گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد يازدهم
سریجی الاوالی




اشاره
متوفاي 750 قمري
:اگر نریزم آب مژگانم را چه اندازه قلب و مژگانم سخت و قسی است.
صفحه 31 از 208
: پس چگونه اشک زیادنریزد جوانمردیکه گرفتار عشق و اندوه شده باشد.
: اي بانوي پرده نشین کاشدین خود را ادا کرده بودي و دست برمیداشتی از خلف وعده و خشونتت.
: اگر در زمان بلقیس بودي هر آینه بلقیس دلربائی نمیکرد براي سلیمان بنداود علیه السلام.
: اي دل تا کی بخوب رویان مرا گرفتار میکنی و حال آنکه خرد مرا از این منع میکند.
: و دوستی امیر المومنین حیدر مرا بازداشته از لهو طرب.
: اي شب نشین من از مناقب او بگو و رها کن صحبت تل و خاك و نعمان را.
[ [ صفحه 40
: هلاك کننده دلیران و کشنده سرکشان بخشنده عطایا و امان گناهکار ترسو.
: بشمشیر او اسلام استوار شد وقتی که بتها شکسته و فرو ریخت و چه بزرگست ریزنده بتها و بنا کننده اسلام.
: به پرس روز احد و چاه و در روز بدر و خیبر اي کسیکه مرا سرزنش میکنی.
: و روز صفین در حالیکه دلها همه بیمناك و حیران بود در چنین هنگامیکه دو گروه بهم افتادند
: و روز عمرو بن عبدود(روز خندق) موقعیکه شمشیري بر شمشیر او زد که نزدیک کرد مرگ دلیران را.
: و در روزغدیر که پیامبر(ص) اظهار فرمود براي او مناقبی را که ناراحت کرد کنیه توز بدگو را.
: وقتیکه گفت هر کس من مولاي اویم پس تو براي او مولائی که بتو هدایت میکند خدا و هم و سرگردانی را.
: تو براي من بمنزله هارون از موسائی و بعد از من دیگر پیامبري نخواهد آمد.
: برگشت خورشید بسرعت نشانه درخشنده اي است که از آوردن آن هر انسانی عاجز و قاصر است.
: و براستی که در داستان افعی و رفتن او در کفش و پاپوش
[ [ صفحه 41
شما راهنمائی براي کینه توز و احمق است.
: و داستان مرغ بریان و برهانیت براي براي هر کسیکه از روي تعمد و دشمنی از خط شما منحرف باشد.
: و سئوال کن از او روزي که بالاي منبر بوده مردم میترسیدند از اژدهائی
: پس فرمود: راه را بر او باز گذارید که زیانی نخواهید دید از آمدناو بسوي من.
: پس اژدها آمد تا آنکه از پله هاي منبرش بالا رفت در حالی که همهمه میکرد بزبان نرم گنهکاري.
:کیست جز او که درونش پر از دانش نهائی باشد و کیست غیر از او که بگوید از من بپرسید پیش از مفقود شدنمن.
: و کیست که جان خود را فداي جان پیامبر کرد در حالیکه اطراف فراشپیامبر را کفار و طاغیان گرفته بودند.
: و کیست که در حال رکوع تصدق داد و سجده به بت نکرد چنانچه آن مردم سجده به بتها میکردند.
: کیست که درخانه خدا زادگاه او بوده و خداوند او را مصون داشت از زیان و دشمنی دشمنان.
: کیست جز او که با خدا سخن گفت و پیامبري به او تقویت یافت در نهان و آشکارا.
: کیست که پرچم در روز(خیبر) باو داده شده هنگامیکه آتش
صفحه 32 از 208
[ [ صفحه 42
جنگ شعله ور گشته و دو لشگر از جنگ پرهیز میکردند.
: کیست که به برکت دعاء او دست بریده بجاي خود برگشت و چشم نابینا بینا شد.
: کیست که وحی نازل شد در اینکه درب خانه اوبه مسجد بسته نشود و حال آنکه تمام درهاي خانه دیگران که بسوي مسجد بود
بسته شد.
: و کیست که به او سوره برائت ابلاغ شد بصاحبان شرك و ناسپاسان(مکه معظمه).
: و کیست که زکودکی بر ظلمتحمل نمود و کیست که بالا رفت بر کتف برگزیده حق بهترین پیران و جوانان.
: و کیست که میگوید اي آتش بگیر این را و واگذار آنرا و با کاسه اي سیراب میکند هر تشنه کامی را.
: چه کسی غسل داد پیامبر را و کی در دستش روان شد، گرامی ترین جان از بهترین بدنها.
: و کیست که نشست بر پشت باددر حالیکه بفرمان او جاري بود بامر خداي بخشنده آفریده ها.
: تا آنکه آمد پیش اصحاب کهفی که زمانها و مدتها از خواب آنها گذشته بود.
: پسبیدار شدند سپس بعد از بیداریشان گفتند تو وصی و جانشین پیامبري براي داشتن علم و یقین.
[ [ صفحه 43
آن چه این شعر متضمن است
در این قصیده اشاره اي به جمعی از فضائل مولاي ما امیر المومنین صلوات الله علیهاست و ما بسط کلام دادیم در جمله مهمی از آن
در اجزاء پیشین و در اینجا یاد میکنیم آنچه را که شاعر مااشاره بان نموده در قولش:
من کان فیحرم الرحمن مولده
و حاطه الله من باسو عدوان
قصد نموده بان حکایت ولادت او صلوات الله علیه را در کعبه معظمه در حالیکه دیوار خانه براي مادرش فاطمه دختر اسد شکافته
شد پس او داخلسپس محل باز شده بهم آمد پس فاطمه درخانه کعبه بود تا آنکه بدنیا آمد شرافت دهنده خانه خدا باین مولود
مسعود و او از میوه هاي بهشت خورد و شکافته نشد صدف کعبه از گوهر رخشندهاش مگر آنکه روشن نمود جهان هستی را به نور
رخسار رخشنده آن و پراکنده و منتشر ساخت در فضا عطر و بوي خوش پیکراقدسش. و این یک حقیقت و واقعیتیست که اتفاق
کرده اند بر اثبات آن دو گروه شیعه و سنی و احادیث باثبات آن کمک نموده و کتابها پر از آن احادیث است پس ما باکی نداریم
به داد و فریاد یاوه سرایان و سخن گویان بی هدف بعد از تصریح کردن جمع زیادي از بزرگان شیعه و سنی بر تواتر اتفاق این
حادثه تاریخی.
حاکم در مستدرك ج 3 ص 483 گوید و بتحقیق که از اخبار متواتر است که فاطمه دختر اسد زائید امیرالمومنین علی بن ابی
صفحه 33 از 208
[ [ صفحه 44
طالب که خدا او را سرفراز کند در دل کعبه.
و حافظ گنجی شافعی در کتاب(الکفایه) حکایت کرده از طریق ابن نجار از حاکم نیشابوري که او گفت بدنیا آمد امیرالمومنین
علی بن ابیطالب به مکه در بیت الله الحرام در شبب جمعه سیزدهم ماه رجب سال سی ام عام الفیل و پیش از او و بعد از او نوزادي
در بیت الله الحرام بدنیا نیامد جز او براي بزرگداشت او و براي احترام به مقام او در بزرگی و شرافت.
و پیروي کرده او را احمد فرزند عبد الرحیم دهلوي مشهور بشاه ولی الله پدر عبد العزیز دهلوي نویسنده(تحفه اثنا عشریه در رد بر
شیعه) پس در کتابش(ازاله الخفاء) گفت: اخبار متواتر است که فاطمه دختر اسد زائید امیر المومنین علی علیهالسلام را در دل کعبه
و بدرستیکهاو در روز جمعه سیزدهم ماه رجب سی سال بعد از عام الفیل متولد شد و بدنیا نیامد جز او هیچکس نه قبل از او و نه
بعد از او.
شهاب الدین سید محمود آلوسی صاحب تفسیر بزرگ گوید: در کتاب(سرح الجریده الغیبه فی شرحالقصیده العینیه) عبد الباقی
افندي عمري ص 5 در نزد گفته شاعر.:
انت العلی الذي فوق العلی رفعا
ببطن مکه عند البیت اذ وضعا
تو آن علی هستی که فوق بلندي بالا رفته اي چونکه در دل مکه نزد خانه خدا متولد شدي.
و بدنیا آمدن امیر که خدا او را سرافراز کند در خانه خدا امر مشهوریست در دنیا و در کتابهاي دو گروه سنی و شیعه یاد شده
[ [ صفحه 45
تا آنجا که گوید: و مشهور نشده که دیگري جز او که خدا سرافرازش کند در آنجا متولد شده باشد چنانچه میلاداو شهرت گرفته
بلکه اتفاق کلمه بر اونشده و چه اندازه سزاوار و شایسته است براي امام امامان پیشواي رهبران که ولادتش در جائی باشد که آنجا
قبلهمومنین است. و منزه است آن خدائی کهمیگذارد چیزي را در جاي خودش و اوست دادرس ترین دادرسان.
و در صفحه 75 نزد گفته عمري گوید:
و انت انت الذي حطت له قدم
فی موضع یده الرحمن قد وضعا
و تو آنچنان کسی هستید که گذاردي براي شکستن بتها قدمت را در محلیکه دست خدا بر آن گذارده شده بود و گفته اند: که
دوستداشت علی که بر او درود و تحیت خدا باد که جبران کند کعبه مکانی را که تولد یافته بود در دل آن بریختن بتهارا از بالاي
آن زیرا چنانچه در بعضی از اخبار آمده خانه کعبه شکایت کرد به خداي تعالی پرستش بتها را در اطراف آن و میگفت: اي
پروردگار من تا چه وقت این بتها پرستیده شوند در اطراف من و خداوند تعالی او را وعده داد که از این بتها و بت پرستیدنها
صفحه 34 از 208
پاکسازي کند.
به دنیا آمدن امیرالمومنین در کعبه
و به این معنی اشاره کرده علامه سید رضاي هندي به گفته اش:
[ [ صفحه 46
لما دعاك الله قدمنا لان
تولد فی البیت فلبیته
شکرته بین قریش بان
طهرت من اصنامهم بیته
زمانیکه خداوندتو را از قدیم دعوت کرد که هر آینه در خانه خدا بدنیا آئی پس او را اجابت نمودي سپاس گفتی او در میان قریش
باینکه پاکسازي کردي از بتهاي ایشان خانه او را.
و خواننده می یابد این منقبت را یعنی(بدنیا آمدن او را در خانه خدا) از مناقب مسلمه و قطعیه از فضائل امیر المومنین صلوات الله
علیه در بسیاري از مصادر برادران تسنن که از آنهاست.
-1 مروج الذهب ج 2 ص 2 تالیف ابی الحسن علی بن حسین: مسعودي هذلی
-2 تذکره خواص الامه ص 7: سبطابن جوزي حنفی
-3 فصول المهمه ص 14 : ابن صباغ مالکی
-4 سیره النبویه ج 1 ص 150 : نور الدین علی حلبی شافعی
-5 شرح الشفاج 1 ص 151 : شیخ علی قاريحنفی
-6 مطالب السئول ص 11 : ابی سالم محمد بن طلحه شافعی
-7 محاضره الاوائل ص 120 : شیخ علاء الدین سکتواري
-8 مفتاح النجا در مناقب آلالعبا: میرزا محمد بدخشی
-9 المناقب: امیر محمد صالح ترمذي
-10 مدارج النبوه: شیخ عبد الحق دهلوي
-11 نزهه المجالس ج 3 ص 204 : عبد الرحمن صفوري شافعی
-12 آینه تصوف ط ص 1311 : شاه محمد حسن چشتی
[ [ صفحه 47
صفحه 35 از 208
-13 روائح المطفی ص 10 تالیف صدر الدین احمد بردوانی
-14 کتاب الحسین ج 1 ص 16 : سید علی جلال الدین
-15 کفایه الطالب ص 37 : سید حبیب الله شنقیطی
-16 نور الابصار ص 76 : سید محمد مومن شبلنجی
و اما بزرگان شیعه پس بتحقیق که این حادثه تاریخی را جمع بزرگی از ایشان یاد کرده که از آنهاست:
-1 سن فرزند محمد فرزند حسن قمی در تاریخ قم که آنرا تالیف کرده و پیش کش صاحب بن عباد نموده در سال 378 و شیخ
حسن ابن فرزند علی فرزند حسن قمی آنرا ترجمه بفارسی کرده در سال 865 مراجعه کن ص 191 - از ترجمه را.
181 ) آنرا در خصایص الائمه یاد نموده و گفته نمیدانم مولودي را - -2 شریف رضی متوفاي 406 (ترجمه شده در ج 4 صفحه 221
غیر از او درکعبه.
-3 شیخ الامه معلم البشر ابوعبد الله شیخ مفید متوفاي 413 در کتاب(المقنع) و مسار الشیعه ص 51 طبع مصر و کتاب ارشاد ص 3
گوید: غیر از علی علیه السلام کسی نه قبل از او و نه بعد از او در خانه خدا بدنیا نیامده براي احترام کردن خدا که بزرگاست نام
او ویرا باین ویژه گی و بزرگداشتن مقام او در بزرگی.
264 ) آنرا یاد کرده در شرح قصیده بائیه حمیري ص 51 ط - -4 شریف مرتضی متوفاي 436 که ترجمه او گذشت(در ج 4 ص 299
مصرو گوید: مانندي براي او نیست در اینفضیلت و برتري.
-5 نجم الدین شریف ابو الحسن علی بن ابی الغنائم محمد معروف بابن صوفی که آنرا یاد کرده درکتابش(المجدي) مخطوط
[ [ صفحه 48
. -6 شیخ ابو الفتح کراچکی متوفاي 449 در(کنز الفوائد) صفحه 115
-7 شیخ حسین فرزند عبد الوهاب معاصر شریف مرتضی در عیون المعجزات.
80 - -8 شیخ الطائفه محمد فرزند حسن طوسی متوفاي 460 در تهذیب ج 2 و مصباح المتهجد ص 560 و امالی ص 82
-9 امین الاسلام فضل فرزند حسن طبرسی متوفاي 548 - صاحب(مجمع البیان) در کتاب(اعلام الوري) ص 93 و گوید هرگز
نوزادي جز او در خانهخدا بدنیا نیامده نه پیش از او و نه بعد از او.
. -10 ابن شهر آشوب ساروي فوت شده سال 588 در کتاب(مناقب) ج 1 ص 359 و ج 2 ص 5
-11 ابن بطریق شمس الدین ابو الحسین یحیی فرزند حسن حلی فوت شده سال 600 در کتابش.(العمده) و گوید: نوزادي قبل از او
و بعد از او در خانه خدا بدنیا نیامده است.
. -12 رضی الدین علی فرزند طاووس متوفاي 664 در کتابش(اقبال) ص 141
-13 عماد الدین حسنطبري آملی صاحب(کامل) نوشته شده سال 675 در کتابش(تحفه الابرار) درفصل هشتم از باب چهارم.
-14 بهاء الدین اربلی متوفاي 692 (ترجمه اش در ج 5 ص 445 ) گذشت در کتابش(کشف الغمه) ص 19 و گوید: بدنیا نیامده در
خانه خدا هیچکس جز او نه پیش از او و نه بعد از او و آن فضیلتی است که خدا مخصوص او قرار داده براي تجلیل و
[ [ صفحه 49
صفحه 36 از 208
بزرگداشت او و براي بلند کردن مقام او و جهت اظهار کردن بزرگواري او.
-15 ابو علی فرزند فتال نیشابوري که بیوگرافیش در(کتاب شهداء فضیلت) ما ص 37 یاد شده آنرا در(روضه الواعظین) ص 67 نقل
نموده است.
. -16 هندوشاه فرزند عبد الله صاحبی نخجوانی در(تجارب السلف) ص 37
-17 علامه حسن فرزند یوسف حلی فوت شده سال 726 در دو کتابش(کشف الحققو کشف الیقین) صفحه 5 نقل کرده و تصریح
کرده بر اینکه کسی جز او در خانه خدا بدنیا نیامده نه قبل از او و نه بعد از او.
. -18 جمال الدین فرزند عتبه متوفاي سال 828 در(عمدهالطالب) ص 41
-19 شیخ علی فرزند یونس عاملی بیاضی متوفاي 877 در کتاب(الصراط المستقیم).
-20 سید محمد فرزند احمد فرزند عمید الدین علیحسینی در(المشجر الکشاف للساده، الاشراف) ص 230 طبع مصر.
. -21 شیخ تقی الدین کفعمی که بیوگرافیش در این جزء خواهد آمد انشاء الله در(المصباح) 512
. -22 احمد فرزند محمد فرزند عبد الغفار غفاري قزوینی در تاریخ نگارستان نویسنده سال 949 ص 10 طبع 1245
-23 قاضی نور الدین مرعشیشهید 1019 که بیوگرافیش در کتاب ما(شهداء فضیلت) ص 171 در کتابش(احقاق الحق).
[ [ صفحه 50
-24 شیخ عبد النبی جزایري متوفاي سال 1021 در کتاب(حاوي الاقوال).
-25 شیخ محمد فرزند شیخ علی لاهیجانی در(محبوب القلوب).
-26 ملا محسن کاشانی متوفاي 1091 در کتابش(تقویم المحسنین).
-27 شیخنظام الدین محمد فرزند حسین تفرشی ساوجیی شاگرد شیخ بهائی در تالیفش(تکمله الجامع العباسی) استاد یاد شده است.
-28 شیخ ابو الحسن شریف متوفاي 1100 در کتاب بزرگ عالی ارزنده اش(ضیاء العالمین) و گوید این واقعه و منقبت در صدر
اول مشهور بوده است.
-29 سید هاشم توبلی بحرانی صاحب تالیف گرانقدر متوفاي 1107 در(غایه المرام) و گوید: این بحد تواتر رسیده و در کتابهاي
عامه اهل سنت و خاصه شیعیان معلوم و مسلم است.
-30 علامه مجلسی(که روح و روانش شاد باشد) متوفاي 1110 در جلاء العیون ص 80 چیزي گفته که معنایش اینست مشهور است
بیت حدیث گوینده گان و تاریخ نگاران که آنحضرت در خانه خدا بدنیا آمده.
-31 سید نعمت الله جزایري متوفاي 1112 در(انوار نعمانیه).
-33 سید علی خان شیرازي متوفاي 1118 - یا 20 در(حدائق الندیه در شرح الفوائد الصمدیه).
[ [ صفحه 51
-33 سید محمد طباطبائی جد آیه الله بحر العلوم که در سال 1126 هجري از تالیف بعضی از تالیفاتش فارغ شده در رساله ایکه
براي تواریخ زاد روز امامان علیهم السلام و وفیات آنها موضع نموده است.
-34 سید عباس فرزند علی فرزند نور الدین موسوي حسینی مکی متوفاي 1179 در کتابش(نزهه الجلیس) ج 1 ص 68
صفحه 37 از 208
. -35 ابو علی حائري متوفاي 1215 در کتاب رجال معروفش(منتهی المقال) ص 46
-36 سید محسن اعرجی متوفاي سال 1227 در(عمده الرجال).
-37 شیخ خضر فرزند شلال عفکاوي نجفی متوفاي 1255 در کتاب(مزارش) موسوم بابواب الجنان و بشائر الرضوان.
. -38 سید حیدر حسنی حسینی کاظمی متوفاي 1265 در عمده الزائر صفحه 54
. -39 سید مهديقزوینی متوفاي 1300 در(فلک النجاه) صفحه 326
-40 مولا سید محمود فرزند محمد علی فرزند محمد باقر در(تحفه السلاطین) ج 2 پس چیزي گفت که معنایش: اینست که داستان
تولد امیر المومنین علیه السلام مشهور است مانند خورشید در نیم روز.
. -41 مولاسلطان محمد فرزند تاج الدین حسن در کتاب(تحفه المجالس) صفحه 88 طبع سال 1274
-42 سید میرزا حسن زنوزيساکن خوي در کتاب بزرگ خود
[ [ صفحه 52
(بحر العلوم).
-43 حاج ملا شریف شیروانی از شاگردان سید بزرگوار(صاحب ریاض) در کتابش " الشهاب الثاقب " در مناقبعلی بن ابیطالب
علیه السلام.
. -44 ملا علی اصغر بروجردي در عقاید الشیعه ص 31 طبع سال 1263
.- -45 حاجمیرزا حبیب الله خوئی در کتاب بزرگش- شرح نهج البلاغه ج 1 ص 71
-46 ابو عبد الله جعفر فرزند محمد فرزند جعفر حسینی اعرجی در کتاب(مناهل الضربفی انساب العرب.
. -47 حاج شیخ عباس قمی متوفاي 1359 در(سفینهالبحار) ج 2 صفحه 329
. -48 حاج سید محسن امین حسینی عاملی در(اعیان الشیعه) ج 3 ص 3
.2 - -49 حاج شیخ جعفر نقدي در کتابش(نزهه المحبین فی فضائل امیر المومنین علیه السلام) صفحه 8
-50 شیخ ما اردوبادي در این موضوع کتاب بزرگی تالیف کرده و حقیقه مبالغه کرده در مرحوم کردن دیگران در تحقیق و در
کمانش تیري را باقی نگذاشت و بر تو است فهرست عناوین کتابش: 1
-1 حدیث زادگاه شریف آنحضرت و تواتر آن.
-2 حدیث بدنیا آمدن آن بزرگوار مشهور میان امت اسلامی.
-3 خبر بدنیا آمدنش و محدثین.
-4 حدیث ولادت و دانشمندان علم انساب.
[ [ صفحه 53
-5 حدیث ولادت و تاریخ نگاران.
-6 حدیث ولادت و شعراء.
-7 حدیث ولادت و اتفاق علماء بر آن.
صفحه 38 از 208
قاضی ابو البختري کتابی تالیف کرده در مولد امیر المومنین علیه السلام چنانچه یاد کرده آنرا نجاشی شیخ الطائفه و روایت کرده
آنرا ابو محمد علوي حسن فرزند محمد از حجر فرزند محمد ساقی از رجاء فرزند سهل صنعائی از ابی البختري چنانچه در تاریخ
خطیببغدادي ج 7 ص 419 و نجاشی در فهرست خود ص 279 یاد کرده، کتاب مولد امیرالمومنین علیه السلام براي شیخ ما ابن
بابویه صدوق.
و بسیاري از بزرگان شیعه و شعراء آنها این واقعه تاریخی را بنظم درآورده است امثال:
231 گوید: - -1 سید حمیري متوفاي 173 و بیوگرافیاو گذشت در ج 2 ص 278
ولدته فی حرم الا له و امنه
و البیت حیث فناوه و المسجد
زائید او را در حرم خدا و محل امن او و خانه حق جائیکه حریم خانه و مسجد الحرام بود.
بیضاء طاهره الثیاب کریمه
طابت و طاب ولیدها و المولد
بانوي سفید چهرهپاك دامن بزرگواریکه پاك بود و پاك بود نوزاد او و زایشگاه او.
[ [ صفحه 54
فی لیله غابت نحوس نجومها
و بدت مع القمر المنیر الا سعد
در شبیکه پنهان شده نحوست ستاره هاي آنشب و نمایان شد با ماه ستاره روشن فرخنده اي.
مالف فی خرق القوابل مثله
الا ابن آمنه النبی محمد
پیچیده نشده در پارچه هاي قابله ها مانند او مگر فرزند آمنه محمد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم.
. -2 محمد فرزند منصور سرخسی یاد کرده آنرا در ابیاتیکه یافت میشود درمناقب ابن شهر آشوب ج 1 ص 360
. -3 خواجه معین الدین چشتی ازمیري متوفاي 632
[ [ صفحه 55
صفحه 39 از 208
. -4 ملاي رومی(صاحب مثنوي) عارف مشهور متوفاي 632
-5 ملا محمد فرزند عبدالله کاتبی نیشابوري متوفاي 889 که بیوگرافیش در مجالس المومنین است.
. -6 مولا اهلی شیرزاي متوفاي 942
-7 میرزا محمد علی تبریزي متخلص در شعرش به(صائب) از شعراء(عهد سلطان سلیمان متوفاي 974 ) براي قصیده ئیست که مدح
میکند کعبه مشرفه را و در آن یاد میکند مزایاي آنرا و از آنهائیکه شمرده است ولادت امیر المومنین علیه السلام را در آن یافت
. میشود در کتاب(فزامه العامده) در ص 291
. -8 سید محمد باقر فرزند محمد حسینی استرآبادي مشهور بهداماد متوفاي 1041
-9 ملا محمد مسیح معروف بمسیحاي فسائی شیرازي متوفاي 1127 که شعر و بیوگرافیش در شعراء قرن دوازدهم خواهد آمد.
-10 ید نصر الله مدرس حائري شهید سال 1160 یکی از شعراء غدیر میاید در ضمنشعراء قرن دوازدهم.
-11 ملا رضاي رشتی متخلص در شعرش ب(محزون) در کتابش مثنوي.
-12 میرزا نصر الله متخلص به(شهاب).
[ [ صفحه 56
-13 شریف محمد فرزند فلاح کاظمی یکی از شعراء غدیر شعر و بیوگرافیش در محلش خواهد آمد حدیث ولادت را در قصیده
کراریه یاد کرده.
-14 شیخ محمد رضا نحوي متوفاي 1226 یکی از شعراء بیوگرافیش در محلش می آید.
-15 شیخ حسین نجف متوفاي 1252 یکی از شعراء غدیر بیوگرافی و شعرش در ضمن شعراء قرن سیزدهم خواهد آمد در قصیده
بزرگش گوید:
جعل الله بیت لعلی
مولدا یاله علا لا یضاهی
خداوندخانه اش را زادگاه علی قرار داد اي چه بلند است مقام او که مشابهی براي او نیست.
للم یشارکه فی الولاده فیه
سید الرسل لا و لا انبیاها
شرکت نکرده او را در ولادت در خانه خدا نهآقاي رسولان و نه پیامبران دیگر.
علم الله شوقها لعلی
علمه بالذي به من هواها
صفحه 40 از 208
دانست خدا اشتیاق خانه را به علی علیه السلام دانش اوست بکسی که عشق و علاقه به خانه اش دارد.
وقتی آرزو کرد دیدار او را و او هم آرزوي زیارت بیت را نمود پس بخانه نشان داد حبیبش را و او هم دیدار کردخانه را ادعا
نکرده هیچ مدعی براي زائیده شدن در خانه خدا و چه کسی را
[ [ صفحه 57
خواهی دید در جهان که چنین ادعائی کند پس مکه براي میلاد علی علیه السلام لباس افتخار پوشیده همینطور مشعر الحرام و
عرفات بعد از مناي آن بلکه زمین مکه بوجود علی علیه السلامبلند شد چونکه او را در برداشت پس صبح کرد زمین مکه در
حالیکه طواف گاهآسمانیها بود آیا مگر نمیبینی ستاره گان را که شب و روز طواف میکند اطرافخانه را.
و تا روز رستاخیز در طواف برآنند و باین طواف بقاء کواکب ادامهدارد.
. -16 میرزا عباس دامغانی متخلص به(نشاط) هزار جریبی متوفاي. 1262
-17 سید محمد تقی قزوینی متوفاي 1270 یکی از شعراء غدیر است که بیوگرافیش در شعراء قرن سیزدهم می آید.
-18 شیخ حسین فرزند علی فتونیهمدانی عاملی حایري از شعراء غدیر است یاد او در شعراء قرن سیزدهم خواهد آمد.
-19 حاج محمد خان مولود 1246 متخلص به(دشتی) در دیوان مطبوعش.
-20 حاج میرزا اسماعیل شیرازي متوفاي 1305 یکی از شعراء غدیر و از حجتهاي گروه حقق(شیعیان) که یادش در شعراء قرن
چهاردهم میاید براي او قصیده زیبائی است در میلاد علی علیه السلام و بدان که آن اینست:
زندگی مرفه شد پس بیافزا آسودگی به بهترین نوشابه ایکه بیماريمرا شفا دهد.
بطرب آمد عاشق بر وصالمحبوب و گوارا شد زندگی بر دور
[ [ صفحه 58
بودن نگهبان و رقیب.
و از جام می سرشار کن حصه مرا و بمن دوتا دوتا بده نه یکی یکی.
"پس خوشی تمام در دو تا نوشیدن است "
بده بمن شرابیکه آتش آب شده است که فرا گرفته باشد آتش هائی که شعله ور باشد.
و بنوشان آنرا بمن و همه شب نشینان من که بجانم قسم آن سیراب کننده تشنه گی است.
"براي دلیکه بسبب عشق شعله ور شده "
چه اندازه شیرین است گرفتن باده از دست نمکین چهره ها آن جانست آن نسیم جانفراست و آن نشاط.
پس بگردان آنرا در صبح و شام مثل آفتابیکه تجلی میکند بر کوه صر خد(که از کوه هاي مکه است).
"مزین کرده آنرا حبابها مانند ستاره گان "
آفرین بر اوقات انسیکه پیش آمد که دلم هر چه میخواست ادراك نمود.
ما در بلند رتبه نهاد آنچه حمل کرده بود که پاك بود از جهت اصالت و فزونی داشت که از جهت پاك نهادي.
صفحه 41 از 208
"در حالیکه مالک بود سنگینی زمامداري امتها را "
جان من از کعبه نوري احساس کرد مانند آنچه موسی دریافت نمود از آتش طور سینا.
روزیکه عالم بالا را خوشحالی فرا گرفته بود کوبید گوش را صدائی مثل صدا.
[ [ صفحه 59
"کناره صحراي طوي از حریم مکه معظمه "
زائید خورشید نیم روز ماه شب چهاردهی که برطرف کرد از ما سیاهی تاریکی را.
فریاد بزن اي بشارت باد شما را باین پسریکه صورتش پاره ماهی است که بان هدایت میشود.
"بدرخشیدنانور او در تاریکی "
اینست فاطمه دختر اسد(بن هاشم) که آمد در حالیکه در بر دارد لاهوت ابد را.
پس سجده کنید براي او از روي افتادگی با کسانیکه سجده کردند زیرا که فرشتگان براي او بسجده افتادند.
"آنوقتیکه نورش در آدم تجلی کرد "
پرده از روي روشن حق برداشته شد
و صورت پروردگار جهانیان نمایان گشت.
و ظاهر شد روشنی چراغ یقین و آشکار شد محل اشراق خورشید هدایت.
"پس روشن شد شب سیاه تاریک "
ابدیت از نفی(لن ترانی) نسخ شده پس نشان داد بما صورتش را پروردگار جهان.
ایکاش موسی در میان ما بود و میدید آنچه را که در طور با اصرار خواسته بود.
"پس منصرف شد از آن بادست خالی "
آیا دانست ما در عظمت که چه زائیده و آیا پستان هدایت دانست که را شیر داده.
[ [ صفحه 60
آیا دست خرد فهمید که چه کسی را برداشته آیا صاحب خرد فهمید چه بوجود آورده.
"بزرگست معنایش پس وقتی معلوم شود"
آقائی که برتري یافت از جهت بلندي تمام مردم را او بود وقتی که هیچ موجودي نبود و او امام بود.
خداوند بمیلاد او مشرف نمود بیت الله حرام را هنگامیکه براي عظمت او زادگاه شد.
"پس قدم گذاشت بر خاك آن "
اگر میشد که براي خدا پسرانی باشد و خداوند منزه است از آنچه که یهود و نصاري توصیف میکنند.
پس زائیده شده در خانه سزاوارتر بود که بوده باشد براي صاحب خانه حقیقه فرزند.
"نه عزیز " که یهود گفتند " و نه پسر مریم " که نصاري میگویند "
او بعد از پیامبر بهترین ما سواي خداست از بالاي عرض تا زیر هفتمین زمین.
صفحه 42 از 208
بتحقیق که پوشانید بزرگی او مکه معظمه را که حمایت میکند همواره اطراف آنرا.
"جائیکه بدون اجرام نزدیک نشوند "
پیشی گرفت تمام جهانیان را در وجود و در نور دید عالم نهان و آشکارا را.
هر چه در جهان است از برکت دست اوست چونکه او دست خدا میباشد.
"و دست خدا ریزندهنعمتهاست "
[ [ صفحه 61
آقائیکه بسبب او(مظر بن عدنان) واجد فضیلت شد بسبب بزرگی پس برتر شداز هر بشري.
چهره اش در فلک بالا چون ماه است پس بسبب او هدایت میشوندنه بستاره گان.
"بطرف منزل او برايرسیدن به سود و غنیمتی "
او ماه تمامو فرزندان او ماه هلال که مادر روزگار از آوردن مانند آنها نازاست.
کعبه زائرین است در هر ماهی رستگار است کسی که بطرف ساحت او ورود کند.
"بطواف کردن در گرد او یا دست رسانیدن بر او "
بلند مقامی را از قدیم وارث شدند از قصی(بن لوي) و نزار(بن مضر) سپس فهر ولوي.
هرگززنده اي از ایشان رقابت بزنده اي نکند و ایشان از جهت اصالت و پاك سرشتی پاکترین آفریده هایند.
"و بهسوي ایشان هر بزرگی و افتخاري بر میگردد "
اي کسیکه دیدار او وقت مرگست هر مرگی که در آن دیدار تو باشد زندگیست.
ایکاش شتاب میکرد مرامرگیکه آمدنی است که شاید ببینم زندهگیم را در مرگ.
"در حالیکه برسم ازاو به بهترین نعمتها "
-21 میرزا ابوالقاسم حسینی شیرازي.
-22 سراج الدین محمد فرزند حسن قرشی تمیمی عدوي اموي معروف بفدا حسین هندي بنظمدرآورده میلاد مسعود با شرافت را
[ [ صفحه 62
.68 - در قصیده علویه بزرگ چاپ شده را که به 1411 بیت رسیده بنام(الفتحه القدسیه) ص 178
-23 میرزا محمد تقی مشهور به حجه الاسلام متوفاي 1312 - در دیوان مطبوعش.
-24 شاعر گرانبها محمد یزديمتخلص در شعرش به(جیحون) متوفاي حدود 1318 در دیوان مطبوعش.
-25 ید مصطفی فرزند سید حسین کاشانی نجفی(والد ماجد مرحوم مجاهد نستوه آیه الله حاج سید ابو القاسم کاشانی)مدفون در
کاظمین متوفاي 1336 یکی از شعراء غدیر است که شعرش و بیوگرافیش در شعراء قرن چهاردهم می آید.
-26 میرزا حبیب الله خراسانی که ترجمه و بیوگرافیش در کتاب(شهداء الفضیله)ما ص 282 یاد شده است.
-27 شیخ علیملقب بشیخ الرئیس خراسانی متوفاي حدود 1320 در منظومه اش که موسوم به(تنبیه الخاطر فی احوال المسافر) صفحه
.4
صفحه 43 از 208
-28 شیخ محمد عباس عاملی 1353 یکی از شعراء غدیر است که می آید.
-29 سید حسن آل بحرالعلوم متوفاي 1355 از شعراء غدیر است که یادش در شعراء قرن چهاردهم خواهد آمد.
-30 حاج شیخ محمد حسین اصفهانی متوفاي 1361 یکی از شعراء غدیر است که شعر و بیوگرافیش میاید.
-31 سیدمیر علی ابو طبیخ نجفی متوفاي 1361 یکی از شعراء غدیر است که شعر و ترجمه اش خواهد آمد.
[ [ صفحه 63
-32 سید رضاي هندي نجفی متوفاي 1362 از شعراء غدیر است که در ضمن شعراء قرن چهاردهم خواهد آمد.
-33 سید محسن امین عاملی یکی از شعراء غدیر است یادش خواهد آمد.
-34 شیخ محمد صالح مازندرانی یکی از شعراء غدیر است که ذکرش می آید.
-35 شیخ میرزا محمد علی اوردبادي یکی از شعراء غدیر است که یادش خواهدآمد میلاد او را در چندین قصیده هایشبه نظر
آورده و از آنچه در آن قصیده گفته است قول اوست که مدح میکند به آن امیرالمومنین علیه السلام را.
: پیشی گرفت بخشنده گان را پس بدان که ایشان نرسیدند در میدان مسابقه بتریرا که خواستند اندازه او را.
: زیرا که مولی او را اختصاص داد بفضل خیره کننده اي که در آن تمیز میدهد زنده او را از مرده اش.
: فرزندي برنگزید و نیست او که فرزندي برگزیند مگر آنکه ولادتش در خانه او بوده است.
: در خانه خدا بود زادگاه او و شایسته است او در پیش مردم فتیله باشد در چراغ او.
آنرا تخمیس نموده نطاسی محنک میرزا محمد خلیلی صاحب(معجم ادباء الاطباء).
-36 شیخ محمد سماوي نجفی یکی از شعراء غدیر یادش خواهد آمد.
-37 شیخ محمد علی یعقوب نجفی یکی از شعراء غدیر میاید
[ [ صفحه 64
یادش.
شعراء معاصر ما هم این منقبت را در قصائد میلاد یه خود آورده اند از جمله(پیروي) گوید:
بیا که از افق رحمت خدا امشب
ستاره شرف "مرتضی علی "سر زد
بیا که خانه حق از علی منور شد
بیا که کعبه بخود نافه اي معطر زد
و اصطبهاناتی در قصیده مفصلی که بسیار زیبا سروده میگوید:
صفحه 44 از 208
چون صبح فردا آفتاب از کوه حرا سر زدي
روح القدس بی اختیار"الله اکبر "بر زدي
اول حصار کعبه را پیراهن دیگر زدي
و آنگه درون خانه را آئین زیباتر زدي
برکافران چشمک زدي لبخند بر خندق زدي
یعنی رسید آن کوکز او نسل عدو گردد تلف
بانوي عظمی آنکه داشت پوشیده از تقوي جسد
دور از جناب عفتش چشم عدو دست حسد
تبت یدا اعدایش را بسته به حبل من" مسد "
دراد ز قرب و منزلت بیش از همه زنها رسد
آنسان ك در تعریف او دست تعقل نا رسد
چون آفتاب آن شیر زن اتفاده در برج اسد
[ [ صفحه 65
هر شیر حق را حامله هم نام او بنت اسد
در ولایت را نبود شایسته غیر از این صدف
روزیکه با عجر و نیاز بر طوف کعبه زد قدم
دریافت با خود حضرتش از درد زائیدن الم
میجست از فرط حیاء خلت سرائی محترم
بر بارگاه کبریا برداشت دستی لاجرم
چون لایق شأنش نبود زایشگهی غیر از حرم
آمد نداي ادخلی او را زحی ذوالکرم
صفحه 45 از 208
یعنی تو مریم نیستی بازا و چون مریم مرم
چون خاصه فرزند تو است رکن و مقام مزدلف
چون دید صاحبخانه را از میهمان اکراه نی
شد با اجازت در درون جائی که کس را راه نی
از طرف تشریفات او کس جز خدا آگاه نی
جز هیبت یزدان کسی دربان آندرگاه نی
کس را می در آن محرم سراجزء باء بسم الله نی
غیر از عنایت خدا با او کسی همراه نی
جز طفلک تسبیح خوان هم صحبتی دلخواه نی
نازم باین مام و پسر با این همه وجد و شرف
چون آرمید آن میهمان باب حرم مسدود شد
بر عقل و هم آدمی در بسته و مسدود شد
[ [ صفحه 66
پس هر چه را مایل شدي با امر حق موجود شد
آرام شد اندام او تا ساعت موعود شد
آثار هر نامحرمی هرجا که بود نابود شد
از بس جهان شد بی صدا گوئی شب مفقود شد
ناگه چراغانی حرم ز انواز آن مولود شد
از شرم خورشید منکسف و زبیم مه شد منخسف
این خانه را باید خدا در اصل معماري کند
آدم بنایش برنهد جبرئیل هم یاري کند
صفحه 46 از 208
آید خلیل الله در او یک چند حجاري کند
آنرا او ا لعزم دیگر منقوش و گچکاري کند
اینسان خدا از خانه اش چندي نگهداري کند
تا ساعتی از دوستی یک میهمان داري کند
وز میهمان داري اوامر قوي جاري کند
پس نقشهاي ما سلف بد بهر این زیبا خلف
زان صبح روشن تاکنون از کعبه نور آید برون
نی نی که آن تا بندگی تا نفخ صور آید برون
تا روز حشر از شوق او حور و قصور آید برون
و آن بوي مشکین تا ابد از زلف حور آید برون
شاید ز عشقش مرده هم مست ا زقبور آید برون
با نعره هاي یا علی از خاك کور آمد برون
[ [ صفحه 67
-38 شیخ جعفر نقدي یکی از شعراء غدیر یادش خواهد آمد.
-39 میرزا محمد خلیلی نجفی یکی از شعراء غدیر که یادش خواهد آمد.
-40 سید علی نقی لکنهوئی هندي یکی از شهراء غدیر یادش می آید براي او قصیده موزه نی است در میلاد شریف آنحضرت که
بان تبریک میگوید استاد و آقاي ما میرزا علی آقاي شیرازي را و آن اینست.
کسیکه ظاهر شد پس پرتو افکند خانه خدا و او روشن شد از آن شبهاي ماه رجب.
شادي کرد جهان هستی براي بشارتی
هنگامیکه ظاهر شد شریفی بنور و رخشنده گی
و وحی آمد در حالیکه علنا فریاد میکرد که حجت خدا امام آمد براي شما
"و پدر خوب رویان رهبران بسیار خوب"
صفحه 47 از 208
اختصاص داد خدا او را بفضیلت نمایانی و امتیازاتیکه روشن و نمایان گر بود.
و بالا رفت مقام او از(کعبه فرشتگان) در آسمان چهارم پس صبح کرد در حالیکه زادگاهش بهترین جاها بود.
"و فرود آمدن در آن سرهاي در آن شهابهاي آسمانی "
[ [ صفحه 68
براستیکه آن اول خانه اي است که بنیانگذاري شده براي تمام مردم پس همه در برابر او خاضع شدند.
و بر شخصمسافر و حاضر است که با هم حج نمایند از روي وجوب و لزوم.
"عبادتیکه در پی دارد بالاترین مقام قرب را "
و آنست قبله مردم در هر نماز و پناهگاهیکه امید نجات است.
و خداوند آنرا خالص نمود براي پناهندگی که هر آینه بیاید آنرا عاشق دلباخته اي.
"در پیچیدن بخود در حالیکه خواهنده ايبود که اجابت میشد "
اینست فاطمه دختر است که قصد خانه خانه نموده باندوه و افسردگی.
و میخواند آفریدگار بینیازش را بدلی کهدر او از شور و افروختگی بود.
"که بالا رفته بود از او شعله هاي آتش "
فریاد کرد بار خدایا که پروردگار جهانیانی برآورنده نیازهاي بیچاره گانی.
برطرف کننده اندوه و اجابت کننده گدایانی براستیکه من آمدم تو را بدون آنکه بسويمردم روم.
"خواستارم از تو که اندوهم را برطرف کنی "
در آن میان که با پروردگارش راز و نیاز میکرد و بسوي خداي بخشنده شکایت از غصه اش مینمود.
ناگهان بشارتی سراسر دلش را فرو گرفت از دیوار خانه وقتیکه نمایان شد لبخندي.
[ [ صفحه 69
"از برق دندانی براي او که صاحب موي لب بود"
ستاره زهر شکافت یا ماهدو نیمه شد یا عمود صبح بشب منفجر گردید.
یا برق روشن کرد پس جهان روشن شد یا در افق شکاف و بهم بستگی شد.
"پس برهان معراج پیامبر گردید"
یا خانه اشاره کرد بدستی که داخل شو و خاطر جمع باش بخدائیکه بخشنده است.
پس در اینجا زائیده شود صاحب مقام بلند(علی) علیه السلام کسیکه بسبباو حطیم و مقام من مسرور است.
"و رکن(خانه) میرسد به بالاترین رتبهها"
فاطمه داخل شد پس دیوار برگشت مانند اولش شد و پرده برداشته نشد.
وقتیکه نور تجلی کرد و راز نهانی آشکار شد از نور ماه تمامیکه بسبب اوتاریکی برطرف میشود.
"و همه مردم بوسیله او از تباهی نجات مییابند "
صفحه 48 از 208
پاك بدنیا آمد این پسریکه گذشت از بالاي عرش از جهت بزرگواري و والا مقامی.
پس براي او فرشتگان خضوع میکنند در حال خواري و مسکنت و بامدن او پیامبران بزرگ بشارت دادند.
"امت خودشان را در سالهاي گذشته "
او خدا را شناخت و حال آنکه نه زمینی بود و نه آسمانی هفت طبقه سایه افکنده بود.
[ [ صفحه 70
پس براي این بسجده افتاده و تلاوت کرد هر چه که براي پیامبران بزرگوار آمده بود.
"پیش از او از صحیفه ها یا از کتابها"
اگر خانه خدا طواف گاه است براي مردم پس علی علیه السلام حقیقه رفت بالاترین بام ها را.
زیرا که به برکت او طواف میشود خانه خدا و سعی شود بسوي رکن براي استلام و لمس کردنحجر الاسود.
"پس صبح کرد خانه خدا در حالیکه از خوشحالی خودستائی میکرد"
نبود در خانه خدا نوزادي غیر از او اگر بوده بیار مانند او را در والا مقامی.
باو علم داده شد به آموختن خدا پس غذاي او علم بود که بسیار نوشید پیش از واگرفتن از شیر.
"که مینوشید از آن به گواراترین میل "
کوچک است جهان هستی در برابر سیادت وتوانائی و خبر داده است وحی به اصالتو پاکی نژاد او.
مژده بدن شیعیان رادر میلاد او و قصد کنید علامه بزرگ امام شیراز(شیرازي) را.
"سرچشمه علم و مرکز ادب و اخلاق را"
و براي اوست قصیده دیگر درباره میلاد امیرالمومنین علیه السلام که معارضه کرده بان قصیده کفریه(ایلیا ابی ماضی) را به
قافیه(لست ادري) من نمیدانم.
عالم هستی از مژدگانی خوشحال شد و شادمانی همه را
[ [ صفحه 71
فرا گرفت.
: و قمري صبح کرد در حالیکه چهچهه میزد در لبخند زدن شکوفه گل.
: و پرنده گان در بالاي درختان جنگلی بغبغو میکردند.
: این بشارت بهر چیست و این خوشی براي چه؟ من نمیدانم.
: باد میوزید و در آن درخت بزرگی بود که برخاسته بود در حال رقصیدن.
: و بان درخت پرنده گانی بود که خوشحالی میکردند به بال زدن.
: و بلبل در شاخسار میزد تارهاي زندهگی را.
: از براي چی این درخت رقاصیمیکند. من نمی دانم.
: جدا روي زمین پوشیده بود از سندس زیباي بهاري و شاخه هاي پر از گل و میوه بار آور.
صفحه 49 از 208
: پس ناز میکرد در حرکت و متبختر بودبه پوششها فراوان پر باري.
: و شروع کرد در حالیکه میبالید به لباسهایش وحال شگفت آمیزي.
در حالیکه گویا بودآیا کسی مثل من یافت میشود...
من نمیدانم
: نسیم تازه در گوش گلها آهسته آهسته سخن میگفت:
: پس دیده میشود که از روي نشاط و خشنودي خنداناست.
: و تکان خوردن شاخه اظهار خودنمائی و آرامش میکرد.
: چیست آنچیزیکه گفت پس با خنده پاسخ داد کهمن نمیدانم.
: پوشانید نیمی از زمینرا شعله آتش سرخ.
[ [ صفحه 72
: پس بلبل میطپید دلش از ترس سوختن.
: فریاد میزد آیا براي نجات من راهی هست از سوزش آن
: این آتشیکه مرا آمده چگونه خاموش کنم... من نمیدانم
: تابید سیماي نوري و همه هستی را روشن کرد.
: نمی بینم ماهی را بر آسمان و ندیدم ستاره رخشانی را.
: و جستجو کردم پس ادراك نکردم در اینجا برقی را.
: پس براي چه روشن کرده نوري این جهان را
من نمی دانم
: این باغ پیش از این روز گروگان بژمرده گی بود.
: ابرهائی بود که بالاي آن ارواحی بودند. از قدیم براي آخري ها.
: میوزید در آن باد خنکی بر روي جانها.
: چطور این روز برگشته و میتابد در خوش بو کردند
من نمی دانم
: برخاستم که از این و آن پرسیده و پرده از آن بردارم.
: پس همه را دیدم که مانند من در اضطراب وپریشانی هستند
: بنابراین اندیشه ها در مخالفت و برخورد بیکدیگرند.
: و آخر کار ناتوانی همه را گرفت پس گفت... من نمی دانم.
: و در این هنگام مرا آگاهی داد عاطفه محبت نهانی.
: و من گمان کردم و گمان کرد داناي زیرکی بدیده یقین.
: که آن میلاد مولاي ما امیر المومنین است.
: پس واگذار نادان را و گفتن باینکه.. مننمیدانم.
صفحه 50 از 208
: نبوده در کعبه خداي بخشنده نوزادي غیر از او.
[ [ صفحه 73
: زیرا که او بالاتر است در میان آفریده ها از داشتن مانندي در والا مقامی.
: و پی در پی یادش در قرآن محکم خدا آمده است.
: آیا میگوید فریب و نیرنگ است بعد از این:... من نمیدانم.
: آمد فاطمه در حالیکه در برداشت بهترین فرزند را.
: نوزادي آمده بنوري پاك: نه از آب پستی.
: و ظاهر شد صورت و سیماي خدائی در میان جهانیان.
: پس چگونه سپرده شد در پهلو و سینه..من نمیدانم.
: آمد در حالیکه دعا میکرد و درد زایمان او را گرفته بود.
: بطرف شاخه درخت خرما از الطاف صاحب مهر فراوان.
: پس خواند پروردگار آفریننده را بدل دردناکی.
: چطور ناله کرد، چگونه فریاد کرد، و چطور نوحه کرد
من نمیدانم
: من ندانم جز از اینکه خانه پاسخ داد او را.
: با لبخندي که در دیوار خانه که از آن دري باز شد.
: داخل شد و ناپدید گشت در آن انسانی از پاکی قلب.
: جز این نیست که میدانم این را و غیر این را
من نمی دانم
: چگونه بدانم و حال آنکه آن رازیست که عقلها در آنحیران شده.
: حادثه اي است در امروزلکن همواره آن اصل اصلها بوده است.
: مظهریست براي خدا لکن نه یکیست با خدا و نه خدا حلول
[ [ صفحه 74
کرده در او.
: نهایت ادراك من آنستکه میدانم باینکه... من نمیدانم.
: پاك زائیده شد(علی) و کیست دروالا مقامی برابر با او باشد.
: پس گروهی در او هدایت یافتند و گروهی درباره او سرگردان شدند.
: مردمی همگمراه شدند و گمان کردند که او حقا خداست.
: آیا این دیوانگی عشق است کیفر نمیشود.
صفحه 51 از 208
من نمیدانم
و شاعر گرانمایه استاد مسیحی(بولس سلامه) میلاد او را
بنظم آورده در اول قصیده عربیه که موسوم به(عید غدیر) است پس در صفحه 56 گوید:
: شنید شب در تاریکی طولانی صداي آهستهاي مانند ناله گمشده اي که مینالید
: از دردهاي نهانی و غیظ درونی و از بشارتها و امید خوشبختی.
: بانوي آزادي که درد زایمان او را ناراحت کرده بود پناه به پرده خانه قدیمی استوار.
: کعبه خدا که در سختیها مایه امیدواریست پس آن پل بنده گانستبراي معبود.
: نه زنانی بودند و نه قابله هائی که یاري کنند به دختر شرافت و دختر والا مقام و دختر جود وبخشش.
: تنگدستی وامیگذاشت شریف ترین مردم را تنها و توانگر هرزه
[ [ صفحه 75
فاسد تنها نبود.
: هر کجا میگشت پیشانی بخاك میسود و روئی را که برايسجده آفریده شده
: فاطمه صبر کرد بر درد و ناراحتی تا آنکه... تشنه شد شب بر او تشنه شدن رنج کشیده اي.
: ناگهان ستاره از افق بشتاب سرزد که روشن میکرد شب را به پرتو تازه اي.
: و نزدیک شد فاطمه به حطیم و قرار گرفت و آویخت آویختن عنقود.
: میریزد پرتوي در هوا ریختنی پس بر زمین میبارد باران شدید از خوشبختی.
: و کبوتر بیدار شده و بغبغو میکرد و ارکان خوشحالی میکرد براي آواز پرنده گان.
: لبخندزد مسجد حرام از خوشی و سنگهاي آن به ترانه خوانی فریاد میکرد.
: دو طلوع آن روز بود یکی طلوع براي روز و دیگري براي نوزادي چون علی.
: بوحشتانداخت مادر را فریادي که میگشت در آن بعضی از هم همه شیران بود.
: فرزند را حیدر خواند یا آرزو کرد و بسجده افتاد بر امید طولانی.
: اسد نامید پسرش را مثل پدرش نام پدر بزرگبه فرزند زاده اهداء شد.
: پدرش گفتبلکه او را(علی) نامیدیم پس آسمانشکافت
[ [ صفحه 76
براي تاکید.
این نامیست که نقل کرد آنرا زمین ها و روایت کرده اند آنرا نسلها از نسلها.
: روزگار پیر میشود و او مانند صبح باقیست هر روز میاید بطلوع جدیدي.
شاعر کیست؟
صفحه 52 از 208
ایشان سید عبد العزیز فرزند محمد فرزند حسن فرزند ابی نصر حسینی سریجی اوالی علامه سماوي ترجمهو بیوگرافی او را
. در(الطلیعه من شعراء الشیعه) آورده و گوید: او فاضلی بود ادیب جامع و شاعري بود ظریف و ماهر در بصره وفات نمود در سال 75
تقریبا.
[ [ صفحه 77
صفی