گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
راویان حدیث غدیرخم از صحابه پیغمبر





صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف الف) شروع می شود
57 درگذشته) - روایت او بطور مسند در - 58 - 1 - ابو هریره دوسی (که در سن هفتاد و هشت سالگی در یکی از سالهاي 59
جلد 8 تاریخ خطیب بغدادي صفحه 290 بدو طریق از مطر وراق از شهر بن جوشب از ابوهریره بلفظ او که بعدا ذکر میشود موجود
است و در " تهذیب الکمال فی اسماء الرجال " تالیف ابی الحجاج مزي و در جلد 7 از " تهذیب التهذیب " ص 327 ، و در مناقب
خوارزمی ص 130 ذکر شده و خوارزمی در کتاب مقتل امام سبط شهید (حسین بن علی علیه السلام) او را از جمله راویان حدیث
غدیر از صحابه بشمار آورده است. و جزري - در ص 3 از " اسنی المطالب " و سیوطی در " در المنثور " جلد 2 ص 259 از ابن
مردویه و خطیب و ابن عساکر هر یک بسلسله سند خود از او (ابو هریره) روایت نموده اند، و در ص 114 " تاریخ الخلفاء " نقل از
ابی یعلی موصلی بسلسله سند خود از نامبرده روایت نموده و در " فرائد السمطین " تالیف حموینی باسنادش از شهر بن جوشب او
نامبرده روایت شده و در جلد 6 از " کنز العمال " تالیف متقی هندي ص 154 بطریق ابن ابی شیبه از او و از دوازده تن دیگر از
" صحابه و در همان جلد ص 403 از عمیره بن سعد از او، و در جلد 2 " الاستیعاب " تالیف ابن عبد البر ص 473 و در جلد 5
البدایه و النهایه " تالیف ابن کثیر دمشقی ص 214 نقل از حافظ ابی یعلی و حافظ ابن جریر باسناد آندو از ادریس و داود از پدر
آنها (یزید) از او، و همچنین از شهر بن جوشب از او و همچنین از عمیره بن سعد از او، و در کتاب " حدیث الولایه " تالیف ابن
عقده
[ [ صفحه 41
و " نخب المناقب " تالیف ابوبکر جعابی و در " نزل الابرار " ص 20 از طریق ابی یعلی موصلی و ابن ابی شیبه از او روایت شده،
آنچه فوقا از سلسله هاي متعدد نقل شده همه منتهی به ابی هریره میشود.
2 - ابوعلی انصاري (گفته شده که نامبرده در سال 37 در صفین کشته شده) لفظ او بطور مسند در ص 35 از کتاب " المناقب"
خوارزمی باسناد از ثویر بن ابی فاخته از عبد الرحمن ابی لیلی از پدرش چنین مندرج است : پدرم گفت : پیغمبر صلی الله علیه و آله
صفحه 28 از 144
در روز خیبر پرچم را بعلی بن ابی طالب علیه السلام داد و خداي تعالی خیبر را بدست علی علیه السلام گشود - و در روز غدیر خم
او را بپا داشت و بمردم اعلام فرمود که او (یعنی علی علیه السلام) مولاي هر مرد و زن از اهل ایمان خواهد بود، و ابن عقده حدیث
غدیر را باسناد خود در " حدیث الولایه " و سیوطی در " تاریخ الخلفاء " ص 114 و سمهودي در " جواهر العقدین " از ابو لیلی
مذکور نقل نموده اند.
3 - ابو زینب بن عوف الانصاري - لفظ روایت او در جلد 3 " اسد الغابه " ص 307 و در جلد 5 ص 205 و در جلد 3 " الاصابه"
ص 408 از اصبغ بن نباته و در جلد 4 ص 80 از " حدیث الولایه " ابن عقده - از طریق علی بن حسین عبدي از سعد اسکاف از
اصبغ نقل شده و حدیث مناشده (سوگند دادن) - امیرالمومنین علیه السلام را بحدیث غدیر خم در روز رحبه نیز ذکر فرموده که از
جمله کسانیکه ضمن مناشده گواهی بان داده اند ابو زینب را نامبرده است و قریبا لفظ حدیث را ملاحظه خواهید فرمود انشاء الله
تعالی.
4 - ابو فضاله انصاري - نامبرده از اهل بدر است و در جنگ صفین با امیرالمومنین علی علیه السلام بوده و کشته شده است این
شخص در روایت اصبغ بن نباته که در جلد 3 " اسعد الغابه " ص 307 و جلد 5 " حدیث الولایه " ص 205 ثبت شده از جمله
کسانی است
[ [ صفحه 42
که در روز رحبه براي علی علیه السلام بحدیث غدیر شهادت داده است و قاضی بهلول بهجت در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و
آله ص 67 او را در شمار روایان حدیث غدیر ذکر نموده است.
5 - ابو قدامه انصاري یکی از کسانی است که روز رحبه طرف مناشده و سوگند امیر المومنین علی علیه السلام بوده، طبق مندرج
در جلد 5 " اسد الغابه " ص 276 نقل از ابن عقده باسنادش از محمد بن کثیر از فطر و ابن جارود از ابی الطفیل از نامبرده که در
روز رحبه شهادت داد براي علی علیه السلام و در (حدیث الولایه) ابن عقده و (جواهر العقدین) سمهودي و در جلد 4 " الاصابه"
ص 159 (که او نیز از حدیث الولایه ابن عقده نقل نموده) از طریق محمد بن کثیر از فطر از ابو الطفیل روایت نموده که او گفت نزد
علی علیه السلام بودیم که آنجناب فرمود قسم بخدا میدهم کسانی را که روز غدیر خم حضور داشته و شاهد بر این امر بوده اند
(تمام حدیث بعدا ذکر میشود) در کتاب نامبرده مذکور است که ابو قدامه انصاري از کسانی است که بداستان غدیر خم در آنروز
شهادت داد.
6 - ابو عمره بن عمرو بن محصن انصاري - ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 307 حدیث مناشده امیرالمومنین علی علیه السلام
را در کوفه و شهادت ابو عمره نامبرده را بحدیث غدیر ذکر نموده و ابن عقده در کتاب خود " حدیث الولایه " حدیث مزبور را از
او روایت نموده است.
7 - ابو الهیثم بن التیهان (در سال 37 در صفین شهادت یافته) حدیث او در کتاب " حدیث الولایه " تالیف ابن عقده و در " نخب
المناقب " جعابی موجود است و در مقتل خوارزمی در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر شده است و در " جواهر العقدین"
سمهودي از فطر و ابی الجارود از ابی الطفیل شهادت او را از خود نامبرده در
[ [ صفحه 43
صفحه 29 از 144
روز مناشده بحدیث غدیر خم ذکر نموده اند و در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر
ذکر شده است.
8 - ابو رافع قبطی آزاد شده رسول خدا صلی الله علیه و آله - حدیث او را ابن عقده در " حدیث الولایه " و ابوبکر جعابی در"
نخب " روایت نموده اند و خوارزمی در مقتل خود او را در شمار راویان حدیث غدیر از زمره صحابه ذکر نموده است.
9 - ابو ذویب خویلد (یا خالد) پسر خالد بن محرث الهذلی (نامبرده از شعراي زمان جاهلیت و عصر اسلام است و در خلافت عثمان
درگذشته) ابن عقده در " حدیث الولایه " و خطیب خوارزمی در فصل چهارم از مقتل امام سبط علیه السلام حدیث غدیر را از او
روایت کرده اند.
10 - ابوبکر بن ابی قحافه تیمی (وفات : سال 13 هجري) ابن عقده باسناد خود در " حدیث الولایه " و ابوبکر جعابی در " نخب"
و منصور رازي در کتاب خود (که در موضوع غدیر نوشته است) حدیث غدیر را از او روایت نموده اند و شمس الدین جزري در"
اسنی المطالب " ص 3 او را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده است.
11 - اسامه بن زید بن حارثه کلبی نامبرده در سال 54 هجري در سن هفتاد و پنجسالگی در گذشته) - حدیث او در موضوع غدیر
خم در " حدیث الولایه " و در " نخب المناقب " مذکور است.
12 - ابی بن کعب انصاري خزرجی - (سید القراء - یعنی از بزرگان قاریان و حافظان قرآن بوده - (وفات او در یکی از سالهاي 30
تا 32 هجري واقع شده و نسبت بسال وفات او جز این نیز ذکري شده است) ابوبکر جعابی در " نخب المناقب " باسناد خود حدیث
غدیر خم را از او روایت کرده است.
13 - اسعد بن زراره انصاري - ابن عقده در " حدیث الولایه " از محمد بن فضل بن
[ [ صفحه 44
ابراهیم اشعري از پدرش از مثنی ابن قاسم حضرمی از هلال بن ایوب صیرفی از ابن کثیر انصاري از عبد الله بن اسعد بن زراره از
پدرش اسعد بن زراره مذکور حدیث غدیر را از رسول خدا روایت نموده و ابوبکر جعابی در " نخب " و ابو سعید منصور
سجستانی در " کتاب الولایه " از ابی الحسن احمد بن محمد بزاز صینی (چینی) باملاء او در ماه صفر سال 394 ضبط نموده که
گفت : ابوالعباس احمد بن سعید کوفی حافظ در سال 330 حدیث نمود و ابوالحسین محمد بن محمد بن علی شروطی بما خبر داد و
گفت که ابوالحسین محمد بن عمر بن بهته. و ابو عبد الله حسین بن هارون بن محمد قاضی صینی (چینی) و ابو محمد عبد الله بن
محمد اکفانی قاضی بما خبر داده گفتند که : احمد بن محمد بن سعید بما خبر داده گفت که : محمد بن فضل بن ابراهیم اشعري
براي ما حدیث نمود (تا آخر سند مذکور که ابن عقده آورده - و شمس الدین جزري در " اسنی المطالب " ص 4 نامبرده را در
شمار راویان حدیث غدیر از زمره صحابه ذکر نموده است.
14 - اسماء بنت عمیس خثعیمه - ابن عقده در " حدیث الولایه " باسناد خود از او روایت نموده است.
15 - ام سلمه - زوجه پیغمبر صلی الله علیه و آله - ابن عقده از طریق عمرو بن جعده بن هبیره از جدش از ام سلمه این روایت را
آورده که ام سلمه گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیر خم دست علی علیه السلام را گرفت و او را بلند نمود تا بحدي
که سفیدي زیر بغل او را دیدم. آنگاه فرمود : هر کس من مولاي اویم : علی علیه السلام مولاي او است. سپس فرمود : اي مردم. من
دو چیز گران و نفیس در میان شما وامیگذارم. کتاب خدا و عترت من، و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض
بر من وارد شوند. و این روایت را سمهودي شافعی در " جواهر العقدین " بنابر مندرج در ص 40 " ینابیع الموده " آورده و شیخ
صفحه 30 از 144
احمد بن فضل بن محمد باکثیر مکی شافعی در " وسیله المال " از طریق ابن عقده از ام سلمه بهمین الفاظ روایت نموده است.
[ [ صفحه 45
-16 ام هانی بنت ابی طالب سلام الله علیهما - نامبرده گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله از حج خود بازگشت تا در غدیرخم
فرود آمد، سپس در آن هواي گرم ایستاد و خطبه خواند و پس از بیان خطبه فرمود اي مردم... (تا آخر حدیث). این روایت را بزار
با ذکر سند در مسند خود از ام هانی ثبت کرده و سمهودي شافعی (بنابر آنچه قندوزي حنفی در ص 40 " ینابیع الموده " ذکر
نموده) آنرا از نامبرده روایت نموده و ابن عقده نیز باسناد خود در " - حدیث الولایه " این حدیث را از ام هانی آورده است.
17 - ابو حمزه انس بن مالک انصاري خزرجی - خدمتکار رسول خدا صلی الله علیه و آله (که در سال 93 هجري در گذشته است)
خطیب بغدادي در جلد 7 تاریخش در ص 277 و ابن قتیبه دینوري در " المعارف " ص 291 و ابن عقده در " - حدیث الولایه"
باسناد خود از مسلم ملائی از انس، و ابوبکر جعابی در " نخب - خود " و خطیب خوارزمی در مقتل، و سیوطی در (تاریخ الخلفاء)
ص 114 بطریق طبرانی، و متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 154 و ص 403 از عمیره بن سعید از انس، و بدخشی در " نزل
الابرار " ص 20 از طریق طبرانی و خطیب، این حدیث را از نامبرده روایت نموده اند، و در " اسنی المطالب " جزري ص 4 نامبرده
در شمار راویان حدیث غدیر ذکر شده است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ب) شروع می شود
18 - براء بن عازب انصاري اوسی (در کوفه اقامت گزیده و در آنجا سال 72 هجري درگذشته است) در جلد 4 " - المسند " احمد
بن حنبل ص 281 حدیث غدیر بلفظ نامبرده موجود است که صاحب " مسند " باسناد خود از عفان از حماد بن سلمه از علی بن
زید از عدي بن ثابت از او (براء) و بطریق دیگر از عدي از براء روایت کرده بشرح و بیانی که در حدیث تهنیه انشاء الله ذکر خواهد
شد و در " سنن " ابن ماجه جلد 2 ص 28 و 29 از ابن جدعان از عدي از او روایت شده که گفت : در خدمت رسول خدا صلی الله
علیه و آله از حجی که نمود آمدیم. در بعضی منازل فرود آمد و از طرف آنجناب
[ [ صفحه 46
اعلام شد که همگی براي نماز مجتمع گردند. سپس دست علی علیه السلام گرفت و فرمود : آیا من اولی (سزاوارتر) باهل ایمان از
خود آنها نیستم ؟ همگی گفتند، آري هستی، فرمود : آیا من بهر فرد مومن اولی باو از خودش نیستم ؟ گفتند، آري هستی، فرمود :
بنابراین، این شخص (یعنی علی علیه السلام) ولی و عهده دار امور کسی است که من مولاي اویم. بار خدایا دوست بدار آنکه او را
دوست دارد و دشمن دار آنکه را او دشمن دارد. و در خصایص نسائی ص 16 از ابی اسحق از او، و در تاریخ خطیب بغدادي جلد
14 ص 236 و در تفسیر طبري جلد 3 ص 427 و در " تهذیب الکمال فی اسماء الرجال، " و در " الکشف و البیان " تالیف ثعلبی
(لفظ و سند او خواهد آمد) و در " استیعاب " ابن عبد البر جلد 2 ص 473 و در " الریاض النضره " محب الدین طقري جلد 2 ص
169 از طریق حافظ ابن سمان و مناقب خطیب خوارزمی ص 94 (باسناد از عدي) از براء نامبرده و در " الفصول المهمه " تالیف ابن
صباغ مالکی ص 25 (نقل از حافظ ابی بکر بن احمد بن حسن بیهقی و امام احمد بن حنبل) و در " ذخایر العقبی " تالیف محب
الدین طبري ص 67 و در " کفایه الطالب " تالیف حافظ گنجی شافعی ص 14 از عدي بن ثابت از او - و در تفسیر فخر رازي جلد
صفحه 31 از 144
3 ص 636 و تفسیر نیشابوري جلد 6 ص 194 و در " نظم درر السمطین " تالیف جمال الدین زرندي و در " جامع صغیر " جلد 1
ص 555 از طریق احمد و ابن ماجه و در " مشکات المصابیح " ص 557 (آنچه که از طریق احمد از براء و زید بن ارقم روایت
شده) و در شرح دیوان امیرالمومنین علیه السلام تالیف میبدي بطریق احمد و در " فراید السمطین " به پنج طریق از عدي بن ثابت از
او و در " کنز العمال " جلد 6 ص 152 از طریق احمد از او و در ص 397 نقل از سنن حافظ ابن ابی شیبه باسنادش از او و در"
البدایه و النهایه " ابن کثیر جلد 5 ص 209 از عدي از او بنقل از ابن ماجه و حافظ عبد الرزاق و حافظ ابویعلی موصلی و حافظ
حسن بن سفیان و حافظ ابن جریر طبري و در جلد 7 کتاب مذکور ص 349 از طریق حافظ عبد الرزاق از معمر از ابن جدعان از
عدي از براء بن عازب روایت نموده که گفت : با رسول
[ [ صفحه 47
خدا صلی الله علیه و آله بیرون آمدیم (از مکه) تا در غدیرخم فرود آمدیم. منادي از طرف آنجناب اجتماع عمومی را اعلام کرد و
پس از آنکه همگی گرد آمدیم فرمود : آیا من اولی بشما از خود شما نیستم ؟ گفتیم. آري هستی یا رسول الله، فرمود آیا من اولی
(سزاوارتر) نیستم بشما از مادرانتان ؟ گفتیم. آري هستی یا رسول الله، فرمود : آیا من اولی نیستم بشما از پدرانتان ؟ گفتیم بلی یا
رسول الله هستی، و از این قبیل پرسش ها دایر باولویت خود چند بار تکرار فرمود و همه را تصدیق و اقرار نمودیم. آنگاه فرمود : هر
کس که من مولاي او هستم پس علی علیه السلام مولاي او خواهد بود بار خدایا دوست بدار کسی را که او را دوست دارد و
دشمن دار کسی را که او را دشمن دارد پس عمر بن خطاب گفت : گوارا باد تو را اي پسر ابی طالب که امروز را درك نمودي در
حالتیکه ولی و سرپرست هر مومن هستی، و بهمین کیفیت این حدیث را ابن ماجه از حدیث حماد بن سلمه از علی بن زید - و ابی
هارون عبدي از عدي بن ثابت از براء آورده و موسی بن عثمان حضرمی نیز از ابن اسحق بهمین عنوان از براء روایت نموده است. و
حدیث مزبور را حافظ ابو محمد عاصمی در " زین الفتی " از ابی بکر جلاب از ابی احمد همدانی از ابی جعفر محمد بن ابراهیم
قهستانی از ابی قریش محمد بن جمعه از ابی یحی مقري از پدرش از حماد بن سلمه از علی بن زید بن جدعان از عدي بن ثابت از
براء بن عازب بشرح و لفظی که در حدیث تهنیه خواهد آمد روایت نموده و در " نزل الابرار " نیز در صفحه 19 از طریق احمد و
در صفحه 21 از طریق ابی نعیم در فضایل صحابه حدیث او از براء بن عازب موجود است و در جلد 2 از " الخطط " مقریزي ص
222 بطریق احمد از او (براء) و در " مناقب الثلاثه " از طریق احمد و حافظ ابوبکر بیهقی از او و در جلد 2 از کتاب " روح المعانی
"ص 350 از او در تفسیر " المنار " جلد 6 ص 464 از طریق احمد و ابن ماجه از نامبرده این روایت ذکر شده است و جزري در"
اسنی المطالب " ص 3 براء بن عازب مذکور را در شمار راویان حدیث غدیر ذکر نموده.
[ [ صفحه 48
19 - بریده بن خصیب ابو سهل اسلمی (وفات در سال : 63 هجري) حدیثش در جلد 3 مستدرك حاکم ص 110 از محمد بن
صالح بن هانی ذکر شده که او نقل از احمد بن نصر و باز حاکم از محمد بن علی شیبانی در کوفه شنیده از احمد بن حازم غفاري
و او از محمد بن عبد الله عمري و او از محمد بن اسحق و او از محمد بن یحیی و احمد بن یوسف نقل کرده از ابی نعیم و او از ابن
" ابی غنیه و او از حکم از سعید بن جبیر از ابن عباس - نقل نموده که او از بریده مذکور حدیث غدیر را روایت کرده و در جلد 4
حلیه الاولیاء " ص 23 باسنادش از طریق ابن عیینه مذکوره آورده و در جلد 2 " الاستیعاب " ابن عبد البر ص 473 در شرح حال
صفحه 32 از 144
امیرالمومنین علیه السلام ذکر شده و در مقتل خوارزمی و اسنی المطالب جزري شافعی ص 3 - نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر
از صحابه ذکر شده و در " تاریخ الخلفاء " ص 114 حدیث غدیر از طریق بزار از او و در جلد 2 " الجامع الصغیر " ص 555 از
طریق احمد و در جلد 6 " کنز العمال " ص 397 نقل از حافظ ابن ابی شیبه و ابن جریر و ابی نعیم باسنادشان از او و در " مفتاح
النجا " و " نزل الابرار " ص 20 از طریق بزار - و در جل 4 تفسیر " المنار " ص 464 از طریق احمد از نامبرده روایت نموده اند.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ث) شروع می شود
20 - ابو سعید ثابت بن ودیعه انصاري خزرجی مدنی - بطوریکه بعدا خواهد آمد در روایت ابن عقده در " حدیث الولایه " و ابن
ایثر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 307 و جلد 5 ص 205 - در حدیث مناشده از جمله کسانی است که درباره علی علیه السلام نسبت
بواقعه غدیر شهادت داده است. و در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر ذکر شده
است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ج) شروع می شود
21 - جابر بن سمره بن جناده ابو سلیمان سوائی (نامبرده بکوفه آمده و در
[ [ صفحه 49
آنجا مسکن گزیده و در همان جا - بعد از سال 70 هجري در گذشته و طبق مندرج در " الاصابه " در سال 74 هجري وفات یافته)
ابن عقده در (" حدیث الولایه) واقعه غدیر را بلفظ نامبرده (جابر بن سمره) روایت نموده و خوارزمی در فصل چهارم از مقتلش او
را در شمار کسانی که حدیث غدیر را روایت نموده اند از صحابه ذکر نموده و متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 398 نقل
از حافظ ابن ابی شیبه باسنادش از نامبرده روایت نموده که او گفت : ما، در جحفه " غدیرخم " بودیم ناگاه رسول خدا صلی الله
علیه و آله بر ما بیرون شد. پس دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود : هر کس که من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او
است.
73 در مدینه وفات یافته) حافظ - 74 - 22 - جابر بن عبد الله انصاري (نامبرده در سن نود و چهار سالگی در یکی از سالهاي 78
بزرگ. ابن عقده در " حدیث الولایه " باسنادش از او روایت نموده که گفت : ما در سفر حجه الوداع با رسول خدا صلی الله علیه و
آله بودیم. پس از بازگشت در جحفه فرود آمد و براي مردم خطبه خواند و فرمود : اي مردم، من مسئول هستم و شما هم مسئول
هستید. اکنون راي و نظر خود را باز گوئید، گفتند : گواهی میدهیم که تو اوامر خدا را بما رسانیدي و ما را پند دادي و آنچه
متضمن صلاح و سعادت ما بود بیان نمودي. فرمود : همانا من بر شما در انتقال بسراي دیگر پیشی میگیرم و شما در کنار حوض بر
من وارد میشوید و من در میان شما دو چیز گران و نفیس وا میگذارم که اگر پیوستگی خود را بان دو حفظ کنید هرگز گمراه
نخواهید شد، کتاب خدا و عترت من. اهل بیت من. و این دو هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند تا کنار حوض بر من وارد شوند. سپس
فرمود : آیا نمیدانسته اید که من اولی (سزاوارتم) بشما از نفوس شما ؟ گفتند : آري چنین است، در این هنگام در حالیکه دست
علی علیه السلام را در دست داشت فرمود : هر کس من مولاي اویم. علی مولاي او خواهد بود. سپس فرمود : بار خدایا دوست بدار
دوستان او را. و دشمن دار دشمنان او را. و همین حدیث را ابوبکر جعابی در نخب خود و ابن عبد البر در جلد 2 (استیعاب)
صفحه 33 از 144
[ [ صفحه 50
ص 473 از او روایت کرده اند و حدیث نامبرده در " اسماء الرجال " تالیف ابی الحجاج و " تهذیب التهذیب " جلد 7 ص 337 و"
کفایه الطالب " ص 16 بطریق عالی از مشایخ او که همه حافظین حدیث بوده اند و شریف ابو تمام علی بن ابی الفخار الهاشمی، و
ابو طالب عبد اللطیف بن محمد قبیطی، و ابراهیم بن عثمان کاشغري بطرقشان از عبد الله بن محمد بن عقیل آورده اند که گفت :
باتفاق علی بن الحسین علیه السلام و محمد بن الحنفیه و ابوجعفر علیه السلام نزد جابر بن عبد الله در خانه او بودیم، پس مردي از
اهل عراق داخل شد و جابر گفت : تو را بخدا قسم میدهم که آنچه از رسول خدا صلی الله علیه و آله دیدي و شنیدي براي من بیان
کن، (تا آخر این داستان که در حدیث مناشده مرد عراقی با جابر ابن عبد الله خواهد آمد. و حافظ حموینی در " فراید السمطین"
در سمط اول در باب نهم از طریق حافظ ابن البطی، و ابن کثیر در " - البدایه و النهایه " جلد 5 ص 209 باسناد از عبد الله بن محمد
بن عقیل از او (یعنی جابر) این حدیث را روایت نموده اند. و پس از نقل حدیث گفته است : استاد ما ذهبی گفت : این حدیث (از
نقطه نظر راویانی که در سلسله روایت دارد) - حدیث نیکوئی است. و ابن لهیعه از بکر بن سواده و جز او ابی سلمه بن عبد الرحمن
از جابر - بهمین نحو - و همچنین. متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 398 نقل از بزار باسنادش از او، و سمهودي در"
جواهر العقدین (" چنانکه قندوزي حنفی در ینابیع خود در ص 41 از او نقل کرده) - بهمان لفظ و بیان از ابن عقده و وصابی
شافعی در " الاکتفاء " نقل از سنن حافظ ابن ابی شیبه باسنادش از او این حدیث را روایت نموده اند. و حافظ ابن المغازلی
(بطوریکه در " العمده " تالیف ابن بطریق 53 مذکور است) با ذکر سند و باسناد خود از بکر بن سواده از قبیصه بن ذویب و ابی
سلمه بن عبد الرحمن از جابر بن عبد الله روایت نموده باینکه : رسول خدا صلی الله علیه و آله در خم فرود آمد و مردم از آنجناب
دور و متفرق گشتند. پس آنجناب علی علیه السلام را امر فرمود که مردم را جمع نماید و پس از اجتماع آنها رسول خدا صلی الله
علیه و آله در حالیکه تکیه بدست
[ [ صفحه 51
علی علیه السلام داشت در میان آنها ایستاد و پس از اداي حمد و ثناي خداوند. خطاب بانها فرمود : دوري و تفرقه شما بحدي بر من
ناگوار آمد که پنداشتم حتی درختی که من تکیه بر آن دارم بیش از هر درخت دیگري مورد بی علاقگی و خشم شما است (کنایه
از نهایت تاثر از تفرقه و دوري مسلمین از آنحضرت است) سپس فرمود : لیکن علی پیوسته بمن نزدیک است بطوري که هیچ امري
را بر نزدیکی و دوستی من اختیار نمیکند. و بهمین سبب است که خداوند او را براي من بمنزله من براي او قرار داده و همانطور که
من از او خشنود و راضی هستم خداوند نیز از او راضی و خوشنود گشته سپس دست علی را بلند کرد و فرمود. هر کس که من
مولاي اویم پس علی مولاي او خواهد بود. بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را
دشمن دارد - جابر گوید - در این هنگام مردم با شتاب و نگرانی (از ابراز تاثر پیغمبر صلی الله علیه و آله) بسوي آنجناب شتافتند و
با تضرع و گریه از تفرقه و دوري خود معذرت خواسته و عرضه داشتند : یا رسول الله تفرق و دور شدن ما از حضرتت براي این بود
که مبادا اجتماع ما بر آنجناب گران و ناگوار باشد اکنون که این معنی موجب ناراحتی و خشم شما گشته، پناه بخدا میبریم از خشم
پیغمبرش - در این موقع رسول خدا صلی الله علیه و آله ابراز رضایت فرمود و معذرت آنها را پذیرفت و این داستان را ثعلبی در
تفسیر خود - بطوریکه در " ضیاء العالمین " مذکور است روایت نموده. و خوارزمی در مقتل خود و جزري در اسنی المطالب"
ص 3 و قاضی در " تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله " ص 67 او را (جابر بن عبد الله را) در شمار راویان حدیث غدیر ذکر
صفحه 34 از 144
نموده اند.
23 - جبله بن عمرو الانصاري - ابن عقده حدیث غدیر را از او باسناد خود در " حدیث الولایه - " روایت نموده است.
57 - هجري درگذشته) - قاضی بهلول بهجت در تاریخ - 58 - 24 - جبیر بن مطعم بن عدي قرشی نوفلی (در یکی از سالهاي 59
آل محمد صلی الله علیه و آله ص 68 نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر بشمار آورده و همدانی در " موده القربی " قسمتی از
حدیث
[ [ صفحه 52
غدیر را از او روایت کرده و در ص 31 و ص 336 ینابیع الموده حنفی از او نقل کرده
25 - جریر بن عبد الله بن جابر بجلی (در گذشت او در یکی از سالهاي 51 الی 54 ثبت شده) روایت نام برده - دایر بحدیث غدیر
در جلد 9 " مجمع الزواید " حافظ هیثمی ص 106 نقل از " معجم " طبرانی باسنادش از او موجود است که گفت : ما، در حجه
الوداع حضور یافتیم. پس از درك موسم (و بازگشت) بجائی رسیدیم که غدیر خم نامیده میشود. در آنجا اعلام اجتماع عمومی شد
و پس از گردن آمدن مهاجرین و انصار رسول خدا صلی الله علیه و آله در میان ما بپا خواست و خطاب بخلق فرمود : به چه شهادت
میدهید ؟ گفتند : بیکتائی خداوند. فرمود : دیگر به چه ؟ گفتند باینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و رسول (فرستاده) او است.
فرمود : ولی شما (کسی که در خور سرپرستی و تصرف در جمیع شئون است) کیست ؟ گفتند : خدا و فرستاده او مولاي ما است.
در این هنگام دست خود را بر بازوي علی علیه السلام نواخت و او را بپا داشت، سپس بازوي او را - رها فرموده و مچ دستهاي او را
گرفت و فرموده : هر آنکس که خدا و رسول او مولاي او است پس این (علی علیه السلام) مولاي او خواهد بود. بار خدایا دوست
بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد. بار خدایا هر کس از مردم دوست میدارد او را پس تو
دوست او باش. و هر که دشمن دارد او را پس تو دشمن او باش، بار خدایا. من نمی یابم کسی را که پس از دو بنده صالح پس از
خود در زمین
[ [ صفحه 53
بودیعت بگذارم. پس تو بنیکی براي او حکم و تقدیر فرما. در این هنگام بشر (از حاضرین بوده) از او (جریر) پرسید : این دو بنده
صالح کیانند گفت : نمیدانم. و این روایت را سیوطی نیز در " تاریخ الخلفاء " ص 14 بطریق طبرانی و ابن کثیر " البدایه و النهایه"
جلد 7 ص 349 و متقی هندي در " کنز العمال " جلد 6 ص 154 و 399 بطریق طبرانی و وصابی در کتاب " الاکتفاء " و بدخشی
در " مفتاح النجا " از او روایت نموده اند و خوارزمی در مقتل خود او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده است.
26 - ابوذر جندب بن جناده الغفاري (در سال 31 هجري وفات یافته) روایت او دایر بحدیث غدیر در " حدیث الولایه " تالیف ابن
عقده و در " نخب المناقب " تالیف جعابی و در باب 58 از " فراید السمطین " ثبت گردید و خطیب خوارزمی در مقتلش و
همچنین شمس الدین جزري شافعی در " اسنی المطالب " ص 4 نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از جمله صحابه ذکر نموده
اند.
27 - ابو جنیده جندع بن عمرو بن مازن انصاري - ابن اثیر در جلد 1 " اسد الغابه " ص 308 باسناد از عبد الله بن علا از زهري از
سعید بن جناب از ابی عنفوانه مازنی از جندع روایت نموده که گفت : از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم میفرمود. هر کس از
صفحه 35 از 144
روي عمد دروغ بر من بندد جایگاه او در آتش خواهد بود - سپس نامبرده گفت. از رسول خدا شنیدم (اگر نه چنین باشد هر دو
گوش من کر باد) هنگامی که از حجه الوداع بازگشته بود چون در غدیرخم فرود آمد بپا خواست در حال خطبه و دست علی علیه
السلام را گرفت و گفت : هر کس که من مولاي او هستم پس این (علی) مولاي اوست. بار خدایا دوست دار کسی را که او
رادوست دارد و دشمن دار کسی را که او را دشمن دارد. و عبد الله بن علاء گفت : بزهري گفتم : در شام که گوش هاي تو از
دشنام بعلی علیه السلام پر است این حدیث را بازگو منما در جواب من گفت : بخدا قسم از فضایل علی علیه السلام بقدري در
خاطرم هست که اگر آنها را بازگو نمایم کشته خواهم شد ؟
[ [ صفحه 54
نامبردگان هر سه این روایت را با ذکر سند ثبت نموده اند و شیخ محمد صدر العالم در " معارج العلی " از طریق حافظ - ابی نعیم
باسنادش از جندع این خبر را روایت نموده و در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 نامبرده در شمار راویان حدیث غدیر
ثبت شده است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ح) شروع می شود
28 - حبه (بفتح حاء و تشدید با) ابن جوین ابو قدامه عرنی (بضم عین و فتح راء) بجلی (در یکی از سال هاي - 76 تا 79 در
گذشته) حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 103 او را مورد وثوق و اعتماد معرفی نموده است و خطیب خوارزمی در
جلد 8 تاریخش ص 276 مورد وثوق بودن او را از صالح بن احمد از پدرش حکایت نموده و متذکر شده است که نامبرده از تابعین
است - ابن عقده در " حدیث الولایه " باسناد خود از او روایت نموده دولابی در جلد 2 " الکنی و الاسماء " ص 88 از حسن ابن
علی بن عفان نقل نموده که او از حسن بن عطیه و نامبرده از یحی بن کهیل و او از حبه العرنی نقل نموده و حبه از ابن قلابه روایت
نموده که علی علیه السلام مردم را در (رحبه کوفه) دایر بموضوع غدیر خم سوگند داد و هفده تن از آنمردم بپا خواستند و در میان
آنان مردي بوده که جبه اي بتن داشت و از اري حضرمیه بر آن پوشیده بوده. پس آنها گواهی دادند که رسول خدا صلی الله علیه و
آله فرمود : هر کس که من مولاي او هستم پس علی علیه السلام مولاي او است. حافظ ابن المغازلی در " المناقب " حدیثی در
مناشده امیرالمومنین علیه السلام از حبه مذکور روایت نموده که در مبحث مذکور انشاء الله خواهد آمد و خطیب خوارزمی در مقتل
خود نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده و ابن اثیر در جلد 1 " اسد الغابه " ص 367 در ترجمه حبه
چنین گوید : ابو العباس ابن عقده او را در شمار صحابه ذکر نموده و از یعقوب بن یوسف بن زیاد و احمد بن حسین بن عبد الملک
روایت نموده که آنها از نضر بن مزاحم و او از عبد الملک بن مسلم ملائی از پدرش از حبه بن جوین العرنی البجلی خبر
[ [ صفحه 55
داده که گفت : چون روز غدیر خم در رسید بر حسب امر پیغمبر صلی الله علیه و آله در وسط روز عموم مردم مجتمع گشتند و
پیغمبر صلی الله علیه و آله حمد و ثناي خداوند را بجا آورد و پس از آن خطاب بمردم فرمود : آیا میدانید که من اولی (سزاوارتر)
هستم بشما از خود شما ؟ گفتند. بلی، فرمود پس هر کس که من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او است. بار خدایا دوست دار
دوستان او را و دشمن دار دشمنان او را و دست علی را گرفت و او را بحدي بلند نمود که زیر بغل هر دو را دیدم و من در آن روز
صفحه 36 از 144
مشرك بودم. ابو موسی این روایت را با ذکر سند آورده و ابن حجر در جلد 1 " الاصابه " ص 372 و همچنین قندوزي در " ینابیع
الموده " ص 34 این حدیث را از کتاب " الموالات " تالیف ابن عقده روایت نموده اند.
29 - حبشی (بضم حاء) ابن جناده السلولی (در کوفه مسکن گرفته) نامبرده از جمله کسانی است که در روز مناشده براي علی علیه
السلام نسبت بداستان غدیر خم شهادت داده (بطوریکه حدیث اصبغ ابن نباته آتی الذکر مشعر بر آن میباشد). ابن عقده در (حدیث
الولایه) و ابن اثیر در جلد 3 از " اسد الغابه " ص 307 و نیز در جلد 5 ص 205 و محب الدین طبري در " الریاض النضره " جلد 2
ص 169 (نقل از ذهبی) آنرا روایت نموده اند و سیوطی در " جمع الجوامع " از طریق طبرانی در " معجم الکبیر " و متقی هندي در
جلد 6 " کنز العمال " ص 154 و ابن کثیر شامی - در جلد 5 " البدایه و النهایه " ص 211 از ابی اسحق از نامبرده روایت نموده اند
: که او در روز غدیر خم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید که فرمود : هر کس من مولاي اویم علی مولاي او است. خداوندا
دوست دار دوستان او را و دشمن دار دشمنان او را و ابن کثیر در جلد 7 ص 349 نیز آنرا از او روایت کرده. و حافظ هیثمی در جلد
9 " مجمع الزواید " ص 106 روایت کرده که حبشی گفت : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیر خم میفرمود : بار
خدایا هر کس من مولاي اویم پس علی مولاي او است. خداوندا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که
او را دشمن دارد و یاري کن کسی را که او را یاري کند و دستگیري و پشتیبانی فرما کسی را که او را
[ [ صفحه 56
پشتی بانی نماید. طبرانی این حدیث را روایت کرده و رجال سند آن توفیق شده اند و سیوطی نیز در " تاریخ الخلفاء " ص 114
بهمین طریق این حدیث را نقل از طبرانی ذکر کرده و در صدر حدیث کلمه (خداوندا) نیست. و بدخشی در " نزل الابرار " ص 20
و " مفتاح النجا " و شیخ ابراهیم وصابی شافعی در " الاکتفاء فی فضل الاربعه الخلفاء ء "از طریق طبرانی به بیان سیوطی از او
روایت نموده اند و جزري در " اسنی المطالب " ص 4 نامبرده را از راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
30 - حبیب بن بدیل بن ورقاء خزاعی - ابن عقده در " حدیث الولایه " باسنادش حدیث غدیر را از او روایت نموده و ابن اثیر در
جلد 1 " اسد الغابه " ص 368 از کتاب " الموالات " ابن عقده باسنادش از زر بن حبیش حدیث رکبان را که با خطاب (السلام
علیک یا مولانا) بامیرالمومنین علی علیه السلام سلام نمودند روایت نموده و در آن شهادت حبیب دایر بحدیث غدیرخم ذکر شده و
قریبا در حدیث رکبان این روایت خواهد آمد و ابن حجر در جلد 1 " الاصابه " ص 304 این روایت را بطور خلاصه ذکر نموده.
31 - حذیفه بن اسید ابو سریحه (بفتح سین) غفاري - (از اصحاب شجره است و در یکی از سالهاي 40 تا 42 وفات یافته) ابن عقده
در کتاب " حدیث الولایه " واقعه غدیر را از او روایت کرده - بطوري که صاحب ینابیع الموده در ص 38 از سمهودي از او (ابن
عقده) نقل نموده : و ابن عقده در " الموالات " از عامر بن ضمره و حذیفه بن اسید با ذکر سند روایت نموده که آندو گفتند :
پیغمبر صلی الله علیه و آله خطاب بمردم فرمود : همانا خداي مولاي من است و من اولی (سزاوارتر) هستم بشما از خود شما. آگاه
باشید و کسی که من مولاي اویم پس این (یعنی علی علیه السلام) مولاي او است و دست علی را گرفت و او را بلند کرد تا همه آن
گروه او را شناختند. سپس فرمود. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.
پس از آن فرمود : و همانا در آن هنگام که در کنار حوض بر من وارد میشوید درباره دو چیز گران و نفیس از شما مواخذه و
سئوال خواهم نمود.
[ [ صفحه 57
صفحه 37 از 144
پس بیندیشید تا چگونه بعد از من درباره آندو رفتار خواهید نمود ؟ گفتند : آندو چیز گران و نفیس چیست ؟ فرمود : آن یک که
بزرگتر است کتاب خدا است و آن سبب و رشته ارتباطی است که یکطرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شما است.
و آندیگر که کوچکتر است عترت من است... تا پایان حدیث مزبور. و این روایت را بطریق دیگر نیز با ذکر سند آورده سپس گوید
: این روایت را طبرانی در " الکبیر " و ضیاء در " المختاره " با ذکر سند آورده اند. و ترمذي در صحیح خود در جلد 2 ص 298 از
سلمه بن کهیل از ابی الطفیل از ابی سریحه حذیفه روایت نموده و گفته است که این حدیث درست و نیکو است. و ابن اثیر در"
اسد الغابه " باسناد از سلمه بن کهیل از او (حذیفه) از طریق حافظ ابی عمرو و حافظ ابی نعیم و حافظ ابی موسی، و حموینی در"
فراید السمطین " و ابن صباغ مالکی در " الفصول المهمه " ص 25 نقل از ابی الفتوح اسعد بن ابی الفضایل عجلی در " الموجز فی
فضایل الخلفاء الاربعه " بسند خود تا برسد بحذیفه بن اسید و عامر بن لیلی بن ضمره روایت کرده اند که آندو گفتند : چون رسول
خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع بازگشت (و جز آن حج نفرمود) پس از رسیدن بجحفه قدغن فرمود که کسی در زیر
درختان بزرگ و انبوه آنجا فرود نیاید و پس از آنکه - همراهان در جایگاههاي خود قرار یافتند دستور فرمود خار و خاشاك زیر
درختان مزبور را کنده و برطرف ساختند و پس از اعلام عمومی نماز ظهر آغاز شد و آنجناب بانجا (زیر درختان) تشریف آورده و
نماز را با آن جمعیت در آن نقطه باتمام رسانید و این جریان در روز غدیر خم بود پس از فراغ او نماز خطاب بمردم فرمود : همانا
خداي مهربان و دانا مرا آگاه فرموده که هیچ پیغمبري جز نیمی از عمر پیغمبر پیشین زیست نمیکند و من گمان دارم که قریبا بسراي
دیگر خوانده شوم و اجابت نمایم و من (با سمت پیغمبري) و شما
[ [ صفحه 58
بر حسب اطاعت و تبعیت که مکلف بان هستید) مسئول خواهیم بود. بنابر این گفتار شما در این مورد چیست ؟ آیا من (اوامر خدا
را) بشما رسانیدم و تبلیغ نمودم ؟ گفتند. بتحقیق و درستی تبلیغ فرمودي و با کوشش بسیار آنچه لازمه نصیحت و راهنمائی بود بجا
آوردي خداي پاداش نیکو بتو عطا فرماید. فرمود : آیا شما نیستید که شهادت بیکتائی خدا داده اید و اینکه محمد صلی الله علیه و
آله بنده و فرستاده او است و اینکه بهشت و دوزخ او بر انگیخته شدن بعد از مرگ حق است ؟ گفتند : آري. فرمود : بار خدایا گواه
باش. سپس بار دیگر خطاب بان مردم با ابراز تاکید و مبالغه در گوش دادن و شنیدن و سخنانش. فرمود : آگاه باشید همانا خدا
مولاي من است و من اولی (سزاواتر) هستم بشماها از خودتان. آگاه باشید. هر کس که من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي
او است. و دست علی علیه السلام را گرفت و او را بلند کرد تا حدي که آنگروه او را دیدند. سپس گفت : بار خدایا دوست دار
آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را که دشمن دارد. و صاحب کتاب مناقب الثلاثه چاپ مصر در ص 19 نیز
این روایت را از کتاب " الموجز " تالیف حافظ ابو الفتوح نقل نموده و ابن عساکر در تاریخ خود این روایت را از ابی الطفیل از او
(حذیفه) روایت نموده و ابن کثیر در جلد 5 ص 209 و در جلد 7 ص 348 " البدایه و النهایه " اشعار نموده باینکه این روایت را
معروف بن خربوذ از ابی الطفیل از حذیفه بن اسید روایت کرده باین شرح : چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع
بازگشت قدغن فرمود که یاران و همراهان در اطراف درختان نزدیک بهم که در آن صحرا است فرود نیایند. سپس آنها را احضار
فرمود و در زیر درختان مزبور نماز خواند سپس بپا خواست و خطاب بان گروه فرمود. خداوند مهربان و دانا مرا آگاه فرمود که هیچ
پیغمبري جز نیمی از عمر پیغمبر پیشین خود زیست نمیکند و من گمان دارم که بهمین زودي بسراي دیگر خوانده شوم و اجابت
نمایم و من و شما مورد مواخذه و مسئول خواهیم بود. آیا در قبال مسئولیت خود چه خواهید گفت ؟ گفتند. ما شهادت میدهیم
صفحه 38 از 144
باینکه تو تبلیغ فرمودي و آنچه لازمه
[ [ صفحه 59
نصیحت و کوشش در راه هدایت ما بوده بعمل آوردي خداي بتو پاداش نیکو عطا فرماید. فرمود آیا شماها نبوده اید که شهادت
بیکتائی خدا دادید و اینکه محمد بنده و فرستاده او است و اینکه بهشت و دوزخ او حق است و اینکه مردن حق است و قیامت
خواهد آمد و شکی در آن نیست و اینکه خداوند همه مردگان را از قرارگاهشان بر می انگیزد ؟ گفتند. آري ما باین حقایق گواهی
داده ایم. فرمود خدایا گواه باش. سپس خطاب بانمردم فرمود. همانا خداوند مولاي من است و من مولاي اهل ایمانم و من اولی
(سزاوارتر) هستم باهل ایمان از خود آنها. هر کس که من مولاي اویم پس این (یعنی علیه السلام) مولاي او است. بار خدایا دوست
دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد. سپس فرمود. اي مردم من (در انتقال بسراي جاودانی)
بر شما پیشی خواهم گرفت و شماها در کنار حوض بر من وارد میشوید حوضی که وسعت آن از مسافت بین بصري و صنعا بیشتر
است و در آن بتعداد ستارگان ظروف و قدحهاي سیمین هست، هنگامی که شما بر من وارد شوید از شما درباره دو چیز گران و
نفیس پرسش خواهم نمود. پس بیندیشید تا بعد از من نسبت بان دو چیز چگونه رفتار خواهید کرد. آنکه بزرگتر است کتاب خدا
است که سبب و رشته ارتباط است و یکطرف آن بدست خداوند و طرف دیگر آن بدست شما است. پس آنرا محکم بگیرید و آنرا
تبدیل و تحریف نکنید تا گمراه نشوید و آن دیگر که کوچکتر است عترت من - اهل بیت منند. همانا بتحقیق خداوند مهربان و دانا
مرا آگاه فرمود که آندو از یکدیگر هرگز جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند - ابن عساکر تمام این را از طریق معروفی
روایت نموده است. و ابن حجر در (صواعق) ص 25 این حدیث را بهمین لفظ و بیان از طبرانی و غیره از حذیفه بسندي که نزد او
صحیح شناخته شده روایت نموده و همچنین حلبی در جلد 3 " السیره الحلبیه " ص 301 نقل از طبرانی آنرا ذکر نموده و حکیم
ترمذي نیز بهمین لفظ در کتاب خود " نوادر الاصول " و طبرانی در " معجم کبیر " بسند صحیح
[ [ صفحه 60
بطوریکه صاحب کتاب " مفتاح النجافی مناقب آل العباء) از آندو نقل کرده آن را روایت نموده اند و بهمین تفصیل حافظ هیثمی
در جلد 9 کتاب " مجمع الزوائد " ص 165 از دو طریق طبرانی آن را روایت کرده و گفته است : رجال یکی از دو اسناد همه مورد
اعتماد و وثوق هستند و در " نزل الابرار " ص 18 از طریق ترمذي در نوادر الاصول و طبرانی در " معجم کبیر " باسنادشان از ابی
الطفیل از او و قرمانی در " اخبار الدول " ص 102 از او از پیغمبر صلی الله علیه و آله بطریق ترمذي و سیوطی در " تاریخ الخلفاء"
ص 114 نقل از ترمذي روایت مزبور را آورده اند و خطیب خوارزمی در مقتلش و قاضی در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله
ص 68 او را از جمله صحابه راویان حدیث غدیر بشمار آورده اند.
32 - حذیفه بن الیمان الیمانی (در سال 36 وفات یافته) ابن عقده در " حدیث الولایه " و ابوبکر جعابی در نخب خود " و حاکم
حسکانی در کتابش " دعاه الهدات الی اداء حق الموالات " حدیث مزبور را بلفظ خودش از او روایت نموده اند. و حاکم بعد از
ذکر حدیث او گفته : حدیث او را بر ابی بکر محمد بن محمد صیدلانی قرائت نمودم و بدان اقرار نمود جزري در " اسنی المطالب
"ص 4 او را از جمله صحابه راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
33 - حسان بن ثابت - نامبرده یکی از شعراي غدیر است در قرن اول در محل خود بشعر و ترجمه حال او مراجعه فرمائید.
صفحه 39 از 144
34 - امام مجتبی حضرت حسن السبط صلوات الله علیه - ابن عقده باسناد خود در " حدیث الولایه " و جعابی در " نخب " حدیث
غدیر را از آن جناب روایت نموده اند و خوارزمی آنحضرت را در شمار راویان حدیث غدیر ذکر کرده.
35 - امام سبط پیغمبر صلی الله علیه و آله حسین شهید علیه السلام - ابن عقده باسناد خود در
[ [ صفحه 61
"حدیث الولایه " و جعابی در " نخب " حدیث غدیر را از آنجناب روایت نموده اند و خطیب خوارزمی در مقتل خود آنحضرت
را در شمار راویان حدیث غدیر ذکر کرده و حافظ عاصمی در " زین الفتی " از شیخ خود ابی بکر جلاب از ابی سعید رازي از ابی
الحسن علی بن مهرویه قزوینی از داود بن سلیمان از علی بن موسی الرضا علیه السلام از پدرش موسی بن جعفر علیه السلام از
پدرش جعفر بن محمد علیه السلام از پدرش علی بن الحسین علیه السلام از آنجناب (حسین سلام الله علیه) از امیرالمومنین علیه
السلام روایت نموده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود. هر کس من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است بار
خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و خوار گردان آنکه را که او را خوار
گرداند و یاري کن آنکه را که او یاري کند و این حدیث را باز از شیخ خود محمد بن ابی زکریا از ابی الحسن محمد بن علی
همدانی از احمد بن علی بن صدقه رقی از پدرش از علی بن موسی الرضا علیه السلام از پدرش موسی بن جعفر علیه السلام تا آخر
سند و لفظی که فوقا ذکر شد، و حافظ ابن المغازلی در " المناقب " از ابی الفضل محمد بن حسین برحی اصفهانی روایت مزبور را
ذکر نموده و سلسله راویان را ذکر کرده تا منتهی میشود بحضرت حسین سبط علیه السلام و حافظ ابو نعیم در جلد 9 " حلیه الاولیاء
"ص 64 این حدیث را بلفظ و سندي که بعدا انشاء الله ذکر خواهد شد روایت نموده و احتجاج آنجناب بحدیث غدیر نیز در محل
خود خواهد آمد.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف خ) شروع می شود
50 شهادت یافته) حدیث او را در موضوع - 51 - -36 ابو ایوب خالد بن زید انصاري - (در جنگ روم در یکی از سالهاي 52
غدیر ابن عقده در " حدیث الولایه " و جعابی در " نخب المناقب " و محب الدین طبري در جلد 2 " الریاض النضره " ص 169 و
ابن اثیر در جلد 5 " اسد الغابه " ص 6 باسناد از یعلی بن مره از او و در جلد 3 ص 307 و در جلد 5 ص 205 باسناد از اصبغ بن نباته
از او روایت کرده اند. و ابن کثیر در جلد 5 " البدایه و النهایه " ص 209 از احمد بن حنبل از ابن آدم از اشجعی از ریاح بن حارث
از او - و سیوطی در جمع الجوامع و در تاریخ الخلفاء ص 114 از
[ [ صفحه 62
طریق احمد از او و متقی هندي در جلد 2 " کنز العمال " ص 154 بطریق احمد - و طبرانی در " معجم کبیر " و " ضیاء مقدسی"
از او و از جمعی از صحابه، و ابن حجر عسقلانی در جلد 7 " الاصابه " ص 780 و جلد 6 ص 223 و جلد 2 از چاپ اول ص 408 و
سمهودي در " جواهر العقدین " از ابی الطفیل از او و بدخشی در " نزل الابرار " ص 20 از دو طریق احمد و طبرانی واقعه غدیر را
از او روایت نموده اند - در قسمت مربوط به حدیث رحبه و حدیث رکبان در همین کتاب مراجعه نمائید. و جزري در " اسنی
المطالب " ص 4 نامبرده را از جمله صحابه راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
صفحه 40 از 144
37 - ابو سلیمان - خالد بن ولید بن مغیره المخزومی (در سال 21 یا 22 هجري درگذشته) جعابی حدیث او را دایر بقضیه غدیرخم
باسناد خود در " نخب با ذکر سند ثبت نموده است.
38 - خزیمه بن ثابت انصاري ذو الشهادتین (در سال 37 در صفین شهادت یافته) حدیث او را ابن عقده در " حدیث الولایه " و
" جعابی در " نخب المناقب " و سمهودي در " جواهر العقدین " باسناد از ابی الطفیل از او روایت نموده اند و ابن اثیر در جلد 3
اسد الغابه " ص 307 بطریق ابو موسی از علی بن حسن عبدي از اصبغ بن نباته حدیث مناشده روز رحبه را ذکر نموده اند و در
داستان مزبور شهادت دادن خزیمه براي علی علیه السلام در موضوع غدیرخم تصریح شده و جزري در " اسنی المطالب " ص 4 و
قاضی در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 نامبرده را از جمله صحابه راویان حدیث غدیر بشمار آورده اند.
39 - ابو شریح خویلد (بنابر مشهور) ابن عمرو الخزاعی (که بمدینه منزل گزیده و در سال 68 وفات یافته) بطوریکه در موضوع
مناشده امیرالمومنین علیه السلام خواهد آمد - نامبرده یکی از شهودي است که براي امیرالمومنین علیه السلام دایر بقضیه غدیر خم
شهادت داده است.
[ [ صفحه 63
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ر- ز) شروع می شود
40 - رفاعه بن عبد المنذر انصاري - روایت او در " حدیث الولایه " باسناد ابن عقده و در کتاب " نخب المناقب " جعابی و در"
کتاب الغدیر " منصور رازي موجود است.
41 - زبیر بن عوام قرشی (در سال 37 کشته شده) ابن عقده در کتاب الولایه و جعابی در نخب خود و منصور رازي در " کتاب
الغدیر " حدیث غدیر را از او روایت نموده اند و نامبرده یکی از (عشره مبشره) است که حافظ ابن المغازلی آنان را در شمار راویان
غدیر ذکر کرده و جزري شافعی در (اسنی المطالب) ص 3 او را در شمار راویان حدیث غدیر ثبت نموده است.
42 - زید بن ارقم انصاري خزرجی (در یکی از سالهاي 66 تا 68 وفات یافته) احمد بن حنبل در جلد 4 از " مسند " ص 368 از ابن
نمیر از عبد الملک بن سلیمان از عطیه عوفی با ذکر سند آورده که او گفت : از زید بن ارقم سئوال نموده گفتم : من دامادي دارم و
او حدیثی از تو درباره علی علیه السلام در روز غدیر خم ذکر نموده من دوست دارم که آن حدیث را از خودت بشنوم ؟ زید گفت
: شما گروه عراقیان، در شما هست آنچه هست : من باو گفتم : بر تو از من باکی نباشد از من اندیشه و ترس نداشته باش. گفت :
بلی ما در جحفه بودیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما بیرون شد در وقت ظهر در حالیکه بازوي علی علیه السلام را گرفته
بود و خطاب بما فرمود : آیا نمیدانید که من اولی بمومنین هستم از خودشان ؟ همگی گفتند آري چنین است. فرمود بنابراین. هر
کس که من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او خواهد بود. پس باو گفتم آیا آن حضرت این جمله را هم فرمود : بار خدایا
دوست بدار دوستان او را دشمن بدار دشمنان او را ؟ گفت : من آنچه را که شنیدم بتو خبر دادم.
[ [ صفحه 64
و در جلد 4 " مسند " ص 372 از سفیان از ابی عوانه از مغیره از ابی عبید از ابی عبد الله میمون ذکر نموده که از قول زید بن ارقم
نقل نموده که در حالیکه من میشنیدم زید چنین گفت : یا رسول خدا صلی الله علیه و آله در وادي که خم نامیده میشود فرود
صفحه 41 از 144
آمدیم. آنحضرت امر باقامه نماز فرمود و در گرماي نیمروز نماز را بجا آورد سپس براي ما خطبه ایراد فرمود در حالیکه با افکندن
پارچه بر یکدرخت بزرگ براي آنجناب سایه تشکیل داده شده بود. آنگاه فرمود : آیا نمیدانید ؟ آیا شهادت نمیدهید باینکه من
اولی (سزاوارتر) هستم بهر مومنی از خود او ؟ گفتند آري چنین است. فرمود : پس هر که من مولاي اویم همانا علی علیه السلام
مولاي او است. بار خدایا دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و باز در همان مجلد
از مسند و در همان صفحه این حدیث را از محمد بن جعفر از شعبه از میمون روایت نموده و نسائی در " خصایص " ص 16 باسناد
خود آنرا از زید روایت کرده و در صفحه 15 " در خصایص " نسائی از احمد بن مثنی آورده که او از قول یحیی بن حماد و او از
ابو عوانه از سلیمان از حبیب بن ابی ثابت از ابی الطفیل از زید بن ارقم آورده که گفت : چون پیغمبر صلی الله علیه و آله از حجه
الوداع بازگشت فرمود و در غدیرخم فرود آمد، امر فرمود خار و خاشاك آنجا را برطرف ساختند. آنگاه فرمود چنین مینماید که مرا
بسراي دیگر خوانده اند و بزودي اجابت خواهم نمود و همانا من وا میگذارم در میان شما دو چیز گران و نفیس را. یکی از آندو
بزرگتر از آندیگر. کتاب خدا و عترت من. اهل بیت من. پس بیندیشید که بعد از من چگونه با آندو رفتار خواهید نمود ؟ همانا این
دو از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض بمن وارد شوند. سپس فرمود : همانا خداي مولاي من است و من ولی هر مومن هستم.
پس از این سخن دست علی (رضی الله عنه) را گرفت و گفت : هر کس من ولی او (متصرف و مختار در امور او) هستم پس از من
این (یعنی علی علیه السلام) ولی او خواهد بود. بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را
دشمن دارد. راوي گوید : بزید
[ [ صفحه 65
گفتم : این سخن را تو از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدي ؟ گفت کسی در آنجا و در میان آن درختان نبود جز اینکه او را
بچشم خود دید و این سخنان را بگوش خود شنید. و باز در " خصایص " در ص 16 نیز از قتیبه بن سعید از ابن ابی عدي از عوف
از ابی عبد الله میمون روایت کرده که زید بن ارقم گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله بپا خواست و حمد و ثناي خدا را بجا
آورد سپس فرمود : آیا نمیدانید که من اولی (سزاوارتر) هستم بهر مومن از خود او ؟ گفتند آري باین امر معترف و گواهیم که تو
بهر مومن اولی هستی از خودش. پس فرمود : هر کس من مولاي اویم این (یعنی علی علیه السلام) مولاي او است و دست علی را
گرفت. و بهمین بیان و لفظ، دولابی در جلد 2 " الکنی و الاسماء " ص 61 از احمد بن شعیب از قتیبه بن سعید از ابن ابی عدي از
عوف از میمون از زید آورده که گفت : با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم بین مکه و مدینه تا در منزلی که آنجا را در غدیر
خم می نامند فرود آمدیم. در این هنگام اجتماع عمومی اعلام شد و رسول خدا صلی الله علیه و آله بپا خاست، پس حمد و ثناي
خدا را بجا آورد... بشرح حدیث. و مسلم در جلد 2 از " صحیح خود " ص 325 چاپ سال 1327 باسنادش از ابی حیان از یزید بن
حیان از زید، و بطریق دیگر قسمتی از حدیث غدیر را روایت نموده که زید گفت : پیغمبر صلی الله علیه و آله در آبی که خم
نامیده شده خطبه خواند ولی آنچه را که راجع بولایت است (با اینکه مشایخ و بزرگان او آنرا روایت نموده اند) از او روایت نکرد و
این خودداري بمنظور و هدفی است که خودش بان داناتر و شناساتر است : و حافظ بغوي در جلد 2 " مصابیح السنه " ص 199
حدیث ولایت را از زید روایت کرده و آنرا از احادیث نیکو بشما آورده و حفاظ ترمذي در صحیح خود در جلد 2 ص 298 حدیث
مزبور را از ابی عبد الله میمون از زید روایت نموده و
[ [ صفحه 66
صفحه 42 از 144
گفته است که این حدیث نیکو و درست است. و حاکم در جلد 3 " المستدرك " ص 109 از ابی الحسین محمد بن احمد بن تمیم
حنظلی در بغداد از ابی قلابه عبد الملک بن محمد رقاشی از یحیی بن حماد و باز از قول ابوبکر محمد بن بالویه و محمد بن جعفر
بزار و آندو از قول عبد الله بن احمد بن حنبل از پدرش از یحیی بن حماد - و نیز از قول ابو نصر احمد بن سهل فقیه بخاري از
صالح بن محمد حافظ بغدادي از خلف بن سالم مخرمی از یحیی بن حماد روایت کرده - که او و یحیی ابن حماد) از ابی عوانه نقل
کرده و او از سلیمان اعمش و او از حبیب بن ابی ثابت از ابی الطفیل از زید و صحت و درستی این طریق و اسناد را اشعار داشته و
بهمین سند حدیث مزبور را احمد بن حنبل در جلد 1 (المسند) ص 118 از شریک - از اعمش روایت نموده. و در ص 109 جلد
مذکور " مستدرك " از ابی بکر بن اسحق و دعلج بن احمد سنجري و آندو از محمد بن ایوب و او از ازرق بن علی و او از حسان
بن ابراهیم کرمانی و او از محمد بن سلمه بن کهیل و او از پدرش و او از ابی الطفیل و او از زید روایت کرده که : رسول خدا صلی
الله علیه و آله بین مکه و مدینه در محلی که پنج اصله درختان تناور و خاردار بود فرود آمد. مردم زیر درختان مزبور را جاروب
کردند و خار و خاشاك آنجا را برطرف ساختند و آنجناب شب را در آنجا گذرانید و پس از بجا آوردن نماز براي خطبه بپا خاست
و حمد و ثناي خداوند نمود و موعظه فرمود و پس از سخنان خود خطاب بمردم فرمود : همانا من دو امر در میان شما وا میگذارم
که اگر آندو را پیروي و تبعیت نمائید هرگز گمراه نشوید و آندو کتاب خداست و عترت (اهل بیت) من، سپس آنجناب سه بار
فرمود : آیا میدانید که من اولی (سزاوارتر) هستم باهل ایمان از خود آنها. همگی گفتند : بلی. پس از آن فرمود : هر کس که من
مولاي اویم علی علیه السلام مولاي اوست. و در صفحه 533 (همان مجلد از مستدرك) از محمد بن علی شیبانی در کوفه
[ [ صفحه 67
روایت نموده که او از قول احمد بن حازم غفاري و او از ابو نعیم از کامل ابو العلاء که او گفت شنیدم حبیب بن ابی ثابت خبر
میداد از یحیی بن جعده از زید که گفت بیرون شدیم با رسول خدا صلی الله علیه و آله (از مکه) تا رسیدیم بغدیر خم در روزي که
تاکنون گرم تر از آنروز بر ما نگذشته بود پس حسب امر آنجناب خار و خاشاك آنجا رفته شد. پس آنجناب حمد و ثناي خداوند
را بجا آورد و سپس خطاب بمردم فرمود : هیچ پیغمبري مبعوث نشده مگر آنکه بیش از نیمی از عمر پیغمبر قبل از خود زیست
نکرده و من نزدیک شده که بسراي دیگر خوانده شوم و اجابت نمایم. همانا من وامیگذارم در میان شما چیزي را که هرگز گمراه
نشوید بعد از آن (یعنی بعد از تبعیت و اداي حق آن) - کتاب خداي عز و جل. سپس برخاست و دست علی رضی الله عنه را گرفت
و خطاب بمردم فرمود : کیست که اولی (سزاوارتر) است بشما از خود شما ؟ گفتند خدا و رسول او داناترند. فرمود : هر کس که
من مولاي اویم. پس علی علیه السلام مولاي او است. سپس حاکم گفته که این حدیث اسنادش درست است و در مقام ذکر سند
آن بر نیامده. و حافظ عاصمی در " زین الفتی " روایت نموده و گفته : خبر داد مرا شیخ احمد ابن محمد بن اسحق بن جمع از قول
علی بن حسین بن علی درسکی از محمد بن حسین بن قاسم از امام ابی عبد الله محمد بن کرام رضی الله عنه از علی بن اسحق از
حسیب بن حسیب برادر حمزه زیات از ابی اسحق همدانی از عمرو از زید بن ارقم باینکه : پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بغدیر خم
آمد و براي مردم خطبه ایراد فرمود پس حمد و ثناي الهی را نمود. پس از آنکه از خطبه خود فارغ شد دست و بازوي علی علیه
السلام را گرفت بطوریکه سفیدي زیر بغلش دیده شده. پس خطاب بمردم فرمود : هر کس که من مولاي اویم پس علی علیه السلام
مولاي او است. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و یاري و دستگیري
فرما آنکه را که او را
صفحه 43 از 144
[ [ صفحه 68
یاري و دستگیري نماید و محبوب بدار کسی را که او را محبوب بدارد سپس بعلی علیه السلام فرمود : یا علی آیا بتو نیاموزم
کلماتی را که بانها خدا را بخوانی ؟ هر گاه گناهان تو بعدد ذره ها باشد آمرزیده شود با اینکه تو آمرزیده هستی (از گناه منزه و
مبرائی). بگو اللهم لا اله الا انت تبارك سبحانک رب العرش العظیم، و صاحب " فراید السمطین " در باب 58 باسناد خود و محب
الدین طبري در جلد 2 " الریاض النضره " ص 169 و میبدي در شرح دیوان امیرالمومنین علیه السلام از طریق احمد و ذهبی در جلد
3 تلخیص خود ص 433 (و صحت آنرا تایید کرده) این حدیث را از زید بن ارقم روایت نموده اند و ذهبی بطریق دیگر هم این
حدیث را از زید روایت نموده و در جلد 3 " میزان الاعتدال " ص 224 آنرا روایت نموده از غندر از شعبه از میمون ابی عبد الله از
زید و ابن صباغ مالکی در " الفصول المهمه " ص 24 از ترمذي و زهري از زید آن را روایت کرده و چنین گفته : ترمذي از زید
بن ارقم روایت نموده که او گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر کس من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او
است. ترمذي تنها همین لفظ و جمله را روایت کرده و بر او چیزي زیاد نکرده ولی جز او یعنی زهري روز و زمان و مکان را نیز
تصریح نموده و گوید : چون رسول خدا صلی الله علیه و آله حجه الوداع را انجام داد و بقصد مدینه بازگشت فرمود، در غدیر خم
بپا خاست، و آن آبی است بین مکه و مدینه و این امر در روز هیجدهم از ذالحجه الحرام در گرماي شدید نیمروز انجام یافت. پس
خطاب بمردم فرمود : من مسئولم، شما نیز مسئول هستید. آیا من تبلیغ نمودم ؟ گفتند : شهادت میدهیم که تو تبلیغ فرمودي و پند
دادي. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود. و منهم خود شهادت میدهم که تبلیغ نمودم و پند دادم. سپس فرمود : اي مردم آیا نه
اینست که شما به یکتائی خداوند و رسالت من گواهی میدهید ؟ گفتند ما گواهی بیکتائی خدا میدهیم و گواهی میدهیم که تو
فرستاده خدائی. فرمود : من خود نیز مانند شما شهادت میدهم. سپس خطاب بمردم کرده فرمود، من در میان شما واگذارده ام
چیزیرا که اگر بان تمسک جوئید بعد از من هرگز گمراه نشوید، کتاب خدا و
[ [ صفحه 69
اهل بیتم. آگاه باشید که خداي مهربان و دانا بمن خبر داد که این دو از یکدیگر جدا نشده تا کنار حوض بمن وارد شوند. حوض
من از حیث وسعت و پهنا مانند فاصله بصري و صنعا است، ظرفهاي آن بتعداد ستارگان است. بدرستیکه خدا از شما پرسش خواهد
فرمود که بعد از من با کتاب او و اهل بیت من چگونه رفتار کرده اید ؟ سپس خطاب بمردم فرمود و گفت : کیست که سزاوارترین
مردم است باهل ایمان ؟ گفتند خدا و رسول او داناترند، فرمود : سزاوارترین مردم باهل ایمان اهل بیت من میباشند، و این سخن را
سه بار تکرار فرمود و در مرتبه چهارم دست علی را گرفت و فرمود بار خدایا هر کس من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي
او است. خداوندا دوست دار کسی را که او را دوست دارد و دشمن دار کسی را که او را دشمن دارد این سخن را نیز سه بار تکرار
فرمود : آگاه باشید آنان که اکنون حاضر هستند این واقعه را بغائبین ابلاغ نمایند. و ابن طلحه شافعی در " مطالب السئول " ص 16
حدیث مزبور را نقل از ترمذي از زید روایت نموده و حافظ ابوبکر هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 104 از طریق احمد و
طبرانی و بزار باسنادشان از زید و در ص 163 حدیث مزبور را آورده و لفظ او در روایت دوم باین شرح است که زید گفت :
رسول خدا صلی الله علیه و آله در جحفه فرود آمد، سپس رو بمردم آورد و پس از حمد و ثناي الهی فرمود : من نمی یابم - براي
هیچ پیغمبري جز نصف عمر پیغمبر قبل از او، و نزدیک شده است که من بسراي دیگر خوانده شوم و اجابت نمایم. اینک بگوئید
صفحه 44 از 144
(درباره وظایفی که بانجام رسانیده ام) چه اقرار دارید ؟ گفتند : بوظیفه نصیحت و ارشاد ما عمل فرمودي. فرمود : آیا نه اینست که
به یکتائی خداوند و اینکه محمد صلی الله علیه و آله بنده و فرستاده او است و اینکه بهشت و دوزخ او حق است شهادت میدهید ؟
گفتند : شهادت میدهیم. آنحضرت در این موقع دست خود را بلند کرد و بر سینه نهاد و فرمود من نیز با شما شهادت میدهم. پس از
آن توجه بیشتر مردم را به شنیدن جلب کرد و فرمود : من بر شما پیشی میگیرم و شما در کنار حوض بر من وارد میشوید و همانا
پهناي آنحوض مانند
[ [ صفحه 70
مسافت بین صنعاء و بصري است و در آن بتعداد ستارگان قدحهاي سیمین هست. پس بیندیشد که پس از من با دو چیز گران و
نفیس (که در میان شما وامیگذارم) چگونه رفتار خواهید نمود ؟ از میان آن گروه یکتن صدا برآورده و گفت : یا رسول الله آندو
چیز کدامند ؟ فرمود کتاب خدا. یکطرف آن در دست خداوند و طرف دیگر آن دست شما است، پس آنرا محکم نگاه دارید تا
گمراه نشوید و دیگر عشیره و همانا خداي مهربان و دانا مرا آگاه فرمود. که این دو از یکدیگر جدا نمیشوند تا در کنار حوض بر
من وارد شوند و من این عدم جدائی را براي آندو از خداوند مسئلت نمودم. پس بر آندو پیشی نگیرید که هلاك میشوید و از
پیروي آندو تخلف و و کوتاهی نکنید که هلاك میشوید و آندو را چیزي نیاموزید. چه آنان از شما داناترند. سپس دست علی علیه
السلام را گرفت و فرمود : هر کس من اولی (سزاوارتر) به او از خودش هستم پس علی علیه السلام ولی او است، بار خدایا دوست
دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد. و در روایت دیگر که مختصرتر ا این است چنین
مسطور است : در آن (حوض) بتعداد ستارگان قدحهاي طلا و نقره هست و در انروایت دیگر این جمله نیز هست : بزرگتر کتاب
خدا و کوچکتر عترت من. و در روایت دیگر چنین رسیده که : چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع مراجعت فرمود
و در غدیرخم فرمود آمد. حسب امر آنجناب خار و خاشاك آن زمین زدوده و برطرف شد. سپس بپا خاست و فرمود : چنین
مینماید که من بسراي دیگر خوانده شده و اجابت خواهم نمود... و در پایان آن مذکور است که راوي گوید : بزید گفتم : تو این
سخنان را از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدي ؟ گفت در میان آن درختان انبوه کسی نبود جز آنکه او را بچشم خود دید و
این سخنان را بگوش خود شنید. و نیز در جلد 9 - (مجمع الزاوید) ص 105 نقل از ترمذي و طبرانی و بزار
[ [ صفحه 71
باسنادشان از زید چنین مذکور است : گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله امر فرمود، نهال هاي خار از آن زمین کنده شد و آنجا
را آب پاشی کردند سپس خطبه خواند. پس قسم بخدا هیچ چیزي که تا قیام قیامت واقع میشود نماند جز اینکه انروز ما را بان خبر
داد. سپس خطاب بمردم فرمود : کیست که اولی است (سزاوارتر است) بشما از خود شما ؟ گفتیم خدا و رسولش اولی (سزاوارتر)
هستند بما از خود ما. فرمود پس هر که من مولاي اویم پس از من این یعنی علی علیه السلام مولاي او است پس دست او را گرفت
و گشود سپس گفت : بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد (و رجال این
سند را مورد وثوق و اطمینان دانسته) لفظ حافظ هیثمی تمام شد. و آنچه را که ترمذي و نسائی بطریق خودشان روایت کرده با ذکر
سند از زید بن ارقم ثبت نموده است. و حافظ زرقانی مالکی در جلد 7 " - شرح المواهب " ص 13 این حدیث را از زید بن ارقم
روایت نموده و ضیاء مقدسی صحت طریق آنرا اعلام داشته و از طریق طبرانی در قسمتی از حدیث، این جمله از فرمایش رسول خدا
صفحه 45 از 144
صلی الله علیه و آله را ذکر نموده که فرمود. اي مردم : همانا خدا مولاي من است و من مولاي اهل ایمان هستم. و من اولی
(سزاوارتر) باهل ایمان هستم از خود آنها پس هر کسی که من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او است بار خدایا دوست دار
آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد (بار دیگر این دعا را تاکید فرموده بجمله : احب من احبه و
ابغض من ابغضه). و یاري کن کسی را که او یاري کند و خوار گردان کسی را که او را خوار گرداند و او را مدار و محور حق قرار
ده. و این حدیث را خطیب خوارزمی در مناقب ص 93 باسنادش از حافظ ابی بکر احمد بن حسین بیهقی از ابی عبد الله حافظ
محمد بن یعقوب از فقیه ابی نصر احمد بن سهیل از حافظ صالح بن محمد بغدادي از خلف بن سالم از یحیی بن حماد از ابی عوانه
از سلیمان اعمش از حبیب بن ابی ثابت از ابی الطفیل از زید بن ارقم بلفظ حافظ
[ [ صفحه 72
نسائی روایت نموده که در صفحه 29 لفظ او از خصایصش نقل شده است. و ابن عبد البر در جلد 2 " الاستیعاب " ص 473 و ابو
الحجاج در " تهذیب الکمال فی اسماء الرجال " و ابن کثیر شامی در جلد 5 " البدایه و النهایه " ص 208 از حبیب بن ابی ثابت از
ابی الطفیل از زید بطریق نسائی این حدیث را روایت نموده اند و ابن کثیر گفته که این حدیث صحیح است (نقل از ذهبی) و در
ص 109 همان جزء " البدایه و النهایه " از ابی الطفیل و یحیی بن جعده و ابی عبد الله میمون از زید روایت کرده و گفته این اسناد
نیکو و رجال آن مورد وثوق و اعتمادند و در جلد 7 صفحه 348 از طریق غندر از شعبه از سلمه بن کهیل از ابی الطفیل از ابی مریم
یا یزید بن ارقم و از طریق احمد بسند و لفظ مذکور در ص 29 آنرا ذکر نموده سپس گفته که : جماعتی که از جمله آنها ابو اسحق
سبیعی و جبیب اساف و عطیه عوفی و ابو عبد الله شامی و ابوالطفیل عامر بن واثله اند این حدیث را از زید بن ارقم روایت نموده اند.
و حافظ گنجی شافعی در " کفایه الطالب " ص 14 بطریق سه گانه احمد بن حنبل آنرا روایت نموده و پس از ذکر الفاظ او بطرق
او در ص 15 گفته : احمد بن حنبل این چنین در مسند خود روایت مذکور را با ذکر سند ثبت نموده و چنین راوي اگر آنرا بیک
سندهم ذکر مینمود کافی بود تا چه رسد باینکه چنین پیشوائی طرق متعدده خود را در ذکر این روایت جمع نموده : سپس از مشایخ
خود حفاظ اربعه که عبارتند از : شیخ الاسلام ابو محمد عبد الله ابن ابی الوفاء محمد الباذرائی و قاضی ابو الفضایل عبد الکریم بن
عبد الصمد انصاري، و ابو الغیث فرج بن عبد الله قرطبی، و ابو الفتح نصر اله بن ابی بکر بن ابی الیاس، باسنادهایشان از جامع ترمذي
باسنادش از سلمه بن کهیل از ابی الطفیل آنرا از زید روایت نموده. حدیث زید بن ارقم در " جمع الجوامع " و " تاریخ الخلفاء"
سیوطی ص 114 و " الجامع الصغیر " جلد 2 ص 555 نقل از ترمذي و نسائی و ضیاء مقدسی و جلد 7 " تهذیب التهذیب " ابن
حجر ص 337 و ریاض الصالحین ص 152 و جلد 2 " البیان و التعریف " ص 136 از طبرانی و حاکم باسنادشان از ابی الطفیل از
زید موجود است. و همچنین
[ [ صفحه 73
در ص 230 از ترمذي و نسائی و ضیاء مقدسی باسنادشان از او صاحب کتاب (اخیر الذکر) از قول سیوطی گوید که این حدیث
متواتر است و در جلد 6 " کنز العمال " ص 152 از ترمذي و ضیاء مقدسی و در ص 154 از احمد و همچنین طبرانی در " المعجم
الکبیر " و ضیاء مقدسی از زید و از سی نفر از صحابه و در همان صفحه از " کنز العمال " نقل از " المعجم الکبیر " طبرانی و در
ص 390 از ابی الطفیل عامر بن واثله و ابی عبد الله میمون و عطیه عوفی و ابی الضحی همگی از زید و نقل از محمد بن جریر طبري
صفحه 46 از 144
در " حدیث " الولایه " و در ص 102 از زید بن ابی حیان از زید و در مشکاه المصابیح " ص 557 از طریق احمد از براء بن عازب
و زید، و در " تذکره خواص الامه " ص 18 گوید : که احمد در " الفضایل " از قول ابن نمیر و او از عبد الملک و او از عطیه
عوفی نقل کرده که عطیه عوفی گفت : نزد زید بن ارقم آمدم و باو گفتم : من دامادي دارم که او از تو حدیثی را در شان علی
صلی الله علیه و آله در روز غدیر نقل نموده و دوست دارم آن حدیث را از تو بشنوم. گفت : شما گروه اهل عراق، در شما هست
آنچه هست : (منظور اظهار عدم اعتماد است) پس باو گفتم : از طرف من بر خود نترس. پس گفت : بلی. در جحفه بودیم. رسول
خدا صلی الله علیه و آله در حالیکه بازوي علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفته بود بر ما بیرون شد و خطاب بمردم فرمود آیا
نمیدانید که من اولی (سزاوارتر) هستم بر مومنین از خودشان ؟ همگی گفتند : بلی چنین است پس فرمود : هر کس که من مولاي
اویم، پس از من علی علیه السلام مولاي او است و این سخن را چهار مرتبه تکرار فرمود. محمد بن اسمعیل یمنی در " الروضه الندیه
- شرح التحفه العلویه " بعد از ذکر حدیث غدیر بطرق مختلفه خود گوید : فقیه علامه حمید محلی در " محاسن الازهار " تمام
خطبه پیغمبر را (که در روز غدیر با آن طول و تفصیل ایراد فرموده) ذکر نموده و بسند خود تا منتهی میشود بزید بن ارقم گوید :
زید گفت رسول خدا صلی الله علیه و آله در حجه الوداع (در مراجعت) آمد تا در جحفه نزول فرمود - بین مکه و مدینه
[ [ صفحه 74
پس امر فرمود زیر درختان عظیم و انبوه آنجا را از خار و خاشاك پاك کردند، سپس مردم را باجتماع عمومی براي نماز دعوت
کردند. آنروز بسیار گرم و سوزان بود و همگی حسب الامر پیغمبر بسوي آنحضرت گرد آمدیم در حالیکه بعضی از ما قسمتی از
رداي خود را بر سر کشیده و قسمتی را از شدت سوزندگی زمین زیر پا نهاده بود. پس رسول خدا نماز ظهر را با ما بجا آورد و
سپس رو بطرف ما بگردانید و فرمود : حمد و ستایش مخصوص خداوند است. ستایش میکنیم او را و از او یاري میخواهیم و باو
ایمان داریم و بر او توکل میکنیم. پناه بخدا میبریم از بدیهاي نفوسمان و از ناروائی کردارمان. آن خداوندي که هر که (در اثر سلب
عنایت) او را گمراه کرد براي او راهنمائی نیست و آنکه را که او راهنمائی فرماید گمراه کننده اي نخواهد بود. و گواهی میدهیم
که معبود لایق پرستش جز ذات مقدس و منزه او نیست، و محمد بنده و فرستاده او است. اما بعد. اي مردم. همانا بتحقیق پیوسته که
براي هیچ پیغمبري جز نیمی از عمر پیغمبر قبل از او نیست، و همانا عیسی بن مریم در میان قوم خود چهل سال زیست کرد و من
بیست سال شریعت خود را اجرا نمودم. آگاه باشید که جدائی من از شما نزدیک شده و آگاه باشید که من مسئول شما هستم و شما
نیز مسئول هستید. اکنون بگوئید آیا من تبلیغ نمودم ؟ در این هنگام از هر طرفی در میان آن گروه پاسخ دهنده برخواسته و گفتند
شهادت میدهیم که تو بنده خدائی و فرستاده او هستی و بتحقیق رسالت خداوندي را تبلیغ فرمودي و در راه خدا کوشش کردي و
بامر خدا مبادرت نمودي و تا آخرین دم بندگی او نمودي، خداي بهترین پاداش را که به پیغمبري عطا میکند بتو عطا فرماید - در
این هنگام فرمود : آیا نه اینست که به یکتائی خدا گواهی میدهید و باینکه محمد بنده و فرستاده او است، و باینکه بهشت و دوزخ
او حق است، و بتمامی کتاب خدا ایمان دارید ؟ گفتند. آري. فرمود : من نیز شهادت میدهم که براستی شما را خواندم و شما نیز
تصدیق نمودید دعوت مرا. آگاه باشید که من بدیگر سراي بر شما پیشی میگریم و شما پس از من بزودي در کنار حوض بر من
وارد میشوید. و هنگامی
[ [ صفحه 75
صفحه 47 از 144
که مرا ملاقات میکنید. من از شما مواخذه خواهم نمود که بعد از من با دو چیز گران و نفیس (که در میان شما واگذاردم) چگونه
رفتار نمودید ؟ در این موقع امر بر ما مشکل شد : ندانستیم آندو شیء گران و نفیس چیستند ؟ تا اینکه مردي از مهاجرین برخاست
و گفت : پدر و مادرم فداي تو باد اي رسول خدا. آن دو چیست ؟ فرمود : آن یک که بزرگتر است از آندیگري کتاب خدا است.
سبب و رشته ارتباطی است که یکطرف آن در دست خداوند و طرف دیگر آن در دست شما است آنرا محکم نگاه دارید و از آن
رو بر مگردانید که گمراه نشوید و آن دیگر که کوچکتر است عترت من است. (آنهائی که رو به قبله من نمودند و دعوت مرا
اجابت کردند نکشید آنها را بر و آنها غلبه ننمائید و از آنها واپس نمانید : همانا من درباره آنان از خداي مهربان و دانا درخواست
نمودم و خدا بمن (آنچه درباره آنها مسئلت کردم) عطا فرمود یاري کننده کتاب خدا و عترت من یاري کننده من است و خوار
کننده آندو خوار کننده من و پیرو و دوست آندو پیرو و دوست من است و متخلف و دشمن آندو دشمن من. آگاه باشید و بتحقیق
بدانید که هیچیک از اقوام و امت هاي قبل از شما هلاك نشدند مگر در اثر اینکه بدلخواه و هواي نفسانی خود رفتار کردند و بر
ساحت نبوت خود بمخالفت و دشمنی برخاستند و آنان را که بعدل و داد برخواستند کشتند : سپس دست علی ابن ابی طالب علیه
السلام را گرفت و بلند کرد و فرمود : هر کس من ولی اویم پس این (علی علیه السلام) ولی او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را
که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد. رسول خدا صلی الله علیه و آله این سخن را سه بار تکرار فرمود : و
حافظ ابوالحسن علی بن مغازلی واسطی شافعی در " المناقب " این حدیث را عینا با همین الفاظ و حروف و بهمین تفصیل روایت
نموده گوید : از ابویعلی علی بن ابی عبد الله علاف بزار شنیدیم که از قول عبد السلام بن عبد الملک بن حبیب بزار و او
[ [ صفحه 76
از قول عبد الله محمد بن عثمان بما خبر داد و او روایت کرد از محمد بن بکر بن عبد الرزاق و او از ابو حاتم مغیره بن محمد مهلبی
و او از مسلم بن ابراهیم و او از نوح بن قیس حدانی و او از ولید بن صالح و او از پسر زن زید بن ارقم... تا پایان حدیث مزبور. و
بدخشانی در " نزل الابرار " ص 19 حدیث غدیر را بلفظ زید بن ارقم از طریق احمد و طبرانی ذکر کرده. و در ص 21 نیز از ابی
نعیم و طبرانی از ابی الطفیل از زید روایت کرده و آلوسی در جلد 2 " روح المعانی " ص 350 آنرا روایت نموده و در قمست
مربوطه به تابعین نیز بلفظ ابی لیلی کندي حدیثی از زید خواهد آمد.
43 - ابو سعید زید بن ثابت (وفات او در یکی از سالهاي 45 تا 48 ذکر شده بعد از سال پنجاهم هجري نیز نوشته شده) ابن عقده در
"حدیث الولایه " و ابوبکر جعابی در " نخب المناقب " حدیث غدیر را از او روایت نموده اند. و جزري شافعی در " اسنی
المطالب " ص 4 نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر ذکر نموده است.
44 - زید - یزید بن شراحیل انصاري - نامبرده یکی از گواهانی است که در روز مناشده براي امیرالمومنین علیه السلام در موضوع
حدیث غدیر شهادت داد که حدیث او بعدا خواهد آمد - حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " داستان شهادت او را روایت کرده
و ابن اثیر در جلد 2 " اسد الغابه " ص 233 و ابن حجر در جلد 1 " الاصابه " ص 567 آنرا از ابن عقده نقل نموده اند و در مقتل
خوارزمی و تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 در شمار روایان حدیث غدیر از صحابه ثبت شده است.
45 - زید بن عبد اله انصاري - ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث او را با ذکر سند روایت نموده است.
[ [ صفحه 77
صفحه 48 از 144
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف س) شروع می شود
46 - ابو اسحق سعد بن ابی وقاص (درگذشت او در یکی از سالهاي 54 و 55 و 56 و 58 ذکر شده) و حافظ نسائی در خصایص
خود ص 3 باسنادش از مهاجرین مسمار ابن سلمه از عایشه بنت سعد با ذکر سند روایت نموده گفت : از پدرم شنیدم گفت : شنیدم
رسول خدا در روز جحفه که دست علی علیه السلام را گرفت و خطبه مشتمل بر حمد و ثناي خداوند ایراد و سپس فرمود : اي مردم
: من ولی شما هستم ؟ همگی گفتند : راست فرمودي یا رسول الله، سپس دست علی را که گرفته بود بلند کرده و فرمود : این ولی
من است. این ولی من است و از طرف من ادا میکند و من دوستم با کسی که او را دوست باشد و دشمن هستم با کسی که او را
دشمن باشد. و در خصایص ص 4 باسنادش از عبد الرحمن ابن سابط از سعد آورده که گفت : در میان جمعی نشسته بودم که علی
علیه السلام را نکوهش کردند. بانها گفتم بتحقیق از رسول خدا صلی الله علیه و آله سه خصلت و امتیاز براي علی بن ابی طالب علیه
السلام شنیدم که اگر یکی از آن خصلت ها براي من می بود نزد من محبوب تر بود از شتران سرخ مو شنیدم که میفرمود : همانا
علی براي من بمنزله هرون است براي موسی جز اینکه پس از من پیغمبري نخواهد بود. و شنیدم که فرمود : البته فردا رایت لشکر
اسلام را بکسی میدهم که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند. و شنیدم که میفرمود : هر کس که من
مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است. و در خصایص ص 18 و در چاپ دیگر آن ص 25 باسناد مهاجربن سمار آورده
که گفت : عایشه بنت سعد از سعد نقل کرد که گفت : با رسول خدا صلی الله علیه و آله بودیم در راه مکه در حالیکه متوجه آنجا
بود پس چون به غدیر خم رسید در آنجا براي مردم توقف نمود تا آنها که عقب مانده بودند رسیدند و آنان که گذشته بودند
بازگشت داده شدند. همینکه همه آن گروه گرد آمدند خطاب بانان فرمود : اي مردم ولی شما (آنکه از روي صلاحیت عهده دار
جمیع امور شما است) کیست ؟ گفتند.
[ [ صفحه 78
خدا و رسولش - این سئوال و جواب سه بار تکرار شد. سپس دست علی علیه السلام را گرفت و او را بپا داشت و فرمود : هر کس
که خدا و رسولش ولی او است. پس او (علی علیه السلام) ولی او است. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و
دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد : و در ص 18 این حدیث را از عامر بن سعد از او روایت نموده و (در طریق دیگر) از ابن
عیینه از عایشه بنت سعد از او. و این حدیث را عبد الله بن احمد بن حنبل (بطوریکه در " العمده " ص 48 مذکور است) باسناد از
عبد الله بن صفر در سال 299 روایت نموده و گفته که یعقوب ابن حمدان بن کاسب براي ما بیان نمود از ابن ابی نجیح از پدرش، و
ربیعه جرشی از سعد و حافظ بزرگ محمد بن ماجه در جلد 1 " سنن " ص 30 باسنادش از عبد الرحمن بن سابط با ذکر سند
روایت نموده از سعد که گفت : هنگامی که معاویه از یکی از سفرهاي حج خود آمده بود سعد بر او داخل شد. در آن مجلس
نسبت بعلی علیه السلام زبان بطعن و بدي گشودند و معاویه نیز کلماتی گفت، سعد در خشم آمد و گفت : این سخنان ناروا را
درباره مردي میگوئی که من از رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره او شنیدم که میفرمود : هر کس که من مولاي اویم علی علیه
السلام مولاي او است. و شنیدم که باو (علی علیه السلام) میفرمود. تو براي من بمنزله هارون هستی براي موسی جز اینکه بعد از من
پیغمبري نیست. و شنیدم که فرمود : امروز رایت جنگ را بمردي میسپارم که خدا و رسول او را دوست دارند ؟ و حافظ حاکم در
جلد 3 " مستدرك " ص 116 از ابی زکریا یحی بن محمد عنبري از ابراهیم بن ابی طالب از علی بن منذر - از ابی فضیل از مسلم
ملائی از خیثمه بن عبد الرحمن از سعد روایت نموده که مردي باو گفت : همانا علی بن ابی طالب تو را نکوهش نمود براي اینکه
صفحه 49 از 144
از او تخلف نمودي. پس سعد گفت : بخدا قسم این (تخلف از علی) راي من بود که بخطا پیش گرفتم. همانا به علی بن ابی طالب
علیه السلام سه امتیاز داده شده است که اگر یکی از آنها بمن عطا شده بود براي من از دنیا و
[ [ صفحه 79
آنچه که در دنیا است محبوب تر بود بطور تحقیق رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیرخم پس از حمد و ثناي خداوند فرمود :
آیا میدانید که من باهل ایمان اولی و سزاوارترم ؟ گفتیم. آري. فرمود : بار خدایا هر کس من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او
است، دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد. و علی علیه السلام در روز خیبر نزد
پیغمبر صلی الله علیه و آله آورده شد در حالیکه چشمان او بعلت بیماري نمیدید و درد چشم خود را برسول خدا صلی الله علیه و آله
عرضه داشت. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله آب دهان خود را در چشم هاي او ریخت و درباره او دعا فرمود. از برکت دعاي
آنحضرت تا هنگام شهادتش دیگر مبتلا بعارضه چشم نگشت و خیبر با نیروي او گشوده و فتح گردید و رسول خدا صلی الله علیه و
آله عموي خود عباس و جز او را از مسجد خارج فرمود. پس عباس باو گفت ما را اخراج میفرمائی در صورتیکه وابسته و قبیله تو
هستیم و علی را در مسجد باقی میگذاري ؟ فرمود اخراج شماها و باقی گذاردن او در مسجد بمیل و اراده شخص من نبوده و بلکه
بر حسب امر الهی این کار انجام یافت. و حافظ ابو نعیم در جلد 4 " حلیه الاولیاء " ص 356 باسنادش از شعبه از حکم از ابن ابی
لیلی از سعد ابن ابی وقاص روایت نموده که گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره علی ابن ابی طالب علیه السلام سه
موهبت و امتیاز اعطا فرمود (اول) البته رایت لشکر را فردا بمردي میدهم که خدا و رسول را دوست دارد (دوم) داستان مرغ بریان
(سوم) حدیث غدیرخم. و حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " باسنادش از سعید بن مسیب از سعد و حافظ ابو محمد عاصمی در
"زین الفتی " از طریق ابن عقده حدیث غدیر را از نامبرده (سعد) روایت نموده اند که عین لفظ آن در حدیث تهنیه خواهد آمد. و
حافظ طحاوي حنفی در جلد 2 " مشکل الاثار " ص 309 باسنادش از مصعب
[ [ صفحه 80
ابن سعد از سعد از طریق - شعبه بن حجاج این حدیث را روایت کرده و درباره شعبه ابن حجاج گفته که : این شخص در روایتش
از هر حیث ایمن هست و او روایت را ضبط میکند و گفتار او در روایت حجت است، و حموینی در " فراید السمطین " باسنادش از
عایشه دختر سعد از پدرش حدیث غدیر را روایت نموده و خطیب خوارزمی در مقتل خود و جزري در " اسنی المطالب " ص 3
نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده اند. و حافظ گنجی شافعی در " کفایه الطالب " ص 16 بطریق حافظ
یوسف بن خلیل دمشقی و حافظ ابو الغنایم محمد بن علی نرسی باسنادشان از ابن جدعان از سعید ابن مسیب از سعد روایت نموده
اند که سعید بن مسیب گوید. بسعد گفتم... تا آخر حدیث که در حدیث تهنیه خواهد آمد و صاحب کفایت الطالب در ص 151
گفته که شیخ الشیوخ عبد الله ابن عمر بن حمویه در دمشق بما خبر داد از قول حافظ ابوالقاسم علی بن حسن بن هبه الله شافعی و او
از ابوالفضل فضیلی و او از ابوالقاسم خزاعی و او از هیثم بن کلیب شاشی و او از احمد بن شداد ترمذي از علی بن قادم از اسرائیل از
عبد الله بن شریک از حرث بن مالک که او گفته بمکه آمدم و سعد بن ابی وقاص را ملاقات نمودم و باو گفتم آیا منقبتی از علی
علیه السلام شنیده اي ؟ گفت : چهار منقبت درباره علی مشاهده نموده ام که اگر یکی از آنها براي من میبود در نزد من محبوب تر
بود از اینکه بمانند نوح در دنیا زندگی کنم. همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله ابابکر را بعنوان ابلاغ سوره (برائت) بمشرکین
صفحه 50 از 144
قریش فرستاد و او یکشبانه روز از مسافت را طی کرد، در این هنگام رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود : در
پی ابی بکر برو و سوره برائت را از او بگیر و تو آنرا ابلاغ نما. پس علی علیه السلام ماموریت را انجام داد و ابوبکر در حالیکه گریه
میکرد برگشت و عرض کرد : یا رسول الله آیا درباره من آیه نازل شده ؟ آنجناب فرمود جز خیر چیزي نیست. همانا از طرف من
تبلیغ نمیکند کسی امري را جز من و آنکس که از من باشد. (یا فرمود : و آنکس که از اهل بیت من باشد). و نیز ما با رسول خدا
صلی الله علیه و آله
[ [ صفحه 81
در مسجد بودیم، هنگام شب ندائی در میان ما شد که : باید هر که در مسجد است بیرون رود، مگر آل رسول و آل علی علیهم
السلام. گفت : ما خارج شدیم در حالیکه پاپوش هاي خود را میکشیدیم (کنایه از شتاب در بیرون رفتن) همینکه صبح نمودیم،
عباس بن عبد المطلب نزد پیغمبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت : یا رسول الله عموهاي خود را بیرون کردي و این پسر را " علی
علیه السلام " برقرار نمودي ؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : من از پیش خود و بمیل خود امر به بیرون شدن شما و برقراري
این پسر ننمودم همانا خداوند بان امر نمود. گفت : سومین منقبت علی علیه السلام : پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله عمر و سعد را
بسوي خیبر فرستاد پس سعد مجروح شد و عمر برگشت. در این حال رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود البته رایت لشکر را
بمردي خواهم داد که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول او را دوست دارند (و این سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله
متضمن مدح بسیاري نسبت بن علی علیه السلام بود که من از احصاي آن ترس دارم). سپس علی علیه السلام را طلبید. عرض
کردند : بدرد چشم مبتلا است، ناچار حسب الامر آنجناب علی علیه السلام را در حالیکه دست او را گرفته و او را میکشیدند نزد
پیغمبر صلی الله علیه و آله آوردند. فرمود چشم خود را بگشا عرض کرد نمیتوانم - راوي گوید : رسول خدا صلی الله علیه و آله
آب دهان خود را در چشم علی افکند و با انگشت ابهامش آنرا مالید و رایت را باو اعطاء فرمود - و منقبت چهارم - روز غدیرخم
رسول خدا صلی الله علیه و آله سخنانی با مبالغه و تاکید بیان داشت. سپس فرمود : اي مردم آیا من اولی (سزاواتر) نیستم باهل ایمان
از خودشان ؟ (و این سخن را سه بار فرمود) : همه گفتند. آري هستی. فرمود یا علی نزدیک بیا. پس علی علیه السلام دست خود را
بلند کرد و رسول خدا صلی الله علیه و آله دست او را تا بحدي بالا برد که سفیدي زیر بغلش نمودار شد. پس گفت : هر کس که
من مولاي اویم. علی علیه السلام مولاي اوست، و این سخن را نیز سه بار فرمود. حافظ گنجی پس از ذکر این حدیث گفته که : این
حدیث نیکو است و جهات آن نیز (از حیث اسناد) درست است. (تا آنجا که گفت) : و چهام - (حدیث غدیرخم). ابن ماجه و
ترمذي از محمد
[ [ صفحه 82
ابن بشار از محمد بن جعفر آن را روایت نموده اند. و حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 107 از طریق بزار از سعد
روایت نموده که : رسول خدا صلی الله علیه و آله دست علی را گرفت و فرمود : آیا من اولی (سزاوارتر) نیستم بمومنین از خودشان
؟ هر کس که من ولی اویم پس علی علیه السلام ولی او است. سپس هیثمی گفت : این حدیث را بزار روایت نموده و رجال آن
مورد اعتماد و وثوق هستند. و ابن کثیر شامی در جلد 5 " البدایه و النهایه " ص 212 از کتاب " الغدیر " ابن جریري طبري از ابی
الجوزاء احمد بن عثمان از محمد بن خالد از عثمه از موسی بن یعقوب زمعی (و او مردي است متصف بصداقت و راستی) از
صفحه 51 از 144
مهاجربن مسمار از عایشه دختر سعد از سعد روایت نموده که گفت : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز جحفه در
حالیکه دست علی را گرفته بود، و پس از اداي خطبه خطاب بمردم فرمود : من ولی شما هستم. گفتند. راستی گفتی. پس دست
علی علیه السلام را بلند کرد و فرمود : این ولی من است و کسی است که از طرف من اوامر را ابلاغ میکند و خداوند تعالی دوست
کسی است که او را دوست بدارد. استاد ما ذهبی گفته : و این حدیث نیکو و داراي غربت است، سپس ابن جریر از حدیث یعقوب
بن جعفر بن ابی کثیر از مهاجرین مسمار آنرا روایت نموده و حدیث را ذکر کرده و نیز ذکر نموده که آنجناب ایستاد تا آنها که باز
مانده بودند ملحق شدند و حسب امر او آنها را که رفته بودند باز گردانیدند، سپس براي آنها خطبه ایراد فرمود (تا پایان حدیث. (و
در جلد 7 (البدایه و النهایه) ص 340 مذکوب است که حسن بن عرقه العبدي از قول محمد بن خازم پدر معاویه نابینا از موسی بن
مسلم شیبانی از عبد الرحمن بن سابط از سعد بن ابی وقاص روایت نموده گفت : معاویه از یکی از سفرهاي حج خود بازگشت پس
سعد بن ابی وقاص نزد او آمد، در آن هنگام نام علی علیه السلام را بردند. سعد گفت : سه خصلت و مزیت براي او است که اگر
یکی از آنها براي من می بود محبوب تر بود نزد من از دنیا و آنچه در دنیا است. شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر
کس که
[ [ صفحه 83
من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است تا آخر حدیث... بلفظ ابن ماجه که در ص 38 مذکور افتاد. سپس ابن کثیر
گفت : سند آنرا ذکر نکرده اند و اسناد آن نیکو است. و بطریق سعد جمال الدین سیوطی در " جمع الجوامع " و " تاریخ الخلفاء"
ص 114 از طبرانی آنرا روایت کرده و متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال ص 154 از ابی نعیم در فضایل صحابه و در ص 405 از
ابن جریر طبري و همچنین وصابی در الاکتفاء فی فضایل الاربعه الخلفاء ". نقل از ابن ابی عاصم و سعید بن منصور در سنن آندو
باسنادشان. و بدخشانی در " نزل الابرار " ص 20 از طبرانی. و ابی نعیم در فضایل صحابه " آنرا از او روایت نموده اند، و نامبرده
(سعد بن ابی وقاص) یکتن از عشره مبشره است که حافظ ابن المغازلی در مناقب خود آنها را از جمله راویان حدیث غدیر بشمار
آورده و همچنین خطیب خوارزمی در مقتلش
47 - سعد بن جناده عوفی (پدر عطیه عوفی) ابن عقده در " حدیث الولایه " و قاضی ابوبکر جعابی در " نخب المناقب) حدیث
غدیر را از او روایت نموده اند و خوارزمی در مقتل خود او را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ثبت نموده است.
48 - سعد بن عباده انصاري خزرجی (در سال 14 یا 15 هجري وفات یافته) نامبرده یکی از نقباء دوازده گانه است، ابوبکر جعابی
در نخب المناقب " حدیث او را درباره غدیرخم روایت نموده است.
49 - ابو سعید - سعد بن مالک انصاري خدري (در یکی از سالهاي 63 و 64 و 65 و 74 درگذشته و در بقیع مدفون است) حافظ
ابن عقده در " حدیث الولایه " باسناد از سهم بن حصین اسدي روایت نموده که گفت : من و عبد الله بن علقمه متفقا به مکه
آمدیم و عبد الله نامبرده مدتها بود که بسیار نسبت به علی علیه السلام ناسزا و دشنام میگفت پس باو گفتم : آیا مایل هستی با این
شخص (یعنی ابو سعید خدري)
[ [ صفحه 84
تجدید عهدي کنی ؟ گفت : آري، پس نزد ابوسعید آمدیم و عبد الله مزبور باو گفت : آیا درباره علی منقبت و فضیلتی شنیده اي ؟
صفحه 52 از 144
گفت : آري. و پس از آنکه براي تو بیان نمودم، از مهاجر و انصار و قریش نیز آنرا سئوال کن (تا صدق و حقیقت آن بر تو مدلل
شود) و آن اینست که : رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیرخم با تاکید و مبالغه کامل فرمود : آیا من اولی بمومنین نیستم از
خودشان ؟ گفتند بلی. و این پرسش را سه بار تکرار فرمود. سپس فرمود : یا علی نزدیک بیا. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله
دستهاي علی را بلند کرد تا بحدي که سفیدي زیر بغلشان نمودار شد و گفت : هر کس که من مولاي اویم پس علی علیه السلام
مولاي او است، راوي (سهم بن حصین اسدي) گوید : عبد الله بن علقمه بن ابوسعید گفت : تو این سخنان را از رسول خدا صلی الله
علیه و آله شنیدي ؟ ابوسعید گفت بلی، و اشاره بدو گوش و سینه خود نمود - کنایه از اینکه با دو گوش شنیدم و در سینه آنرا
حفظ نمودم) عبد الله بن شریک گفت : پس از این جریان عبد الله ابن علقمه و ابن حصین نزد ما آمدند و پس از آنکه فریضه ظهر
را در گرمی هوا انجام دادیم. عبد الله بن علقمه گفت : من. بازگشت بسوي خدا میکنم و از او نسبت بناسزاهائی که بعلی علیه
السلام گفته ام طلب آمرزش مینمایم - سه بار این کلمات را گفت - و حافظ ابوبکر بن مردویه باسنادش از ابی سعید با ذکر سند
روایت کرده : روزیکه در غدیر خم رسول خدا صلی الله علیه و آله - مردم را نزد خود خواند، امر کرد آنچه در زیر درختان خار و
خاشاك بود برطرف ساختند و آن روز پنجشنبه بود. و رسول خدا صلی الله علیه و آله مردم را دعوت بسوي علی علیه السلام
فرمود... تمام حدیث در ضمن شرح آیه اکمال ذکر خواهد شد، و حافظ ابو نعیم در کتاب خود " ما نزل من القرآن فی علی"
باسنادش از ابی سعید با ذکر سند روایت کرده که : پیغمبر صلی الله علیه و آله مردم را دعوت بسوي علی علیه السلام کرد در
غدیرخم و امر کرد، آنچه خار و خاشاك در
[ [ صفحه 85
زیر درخت بود کنده و برطرف ساختند... تمام لفظ او انشاء الله بعدا خواهد آمد. و حافظ ابو سعید مسعود بن ناصر سجستانی در"
کتاب الولایه " در آنچه که با ذکر سند از ابی سعید روایت نموده همین روایت را که از حیث متن و روایت و سند آن موافق با
روایت ابو نعیم است بیان نموده که در آینده ذکر خواهد شد، و آنچه را که حافظ ابوالقاسم عبد الله حسکانی با ذکر سند بیان
نموده نیز از حیث متن و سند با نامبردگان - موافق و مطابق است، و آن نیز انشاء الله خواهد آمد. و حافظ ابو الفتح محمد بن علی
نطنزي در " الخصایص العلویه " از حسن بن احمد مهري از احمد بن عبد الله بن احمد روایت نموده که او از قول محمد بن احمد
بن علی و او از محمد بن عثمان بن ابی شیبه و او از قول یحیی حمانی و از قیس بن ربیع از ابی هارون عبدي از ابی سعید خدري
روایت نموده که : رسول خدا صلی الله علیه و آله دعوت فرمود مردم را در غدیر خم بسوي علی علیه السلام و امر فرمود خار و
خاشاك زیر درخت را روفتند و آنروز پنجشنبه بود. پس علی را طلبید و بازوي او را گرفت و او را بلند کرد تا حدي که مردم زیر
بغل رسول خدا صلی الله علیه و آله را دیدند سپس - هنوز پراکنده نشده بودند که این آیه نازل شد " : الیوم اکملت لکم دینکم"
تا آخر آیه.، پس رسول خدا صلی الله علیه و آله (از فرط سرور و اعجاب) بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودي پروردگار
برسالت خود و ولایت علی علیه السلام پس از خود تکبیر فرمود سپس گفت : هر کس که من مولاي اویم پس علی علیه السلام
مولاي او خواهد بود. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و یاري فرما
آنکه را که او را یاري نماید و خوار گردان آنکه را که او را خوار گرداند. در این هنگام حسان بن ثابت عرض کرد یا رسول الله
بمن اذن بده تا درباره علی علیه السلام ابیاتی بگویم تا شما آنها را بشنوید. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : بگو بمیمنت
و مبارکی که از طرف خداوند شامل حال شده. پس حسان بپا خواست و گفت : اي گروه قریش گفتار مرا با حضور رسول خدا
صلی الله علیه و آله در مورد ولایت ثابته بشنوید :
صفحه 53 از 144
[ [ صفحه 86
"ینادیهم یوم الغدیر نبیهم.. " تا آخر ابیات او که ضمن شعراي قرن اول ذکر خواهد شد. و نیشابوري در جلد 6 تفسیر خود ص
194 حدیث غدیر را از او (ابو سعید خدري) روایت نموده و حموینی - در " فراید السمطین " بدو طریق از عبد از او روایت نموده
و خوارزمی در مناقب ص 80 از ابی هارون عبدي از او و ابن صباغ مالکی در " الفصول المهمه " ص 27 ، و حافظ هیثمی در جلد 9
"مجمع الزواید " صفحه 108 از طریق طبرانی در " الاوسط " و ابن کثیر در جلد 2 تفسیرش ص 14 نقل از ابن مردویه و از طریق
ابی هارون عبدي از ابی سعید، و در جلد 7 " البدایه و النهایه " ص 349 و 350 از ابن مردویه و ابن عساکر از ابی سعید و سیوطی
در " جمع الجوامع " و تاریخ الخلفاء ص 114 و " الدر المنثور " جلد 2 ص 259 از طریق ابن مردویه و ابن عساکر و در ص 298 از
ابن ابی حاتم سجستانی و ابن مردویه و ابن عساکر از او، و متفی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 390 از عطیه عوفی - از او. از
طریق ابن جریر طبري بلفظ زید بن ارقم (که در حدیث زید از طریق نسائی مذکور شد) و در ص 403 از عمیره بن سعد، شهادت
ابی سعید را در روز مناشده رحبه درباره امیرالمومنین علیه السلام بحدیث غدیر ذکر نموده و بدخشانی در " نزل الابرار " ص 20 از
طریق طبرانی از او، و آلوسی در " روح المعانی " جلد 2 ص 349 از سیوطی از ابن ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر، و صاحب
تفسیر " المنار " در جلد 6 ص 463 از ابی ابی حاتم و ابن مردویه و ابن عساکر و بدر الدین محمود شهر به ابن العینی حنفی در"
عمده القاري " از طریق حافظ واحدي از عطیه عوفی از ابی سعید، و قریبا الفاظ روایات این گروه در موضع هاي خود انشاء الله ذکر
خواهد شد. و جزري در " اسنی المطالب " ص 3 او را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ثبت نموده است.
50 - سعید بن زید قرشی عدوي (در سال 51 و 52 در گذشته)، نامبرده یکی از عشره مبشره است که حافظ ابن المغازلی در"
مناقب " خود آنها را از جمله
[ [ صفحه 87
یکصد تن راویان حدیث غدیر بطرق خود بشمار آورده است.
51 - سعید بن سعد بن عباده انصاري - حافظ ابن عقده در کتاب " حدیث الولایه " واقعه غدیر را از او روایت نموده.
52 - ابو عبد الله سلمان فارسی (در سال 36 ر 37 هجري در حالیکه سن شریفش در حدود سیصد سال بود وفات یافته) حافظ ابن
عقده در " حدیث الولایه " و جعابی در " نخب " خود و حموینی شافعی در باب 58 از " - فراید السمطین " واقعه غدیر را بطرق
خود با ذکر سند از او روایت نموده اند و شمس الدین جزري شافعی در ص 4 از " اسنی المطالب " نامبرده را در شمار راویان
حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده است.
53 - ابو مسلم مسلمه بن عمرو بن اکوع اسلمی (در سال 74 درگذشته) ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را از او روایت
نموده است.
54 - ابو سلیمان سمره بن جندب فزاري، هم پیمان انصار (در سال هاي 58 و 59 و 60 هجري در بصره درگذشته) بطوریکه در"
حدیث الولایه " ابن عقده و " نخب المناقب " مذکور است، نامبرده یکی از راویان حدیث غدیر است. و شمس الدین جزري
شافعی در " اسنی المطالب " ص 4 نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده است.
55 - سهل بن حنیف انصاري اوسی (در سال 38 درگذشته) و حافظ ابن عقده بطریق خود و با ذکر سند، و جعابی، حدیث غدیر را
صفحه 54 از 144
از او روایت نموده اند، و ابن اثیر در جلد 3 " اسعد الغابه ص 307 نامبرده را در شمار آنهائی که روز رحبه درباره - علی علیه
السلام شهادت داده اند (بطوریکه در حدیث اصبغ ابن نباته آتی الذکر مذکور است) درآورده و گفته که ابو موسی آنرا با ذکر سند
روایت نموده. و جزري شافعی در " اسنی المطالب " ص 4 او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده است.
56 - ابو العباس - سهل بن سعد انصاري خزرجی ساعدي (در سال 91 هجري
[ [ صفحه 88
در سن صد سالگی وفات یافته - نامبرده از کسانی است که در حدیث مناشده درباره علی علیه السلام شهادت بحدیث غدیر داده -
حدیث مزبور بطریق ابی الطفیل خواهد آمد و سمهودي آنرا در " جواهر العقدین " از طریق ابن عقده و قندوزي در " ینابیع الموده
"ص 38 از او روایت نموده اند و در " تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله) ص 67 در شمار راویان حدیث غدیر ثبت شده است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ص- ض) شروع می شود
57 - ابو امامه صدي ابن عجلان باهلی (در شام مسکن گزیده و در همانجا بسال 86 هجري درگذشته) در شمار کسانی است که
ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده است.
58 - ضمیره الاسدي - روایت او در " حدیث الولایه " و همچنین در " کتاب الغدیر " تالیف منصور رازي ذکر شده و نام او در
کتاب الغدیر - ضمره بن الحدید - ذکر شده و گمان دارم - ضمیره بن جندب - یا - ضمیره بن حبیب - باشد - مراجعه نمائید.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ط) شروع می شود
59 - طلحه بن عبید الله تمیمی (در سال 36 هجري روز جمل در سن 63 سالگی کشته شده) - نامبرده در روز جمل براي
امیرالمومنین علیه السلام بحدیث غدیر شهادت داده و مسعود در جلد 2 " مروج الذهب " ص 11 و حاکم در جلد 3 " المستدرك
"ص 171 و خوارزمی در مناقب ص 112 و حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 107 و سیوطی در ر جمع الجوامع " و
ابن حجر در جلد 1 " تهذیب التهذیب " ص 391 (نقل از حافظ نسائی) و متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 83 (نقل از
حافظ ابن عساکر و در ص 154 نقل از مستدرك حاکم غیر از حدیث مناشده روز جمل) آنرا از او روایت نموده اند - و در مورد
حدیث مزبور طرق بسیار دیگري نیز در دست است که عین الفاق آنها در حدیث مناشده روز جمل خواهد آمد. و حافظ عاصمی
در " زین الفتی فی شرح سوره هل اتی " از محمد بن ابی زکریا.
[ [ صفحه 89
از ابی الحسن محمد بن ابی اسماعیل علوي از محمد بن عمر بزاز از عبد الله بن زیاد مقبري از پدرش از حفص بن عمر - عمري - از
غیاث بن ابراهیم از طلحه بن یحیی از عموي او عیسی از طلحه بن عبید الله روایت نموده که پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : هر
کس که من مولاي او هستم علی علیه السلام مولاي او است. و ابن کثیر در جلد 7 " البدایه و النهایه " ص 349 حدیث غدیر را با
ذکر سند بلفظ براء بن عازب روایت نموده، و سپس گفته : این حدیث از سعد و طلحه بن عبید الله و جابر بن عبد الله نیز روایت شده
و براي آن طرق متعددي است، و از ابی سعید خدري و حبشی بن جناده و جریر بن عبد الله و عمر بن خطاب و ابی هریره نیز روایت
صفحه 55 از 144
شده و حافظ ابن المغازلی در " مناقب " خود عشره مبشره را از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر شمرده و طلحه نامبرده از آنها
است، و جزري شافعی در " اسنی المطالب " ص 3 نامبرده را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ع) شروع می شود
" 60 - عامر بن عمیر نمیري - ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت کرده، و ابن حجر در جلد 2
الاصابه " ص 255 حدیث مزبور را از موسی ابن اکتل بن عمیر نمیري از عمویش عامیر (نامبرده) روایت نموده.
61 - عامر بن لیلی بن ضمره. حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " با ذکر سند حدیث مزبور را باسنادش از او روایت کرده و ابن
اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 92 بطریق ابو موسی از ابی الطفیل از او روایت نموده که گفت : چون رسول خدا صلی الله علیه و
آله از حجه الوداع برگشت (جز آن حج نفرموده) آمد تا بجحفه رسید (در روز غدیر خم) - خم در نزدیک جحفه است، و رسول
خدا صلی الله علیه و آله در آنجا مسجدي دارد که معروف است. پس خطاب بمردم فرمود... تا پایان حدیث. و ابن صباغ مالکی
نقل از کتاب " الموجز " تالیف حافظ اسعد بن ابی الفضایل بسند خود تا منتهی شود به عامر - و ابن حجر در جلد 2 " - الاصابه"
ص 257 از کتاب
[ [ صفحه 90
"الموالات " تالیف ابن عقده از طریق عبد الله بن سنان از ابی الطفیل از حذیفه بن اسید و عامر بن لیلی روایت نموده اند که : چون
رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع بازگشت فرمود آمد تا بجحفه رسید... تا پایان حدیث. و ابو موسی با ذکر سند آن را
روایت نموده، و سمهودي نقل از حافظ ابن عقده و ابی موسی و ابی الفتوح عجلی بطرقشان از عامر و حذیفه بن اسید روایت نموده
که گفتند : چون رسول خدا صلی الله علیه و آله از حجه الوداع بازگشت فرمود (و جز آن حج نکرده بود) آمد تا به جحفه رسید.
قدغن فرمود که در زیر درختان نزدیک بهم (که در آن صحرا است) فرود نیایند. پس از آنکه آنگروه در جایگاههاي خود فرود
آمدند و مستقر شدند. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرستاد، زیر درختان و شاخه هاي مشرف بر سر مردم را پاك و خار خاشاك
را برطرف و متفرق نمودند تا هنگامی که بانک نماز بلند شد، و رسول خدا صلی الله علیه و آله در زیر درختان مزبور نماز خواند و
سپس رو بطرف مردم گردانید و این واقعه در روز غدیر خم بود، و خم از جحفه است، رسول خدا صلی الله علیه و آله در آنجا
مسجد معروفی دارد. پس خطاب بمردم فرمود : همانا خداوند مهربان و دانا مرا آگاه فرمود که هیچ پیغمبري جز نیمی از عمر پیغمبر
پیش از خود زیست نمیکند و من گمان دارم که قریبا بسراي دیگر دعوت شوم و اجابت نمایم و همانا من مسئول هستم (در امر
تبلیغ) و شما مسئول هستید (در پیروي و تبعیت). آیا من تبلیغ نمودم ؟ نظر و گفتار شما چیست ؟ گفتند ما میگوئیم که بتحقیق تبلیغ
فرموده و کوشش و نصیحت نمودي. پس خداي جزاي نیک بشما عطا فرماید. فرمود : آیا نه چنین است که شما شهادت به یکتائی
خدا میدهید و اینکه محمد بنده و فرستاده او است، و اینکه بهشت و دوزخ او حق است، و محشور شدن بعد از مردن حق است ؟
گفتند بلی. فرمود بار خدایا گواه باش. سپس با مبالغه و تاکید در جلب توجه و شنوائی آنان فرمود : آگاه باشید همانا خداوند
مولاي من است و من اولی (سزاوارتر) بشما هستم از خود شما. آگاه باشید و هر کس که من مولاي او هستم پس این علی علیه
السلام مولاي او است. و دست علی علیه السلام را گرفت و او را بلند فرمود تا بحدي که تمام آنگروه - او را شناختند.
[ [ صفحه 91
صفحه 56 از 144
سپس گفت : بار خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد - سپس فرمود : اي
مردم من (در انتقال بسراي دیگر) بر شما پیشی میگیرم و شما بر من وارد میشوید در کنار حوضی که پهناي آن از مسافت بین
بصري و صنعاء بیشتر است. در آن بشماره ستارگان آسمان قدحهاي سیمین هست (آگاه باشید) و - هنگامی که بر من وارد میشوید
از شما درباره دو چیز گران و نفیس مواخذه و سئوال خواهم نمود. پس بیندیشید تا چگونه بعد از من با آن دو رفتار خواهید نمود،
که هنگام ملاقات من اظهار نمائید. گفتند : یا رسول الله آندو چیز گران و نفیس چیست ؟ فرمود : آنکه بزرگتر است کتاب خدا
است، سبب (رشته ارتباطی) است که یکطرف آن در دست خدا و طرف دیگر آن در دست شما است. پس آنرا محکم بگیرید تا
بعد از من گمراه نشوید و آنرا تبدیل و دگرگون نسازید - و آن دیگر عترت منند. همانا خداوند دانا بمن خبر داد که آندو از
یکدیگر جدا نشوند تا مرا ملاقات نمایند. تا پایان حدیث. و بهمین لفظ و بیان. شیخ احمد ابوالفضل بن محمد باکثیر مکی شافعی
در " وسیله المال فی مناقب الال " حدیث مزبور را از حذیفه و عامر روایت نموده و خطیب خوارزمی در مقتلش نامبرده را در شمار
راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده و ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 93 از عمر بن عبد الله ابن یعلی از پدرش از جدش
شهادت او را بر علی علیه السلام بحدیث غدیر در روز رحبه (که حدیث آن خواهد آمد) روایت نموده.
62 - عامر بن لیلی غفاري - ابن حجر نامبرده را در جلد 2 " الاصابه " ص 257 بعد از عامر سابق الذکر جداگانه نامبرده و گفته که
: ابن منده نیز او را ذکر نموده و از طریق عمر بن عبد الله بن یعلی بن مره از پدرش از جدش آورده که گفت : شنیدم پیغمبر صلی
الله علیه و آله میگفت : هر کس که من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است. و پس از آنکه علی علیه السلام بکوفه آمد
مردم را سوگند داد (درباره حدیث غدیر) و هفده تن (از جمله آنان عامر بن لیلی غفاري) گواهی دادند و
[ [ صفحه 92
ابو موسی تجویز نموده که ممکن است این عامر همان عامر بن لیلی بن ضمره سابق الذکر باشد و ابن اثیر از او پیروي کرده و توجیه
نموده باینکه او همان عامر بن لیلی بن ضمره است. و کلمه (من) بغلط (ابن) نگاشته شده - یعنی عامر بن لیلی (ردیف 61 ) از قبیله
ضمره بوده، نه پسر ضمره - و در اینصورت شکی نیست هر کس که غفاري باشد از قبیله ضمره است زیرا غفار پسر ملیل و او پسر
ضمره بوده - مولف گوید : مگر اینکه، اختلاف طریق و سند مرحج باشد متعدد بودن آنها را (یعنی عامر بن لیلی غفاري و عامر بن
لیلی بن ضمره دو نفر باشند)
63 - ابوالطفیل عامر بن واثله لیثی (در یکی از سالهاي 100 و 102 و 108 و 110 درگذشته) پیشواي حنبلیان احمد بن حنبل در جلد
1 مسند خود ص 118 با ذکر سند از علی بن حکیم از شریک از اعمش از حبیب بن ابی ثابت از ابی الطفیل از زید بن ارقم بلفظ
مذکور در حدیث زید (صفحه 64 ) و در جلد 4 ص 370 از ابی الطفیل حدیث مناشده در رحبه را (که بلفظ و سند او خواهد آمد)
از او روایت نموده و نسائی در " الخصایص " ص 15 باسنادش از او از زید و در ص 17 از ابن مقدام و محمد ابن سلیمان از فطر از
او با ذکر سند روایت نموده و ترمذي در جلد 2 صحیح خود ص 298 از سلمه بن کهیل از او (ابوالطفیل مذکور) از حذیفه بن اسید
(همانطور که در صفحه 57 گذشت) روایت نموده و خبري که حاکم در جلد 3 " مستدرك " ص 109 بطرقی که صحت آنرا
احراز نموده از ابوالطفیل از زید روایت نموده، در صفحه 66 ذکر شد، و ابو محمد عاصمی در " زین الفتی " باسنادش از فطر
حدیث مناشده را که بعدا خواهد آمد از او روایت کرده - و ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 92 و در جلد 5 ص 376 نیز از او
روایت کرده - و خوارزمی در " مناقب " ص 93 باسنادش از او حدیث زید بن ارقم را روایت نموده و در ص 217 حدیث شود را
صفحه 57 از 144
که خواهد آمد و متضمن احتجاج و استدلال بحدیث غدیر است، روایت نموده و گنجی شافعی در " کفایه الطالب " ص 15
حدیث زید را، و طبري در " - الریاض النضره " جلد 2 ص 179 و ابن حمزه حنفی دمشقی در " البیان و التعریف " نقل از طبرانی
و حاکم. و ابن کثیر
[ [ صفحه 93
در جلد 5 " البدایه و النهایه " ص 211 از طریق احمد و نسائی و ترمذي و در جلد 7 ص 246 از احمد و نسائی و در همین جلد ص
348 از طریق غندر از شعبه از سلمه بن کهیل از او از زید، و ابن حجر در جلد 4 " الاصابه " ص 159 و در جلد 2 ص 252 از او از
حذیفه و عامر بلفظی که خواهد آمد و متقی در جلد 6 " کنز العمال " ص 390 نقل از ابن جریر و سمهودي در " جواهر العقدین"
نقل از قندوزي حنفی در ص 38 از ینابیع حدیث او را آورده اند.
64 - عایشه دختر ابی بکر بن ابی قحافه (زوجه پیغمبر صلی الله علیه و آله)، ابن عقده در " حدیث الولایه " واقعه غدیر را با ذکر
سند از او روایت نموده.
65 - عباس بن عبد المطلب بن هاشم عموي پیغمبر صلی الله علیه و آله) (در سال 32 وفات یافته) ابن عقده بطریق خود با ذکر سند
حدیث غدیر را از او روایت نموده و جزري در " اسنی المطالب " ص 3 او را از جمله راویان حدیث غدیر ذکر نموده.
66 - عبد الرحمن بن عبد رب انصاري، نامبرده یکی از شهود علی علیه السلام است بحدیث غدیر در روز رحبه بطوریکه در حدیث
اصبغ بن نباته خواهد آمد که حافظ ابن عقده از او روایت نموده و ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه " ص 307 و در جلد 5 ص 205 و
ابن حجر در جلد 2 " الاصابه " ص 408 از او ذکر نموده اند. و قاضی در " تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله " ص 67 او را از
جمله راویان حدیث غدیر ثبت نموده است.
67 - ابو محمد عبد الرحمن بن عوف قرشی زهري (در سال 31 و 32 هجري درگذشته) حدیث غدیر را ابن عقده باسنادش در"
حدیث الولایه " و منصور رازي در " کتاب الغدیر ر از او روایت نموده اند و او از عشره مبشره است که حافظ ابن المغازلی آنها را
از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر بطرق خود حساب آورده و جزري در " اسنی المطالب " ص 3 او را از جمله راویان حدیث
غدیر ذکر نموده است.
68 - عبد الرحمن بن یعمر دیلی (در کوفه مسکن گزیده)، ابن عقده حدیث
[ [ صفحه 94
غدیر را در " حدیث الولایه " از او روایت کرده و در مقتل خوارزمی از راویان حدیث مزبور بشمار آمده.
69 - عید الله ابن ابی عبد الاسد مخزومی. ابن عقده حدیث غدیر را از او روایت کرده.
70 - عبد الله بن بدیل بن ورقاء سید خزاعه (در صفین کشته شده) نامبرده یکی از شهود امیرالمومنین علیه السلام است که در روز
رکبان بطوریکه حدیث او خواهد آمد بحدیث غدیر گواهی داده.
71 - عبد الله بن بشیر مازنی. ابن عقده او را از راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
72 - عبد الله بن ثابت انصاري. نامبرده بطوریکه در بیان اصبغ بن نباته است (ذکر خواهد شد) در روز رحبه براي علی علیه السلام
بحدیث غدیر شهادت داده و در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 از جمله راویان حدیث غدیر بشمار آمده است.
صفحه 58 از 144
73 - عبد الله بن جعفر بن ابی طالب هاشمی (در سال 80 وفات یافته) ابن عقده حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده و
داستان احتجاج او بر معاویه بحدیث غدیر خواهد آمد.
74 - عبد الله بن حنطب قرشی مخزومی. سیوطی در " احیاء المیت " از حافظ طبرانی حکایت نموده که او باسنادش از مطلب بن
عبد الله بن حنطب از پدرش خطبه پیغمبر صلی الله علیه و آله را در جحفه با ذکر سند روایت نموده.
75 - عبد الله بن ربیعه. خوارزمی در مقتلش او را از راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
76 - عبد الله بن عباس (در سال 68 وفات یافته) حافظ نسائی در " الخصایص " ص. 7
[ [ صفحه 95
از میمون بن مثنی با ذکر سند روایت نموده که او از قول ابو الوضاح که همان ابو عوانه است نقل کرده و او از ابو بلج بن ابی سلیم
از عمرو بن میمون از ابن عباس در حدیثی طولانی آورده که گفت : من نزد ابن عباس نشسته بودم در این هنگام نه گروه نزد او
آمدند و باو گفتند اي پسر عباس یا با ما برخیز، و یا مجلس را براي ما از اغیار خالی کن. ابن عباس گفت : با شما بر میخیزم. عمرو
بن میمون گوید که : ابن عباس در این موقع چشم او نابینا نشده بود و صحیح بود. پس در کناري نشستند و با یکدیگر سخن گفتند
و ما ندانستیم که چه گفتند. راوي گوید : پس از آن جلسه و مذاکره ابن عباس آمد در حالیکه لباس خود را تکان میداد و اظهار
تاسف و انزجار میکرد و میگفت : اینان سخنانی ناروا و نکوهش درباره مردي گفتند که بیش از دو فضیلت براي او است بطوریکه
براي غیر او این فضایل وجود ندارد اینان بدگوئی از مردي نمودند که پیغمبر صلی الله علیه و آله درباره او فرمود : البته اعزام میدارم
مردي را (براي نبرد با دشمن) که او راخداوند هیچوقت خوار نمیکند و او خدا و رسول او را دوست دارد و خدا و رسول او را
دوست دارند. در این موقع شخصی خود را به رایت جنگ نزدیک نمود، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : علی کجا است ؟
گفتند در آسیا مشغول تهیه آرد است. فرمود دیگري نبود که آرد تهیه نماید ؟ ابن عباس گوید. در این موقع علی علیه السلام آمد
در حالیکه چشم هاي او دوچار درد بود بطوریکه قادر به دیدن نبود. پس رسول خدا صلی الله علیه و آله در چشمان او دمید و رایت
را سه بار حرکت داد سپس آنرا باو اعطاء فرمود پس (در نتیجه عزیمت آنجناب به نبرد یا یهودان و احراز پیروي) علی علیه السلام
آمد در حالیکه صفه دختر حی را با خود آورد، ابن عباس بسخن ادامه داده گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله فلان را با سوره
توبه فرستاد و علی علیه السلام را در پی او فرستاد و سوره را از او گرفت و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود این سوره را براي
مشرکین نمی برد مگر مردي که از من است و من از او هستم. ابن عباس گوید : پیغمبر صلی الله علیه و آله به پسر عموهاي
[ [ صفحه 96
خود فرمود : کدامیک از شما حاضر است که با من در دنیا و آخرت دوستی نماید ؟ همگی ابا کردند. ابن عباس گفت : علی نیز در
میان آنها نشسته بود و گفت من. من براي این افتخار حاضرم. رسول خدا صلی الله علیه و آله او را واگذاشت و رو بفرد فرد از آنان
کرد و این سئوال را تکرار نمود. باز آنها امتناع نمودند. و علی سخن خود را تکرار کرد. در اینموقع رسول خدا صلی الله علیه و آله
بعلی علیه السلام فرمود : تو ولی من هستی در دنیا و آخرت. ابن عباس ادامه داده گفت : علی علیه السلام اول کسی است که پس
از خدیجه ایمان آورد. باز، ابن عباس ادامه داده و گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله پوشش خود را گرفت و بر علی و فاطمه و
حسن و حسین نهاد و گفت : اینست و جز این نیست، اراده فرموده است خداوند که پلیدیرا از شماها ببرد اي اهل بیت من و پاکیزه
صفحه 59 از 144
گرداند شما را پاکیزه گرداندنی. ابن عباس گوید : علی علیه السلام جان خود را فروخت و نثار کرد. لباس پیغمبر صلی الله علیه و
آله را پوشیده و در جایگاه او خوابید. مشرکین بطرف رسول خدا صلی الله علیه و آله تیراندازي میکردند. پس ابوبکر آمد در
حالیکه علی علیه السلام خوابیده بود و او گمان کرد که رسول خدا است و او را بخطاب یا بنی الله صدا زد. علی علیه السلام فرمود :
همانا پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله بطرف بئر میمون رفت، او را دریاب. گفت : پس ابوبکر رفت و با رسول خدا صلی الله علیه و
آله داخل غار شد. در این موقع علی علیه السلام از طرف مشرکین سنگ باران میشد همانطور که رسول خدا صلی الله علیه و آله
میشد و آنحضرت بخود می پیچید و سر خود را در لباس پیچیده و پنهان ساخته بود و تا بامداد سر خود را بیرون نیاورد. همینکه
صبح شد سر خود را بیرون کرد. آنان (مشرکین) - در مقام نکوهش او برآمدند و گفتند صاحب تو (یعنی رسول خدا صلی الله علیه
و آله) وقتی که ما او را سنگ میزدیم بر خود نمی پیچید و تو چنین میکنی ؟ و از این قبیل سخنان : ابن عباس بسخنان خود ادامه
داده گفت : رسول خدا در غزوه تبوك خارج شد و مردم با آن حضرت خارج شدند. علی علیه السلام عرض کرد ؟ من با شما
خارج شوم ؟ پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود. نه در این موقع علی
[ [ صفحه 97
علیه السلام گریان شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود : آیا راضی نیستی که نسبت بمن بمنزله هارون براي موسی باشی جز آنکه
پس از من پیغمبري نخواهد بود. همانا روا نیست که من بروم جز آنکه تو بجاي من باشی - ابن عباس گفت : رسول خدا صلی الله
علیه و آله به علی علیه السلام فرمود : تو بعد از من ولی هر مرد و زن مومن خواهی بود. ابن عباس گفت : و رسول خدا صلی الله
علیه و آله درهاي حجرات ما را که بمسجد باز میشد همه را بست و درب حجره علی را بحال خود گذاشت و در نتیجه، این امتیاز
فقط براي علی علیه السلام بود که در هر موقع از خانه خود بیرون میامد در هر حالی که بود داخل مسجد میشد زیرا راه دیگري
نداشت. ابن عباس گفت : و رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر کس من مولاي او هستم پس علی علیه السلام مولاي او
است... تا پایان حدیث. این حدیث را با طول و تفصیلش گروه زیادي از حفاظ با سندهاي تفصیلی در تالیفات خود ذکر نموده اند
از جمله آنها است : پیشواي حنبلیان - (احمد) در جلد 1 مسند خود ص 331 از یحیی بن حماد از ابی عوانه از ابن بلج از عمرو بن
میمون از ابن عباس و حافظ حاکم در جلد 3 " المستدرك " ص 132 ، و نامبرده گفته : که اسناد این حدیث صحیح است و بهمین
جهت در مقام ذکر سند آن بر نیامده. و خطیب خوارزمی در " مناقب " ص 75 بطریق حافظ بیهقی آنرا روایت نموده و محب الدین
طبري در جلد 2 " ریاض " ص 203 و در " ذخایر العقبی " ص 87 ، و حافظ حموینی در فراءیدش باسنادش از ضحاك از او بطریق
طبرانی ابی القاسم بن احمد، و ابن کثیر شامی در جلد 7 " البدایه و النهایه " ص 337 از طریق احمد بسند نامبرده و از ابی یعلی از
یحیی بن عبد الحمید از ابی عوانه تا آخر سند، و حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 108 از احمد و طبرانی، و گفته که
رجال طریق احمد درست است جز ابی بلج فزاري و نامبرده داراي یکنوع نرمی و لینت است ولی مورد اعتماد و وثوق است و حافظ
هیثمی حدیث غدیر را نیز از ابن عباس در ص 108 روایت کرده سپس گفته که : بزار آنرا در اثناء حدیثی روایت کرده و رجال او
مورد
[ [ صفحه 98
وثوق و اعتمادند و حافظ گنجی در " الکفایه " ص 115 حدیث مزبور را با طول و تفصیل آن نقل از احمد، و ابن عساکر در کتاب
صفحه 60 از 144
خود " الاربعین الطوال " ذکر نموده و ابن حجر در جلد " الاصابه " صفحه 509 آنرا ذکر نموده، حافظ محاملی در امالی خود
(بطوریکه شیخ ابراهیم وصابی شافعی در کتاب " الاکتفاء " از او نقل کرده) باسنادش با ذکر سند از ابن عباس روایت نموده که
گفت : چون پیغمبر صلی الله علیه و آله مامور شد که علی بن ابی طالب علیه السلام را در مقام خود برقرار فرماید. پیغمبر صلی الله
علیه و آله روانه مکه شد و فرمود : دیدم که مردم بعهد جاهلیت و کفر نزدیکند. چنانچه این امر را در این موقعیت انجام دهم،
خواهند گفت که چون علی علیه السلام پسر عم او بود (از روي علاقه شخصی) این مقام را باو داد پس آن حضرت به مکه رفت و
حجه الوداع را بجا آورد و مراجعت فرمود تا به غدیرخم رسید، در این موقع خداي متعال این آیه را باو فرستاد : یا ایها الرسول بلغ ما
انزل الیک من ربک... تا آخر آیه مبارکه، در این هنگام منادي از طرف آنحضرت اجتماع عمومی را اعلام نمود. سپس آنجناب بپا
خاست و دست علی را گرفت و فرمود : هر کس من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است. بار خدایا، دوست بدار آنکه
را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد. متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 153 این حدیث را از
محاملی که در امالی خود ذکر کرده نقل نموده و بهمین الفاظ بدون اختلاف حرفی جمال الدین عطاء الله بن فضل الله در اربعین
خود آنرا بطریق ابن عباس روایت نموده و جلال الدین سیوطی در " تاریخ الخلفاء " بطریق بزار در ص 114 از ابن عباس آن را
روایت نموده و قرشی در " شمس الاخبار " ص 38 از " امالی المرشد بالله " و بدخشانی در " نزل الابرار " ص 20 بطریق بزار و
ابن مردویه، و در ص 21 از طریق احمد و ابن حیان و حاکم و سمویه آنرا روایت نموده اند. و حافظ سجستانی در کتاب " الولایه"
که آنرا بحدیث غدیر تنها اختصاص داده باسنادش از ابن عباس با ذکر سند روایت نموده که گفت : چونکه پیغمبر صلی الله علیه و
آله
[ [ صفحه 99
براي حجه الوداع خارج شد و در جحفه فرود آمد. جبرئیل نزد او آمد و (از طرف خداوند) او را امر کرد که علی علیه السلام را بپا
دارد، پس آنجناب خطاب بمردم فرمود : آیا نه اینست که معتقدید بر اینکه من بمومنین اولی (سزاوارتر) هستم از خودشان ؟ گفتند
بلی یا رسول الله صلی الله علیه و آله. فرمود : هر کس که من مولاي اویم، پس علی علیه السلام مولاي او است. بار خدایا دوست
بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد (و این جمله با تعبیر به کلمه حب و بغض تکرار شده)
و یاري کن کسی را که او یاري کند و عزیز دار کسی را که او را عزیز دارد و دستگیري کن کسی را که او را دست گیري نماید،
ابن عباس گفت : قسم بخدا (ولایت علی) بر این گروه واجب آمد. و ابن کثیر در جلد 7 تاریخش ص 348 حدیث غدیر را از سعید
بن جبیر از ابن عباس روایت کرده و در ذکر تابعین در ضمن نام ضحاك، حدیثی از او خواهد آمد، و حافظ ابن مردویه با ذکر سند
و ابوبکر شیرازي در (فی ما نزل من القرآن)، و ابو اسحق ثعلبی در " الکشف و البیان " و حاکم حسکانی، و فخر الدین رازي در
جلد 3 تفسیرش ص 636 و عز الدین موصلی حنبلی و نظام الدین نیسابوري در جلد 6 تفسیرش ص 194 و آلوسی در جلد 2 " روح
المعانی " ص 348 و بدخشانی در " مفتاح النجا " و غیر آنها بطرقشان حدیث غدیر را از ابن عباس روایت کرده اند که لفظ آنها
در مبحث دو آیه تبلیغ و اکمال دین انشاء الله خواهد آمد.
77 - عبد الله بن ابی اوفی علقمه اسلمی (در سال 86 و 87 درگذشته) حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را از او با
ذکر سند روایت نموده.
78 - ابو عبد الرحمن عبد الله بن عمر بن خطاب عدوي (در سال 72 و 73 در گذشته) حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص
106 از طریق طبرانی با ذکر سند از عبد الله بن عمر روایت نموده که گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر کس من
صفحه 61 از 144
مولاي او هستم علی علیه السلام مولاي او است. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست دارد و شمن دار آنکه را که او را
دشمن دارد، و حافظ ابن ابی شیبه در سنن
[ [ صفحه 100
خود روایت او را با ذکر سند آورده و وصابی شافعی در " الاکتفاء " از او روایت مزبور را نقل نموده و سیوطی ر در جمع الجوامع
"و در " تاریخ الخلفاء " ص 114 نقل از طبرانی آنرا روایت نموده و متقی هندي در جلد 6 کتاب " کنز العمال " ص 154 بطریق
طبرانی در " المعجم الکبیر " آنرا ذکر نموده و بدخشانی نیز بهمین طریق در " نزل الابرار " ص 20 و در " مفتاح النجا " روایت
نموده و خطیب خوارزمی در فصل چهارم از مقتلش و همچنین جزري در " اسنی المطالب " ص 4 نامبرده را از جمله راویان حدیث
غدیر از صحابه بشمار آورده اند.
79 - ابو عبد الرحمن عبد الله بن مسعود هذلی (در سال 32 و 33 در گذشته و در بقیع مدفون است) حافظ ابن مردویه باسنادش
نزول آیه تبلیغ را درباره علی علیه السلام در روز غدیر با ذکر سند از او روایت نموده و سیوطی در جلد " الدر المنثور " ص 298 و
قاضی شوکانی در جلد 2 تفسیرش ص 57 و آلوسی بغدادي از سیوطی از ابن مردویه در جلد 2 " روح المعانی " ص 348 آنرا از او
روایت نموده اند و خوارزمی و شمس الدین جزري " اسنی المطالب " ص 4 او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار
آورده اند.
80 - عبد الله بن یامیل حافظ ابن عقده در کتاب " المفرد فی الحدیث " بسندي که منتهی بابراهیم بن محمد نموده از جعفر بن
محمد از پدرش و ایمن بن نابل بن عبد الله بن یامیل با ذکر سند از او روایت نموده که گفت : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله
می فرمود : هر کس من مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است.. تا آخر حدیث مزبور، ابن اثیر در جلد 3 " اسد الغابه"
ص 274 بطریق حافظ ابو موسی مدینی و ابن حجر در جلد 2 " الاصابه " صفحه 382 از طریق حافظ ابن عقده و حافظ ابو موسی -
و قندوزي حنفی در ینابیع ص 34 آنرا از او روایت نموده اند.
81 - عثمان بن عفان (در سال 35 درگذشته) حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " باسناد خود و منصور رازي در " کتاب الغدیر"
با ذکر سند از او روایت نموده اند
[ [ صفحه 101
و او یکی از عشیره مبشره است که ابن المغازلی بطرق خود آنها را از جمله یکصد تن راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
82 - عبید بن عازب انصاري (برادر براء بن عازب)، نامبرده از کسانی است که در روز مناشده در رحبه براي علی علیه السلام
بحدیث غدیر گواهی دادند (در داستان رحبه خواهد آمد)
83 - ابو طریف عدي بن حاتم (در سال 68 در سن یکصد سالگی وفات یافته) حافظ ابن عقده در کتاب " حدیث الولایه " از طریق
محمد بن کثیر از فطر و ابن جارود از ابی الطفیل با ذکر سند آورده که نامبرده از آنهائی است که در روز مناشده در رحبه براي
علی علیه السلام بحدیث غدیر شهادت دادند، و سید نور الدین سمهودي در " جواهر العقدین " آنرا ذکر نموده و قندوزي در"
ینابیع الموده " ص 38 از سمهودي نقل کرده و شیخ احمد مکی شافعی در " وسیله المال فی مناقب الال " از او روایت نموده و در
تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 در شمار راویان حدیث غدیر ثبت گردیده است
صفحه 62 از 144
84 - عطیه بن بسر - ابن عقده در " حدیث الولایه " واقعه غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده.
85 - عقبه بن عامر جهنی (از طرف معاویه بولایت مصر منصوب شد و سه سال در این سمت باقی بوده و نزدیک سال 60 وفات
یافته) حافظ ابن عقده ضمن حدیثی که در مورد شهادت عدي بن حاتم باو نسبت دادیم شهادت نامبرده را براي علی علیه السلام
بحدیث غدیر در روز رحبه روایت نموده، و قاضی در تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله ص 67 او را در شمار راویان حدیث
غدیر ثبت نموده.
86 - امیرالمومنین علی بن ابی طالب صلوات الله علیه - شعر آنجناب در غدیر مشهور است و راویان مورد وثوق و اعتماد، آنرا ذکر
نموده اند، در شعراي الغدیر در قرن اول با ذکر راویان آن خواهد آمد، و داستان احتجاج آنجناب در روزهاي
[ [ صفحه 102
شوري و و جمیل بحدیث غدیر و استنشاد آنحضرت (سوگند دادنش) به حدیث غدیر در روز رحبه - خواهد آمد. و پیشواي
حنبلیان (احمد بن حنبل) در جلد 1 مسند خود صفحه 152 از حجاج شاعر از شبابه از نعیم بن حکیم با ذکر سند روایت نموده که
ابو مریم و مردي از همنشینان علی علیه السلام شنیدم، از آنجناب نقل نمودند که : رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیرخم
فرمود : هر کس که من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او است، و ابن کثیر در جلد 2 " البدایه و النهایه " ص 348 آنرا از او
روایت نموده و سپس گفته که : این حدیث از طرق متعدد. از علی علیه السلام روایت شده و هیثمی در جلد 9 " مجمع الزاید " ص
107 از طریق احمد آنرا روایت نموده و گفته : رجال آن مورد اعتماد و وثوق هستند و سیوطی در " جمع الجوامع " و در " تاریخ
الخلفاء " ص 114 بطریق احمد و ابن حجر در جلد 7 " تهذیب التهذیب " ص 337 و بدخشانی در کتاب " نزل الابرار " ص 20 از
طریق احمد و حاکم، و در " مفتاح النجا " نیز بطریق آندو، حدیث مزبور را ذکر نموده اند. و حافظ طحاوي در جلد 2 " مشکل
الاثار " ص 307 از یزید بن کثیر از محمد بن عمر علی (امیرالمومنین علیه السلام) از پدرش از علی علیه السلام با ذکر سند روایت
کرده که پیغمبر صلی الله علیه و آله در خم زیر درخت (پس از آنکه در آنجا ورود فرمود) از قرارگاه خود در حالیکه دست علی
علیه السلام را گرفته بود بیرون آمد و خطاب بمردم فرمود : آیا شما نیستید که شهادت میدهید باینکه خداوند پروردگار شما است ؟
گفتند. بلی. فرمود : آیا شما نیستید که شهادت میدهید باینکه خدا و رسولش اولی هستند بشما از خود شما ؟ و اینکه خدا و
رسولش مولاي شما هستند ؟ گفتند. بلی فرمود : هر کس که من مولاي او هستم پس علی علیه السلام مولاي او است - همانا من
واگذاردم در میان شما چیزي را که اگر آنرا بگیرید و از دست ندهید هرگز بعد از من گمراه نشوید، کتاب خدا که در دست شما
است و اهل بیت من.
[ [ صفحه 103
و ابن کثیر این روایت را در جلد 5 " البدایه و النهایه " ص 211 بطریق ابن جریر و ابن ابی عاصم باسناد آندو از کثیر بن زید از
محمد بن عمر بن علی از پدرش از علی علیه السلام روایت نموده و متقی هندي در جلد 6 " کنز العمال " ص 154 از مستدرك
حاکم و احمد، و از طبرانی (در المعجم الکبیر) و ضیاء مقدسی و در همان جلد ص 397 نقل از ابن ابی عاصم و در ص 406 از ابن
راهویه و ابن جریر و در ص 399 از ابن جریر و ابن ابی عاصم و از محاملی (در امالی او) روایت نموده و صحت آنرا احراز کرده
است. و در لفظ آنها این جمله مذکور است : پس هر کس خدا و رسولش مولاي او هستند این، علی علیه السلام مولاي او است. و
صفحه 63 از 144
این روایت را وصابی در " الاکتفا " نقل از سنن ابن ابی عاصم و سنن سعید بن منصور (ابن شعبه نسائی) ثبت نموده است. و ذهبی
در جلد 2 " میزان الاعتدال " ص 303 از مخول بن ابراهیم از جابر ابن حر از ابی اسحاف - عمرو ذي مر از امیرالمومنین علیه السلام
با ذکر سند روایت نموده و سپس گفته : و این روایت باسنادي بهتر از این نیز رسیده و حموینی در " فراید السمطین " از عمرو ذي
مر از امیرالمومنین علیه السلام و همچنین از ابی راشد حرانی از آنجناب روایت مزبور را آورده است. و در " حلیه الاولیاء " تالیف
ابی نعیم اصفهانی در جلد 9 ص 64 از عبد الله بن جعفر از احمد بن یونس ضبی از عمار بن نصر از ابراهیم بن یسع مکی از جعفر
بن محمد از پدرش از جدش از علی (امیرالمومنین علیه السلام) مذکور است که : رسول خدا صلی الله علیه و آله در جحفه خطبه
خواند تا آخر حدیث و حدیث دیگر خواهد آمد که آنرا حافظ عاصمی در مفاد حدیث غدیر از آنجناب با ذکر سند روایت نموده.
[ [ صفحه 104
87 - ابو الیقظان عمار بن یاسر عنسی (در سال 37 در صفین شهادت یافته) احتجاج نامبرده بر عمرو بن عاص بحدیث غدیر قریبا از
کتاب صفین تالیف نصر بن مزاحم ص 186 ذکر خواهد شد و در شرح نهج البلاغه جلد 2 ص 273 نیز مندرج است، و حموینی
باسنادش در " فراید السمطین " در باب چهلم و باب پنجاه و هشتم حدیث غدیر را بطریق خود از او روایت نموده و خوارزمی و
شمس الدین جزري در " اسنی المطالب " ص 4 او را در شمار راویان حدیث غدیر از صحابه ذکر نموده اند و او (عمار) از رکبان
است که براي علی علیه السلام بحدیث غدیر شهادت دادند، در حدیثی که خواهد آمد.
88 - عماره خزرجی انصاري (در روز واقعه یمامه کشته شده) حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 107 از طریق بزار از
حمید بن عماره روایت نموده که گفت : از پدرم شنیدم که میگفت : از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم در حالیکه دست علی
علیه السلام را گرفته بود فرمود : هر کس من مولاي اویم پس این مولاي او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را که علی را دوست
دارد و دشمن بدار آنکه را که علی را دشمن دارد، سپس گوید که این حدیث را بزار روایت کرده و حمید را نشناختم و بقیه رجال
این روایت مورد اعتماد و وثوق شناخته شده اند و سیوطی حدیث مزبور را در " تاریخ الخلفاء " ص 65 و بدخشانی در " مفتاح
النجا " و " نزل الابرار " بطریق بزار از او روایت نموده اند.
89 - عمر بن ابی سلمه بن عبد الاسد مخزومی ربیب پیغمبر صلی الله علیه و آله) مادر او ام سلمه زوجه پیغمبر صلی الله علیه و آله
بوده و نامبرده در سال 83 درگذشته) حافظ ابن عقده باسناد خود حدیث غدیر را با ذکر سند از او روایت نموده است.
90 - عمر بن خطاب (در سال 23 کشته شد) حافظ ابن المغازلی در " المناقب " بدو طریق از عمران بن مسلم از سوید بن ابی صالح
از پدرش از ابی هریره از عمر بن
[ [ صفحه 105
خطاب (رض) با ذکر سند روایت نموده که گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر که من مولاي اویم علی علیه السلام
مولاي او است. و این روایت را سمعانی در " فضایل الصحابه " باسناد خود از ابی هریره از او ذکر نموده و محب الدین طبري در
جلد 2 " الریاض النضره " ص 161 نقل از مناقب احمد و ابن سمان بطریق آندو و از او آورد (زیادتی چاپ دوم) و در ص 244 بان
اشاره نموده و در " ذخایر العقبی " ص 67 نقل از مناقب احمد و از شعبه باسناد آندو از او روایت شده و حافظ محمد خوارجه
پارسا در کتاب " فصل الخطاب " آنرا ذکر نموده و خطیب خوارزمی در مقتلش و ابن کثیر شامی در جلد 7 " البدایه و النهایه"
صفحه 64 از 144
ص 349 و شمس الدین جزري در " اسنی المطالب " او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده اند. و در " موده
القربی " تالیف شهاب الدین همدانی. از عمر بن خطاب مذکور است که گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله - علی علیه السلام
بطور نمایان منصوب داشت و فرمود : هر کس که من مولاي اویم علی علیه السلام مولاي او است. بار خدایا دوست بدار آنکه را
که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و خوار گردان آنکه را که او را خوار گرداند و یاري فرما آنکه را
که او را یاري نماید. بار خدایا تو گواه منی بر ایشان. عمر بن خطاب برسول خدا صلی الله علیه و آله عرض کرد : یا رسول الله در
حالیکه شما این سخن می فرمودي جوان زیبا و خشبوئی پهلوي من بود و بمن گفت : رسول خدا صلی الله علیه و آله بطور تحقیق
رشته اي را بست و استوار ساخت که جز منافق (دو رو) آنرا نمیگشاید، پس رسولخدا صلی الله علیه و آله دست مرا گرفت و فرمود :
اي عمر، این جوان که پهلوي خود یافتی و این سخن را از او شنیدي از جنس آدمیان نبود. بلکه او جبرئیل بود که خواست گفتار مرا
- درباره علی علیه السلام - بر شما استوار و موکد نماید و این داستان را قندوزي حنفی در " ینابیع " ص 249 از عمر روایت نموده
و ابن کثیر در جلد 5 ص 213 از جزء اول از " کتاب غدیر " تالیف ابن جریر روایت نموده که در آنجا از قول محمود ابن عوف
طائی و او از عبد الله بن موسی و او بطور
[ [ صفحه 106
اخبار از اسماعیل بن کشیط از جمیل بن عماره از سالم بن عبد الله بن عمر (ابن جریر گوید : گمان دارم که گفت : از عمر، و این
جمله در کتاب من نیست). روایت نموده که گفت : شنیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله در حالیکه دست علی علیه السلام را
گرفته بود فرمود : هر کس من مولاي اویم پس این علی علیه السلام مولاي او است. بار خدایا دوست دار آنکه را که او را دوست
دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد.
91 - ابو نجید عمران بن حصین خزاعی " در سال 52 در بصره درگذشته) ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را با ذکر
سند از او روایت نموده و مولوي محمد سالم بخاري نقل از حافظ ترمذي نموده و خطیب خوارزمی و - شمس الدین جزري در"
اسنی المطالب " ص 4 او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده اند.
92 - عمرو بن حمق خزاعی کوفی (در سال 50 درگذشته) ابن عقده حدیث غدیر را از او روایت نموده و خوارزمی در مقتلش او را
از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده.
[ [ صفحه 107
93 - عمرو بن شراحیل - خوارزمی در مقتلش نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده است.
94 - عمرو بن عاص - یکی از شعراي غدیر است و شعر او ضمن ذکر شعراي قرن اول اسلامی ذکر شده است و قریبا خواهید یافت
استدلال و احتجاج (برد) را بر او بحدیث غدیر و اعتراف او بان، این داستان را ابن قتیبه در " الامامه و السیاسه " ص 93 با ذکر سند
ثبت نموده، و خواهد آمد نامه که او در مورد حدیث غدیر بمعاویه نوشت و خوارزمی آن را باسناد خود در " المناقب " ص 126 با
ذکر سند ثبت نموده است.
-95 عمرو بن مره الجهنی ابو طلحه (یا - ابو مریم) احمد بن حنبل و طبرانی (در المعجم الکبیر) باسنادشان از نامبرده روایت نموده
اند باینکه : رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیرخم فرمود : هر کس من مولاي اویم. پس علی علیه السلام مولاي او است. بار
صفحه 65 از 144
خدایا دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و یاري و دستگیري کن آنکه را که او را
یاري و دستگیري نماید. - و صاحب " کنز العمال " در جلد 6 ص 154 این حدیث را از طبرانی نقل کرده. و همچنین شیخ ابراهیم
وصابی شافعی در " الاکتفاء " و محمد صدر العالم در " معارج العلی " و نیز بدخشانی در " مفتاح النجا " و " نزل الابرار " آنرا از
احمد و از " المعجم " طبرانی نقل نموده است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ف) شروع می شود
96 - فاطمه صدیقه (سلام الله علیها) دختر پیغمبر بزرگ صلی الله علیه و آله - ابن عقده در " حدیث الولایه " و منصور رازي - در
"کتاب الغدیر " واقعه غدیر خم را از آن مخدره معصومه روایت نموده اند و احتجاج آن مخدره بحدیث غدیرم بطریق جزري
شافعی از استادش " حافظ مقدسی " خواهد آمد، و شهاب الدین همدانی در " موده القربی " از آن مخدره روایت نموده که :
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود : هر کس من
[ [ صفحه 108
مولاي اویم پس علی علیه السلام مولاي او است و هر کس من پیشواي او هستم پس علی علیه السلام پیشواي او است.
97 - فاطمه بنت حمزه ابن عبد المطلب، ابن عقده و منصور رازي " در کتاب الغدیر " حدیث غدیر را از او روایت نموده اند.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ق- ك) شروع می شود
-98 قیس بن ثابت بن شماس انصاري - نامبرده یکی از (رکبان) شهود امیرالمومنین عیه السلام است بحدیث غدیر که داستان آن
(رکبان) خواهد آمد. حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " باسنادش از ابی مریم زر بن حبیش حدیث غدیر را با ذکر سند از او
روایت نموده و ابن اثیر در جلد 1 " اسد الغابه " ص 368 و ابن حجر در جلد 1 " الاصابه " ص 305 و شیخ محمد صدر العالم در"
معارج العلی " آنرا از نامبرده (ابن عقده) و از ابو موسی نقل نموده اند.
99 - قیس بن سعد بن عباده انصاري خزرجی - نامبرده یکی از شعراي غدیر است در قرن اول اسلامی - کما اینکه یکی از شهود
علی علیه السلام است بحدیث غدیر در داستان رکبان که خواهد آمد، و احتجاج او بر معاویه بن ابی سفیان بحدیث غدیر نیز خواهد
آمد.
100 - ابو محمد کعب بن عجره انصاري مدنی (در سال 51 در گذشته) - ابن عقده حدیث غدیر را از او روایت نموده.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف م) شروع می شود
101 - ابو سلیمان مالک بن حویرث لیثی (در سال 74 در گذشته) پیشواي حنبلیان احمد بن حنبل در " المناقب " و حافظ ابن عقده
در " حدیث الولایه " باسنادشان از مالک بن حسین بن مالک بن حویرث از پدرش از جدش با ذکر سند روایت نموده اند که :
رسول خدا صلی الله علیه و آله روز غدیرخم فرمود : هر کس من مولاي
[ [ صفحه 109
صفحه 66 از 144
اویم علی مولاي او است. و این حدیث را حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " ص 108 از طریق طبرانی باسنادش از مالک
روایت نموده و سپس گفته که رجال این روایت مورد اعتماد و وثوق هستند و در آنها خلافی است، و جلال الدین سیوطی در"
تاریخ الخلفاء " صفحه 114 نقل از طبرانی - و بدخشانی در " مفتاح النجا " و در " نزل الابرار " ص 20 بطریق طبرانی و شیخ
محمد صدر العالم نیز در " معارج العلی " از طبرانی - و وصابی شافعی در " الاکتفاء " نقل از ابی نعیم در " فضایل الصحابه " آنرا
روایت نموده اند و خوارزمی در مقتلش نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر بشمار آورده است.
102 - مقداد ابن عمرو کندي زهري (در سال 33 در سن هفتاد سالگی درگذشته) ابن عقده در " حدیث الولایه " و - حافظ
حموینی در " فراید السمطین " حدیث غدیر را از او با ذکر سند روایت نموده اند.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ن) شروع می شود
-103 ناجیه بن عمرو خزاعی - نامبرده از جمله کسانی است که در روز مناشده در کوفه براي علی علیه السلام بحدیث غدیر
گواهی داد. و حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " بطریق عمرو بن عبد الله بن یعلی بن مره از - پدرش از جدش داستان مزبور را
" با ذکر سند از او روایت نموده و ابن اثیر در جلد 5 " اسد الغابه " ص 6 نقل از ابی نعیم و ابی موسی، و ابن حجر در جلد 3
الاصابه " ص 542 از طریق ابن عقده داستان مزبور را با ذکر سند از او روایت نموده اند و خطیب خوارزمی او را از جمله روایان
حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده.
104 - ابو برزه فضله بن عتبه اسلمی (در سال 65 در خراسان در گذشته) ابن عقد در کتاب " حدیث الولایه " واقعه غدیر را بطریق
خود با ذکر سند از او روایت نموده است.
[ [ صفحه 110
-105 نعمان بن عجلان انصاري، گواهی نامبرده درباره علی علیه السلام بحدیث غدیر در روز مناشده بطریق اصبغ ابن نباته خواهد
آمد و قاضی در " تاریخ آل محمد صلی الله علیه و آله " ص 67 نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده
است.
صحابه پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ه - تا آخر حروف) شروع می شود
106 - هاشم مرقال ابن عتبه ابن ابی وقاص زهري مدنی (در سال 37 در صفین کشته شده است) حافظ ابن عقده باسنادش در"
حدیث الولایه " از ابی مریم زر بن حبیش گواهی نامبرده را درباره علی علیه السلام بحدیث غدیر در کوفه در روز (رکبان) با ذکر
سند روایت نموده و ابن اثیر آنرا در جلد 1 " اسد الغابه " ص 368 بطوریکه آنرا یافته از ابن عقده نقل نموده و ابن حجر در جلد 1
"الاصابه " ص 305 آنرا روایت کرده و قسمتی از اول آنرا انداخته : و نام هاشم بن عتبه مر قال را ذکر ننموده و چه بسیار از این
قبیل (سقط و تحریف) در کتب و تالیف ابن حجر مشاهده میشود.
107 - ابو وسمه وحشی بن حرب حبشی حمصی - ابن عقده در " حدیث الولایه " حدیث غدیر را بلفظ او با ذکر سند روایت
نموده و خطیب خوارزمی در مقتلش او را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده.
108 - وهب بن حمزه خطیب خوارزمی در فصل چهارم از مقتل خود نامبرده را از جمله راویان حدیث غدیر از صحابه بشمار آورده
است.
صفحه 67 از 144
109 - ابو حجیفه وهب بن عبد الله شوائی (بنامبرده وهب الخیر
[ [ صفحه 111
نیز گفته میشود، در سال 74 در گذشته) حافظ ابن عقده در " حدیث الولایه " بطریق خود حدیث غدیر را از او با ذکر سند روایت
نموده.
110 - ابو مرازم (بضم میم) یعلی بن مره بن وهب ثقفی. حافظ ابن عقده و حافظ ابو موسی و حافظ ابو نعیم بطرق خودشان حدیث
غدیر را از نامبرده با ذکر سند از او روایت نموده اند و ابن اثیر در جلد 2 " - اسد الغابه " ص 233 و در جلد 4 ص 93 و در جلد 5
ص 6 - و ابن حجر در جلد 3 " الاصابه " ص 452 از آنها نقل کرده اند - عین لفظ او و طریقی که منتهی باو میشود در داستان
مناشده روز رحبه خواهد آمد. اینها یکصد و ده تن از بزرگان یاران (صحابه) پیغمبر صلی الله علیه و آله اند که روایت آنها را
درباره داستان غدیرخم یافته ایم - و شاید آنچه بدست نیاورده ایم خیلی بیشتر از اینها باشد و طبیعت حال (نظر بخصوصیاتی که در
اجتماع غدیر خم وجود داشته) ایجاب میکند که راویان حدیث مزبور چندین برابر نامبردگان باشند. زیرا آنان که در آن روز باین
داستان گوش فرا داده و آنرا درك نموده اند زیاده بر یکصد هزار تن بوده اند و بالطبع این گروه عظیم پس از بازگشت باوطان
خود - همه از این واقعه سخن رانده اند، همانطور که هر مسافري پس از عود بوطن آنچه از حوادث مهم و غیر عادي در طی
مسافرت دیده بکسان و دوستان خود بیان میکند، آري این گروه عظیم هم چنین بوده اند. و این داستان تاریخی و مهم را همگی
بازگو کرده اند. منتهی آنانیکه کینه هائی در دل داشته اند - حقد درونی آنها مانع بوده از اینکه این داستان مهم را از آنگروه بسیار
نقل و اشاعه دهند بنابراین، این تعداد که نام آنها برده شد، از جمله اشخاصی هستند که این واقعه را از آنجماعت نقل نموده اند، و
چه بسیار کسانی هم که پس از درك این مجمع بزرگ و شنیدن این امر مهم قبل از آنکه بوطن و مسکن خود برسند و یا پیش از
آنکه موفق ببیان مشهودات و مسموعات خود شوند دست حوادث آنها را نابود ساخته یا در - بیابان ها و پهنه صحراي حجاز مرگ
گریبانشان را گرفته و یا سوانح و حوادث گوناگون
[ [ صفحه 112
آنها را از یادآوري و بیان این خاطره بزرگ باز داشته. و در روایت زید بن ارقم تلویحا باین معنی اشاره شده که قسمتی از حاضرین
در آنروز و در آنمکان از جمله صحرانشینان بوده که سخنی از آنان در دسترس دیگران قرار نگرفته و منشا نشر و اسناد این خبر واقع
نشده اند و با همه این امور و عوائق و موانع در اثبات و تواتر این حدیث آنچه که بان دست یافته و ذکر نمودیم کافی است. فالحمد
لله اولا و آخرا
[ [ صفحه 113
راویان حدیث غدیر خم از تابعین
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف الف) شروع می شود
صفحه 68 از 144
1 - ابو راشد حبرانی (نام او - خضر - یا نعمان است). عجلی (که از علماء حدیث است) او را از جمله تابعین مورد وثوق و اعتماد
دانسته و درباره او گفته : در دمشق احدي افضل از او نبوده، و ابن حجر در " التقریب " صفحه 419 موثق بودن او را اعلام داشته،
حدیث نامبرده در صفحه 103 ذکر شده است
2 - ابو سلمه (نام او عبد الله - اسمعیل نیز گفته شده) ابن عبد الرحمن بن عوف زهري مدنی در " خلاصه خزرجی " صفحه 380 از
ابن سعد نقل شده که نامبرده مردي فقیه و مورد وثوق و اعتماد است و حدیث بسیار از او نقل شده و در (تقریب) ص 422 مراتب
مذکوره نسبت باو تایید و وفات او بسال 94 ثبت شده، - طرق حدیث منسوب باو بجابر انصاري منتهی میشود و طریق مزبور صحیح
است و رجال آن همه مورد اعتماد و وثوقند. بصفحه 50 مراجعه شود.
3 - ابو سلیمان موذن - (در " التقریب " ابو سلمان ضبط شده و نامبرده از بزرگان تابعین است و حدیث او در نظر علماء مقبول
است. روایت او در قسمت مناشده در رحبه - مشتمل بر رجال ثقه و مورد اعتماد خواهد آمد.
4 - ابو صالح سمان - ذکوان مدنی - آزاد کرده جویریه (بانوي غطفانی). ذهبی در جلد 1 تذکره خود صفحه 78 از احمد نقل
نموده که، نامبرده
[ [ صفحه 114
موثق است، از جمله بزرگترین و موثق ترین مردم است، و در سال 101 درگذشته. بطرق مذکوره در ص 104 مراجعه نمائید و در
موضوع نزول آیه تبلیغ درباره علی علیه السلام حدیث او خواهد آمد.
5 - ابو عنفوانه مازنی. طریق روایت او از جندع در صفحه 53 گذشت.
6 - ابو عبد الرحیم کندي، طریق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه بلفظ " زاذان " خواهد آمد.
7 - ابو القاسم اصبغ بن نباته - تمیمی. کوفی. نامبرده از زمره تابعین مورد وثوق و اعتماد است. عجلی و ابن معین باین موضوع
اشعار نموده اند. طریق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد و در صفحه 61 ذکر شده است.
8 - ابو لیلی کندي طبق اشعار " التقریب " صفحه 435 نامبرده از رجال تابعین و موثق است. احمد بن حنبل در " مناقب " از علی
بن حسین روایت نموده که او از ابراهیم بن اسمعیل از پدرش از سلمه بن کهیل. از نامبرده (ابو لیلی کندي) از زید بن ارقم چنین
نقل کرده گوید : هنگامی که در انتظار مشایعت از جنازه اي بودیم در جواب پرسشی که یکی از حاضرین در آنجا از او نمود و باو
گفت : اي ابو عامر (کنیه زید بن ارقم است) آیا در روز غدیر خم از پیغمبر صلی الله علیه و آله شنیدي که فرمود : من کنت مولاه
فعلی مولاه - ؟ گفت آري. ابو لیلی گوید : من سئوال او را تکرار کردم و بزید گفتم : این سخن پیغمبر صلی الله علیه و آله را
شنیدي ؟ گفت : بلی این سخن را چهار مرتبه فرمود :
9 - ایاس بن نذیر - ابن جبان او را از افراد مورد وثوق و اعتماد ذکر نموده، بروایت نامبرده در داستان احتجاج علی علیه السلام
بحدیث غدیر در روز (جمل) قریبا آگاه خواهید شد.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ج - ح - خ) شروع می شود
10 - جمیل بن عماره. حدیث او از طریق ابن جریر طبري از ابن کثیر از
[ [ صفحه 115
صفحه 69 از 144
او در صفحه 106 گذشت.
11 - حارثه بن نصر - روایت نامبرده در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
12 - حبیب بن ابی ثابت اسدي کوفی - ذهبی گوید : نامبرده فقیه کوفی است و از جمله افراد مورد وثوق از تابعین است - در یکی
از سالهاي 117 تا 119 وفات یافته. و شرح حال او را در جلد 1 تذکره خود در صفحه 103 نگاشته و ابن حجر در جلد 1 " تهذیب
التهذیب " صفحه 178 موثق بودن او را از جمعی حکایت نموده، طرق منسوب باو در صفحه... 67 گذشت.
13 - حرث بن مالک. طریق منسوب باو در صفحه 80 گذشت.
14 - حسین بن مالک بن حویرث. طریق منسوب باو در صفحه 108 گذشت.
15 - حکم بن عیینه کوفی کندي. مردي است موثق و کسی است که روایت او مورد اعتماد است. نامبرده فقیه است و داراي طریقه
و پیروانیست. ذهبی در جلد 1 تذکره خود صفحه 104 شرح حال او را نوشته، در سال 114 - یا 115 در گذشته است. طریق منوسب
باو در صفحه 78 و 79 گذشت و طرق بسیاري در حدیث منسوب باو خواهد آمد.
16 - حمید بن عماره خزرجی. انصاري. حدیث او در صفحه 104 گذشت.
17 - حمید طویل ابو عبیده ابن ابی حمید بصري متوفاي سال 143 - ذهبی در جلد 1 تذکره اش در صفحه 136 درباره او گوید :
حمید مردي است حافظ محدث، مورد وثوق، از استادان صاحب اجازه، حدیث نامبرده در داستان (تهنیت) خواهد آمد.
18 - خیثمه بن عبد الرحمن جعفی کوفی، ابن حجر در جلد 3 " التهذیب " صفحه 179 از ابن معین و نسائی و عجلی. موثق بودن
نامبرده را حکایت نموده -
[ [ صفحه 116
وفات او بعد از 80 هجري است و ابن قانع تاریخ وفات او را 80 ذکر نموده، اسناد او در صفحه 78 گذشت.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ر - ز) شروع می شود
60 کشته شده و صحت این امر مورد اختلاف است. در " التقریب " صفحه 123 - 61 - 19 - ربیعه جرشی در یکی از سالهاي 74
مذکور است که : نامبرده فقیهی است که دار قطنی و غیره وثوق و اعتماد باو را اشعار نموده اند، طریق منسوب باو در صفحه 78
گذشت.
20 - ابو المثنی ریاح بن حارث نخعی کوفی - ابن حجر در " التقریب " اشعار نموده که نامبرده مورد وثوق و از بزرگان تابعین
است و در جلد 3 " التهذیب " صفحه 299 موثق بودن او را از عجلی و ابن حبان حکایت نموده، طریق منسوب باو در داستان رکبان
خواهد آمد.
-21 ابو عمرو - زاذان بن عمر کندي - بزار - یا بزاز - کوفی - در " میزان الاعتدال " نامبرده از بزرگان تابعین ثبت شده و ابن
حجر در جلد 3 " التهذیب " صفحه 303 موثق بودن او را از جمعی ذکر نموده - وفات او بسال 82 ثبت شده - بداستان مناشده
مراجعه نمائید.
81 درگذشته. ذهبی در جلد 1 تذکره - 82 - 22 - ابو مریم - زر بن حبیش اسدي از بزرگان تابعین است و در یکی از سالهاي 83
اش در صفحه 40 گوید : نامبرده پیشوا و رهبر بوده و در " التقریب " اشعار شده که نامبرده ثقه و بزرگوار است و در زمان جاهلیت
صفحه 70 از 144
و اسلام زیست نموده و بطوریکه در جلد 3 " التهذیب"
[ [ صفحه 117
صفحه 332 مذکور است. جمعی او را موثق شمرده اند و ابو نعیم در جلد 4 " حلیه " صفحات 181 - تا - 191 شرح حال مستقل و
مفصلی از او نوشته، طریق منسوب باو در داستان هاي (مناشده) رحبه و رکبان خواهد آمد.
23 - زیاد بن ابی زیاد - حافظ هیثمی در " مجمع الزواید " و ابن حجر در " التقریب " او را توثیق نموده اند، طرق منسوب باو در
داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
24 - زید بن یثیع - همدانی کوفی. بر حسب مندرج در صفحه 136 " التقریب " نامبرده مورد وثوق و اعتماد و از بزرگان تابعین
بوده و در زمان جاهلیت و اسلام زیست کرده - طرق بسیاري منسوب باو در (مناشده) رحبه خواهد آمد.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف س - ش) شروع می شود
25 - سالم بن عبد الله بن عمر بن خطاب فرشی عدوي مدنی - ذهبی در جلد 1 تذکره اش در صفحه 77 شرح حال او را نوشته و
اشعار داشته که : نامبرده فقیهی است با برهان و یکی از کسانی است که علم و عمل و زهد و شرف در او جمع شده و طبق مندرج
در " التقریب " نامبرده یکی از فقهاء هفت گانه است، روایت او مورد وثوق و از اهل عبادت بوده، و در متانت و شخصیت همانند
پدرش بوده و در عداد بزرگان طبقه سوم است، نامبرده در پایان سال 106 (بنابر تاریخ صحیح) وفات یافته - طریق منسوب او در
داستان رکبان خواهد آمد و در صفحه 106 نیز ذکر شده است. و بخاري در جلد 1 از تاریخش - در قسم یک صفحه 375 از طریق
عبید از یونس بن بکیر از اسماعیل بن نشیط عامري از جمیل بن عامر روایت نموده که : سالم (نامبرده) براي او حدیث کرد که با
یکواسطه گفتار پیغمبر صلی الله علیه و آله را شنیده که در روز غدیرخم فرمود : من کنت مولاه فعلی مولاه
[ [ صفحه 118
-26 سعید بن جبیر اسدي کوفی - ذهبی در جلد 1 تذکره اش در صفحه 65 شرح حال او را نگاشته و او را بطور کامل و رسا،
ستایش نموده و بر طبق مندرج در صفحه 116 خلاصه خزرجی نقل از لالکائی - نامبرده مورد وثوق و اعتماد است و پیشوائی است
با برهان - و از ابن مهران نقل شده که : سعید (مذکور) چشم از جهان بست در حالی که همه اهل این زمین بعلم او محتاج بودند و
در صفحه 133 " التقریب " مندرج است که : نامبرده موثق و روایت او مورد اعتماد و از فقهاء طبقه سوم است. نامبرده در سال 95
هجري قبل از رسیدن بسن پنجاه سالگی در برابر حجاج (و بامر او) بنقل رسیده، و در جلد 4 " تهذیب التهذیب " صفحه 13 از
طبري نقل کرده که نامبرده مرد موثقی بوده و حجت بر مسلمین است. طریق منسوب باو در صفحه 48 و 99 گذشت.
27 - سعید بن ابی حدان (ذي حدان نیز باو گفته شده) کوفی - در " تهذیب التهذیب " نگاشته که ابن حبان او را از اشخاص مورد
وثوق شمرده - حدیث او در (مناشده) رحبه خواهد آمد.
28 - سعید بن مسیب قرشی مخزومی - داماد ابی هریره - در سال 94 وفات یافته، ذهبی در جلد 1 " تذکره الحفاظ " صفحه 47
مینگارد : بقول احمد بن حنبل و غیره - روایات مرسل سعید - صحیح هستند. و ابن مدنی گفته : در تابعین کسی را بوسعت دامنه
علم او نمیدانم، بنظر و عقیده من نامبرده از اجله تابعین است، و ابو نعیم او را در شمار اولیاء آورده و در جلد 2 " حلیه الاولیاء"
صفحه 71 از 144
صفحه 161 شرح حال او را ثبت نموده است. از طریق جمعی از حفاظ روایت او در موضوع (تهنیت) خواهد آمد و حدیث دیگر او
در صفحه 79 و 80 گذشت.
29 - سعد بن وهب همدانی کوفی - ابن معین در صفحه 122 خلاصه تهذیب الکمال او را - توثیق نموده - نامبرده سال 76 در
گذشته، گروه بسیاري از پیشوایان حدیث بطریق او داستان (مناشده) رحبه را چنانکه خواهد آمد روایت نموده اند.
[ [ صفحه 119
30 - ابویحیی - سلمه بن کهیل حضرمی کوفی متوفاي در سال 121 - احمد و عجلی بشرح مندرج در صفحه 136 " خلاصه
التهذیب " و صفحه 154 " التقریب " نامبرده را توثیق نموده اند. طریق منسوب باو در صفحات 54 و 57 و 66 و.. 72 ، گذشت.
31 - ابو صادق سلیم بن قیس هلالی متوفاي سال 90 هجري - نامبرده از جمله کسانی است که باو و بنگارشاتش. در نزد فریقین
(سنی و شیعی) استدلال میشود. چنانکه خواهد آمد، نامبرده در مواضع متعدد از کتابش حدیث غدیر را روایت نموده. کتاب او هم
اکنون موجود و در دسترس است.
32 - ابو محمد سلیمان بن مهران اعمش، ذهبی و غیره او را توثیق نموده اند و از فرط راستی و درستی او را مصحف مینامیدند.
ذهبی در جلد 1 " تذکره " صفحه 138 شرح حال او را ثبت کرده وفات او بسال - 147 و 148 واقع شده و ولادت او در سال 61
بوده - طریق منسوب باو در صفحات 64 و 71 و 92 گذشت و در حدیث (مناشده) و در آیه تبلیغ نیز خواهد آمد.
33 - سهم بن حصین اسدي روایت او در صفحه 83 ذکر شد.
34 - شهر بن جوشب. شرح حال و طرق منسوب باو در آیه اکمال دین و در حدیث تهنیت و در حدیث موضوع روزه غدیر خواهد
آمد.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ض) شروع می شود
35 - ضحاك بن مزاحم هلالی - ابو القاسم : متوفاي 105 هجري - احمد و ابن معین و ابو زرعه او را توثیق نموده اند : طریق او که
از ابن عباس روایت کرده در صفحه 97 گذشت و حافظ حموینی در " فراید السمطین " در باب دهم نقل از ابوالقاسم احمد طبرانی
از حسین نیري از یوسف بن محمد بن سابق از ابی ملک حسن از جوهر از ضحاك (مذکور) از عبد الله بن عباس روایت کرده که :
رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیرخم (ضمن دعاي درباره علی علیه السلام) گفت : بار خدایا. او را یاري فرما و بسبب او
(مسلمین را) یاري کن - و او را مورد رحم و عطوفت خود
[ [ صفحه 120
قرار ده و بسبب او (مسلمین را) رحم کن - و نصرت خود را شامل حال او فرما و بسبب او (مسلمین را) نصرت فرما - بار خدایا
دوست بدار آنکه را که او را دوست دارد و دشمن دار آنکه را که او را دشمن دارد و این الفاظ از رسول خدا صلی الله علیه و آله
باسناد دیگر از عمرو ذي مره از امیرالمومنین علیه السلام روایت شده است.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ط) شروع می شود
صفحه 72 از 144
20 ذکر نموده و در - 36 - طاوس بن کیسان یمانی جندي - متوفاي 106 هجري، ابو نعیم او را در جلد 4 " حلیه " صفحه 23
صفحه 23 گوید : حدیث نمود ما را احمد بن جعفر ابن مسلم از - عباس بن علی نسائی از محمد بن علی بن خلف از حسین اشقر از
ابن عیینه از عمرو بن دینار از طاوس (مذکور) از بریده از پیغمبر صلی الله علیه و آله که فرمود : من کنت مولاه فعلی مولاه
37 - طلحه بن مصرف ایامی " یمامی " کوفی - ابن حجر گوید : نامبرده مورد اعتماد و وثوق او مردي است اهل قرائت و موصوف
بفضل - در سال 112 یا بعد از آن درگذشته است. طرق منسوب باو در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ع) شروع می شود
38 - عامر بن سعد بن ابی وقاص مدنی. طبق مندرج در صفحه 185 " التقریب " نامبرده مورد اعتماد و وثوق بوده و از طبقه سوم
تابعین است. در سال 104 درگذشته. بصفحه 78 مراجعه شود
39 - عایشه بنت سعد - در سال 117 درگذشته. ابن حجر در " التقریب " صفحه 473 او را توثیق نموده، حدیث مشار الیها در
صفحات 77 و 80 و 82 مذکور شد.
40 - عبد الحمید بن منذر بن جارود عبدي. نسائی و همچنین ابن حجر در صفحه 224 " التقریب " او را توثیق نموده اند. روایت او
از ابی الطفیل در داستان (مناشده) رحبه بطریقی که رجال سند همگی مورد وثوقند خواهد آمد.
[ [ صفحه 121
41 - ابو عماره - عبد خیر بن یزید همدانی کوفی مخضرمی، ابن معین و عجلی بطوریکه در " خلاصه " صفحه 269 مندرج است.
او را توثیق نموده اند و ابن حجر در " التقریب " صفحه 225 او را توثیق نموده و نامبرده را از بزرگان تابعین بشمار آورده و طریق
منسوب باو بلفظ سعید در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد
82 - طبق مندرج در جلد 2 " المیزان " صفحه 115 نامبرده از پیشوایان و موثقین / 3 / 42 - عبد الرحمن بن ابی لیلی متوفاي 4
تابعین است و در " تذکره " فقه ناو مورد ستایش قرار گرفته و در " التقریب " توثیق شده، حدیث مناشده در رحبه بطرق بسیار از
او خواهد آمد و حدیث از او در صفحه 41 و 79 گذشت.
43 - عبد الرحمن بن سابط. (عبد الرحمن بن عبد الله بن سابط نیز گفته شده) جمحی، مکی - ابن حجر در " التقریب " او را توثیق
نموده و نامبرده را از طبقه متوسط تابعین بشمار آورده - وفات او در سال 118 ثبت شد. طرق منسوب باو در صفحات 77 و 78
گذشت
44 - عبد الله بن اسعد بن زراره - بصفحه 44 مراجعه شود.
45 - ابو مریم عبد الله بن زیاد اسدي کوفی - ابن حبان (بطوریکه در صفحه 168 خلاصه خزرجی مذکور است) او را توثیق کرده و
ابن حجر در صفحه 130 " التقریب " وثوق و اعتماد باو را اشعار نموده بصفحه 102 مراجعه شود.
46 - عبد الله بن شریک عامري کوفی. بشرح مندرج در صفحه 202 " التقریب " مردي است موصوف بصداقت، ولی شیعه بودن او
جوزجانی را بافراط نسبت باو افکنده و او را تکذیب نموده احمد و ابن معین و غیرهما بطوریکه در جلد 2 " میزان ذهبی " صفحه
46 مذکور است او را موثق دانسته اند، طریق منسوب باو در صفحه 80 گذشت.
47 - ابو محمد عبد الله بن محمد بن عقیل هاشمی مدنی، تاریخ وفات او بعد از یکصد و چهل هجري ثبت شده، در خلاصه
خزرجی و در تقریب. از ترمذي نقل شده که نامبرده در حدیث، موصوف براستی بوده و احمد و اسحق و حمیدي بحدیث منسوب
صفحه 73 از 144
باو
[ [ صفحه 122
استدلال مینمودند، بطریق جابر در صفحه 50 مراحعه شود. در جلد 5 " البدایه و النهایه " صفحه 213 از ابن جریري طبري مذکور
است که او از قول مطلب بن زیاد از عبد الله بن محمد بن عقیل (مذکور) روایت نموده و او از جابر بن عبد الله شنیده که او گفت،
در جحفه، در غدیرخم بودیم که رسول خدا صلی الله علیه و آله از چار یا خیمه اي بیرون شد، پس دست علی علیه السلام را گرفت
و فرمود : من کنت مولاه فعلی مولاه، استاد ما. ذهبی گفت این حدیث (از نظر راویانش) حسن است و بتحقیق آنرا ابن لهیعه روایت
نموده بطوریکه در صفحه 50 گذشت و در داستان مناشده مردي عراقی با جابر انصاري خواهد آمد.
48 - عبد الله بن یعلی بن مره، طرق منسوب باو در حدیث مناشده خواهد آمد و بعضی از طرق نامبرده در صفحه 91 گذشت.
49 - عدي بن ثابت انصاري کوفی خطمی، متوفاي 116 ، ذهبی در جلد 2 " المیزان " صفحه 193 درباره او مینگارد : دانشمند،
راستگو، و محقق شیعه و امام شیعه آنها است و اگر شیعه مانند او بودند، هر آینه بد آنها کم بود، احمد و عجلی و نسائی او را موثق
دانسته اند. طرق روایات منسوب باو در صفحه 45 و 46 گذشت و در - حدیث (تهنیت) خواهد آمد.
50 - ابوالحسن عطیه بن جناده عوفی. کوفی - تابعی مشهور. متوفاي 111 ، سبط ابن جوزي در صفحه 25 تذکره خود و همچنین
حافظ هیثمی در جلد 9 " محمع الزواید " صفحه 109 بنقل از ابن معین، و یافعی در جلد 1 " مرآت الجنان " صفحه. 242 نامبرده را
توثیق نموده اند، حجاج بن یوسف (لعنه الله) او را چهار صد تازیانه زد که به علی علیه السلام دشنام گوید و او این کار را نکرد،
طرق روایات منسوب باو در صفحه 63 و 72 گذشت و در آیه تبلیغ خواهد آمد.
129 ابن ابی شیبه او را موثق دانسته و از ترمذي نقل شده که نامبرده موصوف / 51 - علی بن زید بن جدعان بصري متوفاي 131
بصداقت است، و ذهبی او را به پیشوائی ستوده، بانچه از او در صفحه 45 و 46 و 47 گذشت مراجعه نمائید.
[ [ صفحه 123
و طرق بسیاري از او در داستان " تهنیت " خواهد آمد و خطیب در جلد 7 تاریخ خود صفحه 377 با دقت در سند روایت نموده و
گفته : عبد الرحمن معدل در اصفهان بما خبر داد، از محمد بن عمر تمیمی حافظ : از حسن بن علی بن سهل عاقولی، از حمدان ابن
مختار. از حفص بن عبد الله بن عمر از سفیان ثوري از علی بن زید. از انس که او گفت : از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم
که میفرمود : من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه.
52 - ابو هارون، عماره بن جوین عبدي متوفاي. 134 طرق روایات منسوب باو در صفحه 47 گذشت و بعض آن در آیه اکمال دین
و در داستان " تهنیت " خواهد آمد.
53 - عمر بن عبد العزیز، خلیفه اموي. متوفاي 101 ، استدلال و احتجاج او بحدیث غدیر خواهد آمد.
54 - عمر بن عبد الغفار. در داستان سوگند دادن جوانی بر ابی هریره، از او روایتی خواهد آمد.
55 - عمر بن علی (امیرالمومنین علیه السلام) طبق مندرج در صفحه 281 " التقریب " نامبرده مورد وثوق و اعتماد است و از طبقه
سوم از تابعین است، در زمان ولید و بقولی پیش از آن وفات یافته بصفحه 102 مراجعه نمائید.
56 - عمرو بن جعده بن هبیره. حدیث او در صفحه 44 گذشت.
صفحه 74 از 144
57 - عمرو بن مره. ابو عبد الله کوفی همدانی متوفاي. 116 باو : ذو مره گفته میشود، در جلد 8 " تهذیب التهذیب " از عجلی نقل
نموده که نامبرده تابعی مورد اعتماد و وثوقی است. و ذهبی در جلد 1 تذکره اش صفحه 108 شرح حال او را ثبت و او را بموثق
بودن و نهایت دقت و پیشوائی ستایش نموده، حدیث منسوب باو در صفحه 103 گذشت و در داستان (مناشده) رحبه طرق بسیاري
که باو
[ [ صفحه 124
منتهی میشود خواهد آمد که تعدادي از آنها صحیح است و رجال سند آن مورد وثوق و اعتماد میباشند.
58 - ابو اسحقاق عمرو بن عبد الله سبیعی همدانی، بقول ذهبی در میزانش : نامبرده در زمره تابعین کوفه از پیشوایان و اهل دقت نظر
است و در جلد 1 تذکره خود در صفحه 101 شرح حال او را نگاشته و او را ستایش نموده و در " التقریب " نامبرده مردي مورد
وثوق و اهل عبادت و پر فیض ذکر شده، در سال 127 و بقولی بیشتر وفات یافته، حدیث او در صفحه 67 و 72 گذشت و در داستان
(مناشده) و (تهنیت) طرق بسیاري که باو منتهی میشود خواهد آمد.
59 - ابو عبد الله عمرو بن میمون اودي. ذهبی در جلد 1 تذکره صفحه 56 او را به پیشوائی و مورد اعتماد و وثوق ذکر کرده و در
صفحه 288 " التقریب " بعنوان ثقه و عابد ثبت شده. نامبرده در کوفه مسکن گرفته و بسال 74 و بقولی بعد از آن در گذشته، طرق
منسوب باو در صفحه 97 گذشت و احتجاج او بحدیث غدیر خواهد آمد.
60 - عمیره بن سعد همدانی کوفی. ابن حبان او را توثیق نموده و در " التقریب " صفحه 291 محدث مقبولی یاد شده. طرق حفاظ
که باو منتهی میشود و بسیار است در داستان (مناشده) رحبه خواهد آمد و بعضی از آنها در صفحات و گذشت.
61 - عمیره بنت سعد بن مالک مدنی. خواهر سهل و مادر رفاعه بن مبشر، طرق منسوب باو در داستان (مناشده) امیرالمومنین علیه
السلام در رحبه خواهد آمد و ما در این سند نظري داریم که در محل خود بدان اشعار خواهیم نمود.
62 - عیسی بن طلحه بن عبید الله تمیمی. ابو محمد مدنی. یکی از دانشمندانیست
[ [ صفحه 125
که ابن معین او را توثیق نموده، و بموجب شرح حالی که خزرجی در صفحه 257 خلاصه اش نگاشته، نامبرده در خلافت عمر بن
عبد العزیز وفات یافته. طریق منسوب باو در صفحه 88 گذشت.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف ف- ق) شروع می شود
63 - ابوبکر فطر بن خلیفه مخزومی (آزاد شده بنی مخزوم) حناط - مرد مورد وثوق و متصف براستی است، احمد و ابن معین و
150 یا بیشتر وفات یافته، حدیثی از او / عجلی و ابن سعد او را توثیق نموده اند، طبق مندرج در " تهذیب التهذیب " در سال 153
در مورد (مناشده) در رحبه بطرق بسیار و صحیح که رجال سند آنها مورد وثوق هستند خواهد آمد و طریق منسوب باو در صفحه
92 و 101 گذشت.
64 - قبیصه بن ذویب، ذهبی در جلد 1 تذکره خود صفحه 52 شرح حال او را نوشته و او را ستایش نموده و ابن حبان بطوریکه در
صفحه 268 خلاصه مذکور است، او را توثیق نموده، طریق منسوب باو در صفحه 50 گذشت.
صفحه 75 از 144
65 - ابو مریم. قیس ثقفی مدائنی. بطوریکه در صفحه 395 خلاصه خزرجی مذکور است. نسائی او را توثیق نموده طریق منسوب
باو در صفحه 102 گذشت و رجال سند آن مورد وثوق هستند.
تابعین پیغمبر که ابتداي نام آنها با (حرف م - تا آخرین حروف) شروع می شود
66 - محمد بن عمر بن علی امیرالمومنین علیه السلام. در خلافت عمر بن عبد العزیز و بقولی سال 100 هجرت وفات یافته. ابن حبان
او را توثیق نموده و ابن حجر گفته که نامبرده از طبقه ششم و متصف براستگوئی است. بعد از (سی) وفات یافته. بطرق منسوب باو
102 مراجعه نمائید. - در صفحات 103
67 - ابو الضحی. مسلم بن صبیح همدانی کوفی عطار. بطوریکه در صفحه 321 " خلاصه التهذیب " و صفحه 422 " التقریب"
مذکور است ابن معین و ابو زرعه او را توثیق نموده اند. طرق منسوب باو در صفحه 73 گذشت.
[ [ صفحه 126
68 - مسلم ملائی. طرق منسوب باو در صفحات 54 و 78 گذشت.
69 - ابو زراره مصعب بن سعد بن ابی وقاص زهري مدنی. طبق مندرج در صفحه 334 " التقریب " موثق است در سال 103 وفات
یافته. بصفحه 79 مراجعه نمائید.
70 - مطلب بن عبد الله قرشی مخزومی مدنی. ابو زرعه و دار قطنی او را توثیق نموده اند. حدیث او در صفحه 94 گذشت.
71 - مطر وراق - شرح حال و حدیث او درباره روز غدیر و در مورد آیه اکمال دین و حدیث تهنیت خواهد آمد.
72 - معروف بن خربوذ. ابن حبان او را توثیق نموده، بصفحه 58 مراجعه نمائید. حدیث او بعدا نیز خواهد آمد انشاء الله تعالی.
73 - منصور بن ربعی. حدیث او در موضوع آیه (سئل سائل) و شرح حال او خواهد آمد.
74 - مهاجر بن مسمار زهري مدنی. ابن حبان او را توثیق نموده. طرق منسوب باو در صفحات 77 و 82 گذشت.
75 - موسی بن اکیل بن عمیر نمیري - طریق منسوب باو در صفحه 89 گذشت.
76 - ابو عبد الله میمون بصري آزاد کرده عبد الرحمن بن سمره، ابن حبان بطوریکه در جلد 9 " مجمع الزواید " صفحه 111
مذکور است او را توثیق نموده و ابن حجر در صفحه 17 " القول المسدد " گوید : میمون مورد توثیق عده واقع شده و نسبت بحفظ
او بعضی از علماء رجال سخن گفته اند و ترمذي حدیثی از او را تصحیح نموده - طرق حفاظ منسوب باو بسیار است و در صفحات
64 و 65 و 68 و 73 گذشت و ابن کثیر طرق او را تصحیح نموده.
77 - نذیر الضبی کوفی. از بزرگان تابعین است. حدیثی منسوب باو در
[ [ صفحه 127
داستان (مناشده) امیرالمومنین علیه السلام در روز جمل - در مورد خود ذکر خواهد شد.
78 - هانی بن هانی همدانی کوفی. بطوریکه در تقریب مذکور است، نسائی گفته است باکی بر او نیست، حدیث او در موضوع
(مناشده) رحبه خواهد آمد.
79 - ابو بلج یحیی بن سلیم فزاري واسطی. ابن معین و نسائی و دار قطنی بطوریکه در صفحه 383 خلاصه خزرجی - مذکور است
صفحه 76 از 144
او را توثیق نموده اند و حافظ هیثمی در جلد 9 " مجمع الزواید " صفحه 109 او را توثیق نموده طرق منسوب باو در صفحات 95 و
97 گذشت و حدیثی که بطریق او از ابن عباس روایت شده صحیح است و تمام رجال سند آن ثقه و مورد اعتمادند.
80 - یحی بن جعده بن هبیره مخزومی، بر حسب مندرج در صفحه 389 " التقریب " مورد اعتماد و وثوق است و از طبقه سوم
است. بصفحه 72 مراجعه نمائید.
81 - یزید بن ابی زیاد کوفی - یکی از پیشوایان کوفه است، در سال 136 در سن نود سالگی یا نزدیک بان وفات یافته، حدیث او
در (مناشده) رحبه خواهد آمد.
82 - یزید بن حیان تیمی کوفی. عاصمی در " زین الفتی " و نسائی طبق مندرج در صفحه 370 " خلاصه خزرجی " او را توثیق
نموده اند و ابن حجر در تقریب خود او را موثق دانسته و در شمار طبقه وسطی از تابعین معرفی نموده است. طریق منسوب باو در
صفحات 65 و 73 گذشت و حافظ عاصمی در " زین الفتی " باسنادش از اسحق بن ابراهیم مروزي " ثقه " از یزید بن حیان کوفی
(ثقه در حرم) روایت نموده که : رسول خدا صلی الله علیه و آله در غدیرخم بپا خاست. پس موعظه و تذکر فرمود، سپس فرمود :
اي مردم : اینست و جز این نیست که من بشري هستم همانند شما، نزدیک است که فرستاده حق مرا برسد و اجابت کنم... تا آخر
حدیث.
[ [ صفحه 128
83 - ابو داود یزید بن عبد الرحمن بن اودي کوفی، بر حسب مندرج در صفحه 372 " خلاصه خزرجی " ابن حبان او را توثیق
نموده، طرق منسوب باو در صفحه 40 گذشت و در داستان " مناشده " جوانی با ابی هریره حدیث او خواهد آمد.
84 - ابو نجیح یسار ثقفی متوفاي 109 هجري - بر حسب مندرج در صفحه 384 " خلاصه خزرجی " ابن معین او را توثیق نموده.
طرق منسوب باو در ص 78 گذشت. آخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین
[ [ صفحه 129
طبقات