. این معاهده مشتمل بر صد و بیست فصل است- ناپلیون با صد و بیست هزار قشون به طرف بلژیك حركت
ص: 1532
می‌كند- پروس و انگلیس در بلژیك متحداند- در لینیی «1» جنگ خونریز سختی بین الطرفین درمی‌گیرد- در واترلو ناپلیون خود جلو انگلیسها را گرفته به كروشی سردار خود حكم می‌دهد كه جلو بلوخر سردار پروس را بگیرد كه دو دسته قشون معاند به یكدیگر نرسند- شب جنگ واترلو از حیثیت بی‌آذوقه‌گی و سرما و باران و فقدان آتش برای عساكر فرانسه بدترین شبها بود- در هیجدهم ژون ناپلیون با ولنگتن سردار انگلیس مقابل می‌شود- كروشی سردار ناپلیون خبط یا خیانت كرده جلو سردار پروس را نمی‌گیرد و لشكریان پروس و انگلیس به هم ملحق می‌گردند- ناپلیون نزدیك بود قشون انگلیس را شكست دهد كه عساكر پروس به كمك انگلیسها رسیدند چون ایندو لشكر بهم پیوستند شكست سختی به ناپلیون دادند- قشون فرانسه و ناپلیون فرار كردند و هرج و مرج غریبی در اردوی آنها افتاد- ناپلیون به پاریس و به قصر الیزه ورود نمود و از امپراطوری استعفا كرده پسر خود را ناپلیون دویّم و امپراطور خواند. وكلای ملت اعتنا به حرف و حكم ناپلیون نكردند- عزیمت لوی هیجدهم به پاریس- قشون انگلیس و پروس از واترلو به طرف پاریس راندند و ناپلیون به بندر رشفرت رفت- تصرّف نمودن عساكر متّحده پاریس را- ورود لوی هیجدهم با بیرق سفید كه شعار سلطنت آن خانواده بود در هشتم ماه ژویه به پاریس- فوشه و تالران دو نفر وزیر و پرورده نعمت ناپلیون در این مورد به او خیانت می‌كنند و سبب خلع آخری او این دو نفر می‌شوند- سلاطین روس و اطریش و پروس در دهم ژویه وارد پاریس می‌شوند- دو كرور قشون خارجه دهات و بلاد فرانسه [را] غارت می‌نمایند- ناپلیون در كشتی موسوم به ساآل نشسته به سمت انگلیس می‌رفت كه به یك فروند كشتی انگلیسی كه كاپی‌تن آن متلاند نام داشت برخورد. ناپلیون از كاپی‌تن مشار الیه خواهش كرد او را به انگلیس و نزد نایب السّلطنه برد. كاپی‌تن این تكلیف را قبول كرده او را در كشتی موسوم به بلّروفن «2» نشانید و ناپلیون كاغذی به خط خود به نایب السلطنه انگلیس نوشته مضمون آن اینكه: من به تو پناه آورده‌ام و در خاك تو ایمنی
______________________________
(1).Ligny
(2).Bellerophon
ص: 1533
می‌خواهم. امّا دول فرنگ ناپلیون را محبوس خود دانسته و حراست او را به انگلیس رجوع می‌كنند. بنابراین دولت انگلیس جزیره سنت هلن را كه در دریای محیط آتلانتیك واقع و یكپارچه سنگ خشك و دارای هوای غیر سالمی است محلّ حبس ناپلیون قرار می‌دهد- اشخاصی كه در این مسافرت و اغتراب با او همراهی می‌كنند برتراند، و منتلن، و گورگد، و لاسكاس از رجال و سردارهای او بودند- دولت فرانسه هفتصد میلیون فرانك بطور وجه خسارت به قشون متحده می‌دهد- صد و پنجاه هزار نفر از قشون متحده مدتّ پنج سال در بعضی از قطعات فرانسه مقیم خواهند بود- در این صلح با دول فرنگ و خلع ناپلیون معادل چهارصد كرور تومان خسارت فرانسه شد- امّا در بیست و سه سال مجادله كه با دول فرنگ كرده بود به همه جهت خسارت فرانسه به هشتصد كرور تومان می‌رسید. (فرانسه)- لوی هیجدهم پادشاه فرانسه بعد از آنكه در ثانی به مملكت فرانسه ورود نمود بنای تعدی را نسبت به هواخواهان ناپلیون گذاشت. از جمله مارشال برون به تحریك او كشته شد و مارشال نی محبوس و ژنرال رامل نیز مقتول گردید. مارشال نی در مجلس استنطاق حاضر شده بعد از گفتگوی زیاد حكم قتل او صادر شد- شورش مردم در اغلب ایالات بر ضدّ پادشاه جدید. (روس)- آلكساندر اوّل لقب پادشاهی لهستان را به القاب سلطنتی خود الحاق می‌كند.
(ایطالیا)- مورات پادشاه ناپل كه بعد از مراجعت ناپلیون از جزیره الب اظهار خدمت به او كرده بود دول متحده او را از سلطنت خلع می‌كنند و قشون اطریش با او جنگ كرده مورات به دست آمده مقتول می‌شود. (آلمان)- مملكت آلمان از این به بعد موسوم به كنفدراسین ژرمانیك می‌شود و بعدها مأمورین دول در فرانكفر جمع خواهند شد و ریاست مأمورین مزبوره با شخصی است كه از طرف دولت اطریش معین می‌گردد.
امریكا- (اتائونی)- ژنرال ژاكسن بر عساكر انگلیس غلبه می‌نماید.
ص: 1534

[سنه 1232 هجری- سنه 1816 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در هفدهم محرّم این سال نواب شاهزاده حسنعلی میرزای شجاع السّلطنه والی خراسان وارد مشهد مقدّس گردید و خوانین خراسان كه به فتنه و فساد می‌پرداختند به جای خود آرام گرفتند- حاجی فیروز الدین میرزا حاكم هرات عبد الرشید خان افغان را با نامه و هدایا به تهنیت ورود نواب شجاع السلطنه به خراسان فرستاد و از گذشته معذرت خواست و میرزا محمّد صادق وقایع‌نگار را كه نه ماه در هرات محبوس داشت رها نموده مشار الیه به خدمت نواب شجاع السّلطنه آمد و ملك قاسم میرزا پسر فیروز الدین میرزا غوریان را تخلیه نمود- هم در این سال چون طایفه اكراد بلباس به خاك ارومی رفته و بعضی بی‌اعتدالیها نموده بودند و پیش از این حضرت مستطاب نایب السلطنه امیر خان خال خود را با یوسف خان گرجی سرهنگ فوج بهادران ینگی مسلمان به تأدیب آنها مأمور فرموده بودند این اوقات مجدّدا امیر خان قاجار با جمعیّت بوداقخان مكری و سربازان جمعی ابراهیم بیك سرتیپ و جعفر قلی خان مراغه و غیره به تدمیر آن جماعت رفته در محلّ كرمیان در نزدیك شهرزور بر آنها حمله نموده قریب یكهزار نفر از بلباسها را مقتول نمودند و سردار پس از تاخت‌وتاز و مقهور نمودن آن جماعت معاودت نمود- هم در این سال چون نظم طایفه بختیاری برعهده نواب شاهزاده محمّد علی میرزای دولتشاه موكول شده بود و اسد خان بختیاری هفت لنگ به حصانت دزمیران مغرور گردیده از خدمت نواب شاهزاده محمد تقی میرزا حكمران بروجرد تقاعدی داشت، موكب دولتشاه به طرف دزمیران روانه شد و چون نزدیك به دزمیران رسیدند میرزا محمّد لواسانی وزیر و پیشكار خود را به استمالت اسد خان فرستادند و عساكر نواب شاهزاده اطراف دز را احاطه نمود. اسد خان چون دید مفرّی و چاره‌ای جز آمدن به حضور شاهزاده نیست نصایح میرزا محمد لواسانی را پذیرفته از قلعه به زیر آمد و با ضراعت و استكانت عذر تقاعد از خدمت را بخواست و معذرت او قبول و معفو گردید و اطمینان كامل حاصل نموده به راه انقیاد و اطاعت رفت و ترك خودسری و راهزنی نمود- هم در این سال نواب شاهزاده علی خان ملقّب به
ص: 1535
ظلّ السّلطان شده ایالت دار الخلافه طهران را به شاهزاده معزی الیه تفویض فرمودند و نواب اسمعیل میرزا به حكومت ترشیز منصوب شد- و میرزا موسی رشتی كه از جانب نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه نیابت یزد داشت احضار گردیده به وزارت خراسان برقرار و روانه شد، و حكومت یزد را به محمّد زمان خان پسر نظام الدوله اصفهانی مرحمت فرمودند- هم در این سال حاجی میرزا ابو الحسن خان شیرازی كه به سفارت به دربار دولت روس رفته بود و به واسطه جنگ روس و فرانسه امپراطور روس آلكساندر به فرانسه و نمسه رفته بودند و سفیر مشار الیه در خارج شهر پطرزبورغ توقف كرده منتظر قدوم امپراطور معظم بود به حضور ایشان مشرف و مورد الطاف كامله گردیده عهدنامه منعقده بین دولتین ایران و روس به امضای امپراطور روس رسید و آلكساندر یرملوف سردار گرجستان به سمت وزیر مختاری از جانب دولت مأمور ایران شد و مقرّر گردید كه وزیر مختار مشار الیه در موعدی معیّن در چمن سلطانیه شرفیاب حضور اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه گردد و عسكر خان افشار ارومی به مهمانداری سفیر رفت و حكم شد میرزا عبد الوهّاب معتمد الدوله به ولایت خمسه رود و پس از ورود سفیر مزبور او را در چمن سامان ارخی یكفرسخی سلطانیه نزول دهد و میرزا فضل اللّه علی‌آبادی با معتمد الدوله همراهی كرده مواظب لوازم و مخارج سفیر باشد- هم در این سال نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه از ارض اقدس عزیمت هرات فرموده در اوایل ماه جمادی الاولی به خبوشان رسیدند و رضا قلی خان ولد امیر گونه خان طوعا و كرها به خدمت شاهزاده آمد و روز دیگر خوانین خراسان یعنی نجفقلی خان شادلو حاكم بزنجرد و بیگلر خان چاپشلو حكمران دره‌جز و سعادتقلی خان بغایرلو حاكم جهان ارغیان و قوجه خان كیوانلو حاكم رادكان نیز به حضور شاهزاده معظّم مشرّف شدند و ملتزم خدمت گردیدند و دو هزار سوار برای التزام ركاب والا معیّن كردند پس از چندی اردوی شجاع السلطنه به منزل سنگ بست جام نزول نمود و محمد خان قرائی تربتی در این محل به حضور شاهزاده شرفیاب گردید، و هنگام عبور از حوالی محمودآباد كه در تصرّف بنیاد خان هزاره بود قلعه گیان تفنگی به طرف اردو خالی كردند، شجاع السلطنه به تسخیر قلعه حكم دادند، عبد اللّه خان ارجمندی فیروزكوهی
ص: 1536
و رستم خان قراگوزلو و مطلب خان دامغانی و اسمعیل خان سردار به قلعه یورش بردند و قلعه را مسخر كردند و جمعی كثیر از هزاره مقتول و دستگیر و اموال زیادی از آنها به غارت رفت و در روز ورود به تربت شیخ جام عطا محمد خان افغان از جانب والی هرات به تسلیم قلعه غوریان و اطاعت به دولت ایران آمد، نواب شجاع السّلطنه چون اطمینان به اقوال مشار الیه نداشتند از جام به كوسویه راندند و میر حسن خان عرب زنگوئی حاكم تون و طبس در آن منزل به خدمت ملازمان نواب شاهزاده شتافت و روز دیگر به غوریان رفتند و از آنجا روانه شكیبان شدند بعد از ورود به پل نقره معلوم شد شمخالچیان حاجی فیروز الدین میرزا در مصلّای هرات و تل بنگیان مستعد مدافعه می‌باشند و والی هرات خود در شهر آسوده است. لشكر نصرت‌اثر بر شمخالچیان مزبور حمله كرده بسیاری از آنها را به راه عدم فرستادند و نواب شاهزاده در كنار رود انجیل سنگری بسته سران سپاه را بتاخت اطراف هرات حكم دادند حاجی فیروز الدّین میرزا كلید غوریان را با پنجاه هزار تومان تسلیم كرد و متقبل شد كه خطبه و سكه كماكان به اسم اعلیحضرت خاقان باشد لهذا موكب والا عازم بادغیسات و بیشه هزاره گردید و اسمعیل خان سردار در دره‌بام با بنیاد خان هزاره مصاف داد و شكستی فاحش خورد و لشكر او متفرق شدند پس از این واقعه نواب شجاع السلطنه مراجعت كردند- هم در این سال در دار الخلافه به جشن عروسی و سور نواب شاهزاده علی خان ظل السّلطان و نواب اللّهویردی میرزا پرداختند و آلكساندر یرملوف وزیر مختار دولت روس كه خود را از نبایر جوجی خان بن چنگیز خان می‌دانست از تفلیس به طرف ایران حركت كرد و عسكر خان افشار مهماندار او در اوچ كلیسا به وزیر مختار رسید و روانه ایروان شدند و حسن خان برادر حسین خان سردار با پنجهزار سوار او را استقبال كرد و سردار خود در خارج ایروان در خرگاهی وسیع با تشریفات لایقه ایلچی روس را پذیرفت و هنگام ورود به تبریز نیز از جانب حضرت مستطاب نایب السلطنه پذیرائی كامل از مشار الیه به عمل آمد و آخر الامر در چمن سامان ارخی نزول كرد تا روز ورود موكب اعلیحضرت همایون به سلطانیه وزیر مختار روس با شرایط اعزاز درك حضور مكرمت ظهور خاقانی نموده تحف و هدایای خود را تقدیم كرد و از جمله
ص: 1537
هدایا فیل و هودجی از زر سرخ بود كه با كلید آنرا كوك می‌كردند و به حركت درمی‌آمد و سه قطعه آیینه بود كه هریك دو ذرع و نیم طول داشت، و زیاده از یك ذرع عرض، و كمتر از یك چهار یك ذراع ثخن «1»، و آن آیینه‌ها مخصوص عمارات سلطنتی دار الخلافه شد- هم در این اوان محبعلی خان خلج به سفارت به دربار عثمانی مأمور و نامه‌ای مبنی بر مودّت به سلطان محمود خان سلطان عثمانی مرقوم شد- هم در این سال میرزا خلیل اللّه (شاه خلیل اللّه) ابن میرزا ابو الحسن مرشد طایفه اسمعیلی در یزد مقتول شد- میرزا خلیل اللّه مزبور چندی حاكم كرمان و بعد ساكن محلّات قم و یزد بود، در این سال میان ملازمان او و اهالی یزد نزاعی درگرفت و او در آن نزاع كشته شد، و از آنجا كه از سادات حسینی بود و به واسطه ریاست بر اسماعیلیه در ایران و هندوستان اعتباری داشت به حكم اعلیحضرت همایون اهالی یزد را سیاستی بسزا نمودند و آقا خان ولد اكبر میرزا خلیل اللّه به شرف مصاهرت پادشاهی و حكومت قم و محلّات نایل آمد- هم در این سال نواب شاهزاده حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس محمّد زكی خان نوری سردار فارس را مأمور به تأدیب اعراب جواسمی ساكن بندر مغویه فرمودند و سردار مزبور به محلّ ماموریّت خود رفته به قتل و نهب پرداخت- هم در این سال موكب همایون عزیمت مازندران فرموده چندی در عمارت بحر الارم بارفروش به شادمانی گذرانیده پس از آن به دار الخلافه باهره معاودت فرمودند- هم در این سال محمود شاه حكمران كابل و قندهار فتیح خان افغان را كه وزارت آن حدود داشت و مردی بی‌باك بود به عنوان معاونت فیروز الدین میرزا به هرات مأمور نمود و او به ظاهر هرات نزول كرده پس از ملاقات هنگام وداع حاجی فیروز الدین میرزا را بگرفت و به قندهار فرستاد و امرای او را معزول و اهل و اموال او را ضبط و تصرّف نمود و حاجی آقا خان وزیر و عبد الرشید خان افغان را به قتل رسانید و خود به حكومت هرات پرداخت و برادر خود كهندل خان را به تسخیر غوریان فرستاد و امرا و خوانین خراسان را با خود متفق ساخت و رحیم خان خوارزمی را نیز محرّك شده رحیم خان
______________________________
(1). ثخن یعنی ضخامت و سطبری.
ص: 1538
بر سر سرخس آمد- مقتول شدن حاجی میرزا محمد اخباری معروف در كاظمین در غوغای عوام و كرامات زیاد نسبت به این عالم داده‌اند.
اروپا- (آلمان)- بعد از كنگره وینه مجلس شورائی به ریاست دولت اطریش برای تمام دول آلمان در شهر فرانكفر منعقد نمودند و این شورای موسوم به شورای دیت ژرمانیك گردید- فوت فردریك پادشاه و ورتمبرك و جلوس پسرش گیلیوم اوّل به جای او. (انگلیس)- منازعه عساكر انگلیس با والی الجزایر و محكم كردن والی مشار الیه قلعه الجزایر را. (فرانسه)- ایجاد كمپانی به جهت سفاین تجاری. (پرتوغال)- فوت ماری ملكه پرتوغال- پسر این ملكه كه پادشاه برزیل بود و موسوم به ژان ششم پادشاهی پرتوغال را ضمیمه لقب سلطنتی برزیل می‌نماید ولی از این مملكت به پرتوغال نیامده و فی الواقع پرتوغال در تحت حكمرانی انگلیسها می‌باشد. (روس)- شهر مسكو را كه آتش زده بودند تعمیر می‌كنند.
(عثمانی)- در سربستان عثمانیها قرا و آبادیها را آتش می‌زنند و بر جان و ناموس احدی ابقا نمی‌نمایند- چوپان‌زاده ابرنویج نام ریاست شورشیان را كه بر ضدّ عثمانی هستند می‌نماید.
امریكا- (ینگی دنیای جنوبی)- بلیوار نام در مملكت ونزوئلا بنای یاغیگری را با دولت اسپانیا گذاشته با عساكر این دولت جنگ می‌كند- مملكت پلاتا نیز آزادی خود را از اسپانیول طلب می‌نماید.

[سنه 1233 هجری- 1817 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه معتمد الدوله میرزا عبد الوهاب اصفهانی را به استمالت امرا و خوانین خراسان مأمور فرمودند، و ذو الفقار خان و مطلب خان را به مدافعه لشكر خوارزم و افغان مثال دادند و حاجی میرزا ابو الحسن خان شیرازی به سفارت انگلیس رفت و هدایا به صحابت او برای امپراطور نمسه و لوی هیجدهم پادشاه فرانسه و به جهت پادشاه انگلستان
ص: 1539
ارسال نمودند و میرزا عبد الحسین خان همشیره‌زاده میرزا ابو الحسن خان به سفارت نمسه معیّن و با مشار الیه به محلّ مأموریت خود رفت، و موكب همایون تشریف‌فرمای چمن نمكه و ساور گردید- هم در این سال فتیح خان افغان با لشكر فراوان عزیمت ارض اقدس نمود و محمّد خان قرائی و ابراهیم خان هزاره بدو گرویدند. نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه با لشكر جرّار از ارض اقدس برای دفع فتیح خان حركت كرد و در كال یاقوتی معتمد الدوله و خوانین سمنان و دامغان به نواب معظم پیوستند و فتیح خان افغان با سی هزار نفر سوار افغان و هزاره در كوسویّه مستعد جنگ شد. نواب شجاع السلطنه بنه و آغروق را در كافرقلعه گذاشته در میان رباط كافر و كوسویه با فتیح خان به مقاتلت پرداختند پس از جنگی سخت لشكر افغان منهزم شد و گلوله بر دهان فتیح خان آمده راه فرار پیش گرفت و در این حیص و بیص معتمد الدوله جمعیت بنیاد خان را گمان اردوی شاهزاده كرده به میان آنها رفت و دستگیر شد. نواب شجاع السلطنه رقم حكومت باخرز و كوسویه و غوریان را برای بنیاد خان فرستادند و او نیز معتمد الدّوله را با تداركی شایسته به حضور شاهزاده فرستاد- هم در این اوان موكب همایون با لشكری جرّار به بام ورود نمود و به محاصره قلعه بام اشارت فرمودند و بعد از دو روز قلعه به تصرّف عساكر منصوره درآمد مرتضی قلی خان برادر سعادتقلی خان بغایری كه در قلعه بام بود با قرآن و شمشیر به حضور مبارك آمد و او و برادرش هر دو معفو شدند و از اتفاقات آنكه خاقان كشورستان روزی در قلعه بام گردش می‌كردند گلوله‌ای از قلعه به طرف اعلیحضرت پادشاهی انداختند، آن گلوله به یكنفر از غلامان كه در نزدیكی بود خورد و از اسب درغلطید و با اینكه مرتكب به دست آمد او را عفو فرمودند- هم در این اوان رحیم خان خوارزمی كه از حركت و انتهاض موكب خاقانی خبردار گردیده راه فرار پیش گرفته به خیوه شتافت و خوانین خراسان طوعا و كرها مطیع شدند و حكم همایون به محاصره خبوشان شرف صدور یافت و رضا قلی خان به قلعه شیروان گریخت و به میرزا محمد شفیع صدر اعظم متوسّل شد.
صدر اعظم با میرزا رضای قزوینی منشی و میرزا فضل اللّه علی‌آبادی مازندرانی و مستوفی میرزا فضل اللّه خاوری شیرازی برای اطمینان او به شیروان رفتند ولی
ص: 1540
رضا قلی خان مطمئن نگردیده صدر اعظم مراجعت نمود و نواب شجاع السلطنه با خوانین و اكابر و امرای خراسان به اردوی همایون پیوستند و میزبانی خوانین و امرا را كه یكهزار و پانصد نفر بودند حاجی محمد حسین خان نظام الدوله اصفهانی برعهده گرفت و طوری اینكار را به انجام رسانید كه محلّ تعجّب بزرگان گردید. گویند در این اوان در شبی تاریك در گودالی عمیق كه فاضل آب مطبخ نظام الدوله بود دو نفر تركمان افتاده غرق شدند- بالجمله چون كار خبوشان و رضا قلیخان یكسره نشده بود فرمان همایون به محاصره این بلده و تاراج ایلات و احشامات و توابع و لواحق قلعه‌جات رضا قلی خان زعفران‌لو صادر گردید، و پس از تاخت‌وتاز و غلبه، رضا قلی خان وسایل و شفعا برانگیخت و كدخدایان و زنان و پسران ایل خود را با توپ و خمپاره و زنبورك و جزایر و شمخال و تفنگ و گروگان به اردوی معلّی فرستاد و مورد بخشش و عاطفت خاقانی گردید، و به شاه محمود والی قندهار و كابل حكم شد فتیح خان را گرفته مقیّدا به حضور مبارك فرستد یا از حلیه بصر عاری سازد، شاه محمود شقّ آخری را اختیار و اطاعت نمود و از پیشگاه همایون خلعتی فاخر و خنجری مرصّع به جهت حاكم هرات مرحمت شد و امیر حسن خان عرب زنگوئی وكیل خراسان لقب یافت و امرای این ایالت مرخّص شده به اوطان خود بازگشتند و اعلیحضرت خاقان كشورستان به زیارت حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیة و الثناء فایز گردیدند و پس از شش روز توقف در ظاهر شهر مشهد مقدس به دار الخلافه معاودت فرمودند- ولادت نواب سلطان مراد میرزا (حسام السّلطنه) ابن حضرت مستطاب نایب السلطنه در ماه ربیع الثانی این سال- ولادت نواب والا فرهاد میرزا (حاجی معتمد الدوله) ابن حضرت مستطاب نایب السلطنه ولیعهد در ماه جمادی الاولی این سال- هم در این سال چاپ حروف كه به فرانسه تپگرافی گویند به توجّهات حضرت نایب السلطنه در ایران رواج یافت و بعضی شروع و رواج این صنعت را در ایران از وقایع سال قبل دانسته- ولادت نواب شاهزاده یحیی میرزا.
اروپا- (انگلیس)- فتوحات انگلیس در هند- استیلای انگلیس این اوقات تا
ص: 1541
سواحل رود پنجاب امتداد دارد. (فرانسه)- در این دو سال كه قحطی بروز كرده است دولت فرانسه به مبلغ گزاف از دولت روس گندم ابتیاع می‌كند- شهر پاریس به واسطه چراغ گاز روشن می‌شود- مادام استائل نویسنده معروف وفات می‌كند. (روس)- مزاوجت گراندوك نیكلا برادر امپراطور روس با دختر پادشاه پروس.

[سنه 1234 هجری- سنه 1818 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال خالق داود خان درّانی با یك زنجیر فیل و سی طاقه شال كشمیری و مبلغی زر نقد از جانب شاهزاده كامران به دربار خاقان كشورستان فتحعلی شاه آمده معروض داشت كه:
«بعد از فتیح خان و مقیّد نمودن برادرش شیردل خان شاه محمود از فراه به قندهار رفت و به فكر كار افتاد. و پردل خان برادر دیگر فتیح خان جمعی را در قلعه نادعلی دور خود جمع كرد و به مخالفت با شاهزاده كامران برخاست و برادران محبوس خود فتیح خان و شیردل خان را خواست. شاهزاده كامران ناچار آنها را به پردل خان تسلیم نمود. و در این حال برادران دیگر فتیح خان كه هریك در صوبه‌ای صوبه‌دار و حاكم بااقتدار بودند از واقعه آگاه گشته بنای طغیان را گذاشتند. محمد عظیم خان كه صوبه‌دار كشمیر بود دوستمحمد خان و یار محمد خان برادران خود را به پیشاور فرستاد و شاهزاده ایّوب را به تخت نشانیدند و با شاه محمود جنگ سختی كرده او را منهزم ساختند و شاهزاده ایوب الكای پیشاور را تا حدود جلال‌آباد به تصرّف درآورد. و دیگرباره محمّد عظیم خان برادر دیگر خود عبد الجبّار خان را با استعدادی شایان به همراهی دوستمحمّد خان به تسخیر كابل روانه كرد، و محمّد زمان خان برادرش را به هندوستان فرستاده شجاع الملك ولد تیمور شاه را كه به دولت انگلیس پناه برده بود طلبیده بیاوردند و به تسخیر كابل و سیستان عزیمت كردند و كار افغانستان پریشان شده و جز هرات و قندهار حصاری در دست محمود
ص: 1542
و كامران نمانده.» «1»
اعلیحضرت خاقان فرستاده كامران میرزا را مطمئن فرموده معاودت دادند- هم در این سال نواب حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس به دار الخلافه احضار شده و با برادر كهتر خود حسنعلی میرزای ملقب به شجاع السّلطنه ملاقات كردند- و امیر كبیر حاجی محمّد حسین خان مروزی قاجار عزّ الدینلو كه ملقب به فخر الدوله بود در طهران وفات یافت. و از مآثر خیریّه حاجی محمّد حسین خان مروزی مدرسه مشهور به مدرسه مرویست در دار الخلافه، كه الی الآن به احسن وضع و نظام دایر است- هم در این سال پولكونیك مرزاویج كه در تفلیس و به وكالت این دولت منصوب بود به اظهار الكساندر یرملوف سردار گرجستان به آستان ملایك پاسبان همایون آمد و پس از چندی به اتّفاق میرزا محمد علی مستوفی آشتیانی مأمور خدمت حضرت مستطاب نایب السلطنه گردیده در تبریز متوقف شد و نواب شجاع السلطنه حكمران خراسان به ارض اقدس بازگشت و اسمعیل خان دامغانی به ملازمت و خدمت شاهزاده مأمور شد- هم در این سال موكب همایون تشریف‌فرمای چمن سلطانیه گردید، و داود پاشا والی بغداد كه به اعانت نواب شاهزاده محمّد علی میرزای دولتشاه والی كرمانشهان در حكومت بغداد مستقل شده بود در این ایام به راه خلاف رفت نواب شاهزاده دولت شاه از كرمانشهان به كرند رفتند و سپاهی به تاخت‌وتاز حوالی و اطراف بغداد فرستادند و عیسی خان امیرآخور نیز با ده هزار نفر از قشون نصرت‌نمون به ركاب دولتشاه پیوست. داود پاشا كار را سخت دیده آقا احمد كرمانشهانی را كه از اجلّه علما بود شفیع قرار داد و احمد چلبی را با پیشكشی لایق به حضور حضرت شاهزاده معظم فرستاد و از خطرها آسوده گردید- هم در این سال رعایای گیلان از خسرو خان گرجی حاكم خود شاكی شدند و نواب شاهزاده محمّد رضا میرزا را به حكمرانی خود مستدعی شدند و مسئول ایشان مقبول شد- هم در این سال حضرت مستطاب شاهزاده معظم نایب السلطنه به
______________________________
(1). این قسمت از روضة الصفای ناصری خلاصه شده به همین سبب گزارشی كه خالق داود خان به فتحعلی شاه داده اندكی نامفهوم است. بهتر است محققین به خود روضة الصفا مراجعه فرمایند.
ص: 1543
تقبیل عتبه علیه خاقانی آمده پس از ادراك حضور موهبت ظهور پادشاهی و دریافت مكارم موفوره با میرزا بزرگ قایم مقام به تبریز مراجعت فرمودند و اردوی كیوان شكوه خاقانی از سلطانیه به دار الخلافه بازگشت- هم در این سال میرزا محمد شفیع صدر اعظم در قزوین وفات یافت و حاجی محمّد حسین خان نظام الدوله اصفهانی كه ثانی حاتم و از اسخیای عالم بود به منصب صدارت عظمی نایل آمد و وزیر اعظم تاریخ این امر است- هم در این سال خوانین خراسان ربقه اطاعت نواب شجاع السلطنه را بر رقبه انقیاد خود نهادند و اسمعیل خان سردار از خدمت شاهزاده معظم به دربار معلی مراجعت كرد- ولادت نواب زكریّا میرزا، و محمّد امین میرزا، و سلطان حمزه میرزا، و سلطان احمد میرزا، فرزندان خاقان كشورستان.
اروپا- (آلمان)- پسر ناپلیون با مادرش كه دختر پادشاه اطریش است و پیش از این به خاك اطریش پناه برده در این سال امپراطور اطریش به پسر ناپلیون كه نوه دختری او است لقب دوك ریشس‌تاد می‌دهد. (انگلیس)- سنگاپور را در هند انگلیسها در این سال ابتیاع نمودند. (دانمارك)- ایجاد بانك در این مملكت. (فرانسه)- قشون دول متّحده كه هنوز در خاك فرانسه بودند مملكت فرانسه را تخلیه كرده خارج می‌شوند- ملاقات امپراطور روس و امپراطور پروس با لوی هیجدهم پادشاه فرانسه- نقشه مملكت فرانسه امسال رسم می‌شود.
(ایطالیا)- زلزله سخت در سیسیل و در بلاد مجاور كوه اتنا. (روس)- در این سال اوّل تاریخ این مملكت را كارامسن تألیف می‌نماید. (سود)- فوت شارل سیزدهم پادشاه سود و جلوس برنادت سردار فرانسه كه ولیعهدی این دولت را داشت به جای او و موسوم نمودن خود را به شارل چهاردهم.
افریقا- (مصر)- محمّد علی پاشا و پسرش ابراهیم پاشا كه مدّت شش سال با جماعت وهّابی می‌جنگیدند بالاخره آن جماعت را مقهور و مضمحل نموده رئیس آنها عبد الدّین نام را محمّد علی پاشا مغلولا به اسلامبول فرستاد و عبد الدین در اسلامبول مقتول شد- اختتام كار عبد الدین را بعضی از مورخین از وقایع سال هزار
ص: 1544
و دویست و سی و شش دانسته چنانكه در سوانح آن سال ذكر خواهد شد.
محمد علی پاشا قشون خود را به وضع عساكر اروپائی تربیت می‌كند.
امریكا- (ینگی دنیای جنوبی)- مملكت شیلی خود را از تحت سلطنت اسپانیول خارج كرده دم از استقلال می‌زند.

[سنه 1235 هجری- 1819 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال به امر خاقان كشورستان اعلیحضرت فتحعلی شاه عقد مزاوجت و ازدواج فیمابین نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا (اعلیحضرت محمد شاه) ابن حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا و صبیّه محترمه نواب امیر كبیر محمد قاسم خان بن امیر كبیر سلیمان خان اعتضاد الدوله قاجار به میمنت و مباركی منعقد گردید و جشنی شایان در دار الخلافه باهره گرفتند و در این ضمن صبیّه مرحوم میرزا شفیع صدر اعظم در حباله نكاح همایون میرزا درآمد- نیز صبیه نواب محمد قلی میرزای ملك‌آرا حكمران مازندران در سلك مزاوجت امیر سلیمان خان فرزند نواب امیر كبیر محمد قاسم خان منسلك گردید. و پس از انجام این امور خیریّت منظور موكب منصور خاقانی به زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها و تفرّج فین كاشان انتهاض فرمود و پس از مراجعت سلیمان افندی سفیر سلطان محمود خان سلطان عثمانی به حضور مبارك مشرف شده و بعد از چندی اقامت در دربار همایون به خلاع فاخره مخلع گردید و اذن معاودت حاصل نمود- هم در این سال عبد الصّمد خان باركزائی افغان از جانب شاه محمود و كامران میرزای افغان با هدایا و تحف به دربار خاقان مملكت‌ستان آمده از تطاول برادران فتیح خان شكایت و تظلم نمود و حكم همایون به نواب شجاع السلطنه حسنعلی میرزا والی خراسان در امداد شاه محمود و كامران میرزا شرف صدور یافت و عبد الصمد خان با مسرّت خاطر معاودت كرد- هم در این سال سفیری از جانب امپراطور روس آلكساندر اوّل به دربار همایون آمده از جمله هدایا كه امپراطور معظم برای اعلیحضرت پادشاهی ارسال داشته حوض بلور معروف و مشهور است كه در عمارت
ص: 1545
بلور نصب شد- هم در این سال چون بعد از معاودت عبد الصّمد خان افغان شاه محمود به اغوای بنیاد خان هزاره و اویماقات جمشیدی پرداخت نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه عزیمت هرات فرمود و به تربت حیدریّه متوجه شده ولایت باخرز و آن حدود را كه بنیاد خان متصرّف بود مسخّر نمود و به امیر قلیج خان تیموری سپرد و امیر حسن خان طبسی و محمّد خان قرائی در این سفر در ركاب شاهزاده معظم بودند و امیر حسن خان شاهزاده را از گرفتن محمّد خان قرائی مانع بود از قضایای اتفاقیه امیر حسن خان طبسی این ایام درگذشت و ملازمان نواب شاهزاده محمد خان را گرفته بند نهادند و به تربت حیدریّه رفتند برادران محمّد خان و مادرش از در اطاعت و ضراعت درآمده قلعه تربت را به تصرّف ملازمان نواب شجاع السلطنه دادند و این وقایع را به عرض آستان همایون رسانیده فرمان همایون صادر شد كه اگر نواب شاهزاده صلاح می‌داند تربت را مجدّدا به محمّد خان واگذار كند. نواب شاهزاده چنین كردند یعنی محمّد خان را مخلّع و رها نموده به قلعه او تشریف بردند و او نیز خدمتهای شایان نمود و خواهر خود را در حباله نكاح شاهزاده درآورد.
شاه محمود كه از این وقایع مستحضر گردید متوحّش و پشیمان شد و از اغوا و تحریك دست كشیده هدایا و پیشكشی برای نواب شجاع السلطنه فرستاده بنابراین شاهزاده معظم به ارض اقدس آمدند و وكالت طبس حسب الوراثه به امیر علینقی خان بن امیر حسن خان تفویض شد- هم در این سال چون نواب شاهزاده محمّد رضا میرزا والی گیلان حسن‌ظنّی به صوفیّه سلسله نعمت اللّهی بهم رسانیده و جمعی تشبّه به این طایفه جسته دور شاهزاده را گرفته بودند، این فقره به وجهی شنیع به عرض آستان همایون رسید برای آنكه این ازدحام مورث غایله‌ای نگردد موكب خاقانی به شكار ولایت طارم انتهاض فرمود و حضرت مستطاب نایب السلطنه به حضور مبارك تشرّف جستند و پس از تفرّج و شكار مراجعت به تبریز نمودند و در قریه لوشان نواب محمّد رضا میرزا و اهالی گیلان حسب الامر شرفیاب آستان پادشاهی گردیدند و بعضی سیاست و تنبیه شده و جمع صوفیه به تفرقه مبدّل گشت به علاوه فاضل خان گروسی جارچی باشی را مأمور فرمودند كه به همدان رفته از حاجی محمّد جعفر قراگوزلو از مشاهیر عرفا و آقا سیّد حسن همدانی كه او نیز از
ص: 1546
اعاظم سلسله مزبوره بود دو هزار تومان به رسم مصادره دریافت نماید و همانا این عمل به سعایت ارباب اغراض بوده و الّا جلالت قدر حاجی محمّد جعفر و آقا سیّد حسن معلوم و معیّن است- هم در این سال سرخای خان لگزی و مصطفی خان شیروانی و مهدیقلی خان جوانشیر از تطاول گماشتگان دولت روس به ستوه آمده روی توسّل به دربار خاقان عظیم الاقتدار نهادند و به الطاف شاهانه نایل گردیدند- هم در این اوان عبد اللّه خان امین الدوله به جهت تفریغ محاسبات گیلان مأمور رشت شد- وفات میرزا معصوم محیط ولد میرزا بزرگ قایم مقام فراهانی- وفات میرزا صادق ناطق شاعر اصفهانی.
اروپا- (انگلیس)- شورش سخت در شهر منچستر- نیز شورش در ارلند- مسافرت فرانكلن به قطب شمال.

[سنه 1236 هجری- سنه 1820 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال فیمابین ایلات بختیاری و ایلات ترك قشقائی ساكن فارس نزاعی درگرفت و اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه نواب امیر محمّد قاسم خان قاجار را به اصلاح امر آنها مأمور فرمودند. و حاجی میرزا ابو الحسن خان شیرازی كه مدّت سه سال بود به سفارت فرنگ و ممالك عثمانی و نمسه و فرانسه و انگلیس رفته با امضای انگلیس در ولایتعهد حضرت مستطاب نایب السلطنه به دربار دولت علیّه بازگشت و پادشاه انگلستان یك حلقه انگشتری الماس گرانبها به مباركی و تهنیت ولیعهدی حضرت مستطاب معظم برای ایشان ارسال داشتند- هم در این سال به جهت تخطی ایلات و بدسلوكی گماشتگان دولت عثمانی با حجّاج ایرانی كدورتی فیمابین دولتین ایران و عثمانی درگرفت و چون طایفه وهّابی ساكن نجد نیز بدرفتاری با حاج می‌كردند حاجی حیدر علی خان برادرزاده حاجی ابراهیم خان شیرازی برحسب امر اعلی با محمّد علی پاشا والی مصر ملاقات كرده از سوء سلوك طایفه وهابی در نجد شرحی اظهار داشت، محمّد علی پاشا فرزند خود ابراهیم پاشا را به نجد فرستاد شهر درعیّه را خراب كرد و
ص: 1547
عبد الدین مسعود را گرفته روانه اسلامبول نمود و عبد الدین مسعود در اسلامبول مقتول شد- هم در این سال خوانین خراسان مجددا در خیانت و نفاق اتفاق كردند و معتمد الدوله میرزا عبد الوهّاب اصفهانی به خراسان مأمور شد و نواب شجاع السلطنه به موجب احضار به حضور مكرمت ظهور مبارك آمد و با نور محمّد خان قاجار دولّو به خراسان معاودت نمود، و موكب همایون به عزم خراسان روانه چمن خوش ییلاق گردید. خوانین خراسان چون از انتهاض موكب اعلی خبردار شدند هراسان گشته به اردوی معلی آمدند و روانه طهران گردیدند ولی بنیاد خان هزاره با ده هزار پیاده و سواره در قلعه كاریز من اعمال باخرز با عساكر نواب شجاع السلطنه مصاف داده مغلوب و منهزم شد و احمال و اثقال او به تصرّف سپاه نصرت‌همراه درآمد، و نواب شاهزاده تا حوالی هرات رانده میرزا موسی وزیر شاهزاده به هرات ورود نمود و با پیشكشی حاكم هرات بازگشت. و از آنجا كه تركمانان تكّه ساكن بام و بورمه در سال قبل در حوالی جوین تاخت‌وتاز و شرارتی كرده بودند در این سال برحسب امر قضا مثال خاقانی نواب محمد قلی میرزای ملك‌آرا حكمران مازندران لشكری به تدمیر آن جماعت فرستاده در او به آنها ریختند و به قتل و غارت پرداختند- هم در این سال خاقان بیهمال دری مرصّع كه به قیمت ده هزار تومان تمام شده بود مصحوب امین الدوله به روضه مقدّسه رضویّه علی ساكنها الف سلام و تحیّه ارسال داشتند و امین الدّوله آن در را نصب كرده مراجعت نمود- هم در این سال دو مرتبه در شیراز زلزله شدید شد و بسیاری از عمارات و ابنیه را منهدم كرد و جمعی هلاك شدند- هم در این سال ایلات حیدرانلو و سیبكی به خاك عثمانی رفتند و حسن خان سردار به كوچانیدن و معاودت دادن آنها مأمور شد سلیمان پاشا والی بایزید و آن حدود به منازعت و مضایقت پرداخت، بعد از آن چون خسرو محمّد پاشا به سرعسكری منصوب شد بر سوء سلوك افزود و ایلات را ردّ نكرده دعوی چهریق من توابع سلماس را نمود، و حاجی علی بیگ كدخدای تبریز را كه به استرداد ایلات رفته گرفته حبس كرد لهذا موكب حضرت مستطاب نایب السلطنه به امر همایون متوجّه حدود ارزنة الروم گردید و حسن خان سردار قاجار قزوینی را از پیش روانه فرمودند. حسن خان در حوالی تپراق‌قلعه با خسرو محمّد پاشای سرعسكر
ص: 1548
مصاف داده سرعسكر به حصار تپراق‌قلعه گریخت، سردار به قلعه یورش برده چهار هزار نفر از عساكر عثمانی را به راه عدم فرستاد سرعسكر فرار كرد و تپراق‌قلعه را سردار ایران متصرّف شد. حضرت مستطاب نایب السلطنه نیز از چالدران به جانب بایزید حركت فرموده قلعه زنگ‌زور «1»، و قلعه آق‌سرای را مسخّر فرمودند و بهلول پاشا مطیع شد. حسن خان سردار در جامع بایزید رفته و خطبه به نام خاقان كشورستان خواندند و شانزده عرّاده توپ از این قلعه‌جات به چنگ عساكر منصوره افتاد و موكب حضرت مستطاب نایب السلطنه عزیمت ارزنة الروم فرموده، حاجی حسن پاشای چچن «2» اقلی سرعسكر بایزید به قلعه سنگ رفت و از آنجا به ارزنة الرّوم گریخت. محمّد زمان خان دولوی قاجار و حسن خان قاجار قزوینی فراریان را تعاقب كردند. در این حیص و بیص به عرض حضرت مستطاب نایب السلطنه رسانیدند كه سلیم پاشا والی ارمینیّه دور محمّد خان دولوی قاجار را گرفته، لهذا موكب والا به طرف محمّد خان راندند. عساكر عثمانی از جلو قشون و سپاه حضرت مستطاب معظم فرار كردند و محمّد زمان خان به آوردن ایل حیدرانلو رفت و از آنجا كه آنها فرار كرده بودند قرا و قصبات عرض راه را غارت كرد، و پنجهزار نفر اسیر و هفده عرّاده توپ و دویست هزار رأس دواب و اغنام از آن نواحی گرفته مراجعت نمود، و اسمعیل خان بیات قلعه ملاذگرد را مسخّر ساخت و حسین خان به فتح قلعه‌شیر كه معروف به موش است پرداخت، و با آنكه جنگ سختی كرد فتح قلعه میسّر نشد.
حضرت مستطاب نایب السلطنه از جبال شامخه و جنگل انبوه بر سر قلعه‌شیر آمده به محاصره مشغول شدند، اهل قلعه مصاحف كریمه را شفیع كرده امان خواستند.
محمّد حسین خان زنگنه نایب ایشیك آقاسی باشی سلیم پاشا را مطمئن كرده به حضور حضرت معظم آورد و در ازای اینخدمت ایشیك آقاسی باشی شد و میرزا
______________________________
(1). روضة الصفا: قلعه زنگ و زوز را به جنگ و زور مسخر كرد و كوتوال در آن بنشاند ... به قلعه آق‌سرا رفته» چند سطر بعد در همین كتاب قلعه «زنگ زور» آمده است؟ و باز چند سطر بعد نوشته «شانزده عراده توپ از زنگ و زور و آق‌سرای ... به دست عساكر ایران افتاد».
(2). روضة الصفا: حاجی حسن پاشای صحن اوغلی.
ص: 1549
ابو القاسم فراهانی (قایم مقام) به شهر بتلیس رفته خطبه به نام نامی پادشاهی خواند و قلعه‌جات خنوس و ارجیش نیز به سعی محمد زمان خان و حسن خان مفتوح گردید و سلیم پاشا را خلعت حكومت ارمینیّه دادند و ده هزار نفر از ایلات آن حدود ملازم ركاب نصرت انتساب حضرت مستطاب نایب السلطنه گردیدند و در این ركضت قلاع بایزید و آبشگرد و یادین و ملاذگرد و بتلیس و موش و خلاط و عادلجواز و ارجیش و خنوس سوای تپراق‌قلعه كه حسن خان مفتوح كرده ضمیمه ممالك محروسه گردید و چهل و هشت عرّاده توپ از توپهای عثمانی مأخوذ شد و موكب حضرت مستطاب معظم مظفّر و منصور مراجعت نمود- وفات عالی شاعر شیرازی.
اروپا- (انگلیس)- ژرژ سیّم پادشاه انگلیس وفات نموده و ژرژ چهارم پسرش به جای او منصوب می‌شود و جلوس می‌نماید، و ملكه زوجه خود را كه از شاهزاده‌خانمهای آلمان است متّهم به زنا كرده محاكمه را به مجلس پارلمنت رجوع می‌نماید، بعد از ششماه ملكه را بی‌گناه می‌دانند. (اسپانیول)- شورش در داخله این مملكت و در مملكت ینگی‌دنیائی متعلقه به اسپانیول. (فرانسه)- دوك دبرّی برادرزاده پادشاه را لوول نام مقتول می‌سازد- تولّد ولیعهد دولت فرانسه كه پسر دوك دبرّی مقتول باشد و این پسر را موسوم به هانری كرده دوك دوبردو لقب می‌دهند- ایجاد تلگراف برقی در فرانسه. (هلاند)- منازعه این دولت در جزیره سوماترا با یاغیان. (عثمانی)- علی پاشا حاكم یانینا یاغی می‌شود و بنای شورش می‌گذارد- یونانیها با علی پاشا متّحد می‌شوند.

[سنه 1237 هجری- سنه 1821 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در ماه صفر این سال حضرت مستطاب نایب السلطنه وارد تبریز شدند و بنابر فتوحاتی كه حضرت معظم نموده و شرح آن در سال گذشته مذكور شد یك قبضه شمشیر مرصّع كه مكلّل به جواهر ثمینه بود اعلیحضرت همایون برای ایشان اعطا و ارسال فرمودند- هم در این سال چون محمود پاشای ولد عبد الرحمن پاشای بابان حاكم شهرزور فیمابین دولتین ایران و عثمانی تفتین می‌كرد و از
ص: 1550
آن طرف اطاعتی هم به داود پاشای والی بغداد نداشت، جمعی از عساكر عثمانی با ده عراده توپ به امداد داود پاشا آمدند كه شهرزور را متصرف شوند و محمود آقای كهیا نیز با ده هزار نفر به آنها پیوسته به طرف شهرزور راندند در این موقع محمود پاشا نیز به جانب عثمانی مایل و مصمّم خلاف با دولت علیّه گردید و عساكر عثمانی در كنار آب سیروان مقام نمودند. لهذا نواب شاهزاده محمد علی میرزای دولتشاه با پانزده هزار پیاده و سوار و ده عراده توپ از كرمانشهان حركت كردند و حسن خان فیلی نیز با جمعی از الوار لرستان ملحق به اردوی شاهزاده معظّم شد و جنگ سختی فیمابین عساكر عثمانی و لشكر ایران درگرفته، آخر الامر قشون عثمانی شكست خورده راه فرار پیش گرفتند، و محمود پاشا نیز از عقب كهیا به خاك عثمانی گریخت و توپخانه و قورخانه و غیره پاشا و كهیا به تصرّف سپاه ظفر همراه آمد و نواب شاهزاده دولتشاه به سلیمانیه نزول فرمودند و كهیا شمشیر خود را به گردن انداخته به اصطبل شاهزاده پناه جست و معفو شد پس از آن نواب شاهزاده به زیارت سرّمن‌رای رفتند و عزیمت تسخیر بغداد نمودند ولی در منزل دلوعبّاس، به مرض اسهال مبتلا شده، مع هذا عساكر منصوره به تاخت حوالی بغداد می‌پرداختند تا ضراعت داود پاشای والی و شفاعت شیخ موسی نجفی اسباب مراجعت نواب شاهزاده گردید و در طاق‌گری به جهت غلبه ضعف توقف فرموده طبیب انگلیس از بغداد به معالجه آمد و مفید نیفتاد. در این حال اسد خان بختیاری و حسن خان فیلی را مرخّص كردند و در شب پنجشنبه بیست و شش شهر صفر وقت سحر راه غرفات بهشت گرفتند و نعش مرحوم شاهزاده را در تخت روان گذاشته به كرمانشهان آوردند و در ششم ربیع الاول این خبر محنت‌اثر به دار الخلافه رسید و میرزا تقی علی‌آبادی صاحب دیوان قصیدای در مرثیه مرحوم شاهزاده انشاد كرده كه فرد منتخب آن اینست:
پس از دوران دولتشه یكی بگذر به كرمانشه‌چنان بینی مداین را كه بی‌نوشیروانستی عمر مرحوم شاهزاده سی و چهار سال و ده نفر اولاد داشتند: نواب محمد حسین میرزای حشمت الدوله، نواب طهماسب میرزای مؤید الدوله، نواب نصر اللّه میرزا،
ص: 1551
نواب اسد اللّه میرزا، نواب فتح اللّه میرزا، نواب امامقلی میرزای عماد الدوله، نواب جهانگیر میرزا، و نور الدهر میرزا، و محمد رحیم میرزا، و ابو الحسن میرزا- خلاصه ولایت شاهزاده مرحوم به نواب محمّد حسین میرزا مفوّض شد و عیسی خان دامغانی امیرآخور به سرپرستی اهل و عیال شاهزاده به كرمانشهان رفت- هم در این سال، وبائی شدید از سمت هندوستان به سواحل عمان و گرمسیرات فارس سرایت كرد و قریب بیست هزار نفر تلف شدند و این ناخوشی وبا كه به فرنگستان و سایر اقالیم نیز سرایت كرد و به فرانسه آن را كلرا می‌گویند غیر از ناخوشی وبائیست كه پیش از این در ممالك و بلاد ظهور و بروز می‌نموده و در كتب می‌نوشته‌اند. پس این اوّل دفعه‌ایست كه این وبا كه در معنی هیضه ردیّه باشد در این ممالك دیده شده و پیش از این بروز آن منحصر به هندوستان بوده است- هم در این سال موكب اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه تشریف‌فرمای چمن سلطانیه گردید- هم در این سال محمد امین رؤف پاشا و جلال الدین محمد پاشای چیان اوغلی كه از سردارهای معتبر عثمانی بودند با هفتاد هزار لشكر و توپخانه و چند نفر پاشایان دیگر از قبیل حافظ علی پاشا و ابراهیم پاشا به سرعسكری ارزنة الروم و جنگ با ایران مأمور شدند و به محض ورود به ارزنة الروم به استرداد قلاعی كه پارسال از آنها منتزع شده بود پرداختند. محمد امین رؤف پاشا در ارزنة الروم توقف كرد و جلال الدین محمّد پاشا با سایرین به ولایات وان و بایزید راند. حضرت مستطاب نایب السلطنه در اواخر شعبان با افواج و توپخانه از تبریز به خوی آمدند و سعید آقا نام سیواسی را به نصیحت نزد رؤف پاشا فرستادند ولی ثمری نكرد. از اینطرف اعلیحضرت همایون اللّهیار خان دولوی قاجار را با ده هزار پیاده و سوار به امداد حضرت مستطاب نایب السلطنه از سلطانیه روانه فرمودند و حضرت معظم در وسط ماه رمضان از خوی به چالدران رفتند و معلوم شد جلال الدین محمد پاشا و سایر پاشایان به طرف تپراق‌قلعه رانده حافظ علی پاشا به فتح قلعه مشغول و جلال الدین محمد پاشا سنگری محكم بسته و در آن سنگر نشسته و ابراهیم پاشا از خارج سنگر او را محارست می‌نماید. خلاصه دسته‌جات عساكر منصوره به حركت آمده و در بعضی مواضع باهم تلاقی و زد و خورد می‌نمودند تا اردوی حضرت شاهزاده به
ص: 1552
حوالی تپراق‌قلعه رسیده جنگ سختی فیمابین درگرفت و پس از كشش و كوشش سپاه ظفرهمراه غلبه كرده ابراهیم پاشای مستحفظ سنگر بگریخت و جلال الدین محمّد پاشای چیان اوغلی نیز از تسخیر تپراق‌قلعه صرفنظر كرده به ارزنة الروم فرار كرد.
سایر پاشایان نیز هریك به طرفی شتافتند و توپخانه و قورخانه و سایر احمال و اثقال سه اردو به تصرّف عساكر منصوره درآمد و حضرت مستطاب نایب السّلطنه مظفر و منصور به منزل خالباز نزول كردند و میرزا محمد تقی آشتیانی را به ارزنة الروم نزد محمّد امین پاشا فرستادند. پاشای مشار الیه اظهار خلوص كرده و قرار مصالحه و مراجعت لشكر را به اوّل بهار داد و موكب والا به تبریز بازگشت، و حسن خان قاجار قزوینی كه در این جنگ رشادت و جلادتی ظاهر ساخته ملقب به ساری اصلان (سارواصلان) گردید- هم در این سال میرزا عبد الوهّاب معتمد الدوله مأمور خراسان شد و اعلیحضرت خاقان قصد زیارت عتبات عالیات و تسخیر بغداد فرموده اولا نواب محمّد حسین میرزا والی كرمانشهان را با امیر محمّد قاسم خان قوانلوی قاجار و لشكریان دار المرزی و استرآبادی به طرف عراق عرب مأمور و نواب عبد اللّه میرزا والی خمسه را با سواران خمسه و پیادگان سمنانی و دامغانی و خوانین سمنان به تسخیر شهرزور فرستادند و فضل علی خان قاجار و امان اللّه خان والی كردستان را با سواره خود نیز به حركت امر فرمودند و میرزا فضل اللّه علی‌آبادی به نگارش لشكر و دادن علوفه و مواجب قشون محكوم گشت، و موكب همایون در سیّم ذیحجّه از چمن سلطانیّه انتهاض فرموده و نواب محمّد حسین میرزا مندلیج، وجستان و بدرانی «1»، و زرباطیّه را مسخّر كرده به بعقوبه آمد- داود پاشا والی بغداد سیّد عبد اللّه شبّر را واسطه و شفیع قرار داد و نواب عبد اللّه میرزا نیز در شهرزور و ایل بابان جمعی را به راه عدم فرستاد- در این حال وبا در اردوی شاهزادگان افتاد و جماعتی را هلاك كرد، لشكر متفرق گشتند و مطلب خان دامغانی درگذشت و ناخوشی مزبور به اردوی بزرگ پادشاهی سرایت كرد و میرزا محمّد حسین حكیم باشی واقعه را به عرض حضور همایون رسانیده قشون را مرخّص كردند و خود
______________________________
(1). روضة الصفا: بدرالی.
ص: 1553
با خواص خدم در ییلاق همدان و دامنه الوند توقّف فرمودند، و در اینجا دوستعلی خان بسطامی معیّر الممالك والد حسینعلی خان معیّر الممالك، و جعفر قلی خان نوائی، و میرزا مقیم مازندرانی به مرض و با وفات كردند. بالجمله در این سال صد هزار نفر در ایران از ناخوشی وبا بدرود زندگانی نمودند و موكب همایون در آخر سال عزیمت دار الخلافه نمود.
اروپا- (انگلیس)- پادشاه هنگام تاجگذاری زوجه خود را به سمت ملكه بودن معرّفی نمی‌كند بنابراین مشار الیها از شدّت غصّه هلاك می‌شود- جمعیّت انگلیس غیر از ارلند در این سال بیست و هشت كرور و چهارصد هزار نفر است و جمعیّت ارلند سیزده كرور و سیزده هزار نفر. (ایطالیا)- اغتشاش در این مملكت خاصّه در ناپل. (پرتوغال)- پادشاه پرتوغال كه به برزیل رفته بود برخلاف میل اهالی برزیل با مكنت و ثروت زیادی كه داشت به كشتی نشسته به سمت پرتوغال حركت می‌كند و دن‌پدر پسر خود را در برزیل به جای خود منصوب می‌سازد.
(اسپانیول)- مكزیك ینگی‌دنیا كه جزو سلطنت اسپانیا بود رأیت آزادی افراشته و آزادی خود را اعلام می‌كند و به پادشاه اسپانیول تكلیف سلطنت مشروطه با لقب امپراطوری مكزیك می‌شود. (فرانسه)- دوك دبردو پسر پادشاه موسوم به كنت دشامبرد می‌شود- ناپلیون در سنّ پنجاه و دو سالگی در جزیره سنت‌هلن می‌میرد و عمده سبب مردن او سختگیری لوو حاكم انگلیس در سنت‌هلن می‌باشد- جمعیت فرانسه در این سال شصت كرور و چهارصد هزار نفر است. (عثمانی)- ابتدای شورش یونان آلكساندر ایپ سی لانتی كه از روس آمده است مهیّج فتنه می‌باشد وارناودهای وحشی را در زیر رأیت شورش خود جمع می‌كند- یونانیها كه در ناحیه مر هستند عثمانیها را یا بیرون كرده یا به قتل می‌رسانند و دمتری یوس نامی را رئیس بر خود قرار می‌دهند- انتقام عثمانی بر ضدّ شورشیان- كشیش بزرگ یونانیها كه در اسلامبول بود با چهار نفر كشیشهای دیگر به حكم سلطان مقتول می‌شوند و جمعی دیگر از عیسویان نیز در سایر نقاط به تهمت موافقت با یونانیها به قتل می‌رسند- علی پاشا كه در یانینا به عثمانی یاغی شده
ص: 1554
خورشید پاشای سردار او را محاصره می‌كند- تولّد سلطان عبد المجید خان ابن سلطان محمود خان.
امریكا- (ینگی دنیای جنوبی)- مملكت پرو كه جزو سلطنت اسپانیول بود آزاد می‌شود و اعلان جمهوری می‌نماید. (اتائونی)- مابین ایالات اتائونی در قسمت شمالی و جنوبی همین مملكت در باب نگاهداشتن برده و آزاد كردن آنها در مجلس پارلمنت گفتگو می‌شود و این گفتگوئی است كه در آتیه نتیجه آن خونریزیهای سخت خواهد بود.

[سنه 1238 هجری- سنه 1822 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال جمعی از اشرار وان با اكراد همدست شده به سلماس آمدند و غفلتا بر سر اهالی ریخته به قتل و نهب پرداختند. حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا یوسف خان گرجی را با دسته بهادران و فوج ینگی مسلمان به دفع آنها مأمور فرموده روانه شدند از آن طرف عثمان بیگ و نصیر بیگ ولد مصطفی قلی خان حكاری با سه هزار نفر به مقاتله مأمورین مزبورین آمده پس از اشتعال نایره قتال شكست خوردند و یوسف خان قلعه باشقلان را فتح كرده اهالی قلعه را عرضه شمشیر نمود و ابراهیم خان حاكم باشقلان را به همراهی عسكر خان افشار حاكم ارومی به حضور حضرت مستطاب نایب السلطنه فرستادند، و مصطفی قلی خان حكاری كه از اولاد بنی عبّاس بود به تبریز آمده ایالت حكاری را به او مفوّض فرمودند و پسرش نصیر بیگ كه با پدر مخالفت داشت درگذشت و حكمرانی خوی و سرداری آن حدود و اختیار قلعه باشقلان و حكاری و كردستان را به امیر كبیر امیر خان دولوی قاجار خالوی حضرت مستطاب نایب السّلطنه دادند- هم در این سال میرزا عیسی فراهانی معروف به میرزا بزرگ ملقّب به قایم مقام در تبریز به ناخوشی وبا درگذشت و پسرش میرزا ابو القاسم به منصب و مقام او نایل گشت و سواد فرمان قایم مقامی میرزا ابو القاسم از قرار ذیل است: «1»
______________________________
(1). متأسفانه به متن این نامه در جای دیگر دست‌رسی پیدا نكردیم و به نظر می‌رسد كه در نقل آن
ص: 1555
كه از آنجا كه دست اقتدار این دولت ابدآثار در كفایت مهام جهانداری قایم مقام مقرّرات قدر، و قوام قدر توأم این شوكت پایدار در مناظم اسباب دولتیاری نایب مناب دستگاه قضایای مقدّر آمده به حسن كفالت كارگذاران دیوان تأئید، اسباب تأبید «2» این همایون سلطنت جاوید از هر جهت ممهّد، و از وفور فواید تفضّلات پروردگار مجید توقیع وقیع خلافت ابدمقرون، مشحون طغرای غرّای ادامت ابد است. ما را در حذای این مواهب عظمی و ازای شكر نعمای بی‌منتها، ملزوم همّت گردون اساس، و پیشنهاد مبارك خاطر حق‌شناس افتاده كه از چاكران درگاه، و فدوی‌زادگان دولت جاوید دستگاه، آنان كه جراید استعدادشان مشحون معدّات كفالت و كفایت، و كفایت «3» درایتشان معدّ مناظم چاكری و خدمت نماید به ارتقای مدارج اعتبارشان انظار عنایت گماریم. و به اظهار قبول مساعی مكنونات التفات گوناگون درباره ایشان ظاهر داریم. و خلاصه این اجمال، تفصیل احوال عالیجاه رفیع جایگاه، سیادت و سعادت همراه، فخامت و مناعت اكتناه، نباهت و نبالت دستگاه، اخلاص و ارادت آگاه، مقرّب الخاقان، فدوی‌زاده دولت جاوید بنیان، سیّد الوزراء میرزا ابو القاسم فراهانی است كه از خواص خانه‌زادان دولت به مزید كمال آگاهی و درایت، از جمله همگنان ممتاز، و طومار استعداد كاملش به تصحیح تربیت شاهنشاهی از نسخ مفاخر امثال و اقران، قرین صحّه اختصاص و امتیاز آمده. از بدو فطرت خطّ خلود خدمت را به خاتم خلوص ارادت مختوم داشته، به امتثال اوامر قضا مثال پیوسته قلم‌وار سر بر خط فرمانبرداری گذاشته، و بدین موجبات اسناد استعدادش در اجرای مخارج ارادت به صیغه صحّت مقرون، و افراد تفاضیل خدمتش در مطابقه قابلیّت فطرت به جایزه قبول مشحون آمده. و لهذا در هذه السنه یونت‌ئیل خجسته دلیل و مابعدها میزان مفاخرش را به اضافه منصب قایم مقامی دیوان اعلی افزودیم، و منشور مناظم اعتبارش را به توقیع تفویض این
______________________________
سهوهائی رخ داده است مثلا «كه» در آغاز فرمان یا اضافه است یا عباراتی وجود داشته كه از قلم افتاده است.
(2). تأبید: جاودانه كردن (منتهی الأرب).
(3). به نظر می‌رسد كلمه كفایت تكرار شده.
ص: 1556
منصب جلیل به مقرّرات استقرار و استقلال مقرون فرمودیم. تا دریافت این عارفه را سردفتر دفتر مفاخر كامل داشته، در تحصیل رسوم خدمتگاری جدّی جدید افزاید، و در ملزومات خدمت مزبور اقدامی سزاوار كمال كاردانی نماید. مقرّر آنكه صدور انجمن وزارت، و امنای دستگاه دولت، معتمدان دیوان درایت، و مستوفیان ایوان امانت، شرح فرمان مبارك را در دفاتر خلود مرقوم و ملزومات منصب مزبور را به عالیجاه مشار الیه مخصوص و موكول دارند و انحراف از حكم قضا مثال اقدس جایز ندانسته در عهده شناسند.
تحریرا فی شهر ربیع الاول 1238
هم در این سال میرزا موسی خان برادر میرزا ابو القاسم قایم مقام به وزارت حضرت مستطاب نایب السلطنه برقرار گردید- هم در این اوان دو هزار نفر از تراكمه تكّه ساكن مرو به سالاری مراد سردار به حوالی ارض اقدس آمده به نهب و چپاول پرداختند و چند نفر از اهالی آن نواحی را اسیر ساختند. نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه با هفتصد نفر سوار در چهار فرسخی مشهد مقدس به آن جماعت رسیده آنها را مقهور نمودند، تركمانان اسرا و اموال را گذاشتند و گریختند- هم در این ایّام میرزا عبد الوهاب معتمد الدوله صید محمد خان جلایر حاكم كلات را به حضور اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه آورد، و شیخ موسی نجفی از علمای اعلام به دربار همایون آمده واسطه و شفیع والی بغداد شد كه ولایات متصرّفی به او واگذار شود- هم در این سال نواب حسینعلی میرزا از فارس و نواب حسنعلی میرزا از خراسان به دار الخلافه آمدند و حسنعلی میرزا از ولایت خراسان معزول شد و نواب شاهزاده محمّد ولی میرزا حكومت یزد یافت- هم در این سال سلطان محمود خان سلطان عثمانی محمّد امین رؤف پاشا سرعسكر ارزنة الروم را وكیل كرد كه قرار صلح با دولت علیّه گذارد. لهذا میرزا محمّد علی آشتیانی مستوفی از جانب حضرت مستطاب نایب السلطنه به ارزنة الروم رفت و كار مصالحه به توسّط میرزا ابو القاسم قایم مقام و نجیب افندی ایلچی عثمانی به انجام رسید و شهرزور متعلّق به كارگذاران حضرت مستطاب نایب السلطنه گردیده
ص: 1557
ابراهیم خان بادكوبه‌ای به نظم آن ولایت مأمور گشت و قلعه كوی را نیز مصفی نمود- هم در این سال داود پاشا قبل از آنكه از دربار همایون جوابی به شیخ موسی شفیع او داده شود مندلیج را متصرّف شد و ایمان خان فراهانی كه مستحفظ قلعه بود فرار كرده محمد علی خان كلهر گرفتار شد. چون این خبر به عرض آستان همایون رسید نواب محمّد حسین میرزا را به استرداد مندلیج فرمان دادند. نواب معزی الیه با جلادتی تمام مندلیج را بگرفتند و خسرو خان گرجی به توقّف در این محل مأمور شد و محمّد حسین میرزا در ازای این خدمت حشمت الدوله لقب یافت و داود پاشا عریضه معذرتی به دربار همایون فرستاد و شیخ موسی نیز مجدّدا به شفاعت پرداخت لهذا شرایط چند برای استقرار صلح نگاشته شد و میرزا محمّد صادق وقایع‌نگار فرمانی را كه حاوی این شرایط بود حامل شده به بغداد رفت و آن شرایط پذیرفته شده داود پاشا وقایع‌نگار را با یكی از معتمدان خود به دربار همایون معاودت داد- هم در این سال نواب علی نقی میرزا به حكمرانی خراسان منصوب و با همراهی میرزا عبد الوهاب معتمد الدوله روانه خراسان شد- و ولایت بسطام را به اللّهویردی میرزا تفویض نمودند- و نواب امام ویردی میرزا برادر بطنی علی نقی میرزا حكومت قزوین یافت- و میرزا اسد اللّه نوری ریش‌سفید لشكر كشیكچی باشی شد و میرزا هدایت پسرش به نیابت او برقرار گشت- و نواب حسینعلی میرزا را اذن معاودت به فارس دادند- هم در این سال موكب خاقانی تشریف‌فرمای قلّه البرز شد و از آنجا كه در تابستان طوری آنجا سرد بود كه لوازم زمستانی باید به آن محل حمل نمود پس از یك شبانه‌روز معاودت فرمودند. قلّه البرز كه خاقان مغفور تشریف‌فرما شده‌اند و قابل ذكر در تواریخ است به‌واسطه عمارت سلطنتی ییلاقی كه در شهر بستانك بنا شده در این اوان با وجود سختی مسلك چنان تعمیری در آن راه شده كه اكنون به جز چند روزی در زمستان به واسطه برف و سرمای زیاد باقی سال و فصول چنان سهل المسلك است كه معبر مازندرانیان شده- هم در این سال فتحعلی خان كاشانی ملك الشعرا متخلّص به صبا از اجلّه فصحا و شعرای این عهد وفات نمود و از غرر افكار این شاعر قادر، خداوندنامه و شاهنشاه‌نامه و دیوان قصایدی باقیست كه با جواهر زواهر همسنگ و
ص: 1558
برابر می‌باشد.
اروپا- (انگلیس)- به واسطه بروز قحطی و مداخله دولت در امور مذهبی اهالی ارلند شورش می‌نمایند. (اسپانیول)- شورش قراولخاصه در شهر مادرید- تغییر و تبدیل وزرا- آزادی طلبیدن اهالی اسپانیول. (فرانسه)- مجالس مخفی بر ضدّ سلطنت منعقد است- در بعضی از ولایات دیگر فرانسه نیز مردم علی الخصوص قشون بر ضدّ سلطنت‌اند- سیل وستردساسی ایجاد مدرسه السنه شرقیّه می‌نماید.
شاتوبریاند نویسنده معروف به وزارت امور خارجه منصوب می‌شود فرانسه در امورات داخله اسپانیول خیال مداخله دارد. (روس)- گراندوك قسطنطین برادر امپراطور روس به واسطه مزاوجت با زوجه‌ای كه كفو خانواده سلطنت نیست از حق ولیعهدی استعفا كرده ولایتعهد حق برادر دیگرش نیكلا می‌شود. (عثمانی)- غلبه عساكر عثمانی بر علی پاشا حاكم یانینا- خورشید پاشا علی پاشا را برای گفتگو در امر مصالحه به خارج شهر می‌طلبد و او را به قتل می‌رساند- شورش و انقلاب سخت در تمام یونان و فرستادن محمّد علی پاشای مصری سفاین زیاد به امداد عثمانی كه طوفان دریا این سفاین را در بندر یونان می‌شكند- امپراطور روس غیرمستقیم به یونانیها اعانت می‌كند- انگلیس و اطریش هم به دولت عثمانی آزادی یونان را تكلیف می‌نمایند.
امریكا- (برزیل)- دن‌پدر كه از طرف پدر خود مأمور به توقف برزیل بود به پرتوغال احضار می‌شود لكن اهالی برزیل او را نگهداشته مملكت برزیل را مجزی از پرتوغال می‌نماید و پارلمنت برزیل دن‌پدر را امپراطور برزیل می‌خواند و تاج سلطنت بر سر او می‌گذارند- دن‌میگل پسر دویم پادشاه به تحریك مادرش كه خواهر پادشاه اسپانیول است قصد خلع پدر را از سلطنت نموده می‌خواهد خود پادشاه شود. (مكزیك)- اهالی مجزی بودن خود را از اسپانیول بكلی طلب می‌نمایند و ایتوربید نامی را به امپراطوری خود منتخب می‌كنند و از این به بعد مكزیك از تحت سلطنت اسپانیول خارج می‌باشد.
ص: 1559

[سنه 1239 هجری- 1823 مسیحی]

اشاره

آسیا- (ایران)- در این سال حاجی محمد حسین خان صدر اعظم اصفهانی از اصفهان به دار الخلافه آمده در اینجا مریض شده به جوار رحمت الهی پیوست و مآثر كریمه این وزیر نیك محضر از بنای مدارس و ابنیه خیریّه بسیار است كه از آنجمله قلعه دور نجف اشرف می‌باشد. خلاصه بعد از فوت حاجی محمد حسین خان منصب او را به پسرش عبد اللّه خان امین الدّوله تفویض فرمودند- هم در این سال نجیب افندی سفیر سلطان محمود خان سلطان عثمانی به دربار اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه آمد و صورت عهد صلحی آورد كه بعضی فقرات آن مرضی خاطر همایون نبود لهذا قاسم خان هزار جریبی سرهنگ بانجیب افندی به دربار دولت عثمانی رفته عهدنامه‌ای بر وفق رضای اعلیحضرت خاقان به امضای سلطان محمود رسانیده معاودت نمود و صورت آن عهدنامه از قرار ذیل است:

صورت عهدنامه دولتین ایران و عثمانی «1»

غرض از تحریر این كتاب مستطاب آنكه در این چند سال به سبب وقوع بعضی از حوادث میان دولتین علیّتین اسلام روابط صلح و صفوت و ضوابط دوستی و الفت قدیمه مبدّل به نقار و خصومت و مؤدّی به حرب و كدورت شده بود به مقتضای جهت جامعیّه اسلامیّه اسلام، و عدم رضای طرفین به سفك دماء، و وقوع اینگونه حوادث و اوضاع، و اعادت سلم و مودّت و تجدید دوستی و محبّت از جانبین دولتین اظهار رغبت و موافقت شده و به موجب فرمان همایون اعلیحضرت
______________________________
(1). متن این عهدنامه از روی ناسخ التواریخ رونویسی شده است. متن دیگری با ترجمه دیگری همراه با متن تركی در كتاب «مجموعه معاهدات دولت علیّه ایران با دول خارجه» كه در سال 1326 ه. ق 1908 میلادی به كوشش مرحوم مؤتمن الملك به چاپ رسیده در دست بود كه وسیله آن بعضی از مبهمات روشن شد.
ص: 1560
شاهنشاه ممالك ایران به القابه، فتحعلی شاه قاجار خلّد اللّه ملكه و اقباله، و حكم مأموریت نامه نواب ولیعهد دوران، عباس میرزا به اوصافه، این عبد مملوك و چاكر جان‌نثار به وكالت‌نامه مباهی و مخصوص گشته از جانب دولت علیّه عثمانی نیز به امر و فرمان اعلیحضرت سلطان غازی سلطان محمود خان بتمجیده، وكالت‌نامه به جناب والی ولایت ارزن الروم محمّد امین رؤف پاشای سرعسكر جانب شرق عنایت شده بود، این عبد مملوك در مدینه ارزن الروم با جناب سرعسكر مشار الیه ملاقات و بعد از مبادله وكالت‌نامه‌های مباركه عقد مجلس مكالمه كرده مصالحه مباركه به این آئین ترتیب و تعیین یافت:
اساس- از قراری كه در تاریخ یكهزار و یكصد و پنجاه و نه به موجب مصالحه و عهدنامه واقعه گشته: حدود و سنور قدیمه، و شرایط سابقه از امر حجّاج و تجّار، و ردّ فراری، و تخلیه سبیل اسرا، و اقامت شخص معیّن در دولتین علیّتین تماما و كمالا بین الدولتین باقی و مرعی و معتبر بوده، به اركان آن وجها من الوجوه خللی عارض نشده، در مابین دولتین علیتین شرایط دوستی و مقتضای الفت و محبت ابدا در كار باشد. بعد از این شمشیر خلاف در غلاف بوده، در میانه دو دولت معامله‌ای كه مؤدّی كدورت و برودت، و منافی سلم و صفوت باشد وقوع نیابد. و آنچه داخل حدود قدیمه دولت علیّه عثمانیه می‌باشد و در اثنای حرب و قتال به دست دولت فخیمه ایران آمده، از جمله قری و اراضی و قلاع و فضا و قصبه، حال تحریر از تاریخ این تمسّك معتبره الی مدّت شصت روز به طرف دولت عثمانی تماما تسلیم شود، و به مراعات حرمت این مصالحه خیریّه گرفتاران طرفین را بلاكتم و اخفا تخلیه سبیل كرده، آنچه در اثنای راه محتاج الیه آنها باشد از مأكولات و غیرها عطا شود و به سرحدّات طرفین ایصال نمایند.
مادّه اولی- دولتین علیّتین را در امور داخله یكدیگر مداخله نیست.
فیمابعد از جانب بغداد و كردستان مداخله جایز نداشته، از جمله محالی كه از توجیهات و سنجاقات و كردستان داخل در حدودی باشد سببا من الاسباب و وجها من الوجوه از طرف دولت علیّه ایران مداخله و تجاوز و تعرّض در متصرّفین سابق و لاحق تصاحب نشود. و در حوالی مذكوره اگر از اهالی طرفین به ییلاق و قیشلاق
ص: 1561
عبور نمایند در باب مرسومات عادیه ییلاقی و قیشلاقی و سایر دعاوی كه وقوع یابد مابین وكلای نواب ولیعهد ایران و والی بغداد مخابره شده رفع نمایند كه باعث كدورت در میان دو دولت نگردد.
مادّه ثانیه- از اهالی ایران كسانی كه به كعبه معظمه و مدینه مكرمه و سایر بلاد اسلامیّه آمد و شد می‌نمایند مثل حجّاج و زوّار و تجّار و متردّدین اهالی بلاد اسلام، رومیّه با آن جماعت مثل اهالی خودشان معامله نمایند و از ایشان دورمه و سایر وجوه خلاف قانون شرعیّه اصلا چیزی مطالبه نشود. و كذلك از زوّار عتبات عالیات مادامی كه مال التجاره داشته باشند بر وفق حساب گمرك مطالبه شود و زیاده طلب ننمایند و از طرف دولت علیّه ایران نیز با تجّار طرف بهیّه عثمانی و اهالی ایشان بر این وجه معامله نمایند، و به مقتضای شرایط سابقه فیمابعد در حقّ حجّاج و تجّار دولت علیّه ایران تنفیذ و اجرای شرایط قدیم از جانب وزرای عظام و امیر حاج و میرمیران كرام و سایر ضابطان و حكّام دولت علیّه عثمانی كمال دقّت و رعایت شود و از شام شریف الی حرمین محترمین و از آنجا الی شام شریف از جانب امین صرّه همایون به معرفت معتمدی معیّن كه در میان آنها است نظارت نماید. و از مخدّرات حرم شاهنشاهی و حرمهای شاهزادگان عظام و سایر اكابر دولت بهیّه ایران كه به مكّه معظّمه و عتبات عالیات می‌روند فراخور مرتبه ایشان حرمت و اعزاز شود. و كذلك در خصوص رسومات گمرك تجّار و اهالی دولت بهیّه ایران مانند دولت علیّه عثمانی معامله شود و از مال تجارت ایشان یكدفعه به قرار یكصد قروش چهار قروش گمرك گرفته و به دست ایشان تذكره داده مادامی كه از دست ایشان به دست دیگری منتقل نشده مكرر از ایشان گمرك نگیرند. تجار ایران لاجل التجاره چوپوق شیراز «1» كه به دار السعاده می‌آورند
______________________________
(1). در آن روزگار از شاخه‌های نهال گیلاس وحشی و جنگلی كه بسیار محكم و بادوام است و رنگ پوست آن قرمز برّاق و زیباست نی چپق و عصا می‌ساختند. محل رویش گیلاس جنگلی بیشتر جنگل‌های فارس و كوهگیلویه می‌باشد كه طبعا چوب آن وسیله مردم فارس بخصوص شیرازیها به صورت ساخته یا نساخته به بازار عرضه می‌شده است به همین علت در آذربایجان به آن چپوق شیراز یعنی چوب شیراز می‌گفتند و چون چوب شیراز به علت كمیابی گران‌بها بود تنها اشراف و اعیان
ص: 1562
در بیع و شرای آن انحصار نباشد و به هركس كه خواهند بیع نمایند و با تجار و تبعه و اهالی دولتین علیتین كه به ممالك جانبین آمد و شد می‌نمایند به مقتضای جهت جامعه اسلامیّه معامله دوستانه شده از هر ایذا و اضرار محفوظ باشند.
مادّه ثالثه- آنچه از عشیره حیدرانلو و سیبكی متنازع فیها بوده و امروزه در خاك دولت علیّه عثمانی ساكن می‌باشند مادامی كه در سمت آنها است «1» اگر به حدود ممالك ایران تجاوز كرده خسارت رسانند سرحدّداران در منع و تربیت ایشان دقّت نمایند. و اگر از تجاوز و خسارت دست برندارند و از جانب سرحددار منع ایشان نشود از تصاحب ایشان دولت علیّه عثمانی كف‌ید نماید. و اگر ایشان به رضا و اختیار خود به جانب ایران بگذرند دولت عثمانی ایشان را منع و تصاحب نكند و بعد از آنكه به طرف دولت بهیّه ایران گذرند بعد اگر به خاك عثمانی بیایند قطعا تصاحب و قبول ایشان نشود و در صورتیكه ایشان به طرف ایران نگذرند و آنوقت از حدود دولت عثمانیه تجاوز كرده خسارت بزنند سرحدّنشینان دولت علیّه ایران در منع و تجاوز ایشان دقت نمایند.
مادّه رابعه- به موجب شرط قدیم فراری دولتین از طرفین تصاحب نشود و كذلك از جمله عشایر و ایلات هركسی كه بعد از این تاریخ از دولت علیّه عثمانی به دولت فخیمه ایران و از دولت بهیّه ایران به دولت علیّه عثمانی بگذرد باید آن گذشتگان تصاحب نشوند.
مادّه خامسه- آنچه از دار السّلطنه و سایر ممالك دولت علیّه عثمانی
______________________________
می‌توانستند از آن استفاده كنند. در آن زمان كه كشیدن چپوق در همه‌جا رواج داشت و داشتن عصا از چوب شیراز نشانه اعیانیت بود این چوب در ردیف كالاهای مهم تجارتی درآمده بود. ظاهرا اصطلاح چوب شیراز فقط در آذربایجان خودمان معمول بوده است زیرا در متن تركی عهدنامه «كراز چپوغنی» یعنی چوب گیلاس آمده كه مرحوم مؤتمن الملك در حاشیه چنین آورده است: «معلوم نیست كه چپوق چوب گیلاس است یا فقط چوب. زیرا كه در زبان تركی لفظ چپوق دو معنی دارد یكی به معنی چوب و دیگری به معنی چپوق است.» (از آقای دكتر محمّد امین ریاحی كه مرا در كسب این اطلاعات یاری فرمودند ممنونم) ..
(1). در مجموعه معاهدات دولت علیه ایران با دول خارجه ص 198: مادامیكه در این طرف هستند».
ص: 1563
اموال تجّار ایران موافق شرع و دفتر محفوظ نگاه داشته شده است از تاریخ این تمسّك در ظرف شصت روز در هر محلّی كه باشد به موجب دفاتر مرقومه و معرفت شرع و معتمد دولت ایران به صاحبان آنها تسلیم شود، و سوای اموال محفوظه آنچه در اثنای وقوع عداوت از حجّاج و تجّار و سایر اهالی ایران كه در ممالك عثمانی بعضی ضابطان جبرا از بعضی گرفته باشند بعد از افاده و اظهار دولت علیّه ایران از دولت عثمانی فرمان برطبق همان افاده به عهده وكیل آنها در هر محل صادر شود و بعد از اثبات شرعی گرفته تسلیم نمایند.
ماده سادسه- در ممالك دولت علیه عثمانی از اهالی ممالك طرفین كسانی كه فوت می‌شود اگر وارث و وصیّ شرعی نداشته باشند مأمورین بیت المال تركه همان متوفی را به معرفت شرع دفتری كرده به ثبت و سجلّ شرعی رسانند و آن مال را بعینه در محلّ مأمن تا مدّت یكسال حفظ نمایند تا وارث و وكیل شرعی آن آمده به موجب ثبت و سجلّ شرعیّه اشیاء متروكه تسلیم شود و رسوم عادیّه و كرایه حمل آن اشیاء را گرفته باشد و آن اشیاء اگر در مدت مذكوره حریق و تلف شود ادّعای آن نشود، و اگر در مدت مزبوره وارث و وصی نرسد تركه محفوظ را مأمورین بیت المال به اطّلاع معتمد دولت علیّه ایران فروخته ثمن آن را حفظ نمایند.
ماده سابعه- به موجب شرط سابقه برای تأیید و تأبید دوستی و مودّت در هر سه سال یكنفر از دولتین در طرفین علیّتین معتكف و مقیم باشند و از تبعه دولتین علیّتین كه در اثنای حرب به طرفین گذشته‌اند در حق ایشان بنا به حرمت مصالحه خیریّه سیاست این اسائت نشود. «2»
خاتمه- آنچه از اساس و شرایط و مواد كه در فوق مذكور شد بر منوال محرّره كه بالمذاكره قرارداد شده و از طرفین قبول گشته ادّعای اموال منهوبة
______________________________
(2). در همین مجموعه: «و از تبعه دولتین علیتین كه در اثنای محاربه به طرفین گذشته و عمل بدی از آنها بروز كرده باشد محض حرمت این عهدنامه در حق این قبیل اشخاص به‌واسطه این اسائت سیاست نشود.».
ص: 1564
الضیعات، و تضمین مصارف جزئیه از جانبین مضی مامضی گفته صرف‌نظر شود.
و از جانبین دولتین علیّتین بر وفق عادت تصدیق‌نامه‌ها مبادله شده به واسطه سفرا از تاریخ این تمسّك الی مدّت شصت روز در رأس حدود دولتین به یكدیگر ملاقات كرده به آستانه دولتین ایصال و تسلیم شود. و به این وجه عقد و تجدید این مصالحه خیریّه به مسالمه حقیقیه از تاریخ تمسّك معتبره مرعی و معتبر گشته و از هر جهت نایره كدورت و خصومت منطفی بوده و منافی دوستی و خلاف این عهود و شروط معقوده مربوطه از جانبین وضع و حركتی و معامله‌ای جایز ندارند و از جانب جناب وكیل مشار الیه نظر به رخصت كامله از جانب دولت عثمانی در این تاریخ یكهزار و دویست و سی و هشت یوم یكشنبه نوزدهم شهر ذیقعدة الحرام این تمسّك ممهور و ممضی شد الخاتمه بالخیر و السّعاده و الحمد للّه اولا و آخرا و باطنا و ظاهرا تحریرا فی اواخر شهر ربیع الثانی سنه یكهزار و دویست و سی و نه. «1»
هم در این سال نواب یحیی میرزا به ایالت گیلان رفت و منوچهر خان گرجی برای استقرار نواب معزی الیه با ایشان همراه شد، و نواب علینقی میرزا از ایالت خراسان استعفا كرده، نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه مجددا حكمرانی خراسان یافت- هم در این سال نواب علینقی میرزا ملقب به ركن الدوله شده به حكمرانی قزوین منصوب گردید، و حضرت مستطاب نایب السلطنه را سوء مزاجی عارض شده میرزا محمد احمدآبادی اصفهانی طبیب ایشان را معالجه نمود- هم در این سال حضرت مستطاب نایب السلطنه با نواب امیرزاده اعظم ولد اكبر خود شاهزاده محمّد میرزا (محمّد شاه) در چمن سلطانیّه به حضور همایون مشرف شده
______________________________
(1). در دنباله مطلب در ناسخ التواریخ چاپ قائم مقامی ص 207 چنین آمده: «در دار الخلافه طهران این عهدنامه مباركه در حضور نجیب افندی سفیر دولت عثمانی تصحیح شد». مؤلف بی‌جهت این عبارات را حذف كرده زیرا معنای آن این است كه عهدنامه در ذیقعده 1238 امضا شده و در ربیع الثانی 1239 تصحیح شده است. در روضة الصفا چنین آمده: «در كرت ثانی به امر حضرت صاحبقرانی عهدنامه شایسته نوشته و به اسم مصلحین مذكورتین (نجیب افندی و میرزا ابو القاسم قائم مقام) مرقوم و به خاتم مبارك مختوم گردید.».
ص: 1565
ایالت محالات طوایف قراگوزلو به شاهزاده معظم محمّد میرزا مفوّض شد- زلزله سخت در شیراز كه تا هیجده ماه امتداد داشت یعنی تا ششماه زلزله‌های سخت می‌شد و بعد از آن زلازل خفیفه تا هیجده ماه در كار بود- وفات میرزا ابو القاسم معروف به سكوت از اجلّه عرفا كه از خلفای حاجی عبد الوهّاب نائینی بود و در شیراز وفات كرده در بقعه میر احمد مشهور به شاه‌چراغ مدفون گردید- وفات حاجی محمد جعفر قراگوزلوی همدانی از مشاهیر و اجلّه عرفا.
اروپا- (انگلیس)- در كانادا كه از ینگی‌دنیا برای انگلیس مانده نهصد هزار نفر فرنگی از ملل مختلفه سكنی دارند. (اسپانیول)- اطریش و روس و پروس ایلچیهای خود را از مادرید احضار می‌كنند- فرانسه اعلام جنگ به اسپانیول می‌نماید- صد هزار نفر قشون به سرداری دوك دانگولم مأمور به جنگ با اسپانیول می‌شود- فردیناند هفتم پادشاه اسپانیول مطیع و منقاد شورشیان می‌باشد- سردار فرانسه به مادرید ورود می‌نماید- مجلس پارلمنت پادشاه اسپانیول را به‌طور حبس با خود می‌گرداند و آخر الامر اجبارا او را رها كرده و او نزد سردار فرانسه می‌آید- بعد از آنكه سردار فرانسه پادشاه اسپانیول را در سلطنت مستقل كرد به فرانسه مراجعت می‌نماید. (ایطالیا)- فوت پی هفتم پاپ و جلوس لئون دوازدهم به پاپی به جای او. (روس)- منع نمودن امپراطور تمام كتبی را كه راجع به پلیتیك است و از خارجه به داخله روس می‌آورند. (عثمانی)- یانقین سخت چندین هزار خانه را در اسلامبول سوزانیده و خراب می‌كند.
امریكا- در ینگی دنیای جنوبی ایالاتی كه بر ضدّ اسپانیول شوریده بودند قوّت می‌گیرند، و پرو كلّیّتا آزاد شده مستقلّ می‌گردد. (برزیل)- دن‌پدر امپراطور تازه پرتوغالیها را از مملكت برزیل اخراج می‌كند و خود مستقلّا در برزیل سلطنت می‌نماید.
ص: 1566

[سنه 1240 هجری- سنه 1824 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال موكب اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه تشریف‌فرمای اصفهان گردیده روز ورود حاجی هاشم خان ولد حاجی رجبعلی بختیاری ساكن محلّه لنبان اصفهان را كه به شرارت معروف بود سیاست و تنبیه فرمودند و امین الدوله از حكومت اصفهان معزول و نواب شاهزاده سلطان محمّد میرزا را حكمرانی اصفهان داده و ملقّب به سیف الدّوله نمودند و یوسف خان سپهدار عراق به وزارت شاهزاده معزی الیه برقرار گردید و دویست هزار تومان بقایای اصفهان را به رعایا تخفیف دادند. پس از مراجعت از اصفهان اللهیار خان قاجار دولو كه سالاربار و داماد اعلیحضرت شهریار كامكار بود به منصب وزارت عظمی نایل و آصف الدّوله لقب یافت و محمد حسن خان پسر آصف الدوله سالاربار شد- هم در این سال كارگذاران دولت روس اصرار نمودند كه محلّ مشهور به بالغ‌لو «2» و گونی و گوگچه دنگیز من توابع ایروان داخل در حدّ تقسیم متعلّق به دولت روس است.
حسین خان سردار ایروان مراتب را معروض داشت و ژنرال یرملوف سردار گرجستان نیز پولكونیك مرزاویچ وكیل روس را با شاهمیر خان ارمنی ترجمان به دربار خاقان كشورستان فرستاد و حضرت مستطاب نایب السلطنه به جهت تحقیق این امر به حضور همایون احضار شدند و حسن خان ساری اصلان از ایروان به آستان مبارك آمده برخلاف ادّعای كارگذاران روس تصدیق نمودند، امّا وكیل روس این تصدیق را قبول ننمود و میرزا صادق وقایع‌نگار با پولكونیك مأمور تفلیس شد- هم در این سال میرزا ابو الحسن خان شیرازی به وزارت امور خارجه دولت علیّه برقرار گردید، و شصت هزار تومان به رعایای گیلان تخفیف داده شد و مرزاویچ وكیل روس بعد از ورود به تبریز قبل از میرزا صادق به تفلیس شتافت و ژنرال یرملوف را بر نقض عهد با دولت علیّه محرّك شد. مشار الیه كیناز مستحفظ اوچ كلیسا را به تصرّف قلعه بالغ‌لو حكم داد و خود به بهانه نظم داغستان سفر كرد. كیناز قلعه مزبوره را
______________________________
(2). متن: بالغو.
ص: 1567
متصرّف شد و صد نفر ماژر و دویست نفر سرباز در آنجا گذاشته به اوچ كلیسا بازگشت و میرزا صادق وقایع‌نگار به تفلیس رفته در آنجا معطل بماند- هم در این سال ابراهیم خان ظهیر الدوله حاكم كرمان و داماد و عم‌زاده خاقان كشورستان وفات نمود و خلعت ایالت كرمان را به عبّاس قلی خان ولد اكبر ابراهیم خان كه بطنا نبیره خاقان كشورستان بود دادند و میرزا جعفر حمزه كلائی مازندرانی وزیر ملك‌آرا حامل آن خلعت و مأمور نظم امور كرمان شد- هم در این سال امان اللّه خان والی كردستان درگذشت و خسرو خان ولد او كه به مصاهرت پادشاهی اختصاص داشت ولایت كردستان یافت. و محمد حسین خان قراگوزلو حاكم همدان وفات كرده سركردگی طایفه به رستم خان پسرش مقرّر شد و به خدمت نواب امیرزاده اعظم محمّد میرزا كه حكمران همدان و محال قراگوزلو بودند رفته مورد التفات شاهزاده معظم شد- هم در این سال یوسفخان گرجی سپهدار عراق و وزیر اصفهان درگذشت و فرزندش غلامحسین خان در هفده سالگی به شرف مصاهرت اعلیحضرت خاقان و منصب پدر سرافراز گشت و وزارت نواب سیف الدوله حاكم اصفهان برعهده منوچهر خان گرجی غلام پیشخدمت خاصه مقرّر گردید- هم در این سال اللهقلی خان توره ابن محمد رحیم خان حكمران خوارزم كه تازه به جای پدر حكومت خوارزم یافته با سپاهی فراوان عزم تسخیر خراسان نمود. در حومه شهر مشهد مقدّس برف و باد شدید اردوی او را متفرّق ساخت اللهقلی خان توره به سرخس گریخت و اردوی او به تاراج رفت. در سرخس جمعی از تركمانان سالور و ساروق را به تاخت حدود جام و سرجام فرستاد. دسته‌ای از تراكمه در منزل شریف‌آباد دچار سواران ارغون میرزا پسر نواب حسنعلی میرزا گردیده منهزم و مقتول شدند و دسته دیگر در حدود ولایت جام نیز به دست میر نصیر خان تیموری مقهور و نابود گشتند، اللّهقلی خان توره سه هزار نفر دیگر از اوزبكیه قنقرات و طایفه قراقلپاق و سواران ساروق و سالور را به تاراج ارض اقدس روانه نمود و آنها خارج شهر مشهد مقدّس را تاختند. نواب حسنعلی میرزا با لشكر خراسانی از شهر مشهد خارج شده در دامنه اژدركوه بر اوزبكها و تركمنها حمله كرده جمعی را مقتول نموده بقیّة السّیف منهزم شدند- هم در این سال نواب
ص: 1568
علیقلی خان عمّ خاقان مملكت‌ستان در بارفروش مازندران وفات نمود.
اروپا- (انگلیس)- در این سال انگلیسها در افریقا قصد كردند كه اراضی متعلقه به طایفه آشانتی را كه معادن زیاد دارد متصرّف شوند ولی طایفه آشانتی عنفا آنها را از سواحل خود دور كردند- جنگهای سخت انگلیس در هندوستان و در بیرمان در مشرق بنگاله- یكی از مهندسین فرانسه كه برونل نام دارد از زیر رودخانه تامیز دالانی می‌سازد كه دو ساحل تامیز را از زیر رودخانه بهم وصل می‌كند. (فرانسه)- فوت لوی هیجدهم پادشاه و جلوس برادرش شارل دهم به جای او در سنّ شصت و هفت سالگی. (پرتوغال)- دن‌میگل پسر پادشاه شورش تازه‌ای بر ضدّ پدر خود برپا می‌نماید- دول فرنگ شاهزاده یاغی را محبوسا به وینه می‌فرستند. (روس)- ایجاد راه شوسه كالسكه‌رو مابین پطرزبورغ و مسكو- رودخانه نوا طغیان سختی كرده خرابی زیاد به شهر پطرزبورغ وارد می‌آورد. (عثمانی)- مسئله شورش یونان اهمیّت بهم رسانیده انگلیس و روس آشكارا از یاغیان یونان حمایت می‌كنند- عساكر عثمانی قتل و غارت زیاد در بلاد یونان می‌نمایند.
امریكا- (برزیل)- انكشاف چهار معدن طلای خیلی معتبر در این مملكت.

[سنه 1241 هجری- سنه 1825 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال چون سنین سلطنت اعلیحضرت خاقان كشورستان فتحعلی شاه به سی می‌رسد سكّه صاحبقرانی زدند و بر روی قران كه سی و شش نخود نقره بود این مصرع را نقش كردند: (سكّه فتحعلی شه خسرو صاحبقران)، و بر روی اشرفی كه هیجده نخود طلای خالص داشت این مصرع را رسم كردند: (سكّه فتحعلی شه خسرو كشورستان)، و مقارن این ایّام مسكوكات در بلوك ورامین و حدود سمنان و دامغان در زیر خاك پیدا شد كه از قرار تشخیص دانایان بعضی سكّه شایور ذو الاكتاف بود و برخی سكّه خلفا و ملوك و سلاطین چنگیزی و
ص: 1569
تیموری و صفوی و آن جمله به حسینعلی خان معیّر الممالك سپرده شد- هم در این سال علمای اعلام از سوء سلوك كارگذاران روس نسبت به مسلمانان گنجه و قراباغ خبردار شده به وجوب جهاد فتوی نوشتند و آقا سیّد محمّد مجتهد اصفهانی از عتبات عالیات به حضور خاقان صاحبقران آمده در این باب ابرام نمود- هم در این اوان ایلچی كمپانی هندوستان ژن‌مكدان لدكنیر «1» به بندر بوشهر رسید و قاسم خان هزارجریبی سرهنگ فوج تبریزی كه به جهت آوردن ایلچی به بمبئی رفته بود ورود او را اعلام نمود و میرزا ابو القاسم مستوفی اصفهانی به مهمانداری ایلچی مشار الیه مأمور گشت- هم در این ایّام نواب محمود میرزا به ایالت لرستان فیلی و نواب همایون میرزا به ایالت نهاوند منصوب گردیدند، و امین الدوله به مهمانداری آقا سیّد محمّد مجتهد محكوم و معیّن گشت و موكب همایون از دار الخلافه به سلیمانیه كرج و از آنجا به سلطانیه تشریف‌فرما شدند و حضرت مستطاب نایب السلطنه به حضور خاقان صاحبقران مشرف گردیدند- هم در این سال ایلچی روس كیناز «2» بخشكوف به دربار همایون آمد و چون آلكساندر امپراطور روس در این سال وفات كرده و قبل از وفات تختی از بلور برای هدیه خاقان صاحبقران به فرمان او ساخته بودند امپراطور نیكلا كه به جای او جلوس كرده بود آن تخت را مصحوب ایلچی مشار الیه به حضور حضرت صاحبقرانی اهدا و ارسال داشت و بعد از وصول ایلچی علمای اعلام و مجتهدین با احترام به اردوی معلّی ورود كردند و آنچه از صلح و
______________________________
(1). نام كامل این دیپلمات كه در روضة الصفای ناصری «جان مكدانلد الكتیر» و در ناسخ التواریخ «جان مكدان‌لد كیز» نوشته شده این است: «سرجان مكدانالد كی‌نیر»¬Sir John]¬Macdonald Kinneir )تاریخ روابط بازرگانی و سیاسی انگلیس و ایران، تألیف ابو القاسم طاهری، ص 514).
(2). در «تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر» تألیف سعید نفیسی نام این دیپلمات كینیاز بخشكوف آمده است. این همان پرنس منشیكو یا منچیكوف است كه نام كامل وی این است: ¬Alexandre Sergueevitch Menshikov
كه مرحوم نفیسی داستان سفارت او را در كتاب مذكور ص 9- 108 آورده و نوشته است: «در اسناد ایران نمی‌دانم چه شده است كه نام منشیكو را كینیاز بخشكوف نوشته‌اند.».
ص: 1570
مصالحه ایلچی سخن راند علما را مقبول نیفتاد و اعلیحضرت همایون را بر جهاد تحریض كرده از وجوب آن سخن راندند و اصرار كردند. ایلچی مأیوس بازگشت و عساكر ایران به اطراف مأمور شدند و با قشون روس به زد و خورد مشغول گشتند و موكب همایون به اردبیل آمد و حاجی محمّد خان به محال اوجارود تاخت و حسین خان بر سنگرباش آباران و سبحانقلی خان بر سنگر بالغ‌لو و حسن خان بر سر قراكلیسا رفت و تقی خان به طرف اسبان توپخانه كیناز كه در حمزه‌چمنی بودند راند، مصطفی خان شیروانی و آلكساندر میرزا به گرجستان و شیروان و شكی رفتند، و امیر كبیر امیر خان سردار از راه بر كشاط روانه شد. نواب اسمعیل میرزا در راه به سالدات محال گروس و خنزیرك و چناقچی برخورده جنگ درپیوست و موكب حضرت مستطاب نایب السلطنه نیز دررسیده آن روز از ظهر تا غروب نایره قتال اشتعال داشت و آخر الامر سالدات روس مقهور و مقتول گردیدند و لنكران مفتوح و سالیان مسخّر شد- هم در این اوان اغوزلو خان پسر جواد خان گنجه‌ای با روسها جنگیده غالب آمده و در گنجه استقلال یافت.
اروپا- (باویر)- لوی اوّل به جای پدرش ماكسیمیلین ژوزف به سلطنت جلوس می‌نماید. (فرانسه)- سفاین جنگی این دولت در این سال عبارت از صد و پنجاه و هشت فروند و پانزده هزار نفر قشون بحری است. (ایطالیا)- فوت فردیناند اوّل پادشاه سیسیل بعد از شصت و پنج سال سلطنت و جلوس پسرش فرانسوای اوّل به جای او در چهل و شش سالگی. (روس)- فوت آلكساندر امپراطور روس در طغانرق- قسطنطین كه از ولایتعهد خلع شده بود سلطنت را به برادر كهتر خود نیكلا واگذار می‌كند- شورش و انقلاب سخت در پطرزبورغ علی الخصوص در میان قشون. (عثمانی)- بقای شورش یونانیان و آمدن ابراهیم پاشا پسر محمد علی پاشای مصری با عساكر برّی و بحری به كمك سلطان عثمانی.
امریكا- رئیس جمهوری اتائونی ینگی‌دنیا آدامس نامی است كه پدرش نیز یكوقتی رئیس جمهوری بوده است.
ص: 1571

[سنه 1242 هجری- سنه 1826 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال بنابر میل و تكلیف علما فیمابین دولتین ایران و روس جنگ بسختی درگرفت و بنای لشكركشی شد و عبد اللّه خان دماوندی و نوروز علی خان سركرده دسته قشون سمنانی به حراست و توقّف گنجه مأمور شدند و امیر كبیر امیر خان سردار نیز به همین مأموریت روانه گنجه گردید و مصطفی خان شیروانی تا حوالی شیروان تاخت و ابراهیم خان بن جان محمّد خان دولّو و حاجی محمّد خان قاجار به امداد او رفتند و محمد حسین خان شكّی تا منزل جواد راند.
روسها چون كار را سخت دیدند شیروان و شكی را تخلیه كرده به سقناق محال برمك پناه بردند. كیناز قراكلیسا نیز در قلعه لری محصور حسن خان ساری اصلان گردید و تقریبا چهار هزار سالدات روس مقتول و دستگیر شدند و تمامی آن حدود مسخّر گشت- نواب شیخعلی میرزا به قبّه و بادكوبه مأمور شدند و موكب خاقان صاحبقران فتحعلی شاه به عزم فتح شوشی از اردبیل به كنار رودخانه طویله شامی آمد و اللهیار خان آصف الدوله با بیست هزار نفر قشون و ده عرّاده توپ به التزام ركاب حضرت مستطاب نایب السلطنه مأمور شد كه بعد از فتح شوشی به گرجستان و تفلیس رانند، آصف الدوله در دهم ماه صفر در خارج قلعه شوشی به معسكر حضرت معظم پیوست- هم در این اوان ژون مكدان لدكنیر سفیر كمپانی هندوستان به اردوی معلی آمد و حضرت مستطاب نایب السلطنه قلعه شوشی را محاصره كردند ولی مستحفظین قلعه كه منتظر كمك قشون روس بودند از در حیله وعده تسلیم نمودن قلعه را داده بنابراین محاصرین از سخت گرفتن درگذشتند و حضرت مستطاب نایب السلطنه نواب شاهزاده اعظم محمّد میرزا (محمّد شاه) ولد اكبر افخم خود را با محمّد قلی خان قاجار و دسته‌جات خواجه‌وند و عبد الملكی و نظر علی خان مرندی مأمور حراست شهر و قلعه گنجه فرمودند. از آن طرف مددوف از ژنرالهای معتبر روس با جمعی پیاده و سواره قزّاق و بیست عرّاده توپ به تسخیر گنجه آمد.
امیر كبیر امیر خان سردار حراست گنجه را به نظر علی خان مرندی گذاشته در ركاب
ص: 1572
امیرزاده اعظم محمّد میرزا به طرف شمكور راند و در خرابه‌های شمكور با مددوف تلاقی دست داده به اشتعال نایره قتال پرداختند. امیر كبیر امیر خان سردار عزّ شهادت یافت و پس از شهادت او لشكر دست از جنگ كشیدند. مددوف به جانب گنجه راند و این شهر را متصرّف شد. حضرت مستطاب نایب السلطنه مشغول محاصره شوشی بودند كه این خبر را شنیدند. فی الفور مهدیقلی خان جوانشیر را به كوچانیدن ایلات قراباغ و آوردن به قراجه‌داغ مأمور فرمودند و خود از محاصره دست كشیده به دفع مددوف و حفظ گنجه روانه شدند وقتی به حوالی گنجه رسیدند كه مددوف این شهر را مسخّر كرده بود. حضرت معظم مستعد جنگ مددوف شدند و در این حال ژنرال بسكویچ با چهار هزار سالدات از تفلیس به امداد مددوف آمد و جنگ درگرفت. ابتدا قشون ظفرنمون بر عساكر روس غالب آمدند و از آنجا كه امیرزادگان در محلّ تیررس بودند حضرت مستطاب نایب السلطنه حكم كردند آنها را به جای دورتری برند چون آنها را بی‌قاعده حركت دادند نظم قشون بهم خورد و مغلوب گشتند. حضرت معظم ناچار با ملالت به كنار رود ارس آمدند. اعلیحضرت همایون ایشان را طلبیده برای دفع ملالت فرمایشهای تلطف‌آمیز فرمودند و چون در غرّه ربیع الاول برفی شدید در طویله شامی بارید موكب همایون عزیمت تبریز نمود- نواب شیخعلی میرزا و حاجی محمّد خان دولّو و ابراهیم خان قاجار نیز از قبه مراجعت كردند و مهدیقلی خان ششهزار خانوار از ایلات قراباغ كوچانیده حضرت مستطاب نایب السلطنه آنها را به حدود مغان و قراجه‌داغ روانه فرمودند و بعضی از دسته‌جات قشون را به تاخت ولایت قراباغ حكم دادند- حسن خان ساری اصلان و مصطفی خان شیروانی و محمّد حسین خان شكّی به غارت اطراف پرداختند و تا دو فرسخی تفلیس را تاختند- دو هزار نفر پیاده هزارجریبی و انزانی با هزار نفر سوادكوهی به محافظت ایروان مأمور شدند و موكب همایون در شب بیست و ششم ربیع الاول از راه مراغه روانه دار الخلافه شد- مددوف به جهت برگردانیدن ایلات قراباغ از آب ارس عبور كرده به حدود كرملو آمد. حضرت مستطاب نایب السلطنه قاسم خان و حسین پاشای یوزباشی و رحمت اللّه خان سرتیپ را با دو فوج قراجه‌داغی و محمّد رضا خان سرهنگ فوج دویّم تبریز به مقاتله او روانه كردند-
ص: 1573
نواب عبد اللّه میرزا نیز با سپاه خمسه روانه اردبیل شد و مددوف را در آن میانه محصور و مستأصل داشتند و چون او تاب مقاومت نیاورد مراجعت كرد و اسبان توپخانه و عرّاده‌های آذوقه او به تصرّف قشون ظفرنمون درآمد و آقا سیّد محمّد مجاهد مجتهد كه مصمّم جهاد بود در تبریز مریض شده در راه رحلت نمود- هم در این سال شاه محمود افغان از پسر خود كامران خایف شده از هرات بیرون آمد و با افاغنه فراه و سبزار در دفع پسر اتّفاق كرد. كامران به نواب شجاع السّلطنه حسنعلی میرزا متوسّل شد، شاهزاده معظم محمّد امین خان پازوكی را با پانصد سوار به هرات فرستاده كامران مطمئن شد و محمود به اطراف رفته چهار هزار لشكر ترتیب داده به جانب پسر راند، كامران میرزا جهانگیر میرزا پسر خود را به دفع پدر مأمور ساخت.
محمود از سرچشمه بادغیس به خارج هرات تاخت و ابتدا به محمّد امین خان كه در باغ شاه خارج هرات بود حمله كرده كاری از پیش نبرد بعد بر سر جهانگیر رفته بر او فایق گشت. كامران در قلعه محصور شد و از بیم شورش اهل هرات مراتب را به نواب حسنعلی میرزا عریضه‌ای عرض كرده نواب معظم حركت كرده به غوریان آمدند و كامران پدر را شكست و فرار داده نواب شجاع السلطنه در سنگ بست هرات نزول كرده كامران میرزا به خدمت شاهزاده آمده ایشان را به هرات برد و كلید خزاین بدیشان سپرد. نواب شاهزاده از فرط مناعت جز یك حلقه انگشتری هیچ قبول نفرمودند و نواب ارغون میرزا فرزند خود را با پنجهزار سوار و سه عراده توپ در هرات گذاشته خود به ارض اقدس معاودت نمودند- هم در این سال اللهقلی خان توره برادر رحمن قلی خان توره پسر محمّد رحیم خان اورگنجی به ولایت جام رانده بنای غارت را گذاشت ولی یكشب در اواخر شب چند رأس اسب در اردوی او رها شده به یكدیگر افتادند و غوغا و هیاهوئی درگرفت، خوارزمیها گمان شبیخون كرده متفرّق شدند. اللهقلی خان به سرخس رفت و اردوی او به دست جامیان افتاد- هم در این سال روسها از طرف دریای خزر در سرحدّات مازندران و استرآباد بنای آشوب را گذاشتند و دو فروند كشتی جنگی به فرضه‌های این دو ولایت آوردند و تراكمه را به نقود تطمیع كردند. قیات نامی از تراكمه جعفر بای فریب خورده ایل را به فساد واداشت، نواب محمّد قلی میرزای ملك‌آرا در دربار همایون بود و پسرش
ص: 1574
بدیع الزمان میرزا در استرآباد به حكمرانی اشتغال داشت. پس از استماع این خبر مهدی خان و محمد تقی خان هزارجریبی و میرزا اسمعیل خان فندرسكی و نقد علی خان كوتول را با خود همراه نموده با سواران و پیادگان استرآباد و مازندران و ككلان شب بر سر او به جعفر بای ریخته به تدمیر آن جماعت پرداختند، چون تراكمه مقهور شدند سفاین روس هم كه به ساحل استرآباد آمده بودند بازگشتند- هم در این اوان منوچهر خان گرجی به حراست بندر انزلی و فرضه گیلان روانه شد و امین الدوله عبد اللّه خان اصفهانی به وزارت نواب شاهزاده سیف الدوله سلطان محمد میرزا به اصفهان رفت- هم در این ایّام آلكساندر یرملوف سردار گرجستان در دولت روس به خیانت منسوب شده معزول گردید و ژنرال بسكویچ به جای او سرداری یافت. كیناز مددوف حاكم قراباغ و شیروان و شكّی نیز عزل و ایخسوف نام به جای او نصب شد و بسكویچ ژنرال دویچ نام را با ده هزار سالدات و بیست عراده توپ به تسخیر ایروان فرستاد و ایخسوف نیز با ششهزار سرباز و ده عراده توپ به طرف قراجه‌داغ راند ژنرال دویچ وارد اوچ كلیسا شد و ایخسوف در كنار پل خداآفرین اقامت كرد حسین خان سردار در قلعه ایروان و برادرش حسن خان ساری اصلان با پنجهزار سوار و یك فوج سرباز در خارج قلعه ماند- از طرف قراجه‌داغ نواب شاهزاده اعظم محمّد میرزا (محمّد شاه) با ششهزار سوار و چهار فوج سرباز و پنج عرّاده توپ در كنار رود ارس اردو زدند و ژنرال دویچ با سه باطالیان سرباز و یكهزار نفر سواره قزاق و چهار عرّاده توپ از اوچ كلیسا به عزم استخلاص قلعه سردارآباد ایروان حركت كرد. حسن خان سردار در كنار قراسو كه میانه سردارآباد و اوچ كلیسا است با ژنرال دویچ مصاف داده چون كاری از قشون روس ساخته نشد روی به قلعه طالین كه در شش فرسخی ایروان است نهادند- از آنطرف روسها كه در كنار پل خداآفرین بودند خواستند از آب ارس عبور كرده به قراجه‌داغ رانند نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا بر آنها حمله كرده آنها را شكستی فاحش دادند- در این اوان موكب همایون از دار الخلافه متوجه آذربایجان شد و روسهای اوچ كلیسا به عزم شبیخون به اردوی حسن خان ساری اصلان ریختند.
مشار الیه كه باخبر بود بسیاری را مقتول و بعضی را اسیر كرد نیز پانصد عرّاده آذوقه
ص: 1575
كه به قلعه ایروان می‌بردند به تصرّف حسن خان درآمد. موكب همایون در چمن قبله تبریز نزول اجلال فرمود و قشون روس از محاصره ایروان گذشته عزم نخجوان كردند و حضرت مستطاب نایب السلطنه از خوی حركت فرموده به چورس آمدند. و احسان خان ولد كلبعلی خان نخجوانی را به حراست قلعه عباس‌آباد كه از مستحدثات حضرت معظم است امر فرمودند، و محمد امین خان قاجار و عباس خان سركرده بختیاری به معاضدت احسان خان محكوم شدند، احسان خان با بسكویچ سازش كرده او را به محاصره عباس‌آباد آورد. نواب علینقی میرزای ركن الدوله با پنج هزار پیاده و سوار به چورس آمد، اللّهیار خان آصف الدوله نیز با پنج هزار سوار و پیاده به ركاب حضرت مستطاب نایب السّلطنه آمده حسن خان ساری اصلان نیز با فوجی از سواران دررسید و با روسها كه از رود ارس عبور كرده بودند شروع به جنگ نمودند. چهار نفر از دلاوران روس قصد حضرت مستطاب نایب السلطنه كرده هر چهار به راه عدم رفتند. فضلعلی خان قوانلو ولد حاجی مهدیقلی خان در آنروز جلادتها نموده چون اسبش زخمی شد پیاده به جنگ پرداخت و چند زخم برداشت، او را از معركه بیرون بردند و پس از آنكه زخمهای او التیام یافت جان‌نثار دولت به او لقب دادند. عساكر ایران كلّا به چورس برگشتند و بسكویچ علمی را كه نشانه دولت ایران داشت برافراشت و به این حیله از رود ارس گذشته به تسخیر عباس‌آباد شتافت. احسان خان مستحفظین قلعه را حبس كرده در بر روی بسكویچ گشود.
بسكویچ محمّد امین خان قاجار و عباس خان سركرده بختیاری و بعضی خوانین این طایفه را گرفته به تفلیس فرستاد و احسان خان در ازای این خدمت به حكومت نخجوان رسید- حاجی محمّد خان دولّو و اسفندیار خان گرجی داماد سپهدار و طوایف خلج به حراست خوی مأمور شدند، «1» و عبد اللّه خان ارجمندی فیروزكوهی با
______________________________
(1). این عبارات طوری از روضة الصفا خلاصه شده كه مفهوم تغییر كرده است. در روضة الصفا چنین آمده: «چون این اخبار به سمع حضرت شاهنشاه قاجار دررسید حاجی محمّد خان دوالوی قاجار و اسفندیار خان گرجی داماد و نایب یوسف خان سپهدار را با سربازان ساوه و قم و خلجستان به محارست قلعه خوی مقرر داشت».
ص: 1576
دسته خود به محارست تبریز رفت و موكب همایون به مرند آمد، و نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا به تاخت قراباغ روانه شدند، و نواب ركن الدوله به توقف محال چورس و حضرت مستطاب نایب السلطنه به جانب ایروان مأمور گشتند. بسكویچ چند روزی در عباس‌آباد مانده بعد به اردوی خود بازگشت، و وبا در قشون روس افتاده جمعی را هلاك نمود، و بسكویچ از تلافی عباس‌آباد توهّم داشت. میرزا كرمایدوف «2» همشیره‌زاده خود را به حضور حضرت مستطاب نایب السلطنه به طلب مصالحه فرستاد و مقبول نیفتاد- شیخعلی خان كنگرلو برادر احسان خان نیز قلعه نظاره اردوباد را به تصرّف قشون روس داد و ابراهیم خان قاجار دولّو با دسته لشكر قراگوزلو به جانب اردوباد شتافت و قلعه نظاره را به غلبه گرفت و نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا نیز ولایت قراباغ را زیر و زبر كردند و بازگشتند. و نواب جهانگیر میرزا مستحفظین سالیان را اسیر و توپخانه آنها را به دریای خزر انداختند.
(تركستان)- در این سال امیر حیدر توره ابن امیر معصوم شاهمراد ملقّب به بگجان كه بیست و دو سال در بخارا امارت داشت در ماه ربیع الاول درگذشت و بعد از او امیر حسین پسرش سه ماه امارت بخارا نموده در جمادی الاولی وفات یافت. و بعد از او عمر خان بن امیر حیدر بر مسند امارت نشست و او نیز بعد از ششماه راه آخرت پیش گرفت. و امیر نصر الدین بن امیر حیدر بن بگجان امارت بخارا یافت و استقلالی بهم رسانید.
اروپا- (انگلیس و روس و عثمانی)- در مسئله یونان مابین انگلیس و روس به واسطه ولنگتن از جانب انگلیس و نسلرد از جانب روس اتحادی حاصل شده بنای سختگیری را به عثمانی می‌گذارند- شورش یونانیها سخت‌تر و تعدیّات عثمانی خاصّه اجحافات ابراهیم پاشای مصری كه سردار كل قشون عثمانی در یونانست به یونانیها بیشتر از پیشتر است- جنگهای سخت یونانیها با ابراهیم پاشا- اتحاد
______________________________
(2). در روضة الصفا نیز همین‌طور ضبط شده. در ناسخ التواریخ «میرزا گربایدوف» آمده كه البته صحیح است و چون گریبایدف از نویسندگان مشهور روسیه بوده است نام میرزا را بر سر اسم وی آورده‌اند كه جالب است. جالب‌تر اینكه ذیل وقایع سال 1244 او را ژنرال گریبایدف نوشته‌اند.
ص: 1577
فرانسه با انگلیس و روس در باب یونان- روس كه با ایران به سرداری بسكویچ در مجادله است مجال قشون فرستادن به یونان ندارد و به واسطه جنگ با ایران با عثمانی مصالحه می‌نماید- بنابراین معاهده جز در قلاع سربستان عساكر عثمانی در سایر بلاد سرب نخواهند بود و سفاین روس نیز در دریای سیاه آزاد خواهند بود- در تمام فرنگ برای یاغیهای یونان توجیهات می‌شود- دولت اتائونی ینگی‌دنیا یك فروند كشتی جنگی به یونانیها می‌بخشد. (انگلیس)- این دولت گرفتار بی‌پولی و قحطی و عدم رواج تجارتست- به تحریك انگلیس مملكت آسام از بیرماه منتزع می‌شود. (فرانسه)- تعلیم و تعلّم زبان پهلوی در این مملكت.
(ایطالیا)- شورش و انقلاب بر ضدّ پاپ در بلاد متصرّفی او. (پرتوغال)- فوت ژان ششم پادشاه- اهالی پرتوغال دن‌پدر پسر ارشد ژان را كه امپراطور برزیل است به سلطنت منتخب می‌كنند- پادشاه برزیل از سلطنت پرتوغال استعفا كرده سلطنت را به ماری دختر هفت ساله خود تفویض می‌كند- شورش‌انگیزی دن‌میگل برادر پادشاه. (روس)- تاجگذاری امپراطور نیكلای اوّل در مسكو.
(عثمانی)- قتل طایفه ینگیچری و معدوم ساختن این طایفه را كلّیّتا.
امریكا- (اتائونی)- فوت ژفرسن معروف.

[سنه 1243 هجری- 1827 مسیحی]

اشاره

آسیا- (ایران)- در این سال در ماه صفر شرح فتوحاتی را كه در اواخر سال قبل نگاشتیم به عرض اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه رسانیدند و حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا ركن الدّوله علینقی میرزا را در چورس گذاشته خود به ایروان تشریف بردند و قاسم خان سرهنگ و جعفر قلی خان مقدم و میرزا محمود خان مقصودلوی استرآبادی را بر سایر مستحفظین آن قلعه افزودند و حسین خان سردار ملتزم ركاب والا گردیده متوجّه محاصره اوچ كلیسا شدند، مستحفظین اوچ كلیسا از روسهای ساكن آباران استمداد نمودند و آنها نیز با استعدادی قصد امداد كردند، حضرت مستطاب نایب السلطنه از این معنی خبردار گشته یوسف خان
ص: 1578
گرجی سرهنگ توپخانه و سهراب خان غلام پیشخدمت باشی را با چهار هزار نفر به محاصره اوچ كلیسا گذاشته خود به راه اباران رفته در اشترك ایروان با قشون روس مصاف دادند روسها مغلوب شده اسلحه خود را ریخته قصد فرار كردند عساكر منصوره بسیاری از آنها را دستگیر نموده و موكب والا به طرف ایروان عطف عنان فرمود. بسكویچ سردار روس چون از واقعه آگاه شد ژنرال ارستوف گرجی را به حراست عبّاس‌آباد گذاشت و خود راه ایروان پیش گرفت. ركن الدّوله و حسن خان ساری اصلان نیز به جانب ایروان راندند. حضرت مستطاب نایب السلطنه بعد از ملاقات ركن الدّوله حركت فرموده در دامنه آغری‌داغ اقامت نمودند. بسكویچ به اوچ كلیسا رفته پس از چند روز توقّف به محاصره سردارآباد آمد. حضرت معظّم حسن خان سردار را روانه سردارآباد نموده خود به تاخت حوالی عباس‌آباد پرداختند.
ژنرال ارستوف با استعدادی تمام از عبّاس‌آباد بیرون آمده در حوالی قلعه خوك نخجوان مغلوب عساكر حضرت والا گردید و به عباس‌آباد بازگشت. موكب والا به منزل چشمه‌شاهی خوی نزول فرمود و در چمن مهربان این فتوحات به عرض حضور همایون رسیده عبد اللّه خان ارجمندی و طهماسبقلی خان لاریجانی و ولی خان تنكابنی و حاجی حسن خان دامغانی و علینقی خان قراگوزلو سرهنگ فوج همدانی و عبد اللّه خان دماوندی را با دسته‌جات آنها و مبلغی وجه نقد به همراهی اللّهیار خان آصف الدوله نزد حضرت مستطاب نایب السلطنه فرستادند و موكب همایون در ماه ربیع الاول تشریف‌فرمای دار الخلافه گردید و حضرت معظم والا از آب ارس عبور كرده به محال چورس آمدند و آصف الدوله دستجات مازندرانی را روانه تبریز نمود و به اتّفاق میرزا ابو القاسم قایم مقام از رود ارس گذشته به نظم النجق پرداخت.
حضرت مستطاب نایب السلطنه به خوی تشریف آورده آصف الدّوله و قایم مقام را به حضور طلبیدند. بسكویچ با اطمینان تمام سردارآباد را محاصره كرد حسن خان ساری اصلان نیم شبی از شكاف دیوار قلعه بیرون آمده به ایروان رفت و ارامنه در قلعه سردارآباد را باز كرده بسكویچ وارد قلعه شد و پس از دریافت آذوقه به ایروان شتافت و پس از دوازده شبانه‌روز جنگ ایروان را بگرفت و حسن خان گرفتار گردید و او را و میرزا محمّد خان مقصودلو را و حمزه خان انزانی را به تفلیس فرستاد
ص: 1579
و حضرت معظم نایب السلطنه در خوی از ماجری خبردار شدند. ركن الدّوله و آصف الدوله به تبریز آمدند. رحمت اللّه خان فراهانی كه به حفظ راه دزگرگر معبر روسها مأمور بود نیز به تبریز شتافت و موكب حضرت معظم والا به محال مرند آمد و در اینجا معلوم شد كه مستحفظین دزگرگر غفلت ورزیده و ارستوف گرجی با سالدات و توپخانه از آن معبر گذشته و عزیمت تبریز نموده حضرت مستطاب نایب السلطنه فتحعلی خان رشتی را نزد بسكویچ فرستاده شرحی پیغام دادند و خود به بلده خوی آمده انتظام این نواحی را برعهده نواب امیرزاده بهرام میرزا و حاجی محمد خان قاجار و اسفندیار خان نایب سپهدار محوّل فرموده خود روانه تبریز شدند و در منزل طسوج به عرض رسید كه ژنرال ارستوف به جهت اطمینان از حركت بسكویچ و جذب قلوب اهالی تبریز در قریه صوفیان متوقّف است ولی در همین دو روز به تسخیر شهر می‌پردازد. لهذا موكب والا عاجلا به دوفرسنگی تبریز آمد و معلوم شد كه از خارج و داخل روسها را به گرفتن تبریز تحریك می‌كنند و از جمله محركین میرفتاح ابن حاجی میرزا یوسف تبریزی بود كه مردم را به اطاعت روسها اغوا می‌نمود. ناچار قایم مقام را روانه تبریز نموده خود عزیمت سلماس فرمودند- خلاصه نواب ركن الدوله از تبریز بیرون رفت و آصف الدوله خدّام حرم حضرت مستطاب نایب السلطنه را از شهر روانه كرده در قریه باسمج به ركن الدوله رسانید و الواط شهر ممدّ شده قشون روس به شهر تبریز وارد شد و آصف الدوله را در ارگ حبس كردند و ژنرال بسكویچ را خبر دادند و طلب نمودند و او به تعجیل به تبریز آمده ایالت را كماكان به عهده فتحعلی خان پسر هدایت اللّه خان گیلانی واگذار نمود و با آنكه با آصف الدوله از صلح سخن می‌گفت جمعی را به تسخیر ولایت خوی فرستاد حضرت مستطاب نایب السلطنه در اینموقع مصلحت به جنگ ندیده مستحفظین خوی را با توپخانه و آلات حرب به سلماس احضار فرمودند و آن ولایت را به امیر اصلان خان كه در خفا با روسها مواضعه داشت سپردند و لشكر روس بی‌مانعی خوی را تصرّف كردند- بیژن خان گرجی بعضی تهدیدات از جانب حضرت معظم نایب السلطنه برای بسكویچ پیغام برد و جواب ملایمت و مبنی بر صلح آورد و مقرّر شد كه در دهخارقان ملاقات و گفتگو نمایند حضرت مستطاب
ص: 1580
والا بنه و آغروق را با نواب امیرزاده بهرام میرزا و امرای قاجار از راه ارومی و سلدوز به میان دوآب مراغه كه به رحمت‌آباد معروف است فرستادند و خود به اردوی روسها رفتند. نواب ركن الدوله خدّام حرم حضرت معظم را محافظت كرده به زنجان رسانید و از آنجا به اتّفاق حاجی علی اصغر مازندرانی خواجه باشی و عبد اللّه خان دماوندی روانه همدان شدند- اعلیحضرت خاقان صاحبقران نیز از واقعه آگاه شده با حضار شاهزادگان احكام صادر فرمودند و از آنجا كه ژنرال رازن از صاحب‌منصبان روس به فریب ایلات گرمرود و خمسه و شقاقی آمده بود میرزا محمد تقی علی‌آبادی صاحبدیوان كه مدّتها به وزارت خمسه مأمور و اهالی آن بلاد را به حسن سلوك خود ممنون داشت محكوم به محارست آن حدود گردید و نواب شیخعلی میرزا حسب الامر در زنجان اقامت گزید و غلام حسین خان سپهدار عراق با ده هزار پیاده و دو عرّاده توپ دررسید و نواب محمد قلی میرزا با ده هزار قشون مازندرانی حركت كرد و نواب محمد تقی میرزا با ششهزار سوار و پنج عراده توپ حاضر شد و نواب شجاع السلطنه حسنعلی میرزا با سپاه خراسان ورود نمود- امّا روز ورود حضرت مستطاب نایب السلطنه به دهخارقان بسكویچ و همه صاحبمنصبان روس با احترام تمام حضرت معظم را استقبال كرده آصف الدوله را نیز از تبریز آوردند. پس از گفتگو بسكویچ گفت دولت روس در این كشمكش معادل بیست كرور تومان ضرر متحمل شده هرگاه داده شود خلاف مرتفع گردد.
فتحعلی خان گیلانی به طهران آمده مراتب را به عرض حضور اعلیحضرت خاقان صاحبقران رسانیدند و این مطلب مقبول نیفتاد. بعد از آمد و شد و سؤال و جواب بسیار به ده كرور قرار گرفت كه هشت كرور داده شود و بعدها نیز دو كرور دیگر به مدارا و مهلت ادا گردد. سرژن مكدان‌لد كنیر وزیر مختار انگلیس با بسكویچ قرار مصالحه را داده و حكیم مكنیل صاحب انگلیس را به دار الخلافه فرستاده خاقان صاحبقران را راضی نمود و منوچهر خان حامل وجه خسارت جنگ گشت و حضرت مستطاب نایب السلطنه از حدود گروس و میرزا ابو الحسن خان وزیر امور خارجه از قصبه زنجان و آصف الدوله و بسكویچ از تبریز و قایم مقام از طهران حركت كرده همه در قریه تركمان‌چای من اعمال تبریز جمع شدند و عهد مصالحه
ص: 1581
مابین دولتین روس و ایران را كه موسوم به عهد تركمان‌چای می‌باشد منعقد نمودند و شب پنجشنبه پنجم ماه شعبان این سال عهدنامه مزبوره به انجام رسیده یك نسخه به مهر مبارك حضرت مستطاب نایب السلطنه و میرزا ابو الحسن خان شیرازی وزیر امور خارجه مختوم شد و با ژنرال رازن سردار سواره‌نظام روس و حاجی میرزا ابو الحسن خان آن عهدنامه به حضور همایون خاقان صاحبقران فرستاده شد. و صورت عهدنامه تركمان‌چای از قرار ذیل است:

صورت عهدنامه تركمان‌چای «1»

اعلیحضرت امپراطور اعظم كل ممالك روسیّه بالقابه و اعلیحضرت شاهنشاه ممالك ایران باوصافه علی السّویه اراده دارند كه به نوایب جنگی نهایتی بگذارند و به سبب همجواریت صلحی بی‌نفاق به عمل آرند. لهذا امپراطور اعظم جناب ایوان بسكاویچ جنرال انوتار «2» را و پادشاه والاجاه مملكت ایران نواب
______________________________
(1). متن این عهدنامه در ناسخ التواریخ و روضة الصفا نیز آمده كه مطابق با این متن است كه در هر سه كتاب خلاصه آن آمده. در كتاب «مجموعه معاهدات ایران با دول خارجه» با ترجمه دیگری همراه با متن فرانسوی آن نیز به‌طور كامل وجود دارد. شادروانان سعید نفیسی و دكتر علی اكبر بینا نیز آن را در كتابهای خود آورده‌اند. متنی كه دكتر بینا نقل كرده منطبق بر متن مجموعه معاهدات است امّا سعید نفیسی كه خود بر زبان فرانسه تسلط كافی داشته ترجمه دیگری كرده است. می‌نویسد: «در آن زمان زبان دیپلماسی اروپا زبان فرانسه بوده و این عهدنامه را نیز روسها به این زبان نوشته‌اند. در همان زمان ظاهرا میرزا مسعود (انصاری) كه مترجم زبان فرانسه دربار فتحعلیشاه بوده به فارسی معمول آن زمان ترجمه كرده و تاكنون هرجا آن را چاپ كرده‌اند همان ترجمه‌ایست كه او كرده است و چندان دقیق نیست. ترجمه آن بدین‌گونه است: ...».
(2). در روضة الصفا و ناسخ التواریخ نیز «جنرال انوتار» آمده است. ظاهرا در اصل «جنرال آدیوتانت» بوده زیرا پاسكیویچ در طی مدارج ترقی در سال 1825 به مقام «گنرال آدیوتانت» رسید كه همان جنرال یا ژنرال آجودان باشد (از افادات استاد دكتر عنایت اللّه رضا با استناد به دایرة المعارف روسی) عنوان وی در متن فرانسوی عهدنامه چنین آمده است: ¬Le sievr Jean Paskevitch, son aide de camp general
كه مرحوم سعید نفیسی آن را «آقای ژان پاسكیویچ آجودان كل خود» ترجمه كرده است.
ص: 1582
نایب السلطنه عباس میرزا را وكلای مختار خود تعیین كردند و ایشان در محل تركمان‌چای اختیارنامه‌های خود را بهم سپردند و فصول آتیه را تعیین و قرارداد كردند.
فصل اوّل: بعد الیوم مابین اعلیحضرت امپراطور كلّ ممالك روسیّه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران و ولیعهدان و اخلاف و ممالك و رعایای ایشان مصالحه مودّت و وفاق كامل ابد الآباد واقع خواهد بود.
فصل دویم: از تاریخ حال هر دو پادشاه بااجلال عهدنامه واقعه در محال گلستان قراباغ را متروك و این عهدنامه جدیده میمونه را با عهود و شروط مسلوك داشته‌اند.
فصل سیّم: پادشاه ممالك ایران از جانب خود و ولیعهدان، كلّ الكای نخجوان و ایروان را خواه اینطرف رود ارس خواه آنطرف به دولت روسیّه واگذار می‌كند و تعهّد می‌نماید كه بعد از امضای این عهدنامه در مدّت ششماه همه دفتر و دستورالعمل كه متعلّق با دایره این دو ولایت باشد «3» به تصرّف امرای روسیّه بدهد.
فصل چهارم: در باب سرحدّ دولتین ایران و روس بدینموجب خط و وضع شده: از نقطه سرحد ممالك عثمانی كه در خط مستقیم به قله كوه آغری كوچك اقرب است ابتدا كرده و از آنجا تا به سرچشمه رودخانه قراسوی پائین كه از سراشیب جنوبی آغری كوچك جاریست فرود آمده به متابعت مجرای این رودخانه تا به التقای آن به رود ارس در مقابل شرور ممتد می‌شود. چون این خط به اینجا رسید به متابعت مجرای ارس تا به قلعه عباس‌آباد می‌آید. و در دور تعمیرات و ابنیه خارجه آن‌كه در كنار راست ارس واقع است به نصف قطری به قدر نیم فرسخ رسم می‌شود و با این نصف قطر در همه اطراف امتداد می‌یابد، همه اراضی و عرصه‌ای كه در این نصف قطر محاط و محدود می‌شود بالانفراد تعلّق به روسیّه خواهد داشت و در مدّت دو ماه مشخّص خواهد شد و بعد از آن از جائی كه طرف شرقی این نصف قطر متّصل به ارس می‌شود خط سرحدّ شروع و متابعت مجرای ارس می‌كند
______________________________
(3). روضة الصفا: متعلق به اداره این دو ولایت باشد.
ص: 1583
تا به معبر یدی‌بلوك و از آنجا خاك ایران به طول مجرای ارس امتداد می‌یابد تا به فاصله و مسافت سه فرسخ. بعد از وصول به این نقطه سرحد به استقامت از صحرای مغان می‌گذرد و تا به مجرای رودخانه بالهارود به محلی كه در سه فرسخی واقع است پائین‌تر از ملتقای دو رودخانه كوچك موسوم به آدینه‌بازار و ساری‌قمش، و از اینجا این خط به كنار چپ بالهارود تا به ملتقای رودخانه مذكور صعود كرده به طول كنار راست رودخانه آدینه‌بازار شرقی تا به منبع رودخانه و از آنجا تا به اوج بلندیهای جگیر امتداد می‌یابد به نوعی كه جمله آبهائی كه جاری به بحر خزر می‌شود متعلّق به روسیّه خواهد بود، و همه آبهائی كه سراشیب و مجرای آنها به جانب ایران است تعلّق به ایران خواهد داشت. چون سرحد دو مملكت اینجا به واسطه قلل جبال تعیین می‌یابد لهذا قرارداد شد كه پشته‌هائی كه از این كوهها به سمت بحر خزر است به روسیّه، و طرف دیگر آن به ایران متعلّق باشد. از قلّه بلندیهای جگیر خط سرحدّ تا به قلّه كمرقوئی به متابعت كوههائی می‌رود كه طالش را از محال ارس منفصل می‌كند چون قلل جبال از جانبین مجرای میاه را فرق می‌دهند لهذا در اینجا نیز خط سرحد را همان قسم تعیین می‌كند كه در فوق در باب مسافت واقعه مابین آدینه‌بازار و قلل جگیر گفته شد. بعد از آن خط سرحد از قله كمرقوئی به بلندی كوههائی كه محال زوند را از محال ارس فرق می‌دهد متابعت می‌كند تا به سرحد محال ولكیج «1» همواره برطبق همان ضابطه كه در باب مجرای میاه معیّن شد محال زوند به غیر از آن حصّه كه در سمت مخالف قلل جبال مذكوره واقع است از این قرار حصّه روسیّه خواهد بود. و از ابتدای سرحد محال ولكیج خط سرحدّ مابین دو دولت به قلل جبال كلوپوتی «2» و سلسله كوههای عظیم كه از ولكیج می‌گذرد و متابعت می‌كند تا به منبع شمالی رودخانه موسوم به
______________________________
(1). این كلمه در این فصل سه بار آمده كه در روضة الصفا هر سه بار «ولكنج» و در این متن نخست «ولكنج» و بعد «ولكیج» نوشته شده، به استناد كتاب مجموعه معاهدات و متن فرانسه آن به «ولكیج» تصحیح شد. املای فرانسوی آن این است:¬Velkidji
(2). در متن كلوتوبی: به استناد مجموعه معاهدات و روضة الصفا تصحیح شد، املای فرانسوی آن این است:¬-Kolopouti .
ص: 1584
آستارا پیوسته به ملاحظه همان ضابطه در باب مجرای میاه و از آنجا خط سرحد متابعت مجرای این رودخانه خواهد كرد تا به ملتقای دهنه آن بحر خزر و خط سرحد را كه بعد از این متصرفات روسیّه و ایران را از هم فرق خواهد كرد و میل خواهد نمود.
فصل پنجم: اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران از جانب خود و ولیعهدان، تمامی الكاء و اراضی و جزایر و جمیع قبایل خیمه‌نشین و خانه‌دار را كه در میانه خط حدود معیّنه و قلل برف‌دار كوه قفقاز و دریای خزر است الی الابد متعلّق به دولت روسیّه می‌داند.
فصل ششم: اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران به تلافی خسارت دولت و رعیّت روسیّه مبلغ ده كرور نقد كه عبارت از بیست ملیان مناط سفید روسی است قرارداد و موعد و رهاین «3» وصول اینوجه در قرارداد علیحده كه لفظ به لفظ گویا در این عهدنامه مندرج است معیّن خواهد شد.
فصل هفتم: چون پادشاه ممالك ایران نواب عباس میرزا را ولیعهد دولت قرار داده امپراطور روسیّه نیز تصدیق بر این مطلب نموده تعهّد كرد كه نواب معزی الیه را از نتایج جلوس بر تخت شاهی پادشاه بالاستحقاق آن ملك داند.
فصل هشتم: كشتیهای تجارت دولتین روس و ایران از هر دو طرف اجازه دارند كه در بحر خزر و طول سواحل آن به طریق سابق سیر كرده به كنارهای آن فرود آیند و در حالت شكست كشتی از هر دو طرف امداد و اعانت خواهد شد. در باب سفاین حربیّه كه علم‌های عسكریه روسیّه را دارند مثل سابق اذن تردّد در بحر خزر دارند و بغیر از دولت روس دولتهای دیگر این اذن را ندارند.
فصل نهم: وكلا و سفرای طرفین اعم از متوقفین و عابرین باید از دو طرف مورد كمال اعزاز و احترام گردند و در این باب دستورالعمل مخصوص از طرفین مرعی و ملحوظ گردد.
______________________________
(3). در متن: درهاین- ناسخ التواریخ: وهاین، به استناد روضة الصفا به «رهاین» جمع «رهن» تصحیح شد. در مجموعه معاهدات به جای «رهاین» «تضمین تأدیه» آمده است.
ص: 1585
فصل دهم: در باب امر تجارت هر دو پادشاه والاجاه موافق معاهده جداگانه كه به این عهدنامه ملحق می‌گردد [و] تصدیق نمودند و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران در باب كونسلها و حامیان تجارتی كه از دولت روس كما فی السابق در هرجا كه مصلحت دولت اقتضا كند معیّن شود تعهد می‌كند كه این كونسلها و حامیان را كه زیاده از ده نفر اتباع نخواهند داشت حمایت و احترام نمایند. امپراطور روسیّه نیز در باب كونسلها و حامیان تجارت ایران وعده می‌كند كه به همین نحو مساوات منظور دارد، و هرگاه از دولت ایران محققا شكایتی از كونسلها و حامیان تجارت روس واقع شود وكیل یا كارگذار دولت روس كه در دربار دولت ایران متوقف است و اختیار كونسلها و حامیان تجارت با او است اذن دارد كه امر مزبور را به عنوان جاریه به دیگری رجوع نماید. «1»
فصل یازدهم: همه امور و ادّعای طرفین كه به سبب جنگ به تأخیر افتاده بعد از انعقاد مصالحه موافق عدالت به اتمام خواهد رسید و مطالباتی كه رعایای جانبین از یكدیگر یا از خزانه داشته باشند به تعجیل و تكمیل وصول‌پذیر خواهد شد.
فصل دوازدهم: دولتین علیتین معاهدتین بالاشتراك در منفعت تبعه جانبین قرارداد می‌كنند كه برای آنهائی كه مابین خود به سیاق واحد در دو جانب رود ارس املاك دارند موعدی سه ساله مقرّر نمایند تا به آزادی در بیع و معاوضه آنها قدرت داشته باشند لكن امپراطور ممالك روسیّه از منفعت این قرارداد در همه آن مقداری كه به او متعلّق و واگذار می‌شود سردار سابق ایروان حسین خان و برادر او حسن خان و حاكم سابق نخجوان كریم خان را مستثنی می‌سازد.
فصل سیزدهم: اسرائی كه در جنگ آخر و قبل از آن و تبعه‌ای كه از هر مدت به اسیری افتاده‌اند از هر دو طرف قرارداد شد كه در مدت چهار ماه با
______________________________
(1). عبارات آخر این فصل مبهم است. در مجموعه معاهدات چنین آمده: «در صورت شكایت حقه دولت ایران از یكی از مأمورین یا قونسولهای روس وزیر مختار یا شارژدافری كه در دربار دولت علیّه ایران اقامت و به این اشخاص ریاست بلافاصله دارد مشار الیه را از مأموریت خود خلع كرده و موقتا كفالت كار او را به هركس صلاح داند واگذار خواهد كرد.».
ص: 1586
اخراجات راه به عبّاس‌آباد فرستاده شوند كه وكلای طرفین در آنجا مأمور به اینكار می‌باشند آنها را گرفته به اوطان خود برسانند و هرگاه در مدت مذكوره تعویقی واقع شود هروقت از هر طرف مطالبه كنند یا اسرا خود استدعا نمایند بلامضایقه رد كرده آید.
فصل چهاردهم: از دو طرف قرین الشرف تعهّد می‌شود كه رعایای جانبین اعم از فراری یا غیرفراری كه در حالت جنگ و قبل از آن به مملكت طرفین رفته‌اند یا بعد از این بروند در صورتیكه وجود ایشان منشأ ضرر و فسادی نباشد مطالبه نشود و لكن اشخاص صاحب رتبه و شأن اعم از حكام و خوانین یا رؤسا و ملّاهای بزرگ و غیر آنرا كه وجود ایشان در ممالك دو طرف به سبب مكاتبات و مخابرات خفیه منشأ ضرر و مرارتست در ممالك طرفین نگاه ندارند و از حدود معیّنه در فصل چهارم اخراج سازند. «2»
فصل پانزدهم: اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران باید از تقصیر اهالی آذربایجان از خاصّه و عامّه كه در مدّت جنگ و تصرّف عساكر روسیّه در ولایات استردادی كه مباشر خیانتی شده‌اند درگذرند و هریك خواسته باشند با عیال از آن ولایت بیرون روند تا مدّت یكسال به ایشان مهلت داده شود كه اموال و اثقال خود را یا بیع یا نقل به مملكت روسیّه نمایند و احدی از حكّام به هیچوجه متعرّض خسارت آنها نشود، و در باب بیع املاك پنجساله مهلت داده شود هرگاه در مدت یكساله مذكوره از احدی خیانتی تازه به ظهور رسد داخل در عفو و گذشت نیستند.
فصل شانزدهم: بعد از امضای این عهدنامه میمونه فی الفور وكلای مختار جانبین دستورالعمل‌های لازمه به حدود خود روانه سازند كه به ترك خصومت و تعدی پردازند. این مصالحه نامچه در دو نسخه به یك مضمون ترتیب یافته و به دستخط وكلای طرفین رسیده و مابین ایشان مبادله گردیده است. باید امضای آن به تصدیق دو پادشاه در مدت چهار ماه و اگر ممكن شود زودتر مابین وكلای مختار
______________________________
(2). این فصل خیلی خلاصه شده. محققین باید یا به كتاب «مجموعه معاهدات» یا به ترجمه مرحوم سعید نفیسی مراجعه فرمایند.
ص: 1587
ایشان مبادله شود- تحریرا در قریه تركمان‌چای به تاریخ دهم شهر فورال سنه یكهزار و هشتصد و بیست و هشت مسیحیّه كه عبارتست از پنجم شهر شعبان المعظم سنه یكهزار و دویست و چهل و سه هجری به ملاحظه و تصدیق نواب نایب السلطنه رسید و به امضای وزیر امور دولخارجه میرزا ابو الحسن خان نیز رسید.
نیز عهد تجارتی مشتمل بر نه فصل فیمابین دولتین منعقد گردید كه صورت آن از قرار ذیل است: «1»
فصل اوّل: چون دولتین علیتین معاهدتین تمنّا دارند كه اتباع خود را از جمله منافع و فوایدی كه از آزادی و رخصت تجارت حاصل می‌شود بهره‌مند دارند لهذا به این تفصیل قرارداد كردند كه رعایا و اتباع روس كه تذكره متعارفه در دست داشته باشند در همه ممالك ایران می‌توانند تجارت كرد. و كذلك به ممالك مجاوره دولت مذكوره می‌توانند رفت. و به همین نسبت اهالی ایران امتعه خود را از دریای خزر یا از راه خشكی سرحد دولتین روس و ایران به مملكت روس می‌توانند برد. و معاوضه و بیع نمود، و خرید كرده متاع دیگر بیرون برده، و از هرگونه حقوق و امتیازاتی كه در ممالك اعلیحضرت امپراطوری به اتباع كاملة الوداد دولتهای اروپا داده می‌شود بهره‌مند خواهند شد در حالتی كه یكی از اتباع دولت روس در مملكت ایران وفات یابد اموال منتقله و غیر منتقله او چون متعلّق به [رعیت] دولت روس است بدون قصور به اقوام یا شركای او تسلیم خواهد شد كه به اختیار تمام به نحوی كه شایسته دانند معامله نمایند. و در صورتی كه اقوام و شركای او موجود نباشند اختیار ضبط و كفالت همین اموال به وكیل یا كارگذار یا كونسلهای روسیّه واگذار می‌شود بدون اینكه هیچگونه ممانعتی از جانب حكام ولایات ظاهر شود.
فصل دویم: حجج و بروات و ضمانت‌نامه‌ها و دیگر عهدها كه برای امور تجارت خود مابین اهالی جانبین مكتوبها «2» می‌گذرد نزد كونسل روسیّه و حاكم
______________________________
(1). این عهدنامه از روی ناسخ التواریخ رونویسی شده است ناچار با متن روضة الصفا مقایسه شد و افتادگی‌ها در داخل [] اضافه گردید.
(2). «در هر سه نسخه چنین است ولی ظاهرا «مكتوبا» بوده است» (نظر دكتر قائم مقامی در حاشیه
ص: 1588
ولایت [و در جائی كه كنسل نباشد تنها نزد حاكم ولایت] ثبت می‌شود تا اینكه هنگام منازعه بین الطرفین برای قطع دعوی برطبق عدالت لحقات «3» لازمه نتواند كرد، و اگر یكی از طرفین خواهد بدون اینكه به نحو مذكور فوق تمسّكات محرّره متصدّقه كه لایق قبول هر محكمه عدالت است در دست نداشته «4» باشد از دیگری ادعائی ننماید و جز اقامه شهود دلیلی دیگر نیارد این قبیل ادعاها و اینكه مدعی علیه خود تصدیق به حقیقت آن ننماید مقبول نخواهد شد. همه معاملات منعقده كه به صورت مذكوره مابین اهالی جانبین واقع شده باشد با دقّت تمام مرعی و ملحوظ شد.
هرگونه مجانبت كه در انجام آن بظهور رسد و باعث ضرر یكی از طرفین گردد مورث تلافی خسارت تناسبه از طرف دیگر خواهد شد. در صورتیكه یكی از تجار روس در ایران مفلس و ورشكست شود حق به ارباب طلب از امتعه و اموال او داده می‌شود امّا اگر از وكیل یا كارگذار یا كونسل استعلام نمایند كه مفلس مذكور مال ممكن الصّرف كه بكار استرضای همان ارباب طلب بیاید در ولایت روسیّه گذاشته است یا نه؛ برای تحقیق كردن این مطلب مساعی جمیله خود را مضایقه نخواهند داشت. این قراردادها كه در این فصل معیّن گشته همچنین درباره اهالی ایران كه در ولایت روس موافق قوانین ملكیه تجارت می‌كنند مرعی خواهد شد.
فصل سیّم- برای اینكه به تجارت تبعه جانبین منافعی را كه علّت غائی شروط سابقة الذكر گشته‌اند محقّق و مستحكم نمایند قرارداد شد كه از هرگونه متاعی كه به توسط تبعه روس به ایران آورده یا از این مملكت بیرون برده شود و كذلك از امتعه محصوله ایران كه به توسّط تبعه آن دولت كه به دریای خزر یا از راه خشكی سرحد دولتین روس و ایران به ولایات روس برده می‌شود و همچنین از امتعه روس كه به رعایای ایران با همان راهها بیرون می‌برند كما فی السابق در وقت
______________________________
ص 238 ناسخ التواریخ).
(3). «در كلیه نسخ چنین است امّا ظاهرا بدین صورت بوده است: برطبق عدالت تحقیقات لازمه بتوانند كرد» (نظر دكتر قائم مقامی در حاشیه همین صفحه).
(4). در هر سه متن: داشته باشد.
ص: 1589
بیرون رفتن و داخل شدن هر دو یكدفعه پنج از صد گمرك گرفته می‌شود و بعد از آن هیچگونه گمرك دیگر از ایشان مطالبه نخواهد شد و اگر دولت روس لازم داند كه قانون تازه در گمرك و تعرفه‌های «1» مجدد قرارداد كند متعهد می‌شود كه در این حالت نیز گمرك مزبور را كه پنج از صد است اضافه ننمایند.
فصل چهارم- اگر دولت روس یا ایران با دولت دیگر در جنگ باشد تبعه جانبین ممنوع نخواهد شد از اینكه با امتعه خود از خاك دولتین علیتین معاهدتین عبور كرده به ممالك دولت مزبوره بروند.
فصل پنجم- چون موافق عاداتی كه در ایران موجود است برای اهالی بیگانه مشكل است كه خانه و انبار و مكان مخصوص برای وضع امتعه خود به اجاره پیدا كنند لهذا به تبعه روس اذن داده می‌شود كه خانه برای سكنا و انبار و مكان برای وضع امتعه تجارت هم اجاره نمایند و هم به ملكیت تحصیل كنند. و متعلقان دولت ایران به آن خانه‌ها و مكانها و انبارها عنفا داخل نمی‌توانند شد.
لكن در وقت ضرورت از وكیل و كارگذار و یا كونسل روسیّه استرخاص می‌توانند نمود كه ایشان صاحب منصب یا ترجمان تعیین كنند كه در وقت ملاحظه خانه یا امتعه حضور داشته باشد.
فصل ششم- چون وكیل و كارگذار دولت امپراطوری و صاحبمنصبان مأموره ایشان و كونسلها و ترجمانها در ایران امتعه‌ای كه به كار ملبوس ایشان بیاید و اكثر اشیاء ضروریّه معیشت برای ابتیاع پیدا نمی‌كنند لهذا می‌توانند بدون باج و خراج هرگونه امتعه و اشیاء كه خاصه به مصارف ایشان تعیین شده باشد بیاورد. و كذلك این امتیازات به تمامه درباره وكیل و كارگذار دولت ایران كه مقیم در دربار دولت روسیّه باشند مرعی و ملحوظ خواهد شد. و كسانی كه از اهل ایران برای خدمت ایلچی یا وكیل و كونسلها و حامیان تجارت روس لازم است مادامی كه نزد ایشان باشند مانند تبعه روس از حمایت ایشان بهره‌مند خواهد بود. و لكن
______________________________
(1). در ناسخ و روضة الصفا و همین متن: «تعریفهای» به استناد مجموعه معاهدات و ترجمه سعید نفیسی تصحیح شد.
ص: 1590
اگر شخصی از آنها مرتكب به جرمی شود كه موافق به قوانین ملكیّه مستحق تنبیه باشد در آن صورت وزیر دولت ایران یا حاكم و در جائی كه آنها نباشد بزرگ ولایت مجرم را بیواسطه از ایلچی یا وكیل یا كونسل در نزد هركدام باشد مطالبه می‌كند تا اجرای عدالت شود و اگر این مطالبه مبنی باشد بر دلایلی كه جرم و تقصیر متّهم را ثابت كند ایلچی یا كونسل یا وكیل در دادن او مضایقه نخواهد كرد.
فصل هفتم- همه ادعاها و امور متنازع فیها كه مابین تبعه روسیّه باشد بالانحصار به ملاحظه و قطع و فصل وكیل یا كونسلهای اعلیحضرت امپراطوری برطبق قوانین و عادت دولت روسیّه مرجوع می‌شود و همچنین است منازعات و ادعاهائی كه مابین تبعه روس و تبعه دولت دیگر اتفاق بیفتد در حالتی كه طرفین به آن راضی شوند- و منازعات و ادّعاهائی كه مابین تبعه روس و ایران واقع شود به دیوان حاكم شرع و یا حاكم عرف معروض و محوّل می‌گردد و ملحوظ و طی نمی‌شود مگر در حضور ترجمان وكیل یا كونسلها. چون اینگونه ادعاها كه یكدفعه موافق قانون طی شده باشد دوباره استعلام نمی‌تواند شد هرگاه اوضاع نوعی باشد كه اقتضای تحقیق و ملاحظه ثانی كند بدون اینكه وكیل یا كارگذار یا كونسل روسیّه را سابقا از آن اخبار شود ملاحظه نمی‌تواند شد، و در این حالت آن امر استعلام، و محكوم علیه نمی‌تواند گردید مگر در دفترخانه اعظم پادشاهی كه در تبریز یا طهران باشد، كذلك در حضور یكنفر ترجمان وكیل یا كونسل روسیّه.
فصل هشتم- كار قتل و امثال آن گناههای بزرگ كه در میان خود رعایای روسیّه واقع شود تحقیق و قطع و فصل آن مطلق در اختیار ایلچی یا وكیل یا كونسل روسیّه خواهد بود، بر وفق قوانین شرعیّه كه به ایشان در باب اهل ملّت خود داده شده است. اگر یكی از تبعه روسیّه به دعوی جرمی مستلزم السّیاسه با دیگران متّهم باشد به هیچوجه او را تعاقب و اذیّت نباید كرد مگر در صورتیكه شراكت او به جرم ثابت و مدلّل شود. در این حالت نیز مانند حالتی كه یكی از تبعه روسیّه بنفسه به جرمی متّهم می‌شد حكام ولایت نمی‌توانند كه به تشخیص حكم [جرم] پردازند مگر در حضور گماشته از طرف وكیل یا كونسل روسیّه اگر در اماكن
ص: 1591
صدور جرم از كونسلها یا وكیل كسی نباشد، حكام ولایت مجرم را به جائی كه كونسل یا صاحبمنصبی از دایره وكالت روسیه در آنجا باشد روانه می‌كند و استشهادنامه كه در باب برائت و شغل ذمّه متهم به واسطه حاكم و مفتی آن مكان از روی صداقت مرتب و به مهر ایشان رسیده باشد. و به این كیفیت عملی كه حكم جرم خواهد شد فرستاده شود اینگونه استشهادنامه‌ها به سند معتبر و مقبول ادّعا خواهد شد، مگر اینكه متّهم عدم صحّت آنرا علانیه ثابت نماید. و در صورتیكه متّهم چنانكه باید ملتزم گشته فتوای صریح حاصل شود مجرم را به وكیل یا كونسل روسیّه تسلیم می‌سازد كه برای اجرای سیاستی كه در قوانین مقرّر است به مملكت روسیّه بفرستد. «1»
فصل نهم- دولتین علیتین معاهدتین اهتمام تمام در باب رعایت و اجرای شروط این معاهده خواهند داشت حكام ولایات و دیوان‌بیگیان و سایر رؤسای طرفین بیم از مؤاخذه شدیده داشته باشند، در هیچ حالت تخلف و تجاوز نخواهند كرد بل در حالتی كه تكرار تخلف چنانكه باید محقّق شود موجب معزولی ایشان خواهد بود- خلاصه؛ ما وكلای مختار اعلیحضرت امپراطور كل ممالك روسیّه و اعلیحضرت پادشاه ممالك ایران كه در ذیل دستخط نوشته‌ایم شروطی را كه در این معاهده مندرج است و از نتایج فصل دهم عهدنامه است كه همان روز در تركمان‌چای اختتام یافته است چندان اعتبار و قوّت خواهد داشت كه گویا لفظ
______________________________
(1). درك معنا و مفهوم عبارات آخر قدری مشكل است. در كتاب مجموعه معاهدات دولت علیّه ایران با دول خارجه چنین آمده: «اگر در محل وقوع جنحه، سفارت یا قونسولگری وجود ندارد كارگزاران آن‌جا مجرم را به محلّی اعزام خواهند داد كه در آن‌جا قونسول یا مأموری از طرف روسیه برقرار شده باشد.
حاكم و قاضی محل استشهاداتی را كه بر علیه و له شخص مظنون است تحصیل كرده و امضا می‌نماید. و این دو قسم استشهاد كه بدین ترتیب نوشته شده و به محل محاكمه فرستاده می‌شود سند و نوشته معتبر دعوی محسوب خواهد شد مگر اینكه شخص مقصر خلاف و عدم صحت آن را به‌طور واضح ثابت نماید. پس از آنكه كما هو حقه تقصیر شخص مجرم به ثبوت رسیده و حكم صادر شد مومی الیه به وزیر مختار یا شارژدافر یا قونسول روس تسلیم خواهد شد كه به روسیه فرستاده شده و در آن‌جا موافق قوانین سیاست شود.».
ص: 1592
به لفظ در خود عهدنامه مرقوم و مصدق گشته است منتظم و مقرّر داشتیم- لهذا این معاهده جداگانه كه مشتمل بر دو نسخه است به توسّط ما دستخط گذاشته به مهر ما رسید و مبادله شد- تحریرا در قریه تركمان‌چای بتاریخ دهم شهر فیورال سنه یكهزار و هشتصد و بیست و هشت مسیحیّه كه عبارت از پنجم شهر شعبان المعظم سنه یكهزار و دویست و چهل و سه هجریّه باشد.
پس از انعقاد عهد مودت مابین دولتین ایران و روس بسكویچ تبریز را خالی كرده و حضرت مستطاب نایب السلطنه به این شهر معاودت فرمودند و لشكرها از سرحدات برخاستند- هم در این سال به اغوای محمّد قاسم خان دامغانی پیشكار عباسقلی خان كرمانی كه خیال سروری داشت اشرار كرمان بنای شرارت و خودسری را گذاشتند و خانلر خان غلام پیشخدمت را كه ولد علیمراد خان زند و بطنا نبیره نواب غفران‌مآب شهید محمّد حسن خان طاب‌ثراه و مأمور انتظام كرمان بود هنگام مراجعت در منزل باغین مقتول نمودند. نیز احمد خان برادر محمد مهدی خان متخلّص به شحنه را كه همشیره او در سلك خدّام حرم سلطنت بود به بهانه‌ای در كرمان بكشتند. و محمد قاسم خان با عباسقلی خان به عنوان اینكه به تدمیر عبد الرضا خان یزدی كه در اوان جنگ روس و ایران به راه خلاف رفته مصمّم شده‌ایم و قریب به دوازده هزار جمعیّت از حدود كرمان و بم و غیره فراهم آورده عزم تسخیر یزد كردند شاهزاده محمد ولی میرزا والی یزد از واقعه خبردار شده به دار الخلافه طهران آمد كه مراتب را به عرض حضور خاقان صاحبقران رساند.
عبد الرضا خان خلف تقی خان بیگلر بیگی قدیم یزد كه كارگذار شاهزاده بود اموال متعلقین شاهزاده را متصرّف شده آنها را روانه طهران كرد و اهالی كرمان و مازندران در منزل شمس اوضاع عباسقلی خان حاكم كرمان را بهم زدند و او به فارس رفته به خال خود نواب حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس متوسّل شد و بعد از چندی به مازندران به خدمت نواب ملك‌آرا رفت و محمّد قاسم خان دامغانی به سیستان گریخت و نواب شجاع السلطنه به حكومت كرمان و استرداد اموال
ص: 1593
محمد ولی میرزا از عبد الرضا خان مأمور شد، عبد الرضا خان از بیم به قلعه‌داری پرداخت نواب شجاع السلطنه به كرمان رفته اهالی كرمان از خوف به راه عصیان رفتند و در حصار را بر روی شاهزاده نگشودند. بعد از ده دوازده شبانه‌روز جنگ نواب شجاع السلطنه شهر كرمان را بگرفتند و به انتظام امور آن سامان پرداختند تا بعد از چندی رفع آشوب شد و امنیت حاصل آمد و محمد قاسم خان دامغانی را به لطایف الحیل به كرمان خواندند و مغلولا به طهران فرستادند و در اینجا به سزای خود رسید و عبد الرضا خان را به حال خود واگذاشتند و نظم امور یزد به نواب ظل السلطان محوّل شد- هم در این سال عبد اللّه خان امین الدوله را از اصفهان طلبیده صدارت دادند، و اللهیار خان آصف الدوله به رسم سابق سالاربار شد- هم در این سال بسكویچ در ردّ لنكران و ایروان كار را منوط به حكم امپراطور روس نمود و مقرّر شد حضرت مستطاب نایب السلطنه به حضور امپراطور رفته این كار را فیصل دهند- هم در این سال چون ایالت خراسان برعهده نواب هلاكو میرزا ولد نواب شجاع السلطنه موكول بود و ایالت سبزوار برعهده نواب ارغون میرزا برادر نواب هلاكو میرزا، خوانین خراسان تفتین كرده برادران را بر ضد یكدیگر تحریك كردند و فتنه برخاست، لهذا اعلیحضرت همایون حسن خان و حسین خان سردار ایروانی را به خراسان مأمور فرمودند- وفات عبد الرزّاق بیگ دنبلی متخلّص به مفتون صاحب تاریخ مآثر سلطانیه و عبد الرزاق بیك ولد نجفقلی خان بیگلربیگی تبریز بود.
اروپا- (آلمان)- فوت پادشاه ساكس و جلوس برادرش آنتوان به جای او.
(انگلیس و فرانسه و روس و عثمانی)- صاحبمنصبان بر ضدّ عثمانی ریاست یاغیان یونانی را می‌نمایند، بعد از گفتگوی بی‌فایده زیاد كه روس و انگلیس و فرانسه با عثمانی در باب اصلاح با یونان نمودند دول ثلاثه مزبوره متفق می‌شوند كه یونان آزاد باشد ولی یك مبلغی خراج به دولت عثمانی بدهد عثمانی قبول این تكلیف را نمی‌نماید بنابراین سفاین جنگی دول ثلاثه با كشتیهای جنگی عثمانی در ناوارن جنگ سختی كرده در ظرف سه ساعت تمام سفاین عثمانی و مصری را شكسته و غرق می‌نمایند، سلطان عثمانی در مملكت خود اعلان جهاد
ص: 1594
می‌نماید. (انگلیس)- فوت دوك دویورك برادر كوچك پادشاه كه ولیعهد او بود و رسیدن ولایتعهد به دوك دوكلارانس برادر دیگر پادشاه- ولنگتن علاوه بر سپهسالاری قشون به صدارت نایل می‌شود. (اسپانیا)- شورش مردم بر ضدّ فردیناند پادشاه- دن كارلس برادر پادشاه را جمعی به سلطنت می‌طلبند.
(فرانسه)- شورش سخت در پاریس و سیبه‌بندی كردن در غالب كوچه‌ها- ابتدای منازعه فرانسه با حسین پاشا والی الجزایر- ایجاد راه‌آهن در سنت اتی‌ین شهر فرانسه. (پرتوغال)- عساكر انگلیس برای نظم پرتوغال به لیزبن وارد می‌شوند- دن‌میگل بالاخره به سلطنت پرتوغال منصوب می‌شود.

[سنه 1244 هجری- سنه 1828 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال قزلباشیّه كابل از تعدّی افاغنه و غلبه رنجید سینكه هندو در كشمیر به ستوه آمده حسنعلی خان جوانشیر را از راه بیابان بلوچستان به كرمان فرستادند، و مشار الیه از كرمان به طهران آمده از اجحافات برادران فتیح خان شكایت كرده و شرحی از اظهار ارادت اهالی كابل و قندهار و پیشاور به عرض آستان اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه رسانیده و مستدعی شد كه یكی از شاهزادگان عظام را بدان سامان روانه نمایند. اعلیحضرت همایون بنابر موافقت دولت انگلیس و فراهم نیامدن موجبات آشوب سرحدّات هندوستان قبول ننمودند و حسنعلی خان جوانشیر از راه فارس و عمّان به سند رفت- هم در این سال در اواسط جمادی الاولی موكب همایون به زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها توجّه فرموده پس از زیارت از قم به سلطان‌آباد كزّاز رفتند و سپهدار در این مورد خدمات نموده به مراحم پادشاهی نایل آمد و در بیست و هفتم جمادی الثانیه به دار الخلافه ورود فرمودند- هم در این سال ژنرال گریبایدوف «1» خواهرزاده مارشال بسكویچ كه
______________________________
(1). ذیل وقایع سال 1242 وی را «میرزا» نوشته‌اند و در این‌جا «ژنرال»! در ناسخ و روضة الصفا نیز عنوان «نیارال» به او داده‌اند كه تلفظ روسی جنرال انگلیسی و ژنرال فرانسوی است. در حالیكه وی در تمام عمر بیش از چهار سال خدمت نظام نكرده است (ر. ك. به تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر، تألیف سعید نفیسی، ص 193).
ص: 1595
در هنگام انعقاد صلح مابین دولتین ایران و روس حاضر، و در التیام و اصلاح امور مصر بود به دربار امپراطور روس رفته و به وكالت و سفارت مأمور ایران شد كه به اتمام شرایط عهدنامه پردازد. مشار الیه با رعایت لوازم و رسوم احترامات به دربار معلی آمده ولی بنای بدسلوكی را گذاشت و ابتداء به استرداد اسرای قدیم و جدید گرجستان و غیره سختگیری در این مطالبه پرداخت و دو نفر گرجیّه مسلمه را كه سالها بود در خانه اللّهیار خان آصف الدوله بودند به ابرام بازپس خواست و در خانه خود برده نگاهداشت. و آغایعقوب ارمنی از خواجه‌سرایان كه مبلغی خطیر از مال دیوان بر ذمّه او بود چون در اصل از ارامنه ایروان و اسرای سپاه ظفرهمراه شمرده می‌شد متمسّك به فصل سیزدهم عهدنامه تركمان‌چای كه مبتنی بر استرداد اسرا می‌باشد شده به ژنرال گریبایدوف پناه برده و خود را آزاد ساخت و به فتنه‌انگیزی پرداخته بعضی از نسوان گرجیّه را كه مسلمان شده و در حباله نكاح اشخاص و صاحب اولاد بودند اسیر نام برده گریبایدوف را به خواستن آنها محرّك آمد و حركات مشار الیه اسباب رنجش مردم و كدورت علما گردید و چندانكه او را نصیحت كردند نپذیرفت و بر خشونت و لجاج افزود و یعقوب ارمنی و بعضی مفسدین دیگر نیز در تحریك و اغوای گریبایدوف ساعی بودند- علما چون دیدند كه پای عرض و ناموس مسلمین در میان است و گریبایدوف هم در بدگوئی و بدسلوكی مصرّ است و قبول نصیحت نمی‌كند، در جامع طهران اجماع كرده حاجی میرزا مسیح مجتهد را با خود متحد ساخته بر ضدّ ایلچی همداستان شدند بسیاری از اهالی شهر نیز چون مرید علما بودند دكاكین را بسته دور آنها جمع آمدند. مقصود علما تخویف ایلچی روس و ردّ كردن زنان مردم بود ولی بعد از آنكه تقریبا صد هزار نفر جمعیّت اجتماع كرد كار از دست امنای دولت و علما بیرون رفت و [با] آن ازدحام راه منزل گریبایدوف را گرفتند و به خانه او كه در خارج ارك سلطانی و نزدیك قورخانه بود هجوم آوردند و ممانعت اولیای دولت و شاهزادگان را قبول نكردند. همراهان ایلچی كه تقریبا دویست نفر بودند چون حال را بر این منوال دیدند در سرای را بستند و با تفنگ و حر به بالای بام آمدند و جوانی چهارده ساله را با گلوله تفنگ مقتول نمودند. عوام كه این جسارت دیدند به
ص: 1596
یورش پرداختند. ایلچی یعقوب ارمنی را كه نسبت به فرستاده مجتهدین سخنهای كفرآمیز گفته بود از خانه بیرون كرد و عوام فورا او را به راه عدم فرستادند. دو نفر گرجیّه مسلمه را از خانه بیرون نموده گماشتگان علما آنها را به محلّی كه باید رسانیدند. الحاصل قریب هشتاد نفر از سكنه دار الخلافه در این هنگامه مقتول شده و جمعیت برنگشته به خانه ایلچی ریختند و او را با سی نفر از همراهان به قتل رسانیدند و اموالی كه در آن خانه بود به یغما برده خانه را خراب كرده متفرّق گشتند و هیچ معلوم نشد كه قاتل و مجرم كیست و ملسوف نام كه نایب اوّل ایلچی بود چون در گوشه‌ای مختفی شده نجات یافت و او را به ارك آورده محافظت كردند و او تقصیرات ایلچی را تصدیق نموده به امنای دربار امپراطور روس معروض داشت و خود نیز به تفلیس رفته مراتب را به بسكویچ معلوم كرد و از آنجا به پطرزبورغ روانه شده به رفع اشتباه پرداخت و برای استرضای خاطر امنای دولت امپراطوری نواب امیرزاده خسرو میرزا فرزند حضرت مستطاب نایب السلطنه با محمد خان زنگنه امیر نظام و چند نفر دیگر به صوابدید حضرت معظم مأمور پطرزبورغ شدند- هم در این سال میرزا عبد الوهّاب معتمد الدوله متخلّص به نشاط از افاضل و اكابر رجال این دولت در طهران مرحوم شد.
اروپا- (انگلیس و روس و عثمانی)- یونانیها به حمایت روس وضع دولتی برای خودشان تشكیل می‌دهند. دولت روس كه از جنگ با ایران فراغت حاصل نموده اعلان جنگ به عثمانی می‌نماید- عساكر روس از رود دانوب عبور كرده وارنا را محاصره نموده و می‌گیرد- از سمت دیگر بسكویچ به طرف قارص و پوطی رانده بایزید را فتح می‌كند. آنهائی كه از ینگیچریان باقی مانده بودند با روسها متحد می‌شوند- به وساطت دولتین انگلیس و فرانسه عساكر مصری به حكم سلطان از ایالت مر یونان خارج می‌شوند- پانزده هزار قشون فرانسه به طرف یونان حركت می‌كنند. (انگلیس)- اكنل از اهالی ارلند مردم این ایالت را بر ضدّ دولت انگلیس می‌شوراند.
ص: 1597

[سنه 1245 هجری- سنه 1829 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در سال قبل شرح مقتول شدن گریبایدوف ایلچی روس مسطور شد در این سال ژنرال دالغوركی از جانب دولت روس به سفارت ایران و تحقیق عمل و علّت قتل گریبایدوف مأمور شده به تبریز آمد. نواب علینقی میرزا ركن الدوله از مطالب دالغوركی آگاهی حاصل نموده از تبریز به دار الخلافه آمده به حضور اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه مشرف شد و مطالب دالغوركی را معروض داشت و معلوم شد كه باید به بعضی اعمال كه اسباب استرضای دولت روس شود پردازند لهذا حاجی میرزا مسیح استرآبادی را كه در امر اجماع دخالت داشت روانه عتبات عالیات فرمودند و رضا قلی بیگ نام پسر پناه بیگ طالش را كه در روز قتل ایلچی با تیغ خون‌آلود دیده بودند و مصدر قتلی دیگر نیز گردیده در میدان دار الخلافه به قتل رسانیدند و دولت روس به واسطه این دو عمل رضایت حاصل نمود- هم در این سال نواب احمد علی میرزا به حكمرانی خراسان مأمور گردید- تبیین آنكه حسین خان سردار ایروان كه به سرداری خراسان رفته بود خوانین خراسان خاصّه رضا قلی خان ایلخانی زعفرانلو حاكم خبوشان كه در نشابور و چناران و رادكان تسلّطی بهمرسانیده بود از او تمكین نمی‌نمود و سردار با محمّد خان قرائی سازش كرده او را با حسن خان ساری اصلان برادر خود و ششهزار نفر بر سر نیشابور فرستاد ولی كاری از آنها ساخته نشده به مشهد مقدّس بازگشتند و مستحفظین ارك را كه از اكراد بودند تغییر داده از طایفه قرائی مستحفظ گذاشتند.
صید محمد خان كلاتی نیز با محمد خان قرائی ساخته به مخالفت سردار مصمّم شدند و فی الحقیقه سردار در ارك مشهد محصور شد اهالی مشهد مقدّس مراتب را به حضور همایون معروض داشتند و رضا قلی خان نیز عریضه‌ای عرض كرده خود را خدمتگذار و محمد خان را خیانتكار قلم‌داد و استدعا نمود كه یكی از شاهزادگان به حكمرانی خراسان منصوب گردد. لهذا نواب احمد علی میرزا به ایالت ولایت مزبوره برقرار و میرزا موسی نایب رشتی به وزارت شاهزاده مأمور گشت، و مصطفی قلی خان عرب‌میش مست حاكم سابق ترشیز را كه بیست سال در طهران اقامت
ص: 1598
داشت شاهزاده با خود همراه نموده حكومت ترشیز یافت و به چناران رفتند.
رضا قلی خان زعفرانلو و نجفقلی خان شادلو به حضور آمدند و نیشابور را تخلیه كردند و با بیست هزار نفر و هشت عرّاده توپ عزم استخلاص مشهد مقدس نمودند خوانین اعراب و تیموری در مزار خواجه ربیع به خدمت شتافتند و صید محمّد خان كلاتی نیز دست از همدستی محمّد خان قرائی برداشته از شهر خارج شده به خدمت شاهزاده آمد- بهرام خان ولد بنیاد خان هزاره بیگلر بیگی جام و باخزر به تاخت تربت حیدریّه رفت، محمّد خان كار را سخت دیده شهر را خالی كرده عازم تربت شد و شاهزاده احمد علی میرزا در هفتم رجب به مشهد مقدّس ورود نمود، امّا مصطفی قلی خان عرب‌میش مست كه به حكومت ترشیز رفته بود چون سابقه عداوتی با بعضی از اهالی داشت بنای بدسلوكی را گذاشت لهذا مردم شوریده او را گرفته حبس كردند و برادرش محمد تقی خان را بر خود حاكم نمودند، و حسین خان سردار و حسن خان به دار الخلافه احضار شدند، حسن خان از عرض راه از بیم مؤاخذه به عتبات عالیات رفت و حسین خان در سنّ نود سالگی به حكومت فریدن و چارمحال و سرداری ایل بختیاری مأمور شده پس از چندی درگذشت- هم در این سال موكب همایون به ییلاق شمیران رفته قریه سوهانك مضرب خیام معلی گردید و ناخوشی وبا در طهران شیوع بهمرسانید و ده هزار نفر در عرض چهل روز به این ناخوشی درگذشتند كه از جمله میرزا فریدون ابن حاجی خانجان حلال خوربندپئی مازندرانی بود مشهور به میرزا خانلر و منشی الممالك دولت علیّه و چون او وفات كرد میرزا محمّد تقی علی‌آبادی مازندرانی صاحبدیوان ولد میرزا محمد زكی وزیر سابق به منشی الممالكی برقرار گردید و در ماه ربیع الثانی این سال موكب خاقان بیهمال از ییلاق شمیران به طهران معاودت فرمود- نیز از وقایع این سال رسیدن نواب خسرو میرزا ابن حضرت مستطاب نایب السلطنه است به حضور امپراطور روس به جهت معذرت از قتل سفیر روس و در این سفر كارگذاران دولت روس شرایط احترامات این شاهزاده را به وجه اكمل منظور داشته و امپراطور نیز خود كمال ملاطفت را نسبت به شاهزاده مبذول داشته همیشه معزی الیه را در طرف راست خود نشانیده و با خود هم غذا می‌نمودند و محض مزید ملاطفت از دو كرور
ص: 1599
خسارت جنگی كه باقی مانده بود یك كرور را بخشیدند و كرور دیگر را پنج سال مهلت دادند و امیرزاده محترما مراجعت كرده در سیّم رمضان به تبریز رسیدند و مدت سفر و سفارت او ده ماه و پانزده روز بود- هم در این سال موكب همایون خاقانی عزیمت فارس و خوزستان و انتظام آن نواحی و سامان كه خالی از اختلالی نبود نمود، و میرزا عبد العظیم خان قزوینی به احضار عبد الرضا خان یزدی مأمور شد و میرزا یوسف لاهیجی به احضار نواب حسنعلی میرزا شجاع السلطنه به كرمان رفت و نواب اللهویردی میرزا با دسته تفنگچی نوائی به سركردگی عبد المجید خان به قمشه و سمیرم روانه شد و غلامحسین خان سپهدار با توپخانه به توقف اصفهان محكوم گشت. و موكب همایون بعد از زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها از قم به كاشان تشریف‌فرما شدند و در دوازدهم جمادی الثانیه عمارت و سرچشمه فین كه در یكفرسنگی كاشان است مضرب خیام سلطنتی گردید و میرزا محمّد تقی صاحبدیوان و منشی الممالك از كاشان روانه اصفهان شد پس از آن اردوی همایون به جانب اصفهان انتهاض فرموده در قریه گز سه فرسخی شهر نواب سیف الدوله سلطان محمد میرزا و ملا علی نوری از اجلّه حكما با اعیان اصفهان به حضور همایون مشرف شدند و باغ سعادت‌آباد به ورود مسعود مزیّن آمد و پس از شش روز توقّف به جانب فارس حركت كردند و نواب حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس تا منزل شولكستان به استقبال اردوی معلّی آمد و از اقلید رخصت معاودت یافت و نواب ركن الدوله علینقی میرزا و سهراب خان گرجی روانه شیراز شدند كه به تهیّه ورود موكب مسعود پادشاهی پردازند. روز سیّم رجب موكب همایون به ظاهر شیراز رسیده در باغ فرمانفرما نزول اجلال فرموده و دسته‌جات پیاده و سواره به بلوكات به قشلامیشی رفتند و كل شاهزادگان و امرا و اعیان كه التزام ركاب اعلی داشتند ده روز مهمان نواب حسینعلی میرزا بودند.
نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه نیز از كرمان دررسید و محمد زكی خان نوری به وزارت او به كرمان رفت و اهالی فارس عموما مورد الطاف خاقانی گردیدند، از جمله میرزا محمد علی شیرازی وزیر فرمانفرما مشیر الملك لقب یافت و میرزا علی اكبر كلانتر ولد حاجی ابراهیم خان اعتماد الدوله ملقب به قوام الملك شد و
ص: 1600
رضا قلی خان متخلّص به هدایت صاحب مصنّفات جلیله كه در فارس در خدمت فرمانفرما بود به لقب خانی و خلعت امیر الشعرائی مخلع گردید- بالجمله بعد از نظم فارس و چهل روز توقف در شیراز روز یازدهم شعبان موكب خاقان صاحبقران به عزم خوزستان انتهاض فرموده از راه فهلیان و بهبهان به كعب و شوشتر روانه گردیدند و در نهم رمضان به این شهر ورود نموده به ملاحظه بندشاپور پرداختند و روز جمعه شانزدهم عازم حوالی دزفول و رودخانه بلارود گشتند و نواب محمد حسین میرزای حشمت الدوله در منزل حسینیّه به حضور مبارك مشرّف شد و از آنجا به خرّم‌آباد تشریف‌فرما گردیدند و جشن نوروز سلطانی در اینجا گرفته شد، بعد از آن حركت كرده در عشر اوّل شوّال به شهر همدان نزول اجلال فرمودند و ژنرال دالغوركی سفیر دولت روس در این بلده به حضور همایون تشرّف جسته مورد مراحم كامله گردید، و نواب امیرزاده خسرو میرزا نیز در این شهر به تقبیل عتبه علیّه فایز آمد- حضرت مستطاب نایب السلطنه به جهت نظم ولایت شهرزور در همدان توقف فرموده موكب همایون در هشتم ماه ذیقعده وارد دار الخلافه گردید- هم در این سال اللهقلی خان توره اوزبك از خوارزم به اغوای خوانین خراسان تا حوالی طژن آمده نواب احمد علی میرزا به صحرای الان‌دشت رفته، خان خوارزم خایف گشته مراجعت نمود و صید محمد خان كلاتی در حوالی قلعه محمّدآباد به زخم گلوله درگذشت- هم در این سال محمد حسن خان قاجار نسقچی باشی به ناخوشی وبا وفات نمود و محمد امین خان ولد او نسقچی‌باشی شد- هم در این سال میرزا اسد الله خان نوری كشیكچی‌باشی به منصب لشكرنویسباشی و حكومت نور برقرار گردید.
اروپا- (انگلیس)- تدابیر ولنگتن مانع ترقیّات روس در مشرق زمین می‌باشد- اكنل ارلندی پارلمنتی برای ارلند طلب می‌نماید ولی قبول نمی‌شود. (انگلیس و روس و عثمانی)- اشتداد طغیان یاغیان یونانی بر ضد عثمانی و فتوحات یاغیان، مابین دول انگلیس و فرانسه و روس در باب تعیین حدود یونان معاهدات بسته می‌شود- شهر آتن را یاغیان یونانی محاصره می‌نمایند- عثمانیها كه مشغول
ص: 1601
جنگ با روس هستند چندان التفاتی به شورش یونان ندارند- رشید پاشا صدراعظم عثمانی سردار قشون برّی عثمانی است كه با دیه‌بیچ سردار روس در منازعه می‌باشد- بسكویچ در آسیا با عساكر عثمانی می‌جنگد- با وجودیكه ایلچی روس در ایران مقتول شده بسكویچ از وحشت اینكه مبادا ایران مجددا با روس شروع به جنگ كند كمال تزلزل را دارد- شكست رشید پاشای صدراعظم از دیه‌بیچ در سیلیستری- ملاقات امپراطور روس و پادشاه پروس در برلن- دیه‌بیچ از كوه بالخان عبور كرده به سمت اسلامبول می‌راند و به ادرنه ورود می‌نماید- بسكویچ ارزن الروم را فتح می‌كند و به طرابوزان می‌شتابد- مداخله دول فرنگ در كار عثمانی و روس و ممانعت كردن روس را از پیش‌آمدن به طرف اسلامبول- روسها از فتوحات خود چندان فایده نبرده مگر مصّب دانوب را متصرّف می‌شوند- و ملداوی و والاشی (افلاق بغدان) بعد از این از خود حاكم خواهند داشت- در سربستان والی از خود تعیین می‌كنند و در زیر حمایت روس می‌باشند- آزادی یونان را عثمانی می‌شناسد. (فرانسه)- مقدّمات منازعه فرانسه با الجزایر.
(ایطالیا)- فوت لئون دوازدهم پاپ و جلوس پی هشتم به پاپی به جای او.
(هلاند)- بلژیك كه در تحت سلطنت هلاند است بنای شورش و مخالفت را با هلاند می‌گذارد. (پرتوغال)- دن‌میگل پادشاه تازه بنای تعدّی را می‌گذارد و هزار و صد نفر را پنهان و آشكار به قتل می‌رساند و پنجاه هزار نفر را جلای وطن می‌دهد و بیست و نه هزار نفر را حبس می‌كند.

[سنه 1246 هجری- سنه 1830 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال فیمابین نواب محمد حسین میرزای حشمت الدّوله و نواب محمّد تقی میرزای حسام السلطنه جنگ درگرفت- تبیین آنكه حشمت الدوله بعد از آنكه چندی از حكومت كرمانشاهان معزول بود اهالی آن ولایت ایشان را از دربار همایون استدعا نمودند و حشمت الدوله به حكومت كرمانشهان رفت و از آنجا كه ملازمان حسام السلطنه به رعایا تعدّی می‌نمودند اهالی خوزستان و لرستان به حشمت الدوله گرویدند و حشمت الدوله به خرّم‌آباد آمد و تمامی اهالی لرستان از
ص: 1602
پشتكوه و پیشكوه و حسنوند و یوسف‌وند او را متابعت نمودند. حسام السلطنه با جمعی قصد تسخیر كرمانشهان كرد و نواب شیخعلی میرزا حاكم ملایر و تویسركان به جهت خصوصیّتی كه با حشمت الدوله داشت به فتح بروجرد آمد ولی شكست خورده فرار نمود و حسام السلطنه در خارج شهر خرّم‌آباد با حشمت الدوله مصاف داده منهزم شد و به بروجرد رفت و حشمت الدوله در آن صفحات كمال استقلال را بهم رسانید. چون این اخبار معروض حضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه شد غلامحسین خان سپهدار را روانه بروجرد فرمودند و او به اصلاح ذات البین كوشید- هم در این سال جماعتی از تراكمه تكّه به اغوای اللهقلی خان خوارزمی در عرض راه ارض اقدس جمعی را مقتول و جماعتی را اسیر كردند و از جمله اسیران مهدیقلی خان جلال الدوله ولد سعادتقلی خان برادر آصف الدوله وزیر لكنهو بود كه به زیارت می‌رفت. چون این واقعه به عرض اولیای دولت علیّه رسید حاجی اسمعیل خان شامبیاتی به تدمیر تراكمه مأمور و از نواب احمد علی میرزا مؤاخذه كردند و حكمی به رضا قلی خان زعفرانلو صادر شد كه مهدیقلی خان را از تراكمه خریده روانه دارد رضا قلی خان مهدیقلی خان را به ده هزار تومان خریداری كرده ولی بسیاری از جواهر او به غارت رفت، و از این طرف اعلیحضرت همایون لشكرها بر سر تركمانان فرستاده فوجها از آنها [را] به راه عدم روانه نمودند- هم در این سال بهرام خان ولد بنیاد خان هزاره كه حاكم جام و باخرز بود به سرخس رفته در دست هزاره مقتول و محمد خان قرائی جام و باخرز را متصرّف شد- نیز از وقایع این سال آنكه حسنعلی خان جوانشیر كه سه سال قبل از جانب قزلباشیه كابل عریضه به حضور همایون آورده بود و از راه سند مراجعت نمود بعد از معاودت او میر مراد علی خان حاكم سند سه زنجیر فیل و سی طاقه شال كشمیری و عریضه مصحوب میرزا محمد علی نامی به دربار همایون فرستاد و نظر علی خان نایب ایشیك آقاسی مأمور سند و حامل خلعت برای مراد علی خان شد- هم در این سال عبد الرضا خان یزدی با شفیع خان راوری وصلت نمود و شفیع خان با نواب شجاع السلطنه حاكم كرمان بنای مخالفت را گذاشت، نواب شجاع السلطنه لشكر به یزد كشید و نواب حسام الدوله تیمور میرزا فرزند نواب حسینعلی میرزا كه مأمور سرحدّات فارس و در
ص: 1603
آباده بوده به امداد عمّ خود آمده اعلیحضرت خاقان صاحبقران نواب سیف الدوله میرزا ولد نواب ظل السلطان را به حكومت یزد روانه فرمودند باوجوداین شجاع السلطنه دست از محاصره نكشید و به منازعه پرداخت و محمد كاظم خان سوادكوهی از سران سپاه شجاع السلطنه مقتول شد و محمد زكی خان نوری وزیر شاهزاده درگذشت و مدّت محاصره به نه ماه رسید. در این حیص و بیص حضرت مستطاب نایب السلطنه از آذربایجان به طهران آمده به حضور همایون مشرف و به نظم یزد و كرمان مأمور شدند و حضرت معظم سابقا از زنجان شاهزاده اعظم محمّد میرزا (محمّد شاه) را از راه ساوه روانه قم فرموده بودند. در این هنگام با وجود شدّت سرمای زمستان امر اعلی را امتثال نموده به طرف یزد شتافتند عبد الرضا خان یزدی با جمیع برادران و برادرزادگان و اعیان در منزل عقدا با مصحف و شمشیر به حضور نایب السلطنه آمده اطمینان یافتند و مورد التفات گشتند. روز عید نوروز حضرت مستطاب معظم وارد یزد گردیدند و نواب شجاع السلطنه قبل از ورود موكب والا دست از محاصره كشیده روانه كرمان شده بود. حضرت مستطاب نایب السلطنه نواب سیف الدوله میرزا را كماكان به حكومت یزد گذاشته به كرمان راندند. نواب شجاع السلطنه فرزند اكبر خود هلاكو میرزا را تا دومنزلی به استقبال فرستاد و چون موكب والا نزدیك شد خود نیز به حضور آمد حضرت مستطاب معظم در خارج شهر كرمان توقّف فرموده به انتظام امور پرداختند و شجاع السلطنه را در معنی معزول ساختند. اعلیحضرت همایون نواب شجاع السلطنه را احضار فرموده و حضرت مستطاب نایب السلطنه به جهت اینكه احتمال می‌رفت شجاع السّلطنه به واسطه محاصره یزد خائف باشد و به اختیار به دار الخلافه نرود یك فوج قراول با محمد زمان خان دولوی قاجار و دویست سوار همراه شجاع السلطنه روانه كرده شاهزاده را به احترام وارد دار الخلافه نمودند- همدر این سال میر حسن خان طالش كه سابقا متوسّل به روس بود و برحسب شرایط عهدنامه او را ردّ كردند در هنگام فرصت در اركوان و لنكران تسلّطی بهم رسانیده لهذا به دفع او پرداختند. حسن خان فرارا به طهران آمده در اینجا به مرض استسقا درگذشت- هم در این سال پلنگ توش خان برادر صید محمد خان كلاتی بعد از برادر با اللهقلی خان توره
ص: 1604
خوارزمی ساخته و بعضی نقاط خراسان را تاخته عساكر نواب احمد علی میرزا او را گرفتار كردند و او از در استكانت و صداقت درآمد و به خدمت پرداخت- هم در این سال موكب خاقان صاحبقران در قم به زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها پرداخته پس از آن به چمن كمره تشریف‌فرما شدند، و شاهزادگان از اطراف به حضور مبارك آمدند بعد از انتظام امور عراق همگی مرخّص شده به ولایات خود بازگشتند- وفات ملّا علی نوری از اجله حكما در اصفهان.
اروپا- (انگلیس)- فقر و ناتوانی مردم و قرض زیاد دولت و كسر عمل در جمع و خرج مملكت- فوت ژرژ چهارم پادشاه و جلوس برادرش گیلیوم چهارم به جای او در سنّ شصت و پنج سالگی- داخل شدن پالمرستن در خدمت دیوان- كشیدن راه‌آهن مابین لیورپل و منچستر. (اسپانیا)- تولّد دختری از پادشاه كه مسّماة به ایزابل می‌گردد و در حین تولّد به ولیعهدی منصوب می‌شود و كارلیستها به این جهت شورش می‌نمایند. (فرانسه)- زمستان بسیار سخت طولانی- گرانی مأكولات- معاندت وكلا با وزرای دولت- شورش مردم بر ضدّ پادشاه- ابتدای فتوحات در الجزایر- فتح سیدی فرّوش از بنادر الجزایر- فتح شهر الجزایر- مارشال شدن یورمنت سردار فرانسه به جهت این فتح- فرار كردن حسین پاشا والی الجزایر به سمت ایطالیا- شورش سخت در بیست و هفتم و بیست و هشتم و بیست و نهم ماه ژویه در پاریس- منازعه شهریها بر ضدّ پادشاه- میل مردم به جمهوری- ژنرال لافایّت رئیس قشون شورشیانست- استعفای شارل دهم پادشاه و فرار كردن او به طرف بندر شربورك- معیّن و منصوب شدن دوك دارلئان موسوم به لوی فلیپ از اقوام پادشاه به سلطنت فرانسه در سنّ پنجاه و هفت سالگی- فرار كردن شارل دهم از شربورك به انگلیس- (یونان)- دولت انگلیس آزادی یونان را می‌شناسد- لئوپلد از شاهزاده‌های ساكس به سلطنت یونان معیّن می‌شود- شهر سامس از عثمانی خود را منتزع ساخته جزو یونان می‌شود- (ایطالیا)- فوت فرانسوای اوّل پادشاه و جلوس فردیناند دویّم به جای او- فوت پی هشتم پاپ كه مدّتی طول می‌كشد تا پاپ تازه منتخب گردد- (هلاند)- شورش در بروكسل از
ص: 1605
شهرهای بلژیك- بیرون كردن قشون پادشاه هلاند را از این شهر- گیلیوم پسر پادشاه هلاند با عساكر زیاد به جهت دفع شورشیان بلژیك به بروكسل می‌آید- اجماع اهالی بلژیك بر ضدّ هلاند- پنجاه هزار نفر قشون فرانسه كه در سرحدّ بلژیك است از شورشیان حمایت می‌كند و سلطنت مشروطه در بلژیك برقرار می‌گردد بدون تعیین پادشاه. (روس)- بروز وبای سخت در این مملكت كه از ایران به اینجا سرایت كرده است یعنی از تفلیس و از راه قفقاز و حاجی ترخان و ساراتو به مسكو آمده و جمعیّت زیادی را هلاك می‌سازد- شورش در لهستان و خارج شدن گراندوك قسطنطین مجبورا از این مملكت- كلپیكی نام كه از صاحبمنصبان ناپلیون بوده رئیس شورشیان می‌شود- صد و پنجاه هزار نفر قشون لهستان بر ضدّ روس حاضر می‌گردند. (عثمانی)- میلش نام در سربستان از طرف اهالی به والیگری منصوب می‌شود.

[سنه 1247 هجری- سنه 1831 مسیحی]

آسیا- (ایران)- موكب اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه در غره محرّم این سال به چمن قهیز ورود فرمود و عبد اللّه خان امین الدوله به تفریغ محاسبه فارس روانه شد ولی در قمشه به نواب حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس رسیده لهذا بازگشت و حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا را به ازای خدماتی كه كرده بودند به اعطای یك قطعه شمشیر جواهرنشان مباهی و از كرمان احضار فرمودند و موكب همایون به چمن سنگباران تشریف‌فرما شد و این چمن را گلباران نام دادند و ارغون میرزا ولد نواب حسنعلی میرزا شجاع السلطنه كه در سبزوار به خودسری حكومت می‌كرد و از نواب احمد علی میرزا تمكین نمی‌نمود چون اهالی سبزوار بر وی شوریدند از راه بیابان جندق به اردوی همایون آمده به توسط عمّ خود شاهزاده حسینعلی میرزا فرمانفرما معفو گردید- هم در این سال در شب شش شهر صفر المظفر حضرت بخشنده بی‌منّت نواب مستطاب شاهزاده اعظم محمد میرزا (محمد شاه) را فرزندی ارجمند عنایت فرموده نام نامی آن حضرت را ناصر الدین
ص: 1606
میرزا نهادند (اعلیحضرت همایون ناصر الدین شاه خلد اللّه ملكه و سلطانه)- هم در این اوان موكب خاقانی به سرچشمه آب زاینده‌رود و آب كرن تشریف بردند و از آنجا به قریه دهكرد چارمحال نزول اجلال فرمودند. و از آنجا كه مقصود از احضار حضرت مستطاب نایب السلطنه ولیعهد از كرمان نظم خراسان بود حضرت معظم خسرو میرزا فرزند خود را با یوسف خان گرجی امیر توپخانه به توقّف كرمان مأمور و سلیمان خان سرهنگ را با فوج شقاقی به یزد فرستادند كه نزد امیرزاده سیف الدوله میرزا اقامت نماید و خود با شش عرّاده توپ و سه فوج نظام راه اردوی همایون را پیش گرفتند و در منزل قمشه محمد حسن خان دولّو سالاربار به حضور حضرت مستطاب معظّم مشرّف شده شمشیر جواهرنشان مسطور در فوق را تقدیم نمود، و روز غره ربیع الثانی در قریه دهكرد به حضور همایون تشرّف جستند، و پس از بذل عواطف و مكارم شاهانه كه از جمله جامی از زر ناب بود فرمان اختیار ممالك شرقی متعلقه به دولت ایران را طولا تا رود جیحون و عرضا تا آب اترك به اسم حضرت مستطاب نایب السلطنه ولیعهد نوشته شد و مقرّر گردید كه از راه سمنان و دامغان روانه خراسان شوند و ربقه انقیاد كامل بر رقبه خوانین آن سامان نهند و كلیه آن نواحی را نظمی شایان دهند و پنجاه هزار تومان مخارج سفر به حضرت مستطاب معظم مبذول شد و چون نواب امیرزاده فریدون میرزا ابن حضرت مستطاب نایب السلطنه از جانب پدر والاگهر نیابت آذربایجان داشت محمد خان زنگنه امیر نظام به خدمت نواب امیرزاده معزی الیه و امارت آذربایجان مأمور شد، و میرزا اسحق نبیره میرزا بزرگ قایم مقام به وزارت آذربایجان برقرار گردید، و ولایت كرمان به سیف الملوك میرزا فرزند نواب ظل السلطان مفوّض گشت، و قرار دادند امیرزاده خسرو میرزا با یوسف خان امیر توپخانه از راه بیابان به تون و طبس و قاینات رفته از آنجا به اردوی حضرت مستطاب نایب السلطنه ملحق شوند، و علی خان پسر عبد الرضا خان یزدی كه به رسم گروگان در ركاب حضرت مستطاب معظم بود به آذربایجان فرستاده شد و حضرت مستطاب نایب السلطنه با حصول اجازه از آستان مبارك به اصفهان تشریف آورده بعد از سه روز توقّف از راه كاشان به ورامین طهران آمده راه خراسان پیش گرفتند و شرح آن بیاید- هم در این اوان
ص: 1607
موكب همایون تشریف‌فرمای اصفهان شد و عبد الرضا خان یزدی و شفیع خان راوری هنگام حركت امیرزاده خسرو میرزا به بافق و راور گریختند یوسف خان گرجی و سلیمان خان گیلانی به حكم حضرت مستطاب نایب السلطنه بافق را گرفتند و شفیع خان دستگیر شده او را به اردبیل بردند ولی عبد الرضا خان از بافق به جانب طبس فرار كرد- هم در این سال دویست هزار تومان به رعایای فارس تخفیف دادند و موكب همایون از راه نطنز و جوشقان و نراق عزیمت طهران فرمود- هم در این سال طاعون شدید در مازندران و گیلان بروز كرده خلقی را بكشت- امّا موكب حضرت مستطاب نایب السلطنه كه به طرف خراسان انتهاض نموده بود در راه عساكر سمنانی و دامغانی و اوصانلو و مازندرانی به ركاب والا پیوستند و بعد از ورود به سبزوار نواب قهرمان میرزا فرزند خود را حكمرانی این ولایت دادند و محمد رضا خان فراهانی به وزارت او برقرار گردید و چون موكب والا به حوالی سلطان میدان رسید ناچار رضا قلی خان زعفرانلو حاكم خبوشان سلطان میدان را به تصرّف داد و قلعه میان ولایت را هم خالی كرده، حضرت مستطاب والا حكومت میان ولایت را برعهده میرزا موسی نایب گیلانی موكول داشتند و به جانب ارض اقدس حركت كردند و محمد زمان خان قاجار دولّو را به نیابت در نیشابور گذاشتند. پلنگ توش خان كلاتی جلایر به ركاب والا آمده به سفارت خوارزم مأمور شد و نواب احمد علی میرزا روانه دار الخلافه گردید و امیرزاده خسرو میرزا از راه بیابان به طبس آمده با امیر علینقی خان وكیل طبس مأمور ترشیز و تصرّف قلعه سلطان‌آباد گردید و آن قلعه را به ضرب توپ مسخّر كرد و جعفر قلی خان ترشیزی امان یافت و علی اصغر خان بسطامی به حراست قلعه رفت، و حاجی فیروز الدین افغان كه بعد از اغتشاش كار خود به ترشیز آمده بود در این ایّام مقتول شد، و امیرزاده خسرو میرزا مصطفی قلی خان ترشیزی و برادران او را به ارض اقدس آورده به التفات حضرت مستطاب نایب السلطنه نایل گشتند- هم در این اوان بدیع الزمان میرزا ولد نواب محمد قلی میرزای ملك‌آرا به خدمت حضرت مستطاب نایب السّلطنه مأمور شد و جان مكدان‌لد كنیر سفیر انگلیس در تبریز درگذشت و مستر كمبل صاحب به جای او مأمور تبریز شد- هم در این اوان شاه مراد بیك
ص: 1608
مشهور به میرراونددز از اكراد «1» كردستان كه حكومت كوی و حریر داشت به بلوك ساوجبلاغ مكری دست‌اندازی كرده لهذا لشكری به تدمیر او مأمور شد و او را مقهور و منهزم نمودند- هم در این سال باز در میان محمد حسین میرزای حشمت الدوله و محمد تقی میرزای حسام السلطنه خلاف و جنگ درگرفت و حسام السلطنه به منازعه مبادرت نموده به اشتعال نایره قتال پرداختند و لشكر كرمانشهان حسام السلطنه را شكست داده به بروجرد رفت و حشمت الدوله بروجرد را محاصره نمود و غلامحسین خان سپهدار از دربار همایون به رفع این غایله مأمور گردیده حشمت الدوله به كرمانشهان بازگشت و بروجرد را سپهدار ضبط كرده حسام السلطنه با فرزندان خود به حضور همایون آمده چهار ماه التفاتی ندیده بعد از آن معفو و روانه بروجرد گردید- هم در این سال حضرت مستطاب نایب السلطنه نواب امیرزاده طهماسب میرزا ابن دولتشاه را با چهار هزار پیاده و سوار آذربایجان به خراسان احضار فرمودند- هم در این سال امیر اسد اللّه خان عرب خزیمه حاكم قاینات در حضرت مستطاب نایب السلطنه از عبد الرضا خان یزدی كه از بافق گریخته بود شفاعت كرده و حضرت معظم او را معفو فرمودند و محمد خان قرائی نیز به خدمت حضرت والا آمده مورد التفات شد و موكب والا عزیمت خبوشان فرمود و رضا قلی خان زعفرانلو حاكم خبوشان میرزا ابو القاسم قایم مقام را در حضرت والا شفیع قرار داد ولی این شفاعت آن عزیمت را مانع نیامد- وفات حاجی محمد حسن نائینی از مشایخ عرفا در نود و شش سالگی- وفات محمد مهدی خان مازندرانی متخلّص به شحنه كه در چهارباغ جدید در اصفهان در مقبره ملا محمد سراب كه از اجداد امّی او بود مدفون گردید.
اروپا- بروز وبا در انگلیس و آلمان. (بلژیك)- در این مملكت سه نفر را برای سلطنت انتخاب می‌نمایند: یكی دوك دنمور پسر پادشاه فرانسه- دیگری دوك دلشتن‌برگ پسر اژن ربیب ناپلیون- سیّمی لئوپلد والی ساكس- از این سه نفر سیّمی قبول می‌شود و موسوم به لئوپلد اوّل می‌گردد- هلاندیها حمله به
______________________________
(1). روضة الصفا: میررواندز.
ص: 1609
بلژیك می‌نمایند ولی پنجاه هزار نفر قشون فرانسه به كمك اهالی بلژیك هلاندیها را عقب می‌نشاند. (ایطالیا)- انتخاب گرگوار شانزدهم به پاپی- شورش و انقلاب در بعضی از شهرهای ایطالیا- جلوس شارل البرت در پیمن.
(پرتوغال)- منازعه پرتوغال با فرانسه و انگلیس- امیرال فرانسه سفاین پرتوغال را در دهنه رودخانه تاژكه از پایتخت یعنی از لیزبن می‌گذرد حبس می‌كند- دن‌پدر پادشاه برزیل برادر پادشاه پرتوغال سلطنت برزیل را به اسم پسرش دن‌پدر دویّم نموده خود به داعیه سلطنت پرتوغال به خاك فرنگ می‌آید- فرانسه و انگلیس با دن‌پدر مساعد می‌باشند. (فرانسه)- شورش سخت در لیون- انقلاب و آشوب در پاریس- جمعیت فرانسه در این سال شصت و پنج كرور می‌باشد.
(یونان)- به واسطه عدم تعیین پادشاه رؤسای جمهوری با یكدیگر مخالفت دارند.
(روس)- منازعه سخت لهستانی با روس- مأمور شدن دیه‌بیچ سردار روس به لهستان- بروز وبا در لهستان- دیه‌بیچ كه نزدیك بود به فتح و نصرت نایل گردد از ناخوشی وبا می‌میرد- گراندوك قسطنطین هم از همین ناخوشی در لیتوانی وفات می‌نماید- بسكویچ به حكومت و سرداری لهستان مأمور و برقرار می‌گردد و این مملكت را فتح می‌نماید- فراریان لهستان به خاك روس پناه می‌برند.
(عثمانی)- قوانین جدیده كه سلطان محمود خان ایجاد می‌كند پسند اهالی نیست و بدین واسطه خانه‌های اسلامبول را در خفا آتش می‌زنند- در بغداد طاعون و وبا یكمرتبه بروز می‌كند- محمد علی پاشای مصری مصمّم تصرّف شام است.

[سنه 1248 هجری- سنه 1832 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال حضرت مستطاب نایب السلطنه عباس میرزا نواب خسرو میرزا را نیابت ارض اقدس داده به عزم هرات به اولنگ یاقوتی آمده و از آنجا به چناران تشریف بردند و امیرآباد را كه حصنی حصین بود و سیصد نفر شمخالچی زعفرانلو آن را حراست می‌نمود به حكم حضرت معظم عساكر منصوره به قهر و غلبه گرفتند و یوسف خان امیر توپخانه كه مردی دلیر بود در این واقعه مقتول شد و
ص: 1610
كریم خان زعفرانلو برادرزاده ممش خان كرد چنارانی حكومت امیرآباد یافت و چون این فتح به عرض اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه رسید پانزده هزار تومان و پنجاه دست خلعت مصحوب حسن خان سالاربار برای حضرت مستطاب نایب السلطنه فرستادند و شاهزاده ملك قاسم میرزا كه از آذربایجان به طهران آمده بود نیز به خدمت حضرت مستطاب معظم روانه شد، و پنج هزار نفر قشون نیز روانه خراسان شدند كه ممدّ تسخیر خبوشان باشند. رضا قلی خان ایلخانی زعفرانلو مشوّش شده اهالی قلاع را در شهر خبوشان جمع كرد و حسینقلی خان پسر خود را با هزار سوار و شمخالچی در قلعه شیروان ده فرسنگی خبوشان جای داد. نجفقلی خان شادلو در ظاهر به موافقت ایلخانی و در باطن به قصد خدمت دولت جعفر قلی خان پسر خود را كه داماد ایلخانی بود با هزار نفر شمخالچی از شادلو به خبوشان آورد و برج و باره و دروازه‌های شهر را به ایشان سپرد. حضرت مستطاب نایب السلطنه از امیرآباد حركت كرده با امیرزادگان وارد طاس‌تپه دو فرسنگی خبوشان گردیدند و نجفقلی خان حسب الوعده به ركاب والا آمد- هم در این اوان عریضه كامران میرزا و یارمحمد خان افغان به حضور حضرت مستطاب نایب السلطنه رسیده مضمون اینكه: اگر منظور اتلاف رضا قلی خان ایلخانی است ما از او امداد خواهیم كرد و اگر مقصود اصلاح است بدان اقدام نمائیم. حضرت مستطاب معظم جوابی به مقتضای صلاح حال به فرستاده داده و او بازگشت- هم در این اوان پلنگ‌توش خان جلایر كلاتی از كلات و ریش‌سفیدان سالور از سرخس به ركاب والا آمده آنها را به مشهد مقدس روانه نمودند و حكمی در نگاهداری آنها به امیرزاده خسرو میرزا صادر شد. بالجمله رضا قلی خان به قلعه‌داری پرداخت و حضرت مستطاب نایب السلطنه بعد از ترتیب سپاه و تمهید مقدّمات قلعه‌گیری به عساكر منصوره حكم به یورش فرمودند. توپچیان مشغول شلیك گشتند، هنگامه سختی درگرفت و كار به رضا قلی خان تنگ شد، ناچار وسایط برانگیخت، و آخر الامر اطمینان یافته شمشیر به گردن به اردوی والا آمد و قراول برای محافظت او معیّن شد و خبوشان به تصرّف عساكر نصرت‌نشان درآمد و ذخایر حربیّه رضا قلی خان را تصاحب نمودند و سام خان پسر رضا قلی خان ایلخانی شد و
ص: 1611
نور محمد خان برادر اللهیار خان آصف الدوله به حكومت آن حدود برقرار گردید و صادق خان نام برادر بگلر خان كه در اردو بود و كاغذی به رضا قلی خان نوشته و او را به شبیخون به اردو تحریك كرده پس از بروز نوشته مقتول شد و جسد او را به در خیمه رضا قلی خان انداختند و چون حضرت مستطاب نایب السلطنه باطنا قصد تصرّف سرخس را داشتند قشون ركابی و افواج آذربایجانی را ظاهرا مرخّص فرموده حكم شد از راه نیشابور به ولایت جام رفته در آق‌دربند جمع باشند و موكب والا در دویم جمادی الاولی به ارض اقدس ورود نمودند و رضا قلی خان در ارك مشهد مقدّس محبوس شد و موكب والا در دوازدهم ماه مزبور حركت كرده در شانزدهم به آق‌دربند رسیدند و دسته‌جات لشكر از اطراف به اردوی والا پیوستند و در بیست و دویم جمادی الاولی در سرخس نزول فرمودند و قلعه سرخس را نیز به قهر بگرفتند و بسیاری مقتول شده سه هزار خانوار از تراكمه را به ارض اقدس بردند و غلّات قلعه سرخس را به ارض اقدس حمل نمودند و چندین هزار نفر اسرای شیعه مستخلص گردیدند. پس از آن موكب والا در اواخر ماه رجب به محمودآباد جام كه در تصرّف محمد خان قرائی بود آمد و فورا این ناحیه را مسخّر كردند و حكومت جام و باخزر را به ابراهیم خان حاكم سابق هزاره دادند پس از آن سایر قلاع محمّد خان را متصرّف شده محمّد خان مقیّد و برادران او دستگیر آمدند و حكومت ولایات تربت و برشن و كدكن و محولات و سرجام برعهده سهراب خان گرجی موكول شد و زمام اختیار كار ابراهیم خان هزاره را نیز احتیاطا به دست او دادند. مصطفی خان سمنانی و حسن خان سالاربار روانه دار الخلافه شدند و موكب والا عزیمت ارض اقدس نمود و محمّد خان قرائی با رضا قلی خان زعفرانلو در یك محبس محبوس شدند- هم در این اوان حضرت مستطاب نایب السلطنه با یار محمّد خان امین الدّوله وزیر كامران میرزای افغان حاكم هرات در باب تبعیت كامران میرزا به دولت علیّه و الحاق ایالت هرات به ممالك محروسه گفتگوها فرمودند و فرستاده محمد علی خان خوقندی كه بر كاشغر و ختا استیلا یافته به حضور حضرت معظم آمده مورد تفقدات گردید- هم در این اوان برحسب استدعای حضرت مستطاب نایب السلطنه اعلیحضرت همایون خلعت ایالت خراسان
ص: 1612
را برای نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا (محمد شاه) فرستادند و میرزا موسی نایب رشتی به وزارت شاهزاده معظم برقرار و میرزا صادق نبیره میرزا بزرگ قایم مقام به وزارت جزئیات و معاملات مقرّر گردید و شش فوج سرباز از مشهد و سبزوار و نیشابور و ترشیز گرفتند و خانزاده‌های خراسان به صاحبمنصبی آنها منصوب شدند و چهار هزار سوار از ایلات كرد و ترك خراسان به ملازمت معیّن گشتند و میرزا موسی خان برادر كهتر میرزا ابو القاسم قایم مقام ناظم كل معاملات سركار فیض آثار حضرت رضوی سلام اللّه علیه گردید و بدینوضع كل امور خراسان را حضرت مستطاب نایب السلطنه منظّم فرمودند- نیز از وقایع این سال آنكه محمّد علی خان ایلخانی ایلات فارس به واسطه سعایتی كه میرزا محمّد علی مشیر الملك وزیر فارس از او در خدمت نواب حسینعلی میرزای فرمانفرما نموده بود خایف گردیده در هنگامی كه نواب شاهزاده به بندر بوشهر رفته بودند ایلخانی ایلات خود را كه پنجاه هزار خانوار بودند به جانب كرمان حركت داد و میرزا محمّد حسین وكیل حاكم فسا و دارابجرد نیز با آنها موافقت نمود، نواب فرمانفرما شیخ عبد الرسول خان دریابیگی را برداشته به شیراز آمدند كه به اصلاح اینكار پردازند و از آنطرف امیرزاده سیف الملوك میرزا ابن ظل السلطان حاكم كرمان ایلات را به حوالی كرمان منزل و مرتع داد و میرزا محمد حسین وكیل و میرزا قاسم خان خلج داماد ایلخانی عریضه‌ای از ایلخانی به خراسان به حضور حضرت مستطاب نایب السلطنه بردند و نواب فرمانفرما شیخ عبد الرسول خان را مرخّص و روانه بندر بوشهر كردند كه خود به جهت برگردانیدن ایلات به جانب كرمان روند و شیخ عبد الرّسول خان چون سالم خان حاكم برازجان را در سنوات قبل به قتل رسانیده بود و اهالی دشتستان كمال عداوت را با او داشتند و از خوف فرمانفرما اقدام به خلاف نمی‌كردند در این موقع كه نواب فرمانفرما عزیمت كرمان كرده و مآل سفر معلوم نبود وقت به دست آورده شیخ عبد الرسول خان كه به دالكی رسید دور او را گرفته به جنگ و زد و خورد مشغول گشتند و او را به ضرب گلوله كشتند و اموال او را غارت كردند.
بالجمله نواب فرمانفرما با جمعیتی به طرف كرمان راندند و در ورود به شهر بابك همشیره ایشان كه زوجه مرحوم ابراهیم خان عمزاده حاكم سابق كرمان بود و در
ص: 1613
شهر بابك توقّف داشت نواب فرمانفرما را به شهر دعوت كرد و این شهر را متصرّف شدند و شیخ الاسلام فارس را به طلب ایلخانی فرستادند. ایلخانی به خدمت فرمانفرما آمد ولی ایلات را سیف الملوك میرزا نگاهداری نموده نفرستاد و از آنجا كه اهالی كرمان نیز از سوء سلوك سیف الملوك میرزا شاكی بودند یكروز كه به شكار رفته بود با تقویت باطنی نواب فرمانفرما عصر كه مراجعت نمود او را به شهر كرمان راه ندادند و كار سیف الملوك میرزا منجر به رفتن یزد شد و ایلات فارس متابعت كرده به این مملكت یعنی به فارس رفتند و نواب فرمانفرما به استخلاص قلعه كرمان رفتند. علینقی خان قراگوزلو سرهنگ فوج همدانی از تصرّف دادن شهر ابا نمود نواب والا قلعه را محاصره كرده بگرفتند و ارغون میرزا ابن نواب شجاع السلطنه كه شاهزاده‌ای دلیر بود با مصطفی قلی خان برادر ایلخانی فارس در این واقعه مقتول گشتند و پس از آنكه نواب فرمانفرما قلعه كرمان را مفتوح ساختند اصلا از علینقی خان مؤاخذتی ننموده او را و عیال سیف الملوك میرزا را كه صبیّه محترمه حضرت مستطاب نایب السلطنه بود با كمال احترام روانه یزد فرمودند و نواب هلاكو میرزا فرزند اكبر نواب شجاع السلطنه را با پیشكاری میرزا حسن نظام العلماء به حكمرانی كرمان گذاشته معاودت به فارس نمودند و حضرت مستطاب نایب السلطنه سیف الملوك میرزا و سیف الدوله میرزا را از یزد و كرمان به طهران مأمور نمودند و نواب قهرمان میرزا فرزند خود را به پیشكاری محمد رضا خان فراهانی به حكومت یزد فرستادند- هم در این اوان میرزا ابراهیم مسیحی برادر مهتر منوچهر خان گرجی از جانب ژنرال بارون رازن حكمران گرجستان به دربار همایون آمد و در مراجعت او میرزا محمّد مهدی ابن محمد زكی خان سردار نوری به سفارت تفلیس مأمور شد- نیز گراف سیماناویچ وزیر مختار روس به دربار معلّی آمده بعد از تبلیغ مطالب با اعزاز تمام مراجعت كرد و میرزا الكساندر مترجم او به خراسان رفت كه به حضور حضرت مستطاب نایب السلطنه مشرف شود و هدیه و نامه امپراطور را برساند- هم در این اوان اسرای سرخس را كه پنج هزار نفر بودند به توسط اللهقلی خان توره خوارزمی حضرت مستطاب نایب السلطنه مرخّص فرمودند و در موقعی كه موكب والا عازم هرات بود به دار الخلافه احضار شدند- هم در این سال غلا در اغلب بلاد
ص: 1614
ایران اسباب مشقّت اهالی بود.
اروپا- دول فرانسه و انگلیس و روس اتهن پسر پادشاه باویر را به سلطنت یونان تعیین می‌كنند. (بلژیك)- مزاوجت پادشاه تازه بلژیك با دختر لوی فلیپ پادشاه فرانسه. (انگلیس)- عزل ولنگتن از صدارت و نصب لردگرئی به جای او.
(اسپانیا)- ناخوشی سخت پادشاه و واگذار كردن سلطنت را به زوجه خود.
(فرانسه)- طغیان وبا در این مملكت- فوت دوك دریشتاد پسر ناپلیون اول در شومبرون نزدیكی وینه- فتح بعضی بلاد در الجزایر. (پرتوغال)- غلبه دن‌پدر بر برادر خود و حمایت كردن انگلیس از دن‌پدر- وبای سخت در پرتوغال.
(روس)- غلبه كلّی روس در ورشو و ملقّب شدن بسكویچ به لقب پرنس دورشو.
(عثمانی)- ابراهیم پاشا ابن محمد علی پاشای مصری شام را فتح كرده عكّا را می‌گیرد و حمص و انطاكیه را نیز متصرّف می‌شود و به قنیه تاخته رشید پاشای صدراعظم را شكست داده او را اسیر می‌كند و به طرف اسلامبول می‌راند.
امریكا- (اتائونی)- وبای سخت كه از اروپا به امریكا رفته بود.

[سنه 1249 هجری- سنه 1833 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال حضرت مستطاب نایب السلطنه ولیعهد عباس میرزا كه به دربار همایون احضار شده بودند نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا (محمّد شاه) والی خراسان را در این مملكت گذاشته میرزا موسی نایب رشتی را با پانزده هزار سواره و پیاده به خدمات و اوامر ایشان مأمور و محكوم نموده خود راه دار الخلافه پیش گرفتند. میرزا ابو القاسم قایم مقام و رضا قلی خان كرد زعفرانلو و محمّد خان قرائی و عبد الرضا خان یزدی و محمد تقی خان حاكم ترشیز و مهدیقلی خان برادر محمّد خان قرائی و جعفر قلی خان ولد نجفقلی خان شادلو ملتزم ركاب والا بودند و روز بیست و پنجم محرم به دار الخلافه ورود نمودند و برحسب امر اعلیحضرت صاحبقران فتحعلی شاه جمیع وزرا و شاهزادگان با توپخانه و زنبوركخانه و غیره تا
ص: 1615
دو فرسخی حضرت معظم را استقبال كردند، پس از ادراك حضور خاقانی مرحمتی زیاده از حد درباره حضرت مستطاب نایب السلطنه مبذول شد و چون اعلیحضرت همایون در باغ نگارستان اقامت داشتند برج نوش برای منزل حضرت معظم مقرر گردید و رضا قلی خان و محمّد خان را در ارك محفوظ داشتند و عبد الرضا خان یزدی را در فراشخانه خارج ارك متوقّف ساختند و چون نسبت به شاهزاده محمد ولی میرزا والی سابق یزد خلاف كرده بود به دست كسان شاهزاده به سزای خود رسید و در این اوان باز ایالت یزد با سیف الدوله میرزا شد و نواب قهرمان میرزا و محمّد رضا خان فراهانی مأمور خراسان شدند. محمّد تقی خان عرب‌میش مست مرخّص و ملتزم ركاب حضرت مستطاب نایب السلطنه شد و رضا قلی خان كرد و محمّد خان قرائی را روانه تبریز كردند رضا قلی خان در میانج درگذشت و محمّد خان در تبریز محبوس شد. نواب خسرو میرزا از تبریز آمده و با بعضی از افواج به خراسان رفت- محمّد حسین خان زنگنه ایشیك آقاسی باشی حضرت مستطاب نایب السلطنه و میرزا بابای طبیب تبریزی حكیمباشی خاصّه به سفارت روس و انگلیس مأمور و روانه تبریز شده كه در آنجا تهیّه خود را دیده به محلّ مأموریّت خود روی نمایند- هم در این اوان نواب محمد قلی میرزای ملك‌آرا و محمّد تقی میرزای حسام السلطنه و محمد حسین میرزای حشمت الدوله به واسطه بروز طاعون از ولایات خود به دار الخلافه آمدند و میرزا محمّد تقی علی‌آبادی صاحبدیوان از انشاء ممالك معزول و میرزا محمّد تقی نوائی ابن میرزا رضا قلی نوائی وزیر سابق منشی الممالك شد- هم در این ایّام حضرت مستطاب نایب السلطنه با اجازه همایون عزم بازگشت خراسان فرموده در نوزدهم ربیع الاول حركت كردند و خاقان صاحبقران را تب نوبه عارض شده و به استعمال گنه گنه رفع شد- هم در این اوان نواب حسنعلی میرزای شجاع السلطنه به كرمان بازگشت و حضرت مستطاب نایب السلطنه ده روز در چمن كالپوش توقّف كرده تا بعضی از عساكر و ملتزمین ركاب والا به اردوی معلّی پیوسته آنگاه انتهاض فرمودند و در بسطام مجددا شاهزاده اعظم محمد میرزا (محمّد شاه) را مأمور هرات نمودند و نواب خسرو میرزا با افواج و توپخانه ملتزم ركاب نواب معظم گردید و نجفقلی خان شادلو
ص: 1616
و امیر علینقی خان عرب و امیر اسد اللّه خان در عرض راه هرات به اردوی شاهزاده اعظم پیوستند و میرزا موسی نایب رشتی نیز با پانزده هزار قشون در خدمت نواب مستطاب شاهزاده روانه هرات شد و حضرت مستطاب نایب السلطنه بعد از حركت فرزند اكرم بزرگوار از ارض فیض‌آثار در اوایل جمادی الاولی از خبوشان به مشهد مقدس آمدند و سواره و پیاده كه ملتزم ركاب آن حضرت بودند همراه قایم مقام مأمور شدند كه از دنبال نواب شاهزاده با احتشام روانه هرات گردند- كوسویه و غوریان كه در دست گماشتگان یار محمد خان وزیر كامران افغان بود و یار محمّد خان در ارض اقدس دستگیر، چون اردوی شاهزاده معظم بدین نواحی رسید كوسویه را به یورش گرفتند و متوجّه غوریان شدند. كامران میرزا والی هرات با پنجهزار نفر به استقبال عساكر منصوره آمد و در پل نقره سه فرسخی هرات فئتین تلاقی كرده در اوّل حمله افاغنه مقهور گردیده به هرات گریختند و اردوی والا به نیم فرسخی هرات نزول نمود و قایم مقام در حین عبور دو هزار نفر به محاصره غوریان گذاشته و خود به حضور نواب شاهزاده اعظم آمد، و كامران میرزا بار دیگر لشكری جرّار به مقاتلت و مقابلت سپاه منصور فرستاده این دفعه نیز مغلوب و منكوب شده فرار كردند مقارن این احوال قلوب اهل مملكت گرفتار فزع و اهوال گردید- تبیین آنكه سابقا حضرت مستطاب نایب السلطنه را ورم كلیه‌ای عارض و رفع شده بود در هنگام حركت و معاودت به خراسان آن ناخوشی عود كرده و اطبای مخصوص كه همیشه ملتزم ركاب آن حضرت بودند در اینوقت عقب مانده بنابراین بیماری اشتداد بهمرسانید و منجر به اسهال كبد شد. حضرت مستطاب شاهزاده مملكت‌ستان نایب السلطنه و ولیعهد دولت علیّه ایران عباس میرزا كه از بزرگی عرصه جهان بر او تنگ بود پس از وصایا و بیانات متقنه شب پنجشنبه دهم ماه جمادی الثانیه راه غرفات جنان پیش گرفت و در روضه مقدسه حضرت رضا علیه آلاف التحیّة و الثناء مدفون گردید:
در دل خاكش نهان كردند و می‌گفت آسمان‌از سر رشك و حسد یا لیتنی كنت تراب مدّت عمر شریف حضرت شاهزاده مرحوم طاب‌ثراه چهل و هفت سال و
ص: 1617
اولاد ذكور ایشان بیست و شش نفر و اناث بیست و یك نفر و اسامی پسران با عزّ و شأن حضرت شاهزاده از این قرار است:
نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا (محمّد شاه)- نواب بهرام میرزا معز الدوله- نواب جهانگیر میرزا- نواب بهمن میرزا- نواب فریدون میرزا- نواب اسكندر میرزا- نواب خسرو میرزا- نواب قهرمان میرزا- نواب اردشیر میرزا ركن الدوله- نواب احمد میرزا- نواب سلطان مراد میرزا (حاجی حسام السلطنه)- نواب فرهاد میرزا (حاجی معتمد الدوله)- نواب فیروز میرزا (فرمانفرما)- نواب منوچهر میرزا- نواب جعفر قلی میرزا- نواب لطف اللّه میرزا- نواب حمزه میرزا (حشمة الدوله)- نواب مصطفی قلی میرزا- نواب خانلر میرزا (احتشام الدوله)- نواب عبد اللّه میرزا- نواب مهدیقلی میرزا- نواب ایلدرم بایزید میرزا- نواب محمّد رحیم میرزا (ضیاء الدوله)- نواب بهادر میرزا- نواب محمّد كریم میرزا- نواب جعفر خان.
مآثر معظمه حضرت ولیعهد رضوان جایگاه از ابنیه معتبره مثل قلعه عباس‌آباد در كنار رود ارس و خاك نخجوان، و قلعه اردبیل، و قلعه تبریز، و قلعه خوی، و قلعه كوردشت در كنار ارس و كنار قراجه‌داغ و غیرها. و عزم و حزم و نشر عدل و انصاف و لشكركشی و مملكت‌ستانی و قوانین كشورداری و بزرگی و بزرگواری و ملاطفت با رعایا و برایا و مخصوصا ترتیب نظام جدید و اشاعه صنایع خاصه صنعت انطباع و غیره چندانست كه فی الحقیقه كتابی جداگانه باید تا وفا به نگارش آن نماید و نعم ماقال:
ماهزّ عطفیه بین البیض و الاسل‌مثل الخلیفة عبّاس بن فتحعلی بالجمله این خبر وحشت‌اثر را میرزا علینقی ركن ملازم اللهیار خان آصف الدوله به دار الخلافه رساند و كسی را یارا نبود كه به عرض حضور همایون رساند تا دو تن از شاهزادگان خوردسال لب به این مقال محنت اشتمال گشودند و انتشار این رزیّت نه‌تنها خاقان كشورستان و خانواده سلطنت را سوگوار كرد بلكه عموم اهل ایران قرین تحسّر و ملال و دوچار تأسّف و كلال گردیدند و به تعزیت و فاتحه‌خوانی پرداختند. و از آن طرف نواب شاهزاده اعظم محمد میرزا برحسب
ص: 1618
مصلحت وقت با كامران میرزای افغان گفتگوی صلحی كرده با قلبی محزون و خاطری اندوهگین از رود هرات حركت نمودند و در منزل كوسویه دویست خانوار سكنه آنجا را كوچانیده به امیر اسد اللّه خان عرب حاكم قاینات سپردند و خوانین عرب را مرخّص فرموده در رباط كافر قلعه نیز دسته‌جات سواره ركابی را رخصت دادند و در اواخر جمادی الثانیه وارد مشهد مقدس شدند و به عزاداری پرداختند و پس از چندی نجفقلی خان شادلو با فرستاده كامران میرزای افغان به حضور والا مشرف شده پانزده هزار تومان و پنجاه بسته شال كشمیری پیشكشی كامران میرزا را تقدیم نمود- امّا اعلیحضرت صاحبقران نظر به پاس خدمات ولیعهد جنّت مهد طاب ثراه و لیاقت و بزرگواری نواب شاهزاده اعظم محمّد میرزا ولایت خراسان و ولایت آذربایجان را به نواب مستطاب معظم دادند و یكصد دست خلعت مصحوب محمّد خان قاجار دولو خال حضرت شاهزاده اعظم به خراسان ارسال داشتند و میرزا محمّد خان بیگلربیگی ولد آصف الدوله نیز با یكصد دست خلعت به آذربایجان رفته عزاداران دو ولایت را از لباس سیاه بیرون آوردند- هم در این سال نواب حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس آقابابا خان مازندرانی را به گرفتن مرتضی خان ایل بیگی فارس مأمور نموده او را در قلاع فیروزآباد گرفته و چون ایل بیگی زخم گلوله برداشته بود بعد از رسیدن به شیراز درگذشت و محمّد علی خان ایلخانی برادر مهتر او را با میرزا علی اكبر قوام الملك در شهر شیراز محبوس داشتند- هم در این سال در ایّام نوروز بیست و چهار معلّم انگلیسی كه یك نفر از آنها كلنل یعنی سرهنگ بود از هندوستان برای مشق سپاه ظفرهمراه به ایران آمدند- هم در این سال موكب همایون به زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها رفته به تعمیر طاق و رواق بقعه مباركه حكم فرمودند و بعد از مراجعت سور نواب سلطان محمّد میرزای سیف الدوله حاكم اصفهان و جشن عروسی شاهزاده فرّخ‌سیر میرزا و نواب صاحبقران میرزا گرفته شد. و حسینعلی خان معیر الممالك ابن دوستعلی خان بسطامی و سلیمان خان افشار به شرف مصاهرت حضرت خاقان مشرف گشتند- هم در این اوان نواب خسرو میرزا در آق‌دربند با تركمانان به منازعه پرداخته و غالب آمد و غروری بهم رسانیده به اغوای بعضی بی‌اذن نواب شاهزاده اعظم والی
ص: 1619
خراسان به دار الخلافه آمد و مورد قهر اعلیحضرت خاقان گردیده در خانه عمّ خود نواب ظل السلطان اقامت گزید- هم در این سال ارستوف نامی از جانب دولت روس به تعزیت ولیعهد خلدمكان اسكنه اللّه فی روضات الجنان مأمور شد و در اوایل سال بعد به دار الخلافه آمد.
اروپا- (آلمان)- ملاقات سلاطین روس و پروس و اطریش. (انگلیس)- اكنل ارلند را بر ضدّ انگلیس می‌شوراند. (اسپانیول)- دنكارلس برادر پادشاه خود را به سلطنت اسپانیول برقرار می‌سازد- فردیناند هفتم پادشاه اسپانیول در حالت مرض دختر چهار ساله خود ایزابل را به سلطنت جلوس می‌دهد و زوجه خود را نایب السلطنه او قرار داده فرانسه و انگلیس ملكه چهار ساله را به سلطنت می‌شناسد- جمعیّت اسپانیا در این سال بیست و چهار كرور و صد هزار نفر است.
(فرانسه)- پادشاه مصمّم است كه به جهت حفظ شهر قلعه‌جات نظامی مجرّد دور شهر پاریس بسازد- در الجزایر امیر عبد القادر امیر مسقرا اعراب را بر ضدّ فرانسه می‌شوراند و پانزده سال مدّت شورش الجزایر است. (یونان)- ورود اتهن پادشاه- بنیان وضع سلطنت- آتن پایتخت دولت می‌شود- ایجاد نشان سور- قشون فرانسه بعد از پنج سال توقّف در یونان آنجا را تخلیه می‌كنند. (ایطالیا)- مازینی نام جوانان ایطالیا را به شورش اغوا می‌كند. (پرتوغال)- منازعه میان دو برادر كه دن‌پدر و دن‌میگل باشد- كمك انگلیس به دن‌پدر. دن‌پدر لیزبن پایتخت پرتوغال را می‌گیرد و دناماریا دختر چهارده ساله خود را ملكه پرتوغال می‌كند.
(روس و عثمانی)- روس به سلطان عثمانی بر ضدّ ابراهیم پاشا كمك می‌كند- سفاین روس تا بسفر به كمك سلطان می‌آیند- قشون زیاد روس راه اسلامبول را كه ابراهیم پاشا به آنطرف می‌آید حفظ می‌كنند- معاهده دوستی مابین دولتین روس و عثمانی- فرانسه و انگلیس كه از این مصالحه مكدّراند با محمّد علی پاشا اظهار دوستی می‌كنند و او را بر ضدّ سلطان محرّك می‌شوند.
امریكا- (مكزیك)- بروز وبا در این مملكت.
ص: 1620

[سنه 1250 هجری- سنه 1834 مسیحی]

اشاره

آسیا- (ایران)- در اوایل این سال نواب شاهزاده اعظم محمّد میرزا (محمّد شاه) از خراسان به دار الخلافه آمده روز دوازدهم ماه صفر جشنی ملوكانه در نگارستان آراسته بنابر خدمات و زحمات ولیعهد فردوس مهد انار اللّه برهانه و آراستگی ذات پسندیده صفات شاهزاده معظم محمّد میرزا ولایتعهد دولت علیّه را اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه به ایشان مخصوص داشتند و با وجود اولاد كبار این رتبت و شرافت را خاص حضرت شاهزاده اعظم دانستند و مقرّر شد كه به سرپرستی و نظم آذربایجان روانه تبریز شوند و پس از انتظام این مملكت متوجه خراسان گردند- نواب خسرو میرزا با ندامت به خدمت آمد و میرزا محمّد پسر میرزا ابو القاسم قایم مقام به وزارت آذربایجان معیّن شد و روز شانزدهم صفر موكب حضرت شاهزاده اعظم محمّد میرزا (محمّد شاه) به عزم تبریز انتهاض فرمود و نواب سلطان مراد میرزا كه به ایالت قراجه‌داغ و مضافات اختصاص داشت به استقبال موكب والا به اوجان آمده مورد تفقّدات گردید- همچنین نواب اردشیر میرزا كه مأمور نظم گروس و صاین‌قلعه بود در قزوین به اردوی حضرت معظم پیوست و بعد از التفات زیاد از زنجان رخصت انصراف یافت- و میرزا ابو القاسم قایم مقام نیز در بیست و یكم صفر از دنبال اردوی والا راه تبریز پیش گرفت و بنابرخلاف جهانگیر میرزا و خسرو میرزا آنها را به اردبیل روانه و مقیّد نمودند- هم در این سال در نهم جمادی الاولی موكب خاقان كشورستان به عزم اصفهان انتهاض فرموده در چهارم جمادی الثانیه در باغ سعادت‌آباد اصفهان نزول اجلال فرمودند و نواب سلطان محمّد میرزای سیف الدوله با قشونی به سرداری اللهیار خان آصف الدوله به تنبیه بختیاری مأمور شد، و نواب حسینعلی میرزا فرمانفرمای فارس به حضور همایون مشرف آمد و مقرّر شد نواب محمّد تقی میرزا با نواب فرمانفرما به شیراز رفته محصّل مالیات چهار ساله فارس باشد و عبد اللّه خان امین الدوله نیز با هفتهزار سواره و پیاده بعد از دو سه روز از قفای آنها روانه شده كه حساب فارس را بطور دقت
ص: 1621
رسیدگی و تفریغ نماید- مقارن این حال مزاج مبارك اعلیحضرت خاقان صاحبقران فتحعلی شاه از طریق استقامت منحرف گردید و عصر پنجشنبه نوزدهم ماه جمادی الآخره این سال در عمارت هفت دست در خارج شهر اصفهان به بهشت جاودان روان شدند. و از سنوح این حادثه غم‌افزا اشك تحسّر از دیده پیر و برنا چون رود زنده‌رود جاری گشت. شاهزادگان نعش مطهّر حضرت خاقان را پس از تغسیل و تكفین در تخت روان گذاشته به قم حمل نمودند و در بقعه‌ای كه یكسال قبل به امر خود خاقان مغفور ساخته شده بود دفن كردند- مدت عمر خاقان مغفور طاب‌ثراه به روایت اصحّ شصت و شش سال است چه؛ ولادت ایشان را نواب مستطاب والا حاجی معتمد الدوله در جام جم در هزار و صد و هشتاد و پنج نوشته‌اند و مدت سلطنت سی و هشت سال و پنج ماه- و مآثر كریمه و آثار معظمه خاقان مغفور البسه اللّه تعالی حلل النور از قبیل تذهیب ایوان و قبّه حضرت سیّد الشهداء علیه السلام كه مبلغ پنجاه هزار تومان خرج آن شد و نصب ضریح نقره در آن حرم محترم كه به بیست هزار تومان تمام شد و بنای قبّه و بارگاه حضرت عبّاس علیه السّلام كه چهل هزار تومان صرف آن شده و پنج عدد قندیل طلا كه به وزن چهارده من تبریز می‌باشد برای حرم حضرت رضا علیه السلام و دو ضریح نقره كه هریك ده هزار تومان تمام شده یكی برای حضرت عبد العظیم و دیگری برای امامزاده سیّد میر احمد ابن امام موسی كاظم علیه السّلام، و بنای قبّه حضرت معصومه سلام اللّه علیها و صحن مقدّسه و اتمام درب مینا و ضریح آن حضرت و بنای مدرسه دار الشفا در طهران و تعمیر سدّ قم كه مخارج جمله به یكصد هزار تومان رسید و بنای صحن جدید در جنب روضه حضرت علی بن موسی الرضا علیه آلاف التحیّة و الثناء و اهدای قندیل مرصّع و قندیل طلا به آن روضه منوّره كه اینها نیز به چهل هزار تومان تمام شد و بنای جامع دار الخلافه و جامع سمنان و غیرها و بذل عطایای وافره كه از جمله عطای سی هزار تومان قرض میرزا عبد الوهّاب معتمد الدوله و بذل ششهزار تومان صله شش قصیده است به مرحوم فتحعلی خان ملك الشعراء و غیر از اینها بسیار است و از خصایص آن پادشاه رضوان جایگاه كثرت اولاد است كه ذكورا اناثا دویست و شصت نفر از صلب آن شهریار تاجور به عرصه عالم قدم
ص: 1622
نهادند و یكصد و پنجاه و نه نفر از ایشان در زمان حیات پدر راه عالم دیگر گرفتند.

اسامی اولاد خاقان مغفور اسكنه اللّه فی ریاض السّرور

حضرت عباس میرزا نایب السلطنه كه روز چهارشنبه چهارم ذیحجّه در سال یكهزار و دویست و سه هجری در محال نوای مازندران از بطن دختر فتحعلی خان دولوی قاجار متولّد شد- نواب محمد علی میرزا كه متخلّص به دولت بود و دولت شاه لقب داشت شب هفتم ربیع الثانی سال یكهزار و دویست و سه هجری در قصبه نوا متولّد شد- محمّد قلی میرزا كه ملك‌آرا لقب داشت و در اشعار خسروی تخلّص می‌نمود چهارشنبه بیست و دویّم رمضان سال هزار و دویست و سه هجری در قصبه نوا متولّد شد- محمّد ولی میرزا روز جمعه غرّه شهر شوال در سال یكهزار و دویست و سه هجری متولّد شد- حسینعلی میرزای فرمانفرما در سال یكهزار و دویست و سه هجری روز عید اضحی در قصبه نوا متولّد شد- حسنعلی میرزای شجاع السلطنه برادر اعیانی فرمانفرما جمعه غرّه ذیحجّه سنه یكهزار و دویست و چهار هجری متولّد شد و در اشعار شكسته تخلّص می‌نمود- محمّد تقی میرزای حسام السلطنه روز شنبه ششم شهر صفر سال هزار و دویست و شش هجری متولّد شد و در اشعار شوكت تخلّص می‌كرد- علینقی میرزای ركن الدوله پنجشنبه نوزدهم شهر شوّال در سال یكهزار و دویست و هفت هجری متولّد شد- شیخعلی میرزا ملقّب به شیخ الملوك شب چهارشنبه دهم رجب سال یكهزار و دویست و ده هجری متولّد شد- علی شاه ملقّب به ظلّ السلطان سه‌شنبه شهر شعبان سنه یكهزار و دویست و ده هجری متولّد شد و او برادر اعیانی نایب السلطنه است- عبد اللّه میرزا كه دارا تخلّص می‌نمود جمعه بیست و چهارم جمادی الاولی سال یكهزار و دویست و یازده هجری متولّد شد- امام ویردی میرزا ملقّب به ایلخانی برادر اعیانی ركن الدوله شب چهارشنبه چهاردهم شوال سال هزار و دویست و یازده هجری متولّد شد- محمّد رضا میرزا در اشعار افسر تخلّص كرده روز دوشنبه سیّم ذیقعده سال هزار و دویست و یازده هجری متولّد شد- حیدر قلی میرزا جمعه پانزدهم صفر سال هزار و دویست و چهارده هجری متولّد شد و در اشعار خاور تخلّص نمود-
ص: 1623
محمود میرزا دوشنبه دوازدهم صفر سنه هزار و دویست و چهارده متولّد شد و در اشعار تخلّص به اسم می‌نمود- همایون میرزا شب جمعه بیست و هشتم جمادی الآخره سال هزار و دویست و شانزده هجری متولّد شد و در اشعار حشمت تخلّص می‌نمود- اللّه ویردی میرزا شب سه‌شنبه بیست و سیّم شهر رمضان از مادر بزاد و سال هجرت هزار و دویست و شانزده بود و در اشعار بیضا تخلّص دارد- اسمعیل میرزا شب جمعه چهاردهم شعبان سال هزار و دویست و هفده متولّد شد- احمد علی میرزا روز جمعه ششم شوال سال هزار و دویست و هیجده متولّد شد و او برادر اعیانی شاهزاده محمود است در اشعار به نام خود تخلّص كند- علیرضا میرزا برادر اعیانی شاهزاده محمّد رضا میرزا است شب سه‌شنبه ششم ذیقعده هزار و دویست و هیجده متولد شد- كیقباد میرزا شب جمعه نوزدهم صفر سنه هزار و دویست و بیست و یك هجری متولّد شد- بهرام میرزا شب پنجشنبه پنجم ربیع الاول هزار و دویست و بیست و یك هجری متولّد شد- شاپور میرزا شب چهارشنبه سیزدهم صفر هزار و دویست و بیست و دو هجری متولّد شد- ملك قاسم میرزا روز چهارشنبه دویّم جمادی الآخره سال یكهزار و دویست و بیست و دو هجری متولّد شد- منوچهر میرزا شب جمعه چهارم جمادی الآخره متولّد شد در سال هزار و دویست و بیست و دو هجری- هرمز میرزا شب دوشنبه چهاردهم جمادی الاولی سنه هزار و دویست و بیست و دو هجری متولّد شد- ایرج میرزا پنجشنبه غره جمادی الآخره سال هزار و دویست و بیست و دو هجری متولّد شد- كیكاوس میرزا روز جمعه هیجدهم شوّال سنه هزار و دویست و بیست و دو متولّد شد- شاهقلی میرزا چهارشنبه یازدهم محرّم سال هزار و دویست و بیست و سه هجری متولّد شد- محمد مهدی میرزا شب یكشنبه غرّه شوّال سنه هزار و دویست و سی و سه هجری متولّد شد- كیخسرو میرزا كه برادر اعیانی كیكاوس میرزا است- كیومرث میرزای ایلخانی ملقّب به ابو الملوك روز سه‌شنبه بیست و پنجم جمادی الآخره سال هزار و دویست و بیست و چهار هجری متولّد شد- جهانشاه میرزا او نیز برادر اعیانی شاهزاده محمود است یكشنبه بیست و پنجم رمضان سال یكهزار و دویست و بیست و چهار هجری متولّد شد- سلیمان میرزا سه‌شنبه چهارم
ص: 1624
محرّم سال هزار و دویست و بیست و پنج هجری متولّد شد- فتح اللّه میرزا چهارشنبه نهم رجب سال هزار و دویست و بیست و شش هجری متولّد شد و ملقّب به شعاع السلطنه بوده است- ملك منصور میرزا برادر اعیانی ملك قاسم میرزا است سه‌شنبه بیست و دویم رجب سال یكهزار و دویست و بیست و شش هجری متولّد شد- بهمن میرزا ملقّب به بهاء الدوله شب یكشنبه بیست و سیّم شوّال سال هزار و دویست و بیست و شش هجری متولّد شد- سلطان محمّد میرزا ملقب به سیف الدوله است میلادش روز پنجشنبه بیست و ششم جمادی الاولی سال هزار و دویست و بیست و هشت هجری- سلطان سلیم میرزا شب پنجشنبه بیست و ششم شوال هزار و دویست و بیست و هشت هجری متولّد شد- سلطان مصطفی میرزا جمعه یازدهم ذیقعده هزار و دویست و بیست و هشت هجری متولّد شد- سلطان ابراهیم میرزا شنبه نوزدهم جمادی الآخره سال هزار و دویست و بیست و هشت هجری متولّد شد- سیف اللّه میرزا برادر اعیانی بهاء الدوله است سه‌شنبه چهاردهم رجب سنه یكهزار و دویست و بیست و نه متولّد شد- یحیی میرزا شب سه‌شنبه غرّه محرّم سنه هزار و دویست و سی و سه هجری متولّد شد- زكریا میرزا شب شنبه بیست و ششم ربیع الاول سنه هزار و دویست و سی و چهار هجری متولّد شد برادر اعیانی یحیی میرزا است- محمد امین میرزا روز دوشنبه دهم ربیع الثانی هزار و دویست و سی و چهار متولّد شد- سلطان حمزه میرزا شب چهارشنبه بیست و یكم رمضان سال هزار و دویست و سی و چهار متولّد شد- فرخ میرزا برادر اعیانی سلطان محمد میرزا و ملقّب به نیّر الدوله است- سلطان احمد میرزا ملقّب به عضد الدوله است جمعه نوزدهم ذیقعده هزار و دویست و سی و نه متولّد شد- صاحبقران میرزا- طهمورث میرزا جمعه هفدهم جمادی الاولی سنه هزار و دویست و سی و پنج متولّد شد- حسینقلی خان ملقّب به جهانسوز شاه برادر اعیانی یحیی میرزا است- محمّد هادی میرزا برادر اعیانی محمّد امین میرزا است- پرویز میرزا- علیقلی میرزا اعتضاد السلطنه- عباسقلی میرزا و او برادر اعیانی علیقلی میرزا است- كامران میرزا- اورنگ‌زیب میرزا- سلطان جلال الدین میرزا- امان اللّه میرزا- سلطان حسین میرزا.
ص: 1625

اسامی بنات خاقان مغفور البسه اللّه حلل النّور

همایون سلطان مشهور به خانم خانمان ملقّب به نواب متعالیه از مادر شاهزاده حسینعلی میرزا است و او ضجیع ظهیر الدوله ابراهیم خان قاجار حكمران كرمان بود- شاهزاده بیگم جان هم از مادر فرمانفرما است در سرای امیر محمّد قاسم خان قوانلو بود- سیّد بیگم كه همدم سلطان لقب دارد هم از مادر فرمانفرما است به حباله نكاح محمّد زكی خان نوری سردار فارس درآمد- ام سلمه مشهور به گلین خانم از مادر شاهزاده محمّد علی میرزا است خط نسخ را نیكو نوشت و چند مجلّد قرآن مجید را نگار داده در عتبات ائمّه دین علیهم السلام موقوف داشت ضجیع برادرزاده شهریار زین العابدین خان گشت- مرصّع خانم «1» از مادر حسام السلطنه و زن اللهیار خان آصف الدوله بوده است- فخرجهان خانم مشهور به فخر الدوله از مادر شاهزاده شعاع السلطنه است روزی چند در سرای میرزا محمّد خان پسر حسینقلی خان برادر شهریار بود و از وی جدائی جست- شاه بیگم مشهور به ضیاء السلطنه از مادر شاهزاده محمود است بعد از پدر ضجیع میرزا مسعود وزیر دول خارجه شد- سلطان بیگم هم از مادر ضیاء السلطنه است روزی چند با پسر مهدیقلی خان دولو همسر و هم‌بستر بود و در جوانی وداع جهان گفت- گوهر ملك خانم با ولیعهد دولت نایب السلطنه از یك مادر است نخست در سرای محمّد امین خان قاجار نسقچی باشی بود و از پس او ضجیع میرزا ابو القاسم قایم مقام گشت- زینب خانم از مادر محمّد قلی میرزای ملك‌آرا است و ملقّب به حاجی شاه شده ضجیع اسمعیل خان پسر اعتضاد الدوله «2» سلیمان خان قوانلو بوده است-
______________________________
(1). در ناسخ التواریخ: مریم خانم- آنچه مسلّم است دختری كه زن اللّه‌یار خان آصف الدوله شده مریم خانم است. مرصع خانم زن محمّد قلی خان آصف الدوله ثانی پسر اللّه‌یار خان شده است (ر. ك.
تاریخ عضدی، چاپ آقای دكتر نوائی، ص 251 توضیحات ایشان). در این فهرست نام مرصع خانم نیامده است.
(2). ناسخ: نظام الدوله- آقای دكتر نوائی نیز در توضیحات خود بر تاریخ عضدی، ص 296، نوشته‌اند:
«زینب خانم ... در حباله نكاح اسماعیل خان پسر نظام الدوله سلیمان خان قوانلو امیر كبیر بود». امّا به
ص: 1626
خدیجه خانم هم از مادر ملك‌آرا است ضجیع محمّد باقر خان پسر حسینقلی خان برادر شهریار بوده است- طیغان خانم «3» به حباله نكاح موسی خان قوانلو درآمد- عزّت نسا خانم با برادرزاده شهریار موسی خان پسر حسینقلی خان هم‌بستر گشت- شمس بانو خانم ضجیع میرزا موسی خان برادر میرزا ابو القاسم قایم مقام شد- خدیجه سلطان مشهور به عصمت الدوله ضجیع ابراهیم خان ناظر پسر حاجی محمّد حسین خان صدراعظم اصفهانی بوده است- درخشنده گوهر خانم ضجیع میرزا اسمعیل خان پسر میرزا خانلر حلال خور مازندرانی منشی الممالك با شاهزاده اسمعیل میرزا از یك بطن است- گوهر شاه بیگم در سرای علی محمّد خان قاجار دولّو بوده است- شاه سلطان خانم ضجیع محمّد صادق خان قوانلو پسر مهر علی خان «4» و نوه مرتضی قلی خان عمّ شهریار بوده است- شاه گوهر خانم ضجیع رستم خان پسر ابراهیم خان عم‌زاده شهریار بوده است- تاجلی بیگم خانم از مادر شعاع السلطنه و زوجه نصر اللّه خان پسر ظهیر الدوله ابراهیم خان قوانلو بوده است- حسن جهان خانم مشهور به والیه وی نیز از مادر شعاع السلطنه است ضجیع خسرو خان والی كردستان شد- ماه بیگم خانم به حباله نكاح غلامحسین خان سپهدار عراق درآمد- سرو جهان خانم زوجه آقا خان حاكم محلّات بوده است- خورشید خانم زوجه عباسقلی خان سركرده جماعت افشار خمسه بوده است- مولود سلطان خانم زوجه رضا قلی خان پسر اسمعیل خان سردار دامغانی بود، از او جدائی جست و به سرای حاجی حسن خان پسر ذو الفقار خان پسر عم شوهر نخستین رفت- عالیه سلطان خانم زوجه علی خان دامغانی میرآخور شهریار شد- زبیده خانم زوجه علی خان قراگوزلو
______________________________
نظر می‌رسد متن صحیح باشد. در شرح حالی كه در رجال بامداد، جلد 2، ص 118، از سلیمان خان قاجار قوانلو آمده لقب او همه‌جا اعتضاد الدوله است و مخصوصا می‌نویسد: «در سال 1204 ملقب به اعتضاد الدوله شد» و در همین تاریخ عضدی، ص 52، سلیمان خان اعتضاد الدوله آمده است.
(3). در ناسخ التواریخ: طغیان خانم- امّا به نظر می‌رسد متن صحیح باشد. در تاریخ عضدی طیغون خانم آمده است.
(4). در ناسخ التواریخ: ضجیع محمّد صادق خان قوانلو پسر مرتضی قلی خان- امّا به نظر می‌رسد متن صحیح باشد. توضیحات آقای نوائی بر تاریخ عضدی، ص 205، نیز صحت متن را تأیید می‌كند.
ص: 1627
بوده است- خورشید كلاه از مادر سیف الدوله است ضجیع میرزا علی محمّد خان نظام الدوله پسر عبد اللّه خان امین الدوله گشت- شیرین جان خانم او نیز از مادر سیف الدوله است و در سرای مهدیقلی خان پسر حسین خان سردار بوده است- قیصر خانم از مادر یحیی میرزا است زوجه سلیمان خان افشار قاسملو بوده است- سلطان خانم هم از مادر یحیی میرزا و زوجه جهانگیر خان افشار ارومی بوده است- آغا بیگم زوجه میرزا علی هزارجریبی ملّاباشی بوده است- شاه جهان خانم مشهور به خان بی‌بی زوجه میرزا عبد الباقی منجم‌باشی گیلانی بوده است- فرخ سلطان خانم از مادر شاپور میرزا و زوجه میرزا غلامشاه پیشخدمت‌باشی بوده است- ماه‌نوش لب خانم زوجه امیر دیوان میرزا نبی خان قزوینی بوده است- حبّ نبات خانم از مادر محمّد مهدی میرزاست برادرزاده شهریار میرزا محمّد خان بعد از جدائی از فخر الدوله او را به حباله نكاح درآورد- پاشا خانم هم از مادر محمد مهدی میرزا است و به نكاح سهراب خان گرجی درآمد. فرزانه بیگم هم از مادر محمّد مهدی میرزا و زوجه حسینعلی خان معیر الممالك بوده است- مهرجهان خانم هم از مادر محمد مهدی میرزا است و بعد از فوت شاهنشاه زوجه زین العابدین خان پسر قاسم خان هزارجریبی قوللر آقاسی شد- سلطان خانم از مادر ملك ایرج میرزا و زوجه محمّد باقر خان دولو بیگلربیگی بوده است- خاور سلطان بیگم از مادر علیقلی میرزا است و بعد از فوت شهریار به حباله نكاح میرزا نظر علی حكیمباشی قزوینی درآمد- ملك‌زاده زن محمود خان رشتی است- رخساره بیگم بعد از فوت پدر زوجه محمّد خان ایروانی امیرتومان شد- خرّم بهار خانم احترام الدوله از مادر كامران میرزا و زن صاحبدیوان است- بزم‌آرا خانم او نیز از مادر كامران میرزا عروس حسنعلی خان شاهسون است- ماه تابان قمر السّلطنه با زوجه میرزا نبی خان از یك مادر است و زن میرزا حسین خان سپهسالار مرحوم- بدرجهان خانم ملقّب به ماه باجی و او نیز از مادر یحیی میرزا است و زن محبعلی خان ماكوئی بوده- خلاصه پس از انتقال و ارتحال خاقان بیهمال نوبت سلطنت به شهریار ملكوتی خصال اعلیحضرت محمّد شاه رسید.
نواب مستطاب والا حاجی معتمد الدوله در كتاب جام جم می‌فرمایند:
ص: 1628
«خبر فوت خاقان مغفور در بیست و هشتم جمادی الآخره به تبریز رسید اعلیحضرت همایون محمّد شاه كه ولایتعهد داشتند در شب یكشنبه هفتم رجب در تبریز جلوس فرمودند و روز چهاردهم رجب از این شهر حركت نمودند و كمل صاحب ایلچی دولت انگلیس و غراف سمنوویچ وزیر مختار روس نیز در ركاب اعلی بودند، ولنزی صاحب با لشكر انبوه و توپخانه مباركه در مقدّمه روان شد و در نوزدهم ماه شعبان به دار الخلافه باهره ورود و نزول اجلال فرمودند و باغ نگارستان از قدوم همایون رشك نگارستان چین شد و در مدّت چهار ماه كل شاهزادگان اطراف طوعا كرها به خاكپای همایون آمدند و نواب ظلّ السلطان كه در ایّام فترت بر تخت جلوس كرده بود و انباشته‌ها را آكنده، و گذاشته‌ها را پراكنده ناچار زنان را شفیع نموده به همراهی فخر الدّوله عمّه مكرّمه شاهنشاه و همشیرگان سركار اقدس كه عروسان او بودند در نگارستان به حضور مشرّف شد و مشمول مراحم شاهنشاهی گردید و میرزا ابو القاسم قایم مقام به عرض رسانید- ارحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه النساء- و آنچه كه به تحقیق پیوست در ظرف چهل روز حكمرانی هفتصد هزار تومان نقد سوای جنس از خزانه عامره درآورده به بیهوده صرف شده بود- و سركار اقدس اعلی شب جمعه دویّم رمضان المبارك نیمساعت به طلوع آفتاب مانده از دروازه قزوین به دار الخلافه مهین نزول اجلال فرمودند و بیشتر مایه تحریض ظل السلطان بر اینكار مرحوم میرزا ابو الحسن خان وزیر امور خارجه و نواب ركن الدوله بود و الّا خودشان خلاف وصیّت خاقان خلدمكان نمی‌كردند.» انتهی.
از حوادث اینسال چنانكه ذكر شد جلوس شاهزاده علی خان است كه خود را عادلشاه نامید و بعضی از شاهزادگان و امرای دربار طوعا كرها اطاعت او نمودند و او نواب علینقی میرزای ركن الدوله را برای مصالحه، و امامویردی میرزای ایلخانی را برای محاربه با پانزده هزار نفر پیاده و سواره و توپخانه و قورخانه مأمور آذربایجان كرد- نیز شاهزاده حسینعلی میرزای فرمانفرمای فارس به تحریك برادران و اعیان مملكت در شیراز جلوس كرد و می‌خواست حسنعلی میرزای شجاع السلطنه را به تسخیر عراق فرستد- امّا اعلیحضرت اقدس همایون محمّد شاه بعد از جلوس
ص: 1629
در تبریز جهانگیر میرزا و خسرو میرزا و احمد میرزا و مصطفی میرزا [را] كه آثار خلاف از وجنات حالشان پدیدار بود به قلعه اردبیل فرستاده موقوف داشتند، و محمّد خان امیر نظام كه در سرحدّ ولایت ایران و ارزنة الروم با محمد اسعد پاشا گفتگوی استرداد اموال منهوبه تجار متعلقه به دولت علیّه ایران را در میان داشت در این وقت به امر همایون به تبریز بازگشت و با نواب فریدون میرزا نایب الایاله آذربایجان در این شهر بماند و هنگام حركت موكب اعلی از تبریز جهانگیر میرزا و خسرو میرزا از طریق خلاف به راه بی‌بصری رفتند، و موكب همایون با شش هزار لشكر پیاده نظام و چهار عرّاده توپ و سه هزار سوار جرّار از تبریز عزیمت دار الخلافه فرمود، و نواب بهمن میرزا كه در اردبیل حكومت داشت با فوج بهادران در منزل میانج به تقبیل ركاب اعلی فایز گشت، و نواب ركن الدوله در نیك‌پی و سرچم به اردوی اعلی پیوسته اظهار داشت كه اعلیحضرت پادشاهی به آذربایجان قناعت كرده باقی ممالك ایران به عادلشاه تفویض شود، بنابراین عرض سخیف از حضور اعلی محروم و در مكان خود موقوف آمد- نیز در عرض راه نواب شعاع السّلطنه فتح اللّه میرزا با سیورسات و پیشكشی به حضور آمد و حكومت خمسه یافت- و در خرّم‌دره منوچهر خان معتمد الدوله با دو هزار سوار و جمعی تفنگچی و چهل هزار تومان پیشكشی به ركاب اعلی پیوسته مورد الطاف ملوكانه گشت- و فضلعلی خان قراباغی با دو هزار سوار و پانصد غلام خاصه و پنج عرّاده توپ از زنجان بطور مقدمة الجیش گشته روانه شد و در منزل سیاه‌دهن به مقدمه سپاه امامویردی میرزای ایلخانی رسیده آنها را مقهور كرد پس از آن سران سپاه همه به ركاب اعلی پیوستند و امامویردی میرزا نیز ناچار روی نیاز به دربار همایون آورده ملتزم خدمت گردید، و آصف الدوله اللهیار خان كه در قم بود با میرزا محمّد تقی علی‌آبادی صاحبدیوان در قزوین به حضور اقدس شرفیاب شد- و از اینطرف محمّد باقر خان خال اعلیحضرت شهریار كه در طهران متوقف بود به اشاره امنای دولت رؤسای عساكر مازندران را با خود متفق ساخت و عادلشاه را از نزدیك شدن موكب همایون اعلیحضرت محمّد شاه آگاه كرده از جلوس ممنوع داشت، و محمّد جعفر خان كاشانی وزیر او را مأخوذ و اموال او را ضبط كرده مراتب را به عرض رسانید- سركار اقدس اعلی به
ص: 1630
نگارستان نزول اجلال فرمودند و خسرو خان گرجی جواهرآلات خاصه پادشاهی را از بازوبند و شمشیر و تمامی اثاثه سلطنت از شهر به نگارستان آورده تقدیم نمود، و عادلشاه چنانكه ذكر شد به حضور مبارك مشرف شده مشمول مراحم گردید و میرزا فضل اللّه علی‌آبادی و عباس خان قاجار به آوردن نواب محمّد قلی میرزای ملك‌آرا از مازندران مأمور شده اینخدمت را به انجام رسانیدند- روز چهاردهم رمضان ذات ملكوتی صفات پادشاهی یعنی اعلیحضرت همایون محمّد شاه در دیوانخانه بزرگ بر سریر سلطنت جلوس فرموده عموم شاهزادگان و امرا و طبقات خدم بار حضور مبارك یافتند- بعد از آن نواب فیروز میرزا و معتمد الدوله منوچهر خان با جمعی از صاحب‌منصبان به فارس و عراق مأمور گشتند، و نواب قهرمان میرزا را احضار فرموده با آصف الدوله اللهیار خان و حسن خان سالار به حكومت خراسان معین شدند، و غلامحسین خان سپهدار عراق به آستان همایون آمد، و نواب طهماسب میرزا مؤید الدّوله به حكمرانی كاشان رفت، و جهانگیر میرزا برادر نواب معزی الیه حكومت یزد یافت، و هلاكو میرزا ابن شجاع السلطنه كه در زمان فترت در یزد اظهار شوكت می‌كرد به كرمان بازگشت، و نواب بهرام میرزا كه از عرض راه دار الخلافه مأمور كردستان و انتزاع كرمانشهان از حشمت الدّوله محمد حسین میرزا شده بود به كرمانشهان ورود نمود و حشمت الدوله كه دم از استقلال می‌زد ناچار به آستان مبارك آمد، و محمد قلی میرزای ملك‌آرا به توقف همدان مأمور شد، و چون جمعی از تراكمه و اكراد خراسان دور شاهزاده اسمعیل میرزا حاكم بسطام را گرفته و او به خیال استقلال افتاده بود نواب اردشیر میرزا با اسكندر خان قاجار ابن فتحعلی خان حاكم مراغه و ابراهیم خلیل خان و بعضی دیگر به استیصال او مأمور شده او را مقهور كردند و به آستان مبارك فرستادند و نواب اردشیر میرزا به نظم تركمان و دشت گرگان رفته آنجا را منظم كرده و معاودت نمود، و نواب فیروز میرزا با منوچهر خان معتمد الدوله و میرزا محمّد خان قاجار دولو خالوزاده حضرت نایب السّلطنه مغفور و مستر لنزی انگلیسی و شیل صاحب و چند نفر صاحب‌منصب دیگر انگلیس و چند نفر سرتیپ و سرهنگ و بعضی از دستجات قشون ظفرنمون و چند عرّاده توپ از راه اردستان قصد فارس كردند و شجاع السلطنه
ص: 1631
با پنجهزار سواره و پیاده قصد تسخیر اصفهان نموده به منزل شولكستان رسید و شنید كه عساكر پادشاهی به ایزدخواست رسیده روز دیگر فئتین تلاقی كرده به محاربه پرداختند، شجاع السلطنه با همراهانش منهزم شده به فارس بازگشت و معتمد الدوله و همراهان او به تدبیر خود را به شیراز رسانیده بی‌جنگ و جدل ارك را تصرّف كردند و بعد از دو سه روز فرمانفرما و شجاع السلطنه را با فوج منصور خان فراهانی و شش عرّاده توپ از شیراز به طهران آوردند و در روز ورود عساكر منصوره به شیراز رضا قلی میرزا و نجفقلی میرزا و تیمور میرزا از شهر خارج شده به حدود مملكت عثمانی رفتند و نواب شجاع السلطنه حسنعلی میرزا در طهران تنبیه شده در برج‌نوش موقوف گردید، و نواب حسینعلی میرزای فرمانفرما در ماه ربیع الاول در چهل و هفت سالگی به ناخوشی وبا كه در طهران شیوع بهم رسانیده بود درگذشت- هم در این سال نواب فرهاد میرزا (حاجی معتمد الدوله) به حكمرانی عربستان و لرستان منصوب گردیدند.
اروپا- لرد هلبورن به صدارت منصوب می‌شود. (اسپانیا)- دن كارلس بر ضدّ ملكه جدید با نهایت سختی در شورش است- منازعه مابین اهالی اسپانیول و دن‌میگل پادشاه سابق پرتوغال كه به دن‌كارلس اسپانیولی پناه داده بود- بروز وبای سخت در مادرید- فوت دن‌پدر بعد از استقرار دادن دختر خود را به سلطنت پرتوغال- مزاوجت ملكه پرتوغال با دوك دلشتن‌برگ پسر اوژن‌ربیب ناپلیون اوّل.
(فرانسه)- فوت ژنرال لافایت معروف- شورش در بعضی بلاد. (روس)- امپراطور روس مانع است كه جوانان روسی به جهت تحصیل یا تجارت به فرنگ سفر نمایند- شورش شامیل در داغستان. (سود)- بروز وبا در این مملكت.
(عثمانی)- شامات كه به تصرّف محمّد علی پاشا بود بر او می‌شورند و از آن طرف یمن به عثمانی می‌شورد- در اغلب نقاط دیگر عثمانی نیز شورش برپا می‌شود- یكنوع قشون نظامی موسوم به ردیف منصوره در عثمانی تشكیل می‌یابد.
ص: 1632

[سنه 1251 هجری- سنه 1835 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال چون میرزا ابو القاسم قایم مقام به اصابت رأی مملكت را نظمی داده بود غرور بر طبع او مستولی گردید و بی‌استیذان از اعلیحضرت همایون بعضی تصرّفات در امور كرد- نواب جهانگیر میرزا در تاریخی كه نوشته چنین مستور می‌دارد كه قایم مقام چون مملكت ایران را از همه گردنكشان خالی دید و جمیع اولاد خاقان را در قبضه اختیار و اقتدار خود یافت به انجام خیال محالی كه داشت پرداخت از جمله خواست فوج خاصه را كه به سرتیپی قاسم خان الان براغوشی از نوكرهای قدیم حضرت نایب السلطنه مرحوم بود و به كشیك دربخانه و سرای سلطنتی مقرّر شده بودند تغییر داده كشیك دربخانه را برعهده سرهنگی از دست‌پروردگان خود موكول دارد و بعضی چیزهای دیگر نیز از او به ظهور رسید لهذا قبل از تغییر قراول خاصه و اقدام به بعضی اعمال او را از باغ لاله‌زار كه منزل او بود به نگارستان احضار كرده سه روز در اینجا محبوس بود تا درگذشت و در بقعه حضرت عبد العظیم علیه السّلام مدفون گشت و این واقعه در شب سلخ صفر اتفاق افتاد. و چون اللهیار خان آصف الدوله از ماجری آگاه شد از خراسان بی‌حكم احضار به خیال صدارت به دربار معدلتمدار شاهانه آمد و این خیال پسند نیفتاده پس از تهدید او را به خراسان معاودت دادند- هم در این اوان محمد خان امیر نظام را برای انتظام افواج به دار الخلافه احضار فرمودند و او با چند فوج از آذربایجان به طهران آمد و مردم چنین پنداشتند كه او را به وزارت خواسته‌اند ولی گمانی خطا بود، چه پس از تجدید افواج محمّد خان برای پیشكاری نواب قهرمان میرزا به آذربایجان بازگشت و نواب فریدون میرزا از آذربایجان به طهران آمد. و در این ایّام میرزا نصر اللّه اردبیلی (صدر الممالك) و محمّد حسین خان ایشیك آقاسی در صدور فرامین و احكام دخالت داشتند ولی به زودی حاجی میرزا عباس مشهور به حاجی میرزا آقاسی ابن میرزا مسلم ایروانی را كه از آغاز شباب حسن‌ظنّ كاملی به او داشتند به وزارت اختیار فرموده منصب صدارت عظمی دادند تاریخ منتظم ناصری ج‌3 1633 [سنه 1251 هجری - سنه 1835 مسیحی] ..... ص : 1632
ص: 1633
- هم در این اوان وبای سخت در طهران و سایر بلاد ایران شیوع یافت و پنجاه هزار نفر در ممالك محروسه تلف شدند و چون درجه گرمای دار الخلافه بالا رفت و اشتداد بهمرسانید موكب همایون اعلیحضرت محمّد شاه عزیمت امامه و لواسان فرمود، و میرزا مسعود آذربایجانی به وزارت امور خارجه برقرار گشت و شاهزاده ضیاء السلطنه را با او مزاوجت حاصل آمد، و میرزا حسن را مستوفی الممالك ایران فرمودند، و میرزا آقا خان نوری وزارت لشكر یافت، و میرزا نصر اللّه اردبیلی را وزارت وظایف دادند، و میرزا محمّد حسین عزب‌باشی شد، و بهمن میرزا به حكومت بروجرد و سیلاخور، و نواب منوچهر میرزا به حكومت گلپایگان و خوانسار منصوب شدند، و فضلعلی خان قراباغی كه به جلادت معروف بود حكمرانی مازندران یافت، و عباسقلی خان جوانشیر به حكومت كاشان رفت، و نواب خانلر میرزا به حكمرانی یزد برقرار گردید، و اللهیار خان آصف الدوله پس از رفتن به خراسان نجفقلی خان كردشادلو را به دست آورده اطمینان داده با خوانین خراسان به دار الخلافه فرستاد، و منوچهر خان معتمد الدوله به پیشكاری نواب فیروز میرزا در فارس مستقل گردید، و نواب بهرام میرزا به ایالت كرمانشهان روان شد، و محمّد باقر خان قاجار بیگلربیگی دار الخلافه شد، و عیسی خان ولد مشار الیه نیابت او یافت، و محمّد قلی خان بن آصف الدوله ایشیك آقاسی باشی خاصّه شد، و بعضی شاهزادگان كه خیال فاسد داشتند به اردبیل و آذربایجان حركت دادند- هم در این سال نواب شاهزاده اعظم ناصر الدین میرزا (اعلیحضرت همایون ناصر الدین شاه خلد اللّه ملكه) برحسب امر و اراده سنّیّه پادشاهی به ولیعهدی دولت علیه ایران اختصاص یافتند و منشور ولایتعهد آن حضرت مرقوم گردید علایم این رتبه و مقام منیع از قبیل افسر و خنجر مرصّع و قبای كیانی مكلّل به جواهر شاهوار و لآلی آبدار و بازوبند و نشان شیر و خورشید خاصّه و غیرها به ایشان تفویض شد و در طهران و تبریز جشنی بزرگ در این موقع سعید كه فرخنده عید این ملّت و مملكت بود در كمال آراستگی گرفته و عموم مردم شادیها نمودند و ابواب نشاط و انبساط از هر جهت گشودند و وزرای مختار دول متحابه این امر قدر قدر را امضی نموده به سلاطین دول متبوعه خود مطلب را اعلام
ص: 1634
و اعلان نمودند و چون محمّد خان امیر نظام به امارت آذربایجان مأمور و مقیم شد و آصف الدوله به حكومت خراسان رفت وزارت حاجی میرزا آقاسی استقرار و استحكام یافت.
هم در این سال كمال افندی و اسعد افندی از جانب سلطان محمود خان سلطان عثمانی به دربار دولت علیّه مأمور شدند كه به تهنیت و تبریك جلوس اعلیحضرت پادشاهی پردازند و مشار الیهما نامه محبّت ختامه خود را با تبریكات لایقه تبلیغ نموده بعد از تجدید عهد مودّت و اتّحاد و استدراك مكارم ملوكانه معاودت كردند- هم در این سال میرزا رضا ولد حاجی فرج اللّه تبریزی منصب كلانتری تبریز و مضافات یافت و حاجی فرج اللّه نیز در سال هزار و دویست و سی و نه به موجب رقم حضرت نایب السلطنه مغفور به همین منصب نایل شده بود- هم در این سال نواب ظلّ السلطان را از دار الخلافه به همدان و از همدان به مراغه و از مراغه به اردبیل بردند و سیف الملوك میرزا پسر نواب معزی الیه را در قزوین اقامت دادند، و نواب فریدون میرزا كه از آذربایجان آمده بود به طرف استرآباد و گرگان مأمور شد و حسن خان ساری اصلان و جماعتی از عساكر نصرت‌مآثر به التزام ركاب نواب معزی الیه مأمور شدند و این جمله مقدمة الجیش لشكر پادشاهی بودند چه موكب همایون در سال آینده عزیمت تنبیه تراكمه گرگان خواهد نمود و بنابراین قصد و نیّت مقرر شد كه در اوّل فصل بهار افواج پیاده و سوار به ركاب اعلی حاضر و مستعد پیكار باشند- هم در این سال آقا خان محلّاتی رئیس اسمعیلیّه به حكمرانی كرمان منصوب و روانه مقصد گردید- وفات نواب جهانشاه ابن خاقان مغفور- رحلت میرزا مسلم خوئی از مشاهیر عرفا.
اروپا- (آلمان)- فوت فرانسوای دویّم امپراطور اطریش و جلوس فردیناند اوّل پسرش به جای او. (فرانسه)- ایجاد سفاین بخاری به جهت حمل‌ونقل مال التجاره و مسافر مابین مارسیل و اسلامبول و اسكندریّه. (پرتوغال)- فوت شوهر ملكه و مزاوجت ملكه با برادرزاده پادشاه بلژیك. (روس)- ملاقات سلاطین روس و پروس و اطریش. (عثمانی)- ایجاد طرق و شوارع و پست و تماشاخانه و
ص: 1635
تنظیمات عسكریّه- فرستادن سفرای مقیم به اطریش و فرانسه- بروز طاعون و وبا در مصر- طلوع ستاره ذوذنب موسوم به هالی كه هر هفتاد و شش سال طلوع می‌كند و این دفعه بیست و پنجم است كه طلوع نموده.

[سنه 1252 هجری- سنه 1836 مسیحی]

آسیا- (ایران)- در این سال موكب همایون اعلیحضرت محمّد شاه چنانكه در ذیل سال قبل اشاره نمودیم مصمّم تنبیه تراكمه گرگان گردید و در سه‌شنبه بیست و دویّم ماه صفر به باغ نگارستان نقل مكان فرمودند و در این سفر نواب فرهاد میرزا (حاجی معتمد الدوله) همه‌جا با دو فوج سرباز و هزار سوار چنداول موكب همایون بودند. نواب فریدون میرزا و حسن خان ساری اصلان با پنج فوج سرباز و توپخانه و قورخانه در دهم ربیع الاول از راه سمنان قصد بسطام و كالپوش كردند و روز نوزدهم ماه مزبور اردوی شهریاری از نگارستان به طرف فیروزكوه حركت كرد و چهل روز در چمن فیروزكوه اقامت فرمودند. منوچهر خان معتمد الدوله كه از فارس مراجعت كرده بود در این چمن به ركاب اعلی پیوست، و فرامین به بزرگان ایلات تراكمه صادر شده به محمد صالح خان كرد محله استرآبادی داده او را به گرگان فرستادند و در سیّم جمادی الاولی از فیروزكوه انتهاض فرموده پس از طی منازل به شاه كوه رسیدند، بزرگان تراكمه به تقبیل عتبه علیّه آمده حكم همایون شد كه نواب فریدون میرزا با پنج هزار سوار جرّار تا قارن‌قلعه (قاری‌قلعه) گرگان رفته تركمانان بیابان‌گرد را كه مصدر خلاف شده بودند گوشمالی بسزا دهد، پس از آن موكب معلی به خرقان بسطام نزول اجلال نمود، روز پنجم جمادی الثانیه چمن كالپوش مضرب خیام بااحتشام مبارك گردید- از آنطرف تراكمه چون دانستند نواب فریدون میرزا نزدیك شده ده هزار سوار در قارن‌قلعه مستعد پیكار گشتند و به محض وصول نواب معظم به آن محال نایره حرب اشتعال یافت تراكمه به واسطه شلیكهای توپ متفرق گشته راه هزیمت پیش گرفتند و به طرف اورگنج و خیوه راندند- قارن‌قلعه را نواب فریدون میرزا متصرّف شده مراتب را به حضور همایون عرضه
ص: 1636
داشت و حكم شد آن قلعه را با خاك برابر كنند و پانزده روز آذوقه و علوفه برگرفته بر لب رود گرگان به اردوی پادشاهی پیوندند. نواب معظم برحسب فرموده حركت كرده و اردوی همایون از قراشیخ و كنارآب گرگان به گنبد قابوس و در میان طوایف ككلان آمد و به موجب امر اقدس عباس خان قاجار بیگلربیگی استرآباد پانصد نفر از معارف تراكمه ككلان را به رسم گروگان به میر سعد اللّه خان فندرسكی سپرده آنها را به دار الخلافه آوردند- آنگاه موكب منصور به مراتع قبایل یموت توجّه فرمود، تراكمه یموت راه جبل ابو الخان «1» را گرفته و گریختند لكن در عرض راه دوچار نواب فریدون میرزا كه از قارن‌قلعه به اردوی همایون می‌آمد شدند و جمعی مقتول و برخی اسیر گشته بقیّة السیف خود را به ابو الخان رسانیدند و اردوی پادشاهی به صحرای معروف به بی‌بی شروان توقّف نمود- پس از نظم این صفحات شهریار غازی به دولت‌آباد دامغان تشریف‌فرما گردیده در اینجا معروض شد كه فیمابین فضلعلی خان قراباغی و اهالی مازندران وحشتی حاصل شده و كار به كارزار كشیده مازندرانیها فضلعلی خان را در ارك ساری محصور كرده‌اند.
اعلیحضرت همایون فرّخ خان كاشی غفّاری را كه مردی كاردان بود به اصلاح این فساد مأمور فرمودند و او وقتی رسید كه كار به جدال كشیده و از اصلاح گذشته، لهذا فضلعلی خان را به دار الخلافه فرستاد و اهالی مازندران را استمالت نموده حاكم دیگری برای این ولایت استدعا نمود، لهذا حكم همایون صادر شد كه او خود چندی به رتق و فتق امور مازندران بپردازد تا بعد از وصول موكب همایون به دار الخلافه حكم مجدّدی در این باب شرف صدور یابد- نیز از وقایع عرض این راه آنكه جماعتی از امنای حضرت باهم همداستان شده عریضه‌ای مشتمل بر سهو و خطای حاجی میرزا آقاسی به حضور مبارك دادند. اعلیحضرت پادشاه كارآگاه برآشفته آن عریضه را به حاجی دادند. حاجی بزرگواری كرده برای آنكه با كسی دل بد نكند عریضه را نخوانده سوزانید و مطلقا چیزی از این مقوله به روی خود نیاورد- هم در این سال نواب بهرام میرزا ایالتین لرستان و عربستان را منظّم نموده
______________________________
(1). ناسخ التواریخ: بلخان داغی.
ص: 1637
یعنی محمد تقی خان بختیاری را كه از خدمت دیوان روگردان و در معاقل جبال متواری بود استمالت كرده اطمینان داده و او علینقی خان برادر خود را با جمعی به رسم گروی ملتزم ركاب والا نمود و نواب معظم به نظم صفحات خوزستان رانده شیخ مذكور شیخ اعراب بنی لام را كه به راه شرارت و خودسری رفته بود معزول و شیخ نغمه را به جای او منصوب نموده به كرمانشهان مراجعت كردند و در چهارم شوال حسب الامر از كرمانشهان حركت كرده به دار الخلافه آمدند و منوچهر خان معتمد الدوله به حكومت آن صفحات منصوب شد و نظمی كامل در آن نواحی داد- هم در این سال اعلیحضرت همایون میرزا حسن طبیب رشتی را به تذهیب و تعمیر روضه كاظمیین علیهما السلام مأمور و روانه داشتند و او این خدمت را به انجام رسانید- و در این سال نواب شاهزاده محمّد قلی میرزای ملك‌آرا به توقّف همدان مأمور گردید، و نواب اردشیر میرزا به حكومت مازندران رفت و میرزا اسد اللّه خان نوائی به وزارت او برقرار گشت، و عباسقلی خان جوانشیر حاكم كاشان به آستان مبارك احضار شد و شاهزاده بهمن میرزای بهاء الدوله به جای او حكومت كاشان یافت. سیف اللّه میرزا به حكومت سمنان، و فتح اللّه میرزا به حكومت همدان، و محمّد خان ایروانی امیرتومان گردیده به حكومت عراق منصوب شد، و سیف الملوك میرزا به توقف قزوین مجبور گردید- هم در این سال میرزا جعفر خان مشیر الدوله به سفارت اسلامبول و اقامت در دربار دولت عثمانی مأمور و روانه شد- هم در این سال نواب فریدون میرزا به فرمانفرمائی فارس برقرار، و میرزا محمّد تقی آشتیانی ملقّب به قوام الدّوله به وزارت این مملكت نایل، و نواب فیروز میرزا به حكومت كرمان منصوب گشت- هم در این سال میرزا آقا خان نوری به وزارت كل عساكر منصوره نظام و غیر نظام و نشان سرتیپی اوّل نایل آمد.
اروپا- (آلمان)- بروز وبا در اطریش. (فرانسه)- آلی‌بد نام قصد قتل پادشاه نموده ولی گرفتار شده و مقتول گردیده- طاق‌نصرت پاریس كه اوّل بنای آن را ناپلیون اوّل كرده به اتمام رسیده- لوی ناپلیون برادرزاده ناپلیون اوّل در استرازبورگ فتنه برپا كرده گرفتار می‌شود ولی او را بدون تحقیق آزاد نموده به
ص: 1638
اتائونی جلا می‌دهند- جمعیت فرانسه در این سال شصت و هفت كرور است.
(عثمانی)- برای آنكه طاعون به بلاد عثمانی سرایت نكند ایجاد قرانتین می‌نمایند و این اوّل ایجاد قرانتین است در این مملكت.
: