گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلدششم
نقش زمامداران در انحراف مردم




اشاره
دلائل و شواهد فراوان در دستاست، که نشان میدهد با پایان نزول وحی بر اثر وفات پیامبر اسلام (ص)، حکمرانان اسلامی غالبا
کوشیده اند بجاي اینکه حکم و زمامداري خود را برنگ اسلامی درآورند، براي تحکیم قدرت شخصی خود اسلام را برنگ
زمامداري خویش، رنگ آمیزي کنند.
[ [ صفحه 9
صفحه 11 از 200
زنگار این رنگ آمیزي هاي کریه و ناموزون بر چهره اسلام تا آنجا اثراتنامطلوب بجاي گذاشت که حتی خود مسلمین را در
شناخت اسلام راستین به شبهه انداخت. بدیهی است در این وضع مستشرقان و محققان خارجی و ارباب کلیسا از موقع استفاده کرده
حملات عنیف خود را به این اسلام یعنی اسلامخلفا به عنوان اسلام واقعی آغاز کردند و حال آنکه از دید تحقیق میان این اسلام، و
اسلامی که اراده زمامدار، در قالب برنامه هاي اسلامیجلوه میکرد، این بود که پیروي از افکار او و متابعت عملی از او، جزء برنامه
مسلمین قرار می گرفت و با گذشت زمان این برنامه به تاریخ منتقلگشته، در تاریخ اسلام گنجانده می شد، و به نسل هاي بعدي
منعکس می گردید و بدین ترتیب سرگذشت دردناك اسلام یامسلمین بدست این دایه هاي مهربانتر از مادر بتدریج رنگ می
گرفت تا جائیکه بخشی از ماخذ و منابع طرز فکراسلامی، بحساب آمد.
[ [ صفحه 10
از اینرو در هیچ دوره اي از ادوار اسلامی، زمینه یک تحقیق آزاد، و خالی از محدودیت اغراض سیاسی و نظراتحکام وقت، در راه
شناخت اسلام راستین براي مسلمین جهان دست نداده است، زیرا در آغاز، رنگ سیاست، و در دنبال، خوش باوري خلف نسبت به
سلفبه اصطلاح صالح، چهره اسلام را رنگ آمیزي کرد. در اینجا به چند سطر از این دگرگونی ها که وسیله دستگاه خلافت در
طرز تفکر و سیسم عملی اسلامی صورت گرفته و به دنبال آن چهره اسلام را از مدلول کتاب و سنت دور ساخته متذکر میشود:
در طرز فکر اسلامی
میان مسلمانان طرز فکرهاي مختلفی از اسلام ظهور کرد که طرفداران هر کدام براي خود دلائلی ازکتاب و سنت همراه داشتند، پاره
اي از آنها که با مصالح دستگاه خلافت سازگار بود، رسما مورد تایید واقع شد و اعتقاد بدان بر مسلمین فرض
[ [ صفحه 11
گردید، پاره اي دیگر، که بر خلافمصالح تشخیص داده شده بود، ممنوع اعلام شد، مثلا فرقه معتزله پیروان واصل بن عطا معتزلی
متوفی 748 ه با عقیده به پنج اصل، از دیگر مسلمانان متمایز میشد، و این پنج اصل عبارتنداز: توحید، عدل، وعد و وعید، منزلت بین
المنزلتین و امر بمعروف و نهی از منکر.
توحید معتزلی سخت استدلالی است و مانند فرقه امامیه صفات خدا را عین ذات او میداند.
عدلآنان از روي قاعده لزوم حسن و قبح عقلی ثابت میشود و در نتیجه آن شر و فساد و ظلم بر خداوند ناروا میگردد، مردم در
کارشان آزادند و خدا کسی را بر کاري مجبور نمیکند و اصل آزادي و عدالت باید محترم شمرده شود.
مقصود معتزله از وعد و وعید، اینستکه خدا بوعده هاي پاداش و وعیدهائی که بر کیفر اعمال بندگان میدهد، به هر دو عمل خواهد
کرد و تا شخص از گناهان خود توبه نکند گناهانش نابخشودنی است.
از تعبیر منزلت بین المنزلتین، قصدشان اینستکه چون فاسقی از معصیتش توبه نکند نه مومن است و نه کافر.
وامر بمعروف و نهی از منکر، پنجمین اصل آنها، دو واجب عقلی هستند نه شرعی و تا سر حد شمشیر باید اجرا شوند.
در مقابل این گروه، اشاعره پیروان " ابو الحسن علی بن اسماعیل اشعري " متوفی 324 ه قرار دارند که در همه پنج اصل نامبرده با
معتزله مخالف اند، و فرقه امامیه درست در وسط دو فرقه قرار گرفته اند در دو اصل توحید و عدل معتزلیان را با خود همراه می
صفحه 12 از 200
دانند و در دو اصل منزلت بین المنزلتین و امر بمعروف و نهی ازمنکر اشاعره را محق میدانند.
ولی درمسئله وعد و وعید شیعه معتقد است خداوند به وعده هاي ثوابی که
[ [ صفحه 12
داده وفا خواهد کرد ولی وعده هاي عذابش (= وعیدها) را ممکن است وفا کرده عذاب کند و ممکن است بر طبق آیه: ما اصابکم
من مصیبه فبما کسبت ایدیکم و یعفو عن کثیر از آنها صرف نظر کند و ببخشد.
باري غرض از این بحث ذکر ادله و بحث کلامی نیست تنها منظور اینکه از میان افکار و آراء مختلف از آنجا که رویه فکري
اشاعره با انکار حسن و قبح عقلی و عقیده به جبر در افعال عباد، بهتر میتوانست خطاهاي دستگاه خلافت را بپوشاند و توجیه کند،
رسمیت پیدا کرد، و رویههاي دیگر، مردود و مطرود دستگاه خلافت واقع شد، تا جائی که بساط معرفت و سازمان فکري معتزلیان
بکلی برچیده شد و عنوان عدلی مذهب و پیروياز حسن و قبح عقلی، جز در فرقه امامیه که به مخالفت با خلفا معروف است. تنها
در سینه تاریخ درج شد و اثري از آنان در محیط خارج باقینماند.
حال اگر سوال شود معتزلیان با منطق نیرومندشان چرا منقرض شدند، ولی اشاعره تقویت گردیدند با اینکه هر دو فرقه امامت را به
انتخاب امت میدانسته و منکر وجود نص بر شخص معیناند؟
پاسخی جز این نداریم که چون دین مردم به دست سیاست خلفا بود و باعقیده به آزادي و حسن و قبح عقلی کارحکومت استبدادي
خلیفه نمی گذشت، ولیاشاعره از آنجا که از بحث هاي مبتنی بر دلائل عقلی نفرت داشت و زیر بار آزاد فکري نرفته عقیده به جبر
در افعال عباد را جزء مذهب کرده بود و می گفت هر چه بر انسان بگذرد آنرا خدا خواسته و باید چنین باشد، این مذهب مورد
تائید خلفا و علماي دست نشانده آنان واقع گردید.
[ [ صفحه 13
در اجتهاد و تقلید
روزگاري بر مسلمین گذشت که خلفا با آزادي عمل هرچه را مطابق میل و صلاح سیاستشان بودبه اسم اسلام، انجام میدادند و
مسلمانان که خود را ملزم و مجبور به پیروي آنها میدیدند، براي تصحیح اعمال خلیفه و حکام آنان، مسئله اجتهاد را پیش کشیده
خطا و صواب آنانرا معذور میداشتند. این اجتهادها غالبا در مقابل نص صریح کتاب و سنت صورت میگرفت و تنها نام اجتهاد براي
پاك کردن گناه خلیفه کافی بود، می گفتند مجتهدي که براه صواب رود دو اجر دارد و مجتهد خطاکار گناهش بخشوده و از اجر
اجتهاد خود برخوردارخواهد شد. علامه فقید اسلام سید شرفالدین عاملی در کتاب النص و الاجتهادبه 99 مورد از اجتهادات
مقابل نص کتاب و سنت اشاره فرموده اند. می پرسیم اجتهاد به این وسعت چه بر سرش آمد، که یکباره نقش صلاح و مشکل
گشائی خود را از دست داد و کار مسلمانان عهد خلفا در احکام اسلامی به تقلید صرف، آنهم از چهار نفر عالمی که خود را از
دیگران برتر نمیدانند و سالها منقرض شده و دلیلی بر اولویت آنها در دست نیست. چگونه در میان ده ها مذهب فقهی زمان باید
تنها از چهار مذهب حنفی، مالکی، شافعی و حنبلی تقلید کرد. و چرا رسمیت مذهب به اینها محدود شد؟!
صفحه 13 از 200
[ [ صفحه 14
می پرسیم این اجتهادها اگر بسود و مصلحت اسلام بود چرا به چهار مذهب محدود گردید و اگر مفسده انگیزه بود چرا متجاوز از
چهار قرن مفاسد اعمال زمامداران و هرج و مرج دستگاه خلافت با آن موجه و مقبول جلوه گردید؟
میگویند از آنجا که دامنه اجتهاد و افتاء روز بروز وسعت می یافت گسترده تر میشد و افراد نا اهل متصدي آن می گردیدند، این
کار موجب هرج و مرج و پراکندگی در همبستگی اسلامی شده بود با قدرت هاي حاکمه براي پیشگیري از این مفاسد، مذاهب
فقهی مسلمین را بهچهار مذهب رسمی محدود کردند.
گوئیم این سخن درست بدان ماند که براي نجاتبیماري از اختلاف نظر پزشکان، به حیات او خاتمه دهند. اینان نیز برايپیشگیري
از گسترش خلاف و هرج و مرج بجاي تعیین ضوابطی در امر اجتهاد و افتاء، حق اظهار نظر را براي همیشه از امت اسلامی سلب
کردند و باب اجتهاد را در چهار چوبه مذاهب اربعه، بروي جامعه اسلامی بستند حال اینکهآیا چه کسی حق این محدود ساختن و
ممنوعیت
[ [ صفحه 15
اجتهاد را به آنان داده؟ و یا چه منطقی هنوز این ممنوعیت را تا زمان حاضر لازم میداند؟ و آیا با چه دلیل و توجیهی باید برخی از
مسلمین براي همیشه حنفی و گروهی مالکی و برخی حنبلی بمانند؟ و آیا این شکاف و تحجر تا کی باید ادامه داشته باشد؟
این سوالاتی است که در مقابل آنها هیچگونه پاسخ قانع کننده اي نخواهید یافت مذاهبی که هیچگونه پشتوانه اي از حقیقت جز سر
نیزه زمامداران وقت بملاحظه طرفداري آنها از نظام حاکم، نداشته است، باچه منطقی امروز که آن نظام سر کار نیست و با تحقیق و
تتبع بیشتر میتوانبه احکام واقعی اسلام دست یافت باید هنوز بین مسلمانان حاکم و نافذ باشد؟
و نیز آیا منطبق هر یک از این مذاهب اربعه نسبت به دیگري جز جدال ودشمنی و اختلاف نظر چه بوده است؟
و آیا با وجود این اختلاف نظرها چگونه میتوان به وحدت اسلامی بازگشت و از زیر بار سنگین این جمود و تحجر نجات یافت؟
در نقل حدیث
شاخص دیگرياز انحراف از کتاب و سنت جمود در نقلاحادیث بر کتب صحاح ششگانه ست و دادنامتیاز بیشتر به دو کتاب
بخاري و مسلم است. بطوري که هر گاه روایتی هر چند متواتر و در کتب مختلف حدیث آمده باشد به مجرد اینکه در صحیحین
یافت نشود به بهانه هاي نامقبول مردود شناخته شود. براي نمونه شما همین حدیث متواتر غدیر خم را بنگرید، ابن حزم گوید: این
حدیث را علماي مانقل نکرده اند ابن تیمیه گوید: از اشخاص موثق کسی آنرا روایت نکرده قاضی عضد ایجی و تفتازانی به بهانه
اینکه شیخین در دو صحیحشان آنرا روایت نکرده اند، آنرا مردود شمرده اند، با اینکه شیخین خود این ادعا را ندارند که خارج از
روایاتی که نقل کرده اند و روایت صحیح دیگري وجود ندارد.
[ [ صفحه 16
و نیز مانند حدیث ذیلآیه مباهله که نساءنا در آن حدیث، به فاطمه زهرا سلام الله علیها تفسیرشده، و به این ایراد حدیث را محکوم
صفحه 14 از 200
کرده اند که، غیر از شیعه دیگران این حدیث را نقل نکرده اند.
اصولا در نقل حدیث چیزي جز صدق راوي و ضبط و وثاقت او معتبر نیست، چنانکه امامیه روایت غیر امامی را که مورد وثوق باشد
پذیرفته و اصطلاح موثق را براي آن بکار می برند اگر افتخاراتیکه اهل سنت براي صحیحین و مخصوصا صحیح بخاري قائل اند
منوط به میزان صدق و وثاقت آنست چرا براي دیگر کتب موثق حدیث چنین اعتباري قائل نیستند، و اگر بخاطر امتیازي دیگر است
آن امتیاز کدام است؟ بلی ما آن امتیاز را یافته ایم امتیاز بخاري در کتمان حقایق تعصب و دشمنی با اهل بیت پیغمبر و نادیده
گرفتن روایات قطعی، متواتر از ماخذ مورد اعتماد است.
بخاري در اسناد خود، از نقل روایت بسیاري از علماي امت و اعلام حدیث که به خاندان پیغمبر (ص) منسوب بوده اند، خودداري
کرده و بجاي آنها، از معروفین به نصب و دشمنی اهل البیت، از خوارج و دیگر دشمنان امیر المومنین (ع) و خاندانشروایت نقل
کرده است.
براي نمونه یکیاز راویان مورد وثوق بخاري، عمران بن حطان السدوسی بصري متوفی 84 ه که از روساي خوارج است، کسی که
به دشمنی امیر المومنین (ع) در مدح ابنملجم مرادي گوید:
افتخار بر ضربتی که از مردي پرهیزگار تنها بخاطر رضايخداي بزرگ، صورت گرفت. یعنی درست کسی که با این روش
رویاروي پیامبر (ص) بمخالفت برخاسته آنجا که فرماید (ص): یا علی اتدري من اشقی الاولین فقال (ع) الله و رسوله
[ [ صفحه 17
اعلم فقال عاقر الناقه قال یا علی اتدري من اشقی الاخرین قال علی (ع) الله و رسوله اعلم قال (ص): قاتلک یا علی.
ما نمیدانیم، وقتی کسی تا اینجا مخالفت پیامبر (ص) کند که اشقی الاخرین او را، پرهیزگارش نامد چه نوع وثاقتی در او پدید می
آید که مورد اعتماد بخاري وثوق او می گردد ولی روایات اهل بیت پیامبر (ص) و حتی امام باقر و امامصادق (ع) نزد بخاري، بی
اعتبار است.
از اینرو بخاري میان هزارها روایتی که در منقبت و فضیلت مولا علیبن ابیطالب (ع) و اهل بیت رسیده و دیگران آنها را نقل کرده
اند، جز سهچهار روایت بیشتر نیاورده است.
انحراف از کتاب و سنت در مورد حدیث منحصر به بخاري نیست مطالعات عمیقی که در زمینه تاریخ و سیرت نبوي و حدیث
اسلامی اخیرا صورت گرفته، پردهاز روي جنایاتی که مقام خلافت و دستگاههاي رهبري اسلامی بر سر حدیث وسنت پیغمبر (ص)
آورده اند، برداشت، و معلوم ساخت قومی که خود را با شعار حسبنا کتاب الله از سنت بی نیازمیدیدند و کسی را که حدیثی از
پیغمبرنقل کند به شکنجه، تبعید و زندان تهدید می کردند، چه پیش آمد که نقل و پخش حدیث مورد توجه دستگاه خلافت واقع
شد و براي استخدام حدیث و محدث که بسود دستگاه خلافت از راه جعل و تزویر و تزویر و دروغ. حدیث بسازد به تلاش افتادند و
بازار حدیث سازي رونق گرفته، و سوداگران حدیث با نقلمحصولات خود حربه جدیدي بدست خلفاي وقت، براي کوبیدن دسته
هاي مخالف دستگاه دادند، و حتی گاه
[ [ صفحه 18
اینعمل بعنوان دین و صلاح و تقوا انجام گرفت، هر چند کار تدوین حدیث بین اهل سنت بر اثر منع خلیفه دوم تا زمان عمر بن
صفحه 15 از 200
عبد العزیز (سال 99 یا 98 ) به تاخیر افتاد.
ولی در همه این احوال نفوذ و تسلط دستگاه حاکمه بر این منبع فکري اسلامی بخوبی قابل بررسی و ملاحظه است.
در تاریخ اسلام
سرگذشت تاریخ مدون اسلامی، در جعل و تغییر و دگرگونی حقایق، دست کمی از طرز فکر اسلامی اجتهاد و تقلید در احکام، و
موضوع نقل حدیث وسنت اسلامی نداشت و شاید جنایاتی که بنام تاریخ اسلامی ثبت شده وسیله اي براي استتار و پرده کشی،
روي جنایاتدیگر دستگاههاي حاکمه قرار گرفته است.
مطالعات و تحقیقات جدید روي تاریخ و سیرت اسلامی بهترین گویاي افسانه سازي و دورغ پردازي مورخین گردیده و از این
رهگذر معلوم شده مطالبی که سالیان دراز به عنوان واقعیات مسلم تاریخی زبان زد خاص و عام بود و ده ها کتاب متاخر از مورخان
متقدم به عنوان مسلمیات تاریخ، آنرا نقل میکردند و مبناي فکري مسلمین گردیده وبا خوش باوري یا حسن نیت مشتی ساده لوح
نسبت به سلف به اصطلاح صالح، ازآن تعبیر گردید، تا چه حد تحت تاثیرمطامع شخصی و غرض ورزیهاي قدرت هاي سیاسی و
طاغوتهاي زمان بوده، تا جائیکه به اندازه سخنان یک نقال قهوهخانه اي قابل اعتماد نیست تا چه رسد که زیرساز فکر اسلامی قرار
گیرد. تنها چیزي که درباره این نقالان بایدگفت، اینان افسانه سازان زبردستی بوده اند که در صحنه پردازي مانند یکتاتر نویس
ماهر، شکلی به صحنه هاي خیالی داده و
[ [ صفحه 19
به صورت ارقام واشخاص معین درآورده اند تا در مسیر منافع زمامداران وقت از آن بهره برداري شود.
براي پیدا کردن رد پاي این راهزنان جنایتکار حدیث و تاریخ اسلامی، باید دست به تحقیقات وسیع وپر دامنه اي در اسناد و
مدارك تاریخیزد که خوشبختانه گامهاي موثر و بی سابقه ي این تحقیقات را علامه بزرگ سید شرف الدین عاملی در بررسی و
تحقیق از روایات ابو هریره دوسی که متجاوز از: 537 . حدیث از او نقل شدهبکار برده است.
و سپس تحقیقات جالب و ژرف " شیخ محمود ابوریه " عالم مصري- رحمه الله علیه- تحت عنوان شیخ المضیره، کار سید شرف
الدین را تعقیب کرد و آنگاه تحقیقات عالمانه استاد متتبع بحاثه کبیر سید مرتضی العسکري در زمینه احادیث عایشه راه را براي
حدیث شناسی و تحلیل راه حدیثهموار ساخت.
در بررسی هاي تاریخی نقطه عطفی به دست علامه عسکري گشوده شد که بر حسب آن مشت یکی از راهزنان سیرت و تاریخ
اسلامی باز شد و تحت تعقیب و محاکمه قرار گرفت.
این شخص سیف بن عمر تمیمی برحمی کوفی متوفی قریب 170 هجري است که دو کتاب از خودبجاي نهاده یکی " الفتوح و
الرده " ودیگري " الجمل و مسیر عایشه و علی " است و هر دو کتاب را از مطالب بی اساس، دروغ و حقایق واژگونه پر کردهاست.
سیف براي پیامبر (ص) اصحابی از پیش خود تراشیده و آنها را بنام هاي مخصوص و نامانوس از قبیل- سعیر هزهاز، اط، حمیصد
و... نامگذاريکرده و هر چه میخواسته از زبان آنها و نیز از تابعین و غیر تابعین اخبار و روایات پرداخته است. یکی از این شخصیت
هاي خیالی که سیف او را به رجالرجال معروف اسلام پیوند داده و هر چهمیخواسته از زبان او و افراد مربوط با او گرفته و نقل و
زیب دفاتر
صفحه 16 از 200
[ [ صفحه 20
ساخته، قهرمان افسانه اي " عبد الله بن سبا " است که ریشه افتراها وتهمت هاي منتسب به شیعه امامیه از اوست. طی تحقیقات علامه
عسکري از تاریخ نشر آن دو کتاب تاکنون که بیش از هزار سال میگذرد، مورخان که منابع فکر اسلامی را تکشیل میدهند ازدو
کتاب یاد شده استفاده کرده و ماخذاسلامی را مشوش و دگرگونه جلوه داده اند.
اول کسی که بروایات سیف بن عمراعتماد کرد مورخ معروف محمد بن جریر طبري و سپس ابن اثیر، ابن عساکر، ابن کثیر و ابن
خلدون و... اینها همه مطالب خود را از او گرفته اند، تا برسد به متاخرانی چون رشید رضا، فرید وجدي، احمد امین، حسن ابراهیم و
مستشرقانی مانند، دونلدسن، نیکلسن، اصحاب دائره المعارف، فان فلوتن که همه به واسطه یا بیواسطه ازنقل او استفاده کرده و
بدینوسیله پر و بال سخنان سیف دروغگو به ماخذ و مصادر فکر اسلامی گسترده شده است و بر همه جاي تاریخ سیرت و فکر
اسلامی گسترش یافته است.
علامه عسکري سوابقاحوال و گزارشهاي زندگی مجعولین را به دقت بررسی کرده و در خلال بحث از عبد اله بن سباي افسانه اي،
تحقیق روي صحابه دروغین را در سلسله کتابهائی بنام " ماه و خمسون صحابی مختلق (" 150 صحابی ساختگی) آغاز کرده و در
جلد اول آن به پرونده بیستو سه نفر آنها با یک تحلیل علمی و عینی به سبک موضوعات تجربی که جاي تردید براي کسی باقی
نمیگذارد، پرداخته اند. توفیق معظم له را در تنظیم و تکمیل این تحقیقات ارزشمند از خداوند متعال خواستاریم
[ [ صفحه 21
باز گردیم به اصل سخن، تاریخی که اینست سیر انتشار و تکامل آن و دست جعل و تزویر و دسیسه تا این اندازه تحت حمایت
قدرت دستگاههاي حاکمه میتواند با آن بازي کند حکم سیرت و احکام و حقایق اسامی که از آن برداشتشود روشن خواهد بود.
بازگشت بوحدت اسلامی:
اکنون با توجه به مطالب فوقمیتوان به نقش موثر و نافذ دائره المعارفی ارزشمند در تحقیق منابع اسلامی چون کتاب الغدیر تا اندازه
ايواقف گردید و براي بازگشت به کتاب و سنت و آشنائی با منابع اصیل فکر اسلامی از فرازهاي حساس، و مضامین زنده و تکان
دهنده آن بهره برد، و با دقت و پژوهشی که در آن بکار رفته، ما مسلمین جهان همه با هم به پناه کتاب و سنت اصیل اسلامی باز
گردیم و بی هیچ مجوزي مقبول به اسناد نامقبولنگرائیم. در طرز فکر اسلامی، در آزادي اجتهاد در مسائل عملی از روي کتاب و
سنت بیندیشیم، و با توجه به احادیث مورد اعتماد و سیرت و تاریخ مسلم اسلامی، از پیروي اهواء و مطامع، بپرهیزیم، باشد که این
گسیختگی در اعضاي جامعه اسلامی بهم برآید و این پراکندگی در زلال غدیر پایان گیرد و امتی بزرگ با افتخاراتیجاودانه در
این خلاء فکري جهان مادي سر برآورده به ناهنجاریهاي فکري و نابسامانی هاي اخلاقی و تبلیغات دروغین ما دیگري پاسخ گوید.
شکر، خدا را که توفیق ترجمه جلد سوم کتاب الغدیر را که در دو جلد پنجم و ششم فارسی شکل گرفته نصیبم فرمود و مرا از این
فیض معنوي سهمی فراهم شد. توفیق خود را در این خدمت ناچیز به پیشگاه اقدس مقام ولایت، رهین تشویقهاي استاد سخن جناب
آقاي حاج شیخ عباسعلی اسلامی موسس جامعه تعلیمات اسلامی و کتابخانه بزرگ اسلامی می بینم و براي موسسه کتابخانه بزرگ
اسلامی و موسسه انتشارات غدیر در ایران و لبنان آرزوي توفیق بیشتر در تنویر افکار عمومی و نشر معارف اهل البیت دارم.
دکتر جمال الدین موسوي
1352 /12 / اصفهان 10 صفر الخیر 1394 برابر 14
صفحه 17 از 200
[ [ صفحه 23
شعراء