گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد چهارم
2- اسامی اشخاص‌





اشاره

در مورد اسامی اشخاص برعكس اسامی خدایان، سعی مترجم آن بوده است كه اسامی لاتن را كه امروز بگوش مأنوس‌تر است جانشین اسامی یونانی كند.
ص: 31
اینك نمونه‌ای ازین اسامی آنطور كه هردوت در كتاب خود بكار برده و آنطور كه امروز در اصطلاح لاتن مصطلح است:

نام یونانی نام لاتن‌

آستیاژس)Astyages( آستیاگ)Astyage(
دارئیوس)Dareios( داریوس)Darius(
دئیوكس)Deiokes( دیوسس)Dejoces(
سیاگزارس)Cyaxares( سیاگزار)Cyaxare(
كامبیزس)Kambyses( كامبیز)Cambyse(
كاندولس)Candaules( كاندول)Candaule(
كیروس)Kyros( سیروس)Cyrus(
كروزوس)Kroesos( كرزوس)Cresus(
برای آنكه بتوان اصطلاح یونانی و لاتن هریك از اسامی خاص را بآسانی یافت كافی است كه هرجا با اسامی یونانی روبرو میشویم و قصد داریم آنرا باصطلاح لاتن منتقل كنیم بترتیب زیر رفتار نمائیم:
1- آخرین حجای اسامی یونانی كه با حروف)es( ختم میشود حذف و بجای آن جزم یا)e( گنگ گذارده شود. مثال:
سیاكزارس)Cyaxares( سیا كزار)Cyaxare(
میتراداتس)Mitradates( میترادات)Mitradate(
هیستاسپس)Hytaspes( هیستاسپ ()Hystaspe
2- آخرین حجای اسامی یونانی كه با دو حرف)os( ختم میشود حذف و بجای آن)e( گنگ یا)us( اضافه شود. مثال:
هارپاكوس)Harpagos( هارپاك)Harpage(
مردونیوس)Mardonios( مردونیوس)Mardonius(
دارئیوس)Dareios( داریوس)Darius(
3- حرف)k( در اسامی یونانی به س)C( یا (ك) ملایم مبدل شود مثال:
میكرینوس)Mykerinos( میسرینوس)Mycerinos(
كیپ‌سلوس)Kypselos( سیپ سلوس)Cypselos(
كاساندانه)Kassandane( كاساندان)Cassandane(
ص: 32
4- در مورد بعضی از اسامی اناث صدای آخر آن حذف شود. مثال:
كاساندانه)Kassandane( كاساندان‌Cassadane( (
فدیمه)Phedyme( فدیم)Phedyme(
اروپه)Purope( اروپ)Europe(
5- نسبت به اسامی جغرافیائی كه ترتیب انتقال آنها قاعده‌ای ندارد، به یادداشت های ذیل صفحات متن كتاب مراجعه شود.
ص: 33

توضیحی درباره واحد مقیاس‌هائی كه هردوت در كتاب خود بكار برده‌

الف- واحد مقیاس طول‌

واحد مقیاس طولی كه هردوت مكرر بآن اشاره میكند «ستاد» است. «ستاد» «1» یكی از واحدهای طول در شهر آتن و برابر با 177 متر و 6 سانتیمتر بوده است. در یونان باستان ترتیب صحیحی برای تعیین اوزان و مقادیر و مقیاس‌ها نبود و در هر شهر و ناحیه اوزان و مقادیری خاص مرسوم بود. ولی اوزان و مقادیری كه در شهر آتن معمول بود بطور كلی مورد قبول دیگر شهرها و نواحی یونان باستان نیز بود و بهمین جهت است كه هردوت در كتاب خود غالبا باوزان و مقادیری كه در آن شهر معمول بوده است اشاره میكند.
تقسیمات «ستاد» از جزء بكل چنین است.
1- پا- هر پا برابر 296 میلیمتر.
2- آرنج- هر آرنج برابر یك پا و نیم یا 444 میلیمتر.
3- توآز «2»- یا ارژی «3» برابر شش پا یا یك متر و 776 میلیمتر.
4- پلتر «4»- برابر صد پا یا 29 متر و 6 میلیمتر.
5- هر پا بنوبه خود به اجزاء كوچكتری تقسیم میشد كه هر جزء آن «انگشت» نام داشت هر انگشت برابر یك شانزدهم پا یعنی تقریبا مساوی 18 میلیمتر بود. بنابراین وقتی هردوت میگوید طول قامت فلان شخص سه انگشت از چهار آرنج كمتر بود باید دانست كه آن شخص یك متر و 72 سانتیمتر طول داشته است.
______________________________
(1)-Stade
(2)-Toise
(3)-Orgye
(4)-Plethre
ص: 34
6- «سكن» «1» واحد اندازه‌ایست كه هردوت در كتاب دوم خود برای سنجش فواصل در مصر بكار برده و برابر بود با 60 ستاد یعنی ده كیلومتر و 656 متر.
7- پارازانژ «2»- واحد اندازه پارسی برابر با سی ستاد یعنی 5 كیلومتر و 328 متر.
انتقال این واحدها به سیستم متری تا اندازه‌ای تقریبی است. بعضی از مورخان كه ستاد رومی را 185 متر حساب میكنند از روی این محاسبه پارازانژ پارسی را كمی بیش از یك كیلومتر و نیم میدانند. از طرف دیگر هردوت نیز در تعیین اندازه «سكن» دچار اشتباه شده است، چه بطوریكه سیس «3» از قول پلین «4» نقل میكند هر سكن مصری از سی الی چهل ستاد تجاوز نمیكرده و هرگز آنطور كه هردوت مدعی است هر سكن شصت ستاد نبوده است.

ب- واحد مقیاس حجم‌

1- كوتیل «5»- برای اندازه‌گیری مایعات و اشیاء جامد هر دو بكار میرفته و برابر بوده با یك دسی لیتر و 27 سانتی‌لیتر.
2- آمفور «6» فقط برای مایعات بكار میرفته و برابر بوده با 19 لیتر و یك دسی لیتر و 44 سانتی‌لیتر (از روی این حساب جام زرینی كه كرزوس بمعبد دلف اهدا كرده بود و بگفته هردوت ششصد آمفور گنجایش داشته جمعا 116 هكتولیتر و 64 لیتر بواحد امروز گنجایش داشته است). (هردوت كتاب- اول بند 51).
______________________________
(1)-Skene
(2)-Parasange
(3)-Sayce
(4)-Plyne
(5)-Cotyle
(6)-Amphore
ص: 35
3- شنیس یا كنیس «1»- واحد مقیاس برای جامدات و برابر بود با یك لیتر و یك دسی لیتر و هشت دهم سانتی لیتر.
4- مدیمن «2»- واحد مقیاس اجسام جامد و برابر بود با 51 لیتر و یك دسی لیتر و 84 سانتی لیتر (از این قرار، مقدار 110340 مدیمن گندم كه بقول هردوت برای تأمین آذوقه روزانه سپاه خشایار لازم بود بحساب امروز برابر بود با 57200 هكتو لیتر و 25 لیتر) (هردوت- كتاب هفتم- بند 187).

ج- واحد مقیاس وزن و پول‌

واحد مقیاس وزن در یونان باستان تالان «3» و مین «4» بود، ولی ارزش مقداری این دو واحد در سراسر یونان یكسان نبود. در آتن تالان بعنوان واحد مقیاس وزن در معاملات بكار میرفت و برابر بود با 39، 36 كیلوگرم. ولی همین واحد وزن در اندازه- گیری مقدار فلزی كه معرف ارزش مسكوك بود فقط با 92، 25 كیلوگرم برابر بود.
هر تالان بشصت مین تقسیم میشد.
اصطلاح تالان و مین برای محاسبه مسكوك شهر آتن نیز بكار میرفت. مثلا در قرن پنج قبل از میلاد یك تالان نقره در آتن برابر بود با 90 ر 5560 فرانك طلا و یك مین برابر بود با 68، 92 فرانك. هر تالان طلا برابر بود با ده تالان نقره یعنی 55600 فرانك طلا. بدیهی است تالان و مین واحد حساب پول بودند و سكه‌ای كه با آنها برابر باشد هرگز در جریان نبوده است. مسكوك اصلی آن زمان در آتن دو دسته بود:
1- مسكوك نقره كه درهم یا دراخم «5» نام داشت و برابر بود با 93 ر 0 فرانك طلا.
______________________________
(1)-Chenice
(2)-Medimne
(3)-Talent
(4)-Mine
(5)-Drachme
ص: 36
سكه نقره دیگری بنام اوبول «1» وجود داشت كه برابر بود با 15 ر 0 فرانك طلا.
2- مسكوكی از طلا كه ستاتر «2» نام داشت و در آتن با 54 ر 18 فرانك طلا برابر بود.
مسكوك پارس‌ها عبارت بود از دریك «3» با تصویری از داریوش كه ارزش تقریبی آن برابر ارزش ستاتر آتن بود. در سیزیك «4» نیز مسكوك دیگری بنام ستاتر رایج بود كه با 25 درهم آتن تطبیق میكرد.

تعیین چهار جهت اصلی‌

هردوت برای تعیین چهار جهات اصلی اصطلاحاتی بكار برده كه خاص تاریخ او است و بهمین جهت مترجم سعی كرده است برای حفظ نمونه‌ای از انشای مؤلف لااقل در بعضی از موارد از نقل آن باصطلاحات امروزی خودداری كند. هردوت چهار جهت اصلی را از روی جهت بادها و لحظاتی از روز كه حركت خورشید مشهود است تعیین میكند:
باد بوره «5» نشانه سمت شمال است، باد نوتوس «6» نشانه جنوب، باد اوروس «7» نشانه مشرق و باد زفیر «8» نشانه مغرب.
در بعضی از موارد نادر نیز هردوت اصطلاحاتی نظیر «مشرق» و «مغرب» و «جنوب» كه امروز هم متداول است بكار برده.
______________________________
(1)-Obole
(2)-Statere
(3)-Darique
(4)-Cyzique
(5)-Boree
(6)-Notos
(7)-Euros
(8)-Zephyre
ص: 37

یادداشت خارج از متن درباره قسمت اول از كتاب چهارم هردوت‌

اشاره

قسمت اول از كتاب چهارم هردوت مربوط است بشرح حوادث و جنگها و لشكركشی‌های داریوش و سرداران او بكشور سكاها و سواحل دریای سیاه و تراكیه و مقدونیه. در صفحات نخستین این قسمت چگونگی لشكركشی داریوش بكشور سكاها و در صفحات بعد لشكركشی آریاند «1» به بركه «2» و در آخرین قسمت آن فعالیتهای نظامی و سیاسی مگابیز و اوتان سرداران بزرك زمان داریوش در سواحل بغازها در آسیای صغیر و جزایر مجاور آن و تراكیه و مقدونیه بتفصیل بیان شده است.
از آنجا كه تسخیر سواحل دریای سیاه و كشور سكاها مقدمه لشكركشی پادشاه بزرك هخامنشی بسرزمین یونان بوده است، هردوت شرح این حوادث را بعنوان مقدمه شرح جنگها و منازعات دو كشور بزرك شرق و غرب دنیای كهن لازم دانسته و قسمت اول از كتاب چهارم خود را بدان اختصاص داده است.
در اینكه تسخیر شهرهای سواحل بغازهای آسیای صغیر و جزایر مجاور آن و فعالیت‌های سیاسی و نظامی پارس‌ها در دو ایالت بزرك تراكیه و مقدونیه در حقیقت مقدمه آغاز نزاع دو تمدن بزرك دنیای كهن محسوب میشود تردیدی نمیتوان داشت لیكن لشكركشی داریوش را بكشور سكاها نمیتوان آنطور كه محتملا هردوت تصور كرده است بیقین مقدمه نزاع دو كشور باستانی شمرد.
امروز بسیاری از مورخان عقیده دارند كه لشكركشی داریوش بكشور سكاها بمنظور تهیه مقدمات جنك با كشور یونان انجام گرفته و قصد داریوش آن
______________________________
(1)-Ariandes
(2)-Barke
ص: 38
بوده است كه قبل از شروع ستیز با یونانیان این قوم مهاجم را مرعوب نماید تا ضمن عملیات جنگی در یونان از پشت باو حمله نكنند و یا در غیاب او سرحدات شمالی امپراتوری را مورد تجاوز قرار ندهند.
در اینكه لشكركشی داریوش بكشور سكاها با توجه كامل این امپراطور با تدبیر بحوادث احتمالی آینده و نقشه‌هائی كه در سر میپرورانده است بوده تردیدی نمیتوان داشت و از این لحاظ ذكر این مطلب در مقدمه حوادث مربوط بجنگهای ایران و یونان بی‌مناسبت بنظر نمیرسد.
لیكن تفصیلی كه هردوت بشرح این وقایع داده و دقتی كه در بیان جزئیات حوادث بكار برده و همچنین بزرك جلوه دادن دامنه توسعه این عملیات در سرزمین سكاها پاره‌ای از مورخین را معتقد كرده است كه مورخ در بیان این قسمت از تاریخ خود نظری دیگر داشته. این دسته از مورخین معتقدند كه مرعوب كردن این قوم مهاجم مستلزم ادامه لشكركشی بدورترین نقاط داخلی سرزمین ناشناس و تحمل مخاطراتی كه هردوت بتفصیل در قسمت اول از كتاب چهارم خود شرح داده نبوده و شاید عوامل دیگری پادشاه هخامنشی را باین لشكركشی بی‌نتیجه تشویق نموده است.
مطالب برخی از بندهای جلد سوم و چهارم كتاب هردوت مؤید این نظر میباشد.
مثلا هردوت در بند یك از كتاب چهارم بصراحت و در بند 119 از همین كتاب بكنایه گفته است كه داریوش بدان جهت بسرزمین سكاها لشكر كشید كه از غارت‌ها و مهاجمات این قوم مزاحم در آسیا و بخصوص صدمات و خساراتی كه در زمان هوخشتر سومین پادشاه ماد بر این سرزمین وارد كردند انتقام گیرد. بعلاوه در بند 134 از كتاب سوم نیز كه موقعیت مناسبی برای بیان حقیقت فكر پنهان داریوش پیش آمده است مطلبی در این مورد ملاحظه نمیشود:
در موقعی كه زوجه پادشاه بتحریك حكیم یونانی او را بجنك با یونانیان تشویق و از لشكركشی بسرزمین سكاها منع میكند پادشاه در جواب زوجه خود مطلبی كه دال بر وجود این فكر پنهان در مخیله او باشد اظهار نمیكند و اگر قصد او از لشكركشی
ص: 39
بسرزمین سكاها در واقع تهیه مقدمات لشكركشی بیونان بوده است جای آن بود كه در همان موقع كه زوجه او با التهاب شروع جنك با یونانیان را تقاضا میكرد پادشاه برای تسكین او یادآوری میكرد كه عملیاتی كه برای سركوبی سكاها شروع شده است در حقیقت بمنظور تهیه مقدمات تسخیر سرزمین یونان است و سركوبی این قوم مهاجم مقدمه ضروری این لشكركشی بزرك میباشد.
با این حال بسیاری از مورخین جدید عقیده دارند كه شرح حوادث سرزمین سكاها بلافاصله پیش از بیان وقایع مربوط بایران و یونان دلیل آنست كه مؤلف این حوادث را مقدمه لشكركشی پادشاه هخامنشی بیونان دانسته و عقیده دارد كه اگر داریوش بسرزمین سكاها لشكر كشید و تلفات زیادی بین این قوم مهاجم متحمل شد لااقل در موقع هجوم بیونان خیالش از هر حیث آسوده بود و اطمینان داشت كه سكاها هرگز مزاحم او نخواهند شد.
ولی بسیاری از مورخین دیگر عقیده دارند كه ذكر این وقایع در مقدمه حوادث مربوط به لشكركشی داریوش به یونان بر سبیل تصادف بوده و مؤلف ضمن شرح حوادث و وقایعی كه به تشكیل تدریجی امپراتوری بزرك داریوش و تسخیر یونان منتهی گردید بیقصد خاص از این وقایع نیز یاد كرده است.
دلیلی كه این دسته از مؤلفین در تأیید نظر خود اقامه میكنند مطالبی است كه مؤلف درباره لشكركشی به بركه نقل كرده است:
اگر در حوادث سرزمین سكاها فقط پای عنصر غیر یونانی در میان بوده است در این مورد تردیدی نیست كه لشكركشی بر ضد كسانی بوده است كه با یونانیان از یك نژاد بوده و تاریخ و گذشته مشترك داشته‌اند. و با این حال مؤلف ضمن شرح این حوادث از ذكر اینكه این لشكركشی بقصد تهیه مقدمات جنگهای ایران و یونان بوده است خودداری كرده و موجبات واقعی آن را شرح داده است.
بطوریكه هردوت نقل میكند یكی از حكام ایرانی مصر بنام آریاند شخصا بتقاضای كسی كه فرزندش بدست اهالی بركه كشته شده بود باین سرزمین لشكر كشید و پادشاه هخامنشی اوامری در این مورد صادر نكرده بود.
ص: 40
برخی از مورخین پا را فراتر گذارده و عقیده دارند كه اگر مؤلف حوادث مربوط بلشكركشی بسرزمین سكاها و مجازات اهالی بركه را قبل از شرح حوادث یونان و ایران بیان كرده است این امر دلیل آن نیست كه اصولا این وقایع بترتیب رویداد نقل شده باشد و چه بسیار محتمل است كه این دو واقعه كه در آغاز جلد چهارم از تاریخ هردوت ظاهرا بعنوان مقدمه حوادث یونان نقل گردیده در حقیقت بعد از لشكركشی پادشاه هخامنشی بیونان اتفاق افتاده باشد و اگر مؤلف آنرا قبل از بیان حوادث یونان نقل كرده صرفا بآن جهت بوده است كه حوادث مشابه و یكنواخت را بترتیب اهمیت در جهت عكس بیان كرده است تا ذهن خواننده برای توجه به مسائل یونان آمادگی بیشتری یابد.
این بود خلاصه‌ای از نظریاتی كه درباره مطالب كتاب چهارم هردوت (لشكركشی داریوش بسرزمین سكاها و تراكیه و مقدونیه) عنوان گردیده است.
حال باید دید كه تهیه و برداشت مطالب این فصل چگونه بعمل آمده و آنچه هردوت در این باره نقل كرده است متكی بكدامیك از انواع اسناد و مداركی است كه عادة مؤلف در مجلدات قبلی بدان استناد نموده و یا مورد استفاده قرار داده است. هردوت در كتاب چهارم خود از سه حادثه بزرك یاد كرده و در اینجا نیز بترتیبی كه این حوادث نقل شده‌اند از لحاظ طرز تهیه مطلب و منابع مورد بحث قرار داده میشوند.
ص: 41