گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
فصل یازدهم دادگستری‌






اشاره

قبل از بحث پیرامون دادگستری گیلان لازم است به سوابق امر قضا در ایران اشاره شود، زیرا چنانچه از دادگستری گیلان بدون توجه به سوابق قضاوت و تحولات آن طی قرون و اعصار و به ویژه در سالهای اخیر بحث شود بسیاری از نکات برای خواننده مبهم و تاریک خواهد بود.

سوابق امر قضا در ایران[762]

اشاره


کتاب گیلان ؛ ج‌2 ؛ ص439
دگستری از دو لغت داد و گستری ترکیب یافته، کلمه داد همان دات[763] است که در فارسی قدیم زمان هخامنشیان وجود داشته و در کتاب «اوستا» به معنی قانون است[764]. در کتاب «ارداویرافنامه» که در زمان اردشیر بابکان مؤسس سلسله ساسانی نوشته شده، آمده که اسکندر شریر با حمله خود به ایران داد (قانون) را که با آب طلا بر روی پوست گاو نوشته شده بود بسوزاند و خردمندان را نابود کرد؛ قانون‌دانان و دانشمندان کشور را کشت و میان بزرگان بذر کینه و نفاق پاشید. هنگامی‌که مردم ایران شاه و حکام و قانون‌دانان را از دست دادند اغتشاش آنان را به جدائی افکند و ایمان خود را از دست دادند.
تصدی امر قضا در زمان هخامنشیان به عهده مغان (موبد) و پیشوایان مذهبی و زرتشتی بود یعنی صدور حکم در محاکمات با مغان بوده است.
نظارت بر امر قضا در این عهد زیر نظر شاه و تحت نفوذ وی بود و شاه عمل قضاوت را به یکی از دانشمندان سالخورده واگذار می‌کرد. سمت او
ص: 440
معادل ریاست قوه قضائی فعلی بود؛ پس از وی محکمه عالی قرار داشت که از هفت قاضی تشکیل می‌شد و محکمه‌های محلی را در سراسر کشور تشکیل می‌داد. قوانین را کاهنان وضع می‌کردند و تا مدت زیادی کار رسیدگی به دعاوی در اختیار ایشان بود، ولی در زمانهای بعد مردان و زنانی غیر از طبقه کاهنان به این‌گونه کارها رسیدگی می‌کردند و در محاکمات از راه‌ورسم منظم خاصی پیروی می‌نمودند یعنی آئین دادرسی داشتند. محاکم هنگام رسیدگی، کارهای نیک متهم را هم درنظر می‌گرفتند و آنها را از عوامل مخففه در صدور مجازات می‌دانستند. بیشتر سعی محاکم حل و فصل دعاوی از طریق صلح و سازش بود و بسیاری از اوقات کار را به حکم و داور ارجاع می‌کردند، خصوصا دعاوی خانوادگی و مرافعات مربوط به امور زراعی و آبیاری و غیره.
مدت دادرسی برای این نوع دعاوی با توجه به ماهیت آنها کوتاه بود.
گذشت زمان آگاهی و آشنائی به قوانین افرادی را بوجود آورد که به آنان سخنگویان قانون نام نهادند (وکلای دعاوی) و مردم برای پیش بردن دعاوی خود در امور ملکی (خانه، باغ، دکان، مزرعه، حمام، کاروانسرا، حیوانات، اجاره‌بها، ودیعه، ارث، وصیت و هبه) و امور کیفری به آنان مراجعه می‌کردند.
هردوت می‌گوید «قضات شاهی که از پارسیان انتخاب می‌شدند وظیفه خود را تا دم مرگ انجام می‌دادند مگر آن‌که بر اثر عدم اجرای عدالت از کار بر کنار شوند. آنان در محکمه داوری می‌کنند، قوانین ملی را تعبیر و تفسیر می‌نمایند و در همه امور تصمیم می‌گیرند[765].»
در «کورش‌نامه» آمده که کورش از قول استاد خود می‌گوید: «عدالت آن است که به مقتضای قانون و حق باشد و هرچه از راه حق منحرف شود ستم و بی‌عدالتی است و قاضی عادل آن است که فتوایش به اعتبار قانون و مطابق حق باشد[766].» در عهد ساسانیان نیز قاضی احترامی به سزا داشته است. کسانی را به مسند قضا می‌نشاندند که آگاه و عالم به قوانین و عادل و باتجربه باشند.
قوه قضائیه تقریبا در انحصار روحانیان بود. قضات و داوران در ردیف دستوران و موبدان و هیربدان بودند. محاکم هرناحیه را یک نفر قاضی روحانی اداره می‌کرد و به طور کلی مراقب بود که احکام و اعمال قضات غیر روحانی ناحیه منطبق با موازین عدالت باشد. مبانی حقوق ساسانی مأخوذ از اوستا و تفاسیر آن و اجماع فتاوی علمای روحانی بوده است. بعد از سقوط ساسانیان و غلبه اعراب بر ایران و استقرار اسلام، قرآن مجید ملاک و مأخذ کلی در امر قضا گردید. احکام اسلامی درباره کیفر گناهکاران و مرتکبین جرائم شرب خمر، سرقت، زنا، قتل و قذف مشخص بود و در سایر موارد با استفاده از آیات این کتاب آسمانی و فقه اسلامی تکلیف متهمین روشن و قضایای حقوقی از قبیل وقف و اجاره و ارث و حیازت مباحات اخذ به شفعه و هبه و وصیت و ودیعه و وکالت و کفالت و رهن و بیع و سایر عقود و ایقاعات براساس کتب فقهی بین مسلمین حل‌وفصل می‌شد.
از جمله خصوصیات مهم اخلاقی قاضی عدالت و تقوی بود که باید همراه دانش و احاطه کامل به فقه اسلامی باشد.

در زمان صفویه‌

اشاره

مقامات[767] و تصدی امور دادگستری در زمان صفویه به عهده قاضی و شیخ الاسلام و قاضی عسکر و کلانتر و داروغه بود: این گروه وسیله صدر عامه یا صدر ممالک تعیین می‌شدند؛ رسیدگی به دعاوی مربوط به قتل و ازاله بکارت و کور کردن و شکستن دندان که (احداث اربعه) نامیده می‌شد با حضور صدر عامه و صدر خاصه و دیوان بیگی انجام می‌گرفت و سایر حکام شرع حق مداخله در اینگونه دعاوی را نداشتند. قوه قضائیه در عهد قاجاریه فقط در دوران امیرکبیر دارای سروسامانی گردید در این دوره امر قضا در دست دو دستگاه متمایز یعنی محضر شرع و دیوانخانه بود. محاضر شرع به استناد مقررات فقه اسلامی دعاوی شرعی را مورد رسیدگی قرار می‌دادند و اداره آنها در دست فقها و مجتهدین بود، در حالی‌که دیوانخانه به امور عرفی می‌پرداخت و کارگزاران دولتی آنرا اداره می‌کردند. در این نظام عیوب و نقایص زیادی وجود داشت از جمله حد فاصل بین شرعیات و عرفیات مشخص نبود و گاهی در صلاحیت قضات در رسیدگی به دعاوی اختلاف ایجاد می‌شد. از سوی دیگر احکام صادره قطعی و یک‌مرحله‌ای بود. استیناف یا پژوهشی وجود نداشت. اشتباه و اعمال غرض و بی‌عدالتی بسیاری صورت می‌گرفت.
امیرکبیر بعضی از قضات فاقد صلاحیت و فاسد را از کار برکنار نمود و افراد متدین و امین و پاکدامن و با فراست و آگاه و فقیه را دعوت به کار کرد. بعد از عزل امیرکبیر و سفر ناصر الدین شاه به اروپا خیراندیشان کوشیدند که شاه را وادار به تأسیس دادگاهها نمایند، ولی او موافقت نکرد و فقط به تأسیس مجالس پنج‌گانه رضا داد که عبارت بودند از: مجلس مخصوص وزارت، مجلس صدر دیوانخانه، مجلس تحقیق، مجلس امین الدوله و معتمد الدوله. برای ولایات هم مأمورین مخصوصی فرستاده شد به نام امین عدلیه. در آندوره وزارت عدلیه رویهم 52 عضو و 30 پیشخدمت و 20 فراش داشت که امر قضا و عدالت را در سرتاسر مملکت ایران تصدی می‌کردند؛ این تشکیلات تا اواخر سلطنت مظفر الدین شاه برقرار بوده است.
اما محضر شرع همان دفاتر اسناد رسمی و اداره ثبت اسناد و ثبت احوال امروز بود که در آنزمان وجود داشت و اسناد کلیه معاملات و عقود و نکاح و طلاق در محاضر شرع ثبت و ضبط می‌شد. به علت مدون نبودن قوانین مدنی و جزائی و عدم وحدت نظر بین مجتهدین در قوانین شرعی و نفوذ ارباب قدرت در دعاوی، عمل قضاوت و دادرسی با مشکلات و دشواریهای گوناگونی روبرو می‌شد که همین نارسائی قوانین و بی‌عدالتی مسئولان مملکت یکی از علل و اسباب تقویت نهضت مشروطیت بود. به طوری‌که همه مورخان نوشته‌اند یکی از خواستهای مردم در آن زمان تأسیس عدالتخانه یعنی وزارت عدلیه بود.
اعتماد السلطنه در خاطرات 16 ربیع الثانی 1301 می‌نویسد: سبزی‌فروشی
ص: 441
قفس بلبلی داشته است کنت [رئیس شهربانی] ... وقت دستور داده بود از هرکس که بلبل دارد قفسی یک قران مالیات بگیرند، رفته بودند یک قران این ماه را مطالبه کرده بودند نداشته بود بدهد ظاهرا با پلیس نزاع کرده بود. او را به محبس می‌برند. سر او را فلک کرده می‌زنند. فی الفور می‌میرد[768].
نویسنده کتاب «سیر قانون و دادگستری در ایران» می‌نویسد: «در همان ایامی که ناصر الدین شاه بدون توجه به موازین شرعی و عرفی مردم بینوا را به عناوین مختلف کیفر می‌داد، صدها نامه اعتراض‌آمیز بدون امضا از طرف مردم مظلوم خطاب به زمامداران فرستاده می‌شد[769].»

صندوق عدالت و دیوان عدالت عظمی‌

ناصر الدین شاه بعد از اولین سفر به اروپا به اصرار و تشویق سپهسالار اعظم در سال بیست و هفتم سلطنت خود اقدام به تشکیل صندوق عدالت می‌نماید. از آن به بعد صندوق عدالت در مراکز استانها و شهرهای بزرگ مستقر می‌شود. مردم عرائض و شکایات خود را داخل صندوق مزبور می‌انداختند. هر هفته عرائض جمع‌آوری و در کیف مخصوص گذاشته می‌شد و چاپار سریع السیر تحویل دربار می‌داد. ناصر الدین شاه برای این امر مسئول مستقیمی تعیین کرده بود. ابتدا مردم با ذوق و شوق و امید فراوان شکایات خود را در صندوق مذکور می‌ریختند. در همان ماههای اول صندوقها لبریز از شکایات و درد دلها و تقاضاها شد؛ از همه‌جای ایران شکایات سرازیر می‌شد.
محتوای نامه‌ها، شکایت از ظلم و ستم عوامل دیوانی و بی‌عدالتی و رشوه‌خواری و سرگردانی مردم در ادارات بود. عده‌ای هم از شاه وقت تقاضای کمک مالی و یا درخواست دارو و درمان و کار و حرفه داشتند.
تشکیلات درباری و شخص ناصر الدین شاه پاسخگوی اینهمه تقاضاها نبود.
بعد از چند ماه مردم سرخورده و مأیوس شدند. به جای استمرار در تقاضا دنباله کار را رها کرده و به ناله و نفرین پرداختند. عده‌ای هم از همان اول فحش‌نامه به جای عریضه داخل صندوق می‌انداختند. مطالب اینگونه نامه‌ها آنچنان زشت و ناسزاها آنچنان مستهجن بود که زعما و مسئولان وقت را از ادامه کار منصرف ساخت و ناصر الدین شاه دستور داد که صندوقها را جمع‌آوری نمایند. صندوق عدالت نتوانست عدالت را در مملکت مستقر نماید.
ظلم و فقر و فاقه و دیکتاتوری و سوء استفاده از قدرت همچنان ادامه داشت.
سراسر مملکت هیچ سازمانی برای رسیدگی به شکایات مردم وجود نداشت.
اداره قضا و حکم مرکز دخل بعضی از متنفذین و روحانیان و اتباع و بستگان ایشان و شهود حرفه‌ای و وکلا گردید. احکام ناسخ و منسوخ رواج گرفت و یک قضیه سالها مایه دخل حکام بود. این اوضاع روشنفکران و روحانیون شریف ایران را به جنبش درآورد. شهادت کسانی مانند قائم مقام فراهانی و امیرکبیر در راه عدالت و تلاشهای مستمر سید جمال الدین اسدآبادی و حاج سیاح و دهها انسان آزاده دیگر موجب رشد فکری مردم گردید. در همین ایام میرزا رضا کرمانی ناصر الدین شاه را به قتل رسانید و زمینه بیشتری برای رشد دادخواهی و عدالت‌طلبی فراهم آمد. کسانی مانند میرزا آقا خان کرمانی و میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل و ملک المتکلمین و ناظم الاسلام به تنویر افکار عمومی پرداختند. نهضت مشروطیت آغاز شد و با صدور فرمان مشروطیت نخستین سنگ بنای دادگستری جدید در 19 جمادی الاولی 1324 هجری قمری به نام دیوان عدالت عظمی گذاشته شد. ترتیب محاکمات و وظائف دیوان عدالت عظمی طبق قانون مشخص گردید؛ اساس آن طرح و رسیدگی مطلق کلیه دعاوی و تظلماتی بود که در ممالک محروسه ایران واقع می‌شد، اعم از این‌که دعوی مابین تبعه خارجه یا داخله یا نظامی یا غیر آن باشد.
در موقع محاکمات نظامی و خارجی و تجارتی حضور امنای وزارتخانه‌های جنگ و خارجه و تجارت شرط بوده است. هرکس که از طرف عدلیه احضار می‌شد باید خود او یا وکیل ثابت الوکاله‌اش در وزارت عدلیه بدون تأمل و فاصله در موقع مقرر حاضر شود. احکام و مقررات وزارت عدلیه تالی حکم پادشاه و تخلف از آن بدون عفو و اغماض مستوجب مجازات بوده است.
وزارت عدلیه به موجب قانون مذکور مکلف شده بود که برای هریک از ولایات و ممالک محروسه امنای عدلیه (رئیس عدلیه) تعیین نموده و حدود و تکالیف آنها را روشن سازد. نکته جالب توجه این‌که رؤسای عدلیه ولایات و قضات عدلیه به تصویب شخص وزیر عدلیه معین و به دولت معرفی می‌شدند و وزیر عدلیه حق عزل و انفصال آنها را نداشت مگر بعد از ثبوت تقصیر و یا اجازه و امضای شاه.
در مطلق دعاوی قدیمی (زاید بر 25 سال) وزارت عدلیه برای مدعی جز تکلیف قسم بر مدعی علیه حقی نمی‌شناخت و این حکم موقعی جاری بود که مدعی به‌هیچ‌وجه طرح و عنوان دعوی را نکرده باشد.
بعد از تشکیل وزارت عدلیه در ماه رجب 1327 هجری قمری دفتر اسناد رسمی برای ثبت معاملات مردم از هرقبیل تشکیل شد. قانون اساسی دوره مشروطیت در تاریخ 14 جمادی الاولی 1324 در 51 اصل به تصویب رسید و یک سال بعد از این تاریخ در 29 شعبان 1325 هجری قمری متمم قانون اساسی در 107 اصل تصویب گردید. اصول 71 تا 85 آن حدود و وظایف محاکم را تعیین نمود. از اصول مزبور دو اصل 81 و 82 مربوط به استقلال قضات بود:
اصل 81- هیچ حاکم محکمه عدلیه را نمی‌توان از شغل خود موقتا یا دائما بدون محاکمه و ثبوت تقصیر تغییر داد مگر این‌که خودش استعفا نماید.
اصل 82- تبدیل مأموریت حاکم محکمه عدلیه جز به رضای خود او میسر نیست.
متأسفانه با تفسیر اصل 82 متمم قانون اساسی در مردادماه 1310 شمسی استقلال قضائیه عملا مسخ گردید، زیرا تغییر محل ماموریت قضات مجاز شناخته شده بود.
احمد کسروی که خود زمانی قاضی و وکیل دعاوی بود می‌نویسد: «در آن زمان، قبل از مشروطیت در ایران عدلیه‌ای نبود، نگهداری ایمنی را در هر شهری به بیگلربیگی سپردندی و او به هرکوی یک کدخدا گماردی و هر
ص: 442
کدخدائی یک فراشباشی و یکدسته فراشان داشتی و این فراشان از مردم پول نگرفتی و می‌بایستی روزی خود را از پیچیدگی به مردم درآرند. در ابتدای تشکیلات عدلیه فقها را به عدلیه دعوت نمی‌کردند و این اوائل سال 1298 شمسی بود. عدلیه از قضات واجد شرائط خالی بود و اگر هم می‌فهمیدند رشوه‌خوار بودند. با کودتای سید ضیاء در سال 1299 عدلیه بسته شد بعد از چند ماه کابینه سید ضیاء سقوط کرد و قوام السلطنه به جای او آمد، ولی عدلیه همچنان بسته ماند. تشکیلات عدلیه در ابتدای سلطنت رضا شاه بستگی به بودجه داشت. گاهی برای تأسیس شعبه استینافی در تهران شعبه استینافی را در مرکز استانی تعطیل می‌کردند. این شیوه وزارت عدلیه می‌بود که هرسالی که بودجه نوشتندی سران وزارت‌خانه به ماهانه خود افزودندی و برای آن‌که جایش را پر کنند دادگاهی را برچیدندی. در سالهای نخست مشروطه که در ایران عدلیه بنیاد نهادند میرزا حسنخان مشیر الدوله و برادرش مؤتمن الملک قانون اصول محاکمات عثمانی را که از فرانسه ترجمه شده بود از روی نسخه عربی ترجمه کردند و از روی شیفتگی که با اروپائیان می‌داشتند مستشاری از فرانسه به نام مسیو پرنی با ماهانه گزاف به ایران آوردند و همان ترجمه را دو باره به فرانسه بازگردانیدند که او ببیند و بپسندد و امضاء گزارد. دریافت رشوه وسیله قاضی قباحت خود را از دست داده بود و غالبا با منشیها می‌خوردند[770].»

عدلیه داور

داور در اواخر 1305 در ترمیم کابینه حسن مستوفی الممالک به وزارت عدلیه منصوب شد و در همان روز عدلیه را منحل کرد و از مجلس تقاضای اختیارات قانونگزاری و استخدام و انتصاب قضات را نمود که با اکثریت تصویب شد. عدلیه جدید در اردیبهشت 1306 به طور ناقص شروع به کار کرد.
به‌هرحال قانون اصول تشکیلات عدلیه در تیرماه 1306 با اصلاحات و الحاقات بعدی تصویب شد و محاکم به دو نوع عمومی و اختصاصی تقسیم شدند. بر طبق ماده 5 دیوانعالی تمیز (دیوانعالی کشور) را مافوق محاکم در پایتخت قرار دادند و بر طبق قانون، کشور ایران را از حیث تأسیس محاکم عدلیه به سه حوزه صلحیه، حوزه ابتدائی و حوزه استینافی تقسیم و برای آنها تعاریفی در مواد 7 و 8 و 9 نمودند.
به موجب ماده 13 قانون مذکور دفتر و اداره مدعی عمومی درنظر گرفتند که امروز دادسرا نامیده می‌شود و وظایف دادسرا را تحقیقات راجعه به جنحه و جنایت تعیین کردند. نصاب مدعی به، در محاکم به تصویب رسید. در قانون اصول تشکیلات عدلیه برای دادسرا مدعی العموم (دادستان که حکم وکیل جماعت را دارد) با وکلای عمومی (دادیاران) پیش‌بینی گردید که بر طبق ماده 62 وکلای عمومی و معاونین از حیث اظهار عقیده و رای تابع نظر مدعی العموم گردیدند و ملزم شدند در موقع حضور در محکمه به نام مدعی العموم بیان عقیده نمایند وظایف مدعیان عمومی (مدعی العموم) در مواد 65 تا 80 مشخص گردیده که عمدتا در مواد 50 و 51 و 52 باب سوم از قانون اصول تشکیلات عدلیه آمده است. در ماده 79 و ماده 80 قانون مزبور آمده که مدعیهای عمومی مکلفند اعمالی را که متضمن خلاف یا جنحه و جنایت است تفتیش و تعقیب نمایند. وظایف مدعیان عمومی از حیث تفتیش و تعقیب مجرمین و حدود اختیارات آنها در اصول محاکمات جزائی و قوانین دیگر مقرر است.
تشکیلات قضائی منحصر به دادگاهها و دادسرا نیست، بلکه دفاتر دادگاهها و تقریرنویس و ثبات و ضباط و مأمور احضار و ابلاغ و مدیر اجرا تحت ریاست و مسئولیت رئیس محکمه می‌باشند.
قانون اصول تشکیلات عدلیه در اسفندماه 1333 طی 54 ماده به وسیله قوه مقننه اصلاح گردید. و مجددا قانون متمم سازمان دادگستری در شهریور ماه 1335 طی 17 ماده تکمیل و بازهم بعضی از مواد لوایح قانونی مربوط به اصول تشکیلات دادگستری در اردیبهشت‌ماه 1339 در خصوص دادگاه عالی انتظامی قضات اصلاح گردید.
در تیرماه 1347 با تصویب قانونی هدف و وظایف واحدهای اداری وزارت دادگستری از قبیل دفتر اطلاعات و روابط، اداره کل بازرسی، اداره کل دفتر وزارتی، اداره تحریرات، اداره روزنامه رسمی، اداره کل تصفیه امور ورشکستگی، بیمارستان دادگستری، اداره کل کارگزینی، اداره ترفیعات و دادگاههای اداری، اداره رفاه و بازنشستگی، اداره کل خدمات عمومی، اداره ساختمانها، دفتر تحقیقات و مطالعات، دفتر تشکیلات و بودجه و آمار، اداره امور پارلمانی، اداره خدمات اجتماعی، اداره کل امور قضائی، اداره فنی، اداره سجل کیفری و عفو و بخشودگی، اداره حقوقی، پزشکی قانونی و اداره کل خانه‌های انصاف و شورای داوری تصویب شد. از نکات جالب توجه این قانون کمیسیونهای مشورتی اداره حقوقی از قبیل کمیسیون 1- حقوق مدنی 2- حقوق تجارت 3- آئین دادرسی مدنی 4- جزای عمومی 5- جزای اختصاصی 6- آئین دادرسی کیفری 7- کمیسیون قوانین ثبت 8- کمیسیون حقوق بین‌المللی 9- کمیسیون امور حسبی بوده است.
در 25 خردادماه 1356 با تصویب قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری تغییراتی در صلاحیت دادگاهها داده شد و به موجب ماده 1، دادگاه بخش از سازمان قضائی کشور حذف و رسیدگی نخستین در صلاحیت دادگاههای شهرستان و بخش مستقل گذاشته شد و وزارت دادگستری مجاز شد در شهرستانهائی که دارای شعب متعدد بود هریک از شعب را برای رسیدگی به امور معینی اختصاص دهد.

در دوره انقلاب اسلامی‌

اشاره

بعد از انقلاب 22 بهمن که منجر به استقرار حکومت جمهوری اسلامی گردید در قوانین قضائی ایران به طور کلی تجدید نظر گردید، استخوانبندی قانون مدنی و قانون ثبت محکم بر جای خود قرار گرفت تغییرات در قوانین مذکور بعضا اندک و لیکن مهم بود. قوانین آئین دادرسی (اعم از مدنی و کیفری) با تغییراتی همراه گردید. تشریفات زائد محاکمات حقوقی از جمله تبادل لوایح که قبلا بین اصحاب دعوی و وکلای آنان صورت می‌گرفت حذف شد. در قانون جزای عمومی ایران تغییر کلی پدید آمد و قانون مجازات اسلامی
ص: 443
در هشتم مردادماه 1370 با اصلاحیه آذرماه همان سال (مصوب مجمع تشخیص مصلحت نظام) در 479 ماده مشتمل بر 13 باب تصویب گردید که عمدتا شامل مواد عمومی، مجازاتها و اقدامات تأمینی و تربیتی و تخفیف مجازات و تعلیق اجرای مجازات و آزادی مشروط زندانیان، شروع به جرم و شرکا و معاونین جرم، تعدد و تکرار جرم، حدود مسئولیت جزائی و کتاب دوم زنا و راههای ثبوت آن و اقسام حد زنا و کیفیت اجرای حد، تعریف و موجبات حد مسکر و کیفیت اجرای حد، تعریف و موجبات حد لواط و راههای ثبوت آن در دادگاه و مساحقه و قوادی و قذف و حد مسکر و شرائط حد مسکر و کیفیت اجرای حد و محاربه و افساد فی الارض و راههای ثبوت محاربه و افساد و حد آن، سرقت و حد آن و راههای ثبوت سرقت و شرائط اجرای حد و قتل عمد و اکراه در قتل و شرکت در قتل و شرائط قصاص و شرائط دعوای قتل و راههای ثبوت قتل و غیره و همچنین کتاب دیات و غیره می‌باشد.
غیر از قانون مجازات اسلامی، قانون دیگری در سال 1362 به نام تعزیرات تصویب گردید که رئوس جرائم آن عبارت است از: جرائم بر ضد امنیت ایران که جزای آن حبس می‌باشد، سوء قصد و توهین به مقامات سیاسی که محاربه شناخته می‌شود، جرائم بر ضد آسایش عمومی، جعل و تزویر، فرار محبوسین قانونی، اخفای مقصرین، غصب عناوین و مشاغل، تخریب اموال دولتی، تجاوز مأموران دولتی از حدود مأموریت خود و تقصیراتشان در حین انجام وظیفه، امتناع فرماندهان و مسئولان کل و جزء از انجام وظیفه، تعدیات مأموران دولتی، جرائم نسبت به مأموران دولتی، جرائم علیه اشخاص و اطفال، جرائم بر ضد عفت و اخلاق عمومی و تکالیف خانوادگی، ورشکستگی، کلاهبرداری، خیانت در امانت، دسیسه و تقلب در کسب و تجارت، جرائم علیه اموال و توهین و افترا و هتک حرمت و تجاهر به استعمال مشروبات الکلی و جرائم ناشی از تخلفات رانندگی که رویهم 159 ماده را شامل می‌شود.
لازم به توضیح است که قانون آئین دادرسی کیفری به موجب قانون سال 1361 با اصلاحیه‌های بعدی تغییر کرد و جرائم در صلاحیت دادگاههای دادگستری به 4 قسمت تقسیم شد که عبارتند از 1- حدود 2- قصاص 3- دیات 4- تعزیرات و دادگاههای جنحه و جنائی سابق به نام دادگاههای کیفری 1 و 2 تغییر نمود و تعداد قضات دادگاه جنائی از 5 نفر به 1 نفر عند اللزوم با 1 مشاور تقلیل یافت. ریاست دادگاههای کیفری 1 کلا در صلاحیت روحانیون قرار گرفت و ماده 197 قانون اصلاح موادی از قانون آئین دادرسی موارد رسیدگی و صلاحیت این دادگاه را مشخص کرد. موارد رسیدگی به جرائم دادگاه کیفری 2 در ماده 217 قانون مزبور مشخص گردید و این دادگاهها به وسیله یک نفر قاضی اعم از روحانی یا غیر روحانی اداره می‌شود.
به دنبال قانون آ. د. ک. (آئین دادرسی کیفری) مصوب 1361 در ماههای خرداد و مهر 1367 و مرداد 1372 قوانین دیگری به نام قانون تعیین موارد تجدید نظر احکام دادگاهها و نحوه رسیدگی آنها و قانون تشکیل دادگاههای کیفری 1 و 2 و شعب دیوانعالی کشور تصویب شد و مجازاتها به حدود و قصاص و دیات و تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده تقسیم گردید. به موجب ماده 5 قانون مزبور دادگاههای کیفری 1 در مراکز استانها و شهرهائی که شورای عالی قضائی تأسیس آن را لازم بداند تشکیل می‌شود و حسب مورد می‌تواند دارای شعب متعدد باشد. به موجب تبصره 2 ماده 7 قانون مذکور در صورت تراکم پرونده‌ها در دادگاه کیفری 2 و یا در صورت عدم تشکیل آن، دادگاه کیفری 1 برحسب ارجاع رئیس کل می‌تواند به پرونده‌هائی که در صلاحیت کیفری 2 است رسیدگی نماید و به موجب ماده 9 در نقاطی که تشکیل 2 شعبه دادگاه حقوقی و کیفری میسر نباشد یک شعبه دادگاه حقوقی 1 یا کیفری 1 به کلیه دعاوی حقوقی و جرائم رسیدگی خواهد کرد. هرگاه دادگاه واحد از نوع دادگاه حقوقی 2 یا کیفری 2 باشد به دعاوی حقوقی و جرائمی که در حد صلاحیت دادگاه حقوقی و کیفری 2 باشد رسیدگی خواهد نمود. در این موارد هرگاه دادسرا در محل تشکیل نشده باشد وظایف دادسرا به عهده رئیس دادگاه یا عضو علی البدل می‌باشد. حل اختلاف در صلاحیت بین دادگاههای کیفری طبق قواعد دادگاههای حقوقی است. دیوانعالی کشور بر اساس ماده 36 در تهران تشکیل می‌شود. اگر شورایعالی قضائی مصلحت بداند می‌تواند در شهرستانهای دیگر نیز شعبی تشکیل دهد که اینک در شهرستان قم دارای 2 شعبه می‌باشد. هریک از شعب دیوانعالی کشور از 2 نفر قاضی واجد شرائط که یکی از آنها رئیس و دیگری مستشار است تشکیل می‌شود.
شعب دیوانعالی کشور متعدد است و ریاست دیوانعالی کشور به عهده رئیس شعبه اول است.
به موازات قوانین مذکور قوانینی به نام قانون تشکیل دادگاههای سیار و قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سالهای 1364 و 1366 تصویب شد. بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران لایحه قانونی تشکیل دادگاه فوق العاده رسیدگی به جرائم ضد انقلاب در تیرماه 1358 تصویب گردید.

دادگستری گیلان‌

تاریخ تشکیلات عدلیه در گیلان به سال 1300 شمسی برمی‌گردد. در کتاب «داور و عدلیه» آمده است: «سردار معظم (معروف به تیمورتاش) در نخستین روزهای حکومت خود برای این‌که زهرچشمی به میرزا کوچک خان و اتباع او نشان بدهد، دکتر حشمت یکی از یاران میرزا و چند نفر از کارگران و کشاورزان بی‌گناه را به جرم همکاری با حکومت میرزا کوچک خان دستگیر و به دار مجازات آویخت این اقدام نپخته و عجولانه خان حاکم که غالبا در پشت میز حکومت در حال مستی بود، در بین مردم گیلان سوء اثر بخشید و از هرسو شکایت و شکوه بلند شد و صدر الاشراف از طرف وثوق الدوله ظاهرا برای تشکیل عدلیه ولی باطنا برای رسیدگی به اعمال سردار معظم وارد رشت شد ...[771]» از تاریخ 1300 تا 1308 شمسی هیچگونه مدرکی در مورد تشکیلات قضائی رشت و سایر شهرهای گیلان در دست نیست. در سال 1308 به موجب احکام صادره از طرف داور وزیر عدلیه وقت میرزا باقر خورگامی (رسا) به عنوان رئیس عدلیه و میرزا محمد علی وثوق با رتبه 6 به عنوان مدعی العموم و سید رضا نصری با رتبه 5 با سمت مستنطق و شیخ ابو القاسم خورگامی با رتبه 6 به عنوان حاکم شرع در رشت مشغول به کار شدند. در حافظه کهنسالان ما، نام
ص: 444
نیکی از مجتهد بزرگ سید حسن اشکوری که سمت حاکم شرع را داشته است، موجود است. آنچه اذهان عمومی از رؤسای عدلیه استان گیلان به یاد دارد و سوابق آنها موجود است به شرح ذیل می‌باشد.
1- ابراهیم فخرائی 1324
2- رحمان‌زاده 1326
3- سید کاظم نوربخش از سال 1332 لغایت 1345
4- دکتر ... صفوی
5- ... شیخ الاسلامی
6- ضیاء الدین امیر خلیلی
7- ید الله قانع، سالهای 49- 50 و 51
8- فریور محسنی، سالهای 52- 53- 54- نیمه 55
9- منصور فرهمند، نیمه دوم 55 تا 22 بهمن 57
10- امیر هوشنگ فتوح، اردیبهشت 58 تا شهریور 58
11- سید جلال بتولی، از شهریور 58 تا دی 59
12- سید جعفر موسوی، بهمن 59 تا اردیبهشت 64
13- سید احمد قتیلزاد، از تیر 64 تا شهریور 71
14- عبد الخالق شجاعی‌تبار، از شهریور 71 تا مهر 72

تشکیلات قضائی رشت‌

تشکیلات قضائی رشت مرکب از دادسرا و دادگاههاست و دادگاهها به حقوقی و کیفری تقسیم می‌شوند. دادگاههای حقوقی به حقوقی 1 و 2 منقسم است. 4 شعبه دادگاه حقوقی درجه 2 به شماره‌های 4، 5، 15 و 17 مشغول رسیدگی به پرونده‌ها می‌باشند. دادگاههای حقوقی 1، دارای 3 شعبه 1 و 2 و 3 می‌باشند که به پرونده‌های حقوقی در حدود صلاحیت خود رسیدگی می‌نمایند. 2 شعبه دادگاه مدنی خاص به شماره‌های 6 و 7 که صلاحیت رسیدگی به اختلافات خانوادگی از قبیل دعاوی راجع به نکاح و طلاق و فسخ نکاح و مهر و نفقه زوجه و سایر اشخاص واجب النفقه و حضانت فرزندان و دعاوی راجع به نسب و وصیت و وقف و ثلث و حبس و تولیت و وصایت و نصب قیم و ناظر و ضمّ امین و عزل آنها را دارد در مرکز استان مشغول به کار می‌باشند. در سالهای اخیر دعاوی مربوط به جهیزیه در صلاحیت دادگاههای حقوقی قرار گرفت، ولی مجددا این صلاحیت به دادگاه مدنی خاص اعاده شد.
غیر از شعب حقوقی و مدنی خاص 9 گانه، شعب کیفری دادگستری رشت به قرار ذیل است:
شعبه 8 دادگاه کیفری 1
شعبه 9 دادگاه کیفری 1
شعبه 10 دادگاه کیفری 1
شعبه 16 دادگاه کیفری 1
شعب دادگاههای کیفری 2 رشت عبارتند از:
شعبه 11- شعبه 12- شعبه 13- شعبه 14- شعبه 17.
کلیه قضات و دادرسان دادگاههای حقوقی درجه 1 و 2 از فارغ التحصیلان دانشکده حقوق هستند. تشکیلات دادگستری شهرستانها و بخشهای تابعه استان گیلان در حال حاضر به شرح ذیل است:
شهرستان لاهیجان به ریاست غلامعلی آقاجانی اداره می‌شود و تشکیلات آن عبارتست از یک شعبه دادگاه حقوقی درجه 1، یک شعبه دادگاه حقوقی درجه 2، دو شعبه دادگاه کیفری 2 و یک شعبه دادگاه مدنی خاص. تشکیلات دادسرا عبارتست از: دادستان، 2 شعبه بازپرسی و 3 شعبه دادیاری.
شهرستان لنگرود به ریاست قدرت رضائی با یک شعبه دادگاه حقوقی 1 به اضافه 1 دادرس که به کار پرونده‌های حقوقی 2 هم رسیدگی می‌نماید. این دادگاه علاوه‌بر رسیدگی به دعاوی حقوقی به دعاوی مدنی خاص هم رسیدگی می‌کند.
در مجاورت دادگاههای حقوقی 1، یک شعبه دادگاه کیفری درجه 2 وجود دارد که پرونده‌ها از طریق 3 شعبه دادیاری و 2 شعبه بازپرسی تحت نظارت دادستان عمومی به دادگاه کیفری ارجاع می‌شود و مورد رسیدگی دادگاه کیفری درجه 2 قرار می‌گیرد.
شهرستان رودسر به ریاست محمد رضا آشکاران اداره می‌شود و سازمان آن عبارتست از یک شعبه حقوقی درجه 1 و یک شعبه حقوقی درجه 2 که شعبه حقوقی 1 غیر از ریاست دادگستری که ریاست دادگاه مذکور را هم به عهده دارد دارای 1 دادرس دیگر می‌باشد. به علاوه دادگاه حقوقی درجه 1 به دعاوی مدنی خاص هم رسیدگی می‌کند. تشکیلات دادسرای عمومی دادگستری رودسر از دادستان و 1 شعبه بازپرسی و 3 شعبه دادیاری تشکیل شده است.
نظر به این‌که در مشرق گیلان بخشهائی از شهرستانهای لاهیجان و لنگرود و رودسر و آستانه اشرفیه از قبیل بندر حسن کیاده (کیاشهر) و املش و کلاچای و رحیم‌آباد و چابکسر استعداد تأسیس دادگاه مستقل را دارند انتظار می‌رود که در آینده دارای تشکیلات قضائی شوند.
دادگاه حقوقی مستقل بخش سیاهکل دارای قاضی است.
دادگستری شهرستان آستانه اشرفیه از یک شعبه حقوقی 1 تحت نظر ریاست دادگستری به نام سید کاظم حسینی دیوشلی و 1 دادرس اداره می‌شود به علاوه به دعاوی مدنی خاص و دعاوی در صلاحیت دادگاه حقوقی 2 رسیدگی می‌نماید. یک شعبه دادگاه کیفری 2 وجود دارد که بعد از تشکیل و تکمیل و ارجاع پرونده‌های کیفری از سوی 3 شعبه دادیاری و 1 شعبه بازپرسی به دادرسی می‌پردازد.
تشکیلات قضائی غرب گیلان یعنی شهرهای فومن و صومعه‌سرا و ماسال به شرح ذیل است:
در فومن دادگاه حقوقی 1 به ریاست نوری علاوه‌بر رسیدگی به دعاوی دادگاه حقوقی 1 به دعاوی دادگاه حقوقی 2 و دعاوی مربوط به دادگاه مدنی خاص نیز رسیدگی می‌نماید. یک شعبه کیفری درجه 2 رسیدگی به پرونده‌های ارجاعی دادسرای فومن را که از دادستان و 1 بازپرس و 3 شعبه دادیاری تشکیل یافته است انجام می‌دهد، بدین‌معنی که اتهامات افراد در حدی که در صلاحیت دادگاه کیفری 2 می‌باشد در آنجا رسیدگی می‌شود.
سازمان قضائی شهرستان صومعه‌سرا دارای یک شعبه دادگاه حقوقی درجه 1 است که علاوه‌بر رسیدگی به دعاوی در صلاحیت خود به دعاوی دادگاه حقوقی درجه 2 و جرائم دادگاه کیفری 2 و دعاوی مدنی خاص هم
ص: 445
رسیدگی می‌نماید. به علاوه دادسرا از 1 شعبه بازپرسی و 4 شعبه دادیاری تحت نظارت و راهنمائی دادستان مشغول کار است. ریاست دادگستری و دادگاه حقوقی درجه 1 شهرستان صومعه‌سرا به عهده اکبر بوساری است.
تشکیلات قضائی ماسال از 2 قاضی و دفتر دادگاه و بایگانی و حسابداری تشکیل و مشغول رسیدگی به دعاوی حقوقی 2 و مدنی خاص و جرائم در حد صلاحیت خود می‌باشد.
دادگستری بندر انزلی از یک شعبه دادگاه حقوقی 1 تشکیل شده است که به کار دعاوی دادگاه مدنی خاص و هم به دعاوی مربوط به دادگاه حقوقی 2 رسیدگی می‌نماید. یک شعبه دادگاه کیفری 2 مشغول رسیدگی به امور کیفری در حد صلاحیت خود می‌باشد. تشکیلات دادسرا عبارتست از دادستان و 1 شعبه بازپرسی و 2 شعبه دادیاری که به اتهامات افراد رسیدگی می‌نماید.
دادگاه حقوقی 2 مستقل رضوانشهر از 2 قاضی تشکیل شده که مشغول رسیدگی به امور حقوقی و کیفری 2 و مدنی خاص در حد صلاحیت خود می‌باشد.
تشکیلات قضائی شهرستان تالش از یک شعبه دادگاه حقوقی 1 به ریاست دلجو تشکیل شده که به امور دادگاه مدنی خاص و دعاوی حقوقی 2 رسیدگی می‌نماید. علاوه‌بر آن 2 شعبه کیفری 2 به رسیدگی امور کیفری می‌پردازد.
تشکیلات دادسرا از دادستان و 2 بازپرس و 4 شعبه دادیاری ترکیب یافته است.
تشکیلات دادگستری آستارا عبارتست از دادگاه حقوقی 1 که به امور حقوقی 2 و دعاوی در صلاحیت دادگاه مدنی خاص و امور کیفری 2 رسیدگی می‌نماید. تشکیلات دادسرا از دادستان و 1 شعبه بازپرسی و 2 شعبه دادیاری ترکیب یافته است.

وکلای دادگستری گیلان‌

وکلای دادگستری استان گیلان در حال حاضر عبارتند از:
دکتر شجاع ویشکاهی با حدود 40 سال سابقه وکالت
دکتر بهمن صدر نوری با حدود 18 سال سابقه قضاوت و 20 سال سابقه وکالت
سید مصطفی فاطمی با بیش از 30 سال سابقه قضاوت و 17 سال سابقه وکالت
سید حسین رودباری با بیش از 30 سال سابقه قضاوت و یکسال سابقه وکالت
میرپوریان
محمد حسین خوب‌نظر متجاوز از 28 سال سابقه قضاوت و 18 سال سابقه وکالت
همایون غواص با 18 سال سابقه قضایی و 18 سال سابقه وکالت
مجیب یزدانی با بیش از 50 سال سابقه وکالت
مرتضی عفائی با بیش از 50 سال سابقه وکالت و قضاوت
سید جلال کیافر با بیش از 30 سال سابقه قضاوت و یکسال وکالت
نوری بیانی با سوابق قضائی و 16 سال وکالت
احمد رادمهر با سوابق قضائی و 17 سال وکالت
نخجیری با 30 سال سابقه قضائی و یکسال وکالت
عباس دانشخواه با سوابق قضائی و 18 سال سابقه وکالت
علی اکبر محمدی با 18 سال سابقه وکالت
نوری با سوابق قضائی کامل و 2 سال وکالت
هوشنگ مردکار با 28 سال سوابق حقوقی و فرهنگی و 16 سال وکالت
ابراهیم یدک با 15 سال سابقه وکالت
بهمن حیدری‌نیا با سوابق حقوقی و 8 سال وکالت
رفیعیان با 15 سال سابقه وکالت
احمد فیروزبخش عظیمی با 15 سال سابقه وکالت
علی اکبر عمرانی راد با 12 سال سابقه وکالت
صیاد رحیم با سوابق قضایی و 17 سال سابقه وکالت
احمد بزرگ‌نیا با 15 سال سابقه وکالت
فرزانه سیاسی‌فر با 14 سال سابقه وکالت
نقیبی ماسوله با 12 سال سابقه وکالت
اصمعی با سوابق ممتد قضایی و بیش از 30 سال سابقه وکالت
محمد تابان با 17 سال سابقه وکالت
عیسی بشرویه با سوابق فرهنگی و بیش از 20 سال سابقه وکالت
صیاد زاد با 15 سال سابقه وکالت
احمد کیوانی با 1 سال سابقه وکالت
کیانی با 18 سال سابقه وکالت
طی 15 سال اخیر گروهی از وکلای دادگستری گیلان به رحمت ایزدی پیوسته‌اند که عبارتند از:
میر محمد حسین نوری- احمد نافذی- عبد الحسین ملک‌زاده- هادی پیشوا- سید محمد گرگانی- سید موسی واحدی- میر آقا طارمسری- محمد رضا پیشنماززاده- فخر الدین سیگارودی- اسماعیل جفرودی- منوچهر احمدزاده- منوچهر معتمد- دکتر ایرج نجد سمیعی.
علاوه‌بر وکلای دادگستری عده‌ای از کارشناسان رسمی در خدمت تشکیلات قضایی گیلان می‌باشند که در امور حقوقی و حتی کیفری حسب مورد از آنها استفاده می‌شود. معاونت قضایی و اداری و مالی دادگستری استان گیلان به عهده هوشنگ عبدی‌نژاد با بیش از 36 سال سابقه فرهنگی و قضایی است که ارجاع پرونده‌های حقوقی و کیفری و اعتراض به قرارهای دادسرا و امور اداری دادگستری استان به عهده ایشان است. دادسرای رشت دارای 4 شعبه بازپرسی و 7 شعبه دادیاری است که رسیدگی به شکایات مردم و امور کیفری را عهده‌دار است.

فعالیتهای دادگستری گیلان‌

جلسات هفتگی و مشورتی قضات همه‌هفته صبحهای روز پنجشنبه در سالن دادگستری رشت تشکیل و معضلات قضایی به بحث گذاشته می‌شود. در کنار سازمان قضایی استان گیلان پزشکی قانونی قرار دارد که از 2 پزشک و عده‌ای کارمند تشکیل شده و ریاست آن به عهده دکتر محمد محمدی است.
شرکت تعاونی مصرف قضات و کارمندان و وکلای دادگستری گیلان با 000، 850 تومان سرمایه در محدوده دادگستری رشت مستقر و مشغول بکار
ص: 446
است. تعداد اعضای این شرکت 380 نفر است.
پلیس قضائی رشت عهده‌دار امر ابلاغ اوراق قانونی و اجرای احکام قطعی اعم از احکام حقوقی و کیفری می‌باشد. این سازمان دارای 30 کارمند و مأمور ثابت و عده‌ای سرباز وظیفه است.
متهمین و محکومین کیفری در زندان شهربانی رشت و زندان وسیع جدید التأسیس لاکان بازداشت و محکومیتهای کیفری خود را تحمل می‌نمایند.
تعداد کل کارمندان دادگستری استان گیلان با احتساب خدمتگزاران اعم از رسمی و قراردادی 470 نفر است.
تعداد قضات استان گیلان جمعا 110 نفر است. علاوه‌بر این تعداد 11 نفر قاضی در سازمان قضائی ارتش با دادسرای مستقل مشغول کار هستند.
شکایات کیفری وارده به دفتر دادسرای رشت در سال 1371 تعداد 789، 24 مورد است که با احتساب 4322 مورد موجودی سال 1370 رویهم 111، 29 فقره شکایت را تشکیل می‌دهد.
آمار نشان می‌دهد که از این رقم تعداد 5013 مورد در پایان سال 1371 موجود مانده است.
10 شعبه بازپرسی و دادیاری به 098، 24 فقره شکایت وارده در سال 1371 رسیدگی نموده‌اند که میانگین آنها 2410 فقره برای هرشعبه و در هر ماه حدودا 200 فقره و با احتساب تعطیلات جمعه و غیر آن از قبیل ایام عید و اعیاد مذهبی و غیره هرروز حد متوسط 10 پرونده مورد رسیدگی قرار می‌گیرد.
رسیدگی به جرائم متنوع، مستلزم صرف وقت متفاوت است. ممکن است یک فقره قتل یک هفته متوالی و یا بیشتر کار تحقیق را وسیله بازپرس و هفته‌ها کار تحقیقاتی نیروی انتظامی را تشکیل دهد. نقطه مقابل آن پرونده‌هائی از درجه خلاف و جرائم تعزیری است که وقت کمتری را به خود اختصاص می‌دهد. مسلم است کلیه 098، 24 فقره شکایت منجر به صدور کیفرخواست نشده، بلکه تعدادی از آنها در همان دادسرا و یا پاسگاهها و کلانتریها با ایجاد تفاهم حل‌وفصل شده است.
نکته قابل توجه و گفتنی دیگر اینست که دادسرا در کمترزمانی می‌تواند با ظرفیت کامل مشغول کار باشد. عواملی از قبیل مرخصی استحقاقی و استعلاجی و انتقال قضات دادسرا ظرفیت آنرا تقلیل می‌دهد و هفته‌ها و ماهها دادسرا با 7 یا 8 شعبه دادیاری و بازپرسی انجام وظیفه می‌نماید.
آمار دادگاههای کیفری 1 و 2 رشت مبین تعداد کیفرخواستهای صادره از دادسرا در سال 1371 و مختومه شدن سایر پرونده‌ها در دادسرا است.
از 098، 24 فقره شکایت مطروحه در دادسرا جمعا 992، 15 فقره منجر به صدور کیفر خواست شده و در دادگاههای کیفری 1 و 2 (5838 فقره کیفری 1 و 154، 10 فقره کیفری 2) مورد رسیدگی قرار گرفته است. از این تعداد 5884 فقره (با رسیدگی به بعضی از پرونده‌های مانده از سال قبل) مربوط به دادگاههای کیفری 1 و 9923 فقره مربوط به دادگاههای کیفری 2 است. بقیه آن یعنی 8106 فقره دیگر در همان دادسرا و یا پاسگاههای انتظامی حل و فصل گردیده یا منجر به صدور قرار منع پیگرد شده است.
از آمار دادگاههای کیفری 1 که صرفا در مرکز استان (رشت در 3 شعبه 8 و 9 و 10) مستقر است این نتیجه حاصل می‌شود که هرشعبه به طور متوسط به 1946 فقره جرم نسبتا سنگین در سال 71 رسیدگی نموده که معدل آن با محاسبه 25 روز کار در ماه بدون احتساب مرخصی قاضی و بیماری و مشکلات پیش‌بینی نشده و تعطیلات قهری دادگاهها در ماه به 162 فقره و در روز به 7 پرونده می‌رسد.
جرائم مورد رسیدگی در دادگاههای کیفری 2 رشت بالغ بر 154، 10 فقره در سال 1371 است که شعب 11 و 12 و 13 و 14 به آن رسیدگی نموده‌اند.
معدل رسیدگی 4 شعبه موجود 2538 پرونده و معدل رسیدگی ماهانه هرشعبه حداکثر 212 پرونده و با احتساب حداکثر کار در ماه 25 روز (بدون احتساب مرخصی استحقاقی و استعلاجی و امور قهری از قبیل انتقال و غیره که منجر به تعطیل دادگاه می‌گردد) حدود 9 پرونده در روز می‌گردد.
امور و جرائمی که در دادگاههای کیفری 1 رشت (شعب سه‌گانه 8 و 9 و 10) در سال 1371 مورد رسیدگی قرار گرفته به قرار زیر است:
قتل عمد 384 فقره
قتل غیر عمد 35 فقره
ضرب‌وجرح 233 فقره
اعمال منافی عفت موجب حد (اعدام، رجم) 26 فقره
اعمال منافی عفت موجب تعزیر (شلاق) 255 فقره
اختلاس و ارتشاء، جعل و کلاهبرداری و خیانت در امانت 30 فقره
سرقت موجب حد 4 فقره
سرقت موجب تعزیر 44 فقره
صدور چک بلا محل 45 فقره
شرب خمر 4 فقره
تجدیدنظر نسبت به احکام کیفری 2 دادگاههای کیفری 2 شهرستانهای تابعه استان گیلان 4144 فقره
عدم صلاحیت 60 فقره
سایر جرائم 173 فقره
رقم بزرگ دادرسی دادگاههای کیفری 1 رسیدگی به احکام کلیه دادگاههای کیفری 2 شهرستانهای تابعه گیلان در مقام تجدید نظرخواهی است که به 4144 فقره می‌رسد. بدیهی است این پرونده‌ها شامل انواع جرائمی است که در صلاحیت دادگاههای کیفری 2 بوده مشمول مجازاتهای اعدام، رجم، سلب و نفی بلد، حد و قطع یا نقص عضو، 10 سال زندان و بالاتر و کیفر بیش از 200 هزار تومان نباشد، به عبارت دیگر کلیه جرائمی که مجازات آنها جدا و غیر از موارد مذکور باشد در صلاحیت دادگاههای کیفری 2 است. مثلا جرائم تعزیری (شلاق و یا حبس کمتر از 10 سال) که ذیلا به آنها اشاره می‌شود در صلاحیت دادگاههای کیفری 2 است.
قذف (نسبت دادن زنا یا لواط بدون آن‌که ثابت شود)، دشنام، قوادی، شرب خمر، تسبیب در جنایت، اقسام دیات کمتر از 200 هزار تومان ناشی از نقص عضو، جرائم جعل و تزویر و صدور گواهی‌نامه‌های خلاف و محو و یا شکستن مهر، سرقت اسناد و مدارک از اماکن دولتی، فرار محبوسین قانونی و
ص: 447
اخفاء مقصرین، غصب عناوین و مشاغل و تخریب اموال دولتی، تجاوز مأمورین دولتی از حدود مأموریت خود، امتناع مسئولان و فرماندهان از انجام وظیفه (اعم از قضائی و غیر قضائی)، تعدیات مأمورین دولتی و جرائم مردم نسبت به مأمورین دولت، هتک حرمت اشخاص و جرائم علیه اشخاص و اطفال از قبیل اخفا یا امحاء آثار یا مدارک جرم، دلالت زن حامله به استعمال ادویه یا وسائل دیگر به سقط جنین اعم از افراد عادی و پزشکان، جرائم بر ضد عفت و اخلاق عمومی و تکالیف خانوادگی، قسم دروغ و افشاء سر، تهدید و اکراه، ورشکستگی و کلاهبرداری و خیانت در امانت، دسیسه و تقلب در کسب و تجارت، حرق و تخریب و اتلاف اموال و حیوانات، افترا و توهین و هتک حرمت، تجاهر به استعمال مشروبات الکلی و قماربازی و جرائم ناشی از تخلفات رانندگی و غیره ...
با عنایت به رقم 4144 فقره رسیدگی دادگاه کیفری 1 در مقام تجدید نظرخواهی نمی‌توان آمار مربوط به رسیدگی جرائمی از قبیل صدور چک بلامحل یا شرب خمر و یا اعمال منافی عفت تعزیری و یا جعل و کلاهبرداری و خیانت در امانت و ضرب و جرح را منحصر به همان فقراتی دانست که در آمار رسیدگی به جرائم مذکور در دادگاههای کیفری 1 رشت ذکر شد. به عبارت دیگر نباید تصور کرد که مثلا صدور چک بلامحل بیش از 45 فقره نیست، بلکه باید دانست که این امر بسیار زیاد است و صرفا از دفتر اندیکاتور دادسرا مشخص می‌شود.
آمار و ارقام و بررسیهای دقیق نشان می‌دهد که طی سالهای اخیر کلیه موارد جرم کم‌وبیش افزایش یافته است. علل و موجبات این افزایش صرف‌نظر از جنگ تحمیلی و عوارض آن عبارت است از: فقر اقتصادی و فقر فرهنگی، کندی جریان دادرسی، تغییرات پیاپی قوانین، عدم تناسب تشکیلات قضائی با احتیاجات جامعه، مداخله افراد شیاد در امور، تحریکات عوامل سودجو از طریق ایجاد نفاق و تظاهر به داشتن اختیارات واهی و موهوم و تنظیم اسناد در بنگاههای معاملاتی بدون کنترل مراجع قضائی و حقوقی و غیره ... در بررسی آماری دادسراهای استان در ستون اجرای احکام شهرستان رشت 4468 فقره موجودی سال 70 و 7087 فقره وارده و 6437 فقره مختومه به چشم می‌خورد؛ در نتیجه موجودی آخر سال یعنی احکام کیفری اجرا نشده 5118 مورد است که خود جای تأمل و امعان نظر می‌باشد.
وظایف اداره سرپرستی عبارتست از: انتخاب سرپرست و صدور ابلاغ سرپرستی جهت سرپرستی صغار و نظارت در امور اموال صغار، بررسی وضع مجانین و صدور حکم سرپرستی پس از طی مراحل قانونی، رسیدگی به امور غائبین مفقود الاثر، تعیین تکلیف اموال بلاصاحب، تعیین تکلیف اموال بلاوارث، نظارت در تعیین تکلیف افراد ولگرد و بی‌خانمان و مهجور از خانمان (بر اثر بیماری روحی یا علل دیگر) و نظارت در تعیین تکلیف نوزادان سرراهی و امور آنها.
آمار سال 1371 اداره سرپرستی امور مهجورین شهرستان رشت 964 فقره پرونده مختومه اعم از صدور حکم سرپرستی صغار و مجانین و غائبین مفقود الاثر و بلاوارث و اموال بلاصاحب می‌باشد.
تعداد غائبین مفقود الاثر در حال حاضر به 265 مورد تقلیل یافته است.
آخرین آمار اداره سرپرستی به شرح ذیل است:
1- احکام سرپرستی صغار در پایان سال 1371 1972 فقره
2- احکام سرپرستی مجانین در طول چند سال اخیر 919 فقره
3- احکام غائبین مفقود الاثر 318 فقره
4- احکام بلاوارث (پرونده‌های موجود 400 فقره) 61 فقره
جمع پرونده‌های مربوط به دادگاههای مدنی خاص رشت (شعب 6 و 7) و شهرستانهای بندر انزلی، لاهیجان، لنگرود، رودسر، تالش، صومعه‌سرا، فومن، آستارا، رودبار، آستانه اشرفیه، رضوانشهر، ماسال و سیاهکل 5105 فقره و مختومه 4962 فقره و موجودی آخر سال 1371 تعداد 2281 پرونده است.
مجموع احکام کیفری قطعی‌شده در دادگاههای گیلان تا آخر سال 1371 تعداد 875، 16 پرونده به شرح زیر بوده است: (لازم به توضیح است که احکام مزبور هنوز به مرحله اجرا درنیامده است.)
1- رشت 5118 فقره
2- بندر انزلی 542 فقره
3- لاهیجان 6707 فقره
4- لنگرود 397 فقره
5- رودسر 805 فقره
6- تالش 1236 فقره
7- صومعه‌سرا 195 فقره
8- فومن 437 فقره
9- رودبار 253 فقره
10- آستارا 160 فقره
11- آستانه اشرفیه 176 فقره
12- رضوانشهر 323 فقره
13- ماسال 238 فقره
14- سیاهکل 288 فقره
جمع 16875 فقره
با توجه به احکام اجرانشده حدود 000، 17 فقره می‌توان یکی از انگیزه‌ها و علل افزایش جرائم را پیدا کرد. اگر احکام کیفری به مرحله اجرا گذاشته نشود و یا به موقع خود اجرا نگردد زحمات همه مسئولین کادر قضائی و اداری و نیز بودجه‌ای که برای این کار صرف می‌شود از بین می‌رود. اجرای احکام، خصوصا احکام کیفری بدون تردید در برقراری نظم عمومی تأثیر زیادی دارد.
مقایسه جرائم ارتکابی به نسبت جمعیت شهرستانها که مأخذ آنها جمعیت سال 1370 است نتایجی به دست می‌دهد که در جدول شماره 1 منعکس است. با توجه به آماری که در جدول آمده ملاحظه می‌شود که وقوع جرائم کیفری در شهرستانهای آستارا و آستانه اشرفیه و پس از آن بخشهای رضوانشهر (تابع شهرستان تالش) و سیاهکل (تابع شهرستان لاهیجان) به نسبت سایر نقاط گیلان بیشتر بوده است. بر طبق همین آمار در
ص: 448
جدول شماره 1- مقایسه جرائم ارتکابی در شهرها و بخشهای گیلان در سال 1370
*. آمارنامه استان گیلان، سازمان برنامه و بودجه استان گیلان، 1371.
رودسر و صومعه‌سرا جرائم کیفری به نحو چشمگیری از سایر شهرستانهای گیلان کمتر است.
دعاوی مدنی خاصی که طلاق قسمت عمده آن را تشکیل می‌دهد با توجه به آمار جمعیت شهرستانها و بخشهای مربوط به قرار جدول شماره 2 است.

قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب‌

قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب در تیرماه 1373 به تصویب رسید و در آبان‌ماه همین سال به مرحله اجرا درآمد. براساس همین قانون شعبات بدوی دادگاههای عمومی به شرح زیر در گیلان تشکیل شد:
آستارا 3 شعبه، آستانه اشرفیه 3 شعبه، بندر انزلی 4 شعبه، تالش 6 شعبه، رشت 24 شعبه، رودبار 3 شعبه، رودسر 5 شعبه، صومعه‌سرا 3 شعبه، فومن 5 شعبه، لاهیجان 6 شعبه، لنگرود 3 شعبه و در بخشهای رضوانشهر 2 شعبه، سیاهکل 1 شعبه و ماسال 1 شعبه. در شهرستان رشت علاوه‌بر 24 شعبه بدوی دادگاههای عمومی 5 شعبه تجدید نظر و 3 شعبه دادگاه انقلاب نیز تشکیل شده است.
به موجب ماده 3 قانون مزبور با تأسیس دادگاه در هرحوزه قضایی رسیدگی به کلیه امور مدنی و امور جزائی و امور حسبیه با لحاظ قلمرو محلی با شعب دادگاههای بدوی عمومی است. به موجب ماده 4 قانون به رئیس قوه قضائیه اختیار داده می‌شود که در هرحوزه قضائی که لازم باشد با لحاظ نوع دعاوی و تجربه و تبحر قضات، هریک از قضات دادگاههای عمومی را برای جدول شماره 2- احکام طلاق صادره در مراجع قضایی استان گیلان در سال 1370
*. آمارنامه استان گیلان، سازمان برنامه و بودجه استان گیلان، 1371.
رسیدگی به دعاوی حقوقی، کیفری و احوال شخصیه و امثال آن تعیین نماید.
دادگاههای انقلاب، که در مرکز هراستان و مناطقی که ضرورت تشکیل آن را رئیس قوه قضائیه تشخیص دهد تشکیل می‌شود، به جرائم زیر رسیدگی می‌نماید:
1- کلیه جرائم علیه امنیت داخلی و خارجی و محاربه یا افساد فی الارض 2- توهین به مقام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و مقام معظم رهبری 3- توطئه علیه جمهوری اسلامی ایران یا اقدام مسلحانه و ترور و تخریب مؤسسات به منظور مقابله با نظام 4- جاسوسی به نفع اجانب 5- کلیه جرائم مربوط به قاچاق و مواد مخدر 6- دعاوی مربوط به اصل 49 قانون اساسی.
به موجب ماده 7 این قانون احکام دادگاههای عمومی و انقلاب قطعی است مگر در موارد مهمی از قبیل اعدام و رجم، مصادره اموال، احکامی که خواسته آن بیش از صد هزار تومان باشد، احکام مربوط به حجر و رفع حجر و نکاح و طلاق و فسخ نکاح و مهر و غیره ...
به موجب ماده 21 قانون مزبور مرجع تجدیدنظر آراء دادگاههای عمومی و انقلاب هرشهرستان دادگاه تجدیدنظر مرکز همان استان است مگر در موارد ذیل که مرجع تجدیدنظر آن دیوانعالی کشور خواهد بود:
1- اعدام و رجم 2- قطع عضو و قصاص نفس و اطراف 3- مصادره و ضبط اموال 4- مجازات حبس بیش از 10 سال 5- حکمی که خواسته آن از بیست میلیون ریال متجاوز باشد 6- احکام راجع به اصل نکاح و طلاق و نسب و وقف و حبس و تولیت.
ص: 449

فصل دوازدهم گیلانگردی‌

1- گیلانگردی از دیدگاه ایرانگردی و جهانگردی‌

آنان‌که شوق و ذوق سفر دارند و در این رهگذر گیلان را دیده‌اند، می‌دانند که شناخت گیلان در یک سفر چندروزه ممکن نیست. در گیلان باید گیلانگردی کرد تا با مظاهر و ارزشهای آن آشنا شد. چراکه در جای‌جای گیلان دیدنیها آنقدر فراوان و متنوعند که برای دیدن آنها گیلانگردی لازم است. از همین‌رو اگر واژه «گیلانگردی» را برای سیر و سیاحت گیلان بکار می‌بریم نه قصد اغراقی بوده و نه از روی تعصبی خاص.
گیلان یعنی سرزمین جنگل و باران، سرزمین برنج و نوغان، بستر رودهای خروشان و پهنه رویش بنفشه‌ها، پامچالها، نیلوفرهای آبی و زیستگاه قوها، مرغابیها و هزاران گیاه و زیای دیگر، جائی‌که جلگه و دریا و کوهستان روی درهم می‌سایند و روز و شب امواج خروشان دریا بر ساحل ماسه‌زارهای آن بوسه می‌زنند، سرزمینی است سرشار از حیات و مملو از تلاش و نشاط. طبیعت سحرانگیز آن به همان نسبت که مایه پویش است و سختکوشی، الهام‌بخش آرامش است و نیروبخش اندیشه و خلاقیت. حتی رودهای سرکش و خروشان آن نیز هنگامی‌که به جلگه‌های سرسبز و هموار می‌رسند، آرامشی خاص به خود می‌گیرند، آرامشی همراه با حرکت موزون در نهرها، جویبارها، تالابها و پهنه برنجزارها.
آری در گیلان حتی رودها نیز به آرامش می‌رسند تا چه رسد به انسان که نیازمند آرامش است و طالب راحت جان. دیدنیهای گیلان چشم و دل خسته انسان را نور و دمی تازه می‌بخشند. اینجا سرزمینی است که همه مظاهر طبیعت یکجا در آن جمع شده‌اند تا نیاز انبوه انسانهائی را که ارتباطشان با طبیعت
ص: 450
گسسته است، برآورده سازند. از همین‌روست که طبیعت گیلان قابلیتی انسان‌ساز دارد. توقف و گشت‌وگذار در گیلان از جسمی کوفته و روحی خسته، انسان تازه‌ای می‌سازد. گوئی که روح حیات‌بخش طبیعت گیلان در کالبد انسان نیز همان اثر را دارد که در کالبد طبیعت.
گیلانگردی را نباید در عبور از جاده‌های اصلی و یا گشت‌وگذار در شهرها و سواحل جلگه‌ای آن محدود کرد. برای دیدن گیلان باید از دره‌ها و رودها گذشت و به کوهپایه‌ها و کوهستانها هم رسید. چرا که علاوه‌بر طبیعت خاص نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی، بخش مهمی از تاریخ گیلان باستان در سینه‌کش کوهها و کناره دره‌ها و جنگلهای انبوه آن شکل گرفته و مظاهر و یادمانهای آن‌که از دل خاک و سنگ سر برآورده‌اند، از دوره‌های پرفرازونشیب گذشته به یادگار مانده‌اند.
در گیلان همه‌چیز نشان از حیات دارد. طبیعت همیشه زنده آن با جنگلهای سوزنی‌برگ و شمشاد و باغهای چای و مرکبات و زیتون حتی در سرمای زمستان نیز نشانه‌های بهاری طبیعت را در خود حفظ می‌کند. هنگامی‌که آخرین برفهای زمستانی بر روی شاخ و برگهای درختان فرومی‌ریزند، در زیر بوته‌ها و بیشه‌زارها گلهای بنفشه و پامچال به عنوان نخستین پیکهای بهاری خبر از بیداری و طراوت طبیعت در روزهای آینده می‌دهند. آوای پرصلابت امواج دریا همچون نوای دلنشین موسیقی انسان تماشاگر را در خلسه‌ای مطبوع فروبرده به راز و نیاز با طبیعت می‌کشاند. پائیز در گیلان چهره‌ای دیگر دارد، چهره‌ای متفاوت با آنچه در نظم و نثر ترسیم شده است. این پائیز با خواب و خزان موجودات و گیاهان همراه نیست بلکه حکایت از تولد دیگری دارد. تولدی با آمیزه‌های حیرت‌انگیز از رنگها و برگها. در پائیز گیلان برگها نمی‌میرند، بلکه فقط به تناسب فصل، به رنگی دیگر درمی‌آیند. پائیز گیلان الهام‌بخش نقاشان و عکاسان و صورتگران دوستدار طبیعت است. چراکه در این فصل هربرگی را رنگی و هررنگی را طیفی است از آمیزه‌ها. توصیف رنگها در برگها با آنهمه تنوع و گوناگونی، خود به فرهنگنامه‌ای خاص نیاز دارد.
به همین نسبت بهار و تابستان گیلان را تنها نمی‌توان در رنگ نیلی دریا و یا طیفهای رنگ سبز گیاهان و درختان توصیف کرد. چراکه بار طبیعت گیلان با انبوهی از موجودات و گلها و گیاهان که هریک رنگی خاص دارند، بسیار متنوعتر از آنست که به توصیف درآید. آیا تاکنون در بالهای آبی، سبز، قهوه‌ای و حتی شبق‌رنگ سنجاقکهای کنار جویبارها و چشمه‌سارها دقت کرده‌اید و یا گلهای نیلوفر آبی را بر روی پهنه تالاب انزلی دیده‌اید، یا ساده‌تر از آن به رنگهای بی‌شمار پرهای مرغابیها اندیشیده‌اید. گلهای درخت به و انار وحشی و گل ابریشم را با کدام واژه می‌توان تعریف کرد؟ در گیلان هریک از اینها خود واژه‌ای خاص دارند که شاید تنها همان واژه بیانگر زیبائی پدیده‌های مزبور باشد.
بسیاری بر این باورند که در گیلان این تنها طبیعت است که زیباست. آری طبیعت بخشی از زیبائیهای گیلان است. بخش دیگر زیباییهای گیلان در نظمی است که انسان به طبیعت آن می‌بخشد. کرت‌بندی و مرزبندی برنجزارها، ردیف‌کاری بوته‌های چای، تراس‌بندی دامنه دره‌ها، دسته‌بندی ساقه‌های برنج و بسیاری از آنچه که در گیلان دیده می‌شود، خود نظمی است که انسان در طبیعت ایجاد کرده است. حتی پوشش سفالین یا پوشال سقفها، نقاشیهای گل و بوته‌ای دیوارهای سفید شده از آهک که به هنگام خانه‌تکانی پیش از نوروز با نیل به رنگ آبی درآمده‌اند، نشانی از نظم و حرکت موزون انسان در محیط زندگی اوست. سقفهای لته‌پوش خانه‌های محلی که با سنگهای رودخانه‌ای محکم می‌شوند، همراه با درها و پنجره‌ها و ستونهای چوبی و تلارهای[772] شرقی خانه‌ها با مجموعه انسانهائی که در آنها زندگی می‌کنند و تمامی محتوای طبیعت یعنی جنگل و خاک و سنگ و باران، فرهنگی همپیوند با یکدیگر عرضه می‌کنند. مجموعه دیدنیهای گیلان از همبستگی میان انسان و طبیعت به وجود آمده است. و این مجموعه در کلیت خود انبوهی از جاذبه‌های زیبای محلی را به مسافران عرضه می‌کنند که فقط از طریق گیلانگردی می‌توان به عمق و عظمت آن پی‌برد. گیلانگردی را باید با تمام وجود لمس کرد تا از آن لذت برد. همچنان‌که یادمانهای تاریخی و باستانی گیلان به اقتضای شرایط محیط در دل خاک مدفونند، دیدنیهای گیلان نیز در دل جنگلها و بیشه‌زارها و روستاها و شهرهای آن پنهانند. روح مهمان‌نوازی در گیلان خیلی سریع نیاز به دیدن را در چشمان جستجوگر مهمان تشخیص می‌دهد و روی گشاده او در برخورد با مهمان از درک عمیق این نیاز ناشی می‌شود. آری گیلان سرزمین طراوت است و زیبائی و مملو از دیدنیهائی که روح انسان را آرامش می‌بخشند. مردمان خونگرم، گشاده‌رو، صادق و بی‌پیرایه که بسیاری به غلط آن را به سادگی تعبیر می‌کنند، صفا و صمیمیت و صداقت و راست‌اندیشی را اصالت فرهنگ خود می‌دانند و شعار گفتار نیک، کردار نیک و پندار نیک را سرلوحه فلسفه وجودی خود می‌شمارند. از همین روست که گیلانگردی را باید با درک عمق روح و احساس و عاطفه گیلانیان همراه کرد. گیلانیها همیشه بر این باورند که سرزمین خود را خوب می‌شناسند و تردیدی نیست که در شناخت گیلان و به همین نسبت شناساندن آن به دیگر هموطنان سعی وافر می‌کنند. بی‌دلیل هم نیست که آثار مکتوب برجای مانده از گیلان که بسیاری از آنها به همت مردمان این سرزمین نگاشته شده، بسیار غنی و پرمایه‌اند. این غنای فرهنگی به دوستداران سفر به گیلان امکان می‌دهد که شناختی علمی و فرهنگی را با شناخت عینی درهم آمیزند و استغنای روحی و فکری خود را در کنار آرامش جان تأمین نمایند.

2- موقعیت گیلان و گیلانگردی در ایران‌

گیلان با 14711 کیلومتر مربع مساحت در پیکره جغرافیائی ایران موقعیتی خاص و منحصر به فرد دارد. چشم‌انداز طبیعت آن در همین مساحت کوچک که از جمله کوچکترین استانهای کشور بشمار می‌رود، از تنوعی عظیم
ص: 451
برخوردار است. ساحل، جلگه، کوهپایه و کوهستان هریک به عنوان سمبلی از مظاهر طبیعت در این مساحت کوچک کنار یکدیگر جمع شده و مجموعه منسجم و به‌هم‌پیوسته‌ای از آمیزه‌های طبیعی را به وجود آورده‌اند. سواحل دریا از شمال و شرق و کوههای پوشیده از جنگل و مرتع از جنوب و غرب، گیلان را دربر گرفته‌اند. در جلگه‌ها و سواحل و دره‌های خروجی رودهای بی‌شمار آن حضور انسان و تلاش مداوم او چشم‌انداز طبیعت را معنا می‌بخشد.
اینجا نشانی از تنگ‌نظری طبیعت به چشم نمی‌خورد. از آن‌همه محدودیت بارش، خاک، آب و سرسبزی که در پیکره جغرافیائی ایران نشانه‌های بی‌مهری طبیعت به انسان تلقی می‌شوند، اثری نیست. در گیلان طبیعت با نهایت بخشندگی و عطوفت تمام مظاهر خود را به مردم عرضه کرده است و دقیقا همین تفاوت است که سواحل جنوبی دریای خزر را به طور اعم و گیلان را به طور اخص موقعیتی خاص بخشیده است.
علاوه‌بر این جذابیتها باید از موقعیت ارتباطی خوب گیلان با استانهای همجوار نیز یاد کرد. گیلان از طریق شهر زیبای آستارا در منتها الیه مرز شمالی خود با جمهوری آذربایجان مربوط است و در همین حال راه آسفالته آستارا- اردبیل از طریق گردنه زیبای حیران گیلان را در امتداد مرز به آذربایجان شرقی وصل می‌کند. جاده سراسری که از آستارا آغاز می‌شود پس از عبور از تالش به شهرستانهای صومعه‌سرا، فومن و یا از طریق انزلی به رشت می‌رسد. راه پر رفت‌وآمد رشت- قزوین، گیلان را با تهران و استانهای غربی کشور مربوط می‌سازد. ادامه راه سراسری که جاده کناره نامیده می‌شود، پس از عبور از شهرستانهای لاهیجان، لنگرود و رودسر در امتداد ساحل به مازندران می‌رسد.
بدین‌ترتیب سه محور ارتباطی اصلی از شمال، جنوب و شرق با راههای آسفالته درجه یک، موقعیت دسترسی به گیلان را از استانهای مجاور به نحو مطلوبی فراهم می‌سازند و این خود یکی از عوامل مهم و اساسی برای جذب مسافران بشمار می‌رود. در کنار این راههای اصلی شبکه وسیع و کارآمدی از راههای فرعی که عمدتا آسفالته هستند، شهرها و روستاهای موجود در داخل گیلان را به هم مربوط می‌سازند و بدین‌ترتیب دسترسی به هرنقطه‌ای را در گیلان به راحتی فراهم می‌کنند.
پیمودن این راهها که از مناظر زیبا و دل‌انگیز و جنگلهای انبوه و سرسبز احاطه شده‌اند نه‌تنها مسافران را خسته نمی‌کند بلکه توقف در آنها برای استراحت و صرف غذا در کنار رودها و آبشارها و زیر سایه مطبوع درختان موجبات انبساط خاطر آنان را فراهم می‌سازد.
ضریب نسبت راه در گیلان به مراتب از استانهای دیگر بالاتر است. در گیلان به ازای هر 100 کیلومتر مربع مساحت بیش از 31 کیلومتر راه وجود دارد و این در حالیست که میانگین کل کشور در این‌مورد حدود 5/ 8 کیلومتر در هر 100 کیلومتر مربع است. این استان کوچک که تنها حدود 9/ 0 درصد مساحت کشور را داراست، با برخورداری از چنین موقعیت ارتباطی و تلفیق آن با موقعیت جغرافیائی و استغنای طبیعی منطقه و جاذبه‌های تاریخی و یادمانی که بسیاری از آنها نه فقط در شهرهای موجود استان، بلکه در سراسر پهنه روستاها و نواحی جلگه‌ای و کوهپایه‌ای و کوهستانی پراکنده‌اند، در کلیت فضای ایرانگردی جایگاه ویژه و برجسته‌ای دارد.

3- جاذبه‌های جهانگردی گیلان‌

اشاره

جاذبه‌های جهانگردی در گیلان فراوانند و تقریبا جائی نیست که برای یک مسافر خالی از لطف و جذابیت باشد. از خانه‌های روستائی گیلان و لباسهای محلی و بازارهای هفتگی گرفته تا باغهای چای و زیتون و از ماسه‌زارهای سواحل دریا و رودهای پرخروش تا اعماق جنگلها و دامنه‌های سرسبز ییلاقی با چشمه‌سارهای طبیعی و یا از آرامگاههای مدفون در زیر تل و خاک مارلیک تا قلعه رود خان و قلعه لیسار و سرانجام شهرهای بزرگ و کوچک با معماری بومی و جدید و یادمانهای تاریخی و فرهنگی تا چادرهای ییلاق‌نشینان، همه‌و همه جزئی از مجموعه جذابیتهای گیلانگردی هستند.
تنوع جاذبه‌های جهانگردی در گیلان نوعی طبقه‌بندی آن را برای سهولت در شناخت این جاذبه‌ها ضروری می‌سازد. از اینرو برای آشنائی با جاذبه‌های گیلانگردی، می‌توان آنها را بدین‌ترتیب طبقه‌بندی کرد:
1- جاذبه‌های طبیعی شامل دریا، سواحل، تالابها، رودها، آبهای معدنی، جنگلها، نواحی ییلاقی، کوهستانها، غارها و آبشارها.
2- جاذبه‌های یادمانی و تاریخی شامل آثار برجای مانده از دوره‌های پیش از اسلام و بعد از اسلام که تعداد قابل توجهی از آرامگاهها، قلعه‌ها، ساختمانها، مساجد، پلها و دیگر آثار دیدنی را تشکیل می‌دهند.
3- جاذبه‌های زیارتی شامل اماکن و قبور متبرکه که برخی از آنها اهمیت منطقه‌ای و برخی دیگر اهمیت محلی دارند.
4- جاذبه‌های فرهنگی و سنتی مانند ورزشهای محلی، جنگ ورزا و مراسم ویژه سیزده‌بدر.
5- جاذبه‌های اقتصادی نظیر بازارهای محلی هفتگی که از زیباترین نمونه‌های فعالیت و جنب‌وجوش مردم به شمار می‌روند و صیدهای دسته‌جمعی در ساحل، همچنین صنایع دستی که در گیلان از اهمیت خاصی برخوردار است.

1- 3- جاذبه‌های طبیعی‌

اشاره

جاذبه‌های طبیعی در گیلان به سبب طبیعت مساعد منطقه بسیار فراوانند و هریک از نظر بهره‌دهی اهمیت ویژه‌ای دارند. برخی از این جاذبه‌ها در فصول خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرند. اما برخی دیگر محدودیت فصلی نداشته و در همه فصول قابل استفاده هستند. تاکنون تمامی قابلیتهای جهانگردی طبیعت گیلان مورد استفاده قرار نگرفته‌اند. غالب مردم به جاذبه‌هائی روی می‌آورند که بیشتر شناخته شده و یا دستیابی به آنها آسانتر باشد. در حالی‌که استعدادهای فراغتی و جهانگردی طبیعی فراوانی وجود دارند که با اندک تحرکی می‌توانند به جاذبه‌های قوی تبدیل شوند. به طور کلی جاذبه‌های طبیعی گیلان عبارتند از:

1- 1- 3- سواحل دریا

طول سواحل دریا در استان گیلان به 220 کیلومتر می‌رسد. در این مسیر شهرهای آستارا، بندر انزلی و کیاشهر مستقیما در کنار دریا قرار دارند.
شهرهای دیگر استان نیز با فاصله اندکی از دریا قرار گرفته‌اند. یکی از مشخصات و امتیازات سواحل گیلان ماسه‌ای بودن بخش عمده آنها و نزدیکی
ص: 452
به جنگل است. به ویژه در نواحی تالش جنگل با فاصله اندکی از ساحل قرار دارد که این خود زیبائی طبیعی ساحل را دوچندان می‌کند. در این مناطق بسیاری از مسافران می‌توانند از سایبان طبیعی درختان جنگلی برای اقامت استفاده نمایند. سواحل سنگلاخی عمدتا در مصب رودخانه‌ها وجود دارند. اما چون جریان آب، سنگهای رودخانه‌ای را فقط تا فاصله محدودی از سطح دریا جابجا می‌کند، لذا وسعت سواحل سنگلاخی چندان زیاد نیست. عمق نسبتا خوب دریا از امتیازات دیگر سواحل دریائی گیلان است. در بسیاری از قسمتهای ساحلی، خشکی با شیب بسیار ملایمی در دریا ادامه می‌یابد. این شیب ملایم گاهی آنچنان ناچیز است که می‌توان دهها متر در دریا پیش رفت بدون این‌که عمق آب از نیم متر بیشتر شود. این سواحل از نظر شنا و آب‌تنی برای خانواده‌ها اهمیت زیادی دارند، زیرا کودکان و نوجوانان می‌توانند بدون فراهم ساختن دغدغه خاطر برای والدین در عمق متناسب با سن و توانائی خود به شنا و آب‌تنی بپردازند.
تپه‌های ماسه‌ای که در امتداد سواحل گیلان کشیده شده‌اند، بقایای تراسهای قبلی دریا بوده و یا در نتیجه حرکت امواج و باد به وجود آمده‌اند. بر روی این تپه‌های ماسه‌ای، متناسب با فصل رویش گیاهی و قابلیت آنها انواع گیاهان خودرو می‌رویند و به مناظر ساحلی دریای خزر در گیلان چشم‌انداز بدیعی می‌بخشند. از مهمترین انواع رویش بر روی ماسه‌های ساحلی انار وحشی و تمشک وحشی است. تمشکهای وحشی که از اواسط فصل تابستان می‌رسند، در میان مسافرانی که طبیعت گیلان را می‌شناسند و برای تفرج در سواحل دریا به گیلان سفر می‌کنند دوستداران فراوانی دارد. میوه انار وحشی نیز که ترش است، پس از رسیدن در فصل پائیز برای تهیه انواع غذاهای محلی به کار می‌رود.
تپه‌های ماسه‌ای سواحل گیلان را می‌توان بهشت خانوادگی به ویژه برای کودکان دانست. این ماسه‌ها که تاکنون به یمن برخی تمهیدات از آلودگی به دور مانده‌اند، دانه‌بندیهای مختلفی دارند و از همین‌رو برای بازی کودکان، حمام آفتاب، قدم زدن، ورزش، پیاده‌روی و حتی مقاصد درمانی از طریق خوابیدن در زیر تل انبوه ماسه‌های داغ اهمیت فراوانی دارند. در کنار آنها به طور موضعی پوسته برخی صدفهای دریائی یا به اصطلاح محلی گوش‌ماهی در رنگهای سفید و قهوه‌ای و یا آمیزه‌های دیگر بر روی ماسه‌های نرم ساحلی انباشته می‌شوند. این صدفها که در میان کودکان و نوجوانان مشتاقان زیادی دارند، می‌توانند ساعتها آنان را سرگرم کرده و به خود مشغول سازند.
در سواحل ماسه‌ای مسافران می‌توانند به نحو مطلوب از اوقات فراغت خود و آب دریا استفاده نمایند. ویژگی سواحل ماسه‌ای گیلان، ادامه آنها در کف دریاست به نحوی که هنگام آب‌تنی و شنا در سواحل مزبور خطر برخورد با صخره‌ها و سنگها به هیچ روی وجود ندارد.
در اینجا لازم می‌داند در مورد سواحل ماسه‌ای نکته مهمی را متذکر شود:
متأسفانه به دلیل عدم شناخت برخی از مردم از توپوگرافی کف دریا، گهگاه حوادث ناگواری پیش می‌آید. برخی از مسافران که شناخت کافی از دریا ندارند، فکر می‌کنند که سطح دریا در نزدیکی ساحل همه‌جا کم‌عمق است. در حالی‌که عملا این‌طور نیست. سواحل کف دریا ادامه همان ناهمواریهای ساحلی است. هرجا که زمین با شیب ملایمی به دریا ختم شود، به همان‌ترتیب شیب در کف دریا نیز ادامه می‌یابد و هنگامی‌که شیب تند شود، چه بسا که ادامه شیب تند به کف دریا نیز کشیده شود. در این‌صورت عمق دریا در همان چند متر اول زیاد می‌شود و برخی بدون آگاهی از این وضع و عدم آشنائی به فن شنا به سرعت وارد آب شده، خود را در معرض خطر غرق شدن قرار می‌دهند. وضعیت توپوگرافی کف دریا در نزدیکی ساحل از وضع ساحلی جدا نیست. به استثنای مصب رودخانه‌ها به ویژه دلتای سفیدرود و رودهای بزرگ که کف دریا از مواد شن و ماسه و قلوه‌سنگهای حمل شده به وسیله آب انباشته می‌شود، در بقیه سواحل توپوگرافی کف دریا مشابهت کاملی با توپوگرافی ساحل دارد. در این‌گونه سواحل کف دریا نیز به صورت تراسهای موازی درآمده و به تناوب گود یا برآمده می‌شود.
یکی دیگر از جاذبه‌های جهانگردی و ایرانگردی سواحل گیلان، قابلیت قایقرانی و ورزشهای آبی است. هرچند که جسته‌وگریخته قایقهای پاروئی و موتوری در سواحل بندر انزلی، غازیان و کیاشهر به این امر اختصاص داده شده‌اند، اما در مجموع حجم این فعالیتها ناچیز است. ورزشهای آبی و استراحت و تفریح از طریق قایقرانی از جمله فعالیتهای ورزشی مطبوع و مورد علاقه مردم می‌باشد. لیکن فرهنگ این ورزش و تفریح تاکنون در کشور ما رشد نیافته و آنچنان‌که باید و شاید عمومیت پیدا نکرده است. اصولا ورزشهای آبی به دلیل نیاز به وسائل مخصوصی مانند ابزار اسکی آبی، قایق کشش و لباس مخصوص جزو ورزشهای لوکس به شمار می‌آیند. لذا از محدوده طبقات معینی که امکانات کافی در اختیار دارند و با فرهنگ این ورزشها آشنا هستند فراتر نمی‌روند. اما تمامی این محدودیتها و مشکلات اجرائی و عملی، نمی‌تواند قابلیت سواحل دریائی گیلان را برای ورزشهای آبی و قایقرانی که مشتاقان و علاقمندان فراوان دارند، نفی نماید.
سواحل دریائی را از نظر امکانات و تأسیسات می‌توان از یکدیگر تفکیک کرد. آن قسمت از سواحل دریا که راههای ارتباطی و جاده‌ها از کنار آن می‌گذرند، به دلیل وجود تقاضا کم‌وبیش از برخی امکانات سود می‌برند. در سواحل نزدیک شهرها و یا در داخل شهرهای ساحلی امکانات فراغتی و اقامتی بیشتری وجود دارد. اما در سواحلی که با راههای اصلی فاصله دارند، به دلیل عدم آشنائی همگان با این سواحل تأسیساتی نیز برای مسافران وجود ندارد. در فاصله رودخانه شفارود تا آستارا که جاده سراسری از ساحل دور می‌شود و طول آن در ساحل غربی دریای خزر به بیش از 120 کیلومتر می‌رسد، تقریبا هیچگونه تأسیسات و تجهیزات عمومی وجود ندارد. تنها به طور پراکنده دکه‌هائی در بعضی از سواحل احداث شده‌اند که به طور سنتی برخی خدمات اولیه را ارائه می‌دهند.
اما سواحل مزبور به دلایل دیگری مورد توجه گروه خاص از مسافران قرار دارند. آن دسته از مسافران تابستانی که میانه خوبی با نواحی ساحلی شلوغ و پرجمعیت ندارند و در جستجوی جای خلوتی هستند، به سواحل فاقد تأسیسات اقامتی و پذیرائی بیشتر علاقه نشان می‌دهند. اینان با استفاده از سایبانهای طبیعی درختان ساحلی، لوازم خود را بر روی چمنهای نرم ساحل پهن کرده و یک محیط خانوادگی مطبوعی دور از دغدغه و شلوغی انبوه مردم
ص: 453
برای خود به وجود می‌آورند. تقریبا تمامی سواحل شهرستانهای تالش و آستارا فاقد تأسیسات لازم بوده و به نوعی هنوز از نظر ظرفیت بهره‌برداری از توان سواحل خود بکر مانده‌اند. برعکس از بندر انزلی به طرف سواحل کیاشهر و زیباکنار تا سواحل رودسر یعنی در جهت شرق گیلان سواحل بیشتر مورد استفاده عمومی قرار می‌گیرند و به همین نسبت تأسیسات و خدمات جهانگردی در این محور نسبتا فراوان است.
یکی از مسائل مبتلا به سواحل دریا در گیلان روند اختصاصی شدن اراضی ساحلی است. این امر در مازندران بیشتر از گیلان عمومیت دارد. اما در سواحل گیلان نیز نمونه‌هائی از دخل و تصرفهای خصوصی در امتداد ساحل دیده می‌شود. در کنار این مسئله از دو راه مشکلات دیگری که استفاده از سواحل دریا در گیلان وجود دارد باید یاد کرد: نخست استقرار نیروی دریائی در قسمت وسیعی از اراضی ساحلی واقع در حسن‌رود (بین رشت و انزلی) و دیگر کشیده شدن لوله گاز در امتداد ساحل. در مورد اول تردیدی نیست که محل استقرار نیروی دریائی در ساحل دریاست. اما استقرار نیروی دریائی در ساحل دریا باید متناسب با فعالیتهای آن نیز باشد. آن قسمت از فعالیتهای پادگان نیروی دریائی که در اراضی حسن‌رود استقرار دارد، جز سربازخانه و پادگان چیزی نیست. برای چنین منظوری ضرورتا تخصیص نوار ساحلی لازم به نظر نمی‌رسد. اراضی بایر مجاور در عمق خشکی نیز می‌تواند چنین منظوری را برآورده سازند. این سواحل که فضای فراغتی و استراحتی انبوه مردم نیازمند به آن را تشکیل می‌دهند، متأسفانه در کشور ما زیاد طولانی نیستند. بنابراین در استفاده از آنها باید به اولویتهای دیگر نیز توجه داشت. از همین‌رو چنانچه ضرورتی نظیر استقرار نیروهای ارتشی در جهت همجواری با ساحل وجود نداشته باشد شایسته است که آن ساحل به امر ضروری‌تری تخصیص یابد. مورد دوم عبور لوله گاز سراسری از نقاط ساحلی است که گاز ایران از طریق آن به شوروی صادر می‌شود. تردیدی نیست که طراحان مسیر عبور لوله گاز از دید آینده‌نگری برای منطقه ساحلی دریای خزر بی‌نصیب بوده‌اند. چه اگر چنین وسعتی در افق دید آنان وجود می‌داشت، به این نکته مهم نیز توجه می‌کردند که مسیر لوله گاز یا نباید در امتداد ساحل انتخاب می‌شد و یا این‌که اگر ناگزیر از آن بودند باید اقدامات و پیش‌بینیهای ایمنی لازم برای مصون ماندن از خطرات احتمالی آن به عمل می‌آمد. متأسفانه از حدود شفارود تا آستارا این لوله گاز در فاصله اندکی از دریا کشیده شده و در بسیاری موارد تنها به پوشش ناچیزی با ماسه و خاک برای حفاظت آن بسنده شده است. عبور سطحی و یا کم‌عمق لوله گاز نه فقط دسترسی به سواحل دریای خزر را در شهرستانهای تالش و آستارا مشکل ساخته، بلکه عملا برای ساحل‌نشینان نیز دشواریهای زیادی ایجاد کرده است.
به همین‌دلیل طی سالهای گذشته هرگونه حرکتی برای فعال کردن سواحل دریا در این ناحیه با محدودیتهای مربوط به لوله گاز و شرکت ملی گاز خنثی شده و عملا متوقف مانده است.
برخلاف سواحل شهرستانهای آستارا و تالش، سواحل دریا در شهرستانهای انزلی، رشت، آستانه، لاهیجان، لنگرود و رودسر بیشتر مورد استفاده مسافران قرار می‌گیرند. این امر را می‌توان ناشی از دو علت اساسی دانست: نخست این‌که سواحل شهرستانهای واقع در شرق انزلی و هم‌مرز با مازندران به مرکز استان یعنی کانون جذب و ورودی اصلی جریانهای گیلانگردی نزدیکترند. در حالی‌که شهرستانهای تالش و آستارا که در شمال استان قرار گرفته‌اند در فاصله دورتری از مرکز استان واقع شده‌اند.[773] دیگر این که سواحل شهرستانهای تالش و آستارا در مسیر مستقیم راه سراسری نیستند و جاده اصلی از فاصله 3 تا 7 کیلومتری ساحل می‌گذرد که به استثنای سواحل شفارود و دو راه فرعی روستائی که به تازگی آسفالت شده‌اند و شهر تالش را در امتداد دو طرف رودخانه کرگانرود به ساحل وصل می‌کنند، بقیه راههای فرعی میان ساحل و جاده اصلی خاکی قرار دارند و اغلب مسافران از وجود آنها بی‌اطلاع هستند. در حالی‌که سواحل شهرستانهای گیلان مرکزی و گیلان شرقی با راههای نسبتا خوب به راه اصلی یا جاده کنار ارتباط داشته و کاملا در دسترس قرار دارند.
به طور کلی سواحل دریائی گیلان را از نظر استفاده‌های جهانگردی و فراغتی می‌توان به دو بخش فعال و کم‌فعال تقسیم کرد. آن بخش از سواحلی را که در قسمتهای شرقی و مرکزی گیلان قرار دارند، به دلیل دسترسی بهتر و نزدیکی به کانونهای جذب و ورودی اصلی جریانهای جهانگردی از تهران و مازندران می‌توان به عنوان نواحی ساحلی فعال و پرتحرک از نظر فعالیتهای گیلانگردی دانست. بخش دیگر که سواحل شهرستانهای تالش و قسمت عمده سواحل شهرستان آستارا را به استثنای محدوده شهری آستارا شامل می‌شود، باید سواحل کم‌فعال نامید که با توجه به دلایلی که ذکر آن رفت، هنوز فاقد هرگونه تأسیسات اقامتی و پذیرائی بوده و به صورت سواحل بکر و طبیعی باقی مانده‌اند. اما این بدان معنا نیست که قابلیت استفاده از این سواحل برای مقاصد گیلانگردی مورد تردید باشد. سواحل مزبور از نظر زیبائی مناظر طبیعی، برخورداری از سواحل ماسه‌ای، همجواری جنگل و چمنزارها با دریا، همچنین پاکی و شفافیت آب به دلیل فقدان تأسیسات شهری و صنعتی در ساحل و عدم آلودگی موقعیت و وضعیتی بهتر از سواحل دیگر دارند.
سواحل دریا در استان گیلان از مهمترین جاذبه‌های جهانگردی و گیلانگردی منطقه به شمار می‌روند. این سواحل که خوشبختانه تا حدود زیادی از دخل و تصرف افراد به دور مانده‌اند، از نظر استفاده‌های عمومی و جمعی دارای جاذبه‌های قابل توجه و ظرفیت زیاد هستند. اما ذکر این نکته نیز ضروری است که سواحل دریا در گیلان به تناسب ظرفیت و جاذبه‌ای که برای ایرانگردی و گذران اوقات فراغت سالم دارند، از امکانات و تأسیسات عمومی کافی برخوردار نیستند. از این‌رو در طول ماههای تابستان، بسیاری از مسافران ناگزیر از اقامت در فضای آزاد هستند. این اجبار موجب می‌شود که آنها از خلوت و آرامشی که هنوز بر فضای ساحلی حکمفرماست بهره‌مند شوند اما از رفاه و آسایش کافی محروم باشند. با فراهم ساختن امکانات لازم و تأمین نیازهای اولیه مسافران می‌توان به توسعه و گسترش صنعت توریسم در سواحل دریا کمک کرد.
ص: 454

2- 1- 3- تالابها و مردابها

تالابها یا لاگونهای[774] ساحلی که برخی به غلط آنها را مرداب نیز می‌نامند، از جمله جاذبه‌های طبیعی استان گیلان هستند. این پدیده‌ها را به سبب ارتباط با دریا و تغذیه از رودخانه‌های آب شیرین، باید اکوسیستمی زنده و فعال به حساب آورد. تا زمانی‌که تعادل بیولوژیکی در آنها به هم نخورده، محیط زیستی مطلوبی برای انواع آبزیان، پرندگان، گیاهان و دیگر حیوانات سازگار با محیط بشمار می‌روند. مهمترین تالاب استان گیلان تالاب انزلی است که در جنوب شهرستان مزبور واقع شده است. این تالاب به وسیله پنج آبراه یا «روگا» با اسکله بندر انزلی و از آنجا با دریای خزر مربوط می‌شود. چهار روگا در شرق شبه‌جزیره «میان‌پشته» و یک روگا در غرب آن‌که روگای «تازه‌بکنده» نامیده می‌شود ارتباط تالاب را با دریا برقرار می‌سازند. شبه‌جزیره میان‌پشته که در محل اتصال روگاها با دریا به وجود آمده است، در فاصله میان انزلی و غازیان قرار گرفته و از زیباترین مناظر طبیعی و ساختمانی برخوردار است. بازار هفتگی شنبه‌بازار بندر انزلی که در کنار روگای تازه‌بکنده تشکیل می‌گردد، با انبوه قایقهایی که در روگا رفت‌وآمد می‌کنند از دیدنیهای بسیار زیبای این شهر به شمار می‌رود.
تالاب انزلی که ویژگیهای طبیعی و خصوصیات حیاتی آن در فصل مربوط به خود خواهد آمد، از جمله زیباترین مناظر آبی گیلان است. اهمیت این تالاب، که محل تخم‌ریزی آبزیان و پناهگاه و مأمن پرندگان بومی و مهاجر است تنها مربوط به ارزشهای اقتصادی و بیولوژیکی و برقرار کردن ارتباط میان روستاهای حاشیه آن با بندر انزلی نیست بلکه از نظر توریستی نیز واجد ارزش و اهمیت فراوان است. در داخل تالاب جزایر زیبایی وجود دارند که بر قابلیت توریستی آن می‌افزایند. دو شهر زیبای انزلی و آبکنار در ساحل آن قرار گرفته‌اند. در گذشته شهر پیربازار نیز به عنوان پیش‌بندر شهر رشت در فاصله نزدیکتری با تالاب انزلی قرار داشت و کشتیهای حامل بار و مسافر کنار آن لنگر می‌انداختند. لیکن به دلیل کاهش سطح آب و پسروی آن، و همچنین تجهیز انزلی، بندر پیربازار به تدریج از رونق افتاد.
از نظر توریستی تالاب انزلی دیدنیهای فراوانی دارد. انبوه گلهای نیلوفر آبی است که غنچه‌ها و برگهای آن سر از آب برآورده و سطح وسیعی از تالاب را می‌پوشانند، منظره بدیع و زیبایی به وجود می‌آورند. مسافران و مشتاقانی که در فصل رویش گلهای نیلوفر آبی سوار بر قایقهای پارویی از میان آنها می‌گذرند و با لذتی خاص آنها را لمس می‌کنند، در حالت رویایی و شاعرانه خود احساس می‌کنند که بر فراز ابرها به پرواز درآمده‌اند. این حالت به ویژه هنگامی دل‌انگیزتر است که تصویر توده‌های ابرهای سفید، همراه با رنگ آبی آسمان شفاف در میان آبهای آرام انعکاس یابد و انسان در حالی‌که تصویر آسمان و ابرها را زیر پای خود تماشا می‌کند، حرکت آرام خود را بر روی آب ادامه می‌دهد. در چنین لحظاتی است که انسان خود را به عنوان جزئی از طبیعت بازمی‌یابد. اینجا تمام اجزای طبیعت با یکدیگر بر سر مهرند و دیگر از خشونت مربوط به ماشین و زندگی ماشینی اثری نیست. در میان گلزارهای نیلوفر تالاب همه‌چیز با آرامش احساس می‌شود و انگار که فلسفه زندگی در عین حیات و زیستن با آرامش آمیخته است. این لحظات در تالاب انزلی هنوز دست‌یافتنی است، اما این‌که آیا فرداها هم خواهد بود، بستگی به آگاهی و درک ما از اهمیت چنین نعمت طبیعی دارد.
گشت‌وگذار بر روی تالاب از بندر انزلی و غازیان امکان‌پذیر است. تعداد زیادی قایقهای پارویی و موتوری که به گشتهای تفریحی اختصاص دارند، مسافران را در مسیرهای مختلف بر روی تالاب گردش می‌دهند. متأسفانه در سالهای اخیر استفاده از قایقهای موتوری به مقدار زیادی آرامش محیط تالاب را برهم زده‌اند. این نوآوری که به‌هیچوجه با آرامش طبیعت و نیاز توریست به آن سازگاری ندارد، ناآگاهانه در خدمات مربوط به گشتهای روی تالاب عمومیت پیدا کرده و به مقدار زیادی از ارزش تفریحی تالاب کاسته است.
مسافرانی که از این‌گونه وسیله استفاده می‌کنند، بیشتر شوق قایق‌سواری دارند تا ذوق لذت بردن از طبیعت تالاب. در بهره‌گیری از توان فراغتی و تفریحی تالاب اصلی بر حفظ آرامش حاکم بر محیط تالاب است و سزاوار نیست که با صدای گوشخراش موتورهای بزرگ و کوچک آرامش طبیعی که پشتوانه و سرمایه اصلی تالاب است مخدوش شود.
چشم‌انداز دیگر تالاب که از نظر گیلانگردی اهمیت شایانی دارد، نیزارهای آنست. رویش نی در تالاب هرچند که از نظر اکولوژیکی مشکلات زیادی برای آن ایجاد کرده است، اما در جای خود یکی از مظاهر اصلی اکوسیستم طبیعی تالاب به شمار می‌رود. رویش سریع و تکثیر خارق العاده نی از یک طرف روند خشکیدن تالاب را سرعت می‌بخشد، اما از طرف دیگر همین توده‌های انباشته نی مناسبترین محل امن برای پرندگان دریایی و تالابی مانند مرغابی، خوتکا، غاز و قو به شمار می‌رود. نیزارها در طول رویش خود با تکثیر سریع سطح قابل توجهی از تالاب را می‌پوشانند. توده‌های آن‌که اغلب به صورت جزایر منفرد یا متصل به هم دیده می‌شوند، چشم‌انداز بدیعی به تالاب می‌بخشند. انبوه پرندگان در این نیزارها زندگی کرده و ضمن تهیه غذای خود به تخم‌گذاری و تولیدمثل در آنها ادامه می‌دهند. تالاب به همان نسبت که برای پرندگان بومی محیطی سرشار از آرامش و فراوانی غذاست، برای پرندگان مهاجر نیز زیستگاه مطلوبی به شمار می‌رود. همه‌ساله هزاران هزار پرنده مهاجر از عرضهای شمالی برای زمستان‌گذرانی و ادامه حیات به تالاب انزلی روی می‌آورند. زیرا در زمستان سخت و پوشش ضخیم برف و یخ عرضهای شمالی دریاچه‌ها و تالابها با سطح یخ‌زده خود قادر به تغذیه مهمانان
ص: 455
خویش نیستند و از این‌رو پرندگان و حیوانات وابسته به اکوسیستم آبی عرضهای جغرافیایی بالا ناگزیر از مهاجرت می‌شوند. در چنین شرایطی تالاب انزلی به دلیل مصونیت از یخ زدن سطح آن، زیستگاه مناسبی برای این پرندگان به شمار می‌رود. در سالهای اخیر که شکار پرندگان دریایی تحت ضوابط و مقررات خاصی درآمده و از یورش بی‌وقفه شکارچیان به آشیانه این پرندگان جلوگیری می‌شود، امنیت حاصل از آن، تأثیر زیادی در تثبیت و افزایش نسل پرندگان برجای گذاشته است، تا جایی‌که از چند سال پیش به این طرف حتی قوهای مهاجر نیز با برخورداری از این امنیت، به ساخت آشیانه و تخم‌گذاری در تالاب انزلی می‌پردازند. نیزارها از این نظر پوشش طبیعی مناسبی برای این پرندگان به شمار می‌روند. در فصل بهار پرندگان دریایی بزرگ و کوچک با جوجه‌هایی که در جستجوی غذا و با فراغت خیال در سطح و زیر آب به اینطرف و آنطرف می‌روند، چشم‌اندازهای طبیعی زیبایی در تالاب انزلی به وجود می‌آورند. این چرخه طبیعت امکان می‌دهد که جوجه‌ها نیز، با درک غریزی خود تالاب را به عنوان محیط آینده تخم‌گذاری انتخاب کرده و در موعد معین برای تجدید نسل خود بدانجا روی بیاورند. توصیف زیبائیهای تالاب و عظمت طبیعت آرامش‌بخش آن ذوق و قریحه شاعرانه‌ای می‌طلبد، اما به مصداق آن‌که
«شنیدن کی بود مانند دیدن»

تالاب و آرامش حاکم بر آن را باید از نزدیک دید و فضای عطرآگین آن را استشمام کرد تا آنچه را که به عنوان یکی از مظاهر اصیل طبیعت هنوز در گیلان خودنمایی می‌کند درک کرد و از آرامش آن برای آرام زیستن الهام گرفت.
نیزارها گذشته از آن‌که زیستگاه مناسبی برای پرندگان به شمار می‌روند رویشگاه گیاهانی با قابلیت انعطاف فراوان هستند که در صنایع دستی و بومی گیلان کاربرد قابل توجهی دارند. تا قبل از یورش کف‌پوشهای ساخته شده از الیاف مصنوعی نظیر موکت، فرش ماشینی و یا دیگر فرآورده‌های مواد پلاستیکی، ساکنان حاشیه تالاب برای تولید حصیر به عنوان کف‌پوش از برگ نی استفاده می‌کردند. حصیربافی چه برای مصرف شخصی و چه برای عرضه به بازار، از فعالیتهای جانبی خانه‌دارهای حاشیه تالاب بود. حصیر که عایق رطوبت و دماست به عنوان مطلوبترین کف‌پوش در شرایط اقلیمی گیلان روزگاری از اقبال فراوانی برخوردار بود. در دهه‌های اخیر با یورش کف‌پوشهای مصنوعی این محصول به شدت مورد بی‌مهری قرار گرفته و تنها در سطح محدودی تولید می‌شود. علاوه‌بر حصیر ساقه‌های نی برای تولید انواع صنایع دستی در گیلان مورد استفاده قرار می‌گیرد. فروشگاههای صنایع دستی در شهرهای گیلان همیشه انبوهی از زنبیلها، سبدها و ظروف حصیری را به عنوان سوغات گیلان به مسافران گیلانگرد عرضه می‌کنند.
علاوه‌بر تالاب انزلی که بزرگترین اکوسیستم آبی ساحلی در استان گیلان است، تعداد زیادی از دریاچه‌های طبیعی یا مصنوعی در گیلان وجود دارند که از نظر اهمیت توریستی شایان ذکر هستند. در جنوب شهر زیبای آستارا یکی از دریاچه‌های زیبای ساحلی گیلان در مساحتی کوچک قرار دارد. این دریاچه که سطح آن در فصول مختلف به شدت نوسان می‌یابد، اندکی قبل از ورود به شهر آستارا در نزدیکی روستای عباس‌آباد واقع شده و در شمار بهترین زیستگاههای طبیعی پرندگان است. برای جلوگیری از هجوم مردم به این دریاچه، محل آن جزو مناطق حفاظت شده اعلام شده و به همین دلیل انبوه پرندگان مهاجر و بومی در محیط آبی آن زندگی و تولید مثل می‌کنند.
در روستای جوکندان واقع در 12 کیلومتری شمال شهر تالش بر روی رودخانه‌های کوچکی که در پایکوه از دره‌ها خارج می‌شوند، یک آب‌بند مصنوعی ساخته شده که در پشت آن دریاچه کوچکی به وجود آمده است. قدمت ساختمان این آب‌بند مشخص نیست. اما آخرین بار دیوار سنگی آن به وسیله مرحوم روح الله خان میر مسعودی تعمیر و مرمت شده است. هدف اصلی از ساختمان آن ذخیره آب برای مزارع برنج واقع در اراضی پائین‌دست آن بوده و هنوز هم از این نظر مورد استفاده قرار می‌گیرد. عمق دریاچه‌ای که در پشت این دیواره سنگی و خاکی ایجاد شده به حدود سه متر می‌رسد و در میان آن درختان جنگلی سازگار با محیط آبی از آب سر برآورده‌اند. در همین‌حال گیاهان آبی در ساحل آن مانند زنبق در رنگهای مختلف چشم‌انداز زیبائی به دریاچه می‌بخشند. این دریاچه که از نظر طبیعی و زیبائی در نوع خود جزو مناظر زیبا و کم‌نظیر استان گیلان است، علاوه‌بر ارزشی که برای زراعت دارد، از نظر توریستی نیز واجد اهمیت است. درختان جنگلی در میان آب دریاچه منظره‌ای دل‌انگیز به عاشقان طبیعت عرضه می‌کند. محیط آبی آن مطلوب پرندگان بوده و تعداد زیادی از انواع پرندگان با لانه‌هائی که بر روی شاخه‌ها و تنه‌های درختان می‌سازند در این دریاچه زندگی می‌کنند. این دریاچه با جاده اصلی در حدود سه کیلومتر فاصله دارد و جزو زیبائیهای طبیعی ناشناخته گیلان بشمار می‌رود. قایقرانی بر روی این دریاچه به مهارت خاصی نیاز دارد. چراکه تنه‌های افتاده درختان و شاخه‌های شکسته، در زیر آب یا روی آن شناور بوده و قایقرانی را مشکل می‌سازند. اما با تمام مشکلات نفوذ در آن لطف و جذابیتی خاص دارد.
در حوالی فومن، صومعه‌سرا، ضیابر، جمعه‌بازار و پیربازار به برکه‌های کوچک اما زیبائی برمی‌خوریم که علاوه‌بر اهمیت اکولوژیکی، چشم‌انداز طبیعی زیبائی به نواحی جلگه‌ای واقع در حاشیه شهرهای فوق می‌بخشند. این برکه‌های طبیعی با تغییرات فصلی آب آنها، محیط کم‌عارضه و هموار جلگه گیلان را از یکنواختی زراعی و جنگلی آن بیرون آورده و مظاهر طبیعی محیطهای آبی را به عنوان یکی دیگر از زیبائیهای طبیعی ناحیه گیلان تا عمق جلگه ادامه می‌دهند. در کناره‌های سفیدرود و شعبات فرعی آن دریاچه‌های ساحلی زیبائی را مشاهده می‌کنیم. این دریاچه‌ها که در مواقع پرآبی گسترش می‌یابند، نواحی ساحلی شهرستانهای لنگرود و رودسر را زیبائی خاصی می‌بخشند. گیاهان آبزی که به نام لیق یا لق در سواحل آنها می‌رویند به طور سنتی برای پوشش سقف خانه‌ها به مصرف می‌رسند. از نظر زیست محیطی این دریاچه‌های فصلی اهمیت زیادی دارند. در همین‌حال خود از دیدنیهای طبیعی گیلان نیز به شمار می‌روند. یکی از زیباترین آنها را می‌توان در مصب اصلی رودخانه سفیدرود که به شکل خلیج درآمده مشاهده کرد. در مصب سفیدرود رسوبها تحت تأثیر جریانهای دریائی و حرکت امواج متوجه بخش شرقی می‌شوند. از همین‌رو دلتای سفیدرود در شکل طبیعی خود متمایل به شرق است. این جهت‌گیری، موجبات به وجود آمدن یک خلیج طبیعی در مصب رود را فراهم ساخته است، که دیواره‌ای از رسوبها، آن را در جهت شمال از
ص: 456
دریا جدا می‌سازد و بدین‌ترتیب یکی از زیباترین مناظر ساحلی گیلان به وسیله سفیدرود به وجود آمده است.
دریاچه‌هائی که در پشت سدهای ساخته‌شده بر روی سفیدرود به وجود آمده به سهم خود از مناظر زیبای گیلان به شمار می‌روند. دریاچه اصلی سد سفیدرود که در دره‌های جنوبی و غربی شهر منجیل تشکیل شده است، نخستین منظره آبی برای مسافرانی است که از جاده قزوین وارد گیلان می‌شوند. حرکت امواج بر روی این دریاچه که در نتیجه وزش باد معروف منجیل به وجود می‌آید، نخستین نشانه امواج دریائی است که در سواحل خزر چشمها را به خود خیره می‌کند.
آب زلال دریاچه چشم‌انداز بدیعی در دروازه اصلی گیلان به وجود می‌آورد که انبوه مسافران ساعتها به تماشای آن مشغول می‌شوند. وجود یک جزیره کوچک در داخل این دریاچه، زیبائی آن را دوچندان کرده و به عنوان یک جاذبه طبیعی نخستین توقف را در مسافرت به گیلان ناگزیر می‌سازد.
به همین‌ترتیب در پشت سد انحرافی تونل تاریک فومن و سد سنگر دریاچه‌های موضعی کوچکی به وجود آمده که از زیبائی خاصی برخوردار هستند. این پدیده‌های آبی هرچند که دست‌ساز انسان بوده و در نتیجه دخل‌و تصرف انسان به وجود آمده‌اند، اما چون در موقعیت جغرافیائی مناسب یعنی دره‌های پوشیده از جنگل و یا زمینهای کشاورزی اطراف قرار گرفته‌اند منظره زیبائی به محیط می‌بخشند. گرچه اهمیت توریستی مستقیم آنها به اندازه تالابها و دریاچه‌های طبیعی نیست، اما برای آنان که به قصد گیلانگردی وارد گیلان می‌شوند در جای خود به عنوان پدیده‌های نوازشگر چشم و روح انسان حایز اهمیت فراوانی هستند.

3- 1- 3- رودها

شاید تاکنون رودهای گیلان به عنوان یک جاذبه گیلانگردی کمتر مورد توجه بوده‌اند. دلیل آن‌هم اهمیتی است که این‌رودها برای کشاورزی دارند و از این نظر مهمترین منشأ برکت در این استان تلقی می‌شوند. رودهای گیلان به دلیل موقعیت خاص جغرافیائی در مسیر جریان خود از ویژگیهای خاصی برخوردارند که آنها را از دیگر رودها متمایز می‌سازد. اهم این ویژگیها را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1- به استثنای سفیدرود و رود آستارا سرچشمه تمامی رودهای گیلان در قلمرو جغرافیائی استان قرار دارند.
2- اغلب این‌رودها به سبب تغذیه از چشمه‌سارهای کوهستانی جریان دائمی دارند، لیکن در بستر پائین دست به علت استفاده از آب برای آبیاری مزارع، بستر جلگه‌ای برخی از آنها خشک به نظر می‌رسد.
3- طول رودهای گیلان به استثنای سفیدرود عموما کوتاه بوده و به علت همجواری کوه و جلگه با شیب نسبتا تندی از دره‌ها خارج می‌شوند.
4- جریان آب رودهای گیلان به تبعیت از رژیم بارشهای تند در پائیز و زمستان و بهار طغیانی بوده و اغلب آب گل‌آلود دارند.
5- رودهای گیلان به سبب شیب تند و جریان طغیانی از قدرت فرسایشی و قابلیت سیل‌خیزی شدیدی برخوردارند و تنها در مواقع معینی از سال هنگامی‌که بارشهای تند فروکش می‌کنند جریان آب ملایم و زلال می‌شود.
6- اغلب رودهای گیلان به دلایلی که ذکر شد بستر سنگلاخی دارند و این خود از نظر صید ماهی یکی از جاذبه‌های فراغتی این‌رودها بشمار می‌رود.
7- در مواقع غیر بارانی که رودها از چشمه‌های طبیعی و یا ذوب تدریجی برفها تغذیه می‌کنند، در سرچشمه‌ها و برخی شعبه‌های فرعی آب زلال و شفاف دارند که از نظر زیست ماهیان قزل‌آلا واجد اهمیت فراوان است.
8- رودهای گیلان بدون استثنا دارای آب شیرین بوده و ریزش آنها به دریا موجب حرکت ماهیان دریائی به سوی سرچشمه‌ها یا بسترهای بالادست می‌شود. بدین‌جهت رودهای مزبور اهمیت فراوانی برای صید ماهی دارند.
با توجه به خصوصیات فوق که برخی از آنها را می‌توان از جمله امتیازات رودهای گیلان بشمار آورد، جا دارد که به اهمیت فراغتی این‌رودها براساس ویژگیهای هیدروژئوگرافیکی آن اشاره شود. اما نباید فراموش کرد که رودهای گیلان از نظر تعداد، قابل مقایسه با دیگر مناطق کشور نیستند. در گیلان آنچه که بیش از هرپدیده طبیعی دیگر به چشم می‌خورد رود و رودخانه است. حتی مرزهای سیاسی و اداری بسیاری از دهستانها، بخشها و شهرستانها را رودها تعیین می‌کنند. سرچشمه آنها خط الرأس کوههای استانهای همجوار است و بازهم رودها و سرشاخه‌های آنها هستند که مرز و حدود و ثغور گیلان را با استانهای مجاور مشخص می‌کنند.
بررسیهائی که تاکنون در مورد رودهای گیلان انجام گرفته عمدتا از دیدگاه آب‌نگاری (هیدروگرافی) و یا آب‌شناسی (هیدرولوژی) بوده است و در این راستا بیشتر به اهمیت و کاربرد آب آنها برای امور کشاورزی یا صیادی توجه شده است. بدین‌جهت این نخستین بررسی است که رودهای گیلان را از نظر اهمیت فراغتی آنها در چهارچوب گیلانگردی مورد توجه قرار می‌دهد.
به طور کلی اهمیت و کاربرد رودهای گیلان را برای مقاصد فراغتی می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:
الف- مناظر طبیعی بستر رودها: بستر رودهای گیلان عموما در مسیر دره‌های کوهستانی و کوهپایه‌ای که از جنگلهای سرسبز و انبوه پوشیده شده‌اند قرار گرفته. جریان آب در قعر دره‌ها و دامنه‌های جنگلی و سرسبز مناظر طبیعی دل‌انگیزی به وجود آورده است. دامنه‌های سرسبز خود از زیبائی طبیعی زیادی برخوردار هستند و از این نظر دارای ارزش فراغتی و استراحتی بالائی می‌باشند. تراسهای رودخانه‌ای به ویژه در نواحی کوهپایه‌ای امکان دسترسی به بستر رودها را به راحتی فراهم ساخته است.
با توجه به آنچه گفته شد بستر طبیعی رودهای گیلان چه به سبب شرائط طبیعت زمین و چه به علت دسترسی به آنها و همچنین برخورداری از کناره‌های پوشیده از جنگل دارای جذابیت تماشائی و استراحتی زیادی هستند و برای استفاده از مظاهر طبیعت از بهترین نمونه‌ها و امکانات طبیعی منطقه بشمار می‌روند. این نکته کم‌وبیش در کنار جاده‌های اصلی دیده می‌شود. در فصل تابستان اغلب مسافرینی را می‌بینیم که در کنار رودها بر روی چمنزارها
ص: 457
یا زیر سایبانهای جنگلی زیرانداز خود را پهن کرده و ضمن استراحت، از مواهب طبیعی به ویژه جنگل، رودخانه و هوای سالم و تمیز لذت می‌برند. در چنین مناظری مردم خود را نه در کنار طبیعت، بلکه در متن و بطن آن حس می‌کنند. عمق این آسایش و لذت را می‌توان از حرکت و جنب‌وجوش کودکان و جوانان و آرامش و سکوت افراد در سنین بالا حتی از فاصله دور نیز تشخیص داد. گردش و تفرج و سیر و سیاحت این جمعیت پراکنده در کنار رودها و دامنه سرسبز جنگلها نمونه کوچکی از گیلانگردی سازمان نیافته است که با برنامه‌ریزی و اندکی تلاش و کوشش می‌توان آن را در جهت منافع اقتصادی منطقه و بهره‌رسانی بیشتر منظم و مرتب ساخت. ایجاد اردوگاههای اقامتی ارزان قیمت در کنار این‌رودها، چه در بستر جلگه‌ای و چه در بستر کوهستانی و کوهپایه‌ای، می‌تواند توده‌های پراکنده در کنار رودها را به دور هم گرد آورد. همچنین با تأسیس واحدهای مورد نیاز و ارائه خدمات رفاهی می‌توان به نیازهای مبرم و فزاینده شهرنشینان مشتاق و محتاج به مواهب طبیعت پاسخ مناسب داد.
ب- صید ماهی و ورزش ماهیگیری: رودهای گیلان از نظر ورزش ماهیگیری و صید قزل‌آلا نیز همچون صید اقتصادی شایان توجه و اهمیت زیادی هستند. برای آنان‌که صید را به عنوان یک فعالیت تفریحی و ورزشی تلقی می‌کنند بهترین امکانات در رودهای گیلان فراهم است. بستر سنگلاخی رودخانه‌های گیلان و آب شیرین آنها که در برکه‌های جلگه‌ای محل مناسبی برای تخم‌گذاری ماهیان بشمار می‌رود، پیوسته مملو از انواع ماهیان است.
انواع مختلف ماهیها به دلایل غریزی و طبیعی آب شیرین را دوست دارند.
بستر سنگلاخی این‌رودها محل مناسبی برای تخم‌ریزی انواع ماهیان است، از اینرو برکه‌هائی که جریان آب در آنها بطئی و کند است همیشه مملو از ماهیان بزرگ و کوچک می‌باشد. صید ماهی در اینگونه برکه‌های رودخانه‌ای به ابزار و وسائل زیادی احتیاج ندارد. غالبا حتی با قلابهای ساده نیز می‌توان به صید ماهی پرداخت. انواع ماهیها از قبیل کولی، سفید، آزاد و کپور در این برکه‌ها زندگی می‌کنند. در سالهای اخیر رودهای کوچک و بزرگ و برکه‌های ساحلی مورد توجه دوستداران ورزش ماهیگیری قرار گرفته است. این ورزش سالم که بخش قابل توجهی از اوقات فراغت جوانان را به خود اختصاص می‌دهد، امروزه رونق چشمگیری یافته است. اما آنچه که در گیلان مشتاقان فراوانی می‌تواند داشته باشد، صید ماهی قزل‌آلا در رودهای کوهستانی است. قزل‌آلا از جمله ماهیانی است که به آب سرد و زلال علاقمند است و از اینرو بیشتر در بستر کوهستانی رودها و شاخه‌های فرعی و سرچشمه آنها و نیز در برکه‌های کوچک زندگی می‌کند و در قسمتهای پائین‌دست رودخانه، یعنی آنجا که آب رودخانه گرم می‌شود، ظاهر نمی‌گردد. بنابراین صید قزل‌آلا تنها در قسمت بالا دست رودخانه امکان‌پذیر است. شاید مرغوبیت گوشت آن به همین سبب است که تنها در آب زلال و بدون آلودگی پرورش می‌یابد. این ماهی که از آب شور و گرم بیزار است، بهترین محل زیست خود را در بستر کوهستانی رودخانه‌ها انتخاب کرده و در تمامی سال همانجا زندگی می‌کند. از اینرو برای صید قزل‌آلا باید در عمق دره‌های کوهستانی پیش رفت تا به سرچشمه‌ها رسید. این الزام از یک‌سو دلبستگی و شوق زیاد و از سوی دیگر فرصت کافی می‌طلبد که در اختیار همگان نیست. اما برای آنان‌که عشق و پیوندی عمیق با طبیعت دارند، گشت‌وگذار در طبیعت دره‌ها و جستجو در لابلای برکه‌های رودها دستاوردی فراتر از صید قزل‌آلا دارد. در چنین دره‌هائی که جنگلها و مراتع کوهستانی اطراف آنها را فراگرفته‌اند، زمان به عنوان معیار سنجش عمر ارزش و اعتبار خود را از دست می‌دهد. اینجا مکان و قابلیت و ارزشهای طبیعی آن‌همه چیز را تحت الشعاع خود دارد. پای بر روی هرسنگی که می‌گذاری و طعمه در هرقلابی که می‌نهی و به دنبال آن هرقزل‌آلائی که با قلاب تو از آب بیرون می‌جهد. تصویری از دنیای باشکوه دیگر یعنی دنیائی رؤیائی در خود دارد. در چنین لحظاتی انسان از تمامی بار سنگین زندگی ماشینی، اندوه، نگرانی و حتی مسئولیت خلاصی یافته و به مفهوم واقعی کلمه به خویشتن بازمی‌گردد. طبیعت رودهای گیلان به مراتب بیشتر از آنچه که در ظاهر می‌نماید به انسان عرضه می‌کند، عرضه‌ای که در شرایط عادی شاید قادر به درک آن نباشیم و برای لمس آن ناگزیر از نفوذ در عمق و طول رودها هستیم.
پ- اهمیت رودها از نظر ورزش: اهمیت ورزشی رودهای گیلان تنها در ورزش ماهیگیری و صیادی آنها نیست. رودهای گیلان به سبب جریان تند خود، برای قایقرانی از قابلیت ورزشی بالائی برخوردارند. ورزش قایقرانی در رودهای تند و به اصطلاح کایاک انجام می‌گیرد. این ورزش که در ایران چندان شناخته شده نیست، در سالهای قبل از انقلاب تنها در رودهای جاجرود و کرج انجام می‌گرفت و هیچگاه عمومیت پیدا نکرد. قایقهای کایاک که با اسلوب فنی خاصی ساخته می‌شوند، برای پیشروی در آبهای تند به مهارت خاصی نیاز دارند. شرط لازم برای انجام چنین ورزشی وجود جریانی تند و پرپیچ‌وخم در رودخانه‌هاست. از این‌جهت رودهای گیلان در بستر کوهپایه‌ای خود که با شیب تندی به سمت جلگه جریان می‌یابند، از جمله مناسبترین نقاط برای ورزشهای آبی کایاک بشمار می‌روند. این قابلیت ورزشی رودهای گیلان یک توان بالقوه است که هنوز به فعل درنیامده و اگر روزی شرائط و امکانات توسعه فعالیتهای ورزشی در رودها فراهم گردد، مسلما در گیلان مطلوبترین و مناسبترین رودها را برای انجام ورزش قایقرانی کایاک می‌توان پیدا کرد. با تنوعی که رودهای گیلان دارا می‌باشند این تصور که روزی عرصه مسابقات ورزشی قایقرانی کایاک در مقیاس ملی و جهانی باشند چندان هم دور از ذهن نیست.
ت- آبهای معدنی: آبهای معدنی گیلان بیشتر در نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی وجود دارند و در قسمتهای جلگه‌ای چندان قابل توجه نیستند.
آبهای معدنی نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی نیز به سبب مشکلات ارتباطی و ناشناخته بودن فقط مورد استفاده ساکنین محل و اطراف هستند. در نواحی کوهستانی گیلان به دلیل منشا تشکیل این کوهها تعداد قابل توجهی چشمه و آب معدنی وجود دارد که در بخش دیگر این کتاب به تفصیل از آنها سخن گفته شده است و ما در اینجا به تعدادی از چشمه‌ها و منابع آب معدنی اشاره می‌کنیم.
ص: 458
آبهای معدنی گیلان را می‌توان به دو دسته تقسیم کرد:
- آبهای معدنی دارای خواص درمانی
- آبهای معدنی آشامیدنی
آبهای معدنی دارای خواص درمانی در نواحی کوهستانی گیلان فراوانند، لیکن آبهای این نواحی به دلیل ارتفاع زیاد و صعب العبور بودن راهها چندان شناخته شده نیستند و تنها کسانی‌که طی ماههای تابستان مراتع این نواحی را مورد استفاده قرار می‌دهند، از وجود این آبها اطلاع دارند. مهمترین آبهای معدنی شناخته شده گیلان در شهرستان رودبار قرار دارند. این شهرستان که در مسیر راه اصلی قزوین- رشت واقع شده به علت موقعیت نسبتا مناسب خود از نظر آبهای معدنی بیشتر شناخته شده است. آبهای معدنی این شهرستان عبارتند از:
الف- چشمه آب گاز سنگرود: این چشمه در روستای سنگرود از توابع دهستان عمارلوی شهرستان رودبار قرار دارد. فاصله آن از لوشان حدود 25 کیلومتر است و یک راه فرعی در مجاورت کارخانه سیمان لوشان به طرف شمال آن را به لوشان وصل می‌کند. چشمه آب گاز در این‌روستا قرار دارد. آب معدنی چشمه گاز سنگرود از نوع آبهای بیکربناته کلسیک است.[775]
چشمه دیگری در محل سنگرود وجود دارد که به کولور معروف است. آب چشمه کولور به مصارف آشامیدنی می‌رسد. در روستای سنگرود و حوالی آن چشمه‌های معدنی دیگری نیز وجود دارند.
چشمه آب گاز به دلیل دارا بودن ترکیبات آهکی در اطراف خود رسوبهای آهکی فراوانی برجای گذاشته است که به صورت تراسهای مطبق بر روی هم قرار گرفته‌اند. این چشمه در محل خروج خود از زمین استخر کوچکی به وجود آورده است و استفاده‌های آب درمانی از این چشمه در محل مزبور انجام می‌گیرد.
ب- چشمه کلشتر منجیل: این چشمه حدود یک کیلومتر پائین‌تر از سد سفیدرود و در فاصله پانصدمتری جاده اصلی قزوین- رشت قرار دارد.
چشمه کلشتر از نظر رده‌بندی شیمیائی جزو چشمه‌های بیکربناته و سولفاته کلسیک است. اطراف آن را رسوبهای آهکی زیادی پوشانده و در حال حاضر برای جلوگیری از ورود حیوانات به داخل چشمه کناره‌های آن را سنگچین کرده‌اند. مصرف آشامیدنی آب این چشمه خواص درمانی زیادی دارد. به ویژه برای بیماریهای دستگاه گوارش که ناشی از اختلال در سیستم سوخت‌وساز بدن باشد بسیار مفید است. آب این چشمه از طریق مصرف خوراکی آن، اختلالات ناشی از اسید اوریک، کلسترول و گلوسیدها را در حد قابل ملاحظه‌ای درمان می‌کند. همچنین برای درمان دردهای مفصلی و رماتیسمی و ناراحتیهای عصبی به هنگام بروز یائسگی در زنان مورد استفاده قرار می‌گیرد.
گذشته از خواص مزبور، آرام‌بخش، مدر و ضد مسمومیت است[776].
چشمه کلشتر منجیل نمونه کوچکی از چشمه‌های فراوان و در عین حال ناشناخته‌ای است که در گیلان وجود دارند. تنوع مواد معدنی موجود در آنها، خواص درمانی زیادی را موجب می‌شود. لیکن عدم آشنائی مردم با این چشمه‌ها و فقدان اطلاعات دقیق علمی از خواص آب‌درمانی آنها موجب شده است که این منابع ارزشمند ناشناخته و منزوی باقی بمانند.
پ- چشمه آب معدنی ماسوله: در ابتدای ورود به شهر تاریخی ماسوله در کنار پارک تفریحی شهر چشمه آب معدنی باارزشی وجود دارد که مظهر آن در سالهای گذشته لوله‌گذاری شده است. این چشمه که از دل کوه ماسوله بیرون می‌آید به دلیل دارا بودن آهن و مواد ترکیبی دیگر بر روی زمینهای اطراف مظهر خود رسوبهای قرمز یا اخرائی رنگی بر جای گذاشته است. طعم آب چشمه ماسوله ترش مطبوع بوده و ظاهر آن بدون رنگ به نظر می‌رسد.
در مناطق کوهستانی و روستاهای نواحی مرتفع آب مصرفی مردم غالبا از چشمه‌ها تأمین می‌شود. این چشمه‌ها با میزان آبدهی متفاوت، فقط مصارف آشامیدنی دارند و چون اطلاعات کافی و آزمایشگاهی از آنها در دست نیست، نمی‌توان درباره خصوصیات درمانی آب آنها اظهار نظر قطعی کرد. آنچه که مسلم است در روستاهای ییلاقی عمارلو، دیلمان، اشکورات، ماسوله و تالش تعداد زیادی چشمه‌های آب معدنی وجود دارد که عمدتا آب مصرفی ساکنان روستاها را تأمین می‌کنند. بررسی علمی این چشمه‌ها و منابع آبهای معدنی که تا امروز از جمله ناشناخته‌های سرزمین گیلان هستند به نوبه خود می‌تواند اطلاعات دقیقتری از محل جغرافیای آنها، خواص درمانی و قابلیتهای توریستی و صنعتی را در اختیار علاقمندان قرار دهد. از این‌رو به جرأت می‌توان گفت که گیلان اگرچه از بسیاری جهات به عنوان یک منطقه شناخته شده تلقی می‌گردد، لیکن از نظر منابع آبهای معدنی و اهمیت آب درمانی آنها هنوز ناشناخته مانده است.
ت- چشمه آب شور لاکان: این چشمه بین جاده رشت- لاکان، در یک جنگل انبوه قرار دارد. آب آن دارای املاح نمک است و به همین‌جهت آن را چشمه آب شور نامیده‌اند، اهالی منطقه آب چشمه را شفابخش دانسته برای درمان بیماریهای پوستی از آن استفاده می‌کنند.
ث- چشمه چشماگل: چشماگل در روستای طالم از توابع سنگر قرار دارد. در کنار چشمه درخت کهنسالی به چشم می‌خورد که به اعتقاد اهالی منطقه مقدس است. آب چشماگل دارای گاز است. بیماران پوستی منطقه و افرادیکه جوشهائی در صورت و سطح بدن دارند از این آب استفاده می‌کنند.
ج- چشمه ماستخور: چشمه آب گرم ماستخور در روستای ماستخور قرار گرفته و روستای ماستخور نزدیک رودبار در جبهه غربی سد منجیل واقع شده است. در کنار چشمه خزینه‌هائی جهت استحمام احداث شده است. بنابر اعتقاد اهالی، استحمام در آب گرم مزبور بیماریهای استخوان و ناراحتیهای چشم را درمان می‌کند.
چ- آب معدنی سجیران: این چشمه در اشکور علیا نزدیک روستای سجیران قرار دارد. آب آن مطبوع و گوارا و قابل آشامیدن است و جرم و رسوب را به خوبی حل می‌کند به همین‌جهت بیماران مبتلا به سنگ کلیه آن را می‌آشامند. گفته می‌شود که برخی از انواع سنگ کلیه را در خود حل کرده موجب بهبودی بیمار می‌شود. همچنین برای درمان بیماریهای پوستی
ص: 459
مخصوصا قارچ انگشتان و سایر اعضای بدن مورد استفاده است.

4- 1- 3- جنگلها

شناختی که از جنگلهای گیلان موجود است بیشتر به دلیل اهمیت اقتصادی و بهره‌گیری از منابع جنگلی آنهاست. تاکنون جنگلهای گیلان به عنوان یک جاذبه طبیعی گیلانگردی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اما اگر توجه کنیم که جنگلهای شمال به طور اعم و جنگلهای گیلان به طور اخص به عنوان تنها باقیمانده جنگلهای طبیعی و تجاری کشور، آخرین بقایای یک ثروت ملی و تاریخی و طبیعی بشمار می‌روند. آنگاه به اهمیت این جنگلها از نظر توریستی نیز بیشتر واقف می‌شویم. جنگل با تمام ویژگیهای طبیعی و اکولوژیکی خود در تمام جهان علاوه‌بر ارزش اقتصادی، از نظر توریستی و فراغتی نیز اهمیت قابل توجهی دارد. در سرزمین خشکی مانند ایران که مساحت جنگلهای آن بسیار اندک بوده و هرسال حدود 50 تا 60 هزار هکتار از منابع جنگلی محدود آن نیز تخریب می‌شود، جنگل خود به تنهائی یک فرهنگ و یک هویت و حتی یک میراث تاریخی و ملی بشمار می‌رود. میراثی که تنها در گوشه کوچکی از کشورمان هنوز پابرجاست و با تلاش فراوان در مقابل جبر زمان مقاومت می‌کند تا زندگی خود و کلیه انسانها و جانورانی را که به آن وابسته‌اند حفظ کند.
جنگلهای گیلان از مناظر طبیعی زیبای گیلان هستند. پوشش جنگلی در نواحی جلگه‌ای طی سالهای گذشته به شدت کاهش یافته و جای خود را به مزارع و کشتزارهای جدید داده است. اما بااین‌حال هنوز نیز در امتداد جاده‌های اصلی بقایای جنگلی به صورت انبوه یا نیمه متراکم دیده می‌شوند که در فصل تابستان پناهگاه و سایبان انبوه مسافران می‌باشند. جذابیت جنگلهای گیلان در تنوع گونه‌های جنگلی آنهاست و همین امر آنها را از جنگلهای یکدست‌مانند سوزنی‌برگ متمایز می‌سازد. ویژگی دیگر جنگلهای گیلان سرسبزی زمینهای جنگلی به دلیل دارا بودن رویش زیرین است. این ویژگی به نواحی جنگلی گیلان امتیاز خاصی می‌بخشد. بدین‌ترتیب که سطح زمینهای جنگلی را در فواصل درختان فرشی از چمن می‌پوشاند. جنگلهای گیلان با این بستر سبز امکانات زیادتری را از نظر تغذیه حیات وحش و استفاده‌های فراغتی فراهم ساخته است.
جنگل نعمتی است طبیعی برای لذت بردن از آن به هیچ واسطه و یا انگیزه خاصی نیاز نیست، چراکه جنگل جنگل است و طبیعت آن به خودی خود قابلیتی روح‌نواز و آرامش‌بخش دارد. جنگل به عنوان یک جاذبه توریستی طبیعی نمی‌تواند از فعالیتهای گیلانگردی به دور باشد. محیط طبیعی آن‌چه در نواحی جلگه‌ای و چه در کوهپایه و کوهستان، بدون این‌که به تجهیزات زیادی نیاز داشته باشد، بالقوه دارای قابلیت جذب توریست است. در حال حاضر مهمترین مناطق جنگلی گیلان در نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی قرار دارند.
این نواحی چون دور از دسترس بوده و یا در محدوده فعالیتهای سازمان جنگلها و مراتع کشور قرار دارند، تاکنون از نظر بهره‌برداریهای توریستی مورد توجه قرار نگرفته‌اند.
جنگلهای گیلان را در دره‌ها و دامنه‌ها، رودها و چشمه‌سارهای زیادی همراهی می‌کنند. آمیزش این سه عنصر اصلی طبیعت یعنی جنگل و رود و مرتع در گیلان ترکیب زیبائی از رنگها و عناصر سازنده طبیعت به وجود آورده است.
اما مشکل اصلی دستیابی به این آمیزه طبیعی خرابی و فقدان راههاست.
راههای موجود در نواحی جنگلی بیشتر از نوع راههای درجه دوم و کوهستانی بوده و اغلب تنها با وسائط نقلیه قدرتمند قابل عبور هستند. بنابراین شرط اصلی پیوند جنگل با فعالیتهای گیلانگردی، توسعه راههائی است که از نواحی جنگلی می‌گذرند.
ایجاد پارکهای جنگلی در نواحی مورد دسترس، از جمله اقداماتی است که می‌تواند قابلیت توریستی و فراغتی جنگلها را افزایش داده و توان آنها را برای استفاده‌های توریستی به حرکت درآورد.
همجواری جنگل با دریا تا حدود زیادی امکان استفاده از ارزشهای فراغتی جنگل را در گیلان فراهم ساخته است. لیکن این استفاده تنها به نواحی ساحلی محدود می‌شود، در حالی‌که منابع جنگلی اصلی که از نظر توریستی واجد اهمیت هستند، بیشتر در نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی قرار دارند.
هنگامی‌که از جنگل به عنوان یک جاذبه توریستی یاد می‌کنیم، باید توجه داشته باشیم که استفاده فراغتی از این جنگلها مستلزم ضوابط و مقررات خاصی است. به همین‌جهت باید اقدامات متناسبی برای استفاده‌های فراغتی و توریستی از منابع جنگلی صورت گیرد. ایجاد راههای اتومبیل‌رو تا حدود زیادی امکان دسترسی به نواحی جنگلی را فراهم می‌سازد. اما نفوذ در جنگل نیازمند راههای فرعی پیاده‌رو و گردشی است. این راهها باید بر اساس ضوابط معینی احداث گردند تا با هدف گیلانگردان هماهنگی داشته باشند. از این‌رو در ارزیابی جنگل به عنوان یک توان توریستی باید مسیرها را متناسب با هدف و سلیقه توریست تجهیز کرد. درباره جنگلهای گیلان می‌توان به دو اقدام اساسی دست زد: نخست تجهیز تعدادی از راههای اصلی که از میان دره‌ها به جنگلهای انبوه می‌رسند و ایجاد امکانات رفاهی در نقاط معینی از جنگل و دیگر گشودن مسیرهای فرعی در میان جنگل که برای همگان به راحتی قابل عبور باشد. مسیرهای فرعی در میان جنگل باید با مسافتهای متفاوتی پیش‌بینی شوند و برای راحتی مسافران باید اطلاعات کافی از مسیر مانند طول مسیر، زمان مورد نیاز برای رفت و برگشت و حتی المقدور دیدنیهای جالب موجود در مسیر، در اختیار مسافران قرار گیرد.
توسعه راههای ارتباطی از میان دره‌هائی که با عبور از نواحی جنگلی به کوهستان می‌رسند، امکان گشتهای عبوری را از میان جنگل فراهم می‌سازد.
در این میان باید از جاذبه‌های دیگر کمک فراوان گرفت. چراکه تنها وجود منابع جنگلی بدون امکانات رفاهی فقط ارزش تماشائی دارد و این چیزی نیست که همگان را راضی و خشنود کند. از این‌رو توسعه جهانگردی در جنگل باید با احداث واحدهای پذیرائی و اقامتی حتی به صورت ساده همراه باشد. نواحی جنگلی گیلان در موقعیتی قرار دارند که می‌توان هم گشت عبوری از جنگل و هم گشتهای اقامتی را در آنها فراهم ساخت. بیشتر نواحی جنگلی گیلان مسکونی بوده و با معیشت خاص جنگل‌نشینان پیوند خورده است. از این‌رو جنگلهای گیلان به صورت نواحی منزوی و دور از فعالیتهای انسانی نیستند، بلکه مشکل اصلی در بهره‌برداری از توان توریستی این جنگلها فقدان
ص: 460
راههای خوب و متناسب با توقعات گیلانگردان است.

5- 1- 3- کوهستانها و نواحی ییلاقی‌

بیش از نیمی از مساحت استان گیلان را نواحی کوهستانی تشکیل می‌دهند. در حالی‌که شاید برای کسانی‌که گیلان را فقط از طریق گشت‌و گذار در جلگه‌های آن می‌شناسند، تصور چنین نسبتی مشکل باشد. ارتباط میان جلگه و کوهستان در گیلان یک ارتباط تاریخی است و می‌توان گفت که نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی محل اصلی و مسکن اولیه گیلانیان بوده است. زمانی که نواحی جلگه‌ای به دلیل شرائط نامطلوب اکولوژیکی جنگلها و بیشه‌زارهای انبوه و فقدان راههای ارتباطی خالی از سکنه بوده و یا تنها به صورت فصلی مورد استفاده و بهره‌برداری زراعی قرار می‌گرفتند، کوهپایه‌ها و کوهستانها محل اصلی سکونت و فعالیت بود. بدین‌جهت آن قسمت از گیلان که از نظر وضعیت توپوگرافی و اقلیمی در ارتفاع قرار دارد و اصطلاحا ییلاق نامیده می‌شود، نه فقط از نظر آب‌وهوا، بلکه از نظر میراثهای تاریخی و یادمانی نیز، آنچنان که در جای خود خواهد آمد، از نظر فعالیتهای توریستی اهمیت بسزائی دارد.
نواحی ییلاقی گیلان از نظر چشم‌انداز طبیعی از سه قسمت تشکیل شده است: ییلاقهای جنگلی که با توجه به مرز ارتفاعی جنگل تا حدود 2800 متر ارتفاع نیز کشیده می‌شوند. مناطق ییلاقی واقع در مرز میان جنگل و مراتع کوهستانی و بالاخره ییلاقهای موجود در نواحی ارتفاعات و خط الرأس کوهها، ییلاقهای جنگلی بیشتر مورد استفاده دامداران کوچ‌نشین قرار می‌گیرند و به همراه آنان در فصل تابستان گروههائی از کشاورزان جلگه‌نشین که در دوره‌های اخیر از معیشت شبانی به کشاورزی روی آورده‌اند و هنوز دوره گذر از این دوره را طی می‌کنند جهت مراقبت از دام و یا استفاده از آب و هوای سالم به این نواحی سفر می‌کنند. در این ییلاقها غالبا مسکن ثابت وجود دارد و به تدریج در سالهای اخیر توسعه خانه‌سازی رواج زیادی پیدا کرده است. نواحی ییلاقی که در مرز میان جنگل و مراتع کوهستانی واقع شده‌اند، بیشتر مورد استفاده موقت قرار می‌گیرند. در فصل تابستان ییلاق‌نشینان که دامهای بزرگ و کوچک دارند، به حوالی اینگونه ییلاقها کوچ می‌کنند. علت اصلی انتخاب این محل برای استفاده‌های ییلاقی بیشتر به نوع معیشت آنان مربوط می‌شود. دامداران کوچ‌نشین هم دام بزرگ و هم دام کوچک پرورش می‌دهند. اینان برای چرای دامهای کوچک به مراتع کوهستانی وابسته‌اند، در حالی‌که دامهای بزرگ عموما چرا در نواحی جنگلی را ترجیح می‌دهند.
دامداران برای استفاده از هردو، ناگزیر در محلی که به هردو نوع مرتع نزدیک باشد اقامت می‌کنند. این ییلاق‌نشینان نیز در فصل تابستان مهمانان ییلاق‌نشین زیادی از نواحی جلگه‌ای دارند، که علاقمند به گذراندن تابستان در نواحی ییلاقی و در جوار دامداران هستند. میان دامداران و ییلاق‌نشینان موقت علائق قومی، خویشاوندی، عرفی و حقوقی مشترکی وجود دارد که حق استفاده از ییلاق را برای آنان به وجود آورده است.
ییلاقهای واقع در ارتفاعات کوهستانی و خط الرأسها عمدتا به وسیله چادرنشینان دامدار مورد استفاده قرار می‌گیرند. اینان در حقیقت رمه‌گردانانی هستند که دامها را برای چرا در ارتفاعات همراهی می‌کنند و از همین‌روی در محل شخصی که دسترسی به آب چشمه دارد، چادر زده و با احداث آغلهای موقت پس از چرای روزانه دام، شبها به این نقاط مراجعت می‌کنند.
در نواحی ییلاقی گیلان سه نوع مسکن وجود دارد: مسکنهای ثابت که بیشتر در نواحی جنگلی یا مرز میان جنگل و مراتع کوهستانی دیده می‌شوند.
این مسکنها تقریبا در تمام طول سال مورد استفاده قرار می‌گیرند. مسکنهای نیمه‌ثابت که تنها در فصل معینی از سال و عمدتا در فصل بهار از آنها استفاده می‌شود و بالاخره مسکنهای موقت یا چادرها که تنها در طی ماههای تابستان برای اقامت موقت برپا می‌شوند.
تلفیق جنگل و مرتع و آبهای جاری به عنوان مظاهر طبیعی با معیشت شبانی و دامداری و ویژگیهای سنتی سکونت و معیشت نواحی ییلاقی گیلان که از آب وهوای بسیار مطبوعی برخوردار است، از نظر قابلیت توریستی و فراغتی ویژگی خاص به وجود می‌آورد. نواحی ییلاقی گیلان از نظر زیبایی و چشم‌انداز با دیگر نواحی ییلاقی کشور قابل مقایسه نیستند. در ییلاقهای گیلان عوامل طبیعی در کنار یکدیگر هم‌آوائی و هماهنگی خاصی دارند. گذشته از این‌که طبیعت جنگل و مرتعی این ییلاقها آنها را از دیگر ییلاقهایی که تحت این عنوان در ایران می‌شناسیم، متمایز می‌سازد، آب‌وهوای مطبوع نیز از امتیازات دیگر آنهاست. در ییلاقهای گیلان رطوبت برخاسته از سطح دریای خزر که به سبب صعود خنک می‌شود، لطافت خاصی به هوا می‌بخشد. این تمایز در لطافت هوا را حتی می‌توان پس از عبور از خط الرأسها به سمت مناطق مجاور که هوای آن با وجود ارتفاع به شدت خشک است احساس کرد.
نواحی ییلاقی گیلان که دارای هوای خنک و رطوبت کافی هستند به منابع آبهای معدنی و چشمه‌های خوب نیز دسترسی دارند. این ییلاقها را می‌توان چه از نظر مناظر طبیعی و چه از نظر سکونت یکی از مناسبترین و دل‌انگیزترین مناطق کشور بشمار آورد. چراکه اقامت در ییلاقهای گیلان نه فقط از نظر طبیعت بسیار زیباست، بلکه از نظر آرامش محیط و برخورداری از آبهای طبیعی و معدنی نیز قابل توجه است. ارتفاعات و حتی دره‌های این ییلاقها از بهترین گردشگاههای طبیعی هستند و برای آنان که به استراحت و فراغت نیاز دارند بهترین مناطق موجود در کشور بشمار می‌آیند.
مناطق ییلاقی گیلان که در حال حاضر مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از:
- نواحی ییلاقی جواهردشت: این ییلاقها در ارتفاعات شرق گیلان واقع شده‌اند و ییلاق نواحی چابکسر و واجارگاه و رحیم‌آباد به شمار می‌روند.
ارتفاعات کوهستانی آنها از مسیر دره‌ها قابل دسترس هستند. ییلاقهای جواهردشت به دلیل نزدیکی به دریا چشم‌انداز بسیار زیبائی دارند. برخی از افراد محلی این نواحی که در نقاط شهری گیلان سکونت دارند به دلیل علائق خاصی ارتباط مستمری با ییلاقهای مزبور داشته و اغلب تابستان خود را به همراه خانواده در این نواحی می‌گذرانند.
- ییلاقهای واقع در مسیر دره رودخانه پل‌رود: ییلاقهای این ناحیه بیشتر در مسیر شعبه‌های فرعی و سرشاخه‌های پل‌رود قرار دارند. دره بسیار زیبای پل‌رود، پس از گذشت از روستای دیمابن به نواحی ییلاقی این ناحیه
ص: 461
می‌رسد. دره پل‌رود در محل طولا به دو شاخه تقسیم می‌شوند و هریک به ییلاقهای واقع در مسیر خود می‌رسند.
- ییلاقهای دیلمان و اسپیلی: ییلاقهای این ناحیه هم از نظر چشم‌انداز طبیعی و هم از نظر یادمانهای تاریخی و فرهنگی دارای اهمیت زیادی هستند.
این ناحیه مرکز اصلی سرزمین باستانی دیلم است. راه اصلی این ییلاقها از شهرک سیاهکل می‌گذرد. پس از آن در امتداد مسیر شم‌رود تا ارتفاعات کوهستانی دیلم پیش می‌رود. روستای اشکور با انبوهی از زیبائیهای طبیعی و فرهنگی کمی بالاتر از دیلمان و اسپیلی قرار دارد و یکی از دیدنیهای باارزش گیلان است. زیبائیهای طبیعت همراه با خانه‌های بومی لته‌پوش و مردمانی خونگرم و مهماندوست. ییلاقهای دیلمان را از توانهای بالقوه توسعه توریستی منطقه درآورده است. تردیدی نیست که توسعه و ترمیم راه کوهستانی سیاهکل به دیلمان می‌تواند در شکوفائی این ناحیه از طریق فعالیتهای توریستی کمک مؤثری بنماید.
سرزمین باستانی دیلم که روزگاری قلب طپنده گیل و دیلم بوده، امروزه به دلیل انزوای جغرافیائی و مشکلات ارتباطی با نواحی فعال جلگه‌ای تا حدود زیادی از تحولات زمان به دور مانده است. شاید هم اهمیت امروزی آن به عنوان یک ناحیه ییلاقی با فرهنگ قدیمی و نشانه‌های بارزی از معیشت و سکونت سنتی در حفظ ارزشها و اصالتهای آن باشد. در نواحی ییلاقی دیلمان نه فقط فرهنگ و سنت، بلکه طبیعت نیز اصالت لطافت و پاکیزگی خود را به سان قرنها پیش حفظ کرده است.
- ییلاقهای نواحی رودبار: ییلاقهای رودبار را می‌توان به دو قسمت تقسیم کرد: نخست ییلاقهای واقع در بخش شرقی سفیدرود که عمدتا در عمارلو، توتکابن و بره‌سر قرار دارند. این ییلاقها سرزمین اصلی و باستانی مارلیک محسوب می‌شوند و تپه معروف مارلیک در همین ناحیه قرار دارد و دیگر ییلاقهای واقع در کرانه غربی سفیدرود.
این ییلاقها با آبادیهای مهم خود مانند پشته، سلانسر، لاکه و دارستان از نواحی کوهستانی زیبای گیلان بشمار می‌آیند. وجه مشخصه نواحی ییلاقی رودبار با دیگر ییلاقهای گیلان در پوشش جنگلی آنهاست. ییلاقهای نواحی رودبار در مسیر یک کمربند جنگلی استثنائی ایران قرار دارند که گونه‌های سوزنی برگ یعنی زربین[777] آنها را از تمامی جنگلهای گیلان متمایز می‌سازد.
این جنگلهای همیشه سبز که از بقایای جنگلهای دوران چهارم ایران بوده و در شرائط اقلیمی سرد گذشته امکان رویش یافته‌اند، به دلیل تغییرات آب‌وهوایی در مقیاس قاره‌ای و سیاره‌ای و اختلال طبیعی در اکولوژی رویشی آنها، همچنین دخل و تصرفهای شدید انسانی امروزه به شدت محدود شده و تنها با مراقبت و ترمیم سازمان جنگلها و مراتع موجودیت خود را حفظ کرده‌اند.
جنگلهای سرسبز زربین، همراه با درختچه‌های گوناگون در ترکیبی موزون با باغهای زیتون و مزارع گندم و جو در فواصل بین آنها، منظره‌ای دلپذیر در نواحی ییلاقی رودبار به وجود آورده‌اند که تقریبا در هیچ‌یک از ییلاقهای گیلان دیده نمی‌شود.
- ییلاقهای نواحی فومن و ماسوله: مهمترین ییلاق این نواحی که در فاصله‌ای نسبتا دورتر از شهرها قرار دارند عبارتند از ییلاقهای سیاه مزگی و سوته که بیشتر ییلاق نواحی شفت به شمار می‌آیند. به موازات آنها ییلاقهای نواحی گشت قرار دارد که در امتداد رودخانه گشت تا ارتفاعات کوهستانی کشیده شده‌اند. در این نواحی رودهای متعددی وجود دارد و هررودخانه‌ای به ییلاق ختم می‌شود. اما مهمترین ناحیه ییلاقی در این بخش از گیلان که بیش از ییلاقهای دیگر شناخته شده است، ییلاق ماسوله می‌باشد. ماسوله به عنوان یک شهر تاریخی با ارزشهای معماری سنتی و بومی در قلب ییلاقهای این ناحیه قرار دارد. به استثنای ماسوله بقیه نقاط ییلاقی این ناحیه از ارتباط ضعیفی برخوردارند و فعالیت آنان در جهت ارتباط با شهرهای جلگه‌ای به همین دلیل بسیار ضعیف است.
- نواحی ییلاقی تالش و آستارا: نواحی کوهستانی تالش که از ییلاقهای ماسوله تا مرز آستارا ادامه دارد، بیش از هرنقطه دیگری از تالش اصالتهای قومی و فرهنگی و زبانی خود را حفظ کرده است. این ناحیه با شکل طولی خود که از شمال به جنوب کشیده شده است، از نظر وسعت گسترده بوده و با دره‌ها و رودهای فراوان خود چشم‌انداز بسیار متنوعی دارد.
ماسوله جنوبی‌ترین ییلاق تالش است و ادامه ییلاقهای آن در جنوب به ییلاقهای تات‌نشین رودبار می‌رسد که مشترکات زبانی، فرهنگی و قومی زیادی با تالشها دارند. حتی این وجه اشتراک در لباسهای محلی تالشها و تاتها نیز دیده می‌شود. پس از ییلاق ماسوله ییلاقهای ماسال و شاندرمن قرار دارند که بیشتر مورد استفاده همین بخشها قرار می‌گیرند. ییلاقهای تالش دولاب از نواحی ییلاقی دیدنی است که بین رودخانه‌های شفارود و دیناچال واقع شده‌اند. این ییلاقها دارای راه ارتباطی نسبتا خوبی هستند. مهمترین نواحی دیدنی این ییلاقها عبارتند از لمیر، برزه‌کوه، ارده که هم از نظر مناظر طبیعی و هم از لحاظ دارا بودن آثار تاریخی فراوان واجد اهمیت می‌باشند. امتداد این ییلاقها از طریق یک راه کوهستانی به ییلاقهای اسالم می‌رسد که ناو مهمترین آبادی کوهستانی است.
نواحی ییلاقی تالش مرکزی در امتداد کرگانرود که از بهم‌پیوستن رودهای ریگ، رزه، هویزگو و دران تشکیل می‌شود قرار دارند. مهمترین ناحیه ییلاقی تالش مرکزی ییلاق مریان است که با مجموعه‌ای از آبادیها و ییلاقهای اطراف مریان نامیده می‌شود. مجموعه ییلاقهای مریان به دلیل زیبائیهای طبیعی و یادمانهای باستانی، تاریخی و فرهنگی موجود در آن از طرف اداره ارشاد اسلامی استان گیلان به عنوان یکی از زیباترین نواحی ییلاقی گیلان معرفی شده است. وجود رودهای فراوان، چشمه‌سارهای پر از قزل‌آلا و جنگلهای معروف فندق به همراه انبوهی از مناظر طبیعی و آثار باستانی اهمیت و ارزش توریستی این نواحی را در حد بالائی افزایش داده است. از مرکز شهر تالش یک راه فرعی، شهر را در امتداد کرگانرود به این ییلاقها وصل می‌کند. گذشته از طبیعت زیبای این ناحیه که در تمام مسیر جنگلهای راش، توسکا، بلوط و بسیاری گونه‌های دیگر آن را پوشانده است، وجود بسیاری از نشانه‌های باستانی و تاریخی در این نواحی قابل توجه می‌باشد. در روستای مریان که اکنون به سرعت در حال توسعه است، بقایای واحدهای مسکونی پیش از تاریخ
ص: 462
به صورت غارهای زیرزمینی هنوز برجای مانده است. در حوالی روستای مکش بقایای استودان یا استخوان‌دان به عنوان گورستان پیش از اسلام توسط نگارنده شناسائی شده است. حتی آثار آتشکده‌های قدیمی نیز در این نواحی به وضوح دیده می‌شوند که نیاز به مطالعات جامع و تفصیلی دارند.
در شمال این ناحیه ییلاق سوباتان در ارتفاعات لیسار و هره‌دشت قرار دارد که علاوه‌بر مناظر طبیعی از ارزش تاریخی و یادمانی زیادی برخوردار است.
شهر آستارا که در مرز ایران و جمهوری آذربایجان قرار دارد، از طریق گردنه حیران به نواحی ییلاقی مربوط می‌شود. این ناحیه که در اصل ادامه تالش ایران تا ناحیه تالش‌نشین در جمهوری کنونی آذربایجان را تشکیل می‌دهد، یک مجموعه فرهنگی و طبیعی منسجمی است که متأسفانه مرز سیاسی موجود آن را از یکدیگر جدا کرده است.
به طور کلی نواحی ییلاقی گیلان که در نقاط کوهستانی این استان قرار دارند، از اهمیت توریستی فراوانی برخوردارند. لیکن توسعه راههای ارتباطی در نواحی جلگه‌ای و تمرکز فعالیتهای توریستی و فراغتی در سواحل و جلگه‌ها، تاکنون توجه جدی به این نواحی را محدود کرده است، به طوری‌که نواحی مزبور عملا از میدان فعالیتهای گیلانگردی به دور مانده‌اند. بخش اعظم میراثهای فرهنگی و تاریخی گیلان در ناحیه کوهستانی و ییلاقهای آن واقع شده و مهمترین جنگلهای طبیعی و مراتع کوهستانی نیز در این ناحیه قرار دارند. سرچشمه رودهای گیلان و چشمه‌های طبیعی با آب‌وهوای مطبوع کوهستانی، به همراه دیگر جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی، نواحی کوهستانی گیلان را برای استفاده‌های فراغتی در چهارچوب گیلانگردی، به عنوان میدان تازه‌ای از فعالیتهای توریستی ناشناخته، مطرح می‌سازد.
از همین‌رو در ارزیابی توان توریستی گیلان و شناسائی ارزشهای گیلانگردی باید تجدید نظر کلی به عمل آید و طی آن محور توجه فعالیتهای گیلانگردی علاوه‌بر سواحل و شهرها به نواحی کوهستانی و کوهپایه‌ای نیز کشانده شود. اقامتهای ییلاقی برخلاف اقامتهای ساحلی و کوتاه‌مدت می‌تواند طولانی و پیوسته باشد. اقامت مسافران در ییلاقها به ساکنین محلی و مسافران امکان ارتباط و آشنائی عمیق‌تر داده و فرصت لازم را برای آشنائی و برقراری ارتباط میان آنها فراهم می‌سازد. تقریبا در تمامی نواحی کوهستانی گیلان معیشت دامداری، چادرنشینی و فرهنگ سنتی منطقه با اصالتهای تاریخی خود حفظ شده و برجای مانده است. توریسم ییلاقی مشکلات و آسیبهای توریسم ساحلی را ندارد و در مقطع کنونی که توریسم دریائی و ساحلی با مشکلات زمانی خود مواجه است، یکی از معقولانه‌ترین سیاستها، هدایت جریانهای گیلانگردی به نواحی ییلاقی و کوهستانی از طریق توسعه تأسیسات زیربنائی و ارتباطی این نواحی است.

6- 1- 3- غارها و آبشارها

نواحی کوهستانی گیلان به علت برخورداری از منابع غنی آبهای سطحی و رودخانه‌ای، آبشارهای متعددی دارد که بر زیبائی مناظر طبیعی این نواحی می‌افزایند. همچنین سکونت و استقرار انسانهای ماقبل تاریخ در این نواحی تعداد قابل توجهی از غارهای باستانی را به یادگار گذاشته است که از جاذبه‌های جالب توجه توریستی به شمار می‌آیند، اما متأسفانه این آبشارها و غارها که دور از شهرها و راههای ارتباطی هستند ناشناخته مانده‌اند.
برای علاقمندان مطالعات علمی نمونه‌های باارزشی از بقایای فرسایش یخچالی در نواحی کوهستانی برجای مانده است. بهترین نمونه این فرسایش یخچالی را که مانند یک موزه طبیعی و زمین‌شناسی منطقه هنوز برجای مانده است، می‌توان در ییلاق مریان از فراز ییلاق لوره‌هونی به خوبی مشاهده کرد.
یخرفتهای طبیعی و مورنهای یخچالی برجای‌مانده از حرکت توده‌های عظیم یخ که در فاصله بیش از 20 کیلومتر کشیده شده‌اند، کاملا مشخص بوده و علاوه‌بر اهمیت مطالعاتی چشم‌انداز زیبائی را دارا هستند.
آبشارها تقریبا در مسیر تمامی دره‌های اصلی و فرعی به تعداد زیادی وجود دارند. حوضچه‌های زیر این آبشارها که عموما محل زندگی ماهی قزل‌آلا هستند از نظر ماهیگیری اهمیت زیادی دارند. متأسفانه فهرستی از غارها و آبشارها از تمامی منطقه در دست نیست. اگر روزی طرح جامع جهانگردی گیلان تهیه شود، توجه به شناسائی غارها و آبشارهای موجود در نواحی کوهستانی گیلان از جمله مهمترین وظائف مطالعات میدانی این طرح محسوب خواهد گشت. اما علاقمندان به بازدید و شناسائی غارها و آبشارها می‌توانند از راهنمائی افراد محلی که اطلاعات کافی از وجود چنین غارها و آبشارهائی در محل خود دارند، استفاده نمایند.
کوهستانهای گیلان برای ورزشهای کوهنوردی و کوه‌پیمائی قابلیت زیادی دارند. در حقیقت بخش مهمی از ارزش فراغتی آنها را ورزشهای کوهستانی تشکیل می‌دهد. وجود دریاچه‌های یخچالی در نواحی ییلاقی تالش از مناظر زیبای طبیعی این منطقه است. چشم‌اندازهای کوهستانی با مظاهر طبیعی فراوان خود هنوز از جمله ناشناخته‌های گیلان هستند. برخلاف نواحی البرز مرکزی که شیب دامنه‌های شمالی آن تندتر از شیب دامنه‌های جنوبی است، در نواحی کوهستانی گیلان شیب دامنه‌های رو به دریا چندان زیاد نیست و در برخی نواحی وجود این شیب ملایم که رو به آفتاب نیز قرار ندارند، این نواحی را از قابلیت ورزشهای زمستانی بالائی برخوردار کرده است. این توان بالقوه تقریبا در بسیاری از نواحی کوهستانی موجود است، لیکن اظهار نظر دقیق درباره آنها به مطالعات میدانی بیشتر نیاز دارد.
مورد نمونه‌ای که نگارنده آن را از نظر قابلیت ورزشی اسکی مورد ارزیابی قرار داده، ارتفاعات کوهستانی ییلاقهای کرگانرود است.
بستر سیرک یخچالی باقی‌مانده از دوران چهارم زمین‌شناسی که در دامنه‌های شرقی کوههای تالش قرار دارد و نواحی ییلاقی اسبومر، مکش، لوره‌هونی، بابونه‌پشت، چوره‌هونی و برخی ییلاقهای دیگر را شامل می‌شود، به دلیل وجود شیب مناسب، قابلیت زیادی برای توسعه ورزشهای زمستانی در آینده دارد.
این ناحیه که از نظر قابلیت جغرافیائی برای ورزش اسکی توان بسیار بالائی دارد، در نوع خود بسیار باارزش بوده و یکی از بهترین نواحی موجود در کشور بشمار می‌آید. دوام برف در این نواحی نسبتا طولانی بوده و شیب زمین برای ورزش اسکی بسیار مناسب است. در مسیر نسبتا طولانی تقریبا
ص: 463
هیچگونه مانع طبیعی و یا عارضه بازدارنده وجود ندارد.
ارتفاعات درفک یا دلفک در جنوب لاهیجان نیز با غارهای طبیعی خود از جمله دیدنیهای کوهستانی گیلان است که متأسفانه کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این غارها که تاکنون کمتر مورد شناسائی قرار گرفته‌اند، علاوه‌بر اهمیت ورزشی، از نظر مطالعاتی و تحقیقات علمی نیز ارزش فراوانی دارند.
شناسائی غارها و آبشارهای گیلان چه به عنوان جاذبه‌های جهانگردی منطقه و چه به عنوان پدیده‌های علمی به تحقیقات گسترده‌ای نیاز دارد. این پدیده‌ها در دورنمای چشم‌انداز توریستی منطقه می‌توانند سهم قابل توجهی بر عهده داشته باشند. از همین‌رو می‌توان آنها را توانهای بالقوه طبیعی منطقه برای توسعه توریسم در آینده تلقی کرد و مسلما نسلهای آینده فرصت تماشا و لذت بردن از آنها را به دست خواهند آورد.

2- 3- جاذبه‌های یادمانی و تاریخی گیلان‌

اشاره

جاذبه‌ها و بناهای یادمانی و تاریخی گیلان را می‌توان از یک نظر به سه دسته تقسیم کرد: نخست کلیه آثاری که به دوره پیش از تاریخ مربوط می‌شوند؛ دوم آثار برجای‌مانده از دوره باستان و دیگر آثاری که از دوره بعد از اسلام در گیلان برجای مانده‌اند. ذکر این نکته نیز ضروری است که بسیاری از بناهای تاریخی در گیلان به سبب شرایط اقلیمی مرطوب و استفاده از مصالح ساختمانی کم‌دوام قدمت چندانی ندارند. حتی بناهائی که از مصالح بادوام مانند آجر و سنگ ساخته شده‌اند، در گذر زمان به علت رویش انواع گیاهان و درختان در لابلای ملاط آنها و نفوذ ریشه این گیاهان در میان مصالح ساختمانی به تدریج فرسوده شده و از بین می‌روند. با تمام بی‌مهری طبیعت نسبت به مظاهر هنری و فرهنگی و تاریخی گیلان، هنوز آثار قابل توجهی از دوره‌های مختلف تاریخی در گیلان برجای مانده است.

1- 2- 3- جاذبه‌های دیدنی مربوط به پیش از تاریخ‌

می‌دانیم که ناحیه جلگه‌ای گیلان از نظر تاریخ استقرار انسان و سکونت در مقایسه با نواحی دیگر ایران سابقه چندانی ندارد. وجود جنگلهای انبوه و بیشه‌زارها، گسترش زمینهای باتلاقی و از همه مهمتر شرایط آب‌وهوائی نامطبوع و امکان شیوع انواع بیماریها به ویژه مالاریا در نواحی جلگه‌ای گیلان، استقرار انسان را در این ناحیه با مشکلات زیادی مواجه کرده بود.
قرنها طول کشیده تا انسان توانسته است بر این موانع فائق آمده یا به نوعی ممکن خود را با شرائط موجود تطبیق دهد. از این‌رو قدیمی‌ترین بناهای تاریخی و یادمانی گیلان را عمدتا می‌توان در نواحی کوهپایه‌ای و کوهستانی مشاهده کرد. لیکن با وجود این شرائط سخت و محدودکننده طبیعی، هنوز نیز در نواحی جلگه‌ای، نشانه‌هائی از آثار و بناهای باارزش برجای مانده است.
آثار مربوط به عصر پیش از تاریخ در گیلان عموما در بخش کوهپایه‌ای و کوهستانی قرار دارند و این نواحی به دلیل فقدان راه و پوشیده بودن از جنگل غالبا دور از دسترس هستند؛ به همین دلیل بسیاری از آنان تاکنون ناشناخته مانده‌اند. قدر مسلم آن است که هنوز در نواحی کوهستانی گیلان تعداد زیادی غار و مسکن مربوط به پیش از تاریخ وجود دارند که تاکنون از دید مطالعات علمی به دور مانده‌اند. اما چند محل دیدنی به عنوان برجسته‌ترین نشانه‌های تمدن پیش از تاریخ در گیلان که هم از نظر علمی اهمیت زیادی دارند و هم از جهت یک جاذبه توریستی می‌توانند مورد توجه باشند، برای علاقمندان به تاریخ تمدن گیلان و ایران در زیر معرفی می‌شوند:
الف- تپه‌های مارلیک: این تپه‌ها در حقیقت مجموعه‌ای از تپه‌های باستانی مربوط به دوره پیش از تاریخ هستند که در حوالی روستای نصفی یا نضفی از توابع رحمت‌آباد رودبار قرار دارند. کاوشهای علمی در این تپه‌ها از سال 1340 خورشیدی شروع شد و حاصل آن گنجینه‌های نفیسی از وسائل زینتی، اسلحه، لوازم منزل، ظروف و مجسمه‌های گلی و فلزی است که امروزه زینت‌بخش موزه ایران باستان شده‌اند. قدمت اشیاء یافته شده در این تپه‌ها به اواخر هزاره دوم و اوائل هزاره اول قبل از میلاد می‌رسد.
تپه‌های مارلیک در اطراف دهکده نصفی قرار دارند. این دهکده در شرق سفیدرود و در فاصله بین رودبار و رستم‌آباد واقع شده است. قرار گرفتن نصفی و یادمانهای موجود در آن، در خارج از مسیر جاده اصلی رودبار- رشت، دسترسی به آن را تا سالهای اخیر مشکل می‌کرد. لیکن با احداث پل جدید میان رستم‌آباد و توتکابن می‌توان به راحتی از رودخانه گذشت و به سمت شرق سفیدرود رسید. مجموعه مارلیک از بهترین نمونه‌های برجای‌مانده از آثار پیش از تاریخ در ایران است. اهمیت آن علاوه‌بر قدمت و تاریخ بسیار طولانی در مهارت و هنری است که در زمان خود از بالندگی زیادی برخوردار بوده است. هرچند که یافته‌های مارلیک امروزه در موزه‌های شخصی و یا عمومی ایران و جهان نگهداری می‌شوند و در خود محل آن نمی‌توان اشیاء به دست آمده را مشاهده کرد، لیکن دیدار از محلی که مردمان ساکن در آن، روزگاری در عصر خود، از طلایه‌داران تمدن بشری بوده‌اند، برای هیچ بیننده‌ای خالی از لطف نیست. مارلیک با همین حالت امروزی خود، یعنی انبوهی از تلهای شن و ماسه و خاک که به صورت تپه‌ماهورهای بزرگ و کوچک در اطراف نصفی پراکنده است، یک سند هویت تاریخی گیلان و ایران است. وجب‌به‌وجب خاک آن نشانه دوران پرعظمت و یادگار انسانهائی است که بر روی آن قدم نهاده و با زندگی خود مدنیت و تاریخ بشر را به پیش برده‌اند. مارلیک در همین شکل خود نیز یک موزه باز ملی و تاریخی کشور است و سند پرافتخاری از مردمان گیلان زمین و تمدن تاریخی آنان بشمار می‌رود.
ب- مساکن ماقبل تاریخ مریان: روستای مریان کنار یکی از سرچشمه‌های کرگانرود قرار دارد. این‌روستای ییلاقی از طریق یک راه فرعی اتومبیل‌رو که در امتداد رودخانه کشیده شده است، به شهر تالش دسترسی دارد. مریان از روستاهای قدیمی تالش است و خود روزگاری مقر حاکم‌نشین تالش بوده است. بقایای ساختمانهای حکومتی که امروزه به صورت مخروبه درآمده‌اند به نام آق‌اولر نامیده می‌شوند و متأسفانه به غلط به جای مریان به کار برده شده است. بازار مریان به عنوان مرکز تجاری آن در مجاورت ساختمانهای حکومتی واقع شده است و توسعه مسکونی در اطراف
ص: 464
این بازار، محله‌ای در محدوده روستای مریان به وجود آورده که نام ساختمانهای مخروبه را با خود حمل می‌کند. در حقیقت می‌توان گفت که روستائی به نام آق‌اولر تنها وجود اسمی دارد و نام اصلی و حقیقی این‌روستا همان مریان است.
در قسمت غرب مریان مجموعه‌ای از تپه‌های سنگی انباشته برهم وجود دارد که در زیر آنها دالانهای وسیعی احداث شده است. در کتاب «نشانیهائی از گذشته دور گیلان و مازندران» به نقل از هانری دمرگان، غارهای سنگی دست‌ساز موجود در این مکان را آرامگاه معرفی کرده‌اند. در حالی‌که این دالانهای سنگی نه آرامگاه، بلکه محل سکونت انسانهای اولیه‌ای هستند که پس از مرحله غارنشینی نخستین، مسکن ساخته خود را با الهام از غارهای طبیعی و تا حدودی شبیه به آن از سنگ و در زیرزمین ساخته‌اند. ابعاد یکی از این مساکن که امروزه سقف آن در نتیجه حفاریهای غیر مجاز فروریخته است و در تابستان سال 1365 مورد بازدید نگارنده قرار گرفت، از این قرار است:
حدود 8 متر طول، 7/ 1 متر ارتفاع و حدود 6/ 1 متر پهنا. با چنین ابعادی بسیار بعید به نظر می‌رسد که غارهای مزبور دست‌ساز سنگی آرامگاه بوده باشند.
ژاک دمرگان، برادر هانری دمرگان که دلمنهای(Dolmen) تالش روسیه را مورد بازدید قرار داده، از آنها به عنوان قدیمی‌ترین بناهای پیش از تاریخ یاد کرده و از دلمنهائی به طول 6 متر، پهنای 2 متر و ارتفاع 2 متر در آن قسمت از تالش نامبرده است. در همین‌حال وی میان دلمنهای بزرگ به عنوان مسکن و دلمنهای کوچک به عنوان آرامگاه تفاوت قائل شده است[778].
دلمنهای موجود در مریان تالش به تعداد زیادی در جنوب، شمال و غرب آن وجود دارند. به همین‌ترتیب در روستاهای مجاور مریان مانند ناوان و تنده‌بین نیز بقایائی از این دلمنها برجای مانده است.
هانری دمرگان با حفاری یکی از دلمنهای کوچک (آرامگاه) در مریان به وجود ابزار و لوازم متنوعی در کنار بقایای جسد اشاره می‌کند که از سفال و فلزات قیمتی و آهن ساخته شده‌اند. قدمت آثار به دست آمده از حفاریهای مریان را از 2100 قبل از میلاد تا اواخر هزاره دوم پیش از میلاد تخمین زده‌اند[779].
دلمنهای موجود در مریان اعم از مساکن یا آرامگاهها از جمله قدیمی‌ترین یادمانهای تاریخی عهد پیش از تاریخ در گیلان به شمار می‌روند. این مجموعه متأسفانه در سالهای اخیر خرابیهای زیادی به خود دیده است. حفاریهای سوادگران آثار قدیمی بسیاری از این آثار ارزنده را از بین برده است. اینجا نیز مانند مارلیک یک موزه باز تاریخی است و از نظر جاذبه توریستی یکی از باارزش‌ترین یادمانهای تاریخی انسان را در خود جای داده است. در روستاهای ویل و مکش شواهد و سنگ قبرهای زیادی با علائم میترائیستی و بقایای گورستان زردشتی برجای مانده است. ناحیه کوهستانی مریان با روستاهای مجاور خود، مجموعه بسیار متنوعی از یادمانهای پیش از تاریخ را شامل می‌شود که تاکنون کمتر مورد شناسائی و بررسی قرار گرفته است.
پ- غارهای کوه درفک: در جنوب لاهیجان، که خود بخشی از سرزمین دیلمان بوده، غارهای متعددی وجود دارد. این‌که در داخل غارهای مزبور نشانه‌هایی از سکونت و صنعت و فرهنگ برجای‌مانده، هنوز روشن نیست. اما با توجه به قدمت تاریخی ناحیه دیلمان که روزگاری از جمله مراکز بزرگ فعالیت و تکاپوی سیاسی و فرهنگی منطقه گیلان بوده، وجود یادمانهای مربوط به عهد پیش از تاریخ غیر محتمل نیست.
آثار مربوط به دوره پیش از تاریخ در گیلان فراوانند، لیکن آنچه که تاکنون شناسائی شده‌اند، چندان زیاد نیستند. نمونه‌هایی در نواحی کوهستانی وجود دارند که فقط افراد محلی از آن بااطلاع هستند و هنوز مورد بررسی و شناسائی کامل قرار نگرفته‌اند.
یادمانهای مربوط به دوره پیش از تاریخ از نظر توریسم فرهنگی اهمیت زیادی دارند. لیکن توریسم فرهنگی هنوز آن‌چنان‌که بایدوشاید در ایران از تحرک زیادی برخوردار نیست و تنها در محدوده قشرهای معینی نفوذ دارد. اما همین تقاضای محدود دلبستگی زیادی به شناخت و معرفی آثار مزبور از خود نشان می‌دهد و این خود می‌تواند راهگشای بزرگی برای نسلهای آینده بشمار آید.

2- 2- 3- بناها و ساختمانهای تاریخی‌

اشاره

بناها و ساختمانهای تاریخی مجموعه‌ای از یادمانها را تشکیل می‌دهند که از دوره‌های مختلف تاریخی در گیلان برجای مانده‌اند. برخی از این ساختمانها از نظر قدمت به دوره باستان می‌رسند که بعدها در دوره نفوذ اسلام نیز مورد استفاده قرار گرفته‌اند. مهمترین این بناها عبارتند از قلعه‌های قدیمی، آتشکده‌ها و مساجد، پلها، کاروانسراها، آرامگاهها و برخی ساختمانهای قدیمی که برجای مانده‌اند. متأسفانه گذر زمان و توسعه شهری در سالهای اخیر، همچنین افزایش قیمت زمین باعث شده برخی از ساختمانهای قدیمی شهرهای گیلان از بین بروند. از این‌رو ساختمانهای قدیمی که عمر زیادی داشته باشند و از نظر هنری و معماری دارای ارزش خاصی باشند چندان زیاد نیستند. تنها در شهر رشت تعدادی از خانه‌های قدیمی شناسائی شده‌اند که به سبب دارا بودن گچ‌بریهای زیبا از طرف سازمان میراث فرهنگی به عنوان بناهای حفاظت‌شده به ثبت رسیده‌اند. فهرستی از این خانه‌ها را با تصاویری از زیبائیهای معماری آنها دکتر منوچهر ستوده در جلد اول کتاب «از آستارا تا استارباد» گردآوری کرده است.

1- 2- 2- 3- قلعه‌های قدیمی‌

در گیلان دژهای قدیمی زیادی تاکنون شناسائی شده‌اند. اما این دژها به علت افول اهمیت استراتژیکی آنها به تدریج متروکه و سپس مخروبه شده‌اند و در حال حاضر بسیاری از آنها در آستانه انهدام کامل قرار دارند. علاوه‌بر آن بسیاری از این دژها فقط دارای اهمیت محلی بوده و از استحکام ساختمانی زیادی برخوردار نبوده‌اند. از همین‌رو به سرعت تخریب شده و از بین
ص: 465
رفته‌اند. از میان دژهای موجود تنها دو دژ شایان توجه‌اند که هم ارزش تاریخی و هم ارزش توریستی دارند و می‌توان از آنها به عنوان جاذبه‌های توریستی یاد کرد.
الف- قلعه رودخان: این دژ بر فراز کوهی در فاصله 20 کیلومتری جنوب شهر فومن قرار دارد. برای رسیدن به آن باید از فومن به گشت و سپس از آنجا به روستای گوراب پس رفت. تاریخ بنای قلعه به درستی معلوم نیست.
ساختمان آن از سنگ و آجر ساخته شده و بر اساس کتیبه‌ای که بر روی سردر ورودی آن نوشته شده گویا به سال 918 تا 921 هجری قمری تجدید بنا شده است. پس از آن نیز قلعه رودخان بارها ویران و سپس بازسازی شده است.[780] انباشت مصالح ساختمانی مختلف مانند سنگ و آجر و ساروج بر روی هم حاکی از تجدید بنای آن در دوره‌های مختلف می‌باشد. دکتر ستوده در بیان عظمت این دژ آن را همتای قلعه استخر فارس دانسته و اضافه می‌کند که دژهای الموت، خراسان، رودبار و طارم در مقابل آن بسیار محقرند.
استحکام و عظمت این دژ، همراه با بقایای ساختمانی موجود در اطراف آن حاکی از موقعیت نظامی و سیاسی قلعه رودخان در تاریخ گیلان است. ضخامت دیوارها، برجهای استوار و محکم دیدبانی آن و تونل منتهی به خارج نشان می‌دهند که دژ با طول 500 متر وسعتی زیاد داشته و در مواقع حساس به عنوان یک پادگان نظامی مورد استفاده قرار می‌گرفته است. وجود اتاقهای متعدد، شاه‌نشین و بناهای جانبی متعلق به آن‌همه و همه حاکی از ارزش نظامی و استراتژیکی قلعه رودخان است. این دژ که در شمار بناهای باارزش تاریخی گیلان به شمار می‌رود، به علت قرار گرفتن در ناحیه پایکوهی و دور بودن از مسیر جاده اصلی، از دید مسافران پنهان مانده است. شناسائیهائی هم که تا کنون از این دژ به عمل آمده، عموما جنبه توصیفی داشته و مطالعه علمی مستند و تحقیقی روی آن انجام نگرفته است. بدون تردید نشانه‌هائی از گذشته‌های دور این دژ در محل آن موجود است که احتمالا براساس آنها می‌توان قدمت بنای دژ را تعیین کرد. توصیفهای به عمل آمده به وسیله رابینو و دکتر ستوده تنها تعمیرات بعدی آن را براساس کتیبه موجود نشان می‌دهد. نمونه این دژ در گیلان دژ لیسار است که هردو بنا مشابهتهای ساختمانی زیادی با یکدیگر دارند. به نظر می‌رسد، استفاده از آجر پخته در این دژ به مراتب جدیدتر از سنگ باشد و شاید قسمتهای جدید دژ بر روی ساختمانی قدیمیتر، که از سنگ ساخته شده بنا گردیده باشد.
ب- قلعه لیسار: این قلعه که به دژ صلصال نیز معروف است در 15 کیلومتری شمال شهر تالش در روستای لیسار واقع شده است. قلعه بر فراز تپه‌ای به ارتفاع 100 متر از زمینهای اطراف بنا گردیده است. ساختمان دژ بر روی یک صخره سنگی قرار گرفته و دیوارهای آن با استفاده از سنگ و یا آجر با ملاطی از ساروج استوار شده است. ارگ دژ بر بالای تپه قرار دارد و امروزه تنها دیوارهای آن برجای مانده است. ظاهرا ارگ در طبقات مختلفی بنا گردیده که طبقات زیرین آن به دنبال ریزش طبقات بالا پر شده است.
حفاریهای زیادی در کف قلعه انجام گرفته و در نتیجه حفره‌های بزرگی به وجود آمده است.
قلعه لیسار از دو قسمت تشکیل شده بود. نخست بخش خارجی که محوطه نسبتا وسیعی را دربر می‌گرفت و توسط دیوار ستبری از زمینهای اطراف جدا می‌شده. از این دیوار خارجی که از سنگ رودخانه‌ای قرمزرنگ و تقریبا یکدست ساخته شده بود، اکنون چیزی برجای نمانده است. تنها بقایای سنگهای بکار رفته در حصار خارجی در گوشه‌وکنار آن به صورت توده‌های انبوه مشاهده می‌شود. برخی از ساکنان اطراف قلعه از این سنگها به عنوان مصالح ساختمانی در خانه‌های خود استفاده کرده‌اند. تصور می‌رود قلعه حصار دومی نیز داشته که از آن نیز نشانه‌ای پایدار برجای نمانده است. اما علائم آن را می‌توان در اطراف دژ که حصار دوم به آن نزدیک بوده مشاهده کرد. بخش داخلی قلعه که بر روی صخره سنگی قرار دارد دومین قسمت آن را تشکیل می‌دهد و اکنون نیز بقایای آن برجای مانده است. ساختمان قلعه طوری است که در تمام جهات اصلی و فرعی به اطراف اشراف داشته و ساکنان قلعه از بالای آن می‌توانستند کلیه تحرکات را در شعاع خارج قلعه زیر نظر داشته باشند.
در قسمت داخلی دیوارهای دژ آبراهه‌های باریکی به صورت یک شبکه لوله‌کشی دیده می‌شود که با مهارت خاصی ساخته شده است. این آبراهه‌ها یا لوله‌های «توکار» در داخل دیوار به آب‌انبار اصلی قلعه، که زیر طبقه فوقانی قرار دارد، متصل شده‌اند. آب‌انبار اصلی قلعه که تا دو دهه قبل پر از آب زلال بود امروزه خشک شده است. حدود 20 سال قبل اهالی روستا دیواره آن را با کلنگ شکافتند تا از ذخیره آب آن برای آبیاری مزارع اطراف که با خطر خشکسالی مواجه بودند، استفاده کنند. حفاریهائی که در کف آب‌انبار انجام شده به چاهی در گوشه شرقی آن رسیده است و دهانه آن دیده می‌شود. از نظر اصول ساختمانی بین این آب‌انبار و آب‌انبار قلعه رودخان و دژ الموت شباهتهای کاملا مشخصی وجود دارد. برخی بر این باورند که آب این آب‌انبارها توسط لوله‌های سفالی (تنبوشه) از چشمه‌های واقع در ارتفاعات کوهستانی به این قلعه‌ها انتقال داده می‌شد.
متأسفانه از قلعه لیسار نیز همانند قلعه رودخان اطلاعات مستند بر تحقیقات دقیق علمی در دست نیست. قلعه لیسار که نزدیک راه اصلی تالش- آستاراست کاملا در مسیر دید مسافران قرار دارد و بازدید از آن به راحتی برای علاقمندان میسر است.
برخی از معتمدین محلی عقیده دارند که قلعه لیسار در زمان اسماعیلیان از قلاع مهم آنان بوده است. شباهت ساختمانی قلعه لیسار با قلعه الموت و یا دیگر قلاع اسماعیلیه از یک طرف و تالشی بودن جواد ماسالی و ترکان خاتون که هردو از رهبران این فرقه بوده‌اند و مدتها در تالش می‌زیستند، احتمال چنین تعلقی را بسیار زیاد می‌کند. این دژ که در دوره‌های مختلف اهمیت نظامی داشته است، در دوره صفویه به احتمال زیاد به عنوان یک پادگان محلی برای مراقبت از راه آستارا- تالش- رشت که راه اصلی اردبیل- لاهیجان به شمار می‌رفت، مورد استفاده قرار می‌گرفت. جاده مزبور که بعدها به جاده
ص: 466
نادری معروف شد، پس از شورش تالشها علیه نادر شاه افشار به سال 48- 1747 میلادی و سرکوب این شورش، استفاده نظامی داشته و شاید پادگان مجهزی در قلعه لیسار برای مراقبت و مقابله با قیام مجدد مردم در آن مستقر بوده است.
پ: قلعه‌ها و دژهای دیگر: در ناحیه شرقی سفیدرود یعنی گیلان بیه‌پیش نیز دژهای متعدد زیادی در نواحی کوهپایه‌ای وجود دارد. بیشتر این دژها در قسمتهای پایکوهی بر روی تپه‌ها و یا قله‌های کم‌ارتفاع ساخته شده‌اند و از نظر ساختمانی نیز با یکدیگر مشابهت دارند. مهمترین وجه اشتراک دژهای پایکوهی گیلان آب‌انبار و سیستم تأمین آب آنهاست که تقریبا در تمامی دژها با دقت زیادی طراحی شده است. دومین وجه اشتراک دژهای گیلان استفاده از سنگ و آجر در ساختمان آنهاست. به طوری‌که قسمتهای زیرین و حصارهای اطراف دژها از سنگ و ارگ و آب‌انبار آنها از آجر ساخته شده‌اند. سومین وجه اشتراک آنها قرار گرفتن بر روی یک عارضه ارتفاعی است. برخلاف نواحی مرکزی و فلات داخلی ایران که قلعه‌ها را حتی بر روی زمینهای هموار نیز می‌ساختند و سپس آنها را با برج‌وباروی بلند مستحکم می‌کردند. در گیلان ساخت قلعه تنها بر روی عوارض ارتفاعی معمول بوده و این امر بیشتر مربوط به کاربردهای نظامی این دژها در مواقع حساس است و چه بسا که در دیگر مواقع دژها مورد استفاده چندانی نداشتند و تنها برای نگهداری زندانیان از آنها استفاده می‌شده است.
مهمترین دژهائی که هنوز بقایای آنها در گیلان پابرجاست عبارتند از:
- قلعه دیزبن در نزدیکی دهکده‌ای به همین نام واقع در شرق لاهیجان، بر سر راه لاهیجان- لنگرود.
- قلعه لسبو در نزدیکی روستای لسبوی اشکور.
- قلعه بندبن در قاسم‌آباد رانکوه.

2- 2- 2- 3- پلهای قدیمی‌

رودهای متعدد گیلان صرفنظر از مزایای فراوانی که برای منطقه دارند، موانع مهمی نیز از نظر ارتباطی به شمار می‌آیند. از طرف دیگر گیلان دروازه اصلی تجارت ایران با روسیه بوده و از این‌رو وجود راههای ارتباطی برای گیلان اهمیت حیاتی داشته است. احداث پلهای مستحکم بر روی رودها، برای برقراری ارتباط دائم در گیلان، همیشه یک ضرورت به شمار می‌رفته است.
بدین‌لحاظ پلهای قدیمی زیادی در مسیر راههای اصلی گیلان بر روی رودهای پرآب و خروشان احداث شده که در برخی نقاط بقایای آنها هنوز پابرجاست.
مهمترین پلهای تاریخی گیلان که امروزه می‌توان از آنها به عنوان یادمانهای تاریخی یاد کرد عبارتند از:
الف- پل لوشان: این پل در کنار پل کنونی لوشان قرار دارد و بر روی شاهرود ساخته شده است. تاریخ بنای پل به درستی معلوم نیست، اما در دوره قاجاریه و پس از آن چندین‌بار مرمت شده است. ساختمان این پل گویا قبلا از آجر بوده و در یکی از تعمیرات بعدی از سنگ نیز استفاده شده است. امروزه این پل در وسط لوشان قرار دارد. پل لوشان دارای چهار دهنه است و دو دهنه آن‌که بر روی شاخه‌های اصلی شاهرود ساخته شده‌اند بزرگتر از دهانه‌های دیگر است. پل لوشان در زلزله ویرانگر خرداد 1369 آسیب زیادی دید.
عملیات تعمیر این پل تاریخی از چندی پیش آغاز شده است.
ب- پل شفارود: این پل از بناهای دوره صفویه است و در مسیر جاده شاه‌عباسی که رشت را از طریق تالش به اردبیل وصل می‌کرد، ساخته شده است. ساختمان آن از آجر بوده و حدود 30 متر طول و 4/ 2 متر پهنا دارد. پل شفارود در محلی که رودخانه از کوهستان خارج می‌شود و بستر کم‌عرض دارد بنا شده است. صنایع چوب و کاغذ تالش (چوکا) در کنار این‌رودخانه قرار دارد و پل شفارود در کنار پل جدیدی که بعدا ساخته شده هنوز پابرجاست.
پ- خشت‌پل لاهیجان: این پل بر روی شم‌رود ساخته شده و از بناهای دوره صفویه است. پل دارای دو دهانه اصلی و تعدادی دهانه کوچک است که در طرفین دهانه‌های اصلی قرار دارند. خشت‌پل لاهیجان نیز در طی دوره‌های مختلف تخریب و سپس مرمت شده است. علاوه‌بر این پل، تعداد زیادی از پلهای بزرگ و کوچک این ناحیه به نام خشت‌پل یا پل آجری معروف هستند که همگی بر روی رودهای جاری در ناحیه جلگه‌ای ساخته شده‌اند.
ت- خشت‌پل لنگرود: این پل بر روی رودخانه لنگرود بنا شده و سابقا دو طرف شهر را به هم وصل می‌کرده است. بنای آن را به حاجی آقابزرگ منجم‌باشی نسبت می‌دهند.
ث- پلهای فلزی جزیره میان‌پشته: جزیره میان‌پشته از رسوبهای دلتائی تالاب انزلی تشکیل شده است. این پلها که یکی از آنها سابقا متحرک بوده و برای عبور کشتیها به بالا کشیده می‌شد، از ساخته‌های دوره رضا شاه است.
این دو پل، جزیره میان‌پشته را از یک طرف به غازیان و از طرف دیگر به انزلی مربوط می‌کنند. عبورومرور در حال حاضر میان دو قسمت شهری غازیان و انزلی از طریق این پلها انجام می‌گیرد.

3- 2- 2- 3- کاروانسراها

کاروانسراها نیز که بسیاری از جهانگردان خارجی و ایرانی در سفرنامه‌های خود به آنها اشاره کرده‌اند در گیلان سرنوشت دژها و بناها و پلهای قدیمی را پیدا کرده‌اند. البته باید توجه داشت ساختمان برخی از این کاروانسراها که اکنون از بین رفته‌اند، با همان مصالح محلی یعنی چوب و کاه‌گل ساخته شده بودند. حتی از کاروانسراهای بزرگی که از خشت ساخته شده‌اند در حال حاضر جز دو نمونه متروکه نمی‌توان در گیلان سراغ کرد.
الف- کاروانسرای لات در سراوان: این کاروانسرا بر سر راه تهران- رشت قرار دارد. حدود 300 متر پس از امامزاده هاشم در دوراهی جاده سنگر، بقایای متروکه این کاروانسرا که انبوهی از گیاهان بیشه‌ای روی آن را پوشانده‌اند دیده می‌شود. رابینو ساختمان این کاروانسرا را به منوچهر خان معتمد الدوله نسبت داده که در سال 1830 میلادی ساخته شده است.[781] در گذشته این کاروانسرا آخرین منزلگاه مسافران قبل از رسیدن به رشت بود.
ب- کاروانسرای تی‌تی: این بنای قدیمی در دهکده بالارود بر سر راه
ص: 467
سیاهکل به دیلمان و کنار رودخانه شم‌رود قرار دارد و به نام تی‌تی‌کاروانسرا معروف است.[782] تاریخ بنای آن به درستی مشخص نشده است. ساختمان آن از سنگ و آجر و گچ ساخته شده و ضخامت دیوارهای خارجی آن حدود 80 سانتیمتر است. این بنا که در حال حاضر روی آن را درختان بیشه‌ای پوشانده، به شدت در حال تخریب و ویرانی است و به دلیل دور بودن از مسیر راههای اصلی کمتر مورد توجه قرار گرفته است.

4- 2- 2- 3- آرامگاهها

علاوه‌بر آرامگاههای زیارتی که در جای خود تحت عنوان جاذبه‌های زیارتی بدان اشاره خواهد شد، آرامگاههای دیگری متعلق به شخصیتهای بنام در گیلان وجود دارند که از نظر گیلانگردی قابل اهمیت هستند.[783]
سرشناس‌ترین این آرامگاهها که همه‌ساله مورد بازدید هزاران نفر قرار می‌گیرند، عبارتند از:
الف- آرامگاه شیخ زاهد گیلانی: شیخ زاهد گیلانی پیشوای روحانی شیخ صفی الدین اردبیلی جد صفویان بود و به وصیت او اعضای خانواده صفوی حتی در دوره سلطنت و فرمانروائی برای شیخ زاهد گیلانی احترام خاصی قائل بودند. رابینو به نقل از تاریخ حسن بیگ روملو به واقعه‌ای اشاره می‌کند که طی آن جسد شیخ زاهد، به دلیل فراگیری آب دریا توسط سلطان حیدر صفوی در حدود سال 861 هجری به محل فعلی آن انتقال داده شده است.
این آرامگاه در سه کیلومتری شهر لاهیجان کنار جاده لاهیجان به لنگرود ساخته شده و روستای شیخانه بر کنار آن قرار دارد. گنبد آن از کاشیهای منقش آبی‌رنگ پوشیده شده است.
ب- آرامگاه میرزا کوچک خان: آرامگاه میرزا کوچک جنگلی معروف به سردار جنگل در جنوب شهر رشت و در محله سلیمان داراب واقع شده است. این آرامگاه در سالهای قبل از انقلاب و بنا به ملاحظات سیاسی با تعمدی خاص از توجه مردم به دور نگهداشته می‌شد. طی سالهای انقلاب با شوروشوقی که نسل جوان برای آشنائی با شخصیتهای تاریخی منطقه گیلان داشتند، آرامگاه میرزا کوچک خان مورد توجه قرار گرفت و به دنبال آن همه‌روزه تعداد زیادی برای دیدن آرامگاه این آزادمرد گیلانی به محله سلیمان داراب مراجعه می‌کردند. در حال حاضر بنای ساده اما زیبائی بر روی قبر کوچک خان ساخته شده است.
پ- آرامگاه کاشف السلطنه: حاجی محمد میرزا معروف به کاشف السلطنه پس از این‌که در 1314 هجری قمری (1275 خورشیدی) به عنوان ژنرال کنسول ایران به هندوستان رفت، به آموزش فن چایکاری و تهیه چای پرداخت. در بازگشت از هندوستان مقداری بذر و نهال چای با خود همراه آورد و با کوششی زیاد آن را در لاهیجان کاشت. او اولین کسی است که کشت چای را در گیلان مرسوم کرد و امروزه از برکت ابتکار و تلاش اوست که هزاران چایکار گیلانی با کشت این محصول باارزش زندگی خود را تأمین می‌کنند. وی در 1308 خورشیدی، هنگامی‌که از چین و ژاپن برمی‌گشت و تجربیات تازه‌ای برای توسعه کشت و تولید چای به دست آورده بود، در راه بوشهر و در یک حادثه رانندگی کشته شد.
آرامگاه او در شهر لاهیجان بر فراز تپه‌ای مشرف به باغهای چای که کوه بیجار نامیده می‌شود بنا شده است. نام او یادآور پرمصرف‌ترین نوشیدنی گرمی است که شب‌وروز در تمامی نقاط ایران، عموم مردم از آن استفاده می‌کنند.

3- 3- جاذبه‌های زیارتی‌

استان گیلان به دلیل مخالفتهای علنی و یا پنهانی که همیشه با دستگاه خلافت عباسیان داشت، پناهگاه مطمئنی برای بازماندگان امامان و یاران آنها بوده که همیشه از فشار و تعقیب خلفا در آزار بودند. این همسوئی سیاسی در جهت مخالفت با دستگاه خلافت بغداد موجب می‌شد که پناهندگان با آغوش باز در میان مردم پذیرفته شده و از احترام خاصی برخوردار باشند. از همین‌رو در گیلان تعداد زیادی از اماکن مذهبی و زیارتگاهها وجود دارند که ملجأ و پناهگاه مردم است. فراوانی این اماکن در حدی است که تاکنون فهرست کاملی از آنان تهیه نشده است. آنچه که دکتر منوچهر ستوده با زحمت و پشتکاری قابل تحسین گردآوری کرده و با توضیح و تفسیر و عکس آن را در دو مجلد کتاب «از آستارا تا استارباد» منتشر کرده است، تمامی اماکن مذهبی را شامل نمی‌شود. در گوشه‌وکنار دور از راههای اصلی و اعماق جنگلها و کوهپایه‌ها و کوهستانهای گیلان تعداد زیادی از مقابر وجود دارند که تاکنون ناشناخته مانده‌اند.
بسیاری از این امامزاده‌ها تنها اهمیت محلی دارند و فقط معدودی از آنها به دلیل نزدیکی بیشتر و انتساب نزدیکتر به ائمه اطهار دارای اهمیت منطقه‌ای بوده و به عنوان یک زیارتگاه همگانی در گیلان تلقی می‌شوند. در کنار مرقد مطهر این امامزاده‌ها مرکزیتهای شهری کوچک و بزرگی شکل گرفته است.
الف- امامزاده هاشم: امامزاده هاشم بن محمد از نوادگان حضرت علی (ع) در 30 کیلومتری جنوب رشت، بر کنار سفیدرود و بر بالای تپه‌ای به همین نام قرار دارد. ساختمان آن به وسیله منوچهر خان معتمد الدوله تعمیر شده و سپس طی جنگ جهانی اول به وسیله روسها از بین رفته است. پس از آن در دوره رضا شاه ساختمان جدیدی بر روی بنای سابق احداث شد که در سالهای اخیر با توسعه و تجدید بنای اساسی و احداث ساختمانهای زیاد، مغازه‌ها، مهمانسرا و تأسیسات دیگر، امروزه به عنوان یکی از مهمترین زیارتگاههای این ناحیه درآمده است.
ب- امامزاده سید جلال الدین اشرف: این امامزاده در مرکز شهر فعلی آستانه یا آستانه اشرفیه قرار دارد. سید جلال الدین اشرف از اولاد حضرت امام موسی کاظم (ع) و برادر حضرت امام رضا (ع) است که در این مقبره مدفون شده است. بنای اولیه آن در سال 311 هجری ساخته شده و تاکنون
ص: 468
چندین‌بار سیلابهای سفیدرود مقبره و بنای آن را از بین برده است. بنای فعلی که ساختمانی زیبا با کاشیکاریهای رنگارنگ دارد، بر روی بنای سابق که در اوائل این قرن ساخته شده بود احداث شده است. آستانه اشرفیه به‌عنوان یک محل زیارتی در گیلان از اهمیت زیادی برخوردار است. سابقا به هنگام برداشت پیله ابریشم تجار و بازرگانان در این محل جمع شده و به کار خریدو فروش می‌پرداختند.
اهمیت زیارتی امامزاده سید جلال الدین اشرف و انبوه مسافران و زائرانی که برای زیارت بدانجا می‌روند، به تدریج روستای قدیمی آستانه را به شهری درخور اهمیت با انبوهی از فعالیتهای تجاری و خدماتی تبدیل کرده است.
آستانه اشرفیه در سالهای اخیر عنوان یک شهرستان مستقل پیدا کرد و بدین ترتیب روزبه‌روز به اهمیت این مرکز زیارتی در استان افزوده می‌شود.
پ- بی‌بی حوریه: مقبره این امامزاده که در سالهای اخیر بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، در نزدیکی غازیان، بعد از دهکده ساحلی قرار دارد.
گنبد و بارگاه آن طی سالهای اخیر به شکل زیبائی نوسازی شده است.
ساختمان قدیمی آن بسیار ساده بود و تنها برای روستاهای اطراف اهمیت زیارتی داشت. لیکن پس از تجدید بنای آن از حدود 20 سال پیش روزبه‌روز بر اهمیت زیارتی آن افزوده شده است.
ت- امامزاده ابراهیم و سید قاسم در جنوب آستارا: این بقعه در 10 کیلومتری جنوب شهر آستارا واقع شده است. بنای آن در سالهای اخیر نوسازی گردیده و مناره‌هائی به گنبد قبلی نیز اضافه شده است. امامزاده سید ابراهیم و سید قاسم هردو از پسران امام موسی کاظم (ع) هستند و بارگاه آنان زیارتگاه شهروندان آستارا و روستاهای اطراف آن است.

4- 3- مساجد تاریخی‌

بیشتر مساجد گیلان قدمت زیادی ندارند و از نظر هنر معماری نیز دارای شکلی ساده و بی‌پیرایه هستند. اما درها، محرابها و ضریحها که اغلب از چوب ساخته شده‌اند. هریک شاهکاری از هنر زمان خود به شمار می‌روند. مهمترین مساجد تاریخی استان گیلان که از نظر جذابیت هنری و معماری دارای اهمیت بوده و ارزش توریستی دارند عبارتند از:
الف- اسپیه‌مزگت یا سفیدمسجد: این مسجد در نزدیکی روستای دیناچال تالش قرار دارد و بر روی خرابه‌های آن آثاری از گچ‌بری و کتیبه‌ای به خط کوفی برجای مانده که نشانگر سابقه تاریخی طولانی آن است.
اسپیه‌مزگت قدیمی‌ترین مسجد برجای مانده در گیلان است و دریغا که در گذر زمان آثار فرسودگی و ویرانی بر چهره آن روزبه‌روز بیشتر می‌شود.
در کتاب «از آستارا تا استارباد» توصیف مختصری از این مسجد قدیمی به عمل آمده است. آنچه بیش از هرچیز بیننده را به حیرت می‌اندازد، علت وجودی چنین مسجدی در این نقطه دورافتاده است. آن‌هم مسجدی به آن عظمت و با آن قدمت تاریخی که کتیبه کوفی بر آن گواهی می‌دهد. اسپیه‌مزگت در شرق جاده انزلی- تالش و در محل کیش‌خاله دیناچال واقع شده است. در این‌که اسپیه‌مزگت یک مرکز عبادی بزرگ بوده تردیدی نیست. اما تاکنون هیچگونه آثاری مبنی بر وجود یک مرکز شهری یا سیاسی در حوالی آن مشاهده نشده است.
شکل اسپیه‌مزگت که از چهار دهلیز و یک رواق چهارگوش تشکیل شده و امروزه قسمتی از آن از بین رفته است بیشتر به آتشکده‌های زردشتی پیش از اسلام شباهت دارد و ممکن است بعدها روی آن بنای فعلی ساخته شده باشد.
از طرف دیگر نام فارسی مزگت به جای مسجد با ترکیب اسپیه به معنای سفید از نظر واژه‌شناسی نیز می‌تواند کمکی به یافتن بنای اصلی اولیه این مسجد نموده و تا حدودی علت وجودی آن را روشن سازد.
ب- مسجد صفی یا سفیدرشت: این مسجد از بناهای زیبای مذهبی شهر رشت است و گفته می‌شود که بنای اصلی آن در دوره صفویه ساخته شده است. وجه تسمیه این مسجد به محمد باقر میرزا معروف به صفی میرزا پسر بزرگ شاه عباس می‌رسد که در محلی نزدیک به این مسجد و به فرمان پدرش کشته شد. این محل که قتلگاه شاهزاده جوان و بی‌گناه بود، بعدها به دستور شاه عباس شهیدیه نامگذاری شد و محل بست و پناهگاه مجرمان به شمار می‌رفت. مسجد صفی دارای گچ‌بریها و کاشیکاریهای زیبایی است و به دلیل قدمت تاریخی از اهمیت فرهنگی و هنری و توریستی زیادی برخوردار است.

5- 3- جاذبه‌های فرهنگی جهانگردی در گیلان‌

فعالیتهای فرهنگی در گیلان بسیار متنوع و گسترده است. آنچه که تحت عنوان جاذبه‌های فرهنگی از نظر گیلانگردان می‌تواند جالب توجه باشد، برخی از آداب‌ورسوم و ورزشهای سنتی مردم است که در نوع خود از ویژگیهای خاصی برخوردار است. مهمترین فعالیتهای فرهنگی با جذابیت توریستی در گیلان عبارتند از: کشتی گیله‌مردی، ورزاجنگ، ریسمان‌بازی و برخی فعالیتها و سنتهای دیگر.[784] در گویش محلی گیلکی کشتی گیله‌مردی همان کشتی روستایی است که بر اساس موازین پهلوانی سنتی ایران انجام می‌گیرد و از مقررات جدید ورزش کشتی پیروی نمی‌کند. از جمله این‌که زمان کشتی گیله‌مردی تا تعیین برنده نهایی ادامه می‌یابد. در این مراسم که غالبا در نقاط روستایی و در فضای باز انجام می‌گیرد، پهلوانان سرشناس روستاهای مختلف برای انجام مسابقه در محل معینی حاضر می‌شوند. قبل از شروع مسابقه طبل و شیپور برای ایجاد هیجان به صدا درمی‌آیند و سپس پهلوانان با لباسهای محلی که عمدتا از شلواری بلند و چسبان تشکیل شده وارد میدان می‌شوند. این کشتی در سالهای اخیر مورد توجه سازمان تربیت‌بدنی استان قرار گرفته و برای احیای آن سازماندهی ویژه‌ای در برگزاری مراسم کشتی گیله‌مردی صورت می‌گیرد.
یکی دیگر از رسوم گیلانیان که جاذبه توریستی دارد ورزاجنگ است.
ورزا در گویشهای محلی گیلان به گاو نر گفته می‌شود. جنگ ورزا از جمله سرگرمیهای نواحی روستایی گیلان است و بر سر آن شرطبندیهای زیادی انجام می‌گیرد. گاوهای نر که برای این منظور اخته می‌شوند از قدرت جنگاوری و مبارزه زیادی برخوردارند. به هنگام جنگ ورزا میدان وسیعی را
ص: 469
آماده کرده و مردم را به تماشا دعوت می‌کنند. پس از آمادگیهای اولیه گاوهای نر را برای نبرد با یکدیگر به میدان می‌فرستند.
برگزاری مراسم جنگ ورزا در فصول و ماههای معینی انجام می‌گیرد و عموما زمانی برای این کار انتخاب می‌شود که هم مردم وقت فراغت داشته باشند و هم گاوها از قدرت جسمانی کافی برخوردار باشند. گاوهایی که پس از شخم مزارع خسته و کوفته می‌شوند غالبا توان برگزاری چنین مسابقه‌ای را ندارند علاوه‌بر آن جنگ ورزا به وقت آزاد نیاز دارد که عملا در فصول کشت و داشت و برداشت محصول، روستائیان چنین فراغتی ندارند. پائیز و اوایل زمستان بهترین موقع جنگ ورزاست. اما در نواحی ییلاقی جسته و گریخته مراسم جنگ ورزا در طول ماههای بهار و تابستان نیز انجام می‌گیرد. یکی دیگر از فعالیتهای ورزشی مرسوم در گیلان ریسمان‌بازی یا بندبازی است که نوعی عملیات آکروباسی است و از گذشته‌های دور در گیلان مرسوم بوده، هنوز هم جسته و گریخته مراسم هیجان‌انگیز آن با اعلام قبلی در برخی از نواحی گیلان انجام می‌گیرد. ریسمان‌بازی سنتی عبارت از حرکات سنجیده بر روی طنابی است که از دو طرف محکم کشیده شده است. شخص ریسمان‌باز با دردست داشتن یک چوب تعادل به حرکات زیرکانه‌ای در روی طناب دست می‌زند که تحسین تماشاگران را برمی‌انگیزد. چندسالی بود که مراسم ریسمان‌بازی در گیلان فراموش شده بود و دیگر کسی را حال‌وهوای شرکت در چنین مراسمی نبود، لیکن در سالهای اخیر اقدامات موفقیت‌آمیزی برای جذب مجدد این سرگرمی و احیای فعالیت آن انجام گرفته است.
غذاهای محلی و بومی نیز یکی از جاذبه‌های قابل توجه توریستی گیلان است. گیلان به عنوان بخشی از شمال ایران از نقاطی است که غذاهای محلی آن در سراسر ایران شهرت دارد و مسافران در طول سفر رغبت و علاقه خاصی به صرف غذاهای محلی نشان می‌دهند.
غذاهای گیلان مانند آب‌وهوای آن با سایر نقاط تفاوت داشته از موقعیت و ویژگیهای زیادی برخوردار است. غذاهای محلی در گیلان با مواد تولیدی منطقه تهیه می‌شوند و چه‌بسا که این مواد اولیه در مناطق دیگر کشور نیز وجود دارند، اما شکل پختن و طریقه آماده‌سازی آنها یعنی تبدیل مواد خوراکی به صورت غذای خاص در گیلان با مناطق دیگر متفاوت است. آنچه که فرهنگ غذایی گیلان را برای غیر گیلانیان مشخص‌تر می‌کند، نخست مواد اولیه غذاهای محلی و دیگر شیوه آماده کردن یا تبدیل آنهاست.
همین تنوع و امکان‌پذیری باعث شده که در خطه گیلان تعدادی از رستورانهای تخصصی وجود داشته باشند که فقط غذای محلی عرضه می‌کنند.
کمتر کسی را می‌توان سراغ گرفت که از غذای محلی گیلان رضایت نداشته باشد. بسیاری از مشتریان این رستورانها غیر محلی بوده و از جمله مسافران و گیلانگردان به شمار می‌روند.
مهمترین غذاهای محلی در گیلان که خواستاران و علاقمندان غیر بومی زیادی دارند عبارتند از:
- کباب خوتکا یا خودکا که از گوشت پرنده‌ای به همین نام و به اندازه کبوتر تهیه می‌شود. گوشت این پرنده شکاری ترد و بدون چربی بوده و از طعم و لطافت ویژه‌ای برخوردار است.
- کباب مرغابی یا اردک وحشی که یک پرنده شکاریست.
- فسنجان محلی که با گوشت مرغابی یا خودکا تهیه می‌شود و به دلیل استفاده از رب انار وحشی (ترش) برخلاف فسنجان معمول در دیگر نواحی ایران مزه‌ای ترش دارد.
- ترش‌تره که یک غذای گیاهی است و با انواع سبزیهای خودرو یا کاشتی تهیه می‌شود.
- پلاکباب یا پلوکباب از کباب گوشت گوسفند با کته تهیه می‌شود و مخلفات متنوعی مانند باقلای خشک که در آب خیسانده شده، پیاز و اشبل خام یعنی خاویار شوریده‌ماهی سفید دارد.
- کباب اوزون‌برون که معمولا در آب نارنج و ادویه و زعفران خوابانده می‌شود و انواع غذاهای همراه با گوشت ماهی سرخ کرده یا دم‌پز.
- کوکوی مغز گردو که با مغز گردوی کوبیده شده و پیاز رنده شده تهیه می‌شود.
- باقلاقاتق که غذایی است مرکب از باقلی، شبت و تخم‌مرغ و به صورت خورشت مورد استفاده قرار می‌گیرد.[785]

کتاب گیلان ؛ ج‌2 ؛ ص469
لوه‌رنگی که ماده اصلی آن بادمجان تازه و مغز گردو و پیاز است. بدین منظور بادمجان را آب‌پز کرده و در وسط آن یک شیار طولی ایجاد می‌کنند، سپس مغز گردوی کوبیده شده را با پیاز رنده شده در روغن سرخ کرده و در درون بادمجان می‌گذارند و آنگاه مجموعه آن را در روغن سرخ می‌کنند.
- میرزاقاسمی یا بادمجان قاسمی که غذایی از بادمجان، تخم‌مرغ و سیر است. در برخی طبخها از گوجه‌فرنگی هم استفاده می‌شود.
- جوجه‌کباب که از گوشت جوجه محلی تهیه می‌شود و شکم آن را با مخلوطی از مغز گردو و پیاز و دانه‌های انار وحشی پر می‌کنند.
- زیتون پرورده که از میوه زیتون آن‌هم از نوع خاصی که برای این غذا مناسب است به همراه مغز گردو، دانه انار وحشی و نوعی سبزیهای خودرو تهیه می‌شود.
- انواع ترشیهای محلی که از سیر یا دیگر گیاهان و تره‌بار تهیه می‌شود مانند سیرترشی، هفته‌بیجار، ترشی پیاز، ترشی بادمجان ...
- انواع کلوچه‌های مغزدار که مشتریان فراوانی در گیلان دارند.
- انواع مرباها شامل مربای شقاقل، بهار نارنج، به و مربای بالنگ ...
مجموعه فرهنگ غذایی گیلان به دلیل فراوانی مواد اولیه آن در منطقه بسیار متنوع است. از این‌رو غذاهای محلی گیلان نیز بسیار زیادند. برخی از این غذاها در رستورانها طبخ نمی‌شوند و تنها در منازل تهیه می‌شوند. اما بیشتر غذاهای محلی در رستورانهای منطقه عرضه می‌شوند.

6- 3- جاذبه‌های اقتصادی‌

اشاره

خرید کردن حتی به عنوان یک یادبود معمولی از سفر معمولا با لذت زیاد و اقناع‌کننده‌ای همراه است. این رضایت هنگامی بیشتر دست می‌دهد که خریدار بداند چه می‌خواهد و از کجا باید آن را تهیه نماید.
گیلان در کنار جاذبه‌های توریستی فراوان خود که بدانها اشاره شد، امکانات وسیعی برای خرید محصولات محلی در اختیار دارد. این مراکز خرید که انبوهی از کالاهای متنوع را عرضه می‌کنند، منظره سرگرم‌کننده و
ص: 470
لذت‌بخشی نیز دارند که خریدار را در رسیدن به مقصود خود کمک می‌کنند.
گیلان تولیدکننده انواع محصولات صنعتی و غذائی و مصرفی و صنایع دستی و محلی است. عرضه این محصولات به اشکال مختلفی صورت می‌گیرد که خود از جاذبه‌های دل‌انگیز برای گیلانگردان است. این جاذبه‌ها که عموما در بازارها و مراکز روستائی و شهری متمرکز هستند کانونهای فعال اقتصادی گیلان بشمار می‌آیند.
1- 6- 3- بازارها: بازارهای مهم گیلان عبارتند از:
الف- بازارهای دائمی: بازارهای دائمی و مراکز خرید از جمله نقاط پرجنب‌وجوش شهرهای گیلان هستند. این بازارها اعم از سرپوشیده یا روباز مراکز خرید و عرضه کالا هستند که معمولا در بخش مرکزی شهرها قرار دارند. یکی از ویژگیهای شهرهای گیلان ارتباط تنگاتنگ آنان با پسکرانه‌های روستائی و حوزه‌های نفوذی آنهاست. از همین‌رو بازارهای شهرهای گیلان متناسب با سلیقه مصرف مشتریان آراسته شده‌اند و این حالتی است که به بازارهای منطقه ویژگی خاصی می‌بخشد. بازارهای دائمی که هم به کار خرده‌فروشی و هم عمده‌فروشی می‌پردازند، همانند بسیاری از بازارهای ایران فعالیتهای گسترده‌ای دارند که از طریق آنان انبوه کالاهای مورد نیاز مصرف‌کنندگان عرضه می‌شود. بازارهای دائمی شهرهای رشت، لاهیجان، فومن، بندر انزلی، آستارا، تالش، لنگرود، رودسر و صومعه‌سرا از جنب‌وجوش همیشگی و روزمره برخوردارند. در این بازارها همه‌گونه کالا به مشتری عرضه می‌شود و چون گستردگی شهرهای بزرگ را ندارند، از اینرو دسترسی به آنان بسیار آسان است.
ب- بازارهای روز: بازارهای روز بازارهائی هستند که کالاها و مواد غذائی مورد نیاز روزمره مردم در آنها عرضه می‌شود. تقریبا همه شهرها در کنار بازار دائمی و اصلی شهر که به تجارت عمده یا خرده کالاهای مصرفی اشتغال دارند، دارای بازار روز نیز هستند. این بازارها محل متمرکزی برای فروش انواع محصولات غذائی است که از گوشه‌وکنار استان برای فروش بدانجا آورده می‌شود. در بازارهای روز شهرهای رشت، انزلی، لاهیجان، فومن و شهرهای دیگر همیشه محصولات غذائی تازه در اختیار مشتری قرار دارد.
همجواری نزدیک بین مغازه‌داران با یکدیگر و فعالیت دستفروشان محلی که بدون هیچگونه محدودیتی کالاهای خود را عرضه می‌کنند امکان رقابت شدیدی فراهم می‌سازد که نتیجه آن خرید ارزان با انتخاب خوب است. در برخی از این بازارهای روز در روزهای معین بازار هفتگی نیز تشکیل می‌شود که خود حال‌وهوای خاصی دارد و انسان را ساعتها سرگرم می‌کند. گاهی اتفاق می‌افتد که مسافران کالاهائی را که مدتها در شهرهای خود به جستجوی آنها بودند، در این بازارها به راحتی و فراوانی پیدا می‌کنند.
پ- بازارهای هفتگی: این بازارها که در روزهای معین در هفته تشکیل می‌گردد. به استثنای برخی شهرهای متوسط غالبا در شهرهای کوچک یا روستاهای بزرگ برپا می‌شوند. فروشندگان این بازارها، که دوره‌گرد هستند، کالاهای خود را با وسائط نقلیه موتوری در طول روزهای هفته از محلی به محل دیگر حمل می‌کنند. در این بازارها گروهی کالاهای ساخته شده صنعتی و یا کالاهای معروف به شهری را به مشتریان روستائی عرضه می‌کنند و گروهی دیگر کالاهای روستائی را به مشتریان می‌فروشند. در کنار این بازارها به تناسب محل اغلب بازار دام نیز دایر است. در این بازارها می‌توان انواع دامهای زنده، پرندگان زنده محلی، محصولات تولیدشده خانگی را در کنار محصولات صنعتی تهیه کرد. به عبارت دیگر هرخریدار و فروشنده‌ای در این بازارها به مشتری خود می‌رسد و به مبادله مورد نظر دست می‌زند.
چهره‌پرداز اصلی بازارهای هفتگی عموما زنان محلی هستند که در روز بازار با لباسهای زیبای محلی و به همراه آنچه که برای فروش آماده کرده‌اند در این بازار حاضر می‌شوند. مشارکت زنان روستائی در مبادله و فروش کالاها منظره‌ای است که نه در شهرها، بلکه فقط در اینگونه بازارها می‌توان به چشم دید.
رابینو فهرستی از بازارهای هفتگی زمان خود را ارائه می‌دهد که بسیاری از آنها امروز نیز به همان صورت سابق، دائر هستند. در این فاصله بازارهای جدیدی به مجموعه گردآوری شده رابینو اضافه شده و یا برخی نیز از آن حذف شده‌اند. جالب این‌که دامنه این بازارها از شهر تالش فراتر نمی‌رود.
جدول بازارهای هفتگی گیلان براساس تحقیقات کیت‌تورپ 1973:[786]
1- شنبه‌بازار ماسال، لولمان، انزلی، لشت‌نشا، دهشال و لنگرود.
2- یکشنبه‌بازار صومعه‌سرا، گشت‌رود خان، خمام، پیربست لولمان، کوچصفهان و رودسر.
3- دوشنبه‌بازار کپورچال، ضیابر، شفت، هندخاله، سنگر، خشکبیجار، آستانه، سیاهکل و رحیم‌آباد.
4- سه‌شنبه‌بازار پره‌سر، فومن، لشت‌نشا و املش.
5- چهارشنبه‌بازار رضوانشهر، کسما، زیده، چوکام، پیربست لولمان، کوچصفهان و لنگرود.
6- پنجشنبه‌بازار سید شرفشاه، طاهر گوراب، نوخاله، شاقاجی، خشکبیجار، آستانه، سیاهکل و کلاچای.
7- جمعه‌بازار شاندرمن، گوراب زرمیخ و جمعه‌بازار.
8- بازار دائم رشت، رودبار، لاهیجان، تالش و آستارا.
برحسب جدول بالا در سال 1973 میلادی (1352 شمسی) بازارهای هفتگی گیلان در 43 محل تشکیل می‌شد. در حال حاضر (1373) مجموعا 67 بازار هفتگی در گیلان برپا می‌گردد[787] و بازارهای دائم و روز در شهرها فعالیتهای تجاری منطقه را برعهده دارند.
در سالهای اخیر بازاری در آستارا تشکیل شده که از نظر اقتصادی و نوع فعالیت چهره این شهر را دگرگون کرده است. با باز شدن راه آستارا به جمهوری آذربایجان یک مبادله کالائی وسیع میان آستارای ایران و آستارای آذربایجان در جریان است که طی آن حجم وسیعی از کالاهای دو کشور در
ص: 471
بازارهای یکدیگر به فروش می‌رسد. جذابیت این بازار در سالهای اخیر به حدی زیاد شده که بسیاری از مسافرین استان گیلان را به سوی خود جلب کرده است. هجوم این مسافران به شهر آستارا به حیات اقتصادی منفعل و راکد آن جان تازه‌ای بخشیده است.

2- 6- 3- صنایع دستی‌

صنایع دستی گیلان از جمله جاذبه‌های اقتصادی این منطقه است.
عمده‌ترین صنایع دستی که در گیلان تولید می‌شوند عبارتند از انواع محصولات حصیری مانند حصیر کف‌پوش که بیشتر در گیلان مصرف دارد، جاجیم و گلیم، سبد و زنبیل، ظروف گلی، محصولات خراطی‌شده چوبی، جارو، جوراب پشمی و ابریشمی.
این محصولات در مغازه‌های تخصصی داخل شهرها و یا مغازه‌های بین راهی در مسیر جاده‌های ارتباطی منطقه به فروش می‌رسند و اغلب مشتاقان فراوانی برای خرید محصولات صنایع دستی گیلان به این واحدها مراجعه می‌کنند. اهمیت این محصولات در شهرهائی که ارزش توریستی دارند بیشتر است. مثلا در شهر توریستی ماسوله بخش قابل توجهی از مردم به تولید و فروش محصولاتی مانند ابزار فلزی، چرمی، انواع جوراب و پوشاک اشتغال دارند که بخش قابل توجهی از درآمد آنان از این محل تأمین می‌گردد.

3- 6- 3- خاویار

خاویار گیلان یکی دیگر از جاذبه‌های اقتصادی منطقه است. خاویار که از صید ماهیهای استروژنی به دست می‌آید در داخل و خارج کشور مشتریان زیادی دارد. شرکت شیلات که محل مرکزی آن در غازیان قرار دارد، عملیات استحصال و بسته‌بندی خاویار را برعهده دارد. فروشگاههای شرکت شیلات در شهرهای گیلان عرضه‌کننده خاویار در این استان هستند. به دلیل تقاضای زیاد در بازارهای خارج برای خاویار ایران، بخش قابل توجهی از خاویار تولیدی در شیلات گیلان به خارج از کشور صادر می‌شود.

7- 3- جاذبه‌های شهری گیلان‌

اشاره

شهرهای گیلان چه به سبب معماری خاص آنها و چه به دلیل جنب‌وجوش اقتصادی و یا زیبائیهای طبیعی و اهمیت تاریخی خود، از جمله جاذبه‌های توریستی این منطقه بشمار می‌آیند. در گیلان 31 شهر براساس تعریف وزارت کشور وجود دارد که هریک به تناسب موقعیت، وسعت، جمعیت و خصوصیات منطقه‌ای خود ویژگی خاصی دارند. شهرهای گیلان هرچند که از نظر جمعیتی برابر نیستند، اما به علت نزدیکی به یکدیگر و توزیع فضائی نسبتا موزون عموما قابل دسترسی بوده و متناسب با وضعیت خود امکانات رفاهی قابل قبولی دارند. حتی در کوچکترین شهرهای این منطقه نیز جنب‌وجوش شهرهای بزرگ به چشم می‌خورد.
این شهرها به فراخور نقش و اهمیتی که در طول تاریخ داشته‌اند، دیدنیهای فراوانی برای مهمانان خود دارند که اقامتی لذت‌بخش را برای آنان ممکن می‌سازد. از طرف دیگر مردمان گیلان با حضور مسافر در شهرهای خود خو گرفته‌اند و این حضور را به دلیل آگاهی از ارزش اقتصادی مسافران غنیمت می‌شمارند. از این‌رو مهمان‌نوازی، خوشروئی، رفتار احترام‌آمیز با مسافران و کوشش در برآورده کردن نیازهای آنان را برای خود یک وظیفه می‌شمارند.
از طرف دیگر گیلانیان به دلیل برخورداری از یک زمینه فرهنگی بسیار قوی و یک منزلت اقتصادی نسبتا متعارف، در مقابل مسافرانی که از شهرهای دیگر کشور به گیلان سفر می‌کنند، با اعتماد به نفس کاملا حساب‌شده‌ای برخورد می‌نمایند. چنین رفتاری حتی در روستائیان گیلانی نیز به خوبی دیده می‌شود. برخلاف برخی مناطق دیگر کشور تضاد میان نقاط شهری و روستائی در گیلان بسیار کم است، زیراکه روستاها در فاصله کمی از مراکز شهری قرار دارند و از ارتباط پیوسته‌ای با شهر برخوردارند. آمدوشد روزانه روستائیان به شهرها الگوها و امکانات زندگی شهری را تا حدود زیادی به مناطق روستائی نیز کشانده است. بسیاری از روستاهای گیلان از امکاناتی نظیر برق، راه، آب لوله‌کشی، تلفن، مدرسه و دیگر تأسیسات و تجهیزات خدماتی برخوردارند و از این بابت کمبودی نسبت به شهرها در خود احساس نمی‌کنند. این برخورداری از وسائل رفاهی، فاصله نقاط شهری و روستائی را در منزلتهای مختلف به میزان قابل توجهی کاهش داده است. اما شهرها به دلیل عملکردهای مرکزی خود کماکان امتیازات ویژه خویش را دارند و در مواردی به علت موقعیت خاص جغرافیائی یا تاریخی دارای جذابیتهای معینی هستند که مسافران را به سوی خود جلب می‌کنند.
توصیف جذابیتهای شهری گیلان نیازمند تألیف کتابی مستقل برای هر شهر است. لیکن در این بخش در حدی که یک مسافر بتواند آشنائی کلی با شهرهای گیلان پیدا کند، به توضیح برخی جاذبه‌های شهری در گیلان بسنده می‌شود.

1- 7- 3- رشت‌

رشت از نظر زیبائیهای شهری دیدنیهای زیادی دارد. ابتدا خود شهر از یک اسلوب معماری ویژه‌ای برخوردار است که تبلور آن را در میدان اصلی شهر یعنی میدان شهرداری سابق و شهدای فعلی می‌توان دید. ساختمانهای شهرداری، پست و تلگراف و هتل ایران در اطراف این میدان مجموعه ساختمانی همگنی از معماری دوره خود را نشان می‌دهند. علاوه‌بر آن بناهای قدیمی زیادی مانند ساختمان کلاه‌فرنگی در پارک محتشم از گذشته برجای مانده است. برخی خانه‌های قدیمی که امروزه نیز در مالکیت صاحبان آنان قرار دارند از نظر هنر معماری، نقاشی و گچ‌بری ارزش فراوانی دارند.
مهمترین این خانه‌ها عبارتند از خانه سید علی آقا مقیمی، خانه سید اسماعیل ضیابری، خانه سردار معتمد رشتی و خانه حاج میرزا احمد ابریشمی که همگی جزو میراث فرهنگی به ثبت رسیده و دارای آثار بسیار ارزشمند هنری هستند.
رشت دارای دو پارک بزرگ گردشگاهی به نام سبزه‌میدان و پارک شهر است که در کنار پارکهای جدید الاحداث از زیبائی زیادی برخوردار هستند.
بازار رشت و بازار روز آن‌که در مجاورت بازار اصلی قرار دارد، از نقاط دیدنی رشت و مهمترین مرکز خریدوفروش کالا در استان است. آرامگاه میرزا کوچک خان نیز همانگونه که قبلا اشاره شد در محله سلیمان‌داراب
ص: 472
رشت قرار دارد. از جمله مساجد و اماکن مذهبی رشت می‌توان از مسجد صفی، مسجد بادی الله، مسجد حاجی صمد خان، مسجد و بقعه خواهر امام و تعداد زیادی مسجد و امام‌زاده‌های دیگر نام برد. کلیسای ارامنه نیز با معماری باشکوهی در شهر رشت عبادتگاه شهروندان مسیحی است که از دیرباز در این شهر ساکن شده‌اند.
به استثنای منجیل و رودبار که شهرهای بین راهی گیلان هستند، رشت مهمترین شهری است که در دروازه ورودی استان قرار دارد. این موقعیت رشت را از امتیازی برخوردار کرده که از طریق آن مسافران ناگزیر توقفی هرچند کوتاه در رشت می‌کنند و بدین‌ترتیب از خدمات شهری موجود در رشت استفاده می‌نمایند. واحدهای پذیرائی و خدماتی موجود در رشت، از حضور مسافران در شهر نهایت بهره را می‌برند. از همین‌رو پذیرائی شهر رشت کیفیت نسبتا بالائی دارد که متناسب با سلیقه مسافران است.
علاوه‌بر اینها امکانات فراغتی موجود از قبیل پارک، کتابخانه، مراکز خرید، سینما و وجود تعداد زیادی از یادمانهای مختلف در خود شهر می‌تواند مسافران را ساعتها سرگرم نماید. شهر رشت علاوه‌بر مسافرخانه‌های معمولی دارای 10 هتل با 278 اطاق و ظرفیت 556 تخت بیش از نیمی از تأسیسات اقامتی استان را به خود اختصاص داده است.

2- 7- 3- لاهیجان‌

لاهیجان از زیباترین شهرهای گیلان، بلکه ایران است. موقعیت جغرافیائی این شهر در ناحیه پایکوهی که تپه‌ماهورهای آن را بوته‌های همیشه‌سبز چای، در ردیف‌کاریهای منظم هندسی پوشانده است، همراه با معماری بسیار زیبا و خانه‌های ویلائی با سقفهای سفالی و رنگ‌آمیزی سفید، جلوه زیبائی به سیمای شهر بخشیده است. به عبارت دیگر در لاهیجان زیبائیهای طبیعت و شهرسازی همدیگر را تکمیل کرده‌اند.
لاهیجان از نظر سابقه شهری قدمت زیادی دارد و قبل از رشت مرکز ایالت گیلان بوده است. علاوه‌بر آن حتی پس از این‌که رشت از دوره صفویه اهمیت یافت، بازهم لاهیجان به دلیل سوابق تاریخی و موقعیت جغرافیائی مرکز گیلان بیه‌پیش باقی ماند. اهمیت لاهیجان به عنوان یک شهر توریستی علاوه‌بر زیبائیهای طبیعی آن، چشم‌اندازهای زراعی باغهای چای است.
لاهیجان مهمترین مرکز کشت و تولید چای ایران بشمار می‌رود و این موقعیت را تاکنون با فعالیتی چشمگیر حفظ کرده است.
این شهر نیز همانند دیگر شهرهای گیلان از گزند بلاهای طبیعی و غارتها و آتش‌سوزیها به دور نمانده است. در سال 706 هجری اولجایتو این شهر را اشغال کرد و در سال 890 هجری زلزله شهر را ویران ساخت. حکام دو قسمت گیلان در طرفین رودخانه سفیدرود پیوسته باهم در جدال بودند، بخش شرقی با مرکزیت لاهیجان و بخش غربی با مرکزیت فومن، در هرفرصتی که دست می‌داد، برای کسب قدرت و تاراج شهرهای یکدیگر رقابتهای خونینی با هم داشتند که صفحات تاریخ گیلان از منازعات آنان رنگین شده است. به طوری که در فاصله سالهای 908 تا 914 هجری، پیش از این‌که قدرت حکومت صفوی در گیلان تثبیت شود، شهر به دفعات از طرف حکام گیلان بیه‌پس غارت شد.
پس از آن حریق سال 1058 و زلزله سال 1088 هجری خرابیهای زیادی در شهر ببار آورد. در سال 1246 هجری طاعون در لاهیجان کشتار زیادی بر جای گذاشت و بازهم آتش‌سوزی سال 1258 هجری شهر را از هستی ساقط کرد.
رابینو وضعیت لاهیجان را در اوائل سده میلادی اخیر به تفصیل توضیح داده است. براساس نوشته وی لاهیجان دارای هفت محله، 2260 خانه، 000، 11 نفر جمعیت، 15 مسجد، 25 زیارتگاه، 4 مدرسه، 6 کاروانسرا، 3 بازار، 2 زورخانه، 300 دکان و تعداد زیادی حمام بوده است.
توسعه شهر لاهیجان را در سده اخیر باید مدیون کشت چای و رواج سریع آن در منطقه دانست. با توسعه این کشت صنایع چای‌خشک‌کنی زیادی در لاهیجان پا گرفت و از این طریق اقتصاد شهر به رونق گرائید.
لاهیجان از نظر جذابیت توریستی اهمیت زیادی دارد. موزه تاریخ طبیعی شهر، استخر قدیمی آن، پارک تفریحی و آرامگاه کاشف السلطنه، در کنار بسیاری از یادمانهای تاریخی، مساجد قدیمی و بناهای زیبا از جمله جاذبه‌های جهانگردی لاهیجان بشمار می‌آیند. لاهیجان دارای 2 هتل با 44 اتاق و 88 تخت و مهمانخانه‌ها و رستورانهای دیگر، خدمات اقامتی و پذیرائی مورد نیاز مسافران را تأمین می‌کند.
مهمترین سوغات شهر لاهیجان کلوچه است که با سابقه‌ای بسیار طولانی شهرت زیادی یافته و اغلب مسافران آن را به عنوان ره‌آورد سفر گیلان با خود همراه می‌برند.

3- 7- 3- بندر انزلی‌

بندر انزلی به عنوان یکی از شهرهای زیبای گیلان از دو جهت اهمیت دارد: نخست این‌که مهمترین بندر تجاری ایران در ساحل دریای خزر است و دیگر این‌که به علت قرار گرفتن در ساحل ماسه‌ای دریا از موقعیت مناسبی برای توریسم تفریحی و استراحتی برخوردار است.
انزلی در محل پیوستن تالاب به دریای خزر و بر روی رسوبهای دلتائی آن قرار گرفته و به همین‌جهت شهر از سه قسمت تشکیل شده است. بخش غربی یا انزلی، بخش میانی یا شبه‌جزیره میان‌پشته و بخش شرقی به نام غازیان.
انزلی در مقایسه با دیگرشهرهای گیلان قدمت زیادی ندارد. تا مدتها آبادی انزلی جزو بخش تالش دولاب و یکی از روستاهای تابعه آن بوده است. اهمیت اصلی انزلی مربوط به موقعیت بندرگاهی آن است که امکان برقراری تجارت میان روسیه و ایران را فراهم می‌ساخت. از زمان تزارها، روسیه توجه زیادی به انزلی داشته و گروهی از بازرگانان روس به همراه یک کنسولگری در این شهر فعالیت داشتند. قبل از این‌که انزلی به صورت یک بندرگاه مهم درآید، بیشتر کشتیهای تجاری که از بنادر روسیه به ایران می‌آمدند، در پیربازار لنگر می‌انداختند. پیربازار پیش‌بندر رشت بود که در 10 کیلومتری شمال آن قرار داشت. افزایش ظرفیت و حجم کشتیها از یک طرف و پر شدن تدریجی مسیرهای کشتیرانی در داخل تالاب انزلی از طرف دیگر مشکلات زیادی برای رفت‌وآمد این کشتیها ایجاد کرده بود. از همین‌رو بندر انزلی که در دهانه خروجی تالاب قرار داشت بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت.
نخستین اقدامات عمرانی در انزلی از زمان خسرو خان گرجی که حاکم
ص: 473
گیلان بود از اوائل قرن نوزدهم شروع شد و در نیمه همان قرن عملیات ساختمانی بندر در زمان محمد شاه قاجار آغاز گشت، تا این‌که اسکله امروزی در زمان رضا شاه ساخته شد. در زمان رابینو انزلی حدود 1500 خانه و 8000 نفر جمعیت داشت. جمعیت انزلی را گروههای قومی مختلف تشکیل می‌دهند که عبارتند از گیلکها، ترکهای مهاجر از آذربایجان، مهاجرین روس و تعدادی اقلیتهای دینی با منشأ ارمنی، آسوری و یا مهاجرین لهستانی که در این شهر ساکن شده‌اند.
انزلی امروز از زیباترین شهرهای گیلان و در عین حال یکی از فعالترین آنهاست. فعالیتهای صیادی شیلات یا صیادان آزاد در کنار فعالیتهای بندری، همچنین فعالیت در خدمات هتل‌داری و تأسیسات پذیرائی از جمله مهمترین بخشهای فعال اقتصادی این شهر محسوب می‌شود. سواحل ماسه‌ای انزلی روزگاری پذیرای انبوه مسافرانی بود که در فصل تابستان برای استفاده از دریا بدانجا روی می‌آوردند. آنچه سواحل انزلی را از سواحل مازندران متمایز می‌سازد عمومی بودن سواحل آن است که در دسترس همگان قرار دارد در حالی‌که سایر سواحل دریای خزر مورد دخل و تصرف بخش خصوصی قرار گرفته است. بندر انزلی امکانات تفریحی و استراحتی زیادی به مسافران ارائه می‌دهد. قایقرانی و ماهیگیری و شکار پرندگان بر روی تالاب، استفاده از سواحل دریا، قایقرانی در دریا و گردش در پارک و بلوار ساحلی، مجموعه‌ای از خدمات توریستی را به مسافران عرضه می‌کنند.
انزلی دارای 6 هتل با 227 اتاق و 494 تخت بعد از رشت بیشترین تأسیسات اقامتی و پذیرائی را دارد. در کنار هتلهای مزبور تعدادی تأسیسات توریستی از قبیل اردوگاه جهانگردی، دهکده ساحلی و شهرکهای توریستی وجود دارند که همگی جزو خدمات جهانگردی این شهر محسوب می‌شوند.
علاوه‌بر آنها بسیاری از خانوارهای ساکن شهر اتاقهای اضافی خود را به مسافران اجاره می‌دهند. این پانسیونهای خانگی که زیر پوشش اداره ارشاد قرار دارند و با نظارت آنان کار می‌کنند برای بسیاری از خانواده‌های ایرانی مطبوع‌تر از هتلهای موجود بوده و مسافران در آنها احساس آسایش و آرامش بیشتری دارند.
دیدنیهای شهر انزلی عبارتند از تأسیسات اسکله و گمرک شهر، شیلات، بلوار ساحلی، تالاب، کاخ و باغ میان‌پشته، بازار، میدان شهر و شنبه بازار که روزهای شنبه جمعیت زیادی را به خود جلب می‌کند.

4- 7- 3- فومن‌

فومن تا حوالی سال 980 هجری قمری زمانی که مرکز ایالت بیه‌پس گیلان توسط جمشید سلطان به رشت منتقل شد، حاکم‌نشین این قسمت از گیلان بود. شهر فومن با این انتقال به تدریج اهمیت خود را از دست داد و به صورت یک بازار و شهر محلی درآمد. توسعه روزافزون رشت از آن پس بر فومن سایه افکند و تا سالیان دراز فومن در گیلان یک موقعیت حاشیه‌ای داشت و روزبه‌روز از اهمیت آن کاسته می‌شد. تا این‌که طی چند دهه اخیر فومن مجددا به صورت یک شهر فعال درآمد و توانست اعتبار پیشین خود را باز یابد.
ساکنان فومن را گیلکها و تالشها تشکیل می‌دهند و روستاهای کوهپایه‌ای واقع در غرب فومن عموما تالش و تالشی زبان هستند. فومن شهریست که در میان مزارع و باغهای اطراف خود محصور شده است. برنجکاری، کشت چای، توتون و پرورش کرم ابریشم از فعالیتهای اصلی فومن است که عمدتا در اطراف شهر دیده می‌شود.
خرابه‌های زیادی در اطراف شهر وجود دارند، که از دوران شکوفائی فومن به هنگام مرکزیت این بخش از گیلان حکایت می‌کنند. امروزه فومن به صورت شهری زیبا و مشجر با بازاری پرجنب‌وجوش درآمده است. فومن بر سر راه شهر تاریخی و زیبای ماسوله قرار دارد و به همین دلیل مسافران زیادی در آن توقف می‌کنند. توسعه راههای ارتباطی آسفالته، فومن را به ماسوله، صومعه‌سرا، رشت، ماسال و دیگرشهرهای تالش وصل کرده است.
هرچند که فومن فاقد امکانات اقامتی در شکل هتل یا مهمانسراست، اما به عنوان یک شهر زیبا و دیدنی ارزش توریستی فراوان دارد. بازار آن از وفور نعمت و فراوانی کالا برخوردار است. کلوچه فومن که با ترکیبات خاصی ساخته می‌شود، از مهمترین ره‌آوردهای این شهر بشمار می‌رود، میدان اصلی پارک شهر و خیابانهای اصلی آن با مجسمه‌های زیبائی تزئین شده که نشانگر دوره مدیریت یک شهردار باسلیقه و خوش‌ذوق در این شهر است.
فومن در 25 کیلومتری غرب رشت واقع شده و برای دیدن ماسوله و قلعه رود خان باید از این شهر گذشت. ساختمانهای قدیمی با معماری سنتی هنوز در خیابانهای این شهر مناظر زیبائی را ارائه می‌دهند.

5- 7- 3- رودبار

رودبار از شهرهای پایکوهی گیلان است و بر دامنه کوههای البرز ساخته شده است. این شهر در کناره سفیدرود و در امتداد آن میان انبوهی از باغهای زیتون قرار گرفته و منظره زیبائی از ترکیب شهرسازی و طبیعت را به وجود آورده است. محصول عمده رودبار زیتون است که در مغازه‌های کنار راه به صورت باز یا در بسته‌بندیهای مختلف به فروش می‌رسد.
رودبار یک شهر عبوری است. به همین دلیل بسیاری از مسافران ضمن توقف کوتاهی در آن به خرید زیتون یا صابون زیتون و روغن زیتون می‌پردازند.
در 5 کیلومتری جنوب رودبار کارخانه روغن‌کشی زیتون در محل گنجه قرار دارد و مسافران می‌توانند محصولات آن را در فروشگاهی که کنار جاده احداث شده خریداری نمایند.
منطقه رودبار را می‌توان یکی از قدیمی‌ترین نواحی مسکونی گیلان محسوب کرد. در نزدیکی همین شهر گورستانهای باستانی مارلیک در دهکده نصفی و نیز برجسته‌ترین آثار مربوط به هزاره دوم پیش از میلاد کشف شد.
شهر رودبار به دنبال زلزله ویرانگر خرداد 1369 به کلی تخریب شد و هزاران نفر از ساکنان آن جان خود را در این‌رویداد مهیب از دست دادند.
تعداد زیادی از درختان زیتون طی زلزله از بین رفت و باغهای زیتون به ویرانی کشیده شد.
امروز پس از گذشت نزدیک به دو سال از این واقعه شهر مجددا در محل سابق خود بازسازی شده و زندگی دو باره‌ای را آغاز کرده است.
ص: 474

6- 7- 3- صومعه‌سرا

صومعه‌سرا قبلا یکی از روستاهای کسما بشمار می‌رفت. در گذشته نسبت به آبادیهای اطراف خود از اهمیت کمتری برخوردار بوده، لیکن امروزه به دلیل داشتن موقعیت بهتر از آبادیهای دیگر پیشی گرفته و به صورت مرکز شهرستان از اعتبار زیادی برخوردار است. صومعه‌سرا شهر زیبائی است که در میان مزارع و باغهای وسیع قرار گرفته است. برنج و توتون از محصولات مهم صومعه‌سراست و در کنار آن پرورش کرم ابریشم و چایکاری رواج زیادی دارد.
صومعه‌سرا شهر جدیدی است و به همین دلیل اکثر ساختمانهای آن نوساز هستند. فعالیتهای اقتصادی شهر عمدتا بر مبادله محصولات کشاورزی روستاهای اطراف متکی است. در محل مناره بازار نزدیک به صومعه‌سرا مناره‌ای تاریخی وجود دارد که گویا از زمان سلجوقیان برجای مانده است. این مناره حدود 20 متر ارتفاع دارد. در اطراف صومعه‌سرا پلها و امامزاده‌ها و آثار زیادی وجود دارد که بسیاری از آنها دارای ارزش تاریخی هستند.

7- 7- 3- ماسوله‌

شهر تاریخی ماسوله در 35 کیلومتری غرب فومن واقع شده است. اهمیت شهر ماسوله در وضع ساختمانی و معماری سنتی آن است. ماسوله بر روی دامنه کوهی قرار گرفته و خانه‌های آن بر روی هم قرار گرفته‌اند و گذرگاههای عمومی از پشت‌بام خانه‌ها می‌گذرد. این الگوی خانه‌سازی منظره زیبائی بر روی دامنه به وجود آورده که شهر ماسوله را از سایر شهرها مشخص ساخته است.
ساکنان اصلی ماسوله تالش هستند و زبان اصلی آنان نیز تالشی است.
محدودیت کشاورزی ماسوله مردم را به دامداری و صنایع دستی سوق داده است. از این‌رو فعالیتهایی مانند آهنگری، چموش‌دوزی و تولید محصولات و ابزار فلزی مانند: بیل، داس، گاوآهن، تبر، چاقو، قیچی، همچنین گلیم‌بافی و جاجیم‌بافی و جوراب‌بافی جزو مشاغل اصلی مردم ماسوله است. محصولات فلزی ماسوله در گذشته به عنوان ابزار کشاورزی در نواحی مختلف گیلان مصرف فراوان داشت. قبلا در جنوب ماسوله معدن آهن وجود داشته که با استخراج و ذوب آن آهن مورد نیاز صنعتگران تأمین می‌شد. همچنین صنایع دباغی ماسوله چرم مورد نیاز چموش‌دوزان را فراهم می‌کرد. از حدود 40 سال قبل به تدریج با وارد شدن نمونه‌های صنعتی و کارخانه‌ای این محصولات به بازار مصرف کالاهای تولیدی ماسوله رو به کاهش نهاد و طی چند دهه اخیر به کلی از رونق افتاد. اما هنوز در گوشه‌وکنار بازار ماسوله نمونه‌های محدودی از کارگاهها و صنعتگران قدیمی وجود دارند که به شیوه قدیم کالاهای مزبور را تولید می‌کنند. مشتریان اصلی این کالاها نه کشاورزان و شهرنشینان، بلکه انبوه مسافرانی هستند که برای بازدید از شهر تاریخی ماسوله به آنجا می‌روند. جورابها و دستکشهای پشمی، گیوه و برخی پوشاکهای سنتی، که زنان و دختران ماسوله را مشغول داشته از مهمترین صنایع دستی ماسوله به شمار می‌روند. اغلب مغازه‌های شهر مملو از این کالاهاست. تنوع رنگها و زیبائی فوق العاده بافته‌های سنتی ماسوله بازدید کنندگان را مجذوب ساخته آنها را به خرید آنها تشویق می‌کند.

8- 7- 3- تالش‌

شهر تالش مرکز شهرستان تالش است و شهری است نوبنیاد که از سابقه آن بیش از 50 سال نمی‌گذرد. مرکز شهرستان تالش قبلا در شفارود و پس از آن در شهری به نام کرگانرود واقع در 6 کیلومتری شرق شهر فعلی در کنار دریا بود. این شهر پس از این‌که راه شوسه آستارا- انزلی به وسیله روسها اسفالت شد و عملیات پل‌سازی بر روی رودخانه کرگانرود در محل فعلی شهر تالش به اتمام رسید، با رونق گرفتن محل جدید اعتبار خود را از دست داد.
تالش که در آن‌زمان هشتپر نامیده می‌شد به مرکز تجاری و سپس مرکز اداری شهرستان تبدیل گردید و امروزه به رشد بسیار سریعی در دو طرف این جاده اصلی ادامه می‌دهد.
شهر تالش از سه امتیاز بزرگ طبیعی برخوردار است که رونق آن را موجب شده است. نخست این‌که شهر در پای کوه قرار دارد و جبهه غربی آن را کوههای پوشیده از جنگل تشکیل می‌دهند. دوم این‌که رودخانه پرآب کرگانرود که بزرگترین رودخانه ناحیه تالش است از وسط شهر می‌گذرد و با جریان دائمی آب و بستر سنگلاخی خود منظره بسیار زیبائی به شهر بخشیده است. سوم این‌که شهر تالش بزرگترین مرکز شهری در فاصله میان آستارا تا بندر انزلی است. در این فاصله 150 کیلومتری تعداد زیادی از روستاها و شهرکهای کوچک وجود دارند که نیازهای اصلی مورد احتیاج خود را از شهر تالش تأمین می‌کنند.
شهر تالش به دلیل نوبنیاد بودن آن آثار تاریخی قابل توجهی ندارد. تنها یادمان قابل توجه آن ساختمان حکومتی متعلق به نصرت الدوله سردار امجد است که از بناهای دوره قاجار به شمار می‌رود. خرابه‌های آن‌که به سان دیگر بناهای گیلان در میان انبوهی از گیاهان و علفزارها در آستانه تخریب کامل قرار داشت، در اواسط دهه 1340 توسط جمعیت شیروخورشید سابق خریداری و نوسازی شد. این ساختمان پس از نوسازی مدتی در اختیار شیرو خورشید بود و در حال حاضر بسیج سپاه در آن مستقر است.
بلوار ساحلی تالش از گردشگاههای این شهر است. تالش شهری است سرسبز و از نظر اقتصادی بسیار پرتحرک. قلعه لیسار که از قلاع باستانی و تاریخی ناحیه تالش است در 15 کیلومتری شمال شهر تالش واقع شده است.
از خرابه‌های شهر قدیم کرگانرود که در ساحل دریا قرار داشت، امروزه جز یک حمام قدیمی چیزی باقی نمانده است.
راه مساکن پیش از تاریخ مریان که قبلا بدان اشاره شد از شهر تالش منشعب شده و در جهت غرب تا دهکده مریان ادامه می‌یابد.
تالش یک ناحیه کشاورزی و دامداری است. از همین‌رو تولیدات صنعتی خاصی ندارد، به جز گلیم و جاجیم‌بافی که در نواحی کوهستانی رواج دارد، صنایع دستی دیگری در تالش دیده نمی‌شود. اما از نظر فراوانی محصولات کشاورزی شهری است که به دلیل پویائی اقتصادی همیشه می‌توان همه‌چیز را در آن پیدا کرد.
شهر تالش تا ساحل دریا 6 کیلومتر فاصله دارد و از طریق راههای خوب
ص: 475
می‌توان از شهر به ساحل رفت. سواحل دریائی تالش بکر و دست‌نخورده‌اند و هیچگونه تأسیسات توریستی در سواحل آن وجود ندارد. تنها مهمانسرای شهر که در فصل فعالیتهای جهانگردی به نیاز مسافران پاسخ می‌داد از اوائل انقلاب در اختیار سپاه قرار گرفت، بجز آن تنها 2 مسافرخانه در شهر وجود دارند که مورد استفاده مسافران قرار می‌گیرند.

9- 7- 3- آستارا

آستارا شمالی‌ترین شهر گیلان در مرز جمهوری آذربایجان است. این شهر که اکثریت ساکنان آن ترک‌زبان هستند، تالش ایران و جمهوری آذربایجان را از هم جدا می‌کند. گویش مردم شهر و روستاهای اطراف آن ترکی است، ولی روستاهای کوهپایه‌ای و جنوبی آن اغلب تالشی‌زبان هستند.
آستارا از شهرهای زیبای گیلان است و مردمانی با فرهنگ و مهمان‌نواز دارد. این شهر که روزگاری از رونق زیادی برخوردار بوده به دلیل تنگناهای سیاسی و جغرافیائی، مدتها از رکودی چشمگیر رنج می‌برد. به همین دلیل سرریز جمعیتی آن ناگزیر به ترک شهر و مهاجرت به شهرهای اطراف به ویژه تالش می‌شدند.
در سالهای اخیر دو عامل مهم به شهر آستارا رونقی مجدد بخشیده است.
نخست این‌که راه آستارا به اردبیل در مسیر گردنه زیبای حیران با اصول فنی ساخته و آسفالت شد و از این طریق مسافران زیادی از آذربایجان به آستارا می‌آیند و دیگر این‌که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی رفت‌وآمدهای مرزی میان ایران و جمهوری آذربایجان از طریق مرز آستارا از سر گرفته شد.
از همین طریق مبادلات بازرگانی و کالایی در آستارا از رونقی چشمگیر برخوردار است و جنب‌وجوش تازه‌ای در شهر به وجود آورده.
توسعه شهری آستارا در سالهای جدید با اسلوبهای شهرسازی انجام می‌گیرد و رفاه اقتصادی نسبی مردم به آنان امکان می‌دهد تا خانه‌های خود را براساس شیوه‌های معماری جدید و سنتی به طرز زیبائی بنا کنند. خیابانهای اصلی در بخشهای جدید توسعه یافته از وسعت کافی برخوردار بوده و با گلکاریهای زیبائی آراسته شده‌اند.
رودخانه مرزی آستارا و سواحل آن با مناظر طبیعی واقع در امتداد مرز جذابیت زیادی برای مسافران دارد. در مسیر جاده آستارا- اردبیل به هنگام فصل تابستان دکه‌های فروش تمشک، گردو، فندق، گل گاوزبان و بلال مسافران جویای استراحت و تفریح را ساعتها با خود سرگرم می‌سازند و دستفروشان میوه‌های تازه که از باغهای کنار جاده میوه تازه را به مسافران عرضه می‌کنند در محور آستارا- تالش منظره جالبی از عرضه و تقاضای مستقیم را به نمایش می‌گذارند.
آستارا دارای یک مهمانسرای تمیز با 32 اتاق و 64 تخت و نیز تعدادی مسافرخانه است. به دلیل هجوم مسافر در سالهای اخیر تعداد زیادی از رستورانها در شهر گشایش یافته که پاسخگوی نیازهای پذیرائی مهمانان هستند. رستورانهای بین راهی واقع در بین آستارا و تالش که غذاهای محلی عرضه می‌کنند هرچند کوچک ولی تمیز و غذاهای قابل اطمینانی به مسافران ارائه می‌دهند.
آستارا شهری است که ارزش دیداری فراوانی دارد. عرضه کالاهای روسی در بازار مرکزی شهر و بازارچه مخصوص در ساحل دریا، انبوهی از مشتریان این کالاها را در روزهای مختلف به این شهر می‌کشاند. سیمای شهر در سالهای اخیر تحولات زیادی یافته و یک روند نوسازی و بازسازی در چهره بافت قدیمی و فرسوده شهری به روشنی قابل تشخیص است.
به طور کلی شهرهای گیلان به دلیل شرائط جغرافیائی و محیطی خود از نظر زیبایی ویژگیهای خاص خود را دارند. همچنین باید از قابلیت دسترسی خوب این شهرها، تنوع کالاها در بازارهای آنها و امکانات پذیرائی و اقامتی مطلوب به عنوان جاذبه‌های شهری یاد کرد. شهرهای گیلان اعم از این‌که دارای آثار یادمانی و تاریخی باشند یا نه، هریک با زیبایی طبیعی و مهمان‌نوازی مردم، همیشه مقصد خوب و مطبوعی برای مسافران هستند. این شهرها و مردمان ساکن در آنها همیشه سعی دارند ضمن زندگی روزمره خود، شرائط و محیطی فراهم آورند که مهمانان و مسافران نیز در کنار آنها احساس لذت و آرامش کرده و خاطره‌های خوب و فراموش‌نشدنی از آنان به یاد داشته باشند و این امتیازی است که شهرهای گیلان از نظر جهانگردی به عنوان یک سرمایه در اختیار دارند و همیشه کوشش می‌کنند که آن را به صورت یک ارزش برای خود حفظ کنند.

10- 7- 3- لنگرود

شهر زیبای لنگرود از شهرهای نسبتا قدیم گیلان است و در شرق لاهیجان واقع شده است. این شهر در فاصله بین لاهیجان و رودسر قرار دارد. اراضی پست واقع در اطراف لنگرود و محیط باتلاقی آن مدتها توسعه شهر را با مشکل مواجه ساخته بود. به همین دلیل سابقا در طول فصل تابستان مردم لنگرود به ییلاقهای اطراف کوچ می‌کردند. این شهر از زمانی‌که تجارت در گیلان رونق گرفت توسعه یافته و به تدریج به یکی از شهرهای مهم گیلان تبدیل شده است.
سابقا لنگرود مهمترین منطقه کشت کنف در گیلان بود. چمخاله که یکی از نقاط توریستی گیلان است در گذشته پیش بندر لنگرود بود و از این بندر کالاهای زیادی به خارج صادر می‌شد.
رودخانه لنگرود و شعبه‌های آن‌که به دریا می‌ریزند، اهمیت صیدگاهی زیادی دارد.
لنگرود در گذشته 8 محله داشته که هریک برای خود دارای اعتباری بوده‌اند. رابینو محله‌های مزبور را بدین‌شرح یاد کرده است: سوتال‌محله، درب‌مسجد، فشکالی‌محله، گشته‌مردخال، انزلی‌محله، کاسه‌گرمحله، قصاب محله و محله راه‌پشته. در زمان رابینو لنگرود دارای 1000 خانه و 5000 نفر جمعیت بود. پل خشتی لنگرود از جمله آثار زیبای باقی‌مانده از دوران قاجار در این شهر است.
سواحل لنگرود به دلیل برخورداری از مناظر زیبا و کرانه‌های پوشیده از جنگل و همچنین آرامش طبیعی آن از بهترین نواحی توریستی گیلان است.
مجتمع توریستی چاف (چمخاله) به عنوان یکی از مهمترین تأسیسات توریستی گیلان در این ناحیه قرار دارد.
ص: 476

4- تأسیسات و خدمات توریستی در گیلان‌

اشاره

وجود جاذبه‌های جهانگردی در یک منطقه شرط لازم برای فعالیتهای مربوط به آن است، اما کافی نیست. شرط کافی آن وجود تأسیسات و خدمات رفاهی است که در کنار جاذبه‌ها بتواند نیازهای مسافران را در حد مطلوب برآورده سازد. در فرهنگ جهانگردی مجموعه تأسیسات و تجهیزات مربوط به اقامت، پذیرائی، تفریح و خدمات جنبی مربوط به جهانگردی را تأسیسات و خدمات جهانگردی می‌نامند. تأسیسات اقامتی عمدتا عبارتند از هتلها و مهمانخانه‌ها، اردوگاههای جهانگردی، پانسیونها و متلها. تأسیسات پذیرائی نیز از رستورانها، دکه‌های اغذیه‌فروشی، کافه‌ها و قهوه‌خانه‌ها و نظایر اینها تشکیل می‌شود. تأسیسات تفریحی عبارتند از پارکها، استخرهای شنا، پیستهای ورزشی، پارک کودک، کلوپها و نظایر آنها. در کنار این تأسیسات یک سلسله فعالیتهای خدماتی وجود دارند که غیرمستقیم در خدمت جهانگردی قرار می‌گیرند. این خدمات عمدتا عبارتند از پمپهای بنزین، تعمیرگاههای اتومبیل، فرودگاه، ترمینالهای مسافربری، آژانسهای مسافرتی، مراکز خرید، دفاتر راهنمای جهانگردی، بروشورهای اطلاعاتی، اورژانس خدمات درمانی و بهداشتی، مراقبتهای ایمنی و بسیاری دیگر از خدمات جنبی مورد نیاز.
گیلان هرچند جاذبه‌های جهانگردی متنوع و فراوانی دارد، لیکن از نظر تأسیسات و خدمات جهانگردی نسبتا ضعیف است. تعداد مسافران گیلان در جمع مسافران مقیم در هتلهای کشور نسبتا بالاست و بعد از استانهای تهران، خراسان، مازندران و اصفهان در مرتبه پنجم قرار دارد، ولی ظرفیت و تعداد هتلها جوابگوی نیازهای توریستی نیست. از کل هتلهای درجه‌بندی شده کشور در سال 1368 که براساس استاندارد ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی فعالیت داشتند، یعنی 342 هتل، حدود 3/ 4 درصد مربوط به گیلان است. ظرفیت کل هتلهای کشور در این سال 584، 15 اتاق و 167، 31 تخت بوده که سهم هتلهای گیلان از ظرفیت اتاقها 6/ 3 درصد و از ظرفیت تختها نیز به همین نسبت بوده است. این در حالی است که بیش از 5/ 6 درصد جهانگردان مقیم کل کشور به گیلان سفر کرده و در آنجا اقامت کرده‌اند.

1- 4- هتلها و مهمانخانه‌ها

براساس آمار سال 1368 دفتر ایرانگردی و جهانگردی مجموعا 14 هتل درجه‌بندی‌شده در گیلان فعالیت دارند که از یک تا 4 ستاره طبقه‌بندی شده‌اند (هیچیک از هتلها 5 ستاره شناخته نشدند). این هتلها غیر از مسافرخانه‌هائی هستند که در شهرهای بزرگ و کوچک گیلان وجود دارند. بیشتر مسافران با انگیزه توریستی در این مهمانخانه‌ها اقامت می‌کنند. مشتریان مسافرخانه‌ها عموما کسانی هستند که یا برای مقاصد غیر جهانگردی به گیلان سفر می‌کنند یا به سبب خالی نبودن اتاق در مهمانخانه‌های درجه‌بندی‌شده ناگزیر به اقامت در این مسافرخانه‌ها می‌شوند.
مهمانخانه‌های گیلان مجموعا 564 اتاق و 1120 تخت دارند. که بدین ترتیب دارای ظرفیت سالانه‌ای معادل 860، 205 اتاق و 450، 412 تخت هستند.
تأسیسات اقامتی مزبور در سطح استان توزیع متفاوتی دارند. بدین‌ترتیب که حدود نیمی از تأسیسات اقامتی استان در شهر رشت قرار دارد و تقریبا 30 درصد در شهر انزلی متمرکز هستند. بدین‌ترتیب دو شهر رشت و انزلی مجموعا بیش از 80 درصد خدمات و تأسیسات اقامتی استان را در خود جای داده‌اند. این آمار نشان می‌دهند که مقصد اصلی جهانگردی گیلان هرچند که ممکن است شهرهای دیگر باشند، لیکن مقصد اقامت بسیاری از مسافران مربوط به شهر رشت و بندر انزلی است.
هتلهای گیلان به طوری‌که در جدول زیر مشاهده می‌شود در درجه‌بندیهای مختلف طبقه‌بندی شده‌اند.
جدول شماره 1- طبقه‌بندی هتلهای گیلان براساس ضوابط وزارت ارشاد
درجه/ تعداد/ درصد
هتل 5 ستاره/-/-
هتل 4 ستاره/ 2/ 3/ 14
هتل 3 ستاره/ 1/ 1/ 7
هتل 2 ستاره/ 6/ 9/ 42
هتل 1 ستاره/ 5/ 7/ 35
جمع/ 14/ 100
در سالهای اخیر ادارات فرهنگ و ارشاد اسلامی ضوابط جدیدی برای طبقه‌بندی هتلها اعمال کردند و به دنبال آن تعدادی از مهمانخانه‌های کشور و از آن جمله گیلان به دلیل غیر استاندارد بودن تجهیزات نتوانستند امتیاز لازم را برای درجه‌بندی کسب نمایند. اعمال این ضوابط که در جای خود امری لازم برای استاندارد کردن تأسیسات اقامتی است، موجب شده که بسیاری از هتلهای گیلان نتوانند امتیاز بالائی به دست آورند. از این‌رو بیش از 78 درصد هتلهای گیلان را هتلهای 1 و 2 ستاره تشکیل می‌دهند و تنها 2 هتل دارای درجه‌بندی 4 ستاره و 1 هتل 3 ستاره دارند.
این درجه‌بندی در مقایسه با درجه‌بندی سال 1365 تغییرات کیفی قابل ملاحظه‌ای را در هتلهای گیلان نشان می‌دهد. در سال 1365 کلا در گیلان 20 هتل درجه‌بندی‌شده وجود داشتند که با 610 اتاق و 1222 تخت ظرفیت سالانه‌ای بیش از 000، 222 اتاق و 000، 446 هزار تخت را نشان می‌دادند، توزیع جغرافیائی این هتلها در سطح استان که جدول زیر آن را نشان می‌دهد، بازهم حاکی از موقعیت برتر دو شهر رشت و انزلی در زمینه عرضه خدمات اقامتی است.
جدول شماره 2- توزیع مهمانخانه‌های درجه‌بندی‌شده استان برحسب شهرستان
مأخذ: آمار مهمانخانه‌های ایران، دفتر ایرانگردی و جهانگردی.
ص: 477
در درجه‌بندیهای جدید هتلهای گیلان 3 هتل در بندر انزلی و 1 هتل در چابکسر از فهرست هتلهای درجه‌بندی‌شده گیلان حذف شده‌اند.
امتیاز مهمانخانه‌های گیلان در ضریب اشغال نسبتا بالای آنهاست. ظاهرا اینطور تصور می‌شود که فصل جهانگردی در گیلان به تابستان محدود می‌شود، در حالی‌که عملا چنین نیست. هتلهای گیلان به طور متوسط در سال حدود 75 درصد ضریب اشغال دارند. این ضریب در شهر رشت بیش از 80 درصد ظرفیت سالانه است که مسافرتهای شغلی به مرکز استان در کنار مسافران اصلی آن را موجب می‌شوند.
جدول شماره 3- ضریب اشغال مهمانخانه‌های گیلان به تفکیک اتاق و تخت
در سالهای بعد از انقلاب تعدادی از تأسیسات اقامتی موجود گیلان در اختیار واحدهای سپاه و بسیج قرار گرفتند و تعدادی دیگر به مهاجرین جنگ تحمیلی اختصاص داده شدند. در این میان بنیاد امور مهاجرین جنگی اردوگاه جهانگردی غرب بندر انزلی، اردوگاه پلاژ نمونه و اردوگاه کپورچال را برای سکونت مهاجرین جنگی تخصیص داد و مهمانسرای فومن و تالش نیز از اول انقلاب تاکنون با ظرفیت هریک 20 اتاق در اختیار سپاه پاسداران قرار دارند.
تأسیسات اقامتی و پذیرائی استان گیلان در کنار نارسائیهای فوق از نظر اداره واحدها نیز با مشکلاتی روبرو هستند. آن قسمت از مهمانخانه‌ها که در اختیار بخش خصوصی و یا مؤسسات دولتی قرار دارند نسبت به مهمانخانه‌هائی که در اختیار بنیادها هستند، فعالیت موفق‌تری دارند.
در جدول زیر اطلاعات مربوط به مهمانخانه‌های گیلان آمده است.
جدول شماره 4- فهرست مهمانخانه‌ها براساس آخرین اصلاحات اداره کل ارشاد گیلان
به این تعداد مهمانخانه‌های درجه‌بندی‌شده باید تعداد 52 مسافرخانه را که در لیست نشریات اداره ارشاد از آنها نام برده شده اضافه کرد. این مسافرخانه‌ها فاقد درجه‌بندی بوده و اغلب تأسیسات ساده و یا در حد پائین‌تر از استانداردهای مورد نظر دارند. جدول زیر تعداد مسافرخانه‌های گیلان را در شهرهای مختلف که فاقد درجه‌بندی هستند نشان می‌دهد:
جدول شماره 5- تعداد مسافرخانه‌های گیلان به تفکیک شهر
بدین‌ترتیب گیلان با مجموعه‌ای از هتلها و مسافرخانه‌ها امکانات اقامتی مورد نیاز مسافران را در اختیار آنان قرار می‌دهد. از بررسی هتلهای موجود و پراکندگی جغرافیائی آنها می‌توان به خوبی موقعیت برتر شهر بندر انزلی را به عنوان مهمترین شهر و ناحیه توریستی گیلان تشخیص داد. بندر انزلی به دلیل قرار گرفتن در ساحل دریا و برخورداری از تأسیسات و خدمات شهری، همچنین همجواری با تالاب انزلی که خود یک جاذبه مستقل جهانگردی است، مهمترین قطب فعالیتهای توریستی گیلان است.
هرچند رشت از نظر تأسیسات اقامتی نسبت به انزلی برتری دارد، لیکن باید توجه داشت که کلیه این تأسیسات برای مقاصد سیاحتی مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. بخشی از مسافران رشت را کسانی تشکیل می‌دهند که برای کارهای تجاری و یا ماموریتهای اداری به این شهر سفر می‌کنند. در حالی‌که
ص: 478
نسبت این‌گونه مسافران در شهرهای دیگر به مراتب پائین‌تر است.

2- 4- اردوگاههای جهانگردی‌

از اواخر سالهای 1340 که موج مسافرین برای استفاده از امکانات فراغتی و استراحتی گیلان به این استان سرازیر شد، سازمانهای مسئول به دلیل ضعف سرمایه‌گذاری بخش خصوصی و عدم توان آن در پاسخگوئی به طیف وسیع تقاضا، اقدام به احداث اردوگاههای جمعی در اطراف بندر انزلی و لاهیجان کرد. این اردوگاهها که برای همه نوع مسافران تأسیسات مورد نیاز در آنها پیش‌بینی شده بود عبارتند از:
الف- اردوگاه غرب بندر انزلی: این اردوگاه در 10 کیلومتری غرب انزلی و در مسیر جاده انزلی- تالش قرار دارد. مساحت کل محوطه آن 19 هکتار است و عملیات ساختمانی اردوگاه از سال 1348 آغاز شد. تأسیسات اردوگاه شامل 76 سکوی بتونی برای نصب چادر، 45 اتاقک بلوکی، 45 کلبه، 4 ویلا، 5 انبار و اطاق نگهبانی، یک ساختمان مرکزی اداری، 5 اتاق مخصوص کارگران با 4 دستگاه دوش و آبریزگاه مخصوص کارگران، یک رستوران عمومی به صورت سلف‌سرویس، یک آشپزخانه مجهز و 48 دستگاه دوش گرم و سرد و 40 دستگاه توالت عمومی است.
این تأسیسات پس از آغاز جنگ در اختیار بنیاد امور جنگ‌زدگان قرار گرفت و مهاجرین جنگی در آن اسکان داده شدند. بسیاری از تأسیسات و تجهیزات این اردوگاه در طی اقامت مهاجرین جنگی و دخل‌وتصرفهای آنان به ضرورت نیاز در وضعیتی قرار گرفتند که در حال حاضر نمی‌توان به عنوان یک اردوگاه توریستی از آن استفاده کرد. بهره‌برداری از این مجموعه به بازسازی و تعمیرات اساسی احتیاج دارد.
ب- مجتمع جهانگردی چاف در چمخاله: مجتمع جهانگردی چاف در 15 کیلومتری شرق لنگرود و در کنار مصب رودخانه لنگرود قرار دارد.
اراضی محدود این مجتمع 110 هکتار است که اجرای مرحله اول ساختمانی آن در 40 هکتار انجام گرفت. مساحت کل زیربنای ساختمانهای آن 000، 22 متر مربع است و 000، 100 متر مربع نیز فضای محوطه‌سازی شده دارد.
مجتمع جهانگردی چاف دارای 41 دستگاه ویلا، 30 بنگالو، 30 متل، 2 بلوک آپارتمانی، 80 سکوی بتونی برای چادر، واحدهای مسکونی برای مدیر و کارکنان و کارگران، یک ساختمان اداری، یک رستوران بزرگ، سینما، استخر شنا، تأسیسات ورزشی، یک درمانگاه و تعدادی انبار است.
این مجتمع از آبان‌ماه 1361 با تمام اموال و متعلقات آن در اختیار سپاه پاسداران منطقه 3 گیلان و مازندران قرار گرفت.
پ- اردوگاه پلاژ نمونه: این اردوگاه در کیلومتر 6 جاده انزلی- تالش و در محلی نزدیک به روستای بشم قرار دارد. پلاژ نمونه شامل 225 سکوی بتونی برای چادر، 22 دستگاه ویلا با 44 اتاق، 20 دستگاه کلبه چوبی و بتونی، 15 دستگاه ساختمان با سرویسهای بهداشتی و یک محوطه پارکینگ است.
این اردوگاه در محلی به وسعت 3/ 7 هکتار احداث شده و از آغاز جنگ در اختیار بنیاد امور جنگ‌زدگان قرار گرفت.
تأسیسات این اردوگاه نیز به تعمیرات اساسی نیاز دارد. در سال 1368 کمیته انقلاب اسلامی قسمتی از تأسیسات این اردوگاه را در اختیار خود گرفت.
ت- اردوگاه کپورچال: این اردوگاه در 20 کیلومتری غرب انزلی در مسیر جاده تالش واقع شده است. عملیات ساختمانی آن در سال 1353 پایان یافت. این اردوگاه شامل 50 کلبه سیمانی و چوبی و یک رستوران است.
عملیات توسعه آن به سبب تقارن با تحولات کشور ادامه نیافت و تأسیسات موجود در اختیار ستاد پشتیبانی جنگ قرار گرفت.

3- 4- تأسیسات و خدمات پذیرائی‌

مهمانداری و خدمات وابسته به آن در گیلان بخش قابل توجهی از خدمات شهری و بین شهری را به خود اختصاص می‌دهد. بیشتر هتلها و مجتمعهای جهانگردی که از آنها یاد شد، دارای رستورانهای بزرگ و مجهزی برای ارائه خدمات پذیرائی هستند. در کنار آنها تعداد زیادی از رستورانها و قهوه‌خانه‌های بین راه وجود دارند که بخش دیگر از ارائه خدمات پذیرائی را بر عهده گرفته‌اند.
خدمات پذیرائی موجود در گیلان الزاما در شهرها متمرکز نیستند. بسیاری از آنها در نقاط روستائی و در مسیر راههای اصلی بین شهری قرار دارند. در گیلان تقریبا در هرچند کیلومتری یک رستوران با انواع غذاهای محلی و غیر محلی وجود دارد.
رستورانهای شهری که عرضه‌کننده غذا به مسافران هستند در دو گروه قابل طبقه‌بندی هستند:
نخست رستورانهای عمومی که انواع غذاهای معمولی را در اختیار مشتریان قرار می‌دهند. رستورانهای هتلهای بزرگ نیز از جمله این رستورانها هستند. رستورانهای مزبور غیر تخصصی بوده و غذای خود را متناسب با سلیقه مشتریان خود یا برنامه هفتگی که تنظیم کرده‌اند، تهیه می‌کنند. این رستورانها عموما در شهرها قرار دارند و بخشی از خدمات پذیرائی مسافران را عهده‌دار هستند.
دوم رستورانهای تخصصی که به عرضه غذاهای محلی می‌پردازند. این رستورانها مشتریان خاص خود را دارند و غالبا کسانی‌که شناختی از آنها ندارند، ابتدا به ساکن به آنها مراجعه نمی‌کنند. در این رستورانها انواع غذاهای محلی با سرویسهای لازم به مشتریان ارائه می‌شود. این رستورانها هم در شهرها و هم در نقاط بین شهری وجود دارند. شهرت اصلی آنان نیز بیشتر به خاطر غذاهای محلی است که به مردم عرضه می‌کنند. انبوه مشتریان این واحدهای پذیرائی در مواقع شلوغی مجبور به انتظار و رعایت نوبت برای صرف غذا می‌شوند و چون از کیفیت و لذت غذاهای محلی آگاه هستند، این انتظار را به جان می‌خرند.
کافه‌ها و قهوه‌خانه‌های بین‌راهی نیز به صورت کافه‌رستوران هستند بدین توضیح که هم غذا به مشتریان عرضه می‌کنند و هم چایخانه‌های سنتی بین راهی برای توقفهای کوتاه‌مدت هستند. در فصل تابستان که تعداد مسافران به گیلان فزونی می‌گیرد، افراد محلی در کنار جاده‌های جنگلی و سرسبز، سایبانهائی با شاخ‌وبرگ درختان درست کرده و به صورت کلبه‌های موقت
ص: 479
نیاز مسافران را به چای، قلیان و میوه تازه برآورده می‌سازند. این کلبه‌های چوبی در سالهای اخیر با اقبال زیادی از طرف مسافران روبرو شده و به دلیل برخورداری از فضای آزاد و مناظر زیبا، چه‌بسا که خانواده‌ها با متوقف ساختن اتومبیلهای خود در کنار آنها حتی شب را نیز در نزدیکی این کلبه‌ها و در فضای باز به سر می‌برند.
آنان‌که در سالهای اخیر به ویژه در ماههای تابستان گیلان را دیده‌اند، حتما با مناظری روبرو شده‌اند که حاکی از کمبود محسوس تأسیسات ارزان و عمومی در شهرها و نقاط مختلف گیلان است. بسیاری از مسافران که در هتلهای درجه‌بندی‌شده جائی نمی‌یابند و یا به دلیل گرانی آنها و تعداد زیاد اعضای خانواده توان مالی پرداخت کرایه چند اتاق را ندارند و از طرفی هم مسافرخانه‌های معمولی به دلیل نارسائی کیفی مطابق سلیقه آنان نیست، ترجیح می‌دهند که شب را در کنار میادین شهرها و پارکهای شهری بر روی پیاده‌روها و فضاهای عمومی بسر برند. مناظر مزبور که چهره شهرهای مهمان‌نواز را شکلی ابهام‌آمیز می‌بخشد، در جای خود این سئوال را مطرح می‌سازد که نیاز اساسی بسیاری از مسافران به چه نوع تأسیساتی است.
توریسم گیلان تاکنون در چارچوب امکانات خود بیشتر به تأسیسات استاندارد توجه داشته، در حالی‌که هنوز تقاضاهای زیادی برای تأسیسات نیمه مجهز و یا «خودسرویس» وجود دارد که تقریبا در شهرها موجود نیست. این تأسیسات ساده تقریبا همان تأسیساتی هستند که در اردوگاههای جهانگردی یاد شده بدانها اشاره شد. سکوهای بتونی، اتاقکهای توری مسقف، بنگالوهای ساده و کلبه‌های چوبی ساده، اما دارای یک استاندارد مشخص همراه با یک سلسله سرویسهای عمومی و خدماتی ساده از جمله تأسیساتی هستند که می‌توان با هزینه‌ای اندک آنها را آماده کرده در اختیار مسافران قرار داد. توجه به این نکته به عنوان یک اقدام اولیه برای پاسخگوئی به نیاز توریسم در حال حاضر از مهمترین اولویتهای سیاست جهانگردی گیلان بشمار می‌رود.

5- ویژگیهای کمی و کیفی توریسم در گیلان‌

استان گیلان سالانه پذیرای بیش از 000، 180 مسافر مقیم در هتلهای درجه‌بندی‌شده است. بقیه مسافرانی که در مسافرخانه‌ها، پانسیونهای خانوادگی یا نزد اقوام و آشنایان و یا در فضای باز بیتوته می‌کنند در این آمار نیامده است. اما همین تعداد که مطالعات آماری بر روی آنها انجام شده اطلاعات خوبی از چگونگی توریسم گیلان به دست می‌دهد.
بررسی مدت اقامت مسافران در مهمانخانه‌های گیلان نشان می‌دهد که متوسط مدت اقامت در این واحدها حدود 2 روز است. بنابراین سالانه حدود 000، 360 نفر اقامت در هتلهای گیلان انجام می‌پذیرد. این در حالی است که ظرفیت سالانه تختهای این مهمانخانه‌ها براساس آمار سال 1368 بیش از 000، 412 نفر تخت و فراتر از آن قبل از درجه‌بندی جدید بیش از 000، 460 نفر تخت است. این بدان معناست که بخشی از ظرفیت سالانه بالقوه هتلها به دلایل مختلف خالی می‌ماند. در همین حال تعداد زیادی از مسافران به دلیل تقارنهای زمانی تعطیلات آنان با یکدیگر در زمان محدودی به گیلان روی می‌آورند و در نتیجه امکانات موجود قادر به پاسخگوئی آنان نیست.
با احتساب هزینه متوسط اقامت هرنفر شب از قرار 7000 ریال در هتلهای مختلف و با درجات متفاوت می‌توان درآمدی بالغ بر 52/ 2 میلیارد ریال را از طریق اقامت در هتلها برای کل گیلان تصور کرد.
بدیهی است که 000، 360 نفر اقامت در سال هزینه‌های دیگری از قبیل غذا، خرید خدمات، خرید سوغات و نیازمندیهای دیگر نیز دارند. اگر هزینه‌های مربوط به این خدمات به طور متوسط برای هرنفر 000، 15 ریال در نظر گرفته شود مبلغی در حدود 4/ 5 میلیارد ریال نیز از این بابت به وسیله مسافران در گیلان پول خرج می‌شود. بدین‌ترتیب ملاحظه می‌شود که 000، 180 مسافر مقیم در هتلهای گیلان که تمامی مسافرین و جهانگردان گیلان نیز نیستند، با احتساب متوسط اقامت 2 روز و هزینه روزانه‌ای معادل 000، 22 ریال (کلیه هزینه‌های اقامتی و پذیرائی) سالانه مبلغی در حدود 92/ 7 میلیارد ریال عاید گیلان می‌سازند. با افزودن ارزش خدمات دیگر و خریدها و نظائر آن و منظور کردن مسافرانی که در محل اقامت خود ثبت نمی‌شوند، می‌توان تصور کرد که استان گیلان از نظر اقتصادی درآمدی به مراتب بیشتر از فعالیتهای توریستی خود به دست می‌آورد.
از ویژگیهای کیفی توریسم گیلان وابستگی نسبی آن به فصل و مهمترین جاذبه جهانگردی آن جاذبه‌های طبیعی است. از طرف دیگر بخش عمده‌ای از فعالیتهای توریستی کشور نیز محدود به فصل شکوفائی طبیعت مخصوصا بهار و تابستان و اوائل پائیز و تعطیلات نوروزی و همچنین تعطیلات آخر هفته است. هرچند که هتلهای رشت از یک توازن نسبی در توزیع فصلی مسافران برخوردارند، لیکن هتلهای دیگر شهرها در فصل تابستان و تعطیلات نوروز و یا در برخی موارد تعطیلات آخر هفته، اوج مراجعه مسافرین را نشان می‌دهند.
بررسیهای انجام‌شده، توزیع فصلی مسافران را در هتلهای درجه‌بندی‌شده رشت به شرح زیر نشان می‌دهد:
بهار 23 درصد
تابستان 8/ 32 درصد
پائیز 2/ 18 درصد
زمستان 26 درصد
این نسبتها را نمی‌توان در مورد تمام هتلهای گیلان تعمیم داد. زیرا همانگونه که گفته شد، بخشی از فعالیتهای مسافرتی شهر رشت غیر وابسته به اوقات فراغت و تفریح و استراحت است. هتلهای دیگرشهرها از نظر مراجعه مسافران، فصلی بوده و عمدتا در فصل تابستان یعنی تعطیلات تابستانی مدارس و نیز تعطیلات نوروز شلوغتر از دیگرفصلها هستند. می‌توان تصور کرد که نسبت مسافران تابستان در این هتلها به مراتب بیشتر از نسبت هتلهای شهر رشت در همین فصل است.
در مورد توریسم گیلان نکته مهم آن است که گروه کثیری از مسافران در ویلاهای شخصی و یا خانه‌ها و اطاقهای کرایه‌ای اقامت می‌کنند. بدین‌جهت تهیه آمارهای دقیق امکان‌پذیر نیست.
ص: 480

6- جمع‌بندی‌

گیلانگردی دارای جاذبه‌های گوناگونی است که مهمترین آنها را باید جاذبه‌های طبیعی دانست. هرچند که بخشهای قابل توجهی از این جاذبه هنوز توان بالقوه دارند و کاملا مورد استفاده قرار نمی‌گیرند، لیکن در همین حدی که تاکنون شناخته شده‌اند، نشان می‌دهند که دریا و جنگل و سرسبزی نواحی مختلف گیلان مهمترین جاذبه توریستی این منطقه هستند.
سواحل گیلان و تسهیلات و امکانات رفاهی موجود در آنها انگیزه اصلی صفر به گیلان را تشکیل می‌دهند. استراحت، سیروسیاحت، فراغت و تفریح را باید هدف اصلی مسافران گیلان دانست.
با وجود جاذبه‌های فرهنگی قوی در گیلان، به نظر می‌رسد، تنها بخش محدودی از مسافران با انگیزه فرهنگی راهی گیلان می‌شوند. تنها طی سالهای گذشته گروههائی از مسافران از طریق تورهای سازمان‌یافته به زیبائیهای نقاطی نظیر ماسوله، لاهیجان و دیدنیهای آستارا پی‌برده‌اند. در حالی‌که جاذبه‌های فرهنگی و تاریخی گیلان به سان جاذبه‌های طبیعی آن می‌تواند از قدرت جاذبه بیشتری برخوردار باشد.
شبکه ارتباطی کارآمد و نسبتا گسترده در گیلان به مسافران امکان تحرک بیشتری می‌دهد. این‌که شهرهای گیلان در فواصل نه‌چندان دور از یکدیگر قرار گرفته‌اند و مسافران می‌توانند در فاصله چند دقیقه از شهری به شهر دیگر جابجا شوند و نیز سهولت دسترسی و وجود شبکه‌ای از تأسیسات و خدمات رفاهی بین راهی به مسافران امکان می‌دهد که پیوسته خدمات مورد نیاز را در هرگوشه‌ای از گیلان در اختیار داشته باشند.
حضور سالانه بیش از 000، 180 توریست در گیلان رقم قابل توجهی نیست. اما همین رقم به خوبی گویای یک واقعیت نیز هست و آن این‌که، گیلان از مقاصد مهم ایرانگردی و جهانگردی ایران است. یک مقایسه میان مازندران و گیلان به خوبی نشان می‌دهد که توریسم گیلان طیف اجتماعی وسیعتری را در برمی‌گیرد تا مازندران. مازندران به دلیل نزدیکی به تهران از طریق راههای مختلف طی سالهای گذشته مورد توجه فراوان قرار گرفته بود و همین توجه باعث شده که بسیاری از ظرفیتها و جاذبه‌های توریستی مازندران به انحصار افراد و اشخاص درآمده و استفاده‌های عمومی از آنها محدود گردد.
اختصاصی شدن سواحل مازندران خود عاملی برای گرایش طبقات عادی مردم به گیلان است. خوشبختانه این‌روند در گیلان چندان عمومیتی نیافت و یا فرصت آن به دست نیامد که تسری پیدا کند.
توریسم گیلان هنوز خصلت عمومی و فراگیر بودن خود را حفظ کرده است و این خود سرمایه‌ای است که می‌توان برای توسعه آینده این فعالیت در گیلان روی آن حساب کرد. در همین‌حال این نکته را نیز باید اضافه کرد که در گیلان توسعه توریسم متناسب با ظرفیتهای موجود صورت نگرفته است.
نواحی اشباع‌شده عمدتا در سواحل بین لنگرود تا انزلی قرار گرفته‌اند، در حالی‌که بخشی از نواحی ساحلی گیلان هنوز بر روی گیلانگردان باز نشده است.
مهمترین نکته‌ای که می‌توان روی آن تأکید کرد، توسعه شبکه‌های زیربنائی در نواحی کوهپایه‌ای و احداث واحدهای پذیرائی در این نواحی برای اشاعه توریسم ییلاقی و تفریحی است که مشتاقان فراوانی دارد و در آینده به تعداد این مشتاقان به میزان قابل توجهی افزوده خواهد شد. از سوی دیگر باید انگیزه‌های فرهنگی را در میان مشتاقان گیلانگردی بیشتر از پیش تحریک کرد و از آن بهره گرفت.
ص: 481
گیلان، سرزمین جنگل و باران، محل رویش هزاران گیاه، جائی که جلگه‌ها و دریا و کوهستان روی در هم می‌سایند یکی از زیباترین استانهای توریستی است. علاوه‌بر جهانگردان خارجی تعداد کثیری از ساکنان استانهای دیگر ایران برای گذراندن تعطیلات و بهره‌وری از زیبائیهای طبیعت به گیلان سفر می‌کنند. تصویر این صفحه و صفحات بعد مناظر زیبائی از گیلان را نشان می‌دهند.
ص: 482
هرنقطه‌ای از گیلان تابلوی زیبائی از طبیعت است این سرزمین سحرانگیز شادابی و طراوت جاودانه خویش را با جوهر نیلی‌رنگ دریا و قلم درختان سرسبز جنگل رقم زده است. در دامنه کوههای تا قله پوشیده از درختان، برنجزارها و کشتزارهای پربار گسترده شده و مجموعه زیبائی را به معرض نمایش گذاشته که هربیننده‌ای را به اعجاب و تحسین وا می‌دارد.
گیلان یعنی بستر جویبارهای زیبا و رودهای خروشان، طبیعت سحرانگیز آن به همان نسبت که مایه پویش است الهام‌بخش آرامش است. حتی رودهای سرکش و خروشان آن نیز هنگامی‌که به جلگه‌های سرسبز و هموار می‌رسند آرامشی خاص به خود می‌گیرند، آرامشی همراه با حرکت موزون نهرها، جویبارها، تالابها ...
ص: 484
عکسهای سمت راست در این صفحه روستای امام‌زاده ابراهیم و مناظر زیبای اطراف را نشان می‌دهد.
گیلان پهنه رویش بنفشه‌ها، پامچالها، لاله‌های وحشی، سیکلمه‌ها، نیلوفرهای آبی و هزاران گیاه دیگر است، تماشای این‌همه زیبائی الهام‌بخش روح و نیروبخش اندیشه است.
ص: 487
برای گیلانگردی فصل معینی را نباید انتخاب کرد.
گیلان در هریک از چهار فصل سال زیبائی ویژه‌ای دارد.
برای درک زیبائیهای طبیعت گیلان و مقایسه زیبائی هر فصل با فصل دیگر، کوچک‌پور عکاس هنرمند گیلانی نقطه معینی را انتخاب کرد و در فصول مختلف از آن عکس گرفت. عکسها به ترتیب بهار، تابستان، پائیز و زمستان تالش را در مسیر اولم نشان می‌دهند.
ص: 489
پارک شهر رشت (باغ محتشم) یکی از قدیمی‌ترین و زیباترین باغهای عمومی است.
درختان کهن، خیابانهای عریض، گلکاریهای قشنگ و بنای باشکوه کلاه‌فرنگی، این باغ را برای گیلانگردان به صورت گردشگاهی مصفا و روح‌نواز درآورده است.
سرو زیبای هرزویل به یک روایت هزار سال و به روایتی دیگر سه هزار سال است که محکم و استوار بر پای ایستاده است. تماشای این اسوه مقاومت و ایستادگی به عظمت روح و والائی اندیشه انسان کمک می‌کند
ص: 490
شهر ماسوله با ویژگیهای خاص خود از نظر مناظر طبیعی شهرسازی و معماری یکی از جاذبه‌های توریستی گیلان بلکه ایران است. هرسال هزاران نفر از نقاط مختلف ایران با شور و اشتیاق فراوان به ماسوله سفر کرده با اعجاب و شگفتی زیبائیهای این شهر استثنائی را مورد تحسین قرار می‌دهند.
ص: 492
قلعه رود خان یکی از قدیمی‌ترین دژهای گیلان است که نشانه‌هائی از گذشته‌های دور در آن می‌توان یافت. این قلعه در ارتفاعات فومن قرار گرفته است.
دژ قعله رود خان
یکی از آثار شگفت‌انگیز طبیعت در آق‌اولر تالش درخت کهنسال و ستبری است که از میان یک صخره عظیم سر برآورده است. برخی از گیلانگردان با تحمل سختی زیاد از کوره‌راههای صعب عبور کرده خود را به نقطه مزبور می‌رسانند و این اثر بدیع را تماشا می‌کنند.
ص: 493
در سواحل تالابها و رودخانه‌ها ماهیگیری از سرگرمیهای مورد علاقه ساکنان گیلان و گیلانگردان بشمار می‌رود.
سد سفیدرود یکی از شاهکارهای آرشیتکتور و معماری جدید است. مسافران در راه عزیمت به گیلان و بازگشت، ساعتی را به تماشای این سد عظیم می‌گذرانند.
ص: 495
تماشای تالاب انزلی غرق در گلها و گیاهان زیبای آبی از جالبترین و خاطره‌انگیزترین برنامه‌های گیلان‌گردی است.
در نقاط مختلف گیلان علاوه‌بر اطاقها و خانه‌های خصوصی، هتلها و میهمانسراهای مجهزی گیلانگردان را در خود جای داده از آنها پذیرائی می‌نمایند. به عنوان مثال می‌توان از هتل کادوس، پردیس، اردیبهشت در رشت، سفیدکنار (بین بندر انزلی و کپورچال) و میهمانسرای لاهیجان نام برد. عکس بالا هتل سفیدکنار و عکس پائین آن میهمانسرای لاهیجان را نشان می‌دهد.
ص: 496
ابراهیم اصلاح عربانی پژوهشگر، به همراه چند راهنمای کوه‌نشین در ارتفاعات و پرتگاههای آق‌اولر تالش.
هرسال عده زیادی از جهانگردان خارجی و داخلی سرزمین گیلان و مناظر زیبای آن را مورد بازدید قرار می‌دهند. سواحل گیلان و اطراف جنگلها و رودها استراحتگاه بسیاری از گیلانگردان است.
ص: 497
تماشای شور و نشاط زنان روستائی در کشتزارهای گیلان و در جشنها و مراسم گوناگون و نیز تن‌پوشهای زیبائی که آنها تهیه می‌کنند توجه گیلانگردان را جلب می‌کند.
این زن روستائی تالشی با لباس محلی عازم شرکت در یک مجلس سرور و شادمانی است.
ماهیگیری با قلاب در رودها و آبگیرها و استخرهای بیشمار گیلان یکی از جاذبه‌های توریستی این استان است.
اسب‌سواری یکی از سرگرمیهای مردم گیلان و نیز مسافرانی است که تعطیلات خود را در نقاط مختلف این استان می‌گذرانند. گردش در سبزه‌زارها و سواحل زیبای گیلان لطف اسب‌سواری را دوچندان می‌سازد.
ص: 498
مزارع چای هنگام چیدن محصول زیبائی و لطف خاصی دارند. زنان با لباسهای رنگارنگ محلی در حالی‌که ترانه‌های گیلکی را زمزمه می‌کنند به کار اشتغال دارند. برای گیلانگردان تماشای مزارع و کشتزارها در این فصل بسیار مغتنم است.
این راه گیلانگردان را به دیلمان، سرزمین شجاعان و بویهیان و سرداران بزرگ هدایت می‌کند.
ص: 499
قایق‌رانی و سیروسیاحت دریا و مناظر اطراف از درون قایق یکی از جالب‌ترین سرگرمیها برای گیلانگردان است. عکس بالا قایقها را در اسکله انزلی و عکس پائین مسابقه قایقرانی را نشان می‌دهد.
ص: 500
میرزا کوچک خان بدون تردید انقلابی‌ترین چهره گیلان، بلکه ایران در قرن اخیر است. گذری بر آرامگاه او (عکس پائین سمت چپ) در سلیمان داراب رشت برای گیلانگردان علاقمند خالی از لطف نیست.
در عبور از جاده لاهیجان مسافران گیلان دقایقی به تماشای بنای آرامگاه کاشف السلطنه، کسی‌که نخستین‌بار مردم ایران را با چای و کشت آن آشنا کرد می‌ایستند و به عنوان حق‌شناسی به روان او درود می‌فرستند.
ص: 501
دو منظره از آرامگاه شیخ زاهد گیلانی در 3 کیلومتری لاهیجان، معماری گنبد این آرامگاه با کاشیکاری زیبای آن هربیننده‌ای را به خود جلب می‌کند.
آثار باقیمانده از یک خانه اشرافی در آق‌اولر هشتپر طوالش مشرف بر مناظر زیبا و چشم‌اندازهای شگفت‌انگیز طبیعت دقایقی از وقت گیلانگردان را به خود اختصاص می‌دهد.
ص: 502
در بازارهای گیلان انواع و اقسام اجناس و کالاهای محلی و غیر محلی را می‌توان یافت.
تماشای بازارها و خرید اجناس و کالاهای گیلان یکی از جالبترین سرگرمیها برای گیلانگردان است.
عکس پائین این صفحه یکشنبه بازار صومعه‌سرا و عکس پائین صفحه مقابل بازار کلاچای و بقیه عکسها مناظری از بازارهای رشت را نشان می‌دهند.
ص: 504
بازار هفتگی لشت‌نشا.
صرف غذاها و تنقلات محلی از جاذبه‌های توریستی گیلان است. یکی از تنقلات گیلان رشته خوشکار است که از آرد برنج، مغز گردوی سائیده، شکر و ادویه درست می‌شود.
منظره‌ای از بازار رشت.
ص: 505