[سنه 1253 هجری- سنه 1837 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در این سال موكب همایون اعلیحضرت محمّد شاه عازم هرات شد و نواب مستطاب والا فرهاد میرزا (حاجی معتمد الدوله) را نایب الایاله و مأمور توقّف دار الخلافه فرمودند- نواب مستطاب معظم در كتاب جام جم میفرمایند:
روز یكشنبه نوزدهم ربیع الثانی سال هزار و دویست و پنجاه و سه هجری اعلیحضرت شهریار غازی به جانب هرات و ممالك مشرق زمین لشكر كشیده از طهران روانه شدند و در چهاردهم شعبان همین سال غوریان فتح شد، و در بیست و دویم شعبان به دور هرات وارد شدند و ده ماه محاصره طول كشید و به چند علّت كه عمده اختلاف سران سپاه بود. نیز سرجان مكنیل وزیر مختار دولت انگلیس به جهت مداخله وزیر مختار روس غراف سمنوویچ در امور افغانستان راضی بر اینكار نبود تسخیر آن شهر ممكن نشد و در نوزدهم جمادی الآخره سال هزار و دویست و پنجاه و چهار هجری از خارج هرات حركت كرده در نوزدهم شعبان سنه مذكوره به مقرّ خلافت وارد شدند و مدّت شانزده ماه سفر طول كشید- انتهی.
توضیح آنكه كامران میرزا حكمران هرات كه پیوسته خود را بسته به دولت ایران میدانست و در اغلب موارد به امداد حكّام خراسان امور خود را منظم میساخت این اوقات برخلاف راه مخالفت پیش گرفت و قصد تسخیر سیستان كرد و حاكم سیستان این فقره را به عرض آستان همایون رسانید- نیز سرداران افاغنه كه روی دل بدین حضرت داشتند انتهاض موكب اعلی را به جانب خراسان استدعا كردند و هریك به تشریف و منشوری سرافراز شدند، و قنبر علی خان مافی شمشیری كه قبضه آن مكلل به الماس بود به افتخار كهندل خان برد، و موكب همایون به باغ نگارستان نقل مكان فرمود و حاجی میرزا آقاسی و تمامی امرا و
ص: 1639
اركان دولت نیز در خارج شهر خیام گوناگون افراشتند و عساكر ایران از اطراف روی به دار الخلافه نهادند- مقارن این حال فتح محمّد خان فرستاده كامران میرزای افغان با پنجاه طاقه شال كشمیری و پانزده رأس اسب تكّه و عریضه به حضور همایون آمد و اظهار متابعت نمود ولی در نیّت سفر تبدیلی روی نیافت- نواب امیرزاده حمزه میرزا و حسن خان ساری اصلان و سی هزار سواره و پیاده از پیش حركت كردند كه در نیشابور به اردو ملحق شوند- و حبیب اللّه خان شاهیسون امیر توپخانه را حكم دادند كه با شصت عرّاده توپ راه خوار را پیش گرفته مقدّمة الجیش باشد و روز یكشنبه نوزدهم ربیع الثانی از نگارستان انتهاض فرموده به اشرفآباد نزول اجلال شد- در اینجا نواب سلطانمراد میرزا را با ششهزار نفر به چمن گندمان عراق مأمور فرمودند كه به نظم آن صفحات پردازد، و نواب بهرام میرزا را به حكمرانی قزوین منصوب نمودند و طهماسبقلی خان قزوینی وزارت نواب معزی الیه یافت- روز بیست و ششم ربیع الثانی موكب اعلی وارد سمنان شد و سیف اللّه میرزا حاكم این ولایت به خدمات پرداخت، پس از یك هفته از سمنان حركت كرده در دهم جمادی الاولی به چمن بسطام رسیدند و چهل روز در اینجا توقف شد، و شنیدند كه امپراطور روس نیكلای به طرف تفلیس و اوچ كلیسا عزیمت نموده و نامه به شهریار غازی نوشته كه اگر مایل باشند بدینجانب توجّه فرموده ملاقات نمایند. چون سفر هرات مانع مرام بود حضرت شاهنشاهزاده اعظم ولیعهد دولت علیّه ناصر الدین میرزا (اعلیحضرت همایون شاهنشاهی ناصر الدین شاه) را به ملاقات اعلیحضرت امپراطور روس مأمور فرمودند و حضرت ولیعهد در این وقت قریب به هفت سال از عمر مباركشان گذشته بود. خلاصه محمّد طاهر خان وكیل قزوینی از چمن بسطام به دار الخلافه مأمور شده از نواب والا فرهاد میرزای نایب الایاله یك زوج شال رضائی كشمیری و پنج رشته تسبیح مروارید و چهارده رأس اسب تركمانی به جهت هدیه امپراطور گرفته به حضرت ولیعهد گردونمهد به تبریز برده كه در ركاب والا متوجّه تفلیس گردد. و محمّد خان زنگنه امیر نظام و حاجی ملا محمود نظام العلماء و میرزا تقی خان فراهانی وزیر نظام و عیسی خان قاجار خال حضرت ولیعهد بیهمال و میرزا محمّد حكیمباشی در ركاب حضرت
ص: 1640
مستطاب معظم به كنار رود ارس آمدند و هفت تن از صاحبمنصبان روس با كشتی مخصوص به خدمت حضرت مستطاب ولیعهد ابدمهد آمده ایشان را با همراهان از رود ارس عبور دادند و به لوازم تعظیمات و میهمانداری پرداخته در ماه رجب به ایروان رسیدند و یك روز بعد از ورود حضرت معظم به ایروان اعلیحضرت امپراطور با هفت نفر از خواص خود به این شهر ورود كردند و بارون روزن را نزد حضرت ولیعهد فرستاده اظهار مودّت و اتّحاد و مهربانی كامل نمودند و پس از مقالات مقرّر شد فردا سه ساعت از روز گذشته بارون مشار الیه به خدمت حضرت ولیعهد آید كه به حضور امپراطور معظم روند. روز دیگر كالسكه مخصوصی آورده حضرت ولیعهد را در آن نشانیده خود با امیر نظام و سایر همراهان به حضور اعلیحضرت امپراطور رفتند و اعلیحضرت معظم زیاده از حد با حضرت ولیعهد مهربانی و ملاطفت نموده و انگشتری الماس گرانبهائی كه صورت امپراطور در آن نقش بود به دست خود به انگشت مبارك حضرت معظم نمودند و امیر نظام همراهان حضرت را معرّفی كرد پس از محاورات لایقه و سئوالات اعلیحضرت امپراطور، و اجوبه متینه حضرت ولیعهد كه همه مستوجب تمجید و موجب تحسین كامل گردید مراجعت فرمودند و هدایا و نامه مودّت علامه اعلیحضرت شهریار ایران را تقدیم نمودند و از روز ورود به ایروان تا روز خروج و بازگشت هشت روز طول كشید و اعلیحضرت امپراطور هریك از همراهان حضرت معظم ولیعهد را به عطیّه شایان درجه اختصاص دادند و پس از ورود به تبریز جیقه مكلّل به الماس بریلیان و نشان عقابی كه مخصوص سلاطین است برای حضرت ولیعهد ارسال داشتند و پس از وصول این اخبار موكب همایون شهریار غازی راه هرات پیش گرفتند و اللّهیار خان آصف الدوله را از ارض اقدس به ركاب اعلی احضار فرمودند- هم در این اوان اللهقلی خان توره جمعی از تراكمه ككلان را به وعد و وعید به خوارزم طلبید و بعضی را به كوچانیدن آنها فرستاد. نجفقلی خان شادلو با دستهای از سواران جرّار به استرداد تراكمه مزبوره رفته خوارزمیها را شكست داده پانصد خانوار از ككلان را گرفته به بوزنجرد برده سكنی داد و آصف الدوله به ركاب مبارك پیوست و به تجهیز لشكر خراسان مأمور شده به ارض اقدس بازگشت و اردوی همایون در بیستم
ص: 1641
جمادی الثانیه از چمن بسطام حركت كرده به خیرآباد و مزینان و سبزوار راند و حبیب اللّه خان شاهیسون امیر توپخانه در اینجا به ركاب اعلی پیوست- ولی خان تنكابنی نیز با فوج خمسه و قزوین و تنكابن دررسید و كلیتا به سرجام آمدند- آصف الدوله با چهار عرّاده توپ و چهارده هزار نفر به نظم بادغیسات مأمور شد. و در منزل قدمگاه حاجی میرزا آقاسی و جمعی از اعیان رخصت زیارت یافتند و پس از نیل این شرف به اردوی معلّی پیوستند و موكب اعلی روز بیست و هشتم رجب به تربت شیخ جام رسید و از محمودآباد و كوسویه و كنار هریرود به غوریان راندند. روز ورود به غوریان سواران شیر محمّد خان برادر یار محمّد خان كه در آنجا سرحددار بود از غوریان بیرون آمده با محمّد خان امیر تومان تلاقی كرده شكست خوردند روز هفتم شعبان حوالی غوریان معسكر شهریار قضا توان گردید و حكم به تسخیر قلعه دادند و روز چهاردهم ماه مزبور غوریان مفتوح شده شیر محمّد خان با اكابر افاغنه به حضور مبارك آمدند و میرزا اسد اللّه خان قاینی «1» به حراست این قلعه و ناحیه مأمور شد و موكب اعلی در بیست و دویّم شعبان به ظاهر هرات نزول فرمود و شروع به محاصره كردند- شمس الدین خان افغان به ركاب مبارك آمده در سلك ملازمان منسلك گردید- روز پانزدهم رمضان یار محمّد خان افغان بر فراز برج آمده اظهار اطاعت كرد و عزیز خان سرهنگ مكری داخل هرات شده با كامران میرزا گفتگو نمود و عریضهای از او به حضور همایون آورد ولی مبنای سخن بر دروغ و تزویر بود و این معنی معلوم شده باز نایره قتال اشتعال یافت- كامران میرزا پسر خود نادر میرزا را نزد اللهقلی خان خوارزمی فرستاده از او و خوانین میمنه و هزاره استمداد كرد. اللهقلی خان هزار و پانصد سوار به خلیفه عبد الرحمن كه مردم آن صفحات به او ارادت داشتند ابوابجمع كرده و او به نزد مضراب خان والی میمنه رفته ششهزار سوار از میمنه و اندخود و شبرغان فراهم كرده قصد امداد كامران میرزا نمود. شیر محمّد خان هزاره نیز چهار هزار نفر نزد عبد الرحمن فرستاد و او مهیای
______________________________
(1). روضة الصفا: امیر اسد اللّه خان قاینی و همین صحیح است. اسد اللّه خان عنوان «امیر» و یا دقیقتر عنوان «میر» داشته است ذیل وقایع سال 1254 نیز «امیر اسد اللّه خان» آمده.
ص: 1642
جنگ شد. آصف الدوله كه به طرف بادغیسات رفته بود در آن حدود جنگها كرده در هریك غلبه نمود. و ملا عبد الحق پشتكی در هرات به مسجد رفته پس از وعظ به اسم جهاد مردم را مهیّج شد و جمعی جمع شده از دروازه خوش بیرون آمده كه به اردوی همایون حمله نمایند قراولان محمّد خان امیرتومان به آنها برخورده به جدال پرداختند و علیمحمّد خان كردبچه در این واقعه مقتول شد، و محمد صالح خان پسرش به جای او برقرار گردید. بالجمله همه روزه در خارج و داخل هرات جنگ در كار بود و ذیل قضیّه طولانی گردیده و چیزی كه پیشتر عایق نیل مرام شد این بود كه باطنا امرا باهم مخالفت بهم رسانیدند و علیرغم یكدیگر كار میكردند
هم در این سال خسرو خان گرجی حاكم اصفهان چون چند فقره شفاعت علمای شهر را قبول ننمود مردم بر او بشوریدند و او را در عمارت هفت دست محصور كردند. فرّخ خان كاشی غفّاری به تحقیق ماجری مأمور اصفهان شد و معلوم كرد كه فیمابین اهالی و خسرو خان اصلاح نمیشود لهذا خسرو خان به دربار همایون احضار شد و فرّخ خان چهار ماه به امور ولایتی رسیدگی میكرد تا فضلعلی خان قراباغی به حكومت اصفهان منصوب شد و فرّخ خان حسب الامر بعضی ظروف و ادوات مرصّع تمام نموده روانه هرات شد و در ظاهر هرات به حضور همایون مشرف گشت، و میرزا جواد كه در وزارت اصفهان و منال دیوان دخلی داشت و بر ضدّ حكومت بود فضلعلی خان او را نابود كرد. و نواب مؤید الدوله و طهماسب میرزا حاكم همدان احضار شده به هرات رفت- هم در این سال فضان آقا یاور توپخانه به سرهنگی توپخانه نایل آمد- هم در این سال شاهزادگان كه در قلعه اردبیل مأمور به توقف بودند نقبی از قلعه اردبیل به خندق خارج شهر به واسطه حفّاری احداث كرده ركن الدوله علینقی میرزا و پسرش نصر اللّه میرزا و ظل السّلطان و امامویردی میرزا از آن نقب خارج شده خود را به خاك روس رسانیدند ولی از حمایت امپراطور مأیوس گشته به اسلامبول رفتند و از آنجا به عتبات عالیات آمده رحل اقامت افكندند- هم در این سال حسین خان مقدم آجودانباشی مأمور به اسلامبول و پاریس شد، و نواب اردشیر میرزای حكمران مازندران برحسب امر اعلی به تأدیب قیات نام تركمان از طوایف جعفر بای كه در
ص: 1643
جزیره چركن در دریای خزر محاذی بادكوبه به فساد و شرارت اشتغال داشت روانه شد و میر محمّد صادق خان دریابیگی به نشان مكلّل به الماس از درجه اوّل سرهنگی نایل آمد- هم در این سال بندر محمرّه را به حكم علیرضا پاشا والی بغداد خراب كردند و بدینواسطه میرزا تقی خان روانه ارزنة الروم شد و شرح آن بیاید- بروز طاعون در آذربایجان.
اروپا- (انگلیس)- فوت گیلیوم چهارم پادشاه انگلیس و جلوس برادرزادهاش ویكتوریای اوّل در سنّ نوزده سالگی. (آلمان)- بعد از فوت گیلیوم چهارم پادشاه انگلیس كه سلطنت هانور را در آلمان نیز داشت دوك دكومبرلاند پسر ژرژ سیّم موسوم به ارنست اگوست كه اوّل پادشاهی هانور را میكرد به سلطنت مستقلّه هانور شناخته شد. (بلژیك)- ایجاد چند شعبه راهآهن. (دانمارك)- شكنجهای كه از طرف دولت به مقصّرین میشد موقوف و متروك گشت.
(اسپانیول)- شورش دن كارلس كه ادّعای سلطنت دارد و قشونكشی او تا حوالی پایتخت و شكست خوردن او. (فرانسه)- فتح شهر قسطنطین در الجزایر- مسافرت دومنت داورویل به قطب جنوب- ایجاد تلگراف و قوّه برقیّه به وضع حالیّه. (ایطالیا)- بروز وبای خیلی سخت در سیسیل. (روس)- فوت پوشكین شاعر معروف. (عثمانی)- سیاحت سلطان محمود خان سلطان عثمانی در ایالت داخله خود.
امریكا- (اتائونی)- مارتن وانبورن به ریاست جمهوری برقرار میگردد.
[سنه 1254 هجری- سنه 1838 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در اوایل این سال هرات در بند محاصره بود و مستر مكنیل وزیر مختار انگلیس كه از فتور كار هراتیان خبردار شده و از دار الخلافه حركت كرده به اردوی همایون رسید و اجازت خواسته داخل هرات شد كه كامران میرزا را اطمینان داده به حضور مبارك آورد ولی برعكس نمود و تعهّد كرد كه اردوی همایون را از
ص: 1644
ظاهر هرات حركت دهد- وزیر مختار روس غراف سمنوویچ نیز ده روز بعد از وزیر مختار انگلیس از دار الخلافه حركت كرده به اردوی معلّی پیوست- و در این ایّام چند توپ قلعهكوب از مس در اردو ریختند و بر بالای باستیانها بردند و كار محاصره سختتر شد و قحط و غلا در هرات مزید بر سایر صدمات گردید و خلقی از شهر خارج شده به اردو آمدند و به امر اعلی آنها را غذا و لباس دادند- هم در این اوان میرزا علینقی منشی فراهانی كاتب اسرار چون بعضی رازهای مخفی را آشكار كرده بود سیاست شد و عریضهای از كامران میرزا به حضور همایون رسید كه در افتتاح آن این بیت نوشته شده بود:
ای باغبان چو باغ ز مرغان تهی كنیكاری به بلبلان كهن آشیان مدار و در ضمن عریضه اطمینان خواسته حاجی عبد المحمّد محلّاتی به استمالت او به هرات رفت، امّا وزیر مختار انگلیس غلبه بر هرات را اسباب اختلال كار هندوستان دانسته در معاودت موكب منصور به دار الخلافه ابرامی داشت- هم در این سال در پنجم ماه صفر فرستادگان مودود خان و ابراهیم خان فیروزكوهی با عریضه و پیشكشی به حضور مبارك آمده اظهار عبودیت كردند و مورد مراحم پادشاهی گردیدند- هم در این اوان قنبر علی خان كه به قندهار مأمور شده بود بازگشت و شاه پسند خان از طوایف افغان اسحقزائی در قلعه لاش جوین و شاه پسند خان سیستانی برادر علی خان بدو پیوستند و به اردوی همایون آمده مورد الطاف پادشاهی گردیدند، و خداداد خان نیز از جانب كهندل خان با دو زنجیر فیل و عریضه به دربار معلّی آمده عرضه داشت كه استدعای كهندل خان این است كه به امر اعلی لشكر قندهار را كوچ داده به حضور همایون آید، اعلیحضرت اقدس محمّد شاه در جواب فرمودند اكنون به لشكر قندهار حاجتی نیست اگر كهندل خان مهیّای خدمت است با لشكر بر سر جلال الدین میرزا پسر كامران میرزا كه در فراه و اسفزار حكومت دارد برود و او را مقهور سازد- نیز در اواخر صفر این سال محمّد عمر خان ابن كهندل خان «1» با چهار هزار سوار به ركاب اعلی آمد و بعد از
______________________________
(1). متن: كیندل خان.
ص: 1645
مراجعت از هرات نیز به دار الخلافه آمده سالی بیست هزار تومان مقرّری یافت بالجمله محمّد عمر خان حسب الامر به فراه و اسفزار رفته جلال الدین میرزا را مقهور ساخت و كار محاصره هرات سخت شد و لشكریان نیز از طول مدت به ستوه آمدند و اطراف شهر را تا بیست فرسنگی خراب كردند و وزیر مختار انگلیس در فراهم آوردن موجبات تعلل ساعی بود تا خاطر مبارك از او مكدّر شده و بدین واسطه راه دار الخلافه را پیش گرفت و در عرض راه حكم به او رسید كه نایبی روانه هرات كند و خود به لندن حاضر شود، وزیر مختار استدرت «2» نایب اوّل خود را به هرات فرستاد و خود روانه لندن شد و عساكر منصوره شهر را گلولهباران كردند- هم در این اوان اسكندر خان از سران سپاه زخمی برداشته بعد از دو روز درگذشت و در یورش روز هشتم جمادی الاولی كه نیمی از دیوار حصار هرات را گلوله توپ خراب كرد ولی خان تنكابنی كه در این یورش پیشرو بود و علم خود را به شیرحاجی سیّم رسانیده نصب كرد [و] به جهت رسانیدن امداد به سنگر خود بازگشت. چون از خندق بگذشت گلوله توپی سر او را ببرد و درجه شهادت یافت و بروسكی صاحب از امیرزادگان لهستان كه در خدمت دولت علیّه بود به زخم گلوله هلاك شد و سرخوش خان نیز زخم گلوله یافت و اگر بعضی دستهجات مساهله نمینمودند در این یورش شهر مسخّر شده بود- عساكر ظفرمآثر به اشاره علیّه مهیّای یورش دیگر شدند و متقبّل گردیدند كه در این حمله شهر را مسخّر نمایند، امّا ابرام امنا و كارگذاران دولت انگلیس در معاودت موكب اعلی زیاد شد بلكه سفاین جنگی آن دولت به سواحل و بنادر عمان آمد و بالصّراحه اظهار نمودند كه چون فتح قشون ایران هرات را اسباب اختلال حكومت انگلیس در هندوستان است اگر از آن درنگذرند مودّت مبدّل به خصومت میگردد- اعلیحضرت همایون شهریار غازی بنابر رعایت دوستی دولت انگلیس حكم به بازگشت اردوی معلّی فرمودند و در نوزدهم جمادی الآخره از خارج هرات حركت كرده در نوزدهم شعبان وارد دار الخلافه شدند- محمّد علی خان ابن آصف الدّوله و جعفر قلی خان شادلو با
______________________________
(2). متن: اسندرت با مطابقه با ناسخ التواریخ به استدرت)Stodart( تصحیح شد.
ص: 1646
ششهزار نفر به ضبط غوریان بماندند و امیر اسد اللّه خان به قاین و تون و طبس رفت- محمّد عمر خان و شمس الدین خان افغان در ركاب اعلی به دار الخلافه آمدند و نواب سلطان مراد میرزا كه به توقف عراق مأمور بود و پس از نظم آن حدود از بختیاری و عراق و عربستان به شوشتر و كوهگیلویه و فارس آمده با برادر والاگهر خود فریدون میرزای فرمانفرما ملاقات كرده و از آنجا راه دار الخلافه را پیش گرفته قبل از وصول موكب همایون به دار الخلافه در راه سمنان به اردوی معلّی پیوست، و غراف سمنوویچ ایلچی روس مقیم دار الخلافه به مملكت روس بازگشت و خامل صاحب با هدایا به جای او آمد و موكب پادشاهی به زیارت حضرت معصومه سلام اللّه علیها انتهاض فرمود و شاهزادگان از اطراف به تقبیل عتبه علیّه آمدند، و قنبر علی خان مافی مأمور بغداد شد كه خسارت محمّره را از پاشای بغداد مطالبه نماید- هم در این سال چون فیمابین اهالی شیراز و توپچیان كه در این شهر بودند نزاع درگرفته و ماده فساد غلظت یافت میرزا نبی خان امیر دیوان به فارس و رفع آن غایله مأمور شد، و رضا قلی خان امیر الشعراء متخلّص به هدایت از شیراز به دربار معلّی آمده تربیت شاهزاده عبّاس میرزا برعهده كفایت و درایت او موكول شد- هم در این اوان نواب منوچهر میرزا وفات نمود و میرزا رضای میزان آقاسی مأمور خوارزم شد و میرزا مسعود وزیر امور خارجه به غوریان رفت و نواب بهمن میرزای بهاء الدّوله به حكومت یزد منصوب شد و فرخسیر میرزا به گلپایگان و خوانسار روانه گشت- هم در این سال چون عبد اللّه پاشای بابان احكام حكّام كردستان را پیروی نمیكرد و كسان او در آن نواحی فتنه و فساد میكردند به رضا قلی خان والی كردستان حكم شد او را گوشمالی دهد و محمود پاشا را كه بستگی به این دولت ابدآیت داشت تقویت نموده به جای عبد اللّه پاشا متمكّن سازد. رضا قلی خان با لشكر كردستان به جانب شهرزور حركت كرد امّا از آنجائیكه او جوانی طروب و عیّاش بود در هر چمنی انجمنی آراست و جامی خواست از آنطرف عبد اللّه پاشا كه از كار حریف خبردار بود با سپاهی جرّار و هشت عرّاده توپ به سرعت والی را استقبال كرد و بیخبر در درهای كمین نمود، شب در هنگامی كه والی سرخوش بود و سران سپاهش هریك بیخود در گوشهای غنوده از كمینگاه بیرون تاخت و جنگ
ص: 1647
درانداخت و جمعی را با گلوله توپ هلاك نمود. والی و سپاهش اردو را گذاشته برفتند و اموال آنها را عبد اللّه پاشا تصاحب كرده به شهرزور بازگشت- هم در این سال اشرار و الواط اصفهان بنای شرارت را گذاشته شبها به خانه متمولّین و تجّار رفته به تهدید قتل از آنها دریافت وجوه و نقود كرده به مصارف لهو و لعب خود میرسانیدند. بنابراین منوچهر خان معتمد الدوله به حكومت اصفهان منصوب شد كه دفع شر اشرار نماید- هم در این سال سلطان عثمانی برای آنكه مسئله محمرّه اسباب نقار دولتین ایران و عثمانی نگردد از امپراطور روس خواهش نمود كه به اصلاح ذات البین پردازند. امپراطور معظّم نامهای به اعلیحضرت شهریار غازی نگاشته در این باب توسّطی كردند و قورت صاحب و خامل صاحب آن نامه را به حضور مبارك ایصال داشته مقرّر شد وزرای مختار و سفرای مقیم دار الخلافه مجلسی منعقد ساخته به اتمام این مسئله پردازند- هم در این اوان عریضه امام مسقط با پیشكشی به دربار معلی موصول شد- هم در این سال میرزا ابو القاسم ابن میرزا محمّد تقی منشی الممالك گردید.
اروپا- (آلمان)- كلیسای شهر كلنی كه در هزار و چهل و هشت مسیحی بنا شده و ناتمام مانده در این سال مجدّدا شروع به ساختن آن مینمایند- ایجاد چند شعبه راهآهن. (انگلیس)- مملكت كانادا از متصرّفات انگلیس در ینگی دنیای شمالی شورش مینمایند- تاجگذاری ملكه انگلیس در بیست و هشتم ژون- انگلیس در آسیا با روس رقابت و همچشمی مینماید. (اسپانیا)- منازعه مابین عساكر دولت و دن كارلس برقرار است. (فرانسه)- فوت تالیراند از اعاظم رجال- تولّد كنت دپاریس پسر ولیعهد- منازعه فرانسه با مكزیك. (پرتوغال)- تولّد پسری كه ولیعهد دولت خواهد شد. (روس)- ایجاد راهآهن از پطرزبورغ به مسكو- مسافرت امپراطور روس به آلمان. (عثمانی)- محمد علی پاشای مصری ولایت مصر را بطور ارث نسلا بعد نسل میطلبد همچنین شامات را چون سلطان عثمانی قبول نمیكند مصمّم جنگ میشود ولی به مداخله انگلیس و فرانسه جنگ واقع نشده تبعیت سلطان را میكند- مسافرت رشید پاشا به لندن.
ص: 1648
امریكا- (ینگی دنیای جنوبی)- جنگ فیمابین شیلی و پرو.
[سنه 1255 هجری- سنه 1839 مسیحی]
آسیا- (ایران)- بعضی از مورّخین در ذیل شرح سال قبل نوشتهاند: موكب همایون اعلیحضرت شهریار غازی محمّد شاه با جماعتی از خواص و لشكریان عزیمت اصفهان فرمود تا ملازمان حضرت به تدمیر اشرار و اجامره این ولایت پردازند و آن نواحی را مصفّی سازند و پس از وصول به كاشان الواط این شهر را گرفته به استرآباد فرستادند و روز بیست و پنجم ذیحجّه وارد اصفهان شده نصر اللّه خان كشیكچیباشی را به گرفتن اشرار امر فرمودند و یكصد و پنجاه نفر از مردم شریر گرفتار شده تنبیه شدند و بعضی از آنها را به اردبیل بردند و اهالی اصفهان آسوده شدند- نگارنده گوید در مسافرت اعلیحضرت شهریار به اصفهان به این قصد حرفی نیست ولی نه در سال قبل بلكه سفر همایون در این سال بوده چنانكه نواب مستطاب والا حاجی معتمد الدوله فرهاد میرزا در جام جم میفرمایند (در چهاردهم شوال هزار و دویست و پنجاه و پنج هجری به اصفهان تشریففرما شدند و در روز جمعه هشتم رجب المرجب سنه هزار و دویست و پنجاه و شش هجری مراجعت فرمودند). بالجمله در این سفر نیز نواب مستطاب والا فرهاد میرزا حاجی معتمد الدوله نایب الایاله و در دار الخلافه طهران به مهام ملكی اشتغال داشتند- هم در این سال نصر اللّه خان كشیكچیباشی به حكمرانی فارس منصوب و برادرش میرزا محمّد خان كشیكچیباشی شد و میرزا نبی خان را از فارس احضار فرمودند- هم در این سال حسین خان آجودانباشی كه به سفارت پاریس رفته بود با چند نفر از صاحبمنصبان فرانسه به حضور مبارك مشرف شد و نامه پادشاه فرانسه را كه مشعر بر اظهار مودّت و اتّحاد بود تقدیم نمود- هم در این سال در بیست و هشت رجب نصر اللّه خان حكمران فارس درگذشت و نواب والا حاجی معتمد الدوله فرهاد میرزا به حكمرانی فارس منصوب شدند و میرزا فضل اللّه علیآبادی نصیر الملك لقب یافته به وزارت نواب معظم برقرار گشت- نگارنده
ص: 1649
گوید: این واقعه را مورّخین در سوانح این سال ثبت نمودهاند ولی حق اینست فوت نصر اللّه خان و حكمرانی نواب والا حاجی معتمد الدّوله به فارس از وقایع سال هزار و دویست و پنجاه و شش هجری است- خلاصه بعد از آنكه نواب مستطاب معظّم به فارس رفتند آن صفحات را نظمی كامل دادند و از آنجا كه میرزا قوام الدین برادر میرزا منصور خان حاكم كوهگیلویه در حاضر شدن به دربار همایون و ادای منال دیوانی تهاون داشت منصور خان سرتیپ فراهانی را با ده عرّاده توپ و دو فوج سرباز به نظم بهبهان فرستادند، میرزا قوام الدین فرار كرده نزد منوچهر خان معتمد الدوله رفت و او را شفیع و حامی خود ساخت- هم در این اوان نواب خانلر میرزا از كرمان احضار شده و فضلعلی خان حكومت این ولایت یافت- هم در این سال آقا خان محلاتی ابن شاه خلیل اللّه رئیس طایفه اسمعیلیه كه سابقا به بم متحصّن شده بود اطمینانی یافته به دار الخلافه آمد و در حضرت عبد العظیم اعتكاف جست و بنابر سیادت عمّامه سبز بر سر نهاده، حاجی میرزا آقاسی حاجی عبد المحمّد محلّاتی را به زاویه مقدّسه فرستاده كه آقا خان را كاملا اطمینان داده به دار الخلافه آورد. اگرچه آقا خان به جهت اینكه حاجی عبد المحمّد سابقا از رعایا و اجزای او بوده از این معنی استنكاف داشت كه به واسطه او به دار الخلافه آید ولی ناچار تمكین نموده با عمامه سبز به حضور حاجی میرزا آقاسی آمد و به شفاعت او معفو و مرخّص شد و به خانه خود رفت، پس از چندی از خاكپای مبارك اجازه خواست كه با اهل و عیال به زیارت مكّه معظّمه زادها اللّه تعالی شرفا مشرف شود و پس از حصول اجازه اهل و عیال و احمال و اثقال خود را از راه بغداد به عتبات عالیات روانه داشت و به ابتیاع اسبهای عربی و غیره پرداخت و در مدّت دو سه ماه تقریبا پانصد رأس اسب عربی تحصیل كرد و در هرجا سوار دلیری سراغ داشت او را به بذل وجوه فریفته دور خود جمع نمود و در اوایل رجب با ملازمان و برادران خود به جانب كرمان روان شد چه هواخواهان و مریدهای او كه از جمله عطاء اللهی بودند كه داخل در طریقه اسمعیلیه شده در صفحات شهر بابك و آن حدود بودند- خلاصه برای تسهیل مرام آقا خان فرمانی مجعولی تمام كرد به این مضمون كه ما آقا خان را حكومت كرمان دادیم اهل كرمان باید اطاعت او كنند و نوشتجاتی
ص: 1650
برطبق آن فرمان به اهالی كرمان نوشته اظهار داشت كه من رخصت زیارت مكّه خواسته بودم در بین راه حكم حكومت كرمان به من رسید- از آنطرف چون خبر حركت آقا خان محلاتی به جانب كرمان به امنای دولت علیّه معروض شد احكام به بهاء الدوله بهمن میرزا حكمران یزد در دفع و ردّ او صادر شد. همچنین تفصیل را به فضلعلی خان قراباغی حاكم كرمان مرقوم داشتند- امّا آقا خان چون به خارج شهر یزد رسیده میرزا حبیب اللّه نویسنده خود را با احكام مجعوله نزد نواب بهاء الدوله فرستاد. نواب معزی الیه چون هنوز بیخبر بود فرمان داد منزلی در شهر برای آقا خان مهیّا نمایند و چند نفر را معیّن كرد كه روز پانزدهم رجب به استقبال او روند ولی آقا خان وارد شهر نشد و معتذر شد به اینكه مشغول اخذ زكوة جماعت عطاء اللهی هستم و راه كرمان پیش گرفت و احكام دفع و منع او به بهاء الدوله رسیده نواب معزی الیه با جماعتی آقا خان را تعاقب نمود ولی به او نرسیده به یزد بازگشت و آقا خان به نواحی كرمان رسید و نوشتجات مجعوله خود را به مردم نمود و روز دیگر اخبار صحیحه شیوع یافت و كارگذاران دولت به فكر اخذ و قید آقا خان افتادند چنانكه شرح آن بیاید- هم در این سال كهندل خان افغان و مهردل خان برادرش كه به طهران آمده و به حكم اعلیحضرت شهریار غازی در شهر بابك متوقف بودند و حكومت آن بلده در اختیار آنها بود بنابر نزاعی كه فیمابین آنها و اهالی شهر بابك درگرفت حاجی محمّد علی كدخدای شهر بابك و سه چهار هزار نفر از طایفه عطاء اللّهی و مردم شهر و قراء افاغنه را محصور نمودند. مقارن این حال آقا خان دررسید و این واقعه را از نتایج اقبال خود دانست و چنان پنداشت كه بعد از تسخیر ارك شهر بابك و تصرّف اموال و اثقال كهندل خان والی قندهار و كسان او فتح كرمان و جذب قلب اهالی آسانتر خواهد بود. بنابراین در محاصره افاغنه تأكیدات نمود و برادر خود محمّد باقر خان را به سیرجان فرستاد و در قلعه زیدآباد جای گرفت، و در این اوان اخبار دار الخلافه به فضلعلی خان رسید و با جماعتی قصد آقا خان كرد و ابتدا بر سر محمّد باقر خان تاخت، محمّد باقر خان از آقا خان استمداد نمود و او با جماعتی به زیدآباد آمد و لدی الوصول به جنگ پرداخت و شكست خورد و به احمدی و لار گریخت فضلعلی خان به شهر بابك آمده آنجا را
ص: 1651
منظم ساخت و شنید كه آقا خان به طرف اسفندقه و جیرفت تاخته و در آنجا به جمع آذوقه اصراری كامل دارد به محض استحضار فضلعلی خان سواران خود را برداشته بدانطرف شتافت و سه فوج سرباز و دو عرّاده توپ نیز از كرمان بخواست در اینوقت معلوم شد كه آقا خان از اسفندقه به گرمسیر رفته فضلعلی خان مصلحت ندید كه شهر را رها و او را تعاقب كند لهذا به كرمان آمد- هم در این اوقات میرزا رضای میزان آقاسی كه به خوارزم رفته بود با فرستاده اللهقلی خان اوزبك خیوقی كه اتانیاز محرم نام داشت و چند رأس اسب پیشكشی به دربار اعلی آمد و موكب شهریار منصور غازی از راه خوانسار و گلپایگان به نهاوند تشریففرما گشته از آنجا به همدان نزول اجلال فرمودند و مردم گلپایگان كه از حكومت نیّر الدوله فرّخ سیر میرزا شكایتی داشتند به او تهمت بسته گفتند قصد مخالفت دارد. بنابراین بخشعلی خان به احضار او رفته و او در قزوین به ركاب اعلی پیوست و معلوم شد كه آنچه به او نسبت دادهاند محض تهمت بوده است پس از ثبوت مطلب نیّر الدوله مشمول الطاف پادشاهی گردید- هم در این اوان فرّخ خان غفّاری كه از منازل عرض راه اصفهان به تحقیق حال امان اللّه خان افشار وزیر گیلان رفته بود معلوم نمود كه مشار الیه به جهت اظهار قدس و تقوی حركاتی میكند كه اسباب سخریّه مردم و عدم پیشرفت عمل وزارت و خدمت دیوانست، مراتب را به واسطه عریضهای معروض آستان مبارك داشت، اعلیحضرت همایون یحیی میرزا حاكم گیلان را با امان اللّه خان وزیر به حضور مبارك احضار فرمودند و مقرّر شد فرّخ خان به رتق و فتق امور گیلان و رسیدگی به عمل مالیات پردازد و یحیی میرزا به وزارت محمّد امین خان نسقچیباشی به گیلان رفت و فرّخ خان پس از رسیدگی به امور آن ولایت دستورالعمل به محمّد امین خان داده بعد از هشت ماه به ركاب اعلی پیوست.
و بعد از ورود موكب همایون به دار الخلافه باهره جهانگیر میرزا و جلال الدین میرزا پسران كامران میرزا حكمران هرات به قصد ملازمت آستان اقدس به حضور مبارك آمدند و مورد الطاف كامله گردیده منزل و راتبه و انعام لایقه درباره آنها مبذول شد- هم در این اوان سلیمان خان امیر تومان گیلان كه حكومت خمسه داشت معزول و نواب حمزه میرزا به جای او منصوب گشت، و چون سابقا از جانب دولت عثمانی
ص: 1652
عبد الرزّاق افندی با ملا عبد العزیز كاشانی به جهت گذرانیدن امور سرحدّات متّصله خاصّه قضیّه محمرّه به ركاب همایون آمده بودند در این اوان اذن مراجعت یافته به جانب بغداد رفتند و در باب آمد و شد زوّار و تجّار و رفع اجحاف عساكر و مأمورین عثمانی به آنها تأكیدات شد- نیز از وقایع این سال آنكه دولت انگلیس شجاع الملك بن تیمور شاه را تقویت كرده با بیست هزار كس از راه پنجاب و پیشاور به طرف جنوب قندهار فرستادند و لرد سرولیم مكناتن را وزیر او قرار دادند و كهندل خان و برادرانش مهردل خان و رحمدل خان چون دانستند كه در قندهار محصور خواهند شد چنانكه پیش اشاره كردیم اهل و عیال خود را با پانصد سوار برداشته به دربار شهریار غازی آمدند و در ماه رمضان این سال وارد طهران شده شهر بابك كرمان و هرات و مروس فارس كه متصل به یكدیگر میباشند به سیورغال آنها مرحمت شده سه سال در آنجا بودند تا لشكر انگلیس در افغانستان شكست خورده برگشتند و كهندل خان مرخّص شده در ماه ذیقعده هزار و دویست و پنجاه و هشت هجری به قندهار شتافت- وفات نواب قهرمان میرزا در تبریز.
اروپا- (انگلیس)- به بهانه كمك والی افغانستان قشون انگلیس مملكت سند را متصرّف شده و بعد قندهار و كابل و غزنی را مسخّر مینماید- مخاصمه با چین كه بیست هزار صندوق تریاك را به دریا میریزد- شهر عدن در عربستان به بهانه غیر موجّهی به تصرّف انگلیس درمیآید. (دانمارك)- فوت فردریك ششم پادشاه و جلوس كریستیان هشتم به جای او. (فرانسه)- زلزله سخت در جزایر مارتینیك- فتوحات در الجزایر- مصالحه با مكزیك- اختراع عكس انداختن در صفحه نقره كه مخترع موسوم به داگر میباشد. (روس)- قشونكشی این دولت در قفقاز بر سر شورشیان- اعلان جنگ به خیوه. (عثمانی)- منازعه عثمانی با مصر. ابراهیم پاشا در نصیبین حافظ پاشا سردار عثمانی را شكست میدهد- وفات سلطان محمود خان و جلوس پسرش سلطان عبد المجید خان در شانزده سالگی به جای او.
ص: 1653
[سنه 1256 هجری- سنه 1840 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در اوایل این سال فضلعلی خان حاكم كرمان عریضهای به دربار معلّی فرستاده لشكری برای تقویت خود در دفع آقا خان محلّاتی استدعا نمود.
امنای دولت علیّه حبیب اللّه خان امیر توپخانه را با پیاده و سواره و توپخانه روانه كرمان نمودند و قبل از ورود او به كرمان آقا خان استعدادی بهم بسته قصد تسخیر كرمان كرد. فضلعلی خان عبد اللّه خان سرتیپ را با دو فوج ملایر و تویسركانی و دو عرّاده توپ جلو آقا خان فرستاد و ولیمحمّد خان سرتیپ و تفنگچیان كرمانی نیز از قفای او حركت كردند. اسفندیار خان برادر فضلعلی خان در دشتآب با آقا خان تلاقی كرده مشغول جنگ شدند، اسفندیار خان مقتول گشته جمعیت او متفرّق گردیدند و فورا آقا خان حمله بر عبد اللّه خان نمود، عبد اللّه خان در قلعه بزنجان متحصّن شد، آقا خان از او درگذشته به طرف ولیمحمّد خان تاخت و در حمله اوّل همراهان او را شكست داده خود او را دستگیر كرد و در قلعه مشیر هفت فرسنگی كرمان فرود آمد و همه روزه كاغذ و پیغام او به اعیان شهر میرسید و در اغوای آنها جهدی داشت و اصرار میكرد كه فضلعلی خان را گرفته نزد من فرستید. مقارن این حال امیر توپخانه دررسید و بر سر آقا خان رفت و جنگ فیمابین درگرفت و بعد از كشش و كوشش لشكر آقا خان منهزم گشته باز به قلعه مشیر آمد، امیر توپخانه وارد شهر كرمان شده با فضلعلی خان مصمّم شدند كه به قلع ماده فساد آقا خان پردازند.
آقا خان دانست كه از عهده آنها برنمیآید و در قلعه مشیر محصور خواهد شد. از قلعه بیرون آمده راه بم و نرماشیر پیش گرفت. فضلعلی خان او را تعاقب كرده در سرحدّ بلوچستان در منزل موسوم به ریگان به او رسید و نایره قتال باز اشتعال یافت و لشكر آقا خان هزیمت یافته خود او از راه بیابان به قندهار و از آنجا به هندوستان رفت و در آنجا متمكّن شد- هم در این سال فیمابین ایلات قشقائی و قبایل الوار و ممسنی در فارس نزاع و آشوب درگرفت نواب والا فرهاد میرزا (حاجی معتمد الدوله) میرزا فضل اللّه نصیر الملك را در شیراز گذاشته به طرف قبایل ممسنی
ص: 1654
رفتند و معاقل و اماكن آنها را با خاك یكسان كردند و قلعه طوس و قلعه نوذر را خراب نمودند و از قبایل الوار گروگان بگرفتند و علی ویس خان برادر خانعلی خان رستم را كه در فهلیان مرتع و مسكن داشت و مرد مفسدی بود با چند نفر دیگر كه آنها نیز از اشرار بودند سیاست كردند. خانعلی خان رستم، بزرگ طایفه خایف و یاغی شده به ماهور مهلاتی كه متّصل به حدود كوهگیلویه و جائی صعب المسلك است رفت نواب معظم شكر اللّه خان نوری را كه در آن صفحات معروف بود برای نظم آن حدود در بهبهان، شهر كوهیگیلویه متوقف ساخته از تمام رؤسای ایلات گروگان گرفته به او سپردند كه روانه شیراز دارد و میرزا كوچك یاور توپخانه را با توپ و سرباز در ممسنی گذاشته حكومت دادند و خود با جمعیتی از راه خشت و كمارج به طرف بوشهر رفته آن صفحات را منظّم فرموده در ماه ربیع الاوّل سنه هزار و دویست و پنجاه و هفت وارد شهر شیراز گردیدند و در ازای خدماتی كه در این مملكت نمودند به اعطای نشان تمثال اعلیحضرت همایون محمّد شاه مفتخر گشتند- هم در این سال شیر محمّد خان برادر یار محمّد خان وزیر هرات از جانب كامران میرزا با پیشكش و هدایا به دار الخلافه آمد و معلوم شد كه افاغنه از سلوك انگلیس كمال كراهت را بهم رسانیده و پشیمان گشتهاند كه چرا اطاعت شهریار ایران را ننموده لهذا سكّه به نام همایون زدهاند و خطبه را نیز به اسم مبارك میخوانند و بر خود مخمّر نموده كه در طریقه انقیاد راسخ و ثابتقدم باشند- هم در این سال فیمابین حاجی خان شكّی حاكم كرمانشهان و ایلات آن ولایت خلاف درگرفت و منشأ مخالف امر مذهبی بود. به این معنی كه حاجی خان بر طریقه اهل سنّت و جماعت بود و ایلات توابع كرمانشهان غالبا از غلاة میباشند. حاجی خان میخواست رعایای ولایت محكومه خود را بر طریقه خود آرد و دارد. و معلوم است غالی چگونه سنّی تواند شد. بدینواسطه كدورت در كار بود و كمكم ایلات به خیال یاغیگری افتادند. حاجی خان شكّی به كرند رفت كه ایلات یاغی را مطیع كند. مردم كرند از در اطاعت درآمدند و قبول خدمت كردند و مستدعی شدند كه كسی را با دین و آئین آنها كاری نباشد. حاجی خان تعهّد كرد و كار به اصلاح انجامید. ولی بعد از اصلاح میان یكی از اهالی كرند و ملازمی از ملازمان
ص: 1655
حاجی خان بر سر دریافت آذوقه نزاع درگرفت و ملازم حاجی خان مقتول شد.
حاجی خان متغیّر شده حكم كرد تمامی اهل كرند را مقیّد كرده به دار الخلافه برند.
مردم به اشاره حیاتقلی خان بشوریدند و حاجی خان شكّی را محصور نمودند. او با تیر تفنگ چند تن را بكشت. كرندیها نیز از پائین و بالا به منزل حاكم درآمدند و او را بكشتند. و بعضی جهت مقتول شدن حاجی خان شكّی را چیز دیگر گفتهاند.
در هرحال پس از سنوح این سانحه اهالی از بیم مؤاخذه و سیاست به خاك عثمانی داخل شدند و حكمی به علیرضا پاشا والی بغداد صادر شد كه آن جماعت را راه نداده و نگاهداری نكرده معاودت دهد. پاشای مشار الیه اطاعت نمود و آنها بازگشته به تدریج ایمن گشتند و عبد الحسین خان جوانشیر به حكومت آن سامان روانه شد- هم در این سال میرزا محمّد تقی علیآبادی صاحبدیوان كه در دانش و بینش و خلق و خوی مثل و مانندی نداشت در جمعه هفدهم ماه ربیع الثانی در دار الخلافه درگذشت- و شاهزاده فتحعلی میرزا پسر شهریار غازی كه چهار ساله بود وفات نمود- و مستر ریاخ حكیم انگلیسی برای استمزاج جدید مصالحه مابین دولتین ایران و انگلیس به دار الخلافه آمده، چون مانعی و اكراهی در امنای دولت علیّه ندید برای اعلام به لندن بازگشت و مكنیل صاحب مأمور شده به دار الخلافه آمد و عهدنامه مابین دولتین مجدّد شد.
اروپا- مزاوجت ملكه با پرنس البرت از شاهزادههای ساكس كبورگ كتا- نجات یافتن ملكه از یك قتل ناگهانی- فرستادن چند فروند كشتی جنگی به دریای چین- مسئله شرقیه در این سال عنوان میشود و از آن وقت تاكنون این مسئله فیمابین اهالی مغرب و مشرق مطرح است. توضیح آنكه انگلیس و فرانسه و اطریش و پروس و روس و عثمانی مطالبی را كه راجع به مملكت عثمانیست مسئله شرقیه مینامند و دول مشار الیهم از این سال تاكنون در مسئله مزبوره مداخله میكنند- لرد پالمرستن وزیر انگلیس با دولت روس اتّفاق كرده بر ضدّ فرانسه در حمایت محمّد علی پاشای مصری اقدامات مینمایند، و انگلیس و روس و پروس و اطریش در لندن مجلس كرده در این مجلس محمّد علی پاشا را والی بالاستقلال
ص: 1656
مصر میشناسند، و والیگری را برای اولاد او ارث میدانند، و عثمانی چون قبول این مطلب را نمینماید ناپیه سردار بحری انگلیس شهر بیروت را گلولهباران میكند. (فرانسه)- مسیوتیر به وزارت اعظم برقرار میگردد- لوئی ناپلیون برادرزاده ناپلیون اوّل در بندر بولنی خروج كرده به حكم دولت گرفتار و حبس ابدی میگردد- پادشاه از قتلی نجات مییابد- سفاین جنگی فرانسه در این سال مركب از دویست و بیست و هشت فروند و سی و پنج هزار عساكر بحری میباشند- جسد ناپلیون اوّل كه در سنت هلن بود ژوانویل پسر پادشاه فرانسه آنرا نقل كرده به پاریس میآورد و در انوالید دفن میشود. (هلاند)- استعفای پادشاه و جلوس گیلیوم دویّم به جای او. (پروس)- فوت فردریك گیلیوم سیّم پادشاه پروس و جلوس فردریك گیلیوم چهارم به جای او.
[سنه 1257 هجری- سنه 1841 مسیحی]
اشاره
آسیا- (ایران)- در این سال حبیب اللّه خان امیر توپخانه كه بعد از فرار آقا خان محلّاتی مأمور نظم بلوچستان بود روانه قلعه بمپور شده قلعه بمپور را محاصره و مسخّر نمود ولی فیمابین عساكر او و اهالی بمپور لجاجی پیدا شده آشوب درگرفت و بسیاری از اهالی آن صفحات كشته شدند، و امیر توپخانه تا پنج منزلی قندهار براند و در اینجا حكم معاودت به او رسیده بازگشت، و طپانچه مرصّع به افتخار او مرحمت شد، و چون به دار الخلافه رسید فضلعلی خان قراباغی حاكم كرمان معزول شده عبّاسقلی خان جوانشیر به حكومت كرمان منصوب گشت، و از آنجا كه حبیب اللّه خان اسباب خونریزی و هلاكت نفوس و پریشانی زیاد در بمپور و آن نواحی شده بود در هنگام اراده عروسی و سور، عیش او مبدل به طیش شده بدرود زندگانی گفت- هم در این سال فتحعلی خان مهنی كه از سركشان كرمان بود به اهتمام عباسقلی خان جوانشیر والی كرمان ربقه اطاعت و خدمت بر گردن گرفت- هم در این سال هشتصد نفر سوار تركمان قصد تاخت مشهد مقدّس كرده محمّد ولی خان برادرزاده اللهیار خان آصف الدوله را كه به شكار رفته بود گرفته با
ص: 1657
خود ببردند. عساكر خراسان كه تراكمه را تعاقب نموده به آنها نرسیدند- امنای دولت علیّه چون از ماجری خبردار شدند محمد علی خان غفور را به خوارزم نزد اللهقلی خان اوزبك به تهدید و استرداد محمد ولی خان فرستادند- هم در این سال مخدومقلی خان تركمان به یكی از نقشبندیّه كه دعوی تصوّف و كرامت میكرد و به زبان تركی تركمانی مناجات و اشعار به نظم درمیآورد ارادت ورزیده و اطاعت نموده و جمعی دیگر از تركمانان ككلان و یموت به او گرویده محضا للتّفخیم او را ایشان خواندند و پیر و مرید در نواحی استرآباد به فساد پرداختند.
محمّد ناصر خان قاجار دولو مراتب را به عرض دولت قویشوكت رسانیده محمد حسن خان سردار ایروانی و محمّد خان امیرتومان كه به شرف مصاهرت پادشاهی مفتخر بود با ده هزار سوار و پیاده و توپخانه به استرآباد رفت و نواب اردشیر میرزا حكمران مازندران و جعفر قلی خان شادلوی بوزنجردی با سواران كرد و خراسانی نیز بدان طرف راندند، مخدومقلی خان چون دید چاره جز اطاعت نیست پسر خود محمّد خان را با مرشد معروف به ایشان روانه گرگان نمود و سایر ریشسفیدان تراكمه نیز پسر و برادر خود را به نوا و گروگان به اردو فرستادند و اظهار داشتند كه اگر حكم شود تا خیوه خواهند تاخت. نواب اردشیر میرزا مطلب را به عرض آستان مبارك رساند، رؤسای تراكمه به خلعت و التفات نایل گردیده مقرّر شد كه توقّف كنند تا محمّد علی خان مأمور خیوه مراجعت كند. اگر محمد ولی خان را خان خیوه فرستاد كسی را با او كاری نباشد و الّا راه خوارزم پیش گیرند. مقارن این حال اللهقلی خان خوارزمی محمّد ولی خان را با اعزاز فراوان به آستان همایون فرستاد و از خطر لشكركشی به خوارزم آسوده شد- هم در این سال چون محمّد تقی خان بختیاری ده هزار سوار از اشرار دور خود جمع كرده و به معاقل جبال پناه جسته دستاندازی به مال تجّار و عابرین مینمود. منوچهر خان معتمد الدوله به نظم آن صفحات و اراضی سرحدّات ایران و عثمانی مأمور شد و با شش فوج سرباز و جمعی سوار ابوابجمعی سلیمان خان ارمنی و شش عرّاده توپ به خوزستان رفت. علینقی خان برادر محمّد تقی خان بختیاری كه همراه معتمد الدوله بود برادر را خبردار كرد. محمد تقی خان برادر دیگر خود كریم خان را با عریضه و
ص: 1658
هدایا نزد معتمد الدوله فرستاد و خود نیز در مالمیر با اشراف قبیله به خدمت معتمد الدوله آمده مخلّع و مورد التفات شد. و شبی معتمد الدوله را در قلعه تل مهمانی نمود و درخواست كرد كه با قبیله و عشیره در قلعه مزبوره متمكن باشد و بعد از نوروز به خدمت آید. امّا چون زمان میعاد دررسید تخلّف كرد. علینقی خان و محمّد حسین خان قراگوزلو رفته او را اطمینان دادند و او تا پنج فرسنگی شوشتر بیامد و باز توهّم نموده برگشت. معتمد الدوله حكم كرد از طوایف چهار لنگ و هفت لنگ سواران جنگی جمع شدند كلبعلی خان و جعفر قلی خان پسرهای اسد خان بختیاری با جماعتی حاضر گشتند و علیرضا خان كه پدرش را محمّد تقی خان كشته بود نیز با سواران خود مهیّای كارزار گردید و معتمد الدّوله از شوشتر قصد قلعه تل كرده سلیمان خان سرتیپ برادرزاده خود را از پیش روانه نمود. محمّد تقی خان عیال و اموال و بستگان خود را برداشته به شیخ سامر خان حكمران چعب و فلاحیّه پناه برد شیخ مشار الیه چون با خاك سرحد عثمانی قرب جوار داشت و همیشه پانزده هزار سوار جنگی با او بودند درجه اطاعت او همین بود كه گاهی به فرمانفرمای فارس چیزی میداد. معتمد الدوله قلعه تل را به علیرضا خان سپرده روانه فلاحیّه شد و به شیخ سامر پیغام داد كه محمّد تقی خان را نگاهداری نكند، شیخ سامر گفت: او به من پناه آورده و در عرب ننگ است كه از او حمایت نكنم، شخص معتبری را به اطمینان او بفرستید تا او را به خدمت آرد. معتمد الدوله سلیمان خان را فرستاده، محمّد تقی خان و شیخ سامر را مطمئن كرده به اردو آورد و مورد نوازش شدند و شیخ سامر مصمّم مراجعت گردیده، معتمد الدوله به شیخ گفت علینقی خان و كسان محمّد تقی خان را نیز روانه نماید. شیخ در این كار تعلّل نمود و علینقی خان در خفا به جمع كردن سواره و پیاده بختیاری مشغول شد. محمد شفیع خان سامانی درخواست كرد كه به فلاحیّه رود و علینقی خان را بیاورد، و چون برفت بازنیامد، و علینقی خان و محمّد شفیع خان با شیخ سامر اتّفاق كرده به فكر استخلاص محمّد تقی خان افتادند و شبهنگامی به اردوی معتمد الدوله شبیخون زدند و جنگ درگرفت، درین هنگامه محمّد تقی خان خواست فرار كند، میرزا محمّد خان دبّوسی بر سر او زده حكم كرد او را گرفتند و به خیمه معتمد الدوله برده مقیّد نمودند تا
ص: 1659
وقت صبح تقریبا هشتصد نفر از عرب و بختیاری مقتول گشتند و باقی به هزیمت رفتند و از لشكر معتمد الدوله سی چهل نفر مقتول و مجروح شدند. در این حال جماعتی از مشایخ اعراب كه از شیخ سامر شاكی بودند به معتمد الدوله شكایت نمودند و شیخ عبد الرضا از اقارب شیخ سامر كه فراری و در بغداد بود احضار شد و به اردو آمده قبیله به او پیوستند. شیخ عجیل و شیخ عقیل و بعضی از مشایخ دیگر مخلّع شدند و منصور خان فراهانی كه از جانب حكومت فارس به اخذ منال چعب رفته بود و شیخ سامر او را دخالتی نمیداد نیز با فوج خود نزد معتمد الدوله آمد و حكم شد بعضی از نخیلات را قطع كرده بر نهر خزاین پل ببندند. شیخ سامر پشیمان شده جمعی از علما و سادات را شفیع قرار داد و قبول تكالیف نموده گروگان معتبر داد و مهلت خواست و معتمد الدوله مراجعت كرد و محمّد تقی خان را مقیّد با خود برد و به ازای این خدمات یك قطعه تمثال شهریاری و یك قبضه شمشیر و یك رشته حمایل سبز و سرخ از درجه امیرتومانی با گل مرصّع مصحوب آقا اسماعیل پیشخدمت خاصّه در عرض راه شوشتر به معتمد الدوله رسید و محبعلی خان ماكوئی سرتیپ با شش عرّاده توپ و شش فوج سرباز و جمعی سوار بروجردی و كرمانشهانی به معتمد الدوله پیوستند. شیخ سامر خان زیاده خایف گشت و به علینقی خان اظهار كرد كه مرا قدرت نگاهداری تو نیست. علینقی خان با اهل و عیال محمّد تقی خان به خانه خلیل خان بهمهای كه با او منسوب بود رفت، خلیل خان نیز عذر او را خواسته ناچار به كوهستان رفتند كه در معقلی پنهان شوند در عرض راه به لشكر منصور خان دوچار و تمامی گرفتار شدند مگر علینقی خان كه فرار كرده به غارش رفت و بعدها به حكم نواب والا فرهاد میرزا (معتمد الدوله) او را بگرفتند و به دار الخلافه آورده با برادرش محمّد تقی خان محبوس نمودند- هم در این اوان حكومت چعب را نیز برعهده معتمد الدوله موكول فرمودند، و چون اثری از تعهدات شیخ سامر به ظهور نرسید معتمد الدوله میرزا محسن خان را به حكومت شوشتر برقرار كرده خود روانه فلاحیّه شد و شیخ سامر با عیال و احمال به قلعه كوتشیخ كه حصینتر از قلعه فلاحیّه بود رفت و شیخ عبد الرضا را حكومت فلاحیّه داد و محبعلی خان را به حكومت بختیاری فرستاد كه دو فوج سرباز از آن طوایف گرفته و
ص: 1660
معامله پنجساله بختیاری را بپردازد و صد خانوار از اعاظم این طوایف به گروگان به دار الخلافه بفرستد، و كلبعلی خان و جعفر قلی خان چهار لنگ و محمد مهدی خان و علیرضا خان هفت لنگ را با محبعلی خان همراه كرده و شیخ سامر خان تصوّر نمود كه چون تابستان شود معتمد الدوله و عساكر او در چعب توقف نتوانند كرد و چون مراجعت كنند او میتواند بر فلاحیّه بتازد. چون برخلاف تصوّر او معتمد الدوله در گرما در چعب بماند شیخ بكویت كه از اراضی نجد است گریخت، و از غرایب آنكه شیخ عبد الرضا سالها طالب چعب بود و به این آرزو نایل گردیده بگریخت و برادرش نیز از اردو فرار كرد. فدعم و مرید كه شیخ سامر آنها را به گروگان داده بود نیز از شوشتر بگریختند. معتمد الدوله حكومت چعب را نیز به مولی فرج اللّه والی خوزستان داد و حكم كرد محمّره را آباد كند و حاجی محمّد علی حمصی از اعاظم تجار را نزد متسلم بصره فرستاد كه یا محمرّه را چنانكه خراب كردهاید آباد كنید یا بصره را مثل محمرّه خراب میكنم و به علی پاشا والی بغداد نیز همین پیغام داد. و در این اوان معتمد الدوله محمّد تقی خان بختیاری را مغلولا روانه دار الخلافه نمود و اسبهای عربی بسیار خوب نیز به دربار معلّی انفاذ داشت و حكومت دزفول را به حاجی ملا احمد كرمانشهانی داد و احمد خان پسر حسن خان والی فیلی را مرخّص كرد كه به پشتكوه رود، و حكومت لرستان را برعهده محمّد حسن خان خرقانی واگذار نمود، و مولی فرج اللّه را به حراست فلاحیّه تأكید كرد، و محبعلی خان نزد معتمد الدوله آمده حساب بختیاری را پرداخت، بعد از آن معتمد الدوله محبعلی خان را به كرمانشهان فرستاد كه در نظم این ولایت تقویتی از عبد الحسین خان جوانشیر كند، ولی عبد الحسین خان از راه سوءظن مایل به ورود و وصول محبعلی خان به كرمانشهان نشده، و چون حكمی نیز از دار الخلافه به محبعلی خان رسیده بود كه قاتلان حاجی خان شكّی را فورا در كرمانشهان گرفته به دار الخلافه فرستد و این حكم به دست عبد الحسین خان افتاده به خوانین كرمانشهان نمود و آنها را بر ضدّ محبعلی خان تحریك كرد و میخواست به اتّفاق اهالی با محبعلی خان جنگ [كند] لهذا عبد الحسین خان معزول و محبعلی خان به حكومت كرمانشهان منصوب شد و قاتلین حاجی خان شكّی را گرفته به دار الخلافه فرستاد- هم در این اوان
ص: 1661
عبد اللّه پاشای بابان قصد سنندج كرد و محبعلی خان با پانزده هزار نفر روانه كردستان گردید. عبد اللّه پاشا چون خبر حركت محبعلی خان را بشنید خایف شده بازگشت. محبعلی خان نیز به كرمانشهان معاودت نمود و در حكومت مستقل شد و به دزفول و خرّمآباد رفته آن صفحات را منظم كرد و از بروجرد به اصفهان رفت و با منوچهر خان معتمد الدّوله ملاقات نمود- هم در این سال در ماه رمضان محمّد خان امیرتومان درگذشت- هم در این سال میرزا جعفر خان مشیر الدّوله مأمور اسلامبول به اجازه امنای دولت عهدی با وكیل دولت بلژیك منعقد نمود كه صورت آن از قرار ذیل است:
صورت عهدنامه دولتین ایران و بلژیك «1»
بر خردمندان تیزهوش و تیزهوشان سخننیوش پوشیده نماناد كه جناب ربّ عباد امور معاش و معاد عباد را به قبضه ارادت و اختیار سلاطین با عدل و داد نهاد، تا كافه برایا در تحصیل مال و حصول آمال و انجاح مطالب و اسعاف مآرب طریق مهربانی و وداد سپرند و پیرامون تعاند و خلاف نگردند- تبیان این مقال آنكه اعلیحضرت كیوان رفعت، مشتری سیرت، بهرام سطوت، خورشید شوكت، ناهید بهجت، عطارد فطنت، قمر طلعت، مالك ممالك محروسه ایران، وارث تخت و تاج سلاطین كیان، ظلّ اللّه فی الارضین، كهف الاسلام و المسلمین محمّد شاه قاجار خلد اللّه ایام سلطنته الی آخر الاوان- و اعلیحضرت فلك رفعت، قضا درایت، قدررتبت، پادشاه تمامی بلجیق- لئوپولد- ادام اللّه ایّام سلطنته الی آخر الزمان- هر دو علی السّویه چنین مناسب دیدند كه به جهت تأسیس قواعد دوستی و محبّت و
______________________________
(1). متن این عهدنامه در «مجموعه معاهدات دولت علیّه ایران» چاپ نشده ولی در روضة الصفا و ناسخ التواریخ وجود دارد. اختلاف بین این متن و متن روضة الصفا كم است امّا با متن ناسخ آنقدر اختلاف دارد كه بیان آن در اینجا امكان ندارد. سودی نیز بر آن مترتب نیست. باید متن اصلی عهدنامههای دوره قاجار با همان زبانی كه جنبه سندیت به آن داده شده بار دیگر چاپ و ترجمه شود و جز این انجام هر كاری بیفایده است.
ص: 1662
تمهید مراسم یگانگی و مودّت، و ترفیه حال رعیّت، و گشایش ابواب منافع تجارت بر روی عامه برایا، مابین دولتین علیّتین معاهده دوستی و تجارت منعقد شود، لهذا دولت علیّه ایران عالیجاه، مقرّب الخاقان، میرزا جعفر خان مهندسباشی عساكر منصوره، ایلچی مختار دولت علیّه ایران در دربار عثمانیه، صاحب نشان صورت همایون، و نشان اوّل شیر و خورشید سرتیپی، و صاحب دو حمایل افتخار سبز و سرخ، و نشان افتخار دولت علیّه عثمانیه را از قرار دستخط اعلیحضرت همایون، و امضای جناب جلالتمآب اجل افخم حاجی میرزا آقاسی در این خصوص وكیل و مختار نموده، و اعلیحضرت پادشاه بلجیقا از قرار دستخط همایون، و امضانامه جداگانه، جناب برونفرانو واجان، وزیر بحر و برّ، وزیر مختار دولت بهیّه بلجیقا مقیم اسلامبول، صاحب منصب و نشان اعلیحضرت پادشاه تمامی مملكت بلجیق، و صاحب نشان درجه اوّل آبرو و عزّت دولت فخیمه فرانسه و صاحب نشان افتخار دولت علیّه عثمانیه را در این باب مأذون و مختار ساخته. لهذا مأمورین مذكورین بعد از تبدیل اختیارنامه طرفین قرار معاهده را در ضمن هفت ماده به نهج آتیه دادهاند.
ماده اوّل- فیمابعد مابین دولت علیّه ایران و دولت بهیّه بلجیقا و تبعه ایشان اساس دوستی مؤبّد پایدار و برقرار شود.
ماده دویّم- تبعه دولتین علیتین آمنا و سالما به مملكت یكدیگر تردّد و گشتوگذار نمایند، و هركدام خواهند با كرایه به امر تجارت و نشیمن خود منزل و حجره و اسباب را حایره كنند مأذون باشند، و از طرف مباشرین دیوان ممانعت نشود و در حق آحاد رعیّت دولتین رعایت و حرمت ملحوظ شود، از اجحاف و ستم محروس و مصون باشند. و اگر یكی از دولتین ذیشوكتین با دولتی دیگر جنگ و محاربه داشته باشد اصلا به دوستی ابدی این دولت به هیچوجه خلل نخواهد رسید.
ماده سیّم- اشخاصی كه از تبعه دولتین بهیّتین به عنوان تجارت یا سیاحت به ممالك یكدیگر میروند تا توقّف مینمایند در حق آنها لازمه احترام مرعی شود، از عوارض و تقسیم معاف باشند، و در وقت دخول و خروج تجار دولت بلجیقا از امتعه آنها در یكجا یكدفعه از صد پنج گمرك زیاده مطالبه نشود، و از
ص: 1663
امتعه دولت علیّه ایران مثل تبعه دولتین متحابتین فرانسه و انگلیس موافق تعرفه رفتار گردد.
ماده چهارم- از تبعه دولت بهیّه بلجیقا اگر به طریق سیاحت یا تجارت به ممالك دولت علیّه ایران تردّد نمایند برای امنیت و سلامتی آنها از طرف دولت علیّه ایران احكام و باشبرد عبور مرحمت شود كه كسی مزاحم و مانع آنها نشود و حمایت از آنها نمایند.
ماده پنجم- دولت علیّه ایران مأذون نمایند هر دو نفر رئیس تجّار از دولت بلجیقا در تبریز و دار الخلافه طهران مقیم شوند كه به امور تبعه دولت خودداری كنند، و همچنین اگر دولت علیه ایران بخواهند كه در شهرهای بروكسل و اسورس مملكت بلجیقا رئیس تجار بگذارند مأذون خواهند بود.
ماده ششم- اگر مابین تبعه جانبین از بابت معامله نزاع و دعوائی اتفاق افتد به استحضار رئیس تجّار یا ترجمان آن دولت موافق شریعت و عادت مملكت قطع و فصل آن دعوی شود. و در صورتی كه یكی از تبعه دولتین مفلس شود بعد از تشخیص و تحقیق، اموال و اسباب او را فیمابین ارباب طلب بطور غرماسویت و تقسیم نمایند. و همچنین در وقت وفات یكی از تبعه طرفین اموال و متروكات او به رئیس تجّار آن دولت تسلیم شود.
ماده هفتم- ایشان را این عهدنامه دوستی و تجارت ابد الدهر با كمال صداقت و دقّت از طرفین ملحوظ و مرعی خواهد شد و به هیچوجه خلل و نقصانی به اجزای آن راه نخواهد یافت. این عهدنامه دوستی و تجارت به سیاق واحد در دو نسخه تحریر و املاء شده و از جانب مرخّصین دولتین علیتین ممضی و ممهور گشته و مبادله گردیده. انشاء اللّه تعالی نسخه مزبوره از طرفین دولتین بهیّتین تصدیق گشته در مدت چهار ماه یا كمتر این تصدیقنامهها به اسلامبول آمده بین المأمورین از سر نو مبادله گردد
به تاریخ روز چهارشنبه بیست و پنجم جمادی الاولی مطابق سال اودئیل یكهزار و دویست و پنجاه و هفت مطابق چهاردهم شهر جولای هزار و هشتصد و چهل و یك عیسوی در دار الخلافه اسلامبول سمت انجام پذیرفت.
ص: 1664
هم در این سال یار محمّد خان وزیر هرات كامران میرزا را كه تقریبا یكسال بود در یكی از قلاع محبوس داشت بكشت و امارت دودمان احمد خان ابدالی در افغانستان منقرض شد- پوشیده نباشد كه از سلسله مزبوره پنج نفر در افغانستان امارت كردهاند: اوّل احمد خان ابدالی- دویّم تیمور شاه بن احمد خان- سیّم شاه زمان بن تیمور شاه- چهارم شاه محمود ابدالی- پنجم كامران میرزا- و ابتدای امارت این سلسله سال هزار و صد و هفتاد هجری بوده است.
اروپا- (آلمان)- ششصد هزار ذرع راهآهن در این مملكت ساخته شده است.
(مسئله شرقیّه)- به اهتمام دول انگلیس و فرانسه و اطریش و پروس و روس مابین محمّد علی پاشای مصری و سلطان عثمانی مصالحه میشود، و سلطان عثمانی والیگری مصر را برای اولاد محمّد علی پاشا نسلا بعد نسل میشناسد و ولات مصر از این تاریخ به بعد در دربار عثمانی با رتبه و نشان صدراعظم میباشند.
(انگلیس)- تولّد پرنس دگال ولیعهد دولت انگلیس- فتح كانتن بندر چین و چند قلعه دیگر از قلاع این مملكت به واسطه سفاین انگلیسی- هم در این سال در افغانستان دوست محمّد خان مغلوب انگلیس میشود، امّا بعد از چندی افغانها شوریده در قلعه كابل جمعیّتی كثیر از انگلیسها را به قتل میرسانند- فرار عساكر انگلیس از افاغنه و تعاقب كردن افاغنه آنها را كه از پانزده هزار نفر قشون انگلیس به جز سیصد نفر محبوس، بقیّه كشته میشوند- جمعیت انگلیس در این سال پنجاه و چهار كرور است. (فرانسه)- قندی كه از چغندر ساخته میشود امتیازش محسوس است- جمعیت فرانسه در این سال شصت و هفت كرور است.
(عثمانی)- عزل رشید پاشا وزیر امور خارجه- شورش عیسویان شام و مقدونیّه و بلغارستان كه در حق آنها ظلم میشود- در لبنان طوایف دروز و مارنیت با یكدیگر در نزاع میباشند.
امریكا- (اتائونی)- تیلر نام به ریاست جمهوری برقرار و منصوب میگردد.
ص: 1665
[سنه 1258 هجری- سنه 1842 مسیحی]
اشاره
آسیا- (ایران)- در این سال كهندل خان، و برادران او مهردل خان و رحمدل خان افغان، به اجازه امنای دولت از كرمان روانه قندهار شدند و عباسقلی خان جوانشیر والی كرمان آنها را بطور شایستگی روانه نمود و بعضی را با آنها همراه كرد- هم در این سال حسین خان آجودانباشی حكومت یزد یافت و برحسب امر شهریار غازی اعلیحضرت همایون محمّد شاه از نائین تا عقدا (اغدا) كه بیست فرسنگ مسافتی بیآبست دو رشته قنات كه از هریك یك سنگ آب جاری میگردد احداث كرد، و در منزل نه گنبد قلعه بساخت، و در میانه نه گنبد و عقدا نیز قناتی به اسم خود جاری كرد و رباطی برای قوافل بنا نمود- هم در این سال میرزا جعفر خان مشیر الدوله در اسلامبول نیز عهدی با وكیل دولت اسپانیا منعقد نمود كه صورت آن از قرار ذیل است
صورت عهدنامه دولتین ایران و اسپانیا
الحمد للّه ربّ العالمین- دولت علیّه ایران و دولت بهیّه اسپانیول به جهت ملاحظه صرفه و صلاح تجّار و عموم رعیّت مملكتین و ترقّی و وسعت دادن به صنف تجّار و تشویق این امر مهم كه از مصالح معظم دولت است چنین یافتند كه هیچ مقدمهای مانند انعقاد عهدنامه به این مهم جسیم معیّن و مقیّد نخواهد شد. لهذا هر دو علی السّویه مناسب دیدند كه بعد از این مابین دولتین ذیشوكتین و تبعه آنها اساس دوستی، و اخذ و نقد، موافق عهدنامه مباركه دوستی و تجارتی كه به زیور حقانیت و عدالت آراسته شده است برقرار و پایدار باشد. برای انجام این مرام اعلیحضرت فلك رفعت، شمس برج جلالت، نخبه سلاطین زمان، وارث تخت و تاج كیان، صاحب اختیار ممالك وسیع المسالك ایران، ظلّ اللّه فی الارضین، كهف الاسلام و المسلمین، السلطان بن السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان، محمّد شاه قاجار- ابّد اللّه ایام سلطنته- از طرف قرین
ص: 1666
الشرف خود عالیجاه، مقرب الخاقان، میرزا جعفر خان مهندسباشی عساكر منصوره، ایلچی مخصوص دولت علیّه ایران در دربار عثمانیه، صاحب نشان مهر تمثال صورت همایون، و نشان اوّل شیر و خورشید سرتیپی، و صاحب دو حمایل افتخار سبز و سرخ، و نشان درجه اوّل افتخار دولت علیّه عثمانی، در ضمن اختیارنامه جداگانه در این خصوص وكیل مطلق و مختار نموده- و همچنین بدر منیر ابهت، و آفتاب درخشان سلطنت، شكوفه نونهال بستان جلالت، دونا ایزابل ثانی كه به نام نامی ایشان در ایام صغرسنّ، امور سلطنت به لقب ولیعهدی به حضرت- بال دومراصپرترو- صاحب اختیار ممالك دیك توارد مربلا «1» محول است از طرف خود- موسیو آن طولی لویض دوكارددوبا «2»- صاحب نشان بسیار مشهور و ممتاز چارلز سیّم پادشاه اسپانیول، و صاحب نشان امیرقان سلطان ایزابل كتالیك «3»، و صاحب نشان عیسوی دولت پرتوغال و صاحب نشان صور دولت یونان، و صاحب نشان سپولكر «5» مقدس بیت المقدس، و صاحب نشان اوّل افتخار دولت علیّه عثمانیّه، اجزای مشورتخانه حضرت سلطان ایزابل كتالیك، نویسنده خالص پادشاهی «6» وزیر مختار دولت مشار الیها در آستانه علیّه را از قرار نوشته وكیل مطلق و مختار تام كرده مأمورین مزبورین بعد از نشان دادن و ملاحظه نمودن اختیارنامه یكدیگر همه را موافق رسم و ضابطه یافته قرار عهدنامه مباركه را در ضمن هفت ماده آتیه بدین نهج
______________________________
(1). نام این شخصیتها در كتاب «مجموعه معاهدات دولت علیّه ایران با دول خارجه» متن فرانسوی ان چنین آمده: Baldomero Espartero Duc de la Victoire et de Morella Antoine Lopezde Lordora
(2).Antoine Lopez de Lordora
(3). در متن فرانسوی: Lordre americain dIsabelle la Katholique, de ceux du Khriste de Portugal.
بنابراین «امیرقان» ترجمهای است كه از كلمهAmericain)آمریكا) شده است.
(5). در متن: صپنكر- در متن فرانسوی:St .Sepulere de Jesusalem
(6). منظور منشی مخصوص است.
ص: 1667
دادند:
ماده اوّل- بعد الیوم مابین دولت علیّه ایران و دولت بهیّه اسپانیول و تبعه طرفین الی ما شاء اللّه تعالی اساس دوستی صادق و محبّت و موالات دائمه باقی و برقرار باشد.
ماده دویّم- تبعه دولتین علیتین مأذون باشند كه به آزادی و امنیّت تمام به مملكت یكدیگر آمد و شد نمایند و معامله تجارت و سیاحت كنند، خانه و دكان و حجره و انبار به قدر ضرورت امور خود كرایه سازند، و از طرف مباشرین دیوان به هیچوجه ممانعت نرود بلكه پیوسته احوال ایشان را مراعات نموده دقت كنند كه به سیّاحان و تجّار طرفین خوشرفتاری شود و به قدر مقدور به استراحت و آرام آنها بیفزایند، و در وقت ضرورت احكام و باشبرد عبور به آنها مرحمت شود كه كسی مانع نشده ممانعت از آنها كند.
ماده سیّم- در حق تبعه دولتین ذیشوكتین كه به عنوان معامله و تجارت و یا به طریق سیاحت به مملكت یكدیگر تردّد مینمایند از زمان ورود تا وقت خروج لازمه احترام مرعی شود، و از آنها به هیچ اسم و رسم عوارض مطالبه نكرده مگر اینكه از امتعه آنها در حین ورود و خروج در مملكت یكدیگر مثال تبعه دولت متحابه گمرك گرفته شود.
ماده چهارم- دولتین علیّتین به جهت آسایش و اطمینان تبعه خودشان كه به خاك یكدیگر آمد و شد خواهند كرد مأذون خواهند نمود كه در دو محلّ مناسب وكیل تجارت اقامت كند، دولت علیّه ایران مأذون خواهند ساخت كه یكنفر وكیل تجارت از طرف دولت بهیّه اسپانیول در دار الخلافه طهران، و یكنفر دیگر در دار السلطنه تبریز مقیم شود. و همچنین دولت بهیّه اسپانیول راضی خواهند گشت كه یكنفر وكیل از طرف دولت علیّه ایران در مادرید پایتخت دولت مزبوره، و یكنفر دیگر در بندر برصلون، و یا به عوض محلّ ثانی در بندر دیگر كه دولت علیّه ایران مناسب دانند وكیل تجارت نصب نمایند.
ماده پنجم- هروقت كه در خصوص معامله و دادوستد و غیره مابین تبعه دولتین متعاهدتین گفتگو و نزاعی اتفاق افتد آن نزاع باید كه به استحضار و اطلاع وكیل
ص: 1668
تجارت و یا ترجمان آن دولت موافق عادت و شریعت مملكت قطع و فصل شود و اگر كار یك نفر تاجر از تبعه دولتین ذیشوكتین علیّتین معیوب شود و یا آن شخص ادّعای افلاس نماید باید بعد از ملاحظه دفتر و ارسال مرسول اموال و مطالبات او به اطلاع وكیل تجّار و یا ترجمانان آن دولت قسمت غرما شود، و هرقدر كه از قرض آن مفلس باقی میماند ارباب طلب او باید ذمه او را بری نموده تمسّكات او را ردّ نمایند. و همچنین وقتی كه یكنفر از تبعه دولتین وفات كند باید جمیع متروكات و دفتر او به وكیل تجار آن دولت تسلیم شود و قرض و طلب او را به استحضار وكیل تجار موافق شریعت مملكت جاری شود.
مادّه ششم- اگر یكی از دولتین متعاهدتین با دولت دیگر جنگ و محاربه داشته باشد باید از این رهگذر به دوستی ابدی دولت علیّه ایران و دولت بهیّه اسپانیول به هیچوجه خلل و قصوری نرسد.
ماده هفتم- این عهدنامه دوستی و تجارت كه مابین دولتین به نهج گذشته در ضمن هفت ماده قرار داده شده است به یاری خداوند یگانه امنای دولتین متعاهدتین جمیع مواد آنرا دایم مرعی داشته به هیچوجه به اركان آن خلل نخواهد رسانید و انشاء اللّه در مدّت پنجماه و یا كمتر، عهدنامه مزبوره به امضا و مهر امنای دولتین علیتین رسیده در اسلامبول مابین وكلای دولتین مبادله خواهد شد. و خاتمه این هفت مادّه كه به تصدیق وكلای طرفین در دو نسخه به طریق واحد انجامپذیر گشته بعد از مهر و امضای طرفین در دار الخلافه اسلامبول به تاریخ سیّم مرج مطابق بیستم محرّم الحرام هزار و دویست و پنجاه و هشت هجری و سنه هزار و هشتصد و چهل و دو عیسوی عوض و مبادله گردید.
هم در این سال حاجی سیّد محمّد باقر رشتی مجتهد ساكن اصفهان از اجلّه علما به غرفات جنان رفت اعلی اللّه مقامه- و آقا سیّد اسد اللّه فرزند آن مرحوم از عتبات عالیات به اصفهان آمده بر مسند پیشوائی نشست و محمود ابن شهباز خان دنبلیقور یساولباشی كه در اصفهان نایب منوچهر خان معتمد الدوله بود، و صاحب كمال و اخلاق و نظم و نثر، درگذشت و پسرش شهباز خان منصب پدر یافت- وفات سید صدر الدین دزفولی از اكابر علما.
ص: 1669
(تركستان)- فوت اللهقلی خان خوارزمی كه هیجده سال در خوارزم حكمرانی داشت و مدفون شدن او در مقبره پهلوان محمود قتالی و برقرار شدن رحیم قلی خان پسرش به جای او به حكمرانی. (افغانستان)- محمد اكبر خان پسر امیردوست محمّد خان والی كابل در كمال جلال به كابل آمده به حكمرانی میپردازد، و امیردوست محمّد خان كه در هندوستان محبوس بود رها شده به كابل میآید- كهندل خان فتح جنگ بن شجاع الملك را شكست داده در قندهار به حكمرانی مشغول میشود- شجاع الملك در كنار چمن دروازه لاهوری مقتول شده و اموال او را نهب مینمایند.
اروپا- (آلمان)- یانقین سخت در شهر هامبورگ كه چند روز امتداد دارد.
(انگلیس)- بروز قحط و غلا و كمی پول- نجات یافتن ملكه در ثانی از كشته شدن- به جهت انتقام كشیدن از افاغنه ژنرال پلك با عساكر زیاد وارد كابل میشود- بعد از معاهده با افاغنه سردار انگلیس به سند معاودت میكند، شهر كابل و جلالآباد را ویران میسازد- قنسول انگلیس در تبریز مقیم خواهد بود.
(فرانسه)- ولیعهد دولت از كالسكه افتاده میمیرد و پسر چهار سالهاش كنت دپاریس ولیعهد میشود. (روس)- شامیل در قفقاز غلبه بر عساكر روس مینماید.
[سنه 1259 هجری- سنه 1843 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در این سال ناخوشی نقرس كه مزاج مبارك اعلیحضرت همایون شهریار غازی محمّد شاه را از طریق اعتدال منحرف داشت اشتداد نمود، اگرچه شدت این مرض بعد از سفر اصفهان بود، چنانكه نواب مستطاب والا حاجی معتمد الدوله فرهاد میرزا در كتاب جام جم میفرمایند. پس از سفر اصفهان ناخوشی نقرس كه از قدیم نیز این ناخوشی را داشتند غلبه كرد، پس از آن به سلام عام به دیوانخانه مباركه تا مدت حیات نتوانستند آمد و سلام اعیاد در عمارت باغ كه نشیمن سلطانی بود منعقد میشد. خلاصه به واسطه اشتداد نقرس و تجویز اطبا موكب اعلی به طرف چشمه آب گرم كه در حوالی قزوین است نهضتفرما
ص: 1670
گردیده و بعد از آنكه چندگاهی در آن متنزّهات بسر بردند به چمن دریاوك تشریففرما شدند و از چمن دریاوك به ولیان نزول اجلال فرمودند و خدام حرم سلطنت و شاهزادگان عظام را به این ییلاق احضار نمودند و پس از انقضای فصل گرما و ییلاق به دار الخلافه باهره معاودت كرد- هم در این سال حاجی سیّد كاظم رشتی شاگرد شیخ احمد احسائی درگذشت. و سید علی محمّد شیرازی شاگرد حاجی سیّد كاظم رشتی دعوی بابیّت نمود و این دعوی رفته رفته اسباب فتنه عظیم گشت- تبیین آنكه سید علی محمّد شیرازی پسر میرزا رضا نام بزّاز در بدایت عمر به تحصیل علوم پرداخت و هنوز بهرهای از آن حاصل نكرده به ریاضت شاقه مشغول شد، و در شدت گرما در بندر بوشهر روزها بالای بام سر برهنه دعوات برای تسخیر آفتاب میخواند و این خیالات باطله او را خشكی مغز كه از تابش آفتاب گرم بوشهر حاصل شده بود تكمیل نمود و به عتبات عالیات رفته سالی دو، در حوزه درس حاجی سیّد كاظم حاضر شد، چون حاجی سیّد كاظم درگذشت سید علی محمّد با بعضی از شاگردان حاجی سیّد كاظم به مسجد كوفه رفته چهل روز ریاضت كشید و یكمرتبه سودا به سرش زده گفت من بابم و باید از ابواب داخل بیوت شد و هركس جز این كند گمراه است. چیزی نگذشت كه بر ادّعای خود افزوده دعوی مهدویت نمود و گفت سال دیگر دعوی خود را در مكه ظاهر و خروج خواهم كرد و خونها خواهم ریخت و شما نامهای كه به من مینویسید با مركب و مداد ننویسید بلكه با سرخی بنویسید كه این نیز علامتی خاص است. و در اذن و اقامه نماز بگوئید اشهد ان علی محمّدا بقیّة اللّه و اكنون كه من پدیدار گشته ظهور حق تمام گشته چه، محمّد و علی دو تن بودند و اكنون هر دو منم كه نام من علی محمّد است و این هر دو با من بیعت كردهاند و كمال معجزه من اینست كه روزی هزار بیت كتابت كنم و گاه باشد كه هزار بیت به مناجات سخن گویم و استیلای من بر تمام روی زمین خواهد بود و تمام ادیان را امّت واحده خواهم نمود- بالجمله خرافات بهم میبافت و اسامی انبیاء و ائمه (ع) را بر پیروان خود مینهاد، و برای یك زن بیشتر از یك شوی تجویز میكرد و به مكه رفت كه دعوت خود را ظاهر كند. بعضی او را تخویف نمودند، لهذا به بوشهر آمد و جمعی از مریدان خود را به
ص: 1671
شیراز فرستاد كه مردم را به او بخوانند و این در وقتی بود كه حسین خان آجودانباشی در حكومت فارس استقلال داشت. پس از آنكه حسین خان از واقعه آگاه شد چند تن از پیروان او را به دست آورده پی آنها را برید و كس به بوشهر فرستاده سید علی محمّد را در نوزدهم رمضان به شیراز آوردند و به دروغی به او اظهار ارادت نمود و گفت كه من توپخانه فارس را با تو حركت دهم و با منكران تو جنگ كنم. سید علی محمّد گفت چون دنیا را مسخّر كردم مملكت روم را به تو خواهم داد. حسین خان آجودانباشی صاحب اختیار گفت بهتر آنست كه حجت خود را بر علمای عصر تمام كنی تا تابع تو گردند آن وقت كار عامه سهل است و مجلسی از علما و فقها منعقد نمود و سیّد یحیی پسر سید جعفر دارابی معروف به كشفی كه پیروی باب اختیار كرده بود نیز در آن مجلس حاضر شد.
سید علی محمد به علما گفت شما چگونه از متابعت من سرپیچید و حال آنكه از پیغمبری كه به دین او هستید جز قرآنی در میان نیست و قرآن من افصح از آنست و دین من ناسخ دین آن پیغمبر میباشد. علما بنابر مواضعهای كه با حسین خان داشتند ساكت شدند. حسین خان گفت بهتر آنست كه احكام خود را در صفحهای بنویسید تا همه بخوانند و پیروی كنند. سیّد علی محمّد چند سطری نوشت چون علما بدیدند همه لجن و غلط بود. حسین خان صاحب اختیار گفت تو با این پایه و مایه چگونه دعوی برتری بر حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله نمائی؟ پس فرمان داد تا او را از مجلس بیرون كشیدند و چوب زیاد زدند. او كلمات عامیانه در اظهار پشیمانی گفت و اظهار توبه نمود. بعد از آن روی او را سیاه كردند و به مسجد شیخ ابو تراب امام جمعه بردند و او پای شیخ را بوسیده خود را لعن كرد و مدت شش ماه حبس بود تا خبر او در عراق منتشر شد و بر منوچهر خان معتمد الدوله مشتبه كردند كه او از نیكان است. معتمد الدّوله چند نفر را به شیراز فرستاد.
سیّد علی محمّد را به اصفهان آوردند و صاحب اختیار سیّد یحیی را از توقّف در شیراز منع كرد و او به یزد رفت. و معتمد الدوله شبی علما و حكما را جمع كرد و سیّد علی محمّد در آن مجلس از عهده سئوال و جواب برنیامد و بطلان اقوال او ظاهر گشت. پس از آن باز معتمد الدوله وی را در منزلی مخفی داشت و شهرت داد كه
ص: 1672
او از این شهر رفته است. چون در سال هزار و دویست و شصت و سه معتمد الدوله وفات كرد سیّد علی محمّد فتنه خود را ظاهر و منتشر ساخت و كارگذاران دولت او را از اصفهان به چهریق آورده در قلعه متوقف ساختند و پس از چندی در تبریز مقتول شد چنانكه بعضی از تفصیلات آن در محل خود مذكور میگردد- هم در این سال كه سال هزار و دویست و پنجاه و نه باشد فاضل خان گروسی صاحب تذكره انجمن خاقان درگذشت، و شهر خوی از زلزله خراب شد.
اروپا- (انگلیس)- شورش در ایالت لاهور- تصرّف كردن انگلیس تمام پنجاب را. (فرانسه)- مسافرت ملكه انگلیس به پاریس- مجادله امیر عبد القادر با عساكر فرانسه در الجزایر. (یونان)- شورش در این مملكت به اغوای روس.
[سنه 1260 هجری- سنه 1844 مسیحی]
آسیا- (ایران)- پوشیده نباشد كه در سال هزار و دویست و پنجاه و هشت عساكر بغداد به حكم نجیب پاشا كربلای معلّی را قتل و نهب كردند، و در این موقع چون اعلیحضرت شهریار غازی محمّد شاه در بستر بیماری بودند امنای دولت علیّه واقعه را مستور داشته به عرض حضور مبارك نرسانیدند پس از آنكه واقعه معروض و مسموع چاكران حضرت سپهر بسطت معلّی گردید رنجشی كه از كار محمرّه در خاطر مهر مظاهر اقدس بود این غایله صد برابر بر آن افزود و چون چندی بگذشت سفرا و وزرای خارجه به اصلاح ذات البین پرداختند و مقرّر شد از دول اربعه، روس و عثمانی و ایران و انگلیس، چهار نفر وكیل تعیین شود، و وكلای مزبوره در مجلسی جمع شده گفتگو نمایند و به موجبات استرضای خاطر امنای دولت علیّه ایران پردازند. بنابراین به اشاره حاجی میرزا آقاسی میرزا جعفر خان مشیر الدّوله كه از سفارت اسلامبول مراجعت كرده بود به این خدمت مأمور شد و قرار دادند مشار الیه به اتفاق وكلای دیگر در ارزنة الروم توقف كنند و در این امر خوضی نمایند و قراری دهند. چون میرزا جعفر خان مشیر الدوله از طهران به تبریز رسید مریض شد و در بستر ناتوانی افتاد. حاجی میرزا آقاسی میرزا تقی خان
ص: 1673
فراهانی وزیر نظام را از تبریز به جای مشیر الدوله تعیین نمود و او نیز دویست نفر از معارف اهل نظام را لوازم حركت و سفر داده با آنها به ارزنة الرّوم رفت و در عرض راه سرحدداران از او استقبال و پذیرائی شایان كردند و از جانب دولت عثمانی انور افندی نیز به وكالت به ارزنة الروم آمد و مقرّر شد هر روزی در منزل یكی از وكلای اربعه حاضر شده گفتگو نمایند و حاصل مقالات خود را بنویسند تا مسئله به انجام رسد هیجده مجلس برای این محاوره منعقد شد و انجام آن سه سال طول كشید- هم در این سال موكب همایون پادشاهی به شكارگاه كرج و سلیمانیه تشریففرما گردید و در اوان توقف در این ناحیه روزی كه از رود كرج عبور فرمودند و آب این رودخانه به دقت ملحوظ گردید معلوم شد كه بیشتر آن به امكنه و اودیهای میرود كه قابل زرع و كشت نیست و فایدهای از آن حاصل نمیشود و آب زیاد عبث تلف میگردد. لهذا به خاطر موهبت مظاهر اقدس خطور كرد كه اگر نهری از این رود به دار الخلافه طهران جاری كنند اسباب آبادانی و آسایش اهالی شهر خواهد شد و مكنون ضمیر منیر همایون را به حاجی میرزا آقاسی اظهار فرمودند، حاجی میرزا آقاسی چون از روی طبع و فطرت شوقی به حفر قنوات و جاری ساختن انهار و آبادان كردن اراضی بایره و صحاری غیر مزروع داشت جمعی را به سرچشمه رودخانه فرستاد و در مقام تحقیق و تدقیق این كار برآمدند و قرار دادند از رود كرج تا شهر طهران كه هفت فرسنگ مسافت و راه است نهری بریده قسمتی از آب كرج را به واسطه آن به دار الخلافه رسانند، بنابراین قرارداد مشغول كار شدند و شانزده هزار تومان خرج كردند و منظور و مقصود حاصل نشد. پس از آن به خیال افتادند كه از نهر قریه وسمنارد، كه اصل آن از رود كرج است نهری بریده به شهر آورند و چنین كردند امّا چون این نهر چندان وسعتی نداشت آب آن كافی نبود، لهذا بار دیگر بر وفق قرارداد حاجی میرزا آقاسی معمارباشی و جمعی مأمور شد كه از اصل رودخانه كرج نهری جدا كرده از خاك و سنگ و معابر تنگ گذرانیده به شهر طهران برسانند و جمعی به اجرای این قصد پرداختند و این بار بر قصدی كه داشتند فایز گشتند و دو سال در كار بودند و دوازده هزار تومان خرج شد- هم در این سال زلزله به اغلب دهات سراب و گرمرود آذربایجان
ص: 1674
خرابی وارد آورد.
اروپا- (عثمانی)- احداث جسر جدید چوبی در اسلامبول.
[سنه 1261 هجری- سنه 1844 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در این سال به امر اعلیحضرت شهریار غازی محمّد شاه به تهیّه جشن سور و عروسی حضرت مستطاب ولیعهد گردونمهد دولت قویشوكت علیّه ناصر الدّین میرزا (اعلیحضرت همایون ناصر الدین شاه خلد اللّه ملكه و سلطانه) پرداختند و صبیّه مرضیّه نواب شاهزاده احمد علی میرزا را برای ازدواج حضرت مستطاب معظم انتخاب فرمودند و میرزا نبی خان امیر دیوان كه از حكمرانی فارس معاودت كرده و مردی كافی و كاردان بود طوی بیگی این سور و سرور گردید و برای اینكه آتشبازی و شلیك توپ و خمپاره به قورخانه و انبار باروط ضرری نرساند مقرّر شد در خارج شهر در بالای عمارت و باغ نگارستان محلّی را مسطح ساخته بنیانهای مستحكم از سنگ و آجر و چوب بسازند و آنجا را جشنگاه قرار دادند و در موقع این جشن هوای طهران گرم و موكب همایون به ییلاق شمیران بود.
از اتفاقات حسنه آنكه در عرض یكهفته كه موكب همایون از شمیران با تمامی خدّام حرم جلالت و ملتزمین ركاب اقدس به جهت این جشن همایون تشریففرمای نگارستان شدند بادهای خنك وزیدن گرفت و ذات اقدس پادشاهی و سایرین از حدّت و شدّت گرما محفوظ ماندند چون به شمیران بازگشتند باز هوا كمال حرارت را بهم رسانید. بالجمله روز شنبه هشتم ماه جمادی الثانیه صبیّه محترمه نواب شاهزاده احمد علی میرزا را برای حضرت شاهزاده اعظم ولیعهد گردونمهد دولت علیّه عقد بستند و در شب بیست و هفتم همین ماه شروع به لوازم جشن و سور و شیلان نمودند و شب جمعه پنجم رجب شب عروسی بود و آنچه درخور این جشن بزرگ و سور لازم السرور بود به وجه اكمل به عمل آمد خلقی شادی كردند و بسیاری به نیل مكارم و مواهب سنیّه بهرهمند گردیدند- هم در این سال در ماه مبارك رمضان مزاج مبارك پادشاهی باز از طریق اعتدال خارج
ص: 1675
گشت و ضعف قوت گرفت و وجع نقرس شدت یافت، امنای دولت و كارگذاران متزلزل، و یكباره به خیال ذات همایون بودند لهذا فتنهجویان و قطّاع الطریق موقعی به دست آوردند و راهها مخوف گردید و اطبای ایرانی و روسی و فرنگی به معالجه اعلیحضرت شهریاری آمدند و مزاج مبارك روی به بهبودی نهاد و در عید صیام سلام عام منعقد و قاطبه خدام آستان مبارك به زیارت جمال شهریار غازی فایز و پروردگار عالمیان را حامد و شاكر گردیدند- هم در این سال ژنرال درانسوف جانشین قفقاز به حكمرانی گرجستان آمد و میرزا جعفر خان مشیر الدوله برای تهنیت ورود او با یك قطعه نشان تمثال همایون و یك رشته تسبیح مروارید روانه تفلیس شد، و از جانب نواب بهمن میرزا حكمران آذربایجان محمّد خان بیگلربیگی ابن فتح علی خان بن هدایت اللّه خان رشتی با هدایا نیز به همین قصد حركت كرد و پس از انجام مأموریت هر دو فرستاده بازگشتند- هم در این اوان به سبب ناخوشی و ضعف بنیه اعلیحضرت شهریار غازی خیالات متشتت شده بعضی هواخواهی حضرت مستطاب ولیعهد دولت علیّه و برخی به خیال همراهی با نواب بهمن میرزا و جماعتی دور اللهقلی میرزا ابن موسی خان بن حسینقلی خان كه دخترزاده خاقان مغفور و ربیب حاجی میرزا آقاسی بود جمع شدند و همه بهطور نفاق باهم اختلاطی داشتند چون مزاج همایون رو به بهبودی نهاد اللهقلی میرزای ایلخانی را به حكومت بروجرد و گلپایگان فرستادند و شاهزاده ملك قاسم میرزا ابن خاقان مغفور البسه اللّه حلل النور كه سابقا حكومت بروجرد داشت از دار الخلافه به آذربایجان مأمور شد كه یكهزار تومان از میرزا نظر علی حكیمباشی قزوینی مصادره گرفته ارسال دارد و حكیمباشی مشار الیه به قم رفته در آنجا اقامت كرد و میرزا آقا خان وزیر لشكر را احضار فرموده در حضور مبارك چند چوب یا ساق بر پای او زدند و میرزا رحیم پیشخدمت را بر او گماشته تا ده هزار تومان از او بهطور مصادره دریافت نماید و برادر بزرگتر میرزا آقا خان میرزا فضل امیر دیوان را به توقف كاشان محكوم ساختند و شعله خیالات فتنهانگیز جماعت رو به انطفا نهاد ولی مقدمه فتنه خراسان كه آن نیز از نتایج خیالات متشتت بزرگان دار الخلافه بود شروع كرد- هم در این سال مردم زنجان بر علی اشرف خان ماكوئی بشوریدند و احمد خان
ص: 1676
نوائی به احضار او روانه شده چون علی اشرف خان به دار الخلافه امد معزول گشت- هم در این سال میرزا محمّد حسن آشتیانی مستوفی الممالك در سنّ شصت و هفت سالگی در دار الخلافه درگذشت و میرزا یوسف پسرش به منصب پدر نایل و مستوفی الممالك گشت- هم در این سال محمد كاظم خان پسر امیر محمّد حسین خان كاشانی شیبانی الاصل به منصب استیفا برقرار گردید و مشار الیه پیش از این در كاشان و همدان در حكومت مرحوم شعاع السلطنه وزارت و پیشكاری داشته و پدر محمّد كاظم خان امیر محمّد حسین خان در دولت شاه شهید سعید آقا محمّد شاه طابثراه خدمات لایقه نموده و به حكومت كاشان و قم و نطنز و جوشقان برقرار گشته و پسر ارشد محمّد كاظم خان فتح اللّه خان شیبانی تخلّص، صاحب مراتب فضل و هنر و دارای فواید سیاحت و سفر است در نظم و نثر ماهر و استاد و از بدو دولت و مقدمه فتح هرات تاكنون مشغول خدمات دولت ابدبنیاد است- هم در این سال رجبعلی بیك پسر فضان آقا به منصب یاوری توپخانه و خطابخانی سرافراز شد و مقرّر گردید با ابوابجمعی خود ملتزم ركاب حضرت مستطاب ولیعهد ابدمهد دولت علیّه ایران باشد.
اروپا- (آلمان)- ایجاد اكسپوزیسیون در برلن. (فرانسه)- مولوی عبد الرحمن سلطان مارك متصرفات فرانسه را در الجزایر تصرّف مینماید- منازعه فرانسه با مارك و مصالحه با آن دولت- مسافرت پادشاه فرانسه به لندن- ایجاد اكسپوزیسیون صنایع در پاریس. (سود)- فوت برنادت پادشاه و جلوس پسرش اسكار اوّل به جای او.
[سنه 1262 هجری- سنه 1845 مسیحی]
اشاره
آسیا- (ایران)- از وقایع عمده این سال فتنه خراسان است و تبیین این مقال آنكه: اللهیار خان آصف الدوله خال اعلیحضرت شهریار غازی محمّد شاه را با حاجی میرزا آقاسی صفائی نبود، و جهت این كدورت آنكه اختیار كل امور دولتی با حاجی میرزا آقاسی و زمام اختیار خراسان را آصف الدوله به دست داشت و
ص: 1677
محمّد قلی خان پسر آصف الدوله كه در حضرت پادشاهی حاجب اعظم بود و مقرّب و محرم گاهی مطالب و عرایض پدر را در خفا به عرض حضور مبارك میرسانید، و از آن طرف اللهقلی میرزا ابن موسی خان بن حسینقلی خان كه از طرف مادر نبیره خاقان مغفور فتحعلی شاه طابثراه و مادرش در حباله ازدواج حاجی میرزا آقاسی بود و پیش از این ایلخانی ایل جلیل قاجار گردیده و در مناصب و اشغال دولتی فیمابین اعلیحضرت همایون و حاجی میرزا آقاسی وساطت داشت و دوستی و دشمنی او برای هركس نهایت مؤثر بود گاهگاه از محمّد قلی خان و منتسبان او در حضرت سلطنت بدی میگفت، این فقره اندك اندك اسباب نقار كلّی فیمابین آصف الدوله و حاجی میرزا آقاسی گردید و چون بر حاجی ظفر نیافت روی دل از آستان مبارك برتافت و اندیشه كرد كه اگر نوبت سلطنت به حضرت مستطاب ولیعهد دولت علیّه رسد سلسله دولّو عزّتی نخواهند داشت و اگر كار بهمن میرزا بالا گیرد برای ما اولی خواهد بود. لهذا با بهمن میرزا به رسایل و وسایل بنای مواضعه را گذاشت و این مطالب در عتبه علیّه معروض شد و در مقام تحقیق بودند و حسن خان سالاربار، ولد آصف الدوله كه نیز نبیره خاقان خلدآشیان بود به خیالهای خام افتاد و تصوّر كرد كه با قوّتی كه در خراسان دارد اگر با بهمن میرزا اتفاق كند و وقتی به طهران راند استیلا بهم رساند و بهمن میرزا را به سریر حكمرانی نشاند و مكرّر این بیت میخواند:
مرا عار آید از این زندگیكه سالار باشم كنم بندگی بنابراین خیالات فاسده این اوقات در اجرای اوامر علیّه بنای مماطله را گذاشت و به عذرهای ناموجّه تمسّك جست و با جعفر قلی خان شادلوی ایلخانی وصلت كرد و چون جعفر قلی خان به دار الخلافه احضار شد او رفتن مشار الیه را امضاء ننمود و حاضر نشدن جعفر قلی خان مقصود را ظاهر ساخت. برای مزید استحضار سلیمان خان دنبلی را به بهانه حكومت بسطام به آن سرحد مأمور فرمودند و او وقایع خراسان را به واسطه عرایض به دربار پادشاهی ایصال داشت. و چون در همین نزدیكی جعفر قلی خان بر سر محمّد حسین خان نردینی كه از خدمتگذاران صدیق دیوان بود رفته ولایت و اموال او را تصرّف نمود و اهل و عیال او را اسیر كرد و
ص: 1678
محمّد حسین خان خود از میان به در رفته به دار الخلافه آمد و معلوم شد قصد حسن خان اینست كه از اكابر ایلات گروی گرفته به كلات فرستد و پس از ترتیب مقدمات ما فی الضمیر خود را اظهار كند- هم در این سال حاجی میرزا موسی خان برادر مرحوم میرزا ابو القاسم قایم مقام كه متولیباشی روضه رضویه (ع) بود در چهل و دو سالگی درگذشت و آصف الدوله بیاجازه همایون خود متقلّد این خدمت گشت، در صورتی كه حاجی میرزا عبد اللّه خوئی از منشیهای خاص از دربار پادشاهی منصب متولیباشی گری یافت. خلاصه روزبهروز آثار خلاف ظاهر گردید- هم در این اوان اللهقلی میرزای ایلخانی كه به بروجرد به حكومت رفته بود به امر حكومت و نظم ولایت چندان اعتنائی نكرده قدری پیرو هوای نفس شد و محمود خان ملك الشعراء كه مردی كامل و عاقل بود هرچه منع او نمود فایده نكرد.
دخل او را اجامره بردند و خرج زیاد به گردنش ماند و بنابر تحریض اوباش راه دار الخلافه پیش گرفت. امّا حاجی فرامرز بیگ دستخطّی از شهریار غازی برای او برده در منزل حوض سلطان به او رسانید و حسب الامر اللهقلی میرزای ایلخانی روانه عتبات عالیات شد و نواب مهدیقلی میرزا به حكومت بروجرد رفت- هم در این سال اهالی ارزنة الروم به منزل میرزا تقی خان وزیر نظام مأمور دولت علیّه ایران حمله نمودند. در شرح سال هزار و دویست و شصت نگاشته شد كه میرزا تقی خان وزیر نظام به جهت گفتگوی قتل كربلای معلّی و خرابی محمرّه به ارزنة الرّوم مأمور شد كه به اتّفاق وكلای روس و انگلیس و عثمانی قراری در این كار دهند كه بعدها چنین حوادث سانح نشود و به ترضیه و استرضای دولت علیّه اقدام رود. چون این امر به طول انجامید و بعد از هیجده مجلس اجلاس مسئله به انجام نرسید اهالی ارزنة الروم قصد كردند این اجماع را از شهر خود متفرّق و دور سازند و چون سفیر ایران را مایه میدانستند جمعیت كرده به بهانه و تهمتی كه نسبت به یكی از ملازمان میرزا تقی خان بسته بودند منزل او را احاطه نمودند و اسعد پاشا والی ولایت نیز در باطن با عوام همراهی داشت. خلاصه كمال وقاحت را نموده یك دو نفر از ملازمان سفیر ایران را بكشتند و چند تن دیگر مجروح شدند و میرزا تقی خان وزیر نظام با وجود كمال خطر به وقار میگذرانید. بحری پاشا كه منصب فریقی
ص: 1679
یعنی امیرتومانی داشت مضطرب شده از وخامت این عمل اندیشید و با افواج و توپخانه به در سرای سفیر ایران آمده به زحمت مردم را متفرّق كرده و از سفیر ایران عذر خواست و اسعد پاشا را از نتایج ناگوار این كار و بدنامی دولت خبردار نمود.
اسعد پاشا و قاضی و وكلای دول انگلیس و روس و عثمانی به معذرت به منزل میرزا تقی خان آمدند و بحری پاشا سفیر ایران و همراهان او را به اردوی نظامی برد و سفیر معزی الیه خواست به تبریز مراجعت كند وكلای دول مانع شدند و نوشته سپردند كه تا بیست و دو روز دیگر اگر كار به خوبی نگذشت سفیر در مراجعت و غیره مخیّر باشد و از آنجا كه بسیاری از اموال سفیر ایران را به غارت برده بودند صورت خسارت را مصحوب چاپار به اسلامبول فرستادند در روز بیست و دویم یوسف بیگ یاور حرب (آجودان سلطان) با پانزده هزار تومان غرامت به استرضای سفیر ایران آمد و اسعد پاشا معزول شد و عارف پاشای حاجببار بزرگ نیز به عذرخواهی دررسید و حكومت را به بحری پاشا واگذاشتند. بعد از چندی یكنفر پاشا و دو فوج از افواج به گرفتن مقصرین آمد و سیصد نفر از آنها را با قاضی و كهیای وزیر بگرفتند و به اسلامبول برده سیاست كردند. ولی مقارن این حال بحری پاشا با تیر تفنگی مقتول شد و قاتل معلوم نگشت. خلاصه عهدنامه مودّتی از اسلامبول آوردند و احترامات فوق العاده به سفیر ایران كردند و سفیر از ارزنة الروم به تبریز و از تبریز به دار الخلافه آمده عهدنامه را به حضور همایون موصول داشت و صورت عهدنامه مزبوره از قرار ذیل است:
صورت عهدنامه منعقده فیمابین دولتین ایران و عثمانی «1»
غرض از ترقیم و نگارش این كلمات خجسته دلالات آنكه از مدتی به این
______________________________
(1). متن این عهدنامه در روضة الصفا و ناسخ التواریخ و نیز در «مجموعه معاهدات دولت علیّه ایران با دول خارجه» با ترجمه دیگری وجود دارد. این متن ظاهرا از روی روضة الصفا استنساخ شده است. در ناسخ التواریخ علاوه بر اغلاط چاپی افتادگیهائی نیز دیده میشود. این متن با متن روضة الصفا مطابقه شد و كلماتی كه افتاده به نظر رسید در داخل [] اضافه گردید.
ص: 1680
طرف چون فیمابین سلطنت جاویدآیت سنیّه و دولت دورانمدت علیّه ابدی الدوام با دولت علیّه عثمانی بعضی عوارض و مشكلات حدوث و وقوع یافته بود بر مقتضای التیام اساس دوستی و الفت و ضوابط سلم و صفوت و جهت جامعه اسلامیه كه میان دولتین علیّتین در كار و افكار سلیمه كه طرفین علّیتین بدان متّصف میباشند بالسّویه اینگونه مواد نزاعیه را بر وجه موافق و مناسب فخامت و شأن دولتین علیّتین به تجدید تأكید بنیان صلح و مسالمه و تشیید اركان موالات و مودّت از جانب دولتین علیّتین اظهار رغبت و موافقت شده برای تنظیم و مذاكره مواد عارضیه و تحریر و تسطیر اسناد مقتضیه برحسب فرمان همایون اعلیحضرت قدرقدرت كیوان حشمت مملكتمدار ملكگیر، آرایش تاج و سریر، جمال الاسلام و المسلمین، جلال الدنیا و الدین، غیاث الحق و الیقین، قهرمان الماء و الطین، ظل اللّه الممدود فی الارضین، حافظ حوزه مسلمانی، داور جمشید جاه، داراب دستگاه، انجم سپاه، اسلامپناه، زیببخش تخت كیان، افتخار ملوك جهان، خدیو دریادل كامران، شاهنشاه ممالك ایران، السلطان بن السلطان بن السلطان، و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان، محمّد شاه ادام اللّه تعالی زمام سلطنته فی فلك الاجلال، و زین فلك قدره به مصابیح كواكب الاقبال، بنده درگاه آسمانجاه، میرزا محمّد تقی خان وزیر عساكر منصوره نظام كه حامل نشان شیر و خورشید مرتبه اول سرتیپی، و حمایل افتخار سبز است به وكالت مخصوص و مباهی گشته، و نیز از طرف اعلیحضرت كیوان منزلت، شمس فلك تاجداری، بدر افق شهریاری، پادشاه اسلامپناه، سلطان البرین، و خاقان البحرین، خادم الحرمین الشریفین، ذو الشوكة و الشهامة، السلطان بن السلطان بن السلطان عبد المجید خان، جناب مجدتمآب، عزّتنصاب، انوریزاده، السّید محمّد انوری سعد اللّه افندی، كه از اعاظم رجال دولت علیّه عثمانیه و حائز صنف اوّل از رتبه اولی و حامل نشان مخصوص به آن رتبه است، مرخص و تعیین شده بر وجه اصول عادیه بعد از نشان دادن و ملاحظه و مبادله وكالتنامههای مباركه، انعقاد معاهده مباركه در ضمن نه فقره آتیه قرار داده شده كه در این كتاب مستطاب بیان، و در مجلس منعقده ارزنة الروم مبادله میشود.
فقره اوّل- دولتین اسلام قرار [می] دهند كه مطلوبات نقدیه طرفین را كه
ص: 1681
تا به حال از یكدیگر ادعا میكردند كلها ترك كنند، و لكن با این قرار به مقاولات تسویه مخصوصه مندرجه در فقره چهارم خللی راه نیابد.
فقره دویم- دولت ایران تعهد میكنند كه جمیع اراضی بسیطه ولایت زهاب یعنی [تمام] اراضی جانب غربی آن را به دولت عثمانی ترك كند و دولت عثمانی نیز تعهد میكند كه جانب شرقی ولایت زهاب یعنی جمیع اراضی جبالیه آن را مع درّه كرند به دولت ایران ترك كند و دولت ایران قویّا تعهد میكند كه در حق شهر و ولایت سلیمانیه از هرگونه ادعا صرفنظر كرده به حق تملّكی كه دولت عثمانیه در ولایت مذكوره دارد وقتا من الاوقات یكطور دخل و تعرض ننمایند و دولت عثمانی نیز قویّا تعهّد میكند كه شهر و بندر محمّره و جزیرة الخضر و لنگرگاه و هم اراضی ساحل شرقی یعنی جانب یسار شطّ العرب را كه در تصرّف عشایر متعلقه معروفه ایران است به ملكیت در تصرّف دولت ایران باشد، و علاوه بر این حق خواهند داشت كه كشتیهای ایران به آزادی تمام از محلی كه به بحر منصب میشود تا موضع التحاق حدود طرفین در شهر مذكور آمد و رفت نمایند.
فقره سیّم- طرفین متعاهدتین تعاهد میكنند كه به این معاهده حاضر [ه] سایر ادعا [ها] شان را در حق اراضی ترك كرده، از دو جانب بلا تأخیر و مهندسین و مأمورین را تعیین نموده، برای اینكه مطابق ماده سابقه حدود مابین دولتین را قطع نماید.
فقره چهارم- طرفین قرار دادهاند كه خساراتی كه بعد از قبول اخطارات دوستانه دو دولت بزرگ واسطه كه در شهر جمادی الاولی سنه هزار و دویست و شصت و یك تبلیغ و تحریر شده به طرفین واقع شده، و هم رسومات مراعی از سالی كه تأخیر افتاده، برای اینكه مسائل آنها از روی عدالت وصول و احقاق حق شود از دو جانب بلا تأخیر مأمورین را تعیین نمایند.
فقره پنجم- دولت عثمانی وعده میكند كه شاهزادگان فراری ایران را در برسا اقامت داده غیبت آنها را از محلّ مذكوره و مراوده مخفیه آنها را به ایران رخصت ندهد، و از طرف [دولتین] علیّتین تعهد میشود كه سایر فراری به موجب معاهده سابقه ارزنة الروم عموما رد شوند.
ص: 1682
فقره ششم- تجّار ایران رسم گمرك اموال تجارت خود را موافق قیمت حالیه و جاریه اموال مذكوره نقدا یا جنسا به وجهی كه در عهدنامه منعقده ارزنة الروم در سنه هزار و دویست و سی و هشت در ماده ششم كه دایر به تجارت است مسطور شده ادا كنند، و از مبلغی كه در عهدنامه مذكوره تعیین شده زیاده وجهی مطالبه نشود.
فقره هفتم- دولت عثمانی وعده میكند كه به موجب عهدنامههای سابقه امتیازاتی كه لازم باشد در حق زوّار ایرانی اجری دارد تا از هر نوع تعدیّات بری بوده بتوانند به كمال امنیّت محلهای مباركه را كه كائن در ممالك دولت عثمانی است زیارت كنند و همچنین تعهّد میكنند كه به مزاد استحكام و تأكید روابط دوستی و اتّحاد كه لازم است فیمابین [دو] دولت اسلام و تبعه طرفین برقرار باشد مناسبترین مسائل را استحصار نمایند، تا چنانكه زوّار ایرانیه در ممالك دولت عثمانیه به جمیع امتیازات نایل میباشند سایر تبعه ایرانیه نیز از امتیازات مذكوره بهرهور بوده خواه در تجارت، خواه در مواد سایره از هر نوع ظلم و تعدّی و بیحرمتی محفوظ باشند. و علاوه بر این بالیوزهائی كه از طرف دولت ایران برای منافع تجارت و حمایت تبعه و تجّار ایرانیه به جمیع محلهای ممالك عثمانیه كه لازم باشد نصب و تعیین شود، به غیر از مكّه مكرّمه و مدینه منوّره، دولت عثمانیه قبول مینمایند و وعده میكنند كه كافه امتیازاتی كه شایسته منصب [و] مأموریت بالیوزهای مذكوره باشد در حق قونسولهای سایر دول متحابه جاری میشود در حق آنها نیز جاری بشود. و نیز دولت ایران تعهد میكند كه بالیوزهائی كه از طرف دولت عثمانیه به جمیع محلهای ممالك ایرانیه كه لازم بیاید نصب و تعیین شود در حق آنها و در حق تبع و تجار دولت عثمانیه كه در ممالك ایران آمد و شد میكنند معامله متقابله را كاملا اجری دارند.
فقره هشتم- دولتین علیتین اسلام تعهد میكنند كه برای دفع و رفع و منع غارت و سرقت عشایر و قبایلی كه در سرحد میباشند تدابیر لازمه اتخاذ و اجری كنند، و به همین خصوص در محلهای مناسب عسكر اقامت خواهند داد.
دولتین علیتین تعهد میكنند كه از عهده هر نوع حركات تجاوزیّه مثل غصب و
ص: 1683
غارت كه در اراضی یكدیگر وقوع مییابد برآیند. قرار دادند عشایری كه متنازع فیه باشد و صاحب آنها معلوم نیست، بخصوص انتخاب و تعیین كردن محلّی كه بعد از این دائما اقامت خواهند كرد یكدفعه به اراده اختیار خودشان حواله شود. و عشایری كه تبعیت آنها معلوم است جبرا به اراضی دولت متبوعه آنها داخل شوند.
فقره نهم- جمیع مواد و فصول معاهدات سابقه خصوصا معاهدهای كه در سنه هزار و دویست و سی و هشت در ارزنة الروم منعقد شده كه بخصوصه به این معاهده حاضره القا و تغییر نشده، مثل آنكه كلمه به كلمه در این صفحه مندرج شده باشد كافه احكام و قوت آن ابقا شده است، و فیمابین دو دولت علیّه قرارداد شده است كه بعد از مبادله این معاهده در ظرف دو ماه یا كمتر مدتی از جانب دولتین قبول و امضا شده تصدیقنامههای آن را مبادله خواهند كرد و كان ذلك فی یوم سادس عشر جمادی الثانیه سنه هزار و دویست و شصت و دو.
هم در این سال ناخوشی وبا در دار الخلافه بروز كرد و اردوی همایون و خدّام حرم جلالت و حاجی میرزا آقاسی و بعضی از امنای دولت به ییلاق لواسان رفتند. پس از چندی در اردو نیز وبا افتاد و جمعی از معارف به این ناخوشی درگذشتند و موكب همایون به لواسان بزرگ رفته و پس از چندی توقّف در اواخر ماه شعبان به نیاوران معاودت كردند- هم در این اوقات خبر رسید كه رحیم قلی خان بن اللهقلی خان خوارزمی بعد از پنج سال حكمرانی درگذشته است و چون رحمن قلی توره یعنی خانزاده منصب ایناقی داشته و به قانون اوزبك به حانی نمیرسید محمد امین خان برادر كهتر رحیم قلی خان خان خیوه شده است، بنابراین از دربار پادشاهی میرزا رضا به تهنیت و تعزیت به خوارزم رفت- هم در این سال كیناز دالغوركی از جانب دولت روس به وزیر مختاری به دربار دولت علیّه آمده مقیم شد، و وزیر مختار سابق معاودت نمود- هم در این سال آب رود كرج كه پیش بدان اشاره نمودیم به خارج شهر طهران جاری شد و موكب همایون از قصر قاجار به تماشای این نهر تشریففرما شده بعضی تشریفات به عمل آمد- هم در این سال محمد حسین میرزای حشمت الدوله كه در تبریز اقامت داشت درگذشت، و
ص: 1684
میرزا محمّد شفیع شیرازی مشهور به میرزا كوچك متخلّص به وصال از فحول شعرا و خوشنویسها و ارباب كمال و حال در شیراز وفات كرد، و نشاطی خان هزارجریبی شاعر نیز در این سال بدرود زندگانی گفت.
اروپا- (انگلیس)- حركت فرانكلن به طرف قطب شمال. (فرانسه)- شورش سخت در مملكت الجزایر به اغوای امیر عبد القادر- مخاصمه فرانسه با مكزیك- معاهده با امام مسقط. (عثمانی)- شورش طایفه ارناووت- طایفه دوروز در لبنان نسبت به طایفه مارونیك كه مسلمان [هستند] صدمات زیاد میزنند.
[سنه 1263 هجری- سنه 1846 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در این سال حسن خان سالار ولد اللهیار خان آصف الدّوله خالوزاده اعلیحضرت شهریار غازی محمّد شاه عصیان و خودسری خود را آشكارا كرد و آنچه آصف الدوله او را نصیحت كرد سودی نبخشید. آخر الامر آصف الدوله به سالار گفت من صد هزار تومان برداشته به طهران میروم، اگر در امر سلطنت اختلالی است من نیز مردم را برانگیخته بهمن میرزا را از آذربایجان تحریض مینمایم و تو را خبر میدهم كه راه دار الخلافه را پیش گیری و مقصود حاصل شود و اگر اختلالی در كار نباشد با حاجی میرزا آقاسی دوستی كنم و این صد هزار تومان را به ملازمان حضرت سلطنت پیشكش نموده حكومت قومش و استرآباد و سمنان و دامغان را ضمیمه حكمرانی خراسان مینمایم آن وقت بهتر میتوانیم خیال خود را به انجام رسانیم- خلاصه آصف الدوله به طهران آمد و با آنكه چندان محلّ اعتنا نشد فرمانی صادر كرد كه سالار متولی باشی باشد، و میرزا محمّد خان پسر دیگر آصف الدوله به خراسان رفته به نیابت آصف الدوله حكومت كند، و سلیمان خان حاكم بسطام پانصد نفر تفنگچی و یكصد سوار و دو عرّاده توپ با میرزا محمّد خان تا مزینان بفرستد. بدین منوال میرزا محمّد خان از بسطام گذشت و به سالار پیغام داد كه توپ و سوار بسطام را به بهانه همراه آوردهام اگر اذن میدهی تصرّف كنم، سالار در جواب گفت هنوز زود است. میرزا محمّد خان توپ
ص: 1685
و سواره و پیاده بسطام را بازپس فرستاد و نزد سالار رفت. سالار و جعفر قلی خان ایلخانی شادلو به خیال افتادند كه كلات را تصرّف كنند و معقلی در دست داشته باشند و چنین كردند. بعد از آن جمعیت كثیری فراهم آورده عازم تسخیر دار الخلافه شدند. چون آصف الدوله از واقعه باخبر شد اجازه سفر مكّه معظّمه حاصل نموده روانه گردید و مخارج گزافی در این سفر نمود و انعامات وافره بداد. و ابراهیم خلیل خان سرتیپ ابن حاجی اسمعیل خان با جمعی از پیاده و سوار از دار الخلافه به دفع سالار روانه شد و در غرّه رمضان به بسطام رسید. و از آن طرف سالار با لشكری جرّار تا سبزوار راند و جعفر قلی خان كرد شادلو را با دوازده هزار نفر مقدمة الجیش ساخته از راه كلاتهخیج به قریه قهیج آمده اتراق كرد، و فیمابین دو لشكر كمتر از دو فرسنگ بود. سلیمان خان حاكم بسطام و ابراهیم خلیل خان مشورت كرده قرار بر این دادند كه ابراهیم خلیل خان با جعفر قلی خان روبرو شود، اگر غلبه كرد فبها المطلوب و الّا به بسطام آید. بنابراین قرارداد ابراهیم خلیل خان با لشكر جعفر قلی خان دو سه فقره مصاف داده آنها را شكست دادند. بعد از آن حسن خان سالار با بیست و پنج هزار سوار و پیاده خراسانی به مزینان رسید، و محمّد خان بغایری و جهانگیر خان گرجی را با هزار سوار به امداد جعفر قلی خان فرستاد. و در این اوان محمّد علی خان از سرداران سپاه ظفرهمراه با ده عرّاده توپ و چهار فوج سرباز از دار الخلافه به دامغان، و از اینجا به دهملّا آمد و دوازده هزار سوار خراسانی قصد شبیخون و حمله بر اردوی محمّد علی خان نموده ولی مغلوب و منهزم گشتند و ابراهیم خلیل خان در دهملّا به محمّد علی خان پیوست و یك روز بعد نواب حمزه میرزا (حشمت الدوله) برادر والاگهر شهریار غازی با چهارده عرّاده توپ و پنج هزار نفر دررسیدند و ابراهیم خلیل خان و محمّد علی خان به اردوی شاهزاده ملحق گشتند و معلوم شد كه سالار با بیست و پنج هزار نفر در میامی اتراق داشته و دوازده هزار سوار منهزم نیز بدو پیوسته مستعد قتال میباشند. نواب حمزه میرزا به طرف میامی راندند و سالار باخبر شده آماده جنگ شد و چون احتمال قوی میداد كه مقهور گردد چهارده رأس اسب به خواص خود سپرده آنچه میسّر بود وجه نقد بر ترك اسبها بسته كه اگر بنای فرار شد دست خالی نماند. پس از این تمهید نایره قتال
ص: 1686
اشتعال یافته دستهجات سواره و عساكر خراسانی بعضی متفرّق شدند و برخی به ركاب والا آمده از سالار تبرّی نمودند. سالار پسران خود را با جعفر قلی خان و سلیمان خان درهجزی و شاهرخ خان قاجار كرمانی برداشته به جوین گریخت.
سلیمان خان درهجزی نیز نزد نواب حمزه میرزا آمده اظهار عبودیت كرد و معروض داشت كه سالار میخواهد در قلعه كلات متحصّن شود. نواب معظّم او را مأمور درهجز و دفع سالار نمودند. سالار امیر اصلان خان پسر خود را با نقود و جواهر به كلات فرستاد كه اگر بكلّی مقهور گردد خود نیز بدانجا رود. مردم كلات امیر اصلان خان را راه ندادند و او در خارج كلات بماند. سالار نیز از جوین به بوزنجرد آمده، بوزنجردیان او را نپذیرفتند، لهذا با جعفر قلی خان به طرف آخال راند و چون چهل هزار تومان وجه نقد همراه داشت تركمانان به طمع زر سالار و همراهان او را پذیرائی كرده قرااوغلان آن بیگی آنها را به یورت و آلاچیق خود جای داده و طایفه توقتمش را كه تابع وی بودند نزد سالار آورد و اظهار خصوصیّت نمود. از آن طرف نواب حمزه میرزا كه سالار را تعاقب میكردند به بوزنجرد رسیدند و چون شهر مشهد را نظمی نبود ابراهیم خلیل خان را روانه ارض اقدس كردند و میرزا محمّد علی خان را به حكومت بوزنجرد و آن نواحی برقرار كرده خود نیز به مشهد مقدّس رفتند. محمّد علی خان چون در بوزنجرد بدسلوكی كرد مردم به سالار و جعفر قلی خان ایلخانی متوسّل شدند. سالار و ایلخانی با قرااوغلان و دو هزار سوار به بوزنجرد آمده این شهر را متصرّف شدند و محمّد علی خان مقتول شد و قشون ابوابجمعی او در ارك محصور گشته در مدافعه میكوشیدند. نواب حمزه میرزا از ماجری خبردار شده تعلیقه به یزدان ویردی خان بن رضا قلی خان زعفرانلو نوشته او را مأمور بوزنجرد نمودند و محمّد ولی خان قاجار نایب را نیز با لشكری بدان ساحت فرستادند و خود نیز عازم بوزنجرد گردید. ایلخانی و سالار چون دانستند كه مرد میدان مقاومت نیستند بعضی از طوایف شادلو را كوچ داده و تراكمه و اكراد اسیر بسیار از سربازان خاصه از طایفه بیات برداشته روانه آخال شدند و نواب حمزه میرزا به بوزنجرد آمدند و با آنكه برف باریده و مسالك را صعب نموده قصد تعاقب سالار و ایلخانی كردند و به مانه كه محلّ سكنای ایلخانی و طوایف شادلو
ص: 1687
بود راندند و چهل روز در اینجا رحل اقامت انداختند- هم در این سال عبد اللّه خان امین الدوله اصفهانی در ماه شعبان در نجف اشرف درگذشت و نواب شیخعلی میرزا ابن خاقان مغفور وفات نمود- هم در این سال خسرو خان گرجی به كردستان مأمور شده و بعضی به بهمن میرزا نوشتند كه خسرو خان به گرفتن تو میآید. لهذا بهمن میرزا به طهران آمد و اطمینان یافت و چون خسرو خان به كردستان رسید متقلّد امور حكومتی گشته رضا قلی خان والی كردستان را كه معزول شده بود به دار الخلافه فرستاد- هم در این سال میرزا جواد غلام پیشخدمت همشیرهزاده میرزا محمّد علی خان شیرازی وزیر امور خارجه مأمور اسلامبول شد كه عهدنامهای را كه میرزا تقی خان وزیر نظام در ارزنة الروم بسته بود مبادله نماید- هم در این سال بهمن میرزا مجدّدا توهّم كرده به سفارتخانه دولت روس رفت و به موجب استدعای وزیر مختار روس معفو و روانه تفلیس شده در خاك روس سكنی گرفت- هم در این سال حاجی ملا محمّد تقی برقانی كه در شتم بابیّه مصرّ بود در سنّ هشتاد سالگی به تحریك برادرزادهاش قرة العین كه زنی بود در كمال جمال و پیرو بابیّه در مسجد قزوین در محراب كشته شد. و آقامیر محمد مهدی امام جمعه دار الخلافه رحلت نمود و آقا میرزا ابو القاسم برادرزاده او به امامت به جای او برقرار گشت- هم در این سال حاجی سیّد اسمعیل مجتهد قمی داعی حق را لبیك اجابت گفت، و حاجی میرزا مسیح طهرانی كه در عتبات عالیات ساكن بود در هفتاد سالگی به جوار رحمت ایزدی پیوست- هم در این سال هزار و چهارصد و سی و هشت قریههائی كه حاجی میرزا آقاسی خود آباد كرده بود و تقریبا دو كرور قیمت داشت به شخص همایون شهریار غازی هبه و پیشكش نمود.
اروپا- (انگلیس)- ربرتپل به صدارت منصوب میشود، بعد از چندی رون روسل به صدارت برقرار میگردد- شورش در ارلند- فتح مملكت لاهور در هندوستان كه بعد از فتح، دو كرور لیره از اهالی لاهور جریمه گرفته میشود.
(روس)- شورش در لهستان كه به زودی رفع میشود. (اسپانیول)- مزاوجت ملكه با ابن عم خود فرانسوا. (فرانسه)- نجات یافتن پادشاه در ثانی از كشته شدن
ص: 1688
- فرار لوی ناپلیون از قلعه هام- بروز قحط و غلا در این مملكت- طغیان آبها و خرابی شهرها- انقلاب در الجزایر به واسطه امیر عبد القادر- لوریه منجّم معروف ستاره نبطون را انكشاف مینماید- اختراع پنبه باروطی- جمعیّت فرانسه در این سال هفتاد و یك كرور است. (ایطالیا)- فوت گرگوار شانزدهم پاپ و جلوس پی نهم به جای او. (روس)- بروز وبا در پطرزبورغ كه سه سال امتداد مییابد.
(عثمانی)- ایجاد مدرسه دار الفنون.
[سنه 1264 هجری- سنه 1847 مسیحی]
اشاره
آسیا- (ایران)- در پنجم محرّم این سال جعفر قلی خان ایلخانی قصد دستبرد و شبیخون به اردوی نواب حمزه میرزا (حشمت الدوله) كه در مانه بود نمود ولی كاری از پیش نبرده جز اینكه لطفعلی خان بغایری را كه مأمور به قلعه خان بود دستگیر كرده به آخال بردند و چون در میان قبایل توقتمش و اوتمش در توقف سالار در آخال خلاف درگرفت سالار عازم كلات گردید و پس از آنكه دانست كلات به تصرّف پسرش امیر اصلان خان درنیامده به سرخس رفته مهمان اراض خان ریشسفید تراكمه سرخس گردید و امیر اصلان خان پسرش با اهل و عیال بدو پیوست، و پس از چندی معلوم شد جعفر قلی خان در محلّی از گرگان كمین كرده نواب حمزه میرزا عبد اللّه خان افشار صاین قلعه را با سواران افشار و خراسانی بر سر او فرستاده او را منهزم كردند، و جعفر قلی خان به طرف هرات رانده به یار محمّد خان پیوست، و نواب والا شبی هفده فرسنگ راه طی كرده بر سر تراكمه تاخته جمعی را مقتول و دستگیر نموده آخر الامر به شفاعت میر سعد اللّه خان فندرسكی سیصد خانوار گروگان از تركمانان گرفته آنها را به سملقان یورت دادند و جمعی از سواره آنها ملتزم ركاب والا شدند. پس از آن خبر رسید كه سالار با هشتهزار نفر قصد شهر مشهد كرده ابراهیم خلیل خان با جمعی به مدافعه او مأمور شد و در كال یاقوتی جنگ درگرفت، عبد اللّه خان افشار صاین قلعه و دو برادرش مقتول گشتند ولی سالار منهزم شد و جمعی از تراكمه اسیر گشتند و نواب حمزه میرزا به شهر مشهد رفته به نظم
ص: 1689
امور پرداختند و قراول به حراست میرزا محمّد خان بیگلربیگی برادر سالار و متعلقین ایلخانی كه در روضه مطهره حضرت رضا سلام اللّه علیه نشسته بودند گذاشته مصطفی قلی خان قراگوزلو سرتیپ همدانی را به حفظ شهر مأمور كرده سام خان ایلخانی ابن رضا قلی خان زعفرانلو را به ركاب والا طلبیده به عزم دفع سالار به قرابقعه حوالی سرخس راندند، ریشسفیدان سرخس پیشكشی فرستاده از سالار توسط نمودند. مقارن این حال نواب حمزه میرزا را مرضی شدید عارض شد و سالار و برادران او موقع را مساعد دیده مواضعه در تسخیر مشهد كردند به این معنی كه برادران سالار اشرار و اهالی شهر را به طغیان تحریك كرده و سالار را به تصرّف شهر خواندند. چون شهر بشورید نواب حمزه میرزا با وجود ناخوشی به طرف شهر مشهد رانده اهالی كه یاغی بودند به مدافعه برخاستند. و در این اوان سالار نیز با لشكر زیاد به مشهد آمد و تا ده فرسنگ مسافت از اطراف شهر مشهد مردم به حمایت اهالی شهر متفق و با سالار مساعد شده كار سالار قوتی گرفت و همه روزه فیمابین عساكر نواب حمزه میرزا و اهالی شهر و سالار جنگ در كار بود و جمعی از طرفین مقتول میشدند. مقارن همین اوقات ناخوشی و ضعف بر مزاج مبارك اعلیحضرت شهریار غازی محمّد شاه غالب آمد و آفتاب عمر این پادشاه كه در جود و سخا و علم و حیا و عزم و حزم و لشكركشی و مملكتستانی عدیل و مانندی نداشت میل افول نمود. نواب مستطاب والا حاجی معتمد الدوله فرهاد میرزا در كتاب جام جم شرحی از این واقعه غمافزا نگاشته و تاریخ ارتحال شهریار مبرور ماضی محمّد شاه غازی را چنین نظم فرمودهاند:
به سال شصت و چهار از پی هزار و دویستشب سهشنبه ششم هم از مه شوال
به قصر نو شه ایران زمین محمّد شاهاجل پیاله عمرش نمود مالامال و مقصود از قصر نو قصر جدید محمّدی است كه در غربی تجریش در مدّت سه ماه به امر شهریار مبرور اسكنه اللّه فی ریاض السّرور ساخته شد. نیز نواب مستطاب معظّم در كتاب مذكور گویند: ولادت شهریار غازی محمّد شاه روز سهشنبه ششم ذیقعده هزار و دویست و بیست و دو بوده و مدّت عمر مباركش چهل و یك سال و یازده ماه تمام قمری، و نعش مطهر ایشان را در باغ لالهزار كه خارج شهر
ص: 1690
طهرانست به امانت گذاشتند و پس از ورود شاهنشاه جمجاه اعلیحضرت ناصر الدین شاه خلّد اللّه ملكه و سلطانه به دار الخلافه طهران آن جسد مبارك را به قم فرستادند و در شب عید غدیر همین سال در صحن مقدّس حضرت معصومه سلام اللّه علیها مدفون گردیدند. و این قصر جدید شباهت كلّی به قصر سبكتكین داشت كه قبل از وفات خود بنا نهاده. چنانكه گلپایگانی در ترجمه عتبی گوید: در اواخر ایّام و خواتم عمر سبكتكین سرائی بنا فرموده بود او را سهلآباد نام كرده و مالی بسیار در عمارت آن انفاق افتاده و اوستادان چربدست در تحسین و تزیین اساس و وضع قواعد آن صنعتهای بدیع و تأنّقهای «1» غریب نموده به سبب حادثه كارثه «2» او، ناتمام بماند و فرزندان او از آن اعراض كردند و بدان فال بد زدند تا خراب شد و سعیی كه در تأسیس عمارت آن رفته بود ضایع ماند- خلاصه شهریار مبرور البسه اللّه حلل النور جامع اوصاف حمیده بودند، خط نستعلیق را خوش مینوشتند، در صنعت نقاشی مهارت داشتند، و مدت ملكشان چهارده سال و سه ماه بوده است- انتهی.
نگارنده گوید: بعد از آنكه دست این مصیبت پیراهن صبر و شكیب اهل مملكت خاصه خانواده سلطنت و رجال و اركان دولت را قبا نمود اشكها جاری و دلها قرین سوگواری گردید. مرهم این زخم جانسوز و رزیّت غماندوز، جلوس ابد مانوس اعلیحضرت همایون شاهنشاه جمجاه ناصر الدین شاه ایّده اللّه تعالی بود بر سریر گردون مسیر خلافت، و اریكه سلطنت، كه این مسرت اجر آن محنت گردید، و دهنها پس از آن همه خون جگر خوردن بخندید (اقبال را به وعده وفا كرد روزگار) جسم مملكت جانی تازه گرفت و انجمن مكرمت روحی بیاندازه یافت، جمال ملك را كمالی شایان حاصل گشت، و دست معدلت اوراق تطاول ایام را درنبشت. و از آنجا كه ما شرح سلطنت و شهریاری این شهریار عادل باذل متعنّا اللّه تعالی به بقائه را در كتاب مآثر السلطان در ضمن دو جلد مفصّلا نگاشتهایم در این كتاب محتاج به بسط نیستیم و محض اینكه ترتیب از دست نرود خلاصه آن
______________________________
(1). تأنق: نیك نگریستن در كاری برای نیكو انجام دادن آن.
(2). كارثه: غمانگیز و دردناك.
ص: 1691
مطالب را خواهیم نوشت- بعون اللّه تعالی.
هم در این سال چون شهریار ماضی انار اللّه تعالی برهانه از قصر محمّدیّه شمیران به ریاض قدس درپیوست، نوبت خسروی به اعلیحضرت همایون خسرو صاحبقران، شاهنشاه كلّ ممالك محروسه ایران، شهریار عادل باذل، ظل اللّه الممدود، السلطان بن السّلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ناصر الدین شاه قاجار ادام اللّه تعالی ایام ملكه رسید. ذات ملكوتی صفات مقدّس كه تا آنوقت به ولایتعهد سلطنت در دار السلطنه تبریز تشریففرما و در انتظام امور مملكت آذربایجان تجشّم میفرمودند بعد از وقوع غایله هایله شهریار ماضی طاب اللّه ثراه مسرعی از طرف نواب مهد علیا طیّب اللّه تربتها، و امنای دولت اعلام را به آذربایجان شتافت (نواب مهد علیا دخترزاده خاقان مغفور فتحعلی شاه و فرزند امیر محمّد قاسم خان بن سلیمان خان قاجار قوانلو والده اعلیحضرت شاهنشاه جمجاه بودند) و نواب معظم لها به نظم شهر و توابع دار الخلافه و تمهید مقدّمات جلوس پادشاهی دام ملكه رای و تدابیر صایبه فرموده شاهزاده علیقلی میرزا را كه به زیور فضل و دانش آراسته بود به وزارت خود اختیار و طرف مشورت در امور قرار دادند- خلاصه پس از ورود چپر و وصول خبر به آذربایجان و اقدام كارگذاران به انجام شرایط و لوازم كار، و جمعآوری افواج و سوار، شب چهاردهم شوال المكرم ولیعهد كامكار در تبریز به مباركی جلوس فرمودند و علمای آن بلد و امرا حاضر شده جلوس مبارك را تهنیت گفتند و از شاهزادگان بزرگ حسنعلی میرزای شجاع السلطنه و محمّد تقی میرزای حسام السلطنه به تقبیل عتبه علیّه سربلند گردیدند و میرزا تقی خان فراهانی وزیر نظام و میرزا جعفر خان مشیر الدوله به تجهیز لشكر و تهیّه سفر و روانگی موكب همایون به دار الخلافه پرداختند و فرمان صادر شد كه میرزا جعفر خان متوقف تبریز و مأمور امور دول خارجه باشد و موكب اعلی روز نوزدهم شوال از شهر تبریز نهضت فرمود. و چون مردم تبریز و طهران از طایفه ماكوئی و حاجی میرزا آقاسی رنجیدگی داشتند علی خان ماكوئی را كه به سردار آذربایجان معروف بود دخلی در این خدمت ندادند و میرزا فضل اللّه نصیر الملك به پیشكاری مشغول بود و میرزا تقی خان وزیر نظام به رتق و فتق امور لشكر
ص: 1692
میپرداخت. و چون محمّد خان زنگنه امیر نظام در این وقت درگذشت میرزا تقی خان منصب امیر نظامی یافت.
و از این طرف حاجی میرزا آقاسی كه بزرگان ایران را از خود رنجیده خاطر میدید و از همه مأیوس بود به حضرت امامزاده عبد العظیم علیه السلام پناه برده بستی شد، و امرا و بزرگان همه منتظر مقدم فرخندهشیم مبارك بودند و احیانا اگر فسادی در داخل و خارج میدیدند به قدر قوه در اصلاح آن میكوشیدند و قطع و فصل احكام به رأی صایب نواب مهد علیا طابت تربتها بود. منشورها مرقوم فرمودند و ملاحظات منظور شد. حاجی علی خان والد مؤلف را كه در این وقت از زیارت بیت اللّه الحرام مراجعت كرده بود به حكومت و تنظیم گیلان فرستادند، و عباسقلی خان جوانشیر به ضبط قرای خالصه پرداخت، جعفر قلی خان قراجهداغی با صد و پنجاه سوار به حفظ خزانه اصفهان مأمور شد كه به سلامت به طهران برساند.
بالجمله موكب همایون كوچ بر كوچ به سلطانیه رسید. نواب عبد اللّه میرزا عمّ شاهنشاه ایران به وزارت میرزا شفیع تویسركانی حكومت خمسه یافت. و در این ایّام میرزا نصر اللّه اردبیلی صدر الممالك خود را صدراعظم دولت میشمرد و چنان میپنداشت كه به مجرّد وصول اردوی معلّی این منصب بدو تفویض خواهد شد.
سیف الملك میرزا ولد اكبر ظلّ السلطان كه در قزوین متوقّف بود به وساوس نفسانی به میان قبایل نواحی قزوین رفته بنای سركشی گذارده به هوس پادشاهی افتاد و ارقام به اطراف فرستاد. ولی سلیمان خان افشار او را در بقعه امامزاده معروف به گازرسنگ دریافت و دستگیر نموده به دار الخلافه آورد. هم در این ایّام میرزا محمّد علی خان شیرازی از سفارت پاریس مراجعت كرده در دار الخلافه بود تا اردوی همایون در قریه یافتآباد كه قریب دار الخلافه است قرار گرفت.
شاهزادگان و بزرگان درگاه به خاكبوس آستان مبارك سرافراز شدند. در این محلّ پیشكاری میرزا تقی خان امیر نظام معلوم همه كس گردید و میرزا محمّد سعید انصاری (جناب وزیر دول خارجه) كاتب اسرار مكتومه و منشی رسایل خاصّه شد.
روز جمعه بیست و یكم شهر ذیقعدة الحرام اعلیحضرت شاهنشاه كل ممالك محروسه ایران با فرّ و شكوهی فراوان دار الخلافه طهران را به قدوم
ص: 1693
سعادت لزوم مبارك مزیّن فرمودند و در شب شنبه بیست و دویّم در سرای سلطنتی پیش روی كلاه فرنگی هفت ساعت و بیست دقیقه از شب گذشته جلوس بزرگ روی داد و در این جلوس میرزا تقی خان به لقب اتابیكی و منصب صدارت عظمی نایل گردید و به خلعتی فاخر مخلّع آمد.
روز شنبه بیست و دویّم سلام عام در تالار تخت مرمر انعقاد یافت و هم از آن روز میرزا تقی خان اتابیك اعظم به تدابیر امور ممالك محروسه پرداخت و با میرزا آقا خان وزیر لشكر كه در امور عراق و بعضی ممالك دیگر بصیرتی داشت راه اتّحاد گرفت. اسكندر میرزا به وزارت میرزا موسی تفرشی مستوفی به حكومت قزوین رفت، شاهرخ میرزا ولد فرمانفرمای مرحوم حاكم كاشان شد، و محمد كاظم خان كاشانی وزارت او یافت. در دوازدهم ذیحجه نعش شهریار مبرور طابثراه را به دار الایمان قم نقل و تحویل دادند. حاجی نور محمّد خان سردار و سلیمان خان افشار به امداد نواب حمزه میرزا و نظم و اصلاح امور خراسان و قلع و قمع حسن خان سالار و جعفر قلی خان روانه خراسان شدند. نواب شاهزاده سلطان مراد میرزا كه بعد به لقب حسام السلطنه اختصاص یافتند نیز از جانب اعلیحضرت شاهنشاهی مأمور خراسان و مصمّم تسخیر بوزنجرد و تخریب اسفراین شدند.
نور محمّد خان و سلیمان خان هم به اردوی نواب والا حسام السلطنه آمده و جعفر قلی خان كه متّفق با سالار بود به استمالت سلیمان خان به ربقه اطاعت و انقیاد دولت درآمده روانه طهران شد و پس از ورود معفو و مورد مرحمت شاهانه گردید، و نواب حسام السلطنه با لشكر راه خراسان پیش گرفته به سبزوار رسید و لشكر را به محاصره شهر فرمان داد. و در این وقت بسیاری از خوانین خراسان سر اطاعت پیش آورده به اردوی شاهزاده پیوستند و پیوسته نقاط و بلاد دیگر عرض راه خراسان مسخّر سپاه منصور گردیده نواب حسام السلطنه پیش میرفتند. در حوالی جوین تلاقی فریقین شده جنگی سخت مابین سپاه منصور و لشكر سالار اتفاق افتاده دویست نفر از قشون سالار مقتول و خود او فراری شده پس نشست، و محمّد ابراهیم خان قاجار از جانب نواب والا حسام السلطنه حكومت جوین یافت و شاهزاده قصد تسخیر سبزوار كرد. در این وقت یحیی خان تبریزی از دار الخلافه با
ص: 1694
استعدادی مجدّد و خزانه درخور، و نشانهای التفات برای سام خان و دیگران دررسید. شاهزاده حسام السلطنه اسكندر خان سرتیپ قاجار را با استعدادی وافی بر سر تربت و ترشیز فرستاده تربت و ترشیز نیز مسخّر سپاه منصور گردید و شهر و حصار سبزوار هم كه چندی در محاصره بود مفتوح شد، و شاهزاده از آنجا عزیمت نیشابور كرد، و امامویردی خان بیات كه از جانب نواب والا حشمت الدوله حكومت نیشابور داشت و در این مدت به سالار موافقتی نكرده بود در این موقع به استقبال آمده استدعا نمود كه جمعی را معیّن فرمایند تا به نیشابور درآمده شهر را به ایشان سپارم. در این ایّام كه عید نوروز فیروز بود نیشابور را نیز تصرّف كردند.
هم از وقایع این سال مأموریت میرزا محمّد صادق وقایعنگار در اوایل سال به وكالت رعایای تمامی آذربایجان و رسیدن به محاسبات آن مملكت و مأموریت میرزا جعفر خان مشیر الدوله به سرحدّ بغداد بود كه به اتّفاق وكلای دولت روس و انگلیس و عثمانی از آنجا به محمرّه رفته سرحدّ اراضی دولتین را تشخیص دهند.
نواب مؤید الدوله طهماسب میرزا مأمور به حكومت كرمان و فضلعلی خان از آنجا احضار شد. دوستعلی خان حاكم یزد به دار الخلافه آمد و حاجی بیژن خان گرجی كه ریشسفید عمله خلوت بود به حكومت یزد رفته به زودی نیز معزول شد. نواب معز الدوله بهرام میرزا به ایالت فارس و نواب ركن الدوله اردشیر میرزا به لرستان و خوزستان و خان خانان سلیمان خان قاجار حاكم اصفهان شد. نواب خانلر میرزا را از مازندران خواسته به بروجرد فرستادند و مازندران را به برادرش نواب مهدیقلی میرزا سپردند و در زمان او فتنه طایفه بابیه در مازندران موجب هلاكت جمعی كثیر شد- هم در این سال میرزا تقی خان صدر اعظم به مصاهرت اعلیحضرت شاهنشاه سرافراز گردید. بعضی افواج به تحریك برخی امراء حسود بر میرزا تقی خان شوریده دوباره آنها را آرام كردند- حاجی علی خان والد مؤلف منصب فراشباشیگری یافت- فیمابین علمای تبریز اختلافی پدید آمد و نواب ملك قاسم میرزا حكمران تبریز به اصلاح پرداخت- میرزا احمد شاملوی خوشنویس درگذشت- حاجی میرزا آقاسی مرخّص شده به عتبات عالیات رفت و میرزا نصر اللّه صدر الممالك اردبیلی را بعد از شورش افواج مغرضین متّهم نموده به قم رفت و از
ص: 1695
آنجا او را روانه كرمانشاه كردند. و آغا بهرام قراباغی را نیز مخذولا به كرمانشاه برده و سپردند و جمعی از امرا كه مورث فتنه و شورش بر ضدّ میرزا تقی خان بودند تنبیه شدند- آقا سید میرزای كاشی به منصب پیشخدمتی حضور نایل گردید- حاجی رجبعلی بیك یاور توپخانه سرهنگ توپخانه شد- مادام كلساز فرانسوی زوجه حاجی عباس شیرازی كه به شرف اسلام مشرّف شده به شغل مترجمی خادمان حرم جلالت برقرار گردید.
بقیّه شرح فتنه بابیّه
هم در این سال سیّد یحیی پسر آقا سید جعفر معروف به كشفی اصطهباناتی كه از خواص مریدهای باب بود به یزد رفت و معتقدین او در بلاد و ممالك محروسه متفرق و بنای دعوت و عوامفریبی نهادند. از جمله ملّا حسین بشرویهای كه از علما و به امید ریاست تابع او شده بود در مشهد مقدّس در میان فتنه سالاری مشغول فریب جمعی بود او را گرفته به اردوی نواب حشمت الدوله آورده حبس كردند بعد از چندی در حركت اردو فرار كرده به مازندران رفت و سیصد چهارصد نفر از فریبخوردگان به او وصل شدند كه به آذربایجان به یاری سیّد علی محمّد روند، و سید علی محمّد كه از سال قبل در حضور حضرت اقدس ولیعهد و جمعی از علمای دار السلطنه تبریز به معرض امتحان و اختبار درآمده و بطلان دعاوی او مشهود خاص و عام گردیده بود به امر اقدس حضرت ولیعهد و فتوای علما تا این زمان در چهریق محبوس بود و تابعین او در هرجا در پرده بنای فساد و عوامفریبی گذاردند.
حاجی محمّد علی نام بارفروشی كه او نیز یكی از مشاهیر این طایفه گردیده بود با ملا حسین بشرویهای و جمعی دیگر در خارج شهر بارفروش اقامت كرده در پرده بنای عوامفریبی گذاشتند. سعید العلما خبر شده امر به اخراج آنها نمود و كار به منازعه و مقاتله كشید و دوازده نفر از بابیّه به قتل رسیدند. و بعد از چندی ملا حسین و حاجی محمّد علی با اتباع خود عزم عراق كردند ولی در محوطه مقبره شیخ طبرسی كه از معارف فضلای محدّثین و مشایخ طبرستانست قلعه بنا كرده تحصّن جستند و
ص: 1696
دست به غارت مأكولات و محصولات رعیّت گشودند و جمعیت متابعان به دو هزار نفر رسید. نواب مهدیقلی میرزا با خوانین و سركردگان مازندران به دفع این غایله مأمور شده و در خارج قلعه مزبوره با بابیّه محاربتی سخت كردند و ملا حسین بشرویهای در مقام عصیان ثباتقدم به خرج میداد و مدتی خونها به ناحق ریخته شد تا عاقبت سلیمان خان افشار قاسملو از دربار معدلتمدار مأمور مازندران شده قلعه را گرفته و آن طایفه مطروده را قلع و قتل كردند- نیز از فتنههای این قوم مطرود یكی خروج ملا محمّد علی زنجانی در زنجان بود كه بعد از مدتی تحصّن در زنجان، و گرد آمدن جمعیتی زیاد بر او، و محاربات سخت با قشون دولت، آخر به دست محمّد خان بیگلربیگی پسر فتحعلی خان گیلانی، زنجان مسخّر و ملا محمّد علی مقتول و سایرین نیز مقتول و متواری گردیدند و معلوم اولیای دولت شد كه اصل شعب فساد وجود سیّد علی محمّد است لهذا به فتوای علمای اعلام او را با دو نفر از مریدهای او از چهریق به تبریز آوردند و به یك دسته از فوج بهادران نصرانی سپرده او را تیرباران كرده بكشتند و این واقعه در هزار و دویست و شصت و شش رو نمود- فتنه دیگر خروج سیّد یحیی پسر آقا سیّد جعفر اصطهباناتی در نیریز فارس بود و جمعی هم از اهالی به او گرویدند. دیوان بیگی محمّد علی خان بن حاجی شكر اللّه خان نوری و مصطفی قلی خان قراگوزلوی سرتیپ به حكم نواب نصرت الدوله فیروز میرزا حكمران فارس به دفع سیّد یحیی و اتباع او مأمور شدند و بعد از مقاتله بر آنها غلبه كرده سید یحیی را دستگیر نموده به شیراز آورده به حكم قصاص بكشتند، و حاجی زین العابدین خان حاكم نیریز كه به واسطه طغیان سید یحیی ضعفی در كار حكومت بهم رسانیده بود دوباره مستقل شده و پس از چندی او را در گرمابه بكشتند.
اروپا- (اسپانیول)- در این سال در داخله اسپانیول اغتشاش و بینظمی بروز كرده و در میان رجال آن دولت عداوت افتاد. (اطریش)- دخل دولت اطریش در این سال سیصد و سی و پنج كرور و دویست و سی و هشت هزار فلرن، و خرج سیصد و سی و هفت كرور و دویست و نود و هشت فلرن بود (فلرن معادل دو هزار و
ص: 1697
پانصد دینار پول ایران است). (آلمان)- در این سال اشرار قسمتی از لهستان كه در تصرّف پروس است به واسطه شورشی كه در سال قبل نموده بودند تنبیه شدند.
(انگلیس)- در این سال حبوبات در انگلیس تسعیر بهم رسانید، پنبه از ینگی دنیا نیامد، پول كم شد، اكنل كه از معارف ارلند بود وفات نمود- اقتدار انگلیس در افغانستان و لاهور رو به ترقّی نهاد- میانه دولت چین و انگلیس مجادله درگرفت و این دولت، چین را به تصرّف كانتن كه بندر چین است تهدید كرد و بعضی امتیازات از دولت چین به جهت دخول مال التجاره خود حاصل نمود. (ایطالیا)- ورود اول سفیر دولت عثمانی به دربار پاپ در این سال بود، و همچنین به طبع رسانیدن خرج و دخل دولت پاپ اوّل دفعه. (پرتوغال)- عجز دولت پرتوغال از نظم و رفع شورش داخله مملكت و استعانت نمودن از دولت انگلیس در این سال بود. (روس)- در این سال قحط و غلا در فرنگستان نمودار شده غلّات و حبوبات دولت روس در آن ممالك به قیمت و مبالغ گزاف به فروش رسید و این فقره موجب مكنت و آبادی روس شد- طلای زیادی نیز از معادن كوههای اورال عاید روس گردید. (سویس)- در این سال هفت ایالت سویس كه مذهب كاتولیكی دارند در بعضی مسائل كه راجع به مذهب است با وكلای تمام ایالت سویس كه در برن پایتخت مجتمع شده مخالفت نمودند. دول اطریش و فرانسه هم در باطن، اهالی این چند ایالت كاتولیكی مذهب را محرّك و تقویت میكنند، لیكن دولت جمهوری سویس ژنرال دفورن را با پنجاه هزار نفر به جنگ اهالی آن هفت ایالت مأمور ساخت و در ظرف نوزده روز آن هفت ایالت را منظّم نمود. (فرانسه)- در این سال در فرانسه قحطی حبوبات و غلّات و شورش در بعضی ایالات آن روی داد، امّا گندم روس كه از بندر ادسا حمل به كشتیهای فرانسه شد افاقه كلی به حال اهالی مملكت فرانسه نمود- مارشال سولت از خدمت دولت استعفا نمود- مسیو كنیرو منصب صدارت یافت- پرنسس آدلائد خواهر لوی فلیب پادشاه فرانسه وفات كرد- امیر عبد القادر به مارك فرار نمود- دوك دومال پسر پادشاه فرانسه حاكم الجزایر گردید- در مارك امیر عبد القادر را به حكم سلطان مارك گرفته به سردار فرانسه تسلیم نمودند- دخل دولت فرانسه در این سال دویست و هفتاد و
ص: 1698
هفت كرور و بیست و پنج هزار و شصت و هشت تومان و پنجهزار رایج ایران و خرج سیصد و بیست و یك كرور و سی هزار و دویست و شصت و هشت تومان و پنجهزار بوده- افتتاح راهآهن از اسین به بولن هم در این سال شد.
امریكا- (اتائونی)- در این سال مابین اتائونی و مكزیك جنگی سخت روی داد و قشون اتائونی مكزیكه پایتخت مكزیك را فتح كرد. (هایتی)- در این سال ریشه رئیس جمهوری وفات یافت و سلوك كه از جنس سیاهان بود به ریاست برقرار گردید.
[سنه 1265 هجری- سنه 1848 مسیحی]
آسیا- (ایران)- شب چهارشنبه بیست و پنجم شهر ربیع الثانی به مباركی تحویل شمس به برج حمل شد و شرایط سلام خاص و عام و جشن نوروز در شب و روز به عمل آمد- مطلب اهمّ این سال باز رفع فتنه خراسان و دفع محمّد حسن خان سالار است. نواب حشمت الدوله با اردوی خود متوجّه هرات گردیده در دو فرسخی غوریان لشكرگاهی اختیار و از نیمه محرّم تا آخر ربیع الثانی در آنجا اتراق نمودند و یار محمّد خان از بابت مالیات هرات نقدا جنسا خدمات نمود. پس از اطلاع نواب حشمت الدوله از مأموریت نواب حسام السلطنه عزیمت نیشابور، و در آنجا دو شاهزاده و برادر یكدیگر را ملاقات كرده و در آن اثنا فرمان احضار نواب حشمت الدوله و ولایت نواب حسام السلطنه شرف وصول یافت و نواب حشمت الدوله پس از ورود به دار الخلافه و شرفیابی حضور همایون به حكومت آذربایجان منصوب، و میرزا محمّد مستوفی ولد میرزا تقی قوام الدوله به وزارت ایشان مخصوص گردید. و در این ایّام چراغعلی خان زنگنه را برای كشف امور خراسان و استمالت سالار بدان ساحت روانه نمودند، و او پس از چند روز توقف در مشهد و چند مجلس ملاقات و مقالات با سالار و علمای مشهد آخر بینیل مرام مراجعت كرد و به لطایف الحیل جان خود را از شرّ اوباش و جهّال مشهد به سلامت دربرده به اردوی نواب حسام السلطنه پیوست و از آنجا روانه دار الخلافه
ص: 1699
شد. بالجمله نواب حسام السلطنه سلیمان خان درهجزی را فرمان داد تا كلات را تصرّف نماید و خود از راه سر ولایت نیشابور رو به مشهد مقدّس كرد و چون به قلعه شاهاندز كه در چمن كوباغ واقع و در تصرّف توابع سالار بود رسید فرمان به محاصره و تسخیر داد. پس از قدری مقاتله و لختی خونریزی از طرفین، سكنه قلعه منهزم و قلعه مفتوح شد و قلعهگیان از در استیمان درآمدند و اردوی شاهزاده از آنجا به چمن قهقهه و از چمن قهقهه به خارج مشهد مقدس ورود نمود و در زمان ده هزار نفر از شهر بیرون آمده از طرفین جنگ درپیوست و پس از چهار ساعت محاربه قشون شهری پس نشست و نواب شاهزاده حكم داده محاذی هر دروازه سنگری محكم بستند و همه روزه كار به محاربت میرفت و نایره قتال از طرفین اشتعال داشت ولی شكست و هزیمت وادبار همه روز از طرف لشكر سالار بود و چندی بدین منوال گذشت سالار را دیگر تاب محاربه و مقاتله نمانده به محصوریّت تن درداد و برای مخارج سپاه تنگدستی دامنگیر او شد و به خیال تصرّف خزانه حرم حضرت رضوی علیه السلام افتاد و با جرأت و جسارت تمام هرچه در خزانه مباركه و قبه مطهّره آن حضرت از قنادیل طلا و نقره و سایر آلات زرّینه و سیمینه و اشیاء نفیسه بود به یغما برد كه بیست و دو هزار تومان زر مسكوك از اشیاء طلا و نقره به دست وی آمد و حبوبات انبار خاصه حضرت را به جای علوفه به لشكریان پخش كرد و از امام جمعه و علمای مشهد بددل شده آنها را گرفته محبوس داشت، و عجب آنكه از علمای محبوس تمسّك پا به مهر اثاث و اسباب منهوبه حضرت را گرفته به خدام آستانه مقدّسه میسپرد- خلاصه باز در این ایّام از دار الخلافه طهران لشكری به مدد اردوی نواب حسام السلطنه روانه خراسان داشتند كه معاون اردو و متابع صمصام خان سرتیپ باشند. و آن لشكر عبارت بود از عباسقلی خان بن ابراهیم خان بادكوبهای و فوج خوئی، و علی خان قراگوزلو و فوج همدانی، و حسنعلی خان سرتیپ كه الحال سالار لشكر است با فوج گروسی، و جمعی از سواران كرد و ترك آذربایجان، و عبد العلی خان مراغهای سرهنگ توپخانه با چهار عرّاده توپ و برخی دیگر از قشون ظفرنمون- سالار هم از اموال آستانه مقدّسه باز نیرو و قوّتی گرفته دوباره از طرفین ساز جنگ كردند و ایّامی چند بدین منوال بود تا
ص: 1700
باز لشكر سالار منهزم و در حصار شهر متحصّن شدند بهطوری كه دیگر قدرت بیرون آمدن از شهر و با لشكر حسام السلطنه رزم كردن برای آنها نماند ولی از بالای باره و برج به واسطه توپ و تفنگ معارضتی میكردند و گاهگاهی انتهاز فرصتی نموده بر سنگرها یورش میآوردند و حاصلی جز انهزام نمییافتند. هم از دار الخلافه حاجی یوسف خان سرتیپ فوج قراداغی، و توكّل خان با فوج خمسه، و چهارصد نفر سوار كلیائی، و پانصد بار قورخانه و سه عرّاده توپ به اردو ملحق شد و به حكم والا بر عدد و استحكام سنگرها افزودند و از آن طرف باز سالار جری به جنگ شده همه روزه با پسرش امیر اصلان خان بیرون آمده با لشكر فیروزی اثر محاربه مینمودند و زیاده از دویست نوبت با سپاه منصور كارزار شده بود كه امتداد آن از وقت صبح تا هنگام شام میبود- در این ایّام اسكندر خان قاجار از اردوی خراسان به دار الخلافه احضار و محمّد ناصر خان دولو (ظهیر الدوله) به سرداری سپاه خراسان مأمور شد- بالجمله در تمام این سال سپاه نصرتپناه و غازیان دولت مشغول محاربه با سالار و محاصره شهر مشهد مقدّس بودند تا عرصه بر اهالی شهر تنگ و دلها از طول مدّت محاربه و محاصره ملول گردید. و عمده سبب این تراخی و طول زمان این بود كه غازیان دولت نمیخواستند به واسطه یك نفس شریر سالار و اتباع مخصوص او كه از در طغیان و عصیان درآمده و باعث این همه شر و فساد و تباهی حال عباد شدهاند بیباكانه در تخریب شهر و مملكت و اتلاف نفوس محترمه و اهالی و رعیت كه در هرحال باز هر دو مملوك پادشاه و متعلّق به دولت بودند بكوشند.
هم در این سال میرزا آقا خان نوری به لقب اعتماد الدوله ملقّب گردید، و میرزا كاظم خان ولد معزی الیه به منصب استیفا نایل آمد- میرزا محمّد حسین ولد میرزا محمّد حسین عزب باشی به همین منصب نیز سرافراز شد- هم در این سال در شهر تبریز شورشی در میان عوام سكنه و اهالی برخاست و محمّد رضا خان فراهانی كه در این وقت وزارت آذربایجان داشت به دستیاری چند نفر از علمای شهر آن غوغا را فرونشاند- نیز از وقایع این سال رفتن عزیز خان آجودانباشی است به ایروان برای تهنیت ورود حضرت ولیعهد دولت روس الكساندر دویم پسر مرحوم
ص: 1701
امپراطور نیكلا (امپراطور ماضی مرحوم كه مقتول شدند پدر همین اعلیحضرت امپراطور الكساندر سیّم) كه برای نظم حدود قفقاز و مملكت گرجستان به ایروان میآمدند و نامه مودّت ختامه با تمثالی مهرمثال، مرصّع و مكلّل به الماسهای قیمتی با یك رشته حمایل آسمان رنگ به همراهی معزی الیه برای حضرت ولیعهد انفاذ فرمودند و اسمعیل خان خزانهدار نظام نایب اول سفیر دولت شده حامل هدیه و تحف امیر نظام برای فرمانفرمای گرجستان گردید.
هم از سوانح این سال طغیان بعضی از اشرار اصفهانست- چون خان خانان را از حكومت اصفهان به دربار احضار و حكومت اصفهان را به غلامحسین خان سپهدار تفویض داشتند و محمّد حسین خان خلج به نیابت سپهدار از پیش به اصفهان آمد روزی سربازی با یكی از بستگان مرحوم میرزا سیّد محمّد امام جمعه نزاعی كرده و حرمت امام جمعه را منظور نداشتند، امام جمعه بهم برآمد اشرار فتنهجوی اصفهان كه سرمنشأ آنها احمد میرزا كه از طرف مادر به سلاطین صفویه میپیوست و میرزا عبد الحسین مستوفی و محمّد علی خان و میرزا ابو القاسم و غیره بودند بیرضای امام جمعه فتنه را بزرگ كردند و محمّد حسین خان خلج نایب الحكومه سپهدار را در مسجد جامع بكشتند. مابین اشرار بلد و سرباز و بستگان حكومت جدال و قتال سخت شد، جمعی از دار الخلافه مأمور رفع غایله شدند. آخر اشرار فراری و متواری و جمعی از آنها مقتول و دستگیر شده احمد میرزا به قم فرار كرد و پسرهای محمّد حسین خان خلج دست به او یافته به خون پدر او را بكشتند و میرزا عبد الحسین مستوفی مدّتی در قریه قمصر كاشان متواری بود و آخر الامر در قریه دهنو اصفهان در خانه علی نام ملازم خودش كسان سپهدار او را گرفته به شهر برده به قتل رسانیدند و بعد از رفع این غایله چراغعلی خان به حكومت اصفهان مأمور شد.
هم در این سال نواب احتشام الدوله خانلر میرزا حكمران عربستان و لرستان و بروجرد خسرو خان لك را گرفته مغلولا به دار الخلافه فرستاد، و عباسقلی خان جوانشیر به حكومت اردبیل و مشكین مأمور شد- و از حادثات این سال وفات شاهنشاهزاده سلطان محمود میرزا بود كه به ولیعهدی منصوب میبود و
ص: 1702
در صغرسنّ رحلت كرد، و حاجی میرزا آقاسی كه در عتبات عالیات اقامت داشت به عالم باقی روانه شد، و محمّد حسن خان سردار ایروانی حكومت یزد یافت، و آقا خان ایروانی از اقارب او نایب الحكومه او شده به یزد رفت و محمّد عبد اللّه كه در این وقت باز دم از خودسری میزد و اشرار دور او جمع آمده تمكین از نایب الحكومه نمیكردند. پس از چندی آقا خان از نیابت معزول و شیخعلی خان عمزاده محمّد حسن خان سردار به جای او منصوب شد و محمّد عبد اللّه را به استمالت و احتیال به دست آورده مقتول داشت و شهر یزد آسوده و منظم شد- و هم به صوابدید امیر نظام ابراهیم خلیل خان را از دار الخلافه باهره به اردبیل كوچ دادند.
اروپا- (اسپانیول)- در این سال شورشی در مادرید پایتخت اسپانیول برپا نمودند- الوزاقا كه یكی از شورشیان بود محبوس شد- میان دولت اسپانیول و دولت انگلیس به جهت تفتین سفیر انگلیس قطع مراوده شد- اوّل خط راهآهن در اسپانیول به مسافت بیست و پنج هزار ذرع كه از بارسلون الی ماتاو باشد ایجاد و ابداع شد. (اطریش)- در این سال تعیین وزرای مجارستان شده و معیّن گردید كه از وزرای مملكت اطریش مجزی باشند- در وین پایتخت اطریش شورشی برپا و مسیو مترنیخ وزیر اعظم معزول شد- امپراطور اطریش به سبب شورش اهالی وین و بعضی ولایات دیگر توقف نمودن در شهر انسبروگ را غیر لازم دانسته از آنجا مهاجرت كرد- عساكر اطریش كه در خاك ایطالیا بودند شهر مزار [را] كه جزو روم و در تصرّف پاپ بود به غلبه متصرّف شدند- امپراطور اطریش بعد از چندی وارد وین شد- مملكت مجارستان كه یكی از ممالك اطریش است به دولت شوریده كونت لامبرك سپهسالار خود را كه از طرف دولت اطریش مأمور بود به قتل رسانیدند، و نیز در وین كونت لاتور وزیر جنگ را شورشیان كشتند- امپراطور مجبورا از وین به اولموتز فرار كرد و سه روز بر سبیل استمرار قشون دولتی به شهر وین گلوله توپ و نارنجك میانداختند تا روز سیّم شهر تسلیم شد- امپراطور فردیناند اول از سلطنت استعفا نموده اعلیحضرت فرانسوا ژوزف برادرزاده خود را كه در آن وقت هیجده ساله بود به جای خود منصوب نمودند. (انگلیس)-
ص: 1703
در این سال در بعضی از شهرهای ارلند شورشی پدیدار آمد- لوردبان تنك كه از معارف رجال دولت بود درگذشت. (ایطالیا)- در این سال در جزیره سیسیل همچنین در ولایت ناپل شورشی برپا شد- فیمابین دولت اطریش و ساردین و لمباردی نزاع درگرفت. سفاین جنگی پادشاهان ناپل و ساردین به بندر طریست از بنادر اطریش وارد شد- ایالتین ساردین و لمباردی یكی شده سلطنت شارل آلبر پادشاه پیمن را اختیار كردند- شهر میلان كه به تصرّف شارل آلبر درآمده بود و از تصرّف اطریش خارج گردیده به واسطه نفاق جمهوریطلبان به ریاست مازینی از تصرف شارل آلبر بیرون شد و مجددا به تصرّف اطریش درآمد- شهر ونیز و توابع اعلان جمهوری نمودند- پاپ بعد از قتل مسیو روسی صدر اعظم خود از اهالی روم سوءظنّ حاصل كرده به ناپل رفت. (باویر)- در این سال لوی پادشاه باویر از سلطنت استعفا كرده ولد خود ماكسیمیلین دویم را به جای خود نصب كرد.
(پروس)- در این سال در برلن پایتخت پروس مختصر شورشی به ظهور رسد.
(دانمارك)- در این سال كریستیان هشتم پادشاه دانمارك درگذشت و سلطنت به فردریك هفتم ولد ارشد او رسید- ایالات اسلشویك و هولستن شورش نمودند- قشون پروس به این ایالات وارد، و رانژل سردار پروس چند شهر از این دو ایالت را تصرّف كرد- دول فرانسه و انگلیس و روس در این جنگ مداخله نموده حمایت از دولت دانمارك كردند. (روس)- در این سال در اغلب بلاد ممالك روس وبای شدیدی ظاهر شد و در بعضی نقاط خشكسالی سبب مشقّت اهالی گردید. (سود)- در این سال سلاطین سود و دانمارك با یكدیگر ملاقات كردند و پادشاه دانمارك را در نظم ایالات یاغیه سلطان سود امداد نمود. (سویس)- در این سال شهر برن پایتخت دولت و مركز جمهور گردید و مقرّر شد موقوفات كلیسا به اطلاع رجال دولت جمهور به مخارج مقرّره برسد. (عثمانی)- در این سال رشید پاشا صدر اعظم عثمانی بیمقدمه از صدارت عظمی عزل و صارم پاشا نصب گردید، مجددا بعد از پنج ماه نصب رشید پاشا شد- در افلاق بغدان شورش نمودند و قشون روس به بهانه نظم این دو ایالت آمده تا بوكارست پایتخت رفت.
(فرانسه)- در این سال لوی فلیب پادشاه فرانسه به واسطه شورش مردم خود را از
ص: 1704
سلطنت خلع نموده پسرزاده خود را به جای خود پادشاه نمود اهالی پاریس تمكین این مطلب نكرده به شورش افزودند لوی فلیپ غفلتا فرار به مملكت انگلیس نمود، اهالی شهر بهم ریخته خونریزی شدیدی در حوالی عمارت سلطنتی شد و عمارت سلطنتی را كه موسوم به تویلری بود غارت كردند، آنگاه اهالی فرانسه چندی دولت موقتی وضع نمودند بعد تمام اهل مملكت جمهوریطلب شدند- لوی ناپلیون برادرزاده ناپلیون اوّل كه در مملكت انگلیس و فراری بود وارد پاریس شده دو سه ایالت او را به سمت وكالت خود در مجلس شوری منتخب نمودند- آرشوك پاریسی كه اعظم قسیّسین آن شهر بود با چند نفر ژنرال در یكی از جنگها كه اهالی شهر باهم میكردند كشته شدند- آخر الامر لوی ناپلیون به ریاست چهار ساله جمهوری برقرار شد- راهآهن از پاریس الی بندر دیپ در این سال كشیده شد- شاتوبریاند كه شاعر معروف و نویسنده مشهور فرانسه بود به سنّ هشتاد سالگی در این سال درگذشت. (هلاند)- در این سال در مملكت هلاند قرار آزادی ادیان شد به این معنی كه هركس در هر مذهبی باشد در كمال آسودگی و رفاهیت میتواند در این مملكت زیست و زندگی نماید.
آفریقا- (مصر)- در این سال مرض محمّد علی پاشای مصری اشتداد یافت و ابراهیم پاشا ولد محمّد علی پاشا والی شد، و چیزی نگذشت كه درگذشت و عباس پاشا برادرزاده محمّد علی پاشا به والیگری رسید.
امریكا- (اتائونی)- در این سال هزار و دویست و شصت و پنج هجری كه مطابق است با هزار و هشتصد و چهل و هشت مسیحی مهندسی از اهالی ینگیدنیا معدن طلائی در سواحل رودخانههای سالرمانتو و سانژوانیك در ایالت كالیفرنی انكشاف نمود- ژنرال تیلور به ریاست جمهوری منتخب و برقرار گردید- فیمابین اتائونی و مكزیك عهد صلح منعقد گشت- نول كالیفرنی را مكزیك به مبلغ شانزده كرور و یكصد هزار تومان وجه رایج ایران واگذار كرد به اتائونی.
ص: 1705
[سنه 1266 هجری- سنه 1849 مسیحی]
آسیا- (ایران)- تحویل نیّر اعظم به حمل در این سال هشت ساعت و یك دقیقه از شب پنجشنبه ششم شهر جمادی الاولی گذشته بود و مراسم جشن تحویل و سلام عید به وجهی شایان به عمل آمد- نظم ممالك در این سال به درجه كمال رسید، عمده اختلالی كه در كار كشور به نظر میآمد فتنه سالار و اغتشاش كار خراسان بود كه از توجّه اولیای دولت جاوید نظام مبدّل به انتظام شده صورت اختتام یافت، بدین شرح كه موافقان سالار را آخر الامر عجز و بیچارگی طاری شد و رعب غالب آمد و قصد اطاعت و متابعت نواب حسام السلطنه كردند، و در نهم جمادی الاولی این سال شهر مشهد را به شرط ایمنی و سلامت جان و مال خودشان به تصرّف عساكر منصوره دادند. سالار از این قضیّه خبردار شده ناچار با برادر و پسر به درون صحن مقدّس پناه برد و هواخواهان او متفرّق شده هریك به طرفی رفتند و چون سالار خود هیچ حرمت آن روضه مقدسه و بقعه مباركه را نگاه نداشته بود امروزه نتیجه سوء اعمال و وخامت آنهمه جسارتها دامنگیر خود او شده به حكم نواب حسام السلطنه او را با دو پسرش امیر اصلان خان و یزدانبخش میرزا و محمد علی خان برادرش دستگیر كرده به لشكرگاه بردند و پس از شورای عسكری و ثبوت جرایم و تقصیرات سالار آنها را به سیاست و قتل رسانیدند. بعد از انجام این خدمت نواب حسام السلطنه به نشان تمثال بیمثال همایون و شمشیر مرصّع و همین لقب مفتخر و نایل گردید و محمد ناصر خان سردار نشان الماس یافت و هریك از چاكران خدمتگذار به اندازه لیاقت و خدمت مورد مرحمت شده دارای خلعت و نشان گردیدند و بعضی از توپها و افواج را روانه دار الخلافه نمودند، و چراغعلی خان بعد از ورود قوللر آقاسی گشت، و نواب حسام السلطنه در خراسان مستقل شد- نیز در این سال فتنه سیّد یحیی رفع و به انتها رسید و شرح آن در ذیل وقایع سال اوّل نگاشته شد- نواب نصرت الدوله حكمران فارس شیخ نصر خان پسر شیخ عبد الرسول خان دریابیگی را از حكومت بندر بوشهر معزول و میرزا حسنعلی خان ولد
ص: 1706
حاجی قوام الملك را به جای او حكومت دادند. شیخ حسین خان عمّ شیخ نصر خان بترسید كه این حكومت موروثه از این سلسله بیرون رود به امداد اعراب راه حاكم جدید را ببست و در بندر بوشهر نشست. مصطفی قلی خان قراگوزلوی سرتیپ با افواج خود به معاونت میرزا حسنعلی خان و مدافعت شیخ حسین خان برفت و او را دفع داد و به ازای این خدمت به منصب میرپنجهگی نایل، و میرزا حسنعلی خان سالها در آن ولایت با سبكی پسندیده بماند- هم از وقایع این سال طغیان میرزا قوام الدین بهبهانی برادر میرزا منصور خان طباطبائی است كه سالها در كوهگیلویه حكومت داشتند و وی را حكومت بهبهان به جهت بیمبالاتی صافی نگشت.
روزگاری نزد منوچهر خان معتمد الدوله و پیش از آن در خدمت امین الدوله عبد اللّه خان بسر میبرد، چون حكمرانی فارس به نواب والا بهرام میرزا (معزّ الدوله) رسید محمّد كریم خان قاجار ایالت كوهگیلویه یافت امور آن صفحات نظمی نگرفت و الوار سكنه آن بلاد خودسری گزیدند، میرزا قوام بدانجا رفته به معاونت اعراب و بعضی دیگر دست تصرّف در اموال و اثقال خلایق دراز كرده و قلعههای محكمه گل و گلاب را تعمیر كرده راه خودسری پیش گرفت و به قطع طرق قوافل پرداخت و بر قرابت اعراب افزود و در دفع او كوششها رفت تا آخر الامر در حكومت نواب فیروز میرزای نصرت الدوله به دست عباسقلی خان سردار لاریجانی گرفتار شد و او را به شیراز و از شیراز به دار الخلافه آوردند و حسب الامر محبوس گردید و محمّد باقر خان نوئی نیز به دست سردار مزبور افتاده مغلول شد- و نیز در این اوان نواب مؤید الدوله طهماسب میرزا حكمران كرمان امور و ثغور بلوچستان را منظّم كرد، و سام خان ایلخانی و عباسقلی خان میرپنج و میرزا عبد الباقی متولیباشی حضرت رضوی علیه السلام از دار الخلافه رخصت یافته به مشهد مقدّس مراجعت كردند و برحسب امر همایون شاهنشاهی در آن بلد سی جا قراولخانهها ساختند و به تسخیر سرخس تصمیم نیّت دادند. سلیمان خان دنبلی به حكومت تربت رفت، و محمّد تقی خان جوانشیر حاكم شاهرود و بسطام گردید، و محمّد رضا خان قاجار به حكومت اردبیل و محمّد حسین خان نوری به كارپردازی مشكین نایل شد و قاسم خان قاجار جارچی باشی حكومت قراجهداغ یافت و حكومت ارومی به نواب
ص: 1707
مصطفی قلی میرزا مفوّض شد و محبعلی خان ماكوئی منصب میرپنجهگی یافت.
محمّد علی بیك ناظر شاهنشاه مبرور به سرتیپی ایلات قزوین رفت ولی اجل او را مهلت نداد- نظارت اعلیحضرت اقدس همایون به نصر اللّه خان ولد امیر كبیر قاسم خان خال شاهنشاه مفوّض شد- فوج مصطفی قلی خان به پاشا خان مكری (مظفّر الدّوله) سپرده آمد- موكب فیروزی كوكب اقدس اعلی عزیمت قم و بعضی از نواحی عراق فرمودند.
اروپا- (اطریش)- در این سال اهالی مجارستان به دولت اطریش یاغی شدند سردار اطریش از طرف امپراطور این مملكت و اندیسكراتز مأمور به نظم مجارستان و تنبیه اشرار و یاغیان شد و در وسط زمستان قشون به مجارستان كشیده وارد شهر بود پایتخت آن مملكت گردید. عساكر روس كه در والاشی بودند به كمك امپراطور اطریش وارد مجارستان شدند ولی اهالی مجارستان بعضی شهرها را كه به تصرّف قشون دولت بود متصرّف شده، كوسوت نام را رئیس جمهور قرار داده اتفاق كرده مجارستان را خارج از مملكت اطریش اعلان نمودند و شهر پست كه در حوالی شهر بود پایتخت میباشد به تصرّف یاغیان درآمد. اعلیحضرت امپراطور اطریش به شخصه سرداری عساكر خود را متقبّل و اردوی خود را در شهر پرسبورگ قرار داد- عساكر روس كه در افلاق بغدان بودند به ملاحظه اینكه مبادا شورش اهالی مجارستان امتدادی یافته به سمت لهستان روس سرایت نماید مجدّدا مصمّم حمایت امپراطور اطریش شده قشون به كمك امپراطور اطریش به مجارستان فرستادند- نیز در این سال لشكر اطریش در ایطالیا فتح نموده و قلعه مدن را متصرّف شدند- سردار بزرگ اطریش رادتزكی نام در ونوار پادشاه ساردین را مغلوب كرد و پادشاه ساردین از سلطنت استعفا نموده ارشد اولاد خود را به سلطنت انتخاب و برقرار داشت- سردار مذكور اغلب شهرهای ایطالیا حتی فلورانس و غیره را متصرّف شد و مملكت لومباردی را كه از ممالك ایطالیا است به علاوه ونیز كلیتا به تصرّف اطریش درآورد- یك دسته از قشون فرانسه وارد بندر سیوتیا ویشیا بندر ایالت روم شد- بعد از فتوحات مذكوره در ایطالیا جرأت عساكر اطریش در مجارستان زیاد
ص: 1708
شده در دفع اشرار آنجا ظنّ قریب به یقین حاصل نمودند- یكصد هزار قشون از روس مجددا وارد مجارستان شده به كمك امپراطور اطریش آمدند، سردار این قشون بسكاویج بود- اعلیحضرت امپراطور روس نیكلای مرحوم بشخصه به كراكوی به كمك امپراطور اطریش آمد- یاغیهای مجارستان مستأصل شده فرار برقرار اختیار كردند و پناه به خاك عثمانی بردند، بالاخره بعد از یكسال یاغیگری و شورش در مجارستان نظم و آرامی در آن ایالت حاصل شد. (آلمان)- هم در این سال اجزاء پارلمنت كه در شهر فرانكفور جلوس مینمودند ریاست دول متعاهده آلمان را كه تا آن زمان با دولت اطریش بود مسترد ساخته وكلای پارلمنت متفق القول امپراطور اطریش را از ریاست دول متعاهده آلمان خلع نمودند، این ریاست را به پادشاه پروس كه در آن وقت فردریك گیّوم بود تسلیم كردند، پادشاه پروس جواب صریح در ردّ یا قبول این شغل نداده امّا از آن طرف امپراطور اطریش به مجلس وكلای پارلمنت آلمان اطلاع داد كه ایشان از حدود معینه خودشان تجاوز نمودهاند و وكلای مملكت اطریش را كه جزو سایر وكلا در این پارلمنت بودند احضار به وین نمود- دولتین ورتمبورك و باویر كه از دول معظمه آلمان میباشند تمكین و قبول نكردند كه ریاست ایشان با پادشاه پروس باشد، پادشاه پروس هم بالطبع مایل این كار نبود و قبول نفرمود- به واسطه عدم قبول پادشاه پروس ریاست دول آلمان را كه خلل به احكام مجلس فرانكفور وارد آمده بود در مملكت هانوور كه نیز از دول آلمان است و در بعضی ممالك دیگر آلمان بنای شورش شد علی الخصوص در مملكت ساكس از دول آلمان شورش سختی كردند، مردم بر ضدّ خانواده سلطنت شدند- قشون پروس تا درزد پایتخت آن دولت حمله برده شورشیان را متفرق ساخته پادشاه ساكس را در سلطنت خود مستقل نمود- در ایالت باد نیز بنای شورش شد- بعد از چندی پادشاه پروس به ریاست دول آلمان راضی شد مشروط كه به واسطه عهدنامه، سلاطین ساكس و هانوور قبول این فقره نمایند و برعهده گرفت كه داخله آن مملكت آلمان را منتظم سازد و دست دشمن خارجی را از ممالك آلمان كوتاه نماید- سردار پروس ژنرال پوكر با كمال رشادت و سختی در مملكت باد با شورشیان جنگ دارد- در پائیز
ص: 1709
این سال سلاطین اطریش و پروس و ساكس باهم ملاقات كردند و مابین سلطان اطریش و پادشاه پروس چنین معاهده شد كه از هر طرف دو نفر به جهت ریاست ممالك آلمان تعیین شود كه فی الواقع ریاست كلیّه از آن به بعد میان دولت اطریش و پروس مشترك باشد. (انگلیس)- هم در این سال بندر عدن در عربستان كه متعلق به دولت انگلیس است به جهت تجارت تمام روی زمین باز شد- ایالت گینه را كه در افریقا است انگلیس از پرتوغال ابتیاع نمود- نیز جنگ انگلیس با افاغنه و هندیهای لاهور مسمّی به سیك و فتح ملتان و حمله افاغنه به پنجاب و فتح پنجاب به دست عساكر انگلیس و تصرّف آنجا از وقایع این سال است- هم در این سال به جهت عبور كالسكه راهآهن بر روی دریا در بوغاز منی پل بستند كه جزیره انگلیزی وصل به كارتادرون شد- جمعیت انگلیس در این سال پنجاه و هشت كرور بوده. (ایطالیا)- در این سال اعلام جمهوری در شهر روم و ضبط موقوفات كلیسا به دست جمهوریان اتفاق افتاد- جلوس ویكتور امانوئل بر سریر سلطنت ساردین، و شورش اهالی ژن به پادشاه تازه از وقایع این سال است- والی سابق در پارم به اعانت اطریش مستقل گردید- دول اطریش و فرانسه و اسپانیول و ناپل پاپ را اعانت نمودند كه از شرّ جمهوریان روم محروس باشد- چهار هزار قشون اسپانیول به سرداری ژنرال كوردوا به كمك پاپ آمدند و اهالی روم بنای مخاصمه با قشون فرانسه گذاردند، روم محاصره و در اواسط تابستان مفتوح شد- ریاست جمهوریان با گاریبالدی و مازینی بود- سلطنت ظاهری پاپ در مملكت روم به توسط فرانسه استقلال یافت- شارل البرت پادشاه سابق ساردین در یكی از شهرهای پرتوغال درگذشت- مابین پادشاه ساردین ویكتور امانول و امپراطور اطریش در میلان انعقاد مصالحه شد- پاپ از كائت كه آنجا را مأمن خود قرار داده بود به روم مراجعت كرد. (دانمارك)- هم در این سال مابین دانمارك و عساكر آلمان كه به كمك شورشیان اسلشویك هولستن آمده بودند شروع به منازعه شد و دو كشتی جنگی دانمارك را غرق كردند- قشون دانمارك عساكر پروس را كه به كمك یاغیها آمده بودند شكست دادند و ششماهه مابین یاغیان و دولت دانمارك متاركه اتّفاق افتاد- نیز در این سال به وساطت دولت انگلیس مابین
ص: 1710
دانمارك و پروس و سایر دول آلمان انعقاد مصالحه شد. (روس)- در این سال دولت روس به اطریش در شورش مجارستان كمك نمود و خرج این امداد شصت كرور منات شد- اعلیحضرت امپراطور روس فرمان دادند كه طایفه یهود كه در ممالك روس متوقفاند یا باید به لباس روس ملبّس شوند یا ملبوس جدید فرانسه را اختیار كنند یا هر سال مبلغی مالیات بدهند- جمعیت چهل و نه ایالت مملكت وسیعه روس در این سال یكصد و هشت كرور و نود و دو هزار و سیصد نفر بود- هم از وقایع این سال اینست كه جمعی كه درصدد قتل اعلیحضرت امپراطور روس بودند به دست میآیند و بیست و یك نفر آنها را كه از عدالتخانه حكم قتل آنها صادر شده بود امپراطور از قتل آنها درگذشته حبس مؤبد میكنند. (سویس)- هم در این سال در مملكت سویس اوزان و مقادیر به طرز فرانسه قبول میشود.
(عثمانی)- در این سال دولت عثمانی با دولت روس در خصوص افلاق بغدان معاهده میبندد، در این معاهده قید شده كه حكّام افلاق بغدان را عثمانی معیّن خواهد كرد مشروط كه حاكم عیسوی باشد و مدّت حكومت هفت سال- پرنس شیكا والی افلاق بغدان گردید- نیز در این سال دولت اطریش و روس با دولت عثمانی كدورت حاصل نموده كه چرا فراریهای لهستان و مجارستان را كه پناه به خاك او برده بودند پس نمیدهد و دولتین انگلیس و فرانسه رفع این كدورت را توسط نمودند- امیرال انگلیس پاركر با كشتیهای جنگی انگلیس به كمك عثمانی وارد داردانل شد. (فرانسه)- در اوایل این سال لوی ناپلیون برادرزاده ناپلیون بزرگ كه در چهارده كرور منتخبین یازده كرور و یكصد هزار نفر او را به ریاست جمهوری منتخب نمودند به این شغل قرار شد و عمارت الیزه را مسكن او قرار دادند- هم در این سال در فرانسه مدت دو ماه وبای شدیدی بروز كرد و مارشال بوژود از این مرض درگذشت- سرداران فرانسه ژنرال اودینو و ژنرال والیان روم را مسخّر نمودند- فوت مارشال مولیستور كه از سرداران رشید بزرگ فرانسه بود نیز در این سال اتفاق افتاد. (هلاند)- در این سال گیلیوم دویم پادشاه هلاند درگذشت و پسر او گیلیوم سیم در اوایل بهار به جای او جلوس نمود.
ص: 1711
افریقا- (مصر)- در این سال محمّد علی پاشای مصری درگذشت.
امریكا- (اتائونی)- در این سال در ممالك اتائونی گفتگو در باب آزادی سیاهان كه در بعضی از ایالات این ممالك برده بودند نمودند وصیت انكشاف معادن طلا در كالیفرنی به اطراف رسیده از هر طرف جمعیتی رو به كالیفرنی آوردند- اوّل وقتی كه امتعه چین مستقیما علی الخصوص چای پاناما وارد شد این سال بود و در ایالت كارولین اتائونی شروع به زراعت چای نمودند. (ینگی دنیای جنوبی)- در این سال ژنرال روزادر ریاست جمهور ایالات نبوزر استقلال تام و تمام بهم رسانید و این ایالت با انگلیس به همان قرار كه با فرانسه عهد تجارت و دوستی بسته است معاهده نمود.
[سنه 1267 هجری- سنه 1850 مسیحی]
آسیا- (ایران)- تحویل آفتاب به حمل روز جمعه هفدهم جمادی الاولی یك ساعت و پنجاه دقیقه از طلوع آفتاب گذشته بود- نواب حسام السلطنه والی خراسان مسافرت به سرخس و دفع شرّ تراكمه آن حدود و تأمین و تصفیه آن نواحی را نموده مراجعت به ارض اقدس كردند- چراغعلی خان زنگنه قوللر آقاسی (كه بعد لقب سراج الملكی یافت) به حكومت اصفهان نایل شد- محمد امین خان والی خیوق كه بعد از برادر خود را خوارزمشاه میخواند آتانیاز محرم «1» را كه از نزدیكان او بود با هدایای لایقه به سفارت ایران و تهنیت شاهنشاه جمجاه روحنا فداه مأمور كرده در ماه ربیع الثانی وارد دار الخلافه شد و شرفاندوز حضور مبارك گردید، و مقرّر شد كه شخصی از چاكران كافی آستان سپهرنشان به همراهی او به خوارزم سفارت كند و بعضی مطالب را انجام دهد. برحسب امر همایون مرحوم رضا قلی خان للهباشی را كه یكی از اعیان كاردان و خدّام دربار معدلتمدار و مردی خبیر و بصیر و نگارندهای فاضل و بینظیر بود انتخاب نمودند و او عازم این سفر شده وقایع مسافرت خود را من البدو الی الختم نگاشته و شرح این مسافرت در جلد دویّم مرآت البلدان موسوم به مآثر السلطان نگاشته شده است و در اینجا
______________________________
(1). محرم به اصطلاح اهل خوارزم پیشخدمت است. (مؤلف).
ص: 1712
حاجت به اعاده نیست- هم در این سال در این دولت جاویدعدّت یعنی دار الخلافه باهره روزنامه دولتی حاوی اخبار داخله و خارجه و بعضی اعلانات تجارتی و غیره ایجاد شد و اول نمره این روزنامه كه از طبع خارج گردید مورّخ به تاریخ [جمعه پنجم] «1» ربیع الثانی سنه هزار و دویست و شصت و هفت بود- نیز در این سال به واسطه قراولخانه كه در هر نقطه شهر دار الخلافه ساخته شده بود به نظم شهر افزود و مقرّر شد كه در سایر بلاد نیز قراولخانهها بسازند- مصطفی قلی خان قراگوزلو منصب میرپنجی یافت- آقا خان ماكوئی سرتیپ سواره قزوین گردید- پاشا خان مكری (حالا مظفر الدوله است) سرتیپ افواج سمنان و دامغان شد- سلیمان خان دنبلی حكومت تربت یافت- یوسف خان افشار را منصب سرهنگی فوج جدید افشار ارومی دادند- رضا قلی خان ولد سلیمان خان افشار صاینقلعه به نیابت حكومت صاینقلعه برقرار آمد- هم در این سال مقرّر شد كه ماهی دو مرتبه یكی روز غرّه و مرتبه دیگر در پانزدهم ماه چاپار به آذربایجان و فارس و گیلان و مازندران و كرمان و خراسان و استرآباد و كرمانشهان رفته مراجعت كند- محمّد تقی خان جوانشیر حاكم شاهرود و بسطام گردید- شفیع خان نایب اوّل آجودانباشی مأمور مصلحت گذاری و اقامت لندن شد- میرزا حسین خان (مشیر الدوله سپهسالار اعظم مرحوم) ولد میرزا نبی خان امیرتومان مأمور به كارپردازی بمبئی شد- بنای كارخانه چینیسازی در دار الخلافه طهران و كارخانه بلورسازی در قم شد- مفتولدوزی در لباس اهل نظام كه تا آنوقت در ایران معمول نبود زنی طهرانیه مسمّاة به خورشید خانم نمونه از آن دوخته به نظر اولیای دولت رسانید و حكم شد سردست و یقه صاحبمنصبان را مفتولدوزی كنند- شال چوخای مازندران طوری تكمیل شد كه برای لباس سرباز بسیار به كار میخورد- حكومت اردبیل به محمّد رضا خان قاجار تفویض آمد- محمّد حسن خان نوری به حكومت مشكین و ایلات آنجا رفت- قاسم خان قاجار جارچیباشی حكومت قراجهداغ یافت- میرزا زین العابدین تبریزی مأمور تعدیل مالیات گیلان و
______________________________
(1). تاریخ روز در متن وجود نداشت.
ص: 1713
فومن من اعمال گیلان شد- میرزا هدایت اللّه مستوفی (جناب وزیر دفتر) به تعدیل مالیات صاینقلعه و رسیدگی به مواجب سوار آنجا رفت- میرزا حسن خان وزیر نظام برادر جناب میرزا تقی خان اتابیك اعظم حكمرانی عراق یافت- محبعلی خان ماكوئی را منصب میرپنجگی دادند، و حسن خان یوزباشی ولد مشار الیه سرهنگ و مأمور شد كه از اردبیل و مشكین یك فوج سرباز جدید بگیرد- حسنعلی خان سرهنگ (جناب سالار لشكر) از گروس یك فوج سرباز گرفت- از فراهان و كزاز دو فوج جدید، و از مراغه نیز یك فوج به سرتیپی جعفر قلی خان قاجار و از خلخال یك فوج به سرهنگی محمّد علی خان و از كرمان یك فوج به سركردگی امامعلی خان گرفتند- اصلان سلطان از طایفه افشار خرقان منصب یاوری یافت- مصطفی قلی میرزا به حكومت ارومی رفت- نواب شاهزاده مؤید الدوله حكمران كرمان و بلوچستان شد- حكومت یزد به محمد حسن خان سردار و نیابت حكومت معزی الیه به شیخعلی خان ایروانی مقرّر شد- كلب حسین خان آجودانباشی مأمور سرپرستی قشون آذربایجان گردید- علیقلی خان شقاقی سرهنگ فوج دامغان شد، و نیز مقرّر شد چهارده فوج از عساكر منصوره همیشه متوقف دار الخلافه باشند- سیورسات گرفتن مأمور دیوان از رعیت چنانكه رسم سابق بود متروك شد- آبله كوبیدن اطفال معمول گردید- در بعضی از منازل راه خراسان مثل الهاك و زیدر بنای قلعه گذاشته تفنگچی و مستحفظ قرار دادند- ایجاد تذكره عبور و مرور در جمیع بلاد ایران گردید- كاروانسرای معروف به كاروانسرای امیر در دار الخلافه بنا شد- محمّد رحیم خان نسقچی باشی (علاء الدوله امیر نظام مرحوم) به حكومت خوی مأمور شد- امر معدن مس قراجهداغ نظم گرفت- محمّد خان نوئی را كه از خوانین متمرّد پشتكوه فارس بود و در قلعه صعبی متحصّن، عباسقلی خان سردار لاریجانی حاكم بهبهان او را به چنگ آورده به سزای خود رسانید- شال كرمانی بهطوری ترقی كرده و خوب شده كه مشتبه به شال كشمیری گردید- شكر مازندران را بهطوری تصفیه نمودند كه مثل شكر هندوستان شد- نواب ایلدرم میرزا برادر كوچك نواب خانلر میرزا از جانب ایشان نایب الحكومه لرستان شد- عبد اللّه خان صارم الدوله مأمور بمپور، و آن
ص: 1714
حدود را نظم كلی داد- طایفه بلوچ سیستان كه شرارت مینمودند یار محمّد خان ظهیر الدوله به امر اولیای دولت علیّه جمعیّتی از هرات بر سر آنها فرستاده آنها را تنبیه كرد- آقا اسمعیل سرهنگ، تحویلدار جیره و ملبوس و غیره نظام شد- مطلببیك تفنگدار سركرده صد نفر سوار و صد نفر پیاده شده به حراست راه خراسان مأمور شد- هفتاد باب خانه در لنگرود آتش گرفته بسوخت- قطران كه به جهت مصارف توپخانه از روس میآوردند در رحمتآباد گیلان به قدر كفایت بخوبی ساختند- یك فوج سرباز جدید از نیشابور به سرهنگی محمود خان گرگری گرفته شد- دهم جمادی الاولی در تبریز زلزله سختی شد- جواد خان بادكوبهای سرهنگ فوج جدید بروجرد شد- نصر اللّه خان (نصر الملك سرتیپ اول) سرهنگ فوج گلپایگان گردید- هاشم خان قراباغی سرهنگ فوج كمره شد- جبرئیل خان پسر صمصام خان سرهنگی فوج جدید نصارای ارومی و سلماس یافت- حسنعلی خان سرهنگ گروسی را به دار الخلافه احضار فرموده منصب سرتیپی دادند- محمّد تقی خان جوانشیر حاكم شاهرود و بسطام مرحوم، و حسینعلی خان منسوب او به جای او حكومت یافت- كوچههای شهر تبریز را به حكم نواب حشمت الدوله سنگفرش و تنظیف كردند- حكومت گلپایگان و خوانسار از عربستان و لرستان مجزّی و محوّل به نواب احمد میرزا شد- بهرام خان برادر كهتر حسنعلی خان سرتیپ سرهنگ فوج گروسی شد- سیصد چهارصد خانوار مشهدی و هراتی كه در ایام انقلاب آن شهر به هرات رفته به واسطه امنیت این بلد عود نمودند و كار زراعت خراسان نیز منسق شد- پسران امامویردی خان نیشابوری كه دم از خودسری میزدند به دست اللهقلی خان حاكم نیشابور دستگیر و قلاع آنها كوبیده شد- صد نفر ریشسفیدان و كدخدایان معتبر سرخس به خراسان آمده متعهد اطاعت شدند- ظهیر الدوله میرزا محمّد علی برادر میرزا نجف خان را از هرات با عریضه به دربار همایون فرستاد- اهالی لارستان فارس كه به واسطه قلاع مستحكمه و جبال شامخه راه طغیان میسپردند به دست نواب والا نصرت الدوله حكمران فارس مقهور و مطیع و قلاع آنها كوبیده شد.
هم در این سال موكب همایون اعلی روز سهشنبه نوزدهم جمادی الثانیه به
ص: 1715
قصر قاجار نقل مكان كردند كه در ماه رجب تشریففرمای صفحات اصفهان شوند- میرزا حسن خان وزیر نظام كه حاكم عراق بود به انتظام امور قشون آذربایجان رفت و بعد از انجام این خدمت مقرّر شد كه در اصفهان به ركاب اعلی پیوندد- قلعه ارگی تازه به معماری عبد اللّه خان معمارباشی بنا كردند- عمارات دیوانی اصفهان را برای ورود موكب همایون تعمیر نمودند- محمّد تقی خان برادر محمّد حسن خان سرتیپ فراهانی سرهنگ فوج جدید فراهان شد- محمّد ولی خان حاكم نهاوند معزول و مهدیقلی خان نایب آجودانباشی به جای او حكومت یافت- قلعه ایرندگان را عبد اللّه خان صارم الدوله از تصرّف محمد علی خان بلوچ خارج كرده به مدد خان سپرد- قلعه نه گنبد و حسینآباد در راه یزد چون دزدگاه و خراب بود شیخعلی خان نایب الحكومه آب آنجا را بیرون آورده بیست خانوار در آنجا سكنی داد كه عابرین از آنجا به سلامت بگذرند.
روز شنبه غرّه شهر رجب موكب همایون با شوكت و شكوهی تمام از مقرّ خلافت عظمی روانه یافتآباد شده كه تشریففرمای قزوین و از آنجا از راه سلطانآباد و بروجرد به سمت اصفهان نهضت فرمایند، جمعی از شاهزادگان عظام و وزرای كرام و امرا و ارباب مناصب و قدر معتدّی سپاه از سواره و پیاده ملتزم ركاب اعلی بودند- عزیز خان آجودانباشی مأمور توقف دار الخلافه و ارك و نظم قشون شد- سیّم رجب در منزل سلیمانیه كرج اطراق ملوكانه نموده روز چهارم به منزل قاسمآباد نزول اجلال فرموده و از اینجا منزل به منزل عازم قزوین شدند- میر علینقی خان پسر میر سعد اللّه خان فندرسكی را منصب سرهنگی دادند- هادی خان حاكم ساوجبلاغ و مكری معزول و عباسقلی خان گروسی به جای او حكومت یافت- عباسقلی خان بادكوبهای سرتیپ فوج دهم خوئی به میرپنجهگی فوج مزبور و چهار فوج كرمانشاهان نایل گردید- سواره پایروند مأمور خراسان شدند- قشونی معتد با جعفر قلی خان میرپنجه مأمور گرگان گردید- روز نهم رجب وزیر مختار انگلیس و سفیر روم از دار الخلافه روانه اصفهان گردیدند و روز یازدهم وزیر مختار روس نیز به همان صوب عزم كرد- فرج اللّه خان سرهنگ یك فوج سرباز از ترشیز گرفت- روز هشتم رجب موكب همایون وارد قزوین شد
ص: 1716
- كتاب نظام ناصری از مؤلفات نواب بهرام میرزا (معز الدوله) در دار الخلافه طبع و منتشر شد- برج و باره دار الخلافه تعمیر شد- موكب همایون هیجدهم رجب از قزوین تشریففرمای صفحات عراق شد- حاجی علی خان فراشباشی والد مؤلف را اداره و اختیار عمارات دیوانی كل ممالك محروسه دادند- در مراغه سیدی عراقی صفحهای از آهن ساخت كه گلوله بر آن كار نمیكرد و مدّعی بود كه با همین آهن زره میسازد كه گلوله را در آن اثری نیست نسبت صنایع غریبه نیز به او میدادند- در قزوین به جهت منع سیل سدّی سدید به امر دولت بستند- سربازان فوج سوادكوهی را كه نواب مهدیقلی میرزا فرستاده بود در دار الخلافه سان دادند- محمّد ولی خان بیگلربیگی استرآباد به قصد تدمیر تراكمه با سه هزار نفر از سواره و پیاده از شهر حركت كرد- موكب همایون دوازدهم شعبان تشریففرمای سلطانآباد شد و در این سفر در منزل آشتیان مولودی ذكور از صلب مبارك شاهنشاهی روشنیبخش ابصار گردید- جباخانه در همه بلاد ایران خاصّه در دار الخلافه طهران دایر و انواع اسلحه ممتاز ساخته شد و همچنین مهتاب به جهت آتش دادن توپ- موكب همایون روز نهم شعبان وارد بروجرد شده باغ شاه به ورود مسعود مزیّن گردید- حاجی محمّد حسین كاشانی پارچهای از پنبه و كج در كاشان ترتیب داده و بافته به ضخامت ماهوت ولی لطیفتر و بادوامتر و دو هزار ثوب كلیجه از آن برای اهل نظام به رسم علی الحساب به ثوبی چهار هزار و پانصد دینار ابتیاع شد- افواج و سواره زیاد در این سال از غالب بلاد و ایلات گرفته و در غالب ولایات قرار ساخلو و مشق افواج شد، و امر قشون ایران خیلی ترقّی كرده و منظّم شد و قشونی لایق به جهت نظم حدود گرگان و استرآباد و خراسان و دفع تراكمه به همه آن حدود فرستاده شد و تمام حدود شرقی و غیره ایران منظم و امن و مصفّا گردید- از اتفاقات غریبه این سال آنكه گاوی در رشت حامله بوده و وضع حملش نمیشده صاحب گاو به توهّم اینكه مبادا بمیرد آن را ذبح نموده شكمش را شكافته گوساله بیرون آمده كه دو سر داشته یكی بزرگتر و دیگری فی الجمله كوچكتر تا گردن كه چسبیده به شانه است دو تا بوده و دست و پا و سینه و شكم موافق قاعده یكی و دم آن باز دو تا بود دكتر شلیمر آن گوساله را گرفت كه تشریح
ص: 1717
نماید.
موكب همایون روز شنبه بیست و یكم شعبان از بروجرد به عزم اصفهان انتهاض فرمود- در مشهد مقدّس و قوچان و تربت زلزله شدید شد- آقا بابا خان یوزباشی حكومت صاینقلعه یافت- موكب همایون اوایل رمضان را تشریففرمای چمن قهیز بود- دوازده هزار تومان به كرمانشاه و چهار هزار تومان به ملایر تخفیف مرحمت شد- اشرار فوج قهرمانیه كه چندی قبل به همراهی فوج دیگر طغیانی نموده بودند در تبریز هریك به اندازه تقصیر خود تنبیه شدند- سرهنگی فوج جدید كردستان را به امان اللّه خان والی كردستان مرحمت فرمودند- سركردگی سواره سنجابی و حكومت طایفه مزبوره را به علاوه منصب سرهنگی به اسد اللّه خان گوران دادند.
موكب همایون اعلیحضرت شاهنشاهی روز پانزدهم ماه رمضان شهر اصفهان را به قدوم مبارك مزین فرمود این سفر خیریّت اثر زاید الوصف متضمّن صلاح حال رعیّت بود زیرا كه بر نظم بلاد افزود و در هرجا حسب الاستحقاق به قدر لزوم تخفیفی مرحمت فرمودند، و منزل ذات همایون در عمارت سلطنتی شهر اصفهان و اركان و اعیان حضرت در ابنیه، نزدیكی دربار همایون، و سایر اهل اردو از نظام و غیره در عمارت هفتدست و در كنار رودخانه زایندهرود چادر زده بودند- میرزا محمّد علی خان به منصب وزارت دول خارجه نایل گردید- سلام عام روز عید صیام در اصفهان با شكوهی تمام انعقاد یافت- عمارات سلطنتی دار الخلافه را برای معاودت موكب اعلی تعمیر و بعضی ابنیه تازه بنا كردند- محمّد ولی خان بیگلربیگی استرآباد قلعه خواجهنفس را تمام و حمزه خان انزانی را به مستحفظی آنجا گذاشت و بند گرگان را نیز ساخته و به انجام آورد و نواحی گرگان و استرآباد نظمی كامل یافت- میرزا احمد كارپرداز ارزنة الرّوم به ركاب اعلی آمده نیابت دویّم وزارت دول خارجه یافت- مقرّر شد سه فوج سرباز از توابع اصفهان بگیرند و جبّهخانهای در اصفهان بنا نمودند كه در هر ماهی سیصد قبضه تفنگ و هزار دست فانسقه و اسباب سربازی در آن تمام شود، و نظر به رعایت حال صنف نساج اصفهان امر شد سالی پنجاه هزار دست ملبوس نظامی در اصفهان دوخته شود
ص: 1718
- میرزا احمد وكیل دیوانخانه مباركه را به منصب ناظم دیوانی و لقب خانی سرافراز فرمودند- جانمحمّد خان قاجار به جای نواب مهدی قلی میرزا حاكم مازندران شد- بنای تریاك كاری در حدود دار الخلافه شد- یار محمّد خان ظهیر الدوله در سبزوار درگذشت و پسرش صید محمّد خان به جای او متمكّن شد- سیف الدین خان بلوچ از رؤسا و حكام طایفه بلوچ با طایفه خود خدمت نواب مؤید الدوله حكمران كرمان و بلوچستان متعهّد خدمتگذاری گردید- موكب همایون از اصفهان به مقرّ خلافت عظمی معاودت فرموده روز هشتم ماه ذیحجه به دار الخلافه باهره نزول اجلال فرمودند و در همین روز در تالار تخت مرمر سلام عام منعقد گردید، اهل دار الخلافه به زیارت جمال مهرمثال مقدّس شادیها نمودند- به اذن بندگان همایونی مردم رخصت سواری كالسكه یافته و در دار الخلافه و دار السلطنه اصفهان كالسكهها ساختند كه به خوبی كالسكههای ممتاز فرنگ بود- مصطفی قلی میرزا كه سابق حاكم ارومی بود به حكومت مازندران مأمور شد- میرزا محمّد حسین صدر دیوانخانه به ایلچیگری به روس رفت- حاجی میرزا علی خان خوئی به منصب سرهنگی نایل شد- در انزلی خانه میرزا غفار خان آجودان توپخانه كه در پشت توپخانه بوده آتش گرفته و با شش خانه دیگر در جنب او تمام سوخت، این غایله برای قورخانه موهم خطر بود، ولی توپچیان و قورخانهچیان آتش را خاموش كرده به قورخانه آسیبی نرسید- كوچههای ارك پادشاهی دار الخلافه را شروع به هموار كردن و سنگفرش نمودن نمودند كه راه كالسكهرو صاف باشد- میرزا تقی وزیر سابق عراق به منصب استیفا و مباشری كل وظایف ممالك محروسه برقرار گردید- ابراهیم آقا سرهنگ فوج نهم خوئی به منصب سرتیپی فوج مزبور و فوج جدید افشار بكشلوی قزوین نایل گشت- به محمود خان كلانتر نشان از مرتبه اول سرهنگی و خلعت مرحمت شد- در اواخر ذیقعده طوایف تركمانان دشت گرگان متفق شده با قشون دولتی بنای مجادله گذارده جعفر قلی خان میرپنجه آنها را شكستی فاحش داده متفرّق نمود- محض اشاعه خیر و نفع اهل مملكت امر همایون شرف نفاذ یافته بود كه بند كنار پل شوشتر را ببندند و سدّی هم در نهر مشهور به هاشم بسته شود. آن بند و سد در این
ص: 1719
اوان به اتمام رسید و عربستان به اهتمام نواب خانلر میرزا خیلی منظم شد- هم در این سال در ارك همایون مدرسه مباركه دار الفنون ساخته شد اگرچه شروع به ساختن و اقدام به بنّائی این محل منیف و مكان رفیع فی الحقیقه در سال قبل شد ولی در این سال خجستهمآل ساخته آمد، طرح این بنا را میرزا رضای مهندس باشی كرد و به معماری محمّد تقی خان معمارباشی بنا نمودند و سمت شرقی آنرا به اتمام رسانیدند و معلّمین از برای تعلیم علوم جدیده و انكشافات تازه و السنه مختلفه دول اروپا از فرنگستان طلبیدند- لنزی صاحب كه خدمات جلیله به دولت علیّه كرده بود و در دولت شهریار مبرور محمّد شاه طاب اللّه ثراه منصب امیرتومانی یافته درگذشته او را به عزت و احترام تمام برداشتند. (چین)- امپراطور چین طااوكوانگ در حیدی درگذشت و پسر چهارم او ایشنگ كه نوزده ساله بود به جای پدر بر سریر سلطنت چین جلوس نمود.
اروپا- (اسپانیول)- مراوده و دوستی این دولت با دولت انگلیس بعد از آنكه چندی بود مقطوع شده مجدّدا برقرار شد- ژنرال لوپز نام جمعی رجّاله و اوباش ینگیدنیا را با خود متفق نموده كه جزیره كوبای ینگیدنیا را كه در تصرّف اسپانیول است تصرّف نماید ولی كوشش او بیفایده شده و مثمر ثمری نگشت.
(آلمان)- در مملكت اطریش ایجاد قانون جدید شد- پادشاه پروس مخالفت امپراطور اطریش را در بعضی مسائل راجعه به آلمان آشكارا جرأت اظهار نمینمود و از آن طرف دولت اطریش از عظمت دولت پروس وحشت داشت. بیست ایالت از ایالات نمره دویّم آلمان با پروس متحد شدند- در شهر فرانكفور در مجلس پارلمنت تمام ممالك آلمان به واسطه كونتدنون مأمور اطریش مفتوح شد- در شهر ورشو لهستان مجلس گفتگوئی منعقد شد كه امپراطور نیكلای مرحوم پادشاه ممالك روس و پرنس شواستنبرگ وزیر اعظم اطریش و چند نفر از شاهزادگان پروس قراری در اتحاد آلمان و دوستی بین الدّول این مملكت بدهند- دولت پروس خیال فرستادن وكیل در مجلس پارلمنت كه در شهر فرانكفور منعقد است ندارد- نزاع مابین دولتین پروس و اطریش نزدیك شد كه دربگیرد- مسیو
ص: 1720
رادویز به وزارت خارجه پروس برقرار شد- ملاقات امپراطور اطریش و پرنسشال پروس و كونت برانلوتورك وزیر اول پروس و مرحوم امپراطور نیكلای در پائیز این سال بود- استعفای مسیو رادوویز پولیتیك پروس را تغییر داده از صرافت مخاصمه با اطریش افتاد- وزرای اعظم پروس و اطریش به جهت انعقاد مصالحه در اولموتر ملاقات كردند- به واسطه نزاع مابین دانمارك و ایالت هولستن در برلن مجلس كنفرانسی به خواهش دولت انگلیس منعقد شد- یاغیان هولستن از عساكر دانمارك شكست خوردند- دول انگلیس و فرانسه و اطریش واسطه اصلاح مابین دولت دانمارك و یاغیان هولستن شدند- دولت پروس قبول میانجیگری و اصلاح نمیكند- جمعیت مملكت پروس در این سال به سی و دو كرور و سیصد هزار و یكصد و هشتاد و شش نفر رسید- محض قناعت در مخارج دولت در اطریش هشتاد هزار نفر از قشون خود كسر نمودند. (انگلیس)- لورد پالمرستون كه در این سال وزارت خارجه این دولت را داشت در بعضی مسائل جزئیه به دولت یونان ایراد وارد آورد و یك دسته كشتی جنگی انگلیس تا پیره بندر یونان رفت و آنجا لنگر انداخته دولت یونان را تهدید به جنگ نمود، دولت فرانسه میانجی شده انگلیس قبول وساطت او را ننمود، دولت فرانسه سفیر خود را از لندن احضار كرد ولی زیاده از یكماه نشد كه میان فرانسه و انگلیس اصلاح شد- سیرروپرتیل كه از معارف انگلیس بود از اسب بر زمین خورده هلاك شد- سیم تلگراف بحری كه فرانسه و انگلیس را از كالهبدوور به هم اتّصال میدهند ایجاد شد- بنای عمارت بلور به جهت اكسپوزیسیون آینده در انگلیس نیز در این سال شد.
(ایطالیا)- در مجلس شورای ملّتی تورن قرار گذاردند كه در ممالك ایطالیا كه متعلّق به ویكتور امانول است علمای دین به هیچوجه نباید مداخله به اجرای قانون و صدور احكام نمایند. قانون همان قانون دولتی است و همه مطیع آن هستند، نیز بست در معابد و كلیساها موقوف باشد- كاردینال آنتوئی صدراعظم بر ضدّ این قرارداد احكام از طرف پاپ به كشیشان صادر نمود، كشیش اعظم چون اطاعت این احكام نكرد مغلولا در قلعه این شهر حبس شد- كونت كاوور كه از روزنامهنویسها بود جزو وزرا شد- شش هزار نفر از عساكر اطریش در ایالت
ص: 1721
تسكان به جهت حفظ خانواده والی متوقف هستند- پاپ كه فرارا از رم مهاجرت كرده بود در اوایل بهار وارد رم شد. (پرتوغال)- دو كشتی جنگی وارد دهنه رودخانه تاج كه از وسط لیزبن پایتخت میگذرد شده دولت را تهدید كرد كه قراری در چند مسئله كه از قدیم در میان اتائونی و پرتوغال مابهالنزاع بود بگذارد.
پادشاه سود و نروژ بین دولتین حكم شد. (دانمارك)- با وجود وساطت فرانسه و انگلیس و اطریش و سود و نروژ و حضور سفاین جنگی روس در سواحل دانمارك به جهت كمك این دولت و اثبات حقوق او در دو ایالت اسلشویك و هولستن كه با او یاغی هستند باز یاغیگری برجا و اهالی آلمان علی الخصوص پروس محرّك یاغیانست و از فرستادن قشون و آنچه لازمه تقویت است برای یاغیان كوتاهی ندارد. (روس)- دولت روس با طایفه چركس و لكزی كه رئیس ایشان شامیل است منازعه سختی نمود و اوّل وهله شامیل بر عساكر روس غلبه كرد امّا بعد مغلوب به كوههای داغستان فراری شد- شورش رعایا به ارباب خود در بعضی ایالات. (سویس)- بعضی آزادیطلبان آلمان و فرانسه در این مملكت پناه یافتند- اوّل صعود به كوه یزینان كه چهار هزار و پنجاه و دو ذرع از سطح دریا ارتفاع دارد در این سال بود- تمام جمعیت سویس در این سال چهار كرور و سیصد و نود و سه هزار و نهصد و سی و یك نفر است. (عثمانی)- وبای شدیدی در تونس و طرابلس بروز كرد. (فرانسه)- ایجاد قانون در تعلیم و تعلّم كه در هر ایالت باید یك مجمع العلوم باشد- پرنس لویناپلیون رئیس جمهوری فرانسه به ایالات شرقی و نورماندی مسافرت كرد. لوی فلیب پادشاه سابق فرانسه در سنّ هفتاد و هفت سالگی در قصر كلارسون در انگلیس درگذشت- بالزاك كه از نویسندگان معروف بود وفات نمود- ژردم بناپارت كه عموی پرنس لوی ناپلیون بود به منصب مارشالی فرانسه مأمور آمد- مواجب رئیس جمهوری در سال به مبلغ دویست و شانزده هزار تومان معیّن گردید- ورود اوّل كشتی بخار مستقیما از نویرك ینگیدنیا به بندر هاویر فرانسه در پائیز این سال بود.
افریقا- (مصر)- بروز وبای شدید در این مملكت. (سوز)- اول بروز وبا در
ص: 1722
این مملكت در این سال بود.
امریكا- (مكزیك)- ژنرال اریسنا به ریاست جمهوری تعیین و منتخب شد، وبای شدید در مكزیك بروز كرد. (اتائونی)- این دولت با دولت انگلیس به جهت ساختن نهر بحری در پاناما نقطه مركزی ینگیدنیا كه دو محیط را به هم وصل مینماید معاهده نمود- مسیو تیلور رئیس جمهوری در اواسط تابستان درگذشت و مسیو فیلمور به جای او ریاست یافت- گلدی نام كه یكی از وكلای ملت بود به مجلس اظهار داشت كه نگاهداشتن سیاهان بهطور بنده و خرید و فروش آنها كه در بعضی ایالات اتائونی رسم و معمول است در همان ایالات محدود باشد و این ظلم به سایر ایالات سرایت نكند و دولت مانع باشد، مجلس وكلای دولت قبول این تكلیف ننمودند، و لهذا پرورش و نگاهداری غلام و برده زیاد در اتائونی رواج گرفت و شیوع این عمل در ایالات جنوبی اتائونی مثل ایالت ویریرش و كارولین به درجهای رسید كه تجارتی بزرگ از خرید و فروش سیاهان دایر گردید. تقویت دولت در رواج و انتشار این عمل قبیح به حدی بود كه احكام اكید صادر نمودند كه اگر از بردگان و سیاهان كه بنده بودند از سوء سلوك و ظلم مالكین خود فرار كرده به ایالتی كه این رسم شنیع در آن مرسوم نیست رفته پناه بجویند حتما باید آن ایالت آنها را به صاحبان خودشان مسترد نمایند- در ایالات شمالی اشخاصی كه بر ضدّ این رسم و منكر خرید و فروش برده بودند بنای شورش گذاردند- جمعیت اتائونی در این سال به چهل و شش كرور و دویست و چهل و شش هزار و سی و یك نفر رسیده كه در ظرف ده سال دوازده كرور به واسطه مهاجرین فرنگ بر جمعیت آن مملكت افزوده و علاوه شده بود- ژنرال ارلیتستا در مكزیك به ریاست برقرار شد.
بعضی از مطالعهكنندگان كه چندان خبیر و بصیر در وقایع و حوادث عالم نیستند و تفصیلی را كه ما در باب سیاهان كه در ینگیدنیا برده بودند نوشتهایم درست ملتفت نشده شاید از روی عدم بصیرت و اطلاع به ما ایراد كنند كه مقصود چه بود، یا اینكه جمعی طالبان علم و اطّلاع از تواریخ واقعا بخواهند بصیرتی
ص: 1723
حاصل نمایند لهذا لازم بود كه قدری از جاده وقایعنگاری تمام عالم در ضمن این سال كه هزار و دویست و شصت و هفت هجری است قدم بیرون گذاشته تاریخ بنده گرفتن و خرید و فروش آنرا كه در تمام عالم چه وقت رسم شد و چه شد كه در اتائونی ینگیدنیا در سنه هزار و هشتصد و شصت و پنج مسیحی مطابق هزار و دویست و هشتاد و دو هجری بعد از خونریزی زیاد این عمل شنیع را موقوف نمودند بنگاریم امّا چون این تفصیل را موقعی بهتر از این هست در آن موقع ذكر خواهد شد.
[سنه 1268 هجری- سنه 1851 مسیحی]
آسیا- (ایران)- ذات ملكوتی صفات مقدس دام ملكه از بدو این سال خیرمآل مزید آسایش رعیت ممالك محروسه و نظم بلاد و ترتیب و ترقی عمومی را وجهه همّت ملوكانه فرموده به عدل و نصفت متمسك و متقلّد اعمال سلطنتی بودند شفیع خان چپرچی باشی التزام داد كه مكتوبات بلاد به نظم به صاحبان برسد و چاپاران زیاده از حق خود مطالبه نكنند- میرزا مصطفی مستوفی ملقب به امین الملك شد- خبر تنبیه و مخذول كردن سپاه منصور طوایف تراكمه یاغیه را در صحرای گرگان و استرآباد به دار الخلافه رسید- در سمنان زنی مولود ذكور آورد كه دو دهان و دو دماغ و دو گوش و سه چشم داشت ولی آن مولود نماند- در كرمانشاه ناخوشی وبا بروز كرد و بعد از چندی باران آمده نزول رحمت رفع ناخوشی را بكلّی نمود- میرزا غفار خان به نیابت دویم وزارت جلیله خارجه برقرار شد- میرزا سعید خان به لقب مؤتمن الملك نایل و به مراحم مخصوصه سربلند شد- فوج زنگنه كرمانشاه كه تازه گرفته شده وارد دار الخلافه شد- نور اللّه خان شاطرانلو نایب آجودانباشی را سرهنگ فوج خواجهوند عبد الملكی فرمودند- صید محمد خان حاكم هرات پسر ظهیر الدوله كه میرزا بزرگ را با پیشكش به دربار معدلتمدار فرستاده بود محض بذل عاطفت و تسلیت او در فوت ظهیر الدوله میرزا احمد ناظم دیوان را روانه هرات و اسبی یراق طلا و كاردی مكلّل به الماس و
ص: 1724
خلعتی فاخر برای صید محمد خان عنایت و ارسال فرمودند- از خراسان خبر رسید كه پنج شش هزار سوار تركمان سرخسی به نهب تربت حیدریه آمده نواب حسام السلطنه جمعی را بر سر آنها فرستاده جنگی عظیم درگرفته تراكمه را مقهور و بسیاری از ایشان را مقتول و زیاده از دویست و پنجاه نفر اسیر و سر به دست قشون ظفرنمون افتاده باقی فرار كردند- نواب نصرت الدوله حكمران فارس با محمّد قلی خان ایل بیگی برای نظم و سركشی به طرف كوهگیلویه و بهبهان رفتند- میرزا باقر خان امیر طبس به یزد آمد- یكی از كشیشهای ینگیدنیائی ساكن ارومی تخمپنبه ینگیدنیائی در ارومی كاشته حاصل آن بسیار خوب شد لهذا قرار دادند كه از این تخم بسیار بكارند و این زراعت را رواج دهند- برای اینكه مردم بیسررشته خود را طبیب قلم ندهند و به طبابت فوج داخل نشوند مقرّر شد اطبای فوج در اداره دكتر كازولانی حكیمباشی نظام باشند و به تصدیق مشار الیه طبیب هر فوج مشخّص شوند- محمّد خان نایب الحكومه مازندران به حكومت ارومی برقرار گردید- ریشسفیدان تراكمه سرخس در خدمت نواب حسام السلطنه متقبل انقیاد و خدمتگذاری شده با عباسقلی خان بیگلربیگی مشهد كه مأمور حكومت سرخس گردیده بود روانه آن محل گردیدند- شب چهارشنبه چهارم محرّم دو ساعت از شب گذشته در تبریز زلزله شدید شده نزدیك صبح نیز مجدّدا زلزله میشود. قبل از زلزله سه چهار روز برف آمده و بعد باران بسیار بارید- روز بیست و پنجم ماه محرّم به اقتضای رأی صوابنمای همایون و نظر به مصالح ملكی میرزا تقی خان اتابیك اعظم از منصب امارت نظام و وزارت عظمی و لقب اتابیكی و سایر مشاغل و مناصب بكلّی خلع و معزول شد و میرزا آقا خان اعتماد الدوله به جای او به تفویض منصب صدارت عظمی انتخاب و مفتخر گردید- مساعی جمیله برای نظم راه خراسان و آسایش زوّار نمودند- این اوقات یكشب سیلی عظیم در تبریز آمد ولی خرابی به شهر وارد نیاورد، و چون اكثر اوقات فیمابین جدید الاسلام ارامنه و یهود و گبرها در باب اموال متوفی گفتگو بود حكم شد رسیدگی به این مرافعه مخصوص به دار الخلافه و دیوانخانه بزرگ پادشاهی باشد و احدی از حكّام شرع و عرف ولایات مداخله در این كار ننمایند- سیصد نفر ملازم از اهل اشرف و توابع مأمور
ص: 1725
مستحفظی دروازههای شهر دار الخلافه شدند- اعتماد الدوله صدر اعظم به عصائی مكلّل به الماس و یك ثوب جبّه ترمه شمسه مرصّع و بند كاغذ شرّابه مروارید نشانه صدارت عظمی نایل گردید- محمّد حسن خان سردار به اعطای یك قطعه نشان تمثال همایون سرافراز گشت- حاجی بیجن خان را به منصب پیشخدمتباشیگری و ریشسفیدی عمله خلوت و تفنگدارباشیگری مفتخر فرمودند- نواب خانلر میرزا ملقب به احتشام الدوله شد- عزیز خان آجودانباشی در خدمات مرجوعه مستقل و یك قبضه شمشیر به او عطا فرمودند- خانه نزول كه در لرستان رسم بود حسب الامر منسوخ و حكم شد برای حاكم و نوكر عمارت دیوانی بسازند و نهر آبی از سمت بالای شهر به شهر بیاورند و به جهت آسایش قوافل از دزفول تا خاك بروجرد در هر منزل قلعه بسازند- برای تنظیف شهر دار الخلافه قراری مجدّدا گذاردند- ساختن تفنگ و چقماق در اصفهان ترقی كرد- نارینقلعه را حسب الامر در شیراز بنا نمودند- اسد اللّه خان امیر آخور به یك قبضه شمشیر نایل شد- میرزا فتح اللّه برادرزاده جناب صدر اعظم را لشكرنویس باشی فرمودند، و حاجی علی خان والد مؤلف كه از اوّل دولت به منصب فراشباشی گری برقرار، و بعد مهام خیامخانه و تعمیر و بنّائی باغات و عمارات دیوانی دار الخلافه و سایر ممالك محروسه و عزل و نصب فراشباشیان عموم ولایات و انتظام امر مهمانخانه دولتی به عهده مشار الیه محوّل شده بود ملقّب به حاجب الدّوله شد و یك قبضه قمه مرصّع به او مرحمت فرمودند- بسیاری از افواج و سواره مأمور خراسان احضار به دار الخلافه شده به همه مواجب داده و بذل مراحم نموده مرخّص شدند كه چندی آسوده باشند- رودخانه كرخه كه قدیما به ولایت حویزه میرفت و چند سال شده بود كه به ممرّ دیگر افتاده مقرّر فرمودند آنرا به واسطه سدّی در مجرای اوّل جاری كنند- عمارت ملكی محمّد خان مصلحتگذار اسلامبول واقع در شهر مزبور را مشار الیه به دولت به ده هزار تومان فروخته و قرار دادند سفارتخانه برای سفرای ایران كه مأمور آن پایتخت میشوند باشد- سرتیپی فوج جدید اصفهان را به مصطفی قلی خان قاجار تفویض فرمودند- بعضی قلاع صعبه لارستان و گرمسیرات فارس كه مسكن طاغیان بود به اهتمام نواب نصرت الدوله مفتوح و
ص: 1726
خراب شد- شیخ حسن عرب كه با میرزا حسنعلی خان حاكم بندر بوشهر از در تمرّد برآمده به جزیره خارك رفته بود میرزا حسنعلی خان جزیره را متصرّف و شیخ حسن فرار به كسبا كه جزو محمرّه است نمود- استاد حسن نام تبریزی دو صندوق خزینهدار بسیار خوب ساخت كه مثل صندوقهای بسیار خوب فرنگی بود و یكی یك خروار وزن داشت- بعد از آنكه معلّمین فرنگی كه از دولت آستریه خواسته بودند به دار الخلافه رسیدند و طرف شرقی مدرسه مباركه دار الفنون نیز تمام شد روز یكشنبه پنجم ماه ربیع الاول این سال یكصد نفر از اولاد شاهزادگان عظام و امرا و اعیان و رجال دولت كه برای تحصیل در این مدرسه منتخب شده بودند به توسط میرزا محمّد علی خان وزیر دول خارجه شرفاندوز خاكپای مبارك شده بعد از آن به مدرسه آمده به میمنت شروع به تحصیل كردند در این روز دار الفنون افتتاح یافت و حسب الرسم تشریفات معموله به عمل آمد و ابتدا علمی كه شروع شد مشق پیاده نظام و مشق توپخانه و مشق سواره نظام و هندسه و طبّ و جرّاحی و علم دواسازی و علم معدن بود و مقرّر شد هر دسته لباسی علیحده بپوشند كه فقط از وضع لباس شغل هریك معلوم شود و قرار دادند مترجمین از برای مدرسه تعیین كنند و از آن روز علوم جدیده و انكشافات نافعه ملل فرنگ كه در چند مائه به زحمت بسیار و مشقّت بیشمار معلوم شده بود در این مملكت شروع به انتشار نمود و شرح احوال و اسامی رؤسا و معلمین و متعلّمین این مدرسه مباركه و شرح ترقیات و مراتب و شئونات و امتیازات و تحصیلات و ماموریتهای هریك از شاگردان از ابتدای افتتاح مدرسه تا سنه هزار و دویست و نود و پنج مفصّلا و مشروحا در جلد دویم مرآت البلدان ناصری موسوم به مآثر السلطان نگارش یافته است و در اینجا حاجت به تكرار نیست- هم در این سال میرزا احمد خان نایب دویم وزارت خارجه به لقب خانی و نشان شیر و خورشید از مرتبه اوّل سرهنگی با حمایل سفید نایل گردید- میرزا فضل اللّه برادر جناب صدر اعظم به منصب جلیل وزارت كلّ نظام سرافراز و روانه آذربایجان شد- دو دسته غلام چلبیانلو ابوابجمعی جواد خان و محمود خان مأمور نظم طرق شاهرود و بسطام شدند- عباسقلی خان سرتیپ افواج قزوین و سایر سركردگان كه در خراسان خدمت كرده بودند هریك به انعام و
ص: 1727
خلعت همایون مفتخر گردیدند- اسكندر خان قراپاپاق به نیابت اوّل آجودانباشی برقرار آمد- عبد الحسین خان و میرزا محمّد خان و آقا رضا خان و نریمان خان و لطفعلی خان كه مدّتی مشغول مشق نظام بودند هریك به منصب نایب آجودانباشی گری نایل شدند- كاظم خان قراپاپاق به سرتیپی سواره قراپاپاق و سیصد تومان اضافه مواجب سرافراز شد، حسن خان قراپاپاق نیز سركردگی سواره قراپاپاق یافت- به حكم نواب نصرت الدوله حكمران فارس پانزده باب چاپارخانه در عرض راه این مملكت ساختند- میرزا نصر اللّه به لشكرنویسی آذربایجان و میرزا عبد اللّه برای ضبط و ربط حساب گمرك آنجا و فتحعلی بیك به نیابت آجودانباشی گری رفتند- حكیم كازولانی به حكیمباشی گری كل افواج قاهره سرافراز شد- حكیم داود خان مسیحی كه خدمات به دولت كرده بود در ماه ربیع الاول این سال وفات نموده به احترام او را به خاك سپردند- نواب نصرت الدوله حكمران فارس به یك ثوب جبّه ترمه شمسه الماس مفتخر گردید- نظم سرخس به اهتمام عباسقلی خان بیگلربیگی درهجزی درجه كمال یافت- در بلوك ناییج مازندران تصفیه آهن را به درجه كمال رسانیدند كه از آهن حاجی ترخان نرمتر و به استعمال نزدیكتر و مثل آهن حاجی ترخان تخته كرده به دار الخلافه آوردند و امر به تشویق و تكمیل این عمل و عاملین شد- راه استرآباد به واسطه قراولخانههای جدید البنا و مواظبت مستحفظین كمال امنیّت یافت- مصطفی قلی میرزا حكمران مازندران به اعطای یك ثوب جبّه مفتخر گردید- نجفقلی خان پسر محمّد طاهر خان وكیل چون خط و ربطی داشت در سلك ارباب قلم منسلك آمد- مسیو جان داود مسیحی مترجم اوّل دولت علیّه جزو اجزای سفارت پطرزبورغ شد- علیقلی خان ولد محمّد طاهر خان وكیل نایب آجودانباشی شد- راهزنان ایلات لرستان و پشتكوه به اهتمام نواب خانلر میرزا تنبیه شدند و مخصوصا نصیر خان جودكی كه متعرّض قوافل و عابرین دزفول و عربستان میشد به سزای خود رسید و از دزفول تا خرّمآباد رباطات ساختند. یك ثوب جبّه ترمه شمسه مرصّع مصحوب نواب شاهزاده ملك قاسم میرزا به افتخار حشمت الدوله حكمران آذربایجان انفاذ تبریز شد- حكومت سمنان و دامغان را به میرزا
ص: 1728
محمّد خان كشیكچیباشی واگذار فرمودند و امامقلی خان از جانب معزی الیه نیابت یافت و علی خان قیراط را حكومت جوین دادند و محمّد ولی خان قاجار به حكومت نهاوند برقرار شد- میرزا كوچك دماوندی یاور به لقب خانی و منصب سرهنگی نایل آمد- این اوقات ماهی هزار قبضه تفنگ در جبه خانه دار الخلافه میسازند.
پنبه ینگی دنیا كه در ارومی كاشته بودند خوب به عمل آمد- كلو صاحب حكیمباشی جمعی را در خانه خود درس جرّاحی داده و مقدمه تكمیل این علم میباشد- میرزا تقی خان كه سابقا امیر نظام و شخص اوّل دولت بود در قریه فین كاشان وفات كرد- میرزا هاشم خان حاكم ملایر و تویسركان به جبّه ترمه مخلّع گردید- محمّد تقی خان قاجار كه سابقا سركرده سواره خزل بود مجدّدا به این منصب برقرار آمد- در خبوشان برق زده چند باب دكان را سوزانیده بعد زلزله شدید شده خرابی زیاد كرد- جناب اعتماد الدوله صدر اعظم را به یك ثوب جبّه ترمه قرین مفاخرت فرمودند- میرزا محمّد علی خان وزیر دول خارجه نیز به اعطای یك ثوب جبّه ترمه كرمانی مفتخر گردید- جناب صدر اعظم به بازدید مدرسه مباركه دار الفنون رفته بعد از امتحان متعلمین و حصول اطمینان به ترقّی آنها هریك را تشویق نمودند- یك ثوب جبّه ترمه خلعت همایونی برای نواب حسام السّلطنه حكمران خراسان فرستادند- عزیز خان آجودانباشی به یك ثوب قبای نظامی زردوز از ملابس خاصه مخلّع گردید- نصر اللّه خان پسر میرزا اسمعیل خان بندپیئی به سرهنگی فوج بندپیئی سرافراز شد- جواد خان ولد اسكندر خان قاجار حاكم كرمانشاهان را سرهنگ فوج سیّم مراغه فرمودند- چرخ منگنه كه اقمشه ابریشمی را موج میدهد در یزد نیز مثل كاشان متداول شد- من الغرایب از بلوك رفسنجان كرمان خبر رسید كه جوانی است نوزده ساله كه بر روی شكم و سینه او به شكل آدم طفلی مستوی الخلقه آفریده شده كه دو پای آن در شكم آن جوان و سایر اعضای او بر روی شكم جوان میباشد- در هفدهم ربیع الثانی این سال ولدی ذكور از صلب مقدّس شاهنشاهی فروغبخش ابصار گردیده موسوم به معین الدین میرزا شد- میرزا محمّد خان كشیكچی باشی به اعطای یك قبضه شمشیر مرصّع مفتخر گردید- هیجدهم ربیع الثانی میرزا محمّد علی خان وزیر دول خارجه مرحوم شد-
ص: 1729
محمّد یوسف خان به منصب سرتیپی و یك ثوب جبّه ترمه اعلی سرافراز گردید- نانكلی كرمانشهان داخل قشون ظفرنمون شدند- قلیج خان سرتیپ سواره مافی كه از خراسان برگشته بود یك ثوب جبّه ترمه به او مرحمت فرمودند- فضلعلی خان سركرده سواره شاهسواری نیز از خراسان معاودت كرده به اعطای یك طاقه شال سرافراز شد- حسب الحكم قرار شد در معدن آهن ماسوله كه آهنش بسیار نرم و خوبست كار كنند- در آذربایجان چند باب قراولخانه علاوه بر قراولخانههای سابق ساختند- محض رعایت رعیت كرمان تقریبا ششهزار تومان نقد و سه هزار خروار جنس به آنها تخفیف مرحمت فرمودند- عبد القادر خان شكّی به منصب سرتیپی سرافراز و مخلّع گردید- رحمت اللّه خان نایب آجودانباشی سرهنگ فوج شانزدهم و مخلّع و مأمور آذربایجان شد كه عمل فوج مزبور را صورت دهد- استاد علی اكبر تفنگساز كه حسب الامر به خراسان رفته بود كه تفنگ سربازی بسازد این اوقات پانصد ششصد قبضه تفنگ ممتاز ساخته كه همه كس پسند كرده و تشویق او نمودند- در غرّه جمادی الاولی بندگان سركار اعلیحضرت شاهنشاهی به مدرسه مباركه دار الفنون تشریففرما شده متعلمین را كه در اندك وقت زیاد ترقی كرده بودند سركشی و تشویق فرمودند- میرزا كاظم خان مستوفی ولد جناب صدراعظم را به لقب جلیل نظام الملكی و خلعتی خاص قرین اختصاص فرمودند- محمد ناصر خان (ظهیر الدوله) را به منصب ایشیك آقاسیباشیگری دربار همایون و یك قبضه عصای مرصّع مفتخر فرمودند- میرزا محمّد سعید مؤتمن الملك به لقب خانی و منصب دبیری مهام خارجه كه قایم مقام وزارت دول خارجه است سرافراز و مخلّع گردید- حاجی میرزا جبّار رئیس تذكره به لقب ناظم المهامی ملقّب و خدمت رسیدگی به امور معادن و كارخانههای بلورسازی دار الخلافه و غیرها را به او محوّل و به خلعت همایون سرافراز شد- رجبعلی بیك یاور توپخانه به منصب سرهنگی و لقب خانی و خلعت همایون نایل شد- این اوقات ماهی یك دستگاه كالسكه به اهتمام معیّر الممالك ساخته میشود كه كمال امتیاز را دارد- آقا مهدی ملك التجّار به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع گردید- اسد اللّه خان امیر قاین به یك ثوب جبه ترمه مفتخر و روانه خراسان شد- جعفر قلی خان میرپنجه كه در
ص: 1730
استرآباد و گرگان مأمور تنبیه اشرار تراكمه بود طایفه مزبوره را به راه انقیاد درآورده و به اجازه امنای دولت آنها را با خود به دربار همایون آورد به عطای یك ثوب جبه ترمه مفتخر شد- مرتضی قلی خان حاكم شاهرود و بسطام مجدّدا به حكومت شاهرود و بسطام و به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع شد.
هم در این ماه جمادی الاولی محض اظهار عبودیت اشخاص مسطوره در ذیل با عریضه و پیشكش به تقبیل عتبه علیه سرافراز گردیدند: (محمّد حسین خان برادر كریمداد خان بیگلربیگی هزاره با عریضه كریمداد خان)، (سید علی خواجه فرستاده حكومت خان والی میمنه با عریضه والی)، (محمّد ولی خان پسر مرحوم ابراهیم خان بیگلر بیگی سابق هزاره)، (اللهیار خان برادرزاده او)، (عبد الحمید بهادر فرستاده حسن سردار هزاره پساكوهی با عریضه او)، (عبد الكریم بیك فرستاده ابراهیم خان سردار تایمنی با عریضه)، (خان میرزا بیك فرستاده ابراهیم خان و اكرم خان فیروزكوهی با عریضه)، (شادمان بیك فرستاده نصیر خان جمشیدی با عریضه)، (رضا بهادر، نفرسی «1»)، (ارباب خالق ریشسفید طایفه ایجكه)، (علی بهادر ریشسفید طایفه قیرستان «2»)، (عظیم بیك ریشسفید طایفه قهقهه)، (ملا حسین ریشسفید طایفه دههزنگی)،
حكیم كازولانی حكیمباشی نظام وفات كرد- از قوّت صید محمد خان حاكم هرات كاسته امیر افضل خان پسر كهندل خان قندهاری با جمعی افاغنه بر سر فراه [و سبزوار] «3» آمده این دو شهر را گرفتند و در حوالی هرات امنیّتی نیست- در عقلی بلوك شوشتر تگرگ به قدر گلوله توپ آمده چرخهائی كه در صحرا برای تنقیه و مرمّت قنوات بوده به كلّی خورد كرده است- نواب شاهزاده بهرام میرزا كه در اوقات سفر همایونی به اصفهان از جانب سنی الجوانب در دار الخلافه نیابت داشتند به نشان تمثال بیمثال مبارك قرین افتخار گردیدند- میرزا
______________________________
(1). متأسفانه این كلمه خوانده نشد. در مرآت البلدان، جلد 2، ص 105، نیز همین صورت را دارد.
(2). این كلمه نیز در متن ناخواناست و به صورت «قیرستیان» آمده ناچار ضبط مرآت البلدان اختیار شد.
(3). از متن مرآت البلدان اضافه شد.
ص: 1731
عبد الوهاب خان پسر مرحوم میرزا محمّد علی خان وزیر دول خارجه به منصب نیابت دویّم وزارت دول خارجه و یك ثوب جبّه ترمه مخلّع و نایل گردید- از اصفهان تا منزل مقصود بیك در راه فارس همچنین از اصفهان الی كاشان قراولخانهها در راه ساخته شد- به طایفه ككلان در استرآباد كه به قشون مأمور آن نواحی خدمت كرده بودند دو هزار تومان تخفیف مرحمت شد- میرزا محمّد ولی طبیب حكیمباشی كل افواج قاهره گردید- اسمعیل میرزا ولد نواب شاهزاده بهرام میرزا منصب سرهنگی یافت- نواب والا نصرت الدوله حكمران فارس گرمسیرات آن مملكت را نظمی كامل دادند- عبد اللّه خان صارم الدوله به یك قبضه شمشیر مرصّع سرافراز گردیده و نیز مأمور شد كه كسری فوج ملایر و تویسركان و قراگوزلو را بگیرد- این اوقات مبلغی از وجوهی كه در هرات به اسم همایون سكّه زده بودند و عریضه صید محمد خان با جمعی از معارف هرات به دربار همایون رسید- فوج جدید مراغه ابوابجمعی اسكندر خان سرهنگ و فوج خلج ساوه جیره و علیق گرفته با هزار نفر سواره شاهسون افشار و ایلات قزوین مأمور خراسان شدند- دو هزار و پانصد دست فانسقه و دو هزار قبضه تفنگ طرح انگلیسی كه در قورخانه و جبّهخانه دار الخلافه ساختهاند به خراسان حمل دادند- نواب حسام السلطنه والی خراسان عباسقلی خان میرپنجه را با سه فوج سرباز و سواره و توپخانه روانه تربت جام نمودند كه مشغول حراست ثغور و نظم آن صفحات باشند- فتحعلی بیك نایب آجودانباشی را نواب والا حشمت الدّوله حكمران آذربایجان مأمور نظم امور مراغه نمودند- روز شنبه بیست و هشتم جمادی الاولی هفت ساعت و سی و شش دقیقه از روز گذشته آفتاب از برج حوت به حمل تحویل نمود و سلام عام در تالار تخت مرمر با شكوهی وافر منعقد گردید و قریب سی نفر از اعیان و ریشسفیدان هزاره و تیمنی و جمشیدی در این سلام مخلّع گردیدند- شب عید جناب صدر اعظم به یك قطعه نشان تمثال بیمثال همایون مكلّل به الماس بریلیان مفتخر شدند و یك ثوب جبّه ترمه دوره مروارید، روزی كه ذات معدلتصفات همایون به عمارت جدید تشریففرما میشدند به جناب معظم الیه مرحمت فرمودند- در این ایام نواب شاهزاده امامقلی میرزا به حكومت كرمانشهان و خلعت سرافراز گردید- خسرو خان
ص: 1732
والی را خلعت و حكومت قزوین دادند- از غرایب اتفاقیه كرمان اینكه در ارزویه بزی چهل روز دیوانه شده و سه بچه زائیده كه یكی از آنها شباهت به سگ داشته به خصوص دست و پای او كه خیلی شبیه به سگ بوده است- حكومت ساوجبلاغ آذربایجان را به كریم خان مكری محوّل فرمودند- نواب حشمت الدوله به اجازه اولیای دولت نجفقلی خان پسر مهدی خان قراپاپاق را مأمور سرپرستی ایل قراپاپاق نمودند- حكم شد هركس معدنی در ممالك محروسه پیدا كند به واسطه حاجی میرزا جبّار ناظم المهام به عرض اولیای دولت برساند اذن كار كردن در آن معدن را به او خواهند داد و تا پنج سال هرچه از آن منفعت حاصل نماید مال خود او است و هركس بیاذن در معدنی كار كند منافع آن ضبط دیوان میشود- چون جمعیت دار الخلافه زیاد شده حكم شد هركه بخواهد بیرون دروازه خانه بنا نماید، بنابراین دویست باب خانه تاكنون بنا نمودهاند- كرمی مار مانند در شكم مرغها در صفحات كرمانشهان و عربستان پیدا شده مرغ دیوانه میشود و خوردن گوشت او مضرّ است- خوانین و اعیان بلوچستان در خدمت نواب مؤید الدوله حكمران كرمان مطیع و منقاد و خدمتگذار شدند- میرزا محمّد علی خان ناظم الملك از جانب نواب نصرت الدوله حكمران فارس به گرمسیرات رفته سه قلعه محكم بلوك اهرم را كه یكی در صحرا و دو در كوه بوده گرفته و خراب كرده حاجی ابو الحسن اهرمی را نیز كه به واسطه استظهار بر قلاع مزبوره شرارت مینمود به سزای خود رسانید- نصر اللّه خان بیگلربیگی سابق لار و قباد خان شقاقی و احمد خان بهارلو كه از حكّام سابق روگردان بودند استمالت شده به خدمت گرویدند- حكومت خوی را به شاهزاده محمّد رحیم میرزا و حكومت خلخال را به نواب شاهرخ میرزا مرحمت فرمودند- اختیار حكومت عراق به جناب مستوفی الممالك واگذار و لطفعلی خان نایب آجودانباشی از جانب معظم الیه به نیابت حكومت عراق معیّن و روانه گردید- عباسقلی خان سرتیپ نوری كه در خراسان خدمات كرده بود به یك رشته حمایل سرخ از مرتبه سرتیپی اوّل نایل گردید- سكّه قدیم در شوش مسكوك به نقش كلمه طیّبه لا اله الّا اللّه و آیات شریفه قرآنی پیدا كرده به دار الخلافه آوردند و شرحی میرزا جعفر خان مشیر الدوله همراه مسكوكات نگارش و
ص: 1733
ارسال داشته كه از قرار ذیل است:
در شهر قدیم شوش واقع در چهار فرسخی شوشتر آثار عمارات عالیه از زیر خاك نمودار شده از جمله عمارت اردشیر درازدست است كه آن عبارت از سی و شش ستون سنگ یكپارچه و فاصله هر ستون هفت ذرع و بلندی ستونها به علت افتادن و شكستن معلوم نیست لكن از زیر ستون و سرستون كه اكثر صورت گوساله و غیره دارد معلوم میشود كه ستونها بسیار بلند بوده با وجود اینكه در صحرای عربستان یكپارچه سنگ پیدا نمیشود سی و شش زیرستون هم در پیش روی همین عمارت رو به شمال آن پیدا شده و دلیل است كه اینجا جای سلام بوده، این عمارت در طرح و وضع مثل تخت جمشید است، در بعضی از ستونها عبارات به خطّ سریانی و كلدانی منقور است، آجرها به وزن هفت هشت من در اینجا كار كردهاند، در بالای یك عمارت قدری پول سفید مسكوك به خط كوفی بیرون آمده معلوم میشود بعد از غلبه عرب این پولها را دفن كردهاند و این پولها سكه بصره و دمشق و واسط و مرو و هرات و نیشابور و دارابجرد و اصطخر بود، تاریخ سكّه پول یكصد و پنج هجری است و تعجّب است كه چگونه در این مدّت مدید پولها به این صفا و تازگی مانده.
شهر خرّمآباد را كه آب جاری نداشت نواب احتشام الدوله دارای آب جاری كردند- نواب بهادر میرزا مرحوم شد- میرزا محمّد مستوفی به لقب قوام الدوله ملقب گردید- از دربار روس نشان سنتانا از مرتبه دویّم دوره الماس به حكیم كلوكه حكیمباشی مرحمت شد- قلعه نسكن و قلعه سرباز بلوچستان مفتوح و مسخّر گردید- كهندل خان كه لشكر به هرات كشیده بود منهزم شده رفته كمك از كابل و قندهار طلبیده است- در چمن قهقهه سه فرسخی مشهد مقدّس شش مرغ به هم رسیده كه هر یكی از گوسفندی بزرگتر میباشند- عمارات جدید سلطانی در دار الخلافه ساخته مزید بر عمارت قدیم نمودند، و حكم شد مریضخانه مابین قراولخانههای دروازه دولت و دروازه قزوین كه جای چهارصد نفر مریض و منزل اطبّا و مطبخ و غیره داشته باشد بسازند. و عدّه توپها چون زیاد شده انباری جدید نیز پهلوی انبار قدیم ساخته شد، و باغات و عمارات بیرون شهر را از قبیل
ص: 1734
لالهزار و نگارستان و قصر قاجار در كمال خوبی تعمیر كردند و نیز مقرّر شد كه عمارت جدید سلطانی در قصبه نیاوران بنا نمایند و بازاری مشتمل بر یكصد باب دكان در نیاوران نیز بسازند- نواب شاهزاده نصرت الدوله حكمران فارس به نشان مرتبه اوّل میرپنجهگی و حمایل سرخ و سفید مخصوص این رتبه مفتخر گردید- بعضی افواج كه كسر نفری داشتند به سرتیپان و سرهنگان آنها مقرّر شد معجلا بگیرند و تكمیل نمایند- خانباباخان پسر عباسقلی خان سرتیپ افواج قزوین به منصب سرهنگی فوج قدیم و خلعت همایون سرافراز شد- به رعایای اصفهان یازده هزار تومان تخفیف مرحمت فرمودند- زلزله شدیدی در شاهرود شد- ابراهیم خان پسر عبد الرضا خان یزدی به حكومت كاشان و خلعت همایون سرافراز گردید- خسرو خان كرمانی حكومت قراجهداغ یافته مخلّع شد- میرزا عبد الرحیم پسر مرحوم میرزا محمّد تبریزی آجودان وزارت امور خارجه شد- ریشسفیدان تراكمه ككلان و یموت مخلّع و مرخّص شدند و برای سایر ریشسفیدان تركمان خلعت مبذول و انفاذ شد- و حكم همایون شد كه كل صاحبمنصبان قشون كلیجه نظامی و شلوار تنگ بپوشند كه در وقت مشق چابك باشند- در شیراز تگرگ غریبی باریده كه دانههای آن به درشتی نارنج بوده و یك دانه از آنها به سر یكنفر خورده چشمهای او از حدقه بیرون افتاده و مغز سر او از هم پاشیده، گوسفند و مال و مواشی زیاد در صحراها تلف كرده است- دو رشته قنات در بم و نرماشیر احداث كردهاند كه باغات به عمل آرند- بعضی ایلات رودباری و غیره كرمان كه متفرق شده بودند استمالت شده قرار دادند به اماكن خود بازگردند و تا چهار سال از مالیات معاف باشند- یك قطعه نشان مرتبه اوّل سرتیپی و یك رشته حمایل سرخ مخصوص آن به افتخار میرزا فضل اللّه وزیر نظام انفاذ تبریز شد- هشت فوج از افواج قاهره را ابوابجمع محمد حسن خان سردار فرمودند و عبد اللّه خان ولد مشار الیه به منصب میرپنجهگی سرافراز شد- به عباسقلی خان پسر بیگلر خان بزچلو منصب سرهنگی مرحمت شد- جناب میرزا آقا خان صدراعظم به نشان تمثال همایون مفتخر گردید و نشان امیرتومانی كه شاه مرحوم (محمّد شاه) به ایشان اعطا كرده بودند اجازه استعمال آن یافتند- در بلده دزفول بسیاری از بیوت را سیل خراب كرد- بند شهر
ص: 1735
قزوین ساخته شد- كارخانه بلورسازی در دار الخلافه ترقّی كرد- نواب امامقلی میرزا حكمران كرمانشهان پنجاه سوار به حراست طرق و شوارع آن صفحات برقرار نمود- در بندر جز استرآباد باد اغلب خانهها را خراب كرد- تخم پنبه ینگیدنیائی به زارعین دار الخلافه و تبریز داده شد كه امتحان در زراعت نمایند- فضلعلی خان میرپنجه و بیگلربیگی را به منصب امیرتومانی سرافراز فرمودند- عبد اللّه خان جوانشیر به سرهنگی فوج اوّل خاصّه منصوب شد- زنی در خراسان طفلی زائیده به عینه میمون ولی دم نداشت- خوانین سیستان منقاد شدند علیقلی خان میرپنجه و عسكر خان سرتیپ و دو فوج افشار و هزار نفر سوار خمسه به انتظام صفحات خراسان مأمور شدند- امیر علینقی خان وكیل طبس به حكومت طبس و خلعت همایون سرفراز شد- اسكندر خان زند حكومت مرند و گرگر یافت- میرزا محمّد علی سررشتهدار فوج اوّل خاصّه سررشتهدار كلّ توپخانه ممالك محروسه شد- امامقلی خان ملقّب به بیوك خان برادر عسكر خان سرتیپ به منصب سرهنگی فوج هفتم افشار سرافراز و با فوج مزبور روانه خراسان شد- هرات كه چندی بود از تصرّف سلاطین ایران خارج شده به میل خاطر منقاد و در تحت تصرّف آمد- هزار و دویست تومان بر مواجب نواب نصرت الدوله افزودند- ریشسفیدی خلوت و منصب تفنگدار باشیگری دربار همایون را مجددا به آقا محمّد حسن مهردار مرحمت فرمودند- نواب مسعود میرزا حاكم بارفروش شد- كارخانه شكرسازی ساری در میدان ارك ساری تمام شده در اوایل شعبان قند سفیدی از شكر سرخ آنجا ریختند- حكومت گلپایگان و خوانسار را به آجودانباشی واگذار فرمودند- دور قلعه عنایتآباد و میامی كه در سرحدّ تركمانست قلعه خندق و شیرحاجی بنا كردند- دور حنظلآباد از دهات پشتكوه بلوك تبادكان را نیز قلعه ساختند.
روز غرّه شوّال كه عید فطر بود در عمارت جدید نیاوران سلام عام منعقد و طبقات خدّام به خاكپای مبارك مشرف شدند و در این سلام یك قبضه شمشیر مرصّع و یك ثوب جبّه شمسه مرصّع به جناب صدراعظم مرحمت فرمودند- ساسان میرزا ولد بهاء الدوله به للهگی نواب شاهزاده معین الدین میرزا اختصاص یافت-
ص: 1736
محمد قلی خان ولد مرحوم حسین خان سردار كه غلام پیشخدمت بود به یوزباشیگری غلامان مأمور كرمان برقرار شد- خان خیوق كه به عزم گرفتن زكات به مرو آمده مرویها تمكین نكرده كار به مدافعه كشید- بروج آق و دربند و قراولخانههای مزدوران و غیره مرمّت شد- در سرجام تگرگی بارید به وزن چهارده سیر- میرزا رفیع خان فورگی نظر به حصانت قلعه فورگ كه از قلاع محكمه خراسانست دم از خودسری میزد نواب حسام السلطنه والی خراسان قشون به دفع او فرستاده قلعه مزبور را گرفته ساخلو دولتی گذاشتند و میرزا رفیع خان به هرات رفته صید محمّد خان سردار حاكم هرات را شفیع خود ساخت و در دربار همایون مقبول افتاده معفو شد، اهالی قلعه گزیك و طاقان از قلاع خراسان نیز از در اطاعت درآمدند- محمّد حسن خان سردار به حكومت كرمان و بلوچستان و یزد سرافراز و به یك ثوب جبّه ترمه شمسه مرصع مخلّع گردید- قاسم خان غلام پیشخدمت خاصّه به جای احمد خان نوائی به كارپردازی تفلیس رفت- نواب مصطفی قلی میرزا حكمران مازندران به یك قطعه نشان از مرتبه اول سرهنگی و یك رشته حمایل سفید نایل گردید- خدمات چراغعلی خان نایب الحكومه اصفهان در امور حكومتی و تمام كردن ملبوس نظام مقبول و مورد مرحمت گردید، میرپنجهگی پنج فوج از افواج قاهره را به عبد اللّه خان ولد محمّد حسن خان سردار مرحمت فرمودند- محمّد باقر خان ولد محمّد خان امیرتومان به منصب سرهنگی فوج ششم اقبال تبریزی سرافراز شد- سی نفر زن از قلعه بزق از قلاع خراسان اسیر تركمان شد و بلافاصله سوار دولت از عقب آنها تاخته اسرا را مسترد و تركمانان را دستگیر كردند- صید محمّد خان حاكم هرات قشون به فراه كه قندهاری تصرّف نموده بودند فرستاده قلعه كاه را كه هشت فرسخی فراه است به یورش گرفتند- خان خوارزم به حدود مرو آمده و در این اوان خلیفه عبد الرحمن وفات كرده طوایف سالور و ساروق پسر او را به جای او خلیفه ساخته با خوارزمی به مجادله پرداخته آنها را از حوالی قلعه مرو عقب نشاندهاند.
و از وقایع معظمه این سال آنكه جمعی از اتباع سیّد علی محمّد باب علیهم اللعنة و العذاب به ریاست ملّا شیخعلی نام ترشیزی كه خود را ملقّب به عظیم
ص: 1737
نموده نایب باب میدانست بنای فساد نهاده جمعی در خانه حاجی سلیمان خان تبریزی كه خود از معتقدین فرقه ضاله بود جمع، و قصد آسیب وجود مسعود مبارك شاهنشاهی را كه بقای آن موجب امن و اشاعه عدل و انصاف و برانداختن رسم ظلم و اعتساف است نمودند و دوازده نفر داوطلب شدند. هریك به سلاحی مسلّح گردیده به نیاوران آمده در كمین و منتظر وقت شدند و باقی در خانه سلیمان خان مهیّا بودند كه اگر موقع فساد شود بیرون تازند و به نهب اموال و سفك دماء و اضلال مسلمین پردازند روز یكشنبه بیست و هشتم شوّال هنگامی كه بندگان اعلیحضرت اقدس شاهنشاهی خلّد اللّه تعالی ملكه از قصر نیاوران به عزم شكار سوار شده بودند سه نفر از فرقه مطروده كه در زیر جامه خود به قمه و طپانچه مسلّح شده بودند درزی متظلّمین و عارضین در محلّی كه هنوز ملتزمین ركاب اعلی تماما به هم نپیوسته، جلو اسب سواری همایون و راه آمده چند طپانچه خالی كردند. ولی تیرها خطا كرده مگر یكی از آنها كه ساچمه داشت چند ساچمه آن بعضی از قطعات بدن مبارك را خراشید. چاكران از قبیل اسد اللّه خان میرآخور و نظام الملك و كشیكچی باشی و سایر اعاظم و معارف دو نفر از آن سه نفر را گرفته و یكی را در میان هنگامه به ضرب تیغ و سنگ و چوب روانه جهنم نمودند. بعد از آن سركار اعلیحضرت شاهنشاه روحنا فداه عزیمت شكار را موقوف داشتند، و حسب الامر عزیز خان آجودانباشی و حاجب الدوله والد مؤلف و كلانتر و كدخدایان به تفحّص و جستجوی رؤسای فرقه ضالّه پرداختند و اوّل به خانه حاجی سلیمان خان شتافته او را با دوازده نفر از اشرار دستگیر كردند. و از این دوازده نفر سایر رفقای ایشان را معلوم نمودند و آنها را نیز بگرفتند و همه را به فتوای شرع به قتل رسانیدند و از خدمات بزرگ كه در این وقت والد مؤلف نمود به دست آوردن ملّا شیخعلی بود كه سرمنشاء فتنه بود و مژده سلامتی وجود مسعود مبارك را عاجلا چاپاران به اصقاع بلاد ممالك محروسه رسانیدند و همهجا به شكرانه جشنها گرفتند و شهر را آئین بسته چراغان نمودند.
یرید المشركون لیطفؤهاو یابی اللّه الّا ان یتمّه
ص: 1738
بسیاری از سواره و افواج برای سان و رسیدگی اسب و اسلحه آنها حكم شد حاضر ركاب اعلی شوند- محمّد ولی خان بیگلربیگی و حكمران استرآباد به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع و حمزه خان انزانی به اعطای یك قبضه شمشیر یراق طلا سرافراز شد- مهدی خان صاحب جمع وجوه خارجه، ده عرّاده كالسكه چهار اسبه خوب به جهت كرایه به اتمام رسانیده ساعتی یك قران كرایه میدهد- محمود خان كلانتر به عطای یك ثوب جبّه سرافراز گردید- زنی در تبریز در محلّه در سرو مولودی هشت ماهه آورد كه چشمهایش در پیشانی بود و ابرو نداشت، دو دندان در زیر، و دو شاخ در پشت گوش، و زبانش مثل زبان گاو و موی سرش مثل موی سر گاو و از كمر به پائین سفید و از سر تا كمر سیاه و دهان بسیار كوچك گردی داشته یك ساعت بعد از تولّد مرده است- میرزا احمد خان ناظم دیوان كه در مأموریت هرات خدمت كرده بود به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع شد- میرزا محمّد خان كارپرداز حاجی ترخان به یك ثوب جبّه ترمه مخلع شد- میرزا عبد الوهاب گیلانی به استیفای محاسبه گیلان و خلعت همایون نایل گردید- هم در این سال از شانزدهم رمضان المبارك در محمرّه غباری ظاهر و روزبهروز در تزاید بود و چنان غلیظ شد كه اكثر روزها از صبح تا شام آفتاب پیدا نمیشد و بعضی روزها طوری روشنی كم بود كه در ده قدم آدم را ممكن نبود تشخیص بدهند امّا دو ساعت از شب گذشته غبار برطرف و در هوا جوهر و اعتدالی نمودار میشد- به جهت اطفال ارامنه تبریز در حیاط كلیسا حكم شد مدرسه بسازند- میرزا فضل اللّه وزیر نظام كه دو عرّاده توپ سه پوند بلندقد بسیار خوب در تبریز ریخته پیشكش كرد به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع گردید- حسب الامر مقرّر شد تومانبندی كلّ افواج قاهره را نمایند و روی بیرقها اسم و عدد تومان و افواج نقش شود- در كازرون مولودی متولّد شده كه سر آن به شكل گربه و بدنش تمام مثل پلنگ منقّش و انگشتان به هم بافته، یكپای او بلند و پای دیگر كوتاه و قدّ او یك وجب و نیم، دندان هم داشته، گاهی گریه میكرده بعد از یكروز مرده است- انجام امور قورخانه و جبّهخانه و مدرسه دار الفنون و ملبوس را به عهده محمّد خان بیگلربیگی و میرپنجه محوّل و موكول فرمودند- حاجی مبارك به لقب خانی و منصب سرتیپی
ص: 1739
سواره نانكلی، و هداوند، و كنگرلو نایل گردید- پادری یحیی «1» پیشوای مذهب كاتولیكی عیسوی در جلفای اصفهان درگذشت و چون نهایت آدم خوبی بود ارامنه و مسلمانان همه متأسّف شدند.
اروپا- (اسپانیول)- وكلای ملّت عزل شدند- ناروایز صدراعظم استعفا نموده موریل به جای او نصب شد- ژنرال پلیز كه به قصد تسخیر جزیره كوبا از متصرفات ینگیدنیائی اسپانیول به آنجا رفته بود گرفتار شده در هاوان پایتخت جزیره كوبا مقتول شد- شاهزاده خانمی از ملكه اسپانیول متولّد شد. (آلمان)- مجسّمه فردریك اعظم پادشاه پروس را در برلن برپا كردند- ایالات ههن زلرن به مملكت پروس الحاق شد- طایفه یهود با عیسویان در باویر در حقوق و درجه مساوات بهم رسانیدند و حال آنكه تا آن زمان دارای این امتیاز نبودند- ارنست اگوست پادشاه هانور در هشتاد و یكسالگی درگذشت و ژرژ پسرش با آنكه كور مادرزاد بود به سنّ سی و دو سالگی به جای او جلوس نمود. (انگلیس)- قبول كردن از طایفه یهود را به سمت وكالت رعیت مجلس پارلمنت تصدیق كرده بود، ولی مجلس لردها قبول نكرده ردّ نمودند- اكسپوزیسیون عمومی در لندن در عمارت بلور در هایدپارك كه از باغات بزرگ عمومی شهر لندنست افتتاح یافت و مدّت پنج ماه این اكسپوزیسیون برقرار بود- لرد پالمرستان وزیر امور خارجه استعفا نمود- در شمال دماغه امید در افریقا كه از متصرّفات انگلیس است جنگی سخت فیمابین حاكم آنجا و طایفه كافر اتفاق افتاد- عهدنامه دوستی و تجارتی با جزایر سندویج بسته شد- معدن طلا در كوهستان شرقی استرالی منكشف گردید- تلگراف بحری از انگلیس به فرانسه از زیر دریای مانش كه بندر دور و كاله را به هم وصل میكند امتداد یافت- از اهالی ارلند مهاجرین زیاد به سمت ینگیدنیا رفتند، چنانكه در این سال شصت و پنج هزار خانه آنجا بیسكنه بود و تمام اهالی خانههای مزبوره به ینگیدنیا رفته بودند- لنكارد مورّخ فوت شد-
______________________________
(1). این كلمه خوانده نشد در مرآت البلدان نیز چنین است شاید یحیی باشد.
ص: 1740
جمعیّت تمام جزایر انگلیس در این سال پنجاه و پنج كرور و دویست و سی و هشت هزار و نهصد و چهار نفر، و جمعیت شهر لندن چهار كرور و سیصد و پنجاه و نه هزار و ششصد و چهل نفر است. (پرتوغال)- مارشال سالدنا كه بر ضدّ وزرای پرتوغال میبود به زور اسلحه دولت را مجبور كرد كه كنتمار صدراعظم را معزول كند و خود به جای او به صدارت منصوب شد. (دانمارك)- ایجاد وكلای رعیت و بنیان قانون جدید ایزلند كه متعلّق به دانمارك است- اارستت معلم علم طبیعی درگذشت- مابین دولت دانمارك و ایالتین اسلشویك و هلستن صلح شد.
(روس)- دولت روس مصمّم است كه از دشت قرقیز به سمت خیوه قشونكشی كند. (سود و نروج)- در ایالت نروج طایفه یهود را قبول نمودند. (عثمانی)- نقاری مابین دولت عثمانی و اطریش به جهت آزاد كردن كسوت كه از اشرار مجارستان بود و پناه به خاك عثمانی برده حاصل شد- امیر بشیر از رؤسای لیسبان فوت شد- در این سال كسوف آفتاب را عثمانیها به فال بد گرفتند و هرچه منجمین خواستند ثابت كنند كه آنرا اثری نیست مردم اعتقاد نكردند.
(فرانسه)- ژنرال شازكانیه از سرداری قشون پاریس معزول شد- در پاریس و بعضی بلاد دیگر فرانسه شورشی برپا گردید- دور شهر پاریس ایجاد راهآهن نمودند- برای صاحبمنصبان و سربازان كه در جنگ ناپلیون اوّل زخمی شده و از كار افتاده بودند ولی در حال حیاتاند مرسومات تعیین نمودند- برای تنبیه طایفه قبیلی كه از اعراب الجزایراند قشون فرستادند- مارشال سباستیانی و مارشال سولت كه از سرداران ناپلیون اوّل بودند فوت شدند- راهآهن تور و پواتیه برقرار و دایر شد- بنای بازار فروش مأكولات در پاریس نمودند- یكصد و هشتاد هزار تومان لوی ناپلیون رئیس جمهوری علاوه بر آنچه معمول بود مطالبه كرده وكلای ملّت قبول ننموده ردّ كردند- وكلای ملّت را عزل و انتخاب وكلای تازه و تعیین وضع جدید در دولت به میل عامه نمودند- پانزده كرور رعیت فرانسه مدّت ریاست لوی ناپلیون رئیس جمهور را ده سال قرار دادند- جمعیت فرانسه در این سال هفتاد و یك كرور و دویست و هشتاد و یك هزار و هشتصد و بیست و یك نفر بود.
ص: 1741
افریقا (مصر)- ایالت مصر قبول تنظیمات جدیده را نمینماید- به توسط كمپانی انگلیس راهآهن از اسكندریّه به قاهره ایجاد شد.
امریكا (اتائونی)- ایجاد راهآهن مابین كانادا و بستن شد- كتابخانه دولت در این سال آتش گرفت. (مكزیك)- شورش و انقلاب در اكثر بلاد این مملكت پدیدار آمد- دولت انگلیس با كمال تشدّد مطالبه طلب خود را مینماید.
(ینگیدنیای جنوبی)- ژنرال اشنیك در پرو ریاست یافت- عهدنامه مابین منتوو یدو و برزیل برقرار گردید.
[سنه 1269 هجری- سنه 1852 مسیحی]
آسیا- (ایران)- در این سال اراض خان تركمان با شصت نفر از رؤسا و ریشسفیدان تراكمه سرخس برای تعهد خدمتگذاری به مشهد مقدّس آمدند كه همیشه مقیم مشهد و غیره و نوكر دولت و مشغول خدمت باشند- عمارات مرحوم عبد اللّه میرزا و دروازههای زنجان كه در مقدّمه طایفه ضالّه بابیّه خراب شده بود حسب الامر تعمیر شد- در كارخانه بلورسازی و چینیسازی دار الخلافه خوب كار میكنند- محمد كریم میرزا از جانب علی خان سیستانی عریضه خدمت نواب حسام السلطنه نوشته كه او را به خدمتگذاری دولت علیّه قبول و یك بیرق نشان شیر و خورشید برای سواره او مرحمت كنند كه معلوم باشد از عساكر منصورهاند و متقبل و متعهد نظم و امنیت هفتاد و دو راه كه محلّ عبور بلوچ است گردید- همچنین كریمداد خان بیگلربیگی هزاره دو هزار خانوار هزاره و باخرزی را با پسر خلیفه مرو و كدخدایان ساروق و سالور روانه به طرف ارض اقدس نمود- در ششم صفر جشن ولادت همایون را در تمام ممالك محروسه كاملا گرفتند- نواب احمد میرزا به جوار رحمت الهی پیوست- افواجی كه تازه از هرجا گرفته شده بود مشغول به مشق شدند- از غرایب آنكه در مزرعه برفآباد از توابع هارونآباد من اعمال كرمانشهان خرمنی كه پنجاه خروار گندم پاك كرده داشت و صاحبان آن حاضر
ص: 1742
شده كه حمل نمایند یك دفعه مانند سنگ آسیا به چرخ افتاده به زمین فرو رفته بهطوری كه روز دیگر چند ذرع زمین را كندند آثاری فی الجمله از گندم بود، بعد آن آثار هم به كلّی محو و معدوم شد و اشخاصی كه حاضر بودند و این واقعه را دیدند طوری وحشت و دهشت بر آنها غالب شد كه یك نفر از آنها بمرد و باقی مدهوش شدند- بنای چاپارخانه در ساری و اشرف شد- پنج سیر تخم پنبه دانه ینگیدنیائی را در بلوك خوار كاشتند و یك خروار و پنجاه من جوزق برداشته و دانههای جوزق را كه در بعضی از بتههای آن شمرده بودند دویست و پنجاه و دویست و هشتاد بلكه سیصد دانه جوزق داشته- میرزا سعید خان مؤتمن الملك دبیر مهام خارجه به حمایل و نشان سرتیپی اوّل مكلّل به الماس سرافراز شد- نواب ایلدرم میرزا به پاداش تنبیه اشرار طایفه كاكاوند و خالدوند لرستانی به عطای یك جبّه ترمه خلعت همایون سرافراز گردید- امیرزاده ابراهیم میرزا در ازای خدمت انتظام امور عربستان و ساختن نهر هاشم و بستن سدّ و غیره به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع گشت- حاجی قوام الملك به عصای مرصّع مفتخر گردید- متعلّمین دار الفنون را سالی سه مرتبه در حضور همایون امتحان میكنند- نواب امامقلی میرزا حكمران كرمانشهان را ملقب به عماد الدوله فرمودند- چراغعلی خان نایب الحكومه اصفهان به یك قطعه نشان از مرتبه اوّل سرتیپی با یك رشته حمایل سرخ نایل گردید- محال فریدن به اهتمام چراغعلی خان انتظام یافته و قلعه علی محمّد خان را كه حصانت آن موجب شرارت مشار الیه میشد كوبیدند- چند نفر از خوانین بلوچ كه انقیادی نداشتند به وسایط نزد محمّد حسن خان سردار حكمران كرمان و بلوچستان متقبل خدمت و اطاعت شدند- میرزا فرج اللّه خان آجودان توپخانه حسب الامر برجی جدید در انزلی بنا كرده و نه عرّاده توپ صاف ممتاز ریخت- محمّد ناصر خان ایشیك آقاسی باشی (ظهیر الدوله) به یك ثوب جبّه ترمه مخلع گردید- میرزا زكی سررشتهدار اصفهان به یك ثوب جبّه ترمه كرمانی نایل گردید- چهارصد نفر سرباز فوج بهادران به اتّفاق اصلان بیك یاور مأمور بندر بوشهر شدند- نقارهخانه سردرب ارك جدید البنای شیراز را در كمال شكوه ساختند- چند نفر از ریشسفیدان طایفه آخال تراكمه در ارض اقدس خدمت نواب
ص: 1743
حسام السّلطنه رفته از جانب كلّ تراكمه مزبوره متعهّد خدمت و مستدعی شدند كه داخل در عساكر منصوره باشند- میرزا سعید خان مؤتمن الملك به منصب جلیل وزارت امور خارجه و لقب جنابی و خلعت همایون سرافراز شد- محمّد خان مصلحتگذار مقیم اسلامبول مرحوم، و حاجی میرزا احمد خان نایب دویم وزارت خارجه به جای او منصوب شد- میرزا بزرگ قزوینی به منصب كارپردازی ارزنة الروم برقرار گردید- جانمحمّد خان حاكم ارومی به خلعت همایون سربلند آمد- جناب نظام الملك به اعطای یك ثوب لبّاده ترمه بطانه خز قرین اعزاز گردید- نواب احتشام الدوله به اعطای یك قطعه نشان مرتبه اوّل میرپنجهگی و یك رشته حمایل سرخ مفتخر گردید- احمد خان نوائی به یك ثوب جبّه ترمه درجه افتخار یافت- صاحبمنصبان بزرگ نظام حسب الامر روزها بعد از فراغ از مشق به مدرسه دار الفنون آمده علم جنگ میخوانند- شیر خان (اعتضاد الدوله) ولد خان خانان به منصب سرتیپی سواره استرآباد و خلعت همایون سرافراز شد- سركردگی سواره شاهسون مشكین را به بیوك خان ولد قاسم خان مرحمت فرمودند- میر عزیز خان به لقب دریابیگی ملقّب و مخلّع شد- چون ایل شاهسون از طهماسبقلی خان ایلبیگی شاكی شدند او معزول و رستم خان به خلعت همایون نایل و به جای او منصوب شد- نصر اللّه خان پسر مرحوم حاتم خان شهاب الملك به منصب سرهنگی خارج از فوج سرافراز شد- دختری در كرمان متولد شده كه سه سر داشت و پاهای او كج و كف پای او با پشتپا مثل هم و یكساعت زنده بود- در كرمانشهان كرّه الاغی متولّد شد كه یكسر و دو تن داشت و تمام اعضای دو تن از هم منفصل بوده دارای چهار دست و چهار پا و دو دم و لكن زنده نمانده است- محمود خان قراگوزلو (جناب ناصر الملك) نایب اوّل سفیر مخصوص دولت علیّه مأمور سنت پطرزبورغ به اعطای یك قطعه نشان سرتیپی از درجه اول با حمایل سرخ سرافراز گردید- محمّد صدیق خان پسر یار محمّد خان حاكم هرات و جمعی از خوانین افغان و غیره كه به دربار همایون آمده بودند به خلاع فاخره مفتخر گردیدند- سلیمان خان سهام الدوله مسیحی مرحوم شد- در گیلان ناخوشی وبا بروز نمود- هفتاد نفر رؤسای تراكمه مرو نوكری و خدمت دولت علیّه را به میل خود اختیار
ص: 1744
نمودند- میرزا فتحعلی خان مستوفی به یك ثوب جبّه ترمه مخلّع گردید- بارق كومنس صاحبمنصب دولت آستریه كه دو ساله به خدمت این دولت آمده و قبل از انقضای مدّت مستدعی مرخصی و معاودت شد لهذا پانصد تومان انعام و شصت تومان قیمت یك طاقه شال علاوه بر سایر مراحم در حق او مبذول و او را مرخص فرمودند- سواره بختیاری و باجلان را ابوابجمع نور محمّد خان سرتیپ نمودند- یك ثوب قبای نظامی میرپنجهگی و یك قطعه نشان نقره از مرتبه اوّل این منصب با حمایل آن به نواب احتشام الدوله خانلر میرزا حكمران بروجرد و عربستان و لرستان و بختیاری مرحمت شد- حاجی علی خان حاجب الدوله والد مؤلف به اعطای یك ثوب خرقه ابره ترمه بطانه پوست مفتخر گردید- محمّد تقی خان معمارباشی به یك ثوب جبّه ترمه مباهی گشت- فوج جدید قراگوزلو ابوابجمعی احمد خان ولد محمود خان (ناصر الملك) و سواره نظام به سركردگی امان اللّه خان (بهاء الملك) برادر محمود خان را به معزی الیه سپردند- نور محمّد خان قاجار به منصب سرتیپی سرافراز و مخلّع شد- زین العابدین خان بیرانوند به سرهنگی و یك طاقه شال خلعت نایل گردید- عبد الحسین خان اشرفی نایب ایشیك آقاسی باشی شده مخلّع گردید- مسیو ستانیو طبیب فرنگی به پنجاه تومان اضافه مواجب و صد تومان پول دوا كه قرار شده هر ساله به او مرحمت شود و به یك طاقه شال ترمه نایل و مخلّع گردید- یك جعبه تفنگ انگلیسی بسیار ممتاز به سام خان ایلخانی خراسان مرحمت كردند- افراسیاب خان نردینی با سواره تركمان كه به تاخت و تاز آن صفحات آمده بودند محاربه كرده بعضی را مقتول و برخی را زنده دستگیر و بقیّه را منهزم كرد- مأموریت مأمورین جزو به ولایات موقوف و مقرّر شد ارسال و مرسول احكام به توسط چاپاران باشد- میرزا فضل اللّه وزیر نظام از آذربایجان به دربار همایون آمده به مراحم مخصوصه و اعطای یك ثوب جبّه ترمه اعلی سرافراز شده دوباره سریعا حسب الامر معاودت به آذربایجان كرد- ملك الكتّاب به اعطای یك ثوب جبّه ترمه نایل و مفتخر گردید- چون در ایّامی كه در ارومی ناخوشی وبا بروز كرد اهالی آنجا مورد بعضی خسارات شدند چهار هزار تومان نقد و دویست خروار جنس تخفیف به آنها مرحمت شد- ماهی هزار من شكر سفید
ص: 1745
بسیار خوب از مازندران حمل به دار الخلافه میشود- هم در این سال حاجب الدوله والد مؤلف مأمور ساختن عمارت دوشانتپه گردیده در روی تپه مزبوره عمارتی بسیار عالی باشكوه و خوش منظر بنا نمود و روز تشریففرمائی موكب همایون به آنجا یك ثوب كلیجه تنپوش به معزی الیه مرحمت فرمودند و از آن اوان الی الآن نیز بر عمارات دوشانتپه افزوده شده است- هم در این روز موكب همایون از دوشانتپه تشریففرمای قصر قاجار شده قشون حاضر ركاب مشق كاملی كردند- یك ثوب كلیجه تنپوش به آجودانباشی، و معلّمین مشق فرنگی را نیز به همه شالهای ترمه كشمیری و غیره خلعت مرحمت فرمودند- این اوقات یك روز جناب صدر اعظم و جناب نظام الملك و آجودانباشی و جمعی از امرا و صاحبمنصبان بزرگ نظام به مجمع الصنایع كه حسب الامر حسینعلی خان معیر الممالك دایر نموده و انواع و اصناف صنعتگران قابل مملكت را در آنجا فراهم آورده بود رفته ارباب حرف را تشویق زیاد نموده و خواجه احمد ساعتساز یزدی را كه از مشاهیر صاحب صنعتان ایرانست یكصد تومان اضافه مواجب دادند- شب دوشنبه دهم جمادی الثانیه یكساعت و بیست و پنج دقیقه از شب گذشته آفتاب از برج حوت به حمل تحویل نمود و سلام خاص و عام در حضور همایون منعقد گردید- اسكندر خان سردار را به حكومت خوی و میرزا هاشم خان را به حكومت نهاوند منصوب فرمودند- و سركردگی سواره خزل به میر مطلب خان پسر هاشم خان تفویض شد- مرتضی خان قاجار به منصب قوللر آقاسیباشیگری غلامان سركاری نایل شد- چون در سنه ماضیه در آذربایجان رعایا به واسطه بروز ناخوشی وبا مبتلا به ضرر و خسارت شده بودند محض تفضّل درباره آنها ده هزار تومان نقد و هزار خروار جنس از مالیات سال گذشته و ده هزار تومان نقد و هزار خروار جنس نیز در هذه السنه تخفیف مرحمت شد- نیز یكهزار تومان به اسكندر خان سردار مرحمت فرمودند كه عمارت دیوانی خوی را كه قریب الانهدام بود تعمیر نمایند- خلیفه عبد الرحمن خلیفه مرو پسر خود را با پنجاه نفر از رؤسا و كدخدایان مروی خدمت نواب حسام السلطنه حكمران خراسان فرستاده اظهار انقیاد مینماید و مستدعی است حاكمی از برای مرو از جانب اولیای دولت علیّه تعیین
ص: 1746
شود- اردوئی كه با عبد اللّه خان میرپنجه به بلوچستان رفته بود از بمپور و قلعه سرباز و تمامی خاك بلوچستان تجاوز كرده به قلعه سورمیچ حوالی مكران رسیده و در هرجا طایفه بلوچ از بادیهنشین و غیره به تقدیم خدمات پرداختهاند- سردار علی خان سیستانی كه همیشه اظهار انقیاد به كارگذاران این دولت جاوید شوكت مینماید این اوقات كه امیر علم خان قاینی و حسن خان جلیلوند به سیستان وارد شدهاند بیرق دولت علیّه را در سرقلعه كوهه كه از قلاع معظمه سیستان و محل توقف خود سردار علی خان است نصب كرده و پسر خود را با پسران دوست محمّد خان و ابراهیم خان سیستانی به اسم گروی به میر علم خان سپرده خود را یكباره در ظلّ حمایت و ربقه اطاعت این دولت ابدآیت كشید.
چون شاهنشاهزاده اعظم معین الدین میرزا به منصب و لقب ولیعهدی اختصاص یافته بود در این اوان رسما این معنی انتشار یافته در تمام ولایات ممالك محروسه جشن گرفتند- محمّد حسن بیك پسر مرحوم محمّد خان مصلحتگذار سابق دولت علیّه مقیم اسلامبول به منصب نیابت مصلحتگذاری اسلامبول سرافراز شد- حاجی محمّد رحیم خان را مأمور بندرعبّاسی و انتظام آن صفحات فرمودند- نواب مؤید الدوله را حكمرانی ولایت همدان دادند- دولتمراد خان تركمان كه از معتبرین ریشسفیدان طایفه ساروق است با بیست نفر دیگر به ارض اقدس خدمت نواب حسام السلطنه آمده مستدعی است كه به خدمتگذاری این دولت علیّه قبول شود- میرزا محمّد خان سركشیكچیباشی به اعطای كلیجه تنپوش مبارك مفتخر گردید- نواب مصطفی قلی میرزا حكمران مازندران به پانصد تومان اضافه مواجب نایل گردید- داود خان به حكومت ارامنه و نصارای سرحدّات ارومی و سلماس و خوی سرافراز گردید- سلیمان خان چون خدمات به دولت علیّه كرده بود بعد از وفات او ولدان او مورد مرحمت شده جهانگیر خان را به منصب سرتیپی و نریمان خان را به نیابت اوّل آجودانباشی مفتخر فرمودند- حاجی میرزا علینقی باغمیشه به كلانتری تبریز برقرار شد- صد و دوازده نفر از مرضای افواج قاهره این اوقات در مریضخانه دولتی به اهتمام میرزا محمّد ولی حكیمباشی نظام صحّت یافتند- قشون ظفرنمون كه به طرف مكران رفته بودند قلعه مكران را كه از قلاع
ص: 1747
صعبه مستحكمه است تصرّف نموده و سردار دین محمّد خان كه مقدّم بزرگان بلوچستان است بدون اظهار مخالفت از در اطاعت درآمده است، تاكنون به صفحات مكران كسی قشون نبرده بود، در قلاع و نواحی مكران قریب دویست هزار ایل تمكّن دارند- ذو الفقار خان خمسهای به سركردگی سوار خمسه برقرار گردید- منصب سرتیپی فوج نصاری را به حسن خان پسر حاجی بیجن خان مرحمت كردند- مالیات قپان بلده سبزوار را به كلّی بخشیدند- نواب اردشیر میرزا را حكومت دار الخلافه باهره دادند به وزارت میرزا موسی- مرض وبا در دار الخلافه بروز كرده است- شب چهارشنبه بیست و پنجم رجب در شیراز زلزله سختی شده و خرابی زیاد رسانیده و تقریبا زیاده از دوازده هزار نفر تلف شدند- صاحبمنصبان و آحاد قشونی كه به همراهی عبد اللّه خان میرپنجه در فتح قلاع كیج و مكران بلوچستان خدمت كرده بودند به نشان و انعام و خلعت همایونی سرافراز شدند- در یزد بادی از سمت شمال وزیده كه ابتدا زرد رنگ و بعد سرخ و بعد سیاه گشته است- در خلخال و خمسه وبا بروز كرد- آقا اسمعیل تحویلدار عساكر منصوره به خزانهداری كلّ نظام و لقب خانی سرافراز گردید- چراغعلی خان نایب الحكومه اصفهان مخلّع گردید- در آخر سامان دشتی كه تا بندر كنگان سه فرسخ است تگرگ غریبی باریده و خرابی زیاد نموده دانه كوچكتر آن ده سیر وزن داشت. یك دانه آن بر سر زنی خورده فی الفور او را هلاك نموده است- علی خان سوادكوهی كه قراولی ارك پادشاهی و خزانه و حفظ وجود مبارك به او مقرّر بود مرحوم شد خدمات او را كلّا رجوع به میرزا كریم خان سرهنگ فوج سوادكوهی فرمودند- فضان آقای سرتیپ توپخانه با توپچیان متوقف دار الخلافه و فوج فدوی قراگوزلو ابوابجمعی مصطفی قلی خان میرپنجه قراول شهراند- برج شهر كرمان كه خرابی داشت تعمیر شد- از غرایب آنكه در كرمان جوجه مرغ خانگی از تخم درآمده كه دو سر داشت، در یكسر سه چشم و سه منقار و در سر دیگر نه چشم و نه منقار و سایر اعضای آن مستوی الخلقه و چند روز زنده بوده و دانه میخورده بعد از آن مرده است- در قم و كاشان و اصفهان و مازندران نیز ناخوشی وبا بروز یافت و مخصوصا در مازندران چندی شدت كرد- میر عزیز خان دریابیگی به اعطای یك قطعه نشان از
ص: 1748
مرتبه اوّل سرهنگی سرافراز شد- آبادی و ابنیه و عمارات دولتی و غیره دار الخلافه نسبت به چند سال قبل مضاعف شده- هزار نفر سوار از تراكمه به عزم تاخت زوّار به طرف شاهرود آمده محمّد رحیم خان خبر شده با جمعی سواره و پیاده سر راه بر آنها گرفته چهل نفر را مقتول و پانزده نفر را زنده دستگیر و باقی را هزیمت داد- مسیو نمیر معلّم سواره نظام به عطای یك قطعه نشان نقره از مرتبه اوّل یاوری نایل و سه ماهه مرخّص شد كه به آستریه وطن خود رود- نواب مصطفی قلی میرزا حكمران مازندران به خلعت همایون سرافراز گردید- كالسكهای كه به صحابت شعبانعلی خان به افتخار صید محمّد خان ظهیر الدوله مرحمت شده بود چون به یكفرسخی هرات رسید معزی الیه استقبال نموده شرایط تعظیمات و احترامات را نموده در كالسكه نشسته داخل شهر هرات شد- نواب نصرت الدوله حكمران فارس و بعضی اعیان فارس به خلعت همایون مفتخر شدند- نواب عماد الدوله حكمران كرمانشهان نیز به خلعت همایون سرافراز گردید- زرگری اسلامبولی در دار الخلافه در كمال خوبی كار میكند و یك قطعه جیقه فرنگیساز حسب الامر ساخته كه نهایت ممتاز و پنجاه هزار تومان تمام شده است- نواب نصرت الدوله از حكمرانی فارس استعفا نموده و نواب مؤیّد الدوله به حكمرانی فارس منصوب و مخلّع شد- اسد اللّه خان امیرآخور به حكومت همدان و خلعت همایون سرافراز گردید- جهانسوز خان به منصب میرآخوری مفتخر گشت- زنی در كرمانشهان با آنكه شوهر نداشته به یك شكم چهار طفل آورده، از پدر اطفال از او سؤال نمودند گفته بود در حمامی كه مردانه بود و بعد زنانه شده رفتهام و در آنجا آبستن شدهام- بالجمله آن چهار طفل هیچیك بیش از چهار ساعت زنده نبودند- نواب احتشام الدوله خانلر میرزا حكمران بروجرد و عربستان و لرستان و بختیاری به خلعت همایون سرافراز و امیرزاده جلال الدین میرزا نایب الحكومه لرستان شد- عزیز خان آجودانباشی را منصب سرداری كل عساكر منصوره عطا فرمودند- موكب همایون اواسط ماه ذیقعده عزیمت چمن سلطانیه فرمود- ناخوشی وبا از همهجا مرتفع شد- میرزا محمّد خان بیگلربیگی شیراز ولد حاجی قوام الملك مرحوم شده میرزا علی خان ولد او را به جای او بیگلربیگی و مخلّع فرمودند، نیز یك ثوب جبّه ترمه به حاجی
ص: 1749
قوام الملك خلعت مرحمت شد- میرزا علی اكبر سرهنگ قورخانه به لقب خانی نایل گردید- خان خیوه كه بر سر مرو آمده بود شكست خورده علاوه در اردوی او ناخوشی وبا افتاده به طرف خیوه كوچیده است- اردوی همایون در چمن سلطانیه و عدّه ملتزمین ركاب اعلی به شصت هفتاد هزار نفر میرسد- روز عید قربان سلام عام با شكوهی تمام منعقد گردید و به جناب صدر اعظم در این سلام اظهار مراحم مخصوصه فرمودند- به عزیز خان سردار كل و آجودانباشی یك رأس اسب خاصّه مرحمت شد- طامسن صاحب شارژ دافر دولت انگلیس روانه اردوی پادشاهی گردید- سنگ مثانه بیرون آوردن به اهتمام و تعلیم دكتر پولاك شایع شد و در یكسال خود او بیست و سه سنگ درآورد كه یكی هلاك شد و باقی به سلامت رستند.
موكب همایون از چمن سلطانیه عزیمت دار الخلافه باهره فرموده روز بیست و هفتم ذیحجه تشریففرمای طهران شد و در تالار تخت مرمر سلام عام انعقاد یافت- حاجب الدوله والد مؤلف كه در این سفر خدمات شایان نموده بود به عطای یك ثوب كلیجه تنپوش مبارك مفتخر گردید- زرگر اسلامبولی آپلیت گرانبهائی كه حسب الامر از جواهر خزانه مباركه ساخته روز عید غدیر در چمن سلطانیه به حضور مبارك برده مورد تحسین شد و اهل خبره آنرا بیست و پنج هزار تومان قیمت كردند- برحسب استدعای نواب حشمت الدوله حكمران آذربایجان پانصد تومان به صنف شعرباف تبریز تخفیف مرحمت شد- حاجی میرزا محمّد خان نایب اوّل وزارت دول خارجه به لقب دبیر مهام خارجه و خلعت همایون سرافراز و از قزوین به آذربایجان رفت- قنبر علی خان كه بیگلربیگی و حاكم شهر تبریز بود احضار و احمد خان نوائی كه دیوانبیگی اردوی همایون بود به جای او مأمور و روانه شد- كلب حسین خان نایب اوّل آجودانباشی به لقب امین نظام ملقّب و به خلعت همایون سرافراز گردید.
اروپا- (اسپانیول)- شخصی قصد قتل ملكه اسپانیا نموده او را مجروح ساخت- كاستن از معارف اسپانیا درگذشت- غربای اسپانیا كه دارای ادیان مختلفه
ص: 1750
هستند به موجب حكم سخت دولت به حسب ظاهر جز به طریقه كاتولیكی نمیتوانند عبادت كنند- وزرای تازه در اسپانیا به صدارت رن كالی برقرار شدند- در جزیره كوبا و مانیل زلزله سخت شد. (آلمان)- اعلیحضرت امپراطور اطریش به ممالكی كه در ایطالیا متصرّف بود سفر نمود- پرنس شوارتزنبرگ صدراعظم اطریش در سنّ پنجاه و دو سالگی به مرگ فجاء درگذشت- نیز اعلیحضرت امپراطور به مجارستان سفر نمود- عهدنامه تجارتی مابین این دولت و دولت عثمانی بسته شد- صد و شصت كرور فلرن مجددا در این سال دولت قرض كرد- نیز اعلیحضرت امپراطور اطریش به برلن سفر كرده با اعلیحضرت پادشاهان پروس و هانور و غیره ملاقات نمودند- هم در این سال در لهستان متعلّق به پروس وبا بروز كرده و از آنجا به مملكت پروس سرایت نمود- پادشاه ایالت باد، شارل لاوپلد فردریك به سنّ شصت و یك سالگی درگذشت و پسر بزرگ او لوی چون كه مبتلا به ناخوشی صرع میباشد به شراكت پسر دویّم پادشاه مرحوم فردریك بر تخت سلطنت جلوس نمود- كرندیوس و واكشتر از نقاشهای معروف آلمان وفات نمود- جمعیت پروس در این سال سی و دو كرور و پنجاه و پنج هزار و یازده نفر میباشد. (انگلیس)- ژنروسل صدر اعظم دولت انگلیس تكلیف كرد كه علاوه بر قشون معمول دولت باید صد و بیست هزار لشكر چریك بهطور ذخیره داشته باشد كه هنگام لزوم به آنها اسلحه و لوازم جنگ بدهند و آنها را به خدمت مأمور كنند- وزرای دسته ویگ استعفا كرده وزرای توری برقرار گردیدند- لرد دربی منصب صدارت یافت- ولنگتن سردار، و وزیر معروف انگلیس در سنّ هشتاد و سه سالگی وفات كرد و عزای عام در مملكت انگلیس به جهت فوت او گرفتند- مجلس پارلمنت بر ضدّ دسته وزرای جدید است، وزرای دسته ویگ مجدّدا منصوب شدند- جنگ انگلیس با ایالت كافر در افریق هنوز به اتمام نرسیده است. دولت انگلیس به بیرمان اعلان جنگ نموده و عساكر از كلكته و مدرس به بیرمان فرستاده و فتوحات در آن مملكت نموده است- به جهت انكشاف معدن طلا هشتاد و هفت هزار نفر از انگلیس در مدّت یكسال به استرالی مهاجرت كردند- كشتیهای جنگی انگلیس كه در این وقت موجود
ص: 1751
میباشد صد و سی و سه فروند است، آنچه در كشتی سازخانه دولتی میسازند بیست و یك فروند است- در این تاریخ در جزایر انگلیس یازده هزار و صد و پنج هزار ذرع یعنی هزار و صد و پنج كیلومتر راهآهن دایر است در ظرف یازده ماه بعد از انكشاف معدن طلا تا این وقت معادل چهل كرور طلا وارد انگلیس شده- تماس مور شاعر معروف ایرلندی در این سال فوت شد. (ایطالیا)- كونت گوور به وزارت مالیه و بعد به وزارت بحریه و آخر الامر به منصب صدارت پادشاه پیمن برقرار شد- در ساردین و بعضی جاهای دیگر شورش نمودند- مجلس شورای مملكتی در رومه منعقد گردید كوه آتشفشان اتنا طغیان نمود. (پرتوغال)- با یك كمپانی معاهده نمودند كه از لیزبن پایتخت مملكت تا سرحدّ اسپانیا خط راهآهنی ممتد نمایند. (بلژیك)- عهدنامه تجارتی پرضرری با فرانسه بست- وزرای تازه به صدارت بروكر نام تعیین شدند- روزنامههای بلژیك را سخت ممانعت نمودند كه نسبت به شخص سلاطین خارجه الفاظ مستهجن و بد ننویسند و این فقره به خواهش دولت فرانسه بود و ابتدا قبول نمیشد ولی آخر موقع قبول یافت.
(دانمارك)- ایالتین اسلشویك و هلستن دارای وزرای مخصوص و پارلمنت مخصوص هستند كه دخلی به وزرا و پالمنت دانمارك ندارند. (روس)- اعلیحضرت امپراطور روس با اعلیحضرت امپراطور اطریش در وین و با اعلیحضرت پادشاه پروس برادر زوجه خود در برلن ملاقات نمودند- پرنس دولوشتان برگ داماد اعلیحضرت امپراطور وفات نمود- در اواخر پائیز در سنت پطرزبورغ وبا بروز كرد- راهآهن دولت روس در این سال سیصد و بیست هزار ذرع است. (عثمانی)- رشید پاشا صدر اعظم عثمانی در ظرف سه ماه عزل و نصب شد- در شامات دزدی و راهزنی بیحدّ است- علی پاشا به جای رشیدپاشا صدراعظم شد- فواد افندی به منصب وزارت خارجه رسید- ابتدای خیال استقراض دولت از خارجه و معادل ده كرور تومان پول ایران و این فقره به واسطه عدم رضایت روس و اطریش و بعضی از اهالی خود عثمانی انجام نمییابد- به ایالت مصر اجازه میدهند كه مستقلا از انگلیس قرض كند- شورش طایفه دروز در شامات و شورش اهالی منتنگرو و هرزگوین كه مالیات
ص: 1752
نمیدهند- مأموریت عمرپاشا با بیست و پنج هزار از قشون به تنبیه اهالی منتنگرو و هرزگوین. (فرانسه)- در بیرقهای فرانسه علامت و تصویر عقاب را كه ناپلیون اوّل اختراع كرده و مدّتی متروك بود برقرار نمودند- مسكوكات به اسم و تصویر پرنس لوی ناپلیون رئیس جمهوری منقوش خواهد بود- ریاست ده ساله لوی ناپلیون را عموما قبول نمودند- مجلس سنا كه عبارت از مجلس اعیان و اشراف و نجبای مملكت باشد برقرار گردید- املاك و اموال لوی فلیب پادشاه سابق فرانسه و اولاد او را حكم به ضبط و فروش نمودند- ریاست مجلس سنا به پرنس ژرم عموی رئیس جمهوری قرار میگیرد- قانون دولتی موسوم به قانون ناپلیون میگردد- روز پانزدهم ماه او كه روز مولود ناپلیون بوده جشن میگیرند- رئیس جمهوری فرانسه به ایالات جنوب بورژلین، بردو، و تور سفر نموده و مردم او را امپراطور خطاب میكنند- امیر عبد القادر والی الجزایر كه در حبس فرانسه بود رئیس جمهور در عبور از شهر امبواز، او را از حبس بیرون آورده [به] بروسا از خاك عثمانی میفرستد- ورود رئیس جمهور به پاریس با كمال شوكت و جلال در عمارت سنت كلو و فرستادن وكلای ملت جمعی را به حضور او، و تمنا كردن كه قبول ریاست جمهور را مادام العمر نماید بالاخره در ماه قوس این سال اغلب اهالی فرانسه جمع شده پرنس لوی ناپلیون رئیس جمهوری را ناپلیون سیّم امپراطور فرانسه خواندند و پرنس ژرم عموی لوی ناپلیون را ولیعهد او قرار دادند- مارشال ژراو، و مارشال اكزمان «1» فوت شدند- كشتیهای جنگی فرانسه در این سال یكصد و هشت فروند بود. (هلاند)- كشتیهای جنگی هلاند در این سال چهل فروند است. (یونان)- اهالی یونان تمكین نمیكنند كه متابعت كشیش بزرگی كه در اسلامبول است نمایند و به واسطه تكلیفی كه دولت به آنها مینماید در بعضی ایالات شورش میشود- در سواحل یونان طوفان سختی شد.
افریقا- بعضی از سیاهان كه در امریكا بودند مهاجرت نموده به لیبریا كه یكی از نقاط افریقا است آمده در این ناحیه یك جمهوری شبیه به جمهوری ینگیدنیا
______________________________
(1). مرآت البلدان: اكزلمان.
ص: 1753
تشكیل دادهاند، ناحیه لیبریا را كه در این سال (هزار و سیصد) متحاوز از هفتصد هزار سكنه اصلی دارد كه سیاهپوستند «2» و شانزده هزار از آن سیاهانی هستند كه از ینگیدنیا مهاجرت نموده به این ساحت آمدهاند- دول اتائونی و انگلیس و بلژیك و پروس و برزیل و فرانسه به یك ایالت جمهوری افریق شناختند.
امریكا- (اتائونی)- اوّل كشتی كه در ظرف نه روز و سه ربع ساعت از نیكور ینگیدنیا به لیورپل بندر انگلیس آمد كشتی موسوم به آرتیك بود و این سفر در ماه دلو اتفاق افتاد- جمهوری اتائونی درصدد فرستادن جمعی از دانشمندان به خاك ژاپن میباشد و غرض از این مسافرت انكشاف مسائل جدیده میباشد زیرا كه بنادر ژاپن تا آن وقت برای هیچیك از ملل باز نبود- از اهالی چین چند هزار نفر به جهت كار كردن در معدن طلای كالیفرنی از مملكت خود به اتائونی میآیند- كلیسنا از معارف اتائونی درگذشت- فرانسه و انگلیس هرقدر خواستند اتائونی را با خود متّحد كنند كه دولت اسپانیا را در نگاهداشتن جزیره كوبا تقویت كنند قبول نكرد- كشتیهای جنگی اتائونی در این سال سی و شش فروند بود.
(ینگیدنیای جنوبی)- ابتدای خیال مردم در حركت بر روی شطّ امازن با كشتیهای بخار در این سال بود- خرید و فروش غلام و كنیز در دولت برزیل به وساطت انگلیس موقوف شد- توضیح آنكه شط امازن از تمام شطهای روی زمین عظیمتر و بزرگتر است حتی از نیل. سرچشمه این شط از جبال آند است بعد از طیّ پنج هزار و چهارصد هزار ذرع مسافت در محاذی خط استوا به محیط اتلانتیك میریزد. در حوالی سرچشمه در جاها كه عرض این شط خیلی كم است سه الی پنج هزار ذرع است امّا نزدیك به دریا عرض این شط دویست و هشتاد و شش هزار ذرع میباشد و عمقش سیصد و بیست و پنج ذرع، زیادی آب این شطّ به حدّیست كه وقتی كه به محیط میریزد به مسافت صد و سی و پنج هزار ذرع در دریا طعم آب به هیچوجه تغییر نكرده شیرین است و مخلوط به آب دریا نمیشود. انكشاف
______________________________
(2). هزار و سیصد، سال تألیف این كتاب است. در مرآت البلدان عین این عبارات آمده امّا به جای هزار و سیصد، هزار و دویست و نود و چهار است كه سال تألیف مرآت البلدان است.
ص: 1754
این شط در سنه هزار و پانصد عیسوی مطابق نهصد و شش هجری شد.
[سنه 1270 هجری- سنه 1853 مسیحی]
آسیا- (ایران)- میرزا محمّد خان سركشیكچی باشی به یك ثوب كلیجه ترمه تنپوش مبارك سرافراز گردید- و این ایّام حكم همایون شرف صدور یافت كه قلعه مضبوطی در مرو ساخته به قدر ضرورت ساخلو قشونی در آنجا گذارده شود.
خلیفه مرو كه عریضهای مشعر بر اظهار عبودیت به دربار معدلتمدار فرستاده بود از جانب سنّی الجوانب خسروانه فرمان همایون مبنی بر شمول مراحم ملوكانه خطاب به معزی الیه صادر و یك ثوب جبّه ترمه به رسم خلعت و سیصد تومان انعام نقد به افتخار او مبذول شد و چون خوارزمیها محصول و زراعت آنها را چرانیده و به واسطه كمی غلّه در صفحات مرو عسرتی حاصل است امر فرمودند هزار خروار غلّه به آنها بدهند كه از این رهگذر آسوده باشند- این اوقات فیمابین دولت روس و عثمانی بنای جنگ است لهذا سردار كل عساكر منصوره مأمور آذربایجان شد كه در آن سرحدات اغتشاش و بینظمی حادث نشود- جناب اتب صاحب، قنسول دولت انگلیس به مرخصی آن دولت چندی به وطن خود رفته بود، این اوقات مجدّدا به دار الخلافه معاودت نمود- هادی خان ولد مرحوم عباسقلی خان میرپنجه را به سرتیپی افواج نیشابور و تربت سرافراز فرموده روانه خراسان شد كه افواج مزبوره را سركشی نماید- علی خان سرهنگ فوج چهارم تبریز به منصب سرتیپی و نایب اوّل آجودانباشی گری سرافراز شد- میرزا زین العابدین سررشتهدار مهاجر و سواره به منصب لشكرنویسی رسید- جبرئیل خان پسر آقا لر خان گرجی نایب دویم آجودانباشی گردید- علیقلی میرزا پسر نواب عماد الدوله به منصب سرتیپی سرافراز و از جانب نواب عماد الدوله به حكومت كلیائی رفت- نظام الملك به رتبه شخص دویمی و نیابت صدارت عظمی و لقب جنابی و تمثال همایون و حمایل آبی و سبز كه مخصوص شخص دویّمی است نایل و به وزارت شاهنشاهزاده معین الدین میرزا نیز منصوب گردید- عبد اللّه خان میرپنجه در ازای خدمات بلوچستان و تسخیر قلعه
ص: 1755
بافتان به نشان میرپنجهگی سرافراز گشت- محمد یوسف خان سرتیپ به پیشكاری میرزا كوچك خان سرهنگ فوج جدید كرمانی از جانب محمّد حسن خان سردار به حكومت یزد رفت- سرپرستی ایل شكّاك ارومی را به حسنعلی خان پیشخدمت خاصّه واگذار فرمودند- اسد اللّه خان حاكم همدان به لقب معتمد الملكی ملقّب گردید- به قدر پانصد ششصد نفر از طایفه ضاله بابیّه در نیریز جمع شده و در كوه نزدیك نیریز سنگرها به جهت خود ساخته بودند. نواب مؤید الدوله حكمران فارس میرزا نعیم لشكرنویس و حاكم نیریز و لطفعلی خان سرتیپ را با فوج شقاقی و غیره و چند عرّاده توپ مأمور دفع آنها نموده بعد از جنگی سخت سنگرهای آنها را مسخّر، و صد نفر از آنها عرضه شمشیر، و باقی را دستگیر كرده قلع ریشه فساد آنها را از آن حدود نمودند- حاجی یوسف خان سرتیپ ایلبیگی مغان شد- عباسقلی خان هشترودی حكومت هشترود یافت- ناخوشی وبا بالمرّه از جمیع بلاد ممالك محروسه مرتفع شد- میرزا ابو القاسم تفرشی به سررشتهداری دفتر استیفا و دویست تومان اضافه مواجب نایل گردید- میرزا محمّد حسین صدر سفیر مخصوص از سفارت سنتپطرزبورغ معاودت كرد- قافله بخارا كه عازم مرو و مشهد مقدّس بود میر احمد خان جمشیدی با هزار نفر سوار اوزبك به جلو آنها رفته و قافله مزبوره در چهارجو ماند. بهادر خان حسن خان سبزواری را با سیصد نفر سوار فرستاده، سواره میر احمد خان را منهزم و برخی را مقتول نمودند، و قافله مزبوره بدون آسیبی به مرو آمد. برحسب استدعای خلیفه مرو و مرویها علاوه بر قشونی كه سابق مأمور مرو شد این اوقات نواب حسام السّلطنه والی خراسان سه فوج سرباز و پانصد نفر سوار و پنج عرّاده توپ و خمپاره با قورخانه روانه مرو نمودند كه آنجا را از تعرّضات ارگنجی محروس دارند- نواب حسام السلطنه به اعطای یك ثوب كلیجه تنپوش مبارك مباهی گردیدند- دو هزار سوار بخارائی و غیره كه در نزدیكی مرو سكنی داشتند و دستاندازی به مال و جان مردم میكردند فرار نمودند- چهارشنبه چهارم ربیع الثانی بندگان اعلیحضرت شاهنشاهی عزّ نصره به جهت امتحان متعلّمین به مدرسه دار الفنون تشریففرما شدند- چون مابین شیر علی خان پسر امیر دوست محمّد خان حاكم كابل و سردار كهندل خان سردار قندهار نقاری
ص: 1756
حاصل شده بود عبد اللّه خان سیستانی را با فرامین و احكام مأمور آن صفحات فرمودند كه آنها را به راه مودّت و اتّحاد دلالت كند- سردار سلطانعلی خان پسر سردار كهندل خان كه به خاكپای مبارك آمده بود او را به لقب مظفّر الدوله ملقّب و مخلّع فرموده به صحابت او خلاع فاخره و انعامات شاهانه برای سردار كهندل خان و رحمدل خان و مهردل خان و سایر خوانین مبذول داشتند- خسرو خان والی حاكم قزوین به عطای یك ثوب كلیجه ترمه تنپوش مبارك سرافراز گردید- میرزا محمّد حسین صدر دیوانخانه ملقّب به عضد الملك گردید- كارمك صاحب حكیمباشی آذربایجان به عطای یك قطعه نشان سرهنگی از درجه اوّل نایل گردید- برجیس صاحب مباشر روزنامه و مترجم دیوان، و میرزا عبد اللّه روزنامهنویس به خلعت همایون سرافراز گردیدند- حاجی بابا پسر مرحوم آقا حسین ملك التجار بادكوبهای به عطای یك قطعه نشان درجه دویم سرهنگی مفتخر گردید- كبیتان زطی صاحبمنصب مهندس از اهل آستریه و مسیو چارنوطا معلم علم معدن كه در خدمت دولت ایران بودند وفات كردند- قاسم خان صاحبجمع به یك قطعه نشان سرهنگی از درجه اوّل، و یك رشته حمایل سفید، و یك ثوب جبّه ترمه كرمانی سرافراز شد- یك ثوب خرقه ترمه بطانه خز، تنپوش مبارك به نواب والا فریدون میرزا فرمانفرما مرحمت فرمودند- امیرزاده عبد الباقی میرزا ولد نواب مؤید الدوله حكمران فارس به خلعت همایون سرافراز شد- عالیجاه ملا اكرم مستوفی هرات چند رأس اسب به رسم پیشكشی از جانب صید محمّد خان حاكم هرات به خاكپای مبارك آورده مورد تفقدات شاهانه گردید- قشون مأمور مرو را جمعیّت كلّی از تراكمه سرخس و خوانین آنها استقبال كرده و منتهای خدمتگذاری را از آنها نموده و دویست نفر سواره سرخس تا مرو همراه اردو رفتند- تركمانان طژنی نیز خدمت نواب حسام السلطنه والی خراسان آمده و نواب معظم همه را مستظهر به مرحمت نمودهاند- شیر خان ناظر به لقب عین الملكی و یك قطعه گل كمر مرصّع مفتخر گردید- جهانسوز خان امیرآخور به یك ثوب كلیجه ترمه بطانه خز، تنپوش مبارك سرافراز شد- آقا محمّد حسن صندوقدار به عطای یك ثوب لباده ترمه بطانه پوست مباهی گردید- آقا مهدی ملك التجّار حسب الامر بعضی روزها مجلسی از اعیان
ص: 1757
تجّار در سرای امیر تشكیل داده در ترقّی امر تجارت مذاكره مینماید- محمّد علی خان بختیاری هفت لنگ كه به دزدی و شرارت معروف و در یكی از قلاع صعبه آنجا متحصّن بود به اهتمام نواب احتشام الدوله حكمران عربستان و لرستان و بختیاری و بروجرد قلع و قمع گردید- قشون مأمور مرو وارد مرو شده مرویها پذیرائی و استقبال از آنها نمودند- نواب مؤید الدوله حكمران فارس به یك قطعه نشان امیرتومانی و حمایل مخصوص این رتبه و یك ثوب جبّه ترمه از جانب سنّی الجوانب مباهی گردید- نواب فریدون میرزا فرمانفرما به حكمرانی خراسان نایل شدند، و میرزا فضل اللّه وزیر نظام را متولیباشی حضرت رضوی سلام اللّه علیه و پیشكار امور خراسان فرمودند- نواب شاهنشاهزاده اعظم امیر قاسم خان را منصب امارت نظام مرحمت فرمودند- نواب نصرت الدوله به نیابت نواب مستطاب ولیعهد دولت علیّه مأمور به حكومت آذربایجان گردیدند- میرزا صادق مستوفی به لقب قایم مقامی و پیشكاری كل امور آذربایجان سرافراز گردید- سالار مهدی خان و ولد ملّوك و سالار لله بلوچستانی نزد محمّد حسن خان سردار حكمران كرمان و یزد آمده تعهّد خدمتگذاری به دولت علیّه مینمایند- شاهزاده مصطفی قلی میرزا حكمران مازندران به یك قطعه نشان سرتیپی از مرتبه اوّل و حمایل آن سرافراز گردید- شالبافی كرمان خیلی ترقّی كرده است- شب سهشنبه بیست و یكم ماه جمادی الثانیه هفت ساعت و هفده دقیقه از شب گذشته آفتاب از برج حوت به حمل تحویل نموده سلام خاص تحویل و سلام عام روز عید نوروز در پیشگاه حضور مهر ظهور اعلیحضرت شاهنشاهی دام ملكه منعقد گردید- بندرعباس كه از بنادر فارس و حكومت آن از جانب اولیای دولت علیّه به عهده شیخ یوسف خان محوّل بود بعد از شیخ یوسف خان شیخ عبد الرّحمن و بعضی از مشایخ دیگر به خیال خودسری افتاده صید ثوینی پسر امام مسقط را به بندر آورده با او عهد و میثاقی كرده و دور بندر خندقی حفر و آذوقه و توپ و قورخانه و جمعیت از امام مسقط و صیدثوینی دریافت نموده بیست و هفت عرّاده توپ بزرگ در بروج و بدنه داشتند سوای توپهائی كه در جهازات متعدده از امام مسقط در روی دریا بود و به سنگر قشون دولت علیّه گلوله میانداختند. نواب مؤیّد الدّوله امیرزاده ابو القاسم خان را با توپخانه
ص: 1758
و فوج گلپایگانی ابوابجمعی نصر اللّه خان و فوج شقاقی لطفعلی خان با مصطفی قلی خان یوزباشی و تفنگچی لاری مأمور به محاصره بندرعباسی نموده ابتدا سنگرها و خانههای شهر را به تصرّف درآوردند، از آن طرف هم صید محمّد خان برادرزاده امام مسقط با چند جهاز و جمعیت، و زیاده از پنجاه عرّاده توپ به امداد آنها آمده تا در روز هشتم ماه جمادی الثانیه قشون ظفرنمون یورش برده به قهر و غلبه شهر را مسخّر كردند و قشونی كه به كمك مشایخ آمده بودند چنان سراسیمه شدند كه اغلب از بیم جان نتوانستند خود را به بغله و جهاز برسانند و به دریا افتاده غرق شدند- همچنین قلعه كهیز كه از قلاع صعبه گرمسیرات كرمانست و به هوای بندرعبّاس اهالی آن نیز دم از خودسری میزدند روز ششم همین ماه به تصرّف رضا قلی خان عرب و امامقلی خان كه با فوج عرب و فوج كرمانی از جانب محمّد حسن خان سردار حاكم یزد و كرمان به گرفتن آن قلعه مأمور بودند درآمد.
جناب صدراعظم به یك قطعه نشان امیرتومانی اعظم و یك رشته حمایل سبز كه اوّل نشان این دولت علیّه و مخصوص شخص اوّل است و تاكنون به هیچیك از وزرای سابق مرحمت نشده و یك رشته شرّابهبند كاغذ مكلّل به الماس و مروارید نایل و به لقب آلتسی (اشرف امجد) سرافراز آمدند- حاجی جابر خان از حكومت محمرّه معزول و حكومت آنجا را به شیخ حاكم كه محصّل مالیات شطّ العرب است مفوّض نمودند- جناب مسیو انچكوف شارژ دافر دولت روس روز شانزدهم رمضان وارد دار الخلافه باهره، و دو روز بعد با اجزای سفارت به حضور همایون مشرف شد- روز عید فطر سلام عام در نیاوران انعقاد یافت- حاجی محمّد تاجر تبریزی كه برحسب امر اولیای دولت علیّه با چند نفر از ارباب صنایع ایران سه سال بود برای اكتساب صنعت بلورسازی و شكرریزی و ریختهگری و آهنگری و چیلانگری به سنتپطرزبورغ رفته بود این اوقات مراجعت كرده همگی مورد تفقّدات امنای دولت ابدآیت شدند و مقرّر شد عجالتا برای دو دستگاه چرخ دستی كاغذسازی كه همراه آوردهاند كارخانه ساخته و چرخ راه بیندازند و به محمود خان (جناب ناصر الملك) مصلحتگذار مقیم سنتپطرزبورغ
ص: 1759
نوشتند كه دو دستگاه دیگر از همان چرخ كاغذسازی از آنجا خریده ارسال نماید و حاج مشار الیه به مازندران رفت كه بنای كارخانه شكرسازی در آنجا بنماید و در این اوان شكر سفید از مازندران آوردند كه بهتر از شكر خوب هندی بود- عبائی در كاشان از ابریشم به عمل آوردند كه مثل عباهای خوب نجف اشرف و كربلای معلّی است و حكم شد از این عباها ببافند- حاجی محمّد شریف خان قاجار به حكومت ارومی، و حیدر قلی خان شادلو به حكومت اردبیل و اسد اللّه خان قاجار به حكومت قراجهداغ و یحیی خان ایلخانی به حكومت مراغه نایل گردیدند- وزارت وظایف و اوقاف را تفویض به میرزا محمّد حسین عضد الملك فرمودند- متعلّمین دار الفنون از نتیجه علوم خود كتب مفیده علمیه تألیف میكنند- صید محمّد خان ظهیر الدوله حاكم هرات چند رأس اسب به عنوان پیشكش به اتفاق سردار صالح خان به دربار همایون فرستاد- امیر دوست محمّد خان حكمران كابل نیز جعفر قلی خان كابلی را چون با عریضه به دربار معدلتمدار فرستاده بود بعد از شمول مراحم كامله و انعامات شامله در حق جعفر قلی خان و همراهان او، او را مرخّص و یك ثوب جبّه ترمه پولكدوز شمسه مرصّع و یك رأس اسب عربی ممتاز از اصطبل خاصّه به انضمام زین و یراق تمام طلا برای امیر دوست محمّد خان و دو ثوب جبّه ترمه زنجیرهدار برای پسران امیر معزی الیه محمد افضل خان كه در سمت تركستانست و غلام حیدر خان به صحابت او انفاذ فرمودند- نواب احتشام الدوله حكمران عربستان و لرستان و بروجرد و بختیاری را به عطای نشان تمثال بیمثال همایون مفتخر فرمودند- این اوقات سالار مهدی خان با عریضه از جانب خوانین بلوچ نزد محمّد حسن خان سردار حاكم یزد و كرمان آمده از جانب آنها اظهار انقیاد نمود، ولی از قرار مذكور امیر علم خان حاكم دزّك جمّازهسواری نزد ابراهیم خان ضابط و مستحفظ بمپور فرستاده اظهار نموده كه آزاد خان خارانی جمعیتی جمع كرده به سر دزّك بیاید ابراهیم خان نیز خوانین بلوچ را به بمپور خواسته كه در صورت صدق مستعد دفاع باشند- بعضی قنوات عرض راه خراسان را جناب صدراعظم امر به تنقیه نمودند- محمّد حسن خان پسر سردار علی خان سیستانی و شاه پسند خان و میر كمال خان این اوقات از سیستان به دربار همایون آمده علی قدر مرتبتهم مورد
ص: 1760
الطاف ملوكانه شدند- بعضی خوانین و اشخاصی كه در قلعه كهیز فارس و قلاع بلوچستان خدمت كرده بودند این اوقات خلعت و نشان در حق ایشان علی قدر مراتبهم مرحمت شد- این اوقات حسب الامر اسلحهخانه مخصوصی برای اسلحه ممتازه و آلات حربیّه سلطنتی بنا كرده و تمام اسلحه سلاطین ماضیه و این عهد همایون را كه همه ممتاز و مزیّن به طلا و مرصّع به جواهر و از كارهای اساتید قدیمه و جدیده بود در آنجا به نظم و ترتیب گذاشتند- و همچنین كتابخانه مخصوصی برای كتب سلطنتی و قطعات خطوط اساتید به وضع بسیار خوش بنا كردند- مبالغی تخفیف مالیاتی به ارامنه ساكن جلفا و بلوك فریدن اصفهان مرحمت فرمودند- و هم این اوقات از طایفه تركمانیه پانصد نفر سواره به عزم تاختوتاز به قریه افریزه كه یكی از قرای سرحدی قوشخانه است آمده اهالی قلعه آنها را دفع داده پس از یأس تركمانان از غلبه بر آبادی به سوزانیدن و چرانیدن محصولات پرداختند. یزدان ویردی خان برادر سام خان ایلخانی مخبر شده قدرت اللّه آقا و غیره و سواره و شمخالچی و غیره را جمعآوری كرده به دفع آنها روانه شد، از آن طرف هم تركمانان تدبیری اندیشیده قریب سه هزار سوار با بیل و كلنگ و نردبان بر سر قلعه خیرآباد كه از قلاع سرحدی قوشخانه است آمده كه آنجا را تصرّف كنند سواره و شمخالچی دولتی جلو آنها را گرفته و با آنكه جمعیت قشون ظفرنمون زیاده از چهارصد نفر نبود آن سه هزار نفر تركمان را منهزم و متفرّق نمودند نظر به این حسن خدمت یزدان ویردی خان یك ثوب جبّه ترمه و یك قطعه نشان از مرتبه اوّل سرهنگی با حمایل آن برای معزی الیه انفاذ و مرحمت شد- میرزا حسن خان برادر مرحوم میرزا تقی خان به نیابت حكومت عراق منصوب گردید- حبیب اللّه خان پسر خسرو خان كرمانی كه رؤسای اشرار بلوچ را به دار الخلافه آورده بود به عطای یك طاقه شال ترمه و یك ثوب قبای زری مفتخر گردید- یك دسته از تراكمه اتكنشین در بعضی از حدود خراسان بنای قلعه ساختن گذارده بودند. محمّد رحیم خان نایب الحكومه بجنورد مستحضر شده بر سر آنها رفته آنها را متفرّق ساخته و قلعه كه ساخته بودند به كلّی خالی ماند- جناب احمد وفق افندی ایلچی كبیر دولت عثمانی از دربار همایون رخصت انصراف حاصل و به یك قطعه
ص: 1761
نشان تمثال همایون مكلّل به الماس با حمایل آبی از طرف همایون شهریاری نایل شده حیدر افندی مستشار خود را در غیاب خود به مصلحتگذاری برقرار نمود- راه كتل بالای افجه كه معبر و راه مازندران ولی بسیار سخت و صعب المسلك بود به حكم جناب صدراعظم به خوبی ساختند- در اوایل ماه ذیقعده باد بسیار شدید و طوفانی تیره در صفحات گرمسیرات فارس اتفاق افتاده تقریبا صد هزار نخل از نخلستانهای قیر و كازرین و لارستان را از ریشه كنده است- فتح كلات و دفع جعفر آقای كلاتی كه چندی بود در ظاهر منقاد ولی در باطن مخالف دولت قویبنیاد بود به امر و اهتمام نواب فرمانفرما حكمران خراسان و میرزا فضل اللّه وزیرنظام، و به پاداش این خدمت خلاع فاخره برای نواب فرمانفرما و وزیرنظام مرحمت و ارسال شد- دوشنبه دهم ذیحجّه كه روز عید قربان بود در داودیّه جناب صدر اعظم سلام عام در حضور همایون شاهنشاهی منعقد گردید- سنگ مرمری در كمال صفا و زینت با خطوط خوش به جهت مزار مزیّت آثار خاقان خلدآشیان (فتحعلی شاه) نوّر اللّه مضجعه تمام كرده با تشریفات كامل به صحابت میرزا اسد اللّه روانه قم داشتند- اسمعیل خان ولد مرحوم بشیر الدّوله چاپارچی باشی دربار و مخلّع گردیده مواجب و جیره مرحوم بشیر الدوله نیز در حق او برقرار و مواجب خود اسمعیل خان به سایر اولاد بشیر الدوله مرحمت شد- روز عید غدیر سلام عام نیز در داودیّه منعقد و عموم چاكران بار حضور معدلت ظهور شاهانه یافتند- خلیفه طاطاوس كه بزرگ ملّت ارامنه جلفاست به دربار همایون آمده عرض كرد بعضی از حكّام و عمّال ولایات نسبت به ارامنه چنانكه باید به رسم عدل و اعتدال حركت نمیكنند لهذا فرامین و احكام مؤكّده به حكّام ولایات صادر شد كه نسبت به جمیع ملل كه رعایای دولت علیّهاند رعایت كمال عدل را بنمایند و خلیفه مزبور را مخلّع و امیدوار اجازه انصراف دادند. (چین)- شورشیان از جنوب به سمت شمال حركت كردند شهر نانكن را گرفتند و رأس رئیس یاغیان تینته كه خود را از طایفه مغول و از اولاد قبلای قاآن میداند و سلطنت چین را حق خودش فرض مینماید- كانتن شهر دیگر را میگیرد، شهر آموی را ضبط میكند تا حوالی پكن میراند.
ص: 1762
اروپا- (توضیح: قبل از اقدام به نگارش اخبار اظهار میدارد كه بعد از این هرجا ذكری از مسئله شرقیه شد مقصود جنگ دولت روس و دولت عثمانی است كه در سنه هزار و دویست و هفتاد شروع شد و عهدنامهای كه در صلح منعقد شده و قراری كه دول متحابه عثمانی در حفظ حدود و ثغور و عدم مداخله دول دیگر به كار داخله عثمانی دادهاند و شروطی كه دولت عثمانی نموده است كه نسبت به رعایای خودش كلّیّتا علی الخصوص به عیسویان تبعه خود چه قسم رفتار كند و بعضی مسائل و مطالب دیگر كه باز راجع به دولت عثمانی است اینها را مسئله شرقیّه مینامند و از اینجا كه بنای نگارش اخبار ممالك بر ترتیب حروف تهجّی است كه در اسم آن ممالك رعایت میشود و بنابر اینكه این مسئله تعلّق كامل به عثمانی دارد به جای حرف عین نگاشته میشود.). (اسپانیول)- فوت دن زكرتس از فصحا و علما كه در این وقت سمت سفارت كبری را در پاریس داشت- نارواوئز كه جلای وطن یافته بود اجازه مراجعت یافت- افتتاح راهآهن از ارانژواز به تانبلك. (آلمان)- فوت ژنرال رادوویدس- اهالی شهر میلان ایطالیا كه جزو اطریش است به تحریك مازینی بنای یاغیگری میگذارند- یكی از اهل مجارستان خیال قتل امپراطور را میكند- به مهاجرین پیمن كه در میلان بودند از طرف دولت اطریش كمال سختی میرسد- ویكتر امانول پادشاه ساردین و پیمن از این فقره به دول فرنگ شكایت میكند- قطع مراوده و دوستی مابین اطریش و سویس- تاج سلطنت مجارستان و فرقه سناتتین كه یكی از ائمه عیسویانست یاغیهای مجار در سه سال قبل از این سرقت نموده پنهان كرده بودند مكشوف میگردد و به دست دولت اطریش میافتد- در مملكت ساكس عروسی پرنس البر ولیعهد آن دولت- تفصیل قصد قتل امپراطور اطریش از این قرار است و این تفصیلی است كه از روی روزنامه معروف گازتدوین در بیستم فوریه هزار و هشتصد و پنجاه و سه مسیحی نوشته شده است.
اعلیحضرت امپراطور و آجودانش كنتادنل بالای دیوار شهر وین خم شده پائین میان خندق را تماشا میكردند كه یك دسته قشون در میان خندق مشغول
ص: 1763
مشق بود. بعد از تماشای مشق امپراطور بالای همان دیوار دور قلعه مشغول گردش شد. شخصی از اهل مجار علی الغفله بیرون آمده با كارد ضربتی به پشت گردن امپراطور اطریش زد. امپراطور شمشیر خود را كشید كه به قاتل زند. كنت ادنل آجودان، خود را بر روی ضارب انداخته كارد را از دست او گرفته بر زمینش افكند. جمعی رعیت كه از آنجا میگذشتند آجودان مزبور را كمك نموده قاتل را گرفتند. امپراطور به دست خودش دهنه زخم را نگاهداشته بود كه خون زیاد از او نرود. عمارت ارشیدوك آلبر، كه در آن حوالی بود امپراطور خود را به آنجا رسانید.
بعد از آنكه قدری آرام گرفت به كالسكه نشسته به قصر سلطنتی رفت و بعد از دو سه روز كلیّتا بهبودی یافت. اسم ضارب لبنی بوده- دولت اطریش یك دسته قشون به سرحد عثمانی مأمور میكند كه حمایت منتنگرو و هرزگوینها را بنماید در حالتی كه عمر پاشا با منتنگرو و هرزگوین در جنگ است. (انگلیس)- كنت كرالاندن به وزارت خارجه برقرار شد- امتداد خط تلگرافی از مملكت انگلیس به هلاند و بلژیك از زیر دریا- افتتاح اكسپوزیسیون بزرگی در دوبلن- طائفه كافر كه در سمت افریقا با دولت انگلیس در جنگ بودند طالب صلح شدند- كشتی جنگی بخاری كه صد و سی توپ در آن بود به اسم دوك دلنگتن موسوم شد- جنگ با بیرمان در كمال تشدّد و گرمی است- افتتاح راهآهن هندوستان در بمبئی- فوت گكبورن كه از طرف دولت انگلیس مأمور به بردن ناپلیون به جزیره سنتهلن بود، و پتی فاتح سند. (ایطالیا)- سفر برادر پادشاه دوكدژن به پاریس و لندن- جزئی شورشی در تورن پایتخت و در آاست. (بلژیك)- دوك دبرابان كه الحال لاؤپلد دویّم است به سن بلوغ عرفی كه هیجده سال باشد رسیده با پدر خود پادشاه بلژیك سفری به برلن و وین و ساكس نمود- آرشی دوشس ماری دختر یكی از شاهزادههای بزرگ مجارستان را به حباله نكاح آورد- پادشاه بلژیك و پسر و عروسش به انگلیس سفر كردند. (پرتوغال)- دناماری ملكه پرتوغال در وضع حمل اولاد هشتم میمیرد- پسر بزرگ ملكه دنپدر پنجم كه شانزده سال دارد به جای مادر پادشاه میگردد. (دانمارك)- به واسطه نداشتن اولاد ذكور پادشاه دانمارك ولایتعهد را به برادرزاده خود كرتین
ص: 1764
میدهد. (روس)- ضبط املاك و بیوتات لهستانیها كه بر ضدّ دولت هستند- افتتاح راهآهن از سنتپطرزبورغ الی ورشو- بسط مملكت و فتوحات در تركستان- فتح خیوه و فرار خان خیوه به بخارا- فوت اتنژر نویسنده معروف (سود و نروج)- وبای شدید در نروج علی الخصوص در كریس تبانیا، پایتخت آن مملكت.
(سویس)- جمهوری سویس مضایقه در قبول تكلیف بعضی دول مینماید كه روزنامهنویسان آن مملكت را مانع شوند نسبت به سایر ملل و سلاطین خارجه بد ننویسند روزنامه را آزاد میدانند- از برای هنگام لزوم بیست و هشت هزار قشون حاضر میكند. (عثمانی)- ابتدای مسئله شرقیه- دولت روس در ایالت سربستان محرك كشتیهای اسلاواست بر ضد پرنس آلكساندر والی آن مملكت- استعفای پرنس شیكا، والی افلاق بغدان به واسطه بودن عساكر روس در آن مملكت- اهالی قراداغ عثمانی در شورشاند بر ضد دولت- دولت اطریش حمایت از آنها میكند- سفیری مخصوصا از وین به اسلامبول به جهت تكلیف بعضی مطالب كه راجع به قراداغ است میرود- دولت عثمانی قبول این تكالیف را مینماید- دولت روس طالب آزادی و رفاهیت تمام عیسویان تبعه دولت عثمانی است- پرنس منچیكف وزیر بحریه روس مأمور به اسلامبول و حامل نوشته سختی است برای سلطان عثمانی، دولت انگلیس و فرانسه به محض اطلاع از این نوشته سخت دولت روس كه تهدید به جنگ است سفاین جنگی خود را به خلیج بزیكا كه از آنجا به اسلامبول سی و شش ساعت مسافت بیشتر نیست روانه میدارند- پرنس كرشاكف سردار روس از رودخانه پروت كه سرحد روس و عثمانی است تجاوز كرده تابستان این سال وارد خاك افلاق بغدان میشود- و در وین پایتخت اطریش مجلس مشاوره دول كه عبارت از كنفرانس باشد تشكیل مییابد- سفرای كبار پروس و اطریش و فرانسه و انگلیس در مسئله شرقیه گفتگو مینمایند- لایحهای بهطور یادداشت از این مجلس نوشته میشود- تكالیفی كه در این لایحه ضبط بود دولت روس قبول میكند امّا دولت عثمانی رد مینماید- كشتیهای جنگی فرانسه و انگلیس كه جنگ میانه عثمانی و روس را قریب به یقین دیدند در پائیز ورود به اسلامبول میكنند- قشون عثمانی به سرداری عمر یاشا از دانوب
ص: 1765
عبور كرده در حوالی اولتنپزا، و توركائی با قشون روس مقابلی كرده آنها را شكست میدهد، و در همان وقت شروع مخاصمه در اناتولیا میشود- در بندر سینپ یك قسمت عمده كشتیهای جنگی عثمانی را روسها شكسته غرق میسازند- رعایت عیسویها كه تبعه عثمانی بودند و روس طالب بود، و فی الواقع میخواست آنها را به این اسم در تحت حمایت خود درآورد- در این قسمت مملكت فرنگستان عثمانی كه سی كرور جمعیت شمرده میشدند بیست و دو كرور آنها عیسوی و باقی مسلمان یا ملل دیگراند- پرنس منچیكف وزیر بحریّه روس قبل از ورود به اسلامبول در سوستاپل بیست و هفت كشتی جنگی روس را سان دید- و مسئله عمدهای كه اسباب نقار شد و اعلان جنگ از طرفین كردند این بود كه دولت عثمانی مصرّ بر این بود كه قشون روس از افلاق بغدان خارج شوند و دولت روس این فقره را نمیخواست- قشون عثمانی در سمت اناتولیا چند شكست خوردند- در سمت ازمیر طایفه ینّی قاطرچی بنای دزدی و غارت گذاشتند- عباس پاشا والی مصر بر ضدّ روس و خدمتگذار عثمانی است و غدغن بلیغ نمود كه حبوبات از مصر به خارج نبرند. دول فرنگ بطلان این حكم را از عثمانی خواستند كه به محض تكلیف به عباس پاشا قبول نمود. (فرانسه)- مزاوجت اعلیحضرت امپراطور ناپلیون با اژنی صبیّه یكی از سرداران و بزرگان اسپانیا- به واسطه بدی حاصل این سال از اطراف به حكم اعلیحضرت ناپلیون غلّه زیادی به مملكت فرانسه آوردند- سدّی كه در شربورك هفتاد سال بود بنا كرده بودند تمام شد- در اسئانینول كالدنی به تصرّف فرانسه آمد- فتوحات ژنرال بسكه و ژنرال ماكماهون در الجزایر. (هلاند)- بنادر جزایر ملوك كه از متصرّفات هلاند است به تجارت جمیع دولت باز میشود. (یونان)- زلزله سخت در شهر تب میشود.
امریكا- (اتائونی)- رئیس تازه جمهوری ژنرال پیرس درصدد وسعت مملكت و آبادی است- نقار جمهوری اتائونی با دولت اطریش به جهت حبس یك نفر از تبعه اتائونی- اكسپوزیسیون عمومی در نیورك. (مكزیك)- اریستا رئیس
ص: 1766
جمهوری اضطرارا استعفا نموده از مكزیك خارج میشود- سانتاآنّا به جای او منصوب و قوانین جدیده ایجاد میكند و قشون را منظّم میسازد و تمنّای این را از ملّت دارد كه مادام العمر رئیس بوده ولیعهدش كه باید بعد از فوتش به جای او باشد خود معیّن كند.