گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فصل ششم جمعیت‌






1- دوره پیش از مطالعات آماری‌

1- 1 استقرار انسان‌

زمان استقرار انسان را در سواحل دریای خزر از جمله گیلان نمی‌توان مشخص ساخت. بدون شک در آن زمان مرزی که گیلان را از سایر نقاط کناره‌های خزر جدا سازد وجود نداشت. سرزمینی که امروز گیلان نامیده می‌شود طی قرنهای متمادی با سایر نقاط سواحل خزر از جمله تپورستان یا طبرستان، سرزمین آماردها، رویان و رستمدار زندگی مشترکی داشته است.
چندین هزار سال قبل در این نقاط سرسبز و پرنعمت انسان استقرار یافته بود.
محققان و باستانشناسان اروپائی و آمریکائی از جمله ژاک دمرگان، کارلتون کون و دکتر اشمیت در حفاریهای نقاط مختلف کناره‌های خزر آثاری از استقرار انسان کشف کرده‌اند که مربوط به دهها هزار سال قبل است. هیئت علمی دانشگاه فیلادلفیا به ریاست دکتر کارلتون کون در سال 1330 شمسی در یکی از غارهای سواحل خزر به نام هوتو استخوانهای فسیل شده انسانهائی را کشف کرد که احتمالا در 75000 سال قبل زندگی می‌کردند. هیئت مزبور طی گزارشی به دانشگاه فیلادلفیا چنین اظهار نظر کرده است: اسکلت و جمجمه غار هوتو به انسان جدید و کاملی تعلق دارد که فقط در کرانه‌های دریای خزر پیدا شده و احتمال داده می‌شود آنها اجداد مستقیم بشر امروزی باشند.
کشفیات بعدی در رحمت‌آباد گیلان و گرگان نشان داد که کرانه‌های خزر در مسیر گیلان و مازندران و گرگان در دوره‌های مزولیتیک و نئولیتیک محل سکونت و استقرار انسانهائی بوده که به اهلی کردن حیوانات و زراعت
ص: 284
می‌پرداختند و اندک‌اندک با فنون کوزه‌گری و بافتنی آشنائی حاصل کردند.
آنچه مسلم است در آغاز هزاره چهارم پیش از میلاد گیلان محل استقرار و سکونت انسانهائی بوده که به کارهای کشاورزی و دامداری اشتغال داشته‌اند.
در مورد استقرار انسان در کرانه‌های خزر از جمله گیلان اظهار نظرهای مختلفی توسط محققان و پژوهشگران اروپائی و آمریکائی شده است. برخی از آنها نظیر آرنولد ویلسون خاطرنشان ساخته‌اند که ساکنان اولیه ایران در گیلان و طبرستان استقرار یافته‌اند. بعضی دیگر با توجه به نشانه‌هائی که از آثار آبهای خزر بر روی کوهها باقی است بر این اعتقادند که خشک شدن دریای داخلی بین هفده تا پانزده هزار سال قبل بوده و سرزمین گیلان و نواحی بسیاری از کرانه‌های خزر پس از آن زمان مسکونی شده است.
تنی چند از محققان از جمله هنری فیلد اظهار نظر کرده‌اند که احتمالا گیلان و مازندران در هزاران سال قبل محل سکونت افراد نژاد سومری بوده است. استرابن جغرافیادان دوره‌های کهن، کناره‌های دریای خزر را وطن اصلی کاسیها می‌داند و راه حرکت آنها را از کرانه‌های خزر تا غرب زاگرس نشان می‌دهد. گروهی از مورخان یونانی در بحث از گلهای ساکن کرانه‌های خزر محل استقرار آنها را مناطقی معرفی کرده‌اند که هم‌اکنون در دست گیلانیهاست. پلین نویسنده قرن اول میلادی بر این اعتقاد است که گلها همان کادوسیانند. بارتولد مستشرق معروف روسی در کتاب «جغرافیای تاریخی ایران» می‌نویسد که در عهد قدیم سکنه گیلان را کادوسیان تشکیل می‌دادند.
همین قوم یا گروهی از آنان را گیل هم می‌نامیدند و ولایت گیلان نام خود را از اسم قوم مزبور دارد. وی اضافه می‌کند: در شرق این سامان ماردان یا اماردان سکونت داشته‌اند و سفیدرود به نام آنها آمارد نامیده شده است. بسیاری از مورخان یونان قدیم نیز کادوسیها را از بومیان ایران دانسته می‌گویند این قوم قبل از عزیمت آریائیها به ایران در گیلان و نواحی شمال شرقی آذربایجان استقرار یافته بودند. برخی از محققان همانطورکه مشیر الدوله پیرنیا در کتاب «تاریخ ایران باستان» اشاره کرده کادوسیان را نیاکان تالشیها می‌دانند و می‌گویند کادوس مصحف تالوش است که بعدها به صورت تالش درآمده است.
از اظهار نظرها و بحثهائی که تاکنون در این زمینه به عمل آمده چنین استنباط می‌شود که در اوائل هزاره دوم قبل از میلاد که کاسیها و دیگر ساکنان کرانه‌های خزر برای دست یافتن به اراضی وسیعتر از تنگنای کوه البرز خارج شده به اطراف رهسپار شدند اقوام و قبایل مستقر در مناطق شمالی نیز که به چراگاههای مناسب نیاز داشتند از مواضع خود حرکت کرده به سواحل خزر رسیدند.
آریائیها یک گروه بزرگ نژادی از این قبایل بودند. در اثر این‌گونه مهاجرتها گروههای مختلف قومی در یکدیگر ادغام شدند و اقوام و قبایل مختلف از جمله قوم گیل و دیلم را به وجود آوردند. گیلها در نقاطی که بعدها به صورت شهر رشت و لاهیجان درآمد سکنا داشتند و دیلمیان در کوهسارهای جنوبی آن ولایت استقرار یافته بودند. این دو تیره از یک ریشه و نژاد بودند. در آن زمان سرزمینهای محل سکونت این دو تیره را دیلمان یا دیلمستان می‌نامیدند، اما چند قرن بعد گیلان شهرت زیادتری پیدا کرد و سراسر ولایت به این نام معروف شد.

2- 1 در دوره‌های باستانی‌

گیلان در دوره‌های باستانی سرزمینی آباد و تا حدودی دارای استقلال بوده و بعد از اسلام نیز تا مدتهای طولانی استقلال خود را حفظ کرده است. بدون تردید در این سرزمین معمور و آباد که از آزادی و استقلال نیز بهره‌مند بوده مردمان بسیار گرد آمده بودند. گرچه طی این دوره‌ها در مورد تعداد ساکنان گیلان و جمعیت آن هیچ عدد و رقمی وجود ندارد، ولی شواهد تاریخی از انبوه جمعیت در این سرزمین حکایت می‌کند.
نویسندگان و مورخان عهد باستان نوشته‌اند که در دوره سلطنت آرته‌یس یکی از پادشاهان سلسله ماد جنگ بزرگی بین مادها و کادوسیها درگرفت. شاه در رأس لشکری عظیم مرکب از 800000 سرباز به جنگ کادوسیان شتافت؛ 200000 مرد کادوسی تنگی را اشغال کرده لشکر شاه ماد را شکست دادند.
دیاکونوف مورخ معاصر روس و نویسنده «تاریخ ماد» می‌نویسد که پادشاهی ماد از عهده مطیع ساختن کادوسیان برنیامد. این خود نشان می‌دهد که سرزمین کادوسیها جمعیتی انبوه و مردان جنگی بسیار داشته که با پادشاهی ماد به جنگ و ستیز و مقابله برمی‌خاسته است.
در اسناد تاریخی اشارات دیگری وجود دارد که مؤید این نظر است. به عنوان مثال تقاضای کورش را از گیلها برای اتحاد با آنان و نیز لشکرکشیهای اردشیر دوم و اردشیر سوم را به سرزمین آنان و عدم موفقیت این پادشاهان را در جنگ با کادوسیان می‌توان ذکر کرد. الکساندر خودزکو در اثر خود با عنوان «سرزمین گیلان» به نقل از مورخان باستانی نوشته است که گلها یا گیلها از اطاعت پادشاهان ماد سرپیچی می‌کردند. کورش اتحاد با آنان را طلب کرد و گیلها لشکری متشکل از 20000 پیاده و 4000 سوار به کمک او فرستادند تا در محاصره بابل او را یاری کنند.
همین نویسنده از قول پلوتارک مورخ یونان باستان می‌نویسد: یکی از جانشینان خشایار شاه موسوم به اردشیر در رأس ارتشی مرکب از 300000 مرد جنگی و قریب 10000 سوار به عزم تسخیر گیلان رهسپار می‌شود. گیلان در این هنگام دارای دو پادشاه بود که در دو اردوگاه جداگانه به سر می‌بردند.
دیاکونوف می‌نویسد: داریوش سوم پس از آن‌که تمام لشکریانش را از دست داد امید خویش را به کادوسیان بسته بود. گرچه کادوسیان او را یاری نکردند، ولی همین چشم‌داشت نشان می‌دهد که کادوسیان لشکریان نیرومند و قابل اعتمادی بوده‌اند.
تئودور نولدکه مؤلف «تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان» می‌نویسد: «ساکنان ناآرام دیلم که در قسمت غربی کوهستانهای جنوبی بحر خزر زندگی می‌کردند به همان اندازه از ساسانیان سرپیچی می‌کردند که کادوسیان ساکن آن ناحیه در زمان هخامنشیان از این خاندان نافرمانی داشتند.»
نولدکه همچنین تأیید می‌کند که «گیلها بر شاپور دوم پادشاه مقتدر ساسانی پیروز شدند.» ابن اثیر مورخ مشهور و مؤلف «تاریخ الکامل» می‌نویسد در زمان سلطنت بهرام گور پادشاه ساسانی یکی از سران دیلم با لشکری انبوه به ری حمله کرد و بهرام گور، مرزبان را با لشکری عظیم برای مقابله با او اعزام داشت.
ص: 285
انوشیروان نیز چنان‌که مورخان عرب نوشته‌اند، سپاهی عظیم به گیلان فرستاد.
بعد از ظهور اسلام نیز هرگز سپاهیان عرب نتوانستند بر مردم گیلان پیروز شوند، در حالی‌که سراسر ایران را از رود فرات تا رود جیحون و از خلیج فارس تا اراضی قفقاز تحت تسلط خود درآورده بودند.
مورخان ایرانی و عرب از جنگهای متعددی بین تازیان و دیلمیان یاد می‌کنند. مؤلف «تاریخ طبری» در مورد نخستین جنگ که بین تازیان با دیلمیان و متحدان آنان از ری و آذربایجان رخ داد می‌نویسد: «جنگی سخت به عظمت جنگ نهاوند بود و کم از آن نبود.»
تمام این‌روایات گذشته از دلاوری و سلحشوری دیلمیان دلالت بر انبوهی جمعیت در این سرزمین را دارد، زیرا اگر تعداد آنان اندک بود، هر اندازه شجاع و جسور بودند، توانائی برابری با لشکریان عظیم 300000 نفری را نداشتند.

3- 1 بعد از اسلام: آمارهای تخمینی‌

در دوره‌های بعد از اسلام نیز تا 1850 میلادی (1229 ه. ش)، که خودزکو آماری از جمعیت گیلان منتشر ساخت، هیچ عدد و رقمی که احتمالا به درستی آن بتوان اعتماد کرد در دست نیست. زیرا مورخان و نویسندگان از آمار و ارقام اطلاعی نداشتند و در نقل عدد و رقم اصولا دقت و وسواس به خرج نمی‌دادند.
به عنوان نمونه مؤلف «الدّر الفاخر» می‌نویسد: همزمان با قیام ناصر الاطروش (حدود 301 ه. ق) دو هزار نفر در گیلان و مازندران به دست او مسلمان شدند.
قاضی نور الله شوشتری مؤلف «مجالس المؤمنین» این رقم را 1000000 ثبت کرده است!
خودزکو نیز در کتاب «سرزمین گیلان» به این واقعیت اشاره کرده می‌نویسد:
«دست یافتن به رقم درست جمعیت گیلان بسیار دشوار است. ایرانیان خود در این‌باره اطلاع درستی ندارند. وصول مالیات سرانه در اینجا معمول نیست و بهره مالکانه معمولا برحسب میزان محصول وصول می‌شود بدون این‌که تعداد تولیدکنندگان در این میانه نقشی داشته باشد.»
سپس وی یک برآورد مربوط به سال 1840 میلادی (1256 ه. ق) از جمعیت نقاط مختلف گیلان را که به نظر او بیش از همه به واقعیت نزدیک است، به شرح زیر می‌آورد:
رشت 75000 نفر
لاهیجان 62000 نفر
فومن 58000 نفر
لنگرود و لشت‌نشا جمعا 20000 نفر
رانکوه 14000 نفر
گسکر 12000 نفر
تولم 6000 نفر
شفت 5500 نفر
دیلمان 3000 نفر
طالش‌دولاب و گیل‌دولاب 7000 نفر
ماسال 2500 نفر
شاندرمن 4000 نفر
انزلی 800 نفر
کرگانرود 7500 نفر
اسالم 2300 نفر
طبق آمار مزبور تعداد جمعیت گیلان در 153 سال قبل 279600 نفر بوده است. اما خودزکو در ذیل این ارقام می‌نویسد: «هم‌اکنون سالیانه 27000 نفر از خارج به گیلان می‌آیند که اکثر بلافاصله پس از پایان فصل کار به موطن اصلی خویش بازمی‌گردند. در میان 300000 نفر نفوس گیلان، جمعیت کرد و طالش نیز به حساب آمده‌اند.»
رابینو نیز که از سال 1906 تا 1912 میلادی (1285 تا 1291 ه. ش) در گیلان بسر برده آماری از جمعیت گیلان تهیه کرده است. در آمار مزبور تعداد جمعیت نقاط مختلف گیلان و نیز خانوارهای ساکن در نقاط مزبور ذکر شده است. براساس آمار تهیه شده توسط رابینو جمعیت گیلان در نخستین دهه قرن بیستم میلادی 338300 نفر به شرح زیر بوده است:
رشت 30000 نفر 6000 خانوار
شهر لاهیجان 11300 نفر 2260 خانوار
انزلی 8000 نفر 1500 خانوار
کرگانرود 25000 نفر 5000 خانوار
اسالم 5700 نفر 1140 خانوار
طالش‌دولاب 14000 نفر 2800 خانوار
شاندرمن 3000 نفر 600 خانوار
ماسال 2250 نفر 450 خانوار
چهارفریضه 2400 نفر 480 خانوار
گسکر 4590 نفر 918 خانوار
فومن 27000 نفر 5400 خانوار
ماسوله 3500 نفر 700 خانوار
تولم 3815 نفر 763 خانوار
شفت 8930 نفر 1786 خانوار
رودبار 4000 نفر 800 خانوار
موازی 90500 نفر 18100 خانوار
لشت‌نشا 8460 نفر 1692 خانوار
عمارلو 10500 نفر 2100 خانوار
رحمت‌آباد 6200 نفر 1240 خانوار
دیلمان 9920 نفر 1984 خانوار
لاهیجان[708] 49235 نفر 9847 خانوار
ص: 286
لنگرود و رانکوه 10000 نفر 2000 خانوار
اگر آمار تهیه‌شده توسط خودزکو و رابینو هردو صحیح باشد، طی مدتی حدود 70 سال 58700 نفر به جمعیت گیلان اضافه شده است که میانگین آن در سال نزدیک به 838 نفر است.
پائین بودن نرخ رشد جمعیت را در آن زمان نباید به حساب پائین بودن آمار موالید گذاشت، بلکه آن را می‌باید مربوط به بالا بودن تعداد مرگ‌ومیر دانست.
در آن روزگاران بیماریهای گوناگون به ویژه بیماری سل، مالاریا، جهاز هاضمه و امراض کودکان گروه کثیری از جمعیت گیلان را به کام مرگ فرو می‌برد، به طوری‌که حد متوسط عمر شاید از 30 سال تجاوز نمی‌کرد.
قبل از خودزکو و رابینو و نیز بعد از آنها برخی از محققان و جهانگردان خارجی که از گیلان بازدید کرده‌اند آمارهائی از جمعیت، خانوار، خانه و برخی دیگر از واحدها و سازمانهای گیلان منتشر ساخته‌اند که مروری بر آنها در این بحث شاید مفید فایده باشد.
پ. امده ژوبر مؤلف کتاب «مسافرت در ارمنستان و ایران» که به سال 1806 میلادی در ایران بوده می‌نویسد: «جمعیت گیلان را 50000 خانوار به شمار می‌آوردند.» اگر میانگین افراد هرخانواده را همانطورکه خود ژوبر متذکر شده 5 تن حساب کنیم، جمعیت گیلان در دهه اول قرن نوزدهم میلادی یعنی حدود 180 سال قبل 250000 نفر بوده است.
ژوبر آماری نیز از تعداد خانه‌های چند شهر گیلان به شرح زیر داده است:
رشت 3000 خانه، انزلی 100 تا 150 خانه چوبی، فومن 1000 خانه، لاهیجان 1200 خانه و لنگرود 3000 خانه.[709]

کتاب گیلان ؛ ج‌2 ؛ ص286
متذکر شده است که در قصبه گسکر 300 تا 400 خانوار از تیره تالشها سکونت دارند.
جیمز بیلی فریزر که به سال 1821 میلادی به رشت سفر کرده در سفرنامه خود می‌نویسد: «در سفر سابق که در رشت بودم البته بیش از 60000 جمعیت داشت و اکنون این رقم بین 15 و 20 هزار است، اعم از گیلانی و غیر گیلانی؛ اما این رقم نیز مورد اطمینان نیست.»
بهلر که به سال 1853 میلادی (1269 ه. ق) به ایران سفر کرده آماری از خانوارهای برخی نقاط گیلان ذکر می‌کند. طبق اظهار او رشت 5000 خانوار، بندر انزلی 300 خانوار و منجیل 120 خانوار داشته است. وی در سفرنامه خود می‌نویسد: «لاهیجان مشتمل است به 985 خانه و بسیار شهر مقبول خوبی است و بازار بسیار بزرگ پاکیزه‌ای دارد و تجارت ابریشم در آنجا نیز بسیار می‌شود.»
چارلز فرانسیس مکنزی چهار سال بعد یعنی در سال 1857 میلادی تعداد خانه‌های لاهیجان را 1500 باب ذکر می‌کند. به سختی می‌توان باور کرد که طی 4 سال 515 باب خانه به خانه‌های لاهیجان اضافه شده باشد. مکنزی جمعیت لاهیجان را 8000 نفر، جمعیت لنگرود را 2000 نفر، جمعیت رودسر را 400 نفر برآورد کرده است.
خانم کارلا سرنا که به سال 1877 میلادی (1256 ه. ش) از گیلان بازدید کرده می‌نویسد: «جمعیت رشت را پیش از طاعون 1877 تعداد 20000 نفر تخمین زده‌اند.»
ارنست اورسل که در 1882 میلادی (1261 ه. ش) به گیلان سفر کرده در مورد رشت می‌نویسد: «این شهر در حدود 60000 نفر جمعیت داشت، ولی طاعونهای پشت سر هم تعداد جمعیت آن را تا 000، 25 تقلیل داد.»
جرج کرزن در کتاب «ایران و قضیه ایران» که به سال 1892 میلادی (1271 ه. ش) منتشر شده جمعیت رشت را بین 25000 یا 30000 برآورد کرده است؛ و بالاخره اوژن اوبن که در سالهای 1906 و 1907 میلادی (1285- 1286 ه. ش) در ایران بوده جمعیت رشت را 30000 نفر و جمعیت آستارا را 3000 نفر ثبت نموده است.

2 دوره آماری‌

1- 2 تقسیمات مربوط به سرزمین و مدیریت‌

نخستین اطلاع آماری از جمعیت استان گیلان به سرشماری سال 1335 مربوط می‌شود و پس از آن نیز سه سرشماری دیگر به فاصله‌های ده‌ساله از هم صورت گرفته است. محدوده استان گیلان در این سرشماریها ثابت نبوده و به همین دلیل مقایسه آمار و ارقام به دست آمده از آنها به سادگی امکان‌پذیر نیست. علاوه‌بر تغییرات محدوده اداری استان در سرشماریهای چهارگانه کشور، محدوده حوزه سرشماری این استان در سال 1335 با محدوده اداری آن نیز یکسان نبوده است. گرچه سعی شده بود که حتی الامکان تفاوتی از این لحاظ پیش نیاید لکن به جهت عدم امکان دسترسی به برخی از آبادیها از طریق استان و شهرستانهای تابعه و سهولت سرشماری آنها در حوزه‌های همجوار، جمعیت استان گیلان در محدوده تقسیمات سرشماری، 11/ 2 درصد کمتر از محدوده تقسیمات اداری آن استان بوده است. این اشکال در مورد اغلب شهرستانهای استان مزبور نیز وجود داشته است به طوریکه تنها در شهرستانهای بندر انزلی (بندر پهلوی سابق)، فومن (فومنات سابق)، رشت و طوالش این دو محدوده بر هم منطبق و در سایر شهرستانها با هم متفاوت بوده است.
در سرشماری سال 1345، دو شهرستان آستارا (از حوزه سرشماری اردبیل در آذربایجان شرقی) و رودسر (از حوزه سرشماری شهسوار یا تنکابن فعلی در مازندران) به استان گیلان اضافه و در مقابل، شهرستان اراک از آن منفک شد و مساحت آن به 36557 کیلومتر مربع رسید.
در سرشماری سال 1355 مساحت استان گیلان به 14711 کیلومتر مربع کاهش یافت و شهرستان زنجان از آن منفک شد و به تبع آن محدوده استان گیلان به محدوده کنونی آن نزدیک گردید. این استان در سرشماری سال 1365 با 5/ 14819 کیلومتر مربع وسعت دارای 11 شهرستان در 22 بخش مشتمل بر 31 شهر و 53 دهستان به شرح جدول شماره 1 بوده است.

2- 2 جمعیت و تغییرات آن‌

با توجه به تغییرات محدوده استان گیلان از سال 1335 تا سال 1365 نمی‌توان ارقام به دست آمده از سرشماریها را که به شرح زیر بوده است مقایسه و از روی آنها به تعیین چگونگی جمعیت استان پرداخت:
ص: 287
جدول شماره 1- شهرستانهای استان گیلان برحسب تعداد شهر، بخش و دهستان در سرشماری سال 1365.
در محدوده سرشماری سال 1335 1629699 نفر
در محدوده سرشماری سال 1345 1752504 نفر
در محدوده سرشماری سال 1355 1581872 نفر
در محدوده سرشماری سال 1365 2081037 نفر
برای مقایسه سرشماریها و تعیین چگونگی جمعیت استان از روی آنها ناگزیر باید محدوده واحدی انتخاب گردد و جمعیت آن محدوده در سرشماریها محاسبه شده مورد مقایسه قرار گیرد. منطقی‌ترین حالت در این‌مورد انتخاب محدوده سرشماری سال 1365 و بازسازی آمار جمعیتی سرشماریهای قبل در آن محدوده است. به همین‌دلیل از این به بعد در این گزارش، محدوده استان گیلان همان محدوده سرشماری سال 1365 است و ارقام سالهای قبل نیز منحصرا ناظر بر همین محدوده خواهد بود. با چنین دیدی جمعیت گیلان به طوریکه ارقام زیر نشان می‌دهند در طول دوره 30 ساله 1335- 1365 تقریبا دو برابر شده است:
سال تعداد جمعیت
1335 1036206 نفر
1345 1291159 نفر
1355 1581872 نفر
1365 2081037 نفر
محاسبه میزان رشد سالانه جمعیت در فواصل سرشماریها و در کل دوره 30 ساله مورد بحث حاکی از پایین بودن آن در مقایسه با میزان رشد جمعیت
ص: 288
کشور از یک طرف و افزایش محسوس آن در فاصله سالهای 1355- 1365 از طرف دیگر است. این میزان، که در فاصله سالهای 1335- 1355 با نوسان اندکی در حد 1/ 2 درصد در سال قرار داشته است، در دوره 10 ساله 1355- 1365 با حدود 30 درصد افزایش به 78/ 2 درصد در سال رسیده است. در مقایسه میزان رشد سالانه جمعیت استان گیلان با میزان رشد سالانه جمعیت کشور در مقاطع سرشماریها به طوریکه ارقام زیر نشان می‌دهند:
میزان رشد سالانه جمعیت استان گیلان در دوره 30 ساله 1335- 1365 به طور متوسط 38 درصد کمتر از میزان رشد سالانه کشور بوده و این تفاوت در شرایط میزان رشد بالا به بیش از 40 درصد و در دوره 10 ساله 1345- 1355، که همزمان با اجرای سیاستهای کنترل جمعیت در کشور بوده است، با کاهش محسوسی به حدود 32 درصد رسیده است. این تجربه نشان می‌دهد اثر سیاستهای کنترل موالید بر کاهش میزان رشد جمعیت در مناطق مختلف یکسان نبوده و حدود اثرگذاری آن در میزانهای رشد پایین‌تر محدودتر خواهد بود و این نکته‌ای است که در بحث مربوط به تغییرات سطح باروری زنان استان گیلان و آینده‌نگری جمعیت مورد نظر خواهد بود.

3- 2 تراکم جمعیت‌

استان گیلان بعد از استان تهران پرتراکمترین استان کشور بوده و از لحاظ تراکم زیستی نیز در سطح بالائی قرار دارد. با توجه به عدم همزمانی آمارگیریهای کشاورزی با سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن، در صورتی که میانگین وسعت اراضی کشاورزی کشور و استان گیلان در آمارگیریهای سالهای 1353 و 1361 (به ترتیب 16148000 و 14867000 هکتار در کشور و 265058 و 265000 هکتار در استان گیلان) ملاک محاسبه تراکمهای زیستی در سالهای 1345 و 1355 قرار گیرد و ارقام مندرج در آمارنامه کشاورزی سال 1365 (14458671 هکتار در کشور و 323990 هکتار در استان گیلان) نیز مبنای این محاسبه در سال 1365 باشد، ارقام ستون بعد به دست خواهد آمد:
بدین‌ترتیب با افزایش جمعیت، تفاوتهای مربوط به تراکم (اعم از تراکم ساده و یا تراکم زیستی) بین کل کشور و استان گیلان رو به کاهش گذاشته است.
تراکم جمعیت گیلان که در سال 1335 بیش از 6 برابر تراکم جمعیت کشور بوده در سال 1365 به کمتر از 7/ 4 برابر رسیده است و نسبت تراکم زیستی گیلان به کشور نیز در دوره بیست ساله 1345- 1365 از 9/ 2 برابر به کمتر از 9/ 1 برابر تقلیل یافته است. مقایسه تراکم جمعیت شهرستانهای گیلان، به تفکیک بخش، در سال 1365 که در جدول شماره 2 آمده است تفاوتهای موجود در انباشتگی جمعیت در سطح استان را نشان می‌دهد: (اصطلاح انباشتگی در مطالعات جمعیت‌شناسی مفهوم خاصی دارد و مراد از آن تعداد جمعیت به کیلومتر مربع است.)

4- 2 شهرنشینی و روستانشینی در گیلان‌

اشاره

پراکندگی جمعیت و عرضه خدمات اولیه در گیلان به گونه‌ای است که زندگی در نقاط روستائی را به ویژه در جلگه مرکزی گیلان، که در آن آبادیها در فواصل کمتری نسبت به هم و در ارتباط سهل و ساده‌ای نسبت به شهرها قرار دارند، تسهیل کرده است، به گونه‌ای که در سال 1365 در هر 478 کیلومتر مربع از مساحت استان گیلان یک شهر و در هر 5 کیلومتر مربع از آن یک روستا وجود داشته است. مقایسه این ارقام با چگونگی آنها در کل کشور، که در هر 3322 کیلومتر مربع از آن یک شهر و در هر 25 کیلومتر مربع آن یک روستا وجود دارد فشردگی مراکز استقرار جمعیت در گیلان را به خوبی نشان می‌دهد. مهمترین ویژگی نحوه استقرار جمعیت در گیلان، کم‌جمعیت بودن نسبی شهرها (در سال 1365 میانگین جمعیت شهرهای استان گیلان 26915 نفر و متوسط جمعیت شهرهای کشور، با احتساب تهران 54132 نفر و بدون
______________________________
[1]. نشریات سرشماری عمومی نفوس و مسکن، مساحت کشور را در سال 1345 حدود 1648 هزار کیلومتر مربع، در سال 1355 کمی بیش از آن و در سال 1365 حدود 1/ 1630942 کیلومتر مربع اعلام کرده است. گرچه این تفاوتها، اثر چندانی در محاسبه تراکم جمعیت ندارند و به احتمال زیاد از تفاوت دقت روشهای مختلف برآورد و اندازه‌گیری ناشی شده‌اند بااین‌همه، برای اجتناب از بحثهای اضافی در این گزارش رقم اعلام شده در سرشماری سال 1345 (1648000 کیلومتر مربع) پایه محاسبه تراکمهای جمعیت کشور در زمان انجام سرشماریها قرار گرفته است.
[2]. وسعت اراضی کشاورزی آبی و دیم کشور در سرشماری عمومی کشاورزی سال 1367 براساس نتایج 5/ 2 درصد خانوارهای بهره‌بردار کشاورزی در کشور، 16871509 هکتار و در گیلان 315332 هکتار اعلام شده است. این افزایش در یک مدت دوساله از 1365 تا 1367 با درنظر گرفتن آمار احیا و واگذاری اراضی کشاورزی در سطح کشور ناشدنی است.
ص: 289
جدول شماره 2- تراکم جمعیت سال 1365 شهرستانهای استان گیلان.
______________________________
[1]. اختلاف در سر جمع تعداد 5 خانوار 1 نفره غیر ساکن می‌باشد که در جمع کل منظور شده است.
ص: 290
احتساب آن 42034 نفر بوده است) و پرجمعیت بودن نسبی روستاهاست (متوسط جمعیت روستاهای کشور در سال 1365 حدود 340 نفر و متوسط جمعیت روستاهای گیلان 468 نفر بوده است.)

1- 4- 2 شهرنشینی در گیلان‌

به تبع چگونگی استقرار جمعیت، نسبت شهرنشینی در استان گیلان پائین‌تر از کشور است. ارقام جدول شماره 3 تعداد و نسبت جمعیت شهرنشین گیلان را در مقایسه با نسبتهای شهرنشینی کشور در سالهای سرشماری به دست می‌دهد.
جدول شماره 3- مقایسه نسبت شهرنشینی استان گیلان و کشور در سرشماریهای 1335، 1345، 1355 و 1365.
بدین‌ترتیب استان گیلان حتی در سال 1365 از نظر استقرار جمعیت چهره روستائی داشته و به احتمال زیاد تا سال 1385، نسبت جمعیت شهرنشین در این استان، حتی با احتساب روستاهائی که تا آن زمان به حد نصاب جمعیت شهری (حداقل 10 هزار نفر) خواهند رسید، از حدود 50 درصد جمعیت تجاوز نخواهد کرد.
نسبت شهرنشینی در شهرستانهای استان متفاوت بوده و میزان رشد جمعیت آنها نیز از قاعده و قانون خاصی تبعیت نمی‌کند. جدول شماره 4 تعداد جمعیت نقاطی را که در سرشماری سال 1365 شهر شناخته شده است در سالهای سرشماری و میزانهای رشد جمعیت آنها را در فاصله سرشماریها عرضه می‌کند.
بدین‌ترتیب تعداد شهرهای واقع در محدوده کنونی استان گیلان در دوره 30 ساله 1335- 1365 از 10 به 31 شهر و جمعیت آنها از 218 هزار نفر به 784 هزار نفر افزوده شده است، متوسط رشد سالانه جمعیت شهری استان از 37/ 3 درصد در فاصله سالهای 1335 و 1345 به 27/ 4 درصد در فاصله سالهای 1345 و 1355 و به 45/ 5 درصد در فاصله سالهای 1355 و 1365 افزایش یافته است.
استان گیلان از نظر شهرنشینی وضع خاصی دارد؛ در عین حال که شهر رشت تنها شهر بزرگ استان است لکن نظام شهرنشینی در این استان از سلطه تک‌شهری خارج می‌شود و شهرهای متوسط و کوچک میزانهای رشد جمعیتی بالاتری به دست می‌آورند به گونه‌ای که سهم جمعیت شهر رشت چه در مقایسه با جمعیت شهری اعلام شده در سرشماریها و چه در مقایسه با مجموع جمعیت 31 شهر کنونی رو به کاهش نهاده است. ارقام ستون بعد:
در عین حال که چگونگی این کاهش را در طول زمان نشان می‌دهند گویای این واقعیت نیز می‌باشند که روند رو به کاهش اهمیت نسبی جمعیت شهر رشت در بین 31 نقطه شهری استان در فاصله سالهای 1355 و 1365 رو به کندی نهاده است. اقدامات برانگیزنده رشد جمعیت سایر شهرهای استان از طریق تأمین امکانات کار و اشتغال و جلوگیری از توسعه بی‌رویه شهر رشت می‌تواند روند کاهش نسبی جمعیت شهر رشت را مجددا به جریان اندازد و موجبات توسعه متعادل استان را فراهم سازد.
نکته حائز اهمیت دیگر در بررسی تغییر و تحول جمعیت شهرنشین استان گیلان کاهش میزان رشد جمعیت شهر درجه دوم استان (بندر انزلی) و افزایش میزان رشد و در نتیجه جمعیت‌پذیری بیشتر شهرهای مرتبه پائین‌تر است و این در شرایطی صورت می‌گیرد که اهمیت نسبی جمعیت شهر رشت نسبت به مجموع جمعیت نقاط شهری سرشماری اخیر رو به تثبیت نهاده است.
جمعیت شهر رشت، که در یک دوره 20 ساله از 1335 تا 1355 با رشدی معادل 8/ 2 درصد در سال مواجه بوده است، در دوره 10 ساله 1355 و 1365 با رشدی معادل 4/ 4 درصد در سال افزایش یافته است. ادامه این وضع به زیان تعادل جمعیت نقاط شهری استان عمل می‌کند و شهر رشت را به رغم محدودیتهای کالبدی به مرکز انباشت جمعیت شهری بدل می‌نماید و نه‌تنها مهاجرت از نقاط روستائی شهرستان رشت بلکه مهاجرت از سایر نقاط استان را نیز به آن سوق می‌دهد. بدیهی است در صورتی‌که بندر انزلی دارای حوزه روستائی قابل ملاحظه‌ای می‌بود (این شهرستان در سال 1365 دارای 22 آبادی با 25014 نفر جمعیت روستائی بوده است) و توسعه کالبدی آن موجب بهم پیوستن این دو شهر نمی‌شد وضع به گونه مطلوبتری جریان می‌داشت.
وجود شهر خمام در فاصله بین رشت و بندر انزلی و آبادیهای حاشیه جاده بین این سه شهر اقدامات بازدارنده‌ای را برای جلوگیری از بهم پیوستن آنها ضروری می‌سازد.
تحلیل سلسله مراتب شهری استان گیلان در سال 1365 با استفاده از مدل تکمیل شده زیپف که در آن پرجمعیت‌ترین شهر منطقه به عنوان پایه محاسبه انتخاب و توزیع متعادلتر جمعیت شهری سایر نقاط را برحسب طبقات جمعیتی در رابطه با آن به دست می‌آورند نشان می‌دهد[710] که پراکندگی شهرهای این
ص: 291
جدول شماره 4- جمعیت نقاط شهری سرشماری استان گیلان در سالهای 1335، 1345، 1355 و 1365.
______________________________
[1]. براساس مطالعات تحول جمعیت ایران: آستارا، آستانه اشرفیه، املش، بندر انزلی، رشت، رودبار، رودسر، صومعه‌سرا، فومن، کیاشهر، لاهیجان، لنگرود و هشتپر در سرشماریهای سال 1345 به بعد همواره شهر بوده‌اند و شهرهای چابکسر، سیاهکل، کلاچای، لشت‌نشا، ماسال و منجیل در فاصله سالهای 1345 و 1355 و شهرهای پره‌سر، خشکبیجار، خمام، رحیم‌آباد، رضوانشهر، سنگر، شفت، کوچصفهان، کومله، لوشان، ماسوله و واجارگاه در فاصله سالهای 1355 و 1365 به شهر تبدیل شده‌اند. نگاه کنید به: مطالعات تحول جمعیت ایران در طرح‌ریزی کالبدی ملّی، حبیب اللّه زنجانی و همکاران، انتشارات مرکز مطالعات و شهرسازی معماری ایران، تهران 1370، نشریه شماره 1- 1، صفحه 20.
ص: 292
استان از نظر حجم جمعیتی با ناهماهنگیهای زیادی مواجه است. این عدم تعادل تقریبا در تمام رده‌های جمعیتی به چشم می‌خورد. در صورتی‌که از مقایسه شهرهای کمتر از 5 هزارنفره صرفنظر شود تعداد شهرهای واقع در طبقات جمعیتی 100 تا 300 هزارنفره، 50 تا 100 هزارنفره و 25 تا 50 هزار نفره به نحو محسوسی کمتر و شهرهای واقع در طبقات جمعیتی 10 تا 25 هزار نفره و 5 تا 10 هزارنفره بیشتر از حد مطلوب است. با توجه به تعداد شهرهای این استان و نقطه‌نظرهائی که در مورد جلوگیری از تشدید تراکم در محور رشت- بندر انزلی وجود دارد ایجاد شهر دیگری با جمعیت بیش از 100 هزارنفره می‌تواند کمبود موجود در طبقه 100 تا 300 هزارنفره را جبران کند و چون تعداد جمعیت و میزانهای رشد جمعیتی شهرهای دیگر استان امکان حصول به این نقطه‌نظر را در شرایط عادی میسّر نمی‌سازد مطالعه برای ایجاد یک شهر 100 تا 250 هزارنفره در مناسب‌ترین محل و یا ادغام دو یا چند شهر نزدیک به هم در زمینهای غیر کشاورزی و به دور از جلگه مرکزی گیلان می‌تواند به تأمین وضع مطلوب و جلوگیری از قطبی شدن شهر رشت کمک کند. به موازات این امر تقویت 2 شهر از شهرهای کمتر از 50 هزارنفره (این شهرها می‌توانند از شهرهای 10 تا 25 هزارنفره نیز که دارای امکانات توسعه کالبدی باشند انتخاب شوند) برای ارتقاء به طبقه جمعیتی 50 تا 100 هزار نفره و تقویت 3 شهر از شهرهای 5 تا 10 هزارنفره برای ارتقاء به طبقه 10 تا 25 هزارنفره به هماهنگی بیشتر نظام سلسله مراتب شهری استان گیلان خواهند انجامید.
اشکال اصلی در این راه محاط شدن شهرهای گیلان به وسیله زمینهای زراعی است و مطالعات دقیقتری را می‌طلبد تا معلوم شود چگونه می‌توان به چنین تعادلی دست یافت. مهمترین قدم در این راه انجام مکان‌یابیهای دقیقتری در خارج از بخش جلگه‌ای گیلان است و مسلما مناطق کوهپایه‌ای از این لحاظ در اولویت خاصی قرار دارند.

2- 4- 2 روستانشینی در گیلان‌

به طوریکه گفته شد استان گیلان از نظر استقرار جمعیت چهره روستائی دارد و به احتمال زیاد تا 15 سال دیگر نیز حداقل نیمی از جمعیت استان را ساکنان نقاط روستائی تشکیل خواهد داد. میزان رشد جمعیت روستائی گیلان به شرحی که ارقام جدول شماره 5 نشان می‌دهند در دوره 30 ساله گذشته همواره کمتر از میزان رشد طبیعی جمعیت بوده است.
گرچه میزان رشد جمعیت استان گیلان نیز در مقایسه با کل کشور همواره پائین‌تر بوده است لکن رقم 66/ 1 درصد به عنوان متوسط میزان رشد سالانه جمعیت روستائی این استان در دوره 30 ساله که از مقایسه جمعیت روستایی سالهای 1335 و 1365 به دست می‌آید حاکی از آن است که نقاط روستایی این استان در این دوره، سالانه حدود 3/ 1 از افزایش جمعیت خود را به صورت مهاجر از دست داده است. اغلب این مهاجران با استقرار در شهرهای کوچک و بزرگ منطقه موجبات افزایش سریع جمعیت نقاط شهری و تبدیل روستاهای بزرگ به شهرهای کوچک و متوسط را فراهم ساخته‌اند (افزایش نقاط شهری استان در دوره 30 ساله مورد بحث از 10 به 31 جلوه‌ای از این تغییر و تحول است).
جدول شماره 5- میزان رشد سالانه جمعیت روستائی گیلان در یک دوره 30 ساله (65- 1335).
افزایش میزان رشد سالانه جمعیت نقاط روستائی استان گیلان از 27/ 1 درصد در فاصله سالهای 1345 و 1355 به 47/ 1 درصد در سال در دوره بعد را باید به رونق فعالیتهای کشاورزی و بهره‌برداری از زمین در دوره اخیر یعنی در سالهای بعد از انقلاب اسلامی مربوط دانست. در این دوره وقوع جنگ تحمیلی و مسئله چندنرخی شدن کالاها، بهره‌وری روستائیان از تولیدات کشاورزی را افزایش داد و همزمان با آن رکود اقتصاد شهری به ویژه فعالیتهای ساختمانی، به حفظ و نگهداشت بیشتر جمعیت در نقاط روستائی انجامید. ادامه چنین روالی در آینده به جهت محدودیت سطح زمینهای کشاورزی مشکل می‌نماید و به احتمال زیاد، متوسط میزان رشد جمعیت روستائی این استان در دوره 20 ساله 1365- 1385 به حدود 3/ 1 درصد در سال نزدیک خواهد شد و از آن به بعد با تبدیل چند روستای بزرگ به شهر به طور محسوسی رو به کاهش خواهد گذاشت.
مقایسه تعداد روستاها و چگونگی توزیع آنها برحسب جمعیت در سرشماریهای مختلف به دلیل تغییر تعریف ده (در سرشماریهای قبل) و آبادی (در سرشماری اخیر) و تقسیم‌بندیهای فرعی آن، خالی از اشکال نیست. از این‌رو بهتر است که چنین مقایسه‌ای، در صورتی‌که مربوط به همه آبادیها باشد، در دوره زمانی کوتاهتری، مثلا در دو سرشماری 1355 و 1365 صورت گیرد و چنانچه دوره طولانی‌تری مورد نظر باشد به آن دسته از آبادیها مربوط شود که تغییر تعریف تأثیری در مقایسه باقی نگذارد. طبقه‌بندی تعداد آبادیهای گیلان در سرشماریهای 1355 و 1365 که در جدول شماره 6 آمده است گویای کاهش محسوس آبادیهای کم‌جمعیت و افزایش تعداد آبادیهای پرجمعیت است به گونه‌ای که به رغم افزایش تعداد آبادیهای استان از 2722 به 2745، از شمار آبادیهای کمتر از 100 نفره، 124 آبادی کم شده و 119 آبادی بر شمار آبادیهای بیش از 500 نفره افزوده شده است و علاوه‌بر آن 4 نقطه بیش از 5 هزارنفره نیز، در سرشماری سال 1365، بر اثر تغییر تعریف، روستا تلقی شده است[711].
مقایسه تعداد و میزانهای رشد جمعیت آبادیهای بیش از 500 نفره استان
ص: 293
جدول شماره 6- رده‌بندی آبادیهای دارای سکنه سالهای 1355 و 1365 گیلان برحسب جمعیت.
که حدود 31 درصد کل آبادیها و 71 درصد جمعیت روستایی گیلان را در بر می‌گیرد در فاصله سالهای 1345 و 1365، برحسب گروههای جمعیتی، نشان‌دهنده یکی از مهمترین ویژگیهای جمعیت روستایی استان گیلان است.
متوسط میزانهای رشد جمعیت روستاهای 500 نفره و بالاتر سال 1365 در فاصله سرشماریها به شرح زیر می‌باشد:
جدول شماره 7- آبادیهای دارای سکنه استان گیلان در سال 1365 برحسب جمعیت و به تفکیک شهرستان.
متوسط میزانهای رشد جمعیت در روستاهای این استان با حجم جمعیتی آنها رابطه مستقیمی دارد به گونه‌ای که هرچه جمعیت روستاها افزوده شود میزان رشد جمعیت آنها نیز رو به افزایش می‌گذارد. این رابطه هم در فاصله سالهای 1345 و 1355 و هم در دوره 10 ساله بعد صادق بوده است. با توجه به آنکه میزان رشد طبیعی جمعیت روستائی گیلان در فاصله این سالها بین 5/ 2 تا 7/ 2 درصد در سال نوسان داشته است می‌توان نتیجه گرفت که در حالت کلی، روستاهای 1000 تا 2500 نفره این استان در معرض مهاجر فرستی ضعیف و روستاهای کمتر از 1000 نفره در معرض مهاجر فرستی شدید قرار دارند. رسیدن به آستانه جمعیتی 2750 نفره در روستاهای گیلان با شرایطی قرین است که آن نقاط را قادر به حفظ افزایش طبیعی جمعیت خود می‌کند.
گذر از این آستانه، روستاها را به نقاط مهاجرپذیر تبدیل می‌سازد و زمانی‌که جمعیت آنها به بیش از 5 هزار نفر برسد وضعی شبیه به نقاط شهری پرتحرک پیدا می‌کنند و حتی از میزان رشد جمعیتی بالاتر از نقاط شهری برخوردار می‌شوند. بدیهی است شهرستانهای مختلف گیلان از این لحاظ وضع مشابهی ندارند و در حالی‌که نسبت آبادیهای کم‌جمعیت (0- 49 نفره) در شهرستان رودسر، 20 درصد کل آبادیها و در شهرستان لاهیجان و تالش به ترتیب 8/ 18 و 2/ 15 آنها است نسبت این قبیل آبادیها در شهرستان صومعه‌سرا از 1 درصد و در شهرستان آستانه اشرفیه از 3/ 1 درصد تجاوز نمی‌کند. در مقابل، در سال 1365 متجاوز از 30 درصد روستاهای بالای 2500 نفره استان گیلان در شهرستان رشت قرار داشته است. جمعیت این‌روستاها در شهرستانهای آستارا، تالش و رودسر، میزان رشدی بیش از رشد طبیعی و در شهرستانهای آستانه اشرفیه، رودبار، فومن، لاهیجان، لنگرود کمتر از رشد طبیعی و در بقیه شهرستانها در حد میزان رشد طبیعی جمعیت کشور (2/ 3 درصد در سال) قرار داشته است. میزان رشد جمعیت روستاهای بیش از 2500 نفره شهرستانهای
______________________________
[1]. به نقل از فرهنگ روستائی استان گیلان در مهرماه 1365 نشریه 3- 7 مرکز آمار ایران. 0- رقم مساوی صفر است.
ص: 294
آستارا، بندر انزلی، رشت، رودبار، رودسر و صومعه‌سرا، در فاصله سالهای 1355 و 1365 نسبت به دوره ده‌ساله قبل رو به افزایش و در سایر شهرستانها رو به کاهش نهاده است. بررسی موقعیت جغرافیائی این‌روستاها نشان می‌دهد که اغلب آنها در دهستانهای جلگه‌ای قرار داشته و از رشد جمعیتی بالاتری برخوردار بوده‌اند. تعداد این قبیل از روستاها در دهستانهای کوهپایه‌ای و کوهستانی بسیار اندک بوده و از میزان رشد جمعیتی کمتری در مقایسه با آبادیهای مشابه در نقاط جلگه‌ای برخوردار بوده‌اند. جدول شماره 7 تعداد آبادیهای دارای سکنه استان را برحسب جمعیت و به تفکیک شهرستان نشان می‌دهد.
از نظر توزیع آبادیها برحسب جمعیت، نه‌تنها تفاوتهای محسوسی بین شهرستانهای استان وجود دارد بلکه تفاوتهای قابل ملاحظه‌ای نیز در مقیاس دهستانی در داخل محدوده‌های شهرستانی به چشم می‌خورد به گونه‌ای که اگر برای سهولت مقایسه آبادیها را در 5 رده بسیار کوچک (کمتر از 500 نفر)، کوچک (500 تا 1000 نفر)، متوسط (1000 تا 2500 نفر)، بزرگ (2500 تا 5000 نفر) و بسیار بزرگ (آبادیهای بیش از 5000 نفر) گروه‌بندی کنیم توزیع آنها برحسب دهستان در شهرستانهای گیلان به شرح جدول شماره 8 خواهد بود.

5- 2 ساخت جمعیت‌

اشاره

در بحث مربوط به ساخت جمعیت، اهمیت خاصی به دو عامل جنس و سن داده می‌شود به گونه‌ای که در مطالعه‌ای از این نوع، در وهله اول وضع جمعیت را برحسب جنس و سن مورد مداقه قرار می‌دهند. مطالعه جمعیت برحسب این دو عامل را مطالعه ترکیب سنی و جنسی جمعیت می‌نامند. در مراحل بعد، ساخت جمعیت را در رابطه با عواملی چون وضع ازدواج و زناشویی، سواد، اشتغال و صفاتی از این نوع مورد تحلیل قرار می‌دهند و مطالعه جمعیت برحسب این عوامل را ساخت زناشوئی، سواد و ساخت شغلی می‌نامند. در بین مجموعه این عوامل باید مطالعه جمعیت برحسب جنس و سن را نخستین گام هرنوع تجزیه و تحلیل جمعیتی دانست زیرا از آن طریق است که می‌توان به بخش عمده‌ای از ویژگیهای کلی جمعیت و تاریخچه تغییر و تحول آن پی برد.

1- 5- 2 ترکیب جنسی جمعیت گیلان‌

مطالعات مختلف در جمعیت‌شناسی نشان داده است که تعداد پسرها به هنگام تولد بیش از تعداد دختران است و تفاوتی نزدیک به پنج درصد بین تعداد اوّلیه آنها در هرنسل وجود دارد. این نسبت یعنی 105 تولد پسر در مقابل 100 تولد دختر را «نسبت جنسی» جمعیت به هنگام تولد می‌نامند. از آن‌پس، تعداد افراد دو جنس تحت تأثیر شرایط و اوضاع و احوال زندگی تغییر می‌یابد. در جوامعی که از جریانهای مهاجرتی به دور بوده و از امید زندگی حدود 60 سال به هنگام تولد برخوردار باشند تعداد افراد دو جنس در حوالی 40- 50 سالگی به هم نزدیک شده و نوعی تعادل بین تعداد زنان و مردان در این سنین به وجود می‌آید. با افزایش امید زندگی به هنگام تولد به ویژه از حدود 65 سال به بعد، تعداد زنان در سنین بالاتر بر تعداد مردان فزونی می‌یابد و تعادل موجود بین تعداد آن‌دو به‌هم می‌خورد.
بررسی نتایج سرشماریهای کشور نشان می‌دهد که نسبت جنسی جمعیت استان گیلان همواره پایین‌تر از جمعیت کشور بوده و در طول زمان نیز از نوسانهای کمتری برخوردار بوده است این نسبت در جمعیت بازسازی شده این استان در محدوده سرشماری سال 1365 در مقایسه با ارقام مربوط به جمعیت کشور به شرح زیر بوده است:
و تغییرات آن در نقاط مختلف به ویژه در نقاط شهری در قیاس با جمعیتهای شهری و روستائی کشور نیز بسیار ناچیز بوده است:
*. لازم به یادآوری است که بررسی تغییرات این نسبت در سرشماری سال 1335 نیز همین نتیجه را به دست می‌دهد (نسبت جنسی جمعیت گیلان 9/ 99 و کشور 6/ 103) لکن چون بازسازی جمعیت سال 1335 در محدوده سرشماری سال 1365 با اشکالات عدیده‌ای مواجه است بحث مقایسه‌ای آمار و اطلاعات سرشماری را به دوره 20 ساله 1345 و 1365 محدود کرده است.
محدود بودن دامنه نوسان نسبت جنسی جمعیت گیلان در طول زمان به معنی برکناری این استان از جریانات شدید مهاجرتهای بین استانی است. ناچیز بودن این تفاوت در بین نقاط شهری و روستایی استان نیز انعکاسی از محدودیت جریانات مهاجرتی تغییردهنده نسبت جنسی جمعیت در بین نقاط شهری و روستائی آن است. نزدیکی ارقام مربوط به نسبت جنسی و محدود بودن دامنه تغییر آن در محدوده‌های کوچک تقسیماتی نیز حاکی از مشابهتهای کلی وضع اسکان و استقرار در نقاط مختلف استان است. بر اساس نتایج سرشماری سال 1365 نسبت جنسی جمعیت در بین شهرستانهای گیلان بین 1/ 101 در شهرستان لاهیجان و 0/ 106 در شهرستان آستارا نوسان داشته است. بالاترین مقدار این نسبت در بین شهرهای استان با رقم استثنایی 4/ 111 به شهر لوشان و پائین‌ترین آن با 8/ 99 به شهر لاهیجان تعلق داشته است. نوسان این نسبت در نقاط روستائی استان به تفکیک شهرستان از حد طبیعی خارج نبوده و بین 100 در بندر انزلی و 3/ 106 در نقاط روستائی آستارا قرار داشته است و مقدار آن در جمعیت روستائی استان 6/ 102 بوده است. بدین‌ترتیب در صورتی‌که از وضع خاص شهرستان لوشان به جهت
ص: 295
جدول شماره 8- آبادیهای استان گیلان به تفکیک دهستان برحسب طبقات جمعیتی در سال 1365.
ص: 296
ادامه جدول شماره 8- آبادیهای استان گیلان به تفکیک دهستان برحسب طبقات جمعیتی در سال 1365.
ص: 297
جدول شماره 9- نسبت جنسی جمعیت شهرستانهای گیلان به تفکیک نقاط شهری و روستائی در سرشماری سال 1365.
جدول شماره 10- نسبت جنسی جمعیت شهرهای گیلان در سرشماری سال 1365.
وجود کارخانه سیمان و جذب تعدادی افراد در سن کار صرفنظر شود کلیه شهرهای استان و نقاط روستایی آن در مقیاس شهرستانی، دارای نسبت جنسی در حد طبیعی بوده است. این امر نشانه‌ای از تثبیت جمعیت استان گیلان در شکل خانوارهای معمولی و به دور بودن نقاط شهری و روستائی آن از جریانهای مهم مهاجرتی است. مهاجرتهای داخل استانی نیز به صورت خانواری جریان داشته و نظم کلی ترکیب جمعیت را برهم نزده است.
جدولهای 9 و 10 نسبت جنسی جمعیت شهرستانها، شهرها و نقاط روستائی استان را در مقیاس شهرستانی در سال 1365 به دست می‌دهند.
لازم به یادآوری است که تعدادی از شهرهای کوچک استان از بهم پیوستن محله‌ها و روستاهای نزدیک به هم و یا ادغام تعدادی از آبادیها در یک آبادی بزرگ ایجاد شده و به همین‌دلیل در برخی از دوره‌های آماری به ویژه در فاصله 1345- 1335، میزانهای رشد بالائی داشته‌اند (چابکسر، خشک- بیجار، رحیم‌آباد، سیاهکل، کلاچای، لشت‌نشا و ماسال). نوسان میزان رشد جمعیت برخی از این شهرها نیز از چگونگی سرشماری آبادیها در سال 1335 ناشی می‌شود. در این سرشماری آبادیهای کوچک و نزدیک به هم را مجموعا به عنوان یک روستا سرشماری کرده‌اند به گونه‌ای که تعداد روستاهای کشور در سال 1335 حدود 48000 و در سرشماریهای بعد حدود 65000 بوده است. با تبدیل برخی از این آبادیهای اصلی به شهر و عدم احتساب آبادیهای پیرامونی جزء آنها میزان رشد جمعیت آنها در دوره 1335- 1345 کمتر از میزان رشد واقعی جمعیت آنها به دست آمده است (خشک‌بیجار، سنگر با رشد منفی). گروه‌بندی شهرهای سال 1365 گیلان برحسب میزان رشد جمعیتی در فاصله بین سرشماریها (جدول شماره 11) در عین حال که منعکس‌کننده چگونگی افزایش جمعیت شهری استان است تا حدودی هم متأثر از نحوه سرشماری و اثر ادغام آبادیها در میزان رشد جمعیتی شهرها است و این اثر بیش از همه در دو گروه حاشیه‌ای یعنی میزانهای رشد بسیار بالا و بسیار پائین خودنمایی می‌کند.
جدول شماره 11- گروه‌بندی شهرهای استان گیلان برحسب میزانهای رشد جمعیت در فاصله سرشماریها.
بدین‌ترتیب 17 شهر از 31 شهر گیلان در فاصله سالهای 1355 و 1365 از رشد متعادل 4 تا 6 درصد در سال برخوردار بوده‌اند که با متوسط میزان رشد جمعیت شهری کشور در همین دوره (4/ 5 درصد در سال) همآهنگی داشته است. تعداد شهرهائی که رشد منفی داشته‌اند از 5 شهر در فاصله سالهای 1335- 1345 به یک شهر در فاصله سالهای 1355- 1365 تقلیل
ص: 298
یافته و ماسوله تنها شهر استان گیلان بوده است که در فاصله سرشماریها همواره از رشد منفی برخوردار بوده و جمعیت آن با کاهش محسوسی از 1942 نفر در سال 1335 به 1132 نفر در سال 1365 (42 درصد کاهش در یک دوره 30 ساله) تقلیل یافته است.
تغییرات جمعیت شهرهای گیلان را می‌توان به گونه دیگری نیز پی‌گیری کرد و آن دسته‌بندی شهرها برحسب طبقات جمعیتی است. این امر به دو صورت امکان‌پذیر است: اول، بررسی جمعیت شهرهای آخرین سرشماری در سرشماریهای قبل. دوم، بررسی تعداد شهرهای هریک از سرشماریها. در حالت اخیر عنایتی به تغییر تعریف شهر به عمل نمی‌آید و نقاطی که در هریک از سرشماریها به هردلیلی شهر به حساب آمده‌اند موضوع مطالعه و مقایسه قرار می‌گیرند با توجه به آنکه جدول شماره 11 بر پایه دید نخست تنظیم شده و سوابق جمعیتی شهرهای سرشماری سال 1365 را در سرشماریهای قبل به دست داده است در این‌جا طی جدول شماره 12 به بررسی حالت دوم از این بحث می‌پردازیم.
جدول شماره 12- گروه‌بندی شهرهای استان گیلان در سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن برحسب جمعیت.
*. شامل شهرهای فومن، صومعه‌سرا، لاهیجان، لنگرود، آستانه، بندر پهلوی (بندر انزلی)، رشت، هشتپر، آستارا و رودسر.
**. شامل شهرهای رشت، بندر پهلوی (بندر انزلی)، لاهیجان، آستانه، بندر فرحناز (بندر کیاشهر).
آستارا، رودسر، املش، فومن، صومعه‌سرا، لنگرود، هشتپر و رودبار.
***. شامل شهرهای آستارا، بندر پهلوی (بندر انزلی)، رشت، لشت‌نشا، رودبار، منجیل، املش، چابکسر، رودسر، کلاچای، صومعه‌سرا، ماسال، هشتپر، فومن، آستانه اشرفیه، بندر کیاشهر، سیاهکل، لاهیجان و لنگرود.
****. شامل 31 شهر مندرج در جدول شماره 4.

2- 5- 2 ترکیب سنی جمعیت گیلان‌

در حالی‌که جمعیت استان گیلان تحت تأثیر میزان باروری خود که پائین‌ترین سطح در بین استانهای مختلف کشور است، می‌بایست از نظر ترکیب سنی وضع متعادلتری می‌داشت، لکن این وضع تنها در جامعه شهری محسوس بوده است. نسبت افراد کمتر از 15 ساله که شاخص ساده‌ای برای سنجش ترکیب سنی جمعیت است در نقاط روستائی استان، بطوریکه ارقام جدول شماره 13 نشان می‌دهد، حتی از نقاط روستائی نیز بالاتر بوده است.
جدول شماره 13- نسبت جمعیت کمتر از 15 ساله گیلان در مقایسه با جمعیت کشور به تفکیک نقاط شهری و روستائی در سالهای 1345، 1355 و 1365.
شاید دلیل آن در تفاوت محسوس میزانهای مرگ و میر کودکان و برخورداری نقاط روستائی این استان از شرایط زیست و تغذیه مناسبتری، در مقایسه با سایر نقاط روستائی کشور، نهفته باشد.
مقایسه توزیع نسبی جمعیت استان (جمعیت استاندارد 10 هزار نفری) به تفکیک نقاط شهری و روستائی آن در سالهای 1355 و 1365 (جدولهای شماره 14 و 15) از افزایش نسبی دامنه هرم سنی حکایت دارد که از افزایش جزئی سطح باروری و بهبود وضع بهداشت و ادامه حیات افراد کم‌سن به موازات افزایش نسبت شهرنشینی حاصل آمده است (نمودارهای شماره 1 و 2).
نمودار شماره 1- هرم سنی مقایسه‌ای جمعیت سال (1355- 1365) استان گیلان‌

3- 5- 2 ازدواج و زناشویی‌

از 1479562 نفر جمعیت 10 ساله به بالای سال 1365 استان گیلان 8/ 57 درصد را افرادی تشکیل می‌دهند که حداقل یک بار ازدواج کرده‌اند این نسبت در جمعیت کشور حدود 61 درصد بوده و مقایسه بین آن‌دو نشانگر پائین بودن نسبی عمومیت ازدواج در گیلان است: (جدول شماره 16)
مقایسه ارقام جدول شماره 16 بر دو نکته زیر دلالت دارد:
1- با گذشت زمان فاصله بین ارقام مربوط به استان گیلان و کل کشور فزونی می‌گیرد و این فاصله هم در جامعه روستائی، هم در جامعه شهری محسوس است.
ص: 299
جدول شماره 14- توزیع نسبی جمعیت استان گیلان در گروههای سنی 5 ساله به تفکیک جنس و نقاط شهری و روستائی (در جمعیتهای استاندارد) در سال 1355.
جدول شماره 15- توزیع نسبی جمعیت استان گیلان در گروههای سنی 5 ساله به تفکیک جنس و نقاط شهری و روستائی (در جمعیتهای استاندارد) در سال 1365.
نمودار شماره 2- هرم سنی جمعیت سال 1365 استان گیلان به تفکیک شهری و روستائی.
جدول شماره 16- نسبت افراد «حداقل یکبار ازدواج کرده» استان گیلان در جمعیت 10 ساله به بالا، در مقایسه با کل کشور به تفکیک سن و نقاط شهری و روستائی در سالهای 1345، 1355 و 1365.
2- بعد از انقلاب اسلامی عمومیت ازدواج در نقاط شهری افزایش یافته در حالی‌که در روستاها به روند کاهشی خود ادامه داده است و از این نظر مشابهت زیادی بین استان گیلان و کل کشور وجود دارد.
نکته قابل توجه در بررسی عمومیت ازدواج در سنین 10 ساله به بالا، تغییر بسیار محسوس آن در سالهای بعد از انقلاب اسلامی در نقاط شهری و روستائی است. در سالهای قبل از انقلاب عمومیت ازدواج در نقاط روستائی همواره بالاتر از نقاط شهری بوده و این خصیصه‌ای عام برای هردو جنس محسوب می‌شده است، حال آن‌که به استناد نتایج سرشماری سال 1365 نسبت افراد حداقل یکبار ازدواج‌کرده در نقاط روستائی گیلان به مراتب کمتر
ص: 300
از ارقام مربوط به جمعیت شهری آن است (0/ 56 درصد در نقاط روستائی و 2/ 59 درصد در نقاط شهری) و این وضع به صورت مشابهی در مورد هریک از دو جنس نیز پیش آمده است. شاید اعطای تسهیلات خاصی چون واگذاری زمین، مسکن و سایر تسهیلات زندگی به افراد متأهل و تقویت رفتارهای اسلامی در مورد کراهت زندگی به حالت تجرد را بتوان از عوامل مؤثر در این امر دانست.
در تغییرات مربوط به عمومیت ازدواج، علاوه‌بر مبانی عقیدتی، اثر دو عامل سواد و اشتغال مهم و قابل بررسی است چه معمولا بی‌سوادان زودتر از باسوادان ازدواج می‌کنند و در صورتی‌که تفاوتی بین سطح سواد افراد در دو جامعه مختلف وجود داشته باشد تفاوتی در عمومیت ازدواج افراد آن دو جامعه نیز پیش می‌آید ارقام جدول شماره 17 نسبت افراد دارای همسر در سال 1365 را در بین زیرمجموعه‌هایی از جمعیت 10 ساله به بالای استان گیلان برحسب سواد در مقایسه با کل کشور نشان می‌دهد.
جدول شماره 17- مقایسه جمعیت 10 ساله به بالای استان گیلان و کشور در سال 1365.
این ارقام اهمیت زیادی در برآورد سطح باروری و تعیین میزان رشد جمعیت دارند. مطالعه‌ای که اخیرا وسیله سازمان ثبت احوال کشور در مورد باروری انجام گرفته اثر سواد در کاهش محسوس سطح باروری را مجددا مورد تأیید قرار داده است. در شرایط مشابهی از طول مدت ازدواج، تعداد فرزندان زنانی که سطح سوادی بیش از دوره راهنمایی تحصیلی دارند تقریبا نصف تعداد فرزندان زنان بی‌سواد است و این وضع در استان گیلان به رغم پائین بودن سطح باروری زنان تفاوت چندانی با استانهای دیگر نداشته است.[712]
ارقام جدول شماره 17 جنبه دیگری از این واقعیت را روشن می‌سازد در حالی‌که 8/ 79 درصد زنان بی‌سواد 10 ساله به بالای استان گیلان در سال 1365 دارای همسر بوده‌اند این نسبت در بین زنان باسواد 10 ساله به بالا به کمتر از نصف آن رقم (6/ 38 درصد) می‌رسیده است، وضعی که با مختصر تفاوت در جامعه شهری و جامعه روستائی نیز عینیت داشته است هرچه سطح سواد زنان بالاتر رود، از یک طرف، از پیشرسی ازدواجهای آنان کاسته می‌شود و از طرف دیگر متوسط تعداد فرزندان آنان در مقایسه با زنان بی‌سواد رو به کاهش می‌گذارد و این‌دو مجموعا میزان موالید و به تبع آن میزان رشد جمعیت را تقلیل می‌دهد.
از نظر اشتغال و ارتباط آن با ازدواج وضع به گونه‌ای دیگر است. اولا نسبت ازدواج در بین افراد شاغل بالا است و ثانیا میزان باروری زنان شاغل در مقایسه با زنان غیر شاغل بسیار پائین‌تر است. نسبت افراد حداقل یکبار ازدواج کرده جمعیت شاغل 10 ساله به بالای استان گیلان در سال 1365 به طور محسوسی بالاتر از رقم کل کشور بوده و این تفاوت هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستائی جاری بوده است:
نسبت افراد حداقل یکبار ازدواج‌کرده در جمعیت شاغل 10 ساله به بالا
بررسی میانگین سنی ازدواجهای بار اول جمعیت استان گیلان در سرشماریهای مختلف به گونه‌ای که طی ارقام جدول شماره 18 آمده حاکی از کاهش میانگین سنی ازدواجهای بار اول زنان و مردان از 4/ 4 سال (9/ 4 سال در نقاط شهری و 3/ 4 سال در نقاط روستائی) در سال 1345 به 6/ 2 سال (8/ 2 سال در نقاط شهری و 0/ 2 سال در نقاط روستائی) در سال 1365 است. در مجموع میانگین سنی ازدواجهای بار اول در این دوره 20 ساله در مورد مردان به طور جزیی کاهش یافته و در مورد زنان به طور محسوسی افزایش یافته است. میانگین سنی ازدواجهای بار اول زنان در استان گیلان حدود یک سال بیش از زنان کل کشور است که خود حدود 2/ 0 نفر میزان کل باروری را کاهش می‌دهد.
جدول شماره 18- میانگین سنی ازدواجهای بار اول زنان و مردان استان گیلان به تفکیک شهر و روستا در سالهای 1345، 1355 و 1365.

6- 2- عوامل تغییر جمعیت‌

1- 6- 2 موالید

وجود اطلاعات نسبتا قابل قبول در مورد تعداد موالید در استان گیلان نظیر سایر نقاط کشور به سالهای اخیر مربوط می‌شود چه در این سالها به جهت توزیع کوپنهای خواروبار و صدور دفترچه بسیج اقتصادی علاقه به اخذ شناسنامه و در نتیجه ثبت موالید افزایش یافت و در اغلب موارد، ثبت این واقعه
ص: 301
در همان سال وقوع تحقق پذیرفت و پوشش ثبت موالید را در سطح قابل قبولی تأمین ساخت. در حال حاضر دو اشکال عمده در تأمین پوشش کامل ثبت موالید وجود دارد:
اول: مرگ‌ومیرهای اوان تولد و نوزادانی که قبل از اخذ شناسنامه فوت می‌کنند جزء آمارهای موالید به حساب نمی‌آیند. تعداد این افراد که در گذشته بسیار بالا بوده هنوز هم نسبتا زیاد است. بررسیهای مقدماتی نسبت آن را در شهر تهران بیش از 5 درصد کل موالید نشان می‌دهد. طبیعی است که این رقم باید با توجه به بالا بودن سطح مرگ‌ومیر نوزادان در شهرستانها به ویژه در نقاط روستائی کشور، بالاتر از تهران باشد که فاصله بین ولادت و ثبت موالید نیز در آن نقاط طولانی‌تر از شهرهای کشور و مخصوصا شهر تهران است.
این رقم را در استانهائی نظیر گیلان که بخشی از روستاهای آن از امکانات ارتباطی سهل و ساده‌ای برخوردار بوده و به سهولت می‌توانند شناسنامه نوزادان خود را از سازمانهای مستقر در نقاط شهری دریافت دارند حدود 7 تا 8 درصد موالید برآورد می‌شود.
دوم: محدود بودن آمارهای منتشره از سازمان ثبت احوال کشور به جمعیت ایرانی این سرزمین به ویژه در وضعی که هیچگونه نشانه‌ای از بازگشت بخش عمده‌ای از خارجیان از جمله پناهندگان عراقی و مهاجران افغانی وجود ندارد. اثر این عامل در سطح کشور قابل اغماض نیست و با توجه به برآوردهائی که از تعداد خارجیان (با احتساب پناهندگان کرد) در کشور به عمل آمده است، می‌توان سهم موالید خارجیان در ایران را حدود 6 تا 7 درصد موالید کشور تخمین زد. اثر این عامل در استان گیلان به جهت قلت تعداد خارجیان کمتر از رقم برآورد شده برای کل کشور است
برآوردهائی که از سطح باروری جمعیت استان گیلان در سالهای گذشته صورت گرفته است به سالهای 1345 (تجزیه و تحلیل نتایج سرشماری) و 1352 تا 1355 (طرح اندازه‌گیری رشد جمعیت در ایران) و 1365 (محاسبه میزانهای باروری از روی نتایج سرشماری) مربوط می‌شود. بر این اطلاعات آمارهای ثبتی سالهای گذشته را نیز، که از طرف سازمان ثبت احوال منتشر می‌شود، باید افزود.
میزان موالید جمعیت استان گیلان از روی نتایج سرشماری سال 1345 به شرح زیر برآورد شده است[713].
در جمعیت استان 49 در هزار
در جمعیت شهری 43 در هزار
در جمعیت روستائی 51 در هزار
گفتنی است که به استناد همین مطالعه پائین‌ترین مقدار این میزان در مقیاس استانی با 46 در هزار به استان مرکزی (در آن زمان تهران را نیز دربر می‌گرفته است) و بالاترین آن با 60 در هزار به استان کهکیلویه و بویراحمد مربوط بوده است. میزان موالید در نقاط شهری استانهای کشور نیز بین 42 در هزار در استان کردستان و 51 در هزار در استان ایلام قرار داشته و نقاط شهری استان گیلان از این لحاظ همطراز با نقاط شهری استان مرکزی بوده است و در نقاط روستائی وضعی مشابه با آذربایجان شرقی و خراسان داشته است.
طرح اندازه‌گیری رشد جمعیت که بررسی آن در 7 نوبت 6 ماهه در فاصله سالهای 1352 و 1355 توسط مرکز آمار ایران انجام شده است میزان موالید در این استان را به شرح زیر به دست داده است:
در جمعیت استان 0/ 35 در هزار
در جمعیت شهری 9/ 24 در هزار
در جمعیت روستائی 2/ 40 در هزار
به استناد یافته‌های این طرح، سطح باروری جمعیت استان گیلان، هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستائی، پایین‌تر از سایر استانها بوده و در کل جمعیت استان نیز با اختلاف اندکی بعد از استان مرکزی (تهران را نیز دربر می‌گرفته است) قرار داشته است.
تجزیه و تحلیل نتایج سرشماری سال 1365 کشور برحسب استان، پائین‌تر بودن سطح باروری جمعیت استان گیلان را تأیید می‌کند. محاسبه میزان موالید به سه روش مختلف (روش ویلیام براس، روش نسبت کودک به زن و روش مستقیم از روی آمارهای ثبتی) به رغم تفاوتهای موجود بین آنها عموما بر پائین‌تر بودن میزان موالید در این استان دلالت دارند. ارقام به‌دست‌آمده از این‌روشها طی جدول شماره 19 نشان داده شده است.
جدول شماره 19- میزان موالید استان گیلان برحسب نقاط شهری و روستائی در سال 1365.
چنین محاسبه‌ای برای سایر استانها نیز صورت گرفته و در بین آنها میزان موالید استان گیلان پائین‌تر از کلیه استانهای کشور است. براساس این محاسبات میزان موالید کشور در مقیاس استان بین حداقل 5/ 33 در هزار (مربوط به استان گیلان) و حداکثر 0/ 56 در هزار (مربوط به استان سیستان و بلوچستان) در نوسان بوده است. در نقاط شهری استانها، گیلان با 4/ 31 در هزار پایین‌ترین و سیستان و بلوچستان با 4/ 54 در هزار بالاترین میزان موالید را دارا بوده‌اند. میزان موالید نقاط روستائی استانهای کشور نیز بین 8/ 34 در هزار (در استان گیلان) و 1/ 57 در هزار (در استان سیستان و بلوچستان) قرار داشته است. بعد از استان گیلان استانهای تهران (با 5/ 34 در هزار)، سمنان (با 8/ 36 در هزار) پایین‌ترین میزانهای موالید را داشته‌اند.
میزان موالید در نقاط شهری استان تهران با 4/ 33 در هزار و میزان موالید نقاط روستائی استان مرکزی با 0/ 38 در هزار، بعد از گیلان پایین‌ترین مقادیر
ص: 302
میزان موالید در نقاط شهری و روستائی استانها بوده است.
در مورد سایر مشخص‌کننده‌های سطح باروری از جمله میزانهای باروری عمومی و باروری نکاحی نیز استان گیلان در سال 1365 پائین‌ترین سطح را در مقایسه با سایر استانها داشته است. ارقام زیر وضع استان گیلان را در مقایسه با کشور با اشاره به حداقل و حداکثر میزانهای مورد بحث در نقاط شهری و روستائی استانها نشان می‌دهد.
الف- میزان باروری عمومی
از این نظر بالاترین سطح در مقیاس استانی با 1/ 253 در هزار به کهکیلویه و بویراحمد، در نقاط شهری استانها با 1/ 262 در هزار به سیستان و بلوچستان و در نقاط روستایی استانها با 8/ 263 در هزار به چهارمحال و بختیاری تعلق داشته است و استان گیلان در هرسه مورد از پایین‌ترین سطح برخوردار بوده است.
ب- میزان باروری نکاحی
از این لحاظ استان ایلام با 2/ 317 در هزار نقاط شهری سیستان و بلوچستان با 7/ 320 در هزار و نقاط روستائی چهارمحال و بختیاری با 9/ 329 در هزار بالاترین مقادیر را داشته و استان تهران[714] در موارد اوّل و دوّم و استان گیلان در مورد سوّم از پائین‌ترین سطح برخوردار بوده‌اند.
بدین‌ترتیب میزان باروری عمومی زنان استان گیلان حدود 36 درصد کمتر از میزان باروری عمومی زنان کشور (28 درصد در نقاط شهری و 51 درصد در نقاط روستائی) و در مقایسه با بالاترین سطوح باروری در مقیاس استانی، حدود 83 درصد کمتر بوده است.
در مورد میزانهای باروری نکاحی نیز تفاوتهائی در همین حدود بین استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن با سایر استانهای کشور وجود دارد.
با توجه به ضرورت شناخت میزانهای باروری عمومی برحسب گروههای سنی(A .S .F .R) [715] و کاربرد آن در پیش‌بینیهای جمعیتی نسبت به محاسبه آن به کمک یکی از روشهای معمول دربر آورد سطح باروری (روش براس) اقدام و نتیجه به شرح جدول شماره 20 به دست آمد.
جدول شماره 20- میزانهای باروری عمومی زنان استان گیلان برحسب گروههای سنی.
در نمودار شماره 3- تفاوت میزانهای باروری عمومی زنان استان گیلان برحسب گروههای سنی باروری در مقایسه با زنان کشور به تفکیک نقاط شهری و روستائی نشان داده شده است.
در آینده‌نگری مربوط به شناخت تغییرات سطح باروری جمعیت این استان، بررسی آمارهای ثبتی موالید از سال 1366 به بعد که طی جدول شماره 21 آمده راه‌گشا تواند بود.
جدول شماره 21- موالید ثبت شده استان گیلان از سال 1366 تا 1369.
______________________________
[1]. در زمان تدوین این گزارش آمار فوق هنوز اعلام نشده بود.
ص: 303
نمودار شماره 3- مقایسه میزانهای باروری عمومی زنان استان گیلان و کل کشور
الف- کل جمعیّت
ب- جمعیّت شهری
ج جمعیّت روستائی
تهیه و ترسیم در گروه پژوهشگران ایران
به رغم نوسانهای جزئی می‌توان گفت که سطح موالید در استان تقریبا ثابت مانده و در صورتیکه صحت این امر با بررسیهای بعدی تأیید شود باید آنرا در آینده، رو به کاهش دانست.
بدیهی است در این زمینه عوامل متعددی دخالت دارد. اعلام رسمی سیاست دولت در زمینه کاهش میزان رشد طبیعی جمعیت از 2/ 3 درصد در سال 1365 به 3/ 2 درصد در سال 1390، افزایش نسبت شهرنشینی، بهبود سطح زندگی، کاهش مرگ‌ومیر که خود در کاهش باروری مؤثر می‌افتد و بالاخره افزایش نسبت باسوادان در بین زنان واقع در سنین باروری و ارتقاء سطح سواد آنان در طول زمان را باید از عوامل تأییدکننده چنین کاهشی محسوب داشت لکن در کنار این عوامل نباید از عملکرد جمعیت در قبال ضرورت ثبت موالید به ویژه در شرایطی که مزایای ملموس اخذ شناسنامه از نظر استفاده از کالاهای اساسی روزبه‌روز کم‌اهمیت‌تر می‌شود غافل ماند و کاهش میزان موالید را به ویژه در نقاط روستائی استان در سطحی که آمار و ارقام نشان می‌دهد قطعی تلقی کرد.
نکته‌ای که در این زمینه باید مورد اشاره قرار گیرد آن است که به‌هرحال میزانهای باروری تا یک سطحی می‌تواند کاهش یابد و این کاهش در مورد گیلان اعم از نقاط شهری و روستائی آن به جهت پائین بودن سطح باروری در این استان کمتر از کل کشور در نقاط شهری و روستائی خواهد بود و این نکته‌ای است که در چگونگی پرداختن به کاهش میزان رشد جمعیت مورد توجه مسئولان کشور نیز بوده است. برنامه اول پنج ساله کشور در نظام جمهوری اسلامی بر این نکته تأکید گذاشته است که بیشترین تلاش برای کاهش سطح باروری باید در نقاط و در بین اقشاری از جمعیت کشور صورت گیرد که از سطح باروری بالا زیانهای مادی و معنوی بیشتری را می‌بینند.
با توجه به مجموعه اطلاعات موجود از جمعیت و باروری در نقاط مختلف استان گیلان می‌توان شهرستانهای استان گیلان را از نظر سطح باروری به ترتیب صعودی از باروری پایین به باروری بالا به شرح زیر طبقه‌بندی کرد.
1- باروری بسیار پائین: شهرستانهای آستانه اشرفیه، انزلی، لاهیجان، لنگرود
2- باروری پائین: شهرستانهای رودسر، رشت، صومعه‌سرا، فومن
3- باروری متوسط: شهرستان آستارا
4- باروری بالا: شهرستانهای رودبار، تالش
سطح باروری در نقاط شهری شهرستانهای لاهیجان، آستانه اشرفیه، انزلی و رودسر بسیار پائین و در نقاط روستائی شهرستانهای آستارا، تالش و رودبار بسیار بالا است.

2- 6- 2 مرگ‌ومیر

اطلاعات موجود در مورد مرگ‌ومیر نه‌تنها در گیلان بلکه در مقیاس کل کشور نیز ناقص است. پوشش ثبت مرگ‌ومیر بسیار پائین است و تفاوت در تعداد مرگ‌ومیرهای ثبت شده برحسب جنس نیز غیر منطقی می‌باشد.
تلاشهای سازمان ثبت احوال کشور برای افزایش محسوس ثبت این واقعه به نتایج مطلوب نرسیده است. عدم آگاهی و علاقه مردم به ویژه در نقاط روستائی
ص: 304
و عشایری و عدم الزام عملی به ثبت این واقعه از طرف مردم اقدامات صورت گرفته را در این زمینه با موفقیت کافی مواجه نساخته است.
میزان مرگ و میر عمومی جمعیت استان گیلان در فاصله سالهای 1352- 1355 (طرح اندازه‌گیری رشد جمعیت) 4/ 9 در هزار (6/ 9 در هزار در نقاط شهری و 4/ 9 در هزار در نقاط روستائی) برآورد شده است که در مقایسه با ارقام مربوط به جمعیت کشور (5/ 11 در هزار در کل جمعیت، 3/ 8 در هزار در جمعیت شهری و 9/ 13 در هزار در جمعیت روستائی) بهبود نسبی وضع ادامه حیات در استان گیلان و نقاط روستائی را منعکس می‌سازد.
در طرح نمونه‌گیری وزارت بهداشت و درمان میزان مرگ‌ومیر عمومی نقاط روستائی این استان در سال 1364 برابر 4/ 5 در هزار و میزان مرگ‌و میر کودکان آن نقاط 6/ 52 در هزار اعلام شده است، رقمی که می‌تواند کمتر از میزان واقعی بوده باشد.
سرشماری سال 1365 تعداد مرگ‌ومیرهای اعلام شده برای 12 ماه قبل از سرشماری را به شرح زیر اعلام کرده است:
نسبت به جمعیت همان سال میزانهای مرگ‌ومیر به شرح زیر است:
با توجه به آنکه در هیچ نقطه‌ای از جهان چنین سطحی از مرگ‌ومیر در مقیاس منطقه وجود ندارد باید پاسخهای افراد به سؤال مربوط به مرگ‌ومیر در سرشماری سال 1365 را نادرست و بسیار پایین‌تر از ارقام واقعی دانست.
این نقص به ویژه در تعداد مرگ‌ومیر برحسب جنس به خوبی خودنمائی می‌کند چه با توجه به سطح بهداشت و امید زندگی در کشور ما و با درنظر گرفتن نزدیکی تعداد مردان و زنان در استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن ارقام مربوط به تعداد مرگ‌ومیر برحسب جنس نادرست می‌نماید.
آمارهای اعلام شده از طرف سازمان ثبت احوال کشور نیز در سالهای گذشته کمتر از ارقام واقعی بوده است. این سازمان از یک سال پیش تلاش وسیعی را برای افزایش پوشش ثبت مرگ‌ومیر در سراسر کشور و از جمله در گیلان آغاز کرده است؛ به طوریکه تعداد مرگ‌ومیرهای ثبت شده سال 1369 حدود 71 درصد بیش از ارقام ثبت شده در سال 1368 است. یکی از موارد ضعف تعداد مرگ‌ومیرهای اعلام شده، تفاوت غیر قابل توجیه تعداد مرگ‌ومیر برحسب جنس بوده است.
این اشکال در کلیه آمارهای مربوط به مرگ‌ومیر اعم از آمارهای اعلام شده در سرشماریها و یا نتایج مستقیم ثبت وقایع در ادارات مختلف سازمان ثبت احوال کشور و حتی در نمونه‌گیریهای مربوط به مرگ‌ومیر نیز به چشم می‌خورد. تلاشهای اخیر سازمان ثبت احوال در گیلان به گونه‌ای که از ارقام ثبت مرگ‌ومیرها از سال 1366 تا 1369 برمی‌آید سرانجام به کاهش محسوس این تفاوت انجامیده است (جدول شماره 22).
جدول شماره 22- تعداد مرگ‌ومیر ثبت‌شده استان گیلان از سال 1366 تا 1369.
در سال 1366 نسبت ثبت مرگ‌ومیرهای زنان نسبت به مردان در استان گیلان 7/ 49 درصد بوده که این نسبت در سال 1369 به 2/ 83 درصد رسیده است. ارقام جدول شماره 23 که نسبت ثبت مرگ‌ومیرهای زنان نسبت به مردان را در استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن در سالهای 1366- 1369 نشان می‌دهد حاکی از بهبود مستمر ثبت مرگ‌ومیرهای زنان است.
جدول شماره 23- نسبت مرگ و میرهای ثبت‌شده زنان به مردان در آمارهای ثبت احوال.
گفتنی است که نسبت مرگ‌ومیرهای زنان به مردان با توجه به ترکیب نسبی جمعیت و سطح امید زندگی تغییر می‌کند و در شرایط کنونی استان گیلان که از امید زندگی بالای 63 سال برخوردار است.[716] این نسبت کمتر از واحد و حدود 90 درصد تواند بود. بدین‌ترتیب آمارهای مربوط به ثبت مرگ‌ومیر برحسب جنس در استان گیلان در چند سال اخیر بهبود قابل توجهی یافته و احتمالا با ادامه این تلاشها به زودی به پوشش قابل قبول خواهد رسید.
در صورتیکه تعداد مرگ‌ومیرهای ثبت شده در سال 1369 معادل کل
ص: 305
مرگ‌ومیرهای جمعیت استان در همان سال درنظر گرفته شود یعنی تعداد مرگ‌ومیرهای معوّقه ثبت شده در سال 1369 معادل مرگ‌ومیرهای ثبت نشده همان سال درنظر آید میزان مرگ‌ومیر عمومی جمعیت این استان حدود 4/ 7 در هزار به دست میآید که از نظر مدلهای جمعیتی رقم قابل قبولی است و برآوردهای مربوط به سطح امید زندگی در این استان را تأیید می‌کند.
مطالعات جمعیت‌شناسی طرح منطقه‌ای گیلان و مازندران به نقل از برآورد سطح امید زندگی در کل کشور و استانهای مختلف آن امید زندگی در استان گیلان را به تفکیک نقاط شهری و روستائی در سال 1365 به شرح زیر مورد قبول قرار داده است:
امید زندگی کل جمعیت استان 1/ 63 سال
امید زندگی جمعیت شهرنشین استان 3/ 68 سال
امید زندگی جمعیت روستانشین استان 0/ 60 سال
که در حال حاضر می‌تواند حدود یکسال بیشتر از ارقام فوق باشد.
ذکر این نکته نیز ضروری است که محاسبات خاصی در مورد میزانهای مرگ‌ومیر و سطح امید زندگی در مقیاسهای کوچکتر از استان صورت نگرفته و آمار و ارقام ضروری برای چنین محاسباتی نیز وجود ندارد. در مجموع میزان مرگ‌ومیر عمومی را باید در گیلان غربی بالاتر از ارقام استانی و سطح امید زندگی در آن منطقه را پایین‌تر از سطوح امید زندگی در استان اعم از شهری و روستائی دانست.

3- 6- 2 مهاجرت‌

اشاره

مهاجرت وجهی از جابجائی جمعیت بوده و بررسی آن در جمعیت‌شناسی در زمان معینی بین دو محل یکی به نام مبدأ یا منشأ مهاجرت و دیگری به نام مقصد مهاجرت صورت می‌گیرد و در مواردی فاصله بین آن دو و زمان سپری شده پس از مهاجرت نیز مورد توجه قرار می‌گیرد. از این‌رو با توجه به این دو عامل می‌توان انواع مختلفی از مهاجرتها را مشخص کرد. در رابطه با عامل زمان، مهاجرتها را به دو دسته تقسیم می‌کنند:
1- مهاجرتهای طول عمر
2- مهاجرتهای مقطعی (مهاجرت در فاصله سالهای معین)
از نظر فاصله نیز تغییر دائمی محل اقامت در محدوده‌های تقسیمات سرزمینی و یا بین نقاط شهری و روستائی را درنظر می‌گیرند و با توجه به تنوع تقسیمات سرزمینی، انواع مختلفی را مد نظر قرار می‌دهند که از آن جمله می‌توان موارد زیر را نام برد:
- جابه‌جائی جمعیت در داخل محدوده شهرستانی مثلا از یک دهستان به دهستان دیگر و یا از یک آبادی به آبادی دیگری در آن شهرستان.
- جابه‌جائیهای داخل استانی یعنی مهاجرت از یکی از شهرستانهای استان به شهرستان دیگری در آن استان، که می‌تواند جابه‌جائی از شهر به روستا، از روستا به شهر، از روستا به روستا و از شهر به شهر باشد.
در مواردی که بخشی از جمعیت مبدأ و یا مقصد مهاجرتها را جمعیت متحرک و عشایری تشکیل دهد نوع جدیدی از مهاجرتها نیز که مهاجرتهای عشایری و اسکان آنها در شهر و یا روستا باشد، بر انواع مختلف آنها افزوده می‌گردد.
- جابه‌جائیهای خارج از استان که مهاجرپذیری از سایر استانها و یا مهاجر فرستی به آنهاست. جابه‌جائیهای مزبور می‌توانند انواع مختلفی از مهاجرتها را نیز شامل شوند.
- جابه‌جائیهای خارج از کشور که به مهاجرت افراد به سایر کشورها و یا مهاجرت افراد سایر کشورها به سرزمین مورد نظر اطلاق می‌شود.
استان گیلان از نظر مهاجرت یکی از استانهای کم‌فعال کشور است.
بررسی وضع مهاجرتها در این استان اعم از مهاجرتهای «طول عمر» و «مهاجرتهای مقطعی» مؤید این امر می‌باشد.

1- مهاجرتهای طول عمر

مقایسه محل تولد و محل سکونت افراد یکی از شاخصهای تعیین‌کننده شدت مهاجرتهای طول عمر است. تفاوت نسبت افراد متولد در محل سرشماری در مقاطع زمانی معین کاهش و یا افزایش روند مهاجرتها را روشن می‌کند. آنچه که کاربرد این شاخص در مطالعات مقایسه‌ای را محدود و در مواردی منتفی می‌سازد تغییرات مربوط به تقسیمات سرزمینی و فقدان آمار و اطلاعات جمعیتی در محدوده‌های جغرافیائی آن تغییرات است. به عنوان مثال تا وقتی‌که شهرستان زنجان کنونی و شهرستانهای جدید آن استان جزء گیلان بود هرگونه جابه‌جائی جمعیت بین آنها و سایر نقاط گیلان مهاجرتهای داخل استانی تلقی می‌شد و اثری در تغییر و تحول میزانهای رشد جمعیت استان باقی نمی‌گذاشت. حال آن‌که پس از جدا شدن زنجان از گیلان و شهرستانهای جدید آن و بقیه نقاط استان قبلی (گیلان) مهاجرت بین گیلان و زنجان مهاجرت استانی محسوب می‌شود و در میزان رشد جمعیت هریک از استانهای مورد بحث نیز مؤثر می‌افتد. بدیهی است در صورتی‌که محدوده سرزمینی خاصی چون یک استان، یک شهرستان و یا یک دهستان از بهم پیوستن قسمتهائی از چند دهستان، شهرستان و یا استان تشکیل گردد و یا قسمتی از یک شهرستان منفک و به شهرستان دیگری منضم شود مطالعه مقایسه‌ای مربوط به مهاجرتهای طول عمر در آن محدوده مشکل و در مواردی غیر ممکن می‌شود. و چون از سال 1335 به بعد از این نوع تغییرات در محدوده دهستانها و شهرستانهای استان به کرات پیش آمده و در مواردی حتی محدوده استان نیز تغییر یافته است بحث درباره مهاجرتهای طول عمر به صورت مستمر به نتیجه مطلوبی منجر نخواهد شد و بهتر است که نتایج به دست آمده از هریک از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن را در همان مقطع مورد بررسی قرار دهیم و هرگز در صدد مقایسه ارقام به دست آمده از شمارشهای مختلف برنیائیم. مقایسه‌های مقطعی در هرسرشماری با ارقام مربوط به جمعیت کشور می‌تواند به ارزیابی وضع این استان از نظر مهاجرت در بین مجموع استانهای کشور کمک کند و اهمیت مهاجرت و چگونگی آن را در استان تا حدودی روشن سازد (جدولهای شماره 24 و 25).
ارقام این جدولها به روشنی گویای بالا بودن نسبت افراد متولد در محل
ص: 306
جدول شماره 24- توزیع نسبی جمعیت استان گیلان برحسب محل تولد جمعیت در مقایسه با جمعیت کشور در سالهای 1345 و 1355.
جدول شماره 25- توزیع نسبی جمعیت سال 1365 استان گیلان برحسب محل تولد به تفکیک در نقاط شهری و روستائی در مقایسه با جمعیت کشور.
سرشماری، در استان گیلان اعم از نقاط شهری و روستائی، نسبت به ارقام مربوط به جمعیت کشور است. به عنوان مثال در حالی‌که 7/ 93 درصد از جمعیت استان گیلان را در سال 1345 متولدین در شهرستان مورد سرشماری تشکیل می‌داد این رقم در جمعیت کشور حتی به 87 درصد نیز نمی‌رسید. در سرشماری سال 1365 نیز نسبت افراد «غیر متولد در شهر و یا آبادی محل اقامت» که در واقع همان مهاجران «طول عمر» هستند، در گیلان حدود 68 درصد کمتر از کشور بوده است (8/ 12 درصد در گیلان و 5/ 21 درصد در کشور). این کاهش نسبی مهاجران در انواع مهاجرتهای طول عمر صادق بوده است یعنی مهاجران از منشأ شهری و یا مهاجران از منشأ روستائی و یا متولدین خارج از کشور، هیچیک از این قاعده مستثنی نبوده‌اند.

2- مهاجرتهای مقطعی‌

با توجه به محدود بودن آمار و اطلاعات مربوط به مهاجرتهای مقطعی، در سرشماریهای قبل بهتر است در تحلیل مهاجرتهای جمعیت استان گیلان با استفاده از آمار و ارقامی که سرشماری سال 1365 به دست داده است نسبت به بررسی آن در فاصله سالهای 1355- 1365 اقدام شود.
به استناد این سرشماری در دوره 10 ساله مذکور جمعا 79755 نفر استان گیلان را به قصد سایر نقاط کشور ترک کرده و 48983 نفر از استانهای مختلف کشور به آن وارد شده‌اند که با احتساب 79351 نفر مهاجران داخل استانی رقم کل جابه‌جائیها در این استان به ترتیب به 159106 نفر مهاجران خارج شده از محل تولد (شهر یا آبادی محل تولد) و 128334 نفر مهاجران وارد شده بالغ می‌گردد. این ارقام مهاجران خارجی را دربر نمی‌گیرد. تعداد افرادی که در همین مدت گیلان را به قصد خارج از کشور ترک کرده‌اند در دست نیست[717] لکن در همین‌مدت جمعا 865 نفر متولد خارج کشور وارد گیلان شده و جزو جمعیت سال 1365 گیلان به حساب آمده‌اند. ارقام جدول شماره 26 تعداد مهاجران در استان گیلان به سایر استانهای کشور و تعداد مهاجران از آن استانها را به گیلان نشان می‌دهد.
بدین‌ترتیب استانهای تهران، آذربایجان شرقی، زنجان، خوزستان و مازندران استانهای مهم مهاجرفرست به گیلان و تهران، زنجان، مازندران، هرمزگان و خراسان مهمترین استانهای مهاجرپذیر از گیلان بوده‌اند. با توجه به این‌که اسامی استانهای تهران، مازندران و زنجان هم جزو استانهای مهم مهاجرپذیر و هم جزو استانهای مهم مهاجرفرست ذکر شده است، باید این سه استان را بیش از استانهای دیگر، در مراوده مستقیم مهاجرتی با استان گیلان محسوب داشت.
مهاجران دوره 10 ساله 55- 65 استان گیلان را می‌توان از دید دیگری نیز بررسی کرد و آن منشأ جغرافیائی مهاجران در رابطه با تقسیمات سرزمینی و اداری است. 4/ 50 درصد از 126656 نفر مهاجران وارد شده استان گیلان که محل اقامت قبلی آنان از نظر تعلق به شهر و روستا در داخل کشور مشخص بوده است[718] منشأ شهری و بقیه یعنی 6/ 49 درصد منشأ روستائی داشته است.
سهم مهاجران برحسب منشأ شهری و روستائی، در محدوده‌های مربوط به تقسیمات سرزمینی یکسان نبوده است و به طوری‌که ارقام زیر نشان می‌دهد نسبت مهاجران شهری به مهاجران روستائی در بین مهاجرانی که در داخل شهرستان جابه‌جا شده‌اند بسیار اندک و در بین مهاجران مربوط به استانهای دیگر بسیار بالا بوده است.
نسبت مهاجران گیلان از منشأ شهری به مهاجران از منشأ روستائی برحسب تقسیمات سرزمینی در سال 1365 در مقایسه با ارقام مربوط مهاجران در
ص: 307
جمعیت کشور به شرح زیر بوده است:
گیلان کشور
در بین مهاجران داخل شهرستانی 3/ 26 درصد 1/ 21 درصد
در بین مهاجران سایر شهرستانهای استان 6/ 91 درصد 9/ 216 درصد
در بین مهاجران سایر استانهای کشور 1/ 382 درصد 2/ 272 درصد
جدول شماره 26- تعداد مهاجران به استان گیلان و از این استان در سال 1365.
تفاوت ترکیب مهاجران برحسب منشأ جغرافیائی آنان در گیلان با جمعیت کشور در آن است که چهره غالب مهاجرتی در بین مهاجران از سایر شهرستانهای استان در گیلان را، مهاجران روستائی و در کل کشور مهاجران شهری، تشکیل می‌دهد و در مقابل آن اهمیت نسبی مهاجران شهری از سایر استانها به گیلان بیش از کل کشور است.
از نظر استقرار مهاجران در سطح استان نیز اکثریت آنان (9/ 64 درصد) در نقاط شهری سکونت یافته‌اند و این در حالی است که جمعیت شهری استان در همان سال از 38 درصد کل جمعیت تجاوز نمی‌کرده است.
نسبت جنسی مهاجران استان گیلان در دوره 10 ساله 1355- 1365 کمتر از رقم طبیعی بوده (88 مرد در مقابل 100 زن) و این نسبت مخصوصا در بین مهاجران اسکان یافته در نقاط روستائی بسیار پائین‌تر (74 مرد در مقابل 100 زن) بوده است. بررسی این نسبت در بین مهاجران از محدوده‌های شهرستانی، استانی نشانه تفوق تعداد مهاجران زن بر مهاجران مرد بوده و در بین مهاجران از سایر استانهای کشور با رقم 104 مرد در مقابل 100 زن وضع طبیعی داشته است. این ارقام مبین مهاجرتهای خانواری و الحاق اعضاء خانوار به مهاجران قبلی بوده و نشانه‌ای از مصمّم بودن مهاجران به استقرار در محلهای جدید می‌باشد.
بالا بودن نسبت افراد کم‌سال در بین مهاجران به گونه‌ای که ارقام جدول شماره 27 نشان می‌دهند مبین خانواری بودن مهاجران در مقابل مهاجرتهای انفرادی است به گونه‌ای که بیش از 50 درصد مهاجران را افراد کمتر از 20 ساله تشکیل می‌دهد.
جدول شماره 27- توزیع نسبی مهاجران (واردشدگان) به گیلان در فاصله سالهای 1355 و 1365 به تفکیک مهاجران ساکن نقاط شهری و روستائی.

7- 2 پیش‌بینی جمعیت استان گیلان‌

اشاره

برای پیش‌بینی جمعیت یک منطقه و نقاط شهری و روستائی آن فرضیات و روشهای مختلفی را می‌توان به کار بسته و به تبع آن جمعیت آن منطقه را در شرایط و گزینه‌های مختلف به دست آورد. بدیهی است هرچه دامنه شناخت خصوصیات جمعیتی یک منطقه گسترش یابد و اطلاعات دقیقتری در دسترس باشد پیش‌بینیهای جمعیتی نیز از دقت و تفصیل بیشتری برخوردار خواهند شد و در مقابل هرچه مدت پیش‌بینی طولانی‌تر و محدوده مورد بررسی نامتجانس‌تر باشد از دقت آن کاسته خواهد شد.
با توجه به آن‌که اخیرا مطالعات وسیعی تحت عنوان «طرح کالبدی منطقه گیلان و مازندران» صورت گرفته و انجام مطالعات و پیش‌بینیهای جمعیتی آن نیز به عهده نگارنده بوده است از این‌رو در کنار روشهای صرفا جمعیت‌شناسی که از برآورد میزانهای موالید، مرگ‌ومیر، مهاجرتها و تلفیق مجموعه آنها به عنوان میزانهای رشد جمعیت مدنظر بوده است اثر سیاستهای جمعیتی به روش مطالعات مقایسه‌ای، اثرگذاری ارادی بر میزان رشد جمعیت در چهارچوب اهداف و نقطه‌نظرهای طرح کالبدی گیلان در نواحی مختلف آن در جهت تحقق سلسله مراتب مطلوب شهری مورد نظر بوده و در کنار استفاده از مجموعه آنها، از مطالعات واحدهای مختلف علمی و برنامه‌ریزی از جمله مطالعات مربوط به چشم‌انداز بلندمدت توسعه و فعالیتهای اولویت‌دار استان
ص: 308
گیلان نیز بهره گرفته و به پیش‌بینی جمعیت در گزینه‌های مختلف پرداخته است. جدول شماره 28 محتملترین حالت از تغییرات جمعیت استان گیلان را از سال 1365 تا 1390 نشان می‌دهد.
جدول شماره 28- پیش‌بینی جمعیت استان گیلان از سال 1365 تا سال 1390 در مقاطع زمانی 5 ساله به تفکیک جمعیت نقاط شهری و جمعیت نقاط روستائی (ارقام به هزار نفر).
بدین‌ترتیب جمعیت استان گیلان در سال 1390 به حدود 653/ 3 میلیون نفر خواهد رسید و نسبت شهرنشینی در آن از 8/ 37 درصد در سال 1365 به 1/ 55 درصد افزایش خواهد یافت. متوسط رشد سالانه جمعیت استان گیلان در این دوره 28/ 2 درصد، متوسط رشد سالانه جمعیت شهری آن 84/ 3 درصد و متوسط رشد جمعیت روستائی آن 95/ 0 درصد در سال خواهد بود. پائین بودن میزان رشد جمعیت روستائی استان، به جهت تبدیل 12 روستای پرجمعیت آن به شهر تا سال 1390 است. که در پایان دوره پیش‌بینی بیش از 178 هزار نفر از جمعیت را بر جمعیت نقاط شهری فعلی استان خواهد افزود.
در صورتی‌که چنین انتقالی صورت نمی‌گرفت متوسط رشد جمعیت روستائی استان در دوره 25 ساله 1365- 1390 کمی بیش از 36/ 1 درصد در سال می‌شد.
پیش‌بینیهای جمعیت تک‌تک شهرهای کنونی استان و روستاهائی که تا سال 1390 تبدیل به شهر خواهند شد در گزارشهای جمعیتی شهرستانها خواهد آمد.

سرشماری سال 1370

از 20 شهریورماه تا 5 مهرماه سال 1370 سرشماری دیگری تحت عنوان «آمارگیری جاری جمعیت» در کشور به انجام رسید، لیکن به رغم سپری شدن بیش از 20 ماه هنوز[719] نتایج تفصیلی آن انتشار نیافته است.
بر اساس نتایج مقدماتی آن آمارگیری، جمعیت استان گیلان در سال 1370 برابر 2302062 نفر در 476751 خانوار بوده است که 926152 نفر (2/ 40 درصد) ساکن در نقاط شهری و 1375910 نفر ساکن در نقاط روستایی بوده‌اند. طبق این آمار از جمعیت 6 ساله به بالای استان گیلان 1/ 75 درصد باسواد و 9/ 24 درصد بی‌سواد بوده‌اند. نسبت باسوادی در جمعیت 6 ساله به بالای نقاط شهری استان 1/ 85 درصد و در نقاط روستایی آن 5/ 68 درصد بوده است. براساس یافته‌های این آمارگیری 1/ 83 درصد از جمعیت 10 ساله به بالای استان (2/ 81 درصد در نقاط شهری و 7/ 89 درصد در نقاط روستایی) شاغل بوده‌اند. بالا بودن نسبت اشتغال در نقاط روستایی به ماهیت فعالیتهای کشاورزی مربوط است که معمولا نسبت بیکاری در بین آنان بسیار پائین‌تر از مشاغل صنعتی و خدماتی است.
جمعیت شهرهای استان در این سرشماری و میزانهای رشد سالانه آنها در فاصله سالهای 1365 و 1370 به شرح زیر بوده است:
نام شهر/ تعداد جمعیت در سال 1370/ رشد سالانه (درصد) در فاصله 70- 1365
رشت/ 363045/ 5/ 4
بندر انزلی/ 94612/ 7/ 1
لنگرود/ 55634/ 9/ 3
لاهیجان/ 50954/ 0/ 3
آستانه اشرفیه/ 31865/ 9/ 4
هشتپر (تالش)/ 29951/ 4/ 4
رودسر/ 29836/ 9/ 3
آستارا/ 29524/ 0/ 4
فومن/ 29021/ 1/ 3
صومعه‌سرا/ 25880/ 9/ 3
ماسال/ 14900/ 4/ 3
کیاشهر/ 14199/ 9/ 2
کلاچای/ 14021/ 6/ 0
سیاهکل/ 11857/ 3/ 6
لشت‌نشا/ 11728/ 8/ 3
چابکسر/ 11053/ 5/ 1
املش/ 10757/ 5/ 2
رودبار/ 10642/ 4/ 6-
لوشان/ 10623/ 2/ 3
خمام/ 9046/ 0/ 3
رضوانشهر/ 8806/ 0/ 6
کوچصفهان/ 8046/ 7/ 3
خشکبیجار/ 7522/ 5/ 3
منجیل/ 6928/ 0/ 9-
رحیم‌آباد/ 6416/ 8/ 0
سنگر/ 6360/ 7/ 3
پره‌سر/ 6279/ 7/ 4
کومله/ 5475/ 7/ 1
واجارگاه/ 5424/ 6/ 1-
شفت/ 4960/ 1/ 2
ماسوله/ 788/ 0/ 7-
ص: 309
جدول شماره 29- اطلاعات جمعیتی استان گیلان بر اساس آمارگیری سال 1370.
*. لازم به یادآوری است که مساحت کشور و به تبع آن مساحت استانهای دیگر در این آمارگیری کمتر از ارقام قبلی اعلام شده و به همین‌جهت رقم مربوط به استان گیلان هم (7/ 13824 کیلومتر مربع) کمتر از رقم اعلام شده در سرشماری سال 1365 (5/ 14819 کیلومتر مربع) است. اشکالاتی نیز در مورد تعداد جمعیت بعضی از شهرها متصور است که به جهت عدم انتشار قطعی سرشماری نمی‌توان درباره آنها به دقت اظهار نظر کرد.
مشروح اطلاعات جمعیتی استان به تفکیک شهرستان و نقاط شهری و روستائی آنها در جدول شماره 29 آورده شده است.
در فاصله سالهای 1365 و 1370 دو واقعه مهم در تغییرات میزان رشد جمعیت استان و برخی از شهرها و روستاهای آن مؤثر افتاده است: نخست زلزله سال 1369 که به ویرانی تعدادی از شهرها و روستاهای استان انجامید و کشتار زیادی را به بار آورد که به حدود 35000 نفر بالغ می‌شده است. تأثیر جمعیتی این واقعه در شهرستان رودبار بیش از سایر شهرستانهای استان بوده و پائین آمدن میزانهای رشد جمعیت شهرهای رودبار و منجیل به سطح ارقام منفی 4/ 6- و 0/ 9- درصد در سال و کاهش محسوس میزان رشد سالانه جمعیت شهر لوشان را باید مربوط به آن دانست.
واقعه دوم تشدید پیشروی آب دریای خزر و بالا آمدن آن است که بسیاری از روستاها و شهرهای ساحلی را تهدید می‌کند. اهمیت مسئله به قدری است که دولت، شورای عالی شهرسازی را مأمور مطالعه آثار این واقعه و چگونگی برخورد با آن نموده است. شورای عالی شهرسازی و معماری طرح مطالعاتی ساحل خزر را به مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری واگذار کرده است و نتایج بررسی و اقدامات ضروری لازم اعلام خواهد شد. در حال حاضر با توجه به سطح دریای خزر که 26- تا 5/ 26- متر پائین‌تر از سطح آبهای آزاد قرار دارد ساخت‌وسازهای خصوصی در فاصله 5/ 26- و 24- متر و ساخت‌وسازهای عمومی در فاصله 5/ 26- و 5/ 22- ممنوع شده است.
حداقل 29 روستا و 17 شهر به صورت کلی و یا جزئی در معرض تهدید آب با توجه به داده‌های آمارگیری سال 1370، بخش جمعیت مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران[720] پیش‌بینیهای جدیدی از جمعیت استانها و تفکیک شهری و روستائی و شهرهائی که جمعیت آنها بیش از 50000 نفر است به عمل آورده است. نتایج این پیش‌بینیها برای شهرهائی از استان که بیش از 50000 نفر جمعیت دارند به شرح جدول شماره 30 آمده است.
جدول شماره 30- پیش‌بینی جمعیت 4 شهر با بیش از 50000 نفر جمعیت استان گیلان تا سال 1400.
قرار دارند و باید سیاستهای اساسی مشخصی برای مقابله با این خطر اتخاذ شود.
مقایسه این ارقام با پیش‌بینی قبلی جمعیت شهرهای گیلان، که در چهارچوب اهداف طرح کالبدی ملی (طرح منطقه‌ای گیلان و مازندران) انجام شده است،[721] نشان می‌دهد که در صورت عدم توجه به ضرورتهای توسعه
ص: 310
متوازن استان از نظر کالبدی، جمعیت شهر رشت با میزان رشد بسیار بالاتری افزایش خواهد یافت و با توسعه فیزیکی آن در ابعاد مختلف، محور بندر انزلی- رشت- لاهیجان بیش از پیش متراکمتر خواهد شد و در مقابل، نواحی کم فعال گیلان غربی و گیلان شرقی به نسبت کم‌جمعیت‌تر خواهند ماند و این نکته‌ای است که باید در برنامه‌ریزیهای درازمدت مورد توجه قرار گیرد.

پیش‌بینی جمعیت گیلان تا سال 1400 شمسی‌

در پیش‌بینی دیگری از جمعیت گیلان، نقاط شهری و آبادیهای پرجمعیت آن‌که احتمالا در فاصله سالهای 1370 تا 1400 به نقاطی دارای بیش از 000، 10 جمعیت تبدیل شده و روستاها و شهرهای جدیدی را تشکیل خواهند داد می‌توان به یافته‌های «مطالعات تحوّل جمعیت در طرح کالبدی ملی»[722] اشاره کرد. براساس نشریه شماره 25 این طرح جمعیت گیلان در محدوده سال 1365 آن در سرشماریهای 1345 و 1355 به‌ترتیب 748، 294، 1 نفر و 172، 585، 1 نفر بوده و در دوره 20 ساله 1345- 1365 از متوسط رشد سالانه‌ای برابر 40/ 2 درصد برخوردار بوده است. جمعیت این استان در سال 1365، به 037، 081، 2 نفر و در سال 1370 بر اساس نتایج مقدماتی به 062، 302، 2 نفر و بر اساس نتایج نهائی به 047، 204، 2 نفر رسیده است.
با قبول تعریف شهر و روستا به گونه‌ای که در سرشماری سال 1365 به عمل آمد و در سرشماری بعدی (1370) نیز ملاک عمل قرار گرفت سوابق جمعیتی شهرها و روستاهای سال 1365 محدوده کنونی این استان در سرشماریهای عمومی از 1345 به شرح جدول شماره 31 بوده است.
جدول شماره 31- جمعیت استان گیلان در سرشماریهای عمومی از سال 1345 به بعد.
با توجه به کم‌شماری جمعیت در آمارگیری سال 1370 در مطالعات مربوط به تحول جمعیت در طرح کالبدی ملی، داده‌های مقدماتی با اصلاحاتی پایه پیش‌بینیهای جمعیتی قرار گرفت که خلاصه یافته‌های آن در مورد جمعیت استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن در جدول شماره 32 ارائه شده است.
این ارقام میزانهای رشد سالانه‌ای به شرح جدول شماره 33 را به دست می‌دهد.
جدول شماره 32- پیش‌بینی جمعیت استان گیلان از سال 1370 تا 1400.
جدول شماره 33- میزانهای رشد سالانه جمعیت پیش‌بینی شده استان گیلان و نقاط شهری و روستائی در مطالعات تحول جمعیت کشور در طرح کالبدی ملی از 1370 تا 1400.
*. از میانه سال تا میانه سال دیگر.
در چهارچوب پیش‌بینیهای جمعیت استان گیلان و جمعیت شهری و روستائی آن، جمعیت شهرهای گیلان نیز به شرح جدول شماره 34 افزایش خواهند یافت.
در این مطالعات جمعیت آبادیهای لوندویل، اردجان، سراوان، احمد گوراب و آج‌بیشه در فواصل مختلف از 1375 تا 1400 از مرز 000، 10 نفر خواهند گذشت و شرایط تبدیل شدن به شهر را احراز خواهند کرد.
ص: 311
جدول شماره 34- جمعیت شهرهای استان گیلان در مطالعات تحول جمعیت کشور در طرحهای کالبدی ملی از 1370 تا 1400.
*. شهرهای کمتر از 000، 25 نفره سال 1370 استان گیلان که جمعیت آنها در این مطالعه به‌صورت سرجمع پیش‌بینی شده است عبارتند از: املش، پره‌سر، چابکسر، خشکبیجار، خمام، رحیم‌آباد، رضوانشهر، رودبار، سنگر، سیاهکل، شفت، کلاچای، کوچصفهان، کومله، کیاشهر، لشت‌نشا، لوشان، ماسال، ماسوله، منجیل و واجارگاه.
یک خانواده پرجمعیت در روستای قرق محله تنیان. این تصویر نشانه‌ای از باروری در جامعه روستائی گیلان است.
ص: 313

فصل هفتم مسکن در گیلان و پیش‌بینی حداقل واحدهای مسکونی مورد نیاز تا سال 1400

مقدمه‌

مسکن که یکی از نیازهای اساسی انسان است همراه با توسعه و ارتقاء سطح زندگی ابعاد مختلف و پیچیده‌ای پیدا می‌کند. مسکن در گذشته بیشتر به مفهوم سرپناه بود در حالی‌که امروزه مسکن مهمترین کانون تجلی حیات فرهنگی و اجتماعی افراد جامعه محسوب می‌شود. و بخش قابل ملاحظه‌ای از فعالیتهای اقتصادی نیز در آن انجام می‌گیرد. مشخصه کمّی و کیفی مسکن مانند سطح مسکونی و برخورداری از تسهیلات زندگی چه به صورت مستقیم نظیر آب و برق و تلفن و مصالح به کار برده شده و چه به صورت غیرمستقیم نظیر دسترسی به مراکز آموزشی، درمانی، تجاری و ... یکی از مهمترین شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی محسوب می‌شود و ملاک رده‌بندی جوامع مختلف در زمینه توسعه پایدار قرار می‌گیرد.
گرچه ویژگیهای محیطی، توانهای اقتصادی و آداب و رسوم زیستی و فرهنگی در شکل‌گیری نوع واحدهای مسکونی انسان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده شاخصهای مسکونی را تحت تأثیر قرار می‌دهند و از منطقه‌ای به منطقه دیگر تغییر می‌یابند، لیکن ویژگیهایی نیز وجود دارند که جنبه عام و کلی داشته و به عنوان عوامل عمده تعیین‌کننده نیاز به مسکن در یک جامعه به حساب می‌آیند و بیش از عوامل محلی و منطقه‌ای در ارزیابی وضع مسکن و مطالعات مقایسه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند. این عوامل عبارتند از:
1- تعداد جمعیت و ترکیب آن برحسب سن و جنس، وضع ازدواج،
ص: 314
نسبت شهرنشینی و چگونگی آن.
2- تغییرات بعدی و ترکیب خانوارها و چگونگی تشکیل خانوارهای جدید با توجه به چارچوبهای اقتصادی، اجتماعی، قانونی، قومی و فرهنگی.
3- جابه‌جائیهای جمعیتی و چگونگی گرایش به تغییر محل و جابه جائی تدریجی آبادیها و در مواردی شهرها.
4- سیاستها و برنامه‌ریزیهای مربوط به ساخت‌وسازها به ویژه ساخت‌و سازهای مسکونی.
5- عمر ساختمانهای موجود، میزان تخریب سالانه آنها و چگونگی تراکم در واحدهای مسکونی.
6- توانهای اقتصادی جامعه در مقیاسهای خرد و کلان و سهمی که جامعه و خانوارها می‌توانند به تأمین مسکن اختصاص دهند.
7- توانهای فنی و تکنولوژیک جامعه.
8- سوانح و رخدادهای طبیعی.
با توجه به ضرورت ایجاز و اختصار در این‌جا سعی می‌شود برخی از جنبه‌های مهم مسئله مسکن در استان گیلان مورد بحث و بررسی قرار گیرد و حدود نیاز به آن در سالهای آینده برآورد شود.

تعداد واحدهای مسکونی و چگونگی توزیع آن در استان گیلان‌

اطلاعات مربوط به تعداد واحدهای مسکونی در کشور و نقاط مختلف آن از جمله استان گیلان از سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن به دست می‌آید. در نخستین سرشماری کشور در سال 1335 آمار و ارقام خاصی در این زمینه گردآوری نشد و تعداد واحدهای مسکونی مساوی تعداد خانوارها تلقی گردید در حالی‌که بین این دو تفاوت زیادی وجود دارد. مساوی انگاشتن تعداد خانوارها با واحدهای مسکونی به معنی نفی کمبود مسکن در جامعه است. سرشماریهای بعدی نشان داد که همواره تعداد واحدهای مسکونی کمتر از تعداد خانوارها بوده است. با توجه به آن‌که آمارگیری سال 1370 نیز اطلاعاتی در مورد تعداد واحدهای مسکونی و چگونگی آنها به دست نمی‌دهد می‌توان از روی مقایسه آمارهای مسکن در سرشماریهای 1345، 1355 و 1365 به اطلاعاتی در این‌مورد دست یافت.
لازم به یادآوری است که با توجه به تغییر محدوده استان گیلان از یک سرشماری به سرشماری دیگر ابتدا باید کلیه آمارهای جمعیت و مسکن را در سطح معینی محدود ساخت و سپس آنها را مقایسه کرد (نمودار شماره 1).
این امر توسط بخش جمعیت مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران[723] انجام یافته و کلیه اطلاعات مربوط به جمعیت و مسکن در قالب محدوده سال 1365 آن استان محاسبه شده است. بر این اساس تعداد واحدهای مسکونی استان گیلان به تفکیک شهر و روستا به شرح جدول شماره 1 است.
مقایسه این ارقام با تعداد جمعیت استان به تفکیک شهری و روستائی نشان می‌دهد که میزان رشد واحدهای مسکونی در استان گیلان در دوره 20 ساله 1345 و 1365 حدود 30 درصد بیش از میزانهای رشد جمعیت بوده است.
محاسبه میزانهای رشد سالانه جمعیت و مسکن از روی ارقام جدولهای 1 و 2 نشان می‌دهند که افزایش تعداد واحدهای مسکونی در نقاط شهری استان گیلان در دوره 10 ساله 1355 تا 1365 به مراتب بیش از افزایش تعداد جمعیت آن نقاط بوده است (جدول شماره 3).
در صورتی‌که بتوان این افزایشها را خطی تلقی کرد چگونگی آنها در مقایسه با هم در نمودارهای شماره 2 و 3 و 4 دیده می‌شوند:
نمودار شماره 1- مقایسه روند افزایش تعداد جمعیت و تعداد خانوار گیلان از 1345 تا 1365.
جدول شماره 1- تعداد واحدهای مسکونی استان گیلان به تفکیک شهر و روستا در سالهای سرشماری.
جدول شماره 2- جمعیت استان گیلان در سالهای سرشماری.
______________________________
[1]. در سال 1345 تعداد 2928 نفر و در سال 1355 تعداد 2235 نفر نیز به عنوان جمعیت غیر ساکن در استان گیلان شمارش شده است که جزء این ارقام به حساب نیامده‌اند.
ص: 315
نمودار شماره 2- مقایسه میزانهای رشد سالانه جمعیت و واحد مسکونی استان گیلان در فاصله سالهای 1345 تا 1365.
نمودار شماره 3- مقایسه میزانهای رشد سالانه جمعیت و واحدهای مسکونی نقاط شهری گیلان در فاصله سالهای 1345 تا 1365.
نمودار شماره 4- مقایسه میزانهای رشد سالانه جمعیت و واحدهای مسکونی نقاط روستایی گیلان در فاصله سالهای 1345 تا 1365.
جدول شماره 3- مقایسه میزانهای رشد سالانه جمعیت و تعداد واحدهای مسکونی گیلان به تفکیک شهر و روستا (ارقام به درصد).
جدول شماره 4- مقایسه میزانهای افزایش واحدهای مسکونی استان گیلان و کشور به تفکیک شهری و روستائی در فاصله سالهای 1345 تا 1365.
در مقایسه وضع مسکن و جمعیت در نقاط شهری و روستائی گیلان باید گفت که میزان رشد سالانه واحدهای مسکونی هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستائی فزاینده بوده و افزایش آن در نقاط شهری به مراتب بیشتر از نقاط روستائی بوده است و این در حالی است که میزان رشد جمعیت در نقاط شهری نیز بالا و فزاینده بوده ولی در نقاط روستائی به مقدار جزئی رو به کاهش بوده است، کاهشی که بر اثر تشدید مهاجرت از روستا به شهر حاصل شده است.
مقایسه میزانهای رشد واحدهای مسکونی استان گیلان با کل کشور به تفکیک شهری و روستائی نشان می‌دهد که به رغم پائین بودن میزان رشد جمعیت در استان گیلان افزایش تعداد واحدهای مسکونی در فاصله سالهای 1345 و 1365 هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستائی آن استان شدیدتر از مقیاسهای ملی بوده است (جدول شماره 4)
لازم به توضیح است که علت مساوی بودن تقریبی میزانهای رشد واحدهای مسکونی در کل استان گیلان با کل کشور به رغم بالا بودن میزانهای رشد هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستائی گیلان مربوط به تفاوت نسبت شهرنشینی بین استان گیلان و کل کشور است. در حالی‌که تنها 38 درصد از جمعیت استان گیلان در سال 1365 ساکن در نقاط شهری بوده‌اند. این نسبت در کل کشور حدود 54 درصد بوده است و چون میزانهای رشد در کل کشور و استان گیلان در واقع نوعی میانگین وزنی از ارقام شهری و روستائی است از این‌رو تفاوت نسبتهای شهرنشینی و روستانشینی با توجه به تفاوت ارقام مربوط به میزانهای رشد آنها بر روی ارقام کل منعکس می‌شود.
در ارزیابی وضع مسکن، تنها مقایسه تعداد واحدهای مسکونی کافی نیست شاخصهای دیگری هم وجود دارند که در کنار تعداد واحدهای
ص: 316
مسکونی می‌توانند کیفیت و چگونگی برخورداری جمعیت از آن واحدها را نشان دهند.
در اینجا به شرح مهمترین شاخصهای مزبور می‌پردازیم:

توزیع واحدهای مسکونی برحسب تعداد اتاق‌

تعریف اتاق در سرشماریهای 1355 و 1365 یکسان است، ولی با سرشماری سال 1345 تفاوت دارد، از این‌رو به طور دقیق نمی‌توان تعداد اتاق در سال 1345 را با سرشماریهای بعدی مقایسه کرد. این تفاوت از چگونگی تعریف آشپزخانه و احتساب برخی آشپزخانه‌ها به عنوان اتاق در سالهای 1355 و 1365 و عدم احتساب آنها در سال 1345 ناشی شده است. با چشم‌پوشی از این تغییر تعریف می‌توان به مقایسه تعداد اتاقهای مسکونی استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن در سرشماریهای گذشته (جدول شماره 5 و نمودار شماره 5) پرداخت[724] که با توجه به آنها می‌توان متوسط نفر در اتاق را به دست آورد.
جدول شماره 5- تعداد اتاق واحدهای مسکونی استان گیلان در سالهای سرشماری به تفکیک در نقاط شهری و روستائی.
*. در محاسبه ارقام سال 1365 تعداد اتاق در واحدهای مسکونی 6 اتاقه و بیشتر به‌طور کلی 7 اتاق درنظر گرفته شده است. این رقم در سالهای 1345 و 1355 حدود 1/ 7 بوده است. و علاوه‌بر آن تعداد 1635 واحد مسکونی (856 در نقاط شهری و 779 در نقاط روستائی) اظهار نشده برحسب تعداد اتاق در محاسبه دخالت داده نشده است.
نمودار شماره 5- متوسط تعداد نفر در اتاق در استان گیلان در نقاط شهری و روستایی در سالهای سرشماری.
ارقام جدولهای 5 و 6 نشان می‌دهند که در فاصله 1345 و 1365 وضع سکونت در استان گیلان به نحو محسوسی بهبود یافته و از متوسط تعداد نفر در اتاق در کل استان 64/ 0 نفر، در نقاط شهری 89/ 0 نفر و در نقاط روستائی 43/ 0 نفر کاسته شده است. جدول شماره 7 توزیع خانوارهای استان گیلان را تفکیک شهر و روستا برحسب تعداد اتاق در اختیار خانوار نشان می‌دهد.
نمودارهای شماره 6 و 7 و 8 نیز به آن اختصاص دارد.
جدول شماره 6- متوسط تعداد نفرات در اتاق در سالهای سرشماری به تفکیک شهری و روستائی گیلان.
نمودار شماره 6- توزیع خانوارهای استان گیلان برحسب تعداد اتاق در اختیار خانوار در سالهای سرشماری.
نمودار شماره 7- توزیع خانوارهای نقاط شهری استان گیلان برحسب تعداد اتاق در اختیار خانوار در سالهای سرشماری.
ص: 317
جدول شماره 7- توزیع خانوارهای استان گیلان برحسب اتاق در اختیار خانوار در سالهای سرشماری به تفکیک در نقاط شهری و روستائی.
وجه دیگر این موضوع بررسی واحدهای مسکونی برحسب تعداد اتاق در اختیار خانوار است. با درنظر گرفتن متوسط تعداد افراد خانوار که در سرشماریهای مختلف در استان گیلان به شرح جدول شماره 7 بوده است می‌توان نتیجه گرفت که در دوره 20 ساله مورد مطالعه، نسبت واحدهای مسکونی یک اتاقه و کمتر به نصف تقلیل یافته و بر نسبت واحدهای مسکونی 3 اتاقه و بیشتر نزدیک به 84 درصد افزوده شده است. این امر از نظر برنامه‌ریزی مسکن و ارزیابی وضع سکونت، بهبود نسبی قابل ملاحظه‌ای محسوب می‌شود، لیکن به رغم این افزایش حتی در سال 1365 جدول شماره 8- تعداد و وسعت خانوار استان گیلان به تفکیک نقاط شهری و روستایی در سالهای سرشماری.
*. محاسبات براساس نتایج مقدماتی گزارشهای هماهنگ‌سازی جمعیت استانها صورت گرفته است که در مورد خانوار روستایی 1355 به اندازه 52 خانوار با رقم متناظر آن‌که در گزارش نهایی مندرج است تفاوت دارد.
نمودار شماره 8- توزیع خانوارهای نقاط روستایی استان گیلان برحسب تعداد اتاق در اختیار خانوار در سالهای سرشماری.
نسبت واحدهای یک اتاقه و کمتر در استان گیلان بالاتر از مقیاس ملی بوده است (0/ 23 درصد در استان گیلان و 1/ 18 درصد در کل کشور) این تفاوت در نقاط شهری بیشتر (0/ 22 درصد در گیلان و 0/ 16 درصد در کشور) و در نقاط روستائی نسبتا کمتر (6/ 23 درصد در گیلان و 0/ 21 درصد در کشور) بوده است، و این در شرایطی است که نسبت خانوارهای 1 و 2 نفره در کل استان در سال 1365 به ترتیب از 4/ 3 و 3/ 8 درصد تجاوز نمی‌کرده است (جدول شماره 8).

استحکام بناهای مسکونی‌

واحدهای مسکونی را می‌توان برحسب مصالح به کار رفته در آنها
ص: 318
رده‌بندی کرد و از آن به عنوان شاخصی جهت ارزیابی وضع واحدهای مسکونی در طول زمان و یا برحسب شهر و روستا استفاده کرد. از این نظر معمولا واحدهای مسکونی را به 3 گروه طبقه‌بندی می‌کنند که عبارتند از:
«بادوام» (واحدهای ساخته شده به صورت اسکلت فلزی و یا بتونی و با آجر و آهن، سنگ و آهن یا بلوک سیمانی و آهن)، «نیمه‌دوام» (تمام‌آجر، سنگ و آجر، آجر و چوب و یا سنگ و چوب) و «کم‌دوام» (واحدهای ساخته شده به صورت تمام چوبی، خشت و چوبی، خشت و گل، حصیری و یا سایر مصالح کم‌دوام) ارقام جدول شماره 9 و نمودارهای 9 و 10 و 11 آمار مربوط به این طبقه‌بندی را نشان می‌دهند.
افزایش نسبت واحدهای مسکونی بادوام و به تبع آن کاهش نسبت واحدهای مسکونی کم‌دوام در استان گیلان (اعم از نقاط شهری و روستائی) یکی از اساسی‌ترین جنبه‌های تحول کمی و کیفی واحدهای مسکونی محسوب می‌شود. چه افزایش نسبت واحدهای پردوام در اغلب موارد با افزایش نسبت واحدهای دارای سطح مسکونی بیشتر و برخورداری از امکانات و تسهیلات فزونتر نیز قرین است و این خود بر بهبود وضع سکونت اثر قابل ملاحظه‌ای دارد.
در فاصله 20 ساله 1345 تا 1365 واحدهای مسکونی بادوام در سطح استان از 2466 واحد به 269، 121 واحد افزایش یافته و از نظر تعداد 49 برابر شده است. این تعداد در نقاط شهری از 1860 واحد به 573، 63 واحد (34 برابر) و در نقاط روستائی از 606 واحد به 556، 59 واحد (98 برابر) افزایش یافته است. بی‌تردید در صورتی‌که آمارگیری سال 1370 اطلاعاتی در این زمینه به دست می‌داد با توجه به زلزله سال 1369 جدول شماره 9- توزیع نسبی واحدهای مسکونی استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن برحسب استحکام بنا در سالهای سرشماری.
نمودار شماره 9- توزیع نسبی واحدهای مسکونی استان گیلان برحسب استحکام آنها در سالهای سرشماری.
نمودار شماره 10- توزیع نسبی واحدهای مسکونی نقاط شهری استان گیلان بر حسب استحکام آنها در سالهای سرشماری.
نمودار شماره 11- توزیع نسبی واحدهای مسکونی نقاط روستایی استان گیلان بر حسب استحکام آنها در سالهای سرشماری.
ص: 319
جدول شماره 10- واحدهای مسکونی گیلان برحسب مصالح به کار رفته در آنها به تفکیک نقاط شهری و روستایی در سالهای سرشماری.
*. ارقام سالهای 1345 و 1355 با داده‌های سرشماریها تفاوت دارند و تعداد واحدهای مسکونی نقاط شهری سال 1365 را در محدوده‌های سرشماری همان سال در سالهای 1345 و 1355 به دست می‌دهند.
و نوسازی و تجدید بنای بیش از 000، 100 واحد مسکونی در نقاط شهری و روستائی نسبت واحدهای مسکونی بادوام در این استان به یکی از بالاترین سطوح موجود در کشور می‌رسید.
جدول شماره 10 تعداد واحدهای مسکونی استان را برحسب مصالح به کار رفته در آنها در سالهای سرشماری نشان می‌دهد.

نحوه تصرف واحدهای مسکونی‌

داشتن واحد مسکونی ملکی در ایران یکی از ارزشهای مهم اقتصادی و اجتماعی محسوب می‌شود. این امر ریشه در تاریخ این سرزمین دارد به طوری که گزنفون از قول کوروش پادشاه هخامنشی نقل می‌کند: «عزیزترین، مشروعترین و واجب‌ترین دارائی شخص را در ایران، داشتن خانه تشکیل می‌دهد ... وی اطرافیان خود را تشویق می‌کرد که خانه‌هائی متناسب و وسیع برای خود و خانواده خویش بنا کنند.»[725] اسناد و مدارک متعددی وجود دارد که علاقه ایرانیان را به داشتن خانه ملکی نشان می‌دهد. در سالهای اخیر نیز بررسیهای مختلف به ویژه داده‌های سرشماریها حاکی از بالا بودن بسیار محسوس نسبت واحدهای مسکونی ملکی در ایران بوده است. استان گیلان نیز در این زمینه وضعی شبیه کشور داشته و براساس یافته‌های آخرین سرشماری نفوس و مسکن نزدیک به 75 درصد کل واحدهای مسکونی استان به صورت ملکی عرصه و اعیان و 5/ 6 درصد آن نیز به صورت ملکی اعیان در اختیار خانوارها بوده است (جدول شماره 11). نسبت خانوارهای ساکن در واحدهای استیجاری طی دوره 20 ساله به کمتر از نصف تقلیل یافته است (جدول شماره 12).

امکانات موجود در واحد مسکونی‌

دسترسی به آب لوله‌کشی و استفاده از برق عمده‌ترین تسهیلات واحدهای مسکونی محسوب می‌شوند و در کنار آنها داشتن حمام، تلفن، وسایل مطلوب تنظیم گرما، استفاده از یخچال و تلویزیون نیز از مواردی است که امروزه به عنوان ضرورتهای رفاهی مورد توجه واقع می‌شوند و بهره‌گیری خانوار از آنها را لازمه زندگی امروزی می‌دانند. با توجه به آن‌که در سرشماریهای گذشته اطلاعاتی در مورد تمامی موارد مزبور جمع‌آوری نشده است از این‌رو ابتدا به مقایسه واحدهای مسکونی از نظر داشتن آب لوله‌کشی و برق پرداخته (جدول شماره 13) و سپس از روی یافته‌های سرشماری سال 1365 اطلاعات تکمیلی دیگری را مطرح می‌سازیم.
تأمین آب و برق در واحدهای مسکونی استان گیلان در دوره 20 ساله 1345 تا 1365 از اولویت بسیار قابل ملاحظه‌ای برخوردار شده است.
نسبت واحدهای مسکونی دارای آب لوله‌کشی در نقاط شهری از 5/ 6 درصد به 70 درصد و در نقاط روستائی از 4/ 0 درصد به 8/ 22 درصد رسیده است. در همین مدت تعداد واحدهای مسکونی دارای آب لوله‌کشی در کل استان از 3644 واحد به 141، 149 واحد افزایش یافته و نزدیک به 41 برابر شده است. این تعداد در شهر از 3109 واحد به 502، 99
ص: 320
جدول شماره 11- خانوارهای معمولی استان گیلان به تفکیک در نقاط شهری و روستایی برحسب نحوه تصرف واحد مسکونی در سالهای سرشماری.*
*. ارقام بازسازی‌شده به شرح مندرج در ذیل جدول شماره 10.
جدول شماره 12- نسبت خانوارهای ساکن در واحدهای استیجاری در سالهای سرشماری.
جدول شماره 13- توزیع واحدهای مسکونی استان گیلان و نقاط شهری و روستائی آن برحسب دسترسی به آب لوله‌کشی و استفاده از برق در سالهای 1345 و 1365.
واحد (32 برابر) و در روستا از 353 واحد به 639، 49 واحد (نزدیک به 93 برابر) افزایش یافته است.
تأمین برق در واحدهای مسکونی از افزایش بالاتری برخوردار بوده است. در مقطع سرشماری سال 1365 کمی بیش از 78 درصد واحدهای مسکونی استان گیلان (8/ 97 درصد در نقاط شهری و 4/ 68 درصد در نقاط روستائی) دارای انشعاب برق بوده‌اند. تعداد واحدهای دارای برق در دوره 20 ساله 1345 تا 1365 در سطح استان گیلان از 970، 25 واحد به 810، 281 واحد رسیده است به طوری‌که بیش از 4/ 3 کل واحدهای مسکونی استان از آن بهره‌مند شده‌اند. تأمین برق در نقاط روستائی رشد بسیار چشمگیری داشته است. تعداد واحدهای دارای برق از 2782 واحد
ص: 321
در سال 1345 به 141، 149 واحد در سال 1365 (6/ 53 برابر) رسیده دست. این تلاش در سالهای بعد از 1365 نیز ادامه داشته است به نظر می‌رسد که در حال حاضر بیش از 4/ 3 خانوارهای روستائی و نزدیک به 100 درصد خانوارهای شهری از شبکه برق در واحدهای مسکونی خود استفاده می‌کنند.
واحدهای مسکونی استان گیلان در سال 1365 از نظر داشتن برق در نقاط شهری هم سطح مقیاس ملی (حدود 98 درصد) و در نقاط روستائی بالاتر از آن (7/ 65 در نقاط روستائی کشور و 4/ 68 درصد در نقاط روستائی گیلان) قرار داشته است. در حالی‌که از نظر دسترسی به آب لوله‌کشی، هم در نقاط شهری و هم در نقاط روستائی، آمار مربوطه در سطحی پائین‌تر از مقیاس ملی جای دارد. به طوری‌که ارقام جدول شماره 14 نشان می‌دهند، این تفاوت در سطح روستائی بسیار زیادتر بوده است. این امر بیشتر به جهت سهولت دسترسی مردم روستاهای گیلان به منابع آبهای زیرزمینی به صورت چشمه و چاه است. که در سایر نقاط روستائی کشور از چنین سهولتی برخوردار نیستند.
براساس یافته‌های سرشماری سال 1365 که آخرین اطلاع قابل قیاس محسوب می‌شوند نسبت واحدهای مسکونی دارای آشپزخانه، حمام، تلفن، لوله‌کشی گاز، حرارت مرکزی و کولر در واحدهای مسکونی استان گیلان به تفکیک نقاط شهری و روستائی به شرح جدول شماره 15 است.
بدیهی است تعداد واحدهایی که دارای کلیه امکانات و تسهیلات عنوان شده در سرشماری سال 1365 بوده‌اند نیز نظیر واحدهای مسکونی فاقد امکانات و تسهیلات بسیار اندک بوده‌اند. در مجموع 32 واحد مسکونی در نقاط شهری و 34 واحد مسکونی در نقاط روستائی در این زمره گروه‌بندی شده‌اند.
مقایسه واحدهای مسکونی استان گیلان در نقاط شهری و روستائی آن با واحدهای مسکونی کل کشور به تفکیک شهر و روستا در چند زمینه اصلی جدول شماره 15- امکانات و تسهیلات واحدهای مسکونی استان گیلان به تفکیک نقاط شهری و روستایی در سرشماری سال 1365.
به شرح جدول شماره 16 است.
این مقایسه نشان‌دهنده پائین‌تر بودن نسبی تسهیلات و امکانات موجود در واحدهای مسکونی نقاط شهری گیلان در مقایسه با نقاط شهری کل کشور است. تنها نسبت واحدهای مسکونی دارای تلفن در نقاط شهری گیلان کمی بالاتر از نقاط شهری کشور می‌باشد. در نقاط روستائی گیلان برخورداری از حمام در واحدهای مسکونی بیش از نقاط روستائی کشور بوده و در سایر زمینه‌ها، استان مزبور در وضع پائین‌تری قرار دارد.
جدول شماره 14- نسبت واحدهای مسکونی دارای آب لوله‌کشی در سال 1365.
جدول شماره 16- مقایسه نسبت واحدهای مسکونی دارای برخی از امکانات و تسهیلات در گیلان و کشور در سال 1365.
ص: 322

مساحت زمین، زیربنا و تعداد طبقات در واحدهای مسکونی‌

برخی از ویژگیهای مربوط به واحدهای مسکونی را می‌توان از روی اطلاعات مندرج در پروانه‌های ساختمانی به دست آورد. گرچه پروانه‌های ساختمانی مشمول عام ندارند و هنوز تعدادی از ساختمانها بدون پروانه و مجوز ساخته می‌شوند، لیکن اطلاعات گردآوری شده از طریق پروانه‌های ساختمانی نیز می‌تواند سیمای ساخت‌وسازهای کنونی به ویژه در شهرها را با وضوح و دقت بیشتری معرفی نماید. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
وسعت زمین ساختمانهای شهری: در سال 1370 جمعا 5448 پروانه ساختمانی در نقاط شهری استان گیلان صادر شده است. این ساختمانها به طور متوسط در زمینی به وسعت 407 متر مربع ساخته شده‌اند و در مقایسه با میانگین زمین ساختمانهای شهری کشور (365 متر مربع) از زمین وسیعتری برخوردار بوده‌اند. ارقام جدول شماره 17 پروانه‌های صادره ساختمانهای شهری استان گیلان و کل کشور را بر مبنای توزیع نسبی زمین نشان می‌دهد.
بدین‌ترتیب 0/ 39 درصد ساختمانهای جدید الاحداث در نقاط شهری گیلان در زمینهای 200 متر مربعی و کمتر از آن ساخته می‌شوند که از این جدول شماره 17- پروانه‌های صادره ساختمانهای شهری برحسب توزیع نسبی زمین در استان گیلان و کل کشور در سال 1370
جدول شماره 18- مقایسه مساحت زیربنا در پروانه‌های ساختمانی نقاط شهری گیلان و کل کشور در سال 1370.
لحاظ تفاوت محسوسی با مجموعه نقاط شهری کشور (7/ 39 درصد) ندارند. اختلاف مهم و چشمگیر در مورد وسعت زمینهای ساختمانهای شهری گیلان با نقاط شهری کشور به گروه آخر جدول مربوط می‌شود. در این نقاط حدود 5/ 28 درصد ساختمانهای شهری (در مقابل 5/ 22 درصد در شهرهای کشور) در زمینهای 301 متر مربعی و بالاتر احداث شده‌اند که به احتمال زیاد اغلب آنها را ساخت‌وسازهای ساحلی دارای زمین وسیعتر تشکیل می‌دهند.
مساحت زیربنای ساختمانهای شهری: مساحت زیربنا در پروانه‌های ساختمانی در نقاط شهری گیلان در سال 1370 (5448 پروانه) در مقایسه با نقاط شهری کشور در همان سال (984، 116 پروانه) به شرح جدول شماره 18 بوده است.
با توجه به آمار بالا نزدیک به 64 درصد ساختمانهای جدید الاحداث در نقاط شهری گیلان دارای زیربنایی به وسعت 150 متر مربع و کمتر بوده‌اند که نشان‌دهنده کوچکی واحدها و ارزشمند بودن نسبی زمین در آن نقاط در مقایسه با مجموعه شهرهای کشور است. ارقام ستون آخر جدول تفاوتهای محسوسی را در مقایسه با نقاط شهری کشور نشان می‌دهند نمودار شماره 12- مساحت زمین در پروانه‌های صادره سال 1370 نقاط شهری گیلان و نقاط شهری کشور.
نمودار شماره 13- مساحت زیربنا در پروانه‌های صادره سال 1370 نقاط شهری کشور و نقاط شهری گیلان.
ص: 323
(نمودارهای شماره 12 و 13). در مجموع هریک از این ساختمانها در نقاط شهری گیلان به طور متوسط 174 متر مربع و در نقاط شهری کشور 236 متر مربع زیربنا داشته است.
تعداد طبقات در ساختمانهای شهری: نزدیک به 60 درصد ساختمانهائی که در سال 1370 در نقاط شهری گیلان پروانه احداث دریافت داشته‌اند یک طبقه بوده‌اند. این نسبت در مجموعه نقاط شهری کشور قریب به 45 درصد بوده است و به طوری‌که نمودار شماره 14 و ارقام جدول شماره 19 نشان می‌دهند در مورد ساختمانهای چهارطبقه و بیشتر تفاوت محسوسی بین آن‌دو وجود نداشته، ولی ساختمانهای 2 و 3 طبقه در نقاط شهری گیلان با تفاوت محسوسی کمتر از ارقام متناظر در نقاط شهری کشور بوده است.
ساختمانهای جدید و تجدید بنا: از مجموع 5448 پروانه صادر شده، برای ایجاد ساختمان در نقاط شهری گیلان 2891 پروانه مربوط به ساختمانهای تخریبی و تجدید بنا بوده که کمی بیش از 53 درصد آنها را تشکیل می‌دهد. این نسبت در نقاط شهری کشور در همان سال 24 درصد بوده است، از این‌رو ساختمانهای شهری گیلان بیش از سایر نقاط شهری کشور رو به نوسازی هستند و به جهت محدودیت زمین در آن استان حتی الامکان از رها ساختن ساختمانهای کهنه و قدیمی جلوگیری می‌شود.
جدول شماره 19- توزیع نسبی پروانه‌های صادر شده در سال 1370 برای احداث بنادر نقاط شهری برحسب تعداد طبقات (ارقام به درصد).
نمودار شماره 14- مقایسه تعداد طبقات در پروانه‌های ساختمانی صادره در سال 1370 در نقاط شهری گیلان و نقاط شهری کشور.
پائین بودن نسبی سهم زمینهای بایر در ساخت‌وسازهای شهری گیلان در مقایسه با نقاط شهری کشور مؤید این مدعاست (جدول شماره 20 و نمودار شماره 15).

پیش‌بینی نیاز به مسکن‌

«نیاز به مسکن با افزایش جمعیت تشدید و با کاهش آن تعدیل می‌شود.
ترکیب جمعیت همراه با چگونگی الگوی ازدواج و تغییرات آن حدود تشکیل خانوارهای جدید را شکل می‌دهد و از آن طریق بخش مهمی از نیازها به واحدهای مسکونی جدید را مشخص می‌سازد.» مطالعات جمعیت در طرح کالبدی (که یکی از گزینه‌های پیش‌بینی جمعیت‌شناسی استان گیلان در این کتاب بوده است) نشان می‌دهد جمعیت این استان در سال 1400 به بیش از 000، 100، 4 نفر خواهد رسید که کمی بیش از 000، 200، 2 نفر آن ساکن در نقاط شهری کنونی خواهند بود و بقیه در نقاط روستایی و یا روستاهای تبدیل شده به شهر اقامت خواهند داشت. با توجه به آن‌که تعداد جمعیت یکی از مهمترین عوامل تعیین‌کننده نیاز به مسکن محسوب می‌شود شناخت چگونگی تغییرات آن در طول زمان ضروری است. ارقام جدول[726] شماره 21 به نقل از مطالعات جمعیت در طرح‌ریزی کالبدی ملی، یکی از گزینه‌های افزایش جمعیت استان گیلان و توزیع آن برحسب شهر و روستا جدول شماره 20- پروانه‌های ساختمانهای صادرشده در سال 1370 برحسب نوع زمین آنها در نقاط شهری گیلان و نقاط شهری کشور (ارقام به درصد).
نمودار شماره 15- مقایسه نوع زمین واحدهای مسکونی در پروانه‌های ساختمانی صادره در سال 1370 در نقاط شهری گیلان و نقاط شهری کشور.
ص: 324
را به تصویر می‌کشد.
حال به شرط ثابت ماندن ضریب تعداد فرزندان در خانوار (623/ 0 در نقاط روستایی و 509/ 0 در نقاط شهری) و دخالت دادن آن در تعداد کل فرزندان زنان[727] می‌توان بعد خانوار در کل استان و نقاط شهری و روستایی جدول شماره 21- برآورد افزایش جمعیت استان گیلان به تفکیک شهر و روستا از 1370 تا 1400 (ارقام به 1000 نفر).
جدول شماره 22- برآورد بعد خانوار در نقاط شهری و روستایی گیلان از سال 1370 تا 1400 (ارقام به درصد).
جدول شماره 23- برآورد تعداد خانوارهای استان گیلان به تفکیک شهری و روستایی از سال 1370 تا 1400 (ارقام به 1000 واحد).
آن را از سال 1370 تا 1400 برآورد کرد (نمودار شماره 16 و جدول شماره 22). و سپس از روی آن تعداد خانوارها را در سالهای مختلف مشخص نمود (نمودار شماره 17 و جدول شماره 23).
با توجه به تراکم خانوار در واحدهای مسکونی گیلان در سال 1365 در کل استان 15/ 1 در نقاط شهری 21/ 1 در نقاط روستائی 12/ 1 و نزدیکی آن به تراکم خانوار و در واحدهای مسکونی کشور در همان سال (در کل استان 15/ 1، در نقاط شهری 18/ 1 و در نقاط روستائی 14/ 1) می‌توان تغییرات تراکم خانوار در واحد مسکونی را در این استان شبیه کل کشور تلقی کرد[728] و با دخالت دادن آن ارقام، حداقل تعداد واحدهای مسکونی در نقاط شهری و روستائی استان را به شرح جدول شماره 24 برآورد نمود.
نمودار شماره 16- تغییرات بعد خانوار در جمعیت استان گیلان و نقاط شهری و روستایی آن در فاصله سالهای 1365 تا 1400.
نمودار شماره 17- برآورد تعداد خانوارهای استان گیلان به تفکیک شهری و روستایی در سالهای 1370 تا 1400.
ص: 325
در سال 1365 جمعا 163، 360 واحد مسکونی (128، 142 واحد در نقاط شهری و 035، 218 واحد در نقاط روستائی) در استان گیلان شمارش شده است. با درنظر گرفتن آن می‌توان حداقل تعداد واحدهای مسکونی جدید مورد نیاز آن استان را در سالهای آینده به شرح جدول شماره 25 و نمودار شماره 18 برآورد کرد.
از این‌رو، حداقل نیاز به واحدهای مسکونی جدید در دوره 35 ساله 1365 تا 1400 در این استان حدود 000، 708 واحد (000، 483 واحد در نقاط شهری و 000، 225 واحد در نقاط روستائی) خواهد بود که به طور متوسط ضرورت احداث سالانه کمی بیش از 000، 20 واحد مسکونی در کل استان، حدود 000، 14 واحد مسکونی در نقاط شهری و کمی بیش از 6000 واحد مسکونی در نقاط روستائی را الزام‌آور می‌سازد.
بر این ارقام باید تعداد ساختمانهای تجدید بنا شده، واحدهای ایجاد شده برای کاهش تراکم نفر در اتاق، واحدهای بناشده در صورت بهبود وضع جدول شماره 24- برآورد تعداد واحدهای مسکونی استان گیلان به تفکیک در نقاط شهری و روستائی از سال 1370 تا سال 1400 (ارقام به 1000 واحد).
*. تراکم خانوار در واحدهای مسکونی روستائی تا سال 1380 مشابه وضع سال 1365 آنها و از آن پس مشابه به نقاط روستائی کشور درنظر گرفته شده است.
مسکونی مردم گیلان و واحدهای تخریب‌شده بر اثر حوادث نظیر زلزله، پیشروی آب دریا و ... را افزود و به ارقام لازم برای برنامه‌ریزی رسید.
جدول شماره 25- برآورد حداقل واحدهای مسکونی مورد نیاز استان به تفکیک شهر و روستا از 1365 تا 1400 (ارقام به 1000 واحد).
نمودار شماره 18- برآورد تعداد واحدهای مسکونی استان گیلان به تفکیک شهری و روستایی در سالهای 1370 تا 1400.
ص: 327