گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
پیش‌گفتار





مقدمه طلیعه کتاب گیلان را با شعری از خواجه شیراز آغاز کردم که می‌فرماید:
فیض روح القدس ار باز مدد فرمایددیگران هم بکنند آنچه مسیحا می‌کرد
و اکنون به درگاه خدای بی‌همتا سپاس فراوان دارم که فیض روح القدس را به مددم فرستاد تا کاری بس مشکل را به انجام برسانم. سی سال قبل از واقعه کوچکی اندیشه تهیه و تنظیم مجموعه‌ای به نام «همه جای ایران» را به وجود آورد. شرح این واقعه را در طلیعه متذکر شدم و اکنون برای کسانی که آن را نخوانده‌اند نقل می‌کنم:
واقعه کوچکی رخ داد، آنقدر کوچک که نام آن را «واقعه» هم نمی‌توان گذاشت، از آن رخدادهایی که هرروز بارها و بارها برای همه پیش می‌آید و کمترین تأثیری در روال زندگی باقی نمی‌گذارد. اما برای من چنین نبود واقعه‌ای مختصر و بی‌اهمیت، آشوبی در فکرم به وجود آورد و مسیر زندگی مرا عوض کرد. این‌چنین رویدادی نظایر فراوان دارد. تنها من نیستم که حادثه‌ای کوچک انقلابی در زندگیم پدید آورد: بزرگانی چون عطار و خردانی چون من فراوان‌اند که دستخوش چنین تحولی شدند. در شرح زندگانی شیخ فرید الدین عطار نیشابوری خوانده‌ام که وی در شهر نیشابور به عطاری و فروش ادویه و انواع گیاهان دارویی اشتغال داشته است. یک روز درویشی بر در دکان وی می‌ایستد و از او چیزی می‌خواهد. شیخ تمنای او را اجابت نمی‌کند و درویش به کنایه و تعریض از وی می‌پرسد: تو چگونه خواهی مرد؟ شیخ در پاسخ می‌گوید: همچنان‌که تو خواهی مرد! درویش کاسه چوبین را، که در آن غذا صرف می‌کرده، زیر سر گذاشته همان لحظه دعوت حق را لبیک می‌گوید.
شیخ نیشابور را حال دگرگون می‌شود، دکان می‌بندد و سالک طریقت می‌شود.
در اوائل تابستان 1343، دو دانشجوی جوان آلمانی همراه یکی از بستگانم به ایران آمدند تا سرزمین رؤیایی حافظ را از نزدیک ببینند و با جلوه‌ها و زیبائیهای آن آشنا شوند. دیوان شرقی گوته آنها را فریفته سرزمینهای افسانه‌ای شرق، به ویژه وطن حافظ، کرده بود. آنها از کشور صنعتی آلمان به ایران آمده بودند تا جلوه‌های سحرآمیز مشرق‌زمین را ببینند و از مشاهده مسجدهای زیبای اصفهان، بازارهای سرپوشیده تهران، باغهای عطرآگین شیراز و مناظر دلفریب کرانه‌های خزر لذت ببرند؛ به ایران سفر کرده بودند تا افسانه‌های دلپذیر شهرزاد را بشنوند، سوختن مرّ و عنبر را در مجمرها و بخوردانهای زرین ببینند و به نغمه‌سرایی پرندگان در کنار جویبارها گوش فرادهند. به تهران آمده بودند تا در بازارهای سرپوشیده، از دکانهای ادویه و چای و ابریشم متاعی بخرند و در فضای اسرارآمیز این شهر- که با همه غوغا و هیاهویش آرامش شگفت‌انگیز دارد- بوی عود و کندر و مرّ و کافور استشمام کنند؛ می‌خواستند به شیراز بروند تا از خلال سروهای کهنسال، شهری را تماشا کنند که در رؤیاهای شاعرانه گوته از فلز و چینی ساخته شده است و در زیر آفتاب تابستان، همچون کافور و طلا برق می‌زند؛ به اصفهان بروند تا مناره‌های بلند و گنبدهای فیروزه‌ای مساجد را با طاقهای متقاطع و کاشیکاریهای مینایی مشاهده کنند و از ملاحظه عالیترین شاهکارهای هنر معماری مشرق‌زمین غرق در شگفتی و شادی شوند.
ص: 6
جوانانی بودند جستجوگر و پرتکاپو که عطش سوزان برای شناختن بسیاری ناشناخته‌ها داشتند. از من خواستند جزوه‌ها و راهنماها و نقشه‌های شهرستانها و راهها را تهیه و توشه راهشان کنم. آنها عادت کرده بودند در بازدید از شهرها و بناهای تاریخی و آثار هنری با چگونگی پیدایش آنها، با رموز بنای آنها و با تمام آگاهیهایی که در کتابها راجع به آنها وجود دارد از روی اسناد و مدارک معتبر و قابل اعتماد آشنا شوند.
من، که برای اجابت تقاضای آنها از مراجعه به آشنایان و دوستان نتیجه‌ای نگرفته بودم، به سازمان جدید التأسیسی مراجعه کردم که در آن زمان «جلب سیاحان» نام داشت و تقاضای میهمانان خود را با مسئولان آن در میان نهادم. پاسخ آنها مرا، که با سازمانهای دولتی و چگونگی کار و فعالیت آنها آشنایی چندانی نداشتم، سخت دچار شگفتی و سرخوردگی کرد. آنها هیچ‌چیز در اختیار من نگذاشتند و در مقابل اظهار تأسف و شگفتی من، گفتند در نظر دارند که در سالهای آینده جزوه‌های کوچکی درباره اصفهان و شیراز منتشر سازند! تعجب و تأسف دانشجویان آلمانی، که از کشوری باستانی با تمدنی عظیم و درخشان انتظارات زیادی داشتند، کمتر از من نبود.
این واقعه نقطه عطفی در زندگی من شد. تصمیم گرفتم کاری را که سازمانهای دولتی، طی سالهای متمادی با بودجه‌های هنگفت و نیروی انسانی و امکانات کافی انجام نداده‌اند به انجام برسانم. با توجه به مشکلات فراوان موجود، هیچکس تحقق چنین اندیشه‌ای را امکان‌پذیر نمی‌دید، اما من از تصمیم خود بازنگشتم. شاید اگر آن‌روز می‌دانستم که برای رسیدن به این هدف چه مشکلات عظیمی در پیش دارم و چه بودجه سنگینی همراه با بهترین سالهای عمر و جوانی خود را باید بر سر این کار بگذارم و علاوه بر آن، فرزند جوان دانشگاهی خود را در این راه فدا سازم، چنان لجوجانه در اجرای تصمیم خود پافشاری نمی‌کردم. اما امروز، که در زیر بار این مشکلات فرسوده شده‌ام و تمام سرمایه مادی و سالهای جوانی خود را صرف این کار خطیر کرده‌ام، پشیمان نیستم، بلکه با نیل به مقصود احساس مباهات و افتخار می‌کنم.
باری، با این تصمیم به تکاپو پرداختم. ابتدا سازمان کوچکی به نام «فار» به وجود آوردم و برای کسب تجربه و گام نهادن در راهی دراز که منتهی به مقصود می‌شد، انتشار نشریه‌ای به نام «فار» را آغاز کردم.
گام بعدی، انتشار کتابی به نام «راهنمای شهرستانهای ایران» بود که به سال 1346 در 645 صفحه همراه با 29 قطعه نقشه منتشر شد. انتشار این کتاب، که حاوی اطلاعات ارزنده‌ای درباره همه شهرستانهای ایران بود، نخستین اقدام جدی و اساسی در راه نیل به مقصود اصلی بود. این اقدام با اقبال و توجه فراوان سازمانهای دولتی و مردم روبه‌رو و نسخه‌های کتاب در اندک مدت نایاب شد. پس از انتشار این کتاب بود که گروهی از محققان و صاحب‌نظران و کارشناسان آمار را به همکاری دعوت کردم و در سال 1365 گروه پژوهشگران ایران را بنیاد نهادم.
آقای دکتر محمد حسن گنجی به ریاست هیئت‌مدیره و این‌جانب به مدیریت عامل گروه انتخاب شدیم. گروه پژوهشگران، با برخورداری از همکاری استادان و محققان، پس از بررسی وافی تصمیم گرفت برای هراستان کتابی در یک یا چند جلد شامل همه اطلاعات مربوط به آن استان- اعم از جغرافیایی، تاریخی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، باستانشناختی و مانند آنها- همراه با آمار و ارقام و تصاویر و نقشه‌ها و نمودارهای متعدد تهیه کند و منتشر سازد تا مندرجات آن مورد استفاده برنامه‌ریزان، ایرانشناسان، پژوهندگان و مرجعی برای نسلهای آینده باشد. نخستین گام در راه تحقق این اندیشه گردآوری کلیه مدارک و اسناد و کتابها و سفرنامه‌ها و نشریات مختلف درباره ایران به زبانهای فارسی، عربی، انگلیسی و فرانسه بود. در این راه توفیق فراوان نصیب ما شد: گنجینه‌ای در پژوهشکده گروه پژوهشگران ایران گرد آمد که یکی از غنی‌ترین و مجهزترین مخازن اطلاعاتی ایرانشناسی است.
در مرحله بعد، به تنظیم فیشها و استخراج مطالب و تدوین یادداشتها و مقالات و نیز تهیه عکسها و
ص: 7
نقشه‌ها و نمودارها پرداخته شد و پس از سالها کوشش، بخش مهمی از مواد لازم برای انتشار مجموعه‌ای فراهم گردید که «همه جای ایران» نام گرفت.
سپس مرحله اصلی، یعنی تدوین نخستین کتاب از این مجموعه آغاز گردید و قرعه فال به نام گیلان زده شد. محققان و آمارگران گروه به منطقه سفر کردند و با تحقیقات و مطالعات میدانی، به تهیه مطالب پرداختند. آمارها، عکسها، نقشه‌ها و نمودارهای متعددی تهیه شد؛ اما برای آن‌که کتاب شامل آخرین آمارها و آگاهیهای دقیق باشد، تهیه و تنظیم آمارهای نهایی به آخرین فرصت یعنی زمان چاپ کتاب موکول گردید.
در انتخاب گیلان به عنوان نخستین کتاب از این مجموعه بزرگ انگیزه و هدف خاصی وجود نداشته است. در هرحال، می‌بایست سخن خود را از جایی آغاز می‌کردیم و در جایی نیز به پایان می‌بردیم. خوشبختانه سخن از جایی آغاز شد که در شمار کهنسالترین زیستگاههای اقوام ایرانی است، سرزمینی که نوار سبز پرندین بر تارک کشیده و پیش از آن‌که تاریخ رقم خوردن آغاز کند، با جوهر نیلی دریا و قلم درختان جنگلی هستی خویش را رقم زده است. راستی چگونه می‌توانستم مرز و بومی که با شادابی و فریبایی جاودانه خویش- از همان دم که امواج زبرجدین خزر، کوهه بر کوهه و خیزاب در خیزاب روی هم غلتیده‌اند- دامنه‌های آن سوی البرز را با بلور دانه‌های زمردین خویش، آراسته است، در اولویت قرار ندهم؟
در هرحال، برای من، به عنوان فردی از مردم عربان‌شهر صومعه‌سرا، مایه خوشوقتی است که، با انتشار کتاب گیلان، توانسته‌ام دین خود را به زادگاهم ادا کنم و در حیات خود شاهد انتشار اثری درباره این خطّه جادویی باشم که ثمره سالها تلاش این‌جانب و همکاری صمیمانه گروهی از زبده‌ترین محققان و استادان کشور است.
با انتشار کتاب گیلان راه برای تدوین و تألیف کتابهای دیگر استانها هموار شده است، چون طی سالها کار و کوشش و برخورد با مشکلات بسیار تجربه فراوان اندوخته و کارآزموده شده‌ایم. از همه مهمتر آن‌که اکنون الگوئی در پیش رو داریم و می‌توانیم، با استفاده از آن مواد کتاب سایر استانها را آسانتر گرد آوریم و به تنظیم و تدوین مطالب آن بپردازیم.
اما در راه انتشار دهها جلد کتاب برای تمام استانهای ایران تنها زحمات و فداکاریهای مادی و معنوی و سرمایه علمی گروه پژوهشگران کافی نیست. به پایان رساندن این کار عظیم نیاز به توجه خاص و یاری و کمک مسئولان و دست‌اندرکاران مخصوصا اولیاء امور وزارتخانه‌ها و سازمانها و استانداران استانهای مختلف کشور دارد. مشکلات بیشمار مالی که در نتیجه ترقی و افزایش قیمتها بیش از پیش کار را بر ما مشکل ساخته مانع عظیمی در راه ادامه فعالیتهای گروه پژوهشگران برای انجام تحقیقات و پژوهشهای علمی و انتشار کتابهای سایر مناطق و استانهای کشور است. اکنون که مسئولان و اولیاء کشور به ضرورت زمان برای تحقیقات و پژوهشهای علمی اهمیت خاصی قائل هستند سازمانی که از هیچ منبع کمک مالی دریافت نمی‌دارد و می‌خواهد با گسترش فعالیتهای تحقیقی خود پاسخگوی مهمترین نیازهای کشور باشد می‌بایست مورد حمایت خاص اولیاء کشور قرار گرفته از تسهیلات لازم استفاده نماید.
شکی نمی‌توان داشت که نخستین تجربه با همه جامعیت خالی از نقص نیست، ولی یقین دارم در تجربه‌های بعدی نقصها کاهش خواهد یافت و کتابها کاملتر و جامعتر عرضه خواهد شد. شاید برای من این توفیق دست ندهد که در سالهای آینده آخرین جلد از مجموعه ایرانشناسی سایر استانها را ورق بزنم، ولی یقین دارم گروه پژوهشگران امروز یا پژوهشگرانی که جای خالی اسلاف خود را پر خواهند کرد این کار عظیم را به پایان خواهند برد و نسلهای آینده را از ثمره کوششهای ارزنده خود بهره‌مند خواهند ساخت. ان شاء اللّه. و من اللّه التوفیق و علیه التّکلان.
ابراهیم اصلاح عربانی شهریور 1374 هجری شمسی
ص: 8

فهرست مندرجات‌

گروه پژوهشگران، مشاوران و همکاران 11
فهرست تفصیلی 28
فصل اول: گیلان در تقسیمات کشوری 33
ابراهیم اصلاح عربانی
فصل دوم: سیمای طبیعی و زمین‌شناسی 55
دکتر فرج اللّه محمودی
فصل سوم: آب و هوای گیلان 105
دکتر محمد حسن گنجی
فصل چهارم: منابع و مصارف آب در گیلان 147
احمد محامد
فصل پنجم: چشمه‌های آب معدنی 259
دکتر بهمن رمضانی گورابی
فصل ششم: خاک 269
مهندس محمد حسن مهاجر شجاعی و مهندس احمد رضائی
فصل هفتم: پتانسیلهای معدنی 289
مهندس سید حسین ریاضی ضیابری
فصل هشتم: محیط زیست 317
مهندس سید مسعود منوری
فصل نهم: تالاب انزلی 339
مهندس سید مسعود منوری
فصل دهم: حیات وحش 351
مهندس برهان ریاضی
فصل یازدهم: گلها و گیاهان داروئی 373
مهندس ولی اللّه مظفریان
فصل دوازدهم: جغرافیای تاریخی 469
استاد جعفر خمامی‌زاده
فصل سیزدهم: باستانشناسی 501
سید محمود موسوی
فصل چهاردهم: بناهای تاریخی 547
سید محمود موسوی
فصل پانزدهم: بقاع متبرکه و اماکن مذهبی 557
محمد تقی‌پور احمد جکتاجی
فصل شانزدهم: پوشاک و رزم‌ابزار گلان 581
استاد جلیل ضیاءپور
فصل هفدهم: نقش و تصویر در گیلان 615
استاد جلیل ضیاءپور
فصل هیجدهم: گیلان از نظر جهانگردان و مستشرقین 645
بهزاد اصلاح عربانی
فصل نوزدهم: نمایندگان گیلان 667
ابراهیم اصلاح عربانی
فهرست اعلام 689
ص: 9