گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
اسماعیل، اسماعیل





محمود گلابدره‌ای. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1360.
54 ص. - (پا به پای جنگ؛ 4).
برای گروه سنی «د» و «ه»
داستان «اسماعیل، اسماعیل» حکایت نوجوانی است که می‌کوشد در مبارزه با ضد انقلاب و جنگیدن با دشمن نقشی داشته باشد. پدر اسماعیل کفاش است و علی رغم تهدید بمباران، مغازه خود را باز می‌کند تا به دشمن بفهماند که نمی‌ترسد. روزی اسماعیل برای ادای فریضه نماز به مسجد می‌رود و پدر در مغازه تنها می‌ماند و در اثر گلوله خمپاره شهید می‌شود. اسماعیل راه پدر را ادامه می‌دهد. اما خیلی دلش می‌خواهد اسلحه‌ای داشته باشد تا بتواند در جنگ شرکت کند. مردی که خود را انقلابی نشان می‌دهد ولی قبلا ساواکی بوده است به مغازه او می‌آید و به او نصیحت می‌کند مغازه را ببندد تا مثل پدرش کشته نشود. اسماعیل او را تعقیب می‌کند و متوجه می‌شود جاسوس دشمن است و اطلاعاتی درباره‌ی نیروهای جدیدی که از راه رسیده‌اند به دشمن می‌دهد. ولی چون فکر می‌کند دیگران به سخنان او اهمیت نخواهند داد، خود دست به کار شده، او را می‌کشد، و با خبر کردن نیروهای جدید آن‌ها را از شهادت نجات می‌دهد. فردای آن روز پاسدارها او را رسما در بین خود می‌پذیرند.

[ صفحه 1186]


اسم من پلاک است

نویسنده مرتضی سرهنگی، تصویرگر محمدحسین صلواتیان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول): 1380.
16 ص.، مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: My Name is Pelak
برای گروه سنی «ب» و «ج».
شمارگان: 10000 نسخه.
کتاب حاضر داستانی از «پلاک» است که به عنوان وسیله‌ی شناسایی و هویت رزمندگان و سایر نیروهای نظامی در جبهه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. این داستان برای دانش‌آموزان دبستانی نوشته شده است و کاربردهای مختلف پلاک را در هنگام زخمی یا کشته شدن (به خصوص در مواقعی که اجساد یافت شده در اثر گذر زمان قابل شناسایی نیستند)، بیان می‌کند و از سوی دیگر، مراقبت از آن و لزوم تعویض نکردن آن با دیگر افراد را متذکر می‌شود.

اسم من چفیه است

نوشته مرتضی سرهنگی؛ تصویرگر: خشایار قاضی‌زاده. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، 1372.
22 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: My Name is Chafieh
شمارگان: 22000 نسخه.
این کتاب در سال 1380 در 16 صفحه توسط سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری و بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد نیز منتشر شده است.
«اسم من چفیه است» داستانی از زبان چفیه است. در این کتاب، چفیه خود را به مخاطبین کودک و نوجوانش معرفی کرده، کاربرد خود را در جبهه‌ها بیان می‌کند. چفیه از دوستی و الفت خود با رزمندگان می‌گوید و مواردی را که آنها از او استفاده می‌کنند، بیان می‌کند. از جمله این موارد، استفاده به عنوان سفره‌ی غذا، سایه‌بان، حوله دست، ماسک ضد گاز (در مواقع بمباران شیمیایی) سجاده، شال کمر، باند (در مواقع ضروری)، تور ماهیگیری (در مناطق کنار آب)، یادگاری شهدا به دوستان و خانواده‌هایشان و در نهایت، پارچه‌ای برای پوشاندن صورت رزمنده‌ای شهید و یادگاری به جای مانده از شهید در خانه‌ی شهید است.

اسم من خاکریز است

نویسنده مرتضی سرهنگی؛ تصویرگر محمدحسین صلواتیان. - تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول): 1380.
24 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: My Name is Khakriz
برای گروه سنی «ب» و «ج»
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب، که برای کودکان نوشته شده است، به شکلی داستان گونه، خاکریز را معرفی می‌کند. در این داستان، نحوه‌ی شکل‌گیری خاکریز با لودرها بیان می‌شود و اولین آنها در منطقه‌ی «دارخوئین» (که به «خط شیر» مشهور شد) معرفی می‌گردد. موارد استفاده از آن «محفوظ نگه داشتن افراد و ادوات از تیررس دشمن و جایی برای قرار گرفتن وسایل شخصی و خوراکی (برای تازه ماندن)» شمرده شده است. سایر مطالب کتاب عبارتند از: معنی اصطلاح «تیر

[ صفحه 1187]

تراش» برای گلوله‌هایی که درست از بالای خاکریز می‌گذرند، شهادت و تمثیل خون شهید روی خاکریز (که مانند اشک آن است)، جا دادن و یا جا ماندن عطر، تسبیح، اجساد، قرآن و... در میان خاکهای خاکریز و در پایان، دلتنگی خاکریز از نبودن رزمندگان پس از جنگ.

اسم من علی‌اصغر است

نوشته مصطفی رحماندوست؛ تصویرگر: اسدالله اعلائی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خانه ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان، (چاپ ششم): 1369.
20 ص.: مصور (بخشی رنگی).
گروه سنی: «د».
شخصیت اصلی این داستان، نوجوانی به نام علی‌اصغر است. او از ماه محرمی سخن می‌گوید که پدرش تعزیه‌خوانی می‌کرده است. پدر در نقش امام حسین (ع)، و او هم در نقش علی‌اصغر ظاهر می‌شده است. بعدها که بزرگتر شده، یک بار همراه یکی از دوستانش در نقش طفلان مسلم در تعزیه شرکت داشته است. پس از آغاز انقلاب مردم به تظاهرات می‌روند، انقلاب پیروز می‌شود. آنها می‌خواهند برای محرم سال بعد تعزیه‌خوانی راه بیندازند، ولی جنگ ایران و عراق شروع می‌شود و مردم خود را برای جنگ آماده می‌کنند. پدرش به مسجد می‌رود تا فنون نظامی بیاموزد. معلم ورزش هم در مدرسه، در زنگهای ورزش، به آنها کار با اسلحه را می‌آموزد. روزی پدرش با چند تن دیگر - از جمله حاج ملاهادی واعظ شیرازی - عازم جبهه می‌شود. آن سال علی‌اصغر تعزیه‌خوانی می‌کند و در نقش علی‌اکبر ظاهر می‌شود. چند ماه بعد، خبر شهادت پدرش و واعظ را می‌آورند. علی‌اصغر هم همراه مردم با یاد شهادت حضرت امام حسین (ع) پیکر شهدا را تشییع می‌کند.

اشکی که ستاره شد

نویسنده فاطمه شیبانی. - کرمان: عظیمی، (چاپ اول): 58.1378 ص.
شمارگان: 3000 نسخه.
«اشکی که ستاره شد»، داستانی است از دوران جنگ ایران و عراق. داستان زنی که همسرش شهید شده است و اکنون او، پس از مدتها، با یاد همسر شهیدش در خاطرات خود در محل زندگیشان گشت و گذار می‌کند. داستان این گونه آغاز می‌شود: «درب کلبه‌ی احزان و غم گرفته، که گرد و غبار جدایی آن را در بر گرفته بود، به علت وزش تند نسیم باز شده بود. همان طور با گامهای آرام و بی‌صدا به طرف کلبه روان شدم. اشک، مجال دیدن به من نمی‌داد. به آرامی به دیوار تکیه دادم و همین طور که به این دشت زیبا خیره شده بودم، به یاد آخرین باری که همراه با او در این دشت قدم می‌زدم، افتادم و اکنون...».

افول یک ستاره

نویسنده میترا افضل. - نقاش ابراهیم جاهدی میلانی. - تبریز: [بی نا؛ چاپ نیکنام تبریز]، 57.1369 ص.: مصور.
نویسنده، نوجوانی 16 ساله است.
راوی داستان دختری است که همراه خانواده‌ی جنگ زده خود برای اقامت به زنجان مهاجرت می‌کند. از بدو ورود، دختری به نام معصومه با خواهر کوچک او رابطه‌ی دوستی برقرار می‌کند. آنها هر دو به یک مدرسه می‌روند. چند ماه پس از بازگشایی مدارس، روزی که راوی بیمار است و با مادر و زن همسایه به دکتر رفته‌اند، شهر مورد اصابت موشکهای عراقی قرار می‌گیرد. در ابتدا همه نگران علی برادر کوچک راوی می‌شوند که مدرسه‌اش مورد اصابت قرار گرفته است. دختر، مادر و زن همسایه به آنجا می‌روند، ولی علی را نمی‌یابند. جستجو در بیمارستانها و

[ صفحه 1188]

سپس در بین اجساد شهدا ادامه می‌یابد، ولی در نهایت خبر سالم بودن علی به آنها می‌رسد. اما با آمدن مادر معصومه و بیتابی او از گم شدن معصومه، خوشحالی پیدا شدن علی به فراموشی سپرده شده، جستجو بار دیگر آغاز می‌شود و... در نهایت جسد بی‌سر معصومه پیدا می‌شود.

اینجا خانه‌ی من است

نوشته مجید راستی؛ نقاشی: فوزی تهرانی. - تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، 16.1368 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی «ج».
یکی از کودکان که بر اثر بمباران هواپیماهای دشمن شهید شده است، از آسمان، روشنایی و زیبایی آن صحبت می‌کند و آنجا را خانه‌ی خود می‌داند. کتاب، بیشتر حاوی تصاویر است و تصاویر، به صورت نمادین، داستان را تعریف می‌کنند. استعارات نقاشی شده در نقاشیها، بیشتر از متن داستان است. کتاب برای کودکان زیر سنین دبستان و سالهای اول، دوم و سوم دبستان تنظیم شده است.

این نخلها دوباره خرما خواهند داد

نوشته و نقاشی مهدی رسولی؛ خط: خلیل رسولی؛ نقاشی: مهدی رسولی. - تهران: اوج، 1362.
[25] ص.: مصور (رنگی).
گروه‌های سنی: «ج»، «د».
کودکی پس از بمباران یکی از آبادی‌ها، آن را به کربلا و وضع موجود را به روز عاشورا تشبیه می‌کند. او باورش نمی‌شود که این همان آبادی چند ساعت پیش باشد. همه جا ویران است و در و دیوار آبادی را خون پوشانیده است. مدرسه ویران شده است. او به یاد معلم خود می‌افتد که روزی در همین مدرسه به آنها گفت یک نخل را نقاشی کنند و کودک نخل سرخی را نقاشی کرد. او به یاد می‌آورد که خواهرش هر شب با دست‌های کوچکش قالی می‌بافت و اکنون قالی در زیر سنگ و کلوخ مدفون شده است. در این میان کبوتری می‌آید و کودک با او صحبت می‌کند و می‌گوید که باید از این دهکده‌ی ویرانه برود و به همه‌ی مردم خوب سرزمینهای دیگر پیام او را برساند و بگوید که نخل‌ها دوباره خرما خواهند داد. او می‌گوید اینها پیام یک بازمانده از روستایی خوب و سرسبز و مقاوم است و کبوتر را پرواز می‌دهد. در این حال بال گردی می‌آید که روی آن نقش هلال احمر جمهوری اسلامی ایران دیده می‌شود.

بابای آهوی من باش، رمان نوجوان

حسن بنی‌عامری. - تهران: پالیزان، (چاپ اول): 1380.
116 ص.
شمارگان: 5000 نسخه.
این کتاب، رمانی برای نوجوانان است. ماجرای داستان در یکی از شهرهای جنوب کشور اتفاق افتاده است. در یکی از روزها دایی عبود، آهویی را به عنوان سوغاتی می‌آورد. عبود از ناحیه‌ی پا مجروح است. به همین علت همه برای او هدیه می‌آورند. مدتی می‌گذرد، تمام بچه‌ها به آهو علاقه‌مند می‌شوند. صدام به ایران حمله می‌کند. عبود در همان روزهای اول جنگ به شهادت می‌رسد. بعد از عبود، حمود بابای آهو می‌شود. زمانی می‌گذرد. روزی پیرمردی، به علت گرسنگی، قصد کشتن آهو را می‌کند و حمود پیرمرد را به سختی کتک می‌زند. بعد مشخص

[ صفحه 1189]

می‌شود پیرمرد گوشت را برای عروسش می‌خواسته است. بعد از مدتی حمود تصمیم می‌گیرد آهو را قربانی کند گوشت آهو را به آنها بدهد.

باغ فرشته‌ها

نویسنده افسانه شعبان‌نژاد؛ تصویرگر غلامعلی مکتبی؛ ویراستار حمید گروگان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 19.1376 ص. مصور (رنگی).
گروه‌های سنی «ب» و «ج».
شمارگان: 30000 نسخه.
داستان در مورد دختر کوچکی به نام عاطفه است. پدر او رزمنده‌ای است که در جبهه پاهای خود را از دست می‌دهد. عاطفه از این امر ناراحت می‌شود. چون زمانی که پدر او پا داشت، به دنبالش می‌دوید و با او بازی می‌کرد. یک روز دوست پدرش به دیدار پدر می‌آید و با دیدن صندلی چرخدار به او می‌گوید تو هم پاهایت را به فرشته‌ها داده‌ای. این حرف باعث می‌شود که عاطفه به دنبال فرشته‌ها بگردد. به آنها نامه‌ای می‌نویسد و خواهش می‌کند که پاهای پدر را به او برگردانند. صبح آن روز جواب نامه‌ی او از طرف فرشته‌ها به دست او می‌رسد که در آن نوشته شده است: پدرت خودش پاهایش را به ما داده است و در آسمان یک باغ فرشته دارد. این نامه باعث خوشحالی عاطفه می‌شود.

بالهای آبی من

نویسنده راضیه دهقان سلماسی؛ تصویرگر: کبری ابراهیم؛ ویراستار: شراره وظیفه‌شناس. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 24.1373 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی «ب».
داستان درباره‌ی دختر کوچکی که پدرش در جبهه مفقودالاثر شده است. او برای پیدا کردن اثری از پدر، همراه با مادر به همه جا می‌رود. دلش می‌خواهد بالهایی به رنگ آبی داشته باشد و با آنها به جستجوی پدر برود. شبی در خواب می‌بیند که دو بال آبی بر شانه‌هایش روییده است و با آنها پرواز می‌کند، ولی طوفان سختی شروع می‌شود و بالهایش درد می‌گیرند. فردای آن شب یک آمبولانس به در خانه‌شان می‌آید؛ همه سیاه می‌پوشند و گریه می‌کنند. او در داخل آمبولانس جعبه‌ای بزرگ می‌بیند که مادرش بر روی آن افتاده و گریه می‌کند و مادربزرگ هر چه می‌کند، نمی‌تواند مادر را آرام کند. او آرام جلو می‌رود و داخل جعبه را نگاه می‌کند. داخل جعبه میان پارچه سفید مشتی پر خون آلود می‌بیند که رنگ بعضی از آنها آبی است. مادر با دیدن او بلند می‌شود و هر دو به عکس بزرگ پدرش که پیشاپیش جمعیت است، نگاه می‌کنند. مادر می‌گوید: «از خواب که بیدار شدم، حیاط پر از پرهای آبی و نیلی بود. حیفم آمد و همه را جمع کردم برای تو». صدای مادر گرفته بود و نگاهش به عکس پدر، معلوم نبود با دختر سخن می‌گوید یا با پدر.

بچه‌ها و کبوترها

نویسنده: سیروس طاهباز؛ تصویرگر سیمین شهروان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1373. [28] ص.: مصور (رنگی).
گروههای سنی: «ب»، «ج».
«بچه‌ها و کبوترها» داستان خواهر و برادر کوچکی است که شبی با پدر تنها مانده‌اند. آن شب مادرشان در بیمارستان کشیک است و احتمال حمله‌ی هوایی دشمن وجود دارد. پسرک، که از خواهرش بزرگتر است، نیمه شب از خواب بر می‌خیزد و می‌بیند که پدرش هنوز بیدار است و گریه می‌کند. او و خواهرش از پدر می‌خواهند که

[ صفحه 1190]

برایشان قصه‌ای از جنگ بگوید. او می‌پذیرد و قصه‌ی شهری را می‌گوید که دشمن به آن حمله کرده، مردمش را آواره نموده و جوانهایش را کشته است. هنگامی هم که کبوترهای مهاجر به شهر می‌آیند و اوضاع را می‌بینند، دلشکسته از آنجا می‌روند. در این میان همه چیز حتی شیرها و چاههای آب، کلاغها، مورچه‌ها و زنبورها هم از شهر دفاع می‌کنند. پس از شکست دشمن و مرگ همه‌ی سربازان او، مردم شهرباز می‌گردند و با کمک مردم شهرهای دیگر، آن را از نو می‌سازند.

برادران خورشید «رمان نوجوان»

محمدرضا محمدی پاشاک. - تهران: پالیزان، 1380.
150 ص.
شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: فصل اول: دنیای جاسم؛ فصل دوم؛ کوسه آبی؛ فصل سوم؛ برادران خورشید؛ فصل چهارم: غروب روز دهم؛ فصل پنجم: فرخ اروند کنار.
داستان مربوط به آغاز جنگ است و محل وقوع آن در نزدیکی فاو، در خرمشهر و آبادان است. جاسم نوجوانی است که در دنیای آرام خود با خانواده‌اش زندگی می‌کند. ولی به ناگاه این آرامش به هم می‌خورد؛ پای پدرش در اثر افتادن تیر آهن بر روی آن می‌شکند، قایقش را می‌دزدند و... جاسم ظرف چند شب، (نه، بلکه در یک شب) بزرگ می‌شود. او همراه با رزمندگان، (با شهید جهان‌آرا و دیگر شهیدان سرافراز مدافع خرمشهر)، «برادران خورشید» می‌شوند و این کتاب داستان او است و پیوستن او به خیل شهیدان گرانقدر.

بزرگ مردان کوچک (رمان نوجوان)

نویسنده حسن احمدی. - تهران: پالیزان، (چاپ اول): 173.1380 ص.
شمارگان: 5000 نسخه.
ماجرای داستان درباره‌ی عده‌ای از رزمندگان نوجوان کم سن و سال است که اکثر آنها با دست کاری در شناسنامه، یا ترفندهای دیگر، خود را به جبهه رسانده‌اند و ضمن جنگ در جبهه و در خط مقدم، به تحصیل در سنگر مدرسه نیز می‌پردازند. در این بین، عمو جلیل، معلم و رزمنده‌ی مسؤول نیروهای مذکور، هادی را برای شناسایی و تعمیر خطوط بیسیم کمین می‌فرستد و پس از مدتی، با پیگیری دلیل بازنگشتن وی متوجه می‌شود که او را به اسارت گرفته‌اند. سعید، معروف به سرهنگ کوچولو به کمک هادی می‌شتابد و پس از نفوذ در خاک دشمن و رهایی هادی، متوجه تحرکات مشکوک دشمن در جهت آماده شدن برای عملیاتی قریب الوقوع می‌گردد و با کمک هادی و عمو جلیل و نیروهای خودی، با همراهی نیروی هوایی، مواضع دشمن را نابود کرده، همگی به سلامت به کلاسهای درس باز می‌گردند.

بوی تن مادر

صدیقه احمدی. - تهران: فرهنگ و هنر، (چاپ اول): 1378.
128 ص. مصور.
شمارگان: 2000 نسخه.
در داستان «بوی تن مادر»، نویسنده، ماجرای زندگی یک خانواده‌ی مرزنشین را شرح داده است. پس از آغاز جنگ تحمیلی، پدر خانواده برای دفاع از میهن، عازم جبهه می‌شود و در پی آن، با شدت گرفتن جنگ و ورود قوای

[ صفحه 1191]

عراق به خاک ایران، همسر و دختر وی ناچار به ترک خانه و کاشانه می‌شوند. از این مرحله به بعد، مادر و دختر مشکلات زیادی را پشت سر می‌گذارند. دختر هفت ساله و باید به مدرسه برود، اما او که لکنت زبان دارد، در مدرسه با مشکلات فراوانی روبه‌رو می‌شود. بنا به تصور دکتر، لکنت زبان دختر با عمل جراحی لوزه‌های او بر طرف می‌شود، اما عمل نیز مؤثر واقع نمی‌شود و سرانجام....

بهار در جنگ

ه عرب‌زاده. - تهران: بنیاد شهید، واحد فرهنگی، 32.1362 ص.
«بهار» دختر کوچکی است که پس از شروع جنگ، پدر و مادرش او را نزد عمویش می‌برند. او نمی‌خواهد خاطرات خانه و عکسها و وسایل خود را که در خرمشهر جا گذاشته است، فراموش کند. پدرش به خرمشهر باز می‌گردد و مفقودالاثر می‌شود. بهار نیز در بمباران کرمانشاه از دو پا فلج می‌شود. با دیدن تشییع جنازه شهدای کرمانشاه غم از دست دادن پدر با شدت بیشتری به سراغش می‌آید. مادر از او می‌خواهد برای پیروزی رزمندگان دعا کند. خرمشهر آزاد می‌شود. شادی مردم، او را به خیابان می‌کشاند. مردم صندلی او را گلباران می‌کنند و ندای وحدت سر می‌دهند. بهار ویرانی‌های محله‌ی خودشان را در تلویزیون می‌بیند. نقاشی می‌کند و چهره‌ی دختری را می‌کشد که بر صندلی چرخدار نشسته است و از شادی اشک می‌ریزد و تابلویی در دست دارد که به زبان کودکی، با دانش خود، روی آن نوشته است: «به خرمشهر خوش آمدید».

بیست و سه به اضافه یک

نویسنده داود غفارزادگان؛ نقاش مریم خدابنده‌لو. - تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی زمینی، نمایندگی ولی فقیه، معاونت تبلیغات و انتشارات، مدیریت نشر، 1376.
ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه آثار و ارزش‌های دفاع مقدس، ادبیات کودک و نوجوان: داستان؛ 2).
شمارگان: 3000 نسخه.
این داستان در مورد یک کودک خرمشهری به نام ناصر، است که پدر و دایی‌اش در جبهه هستند. با اشغال خرمشهر، از آن شهر به خانه‌ی خاله‌اش در شهر دیگری رفته است. در هنگام بازی، همیشه، ناصر فرمانده‌ی نیروهای ایرانی است. هر کدام از بچه‌ها که فردی از اقوام آنها در جبهه است، جزو دسته‌ی نیروهای ایرانی می‌شوند و بقیه‌ی بچه‌ها، عراقی. روزی همه‌ی بچه‌ها، غیر از جاسم، در دسته‌ی نیروهای ایرانی قرار می‌گیرند. بچه‌ها تصمیم می‌گیرند دخترها را در دسته نیروهای عراقی قرار می‌دهند، که باعث اعتراض و گریه‌ی دخترها می‌شود. در پایان داستان، مادرها تصمیم می‌گیرند برای نیروهای خودی کلوچه‌هایی به شکل نقشه ایران بپزند. به جای 23 شهر آزاد ایران کشمش و به جای شهر خرمشهر، به علت اشغال بودن آن، فلفل می‌گذارند. بچه‌ها نیز برای نیروهای خودی نامه می‌نویسند. آنها تصمیم می‌گیرند بعد از آزادسازی خرمشهر، با عسل برای رزمندگان کلوچه بپزند.

پادو: بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی سردار سرلشکر شهید محمد بروجردی

نویسنده: علی‌اصغر نصرتی؛ ویراستار محمدباقر شمسی‌پور؛ تصویرگر: محمدحسین کارگر شریف. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1376.
20 ص.: مصور. - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید، 4).
گروه سنی: «ج» (9 تا 12 سال).
«داوود» پسر دوازده ساله‌ای است که برای کمک به خانواده‌اش، در تشک‌دوزی یک نفر یهودی - به نام «پیکر» -

[ صفحه 1192]

کار می‌کند. رفتار پیکر با او بسیار تند و خشن است. این رفتار باعث می‌شود «میرزا» (محمد بروجردی) - که او هم در کارگاه تشک‌دوزی کارگری می‌کند - تصمیم بگیرد به داود آموزش خیاطی دهد تا در آینده بتواند برای خود کار کند و مستقل باشد. «پیکر» میرزا را اخراج می‌کند ولی چون به تنهایی نمی‌تواند کارگاه را اداره کند، مجددا او را دعوت به کار می‌کند و میرزا هم با شرط آموزش کار به داود می‌پذیرد. در پایان کتاب، شرح مختصری از زندگینامه‌ی شهید محمد بروجردی - مبارزات وی با رژیم شاه، جنگیدن با ضد انقلاب در کردستان و شهادت هنگام حرکت در جاده‌ی مهاباد به نقده - آورده شده است.

پدر بزرگ، برکه و درخت گردو

جهانگیر خسروشاهی؛ نقاش شهرام عظیمی. - تهران: منادی تربیت، (چاپ اول): 1379.
62 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 10000 نسخه.
داستان این کتاب (که برای نوجوانان نوشته شده است) درباره‌ی دو پسر عمو به نامهای «هادی» و «عبدی» است که به درخت گردوی کهنسال شهرشان علاقه‌ی فراوانی دارند. این درخت را پدربزرگ، به دنبال حوادث بسیار و به نشانه‌ی مبارزه و استقامت در برابر ارباب کاشته بود و اینک پس از گذشت زمان به درختی تناور تبدیل شده است. هادی و عبدی هر روز در زیر شاخه‌های این درخت با یکدیگر به صحبت می‌نشینند. این دو بر آن هستند که از درخت، درس استقامت و مبارزه بیاموزند. تا این که جنگ آغاز می‌شود و شبی در بمباران هوایی شاخه‌ای از درخت گردو می‌شکند. آن شب هادی راه مقاومت و مبارزه را پیدا می‌کند و روز بعد با کاروان بسیجیان راهی جبهه می‌شود. عبدی نیز چند روز بعد به هادی می‌پیوندد.

پرستو بالهایش درد می‌کند

نوشته فریبا کاظمی. - تهران: پیام آزادی،1361. [24] ص.: مصور (رنگی). گروه سنی: ب، ج.
در این داستان که برای کودکان گروههای سنی «ب و ج» نوشته شده است، پرستو پرواز می‌کند و به جبهه‌های جنگ و اردوگاههای آوارگان جنگی می‌رود. طی این پرواز، زندگی فقیرانه و دشوار، اما توأم با عشق آنها به اسلام را می‌بیند و شرح می‌دهد و از قول بچه‌های شهرهای جنگ زده برای بچه‌های شهرهای دیگر پیغام می‌آورد که جنگ را هم فراموش نکنند. در پایان کتاب، سرود رود کارون، ره‌آورد پرستو برای همه بچه‌هاست.

پرنده آمد و رفت

صابر امامی. - تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، نشر باران، 51.1370 ص.
«عوض»، که روستایشان در معرض حمله‌ی دشمن قرار گرفته، از همه‌ی اعضای خانواده‌اش فقط برادر بزرگترش مانده است، از روستا نزد تنها خویشاوند خود در شهر آمده است و به مدرسه‌ی جدیدی می‌رود. در مدرسه از سوی دانش‌آموزان مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرد. عوض، دلتنگ روستا و دوستان خود است و اقامت در شهر را دوست ندارد. او به مرور با سایرین ارتباط برقرار می‌کند، ولی در نهایت با مخفی شدن در اتومبیل برادرش به جبهه می‌رود و همانجا پیش برادرش می‌ماند و برای دوستانش نامه‌ای می‌نویسد و از دوست داشتن می‌گوید. همکلاسی‌ها که اکنون دلتنگ او هستند، تصمیم می‌گیرند برای او هدیه‌ای خریده، برایش بفرستند.

[ صفحه 1193]


پرنده‌ای که آتش گرفت

فهیمه خدادوست. - تهران: موسوی، 16.1361 ص.: مصور (رنگی).
«پرنده‌ای که آتش گرفت» یک داستان مصور است.
گروه سنی: الف، ب.
خانه‌ای که فریبا در آن زندگی می‌کند، در نتیجه‌ی بمباران، ویران می‌شود. فریبا برای نجات گنجشک خود می‌رود اما گنجشک کشته شده است و فریبا نیز شهید می‌شود. او فقط نه سال داشته است و مردم آبادان جنازه او را تشییع می‌کنند. بیان مطالب کتاب به وسیله‌ی تصویر است و برای گروههای سنی «الف و ب» (سالهای پیش از دبستان و سالهای اول دبستان) مناسب است.

پرواز ششصد و پنجاه و پنج

مؤلف غلامرضا سلطانی. - تهران: جهان پویش، (چاپ اول): 24.1379 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 5000 نسخه.
این کتاب، داستان کوتاهی درباره‌ی هواپیمای مسافربری ایران است که بر اثر حمله‌ی ناو آمریکایی بر فراز خلیج فارس منفجر شد و همه‌ی سرنشینان آن به شهادت رسیدند. داستان از زبان دختر بچه‌ای به نام «زهره» بازگو می‌شود که دفتر خاطراتش را در هتلی در بندرعباس بر جای گذارده، همراه پدر و مادرش برای شرکت در مراسم عروسی دایی‌اش در دبی، سوار هواپیما می‌شود. زهره در دفتر خاطراتش تدارک مسافرت به دبی و شور و شوق خود را برای شرکت در عروسی بیان کرده است. همچنین ماجرای خواب وحشتناکی را در دفتر خود ثبت نموده است که چند روز قبل از مسافرت دیده بود و او و مادرش را نگران کرده بود او در خواب دیده بود که هنگام قایق سواری با دایی خود، قایق دچار سانحه شده و آنها در دریا غرق شده‌اند.

پرواز موج

سرور پوریا؛ نقاش: عصمت شیرین‌زاده؛ ویراستار: جواد رسولی. - مشهد: به نشر، (چاپ اول): 20.1379 ص.: مصور (رنگی). - (شرکت به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)؛ 202).
گروه‌های سنی «ب» و «ج».
شمارگان: 5000 نسخه.
«پرواز موج» داستانی از مردم سواحل جنوبی کشور است که با صید ماهی روزگار می‌گذرانند، تا این که آتش جنگ تحمیلی شعله‌ور می‌شود و انفجار پایگاهها و چاههای نفتی آرامش دریا را بر هم می‌زند و محیط زیست را آلوده می‌کند. روزی مرد ماهیگیری به همراه پسر خود در دریای متلاطم پرنده‌ای زخمی را نجات می‌دهند و نام او را «موج» می‌گذارند. آنها از پرنده مراقبت می‌کنند تا سرانجام پرنده سلامت خود را باز می‌یابد و به پرواز درمی‌آید. اما آلودگی ناشی از آتش‌سوزی و نفت موجب مرگ «موج» می‌شود.

پسران جزیره

حسین فتاحی. - تهران: نشر صریر، 1376.
164 ص. نقشه. - (ادبیات دفاع مقدس؛ رمان: 4، نوجوان و جوان، 4).
رحمان، رزمنده‌ای جنوبی است که عراقی‌ها تنها خویشاوند وی، خاله طوبا، را به اسارت برده‌اند. او با گروهی برای شناسایی منطقه‌ای در عمق خاک دشمن می‌رود. در بازگشت خبر می‌دهند که خاله طوبا را در شهری مرزی دیده‌اند. عملیات شناسایی بعدی در نزدیکی شهر عماره است. جاسب، مسؤول گروه، امیدوار است خاله طوبا را

[ صفحه 1194]

همراه بیاورد، ولی رحمان و قاسم را همراه نمی‌برد. رحمان خود برای آوردن خاله طوبا اقدام می‌کند. قاسم نیز در پی او می‌رود. باران سیل‌آسا آن‌ها را به خرابه‌ای می‌کشاند و در آن جا با رئوف، که مجروح است، آشنا می‌شوند. با مراقبت چند روزه رئوف بهبود می‌یابد. رئوف، قاسم و رحمان را با خود می‌برد تا شاید دایی، که به عراق تردد دارد، به آن‌ها کمک کند. اما، دایی جاسوس است و عملیات را لو داده است. رحمان و قاسم فرار می‌کنند و در هور گم می‌شوند. تا این که رئوف، که به نیروهای اسلام پیوسته، آن‌ها را پیدا می‌کند. بعد از حوادثی جاسب را می‌بینند در حالی که جاسب خبر آوردن خاله طوبا را به همراه دارد و رحمان، خبر لو رفتن عملیات را.

پسران گل

فریبا کلهر. - تهران: نشر زلال، 294.1373 ص.
پدر یوسف و حسام رزمنده‌ای است که در جبهه اسیر شده و خانواده‌اش چشم به راه آزادی او هستند. مرد ناشناسی به زندگی بچه‌ها، که هر روز فوتبال بازی می‌کنند، وارد می‌شود. کم‌کم مهارت مربیگری او باعث می‌شود که همه‌ی بچه‌ها از او صحبت کنند. پدر با آزادگان به وطن باز می‌گردد. ولی او یک پای خود را در اسارت از دست داده است و این امر باعث ایجاد شکاف بین او و یوسف می‌شود. پدر که متوجه می‌شود پسران محله‌ی همسایه، مربی فوتبال ندارند، آموزش آنها را بر عهده می‌گیرد. پس از مدتی، یک مسابقه بین بچه‌های دو محله برگزار می‌شود و نتیجه بازی یک بر یک مساوی اعلام می‌گردد. یوسف متوجه می‌شود که اگر چه پدرش یک پای خود را از دست داده است ولی هنوز مهارت مربیگری خود را از دست نداده است و کمتر از آن مرد غریبه نیست. این امر باعث می‌شود که شکاف ایجاد شده میان پدر و پسر از بین برود.

پشت جبهه هم سنگر است

زهرا رهنورد؛ زیر نظر: کمیته فرهنگی دفتر مرکزی جهاد سازندگی. - [مشهد]: هجرت، 16.1362 ص.
محمد خیلی دوست دارد به جبهه برود تا به کشورش خدمت کند. با شهادت علی آقا، همسایه‌ی آن‌ها، اشتیاق محمد برای رفتن به جبهه بیشتر می‌شود. او نزد مدیر مدرسه می‌رود و از وی می‌خواهد که او را به جبهه بفرستد، ولی مدیر، به علت کمی سن او، قبول نمی‌کند. روز بعد مردم در مسجد لوازم مورد نیاز رزمندگان را برای ارسال به جبهه آماده می‌کنند. محمد هم به کمک می‌رود. سپس از امام جماعت می‌خواهد تا او را به جبهه بفرستد، ولی او می‌گوید: «پشت جبهه هم سنگر است، تو می‌توانی همین جا کمک کنی». روز بعد، محمد از صبح تا شب برف پارو می‌کند. روز جمعه، در دانشگاه تهران، دستمزد خود را همراه با نامه‌ای به امام جمعه می‌دهد. او در نامه که توسط امام جمعه از پشت تریبون نماز خوانده می‌شود، چنین نوشته است: «خیلی آرزو داشتم به جبهه بروم و با دشمنان بجنگم، اما چون سن من کم بود، کسی مرا به جبهه نفرستاد. یک روز از صبح تا غروب کار کردم و پانصد تومان مزد گرفتم. از شما خواهش می‌کنم این هدیه‌ی ناقابل را از طرف من به رزمندگان بدهید». نامه که تمام می‌شود همه فریاد «الله اکبر، خمینی رهبر» سر می‌دهند.

پهلوان سعید

نقاشی و داستان نرگس رستمی معز. - تهران: مؤسسه فرهنگی هنری جنات فکه، (چاپ اول): 24.1380 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ب» و «ج».
شمارگان: 12500 نسخه.

[ صفحه 1195]

نویسنده‌ی کتاب با بیانی شعر گونه ماجرای زندگی و شهادت «شهید سعید طوقانی» را برای کودکان و نوجوانان شرح داده است. شهید طوقانی در سال 1348 در تهران به دنیا آمد. از کودکی به ورزش باستانی علاقه‌ی شدیدی داشت. او در 22 / 12 / 1363، در عملیات بدر (شرق رود دجله) بر اثر اصابت گلوله‌ی دشمن به شهادت رسید. بعد از او، «عباس دائم الحضور» (دوست او) هم در همان جا به شهادت رسید. پیکر پاک هر دو شهید پس از ده سال به ایران اسلامی باز گردانده شد. کتاب شامل عکسهایی از او و دیگر همرزمان شهیدش، با زیرنویس، است. تصویر دستنوشته‌ی مقام معظم رهبری بر عکس شهید طوقانی نیز ارائه شده است.

تابستان و غاز سفید

نویسنده مژگان شیخی، نقاش حسین صلواتیان، ویراستار حسین فتاحی. - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (چاپ اول): 165.1376 ص.: مصور.
برای گروه سنی «ج» و «د».
کتاب درباره‌ی دختری به نام «شوکا» و برادرش «سهند» است. پدر این دو ارتشی است. به سبب مأموریت پدر، این دو نیز همراه مادرشان از نوشهر به اهواز می‌آیند. سهند و شوکا (در اوایل جنگ) بر اثر بمباران عراقی‌ها، مجروح می‌شوند و مادر آنها شهید می‌شود. پدر، آنها را به نوشهر باز گردانده، نزد مادربزرگ و پدربزرگشان می‌گذارد. سهند، در نتیجه‌ی آن واقعه، دچار مشکل روحی شده است و قادر به سخن گفتن نیست. مردم او را روانی و جنگ زده می‌دانند. این مسأله موجب برخوردهایی از سوی خواهرش نسبت به او و مردم می‌گردد. سهند در آبگیر به غاز سفید مجروحی بر می‌خورد و به آن علاقه‌مند می‌شود. شبی سهند از رختخواب خویش خارج شده، بیرون می‌رود. شوکا و دوستان و همسایه‌ها به جست و جو می‌پردازند. سرانجام شوکا و دوستش مریم، او را در میان تخته سنگها و درختها می‌یابند و هنگام بازگشت، دسته‌ای از غازها، و در میان آنها همان غاز زخمی، را در حال پرواز می‌بینند. سهند بهبهود می‌یابد و دوباره می‌تواند صحبت کند.

تپه‌های پوشیده از بلوط

مجید کوهکن. - تصویرگر: فریبا بروفر؛ ویراستار: احد اکبرپور. - [بی‌جا]: کنگره سرداران و 14 هزار شهید استان فارس، (چاپ اول): 1380.
یک جلد بدون شماره گذاری: مصور (رنگی).
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب، داستان ماجرایی است که در کودکی باری «هاشم اعتمادی» رخ داده و برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است. هاشم در کودکی اسبی به نام «بلندو» داشته است. روزی او و پدر و برادرش برای شکار به جنگل می‌روند. پدر از او می‌خواهد برای ناهار قدری انگور بچیند. در راه رسیدن به تاکستان، هاشم بر روی اسب خوابش می‌برد و در خواب با خرسی می‌جنگد. وقتی از خواب بیدار می‌شود، خود را در میان جنگل تنها می‌بیند. با دیدن آهویی به سویش شلیک می‌کند اما تیر به پای آهو اصابت می‌کند. هاشم، آهو را به منزل می‌برد و از او مراقب می‌کند. وقتی پدر و برادرش با دست خالی به خانه بر می‌گردند، هاشم را با شکار آهوی زنده می‌بینند. شهید «هاشم اعتمادی» در اسفند ماه 1341 به دنیا آمد. وی فرمانده‌ی تیپ امام حسن (ع) بود.

تخریبچی

نوشته امیر مراد حاصل؛ نقاشی حمید صمدیان. - تهران: مرکز نشر فرهنگی رجا، 22.1365 ص.: مصور، رنگی. - (ادبیات شکوفه‌های انقلاب اسلامی).

[ صفحه 1196]

گروه سنی: «ج» و «د».
این کتاب در سال‌های 1363،1362 و 1364 توسط امور تربیتی آموزش و پرورش منطقه‌ی 10 چاپ شده است.
این کتاب داستان طالب (رزمنده‌ای چهارده ساله) است که تمام اعضای خانواده خود، به جز خواهر کوچکش را، در بمباران از دست داده است. او اکنون به جبهه آمده است تا به وظیفه‌ی خود عمل کند. خواهرش نیز در آبادان نزد عمویش زندگی می‌کند. طالب در جبهه یک تخریبچی است. او با رشادت و دلاوری به وظایف خود عمل می‌کند و در یکی از عملیاتها، ضمن باز کردن معبر در میدان مین زخمی و سپس شهید می‌شود. اما پیش از شهادت، نامه‌ای را همراه با وصیتنامه‌اش به دوستش می‌دهد تا برای خواهرش بفرستد. در پایان داستان، نامه‌ی پر احساس و زیبای خواهر کوچک، که در آن طالب را به مقاومت تا پیروزی تشویق کرده است، به جبهه می‌رسد. این کتاب برای دانش‌آموزان دوره‌ی ابتدایی نوشته شده است.

تفنگ‌ها بالا تا رهایی

اسلامی. - یزد: قصه، 28.1359 ص.: مصور.
برای گروه‌های سنی: «ج» و «د».
«تفنگها بالا تارهایی» یک داستان است که برای نوجوانان نوشته شده است.
عبدالله در کلاس چهارم دبستان درس می‌خواند و خانه‌اش در حصیر آباد است. در اولین روز کلاس پنجم او جنگ شروع می‌شود. پدر در جنگ شرکت می‌کند. شهر، مدارس و مغازه‌ها تعطیل می‌شود. مردم فرار می‌کنند، اما عبدالله و پدر و دوستش (جاسم) می‌مانند و از خانه‌ی خود در مقابل «دزدهای غریبه» دفاع می‌کنند. پدر کشته می‌شود. ولی عبدالله و دوستش می‌مانند و دفاع می‌کنند. آنها تفنگ و فشنگ به دست می‌آورند و عراقی‌ها را می‌کشند. بر اثر بمباران شهر، جاسم شهید و عبدالله زخمی می‌شود، اما باز هم می‌ماند و می‌جنگد. کتاب برای گروههای سنی «ج» و «د» (سالهای آخر دبستان و راهنمایی) نوشته شده است.

جاسم عرب

بهمن بیدار؛ تصویرگر: علی مظاهری. - تهران: انجام کتاب، [بی‌تا]. 24 ص.
برای گروه‌های سنی: «ج» و «د».
روزهای اول حمله‌ی عراقی‌ها به ایران است و آغاز جنگ. پدر جاسم برای کار به کویت رفته است و مردم در حال ترک خرمشهر هستند. مادر جاسم علی رغم اصرار جاسم در شهر می‌ماند. سربازان عراقی وارد شهر می‌شوند و جاسم و مادرش را بازداشت می‌کنند. در اردوگاه چند پاسدار را جلوی جاسم تیر باران می‌کنند و به مادر جاسم پیشنهاد می‌کنند به آبادان برود و برای آنها جاسوسی کند. مادر قبول نمی‌کند؛ وی را از جاسم جدا می‌کنند و دستور می‌دهند که جاسم و چند نفر دیگر را به به اردوگاه دیگری ببرند ولی در بین راه به میدان مین برخورد می‌کنند و جاسم از موقعیت استفاده کرده، فرار می‌کند و به سوی نیروهای ایرانی در نخلستان می‌رود و به آنها می‌پیوندد. کتاب برای گروههای سنی «ب» و «ج» (دوره‌ی دبستان) مناسب است.

جای پای خون

نوشته مهدی شجاعی؛ نقاشی از شهره امامی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1362. [23] ص.: مصور (رنگی)، طرح.
برای گروههای سنی: «ج»، «د».

[ صفحه 1197]

کتاب، به توضیح رد پای خونی می‌پردازد که قبل از انقلاب در گوشه‌ی سلولهای تاریک زندانها و شکنجه‌گاهها پاشیده می‌شد و سپس بر در و دیوار شهر پاشید و از آن، نهال انقلاب ریشه دواند. این خون، کوچه و خیابانها را رنگین کرد. در جای جای بهشت زهرا، گلزار شهیدان خونین کفن، جای پای خون به چشم می‌خورد و امروز در میدانهای جنگ و نبرد و دفاع مقدس است. در کربلای ایران - است که جای پای خون دیده می‌شود. این خون در مرزها و در سنگرها برای حفظ اسلام و جمهوری اسلامی از قلب جوانان، پیران، پاسداران و سربازان فواره می‌زند.

جنگ یا صلح

نوشته حسن آلفونه؛ تصویرگر: پرویز اقبالی. - تهران: دادجو، 1362.
16 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ج»، «د».
این کتاب داستانی است که برای نوجوانان نوشته شده است. بچه‌ها در حال بازی هستند و در نقش سربازان ایرانی و عراقی با هم نبرد می‌کنند. مردی سر از پنجره بیرون می‌آورد و می‌گوید من برای آجرها و سیمان‌هایی که شما به سوی هم پرتاب می‌کنید پول داده‌ام؛ چرا مرا آزار می‌دهید؟ بچه‌ها در گوشه‌ای می‌نشینند و فکر می‌کنند که فردا جنگ کنند یا صلح. شروع داستان، با تصویرهای ارائه شده، نشان دهنده‌ی جنگ واقعی است، ولی در آخر داستان است که متوجه می‌شویم بچه‌ها بازی می‌کرده‌اند. این کتاب مناسب گروه سنی «ج» و «د» (سالهای آخر دبستان و دوره‌ی راهنمایی) است.

چشم، چشم

نوشته‌ی محمد حمزه‌زاده؛ تصویرگر محمدحسین صلواتیان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 24.1373 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Eye, Eye, Two fishes
عنوان روی جلد: چشم، چشم، دو ماهی.
گروه سنی «ب».
داستان این کتاب از زبان دختر کوچکی بیان شده است که پدر جانبازش از دو چشم نابیناست. دختر برای شرکت در یک نمایشگاه نقاشی که از طرف معلمش بر پا شده به کمک پدرش شروع به نقاشی می‌کند. نقاشی برای آن دو به بازی تبدیل می‌شود و در نهایت، نقاشی زیبایی از آب در می‌آید. در روز نمایشگاه، پدر به اصرار دختر کوچک همراه او می‌رود. در آنجا نابینایی پدر، باعث تعجب و پرسش سؤالات پی در پی همکلاسیهای دخترک و ناراحتی و گریه‌ی او می‌شود. آنها به خانه باز می‌گردند و مادر، برای ساکت کردن دخترک، چشمها را به دو حوض با دو ماهی قرمز تشبیه می‌کند و علت نابینایی پدر را تمام شدن آب حوض بیان می‌کند. پدر پیشنهاد می‌کند نمایشگاهی را در خانه ترتیب دهند. دختر، با شنیدن این خبر، آرام می‌شود و علت خالی شدن دو حوض را می‌پرسد. پدر، مادر و دختر هر سه سرگرم نقاشی می‌شوند. پدر، صحنه‌ی جنگ و نابینا شدنش را برای دخترش تعریف می‌کند و دختر با قرار گرفتن در آن فضا، صحنه‌ی مذکور را در دفترش نقاشی می‌کند.

حماسه‌ی حاج یونس، داستان مصور از زندگی سردار شهید حاج یونس زنگی آبادی

احمد عربلو؛ تصویرگر: پرویز اقبالی. - کرمان: لشکر 41 ثارالله، 12.1376 ص.: مصور (رنگی).
شهید یونس زنگی‌آبادی فرمانده یکی از گردانهای لشکر 41 ثارالله بود. کتاب حاضر که برای کودکان و نوجوانان

[ صفحه 1198]

نوشته شده است، داستان مصوری است از شرکت گردان وی در مرحله دوم عملیات کربلای چهار که در منطقه‌ی ام‌الربابی صورت گرفت. پس از هماهنگی در قرارگاه فرماندهی ابتدا نیروی غواصی مسیر عملیات را برای عبور دشمن پاکسازی می‌کنند و پس از خنثی‌سازی مینها و تله‌های دشمن حاج یونس همراه گردانش سنگرهای دشمن را فتح می‌کنند و دشمن را وادار به فرار یا تسلیم می‌کنند.

حمله هوایی

حسین داریان. - تهران: قلم، 31.1359 ص.: مصور. برای گروه‌های سنی: «ج» و «د».
راوی داستان، یک پسر نوجوان است. داستان، بخشی از جنگ ایران و عراق و حمله‌ی هوایی به تهران را به تصویر کشیده است. خانواده‌ای با همسایه‌های محل و یک جوان غریبه در زیرزمین خانه جمع شده‌اند و برای تسلای خاطر یکدیگر، حرفهایی می‌زنند و در آن شرایط سخت، با هم صحبت می‌کنند تا شاید آرامشی برای یکدیگر باشند. راوی داستان نیز از قول معلم خود حکایاتی را تعریف می‌کند.

خاتون چشم براه

نوشته داریوش نوروزی. - تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، (چاپ اول): 71.1367 ص.
گروه سنی: «د».
«خاتون چشم به راه» داستان چشم انتظاری «مریم» (دختر کوچکی) است که پدرش ارتشی است و مادرش در بمباران شهر مهران شهید شده است. پدر، او را همراه برادرش (علی) که دانش‌آموز کلاس اول راهنمایی است، با یک مینی‌بوس راهی روستای پدربزرگشان می‌کند. پل بمباران شده است؛ بنابراین نیمی از راه را پیاده می‌روند. وقتی به مقصد می‌رسند، متوجه می‌شوند پدربزرگ هم به جبهه رفته است. زن همسایه بچه‌ها را به خانه می‌برد و علی رغم تنگدستی و نبودن مرد خانه - که او هم به جبهه رفته است - از آنها نگهداری می‌کند و با صبر و بردباری و یاری اهالی و مدد خداوند، زندگی آنها و سه فرزند خود را تأمین می‌کند. مهران آزاد می‌شود و پدر که یک پایش را از دست داده است، باز می‌گردد. شادی بازگشت و پایان چشم انتظاری همه غم‌ها را از یاد می‌برد. داستان مملو از نکاتی پیرامون شرارت دشمن، ایثار و مقاومت و ایمان مردم است.

خانه‌ای روی شیشه

شهرام شفیعی؛ نقاش الهام کاظمی. - مشهد: به نشر، (چاپ اول): 1379.
[24] ص.: مصور (رنگی). - (شرکت به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)؛ 209).
شمارگان: 5000 نسخه.
«خانه‌ای روی شیشه» داستان کوتاهی است که برای دانش‌آموزان دبستانی نوشته شده و به صورت مصور و رنگی به چاپ رسیده است. داستان درباره علامت سفیدی است که به صورت ضربدر بر روی شیشه‌ی ساختمان تازه سازی در یکی از شهرهای جنوبی کشور کشیده شده است. این علامت با شروع جنگ راهی سفر می‌شود و تبدیل به باند سفیدی برای پانسمان دست مجروح یک رزمنده می‌گردد؛ سپس ضربدری قرمز از خون رزمنده برای پوشاندن نوشته‌های دشمن بر روی دیوار می‌شود و سرانجام ضربدری می‌شود بر روی شیشه برای جلوگیری از خرد شدن و ریختن شیشه بر سر دیگران.

[ صفحه 1199]


خانه چوب کبریتی

نوشته فروزنده خداجو؛ نقاشی از هوشنگ محمدیان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 1362.
20 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ج».
«رضا» - دانش‌آموز کلاس اول راهنمایی - در شروع فصل مدرسه به یاد خاطرات دوران مدرسه‌ی خود در شهر اهواز و جنگ می‌افتد. غم وجودش را فرا می‌گیرد. او در بمباران اهواز دوست خود و یک دستش را از دست داده است. در تهران او با غم خود تنهاست. تا یکی از همکلاسی‌ها باب دوستی را با وی می‌گشاید، به او نیرو و امید می‌دهد که پس از پایان جنگ به اهواز بر خواهد گشت. رضا برای نمایشگاهی که قرار است در مدرسه تشکیل شود، با چوب کبریت مدل یک خانه را درست می‌کند و به معلم می‌گوید: «می‌خواهم وقتی به اهواز بازگشتم با کمک داداش عباسم خانه‌ای شبیه به این درست کنم. خانه‌ای که هیچ بمبی نتواند آن را خراب کند و نخلهای باغچه‌اش هیچ وقت بر زمین نیافتد». این خانه سمبل اشتیاق و آرزوی مهاجرین جنگ برای بازگشت به موطن خویش و بازسازی آنجاست.

ختم ارباب والا: مجموعه سه داستان برای نوجوانان

محمدرضا کاتب. - تهران: مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، کتابهای قاصدک، (چاپ اول): 53.1369 ص.
شمارگان: 10000 نسخه.
مندرجات: ختم ارباب والا؛ مصیبت؛ نادرولی.
کتاب «ختم ارباب والا» مجموعه‌ی سه داستان است که از بین آنها، تنها داستان «نادر ولی» در ارتباط با جنگ است. این داستان در مورد فردی به نام «اسماعیل غلام‌پور» است که هیکل خیلی بزرگی دارد و کارهای جالبی در جنگ انجام دهد. همه رزمندگان از مصاحبت با او لذت می‌برند تا این که مشخص می‌شود نام اصلی او «نادر ولی» بوده است. او در زمان رژیم پهلوی از افرادی بوده که نوچه‌های بسیاری داشته است. او برادری به نام اسماعیل داشته که در جنگ به شهادت رسیده و همین باعث هدایت وی شده است. او نام خود را به اسماعیل تغییر داده و به جبهه آمده است.

خروس سبز و درخت گلابی

نویسنده شهرام شفیعی؛ تصویرگر محمدحسین صلواتیان. - تهران: نشر صریر، کتابهای شهید فهمیده، (چاپ اول): 20.1379 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 5000 نسخه.
داستان، درباره‌ی دختر کوچکی است که به سفارش معلم خود نامه‌ای برای جبهه می‌نویسد: او در این نامه هدایایی را که از دید خود فکر می‌کند رزمندگان اسلام در جبهه‌ها می‌توانند از آنها استفاده کنند، پیشکش می‌کند. ابتدا می‌خواهد جواد، کودک نوزاد همسایه را که بسیار شیرین و با نمک است بفرستد، ولی بعد فکر می‌کند اگر جواد جای خود را خیس کند، باعث مزاحمت رزمندگان می‌شود. سپس مقداری آجیل و در نوبتی دیگر استکان و نعلبکی برای آنان هدیه می‌کند، زیرا برادرش امین، تعریف کرده بوده است که وقتی در جبهه بود، درون شیشه‌ی مربا چای می‌خورد. پس از مدتی، امین به شهادت می‌رسد و دختر، در حالی که بر روی پتوی امین (که عکس خروسی در زیر درخت گلابی بر روی آن وجود دارد) دراز کشیده است، همراه با جواد کوچولو، این موضوع را در نامه‌ای به جبهه می‌نویسد.

[ صفحه 1200]


خلبان کوچولو

داوود غفارزادگان؛ نقاشی محمدعلی کشاورز. - تهران: قدیانی کتابهای بنفشه، (چاپ سوم): 1374. [32] ص.: مصور (رنگی).
برای دانش‌آموزان کلاس‌های چهارم و پنجم ابتدایی و دوره‌ی راهنمایی گروه سنی «ج».
پدر بهروز کوچولو خلبان بوده و برای جنگ با دشمن، به جبهه رفته و شهید شده است. بهروز هواپیمای جت کوچکی دارد که آن را خیلی به آن علاقه‌مند است. بهروز در عالم خیال با جت صحبت می‌کند، سوار جت می‌شود و پرواز می‌کند. بهروز تشییع پیکر پاک پدر را به یاد می‌آورد. جت به یکی از شهرهای عراق می‌رسد و در خانه‌ای فرود می‌آید. دختر کوچکی به نام مریم در آن خانه مشغول عروسک بازی است. بهروز و مریم سوار هواپیما می‌شوند و به جبهه‌ی جنگ می‌رسند. آنها یک سرباز عراقی را می‌بینند که در حال فرار است. او نمی‌خواهد با ایرانی‌ها بجنگد. سرباز عراقی پدر مریم را می‌شناسد و می‌گوید که او به خاطر مخالفت با فرماندهان کشته شده است. هواپیما آنها را به چند جای دیگر هم می‌برد و سرانجام نزدیک یک سنگر ایرانی، که پیرمردی در آن است، فرود می‌آید. پیرمرد به آنها می‌گوید: «ما باید با دشمن بجنگیم.»
جت بچه‌ها را سوار کرده برمی‌گردد.

خندانه

نویسنده محمدرضا یوسفی؛ تصویرگر نفیسه شهدادی. - تهران: خانه آفتاب، (چاپ دوم): 1374.
24 ص.: مصور (رنگی).
گروههای سنی: «ج» و «د».
«خندانه» دختری بود که همیشه می‌خندید و همه از خنده‌ی او شاد می‌شدند. یک روز خندانه غمگین شد. آن روز هواپیماهای عراقی شهر را بمباران کردند. دیگر کسی خندانه را ندید. ولی بچه‌های دیگر جای او را گرفتند و مانند خندانه خندیدند. جنگ تمام شد. هفت دختر همانند خندانه فریاد زدند؛ کلاغها رفتند؛ کبوترها آمدند. بیان داستان بیشتر به وسیله تصاویر است و تصاویر هم حالت استعاره‌ای دارند.

خواب‌هایم پر از کبوتر و بادبادک است

نوشته فریدون رحیمی. - تصویرگر: نیره تقوی؛ ویراستار: جوینی. - تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، 45.1365 ص.: مصور.
گروه سنی «د» (دوره راهنمایی و دبیرستان)
این کتاب، داستانی ساده از جنگ است که از زبان پسر کوچکی روایت می‌شود. پسری به نام الوان که دوست دارد با بادبادک‌ها و کبوترهایش بازی کند، او با مادر، خواهر و مادربزرگش در خرمشهر زندگی می‌کند. روزی پسر عمویش خبر می‌آورد که عراقی‌ها پشت شلمچه سنگر گرفته‌اند و ممکن است حمله کنند. خواهر الوان او را دلداری می‌دهد. الوان به دنبال بازی‌های خود است که عراقی‌ها حمله می‌کنند و تعدادی از همسایگان شهید می‌شوند. خالو قربان، مادر الوان را راضی می‌کند که به دشت کوت برود، ولی الوان نزد او باقی می‌ماند. شبی در رؤیا می‌بیند که کبوترها و بادبادک‌هایش فضای شهر را پر کرده‌اند و دوستانش که شهید شده بودند، بر بالای بادبادک‌هایش سوار هستند. او بیدار می‌شود و دنباله‌ی رؤیایش را پس از ذکر خاطراتی از باز پس گیری و مقاومت خرمشهر بیان می‌کند و در سر کلاس انشاء می‌خواند. خاطره‌ی او با این جمله آغاز می‌شود: خواب‌هایم پر از کبوتر و بادکنک‌های رنگین است.

[ صفحه 1201]


خواب‌هایی که مثل روز روشن می‌شوند

نویسنده حمید اکبرپور؛ تصویرگر فریبا بروفر؛ ویراستار مجید کوه‌کن. - شیراز: کنگره سرداران و چهارده هزار شهید استان فارس، (چاپ اول): 1380.
24 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب، داستانی است درباره شهید رضا پورخسروانی که در سال 1343 در شیراز متولد شد. او مسؤول مخابرات لشکر پانزده فجر بود و در سال 1364 در عملیات والفجر هشت به شهادت رسید. داستان در مورد نحوه‌ی آشنایی و زندگی وی با همسری مهربان است که برای کودکان نوشته شده است. شیوا دختر جوانی است که طبق سفارش مدیر مدرسه، با مریم (دختر جنگ زده‌ای که با خانواده‌ی خود به شیراز آمده بودند)، آشنا می‌شود. دوستی آن دو باعث می‌شود تا شیوا با برادر مریم، دوست جنگ زده‌اش، آشنا شود و مهر رضا بر دل او بنشیند. در پی این آشنایی، رضا از شیوا خواستگاری کرده، با او ازدواج می‌کند. آنگاه رضا به شیوا پیشنهاد می‌کند که اسم خود را تغییر داده، نام «راضیه» را [که از القاب فاطمه زهرا (س) است]، برگزیند. شیوا ناگاه به یاد خوابی می‌افتد که قبل از آشنایی با مریم دیده بود، در آن خواب، مردی از آسمان، شیوا را با نام «راضیه» خطاب کرده بود.

خورشید خانه‌ی ما، برای کودکان 9 تا 12 سال

محسن پرویز؛ تصویرگر: احمد نادعلیان؛ ویراستار: محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ اول): 20.1376 ص. مصور (رنگی).
پدر مصطفی، (راوی داستان) شهید شده است و او با مادر و برادرش زندگی می‌کند. یکی روز مصطفی سرما خورده است. مادر از خانه بیرون می‌رود و می‌سپارد که در آن روز برفی، مصطفی و مهدی (برادرش) بیرون نروند. ولی بچه‌ها بیرون می‌روند. مادر باز می‌گردد. حال مصطفی بدتر می‌شود. مصطفی در همان حال تب و هذیان پدر را می‌بیند که از او می‌پرسد: کجایت درد می‌کند؟ و دستی به سر او می‌کشد و مصطفی بهبود می‌یابد. مادر، مصطفی را به دکتر می‌برد، ولی دکتر می‌گوید حال او کاملا خوب است و دارویی نیاز ندارد. مصطفی پی می‌برد که شهیدان و از جمله پدرش همیشه زنده هستند. در پایان کتاب، زندگینامه‌ی مختصر شهید محمدابراهیم همت ذکر شده است. محمدابراهیم همت با شروع جنگ به جبهه‌ها رفت. در این هنگام او 25 سال داشت. او به جبهه‌های جنوب رفت و تیپ محمد رسول‌الله (ص) را تشکیل داد. حاج همت فرمانده‌ی لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) شد. آخرین عملیاتی که وی در آن شرکت داشت، عملیات خیبر بود. حاج همت در اسفند ماه 1362 به شهادت رسید.

دختری تنها از خرمشهر با کوله باری سنگین

منیژه انتخابی. - (بی‌جا: جاوید، 1363؟).
100 ص.
این کتاب، شرح خاطرات یک ختر نوجوان خرمشهری از یک خانواده‌ی مستضعف است. او در جریان حمله به خرمشهر و خرابی کاشانه‌اش، مادر و خواهر خود را از دست می‌دهد و از پدر و برادرانش جدا می‌افتد. خواهران پاسدار به او هم - مانند بقیه‌ی مردم مهاجر - کمک می‌کنند و او را در اردوگاه مهاجرین جنگ تحمیلی سکنی می‌دهند. او مدت یک سال و نیم در شیراز در اردوگاه زندگی می‌کند. در این مدت، خیاطی را فرا گرفته، دیپلم متوسطه‌ی خود را نیز می‌گیرد. بالاخره برادرش پیدا می‌شود و دختر از شهادت پدر و برادر دیگرش آگاه می‌شود. با هم به اصفهان می‌روند. برادر به بسیج می‌پیوندد و دختر خیاطی می‌کند و همزمان، به تدریس در نهضت سواد آموزی می‌پردازد و از این که توانسته است با اتکا به ایمان و صبر و استقامت، زندگی خود را بگذارند، خوشحال است.

[ صفحه 1202]


در آغوش امواج: قصه بلند برای نوجوانان

علی آقا غفار؛ نقاشی از عباسپور. - تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ستاد مرکزی، واحد تبلیغات و انتشارات، (چاپ اول): 55.1368 ص.: مصور، (رنگی). - (قصه‌های نهال).
برای نوجوانان دوره راهنمایی.
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب، داستان پسری به نام عبدالکریم است که دوست دارد یک ساعت زنجیردار داشته باشد. پدر او لنج دارد و روزی که با او به دریا می‌رود، لنج خراب می‌شود. عبدالکریم برای آوردن کمک، با قایقی به سمت ساحل حرکت می‌کند. در راه به یاد هواپیماهای عراقی می‌افتد که مدرسه‌اش را بمباران کرده‌اند. در نزدیکی ساحل، جاسوسان دشمن را می‌بیند و سعی می‌کند مانع کار آنها بشود. به همین سبب، قایق خود را آتش می‌زند و تا ساحل شنا می‌کند. این کار باعث جلب توجه پاسداران مستقر در ساحل می‌شود و جاسوسان به دام می‌افتند. پاسداری به نام حسین، به پاس این فداکاری، یک ساعت زنجیردار به او هدیه می‌دهد.

در آغوش ستارگان

رفیع افتخار. - تهران: وزارت جهادسازندگی، مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس، 16.1374 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ب» و «ج».
داستان کتاب درباره‌ی پسر کوچکی به نام عبدالله است که در روستای سفیدان زندگی می‌کند. پدر عبدالله به جبهه رفت و مفقودالاثر شده است و همه فکر می‌کنند شهید شده است. عبدالله بهانه‌ی پدرش را می‌گیرد و مادرش به او می‌گوید پدرش به آسمان و نزد ستاره‌ها رفته است. شبی او با یاد پدر و آسمان به رختخواب می‌رود و در خواب می‌بیند که فرشته‌ای او را بر بالهای خود سوار کرده، به آسمان می‌برد و او در میان ستارگان پدر را می‌یابد و با او صحبت می‌کند. از آن شب به بعد، او هر شب این خواب را می‌بیند. اما با شنیدن خبر بازگشت اسرا خوابها هم قطع می‌شوند و عبدالله مریض می‌شود. روزی مادرش او را که بدحال است، در آغوش می‌گیرد و کنار جاده می‌ایستد. در همین زمان، پدر عبدالله از اتوبوسی که آزادگان را آورده است، پیاده می‌شود.

در انتظار شهادت

مهدی مشایخی؛ نقاشی: صادق صندوقی. - تهران: موسوی، (چاپ سوم): 1363.
80 ص.: مصور.
به گفته‌ی نویسنده، این کتاب برای آن دسته از شهیدان گمنامی نوشته شده که در جنگ با صدامیان کافر شهید شده‌اند ولی مزاری ندارند و کسی برای آنها فاتحه‌ای نخوانده است. داستان درباره‌ی خانواده یک کارگر است. با شروع جنگ، پدر خانواده از طرف کارخانه به جبهه اعزام می‌شود. از آنجا نامه‌ای برای خانواده‌اش می‌نویسد و در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی (در سر پل ذهاب) شرکت کرده، پسرش را نیز برای پیوستن به نیروهای اسلامی تشویق می‌کند. مسعود، پسر خانوده، در بسیج مسجد محله ثبت نام می‌کند و عده‌ای از منافقین را در گشت شبانه در تهران دستگیر می‌کند. پس از مدتی برادر پاسداری خبر شهادت پدر را به آنها می‌دهد. پس از پایان مراسم ختم پدر شهید خانواده، مسعود به سنگر پاسداری خویش بر می‌گردد و در جریان صحبت با یکی از دوستانش می‌گوید که او نیز در صف منتظران شهادت، منتظر است تا به خیل عظیم شهدا بپیوندد.

در بازگشت از جبهه

آگاه؛ تصویرگر: رضا ریحانیان. - تهران: بعثت، [بی‌تا]. 24 ص.: مصور.
طراح روی جلد: ع. مظاهری.
گروه سنی «ج» و «د». (پایان دبستان و دوره راهنمایی).

[ صفحه 1203]

علی و حسن دو نوجوان بسیجی هستند که در کلاس آموزش بسیج در شرق تهران ثبت نام کرده‌اند. حسن به فکر عقب ماندن از درسهای مدرسه است. علی او را توجیه می‌کند که در اسلام، هدف خداوند است و همه‌ی اعمال دیگر وسیله‌ای برای تقرب به خدا هستند؛ کارهایی مثل درس خواندن و مدرسه رفتن، حضور در جبهه و جنگ، و حتی شهادت. حسن دچار سردرگمی می‌شود. هر دو به جبهه اعزام می‌شوند. اما حسن در لحظات آخر پشیمان می‌شود و نمی‌رود. او در اثر یک تصادف ساده در تهران می‌میرد. علی پس از بازگشت از جبهه و فهمیدن این موضوع، و بسیار غمگین می‌شود.

در سوگ سهراب

نوشته جعفر ابراهیمی (شاهد). - تهران: نشر پیدایش، 239.1375 ص.: مصور.
طراح روی جلد: مهدی کریم‌خانی.
گروه سنی: «د».
پسرکی کنار دیواری ضعف می‌کند و پیرمردی، پس از مداوا، او را به آلونک حلبی خود می‌برد و بعد از خوردن غذا، از او می‌خواهد داستان زندگی‌اش را تعریف کند. پسر، که نامش عباس است، از اهالی «کرند» کرمانشاه است و کارش چوپانی. پدرش، مش عطاءالله، پس از عملیات ناپدید شده است. شاید اسیر شده باشد. عباس در جستجوی پدر به راه افتاده، برای خبر گرفتن از او، ابتدا به پادگان ابوذر (در نزدیکی شهر «سر پل ذهاب») و از آنجا به کرمانشاه می‌رود و سپس به تهران می‌آید تا از مراکز مربوطه سؤال کند. پدرش را پیدا نمی‌کند، اما با پیرمرد آشنا می‌شود. پیرمرد اهل خرمشهر است و پسری به نام سهراب داشته که واقعا پهلوان بوده است. در حمله‌ی صدامیان به خرمشهر، همه‌ی اهالی - به جز چند خانواده - شهر را ترک می‌کنند. پیرمرد و خانواده‌اش نیز در خرمشهر می‌مانند. پسرش سهراب و همسرش در جنگ کشته می‌شوند. او هم از خرمشهر، که سقوط کرده، خارج می‌شود و بالاخره به تهران می‌آید. در تهران، به عباس بر می‌خورد و به او کمک می‌کند.

دست‌ها پشت گردن

محمدرضا کاتب؛ نقاشی صابر عباسپور؛ زیر نظر محمدقاسم فروغی جهرمی. - تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی زمینی، معاونت تبلیغات و انتشارات، 1373.
47 ص.: مصور. - (مجموعه‌ی آثار و ارزشهای دفاع مقدس: ادبیات کودک و نوجوانان: داستان؛ 10).
این کتاب به مناسبت سالگرد عملیات بیت المقدس و روز آزادی خرمشهر قهرمان (3 خردادماه 1361) منتشر شده است.
رضا و حمید دو رزمنده‌ی نوجوان همراه آقای جعفری، تنها بازماندگان گروهی هستند که در سنگری پناه گرفته‌اند و تنگ‌تر شدن لحظه به لحظه‌ی محاصره‌ی دشمن را زیر نظر دارند. آقای جعفری - فرمانده‌ی گروه - که پایش زخمی شده، نگران است. حمید و رضا هم مجروح هستند و حال روحی وخیم‌تری دارند، ولی بدون توجه به نزدیک شدن تانک‌ها و حتی پاکسازی سنگرها توسط سربازان عراقی، در کمال خونسردی به گفتگو در مورد امور سطحی زندگی پرداخته‌اند و آقای جعفری از این که می‌بیند آن‌ها کوچکترین توجهی به عراقی‌ها ندارند، خشمگین است. از طرفی آقای جعفری که مدت‌ها پیش در محاصره مهران، با وجود داشتن سمت فرماندهی، آخرین نفری نبوده است که از مهلکه بیرون جسته، می‌ترسد که مبادا آن جریان دوباره تکرار شود و وجدانش یک بار دیگر طعم عذاب را بچشد. ولی در نهایت، او بعد از دو نوجوان به اسارت دشمن در می‌آید و وجدانش آسوده می‌گردد.

[ صفحه 1204]


دست‌های سبز لاله

سرور پوریا؛ نقاش الهام کاظمی. - مشهد: به نشر، (چاپ اول: 1379.
[12] ص.: مصور (رنگی). - شرکت به نشر (انتشارات آستان قدس رضوی)؛ 207).
شمارگان: 5000 نسخه.
«دست‌های سبز لاله» داستان کوتاهی است با درون مایه‌ای از جنگ و شهادت. در این داستان، «مجید» به همراه دوستش «قاسم» (که جنگ زده است) به جبهه می‌رود، اما چند روز قبل از آن، پیاز گل لاله‌ای را در گلدان می‌کارد و به خواهرش مریم سفارش می‌کند تا آب دادن و مراقبت از آن را فراموش نکند. چند ماه پس از رفتن مجید، روزی خبر شهادت و سپس جنازه‌ی مجید را می‌آورند. مریم سراغ گل می‌رود و می‌بیند گل لاله هم سر از خاک در آورده است. داستان به صورت مصور و رنگی چاپ شده است. مخاطبان اثر، دانش‌آموزان کلاسهای چهارم و پنجم ابتدایی و دوره‌ی راهنمایی هستند.

دسته‌ی پرستوها، بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی شهید حجت‌الاسلام عبدالله میثمی

نویسنده علی آقاغفار؛ تصویرگر: احمد نادعلیان؛ ویراستار: حسن یونسی. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1376.
28 ص.: مصور. - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید، 2).
گروه سنی: «ج».
داستان، ماجرای پسری به نام عبدالله است که برای راه‌اندازی هیأتی از نوجوانان محل - جهت عزاداری ماه محرم - تلاش می‌کند و همراه دوستش کمال برای پیدا کردن مکان مناسبت هیأت به هر دری می‌زند. آقای قربانی (مرد متمولی که از اعضای ساواک است) با این گونه مراسم مخالف است و تقاضای آنها را برای استفاده از زمین بزرگ کنار منزلش رد می‌کند. ولی در نهایت حاج آقا موسوی - روحانی محل - مسجد را در اختیار آنها قرار داده، خو شخصا از هیأت نوجوانان (که نام حضرت رقیه را دارد) حمایت می‌کند. در پایان کتاب، شرح کوتاهی از زندگی، مبارزات شهید میثمی با رژیم شاه، فعالیت‌های وی پس از پیروزی انقلاب در کردستان و طی جنگ تحمیلی و سرانجام شهادت او در عملیات کربلای پنج آمده است.

دوچرخه حمید

نویسنده زینب صادقی؛ [نقاشی سیاوش ذوالفقاریان]. - تهران: پیام آزادی، (چاپ اول):1373. [24] ص.: مصور، (رنگی). - (برای کودکان؛ 27).
گروه سنی: «ب» و «ج».
این داستان براساس یک ماجرای واقعی که حجت‌الاسلام خامنه‌ای در نماز جمعه نقل کرده‌اند نوشته شده است.
آرزوی حمید، داشتن یک دوچرخه است. پدر هم می‌خواهد این آرزو را برآورده سازد. پس‌انداز پدر برای خرید دوچرخه را در اتوبوس می‌دزدند. حمید با یک تاکسی تصادف می‌کند و در بیمارستان بستری می‌شود. راننده‌ی تاکسی پس از بهبود حمید برای او یک دوچرخه هدیه می‌آورد و دل او را شاد می‌کند. چندی بعد حمید صحنه‌هایی از کمکهای مردمی به جبهه‌ها را در تلویزیون می‌بیند و به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد؛ لذا دوچرخه‌اش را می‌فروشد و پول آن را برای کمک به رزمندگان به امام جمعه می‌دهد. این کتاب برای کودکان گروه سنی «ب» و «ج» (سالهای دبستانی) نوشته شده است.

[ صفحه 1205]


دود پشت تپه

محمدرضا بایرامی؛ ویراستار حسین فتاحی. - تهران: قدیانی، کتابهای بنفشه، 1375.
224 ص. - (رمان نوجوانان).
گروه سنی: دوره راهنمایی و دبیرستان.
راوی داستان، نوجوانی است که به علت بمباران ده، همراه خانواده به «سرخ تپه» مهاجرت کرده است. روزی که به اتفاق پسر خاله‌اش به روی تپه‌ها رفته است، هواپیماهای دشمن چادرهای آنان را بمباران شیمیایی می‌کنند. آنها دود را از پشت تپه‌ها می‌بینند و به طرف چادرها می‌دوند. اکثر مهاجران به شهادت رسیده‌اند. نیروی امداد می‌رسد و مجروحان را به بیمارستان می‌برد. نوجوان داستان چشمانش را از دست داده است و در ناامیدی و آرزوی مرگ به سر می‌برد. جوان دیگری، که خود جانباز است، سعی می‌کند به او روحیه بدهد. تلاش بی‌نتیجه است، تا هنگامی که بیمارستان هم بمباران می‌شود و نوجوان تصمیم به مبارزه با معلولیت خود می‌گیرد و موفق هم می‌شود.

راز بزرگ

اثری از عبدالصمد زراعتی جویباری. - قم: عبدالصمد زراعتی جویباری، 1372.
190 ص.
شمارگان: 3000 نسخه.
یک نوجوان چهارده ساله یک روز که زودتر از معمول از دبیرستان به خانه می‌آید، با شنیدن سخنان پدر و مادر متوجه می‌شود که آنها پدر و مادر واقعی او نیستند و پدر واقعی‌اش به سبب اعتیاد، هنگام کودکی او را ترک کرده و پس از آن نیز، درگذشته است. و مادرش نیز معلم است و در چالوس زندگی می‌کند. او مدتها زندگی را در ناراحتی می‌گذراند تا تصمیم می‌گیرد به جبهه برود. مدارک را جعل می‌کند و همراه با سایر داوطلبها به پادگان آموزشی چالوس فرستاده می‌شود. فرمانده به راز ناراحتی او پی می‌برد و به او قول می‌دهد که در پیدا کردن مادر واقعی‌اش به او کمک کند. پس از طی دوره آموزشی، در پادگان با «محمد» آشنا می‌شود. این آشنایی به دوستی عمیقی تبدیل می‌شود. علی به مهران اعزام می‌شود و سپس برای ادامه‌ی تحصیل به ساری برمی‌گردد. پس از جبران عقب افتادگی درسی مجددا به جبهه‌ی مهران می‌رود و با محمد روبه‌رو می‌شود. در عملیاتی هر دو زخمی می‌شوند و در نهایت، محمد شهید می‌شود. بعد از مدتی علی مادرش را هم پیدا می‌کند و در تماشای آلبوم خانوادگی متوجه می‌شود محمد برادر واقعی او بوده است.

راز جنگل سبز

نویسنده: ناصر ایرانی، نقاشی: ایرج خانباباپور. - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 114.1370 ص.: مصور (بخشی رنگی).
برای گروه سنی د. ه دوره راهنمایی و دبیرستان.
مهدی، خانواده‌اش (پدر، مادر، خواهر و برادر) را در موشکباران از دست می‌دهد و خودش به طرز معجزه‌آسایی زنده می‌ماند و پس از مدتی زندگی نزد خواهران دیگرش (که ازدواج کرده‌اند)، عمویش (که در گیلان جنگلبان است) او را به شمال می‌برد. مهدی به علت شوک روحی ناشی از حادثه، از همه چیز می‌ترسد. عمویش او را به جنگل برده، گوزنها را نشانش می‌دهد. زندگی در جنگل و محیط طبیعی، روحیه‌ی مهدی را کمی تغییر می‌دهد. تا این که مهدی مسؤلیت نگهداری یک بچه گوزن را بر عهده می‌گیرد ولی بازی با آن، او را از درس باز می‌دارد. با نصایح معلم و عمو درس خواندن را جدیدتر می‌گیرد و با پسری به نام احمد نیز بسیار دوست می‌شود. یک روز که از مدرسه برمی‌گردد، بچه گوزن را در خانه پیدا نمی‌کند. عمویش او را دلداری می‌دهند و می‌گوید: «گوزن نباید در خانه‌ی آدم زندگی کند» و باید به جنگل باز گردد. در این داستان، تلاشهای عموی مهدی که سعی دارد برادرزاده‌ی

[ صفحه 1206]

داغدیده و ضربه خورده‌اش را با جنگل و زیبایی‌های آن آشنا کند، شرح داده می‌شود و این که چگونه طبیعت، روح زخم خورده‌ی پسر جوان را التیام می‌دهد و زندگی با تمام زیر و بم آن ادامه پیدا می‌کند.

راست قامتان

سید احمد زرهانی. - [بی‌جا]: نشر شفا، 126.1376 ص.
شمارگان: 5000 نسخه.
«راست قامتان»، داستان شجاعت و از جان‌گذشتگی رزمندگان با ایمان اسلام است. حکایت دو جوان است به نامهای «رضا قربانی» و «علیرضا عطایی» که از کودکی در همسایگی هم بزرگ شده‌اند، ولی هر یک در خانواده‌ای با طرز فکر و روشی خاص خود، که با هم متفاوت است. با وجود این، هر دو عاشق اسلام هستند. مدت کوتاهی پس از شروع جنگ، هر دو قصد رفتن به جبهه می‌کنند. رضا می‌رود و علیرضا به سبب مخالفت شدید خانواده می‌ماند ولی تصادف می‌کند و در بیمارستان بستری می‌شود. پس از بهبود، رضایت مشروط پدر را می‌گیرد و به جبهه می‌رود. پس از مدتی، رضا و علیرضا در یک شب ازدواج می‌کنند. همسران هر دو بسیجی هستند. باز هم به جبهه می‌روند و در عملیاتهای مختلف شرکت می‌کنند. علیرضا 24 ساعت پس از تولد اولین فرزندش شهید می‌شود و پدرش (که در طول زمان تا حدودی متحول شده) در اثر خوابی که دیده است و خواندن وصیتنامه‌ی فرزند خود، کاملا در راه اسلام قدم می‌گذارد و به جرگه‌ی بسیجیان می‌پیوندد.

راه بی کناره

ناصر ایرانی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ چهارم): 1374.
112 ص.
برای گروه سنی «ه» و سنین بالاتر.
این کتاب به مناسبت هفته جنگ منتشر شده است.
کتاب «راه بی‌کناره»، شرح گوشه‌ای از زندگی خانواده‌ی یک رزمنده است. رزمنده، شرکت در جنگ را وظیفه‌ی شرعی خود می‌داند و بیشتر اوقات سال در جبهه است. از طرفی به دختری علاقه‌مند است، ولی می‌داند که نمی‌تواند زندگی بی‌دغدغه‌ای را برای او فراهم کند. به ناچار از او دست می‌کشد و به وظیفه‌ی شرعی خود عمل می‌کند و همراه برادر کوچکش به جبهه می‌رود. در یک عملیات، برادر کوچک، ترکش می‌خورد و همرزمانش فکر می‌کنند شهید شده است. خبر به خانواده می‌رسد. همه اهل خانواده - جز مادر - شهادت او را باور می‌کنند. بعد از مدتی، برادر کوچک تماس می‌گیرد و می‌گوید که مجروح شده و در بیمارستانی بستری است. مادر از پسر و مجروحان دیگر در بیمارستان پرستاری می‌کند. بعد از مرخص شدن پسر از بیمارستان، مادر پی می‌برد که پسرش مشتاق رفتن مجدد به جبهه است؛ بنابراین دوباره او را راهی جبهه می‌کند.

روز اول مدرسه

محمد ناصری؛ نقاشی: اکبر نیکان‌پور. - تهران: نشر رویش، 64.1368 ص. مصور. گروه سنی کودکان و نوجوانان.
کتاب حاوی چهار داستان است که از این چهار داستان، یک داستان به دفاع مقدس مربوط می‌شود. در داستان «مسابقه» بمبی می‌افتد و صدای انفجار و شکستن شیشه‌ها بلند می‌شود. هواپیماهای دشمن بعثی به مناطق مسکونی حمله کرده‌اند. مدرسه‌ای هم ویران شده است. دو کودک به دنبال دوست خود، که منزلشان ویران شده است، می‌گردند، ولی متوجه می‌شوند که او در اثر بمباران زخمی شده است. چند روز بعد برای عیادت دوست

[ صفحه 1207]

مجروح خود به بیمارستان می‌روند و به او می‌گویند که دوباره با هم فوتبال بازی خواهند کرد. ولی کودک مجروح ناراحت می‌شود و گریه می‌کند زیرا در اثر حمله‌ی دشمن یک پای او از زانو به پایین قطع شده است. کودکان چشمان خود را می‌بندند و در عالم خیال، خود را رزمنده می‌بینند.

روزهای خرمشهر

نوشته مرتضی سرهنگی، تصویرگر پرویز اقبالی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، (چاپ اول): 1376.
24 ص.: مصور (رنگی) - (داستان؛ 32).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Days of Khorramshahr
شمارگان: 6600 نسخه.
کتاب حاضر، داستان کوتاهی است از خرمشهر، که به زبانی مناسب برای کودکان، با متن و تصویر، خیلی خلاصه، تصرف خرمشهر توسط ارتش متجاوز بعثی عراق را شرح داده است. در این داستان نحوه‌ی باز پس‌گیری شهر توسط نیروهای اسلام نیز توضیح داده شده است. در این کتاب، به نام عملیات و جزئیات آن اشاره‌ای نشده است.

زمانی برای بزرگ شدن

محسن مؤمنی؛ به اهتمام شورای ادبیات و مقاومت. - تهران: صریر، (چاپ اول): 1376.
213 ص. - (ادبیات دفاع مقدس، رمان؛ 5 - نوجوان و جوان).
کتاب «زمانی برای بزرگ شدن» زندگی رزمنده‌ی نوجوانی را به تصویر می‌کشد که مخفیانه و دور از چشم پدر و مادر برای جبران خطای برادر بزرگتر به جبهه می‌رود. برادر او به منافقین پیوسته و علیه نظام جمهوری اسلامی مبارزه می‌کند. نویسنده در این داستان، همراهی چند نفر از بچه‌های یک محل و شور و اشتیاق آنان و وضعیت دوران آموزش نظامی، عشق و علاقه‌ی ایجاد شده بین افراد در این دوران و شخصیت هر یک از آنها را نشان می‌دهد. نحوه‌ی اعزام، شرایط خاص جبهه، تلاش و مبارزه‌ی افراد و همچنین، سیر تحولات مختلف و رو حیات افراد مختلف نیز شرح داده شده است. در این میان، قهرمان جوان داستان با حوادث مختلف روبه‌رو شده، از وضعیت جبهه بیشتر آگاه می‌شود. قرار گرفتن گردان در شرایط سخت محاصره و تلاش آنها برای مقاومت و حفظ مواضع، یادآوری خاطرات دوران کودکی و بیان اتفاقات و حوادث با برادر منافق، داستان را به پیش می‌برد.

زنده زیر خاک

سوسن طاقدیس. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، (چاپ اول): 1376.
56 ص.: مصور. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودکان و نوجوانان؛ داستان بلند: 6).
هنگام بمباران شهر اهواز، در دوران جنگ، خانواده‌ای تصمیم می‌گیرد جهت ایمن ماندن به زیرزمین خانه‌ی خود نقل مکان کنند. افراد خانواده - مرکب از پدر، مادر، مادربزرگ، دو پسر و حلیمه (دختر بزرگ خانواده) همراه شوهر و دو فرزندش و طاهره (دختر کوچک خانواده) و راوی داستان - در آنجا ساکن می‌شوند. روزی پدر برای خرید و مادر و حلیمه برای انجام کاری بیرون می‌روند. در این بین، خانه بمباران می‌شود و اعضای خانواده در زیرزمین و زیر آوار ساختمان فرو ریخته می‌مانند. طاهره که سالم است، پای شکسته‌ی برادرش را با چوب می‌بندد و زیر

[ صفحه 1208]

سقف نیز یک چوبی حایل می‌کند. تشنگی به همه فشار می‌آورد؛ طاهره دیوار را می‌شکافد، و لوله آب را سوراخ می‌کند تا آب به دست آورد. با وجود آن همه سختی و مرارت، ناامید نمی‌شوند. بالاخره مردم آوار را کنار می‌زنند و افراد خانواده را زنده از زیر خاک بیرون می‌آورند.

سایه ملخ: رمان برای نوجوانان

محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، کارگاه قصه و رمان، 240.1376 ص.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Shadows of the Locust
شمارگان: 3300 نسخه.
صابر، چوپان نوجوان، در روستایی مرزی زندگی می‌کند. ملخ‌ها به روستا حمله کرده، اهالی وحشت کرده‌اند. فردای آن روز، صابر، گوسفندهایی را که قرار است برای تهیه‌ی پول عمل چشم پدر فروخته شوند، به صحرا می‌برد. سه نفر سارق مسلح تمام گوسفندها را می‌دزدند. صابر آنها را پنهانی تعقیب می‌کند و از نزدیک مرز برمی‌گردد تا کمک بیاورد. از ترس پدر، جریان را فقط به حاتم می‌گوید. آن دو شبانه به محل می‌روند و با یک ستون نظامی عراقی نفوذی به خاک ایران، روبه‌رو می‌شوند. هنگام بازگشت، عراقی‌ها آنها را می‌بینند و تیراندازی می‌کنند. صابر و حاتم، که مجروح شده است، با مشقت به روستا می‌رسند و اهالی را آگاه می‌کنند. مردم، روستا را ترک می‌کنند. صابر ماجرا را به پاسگاه خبر می‌دهد. عراقی‌ها روستا را با خاک یکسان می‌کنند. مردم، که زندگی خود را به صابر و حاتم مدیون هستند، تعدادی گوسفند به خانواده‌ی صابر می‌دهند تا زندگی آنها تامین شود.

سقوط خرمشهر، چهارم آبان 1359

محمود جوانبخت؛ ویراستار مینو کریم‌زاده. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 36.1380 ص.: مصور.
مدیر هنری و طراح گرافیک: کوروش پارسانژاد.
برای گروه سنی «د».
شمارگان: 10000 نسخه.
کتاب حاضر داستانی مستند از روزهای مقاومت در شهر خرمشهر است. مطالب داستان از نخستین روز تجاوز عراق (31 شهریور) تا چهارم آبان ماه 1359 (مدت 34 روز مقاومت مردم خرمشهر تا سقوط شهر) را شامل می‌شود. از جمله مطالب کتاب این موارد است: «بی‌اعتبار خواندن قرارداد الجزایر، حمله‌ی هواپیماهای عراق، سقوط پاسگاه شلمچه، پیشروی دشمن تا پشت نهر عرایض، مقاومت و تجهیز مردم در مساجد و حسینیه‌ها به دستور جهان‌آرا، توقف دشمن در پنج کیلومتری شهر، انهدام پل نو توسط سپاه خرمشهر (برای جلوگیری از پیشروی عراق) صدور قطعنامه‌ی 497 شورای امنیت، درگیری و ورود دشمن به شهر، درگیری‌های پراکنده، سقوط پادگان دژ، به کارگیری پنج گردان از نیروهای مخصوص و پیاده و یک گروهان تانک برای تصرف خرمشهر، عقب‌نشینی نیروها که (به بهانه‌ی بمباران شهر از سوی بنی‌صدر مطرح شد) و به سقوط شهر منجر گردید و...).

سید خندان

نویسنده: احمد زرهانی [برای] شورای آموزش و پرورش، مناطق مرزی. - تهران: وزارت آموزش و پروش، شورای آموزش و پرورش مناطق مرزی؛ سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، 112.1376 ص.

[ صفحه 1209]

طراح روی جلد: علی دانشور.
شمارگان: 5000 نسخه.
این کتاب، داستان نوجوانی از روستای «کرم‌آباد» - به اسم «حسن» است که علی رغم مخالفتهای خانواده، گاو و گوسفدانش را می‌فروشد و به امید واهی کسب و کار، به تهران مهاجرت می‌کند و زیر پل سید خندان بیتوته می‌کند. حسن با دیدن اعزام بسیجیان، همراه آنها به جبهه می‌رود و در آنجا زخمی می‌شود و به کرم‌آباد بر می‌گردد. یک نفر کلاهبردار، در تهران، پولهای پدر را از چنگش به در می‌آورد. حسن جهت کمک به پدر به تهران می‌آید و در ساختمانی شروع به کار می‌کند. شخصی به نام «امیر هوشنگ» که سرهنگ بازنشسته است، او را به قیمت صد هزار تومان پول نقد و ماهی سه هزار تومان از پدر می‌خرد و اتفاقاتی می‌افتد که در جریان آنها، حسن متوجه می‌شود چند تن از دوستان امیر هوشنگ قصد انفجار پل راه آهن لرستان را دارند. با کمک او، خانه‌ی تیمی آنها تسخیر می‌شود. حسن مجددا به جبهه می‌رود، در عملیات مجروح می‌شود و پای راستش را از دست می‌دهد و...

شانه‌های خاک (رمان زندگی شهید حسین فهمیده)

محمد عزیزی. - تهران: بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، 242.1378 ص.
این کتاب قبلا با عنوان «شانه‌های خاک (رمان نوجوانان) توسط همین ناشر در سل 1376 منتشر شده است.
رمان «شانه‌های خاک» الهام گرفته از واقعیت‌های تلخ و شیرین دوران دفاع مقدس و بازسازی سرگذشت و حماسه‌ی شورانگیز شهید حسین فهمیده در روزهای اول جنگ، در خرمشهر است که با استفاده از خاطرات پدر و مادر و همرزمان شهید و کتابهایی تحریر شده است که درباره وی نوشته شده‌اند. نویسنده طی داستان احساس وظیفه‌ی حسین و افکار وی را شرح داده، چگونگی رفتن او به جبهه را شرح می‌دهد. پس از آن نیز اوضاعی را که او در خرمشهر با آن روبه‌رو شده است، به تصویر می‌کشد و دفاع دلیرانه‌ی حسین و دیگر همرزمان وی را بیان می‌کند. پایان کتاب، شرح شهادت‌طلبی حسین است؛ او در حالی که نارنجکها را به خود بسته است، کف خیابان دراز می‌کشد و تانکی را که قصد پیشروی دارد، منفجر می‌سازد و خود نیز به شهادت می‌رسد.

شانه‌های خاک، رمان نوجوانان

نویسنده: محمد عزیزی. - تهران: نشر شاه، 1376.
242 ص.
طرح روی جلد: بهلولی.
رمان «شانه‌های خاک» الهام گرفته از واقعیت‌های تلخ و شیرین دوران دفاع مقدس و بازسازی سرگذشت زندگی و بیان حماسه‌ی شورانگیز شهید حسین فهمیده در روزهای اول جنگ، در خرمشهر است که با استفاده از خاطرات پدر و مادر و همرزمان شهید و کتابهایی تحریر شده است که درباره‌ی وی نوشته شده‌اند، تحریر شده است. نویسنده طی داستان احساس وظیفه‌ی حسین و افکار وی را شرح داده، چگونگی رفتن وی به جبهه را شرح می‌دهد. پس از آن نیز اوضاعی را که او در خرمشهر با آن روبه‌رو شده است، به تصویر می‌کشد و دفاع دلیرانه‌ی حسین و دیگر همرزمان وی را بیان می‌کند. پایان کتاب شرح شهادت‌طلبی حسین است؛ او در حالی که نارنجک‌ها را به خود بسته است، کف خیابان دراز می‌کشد و تانکی را که قصد پیشروی داشت، منفجر می‌سازد و خود نیز به شهادت می‌رسد.

[ صفحه 1210]


شوق دیدار

نوشته خسرو آقایاری. - تهران: پیام نور، (چاپ اول): 1369.
24 ص.: مصور (رنگی).
دایی محمود، یکی از اسیران جنگ است که با یک روز تأخیر به ایران می‌آید و موجب خوشحالی اطرافیان خود می‌شود. آقای رمضانی مسؤول امور تربیتی مدرسه هم - که همه تصور می‌کردند شهید شده - جزو اسیران است و همه از دیدن او بسیار خوشحال می‌شوند. کتاب به صورت مصور است و برای کودکان نوشته شده است.

شهر بی خاطره

نویسنده: ناصر یوسفی؛ تصویرگر: اکبر نیکان‌پور. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 14.1373 ص.: مصور (رنگی).
گروههای سنی: «ب» و «ج».
نوید، پسر خانواده‌ای است که ده سال پیش، پس از آغاز جنگ شهرستان را ترک کرده بوده و اکنون به زادگاه خویش بازگشته‌اند. پدر و مادر و خواهر، همگی، از شهر خود خاطراتی داشته، آن را دوست می‌دارند. ولی نوید در شهر دیگری به دنیا آمده و در ابتدا همه جا و همه کس و همه چیز برایش غریب است. دل تنگ شهر قبلی و دوستانی است که در آنجا داشته است. او اینک در اینجا تنهاست. نوید در میان ویرانه‌ها کلاهی آهنی را می‌یابد و آن را بر سر می‌گذارد و با برداشتن یک تکه چوب احساس می‌کند سرباز است و در میدان جنگ می‌جنگد. او کودک دیگری را می‌بیند که روی دیواری نشسته و به هوا نگاه می‌کند. نوید از او می‌پرسد که آیا کلاه مال اوست و چون پسر می‌گوید نه، نوید آن را به کناری پرت می‌کند. پسرک دوان دوان به طرف کلاه می‌رود و... کلاه رابطی می‌شود تا آنها دوست شوند و خانه‌ای نو بسازند.

شهید سیزده ساله

علی کاظمی؛ نقاشی متن: م. گولیوند. - قم: نشر جبهه، 1360.
24 ص. - (داستان‌هایی از جبهه: 1).
نقاش روی جلد: صندوقی.
عنوان دیگر: شهید 13 ساله که امام او را رهبر خواند.
کتاب، داستان زندگی حسین فهمیده است که به زبانی ساده نوشته و صورت مصور به چاپ رسیده است. بنابر این داستان، حسین سیزده ساله که اهل قم و ساکن کرج بود و دوره‌های آموزش سلاحهای مختلف را در بسیج گذرانده بود، می‌خواست به جبهه اعزام شود. ولی او را نپذیرفته بودند. تا بالاخره مسؤول بسیج در مقابل رفتار منطقی حسین به او می‌گوید: «فردا برای اعزام آماده باش.» حسین در نامه‌ای به پدر و مادرش می‌نویسد که به جبهه رفته است. وقتی به اهواز می‌رسد، به او اسلحه نمی‌دهند. اتفاقا دشمن همان روز به آنها حمله می‌کند. حسین نیز در عملیات شرکت می‌کند و با کوکتل مولوتف به استقبال تانکها می‌رود و چند نارنجک نیز به دست می‌آورد. با دو نارنجک تعدادی سرباز عراقی را می‌کشد. ولی خودش نیز زخمی می‌شود. برادران او را به بهداری منتقل می‌کنند. عراقی‌ها با تانک به بهداری حمله می‌کنند. حسین به خود نارنجک می‌بندد و خود را به زیر یک تانک پیشرو می‌اندازد و با این ابتکار، دو تانک را از کار می‌اندازد و خود شهید می‌شود. او به این ترتیب راه تانکها را می‌بندد. نیروهای اسلام نیز از راه می‌رسند و کار عراقی‌ها را می‌سازند.

شهید شیرودی در جنگ تحمیلی با عراق

علی کاظمی؛ نقاشی صندوقی. - قم: نشر جبهه، (چاپ اول)؛ 1361.
24 ص.: مصور. - (داستان‌هایی از جبهه؛ 4).
عنوان روی جلد: شهید شیرودی عقاب جبهه‌های غرب در جنگ تحمیلی با عراق.

[ صفحه 1211]

تقدیم به جعفر طیار (علیه‌السلام) و تمام تیز پروازان نبرد حق علیه باطل.
در آغاز جنگ، عراق قصد گذر از دشت ذهاب و تصرف پادگان گیلان غرب را داشت. شهید شیرودی و یارانش ضمن مبارزه، آنها را عقب می‌رانند. او افراد خود را تشویق می‌کند و خود او نیز نشان لیاقت دریافت می‌دارد. شهید شیرودی در نبردهای متعدد با هواپیماها و بالگردهای عراق می‌جنگد. در یکی از نبردها با تانکها درگیر می‌شود و پس از شهادت خلبان هوانیروز، اسماعیلی، در نبردی دیگر خود او نیز شهید می‌شود. پس از شهادت شیرودی همه خلبانان هم قسم می‌شوند، که انتقام او را بگیرند.

صالح

نوشته محبوبه سحر. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، کارگاه داستان نویسی، (چاپ اول): 1366. [48] ص.: مصور.
گروه سنی «د».
این داستان روایتی است از وقایعی که در جنگ تحمیلی ایران و عراق اتفاق افتاده است. پدر و دایی صالح که خلبان هستند، به یک مأموریت جنگی برای در هم کوبیدن تجهیزات دشمن اعزام می‌شوند. آن دو برای خودداری از تخریب یک روستا، پس از انجام بخشی از مأموریت خود، مجبور می‌شوند از مسیر اصلی خود منحرف شوند. آنها تلاش می‌کنند تا هواپیما را به ایران بازگردانند، ولی در نهایت هواپیمای آنها سقوط می‌کند. در این واقعه پدر صالح شهید و دایی وی مجروح می‌شود.

صبح روز بعد

طرح قصه محمدعلی فرمانبر؛ بازنویسی گروه ادبیات نشر شاهد؛ نقاشی محمد خزائی. - تهران: نشر شاهد،؟؟ 13.
23 ص.: مصور (رنگی).
برای گروه‌های سنی «ب» و «ج».
شمارگان: 9000 نسخه.
داستان مربوط به دختری به نام زینب است که در تخیل کودکانه‌اش با خورشید دوست شده و با او صحبت می‌کند. اما وقتی شب او را نمی‌یابد. سراغش را از ماه می‌گیرد. ماه برای تسلی او، قصه‌ای می‌گوید و او را به یاد بابای شهیدش می‌اندازد. دختر، با یاد بابا به خواب رفته و صبح هنگام، سراغ پدرش را از خورشید می‌گیرد، زیرا مادرش به او گفته که بابایت در آسمانهاست. شب فرامی‌رسد و او درد دل خود را با ماه می‌گوید و با یاد پدر به خواب می‌رود. مادر او را برای نماز صبح بیدار می‌کند. زینب که به نماز می‌ایستد، با یاد خدا غم را از دل می‌برد و دلتنگی را کنار می‌گذارد.

صدای بال فرشته

عبدالحمید نجفی؛ ویراستار: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1372.
43 ص. - (دفتر قصه کودک و نوجوان).
طرح جلد: مرتضی گودرزی.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Angel Wing Sound
این کتاب، یک مجموعه داستان کودکان است داستان اول آن (کوچه‌های شب) مربوط به گریز مردم استان

[ صفحه 1212]

باختران (کرمانشاه) از مقابل نیروهای عراقی است. خانواده‌ای که در قصر شیرین زندگی می‌کنند از جلوی سربازان عراقی فرار می‌کنند و به کرمانشاه می‌آیند. سه داستان دیگر مجموعه ربطی به دفاع مقدس ندارند.

صدای پای پیروزی

نوشته ناصر نادری، نقاشی: پرویز اقبالی. - تهران: کیهان، 1375.
18 ص.: مصور (رنگی). - (ادبیات کودک و نوجوان: قصه سال‌های جنگ؛ 2).
گروه سنی «ج».
کتاب «صدای پای پیروزی» داستان کودکی را که پدرش در جبهه است، زنجیروار بیان می‌کند. قسمت اول با نام «خواب ستاره‌ها»، شرح بازگشت پدر است از جبهه؛ قسمت دوم - بوی گل - رفتن علی با پدر به مسجد و سخنان پدر بین دو نماز درباره‌ی جبهه را بیان می‌کند. بخش سوم - خدا قبول کند - جمع‌آوری کمکهای مردمی است برای رزمندگان اسلام؛ به پیشنهاد پدربزرگ و شرکت علی و خواهرش زهرا در آن. «اشک پدربزرگ» حمله منافقین به مسجد شهر و شهادت یک بسیجی با نارنجک، «کبوتر سفید» مراسم به خاک سپاری آن بسیجی در بهشت زهرا، «از ستاره‌های درخشان» حمله هوایی دشمن به شهر، «رزمنده‌ی کوچولو»، بسته‌بندی نخودچی و کشمش برای رزمندگان در مسجد، «قفس» دلتنگی علی برای پدرش (او می‌ترسد مبادا پدرش مثل شوهر اقدس خانم اسیر دشمن شود)، «بیمارستان» خبر مجروح شدن پدر و «خدایا شکر» دیدار از پدر در بیمارستان و تشکر از خدا را شرح می‌دهد.

صدای جنگ

محمدرضا بایرامی؛ زیر نظر محمدقاسم فروغی جهرمی. - تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی زمینی، معاونت تبلیغات و انتشارات، مدیریت انتشارات، 1373.
45 ص. - (مجموعه آثار و ارشهای دفاع مقدس، ادبیات کودک و نوجوان؛ داستان: 2).
حسام، یک نوجوان روستایی است که به علت دور بودن مسیر مدرسه، از رفتن به مدرسه منصرف می‌شود. پدر تصمیم می‌گیرد که گوساله‌ی «زردو» را (بعد از به دنیا آمدن) بفروشد و برای او دوچرخه بخرد. یکی از روزها سر جالیز هندوانه، صدایی مثل رعد می‌شنود و روزهای بعد برخورد اشیایی آتشین را با زمین می‌بیند؛ اشیایی که سوت می‌کشند و می‌ترکند و دود به پا می‌کنند. او درمی‌یابد که دشمن حمله کرده است. در این میان، گلوله‌ای به «زردو» می‌خورد و او را می‌کشد. سرانجام حسام برای گرفتن انتقام «زردو» از عراقی‌ها، به گشتیهایی که می‌خواهند برای شناسایی وارد خاک عراق می‌شوند، کمک می‌کند و راه را به آنان نشان می‌دهد.

صدای گمشده، رمان نوجوان

نویسنده مهرداد غفارزاده. - تهران: پالیزان، 1380.
104 ص.
شمارگان: 5000 نسخه.
داستان، درباره‌ی پسری است که پدرش در جبهه مفقودالاثر شده است. او همیشه با امید زنده بودن پدر، آلبومهای عکس او را تماشا می‌کند و مادرش از این کار او رنج می‌برد. پسر بارها به همرزمان بسیجی و سپاهی پدرش مراجعه می‌کند و آدرس منطقه‌ی عملیاتی را می‌پرسد تا این که آدرس را می‌یابد. و بدون اجازه‌ی مادر، در ایام امتحانات، مدرسه را ترک کرده، خود را با قطار به اهواز می‌رساند و با کوشش فراوان و کمک سربازان و بسیجیان منطقه‌ی، به شلمچه و - با گروه تفحص - به میدان مین می‌رود. او زیر خاک با پیکر شهیدی مواجه می‌شود، که رزمنده‌ی

[ صفحه 1213]

دیگری است. به سبب تشنگی فراوان، از قمقمه‌ی آن شهید آب می‌نوشد و در همین زمان، بوی معطری به مشامش می‌رسد و داستان به پایان می‌رسد.

عبدی، پهلوان بود

نوشته محسن شیخ الاسلامی، نقاشی تهرانی. - تهران: مطهری، (چاپ اول): 16.1363 ص.: مصور.
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب به مش طوبی مادر شهید عبدالرضا پهلوان تقدیم شده است.
شهید عبدالرضا پهلوان در سال 1341 در شهر لار متولد شد و در آذر ماه 1360 در جبهه‌ی بستان به شهادت رسید. کتاب حاضر داستانی از زندگی او بوده، برای کودکان نوشته شده است. کتاب حاضر به شرح و توضیح داستانی زندگی شهید پهلوان (که به عبدی مشهور بود)، از لحظه‌ی تولد تا جوانی و رشد و تا زمان انقلاب و پیروزی آن و سپس فعالیت‌های او در اوایل انقلاب، در مسجد سپاه و پس از آن، شروع جنگ و داوطلب شدن برای اعزام به جبهه، تا لحظه‌ی شهادت و مواجه شدن مادر با پیکر فرزندش می‌پردازد. عکس شهید نیز در کتاب ارائه شده است.

عروج

نوشته ناصر ایرانی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 1363.
[241] ص.
(شمارگان: 30000 نسخه.
گروه سنی «د».
مندرجات: کتاب اول: بیداری: بازی برگشت، آخرین دیدار، نامه، پرتو شمع، تصمیم؛ کتاب دوم: دگردیسی: در راه، نخستین آزمایش، شهید زنده، نیروی طوفان، شب خونین، پرواز.
کتاب «عروج» داستان بلندی است که در دو بخش مجزا به همراه عناوین جداگانه تنظیم شده است. شخصیت اصلی داستان، مهدی، فوتبالیستی ماهر است. حسین - دوست صمیمی مهدی - نیز از بازیکنان خوب تیم فوتبال محله‌ی خودشان است. حسین به جبهه می‌رود و پس از مدتی خبر شهادت او را می‌آورند. شهادت حسین و یادآوری خاطرات او، همراه با نقل قول‌های اطرافیان و همرزمان حسین بر مهدی تأثیر به سزایی می‌گذارد و او با وجود مخالفت والدین به جبهه می‌رود. آشنایی با رزمندگان و روحیات افراد - از پیرمرد تا نوجوان - و شنیدن وصف رشادت‌های حسین در نبرد با دشمن، مهدی را به فردی عاشق خدا و میهن تبدیل می‌کند؛ به طوری که هنگام عملیات و روزهای بعد از عملیات در حملات تلافی‌جویانه‌ی دشمن، به عنوان آر پی جی زن و تیربارچی دشمنان را وادار به تسلیم یا فرار می‌کند.

علی داد خله (1)

حسین چتر نور؛ تصویرگر: هادی ابراهیم‌زاده. - تهران: جوانه (ایران رکورد)، 16.1362 ص.: مصور.
علی داد خله از دست راست و پای چپ معلول بود و زبان او نیز می‌گرفت. همه او را خل می‌پنداشتند و مسخره می‌کردند. پس از شروع جنگ، روستای آنها، که در نزدیکی مرز ایران و عراق بود، به اشغال عراقی‌ها درآمد. عراقی‌ها که فکر می‌کردند علی داد خل است، رفت و آمد او را به پادگان آزاد گذاشته بودند. یک روز انبار مهمات عراقی‌ها منفجر شد و پادگان به دست نیروهای ایران افتاد. چند روز بعد مردم عکس علی را دیدند که در جلوی

[ صفحه 1214]

صف سربازان روی دست آنها حمل می‌شد. اهالی روستا فهمیدند که علی به نیروهای خودی اطلاعات می‌داده است و آنها را شبانه به انبار مهمات راهنمایی کرده است.

فاطمه فاطمه، یک داستان

رحمت حقی‌پور. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، کارشناسی گروه قصه، (چاپ اول): 58.1376 ص.
طراح روی جلد: احمد آقا قلی‌زاده.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Fatima Fatima.
طعم تلخ اسارت را یک اسیر کشیده است. اما غم و اندوه یک اسیر را خانواده‌اش با تمام وجود درک کرده‌اند. کتاب حاضر یادآور درد، غم و بی‌یاور ماندن یک خانواده‌ی روستایی و در نهایت کرامات معصومین (ع) و امداد الهی به خانوده‌ی آنها است. پدر خانواده به دست ساواک در دریا غرق شده و یگانه پسر خانواده نیز اسیر است. مادر با صبر و فداکاری به سختی چرخ زندگی را می‌چرخاند. داستان «فاطمه فاطمه» داستان غم و اندوه مادر و سختی‌هایی است که این خانواده با آن دست به گریبان هستند. فاطمه، دختر نوجوان آنها، گرفتار یک بیماری علاج ناپذیر است. همه، این خانواده را به فراموشی سپرده‌اند. مادر در نهایت استیصال نذر می‌کند و به حضرت زهرا (س) متوسل می‌شود. حضرت به درخواست او پاسخ می‌گوید. فاطمه به طرزی معجزه‌آسا شفا می‌یابد و داستان با بازگشت ظفرمندانه آزاده به کشور و به خانه‌ی خود، هم‌زمان با این رویداد، به پایان می‌رسد، در حالی که ورود او نوید بخش آغاز دوران خوشبختی و پایان رنج و مرارت است.

فردای روشن

امیر مراد حاصل؛ تصویرگر: پرویز اقبالی. - تهران: پیام نور، (چاپ دوم): 1369.
16 ص.: مصور.
پسری با پولهای عیدی خود یک دسته گل برای معلمش که تازه از جبهه برگشته، می‌خرد. او وقتی دست‌های قطع شده‌ی معلمش را می‌بیند فکر می‌کند که او دیگر تدریس نخواهد کرد؛ اما معلم به او می‌گوید که فقط دست‌هایش را از دست داده نه فکرش را و نه دست‌های بچه‌ها را.

فرزندان خورشید

محمدرضا یوسفی؛ تصویرگر: علی خورشیدپور. - تهران: خانه آفتاب، 1369.
71 ص.: مصور.
پسرکی که در زمان بمباران، خانواده‌اش را از دست داده است، با عموی خود به خارج از شهر می‌رود. عموی پسر برای او قصه‌ی خانه‌ی خورشید را می‌گوید و او به خواب می‌رود. در خواب، پسرهای سیاهپوست، سرخپوست و زرد پوستی را می‌بیند که آنها هم به دنبال خانه‌ی خورشید هستند تا مشکلات قوم خود را حل کنند. در جریان این نزدیکی متوجه می‌شوند که می‌توانند با کمک هم دنیا را آباد و آزاد کنند. پس از بیداری، می‌بیند درخت خشک شده‌ی انار گل داده و قناری هم جوجه آورده است.

قاصدک

امیر مراد حاصل. - تهران: مؤسسه‌ی انجام کتاب، (چاپ سوم): 1368.
16 ص.: مصور (رنگی).
بچه‌ها در کوچه قاصدکی را بینند و می‌خواهند پیامهای خود را به قاصدک بدهند. هر یک آرزوی خود را می‌گوید. یکی می‌خواهد در امتحان قبول شود. و دیگری دوچرخه می‌خواهد. بچه‌ها به حسین می‌گویند: «تو هم آرزویت را بگو». حسین به بچه‌ها می‌گوید: «از این قاصدک هیچ کاری ساخته نیست. شما باید با کمک خداوند به

[ صفحه 1215]

آرزوهای خود برسید. در حال حاضر عده‌ی زیادی، از نوجوان تا پیرمرد هشتاد ساله، همه، در جبهه هستند. ما باید هرچه از دستمان برمی‌آید، برای انقلاب انجام دهیم.» هیچ یک از بچه‌ها سخنی نمی‌گویند ولی همه به حرفهای حسین فکر می‌کنند. روزها می‌گذرد. مدرسه‌ها باز می‌شود و بچه‌ها به درس و فعالیت می‌پردازند پس از ماهها، روزی قاصدکی از بالای کوچه‌ای - به نام «حسین رمضانی» - می‌گذرد. عکس حسین در مجله افتاده است. چشم احمد به قاصدک می‌افتاد. بچه‌ها به دنبال قاصدک می‌دوند و همگی با هم فریاد می‌زنند: «ای قاصدک زیبا، سلام ما را به همه‌ی برادران پاسدار و ارتشی و بسیجی و حسین شهیدمان برسان.»

قاصدک

علی مؤذنی. - سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1372.
31 ص. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت؛ داستان: 17).
شمارگان: 6600 نسخه.
امید، پسر کوچکی است که پدرش به جبهه رفته است تا در عملیات شکستن حصر آبادان شرکت کند. امید شدیدا برای پدرش دلتنگ است. مادی سعی می‌کند او را آرام کند، ولی نمی‌تواند. با دیدن قاصدکی که در اطاق پرواز می‌کند، به فکر کمک گرفتن از او می‌افتد و به امید می‌گوید که پدرش برای او پیغام فرستاده است. امید آرام می‌شود و خود او نیز با قاصدک برای پدرش پیغام می‌فرستد و از او می‌خواهد جوابش را با قاصدک ارسال کند. مادر و پسر می‌خوابند. پدر پیچیده در هاله‌ای نورانی به خواب مادر می‌آید و در حالی که قاصدکهای فراوانی در اطرافش می‌گردند از او و پسرش خداحافظی می‌کند. او شهید شده است.

قلعه طلسم شده

نوشته محمدرضا یوسفی؛ ویراستار: ابراهیم حسن بیگی. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، (چاپ اول): 88.1374 ص.
«عبدو» پسر نوجوانی است که همراه مادر و عمویش در جزیره‌ی هرمز زندگی می‌کند. پدر عبدو در جنگ به اسارت نیروهای عراقی در آمده و بمبارانهای هوایی دشمن، افکار او را پریشان ساخته است. در جزیره‌ی قلعه‌ای مخروبه (از زمان تجاوز پرتغالی‌ها) وجود دارد که به قول اهالی طلسم شده است. عبدو از طریق کتابی که تاریخ جزیره، خصوصا حمله و تسلط پرتغالی‌ها را بیان کرده است، خود را غرق در حوادث و اتفاقات آن دوران می‌کند. او، خود و خانواده و اطرافیانش را در قالب شخصیتهای کتاب می‌گذارد و چنان غرق در مسایل آن می‌شود که دیگران فکر می‌کنند به بیماری روانی دچار شده است. عبدو پدرش را اسیر پرتغالی‌ها می‌بیند و مردم جزیره را در حال نبرد با آنها. تا بالاخره با پایان کتاب و شکست پرتغالی‌ها از سردار شاه عباس، حال او نیز رو به بهبود می‌رود. در پایان، خبر ورود آزادگان و دریافت نامه‌ای از پدرش، او را به حال عادی برمی‌گرداند.

قمقمه آب

نویسنده ابراهیم حسن بیگی؛ تصویرگر مهدی نوری. - تهران: محراب قلم، (چاپ اول): 24.1378 ص.: مصور (رنگی). - (فاطمه و نقاشی‌هایش، جلد 1).
شمارگان: 5500 نسخه.
فاطمه دختر کوچکی است که با ورود به دنیا نقاشیهایش می‌تواند زمانهای گوناگونی را طی کند و از جایی به جای دیگر برود و حوادث نادیده‌ی زیادی را از نزدیک ببیند. در کتاب «قمقمه»، که جلد اول از این مجموعه‌ی است، فاطمه تصمیم می‌گیرد عکس پدرش را نقاشی کند که در لباس بسیجی در کنار مسجد جامع خرمشهر گرفته است. او در گوشه‌ی عکس پدر، یک قمقمه آب می‌بیند. فاطمه قمقمه را بر می‌دارد و پر از آب می‌کند، سپس به دنبال صاحبش می‌گردد و....

[ صفحه 1216]


قول مردانه، بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی شهید یدالله کلهر

علی‌اصغر نصرتی؛ تصویرگر: م. مهاجر؛ ویراستار: محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ اول): 1376.
[20] ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید، 9).
گروه سنی 9 تا 12 سال.
«یدالله»، پسر نوجوانی است که به خاطر وفاداری به عهد خویش، در یک روز برفی و بسیار سرد، همراه دوستش از منزل خارج می‌شود تا به مدرسه - که در ده، دوازده کیلومتری روستایشان قرار دارد - برود، زیرا به معلم دینی قول داده که به مناسبت روز مبعث برای مدرسه شعار بنویسد. یدالله و محمدرضا بعد از انجام کار، در راه بازگشت متوجه می‌شوند که تنها اتوبوس ده، مدتی قبل حرکت کرده است و آنها مجبورند این فاصله را پیاده طی کنند. آنها برای کوتاه کردن راه، میان بر می‌زنند ولی در راه، با تعدادی سگ بزرگ سیاه روبرو می‌شوند که قصد آزار آن دو را دارند. یدالله بدون ترس و واهمه سگها را با پرتاب چند سنگ فراری می‌دهد و در آخر، هر دو با سختی و رنج بسیار خودشان را به روستایشان می‌رسانند. در پایان کتاب (تحت عنوان «شهید یدالله کلهر چه کسی بود») شرح کوتاهی از زندگینامه و فعالیت‌های او در جریان مبارزات انقلاب اسلامی، شرکت او در جنگ تحمیلی و سرانجام شهادت او نوشته شده است.

قهرمانان (جلد 1)

محمد تهرانی؛ تصویرگر: شیرمحمدی. - تهران: سبحان، (چاپ اول): 1360.
35 ص.: مصور (رنگی).
این کتاب، سرگذشت احمد - نوجوان انقلابی و بسیجی - است که از زبان دوست او بیان شده است. دوستش درباره‌ی ارادت او به حضرت امام (ره) صحبت می‌کند. احمد در عملیاتی در ارتفاعات بازی دراز به شهادت می‌رسد و در قطعه‌ی 24 شهدای بهشت زهرا به خاک سپرده می‌شود و هنگامی که راوی داستان در مراسم تشییع و تدفین او شرکت می‌کند، با دو نفر از دوستان شهید، به نامهای مصیب و علی، آشنا می‌شود. راوی از مصیبت داستان فتح ارتفاعات بازی دراز را می‌پرسد و او نیز ماجرا را تعریف می‌کند و از ناصر، فرمانده‌ی گروه، هم صحبت می‌کند. در همان موقع شهیدان دیگری را برای تشییع به بهشت زهرا می‌آورند.

قهرمانان (جلد 2)

محمد تهرانی؛ تصویرگر: شیر محمدی. - تهران: سبحان، (چاپ اول): 1360.
35 ص.: مصور (رنگی)
این کتاب جلد دوم از کتاب «قهرمانان» و ادامه‌ی داستان فتح ارتفاعات «بازی دراز» از زبان «مصیب» (دوست احمد) است که ضمن تعریف چگونگی فتح ارتفاعات «بازی دراز» و عملیات انجام شده، نحوه‌ی شهادت چند بسیجی دیگر را نیز شرح می‌دهد و ذکر می‌کند که در این عملیات، نوزده نفر از بهترین و فداکارترین افراد بسیجی تقدیم امام و امت و مردم شهید پرور شده‌اند. پس از آن، به پاتک عراقی‌ها و دفع آن اشاره می‌کند و شرح می‌دهد که در جریان دفع این ضد حمله، چگونه چهل تانکک عراقی توسط رزمندگان اسلام منهدم شدند. او همچنین توضیح می‌دهد که چگونه در جریان انهدام یک خودروی نفربر، احمد نیز به شهادت رسیده است.

قهرمانان کوچک

عباسعلی مسعودی؛ تصویرگر: محمد مهدی روحانی. - تهران: وزارت جهاد سازندگی، دفتر مرکزی، واحد تبلیغات، 1367. [28] ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ج».
اسد از بالای تپه، منظره‌ای را دید و به یاد پدر و برادرانش افتاد که شهید شده بودند. او ناگهان چند مرد را دید

[ صفحه 1217]

که به طرز مشکوکی وارد غاری شدند. آنها را تعقیب کرده، فهمیده جاسوس عراق هستند. خواست به مأموران جهاد خبر دهد اما گرفتار شد و کتک زیادی خورد. سرانجام آن چند تن به دست مأموران جهاد گرفتار شدند. مأموران جهاد خواستند جایزه‌ای به پسرک بدهند، اما او از آنها یک مدرسه‌ی راهنمایی خواست.

کاری باید کرد

مهدی شجاعی؛ نقاشی: محمد کارگر شریف. - تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، (چاپ اول): 1369.
23 ص.: مصور (رنگی).
«کاری باید کرد» داستانی است از ابتدای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران. در یک شهر مرزی، مردم زندگی آرامی دارند. روزی صدای انفجار گلوله‌های توپ می‌آید و شهر خراب می‌شود. تانگهای دشمن به سمت شهر پیش می‌آیند و همه چیز را ویران می‌کنند. هر کس می‌خواهد کاری انجام دهد. نوجوانی به نام حسین می‌خواهد کاری انجام دهد تا از نفوذ دشمن به شهر جلوگیری کند. تفنگ و نارنجک برادر حسین کنار حیاط است. حسین نارنجک را بر می‌دارد و به سمت عراقی‌ها می‌رود. او نارنجک را به کمر می‌بندد و به سمت تانکهای دشمن می‌رود. لحظه‌ای بعد صدای انفجار می‌آید و خنده‌ای بر لبهای خواهر، مادر و دوستان حسین می‌نشیند و دشمن عقب می‌رود. حسین یاران امام حسین (ع) را می‌بیند که به استقبال او آمده‌اند. داستان، در حقیقت، از ماجرای «حسین فهمیده» الهام گرفته شده است.

کبوتر

جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ نقاشی از مصطفی گودرزی. - تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، (چاپ دوم): 20.1365 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی «ج».
در یکی از روستاهای مناطق جنگی، خانواده‌ای (بر خلاف بقیه‌ی اهالی ده که محل زندگی خود را ترک کرده بودند) در ده باقی مانده، به کشاورزی مشغول بودند و زندگی می‌کردند. روزی، پسر بزرگ خانواده برای برادر کوچکتر خود داستان کبوتری را تعریف کرد که باعث نجات سربازی از مرگ شده بود. برادر کوچکتر در راه خانه کبوتری را دید که بر اثر شلیک توپ زخمی شده بود. او تصمیم گرفت که برای مبارزه با دشمن آماده شود و به کبوتر هم آموزش دهد.

کلاغ آبی

نویسنده داود غفارزادگان؛ نقاشی: محمدحسین صلواتیان. - تهران: صریر، کتابهای شهید فهمیده، (چاپ اول): 19.1379 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ب».
شمارگان: 5000 نسخه.
«کلاغ آبی» یک داستان کوتاه و مصور است که برای کودکان نوشته شده است. در این داستان، پدر جانبازی - به رغم آن که بینایی خود را از دست داده - احساس لطیف خود را از نقاشی دختر کوچکش بازگو می‌کند. دخترک در دفتر خود کلاغی را با رنگ آبی نقاشی کرده است. پدر با توصیف دل‌انگیز و شاعرانه‌ی خود از نقاشی، او را متعجب می‌کند.

[ صفحه 1218]


گل باغ آشنایی

نوشته جعفر ابراهیمی «شاهد»؛ نقاشی مصطفی گودرزی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، واحد انتشارات، (چاپ دوم): 23.1363 ص.: مصور.
گروه‌های سنی: «ب»، «ج».
شمارگان: 20000 نسخه.
کتاب «گل باغ آشنایی» داستان پسری است که هر روز هنگام رفتن به مدرسه پیرمردی را در ایستگاه اتوبوس می‌بیند. آن دو با نگاههایی که به یک دیگر داشتند، رابطه‌ای برقرار کرده بودند. سرانجام روزی پیرمرد در مدرسه حاضر می‌شود. نصیر متوجه می‌شود که او فراش جدید مدرسه‌ی آنهاست و ضمنا، لال است. وقتی او با پیرمرد صحبت می‌کند، پیرمرد عکس پسری را به او نشان می‌دهد که شباهت زیادی به نصیر دارد. آن عکس متعلق به پسر بسیجی شهید پیرمرد است که در جبهه به شهادت رسیده و علت نگاههای پیرمرد به نصیر، به سبب همین شباهت است. پس از آن، بین نصیر و پیرمرد ارتباطی عاطفی، مانند ارتباط پدر و پسر برقرار می‌شود.

گل سرخ پیروزی

نوشته امیر مراد حاصل. - تهران: پیام نور، (چاپ اول): 24.1366 ص.: مصور (رنگی). گروه سنی: «ج»، «د».
عده‌ای از طرف بسیج برای سه ماه به جبهه رفته‌اند. در راه، یکی از اتومبیلها خراب می‌شود و همه مجبورند پیاده بروند. سید جلال می‌خواهد مینها را خنثی کند که یکی از آنها منفجر می‌شود و پایش را قطع می‌کند. پس از مدتی سید جلال شهید می‌شود. آن شب، گروه، همان منطقه‌ای را که سید جلال در آنجا مجروح شد، مین روبی می‌کنند و مراسم تجلیل از سید جلال و دعای کمیل به جا می‌آورند.

گلهای سرخ کاغذی

علی آقاغفار؛ نقاشی: صابر عباس‌پور. - تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، واحد تبلیغات و انتشارات، 108.1370 ص.: مصور، نقاشی.
طراح روی جلد: صابر عباس‌پور.
یک کودک خرمشهری که قرار است به کلاس اول دبستان برود، با آغاز جنگ مجبور می‌شود به تهران مهاجرت کند. پدر او در همان ابتدای جنگ اسیر می‌شود. در طول هشت سال دوری از شهر خود، او به مدرسه می‌رود، درس می‌خواند و دوستان زیادی پیدا می‌کند. با پایان جنگ آنها به خرمشهر باز می‌گردند. ارتباط بین این نوجوان خرمشهری با دوستان تهرانی‌اش به وسیله‌ی نامه ادامه می‌یابد. این نامه‌ها خواننده را با حال و هوای زمان جنگ، نحوه‌ی بازسازی خرمشهر، مشکلات اهالی در دوران بازسازی و احساسات این نوجوان خرمشهری آشنا می‌کنند. دوستان نوجوان برای کمک به بازسازی شهر جنگ زده، به خرمشهر می‌روند. دیدار دوباره باعث تداعی خاطرات گذشته می‌شود. خبرهای خوش در راهند: ساخت خانه‌ها تمام می‌شود و پدر نوجوان همراه کاروان اسرا به میهن اسلامی باز می‌گردد.

گل‌هایی برای دایی احمد

نویسنده آذر صدیقی، نقاشی گلریز اسلامیان. - تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، (چاپ اول): 1377. [11] ص. مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Flowers for Uncle Ahmad
برای گروه‌های سنی: «ب» و «ج».

[ صفحه 1219]

شمارگان: 10000 نسخه.
سارا با پدر خود به گل فروشی می‌رود تا برای سالگرد شهادت دایی احمد گل بخرد. او پس از انتخاب گلهای سرخ و سفید، همراه دایی سعید، مادربزرگ، مادر و پدر به سوی بهشت زهرا روانه می‌شود. دایی احمد راننده‌ی تانک بوده و در همان تانکی به شهادت می‌رسد که عکس آن نزد ساراست. هنگامی که به بهشت زهرا می‌رسند، سارا پیشانی‌بند دایی احمد را از مادر بزرگ گرفته، به پیشانی خود می‌بندد و بر مزار او حاضر می‌شود. سارا دستی به پیشانی‌بند کشیده و دستش را بو می‌کند. پیشانی‌بند دایی احمد هنوز هم بوی او را می‌دهد. سارا گلها را بر روی قبر می‌گذارد و با اشاره‌ی انگشت به قبر دایی، فاتحه می‌خواند.

مثل رود پر خروش

نوشته بهمن پگاه‌راد. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت؛ سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر، (چاپ اول): 114.1380 ص.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: As an Intense River
شمارگان: 2200 نسخه.
حسن، دانش‌آموز پایه‌ی دوم راهنمایی، یک روزنامه‌ی دیواری درست می‌کند و آن را به یکی از معلمهای پایه‌ی سوم نشان می‌دهد. معلم، آن را می‌پسندد و به دیوار می‌زنند. دانش‌آموزان پایه‌ی سوم نمی‌گذارند روزنامه آنجا بماند و روزنامه‌ی دیواری خود را نصب می‌کنند. کار پدر محسن، در اهواز، در اداره‌ی روزنامه است و محسن هم در تابستان به او کمک می‌کند. روزی محسن و پدرش را سریعا به روزنامه فرا می‌خوانند. آنها در آنجا متوجه می‌شوند که عراق، در ساعت 14:15 به شهرهای خرمشهر و آبادان حمله کرده است. محسن خبر را پیاده کرده، به تهران انتقال می‌دهد. مدتی بعد، مسؤول روزنامه از محسن می‌خواهد عده‌ای را برای تهیه‌ی گزارش به آبادان ببرد! او قبول می‌کند، ولی قبل از رفتن به آبادان، تصمیم می‌گیرد به دزفول، به دیدن دوست خود، (جواد) برود. زمانی که به آنجا می‌رسد، متوجه می‌شود که جواد صبحها به بسیج می‌رود و بعداز ظهرها به مدرسه، تا بتواند در جنگ شرکت کند.

محمد مین یاب

تنظیم از م. خوشدل (عباس بروغنی). - تهران: موسسه انجام کتاب، 1363.
24 ص.: مصور.
گروه سنی: «د» (سالهای آخر دبستان).
این کتاب، سرگذشت نوجوانان شانزده ساله‌ای به نام «محمدباقر حبیب‌اللهی» است. وی در بین همرزمان خود به نام «محمد حقیقت‌یاب» یا «محمد مین یاب» معروف شده بود. او پس از آغاز جنگ به آبادان رفت و به عنوان خمپاره‌انداز به صف رزمندگان اسلام پیوست. پس از عملیات شکستن حصر آبادان، به عنوان نیروی شناسایی به منطقه اعزام شده، در شناسایی میدانهای مین و خنثی‌سازی آنها به فعالیت پرداخت و در یک عملیات، 24 مین را خنثی کرد. سپس در عملیات حمله به قوای بعثی شرکت کرد و در این عملیات به شهادت رسید. پیکر پاک وی پس از سه روز که در سردخانه ماند، توسط مادرش شناسایی شد. از این داستان چنین برمی‌آید که کار برای خدا حد و مرزی نمی‌شناسد و هیچ نیرویی نمی‌تواند مانع انجام آن شود. در آخرین لحظاتی که این کتاب به زیر چاپ می‌رفت، خبر شهادت نویسنده‌ی آن «عباس بروغنی (م. خوشدل)» دریافت شده است.

مسافر

نویسنده: مجتبی رحماندوست؛ نقاش: ایرج خانباباپور. - تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، (چاپ اول): 75.1374 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 5000 نسخه.

[ صفحه 1220]

«مسافر» سرگذشت رزمنده‌ای است که در جبهه‌ی «دارخوین» از ناحیه‌ی پای راست و دست چپ دچار سانحه می‌شود. به ناچار پای راست و دست چپ او را قطع می‌کنند. او برای ادامه‌ی معالجات، راهی آلمان می‌شود. در آنجا برایش دست و پای مصنوعی تهیه می‌کنند. او که می‌خواهد به خود متکی باشد و برای انجام کارهایش کمتر از دیگران کمک بگیرد، با مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود. در نهایت تصمیم می‌گیرد برای زیارت حرم حضرت معصومه (س) عازم قم شود و خود به تنهایی حرکت می‌کند. پس از ماجراهایی، با تحمل رنج زیادی خود را به قم می‌رساند و از آنجا به برادرش تلفن می‌کند تا بگوید که این سفر را به تنهایی انجام داده است.

من، بابا و یک کماندو: رمان نوجوان

داریوش عابدی. - تهران: پالیزان، (چاپ اول): 1380.
149 ص.
طراح روی جلد: محسن تقی‌پور.
شمارگان: 5000 نسخه.
ماجرای داستان در «محمودآباد» اتفاق می‌افتد. یک اسیر عراقی از ترس کشته شدن توسط نیروهای بعثی اسیر در اردوگاه محمودآباد، از اردوگاه فرار می‌کند. پسری که خود، فرزند یک کارگر ساده‌ی راه‌آهن است که در جبهه مفقود شده است، همراه دوستانش، پس از شنیدن این خبر به جستجوی اسیر فراری برمی‌آیند. در این بین، ماجراهای پلیسی رخ می‌نماید و بچه‌ها با مأموران راه‌آهن برخورد پیدا می‌کنند. سرانجام پسر مذکور اسیر را به طور اتفاقی می‌یابد و پس از شنیدن ماجرای وی، او را که زخمی بوده مداوا می‌کند و در پایان، با بلیط و هزینه‌ی سفری که برایش تدارک می‌بیند، او را یاری می‌دهد. از سوی دیگر مادرش اختلافات دیرینه با مادربزرگش دارد. در پایان، عموی پسر، از اسیر شدن پدرش و آزادی قریب‌الوقوع وی خبر می‌دهد.

مو فرفری

نوشته شهلا بار فروش؛ نقاشی از نیره تقوی، ویراسته ا. ج. - تهران: امیر کبیر، کتابهای شکوفه، (چاپ اول): 22.1364 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی «ج».
شمارگان: 22000 نسخه.
این داستان برای کودکان نوشته شده است. «مو فرفری» عروسک لیلا است. روزی، هنگام بازی از رادیو صدای آژیر قرمز به گوش می‌رسد و هواپیماهای دشمن شهر را بمباران می‌کنند. پدر لیلا با عجله به منزل می‌آید و می‌گوید که باید هر چه زودتر شهر را ترک کنند، زیرا عراقی‌ها به شهر حمله کرده‌اند. پس از جمع‌آوری اسباب و وسایل لازم و خروج از شهر لیلا به یادش می‌آید که مو فرفری را همراه نیاورده است. ولی نمی‌توانند به شهر باز گردند. عراقی‌ها به منزل لیلا حمله کرده، پس از غارت منزل، موفرفری را پاره می‌کنند. پس از مدتی که مردم و رزمندگان شهر را باز پس می‌گیرند، پدر لیلا، مو فرفری را در زیر آوار پیدا کرده، پس از دوختن پارگی‌های عروسک، او را به لیلا باز می‌گرداند.

مهاجر تنها

جهانشاه رحیمی. - تهران: نشر قدر، 1364.
96 ص. - (همراه با کودکان و نوجوانان در اندیشه دین؛ 2: عدل).
گروه سنی: «د».
این داستان که برای نوجوانان نوشته شده، شرح حال نوجوانی است که خانواده‌ی خود را در بمباران از دست

[ صفحه 1221]

داده است و نزد خاله‌اش در شهر تهران می‌رود. رفتار خاله و شوهر خاله با او چندان رضایتبخش نیست و او در اثر معاشرت با افرد ناباب به کارهای ناجور دست می‌زند ولی پس از آشنایی با یک مهندس، تحت تأثیر راهنمایی‌های او هدایت می‌شود و به راهنمایی دوستانش نیز می‌پردازد و روابط خود را با افراد خانواده‌ی خود بهبود می‌بخشد.

مهاجر کوچک

رضا رهگذر. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان (خانه ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان)، (چاپ سوم): 56.1369 ص.
طراح روی جلد: پرویز محلاتی.
گروه سنی: «د».
عباس، پسر ده ساله‌ی خرمشهری، در اولین روزهای جنگ ابتدا پدر و بعد، همه‌ی اعضای خانواده‌اش را از دست می‌دهد. او به دنبال تنها برادرش، قاسم (که مجروح شده است) به تهران می‌آید. اما درمی‌یابد که برادرش دو هفته قبل از رسیدن او، از بیمارستان مرخص شده و رفته است. پرستار بیمارستان و یک خانواده‌ی دیگر نگهداری از عباس را بر عهده می‌گیرند. پدر خانواده همراه عباس برای پیدا کردن قاسم به خوزستان می‌رود. این ماجرا را آقای سرشار (که نویسنده است و از اولین روزی که عباس را برای ثبت‌نام به مدرسه آورده‌اند، با او آشنا شده است)، به عنوان خاطره‌ای از او تعریف می‌کند و ضمن بازگویی، خاطرات عباس در ارتباط با جنگ و تسخیر خرمشهر به وسیله نیروهای عراقی و چگونگی شهادت پدر و مادر عباس را نیز به تصویر می‌کشد.

مهتاب شب سوم بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی شهید فضل‌الله محلاتی

نویسنده علی آقاغفار؛ تصویرگر: محمدحسین کارگر شریف، ویراستار: محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1376.
[27] ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید، 1).
گروه سنی: «ج» (9 تا 12 سال).
فضل‌الله - نوجوان ده ساله‌ی روستایی - علاقه‌ی شدیدی برای رفتن به شهر قم و تحصیل علوم مذهبی دارد ولی پدرش می‌خواهد او در کارهای کشاورزی به خانواده کمک کند. فضل‌الله قبلا شنیده است که هر کس در ماه رجب سه روز روزه بگیرد، دعایش مستجاب می‌شود. او که ده ساله است، پنهان از مادرش و دیگران سه روز از ماه رجب را روزه می‌گیرد و در غروب روز سوم بسیار دعا می‌کند. هنگامی که بر سر سفره‌ی افطار نشسته است، عمویش که پس از صحبتهای بسیار با پدر فضل‌الله، رضایت او را برای ادامه‌ی تحصیل فضل‌الله گرفته است، این خبر را به او می‌دهد. در پایان کتاب، خلاصه‌ای از شرح زندگانی، مبارزات او بر علیه رژیم منفور شاه، فعالیت‌های او پس از پیروزی انقلاب و سرانجام، شهادت او در سانحه‌ی هوایی (ناشی از حمله‌ی هواپیماهای عراقی) آمده است.

میرزا، بر اساس خاطراتی از سردار سرلشکر پاسدار، شهید محمد بروجردی

ابراهیم حسن بیگی؛ ویراستار حسن یونسی؛ تصویرگر: م. مهاجر. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ اول): 1376.
100 ص.: مصور، نقاشی. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه استان تهران؛ داستان نوجوانان: 4).
گروه سنی «د» (دوره راهنمایی).

[ صفحه 1222]

شمارگان: 5000 نسخه.
کتاب «میرزا» بر اساس خطاراتی از سردار سرلشکر پاسدار، «شهید محمد بروجردی» نوشته شده است. کتاب در یازده قسمت تنظیم شده است و به صورت داستانی است که یک جانباز دوست دران کودکی و همرزم شهید از زندگی خود و میرزا برای فرزند خود نقل می‌کند تا نوجوان با روحیات و شخصیت او آشنا شود. نه قسمت داستان مربوط به دوران نوجوانی و جوانی شهید محمد بروجردی است و در آنها از خصوصیات اخلاقی و نیز از مشکلات وی در آن زمان (قبل از انقلاب) سخن می‌گوید. قسمتهای دهم یازدهم که به دوران بعد از انقلاب مربوط است به اقدامهای انقلابی شهید بروجردی در مبارزه علیه گروهکها، غائله‌ی کردستان و مسؤولیتهای وی در براندازی ضد انقلاب به ویژه در جریان اوایل جنگ و پاکسازی مهاباد پرداخته است و نحوه شهادت او را بیان می‌کند. در پایان کتاب خلاصه زندگینامه شهید در یک بخش مجزا آمده است.

می‌روم جبهه تا جنگ را تمام کنم

سید حسین میرکاظمی. - [بی‌جا]: نشر یاشوحی، 1361.
40 ص.
رویدادهای این داستان (که برای نوجوانان نوشته شده است) به اوایل شروع جنگ تحمیلی برمی‌گردد. «سالار»، یکی از جوانان روستا، به جبهه می‌رود. او هنگام رفتن، به مردم سفارش می‌کند تا ساختن پل را ادامه دهند. پس از مدتی، سالار که در خط مقدم خدمت می‌کرد، به روستا برمی‌گردد. مردم روستا تصمیم به ارسال کمکهای خود به جبهه می‌گیرند و پس از گردآوری کمکها، آنها را به سوی جبهه ارسال می‌دارند. پل ساخته می‌شود و سالار به جبهه برمی‌گردد. پس از مدتی یکی از اهالی روستا برای تحقیق درباره کلاسهای آموزش رزمی و آشنایی با اسلحه به شهر می‌رود و خبر شهادت سالار را می‌شنود. سالار شهید را به روستا آورده، در پای پل دفن می‌کنند. صبح روز بعد «سیف» (برادر «سالار») که نیروی تازه‌ای پیدا کرده است، عازم جبهه می‌شود.

نارنجک‌های خونین

خلیل محمدزاده؛ تصویرگر: محمد مهدی رسولی. - تهران: مفید، (چاپ اول): 27.1359 ص.
در آغاز حمله‌ی عراق به ایران، اکبر، دانش‌آموز کلاس دوم راهنمایی بود. روزی که هواپیماهای عراقی حمله کردند؛ او بسیار ناراحت شد. روز اول مهر که به مدرسه رفت، با چند تن از دوستان خود - که به آنها گفته بود جنگ کوچک و بزرگ ندارد - گروهی به نام گروه ضربت جنوب تشکیل داد. این گروه در شهر خود به زخمی‌ها و کسانی که در اثر بمبارانها به خون احتیاج پیدا می‌کردند، کمک می‌کرد تا این که بالاخره به سوی ایستگاه 10 آبادان حرکت کردند و در آنجا اکبر با نقشه‌ای که کشید، نارنجکی به خود بست و به زیر تانک عراقی پرید و آن را منهدم کرد. دوستانش نیز که مسلح به کلاشینکوف و نارنجک بودند، به تانک و دیگر نفربرها حمله کردند و عراقی‌ها را از بین بردند (این کتاب روایتی از زندگی شهید محمدحسین فهمیده است).

نازنین

محسن دوازده امامی؛ تصویرگر محمدرضا قربانی. - اصفهان، لشکر 14 امام حسین (ع)، (چاپ اول): 36.1376 ص.: مصور (رنگی). - (کنگره بزرگداشت سرداران و بیست و سه هزار شهید استان اصفهان: مجموعه آثار؛ 57).
شمارگان: 10000 نسخه.

[ صفحه 1223]

گروه سنی «ب» و «ج».
زهرا بیرون از خانه یک کبوتر زخمی پیدا می‌کند و به کمک مادرش او را پانسمان می‌کند. زهرا کبوتر را به اتاق خود می‌برد و در حالی که به او خیره شده، به خواب می‌رود. در عالم خواب، کبوتر (که نازنین نام دارد)، زهرا را به جبهه و میدان نبرد دشمن با پاسداران برده، با معنای توپ و گلوله (که باعث ویرانی می‌شوند) آشنا می‌کند و سپس او را با چهره‌ی دشمن و تفاوتش با چهره‌ی پاسداران و رزمندگان آشنا می‌کند و در حال نگاه به چهره‌ی رزمنده‌ای، که او را به آسمان می‌بردند، معنای شهید و شهادت را می‌فهمد. زهرا و نازنین در جبهه در حال گشت و گذار، با گلوله‌های دشمن مواجه می‌شوند و نازنین مجروح می‌شود و در حالی که زهرا در حال گریه و زاری است مادرش او را از خواب بیدار می‌کند. زهرا پس از بیداری نازنین را در کنار خود، سالم و آماده‌ی پرواز می‌بیند.

نخل و باران

نوشته مرضیه دانش‌زاده؛ تصاویر از پرویز حیدرزاده. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 80.1367 ص.: مصور، نقاشی.
ناظر هنری: محمدرضا دادگر.
گروه‌های سنی «د» و «ه».
نام نویسنده روی جلد: مرضیه ترابی.
کتاب «نخل و باران» داستان نوجوانی است که علاقه‌ی زیادی برای حضور در جبهه دارد ولی خانواده‌ی وی شدیدا با این امر مخالف هستند. در نتیجه، به طور پنهانی، با همکاری برادر کوچکترش، عازم جبهه می‌شود. مجروح شدن برادر رزمنده و انتقال وی به بیمارستان، خانواده را در وضعیت جدیدی قرار می‌دهد. پدر، به علت اعتیاد، شدیدا مورد انتقاد دیگران قرار می‌گیرد. از طرف فرزند مجروح نیاز به خون دارد و تنها خون مناسب برای تزریق، خون پدر است که آن هم به سبب اعتیاد قابل استفاده نیست. سرزنش‌های افراد خانواده و ندای وجدان، او را وادار به ترک اعتیاد می‌کند. عزم و اراده‌ی بازیافته‌ی پدر و شجاعت پسر و محبت پدر و فرزندی امکان تزریق خون پدر را در عمل جراحی دوم مجروح بسیجی فراهم می‌سازد.

وقتی پرنده‌ها پرواز کردند

محمدرضا یوسفی؛ تصویرگر: امیر نساجی زواره. - تهران، احیاء کتاب، 21.1371 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی «ج».
روزی، معلم موضوع انشاء را آزاد اعلام کرد. سعید درباره زنی نوشت که همیشه او را پشت پنجره‌ی خانه‌ی روبه‌روی مدرسه، منتظر دیده بود. چهره‌ی زن برای سعید آشنا بود. معلم گفت موضوع انشاء هفته‌ی بعد، علت انتظار آن زن است. اما سعید که علت انتظار او را نمی‌دانست، هفته‌ی بعد چیزی ننوشت. هفته‌ی بعد همه‌ی بچه‌ها به در خانه‌ی آن زن رفتند تا علت انتظارش را بفهمند. سعید هم به خانه‌ی زن رفت و زن، سعید را شناخت، ا معلم کلاس پنجم سعید بود و همان سال، بچه‌های کلاس جلوی چشمانش زیر بمباران کشته شده بودند و فقط سعید - که برای آوردن دفتر انشاء خود به خانه رفته بود - زنده مانده بود. سعید در راه خانه‌ی آن زن موضوع را برای بچه‌ها تعریف کرد. بچه‌ها همگی به خانه‌هایشان رفتند و با دفترهای انشاء خود نزد خانم معلم برگشتند.

وقتی که دود جنگ در آسمان دهکده دیده شد

قاضی ربیحاوی. - [بی‌جا]: یاشار، 40.1359 ص.
با شروع جنگ، حسون تصمیم می‌گیرد به جبهه برود. همه با او مخالفت می‌کنند، اما او به جبهه می‌رود. بعد از مدتی مادربزرگش - که مرگش نزدیک است - می‌خواهد حسون را ببیند. برادر کوچکتر به دنبال او به جبهه می‌رود

[ صفحه 1224]

اما موفق نمی‌شود او را ببیند، چون در محل خطرناکی است. پیغامی برای او می‌گذارد و به ده باز می‌گردد. اما می‌بیند تمام خانه‌های ده - از جمله خانه آنها - در بمباران شب گذشته از بین رفته و همه مرده‌اند. او غمگین و سرگردان نمی‌داند به کجا برود.

هدیه‌ای برای بچه‌های کنار شط

نویسنده سیروس طاهباز؛ تصویرگر مهدی فدوی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 19.1378 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی «ج».
شمارگان: 30000 نسخه.
این داستان، برای دانش‌آموزان سالهای آخر دبستان نوشته شده است. داستان درباره‌ی یک پسر بچه‌ی آبادانی به نام عبدو است که در بمباران این شهر پایش را از دست داده است. او با خانواده‌اش در تهران زندگی می‌کند و به تازگی در محله‌ی جدیدی ساکن شده است. عبدو در این محل نیز با بچه‌های همسایه دوستی و الفتی برقرار کرده، و اگر چه نمی‌تواند فوتبال بازی کند، اما در کلاس درس، دانش‌آموزی نمونه است و با علاقه‌ای که به مطالعه دارد، دوستان هم محلی‌اش، را نیز با کتاب و مطالعه آشنا می‌کند. عبدو با آن که در تهران دوستان مهربان و زیادی دارد، اما همیشه دلش برای دوستان آبادانی‌اش تنگ می‌شود. روزی علی، یکی از دوستانش، به عبدو پیشنهاد می‌کند به کمک همه‌ی بچه‌های محل، برای بچه‌های کنار شط بادبادکهایی بسازند و برایشان بفرستند و...

هدیه کوچک من

نوشته قدرت‌الله صلح میرزایی، نقاشی محمدحسن معماری. - تهران: قدیانی، کتابهای بنفشه، 16.1367 ص.: مصور (رنگی).
بالای عنوان: من هم می‌خواهم سهمی در جنگ داشته باشم.
گروه‌های سنی: «ب» و «ج».
زینب دختر کوچکی است که پدر ندارد و با مادر و برادر خود زندگی می‌کند. او بعدازظهرها همراه مادرش قالیبافی می‌کند و دستمزد خود را در قلک می‌ریزد تا برای عید لباس بخرد. روزی معلم امور تربیتی از بچه‌ها می‌خواهد به رزمندگان کمک کنند. زینب با پول پس‌انداز قلک خود نخ می‌خرد و با آن برای رزمندگان قالیچه‌ای می‌بافد. کتاب مصور است و بیشتر داستان به کمک تصویر بیان شده است.

یک دنیا پروانه

نوشته امیرحسین فردی؛ نقاشی فهیم مدنی. - تهران: نشر نی، ادبیات کودکان و نوجوانان، (چاپ اول)؛ 16.1370 ص.: مصور (رنگی). - (ادبیات کودکان و نوجوانان).
شمارگان: 11000 نسخه.
گروه سنی: «ب»، «ج».
دختر کوچکی به نام ستاره، در حال بازی با عروسک خود است. پروانه‌ای سر رسیده، با ستاره و عروسکش بازی می‌کند و در همین حین، آژیر قرمز خبر از بمباران هواپیماهای دشمن می‌دهد. ستاره با مادرش به زیرزمین می‌روند و پس از پایان بمباران و به صدا درآمدن آژیر سفید به حیاط و کنار باغچه برمی‌گردند و ناگهان پروانه‌ی مرده را با بالهای جدا از بدن می‌بیند. او از مردن پروانه بسیار غمگین است که به ناگاه پرواز تعداد زیادی از پروانه‌ها او را شادمان می‌کند و در پایان داستان، ستاره می‌رود تا خبر را به مادرش برساند.

[ صفحه 1225]


شعر

آب و مهتاب

جعفر ابراهیمی (شاهد)، اسدالله شعبانی، شکوه قاسم‌نیا، بیوک ملکی. - تصاویر از فیروزه گل محمدی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ دوم): 55.1369 ص.: مصور (رنگی).
نظارت هنری: محمدرضا دادگر.
برای گروههای سنی «ج» و «د»
مندرجات: در چشم و قلبم، قصه‌ای از مهر، خرمشهر، دریا و ساحل، آسمان دفترم، مادر باران / جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ نغمه‌ی زندگی، سفر، کوهپایه، سال نو، آب و مهتاب، آینه‌ی پاک آب / اسدالله شعبانی؛ بند مروارید، خبر داغ کلاغ، امام، مثل یک گل کوچک، گنبد رضا، بوی گل نارنج / شکوه قاسم‌نیا؛ پیش بسوی جبهه‌ها، هنگام بازی، همبازی، بهاران / بیوک قاسمی.
این کتاب مجموعه‌ای از اشعار سروده شده برای کودکان و نوجوانان است. از میان اشعار، جعفر ابراهیمی در قطعه شعر «خرمشهر»، از عشق و علاقه به شهر خرمشهر و دلتنگیها در دورانی سخن می‌گوید که این شهر در تصرف ارتش رژیم بعث عراق بود. بیوک ملکی شعرهای «پیش به سوی جبهه‌ها» و «هنگام بازی» را در رابطه با آمادگی برای جنگ و حمله به دشمن و شعر «همبازی» را نیز در ارتباط با بازسازی و آباد کردن شهرهای باز پس گرفته شده سروده است.

آیینه‌های آسمانی برای دوره راهنمایی: مجموعه شعر، ویژه نوجوانان

به کوشش علی‌اصغر نصرتی؛ تصویرگر: م. مهاجر؛ ویراستار: محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 52.1376 ص.: مصور.
این کتاب، مجموعه‌ای از 22 قطعه شعر است که شعرای کودک و نوجوانان کشور برای سرداران شهید سروده شده‌اند؛ سردارانی که در سختترین شرایط جنگی با شهامت ایستادگی کردند و با شجاعت جنگیدند، از دشمن و از مرگ نترسیدند و خود را نباختند و برای رسیدن به اهداف مقدس خود تلاش کردند، تا درسی باشد برای سایر یاران و همسنگران. در این اشعار، سجایای اخلاقی، صفات ممیزه و ویژگی‌های شخصیتی آنها بیان شده است. اشعار در وصف شهید حجت‌الاسلام محلاتی، شهید حجت‌الاسلام میثمی، سردار شهید یوسف کلاهدوز، سردار شهید محمد بروجردی، سردار شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)، جاویدالاثر سردار احمد متوسلیان، سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت، سردار شهید ناصر کاظمی، شهید یدالله کلهر و شهید محمدتقی رضوی سروده شده‌اند. این کتاب برای نوجوانان سنین دوره‌ی راهنمایی مناسب است.

از خاک تا خورشید، مجموعه شعر دفاع مقدس

علی‌اصغر نصرتی. - تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نیروی زمینی، معاونت تبلیغات و انتشارات، مدیریت انتشارت، 1372.
158 ص. - (مجموعه آثار و ارزش‌های دفاع مقدس؛ مجموعه شعر: 4).
گروه سنی «ه».

[ صفحه 1226]

به مناسبت سیزدهمین سالگرد هفته دفاع مقدس (31 شهریور - 6 مهرماه 1372)
کتاب «از خاک تا خورشید»، مجموعه اشعار بلند و کوتاهی است که برای گروه سنی نوجوانان سروه شده‌اند. اشعار این مجموعه عبارتند از: «فردای سپید» از شهلا آهنج؛ «پرستو» از جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ «آوای رحیل» از رحیله احمدی؛ «آیه‌ی فتح» و «بهار سرخ» از سعیده اسکندری؛ «پیروزی از آن ماست» و «مهر وطن» از رضا اسماعیلی؛ «هدیه، خنده، غنچه؛ ای گلها چرا نمی‌خندید» از قیصر امین‌پور؛ «به تو می‌نازم من» از اکبر بهداروند؛ «وصیت‌نامه» از محمد جعفری؛ «آرزوی تو» از فائزه جمالی؛ «حربه‌ی خون» از علی حسن‌زاده؛ «بسیجی» از محمد خنجری؛ «جلوه گاه آفتاب» از ضیاءالدین خالقی؛ «خاطره» از رضا خوشدل؛ «عمر گل کوتاه است» از مصطفی رحماندوست و....

ای ایران: مجموعه شعر جنگ برای کودکان و نوجوانان

سروده جعفر ابراهیمی (شاهد). - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 40.1375 ص. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان).
شمارگان: 6600 نسخه.
این کتاب مجموعه‌ای از اشعار جنگ است که برای کودکان و نوجوانان، از تاریخ 6 / 7 / 59 تا 17 / 6 / 71) عمدتا در روزهای دفاع مقدس، در جبهه، وزیر باران گلوله‌های توپ و تفنگ و مسلسل در داخل سنگرها) سروده شده‌اند و هر یک، نشانی از واقعه‌ای در مقطع خاصی از زمان دارند. این مجموعه در بردارنده‌ی 27 قطعه شعر کوتاه، ساده و روان است و مطالب آنها در باب موضوعهایی چون «وطن، عزیمت رزمندگان برای جنگ، مقام شهید و راه او، ایثار و فداکاری رزمندگان، ایمان و استقامت، فتح و پیروزی، انتظار فرزند برای بازگشت پدر و...» است.

باغ سبز شعرها

جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ تصاویر حسن حاتمی آذر. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ سوم): 36.1370 ص.
برای گروه‌های سنی «ج» و «د».
باغ سبز شعرها حاوی نوزده قطعه شعر با مضامین مختلف است. این اشعار برای گروه‌های سنی «ج» و» «د» سروده شده‌اند. اشعار مرتبط با دفاع مقدس عبارتند از: «بهار پیروزی» در مورد پیروزی رزمندگان در جبهه‌های حق علیه باطل و شادی مردم از جمله کودکان به خاطر این پیروزی و «در سنگر عشق» که نشان دهنده‌ی عزم و اراده‌ی کودکانه‌ای است برای بیرون راندن دشمن از خاک میهن اسلامی و بیعتی دیگر با رهبر انقلاب. سایر اشعار کتاب موضوعاتی مثل شکست رژیم طاغوت، شهادت شهید بهشتی و دیگر یارانش، همت مادر و علاقه به پدر را دنبال می‌کنند و ارتباطی به دفاع مقدس ندارد.

باغ مهربانی‌ها

شعرهایی از مصطفی رحماندوست. - تهران: وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، دفتر کمک آموزشی و کتابخانه‌ها، انتشارات مدرسه (چاپ پنجم): 1373.
48 ص.: مصور (رنگی). - (وزارت آموزش و پرورش، سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، دفتر کمک آموزشی و کتابخانه‌ها؛ 58).
شمارگان: 5000 نسخه.
کتاب «باغ مهربانی‌ها» مجموعه 21 قطعه شعر است که برای دانش‌آموزان نه تا دوازده ساله سروده شده‌اند. از بین این اشعار قطعه شعر «مثل لاله زیبا بود» در ارتباط با دفاع مقدس است. این قطعه شعر در وصف شهدا و

[ صفحه 1227]

فرزندان شهدا می‌باشد. در قطعه شعر «یاد بابا»، یاد پدر به لاله‌ای که کبوتر در دهان دارد تشبیه شده است.

لاله در دهان دارد++
آن کبوتر زیبا

لاله در دهان او++
هست یادی از بابا


بچه‌های سیمرغ و اشک منورها در فرات ایثار

سروده محمدحسین صادقی. - شیراز: هدهد، 1376.
46 ص.: مصور (رنگی).
تقدیم به پیشگاه مقدس 36 هزار دانش‌آموز شهید و بسیج دانش‌آموزی.
کتاب حاضر شامل 46 قطعه شعر آزاد است که برای نوجوانان سروده شده‌اند. اکثر اشعار در ارتباط با جنگ ایران و عراق و دفاع مقدس و رزمندگان هستند. عناوین برخی از این اشعار عبارت است از: «بچه‌های سیمرغ؛ رنگین‌کمان درد؛ پهلوان پنبه‌ها؛ سینه خیزی تا خدا؛ مشق شب ما؛ قهر با خدا؛لاله یعنی آفتاب؛ کربلا تکرار شد؛ باز باید شد شهید و...». قطعه شعرهای «انقلاب سنگ و دیو در تل آویو» درباره‌ی انتفاضه‌ی مردم فلسطین سروده شده‌اند. تعدادی از اشعار سروده شده از دیگر مجموعه‌های اشعار شاعر (مانند: «تو شبیهی به شهید ستاره‌ها و اشاره‌ها»، «شبهای آفتابی» و «جانباز کوچک») انتخاب شده‌اند.

بر بال رنگین کمان، مجموعه شعر برای نوجوانان 1361 تا 1368

بیوک ملکی؛ نقاش مهنوش مشیری. - تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، (چاپ اول): 36.1370 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: On the Wings of Rainbow, Collected poems
شمارگان: 15000 نسخه.
کتاب «بر بال رنگین‌کمان» حاوی هجده قطعه شعر از سروده‌های شاعر در سالهای 1361 تا 1368 است که درباره‌ی موضوعهای متنوعی برای نوجوانان سروده شده است. قطعه شعر «در دل آتش و دود» درباره‌ی جنگ و قطعه شعر «باغ سبز» درباره‌ی شهادت و شهیدان است. قطعه شعر «بر بال رنگین کمان» به شهیدان روستای کوچک سراینده تقدیم شده و قطعه شعر «مسافر آفتاب»، به یاد سلمان هراتی سروده شده است.

برف گل یاس

شاعر حمید هنرجو؛ تصویرگر حمیدرضا بیدقی. - تهران: بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول): 27.1377 ص. - مصور (رنگی).
شمارگان: 5000 نسخه.
کتاب، حاوی سیزده قطعه شعر برای کودکان است. عناوین و موضوع اشعار عبارتند از: «فرشتگان شهر»، درباره‌ی مقام شهیدان؛ «برف گل یاس»، شهیدان و یاد کودکان شهید بمباران مناطق مسکونی؛ «آمنه»، درد دل دختر یک شهید به نام آمنه با ماهیها؛ «کی می‌آیی؟»، به یاد حاج احمد متوسلیان و تمام مفقودالاثرها؛ «حرفهای پرستو»، که از حال و هوای جبهه و مناجات رزمندگان خبر می‌دهد؛ «بابای شهید»، حرفهای فرزند یک شهید در فراق پدر؛ «نقاشی جنگ»، نقاشی کودکی که دو برادرش شهید شده‌اند؛ «دوستان شهیدم کجایید»، وصف یک شهید توسط دوست وی؛ «بابای خوبم»، سخنان فرزند یک شهید؛ «پروانه شدی!...»، درباره‌ی شهید فهمیده و همه‌ی فهمیده‌ها؛ «باز با مایی....»، در وصف شهدا؛ «خواب بهشت»، وصف خواهر شهیدی که در خواب برادر شهیدش را در بهشت می‌بیند و قطعه شعر «یادت به خیر مبصر»، یادنامه‌ی یک کودک شهید.

[ صفحه 1228]


بر گونه‌های ماه: مجموعه شعر نوجوان

سروده سید ضیاءالدین شفیعی؛ تصویرگر محمدعلی سپهرافغان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، (چاپ اول): 1376. 38، 2 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: On the Cheeks of the Moon
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب مجموعه‌ی نوزده شعر است که به زبانی مناسب برای کودکان و نوجوانان سروده شده‌اند. از بین این اشعار، چند قطعه شعر در ارتباط با دفاع مقدس هستند. برای مثال در بالای قطعه شعر «قاصد تنهایی» این عبارت آمده است: «برای همکلاسیهای جنوبی و جنگ زده‌ام» و موضوع شعر وصف حال مردمی است که شهرشان از بین می‌رود و جنگ زده می‌شوند. قطعه شعر «آخرین شعر» برای شهید آوینی و در وصف وی سروده شده است.

بوی بهشت

شاعر پوران علیپور؛ تصویرگر وحید صباغیان. - تهران: معارف، (چاپ اول): 1375.
26، [1]: مصور (رنگی).
شمارگان: 5000 نسخه.
کتاب «بوی بهشت» مجموعه‌ی سیزده قطعه شعر است که در قالب شعر نو برای کودکان سروده شده‌اند. در این مجموعه شعر، تنها یک قطعه شعر - به نام «یک مرد» - در ارتباط با دفاع مقدس است. موضوع این قطعه شعر، گفتگوی فرزند شهید با پدرش است.
دلم تمام روز
بهانه می‌گیرد
ولی ترا هر شب
به خواب می‌بیند
....

بوی نان تازه

سروده جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ نقاشی پرویز حیدرزاده؛ زیر نظر دفتر شعر کودک و نوجوان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، (چاپ اول): 39.1374 ص.: مصور.
بالای عنوان: مجموعه شعر.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Smell of Fresh Bread
برای گروه‌های سنی «ج» و «د».
شمارگان: 3300 نسخه.
کتاب حاضر شامل هفده قطعه شعر است که درباره‌ی موضوعهای مختلفی سروده شده‌اند؛ از جمله: «مادر، نماز و عبادت پروردگار، کوچ گنجشکها، آغاز فصل بهار، ریزش شبنم بر برگ گل، صدای لالایی مادر، زندگی در کویر، خواب کودک در گهواره، رسیدن فصل بهار، ریزش باران، تصور کودک از ماه، غرش رعد و برق، مشکلات شهر و دختر چوپان». قطعه شعر «پیرمرد و گل یاس» نیز درباره‌ی سفر و کوچ شهید سروده شده است.

پاتک به لحظه‌ها: مجموعه شعر جنگ برای نوجوانان

سروده ناصر کشاورز؛ نقاشی از علی خدایی. - تهران: نشر صریر، کتابهای شهید فهمیده، (چاپ اول): 24.1379 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 5000 نسخه.
کتاب حاضر شامل ده قطعه شعر درباره‌ی جنگ و دفاع مقدس است که برای نوجوانان سروده شده‌اند. اشعار،

[ صفحه 1229]

درباره‌ی موضوعهای زیر هستند: «میدان مین، رفتار بسیجی با اسیر عراقی، سلاح آر.پی.جی. و شکار تانک دشمن، ترکش طلایی (که به مفهوم ترکشهای ریز می‌باشد)، حکایت دیده‌بانی که برای شناسایی منطقه مشغول دیده‌بانی است و زنبورهای سربی (به معنی گلوله‌های سربی) از کنار گوش او زوزه‌کشان می‌گذرند، مادر سنگر (مسؤول نظافت و رسیدگی به امور سنگر)، چتر زیبای منور (که از گلوله‌های منور شلیک شده باقی می‌ماند)، شهادت، نامه‌های رزمندگان، آب و سقایی در جبهه و مقایسه‌ی آن با تشنگی اباعبدالله (ع) و حضرت ابوالفضل (ع)».

پیشواز روشنی (مجموعه شعر)

سراینده بابک نیک‌طلب. - [تهران]: نشر زلال، (چاپ دوم): 36.1375 ص.
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب در سال 1371 توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات: کتاب جوانه و در سال 1380 توسط نورالثقلین در 32 صفحه نیز به چاپ رسیده است.
برنده‌ی لوح زرین چهارمین جشنواره‌ی کتاب کودک و نوجوان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
در این کتاب، مجموعه‌ای از پانزده قطعه شعر، سروده شده برای نوجوانان به چاپ رسیده است. اشعار درباره‌ی مضامین مختلفی مانند: «ارزشهای انسانی، خوبی و نیکی، طبیعت و حیوانات» سروده شده‌اند. یک قطعه شعر به نام «سال سبز» نیز درباره‌ی شهیدان و جنگ در مجموعه آمده است. اشعار در صفحات رنگی تذهیب شده ارائه شده‌اند.

تو شبیهی به شهید، برای کودکان و نوجوانان

سروده محمدحسین صادقی؛ تصویرگر: محمد سعید تابنده. - شیراز: بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی استان فارس؛ هدهد، 1374.
31 ص.: مصور. - (بنیاد مستضعفان و جانبازان انقلاب اسلامی، استان فارس).
عنوان روی جلد: مجموعه شعر تو شبیهی به شهید، برای کودکان و نوجوانان.
مجموعه شعر «تو شبیهی به شهید»، شامل چهارده قطعه شعر است که با یک زبان ساده و مناسب برای کودکان و نوجوانان سروده شده است. اسامی این اشعار، عبارتند از: «قصه پرداز، در بهشت زهرا، تو شبیهی به کدام؟، همکلاسی‌هایم، خاطرات آهوها، آسمانی شهاب و ستاره، عروسی زهرا، مشکلی به آسانی آه، اثر پنجه‌ی گرگ، مرگ را کشتم من، دو نامه، ترس جهانی، غمی زیبا و آماده باش». موضوع اشعار، «ستایش از جانبازان، مقام والای شهید، ایثار رزمندگان در جبهه‌ها و صبر و تحمل جانبازان» است.

جانباز کوچک: مجموعه شعر کودکان

محمد حسین صادقی؛ تصویرگر: قربان محمدی. - تهران: بنیاد مستضعفان و جانبازان، معاونت امور فرهنگی، مؤسسه‌ی نشر هنر اسلامی، 30.1371 ص.
این کتاب برای گروه‌های سنی «ب» و «ج» نوشته شده است.
این کتاب مجموعه‌ای است مشتمل بر پانزده قطعه شعر که در قالبهای مختلف، که با زبانی کودکانه و با استفاده از الفاظ صریح و ساده سروده شده‌اند. محتوای بیشتر اشعار - که وصف حال کودکان خانواده‌های جانباز هستند - حول محورهایی چون ایثار، جانبازی، جنگ با دشمن، اخلاق اسلامی، صبر و شکیبایی و ارادت خالصانه برای خدا و یاد شهیدان دور می‌زند.

[ صفحه 1230]


جشن گنجشک‌ها

سروده افسانه شعبان‌نژاد؛ تصویرگر عبدالله حاجی‌وند. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 1374. [24] ص.: مصور (رنگی).
گروه‌های سنی «ج» و «د».
شمارگان: 300000 نسخه.
کتاب حاضر، شامل چهارده قطعه شعر، سروده شده برای کودکان و نوجوانان است. اشعار دارای مضامین مختلفی - از جمله: «تهیه‌ی گلاب از گلها، باران، کوچ پرندگان، جشن گنجشکها در مزرعه، دخترکی فقیر، آسمان آبی و درختان سبز، عاطفه و گذشت، و...» - هستند. قطعه شعر «آواز شکستن» و «صدای سبز نخلها» نیز با مضمون شهید و دفاع مقدس سروده شده‌اند.

جوانه‌های امید، مجموعه اشعار کودکان و نوجوانان

به کوشش مصطفی رحماندوست؛ نقاشی: محمدرضا دادگر. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 55.1362 ص.
این کتاب مجموعه 35 قطعه شعر و شعر گونه، سروده‌ی کودکان و نوجوانان در اولین سالهای انقلاب تا مهرماه 1360 است. از میان این اشعار، بیست قطعه شعر در ارتباط با دفاع مقدس هستند که در آنها از توان رزمی، رشادت، شجاعت و در نهایت شهادت رزمندگان دلیر کشورمان صحبت می‌شود. عناوین اشعار و نام سرایندگان آنها عبارت است از: «پروانه»، بیتا منصوری، هشت ساله؛ «چهره‌های آشنا»، باهره باقری، پانزده ساله؛ «پیام»، حمیده خلیل‌نژاد، سیزده ساله؛ «هی بچه‌ها» شاد رخ آذین، هفت ساله؛ «آخرین وصیت»، هوشنگ عطار اصل، چهارده ساله؛ «سنگر»، معصومه حاج‌آقا بیگی، شانزده ساله؛ «من نمی‌ترسم»، سکینه مهر خوب چهر؛ «اینک من و جهاد»، مرضیه ذکاوت، پانزده ساله؛ «کاش می‌توانستیم»، ناهید ترکش؛ «شهر من، تو زنده‌ای»، محمدرضا دزفولی؛ «با دست‌های کوچکم»، امیر تیمور ندیمی، سیزده ساله؛ «آبیاری با خون»، زری مهرابی، دوازده ساله؛ «یاد اولین روز مدرسه» سارا سعدی سلطانی، ده ساله؛ «پرنده آزادی»، زهرا مصیبی یازده ساله؛ «باد می‌وزد»، تهمینه شهبازی، چهارده ساله؛ «خونین شهر»، سوسن حاجی، شانزده ساله؛ «فریاد من خوزستانی»، رضوان برزن، شانزده ساله و «من هم می‌آیم»، فریبا نظمی، هفده ساله.

چشمه نور 1355 - 1361

شعرهای مصطفی رحماندوست؛ نقاشی: محمدعلی کشاورز؛ خط: محمد احصائی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 62.1362 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: ب، ج، د.
«چشمه‌ی نور» مجموعه‌ی سی قطعه شعر از شعرهای شاعر در فاصله‌ی سالهای 1355 تا 1361 است. از میان آنها شعرهای «رزمنده‌ی مسلمان و کاش من هم بزرگتر بودم» مربوط به دفاع مقدس است. در «رزمنده‌ی مسلمان» از حماسه‌های پیروزی رزمندگان و از شهامت، ایستادگی، مقاومت، ایثار و آمادگی آنها برای شهادت سخن می‌گوید. در قطعه شعر «کاش من هم بزرگتر بودم» آرزوی کودکی را بر زبان می‌آورد که شاهد بمباران شهر است و می‌خواهد بزرگتر باشد تا بتواند با دشمن بجنگد.

چکه، چکه، اشک: یادواره هجرت امام خمینی

با شعرهایی از جعفر ابراهیمی (شاهد)... [و دیگران]؛ نقاشی از محمدعلی بنی‌اسدی. - تهران: کتابهای قاصدک، (چاپ دوم)؛ 1372.
20 ص.: مصور (رنگی).

[ صفحه 1231]

برای دانش‌آموزان چهارم و پنجم دبستان، دوره راهنمائی.
شمارگان: 10000 نسخه.
کتاب حاضر، شامل ده قطعه شعر از شاعران معاصر، «جعفر ابراهیمی (شاهد)، مصطفی رحماندوست، افسانه شعبان‌نژاد، افشین علا و ناصر کشاورز» است که برای دانش‌آموزان سالهای چهارم و پنجم دبستان و دوره‌ی راهنمایی سروده شده‌اند. مضون اشعار درباره‌ی رحلت امام (ره) می‌باشد. شعر «بابا نمی‌دانی!» (از مصطفی رحماندوست) با موضوع نامه‌ی پدر از جبهه، در سوگ رحلت امام سروده شده است.

حرف‌های ناتمام

سروده‌های محمد پوروهاب، غلامرضا آبروی، مجید ملامحمدی، سعید هاشمی؛ تصویرگر نیلوفر میرمحمدی. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 1374.
34 ص.: مصور، نقاشی (رنگی).
بالای عنوان: مجموعه شعر.
گروه سنی: «ج» و «د».
این کتاب، حاوی پانزده قطعه شعر از چهار شاعر معاصر برای گروه سنی کودکان و نوجوانان است. از بین این اشعار، قطعه شعر «کاش غمهایش» سروده‌ی محمود پوروهاب، مربوط به دفاع مقدس است. شاعر در این شعر درباره غمهای کودکانه‌ی فرزندان شهدا صحبت می‌کند. موضوع اشعار دیگر، مواردی مانند «رحلت حضرت امام (ره)، خوابهای کودکانه و زمستان» است.

دارا انار دارد

به کوشش حسین حداد؛ انتخاب و مقدمه: مصطفی رحماندوست. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، 64.1375 ص. - (واحد کودک و نوجوان).
طراح روی جلد: امیر نساجی.
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب مجموعه 29 شعر از شاعران جوان 12 تا 17 ساله است. از میان این اشعار قطعه شعرهای «برای شهید، بهار روستا، زیبایی میلاد تو، عروس شب، ستاره‌ها، ظهر عاشورا، سلام ای رهبرم، سرود عاشقی، شعر سحر، راه سعادت، روز اول کلاس، شهید زنده عشق، چشمه خون، ای دوست، ای دوست، زنده یاد و گلستان شهیدان» در مورد شهادت و تجلیل از شهیدان زنده تاریخ است. قطعه شعر «گلهای ستاره» از زبان فرزند شهید در دلتنگی فراق از پدر شهیدش؛ شعرهای «فریاد سرخ، دارا انار دارد، پنجره و تا فردا» در مورد شجاعت و شهامت رزمندگان در جنگ و پیروزی آنان؛ «ای خونین شهر» برای خرمشهر؛ «ستیز بی‌امان» برای جنگیدن با دشمن؛ «در محفل شقایق و فریاد سرخ» در مدح شجاعت رزمندگان و تلاش برای پیروزی و قطعه شعر «امروز روز فتح است» درباره آزاد سازی مناطق مختلف میهن اسلامی ما، کشور ایران سروده شده‌اند.

دفترهای ادبی جوانان (1)

تهیه و تنظیم مرکز آفرینشهای ادبی؛ به کوشش: اسدالله شعبانی؛ ویراستار: شهناز سلطان‌زاده؛ زیر نظر ابراهیمی نصر (شاهد). - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، [بی‌تا].
33 ص.: مصور: طرح. - (مجموعه کتابهای آیش؛ دفتر ادبی جوانان؛ 1).

[ صفحه 1232]

نظارت هنری: محمدرضا دادگر.
در این مجموعه تعداد 17 شعر، از اشعار جوانان به چاپ رسیده است که از میان آنها قطعه شعرهای «شهر من و دختر طوفان» مربوط به دفاع مقدس است و پانزده قطعه شعر دیگر، (سروده پنج شاعر جوان) در ارتباط مستقیم با دفاع مقدس نیستند. در «شهر من»، شاعر از هجوم دشمن و موشکباران و حملات هوایی به شهری صحبت می‌کند که تا دیروز آرام بوده و با شروع جنگ، دشمن وحشیانه به آن حمله کرده است و درخواست می‌کند تا از تکرار فاجعه جلوگیری شود.

دفترهای ادبی جوانان (2)

تهیه و تنظیم مرکز آفرینشهای ادبی؛ زیر نظر جعفر ابراهیمی نصر، به کوشش اسدالله شعبانی؛ ویرایش شهناز سلطان‌زاده. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، [بی‌تا].
34 ص.: مصور، طرح. - (مجموعه‌ی کتابهای آیش؛ دفتر ادبی جوانان: 2).
طراح روی جلد و ناظر هنری: محمدرضا دادگر.
این کتاب، مجموعه اشعار جوانان است که از میان آنها «پرنده‌ی شادی و چکامه‌های عشق» مربوط به دفاع مقدس هستند و ده شعر دیگر به طور استعاری به دفاع مقدس مربوط می‌شوند. در «پرنده شادی»، از حمله‌ی هوایی به شهر شاعر صحبت می‌شود و دفاعی که از آنجا به عمل می‌آید. در «چکامه‌های عشق»، از بیرحمی و جنگ طلبی جنگ افروزان سخن گفته می‌شود و این که فریادهای «سینا» شاید بتواند دل بیرحم آنان را به رحم آورد.

دفترهای ادبی جوانان (4)

زیر نظر جنگ ادبی آیش؛ تصاویر: از پرویز حیدرزاده. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 43.1370 ص.: مصور، عکس. - (مجموعه کتابهای آیش؛ دفتر ادبی جوانان: 4).
این کتاب برای گروههای سنی «دو» «ه» نوشته شده است.
کتاب، مجموعه داستانی است که اولین آن‌ها، «سیل غم» از «فائزه جمالی عالم»، مربوط به بمباران شهرهاست، دومین آنها «خاک» نوشته‌ی «صدیقه دوست محمدی»، به یاد مادر یک شهید و احساسات اوست. سومین آنها «میوه فروش» نوشته‌ی «سیاوش فتحی» از بمباران شهر صحبت می‌کند و سه داستان دیگر ربطی به دفاع مقدس ندارند. در «سیل غم»، خانه‌ی پدربزرگ در اثر بمباران از دست می‌رود و به تلی از خاک تبدیل می‌شود و فقط خطی از او که شعری از حافظ بر آن نوشته شده از زیر خاک بیرون می‌آید. در «خاک»، مادر شهید به یاد فرزند شهیدش غصه می‌خورد و هنگام نماز دعا می‌کند و می‌گرید. در «میوه فروش» هنگامی که پدر (که میوه فروش است) می‌خواهد برای فرزندش کیفی را بخرد که فرزند از او خواسته است، موشکی به مغازه اصابت می‌کند و همه چپز، از جمله خود او، از بین می‌رود.

دفترهای ادبی جوانان (5)

زیرنظر جنگ ادبی آیش. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 48.1372 ص.: مصور، طرح. - (مجموعه‌ی کتابهای آیش؛ دفتر ادبی جوانان، 5).
گروه‌های سنی «د» و «ه».
این کتاب، مجموعه شعر جوانان است که در جنگ ادبی آیش به چاپ رسیده است و شامل نوزده قطعه شعر است. شعر «آرزوی تو» به یاد پدر شاعر سروده شده است که به خاطر حمایت از لاله‌ها رفته است و اکنون دیگر نیست. این شعر، به صورت استعاری، حضور پدر شاعر در جبهه و دفاع از وطن را می‌رساند. در شعر «سکوت

[ صفحه 1233]

فریاد»، یادی از برادری شهید می‌شود که در بهار رفته است تا در شهریور بیاید ولی هیچ‌گاه بازنگشته است. شعر «پنجره» مرثیه‌ای است از زبان مادری برای یک نوجوان که با بالهای شهامت و صداقت به آسمان رسیده است. در سه رباعی «کمیل و هجرت و گل خون» نیز به صورت استعاری به دفاع مقدس، دعای کمیل رزمندگان، خشم و شجاعت آنان، جنگیدن، و در نهایت زخمی شدن و شهادتشان اشاره شده است.

زمین کوچک من

سروده اسدالله شعبانی؛ نقاشی از فرزانه فصیحی. - تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، (چاپ دوم): 1376. [24] ص.: مصور (رنگی).
برای گروه‌های سنی «ب» و «ج».
شمارگان: 5000 نسخه.
این کتاب شامل دوازده قطعه شعر درباره‌ی موضوعات متنوع و مختلف است که برای نوجوانان گروه سنی «ج» (سالهای چهارم و پنجم دبستان) سروده شده‌اند. اشعار عبارتند از: «از قطره تا دریا»، «بنفشه شده برنده» (درباره‌ی رویش گلها در باغ)، «شاپرک»، «چیستان»، «گلهای بهمن» (با مضمون پیروزی انقلاب و شهدای بهمن ماه 1357)، «زمین کوچک من»، «گلهای حلبچه» (به خاطر بمباران شیمیایی شهر حلبچه به دست ارتش عراق)، «کتاب»، «یک آسمان گل»، «عینک بابا»، «جوجه» و «یک آسمان ستاره».

زندگی در بهار

علی‌اصغر نصرتی؛ نقاشی صابر عباسپور. - تهران: نیروی مقاومت بسیج، معاونت تبلیغات و انتشارات مدیریت انتشارات، (چاپ اول): 32.1373 ص.
بالای عنوان: مجموعه شعر برای جوانان.
شمارگان: ذکر نشده است.
کتاب «زندگی در بهار» حاوی پانزده قطعه شعر است که برای کودکان و نوجوانان سروده شده‌اند. «بارش نور» در مورد مبعث حضرت رسول اکرم (ص)؛ «وقتی که گل پژمرد» در مورد رحلت رسول اکرم (ص)؛ «همراز تو» در مورد کتاب؛ «عاشورا» در مورد حادثه‌ی کربلا؛ «می‌رسد آن روز زیبا» در مورد حضرت مهدی (عج)؛ «بوی رضا» برای امام هشتم، امام رضا (ع)؛ «زندگی در بهار» در مورد فصل بهار؛ «در قطره‌ای اشک» درباره‌ی بسیجی‌ها و دلاوری‌های آنان (در مورد دفاع مقدس)؛ «یار خوب خدا» در مورد رزمندگان دفاع مقدس؛ «طلوع بی‌غروب» در مورد ماه بهمن و ارزش آن (که پیروزی انقلاب اسلامی در این ماه بود)؛ «پیک آبادی» و «موج نور». آخرین شعر کتاب در مورد آزادگان عزیز میهن اسلامی سروده شده است.

سرباز کوچولو: مجموعه شعر کودک

سروده‌ی منیژه درتومیان؛ تصویرگر طاووس صدیقی. - مشهد: کنگره‌ی بزرگداشت سرداران شهید و 23000 شهید استان خراسان؛ سنبله، (چاپ اول): [1381].
یک جلد بدون صفحه شمار: مصور (رنگی).
شمارگان: 3000 نسخه.
این کتاب مجموعه‌ی پنج قطعه شعر برای کودکان و نوجوانان است. کتاب با تصاویر رنگی ارائه شده است. عناوین اشعار به قرار زیر است: «سرباز کوچولو»، «همکلاسیها»، «آلبوم»، «جانباز» و «هفت‌سین». موضوعهای اشعار به ترتیب، عبارتند از: «مبارزه‌ی کودکان در برابر دشمن؛ دوستی و صمیمیت با فرزندان و خانواده‌ی شهیدان و مفقودالاثرها؛

[ صفحه 1234]

یادبود خواهری از برادر اسیر و مفقودالاثرش؛ فرزند جانبازی که از پدر خود کمک می‌طلبد تا کبوتری را درمان کند و دیدار از مزار شهدا و مقبره‌ی برادر شهید».

شب‌های آفتابی

محمدحسین صادقی؛ زرقان (فارس): هدهد، (چاپ اول): 32.1373 ص.
کتاب، حاوی بیست و چهار قطعه شعر است که برای کودکان و نوجوانان سروده شده‌اند. تعدادی از این اشعار درباره‌ی ائمه‌ی اطهار (ع) و تعدادی هم در ارتباط با دفاع مقدس سروده شده‌اند. در ابتدای کتاب، مطلبی با عنوان «به جای مقدمه» آمده، که درباره‌ی مسجد و مسجدی بودن و ارزش آن صحبت کرده است. بعضی از اشعار، مربوط به دفاع مقدس عبارتند از: «نخلها ایستاده می‌سوزند»، در مورد میهن اسلامی و شهدای دفاع مقدس، که همچون نخلهایی با قامت افراشته در آتش دشمن سوختند؛ «قصه‌ی از آغاز» در مورد میهن عزیزمان ایران و شهدای دفاع مقدس و «دشمنان بیدارند»، که هشداری است به نوجوانان و حمله‌ی فرهنگی دشمن.

شکوفه‌های شعر

جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ نقاشی از مهرنوش معصومیان. - تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، 1365. [39] ص.: مصور (بخشی رنگی).
گروه سنی «د».
مندرجات: شعری بخوان؛ سرود وحدت؛ باد نوبهاری؛ سرباز؛ فصل پاییز؛ باغ زیبای عبادت؛ تو بهترین رفیقی؛ ماه در حوض؛ شهر شادمانی؛ صبح؛ باغ شعر و قصه‌ها؛ سوار بر باد؛ بهار؛ قصه‌های مادربزرگ.
کتاب، حاوی پانزده قطعه شعر برای کودکان است. اشعار مربوط به دفاع مقدس در این کتاب، عبارتند از: «شهید»، که تأکید کودکان بر ادامه‌ی راه شهدای دفاع مقدس و همچنین اعتقاد آنان بر زنده بودن شهید را نشان می‌دهد. «سرباز»، تأثیر حمله‌های دشمن به خاک ایران و سخن کودکان با رزمندگان اسلام و هم چنین تأکید کودکان بر کار و کوشش را نشان می‌دهد. بقیه‌ی اشعار این کتاب در ارتباط با افکار کودکان و بازتاب این افکار بر رفتار کودکان است.

عکس یادگاری: مجموعه شعر کودک

سروده‌ی منیژه در تومیان؛ تصویرگر طاووس صدیقی. - مشهد: کنگره‌ی بزرگداشت سرداران شهید و 23000 شهید استان خراسان؛ سنبله، (چاپ اول): [1381].
1 ج. بدون صفحه شمار: مصور (رنگی).
شمارگان: 3000 نسخه.
این کتاب، یک مجموعه شعر مصور و رنگی برای کودکان و نوجوانان است. اشعار «عکس یادگاری (تقدیم به محمد مهدی کرمی و به یاد شهیدان حمزه و جعفر چناری)، نامه، قاصدک، همسایه، معلم جدید ما و مرد قصه‌ی من» به ترتیب، در موضوعها و مفاهیم زیر هستند: «یادبود دایی‌های شهید، رسیدن نامه‌ای از پدری که در اردوگاه موصل اسیر است، خانواده‌ی رزمنده‌ای که پدر و پسر در جبهه هستند، همسایه‌ی جانباز شیمیایی بودن، معلم جانبازی که با ویلچر برای تدریس به کلاس می‌رود و پدری که دچار موج انفجار شده است».

[ صفحه 1235]


کبوتر پر

مهدی معینی، طرح و تشعیر از محمدرضا دادگر. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 16.1365 ص.
گروه سنی «ب».
کتاب «کبوتر پر»، یک شعر کوتاه برای گروه سنی کودکان است که به مناسبت هفته‌ی جنگ به چاپ رسیده و به شاهدان پرواز تقدیم شده است. کتاب، به روایت داستان کودکان می‌پردازد که درحال بازی «کلاغ پر» است. شخص دوم، کلاغ، گنجشک و عقاب را نام می‌برد و کودک پاسخ می‌دهد: «پر». شخص دوم، طشت را نام می‌برد و می‌گوید که طشت پر نمی‌زند و پرواز نمی‌کند. بعد، دیگ را نام می‌برد و بعد هم، آدم را سپس از کودک سؤال می‌کند که چرا دستت را بلند نکردی؟ مگر نمی‌دانی آدمها هم پرواز می‌کنند؟ مگر ندیدی احمد و... پرواز کردند؟ آنها به همان جایی پرواز کردند. که خانه‌ی آدمهای خوب و فرشته‌های پاک خداست. و بازی را دوباره شروع می‌کنند: کبوتر، پر؛ آدم، پر؛ احمد، پر؛ مجتبی، پر؛ حسن، پر؛ شهید، پر؛ شهید، پر.

کوچه باران

عبدالرضا رضایی‌نیا؛ تصویرگر حمیدرضا بیدقی. - تهران: نشر قو، (چاپ اول): 14.1381 ص.: مصور (رنگی).
کتاب، مجموعه‌ای از اشعار است که برای گروه کودک سروده شده‌اند. کتاب مجموعه‌ی چهارده شعر است که ده شعر آن در مورد جنگ است؛ به این قرار: «جنگ (یادی از جنگ)؛ لانه‌ی سرخ (یادی از روزهای بمباران)؛ دشمن (نکوهش دشمن)؛ راهی (خاطره‌ی اعزام به جبهه)؛ خط مقدم (وصف خط مقدم جبهه)؛ سنگر لاله‌ها (توصیف سنگر)؛ شب رنگین کمان (شب عملیات)؛ گل زخم (وصف لحظات جنگ)؛ شب جمعه، (یادی از شهدا) و یاد، (یاد رزمندگان و شهدای دوران جنگ)».

کوچه‌ی فرشته‌ها، دفتر شعر نوجوانان

حمید هنرجو. - تهران: کیهان، 21.1375 ص.
کتاب «کوچه فرشته‌ها» مجموعه پانزده قطعه شعر است که در وصف جانبازان انقلاب و فرزندان آنها و برای کودکان و نوجوانان سروده شده است. عناوین و موضوعهای این اشعار، عبارتند از: «روی کالسکه‌ی گل برگشتی»، برای پدرهای جانباز؛ «لیلا»، در وصف دختر یک جانباز؛ «بهار آمد به کوچه»، بازگشت جانباز؛ «بال در بال»، وصف یک جانباز نابینا؛ «شبی پرواز کن «، رشادت جانباز؛ «گلدان شکسته»، جانباز، گلدانی را شکسته است که هنوز بو و یاد بهار دارد؛ «روبه‌روی خدا»، تشبیه شهدا به گلهای معطر مریم؛ «دست‌هایت بال شد»، نامه‌ی جانبازی دست از دست داده؛ «قصه‌ی چلچله‌ها»، حکایت جانبازی که هر شب برای بچه‌هایشان قصه می‌گویند؛ «لحظه‌ای برخیز»، نشسته نماز خواندن جانباز از دید فرزندی که می‌خواهد عصای دست پدر شود؛ «کوچه‌ی فرشته‌ها»، معطر شدن کشور ایران در نتیجه‌ی وجود جانبازان؛ «بابا»، وصف نماز پر سوز و گداز جانباز؛ «فهمیده‌ام چرا»، درباره‌ی جانبازان معلم؛ و بالاخره، «دعا که می‌کنی»، در وصف حضرت آیةالله خامنه‌ای که پدر مهربان بچه‌های جانبازان انقلاب است.

گل، آینه، قرآن، مجموعه شعر

جعفر ابراهیمی... [و دیگران]؛ نقاشی از سیاوش ذوالفقاریان. - تهران: امیرکبیر، کتابهای بنفشه، (چاپ دوم): 31.1373 ص.: مصور (رنگی).
گروه‌های سنی: «ج»، «د».
شمارگان: 5000 نسخه.

[ صفحه 1236]

مندرجات: «خبر پیروزی»، «نامه پدر از جبهه» / جعفر ابراهیمی؛ «تمام قصه‌ها پر»، «مرغ و گل و ماهی» / مصطفی رحماندوست؛ «گل، آیینه، قرآن»، «دارا تفنگ دارد» / افشین علاء؛ «سیاه و قرمز و زرد»، «شبنم و عسل» / محمد کاظم مزینانی؛ «نهضت ادامه دارد»، «وداع» / وحید نیکخواه؛ «آزاد»، «پرواز»، «لبخند بابا» / افسانه شعبان‌نژاد.
کتاب حاضر شامل دوازده قطعه شعر از شاعران معاصر است که در خصوص جنگ ایران و عراق و برای کودکان سروده شده است. شعر «شبنم و عسل» (از محمد کاظم مزینانی) به فرزندان شهدا - مخصوصا مسیح و مهدی شاهچراغی - تقدیم شده است و قطعه شعر «پرواز» (از افسانه شعبان‌نژاد) نیز به کودکانی تقدیم شده است که در حملات موشکی دشمن به شهادت رسیده‌اند.

گلچینی از: سرودهای انقلاب اسلامی ایران

[گردآورنده اسماعیل پزشکیان‌نژاد]. - تهران: پزشکیان‌نژاد و پسران، (چاپ دوم): 64.1369 ص.
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب، شامل 72 قطعه شعر و سروده‌ی انقلابی مربوط به دوران پیروزی انقلاب اسلامی ایران بوده، برای استفاده‌ی دانش‌آموزان دبستانها، مدارس راهنمایی، دبیرستانها و نهادهای انقلابی و عموم مردم گردآوری شده است. اشعاری نیز از گردآورنده ارائه شده است. مفهوم و مضمون اشعار و سروده‌ها شامل: «امام خمینی (ره)، آزادی، قرآن، پاسداران، 12 فروردین (روز جمهوری اسلامی ایران)، قیام حضرت مهدی (عج)، نماز، شهیدان و...» است. «شهیدان خوزستان»، «پاسدار»، «ابابیل»، «فتح بوستان»، «خاک آزاده‌ی ایران»، «شهیدم من، شهیدم من»، «دلیران جانباز ایران زمین» و «ارتش بیست میلیونی» درباره‌ی دفاع مقدس سروده شده‌اند.

گلواژه هفت: اشعار برگزیده دانش‌آموزان

اداره کل امور فرهنگی و هنری. - تهران: وزارت آموزش و پرورش، معاونت پژوهشی، انتشارات تربیت، (چاپ اول): 94.1376 ص.: مصور.
شمارگان: 10000 نسخه.
این مجموعه، شامل گزیده‌ی اشعار دانش‌آموزان از سراسر کشور است. این اشعار در قالبهای غزل، دو بیتی، رباعی، و آزاد سروده شده‌اند. اشعار «سوگنامه» (از سید رضا محمدی) «یادگار پرستو» (از جواد حقیقت)، «آتش و بال» (از عباس ثابتی‌راد) و «غزل سرخ» (از سید حکیم بینش) با مضمون جنگ وبرای شهادت و شهیدان سروده شده‌اند.

گلواژه هشت: اشعار برگزیده دانش‌آموزان

تهیه و تنظیم اداره کل امور فرهنگی و هنری. - تهران: وزارت آموزش و پرورش، معاونت پژوهشی، انتشارات تربیت، (چاپ اول): 107.1376 ص.: مصور.
عنوان روی جلد: گلواژه 8: مجموعه اشعار برگزیده دانش‌آموزان کشور.
شمارگان: 10000 نسخه.
«گلواژه هشت»، مجموعه‌ای از اشعار برگزیده‌ی شاعران جوان دانش‌آموز سرتاسر میهن اسلامی است که در اردوگاه میرزا کوچک خان رامسر گرد هم آمده بودند. اشعار در قالب غزل، دو بیتی و آزاد سروده شده‌اند. قطعه شعرهای «کلامی از عشق» (سروده‌ی زهرا حقجویی) و «مردان دریا» (از مرضیه موفق شورچه) در ارتباط با جنگ

[ صفحه 1237]

سروده شده‌اند. دو شعر اول کتاب نیز که توسط ملیحه بحر گرد نیکو سروده شده‌اند، درباره‌ی شهادت حضرت امام حسین (ع) هستند.

گلواژه نه: اشعار برگزیده دانش‌آموزان

تهیه و تنظیم اداره کل امور فرهنگی و هنری، کارشناسی فعالیت‌های ادبی [وزارت آموزش و پرورش]. - تهران: وزارت آموزش و پرورش، معاونت پژوهشی، انتشارات تربیت، (چاپ اول): 170.1377 ص.: مصور.
شمارگان: 10000 نسخه.
این مجموعه، سروده‌های دانش‌آموزان دوره‌ی دبیرستان شرکت کننده در مسابقات کشوری در تابستان 1375 است. اشعار، در قالبهای مختلف و موضوعهای متفاوتی سروده شده‌اند. برخی از اشعاری که در ارتباط با دفاع مقدس هستند، عبارتند از: «لحظه‌های دعا....» از عادل سالم، برای شهیدان؛ «به شهیدان جبهه ایثار» از حیدر منصوری، در وصف شهیدان؛ «یک شب که باد.... سلام بر شهیدان» از مهدی وفایی، در وصف شهیدانی که در راه آرمان اسلامی خود به لقاءالله پیوستند؛ «آیینه‌ی غربت» برای شهید مرتضی آوینی؛ «نماز عاشقان» در وصف رزمندگانی که در جبهه خداجوی هستند؛ «جنوب» از محسن آزرم، در وصف رزمندگان در جبهه؛ «بوی پرواز» از محمد جعفر سلیمی، در وصف خانواده‌ی شهید؛ «صنوبرها» از علی‌اصغر مقنی، در وصف رزمندگان و....

گل و ستاره

به کوشش حسین حداد؛ انتخاب و مقدمه مصطفی رحماندوست. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، 1376.
79 ص. - (منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان: مجموعه شعر؛ دفتر اول).
طراح یونیفرم و جلد: کاظم طلایی.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Flower and the Star
شمارگان: 4400 نسخه.
این کتاب مجموعه 44 قطعه شعر است که توسط کودکان و نوجوانان در ارتباط با جنگ سروده شده‌اند. این اشعار گزیده‌ای هستند از اشعار کودکانی که جنگ را دیدند و به هر صورتی که می‌توانستند به یاری رزمندگان جنگ شتافتند. این شعرها قسمت اندکی از سخنان کودکانی است که در مقابل دشمن ایستادند و مقاومت کردند. اشعار از میان صفحات شعر کودکانه‌ی مجلات دوره‌ی دفاع مقدس گردآوری شده و در این مجموعه به چاپ رسیده‌اند. موضوعهای اشعار عبارتند از: خرمشهر؛ انتظار بازگشت؛ شهید؛ ادامه‌ی راه شهدا؛ زنده بودن شهید؛ نبرد با استکبار؛ آزادی؛ شهادت؛ جنگ حق و باطل؛ پاسداری از میهن؛ پیروزی؛ آزادگان؛ و....

لبخند شبنم‌ها، مجموعه شعر

سروده جعفر ابراهیمی (شاهد)؛ نقاشی از غلامعلی مکتبی. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، 40.1372 ص.: مصور.
برای گروه سنی «ج» و «د».
شمارگان: 10000 نسخه.
کتاب حاضر شامل پانزده قطعه شعر است که برای کودکان و نوجوانان سروده شده‌اند. اشعار دارای مضامینی چون باران، دوران کودکی، پدر، تب و بیماری، هوای پاییز، مادر، چوپان و... هستند. شعر «گل» برای ورود امام (ره) به میهن اسلامی و شعر «شیشه و ماه» با مضمون دفاع مقدس سروده شده است.

[ صفحه 1238]


لحظه‌های سبز و سرخ، مجموعه شعر برای نوجوانان

حسین احمدی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 22.1376 ص. مصور، نقاشی.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Red and Green Moments
کتاب «لحظه‌های سبز و سرخ» - مجموعه شعر حسین احمدی - برای نوجوانان سروده شده است. این کتاب حاوی ده قطعه شعر است که برخی از آنها در ارتباط با دفاع مقدس هستند؛ از جمله: «لحظه‌های انتظار» که قطعه شعری است در مورد رفتن پدران به جنگ، شهادت آنها و یاد آنها که همیشه برای فرزندانشان باقی می‌ماند؛ «لحظه‌های سبز و سرخ» که باقی ماندن یاد و خاطره‌ی شهدای دفاع مقدس را در ذهن کودکان و نوجوانان نشان می‌دهد؛ «سفر» که در مورد شوق رزمندگان هنگام رفتن به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل است و «صدای سبز» که اعتقاد نوجوانان به زنده بودن شهیدان و به خدا رسیدن آنها را نشان می‌دهد.

ما با هم

اسدالله شعبانی؛ نقاشی: کامران افشار مهاجر. - تهران: پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ دوم): 1366.
18 ص.: مصور (رنگی).
گروه‌های سنی «ب» و «ج».
کتاب «ما با هم» حاوی هشت قطعه شعر برای گروه‌های سنی «ب» و «ج» است. از میان این اشعار، تنها یک مورد آن - با نام «انتظار» - مربوط به دفاع مقدس است. «انتظار»، داستان کودکی است که پدرش به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل رفته است و او چشم به راه بازگشت پدر است. کودک آرزو دارد که مثل پروانه بال داشته باشد تا پیش پدر برود و او را خوشحال کند. شب می‌شود و کودک در خواب پدر را می‌بیند که مانند عقابی تیز پرواز آمده است و کودک از این رؤیا خوشحال است.

مثل چشمه، مثل رود

قیصر امین‌پور. - تهران: سروش (انتشارات صدا و سیما)، (چاپ دوم): 35.1370 ص.: مصور.
بالای عنوان: مجموعه شعر برای نوجوانان.
کتاب «مثل چشمه، مثل رود» سروده‌ی قیصر امین‌پور، شاعر معاصر، یک مجموعه شعر برای نوجوانان است. از میان شعرهای این دفتر، شعر «آی گلها، چرا نمی‌خندید؟» نگاه می‌کند به احساسات کودکی که منتظر رسیدن بهار است زیرا مادرش به او گفته پدرش با رسیدن بهار باز می‌گردد؛ پدری که به جبهه رفته است. قطعه شعر «مدرسه منهای چهار» نیز به بیان شهادت چهار دانش‌آموز شهید می‌پردازد و این که جای آنها در آغاز سال خالی است. دیگر آثار گردآوری شده در این مجموعه، مربوط به جنگ تحمیلی نیست.

مثل ظهر عاشورا: مجموعه شعر برای نوجوانان

سروده حمید هنرجو؛ تصویرگر نیلوفر میرمحمدی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوانان، 24.1376 ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه شعر برای نوجوانان).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Like the Moon of Ashoura
مندرجات: به خانه‌ات خوش آمدی؛ عکس امام خندید؛ یک نگاه مهربان؛ نامه بابا؛ نجمه؛ شبی پرواز

[ صفحه 1239]

کن؛ ماهی سرخم مرد؛ قاب پر ستاره؛ کوچه‌های بی‌بازی؛ مشق‌هایش را مرتب می‌نوشت؛ پر ستاره بود آن شب.
این کتاب، مجموعه‌ی ده قطعه شعر برای کودکان و نوجوانان است. شاعر، این قطعات را به کودکانی تقدیم کرده است که پدر خود را در جنگ از دست داده‌اند. موضوع اشعار از این قرار است: «به خانه‌ات خوش آمدی (در مورد ارزش بسیجی بودن)؛ عکس امام خندید [شادی حضرت امام (ره) از پیروزی رزمندگان اسلام که در عکس مشاهده می‌شود]؛ یک نگاه مهربان (درباره‌ی معلمی که شهید شده است)؛ نامه‌ی بابا (نامه‌ی پدری از جبهه است)؛ نجمه (امام، پدر تمام فرزندان شهیدان است)؛ شبی پرواز کن (جانبازان)؛ ماهی سرخم مرد (بمباران شهرها توسط دشمن)؛ قاب پر ستاره (شهدای جنگ تحمیلی)؛ کوچه‌های بی‌بازی (در مورد بچه‌های خرمشهر)؛ مشقهایش را مرتب می‌نوشت (برای کودکانی که در بمباران شهید شدند) و پر ستاره بود آن شب (در مورد جنگ و شهادت)».

مثل من به انتظار: مجموعه شعر برای نوجوانان

جواد محقق. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد مقاومت، واحد کودک و نوجوان، (چاپ اول): 1374.
32 ص.: مصور. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Awaiting, Like me
این مجموعه حاوی سیزده قطعه شعر در مورد دفاع مقدس است. عناوین و موضوع اشعار عبارتند از: «ای کاش او می‌ماند»، خلوص بسیجی؛ «جبهه‌های فردا»، رزمندگان جبهه‌های حق علیه باطل؛ «میهن مرا هنوز»، شهر خرمشهر؛ «حمله‌ی بیخبر»، حمله‌ی دشمن بعثی به نقاط بیدفاع و شهرهای میهن اسلامی؛ «پدرم پاسدار قرآن است»، عشق کودکان و نوجوانان برای رفتن به جبهه؛ «جبهه‌های خورشیدی»، رفتن جوانان و نوجوانان ایرانی به جبهه‌های نبرد و شهادت آنها؛ «آشنای همسنگر»، جانبازی‌های بسیجیان در جبهه؛ «همسفر با سپاه بیداری»، با یاد دانش‌آموزان شهید حسن یوسفی، صمد بهرامی‌سار و سهیل زمان‌پور؛ «عاشق کربلا»، کودکی که پدرش برای نبرد به جبهه رفته است؛ «مایه‌ی سرافرازی»، جانبازانی که دست‌های خود را از دست داده‌اند؛ «مثل من به انتظار»، در مورد جاویدالاثرهای جنگ تحمیلی؛ «باغی از بهار»، کودکانی که پدران آنها شهید شده‌اند و غم آنها بر دلهاشان سنگینی می‌کند؛ «من تو را می‌شناسم، ای سردار»، در مورد آزادگان میهن اسلامی.

مثل مینا و ریحانه، مجموعه شعر نوجوانان

علی‌اصغر نصرتی. - تهران: مدیا، (چاپ اول): 1381.
86 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Such as Mina and Reyhaneh
شمارگان: 3000 نسخه.
کتاب «مثل مینا و ریحانه» شامل 37 قطعه شعر است که در ارتباط با دفاع مقدس، برای نوجوانان سروده شده‌اند. شاعر بعضی از اشعار را نیز برای مناسبتها و شهیدان خاص سروده است؛ از جمله، قطعه شعرهای: «موج نور»، تقدیم به آزادگان؛ «مثل مینا و ریحانه»، تقدیم به شهدای دانش‌آموز میانه (که در مدرسه‌ی خود، در اثر بمباران دشمن بعثی به شهادت رسیدند)؛ «لبخند همیشه‌ی تو» و «ابر مهربان آسمان»، تقدیم به شهید یدالله کلهر؛ «یادگاری»، «سنگ صبور» و «مثل رعد توفنده»، برای سردار شهید بروجردی؛ «پرستوی مهاجر» تقدیم به شهید میثمی و «باغی از گلهای پرپر»، تقدیم به سردار شهید ناصر کاظمی.

[ صفحه 1240]


مجموعه اشعار دانش‌آموزان بنمار در پاسخ به روشن اندیشی رئیس جمهور

تهیه و تنظیم اداره کل امور فرهنگی و هنری؛ ویرایش: جعفر سید. - [تهران]: سبز آرنگ. 197.1376 ص.
عنوان روی جلد: بنمار: مجموعه آثار دانش‌آموزان: شعر.
شمارگان: 5000 نسخه.
همزمان با شروع سال تحصیلی 1376 - 1377، در مراسم بازگشایی مدارس، حجت‌الاسلام و المسلمین سید محمد خاتمی، ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، در یکی از مدارس استان اردبیل، در روستای بنمار، با بیان نکات مهمی خطاب به آینده سازان ایران از آن‌ها خواستند که به دو سؤال ایشان در باب قانون و امنیت پاسخ بدهند. در این رابطه وزارت آموزش و پرورش اقدام به برگزاری مسابقه‌ی بزرگ فرهنگی «طرح بنمار» در سطح کلیه مدارس کشور در رشته‌های مقاله نویسی، نشریه دیواری، شعر، داستان و نقاشی نمود که کتاب حاضر حاوی اشعار دانش‌آموزان کشور در این رابطه است.
این کتاب، مجموعه‌ی 83 قطعه شعر است که سرایندگان آنها دانش‌آموزان دوره‌ی راهنمایی و متوسطه، از اقصی نقاط کشور ایران هستند. در بین این اشعار، قطعه شعرهای متعددی به موضوع قانون و تعدادی نیز به خلیج فارس و موضوعهای مربوط به امنیت، شهید و شهیدان و جبهه‌های جنگ پرداخته‌اند. که از بین این سروده‌ها می‌توان به عناوین زیر اشاره کرد: «طرد بیگانگان، دام شیطان، نخلهای غریب، حصر آبادان، پیشتازان استقرار امنیت، مثنوی درد و درمان، امتحان، مرگ بر آمریکا، منظومه‌ی قانون، یاغی‌تر از وحشی و....»

موسیقی باد

مصطفی رحماندوست؛ تصویرگر: امیر نساجی. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، (چاپ دوم): 48.1377 ص.: مصور.
شمارگان: 3000 نسخه.
کتاب «موسیقی باد» شامل چهارده قطعه شعر در قالب شعر آزاد است، که درباره‌ی موضوعهای مختلف و متعددی سروده شده‌اند؛ چون: «خواب و رؤیا، نیایش پروردگار، همسفر، اخلاق بد، مادر، اذان، نماز، عاشورا، قهر و آشتی». قطعه شعرهای «در آرزوی خواب» و «جای خالی بابا» با مضمون دفاع مقدس سروده شده‌اند. همچنین شعر «با زبان بی‌زبانی» برای بچه‌های کر و لال سروده شده است.

مهمان گلها: مجموعه شعر دفاع مقدس (2)

جمع‌آوری و تدوین: علی‌اصغر نصرتی. - قم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، معاونت تبلیغات و انتشارات نیروی زمینی، مدیریت انتشارات، 1371.
92 ص. - (مجموعه آثار و ارزش‌های هشت سال دفاع مقدس: مجموعه شعر؛ 2).
گروههای سنی: «الف»، «ب».
مجموعه‌ی چهل شعر است که توسط چهارده شاعر و شاعره‌ی معاصر برای کودکان سالهای پیش از دبستان و اول دبستان سروده و به مناسبت هفته بسیج، در آذر ماه سال 1371 منتشر شده است. این اشعار از میان هزاران بیت شعر سروده شده برای گروههای سنی «الف» و «ب» انتخاب شده و گردآورنده می‌گوید که مجموعه‌های دیگری از این اشعار نیز در آینده به چاپ خواهد رسید. اسامی سرایندگان اشعار عبارت است از: «جعفر ابراهیمی، رضا اسماعیلی، پروانه، مصطفی رحماندوست، افسانه شعبان‌نژاد، اسدالله شعبانی، افشین علاء، شکوه قاسم‌نیا، حبیب‌الله لزگی، محمدکاظم مزینانی، بیوک ملکی، علی‌اصغر نصرتی، وحید نیکخواه، شراره وظیفه‌شناس و سلمان هراتی».

[ صفحه 1241]


مهمانی پروانه، شعر برای کودکان

علی‌اصغر نصرتی؛ نقاشی از سیاوش ذوالفقاریان. - تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات؛ نشر همراه، 1370. [27] ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ب».
مندرجات: صیاد؛ تو چه خوبی مادر؛ نازکتر از برگ؛ یک یار خوب یک دوست؛ ابر؛ باغ چشمان تو؛ مهتاب می‌خندد؛ وقتی که رفت؛ درخت و چشمه؛ مهمانی پروانه؛ بر بام ما نشست؛ صدای کیست؟
کتاب حاضر حاوی دوازده قطعه شعر با موضوعهای مختلف - از جمله دفاع مقدس - می‌باشد که برای کودکان و نوجوانان سروده شده است. در این میان، اشعاری که مربوط به دفاع مقدس و مسائل مربوط به آن هستند، عبارتند از: «وقتی که رفت» که حکایت به جبهه رفتن پدری به جبهه است که فرزند او منتظر برگشتنش می‌باشد. یک روز پدر برمی‌گردد و فرزند خوشحال می‌شود. دیگر اشعار، موضوعاتی مثل احساسات پاک فرزندان نسبت به مادر، صید ماهی توسط صیاد، تحسین فرزندان این آب و خاک، کتاب یک دوست خوب، انتظار باران، طبیعت، پرندگان و پروانه‌ها را دنبال می‌کند.

نان و شبنم

شعرهای محمد کاظم مزینانی؛ نقاشی از کریم نصر؛ زیر نظر شورای بررسی. - تهران: مؤسسه انتشارات قدیانی، کتابهای بنفشه، واحد کودکان و نوجوانان، (چاپ دوم): 32.1374 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 11000 نسخه.
گروه سنی «د» و «ه».
کتاب حاضر شامل ده قطعه شعر برای کودکان و نوجوانان است. اشعار درباره‌ی موضوعات و مفاهیمی چون: «گریه، تاکستان، گندمزار، جاده و...» سروده شده‌اند. قطعه شعر «راستی قلبت کو؟» درباره‌ی دفاع مقدس سروده شده است. قطعه شعر «نان و پروانه» به یاد فریادهای حضرت علی (ع) و گفتار وی درباره‌ی ثروتمندان و کاخ‌نشینان و قطعه شعر «داس ماه» به تضمین از یک غزل از حافظ سروده شده است.

نخل خانه ما

شعرهایی از علی‌اصغر نصرتی با نقاشیهای ابوالفضل عالی. - تهران: امیرکبیر، کتابهای شکوفه، 32.1376 ص.: مصور (رنگی).
گروه سنی: «ج» و «د».
کتاب «نخل خانه‌ی ما» حاوی بیست قطعه شعر در مضامین مختلف برای کودکان و نوجوانان است. تعدادی از این اشعار در ارتباط با دفاع مقدس و مسائل مربوط به آن هستند؛ بدین قرار:
«هدیه»: داستان کودکی است که قلک او پر شده است و تصمیم دارد که با پول قلک برای خودش چیزی بخرد ولی پس از قدری فکر کردن، به این نتیجه می‌رسد که بهتر است پولهای قلک خود را به رزمندگان جبهه‌های نبرد حق علیه باطل هدیه کند. «مدرسه سنگر من»: داستان نامه‌ی کودکی به پدرش است که در جبهه به سر می‌برد و مدرسه را در نامه‌اش سنگر معرفی می‌کند. «قهرمان قصه ساز»: حکایت کودکی است که از مادر بزرگش می‌خواهد قصه‌ی بسیجی‌ها را برایش بگوید. «نخل خانه‌ی ما»: درباره‌ی حمله‌ی دشمن به مناطق مسکونی ایران است. «امروز و فردا»: درباره‌ی ارزش بسیجی و بسیجی بودن است. «من کربلا را دوست دارم»: مژده به رزمندگان اسلام، درباره‌ی رسیدن به کربلاست. «نوک مدادم تیر شد»: شرح تخیلات کودکانی است که با نوک قلم خود به دشمن حمله می‌برند.

[ صفحه 1242]


نخلهای سبز

به کوشش حسین حداد؛ انتخاب و مقدمه مصطفی رحماندوست. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، (چاپ اول): 1375.
[72] ص. - (منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان: مجموعه شعر؛ دفتر سوم)
طرح یونیفرم و جلد: کاظم طلایی.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Green Palms.
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب، مجموعه‌ی سی قطعه شعر سروده‌ی کودکان و نوجوانان است. این اشعار، از میان انبوهی از سروده‌های نوجوانان و کودکان در دوران دفاع مقدس، (از لابه‌لای صفحات شعر نشریات کودکان در آن دوره) انتخاب شده است. کودکان و نوجوانان تجربه‌ی جنگ و مقابله با دشمن را نداشتند، اما به خوبی در برابر دشمن ایستادگی کردند و این اشعار بیانگر مقاومت و ایثار آنها در برابر حملات دد منشانه‌ی متجاوزان بعثی است. علاوه بر آن، این اشعار به قدرت مقاومت رزمندگان ما می‌افزود و روحیه‌ی دشمن را خراب می‌کرد. موضوع اشعار گردآمده در این مجموعه، عبارت است از: جنگ، کربلا، شهادت، جانبازان و ایثارگری آنها، پیروزی، رزمندگان دلیر اسلام، فریادها و ناله‌های کودکان از ظلم و جور دشمن و بمباران شهرها.

یک عالم پروانه، مجموعه شعر

افشین علاء؛ نقاشی: فریبا افلاطون. - تهران: نشر رویش، 1373.
[20] ص.: مصور (رنگی).
نقاشی‌های جلد: غلامعلی مکتبی.
کتاب، شامل هشت عنوان شعر با مضامین مختلف است. از این میان، تنها شعر «گل، آینه، قرآن» در ارتباط با دفاع مقدس است وخلاصه‌ای از این شعر نقل می‌شود: کودکی مشغول صحبت کردن درباره‌ی مادربزرگ خود (بی‌بی) است. بی‌بی در گوشه‌ی اتاق و پشت به بالشی نشسته است و عینک کهنه‌ای به چشم دارد و مقنعه‌ای هم بر سر اوست. اتاق بی‌بی زیباست و در گوشه‌ی آن تاقچه‌ای هست که روی آن، گل، آینه و قرآن قرار دارد. گوشه‌ی دیگر اتاق یک ساعت کودکی به چشم می‌خورد و در جای دیگر قاب عکسی وجود دارد که عکس پسر پیرزن درون آن است. پسر پیر زن به جبهه رفته است.

یک نگاه، یک لبخند

سروده علی‌اصغر نصرتی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، 1372.
56 ص.: نقاشی.
«برای نوجوانان».
مندرجات: نماز؛ یک نگاه؛ یک لبخند؛ لبخند صبح؛ روز طلایی؛ بوی برگ شالی؛ بلبل کوچک جنگل سبز؛ نشانه‌های پاکی؛ روز خدا؛ برای آموزگارم؛ او اگر چه نبود...؛ تو آمدی؛ تنهای کوچک؛ تبسم ماه؛ فروردین دیگر؛ فصل رویش، فصل گل.
این کتاب حاوی پانزده قطعه شعر، از گزیده‌ی اشعار علی‌اصغر نصرتی است. اشعار، به زبانی ساده برای نوجوانان سروده شده‌اند و موضوع آنها متفاوت است. از بین این اشعار، قطعه شعر «روز خدا» درباره‌ی باز پس گرفتن خرمشهر از دشمن و شادی مردم کشورمان از پیروزی رزمندگان است و قطعه شعر «فصل رویش، فصل گل» حکایت هجوم دشمن بعثی به خرمشهر و شهید شدن بسیاری از مردم و مهاجرت گروهی دیگر با امید بازگشت مجدد به آنجاست. پس از نیز از رنجهایی صحبت می‌شود که کشیده شده تا بار دیگر خونین شهر، خرمشهر شود و ساکنان به آن بازگردند تا دوباره آن را بسازند.

[ صفحه 1243]


خاطرات

از خرمشهر بگو، خاطرات کودکان و نوجوانان

بازنویس رضا بنده‌خدا. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت واحد کودک و نوجوان، 1374.
40 ص.: مصور (رنگی). - (منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان؛ 15).
طراح و صفحه آرا شاهرخ خره غانی.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Tell about Khorramshahr
گروه سنی «ج».
شمارگان: 6600 نسخه.
این کتاب، مجموعه‌ای از خاطرات کودکان و نوجوانان خرمشهری. غیر خرمشهری، درباره‌ی حمله‌ی دشمن به خرمشهر و تبدیل آن به خونین شهر، و پس از آن، تبدیل شدن مجدد آن به خرمشهر است که در نتیجه‌ی ایثارگری و همت رزمندگان اسلام و یاری خداوند قادر متعال حاصل شد. کودکان مهاجر با زبان کودکانه‌ی خود از قساوت صدام و صدامیان، و آرزوی خود و بزرگترهای خود برای بازگشت به موطن سخن گفته‌اند. تصاویری کودکانه ولی گویاتر از سخن نیز زیور نوشته شده‌اند. شادی آزادی خرمشهر و بازگشت اهالی به آنجا و شروع مجدد زندگی و کار و کوشش از لابه‌لای خطوط با خواننده سخن می‌گویند.

امام و بچه‌ها

به کوشش حمید گروگان؛ نقاشی ایرج اسکندری. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، (چاپ سوم): 1375. [20] ص. - مصور (رنگی).
گروه‌های سنی: «الف»، «ب».
شمارگان: 6600 نسخه.
کتاب «امام و بچه‌ها» به زبانی ساده برای کودکان نوشته شده است و تصاویر رنگی دارد. این کتاب، شامل خاطراتی درباره‌ی طرز رفتار و گفتار حضرت امام خمینی «ره» هنگام برخورد با کودکان است. خاطرات، از یاران و نزدیکان امام نقل شده و برخی از آنها به گونه‌ای با دفاع مقدس مرتبط هستند. در خاطره‌ای نقل شده است که حضرت امام هنگام ملاقات با همسر و دختر یک شهید، گردنبندی را که یک مسلمان از کشور ایتالیا به امام هدیه کرده بود، به آن دختر اهدا می‌کنند. در دیگر خاطرات از نحوه برخورد ایشان در راستگویی کودکان، نماز خواندن سر وقت و بازی با کودکان مطالبی ارائه شده است.

پنجه‌ی ببر

گردآوری و تدوین و [بازنویسی] احمد عربلو. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، انتشارات مدرسه، 111.1375 ص.
طراح جلد: امیر نساجی.
کتابنامه: ص 111.
«پنجه ببر»، مجموعه‌ای از خاطرات دلیر مردان رزمنده‌ی اسلام است، شامل 27 خاطره، که از میان آن‌ها پنج

[ صفحه 1244]

خاطره متعلق به اسرای عراقی است و به وسیله‌ی گرد آورنده تنظیم و برای استفاده از جوانان بازنویسی شده است. در این خاطرات به عملیات زمینی مختلف و همچنین رزمهای نیروی هوایی و عقابان بلند پرواز آسمان‌ها و عملیات آبی - خاکی اشاره شده، که در نقاط مختلف جبهه از قبیل ارتفاعات گرده‌بند، سیاه کوه، کانی مانگا و شاخ شمیران و در فاو، شلمچه، بستان و سایر مناطق جنگی صورت گرفته است. در این خاطرات دلاوری‌های رزمندگان اسلام و روحیه بالای آنها و ترس و روحیه‌ی ضعیف نیروهای بعثی شرح داده شده است.

تا اوج آسمان، خاطراتی از شهید فضل‌الله محلاتی

احمد عربلو. - [تهران]: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 101.1376 ص. - (مجموعه خاطرات سرداران؛ ویژه نوجوانان: 1).
طراح روی جلد: م. مهاجر.
شمارگان: 4400 نسخه.
گروه سنی «د» (دوره راهنمایی).
فصل اول به مبارزات سیاسی شهید محلاتی اختصاص دارد. در این بخش مباحث زیر آمده است: آشنایی شهید با نواب صفوی، همکاری با فدائیان اسلام، آشنایی با آیت‌الله کاشانی، مأموریت حضرت آیت‌الله بروجردی به ایشان، سخنرانی‌های روشنگرانه علیه قرارداد کنسرسیوم نفت که باعث تبعید وی به مشهد شد، تقلید از امام پس از فوت آیت‌الله بروجردی، دستگیری در قضیه‌ی 6 بهمن 1341 و برخی مطالب دیگر. در فصل دوم (که «در جبهه» نام دارد)، خاطرات شهید - با عناوین «مسؤولیت در جنگ (شهید تمام مدت در جبهه خدمت می‌کرد)، سرباز ساده (شهید در جبهه مانند یک سرباز ساده رفتار می‌کرد)، و نماز در جبهه (شهید از مروجین نماز اول وقت و نماز جماعت در جبهه بود)» - به چاپ رسیده است که نمایانگر روحیات و دیدگاه‌های شهید می‌باشد. فصل سوم، «عشق به امام» نام دارد با عناوینی چون: علاقه‌ی امام به شهید محلاتی، ترک سیگار، بدون امام هرگز، تأثیر امام از شهادت وی و....

چون کوه با شکوه، خاطراتی از سردار سرلشکر پاسدار شهید محمد بروجردی

علی‌اصغر نصرتی. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1377.
232 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 1: مجموعه خاطرات سرداران؛ ویژه نوجوانان: 4) کتاب حاوی 137 خاطره درباره‌ی سرلشکر پاسدار شهید محمد بروجردی است. در تدوین این کتاب از بیانات و خاطرات بزرگوارانی چون رهبر معظم انقلاب، مادر، همسر و برادر شهید، سردار سرلشکر پاسدار رحیم صفوی، سرلشکر پاسدار شهید حاج ابراهیم همت و تعدادی دیگر از دوستان و همرزمان وی بهره گرفته شده است. تمامی خاطرات این کتاب بدون ذکر نام راوی نقل شده‌اند. در یکی از این خاطرات آمده است که شهید، عاشق خدمت در کردستان بود. بارها از او خواستند به تهران بازگردد و مسؤولیتی بپذیرند، ولی می‌گفت من حاضرم به عنوان یک نیروی عادی در کردستان خدمت کنم ولی به عنوان مقام مسؤول به تهران نیایم. بنابر این خاطرات، ویژگی‌های بارز او، عبارت بودند از: عشق به امام خمینی، ساده زیستی، خونگرمی، علاقه‌مندی به بسیجی‌ها، شجاعت، شهامت، تواضع و قدرت فرماندهی بالا.

[ صفحه 1245]


چهارده یاد از 2755 روز انتظار

تالیف کوروش اسکندری. - تهران: امید آزادگان، (چاپ اول): 72.1378 ص.: مصور.
چاپ اول: 2000 نسخه.
معلم آزاده، کوروش اسکندری، بسیجی رزمنده، مدت 2755 روز در اسارت رژیم بعث عراق بود و سختیهای زیادی را متحمل شد. در مجموعه‌ی حاضر چهارده خاطره از نود ماه اسارت این معلم آزاده برای نوجوانان و جوانان به چاپ رسیده است. عناوین خاطرات عبارتند از: «چگونه آغاز شد؟»، «اولین فریاد»، «کانال مرگ»، «عاشورا در عاشورا»، «شست و شوی مغزها»، «تأثیر ذکر»، «نمایش در بند»، «تحصیل راستین»، «بسیجی پیر»، «واژه‌های ماندگار»، «المؤمن کیس»، «روز وصل»، «فراق یار» و «آخرین یاد». این خاطرات روایتی است از چگونگی به اسارت در آمدن، رفتار بعثی‌ها با اسیران ایرانی، اجرای مراسم عزاداری، تلاش بعثی‌ها برای ایجاد تغییر فکری در اسیران ایرانی، فعالیت‌های فرهنگی اسیران، و در نهایت، بازگشت به وطن.

حکایت‌های تلخ و شیرین (جلد 1) خاطرات و حکایت‌هایی از زبان حضرت امام خمینی

گردآوری، تنظیم و تالیف: مساجد امام عصر (عج)، سیدالشهدا (ع)، امام حسن مجتبی (ع) (نازی‌آباد) چهارده معصوم (صالح‌آباد)، امام (ره) منطقه‌ی ابوذر، امام رضا (سیزده آبان). - تهران: مرکز فرهنگی قدر، 1371.
ده، 132 ص.: مصور، عکس.
عنوان روی جلد: حکایتهای تلخ و شیرین، 128 خاطره و حکایت از زبان امام خمینی (ره).
کتاب، برگزیده‌ای از مجموعه فرمایشات امام است که در صحیفه‌ی نور به تفصیل آمده و در این کتاب به صورت خلاصه برای کودکان تنظیم شده است. از میان این خاطرات، موارد زیر در ارتباط با دفاع مقدس هستند:
«عدم اعتراف به شکست، نشانه‌ی عجز صدام»: امام فرموده‌اند: «صدام می‌گوید ما پیروزمندانه عقب‌نشینی کردیم...؛ اینها اگر قدرت جبران داشتند، به شکست خود اعتراف می‌کردند ولی شکست آنها همیشگی و تا ابد است».
«دعا کنید من شهید بشوم»: امام در بیانات خود می‌فرمایند: «دیروز یک کسی که پایش قطع شده بود و عصا زیر بغلش گذاشته بود، آمد اینجا، من باهاش مصافحه کردم. گفت: دعا کنید من شهید بشوم. این روحیه در اثر اسلام است کوشش کنید که در این پادگانها هر جا هستید، اسلام را تقویت کنید».
«من شهید می‌شوم»: امام فرمودند: «جوانی آمده بود که زنی را عقد کند و بعد از صحبت مهر، می‌گفت: که من شهید می‌شوم، گفتم ان‌شاءالله شما هستید و خدمت می‌کنید.»

خاطرات جنگ (1) (جنگ 3): مجموعه‌ای از نوشته‌های کودکان و نوجوانان

گردآورنده مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1363. [53] ص.: عکس.
گروه‌های سنی: «ج» و «د».
شمارگان: 45000 نسخه.
با شروع جنگ و بمباران‌های مناطق مسکونی و به شهادت رسیدن بسیاری از مردم، مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با تهیه و توزیع کارتهایی بین کودکان و نوجوانان جنگ‌زده از آن‌ها خواست تا خاطره‌هایی را که از جنگ دارند بنویسند و به مرکز بفرستند. حاصل کار، نزدیک به دو هزار خاطره بود که از میان آن‌ها صد خاطره انتخاب شد تا در مجموعه‌هایی به چاپ برسد.
این جلد از مجموعه، در برگیرنده‌ی 21 خاطره از خاطرات نوجوانان ساکن در مناطقی چون قصر شیرین،

[ صفحه 1246]

خرمشهر، اهواز، هویزه، شلمچه و... است که خود را برای رفتن به مدرسه و آغاز سال تحصیلی جدید آماده می‌کردند ولی با حمله‌ی بعثی‌ها به شهرها و روستاها، منازل و مدارسشان، ویران شد و آن‌ها به جای رفتن به کلاس درس، آواره‌ی شهر و دیار دیگری شدند. آنها هر روز شاهد شهادت همسایه، دوست، خواهر، برادر، پدر و مادر و سایر اقوام خود بودند. خاطرات آنها تلخ است، ولی همه‌شان در پایان خاطره‌ی خود، از خداوند بزرگ، پیروزی رزمندگان اسلام و بازگشت مجدد به شهر و دیار خود را آرزو کرده‌اند.

خاطرات جنگ (2) (جنگ 4): مجموعه‌ای از نوشته‌های کودکان و نوجوانان

گردآورنده مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 54.1363 ص.: عکس.
گروه‌های سنی: «ج» و «د».
شمارگان: 45000 نسخه.
این جلد از مجموعه، در برگیرنده‌ی نوزده خاطره‌ی دیگر از خاطرات نوجوانان از شهرهای خرمشهر، قصر شیرین، دزفول، آبادان و اهواز است. هر یک از آنها از جنگ خاطره‌ای دارند: یکی مادر خود را در هنگام حمله‌ی دشمن گم کرده است، دیگری بهترین دوستش را از دست داده است و سومی با خانواده‌اش مدتی اسیر صدامیان بوده است؛ نوجوانی، خاطره‌ی خود را از ترک کردن زادگاهش بیان می‌کند و نوجوان دیگری از خاطرات خود در ارتباط با درس خواندن زیر چادر می‌نویسد (که حتی آن هم به سبب حمله، دوام نداشته است) و خاطره‌ای از بسیجی‌هایی نوشته شده است که با دسته گل بر سر مزار یک بسیجی شهید با او پیمان استقامت و ادامه‌ی راهش را می‌بستند که بر اثر بمباران صدامیان همگی به شهادت رسیدند.

خاطرات جنگ (3) (جنگ 5): مجموعه‌ای از نوشته‌های کودکان و نوجوانان

گردآورنده مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1363. [54] ص.: عکس.
گروه‌های سنی: «ج» و «د».
شمارگان: 45000 نسخه.
این جلد از مجموعه، بیست خاطره از خاطرات برگزیده‌ی نوجوانان جنگ زده است. اولین خاطره از نوجوان ایرانی الاصلی است که همراه خانواده‌اش و سایر کسانی که شناسنامه‌ی ایرانی داشتند، از عراق رانده شدند. او از آوارگی و سختیهایی می‌نویسد که در راه مهاجرت کشیده‌اند و همچنین از استقبال گرم و مهربانی و همدلی مردم ایران با آنها؛ و آرزو می‌کند که در تمام جهان پرچم اسلام برافراشته شود. خاطرات نوجوانان دیگری که در شهرهای قصر شیرین، سرپل ذهاب، خرمشهر، اهواز، شوش، دزفول، آبادان، دهلران، نفت شهر زندگی می‌کردند، در این جلد آمده است که چگونگی حمله‌ی عراقی‌ها و از دست دادن خانه و کاشانه و شهادت عزیزانشان را به تصویر کشیده‌اند و نیز از شرایط سخت و روحیه‌ی بالا و مقاوم مردم شهرهای خود نوشته‌اند.

خاطرات جنگ (4) (جنگ 6): مجموعه‌ای از نوشته‌های کودکان و نوجوانان

گردآورنده: مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان،

[ صفحه 1247]

54.1363 ص.: عکس.
گروه‌های سنی: «ج» و «د».
شمارگان: 45000 نسخه.
این جلد از مجموعه، دربرگیرنده‌ی بیست خاطره‌ی دیگر از خاطرات برگزیده‌ی نوجوانان جنگ زده است؛ کودکان و نوجوانانی از آبادان، اسلام آباد غرب، اهواز، خرمشهر، دزفول، سرپل ذهاب، سومار، قصر شیرین و گیلان غرب. در این خاطرات، از حمله‌ی ناگهانی عراقی‌ها در روزهایی که بچه‌ها برای رفتن به مدرسه حاضر می‌شدند و از بهت و نگرانی مردم صحبت شده است و این که چگونه باید زنان و کودکان و سالخوردگان را از معرکه دور می‌کردند. در بعضی از این خاطرات نیز از جانفشانی‌ها و پایمردیهای رزمندگان دلیر اسلام در روز اول نبرد (بدون داشتن سلاح و مهمات کافی) و چگونگی دفاع مقدس و شهادت پیروان راستین اسلام و نیروی ایمان مردم شهرستانها نوشته شده است.

خاطرات جنگ (5) (جنگ 7): مجموعه‌ای از نوشته‌های کودکان و نوجوانان

گردآورنده مرکز آفرینش‌های ادبی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، 1363، [54] ص.: عکس.
گروه‌های سنی «ج» و «د».
شمارگان: 45000 نسخه.
در بیست خاطره‌ی دیگری که در این جلد از مجموعه فراهم شده است، حالات و روحیات نوجوانان و مردم شهرهایی بازگو شود که مورد حمله و تجاوز دشمن قرار گرفته‌اند. آنها در این خاطرات از «دشواری ترک خانه و شهر خود و عزیزانشان، از خودگذشتگی برادران و جوانان، رفتن پدران و برادران به جبهه‌های نبرد حق علیه باطل، فداکاری برادران پاسدار (که پیرزنها، پیرمردها، کودکان و زنان را از محاصره نجات می‌دادند)، فوت سالخوردگان و کودکان در اثر قحطی و کمبود نان، دایر شدن مدارس و رفتن نوجوانان به کلاس درس در نتیجه‌ی فداکاری مسؤولان آموزش و پرورش و شهامت و شجاعت جوانان شهرهای آبادان، خرمشهر، دزفول و قصر شیرین» نوشته‌اند.

خاطرات رزمندگان

نوشته قاسمعلی فراست؛ تصاویر از پرویز حیدرزاده. - تهران؛ کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 58.1371 ص: مصور.
گروه‌های سنی «د» و «ه».
این کتاب مجموعه‌ی هشت خاطره از روزهای جنگ است. خاطره‌ی اول به نقل از بهروز قیصری به تشریح روزهای اول جنگ و مقاومت رزمندگان خرمشهر می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه آنها با دستان خالی در برابر تانکها ایستادند و آنها را عقب راندند. خاطره‌ی دوم از تیمسار سرتیپ سیروس باهری است و بمباران شهر بغداد و پالایشگاه الدوره و نیروگاه اتمی یا برق عراق و بازگشت به ایران (به سلامت) را شرح می‌دهد. خاطره‌ی سوم از نصرت‌الله محمودزاده و در ارتباط با گروه مهندسی جهاد اصفهان و ایثارگری رانندگان بلدوزر در منطقه‌ی بوارین است. خاطره‌ی بعد، از دلاوری گمنام است که یاری رسانی آقا امام زمان به رزمندگان را شرح می‌دهد. خواهر آزاده‌ای نیز نحوه‌ی اسارت خود و مادرش و خاطرات دوران اسارت خود را بیان کرده است. آخرین خاطره از عبدالله نورانی و حکایت سه رزمنده‌ای است که پس از سقوط خرمشهر برای شناسایی مواضع دشمن به شهر می‌روند و در آنجا با عراقی‌ها درگیر می‌شوند ولی به فضل الهی سالم برمی‌گردند.

[ صفحه 1248]


خاطرات سال‌های نبرد: خاطرات شهید علی صیاد شیرازی

انتخاب و ساده نویسی محسن مؤمنی؛ [به کوشش] واحد کودک و نوجوانان دفتر ادبیات و هنر مقاومت. - تهران: شرکت انتشارات سوره مهر: بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول): 166.1379 ص.
عنوان روی جلد: خاطرات سالهای نبرد: خاطرات ساده‌نویسی شده شهید علی صیاد شیرازی.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Battle Years Memoirs of Martyr Ali Sayyaad Shirazi
شمارگان: 5000 نسخه.
این کتاب ساده نویسی شده‌ی خاطرات «علی صیاد شیرازی» است که طی 22 ساعت مصاحبه با ایشان تهیه شده است. خاطرات، دوران پیروزی انقلاب تا آزادی خرمشهر را در بر می‌گیرند. خاطرات با روایت اول شخص بیان می‌شود و طی آن، مبارزات در دوره‌ی طاغوت و خدمات و مسؤولیت‌های شهید در دوره‌ی جنگ تحمیلی در مناطق کردستان و شلمچه و بسیاری از مناطق جنگی دیگر و سرانجام نقش وی در فتح خرمشهر توصیف می‌شود. وی در خاطرات خود از کارشکنیهای بنی‌صدر و خیانت وی نیز سخن می‌گوید.

خلبان کوچک: خلبان سیدعلی زعفرانی

بازنویسی حجت شاه محمدی؛ به کوشش واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول): 1379، [86] ص.: مصور.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Little Pilot
شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: شمشر، مسافران، پرواز در شب، چریک.
«شمشر» خاطره‌ای است از عملیات آذوقه و مهمات رسانی به قله‌ی آلواتان به وسیله‌ی بالگرد. در این خاطره، خلبان با پسر بچه‌ای به نام شمشر (شمشیر، که فرزند یک سردار شهید کرد است، آشنا می‌شود و او را با خود به قله‌ی کوه می‌برد. «مسافران»، خاطره‌ی نفوذ ضد انقلاب به داخل پادگان سنندج است و شرح رفتن راوی به منطقه - با بالگرد 214 - جهت کمک رسانی و انتقال خانواده‌ی نیروهای مستقر در پادگان که در نهایت نیز موفق به نجات 31 نفر می‌شود. در «پرواز در شب»، خاطره‌ی امداد و کمک رسانی شبانگاهی برای حمل مجروحان در قله‌ی آلواتان توسط بالگرد است که پسر خلبان، هنگام بازدید از نمایشگاه شهدا در کنگره‌ی سرداران شهید اصفهان (هنگامی که پدرش آن را رای مسؤول نمایشگاه نقل می‌کرده) شنیده است و بازگو می‌کند. «چریک» خاطره‌ی امداد و حمل مجروح چریک عراقی است که در اطراف کوههای آلواتان اتفاق افتاده است.

ده روز محاصره در قله ویزان، (خاطرات یک افسر اسیر عراقی)

به کوشش مرتضی سرهنگی؛ مترجم: مطلبی. - تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان چاپ و انتشارات، نشر جوان، (چاپ اول): 61.1369 ص.
گروه سنی «د» و «ه» (دوره راهنمایی و دبیرستان).
شمارگان: 5500 نسخه.
این کتاب نتیجه مصاحبه‌ی گردآورنده (در سال 1365) با یک افسر اسیر عراقی در مدت اسارت اوست. برادر مطلبی نیز به عنوان مترجم، کمک بزرگی به گرد آورنده نموده است. این افسر عراقی در پادگان «جلولاء» آموزش دیده و با نیروهای تحت امر خود در ناحیه‌ی «زرباطیه» (در نزدیکی ارتفاعات «الصرور» که ما آن را ارتفاعات «کله قندی» می‌نامیم) مستقر بوده است. نیروهای ایرانی به آنها حمله می‌کنند و آنها ده روز در محاصره قرار می‌گیرند و

[ صفحه 1249]

در نهایت، مجبور به تسلیم می‌شوند. وی از رفتار انسانی نیروهای ایرانی با خود و نفرات تحت امرش صحبت می‌کند و این که به سختی تحت تأثیر عقیده و ایمان نیروهای ایرانی قرار گرفته است. سپس به جنایات صدام و این که تعداد زیادی از مردم بیگناه و غیر نظامی شهرهای ایران در این جنایات و حملات از بین رفته‌اند، اشاره می‌کند و می‌گوید که رفتار و انسانیت ایرانیان موجب افزایش نفرت و کینه وی نسبت به صدام شده است.

راهیان شط: مجموعه‌ی خاطره

بازنوشته عبدالمجید نجفی. - تبریز: ستاد برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران شهید آذربایجان، 104.1374 ص.: مصور، نقاشی. - (ادبیات کودک و نوجوان؛ دفتر اول).
شمارگان: 3300 نسخه.
گروه‌های سنی «د» و «ه».
این کتاب به مناسبت برگزاری کنگره بزرگداشت سرداران شهید آذربایجان در مرداد ماه 1374 در تبریز - ارومیه، نوشته و منتشر شده است.
کتاب «راهیان شط» شرح زندگی سردار سرلشکر پاسدار شهید مهندس مهدی باکری (فرمانده‌ی لشکر 31 عاشورا) و برادر او، سردار شهید حمید باکری، (قائم مقام لشکر 31 عاشورا) است. در ابتدا، زندگینامه‌ی این شهیدان آورده شده است. «تولد شهید مهدی باکری، تحصیلات دانشگاهی و فعالیت‌های او در دوران انقلاب، مسؤولیت‌های وی در مقام شهردار ارومیه، مسؤول جهاد سازندگی استان، معاون تیپ نجف اشرف و حضورش درعملیات فتح‌المبین، فرماندهی لشکر 31 و شهادت او در عملیات بدر» در بخش زندگینامه‌ی او مورد بررسی قرار گرفته است. زندگینامه سردار حمید باکری نیز نشان دهنده فعالیت‌های سیاسی و نظامی وی طی دوره‌های مختلف است. در ادامه‌ی کتاب، خاطرات مختلفی درباره‌ی این شهدا آورده شده است. در این خاطرات، خواننده با خصوصیات اخلاقی و تعبد آنان، روشهای فرماندهی و رهبری نیروها توسط این دو شهید بزرگوار و شهامت، شجاعت، عقاید و افکار آنان آشنا می‌شود.

زنده باد ایران

احمد دهقان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، 1375.
37 ص. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، قصه فرماندهان؛ 3).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Viva Iran
شمارگان: 3300 نسخه.
مندرجات: زنده باد ایران؛ یار آسمانی؛ استراحت اجباری؛ کمین؛ یک قطره سلام؛ شبی با دشمن؛ گلستان آتش؛ میهمان ناخوانده.
این کتاب، خاطرات رزمندگان دلیر ما از فرماندهان است. آنها درباره‌ی وقایع جبهه‌ها و خاطراتی که از صحنه‌های جنگ دارند، صحبت کرده‌اند. آنها شاهد شهادت دوستان خود بودند و با تشنگی و نداشتن مهمات، در برابر عراقی‌های متجاوز و ظالم، با شجاعت و ایثار مقاومت کرده، پیروزمندانه به شهادت رسیدند. «زنده باد ایران» خاطره‌ای است درباره‌ی خلبان شهید، غلامرضا چاغروند؛ «یار آسمانی» درباره‌ی عباس بابایی و «استراحت اجباری» حکایتی است از دوران سربازی حاج محمدابراهیم همت؛ «کمین» خاطره‌ای درباره مرتضی ساده میری [فرمانده‌ی لشکر یازده امیرالمومنین (ع)] است؛ «یک قطره سلام» ایثار حاج حسین خرازی را بیان می‌کند و «شبی با دشمن» از ایثار شهید مهدی باکری سخن می‌گوید «گلستان آتش» خاطره‌ی دیگری از حاج محمدابراهیم همت است. «میهمان ناخوانده» نیز خاطره‌ای درباره‌ی شجاعت مهدی زین‌الدین [فرمانده‌ی شهید لشکر هفده علی بن ابی‌طالب (ع)] است.

[ صفحه 1250]


سایت پنج آزاد شد

به کوشش حسین حداد. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، 1375.
[110] ص. - (منتخب آثار کودکان و نوجوانان: 14: گزارش و مصاحبه).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Site No. 5 Became Free, Reportage and Interviews
کتابنامه: ص. 110 - 109.
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب مجموعه‌ای از آثار کودکان و نوجوانان و برای آنها است که از منابعی چون سروش نوجوان، سوره نوجوان، آیش، کیهان بچه‌ها و... برگزیده شده است و چهاردهمین جلد از سرای منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان می‌باشد.
این کتاب در سه قسمت تنظیم شده است: قسمت اول به گزارشهایی از خرمشهر و هویزه اختصاص دارد و علاوه بر گزارشها، دو خاطره - با نام «قلب کوچک حسین» و «دوست کوچک من» - از رضا بهرامی به چاپ رسیده است که در ارتباط با شهید حسین فهمیده هستند. قسمت دوم، گفتگو و دیدار با نوجوانان رزمنده‌ای است که از روزهای آغاز جنگ و امدادهای غیبی در جبهه‌های نبرد حق علیه باطل سخن گفته‌اند. قسمت سوم با نام «نوجوان شهید»، خاطراتی است از شهیدانی که در آزاد سازی سایت پنج به شهادت رسیده‌اند؛ شهیدانی چون اکبر کرمی، علی تقی‌نیا و ابراهیم روحانی. این خاطرات به نقل از پدران و همرزمان این عزیزان بیان شده است.

ستاره‌ای در زمین: خاطراتی از سردار سرلشکر پاسدار شهید حاج محمدابراهیم همت

محسن پرویز؛ ویراستار حسن یونسی. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ سوم): 1377.
239. ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 18: خاطرات نوجوانان؛ 7).
طراح روی جلد: م. مهاجر.
گروه سنی د (دوره راهنمایی).
شمارگان: 3000 نسخه.
این کتاب، که برای نوجوانان نوشته شده است، خاطراتی است که از زبان پدر، مادر، خواهر، همسر و سایر اعضای خانواده و نیز جمعی از همرزمان و مسؤولان کشوری از زندگی پر بار شهید همت نقل شده است. کتاب در چهار فصل تنظیم شده است. «خاطراتی از دوران کودکی و جوانی، دوران سربازی، دوران انقلاب و دیدار وی با امام، خصوصیات اخلاقی، نماز، برخورد با بسیجیان، فرماندهی در جبهه و در عملیاتهای فتح‌المبین، آزاد سازی خرمشهر، مسلم بن عقیل، محرم، والفجر مقدماتی، مقابله با ضد انقلاب در کردستان، فرماندهی سپاه پاوه، برخورد با همسر و خانواده، روزهای قبل از شهادت و نحوه‌ی شهادت و...» در کتاب آمده است. در پایان کتاب نیز خلاصه‌ای از زندگینامه شهید ارائه شده است.

ستاره‌های شب دزفول

به کوشش حسین حداد. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، 1376.
[55] ص.: (منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان؛ 13: مجموعه خاطره؛ دفتر سوم).
طراحی یونیفورم: کاظم طلایی.
طراح روی جلد: امیر نساجی.

[ صفحه 1251]

کتابنامه: ص. [55 - 54].
شمارگان: 3300 نسخه.
در این کتاب، کودکان درباره‌ی خاطرات خود از بمباران و موشکباران و جنگ می‌گویند. آنها نوشته‌اند که چگونه هواپیماهای دشمن خانه‌های آنها و هموطنانشان را خراب کردند و چگونه با خمپاره و گلوله افراد را شهید کردند. در بین شهدا و مجروحان عده‌ی زیادی از کودکان بودند. آنها شرح می‌دهند که چگونه مردم به مجروحان و به جبهه‌ها کمک می‌کردند. از شروع جنگ و مهاجرت خانواده‌ها سخن می‌گویند و از ایستادگی و مقاومت مردم و دلیری رزمندگان حکایت می‌کنند.

سر پل ذهاب شهر بی دفاع: مجموعه خاطرات

نوشته اکبر مقراضی. - تهران: [بی‌نا]، (چاپ اول): 1378. [6]، 53 ص.
عنوان عطف: سر پل ذهاب شهر بیدفاع: مجموعه خاطرات برای نوجوانان.
شمارگان: 2000 نسخه.
مندرجات: مقدمه؛ کوچه ما؛ مادربزرگ مهربان من؛ با مدافعان شهر بیدفاع.
کتاب حاضر شامل خاطرات مستند رزمنده‌ای از اهالی شهر سر پل ذهاب است. در «مقدمه»، مطالبی درباره‌ی اوضاع جغرافیایی، اقتصادی و اجتماعی و شهدای شهر نوشته شده است. در «کوچه‌ی ما»، نگارنده، پس از دو سال، در سال 1361 (عملیات مطلع‌الفجر) به محله‌ی خود باز می‌گردد و اوضاع کوچه، همسایگان، مسجد محل و زندگی خویش را پس از ویرانی‌ها توصیف می‌کند. «مادربزرگ مهربان من» حکایت مادربزرگ نگارنده است که هنگام ورود دشمن به سر پل ذهاب از شهر خارج نمی‌شود و سرانجام در اثر بمباران به شهادت می‌رسد. «با مدافعان شهر بیدفاع»، قصه‌ی درگیری دشمن در شهر است. مردم شجاع و سپاه و ارتش در مقابل دشمن ایستادگی و از شهر دفاع کردند.

شبهای بمباران

نظام مولا هویزه؛ نقاشی: مسلم عباسی؛ بازنویسی: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، (چاپ اول): 1370.
31 ص.: مصور، رنگی.
مندرجات: مردم خوب؛ گل؛ ریل‌های شکسته؛ مادر؛ نقش خون؛ روز پیروزی؛ گل پرپر؛ بازار خون؛ توی رودخانه؛ موشک در باغچه؛ ترشک‌های داغ.
کتاب، حاوی یازده خاطره‌ی برگزیده از بین خاطرات شبهای بمباران، از زبان کودکان و نوجوانان است. در خاطره‌ی «گل»، «علیرضا عبرتی» می‌گوید: «توی زیرزمین مشغول غذا خوردن بودیم که صدای انفجار آمد. موج انفجار، تمام شیشه‌های خانه را شکست. همراه پدر به محل بمباران رفتیم. کودکی را دیدیم که مادرش را صدا می‌زد. دستش را گرفتیم تا پدر و مادرش را پیدا کنیم. ولی هر چه گشتیم، آنها را پیدا نکردیم. با فرار رسیدن شب، کودک را به منزل خودمان بردیم. صبح روز بعد به بیمارستان رفتیم. کودک، پدرش را پیدا کرد و به سمت او دوید. پدرم وضع خانواده‌اش را پرسید. مرد گفت: همه شهید شده‌اند و تنها من مانده‌ام و این گلم. در خاطره‌ی «ریلهای شکسته»، «سید احمد هاشمی» می‌نویسد: «در خانه نشسته بودیم؛ ناگهان صدای انفجار آمد. دیوار اتاق ترک برداشت. از خانه بیرون رفتم و به جایی که راکتها افتاده بود، رسیدم. یک راکت به ریل راه آهن خورده بود و آن را کج کرده بود. راکت دیگری به لوله‌ی نفت خورده بود و نفت از لوله بیرون می‌زد. موقع برگشتن، گودالی را دیدم که چهار تا پنج متر عمقش بود و گفتم دشمن گور خودش را با دست خودش می‌کند.

[ صفحه 1252]


شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (01)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودکان و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 36 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (1).
این کتاب مجموعه‌ی هجده خاطره از کودکان و نوجوانان است. آنها در دورانی که شهرهای مختلف ایران آماج موشکها و خمپاره‌های دشمن بودند، با چشمها و قلبهای کوچک خود این صحنه‌ها را دیدند و فاجعه را با همه عمق آن احساس کردند. شهید مجید کعبی، نوجوان رزمنده‌ی هفده ساله در یادداشتهای خود از موشکباران بهبهان نوشته است و از مردم بیگناهی که بر اثر آن شهید شدند. فؤاد فتاحی مکری خاطرات تلخ خود را از بمباران شیمیایی سردشت نقل کرده است و کودکان و نوجوانان دیگر نیز خاطرات خود را از بمباران‌ها و موشک باران‌های شهرهای دزفول، تهران، بانه، سنندج، اصفهان، ایلام، قم، آبادان، اهواز، باختران و الیگودرز بیان کرده‌اند و شرح داده‌اند که چگونه مدارس، بیمارستانها و خانه‌هایشان با خاک یکسان شده و همکلاسی‌ها و دوستانشان به شهادت رسیده‌اند.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (02)

بازنوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، (چاپ اول): 1376؛ (چاپ دوم: 1376). 36 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (2).
این کتاب مجموعه‌ی پانزده خاطره از کودکان و نوجوانانی است که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی ما، ایران، و موشکباران و بمباران شهرهای مختلف آن، با چشمها و قلبهای کوچک خود این صحنه‌ها را دیدند و عمق فاجعه را با تمام وجود خود احساس کردند. ژیلا پورداد شانزده ساله، از باختران، ریخته شدن بمبهای خوشه‌ای بر سر مردم و کودکان بیگناه مدارس باختران را شرح می‌دهد و مهری عبداللهی از موشکباران تهران و مشاهده‌ی تکه‌های بدن مطهر شهدایی صحبت می‌کند که بر روی درختان افتاده بودند، صحبت می‌کند. نوجوانان دیگری نیز از شهرهای شیراز، قم، تبریز، خارک، ایلام، گرگان، اندیمشک، اصفهان و تهران مشاهدات و خاطرات دردناک خود را از شهادت همسالان، کودکان و همسایگان خویش بیان می‌کنند.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (03)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 36 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (3).
جلد سوم مجموعه کتابهای «شبهای بمباران»، مجموعه هجده خاطره از کودکان و نوجوانان است. فرزندانی که در دوران تجاوز دولت عراق و موشکباران و بمباران شهرها، این صحنه‌ها را با چشمان خود دیده، شاهد جنایات و کشتار مردم بیگناه بوده و فاجعه را با تمام وجود خود احساس کرده‌اند. فاطمه اکرمیان، شانزده ساله از میاندوآب نحوه‌ی شهادت پدر خود را بیان می‌کند در حالی که برای نجات پسری کوچک تلاش می‌کرد. خورشید صالحی، پانزده ساله، از مسجد سلیمان، بمباران شهر مسجد سلیمان و شهادت خاله‌ی خود و فرزندان او و روانی شدن همسر وی در اثر شوک وارده را شرح می‌دهد. نوجوانان دیگر از شهرهای شوشتر، باختران، تهران رودهن، اصفهان، اردبیل، خرم‌آباد، داران و تبریز آنچه را که خود مشاهده کرده‌اند و جریان حمله‌ی هواپیماها و از بین رفتن خانه و کاشانه و شهادت اقوام و بستگان عزیز و دوستان و همسایگان خود را در جریان این حمله‌ها شرح می‌دهند.

[ صفحه 1253]


شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (04)

بازنوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 35 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (4).
چهارمین جلد از مجموعه کتابهای «شب‌های بمباران»، مجموعه‌ی پانزده خاطره از خاطرات کودکان و نوجوانان شهرهای جنگ زده‌ی میهن اسلامی است. فرزندانی از این آب و خاک که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی بیش نبودند؛ این صحنه‌ها را به چشم خود دیدند و شاهدان معصوم فاجعه بودند. آنها خاطرات خود را بیان می‌کنند. فرید حمیری، دوازده ساله از سوسنگرد، شهادت پسر همسایه و دوست خود را در نتیجه‌ی تیراندازی هواپیماهای عراقی تعریف می‌کند. رابعه ضیایی، نه ساله از باختران دختر جنگ، داستان بمباران و ویران شدن خانه‌ی خود را بیان می‌کند و می‌گوید که چگونه مهاجر شدند و اکنون در شهر ساری زندگی می‌کنند. کودکان دیگری از تهران، نجف‌آباد اصفهان، ارومیه، همدان، بندر امام خمینی، زنجان، گناوه، اهواز و ملایر نیز خاطرات خود را از جنگ و بمبارانها شرح داده‌اند.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (05)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 39 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (5).
در جلد پنجم از مجموعه‌ی کتابهای «شبهای بمباران» هجده خاطره از کودکان و نوجوانان چاپ شده است. کودکانی که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، این صحنه‌ها را به چشم خود دیده، شاهد کشتار مردم بیگناه، ویران شدن خانه‌های خود و اطرافیان بوده، عزیزانی را از دست داده‌اند. زینب نیک اختر، سیزده ساله، از گناوه، خاطره‌ی خود را از تلاش دشمن برای منفجر کردن لوله‌های نفت بیان می‌کند. فرزاد مظفری، پانزده ساله، از بخش چوار، شرح می‌دهد که چگونه هنگام مسابقه فوتبال با تیم ایلام، زمین مسابقه بمباران شد و پانزده تن از فوتبالیستها، که پنج تن از آنها کمتر از دوازده سال داشتند، به شهادت رسیدند. کودکان دیگری از ایلام، ارومیه، زرین شهر، رشت، کرج، شوش دانیال، آبادان، تهران، بوشهر و قم نیز خاطرات خود را از شهادت همسالان معصوم خود سخن گفته‌اند.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (06)

باز نوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 35 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (6).
این کتاب ششمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» و مجموعه‌ی چهارده خاطره از خاطرات کودکان و نوجوانان شهرهای میهن اسلامی است. فرزندانی از این آب و خاک که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، در کانون گرم خانواده‌ی خود زندگی می‌کردند و بعضی از آنها علاوه بر دیدن فجایعی که دشمن به وجود آورد، این کانون گرم و کاشانه‌ی خود را نیز از دست دادند. محمد بردبار، پانزده ساله، از رحمت‌آباد رودبار، شهادت مادر و خواهر کوچکش را در اثر بمباران شرح داده است. سعید شیرودی، هجده ساله، از دزفول، نیز از ویران شدن خانه‌ی خود و محیط اطراف آن در اثر بمباران سخن گفته است. کودکان دیگری از شهرهای تهران، خرم‌آباد، اهواز پیرانشهر و ایلام هم خاطرات خود را از بمبارانها بیان کرده‌اند که در عین حال نشان دهنده‌ی روحیه‌ی مقاوم و شکست ناپذیر مردم دلیر ایران اسلامی است.

[ صفحه 1254]


شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (07)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 40 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (7).
در جلد هفتم از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران»، بیست خاطره از خاطرات کودکان و نوجوانان ارائه شده است. کودکانی که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرهای ایران، این صحنه‌ها را به چشم خود دیده، شاهد کشته شدن مردم بیگانه، ویران شدن خانه و کاشانه‌ی دوستان و آشنایان خود بوده و عزیزانی را از دست داده‌اند و اکنون خاطرات خود را از آن ایام تلخ بازگو کرده‌اند. علی اندامیان، پانزده ساله از اندیمشک، از بمباران شهر اندیمشک می‌گوید و از شهدایی که در ایستگاه راه‌آهن آنجا به لقاءالله رسیدند. بدریه احمدی، نه ساله، از جزیره‌ی لاوان، نیز بمباران کشتی نفتکش و آتش گرفتن آن را شرح داده است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (08)

بازنوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 32 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (8).
این کتاب هشتمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» است و مجموعه‌ی چهارده خاطره از خاطرات کودکان و نوجوانان شهرهای میهن اسلامی را در بر می‌گیرد. نوجوانانی که در کانون گرم خانواده بودند و بعضی از آنها علاوه بر مشاهده فجایع دشمن، عزیزان و افراد خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و تلخی آن لحظه‌ها را در خاطر خود دارند. فرشته صادقی، شانزده ساله، اهل آبادان، که هنگام بمباران دزفول آنجا بود، شرح می‌دهد که چگونه 22 تن از افراد خانواده‌ی عمویش در یک بمباران به شهادت رسیدند. ناصر قربانی، هفده ساله، از کاشان، جریان هدیه‌ی روز تولد مادر خود را می‌نویسد و این را که چگونه عراقی‌ها سه شهید به عنوان هدیه‌ی روز تولد به مادر وی داده‌اند. خاطرات دیگر مربوط به بمباران شهرهای باختران، مراغه، گیلان غرب، شیراز، فیروز کوه، همدان، خرم‌آباد، چادگان و تهران است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (09)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 40 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (9).
جلد نهم از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران»، حاوی بیست خاطره از خاطرات کودکان و نوجوانان درباره‌ی بمباران شهرهای کشور اسلامی ما توسط دژخیمان عراقی است. این کودکان در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، این صحنه‌ها را به چشم خود دیده، شاهد کشتار مردم بیگناه و ویران شدن خانه و کاشانه‌ی خود بوده و عزیزانی را از دست داده‌اند. مینا محمدی، هفده ساله، از میانه، جریان بمباران مدرسه‌ی زینبیه و شهادت مظلومانه‌ی دهها کودک را شرح داده است. ماندانا نور محمدی، هجده ساله، از نهاوند نیز بمباران مدرسه‌ی ابتدایی و شهادت کودکان معصوم و بی‌پناه را شرح داده است. خاطرات دیگر مربوط به بمبارانها و موشکبارانهای شهرهای تهران، شیراز، همدان، سردشت، ممقان، اصفهان و بروجرد است.

[ صفحه 1255]


شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (10)

بازنوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 31 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (10).
دهمین جلد از مجموعه کتابهای «شب‌های بمباران» حاوی چهارده خاطره از خاطرات کودکان شهرهای میهن اسلامی است. نوجوانانی که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی معصوم در کانون گرم خانواده‌ی خود بودند، گاهی علاوه بر مشاهده فجایع دشمن، عزیزان و افراد خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و تلخی آن لحظه‌ها را هنوز در خاطر خود دارند. محمد حسن صادقی‌فر، چهارده ساله از شیراز، از بمباران شدن خانه و مجروح شدن خود و موج گرفتگی پسر عمه‌اش سخن می‌گوید. مریم سوری، یازده ساله، از قصر شیرین، شرح می‌دهد که چگونه شهر آنها در اثر بمباران عراقی‌ها با خاک یکسان شده است و اموال مردم غارت گردیده و بسیاری نیز شهید شده‌اند. و خاطره‌های دیگری نیز از بمباران شهرهای تهران، همدان، میانه، سردشت و تبریز در این جلد چاپ شده است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (11)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 38 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (11).
یازدهمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» حاوی نوزده خاطره از خاطرات کودکان و نوجوانانی است که در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی در کانون گرم خانواده‌ی خود بودند و بعضی از آنها علاوه بر مشاهده‌ی فجایع دشمن، عزیزان و افراد خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و تلخی آن لحظه‌ها را در خاطر خود دارند. زهرا ایوانی نیای تهران، دوازده ساله از تهران، شرح می‌دهد که چگونه برادر کوچکش قبل از تولد در اثر موشکباران بیمارستان از بین رفته است و عده زیادی از مردم نیز در خیابان به شهادت رسیده‌اند. روح‌الله منصوری، 16 ساله، از روستای زرده واقع در غرب باختران، از بمباران شیمیایی روستایشان می‌گوید و از شهادت بسیاری از ساکنان این روستا. خاطرات دیگری نیز از شهرهای اهواز، شهر ری، کرج، تبریز و مسجد سلیمان در این جلد به چاپ رسیده است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (12)

بازنوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 38 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (12).
دوازدهمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» شامل سیزده خاطره است. خاطراتی از نوجوانانی که در آن زمان، در دوران تجاوز عراق به کشور اسلامی و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی در کانون گرم خانواده‌ی خود بودند و بعضی از آنها علاوه بر مشاهده فجایع دشمن، عزیزان و افراد خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و تلخی آن لحظات هنوز در خاطر آنها باقی است. بابک فتاحی، سیزده ساله، از روستای زرده اسلام‌آباد غرب، به یاد دارد که هواپیماهای عراقی روستایشان را بمباران کرده، راکت‌های شیمیایی شلیک کردند و پنجاه نفر از اهالی شهید و 400 نفر مجروح شدند. اکبر کریمی، شانزده ساله، از نفت شهر نیز درباره پرتاب بمبهای آتش‌زا به کشتزارها و از بین رفتن محصولات کشاورزی سخن می‌گوید. خاطرات دیگر این جلد درباره‌ی بمباران شهرهای فلاورجان، تبریز، تهران، زرنه ایوان غرب، اسلام آباد غرب، اهواز و کازرون است.

[ صفحه 1256]


شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (13)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 38 ص.
عنوان روی جلد: شبهای بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (13).
سیزدهمین جلد از مجموعه کتابهای «شب‌های بمباران» حاوی پانزده خاطره است؛ خاطراتی از نوجوانانی که در کانون گرم خانواده‌ی خود زندگی می‌کردند. بعضی از آنها علاوه بر مشاهده‌ی فجایع دشمن، عزیزان و افراد خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و تلخی آن لحظات را هنوز هم فراموش نکرده‌اند. مهدی میرزا جوادی، از اصفهان، شرح می‌دهد که چگونه در اثر بمباران، خود او مجروح و خواهرش شهید شده است و اعضای قطعه قطعه شده‌ی افراد را، که در بیمارستان و در خانه‌ی همسایه دیده بود، هنوز از یاد نبرده است. فتانه سلحشوری نشاط، شانزده ساله، که اکنون ساکن مرودشت است، از بمبارانهای باختران نوشته است، و از روزی که شلوغترین خیابان شهر بمباران شده بود و حتی آسمان شهر هم به رنگ خون در آمده بود. خاطرات دیگر این جلد درباره‌ی شهرهای تهران، اصفهان، دزفول و کوهدشت لرستان است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (14)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان، (چاپ دوم: 1376). 38 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (14).
این کتاب چهاردهمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» و شامل دوازده خاطره از نوجوانانی است که هنگام جنگ و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی بودند که در کانون گرم خانواده‌ی خود زندگی می‌کردند. بعضی شاهد فجایع دشمن بودند و تعدادی از عزیزان و افراد خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و آن لحظات تلخ را هنوز هم به یاد دارند. فرحناز توبک، ساکن تهران و متولد اندیمشک، از روزی صحبت می‌کند که مدرسه‌ی آنها را در اندیمشک موشکباران کردند و در خیابان، مردم را در برابر چشمان وحشت زده‌ی وی به گلوله بستند و پس از آن نیز پدر خود را در حیاط منزلشان شهید شده پیدا کرد. دامون کریم یزدانی، دوازده ساله، از تهران، از انتظار برای بازگشت مادر می‌نویسد که هنگام خرید بر اثر موشک مجروح شده بود، و این که بالاخره پس از بیست و چهار ساعت او را در بیمارستان پیدا می‌کنند. قم و سقز شهرهای دیگری هستند که در این جلد درباره آنها نوشته شده است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (15)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 38 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (15).
این کتاب پانزدهمین جلد از مجموعه‌ی کتابهای «شبهای بمباران» است و حاوی یازده خاطره از نوجوانانی است که هنگام جنگ و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی بودند که در کانون گرم خانواده‌ی خود زندگی می‌کردند، بعضی از آنها شاهد فجایع دشمن بودند و علاوه بر آن، افرادی از عزیزان و خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و آن لحظات تلخ را هنوز هم به یاد دارند. اطهر طاهری نوجوان آبادانی، که اکنون در تهران زندگی می‌کند، از بمباران کوچه‌ها و خیابانها و بیمارستان آبادان و ایثار مردم آنجا و شهیدان آن منطقه سخن می‌گوید. و حسین بابایی، سیزده ساله از اراک نیز شهادت برادر کوچکش را در اثر بمباران بیمارستان شرح می‌دهد. خاطرات دیگری نیز از بمباران شهرهای تهران، شهر ری، اهواز، اردبیل، مسجد سلیمان، قم و قزوین در این جلد به چاپ رسیده است.

[ صفحه 1257]


شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (16)

بازنوشته: محمدرضا بایرامی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان (چاپ دوم: 1376). 26 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (16).
شانزدهمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» شامل یازده خاطره است؛ خاطراتی از نوجوانانی که هنگام جنگ و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی در کانون گرم خانواده‌ی خود بودند. بعضی از آنها شاهد فجایع دشمن شدند و علاوه بر آن، افرادی از عزیزان و خانواده‌ی خود را نیز از دست دادند و آن لحظات تلخ را هنوز هم به یاد دارند. طاهره عموری، شانزده ساله، از اهواز، خاطره‌ی بمباران اهواز را زمانی که او شش سال بیشتر نداشت، بیان می‌کند و از شهادت دوستان خود که اکنون، پس از بازگشت به شهر جایشان خالی است، سخن می‌گوید. الهه دستمزد، پانزده ساله، از اسلام‌آباد غرب، شرح می‌دهد که چگونه زیر آوار ناشی از بمباران مانده بود و چگونه خواهرش پس از بیرون کشیده شدن از زیر آوار آخرین نگاه را به او انداخته و شهید شده است. شیراز، باختران و تهران شهرهای دیگری هستند که در این جلد خاطراتی از بمباران آنها نقل شده است.

شبهای بمباران: آثار کودکان و نوجوانان (17)

بازنوشته: داوود غفارزادگان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه‌ی هنری، دفتر قصه کودک و نوجوان، (چاپ دوم: 1376). 24 ص.
عنوان روی جلد: شب‌های بمباران: خاطرات کودکان و نوجوانان (17).
هفدهمین جلد از مجموعه کتابهای «شبهای بمباران» شامل یازده خاطره است؛ خاطراتی از نوجوانانی که هنگام جنگ و موشکباران و بمباران شهرها، کودکانی بودند که در کانون گرم خانواده‌ی خود زندگی می‌کردند. بعضی از آنها شاهد فجایع دشمن بودند و علاوه بر آن، افرادی از عزیزان و خانواده‌ی خود را هم از دست دادند و آن لحظات تلخ را هنوز هم به یاد دارند. محمود کشاورز، از بمباران آبادان می‌نویسد و شرح می‌دهد که چگونه خود او و خواهر و پدرش زنده مانده‌اند و دیگر اعضای خانواده، همگی شهید شده‌اند. سجاد نیری از کرج نیز در خاطره‌ی خود چگونگی بمباران مدرسه و شهادت کودکان معصوم را شرح داده است. در این جلد خاطراتی نیز از بمباران شهرهای قم و تهران به چاپ رسیده است.

شهر من پرواز کن

به کوشش رضا رئیسی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، (چاپ اول): 1373.
48 ص. - (سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان).
عنوان روی جلد: شهر من پرواز کن، خاطرات دانش‌آموزان سوسنگرد.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Fly My City: The Memoirs of the pupils of Susangerd.
شمارگان: 4400 نسخه.
کتاب حاضر شامل 22 خاطره‌ی کوتاه از دانش‌آموزان دشت آزادگان (سوسنگرد، هویزه، بستان و روستای قیصریه سفلا) درباره‌ی دفاع مقدس است. موارد زیر از جمله موضوعهای خاطرات است: «محاصره توسط عراقی‌ها، جدا افتادن مادرها از فرزندان در هنگام فرار مردم از شهر، آوارگی، شهادت اعضای خانواده، دوستان و آشنایان، شهادت کودکان، گم شدن در بیابان، مواجه شدن با مجروحان و کمک به آنها، رو به رو شدن با پیکر مطهر شهدا و دفن آنها، تعداد زیاد مجروحان و اوضاع وخیم بیمارستان سوسنگرد، غارت اموال مردم توسط عراقی‌ها، ویرانی هویزه توسط دشمن، گلوله باران شهر با توپ و خمپاره و تخریب خانه‌ها، شهادت در شب عروسی، آزادی سوسنگرد به دست شهید چمران، و...»

[ صفحه 1258]


صدای پوتین‌ها (دفتر 2)

به کوشش حسین حداد. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، 1376.
72 ص. - (منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان: 12. مجموعه خاطره؛ دفتر دوم).
طراح یونیفرم: کاظم طلایی.
طراح روی جلد: محمدحسین صلواتیان.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Sound of the Boots
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب مجموعه 12 خاطره است که ابتدا در مجلات کودکان در دوره دفاع مقدس چاپ شده بودند. در «خاطرات یک مهاجر»، یک معاود عراقی، سختی و رنج معاودین پس از رانده شدن از عراق را شرح می‌دهد. در «گورستان عراقی‌ها»، نویسنده هنگام تغییر خط، به گورهای عراقی‌ها برمی‌خورد. در «سرلشکر عراقی»، یک روباه دست‌آموز نیروهای عراقی را به پنج کیلومتر عقب‌نشینی وامی‌دارد و رزمندگان مدالی را که از سینه‌ی سرلشکر عراقی کنده‌اند، به گردن او می‌آویزند. «از میان دود»، خاطره‌ای از اولین روزهای حمله به خرمشهر است. «یکی از این حسین‌ها» خاطره‌ای است درباره‌ی زنی که در بهشت زهرا بر سر هر مزاری که با نام صاحب آن «حسین» است، فاتحه می‌خواند؛ شاید که یکی از آنها حسین وی باشد. «پیرمرد» خاطره‌ای است از نماز جمعه و پیرمردی که کتش را زیر پای جانبازی قرار می‌دهد. «صدای پوتین‌ها» خاطره‌ی رزمنده‌ای است که برای تکاندن گل پوتینهایش، آنها را بر زمین می‌کوبد و چند عراقی از سنگر بیرون آمده، خود را تسلیم می‌کنند. «روباه» خاطره‌ای است از فریب خوردن عراقی‌ها. «حمله‌ی خفاشها و لحظه‌های بمباران» درباره‌ی حمله‌ی هواپیماهای عراقی به مسجد سلیمان هستند. «بهترین خاطره» درباره‌ی بمباران جزیره‌ی خارک است و «کلاغ سیاه»، خاطره‌ای است از تعقیب هواپیمای عراقی توسط جنگنده‌های ایرانی.

فرشتگان خدا

احسان المقدادی؛ مترجم حمید محمدی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، (چاپ اول): 1375.
125 ص. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت؛ خاطرات: 126).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: God’s Angels: The Remembrances of The Staff Colonel
کتاب حاضر، خاطرات سرهنگ ستاد «احسان المقدادی» است که از بدو جنگ با درجه‌ی سرگردی در جبهه حاضر بوده و کلیه‌ی مشاهدات خود را با آمار و مستندات دقیق، از چگونگی آغاز تجاوز عراق به ایران و رشادت رزمندگان اسلام در عملیاتهای مختلف، به زبان ساده نوشته است. وی خاطره‌ی خود از مجروحیت شدید، اسارت به دست رزمندگان اسلام و نجات یافتن از مرگ طی عملیات کربلای پنج را مهمترین خاطره‌ی خود می‌داند و اظهار می‌دارد که این رزمندگان فرشتگان خدا هستند. در این کتاب، نحوه‌ی عمل نیروهای اسلام در نقاط مختلف - مانند آبادان، بستان، شرق بصره، مهران، مجنون، کله قندی، شرق دجله، فاو، بوبیان و العزیز - شجاعت و رشادت و شهامت آنها شرح داده شده است.

قصر شیرین شهر خونین...: مجموعه خاطرات برای نوجوانان

نویسنده اکبر مقراضی. - تهران: [بی‌نا]، (چاپ اول): 128.1379 ص.
شمارگان: 6500 نسخه.
نویسنده از اهالی قصر شیرین است و شاهد ستمهایی بوده که در زمان حمله عراق به ایران و طی دوران جنگ

[ صفحه 1259]

بر این شهر و مردمان آن رفته است. وی در این کتاب، خاطرات، مشاهدات و دغدغه‌های فکری خود را درباره‌ی جنگ، شهادت مردم مظلوم قصر شیرین، تصرف و اشغال شهر توسط بعثی‌ها، آوارگی مردم شهر، آزادسازی این شهر و سرانجام آبادانی و بازسازی آن، در قالب داستان‌ها و یادداشتهای کوتاه و بلند بازگو می‌کند.

مثل شمشیر، مثل ابر: خاطره نوجوانان، خاطراتی از سردار سرتیپ شهید ناصر کاظمی

محمدعلی عرب؛ ویراستار حسن یونسی. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید و 36 هزار شهید استان تهران، 1377.
132 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 30: مجموعه خاطرات سرداران - ویژه نوجوانان؛ 8).
شمارگان: 3000 نسخه.
مندرجات: فصل اول: نوجوانی و جوانی؛ فصل دوم: فرماندار پاوه؛ فصل سوم: فرمانده سپاه پاوه؛ فصل چهارم: از زندگی خصوصی؛ فصل پنجم: درباره شهید کاظمی.
کتاب، یادنامه‌ی «شهید ناصر کاظمی» است. او در سال 1325 به دنیا آمد و در سال 1361 درکردستان شهید شد. در فصل اول یازده خاطره از دوران جوانی و نوجوانی - بیشتر پیرامون اخلاق و رفتار پسندیده‌ی شهید - ذکر شده است؛ در فصل دوم، 27 خاطره درباره‌ی فعالیت‌های شهید در زمان فرمانداری شهر پاوه، بیان شده است. فصل سوم، شامل بیست خاطره مربوط به دوران فرماندهی سپاه در شهر پاوه و مبارزه با ضد انقلاب است. فصل چهارم، چهار خاطره مربوط به شیوه‌ی زندگی و اخلاق خصوصی (به نقل از همسر شهید) و فصل پنجم، خاطرات آشنایان و همرزمان وی (از جمله، شهید همت) و فرازهایی از وصیتنامه شهید است.

مروارید گمشده، خاطراتی از سردار سرلشکر پاسدار جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان

نویسنده: مهری ماهوتی. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران: کمیته انتشارات، 1376.
152 ص. - (مجموعه خاطرات سرداران؛ ویژه نوجوانان: 6؛ کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 15).
این کتاب شامل پنجاه خاطره از دوستان و همرزمان حاج احمد متوسلیان، به انضمام خاطره‌ای از خانواده‌ی این سردار بزرگ است. گویندگان خاطرات، ضمن بیان گوشه‌هایی از زندگی حاج احمد، به رفتار و کردار و خصوصیات بارز اخلاقی او پرداخته‌اند؛ ویژگی‌های اخلاقی نظیر: نظم، قاطعیت، جدیت، شجاعت و صراحت؛ که این سردار را از سایر همرزمان متمایز کرده و او را در میان همه محبوب و مقبول کرده بود. خاطراتی از حضور و رشادت حاج احمد متوسلیان در میدانهای مبارزه و رزم در تهران، جنوب و غرب کشور تا لبنان ذکر شده است. در پایان کتاب نیز زندگینامه‌ی او آورده شده است. این سردار، در سال 1332 در جنوب تهران به دنیا آمد و در بیروت لبنان به اسارت نیروهای فالانژ در آمد و به ارتش رژیم اشغالگر قدس تحویل داده شد.

من جنگ را به چشم خود دیدم

به کوشش حسین حداد. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، 1376.
82 ص. - (منتخب آثار جنگ کودکان و نوجوانان: مجموعه خاطره؛ دفتر اول).
طراح یونیفرم: کاظم طلایی.
طراح جلد: محمدحسین صلواتیان.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: I Am an Eye Witness of War

[ صفحه 1260]

گروه سنی: «د».
شمارگان: 3300 نسخه.
در این کتاب، کودکان درباره‌ی خاطرات خود از بمباران و موشکباران و انفجار خمپاره‌ها و توپها صحبت می‌کنند. آنها می‌گویند با این که بعثی‌ها به خانه‌هایشان حمله می‌کردند و مردم را به شهادت می‌رساندند، گروهی پایداری کرده، با دادن روحیه به هموطنان خود، سخت مقاومت می‌کردند و با ایثار جان خود، از دیگران حمایت می‌کردند. آنها همه چیز خود را فدای یکدیگر می‌کردند و در برابر رگبار مسلسل و تهاجم وحشیانه‌ی دشمن ایستادگی می‌کردند و تسلیم نمی‌شدند و ایمان خود به نمایش می‌گذاشتند.

هجوم: 31 شهریور 1359

احمد دهقان؛ مدیر هنری و طراح گرافیک کوروش پارسانژاد. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 1380.
40 ص.: مصور. - (مجموعه روزهای بیاد ماندنی).
برای گروه سنی «د».
شمارگان: 10000 نسخه.
این مجموعه، که برای نوجوانان نوشته شده است، شامل شرح وقایع هجوم ارتش عراق به ایران است که همراه با نقل قول‌ها، خاطرات کوتاه و داستان واره‌ها، به لحاظ ادعای عراق مبنی بر تعلق اروندرود و منطقه‌ی خوزستان به آن کشور، تا صدور دستور حمله در صبح روز 31 شهریور 1359 و آغاز حمله‌ی گسترده‌ی نیروهای زمینی و هوایی عراق به ایران را شامل می‌شود. در این میان، از روایت «سرلشکر رفیق السامرائی و صدام حسین، افرادی از اهالی خرمشهر (کبری نقدی‌زاده، شهلا علی شاه، بهروز مرادی و سهام طاقتی)، و دو تن از اهالی روستای گور سفید گیلان غرب (بهرام شاه ولیان و قلی صادقی)» در خصوص دستور حمله و چگونگی حملات زمینی نیروهای عراق در مناطق جنوب و غرب کشور (خرمشهر، آبادان و قصر شیرین) و خاطرات تلخ و شیرینی که از نحوه‌ی دفاع و مقاومت مردم و بمبارانهای وحشیانه عراق و شهادت، عقب‌نشینی و آوارگی مردم مناطق مذکور به یاد مانده، بهره گرفته شده است.

یک پله بالاتر: خاطراتی از شهید حجت الاسلام حاج شیخ عبدالله میثمی

حسین فتاحی؛ ویراستار محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و سی و شش هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ اول): 1376.
87 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 17: خاطره نوجوانان؛ 2).
شمارگان: 5000 نسخه.
«شهید عبدالله میثمی» متولد 1334 در اصفهان بود و در جریان عملیات کربلای پنج - در تاریخ دوازدهم بهمن ماه 1365 - سه روز بعد از اصابت ترکش به ناحیه‌ی سر، شهید شد. کتاب شامل 27 خاطره به نقل از مادر، افراد خانواده‌ی و دیگر همرزمان شهید است. از جمله خاطرات، می‌توان موارد زیر را نام برد: «خاطره‌ی مادر شهید میثمی از دوران بارداری و زایمان، خاطراتی از شهید در کمک به نیازمندان در دوران نوجوانی، جلسات مخفی سالهای 54 - 55 و دستگیری توسط ساواک، اعتقادات، ایام زیارت خانه‌ی خدا و نقل خاطره‌ای از مرحوم شهید محلاتی درباره‌ی شهید میثمی، برگزاری مراسم شب احیا در جمع زندانیان، اهدای عبای خویش به طلبه‌ی جوان، خاطراتی از عملایت کربلای چهار و عملیات بدر، منطقه‌ی سومار، بازدید از جبهه و شرح نحوه‌ی جراحت و شهادت».

[ صفحه 1261]


زندگینامه، داستان و خاطرات

آتشی بر جان دشمن، داستان مصور از زندگی سردار شهید حاج مهدی کازرونی

احمد عربلو؛ نقاشی حمید رضا رشیدیان. - کرمان: لشکر 41 ثارالله، [چاپ اول]: 1376.
[16] ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Fire on the Life of Enemy.
شمارگان: 3300 نسخه.
این کتاب که برای گروه سنی نوجوانان نوشته شده است، گوشه‌ای از شجاعت‌ها و دلاوری‌های مهدی کازرونی در جنگ عراق علیه ایران را نشان می‌دهد. ماجرای داستان درباره‌ی دوره‌ی فرماندهی حاج مهدی در منطقه‌ی مهاباد است. روزی لودری در هنگام پاک کردن برفهای جاده کوهستانی جهت رساندن آذوقه به نیروهای خودی به کمین دشمن برخورد می‌کند و پس از مدتی درگیری حاج مهدی با عبور از کوهستان پر برف به کمک لودر و رزمندگان می‌شتابد و دشمنان را از بین می‌برد. در ادامه داستان او برای شناسایی مناطق اطراف مهاباد یک نفر از دشمن را به اسارت می‌گیرد و به کمک وی اطلاعات مفیدی را به دست می‌آورد. سردار شهید حاج مهدی کازرونی در سال 1339 شمسی در روستای سعدی، از توابع شهر کرمان، به دنیا آمد. او در بیست و یک سالگی از فرماندهان بزرگ کردستان بود و هنوز بیست و دو سال نداشت که فرمانده‌ی عملیات‌های مختلفی در جبهه‌های جنگ بود و پیروزی‌های چشمگیری زبانزد رزمندگان بود. وی در سن بیست و سه سالگی به شهادت رسید.

آسمان نزدیک است: داستان نوجوان، بر اساس خاطرات زندگی شهید شیخ فضل‌الله محلاتی

فاطمه حسنوند؛ ویراستار حسن یونسی؛ تصویرگر محمد حسین کارگر شریف. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، (چاپ اول): 1378.
139 ص.: مصور. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 7: مجموعه داستان نوجوانان؛ 1).
گروه سنی «د» دوره راهنمایی.
شمارگان: 3000 نسخه.
مندرجات: پرونده؛ آتش و خاکستر؛ شب بحرانی؛ آسمان نزدیک است.
این کتاب، شامل شرح داستان گونه‌ای از زندگینامه و خاطرات مربوط به رویدادهای زندگی شهید محلاتی، از قبل از انقلاب و کودکی وی تا پیروزی انقلاب است. «آسمان نزدیک است» ماجرای روزهای آخر شهید محلاتی و در ارتباط با دفاع مقدس است. شهید با آغاز عملیات والفجر هشت در منطقه‌ی استراتژیک فاو با حضور در مجلس و ملاقات با رئیس جمهور و کسب اجازه از مسؤولان، همراه با تعدادی از مسؤولان و مسافران دیگر، با هواپیمای مسافربری عازم خوزستان می‌شود. در بین راه، دو میگ عراقی هواپیما را تهدید می‌کنند. آنها سعی می‌کنند هواپیما و سرنشینان آن (به ویژه شهید محلاتی) را به اسارت بگیرند، ولی با مقاومت مسافران و خلبان، هواپیما مورد اصابت موشکهای میگهای عراقی قرار می‌گیرد و تمامی سرنشینان آن، از جمله شهید محلاتی، به شهادت می‌رسند.

[ صفحه 1262]


آشنا با موج، خاطراتی از زندگی سردار سرتیپ پاسدار شهید حاج یدالله کلهر

به قلم امیرحسین فردی؛ ویراستار: حسین یونسی. - [تهران]: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ دوم): 1376.
131 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران؛ 14: مجموعه خاطرات سرداران؛ ویژه نوجوانان: 9).
گروه سنی: «د» (دوره راهنمایی).
کتاب «آشنا با موج» مجموعه خاطرات زندگی سردار سرتیپ پاسدار حاج یدالله کلهر است. در این خاطرات پدر، همسر و دیگر اعضای خانواده‌ی شهید، همرزمان و دوستان شهید در مورد حوادث و وقایع زندگی و همچنین روحیات و خصوصیات اخلاقی و رفتاری، اعتقادات و باورهای وی سخن گفته‌اند. شهید در روستای «بابا سلمان» از توابع شهریار کرج متولد شد. تلاش‌ها و مبارزات شهید در دوران پیروزی انقلاب از زبان آشنایان او بیان شده است. عضویت او در سپاه پاسداران کرج و اعزام به جبهه‌های کردستان، سرآغاز راهی برای نایل شدن شهید به دیدار معشوق بود. در این مسیر او بارها مورد اصابت ترکش‌های خمپاره‌های دشمن قرار گرفت. وی در این مدت فرماندهی قسمتهای مختلف را بر عهده داشت. در جبهه‌های غرب و کردستان حضور فعال داشت و در عملیاتهای مختلف به خوبی از عهده‌ی مسؤولیت‌ها برآمد. تا این که در کربلای پنج به دیدار معشوق شتافت.

آقای شهردار (بر اساس زندگی شهید مهدی باکری)

داود امیریان. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، (چاپ اول): 1379.
86 ص. - (واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت. قصه فرماندهان؛ 1).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Mr Mayor: A Story based on the life of martyr Mehdi Bakeri
شمارگان: 3000 نسخه.
مندرجات: تولد یک پروانه؛ ماجرای کاپشن؛ اولین درس؛ ساواکی؛ کارگر جدید؛ آقای شهردار؛ مهمانی؛ عبور از آتش؛ الله بنده سی؛ پاداش؛ عزیزتر از برادر.
این کتاب، مجموعه‌ی خاطراتی از شهید مهدی باکری، فرمانده‌ی لشکر عاشورا و شهردار ارومیه است. او در سال 1333 در میاندوآب متولد شد و در عملیات بدر (1363) (در حالی که پیکر مجروح او را در قایقی از رودخانه‌ی دجله به عقب برمی‌گرداندند) به شهادت رسید و جنازه‌ی او هرگز پیدا نشد. «تولد یک پروانه»، ماجرای تولد، ازدواج و شهادت وی است. «ماجرای کاپشن» حکایت از ایثار مهدی دارد. «اولین درس»، داستان حمل اسلحه و مهمات از طریق مرز ترکیه و یادآوری آن در جبهه است. «کارگر جدید» داستان گیرانداختن برخی بازرستان خطاکار شهرداری ارومیه توسط مهدی است. «آقای شهردار» داستان سیل ارومیه و کمک او به پیرزنی است که به شهردار بد و بیراه می‌گفت. «عبور از آتش» ماجرای مجروح شدن او؛ «الله بنده‌سی» تمایل مهدی به ناشناس ماندن؛ «پاداش» جلوگیری از اسراف در غذا و «عزیزتر از برادر» ماجرای شهادت برادرش، حمید است.

پاوه سرخ: بر اساس زندگی شهید دکتر مصطفی چمران

داود بختیاری دانشور. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول)، 1379.
83 ص. - (واحد کودک و نوجوان، دفتر ادبیات و هنر مقاومت. قصه فرماندهان؛ 6).
صفحه عنوان به انگلیسی: Blood-red Paveh

[ صفحه 1263]

شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: راز یک تومانی؛ کت پشمی؛ کلاس شبانه؛ گلوله‌های 16 آذر؛ دوست خوب من؛ پاوه سرخ؛ معجزه؛ آخرین نگاه.
سردار شهید مصطفی چمران در سال 1311 در تهرا متولد شد. در سال 1337 با استفاده از بورس تحصیلی به آمریکا رفت. در آنجا انجمن اسلامی دانشجویان را پایه‌ریزی کرد. پس از آن به مصر رفت و بعد از پیروزی انقلاب به ایران بازگشت. با شروع جنگ، ستاد جنگهای نامنظم را سامان داد و فرماندهی کرد و در سال 1360 به شهادت رسید. این کتاب، شامل هشت خاطره‌ی داستانی کوتاه از زندگی شهید چمران است. موضوع خاطرات، به ترتیب عنوانهای ذکر شده، عبارت است از: ایثار و دادن پول نان به مردی که گرسنه است؛ دادن کت خود به پیرمردی که در زمستان بدون کت بود؛ دایر کردن کلاس شبانه برای آموزش دوستان؛ شهادت دانشجویان در شانزدهم آذر؛ دوستی با فردی در امریکا و سفرش به مصر؛ آشوب در کردستان و در شهر پاوه؛ درگیری چمران در منطقه‌ی سوسنگرد؛ شهادت دکتر چمران.

پرستوی سال‌های جنگ

علی‌اکبر والایی. - تهران: پالیزان، (چاپ اول): 1380.
176 ص.
گروه سنی «نوجوان».
شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: تولد، همشاگردی، آشی داغ برای ناجی، شبهای بیداری قمشه، ستاره‌ای در آسمان پاوه، بازگشت از خانه دوست، کانی مانگا، دیدار با خورشید، پیام شادی، تولدی دیگر، ماجرای پیک، افشای راز، آخرین دیدار، فتح جزایر، فصل کوچ.
این کتاب زندگینامه داستانی «شهید محمدابراهیم همت» است. خاطراتی از «تولد او (در تاریخ 12 / 1 / 1334)، دوران سربازی و درگیری او با سرلشکر ارتش در دوران شاه، خاطرات همرزمان و دیگر سرداران از منطقه‌ی غرب (به ویژه در خصوص پاکسازی اشرار در منطقه‌ی پاوه)، ملاقات با حضرت امام (ره)، ازدواج و تولد فرزند، برخورد شهید با فرزندان پس از مدتها دوری و انتظار همسر او، آخرین دیدار و حالات و روحیات شهید از زبان همسر، خاطراتی از سرداران حاج رضا و حاج رحمان» دستاویز نویسنده قرار گرفته است. در پایان نیز نحوه‌ی شهادت او در جریان عملیات خیبر (در منطقه‌ی جزیره‌ی مجنون) توسط گلوله‌ی خمپاره بیان شده است.

پرواز سفید: بر اساس زندگی شهید عباس بابایی

داوود بختیاری. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، (چاپ اول): 1379.
84 ص. (واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، قصه فرماندهان؛ 4).
عنوان به انگلیسی: White Flight: A Story Based on the life of Martyr Abbas Babay.
شمارگان: 3000 نسخه.
مندرجات: طلوع یک ستاره، بابای مدرسه، باغبان، آمپول زن کوچک، نامه، کاپتان، طناب مرزی، ذرت فروش، فرشته نجات، هواپیمای سی. 130، پرواز سفید
این کتاب شامل داستان‌های کوتاهی از زندگی شهید عباس بابایی است. موارد زیر از جمله مطالب داستان‌ها هستند: «تولد در سال 1329 و مختصری از دوران جوانی و ترفیع درجات او؛ شرح چگونگی درس خواندن و سختیهای دوری راه؛ ماجرای دزدی در باغ وگیر افتادن به دست باغبان، قصه‌ی پیرمردی که به خاطر صحبت عباس

[ صفحه 1264]

دل به او می‌بندد و او را مثل پسر خود می‌داند؛ ماجرای پول فرستادن در هنگام خدمت برای کمک خرجش؛ ماجرای پیروزی در بازی والیبال در پادگان آمریکایی؛ ماجرای تهمت دزدی که به تیمسار زده شد؛ ماجرای کمک کردن تیمسار در حمل مجروحان در هواپیمای سی - 130؛ شرح ماجرای شهادت در عملیات برون مرزی توسط ضدهوایی دشمن.»

پروانه در چراغانی (بر اساس زندگی شهید حسین خرازی) فرمانده لشکر امام حسین

مرجان فولادوند. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد؛ سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر، (چاپ اول): 1379.
83 ص. - (واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، قصه فرماندهان؛ 5).
طراح روی جلد: داوود صفری.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: Butterfly at Illumination
شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: به جای زندگینامه؛ تا رهایی؛ فرودگاه؛ اعزام؛ مرد؛ دژبان؛ پروانه در چراغانی؛ مثل یک خواب؛ اطلس‌ها در آفتاب؛ بغض ابری.
این کتاب، مجموعه خاطرات درباره‌ی «شهید حسین خرازی» (متولد سال 1336 در اصفهان) است. او قبل از انقلاب و پس از آن فعالیت‌های زیادی داشت. در درگیری‌های ضد انقلاب در منطقه‌ی کردستان شرکت داشت و پس از آغاز جنگ به جنوب رفت. او در نیمه‌ی دوم بهمن 1359 بخشی از عملیات را در خوزستان فرماندهی کرد و لشکر امام حسین (ع) را به وجود آورد. عاقبت نیز در عملیات کربلای پنج (در تاریخ 8 / 12 / 1365) شهید شد. از جمله خاطرات، عبارتند از: «خاطره‌ای از خرمشهر و اسیر عراقی، درگیری در فرودگاه سنندج به هنگام فرود هواپیما و از بین بردن دشمن در فرودگاه، خاطره‌ای از روحیه دادن وی به همرزمان در هنگام عملیات، ماجرای گیردادن دژبانی به شهید خرازی به خاطر نداشتن برگه‌ی مرخصی، ماجرای نشان دادن محل دفن خودش به مسؤول گورستان و....».

پیراهن سفید: بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی سردار سرلشکر شهید غلام حسین افشردی (حسن باقری)

نویسنده سمیرا اصلان‌پور؛ تصویرگر صابر عباسپور؛ ویراستار محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ اول): 1376.
25 ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید؛ 9).
گروه سنی «ج».
شمارگان: 5000 نسخه.
کتاب حاضر داستانی است از دوران نوجوانی شهید حسن باقری. وی با پول توجیبی خود به مناسبت تولد امام حسین (ع) یک جعبه شیرینی می‌خرد و هنگام بازگشت به منزل جهت کمک به پیرمردی که گاری وی در جوی آب‌گیر کرده شیرینی را در گاری جا می‌گذارد و وقتی به خانه می‌رسد متوجه می‌شود که جعبه را جا گذاشته است. ولی به دنبال جعبه‌ی شیرینی نمی‌رود و آن را به پیرمرد هدیه می‌دهد. عصر همان روز در مسابقه‌ی حفظ و قرائت قرآن برنده می‌شود و یک عدد پیراهن سفید به همراه یک جعبه شیرینی جایزه می‌گیرد و به منزل باز می‌گردد.
شهید باقری در دهه‌ی فجر سال 1361، به همراه عده‌ای از همرزمان و معاونانش، در سنگری مورد اصابت گلوله‌ی خمپاره قرار گرفت و به شهادت رسید.

[ صفحه 1265]


تکه‌ای از آسمان (بر اساس زندگی شهید محمد بروجردی)

حسین فتاحی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، نشر شاهد، (چاپ اول): 1379.
84 ص. - (واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، قصه فرماندهان؛ 3).
عنوان روی جلد: بر اساس زندگی شهید بروجردی: تکه‌ای از آسمان.
عنوان پشت جلد به انگلیسی: A Piece of Sky: a Story based on the life of martyr Mohammad Brujerdi
شمارگان: 3000 نسخه.
مندرجات: تکه‌ای از آسمان؛ سرباز کوچک؛ تعقیب؛ زندانی؛ گروه صف؛ سنگ صبور؛ بسیج کردستان؛ ظهر عاشورا؛ چند قدم تا بهشت؛ پرواز.
کتاب حاضر گوشه‌هایی از خاطرات مربوط به «شهید محمد بروجردی» (متولد سال 1333 در روستای دره گرگ بروجرد) را به تصویر کشیده است. نگارنده، کتاب را یازده فصل تنظیم کرده است. شهید در تهران گروه مسلح توحیدی صف را تشکیل داد و به مبارزه با رژیم شاه پرداخت. این گروه در هنگام بازگشت حضرت امام (ره) به وطن، برای حفاظت از جان ایشان انتخاب شد. بروجردی، پس از انقلاب، عازم کردستان شد و سازمان پیشمرگان کرد مسلمان را تأسیس کرد. تشکیل نیرویی آموزش دیده و منسجم از افراد سپاه - که به تیپ ویژه شهدا معروف شد - از دیگر کارهای بروجردی است. خودروی وی، زمانی که برای بازدید از محل استقرار تیپ ویژه‌ی شهدا می‌رفت، به وسیله‌ی مین ضد تانک منفجر شد و وی به ملکوت اعلی پیوست.

تندیس مقاومت: داستان زندگی شهید محمدجواد تندگویان

نوشته احمد عربلو؛ زیر نظر شورای ادبی و هنری؛ تصویرگر ایرج خانباباپور. - تهران: خانه قلم، (چاپ اول): 1379.
39 ص.: مصور (رنگی)، عکس.
شمارگان: 26000 نسخه.
کتاب حاضر زندگینامه‌ی داستانی «شهید محمدجواد تندگویان»، وزیر اسبق نفت جمهوری اسلامی ایران بوده، برای نوجوانان نوشته شده است. داستان زندگانی وی از زمان کودکی و همراهی با پدر برای شرکت در مراسم نماز جماعت و جلسات قرآن آغاز می‌شود و با شرح چگونگی «ورود به دبستان، تحصیل در دبیرستان و قبولی با نمرات عالی، گذراندن دوران تحصیلات عالی در دانشگاههای شیراز، تهران و آبادان، آغاز کرد در شرکت نفت، عضویت در دولت شهید رجایی به عنوان وزیر نفت و سرکشی به مناطق جنگی» ادامه می‌یابد. سپس با شرح «نحوه‌ی اسارت و تحت شکنجه قرار گرفتن توسط رژیم بعثی و در نهایت، شهادت وی» به پایان خود نزدیک می‌شود. عاقبت پس از مدتها دوری، پیکر پاک شهید تندگویان در سال 1370 به ایران منتقل و دفن شد.

چشم جبهه‌ها: خاطراتی از سردار سرلشکر پاسدار شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

سمیرا اصلانپور؛ ویراستار: محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1376.
138 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان تهران: 10؛ مجموعه خاطرات سرداران، ویژه نوجوانان: [ج. 5]).
گروه سنی: «د» (دوره‌ی راهنمایی).

[ صفحه 1266]

این کتاب در پنج فصل تنظیم شده است. فصل اول (قبل از انقلاب و روزهای پیروزی انقلاب) خاطراتی از شهید در دوران قبل از انقلاب و دقت نظر او را در مسایل بیان می‌دارد. فصل دوم به خاطرات پس از انقلاب تا شروع جنگ تحمیلی می‌پردازد. فصل سوم به زندگی خانوادگی شهید اختصاص دارد و فصل چهارم، (خاطراتی از جنگ)، خاطرات دوستان و همرزمان این فرمانده‌ی بزرگ را از فداکاری‌ها و رشادت‌های او (به ویژه در عملیاتهای طریق‌القدس، فتح‌المبین، بیت‌المقدس و منطقه‌ی چزابه) در برمی‌گیرد. فصل پنجم به شهادت این سردار پرداخته است. خاطرات از زبان مادر، همسر و برادر این سردار شهید، فرمانده‌ی قرارگاه کربلا و جانشین فرماندهی کل در قرارگاههای جنوب و جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه و شهدای دیگری چون حجت‌الاسلام شهید فضل‌الله محلاتی و سردار سرلشکر پاسدار محمدابراهیم همت و سردار سرلشکر پاسدار شهید مهدی زین‌الدین بیان شده است.

خوشه‌های نماز

مریم جمشیدی؛ نقاش: محمدحسین صلواتیان. - کرمان: لشکر 41 ثارالله، 1376.
16 ص. مصور: نقاشی (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Bunches Of Pray
کتاب حاضر داستانی است برای کودکان، که بر اساس زندگی سردار شهید حمید رودباری، (فرمانده‌ی مهندسی لشکر 41 ثارالله) تدوین شده است. وی در دوران کودکی، به همراه خانواده‌اش، در روستایی از توابع شهرستان جیرفت، زندگی می‌کرده است. بنابر این داستان، محمد همیشه نماز خود را در اول وقت می‌خواند. یک روز زمانی که او مشغول کشاورزی روی زمین بود، صاحب زمین همسایه (که زمینش محصول خوبی نمی‌داد) از حمید خواهش می‌کند تا در زمین او نماز بخواند؛ شاید زمینش پر برکت گردد. محمد این کار را انجام می‌دهد و در موقع برداشت محصول، صاحب زمین متوجه می‌شود که محصول آن سال بسیار بیشتر از سال‌های گذشته بوده است.

داستان بهنام: بر اساس زندگینامه شهید بهنام محمدی‌راد

مؤلف: داوود امیریان. - تهران: بنیاد شهید انقلاب اسلامی، معاونت پژوهش و تبلیغات، اداره کل تحقیق و ویرایش، نشر شاهد، (چاپ اول): 1381.
شمارگان: 3000 نسخه.
«شهید بهنام محمدی‌راد»، از نوجوانان خرمشهری، در اولین روزهای هجوم عراق به خرمشهر، در سال 1359، به شهادت رسید و این داستان، بخشی از زندگانی وی است. داستان، از لحظه‌ی پرداختن وی به ورزش کشتی و کسب رتبه اول در جام جوانان خرمشهر شروع می‌شود. او در روزهای انقلاب اعلامیه پخش می‌کند و شعار می‌نویسد. پس از پیروزی انقلاب، عراق به خرمشهر حمله می‌کند. وی با شهیدانی چون جهان‌آرا، جمشید برون، احمد شوش، مجید خیاطزاده و... با کوکتل مولوتوف و اسلحه‌های سبک دفاع از خرمشهر می‌پردازد. خانواده‌ی او شهر را ترک می‌کنند، ولی او حاضر به ترک شهر نمی‌شود. پس از درگیری‌ها و شهادت دوستانش، سرانجام مجروح شده، در راه انتقال به بیمارستان آبادان به شهادت می‌رسد. شهر اشغال می‌شود، ولی در پایان داستان، در سوم خرداد 1361، خرمشهر آزاد می‌شود.

شهید بروجردی

ابراهیم حسن بیگی. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی، (چاپ اول): 1379.
84 ص.: مصور، عکس. - (کتاب رشد. چلچراغ).
گروه‌های سنی: «د» و «ه».

[ صفحه 1267]

شمارگان: 10000 نسخه.
در این کتاب از مجموعه‌ی «چلچراغ»، زندگینامه داستانی یکی از فرماندهان جنگ و شهیدان دفاع مقدس، «شهید محمد بروجردی»، برای دانش‌آموزان دوره‌ی راهنمایی و دبیرستان به رشته تحریر کشیده شده است. از جمله مسؤولیت‌های این شهید عزیز که همزمان با اوج‌گیری انقلاب اسلامی به صف مبارزان پیوست، عبارت بودند از: مسؤولیت حفاظت از جان امام در دوازده بهمن 1357، مسؤولیت زندان اوین و مشارکت در تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در سال 1357، مسؤولیت پادگان ولی‌عصر (عشرت‌آباد)، مسؤولیت سپاه در غرب کشور (کردستان)، تشکیل سازمان پیشمرگان کرد مسلمان و تشکیل قرارگاه حمزه سیدالشهدا. خودروی حامل شهید بروجردی، هنگامی که برای بازدید از محل استقرار تیپ ویژه‌ی شهدا عازم آن محل بود، به وسیله‌ی مین ضد تانک منفجر شد و وی به ملکوت اعلی پیوست.

شهید چمران

احمد دهقان. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی، (چاپ اول): 1379.
96 ص.: مصور، عکس. - (کتاب ونوشه).
گروه‌های سنی: «د» و «ه».
شمارگان: 10000 نسخه.
در این کتاب، زندگینامه سردار شهید «مصطفی چمران» در قالب داستان برای نوجوانان و جوانان بازگو شده است. در ابتدای کتاب، سال شمار زندگی شهید چمران به طبع رسیده، سپس شرح زندگی شهید چمران و در بخش پایانی، توضیحاتی درباره برخی از اعلام متن، تصاویر شهید و نیز فهرست منابع آمده است. شهید چمران در سال 1311 در قم متولد شد و پس از پایان تحصیلات در دانشگاه تهران، درجه‌ی فوق لیسانس و دکترای خود را از دانشگاههای تگزاس و برکلی آمریکا در رشته‌ی فیزیک پلاسما اخذ نمود. در سال 1349 به مبارزان لبنان پیوست. در سال 1357 به ایران بازگشت و در سال 1358 به وزارت دفاع منصوب شد. نمایندگی امام خمینی (ره) در شورای عالی دفاع، نمایندگی مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و فرماندهی ستاد جنگهای نامنظم در مناطق جنگی غرب کشور از مسؤولیت‌های دیگر شهید چمران بود. او در سال 1360 در دهلاویه به شهادت رسید.

شهید فهمیده

محمدرضا اصلانی. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی، 1377.
78 ص. - (کتاب رشد، چلچراغ).
مدیر هنری: کاظم طلایی.
چهره پرداز جلد: عادل رستم‌پور.
گروه سنی «د و ه».
کتابنامه: ص: 78.
شمارگان: 10000 نسخه.
مندرجات: سال شمار زندگی؛ زندگی‌نامه؛ منابع.
این کتاب، که زندگینامه داستانی شهید حسین فهمیده است، شامل 2 قسمت کلی است. قسمت اول سال شمار زندگی شهید فهمیده است (ولادت تا دوران تحصیل در دوران قبل و بعد از انقلاب، حضور در جبهه و شهادت)؛ قسمت دوم، زندگینامه داستانی شهید فهمیده است. که موارد زیر را در بر می‌گیرد: مهاجرت خانواده از

[ صفحه 1268]

قم به کرج، کمک در نقاشی کلاس‌های مدرسه، حمله عراق به ایران و احساس وظیفه او برای حضور در جبهه و در میان گذاشتن آن با پدر و مادر، اعزام به جبهه، جلوگیری مسؤولین از حضور او در خط مقدم به خاطر کمی سن، حضور در خط مقدم زخمی شدن و اعزام به بیمارستان ماهشهر، ترخیص از بیمارستان و بازگشت به جبهه، زخمی شدن مجدد، درگیری‌های رودررو با دشمن در منطقه‌ی خرمشهر، رو به رو شدن با تانک‌های دشمن در کوت شیخ خرمشهر و نحوه‌ی شهادت وی.

شهید همت

احمد عربلو؛ زیر نظر شورای کارشناسی؛ مدیر هنری کاظم طلایی؛ ویراستار ناهید پژم. - تهران: سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزشی، دفتر انتشارات کمک آموزشی، (چاپ اول): 1379.
76 ص. - (کتاب رشد؛ چلچراغ).
طراح روی جلد: عادل رستم‌پور.
گروه‌های سنی: «د» و «ه».
این کتاب، شرح مختصری از زندگی شهید «محمدابراهیم همت» است که به زبان ساده بری نوجوانان نوشته شده است. اطلاعات کتاب شامل تولد، جوانی، تحصیلات، خدمت نظام، درگیری‌های کردستان و شهرستان پاوه، زیارت خانه‌ی خدا، ازدواج، فعالیت‌های عملیاتی و فرماندهی وی در جبهه‌های جنوب و غرب، در عملیاتهای مهم فتح المبین، بیت‌المقدس، رمضان، مسلم ابن‌عقیل و خیبر، و نحوه‌ی شهادت اوست که از زبان، همسر و همرزمانش نقل شده است. شهید در سال 1332 در شهرستان قمشه به دنیا آمد. وی فرمانده‌ی سپاه پاوه و فرمانده‌ی لشکر 27 محمد رسول‌الله (ص) در عملیاتهای بزرگی چون رمضان، مسلم ابن‌عقیل، والفجر چهار و خیبر بود و در سال 1362 در منطقه‌ی عملیات خیبر (در جزیره‌ی مجنون) به شهادت رسید. تصاویری از شهید نیز در کتاب ارائه شده است.

عبور از کویر، بر اساس خاطرات زندگی سردار شهید حاج علی محمدی‌پور فرمانده گردان 412 لشکر 41 ثارالله

محمدرضا بایرامی. - کرمان: لشکر 41 ثارالله، 1376.
190 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران و هشت هزار شهید استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان؛ نوشته‌ها: 4).
گروه‌های سنی «د» و «ه».
این نوشته، داستان گونه‌ای درباره‌ی خصوصیات و زندگی این شهید گرامی است و خواننده با توجه به خاطراتی که از اطرافیان وی نقل می‌شود، حوادث و سیر زندگی شهید را پی می‌گیرد و با خصوصیات اخلاقی و رفتاری وی از بدو تولد تا شهادت آشنا می‌شود. نویسنده سعی دارد با بیان داستان‌های کوتاه به هم پیوسته، روحیات شهید، وضع زندگی و مبارزات او را با ضد انقلاب در کردستان، و مسؤولیت‌های وی را در جنگ، تقوا، زهد، روحیه‌ی شهادت طلبی و محبت او را به اهل بیت (ع)، فداکاری‌های او در جبهه‌های جنگ و روش فرماندهی و همچنین نحوه‌ی شهادت وی را در برابر خواننده مجسم کند.

عکس یادگاری

عبدالمجید نجفی؛ بازنویس غلامرضا شاهمیر. - تبریز کنگره بزرگداشت سرداران شهید آذربایجان، ستاد برگزاری، (چاپ اول): 1374.
42 ص. - (ادبیات کودک و نوجوان؛ دفتر دوم).

[ صفحه 1269]

گروه سنی: «ج» و «د».
شمارگان ذکر نشده است.
این کتاب به مناسبت کنگره بزرگداشت سرداران شهید آذربایجان 11 - 8 مرداد 1374 تبریز - ارومیه منتشر شده است.
در ابتدای کتاب، خلاصه‌ای از زندگینامه‌ی «شهید مهدی باکری» درج شده است. کتاب مشتمل بر دوازده داستان است که بر اساس خاطراتی از زندگی «شهید مهدی باکری» نوشته شده‌اند. عناوین و موضوع داستان‌ها بدین قرار است: «مرد ناشناس»، نظافت شهر توسط مهدی باکری، شهردار ارومیه؛ «تاجر تبریزی»، عملیات شناسایی و برخورد با یکی از سران حزب دمکرات؛ «یک بوته تمشک»، به فکر دیگران بودن؛ «شلوار کهنه»، حفظ بیت‌المال؛ «عکس امام و سیب»، دادن اجازه‌ی شرکت در عملیات به بسیجی نوجوان؛ «تصمیم بسیجی»، ترک سیگار بسیجی؛ «عکس یادگاری»، احترام به خواسته‌ی نوجوان بسیجی؛ «تخریبچی‌های کوچک»: تخریبچی‌های نوجوان عملیات خیبر؛ «مثل کوهی سربلند»، شهادت حمید (برادر آقا مهدی) در جزیره‌ی مجنون؛ «خواب شیرین»، گم شدن برادر زاده‌ی شهید در مسجد؛ «حبه‌های قند»، حفظ بیت‌المال؛ «ماشین بزرگ»، ماشین بلیزر و رساندن تدارکات به رزمندگان.

گل: بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی شهید ناصر کاظمی

علی آقاغفار؛ تصویرگر صابر عباسپور؛ ویراستار محمدباقر شمسی‌پور. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، (چاپ دوم): 1376.
31 ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید؛ 8).
گروه سنی «ج» (برای کودکان 9 تا 12 سال).
شمارگان: 10000 نسخه.
این کتاب، داستانی از زندگی سردار سرتیپ «شهید ناصر کاظمی» است. ماجرای داستان مربوط است به بازی فوتبال بین دو تیم صداقت و آریا. ناصر با اصرار فراوان دوست خود حمید را - که به خاطر نداشتن گرمکن مناسب خارج زمین بود - به بازی می‌آورد و در ادامه، با آن که تیم صداقت از آریا عقب بود با گل لحظات آخر بازی، برنده شد. ناصر اصابت توپ به دستش در هنگام گل زدن را به دارو می‌گوید و تیمش را بازنده اعلام می‌کند. مدیر مدرسه به سبب همین صداقت و راستگویی، گرمکنی به او جایزه می‌دهد که او نیز آن را به دوستش حمید می‌دهد. در کتاب اشاره شده است که شهید کاظمی در کودکی و نوجوانی از پوشیدن لباس نو - به خاطر دیدن بعضی از کودکانی که توانایی خرید لباس را نداشتند - ابا داشت. در پایان کتاب، زندگینامه کوتاهی از شهید ناصر کاظمی به چاپ رسیده است.

گل‌های باغ خاطره

تهیه کنندگان فتح الله فروغی... (و دیگران)، بازنوشته احمد گلزاری؛ ویراسته حمید گروگان. - تهران: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، (چاپ اول): 1371.
149 ص.: مصور، عکس.
عنوان روی جلد: گلهای باغ خاطره: یادواره‌ای از حضرت امام خمینی (قدس سره).
کتابنامه: ص. 149.
گروه‌های سنی «د» و «ه».
شمارگان: 30000 نسخه.

[ صفحه 1270]

این کتاب به مناسبت سومین سالگرد رحلت جانگداز امام خمینی (ره) منتشر شده است.
کتاب حاضر که در شش فصل تنظیم شده است، حاوی خاطراتی از امام خمینی (ره) است که توسط همسر، فرزندان، شاگردان و رجال سیاسی و علمی نقل شده است. مندرجات عبارتند از:
فصل اول: خاطراتی از سالهای جوانی امام تا زمان رحلت آیت‌الله العظمی بروجردی (1340 -؟)؛ فصل دوم: از زمان رحلت آیت‌الله بروجردی تا هنگام تبعید (1340 - 1342)؛ فصل سوم: در مدت (تبعید (1357 - 1343)؛ فصل چهارم: از هنگام خروج از عراق تا زمان خروج از پاریس؛ فصل پنجم: از هنگام ورود به ایران و اقامت موقت در تهران تا پایان اقامت در قم؛ فصل ششم: از هنگام بازگشت از قم به تهران تا رحلت.
در فصل ششم، خاطراتی مربوط به جنگ و رزمندگان ارائه شده است؛ از جمله: پر کردن آجیل برای رزمندگان و ارسال به جبهه، ملاقات با طلاب رزمنده در هنگام نماز و ملاقات با دختر بچه‌ی شهید مفقودالاثر و هدیه‌ی گردنبند به او.

ما و ماه: بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی سردار شهید مسلم شیرافکن

محمد جهان تیغ؛ تصویرگر محمد حیدریان. - شیراز: کنگره سرداران و 14 هزار شهید استان فارس، (چاپ اول): 1380.
24 ص. - (کنگره سرداران و 14 هزار شهید استان فارس؛ 56).
شمارگان: 10000 نسخه.
شهید مسلم شیرافکن در تاریخ 29 / 5 / 1341 به دنیا آمد و در سحرگاه 18 / 8 / 1370، به علت آسیبهای ناشی از جراحات شیمیایی (که در زمان جنگ، در جزیره‌ی مجنون به او رسیده بود) به شهادت رسید. کتاب حاضر داستانی از زندگی اوست. داستان درباره‌ی انقلاب است. محسن و مسلم دو دوست و همکلاسی بودند و تصمیم گرفتند برای شعار دادن به پشت بام بروند. در همین حال، سربازان شاه، جوانی را تحت تعقیب قرار داده بودند. آنها با شعار دادن و ایجاد مزاحمت برای سربازان، امکان فرار جوان را فراهم می‌کنند. اما سربازان، آنها را تعقیب می‌کنند. در لحظه‌ی فرار، مسلم از محسن جدا می‌افتد و فکر می‌کند که او را گرفته‌اند. وی در حالی که ناراحت به منزل باز می‌گشت، محسن و پدرش را می‌یابد. پدر محسن برای کمک به فرار پسرش، مورد اصابت گلوله‌ی سربازان قرار می‌گیرد و زخمی می‌شود. آنها، هر سه با هم، به منزل باز می‌گردند.

مردی با چفیه سفید: بر اساس زندگی شهید عباس کریمی

اصغر فکور. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، معاونت پژوهش و تبلیغات، نشر شاهد، (چاپ اول): 1381.
77 ص. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوان، قصه فرماندهان؛ 7).
شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: ماجرای یک دوست؛ سرباز انقلاب؛ «فتح بدون جنگ»؛ کمین در کمین؛ مردی با چفیه سفید؛ خلبانی که می‌خواست اسیر باشد؛ بسیجی تازه وارد؛ طلوع در شرق دجله.
کتاب حاضر شامل هشت داستان کوتاه از زندگی «شهید عباس کریمی قهرودی» [مسؤول اطلاعات عملیات، فرمانده‌ی تیپ سلمان لشکر محمد رسول الله (ص)] است. وی در سال 1336، در روستای قهرود از توابع کاشان به دنیا آمد و در سال 1363 در عملیات بدر، (در شرق دجله)، به شهادت رسید. موضوع داستان‌ها به ترتیب، عبارت است از: «آشنایی با یک دوست جدید در کلاس اول دبستان؛ سربازی و دوران انقلاب و فعالیت‌های شهید در پادگان؛ آزاد سازی اهالی روستای دزلی از دست دموکراتها؛ عملیات در منطقه‌ی تپه‌ی هشتاد و پنج اسیر و منهدم

[ صفحه 1271]

کردن نیروهای دشمن؛ برخورد بسیجی‌ها با وی و نشناختن او، درخواست کمک بسیجی‌ها از او برای کندن سنگر، (بدون شناختن وی)، قبول موضوع و مشارکت در کندن سنگر و در پایان، شرمندگی آنها و بالاخره، شرح نحوه‌ی شهادت شهید کریمی».

مسافر: بر اساس زندگی غلامحسین افشردی (حسن باقری)

داوود بختیاری دانشور. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، سوره مهر؛ بنیاد شهید انقلاب اسلامی، معاونت پژوهش و تبلیغات، نشر شاهد، (چاپ اول): 1381.
80 ص. - (دفتر ادبیات و هنر مقاومت، واحد کودک و نوجوانان، قصه فرماندهان؛ 10).
شمارگان: 5000 نسخه.
مندرجات: زندگی نامه؛ روز تولد؛ مسافر؛ اخراج؛ یک روز و یک عهد؛ روز پیروزی؛ میهمان ناخوانده؛ حسن آقا!؛ نامه‌ای برای بهشت؛ آخرین شناسایی.
این کتاب حاوی نه داستان کوتاه از زندگی شهید غلامحسین افشردی - جانشین فرمانده‌ی یگان زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - است. که بر اساس خاطرات واقعی نوشته شده‌اند. وی در سال 1334 متولد شد و در سال 1361 به شهادت رسید. موارد زیر، از جمله مطالب کتاب هستند: «تولد و نام‌گذاری؛ زیارت حرم امام حسین (ع) در کودکی؛ پذیرایی از پیرمرد مسافر در راه مانده؛ قبولی در دانشگاه ارومیه، برپایی جلسات قرآن، درگیری با رئیس دانشگاه و اخراج از دانشگاه؛ عهد با خدا و وفای به عهد؛ فرار از پادگان دراوج درگیری‌های انقلاب؛ برخورد با رزمندگانی که در خط مقدم به تذکرات وی بی‌توجه بودند؛ برخورد با مسؤولان قطع سهمیه‌ی کمپوت رزمندگان مستقر در خط؛ فراهم آوردن مقدمات عملیات رمضان؛ آخرین شناسایی شهید باقری از منطقه‌ی غرب رودخانه‌ی دویرج و شرح نحوه‌ی شهادت وی».

معلم فراری، بر اساس زندگی شهید محمد ابراهیم همت

رحیم مخدومی. - تهران: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات و هنر مقاومت، (چاپ اول): 1379.
78 ص. - (واحد کودک و نوجوان دفتر ادبیات و هنر مقاومت، قصه فرماندهان؛ 2).
شمارگان: 3000 نسخه.
مندرجات: یک جور زندگی؛ مورچه‌های زیر ماشین؛ آشی که یک وجب روغن داشت؛ معلم فراری؛ سلاح زیر برف؛ پاهای بزرگ؛ ظرفشوی نیمه شب؛ وحشت از شیشه؛ پس گردنی؛ لبخندی که روی سینه ماند.
کتاب مجموعه‌ای ده قسمتی است که بر اساس خاطرات زندگی حاج همت (متولد سال 1334، در قمشه‌ی اصفهان) نوشته شده‌اند. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به دانشسرای تربیت معلم و بعد از آن، به سربازی رفت. بعد از پیروزی انقلاب، به فرماندهی سپاه شهرستان پاوه و سپس معاونت و بعد، فرماندهی لشکر محمد رسول الله (ص) منصوب شد و سرانجام در 1362 در جزیره‌ی مجنون به شهادت رسید. برخی از مطالب کتاب، عبارتند از: «معلم فراری»، خاطره‌ی تدریس قبل از انقلاب و روز قبل از فرار و تعریف ساختار نظام برای بچه‌ها؛ «سلاح زیربرف»، خاطره‌ای از رفتار شهید همت در کردستان؛ «پاهای بزرگ»، استفاده از پوتینهای کهنه و وصله‌دار برای برابری با رزمنده‌ها؛ «ظرف‌شوی نیمه شب»، شستن مخفیانه ظروف سایرین در جبهه و...

[ صفحه 1272]


میهمان ملائک، بر اساس خاطراتی از سردار سرتیپ پاسدار شهید یدالله کلهر

نویسنده امیرحسین فردی؛ ویراستار محمدباقر شمسی‌پور؛ تصویرگر م. مهاجر. - [تهران]: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1377.
104 ص. - (کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران؛ 5. داستان نوجوانان؛ 9).
گروه سنی «د» (دوره راهنمایی).
مندرجات: چوپان گله گم شده؛ شب سفید؛ رخنه در باغشاه؛ میهمان ملائک.
کتاب، حاوی چهار داستان بر اساس خاطراتی از زندگی سردار سرتیپ «شهید یدالله کلهر» تا شهادت وی است. از میان داستان‌های این کتاب، داستان «میهمان ملائک» در ارتباط با دفاع مقدس است و حکایت خلوص شهید کلهر و اعمال شهید کلهر در جبهه است. او شبها، بدون اینکه کسی متوجه شود، پوتینهای رزمندگان را واکس می‌زد. در پایان داستان، نحوه‌ی شهادت شهید کلهر نقل شده است. او در دی ماه 1365 در عملیات کربلای پنج - در حالی که برای شرکت در جلسه‌ای، عازم پشت جبهه بود - دعوت حق را لبیک گفت و به خیل شهیدان پیوست. داستان‌های دیگر در ارتباط با زندگی وی از دوره‌ی نوجوانی تا پیروزی انقلاب هستند. خلاصه‌ای از زندگینامه سردار سرتیپ «شهید کلهر» نیز در کتاب آمده است.

نان و یاس، بر اساس خاطره‌ای از دوران نوجوانی جاویدالاثر احمد متوسلیان

نویسنده علی آقاغفار؛ ویراستار محمدباقر شمسی‌پور؛ تصویرگر م. مهاجر. - تهران: کنگره بزرگداشت سرداران شهید سپاه و 36 هزار شهید استان تهران، کمیته انتشارات، 1376.
23 ص.: مصور (رنگی). - (مجموعه قصه‌های سرداران شهید؛ 6).
گروه سنی «ج» (کودکان 9 تا 12 سال.
داستان، مربوط به یکی از روزهای گرم تابستان سال 1344 - دو سال بعد از واقعه‌ی پانزدهم خرداد 1342 - است. احمد که نوجوانی بیش نیست، تحت تأثیر افکار پدر مبارزش، فردی شجاع و جسور بار آمده و از حق و ناحق به راحتی نمی‌گذرد. آن روز، احمد و دوستش بعد از خرید نان، برای دیدن پدر احمد به سمت مسجد می‌روند. در راه، سربازهای زیادی را می‌بینند که در همه جا هستند. مدتی بعد از ورود آنها به مسجد، یکی سراسیمه وارد شده و پیشنماز را، که با پدر احمد و پدر دوستش سرگرم صحبت درباره‌ی اعلامیه‌های امام هستند، متوجه آمدن سربازها می‌کند. احمد تا رسیدن سربازها، اعلامیه‌ها را از پدرش می‌گیرد و لای نانها می‌گذارد و همراه دوستش با ترفندی از مسجد خارج می‌شود و همه را از مهلکه نجات می‌دهد. در پایان کتاب، خلاصه‌ای از زندگینامه‌ی جاویدالاثر احمد متوسلیان و فعالیت‌ها و نحوه‌ی اسارتش در لبنان به چاپ رسیده است.

نبرد با تانک‌ها، داستان مصور از زندگی سردار شهید حاج مهدی زندی‌نیا

احمد عربلو. - کرمان: لشکر 41 ثارالله، (چاپ اول): 1376.
19 ص.: مصور (رنگی).
عنوان پشت جلد به انگلیسی: The Tanks Battle
شمارگان: ذکر نشده است.
این کتاب به مناسبت کنگره بزرگداشت سرداران و هشت هزار شهید استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان چاپ شده است.
شهید مهدی زندی‌نیا در روز اول بهمن ماه 1337 به دنیا آمد. حاج مهدی زندی‌نیا فرمانده‌ی ادوات لشکر 41

[ صفحه 1273]

ثارالله بود. او در اولین روزهای عملیات کربلای پنج در نوزدهم دی ماه 65 با نام مقدس شهادت همراه شد. داستان این کتاب، طرح موفق او را در جهت حفظ شهر مهران در جنگ تحمیلی نشان می‌دهد. در این داستان، پس از عملیات والفجر هشت، با توجه به این که نیروهای خودی به مرخصی رفته و خطوط ایران دارای تعداد کمی رزمنده بود، منطقه‌ی مهران مورد هجوم تانکهای دشمن قرار می‌گیرد و به حاج مهدی خبر داده می‌شود. وی در حالی که از ناحیه‌ی دست مجروح بود، با یک ابتکار عمل جالب، با چند موتور در خط مقدم جابجا شده و از سنگرهای مختلف اقدام به شلیک پی‌درپی آرپی هفت می‌کند تا دشمن گمان کند نیروهای تازه نفس به منطقه آمده‌اند، و یا اطلاعات داده شده اشتباه بوده است. دشمن عقب‌نشینی می‌کند و منطقه‌ی مهران نجات می‌یابد.

هدف قلب دشمن، داستان مصور بر اساس زندگی سردار شهید میرقاسم میرحسینی جانشین فرماندهی لشکر 41 ثارالله

نوشته احمد عربلو؛ نقاشی: رفعت بدری حسن. - کرمان: لشکر 41 ثارالله، 9.1376 ص.: مصور (رنگی).
شمارگان: 3300 نسخه.
این داستان بر اساس خاطره‌ای از رزمنده حبیب شهرکی برای گروه سنی نوجوانان بازآفرینی و به مناسبت کنگره بزرگداشت سرداران شهید استان‌های کرمان و سیستان و بلوچستان منتشر شده است.
سردار شهید «میرقاسم میرحسینی» در خرداد ماه 1342 در سیستان به دنیا آمد. او در عملیات آزاد سازی خرمشهر شرکت داشت و طی جنگ تا فرماندهی گردان شهید مطهری لشکر 41 ثارالله پیش رفت و در دی ماه 1365 به شهادت رسید. این کتاب، داستان مصوری از حماسه‌ای است که او آفرید. در یکی از عملیات لشکریان اسلام، محور قله‌ی قلاویزان تحت فرماندهی شهید میرحسینی بود. پس از عبور از میدان مین، عملیات لو می‌رود و دشمن منطقه را به شدت زیر آتش گرفته، نیروهای رزمنده را در میدان مین زمین‌گیر می‌کند. با دیدن این وضع، شهید میرحسینی یک تنه به صف دشمن حمله می‌کند. این کار وی باعث تضعیف روحیه‌ی دشمن و قوت نیروهای اسلام می‌شود و در نتیجه، عراقی‌ها شکست می‌خوردند.