گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد پنجم
اشغال سارد و حریق آن انقیاد یونی بدست پارس‌ها





تص: 85
98- آریستاگوراس از آن نیروی بحری سبقت گرفت و با كشتی به ملط بازگشت. وی نقشه‌ای طرح كرده بود كه اگرچه یونی‌ها بهره‌ای از آن نمیبردند اما قادر بود داریوش شاه را متأثر سازد و این همان چیزی بود كه او در جستجوی آن بود. وی رسولی به قریجیه بنزد مردمان پئونی «1» فرستاد. اینان بدست مگابیزبعنف از سواحل ستریمون «2» بیرون شده بودند و مهاجرنشین جداگانه‌ای در یكی از سرزمین‌های یكی از مناطق فریجیه تشكیل داده بودند. همینكه آن مرد بنزد پئونی‌ها رسید با آنان چنین آغاز سخن كرد: «ای مردمان پئونی! من بنمایندگی از طرف آریستاگوراس فرمانروای ملط باین مكان آمده‌ام تا در صورتیكه حاضر بقبول سخنان من باشید راه نجاتی بشما نشان دهم. هم‌اكنون سراسر یونی برضد پادشاه بزرگ شوریده و اكنون بر شما است كه صحیح و سالم به موطن خود بازگردید. شما ترتیب رفتن تا ساحل را بدهید، بقیه كارها را ما بعهده خواهیم گرفت.» پئونی‌ها از این سخن استقبال كردند، زنان و فرزندان خود را برداشتند و مخفیانه به ساحل دریا رفتند. اما با این‌حال، چند تن از آنان كه دچار ترس شده بودند در همان محل ماندند. وقتی پئونی‌ها به ساحل دریا رسیدند آنانرا به كیو «3» منتقل كردند. اما در همان موقع كه آنان در آن جزیره پیاده میشدند دسته نیرومندی از سوار نظام پارس كه بتعاقب آنان مشغول بود بدنبال آنان (به محل سوار شدن آنان به كشتی) رسید. و چون پارس‌ها نتوانستند آنها را بچنگ آورند برای آنها در كیو پیغام فرستادند كه باید مراجعت كنند. اما پئونی‌ها
______________________________
(1)- پئونی)Peonic( قسمت شمالی مقدونیه قدیم كه بنام پئون)Peon( موسس اولیه آن و سردسته مهاجرین پلازژی كه در آن سرزمین سكونت كردند پئونی خوانده شد.
(2)- ستریمون)Strymon( از رودهای مقدونیه قدیم كه امروز قره‌سو نام دارد.
(3)- كیو)Chio( یا سیو)Scio( از جزایر مجمع الجزایر یونان در دریای اژه در ساحل غربی آسیای صغیر و در نزدیكی جزیره لوبوس)Lesbos(
تص: 86
بگفته آنها توجهی نكردند. اهالی كیو آنان را به لوبوس «1» منتقل كردند و اهالی لوبوس نیز آنانرا به دوریسك «2» فرستادند و از آنجا از راه زمین بسوی پئونی رهسپار شدند.
99- وقتی بیست كشتی بهمراه پنج كشتی دیگر كه هریك سه ردیف پاروزن داشتند و ارتری‌ها «3» فرستاده بودند از راه رسیدند و دیگر متحدین نیز جمع شدند آریستاگوراس به لشكركشی به سارد دست زد. ارتری‌ها آن پنج كشتی را نه برای منت‌گذاری بر اهالی آتن بلكه برای حق‌شناسی نسبت به اهالی ملط فرستاده بودند. (زیرا در گذشته اهالی ملط در جنگ ارتری بر ضد كالسی بكمك ارتری‌ها شتافته بودند در حالیكه در همان جنگ ساموسی‌ها دوش‌بدوش اهالی كالسی با ارتری‌ها و اهالی ملط جنگیده بودند). آریستاگوراس خود فرماندهی این سپاه را بعهده نگرفت. وی خود در ملط بماند و فرماندهی ملطی‌ها را به برادر خود كاروپینوس «4» و شخص دیگری بنام هرموفانت «5» سپرد.
100- وقتی یونی‌ها بكمك نیروی دریائی به افز «6» رسیدند، كشتی‌ها را در كورسوس «7» واقع در سرزمین افز گذاردند و خود با تعداد زیادی سپاهی راه داخل خشكی را
______________________________
(1)- لوبوس)Lesbos( از جزایر مجمع الجزایر یونان در دریای اژه كه پایتخت آن میتی‌لن)Mytelene( یكی از بنادر معروف و با رونق دنیای باستان بود.
(2)- دوریسك)Dorisque( در ساحل تراكیه در مغرب رود ابر)Hebre( )هردوت- جلد هفتم- بند 59)
(3)- ارتری)Erctrie( از شهرهای قدیم جزیره اوبه)Eubee( واقع در سواحل شرقی یونان كه در شورش شهرهای یونانی‌نشین آسیا در زمان داریوش نقش مهمی بعهده داشت و تعدادی كشتی و تجهیزات برای شورشیان ارسال كرد و بهمین جهت بمجازات این كمك بدست سربازان داریوش فتح شد.
(4)-Charopinos
(5)-Hermophante
(6)- افز)Ephese( از مهاجرنشین‌های معروف یونان در ساحل آسیای صغیر و در نزدیكی ازمیر در كنار دریای اژه
(7)-Koressos
تص: 87
در پیش گرفتند. آنان كه تعدادی از اهالی افز را بعنوان راهنما با خود برده بودند در مسیر رود كایستر «1» پیش رفتند، از تمولوس «2» گذشتند و مقابل سارد رسیدند و آن شهر را بی‌مقاومت تسخیر كردند. آنان بر تمام شهر باستثنای قلعه آن مسلط شدند.
دفاع قلعه شهر را آرتافرن خود با نیروی قابل ملاحظه‌ای بعهده گرفته بود.
101- پس از آنكه آنان بر شهر مسلط شدند به لیلی كه نقل میكنم نتوانستند آنرا غارت كنند: اكثر خانه‌های سارد از نی ساخته شده بود. حتی سقف خانه‌هائی كه از خشت ساخته شده بود از نی بود. یكی از سربازان خانه‌ای را آتش زد. طولی نكشید كه تدریجا حریق سراسر شهر را ویران كرد. در حالیكه شهر در آتش میسوخت لیدیها و پارس‌هائی كه در شهر بودند گرفتار شد زیرا آتش باطراف شهر سرایت كرده بود و خروج از شهر امكان‌پذیر نبود. پس آنان بسوی میدان مركزی شهر و سواحل پاكتول «3» شتافتند. این رود كه از تمولوس براده‌های طلا با خود همراه میآورد از میدان مركزی شهر میگذرد و به هرموس «4» میریزد و هرموس نیز بدریا منتهی میشود. بدین‌ترتیب لیدیها و پارس‌هائی كه در ساحل پاكتول و در میدان مركزی شهر اجتماع كرده بودند ناگزیر بدفاع از خود پرداختند. وقتی یونی‌ها مشاهده كردند كه تعدادی از دشمنان مقاومت میكنند و تعدادی كثیرتر بآنان حمله میكنند
______________________________
(1)- كایستر)Caystre( یا كایستروس)Caystrus( نام رودیست در آسیای صغیر كه آب آن بدریای اژه میریزد و امروز قره‌سو نام دارد.
(2)- تمولوس)Tmolos( یا تمولوس)Tmolus( از كوهای لیدی باستان در آسیای صغیر كه امروز بزداق نام دارد.
(3)- پاكتول)Pactole( یا پاكتولوس)Pactolus( نام قدیمی یكی از شعب رود هرموس در آسیای صغیر كه امروز قزل ایرماق نام دارد. این رود كه از كوههای تمولوس)Tmolos( سرچشمه میگرفت بحكایت افسانه‌های باستان پیوسته مقداری رسوب طلا با خود همراه میآورد و از اینجهت شهرتی خاص در دنیای باستان داشت.
(4)- هرموس)Hermos( رود معروفی كه در مركز آسیای صغیر جاری است و مدتها سرحد شرقی امپراتوری لیدی و حد فاصل این امپراتوری و شاهنشاهی هخامنشی بوده است. این رود امروز قزل ایرماق نام دارد.
تص: 88
ترس آنانرا فراگرفت و جنگ‌كنان بسوی كوه تمولوس عقب نشستند و از آنجا در تاریكی شب بسوی كشتیهای خود رفتند.
102- بدین‌ترتیب شهر سارد سوخت و با آن شهر معبد یكی از الهه‌ها بنام كی‌ببا «1» نیز طعمه حریق شد. این حریق بعدها بهانه‌ای بدست پارس‌ها داد تا معابد یونانی را بعنوان انتقام آتش زنند. در آن موقع پارس‌های منطقه‌ای كه در آنسوی هالیس قرار داشت و از این لشكركشی باخبر شده بودند اجتماع كردند و بكمك لیدیها شتافتند. این تصادف موجب شد كه آنان در سارد با یونی‌ها روبرو نشوند، اما چون بدنبال آنان رفته بودند در افز با آنان روبرو شدند. یونی‌ها خود را برای جنگ آماده كردند، اما این جنگ برای آنها با شكستی بزرگ پایان یافت و تعداد كثیری از آنها بدست پارس‌ها كشته شدند. از جمله شخصیت‌های برجسته‌ای كه كشته شدند او آلكیدس «2» فرمانده قوای ارتری‌ها بود كه افتخاراتی در مسابقه‌ها بدست آورده بود و سیمونید «3» از اهل سئوس «4» سرود باشكوهی برای او سروده است. كسانی كه از این نبرد جان سالم بدر بردند در شهرها پراكنده شدند.
103- چنین بود وضع این نبرد. بعد از آن، آتنیان یونی‌ها را بكلی بحال خود گذاردند و با وجود اصرار و ابرام فرستادگان آریستاگوراس از كمك بآنها خودداری كردند.
با اینكه یونی‌ها از پشتیبانی آتن محروم شده بودند، با این‌حال خود را برای جنگ با پادشاه بزرگ آماده میكردند. از طرفی رفتاری كه آنان در قبال داریوش در پیش گرفته بودند آنانرا به جنگ وادار میكرد. آنان تعدادی كشتی به سواحل هلسپون
______________________________
(1)-Kybeba
(2)-Eualkidcs
(3)- سیمونید)Simonide( شاعر یونانی قرن هفتم قبل از میلاد كه امروز قسمت كوچكی از اشعار او در دست است.
(4)- سئوس)Ceos( از جزایر مجمع الجزایر سیكلاد واقع در دریای اژه كه در عهد عتیق بصورت یكی از مهاجرنشین‌های یونانی درآمده بود. این جزیره امروز زه‌آ)Zca( نامیده میشود.
تص: 89
فرستادند و بیزانس و تمام شهرهای این منطقه را مطیع خود كردند. حتی پا را از محیط هلسپون فراتر گذاردند و تقریبا تمام اهالی كاری و حتی اهالی شهر كون «1» را نیز به متحدین خود افزودند. اهالی شهر كون در گذشته حاضر نشده بودند همرزم آنان شوند، اما پس از حریق سارد بآنان ملحق شدند.
104- سراسر جزیره قبرس باستثنای آماتونت «2» بصورت جنبشی طبیعی باین اتحادیه ملحق شد. علت آن بود كه قبرسی‌ها نیز بر ضد مادها «3» شوریده بودند. در قبرس مردی بود بنام اونسیلوس «4» كه برادر كوچك گورگوس «5» پادشاه سالامین قبرس و فرزند كرسیس «6» فرزند سیروسوس «7» فرزند اولتون «8» بود.
این شخص مكرر برادر خود گورگوس را به قیام بر ضد پادشاه بزرگ تشویق كرده بود و وقتی از شورش یونی‌ها مطلع شد با اصرار بیشتری تقاضای خود را تكرار كرد. اما چون نتوانست گورگوس را در این امر مصمم كند مترصد فرصت بماند و در یكی از روزها كه گورگوس از شهر خارج شده بود بكمك طرفداران خود دروازه‌های سالامین را بروی او بست و از بازگشت او به شهر جلوگیری كرد.
گورگوس كه از شهر خود رانده شده بود بنزد مادها پناهنده شد. اونسیلوس بر
______________________________
(1)- كون)Caune( یا كونوس)Caunus( از شهرهای آسیای صغیر در عهد عتیق واقع در مقابل جزیره رود)Rhodes( .
(2)- آماتونت)Amathunte( یا آماتوس)Amathus( از شهرهای قبرس قدیم واقع در ساحل جنوبی این جزیره كه بدست مهاجرنشین‌های فینیقی تأسیس شده بود.
(3)- تردیدی نیست كه منظور مؤلف از «مادها» در این مورد پارس‌ها است.
(4)-Onesilos
(5)-Gorgos
(6)-Chersis
(7)-Siromos
(8)-Evelthon
تص: 90
سالامین ملط شد و شورش را به سراسر جزیره قبرس باستثنای آماتونت توسعه داد.
چون آماتونت حاضر بقبول این امر نشد اونسیلوس آنرا محاصره كرد.
105- بدین‌ترتیب اونسیلوس آماتونت را محاصره كرد. بطوریكه نقل میكنند وقتی به داریوش شاه خبر دادند كه آتنیان و یونی‌ها شهر سارد را گرفته و آتش زده‌اند و رهبر این توطئه و پیشوای اتحادیه آریستاگوراس از اهل ملط بوده است، پادشاه بی‌آنكه بآنچه درباره یونی‌ها نقل میكردند توجهی كند با اطمینان باینكه آنانرا در هر موقع براحتی مجازات خواهد كرد قبل از هر چیز سؤال كرد كه آتنیان چگونه مردمانی هستند و همینكه بر این امر وقوف یافت كمان خود طلب كرد؛ آنرا گرفت و خدنگی در آن نهاد و آسمان را نشانه گرفت و خدنگ را در هوا رها كرد و در همان لحظه كه خدنگ را بسوی آسمانها روانه میكرد فریاد زیاد: «خداوندا! امیدم آنست كه مجازات آتنیان به من واگذار شود!» این بگفت و سپس بیكی از كاركنان دربار خود امر كرد كه هربار برای او غذا میآورد سه بار تكرار كند كه «پادشاها، آتنیان را بخاطر داشته باش.»
106- پس از این فرمان، هیستیه از اهل ملط را كه از مدتها قبل در دربار او بود طلب كرد و چنین گفت: «هیستیه، اطلاع پیدا كرده‌ام كه حاكمی كه بانتخاب تو تعیین شد و تو شهر ملط را باو سپردی بر ضد من شورش كرده و تعدادی از مردمان آن قاره «1» را بهمراه یونی‌ها كه مجازات آنچه را كرده‌اند خواهند دید بر ضد من برانگیخته است. او یونی‌ها را بهمراه این خارجی‌ها بدنبال خود انداخته و شهر سارد را ویران كرده. بمن بگو كه آیا این عمل در نظر تو پسندیده است؟ چگونه ممكن است این شورش بی‌مشورت تو رویداده باشد؟ مراقب باش كه دیگر موجبی برای این قبیل اتهامات پیش نیاید» هیستیه پاسخ داد: «پادشاها، این چگونه سخنی است كه بر زبان جاری میكنی! من چگونه میتوانم قصد آن داشته باشم كه مشكلاتی كوچك یا بزرگ برای تو بوجود آورم! مقصود من از این كار چه چیز میتواند باشد؟ مگر
______________________________
(1)- مقصود داریوش قاره اروپا و سرزمین یونان بوده است.
تص: 91
اكنون من چه كم دارم؟ شریك تمام اموال تو هستم و تو مرا شایسته آن میدانی كه محرم اسرارت باشم. اگر واقعا حاكم من آنچه را كه میگوئی انجام داده است، بدان كه او برای انجام این عمل فقط با خود مشورت كرده. من مطلقا نمیتوانم باور كنم كه اهالی ملط و حاكم من قصد وارد كردن كمترین تغییری در روابط خود با تو داشته باشند. اما اگر آنان چنین كرده‌اند و آنچه بتو گفته شده حقیقت دارد، پادشاها، این نتیجه آنست كه مرا از سرزمین دریاها دور كرده‌ای. بنظر میرسد كه یونی‌ها بعد از عزیمت من آنچه را كه از مدتها قبل در نظر داشته‌اند انجام داده‌اند. اگر من در یونی بودم هیچیك از شهرها تكان نمیخورد. هم اكنون نیز هرچه زودتر مرا به یونی بازگردان تا نظم را در آن سرزمین برقرار كنم و آن حاكم ملط را كه فتنه‌انگیز است بتو تسلیم كنم. بعد از آنكه این امور را بنحو دلخواه تو ترتیب دادم خدایان را كه حامیان پادشاهانند سوگند میخورم كه قبل از آنكه ساردنی یعنی بزرگترین جزایر را وادار به پرداخت خراج بتو نكرده‌ام لباسی را كه اكنون بر تن دارم و با آن بسوی یونی حركت میكنم از تن بدر نخواهم آورد.
107- قصد هیستیه از این طرز سخن گفتن فریب دادن داریوش بود. داریوش هم فریب او را خورد و بشرط آنكه بلافاصله بعد از انجام وعده‌های خود به شوش مراجعت كند او را مرخص كرد.
108- در همان موقع كه گزارش وقایع سارد باطلاع پادشاه بزرگ میرسید و داریوش كمان خود را به آسمان نشانه میرفت و با هیستیه مذاكره میكرد و هیستیه از بند خلاص میشد و بطرف دریا حركت میكرد این وقایع نیز اتفاق افتاد: اونسیلوس از اهل سالامین كه آماتونت را محاصره كرده بود خبر یافت كه بزودی تعداد كثیری از پارس‌ها بفرماندهی آرتیبیوس «1» به قبرس خواهند رسید. بوصول این خبر اونسیلوس از هر سو رسولانی به سرزمین یونی فرستاد و یونی‌ها را دعوت به كمك كرد. یونی‌ها بی‌آنكه زیاد در این باره باهم مشورت كنند با نیروی دریائی مهمی به كمك او شتافتند.
______________________________
(1)-Artybios
تص: 92
یونی‌ها موقعی به قبرس رسیدند كه پارس‌ها قبلا با كشتی كیلیكی «1» بآنجا رسیده بودند و از راه خشگی بسوی سالامین در حركت بودند. در همین موقع فینیقی‌ها با كشتی‌های خود برجستگی معروف به «كلید قبرس» را محاصره كردند.
109- در برابر این خطر، فرمانروایان مستبد قبرس سران یونی را احضار كردند و بآنان چنین گفتند: «مردمان یونی، ما قبرسی‌ها اختیار انتخاب حریف رزم را بین پارس‌ها و فینیقی‌ها به شما واگذار میكنیم. اگر مایلید در خشگی بجنگید و با پارس‌ها زورآزمائی كنید وقت آنست كه كشتی‌های خود را ترك كنید و در خشگی موضع گیرید تا ما در كشتی‌های شما قرار گیریم و با فینیقی‌ها مقابله كنیم. اگر ترجیح میدهید با فینیقی‌ها بجنگید مختار هستید، اما در هرحال و هر تصمیمی كه میگیرید باید كاری كنید كه بكمك شما سرزمین یونی و سرزمین قبرس هر دو كشورهائی آزاد بمانند.» یونی‌ها پاسخ دادند: «مجمع دولت‌های یونی ما را مأمور كرده است كه سیادت دریا را در دست داشته باشیم نه آنكه كشتی‌های خود را به قبرسی‌ها بسیاریم و خود در خشگی با پارس‌ها زورآزمائی كنیم. پس سعی ما در آنست كه در همان موضع كه برای ما تعیین شده است مفید واقع شویم. بر شما است كه آنچه را زیر یوغ مادها متحمل شده‌اید بخاطر آورید و رفتاری شجاعانه در پیش گیرید.»
110- چنین بود پاسخ یونی‌ها. در همین هنگام پارس‌ها به دشت سالامین نزدیك میشدند. پادشاهان قبرس سپاه‌های خود را منظم كردند. زبده سربازان سالامین و سول «2» را برای مقابله پارس‌های اصیل تخصیص دادند و بقیه قبرسی‌ها را به مقابله
______________________________
(1)- كیلیكی)Cilicie( از نواحی آسیای صغیر قدیم واقع در جنوب شرقی این شبه جزیره در محل ایالت كنونی عدنه در تركیه
(2)- سول)Soles( یا سولی)Soli( از شهرهای كیلیكی قدیم. شهری بهمین نام در جزیره قبرس وجود داشته است كه ظاهرا موطن سولون قانونگذار معروف یونان بوده و نام خود را باو داده است.
تص: 93
قسمت‌های دیگر سپاه دشمن مأمور كردند. اونسیلوس داوطلبانه بمقابله با آرتیبیوس فرمانده پارس‌ها رفت.
111- آرتیبیوس اسبی داشت تعلیم دیده كه میتوانست در مقابل مردی كاملا مسلح بر روی دو پا بایستد. اونسیلوس از این راز خبردار شد. وی خدمتگاری داشت از اهل كاری «1» كه مردی شجاع و جنگدیده بود. او را مخاطب قرارداد و چنین گفت: «بمن خبر داده‌اند كه اسب آرتیبیوس تعلیم دیده است و میتواند بر روی دوپا برخیزد و سم‌ها و پوزه خود را بر سر دشمنی كه با آن روبرو میشود بكوبد. خوب فكر كن و بیدرنگ جواب ده كه بین آرتیبیوس و اسب او كدامیك را حاضری تحت نظر بگیری و بر پیكر او ضربت زنی. سرباز پاسخ داد: «پادشاها، من شخصا حاضرم این هر دو مأموریت یا یكی از آنها را و بعبارت دیگر هرآنچه را كه تو فرمان دهی بعهده بگیرم. اما با این‌حال، آنچه را كه در این مورد بیشتر مناسب بحال تو میدانم عرض میكنم. بعقیده من مصلحت آنست كه پادشاه و فرمانده باید با پادشاه و فرمانده بجنگد. اگر تو فرماندهی را بقتل رسانی افتخاری بزرگ تحصیل كرده‌ای و اگر آن فرمانده ترا بقتل رساند- و خدایان را سوگند میدهم كه چنین پیش نیاید- مرگی كه از هم‌شان تو حاصل شود چندان ناگوار نیست. ما خدمتگذاران باید با خدمتگذارانی در ردیف خود و یا با اسب زورآزمائی كنیم. پس، از نیرنگ‌های آن حیوان نترس و من اطمینان میدهم كه آن حیوان در آینده در مقابل هیچ انسانی برپا برنخیزد.»
112- وی چنین گفت و بلافاصله بعد از آن، جنگ در خشگی و دریا آغاز شد. در دریا یونی‌ها كه در آنروز موفق بنظر میرسیدند بر فینیقی‌ها فائق شدند و بین آنها بیش از
______________________________
(1)- كاری)Carie( از نواحی قدیم آسیای صغیر واقع در جنوب غربی این شبه جزیره بین لیدیه و فریژیه و لیسیه و دریای اژه كه مردمان آن در دنیای باستان به شجاعت و تهور و جنگجوئی شهرتی خاص داشتند.
تص: 94
همه اهالی ساموس ابراز رشادت كردند. در خشگی نیز همینكه دو اردو باهم روبرو شدند نبرد آغاز شد. برخورد دو فرمانده بترتیبی رویداد كه هم‌اكنون نقل میكنم:
همینكه آرتیبیوس با اسب خود بسوی اونسیلوس حمله برد، اونسیلوس طبق قراری كه با خدمتگذار خود گذارده بود آرتیبیوس را در حال حمله هدف قرار داد. اسب آرتیبیوس خیز برداشت و سم‌های خود را بر روی سپر اونسیلوس فرو كوفت. در همین موقع آن سرباز كه از اهل كاری بود با شمشیری سر كج مفصل زانوی پای حیوان را درید. آرتیبیوس فرمانده پارس‌ها با اسب خود در میدان جنگ بر زمین افتاد.
113- در همان موقع كه جنگ از هر سو بشدت ادامه داشت، ستسنور «1» فرمانروای مستبد كوریون «2» با قسمت مهمی از سپاهی كه خود فرماندهی آنرا بعهده داشت به دشمن تسلیم شد. (بطوریكه نقل میكنند، كوریون یكی از مهاجرنشین‌های آرگوس است.) خیانت سربازان كوریون بیدرنگ مورد تقلید گردونه‌های جنگی سالامین قرار گرفت. این شكاف‌ها موجب شد كه پارس‌ها نسبت به قبرسی‌ها قدرت بیشتری بدست آوردند. دسته‌های یونانی گریختند؛ بسیاری از آنان كشته شدند و از آنجمله اونسیلوس فرزند كرسیس «3» كه سبب شورش قبرس بود و آریستوكیپروس «4» پادشاه سول «5» و فرزند فیلوكیپروس «6» بقتل رسیدند. فیلوكیپروس تنها مستبدی بود كه سولون آتنی كه به قبرس رفته بود او را در اشعار خود ستوده است.
114- اهالی آماتونت سر اونسیلوس را كه شهر آنها را محاصره كرده بود از بدن جدا
______________________________
(1)-Stesenor
(2)-Kourion
(3)-Cersis
(4)-Aristokypros
(5)-Soles- رجوع شود به یادداشت ذیل بند 110
(6)-Philokypros
تص: 95
كردند و بر فراز یكی از دروازه‌های شهر آویختند. در جمجمه آویخته او كه قبلا داخل آنرا خالی كرده بودند دسته‌ای از زنبوران عسل لانه ساختند و آنرا از عسل لبریز كردند. اهالی شهر در مقابل این واقعه شگفت با هاتف الهی به مشورت پرداختند.
بآنان پاسخ داده شد كه باید آن سر را از آن محل بردارند و دفن كنند و هر سال به اونسیلوس مانند قهرمان هدایائی اهداء كنند. نفع آنان در آن بود كه این عمل را انجام دهند.
115- تا زمان ما هنوز مراسم اهدای این هدایا در آماتونت برگزار میشد. یونی‌هائی كه در سواحل قبرس به جنگ دریائی مشغول بودند از شكست اونسیلوس و محاصره شهرهای جزیره مطلع شدند. تنها شهری كه در محاصره نبود سالامین بود. این شهر را اهالی به پادشاه سابق آن گورگوس تسلیم كرده بودند. همینكه یونی‌ها از این ماجرا مطلع شدند شراع بسوی سرزمین یونی بركشیدند. بین شهرهای قبرس شهری كه بیش از همه در محاصره مقاومت كرد شهر سول بود. پارس‌ها گرداگرد حصار این شهر را از زیر پی خالی كردند و باین‌ترتیب در ماه پنجم توانستند آنرا تسخیر كنند.
116- بدین‌ترتیب، اهالی قبرس، بعد از یكسال آزادی بار دیگر باسارت درآمدند. دوریس «1» كه با یكی از دختران داریوش ازدواج كرده بود و همچنین هیمه «2» و اوتان «3» فرماندهان دیگری كه آنان نیز با دختران داریوش ازدواج كرده بودند عملیات نظامی را بر ضد یونی‌هائی كه به شهر سارد حمله كرده بودند ادامه دادند. آنان یونی‌ها را بر روی كشتیهایشان مغلوب كردند و آنانرا درهم شكستند و شهرهای آنها را بین خود تقسیم كردند و سپس آنها را غارت كردند.
117- بعد از آن، دوریس متوجه شهرهای هلسپون گردید و هریك از شهرهای
______________________________
(1)-Daurises
(2)-Hymaies تاریخ هردوت ج‌5 95 اشغال سارد و حریق آن انقیاد یونی بدست پارس‌ها ..... ص : 84
(3)-Otnes
تص: 96
داردانوس «1»، آبیدوس «2»، پركوت «3»، لامپساك «4»، و پسوس «5» را در یك روز تسخیر كرد. در موقعی كه از پسوس بسوی پاریون «6» میراند بوی خبر رسید كه كاری‌ها نیز بتقلید از یونی‌ها بر ضد پارس‌ها شوریده‌اند. پس ناگزیر از هلسپون روی برگرداند و با سپاهیان خود بسوی كاری شتافت.
118- اهالی كاری برحسب تصادف از ورود او بآن سرزمین باخبر شدند. همینكه این خبر بآنان رسید در ساحل رود مارسیاس «7» در محلی كه ستونهای سفید نام دارد اجتماع كردند. این رود از سرزمین ایدریاس «8» جاری میشود و آب آن به مآندر «9»
______________________________
(1)- داردانوس)Dardanos( یا داردانوم)Dardanom( از شهرهای قدیم میزی)Mysie( واقع در شمال غربی شبه جزیره آسیای صغیر و در نزدیكی بغاز داردانل امروز.
(2)- آبیدوس)Abydos( از شهرهای میزی قدیم واقع در شمال غربی آسیای صغیر در تنگ‌ترین نقطه بغاز داردانل. خشایارشا پادشاه هخامنشی برای عبور لشكر بزرگی كه برای تسخیر یونان بآن سرزمین گسیل داشت پل معروف داردانل را در این نقطه بروی این بغاز برپا كرد. شهری بهمین نام در مصر باستان وجود داشته كه امروز ویرانه‌های آن باقی است و شهر مدفونه نام دارد.
(3)-Percote
(4)- لامپساك)Lampsaque( یا لامپساكوس)Lampsacus( از شهرهای قدیم آسیای صغیر در میزی)Mysie( واقع در مدخل بغاز داردانل كه امروز لامپساكی)Lampsaki( یا لپسك)Lepsek( نام دارد.
(5)-Paisos
(6)- پاریون)Parion( یا پاریوم)Parium( از مهاجرنشین‌های ملط باستان در میزی (شمال غربی آسیای صغیر) در نزدیكی داردانل و لامپساك كه امروز كمر نام دارد.
(7)- مارسیاس)Marsyas( از رودهای سرزمین فریژیه كه آب آن به رود بزرگ مآندر)Meandre( میریزد. رودی بهمین نام در كاری باستان وجود داشته كه آب آن نیز به مآندر میریخته است.
(8)-Idrias
(9)- مآندر)Meandre( یا مآندر)Meander( از شطهای آسیای صغیر قدیم كه در فریژیه سرچشمه میگرفت و پس از عبور از حد فاصل لیدیه و كاریه در شمال شهر ملط بدریای اژه میریخت. این رود امروز میندر)Meinder( نام دارد.
تص: 97
میریزد. در این اجتماع عمومی عقایدی متعدد ابراز شد. در نظر من بهترین این عقاید عقیده پیكسوداروس «1» فرزند موسول «2» از اهل كیندیس «3» بود كه با یكی از دختران سینسیس «4» پادشاه كیلیكی «5» ازدواج كرده بود. عقیده او این بود كه باید از مآندر عبور كنند و پشت باین رود بجنگند تا برای كاری‌ها فرار غیر ممكن شود و ناگزیر در جای خود بمانند و بهتر از آنچه از آنان انتظار میرود بجنگند. اما باین عقیده توجهی نشد و تصمیم گرفتند برای آنكه خود در این وضع قرار گیرند پارس‌ها را در وضعی قرار دهند كه پشت به رود مآندر بجنگند. بدین‌ترتیب تصور میكردند كه اگر پارس‌ها در جنگ با شكست روبرو شوند و بگریزند در رودخانه خواهند افتاد و جان سالم بدر نخواهند برد.
119- پارس‌ها از راه رسیدند و از رود مآندر گذشتند. كاریها جنگ را در ساحل مارسیاس آغاز كردند. آنان مدت زیادی به سختی نبرد كردند، اما سرانجام در مقابل تعداد كثیر پارس‌ها شكست خوردند. از پارس‌ها تقریبا دو هزار تن و از كاری‌ها ده هزار تن كشته در صحنه نبرد باقی ماند. بازماندگان آنها در لابراند «6» در محوطه وسیعی از جنگل مقدس كه سراسر از چنار مستور بود و به زوس خدای سپاهان تعلق داشت اجتماع كردند. (تا جائیكه ما اطلاع داریم فقط كاریها هستند كه زوس را بعنوان خدای سپاهان پرستش میكنند.) كاریها، پس از آنكه در آن محل اجتماع كردند، درباره راه نجات خود بمشورت پرداختند: مسئله این بود كه آیا بهتر بود به پارس‌ها تسلیم شوند یا بكلی آسیا را ترك گویند؟
______________________________
(1)-Pixodaros
(2)-Mausole
(3)-Kindys
(4)-Syennesis
(5)- كیلیكی)Cilicie( یا سیلیسی از نواحی آسیای صغیر قدیم واقع در جنوب شرقی این شبه جزیره
(6)-Labrandes
تص: 98
120- در همان حال كه آنان به مشورت سرگرم بودند تعدادی از اهالی ملط و متحدین آنها كه برای كمك بآنان آمده بودند از راه رسیدند. ورود این قوای كمكی موجب شد كه كاریها نقشه قبلی خود را كنار گذارند و بار دیگر بخت خود را در جنگ آزمایش كنند. پس به مقابله پارس‌ها كه بدنبال آنان آمده بودند شتافتند و شكستی بمراتب سخت‌تر از شكست اول متحمل شدند. تعداد كلی كشته‌شدگان رقمی بزرگ بود و تلفات ملطی‌ها نیز مخصوصا قابل ملاحظه بود.
121- اما كاریها بعد از این شكست نیز قوای خود را جمع كردند و بار دیگر بجنگ مشغول شدند، و چون اطلاع یافته بودند كه پارس‌ها خود را برای حمله به شهرهای آنان آماده میكنند بر سر راه پداسوس «1» كمین كردند. پارس‌ها هنگام شب در كمین‌گاه افتادند و با سران خود دوریس «2»، آمورگ «3» و سیسیماك «4» كشته شدند.
میرسس «5» فرزند ژیژس «6» نیز با آنان كشته شد. این حمله برهبری هراكلید «7» فرزند ایبانولیس «8» از اهل میلاس «9» انجام گرفت. بدین‌ترتیب بود كه پارس‌های این سپاه تلف شدند.
122- هیمه كه بنوبه خود مأمور بود یونی‌هائی را كه در لشكركشی به سارد شركت
______________________________
(1)-Pedasos
(2)-Daurises
(3)-Amorges
(4)-Sisimaque
(5)-Myrsos
(6)-Gyges
(7)-Heraclide
(8)-Ibanolis
(9)-Mylase
تص: 99
داشته‌اند مجازات كند عنان بسوی پروپونتید «1» بگرداند و كیوس «2» را در میزی «3» تصرف كرد و بعد از این فتح، چون اطلاع یافت كه دوریس هلسپون را بقصد جنگ با كاریها ترك كرده است او نیز پروپونتید را ترك كرد و سپاه خود را بسوی هلسپون پیش برد. وی تمام ائولی‌هائی «4» را كه در سرزمین ایلیون «5» سكونت داشتند و همچنین گرگیت‌هائی «6» را كه اهالی قدیم تروآ «7» در آن سرزمین باقی گذارده بودند مطیع كرد. و بعد از این فتح در موقعی كه در سرزمین تروآ بود بیمار شد و درگذشت و باین‌ترتیب عمر او نیز بپایان رسید.
123- هدف آرتافرن «8» حاكم سارد و اوتان «9» سردار سوم، سرزمین یونی و قسمت‌هائی
______________________________
(1)- پروپونتید)Propontide( یا پروپونتیس)Propontis( نام قدیم دریای مرمره است كه در فاصله بین بغاز بسفر و داردانل اروپا را از آسیا جدا و دریای اژه را به دریای سیاه متصل میكند.
(2)-Kyos
(3)- میزی)Mysie( یا میزیا)Mysia( از نواحی قدیم آسیای صغیر واقع در شمال غربی این شبه جزیره بین دریای مرمره و بغاز داردانل و دریای اژه كه بدو قسمت متمایز بنام میزی بزرگ و میزی كوچك تقسیم میشد.
(4)- ائولی)Eolie( یا ائولید)Eolide( از نواحی آسیای صغیر واقع در شمال غربی این شبه جزیره بین سرزمین تروآ در شمال و سرزمین یونی در جنوب
(5)- ایلیون)Ilion( نام قدیم شهر تروآ)Troie( است كه شهرت آن بیشتر مدیون جنگهای افسانه‌ایست كه در این سرزمین رویداده است.
(6)-Gergithes
(7)-)Troye( - پایتخت معروف سرزمین تروآ و واقع در مركز آسیای صغیر قدیم.
(8)- آرتافرن)Artaphrenes( یا آرتافرن)Artapherne( نام برادر داریوش كبیر بوده است كه توانست هیستیه)Histiee( سردار معروف یونی را كه بر ضد پادشاه پارس شوریده بود اسیر كند و بقتل رساند- فرزند وی كه بعدها فرماندهی قسمتی از سپاهیان پارس را در جنگ ماراتن بعهده داشت نیز بهمین نام خوانده میشد.
(9)- اوتان)Otanes( یكی از هفت تن سرداران معروف پارس كه بكمك داریوش اول بر ضد بردیای دروغی شوریدند و او را از سلطنت بركنار كردند.
تص: 100
از سرزمین ائولی بود كه با یونی هم‌مرز بود. این دو سردار كلازومن «1» را از یونی‌ها و كیمه «2» را از ائولی‌ها گرفتند.
124- در موقعی كه آنان بگرفتن این شهرها مشغول بودند آریستاگوراس از اهل ملط چنین كرد كه نقل میكنم: بطوریكه ملاحظه شد او رفتاری شایسته تحسین نداشت زیرا پس از آنكه تمام سرزمین یونی را دچار اغتشاش كرد و دست به عملیاتی بزرگ زد، همینكه چگونگی وقوع حوادث را ملاحظه كرد درصدد فرار برآمد. بعلاوه مطلب كاملا بر او آشكار بود كه او بر داریوش شاه پیروز نخواهد شد. پس طرفداران خود را گرد آورد و با آنان به مشورت پرداخت و چنین گفت: بد نیست كه از هم‌اكنون در فكر آن باشیم كه اگر فردا ما را از ملط برانند به كدام سرزمین پناهنده شویم.
كاری كه او میتوانست بكند این بود كه با آنان آن سرزمین را ترك گوید و آنانرا یا برای تأسیس مهاجرنشینی به ساردنی ببرد و یا به میركینوس «3» هدایت كند.
میركینوس قطعه زمینی از خاك ادونی «4» است كه داریوش بعنوان پاداش به هیستیه داده بود و هیستیه در آنجا به ساختن استحكامات مشغول بود. این بود نقشه‌هائی كه آریستاگوراس درباره آن مشورت میكرد.
125- هكاته فرزند هگساندروس «5» كه داستانهائی از خود باقی گذارده است باو پیشنهاد كرد كه بهیچیك از این دو سرزمین نرود و اگر لازم است كه از ملط دور شود بهتر آنست كه به جزیره لوبوس «6» رود و در آنجا قلعه‌ای بنا كند و خود را بدست فراموشی بسپارد و سپس مدتی بعد به ملط بازگردد.
______________________________
(1)- كلازومن)Clazomenes( از شهرهای قدیم سرزمین یونی در آسیای صغیر و در نزدیكی ازمیر كه امروز وورلا)Vourla( نام دارد.
(2)-Kyme
(3)-Myrkinos
(4)- ادونی)Edonide( قسمتی از سرزمین تراكیه قدیم.
(5)-Hegesandros
(6)- لوبوس)Lesbos( از جزایر مجمع الجزایر اژه واقع در جنوب جزیره ساموس در نزدیكی سواحل كاری.
تص: 101
126- چنین بود عقیده هكاته. اما آریستاگوراس بیشتر مایل بود مهاجرنشینی در میركینوس تشكیل دهد. پس ملط را به فیثاغورث كه یكی از معتمدان شهر بود سپرد و تمام كسانی را كه حاضر بهمراهی او بودند با خود برداشت و بسوی تراكیه شراع بركشید و سرزمینی را كه تصمیم داشت تسخیر كرد. اما در جریان یكی از لشكركشی‌هائی كه بخارج این سرزمین ترتیب داد در موقعی كه به محاصره قلعه‌ای مشغول بود با سپاهیان خود بدست مردمان تراكیه بقتل رسید. این قتل در موقعی اتفاق افتاد كه تراكی‌ها بدست او در قلعه‌ای در محاصره بودند و بموجب توافقی كه بین آنها شده بود اهالی تراكیه از قلعه خارج میشدند.
«پایان جلد پنجم»
تاریخ هردوت، ج‌6، ص: 103