گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
توضیحی درباره اسامی خاص‌





اشاره

اسامی خاص هم مانند اشخاص رنك محلی دارند و در هرمحل بترتیبی خاص تلفظ میشوند. نام كوروش و كرزوس و داریوش در پارس و لیدی و یونان بیك نحو تلفظ نمیشد و هریك با مختصر تغییر در نواحی مختلف باشكال مختلف تلفظ میشده است.
در ترجمه این كتاب مترجم كوشش كرده است در حدود امكان اسامی خاص را كه بعادت یونانیان غالبا با دو حرف «اس»)os( با ضم الف یا «اس»)es( با كسر الف خاتمه مییابد آنطور كه امروز در اصطلاح جاری مصطلح است بكار برد تا تطبیق اسامی اشخاص با اطلاعات كنونی خوانندگان آسان باشد و خواننده از مطالعه تاریخ هردوت و عدم تشخیص اسامی خاصی كه در آن نام برده شده دچار اشكال نشود. كرزوس را هردوت كرزوس)Kroesus( مینامند و كورش را كیروس)Kyros( میخواند. علت اینكه این اسامی خاص را بآن صورت كه امروز مصطلح است در آورده‌ایم نه تنها برطرف كردن مشكل خوانندگان است، بلكه پیروی از همان منطقی است كه هردوت را در زمان خود ناگزیر به مداخله‌ای در جهت عكس آن كرده است. در زمان هردوت خوانندگان كتاب او غالبا یونانی بوده‌اند و برای خوش‌آیند خوانندگان یونانی است كه هردوت اسامی خاص خارجی را با مختصر تغییر «یونانی» كرده. ممكن است ایراد شود كه درین صورت حق این بود این اسامی را عینا بهمان ترتیبی كه در آن زمان تلفظ میشده است نقل كنیم. ولی جواب این ایراد آنست كه درینصورت نیز مشكل اولی باقی بود، بدین معنی كه چون خوانندگان امروز با اسامی مصطلح روز مأنوس‌ترند چنانچه اسامی غیر مأنوس آن زمان عینا بدون توضیح اضافی در تمام موارد نقل شود قطعا مطالعه كتاب نه‌تنها برای آنان لذت‌بخش نخواهد بود بلكه بیشتر به عملی شاق و خسته‌كننده شباهت خواهد داشت و نتیجه موردنظر حاصل نخواهد شد.
اكنون برای مثال چند نمونه از اسامی خاص كه در متن هردوت بصورت یونانی
ص: 31
بكار رفته با نمونه‌ای از همان اسامی آنطور كه امروز در اصطلاح تاریخ بكار میرود نقل میكنیم:

1- اسامی خدایان و قهرمانان باستان‌

اسامی خدایان و قهرمانان یونان بهمان ترتیب كه در زبان یونانی در زمان هردوت تلفظ میشده نقل شده، و از انتقال آن به اصطلاحات لاتن كه امروز مستعمل است خود داری شده است، زیرا اسامی یونانی این خدایان بهمان اندازه به گوش آشنا و مأنوس است و لزومی برای انتقال آن احساس نمیشود.
نام یونانی نام لاتن
آفرودیت)Aphrodite( ونوس)Venus(
آرتمیس)Artemis( مارس)Mars(
آسكلپیوس)Asklepios( اسكولاپ)Esculape(
آتنا)Athena( مینرو)Minerve(
پوزئیدون)Poseidon( نپتون)Neptune(
دمتر)Dmeter( سرس)Ceres(
دیونیزوس)Dionysos( باكوس)Bacchus(
زوس)Zeus( ژوپیتر)Jupiter(
كور)Kore( پروزرپین)Proserpine(
لوتو)Leto( لاتون)Latone(
هادس)Hades( پلوتون)Pluton(
هفستوس)Hephaistos( وولكن)Vulcain(
هرا)Hera( ژونون)Junon(
هراكلس)Heracles( هركول)Hercule(
هرمس)Hermes( مركور)Mercure(
هستیا)Hestia( وستا)Veste(

2- اسامی اشخاص‌

در مورد اسامی اشخاص برعكس اسامی خدایان، سعی مترجم آن بوده است كه اسامی لاتن را كه امروز به گوش مأنوس‌تر است جانشین اسامی یونانی كند.
اینك نمونه‌ای ازین اسامی آنطور كه هردوت در كتاب خود بكار برده و آنطور كه امروز مصطلح است:
ص: 32
نام یونانی نام لاتن
آستیاژس)Astyages( آستیاژ)Astyage(
دارئیوس)Dareios( داریوس)Darius( یا داریوش
دئیوكس)Deiokes( دیوسس)Dejoces( )چون اصطلاح یونانی این اسم مصطلح‌تر بود عینا بهمان ترتیب در متن نقل شده است.)
سیاگزارس)Cyaxares( سیاگزار)Cyaxare(
گامبیزس)Kambyses( كامبیز)Cambyse(
كاندولس)Candaules( كاندول)Candaule(
كیروس)Kyros( سیروس)Cyrus( یا كوروش
كروزوس)Kroesos( كرزوس)Cresus(
برای آنكه خوانندگان بتوانند اصطلاح یونانی و لاتن هریك از اسامی خاص را بآسانی بیابند كافی است هرجا با اسامی یونانی روبرو هستند و قصد دارند آنرا به اصطلاح لاتن منتقل كنند بترتیب زیر رفتار نمایند:
1- آخرین سیلاب اسامی یونانی كه با حروف)es( ختم میشود حذف شود و بجای آن جزم یا)e( گنگ گذارده شود. مثال:
سیاگزارس)Cyaxares( - سیاگزار)Cyaxare(
میتراداتس)Mitradates( - میترادات)Mitradate(
هیستاسپس)Hytaspes( - هیستاسپ)Hystaspe(
2- آخرین سیلاب اسامی یونانی كه با دو حرف)os( ختم میشود حذف شود و بجای آن)e( گنگ یا)us( اضافه شود. مثال:
هارپاگوس)Harpagos( - هارپاگ)Harpage(
مردونیوس)Mardonios( - مردونیوس)Mardonius(
دارئیوس)Dareios( - داریوس)Darius(
3- حرف)K( در اسامی یونانی به س)C( یا (ك) ملایم مبدل شود مثال:
میكرینوس)Mykerinos( - میسرینوس)Mycerinos(
كیپ سلوس)Kypselos( - سیپ سلوس)Cypselos(
كاساندانه)Kassandane( - كاساندان)Cassandane(
4- در مورد بعضی از اسامی زنان صدای آخر آن حذف شود. مثال:
كاساندانه)Kassandane( - كاساندان)Cassadane(
فدیمه)Phedyme( - فدیم)Phedyme(
اروپه)Europe( - اوروپ)Europe(
5- نسبت به اسامی جغرافیائی كه ترتیب انتقال آنها قاعده‌ای ندارد، به یادداشت‌های ذیل صفحات متن كتاب مراجعه شود.
ص: 33

توضیح درباره واحد مقیاس‌هائی كه هردوت در كتاب خود بكار برده‌

الف- واحد مقیاس طول‌

واحد مقیاس طولی كه هردوت مكرر بآن اشاره میكند «ستاد» است. «ستاد» «1» یكی از واحدهای طول در شهر آتن و برابر با 177 متر و 6 سانتیمتر بوده است. در یونان باستان ترتیب صحیحی برای تعیین اوزان و مقادیر و مقیاس‌ها نبود و در هرشهر و ناحیه اوزان و مقادیری خاص مرسوم بود. ولی اوزان و مقادیری كه در شهر آتن معمول بود بطور كلی مورد قبول دیگر شهرها و نواحی یونان باستان نیز بود و بهمین جهت است كه هردوت در كتاب خود غالبا به اوزان و مقادیری كه در این شهر معمول بوده است اشاره میكند.
تقسیمات «ستاد» از جزء بكل چنین است:
1- پا- هر پا برابر 296 میلیمتر.
2- آرنج- هر آرنج برابر یك پا و نیم یا 444 میلیمتر.
3- توآز «2»- یا ارژی «3» برابر شش پا یا یك متر و 776 میلیمتر.
4- پلتر «4»- برابر صد پا یا 29 متر و 6 میلیمتر.
5- هر پا بنوبه خود به تقسیمات جزئی‌تری تقسیم میشد كه «انگشت» نام داشت. هر انگشت برابر یك شانزدهم پا یعنی تقریبا مساوی 18 میلیمتر بود. بنابر- این وقتی هردوت میگوید طول قامت فلان زن سه انگشت از چهار آرنج كمتر بود.
معلوم میشود آن زن یك متر و 72 سانتیمتر طول داشته است.
6- «سكن» «5» واحد اندازه‌ایست كه هردوت در كتاب دوم خود نسبت به سنجش
______________________________
(1)-Stade
(2)-Toise
(3)-)Orgye
(4)-Plethre
(5)-Skene
ص: 34
فواصل در مصر بكار برده و برابر بود با 60 ستاد یعنی ده كیلومتر و 656 متر.
7- پارازانژ «1»- واحد اندازه پارسی برابر با سی ستاد یعنی 5 كیلومتر و 328 متر.
طرز انتقال این واحدها به سیستم متریك تا اندازه‌ای تقریبی است. بعضی از مورخان كه ستاد رومی را 185 متر حساب میكنند از روی این محاسبه پارازانژ پارسی را كمی بیش از یك كیلومتر و نیم میدانند. از طرف دیگر هردوت نیز در تعیین اندازه «سكن» دچار اشتباه شده است، چه بطوریكه سیس «2» از قول پلین «3» نقل میكند هر سكن مصری از سی الی چهل ستاد تجاوز نمیكرده و هرگز آنطور كه هردوت مدعی است هر سكن شصت ستاد نبوده است «4».

ب- واحد مقیاس حجم‌

1- كوتیل «5»- برای اندازه‌گیری مایعات و اشیاء جامد هردو بكار میرفت و برابر بوده با یك دسی لیتر و 27 سانتی‌لیتر.
2- آمفور «6»- فقط برای مایعات بكار میرفت و برابر بود با 19 لیتر و یك دسی- لیتر و 44 سانتی‌لیتر (از روی این حساب جام زرینی كه كرزوس به معبد دلف اهدا كرده بود و بگفته هردوت ششصد آمفور گنجایش داشت جمعا 116 هكتولیتر و 64 لیتر بواحد امروز گنجایش داشته است). (هردوت كتاب اول بند 51).
3- شنیس «7»- واحد مقیاس اجسام جامد و برابر بود با یك لیتر و یك دسی لیتر و هشت دهم سانتی‌لیتر.
4- مدیمن «8»- واحد مقیاس اجسام جامد و برابر بود با 51 لیتر و یك دسی لیتر و 84 سانتی‌لیتر. (از این قرار، مقدار 110340 مدیمن كندم كه بقول هردوت برای
______________________________
(1)-Parsange
(2)-Sayce
(3)-Plyne
(4)The Ancient Empires of the East ,p .128
(5)-Cotyle
(6)-Amphore
(7)-Chenice
(8)Medimne
ص: 35
تأمین آذوقه روزانه سپاه خشایارشا لازم بود بحساب امروز برابر است با 57200 هكتولیتر و 25 لیتر) (هردوت- كتاب هفتم- بند 187).

ج- واحد مقیاس وزن و پول‌

واحد مقیاس وزن در یونان باستان تالان «1» و مین «2» بود، ولی ارزش مقداری این دو واحد در سراسر یونان یكسان نبود. در آتن تالان بعنوان واحد مقیاس وزن در معاملات بكار میرفت و برابر بود با 39، 36 كیلو گرم. ولی همین واحد وزن در مورد اندازه‌گیری مقدار فلزی كه معرف ارزش مسكوك بود فقط با 92، 25 كیلوگرم برابر بود. هرتالان به شصت مین تقسیم میشد.
اصطلاح تالان و مین برای محاسبه مسكوك شهر آتن نیز بكار میرفت. مثلا در قرن پنج قبل از میلاد یك تالان نقره در آتن برابر بود با 90 ر 5560 فرانك طلا و یك مین برابر بود با 68، 92 فرانك. هرتالان طلا برابر بود با ده تالان نقره یعنی 55600 فرانك طلا. بدیهی است تالان و مین واحد حساب پول بودند و سكه‌ای كه با آنها برابر باشد هرگز در جریان نبوده است. مسكوك اصلی آن زمان در آتن دو دسته بود.
1- مسكوك نقره كه درهم یا دراخم «3» نام داشت و برابر بود با 93 ر 0 فرانك طلا.
سكه نقره دیگری بنام اوبول «4» وجود داشت كه برابر بود با 15، 0 فرانك طلا.
2- مسكوك طلا كه ستاتر «5» نام داشت و در آتن با 54، 18 فرانك طلا برابر بود.
مسكوك پارس‌ها عبارت بود از دریك «6» با تصویری از داریوش كه ارزش تقریبی آن برابر ارزش ستاتر آتن بود. در سیزیك «7» نیز مسكوك دیگری بنام ستاتر رایج بود كه با 25 درهم آتن تطبیق میكرد.
______________________________
(1)-Talent
(2)-Mioe
(3)-Drachme
(4)-Obple
(5)-Statere
(6)-Darique
(7)-Cyzique
ص: 36

تعیین چهار جهت اصلی‌

هردوت برای تعیین چهار جهات اصلی اصطلاحاتی بكار برده كه خاص تاریخ او است و بهمین جهت مترجم سعی كرده است برای حفظ نمونه‌ای از انشای مؤلف لااقل در بعضی از موارد از نقل آن به اصطلاحات امروز خودداری كند. هردوت چهار جهت اصلی را از روی جهت بادها و لحظاتی از روز كه حركت خورشید مشهود است تعیین میكند. بادبوره «1» نشانه سمت شمال است، بادنوتوس «2» نشانه جنوب، باداوروس «3» نشانه مشرق و باد زفیر «4» نشانه مغرب.
در بعضی موارد نادر هردوت اصطلاحاتی نظیر «مشرق» و «مغرب» و «جنوب» كه امروز هم متداول است بكار برده.
______________________________
(1)-Boree
(2)-Notos تاریخ هردوت ج‌2 36 تعیین چهار جهت اصلی ..... ص : 36
(3)-Euros
(4)-Zephyre
ص: 37

توضیح خارج از متن درباره كتاب دوم هردوت‌

كتاب دوم هردوت كه مؤلف آنرا بنام الهه و مظهر موسیقی اوترپ)Eutherpe( نام داده اختصاص داشته است به شرح حال كمبوجیه پادشاه پارس و لشگركشی‌های او به كشورهای مجاور و تسخیر مصر و زدوخوردهای بزرگی كه بین پارس‌ها و دیگر اقوام آسیائی درگرفت و همچنین برخورد و تماس یونانیان اروپا با یونانیان ساكن آسیا.
وقتی خواننده كتاب اول هردوت را با مطالعه صحنه معروف مرگ كوروش بپایان میرساند و در آغاز كتاب دوم با این عبارت روبرو میشود «همینكه كوروش درگذشت كمبوجیه جانشین او شد ...» تصور میكند كه مورخ كهن دنباله مطلبی را كه در كتاب اول عنوان كرده از مرگ كوروش ببعد در كتاب دوم شرح میدهد و سراسر این كتاب به شرح احوال سلاطین بعد از این پادشاه اختصاص دارد. ولی همینكه به مطالعه خود ادامه میدهد با كمال تعجب مشاهده میكند كه چنین نیست و جز چند سطر اول آن كه شامل بند اول از كتاب دوم میباشد تا بند 182 در سراسر كتاب مطلبی درباره پارس‌ها در آن نمی‌یابد. هردوت این مورخ كهن كه قسمت مهمی از دنیای معاصر خود را از نزدیك دیده و مشاهده كرده بود، همینكه ضمن شرح سرگذشت كوروش و كمبوجیه به واقعه فتح مصر بدست پادشاه پارس میرسد بعادت معمول كه از هرفرصتی برای ارائه معلومات و اطلاعات خود استفاده میكند عبارت معترضه طویلی خارج از موضوع آغاز میكند كه از ابتدای بند دوم تا پایان كتاب ادامه مییابد.
در این عبارت معترضه كه تا بند 182 از كتاب دوم ادامه مییابد هردوت قبل از شرح تسخیر مصر بدست كمبوجیه جزئیاتی درباره تاریخ و اخلاق و عادات و رسوم مصریان نقل میكند كه خود در محل شاهد قسمتی از آن بوده است. علت اینكه مؤلف قسمت مهمی از كتاب تاریخ خود را به شرح احوال مصر اختصاص داده همانطور كه خود در بند 35 بآن اشاره كرده آنست كه كشور مصر در آن زمان از حاصلخیز-
ص: 38
ترین و بدترین نواحی دنیا محسوب میشده است. شگفتی‌ها و دیدنی‌های این كشور مدتها چشمان كنجكاو یونیان را خیره كرده بود و مدتها قبل از هردوت كسانی كه به مصر سفر كرده‌اند مشاهدات خود را بصورت افسانه‌های بدیع با توصیف بدایع طبیعی كه در این كشور دیده بودند تركیب و حتی كنجكاوی خوانندگان یونانی خود را تحریك كرده بودند. هردوت برای ادامه كار این دسته از نویسندگان قدیم و تكمیل و اصلاح اطلاعات آنان و شاید افتتاح بحث و جدل با آنان خود به مصر سفر كرده بود و چون بسیاری از شگفتی‌ها را شخصا بچشم از نزدیك دیده بود دریغش آمده بود كه خوانندگان سرگذشت پادشاهان هخامنشی را ضمن شرح چگونگی فتح مصر از آن مطلع نكرده باشد.
هنگامی كه هردوت به سیاحت و گردش در دلتای نیل و سواحل این رود مشغول بود و اطلاعات و اخباری كه در خلال كتاب دوم خود از این كشور نقل میكند جمع‌آوری میكرده است، چون یونانیان بتازگی به مصر لشگر كشیده بودند در یونان سخن از مصر همه‌جا بر سر زبانها بود و همه‌جا از این كشور بدایع و شگفت و اهرام كهن‌سال و عظیم آن گفتگو درمیان بود شاید بهمین جهت است كه هردوت مناسب تشخیص داده كه قسمت مهمی از نه جلد كتاب تاریخ خود را بشرح احوال این سرزمین بدیع اختصاص دهد و همچنانكه در كتاب اول خود مكرر ضمن گریز از مطلب اصلی بشرح احوال اقوام و مللی پرداخته است كه بمناسبتی از آنها نام برده شده، در این مقام نیز كه گفتگو از فتح مصر بدست شاهنشاه هخامنشی درمیان بوده است لااقل خوانندگان خود را از چگونگی احوال این كشور مطلع كرده است. از این لحاظ مطالبی كه مورخ درباره مصر در كتاب دوم خود نقل میكند با مطالبی كه در كتاب اول، ضمن شرح فتوحات كوروش، از اقوام و ملل مجاور نقل میكند چندان تفاوتی ندارد و هردو قسمت، مطلبی خارج از موضوع میباشند با این تفاوت كه در مورد مصر بعلت اهمیت این كشور و نقشی كه در تاریخ قدیم بعهده داشته است مورخ باستان اهمیت بیشتری برای آن قائل شده و شرح بیشتری بآن اختصاص داده است.