گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فصل نهم جنگل‌نشینان گیلان‌






مقدمه‌

آغاز جنگل‌نشینی و استفاده از منابع جنگلی به تحقیق همزمان با ظهور انسان بوده، خواه پیدایش انسان مربوط به اواخر دوران سوم زمین‌شناسی و خواه مربوط به قبل از دوران مزبور باشد.
بهره‌مندی انسانها از جنگل ابتدا به صورت ساده بوده و تنها منبع تأمین خوراک، پوشاک و تهیه وسائل شکار و ساختن پناهگاه محسوب می‌شده است، اما پس از کسب تجارب و آگاهیهای علمی و همچنین شناخت خواص چوب و شیره گیاهان و مصارف دارویی استفاده‌های انسان از جنگل و طبیعت گسترش یافت تا به صورت کنونی درآمد.
سیر مراحل رابطه انسان با منابع طبیعی به ویژه جنگل به شرح زیر تقسیم می‌شود:
1- انسان در عصر پارینه‌سنگی‌Pale ?othique به صورت اجتماعات کوچکی در جنگل یا اطراف آن زندگی می‌کرد و برای شکار حیوانات، جنگلها را آتش می‌زد تا حیوانات را در جنگل محصور نماید.
2- در عصر میان‌سنگی‌Me ?solithique حدود 6000 سال قبل از میلاد، انسان پس از رام کردن برخی از حیوانات وحشی، به گله‌داری پرداخته و برای به دست آوردن اراضی مرتعی، آتش زدن جنگلها را در سطح وسیعتری ادامه داد.
3- در عصر نوسنگی‌Ne ?olithique انسان با فن کشاورزی آشنا شد و برای به دست آوردن زمین زراعتی به قطع و سوزاندن درختان جنگلی پرداخت.
لذا معلوم می‌شود، ظهور و رابطه انسان با جنگل، با تخریب آن همراه بوده و هرقدر که افراد جامعه از نظر تفکر و تمدن کاملتر شده‌اند در جهت تخریب جنگل گامهای بلندتری برداشته، ولی در زمینه دست‌آوردهای خود چون صید و
ص: 370
زراعت به پیشرفتهای بیشتری نائل شده‌اند.
تخریب جنگل به اشکال مختلف و به وسیله عوامل گوناگون با پیشرفتهای علمی و صنعتی سرعت بیشتری یافت، زیرا با افزایش جمعیت و تنوع صنایع وابسته به چوب و فرآورده‌های جنگلی، شتاب تخریب جنگل نیز افزوده گردید.
بعد از جنگهای اول و دوم جهانی همزمان با بازسازی مناطق، بازسازی جنگلها و بهره‌برداری علمی از جنگلها مورد توجه قرار گرفت، تا جایی‌که امروز در کشورهای پیشرفته منابع جنگلی به عنوان سرمایه ارزنده محیط زیست و پرارزش‌ترین منبع محصولات چوبی و غیره، بشدت حفاظت و حمایت می‌گردد، ولی روند تخریبی متأسفانه در کشورهای جهان سوم از جمله ایران همچنان ادامه دارد و با افزایش جمعیت، تخریب نیز گسترش یافته است.
رابطه ایرانیان با منابع جنگلی نیز از مسیر عمومی ارتباطی انسان با مواهب طبیعی عبور کرده است و در گیلان که دارای بهترین نوع از جنگلهای ایران است، انسان و جمعیت جنگل‌نشین و یا ساکنان حاشیه جنگل بیشترین عامل تخریب آن برای دست‌یابی به زمینهای زراعتی و احداث باغها و خانه‌ها و چراگاهها بوده است.
جنگلهای گیلان که بخش مهمی از جنگلهای شمال کشور است، جولانگاه اغنام و احشام و دامداران و جنگل‌نشینان متعدد و پراکنده در جنگل و یا حاشیه جنگل بوده که به شیوه بسیار ساده و سنتی زندگی و دامداری می‌کنند در حالی که این‌گونه جنگل‌نشینی و دامداری سنتی به کلی در کشورهای پیشرفته جهان منسوخ شده است. در این کشورها نه‌تنها از سکونت در جنگلهای صنعتی و تولیدی و استفاده از آنها برای دامداری و کشاورزی ممنوع است، بلکه وجود حیات وحش را نیز در یک مجموعه اکوسیستم جنگلی تحت مدیریت در آورده‌اند تا در این راستا صدمات و لطمات وارده به منابع جنگلی به حداقل کاهش یابد.
گرچه تاکنون اطلاعات مدون و تاریخ دقیقی از آغاز زندگی جنگل‌نشینی و دامداری در جنگلهای استان به دست نیامده، ولی چنین استنباط می‌شود که جنگل‌نشینی در گیلان یکی از آثار مخرب افزایش جمعیت در منطقه است، زیرا شواهد و اطلاعات حاکی از آنست در گذشته نه‌چندان دور که راههای روستایی و جنگلی در جنگلها وجود نداشت و نیز تورم و افزایش جمعیت به وجود نیامده بود، اکثر روستائیان یا در اراضی زراعی و حاشیه جنگلهای جلگه نزدیک دریا ساکن بودند و یا در روستاهای حاشیه جنگل در ارتفاعات و در قسمتهای جنوبی نوار جنگلی گیلان زندگی می‌کردند. مهمترین روستاهای مزبور عبارت بودند از:
رک- ارده و روشنده در منطقه تالش- ماسوله- امامزاده ابراهیم در حوزه فومنات و روستاهای دیگر در منطقه عمارلو رودبار- دیلمان لاهیجان و اشکورات رودسر و رحیم‌آباد. قبل از دهه‌های اخیر جمعیت محدود روستائی در قسمتهای شمالی و جنوبی نوار جنگلی گیلان به دلیل نبودن راههای ارتباطی و نیز کافی بودن سطح مراتع و اراضی مزروعی کمتر برای زندگی به جنگل روی می‌آوردند و از محدود راههای ارتباطی موجود مالرو و صعب العبور نیز برای دادوستد اجناس و کالاهای مصرفی و نیز تأمین نیازهای زندگی بین شمال و جنوب این نوار جنگلی رفت‌وآمد می‌کردند.
با افزایش جمعیت در مناطق یادشده به خصوص در مناطق جلگه‌ای کرانه دریای خزر از یک سو و پیشرفتهای صنعتی و کشاورزی از سوی دیگر، روز به‌روز از سطح جنگلهای جلگه‌ای کاسته شد و اراضی زراعی و باغ و خانه و محوطه و مراکز صنعتی افزایش یافت. با افزایش جمعیت و خانوارها و گسترش نیازهای غذائی، جنگل‌نشینی همراه با تخریب مراتع و جنگلها و تبدیل آنها به اراضی زراعی در قسمتهای جنوبی گیلان و ارتفاعات نیز آغاز شد که در حال حاضر هم در دو ناحیه شمالی و جنوبی استان گیلان ادامه دارد.
به طور کلی افزایش جمعیت و مشکلات ناشی از آن عرصه را بر دامداران و عده‌ای از کشاورزان گیلان که چندان مکنت مالی نداشتند تنگ کرد، لذا به مرور زمان گروهی راه مهاجرت به شهرها و استانهای دیگر را در پیش گرفتند و گروه دیگر به مناطق جنگلی روی آوردند و با استفاده از چوب جنگل و دیگر امکانات برای خود و دامهایشان سرپناهی درست کردند به طوری‌که جمعیت جنگل‌نشین به تدریج افزایش یافت و امروز به جائی رسید که بیشتر نقاط جنگلی غیر از مناطقی که فاقد راههای ارتباطی بوده و یا به دلیل موقعیت جغرافیائی و شیب زیاد و یا شرایط سخت آب‌وهوائی قابل سکونت نیستند مورد دست‌اندازی برای سکونت و دامداری و غیره واقع شد.

پراکنش جنگل‌نشینان‌

چون در زمینه بیولوژیکی و وضعیت طبیعی جنگلهای گیلان یا جنگلهای شمال ایران قبلا بحث شده است در این قسمت بیشتر به مختصات ساکنین این جنگلها و چگونگی سکونت و پراکنش آنان در مناطق جنگلی می‌پردازیم.
اگر منابع طبیعی و سازمان جنگلها و مراتع کشور هم‌اکنون با پدیده دامداری و جنگل‌نشینی در جنگلهای گیلان یا کل جامعه ایران مواجه نمی‌بود، اداره امور جنگلها با یک سازمان اداری معمولی (و حتی نه با تخصص بالا)، بلکه با سرمایه‌گذاری مناسب و بهره‌وری از امکانات موجود امکان‌پذیر می‌نمود. اما مسئله مشکل در این راه وجود و سکونت حدود یک میلیون نفر در جنگلهای شمال با تعداد حدود 6 میلیون واحد دامی است (هر واحد دامی- 1 گوسفند).
براساس مطالعات و بررسیهای انجام‌شده کارشناسان دفتر فنی جنگلداری سازمان جنگلها و مراتع کشور در کل مناطق جنگلی گیلان از رود آستاراچای در مرز ایران و جمهوری آذربایجان تا رود چابکسر در شرق گیلان تعداد 2041 آبادی وجود دارد که محل سکونت دائم یا موقت 110، 61 خانوار و جمعیتی معادل 120، 368 نفر است.
جنگلهای گیلان که هم‌اکنون به صورت نوار باریکی مناطق کوهستانی دامنه‌های شمالی البرز را پوشانده است دارای سطحی معادل 000، 550 هکتار برآورد شده که با توجه به تعداد جمعیت ساکن در این سطح، تراکم جمعیت معادل 7/ 0 نفر در هکتار است. (یا در هر 3 هکتار به طور متوسط 2 نفر)
اما آنچه در پراکنش و تعداد جمعیت ساکن در مناطق مختلف جنگلی مؤثر است، عوامل متعددی است که ذیلا به مهمترین آنها اشاره می‌شود:
1- شیوه سنتی دامداری و افزایش سریع جمعیت در میان دامداران بومی، زیرا استفاده از عرصه‌های جنگلی همگام با شیوه معیشت جنگل‌نشینان گونه خاصی از پراکنش و ساختار جمعیت را به وجود آورده است. مثلا از 1554
ص: 371
آبادی داخل جنگل تعداد 40 درصد آن کمتر از 5 خانوار جمعیت دارد و همچنین 33 درصد این تعداد آبادی دارای 6 تا 20 خانوار است.
این آمار ارائه‌دهنده پراکنش دامداران و جنگل‌نشینان، براساس دست‌یابی آنها به مراتع جنگلی و علفچر برای تغذیه دامهای خود می‌باشد. زیرا هرمنطقه جنگلی که از لحاظ تعداد دام گرفتار تراکم بیش از حد گردیده، دامدار یا دامداران جدید و جوان مکانهای مجاور دیگر را برای دامداری و تعلیف دامها و سکونت خود اختیار کرده‌اند.
2- تعداد جمعیت جنگل‌نشین در مناطق جنگلی حوزه هریک از شهرها و بخشهای گیلان با استعداد و امکانات کشاورزی آنها رابطه تقریبا معکوس دارد. زیرا کسب درآمد بالاتر از طریق فعالیتهای کشاورزی و زراعی موجب جلب نیروهای انسانی بیشتر به این بخش گردیده و به علاوه کسب درآمد بیشتر باعث بالا رفتن سطح رفاه و بهبود زندگی و در نتیجه بهره‌وری بهتر از امکانات بهداشتی و آموزشی و فرهنگی شده است. لذا وجود بیشتر و بهتر این‌گونه جاذبه‌ها و امکانات اقتصادی در قسمتهای جلگه‌ای و مرکزی و حاشیه شمالی جنگلی منطقه شرق گیلان نسبت به منطقه غرب گیلان موجب تراکم کمتر جنگل‌نشین در جنگلها گردیده است. به طور مثال، تراکم بیشتر تعداد دام و جنگل‌نشین در برخی از مناطق تالش مانند ماسال و شاندرمن و نواحی جنگلی منطقه هشتپر خود مؤید این واقعیت است.
3- وضعیت جغرافیائی و پستی و بلندی جنگلهای گیلان و نیز امکانات دسترسی به مناطق و آب قابل شرب نقش اساسی در تراکم و پراکنش تعداد دام و جنگل‌نشین دارد. چنان‌که در برخی از حوزه‌های آبخیز 29 گانه استان گیلان مانند آبخیزهای مناطق ماسوله و امامزاده ابراهیم و دره درفک که دارای شیب غالب می‌باشند جمعیت جنگل‌نشین هم کمتر وجود دارد. زیرا دسترسی به آب و نزدیکی به روستا یا بخش و یا شهر جهت تهیه مایحتاج اولیه زندگی و نیز در اختیار داشتن مراتع جنگلی خوب و هموار و کم‌درخت از عوامل مؤثر دیگر در انتخاب محل سکونت جنگل‌نشینان است؛ به علاوه هرجنگل‌نشین سعی دارد، محلی را برای سکونت خود انتخاب کند که بتواند دور از چشم مأمورین منابع طبیعی بخشی از مناطق جنگلی اطراف خانه یا واحد دامداری خود را به زمین زراعی برای کشت گندم، غلات یا ذرت و یا سیب‌زمینی و غیره اختصاص دهد تا از این راه بخشی از هزینه‌های زندگی پرمشقت و سخت خود را تأمین نماید.
4- در اواخر دهه 1330 اولین طرح جنگلداری در حوزه جنگلهای امامزاده ابراهیم تهیه شد و در سال 1341 قانون ملی شدن جنگلها و مراتع کشور به تصویب رسید. قبل از اجرای طرح جنگلداری و قانون ملی شدن جنگلها تراکم و افزایش جمعیت در استان گیلان و نیز مناطق جنگلی به شکل امروزی به صورت مسئله و مشکل مهم اجتماعی و اقتصادی درنیامده بود؛ دامداران و جنگل‌نشینان با اجازه و پرداخت حق علفچر و یا حق سکونت به مالکین خصوصی جنگل می‌توانستند در جنگل سکونت گزیده و به امر دامداری مشغول شوند و اگر از ناحیه دامدار یا جنگل‌نشین دیگر مزاحمتی برای آنها فراهم می‌شد با مراجعه به مالک خصوصی یا معتمدین و متنفذین محلی مشکل خود را حل کنند.
اما پس از ملی شدن جنگلها و مراتع و توسعه تشکیلات اداری و سازمانی مربوط به آنها اندک‌اندک مسئله آموزش نیروهای متخصص جنگل و جنگلبانی و ایجاد تشکیلات اداری و تربیت کارشناس و تکنسین مورد توجه قرار گرفت و پس از آن کار تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری نیز با نظر کارشناسان متخصص آغاز گردید. این کار ابتدا در سطوح محدودتر آغاز شد و به تدریج توسعه و گسترش پیدا کرد، به خصوص بعد از انقلاب اسلامی مسئله حفاظت و تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری به منظور سوق دادن منابع جنگلی به وضعیت جنگلهای خوب و طبیعی با شدت و حدت بیشتری ادامه یافت تا جائی که هم‌اکنون نزدیک به 350 تا 400 هزار هکتار از جنگلهای استان گیلان زیر پوشش طرحهای جنگلداری قرار گرفته است. اما نباید فراموش کرد که اجرای دقیق این‌گونه طرحها با موانع و مشکلات مختلفی برخورد پیدا می‌کند، نظیر تخلیه جنگل از وجود دام و جنگل‌نشین.
گرچه اکثر جنگلهای استان زیر پوشش طرحهای جنگلداری و بهره‌برداری از جنگل قرار گرفته، ولی واقعیت آن است که اجرای این طرحها در بسیاری از مناطق به طور جدی با مشکل دامداری و جنگل‌نشینی مواجه است. جنگل‌نشینان در استان نیز از زمان آغاز تهیه طرحهای جنگلداری به تدریج با این مشکل مواجه شده‌اند به‌طوری‌که سیم‌کشی و قرق جنگلهای حوزه طرح به منظور دست‌یابی به تجدید حیات طبیعی و یا اجرای عملیات جنگلکاری روزبه‌روز عرصه را به جنگل‌نشینان سخت‌تر کرده است. همین امر باعث شده که در سالهای اخیر تعدادی از جنگل‌نشینان کار دامداری و جنگل‌نشینی خود را ترک کرده و به کار دیگری مشغول شوند و گروهی نیز از مناطق حوزه طرحهای جنگلداری به مناطق امن‌تر نقل‌مکان نمایند. بنابراین یکی از مسائل مهم دیگری که زندگی جنگل‌نشین و تراکم جمعیت و دامهای جنگل را در استان گیلان تحت الشعاع خود قرار داد تهیه و اجرای طرحهای جنگلداری است.
5- وجود آبادیهای بزرگ در هریک از مناطق جنگلی و یا حاشیه جنگل اعم از حاشیه شمالی و یا حاشیه جنوبی و نیز بافت اجتماعی و وابستگیهای خانوادگی و قومی و ایلی نیز خود از عوامل مؤثر در تراکم جمعیت دامدار و جنگل‌نشین و یا پراکنش آنان است، زیرا به علت افزایش جمعیت در روستاهای مجاور جنگل و عدم تکافوی اراضی برای تأمین خانواده‌ها ناچار گروهی از روستائیان به جنگلهای مجاور و نزدیکتر روستا روی آورده و بخشی از سطح جنگل را برای سکونت و دامداری و غیره اشغال کرده‌اند. بدین‌ترتیب در اطراف هرروستا و قریه جنگلی تعداد کثیری نیز از خانوارها به طور پراکنده سکونت گزیده و به کارهای دامداری و کشاورزی مشغول شده از این طریق امرار معاش می‌نمایند.
نمونه بارز این پدیده روستای ارده در غرب منتهی الیه شفارود در ارتفاعات جنگلی منطقه پونل و اردجان است. در اطراف این‌روستا به تدریج روستاها و مناطق مسکونی کوچکتر مانند برزکوه- کهنه‌کلان- برین- چروده و نیز زندانه و بسیاری از خانه‌ها و کلامهای دامداری وسیله دامداران و جنگل‌نشینان به وجود آمده است. این وضعیت و پراکندگی در اطراف اغلب روستاهای جنگلی به چشم می‌خورد.
ص: 372

ترکیب و پراکنش روستاها و خانوارهای داخل جنگل‌

براساس آمار تهیه شده توسط سازمان جنگلها و مراتع کشور حدود 68 درصد از آبادیها و روستاهای منطقه جنگلی زیر 20 خانوار و حدود 42 درصد آنها زیر 5 خانوار جمعیت دارند. این ارقام و آمار از نظر نوع فعالیتهای مربوط به جنگل وسیله دستگاههای اجرائی به نوبه خود دارای اهمیت و ویژگی خاصی است. چون وقتی گفته می‌شود که تعداد 42 درصد از آبادیها زیر 5 خانوار جمعیت دارند می‌توان به این نتیجه رسید که جنگل‌نشینی با پراکندگی جمعیت همراه است. چگونگی زندگی و وضعیت معیشتی این طبقه محروم و فقیر در بالاترین و گاهی نیز پست‌ترین دره‌های مناطق جنگلی بسیار سخت و جانفرساست. این گروه آواره از کلیه امکانات رفاهی و بهداشتی و آموزشی محروم و بی‌بهره هستند و خود نیز ناخواسته موجبات تخریب جنگل و از بین بردن بزرگترین ثروتهای ملی کشور را فراهم می‌سازند.
رشته‌هائی که جنگل‌نشینان برای تأمین درآمد و امرار معاش در آنها فعالیت دارند عبارتند از: دامداری و کشاورزی در سطوح محدود؛ بافتن جوراب، دستکش، شال، پارچه‌های پشمی، گلیم و غیره؛ کارگری و دریافت مزد روزانه در بخشهای چارپاداری، نجاری، تهیه زغال و غیره ...
برخی از جوانها و نیروهای کارگری که عرصه را بیش از حد بر خود تنگ و غیر قابل تحمل می‌بینند راه مهاجرت به شهر و یا بخش و مراکز صنعتی و تولیدی دور و نزدیک خود را در پیش می‌گیرند تا زندگی بهتری را برای آینده خود و فرزندان خود فراهم نمایند، این گروه بیشتر جوانانی هستند که خدمت سربازی را پشت سر می‌گذارند. برخی از آنان نیز به سبب علائق و وابستگی شدید خانوادگی و یا بی‌سوادی و عادت به زندگی در جنگل مجددا به جنگل باز می‌گردند.
زنان جنگل‌نشین نیز با مردان در اداره امور زندگی و انجام کارهای کشاورزی و دامداری مشارکت دارند. تلاش این بانوان زحمت‌کش در انجام کارهای روزمره اقتصادی به مراتب بیش از مردان خانواده است و دختران نیز بیش از پسران زحمت کارهای خانواده را چه در داخل و چه در خارج از خانه به دوش می‌کشند.
در شرق سفیدرود زنان جنگل‌نشین در کاشت و داشت و برداشت محصولات درختی و کشاورزی، امور دامداری، تهیه فرآورده‌های شیر و حمل و فروش آنها نقش اصلی را بر عهده دارند. در غرب منطقه سفیدرود به خصوص در مناطق جنگلی ماسال و شاندرمن و پونل و اردجان و پره‌سر و اسالم و تالش تا نواحی آستارا فعالیت زنان در انجام کارهای دامداری و کشاورزی چشمگیرتر و بیشتر است. برخی از آنها کارهای شبانی را نیز انجام می‌دهند.

زندگی جنگل‌نشینان و وضعیت اجتماعی و اقتصادی آنان‌

وقتی از جنگل‌نشین سخن به میان می‌آید منظور خانوارها و دامداران و روستائیانی هستند که به طور آباء و اجدادی در جنگل زندگی کرده و امرار معاش نموده‌اند. این منطقه جنگلی که جایگاه اصلی جنگل‌نشینان را تشکیل می‌دهد، در دهه‌های گذشته که زمینهای کشاورزی به شکل کنونی در قسمتهای جلگه‌ای افزایش نیافته بود، بین دریای خزر و خط الرأس سلسله جبال البرز تا حدود ارتفاع 2500 متری از سطح دریا را دربر می‌گرفت، ولی با از بین رفتن قسمت اعظم جنگلهای جلگه‌ای به علت افزایش جمعیت روستائی و شهرنشینی و توسعه زمینهای کشاورزی در اراضی جلگه‌ای حاشیه دریای خزر و نیز گسترش اراضی مسکونی و صنعتی در حال حاضر بخش جنگلی گیلان که جایگاه اصلی جنگل‌نشینان است به مناطق کوهپایه (قسمت جنوبی زمینهای زراعی و باغهای جلگه گیلان) تا ارتفاعات بالای کوههای البرز بین 17 تا 2500 متر ارتفاع (حد جنوبی نوار جنگلی گیلان از حوزه چابکسر تا حوزه آبخیز آستاراچای در منطقه آستارا) محدود می‌شود. در کل استان گیلان 29 حوزه آبخیز وجود دارد و کارشناسان منابع طبیعی نیز مناطق جنگلی را به 29 حوزه تقسیم و کلیه مطالعات اقتصادی و اجتماعی خود را در هریک از این حوزه‌ها به تفکیک انجام داده‌اند که البته به هریک از این اطلاعات و آمارهای به دست آمده در جای خود اشاره خواهد شد.
به طور کلی جنگل‌نشینان گیلان را از نظر موقعیت جغرافیائی و مکانی می‌توان به شرح زیر مشخص ساخت:
جنگل‌نشینانی که در اراضی جنگلی جلگه‌ای زندگی می‌کنند: تعداد این گروه از جنگل‌نشینان از نظر مقایسه با جنگل‌نشینان مناطق مرتفع و ییلاقی بسیار کم است، زیرا سطح جنگلهای جلگه‌ای در اثر تخریب و تبدیل به شدت کاهش یافته و هم‌اکنون اراضی جنگلی محدودی در برخی نقاط جلگه‌ای مانند منطقه هفت‌دغنان در حوزه صومعه‌سرا و نیز مناطقی پراکنده در حوزه فومن و اسالم تا آستارا در گیلان وجود دارد که تعدادی از خانواده‌های روستائی را به صورت پراکنده و یا مجتمع در خود جای داده است. از آنجائی که غالب اراضی جنگلی جلگه‌ای در محل سکونت جنگل‌نشینان زیر پوشش طرحهای جنگلداری قرار گرفته است زندگی بر این تعداد محدود جنگل‌نشین (که متأسفانه آمار دقیقی از آنها در دست نیست) روزبه‌روز سخت‌تر می‌شود، زیرا پس از انجام عملیات جنگلکاری و غرس گونه‌های مناسب، این اراضی حصار شده و تحت کنترل شدید مأمورین حفاظت و قرقبانها قرار می‌گیرد. تعدادی از این گروه طی سالهای اخیر بخش عظیمی از جنگلهای محل سکونت خود را به اراضی کشاورزی تبدیل کرده و هرساله محصول قابل توجهی (به خصوص برنج) از این اراضی برداشت می‌کنند به طوری‌که بدون پرداختن به امور دامداری قادر به امرار معاش و برخورداری از رفاه نسبی هستند. اکثر آنان برای خود خانه‌های مناسبی با مصالح خوب ساخته‌اند و هرخانوار نیز تعدادی گاو بومی برای تأمین شیر و فرآورده‌های آن با علوفه پس‌مانده از مزارع و یا علوفه دستی نگهداری و گاه نیز دامهای خود را در مناطق جنگلی مجاور برای تعلیف رها می‌کنند. تعداد قابل توجهی از این گروه دارای پرونده تخلف از مقررات قانون حفاظت و بهره‌برداری از جنگلها و مراتع کشور (در مورد قطع غیر مجاز درختان و نیز تخریب و تبدیل اراضی جنگلی و ملی شده) می‌باشند، که رسیدگی به آنها به مرحله قطعی نرسیده است و گاه سالها طول می‌کشد که یک پرونده منجر به صدور رأی قطعی شود. اما سایر جنگل‌نشینان که اکثریت را تشکیل می‌دهند گروه بی‌بضاعت یا کم‌بضاعت هستند. این گروه خانه‌های خود را به صورت خیلی ساده با چوب و گل و سرشاخه‌های درختان جنگلی بنا می‌کنند و غالبا از طریق انجام کارهای فصلی در اراضی زراعی و یا مناطق
ص: 373
جنگلی ارتفاعات و یا کارهای موقت و کوتاه‌مدت در اطراف و اکناف محل زندگی خود امرار معاش می‌نمایند. آنان از نظر بهداشتی و رفاهی در وضعیت نامطلوبی قرار دارند و اکثر آنان اعم از بزرگسالان و کودکان بی‌سواد می‌باشند. جنگل‌نشینان اراضی جنگلی جلگه‌ای و تنیان ماسال و هفت‌دغنان صومعه‌سرا و یا مناطق جنگلی لارسر ضیابر جزء گروه اخیر هستند. برخی از افراد این گروه در زیر فشار فقر و مشکلات اقتصادی به قطع غیر مجاز درختان جنگلی و فروش چوب قاچاق و یا تهیه زغال قاچاق و فروش آن به طور مخفیانه در بازار و یا در شهرها می‌پردازند.
اکثر جنگل‌نشینان جلگه‌ای در طول مدت سال در قسمتهای جلگه‌ای ساکن می‌باشند، ولی برخی از آنان به خصوص جنگل‌نشینانی که دارای امکانات مالی هستند تابستانها به مراتع ییلاقی رفته ضمن تصرف غیر قانونی بخشی از مراتع ییلاقی و ساختن خانه‌های غیر مجاز در آنها مشکلات زیادی برای دامداران و مرتع‌داران واقعی به وجود می‌آورند.
جنگل‌نشینان مناطق کوهستانی: ساکنان نواحی کوهستانی از دیرباز پیشه دامداری داشته و تحت نظام اجتماعی خاص همراه رمه‌های خود سالی چندبار از جائی به جای دیگر کوچ می‌کنند و دامداری را با همان روش سنتی و قدیمی ادامه می‌دهند. با توجه به سیر صعودی و نرخ بالای رشد جمعیت در این مناطق و نیز کمبود کار و حرفه‌های مناسب تعدادی از خانوارهای ساکن در منطقه جنگلی بالاجبار راه شهرها و مناطق روستائی جلگه‌ای را برای ادامه امرار معاش خود در پیش می‌گیرند و عده‌ای نیز به دلیل عدم توانائی و نیز وابستگی و بافت اجتماعی خانوادگی در همان جنگل و کوهستان مکانی را برای زندگی خود و تعلیف دامهای محدود خود انتخاب کرده با ساختن سرای دامداری و خانه‌ای چوبی و گلی محدوده‌ای را از جنگل به خود اختصاص می‌دهند.
متأسفانه علیرغم تمام مشکلات اجتماعی و مادی و فرهنگی حاکم بر این مناطق بازهم روزبه‌روز به تعداد این گروه در جنگل افزوده می‌شود تا جائی‌که هم اکنون این مسئله به صورت یک مشکل بغرنج و لاینحل گریبانگیر مسئولین منابع طبیعی کشور گردیده است. روش دامداری شامل گوسفندداری و یا گاوداری در میان جنگل‌نشینان به صورت بسیار ابتدائی و بی‌بهره از تسهیلات لازم است. در تمام طول سال دامها را در فضای باز و آزاد نگاهداری می‌کنند (حتی در زمستان).
در فصل زمستان و در موقع بارش برف سنگین، این گروه از جنگل‌نشینان در سخت‌ترین شرائط به سر می‌برند. زیرا آنها در این شرائط جوی سخت ناچار هستند خوراک کافی از علوفه خشک و یا ساق و برگ بعضی از گونه‌های علفی جنگل برای دامهای خود تهیه نمایند. در چنین مواقعی است که شاخه‌های جوان درختان جنگلی از گزند داس جنگل‌نشینان محفوظ نمی‌ماند و خسارات زیادی به جنگل وارد می‌شود. شاخه‌زنی و تهیه علفهای بالارونده از درختان جنگلی که بیشتر وسیله چوپانان جوان انجام می‌گیرد گاه موجب سقوط و مرگ آنان می‌شود.
برخی از دامداران یک سرای دامداری و خانه جنگلی دارند که در تمام مدت اقامت در جنگل اعضاء خانواده خود را در آنجا سکونت داده و خود شبانه‌روز با دامها در نقاط دور و نزدیک جنگل به سر می‌برند، برخی دیگر نیز در چند محل (مسیر حرکت قشلاق به ییلاق) دارای سرای دامداری می‌باشند و در کنار آنها نیز برای اعضاء خانواده خود خانه ساده‌ای بنا نموده‌اند. در هر صورت شغل و حرفه اصلی جنگل‌نشینان مناطق کوهستانی عمدتا دامداری است.
براساس آمارهای به دست آمده از طرح مقدماتی جنگلهای شمال کشور (توسط دفتر فنی جنگلداری سازمان جنگلها و مراتع کشور) تعداد 1944 پارچه آبادی دائم (از نظر سکونت) و 97 پارچه آبادی موقت در مناطق جنگلی وجود دارد که تعداد کل خانوارهای آنها مجموعا 110، 61 خانوار و جمعیت آنان در سراسر نوار جنگلی گیلان 120، 368 نفر است. چنان‌که گفته شد از 1554 آبادی داخل جنگل حدود 40 درصد کمتر از 5 خانوار و 33 درصد بین 6 تا 20 خانوار جمعیت دارند. این آمار به نوبه خود نشان‌دهنده پراکندگی جنگل‌نشینان در جنگلهای استان گیلان است.
همانطورکه اشاره شد جنگل‌نشینان اکثرا به حرفه دامداری سنتی اشتغال دارند و لذا این گروه براساس تعداد دام و نیز چگونگی تعلیف دام در جنگلها و مراتع به 3 گروه تقسیم می‌شوند.
1- دامداران ساکن که معمولا در کنار روستاها و یا حتی در اعماق جنگلها به طور دائم ساکن بوده و دامهای خود را به وسیله چوپان و یا یکی از اعضاء خانواده به جنگلها و مراتع مجاور و یا در اراضی زراعی تعلیف می‌دهند. برخی از این جنگل‌نشینان یا دامداران در کنار شغل دامداری به کارهای جنبی دیگر مانند پرورش زنبور عسل و یا کم‌وبیش به کشاورزی نیز مشغول می‌باشند و دام آنها نیز در فصل تابستان وسیله چوپان و یا تنی چند از خانواده به مراتع ییلاقی برده می‌شود.
2- دامداران نیمه متحرک که زمستانها در پائین جنگل و تابستانها به همراه دامهای خود در مراتع ییلاقی بسر می‌برند.
3- دامداران متحرک که دائما در حال حرکت هستند و در 3 تا 5 محل اطراق می‌کنند. این گروه نیز برای تعلیف دام خود در تابستان به مراتع ییلاقی کوچ می‌نمایند.
بررسیهای آماری کارشناسان و مأمورین بخش اجتماعی و اقتصادی کارکنان سازمان جنگلها و مراتع کشور حاکی از آنست که 56 درصد گله‌ها دارای 20 تا 100 واحد دامی هستند. حدود 28 درصد گله‌ها 100 تا 200 واحد دامی و 15 درصد بقیه بیش از 200 واحد دامی دارند. بنابراین مشاهده می‌شود که در جنگل گله‌های دامداری بزرگ چندهزاررأسی وجود ندارد، بلکه گله‌ها به صورت واحدهای کوچک هستند.
سراها و کلامهای دامداری در اغلب نقاط جنگل با خانه‌های مسکونی این طبقه فقیر و زحمتکش شباهت و پیوستگی تام‌وتمام دارد و شرائط زندگی آنان به نحوی است که گاهی برای حفاظت دامهای جوان و یا نوزادان یا دامهای مریض به ویژه هنگام سرما آنها را در کنار محل خواب و زندگی خود نگهداری کرده علوفه دستی می‌دهند یعنی جای خواب اعضاء خانوار با دامها در زیر یک سقف می‌باشد. بدین‌ترتیب می‌توان به زندگی بسیار بدوی و دور از هرگونه بهداشت و نظافت فردی و خانوادگی جنگل‌نشینان پی‌برد.
اغلب جنگل‌نشینان از استحمام و شستشوی بدن محروم هستند و حدود 91
ص: 374
درصد آنان سواد خواندن و نوشتن ندارند. براساس آماری که از چوپانان تهیه شده 81 درصد آنان از نعمت سواد بی‌بهره می‌باشند.
حدود 40 درصد از دامدارها و جنگل‌نشینان بیش از 50 سال دارند. در سالهای اخیر به دلیل پائین بودن سطح درآمد و کمبود اشتغال و افزایش جمعیت و محدود بودن امکانات اقتصادی و کشاورزی گروهی از جوانان به شغل دامداری و چوپانی در جنگل روی آورده‌اند. برخی از بررسیها نشان می‌دهد که در حال حاضر حدود 48 الی 50 درصد چوپانها در سنین بین 12 تا 18 سال هستند. کمبود راههای ارتباطی و نیز پائین بودن سطح درآمد دامداران و جنگل‌نشینان از نظر عرضه کالاهای تولیدی یعنی فرآورده‌های شیر مشکلاتی برای آنان به وجود آورده است و لذا عده‌ای سلف‌خر در فصول مختلف به میان جنگل‌نشینان رفته فرآورده‌های آنان را به قیمت نازل پیش‌خرید می‌نمایند و نیز دامهای فروشی آنان را به قیمت پائین‌تر از سطح بازار خریداری می‌کنند و در عوض به جای وجه نقد کالاهای مصرفی خانوارها و یا علوفه را به قیمت گرانتر به آنها می‌دهند و بدین‌ترتیب از درآمد ناچیز این گروه مبالغ قابل توجهی به جیب سرمایه‌داران محلی و دلالان دوره‌گرد می‌رود.
همانطورکه قبلا نیز اشاره شد شغل اصلی جنگل‌نشینان در کلیه نقاط جنگلی از شرق تا غرب گیلان دامداری و کم‌وبیش کشاورزی است، ولی درآمد حاصل از این فعالیتها نیز در تمام نقاط جنگلی یکسان نمی‌باشد چنان‌که سطح درآمد جنگل‌نشینان در منطقه اشکورات و ماسوله رود خان که اکثر کوهستانها سنگی و دارای شیب تند هستند و اراضی قابل کشت محدود بوده، مراتع نیز فقیر می‌باشند خیلی پائین‌تر از سطح درآمد جنگل‌نشینان و دامداران منطقه ماسال و شاندرمن و برخی دیگر از مناطق تالش است.
در بسیاری از نقاط جنگلی از جمله در منطقه اشکورات، دیلمان و بره- سر عمارلوی رودبار جنگل‌نشینان از راه تهیه و فروش نمد، گلیم، جوراب، دستکش، شال و غیره درآمدی کسب می‌نمایند، ولی واقعیت آن است که این منبع درآمد بسیار ناچیز است و تأثیر زیادی در بهبود زندگی این قشر ندارد به ویژه آن‌که بازار مناسبی نیز برای عرضه این صنایع دستی در منطقه وجود ندارد و سطح تقاضا نیز برای اینگونه کالاها پائین است.
سخت‌ترین و مهلک‌ترین ضربه به بقای جنگلهای کشور را دو عامل انسان و دام وارد می‌آورند و از آنجا که دام نیز تحت اختیار انسان به چرا برده می‌شود، لذا شاید بتوان انسان را تنها عامل مخرب جنگل نامید. انسان ناآگاه بی‌آن‌که خود متوجه عواقب وخیم عملش باشد دست به تخریب منابع باارزش می‌زند که در زنجیره اکوسیستم بی‌شک ضربتی که از تبر و بر تنه درختی می‌نشیند در نهایت ریشه خود را قطع می‌کند.
در حال حاضر فقر و افزایش جمعیت عمده‌ترین عامل تخریب جنگل در کشورهای جهان سوم از جمله ایران است.
در مناطق جنگلی استان گیلان براساس آمارهای طرح جامع جنگلهای شمال 000، 61 خانوار با جمعیتی حدود 000، 360 نفر زندگی می‌کنند که اگر مصرف سوخت هرخانوار را طی یک سال فقط 30 متر مکعب درنظر بگیریم به این نتیجه می‌رسیم که کل مصرف سوخت جنگل‌نشینان گیلانی از منابع و درختان جنگلی به حدود 2 میلیون متر مکعب می‌رسد. این رقم به خودی خود خیلی بیشتر از رویش سالانه و مقدار مجاز بهره‌برداری از جنگلهای استان است. چنانچه مقدار بهره‌برداری مجاز از جنگلها را تحت عناوین مختلف به رقم فوق اضافه کنیم حجم بهره‌برداری از جنگلهای گیلان از مقدار 3 میلیون متر مکعب نیز تجاوز خواهد نمود که این رقم در واقع با توجه به وضعیتی که جنگلهای گیلان در شرائط فعلی دارند نزدیک به 3 برابر رویش و یا افزایش حجم سالانه درختان جنگلی است. این برآورد نشان می‌دهد که نه‌تنها سرمایه اصلی در جنگل حفظ و گسترش نمی‌یابد، بلکه به تدریج از حجم درختان باارزش جنگلی که یک سرمایه و پشتوانه مهم ملی است کاسته می‌گردد.
در جریان انقلاب اسلامی قطع غیر مجاز درختان و نیز هجوم مردم برای تبدیل جنگل به اراضی زراعی و خانه و محوطه و نیز احداث خانه‌های جنگلی در عرصه جنگل به شدت افزایش یافت. از سوی دیگر سطح جنگل برای تعلیف دامهای جنگل‌نشینان و روستائیان آزاد شد و بر تعداد دامداران و جنگل‌نشینان افزوده شد تا جائی‌که آمارهای ارائه‌شده و نیز عقیده کارشناسان و مسئولین سازمان جنگلها و مراتع کشور حاکی از آنست که طی 30 سال اخیر سطح جنگلها از جمله جنگلهای گیلان به نصف تقلیل یافته است.
جنگل‌نشینان و روستائیان بر این باورند که با قطع درختان و از میان برداشتن نهالها و کت زدن درختان و خشکاندن آنها محیط را برای کاشت محصولات زراعی آماده می‌کنند و نیز با تابش نور خورشید به سطح جنگل رشد علوفه را برای تعلیف دامها افزایش می‌دهند و عمران و آبادی را برای جنگل به ارمغان می‌آورند!
همانگونه که قبلا نیز اشاره شد زندگی جنگل‌نشینان که تعداد آنان روزبه‌روز در حال افزایش است کاملا بر پایه استفاده مستمر از چوب و علوفه دام و دیگر حوائج زیستی و معیشتی نهفته است و از آنجائی که خاک جنگل نیز به دلیل دارا بودن مقدار بالای مواد آلی و استعداد کشت و زرع برای یک یا چند دوره مناسب است بدین‌جهت جنگل‌نشینان با قطع یکسره درختان در اراضی کم‌شیب و نسبتا مسطح و حتی آتش زدن و خشکاندن درختان و باقی گذاردن آنان در عرصه جنگل هرچند به صورت سرپا و شخم زمین به کشت محصولات زراعی مانند گندم و جو به صورت دیم می‌پردازند، اما به علت شیب زیاد اراضی جنگلی که استفاده از تراکتور و ماشینهای کشاورزی و آبیاری را غیر ممکن می‌سازد عملا نمی‌توان فعالیت کشاورزی را در آنها توسعه و گسترش داد، از این جهت ساکنین آبادیهای داخل و یا مجاور جنگل نیز هر چندمدت قسمتی از اراضی جنگل را جهت فعالیتهای کشاورزی تخریب کرده یا به اصطلاح خودشان آباد می‌کنند و بعد از مدتی نیز به علت عدم دسترسی به نتایج مطلوب به سبب نامساعد بودن فضا و محیط جنگل برای کشت و زرع و آبیاری و نیز وجود آفات و بیماریهای گوناگون و عدم دسترسی به خدمات کشاورزی و بالاخره مهمتر از همه عامل فرسایش و شسته شدن خاک اراضی قسمتهای قبلی را رها کرده و به سراغ اراضی جدید می‌روند و به این‌ترتیب سطح تخریب عرصه جنگل روزبه‌روز افزایش می‌یابد.
مهمترین عوامل تخریب و انهدام جنگلهای گیلان عبارتند از: کت زدن و شاخه بریدن درختان، تعلیف دام در جنگل، آتش‌سوزی، قطع بی‌رویه درختان جنگل، تبدیل جنگل به اراضی مزروعی و خانه و سراگاههای دامداری. چون
ص: 375
در مورد عوامل تخریب و انهدام جنگل در فصول مختلف این کتاب از جمله در فصلهای جنگل، مرتع و دامداری به تفصیل بحث شده است، لذا از تکرار آنها خودداری می‌کنیم.

خط مشی دولت در مورد جنگل‌نشینان و خروج دام از جنگل‌

کار تهیه طرحهای جنگلداری از بعد از انقلاب اسلامی به طور وسیع و گسترده در سطح جنگلهای گیلان از طرف کارشناسان دفتر فنی جنگلداری و نیز گروههای تهیه طرح مستقر در اداره کل منابع طبیعی استان دنبال می‌شود.
البته کیفیت و ماهیت تهیه و اجرای اینگونه طرحها در شرائط فعلی با آنچه که قبل از انقلاب تعقیب می‌شد کاملا متفاوت است. چون قبلا در تهیه طرحها فقط به مسئله بهره‌برداری از جنگل و تهیه چوب و خروج محصولات جنگلی توجه می‌شد و اگر در طرح، اجرای مقررات قرق در پاره‌ای از قطعات و سطح جنگل پیش‌بینی شده بود، نحوه اجرای این برنامه و مشکلاتی که برای دامداران و جنگل‌نشینان به وجود می‌آمد به‌هیچ‌وجه مورد توجه نبود. همین امر یکی از دلائل بارز و عمده شکست اجرای طرحهای جنگلداری و برنامه‌های حفاظتی و بازسازی در سطح جنگلها گردید. به عنوان مثال وقتی قطعاتی از جنگل به منظور احیاء و بازسازی به مدت چند سال قرق می‌گردید و برای جلوگیری از ورود دام به این مناطق آنها را با سیم خاردار و پایه چوبی نیز حصار می‌نمودند و از جنگل‌نشینان نیز تعهد کتبی گرفته می‌شد که در طول مدت قرق از رها کردن و چرانیدن دامهای خود در جنگل خودداری نمایند، اجرای طرح مواجه با مشکل می‌گردید، زیرا جنگل‌نشینان نمی‌توانستند دامهای خود را گرسنه نگهدارند ناچار در مواقعی دور از چشم قرقبانان سیمهای خاردار را بریده دامها را در جنگل قرق‌شده رها می‌کردند یا آنها را در نقاط دیگر به چرا می‌بردند. گروهی دیگر نیز از کار دامداری چشم می‌پوشیدند. بدین‌ترتیب چون به مشکلات جنگل‌نشینان توجهی نمی‌شد اجرای طرحهای جنگلداری از نظر حفاظتی و بازسازی با چندان موفقیتی همراه نبود. در سالهای اولیه بعد از انقلاب یعنی از سال 1359 کارشناسان و مسئولین تهیه طرح با توجه به تجربیات گذشته تصمیم گرفتند کار تهیه طرحها به صورت جامع و همه‌جانبه دنبال گردد.
در تهیه طرحهای جامع بخشی از کارشناسان تحت عنوان گروه بررسی مسائل اجتماعی و اقتصادی به کارشناسائی حوزه‌های آبخیز جنگلی و مناطق مورد نظر و جمع‌آوری آمار و اطلاعات و تجزیه و تحلیل این اطلاعات و آمارها و ارائه پیشنهادات پرداختند، لذا تهیه طرحها و راه‌حلهای اجرائی آنها در قالب برنامه‌های مشخص و همه‌جانبه و قابل اجرا تهیه و تدوین گردید. طرحهای اساسی که هم‌اکنون در دست اجراست به شرح زیر می‌باشد:
1- طرح تعاونی بهره‌برداری و احیاء جنگل.
2- طرح ساماندهی خروج دام یا تحول سیستم دامداری.
3- طرح اشتغال‌زائی برای جنگل‌نشینان.
در اینجا لازم است توضیحاتی در مورد هریک از این سه طرح داده شود و سپس مشکلات اقتصادی و اجتماعی جنگل‌نشینان را، که گروه نسبتا قابل توجهی از ساکنان گیلان هستند، مطرح نماید.

طرح تعاونی بهره‌برداری و احیاء جنگل‌

در طرح تعاونی جنگل خط و مشی اداره کل منابع طبیعی استان به تبع سیاست اعلام شده از طرف سازمان جنگلها و مراتع و وزارت جهاد سازندگی آن است که کارهای بهره‌برداری و احیاء و حفاظت جنگلهای منطقه طرح با مشارکت و سهیم کردن جنگل‌نشینان و دامداران حوزه طرح در قالب شرکت تعاونی جنگل انجام پذیرد. این طرح اغلب در مناطق پرجمعیت و جنگلهای مخروبه و کم‌بازده به اجرا گذاشته می‌شود. چون جنگل‌نشینان در منافع حاصل از بهره‌برداری و کارهای جنگلکاری و احیاء جنگل شریک و ذینفع می‌شوند، لذا در اجرای برنامه‌های حفاظتی جنگل احساس مسئولیت نموده نه‌تنها خود به حریم جنگل تجاوز نمی‌کنند، بلکه به سایر جنگل‌نشینان نیز اجازه دست‌اندازی به منابع ملی‌شده حوزه شرکت تعاونی را نمی‌دهند. اینگونه طرحها هم از نظر اجتماعی و هم از نظر اقتصادی به نفع جنگل‌نشینان بوده به حفظ و احیاء جنگلها کمک می‌نماید.
از سوی دیگر چون انجام برنامه‌های بهره‌برداری از جنگل و بازسازی آن نیز با همکاری جنگل‌نشینان عضو شرکت انجام می‌گیرد علاوه‌بر ایجاد شغل، درآمد آنان را افزایش می‌دهد، زیرا منافع حاصل از جنگل و بهره‌برداری از آن به صورت سود سهام و نیز کارمزد مربوط به انجام امور بهره‌برداری و جنگلکاری و کارهای حفاظتی به خود آنان یعنی جنگل‌نشینان ساکن منطقه برمی‌گردد و به این‌ترتیب با تولید شغل و افزایش درآمد وضعیت اقتصادی و اجتماعی آنان نیز بهبود پیدا می‌کند.
در اجرای سیاست تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل و واگذاری برخی از طرحهای جنگلداری به این واحدها اولین شرکت در حوزه طرح جنگلداری امامزاده ابراهیم شفت تأسیس شد و کار خود را عملا از آذرماه سال 1365 در سطح حدود 000، 12 هکتار از جنگلها با عضویت 470 نفر از جنگل‌نشینان و سرمایه محدود 2 میلیون ریال تحت نظارت کارشناسان و ناظرین فنی اداره کل منابع طبیعی استان گیلان آغاز کرد.
به دنبال آن شرکت تعاونی دیگری در سطح محدودتر تحت عنوان شرکت تعاونی جنگل امیر المؤمنین در حوزه طرح جنگلداری سیاهکل (منطقه رادار پشته) تأسیس شد و شروع به کار نمود. در حال حاضر این شرکت به سبب اجرای دقیق برنامه‌های مصوب و ابلاغ شده سازمان جنگلها و مراتع کشور و نیز نحوه جلب مشارکت مردمی و بهره‌گیری از نیروهای فعال منطقه یکی از موفق‌ترین شرکتهای تعاونی جنگل در استان گیلان می‌باشد. تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل در سال 1369 (سال ادغام سازمان جنگلها و مراتع کشور در وزارت جهاد سازندگی) متوقف شد، ولی پس از مدتی کوتاه مجددا مسئله تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل در سراسر استان گیلان پی‌گیری گردید به طوری‌که در حال حاضر 8 شرکت تعاونی جنگل در مساحت حدود 55 الی 60 هزار هکتار از جنگلهای کم‌بازده استان در حوزه جنگلی شهرهای رودسر، لاهیجان، رودبار، رشت، فومن و آستارا فعالیت دارند. بدیهی است در صورتی که اجرای طرح شرکتهای تعاونی با موفقیت همراه بوده نتایج آن کاملا رضایت‌بخش باشد، در آینده بر تعداد شرکتها افزوده خواهد شد.
ص: 376

طرح ساماندهی خروج دام از جنگل‌

کار ساماندهی و خروج دام از جنگل در قالب طرح دیگری به نام طرح تحول سیستم دامداری در سالهای 1363- 1362 مورد توجه کارشناسان منابع طبیعی قرار گرفت، زیرا دامداری به روش سنتی و قدیمی در جنگل مغایر با بهره‌برداری صنعتی از جنگلها و حفاظت آنها می‌باشد. به طوری‌که یا باید بهره‌برداری صنعتی از جنگل تعطیل شود که این کار به‌هیچ‌وجه با شرائط کنونی و نیاز جامعه امکان‌پذیر نیست و یا بایستی شیوه و روشهای دامداری از سنتی به صنعتی تغییر یابد. ضمنا باید توجه داشت که با توجه به روند افزایش جمعیت و نیازهای فزاینده جامعه به گوشت و فرآورده‌های شیر بایستی تولیدات دامی نیز در برنامه‌ریزیهای بلندمدت مورد توجه برنامه‌ریزان قرار گیرد.
شکی نمی‌توان داشت که اگر دامداران در جنگل به کار خود ادامه دهند باقیمانده جنگل نیز ظرف دو تا سه دهه آینده نابود خواهد شد و اگر قرار باشد دامداری به روش و سیستم مناسب و در خارج از مناطق جنگلی ادامه داشته باشد در این‌صورت نیاز به طرح جامع با اعتباری کلان است تا در اجرای آن دام جنگل‌نشینان به تدریج از جنگل خارج گردد. با توجه به این واقعیت طرح خروج دام از جنگل در سالهای گذشته تهیه و مورد تصویب قرار گرفت. از سال 1369 در نقاط مختلف استان از جمله منطقه سیاهکل، امامزاده ابراهیم، رضوانشهر و آستارا طرح مزبور به مرحله اجرا گذاشته شد. در اجرای این طرح که با کمک 50 درصد اعتبار بلاعوض دولتی انجام می‌شود برای دامداران، اراضی مناسب و تأسیسات دامداری مدرن تهیه و در اختیار آنان قرار می‌گیرد؛ حتی به خود جنگل‌نشینان نیز اراضی مناسب و تأسیسات مسکونی واگذار می‌گردد (طرح اسکان تک‌خانوارهای جنگل) تا در صورت تمایل به خارج از جنگل کوچ نمایند، به‌هرحال طرح اسکان جنگل‌نشینان و نیز طرح تحول سیستم دامداری در واقع یک طرح بلندمدت توسعه و پیشرفت است که دارای دو بعد مهم اقتصادی و اجتماعی است. از نظر اقتصادی، وقتی دام و جنگل‌نشین از جنگل خارج شوند ضایعات کمی و کیفی جنگل کم شده و حداقل رویش سالانه هرهکتار از 3 متر مکعب به 6 الی 7 متر مکعب خواهد رسید و به همین نسبت ظرفیت بهره‌برداری صحیح و منطقی بالا خواهد رفت، همچنین وقتی جنگل‌نشینان و دام آنها از جنگل خارج شوند امکانات بهتر از نظر بهداشت و فرهنگ و نیز تولید و تأمین علوفه و ماشینهای مدرن برای آنان فراهم می‌گردد تا با عرضه به موقع فرآورده‌های خود به بازار هم درآمد آنها افزایش یابد و هم سطح زندگی و رفاه آنان بالا رود.

طرح اشتغال‌زائی برای جنگل‌نشینان‌

تعدادی از جنگل‌نشینان که دارای دام محدود بوده و از امکانات کشاورزی و کشت و زرع بی‌بهره هستند مشمول شرائط و ضوابط تعیین شده برای استفاده از امکانات طرح تحول سیستم دامداری و استفاده از تسهیلات آن قرار نمی‌گیرند. لذا کارشناسان طرحی برای اشتغال و به کار گماردن آنان تهیه کرده‌اند. به طور کلی وضعیت اجتماعی و اقتصادی این‌گونه از جنگل‌نشینان به دو طریق مورد توجه قرار گرفته است:
الف- استفاده از نیروی کار این خانوارها در انجام کارهای بهره‌برداری و جنگلکاری و حفاظت و مراقبت از جنگلهای حوزه شرکت دولتی و سایر طرحهای جنگلداری.
به طوری‌که مطالعات و بررسیهای انجام شده نشان می‌دهد، در برخی از طرحهای جنگلداری همراه با بخش صنعت تقریبا برای هر 100 هکتار جنگل یک شغل کارگری ایجاد شده که البته نوع جنگل در به کارگیری تعداد کارگران متخصص (کارگر اره‌موتوری و یا کارگر قطع و تبدیل درختان جنگل) و غیر ماهر مانند نگهبانان، قرقبانها و کارگرانی که به حمل‌ونقل چوب می‌پردازند متفاوت است، کارگران جنگل‌نشین اغلب هیزمها و الوارها را که گاه وزنشان به 70 الی 80 کیلو می‌رسد با پشت خود جابجا نموده و یا از اسب و قاطر برای حمل محصولات جنگل به کنار جاده استفاده می‌کنند، هر اسب یا قاطر حداقل 2 عدد الوار یا تراورس را حمل می‌کند.
به طوری‌که در بعضی طرحهای مربوط به جنگل ممکن است حتی 2 تا 3 کارگر نیز در 1000 هکتار جنگل در سال به طور موقت یا دائم به کار گمارده شوند. از سوی دیگر اشتغال و بکارگیری کارگران جنگل‌نشین در طرحهائی که پس از بهره‌برداری از جنگل، بایستی به مرحله اجرا درآیند افزایش خواهد یافت.
ب- تأسیس و راه‌اندازی کارخانه‌های سلولوزی و صنایع وابسته به چوب در حاشیه جنگلها و به کار گماردن جنگل‌نشینان در آنها. همچنین با ایجاد کارگاههای صنایع دستی رایج در هرمنطقه و اجرای طرحهای کشاورزی و باغداری و دامداریهای صنعتی و پرورش کرم ابریشم، ماهی و زنبور عسل می‌توان جنگل‌نشینان را به کار گماشت و آنان را از صورت یک نیروی بیکار و مخرب جنگل به نیروئی سازنده و فعال تبدیل نمود. چنان‌که هم‌اکنون حدود 3000 نفر از جنگل‌نشینان و روستائیان در کارخانه‌های چوب و کاغذ چوکا و اسالم و شرکت سهامی جنگل شفارود به کار اشتغال دارند. به علاوه در کنار کارخانه‌ها و شرکتهای مزبور کارگاههای متعدد چوب‌بری و نجاری و تولید فرآورده‌های چوبی مشغول کار و فعالیت شده‌اند، در نتیجه، بسیاری از بیکاران مناطق جنگلی و روستائی رضوانشهر، پره‌سر، ماسال، شاندرمن، اسالم، فومنات، هشتپر تا حدود جوکندان و خطبه‌سرای تالش در این کارگاهها اشتغال یافته‌اند.

مشکلات اقتصادی و اجتماعی جنگل‌نشینان‌

زندگی جنگل‌نشینان را بیشتر خود جنگل‌نشینها مورد تهدید قرار می‌دهند، زیرا افزایش جمعیت و پراکنش نامنظم و بدون برنامه آنان در نقاط مختلف جنگلی هرسال بیش از سال قبل عرصه را بر آنها تنگ می‌سازد. در اثر افزایش چرا و تخریب جنگل و از بین رفتن علوفه زندگی جنگل‌نشینان و دامهای آنان بسیار سخت و مشکل شده است. همانطورکه جنگل‌نشینی و وجود دام اثر تخریبی بر عرصه جنگل دارد، تخریب و انهدام جنگل نیز اثر منفی بر زندگی و اقتصاد و درآمد ناشی از دامداری و کشاورزی جنگل‌نشینان به جای می‌گذارد بدین‌ترتیب جنگل‌نشینها با دست خود تیشه به ریشه زندگی خود و دیگران زده مهمترین منابع و ثروتهای ملی را از بین می‌برند.
به طور کلی مشکلات جنگل‌نشینان گیلانی را در موارد ذیل می‌توان خلاصه
ص: 377
کرد:
افزایش سریع جمعیت و پراکندگی آنان در کلیه نقاط جنگلی استان، بهره‌برداری یک‌جانبه و بی‌رویه از جنگلها و مراتع پیروی از رسوم و سنتهای دامداری و کشاورزی گذشته، ناچیز بودن درآمد سرانه و پائین بودن سطح زندگی آنان، بیکاری پنهان یا عدم اشتغال، بی‌سوادی و فقر آموزشی و فرهنگی، فقر بهداشتی و کثرت امراض و آلودگیهای گوناگون در محیط جنگل و عدم امکانات لازم برای دست‌یابی به بازارهای تولید و مصرف.
همانطورکه اشاره شد در گذشته برخورد با جنگل‌نشینان و روستائیان حاشیه جنگل از طرف مسئولین و مأمورین حفاظت منابع طبیعی یا جنگلبانان (که وظیفه اصلی آنان حفاظت از جنگلهاست) صرفا برخورد قانونی بود به عبارت دیگر مشکلات اجتماعی و اقتصادی آنان مورد توجه قرار نمی‌گرفت.
برخوردهای شدید در چهارچوب مقررات و قوانین خشک و بی‌روح با کسانی‌که با زندگی آنان وابسته به جنگل بود و همه نیازهای خود از جمله مسکن، سوخت، خوراک دام و زمین مورد لزوم برای کشت را از جنگل تأمین می‌کردند راه‌گشای هیچ مشکلی نبود. اگر بر فرض سختگیریهای قانونی ضررها و زیانهای وارده بر جنگل را کاهش می‌داد از سوی دیگر ضررهای سختی بر پیکر جامعه وارد می‌ساخت. به عنوان مثال می‌توان مشکلات و زیانهای مربوط به مهاجرت جوانان به شهرهای بزرگ را مطرح ساخت.
روند فزاینده جمعیت جنگل‌نشینان و تعداد دامهای آنان و نیز تخریب روزافزون منابع جنگلی در سراسر کشور بالاخص استانهای گیلان و مازندران، مسئولین و سیاست‌گزاران منابع طبیعی کشور را بر آن داشت تا راههای ممکن جلوگیری از انهدام این سرمایه ارزشمند ملی را به طور جدی مورد بررسی قرار دهند. خوشبختانه مسئولین به این واقعیت پی‌برده‌اند که بدون حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی گروه و جمعیت جنگل‌نشین در گیلان و مازندران حیات و بقاء جنگلها امکان‌پذیر نخواهد بود.
برای اتخاذ روش مناسب و کارساز اولین گام در سالهای 1363 و 1364 به منظور تهیه آماری از جمعیت جنگل‌نشینان و اطلاعاتی در زمینه زندگی آنان از طرف سازمان جنگلها و مراتع کشور آغاز گردید. این سازمان که رسالت حفظ و احیاء و حمایت از جنگلهای کشور را به عهده دارد، بر آن شد تا به وسیله کارکنان متخصص و کارشناس شاغل در دفتر فنی جنگلداری حرکت گسترده و سریعی را جهت تهیه طرح جامع جنگلهای شمال کشور در 3 فاز مقدماتی، نیمه‌تفصیلی و تفصیلی تدارک نماید. مدت اجرای طرح جامع مقدماتی 2 سال پیش‌بینی گردید (1365- 1364) با استفاده از اعتباری در حدود 100 میلیون ریال و مشارکت 80 نفر متخصص و کارشناس و کارمند دیپلمه حاصل این مطالعات و بررسیهای آماری و اطلاعاتی تحت عنوان طرح جامع مقدماتی جنگلهای شمال کشور (گیلان و مازندران) با 5 هدف اساسی برنامه‌ریزی و انجام گردید:
1- شناسائی منابع جغرافیائی حوزه آبخیز در سطوح مطلوب از نظر برنامه مدیریت جنگل.
2- شناسائی منابع حیاتی (جنگل و حیات وحش).
3- مطالعات اقتصادی و اجتماعی.
جدول شماره 1- مساحت تقسیمات اراضی حوزه‌های آبخیز جنگلهای گیلان (برحسب هکتار)
توضیح اینکه آبخیز شماره 6 (گرگان‌رود) در منطقه تالش به دلیل وسعت به حوزه شرقی و غربی یا الف و ب تقسیم گردیده است.
ص: 378
4- مطالعات زمین‌شناسی و خاک‌شناسی.
5- مطالعات هیدرو کلیماتولوژی.
در شناسائی منابع جغرافیائی و جنگلی استانهای شمالی کشور کوشش شد حدود و ثغور حوزه‌های آبخیز[752] با استفاده از نقشه‌های 000، 25: 1 و 000، 50: 1 مشخص شود تا جائی که براساس این بررسیها جنگلهای دامنه جنوبی دریای خزر یا جنگلهای خزری به 103 حوزه آبخیز با مساحت هریک حدود 35- 25 هزار هکتار تقسیم گردید. نقشه پیوست شمای این تقسیمات جنگلی و اراضی و نیز جدولهای ضمیمه، مساحت هریک از حوزه‌های آبخیز را به تفکیک (مساحت کل حوزه، مساحت جنگل، مساحت مرتع، مساحت اراضی مزروعی و قراء و قصبات و غیره) در استان گیلان نشان می‌دهند.
جنگلهای استان گیلان در این بررسیها به 29 حوزه آبخیز تقسیم‌بندی شده است.
لازم به توضیح است که هرحوزه آبخیز از یک رود اصلی و چندین رود فرعی تشکیل شده که عموما از مناطق کوهستانی و مرتفع خارج شده پس از طی مسیرهای جنگلی به دریا می‌ریزند، ولی در فصل تابستان و خشکی هوا از آب آنها برای مشروب کردن اراضی مزروعی و باغها استفاده می‌شود، برخی از این‌رودها نیز فصلی هستند که در تابستان آب آنها خشک می‌شود. لذا علیرغم وجود شبکه آبرسانی موجود و نیز استخرهای ذخیره آب در روستاها و مناطق حاشیه جنگل، اهمیت گسترش و توسعه سیستمهای آبرسانی و استفاده از سدسازی در جهت تأمین آب مورد نیاز شالیزارهای گیلان در بسیاری از مناطق روستائی و کشاورزی مخصوصا هنگام تابستان به شدت احساس می‌شود.
البته باید توجه داشت که بخشی از منابع طبیعی به خصوص مراتع حوزه جغرافیائی استان گیلان در مناطق دوردست مانند مراتع حوزه عمارلو رودبار و یا بخشی از مراتع منطقه اشکورات رودسر و یا حوزه آبخیز سد سفیدرود در مناطق منجیل و لوشان و یا قسمتی از حوزه طارم و جنگلهای مخروبه دوردست در این شناسائی منظور نگردیده است؛ زیرا شناسائی این بخش همانطورکه در آغاز به آن اشاره شد مستلزم شناسائی منابع حیاتی مانند جنگلها و حیات وحش و یا شناسائی حدود و ثغور حوزه‌های آبخیز براساس منابع جنگلی آنها است.
به طور مثال مقدار سطح مراتع در این تقسیم‌بندی حدود 000، 92 هکتار ذکر گردیده، حال آن‌که کل مراتع ییلاقی خارج از نوار جنگلی و در قسمتهای جنوبی استان و ارتفاعات سلسله‌جبال البرز، به استناد بررسیهای کارشناسان مراتع استان و نیز آمارهای منتشره از طرف جنگلها و اداره کل منابع طبیعی استان گیلان میزان 000، 224 هکتار اعلام گردیده است.

مطالعات اقتصادی و اجتماعی‌

گرچه تخریب و نابودی جنگلها ناشی از عوامل متعددی است که قبلا به آن اشاره شده است، ولی مهمترین عامل تخریب در شرائط فعلی، جنگل‌نشینی و دامداری در جنگل است، لذا مطالعات وسیعی تحت عنوان بررسیهای اجتماعی و اقتصادی در زمینه شناخت روستاها و خانوارها و اماکن روستائی حاشیه جنگل و جنگل‌نشینی و چگونگی مصارف روستائی و دامداریها و چوپانان داخل جنگل وسیله گروههای کارشناسی انجام شده که بخشی از آن مربوط به استان گیلان است.
در جدول شماره 2 اطلاعات مربوط به حوزه‌های آبخیز استان گیلان براساس مطالعات یاد شده آمده است:
با توجه به آمار و اطلاعاتی که در جدولها آمده و نیز مطالعات دقیق محلی مسائل و عوامل مربوط به زندگی جنگل‌نشینان و دامداران و روستائیان حاشیه جنگل را در استان گیلان می‌توان به شرح ذیل بیان کرد:

آبادیها

کل آبادیهای حوزه‌های آبخیز جنگلهای گیلان 2037 آبادی با سکنه دائم که از این تعداد 60 درصد آن یعنی 1222 آبادی بین یک تا 20 خانوار هستند و 40 درصد از این تعداد آبادی (815 آبادی) دارای بیش از 20 خانوار جمعیت هستند. علاوه‌بر آبادیهای فوق که دائمی هستند تعدادی آبادی نیز با ساکنین موقت در استان وجود دارد.
تعداد ساکنین 2037 آبادی برابر است با تعداد 110، 61 خانوار که اگر متوسط هرخانوار را 5 نفر درنظر بگیریم جمعیت آبادیهای داخل و حاشیه جنگل برابر حداقل 550، 305 نفر می‌باشد.
هم‌چنین پراکنش و محل وقوع آبادیهای دائم در حوزه‌های آبخیز گیلان براساس آماربرداری انجام شده به شرح زیر است:
3/ 4 درصد از آبادیها در مناطق غیر جنگلی
5/ 8 درصد در حاشیه شمالی جنگل
5/ 6 درصد در جلگه‌های جنگلی
36 درصد تا ارتفاع 700 متری دریای آزاد
4/ 26 درصد در میان‌بند جنگلی (ارتفاع 700 تا 1200 متر از سطح دریای آزاد)
4 درصد در حاشیه جنوبی جنگل به طرف ییلاق
10 درصد در بالابند جنگلی (از ارتفاع 1200 متری سطح دریای آزاد تا منتهی الیه رویشگاه جنگلی)
3/ 4 درصد آبادیها نیز در قسمتهای ییلاقی حوزه‌های آبخیز قرار دارند.
تراکم جمعیت جنگل‌نشینان در قسمتهای پائین‌تر بیشتر است و هرچه به طرف میان‌بند و بالابند جنگل برویم این تراکم کاهش می‌یابد، زیرا شرائط جوی و آب‌وهوائی در ارتفاعات سخت‌تر است. از سوی دیگر دوری ارتفاعات از شهرها و بازارهای عرضه و تهیه کالاهای مورد نیاز زندگی را بر دامداران و جنگل‌نشینان مشکل می‌سازد. به علاوه امکان استفاده از واحدها و تأسیسات بهداشتی و آموزشی و رفاهی در قسمتهای مرتفع کمتر می‌باشد.
ص: 379
جدول شماره 2- اطلاعات مربوط به حوزه‌های آبخیز استان گیلان‌

وضعیت مسکونی جنگل‌نشینان گیلان‌

- تعداد آبادیهای داخل جنگل در حوزه‌های آبخیز 1554 آبادی
- تعداد کل خانوارهای جنگل‌نشین گیلانی 869، 24 خانوار
- تعداد آبادیهای 1 تا 5 خانواری 617 آبادی یعنی 7/ 39 درصد کل آبادیهای داخل جنگل
- تعداد آبادیهای 6 تا 20 خانواری 536 آبادی یعنی 5/ 34 درصد کل آبادیهای داخل جنگل
- تعداد آبادیهای 1 تا 20 خانواری 1153 آبادی یعنی 2/ 74 درصد آبادیهای داخل جنگل
- تعداد آبادیهای بیش از 20 خانوار 401 آبادی یعنی 8/ 25 درصد آبادیهای داخل جنگل
آمار و اطلاعات فوق، نشان‌دهنده پراکندگی وسیع و گسترده جنگل‌نشینان در قالب آبادیهای کوچک کمتر از 20 خانوار در نقاط مختلف جنگل است که به علت وابستگی شدید اهالی به جنگل و دامداری در جنگل می‌باشد.

وضعیت عمرانی روستاهای داخل و حاشیه جنگل‌

جاده‌های داخل جنگل: بیش از 70 درصد از آبادیهای داخل جنگل با کمتر از 20 خانوار جمعیت در نوار جنگلی گیلان پراکنده هستند. ساکنان این آبادیها از کلیه امکانات بهداشتی و رفاهی و آموزشی و غیره محروم و بی‌بهره می‌باشند. این محرومیت دلائل متعددی دارد که یکی از مهمترین آنها کمبود راههای ارتباطی مناسب است. چنانچه بخواهند برای هرآبادی داخل جنگل و یا گروههای مجتمع جنگل‌نشینان راه ارتباطی مناسب احداث نمایند باید بودجه کلانی را به این کار اختصاص دهند. از سوی دیگر باید دانست که توسعه بدون برنامه شبکه راههای ارتباطی در جنگل خود عامل مؤثری در جهت انهدام بیشتر جنگل خواهد بود، زیرا اولا سطح وسیعتری از جنگل زیر پوشش راههای ارتباطی خواهد رفت. ثانیا وجود راههای ارتباطی خود وسیله و مشوقی است در توسعه و گسترش آبادیهای داخل جنگل و افزایش جمعیت جنگل‌نشینان که این خود مغایر با هدفهای حفظ و توسعه منابع جنگل است.
ثالثا توسعه راههای جنگلی به سهم خود موجب افزایش میزان قطع غیر مجاز درختان و حمل چوب قاچاق و غیر مجاز از جنگل خواهد بود.
مطالعات انجام شده در جنگلهای گیلان نشان می‌دهد که میانگین طول راهها و جاده‌های جنگلی معادل 3 تا 5 متر در هکتار می‌باشد که بخشی از آن توسط اداره کل راه و ترابری استان و یا نهادها و ارگانهای دیگر احداث گردیده است. مهمترین راههای عبوری از جنگل عبارتند از: جاده آسفالته و شوسه آستارا به اردبیل در منطقه حیران- اسالم به منطقه خلخال در حوزه تالش- اردجان به زندانه در حاشیه رود شفا رود تالش- فومن به شهرک ماسوله در حوزه فومن- شفت و چوبر به امام‌زاده ابراهیم در حوزه شفت- رستم‌آباد و توتکابن رودبار به بره‌سر عمارلو در بخش بلوکات رودبار- سیاهکل به دیلمان و اسپیلی در حوزه لاهیجان- املش به ییلاقهای املش و نیز رحیم‌آباد به جیرکول و بخش اشکورات در حوزه رودسر و هم‌چنین راه جنگلی سیاهکلرود به جواهر دشت در حوزه کلاچای رودسر.
ص: 380
بخش عظیم دیگری از راههای جنگلی وسیله اداره کل منابع طبیعی استان گیلان و شرکت سهامی جنگل شفارود و نیز جهاد سازندگی و فرمانداریها و بخشداریهای مناطق گوناگون احداث شده است. راههای احداث شده وسیله اداره کل منابع طبیعی و شرکت شفارود عمدتا به منظور بهره‌برداری و خارج کردن چوب و هیزم از جنگلهای حوزه طرحهای جنگلداری بوده و راههای فرعی دیگر برای عبورومرور افراد و وسائط نقلیه بین روستاها و مناطق جنگلداری و شهری احداث شده است.
احداث راهها در مناطق جنگلی موجبات رفاه و دست‌یابی بخشی از جنگل نشینان به بازارهای تولید و مصرف در بخشها و شهرها و هم‌چنین استفاده از خدمات آموزشی و بهداشتی مناطق آبادتر را فراهم ساخته است. البته پراکندگی روستاها و آبادیها در داخل جنگل به حدی وسیع و گسترده است که هنوز هم اکثریت جنگل‌نشینان از جاده‌های مالرو استفاده می‌کنند و به وسیله اسب و قاطر یا پیاده خود را به نزدیکترین محل تهیه کالاهای مورد نیاز می‌رسانند؛ گاه نیز فرآورده‌ها و محصولات خود نظیر پنیر و کره و یا پشم و پوست گوسفندان و یا گوسفندان پرواری و بعضا صنایع دستی از قبیل جوراب، دستکش، شال، گلیم و یا جاجیم را به بازار عرضه می‌نمایند.
بازار شهرک ماسوله، قریه امامزاده ابراهیم در منطقه فومن و شفت به ارده در ییلاق تالش- جیرکول در حوزه رحیم‌آباد و نیز بازارهای دوشنبه در ییلاق رضوانشهر و بازارهای رضوانشهر، ماسال و شاندرمن، پره‌سر و اردجان در حوزه تالش و جوکندان، لیسار، چوبر، لوندویل در حوزه آستارا از مهمترین مراکز خریدوفروش جنگل‌نشینان می‌باشد.
کمبود جاده‌ها و راههای مناسب در اکثر مناطق جنگلی باعث شده است که تعداد کمی از فرزندان این طبقه محروم و زحمتکش از مدارس استفاده نمایند، برخی از کودکان هرروز باید کیلومترها مسافت را پیاده برای رفتن به مدرسه و بازگشت به منزل در جاده‌های گلی و باتلاقی طی نمایند بنابراین عمده‌ترین عامل بی‌سوادی و فقر بهداشتی و فرهنگی جنگل‌نشینان گیلان را می‌توان فقدان راههای ارتباطی و مناسب دانست.
گرچه آمار دقیقی از شبکه راههای جنگلی استان که مورد استفاده جنگل‌نشینان گیلانی نیز قرار می‌گیرد در دست نیست، ولی عمده‌راههای موجود فعلی در حوزه‌های جنگلی استان به تفکیک شهرستان به قرار زیر است:
جاده‌های آسفالته آستارا به شهرستان اردبیل (راه ارتباطی استان گیلان- استان اردبیل) که بخش مهمی از این جاده 65 الی 70 کیلومتری از مناطق جنگلی و مرتعی حاشیه رود آستاراچای (که مرز بین ایران و جمهوری آذربایجان است) و نیز مناطق کوهستانی عبور می‌نماید و گردنه معروف حیران در مسیر جنگلی این جاده مهم قرار دارد. از این جاده که در حوزه آبخیز شماره 1 واقع شده راههای فرعی مختلفی به آبادیهای اطراف کشیده شده که اکثرا کوهستانی و خاکی است. از جمله این راهها در قسمتهای جلگه‌ای می‌توان 1- جاده خاکی انشعابی به روستای عنبران محله را نام برد که طول آن به 10 الی 15 کیلومتر می‌رسد.
2- جاده خاکی قلعه به عنبران محله و خانه‌های آسیاب به طول تقریبی 15 کیلومتر.
3- جاده خاکی عنبران‌محله به شونده‌چولا به طول تقریبی 6 کیلومتر.
4- جاده خاکی عنبران‌محله به شونان به طول تقریبی 10 کیلومتر.
5- جاده آستارا به جیله‌ده و چم‌لر به طول تقریبی 15 کیلومتر.
6- جاده خاکی بهارستان به مشند و شادقولا و زره‌ژیه به طول تقریبی 10 کیلومتر.
7- جاده آستارا به ویرمونی، خدول، پل خان به طول تقریبی 12 کیلومتر که بخشی آسفالت و بقیه خاکی است.
8- جاده آستارا به عباس‌آباد- دربند و کانرود به طول تقریبی 10 کیلومتر که نیمی از آن آسفالته است.
9- لوندویل به سرالیوه و لوندویل به کوته‌کومه به طول تقریبی 18 کیلومتر که کلا خاکی است.
جاده‌های جنگل حوزه تالش (هشتپر) که مهمترین جاده‌های این منطقه به شمار می‌آیند عبارتند از:
1- جاده خاکی تالش به آق‌اولر به طول تقریبی 20 الی 25 کیلومتر.
2- جاده خاکی و کوهستانی تالش به قریه رک به طول تقریبی 25 کیلومتر.
3- جاده خاکی تالش به شکردشت به طول تقریبی 15- 20 کیلومتر.
4- جاده خاکی شکردشت به سوباتان به طول تقریبی 10- 15 کیلومتر.
5- جاده خاکی طولارود به شارسول به طول تقریبی 30- 35 کیلومتر.
6- جاده خاکی اسالم به دریابن و تگره‌خونی به طول تقریبی 20- 30 کیلومتر.
7- جاده خاکی خطبه‌سرا به ییلاق کمیرلی به طول تقریبی 35- 40 کیلومتر.
جاده‌های جنگلهای حوزه رضوانشهر عبارتند از:
1- جاده خاکی پره‌سر به ییلاق برین و چروده و ارده به طول تقریبی 35 کیلومتر.
2- جاده خاکی پونل و اردجان به قریه ارده و زندانه و برزکوه به طول تقریبی 35 الی 40 کیلومتر. (این مسیر اکثرا از حاشیه شفارود عبور می‌کند)
3- جاده اسالم به خلخال به طول تقریبی 60 کیلومتر که بخشی از آن در حوزه شهرستان خلخال و بخش دیگر در گیلان می‌باشد. قسمت مهمی از این جاده نیز در استان گیلان آسفالت شده و یکی از جاده‌های مصفا و خوش‌منظره استان در فصل تابستان است، ولی هنگام زمستان در بسیاری از مواقع به علت ریزش برف این جاده ساعتها و گاهی روزها مسدود می‌گردد.
جاده جنگلی پونل و اردجان به ییلاق زندانه نیز که در حاشیه و آبخیز شفارود قرار دارد در ارتفاعات و نقاط مرتعی و جنوبی منطقه به جاده اسالم- خلخال متصل می‌گردد.
جاده جنگلی روستاهای خوشابروشال راه در قسمت شرقی حوزه آبخیز شفارود که از جاده پونل به زندانه در محل یکشنبه‌بازار منشعب می‌گردد که طول تقریبی هریک نیز حدود 10 الی 15 کیلومتر است. از آنجائی‌که حوزه‌های آبخیز جنگلی رضوانشهر کلا تحت پوشش طرحهای جنگلداری و در دست اجرا وسیله شرکت سهامی جنگل شفارود می‌باشد، از مسیرها و
ص: 381
جاده‌های یادشده راهها و جاده‌های فرعی متعددی به داخل جنگلها جهت بهره‌برداری و خارج کردن مواد مستحصله از جنگل کشیده شده که مورد استفاده جنگل‌نشینان نیز قرار می‌گیرد. هم‌چنین در قسمت جنوب غربی روستای ارده (که یکی از آبادیهای بزرگ منطقه جنگلی در حوزه آبخیز شفارود می‌باشد) بقعه برزکوه در قله کوهی به همین نام قرار دارد که در فصل بهار و تابستان زیارتگاه بسیاری از جنگل‌نشینان دور و نزدیک منطقه است.
جاده‌های جنگلهای حوزه صومعه‌سرا و ماسال و شاندرمن عبارتند از:
1- جاده خاکی جنگلی روستاهای تنیان به سیاه‌خانی و شانه‌ده به طول تقریبی 10 کیلومتر.
2- جاده خاکی روستای تنیان به رشه‌پلنگاه به طول تقریبی 10 کیلومتر.
3- جاده خاکی سیاه خانی به آه‌کلان ماسال به طول تقریبی 10 کیلومتر.
4- جاده خاکی تنیان به نارج‌پره به طول تقریبی 10 کیلومتر.
5- جاده خاکی آلیان به سیاه‌ورود (کیش‌ده- پلنگ‌دره و مسجدپیش) به طول 15 کیلومتر.
6- جاده ماسال به گنزر و تاسکوه به طول 25 کیلومتر که 5 کیلومتر آن آسفالت است.
7- جاده خاکی ماسال به کیش‌خانی به طول تقریبی 15 کیلومتر.
8- جاده خاکی ماسال به آه‌کلان به طول تقریبی 15 کیلومتر.
9- جاده خاکی شاندرمن به امام‌زاده شفیع به طول تقریبی 15 کیلومتر.
10- جاده خاکی شاندرمن به هیجدان‌سر به طول تقریبی 30 کیلومتر.
جاده‌های جنگلی حوزه جنگلهای فومن عبارتند از:
1- جاده آسفالته فومن به شهرک ماسوله به طول 33 کیلومتر.
2- جاده آسفالته فومن به گشت‌رودخان به طول 15 کیلومتر.
3- جاده آسفالته فومن به قلعه رودخان به طول تقریبی 15 تا 20 کیلومتر.
از جاده‌های فوق راههای مختلف فرعی و خاکی به روستاها و آبادیهای داخل جنگل منشعب می‌گردد.
4- جاده شفت به سیاه‌مزگی به طول تقریبی 25 کیلومتر که حدود نیمی از آن آسفالته و نیم دیگر خاکی است (سیاه‌مزگی روستائی است جنگلی که پنیر آن به نام پنیر سیاه‌مزگی از شهرت و مرغوبیت بالائی برخوردار است.)
5- جاده خاکی روستای چوبر به امامزاده ابراهیم به طول 25 کیلومتر.
6- جاده خاکی چوبر به چنار رودخان به طول تقریبی 10 کیلومتر.
7- جاده خاکی چوبر به لیف کوخندان و چوبر به امام‌زاده اسحاق هریک به طول تقریبی 10 تا 15 کیلومتر.
8- جاده جنگلی خاکی قریه ویسرود (در حوزه امامزاده ابراهیم) به طولاب‌بره و ییلاق به طول تقریبی 20 کیلومتر.
9- جاده جنگلی ماکلوان به آلیان و حسین‌کوه به شولم و گسکره به آبرود در بخش مرکزی فومن هریک به طول تقریبی 10 کیلومتر.
جاده‌های جنگلی حوزه لاهیجان عبارتند از:
1- جاده سیاهکل به دیلمان به طول تقریبی 50 کیلومتر که 20 کیلومتر آن آسفالت شده است. (از این جاده مسیرهای فرعی مختلفی به مناطق جنگلی حوزه طرحهای جنگلداری در دست اجرا از جمله طرح جنگلداری شن‌رود و نیز طرح جنگلداری سیاهکل وسیله اداره کل منابع طبیعی استان گیلان و نیز راههای دیگری به آبادیهای دور و نزدیک در حوزه آبخیز وسیله ارگانها و نهادهای دولتی کشیده شده است.)
2- جاده لاهیجان به منطقه زمیدان به طول تقریبی 10 کیلومتر که نیمی از آن آسفالت است.
3- جاده خاکی لاهیجان سطل‌سر به طول تقریبی 10 کیلومتر.
4- جاده‌های سیاهکل به روستای چالشم و ملکرود و سیاهکل به روستای خرارود که طول تقریبی هریک بین 20 تا 30 کیلومتر است و نیمی از آن آسفالت می‌باشد.
5- جاده خاکی مهربن به قریه لیشک به طول تقریبی 20 کیلومتر.
6- جاده‌های خاکی سیاهکل به قریه کولاک‌آور، سیاهکل به دزدرود و سیاهکل به مراددهنده که طول تقریبی هریک 8 کیلومتر است.
روستاها و آبادیهای دیلمان و اسپیلی و روستاهای متعدد دیگر در حوزه ییلاقی سیاهکل و مراتع ییلاقی بخش سیاهکل از مهمترین مراکز دامداری در گیلان هستند که جنگل‌نشینان دامدار منطقه لاهیجان و سیاهکل در فصلهای بهار و تابستان دامهای خود را مانند سایر جنگل‌نشینان دامدار در این مراتع تعلیف می‌نمایند.
7- جاده جنگلی و خاکی دزدلات به رادارپشته و روستاهای اطراف به طول تقریبی 25 تا 30 کیلومتر.
جاده‌های جنگلی حوزه جنگلهای رودسر و لنگرود عبارتند از:
1- جاده کومله به اطاق‌ور و جنگلهای طرح لیل به طول 25 تا 35 کیلومتر که بخشی از این جاده آسفالته و بخش دیگر خاکی است.
2- جاده خاکی و جنگلی املش به بلوردکان و خصیب‌دشت و ییلاق به طول تقریبی 25 تا 35 کیلومتر.
3- جاده رحیم‌آباد به مناطق جنگلی و روستای نرماش و نیز جاده رحیم آباد به قریه سجیران و جیرکول و شوئیل (مرکز بخش اشکورات) به طول تقریبی 50 کیلومتر که حدود نیمی از آن آسفالت شده است.
4- جاده جنگلی املش به ییلاق و روستای امام به طول تقریبی 25 کیلومتر، مهمترین جاده‌های جنگلی حوزه رودسر است. جاده جدید الاحداث سی‌پل در مجاورت روستای گرماب‌دشت و در حاشیه رودخانه پل‌رود به بخش شرقی حوزه آبخیز رودخانه پل‌رود و روستاهای بخش اشکورات است، و همچنین جاده مزبور مسیر دیگر جاده خاکی از محل سی‌پل به قریه شوئیل (مرکز اشکورات) و دیگر روستاهای مختلف غربی حوزه آبخیز پل‌رود می‌باشد.
لازم به توضیح است که بخش اشکور رودسر یکی از محروم‌ترین بخشهای استان گیلان می‌باشد و ساکنان آن در شرائط نامساعد اقتصادی قرار دارند، زیرا سطح درآمد کشاورزان و دامداران به علت شرائط جوی و نامساعد بودن اراضی کوهستانی و کمبود مراتع بسیار پائین است. به همین لحاظ اعطاء کمک و وامهای بلاعوض و بلندمدت و کم‌بهره برای کشاورزان و دامداران اشکورات از اولویت خاصی برخوردار است و کار اجرائی طرحهای عمرانی به خصوص جاده‌سازی و نیز کارهای ساختمانی خصوصا بعد از زلزله 31 خرداد 1369 در سطح وسیعتری دنبال می‌شود.
ص: 382
از منطقه سی‌پل و روستای گرماب‌دشت رحیم‌آباد، هرچه به طرف جنوب و مناطق ییلاقی اشکور برویم از تراکم و انبوهی جنگلها به شدت کاسته می‌شود، به طوری‌که تا حدود روستاهای لسبو، پیرآغوزبن، مؤمن‌زمین، سرده و نیاسن گونه‌های درختان جنگلی به بوته‌زار و گونه‌های مرتعی تبدیل می‌گردد.
رود پل‌رود که یکی از ژرفترین و پرآب‌ترین رودهای استان گیلان است در روستای گرماب‌دشت و یا در محل معروف به سی‌پل (25 کیلومتری جنوب رحیم‌آباد) به رودخانه دیگری به نام چاکرود پیوسته به سوی رحیم‌آباد جریان پیدا می‌کند و در آنجا رود رحیم‌آباد نامیده می‌شود.
تا حدود 15 سال پیش جاده ماشین‌روئی در اشکورات وجود نداشت و آخرین نقطه، مسیر جاده احداثی از رحیم‌آباد به طرف جنوب روستاهای جیرکول و سجیران و گرماب دشت بود، لذا جنگل‌نشینان و روستائیان حاشیه جنگل در این بخش دورافتاده گاهی با قاطر و گاه نیز پیاده جاده‌های باریک و سنگی و کوهستانی پرشیب و خطرناک را طی کرده خود را به نزدیک‌ترین محل بازار محلی و یا دکانهای روستائی دهکده‌های سجیران، جیرکول و گرماب‌دشت می‌رساندند. چون جاده‌های حوزه شرقی و غربی رود پل‌رود و اشکورات کوهستانی و سنگی و پرفراز و نشیب است تنها وسیله ممکن و قابل اطمینان جنگل‌نشینان و روستائیان جهت ایاب‌وذهاب و حمل بار و کالاهای مصرفی نه‌تنها در گذشته بلکه در حال حاضر نیز قاطر می‌باشد، زیرا علیرغم جاده‌های احداثی ماشین‌رو کوهستانی بازهم اکثر ساکنین اشکورات از قاطر به عنوان بهترین وسیله ایاب و ذهاب و حمل‌ونقل بار در روستا و مناطق جنگلی استفاده می‌کنند و در حقیقت اگر خانواده‌ای روستائی و جنگل‌نشین در اشکورات فاقد حداقل یک رأس قاطر باشد زندگی و امرار معاش برای اعضاء آن بسیار مشکل خواهد بود، زیرا طبیعت خشن و شرائط جغرافیائی سخت و کوهستانهای مرتفع و پرشیب و سنگی و جاده‌های باریک و سنگلاخی و مشرف به پرتگاههای خطرناک در زمستانهای سخت و طولانی زندگی روستائیان و جنگل‌نشینان را کاملا به حیوان پرقدرت و محکم و استواری مانند قاطر وابسته کرده است.
جاده‌های جنگلی حوزه شهرستان رودبار: حوزه رودبار یکی از وسیع‌ترین حوزه‌های جنگلی و مرتعی استان سرسبز گیلان به شمار می‌رود؛ بخش عظیمی از جنگلها و مراتع و نیز روستاها و آبادیهای جنگل‌نشینان در حوزه آبخیز رودخانه بزرگ سفیدرود قرار دارد و بخش مهم دیگری نیز در دامنه کوه و ارتفاعات بزرگ و معروف درفک واقع شده است. بزرگترین و پرجمعیت‌ترین منطقه جنگلی و جنگل‌نشین را در حوزه رودبار بخش بره‌سر عمارلو تشکیل می‌دهد که متأسفانه در اثر وقوع زلزله 31 خرداد 1369 خسارات عمده جانی و مالی بسیاری به ساکنین روستاهای جنگلی این بخش و نیز بخش جنگلی بلوکات و رستم‌آباد وارد شد، به طوری‌که چندین روستا و آبادی کوچک و نیز بخشی از زمینهای زراعی و تأسیسات دامداری در اثر رانش و جابجائی زمین و کوههای پرشیب، زیر میلیونها تن خاک مدفون و ناپدید گردید. روستاهای چندین خانواری مقابل شهرک گنجه رودبار به نام فیشم و فتلک در دامنه شرقی مشرف به رودخانه سفیدرود و نیز اراضی و منطقه جنگلی و بوته‌زارهای قسمت جنوبی مقابل به توتکابن (مرکز بخش بلوکات) از نمونه‌های حوادث اسف‌بار زلزله اخیر می‌باشند و نیز نقاط متعدد جنگلی دیگری که در اثر جابجائی جان انسانها و حیوانات اهلی بسیاری را گرفت و از بین برد. بعد از وقوع زلزله اقدامات مؤثری از طرف مسئولین برای بازسازی و عمران و توسعه منطقه رودبار و بخشهای جنگلی و روستاهای حاشیه و داخل جنگل آغاز شد که علیرغم خسارات اسف‌بار وارده هم‌اکنون منظره و شکل و نمای روستاها و آبادیهای آسیب‌دیده داخل جنگل به صورت کاملا مناسبی بازسازی شده و اکثر آنها از امکانات جاده‌های خاکی و خوب جنگلی، برق، آب شرب بهداشتی، آموزش‌وپرورش، امکانات داروئی و پزشکی و غیره برخوردارند. بنا به اظهار یکی از مسئولین در حوزه بره‌سر عمارلو پس از وقوع زلزله تاکنون حدود 600 کیلومتر راههای روستائی و جنگلی احداث گردیده که به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با جاده‌های جنگلی قبل از زلزله نمی‌باشد. جاده‌های جنگلی حوزه شهرستان رودبار عبارتند از:
1- جاده آسفالته رودبار به توتکابن و بره‌سر عمارلو مهمترین و معروف‌ترین جاده جنگلی رودبار است که حدود نیمی از آن آسفالت شده و بقیه نیز در دست تکمیل می‌باشد.
2- جاده خاکی توتکابن به قریه دیورش به طول تقریبی 7 کیلومتر.
3- جاده خاکی توتکابن به دشتویل و پشته‌هان به طول تقریبی 4 کیلومتر.
4- جاده خاکی توتکابن به قریه راجعون به طول تقریبی 5 کیلومتر.
5- جاده خاکی توتکابن به روستاهای دفراز، رشی، سی‌دشت، طاسکو، بره‌سر عمارلو و شاه شهیدان به طول تقریبی 30 کیلومتر که بخشی از آن آسفالت است.
6- جاده خاکی توتکابن به روستاهای سیدان و حاجی شیرکیاء به طول تقریبی 20 کیلومتر.
7- جاده خاکی توتکابن به چلکاسر، حاجی‌ده، دره‌دشت، حشمت‌آباد و بره‌سر به طول تقریبی 30 کیلومتر که بخشی از آن آسفالت شده است.
8- جاده معدن زغال سنگ سنگرود به چهارده به طول تقریبی 25 کیلومتر.
9- جاده خاکی توتکابن به حلیمه جان و سد تاریک در حوزه جنگلهای امام‌زاده هاشم و جاده خاکی طرح جنگلداری انجیل‌بن در حوزه شرکت تعاونی جنگل انجیل‌بن رودبار به طول تقریبی 25 کیلومتر.
10- جاده خاکی توتکابن به مختکده- اسطلخ جان- پنج خانه به طول تقریبی 20 کیلومتر.
11- جاده خاکی رودبار به حوزه جنگلهای کلشتر و ییلاق آسمانسرا و سردگاه تتلی به طول تقریبی 35 کیلومتر.
12- جاده خاکی توتکابن به شیرکده و ییلاق زردگی و برگ‌سر و چاله سری.
13- جاده خاکی رودبار به قریه ییلاقی دوگاهه.
14- جاده رودبار و رستم‌آباد به ییلاق سلانسر رودبار به طول تقریبی 30 کیلومتر.[753]

کتاب گیلان ؛ ج‌2 ؛ ص382
- جاده خاکی رستم‌آباد رودبار به منطقه سلانسر و جنگلهای دشت‌رود به طول تقریبی 20 کیلومتر.
ص: 383
16- جاده آسفالته رستم‌آباد شمام به جنگلهای شمام و جاده‌های آسفالته به مناطق نقله برکلاشم و رشت‌رود و سیاهرود و پشته.
17- جاده آسفالته اسکلک به جنگلهای هزار مرز.
18- جاده توتکابن به جنگلها و قریه نصفی رودبار و روستاهای اطراف و نیز جاده توتکابن به منطقه جنگلی خاصکول و سیدان و غیره ...
گرچه در جای دیگر در مورد دامداری و اهمیت مراتع رودبار بحث شده، اما لازم می‌داند که بازهم به نکاتی چند در این خصوص اشاره نماید، زیرا مراتع حوزه رستم‌آباد رودبار به نام مراتع سلانسر تا حد آبریز منطقه طارم و آب برزنجان و نیز مراتع حوزه بره‌سر عمارلو و بالاخص مراتع چراکوه- کلیشم و خلشکوه و آردسامان و ناوه و نواخان و نیز مراتع اطراف روستای داماش در قسمت جنوب شرقی بخش یادشده از اهمیت بالائی برخوردار هستند و بدون اغراق از غنی‌ترین و مرغوب‌ترین مراتع ایران به شمار می‌روند. عواملی که در بالا بودن وضعیت مراتع این منطقه دخالت دارند عبارتند از: مناسب بودن خاک، کافی بودن نور و حرارت و نیز بالا بودن رطوبت به دلیل برخورداری از آب‌وهوای مرطوب خزری. شغل اصلی و مهم بسیاری از روستائیان داخل و حاشیه جنگل و نیز خود جنگل‌نشینان در درجه اول دامداری و گوسفنداری و هم‌چنین زراعت و کشت و زرع گندم و جو به صورت دیم و یا لوبیا و عدس و کاشت گیاهان خانواده بقولات مانند یونجه و شبدر برای تأمین بخشی از نیازهای خوراک دامهاست.
به دلیل مناسب بودن شرائط اکولوژی، علوفه مراتع و جنگلهای حوزه عمارلوی رودبار و نیز مناطق مرتفع مشابه از کیفیت بالائی برخوردار است که ناشی از میزان پروتئین و ویتامین و مواد انرژی‌زا و غیره می‌باشد و همین مرغوبیت علوفه مراتع همراه با آب‌وهوای خشک‌تر موجب آن شده که گوسفندان جنگل‌نشینان و روستائیان نیز دارای جثه بزرگتر و باروری و تولید بیشتر باشند.

خانه‌های مسکونی داخل جنگل‌

تهیه خانه و مسکن برای جنگل‌نشینی که فاقد برق و روشنائی و نیز مواد سوختی نفتی و یا آب لوله‌کشی است مشکلات زیادی دارد. خانه‌های جنگلی در گیلان که به خانه‌های زگالی معروف است نمونه‌ای از خانه‌های بدوی و اولیه بشر است. چهارچوب و اسکلت این خانه‌ها چوبی است و چهار دیوار آن از شاخه‌های بلند و باریک درختانی که مقاومتر هستند درست می‌شود. پس از ساختن اسکلت و نصب در و پنجره فواصل چوبها را با گل پر کرده به این ترتیب دیوار عایقی ایجاد می‌نمایند و بام این خانه‌ها را نیز با کلش برنج و یا علفهای بلند به نام گالی می‌پوشانند. شیب بام خانه‌ها را حتی المقدور زیاد می‌گیرند تا بارانهای شدید و مداوم شمال به درون خانه نفوذ نکند.
افرادی که از امکانات مالی بیشتری برخوردارند خانه‌های خود را با استفاده از تنه و شاخه‌های قطور درختان بزرگتر با شیوه‌ای بهتر و راحت‌تر می‌سازند که به خانه‌های «دارواجن» معروف است. این خانه‌ها از نوع زگالی محکمتر و کاملتر بوده و سقف آنها نیز به وسیله تخته‌هائی به نام لت (از چوب بلوط و یا چوبهای دیگر) پوشانده می‌شود.
در این خانه‌های روستائی و جنگلی که برخی از آنها به صورت دو طبقه است افراد خانواده همراه چوپان و کارگر و حتی دامهای خود زندگی می‌کنند.
چنانچه امکانات مالی برخی از جنگل‌نشینان و یا ساکنین دائمی آبادیهای داخل و یا حاشیه جنگل اجازه دهد برای پوشش بام خانه خود از حلب و یا در نقاط جنگلی نزدیک آستارا از سفال استفاده می‌شود.
ضمنا تعدادی از دامداران و جنگل‌نشینان در کنار خانه‌های مسکونی خود اصطبل یا آغل نیز می‌سازند تا دامهای خود را در آن نگاهداری کنند.

پوشاک و لباس جنگل‌نشینان‌

لباس سنتی و آباء و اجدادی جنگل‌نشینان در استان گیلان معمولا برای مردان از پارچه شال تهیه می‌شود. شال را زنان جنگل‌نشین از پشم گوسفند به رنگهای سفید و یا سیاه می‌بافند. جنگل‌نشینان مرد در پائیز و زمستان و اوائل بهار که هوا سرد است عموما از این پوشاک استفاده می‌کنند و حتی تعدادی از دامداران پوشاک تهیه شده از شال را برای تابستان نیز مناسب می‌دانند، زیرا عقیده دارند که کت یا شلوار دوخته‌شده از پارچه شال عایق گرما است. چوپانان و کسانی‌که همیشه با دام سروکار دارند کلاه خود را نیز از جنس شال تهیه می‌کنند. در منطقه تالش و ماسال و شاندرمن چوپانان شولا یا روپوش بلند کلاهداری از جنس شال بر روی دوش می‌اندازند. در مناطق جنگلی شرق گیلان، ییلاقات رودسر و املش و رحیم‌آباد و کلاچای، جنگل‌نشینان و چوپانان از نمد نیز برای پوشش و حفاظت خود در برابر سرما استفاده می‌کنند. زنان و دختران جنگل‌نشین و روستاهای حاشیه جنگل نیز برحسب توانائی مالی و قدرت خرید خود از پارچه‌های الوان و گلدار و روسریهای ابریشمی استفاده می‌کنند که غالبا آنها را از نزدیکترین بازارهای هفتگی در مناطق حاشیه جنگل خریداری می‌نمایند.

جنگل‌نشینی و دامداری‌

در استان گیلان چنان‌که قبلا اشاره شد در حوزه‌های آبخیز کلا حدود 336، 12 واحد دامداری وجود دارد که ترکیب و نوع دامداری این واحدهای دامداری به شرح زیر است:
- تعداد 4286 واحد دامداری که معادل 7/ 34 درصد از کل واحدهای دامداری است توسط دامداران متحرک اداره می‌شود. (دامدار متحرک دامداری است که علاوه‌بر ییلاق و قشلاق دارای یک یا چند اطراقگاه در داخل جنگل می‌باشد اما از نظام عشایری پیروی نمی‌کند.)
- تعداد 4511 واحد دامداری که معادل 6/ 36 درصد از کل واحدهای دامداری است توسط دامداران نیمه متحرک اداره می‌شود. (دامدار نیمه متحرک دامدار یا حشمداری است که دارای دو اطراقگاه در ییلاق و قشلاق بوده و اطراقگاه قشلاقی او در داخل جنگل است.)
- تعداد 3539 واحد دامداری که معادل 7/ 28 درصد است توسط دامداران ساکن اداره می‌شود. (دامدار ساکن دامداری است که همیشه در آبادی و جنگل ساکن بوده و دامهای خود را در مراتع و یا جنگلهای حریم روستا تعلیف می‌نماید.)
ص: 384
همچنین براساس آمار و اطلاعات به دست آمده از طرح مطالعات اجتماعی و اقتصادی جنگل‌نشینان تعداد دامداران مناطق جنگلی از لحاظ داشتن تعداد واحد دامی (هر گوسفند 1 واحد دامی و هردام بزرگ مانند گاو و یا اسب یا قاطر 5 واحد دامی محسوب می‌شود) به طریق ذیل تقسیم‌بندی می‌گردد:
- دامدارانی که دارای 20 تا 99 واحد دامی می‌باشند معادل 4/ 56 درصد کل واحدهای دامداری.
- دامدارانی که دارای 100 تا 199 واحد دامی هستند معادل 28 درصد کل واحدهای دامداری.
- دامدارانی که بیش از 200 واحد دامی دارند معادل 6/ 15 درصد کل واحدهای دامداری.
ترکیب فوق نشان می‌دهد که نزدیک 79 درصد دامداران مناطق جنگلی کمتر از 200 واحد گوسفند یا 40 رأس گاو بومی دارند که با توجه به درآمد ناچیز حاصل از یک رأس گوسفند و یا گاو محلی در طول سال می‌توان به وضعیت نامطلوب اقتصادی آنان پی‌برد.
متوسط تراکم دام در جنگلهای گیلان معادل 2 یا 3 واحد دامی است که بیش از 6 ماه در جنگل تعلیف می‌نمایند، ولی به علت کمی علوفه و نامرغوب بودن علفهای موجود در سطح جنگل اکثر غذای دامها از شاخ‌وبرگ جوان و تازه درختان و یا نهالها و جستهای تازه‌روئیده تأمین می‌گردد و از این راه خسارت زیادی به جنگل وارد می‌شود.

جنگل‌نشینان دامدار و سطح سواد آنان‌

همانطورکه قبلا ذکر شد بخش عظیمی از نیروی کار مفید خانوارهای جنگل‌نشین را دامداران تشکیل می‌دهند و تعدادی از خانوارهای جنگل‌نشین نیز به صورت چوپان در خدمت گروهی از دامداران دیگر می‌باشند.
البته چوپانان نیز براساس قدرت و توان مالی خود تعدادی گوسفند یا گاو نگهداری می‌کنند که همراه گله در مراتع جنگلی و ییلاقی چرا می‌کنند.
بررسیهای آماری نشان می‌دهد که از 462، 12 دامدار جنگل‌نشین گیلانی حدود 1 درصد را جوانهای زیر 18 سال و 60 درصد را بین سنین 19 تا 50 سال تشکیل می‌دهند. 39 درصد بقیه دامداران بیش از 50 سال دارند. حدود 91 درصد دامداران بی‌سواد هستند و 9 درصد سواد خواندن و نوشتن دارند.
گروهی از جنگل‌نشینان نیز به شغلهای کارگری در جنگل برای پیمانکاران و مجریان طرحهای جنگلداری مشغول بوده یا به صورت کارگران فصلی راهی مناطق جلگه‌ای و یا شهرهای دور و نزدیک می‌شوند. آنها پس از مدتی کار در بخشهای کشاورزی و بخشهای دیگری مانند ساختمان‌سازی و راه‌سازی مبالغی ذخیره کرده آن را صرف تهیه مایحتاج زندگی خانواده خود می‌نمایند و بقیه ایام سال را به صورت خوش‌نشینی در جنگل گذران می‌کنند. تعدادی نیز به کارهای جزئی کشاورزی و یا صنایع روستائی و محلی و یا خرید و فروش دام و یا کالاهای مصرفی در میان دیگر جنگل‌نشینان و روستائیان مشغول می‌باشند.
در اینجا لازم می‌داند در مورد شرکتهای تعاونی جنگل و تأثیر آنها در زندگی جنگل‌نشینان و روند جنگل‌نشینی و همچنین حفظ و صیانت جنگلها از تخریب توضیحاتی را به اطلاع خوانندگان برساند.

شرکتهای تعاونی جنگل‌

بعد از انقلاب اسلامی از اوائل دهه 1360 مشکلات حفاظتی و سیر قهقرائی و انهدام جنگلها و مراتع، مسئولین منابع طبیعی استان گیلان و نیز سازمان جنگلها و مراتع کشور را بر آن داشت تا در جهت توقف یا حداقل کاهش روند تخریب جنگل به چاره‌جوئی پرداخته طرحهائی را آماده نمایند. گرچه تقویت پرسنل و امکانات حفاظتی و اجرای قوانین مربوطه همواره از عوامل مؤثر در حفظ جنگلها بوده است، ولی توجه به حل مسائل و مشکلات اقتصادی و اجتماعی جنگل‌نشینان و بهره‌گیری از کمک و مشارکت این قشر محروم و زحمتکش همواره به عنوان مهمترین عامل در حل مسائل و مشکلات حفاظتی جنگلها مورد توجه کارشناسان و مسئولین منابع طبیعی بوده است تا جائی‌که در سالهای 1363 و 1364 گروهی از کارشناسان باتجربه منابع طبیعی استان گیلان با همکاری کارشناسان سازمان تعاون روستائی استان و نیز کارشناسان سازمان جنگلها و مراتع و دفتر مرکزی سازمان تعاون روستائی در تهران کار تهیه و تنظیم اساسنامه شرکتهای تعاونی جنگل‌نشینان را آغاز کردند. پس از مدتها تلاش و زحمت اساسنامه لازم تهیه و تصویب شد. با تصویب این اساسنامه مسئولین منابع طبیعی استان گیلان بر آن شدند با تشکیل شرکتهای تعاونی در اداره امور جنگلهای استان گیلان از مشارکت مردم خصوصا جنگل‌نشینان استفاده نمایند، به این امید که با مشارکت و سهیم نمودن جنگل‌نشینان و روستائیان حاشیه جنگل در امر بهره‌برداری و احیاء جنگلها و ایجاد اشتغال و افزایش درآمد آنان مسائل و مشکلات حفاظتی جنگل نیز حل‌و فصل گردد و نیروی فعال افراد به جای تخریب و انهدام جنگل در خدمت اجرای طرحهای مصوب جنگلداری قرار گیرد.

واضح است که با توجه به سطح قلیل جنگلهای کشور به خصوص در شمال، اهمیت حیاتی و نقش جنگل در توسعه کشاورزی و حفظ آب و خاک و سایر وسائل زیست‌محیطی مهمتر از جنبه تولید چوب می‌باشد، لذا حفاظت از جنگلها می‌بایست مقدم بر تولید چوب باشد و این دو نیز بر سودآوری فعالیتهای جنگلداری اولویت داده شود. بنابراین تمام سعی و کوشش کارکنان اداره کل منابع طبیعی استان گیلان به تبعیت از سیاست سازمان جنگلها و مراتع کشور و وزارت جهاد سازندگی معطوف بر آن شد که با تشکیل و راه‌اندازی شرکتهای تعاونی جنگل در درجه اول حفاظت جنگل با مشارکت جنگل‌نشین تأمین گردد و ثانیا با ایجاد شغل و کار برای نیروی فعال جنگل‌نشینان درآمد آنان افزایش پیدا کند.
در جنگلهای گیلان تعداد 000، 61 خانوار (در حوزه‌های آبخیز) با جمعیت 000، 305 نفر به همراه حدود 5/ 1 تا 2 میلیون واحد دامی زندگی می‌کنند.
براساس سازمان کار معقول در یک طرح جنگلداری نیمه مکانیزه یا در حوزه یک شرکت تعاونی جنگل به ازای هر 50 هکتار برای 1 نفر کار ایجاد می‌گردد (نیروی کارشناسی منظور نشده است)، لذا در کل جنگلهای گیلان تنها می‌توان برای حدود 000، 12 نفر در قالب شرکتهای تعاونی جنگل و یا واحدهای مربوط به مجریان خصوصی و دولتی کار ایجاد نمود که اگر فرض کنیم همه این افراد سرپرست یا نیروی فعال کار هرخانواده باشند تنها 20 درصد خانوارهای داخل جنگل یا روستاهای حاشیه آن در امور جنگل اشتغال
ص: 385
پیدا می‌کنند و به همین نسبت نیز دام آنها از جنگل خارج می‌شود.
با توجه به نیروی فعال کارگری باقیمانده در سطح جنگلها بایستی برای اشتغال آنها در دیگر فعالیتهای کشاورزی و یا صنایع وابسته به آن در خارج از جنگل نیز شغل ایجاد نمود. در غیر اینصورت با توجه به سطح بی‌سوادی آنان (90%) مشکل حفاظت جنگل حتی در قالب شرکتهای تعاونی جنگل نیز حل نخواهد شد. به‌هرحال کار تأسیس و راه‌اندازی شرکتهای تعاونی جنگل‌نشینان با هدف مشارکت آنان در کار جنگل و ایجاد شغل و افزایش درآمد برای آنان و نیز تأمین حفاظت و توسعه جنگل در سال 1365 با تأسیس شرکت تعاونی جنگل امامزاده ابراهیم در محدوده آبخیز جنگلهای امامزاده ابراهیم و در حوزه شهرستان شفت و فومن تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل آغاز شد و تا سال 1371 تعداد 8 شرکت تعاونی در استان گیلان تأسیس و راه‌اندازی گردید که آخرین بررسی وضعیت آنان تا پایان سال 1372 در جدول شماره 3 آمده است.
جدول شماره 3- وضعیت شرکتهای تعاونی جنگل در استان گیلان تا پایان سال 1372
اطلاعات مندرج در جدول شماره 3 نشان می‌دهد که:
الف- شرکت تعاونی جنگل امامزاده ابراهیم دارای بالاترین میزان برداشت چوب و بهره‌برداری از جنگلهای منطقه خود می‌باشد. مهمترین عامل در این‌مورد وجود جنگلهای تجارتی و مرغوب در حوزه طرح و مجوز سازمان جنگلها و مراتع کشور است.
ب- در اکثر شرکتهای تعاونی جنگل مبلغ هرسهم 1000 ریال است که بسیار ناچیز به نظر می‌رسد. انگیزه آن نیز ترغیب و تشویق جنگل‌نشینان و دامداران حوزه طرح به خرید سهم و مشارکت در کارهای شرکت به صورت گروهی است این خود یکی از بزرگترین هدفهای شرکت تعاونی جنگل بر اساس مفاد اساسنامه و خط مشی این‌گونه شرکتها است.
ج- در سال 1365، دو شرکت تعاونی جنگل (ردیفهای 1 و 2 جدول) تأسیس شد و سپس کار راه‌اندازی اینگونه شرکتها تا سال 1369 (سال ادغام سازمان جنگلها در وزارت جهاد سازندگی) متوقف گردید، ولی از سال 1370 مجددا تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل در برنامه کاری اداره کل منابع طبیعی استان گیلان قرار گرفت به طوری‌که در سالهای 1370 و 1371 جمعا 6 شرکت دیگر تعاونی جنگل راه‌اندازی و مشغول کار گردید.
د- سرمایه شرکتهای تعاونی جنگل مبلغی ناچیز است و میزان برداشت از جنگل نیز در کنار کارها و فعالیتهای احیاء و توسعه جنگل و جنگلکاری نیز بالطبع نمی‌تواند درآمد کافی برای اعضاء فعال شرکت که اکثرا جنگل‌نشین و دامدار هستند کسب نماید خصوصا این‌که براساس مطالعات و بررسیهای کارشناسی انجام شده نرخ بهره و سوددهی سرمایه در بخش جنگل و منابع طبیعی نسبت به دیگر بخشهای کشاورزی مانند زراعت و دامپروری بسیار پائین است به طوری‌که در حدود 4/ 1 تا 3/ 1 اینگونه طرحها است؛ از نظر مقایسه با صنعت نیز بهره‌دهی بسیار ناچیز است، زیرا سرمایه‌گذاری در بخش منابع طبیعی خود یک سرمایه‌گذاری زیربنائی و بلندمدت است و لذا در سرمایه‌گذاریهای زیربنائی و بلندمدت نمی‌توان انتظار سود و بهره‌دهی بالا و زودرس را داشت.
میانگین بهره‌دهی سرمایه‌گذاری در بخش منابع طبیعی چنانچه کاملا مبتنی بر مبانی اصولی و نظارت دقیق کارشناسان باشد باید حدود 3 تا 4 درصد باشد.
بنابراین چنانچه هدف از تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل حفاظت جنگل و نیز بهره‌برداری صحیح و توسعه اصولی جنگلها در قالب شرکتهای تعاونی باشد، بناچار می‌باید از کمکهای دولت یا به صورت بلاعوض و یا با بهره کم و ناچیز استفاده شود به خصوص در سالهای اولیه تأسیس شرکتهای تعاونی جنگل نیاز به توجه و کمکهای بیشتر دارند. بدیهی است چنانچه اعضاء این شرکتها که اکثرا جنگل‌نشین و فاقد امکانات مالی مناسب می‌باشند درآمد لازم را به دست نیاورند قادر به اجرای تعهدات خود و نیز شرکت نخواهند بود و بناچار دست از مشارکت برداشته و راههای گذشته را پی‌گیری و دنبال می‌نمایند. به عبارت دیگر دامداری و شیوه ساده و سنتی جنگل‌نشینی را ادامه داده موجبات تخریب جنگلها را فراهم خواهند نمود.

نقش تخصص و مدیریت در شرکتهای تعاونی جنگل‌

تخصص و نظارت و کنترل فنی و نیز اعمال مدیریت صحیح در موفقیت طرحهای جنگلداری همانند سایر طرحهای عمرانی کاملا روشن است به خصوص این‌که درصد بالائی از جنگل‌نشینان بی‌سواد و یا کم‌سواد می‌باشند و فعالیت طرحهای جنگلداری را فقط در قطع درخت و خروج چوب و فروش آن در بازار می‌دانند، حال آن‌که اجرای طرحهای جنگلداری در زمینه‌های گوناگون شامل کارهای حفاظتی، بهره‌برداری و احیاء و نیز مسائل اجتماعی و اقتصادی مربوطه نیاز به تخصصهای جداگانه و نیروهای کارشناسی دارد.
در اساسنامه شرکتهای تعاونی جنگل پیش‌بینی گردیده که مدیر عامل شرکت باید یکی از کارشناسان متخصص منابع طبیعی باشد تا بتواند با اعمال مدیریت صحیح و به کارگیری فن و تخصص جنگلداری و جنگل‌شناسی نیروهای فعال عضو شرکت را در راه صحیح اجرای تعهدات و مصوبات طرح جنگلداری هدایت و رهبری نماید. شکی نیست که اعمال مدیریت صحیح موجبات پیشرفت کار و ایجاد درآمد و در نتیجه رضایت اعضاء شرکت را فراهم می‌سازد.
انتخاب مدیران شایسته از سوی منابع طبیعی باید تا زمانی ادامه یابد که در میان اعضاء تعاونی، کارشناس متخصص وجود نداشته باشد. هم‌اکنون تعدادی از فرزندان اعضاء شرکتهای تعاونی جنگل که در رشته‌های کشاورزی به تحصیل اشتغال دارند در مقابل کمکهای مادی شرکتها متعهد شده‌اند پس از
ص: 386
فراغت از تحصیل در واحدهای مورد نیاز به خدمت مشغول شوند. بدین‌ترتیب امید می‌رود در آینده، اداره امور تعاونیها به خود اعضاء واگذار شود و کارشناسان منابع طبیعی به عنوان ناظر و نماینده منابع طبیعی بر حسن اجرای طرح جنگلداری وسیله شرکتهای تعاونی نظارت نمایند خصوصا آن‌که بر اساس مفاد اساسنامه مربوطه: شرکتهای تعاونی علاوه‌بر وظیفه اجرای طرحهای جنگلداری براساس طرحهای مصوب سازمان جنگلها، انجام کلیه امور کشاورزی در منطقه از قبیل دامداری، پرورش ماهی، پرورش قارچ، زنبورداری، پرورش کرم ابریشم، تأسیس کارخانه‌های خوراک دام، و صنایع تولیدی از قبیل کارخانه‌های چوب‌بری، نئوپان، چوب‌خشک‌کنی، مبل‌سازی و سایر صنایع وابسته به آن را نیز عهده‌دار می‌باشند.

افزایش بهره‌وری و اقتصادی بودن تعاونیهای جنگل‌

علیرغم رعایت کلیه اصول اقتصادی و صرفه‌جوئی زیاد در هزینه‌ها، طرحهای جنگلداری عموما فاقد بازدهی هستند حتی طرحهای احیائی (شامل جنگلهای کم‌بازده و مخروبه) که به شرکتهای تعاونی واگذار می‌گردد غالبا تراز منفی دارند مگر طرحهائی که شامل جنگلهای تجارتی بوده و یا از ارزش افزوده بخش صنعت نیز بهره‌مند گردند و یا در حقیقت کلیه مراحل تولید آنها زیر پوشش مدیریت واحد قرار گرفته باشد. زیرا در واحدهای کوچک با توجه به کم بودن حجم عملیات بهره‌برداری بالطبع از کیفیت مکانیزاسیون کاسته شده یا ماشینهای سنگین جنگلی بلا استفاده خواهند ماند که در هردو حال نتیجه آن افزایش هزینه کار تعاونی و کاهش سوددهی یابیلان منفی طرح خواهد بود.
بنابراین رعایت اصل اقتصادی بودن کار شرکتهای تعاونی جنگل منوط به اجرای هماهنگ تمامی مراحل تولید اعم از مرحله تولید بیولوژیکی تا مرحله تولید صنعتی است و تنها مجری و یا مجریانی خواهند توانست هزینه‌های لازم را تحمل نمایند که از ارزش بخش صنعت و بهره‌وری بهینه تمام محصولات جنگلی برخوردار باشند؛ و یا برای استفاده کامل از نیروی کار و دیگر عوامل تولید موجود در حوزه تعاونی به دیگر وظایف و اهداف مندرج در اساسنامه شرکت از قبیل تأسیس کارخانه‌های تولیدی خوراک دام و صنایع وابسته به چوب و یا دامداری مدرن و پرورش زنبور عسل، قارچ، ماهی، کرم ابریشم و نوغانداری و یا صنایع دستی رایج در هرمحل و حوزه طرح و شرکت تعاونی نیز توجه گردد. تا با تأمین اشتغال دائم برای کارگران محلی و جنگل‌نشین و افزایش درآمد خانوارهای جنگل‌نشین از طرق گوناگون وابستگی آنان به جنگل کاهش یافته و یا به تدریج قطع گردد، چه بسا در صورت افزایش درآمد، جنگل‌نشینان با احساس نیاز به استفاده از امکانات بهتر رفاهی و بهداشتی و آموزشی و فرهنگی و غیره به تدریج، خانه و خانواده خود را از نقاط جنگلی به کنار جنگل و یا اراضی جلگه‌ای و روستاهای مجاور جنگل و یا مراکز تولیدی و صنعتی شرکت منتقل نمایند.

خلاصه مواردی چند از اساسنامه شرکتهای تعاونی جنگل‌

الف- وظایف:
1- بهره‌برداری و احیاء جنگلها همراه با حفاظت جنگل براساس طرح مصوب جنگلداری.
2- تهیه ماشین‌آلات بهره‌برداری و راه‌سازی، تهیه وسائل حمل‌ونقل، مسکن و بهبود شرائط زندگی جنگل‌نشینان.
3- پیش‌بینی و تهیه وسائل ایمنی و اطفاء حریق جنگل و تأمین منابع آبی و مبارزه با آفات جنگل.
4- انجام کارهای دامداری، پرورش ماهی، پرورش قارچ، زنبورداری، نوغانداری و پرورش کرم ابریشم.
5- تأسیس کارخانجات خوراک دام و صنایع تولیدی و کارخانجات صنایع وابسته به چوب.
ب- تأمین منابع مالی مورد نیاز شرکت با استفاده از تسهیلات اعتباری مؤسسات و مراجع دولتی و بانکها از طریق مزارعه و مضاربه و قرض الحسنه و استفاده از اعتبارات تبصره 3 و 5 و غیره و عضویت در اتحادیه تعاونیها و شرکتها برای مشارکت در امر سرمایه‌گذاری.
ج- شرائط عضویت در تعاونی جنگل:
1- ساکنین جنگل و قراء مجاور جنگلهای حوزه طرح مصوب سازمان جنگلها و مراتع کشور در حوزه آبخیز مربوطه.
2- در کارهای اجرائی شرکت شخصا فعالیت داشته باشد.
3- عدم ممنوعیت و محدودیتهای قانونی مانند خدمت نظام وظیفه و غیره.
4- عدم عضویت در شرکتهای تعاونی جنگل مشابه.
5- پرداخت حداقل بهای 10 سهم.
د- هیئت مدیره:
یکی از ارکان شرکت تعاونی جنگل هیئت مدیره آن است که تعداد اعضاء آن 5 نفر می‌باشند. 4 نفر توسط مجمع عمومی عادی از میان جنگل‌نشینان و روستائیان عضو شرکت با رأی دیگر اعضاء انتخاب می‌شوند و 1 نفر هم به عنوان رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل توسط سازمان جنگلها و مراتع کشور با پیشنهاد اداره کل منابع طبیعی استان انتخاب و معرفی می‌گردد.
لازم به توضیح است که هیئت مدیره وظیفه خود را افتخارا و بدون دریافت حقوق و دستمزد انجام می‌دهد و چنانچه انجام وظیفه محوله به آنان مستلزم هزینه‌ای باشد شرکت آن را پرداخت خواهد نمود.
شرکت تعاونی جنگل امیر المؤمنین (ع) در جنگلهای رادارپشته سیاهکل دومین شرکت تعاونی تأسیس‌شده در استان گیلان و یکی از تعاونیهای بالنسبه موفق در انجام تعهدات و دست‌یابی به اهداف تعیین‌شده در طرح مصوب جنگلداری بوده است که جهت آگاهی بیشتر خلاصه‌ای از وضعیت و عملکرد آن تشریح می‌شود:
در اساسنامه شرکتهای تعاونی ابتدا اهم وظائف آنها ذکر گردیده است. پس از آن منابع مالی مورد نیاز شرکتها مشخص شده و آنگاه شرائط عضویت در شرکتهای تعاونی جنگل مورد بحث قرار گرفته است. در پایان ترکیب هیئت مدیره و چگونگی انتخاب آن شرح داده شده است.
در اینجا خلاصه‌ای از موارد مهم اساسنامه را در مراحل یادشده برای اطلاع خوانندگان توضیح می‌دهد:
ص: 387

خلاصه وضعیت و عملکرد بخشی از فعالیتهای تعاونی جنگل رادارپشته‌

الف- وضعیت اقتصادی و اجتماعی: این طرح 864 خانوار با جمعیت 5891 نفر در 13 آبادی را شامل می‌شود. بخش عمده درآمد 159 خانوار از این تعداد (4/ 18 درصد) از طریق دامداری به دست می‌آید. 177 خانوار (حدود 5/ 20 درصد) بدون دام هستند. 162 خانوار که 19 درصد مشمولان طرح را تشکیل می‌دهند از داشتن اراضی مزروعی محروم می‌باشند و بقیه نیز از هردو امتیاز یعنی داشتن اراضی مزروعی و دامداری محروم هستند و از طریق کار در بخشهای امور تعاونی یا کارگری برای خانواده‌های ساکن در حوزه طرح و اطراف آن امرار معاش می‌نمایند.
حدود نیمی از مردان لازم التعلیم بی‌سواد و نیمی نیز دارای سواد دوره ابتدائی می‌باشند که در کارهای کشاورزی و دامداری و جنگلداری حوزه تعاونی اشتغال دارند (بالا بودن بالنسبه تعداد باسوادان در حوزه تعاونی به دلیل وجود راههای ارتباطی با روستاهای مجاور جنگل و دسترسی به مدارس و کلاسهای سوادآموزی در منطقه می‌باشد)، اما زنان اکثرا بی‌سواد بوده به کارهای خانه‌داری مشغول هستند یا در کارهای کشاورزی و دامداری مردان را یاری می‌دهند. در حوزه طرح فقط چند روستا دارای مدرسه است که فرزندان جنگل‌نشینان با استفاده از راههای جنگلی که در مسیرهای مختلف به 30 الی 35 کیلومتر می‌رسد در آنها به تحصیل اشتغال می‌ورزند.
در کل جنگلهای محدوده طرح یا تعاونی رادارپشته 046، 14 واحد دامی تعلیف می‌شوند (83 درصد گاو، 9 درصد بز و گوسفند و 8 درصد اسب و قاطر).
از تعداد واحد دامی فوق 3/ 1 درصد دامها متعلق به دامداران متحرک، 5/ 47 درصد متعلق به دامداران نیمه‌متحرک، 7/ 28 درصد متعلق به دامداران ساکن دائمی در روستاها و مناطق جنگلی و 5/ 22 درصد نیز متعلق به خانواده‌های کشاورز و کارگران حوزه طرح است.
بررسیهای محلی انجام شده حکایت از آن دارد که میانگین درآمد هرگاو محلی (که معمولا دارای جثه کوچک و لاغر است) در سال 000، 35 ریال و گوسفند 000، 12 ریال می‌باشد، بنابراین اگر دامداری 20 رأس گاو داشته باشد در طول سال معادل 000، 700 ریال درآمد خواهد داشت، ولی اگر همین شخص بتواند به طور دائم برای شرکت تعاونی کار کند درآمد او در سال به 000، 300، 1 ریال خواهد رسید.
بنابر اظهار مسئولین تعاونی جنگل حدود 240 کارگر محلی به طرق مختلف جدول شماره 4- تعداد درختهای قطع شده و تبدیل اراضی جنگل
در طول سال برای شرکت مشغول کار می‌باشند که اکثر آنها به کارهای مهم بهره‌برداری جنگل و جنگلکاری و مراقبت اشتغال دارند. (نیمی از این تعداد در طول سال و نیمی نیز به طور فصلی کار می‌کنند) بنابراین اگر به فرض در هرخانوار از تعداد 864 خانوار هرکدام یک نفر کارگر فعال داشته باشند بیش از 3/ 2 کارگران و نیروی کار فعال جنگل‌نشینان در حوزه طرح بدون کار خواهند بود و بایستی برای آنها نیز با راه‌اندازی فعالیتهای تولیدی دیگر (آنچنان‌که در اساسنامه پیش‌بینی شده است) کار و شغل ایجاد گردد. (جدول شماره 4)

نقش شرکت تعاونی در حفاظت جنگلها

اگر مقدار قطع غیر مجاز درختها و نهالهای جنگلی و نیز تبدیل غیر قانونی اراضی جنگلی به اراضی مزروعی و باغها را در سالهای قبل از 1365 با سالهای بعد مقایسه کنیم (جدول شماره 4) درمی‌یابیم که با تأسیس و راه اندازی شرکت تعاونی جنگل و جلب همکاری و مشارکت جنگل‌نشینان تخریب جنگل و تجاوز به آن از میان رفته است و این یکی از هدفهای مهم در تأسیس و راه‌اندازی شرکتهای تعاونی جنگل می‌باشد.
نمودار شماره 1- اراضی جنگلی مورد تجاوز و تخریب در دهه 60
چنانچه قطع غیر مجاز درختان و نهالهای جنگلی نیز آنطورکه در طول دهه 1360 مشخص شده به صورت نمودار شماره 1 در روی محور مختصات رسم گردد وضعیتی مشابه منحنی نمودار تجاوز به عرصه و اراضی جنگل خواهد داشت (به ویژه قطع درختان جنگلی به صورت غیر مجاز).
بالا بودن مقدار تجاوز و تخریب در سال 1360 ناشی از تنشهای انقلاب اسلامی بود که به تدریج با اعمال حاکمیت قانون و فعالتر شدن بخش حفاظت منابع طبیعی میزان تخریب و تجاوز و قطع درخت و نهال در سالهای 61 و 62 کاهش یافت، ولی در طول سه سال بعد به دلیل عدم پی‌گیری پرونده‌های تخلف در مراجع ذیصلاح مجددا میزان تخریب و تجاوز افزایش یافت. پس از آن با آگاهی جنگل‌نشینان از فراهم آمدن مقدمات تشکیل شرکت تعاونی میزان تخلفات در سالهای 63 و 64 به طور قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کرد تا جائی که در سال 1365 (سال تأسیس شرکت) به حداقل رسید.
ص: 388
بررسی که از طرح مصوب حوزه تعاونی به عمل آمده، مؤید آن است که به علت مخروبه بودن جنگلهای حوزه تعاونی و بازدهی اندک آنها عملکرد تعاونی در طول 10 سال با کسر درآمد یا ضرر مواجه خواهد شد. لذا اداره کل منابع طبیعی استان گیلان و سازمان جنگلها و مراتع کشور جهت کمک به ادامه حیات تعاونی و تقویت آن در اجرای برنامه‌های طرح مصوب، هزینه احداث 5/ 17 کیلومتر جاده جنگلی در داخل تعاونی و 50 درصد هزینه طرح ساماندهی خروج دام جنگل‌نشینان را از جنگل و هم‌چنین حذف بهره مالکانه از طرح و هزینه عملیات مراقبتی و پرورشی مناطق جنگل‌کاری شده را در طول مدت 10 سال تقبل نموده است. (جدول شماره 5)
جدول شماره 5- سود و زیان 10 ساله طرح
بنابراین از سال 1378 درآمد حاصل از چوب و بهره‌برداری از جنگل به گونه‌ای خواهد بود که علاوه‌بر جبران زیانهای 10 سال و پرداخت هزینه‌های جاری طرح، درآمد قابل ملاحظه‌ای نیز جهت اعضاء شرکت حاصل شده موجبات دلگرمی آنان و ادامه کار و احتمالا توسعه و گسترش فعالیتهای تعاونی را فراهم خواهد ساخت. (بهره مالکانه: براساس تبصره 1 ماده 2 آئین‌نامه اجرائی قانون ملی شدن جنگلها مجریان طرحهای جنگلداری موظف به پرداخت بهره مالکانه هستند و ضریب بهره مالکانه برای مجریان طرحها براساس قانون محاسبات عمومی از طریق مزایده به دست می‌آید.
10 درصد هزینه‌های اجرائی به عنوان هزینه پیش‌بینی‌شده+ هزینه‌های اجرائی-A (هزینه کل طرح)
(حداقل نرخ بهره) 30 درصد*B -A (سود مجری)
نرخ بهره سرمایه‌گذاری (30 درصد) با توجه به شرائط سخت تولید در جنگل و نرخ بهره در بازار و ترغیب و تشویق بخش خصوصی در فعالیتهای جنگل تعیین می‌گردد.
A G B- C
A
- هزینه‌های اجرائی‌B - سود مجری‌C - کل هزینه
اگرD - قیمت فروش فرآورده‌ها در بازار باشد، ضریب بهره مالکانه در 3 حالت ذیل خواهد بود:
1- اگرD< C باشد (بهره مالکانه یا سهم دولت ناشی از اجرای طرح)D -C -E ضریب بهره مالکانه‌E /D *001 -F - ضریب بهره مالکانه
2- اگرD -C باشد در این حالت به منظور دست‌یابی مجری به سود معقول و منطقی بهره مالکانه از مجری اخذ نمی‌گردد.
3- اگرD >C باشد (مانند طرح تعاونی جنگل رادارپشته) که در این‌صورت جهت دست‌یابی مجری به سود معقول و منطقی نه‌تنها بهره مالکانه اخذ نمی‌شود بلکه بخشی از هزینه‌های انجام تعهدات طرح بایستی از اعتبارات عمرانی سازمان جنگلها و مراتع کشور تأمین گردد.
اگرچه اجرای عملیات طرح در قالب تعاونی تراز منفی نشان می‌دهد، ولی اولا اداره کل منابع طبیعی استان و سازمان جنگلها و مراتع کشور برای نیل به اهداف پیش‌بینی‌شده در طرح ضمن پرداخت هزینه‌های یادشده قبلی در کسب اعتبارات و طرحهای ضروری کم‌بهره نیز از طریق سیستم بانکی مساعدت لازم و همه‌جانبه‌ای را معمول می‌دارد.
از سوی دیگر کیفیت و گردش کارهای اجرائی با مدیریتی که از طرف مدیر عامل و هیئت مدیره اعمال می‌گردد اکثریت کارها به دست خود جنگل‌نشینان و با نظارت کارشناسان متخصص منابع طبیعی انجام می‌شود و بنابراین اعتباری که به صورت هزینه صرف انجام کارهای طرح می‌گردد به صورت درآمد و مزد نصیب خود آنان می‌شود که این درآمد نقش عمده‌ای در ارتقاء سطح کیفی زندگی جنگل‌نشینان داشته موجب جلب همکاری و همگامی بیشتر آنان در اداره امور جنگلهای منطقه می‌شود.

جنگلکاری در منطقه طرح و تعاونی رادارپشته‌

در طرح حوزه تعاونی از سال 1363 عملیات بهره‌برداری از جنگل آغاز و تا سال 1366 کلا حدود 400 هکتار از منطقه جنگلکاری و احیاء گردیده، ولی بعد از سال 66 که اجرای آن به عهده شرکت تعاونی محول شد حجم فعالیت به نحو چشمگیری توسعه یافت به طوری‌که تا سال 1371 حدود 800 هکتار از جنگلهای مخروبه و کم‌بازده بهره‌برداری و احیاء گردیده است. با اجرای جدول شماره 6- سطح جنگلکاری در حوزه تعاونی رادارپشته
ص: 389
نسبتا درست و به موقع عملیات ترمیم حصارکشی و امور مراقبتی و واکاری و نیز عملیات پرورش جنگل، حاصل کار جنگلکاری از نظر کارشناسان بسیار رضایت‌بخش می‌باشد. (جدول شماره 6)
به طوریکه ملاحظه می‌شود میانگین سطح جنگلکاری از سال 1368 تا سال 1371 معادل 200 هکتار می‌باشد که اگر هزینه جنگلکاری هرهکتار را به طور متوسط حداقل 000، 200 ریال درنظر بگیریم مجموعا هرسال مبلغ 000، 000، 40 ریال به صورت هزینه جنگلکاری و یا مزد و درآمد نصیب جنگل‌نشینان گردیده که اگر هزینه‌های بهره‌برداری و پرورش و مراقبت و غیره را نیز معادل آن منظور کنیم ملاحظه می‌شود که سالانه رقمی معادل 000، 000، 80 ریال فقط به صورت مزد عاید جنگل‌نشینان حوزه تعاونی شده است.

بهره‌برداری جنگل‌نشینان طرح‌

بهره‌برداری از جنگل مستلزم وجود جاده‌های جنگلی است که بتوان با استفاده از تراکتور و ماشینهای مخصوص چوب‌کشی، تنه درختان را به صورت کامل یا به صورت گرده‌بینه،[754] هیزم و زغال و غیره از داخل جنگل به کنار جاده اصلی و ماشین‌رو و یا ایستگاه محصولات جنگلی حمل نمود.
غیر از جاده‌های اصلی و شن‌ریزی شده حوزه طرح، جاده‌های فرعی دیگری نیز در داخل قطعات مورد بهره‌برداری احداث می‌شود که این جاده‌ها بیشتر مورد استفاده تراکتور و یا زتور و تاف قرار می‌گیرد. (تاف ماشینی سنگین و قوی راهسازی است که در قسمت جلو مانند بولدوزر دارای یک تیغه است و در قسمت عقب دارای وینچ و سیم بوکسل می‌باشد. به وسیله آن تنه سنگین درختان از داخل جنگل و محل قطع به محل مورد نظر حمل می‌شود.
زتور دارای چرخ زنجیره‌ای و تاف دارای چرخ لاستیکی است.)
در حوزه تعاونی، تنه درختان پس از قطع به صورت گرده‌بینه و تراورس[755] و کاتین[756] و چوب تونلی[757] و هیزم و زغال مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرد.
جدول شماره 7- آمار تولید فرآورده‌های جنگلی در حوزه تعاونی از سال 1366 تا خرداد 1371
از آنجائی‌که انجام عملیات قطع درختان جنگلی و تبدیل آنها به انواع چوب نیاز به آموزش دارد، لذا تعدادی از کارگران فعال جنگل‌نشین حوزه تعاونی، عملیات صحیح قطع و تبدیل را به وسیله اره موتوری و نیز راه صحیح کاربرد آنرا در کلاسهای مخصوص به مدت یک هفته فرامی‌گیرند. کلاسهای مزبور از زمان تأسیس شرکت تا سال 1372 زیر نظر کارشناسان منابع طبیعی در دوره‌های مختلف تشکیل شده است. کارگران دوره‌دیده به طور مؤثری در کارهای بهره‌برداری تعاونی مشارکت دارند و حتی گاهی از آنها در انجام بهره‌برداری دیگر طرحهای در دست اجرای مجاور حوزه طرح نیز استفاده می‌شود.
چون جنگلهای حوزه تعاونی از نظر تولید چوب و نوع گونه از کیفیت پائین برخوردار است، لذا بخش عظیمی از تنه درختان به هیزم تبدیل می‌گردد و مقدار کمی نیز به کارخانه‌های فیبر حسن‌رود (در حوزه بندر انزلی) و یا به شرکت چوب و کاغذ ایران (چوکا) حمل می‌شود. قسمتی نیز وسیله کارگران کوره‌چی در حوزه تعاونی به زغال تبدیل گردیده سپس به بازار فروش در استان گیلان و یا استانهای سراسر کشور عرضه می‌شود.
نمودار شماره 2 و جدول شماره 7 آمار تولید فرآورده‌های جنگلی را در حوزه تعاونی از 1366 تا خرداد 1371 نشان می‌دهد که بخش اعظم هیزم تولیدی به دلیل فقدان بازار مصرف به زغال تبدیل می‌گردد و هم‌چنین به علت مخروبه بودن جنگل میزان چوبهای تهیه شده از نظر مقایسه با حجم کل تولید بسیار نمودار شماره 2 تولید فرآورده‌های جنگلی در حوزه تعاونی از سال 1366 تا 1371
ص: 390
پایین به نظر می‌رسد.
چنانچه سازمان جنگلها، شرکت تعاونی را مورد حمایت قرار نداده و کمکهای لازم را به عمل نیاورد شرکت تعاونی جنگل‌نشینان رادارپشته به دلیل مخروبه بودن جنگل و نیز بالا بودن هزینه‌های بهره‌برداری و جنگلکاری و جاده‌سازی و غیره متضرر خواهد شد.
استفاده صحیح از امکانات موجود در انجام امور خارج از حوزه شرکت موجب افزایش سوددهی شرکت و بالا رفتن درآمد اعضاء شده است. جدول شماره 8 نشان‌دهنده این واقعیت می‌باشد.
جدول شماره 8- عملکرد مالی خارج از طرح شرکت تعاونی رادارپشته از سال 1366 تا 1370

نقش شرکت تعاونی در زندگی آتی جنگل‌نشینان منطقه‌

گرچه از عمر این شرکت تعاونی و دیگر تعاونیهای تشکیل شده در استان گیلان مدت زیاد نمی‌گذرد، ولی مطالعات کارشناسان متخصص حاکی از آنست که در صورت اعمال مدیریت و نظارت صحیح بر کار تعاونیهای جنگل‌نشین و ارشاد و راهنمائی آنان در قالب اهداف و برنامه‌های پیش‌بینی شده و مصوب در اساسنامه تأسیس اینگونه شرکتها که موجبات حمایت و مشارکت جنگل‌نشینان را فراهم می‌سازد در امر حفاظت و توسعه و احیاء جنگلهای مخروبه یا کم‌بازده استان بسیار مؤثر است. زیرا باید اذعان نمود که با وجود جنگل‌نشینی و چرای دام در جنگل و نیز عدم مشارکت دامداران و جنگل‌نشینان در کارهای اجرائی طرحهای جنگلداری، به‌هیچ‌وجه احیاء و حفاظت از جنگلها تحقق نخواهد یافت. در سایه تأسیس تعاونیهای جنگل‌نشین می‌توان به هدفهای ذیل در هرمنطقه و از جمله منطقه رادارپشته دست یافت:
1- تبدیل جنگلهای مخروبه به جنگلهای مرغوب و سریع الرشد و برخورداری از مزایای اقتصادی آنها در جهت رفاه جنگل‌نشینها و تأمین چوب مورد نیاز مملکت.
2- مشارکت جنگل‌نشینان در طرح ساماندهی خروج دام از جنگل در قالب شرکت تعاونی نظیر احداث دامداریهای 10 رأسی گاو اصیل یا دورگ در منطقه دوست‌لات رادارپشته. اجرای این طرح مهم در هرمنطقه در صورتی که در قالب شرکت تعاونی جنگل باشد به مراتب سهلتر و سریعتر خواهد بود.
3- تأمین اشتغال و درآمد برای نیروهای فعال جنگل‌نشین در حوزه شرکت تعاونی؛ چنان‌که در حال حاضر نزدیک 40 کارگر به طور دائم و حدود 200 کارگر به طور فصلی در سال در شرکت مشغول کار می‌باشند.
4- افزایش توان شرکت با بهره‌وری از عوامل مختلف تولید و استفاده از وسائل مکانیزه برای بهره‌برداری از جنگل و احیای آن.
5- ارائه آموزشهای لازم به جنگل‌نشینان و بالا بردن سطح فرهنگ منابع طبیعی در منطقه، وسیله کارشناسان بخش آموزش و ترویج منابع طبیعی استان.
6- بهره‌گیری از کمکهای سایر سازمانها مانند راه و ترابری، آموزش‌و پرورش، بهداشت و غیره در جهت ارتقاء سطح کیفی زندگی جنگل‌نشینان.
7- بهره‌گیری از تسهیلات مالی شرکت برای ادامه تحصیل برخی از فرزندان اعضاء جنگل‌نشین که در مراکز علمی و دانشگاهی پذیرفته شده‌اند.
8- افزایش مهارت و تخصص کارگران جنگل‌نشین از طریق تشکیل کلاسهای آموزشی، قطع و تبدیل درختان جنگلی و نیز چگونگی غرس و نگهداری درختان جنگلی که به این‌ترتیب هدایت و به کارگیری جنگل‌نشینان در کار طرحهای جنگلداری حاصل خواهد شد.
9- جلوگیری از کار قطع و تبدیل غیر مجاز درختان و قاچاق چوب و ارشاد جنگل‌نشینان در زمینه حفظ منابع طبیعی و ثروت ملی کشور.
10- ممانعت از مهاجرت بی‌رویه جنگل‌نشینان به شهرها و بخشهای دور و نزدیک از طریق تأمین اشتغال و افزایش درآمد خانوارهای جنگل‌نشین و نیز ارتقاء سطح کیفی و کمی زندگی جنگل‌نشینان.
مطالعات انجام شده و نتایج حاصل مؤید آن است که اجرای طرحهای جنگلداری در قالب شرکتهای تعاونی جنگل‌نشینان می‌تواند هدفهای مندرج در طرح را تأمین نماید چنانچه:
الف- مسائل اجتماعی ساکنین جنگل مورد توجه قرار گیرد.
ب- هدفهای تعیین‌شده در اساسنامه مورد توجه قرار گیرد و در راه حصول آنها گام برداشته شود.
ج- نظارت به کار اینگونه تعاونیها به طور جدی و دقیق از طرف کارشناسان منابع طبیعی (در کارهای مربوط به بهره‌برداری، حفاظت و احیاء و توسعه جنگل) و نیز دیگر سازمانهای مربوطه.
د- فعالیت تعاونی جنگل‌نشین غیر از کار جنگل تدریجا به طرف سایر فعالیتهای تولیدی سوق داده شود تا از وابستگی زندگی جنگل‌نشینان به جنگل کاسته شده و به دیگر فعالیتهای تولیدی (آنچنان که در اساسنامه پیش‌بینی شده) گرایش پیدا کنند و به این‌ترتیب دوام و بقاء تعاونی در آینده تضمین شود.
ه- نحوه بهره‌برداری از عوامل تولید مانند زمین و سرمایه سرپا (به صورت جنگل احیاء شده) در حوزه تعاونیها بایستی مشخص شود به قسمی که منافع عمومی جامعه از منابع ملی براساس قوانین مربوطه ملحوظ نظر قرار گیرد.
و- کمکهای مالی بلاعوض و یا کم‌بهره بایستی به طور دقیق مورد ارزیابی و نظارت قرار گیرد.
ز- مسئله خروج دام جنگل‌نشینان حوزه تعاونی از جنگل یا تبدیل دامداری سنتی به دامداری مدرن و صنعتی به طور جدی پی‌گیری و اعمال گردد.
ص: 391

طرح تمرکز تک خانوارهای پراکنده در جنگل‌

سراسر منطقه جنگلی استان گیلان به استثناء برخی مناطق پرشیب و مرتفع و دوردست همواره در فصول مختلف محل تعلیف و اطراقگاه جنگل‌نشینان و دام آنها می‌باشد، لذا نظر کارشناسان همیشه آن بوده است که حفظ و توسعه منابع جنگلی باقیمانده، مستلزم خروج دام جنگل‌نشینان از جنگل و نیز در صورت امکان انتقال و جابجائی آنان از جنگل به مناطق و حوزه‌های مجاور جنگل است. زیرا تجربیات گذشته و نیز علم مدیریت جنگل و رهنمودهای کارشناسی همیشه وجود دام و دامداری و جنگل‌نشینی به شیوه فعلی و کنونی را خلاف برنامه‌های اصلاحی و احیائی و حفظ و توسعه جنگل می‌داند.
کارشناسان و مسئولین منابع طبیعی استان گیلان با حمایت و تأیید وزارتخانه‌های مربوطه در سال 1371 کار تهیه طرح تمرکز تک خانوارهای پراکنده را در چند نقطه از جنگلهای گیلان آغاز کردند و نخستین طرح تمرکز در حوزه آبخیز شماره 1 آستارا با حمایت همه‌جانبه جنگل‌نشینان و مسئولین مواجه گردید. به منظور اجرای این طرح در کل حوزه آبخیز فوق جابجائی و تمرکز 334 خانوار جنگل‌نشین با درنظر گرفتن ساختمان مسکونی و مقداری عرصه جهت کاشت محصولات کشاورزی مانند برنج و نیز فضای مناسب جهت ساخت مراکز آموزشی و رفاهی و بهداشتی و ... پیش‌بینی گردیده است.
جنگل‌نشین برای تهیه نیازمندیهای خود در سرمای زمستان و گرمای تابستان فاصله زیادی را طی می‌کند. تصویر، یک جنگل‌نشین را در راه بازگشت ازآبادی به جنگل نشان می‌دهد.
برای اجرای این برنامه، در مرحله اول سطحی معادل 7000 هکتار از جنگلهای منطقه از وجود دام و جنگل‌نشینان پراکنده آزاد و سطح زیر کشت اراضی مزروعی و باغها و خانه‌ها و محوطه‌های آنان‌که معادل 370 هکتار برآورد شده با مجوزهای قانونی خریداری و تحویل منابع طبیعی می‌گردد تا پس از آماده شدن عرصه به کاشت نهالها و گونه‌های مناسب جنگلی اختصاص داده شود و در عوض براساس طرح مصوب حدود 200 هکتار از عرصه و اراضی جلگه‌ای مجاور طرح به مجتمع مسکونی و دامداری و کشت محصولات و دیگر امکانات مورد نیاز طرح جابجائی اختصاص داده خواهد شد.
در صورت موفقیت و دست‌یابی به اهداف تعیین شده (جابجائی جنگل‌نشینان) و اسکان آنان در حاشیه جنگل، طرحهای مشابه نیز به تدریج در دیگر حوزه‌های آبخیز جنگلی 29 گانه استان به اجرا درخواهد آمد.
هم‌چنین براساس بررسیهای انجام‌شده در طرح اسکان شماره 1 آستارا کلیه دامداران و جنگل‌نشینان واجد شرائط آمادگی داوطلبانه خود را جهت همکاری در اجرای طرح اعلام داشتند، لذا کارهای اجرائی در سال 1370 آغاز گردید.
ص: 393
در حاشیه جنگل برای عبور از رودها پلی ساخته نشده است. جنگل نشینان و ساکنان حاشیه جنگل غالبا تنه درختان یا چوب آنها را مورد استفاده قرار می‌دهند.
ص: 395
بسیاری از جنگل‌نشینان به آب آشامیدنی و حتی آب جوی و رودخانه برای سایر مصارف زندگی دسترسی ندارند. ناچار مسیرهای طولانی را برای تهیه آب طی می‌کنند. حمل ظرفهای آب با دست یا بر روی دوش غالبا به عهده زنان است.
ص: 396
در سرمای سخت زمستان جنگل‌نشینان و ساکنان حاشیه جنگل چوب درختان را به کلبه‌ها حمل می‌کنند. عکس، صحنه‌ای از کار طاقت‌فرسای دختران جنگل‌نشین را نشان می‌دهد.
ص: 399
سوخت دائمی جنگل‌نشینان از چوب درختان جنگل تأمین می‌شود. چوب تنها وسیله جنگل‌نشینان برای گرم کردن کومه‌ها و پختن غذاست. در تابستان و زمستان مردان، زنان و حتی کودکان جنگل‌نشین ساعتها از وقت خود را به تهیه چوب و حمل آن اختصاص می‌دهند. تصاویر این دو صفحه فعالیت ساکنان نقاط مختلف جنگل را برای تهیه و حمل چوب نشان می‌دهند.
ص: 401
عکسهای این دو صفحه نیز صحنه‌های دیگری را از فعالیت جنگل‌نشینان گیلان برای تهیه و حمل چوب نشان می‌دهند. در عکس زیر، یک زوج جنگل‌نشین مقابل کلبه خود و در میان توده چوبها دیده می‌شوند. مرد در حال رفع خستگی ناشی از بریدن چوبها و زن مشغول بافتن جوراب است.
ص: 402
جنگل‌نشینان خودکفا هستند. آنها با شهرها و آبادیها فاصله دارند و به ناچار بیشتر نیازهای زندگی را خود تهیه می‌کنند. برنج می‌کارند، گندم را آسیاب می‌کنند، نان می‌پزند، مرغ و بوقلمون و اردک و غاز پرورش می‌دهند، جوراب و دستکش و شالگردن و بلوز می‌بافند و بالاخره از شیر دامهای خود ماست و پنیر و کره و فرآورده‌های دیگر تهیه می‌کنند.
ص: 404
زندگی در جنگل و کناره‌های آن با مشکلات و سختیهای فراوان همراه است. از نخستین لحظه‌های طلوع خورشید تا شامگاه زنان و مردان در تلاش گذران زندگی هستند.
تصاویر این صفحه گوشه‌هایی از فعالیتهای روزانه جنگل‌نشینان را نشان می‌دهند.
ص: 406
در جنگل و حاشیه جنگل حمام وجود ندارد.
زنان در دیگها و طشتهای بزرگ آب گرم تهیه می‌کنند و کودکان را شستشو می‌دهند.
ص: 407
محوطه کوچک و محدود داخل کلبه‌ها و چادرها، محل زندگی و استراحت و پخت‌وپز ساکنان کم‌بضاعت جنگل است. عکسها صحنه‌هائی از زندگی محقرانه تیره‌روزان جنگل‌نشین را در داخل کلبه‌ها و چادرها نشان می‌دهند.
ص: 409
تکم‌چیها، پیشاهنگان و پیام‌آوران نوروز، که از کوهستانهای تالش تا حدود شرق گیلان همه‌جا سر می‌کشند، در عبور از جنگل و کناره‌های آن، هنر خود را برای جنگل‌نشینان به نمایش می‌گذارند و لحظاتی چند، شادی خاطر آنان، به ویژه کودکان را فراهم می‌سازند.
جنگل‌نشینان گرچه به بسیاری از وسائل رفاهی دسترسی نداشته و از آنها استفاده نمی‌کنند ولی هرگز نمی‌توانند از رادیو و تلویزیون صرفنظر نمایند.
عکس، آنتن تلویزیون را در کنار کلبه‌ای در حاشیه جنگل نشان می‌دهد.
ص: 410
دخترک جنگل‌نشین در حالی‌که برادر کوچک خود را به دوش بسته، روزها در روشنائی خورشید و شبها در زیر نور فانوس نوشتن و خواندن می‌آموزد. عشق به تحصیل و سوادآموزی تا اعماق جنگل و دورافتاده‌ترین نقاط گیلان نفوذ کرده است.
جنگل‌نشینان و ساکنان حاشیه جنگل اگر از بسیاری وسائل رفاهی محروم هستند ولی با برخی از مظاهر زندگی شهری آشنائی و انس و الفت دارند. دخترک روستائی سازدهنی را با مهارت به صدا درمی‌آورد و کودکان با اشتیاق زیاد به نوای آن گوش می‌دهند.
ص: 411
در جنگل و حاشیه آن هنگامی که پدر و مادر به کارهای سخت روزانه اشتغال دارند کودکان به تماشای آنها می‌نشینند.
سالها بعد، آنها جای پدر و مادر را می‌گیرند و نوبت تماشا به کودکان خودشان می‌رسد.
ورزش اسب‌سواری در روستاها و حاشیه جنگل یکی از سرگرمیهای مورد علاقه ساکنان این نقاط است. جوانان سوارکار با شیرین‌کاریها و حرکات جالب بر روی اسب تماشاگران را به اعجاب و تحسین وامی‌دارند.
ص: 412
جنگل‌نشینی تنها به روستائیان و دامداران و افراد بی‌بضاعت اختصاص ندارد. برخی از افراد مرفه در ارتفاعات و یا حاشیه جنگلها خانه‌های زیبائی بنا کرده و مدتی از سال را در این خانه‌ها به استراحت می‌گذرانند.
یک کلبه محقّر در حاشیه جنگل.
یک آسیای آبی در حاشیه جنگلهای اشکورات. آسیابان پیر به انتظار نشسته تا جنگل‌نشینی کیسه گندمی برای آرد کردن به او بدهد و از این طریق لقمه نانی به دست آورد.
وقتی‌که یک یا هردو دست آزاد نیست روستائیان و جنگل‌نشینان گیلان بارهای سبک را بر روی سر حمل می‌کنند.
ص: 413
تبدیل جنگل به زمینهای زراعتی و مراتع دامداری از عوارض جنگل‌نشینی است.
تصاویری که ملاحظه می‌کنید گویای این واقعیت تلخ است.
ص: 414
زندگانی اکثریت جنگل‌نشینان در کلبه‌ها و کومه‌های محقر و چادرهای تنگ‌وتاریک می‌گذرد.
هرکدام از این کلبه‌ها و چادرها چند تن از افراد یک خانواده را با تمام وسائل زندگی آنان در خود جای می‌دهند.
ص: 416
عروسی در جنگل و حاشیه جنگل در عین سادگی شکوه و زیبائی خاصی دارد. انجام مراسم و سنتهای عروسی در این نقاط چند روز ادامه می‌یابد. جشن عروسی به سادگی با شادمانی و پایکوبی گاه همراه با سازو دهل و گاه با آهنگ نی و فلوت و ضرب و دایره برگزار می‌شود.
ص: 417
عکسهای این صفحه و صفحه مقابل حمل جهاز عروس و پایکوبی و شادمانی شرکت‌کنندگان در مراسم عروسی را نشان می‌دهند. در دو صفحه بعد صحنه‌ای از بردن عروس به خانه داماد ملاحظه می‌شود.
ص: 420
تقدیم هدیه‌های جنسی و نقدی به عروس و داماد یکی از سنتهای قدیمی در نقاط مختلف گیلان است.
ص: 421
ورود عروس به خانه داماد همیشه با پایکوبی و رقص و هلهله و فریادهای شادمانی همراه است.
ص: 422
هنگام برگزاری مراسم عروسی جوانان، والدین و بستگان سالخورده عروس و داماد یاد ایام جوانی و دوران خوش زندگی را در خاطر خود زنده می‌سازند.
ص: 423
ولیمه عروسی جنگل‌نشینان غالبا در هوای آزاد یا زیر چادر صرف می‌شود.
ص: 424
جنگل‌نشینان و ساکنان حاشیه جنگل به ویژه دامداران جنگل‌نشین هرسال از نواحی ییلاقی به مناطق قشلاقی و بالعکس کوچ می‌کنند. عکسها کوچ آنان را از منطقه‌ای به منطقه دیگر نشان می‌دهند.
ص: 425

فصل دهم بیمه و تأمین اجتماعی‌

مقدمه‌

نقش بیمه و اهمیت آن در فعالیتهای اقتصادی بر کسی پوشیده نیست به طوری‌که می‌توان گفت از یک سو بیمه در رشد اقتصادی کشور مؤثر می‌باشد و از سوی دیگر رشد اقتصادی عامل توسعه و پیشرفت بیمه است. می‌دانیم که پیشرفت هرواحد اقتصادی در صورتی ممکن است که خطراتی را که با آن مواجه است پیش‌بینی و برطرف نموده یا به طریقی عواقب وقوع آن را جبران نماید، زیرا بعضی از حوادث و خسارات ناشی از آنها می‌تواند چرخ فعالیت یک واحد یا یک مؤسسه عظیم را متوقف سازد. در اقتصاد معاصر تنها بیمه هست که می‌تواند عامل اصلی جبران اینگونه حوادث باشد. بیمه در واقع به طور غیرمستقیم یک نوع تأمین سرمایه است، زیرا ادامه فعالیت سرمایه‌گذاریهای بعدی را عملی و ممکن می‌سازد. به عنوان مثال اگر یک کارخانه بزرگ دچار حریق گردیده و سرمایه به کار رفته در آن از بین برود و مجددا بازسازی نگردد لطمه بزرگی به رشد اقتصادی آن صنعت و صنایع وابسته به آن وارد می‌شود.
از این‌جهت شرکتهای بیمه با فروش بیمه‌نامه و دریافت حق بیمه از مشتریان خود و به کار انداختن آنها در بازار رفته‌رفته قدرتهای اقتصادی و مالی بزرگی را تشکیل داده‌اند که به نوبه خود در پیشرفت و رشد اقتصادی کشور می‌تواند تأثیر عمیق داشته است. امروزه با وجود انواع بیمه در زمینه‌های مختلف هرشخص حقیقی و یا حقوقی می‌تواند با تنظیم بیمه‌نامه و پرداخت حق بیمه جزئی، از مزایای آن بهره‌مند شده و خود را در مقابل خطرات احتمالی حفظ نماید.
در نتیجه اگر اشخاص از مزایای بیمه آگاه نبوده و نخواهند خود و یا اموال خود را بیمه نمایند یقینا این امکان وجود دارد که در مقابل حوادث و خطرات
ص: 426
احتمالی و غیر مترقبه از زندگی ساقط شوند.

سیر تکاملی بیمه از آغاز تا امروز

تاریخ اولین برخورد با شکلی از بیمه به حدود 6500 سال قبل، یعنی 4500 سال پیش از میلاد مسیح می‌رسد.
در آن زمان سنگ‌تراشان مصری صندوقی ایجاد نمودند که همه‌روزه مبالغی در آن ریخته می‌شد و در مواقعی‌که برای یکی از آنها سانحه‌ای رخ می‌داد خسارات وارده را از آن صندوق جبران می‌کردند.
بعد از گذشت افزون بر 22 سده از آن تاریخ یعنی به سال 2250 پیش از میلاد مسیح حمورابی پادشاه بابل قوانینی برای حمل‌کنندگان کالا وضع نموده و آن را دارماتاDarmatha نامید. به موجب این قانون چنانچه کالائی از بین می‌رفت حمل‌کننده می‌بایست خسارت وارده را جبران نماید. در این قانون مجازاتهائی مانند اعدام، بردگی و مصادره اموال نیز پیش‌بینی شده بود[758].
چون وجود این قانون به روند اقتصادی آن زمان زیانهائی وارد کرد و کار مبادله کالا را دچار رکود و سستی ساخت آن را تعدیل نمودند و قرار شد اگر حمل‌کننده کالا مرتکب قصوری نشده باشد از جریمه و مجازات معاف گردد.
در سده‌های میانه تاریخ، یعنی در زمان حکومت ژوستی‌نین[759]Justinien امپراطور روم در حقوق مردم عقدی وجود داشت که به موجب آن در صورت بروز حادثه برای کشتی، به منظور جبران قسمتی از خسارات وارده پولی به صاحب کشتی پرداخت می‌شد.
بعدها، حوادث، اتفاقات مربوط به دریا مانند غرق شدن کشتی، طوفان، خطرات ناشی از حمله دزدان دریائی و غیره صاحبان کشتی را به چاره‌اندیشی وادار کرد. تلاش آنها به مرور پدیده‌هائی مانند زیان همگانی، یا خسارت مشترک و وام دریائی را به میان آورد، پدیده‌هائی که باید نقطه آغاز پیدایش بیمه به حساب آیند.
مالک کشتی و صاحبان کالا این راه حل را پذیرفتند که چنانچه در طول مسافرت دریائی حادثه‌ای به وجود آید که سرنوشت کشتی را در معرض تهدید قرار دهد و خساراتی را به بار آورد، همه افرادی که در آن سفر منافعی دارند در جبران خسارت سهیم باشند تا هم کشتی و کالاهای موجود در آن از خطر انهدام رهائی یابد و هم ضرروزیان هنگفت به یک یا چند نفر تحمیل نشود. وام دریائی نوع دیگری از اقدام به جبران خسارت بود بدین‌ترتیب که وام‌دهنده به صاحب کشتی که عازم سفر بود و یا صاحب کالا وامی با بهره نسبتا سنگین می‌داد که بازپرداخت آن مشروط به آن بود که کشتی و یا کالا به سلامت به مقصد برسند، در غیر اینصورت چنانچه به کشتی یا کالا خسارتی وارد می‌شد که باعث انهدام و نابودی آنها شود وام‌گیرنده از بازپس دادن وام معاف می‌شد.
ایتالیا نخستین کشوری است که توانست در سده چهاردهم قرارداد بیمه را تدوین نماید. و در سده پانزدهم، در خلال سالهای 1426 تا 1484 میلادی اسپانیا نیز این فرصت را به دست آورد و مقررات مربوط به بیمه را وضع نمود و با انتشار این مقررات وضع ثابتی را در بیمه کشتیرانی به وجود آورد.
تاریخ پیدایش «بیمه عمر» را باید در نیمه دوم قرن شانزدهم یعنی سال 1583 میلادی دانست.
بیمه عمر که تا پیش از این تاریخ به طور غیر رسمی در انگلستان عملی می‌شد بعد از آن به طور رسمی معمول گردید.
بیمه دریائی با تأسیس «شرکت سهامی بیمه آمریکای شمالی» رسمیت و رواج یافت. این شرکت را که با سرمایه 600 هزار دلار به منظور اجرای بیمه‌های دریائی تأسیس گردید باید نخستین مؤسسه بیمه آمریکائی دانست[760]. شرکت سهامی بیمه آمریکای شمالی امروز هم اهمیت فراوانی دارد.
پس از کشف آمریکا، شهر لندن به صورت بزرگترین مرکز بازرگانی اروپا درآمده بود. در این شهر کار صدور بیمه‌نامه‌های دریائی پیشرفت خوبی داشت. به سال 1662 میلادی مجلس انگلستان قوانین مخصوصی در مورد این بیمه‌ها وضع کرد. کار صدور بیمه در انگلستان وسیله بیمه‌گران خصوصی نیز صورت می‌گرفت. در همین دوره‌ها بود که می‌بینم شخصی به نام ادوارد لویدز که از بیمه‌گران باسابقه و معروف لندن بود، در یکی از خیابانهای این شهر قهوه‌خانه‌ای تأسیس کرد و کارهای خود را به آنجا منتقل نمود.
قهوه‌خانه او در اندک‌مدت شهرت زیادی یافت و مرکز بیمه دریائی گردید.
مؤسسه مزبور امروز هم از مراکز مهم بیمه می‌باشد که در همه‌جای دنیا شناخته شده است و در بسیاری از کشورها نیز نمایندگیهائی دارد.
در برخی از شهرها از جمله هامبورگ شهرداریها با دریافت مبالغی از مالکین خانه‌ها و مغازه‌ها در صورت بروز حادثه آتش‌سوزی، خسارت زیان دیده را پرداخت می‌نمودند. گاه این عمل از طرف افراد نیز صورت می‌گرفت، تا این‌که در سال 1666 در شهر لندن آتش‌سوزی مهیبی به وقوع پیوست و خسارت جبران‌ناپذیری برجا نهاد؛ به طوری‌که در مدت چهار روز 000، 13 خانه، 70 کلیسا، ساختمانهائی به مساحت 426 هکتار را به کلی از بین برد و بیش از 10 میلیون پوند خسارت وارد نمود.
این آتش‌سوزی تحول بزرگی در صنعت بیمه «بیمه آتش‌سوزی» به وجود آورد و از آن به بعد شرکتها و مؤسساتی برای بیمه آتش‌سوزی به وجود آمدند.
تأسیس نخستین شرکت سهامی بیمه آتش‌سوزی در انگلستان به نام «شرکت هند شرقی» را باید از آثار آتش‌سوزی بزرگ شهر لندن به حساب آورد.

بیمه کارگری‌

در اوائل پیدایش صنایع و به وجود آمدن طبقه کارگر، دولت و کارفرمایان کمترین توجهی به عواقب بیماریهای ناشی از کار، حوادث کار و یا بهداشت کارگران نداشتند، این بی‌اعتنائی به منافع کارگر به جائی رسیده بود که به محض ناقص شدن یا بیمار شدن یک کارگر، بدون این‌که دیناری غرامت به او پرداخت شود از کار اخراج می‌شد. کارگران در بدو امر تلاش می‌کردند مبلغی برای روزهای بیماری خود پس‌انداز کنند، ولی پائین بودن سطح دستمزد هرگز به آنان اجازه چنین کاری را نمی‌داد. اقدامات کوچک دیگری نیز در همین زمینه صورت گرفت، ولی راه به جائی نمی‌برد و بدین‌ترتیب پریشانی
ص: 427
کارگران ادامه داشت.
بعدها که کارگران با گرد آمدن به دور هم و تشکیل جمعیتهائی به نام اتحادیه‌های کارگری یاتراد- اونیون پرداختند وضع اندکی عوض شد. هر حرفه جمعیتی مخصوص به خود داشت و هریک از جمعیتها دارای شرکتهای ساده تعاونی بودند و اعضاء آنها به طور متوسط در هفته 25/ 1 فرانک برای تشکیل صندوق بازنشستگی و بیمه می‌پرداختند.
این جمعیتها از سال 1860 میلادی در هریک از مراکز صنعتی به هم پیوستند و به مبارزاتی که برای به دست آوردن حقوق خود آغاز کرده بودند ادامه دادند.
نخستین قانونی که در این‌مورد وضع گردیده قانون بیمه در مقابل حوادث کار و بیماریهائی بود که مستقیما از کار ناشی می‌شد.
نیرومند شدن نهضتهای کارگری رفته‌رفته سبب شد تا قوانین بیمه توسعه پیدا کند و بیمه از کارافتادگی، زایمان، پیری، پیدا کردن نقص عضو و کمک به خانواده‌های کارگرانی که فوت می‌کنند نیز شامل کارگران و خانواده‌های آنها گردد.

بیمه در ایران‌

حدود سال 1892 یعنی در اواخر سده نوزدهم میلادی، شرکتهای بیمه خارجی نخستین گام را برای کار بیمه در ایران برداشتند و یکی از افراد تبعه روسیه قرارداد تأسیس اداره بیمه و حمل و نقل را با ناصر الدین شاه قاجار امضاء کرد، ولی در اجرای این قرارداد هیچگونه اقدامی به عمل نیامد.
از سال 1310 تا سال 1314 خورشیدی، بیش از 29 شرکت خارجی به تدریج اقدام به تأسیس نمایندگی بیمه در ایران کردند و بدین‌ترتیب یکی از حیاتی‌ترین فعالیتهای اقتصادی کشور در دست شرکتهای بیمه خارجی قرار گرفت و هرسال مبالغ زیادی ارز از کشور خارج می‌شد.
تأسیس شرکت بیمه ایران به سال 1314 حرکتی بود برای سپردن قسمت عمده‌ای از فعالیتهای اقتصادی مملکت به دست ایرانی. با توجه به وجود شرکتهای زیاد بیمه خارجی که در ایران فعالیت داشتند بیمه ایران وظیفه‌ای بزرگ به عهده داشت و برای آن‌که بتواند نقش خود را در اقتصاد کشور به خوبی ایفا کند می‌بایست راهی دراز بپیماید.
آمارهای موجود نشان می‌دهد که بیمه ایران به سرعت و حتی سریعتر از آنچه که انتظار می‌رفت توانست این راه دراز را طی کند.
حق بیمه‌ای که بیمه ایران در سال 1315 دریافت کرد معادل 866، 962، 5 ریال بود در حالی‌که دریافتی حق بیمه پس از 40 سال تلاش، یعنی در اواخر سال 1354 به مبلغ 837، 953، 336، 11 ریال رسید.
دریافتی شرکتهای خارجی در ایران در سال 1314، در حالی‌که بیمه ایران در 3 ماهه سوم آن پا گرفت، برابر 000، 017، 8 ریال بود و بیمه ایران با تلاش زیاد و استقبالی که از آن به عمل آمد در سال بعد، یعنی سال 1315، توانست حدود 6 میلیون ریال حق بیمه بگیرد و در نتیجه 63 درصد بازار بیمه کشور را در اختیار گرفت.
به موجب تصویب نامه مورخ 6 مهرماه 1316 شرکتهای بیمه ایران و نمایندگیهای شرکتهای خارجی موظف شدند 25 درصد از معاملات بیمه‌ای خود را به عنوان اتکائی اجباری به بیمه ایران واگذار کنند.
این امر به موجب تصویب نامه سال 1331 و قوانین بعدی مورد تائید قرار گرفت و براساس این تصویب‌نامه انجام معاملات بیمه دولتی منحصرا به بیمه ایران واگذار شد.
لازم به یادآوری است که اجرای بیمه اجباری کارگران و بیمه بهداشت کارکنان دولت نیز بعدا با شرکت سهامی بیمه ایران بود. این بیمه‌ها به ترتیب در سالهای 1328 و 1342 از بیمه ایران جدا گردید و برای هریک سازمان مستقلی تشکیل شد.
به منظور تعمیم امر بیمه در ایران و حمایت بیمه‌گذاران و بیمه‌شدگان و صاحبان حقوق آنها، همچنین به منظور اعمال نظارت دولت بر فعالیتهای مربوط به بیمه، در سال 1350 سازمانی به نام «بیمه مرکزی ایران» تأسیس گردید.
به موجب بند 3 ماده 5 قانون تأسیس بیمه مرکزی و بیمه‌گری مصوب 29 خرداد 1350 انجام بیمه‌های اتکائی اجباری نیز که قبلا با بیمه ایران بود به بیمه مرکزی واگذار شد.
بیمه ایران در سال 1352 توانست با فعالیت گسترده‌ای در رشته‌های بیمه عمرانی، بیمه دانش‌آموزان و دانشجویان، بیمه آتش‌سوزی، دزدی، باربری، بدنه اتومبیل، شخص ثالث، حوادث و کلیه خطرات مقاطعه‌کاری و نصب و شکست ماشینهای صنعتی، بیمه وسائل نقلیه آبی، بیمه هوائی، بیمه عمر، بیمه مسئولیت، بیمه اکتشاف و استخراج در مجموع 712، 720، 819، 4 ریال حق بیمه دریافت نماید که این رقم تا آن تاریخ بی‌سابقه بود.

چگونگی تشکیل سازمان تأمین اجتماعی‌

اقدام دولت به سال 1309 درباره بیمه کردن تعدادی از کارگران شاید نخستین گام در راه تشکیل سازمان تأمین اجتماعی در ایران باشد.
در آن سال تعداد زیادی کارگر در ساختن راههای شوسه اصلی و فرعی راه آهن سرتاسری ایران به کار گماشته شده بودند. کار، دشوار بود و طبعا ضایعات و تلفات بسیار داشت، و کارگران دائما در معرض انواع خطرها و حتی مرگ بودند.
در همان سال وزارت طرق و شوارع (وزارت راه و ترابری فعلی) به منظور کمک به کارگرانی که دچار زیانهای مالی یا جانی می‌شدند طرحی تهیه کرده به تصویب دولت رساند که مقرر می‌داشت از آغاز فروردین 1310 از مزد کلیه کارگرانی که در استخدام وزارت طرق و شوارع بودند روزانه 1 شاهی و از مزد کارگران روزمزد و قراردادی صدی 2 کم کرده به بیمه اختصاص دهند.
وجوهی که از این راه جمع‌آوری می‌گردید نمی‌توانست به نتیجه مطلوب برسد زیرا در تصویب‌نامه نحوه کمک به کارگران در موارد ضروری و شرائط آن مشخص نشده بود.
این نقص به سال 1311، با تصویب نظامنامه «صندوق احتیاط ادارات طرق» به توسط هیئت دولت مرتفع گردید و مراقبت پزشکی از کارگران و دادن پاداش به معلولین کار یا به بازماندگان کارگرانی که حین کار فوت نموده بودند مورد توجه قرار گرفت.
پی‌آمد نسبتا خوب قانون مزبور دولت را واداشت تا نسبت به تأمین رفاه سایر کارگران نیز چاره‌اندیشی کند. این فکر را نیز تصویب‌نامه آبان‌ماه
ص: 428
1311 دولت، به مرحله عمل کشاند. طرحی که به تصویب رسید وزارت مالیه را ملزم ساخت تا خسارت مالی؛ از کارافتادگی موقت یا دائم کارگرانی را که در حین انجام کارهای ساختمانی دولتی و نظائر آن آسیب دیده‌اند جبران نموده و در صورت فوت مبلغی را که به عنوان خسارت معین شده به وراث قانونی آنان بپردازد.
در نظامنامه‌هائی که در سالهای 1309 و 1311 تدوین شد، عنایتی به بیمه کردن کارگران سایر کارخانه‌ها نشده بود، این عدم توجه تا سال 1314 ادامه یافت. در این سال با تشکیل اداره مستقلی به نام «اداره کل صناعت و معادن» نظامنامه کارخانه‌ها و مؤسسه‌های صنعتی درباره شرائط کار، وظائف کارگر و کارفرما، ایمنی و بهداشت کارگاهها و دیگر موارد مربوط به این امر تدوین گردید و در 19 مردادماه 1315 به تصویب هیئت دولت رسید.
در این نظامنامه بسیاری از جزئیات امر مورد توجه قرار گرفته بود. طبق تبصره ماده 48 این نظامنامه هریک از کارگران یا کارمندان می‌توانستند همه ماهه مبلغی به عنوان صرفه‌جوئی به صندوق احتیاط بسپارند و از اصل و فرع آن استفاده کنند. از این تاریخ نام صندوق احتیاط به «صندوق احتیاط و صرفه‌جوئی» تبدیل گردید.
برای این‌که مقررات مزبور شکل کاملتری بگیرد، وزارت دارائی لایحه بیمه کارگران را تدوین نمود. این لایحه که با مطالعه لازم تهیه شده بود در 29 آبان 1322 با قید 3 فوریت به مجلس شورای ملی داده شد و به تصویب رسید.
برابر مفاد این قانون و آئین‌نامه‌ای که بعد از آن، در آبان‌ماه 1323 تنظیم گردید کارخانه‌ها و مؤسسه‌هائی که بیش از 20 کارگر داشتند ملزم شدند کارگران خود را در مقابل صدمات و زیانهای ناشی از کار نزد شرکت سهامی بیمه ایران، بیمه کنند. پرداخت 3/ 1 حق بیمه به عهده کارگر و دو سوم به عهده کارفرما بود. قانون مزبور در اواخر سال 1324 به مرحله اجرا درآمد و چون نیاز به تجدید نظر داشت آئین‌نامه‌ای در سال 1326 تهیه گردید.
به منظور تأمین رفاه بیشتر کارگران و دفاع از حقوق آنان در برخورد با کارفرمایان و نیز رفع نارسائیهای نظامنامه‌های پیشین مقرر گردید تا جهت رسیدگی به شکایات و حل اختلاف کارگر و کارفرما مرجعی تعیین گردد.
به پیشنهاد شورای عالی کار و تائید وزارت بازرگانی و پیشه و هنر، مقررات قانون کار در اردیبهشت 1325 به تصویب هیئت دولت رسید و تحصیل مجوز قانونی آن به بعد از گشایش مجلس موکول گردید. طبق مواد 25 تا 42 آن تصویب‌نامه مقرر گردید با نظارت شورائی که در هرکارگاه وجود دارد 2 صندوق تهیه گردد یکی «صندوق بهداشت» برای کمک به کارگران در مواقع بروز بیماریهای ناشی از کار و دیگری «صندوق تعاون» جهت پرداخت کمک در موارد ازدواج، عائله‌مندی، بیکاری، از کارافتادگی، بازنشستگی، وضع حمل و نظایر آنها.
در ماده 27 این تصویب‌نامه تشکیل یک صندوق تعاون مرکزی به نام «بنگاه رفاه اجتماعی» به منظور نظارت بر کارهای صندوق بهداشت و صندوق تعاون پیش‌بینی شده بود، ولی متأسفانه بنگاه رفاه اجتماعی جز صدور چند بخشنامه نتوانست حرکت دیگری در راه انجام وظائف خود نشان دهد.
پس از گشایش مجلس قانون کار مصوب 1325 با استفاده از تجربه‌هائی که از اجرای آن حاصل شده بود توسط هیئت مستشاری بین‌المللی مورد مطالعه و تجدید نظر قرار گرفت. متنی را که تهیه شده بود شورای عالی کار، مرکب از نمایندگان کارگران و کارفرمایان و دولت، مجددا بررسی نمود و سپس به صورت لایحه‌ای تقدیم مجلس شورای ملی شد. پس از مدتها تأخیر لایحه مزبور وسیله کمیسیون پیشه و هنر و بازرگانی مورد تائید قرار گرفت و سرانجام به عنوان یک ماده‌واحده تصویب گردید. تصویب این لایحه با انعکاس و استقبال زیاد مواجه شد و سبب گردید تا برای حمایت از کارگران و تأمین بهداشت و رفاه و بالا بردن سطح زندگی آنان و نیز اجرای بیمه‌های اجتماعی اجازه تأسیس وزارت کار به تصویب مجلس برسد.
صندوقی برای معالجه و پرداخت خسارتها و تعاون کارگران به نام «صندوق تعاون و بیمه کارگران» تشکیل گردید که مسئولیت بیمه و کمک به کارگران را در موارد مختلف از جمله بروز حوادث ناشی از کار و یا غیر آن به عهده گرفت.
برای این منظور کارفرما موظف گردید 2 درصد از حقوق و مزایای کارگران و 4 درصد از عواید خود را به صندوق تعاون و بیمه کارگران پرداخت نماید.
اساسنامه صندوق در خردادماه 1329 به تصویب هیئت دولت رسید و به مورد اجرا گذاشته شد. طبق این اساسنامه صندوق دارای ارکانی به صورت زیر بود:
1- هیئت مدیره 2- هیئت نظارت 3- مجمع عمومی
انتخاب هیئت مدیره و هیئت نظارت از سوی شورای عالی کار انجام می‌گرفت. قسمتی از وظایف صندوق تعاون و بیمه کارگران توسط شرکت سهامی بیمه ایران و قسمت دیگر وسیله ادارات کار با نظر شوراهای توافق کارگاهها به انجام می‌رسید.
کافی نبودن میزان 6 درصد حق بیمه و فقدان یک آئین‌نامه اجرائی و نقایص دیگر در کار صندوق که مورد توجه خاص دولت در جهت تأمین رفاه کارگران بود سبب شد که در سال 1331 لایحه بیمه‌های اجتماعی کارگران تنظیم و با استفاده از اعتبارات نخست‌وزیری به نام یک لایحه قانونی مورد تصویب قرار گیرد.
این قانون موجبات تأسیس سازمان بیمه‌های اجتماعی کارگران را فراهم ساخت. سازمان مزبور موظف بود کمکها و مزایای کارگران و کارمندانی را که بیمه می‌شدند با رعایت شرائط مقرر در لایحه مورد توجه قرار دهد.
متأسفانه این‌بار هم نتیجه مطلوب حاصل نشد. در لایحه مزبور چگونگی دریافت مطالبات مشخص شده و به موارد دیگری نیز اشاره شده بود. کارمندان فنی و دفتری کارخانه‌ها یا بنگاههای مشمول قانون کار که حقوق و مزایای کمتر از 6000 ریال داشتند خودبه‌خود مشمول مقررات لایحه شناخته می‌شدند، اما در سالهای بعد که حقوق آنها از 6000 ریال بیشتر می‌شد حقوق و تکالیف سازمان و کارمند مزبور در قبال یکدیگر معلوم نبود و کارمند به محض دریافت حقوقی بیش از 6000 ریال از مزایای بیمه محروم می‌شد و مبالغی که طی چند سال به سازمان بابت بازنشستگی و از کارافتادگی و غیره پرداخته بود خودبه‌خود از بین می‌رفت.
این مشکل را لایحه قانونی 1334 از میان برداشت. ضمنا نرخ حق بیمه در این لایحه برای کارگر 5 درصد دستمزد و برای کارفرما 13 درصد یعنی رویهم 18 درصد مزد کارگر بود.
لایحه‌هائی که به تصویب می‌رسیدند با توجه به مشکلاتی که در جریان عمل مشاهده می‌شد اصلاح می‌گردید، چنان‌که قانون مصوب 1339 و قانون مصوب 1347 حک و اصلاح شد و بعد هم با تصویب ماده واحده‌ای در
ص: 429
خرداد 1349 تصحیح گردید. در 10 مرداد 1354 قانون تأمین اجتماعی جایگزین آن گردید. در این قانون تغییراتی به عمل آمد و مواردی به شرح زیر مورد تجدید نظر قرار گرفت:
1- مستمری از کارافتادگی یا بازنشستگی عبارت است از جمع کل مزایا و حقوق ماهانه بیمه‌شده که همه ماهه به مأخذ آن ظرف 2 سال پیش از تقاضای بازنشستگی یا وقوع حادثه، حق بیمه دریافت شده باشد.
2- میزان این مستمری در مورد بیمه‌شدگان مجرد از 50 درصد و بیمه‌شدگان متأهل یا صاحب فرزند تحت تکفل از 70 درصد حقوق متوسط بیمه‌شده کمتر نخواهد بود. این مستمری در موارد از کارافتادگی غیر ناشی از کار از 40 درصد کمتر نخواهد بود.
3- در صورتی‌که بازنشستگی به درخواست کارفرما صورت بگیرد میزان مستمری کارگر از نصف مزایا و حقوق متوسط و در هرحال از حداقل دستمزد کمتر نخواهد بود.

قانون تأمین اجتماعی‌

برحسب این قانون که متضمن تعمیم و گسترش انواع بیمه‌های اجتماعی و استقرار نظام هماهنگ و متناسب با برنامه‌های تأمین اجتماعی است سازمانی به نام سازمان تأمین اجتماعی تشکیل می‌گردد. تأمین اجتماعی موارد زیر را دربر خواهد داشت:
1- حوادث و بیماریها 2- بارداری 3- غرامت دستمزد 4- از کارافتادگی 5- بازنشستگی 6- ازدواج و عائله‌مندی 7- مرگ
از این موارد تنها انجام تعهد حوادث و بیماریها به عهده سازمان تأمین خدمات درمانی می‌باشد.
سازمان خدمات درمانی و سازمان بیمه‌های اجتماعی زیر نظر وزیر رفاه اجتماعی اداره می‌شوند و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی و اداری خواهند بود.
وزارت رفاه اجتماعی از 5 شاخه یا سازمان مستقل به شرح زیر تشکیل می‌شود:
1- سازمان تأمین اجتماعی 2- سازمان خدمات درمانی 3- سازمان خدمات رفاهی 4- سازمان توانبخشی 5- بانک رفاه کارگران
هریک از سازمانهای مزبور وظائف خاصی را به عهده خواهند داشت.
ارکان سازمان تأمین اجتماعی عبارتست از:
شورای عالی، هیئت مدیره، حسابرسی.
ریاست اعضاء شورای عالی را که عالی‌ترین مرجع سازمان است وزیر رفاه اجتماعی به عهده دارد. در این شورا که از 5 وزیر یا معاونان آنها و مقامهای عالیرتبه دیگر تشکیل می‌گردد 2 نماینده از طرف کارفرمایان به معرفی اتاق بازرگانی و صنایع ایران، 2 نماینده از سوی اصناف به معرفی هیئت عالی نظارت بر اتاق اصناف کشور و 3 نماینده از سوی کارگران بیمه‌شده به معرفی سازمانهای کارگری و 2 نماینده از سایر گروهها به انتخاب وزیر رفاه اجتماعی نیز در آن عضویت دارند.
کسانی‌که مشمول قانون تأمین اجتماعی می‌شوند عبارتند از:
1- افرادی که با دریافت دستمزد یا حقوق کار می‌کنند.
2- صاحبان حرفه‌ها و شغلهای آزاد.
3- دریافت‌کنندگان مستمریهای بازنشستگی، از کارافتادگی و یا فوت.
سازمان دارای منابع درآمدی به شرح زیر است:
1- حق بیمه از ابتدای مهرماه 1354 به میزان 28 درصد حقوق که 7 درصد سهم بیمه‌شده و 18 درصد سهم کارفرما و 3 درصد کمک دولت از محل بودجه کل کشور می‌باشد. از اول سال 1355 حق بیمه به 30 درصد مزایا و حقوق افزایش می‌یابد.
2- درآمد حاصل از پول و ذخیره‌ها و دارائیهای غیر نقدی سازمان.
3- عواید حاصل از خسارتها و جریمه‌های نقدی مقرر در قانون.
4- کمکها و هدیه‌ها.
به موجب تبصره 3 مربوط به منابع درآمد، این سازمان وظیفه دارد که حداقل 3 سال یک بار امور مالی خود را با اصول محاسبات احتمالات تطبیق و مراتب را به شورای عالی سازمان گزارش دهد.

وضع بیمه پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران‌

پس از انقلاب اسلامی ایران و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی، شرکتهای بیمه خصوصی از تاریخ تیرماه 1358 ملی اعلام شد و اداره امور آنها به دولت واگذار گردید. برای کلیه این شرکتها یک هیئت مدیره مشترک مرکب از رئیس کل بیمه مرکزی ایران و نمایندگان وزارتخانه‌های امور اقتصادی و دارائی، بازرگانی، سازمان برنامه و بودجه، وزارت کار و امور اجتماعی و شرکت سهامی بیمه ایران تعیین شد. ضمنا نمایندگیهای «اینگستراخ» و «یورکشایر» منحل گردید.
این وضع همچنان تا اواسط سال 1360 ادامه داشت. سپس قرار شد از میان شرکتهای ملی‌شده شرکتهای بیمه آسیا و بیمه البرز همچون گذشته به فعالیت خود ادامه بدهند و اوراق بهادار شرکتهای ملی شده به این دو شرکت منتقل گردید و چند سالی نیز به این ترتیب عمل شد.
سرانجام با تصویب قانونی اداره امور شرکتهای بیمه در سال 1367 کارهای مربوط به بیمه در انحصار 4 شرکت قرار گرفت که عبارتند از:
شرکت سهامی بیمه ایران، شرکت سهامی بیمه آسیا، شرکت سهامی بیمه البرز و شرکت سهامی بیمه دانا.
این 4 شرکت دارای اساسنامه واحدی می‌باشند که به تصویب هیئت وزیران رسیده و دارای ارکان زیر می‌باشد:
مجمع عمومی- در این مجمع وزرای امور اقتصادی و دارائی (رئیس مجمع)، بازرگانی و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور عضویت دارند.
هیئت مدیره- مرکب از 5 عضو است که 3 عضو آن موظف می‌باشند و همه این اعضاء با تصویب مجمع عمومی منصوب می‌شوند.
مدیر عامل- که در عین حال رئیس هیئت مدیره نیز می‌باشد و بالاترین مقام اجرائی و نماینده قانونی شرکت است. وی با تصویب مجمع عمومی انتخاب می‌شود.
بازرس قانونی شرکت- این وظیفه را سازمان حسابرسی بر عهده دارد.
شرکتها مجاز هستند در هریک از بخشهای دولتی، تعاونی و خصوصی فعالیت کنند، ولی فعالیت شرکت بیمه دانا تنها محدود به بیمه اشخاص است.
طبق این قانون شرکتهای بیمه آریا، امید، پارس، تهران، توانا، حافظ، ساختمان و آمار، شرق و ملی در شرکت بیمه دانا ادغام شدند.
ص: 430
به طور خلاصه شرکتهای بیمه تحت عنوان بیمه‌های بازرگانی فعالیت دارند که از دو بخش بیمه اموال و اشخاص تشکیل می‌شود.
بیمه‌های اموال: شامل آتش‌سوزی، اتومبیل، باربری، مسئولیت و مهندسی می‌باشد.
بیمه‌های اشخاص: همانگونه که از نام آن پیداست مورد بیمه را انسان تشکیل می‌دهد و به واسطه اهمیت مسائل اقتصادی، اجتماعی، عاطفی و فرهنگی در ارتباط با انسان این بیمه از خاصیت و ظرافت خاصی برخوردار بوده طبقه‌بندیهای فنی پیچیده‌تری دارد.
بیمه‌های اشخاص به 3 شاخه عمر، حادثه و درمان تقسیم می‌شود. در بیمه عمر رویه زندگی شخص و مخاطرات آن و پیشامدهای ناگوار مثل فوت و نقص عضو، بیمه می‌باشد. هرچند فوت قابل جبران نیست، اما خسارات مالی ناشی از آن قابل ترمیم است. شاخه‌های دیگری را که بیمه عمر تحت پوشش قرار می‌دهد عبارتند از بازنشستگی و پیری و از کارافتادگی و مشکلات مالی غیرقابل پیش‌بینی مانند مخارج تحصیلی و ازدواج فرزندان و ...
بیمه‌های عمر دارای شاخه‌های مختلف است از جمله: بیمه به شرط حیات، بیمه به شرط فوت، بیمه عمر مختلط، بیمه عمر دستجمعی، بیمه عمر همگانی، بیمه تمام عمر، بیمه عمر زمانی و بیمه مستمری.
در ایران بیمه عمر زمانی و بیمه مختلط پس‌انداز متداول بوده و بیش از 90 درصد بیمه‌ها را تشکیل می‌دهد بیمه‌های تمام عمر شناخته نشده و بیمه مستمری زمینه مناسبی نداشته است.
بیمه حوادث نیز همانگونه که از نامش پیداست پوششی است برای حوادث غیر مترقبه که نتایجی مانند فوت و نقص عضو به بار می‌آورد و متضمن هزینه‌های درمان و بیکاری ناشی از حادثه می‌باشد. این بیمه پوششی ضروری برای عموم محسوب می‌گردد.
در حال حاضر بیمه شخص ثالث اجباری است علاوه‌بر آن بیمه مازاد مالی وجود دارد یعنی فردی می‌خواهد تا دویست هزار تومان اتومبیل خود را بیمه کند که اگر به کسی خسارت وارد کرد شرکت بیمه آن را جبران کند یا بیمه بدنه که تا حد قیمت روز می‌توان اتومبیل را بیمه کرد به این اعتبار که وقتی به اتومبیل بیمه‌شده خسارتی وارد شد عینا خسارت بدون فرانشیز پرداخت شود.
همچنین بیمه دیه بدین‌معنی که اگر بیمه‌گذار در امر رانندگی به طور غیر عمد کسی را کشت بیمه‌گردیه مقتول را به اولیاء دم پرداخت نماید.

بیمه در گیلان‌

تاریخ بیمه در استان گیلان 6 سال پس از تأسیس شرکت سهامی بیمه ایران یعنی در سال 1320 شمسی آغاز می‌گردد. شعبه رشت این شرکت در یک ساختمان استیجاری واقع در خیابان سعدی رشت با 5 نفر کارمند شروع به فعالیت نمود. پس از مدتی، شرکت مزبور به خیابان پهلوی سابق و از سال 1337 نیز به مکان فعلی واقع در سه‌راه انقلاب انتقال یافت. در آغاز کار دامنه فعالیت آن منحصر به صدور بیمه نامه اتومبیل، آتش‌سوزی و بیمه کارگران بود.
هم‌اکنون (1373) شرکت سهامی بیمه ایران در استان گیلان با ایجاد 5 شعبه و بیش از 36 نمایندگی در رشته‌های مختلف مانند بیمه آتش‌سوزی، انواع بیمه‌های اتومبیل، بیمه شخص ثالث، بیمه باربری، بیمه عمر، بیمه‌های تمام خطر مهندسی و مقاطعه‌کاری مسئولیت و فعالیت دارد.
شعبه‌ها و نمایندگیهای شرکت سهامی بیمه استان گیلان به شرح زیرند:
1- شعبه رشت: این شعبه در سال 1320 تأسیس یافته و در خیابان امام خمینی رشت واقع شده، مجموعا 42 نفر کارمند (30 مرد و 12 زن) و 14 نمایندگی دارد. تعداد نمایندگیهای آن عبارتند از: رشت 10 نمایندگی، لشت‌نشا 1 نمایندگی، سنگر 1 نمایندگی، کوچصفهان 1 نمایندگی و خشکبیجار 1 نمایندگی.
2- شعبه بندر انزلی: شرکت سهامی بیمه ایران، شعبه بندر انزلی را در سال 1351 تأسیس کرده است. این شعبه در خیابان مطهری بندر انزلی قرار گرفته 11 کارمند (9 مرد و 2 زن) و 3 نمایندگی دارد. نمایندگیهای شعبه مزبور بدین‌قرارند: بندر انزلی 1 نمایندگی و غازیان 2 نمایندگی.
3- شعبه لاهیجان: این شعبه در سال 1355 ایجاد شده و در خیابان امام خمینی قرار دارد. تعداد 15 کارمند (12 مرد و 3 زن) و 4 نمایندگی امور بیمه‌گری شعبه مزبور را انجام می‌دهند. نمایندگیهای شعبه لاهیجان عبارتند از: لاهیجان 2 نمایندگی، سیاهکل 1 نمایندگی و بازکیاگوراب 1 نمایندگی.
4- شعبه رودسر: شعبه مزبور در سال 1369 فعالیت بیمه‌ای را آغاز کرده و در خیابان انقلاب رودسر استقرار یافته است. شعبه رودسر 6 کارمند (5 مرد و 1 زن) و 5 نمایندگی بیمه دارد. تعداد نمایندگیهای این شعبه عبارتند از: رودسر 2 نمایندگی، کلاچای 1 نمایندگی، چابکسر 1 نمایندگی و املش 1 نمایندگی.
5- شعبه تالش: شرکت سهامی بیمه ایران، شعبه تالش را در 15 آبان 1372 افتتاح نموده و با 2 نمایندگی بیمه در هشتپر و رضوانشهر به فعالیت اشتغال دارد.
شرکت سهامی بیمه استان گیلان علاوه‌بر شعبات و نمایندگیهای مذکور به تناسب گسترش دامنه فعالیتهای خود توانسته در نقاط زیر نیز نمایندگی بیمه تأسیس نماید.
آستانه اشرفیه 2 نمایندگی: شهر آستانه اشرفیه 1 نمایندگی و کیاشهر 1 نمایندگی.
لنگرود 3 نمایندگی: لنگرود 2 نمایندگی و کومله 1 نمایندگی.
صومعه‌سرا: 1 نمایندگی.
فومن: 1 نمایندگی.

عملکرد شرکت سهامی بیمه استان گیلان‌

امروزه دستیابی به آمار و اطلاعات در زمینه بانک و بیمه از یک سو امکان مطالعه و بررسی در اوضاع اقتصادی و اجتماعی را میسر می‌سازد. و از سوی دیگر راهنمای ارزشمندی برای برنامه‌ریزان و مسئولین و مجریان به شمار می‌رود. در مجموعه مطالب کتاب گیلان با توجه به اهمیت آمار بانک و بیمه اطلاعات و آمار لازم به نحوی که پاسخگوی فصل بیمه باشد تنظیم گردیده و در اینجا ارائه می‌شود و آمار و اطلاعات بانکها نیز در فصل مربوطه منعکس گردیده است. جداول و نمودارهای این فصل با استفاده از «آمارنامه استان گیلان (سال 1371)» در حدود آمار و اطلاعات موجود در بخش بیمه تهیه و تنظیم و همراه با تجزیه و تحلیل به شرح زیر ارائه می‌گردد.
الف- جداول آماری: جدول شماره 1- آمار مبالغ دریافتی و پرداختی بیمه در گیلان از سال 1358 تا 1371 و جدول شماره 2- تعداد بیمه
ص: 431
نامه‌های صادره، حق بیمه دریافتی و خسارات پرداختی توسط شرکت سهامی بیمه ایران در گیلان را به تفکیک نوع بیمه در سال 1371 نشان می‌دهد.
ب- تجزیه و تحلیل آماری: به استناد آمارهای رسمی حق بیمه دریافتی در سال 1350 مبلغ 000، 370، 32 ریال و جمع خسارات پرداختی 000، 391، 13 ریال بود. رقم دریافتی شرکت بابت حق بیمه در سال 1371 مبلغ 000، 308، 917، 3 ریال اعلام گردیده است. مقایسه حق بیمه دریافتی در سالهای 1350 و 1371 نشان‌دهنده پیشرفت انواع بیمه در استان گیلان و استقبال مردم از این صنعت و به همراه 2 عامل مزبور تورم روزافزون قیمتها می‌باشد. در واقع به فاصله 21 سال حق بیمه دریافتی در گیلان 121 برابر افزایش یافته است. همچنین مقایسه آمار سال 1358 با 1371 نیز نزدیک به 16 برابر افزایش حق بیمه دریافتی را نشان می‌دهد.
به استناد آمار جدول شماره 2 شرکت سهامی بیمه استان گیلان، در سال 1371 افزون بر 206 هزار فقره بیمه‌نامه صادر نموده و نزدیک به 4 میلیارد ریال حق بیمه دریافت داشته است. بیشترین حق بیمه دریافتی به آتش‌سوزی، حوادث و مازاد مال تعلق داشته که به شرح زیر بوده است:
بیمه آتش‌سوزی 2/ 29 درصد کل حق بیمه دریافتی.
بیمه حوادث 0/ 18 درصد کل حق بیمه دریافتی.
بیمه مازاد مال 2/ 15 درصد کل حق بیمه دریافتی.
بررسی بیشتر روشن می‌سازد که شرکت سهامی بیمه استان گیلان 3 میلیارد ریال در سال 1371 بابت خسارات مختلف پرداخت نموده که 75 درصد حق بیمه دریافتی می‌باشد و نسبت به سال 1370 نیز 6/ 42 درصد افزایش داشته است. خسارت پرداخت شده بابت بیمه عمر با 9/ 17 درصد بیش از سایر بیمه‌ها بوده است.

سایر شرکتهای بیمه‌

با این‌که فعالیتهای بیمه‌ای در استان گیلان ابتدا توسط شرکت سهامی بیمه ایران آغاز گردیده، معهذا در کنار این مؤسسه بازرگانی شرکتهای بیمه دیگری نیز به تدریج ایجاد شده و به این صنعت بازرگانی پرداخته‌اند. در زیر به 3 شرکت بیمه که هم‌اکنون در استان گیلان فعالیت دارند اشاره می‌شود.
1- شرکت بیمه آسیا: شرکت بیمه آسیا یکی از شعبات شرکت سهامی بیمه آسیا می‌باشد که از نیمه دوم سال 1360 در استان گیلان شروع به فعالیت نموده است. مرکز فعالیت این شرکت شهر رشت و دارای 25 نفر کارمند (18 مرد و 7 زن) است. شرکت بیمه آسیا در استان گیلان 7 نمایندگی مجاز و 2 شعبه در شهرستانهای لاهیجان و بندر انزلی دارد.
در حال حاضر شرکت مزبور بخش عظیمی از مناطق تجاری، مسکونی، سازمانها، ادارات، کارخانجات و شرکتهای خصوصی و دولتی استان گیلان را تحت پوشش قرار داده است.
2- شرکت بیمه دانا: این شرکت در سال 1369 در رشت تأسیس یافته و به عنوان یک شرکت دولتی زیر نظر سازمان مرکزی بیمه در سطح استان گیلان فعالیت می‌نماید. شرکت بیمه دانا قبل از انقلاب اسلامی به عنوان یک شرکت خصوصی با سرمایه شرکتهای خارجی با همین نام فعالیت می‌کرد و با ملی شدن شرکتهای بیمه، این شرکت نیز تعطیل گردید. مجددا در سال 1368 به استناد مصوبه مجلس شورای اسلامی تحت پوشش و نظارت وزارت جدول شماره 1- آمار مبالغ دریافتی و پرداختی بیمه در گیلان از سال 1358 تا 1371 (واحد به 1000 ریال)
نمودار حق بیمه دریافتی و خسارت پرداختی توسط شرکت سهامی بیمه ایران در گیلان برحسب نوع بیمه در سال 1371.
ص: 432
دارائی و امور اقتصادی فعالیتهای بیمه‌ای خود را آغاز نمود.
شرکت بیمه دانا با 5 نفر کارمند و تعدادی نمایندگی در امر بیمه حوادث انفرادی، حوادث گروهی بیمه عمر، بیمه حوادث سرنشین و دیگر خدمات بیمه‌ای در سطح استان گیلان فعالیت گسترده دارد.
3- شرکت سهامی بیمه البرز: شرکت سهامی بیمه البرز از اردیبهشت ماه سال 1373 در استان گیلان آغاز به فعالیت نموده و در حال حاضر با یک نمایندگی به انجام امور بیمه‌ای ادامه می‌دهد.
جدول شماره 2- تعداد بیمه‌نامه‌های صادره، حق بیمه دریافتی و خسارات پرداختی توسط شرکت سهامی بیمه ایران در گیلان به تفکیک نوع بیمه در سال 1371

تأمین اجتماعی در گیلان‌

سازمان تأمین اجتماعی در گیلان به سال 1310 با نام «صندوق احتیاط وزارت طرق» تأسیس شد. و در 15 آبان‌ماه 1325 فعالیت آن با نام «صندوق تعاون» که عهده‌دار وظایفی مانند: کمک در موارد ازدواج، عائله‌مندی، بیکاری، از کارافتادگی، بازنشستگی و غیره بود ادامه یافت.
سازمان مزبور تا سال 1328 زیر نظر اداره بیمه قرار داشت، ولی از تاریخ خردادماه همین سال طبق مواد 8 و 16 قانون کار از شرکت سهامی بیمه ایران جدا شد و عهده‌دار وظایفی در جهت بیمه و تعاون کارگران گردید.
محل اداره این سازمان در رشت ابتدا در 2 اتاق در استانداری قدیم رشت (خیابان سعدی) قرار داشت و پس از مدتی به ساختمان مشهودی انتقال یافت.
فعالیت این اداره در تأمین دارو و درمان کارگرانی بود که در اثر حوادث و بیماریهای ناشی از کار یا غیر ناشی از کار سلامت خود را از دست می‌دادند و در جهت انجام این امر قراردادی با بعضی از پزشکان رشت از جمله دکتر عضدی، دکتر قهرمانی، دکتر دیلمی تنظیم کرد و سپس به استخدام تعدادی از افراد آشنا به امور پانسمان و تزریق و غیره پرداخت.
سیاست این سازمان در زمینه جلب کمک افراد صالح و نیکوکار سبب شد تا با استفاده از کمکهای بی‌دریغ مردی خوشنام و نیکوکار یعنی آرسن میناسیان صاحب داروخانه کارون در رشت بتواند خدمات باارزشی در تعدادی از کارخانه‌ها و کارگاهها مانند کارخانه گونی‌بافی رشت، کبریت‌سازی، برنجکوبی و شیشه‌سازی به کار درمان بپردازد و در همین‌مورد به شهرداری رشت هم در مداوای کارکنان این اداره خدماتی انجام دهد.
در زمان دولت ملی دکتر مصدق، با تصویب قانون بیمه‌های اجتماعی کارگران، محل اداره کل کار از جای قبلی به ساختمان قندچی، در خیابان انقلاب (حاجی‌آباد قدیم) و سپس به ساختمان مهندس شریف‌زاده در سبزه میدان رشت انتقال یافت. استقرار در محل جدید به این اداره فرصت داد تا با اجاره کردن ساختمان خباز در محله آفخرا درمانگاهی به ریاست دکتر علی فروحی تأسیس نموده مورد استفاده بیماران قرار دهد.
در زمانی‌که ریاست اداره کار به عهده پرتو اعظم گذاشته شد وی درصدد برآمد به منظور مداوای کارگران بیمارستانی تأسیس نماید. در اجرای این تصمیم ساختمان «تالش خان» در محله ساغری‌سازان را از فرزند ایشان حسن رحمت سمیعی اجاره نموده و اولین بیمارستان بیمه‌های اجتماعی کارگران را با 70 تخت (63 تخت برای امور داخلی و جراحی و 7 تخت دیگر برای زنان و زایمان) تأسیس نمود. ریاست این بیمارستان به عهده دکتر عباس پورعباس بود.
پس از چندی محل اداره کل کار به ساختمان شعار و بعد هم به ساختمان نیره ابتهاج سمیعی انتقال یافت. در این زمان شعبه‌های بیمه اجتماعی که از لحاظ کادر فنی کاملا مجهز بود تحت سرپرستی اداره کار و امور اجتماعی قرار داشت.
در سال 1341 بیمارستان بیمه‌های اجتماعی به باغ داداش‌زاده (مکان فعلی بخشی از دانشگاه گیلان) منتقل شد و در همین زمان که مصادف با مدیریت مجد العلماء بود. ساختمان بیمارستان میسیون دینی آمریکائیها، واقع در خیابان چراغ برق قدیم، خریداری شد و پس از تعمیر و تجهیز با 150 تختخواب شروع به کار کرد. این بیمارستان دارای بخشهای کودکان، زنان، زایمان، داخلی، جراحی و آزمایشگاه بود.
باید یادآور شد که تا سال 1347، با وجود آمادگی بیمه‌های اجتماعی هیچیک از شعبه‌های گیلان دارای مسئول خاصی نبود و کلیه شعبه‌ها در محل اداره کار مستقر بودند. در این سال غلامحسین دیده‌وری که سمت معاونت اداره کار و امور اجتماعی گیلان را به عهده داشت به عنوان اولین رئیس شعبه مسئولیت امور بیمه‌ها را در محل اداره کار به عهده گرفت.
بیمه‌های اجتماعی جهت گسترش امور بیمه‌گری اقدام به ساختن یک ساختمان اداری- درمانی در میدان فرهنگ نمود. گفتنی است زمین این ساختمان بابت مطالبات حق بیمه معوقه کارخانه گونی‌بافی رشت از این کارخانه گرفته شده بود.
ساختمان مزبور در سال 1352 به بهره‌برداری رسید. طبقه اول آن به امور درمان و طبقه دوم به انضمام قسمتی از طبقه اول به امور بیمه و کارهای اداری اختصاص یافت. در این دوره بیمه‌های اجتماعی استانهای گیلان و مازندران تحت مدیریت واحدی قرار داشت.
در سال 1355 با تصویب قانون تشکیل وزارت بهداری و بهزیستی،
______________________________
[1]. مأخذ: آمارنامه استان گیلان، 1371، صفحه 374 و 376.
+. رقم کمتر از نصف واحد است.
ص: 433
سازمان تأمین اجتماعی گیلان در سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی گیلان ادغام گردید. در سال 1356 با تشکیل نواحی بهداری و بهزیستی، شعبه‌های تأمین اجتماعی نیز زیر پوشش آنها قرار گرفتند. بعد از انقلاب اسلامی از سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی جدا شده به صورت یک اداره کل مستقل وابسته به سازمان تأمین اجتماعی به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
شعبات تأمین اجتماعی گیلان در سال 1371 به شرح زیر بوده است:
1- شعبه 1 رشت (سال تأسیس 1328)
2- شعبه 2 رشت (سال تأسیس 1358)
3- شعبه 3 رشت (سال تأسیس 1370)
4- شعبه آستانه اشرفیه (سال تأسیس 1366)
5- شعبه لاهیجان (سال تأسیس 1350)
6- شعبه لنگرود (سال تأسیس 1354)
7- شعبه رودسر (سال تأسیس 1350)
8- شعبه بندر انزلی (سال تأسیس 1328)
9- شعبه رضوانشهر- تالش (سال تأسیس 1364)
10- شعبه اسالم (سال تأسیس 1348).
11- شعبه آستارا (سال تأسیس 1360).
12- شعبه فومن (سال تأسیس 1356).
13- شعبه صومعه‌سرا (سال تأسیس 1356).
14- شعبه منجیل (سال تأسیس 1342).
15- شعبه لوشان (سال تأسیس 1368).
16- نمایندگی مستقل کیاشهر (سال تأسیس 1371).
تأمین اجتماعی شامل موارد زیر است:
الف- حوادث و بیماریها.
ب- بارداری.
ج- غرامت دستمزد.
د- از کارافتادگی و بازنشستگی.
ه- مرگ.
همچنین مشمولین این قانون از کمکهای ازدواج و عائله‌مندی نیز برخوردار می‌شوند. مشمولین قانون عبارتند از:
الف- افرادی که به هرعنوان در مقابل دریافت مزد یا حقوق کار می‌کنند.
ب- صاحبان حرف و مشاغل آزاد.
ج- دریافت‌کنندگان مستمریهای بازنشستگی، از کارافتادگی و فوت.

کارگاههای مشمول تأمین اجتماعی‌

در قانون تأمین اجتماعی، کارگاه محلی است که بیمه‌شده به دستور کارفرما یا نماینده او در آنجا کار می‌کند. همچنین کارفرما شخص حقیقی یا حقوقی است که بیمه‌شده به دستور یا به حساب او کار می‌کند. گفتنی است که کارگاهها برابر تقسیم‌بندی تأمین اجتماعی عبارتند از: کارگاه دولتی، کارگاه غیر دولتی و کارگاه با بیمه قراردادی.
طبق آمار سال 1369 در سطح استان گیلان تعداد 495، 20 کارگاه مشمول تأمین اجتماعی وجود داشته که 563 واحد آن دولتی و 932، 19 واحد آن غیر دولتی بوده‌اند. به این‌ترتیب از هر 100 کارگاه 3 واحد دولتی 97 واحد مربوط به بخش خصوصی است.
مقایسه این آمار با سال 1341 نشان می‌دهد که در این فاصله تعداد کل کارگاههای استان گیلان از 475 واحد به 495، 20 واحد افزایش یافته و بدین ترتیب تعداد کارگاههای مشمول تأمین اجتماعی بیش از 4 برابر شده است.
همچنین تعداد کارگاههای دولتی از 12 درصد به 7/ 2 درصد کاهش یافته و کارگاههای غیر دولتی از 88 درصد کل کارگاهها به 3/ 97 درصد افزایش پیدا نموده است.
جدول شماره 3- تعداد کارگاههای بیمه‌شده تأمین اجتماعی استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369.
در میان شهرستانهای گیلان، رشت با دارا بودن 7792 کارگاه مشمول تأمین اجتماعی بیشتر از همه شهرستانها کارگاه دارد. بدین‌ترتیب از هر 100 کارگاه گیلان 38 واحد در رشت مشغول فعالیت است. بعد از رشت، شهرستان لاهیجان با داشتن 11 درصد در مقام دوم واقع شده است.
آمار کارگاههای مشمول تأمین اجتماعی استان گیلان برحسب دولتی و غیر دولتی و به تفکیک شهرستان در جدول شماره 3 ارائه گردیده است.

بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی‌

بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی کسانی هستند که خود و خانواده آنها حق استفاده از مزایای مقرر در قانون تأمین اجتماعی را دارند. علاوه‌بر آن بیمه اختیاری، بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد و بیمه بیکاری نیز به شرح زیر اجرا می‌شود.

بیمه اختیاری‌

این بیمه شامل افرادی می‌شود که حداقل 360 روز حق بیمه به سازمان
ص: 434
تأمین اجتماعی پرداخته باشند. این عده پس از خروج از کارگاههای مشمول تأمین اجتماعی، می‌توانند بیمه خود را به طور اختیاری ادامه دهند و از حمایتهای زیر برخوردار گردند:
الف- بیمه بازنشستگی و فوت بعد از بازنشستگی با نرخ 12 درصد.
ب- بیمه فوت و بازنشستگی (شامل بازنشستگی و فوت قبل و بعد از بازنشستگی با نرخ 14 درصد).
ج- بیمه بازنشستگی، از کارافتادگی کلی و فوت با نرخ 18 درصد.
ضمنا در صورت تقاضای استفاده از خدمات درمانی، با پرداخت 9 درصد علاوه‌بر پرداخت حق بیمه مذکور، شخص بیمه‌شده و افراد تحت تکفل وی می‌توانند از خدمات درمانی استفاده نمایند.

بیمه صاحبان حرف و مشاغل آزاد

کارفرمایان کلیه فعالیتهائی که کارکنان آنها مشمول تأمین اجتماعی قرار گرفته یا خواهند گرفت و نیز رانندگان تاکسی، کارگران ساختمانی که به صورت آزاد فعالیت دارند، هنرمندان و سایر صاحبان مشاغل آزاد با معرفی سازمان ذیربط می‌توانند خود را نزد سازمان تأمین اجتماعی بیمه نمایند و از حمایتهای زیر برخوردار گردند:
الف- بیمه بازنشستگی با نرخ حق بیمه 12 درصد (10 درصد سهم بیمه شده و 2 درصد سهم دولت).
ب- بیمه بازنشستگی و فوت با نرخ حق بیمه 14 درصد (12 درصد سهم بیمه شده و 2 درصد سهم دولت).
ج- بیمه بازنشستگی و فوت و از کارافتادگی با نرخ 18 درصد (12 درصد سهم بیمه‌شده و 2 درصد سهم دولت).
د- درمان با نرخ 9 درصد (8 درصد سهم بیمه‌شده و 1 درصد سهم دولت).

بیمه بیکاری‌

در قانون تأمین اجتماعی افرادی که بر طبق مقررات قانون مزبور بیمه شده لیکن بدون میل و اراده خویش بیکار شده‌اند و در ضمن آماده به کار می‌باشند مقرری ایام بیکاری دریافت می‌نمایند. آمارهای رسمی حاکی است که در سال 1369، تعداد 635، 11 نفر مبلغ 000، 350، 579، 1 ریال بابت مقرری ایام بیکاری از شعبه‌های مختلف تأمین اجتماعی استان گیلان دریافت داشته‌اند. 1/ 56 درصد مبلغ مذکور به بیکاران شهرستان رشت و 3/ 24 درصد به بیکاران شهرستان رودبار و مجموعا 4/ 80 درصد به این دو شهرستان و مابقی آن‌که 6/ 19 درصد می‌شود به بیکاران 9 شهرستان دیگر پرداخت شده است. آمار بیمه بیکاری را در جدول شماره 4 می‌توان دید.

مجموع بیمه‌شدگان گیلان‌

در سال 1369، مجموعا 447، 117 بیمه‌شده تأمین اجتماعی در سطح استان گیلان از مزایای قانون تأمین اجتماعی برخوردار گردیده‌اند. بررسی همین آمار نشان می‌دهد که شهرستان رشت با 221، 57 بیمه‌شده (7/ 48 درصد استان گیلان) معادل نیمی از بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی را در خود جای داده است. در جدول شماره 5 آمار بیمه‌شدگان استان گیلان به تفکیک جدول شماره 4- مقرری ایام بیکاری پرداخت‌شده برحسب تعداد بیکاران و مبلغ پرداخت‌شده و به تفکیک شهرستان در سال 1369.
شهرستان در سال 1369 ارائه گردیده است.
بررسی بیشتر حاکی است که در استان مورد مطالعه ما 28 سال پیش (1341) فقط 194، 13 بیمه‌شده تأمین اجتماعی وجود داشت حال آن‌که این رقم در سال 1369 به 447، 117 نفر افزایش یافته است. در واقع جدول شماره 5- تعداد بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369.
ص: 435
می‌توان گفت تعداد بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی در فاصله سالهای 1341 تا 1369 بالغ بر 9 برابر گردیده است.

حوادث و بیماریها و بارداری‌

بیمه‌شدگان و افراد خانواده آنها از زمانی‌که مشمول قانون تأمین اجتماعی قرار می‌گیرند در صورت مصدوم شدن بر اثر حوادث یا ابتلا به بیماری می‌توانند از خدمات پزشکی استفاده نمایند. خدمات پزشکی شامل کلیه اقدامات درمانی سرپائی، بیمارستانی، تحویل داروهای لازم و انجام آزمایشهای تشخیص طبّی می‌باشد. خدمات به دو صورت انجام می‌گیرد:
الف- روش مستقیم: در این‌روش بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی از پزشک، درمانگاه، بیمارستانها و سایر امکانات درمانی متعلق به سازمان تأمین اجتماعی به طور رایگان استفاده می‌نمایند.
ب- روش غیرمستقیم: در روش مزبور، سازمان تأمین اجتماعی تعهدات درمانی خود را از طریق خرید خدمات درمانی انجام می‌دهد. در روش غیرمستقیم بیمه‌شدگان در انتخاب پزشک، درمانگاه و سایر امکانات درمانی آزادی عمل دارند.
افراد خانواده بیمه‌شده عبارتند از: همسر بیمه‌شده، فرزندان بیمه‌شده، پدر و مادر تحت تکفل بیمه‌شده در صورت واجد شرائط بودن.

غرامت دستمزد

بیمه‌شدگانی که تحت معالجه و یا درمانهای توان‌بخشی قرار می‌گیرند چنانچه طبق تشخیص خدمات درمانی قادر به کار نباشند با رعایت شرائطی غرامت دستمزد دریافت می‌دارند.

کمک بارداری‌

بیمه‌شده زن یا همسر بیمه‌شده مرد از کمکها و معاینه‌های پزشکی و معالجات قبل از زایمان، در حین زایمان و بعد از زایمان استفاده می‌کند. لازم به ذکر است که بیمه‌شده می‌تواند به جای کمکهای مذکور مبلغی وجه نقد دریافت نماید. برای نوزاد بیمه‌شده زن و یا همسر بیمه‌شده مرد نیز طبق شرایطی تا 18 ماهگی شیر خشک داده می‌شود.
گفتنی است به بیمه‌شده طبق مقررات خاصی برای جبران هزینه‌های ازدواج مبلغی به عنوان کمک هزینه ازدواج پرداخت می‌شود. همچنین تا 2 فرزند، بیمه‌شده از کمک عائله‌مندی استفاده می‌کند.
در سال 1369، جمعا 000، 735، 370 ریال به 9093 نفر کمکهای نقدی بابت غرامت دستمزد ایام بیماری ناشی از کار و غیر ناشی از کار، همچنین کمکهای نقص عضو، ایام بارداری و ازدواج پرداخت گردیده است.
مطالعه بیشتر آمار جدول شماره 6 نشان می‌دهد که در سال مزبور پرداخت 000، 259، 77 ریال به 1061 نفر بیمه‌شده بابت کمک بارداری و نیز پرداخت 000، 633، 33 ریال بابت کمک‌هزینه ازدواج ارقام چشمگیری بوده است.

از کارافتادگی‌

بیمه‌شدگانی که طبق نظر پزشک معالج، بیماری آنان غیر قابل علاج تشخیص داده شود از کارافتاده می‌شوند. این عده پس از انجام خدمات توان‌بخشی و اعلام نتیجه توان‌بخشی یا اشتغال چنانچه طبق نظر کمیسیونهای مربوط توانائی خود را کلا یا بعضا از دست داده باشند از کار افتاده جزئی یا از کارافتاده کلی شده و مستمری از کارافتادگی ناشی از کار دریافت می‌دارند. آمار نشان می‌دهد که در سال 1369 مبلغ 000، 275، 359 ریال به 1177 بیمه‌شده بابت از کارافتادگی پرداخت شده است. از مبلغ مزبور 000، 337، 81 ریال به 399 بیمه شده بابت مستمری از کارافتادگی ناشی از کار و مبلغ 000، 938، 277 ریال به 778 نفر جهت برخورداری از مستمری از کارافتادگی غیر ناشی از کار پرداخت گردیده است.
آمارهای دیگر حاکی است که در سال یادشده 000، 186، 975، 1 ریال مستمری به 543، 11 نفر بازمانده بیمه‌شده تأمین اجتماعی به شرح زیر پرداخت گردیده است.
- مبلغ 000، 713، 150 ریال به 1394 نفر مستمری‌بگیر بازمانده بیمه شده ناشی از کار.
- مبلغ 000، 473، 824، 1 ریال به 149، 10 نفر مستمری‌بگیر بازمانده بیمه‌شده غیر ناشی از کار.

بازنشستگی‌

مشمولین قانون تأمین اجتماعی در صورت حائز بودن شرائطی از مستمری بازنشستگی استفاده می‌کنند. در سال 1369، استان گیلان 4849 مستمری‌بگیر بازنشستگی داشته که جمعا مبلغ 000، 366، 696، 2 ریال از این بابت دریافت داشته‌اند.
آمارهای رسمی نشان می‌دهد که مجموعا 569، 17 نفر در سطح استان گیلان مستمری‌بگیر تأمین اجتماعی بوده‌اند. این عده که شامل از کار افتادگان، بازماندگان و بازنشستگان مشمول تأمین اجتماعی هستند جمعا 000، 827، 030، 5 ریال کمک تحت عنوان مستمری دریافت داشته‌اند.
جدول شماره 6- کمکهای نقدی پرداخت‌شده توسط تأمین اجتماعی استان گیلان به تفکیک نوع کمک در سال 1369.
______________________________
[1]. غرامت دستمزد ایام بیماری شامل غرامت ناشی از کار و غیر آن می‌باشد.
ص: 436

خدمات درمانی تأمین اجتماعی‌

اشاره

درمان مهمترین بخش از وظایف سازمان تأمین اجتماعی محسوب می‌شود. از این‌رو سازمان تأمین اجتماعی موظف شده با بهره‌گیری از امکانات موجود بهترین و مطلوبترین وضع درمان را برای بیمه‌شدگان فراهم آورد. همان‌طور که قبلا ذکر گردید خدمات درمانی به دو صورت: روش مستقیم و روش غیرمستقیم انجام می‌شود. در اینجا روش ارائه درمان هریک را مورد بررسی قرار می‌دهیم:

روش درمان مستقیم‌

اشاره

در این‌روش بیمه‌شدگان از امکانات درمانی متعلق به سازمان تأمین اجتماعی استفاده می‌کنند. امکانات درمانی بیمه‌های اجتماعی گیلان تا قبل از ادغام آن به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی (1355) عبارت بودند از:
1- بیمارستان 25 شهریور رشت.
2- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی رشت- 2 باب.
3- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی لوشان.
4- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی منجیل.
5- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی اسالم.
6- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی خلیف‌آباد (هشتپر طوالش).
7- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی بندر انزلی- 2 باب.
8- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی بندر فرحناز (سابق).
9- درمانگاه بیمه‌های اجتماعی لاهیجان.
در سال 1350، بیمه‌های اجتماعی گیلان بابت مطالبات حق بیمه خود از کارخانه گونی‌بافی رشت قطعه زمینی متعلق به کارخانه مزبور را تصاحب کرد.
در این زمین که در میدان فرهنگ واقع است یک ساختمان 2 طبقه ساخت. طبقه اول به امور درمان و طبقه دوم به انضمام قسمتی از طبقه اول به سایر امور اختصاص یافت و از سال 1352 مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در سال 1355 سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی گیلان کلیه امکانات درمانی سازمان تأمین اجتماعی گیلان را تحویل گرفت و بدین‌ترتیب عهده‌دار امور درمان بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی در سطح استان گیلان گردید.
امور درمان بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی تا سال 1368 به عهده سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان گیلان بود، بر طبق قانونی که در سال مزبور به تصویب رسید، امور درمان بیمه‌شدگان از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی منتزع و به سازمان تأمین اجتماعی واگذار گردید. در جهت تحقق این امر حوزه معاونت درمان سازمان مزبور تأسیس گردید. در استان گیلان نیز مدیریت درمان تأمین اجتماعی استان گیلان در سال 1369 شروع به کار کرد. این مدیریت از بدو شروع به کار درمان مستقیم بیمه‌شدگان و همچنین درمان غیرمستقیم آنها را عملا عهده‌دار گردید. درمانگاههای مدیریت درمان تأمین اجتماعی در سال 1372 عبارت بودند از:
1- مرکز درمانی شماره 1 رشت (مرکز درمانی 17 شهریور رشت) که در سال 1352 تأسیس شده با 40 کارمند مشغول فعالیت است.
2- مرکز درمانی استخر لاهیجان. این مرکز نیز در سال 1352 تأسیس گردیده و دارای 14 کارمند است.
3- مرکز درمانی خلیف‌آباد اسالم با 8 کارمند (سال تأسیس 1360).
4- مرکز درمانی بندر انزلی با 15 کارمند (سال تأسیس 1370).
5- مرکز درمانی آستارا با 14 کارمند (سال تأسیس 1372).

بیمارستان 17 شهریور

بیمه‌های اجتماعی استان گیلان، برای بستری کردن بیماران بیمه‌شده گیلان، حدود سال 1343 در قرق کارگزار رشت که بعدا به خیابان 25 شهریور تغییر نام داد، یک بیمارستان 200 تختخوابی تأسیس نمود.
بیمارستان مزبور ابتدا بیمارستان بیمه‌های اجتماعی کارگران نامیده می‌شد ولی بعدا بیمارستان 25 شهریور نام گرفت. این بیمارستان در سال 1355 تحویل سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان گردید. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به بیمارستان 17 شهریور تغییر نام داد و بعد از تأسیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1365 وابسته به دانشگاه مزبور شد و در حال حاضر در رشته تخصصی کودکان به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
واحدهای درمانی تأمین اجتماعی در این استان منحصر به 5 مرکز درمانی در رشت، لاهیجان، بندر انزلی، خلیف‌آباد اسالم و آستارا است. این 5 واحد جوابگوی نیاز خیل عظیم بیمه‌شدگان گیلان نیست. از این‌رو مدیریت امور درمان تأمین اجتماعی برای حفظ سلامت و درمان بیمه‌شدگان، یک بیمارستان عمومی 96 تختخوابی را در رشت آماده بهره‌برداری قرار داده که به زودی به بستری کردن بیماران خواهد پرداخت.

بیمارستان 200 تختخوابی‌

زمین این بیمارستان در جاده رشت- تهران خریداری شده و در نیمه دوم سال 1371 کارهای ساختمانی آن آغاز گردیده است. بیمارستان مزبور که یک بیمارستان عمومی با 200 تختخواب خواهد بود به امر درمان بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی استان گیلان اختصاص می‌یابد.

بیمارستان 100 تختخوابی‌

ساختمان یک بیمارستان 100 تختخوابی جهت درمان بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی در بندر انزلی نیز به سال 1371 آغاز گردید. بیمارستان مزبور پس از آماده شدن به امر درمان بیمه‌شدگان بندر انزلی و غرب گیلان خواهد پرداخت.
شایان ذکر است که برابر برنامه سازمان تأمین اجتماعی ایجاد مراکز درمانی در سطح استان گیلان به طور مستمر گسترش خواهد یافت.

روش درمان غیرمستقیم‌

اشاره

روش دیگر خدمات درمانی که به بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی ارائه می‌گردد روش درمان غیرمستقیم است. در این‌روش دفترچه بیمه درمانی روش مستقیم (کارگری) بیمه‌شده که فقط در محدوده خاص و در مؤسسات درمانی وابسته به سازمان تأمین اجتماعی مورد استفاده قرار می‌گرفت با هماهنگی سازمان تأمین اجتماعی تبدیل به دفترچه بیمه درمانی غیرمستقیم (کارمندی) شده و مانند کارمندان در سراسر کشور و در همه‌جا مورد استفاده
ص: 437
می‌باشد. از سوی دیگر دارندگان دفترچه بیمه درمانی مستقیم پیش از انقلاب اسلامی، در استفاده از اقلام داروئی از محدودیت خاصی برخوردار بودند، لیکن بعدها این محدودیت برداشته شد. همچنین در تبدیل دفترچه بیمه درمانی روش مستقیم به روش غیرمستقیم نیز محدودیتهائی برقرار بود.
این سختگیری نیز اکنون کمتر شده است.
در روش بیمه درمانی غیرمستقیم سازمان تأمین اجتماعی تعهدات درمانی خود را در قبال بیمه‌شدگان از طریق خرید خدمات درمانی از پزشکان، درمانگاهها، بیمارستانها، آزمایشگاهها، مؤسسات رادیولوژی و فیزیوتراپی و امثال آنها انجام می‌دهد.

قراردادهای درمانی‌

مؤسسات درمانی و پزشکان و مؤسسات کلینیکی و پاراکلینیکی زیر با مدیریت درمان تأمین اجتماعی گیلان قرارداد ارائه خدمات درمانی دارند.
سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان گیلان: بر طبق قرارداد منعقد فی‌مابین این سازمان و مدیریت درمان تأمین اجتماعی گیلان، بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی که دارای دفترچه بیمه درمانی غیرمستقیم هستند. به مؤسسات بهداشتی و درمانی سازمان مذکور مراجعه و بدون پرداخت فرانشیز[761] از خدمات درمانی بهره‌مند می‌شوند. بدیهی است در پایان هرماه صورت حسابهای بیمه‌شدگان به مدیریت درمان ارسال شده و پس از رسیدگی لازم وجه خدمات ارائه‌شده از طریق مدیریت درمان تأمین اجتماعی به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان پرداخت می‌شود.
دانشگاه علوم پزشکی گیلان: این دانشگاه نیز به همین‌ترتیب بیماران بیمه‌شده را مورد درمان قرار می‌دهد.
بیمارستانها، پزشکان و مؤسسات کلینیکی و پاراکلینیکی: سازمان تأمین اجتماعی با تعدادی از بیمارستانها و مؤسسات درمانی و پزشکان جهت درمان افراد تحت پوشش خود قراردادهائی منعقد می‌نماید و بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی دارای دفترچه بیمه درمانی غیرمستقیم می‌توانند به کلیه مؤسسات درمانی و پزشکان طرف قرارداد با مدیریت درمان تأمین اجتماعی گیلان مراجعه کرده با پرداخت فرانشیز مقرره تحت درمان و مداوا قرار گیرند. لازم به ذکر است که علاوه‌بر پزشکان و مؤسسات درمانی طرف قرارداد با بیمه، دارندگان دفترچه بیمه درمانی غیرمستقیم در صورت تمایل می‌توانند به مؤسسات درمانی واقع در داخل استان گیلان یا سایر استانهای کشور که با مدیریت درمان تأمین اجتماعی آن مناطق قرارداد ارائه خدمات درمانی ندارند مراجعه و تحت درمان قرار گیرند. بدیهی است پس از خاتمه درمان و ارائه صورتحساب و مدارک لازم، مخارج درمانی بیمه‌شده بر طبق تعرفه درمانی سازمان تأمین اجتماعی پرداخت خواهد شد. آمار پزشکان و مؤسسات طرف قرارداد بیمه درمانی روش غیرمستقیم به قرار زیر است:
پزشک عمومی 280 نفر
پزشک متخصص 79 نفر
دندانپزشک 59 نفر
بیمارستان خصوصی طرف قرارداد 1 واحد
آزمایشگاه 11 واحد
رادیولوژی 12 واحد
داروخانه 125 واحد
کلیه مؤسسات درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان و دانشگاه علوم پزشکی نیز طرف قرارداد بیمه درمانی هستند. به علاوه، بنیاد جانبازان، بهزیستی استان گیلان، آسایشگاه معلولین رشت، درمانگاه فرهنگیان رشت، بیمارستان خصوصی تالش و واحدهای فیزیوتراپی استان گیلان نیز طبق قرارداد، خدمات درمانی و توان‌بخشی را به بیمه‌شدگان روش درمانی غیرمستقیم تأمین اجتماعی ارائه می‌نمایند.
جدول شماره 7- تعداد کارگاهها، بیمه‌شدگان و دفترچه‌های بیمه صادرشده استان گیلان از سال 1366 تا 1369.
در جدول شماره 7 روند افزایش کارگاهها، بیمه‌شدگان و دارندگان دفترچه‌های بیمه درمانی غیرمستقیم نشان داده شده است. آمارهای این جدول حاکی است که در فاصله سالهای 1366 تا 1369 استفاده‌کنندگان از روش درمان غیرمستقیم 1/ 34 درصد افزایش پیدا کرده است. به علاوه روند افزایش کارگاهها و بیمه‌شدگان نیز در فاصله مذکور سریع بوده است.

بیمه‌های اجتماعی روستائیان‌

به منظور استقرار نظام هماهنگ بیمه‌های اجتماعی در سال 1354 سازمان بیمه‌های اجتماعی روستائیان همراه با کارکنان آن به سازمان تأمین اجتماعی منتقل گردید و کلیه وظائف و تعهدات و دیون و مطالبات و بودجه و دارائی آن نیز به سازمان مزبور انتقال یافت. ولی تاکنون روستائیان که قشر عظیم جمعیت گیلان را تشکیل می‌دهند تحت پوشش بیمه تأمین اجتماعی قرار نگرفته‌اند. فقط سالمندان روستائی از مستمری طرح شهید رجائی بهره‌مند هستند. آنچه مسلم است اصل بیست و نهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران زمانی تحقق پیدا خواهد کرد که روستائیان نیز مانند شهریها از تأمین اجتماعی برخوردار گردند.
در سال 1369، قریب 000، 29 نفر سالمند محروم بالای 60 سال ساکن 2500 روستای گیلان از خدمات و امداد طرح شهید رجائی استفاده نموده و نزدیک به 2 میلیارد ریال کمک‌هزینه توسط کمیته امداد امام خمینی استان گیلان به آنان پرداخت شده است.

عملکرد تأمین اجتماعی گیلان تا پایان سال 1371

آمار و اطلاعاتی که پیش از این ارائه شد مربوط به سال 1369 بود. در زیر
ص: 438
آمار و اطلاعات مربوط به تأمین اجتماعی استان گیلان که توسط سازمان برنامه و بودجه استان گیلان تحت عنوان آمارنامه استان گیلان به طور رسمی انتشار داده شده برای روشن شدن وضعیت تأمین اجتماعی استان مزبور تا پایان سال 1371 ارائه می‌گردد.
1- کارگاههای بیمه‌شده: کارگاههای بیمه‌شده تأمین اجتماعی استان گیلان تا پایان سال 1371 تعداد 846، 21 واحد بود. از این تعداد 785، 20 کارگاه غیر دولتی (040، 16 کارگاه مشمول حق بیمه 27 درصد و 4745 کارگاه مشمول حق بیمه 18 درصد) و 1061 کارگاه نیز مشمول حق بیمه کارگاه دولتی بود. با این‌حساب 95 درصد کارگاههای بیمه‌شده غیر دولتی و 5 درصد بقیه کارگاههای بیمه‌شده دولتی بودند.
2- تعداد بیمه‌شدگان: بیمه‌شدگان اصلی تأمین اجتماعی در همین سال 243، 132 نفر و مجموع دفترچه‌های بیمه صادر شده برای آنان 410، 164 جلد بود.
3- مستمری‌بگیران: به استناد آمار رسمی مزبور در پایان سال 1371 تعداد 242، 22 نفر مستمری‌بگیر تأمین اجتماعی استان گیلان بودند، بدین شرح: 1464 نفر (6/ 6 درصد) از کارافتاده، 947، 13 نفر (7/ 62 درصد) بازمانده و 6831 نفر (7/ 30 درصد) بازنشسته.
4- کمکهای نقدی پرداخت‌شده: در همین‌مدت، تأمین اجتماعی استان افزون بر 13 میلیارد ریال بابت کمکهای نقدی به بیمه‌شدگان پرداخت نموده که 88 درصد کل مبلغ پرداختی به مستمری‌بگیران اختصاص داشته است. مبالغ پرداختی به بازنشستگان 51 درصد و به بازماندگان 41 درصد بوده است.
5- بیمه‌شدگان تحت پوشش درمان: بیمه‌شدگان تأمین اجتماعی به 2 روش مستقیم و غیرمستقیم زیر پوشش درمانی قرار داشته‌اند:
الف- روش درمان مستقیم: تا پایان سال 1371 مجموعا 132 هزار بیمه شده تحت پوشش روش درمانی مستقیم تأمین اجتماعی بوده‌اند. از این عده 1/ 1 درصد بیمه‌شده اختیاری، 2 درصد بیمه‌شده حرف و مشاغل آزاد، 8/ 21 درصد بیمه‌شده کارگاههای دولتی مشمول حق بیمه 27 درصد، 4/ 7 درصد بیمه‌شده کارگاههای غیردولتی مشمول حق بیمه 18 درصد و 7/ 67 درصد بیمه‌شده کارگاههای غیر دولتی مشمول حق بیمه 27 درصد بودند.
ب- روش درمان غیرمستقیم: به استناد همین آمارها بیش از 000، 304 نفر از مزایای درمانی روش درمان غیرمستقیم برخوردار بوده‌اند.
ص: 439