گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
فصل اول مقدمه‌ای بر اقتصاد گیلان‌






زمانی «گیله‌مرد» خودکفا بود؛ نیازهای خود را خود آسان از طبیعت برآورده می‌کرد؛ دست در آب می‌کرد، ماهی می‌گرفت؛ تیر به هوا می‌انداخت، مرغابی می‌زد و چوب به زمین می‌کاشت که رخت بیاویزد، سبز می‌شد و بار می‌داد. گیلانی با الیاف گیاهی حصیر می‌بافت و زیرانداز خود می‌کرد و با آن کلاه و سرپناه می‌ساخت و از پشم بز چادر و مسکن می‌ساخت. نه تنها خانوارهای روستائی بلکه مرغ و خروس و غاز و اردک آنها هم خودکفا بودند و غذای خود را از طبیعت تأمین می‌کردند؛ گاو و گوسفند و بز و اسب آنها با چرا در فضای آزاد شکمهای خود را به راحتی سیر می‌کردند و در سایه درختان می‌آرمیدند و نشخوار می‌نمودند. گوئی خداوند این خطه را برای آن آفریده است که ساکنان آن احتیاج به فعالیت اقتصادی نداشته باشند: بخورند و بخوابند و از خوشبختی خود در برابر مهاجمان دفاع کنند. ساس و کک و پشه دیارشان غریبه‌ها را بگزند و آنها را به نقطه‌ای دیگر فراری دهند. آن دوران فراوانی گذشت.
امروزه، دیگر نه از آن‌همه ماهی اثری دیده می‌شود و نه از آن مرغابیها و تعداد ماهیگیران هم بسیار زیاد شده است. گیلان امروز نزدیک دو میلیون و سیصد هزار نفر جمعیت دارد. در سال 1345 استان مزبور حدود یک میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت داشته است. به این نسبت که جمعیت افزایش یافته بارآوری کار و تکنیک تولید چندان تغییری نکرده است و گرانی زندگی هم بسیار مزید گردیده به طوری که نسبت به سابق بیش از هزار برابر گران‌تر شده است. روزگاری میرزا حسین خان سپهسالار، در زمان ناصر الدین شاه، شیلات دریای خزر را با رودهائی که از ایران به آن دریا می‌ریخت در مقابل 55 هزار
ص: 18
تومان اجاره بهای سالانه به لیانازوف، تبعه روسیه، اجاره داده بود؛ در حال حاضر یک کیلو خاویار شیلات ایران را به مبلغ 000، 49 تومان قیمت گذاشته‌اند. یک کیلو گوشت گوساله در سال 1299 شمسی، 2 ریال، روغن حیوانی 10 ریال، عسل 8 ریال، لپه 2 ریال، روغن زیتون 1 ریال و برنج صدری هر کیلو 3/ 2 ریال قیمت داشته است. دیگر از آن نعمتهای فراوان خبری نیست و نیازهای گیلانی هم به مرغ و ماهی و مرغابی و حصیر محدود نمی‌شود.
گیلانی مثل هر شهرنشین متمدنی نیازهای گوناگون دارد: نیاز پوشاک، نیاز آموزش، نیاز خوراک و مسکن و تفریح و کتاب و سینما و تلویزیون و روزنامه و اتومبیل ... که باید برخی از آنها را از داخل کشور و بعضی دیگر را از خارج فراهم کند و برای رفع این نیازها مجبور است کار کند و کار نیز می‌کند، گندم و برنج و چای و توتون و زیتون و سوژا و بادام‌زمینی می‌کارد و گوجه و زردآلو و چغندر و پرتقال و نارنگی و کیوی ... تولید می‌کند تا بتواند نیازهای خود را که بیشتر آنها باید از خارج از گیلان و بلکه از خارج از ایران وارد شود برآورده سازد. اقتصاد گیلان از آنچه مربوط به تولید و توزیع و مصرف ثروت است بحث می‌کند. چه تولید می‌کند، چقدر تولید می‌کند، چطور توزیع می‌کند، نسبت مصرف به درآمد چقدر است، چقدر از درآمد خود را مصرف، چقدر پس‌انداز و چقدر سرمایه‌گذاری می‌کند؟
بنیان اقتصاد گیلان کشاورزی است. ولی کشاورزی چون نسبت به صنعت تخصص کمتر و تقسیم کار کمتر دارد بازدهی چندان ندارد. خاصه که در ایران، کشاورزی اساسا سودآور نیست: واحدهای بهره‌برداری خانوادگی هستند، زمینها و مالکیتها کوچک‌اند و توسط واحدهای اقتصادی کوچک خانوادگی بهره‌برداری می‌شوند. در ممالک راقیه درصد کمی از جمعیت به کشاورزی اشتغال دارند و قسمت بیشتری از نیازهای غذائی جامعه را برآورده می‌کنند.
مثلا در آمریکا 4 درصد از جمعیت جامعه به کشاورزی می‌پردازند و نه‌تنها با محصولات کشاورزی حاصل شده نیازهای خود را تأمین می‌کنند بلکه صادر کننده محصولات کشاورزی در دنیا نیز می‌باشند. در شیوه تولید اروپا و آمریکا، با ماشینهای غول‌پیکر در واحدهای بزرگ با هزینه نسبی کمتر تولید می‌شود و محصولات کشاورزی ارزان‌تر از کشورهائی که در واحدهای کوچک، با سرمایه کم به‌طور سنتی فعالیت می‌کنند تولید می‌گردد. بهره‌برداری بهینه کشاورزی در آلمان چیزی در حدود 15 هکتار و در فرانسه 25 هکتار و در جاهای دیگر بیشتر یا کمتر است ولی در گیلان حدود 000، 235 خانوار در مساحت شالیزار 000، 230 هکتاری[1] کشت و زرع می‌کنند و از آن‌گونه بهره‌برداریهای سودآور خبری نیست، مضافا این‌که در ایران از طریق قیمت‌گذاریهای کذائی و کنترل مزاحم، دولتها خواسته‌اند با پائین نگه‌داشتن قیمت کالاهای کشاورزی تورم را مهار کنند، مصرف‌کننده را راضی نمایند و از تحریک به طغیان علیه گرانی جلوگیری کنند تا صنعت، به‌ویژه پس از سالهای 1350 مواجه با افزایش مزدها نشود که سرانجام به ضرر کشاورز و کشاورزی انجامیده و تورم را نیز مهار نکرده است. در قرن 17 و اوائل 18 دولتهای زراندوز و «مرکانتی لیست» اروپا به کمک اصناف برای رونق صنعت و گرفتن بازارهای صادراتی، با پائین نگه‌داشتن سطح قیمت کالاهای کشاورزی و وضع مقررات غلاظ و شداد، کشاورزی را فدای صنعتی که به دلیل همان مداخلات، رو به انحطاط نهاده بود کردند و در نتیجه هم کشاورزی و هم صنعت و هم تجارت را مختل ساختند.
اگر در آن زمان «مرکانتی لیستها» با مقررات فروش گندم در بازار، اول برای مصرف‌کننده، دوم برای نانوا و آخر برای کسبه و تجار مشکلات عدیده در دادوستد غلات به‌وجود آوردند دولتهای ما نیز با قیمتهای تثبیتی و اجبار فروش گندم و توتون و چای خشک به سازمانهای دولتی همان مشکلات را ایجاد کرده‌اند. کشاورز حق ندارد گندم تولیدی خود را آزاد بفروشد. سیاست حمایتی- سوبسیدی دولت کشاورز چایکار را برمی‌انگیزاند که برگ سبز خود را بدون توجه به کیفیت به کارخانه‌های چایسازی اجاره‌ای دولت بفروشد و هیچکس نفعی ندارد که چای مرغوب تولید کند و اصلا در بازار چای خالص داخلی وجود خارجی ندارد و در تمام بازار یک کیلو چای مرغوب ایرانی یافت نمی‌شود و کارخانه‌های چایسازی باید چای خود را به سازمان چای بفروشند که با چای خارجی مخلوط کنند و آخر هم معلوم نیست که این چای خارجی است که چای داخلی را خراب کرده است یا چای داخلی است که چای مخلوط را نامطبوع ساخته است.
علت اختلاط چای داخلی با چای خارجی هرچه باشد کیفیت چای مخلوط همیشه نامطلوب بوده است. انحصار دولتی دخانیات، توتون را از توتونکاران از کیلویی نزدیک به 46 ریال در سال 1348 تا ... ریال خریده و امروزه هر پاکت سیگار تیر 1300 ریال و بهمن 1700 ریال در بازار آزاد به فروش می‌رود و باز ضرر می‌کند و با بیش از 50 سال تجربه سیگارسازی در برابر سیگارهای خارجی عاجز از رقابت است و بازار داخلی را در استیلای سیگار وینستون گذاشته است.
اما گیلان فقط چای و توتون و ابریشم و کشاورزی ندارد؛ صنعت و معدن هم دارد، صنایع دستی دارد، کانونهای گیلان‌گردی و استراحتگاهی دارد.
گیلان با اقلیمی معتدل، جنگلهای انبوه، مراتع سبز و خرم و دریائی مملو از ماهیان ارزشمند و تالابها و لاگونهای ساحلی و کرانه‌های ماسه‌ای می‌تواند ملتی را بی‌نیاز سازد.
درباره گیلان کتابهای بسیار نوشته شده که در آنها از اقتصاد نیز صحبتی به میان آمده است ولی یک رساله دکتری با عنوان «اقتصاد منطقه گیلان» که خود نیز یکی از سه نفر اعضاء هیأت رسیدگی آن بوده‌ام نوشته شده است که نویسنده آن باوجود این‌که غیرگیلانی است خوب از عهده آن برآمده و در پیشگفتارش با چنان احساسی در توصیف گیلان پرداخته است که خواننده را به یاد
«بوی جوی مولیان آید همی»

می‌اندازد که رخت سفر بربندد و قصد گیلان کند تا ببیند و سیاحت نماید. دکتر احمد کتابی در پیشگفتار «اقتصاد منطقه گیلان» می‌نویسد: «سخن ما در این رساله درباره اقتصاد منطقه گیلان است.
سخن از سرزمینی است که به حق آن را گستره نیلگون برکت و سخاوت و زیبائی و حرکت ... نامیده‌اند. سخن از پهنه گسترده مرغزارهای دلکش و مراتع خرم، جنگلهای سرسبز، شالی‌زارهای عطرآگین، باغهای پربرکت چای و
ص: 19
سرزمین ابریشم و توتون و ماهی است. سخن از خطه گیلان است: گیلانی متجلی در آئینه امواج سیمگون کرانه‌های دل‌انگیز دریای خزر و سفیدرودش، گیلانی مجسم در شیار دستهای پینه‌بسته زحمتکشان روستانشین و پاهای تا زانو به گل و لجن فرورفته زنان شالیکار و دستهای ظریف و خلاق دختران چایکار و چهره‌های نگران و طوفان‌زده ماهیگیرانش و ...
سخن از گیلان است، از گیلان آزاده و صمیمی از گیلانی که از اعماق آب برخاست و با آب زندگی کرد و تاریخ خود را با خون عاشقان آب نوشت.
باری از گیلان سخن می‌گوئیم از این جاودانه سرزمین وسیع کرامت ... که علیرغم تمام مصائب و جراحاتی که در طول تاریخ بر پیکر آن وارد آمده و با وجود ناروائیهای بسیار و بی‌التفاتیهای فراوانی که از دیرباز در مورد آن شده- و همچنان نیز می‌شود- هنوز هم، در زیر بار گردوغبار قرون و اعصار همچون تاجی زمردین بر تارک ایران عزیز ما درخشش دارد ...».
اقتصاد گیلان در 3 قسمت کشاورزی، صنعت و بازرگانی، بر اساس تقسیم‌بندی «کولین کلارک» اقتصاددان نامدار استرالیائی به رشته تحریر در آمده است. هریک از این 3 قسمت به چند فصل تقسیم گردیده و فصول مختلف را نه یک نفر بلکه چندین نفر از کارشناسان و پژوهشگران، بی‌ارتباط با یکدیگر، هریک به فراخور ذوق و حال و معلومات خود و به سبک و سلیقه نگارش خویش تنظیم کرده به رشته نگارش کشیده‌اند.
نخستین قسمت از اقتصاد گیلان در زمینه کشاورزی به مفهوم وسیع آن شامل زراعت، جنگل، مرتع، دامداری، صید و شکار و حیات‌وحش است که توسط آقایان دکتر محمد تقی رهنمائی، دکتر محمد طاهر نظامی، مهندس رضا صالح، محمد حسین مقدم، مهندس برهان ریاضی، مهندس عبد الله ملت‌پرست، مهندس فرهاد دواچی و مهدی معین به رشته نگارش کشیده شده است.
آقای دکتر محمد تقی رهنمائی کشاورزی گیلان را به مفهوم خاص آن یعنی کشت و زرع مورد مطالعه قرار داده‌اند. در این فصل پس از بررسی چگونگی کشت و داشت و برداشت در ادوار تاریخی و نظامهای زراعی حاکم در گیلان به تشریح اشکال مختلف زمینداری پرداخته سپس وسعت و تعداد واحدهای بهره‌برداری کشاورزی را همراه جداول متعدد مشخص ساخته است. آنگاه به تولیدات کشاورزی گیلان پرداخته محصولات مهم استان را همراه با سطح زیر کشت آنها معرفی کرده است.
برنج که مهمترین محصول این استان زرخیز است صفحات متعددی را در فصل کشاورزی به خود اختصاص داده است. بعد از برنج از چای بحث شده و به دنبال این دو محصول توتون، مرکبات، زیتون، بادام‌زمینی و محصولات جالیزی و انواع سبزیها آمده است.
آقای دکتر رهنمائی که خود زاده و پرورش‌یافته گیلان است مقیاسهای محلی و وزن و سطح در گیلان را با دقت مشخص ساخته و در پایان چشم‌انداز کشاورزی استان و اهمیت اقتصادی آن را در مقیاس منطقه‌ای و ملی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار داده است.
جنگل با همکاری آقایان دکتر طاهر نظامی، محمد حسین مقدم و مهندس رضا صالح سه تن از کارشناسان صاحب‌نظر و باتجربه در این رشته تنظیم شده است.
در این فصل ابتدا از ارزش و اهمیت جنگل و جنگلداری در جهان امروز بحث شده و سپس جنگلهای گیلان از گذشته‌های دور تا امروز مورد بحث قرار گرفته و در این زمینه تحقیقات انجام شده مستند به مدارک و اسناد معتبر می‌باشد.
بحث اساسی فصل جنگل از تخریب جنگلهای گیلان آغاز می‌گردد و ضمن تشریح علل و عوامل مختلف تخریب راههای صحیح برای جلوگیری از آن نشان داده می‌شود. آنگاه نوبت به شرح گونه‌ها، تیپها و جوامع جنگلی گیلان می‌رسد که ضمن آن‌گونه‌ها و تیپهای مختلف همراه با تصاویر روشن و زیبائی معرفی می‌شوند. به دنبال معرفی تیپها و گونه‌ها و جوامع جنگلی گیلان تاریخچه بهره‌برداری از جنگلهای این استان و سیر تحول آن را در سه دوره مختلف می‌خوانیم و بالاخره در پایان بحث طرحهای جنگلداری و احیاء جنگلها در گیلان به این فصل جالب حسن ختام می‌بخشد.
طبیعی است که بعد از جنگل می‌باید از مراتع سرسبز و پربار ولی آسیب‌دیده گیلان صحبت شود. بحث پیرامون مراتع گیلان را آقای مهندس رضا صالح یکی از کارشناسان باتجربه که سالهای متمادی در خدمت مراتع گیلان بوده بر عهده گرفته است. این فصل طبق معمول با تاریخچه استفاده از مراتع در ایران به‌طور عام و مراتع گیلان به‌طور خاص آغاز می‌شود. سپس به شرح مراتع گیلان در چهار گروه: مراتع ییلاقی یا مراتع غیرمشجر، مراتع جنگلی، مراتع مسطح جلگه‌ای و مراتع نیمه‌استپی می‌پردازد. پس از تشریح مشخصات هر چهار گروه از کاربرد مراتع در دامداری بحث می‌شود و شیوه‌های دامداری در گیلان مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرد. تخریب مراتع همچون تخریب جنگلها علل مختلف دارد. مهمترین عامل تخریب مراتع دامدارانی هستند که با روشهای غلط به بهره‌برداری از مرتع می‌پردازند. نویسنده فصل مراتع روشهای مزبور را مشخص ساخته روشهای درست استفاده از مراتع را در قالب برنامه مشترک مرتع‌داری و دامداری شرح می‌دهد. در آخرین صفحات این فصل از نباتات سمی مراتع، اختلافات مرتع‌داران در گیلان، فعالیتهای احیاء و اصلاح مراتع و اهم فعالیتهای انجام شده در این زمینه بحث شده است.
دامداری در گیلان توسط آقای مهندس فرهاد دواچی به رشته نگارش کشیده شده که مقدمه جالبی از پیشینه انواع دام به مفهوم خاص کلمه یعنی گاو، گوسفند، بز و گاومیش دارد. در این مقدمه که توسط محققان و نویسندگان گروه پژوهشگران تنظیم شده با استفاده از چند دائرة المعارف معتبر فرانسه و انگلیسی از جمله لاروس، بریتانیکا، آمریکانا چگونگی ظهور این حیوانات در زندگی بشر و نحوه آشنایی انسان با انواع دام شرح داده شده است. مقدمه مزبور با بحث درباره دامداران گیلان خاتمه می‌یابد. این بحث گروههای دامدار را که از دامداران خودکفا، دامداران خرده‌پا و دامداران چندگانه کار تشکیل می‌شوند معرفی می‌نماید و سپس از سکونت و استقرار دامداران گیلانی به تفصیل صحبت می‌کند و آنگاه به تشریح فرآورده‌های دامی، اصلاح نژاد دام در گیلان، وضع تغذیه دامها در استان گیلان می‌پردازد و بحث مربوط به دامداری استان را با شرح پی‌آمدهای زلزله خرداد 1369 به پایان می‌برد.
پرورش طیور در گیلان به وسیله آقای مهندس دواچی و زنبورداری توسط آقای مهدی معین نوشته شده است. گرچه صفحاتی که به پرورش طیور
ص: 20
اختصاص یافته بسیار اندک است ولی آنچه می‌بایست در زمینه پرورش طیور گفته شود با استفاده از جدولهای مختلف در این صفحات گفته شده است.
در مقابل، از زنبورداری به تفصیل بحث شده است. خوانندگان این فصل ابتدا با اسرار شگفت‌انگیز زندگی زنبورعسل و تولید این ماده جادوئی آشنا می‌شوند و سپس سیر زنبورداری در گیلان را دنبال می‌کنند. در این قسمت آمارهای جالبی از تعداد کندوهای بومی و مدرن و مقدار تولید عسل در شهرهای مختلف گیلان به چاپ رسیده است. در پایان آفات و بیماریهای زنبور عسل در گیلان و راههای مبارزه با این آفات و بیماریها شرح داده شده است.
گفتیم که صید و شکار به عنوان فعالیتی اقتصادی در مفهوم عام جزو مبحث کشاورزی قرار می‌گیرد و صید ماهی یا به اصطلاح شیلات یکی از منابع مهم اقتصادی گیلان بلکه ایران به‌شمار می‌رود.
شیلات توسط آقای مهندس عبد الله ملت‌پرست یکی از کارشناسان با تجربه سازمان شیلات گیلان به رشته نگارش کشیده شده است. ابتدا طبق معمول تاریخچه صید ماهی در گیلان و بهره‌برداری از دریای خزر به تفصیل آمده که مستند به مدارک و مآخذ معتبر است. تاریخچه صید ماهی در گیلان از دوره صفویان شروع می‌شود و نویسنده، سیر تحول شیلات را از آن زمان تا امروز دنبال می‌کند. جالبترین قسمت تاریخچه مزبور ملی کردن شیلات در دوران حکومت ملی دکتر مصدق است که همزمان با ملی کردن صنعت نفت کشور و کوتاه کردن دست انگلیسیها از منابع ملی ایران انجام گردید و به غارت ثروت، در شمال و جنوب پایان داده شد.
پس از تاریخچه شیلات اطلاعات جالبی در زمینه تحقیقات و تتبعات مربوط به ماهیان آمده و سپس مراحل تغییر روشهای صید از مرداب تا دریا مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا نویسنده مهمترین قسمت شیلات یعنی خاویار را مطرح ساخته و ضمن معرفی گونه‌های تجاری ماهیان دریای خزر از چگونگی تهیه خاویار و ارزش اقتصادی و غذائی آن بحث کرده است. در صفحات پایانی فصل از صیدگاههای ماهیان خاویاری و نواحی بهره‌برداری شیلات شمال ایران صحبت شده است.
حیات وحش گیلان را که آخرین فصل از مبحث کشاورزی است، آقای مهندس برهان ریاضی قلمی کرده است.
از آنجا که استان گیلان مهمترین و ارزشمندترین زیستگاههای موجود در ایران به‌شمار می‌آید بحث حیات وحش از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
نویسنده ابتدا از خطراتی که حیات وحش گیلان را تهدید می‌کند صحبت کرده و شکار بیرحمانه جانوران را توسط سلاحهای مدرن مورد سرزنش قرار داده است. وی با استناد به مدارک و مآخذ معتبر نشان می‌دهد که شکار بیرحمانه حیوانات از دیرباز سابقه داشته و از عوامل انقراض نسل برخی از انواع پرندگان و وحوش بوده است.
در عصر ما کاهش و نابودی جنگلها و پوشش گیاهی و استفاده از سموم و کودهای شیمیائی و نیز عوارض صنعتی بر عوامل دیگر افزوده شده زیست حیوانات را مشکل ساخته است.
آقای مهندس ریاضی پس از این مقدمه به معرفی انواع حیوانات و جانوران گیلان پرداخته و مشخصات هریک را در گروه خود بیان کرده است.
نخستین گروه، پستانداران و پس از آن پرندگان، خزندگان، دوزیستیان و بالاخره ماهیان قرار دارند.
صنعت و معدن دومین بخشی است که در اقتصاد گیلان مورد بحث قرار می‌گیرد. صنعت ابتدا به دو قسمت صنایع ماشینی و صنایع دستی تقسیم شده است. صنایع ماشینی دارای یک مقدمه تاریخی است از چگونگی تأسیس کارخانه‌ها در گیلان که توسط استاد خمامی‌زاده نوشته شده و طی آن از نخستین کارخانه‌هائی که در شهرهای گیلان تأسیس گردید یعنی کارخانه‌های ابریشم‌کشی، برق و گونی‌بافی صحبت به میان آمده است. طی این بحث خواننده با سیر تحول و تکامل کارخانه‌های مزبور از دوران قاجار تا امروز آشنا می‌شود.
قسمت دوم صنایع ماشینی گیلان که توسط آقای مرتضی چینی‌چیان استاد دانشگاه علامه طباطبائی به رشته نگارش کشیده شده خود به دو فصل تقسیم می‌شود: یکی ویژگیهای صنایع و دیگر تولیدات صنایع استان گیلان. در قسمت اول نویسنده، صنایع استان گیلان را با معیارهای علمی دقیق مورد بررسی و سنجش قرار داده و ویژگیهای آن را نمایانده است. او همچنان‌که خود در مقدمه توضیح داده است برای شناساندن ویژگیهای صنعت استان گیلان با دقت قابل تحسینی ابتدا به بررسی تعاریف صنعت و طبقه‌بندی آن پرداخته پس از مشخص ساختن حد و مرز طبقه‌بندی، قلمرو بررسی را تعیین نموده است.
سپس صنعت خانگی را مورد مطالعه قرار داده آن را از نظر تعداد خانوارهای شاغل و ترکیب تولیدات آنها بررسی کرده است. بعد از صنعت خانگی به صنایع کارگاهی روی آورده ویژگیهای این‌گونه صنایع را در زمینه‌های شمار شاغلان، تعداد کارگاههای کوچک و بزرگ، ترکیب تولیدات و نیز شمار شاغلان بخش دولتی و بخش خصوصی روشن ساخته است. آنگاه به بررسی وضع شغلی شاغلان بخش خصوصی پرداخته و در این مسیر کارگاههای گیلان را از نظر تعداد کارکنان به دو گروه بزرگ و کوچک طبقه‌بندی کرده است.
پس از فراغت از این طبقه‌بندی، کارگاههای کوچک را که سهم نسبی آنها در تولیدات و اشتغال چندان قابل‌توجه نیست به صورت کلی و کارگاههای بزرگ را به صورت تفصیلی شناسانده است.
در فصل تولیدات صنایع گیلان چینی‌چیان بر طبق طبقه‌بندی بین المللی صنایع ابتدا صدها قلم کالاهای تولیدی استان را در قالب 9 گروه صنایع قرار داده تولیدات هریک از آنها را از طریق تعیین گروههای عمده کالایی دسته‌بندی کرده است. سپس به بررسی اقلام تولید شده همت گماشته و خواننده را با 400 نوع کالا در قالب 70 گروه عمده کالایی آشنا ساخته است.
گفته شد که صنایع گیلان به دو قسمت صنایع ماشینی و صنایع دستی تقسیم شده است. در صنایع دستی بیشتر جنبه هنری مورد توجه قرار دارد و از هنرمندانی صحبت می‌شود که ذوق و استعداد و نبوغ هنری خود را در قالب صنعت ریخته به دوستداران و علاقمندان هنر عرضه می‌نمایند. به همین سبب تحقیق در صنایع دستی به پژوهشگری محول شده که با هنر انس و الفت داشته به آن عشق می‌ورزد و در توصیف و توجیه آثار هنری و ترسیم ظرایف و دقایق آنها چیره‌دستی و مهارتی قابل تحسین دارد.
دکتر حسن حاج سید جوادی که سالهای طولانی در مدارس و دانشگاهها
ص: 21
به تدریس ادبیات و تاریخ هنر و زیبایی‌شناسی اشتغال داشته سیر تحول هنرهای دستی را در گیلان از دوران باستان تا امروز بررسی کرده و مهارت و استادی و نبوغ هنری استادان گیلانی را در خلق آثار زیبا و ارزنده به اثبات رسانیده است. وی با استناد به اسناد و مدارک معتبر به ما می‌گوید که گیلانیان در دو تا سه هزار سال قبل از میلاد مسیح نه‌تنها با صنایع دستی آشنایی داشته‌اند بلکه در این رشته به مراحل کمال رسیده بودند. آثار مکشوفه دیلمان و رودبار و گنجینه‌های املش چه از نظر فکر و اندیشه و تخیل هنرمند در خلق تصاویر و اشکال بدیع و چه از لحاظ مهارت و استادی در کار هنر و صنعت آثاری بی‌بدیل به‌شمار آمده نشانه پیشرفت صنایع دستی در گیلان باستان و آشنایی عمیق گیلانیان با رموز و دقایق هنرهای دستی در دوره‌های ماقبل تاریخ است. خوشبختانه پژوهشگری که از شایستگی و خلاقیت هنرمندان گیلانی در قرون و اعصار گذشته و حال بحث می‌کند در گیلان زاده نشده و دور از هر گونه تعصبی نسبت به این سرزمین به تحقیق و پژوهش پرداخته است.
در فصل صنایع دستی پس از فراغت از این مقدمات به تفصیل از صنایع دستی سبدبافی و حصیربافی، مرواربافی، بامبوبافی، سفالگری، نمدمالی، دستبافتهای ابریشمی و پشمی و نخی، گلیم‌بافی، جاجیم‌بافی، قالی‌بافی، چوب‌کاری، نقاشی روی کدو و قلاب‌دوزی بحث شده است.
به دنبال صنعت طبق معمول معادن گیلان و پتانسیلهای معدنی این استان مطرح می‌شود که توسط آقای مهندس سید حسین ریاضی ضیابری مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. گیلان همواره به عنوان یک قطب کشاورزی و دامداری شناخته شده و به معادن غنی و استعدادها و توانهای کانی آن توجه نشده است؛ حال آن‌که در زیر جنگلهای انبوه و در پهنه کوهستانهای آن منابع و معادن گوناگونی وجود دارند که در صورت بهره‌برداری می‌توانند به غنای کشور کمک نمایند.
نویسنده که از کارشناسان باتجربه در کار معدن است و خود در کشف و شناسائی و تعیین ارزشهای معادن گیلان نقش حساسی بر عهده داشته معادن گیلان را به دو قسمت غیرفلزی و فلزی و کانسارهای همراه تقسیم کرده است.
معادن غیرفلزی شامل مواد معدنی سوختی، مواد معدنی نسوز، مواد معدنی ساختمانی، مواد معدنی صنعتی و نیز معادن صدف دریایی است که هریک از آنها نیز معادن مختلفی را شامل می‌شوند. معادن فلزی گیلان عبارت از سرب، روی و آهن است. آقای مهندس ریاضی هریک از معادن مزبور را با ذکر کلیه مشخصات فنی و علمی معرفی کرده و در شناساندن ارزش و اهمیت آنها کاملا موفق بوده است. باید خاطرنشان ساخت تاکنون چنین تحقیق و پژوهش دقیقی در زمینه معادن گیلان انجام نگرفته است.
بازرگانی و راههای گیلان نیز فصلی از بخش اقتصاد گیلان است که توسط آقای دکتر عباس سعیدی به رشته نگارش کشیده شده است. سرزمین گیلان با وجود گسترش و گوناگونی فعالیتهای اقتصادی از نظر بازرگانی و ارتباطات در طول زمان با دوره‌های اوج و فرود بسیار همراه بوده است.
کوشش نویسنده در شناساندن این دوره‌ها و چگونگی اوج و فرود بازرگانی استان قابل‌توجه است. آقای دکتر سعیدی سیر تحول بازرگانی گیلان را که مهمترین رشته از فعالیت اقتصادی منطقه بوده است با مطالعه دقیق سفرنامه‌ها و داده‌های جهانگردان خارجی در طول زمان به خوبی ترسیم کرده است. سپس به شرح هریک از اقلام مهم تجارت پرداخته چگونگی وضع بازرگانی گیلان را در زمان حاضر با آمار و ارقام در زمینه‌های گوناگون روشن ساخته است.
پس از فراغت از کار بازرگانی راههای گیلان مورد بررسی قرار گرفته است.
در این زمینه نیز وضع راهها از گذشته‌های دور تا امروز مورد مطالعه قرار گرفته و چگونگی ارتباط بین نقاط مختلف گیلان و سایر ولایات از راههای آبی و زمینی نشان داده شده است. در بحث از راههای زمینی اصلی و راههای ارتباطی آبی نویسنده از راههای سنتی جنگلی و کوهستانی نیز، که سکونتگاههای این منطقه را به یکدیگر متصل کرده غافل نمانده است.
در گفتگو از زمان حال و وضع موجود، نویسنده با استناد به آمار و ارقام نشان می‌دهد که استان گیلان با داشتن 8000 کیلومتر راه یکی از پیشرفته‌ترین استانهای کشور است زیرا تراکم نسبی راه در گیلان بیش از پنج برابر سایر استانهاست.
گیلانگردی فصل دیگری از این بخش توسط آقای دکتر رهنمائی به رشته نگارش کشیده شده است. نویسنده که علاوه بر دانش جغرافیا در مسائل مربوط به توریسم اطلاعات وسیعی دارد در این فصل جاذبه‌های زادگاه خود را به نحو شایسته‌ای نشان داده است. وی در یک طبقه‌بندی صحیح و منطقی جاذبه‌های توریستی گیلان را به چند بخش تقسیم کرده که هربخش نیز به شاخه‌هائی چند منقسم می‌گردد. در جاذبه‌های طبیعی از سواحل دریا، رودها، آبهای معدنی، جنگلها و نواحی ییلاقی گیلان بحث می‌شود. در جاذبه‌های یادمانی و تاریخی از آثار مربوط به پیش از تاریخ و بناها و ساختمانهای تاریخی گفتگو به میان می‌آید و به همین ترتیب در مورد سایر جاذبه‌ها عمل می‌شود. سپس به تفصیل از تأسیسات و خدمات توریستی و نیز ویژگیهای کمّی و کیفی توریسم گیلان بحث می‌شود و با استناد به آمار و ارقام، آگاهیهای لازم به خواننده داده می‌شود.
در بخش اقتصاد گیلان فصول دیگری نیز همچون تالاب انزلی، پیشینه دادوستدها و پول و بانک و غیره مورد بحث قرار گرفته که شرح آنها در این مقدمه موجب اطناب و تصدیع است. به‌طور کلی می‌توان ادعا کرد آنچه در این بخش آمده- که حاصل مطالعات و پژوهشهای ارزنده گروهی از زبده‌ترین محققان کشور است- نه‌تنها روشنگر وضع اقتصادی گیلان در گذشته و حال است بلکه راهنمای گرانبهائی برای سیاست‌گزاریهای اقتصادی آینده نیز می‌باشد.
ص: 23

فصل دوم پول و بانک‌

مقدمه‌

پول معیار ارزش، وسیله پرداخت و ذخیره ارزش است. در گذشته‌های دور که استفاده از پول مرسوم نبود اقوام و ملل مختلف برای دادوستد از اشیاء مختلف نظیر ماهی خشک و تنباکو و صدف و غیره استفاده می‌کردند. اندک اندک فلزات قیمتی نظیر طلا و نقره جانشین اشیاء مختلف شد، زیرا حمل آنها آسان بود و از سوی دیگر خود آنها دارای ارزش و قابل معاوضه با اجناس و اشیاء بودند. استحکام و دوام آنها نیز از عواملی بود که موجب شد در دادوستد مورد استفاده قرار گیرند. «اولین سکه دولتی در قرن 7 قبل از میلاد در سرزمین لیدی ضرب شد. ارزش پولی این سکه‌ها بیش از ارزش واقعی و ذاتی آنها بود و دولت از این تفاوت ارزش برای مخارج عمومی استفاده می‌کرد.»[2]
استفاده از فلزات قیمتی در دادوستد و پس از آن ضرب سکه در ایران مربوط به دوران باستان است چنان‌که در کاوشهای باستان‌شناسی تعداد زیادی از سکه‌های مربوط به دوره‌های اشکانی و ساسانی و شاید قبل از آنها بدست آمده است.
پول کاغذی یعنی اسکناس نیز که از حدود سه قرن و نیم قبل در کشورهای مختلف جهان رایج شده غالبا دارای پشتوانه‌ای از فلزات قیمتی نظیر طلا و نقره بوده است.
در ایران بعد از اسلام ضرب سکه در سکه‌خانه‌های مخصوص امیران و پادشاهان انجام می‌گرفت. از جمله این امیران زیاریان بودند که سکه‌خانه‌هائی
ص: 24
در استراباد، آمل، ساری و هوسم (رودسر) دایر کرده بودند.[3] بعد از آن تاریخ نیز سکه‌های طلا و نقره طبق قانون عرضه و تقاضا ضرب می‌شد؛ اما چون سکه‌ها را با دست تهیه می‌کردند معمولا به یک شکل نبودند و به همین سبب در زمان ناصر الدین شاه و به دستور این پادشاه کارخانه‌ای برای ضرب سکه از اروپا وارد کردند و گروهی کارگر متخصص نیز از خارج استخدام نمودند. از آن پس ضرب سکه در داخل کشور و به وسیله ماشین انجام می‌گرفت. در زمان سلطنت این پادشاه ضرب سکه‌های طلا و نقره به‌طور آزاد و بدون هیچ‌گونه محدودیتی در ضرابخانه‌های تهران، تبریز، رشت، همدان، کرمانشاه، کاشان، اصفهان و بعضی از شهرهای دیگر انجام می‌گرفت. تاریخ ضرب سکه در رشت مرکز ایالت گیلان مربوط به سال 1243 هجری قمری است.
این ضرابخانه‌ها وسیله مردم اداره می‌شدند و دولت در کار آنها نظارت و دخالتی نداشت. صاحبان سکه‌خانه‌ها موظف بودند بر حسب مدت بهره‌برداری مبلغی به دولت بپردازند.
به سال 1236 شمسی زمان سلطنت ناصر الدین شاه با توجه به تغییر تنزیل و کاهش وزن و عیار مسکوکات جدولی تهیه شد که بر طبق آن رابطه نقره با طلا به نسبت 1 به 5/ 15 بود و این نسبت متناسب با نسبت مورد قبول ایالات متحده آمریکا و کشور فرانسه بود.
سکه‌های رایج در آن دوران عبارت بودند از:
پانقاز[4]: (پنج‌قاز) که پولی بود از مس و معادل نیم‌شاهی (25 دینار).
شاهی: سکه‌ای بود از نیکل معادل 20/ 1 قران (50 دینار).
سنّار: 100 دینار که از نیکل ساخته می‌شد، معادل 10/ 1 قران (100 دینار).
عباسی: 4 شاهی برابر 5/ 1 قران.
ربعی: نقره‌ای معادل 5 شاهی یا 4/ 1 قران.
شاهی: سفید نقره‌ای معادل با 3 شاهی.
پناباد: نقره‌ای برابر 10 شاهی یا 2/ 1 قران.
قران: (2 پناباد) که سکه‌ای بود از نقره معادل 1000 دینار.
ریال[5]: سکه نقره‌ای معادل 1 قران و 5 شاهی.
دو قرانی، سکه‌ای بود نقره‌ای معادل 2000 دینار.
پنج قرانی نقره‌ای معادل 5000 دینار.
دوهزاری زرد معادل 4/ 1 تومان. (در تلفظ دوزاری گفته می‌شد)
تومان، سکه‌ای نقره‌ای برابر 10 قران.
اشرفی طلا، سکه‌های مربوط به ناصر الدین شاه و مظفر الدین شاه و احمد شاه.
پنجهزاری زرد طلا مساوی 2/ 1 تومان.
باجقلی[6]، سکه طلای عثمانی.
منات طلا، متعلق به دولت روس.
لیره، سکه طلا متعلق به دولتهای عثمانی و انگلیس.
امپریال، سکه طلای روس.
اوستریا، سکه طلای اتریش.
ارزش سکه‌های طلای خارجی و تقویم آنها به پول ایران بر حسب ترقی یا تنزل بورس بین المللی نوسان داشت.

صراف و برگهای اعتباری و بانکها

اشاره

صرافی و برگهای اعتباری بازار این منطقه با مبادلات وسیع آن نیاز به روابط پولی و اعتباری داشت. این امر که مسائلی را در چگونگی نقل و انتقال پول و تبدیل پولهای مختلف به یکدیگر ایجاد کرده بود سبب پیدا شدن تعداد زیادی واسطه و صراف در گیلان گردید.
استفاده از سکه‌های مختلف طلا و نقره رایج در کشورهای طرف معامله و نیز حمل‌ونقل آنها مشکل بزرگی را بوجود آورده بود که با ثابت نبودن نرخها دامنه آن گسترده‌تر می‌شد. صرافان با سرمایه و حجره‌هائی که به جهت ایجاد سهولت در این‌گونه مبادلات دایر کرده بودند کمک مؤثری در رفع مشکل بازرگانان به حساب می‌آمدند.
کلیه پرداختها و دریافتها در شهرهای دور و نزدیک به وسیله صرافها و با استفاده از برات انجام می‌گرفت. کارمزد این نقل و انتقالها به مقصدهای مختلف بر حسب میزان عرضه و تقاضا و رقابت صرافان تعیین می‌گردید.
در رشت و انزلی که به صورت دو مرکز مهم برای معاملات بازرگانی درآمده بودند فعالیت صرافان چشمگیر بود. در هریک از این دو شهر بازاری برای معاملات صرافی تشکیل شده بود که در رشت به نام راسته صرافان در ابتدای بازار خرازهای امروزی (از طرف مسجد کاسه‌فروشان) و در انزلی نیز با همین نام در پشت بازار تاجرهای آن شهر قرار داشت.
از صرافان مهم و معتبر باید از تومانیانس نام برد که در رشت و انزلی دارای تشکیلاتی شبیه بانکهای امروزی بود و پس از او می‌توان در رشت از حاجی عبد الحسین صراف (یوسفی) و حسین شریعتمداری و در انزلی از حاجی قدیر صراف، سید حسن ملایری معروف به قمی، حاجی میر علینقی صراف، مشهدی احمد همدانی، کربلائی مهدی ازگمی و سید حسن آل علی نام برد.
علاوه بر صرافان عده‌ای از بازرگانان نیز با پرداخت حواله در کار معاملات تسهیلاتی بوجود می‌آوردند و در این دوره بود که (بیجک) ابداع گردید. بیجک عبارت از سندی بود که صراف ضمن آن دریافت مبلغی را اعلام و به وعده کوتاه یا غالبا (عند المطالبه) تعهد پرداخت می‌نمود. بیجک معمولا در مقابل براتهای تسلیمی بازرگانان صادر می‌شد و بر حسب میزان معروفیت و اعتبار صراف در بازار رائج بود.
ص: 25
ارتباط بازرگانان و تعدادی از مردان روشن‌بین با بازارهای جهانی و مؤسسات بزرگ اقتصادی موجب آشنائی آنها با بانک و امور بانکداری گردید. اندک‌اندک آنان به لزوم تأسیس بانک در ایران و استفاده از تسهیلات آن پی برده درصدد تأسیس بانک برآمدند، اما با مشکلات فراوانی که وجود داشت این فکر به مرحله عمل نزدیک نشد.
بدین‌ترتیب بود که می‌بینیم در سال 1258 شمسی یعنی سالها پیش از تشکیل شعبه «بانک جدید شرق» و بانک شاهنشاهی ایران حاجی محمد حسن امین الضرب که یکی از مردان بزرگ و روشن‌بین کشور ما بود پیشنهادی برای تأسیس بانک تسلیم ناصر الدین شاه کرد. ولی این اقدام و اقداماتی مشابه آن هرگز نتوانست در مقابل دسیسه‌های بیگانگان به‌بار بنشیند.[7]

بانک جدید شرق‌

توسعه روابط ایران و اروپا در اواخر قرن 19 میلادی به حدی رسیده بود که بدون وجود بانک پیشرفت در امور بازرگانی ناممکن می‌نمود. نرخ بهره در کارهای بازرگانی گران و حدود 24 درصد بود و صرافان در تهیه ارزهای خارجی با مشکل روبرو می‌شدند. با توجه به این مشکلات و نیازها در سال 1267 هجری قمری برابر 1888 میلادی بانک جدید شرق که مرکز آن در هندوستان بود شعبه‌هائی در بعضی از شهرهای ایران از جمله شهر رشت دایر کرد. این بانک بدون آن‌که به کسب امتیاز مخصوصی اقدام کند شروع به‌کار کرد و به حواله خزانه‌دار خود برگهائی منتشر کرد که از 5 قران به بالا بود و در مقابل آن نقره می‌پرداخت. برگهای مزبور که به خصوص در تهران رایج شده بود کار اسکناس را می‌کرد.
بانک در مقابل سپرده‌های جاری 5/ 2 درصد، سپرده‌های ثابت شش ماهه 4 درصد و سپرده‌های ثابت یک ساله 6 درصد پرداخت می‌کرد و متقابلا با 12 درصد بهره و امهائی در اختیار بازرگانان قرار می‌داد[8].
مدت فعالیت این بانک در ایران بیش از دو سال طول نکشید و در سال 1890 میلادی یعنی 1 سال بعد از تصویب امتیاز بانک شاهنشاهی ایران تمامی دارائی خود را در ایران در ازاء مبلغ 20 هزار لیره انگلیسی به این بانک واگذار کرد.

بانک شاهنشاهی ایران‌

دولت ایران طبق امتیازنامه‌ای که در 30 ژانویه 1889 میلادی (1268 شمسی زمان سلطنت ناصر الدین شاه) به امضاء رسید به بارون ژولیوس دورویتر اجازه داد که از این تاریخ تا مدت 60 سال یک بانک دولتی به نام «بانک شاهنشاهی ایران» تأسیس نموده و همه قسم معاملات و عملیات تجارتی و صنعتی را که از برای پیشرفت کارهای خود لازم می‌داند و با قوانین جاریه مملکت و دین حنیف اسلام منافات نداشته باشد به عهده بگیرد. بانک فقط از حق رهن و ابتیاع اراضی و روستاها و ساختمانهائی که برای تأسیس بانک در ایران و ولایات لازم دارد و نیز از حق مساعده دادن به حوالجات دولتی که به نام او نبوده محروم بود.
سرمایه بانک شاهنشاهی مبلغ 100 میلیون فرانک (برابر چهار میلیون لیره انگلیسی) بود که امکان داشت افزوده گردد.
به بانک شاهنشاهی اجازه داده شده بود که تا مبلغ 20 میلیون فرانک اسکناس چاپ نموده و آن را در شرایط معینی به اشخاص پرداخت کند.
اسکناسهای بانک شاهی که می‌بایستی در تمام مملکت ایران به‌طور یکسان رواج داشته باشد برخلاف مقررات اشاره شده در امتیازنامه و ضمائم آن هریک قسمت از اسکناسهای مزبور به شهری تخصیص یافته و در شهرهای دیگر قابل پرداخت نبود مگر با کاستن نزول آن‌که غالبا از تومانی 100 دینار هم تجاوز می‌نمود. حتی در مرکز تهران نیز با اسکناسهای ولایات همین معامله می‌شد که این امر از سوی وزارت تجارت مورد پرسش قرار گرفت.[9]
این بانک با پرداخت وامهای سنگین به دولت ایران به مطامع استعماری کمکهای بسیار کرد. شعبه بانک شاهنشاهی در رشت در محله بادی الله و مقابل مسجد این محله دایر شده بود. در بندر انزلی هم شعبه این بانک در حوالی چهارسوق سابق (محل فعلی اداره دخانیات) قرار داشت.

بانک استقراضی روس‌

بانک استقراضی روس برای رقابت با بانک شاهنشاهی ایران و بسط نفوذ سیاسی روس در ایران تشکیل گردید. مدت امتیاز آن 75 سال تعیین شده بود.
در سال 1268 یک نفر از اتباع روس به نام ژاک دوپولیاکف امتیاز ایجاد بانک و حق انحصاری خراج عمومی را از ناصر الدین شاه دریافت کرد. این بانک به صورت شرکتی خصوصی تشکیل شده بود، ولی در سال 1270 دولت روس سهام آن را خریداری نمود و اداره امور آن را بدست گرفت. پس از آن رئیس بانک به عنوان مأمور دولت روسیه به ایران می‌آمد. بانک استقراضی روس شعبه‌هائی در شهرهای شمالی کشور از جمله رشت و انزلی دایر کرده بود. این بانک در ادامه عملیات خود از معاملات منقول به رهن اموال غیر منقول درباریان و مالکان پرداخت به طوری‌که در سال 1283 (زمان سلطنت مظفر الدین شاه) از 30 میلیون منات سرمایه خود تنها 3 میلیون منات داشت و بقیه را به رهن داده بود.
در نتیجه پیش‌آمد جنگ جهانی اول نفوذ سیاسی و اقتصادی بانک از بین رفت و در بهمن‌ماه 1299 شمسی زمان سلطنت احمد شاه به موجب قرارداد ایران و شوروی بدهیهای دولت ایران که بالغ بر 40 میلیون منات بود بخشوده شد و امتیاز بانک ملغی گردید. دارائی بانک نیز به دولت ایران واگذار شد و رسیدگی به حسابهای آن را هیئت مخصوصی به عهده گرفت.
محل این بانک در رشت نزدیک مکان دادگستری فعلی و در ساختمانی بود که از یک طرف به حدود خیابان چراغ‌برق قدیم و از طرف دیگر به کوچه مدرس راه داشت. شعبه بانک در انزلی در جنوب‌شرقی بانک ملی کنونی و
ص: 26
جنوب بانک تومانیانس دایر شده بود که در سال 1304 شمسی به ساختمان حاج عبد الله قاسمیان واقع در خیابان سپه منتقل گردید.

بانک تومانیانس‌

بانک تومانیانس به صورت تجارتخانه‌ای بزرگ بود که به کارهای بانکی می‌پرداخت. مؤسس آن، هاراطون تومانیانس تاجری بود که از تبریز خشکبار و ابریشم و کالاهائی دیگر به خارج صادر نموده و آهن و مصنوعات فلزی وارد می‌کرد. در سال 1270 فرزندان او موفق شدند در شهرهای شمالی از جمله انزلی و رشت شعبه‌هائی دایر کنند.
فعالیتهای اقتصادی این موسسه در روسیه و ایران متفاوت بود. در روسیه سهام بعضی از شرکتهای بزرگ مانند شرکت نوبل و شرکت نفت باکو و شرکت لیانازوف و بعضی دیگر از شرکتها را در اختیار داشت و به معاملات بورس نیز می‌پرداخت ولی در ایران فعالیتهای آن تابع خصوصیات اقتصادی و اجتماعی مردم این سرزمین بود. در هرحال برادران تومانیانس کرارا در نامه‌های خود کوشش داشتند خود را از اتباع ایران معرفی نموده مؤسسات تجارتی تومانیانس در روسیه را تابع تهران اعلام نمایند و از مزایای تابعیت ایران بهره‌مند شوند.[10]
شعبه‌های تجارتخانه تومانیانس در ایران در شهرهای تهران، تبریز، رضائیه، رشت، انزلی، قزوین، مشهد، شیراز و گرگان و شعبه‌های روسیه در شهرهای باکو، حاجی طرخان و مسکو دایر بود. برادران تومانیانس با بعضی از بانکهای اروپای شرقی و مرکزی نیز در تماس بودند و کارهای خود را در وین، برلین، پاریس و قسطنطنیه بوسیله آنها انجام می‌دادند. کار این بانک پس از جنگ جهانی اول و انقلاب روسیه که موجب از بین رفتن سرمایه بانک شده بود به ورشکستگی کشید.
تنزل ارزش روبل که پس از جنگ جهانی اول پیش آمد صرافانی را که با این بانک سروکار داشتند از پا درآورد. کار صرافی که تا سال 1266 در ایران رونق داشت پس از برپا شدن بانکهای خارجی و سلطه آنها بر امور ایران دچار بحران شد و تنها صرافان کوچک محلی مخصوصا در شهرهائی که بانکها در آن شعبه‌ای نداشتند بکار خود ادامه می‌دادند. طولی نکشید که بیشتر صرافان به ناچار از این کار دست برداشتند و کار صرافی در ایران به کلی از رونق افتاد. موسسات غیربانکی هریک به سبب و علت معینی از میان رفتند و تنها مؤسسه بانکی که در ایران باقی ماند بانک شاهنشاهی ایران بود.
این وضع چندین سال ادامه داشت و جز تعدادی از صرافان کوچک کسی یارای کار و فعالیت در این رشته اقتصادی را نداشت.

بانک عثمانی‌

اشاره

این بانک تنها مؤسسه خصوصی بود که بعد از آن ورشکستگیهای پیاپی در مقام فعالیت بانکی در ایران برآمد[11]. بانک عثمانی در سال 1301 شمسی شعبه‌هائی در تهران و بعضی از شهرهای مهم ایران از جمله رشت تأسیس نمود. به طوری که می‌گویند اولین مدیر این بانک در رشت میرزا علی اکبر ابریشمی از بازرگانان معروف و اهل تبریز بود.
با توجه به گزارشهائی که از سوی کنسولگری ایران در باطوم برای دولت ایران فرستاده شده می‌توان فهمید که بازرگانان از نظر پولی با مشکلاتی روبرو بوده‌اند. برای اطلاع از چگونگی امر به نقل مفاد 2 گزارش می‌پردازد:

گزارش شماره 215 کنسولگری باطوم مورخ 21 شوال 1337:

«...
چیزی که مختصر سکته به معاملات تجارتی وارد می‌کند نبودن پول ثابت در قفقازیه است و چون بن قفقازیه در اسلامبول قبول نمی‌شود باید به منات نیکلا و کرنسکی تبدیل شود. این مسئله قیمت اجناس را به یک پایه و میزان نگاه نداشته و هرروز بلکه هر ساعت قیمت اجناس مثل قیمت پول در ترقی و تنزل می‌باشد و ممکن است از این طریق خساراتی به معامله‌کنندگان وارد شود[12].»

گزارش شماره 216 کنسولگری باطوم مورخ 21 شوال 1337:

نظر به این‌که نقره در تمام عالم ترقی کرده و پول دولت علیه هم نقره است تجار خارجه مخصوصا جماعت بنی اسرائیل سعی و جدیت دارند که پول نقره ایران را به وسایل مختلفه حمل به خارج نموده در خارجه به قیمت گزاف به فروش رسانند و مجددا پول طلا برده نقره خریداری نمایند. این مسئله اگر مدتی دوام پیدا کند و از طرف اولیای دولت علیه جلوگیری نشود چیزی نخواهد گذشت که قسمت عمده پول نقره حمل به خارج شده مقیاس پول ایران تنزل و از این طریق خسارت عمده متوجه دولت و اهالی شده صدمه زیادی به اوضاع اقتصادی وارد خواهد آورد.
در این سالها بازرگانان ایران هنوز هم معاملاتی با روسیه داشتند.
اطلاعیه‌ای که در صفحه 22 مجله تجارت (سال اول شماره 12- 1307) درج شده اشاره‌ای است در همین مورد: (جدول صفحه بعد)
مسکو- بر حسب امر کمیسری ملی اتحاد جماهیر شوروی از 15 مارس تا 15 آوریل بازار مکاره بادکوبه مفتوح خواهد بود. کمیسری تجارت برای حسن استقبال از منافع اقتصادیات ملی و تجار ایران اوامری صادر نموده است.
ایران می‌تواند 3 کرور منات برنج، 4 کرور خشکبار، 1 کرور میشن و تیماج، 600 هزار منات کنجد، کرچک، گردو، بادام و مرکبات به بازار بفرستد.
پس از آن‌که آرامش سیاسی در ایران استقرار یافت دو مؤسسه کوچک بانکی با سرمایه و هدف محدود تأسیس گردید. بانک پهلوی قشون که به منظور به کار انداختن پولهای صندوق بازنشستگی درجه‌داران ارتش در سال 1304 تشکیل شد و مؤسسه رهنی ایران که با سرمایه‌ای ناچیز در سال 1305 برای معاملات رهنی دایر گردید.
بانک سپه در رشت در سال 1306 دایر شد. محل آن در خیابان امام خمینی (پهلوی سابق) طبقه بالای چاپ زربافی بود و اولین رئیس این بانک مسیو گدار نام داشت. این بانک پس از برچیده شدن بانک شاهی و خریدن ساختمان آن، به محل جدید منتقل گردید.
ص: 27
صورت قیمت مسکوکات و اوراق اعتباری و بروات خارجه در هفته اخیر برج حوت 1299

بانک ملی ایران‌

در حالی‌که نبض اقتصادی کشور در دست بانکهای خارجی بود بانک ملی ایران تأسیس یافت. قانون تأسیس این بانک در اردیبهشت‌ماه سال 1306 از تصویب مجلس شورای ملی ایران گذشت. در مردادماه سال 1307 آگهی تأسیس شرکتی به عنوان «بانک ملی ایران» با سرمایه اولیه 8 میلیون ریال که 40 درصد آن برای تاسیس و گشایش بانک از سوی دولت نقدا پرداخت شد منتشر گردید.
این بانک در آن زمان در محل سابق بانک استقراضی روس تشکیل و گشایش یافت. نخستین رئیس بانک ملی «لیندن بلات» آلمانی بود و بانک ساعت 4 بعد از ظهر روز 17 شهریور 1307 رسما گشایش یافت.
رئیس آلمانی بانک برای آشنا شدن به وضع مالی و اعتبار بازرگانانی که در شهر فعالیت داشتند کوشش کرد تا از بهترین کسانی که آگاهی کامل به بازار دارند بهره گیرد و بر همین اساس واسطه‌هائی را که با بانک شاهنشاهی کار می‌کردند به سوی بانک ملی جلب کرد و از آنها خواست تا به عنوان مشاور با بانک همکاری نمایند. این افراد در بانک ملی اتاقی مجهز در اختیار داشتند و در هر صبح اطلاعات لازم را در اختیار مسئولان بانک قرار می‌دادند و چون عموم آنان افرادی صدیق و درستکار بودند کلیه معاملات بانک طبق نظرخواهی از آنان انجام می‌شد.
از این افراد که به نیکنامی معروف بودند می‌توان از محمودزاده، کاسب، طاهباز، فتح الله اصغری و بروجردی یاد نمود.
رسم بر این بود که اگر کالائی از آستارا و یا بندر انزلی به نام یکی از بازرگانان می‌رسید واسطه بانکی این بازرگان با در دست داشتن بارنامه می‌توانست به میزان اعتبار بازرگان و در عین‌حال نیاز او به پول مبلغی را که لازم بود به نام صاحب کالا از بانک دریافت نماید و چنانچه قرار بود کالائی صادر شود فروشنده با فرستادن برات خود به بانک می‌توانست مبلغ برات را وصول نماید (البته با کسر بهره بانکی مدت برات). در این صورت بانک با ارسال برات به مقصد خریدار وسیله بانک آن شهر طبق مقررات نسبت به دریافت طلب خود اقدام می‌کرد.
عده‌ای از صرافان شهر و بعضی از بازرگانان طبق معمول روز مبالغی از پول خود را در بازار به‌کار می‌انداختند. این پول به بازرگانانی که نیاز داشتند در مقابل دریافت سفته وام داده می‌شد. وام‌دهنده هرزمان که نیاز به پول داشت می‌توانست با تسلیم سفته‌ها به بانک طلب خود را با کسر بهره بانکی دریافت نماید.
از افرادی که در این کار دست داشتند می‌توان از میرزا محمد علی تقی‌زاده میلانی، یوسف محلوجی، محمد حسین میخچی، علی اکبر حسین‌اف، سلطانی و کریم بلگوری یاد نمود.
باید یادآور شد که پس از تاسیس بانکها بیشتر کارهائی که انجام آن اختصاص به صرافان و واسطه‌ها داشت جزء وظایف بانک قرار گرفت و کارهای صرافی گستردگی پیشین خود را از دست داد.
گیلان در دوره‌های مختلف یکی از مراکز بزرگ اقتصادی کشور به‌شمار تعداد شعبه‌ها و نمایندگیهای بانکهای استان گیلان در سال 1372
ص: 28
می‌آمد. و هنوز هم از مراکز بزرگ اقتصادی کشور است. معاملات زیادی در این استان انجام می‌گیرد و به همین سبب بانکها ناگزیر شعبه‌ها و باجه‌های نمایندگی خود را در گیلان بر حسب نیاز افزایش داده‌اند.

بانکهای استان گیلان در گذشته و حال‌

تا سال 1357 در استان گیلان مجموعا 38 بانک و مؤسسه بانکی و پولی مشغول فعالیت بودند. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و ادغام تعدادی از بانکها در یکدیگر 9 بانک در استان گیلان فعالیتهای بانکی و پولی را ادامه می‌دهند که عبارتند از:
بانک ملی ایران- بانک صادرات ایران- بانک رفاه کارگران- بانک سپه- بانک تجارت- بانک ملت- بانک کشاورزی- بانک صنعت و معدن- بانک مسکن.
لازم به توضیح است که بانکهای ملی ایران، سپه، صادرات ایران و رفاه کارگران به همان صورت قبلی باقی ماندند و بقیه بانکها به شرح زیر در یکدیگر ادغام گردیدند:
بانک تجارت: در خردادماه سال 1359 تعداد 11 بانک به اسامی بازرگانی، ایرانشهر، ایران انگلیس، ایران ژاپن، ایران هلند، ایران خاورمیانه، اعتبارات، صنایع، ایران و روس، کار و ایرانیان در یکدیگر ادغام شده و بانک تجارت شکل گرفت.
بانک ملت: بانک ملت با ادغام 10 بانک تجاری در خردادماه 1359 تشکیل گردید. این بانکها عبارتند از: بانک فرهنگیان، بانک پارس، بانک تعاونی و توزیع، بانک تجارت خارجی، بانک عمران، بانک تهران، بانک ایران و عرب، بانک بیمه ایران، بانک بین المللی و بانک داریوش.
بانک کشاورزی: این بانک از ادغام بانک توسعه کشاورزی و بانک تعاون کشاورزی بر طبق اساسنامه مصوب مورخ 24/ 4/ 59 تشکیل گردیده است. بانک کشاورزی با کلیه اهداف و عملیات بانکهای مزبور به فعالیتهای خود ادامه می‌دهد.
بانک صنعت و معدن: بانک مزبور بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از ادغام بانکها و مؤسسات مالی: بانک اعتبارات صنعتی، بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران، بانک توسعه سرمایه‌گذاری ایران، شرکت سرمایه‌گذاری بانکهای ایران، صندوق ضمانتنامه صنعتی و صندوق معادن تشکیل گردیده و مشغول فعالیتهای بانکی است.
بانک مسکن: این بانک نیز از ادغام بانک رهنی، بانک ساختمان، شرکت سرمایه‌گذاری ساختمانی بانکهای ایران، شرکت پس‌انداز و وام مسکن کوروش و شرکت پس‌انداز پاسارگاد تشکیل گردیده و با اهداف و عملیات بانکها و شرکتهای مذکور به انجام امور بانکی مشغول است.
ص: 29

فصل سوم صنایع دستی گیلان‌

مقدمه‌

شرایط خاص جغرافیائی گیلان، هوای مرطوب، کوههای پوشیده از جنگل و مناظر زیبا و رنگارنگ از یک‌سو و سوابق طولانی چند هزار ساله مردم این سرزمین در هنر و صنعت از سوی دیگر موجب گردیده است که گیلان از دورانهای کهن تا امروز دارای صنایع و دست‌ساخته‌های زیبا، متنوع، گوناگون و پرمحتوا باشد. شکی نیست که صنایع دستی با سنّتها و آداب و رسوم جامعه و تفکر و بینش هنرمندان و سازندگان و نیز محیط جغرافیائی و طبیعی رابطه مستقیم و بسیار نزدیک دارد و به همین جهت از صنایع ماشینی متمایز می‌باشد.
کاوشهای باستان‌شناسی در نقاط مختلف گیلان و کشف دست‌ساخته‌های چند هزار سال قبل گیلانیان مقام ممتاز این سرزمین را از نظر تمدن و فرهنگ روشن می‌سازد. آثار پیداشده در دل خاکهای گیلان نمودار تمدن عالی این سرزمین و نیز تبحّر و تسلط و ذوق سرشار هنرمندان و صنعتگران گیلانی است.
برای صنایع دستی گیلان آغازی نمی‌توان تعیین کرد؛ به احتمال زیاد نخستین دست‌ساخته‌های گیلانیان نیز مانند ساکنین سایر نقاط از سنگ و استخوان حیوانات بوده و شاید همزمان با آنها وسائلی نیز از پوست و پشم حیوانات تهیه می‌شده است. کمترین فاصله ما با آن دوران حدود 000، 12 سال می‌باشد که مربوط به عصر حجر میانی است.
تحقیقات باستان‌شناسی نشان می‌دهد که در سواحل دریای خزر از جمله گیلان در عصر حجر میانی کشت و زرع و دامداری وجود داشته و ساکنین این نقاط با ساخت انواع مختلفی از ابزار و وسائل کشاورزی و بافت تن‌پوشهائی از پشم گوسفندان و تهیه نوعی سفال کم‌پخت و ناهموار آشنائی داشته‌اند.
ص: 30
حفریات باستان‌شناسی در نقاط مختلف گیلان مخصوصا چراغعلی تپه و تالش و آثار مکشوفه در این نقاط از قبیل مجسمه‌های تزئینی و مذهبی، ظروف طلا و نقره و برنج، سلاحهای برنزی، وسائل زینتی از قبیل گردن‌بند و گوشواره و سنجاقهای سینه، مهرهای استوانه‌ای و غیره مدارک زنده و گویائی از پیشرفت صنایع دستی در گیلان و آشنائی عمیق گیلانیان با رموز و دقایق هنرهای دستی در دوره‌های ماقبل تاریخ است.
با توجه به آثار بدست آمده در نقاط مختلف گیلان می‌توان ادعا کرد که در 2 تا 3 هزار سال قبل از میلاد مسیح، گیلانیان نه‌تنها با صنایع دستی آشنائی داشته‌اند، بلکه در این رشته به مراحل کمال دست یافته بودند. دکتر عزت اللّه نگهبان باستان‌شناس ایرانی که آثار نفیس چراغعلی تپه رودبار، معروف به مارلیک، را کشف کرده می‌نویسد:
«از جمله آثار ظریف و کوچکی که در این حفاری در نتیجه دقت بدست آمد وسائل شخصی بوده که نمونه‌ای از طرز زندگانی این اقوام را نشان می‌داد.
این اشیاء رویهمرفته دقت و پیشرفت این اقوام را در زندگانی روزانه می‌رساند ... در ضمن آثار ظریفی که از این اقوام بدست آمد سوزنهای مفرغی و طلا را می‌توان نام برد. این سوزنها به ظرافت سوزنهای امروزی ساخته شده‌اند. همچنین یک دوک پشم‌ریسی مفرغی در یکی از آرامگاهها کشف گردید که کاملا شبیه دوکهای پشم‌ریسی است که امروزه از چوب ساخته شده و مورد استفاده بیشتر اهالی می‌باشد.»[13]
همین نویسنده در جای دیگر اضافه می‌کند:
«... چند نمونه از گردن‌بندهای عقیق بسیار ریز و ظریف درست شده‌اند که سازنده برای تعبیه سوراخ وسط مهره‌ها از مته‌های بسیار دقیق استفاده نموده است و این مهره‌ها به خوبی پیشرفت این قوم را در ظرافت و دقت در صنایع تزئینی ثابت می‌نماید.»[14]
دکتر نگهبان در شرح پارچه‌های بدست آمده از حفریات چراغعلی تپه می‌نویسد:
«نمونه‌های یافت شده از قدیمیترین نمونه‌های پارچه‌ای است که تاکنون در ایران بدست آمده است. با وجود قدمت، این نمونه‌ها از نظر بافت در نهایت ظرافت بوده و بلوغ هنر این صنعت را در ایران به خوبی نمایش می‌دهد.»[15]
از نظر باستان‌شناس ایرانی مقایسه آثار مکشوفه مربوط به حفریات چراغعلی تپه با آثاری که در نقاط دیگر به‌دست آمده نشان می‌دهد که صنایع دستی گیلان در دورانهای کهن بسیار پیشرفته بوده و هنرمندان و صنعتکاران گیلانی در سطح والائی از ذوق و هنر قرار داشته‌اند تا آنجا که نواحی مختلف خاورمیانه را تحت نفوذ هنری خود قرار داده بودند. وی می‌نویسد:
«مطالعه آثار مکشوفه در قبرستان سلاطین مارلیک و مقایسه آنها با آثار دیگری که در نواحی مختلف خاورمیانه از این دوران به‌دست آمده ما را بدین نتیجه می‌رساند که آثار مکشوفه در مارلیک از نظر کیفیت و ارزش هنری به مراتب بهتر ساخته شده و هنرمندان طراز اول در این منطقه وجود داشته و مسلما مرکز بزرگ و مکتب ارزنده‌ای که در این منطقه بوده بدون اتکاء به قدرت سیاسی عظیمی نمی‌توانست وجود داشته باشد. با توجه بدین نکته باید اذعان نمود بر خلاف آنچه تاکنون در بیشتر کتب باستان‌شناسی نوشته شده که هنر این منطقه را در اواخر هزاره دوم و اوائل هزاره اول قبل از میلاد همواره تحت نفوذ مرکزیت هنری بین النهرین و سایر نقاط خاورمیانه معرفی نموده‌اند باید اظهار داشت که با کشف تپه مارلیک بر این فرضیه قلم بطلان کشیده شده است. آثار مکشوفه مسلم می‌دارد که یک مرکز هنری مشخصی در مارلیک وجود داشته و سایر نواحی خاورمیانه را تحت نفوذ خود قرار داده و مسیر نفوذ هنری از این منطقه به سایر نواحی و مکتبهای هنری خاورمیانه سرایت نموده و کارگاههای هنری آن زمان را تحت الشعاع خود قرار داده است.»[16]
پروفسور گیرشمن در ستایش از هنر املش می‌نویسد:
«املش یکی از مراکزی است که تحت تأثیر جریانهای هنری زمان خود قرار گرفته، ولی در عین حال شخصیت بخصوصی دارد که نشانه بلند هنری آن است. کوزه‌گر و پیکرساز ابتکارات بدیعی از خود نشان داده‌اند و اندام انسانی و شکل حیوانات را به بهترین وجهی مجسم نموده‌اند و خصوصا گاوکوهان داری که از خود به یادگار گذاشته‌اند حتی انسان قرن بیستم را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. وی در ضمن این ترکیب اشکال، ایده‌آل خود را در این شاهکارهای 3 هزار سال پیش به آسانی می‌یابد. در میان این جمعیت زارع و چوپان ایرانی، که با همسایگان خود روابطی داشتند، کوزه‌گر که در عین‌حال پیکرساز نیز هست روح ابتکار و اختراعی از خود نشان داده که موجب حیرت می‌گردد.»[17]

نگاهی به گذشته‌

اشاره

قبل از تولد ماشین کلیه مصنوعات توسط دست یا ابزار ساده دستی ساخته می‌شد، امّا هر اثری را که مصنوع دست بشر باشد نمی‌توان جزو صنایع دستی بشمار آورد. بطور کلی منظور از صنایع دستی آن گروه از ساخته‌های دست انسان است که در خلق و ایجاد آنها ذوق و هنر بکار رفته باشد چنان‌که برخی از صاحبنظران در تعریف و توجیه آن گفته‌اند:
«صنایع دستی به آن گروه از صنایع اطلاق می‌شود که تمام یا قسمت اعظم مراحل ساخت فرآورده‌های آن با دست انجام گرفته و در چهارچوب فرهنگ و بینشهای فلسفی و ذوق و هنر انسانهای هرمنطقه با توجه به دیدگاههای قومی آنان ساخته‌وپرداخته می‌شود.»
در چهارچوب این تعریف ما به بحث پیرامون صنایع دستی مهمّی که از دیرباز در گیلان رایج بوده و امروز نیز کم‌وبیش در نقاط مختلف این استان رواج دارد می‌پردازیم. اما باید دانست برخی از صنایع دستی گیلان که در گذشته‌های دور مورد توجه هنرمندان گیلانی بوده امروز در این استان رونقی ندارد؛ به عنوان مثال می‌توان از صنایع فلزکاری و شیشه‌گری و سنگتراشی نام برد. آثار به‌دست‌آمده در کاوشهای باستان‌شناسی نشان می‌دهد که فلزکاران و
ص: 31
شیشه‌گران دوره‌های باستانی گیلان به خلق آثاری دست زده‌اند که نمونه‌های ارزنده هنر فلزکاری و شیشه‌گری بوده تبحّر و تسلط عمیق آنها را در این رشته‌ها مسلم می‌سازد. جامها و مجسمه‌های فلزی و سلاحهای سرد که در نقاط مختلف گیلان از جمله املش، رودبار و دیلمان کشف شده نمایانگر اندیشه‌های والای فلزکاران گیلانی و مهارت و استادی فوق العاده آنان است. پروفسور گیرشمن نمونه‌های ارزنده‌ای از کارهای هنرمندان فلزکار گیلانی را در دوره‌های ماد، هخامنشی، پارتی و ساسانی معرفی می‌کند که از آن میان می‌توان به جامها، مجسمه‌ها، سلاحها و قطعات زینتی بسیار زیبا و ظریف اشاره کرد.
توصیف او از مجسمه فلزی اسبی که در دیلمان پیدا شده اندیشه والا و استادی و مهارت هنرمندان فلزکار این خطّه را مدلل می‌سازد. وی می‌نویسد:
«یک قطعه باشکوه سیمین که به تازگی در دیلمان پیدا شده است، اسب نیرومندی را که بر زمین نشسته و دارای زین و یراقی به سبک ساسانی است نمایش می‌دهد. این اسب کاکل و دم گره‌زده‌ای دارد و در یال تراشیده‌اش جز چند دسته موی دیده نمی‌شود و این بازمانده‌ای از سنتهای سواران بیابان‌گرد است. این اسب لگام و دهانه ندارد و در زیر مهار بینی، پوزه‌بندی شناخته می‌شود که احتمالا می‌بایستی فلزی باشد و شبیه است به پوزه‌بندهای برنزی و آهنی که در شوش در یک طبقه ساسانی یافته‌ایم. از 2 نشان که بر روی شانه‌های حیوان نقش شده 2 پیکر نیم‌تنه بطور برجسته بیرون آمده است. این 2 پیکر انسان به طرز ساسانی لباس پوشیده و سر و موی آراسته‌اند. یکی از آنها تاجی می‌دهد و دیگری به نظر می‌رسد که آن را می‌گیرد. این صحنه را در تصویرشناسی ساسانی می‌شناسیم، ولی نمی‌توان دانست که این تحلیل مربوط به خود سوار است و اسب او. رئالیسم این اثر شاید در یک جام دیگر که آن نیز سیمین و به شکل سر اسب است و متعلق به موزه سن‌سیناتی است با نیروی بیشتری بیان می‌گردد.»[18]
جامهای زرین مکشوفه در مارلیک (رودبار) چه از نظر فکر و اندیشه و تخیل هنرمند در خلق تصاویر و اشکال بدیع و چه از لحاظ مهارت و استادی در کار فلزکاری، آثاری بی‌بدیل بشمار می‌آیند. در مورد یکی از این جامها دکتر نگهبان می‌نویسد: «یکی از زیباترین ظروف این حفاری جامی است که به نام جام مارلیک نام نهاده شده است. این جام از زرناب ساخته شده و در بوجود آوردن آن هنرمند متحمل صرف وقت و دقت زیادی شده و ابتکار قابل ملاحظه‌ای به خرج داده و بالنتیجه یکی از زیباترین جامهای طلای جهان را به وجود آورده است.»[19]
پروفسور گیرشمن جامهای زرین و اشیاء دیگری از جنس طلا، نقره و برنز را که در گورهای دوران مگالیتیک مارلیک پیدا شده شایان توجه و مربوط به قرنهای هشتم و نهم قبل از میلاد می‌داند.[20]
در صنعت شیشه‌گری نیز گیلان سابقه‌ای بسیار طولانی را پشت‌سر گذاشته است. بر طبق شواهد زنده از کشفیات باستان‌شناسی هنرمندان گیلانی 3400 سال پیش با شیشه آشنائی داشته و در صنعت شیشه‌گری به درجه استادی رسیده بودند. در مقابر باستانی گیلان مهره‌های شیشه‌ای مات متعلق به چند قرن پیش از فرمانروائی هخامنشیان کشف شده که عمر برخی از آنها به 3400 سال و عمر بعضی دیگر به 2000 سال می‌رسد. میان مهره‌های شیشه‌ای که در مارلیک بدست آمده و مهره‌های گنجینه سلطنتی شوسوئین ژاپن که متعلق به 1200 سال قبل است شباهت کاملی وجود دارد.
در حفاریهای دیلمان جامهای شیشه‌ای زیبائی با انواع و اقسام تزئینها از قبیل تزئین نواری، تزئین لانه‌زنبوری و تزئین برجسته بدست آمده که در ساخت آنها از فنون مختلف شیشه‌گری استفاده شده است. بنا به عقیده صاحبنظران، ماهرترین شیشه‌گران ژاپنی پس از گذشت قرنها نتوانسته‌اند جامهائی به زیبائی و ظرافت آنها بسازند.
در زمینه سنگتراشی نیز از آثار معدود سنگی مکشوفه در حفاریها چنین برمی‌آید که گیلان در زمانهای بسیار دور به صنعت سنگتراشی توجه داشته و حتی در این صنعت به مراحل کمال نزدیک شده است. گیلانیان قدیم از این صنعت برای ساخت مهرهای استوانه‌ای، سلاحهای سرد و وسائل زندگی استفاده می‌کردند.
در حفاری مارلیک 11 عدد مهر استوانه‌ای بدست آمد که جنس آنها از سنگهای سخت و نیمه‌قیمتی است. حکاکی و نقر بر روی این سنگها بسیار مشکل بوده و بدون تردید برای حک نقوش مختلف بر روی این سنگها از ادوات سنگی سخت مانند ابسیدیان و سنگ چخماق استفاده شده است. گفتنی است که نقوش حک‌شده بر روی سنگها خطوط یا نقشهای ساده‌ای نبوده که به آسانی نقر شود. بر روی این سنگها تصاویر و اشکالی حک شده است که نشانه تبحر و مهارت خارق العاده هنرمند سنگتراش است، مثلا یکی از این مهرها که از هردو طرف با حاشیه طلا تزئین شده مجلس شکاری را نشان می‌دهد و بر روی یک مهر دیگر ردیفی از سربازان حک شده است. بر روی چند مهر استوانه‌ای دیگر نقش درختهای تزئینی دیده می‌شود.
یک سپر از سنگ یشم در گیلان پیدا شده است که باستان‌شناسان آن را به دوره «هان» یعنی حدود 700 سال قبل از میلاد مسیح مربوط می‌دانند. سپر پیدا شده از سنگ یشم با ظرافت خاصی که دارد نشان‌دهنده پیشرفت صنعت سنگتراشی و مهارت و تبحر صنعتگران و سنگتراشان گیلانی در 2700 سال قبل از زمان ماست. گیلانیان دوران کهن در ساختمانها و بناها نیز از سنگ استفاده می‌کردند و بر روی سنگ نیز گاه نقشهائی نقر می‌نمودند. در آرامگاهها غالبا از هنر صنعتگران سنگ‌تراش گیلانی استفاده می‌شد.
کاوشهای باستان‌شناسی در مارلیک به کشف چند آرامگاه منتهی گردید که مصالح ساختمانی بکار رفته در آنها را تخته‌سنگهای نازکی به رنگهای زرد و قهوه‌ای تشکیل می‌داد. سنگهای مزبور از سرچشمه گوهررود به چراغعلی تپه حمل شده بود. ساکنین دره گوهررود در دوره‌های باستانی برای این نوع سنگها اهمیت مذهبی قائل بودند و برای ساختن آرامگاهها از آنها استفاده می‌کردند.
ص: 32

سبدبافی و حصیربافی‌

سبدبافی و حصیربافی، به عقیده بسیاری از محققان، پس از سنگتراشی قدیمی‌ترین صنعتی است که انسان با آن آشنائی حاصل کرده است. این صنعت منشأ بسیاری از صنایع دستی دیگر از جمله پارچه‌بافی، گلیم‌بافی، بامبوبافی، سفالگری و کوزه‌گری است.
هنگامی که بشر هنوز با صنعت سفالگری آشنا نشده بود روی سبدها را با گل پوشانده در روی آتش می‌پخت تا ظرفهائی به‌دست آورد که برای کاربردهای مختلفی نظیر نگهداری آب مناسب باشد. «بسیاری از انواع کوزه‌ها و سفالینه‌های روزگاران نوسنگی و مس، نیها یا ترکه‌هائی در خود دارند که احتمالا به جای ریسمان بکار می‌رفته و نشانه آن است که سفالگری اصلا از فن سبدبافی پدید آمده است.»[21]
بافتن گلیم و قالی و انواع پارچه‌ها از روی سبدبافی و حصیربافی اقتباس شده است. قدیمی‌ترین نمونه دستباف به حدود 6 هزار سال قبل تعلق دارد، در حالی که نمونه‌های حصیربافی مکشوفه در آفریقا به پیش از این تاریخ مربوط می‌شود. اگر قبول داشته باشیم که صنعت سفالگری در حدود 10 هزار سال قبل پا به عرصه وجود گذاشته است سبدبافی و حصیربافی عمری بیش از این مدت دارند.
از سبد در اندازه‌ها و شکلهای مختلف به عنوان ظرف استفاده می‌شود و حصیر برای پوشاندن کف و سقف بکار می‌رود. در گذشته زیرانداز و کف‌پوش روستائیان از حصیر بود و امروز هم استفاده از آن در بیشتر روستاهای ایران رواج دارد. حصیرهای ساخت گیلان و سایر نواحی شمال ایران طرحهای هندسی دارند که از بافت نی طبیعی یک‌رنگ پدید می‌آیند.
حصیربافی و سبدبافی از صنایع دستی و خانگی بسیار رایج در استان گیلان است و تولید انواع سبدها و حصیرها در اکثر نقاط این استان رواج دارد. حصیر در اندازه‌ها و شکلهای مختلف بافته می‌شود و مصارف گوناگون دارد. زنبیل، کلاه، سفره، سبد، آبکش و زیرداغی حصیری در تمام خانه‌های گیلان وجود دارد.
نقاطی که در گیلان از نظر تولید حصیرهای زیبا و مرغوب شهرت بیشتری دارند عبارتند از: خمام، گلشن، جفرود، غازیان، بندر انزلی و روستاهای اطراف آنها.
حصیر و سبد تنها جنبه مصرفی ندارند بلکه تعداد قابل‌توجهی از حصیرها و سبدهائی که در نقاط مختلف گیلان بافته می‌شود و مخصوصا سبد و حصیرهای رنگی دارای جنبه‌های هنری و تزئینی است.
بر طبق آمار منتشره در «شناسنامه صنایع دستی گیلان» نشریه سازمان صنایع دستی ایران به سال 1365 در 700 روستای استان گیلان کارگاههای حصیربافی و سبدبافی وجود داشته است.[22] اسامی روستاهای مزبور بدین قرار است:
آستارا: بیجاربین- قلعه.
حصیربافی و سبدبافی یکی از رایج‌ترین صنایع دستی گیلان است و فروشندگان در نقاط مختلف، دست‌ساخته‌های حصیری را به خواستاران عرضه می‌کنند.
آستانه اشرفیه: اشکان‌دهکاه- اشمان‌کماچال- امیرکیاسر- دهسر- زارم‌کلایه- سالک‌ده- لاگوژده- لله‌وجه‌سر- نقره‌ده- پرگاپشت یاورزاده- پنچاه- تجن‌گوکه- تمچال- جوپشت- سیاکوچه- صفرابسته- کماچال بالامحله- کیسم- کینچا- گورابجوار- گورکا- گوهردان- لفوت‌بالا- فزن‌پائین- نازکسرا- نیاکوبالامحله- امیرهنده- انبارسر- ایشکا- ایوان‌استخر- بالامحله گیلده- پائین‌رودپشت- پائین‌محله گیلده- پشل- تاسنده- داخل- درگاه- دستک- دشمن‌کرده- دهشال- دهکا- دهنه سفیدرود کهنه- زیرده- سلیم‌چاف- سوخته‌کوه- شرف‌شاده- شیشگل- صیقل‌ده- فوشازده- کارسیدان- کچلام- کلیدسر- کهنه‌رودپشت- لب‌دریا لسکوکلایه- لب‌شکا- لسکوکلایه- لشکام- لوخ- نوشر.
بندر انزلی: آبکنار- اشترکان- بشمن- تربه‌بر- خمیران- سنگاچین- سیاه‌خاله‌سر- شیله‌سر- علی‌آباد کپورچال- کپورچال- کرگان- کوچک‌محله- معاف.
رشت: آلمان- باغچه‌بنه- بسته‌دیم- بلسکله امام‌جمعه- پیرعلی‌ده- تمل- جورکویه- جیرکویه- دوباج- رودپشت- روف‌چاه- سیاه اسطلخ سقد الملک- سیاه‌اسطلخ میرزا ربیع- شهرستان- شیشه‌گوراب- گل‌بازو- گیلوامحله- ماشل‌اعلم- نیساچاه- یوسف‌آباد- یوسف‌محله- احمدورسر- پشتستان گورابجیر- تازه‌آباد صدر- تیسیه- جفرود بالا- جفرود پائین- چپرپرد پائین- دهنه سرشیجان- سرخشکی- فتاتو- فشتکه- کلاچاه- کویشا- گلشن- گوراب‌جیر- مشکاپشت-
ص: 33
میان‌محله- ابراهیم‌سرا- اشلیکی- پیربست لولمان- خشکاروندان- رشت‌آباد- سده- شیرایه- طارمسر- علی‌نوده- فرشم- فشتم- کرباسده- کنارسر- گورابسر- ماشک‌تهرانچی- ماشک‌سپهداری- مامودان- اژدهابلوچ- اصطلک- امیلدان- پس‌بیجار گفشه- توچاه آلمان- جلیدان- جوپشت- جوریاب- جیرهنده- چافوچاه- چالکش لات- چیک‌شفیع‌محله- چیک‌ناظمی‌محله- چون‌چنان- خالکی- خشک‌اسطلخ- خشکرود- دوباج- ده‌سر- ده‌مردسرا- زهنده- سالستان- شهمیرسرا- شیخان گفشه- فخرآباد- کردخیل‌ولم- کنارسرا- بابی- لاشه- لیچاه- لیموچاه- محسن‌آباد پائین- ملکده- نوبیجار محله محسن‌آباد- نوحدان- نوده- ولم- آتشگاه- احمدگوراب- بیج- بیجارپس- بیجارخاله- بیجارکنار- پاچکنار- پسویشه- پسیخان- پشتام‌سرا- پلکو- پیربازار- پیرده- پیشه‌ور- پیله‌داربن- تازه‌آباد- تازه‌آباد- توچی‌پایه‌بست- خاجان‌دودانگ- خشک‌مسجد- خنفچه- دافسار- دوآب‌مردخ- رکن‌سرا- سقالکسار- سیاه‌گلوندان- شالکو- صف‌سر- صیقلان‌ورزل- طرازکوه- طش- فخب- فلکده- فیض‌آباد- کتیگر- کرجوندان- کسار- کفته‌رود- کلش طالشان- گالش‌خیل- گالش‌محله- گراکه- گرفم- گوراب‌ورزل- گیل‌پرده‌سر- مبارک‌آباد- منگوده- نارنج‌کل- نخودچر- ورازگاه- اسکده- تخسم- رواجیر- سلکی‌سر- طالشان- عزیزکیان- کسار- کشل‌ورزل- کیسارورزل- لاکان- ماتیرویشکا- ویشکاه‌ورزل- آینه‌ور- بازقلعه اکبر- بازقلعه ملک- بنکده- بهدان- پیشکنار- تورانسرا- جوکول‌بندان- دره‌پشت- دلچه- ده‌بند شاقاجی- رودبرده- سراوان- سروندان- سکاچا- شیخ علی‌بست- طالم سه‌شنبه- فشتام- قاضیان- کچا- کنسستان- گیاسرا- گلسرک- گیلاوندان- ملاسرا- میانده- نشرودگل- نصر الله آباد.
رودبار: شهر بیجار- شیخ علی‌توسه- کوکنه- میرزا گلبند- دیورش.
رودسر: استادکلایه- اشکیت- پیلجه- چماقستان- چهارده- زربیجار- سرکله- سفیداربن- سوخته‌کیش- شکریس- شیخ‌آباد- کشکلایه- لات‌سرا- لگموج- مشکله- ولی‌کلام- یوسف‌آباد- زحون‌بره- مربو- افرمجان‌علیا- بازرگان‌محله- بلالم- توتکله‌سفلی- چینیجان- حسنک‌سرا- حسین‌آباد- صحنه‌سرا- عروس‌محله- علی‌کلایه- کلن‌کلایه- گواسرای‌علیا- گورچه‌پشت- لسبومحله- لله‌رود- له‌داربن- مرداب‌بن- میان‌گواسرا- علی‌اوسطمحله- قاضی محله.
صومعه‌سرا: باقلاکش- بریران- بودیان- چنه‌سر- چوبه- خراطمحله- خطیبان- خمسر- خواجه علی‌وندان- دلیوندان- سادات محله- سسمس- سیاه‌درویشان- شالکا- شیخ‌محله- صیقلان- صیقلوندان- طالش‌محله- کلکوه- کیشستان- گلاب‌خواران- گوراب- لاکسار- ماتک- مرجقل- مردخه- نرگستان- نوخاله‌جعفری- هندخاله- ازگم- پاسکه- پشتمسار- پشتیر- چالکسر- چمثقال- خرفکام- راسته‌کنار- زرکام- زیده‌سرا- سنگ‌جوب- سورم- سه‌سار- سیاه‌اسطلخ- شارم- عربان- فشخام- قاضده- کلسر- کما- کهنه‌سر- گوراب‌زرمیخ- کیاکو- لادمخ- مرکیه- مهویزان- میانده- آقامحله بهمبر- اباتر- ارم‌سادات- اسفند- بیشه‌گاه- پرده‌سر- پیرسرا- طالش‌محله بهمبر- فتمه‌سر- قرابا- کلنگستان- لارسر- لش‌مرزمخ- مناره‌بازار- میان‌بر- میان‌گسگر- ندامان.
فومن: احمدسرگوراب- بداب- خرفه‌کل- دوبخشر- زرکام- لاقان- نصیرمحله- بیجارسر- پلنگ‌پشت- چوبر- داکله‌سرا- کاظم‌آباد- ماشالاکول- مبارک‌آباد- محرمان- آقامحله- بیالوا- پشت‌سرا- پیرده شفت- پیرمؤمن‌سرا- جیرده- چماچا- چوسر- خرطوم پائین و بالا- ذو الپیران- شیخ‌محله- شیخ‌محله پیرسرا- صیقلان- عثماوندان- کلاچ خندان- کوچک‌کومسار- کولی‌سران- گیلده- لختکی- لیفکوخندان- مردخه- مژدهه- میرمحله- ناصران- ازبر- اشکلن‌بالا- الاسر- الاله گوراب- بوئین- پامسار- پیش‌حصار- جیرده‌پسیخان- چیران- حسین‌آباد- حلقه‌پسته- خداشهر- خسمخ- راسته‌کنار بوئین- راسته کنارپسیخان- رودپیش- سند- سیاه‌پیران کاشانی- شالده- شاه‌خال- شریک- شکالگوراب- شنبه‌بازار- قصاب‌علی‌سرا- قلعه‌کل- کلده پائین- کلرم- کلفت- کوزان- کوزه‌گران- گوراب‌لیشاوندان- گوشلوندان- گیگاسر- للکام- لولمان- ماشاتوک- مالوان- ماوردیان- معاف‌محله- ملاسرا- مودگان- میرمحله- نوده‌پسیخان- تله‌کنگاه حلاج‌محله- خسروآباد- دارباغ- سسطلان- سیدآباد- سیدسرا- شولم- قلعه‌رودخان- ملسکام- سفیدسنگان- عباس‌کوه.
لاهیجان: تاریک‌دره- تکام- دلدیم‌کوچک- کوه‌پس- گیسل- آذرچه- ازبرم- اشکم‌جهان‌پهلو- بالابندبن- پیدرون- پائین‌بندبن- تازه‌آباد جانکاه- چوشل- چهارشاهی‌محله- چهل‌گاچه- چی‌چی‌نی‌کوتی- خرارود- دوست‌لات- ده‌جان- دهبنه- رادارپشته- رجورازبرم- روبرابر- زیارتگاه- زیزاکش- سیاهکل‌محله- گمل- شیرکوه‌محله- فشتال- کاجان- کرف‌پشته تازه‌آباد- کرفستان- کرفکول- کلاهدوزمحله- گالش‌موشا- گردکوه- گیل‌بام- لشکریان- للم- لیاکل‌بالا- ملکرود- مهربن- نمک‌رودبار- نوروزآباد- هلستان- آزارستان- اهندان- الکی‌صحرا- آزارستانکی- بازکیاگوراب- بالامحله- بالامحله گل‌رودبار- بالانارنج‌لنگه- بوجائیه- بهادرکلایه- بیجاربسته‌سر- بیجاربنه پائین- پائین‌اشکا- پائین‌محله گل‌رودبار- پائین‌نارنج‌لنگه- تبرکلایه- تموشل- توستان- جورگوابر- چفل- چمندان- چوفلکی- دراپشتان- دره‌جیر- دلیجان- دموچال- ده‌سر- سادات‌محله- سادات‌محله گل‌رودبار- سوخته‌کوه- سیاه‌گوراب بالا- سیاه‌گوراب پائین- شکاکم- قصاب‌محله- کوشال- کوینه- لاشیدان حکومتی- لواسی‌محله- لیالستان- لیالمان- ماضی‌کله- مال‌بیجار- میان‌محله زاکله‌بر- میان‌محله گل‌رودبار- نوبیجار- هالوخانی- ارباستان- اربوکلایه- اکبرآباد- امیرآباد- بارکوسرا- بالاپاپ‌کیاده- بالاچاف- بالارودپشت- بین‌کلایه- پائین‌پاپ‌کیاده- پائین‌چاف- پائین‌محله رودبنه- پشت لله‌سر- بهمدان- تازه‌آباد چاف- تی‌تی‌پریزاد
ص: 34
- جیرباغ- حسن‌آباد- حسن‌بکنده- حسنعلی‌ده- خالکیاسر- ده‌بنه- رادارکومه- رعیت‌محله- رودبنه- سادات‌محله- سحرخیزمحله- سراجار- سیدمحله- شیخ‌علی‌کلایه- شیرجوپشت بالا- شیرجوپشت پائین- شیشال- صداپشته- صیقل‌بنه- فشوپشته- صیقل‌سرا- کورنده- گاویه- متعلق‌محله ارباستان- مهدی‌آباد- میان‌محله پاپ‌کیاده- میان محله چاف‌گاویه- میردریاسر- ناصرکیاده بالا- ناصرکیاده پائین- ناصرکیاده میان- نوشر- یوسف‌ده- اسلام‌ده- امیرهنده- انارستان- بازارده- بازارسرلفمجان- بازان- بالاشاده- بالامحله پاشاکی- بالا محله لفمجان- بیجاربنه- بیربنه بالامحله- بیربنه پائین- پائین‌محله پاشاکی- پائین‌محله لفمجان- پنابندان- تازه‌آباد مرزیان- تهام- جوپیش- خلشاه- خوبده- خوشل- سپردان- سرشکه- شیوا- علی‌بیک‌سرا- کلده- کلشتاجان- کلنگران- کیاسرا- گردمحله- گوشکجان- گوکه- لاحشر- لبک‌محله- مالده- بارگلی- بالاتنورود- بن‌گبر- بندرمحله- رجب‌سرا- رحیم‌آباد- سطلسر- سوراش- سوستان- کتشال پائین- لمش‌پشت- مراددهنده- شبخوس‌لات.
جدول شماره 1- تعداد خانوارهای نقاط شهری و روستائی گیلان که در سال 1365 به حصیربافی و سبدبافی اشتغال داشته‌اند.
0- رقم مساوی صفر است.
لنگرود: بازارده گلباغ- بالاسالکویه- بالاقاضی‌محله- پائین‌سالکویه- پائین‌قاضی‌محله- پائین‌نالکیاشر- پیرپشته- تازه‌آباد بازارده- تپه- جدانوکر- خالجیر- خالیاکل- خراطمحله- درویشانبر- دریاسر- دریاکنار- سلطانمرادی- سیاهکلده- کمال الدین‌پشته- کوشالشاد- کیاکلایه- گاچه‌ور- گالش‌خاله- گالشکلام- گل‌سفید- ملاط- موبندان- جان‌علی‌آباد- حاجی‌سرا- سادات‌محله بیجارپس- سلوش- طالب‌سرا- کفش‌کن‌محله- کیاگهان- میان‌سرای لیلاکوه.
تالش: چای‌بیجار- خلیل‌محله- گیل‌چالان- طارمسرا- وانگاه- اسطلخ‌زیر- شیخ‌نشین- کوچکام- خالسرامیانده- للکیه‌پشت.
متأسفانه آماری از حصیربافیها و سبدبافیهای شهرهای گیلان وجود ندارد و در نشریه صنایع دستی به ذکر اسامی روستاهائی که دارای کارگاههای حصیر بافی و سبدبافی هستند اکتفا کرده است.

مرواربافی‌

مرواربافی عبارت از بافت اشیاء و وسائل مختلف با استفاده از ساقه‌های تازه گیاهان یا ترکه است. مرواربافان گیلانی مقادیر قابل توجهی از ماده اولیه مورد استفاده در مرواربافی یعنی ساقه‌های تازه گیاهان یا ترکه را از اطراف تهران یا ملایر خریداری کرده و به گیلان حمل می‌نمایند.
مرواربافی خصوصا در سالهای اخیر در بسیاری از نقاط گیلان رونق یافته است. مراکز تولید اشیاء و وسائل مختلف از مروار نظیر سبد و کیف و میوه‌خوری و امثال آنها روستاهای صیقلان و جمعه‌بازار از نواحی صومعه سرا و تازه‌آباد و گورکا از توابع آستانه اشرفیه است.

بامبوبافی‌

بامبوبافی از صنایع رایج در سرزمینهای ساحلی است. آب‌وهوای مساعد، رطوبت فراوان و کیفیت خاک زمینه بسیار مساعدی را برای رویش طبیعی یا کشت بامبو، یعنی نی‌خیزران فراهم ساخته است.
تاکنون در دنیا 662 نوع مختلف گیاه بامبو شناخته شده است. «در حال حاضر بهترین نوع بامبو در ژاپن، چین و به‌طور کلی کشورهای آسیای شرقی و هند روئیده یا کشت می‌شود و در ایران، لاهیجان (لیالستان)، سیاهکل، علی‌آباد (در فاصله سخت‌سر و تنکابن)، قاسم‌آباد (رودسر) و تقریبا بیشتر نقاط شمال کشور را می‌توان در زمره مساعدترین مناطق رویش بامبو به‌حساب آورد.»[23]
طول گیاه بامبو گاه تا حدود 10 متر می‌رسد. در ایران تهیه دست‌ساخته‌های مختلف از بامبو همزمان با کشت چای آغاز شد و بدین‌ترتیب نخستین بار در لاهیجان مورد توجه قرار گرفت. بامبو یا نی‌خیزران، گیاهی است خودرو، ولی چون محصول خودرو کافی نیست توسط روستائیان کشت می‌شود و در کاغذسازی و نیز تهیه برخی مواد غذائی مورد استفاده قرار می‌گیرد. «تولید سالانه بامبو در جهان بالغ بر 10 میلیون تن است که قسمت اعظم آن از نیمکره شرقی زمین بدست می‌آید.»[24]
نی‌خیزران یا بامبو را بعد از خشک شدن به اندازه‌های مورد نیاز می‌برند، سپس بندهای مفصلی و دیافراگم آن را با کارد مخصوصی صاف کرده برجستگیها و لبه‌های تیز را از بین می‌برند و بعد قطر آن را به اندازه‌های مورد نظر تقسیم کرده و به وسیله کارد از طول آن را برش می‌دهند. در این مرحله بامبو را در آب می‌خیسانند و آن را نرم کرده به پهنای مورد نظر درمی‌آورند و ضخامت آن را نیز به اندازه ضخامت زهوار مورد نیاز کالائی که می‌باید تولید
ص: 35
شود می‌رسانند. بدین‌ترتیب بامبو آماده بافتن می‌شود. بافتهائی که در گیلان رواج دارد عبارتند از: بافت زیرورو، بافت شش‌ضلعی، بافت شعاعی، بافت حصیری و خورشیدی.
بامبوبافان با استفاده از خاصیت ارتجاعی نی محصولات متنوعی از قبیل ظرفهای مختلف، کلاهک چراغها و میز و صندلی تولید نموده به بازارهای کشور عرضه می‌کنند. طی سالهای اخیر در نتیجه تلاشی که برای بهبود کیفیت این دست‌ساخته‌ها بعمل آمده بر مقدار تولید و نیز تعداد خواستاران آنها به میزان قابل توجهی افزوده شده است.
از مهمترین مراکز تولید محصولات بامبو روستاهای اطراف لاهیجان به ویژه روستای لیالستان است.

سفالگری‌

گفته می‌شود که صنعت سفالگری حدود 000، 10 سال قبل توسط زنان اختراع شد. همانطور که در مورد سبدبافی اشاره شد آنها گل را بر روی سبد مالیده در آتش می‌پختند و بدین‌ترتیب ظروف مورد نیاز خود را تهیه می‌کردند.
در برخی از سرزمینها از جمله آفریقا هنوز به شیوه دورانهای بسیار دور کار سفالگری به عهده زنان است: «زنان سفالگر را در درّه مکزیک، در میان سرخ‌پوستان آمریکای شمالی، در شمال تایلند (سیام)، بخشهائی از آفریقای شرقی و در ایران، در بلوچستان و کردستان و گیلان می‌توان یافت.»[25]
آثار سفالین نه‌تنها در گذشته جنبه عملی و مصرفی داشته بلکه امروز نیز در نقاط مختلف ایران و برخی از کشورها ظروف سفالی مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال کوزه‌های سفالی برای نگهداری آب در فواصل کوتاه زمانی به‌کار می‌رود، زیرا سفال دارای منفذهای زیاد است و از سوی دیگر جاذب رطوبت می‌باشد و به همین علت تا حدودی آب را تصفیه کرده خنک نگه می‌دارد، بدین‌ترتیب که آلودگیهای آب همراه با نفوذ کند آن به درون سوراخها و منفذها از آب جدا می‌شود و بخار شدن آب از روی بدنه بیرونی سفال، آب را در روزهای گرم خنک نگاه می‌دارد.
صاحبنظران و محققان در میان رشته‌های مختلف صنایع دستی برای سفالگری ارزش و اهمیت خاصی قائل هستند. جان‌شپلی مؤلف مجموعه نفیس «بررسی هنر ایران» صنعت سفالگری را برتر از سایر صنایع دستی می‌داند. سرهربرت رید[26] در مورد برتری و امتیاز این هنر نسبت به سایر هنرها می‌نویسد:
«سفالگری در آن واحد ساده‌ترین و دشوارترین هنرهاست. ساده‌ترین است زیرا ابتدایی‌ترین هنر است. دشوارترین است زیرا انتزاعی‌ترین هنرهاست ... هنر هر کشور و ظریف‌ترین مظاهر احساسی آن را از روی آثار کوزه‌گری و سفالینه‌سازی آن باید سنجید ... سفالگری در ذات مجرد خود هنری تجسمی است.»[27]
در گیلان سفالگران چیره‌دستی که وارث هنر ارزنده پیشینیان هستند آثار زیبایی خلق می‌کنند.
شیوه‌های سفالگری در گیلان مانند اغلب سرزمینهایی که به این صنعت دستی می‌پردازند بیشتر شامل نقاشی و صیقل‌زنی بوده و نقش‌پردازی آنها نیز تقلید از بافت سبد و حصیر است.
جی. گلاک تهیه‌کننده و ویراستار کتاب «سیری در صنایع دستی ایران» که برای تحقیق در همین زمینه شهرها و استانهای مختلف این کشور از جمله گیلان را زیرپا نهاده طی مقاله‌ای تحت عنوان سفالگری می‌نویسد:
«همه کار سفالگری و نقش‌پردازی را زنان انجام می‌دهند. مردان گل را با الاغ از معدن حمل می‌کنند و آن را آماده می‌سازند؛ سوخت تهیه می‌کنند و سرانجام ظرفهای سفالی را با الاغ به روستاهای اطراف می‌برند و در روز بازارهای محلی عرضه می‌نمایند ... آثار سفالی پیش از تاریخ گیلان شامل جالبترین و بی‌گمان دلکش‌ترین صوری است که تاکنون در سفالینه‌سازی دیده شده است. آنچه آفرینش بسیاری از این شکلها را ممکن ساخته کیفیت گل رس محلی است که خود پذیرای تجارب گوناگون است. فرآورده‌ها سبک هستند و گلهای انعطاف‌پذیر در درجه حرارت کم می‌پزند و لعابی طبیعی دارند.
از جمله این افزارها سبوهایی به شکل لک‌لک با لوله‌های درازی به شکل نوک پرنده است که از روی آثار سفالی 3000 سال پیش ساخته شده است ...
جالبترین فرآورده‌های سفالگران پیش از تاریخ کوزه‌های بزرگ مدور است که به دلیل مدور بودن قاعده ساختن آنها با چرخ معمولی کوزه‌گری ممکن نیست. متخصصان امروزی کوزه‌گری وجود آنها را محال می‌شمرند و با این حال واقع امر آن است که این‌گونه کوزه‌ها وجود دارند. آنها را دیگر نه در گیلان بلکه بر کرانه خلیج‌فارس در بندرعباس می‌سازند. ظرفهای سفالین و مدوّر گیلان متعلق به 3000 سال پیش هنوز از شمار محالات دانسته می‌شود.
گردن آنها باریکتر از مچ دست آدمی است. از جمله انواع جالب دیگر،
ص: 36
سبوهایی به شکل حیوان به اسلوب آلات مقابر 3000 سال پیش است؛ ولی کوزه‌گران محل می‌گویند که غرض آنان از ساختن این افزارها همیشه تفنن یا دادوستد بوده است. برخی از سبوها دارای سربسته هستند و آنها را از پایه پر می‌کنند. یک‌گونه از این سبوها در مقابر روزگار پیش از هخامنشی دیده شده است و هنوز به عنوان سبو تداول دارد ... در گیلان زنان هنوز کوزه و سفالینه‌های دیگر می‌سازند؛ روش فنی آنان در اساس با گذشته چندان تفاوتی ندارد ...»[28]
از جمله دست‌ساخته‌های سفالی صنعتگران گیلان که در گذشته مورد توجه بوده و در زمان ما منسوخ گردیده مجسمه‌های گوناگون و همچنین برخی اشیاء زینتی سفالی است که مورد استفاده زنان بوده است. در کاوشهای مارلیک تعداد زیادی مجسمه سفالی از انسان و حیوانات مختلف به‌دست آمد.
مجسمه‌های انسان اعم از زن و مرد عموما عریان ساخته شده‌اند. بطور کلی تصور می‌رود مجسمه‌های سفالی که در مقابر و آرامگاهها نهاده شده جنبه مذهبی داشته‌اند. مجسمه‌های حیوانات مربوط به گاو کوهان‌دار، گوزن، قوچ، آهو، اسب، قاطر، پلنگ، خرس و سگ بودند. این حیوانات که در حالات مختلف و به اندازه‌های متفاوت مجسم گردیده‌اند عموما دارای گوشهای سوراخ‌شده بودند و در گوش برخی از آنها حلقه‌های فلزی وجود داشت.
سفالگران گیلانی در صنعت سفالگری چنان تبحر و تسلط داشتند که مجسمه‌هایی بسیار ظریف در حد اعلای زیبایی و تناسب می‌ساختند. یکی از این مجسمه‌ها، که در گزارش دکتر نگهبان به آن اشاره شده مردی است که شمشیر بر کمر دارد و بر گردونه بسته شده بر دو اسب سوار است. گردونه بر روی چهار چرخ نصب شده است. طول مجسمه 5/ 26 سانتیمتر می‌باشد. مردی که سوار بر گردونه است در میان دو اسب ایستاده و چنان می‌نماید که اسبها را به سرعت می‌راند. مجسمه در نهایت زیبایی و تناسب است و به بهترین وجه ذوق و هنر و مهارت و استادی مجسمه‌ساز را نشان می‌دهد.
دکتر نگهبان در گزارشی که راجع به این اثر تنظیم کرده پس از تشریح مشخصات آن می‌افزاید: «مجسمه به خوبی ارزش اسب و سوارکاری و استفاده از این حیوان را به عنوان یک مرکب تندرو، که در آن زمان به خصوص هنگام نبرد نهایت مورد استفاده قرار می‌گرفت، نمایش می‌دهد. ضمنا وسائل ارتباطی سریعی را که این اقوام در این منطقه داشته‌اند ثابت می‌نماید.[29]»
در حال حاضر سفالگری در بیشتر نقاط گیلان مخصوصا اسالم، لاهیجان، رودسر، لنگرود، رشت، تالش، صومعه‌سرا، آستارا و سیاهکل متداول است.
در اسالم به سبب کیفیت مرغوب گل رس آن سفالگری رونق خاصی دارد.
سفالگری در این منطقه یک سنت دیرینه با سابقه‌ای چند هزار ساله است.
نویسنده «سیری در صنایع دستی ایران» در همین زمینه می‌نویسد:
«کوزه‌گرانی که در اسالم طرف مصاحبه ما قرار گرفتند همه عمر خود را به کوزه‌گری گذرانده بودند و 3 نسل از زنانشان اغلب با یکدیگر کار کرده بودند.
مردان، گل سفال را از ته‌نشین رودخانه‌ای در جنگل مجاور می‌گیرند، ولی جایگاه این ته‌نشینها رازی خانوادگی بشمار می‌رود ... سفالگران دیگر این منطقه ظرفهای محکم‌تر و در عین‌حال ظریف‌تر می‌سازند و پیداست که گل آنها را خوب می‌شویند. بسیاری از آنها همانند آثار باستانی است. چندان‌که در بازار عتیقه‌فروشان تهران مایه اشتباه و گمراهی می‌گردد.»[30]
سفالینه‌های گیلان در دوره‌های باستانی به‌ویژه در هزاره دوم قبل از میلاد غالبا به رنگهای مشکی، سرخ و خاکستری بوده است. سفالگران گیلانی برای ساختن سفالینه‌های مشکی از رنگ استفاده نمی‌کردند بلکه آنها را با تغییر شیمیائی گل به وسیله کاهش اکسیژن هنگام پختن به رنگ مشکی در می‌آوردند. قبل از پختن سفال و بعد از خشک شدن گل آن را توسط سنگ صیقل زده درخشان می‌ساختند و بعد در کوره قرار می‌دادند. بدین‌ترتیب سفال به رنگ مشکی زنده‌ای درمی‌آمد. کارشناسان با بررسی سفالینه‌هایی که در کاوشهای باستان‌شناسی گیلان به‌دست آمده اظهار نظر کرده‌اند که روش ایجاد رنگ سیاه با کاهش گرما از زمان هخامنشیان تا امروز به‌کار نرفته و اصول فنی آن به صورتی که نزد سفالگران گیلانی و احتمالا در برخی دیگر از نقاط ایران معمول بوده روشن نیست.
نکته قابل توجه در سفالگری گیلان تنوع زیاد آن است بدین توضیح که اشیاء مختلفی نظیر اثاثیه منزل، انواع ظرفها، مجسمه‌ها، اسباب‌بازیها، مهره‌ها، مصالح ساختمانی و ابزار و آلات گوناگون از سفال ساخته شده که هنوز هم رواج دارد. سوت‌سوتکهای سفالی که هزاران سال پیش توسط صنعتگران گیلانی ساخته می‌شد، امروز هم به عنوان اسباب‌بازی تولید می‌شود. به همین ترتیب، فانوسهای سفالی باغ که در زمان ما مورد استفاده برخی از روستائیان گیلان است، فانوسهای سوراخدار سفالین را در روزگاران پیش از هخامنشی به‌یاد می‌آورد.
سفالهایی را که امروز در گیلان ساخته می‌شود می‌توان به 2 گروه تقسیم کرد: اول سفالهایی که به عنوان وسایل ضروری زندگی مورد استفاده مردم قرار می‌گیرند و تولید انبوه دارند مانند سفالهای سقف برای پوشش بامها[31] و انواع ظروف مورد نیاز خانه‌ها از قبیل گمج، گلدان، خمره، کوزه، تابه گمج، نمکدان و غیره. دوم سفالینه‌هایی که جنبه تزئینی دارند و در ساختن آنها ذوق و استعداد هنری به‌کار می‌رود. گروه نخست را نمی‌توان جزو صنایع دستی به شمار آورد در حالی‌که سفالینه‌های گروه دوم که هدفی جز خلق و آفرینش زیبایی و نمایش آن ندارند صنایع دستی به مفهوم واقعی هستند. برخی از سفالینه‌های زیبایی را نیز که به شکل وسایل مورد نیاز مانند ظرف و گلدان و غیره عرضه می‌شوند می‌توان در شمار صنایع دستی قرار داد.
از ویژگیهای سفال گیلان بدون لعاب بودن آن است. سفالگران گیلانی غالبا از لعاب استفاده نمی‌کنند تا به کار خود اصالت بیشتری بدهند. در
ص: 37
مواردی که استفاده از لعاب ضروری است مانند ساخت گمج، لعاب سبزرنگ به‌کار برده می‌شود، رنگی که با طبیعت گیلان سازگاری دارد.
بر طبق آمار منتشره در «شناسنامه صنایع دستی گیلان» نشریه سازمان صنایع دستی ایران به سال 1365 در 43 روستای استان گیلان کارگاههای سفالگری و کوزه‌گری وجود داشته است. اسامی روستاهای مزبور بدین قرار است:
آستارا: باش‌محله لوندویل- باغچه‌سرا- تله‌خان- جواد علی‌محله- چلوند- خان‌حیاطی- خلیله‌سرا- دربند- عنبران‌محله- قلعه- قنبرمحله- کانرود- کرده‌سرا- کشفی- کوته‌کومه- لمیرمحله عنبران- ویرمونی- هودول.
بندر انزلی: خمیران.
رودسر: اشکرمیدان- شبخوس‌لات- حاجی‌آباد.
صومعه‌سرا: لارسر.
لاهیجان: کل‌نادان بالا- مهربن- دیزبن.
تالش: بالاده- چلونصر- کیشاویشه‌علیا- اوتارمحله- تخته‌پوری- چاله‌بیجار- چوبر- درزگری- دروارمحله- رکوع- ریک‌حویق- للکه محله- نقله‌کش- ویزنه- هراندان- هره‌دشت- هنزنی.
آماری از تعداد سفالگری شهرستانهای گیلان در دست نیست. متأسفانه در «شناسنامه صنایع دستی گیلان» نیز فقط به ذکر اسامی روستاهایی که در آنها کارگاههای سفالگری موجود است قناعت شده و از شهرستانها صحبتی نشده است.

نمدمالی‌

نمدمالی یکی از صنایع دستی بسیار قدیمی گیلان است. این صنعت از دورانهای کهن تا امروز همواره در گیلان رواج داشته است بطوری‌که امروز نمدمالی یکی از صنایع بومی این سرزمین بشمار می‌رود.
در مورد پیدایش نمد از روزگاران قدیم افسانه‌ای نقل شده است که آشنایان با صنعت نمدمالی مخصوصا نمدمالان سواحل دریای خزر آن را شنیده و بارها برای دیگران نقل کرده‌اند: می‌گویند حضرت سلیمان، پیامبر بنی‌اسرائیل دارای پسری بود که به کار شبانی اشتغال داشته است. شبان جوان که غالب ایام عمر و دقایق زندگی را در کنار گوسفندان خود سپری می‌کرد در صدد برآمد که از پشم آنها برای ساختن یا بافتن زیراندازی استفاده نماید.
کوشش و تلاش او به جایی نرسید و هرگز نتوانست پشم گوسفندان را به زیرانداز یا پارچه‌ای تبدیل نماید. چنان مأیوس و ناامید شد که اشک حسرت از دیده فروریخته و ساعتها به تلخی گریست و از شدت خشم با مشت بر روی پشمها کوبید. اشکها به درون الیاف پشم راه یافت و آنها را به‌هم چسبانید.
چوپان جوان با نهایت شگفتی راز تهیه زیرانداز را با پشم دریافت و بدین‌سان نمد پای به عرصه وجود گذاشت!
نمد که از پشم یا کرک مالیده به‌دست می‌آید مصارف مختلفی از قبیل فرش، پوشاک، کلاه و غیره دارد.
تاریخ استفاده از نمد به عنوان فرش و پوشاک و کلاه به درستی روشن
شال، نوعی دستباف پشمی است که در مناطق سردسیر و مرتفع گیلان مورد استفاده قرار می‌گیرد. تصویر یکی از زنان گیلانی را در حال تهیه شال نشان می‌دهد.
نیست. با توجه به مطالعات محققان و پژوهشگران بر روی مجسمه‌ها و حجاریها و سایر آثار دوره‌های باستانی می‌توان دریافت که از چندین هزار سال قبل استفاده از نمد مرسوم بوده است؛ مثلا در دوره مادها (701 تا 550 قبل از میلاد مسیح) نشانه‌های چندی از کلاه‌نمدی دیده شده است.
آثار کشف شده در چین نشان می‌دهد که 2300 سال قبل از میلاد مسیح چینیان از نمد زیرانداز و سپر و زره می‌ساختند.
در گیلان نمد مصارف گوناگون دارد و به علل مختلف در این استان بیش از نقاط دیگر به نمد توجه می‌شود.
مهم‌ترین علت توجه و علاقه مردم گیلان به نمد نفوذناپذیری آن در برابر رطوبت است. این نفوذناپذیری مربوط به ویژگیهایی است که از ماده اولیه یعنی پشم ناشی می‌شود. اگر نمدمال در کار خود مهارت و تسلط داشته باشد مصنوع او گرم و محکم و عایق رطوبت خواهد بود.
بارانهای مداوم و رطوبت زیاد گیلان موجب شده است که ساکنین آن مخصوصا روستانشینان بیش از مردم نقاط دیگر از نمد برای کف‌پوش و پوشاک استفاده نمایند. روستائیان و جنگل‌نشینان و دامداران گیلان از نمد بالاپوشی تهیه می‌کنند که برای محفوظ ماندن از باران و سرما آن را به دوش می‌افکنند. این بالاپوش، شولا یا کپنک نامیده می‌شود و در برخی از نقاط به دوشی معروف است. برخی از چوپانان سطح بالاپوش را با روغن و چربی آغشته می‌سازند تا مقاومت آن را در برابر باران بیشتر سازند.
خاصیت نفوذناپذیری و مقاومت نمد در برابر رطوبت باعث می‌شد که در گذشته حتی ثروتمندان گیلانی نیز از نمد به عنوان زیرانداز استفاده نمایند.
برخی از آنان اطاقها را با نمد فرش کرده و بر روی آن قالی می‌انداختند و بدین‌ترتیب از نفوذ رطوبت جلوگیری می‌کردند.
دامداران گیلانی هرسال یک یا دو بار پشم گوسفندان را می‌چینند و آنها را در اختیار نمدمالان قرار می‌دهند. در ازاء این کالا وجه نقد یا نمد دریافت
ص: 38
می‌کنند. غالبا 2 برابر مقدار پشمی که برای ساختن نمد لازم است به نمدمال داده می‌شود که نیمی از آن برای تهیه نمد و نیم دیگر به عنوان دستمزد محسوب می‌گردد.
در گیلان نمد به اندازه‌های مختلف و در اشکال بیضی، گرد و مستطیل و غالبا با کیفیت مرغوب تهیه می‌شود. تعدادی از نمدها پرک‌دار هستند یعنی دارای تکه‌های اضافی می‌باشند به عبارت دیگر قطعات کوچکی از نمد برای تزئین بر نقش آن اضافه شده است.
در حال حاضر پیشرفت صنایع ماشینی و رواج محصولات آن مخصوصا موکت و کف‌پوشهایی با الیاف مصنوعی و نیز مشکلات گوناگونی که نمدمالان و تولیدکنندگان نمد با آنها مواجه هستند از کیفیت و کمیت این صنعت دستی کهنسال می‌کاهد و آن را به نابودی می‌کشاند.
در نشریه سازمان صنایع دستی تحت عنوان «شناسنامه صنایع دستی گیلان» اسامی روستاهایی که دارای کارگاههای تهیه نمد، زیلو و جاجیم هستند یکجا (در یک ستون) و با هم آورده شده است. بر طبق آمار این نشریه تعداد 188 روستا در گیلان دارای کارگاههای تهیه نمد، زیلو و جاجیم هستند. اسامی روستاهای مزبور بدین قرار است:
آستارا: باباعلی- چملر- شیری‌حیاطی- فندق‌پشته- گونش- هودول.
رشت: کلاچاه.
رودبار: پیرکوه سفلی- پیشکلیجان پائین- جلیسه- سوسف- سیبن- لیاول علیا- جیرنده- کلیشم- نوده- ویه- کپته- دفراز- قلعه رستم‌خانی.
رودسر: امیرمحله- ایزن- برمکوه- توکاس- کاکرود- بلترک- جیرده- چاکل- کیاشکول- گیری- لات‌محله- لشکان- ولنی- آغوزکله- طلابن- بالامحله قاسم‌آباد- بندبن قاسم‌آباد- خانه‌سر- قاسم‌آباد سفلی.
فومن: شالما- کولوان.
لاهیجان: تکام- زین‌پشته- سیاه‌خانی- صوفیان‌سر- پیله‌سرا- ده‌جان- ده‌ماسرا- سبزکوه- گالش و اجارگاه- گندم‌سرا- لوشاده- ملکرود- نیچ- آزارستان- گلستان- توسادشت- لطفعلی گوابر.
لنگرود: اطاقور.
تالش: بیلچال- دشت‌میان- سرک- وزمی- پشد- اسب‌ریسه- سراکه- گندر- الله‌ده- چواژیه- خرجگیل- گوخس- گیلانده- لمیر- آق‌اولر- آلشه‌چال- انوش‌محله جوکندان- بره‌پشت- بسک- بلوره‌پشت- بیلیابین- پشته‌هیر- تنکاب- جنگو- خواجه‌گری- دوله‌سر- دهنه سیاه‌درون- دیره‌کری- دیزگاه- دیکلی- رزه- رسمجن- ریک- زربیل- سراگاه- سرداب‌خانه‌پشت- سوراپشت- سیخ‌چال- سیناهونی- شیلابین- شیله‌وشت- طول- طولارودبالا- عنبراپشت- قروق- قلعه‌چال- کیشاویشه علیا- کیشدیبی- لر- لرون- لمیر- لنبه- لواده- لیر- مثلاکوه- مکش- ناوان- نعلبند- نماهونی- نوعون- نیک‌کری- وزنه‌سر- هودی- اسب‌عمر- انبو- باباسرا- بابالومحله- بازارگاه- بده‌پشت- برزبیل- برون‌بالا- برون‌پائین- بلیطی- بنون- بیجاربین- پائین‌محله لیسارا- پشته- پی‌سرا- پی‌سرا- تخته- ترک‌محله- تره‌طول گیلان- تمشه‌لانه- تنگه‌سر- جوکندان بزرگ- چولاده- خلیله‌سرا- داوان- دیزگاه‌محله- رنده‌سر- زمبری- سابی چال- سوباتان- سوتاپارا- سیاکت- سیاه‌جعفر- سیاهکل- شاد میلرزان- شته‌ژی- شیلان- قلعه‌بین‌یوردی- قلعه‌دوش- قنبرمحله- کته‌سر- کشبیل- کشلی- کوهستان- کوهستان حویق- گل- گنجه‌خانه- لتن‌پرت- لنزا- لواچول- لوکه- لیسارامحله بالا- مژده‌علی- مطالع‌سرا- مظلم‌کم- مهار- نو- نوده- نولون- ورزان- هره‌دشت- هشتروچونی- هله‌دمه- هماسر- هنزنی- هونیش.

دستبافتهای ابریشمی، پشمی و نخی‌

اشاره

برخی از پژوهشگران آغاز صنعت بافت پوشاک را همزمان با اهلی کردن بز و گوسفند و شتر و استفاده از پشم آنها می‌دانند. اگر نظر آنان مورد قبول باشد عمر دست‌بافته‌های پشمی در نواحی شمال ایران از جمله گیلان به 8000 سال قبل می‌رسد. مردم این نواحی در آن روزگاران به پرورش بز و گوسفند و کشت غله اشتغال داشتند و از پشم بز و گوسفند تن‌پوش و کلاه و پای‌افزار می‌بافتند و کار دوختن را نیز با سوزنهای شاخکداری، که چند نمونه از آنها به‌دست ما رسیده است، انجام می‌دادند. نقش جامه‌های نفیس و فاخر شاهان و بزرگان با طرحهای بسیار زیبا بر روی مجسمه‌ها و ظرفهای فلزی متعلق به هزاره دوم قبل از میلاد نشان می‌دهد که طی چند هزار سال، پیشرفتهای قابل توجهی در این رشته نصیب بافندگان هنرمند شده است.
متأسفانه آب‌وهوا و رطوبت گیلان جز در موارد معدود اجازه نداده است آثار کهن دست‌بافته‌های پشمی و نخی به‌دست ما برسد. حتی آثار باقی‌مانده در مقابر باستانی غالبا در ضمن حفاری تبدیل به گردوغبار شده است اما از نمونه‌های نادری که در حفاریها کشف شده و از نقشهای متنوعی که بر روی ساخته‌های فلزی باقی مانده می‌توان تا حدودی به چگونگی دست‌بافته‌های پشمی و نخی و نیز مهارت و تبحر پدیدآورندگان آنها پی برد.
در حفاری مارلیک آثاری از پارچه و نوار و نخ به‌دست آمد که متعلق به اواخر هزاره دوم و اوائل هزاره اول قبل از میلاد است و با زمان ما حدود 3000 سال فاصله دارد.
در حفاریهای دیگر نقاط گیلان نیز تکه‌های کوچکی از انواع پارچه‌ها پیدا شده که عمر آنها از منسوجات مارلیک نیز بیشتر است.
اظهارنظر کارشناسی در زمینه پارچه‌های مکشوفه مارلیک به شرح زیر، سابقه طولانی پارچه‌بافی و مهارت و استادی هنرمندان گیلانی را در این رشته مدلل می‌سازد:
«در حفاری چراغعلی تپه آثار نسبتا متنوعی از پارچه و نوار و نخ به‌دست آمد. اگرچه پارچه‌های به‌دست آمده از تکه‌های پوسیده کوچکی تجاوز نمی‌نماید، ولی از نظر بافت تنوع داشته و تاروپود پارچه بنابر مصرف آن تغییر نموده است. تکه‌های پارچه، نوارهای پارچه، قیطان یا نخهای تابیده، به دست آمده که به خوبی تنوع و پیشرفت صنعت نساجی را در آن زمان در این
ص: 39
زیبائی، ظرافت، هماهنگی و تناسب رنگها در دستبافهای ابریشمی، پشمی و نخی گیلان اعجاب‌انگیز است. زنان هنرمند گیلانی در خلق این دستبافهای کم‌نظیر نقش اساسی را بر عهده دارند.
تصویر، زنان بافنده و آثاری از آنها را در موزه رشت نشان می‌دهد.
منطقه به ثبوت می‌رساند ... کشف این تکه‌های پارچه در حفاری مارلیک مدارک ارزنده‌ای از نظر این صنعت و قدمت آن در ایران در اختیار ما گذارده است. نمونه‌های یافت‌شده از قدیم‌ترین نمونه‌های پارچه‌ای است که تاکنون در ایران به‌دست آمده است. با وجود قدمت، این نمونه‌ها از نظر بافت در نهایت ظرافت بوده و بلوغ این صنعت را در ایران به خوبی نمایش می‌دهد.»[32]

دستبافتهای ابریشمی:

زری‌بافی و ابریشم‌بافی در گیلان نیز مانند سایر نقاط ایران سابقه‌ای طولانی دارد. در دوره‌های کهن پوشاک پادشاهان و امیران از ابریشم ترکیب می‌یافت و این سنت در دوره‌های بعد از اسلام نیز مرسوم بود چنان‌که امرای مقتدر دیلمی و دیگر فرمانروایان، پارچه‌های ابریشمی را زیب پیکر خویش می‌ساختند. پروفسور آرثرپوپ در «شاهکارهای هنر ایران» می‌نویسد: «این پارچه‌ها (زری) که بسیار سخت‌بافت و گران‌قیمت بود برای جامه پادشاهان و امیران سلسله‌هائی که در تاریخ از بزرگترین فرمانروایان شمرده شده‌اند یعنی امثال عضد الدوله و طغرل بیک و الب‌ارسلان و ملکشاه و سلطان سنجر به‌کار می‌رفته است.»[33]
طرحها و نقشهای پارچه‌های ابریشمی در دوره‌های بعد از اسلام نیز از دوره‌های باستان تقلید می‌شد. در همین زمینه پروفسور پوپ می‌نویسد: «در پارچه‌های ابریشمی دوره آل بویه این نقوش میان طرحها بسیار متنوع و متعدد است و طرحهای متداول دوره مزداپرستی را تکرار می‌کند.»[34]
نمی‌توان انکار کرد که زادگاه ابریشم کشور چین است و نخستین‌بار چینیها دستباف ابریشمی را به جهانیان عرضه کردند. گرچه صدور ابریشم به ایران از زمان اشکانی آغاز شد، ولی در دوره ساسانی این کالا به این مقدار قابل توجهی از چین وارد می‌شد. در خود کشور هم پرورش کرم ابریشم و صنعت ابریشم به وفور و مرغوبی تمام رواج یافته بود.
پس از آن‌که ابریشم چین به گیلان رسید، بافندگان هنرمند گیلانی با مهارت و تبحر و تجربه طولانی که در بافتن پارچه‌های پشمی و نخی داشتند به تولید دستبافهای ابریشمی پرداختند. از آن زمان تاکنون بافت انواع پارچه‌ها و منسوجات ابریشمی در نقاط مختلف گیلان به‌ویژه قاسم‌آباد و روستاهای رودسر ادامه دارد.
در قاسم‌آباد از ابریشم طبیعی و پنبه نوعی پارچه بافته می‌شود که به چادر شب معروف است. از چادرشب برای دوخت پرده و روتختی و رویه لحاف استفاده می‌شود و زنان محلی آن را به دور کمر می‌بندند. عرض پارچه چادرشب باریک و در حدود 31 سانتیمتر است و طول آن به 245 سانتیمتر
ص: 40
می‌رسد. یک چادرشب از اتصال 6 تکه به یکدیگر درست می‌شود. رنگها متنوع انتخاب می‌گردد و نقشها در پود نمودار می‌شود. رنگ زمینه بیشتر قرمز است و نقش از نوارهای زربافی با طرحهای هندسی به رنگهای سبز، زرد، صورتی، آبی، نارنجی و سفید پدید می‌آید. نگاره‌ها ترکیبی است از صور طبیعی و اشکال انتزاعی هندسی که برخی از آنها به نقوش سفالینه‌ها و آثار فلزی دورانهای کهن شباهت دارند. نقشهای شطرنجی و شانه‌ای نیز از گذشته تاکنون تغییری نیافته است. برخی نقشهای دیگر مربوط به مظاهر طبیعت و اشکال حیوانات، که امروز بر روی چادرشبهای ابریشمی و نخی قاسم‌آباد دیده می‌شود تفاوتهای بسیار کمی با نقشها و تصاویر مورد علاقه صنعتگران دوره‌های کهن دارد.
دکتر عیسی بهنام که از قالیهای پازیریک، مربوط به 2500 سال قبل، در موزه لنینگراد سابق بازدید کرده می‌نویسد: «نقش قالیها شباهت فوق العاده به نقش چادرشبهای قاسم‌آبادی که امروز در قاسم‌آباد گیلان بافته می‌شود دارد.
این نقوش عبارتند از اسب‌سوار، درخت، گوزن با شاخهای بلند، انسان و خصوصا عده‌ای زن که تاج بر سر دارند. تمام این نقوش امروز بر روی چادرشبهای ابریشمی قاسم‌آباد دیده می‌شود و نشان می‌دهد که چگونه نقوش در طی قرون به زندگی و وجود خود ادامه می‌دهند.»[35]
همین نویسنده در شرح تصویر یک قطعه پارچه زربفت می‌نویسد: «در حدود 1200 سال قبل این پارچه زربفت که یادگار هنر هخامنشی روی آن دیده می‌شود از ایران خریده شده و برای پوشانیدن روی قبر یکی از مقدسین کلیسای شهر سانس در فرانسه به‌کار برده شده و امروز در همان کلیسا محفوظ می‌باشد. نظائر این نقش هنوز روی چادرشبهای قاسم‌آباد و روی گلیمهای بافته‌شده در نقاط مختلف ایران دیده می‌شود.»[36]
در چادرشبهای ابریشمی خطوط زیگزاگ با رنگهای متناوب سیاه و سفید به چشم می‌خورد که به عقیده برخی از صاحبنظران کنایه‌ای است از برکه‌ای موّاج که در نور خورشید بازتاب یافته است.
زنان قاسم‌آبادی از چادرشب و پارچه ابریشمی لباسهای زیبائی تهیه می‌کنند و آنها را در مجالس عروسی و جشن و میهمانی می‌پوشند. این لباسهای بومی از کت کوتاه و جلیقه و شلوار و دامن چین‌داری که «شلیته» نام دارد ترکیب می‌شود. تکه‌ای پارچه و نواری پهن به دور سر موهای آنان را می‌پوشاند. نقشهای زردوزی به رنگهای سیاه و قرمز و زرد و سفید بر روی حاشیه روسریها به چشم می‌خورد.
در گذشته لباس مردان قاسم‌آبادی نیز از دستبافهای روستا و به شکل سنتی تهیه می‌شد، ولی در حال حاضر آثار معدودی از آنها دیده می‌شود و مردان به ندرت از لباسهای سنتی استفاده می‌کنند. بافت چادرشبهای ابریشمی نیز اندک‌اندک فراموش می‌شود، ولی چادرشبهای پنبه‌ای با آن‌که از رونق گذشته برخوردار نیست هنوز متروک نشده است. در چادرشبهای پنبه‌ای نیز رنگ اصلی قرمز است و نقشها غالبا شطرنجی و چهارخانه‌ای با راهراههای پهن آبی و سفید و خطوط سبز و زرد می‌باشند.
بافتن چادرشب در نقاط مختلف گیلان به‌ویژه در شرق استان متداول است. در روستاها اکثر زنان چادرشب به کمر می‌بندند و هنگام کار در مزارع با استفاده از چادرشب کمر را محکم و پاها را استوار می‌سازند. تولید چادرشب و انواع بافتنیها بیشتر در فصل زمستان و هنگام فراغت از کارهای کشاورزی توسط زنان انجام می‌گیرد.
تا چند دهه پیش نوعی پارچه ابریشمی موجدار در قاسم‌آباد و برخی نقاط دیگر گیلان بافته می‌شد که «دارائی» نام داشت. به این بافت در برخی از کشورها «ایکات» گفته می‌شود که از واژه مالایایی «منجیکات» به مفهوم بستن و گره‌زدن یا پیچاندن گرفته شده است و «منظور از آن شیوه بستن تاروپود از روی الگوئی است که از پیش آماده شده است.»[37]
در ریشه‌یابی تاریخ و مبدأ و خاستگاه دارائی‌بافی برخی اظهارنظر کرده‌اند که «اقوام دارای فرهنگهای جداگانه و گوناگون هریک مستقل از دیگری آن را اختراع کرده‌اند و به موازات یکدیگر پرورش داده‌اند.» برخی دیگر بافت این نوع پارچه را به زادگاه واحدی نسبت می‌دهند. در این زمینه نویسندگان کتاب «سیری در صنایع دستی ایران» چنین اظهارنظر کرده‌اند که «گوناگونی و پیچیدگی و ظرافت نقشها و روشهائی که در جزیره‌های مالی و سومبا و سوماترا و برنئو یافت شده است دلالت بر آن دارد که اگر یک خاستگاه برای آن وجود داشته در منطقه اندونزی بوده است.»[38]
با توجه به سوابق بسیار طولانی پارچه‌بافی در گیلان بعید به نظر می‌رسد که شیوه بافت مرسوم در اندونزی به قاسم‌آباد گیلان رسیده و بافندگان گیلانی این شیوه را به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم از جزایر منطقه اندونزی اقتباس کرده باشند.
به هرتقدیر متروک شدن دارائی‌بافی در گیلان به علت عدم دسترسی به مواد اولیه و گرانی سرسام‌آور قیمتها و مشکلات دیگر موجب تأسف است و جا دارد که سازمان صنایع دستی کشور به احیای این صنعت ظریف بپردازد.

دستبافتهای پشمی:

در نقاط مختلف گیلان مخصوصا تالش از پشم گوسفندان دستبافتهائی نظیر شال، جوراب، دستکش، شال‌گردن، بلوز و نظائر آنها عرضه می‌شود که مورد استفاده اهالی به‌ویژه در نواحی سردسیر استان قرار می‌گیرد.
بیشتر بافتنیها از پشم گوسفندان منطقه تهیه می‌شود. معمولا پشم گوسفندان را دو بار و بزها را یک بار در سال می‌چینند. پشمی که توسط دامداران گیلان مخصوصا دامداران تالشی عرضه می‌شود نه‌تنها در سطح گیلان بلکه در شهرهای دامنه البرز از جمله قزوین، اردبیل و خلخال نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. کار حلاجی و ریسندگی و رنگرزی پشمها نیز بیشتر در روستاها انجام می‌شود. برای رنگ کردن پشم از مواد شیمیائی یا مواد گیاهی نظیر پوست گردو و برگ گیاهان و درختان کوچی یا تله‌کوچی، ماتول، کول یا لرک، سیاه‌گل و غیره استفاده می‌شود. بافندگان خود به شیوه سنتی پشم را رنگ
ص: 41
زنان گیلانی در تهیه انواع و اقسام پارچه‌ها، چادرشبها، جاجیمها و دارائیها مهارت دارند. این مصنوعات غالبا در کارگاههای کوچک با استفاده از وسائل و ابزار بسیار ساده تهیه می‌شود.
کرده مورد استفاده قرار می‌دهند؛ برخی نیز آنها را به رنگرزان حرفه‌ای و رنگرزیها می‌سپارند.
بافتن جوراب، دستکش، کلاه، شال‌گردن و خورجین از پشم و نخ در غالب نقاط گیلان مرسوم است. عمده‌ترین مناطق تولید دستبافتهای پشمی روستاهای اطراف رودسر، لاهیجان، فومن، صومعه‌سرا، رودبار و تالش است. برخی از دستبافته‌ها دارای زیبائی و ظرافت خاصی هستند بطوری‌که از آنها جهت تزئین و دکور استفاده می‌شود.
نوع مخصوصی از دستباف پشمی که در مناطق سردسیر و مرتفع گیلان رواج دارد شال است. این دستباف سنتی به طرزی خاص از پشم تهیه می‌شود.
بافتن شال در دوره‌های مختلف مرسوم بوده است. رابینو که سالهای 1281 تا 1287 شمسی (1906- 1912 میلادی) را در گیلان بسر برده در گفتگو از بازرگانی و صنعت اسالم می‌نویسد:
«محصولی که در این منطقه تهیه می‌شود پارچه‌ای به نام شال و جورابهای کوتاه پشمی و جاجیم و مقدار کمی طناب است.»[39]
وی در بحث از ماسوله می‌گوید: «تمام ساکنان ماسوله روز دهم محرم به مسکن خود بازمی‌گردند. زنها تنها می‌مانند و اوقات خود را به بافتن جوراب و بافتن پارچه‌ای به نام شال و یا پارچه‌های سیاه برای چادرنشینان می‌گذرانند.»[40]
منظور رابینو از پارچه‌های سیاه، نوعی شال است که از موی بز بافته می‌شود و برای تهیه چادرهای مخصوص کلبه‌های کوهستانی نواحی ییلاقی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این نوع چادرها در اصطلاح محلی «شال چادر» نام دارد. خورجینهای تهیه شده از شال نیز جهت حمل بار بر روی چهارپایان بکار می‌رود.
طی چند دهه اخیر خورجینهای ظریف و زیبای گیلانی زینت‌بخش ویترینها، مغازه‌ها، سالنها، اطاقها و کارگاهها شده‌اند. شال بیشتر در دیلمان، سیاهکل، ماسال و سیاه‌مزگی تولید می‌شود. شال پنبه‌ای نیز در برخی مناطق تهیه می‌شود که به صورت نوارهای مرتب و موازی و مزین به نقوش هندسی یا ساده است. عرض قطعات شال گاه 33 سانتیمتر و گاه از 63 تا 73 سانتیمتر است.
دستبافته‌های پشمی گیلان بسیار متنوعند. در میان آنها جوراب، دستکش و شال‌گردن متداولتر از سایر انواع می‌باشند. این دستبافته‌های پشمی مخصوصا جوراب، با چنان زیبائی و ظرافتی تهیه می‌شوند که بدون تردید می‌توان آنها را در شمار برجسته‌ترین صنایع دستی گیلان قرار داد. نقشهای سنتی جالب با رنگهای زنده و قشنگ بر روی دستبافتهای ظریف دوستداران هنر را مجذوب می‌سازد.
بافتن جوراب، دستکش، شال‌گردن و کلاه یا عرقچین منحصرا توسط زنان و در فصل تابستان انجام می‌گیرد. این صنعت دستی در غالب نقاط گیلان خصوصا در روستاها عمومیت دارد. هنر بافتن وسائل مزبور وسیله‌ای برای نشان دادن استعداد هنری و قابلیت دختران جوان گیلانی در روستاهاست. آنها قبل از آن‌که به خانه بخت بروند تعدادی از این دستبافته‌ها را تهیه کرده همراه جهیزیه به خانه داماد می‌برند و به خویشان نزدیک او هدیه می‌کنند تا بدین وسیله ذوق و قابلیت خود را بنمایانند.
برای زنان پیر بافت این پوشاکیها پاسخی به نیاز احساسی آنهاست، احساس مفید بودن در واپسین سالهای زندگی ... در عین‌حال وسیله مفید و جالبی برای سرگرمی و وقت‌کشی. آنها با صبر و حوصله زیاد رموز بافتن نقش و نگارهای گوناگون را به دختران جوان می‌آموزند و در این راستا باید گفت که
ص: 42
لطف و زیبائی جورابهای دستباف گیلان بیشتر مدیون نقشهای جالب و سنتی آنهاست.
زنان پیر از دیرزمان تاکنون عامل بقاء این هنر دستی و نقشهای سنتی آن بوده صنعت بافتن پوشاکهای پشمی و نخی را عملا به نسل بعدی منتقل می‌سازند. تا زمان ما تقریبا هیچ طرح و نوشته‌ای در مورد نقشهای متنوع این دستبافته‌ها وجود نداشته و آموزش از طریق عملی و به اصطلاح سینه‌به‌سینه انجام گرفته است. نقشها و تصاویری که در حال حاضر بر روی جورابها و خورجینها و سایر دستبافته‌های گیلان دیده می‌شود یادآور نقشها و تصاویر کهن این سرزمین است. با اندکی دقت می‌توان انواع گوناگونی از نقشها و تصاویر سنتی را بر روی دستبافته‌های امروز پیدا کرد، مثلا نقشهای هندسی، شانه‌ای، شاخه‌ای، سرخسی، صلیبی و انواع دیگر از نقشها و تصاویری که بر روی دستبافته‌های تالش، داماش، عمارلو، قاسم‌آباد و ماسوله مشاهده می‌شود عینا یا با اندکی اختلاف از نقشها و تصاویر کهن تقلید شده است.[41]

گلیم و جاجیم:

گلیم و جاجیم[42] در اصل یک کالای روستائی بوده و به وسیله چوپانان و روستائیان بافته شده است. بدون تردید انگیزه بافت گلیم و جاجیم نیاز خانواده‌های روستائی و شبانی به این کالا بوده و در دسترس بودن مواد و مصالح لازم پیدایش این صنعت و گسترش آن را موجب شده است. با اندکی دقت روشن می‌شود که ماهیّت اساسی بافندگی روستائی و خصلت سنتی و مصرفی آن از دوران کهن تا امروز تغییر چشمگیری نکرده است.
در گذشته روستائیان گیلان دستبافتهائی چون گلیم، جاجیم، خورجین و نظائر آنها را برای عرضه به بازار تهیه نمی‌کردند و برای مصارف خانواده مورد استفاده قرار می‌دادند. این کالاها گهگاه به عنوان فرآورده‌های اضافی در دادوستدهای پایاپای میان افراد محلی ردوبدل می‌شد. اما امروز بافندگان روستاهای گیلان علاوه بر تأمین نیازهای خود دستبافتهای زیبائی جهت عرضه به بازار تهیه می‌کنند.
در گیلان ماده اصلی دستبافتهائی نظیر گلیم، جاجیم و خورجین پشم است.
برخی از بافندگان از پنبه استفاده می‌کنند. در روستاها زنان اغلب با دوکهای کوچک پشم می‌ریسند و سپس آن را به صورت نخ درمی‌آورند و نخ را خود با استفاده از مواد شیمیائی یا گیاهی رنگ می‌کنند و یا آن را به رنگرزی می‌دهند.
مراکز تولید گلیم در گیلان شهرستانها و روستاهای تالش، رودبار، فومن و رشت است. در این مراکز قالی و قالیچه نیز بافته می‌شود ولی صنعت قالی بافی در گیلان پیشرفت قابل توجهی نداشته است.
با رواج کالاهای ماشینی جاجیم‌بافی رونق خود را از دست داده است. در گذشته نوعی جاجیم از ابریشم و پشم بافته می‌شد که زیبائی خاصی داشت، ولی امروز به علت گرانی ابریشم و عدم نیاز، بافت آن تقریبا منسوخ شده است. در جاجیمهای گیلان رنگ اصلی مانند سایر دستبافتها قرمز است.
خورجین نیز از نظر تولید کم‌وبیش وضعی نظیر جاجیم دارد. در گذشته که برای حمل‌ونقل کالا از چارپایان استفاده می‌شد کلیه خانواده‌های روستائی به خورجین نیاز داشتند، زیرا این دستباف پشمی یا نخی تنها وسیله مناسبی بود که کالاهای روستائیان را در خود جای می‌داد و به آسانی بر پشت چارپایان قرار می‌گرفت. امروز که روستائیان غالبا برای حمل کالاها از وسائل موتوری استفاده می‌کنند کمتر به خورجین نیاز می‌یابند. از سوی دیگر اجناس ارزان‌قیمتی نظیر برزنت در موارد مختلف جای خورجین را می‌گیرد.
بر طبق آمار منتشره در «شناسنامه صنایع دستی گیلان» به سال 1365 در 29 روستای استان گیلان کارگاههای قالیبافی و گلیم‌بافی وجود داشته است.
اسامی روستاهای مزبور بدین قرار است:
آستارا: حاجی‌امیرونه‌بین- حیران سفلی- حیران علیا- حیران وسطی- شاغولا- غلام‌محله- هودول.
رشت: علی‌نوده- خشک‌اسطلخ- شمس‌بیجار.
رودبار: بن‌زمین- جلیسه- ملامحله- اسطلخ‌کوه- سیبن- طالکوه- ناش- بالاچراکوه- رودسر- کوسه.
رودسر: هلوبن‌دره- پائین‌محله قاسم‌آباد.
ص: 43
صومعه‌سرا: تنیان- خشت‌پل- رفتکی.
لاهیجان: دیزبن.
تالش: خاله‌سرای پنجاه و نه- تره‌طول گیلان- جوکندان بزرگ- هشتروچونی.
صرف‌نظر از روستاهای گیلان در شهرهای گیلان نیز طبق آمار مربوط به سرشماری عمومی سال 1365 مرکز آمار ایران 80 خانوار شهری به کار تهیه قالی و گلیم اشتغال داشته‌اند.
سازمان صنایع دستی کشور اسامی روستاهائی را که در گیلان دارای کارگاههای ریسندگی و بافندگی هستند در یک ستون و روستاهای دارای کارگاههای پارچه‌بافی را در ستون دیگر به‌طور جداگانه آورده است.
بر طبق این نشریه تعداد 442 روستا در گیلان دارای صنعت ریسندگی و بافندگی و 65 روستا دارای صنعت پارچه‌بافی هستند. اسامی روستاهائی که ریسندگی و بافندگی دارند بدین قرار است:
آستارا: فندق‌پشته- هودول.
آستانه اشرفیه: لله‌وجه‌سر- پنچاه- تجن‌گوکه- تمچال- کماچال بالامحله- کیسم- کینچا- گوهردان- دستک- کارسیدان- کهنه رودپشت- لوخ.
رشت: دافچاه- بیجارپس- پیرکلاچاه- چشمه‌سر.
رودبار: پیرکوه سفلی- پیرکوه علیا- پینوند- جاران- جلیسه- زازل- زنش‌دره- سیاه‌خولک- گرماور- ملامحله- وسمه‌جان- یرشلمان- آسیابرک- اسپهبدان- اسطلخ‌کوه- بره‌سر- پشته‌کوه- تیه- جلال‌ده- چراکوه- دنبالده- دوسالده- سنان‌پشت- سوسف- سه‌پستانک- سیبن- شاه‌شهیدان- شیرکده- صیقلده- طالکوه- کرفچال- کش‌کش- گوپل- گردویشه- گرزنه‌چاک- گلنگش- گیاش- لیاول سفلی- لیاول علیا- ماشمیان- مگس‌خانی- نور العرش- ویشان- پارودبار- جیرنده- ساری‌چم- سنگرود- کلیشم- نوده- استخربیجار- دلدیم لیافو- موش‌بیجار- میان‌فری‌رود- لاکه‌ییلاقی- آغوزبن- آغوزچاله- اسطلخ‌جان- حاجی‌ده- حاجی‌شیرکیا- دره‌دشت- رودخانه- سیدان- طلابر- فتلک- فراکش- قشلاق‌بابائی- قلعه رستم‌خانی- کردملکی- کلایه- کلشتر- کیاآباد- گورتیم- لوشان ترک‌نشین- هرزویل- توسه‌رود- چارمان- خولک.
رودسر: بیلی‌لنگه- پشت‌دره‌لنگه- تابستان‌نشین- حسین‌آباد- استخرسر- امام- بویه- دیماجانکش- رودباره‌سر- زاکام- سرتربت- سیاه‌استخر- شلیشه- شیه- طارش- کاغذی- کجید- کمنی- گرماسرا- گیلارکش- لرده- لرود- لوالی- لیه‌چاک- مربو- مل‌جادشت- موسی‌کلایه- هفت‌بند- یسن- آغوزبن کندسر- اکبرآباد- بالالام‌بشکست- پائین‌لام‌بشکست- پرامکوه- تلانبک- تلسین- توکاس- جیرکل- چمتوکش- خراسان‌پشته- دول‌بره- ریاب- شرمدشت- شوک- صمدآباد- طولای بزرگ- طولای کوچک- کلام رود- گره‌گوابر- گورج- مازوگه- میان‌لنگه- نسامکوه- وربن- وگل‌خانی- هلوبن‌دره- اره‌چاک- چاکانک- چکرود- خمیرمحله- درسنگ- درگاه- دوگل- سزود- کلایه- کلرود- گوگاه- لات‌محله- لشکان- ارزن‌پشته- پشتاسران- ترک- چاشلم- چملک‌سرا- شمشاد پشته- کلوج‌گوابر- رمشایه- علی‌آباد- آخوندملک- بازنشین علیا- بزکویه- خاناپشتان- کچ‌محمدگوابر- بازارمحله- سیارستاق- لترود- نیاسن- باجی‌گوابر- پلط کله‌سر.
صومعه‌سرا: گوراب‌زرمیخ- کلنگستان.
فومن: خره‌کش- سفیدمزگی- سیاه‌مزگی- تنز- دورودخان- قلعه گل- کولوان- کیشخاله- کیشم- لاسک- ویسرود- حسین‌کوه- زیده بالا- کوچی‌چال- لولمان- مودگان- تله‌کنگاه- تنگ‌دره- دارباغ- گشت‌رودخان- ملسکام- آبرود- پلنگ‌دره- ترکی‌بسته- کمادل- چپول- درفشه- رباب‌چال- زردلچه- سیاه‌ورود- شالتوک- عباس کوه- کلتانسر- کمادول- کوریه- کیش‌دره- گرماکش- لات- لش- ماکلوان بالا- ماکلوان پائین- میان‌رز- میشکه- وزمنا- وقفی- هرزلکوه.
لاهیجان: آزارستانک- آسیابر- آسیابرک- اروشکی- اسپیلی- اسطلخ‌کیان- ایشکوه بالامحله- ایشکوه پائین‌محله- باباولی- پش‌علیا- پش‌سفلی- پیله‌بور- پله‌شاه- تکام- تلوم‌خانی- تنگ‌رود- چشناسر- خاکشور- خرم‌رود- درویش‌خانی- دزدلیم- دیارجان- دیلمان- رزدره- زین‌پشته- سوسرک- سیاه‌خانی- سیاه‌سر- سیاه‌کاربن- شاد ملک‌بره- صوفیان‌سر- طالش‌کوه- عاشوراآباد- عین‌شیخ- قشلاق- کشتی‌گیرچاک- کلاچخانی- گولک- گیسل- لور- لیسه- لیسه‌چاک- میان‌مرز- میکال- نوروزمحله- آذرچه- آغوزچکه- اسفندیارسرا- اسو- اشکراب- اشکم‌جهان‌پهلو- اشکو- انگل‌بر- بالابندبن- بالارود- بام- پائین‌بندبن- پائین‌کلاگوابر- پیله‌سرا- توتکی- جانشورود- چالک‌سراکی- چشمه‌سر- چوشل- چهل‌گاچه- خرما- خشکاب- دوست‌لات- ده‌جان- ده‌ماسرا- رودبارسرا- زیارتگاه- سرداب- سوسرا- شیمیدیم- کاروانسراتی‌تی- کاشکوه- کاشکی- کشل- کلنده- کیارود- گالش‌زمین- گالش واجارگاه- گردکوه- گلستان‌سرا- گندلاور- گندم‌سرا- لانه‌پاک- لشکچ- لوشاده- ملت سرا- ملکرود- مهربن- نسبی- نیچ- یکابرک- آزارستان- اشکالی- آهندان- بازکیاگوراب- بالابیجار اینکیش- بهادرکلایه- توستان- دزدک‌سو- ده‌سر- سادات‌محله- شرم‌لنگه- گردکوه- گلستان- ماضی‌کله- میان‌محله زاکله‌بر- بین‌کلایه- پائین‌پاپ‌کیاده- پائین‌محله رودبنه- شیخ علی‌کلایه- صداپشته- فشوپشته- کنف‌گوراب- گاویه- میان‌محله رودبنه- ناصرکیاده بالا- پائین‌محله پاشاکی- پنابندان- مالده- اترود- بیروم- پنو- تیک‌سر- خرطای- خلیفه‌گوابر- رجب‌سرا- فیه‌دره علیا- گاوکلی- گردگوابر- لرزیان- لطفعلی‌گوابر- نشاش.
لنگرود: دیوشل- طالش‌محله- پرشکوه.
تالش: پیشه‌محله- بنگاه- بیلچال- خالشت- امامزاده‌شفیع- پشد- چاله‌سرا- زرددول- آهکلان- اسب‌ریسه- پرسه‌نسا- تبرسرا- توت نساء- سراکه- سلیم‌آباد- شالما- شالماکوه- طاسکوه- طبق‌سر- گرم
ص: 44
خانی- گندر- لیپا- ماسوله‌خانی- چواژیه- خرجگیل- سورآور- کله سرا- کوره‌رود- گیلانده- ناو- رهنمامحله- طولارودبالا- اسب‌عمر- انبو- باباسرا- بده‌پشت- برزبیل- برون‌بالا- برون‌پائین- نپون- بیجاربین- پائین‌محله لیسارا- تخته- تره‌طول گیلان- تمشه‌لانه- تنبو- تنگه‌سر- چوپان‌محله خطبه‌سرا- چولاده- سوباتان- سیاه‌جعفر- شادمیلرزان- شته‌ژی- قلعه‌دوش- کته‌سر- کلسر- کوهستان- گل- گنجه‌خانه- لتن‌پرت- لواچول- لیسارامحله بالا- مظلم‌کم- مهار- نومندان- هله‌دمه- هماسر- هونیش.
اسامی روستاهائی که دارای صنعت پارچه‌بافی هستند به قرار زیر است:
رودسر: آزاربن- سرکله- شبخوس‌لات- بالالام‌بشکست- زیاز- کاکرود- گره‌گوابر- کبوترآبکش- لوسرا- مازوکله‌پشته- نرماش- باجی‌گوابر- بالامحله قاسم‌آباد- بندبن قاسم‌آباد- پائین‌محله قاسم‌آباد- پلطکله‌سر- توسکامحله قاسم‌آباد- چایجان- خانه‌سر- خیاطمحله- سجیدان- سیاهکلرود- قاسم‌آباد سفلی- مرسه.[43]

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص44
من: بابارکاب- چناررودخان- سفیدخانی- سیاه‌کش- قلعه‌گل- کولوان- کیشخاله- لاسک- لیسم- مژدهه- رباب‌چال- زردلچه- کلتانسر- کوریه- ماکلوان‌بالا- میان‌رز- میشکه.
لاهیجان: اشکراب- اشکو- پیله‌سرا- چشمه‌سر- ده‌جان- رادار پشته- رودبارسرا- شیمیدیم- کاشکوه- کلنده- گندم‌سرا- لانه‌پاک- لشکچ- لوشاده- لیشمه- ملت‌سرا- لیالستان- پائین‌محله پاشاکی- تیک‌سر- لرزیان.
لنگرود: بالاقاضی‌محله.
تالش: چواژیه- ناو- قلعه بین‌یوردی.

قالی‌بافی‌

قالی‌بافی که در ایران سابقه‌ای طولانی دارد در گیلان صنعتی نوپاست و چنانچه در گذشته کسانی به این هنر علاقمند بوده و به کار قالی‌بافی اشتغال ورزیده‌اند کیفیت و کمیت کار چندان نبوده است که بتوان آن را در شمار صنایع دستی گیلان به حساب آورد.
اگر این صنعت دستی، گذشته درخشانی در گیلان نداشته با توجه به مهارت صنعتگران گیلانی در گلیم‌بافی و پارچه‌بافی و نظایر آنها تصور می‌رود که آینده درخشانی داشته باشد.
در دوران بعد از انقلاب جهاد سازندگی در جهت ترویج صنعت قالی‌بافی در نقاط مختلف گیلان اقداماتی را آغاز کرد، از آن جمله استادانی را از قم، کاشمر و چند شهر دیگر به گیلان منتقل ساخت و شرکت تعاونی فرش را تأسیس نمود. در نقاط مختلف گیلان از اقدامات جهاد سازندگی استقبال شد و توجه به صنعت قالی‌بافی دامنه وسیعی یافته به سرعت رشد کرد به طوری که بیش از 1500 نفر آموزشهای لازم را فراگرفتند. در حال حاضر کلاسهای متعددی در شهرستانهای گیلان تشکیل شده که در آنها به علاقمندان فنون قالی‌بافی آموزش داده می‌شود. طبق آمار جهاد سازندگی در پایان 1371 حدود 936 نفر در نقاط زیر به عضویت شرکت تعاونی فرش دستباف جهاد جدول شماره 2- آمار خانوارهای ساکن نقاط شهری و روستائی شهرستانهای گیلان که در سال 1365 به ریسندگی الیاف و پارچه‌بافی و همچنین دوزندگی و بافندگی پوشاک اشتغال داشته‌اند.
0- رقم مساوی صفر است.
سازندگی گیلان درآمده‌اند:
آستارا 5 عضو
آستانه‌اشرفیه 13 عضو
املش 8 عضو
بازار جمعه 4 عضو
بندر انزلی 33 عضو
تالش 25 عضو
خمام 111 عضو
رشت 218 عضو
رضوانشهر 7 عضو
رودبار 10 عضو
رودسر 13 عضو
سنگر 30 عضو
سیاهکل 9 عضو
شفت 43 عضو
صومعه‌سرا 111 عضو
فومن 112 عضو
کوچصفهان 13 عضو
کیاشهر 2 عضو
لاهیجان 40 عضو
لشت‌نشا و خشکبیجار 18 عضو
لنگرود 55 عضو
ماسال و شاندرمن 56 عضو
اعضای شرکت تعاونی وسائل مورد نیاز از قبیل نخ و دار قالی‌بافی را از شرکت تهیه می‌نمایند و از تجربیات و نظرات کارشناسان شرکت تعاونی در کارهای چله‌دوانی و رفع نواقص کار خود استفاده می‌کنند.
در گیلان هنوز کارگاههای مجهز قالی‌بافی به‌کار نیافتاده و اعضای شرکت تعاونی در خانه‌های خود به امر قالی‌بافی اشتغال دارند؛ بدین‌ترتیب هر عضو شرکت معرف یک دار قالی‌بافی است. در برخی از خانه‌ها بیش از یک نفر بر روی دار کار می‌کنند بدین توضیح که افراد خانواده در بافتن قالی
ص: 45
جدول شماره 3- آمار خانوارهای ساکن نقاط شهری و روستائی شهرستانهای گیلان که در سال 1365 به گلیم‌بافی و قالی‌بافی اشتغال داشته‌اند.
0- رقم مساوی صفر است.
شرکت می‌نمایند.
در ابتدای شروع فعالیت شرکت تعاونی، منطقه غرب گیلان (صومعه‌سرا- شفت- فومن) از نظر تعداد بافنده در اولویت قرار داشت، ولی در سال 1372 شهرستان رشت با 218 نفر عضو (دار) بالاترین رقم تعداد قالیبافان را در استان گیلان به خود اختصاص داد. شهرهای صومعه‌سرا، فومن و خمام در رتبه‌های بعد قرار دارند.
با توجه به سابقه بسیار کوتاه در کار قالی‌بافی، فرش گیلان از خصوصیات ویژه‌ای برخوردار نبوده و الگوی بافت مشخصی ندارد؛ اکثر الگوهای بافت قالی از الگوهای کاشمری، ترکی، قمی و کاشانی اقتباس شده است. در این زمینه نیز مطالعاتی جهت تغییر الگوی بافت و استفاده از الگوهای متناسب با فرهنگ گیلان انجام شده است که در برنامه آتی شرکت تعاونی قرار دارد.

چموش‌دوزی‌

یکی از صنایع دستی گیلان چموش‌دوزی یا چاروق‌دوزی است. چموش یا چاروق پای‌افزاری است بسیار قدیمی که شاید عمر آن به چند هزار سال برسد. این پای‌افزار در انواع و اقسام مختلف از چرم تهیه می‌شود و عموما بدون پاشنه است. نوع متداول آن دارای بندها و تسمه‌های بلند می‌باشد که به ساق پا پیچیده می‌شود. نوع دیگر چموش یا چاروق بدون تسمه و بند است، ولی مانند نوع بنددار نوک عقابی و برگشته دارد.
در گذشته اکثریت روستائیان و دامداران و کشاورزان گیلانی از چموش استفاده می‌کردند، اما با رواج کفشهای ماشینی و انواع پای‌افزارهای لاستیکی و پلاستیکی و پارچه‌ای استفاده از چموش متروک شده و صنعت چموش‌دوزی در حال زوال است.
معروفترین چموش‌دوزان گیلانی در ماسوله بودند. اکنون در ماسوله و شاید در سراسر گیلان بیش از 2 یا 3 کارگاه چموش‌دوزی وجود ندارد و چموشهائی که توسط آنها تهیه می‌شود بیشتر جنبه تزئینی داشته و کمتر به عنوان پای‌افزار مورد استفاده قرار می‌گیرد.
بطوری‌که سالخوردگان گیلانی نقل می‌کنند قبلا برخی از روستائیان خود از چرم خام چموش می‌دوختند، ولی اندک‌اندک تولید چموش از چرم خام توسط روستائیان متروک شد و استفاده از چموشهائی که با چرم پخته توسط چموش‌دوزان حرفه‌ای تهیه می‌شد معمول گردید.
رواج مجدد این صنعت مشروط به تهیه چاروقهای ظریفی است که رویه آن به رنگهای مختلف از نخهای ابریشمی و سیم‌گلابتون بافته و تزئین و برای راه رفتن در منزل و روی فرش تهیه شود.

چوبکاری‌

چوب بدون هیچگونه تردید نخستین ماده‌ای بوده که به وسیله انسان به صورت وسائل و ابزارهای کار و زندگی درآمده است. برخی از پژوهشگران استفاده از ابزارها و وسائل چوبی را مقدم بر بکارگیری سنگ دانسته‌اند؛ زیرا سنگ و چوب هردو در اختیار انسانهای اولیه بوده و هیچکدام بر دیگری از نظر زمانی تقدم نداشته‌اند، امّا چنین به نظر می‌رسد که چون به‌کارگیری چوب و ساختن ابزار و وسائل از این ماده به مراتب آسان‌تر از سنگ بوده مردمی که در آن شرایط می‌زیستند طبعا رغبت بیشتری به چوب نشان می‌دادند مخصوصا ساکنان نقاط جنگلی که هیچگونه محدودیتی در زمینه استفاده از انواع و اقسام چوب درختان جنگل نداشتند.
متأسفانه در آب و هوای گیلان و رطوبت زیاد آن آثاری از دست‌ساخته‌های چوبی عهد باستان باقی نمانده است تا امروز ما قضاوت درست و دقیقی در این زمینه داشته باشیم حال آنکه در کاوشهای باستان‌شناسی برخی نقاط ایران نظیر گورهای «پازیریک» بشقابهای چوبی و برخی وسائل چوبی دیگر به دست آمده است. در بنای تخت‌جمشید از ستونهای چوبی استفاده شده بود و داریوش در سنگ‌نبشته خود می‌نویسد: «چوب یکارا از قندهار و کرمان آوردم.»[44] یکی از نقشهای برجسته تخت‌جمشید، تخت داریوش را نشان می‌دهد که به طرز زیبائی از چوب خراطی شده است.
دست‌ساخته‌های چوبی هنرمندان چوبکار گیلان و نقوشی که بر روی آنها رسم شده از گذشته درخشان این صنعت حکایت می‌کند. سبک و شیوه نقش پردازی بر روی کاسه‌ها و بشقابها و وسائلی نظیر آنها به‌ویژه در رشت که مرکز صنعت چوبکاری و درودگری گیلان است یادآور نقشهای ظروف لعابی و سفالی سیاه و آبی روزگاران کهن است. در همین زمینه جی‌گلاک و کارل پنتون نویسندگان بخش چوبکاری کتاب «سیری در صنایع دستی ایران» می‌نویسند: «رشت مرکز صنعت درودگری گیلان است. کاسه‌های چوبی را به سبکی نقش‌پردازی می‌کنند که یادآور ظروف لعابی آبی و سیاه سلطان‌آباد در
ص: 46
نزدیکی رشت است. ظروف چینی یوان[45] و مینگ[46] از روی نمونه همینها ساخته شد.»[47]
دست‌ساخته‌هائی که صنعتگران چوبکار رشت تهیه می‌کنند دارای نهایت لطف و زیبائی هستند. ظروف چوبی آنها از نظر ظرافت به ظرفهای چینی پهلو می‌زنند. این ظروف اکنون به صورت کلی و جزئی از گیلان به سایر نقاط ایران صادر می‌شوند.
صنعتگران چوبکار گیلان در کار خراطی مهارت و تبحر خاصی دارند. به نظر می‌رسد که مهارت چوبکاران و خراطان گیلانی سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. آثار و نقشهائی که از دوکها در کاوشهای باستان‌شناسی گیلان به‌دست آمده نشان‌دهنده مهارت چوبکاران دوره‌های باستانی این سرزمین است.
اکنون دست‌ساخته‌های خراطی و چوبکاری استادان رشت از جمله قلیان، عصا، مجسمه پرندگان و انواع و اقسام ظرفها به نقاط دیگر صادر می‌گردد.
دوکهائی که توسط خراطان رشت ساخته می‌شود مورد استفاده زنان گیلانی در روستاهاست.
در گذشته نه‌چندان دور یکی از رشته‌های صنعت چوبکاری گیلان ساختن صندوقهای مخصوصی به‌نام «صندوق بولاکی» بود.
صندوق بولاکی از چوب نرّاد روسی ساخته می‌شد و سطح آن به وسیله حلبهای نقاشی‌شده یا ساده و نیز گل‌میخ تزئین می‌گردید.
واژه بولاکی روسی است و چون این صندوقها ابتدا از روسیه به گیلان وارد شده به آنها بولاکی صندوق گفته شده است.
قبل از انقلاب اکتبر و در زمان امپراطوری تزارها ساختن این نوع صندوق رواج داشت و توسط مسافران و بازرگانان از روسیه وارد گیلان شد.
صنعتگران مهاجری که هنگام انقلاب اکتبر از روسیه فرار کرده در گیلان رحل اقامت افکندند شروع به ساختن صندوقهای مزبور نمودند؛ بدین‌ترتیب صنعتگران گیلانی با این صنعت آشنا شدند و با ذوق هنری و استعداد سرشار خود آن را به مراحل کمال نزدیک ساختند، حتی موفق به تهیه صندوقهائی با اشکال و رنگهای متنوع شدند که از نمونه‌های روسی به مراتب جالبتر بود.
هنوز صنعت صندوق‌سازی در گیلان متروک نشده است، ولی دیگر صندوقهائی به ظرافت و زیبائی نمونه‌های گذشته تهیه نمی‌شود. با کمال تأسف باید اعتراف کرد که این هنر دچار انحطاط گردیده و در حال سقوط است.
صندوق‌سازان امروز گیلان برای ساختن صندوق به جای چوب نرّاد از جعبه‌های چوبی استفاده می‌کنند و روکش حلبی آن را از قوطیهای خالی‌شده روغن نباتی تهیه می‌نمایند.

کدوی منقوش‌

یکی از صنایع دستی خاص گیلان نقاشی روی کدو است. کدوئی که بر روی آن نقاشی می‌شود کدو قلیانی نام دارد و در گیلان به «قلیان کوئی»[48] معروف است.
از کدو قلیانی برای تهیه تنگ یا ظرف محتوی آب قلیان، پایه چراغ و نیز کدوی منقوش استفاده می‌شود. کدو قلیانی بیشتر در روستاهای شهرستانهای شرقی گیلان به‌ویژه لاهیجان و لنگرود کشت می‌گردد. رابنیو می‌نویسد:
«لیارستان به داشتن کدو قلیانی معروف است و در سال 6000 قلیان ساخته می‌شود.»[49]
در گذشته که قلیان رواج داشت و روستائیان به ظرفهای مصنوع کارخانه‌ها کمتر دسترسی داشتند کدو قلیانی مورد توجه بود. گرچه امروز به علت کاهش اعتیاد قلیان و رواج ظرفهای مصنوع کدو قلیانی از رونق افتاده، ولی هنوز به عنوان پایه قلیان در روستاها و پایه چراغ (آباژور) و کدوی منقوش در شهرها خریدار دارد.
کدو قلیانی اعم از آن‌که برای قلیان و پایه چراغ یا نقاشی تهیه شود هنگام رشد بر روی گیاه قالب‌گیری می‌گردد. «از مدتی پیش از آن‌که این گیاه به رشد کامل خود برسد مدت پانزده روز هرروز دو بار با دست به آن شکل می‌دهند تا به وضعی خوب درآمده و در موقع فروش اشکالی ایجاد نکند.»[50] برای تهیه زیرقلیانی مرغوب یا کدوی منقوش، کدوها را مدت چندین روز در قالب قرار می‌دهند. قالبها به اشکال مختلف هندسی چندپهلو یا بیضی و گرد است. کدوهای در حال رشد به بدنه قالب چسبیده و شکل آن را به خود می‌گیرند.
وقتی مراحل تهیه کدوی مناسب نقاشی به پایان رسید هنرمند گیلانی با ابزاری نوک‌تیز نقشهای دلخواه خود را بر روی بدنه آن حکاکی می‌کند.
سپس مدت 10 تا 15 روز کدوی نقاشی‌شده را در سایه قرار می‌دهند تا خشک شود. در این موقع که کدو برای رنگ‌آمیزی آماده شده آن را در مراحل مختلف توسط پوست انار و دانه‌های اسپند و زاج سیاه، رنگ می‌کنند و بعد برای ثبوت رنگها کدو را می‌جوشانند و در پایان آن را خشک کرده تراش می‌دهند تا قسمتهای زیرین بدنه که رنگ کمتری گرفته و به رنگ قهوه‌ای روشن درآمده نمایان گردد و نقوش شیارها که به رنگ قهوه‌ای تیره است بر روی آن مشخص‌تر جلوه‌گر شود.

قلاب‌دوزی‌

قلاب‌دوزی یکی از قدیمی‌ترین صنایع دستی و عبارت از تزئین پارچه‌های ارزنده ضخیم از طریق رودوزی است؛ بدین‌ترتیب که زمینه پارچه وسیله نخهای ابریشمی تزئین می‌گردد، به عبارت دیگر بر روی پارچه ضخیم نقشهای زیبائی با نخ ابریشمی و وسیله‌ای که قلاب نام دارد دوخته می‌شود.
به عقیده برخی از محققان قدمت این صنعت به سالهای 550 تا 330 قبل
ص: 47
از میلاد می‌رسد. کشف قطعاتی از ملیله‌دوزی و قلاب‌دوزی در منطقه لولان طی حفریات باستان‌شناسی و انتساب این قطعات به دوره هخامنشی صحت این نظریه را تأیید می‌نماید.
با توجه به بلوغ هنر و صنایع دستی گیلان در دوره‌های باستانی مخصوصا در صنعت تولید و بافت. انواع پارچه‌ها و نیز مهارت و استادی صنعتگران معاصر گیلان در کار قلاب‌دوزی باید این استان را نیز از مراکز بسیار قدیمی صنعت مزبور بشمار آورد.
تا دو سه دهه پیش شهر رشت با دارا بودن کارگاههای متعدد قلاب‌دوزی و استادان ماهر بزرگترین مرکز صنعت قلاب‌دوزی ایران محسوب می‌شد، ولی در سالهای اخیر کارگاههای قلاب‌دوزی یکی پس از دیگری تعطیل شد و استادان ماهر این رشته دست از کار کشیدند. مهمترین علل این ضایعه را باید در کمبود مواد اولیه، افزایش سرسام‌آور قیمتها، پائین بودن دستمزدها، کاهش تقاضا و بالاخره از بین رفتن استادان قدیمی جستجو کرد. اکنون در شهر رشت تعداد انگشت‌شماری کارگاه قلاب‌دوزی وجود دارد و در گوشه و کنار گیلان نیز برخی از زنان گاه و بیگاه به تفنن نقشی بر روی پارچه می‌اندازند.
همانطور که اشاره شد صنعت قلاب‌دوزی عبارت از رودوزی و ترسیم نقوشی توسط نخهای ابریشمی بر روی ماهوت است. با پارچه قلاب‌دوزی شده، کوسن، رومیزی، روتختی و تابلو تهیه می‌شود.
برای قلاب‌دوزی معمولا صنعتگر طرح مورد نظر خود را روی کاغذ رسم می‌کند و آن را روی ماهوت یا پارچه ضخیمی منتقل می‌سازد. قبلا برای ترسیم طرح بر روی ماهوت کاغذ را به پارچه الصاق کرده خطوط رسم را با سوزن سوراخ‌سوراخ می‌نمودند. سپس پودر گچ را روی کاغذ می‌پاشیدند تا گچ از سوراخها عبور کرده بر روی ماهوت بنشیند. با اتصال نقطه‌ها به یکدیگر طرح مورد نظر روی ماهوت نقش می‌بست. بعدها صنعتگران از روش آسانتری استفاده می‌کردند بدین نحو که پس از ترسیم نقشه بر روی کاغذ آن را به محلول سینکا (نوعی سفیدآب) آغشته نموده روی ماهوت قرار می‌دادند. سپس با فشار بر روی خطوط، طرح را به پارچه منتقل می‌کردند. بعد از ترسیم نقشه بر روی ماهوت با استفاده از قلاب یا سوزن مخصوص و به توسط نخ ابریشمی کار رودوزی یا قلاب‌دوزی انجام می‌شد.
در گیلان «ترسیم نقوش قلاب‌دوزی اغلب ذهنی بوده و اکثرا از قدیم نسل به نسل منتقل شده است. نقوشی که بیشتر مورد توجه بوده و بازار بهتری دارد نقشهای قدیمی کج‌بوته‌ای، نقشه ترنجی و گرد می‌باشد.»[51]
جدول شماره 4- تعداد صنعتگران خانگی و کارگاههای تحت پوشش مدیریت صنایع دستی استان گیلان در سال 1371.
مأخذ: آمارنامه استان گیلان، سال 1371، صفحه 295.
توضیح لازم: در این بررسی اسامی روستاها و آبادیها از نشریه سازمان صنایع دستی ایران تحت عنوان «شناسنامه صنایع دستی ایران- 1365» نقل شده که صحت برخی از آنها مورد تردید است.
در این زمینه تحقیقات وسیعی صورت گرفته و در مقاله «گیلان در تقسیمات کشوری» کوشش شده است اسامی صحیح روستاها و آبادیهای گیلان ثبت شود.
ص: 49

شیشه گیلان‌

یکی از مهمترین صنایع دستی گیلان در گذشته‌های دور شیشه‌گری بوده که امروز متأسفانه متروک شده است و اثری از آن وجود ندارد.
در حفاریهای باستان‌شناسی املش و دیلمان و رودبار (مارلیک) تعداد زیادی اشیاء شیشه‌ای از دل خاک بیرون کشیده شد. اشیاء مزبور عبارت بودند از کاسه‌ها و پیاله‌های مدور همراه با تراشهای ظریف و نقشهای زیبا، فنجانهای رنگارنگ بدون پایه و پایه‌دار، ساغرهای زیبای ساقه‌دار همراه با تزئینات کنده و برجسته، جامهای ظریف با لکه‌های تزئینی، قمقمه‌های تراش‌دار و بالاخره بشقابها، پارچها، تنگها، گلدانها، روغن‌دانها، مجسمه‌ها، گردنبندها، مهره‌ها، آویزها، طلسمها، گوشواره‌ها، انگشتریها و اشیاء مختلف دیگر که عموما با مهارت و استادی و ظرافت خاصی ساخته شده‌اند.
اشیاء شیشه‌ای مزبور معرف ذوق و استعداد شیشه‌گران هنرمند گیلانی در دوره‌های باستانی هستند؛ مخصوصا دقت و ظرافتی که در ساخت آنها به‌کار رفته پیشرفت شگفت‌انگیز صنعت شیشه‌گری گیلان را در دوره‌های باستان نشان می‌دهد.
ص: 50
پارچ شیشه‌ای ساخت هنرمندان گیلانی مربوط به حدود 2000 تا 2300 سال قبل.
تا پیش از کشف گنجینه‌های املش و مارلیک هیچ دلیل و مدرکی بر وجود شیشه در دوران اشکانی و ساسانی شناخته نشده بود و وقتی از شیشه ایرانی نام برده می‌شد فقط شیشه اسلامی موردنظر بود. ژاپنیها پس از کشف آثار املش و مارلیک و دیلمان به این نتیجه رسیدند که بسیاری از پیاله‌های شیشه‌ای با تراشهای مدور که در گیلان یافت شده‌اند هویت و محل ساخت پیاله شیشه‌ای «شوسوئین» و پیاله شیشه‌ای مربوط به ارامگاه امپراطور الکان را روشن می‌سازند؛ به علاوه شیشه‌هائی که در گیلان پیدا شده مشابه دیگر اشیاء مهم مکشوفه در ژاپن می‌باشند.
پروفسور شینجی فوکائی باستان‌شناس و کاوشگر و استاد دانشگاه توکیو، که در حفاریهای دیلمان شرکت داشته است، در اثر خود تحت عنوان شیشه ایرانی می‌نویسد: «اشیاء ساخت گیلان این باور را که زادگاه اشیاء کشف شده در ژاپن فلات ایران بوده است ثابت می‌کند. اهمیت اشیاء شیشه‌ای گیلان تنها به تاریخ نفوذ فرهنگ خاورمیانه بر تمدن باستانی آسیای شرقی به‌طور کلی و خصوصا بر ژاپن محدود نمی‌شود. کشف شیشه سوری در گیلان که احتمالا وارداتی بوده و کارهائی که به نظر می‌رسد با روش فراگرفته از شیشه‌گری سوری ساخته شده‌اند، همچنین پیاله‌هائی از شیشه ضخیم که در فلات ایران منحصربه‌فرد است برای تاریخ مغرب زمین حائز اهمیت است. این کشفیات اثبات می‌کند که با وجود ان که سلسله‌های پارت و ساسانی دائما در تضاد سیاسی با دنیای روم بودند، همواره وابستگیهای فرهنگی میان ایشان حفظ شده و ادامه یافته است.»
در اینجا چند نمونه از جالبترین و زیباترین آثار شیشه‌ای گیلان مربوط به دوره‌های اشکانی و ساسانی نشان داده شده است.
مهره‌های شیشه‌ای ساخت هنرمندان گیلانی مربوط به دوره‌های باستانی.
گردن‌بند با ترصیع چشمهای شیشه‌ای سفید و آبی تیره روی زمینه آبی روشن؛ مکشوفه در قلعه کوتی (دیلمان).
ص: 51
مجسمه گاو از سفال قرمز جلایافته که در مارلیک به‌دست آمده است. این مجسمه متعلق به هزاره اول قبل از میلاد است.
یکی از ظروف مکشوفه در مارلیک با نقشهای هندسی.
منقل، از سفالینه‌های سرخ‌رنگ گیلان در دوره باستان متعلق به بنیاد اوموتو (ژاپن).
ص: 52
آفتابه، از سفالینه‌های سرخ‌رنگ گیلان در دوره‌های باستانی.
کوزه سفالی ساخت گیلان در دوره ساسانی.
حصیربافی در شکلها و اندازه‌های مختلف از رایج‌ترین صنایع دستی گیلان است.
ص: 53
هنرمندان گیلانی حصیر و سبد را به صورتهای مختلف تهیه می‌کنند. زنبیل، کلاه، سفره، سبد، آبکش و زیرداغی حصیری در تمام خانه‌های گیلان وجود دارد.
یک قطعه از نمدهای تهیه شده در شرق گیلان.
گیلان مرکز تهیه زیباترین و بادوام‌ترین کفپوشها و بافته‌های نمدی است. تصویر، یک نمد پرک‌دار کار گیلان را که متعلق به بنیاد اواراسنکه کیوتو است نشان می‌دهد.
ص: 54
جاجیم یکی از دستبافته‌های زیبای گیلان است که بیشتر در روستاهای رشت، تالش، رودبار و فومن بافته می‌شود. از جاجیم در گذشته به عنوان روانداز، روکرسی و نظائر آن استفاده می‌شد؛ امروز از قطعات جاجیم برای تزئین و دکوراسیون استفاده می‌شود.
ص: 55
برای رشتن پشم و بافتن پارچه هنوز بسیاری از زنان روستائی گیلان از کارگاهها و وسائل و ابزارهای ابتدائی زمانهای دور استفاده می‌کنند.
ص: 56
زن روستائی گیلانی با استفاده از ابزار ابتدائی زیباترین پارچه‌ها و دستبافها را در شکلها و اندازه‌های مختلف تهیه می‌کند.
ص: 58
در خانواده‌های روستائی گیلان اکثر افراد خانواده با صنایع دستی آشنائی دارند. مردان بیشتر در کار دست ساخته‌هائی با کلش (ساقه خشک برنج) هستند و زنان غالبا به نخ‌ریسی، پشم‌ریسی و بافتن جوراب و دستکش و شال‌گردن و پوشاک اشتغال دارند.
عکس، یک خانواده مرفه روستائی را در گیلان نشان می‌دهد: مرد طناب می‌بافد، زن نخ می‌ریسد، دختر برنج پاک می‌کند، پسر دانش‌آموز درس می‌خواند و ...
یک کارگاه کوچک فرش‌بافی در روستای کوچ‌چال (کوچی‌چال) از توابع رضوانشهر.
روسری ابریشمی با نقشها و مایه‌های ایرانی ساخت زنان شاندرمن.
ص: 60
چادرشبها و پارچه‌های ابریشمی، نخی و پشمی گیلان ظرافت و زیبائی خاصی دارند. رنگها متنوع هستند و زمینه مخصوصا در چادرشبها قرمز است. نقش، بیشتر از نوارهای زربافی با طرحهای هندسی به رنگهای سبز، زرد، صورتی، آبی، نارنجی و سفید پدید می‌آید. نگاره‌ها ترکیبی است از صور طبیعی و اشکال انتزاعی هندسی.
جوراب، دستکش و شالگردن و چادرشب بیشترین دستبافته‌های گیلان را تشکیل می‌دهند. در روستاهای گیلان کمتر می‌توان زنی را پیدا کرد که به بافتن این وسائل اشتغال نداشته باشد.
ص: 62
نواردوزی، تکه‌دوزی و سکه‌دوزی بر روی انواع لباسها در نقاط مختلف گیلان مخصوصا قاسم‌آباد رودسر رایج است. زنان هنرمند قاسم‌آبادی زیبائی لباسهائی را که خود تهیه می‌کنند با سکه‌دوزی و نواردوزی دو چندان می‌سازند. در این دو صفحه چند قطعه از لباسهای مزبور که توسط هنرمندان قاسم‌آبادی تهیه شده مشاهده می‌شود.
ص: 64
چند قطعه از لباسهای نواردوزی و سکه‌دوزی‌شده توسط زنان نقاط مختلف گیلان.
عکس بالا در سمت راست این صفحه مربوط به دیلمان و عکس وسط مربوط به املش است. عکس پائین به واجارگاه از توابع رودسر و عکس این ستون به عمارلوی رودبار تعلق دارد.
ص: 65
در این صفحه عکسها در سمت راست از بالا به پائین:
نمونه‌ای از لباس و روسری تهیه شده در ماسال.
کلاه و کت مخمل با یراق و قیطان و زری‌دوزی مربوط به سیاهکل.
روسری قلاب‌دوزی توری متعلق به واجارگاه.
عکس سمت چپ: لباس کامل و روسری تهیه شده در ناصرسرا از توابع رودسر.
ص: 66
نمونه‌ای از قلاب‌دوزی امروز گیلان (لاهیجان 1371).
«دارائی» نوعی پارچه ابریشمی موجدار است که تا چند دهه پیش در قاسم‌آباد رودسر و برخی دیگر از نقاط گیلان بافته می‌شد ولی در حال حاضر به علت عدم دسترسی به مواد اولیه و گرانی مواد اولیه و مشکلات دیگر بافت آن متروک شده است.
به جرئت می‌توان گفت هیچ نوعی پارچه‌ای از نظر لطافت و زیبائی و ظرافت به پای «دارائی» نمی‌رسد.
ص: 67
نمونه‌ای از قلابدوزی رشت در قرن 12 هجری.
ص: 68
چموش پای‌افزار سنتی گیله‌مردی است. این پای‌افزار از چرم گاو دباغی نشده دوخته می‌شود. در گذشته مرکز تهیه چموش در ماسوله بود. عکسها، یک کارگاه چموش‌دوزی و یک جفت چموش تهیه شده در ماسوله را نشان می‌دهند.
ص: 69
شولا نوعی تن‌پوش نمدی دامداران و چوپانان گیلان است. خاصیت نفوذناپذیری و مقاومت نمدهای مرغوب در برابر باران و رطوبت موجب شده است که دامداران و جنگل‌نشینان گیلان از شولا یا بالاپوش نمدی استفاده نمایند.
بافتن جورابهای پشمی و ابریشمی یکی از رایج‌ترین صنایع دستی گیلان است.
مهارت زنان گیلانی در بافتن جورابهای پشمی و ابریشمی با طرحها و نقشهای سنتی جالب و رنگهای زنده و قشنگ شگفت‌انگیز است.
ص: 70
کدوی منقوش یک صنعت دستی خاص گیلان است. کدوئی که بر روی آن نقاشی می‌شود کدو قلیانی نام دارد. از کدو قلیانی برای تهیه تنگ یا ظرف محتوی آب قلیان، پایه چراغ و کدوهای تزئینی استفاده می‌شود.
برای تهیه زیرقلیانی مرغوب یا کدوی منقوش، کدوها را هنگام رشد بر روی گیاه مدتی در قالب قرار می‌دهند. قالبها به اشکال مختلف هندسی چندپهلو یا بیضی و گرد است و کدوها در حال رشد به بدنه قالب چسبیده و شکل آنرا به خود می‌گیرند. در عکسها کدو قلیانی را قبل از قالب‌گیری روی بوته و پس از اتمام کار و آماده شدن برای مصرف نشان می‌دهند.
ص: 71
یکی از صنعتهای دستی گیلان چوبکاری است و در حال حاضر شهرستان رشت مرکز این صنعت است. هنرمندان باذوق گیلانی انواع و اقسام ظرفها به‌ویژه ظرفهای مخصوص میوه و سالاد و انواع گلدانها و ابزار و وسائل دیگری نظیر قلیان، قاشق، چنگال و غیره را به صورت ساده و منقوش با ظرافت و استادی قابل تحسینی تهیه می‌کنند.
دست‌ساخته‌هائی که تصاویر آنها در این صفحه ملاحظه می‌شود کار استاد علیزاده است.
ص: 72
جام چوبین رنگ‌آمیزی شده کار صنعتگران رشت.
عصاهای چوبی کار استاد علیزاده.
یکی از صنایع دستی رایج در گیلان میناکاری است. عکس نمونه‌ای از میناکاری رشت را نشان می‌دهد.
ص: 73

فصل چهارم صنایع ماشینی در گیلان‌

مقدمه‌

اشاره

آغاز فعالیت صنایع کارخانه‌ای در گیلان را باید در زمان شکوفایی صنعت ابریشم در این منطقه جستجو کرد. این صنعت که باعث تأسیس نمایندگیهای بازرگانی کشورهای مختلف اروپا در ایران شده بود به بهبود وضع اقتصادی این سرزمین کمک می‌کرد و عاملی برای عرضه محصول پیله ابریشم گیلان به بازارهای اروپایی بود که بعد از مدت کوتاهی در کارخانه‌های فرانسه، ایتالیا و آلمان به پارچه‌های ابریشمی گرانبهایی تبدیل می‌شد.
در زمان سلطنت ناصر الدین شاه قاجار که محاصره هرات وسیله نیروی نظامی ایران سبب تیرگی روابط میان میرزا آقا خان نوری اعتماد الدوله جانشین امیرکبیر و سفیرکبیر انگلیس شده بود میرزا آقا خان، فرخ خان امین الدوله کاشی را با اختیارات تام مأمور استانبول و پاریس کرد تا پس از ملاقات با وزرای انگلیس نسبت به برقراری مجدد روابط حسنه میان ایران و انگلیس اقدام کند. بعدها که دولت انگلیس به منظور تهدید دولت ایران و رها ساختن افغانستان در سال 1273 هجری قمری (1856 میلادی) با نیروی دریایی خود جزیره خارک را تصرف نمود و به پیاده کردن نیرو در بوشهر پرداخت فرخ خان امین الدوله در پاریس با وساطت امپراطور فرانسه پیمان نامه‌ای با دولت انگلیس به امضاء رساند که طبق شرایط آن ایران استقلال افغانستان را به رسمیت شناخت و به دخالت دولت انگلیس در حل اختلافات میان ایران و افغانستان تن درداد.
ص: 74

کارخانه ابریشم‌

همزمان با این رویدادها، یعنی به سال 1857 میلادی، زمانی که فرخ خان امین الدوله به عنوان وزیرمختار ایران در پاریس بسر می‌برد نمایندگی بازرگانی دبلت توانست اجازه کار و انحصار تأسیس کارخانه ابریشم‌کشی را در ایران برای مدت 20 سال بدست آورد، اما این کار به سبب مشکلات متعدد در برپایی کارخانه دنبال نگردید.
در سال 1859 میلادی با توجه به بهبود وضع کارگاههای ابریشم‌کشی بومی آقا محسن رشتی کمک روسها را جلب کرده یک کارخانه ابریشم‌کشی در قریه برکاده نزدیک رشت بنا نهاد، ولی متأسفانه به سبب ضعف مدیریت و نداشتن تجربه و اعمال پاره‌ای نظرهای سیاسی این کارخانه پس از مدت کوتاهی تعطیل شد.
در همین ایام یک کارخانه ابریشم‌کشی وسیله امین الضرب در رشت تأسیس گردید. لوازم و ماشینهای آن به‌طور کامل ساخت کمپانی برتوBerthaud در لیون بود. به سال 1904 میلادی نیز وسائل جدیدی برای کارخانه وارد شد.
کارخانه ابتدا به وسیله 1 مدیر، 1 مکانیسین، 2 کارگر برای نگهداری و گرم کردن دیگ بخار و 4 نگهبان که عموما ایرانی بودند اداره می‌شد. بعدها 1 مدیر فرانسوی به نام مسیو پلانتیه‌M .Plantier و 2 مدیره فرانسوی نیز به اعضاء این کارخانه اضافه شدند.
تمامی کارگران این کارخانه را زنان تشکیل می‌دادند. از میان این کارگران 150 نفر در دستگاههای ریسندگی کار می‌کردند که هریک روزانه 1 تا 2 قران مزد دریافت می‌کردند. 75 نفر روی دستگاههای پیله کار می‌کردند که مزد هر یک از آنان روزانه 10 شاهی تا 4 عباسی (16 شاهی) بود و 75 دختربچه نیز در کارهای اولیه مانند حمل پیله به پای ماشینهای مخصوص و سایر کارها شرکت داشتند. هریک روزانه 2 عباسی (8 شاهی) تا 10 شاهی مزد دریافت می‌نمودند.
گیلان در خلال چنین سالهایی شاهد برپایی حدود 66 کارخانه پیله بود که 36 دستگاه در رشت، 3 دستگاه در بندر انزلی، 11 دستگاه در لاهیجان، 2 دستگاه در کسما، 5 دستگاه در لنگرود، 1 دستگاه در لشت‌نشا، 1 دستگاه چکوور، 1 دستگاه در گسکر، 1 دستگاه در بوسار، 2 دستگاه در فومن، 1 دستگاه در عربان، 1 دستگاه در شفت و 1 دستگاه در تنکابن بود که صورت اسامی صاحبان آنها در پیوست شماره 9 کتاب «صنعت نوغان در ایران»(L'industrie Sericicole en Perse) اثر ه. ل. رابینوH .L .Rabino و ف.
لافون‌D .F .Lafont به چاپ رسیده است.
کارخانه امین الضرب مدت زیادی به حال تعطیل افتاد و ماشینهای آن مورد استفاده قرار نگرفت. در سال 1314 شمسی یک کارخانه حریربافی در چالوس احداث گردید که پس از خرید ماشینهای موردنیاز آن از کشور فرانسه از سال 1316 شمسی آغاز به‌کار نهاد. بیشتر مواد اولیه این کارخانه از گیلان تهیه می‌شد. بافته‌های کارخانه چالوس جز یکی دو نمونه که با ابریشم مصنوعی و نخ به‌طور مخلوط تهیه می‌گردید بقیه صددرصد از ابریشم خالص طبیعی بود. این کارخانه نیز به سبب کمبود مواد اولیه و نیز رواج ابریشم مصنوعی و پاره‌ای علل دیگر از کار بازماند.
در سال 1327 با انتقال 120 دستگاه ماشین ابریشم‌کشی نیمه‌اتوماتیک از حریربافی چالوس کارخانه ابریشم‌کشی رشت به کار افتاد و کمی بعد 60 دستگاه ماشین ابریشم‌کشی موجود در انبار این کارخانه نیز وسیله کارشناسان کارخانه نصب و آماده بهره‌برداری گردید.
محصول ابریشم این کارخانه طبق گزارش بزرگترین آزمایشگاه لیون فرانسه(Conditionnement de la Soie) در ردیف بهترین انواع ابریشم بود که به بازارهای فرانسه، ایتالیا، سوئیس و آلمان عرضه می‌گردید. بعدها که شرکت پیله‌ور اداره این کارخانه را به عهده داشت اقدام به خرید و نصب کارخانه‌ای تمام‌اتوماتیک به ظرفیت 54 تن ابریشم دنی‌یرز در رشت نمود، ولی کار این کارخانه نیز در اثر اعمال سیاستهای اقتصادی نادرست کساد شد و سرانجام به حالت تعطیل افتاد.
زمانی تعداد کارخانه‌های ابریشم‌کشی به حدود 100 دستگاه رسیده بود، اما امروزه در مؤسسات وابسته به شرکت سهامی ابریشم ایران در مناطق مختلف گیلان تعداد کمی کارخانه وجود دارد که کار عمده آنها جمع‌آوری پیله، خشک کردن و انبار کردن و عرضه آنها به بازارها و کارخانه‌های ابریشم‌کشی است. کارخانه‌های موجود یادشده عبارتند از:
1- کارخانه پیله رمضانی (رشت) که دارای خشک‌کن یا سکاتور کشویی قدیمی و سکاتور نوع تراف و خشک‌کن ژاپنی است.
2- کارخانه پیله آستانه که به 2 دستگاه خشک‌کن یکی از نوع تراف و دیگری دستگاه کشویی قدیمی مجهز است.
3- کارخانه پیله لاهیجان که دستگاه خشک‌کن آن از نوع تراف است.
محوطه وسیع این کارخانه که در ساحل غربی رودخانه و جنوب جاده رشت- لاهیجان قرار دارد چون مورد نیاز یکی از نهادها بود به تصرف نهاد مزبور در آمد و کار این کارخانه متوقف ماند.
4- کارخانه پیله لنگرود که مجهز به 2 نوع خشک‌کن از نوع ژاپنی و تراف می‌باشد.
5- کارخانه پیله شلمان که تنها برای خشک کردن پیله از آن استفاده می‌شود و دستگاه خشک‌کن آن از نوع تراف و همانند دستگاههایی است که در رشت و آستانه وجود دارد.
6- کارخانه پیله کسما که احداث آن وسیله شرکت پیله‌ور انجام گرفت، ولی نصب دستگاه آن که از نوع ژاپنی جدید است در سال 1362 و به وسیله شرکت ابریشم ایران صورت پذیرفت.
7- کارخانه پیله طاهر گوراب که دستگاه آن از نوع ژاپنی جدید است.
تنها کارخانه ابریشم‌کشی موجود در گیلان کارخانه شرکت صنایع ابریشم گیلان می‌باشد. این کارخانه که سرمایه اولیه آن 500 میلیون ریال بود با مشارکت بانک صنعت و معدن (دارای 51 درصد سهام) و بانک کشاورزی (با 49 درصد سهام) در اردیبهشت‌ماه سال 1355 تأسیس گردید و از سال 1361 به مرحله تولید وارد شد.
این کارخانه در روستای «شارم» از بخش اباتر شهرستان صومعه‌سرا و در فاصله 8 کیلومتری این شهر در داخل زمینی که حدود 20 هکتار وسعت دارد
ص: 75
بنا گردیده است.
ظرفیت اسمی تولید کارخانه در 3 نوبت کار برابر 180 تن نخ انواع نخ ابریشم در اندازه‌های مختلف است و تولید جانبی آن ماهانه حدود 150 تن شفیره است که به مصرف خوراک ماهی و پرندگان می‌رسد و باقیمانده آن هم پیله‌ای به نام «ته‌طشتی» است.
ساختمانهای مختلف این کارخانه به تفکیک عبارتند از:
1- ساختمان خشک‌کن شامل سالن خشک‌کن، انبار پیله خشک، سرویسها و دفاتر و راهروها به وسعت 7207 مترمربع.
2- ساختمان ابریشم‌کشی شامل سالن پخت، سالن ابریشم‌کشی و تاب انبار، سرویسها و دفاتر، آزمایشگاه، تعمیرات، راهروها و نیم‌طبقه‌ها به وسعت 6928 مترمربع.
3- سالن تولیدهای جانبی به وسعت 757 مترمربع.
4- ساختمان تأسیسات شامل استخر سرپوشیده و منبع بتونی آب به وسعت 428 مترمربع.
5- رستوران و رخت‌کن به وسعت 1012 مترمربع.
6- نگهبانی به وسعت 120 مترمربع.
وسعت این ساختمانها مجموعا به 16452 مترمربع می‌رسد.
ماشینها و تأسیسات این کارخانه عبارتند از:
خشک‌کن- 2 دستگاه هریک به ظرفیت 22 تن در روز
مخلوطکن- 1 دستگاه
پخت اصلی- 1 دستگاه
پخت پیله‌های معیوب- 1 دستگاه
ابریشم‌کشی- 5 دستگاه (با 2500 دوک)
کلاف‌پیچی- 5 دستگاه
بوبین‌پیچ- 1 دستگاه
قرقره‌پیچی- 4 دستگاه
هشت‌لاکنی- 4 دستگاه
تاب- 2 دستگاه
تثبیت‌تاب- 1 دستگاه
تبدیل قرقره به کلاف- 4 دستگاه
شستشو و رنگرزی- 1 دستگاه
در این کارخانه پیله‌ها را پس از خشک شدن و جور شدن در دستگاه گرمکن به کمک لوله‌های نقاله به دستگاه پخت می‌دهند. رساندن پیله به دیگر دستگاهها نیز به کمک لوله‌های نقاله انجام می‌شود.
در دستگاه تولید نخ از 5 دستگاه ماشین استفاده می‌شود. نخی که تهیه می‌گردد یک روز می‌خوابد و بعد تاب آن را به وسیله مواد شیمیائی تثبیت می‌کنند و سپس برای کلاف کردن به دستگاههای دیگر می‌برند. دستگاه تثبیت تاب با بخار کار می‌کند و تاب نخ را نگه می‌دارد. نخی که از کلاف گرفته می‌شود خشک است و قابل تابیدن نیست این نخها را با آب در طشتکهائی نرم می‌کنند و بعد خشک می‌نمایند و موقعی که به کلافها می‌رسد در آن نرمی لازم را پیدا می‌کند. نخهای مزبور سپس به صورت نخهای تابیده دور قرقره‌ها پیچیده می‌شوند. ماشینهائی که این عمل را انجام می‌دهند دارای مشخصات معینی هستند از جمله سرعت حرکت آنها به میزان 4000 دور در دقیقه و 369 تاب در هریک متر نخ است. قرقره‌ها نخها را از 1 لا تا 4 لا می‌رسانند. از هر پیله خوب بین 900 تا 1200 متر نخ بدست می‌آید. ضخامت هرتار نخ در کلافها تقریبا برابر 720 تار نخی است که از پیله گرفته می‌شود.
واحد ظرافت نخ که در نمره‌گذاری مورد توجه قرار می‌گیرد دنی‌یرDeniere است. نخی که برای بافتن پارچه بکار می‌رود تقریبا دارای 28 دنی‌یر می‌باشد، ولی نخی که برای بافت قالی مورد استفاده قرار می‌گیرد دارای 63 دنی‌یر است.
این کارخانه علاوه بر تولید نخ یک خط تولید جانبی هم دارد. نخهائی را که قابل ابریشم‌کشی نیستند به دستگاه تولیدهای جانبی می‌دهند و در آخرین «ته‌طشتی» که شفیره همراه نخ دیده می‌شود شفیره را از نخ جدا می‌کنند.
شفیره به عنوان ماده‌ای پروتئین‌دار مورد استفاده دامداران قرار می‌گیرد و مخصوصا در مرغداریها از آن استفاده می‌شود.
نگاهی به شناسنامه طرح واحد صنعتی ابریشم گیلان که در دی‌ماه سال 1368 از طریق بانک صنعت و معدن (تهران) دریافت گردید می‌تواند در شناختن این کارخانه کمک مؤثری باشد.
شناسنامه طرح واحد صنعتی شرکت صنایع ابریشم گیلان
تولید این شرکت در ظرفیت کامل 30 درصد مصرف بازار داخلی را تأمین می‌نماید. نخ ابریشم تولیدی شرکت در حال حاضر بیشتر در صنعت قالیبافی مصرف می‌شود و به دلیل اهمیت صادرات قالیهای ابریشمی حفظ و توسعه این صنعت از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. شرکت طرح بافندگی پارچه ابریشمی را که هزینه‌های ثابت آن 200 میلیون ریال می‌شود در دست اجرا دارد و ظرفیت آن 100 میلیون متر در سال می‌باشد.
- متوسط تولید در 6 سال گذشته 58 تن بوده است.
- تولید در 5 سال گذشته به مرور به موازات رفع اشکالات افزایش یافته است.
ص: 76

کارخانه‌های برق‌

کارخانه‌های برق نیز از اولین کارخانه‌هائی بودند که در گیلان به‌کار افتادند. درباره تأسیس کارخانه برق رشت، در شماره 41 روزنامه تربیت مورخ پنجشنبه 23 رمضان سال 1322 هجری قمری چنین نوشته شده است:
«دیگر از مطالب مکتوب آن‌که جناب مستطاب آقا محمد حسین رئیس التجار یزدی که مقیم بادکوبه می‌باشد و مستشاری و همراهی حاجی زین- العابدین تقی اف را دارد در رشت تأسیس اساس چراغ‌برق می‌کند.»
به دنبال این خبر در صفحه اول شماره 347 مورخ پنجشنبه 6 ذی القعده 1322 هجری قمری همین روزنامه نوشته شد:
«آقا محمد حسین بن حاجی محمد باقر از اعاظم تجار با همت و غیرت ایران است. آقا محمد حسین را در روسیه باقراف هم نام می‌برند و تقریبا یک سال می‌شود که امتیاز چراغ الکتریک رشت را دولت علیه به جناب معزی الیه عطا فرمود و شاید حالا مقدمات این عمل قریب به اتمام باشد.»
در نشریه‌ای که با نام «سیر تکاملی برق در استان گیلان» از سوی اداره کل اطلاعات استان گیلان انتشار یافته نام مؤسس برق را معین السلطنه رشتی دانسته و در این مورد چنین نوشته است:
«در سال 1321 هجری قمری (1281 شمسی)، میرزا محمد علی اصفهانی معروف به معین السلطنه رشتی که از مردان صاحب‌نام و شیفته خدمت به گیلان بود با توجه به تأثیر شگرف نیروی برق در توسعه رشد اقتصادی، صنعتی و کشاورزی در کشورهای غربی، اراده کرد تا گیلان را نیز از چنین امتیاز و موهبتی برخوردار نماید. بدین‌سبب پس از بازگشت از اروپا به دربار مظفر الدین شاه رفت و توانست امتیازی به مدت 50 سال اخذ و اقدام به تأسیس کارخانه‌ای در خیابان (چراغ‌برق قدیم) نماید.[52]»
در فصل اول نظامنامه تأسیس کارخانه برق نوشته است: «برای مخارج دستی ماشین و لوازم آن‌که 1200 چراغ که هر چراغی 16 شمع داشته باشد رویهم 000، 30 تومان مخارج ملاحظه شد که این مبلغ فعلا به عنوان سرمایه اولیه شرکت منظور می‌یابد که با شرکت آقای قاسم خان والی امیر تومان تمام آنها خریداری شده و در این سنه لوی‌ئیل یکهزار و سیصد و بیست و دو دستگاههای آن حاضر شده و به تمام اهالی حتی الامکان چراغ داده خواهد شد.»
اولین موتور مولد برق که در رشت نصب شد، روستون‌Roston نام داشت و به قدرت 200 اسب بخار بود، امور فنی آن را کارشناسان آلمانی به عهده داشتند.
در فصل هفدهم نظامنامه در مورد آبونمان، قیمت ماهانه آمده است:
«16 شمعی، هررشته ماهی 11 قران- 8 شمعی، هررشته ماهی 8 قران- 5 شمعی، هررشته ماهی 6 قران- برای کسانی که تمام چراغهای خانه خود را روشن می‌کنند و یا تنها تعدادی از آنها را روشن می‌نمایند می‌توانند ساعتی[53] را که در اداره موجود است خریداری یا اجاره نمایند. میزان مصرفی پس از محاسبه برای چراغهای 16 شمعی هرساعت 100 دینار و برای 8 شمعی 5/ 1 شاهی و برای 5 شمعی مبلغ یک شاهی می‌باشد. افزون بر پولی که افراد با توجه به شماره مصرفی می‌پردازند موظفند به صورت زیر نیز پول بپردازند:
برای هرچراغ 16 شمعی 5/ 3 قران، برای 8 شمعی 2 قران و برای 5 شمعی 30 شاهی (5/ 1 قران) برای دریافت پول، هرشب تحصیلدار شرکت به مغازه‌ها و خانه‌ها مراجعه می‌کند و بعد از دریافت پول پشت کارتی را که 30 خانه دارد علامت می‌گذارد و بعد در آخر هرماه برای مشترکین قبض رسید صادر شده و وسیله همان تحصیلدار به دست مشترک می‌رسد.»
در سال 1305 این امتیاز به 2 نفر از زرتشتیان به نامهای ارباب گشتاسب و ارباب رستم فیروزگر واگذار گردید. صاحبان جدید کارخانه ضمن تأسیس شرکت سهامی برق گیلان، به منظور توسعه برق در سطح منطقه اقدام به نصب یک موتور مولد برق در رشت و 2 موتورM .A .N در بندر انزلی و لاهیجان نموده و با توجه به امکانات آن‌روز توانستند دامنه فعالیت خود را به شکل بهتری گسترش دهند.
با این وضع مقدار برق مصرفی رشت حدود 350 کیلووات، بندر انزلی حدود 100 کیلووات و لاهیجان شاید حدود 80 کیلووات بود.
کاستیهای موجود در وضع برق رشت و ناتوانی موتورهای موجود در تأمین روشنائی این شهر گاه‌وبیگاه به قطع روشنائی منجر شده شهر را در تاریکی فرومی‌برد و سبب ناراحتی و شکایت افرادی که مشترک برق بودند می‌شد.
در سال 1326 حاج محمد علی داودزاده، از مردان صاحب‌نفوذ رشت، پس از توفیق در جلب کمکهای لازم برای رفع مشکلات ارزی توانست با تنی چند از همفکران خود شرکت سهامی برق رشت را تأسیس نماید.
این شرکت پس از تلاش نمایانی توانست در اول فروردین 1330 رسما کار خود را شروع کند. در مراسمی که به همین مناسبت برگزار گردید کارخانه وسیله شادروان آیت الله ضیابری، که از روحانیون مورد احترام مردم بود گشایش یافت.
سرمایه شرکت در این زمان به 2 میلیون تومان می‌رسید که به حساب شرکت در بانک واریز شده بود.
شرکت در 2 سال اول کار خود ناگزیر بود از شبکه‌های برق قدیم استفاده کند و به همین سبب هرماه 1066 تومان به شهرداری پرداخت می‌نمود. پس از این مدت با تهیه زمینی مناسب در محل امروزی برق منطقه‌ای رشت و نصب موتورهای موردنیاز از نوع‌M .A .N و زیمنس و ژنرال الکتریک و تعویض تیرهای چوبی برق به تیرهای بتونی و کابل‌کشی و نصب ترانسفورماتور در 10 نقطه شهر، وضع برق در شهر رشت تا حدی بهبود یافت.
این کارخانه مورد بازدید مستر کولی، مستشار آمریکایی و مهندس نیرنوری، مدیرعامل قسمت برق سازمان برنامه قرار گرفت. بازدیدکنندگان پس از مشاهده پیشرفتهایی که حاصل شده بود موافقت خود را با پرداخت وام اعلام نمودند. به دنبال این بازدید نمایندگانی از سوی شرکت برای مذاکره به تهران رفتند و پس از 2 ماه و شرکت در نشستهای متعدد، دکتر مشرف نفیسی رئیس وقت سازمان برنامه به بانک ملی ایران توصیه نمود که مبلغ 15 میلیون ریال علاوه بر وام قبلی به شرکت پرداخت شود. با این ترتیب سرمایه شرکت به
ص: 77
50 میلیون ریال رسید. در قراردادی که جهت دریافت وام بین شرکت و بانک بسته شده بود مقرر شد تا مبلغ وام از راه فروش سهام به بانک پرداخت گردد.
در آن زمان امور شرکت برق رشت به عهده هیئت‌مدیره‌ای مرکب از افراد زیر بود: حاج محمد علی داودزاده، سید علی مقیمی، محمود محمودی، کریم نصرتیان، مهندس کریم کوچصفهانی، مهندس نعمت سمیعی، محمد علی تقی‌زاده میلانی، معتمد همایون مژدهی، حسین وحدانی، علی اکبر حسین‌نیا، حسن رحمت سمیعی، حسین کسرائیان، حاج زین العابدین داداش‌زاده، احمد ابریشمی، کریم رحمت سمیعی، مهدی آستانه‌ای و محمد علی بیانی.
امور شرکت با نظارت بازرسان انجام می‌شد و بازرسان شرکت برق در طول چند سال فعالیت عبارت بودند از: محمد علی شیخ آستانه‌ای، میرمحمود صالحی، میرشجاع گسکری، کرمعلی پیشنماززاده و عبد الله عبد اللهی.
کارهای اجرائی شرکت را آقای حسن اسکندریان که مدیر عامل شرکت بود به انجام می‌رساند. وی در این سمت منشأ خدمات ارزنده‌ای در جهت بهبود وضع شرکت قرار گرفت.
در خلال این مدت به تدریج کارخانه‌های برق در سایر نقاط گیلان به‌کار افتاد. تاریخ تأسیس این کارخانه‌ها ذیلا به نظر خوانندگان می‌رسد:
1- رشت سال 1281 شمسی
2- انزلی سال 1283 شمسی
3- لاهیجان سال 1283 شمسی
4- کیاشهر سال 1288 شمسی
5- آستارا سال 1304 شمسی
6- رودسر سال 1310 شمسی
7- رامسر سال 1311 شمسی
8- فومن سال 1316 شمسی
9- تنکابن سال 1316 شمسی
10- چابکسر سال 1320 شمسی
11- سنگر سال 1320 شمسی
12- لولمان سال 1320 شمسی
13- صومعه‌سرا سال 1325 شمسی
14- هشتپر سال 1327 شمسی
15- آستانه اشرفیه سال 1328 شمسی
16- خمام سال 1330 شمسی
17- کلاچای سال 1331 شمسی
18- رودبار سال 1334 شمسی
19- شفت سال 1336 شمسی
20- خرم‌آباد سال 1338 شمسی
21- کتالم سال 1338 شمسی
22- منجیل سال 1343 شمسی
فکر تأسیس برق در بعضی از این مناطق نخستین بار برای راه‌اندازی کارخانه‌های برنجکوبی، چای و یا مؤسسات وابسته به شیلات بود و این نیرو در دسترس مردم قرار نداشت. بعدها با احساس نیاز شدید مردم و ضرورت استفاده از نیروی برق در پیشرفت تکنولوژی و اقتصاد مناطق مزبور، از طریق نصب موتورهایی وسیله مردم نیکوکار و یا وسیله شهرداریها و شرکتهای خصوصی برق به خانه‌ها و مغازه‌ها و کارگاهها راه یافت.
پس از تأسیس وزارت آب و برق، در آذرماه 1342، قانون تأسیس شرکتهای برق منطقه‌ای جهت اجرای طرحهای توسعه صنعت برق به تصویب رسید و در دی‌ماه 1344 شرکت سهامی برق منطقه‌ای گیلان آغاز به‌کار کرد.
شرکت برق رشت تمامی آنچه را که در خلال سالها تلاش در اختیار داشت به این شرکت واگذار نمود. شرکت برق منطقه‌ای گیلان با احداث خطوط انتقال و شبکه‌های توزیع و ایجاد پستهای مادر توانست به پیشرفتهای قابل توجهی نائل آید.
این شرکت در خلال سالهایی که گذشت اقدامات مفیدی به انجام رسانید.
به عنوان نمونه در سال 1371 به انجام خدمات زیر نائل شد: احداث پست 20/ 63 کیلوولت ایران پوپلین (رشت 6) با ظرفیت 15* 2 مگاوات آمپر، جدول شماره 1- کل فروش به تفکیک تعرفه در سال 1370 (واحد: هزار ریال)
احداث خط 63 کیلوولت دو مداره چابکسر- لنگرود به طول جمعا 78 کیلومتر، نصب 194 دستگاه ترانسفورماتور زمینی با ظرفیت 14480 کیلووات آمپر، احداث 2/ 76 کیلومتر خط 20 کیلووات هوایی و 9/ 7 کیلومتر خط 20 کیلوولت زمینی، احداث 6/ 265 کیلومتر شبکه فشار ضعیف هوایی و 9/ 42
ص: 78
کیلومتر شبکه فشار ضعیف زمینی و بالاخره ارائه خدمات به 107/ 434 مشترک در سراسر گیلان.
از اقدامات بسیار مفید شرکت در جهت بالا بردن سطح دانش فنی کارکنان دایر کردن رشته‌ها و دوره‌های مختلف آموزشی در مراحل کاردانی، کارشناسی، کارشناسی ارشد، مدیریت استراتژیک، مدیریت عمومی (ویژه کارشناسان)، سرپرستی، دوره عالی تکنیک انفورماتیک، الکترونیک کاربردی، دوره تخصصی حسابداری، حسابداری دولتی و صنعتی و سایر دوره‌های مورد نیاز است.
جدول شماره 2- تأسیسات شرکت به تفکیک امور و نواحی تا پایان سال 1370 (طرح توزیع روستائی)
جدول شماره 3- تأسیسات شرکت به تفکیک امور و نواحی تا پایان سال 1370 (طرح توزیع شهری)
شرکت برق منطقه‌ای گیلان پس از حادثه تأسف‌بار زلزله 31 خرداد سال 1369 در امر بازسازی و نوسازی و کمک‌رسانی مناطق زلزله‌زده فعالیتهای بسیاری به انجام رسانده است که اهم آنها عبارتند از:
بازسازی پست 63/ 230 کیلوولت رشت، بازسازی پست 20/ 132 کیلوولت رستم‌آباد، بازسازی خط 20/ 63 کیلوولت لوشان، بازسازی خط 230 کیلوولت رستم‌آباد- رودبار- لوشان به طول 60 کیلومتر، بازسازی خط 132 کیلوولت سد سپیدرود- رشت به طول 22 کیلومتر، بازسازی خط 63 کیلوولت شهر صنعتی رشت، طالقانی، آستانه، شهید عضدی رشت، صومعه‌سرا، ترمیم خسارات وارده به ترانسفورماتورها و ساختمانهای پستهای 63 کیلوولت، احداث خط 20 کیلوولت زمینی به طول یک کیلومتر، بازسازی خط 20 کیلوولت زمینی به طول 2 کیلومتر، بازسازی خط 20 کیلوولت هوائی 85 کیلومتر، بازسازی خط فشارضعیف هوائی 120 کیلومتر، احداث خط فشارضعیف هوایی 170 کیلومتر، احداث خط 20 کیلوولت هوائی 65 کیلومتر، احداث خط فشارضعیف زمینی 1 کیلومتر، بازسازی خط فشار ضعیف زمینی (مفصل و متعلقات)، احداث پست 20 کیلوولت زمینی 6 دستگاه، بازسازی پست 20 کیلوولت زمینی 25 دستگاه، احداث پست 20 کیلوولت هوائی 100 دستگاه، بازسازی پست 20 کیلوولت هوائی 130 دستگاه، بازسازی شبکه‌های روشنایی معابر شهرهای رودبار، منجیل، لوشان، بازسازی ساختمان اداری برق منجیل، رودبار، رشت و سایر ساختمانهای اداراتی که بر اثر زلزله آسیب‌دیده بودند، تهیه و جایگزین نمودن ماشین‌آلات و لوازم اداری و فنی ادارات واقع در مناطق زلزله‌زده و تهیه و نصب لوازم انشعابات مشترکین حدود 000، 15 اشتراک.

کارخانه گونی‌بافی‌

در سال 1309 شمسی عده‌ای از بازرگانان گیلان شرکتی به نام «شرکت سهامی صادرات گیلان و مازندران محدود» با سرمایه 5 میلیون ریال تحت سرپرستی حاج محمد علی داودزاده تشکیل دادند که در خرداد 1310 به ثبت رسید. اعضاء شرکت عبارت بودند از: حاج محمد تقی بالازاده، حاج شیخ احمد دادش‌زاده، حاج زین العابدین اخوان، محمد علی موسویان، میرحسن غفاری، علی اکبر نهاوندی، رحمان وهاب‌زاده، غلامرضا کاشانیان و محمد خامنه‌ای.
شرکت مزبور تا سال 1311 به کار صدور خشکبار، پوست و روده به آلمان اشتغال داشت که از این کار درآمد قابل‌توجهی عاید شرکت شد.
موضوع تأسیس کارخانه گونی‌بافی نخستین بار از طرف همین شرکت مطرح شد و جهت تأسیس کارخانه شرکت دیگری به نام «شرکت سهامی تجارتی گیلان و مازندران محدود» با استفاده از سرمایه شرکت قبلی و مبالغی که از سهامداران دریافت شد تشکیل گردید.
ابتدا 50 دستگاه ماشین بافندگی و 50 دستگاه ماشین نخ‌ریسی ساف‌نر و روبن به انگلستان و 2 دستگاه ژنراتور هریک به نیروی 50 اسب و 2 دستگاه ژنراتور دیگر هریک به نیروی 300 اسب به چکسلواکی سفارش داده شد که تمام آنها در سال 1313 نصب گردید و مشغول تولید شد.
در سال 1315 تعداد دستگاههای بافندگی از 50 دستگاه به 80 دستگاه رسید. در سال 1330 یک دستگاه ژنراتور دیگر از آلمان خریداری گردید.
در گزارش مجمع عمومی سال 1331 از طرف آقای صمد بالازاده، مدیرعامل و رئیس هیئت‌مدیره کارخانه، پیشنهادی مبنی بر تأسیس یک باب دبستان در قسمتی از زمین کارخانه ارائه گردید که مورد تصویب قرار گرفت.
این دبستان در زمینی به وسعت 1200 مترمربع با زیربنای 600 مترمربع با صرف هزینه‌ای افزون بر 187 هزار تومان ساخته شد که در سال 1334 به
ص: 79
اداره کل آموزش و پرورش واگذار گردید.
در سال 1333 تصمیم گرفته شد تعدادی ماشینهای اتوماتیک خریداری شود. به دنبال این تصمیم 10 دستگاه ماشین اتوماتیک، که هریک تنها به یک کارگر نیاز است و 14 دستگاه ساف‌نر و غیره جهت آماده نمودن نخ موردنیاز ماشینهای بافندگی اتوماتیک به آلمان سفارش داده شد که در سال 1337 مورد بهره‌برداری قرار گرفت. سرمایه شرکت که در 15 اسفند 1321 به 30 میلیون ریال رسیده بود در شهریور 1333 که ماشینهای جدید سفارش داده شد به 45 میلیون ریال افزایش یافت و قرار شد مازاد سرمایه از سود حاصله و نیز دریافتی از صاحبان سهام تأمین شود.
با توجه به وضع نامساعدی که اقتصاد کشور در سال 1333 با آن مواجه بود، کارخانه گونی‌بافی رشت نیز به علت این‌که محصول برنج گیلان به خارج از کشور صادر نمی‌گردید ناگزیر شد مقداری از محصول به فروش نرسیده را که بهای آن افزون بر 10 میلیون ریال بود انبار نماید.
در آن زمان گونیهایی که در کارخانه بافته می‌شد به صورت گونیهای 60 کیلویی بوجاری ساده و رفوشده بود. با اقدامات حاج صمد بالازاده مدیرعامل و رئیس هیئت‌مدیره کارخانه که از سالها پیش این مسئولیت را به عهده داشت، نوع گونی به 5 رقم مورد نیاز و پسند بازار روز تغییر یافت که در 3 ماهه آخر سال 1333 حدود 11 میلیون ریال فروش داشت.
در این سال طرز تهیه کنف مانند سالهای پیش بود، یعنی با شرکت نساجی قرارداد تنصیف تنظیم و بر مبنای آن عمل می‌شد.
در این سالها مدیران شرکت عبارت بودند از آقایان میر محمد علی موسویان، میرحسن غفاری، رفیع ملکی، علی اکبر نهاوندی، حسین وحدانی، شکر الله ساعد سمیعی، حاج صمد بالازاده، حاج میرزا احمد ابریشمی و هامو نظریان.
در سال 1337 بعد از استعفای مدیرعامل، مدیریت کارخانه گونی‌بافی رشت به آقای محمد رضا قزوینیان محول گردید و اداره کارخانه تا هنگام تعطیل آن در سال 1341 به عهده نامبرده بود.
برای آشنایی با چگونگی نتیجه کار این کارخانه بخشی از عملیات دوره مالی 1333 را از ترازنامه‌ای که در پایان همین سال ارائه شده بود مورد توجه قرار می‌دهیم:
طبق این ترازنامه موجودی کنف در سال 1333 به میزان 800/ 659، 949 کیلو بوده است که پس از خرید در طول سال وسیله انبار مرکزی و تحویلی از شرکت نساجی به میزان 028، 480، 1 کیلو رسیده و جمع خرید و موجودی شرکت به میزان 800/ 687، 439، 2 کیلو نشان داده شده است، که از این میزان کنف در سال 1333 مقدار 800/ 407، 537 کیلو به مصرف رسیده و مقدار 280، 892 کیلو در انبار و یا در شعبه‌های شرکت باقی مانده است.
محصول کنف برای تهیه گونی و پارچه‌های لفافی و دیگر مواد مورد استفاده قرار می‌گرفت.
تعداد کارگران این کارخانه که در 3 شیفت کار می‌کردند حدود 501 نفر بود که افزون بر این تعداد 36 نفر نیز به کارهای مالی و دفتری این کارخانه رسیدگی می‌کردند.
در اواخر سال 1345 زمین کارخانه و کلیه ماشینهای کارخانه گونی‌بافی رشت که بدهی زیادی به وزارت دارائی، سازمان بیمه‌های اجتماعی و شهرداری و نیز کارگران خود داشت وسیله طلبکاران توقیف گردید.
پس از گذشت 5 سال، شکوائیه‌های متعدد، کارگران سابق کارخانه دولت را واداشت تا نسبت به نوسازی و احیاء آن برای بهره‌برداری مجدد اقدام نماید.
بدین‌ترتیب در اوائل سال 1346 بر طبق تصویبنامه هیئت وزیران به وزارت اقتصاد سابق اجازه داده شد که کارخانه گونی‌بافی رشت را پس از پرداخت قروض آن آماده بهره‌برداری نماید.
در همین سال سازمان مرکزی شرکتها وابسته به وزارت اقتصاد پس از تعمیرات اساسی و پرداخت قسمتی از دیون گذشته و دریافت وام از بانک اعتبارات صنعتی کارخانه را با ظرفیت 1700 تن کنف و تعداد 690 نفر کارگر و 30 نفر کارمند بازگشایی کرد. بر اساس تصویبنامه مجدد هیئت دولت در سال 1352 اداره واحدهای سازمان مرکزی شرکتهای سابق به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران جهت نوسازی و بهره‌برداری محول گردید و در اردیبهشت 1352 کارخانه گونی‌بافی رشت ضمیمه شرکت کنف‌کار که از شرکتهای تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران است گردید.
این شرکت با فعالیت زیاد توانست ظرفیت کارخانه را از 1700 تن کنف به 2400 تن افزایش بدهد، ولی به‌طور کلی به علت قدیمی بودن ماشینها و فرسوده شدن آنها و نیز عدم تطبیق با تکنیک روز پس از کسب نظر متخصصان خارجی و داخلی تصمیم گرفته شد کارخانه جدیدی با ظرفیت 000، 10 تن کنف در سال در رشت تأسیس شود و از کارگران شاغل در واحد جدید استفاده گردد.
پیرو این تصمیم، کارشناسان اعزامی جهت بررسی وضع کارخانه نیز ادامه فعالیت کارخانه را مشروط به بهبود بخشیدن به وضع ماشینها و استفاده از کادر فنی واجد شرایط مورد تأیید قرار دادند.
در این موقع یعنی سال 1352 آمار تولید سالانه کارخانه گونی‌بافی رشت با استفاده از 2536 دوک به شرح زیر بود:
1- انواع کیسه‌های تفاله و بذر چغندر و پنبه 331817 تخته
2- انواع کیسه‌های برنجی 459600 تخته
3- انواع کیسه‌های شکری 541648 تخته
4- انواع لفاف 481926 متر
5- انواع نخ 85452 کیلو
6- دم‌قیچی 85452 کیلو
7- پرز کنف 58268 کیلو
مجموع افراد شاغل در شرکت کنف‌کار در این دوره 613 نفر بودند که از این تعداد 25 نفر به عنوان کارمند و 5 نفر مهندس و 583 نفر نیز به صورت کارگر در شرکت کار می‌کردند.
در اواخر سال 1352 عملیات اجرایی کارخانه جدیدی با ظرفیت 000، 10 تن در زمینی به وسعت 100 هزار مترمربع و با زیربنایی به مساحت 20 هزار مترمربع در کیلومتر 15 جاده تهران شروع شد. پس از اجرای عملیات
ص: 80
پست 63 کیلوولت جنوب رشت
ساختمانی و نصب ماشینهای موردنیاز که از کمپانی جمس مکی انگلستان خریداری گردید از سال 1358 کارخانه مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
سرمایه اولیه شرکت که 1 میلیون ریال بود به 600 میلیون ریال افزایش داده شد و کلیه سهام به تعداد 000، 60 سهم 000، 10 ریالی همراه با کلیه حقوق و تعهدات و دیون و مطالبات به سازمان صنایع ملی ایران انتقال یافت.
اکنون در این کارخانه 671 نفر به کار اشتغال دارند که 90 تن از آنان زن و بقیه مرد هستند.
ماده اولیه‌ای که در کارخانه مصرف می‌شود کنف است. کنف پس از طی مراحلی چند به صورت نخ درمی‌آید و آنگاه نخها به صورت لفاف گونی یا چتایی درمی‌آید.
آخرین مرحله کار در کارخانه مرحله دوخت گونی و پرس نمودن و عدل‌بندی گونی است. گونیها پس از آن‌که در اندازه‌های 20 تا 100 کیلویی دوخته شد پرس و عدلبندی می‌شود و بعد تحویل انبار می‌گردد.
از اقدامات مفید کارخانه در جهت رفاه کارگران باید از ایجاد رستوران، مهدکودک و اقداماتی در زمینه فراهم ساختن تسهیلاتی در رفت‌وآمد کارگران نام برد.
امروز ورزش در کارخانه مورد توجه بوده و تیمهای مختلف ورزشی کارگران در بسیاری از رشته‌ها فعالیت دارند.
ص: 81

ویژگیهای صنعت در استان گیلان‌

اشاره

هدف این نوشته فراهم آوردن شناختی کلی از ویژگیهای صنعت استان گیلان است. برای دستیابی به چنین هدفی، نخست به بررسی تعاریف صنعت پرداختیم. پس از آشنائی با تعاریف صنعت و طبقه‌بندی متعارف آن، حدّومرز تعریف و طبقه‌بندی موردنظر بررسی حاضر را مشخص کردیم. بر پایه تعریف و طبقه‌بندی مشخص شده، قلمرو بررسی را تعیین نمودیم. پس از گذر از این مقدمات، نخست به مطالعه صنعت خانگی استان اقدام کردیم. صنعت مذکور را از نظر تعداد خانوارهای شاغل و ترکیب تولیدات آنها مورد بررسی قرار دادیم.
پس از صنعت خانگی به صنعت کارگاهی روی کردیم. ابتدا صنعت کارگاهی را به صورت یک کل واحد، بدون توجه به ابعاد تعداد کارکنان آن، مورد توجه قرار دادیم. ویژگیهای صنعت کارگاهی استان را در زمینه‌های شمار شاغلان، تعداد کارگاههای کوچک و بزرگ، ترکیب تولیدات، شمار شاغلان کارگاههای بخش دولتی و خصوصی بازشناساندیم. در پی بازشناسی سهم نسبی شاغلان بخش دولتی و خصوصی، به بررسی ترکیب وضع شغلی شاغلان بخش خصوصی پرداختیم. مطالعه چگونگی توزیع کارکنان کارگاههای صنعتی استان آشکار ساخت که پراکنش کارکنان کارگاههای صنعتی استان توزیع نرمالی ندارد؛ از اینرو، طبقه‌بندی کارگاههای استان از نظر تعداد کارکنان ضرورت یافت. کارگاههای صنعتی استان را در دو گروه کارگاههای کوچک و بزرگ تقسیم کردیم. کارگاههای کوچک، پرشمار و از نظر تعداد بیش از 95 درصد کارگاههای استان را تشکیل می‌دهند، اما سهم نسبی آنها در تولیدات و اشتغال بسیار کمتر از وزن عددی آنهاست. بدین‌جهت، کارگاههای کوچک را به صورت کلی و کارگاههای بزرگ را به صورت تفصیلی مورد مطالعه قرار دادیم. 12 ویژگی برای کارگاههای بزرگ صنعتی مورد شناسائی قرار گرفت که عبارتند از:
1- پراکنش مکان استقرار
2- فعالیتهای تولیدی
3- تمرکز تولیدات
4- پراکنش نیروی انسانی
5- متوسط شاغلان هر کارگاه
6- سهم زنان در اشتغال
7- ارزش افزوده
8- بهره‌وری کار
9- متوسط مزد و حقوق سرانه
10- سود سرانه
11- کاربری تولید
12- بهره‌دهی تولید
درباره هریک از ویژگیهای فوق مطالعه مقایسه‌ای بین صنایع استان صورت گرفت. همچنین صنایع استان با صنایع کل کشور مقایسه گردید و بالاخره، بررسی حاضر با چکیده‌ای از یافته‌ها به نقطه پایانی خود رسید.

تعاریف و طبقه‌بندیهای صنعت‌

صنعت، تعاریف و طبقه‌بندیهای گوناگونی دارد. برای روشن‌تر کردن قلمرو بررسی و نیز هم‌آرائی با خوانندگان، ناگزیریم، نگاهی هرچند گذرا، بر این تعاریف و طبقه‌بندیها داشته باشیم.
امروزه در زبان عامیانه و همچنین متون تخصصی اقتصادی به گروه وسیع و متفاوتی از فعالیتهای اقتصادی «صنعت» اطلاق می‌شود. مثل صنعت اتومبیل‌سازی، صنعت بیمه، صنعت توریسم. این گستردگی و نامشخص بودن محدوده تعریف صنعت در عمل ابهامات زیادی پدید می‌آورد. قدم نخستین هر کار علمی ابهام‌زدایی از تعاریف مورد استفاده و مشخص کردن دقیق حدها و مرزهای آن است. از آنجائی که بسیاری از واژه‌های فارسی علم اقتصاد برگردان واژه‌های اقتصادی سرزمین غرب است، بناچار، برای تعیین حد و مرز دقیق تعاریف واژه‌های فارسی اقتصاد رجوع به اصل ضروری است.
واژه صنعت در متون تخصصی فارسی برگردان واژه انگلیسی‌Industry است. در متون اقتصادی انگلیسی واژه‌Industry یا برگردان فارسی آن «صنعت» 3 محدوده تعریفی متفاوت را دربر می‌گیرد:
تعریف نخست صنعت، بسیار گسترده است. در این معنی، کلیه فعالیتهائی که سبب ایجاد اشتغال در کشور گردد، «صنعت» نامیده می‌شود. صنعت به معنی گسترده آن شامل کلیه فعالیتهای کشاورزی، معادن، تولیدات کارخانه‌ای و خدمات می‌شود. به عنوان نمونه در متون آمارهای اقتصادی در زیر عنوان‌Major Industry Groups کلیه شاخه‌های فعالیتهای کشاورزی، معادن، تولیدات کارخانه‌ای و بالاخره خدمات قرار می‌گیرند. در این معنی، شاید نزدیک‌ترین معادل فارسی‌Industry واژه «فعالیت اقتصادی» باشد، عبارت فوق را معمولا «گروه‌های عمده فعالیت» ترجمه می‌کنند.
تعریف دوم صنعت، گستردگی کمتری دارد و دامنه پوشش آن فعالیتهای «خدماتی» را دربر نمی‌گیرد. بر اساس این تعریف، کلیه فعالیتهای اقتصادی غیرخدماتی را صنعت می‌نامند که به 2 گروه صنایع اولیه‌Primary Industry یاExtractive Industry و صنایع ثانویه‌Secondary Industry تقسیم می‌شود: صنایع اولیه متکی بر برداشت از مواد و تولیدات طبیعی است و دربرگیرنده کشاورزی، دامپروری، جنگلداری، ماهیگیری، حفاری و استخراج معادن است. صنایع ثانویه «تغییر» یا «فرآوری» مواد خام و محصولات ساخته شده است. صنایع ثانویه را به دو بخش مجزای صنعت کارگاهی (کارخانه‌ای)Manufacturing Industry و فعالیتهای ساختمانی‌Constructive Industry تقسیم می‌کنند. فعالیتهای ساختمانی دربردارنده ساخت راهها، واحدهای مسکونی و
ص: 82
غیرمسکونی، سدها، اسکله‌ها، پلها و نظایر آنهاست. تولیدات کارگاهی شامل تولید آهن و فولاد، منسوجات و پوشاک، ماشین‌آلات و امثال آنها می‌باشد.
صنعت به معنی اخیر در این بررسی مورد توجه قرار گرفته است.
تعریف سوم صنعت بسیار محدود است. در این تعریف صنعت به کلیه فعالیتهائی اطلاق می‌شود که منجر به تولید یک «کالا» یا یک «خدمت» مشخصی شود، مثل صنعت بیمه، صنعت هواپیماسازی و همانند آنها. در این معنی بجاست که واژه «رشته فعالیت» بکار گرفته شود.
این چکیده گرچه تصویر کلی و نسبتا روشنی از تقسیمات تعریفی صنعت بدست می‌دهد، اما برای ادامه کار از یک سو نیاز به ترسیم دقیق‌تر و تفصیلی‌تر مرزهای صنعت داریم، و از سوی دیگر ضروری است که بین تعاریف یادشده و تعاریف آمارهای اقتصادی موجود، تجانس کامل وجود داشته باشد. همسانی تعاریف و مفاهیم اقتصادی و آماری صنعت در کشور ما مشکل عدم تجانس را از میان برده است. تعاریف و گروه‌بندیهای صنعت در کشور ما منطبق با تعاریف و گروه‌بندیهای «طبقه‌بندی صنعتی استاندارد بین المللی فعالیتهای اقتصادی» است.
دفتر آمار سازمان ملل متحد در سال 1968 میلادی برای طبقه‌بندی کلیه فعالیتهای اقتصادی، طبقه‌بندی و تعاریف استانداردی را به ملل عضو توصیه کرده است که از سوی ایران و بسیاری از کشورهای جهان رعایت می‌شود.
این طبقه‌بندی، «طبقه‌بندی صنعتی استاندارد بین المللی فعالیتهای اقتصادی نامیده می‌شود
( International Standard Industrial Classification of all Economic Activities )
و در نزد اهل فن به(ISIC) مشهور است. این طبقه‌بندی کلیه فعالیتهای اقتصادی را در 10 طبقه قرار داده و کدهای «0» تا «9» را برای هریک از طبقات تعیین کرده است:
1- کشاورزی، شکار، جنگلداری و ماهیگیری
2- استخراج معادن
3- تولیدات کارخانه‌ای
4- برق، گاز و آب
5- ساختمان
6- فروش، هتلداری، رستوران و کافه‌داری
7- حمل‌ونقل، انبارداری، ارتباطات و مخابرات
8- خدمات مالی و بیمه، ملکی و تجارت
9- خدمات اجتماعی و شخصی
10- فعالیتهای نامشخص
از مجموعه طبقات دهگانه فوق، فقط «کد 3» یعنی «تولیدات کارگاهی» یا» Manufacturing Industry «را ما صنعت می‌نامیم و مورد بررسی قرار می‌دهیم.

تعریف و گروه‌بندی صنعت کارگاهی‌

برای رعایت کوتاه‌نویسی، به صنعت کارخانه‌ای یا کارگاهی، از این پس، «صنعت» می‌گوئیم. صنعت، (کد 3(ISIC ، شامل کلیه فعالیتهایی است که منجر به تغییر فیزیکی یا شیمیایی مواد و اجسام مختلف و تبدیل آنها به محصولات جدید می‌گردد، اعم از اینکه این تغییرات به وسیله دست یا ماشین، در کارخانه‌ها یا در منازل انجام گیرد. صنعت به 9 «گروه عمده، تولیدی» با کدهای «31 تا 39» تقسیم می‌شود به هریک از این گروههای عمده، تولیدی در متون اقتصادی و آماری کشور ما «صنایع» گفته می‌شود:
31- صنایع مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات
32- صنایع نساجی، پوشاک و چرم
33- صنایع چوب و محصولات چوبی
34- صنایع کاغذ و مقوا و چاپ و انتشار
35- صنایع شیمیایی، نفت، زغال‌سنگ، لاستیک و پلاستیک
36- صنایع محصولات کانی غیرفلزی بجز نفت و زغال‌سنگ
37- صنایع تولید فلزات اساسی
38- صنایع ماشین‌آلات، تجهیزات و ابزار و محصولات فلزی
39- صنایع متفرقه
با توجه به تقسیم‌بندی فوق و بر اساس اینکه تولید کالاهای صنعتی در کارخانه‌ها یا منازل بعمل می‌آید، واحدهای تولیدی را در 2 بخش «صنعت خانگی» و «کارگاههای صنعتی» قرار داده‌ایم و هریک را جداگانه بررسی کرده‌ایم. بعلاوه چون کارگاههای بزرگ صنعتی سهم نسبی نسبتا بالایی در تولیدات صنعتی استان داشته‌اند، شایسته‌تر دیدیم که توجه ویژه‌ای بدان مبذول داریم، از اینرو، بررسی کارگاههای صنعتی را در بخش کارگاههای کوچک صنعتی و کارگاههای بزرگ صنعتی انجام داده‌ایم.

صنعت خانگی استان گیلان‌

به فعالیتهای تولیدی اعضاء خانوار که در محل سکونت خود به منظور کسب درآمد صورت می‌گیرد، صنعت خانگی گفته می‌شود. صنعت خانگی دارای ویژگیهای زیر است:
1- یک یا چند نفر از اعضاء خانوار عامل تولید باشند.
2- یک یا چند نوع کالا تولید کنند.
3- تولید برای کسب درآمد باشد.
4- تولید در محل سکونت اعضاء خانوار بعمل آید.
5- تولید در طول سال به‌طور نامنظم صورت گیرد.
6- فعالیت تولیدی جزء حرفه اصلی اعضاء مذکور نباشد.
بر اساس معیاریهای مذکور فوق، از 735، 415 خانوار گیلانی در سال 1365، تعداد 9768 خانوار، دارای صنعت خانگی بوده‌اند. بیش از 4/ 4 خانوارهای دارای صنعت خانگی در مناطق روستایی و کمتر از 3/ 3 در مناطق شهری سکونت داشته‌اند.[54]
بررسی ترکیب صنعت خانگی استان گیلان نشان می‌دهد که رایج‌ترین صنعت خانگی استان دوزندگی و بافندگی پوشاک است. این صنعت خانگی با 7/ 52 درصد بزرگترین سهم را در صنعت خانگی استان دارد. دومین صنعت خانگی مهم، تولید مواد غذایی است. حدود 2/ 17 درصد صنعت خانگی استان در رشته تولید مواد غذایی است. سومین مقام را در صنعت خانگی سبد و
ص: 83
نمودار شماره 1- ترکیب صنعت خانگی خانوارهای استان گیلان، تعداد و سهم نسبی عمده‌ترین صنعت خانگی، سال 1365.
حصیربافی داراست. بیش از 4/ 15 درصد خانوارهای دارای صنعت خانگی گیلان در سبد و حصیربافی فعالیت دارند. قالی، قالیچه و گلیم‌بافی و همانند آن با 2/ 4 درصد و ریسندگی الیاف و پارچه‌بافی با 3/ 3 درصد مراتب بعدی را در صنعت خانگی استان دارا هستند. ترکیب صنعت خانگی استان گیلان را در نمودار شماره 1 می‌توان دید.

کارگاههای صنعتی‌

کارگاه صنعتی به مکان ثابتی اطلاق می‌شود که محل انجام فعالیتهای صنعتی منظم و مستمر باشد. طبق این تعریف، در سال 1365، استان گیلان دارای حدود 300، 15 کارگاه صنعتی بوده است. در حدود 2/ 52 درصد کارگاههای مذکور در نقاط شهری و بقیه در نقاط روستائی استان مستقر بوده‌اند. کارگاههای مذکور حدود 3/ 16 درصد کل کارگاههای استان را تشکیل می‌دهند.[55]
نسبت درصد کارگاههای صنعتی به کل کارگاههای استان گیلان در سال 1365

شمار شاغلان‌

در سال 1365، شاغلان بخش صنعت استان گیلان برابر با 892، 54 نفر بوده‌اند. از این تعداد، حدود 700، 48 نفر را مردان و بقیه 6200 نفر را زنان تشکیل می‌داده‌اند. به عبارت دیگر، در برابر هر 100 شاغل مرد، 8/ 12 نفر شاغل زن وجود داشته است. حدود 11/ 53 درصد کل شاغلان صنعت استان را شاغلان مناطق شهری و بقیه را شاغلان مناطق روستایی تشکیل می‌دهند.
صنعت استان حدود 5/ 8 درصد شاغلان استان گیلان را در خود جای داده است.[56]
نسبت درصد شاغلان استان گیلان در سال 1365.

نوع تولیدات‌

بر اساس نوع تولیدات صنایع گیلان را می‌توان به 9 گروه عمده تولیدی تقسیم کرد بیش از 4800 کارگاه صنعتی گیلان به تولید مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات اختصاص دارد. صنایع نساجی، پوشاک و چرم با بیش از 3700 کارگاه در مقام دوم قرار دارد. سومین مقام از نظر تعداد کارگاه متعلق به صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... است. تعداد کارگاههای این رشته فعالیت صنعتی به بیش از 2670 واحد بالغ می‌شود. صنایع چوب و محصولات چوبی با بیش از 2300 کارگاه و صنایع محصولات کانی غیرفلزی با بیش از 1180 کارگاه در مقامهای بعدی قرار دارند. در نمودار شماره 2 ارتفاع ستونها نشان‌دهنده تعداد کارگاهها و اعداد درج شده در سرستونها مبین سهم نسبی هر یک از گروه عمده فعالیت است.

مقیاس تولید

برای پی بردن به ویژگیهای کارگاههای صنعتی بهتر است آنها را از نظر تعداد کارکنان (کارگران و کارمندان) به 2 گروه تقسیم کنیم: کارگاههای صنعتی دارای کمتر از 10 نفر کارکن را «کارگاههای کوچک صنعتی» و کارگاههای صنعتی دارای 10 نفر کارکن و بیشتر را «کارگاههای صنعتی بزرگ» می‌نامیم. کارگاههای بزرگ صنعتی از نظر تعداد بسیار کمتر از کارگاههای کوچک هستند، اما سهم نسبی آنها در تولید کشور بسیار بالاست.
در سال 1366، توزیع تعداد کارگاههای صنعتی بر اساس طبقات تعداد کارکنان نشان می‌دهد که فقط 4/ 3 درصد از کارگاههای کل کشور را کارگاههای دارای 10 نفر کارکن و بیشتر تشکیل داده‌اند، اما این کارگاهها بیش از 61 درصد ارزش تولیدات صنعتی کشور را ایجاد نموده‌اند.
ص: 84
نمودار شماره 2- شمار و سهم نسبی کارگاههای صنعتی استان گیلان بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
درصد کارگاههای کوچک و بزرگ در استان گیلان[57] در سال 1366.
بررسی چگونگی توزیع تعداد کارگاههای صنعتی استان گیلان نیز نشان می‌دهد که تنها 2/ 2 درصد کارگاههای استان دارای 10 نفر کارکن و بیشتر می‌باشند. توزیع تعداد کارکنان کارگاههای صنعتی استان بر اساس تعداد کارکنان در نمودار شماره 3 ملاحظه می‌شود.

متوسط اشتغال‌

کوچک بودن اکثریت قریب به اتفاق کارگاههای صنعتی، سبب شده است که متوسط اشتغال در هر کارگاه نیز بسیار کوچک باشد. از تقسیم تعداد کارکنان صنعتی استان به تعداد کارگاههای استان پیکره 58/ 3 نفر بدست می‌آید که نشان‌دهنده متوسط اشتغال در هر کارگاه صنعتی استان است، این میزان متوسط برای فعالیتهای گوناگون صنعتی یکسان نیست. کمترین میزان متوسط مربوط به صنایع مواد غذائی، آشامیدنی و دخانیات با حدود 2 نفر و بیشترین آن مربوط به صنایع شیمیائی نزدیک به 10 نفر است. متوسط تعداد کارکنان کارگاههای صنعتی استان گیلان بر حسب گروههای عمده تولیدی در نمودار شماره 4 ملاحظه می‌شود.

شاغلان صنایع دولتی و خصوصی‌

فعالیتهای صنعتی استان در 2 بخش خصوصی و دولتی صورت می‌گیرد.
کارگاهایی که بیش از نصف سرمایه آنها، متعلق به دولت یا یکی از سازمانها و مؤسسات وابسته به دولت باشد، بخش دولتی بحساب می‌آید. طبق این تعریف، حدود 7/ 41 درصد کارکنان کارگاههای صنعتی استان گیلان برای دولت یا سازمانهای وابسته به آن کار می‌کنند و شاغلان صنعتی بخش دولتی به حساب می‌آیند. تعداد شاغلان بخش دولتی استان حدود 2300 نفر از مجموع 900، 54 نفر کل شاغلان صنایع استان است. شاغلان کارگاههای بخش خصوصی استان حدود 800، 29 نفرند که 3/ 54 درصد کل شاغلان صنعتی استان را تشکیل می‌دهند. در آمارگیری سال 1365 حدود 2100 نفر از شاغلان صنعتی نیز وضعیت خود را مشخص نکرده‌اند، در نتیجه نسبتهای فوق، حداقل سهم نسبی هریک از بخشها را نشان می‌دهد.
بیشترین تعداد کارکنان واحدهای صنعتی دولتی استان را صنایع نساجی، پوشاک و چرم با بیش از 500، 10 نفر و بعد از آن صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... با بیش از 3700 نفر تشکیل می‌دهند. به دنبال این دو، صنایع چوب و محصولات چوبی قرار دارد که با حدود 3600 نفر شاغل دولتی در مقام سوم ایستاده است. این 3 رشته فعالیت عمده، صنعتی، جمعا حدود 78 درصد مزدوران و حقوق‌بگیران دولتی استان را در خود جای داده‌اند. کمترین اشتغال دولتی مربوط به صنایع متفرقه و صنایع تولید فلزات اساسی است که هریک در حدود 140 نفر شاغل دولتی دارند.
سهم نسبی شاغلان دولتی در صنایع گوناگون استان متفاوت است. بیش از
ص: 85
نمودار شماره 3- توزیع کارگاههای صنعتی استان گیلان بر حسب تعداد کارکنان، سال 1365.
نمودار شماره 4- متوسط تعداد کارکنان کارگاههای صنعتی استان گیلان بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
70 درصد کارکنان صنایع شیمیائی و بیش از 57 درصد شاغلان صنایع کاغذ و مقوا و چاپ و انتشار و بیش از 56 درصد شاغلان صنایع نساجی، پوشاک و چرم را مزد و حقوق‌بگیران دولتی استان تشکیل می‌دهند. ترکیب شاغلان دولتی و خصوصی صنایع استان در نمودار شماره 5 آمده است.
ص: 86
نمودار شماره 5- ترکیب شاغلان دولتی و بخش خصوصی استان گیلان بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
نمودار شماره 6- ترکیب وضع شغلی شاغلان بخش خصوصی استان گیلان، سال 1365.

ترکیب وضع شغلی شاغلان بخش خصوصی‌

کلیه کارکنان بخش خصوصی را در 4 گروه شغلی می‌توان دسته‌بندی کرد:
کارفرمایان، کارکنان مستقل، مزد و حقوق‌بگیران بخش خصوصی و بالاخره کارکنان خانوادگی بدون مزد. نمودار شماره 6 ترکیب وضع شغلی شاغلان بخش خصوصی را به صورت درصدی نشان می‌دهد.
کارفرمایان: کارفرما کسی است که در بخش خصوصی فعالیت می‌کند و صاحب تمام یا قسمتی از کارگاه می‌باشد و برای انجام فعالیت صنعتی، حداقل یک نفر مزدور یا حقوق‌بگیر در استخدام دارد. بر اساس این تعریف حدود 3100 نفر یا 4/ 10 درصد از کارکنان صنایع بخش خصوصی استان را کارفرمایان تشکیل می‌دهند. بطور متوسط هر کارفرما حدود 8/ 3 نفر مزدور و حقوق‌بگیر را به استخدام درآورده است. به عبارت دیگر، نسبت کارگر به کارفرما 8/ 3 نفر است. این نسبت در صنایع مختلف متفاوت است. کمترین نسبت مربوط به صنایع چوب و محصولات چوبی با 9/ 2 نفر و بیشترین آن مربوط به صنایع متفرقه با 8/ 12 نفر است.
کارکنان مستقل: کارکن مستقل کسی است که در بخش خصوصی فعالیت می‌کند و صاحب تمام یا قسمتی از کارگاه می‌باشد و فعالیت صنعتی را بدون
ص: 87
نمودار شماره 7- شمار و سهم نسبی کارگاههای کوچک صنعتی استان گیلان، بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
استفاده از کارکنان مزدور و حقوق‌بگیر انجام می‌دهد. کارکن مستقل ممکن است به تنهائی یا با استفاده از کارکنان خانوادگی بدون مزد به فعالیت صنعتی بپردازد. طبق این تعریف حدود 300، 14 نفر یا 48 درصد از کارکنان صنعت بخش خصوصی استان گیلان را کارکنان مستقل تشکیل می‌دهد.
از نظر تعداد، بیشترین تعداد کارکنان مستقل در صنایع نساجی، پوشاک و چرم، و صنایع چوب و محصولات چوبی فعالیت می‌نمایند. این دو رشته از فعالیتهای صنعتی در مجموع حدود 56 درصد کارکنان مستقل صنایع استان را دربر دارند. از نظر سهم نسبی کارکنان مستقل در اشتغال هریک رشته از فعالیتهای صنعتی استان، صنایع چوب و محصولات چوبی با جذب بیش از 37 درصد کارکنان مستقل در رأس قرار دارد. پس از آن، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... با رقم حدود 27 درصد ایستاده است.
مزدوران و حقوق‌بگیران بخش خصوصی: کسانی که در صنایع بخش خصوصی کار می‌کنند و در مقابل کار خود مزد و حقوق دریافت می‌دارند مزدوران و حقوق‌بگیران بخش خصوصی نامیده می‌شوند. در مجموع حدود 700، 11 نفر یا 4/ 21 درصد از کارکنان صنایع گیلان را مزدوران و حقوق بگیران بخش خصوصی تشکیل می‌دهند. صنایع مواد غذائی، آشامیدنی و دخانیات با بیش از 4000 نفر، بیشترین تعداد مزدوران و حقوق‌بگیران صنایع استان را در خود جای داده است. پس از آن، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و صنایع نساجی، پوشاک و چرم هریک با حدود 2300 نفر در مقامهای بعدی قرار دارند.
کارکنان خانوادگی بدون مزد: کسانی که در کارگاههای صنعتی متعلق به افراد خانواده خود کار می‌کنند و در مقابل کار خود مزد یا حقوقی دریافت نمی‌نمایند، کارکنان خانوادگی بدون مزد نامیده می‌شوند. در صنایع استان گیلان کارکنان خانوادگی بدون مزد نقش ناچیزی دارند. در مجموع 3/ 1 درصد شاغلان صنایع گیلان را کارکنان مذکور تشکیل می‌دهند.

کارگاههای کوچک صنعتی‌

از مجموع حدود 300، 15 کارگاه صنعتی گیلان حدود 370، 14 واحد، کارگاه کوچک بوده و کمتر از 10 نفر کارکن داشته‌اند. در مقام سنجش، 78/ 92 درصد کارگاههای صنعتی استان را کارگاههای صنعتی کوچک تشکیل می‌دهند. بیشترین تعداد کارگاههای کوچک صنعتی استان گیلان در صنایع مواد غذائی، آشامیدنی و دخانیات فعالیت دارند. تعداد این کارگاهها به بیش از 4400 واحد می‌رسد. پس از آن، کارگاههای صنعتی کوچک صنایع نساجی، پوشاک و چرم قرار دارند. این واحدها با بیش از 3470 کارگاه از نظر تعداد در مقام دوم ایستاده‌اند توزیع کارگاههای کوچک صنعتی استان در فعالیتهای مختلف صنعتی بر اساس طبقه‌بندی بین المللی در نمودار 7 دیده می‌شود.

کارگاههای بزرگ صنعتی‌

بر اساس نشریه «نام و نشانی کارگاههای بزرگ صنعتی کشور» که از سوی مرکز آمار ایران در بهمن‌ماه 1370 منتشر شده است، کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان در سال 1365 برابر با 343 کارگاه بوده است.
ص: 88
جدول شماره 4- چگونگی توزیع مکان استقرار کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان بر حسب شهرستانها و نوع تولیدات در سال 1365.
مأخذ: محاسبه شده از مرکز آمار ایران، نشریه نام و نشانی کارگاههای بزرگ صنعتی کشور، بهمن‌ماه 1370.

پراکنش مکان استقرار

بررسی چگونگی پراکنش کارگاههای بزرگ صنعتی استان نشان می‌دهد که توزیع کارگاهها در سطح شهرستانهای استان بسیار نابرابر است. شهرستان آستارا با داشتن فقط 1 کارگاه بزرگ کمترین تعداد و شهرستان رشت با داشتن 158 واحد بیشترین تعداد کارگاههای صنعتی را در خود جای داده‌اند.
شهرستان لاهیجان با دارا بودن 61 کارگاه بزرگ صنعتی بعد از شهرستان رشت در مقام دوم قرار دارد. شهرستان رودسر با 36 کارگاه بزرگ، شهرستان لنگرود با 22 کارگاه بزرگ و شهرستان بندر انزلی با 19 کارگاه بزرگ در مراتب بعدی ایستاده‌اند. شهرستان فومن با 14 کارگاه بزرگ و شهرستانهای رودبار و تالش هریک با 12 واحد به ترتیب در رتبه‌های ششم، هفتم و هشتم قرار گرفته‌اند. شهرستانهای صومعه‌سرا و آستانه اشرفیه و آستارا کمترین تعداد کارگاههای بزرگ را دارا هستند. تعداد کارگاههای آنها به ترتیب برابر با 4 و 4 و 1 واحد است. چگونگی توزیع مکان استقرار و پراکنش فعالیتهای تولیدی کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان در جدول بالا آمده است.
نمودار شماره 8- استان گیلان‌

پراکنش فعالیتهای تولیدی‌

پراکنش فعالیتهای تولیدی کارگاههای بزرگ صنعتی استان نیز نشان نمودار شماره 9- شهرستان رشت
نمودار شماره 10- شهرستان لاهیجان
ص: 89
می‌دهد که کارگاههای بزرگ صنعتی از نظر فعالیتهای تولیدی توزیع نابرابری دارند. 5/ 45 درصد کارگاههای بزرگ صنعتی استان به تولید مواد غذایی، آشامیدنی و دخانیات اختصاص یافته‌اند. 14 درصد کارگاههای بزرگ نیز به تولید منسوجات و پوشاک و چرم می‌پردازند. تولیدات صنایع محصولات کانی نمودار شماره 11- شهرستان رودسر
نمودار شماره 12- شهرستان لنگرود
نمودار شماره 13- شهرستان انزلی
غیرفلزی توسط 1/ 11 درصد کارگاههای بزرگ صنعتی استان صورت می‌گیرد. صنایع چوب و محصولات چوبی نیز 9/ 9 درصد کارگاههای بزرگ را دربر دارند. سهم صنایع شیمیایی از کارگاههای بزرگ استان 9 درصد و سهم صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... 9/ 7 درصد است. ضعیف‌ترین حلقه تولیدات صنعتی استان مربوط به صنایع کاغذ و مقوا و چاپ و انتشار و صنایع تولید فلزات اساسی است. سهم صنایع مذکور در کارگاههای بزرگ صنعتی به ترتیب 7/ 1 و 9/ 0 درصد است. در نمودارهای شماره 8 تا 18 پراکنش صنایع شهرستانهای استان گیلان آمده است.
نمودار شماره 14- شهرستان فومن
نمودار شماره 15- شهرستان صومعه‌سرا
نمودار شماره 16- شهرستان رودبار
ص: 90
نمودار شماره 17- شهرستان تالش‌

اندازه‌گیری تمرکز تولیدات‌

شهرستانهای استان گیلان از نظر تنوع تولیدات صنعتی وضعیت یکسانی ندارند. تولیدات صنعتی کارگاههای بزرگ صنعتی برخی از شهرستانها به طور کلی در یک رشته از فعالیتهای صنعتی است. در مقابل، برخی دیگر از شهرستانهای استان از گوناگونی تولیدات صنعتی برخوردار هستند. محدودیت تعداد کارگاهها، تمرکز در رشته‌های خاص تولید را نیز به دنبال دارد. مثلا شهرستان آستارا با داشتن فقط 1 کارگاه بزرگ صنعتی در صنایع مواد غذایی، طبعا در تولیدات مواد غذائی متمرکز شده است. اما، تعدد کارگاههای بزرگ صنعتی نیز، لزوما گوناگونی تولیدات صنعتی را به دنبال نخواهد داشت. برای اندازه‌گیری میزان تمرکز فعالیتهای صنعتی کارگاههای بزرگ استان از شاخصی استفاده می‌کنیم که به نام شاخص هیرشمن‌Hirschmann مشهور نمودار شماره 18- شهرستان آستانه اشرفیه
است. این شاخص بین صفر و 1 حرکت می‌کند. «صفر» نشانه گوناگونی کامل فعالیتهای صنعتی و 1 نشانه تمرکز کامل است.
اندازه‌گیری شاخص هیرشمن برای شهرستانهای استان نشان می‌دهد که شهرستان رشت کمترین میزان شاخص (95%) را دارد و این نشانه تنوع محصولات تولیدی کارگاههای بزرگ صنعتی شهرستان است. در مقابل، بیشترین میزان شاخص به شهرستان آستارا تعلق دارد. این نشانه تمرکز کامل این شهرستان در تولید یک رشته از فعالیتهای صنعتی است. شهرستان لاهیجان با دارا بودن 61 کارگاه بزرگ صنعتی میزان شاخص هیرشمن بالایی را داراست. تمرکز کارگاههای بزرگ صنعتی این شهرستان در صنایع مواد غذایی (چای‌سازی) سبب اصلی بالا بودن شاخص هیرشمن این شهرستان است (جدول شماره 4 و نمودار شماره 19 ملاحظه شود.)
نمودار شماره 19- عدد شاخص تمرکز هیرشمن شهرستانهای استان گیلان سال 1365.
ص: 91

دیگر ویژگیهای کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان‌

پی‌گیری بررسیهای مربوط به ویژگیهای اقتصادی کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان مستلزم استفاده از داده‌های «آمار کارگاههای بزرگ صنعتی منتج از آمارگیری سال 1365» است. داده‌های این مأخذ با مآخذی دیگر تفاوتهایی دارد. مرکز آمار ایران قانونا ملزم به حفظ اطلاعات اقتصادی یک‌یک کارگاههای بزرگ صنعتی است و فقط می‌تواند اطلاعات جمع‌بندی شده، کارگاهها را منتشر کند. ازاین‌رو، در مواردی که تعداد کارگاههای بزرگ استان کمتر از 3 واحد بوده است، اطلاعات مربوط به آن واحد یا واحدها از سرجمع استانی حذف و در سرجمع کل کشور منظور شده است.
کاربرد این روش و نیز حذف اطلاعات مربوط به پالایشگاه نفت و کارگاههای قالی‌بافی سنتی و کشتارگاهها و همچنین ثابت نگهداشتن چارچوب آماری طرح کارگاههای بزرگ صنعتی کشور از سال 1361 سبب گردید که تفاوتهایی در داده‌های این مأخذ با مآخذ دیگر پدید آید. این تفاوتها از گوناگونی تعریفهایی که برای هر جامعه آماری به‌کار گرفته شده ناشی می‌شود و ارتباطی به اعتبار و میزان درستی هر مأخذ ندارد.
تعداد کارگاههای بزرگ جامعه ثابت- حذف برخی از کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان از جامعه آماری، تعداد آنها را از 343 واحد به 216 واحد تقلیل می‌دهد. به این تعداد از کارگاهها، کارگاههای بزرگ صنعتی «جامعه ثابت» می‌گوئیم. طبق تعریف جامعه ثابت، صنایع مواد غذایی دارای 109 کارگاه، صنایع نساجی و پوشاک 27 کارگاه، صنایع چوبی 25 کارگاه، صنایع شیمیایی 16 کارگاه، صنایع کانی غیرفلزی 20 کارگاه و بالاخره، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و غیره 15 کارگاه بزرگ صنعتی هستند.
بر اساس ملاحظات فوق و نیز بر اساس تعریف جامعه ثابت کارگاههای صنایع کاغذ و مقوا و چاپ و صنایع فلزات اساسی استان حذف شده است. استان گیلان در مجموع 5/ 3 درصد کل کارگاههای بزرگ صنعتی کشور را در خود جای داده است. مطالعه مقایسه‌ای ترکیب صنایع بزرگ گیلان نشان می‌دهد که از نظر تعداد 1/ 14 درصد کارگاههای صنایع چوبی کشور و 8/ 11 درصد کارگاههای صنایع مواد غذایی کشور در استان گیلان مستقر شده‌اند. سهم نسبی دیگر صنایع از متوسط استانی یعنی 5/ 3 درصد کمتر است.

پراکنش نیروی انسانی‌

در مجموع 727، 34 نفر کارگر و کارمند در صنایع بزرگ گیلان مشغول فعالیت هستند. از این تعداد 252، 30 نفر کارگر و 4475 نفر کارمند می باشند. صنایع نساجی و پوشاک با بیش از 872، 13 نفر کارکن بیشترین تعداد شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان را در اختیار دارد. پس از کارگاههای نساجی و پوشاک، صنایع مواد غذایی، صنایع چوب و محصولات چوبی و صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و غیره قرار دارند که به ترتیب دارای 5728 نفر، 5487 نفر، و 5032 نفر شاغل هستند. صنایع کانی غیرفلزی با 2484 نفر کارکن و صنایع شیمیایی با 1534 نفر کارکن در مقامهای آخر قرار گرفته‌اند.

متوسط تعداد شاغلان هر کارگاه‌

میزان متوسط شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان 161 نفر است. این میزان برای کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور 93 نفر است. در نتیجه، کارگاههای بزرگ صنعتی استان بطور متوسط 7/ 1 برابر کارگاههای بزرگ کل کشور شاغل جذب نموده‌اند. بررسی میزان متوسط شاغلان فعالیتهای مختلف صنعتی نشان می‌دهد که میزان مذکور برای کارگاههای بزرگ صنایع نساجی استان 514 نفر است. این پیکره تقریبا 4 برابر رقم نمودار شماره 20- متوسط شمار شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان و مقایسه آن با کل کشور بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
ص: 92
همانند کشوری است. متوسط کارکنان کارگاههای بزرگ صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... استان 365 نفر است که این پیکره نیز 4/ 2 برابر رقم مشابه کل کشور می‌باشد. کارگاههای بزرگ صنایع چوبی و محصولات چوبی نیز با متوسط 129 نفر کارکن بیش از 7/ 2 برابر و صنایع کانی غیرفلزی با متوسط 124 نفر کارکن بیش از 3 برابر پیکره‌های همانند کشور شاغل در استخدام دارند. کارگاههای بزرگ صنایع مواد غذایی و صنایع شیمیایی هر یک با متوسط 53 نفر و 96 نفر به ترتیب 39 نفر و 10 نفر کمتر از کارگاههای بزرگ صنعتی استان همانند کشور، کارکن در اختیار دارند. در مجموع کارگاههای بزرگ صنعتی استان از نظر تعداد متوسط شاغلان بزرگتر از کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور هستند. در نمودار شماره 20 متوسط شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان با کل کشور مقایسه شده است.

سهم نسبی شاغلان استان در کل کشور

شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان در مجموع حدود 6 درصد شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی کشور را تشکیل می‌دهند. مطالعه سهم نسبی کارکنان صنایع گوناگون استان گیلان در کل کشور نشان می‌دهد که 3/ 38 درصد شاغلان صنایع چوبی و 6/ 9 درصد شاغلان صنایع نساجی و پوشاک و حدود 7/ 6 درصد شاغلان صنایع مواد غذایی کشور در استان گیلان مستقر هستند.

سهم زنان در اشتغال‌

سهم زنان در اشتغال کارگاههای بزرگ صنعتی کشور حدود 6 درصد است به عبارت دیگر، به ازاء هر 100 نفر شاغل کارگاههای بزرگ صنعتی کشور 6 نفر را زنان و 94 نفر را مردان تشکیل می‌دهند. سهم نسبی زنان شاغل کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان بیش از 3 برابر پیکره همانند کشوری است.
38/ 15 درصد شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان را زنان و 62/ 84 درصد را مردان بوجود آورده‌اند. سهم نسبی بالای زنان کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان و زن آنان را در اشتغال کل زنان کارگاههای بزرگ صنعتی بالا برده است، بطوری‌که از هر 100 نفر زن شاغل در صنایع بزرگ کل کشور 4/ 15 نفر را زنان گیلان تشکیل می‌دهند.

ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی‌

به میزان ارزشی که در نتیجه عملیات تولیدی پدید می‌آید، «ارزش افزوده» می‌گویند. ساده‌ترین راه برای بدست آوردن ارزش افزوده، این است که ارزش مواد و لوازم و سوخت خریداری شده را از ارزش کلیه تولیدات بدست آمده از آن مواد و لوازم و سوخت کسر نماییم. تعریف جامع و فنی ارزش افزوده که مبنای محاسبات حسابداری و آماری است، قدری از این توضیح کلی پیچیده‌تر است. مرکز آمار ایران ارزش افزوده را چنین تعریف می‌نماید: «ارزش افزوده هر کارگاه برابر است با ارزش ستانده‌های ناخالص منهای ارزش داده‌ها که اصطلاحا ارزش افزوده ناخالص نامیده می‌شود ....»
همانطور که از تعریف فوق برمی‌آید برای ارزیابی ارزش عملیات تولیدی کارگاههای بزرگ صنعتی استان، لازم است ارزش داده‌ها و ارزش ستانده‌های این صنایع را تعیین کرد. اجزاء تشکیل‌دهنده داده‌ها عبارتند از:
ارزش مواد خام، لوازم و قطعات مصرفی، ارزش سوخت، برق، آب خریداری شده و پرداختی بابت خدمات صنعتی، در سال 1364 ارزش داده‌ها به کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان 55/ 34 میلیارد ریال بوده است. اجزاء تشکیل‌دهنده ستانده‌ها عبارتند از: ارزش تولیدات، دریافتی بابت خدمات صنعتی، ارزش اموال سرمایه‌ای ساخته‌شده در کارگاه، تغییرات ارزش موجودی محصولات ناتمام. در سال 1364 ارزش ستانده‌ها از کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان برابر با 15/ 80 میلیارد ریال بوده است. در نتیجه، حاصل فعالیتهای کارگاههای بزرگ صنعتی استان، یا ارزش افزوده آن در حدود 60/ 45 میلیارد ریال بوده است.
محاسبه ارزش افزوده به شیوه‌ای که بیان شد، عملا ارزش افزوده هر کارگاه را برابر با حاصل جمع مزد و حقوق پرداختی به کارکنان کارگاه به اضافه سود (یا زیان) کارفرمایان کارگاه می‌گرداند. بنابراین، پیکره 60/ 45 میلیارد ریال ارزش افزوده کارگاههای صنعتی گیلان در سال 1364، نشانه ما به ازایی است که کارکنان و کارفرمایان کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان به ازاء مشارکت در عملیات تولیدی بدست آورده‌اند. سهم کارکنان از ارزش افزوده 79/ 31 میلیارد ریال و سهم کارفرمایان 81/ 13 میلیارد ریال بوده است.
صنایع نساجی با 02/ 19 میلیارد ریال بیشترین سهم را در تولید ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی استان داشته‌اند. صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... و صنایع مواد غذایی به ترتیب با 43/ 8 میلیارد ریال و 37/ 8 میلیارد ریال در مقامهای دوم و سوم قرار دارند. صنایع کانی غیرفلزی با 87/ 3 میلیارد ریال و صنایع شیمیایی با 29/ 3 میلیارد ریال در ردیفهای بعدی جدول شماره 5- ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی در سال 1364.
ص: 93
ایستاده‌اند و بالاخره، کمترین ارزش افزوده مربوط به کارگاههای بزرگ صنایع چوبی است. ارزش افزوده این کارگاههای بزرگ 27/ 2 میلیارد ریال است.
سهم نسبی ارزش افزوده استان در ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور 5/ 4 درصد است. کارگاههای بزرگ صنایع چوبی استان با سهم نسبی 4/ 16 درصد ارزش افزوده کل کارگاههای بزرگ صنایع چوبی کشور، بالاترین سهم نسبی را در رشته‌های مختلف فعالیتهای صنعتی کارگاههای بزرگ دارا هستند. سهم نسبی کارگاههای بزرگ صنایع نساجی گیلان 8/ 8 درصد و سهم نسبی کارگاههای بزرگ صنایع مواد غذایی 6/ 5 درصد است. کارگاههای بزرگ صنایع شیمیایی و صنایع کانی غیر فلزی، هر یک 8/ 2 درصد ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور را پدید می‌آورند. و بالاخره، این سهم برای کارگاههای بزرگ صنعتی ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... استان گیلان 3/ 3 درصد است.

بهره‌وری کار

کارآیی کارکنان هر واحد تولیدی را از طریق اندازه‌گیری «بهره‌وری کار» می‌توان تعیین کرد. نسبت ارزش افزوده به تعداد مزدوران و حقوق‌بگیران هر کارگاه یا هر رشته از فعالیتهای صنعتی را بهره‌وری کار می‌گویند به عبارت دیگر، بهره‌وری کار، متوسط ارزش افزوده (ارزش افزوده سرانه) را نشان می‌دهد.
در سال 1364، بهره‌وری کار یا ارزش افزوده سرانه شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان 970، 306، 1 ریال بوده است. بیشترین بهره‌وری کار مربوط به کارگاههای بزرگ صنایع شیمیایی استان است. بهره‌وری کار صنایع مذکور 770، 142، 2 ریال بوده است. بهره‌وری کار کارگاههای بزرگ صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... و صنایع مواد غذایی به ترتیب با 580، 540، 1 ریال و 140، 461، 1 ریال در مقامهای دوم و سوم قرار دارند.
کارگاههای بزرگ صنایع نساجی با بهره‌وری کار 340، 371، 1 ریال در ردیف چهارم جای دارند و بالاخره، صنایع چوبی با 380، 414 ریال کمترین میزان بهره‌وری کار را در صنایع بزرگ استان داراست.
مقایسه «بهره‌وری کار» صنایع بزرگ استان با بهره‌وری کار صنایع کل کشور نشان می‌دهد که بهره‌وری کار استان در کلیه رشته‌ها کمتر از صنایع کل کشور است. در مجموع، بهره‌وری کار کارگاههای بزرگ صنعتی استان حدود 5/ 24 درصد کمتر از بهره‌وری کار صنایع بزرگ کل کشور است. بهره‌وری کار کمتر صنایع بزرگ استان در صنایع مختلف یکسان نیست. بهره‌وری کار کارگاههای بزرگ صنعتی مواد غذایی حدود 5/ 16 درصد، صنایع نساجی و پوشاک حدود 5/ 8 درصد، صنایع چوبی حدود 57 درصد، صنایع شیمیایی حدود 8/ 3 درصد، صنایع کانی غیر فلزی حدود 37 درصد و بالاخره، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... حدود 7/ 7 درصد کمتر از بهره‌وری کار صنایع همانند کل کشور است. مقایسه بهره‌وری کار صنایع بزرگ استان گیلان با بهره‌وری کار صنایع کل کشور در نمودار شماره 21 آمده است.

مزد و حقوق سرانه‌

برای محاسبه مزد و حقوق سرانه، مزد و حقوق و سایر پرداختیهای نقدی و غیر نقدی سالانه کارگاه به متوسط افراد مزدور و حقوق‌بگیر تقسیم می‌شود.
متوسط مزد و حقوق سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان در سال 1364 برابر با 520، 915 ریال بوده است. بیشترین مزد و حقوق سرانه مربوط نمودار شماره 21- بهره‌وری کار کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان و مقایسه آن با کل کشور بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
ص: 94
به صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... با رقم 680، 002، 1 ریال در سال و کمترین آن مربوط به صنایع کانی غیر فلزی با رقم 390، 587 ریال بوده است. صنایع نساجی و پوشاک با 810، 968 ریال و صنایع شیمیایی با 590، 894 ریال در مقامهای دوم و سوم و بالاخره صنایع چوبی با 720، 853 ریال و صنایع مواد غذایی با 900، 748 ریال در جایگاههای بعدی ایستاده‌اند.
مقایسه مزد و حقوق سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان با کل کشور روشنگر این واقعیت است که سطح دستمزد کارگاههای بزرگ صنعتی استان از سطح کل کشور بطور متوسط حدود 11 درصد کمتر است. کمتر بودن سطح دستمزد کارگاههای بزرگ صنعتی استان در صنایع مختلف متفاوت است.
سطح دستمزد کارگاههای بزرگ مواد غذائی استان نزدیک به 24 درصد، صنایع نساجی نزدیک به 1 درصد، سطح دستمزد صنایع چوبی نزدیک به 6/ 1 درصد، صنایع شیمیائی نزدیک به 17 درصد، صنایع کانی غیر فلزی حدود 39 درصد و بالاخره سطح دستمزد صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ...
نزدیک به 11 درصد کمتر از سطح دستمزد صنایع همانند کل کشور است.
مقایسه سطح مزد و حقوق سرانه کارگاههای بزرگ استان با کل کشور در نمودار شماره 22 آمده است.

سود سرانه‌

به متوسط سودی که هریک از کارکنان کارگاههای بزرگ صنعتی در طی یک سال پدید می‌آورند، سود سرانه گفته می‌شود. سود سرانه را می‌توان از کسر مزد و حقوق سرانه از بهره‌وری کار بدست آورد. بهره‌وری کار کارگاههای بزرگ صنعتی 970، 306، 1 ریال و مزد و حقوق سرانه 520، 915 ریال بوده است. بنابراین، سود سرانه هریک از کارکنان بطور متوسط 450، 391 ریال است. بیشترین سود سرانه متعلق به صنایع شیمیائی با 180، 248، 1 ریال و کمترین آن متعلق به صنایع چوبی با منهای 340، 439 ریال است. صنایع مواد غذائی با 240، 712 ریال و صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... با 900، 537 ریال در مقامهای دوم و سوم قرار دارند.
پس از این دو، صنایع نساجی و پوشاک با سود سرانه 530، 402 ریال و صنایع کانی غیرفلزی با 520، 375 ریال جای گرفته‌اند.
مقایسه سود سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان با کارگاههای بزرگ کل کشور نشان می‌دهد که سود سرانه کل کشور حدود 4/ 44 درصد بیش از سود سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان است. تفاوت سود سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان با کل کشور یکسان نیست. سود سرانه صنایع مواد غذائی 9/ 56 درصد، صنایع نساجی و پوشاک 1/ 23 درصد، صنایع کانی غیرفلزی 8/ 34 درصد، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... 1/ 28 درصد کمتر از سود سرانه صنایع همانند کل کشور است. در مقابل، سود سرانه کارگاههای بزرگ نساجی استان 6/ 8 درصد بیش از صنایع نساجی کشور است. و بالاخره، صنایع چوبی استان بجای سود سرانه، زیان سرانه کلانی داشته است. مقایسه سود سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان با کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور در نمودار شماره 23 آمده است.

هزینه کاربری تولید

برای سنجش هزینه تولید یک واحد کالای تولید شده از نسخه‌ای به نام «هزینه کاربری تولید»Unit Labor Cost استفاده می‌شود. در مبحث مزد و حقوق سرانه دیدیم که متوسط سطح دستمزد کارکنان کارگاههای بزرگ صنعتی استان حدود 11 درصد کمتر از متوسط سطح دستمزد کارکنان نمودار شماره 22- مزد و حقوق سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان و مقایسه آن با کل کشور بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
ص: 95
نمودار شماره 23- سود سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان و مقایسه آن با کل کشور بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
کارگاههای بزرگ صنعتی کشور است. از سوی دیگر، مشخص گردید که بهره‌وری کار در کارگاههای بزرگ صنعتی استان حدود 5/ 24 درصد کمتر از بهره‌وری کارگاههای همانند کل کشور می‌باشد. توجه همزمان به این دو معیار نشان می‌دهد که علی‌رغم، کمتر بودن سطح دستمزد کارکنان صنایع گیلان هزینه هرواحد کالای تولید شده در این استان بیشتر از هزینه کالای تولید شده در کشور است، زیرا بازدهی تولیدی کارکنان گیلان در سطح پائین‌تر می‌باشد.
هزینه کاربری تولید را به صورت نسبت درصد مزد و حقوق سرانه به بهره‌وری کار می‌توان تعریف کرد. محاسبه هزینه کاربری تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان نشان می‌دهد که بطور متوسط، برای تولید کالائی به ارزش 100 ریال حدود 70 ریال هزینه دستمزد صرف می‌شود. این هزینه برای کل کشور حدود 7/ 10 ریال کمتر است. به عبارت دیگر، اگر تولید 100 ریال ارزش افزوده را تولید یک واحد کالا تعریف کنیم، هزینه کاربری تولید نمودار شماره 24- هزینه کاربری تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان و مقایسه آن با کل کشور بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
ص: 96
این یک واحد کالا برای استان گیلان 05/ 70 ریال و برای کل کشور حدود 30/ 59 ریال است.
هزینه تولید یک واحد کالای تولیدشده (100 ریال ارزش افزوده) در صنایع غذائی 25/ 51 ریال و در صنایع نساجی و پوشاک 65/ 70 ریال است.
هزینه تولید یک واحد کالای تولیدشده در صنایع چوب و محصولات چوبی استان 02/ 206 ریال می‌باشد، به عبارت دیگر، برای تولید 100 ریال ارزش تولیدی، 206 ریال هزینه می‌شود. هزینه تولید یک واحد کالای تولیدشده در صنایع شیمیائی 75/ 41 ریال، در صنایع کانی غیرفلزی 61 ریال است. و بالاخره هزینه تولید یک واحد کالای تولیدشده در صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار 08/ 65 ریال می‌باشد.
مقایسه هزینه کاربری تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان با کل کشور آشکار می‌سازد که مجموع هزینه کاربری تولید استان حدود 3/ 18 درصد بیش از هزینه کاربری کل کشور است. تفاوت هزینه کاربری تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان در صنایع مختلف متفاوت است. هزینه کاربری تولید صنایع نساجی و پوشاک 59/ 8 درصد، صنایع چوب و محصولات چوبی 14/ 129 درصد، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ...
45/ 8 درصد بیشتر از هزینه کاربری تولید کل کشور است. در مقابل، هزینه کاربری تولید صنایع مواد غذائی، آشامیدنی و دخانیات 82/ 8 درصد، صنایع شیمیائی 69/ 13 درصد و صنایع کانی غیرفلزی 02/ 2 درصد کمتر از هزینه کاربری تولید صنایع همانند کل کشور است. مقایسه هزینه کاربری تولید صنایع استان با کل کشور در نمودار شماره 24 آمده است.

بهره‌دهی تولید

بهره‌دهی تولید عبارت است از درصد ارزش افزوده به ارزش محصول.
ارزش محصولات هررشته از فعالیتهای صنعت از 2 بخش تشکیل شده است:
ارزش مواد مصرفی (بطور کلی ارزش داده‌ها) و ارزش عملیات تولیدی بر روی آن مواد مصرفی (ارزش افزوده). هر قدر عملیات تولیدی کارگاهی پیچیده‌تر و گسترده‌تر باشد، به همان نسبت ارزش افزوده سهم بزرگتری از ارزش محصولات را تشکیل خواهد داد. برای بررسی سهمی را که ارزش افزوده در کل محصول دارد از فورمول بهره‌دهی تولید که نسبت ارزش افزوده به ارزش محصول (ستانده) است، استفاده می‌کنیم.
بطور متوسط از هر 100 ریال کالای بفروش رفته، کارگاههای بزرگ صنعتی استان 6/ 56 ریال آن حاصل عملیات تولیدی (ارزش افزوده) خود کارگاههای مذکور و 4/ 43 ریال آن مواد و لوازم مصرفی (داده‌ها) خریداری شده کارگاه یادشده بوده است. در نتیجه، بهره‌دهی تولید کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان 6/ 56 درصد است. بیشترین بهره‌دهی تولید متعلق به صنایع کانی غیرفلزی با حدود 70 درصد و کمترین آن مربوط به صنایع چوبی با حدود 50 درصد است. صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... با بهره‌دهی تولید 9/ 63 درصد در ردیف دوم و سوم قرار دارند. صنایع شیمیائی با بهره‌دهی تولید 9/ 56 درصد و صنایع نساجی و پوشاک با بهره‌دهی تولید 1/ 51 درصد در مقامهای بعدی ایستاده‌اند.
مقایسه بهره‌دهی تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان با کارگاههای بزرگ کل کشور نشان می‌دهد که بهره‌دهی تولید استان در حدود 47/ 17 درصد بیشتر است. بیشتر بودن بهره‌دهی تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان، نشانه گسترده‌تر بودن عملیات تولیدی در کارگاههای نمودار شماره 25- بهره‌دهی تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان و مقایسه آن با کل کشور بر حسب گروههای عمده فعالیت، سال 1365.
ص: 97
مذکور و در نتیجه سهم بیشتر ارزش افزوده در ارزش محصولات واحدهای یاد شده است. بهره‌دهی تولید در صنایع مختلف متفاوت است. بهره‌دهی تولید صنایع مواد غذائی 5/ 63 درصد، بهره‌دهی صنایع نساجی و پوشاک 4/ 1 درصد، بهره‌دهی تولید صنایع چوبی 9/ 0 درصد، بهره‌دهی تولید صنایع شیمیایی 13 درصد، بهره‌دهی تولید صنایع کانی غیرفلزی حدود 5 درصد و بالاخره بهره‌دهی تولید صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... 7/ 45 درصد بیشتر از بهره‌دهی صنایع همانند کل کشور است. مقایسه بهره‌دهی تولید کارگاههای بزرگ صنعتی استان با کل کشور در نمودار شماره 25 آمده است.

چکیده‌

برای بررسی فعالیتهای صنعتی ابتدا لازم آمد که حدومرز فعالیتهای مذکور با دیگر فعالیتهای اقتصادی دقیقا روشن شود. با یاری گرفتن از طبقه‌بندی مشهور به‌ISIC به این مهم دست یافتیم و بر اساس آن چون‌وچند صنایع گیلان را مورد مطالعه قرار دادیم.
بررسی صنعت خانگی استان گیلان بما نشان داد که تنها 3/ 2 درصد از خانوارهای گیلانی دارای صنعت خانگی هستند. بیش از 4/ 3 از این خانوارها در مناطق روستائی و کمتر از 4/ 1 در مناطق شهری مستقر هستند. عمده فعالیت صنعت خانگی استان دوزندگی و بافندگی است. پس از آن، با فاصله نسبتا زیادی، تولید مواد غذائی و سبد و حصیربافی قرار دارد.
از حدود 000، 620 نفر شاغل استان گیلان حدود 900، 54 نفر، در بیش از 300، 15 کارگاه صنعتی کوچک و بزرگ مشغول فعالیت هستند. 4/ 21 درصد کارگاههای صنعتی مذکور به تولید مواد غذائی، 4/ 24 درصد به تولید منسوجات و پوشاک، 3/ 15 درصد در صنایع چوب و محصولات چوبی، 6/ 0 درصد در صنایع شیمیائی، 7/ 7 درصد صنایع در محصولات کانی غیرفلزی، 7/ 1 درصد به تولید فلزات اساسی و بالاخره 4/ 17 درصد به تولید ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... اشتغال دارند.
اکثر کارگاههای صنعتی استان کوچک هستند. از بیش از 300، 15 کارگاه صنعتی موجود استان تنها 2/ 2 درصد کارگاههائی هستند که بیش از 10 نفر کارگر و کارمند دارند. در نتیجه، متوسط اشتغال در هر کارگاه صنعتی حدود 58/ 3 نفر است.
نزدیک به 42 درصد کارکنان کارگاههای صنایع استان برای دولت یا سازمانهای وابسته به آن کار می‌کنند و جزء شاغلان بخش دولتی به حساب می‌آیند. 58 درصد بقیه در بخش خصوصی مشغول فعالیت می‌باشند. شاغلان بخش خصوصی حدود 800، 29 نفر هستند و در 4 گروه شغلی قرار گرفته‌اند.
تقریبا 4/ 10 درصد آنان را کارفرمایان، حدود 48 درصد را کارکنان مستقل، حدود 4/ 21 درصد را مزدوران و حقوق‌بگیران بخش خصوصی و بالاخره، حدود 2/ 1 درصد را کارکنان خانوادگی بدون مزد تشکیل می‌دهند.[58]

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص97
علت اهمیت نسبتا زیاد کارگاههای بزرگ صنعتی، ویژگیهای آنها از چند دیدگاه مورد توجه قرار گرفت: اولین ویژگی، پراکنش مکان استقرار کارگاههای مذکور در سطح شهرستانهای استان است. بررسی چگونگی پراکنش کارگاههای بزرگ صنعتی استان نشان از توزیع نابرابر آن در سطح استان دارد. 46 درصد کارگاههای بزرگ صنعتی در شهرستان رشت، 8/ 17 درصد در شهرستان لاهیجان و 5/ 10 درصد در شهرستان رودسر مستقرند. این 3 شهرستان، در مجموع، 28/ 74 درصد کارگاههای بزرگ صنعتی را در خود جای داده‌اند. سهم 8 شهرستان دیگر در کل فقط 72/ 25 درصد است.
دومین ویژگی مربوط به فعالیتهای تولیدی است. بیشترین تعداد کارگاههای بزرگ صنعتی به تولید مواد غذائی، آشامیدنی و دخانیات اختصاص یافته‌اند. در مرتبه بعدی، کارگاههای بزرگ تولید منسوجات و پوشاک و چرم هستند و کمترین تعداد کارگاههای بزرگ صنعتی مربوط به تولید فلزات اساسی است.
سومین ویژگی مربوط به تمرکز تولیدات است. اندازه‌گیری تمرکز تولیدات شهرستانهای استان با شاخص تمرکز هیرشمن نشان می‌دهد که شهرستان رشت دارای بیشترین تنوع تولیدات (کمترین تمرکز تولیدات) و شهرستان لاهیجان به رغم دارا بودن 61 کارگاه بزرگ صنعتی از تنوع تولیدات اندکی برخوردار است.
چهارمین ویژگی، مربوط به پراکنش نیروی انسانی است. بررسی 216 کارگاه بزرگ صنعتی منتخب استان نشان می‌دهد که صنایع نساجی، پوشاک و چرم بیشترین تعداد شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان را دارا می‌باشد.
پس از آن، صنایع چوب و محصولات چوبی قرار دارد و کمترین تعداد شاغلان مربوط به صنایع شیمیایی است.
پنجمین ویژگی مربوط به متوسط شاغلان هر کارگاه است. میزان متوسط شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان گیلان 161 نفر است. این میزان حدود 68 نفر بیش از متوسط شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور می‌باشد.
ششمین ویژگی مربوط به سهم زنان در اشتغال کارگاههای بزرگ صنعتی استان است. 38/ 15 درصد شاغلان کارگاههای بزرگ صنعتی استان را زنان تشکیل می‌دهند. این سهم 6/ 2 برابر، بزرگتر از رقم مشابه برای کل کشور است. سهم بالای اشتغال زنان در کارگاههای بزرگ صنعتی استان، سهم نسبی آنان را در کل کشور بالا برده است، به طوری که 4/ 15 درصد زنان شاغل در کارگاههای بزرگ صنعتی کشور در استان گیلان مستقر هستند.
هفتمین ویژگی مربوط به ارزش افزوده است. کارگاههای بزرگ صنعتی استان در سال 1364 با ایجاد 60/ 45 میلیارد ریال ارزش افزوده 5/ 4 درصد ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور را به خود اختصاص داده‌اند. بیشترین سهم ارزش افزوده استان مربوط به صنایع نساجی، پوشاک و چرم است. پس از آن، صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... قرار دارد و کمترین سهم ارزش افزوده مربوط به کارگاههای بزرگ صنایع چوبی است.
هشتمین ویژگی مربوط به بهره‌وری کار است. در سال 1364 بهره‌وری کار هریک از کارکنان کارگاههای بزرگ صنعتی استان به‌طور متوسط 970، 306، 1 ریال بوده است. بهره‌وری کار (یا ارزش افزوده سرانه) استان بیشترین بهره‌وری کارگاههای بزرگ صنعتی استان مربوط به صنایع شیمیایی و کمترین آن مربوط به صنایع چوبی است.
نهمین ویژگی مربوط به مزد متوسط است. متوسط مزد و حقوق هریک از
ص: 98
صنایع نساجی با حدود 19 میلیارد ریال بیشترین سهم را در تولید ارزش افزوده کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان دارند. عکس، یکی از سالنهای کارخانه نساجی ایران پوشش را در رشت نشان می‌دهد.
کارکنان کارگاههای مذکور در سال 1364، برابر 520، 915 ریال بوده است.
این میزان از مزد و حقوق، حدود 11 درصد کمتر از متوسط مزد و حقوق کارگاههای بزرگ کل کشور است. بیشترین مزد و حقوق سرانه استان مربوط به صنایع ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار و ... و کمترین آن متعلق صنایع چوبی است.
دهمین ویژگی مربوط به سود سرانه است. سود سرانه کارگاههای بزرگ صنعتی استان 450، 391 ریال بوده است که از سود سرانه کل کشور 4/ 44 درصد کمتر است. بیشترین سود سرانه مربوط به صنایع شیمیایی و کمترین آن مربوط به صنایع چوبی با سود سرانه منفی است.
یازدهمین ویژگی مربوط به هزینه کاربری تولید است. هزینه تولید 100 ریال ارزش افزوده در کارگاههای بزرگ صنعتی استان 70 ریال و در کارگاههای بزرگ کشور حدود 59 ریال است، در نتیجه هزینه تولید هر واحد کالای تولیدشده در استان گیلان گران‌تر می‌باشد.
دوازدهمین ویژگی مربوط به بهره‌دهی تولید است. بررسی بهره‌دهی تولید کارگاههای بزرگ صنعتی گیلان و مقایسه آن با کارگاههای بزرگ صنعتی کل کشور نشان می‌دهد که عملیات تولیدی کارگاههای استان گسترده‌تر و پیچیده‌تر است. به‌طور متوسط از هر 100 ریال کالای فروش‌رفته کارگاههای بزرگ صنعتی استان 6/ 56 ریال آن حاصل عملیات تولیدی (ارزش افزوده) خود کارگاههای مذکور می‌باشد. این پیکره برای کل کشور در حدود 13/ 39 ریال است.
ص: 99

تولیدات صنایع در استان گیلان‌

اشاره

تولیدات صنایع استان گیلان بسیار متنوع است. صدها قلم کالا به وسیله این صنایع تولید و راهی بازارهای کشور می‌شود. بررسیهای ما نشان می‌دهد که واحدهای صنعتی استان گیلان، جز در صنایع فلزات اساسی، تقریبا در تولید کلیه محصولات دیگر صنعتی دست دارند.
برای این‌که دید روشن‌تری از کم‌وکیف تولیدات صنعتی استان داشته باشیم، از طبقه‌بندی بین المللی صنایع کمک گرفتیم، و بر آن اساس ابتدا صدها قلم کالاهای تولیدشده را در قالب 9 گروه از صنایع قرار دادیم. گام بعدی ما، دسته‌بندی تولیدات متنوع هریک از این صنایع بوده است. این گام ضروری نیز از طریق تعیین گروههای عمده کالائی برداشته شد و کالاهای مشابه و هم خانواده در یک گروه عمده کالائی قرار گرفتند. پس از فراغت از کار دسته‌بندی کالاها، به بررسی اقلام تولیدشده پرداختیم.
بدین‌ترتیب، نزدیک به 400 نوع کالا (گروه کالائی) در قالب حدود 70 گروه عمده کالائی مورد بررسی قرار گرفت و برای ایجاد امکان پی‌گیری از سوی علاقمندان، کدهای‌ISIC این گروههای عمده کالائی نیز تعیین گردید.
بررسی گروههای عمده مذکور از تولیدات صنایع مواد غذائی شروع و به تولیدات صنایع متفرقه ختم شده است. محصولات صنایع غذائی در 4 گروه، تولید مصنوعات نساجی، پوشاک و چرم در 10 گروه، صنایع چوب و صنایع کاغذ هریک در 4 گروه، صنایع شیمیائی در 10 گروه، صنایع محصولات کانی غیرفلزی در 10 گروه، صنایع فلزات اساسی در 2 گروه، صنایع ماشینها، تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی در 18 گروه و بالاخره صنایع متفرقه در 2 گروه مورد بررسی قرار گرفت.
مأخذ مورد استفاده ما گزارشهای سال 1372 اداره کل صنایع و معادن و فلزات و نیز جهاد سازندگی استان گیلان بوده است.
در این بررسیها، 4 ویژگی صنایع استان به قرار زیر مورد مطالعه قرار گرفت:
1- نام محصولات تولیدشده
2- مقدار تولید محصولات
3- شهرستان محل تولید محصولات
4- تعداد کارکنان هریک از گروههای عمده کالائی
در عمل، برای تعیین مقدار تولید محصولات، مواجه با تنوع مقیاسهای اندازه‌گیری شدیم، به علاوه، داده‌هائی که از میزان تولید در اختیار داشتیم، یکدست نبود. برخی از آنها «مقدار کالای تولیدشده» را نشان می‌داد و برخی دیگر مربوط به «ظرفیت تولید» بود. یکدست نبودن داده‌ها، طبعا به صحت مقایسه آنها لطمه می‌زد. ما برای جبران این کاستی تا حد ممکن تصحیح لازم را به عمل آوردیم. اما، در جاهائی که از تصحیح کاری برنمی‌آمد، ناگزیر، داده‌های مربوط به میزان تولید محصولات را با دو یا چند نوع واحد اندازه‌گیری اعلام کردیم. با این حال، اگر داشتن تصویر نسبتا درستی از «نوع» و «میزان» و شهرستان محل تولید محصولات صنایع گیلان مورد توجه خوانندگان گرامی باشد، باید گفت که این بررسی قادر است چنین خواستی را برآورد.

صنایع غذائی استان گیلان‌

اشاره

محصولات صنایع غذائی استان گیلان را در 4 گروه عمده کالائی قرار داده‌ایم. این گروههای عمده را با کد 4 رقمی‌ISIC مشخص کردیم. سپس به بررسی چون‌وچند محصولات صنایع غذائی استان در داخل هریک از گروهها پرداختیم.

کشتار و تهیه و نگهداری گوشت (کد 3111)

برخی از محصولات عمده‌ای که در این گروه قرار می‌گیرند و نیز فعالیتهای مربوط به این گروه، عبارتند از تولید انواع سوسیس و کالباس و همبرگر، کشتار و نگهداری گوشت، کشتار و نگهداری طیور و فرآورده‌های گوشتی و کنسرو گوشت ...
در سطح استان 2 کارخانه تولید انواع سوسیس و کالباس و 1 کارخانه تولید پودر گوشت وجود دارد. محل استقرار هردو واحد تولیدکننده سوسیس و کالباس، شهرستان رشت و جایگاه تولید پودر گوشت شهرستان انزلی است.
ظرفیت تقریبی تولید سوسیس و کالباس استان حدود 2600 تن و تولید پودر گوشت در حدود 1200 تن در سال است.
در مجموع، کارکنان این 3 واحد تولیدی حدود 65 نفر برآورد می‌شود.

لبنیات (کد 3112)

محصولات عمده‌ای که در این گروه قرار می‌گیرند عبارتند از شیر پاستوریزه و دیگر فرآورده‌های شیر از قبیل ماست، پنیر، خامه، کره و بستنی.
عمده‌ترین مراکز صنایع تولید فرآورده‌های شیر در استان گیلان شهرستانهای رشت و تالش و فومن هستند. در مجموع، حدود 40 تن شیر پاستوریزه در روز در سطح استان تولید می‌شود. سهم عمده تولید شیر پاستوریزه متعلق به شهرستان رشت است. روزانه حدود 26 تن پنیر در شهرستانهای رشت و تالش تولید می‌شود. علاوه بر آن، یک واحد بسته‌بندی کره 250 گرمی حدود 1000 تن کره را در طی سال بسته‌بندی می‌کند. مکان استقرار این واحد شهرستان رشت است. بخش عمده تولید بستنی در شهرستانهای تالش و فومن صورت می‌گیرد. شهرستان تالش سالانه حدود 2 میلیون عدد بستنی چوبی و لیوانی تولید می‌نماید. در شهرستان فومن نیز روزانه 2 تن بستنی لیوانی تولید می‌شود.
ص: 100
در مجموع، کارکنان 6 واحدی که به تولید فرآورده‌های شیر می‌پردازند، حدود 260 نفر برآورد می‌شود.

کنسروسازی و نگهداری میوه‌ها و سبزیها (کد 3113)

محصولات و فعالیتهای عمده‌ای که در این گروه قرار می‌گیرند عبارتند از تولید آبمیوه، مربا و ژله، کمپوت، سرکه، خیارشور، آبلیمو، انواع ترشیها و ربها و سسها، پاک کردن کشمش و خشکبار و پاک کردن و خشک کردن سبزیها.
بخش عمده‌ای از محصولات این گروه عمده در شهرستانهای لاهیجان و بندر انزلی تولید می‌شود. شهرستانهای رشت و آستارا در مقامهای بعدی قرار دارند. در شهرستان لاهیجان حدود 1700 تن آبلیمو، 1500 تن انواع سسهای غذائی، 2500 تن رب گوجه‌فرنگی در سال تولید می‌شود. 2 واحد تولید سرکه با ظرفیت سالانه 4500 تن مجموعا در شهرستان رشت قرار دارد. 2 واحد تولید کنسرو حبوبات و انواع سبزیها به ترتیب در شهرستانهای لاهیجان و بندر انزلی قرار دارند. تولید سالانه آنها مشترکا حدود 1700 تن است. 1 واحد تولید مربا با ظرفیت 300 تن نیز در شهرستان بندر انزلی جای دارد. 2 واحد بسته‌بندی خشکبار با ظرفیت سالانه حدود 700 تن در شهرستان لاهیجان فعالیت دارند. تنها واحد بسته‌بندی عسل گیلان در شهرستان آستارا قرار دارد که در حدود 45 تن عسل را در سال بسته‌بندی می‌نماید. بالاخره، واحد تولید کنسرو خیارشور با ظرفیت حدود 850 تن در سال در شهرستان انزلی جای گرفته است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 220 نفر برآورد می‌شود.

کنسروسازی و نگهداری ماهی و حیوانات سخت‌تن (کد 3114)

محصولات عمده و فعالیتهای این گروه از صنایع غذائی شامل تولید انواع ماهیهای منجمد و شور و تولید کنسرو ماهی، خاویارسازی، آرد ماهی (پودر ماهی) است.
3 واحد تولید پودر ماهی استان با ظرفیت تقریبی 6000 تن در سال در شهرستان بندر انزلی قرار دارد. از 3 واحد تولید کنسرو ماهی 2 واحد در شهرستان بندر انزلی و 1 واحد در شهرستان لاهیجان مستقر شده‌اند. جمع تولید سالانه کنسرو ماهی این 3 واحد حدود 2100 تن است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 65 نفر برآورد می‌شود.

روغن و چربی حیوانی و نباتی (کد 3115)

تولیدات و فعالیتهای عمده این گروه عمده کالائی عبارتند از تولید روغن، روغن کشی، تصفیه روغن، تولید روغن نباتی و روغن کشی زیتون.
در سطح استان گیلان 6 واحد صنعتی مربوط به تولید روغن وجود دارد که 5 واحد آن در شهرستان رودبار فعالیت دارند. از این 5 واحد صنعتی 4 واحد آن مربوط به روغن کشی و تصفیه روغن زیتون و 1 واحد مربوط به آفتابگردان است. ظرفیت تولید روزانه واحدهای تولید مستقر در شهرستان رودبار حدود 380 تن برآورد می‌شود. تنها واحد تولید روغن خارج از شهرستان رودبار، واحد تولید روغن ماهی با ظرفیت 000، 120 لیتر در سال است که در شهرستان بندر انزلی مستقر می‌باشد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 180 نفر برآورد می‌شود.

آردسازی و برنج‌پاک‌کنی (کد 3116)

این گروه عمده کالائی دربرگیرنده محصولات صنایع آردسازی، برنج کوبی (شالی‌کوبی)، بوجاری حبوبات، تولید آرد نخودچی، بوجاری غلات، تولید آرد و سبوس و نظایر آنهاست.
در سطح استان گیلان 7 واحد تولید آرد گندم وجود دارد. ظرفیت تولید روزانه آنها حدود 550 تن برآورد می‌شود. 4 واحد از 7 واحد مذکور در شهرستان رشت قرار دارند. شهرستان آستارا، بندر انزلی، رودبار هرکدام 1 واحد تولید آرد دارند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 200 نفر برآورد می‌شود.
در سطح استان گیلان حدود 1500 واحد برنج‌کوبی وجود دارد. توزیع این کارخانه‌ها به ترتیب عبارتست از: آستارا 9 واحد، انزلی 18 واحد، رشت 369 واحد، رودبار 29 واحد، رودسر 218 واحد، صومعه‌سرا 114 واحد، فومن 210 واحد، تالش 125 واحد، لاهیجان 210 واحد و لنگرود 125 واحد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 4670 نفر برآورد می‌شود.

نانوائی، بیسکویت‌سازی و رشته و ماکارونی‌سازی (کد 3117)

تولیدات و فعالیتهای این گروه بسیار متنوع و شامل محصولات زیر است:
تولید ماکارونی و ورمیشل، تولید بیسکویت، کیک‌پزی، تولید شیرینی، تولید نان، تولید ویفر، تولید کلوچه، تولید انواع نان قیفی بستنی، تولید رشته فرنگی، تولید نان سفید (بولکی) و ساندویچی، تولید انواع محصولات آردی شکری، حلوا و همانند آن.
شهرستان رشت با تولید 680 تن بیسکویت و 2550 تن ویفر در سال، تنها جایگاه تولید این دو محصول در استان گیلان است. محل استقرار واحدهای تولیدی کلوچه عمدتا شهرستانهای لاهیجان، رشت، فومن، لنگرود و رودسر است. شهرستان رشت با تولید حدود 3500 تن، شهرستان لاهیجان 2500 تن، شهرستان فومن 3600 تن، رودسر 1600 تن و بالاخره شهرستان آستارا با تولید 600 تن کلوچه در سال مشترکا محصول فوق را در سطح استان به مرز 000، 12 تن تولید رسانده‌اند. به علاوه، شهرستانهای تالش، رشت و فومن مجموعا حدود 3000 تن کیک و شهرستانهای رشت و رودسر روی هم حدود 27 میلیون عدد نان بستنی تولید می‌نمایند.
4 واحد تولیدی در شهرستان رشت و 2 واحد تولیدی در شهرستان فومن مجموعا حدود 7200 تن ماکارونی در سال تولید می‌نمایند. حدود 9000 تن
ص: 101
نان ماشینی در سطح استان گیلان تولید می‌شود که حدود 6000 تن آن متعلق به شهرستان رشت است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 710 نفر برآورد می‌شود.

تصفیه قند و شکر (کد 3118)

تولیدات و فعالیتهای عمده این گروه عمده کالائی عبارتند از تولید قند و شکر، قندسازی، قندریزی، تولید شکر، تولید قند کلوخه و حبه و همانند آن.
در مجموع، 2 واحد تولیدی در سطح استان در این رشته فعالیت دارند.
یکی از واحدهای تولیدی در شهرستان لنگرود قرار دارد که حدود 1200 تن قند کلوخه در سال تولید می‌کند. واحد دیگر در شهرستان رشت مستقر است و تولید آن حدود 1200 تن قند کلوخه در سال است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 15 نفر برآورد می‌شود.

کاکائو و شکلات و شیرینی (کد 3119)

تولیدات این گروه عمده کالائی نسبتا متنوع و شامل محصولات زیر است:
تافی، شکلات، آب‌نبات، انواع آدامس، گز، حلوا، سوهان، قطاب و کاکائو و محصولات همانند آنها.
در سطح استان گیلان 5 واحد صنعتی به تولید برخی از محصولات فوق می‌پردازند. 1 واحد از 5 واحد مذکور در شهرستان بندر انزلی و 4 واحد دیگر در شهرستان رشت مستقر هستند. ظرفیت تولید آب‌نبات و کارامل شهرستان بندر انزلی حدود 180 تن در سال است. در شهرستان رشت حدود 450 تن راحت الحلقوم و باسلق، 450 تن آدامس 850 تن شکلات، و بالاخره حدود 500 تن آجیل در سال تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 25 نفر برآورد می‌شود.

سایر محصولات خوراکی (کد 3121)

این گروه عمده کالائی محصولات بسیار متنوعی را دربر می‌گیرد.
مهمترین محصول این گروه تولید چای است. دیگر محصولات و فعالیتهای این گروه عبارتند از: یخ‌سازی، تصفیه قره‌قورت و لواشک، بسته‌بندی چای، خمیرمایه بهداشتی، بسته‌بندی نمک، تهیه چیپس، نمک‌کوبی، تولید نشاسته، بوجاری زیره، تولید گلوکز، تولید اسانس خوراکی و بسته‌بندی ادویه.
در سطح استان گیلان حدود 100 واحد صنعتی تولید چای وجود دارد.
شهرستان لاهیجان با در اختیار داشتن 42 واحد بزرگترین مرکز تولید چای خشک استان است. پس از شهرستان مذکور، شهرستان رودسر قرار دارد که حدود 26 واحد چای‌سازی دارد. شهرستان لنگرود با 17 واحد، رشت با 8 واحد، فومن با 8 واحد و صومعه‌سرا با 1 واحد چای‌سازی در مراتب بعدی قرار دارند. مجموع ظرفیت تولید صنایع چای‌سازی استان حدود 000، 50 تن چای خشک است.
تعداد کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 2775 نفر برآورد می‌شود.
بر روی هم، در سطح استان حدود 22 کارخانه یخ‌سازی وجود دارد.
شهرستان آستارا 2 کارخانه یخ‌سازی، شهرستان رشت 7 کارخانه یخ‌سازی، شهرستان رودبار، رودسر، صومعه‌سرا، فومن و لاهیجان هریک 2 واحد یخ‌سازی دارند. تولید کل یخ در سطح استان حدود 9000 تن در سال برآورد می‌شود.
تعداد کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 850 نفر است.
شهرستان لاهیجان تنها شهرستان استان است که در سال 15 تن لواشک تولید می‌نماید.

خوراک دام و طیور (کد 3122)

محصولات این گروه عمده کالائی عبارتند از: خوراک دام و طیور، دانه مرغ، خوراک ماهی، پودر استخوان.
1 واحد تولیدی پودر استخوان با ظرفیت 1000 تن در سال در شهرستان رشت قرار دارد. 7 واحد تهیه خوراک دام و طیور در مجموع با ظرفیت سالانه 000، 30 تن در سطح استان فعال می‌باشند. شهرستانهای رشت و رودسر هر یک 2 واحد و شهرستانهای بندر انزلی و لاهیجان و لنگرود هرکدام 1 واحد تهیه خوراک دام و طیور در اختیار دارند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 80 نفر برآورد می‌شود.

صنایع آشامیدنی‌

اشاره

معمولا محصولات صنایع آشامیدنی را در 2 گروه عمده کالائی با کدهای‌ISIC شماره 3131 و 3134 طبقه‌بندی می‌کنند. کد 3131 مربوط به تولید الکل طبی و صنعتی و الکل کشی است. در سطح استان واحد صنعتی تولیدکننده الکل وجود ندارد. کد 3134 اختصاص به مشروبات غیرالکلی دارد که به توضیح آن می‌پردازیم:

مشروبات غیر الکلی و آبهای گازدار (کد 3134)

تولیدات عمده این گروه عمده کالائی دربر گیرنده محصولات زیر است:
تولید نوشابه‌های غیرالکلی، آب‌معدنی و ماء الشعیر.
در سطح استان گیلان 2 واحد تولید نوشابه غیرالکلی با ظرفیت تولیدی حدود 000، 150 بطر در روز وجود دارد، هر 2 واحد تولیدی در شهرستان رشت مستقر هستند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 320 نفر برآورد می‌شود.

صنایع نساجی، پوشاک و چرم‌

اشاره

محصولات صنایع نساجی، پوشاک و چرم استان گیلان را در 10 گروه عمده کالائی قرار دادیم و این گروههای عمده را با کدهای 4 رقمی‌ISIC
ص: 102
مشخص کردیم؛ سپس، به بررسی چگونگی محصولات صنایع یادشده در داخل هریک از گروههای عمده پرداختیم.
تولید منسوجات دربرگیرنده فعالیتهای ریسندگی، بافندگی، تکمیل منسوجات، تولید کالاهای نساجی ساخته‌شده غیر از پوشاک، کشبافی، جوراب‌بافی، تولید قالی و قالیچه، گلیم و زیلو، تولید ریسمان، طناب و نخ قند، تولید برزنت، کفپوش، مشمع و نظائر آنها می‌باشد.

ریسندگی، بافندگی و تکمیل منسوجات (کد 3211)

محصولات عمده این گروه عمده کالایی عبارتند از: نخ آکریلیک و انواع نخ، گونی چتایی، نخ خام ابریشم، انواع پارچه‌های پرزدار، پتو، رومبلی، فاستونی و پارچه مخمل و همچنین پنبه‌پاک‌کنی، ریسندگی و پارچه‌بافی.
ظرفیت بافندگی شرکت ایران پوپلین به تنهائی حدود 5/ 24 میلیون متر مربع در سال است. علاوه بر آن، دیگر واحدهای تولیدی استان، توان تولید حدود 5/ 4 میلیون مترمربع پارچه خام پنبه‌ای را دارند. بخش اعظم تولید مذکور در شهرستان رشت صورت می‌گیرد. شهرستانهای صومعه‌سرا، آستارا، فومن و تالش نیز در تولید محصولات مذکور دست دارند. سهم آنها در تولید پارچه خام، بدون احتساب ایران پوپلین، حدود نصف تولید کل استان است.
ظرفیت تولید پارچه خام پنبه‌ای و الیاف مصنوعی استان حدود 25 میلیون مترمربع است که عمدتا در شهرستان رشت تولید می‌شود. در شهرستان صومعه‌سرا حدود 000، 282 مترمربع پارچه پلی‌استرویسکوز و در شهرستان رشت حدود 000، 300 متر و فومن 800 تن پارچه پولیش تولید می‌گردد.
پارچه‌های حلقوی پودی با ماشینهای تخت و گردبافت فقط در شهرستان رشت تولید می‌شود. ظرفیت تولید آن حدود 5/ 8 میلیون متر در سال است.
علاوه بر آن، این شهرستان حدود 7/ 22 میلیون متر فاستونی و حدود 5/ 2 میلیون متر پارچه متقال و حدود 5/ 2 میلیون متر پارچه مخمل می‌تواند تولید کند.
واحدهای تولید پتوی استان گیلان در شهرستان رشت مستقر هستند و ظرفیت تولید آنها حدود 000، 900 تخته پتو در سال است.
بخشی از صنایع نساجی استان در تولید انواع نخها و ریسندگی دست دارند. در مجموع، ظرفیت تولید نخ ابریشم حدود 000، 60 کیلو، نخ استرچ حدود 2400 تن، نخ آکریلیک حدود 2700 تن، ریسندگی پارچه پنبه‌ای و الیاف مصنوعی حدود 70 هزار تن، تولید نخ فاستونی حدود 1600 تن، نخ‌کش حدود 100 تن، نخ هایبلیک حدود 2500 تن برآورد می‌شود. بخش عمده واحدهای ریسندگی و تولید نخ در شهرستان رشت قرار دارد.
تولید گونی کنفی استان حدود 900 تن و تولید گونی با الیاف پروپیلن حدود 3 میلیون عدد در سال است. حدود 000، 10 تن نخ کنف نیز برای مصارف مذکور در سال تولید می‌شود.
واحدهای تولید نواربافی و کش استان در شهرستانهای رودبار و بندر انزلی مستقر هستند. هرساله بندر انزلی 175 تن نوار و کش تولید می‌کنند.
شهرستان رودبار نیز حدود 75/ 1 میلیون متر نوار و کش تولیدی خود را روانه بازار می‌نماید. علاوه بر آن، این شهرستان به تولید 116 تن بند کفش می‌پردازد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 000، 11 نفر برآورد می‌شود.

کالاهای نساجی ساخته‌شده غیر از پوشاک (کد 3212)

برخی از تولیدات این گروه عمده کالائی عبارتند از: حوله، لحاف، تشک و بالش، چادر برزنتی، پنبه‌دوزی ....
از مجموع تولیدات این گروه عمده کالائی در استان گیلان فقط حوله تولید می‌شود. شهرستان صومعه‌سرا و رشت تولیدکنندگان حوله استان هستند.
شهرستان صومعه‌سرا سالانه حدود 60 تن و شهرستان رشت حدود 4/ 6 میلیون مترمربع حوله تولید می‌نمایند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 10 نفر برآورد می‌شود.

کشبافی و جوراب‌بافی (کد 3213)

محصولاتی مثل جوراب، تریکو، زیرپیراهنی و دستکش در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند.
دو شهرستان رودسر و رشت تولیدکنندگان پارچه‌های تریکوئی استان هستند. در مجموع، سالانه حدود 000، 77 تن پارچه تریکوئی در گیلان تولید می‌شود که حدود سه‌چهارم آن مربوط به شهرستان رودسر و بقیه مربوط به شهرستان رشت است.
ظرفیت تولید جوراب استان گیلان سالانه حدود 5/ 1 میلیون جین است.
بخش عمده واحدهای تولید جوراب در شهرستان رشت و بقیه در شهرستانهای رودسر، لاهیجان و بندر انزلی مستقر هستند. به‌علاوه، شهرستان صومعه‌سرا در تولید جوراب‌شلواری (حدود 000، 200 جفت در سال) و شهرستان رشت در تولید دستکش (حدود 000، 50 جفت در سال) دست دارند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 900 نفر برآورد می‌شود.

قالی و قالیچه، گلیم و زیلو (کد 3214)

محصولات این گروه عمده کالائی عبارتند از: تولید فرش و موکت ماشینی و نظائر آنها. در این بررسی تولیدات کارگاههای قالی‌بافی سنتی در نظر گرفته نشده است.
سالانه حدود 6/ 1 میلیون مترمربع قالی ماشینی در شهرستان رشت تولید می‌شود. در مجموع، 5 واحد تولیدی در استان گیلان به تولید موکت تافتیگ و نمدی می‌پردازند. سالانه حدود 25/ 1 میلیون مترمربع موکت نمدی تولید می‌شود. تولید موکت تافتیگ استان حدود 5/ 4 میلیون مترمربع در سال است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا 2225 نفر برآورد می‌شود.
ص: 103

ریسمان، طناب و نخ قند (کد 3215)

در شهرستان رشت سالانه حدود 30 تن طناب از نخ پلی‌پروپیلن تولید می‌شود.
با به پایان رسیدن بررسی منسوجات استان گیلان، بررسی تولیدات پوشاک را آغاز می‌کنیم. فعالیتهای تولیدی پوشاک شامل دوزندگی، تهیه پوشاک ورزشی، سری‌دوزی، پیراهن‌دوزی و نظایر آنهاست.

پوشاک غیر از کفش (کد 3220)

تولیدات اصلی این گروه عمده کالائی و فعالیتهای مربوط به آن عبارتند از: دوزندگی، تولید پوشاک، پوشاک ورزشی، دستکش نخی، لباس‌دوزی، سری‌دوزی، پیراهن‌دوزی.
ظرفیت تولید انواع پوشاک استان در سال حدود 9 میلیون دست پوشاک برآورد می‌شود. انواع پوشاک تولیدشده عبارتند از: لباس نوزاد و بچه، پیراهن مردانه، دامن، شلوار، کاپشن، کت و شلوار، لباس زیر زنانه، لباس زیر مردانه، لباس کار، لباس ورزشی و مانتو.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 1550 نفر برآورد می‌شود.
پس از بررسی تولید انواع پوشاک به بررسی تولیدات چرمی می‌پردازیم.
ساخت چرم و محصولات چرمی در 3 گروه عمده کالائی دباغی و تکمیل چرم، ساخت محصولات چرمی و تولید کفش چرمی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

دباغی و تکمیل چرم (کد 3231)

محصولات عمده این گروه عمده کالائی دربرگیرنده چرم‌سازی، سالامبورسازی، تولید چرم مصنوعی و روده پاک‌کنی است.
2 واحد تولیدی در شهرستان رودبار سالانه حدود 000، 210 پا چرم تولید می‌کنند. این 2 واحد تولیدی تنها واحدهای تولیدی استان هستند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 450 نفر برآورد می‌شود.

محصولات چرمی (کد 3233)

در این گروه عمده کالائی تولید کیف، چمدان، زین دوچرخه، تسمه چرمی و دستکش چرمی قرار دارد.
در شهرستان رشت 1 واحد تولید تسمه چرمی ماشین قرار دارد که سالانه حدود 36 تن تسمه تولید می‌کند. در شهرستان صومعه‌سرا نیز 1 واحد صنعتی تولید دستکشهای چرمی صنعتی مستقر است.

تولید کفشهای چرمی (کد 3240)

این گروه عمده کالائی دربرگیرنده انواع مختلف کفشها، غیر از کفشهای لاستیکی و پلاستیکی است. مانند کفشهای معمولی، ورزشی، بچه‌گانه و غیره ....
در شهرستان رشت 1 واحد صنعتی تولید دمپائی با تولید 000، 60 جفت دمپائی در شهرستان رودبار 1 واحد دیگر صنعتی با تولید 000، 20 جفت کفش ورزشی مستقر هستند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 860 نفر برآورد می‌شود.

صنایع چوب و محصولات چوبی‌

اشاره

محصولات صنایع چوبی استان گیلان را در 4 گروه عمده کالائی قرار داده و این گروههای عمده را با کدهای 4 رقمی‌ISIC مشخص کرده‌ایم.
بدین‌ترتیب، به بررسی و چون‌وچند محصولات صنایع مذکور در داخل هریک از گروهها می‌پردازیم:

چوب‌بری و رنده‌کاری (کد 3311)

محصولاتی که در این گروه عمده کالائی طبقه‌بندی می‌شود، محصولاتی است که از فعالیتهای چوب‌بری، تولید زوار زینتی، تولید تخته چندلا، تولید نئوپان، دروپنجره‌سازی و پرسکاری، تولید فیبر، فرمیکا، روکش، نجاری، پارکت و کرکره چوبی و نظایر آنها پدید می‌آید.
حدود 132 واحد چوب‌بری در استان گیلان مشغول فعالیت هستند.
محصول این واحدها در حدود 000، 372 متر مکعب چوب است. شهرستان لاهیجان با تولید 000، 105 متر مکعب در رأس شهرستانهای گیلان قرار گرفته است.
پس از لاهیجان، شهرستان رشت با تولید حدود 000، 82 متر مکعب در مقام دوم قرار دارد. کمترین تولید مربوط به شهرستانهای آستارا و رودبار است که هریک حدود 600 متر مکعب چوب در سال تولید می‌کنند.
3 کارخانه تولید تخته چندلا در شهرستانهای بندر انزلی، تالش و رشت مستقر هستند. از آن میان، کارخانه تولید تخته چندلای شهرستان تالش بزرگ‌ترین واحد تولیدی استان است.
در سطح استان گیلان سالانه بیش از 000، 500 در و پنجره چوبی تولید می‌شود. دیگر محصولات مربوط به این گروه عمده کالائی که در استان گیلان تولید می‌شوند، عبارتند از: روکش چوبی، زوار چوبی، لمبه و قالب بلوک.
به‌علاوه، در شهرستان بندر انزلی سالانه حدود 000، 10 تن فیبر و در شهرستان لنگرود حدود 8500 متر مکعب نئوپان تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 3500 نفر برآورد می‌شود.

ظروف ازنی و خیزران و چوب (کد 3312)

مهم‌ترین محصول این گروه عمده کالائی که در استان گیلان تولید می‌شود، صندوق چوبی میوه است. سالانه بیش از 3 میلیون صندوق میوه در استان گیلان تولید می‌گردد. شهرستانهای رودسر، رشت، تالش و لاهیجان بخش عمده‌ای از تولید فوق را در دست دارند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 70 نفر برآورد می‌شود.
ص: 104

سایر محصولات چوب و چوب‌پنبه (کد 3319)

محصولات این گروه عمده کالائی عبارتند از: قرقره چوبی، وسائل چوبی (نازک‌کاران)، دسته بیل و کلنگ و قرقره کابل، ماسوره، قالب کفش، پاشنه کفش، پایه میز خراطی‌شده، قالب چوبی، قطعات چوب‌بست ساختمان، کف کفش چوبی، و سایر قطعات خراطی‌شده.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 70 نفر برآورد می‌شود.

مبل و اثاثیه چوبی (کد 3320)

این گروه عمده کالائی دربرگیرنده کالاهای زیر است: میز و صندلی، پوشال، دکور چوبی، مبلمان، پارتیشن، کمد چوبی، وسائل اتاق خواب و همانند آنها.
مبلمان و اثاثیه چوبی در کلیه شهرستانهای استان گیلان تولید می‌شود، اما، شهرستان تالش نقش عمده‌ای در تولید محصولات مذکور دارد. محصولات چوبی شهرستانهای استان بسیار متنوع است، تعیین سهم نسبی هریک از شهرستانها در کل تولید استان تقریبا غیرممکن است. چون داده‌های مورد استفاده ما از 7 معیار برای بیان کمی محصولات استفاده کرده است، در نتیجه، جمع‌بندی تولیدات امکان‌پذیر نیست. در اینجا، فقط به ذکر انواع تولیدات می‌پردازیم. محصولات تولیدشده استان عبارتند از: پارتیشن، پوشال کولر، جای لباس، دکوراسیون، وسائل چوبی آشپزخانه، وسائل اتاق‌خواب، قفسه، کابینت، کمد چوبی، مبلمان، میز تحریر، میز و صندلی، نیمکت مدرسه و نظائر آنها.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 75 نفر برآورد می‌شود.

صنایع کاغذ و مقوا

اشاره

محصولات صنایع کاغذ و مقوای استان گیلان را در 2 گروه عمده کالائی قرار دادیم. این گروههای عمده را با کدهای 4 رقمی‌ISIC مشخص کردیم.
سپس، به بررسی چون‌وچند محصولات صنایع مذکور در داخل هریک از گروهها پرداختیم.

کاغذ و مقوا (کد 3411)

محصولات این گروه عمده کالائی عبارتند از: کاغذ، مقوا و کارتن. در شهرستان تالش سالانه حدود 000، 500 تن کاغذ تولید می‌شود و این شهرستان تنها تولیدکننده کاغذ استان است. تولید مقوای استان در شهرستان رشت صورت می‌گیرد و تولید سالانه آن حدود 000، 27 تن در سال است.
تولید کارتن استان در حدود 000، 12 تن است که عمدتا در شهرستانهای رشت و بندر انزلی تولید می‌شود. دیگر شهرستانهای تولیدکننده کارتن عبارتند از فومن، رودسر، رودبار و تالش.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 165 نفر برآورد می‌شود.

ظروف و جعبه‌های کاغذی و مقوائی (کد 3412)

این گروه عمده کالائی دربرگیرنده کالاهای زیرین است: پاکت، جعبه مقوائی، پاکت گچ و سیمان و کارتن.
شهرستان لاهیجان سالانه حدود 000، 45 تن و شهرستان آستارا حدود 1500 تن انواع پاکت کاغذی تولید می‌نمایند. شهرستان بندر انزلی نیز سالانه حدود 1500 تن پاکت خواربار تولید می‌کند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 35 نفر برآورد می‌شود.

سایر اشیاء کاغذی و مقوائی (کد 3419)

تولید پوشک بچه، کارت و کاغذ کامپیوتری، تولید انواع فرمهای مخصوص، تولید دستمال کاغذی، دفتر، نوار بهداشتی، کاغذ دیواری، کارت پانچ، لفاف بسته‌بندی، شانه تخم‌مرغ، برچسب، لیوان و بشقاب کاغذی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند.
شهرستان رشت سالانه حدود 750 تن پوشک بچه و حدود 325 تن نوار بهداشتی تولید می‌کند. تولید دستمال کاغذی استان در حدود 1500 تن در سال است. دوسوم این تولید در شهرستان رشت و بقیه در شهرستان فومن انجام می‌شود. همچنین، شهرستان بندر انزلی در حدود 150 تن دفتر و شهرستان رشت حدود 000، 16 جلد پوشه و جلد دفتر تولید می‌نمایند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 55 نفر برآورد می‌شود.

صنایع شیمیائی‌

اشاره

محصولات صنایع شیمیائی استان گیلان را در 11 گروه عمده کالائی قرار دادیم. این گروههای عمده را با کد 4 رقمی‌ISIC مشخص کردیم. سپس، به بررسی چون‌وچند محصولات صنایع مذکور در داخل هریک از گروهها پرداختیم.

مواد شیمیائی اساسی صنعتی غیر از کود (کد 3511)

در این گروه عمده کالائی تولید گاز اکسیژن، تولید سیلیکات سدیم، محصولات پلی‌اتیلن، الکل‌سازی و فرمالین قرار می‌گیرد.
واحدهای تولید مواد شیمیائی اساسی صنعتی استان گیلان فقط در 2 شهرستان رشت و رودبار قرار دارند. ظرفیت تولید اکسیژن 3 واحد تولیدی مستقر در شهرستان رشت حدود 5/ 2 میلیون متر مکعب در سال برآورد می‌شود. تولید پلی‌اورتان حدود 000، 15 تن و تولید گرد اوره فرمالدهید حدود 1000 تن برآورد می‌شود. واحدهای تولیدی این دو محصول اخیر نیز در شهرستان رشت قرار دارند. 2 واحد تولید مواد شیمیائی اساسی مستقر در شهرستان رودبار به ترتیب عبارتند از: تولید کف سبک آتش‌نشانی با ظرفیت تولید 700 تن کف در سال و تولید سیلکات سدیم با ظرفیت تولید 000، 12 تن سیلکات در سال.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 125 نفر برآورد
ص: 105
می‌شود.

کودها و سموم دفع آفات (کد 3512)

در این گروه عمده کالائی، تولید سم، تولید کود شیمیائی و تولید مواد دفع آفات نباتی قرار دارد. تنها واحدی که در این زمینه فعالیت دارد، در شهرستان رشت مستقر است که فقط به تولید یک محصول یعنی اسپری حشره‌کش اقدام می‌کند. تولید سالانه این محصول 3000 تن در سال است.

الیاف مصنوعی و مواد پلاستیکی (کد 3513)

در این گروه عمده کالائی، تولید رزین صنعتی، مواد پلاستیکی، پلاستیک خام، گرانول، و ورق آکریلیک قرار دارد. تنها واحد فعال در این زمینه در شهرستان رشت مستقر است که در سال 300 تن رزینهای ضدچروک تولید می‌نماید.

رنگ و لاک (کد 3521)

کالاهای تولید شده در این گروه عمده تولیدی عبارتند از: رنگ، روغن جلا، چسب، لعاب و روغن و تینر.
در استان گیلان شهرستانهای رشت و بندر انزلی تولیدکنندگان محصولات این گروه عمده کالائی هستند. سالانه حدود 8000 تن چسب اوره فرمالدهید و حدود 150 تن چسب پی. وی. سی. در شهرستان رشت تولید می‌شود. شهرستان بندر انزلی نیز به تولید 750 تن چسب کفاشی و صحافی مبادرت می‌ورزد.
2 شهرستان یادشده، مجموعا به تولید حدود 7500 تن رنگ پلاستیک، 2600 تن رنگ روغنی و حدود 6000 تن رنگ صنعتی می‌پردازند.
تولید 700 تن رنگ نساجی، 200 تن روغن جلا و الیف، 100 تن کیلر و سیلر در شهرستان رشت و تولید 850 تن تینر در شهرستان بندر انزلی صورت می‌گیرد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 205 نفر برآورد می‌شود.

داروسازی (کد 3522)

در این گروه عمده کالائی تولید دارو، باند و گاز، تولید عصاره، عرقیات معطر، گلاب، سرم، مکملهای غذائی طیور، واکسن و مواد بهداشتی و طبی قرار می‌گیرد.
در استان گیلان شهرستان رشت پایگاه اصلی تولید محصولات این گروه عمده کالائی است. شهرستان دیگری که در این زمینه فعالیت دارد رودبار می‌باشد که تنها محصول تولیدی آن 200 تن پودر بچه در سال است.
در شهرستان رشت سالانه حدود 90 تن صابون، 90 تن صابون تری کربان، 190 تن صابون طبی، 250 تن محلول بیمارستانی و 200 تن محلول همودیالیز تولید می‌شود. به‌علاوه، حدود 250 میلیون قرص، 5 میلیون شیشه قطره‌چکان در سال تولید می‌شود. تولید کرم در 2 واحد داروسازی این شهرستان یکی 4 میلیون عدد و دیگری 50 تن در سال گزارش شده است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 60 نفر برآورد می‌شود.

صابون و مواد تمیزکننده و عطر و لوازم آرایشی (کد 3523)

محصولاتی که در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند عبارتند از: مواد پاک‌کننده، لوازم بهداشتی، صابون، مایع ظرفشوئی، شامپو و خمیردندان.
در استان گیلان 4 شهرستان رشت، رودبار، صومعه‌سرا و رودسر در تولید محصولات این گروه عمده کالائی دست دارند. اما، شهرستان رشت تولید کننده عمده، در این زمینه محسوب می‌شود.
مجموعا حدود 3000 تن صابون در سال در 2 شهرستان رشت و رودبار تولید می‌شود. سهم نسبی شهرستان رودبار در تولید این محصول حدود دوسوم کل تولید است. تولید شامپو در 3 شهرستان رشت، رودبار و صومعه‌سرا در سال حدود 1300 تن است. حدود 6000 تن مایع ظرفشوئی استان نیز در شهرستانهای رشت، رودبار و صومعه‌سرا تولید می‌شود. به‌علاوه، شهرستان رشت حدود 700 تن پاک‌کننده‌های دیگر و حدود 150 تن مایع سفیدکننده تولید می‌کند. تولید خمیردندان، کرم، لوسیون و خمیر ریش در 3 شهرستان رشت، رودسر و رودبار صورت می‌گیرد. چون واحدهای گزارش‌شده با دو معیار «عدد» و «تن» است، ناگزیر، ما هردو معیار را به‌کار گرفتیم. شهرستان رشت سالانه حدود 50 تن و شهرستان رودسر سالانه حدود 2/ 1 میلیون لوله خمیردندان تولید می‌کنند. به‌علاوه، 1 واحد تولیدی دیگر شهرستان رشت حدود 150 تن خمیردندان و کرم در سال تولید می‌نماید. 1 میلیون عدد کرم دیگر نیز در شهرستان رودسر تولید می‌شود. همچنین، این شهرستان در تولید یک میلیون عدد خمیر ریش دست دارد. شهرستانهای رودبار و رودسر به ترتیب 250 تن و 000، 315 عدد لوسیون تولید می‌کنند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 170 نفر برآورد می‌شود.

سایر محصولات شیمیائی (کد 3529)

محصولاتی که در این گروه عمده کالائی تولید می‌شود عبارتند از: ضدیخ و روغن ترمز، آب مقطر، کبریت، واکس، مرکب و فیلم خام.
شهرستان رودبار به تولید 1500 هزار لیتر آب مقطر در سال اقدام می‌نماید. 3000 تن روغن ترمز و 2000 تن ضدیخ در سال در شهرستان رشت تولید می‌شود. به‌علاوه، این شهرستان در تولید 000، 240 حلقه فیلم خام دست دارد. 135 تن نوار چسب و 1000 تن واکس به ترتیب در شهرستانهای فومن و بندر انزلی تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 80 نفر برآورد می‌شود.
ص: 106

تصفیه‌خانه‌های نفت و تولید محصولات متفرقه از نفت و زغال‌سنگ (کد 3530 و 3540)

در این دو گروه عمده کالائی تهیه مواد سوختی و غیرسوختی نفتی و تولید محصولات متفرقه از نفت و زغال‌سنگ قرار می‌گیرد. در گروه کالائی با کد 3530 استان گیلان تنها یک محصول (روغن‌موتور و دنده) و در گروه کالائی با کد 3540 نیز فقط یک محصول (خمیر ایزولاسیون) تولید می‌کند.
تولید روغن‌موتور در شهرستان رشت صورت می‌گیرد. تولید این محصول حدود 000، 12 تن در سال است. تولید خمیر ایزولاسیون در شهرستان بندر انزلی صورت می‌گیرد. تولید سالانه این محصول حدود 1000 تن می‌باشد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 65 نفر برآورد می‌شود.

سایر محصولات لاستیکی (کد 3559)

تولید دستکشهای خانگی، لاستیک‌سازی (غیر از لاستیک روئی و توئی اتومبیل)، کفپوش لاستیکی، تولید اسفنج، تولید انواع لاستیکهای صنعتی، قطعات لاستیکی، واشر، کفش لاستیکی، تسمه‌پروانه و دمپائی لاستیکی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند.
غیر از شهرستان رودسر که تنها در تولید 5/ 7 میلیون جفت دمپائی و کفش لاستیکی دست دارد، بقیه محصولات این گروه کالائی در شهرستان رشت تولید می‌شود. تولید سالانه این شهرستان عبارت است از: ابرسخت 1500 تن، ابر نرم 3200 تن، اسفنج حدود 4500 تن، پاشنه و تخت کفش لاستیکی حدود 2600 قطعه، تسمه‌پروانه حدود 280 تن. به‌علاوه، در شهرستان رشت سالانه حدود 5 میلیون جفت دستکش، 250 تن دستکش صنعتی، 25 تن سرشیشه و پستانک تولید می‌شود. از دیگر تولیدات لاستیکی این شهرستان 10 میلیون عدد قطعات لاستیکی، 1700 تن کف‌پوش لاستیکی و 100 تن لوله خرطومی است. تولید واشرآلات با 2 واحد گزارش شده است. تولید این محصول در یکی از واحدها 2 میلیون عدد و در دیگری 406 تن واشر شیرآلات می‌باشد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 600 نفر برآورد می‌شود.

انواع محصولات پلاستیکی (کد 3560)

در این گروه عمده کالائی تولید قطعات پلاستیکی، عایق پلاستوفوم، تولید پلاستیک، تولید نایلون و نایلکس، تولید چکمه و دمپائی پلاستیکی، ظروف ملامین، زیر کفش پلاستیکی و لوله «پی. وی. سی» قرار می‌گیرد.
در شهرستان رشت حدود 4200 تن لوله پی. وی. سی. 000، 10 تن اتصالات پی. وی. سی و 4000 تن پانل از پی. وی. سی تولید می‌شود.
همچنین، در این شهرستان سالانه حدود 5000 تن قطعات پلاستیکی و قطعات صنعتی پلاستیکی و 1000 تن لوله پلی‌اتیلن تولید می‌گردد. در استان گیلان سالانه بیش از 7200 تن نایلون و نایلکس تولید می‌شود که قسمت اعظم آن (بیش از 97 درصد) متعلق به شهرستان رشت می‌باشد. در تولید حدود 000، 13 تن ظروف پلاستیکی و یکبار مصرف استان، باز هم شهرستان رشت نقش عمده‌ای را در تولید دارد. ظرفیت تولید 2 واحد تولید ملامین مستقر در شهرستان آستارا در حدود 400 تن در سال است. محصولات دیگر پلاستیکی استان عبارتند از: انواع مشمع با ظرفیت 1800 میلیون متر در سال، تسمه پلاستیکی با ظرفیت 600 تن در سال، شورت گره‌ای بچه با ظرفیت 000، 115 عدد در سال، کلاسور با ظرفیت 000، 110 عدد در سال، کیسه ادرار با ظرفیت 000، 150 عدد در سال که همگی در شهرستان انزلی تولید می‌شوند. تور پلاستیکی با ظرفیت 400 تن در سال، ماسک ضد غبار با ظرفیت 000، 300 عدد در سال و بالاخره ورقه‌های فشرده پلاستیکی با ظرفیت 1400 تن در سال در شهرستان رودسر تولید می‌گردد. به مجموعه فوق، 250 تن کلمن و یخدان پلاستیکی، و 100 تن نوار پلاستیکی و 000، 125 مترمربع فایبرگلاس را باید افزود. در پایان، تولید 000، 40 مترمربع نورگیر فایبرگلاس تولیدشده در شهرستان لنگرود را نباید از یاد برد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 1050 نفر برآورد می‌شود.

محصولات معدنی غیرفلزی (غیر از نفت و زغال‌سنگ)

اشاره

صنایع محصولات کانی غیرفلزی را در 5 گروه عمده کالائی قرار دادیم.
این گروه عمده کالائی را با کد 4 رقمی‌ISIC مشخص کردیم.
سپس، به بررسی چون‌وچند محصولات صنایع مذکور در داخل هریک از گروههای عمده پرداختیم.

ظروف چینی و سفالی (کد 3610)

ساختن ظروف چینی، تولید چینی بهداشتی و سرامیک‌سازی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
استان گیلان 4 کارخانه تولید ظروف چینی دارد. هر 4 کارخانه در شهرستان رشت مستقر هستند. تولید 3 کارخانه از کارخانه‌های مزبور حدود 3300 تن در سال است و واحد چهارم، در سال 000، 500 قطعه ظروف چینی تولید می‌کند. تنها واحد تولید چینی بهداشتی در شهرستان رودسر قرار دارد که سالانه به تولید 1500 عدد کاسه توالت می‌پردازد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 1325 نفر برآورد می‌شود.

شیشه و محصولات شیشه‌ای (کد 3620)

تولید شیشه، ظروف شیشه‌ای، بطری، پشم شیشه، آئینه، مواد سیلیسی و پشم سنگ در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
در استان گیلان شیشه جام و شیشه‌های اتومبیل تولید می‌شود و تنها شهرستان تولیدکننده هم رشت است. در مجموع، حدود 000، 78 مترمربع شیشه طلقی جلو و عقب و شیشه‌های جانبی اتومبیل تولید می‌گردد. همچنین ظرفیت تولید شیشه جام این شهرستان حدود 000، 74 مترمربع در سال است.
ص: 107
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 55 نفر برآورد می‌شود.

محصولات گلی ساختمانی (کد 3691)

آجرپزی و تولید کاشی جزو این گروه عمده کالائی قرار دارند. در شهرستانهای استان گیلان واحد تولید آجر یا آجرپزی وجود ندارد. تنها 2 واحد تولید کاشی دیواری و کاشی کف در شهرستان رشت فعالیت دارند که تولید آنها به ترتیب عبارت است از: 1 میلیون مترمربع و 000، 400 مترمربع.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 400 نفر برآورد می‌شود.

صنعت سیمان، آهک و گچ (کد 3692)

گچ‌پزی، تولید سیمان و آهک‌پزی جزو این گروه عمده کالائی قرار دارند.
شهرستان رودبار محل استقرار کارخانه‌های تولید سیمان استان گیلان است.
2 واحد تولید سیمان در این شهرستان فعالیت دارند. یکی از آنها 1 میلیون تن سیمان سفید و دیگری 624 هزار تن سیمان کلینکر سفید و رنگی تولید می‌کند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 470 نفر برآورد می‌شود.

سایر محصولات معدنی غیرفلزی (کد 3699)

تولید موزائیک، تیرچه بلوک، مصالح ساختمانی، تیر بتونی، سنگ بلاست، کفپوش بتونی، ورق و لوله آزبست سیمانی، پودر سنگ، خاک سنگ و نیز سنگ‌بری، دانه‌بندی شن و ماسه و ساخت قطعات بتونی پیش‌ساخته در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند.
شهرستانهای آستانه و لنگرود مجموعا به تولید حدود 000، 60 اتصالات آزبستی می‌پردازند. به‌علاوه، شهرستان لنگرود به تولید 000، 75 متر لوله آزبست از پنبه نسوز و 6000 متر لوله آزبست از سلولز می‌پردازد. شهرستان رودبار حدود 000، 30 تن ورق آزبست ساده و موجدار می‌سازد.
تولید بتون آماده در شهرستانهای رشت، رودبار و فومن صورت می‌گیرد.
مجموع تولید این 3 شهرستان حدود 000، 600 تن در سال است. حدود 50 درصد تولید فوق در شهرستان فومن انجام می‌شود. در تمام شهرستانهای استان گیلان بلوک سیمانی تولید می‌شود، تولید استان حدود 37 میلیون قالب در سال است. به‌علاوه، حدود 3 میلیون قالب بلوک سقفی و 7/ 1 میلیون مترمربع تیرچه بلوک در گیلان تولید می‌شود. شهرستانهای رشت و فومن به ساختن تیربرق نیز می‌پردازند، تولید آنها حدود 000، 31 عدد برآورد می‌گردد. در شهرستان لنگرود حدود 750 عدد پله و در شهرستان رشت حدود 000، 13 عدد سنگ جدول تولید می‌شود.
در استان گیلان مجموعا حدود 1 میلیون متر مکعب ریگ دانه‌بندی‌شده و حدود 4/ 1 میلیون متر مکعب شن و ماسه در سال تولید می‌شود. همچنین در این استان حدود 000، 200 مترمربع سنگ نمای ساختمانی و حدود 8/ 1 میلیون عدد لوله سیمانی و حدود 4/ 3 میلیون مترمربع موزائیک تولید می‌گردد.
محصولات دیگری که در این استان تولید می‌شود عبارتند از:
قطعات پیش‌ساخته بنائی 000، 20 تن، قطعات کاشی سیمانی 5 میلیون عدد، مصنوعات سنگی 2500 تن. کلیه محصولات نامبرده در رشت تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 1970 نفر برآورد می‌شود.

فلزات اساسی‌

اشاره

محصولات صنایع تولید فلزات اساسی را در 2 گروه عمده کالائی قرار دادیم. این 2 گروه عمده را با کدهای 4 رقمی 3710 و 3720 مشخص کردیم سپس به بررسی چون‌وچند محصولات صنایع مذکور در داخل هریک از گروههای عمده کالائی پرداختیم.

صنایع اساسی آهن و فولاد (کد 3710)

تولیدات صنایع اساسی آهن و فولاد شامل ریخته‌گری و چکش‌کاری، تولید پروفیل و قوطی آهنی، و ورق آهن و فولاد و مفتول آهنی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. از آنجائی که در استان گیلان صنایع ذوب‌آهن وجود ندارد، محصولات آن اندک است و به ریخته‌گری محدود می‌شود. تولید سالانه ریخته‌گری استان در حدود 1500 تن برآورد می‌شود که عمدتا در شهرستانهای بندر انزلی و رشت صورت می‌گیرد.

آلومینیوم، ریخته‌گری و چکش‌کاری (کد 3720)

فعالیتهای مربوط به ریخته‌گری و چکش‌کاری، تولید پروفیل آلومینیوم و انواع پروفیل و لوله آلومینیومی در این گروه قرار می‌گیرد. مجموع محصولات صنایع مربوط به آلومینیوم استان حدود 3000 تن در سال برآورد می‌شود که عمدتا در شهرستان رشت تولید می‌گردد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 102 نفر برآورد می‌شود.

صنایع ماشینها، تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی‌

اشاره

تولیدات صنایع ماشینها، تجهیزات، ابزار و محصولات فلزی استان گیلان را در 15 گروه عمده کالائی قرار دادیم. این گروههای عمده را با کدهای 4 رقمی‌ISIC مشخص کردیم. سپس، به بررسی چون‌وچند محصولات مذکور در داخل هریک از گروهها پرداختیم.

کارد و چنگال و ابزاردستی و وسائل فلزی (کد 3811)

تولید یراقهای درب و پنجره، زنجیر، ابزار کشاورزی، بیل، لولا، قفل سازی، دستگیره در و تولید کارد و چنگال در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند.
شهرستان لنگرود سالانه حدود 35 تن بست و شهرستان رشت حدود 450 تن پیچ فلزی صنایع چوب تولید می‌کنند. حدود 60 تن دستگیره کشوئی نیز در شهرستان صومعه‌سرا تولید می‌شود. شهرستان رشت مرکز تولید چفت،
ص: 108
دستگیره و انواع قفل و لولاست. حدود 3/ 1 میلیون عدد چفت، 4 میلیون عدد دستگیره، 000، 250 عدد قفل در حیاط، 000، 250 عدد قفل و کلید و دستگیره، حدود 2 میلیون عدد قفلهای سوئیچی، 2 میلیون عدد لولا و بالاخره 12 میلیون عدد لولا و بلبرینگ در، در این شهرستان تولید می‌شود. به‌علاوه، سالانه حدود 1500 تن زنجیر نیز در شهرستان اخیر تولید می‌گردد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 120 نفر برآورد می‌شود.

مبل و اثاثیه فلزی (کد 3812)

تولید میز، صندلی و کابینت فلزی، لوازم خانگی و اداری، کمد فلزی، پرده کرکره و کمد فایل و نظائر آنها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرند.
سالانه حدود 000، 24 عدد صندلی فلزی در شهرستان رشت تولید می‌شود. شهرستانهای بندر انزلی، تالش، رشت، رودسر و لنگرود حدود 2000 فایل بایگانی و حدود 8500 کمد بایگانی و حدود 6500 قفسه فلزی تولید می‌کنند. به‌علاوه، حدود 4200 عدد میز تحریر فلزی و حدود 2400 عدد وسائل دفتری و 3000 عدد مصنوعات فلزی دیگر در شهرستانهای رشت، لاهیجان و رودسر تولید می‌شود. در تولید محصولات فوق شهرستان رشت نقش اصلی را به عهده دارد.
مجموع تولید کابینت آشپزخانه استان گیلان حدود 000، 32 متر برآورد می‌شود. بیش از 75 درصد محصولات فوق در شهرستان رشت و بقیه در شهرستانهای رودبار، رودسر، صومعه‌سرا، لاهیجان و لنگرود تولید می‌گردد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 150 نفر برآورد می‌شود.

محصولات فلزی ساختمانی (کد 3813)

تولید در و پنجره فلزی، در و پنجره آلومینیومی، تانکر و بشکه در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
مجموع تولید در و پنجره آلومینیومی استان گیلان در حدود 2400 تن در سال برآورد می‌شود. بیش از 75 درصد محصول یادشده در شهرستان رشت تولید می‌گردد. به‌علاوه، تولید حدود 310 تن منبع تحت فشار نیز در این شهرستان صورت می‌گیرد. در شهرستانهای آستانه اشرفیه، رشت و رودبار مجموعا حدود 1000 تن مخازن آب و سوخت تولید می‌شود. شهرستان رشت به تنهائی حدود 50 دستگاه تانکر استیل نیز برای مصارف ویژه تولید می‌کند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 165 نفر برآورد می‌شود.

محصولات فلزی فابریکی و تراشکاری (کد 3819)

آبکاری، تولید ظروف آلومینیومی، تولید رادیاتور شوفاژ، تولید اجاق نفتی و آبگرمکن، پیچ، میخ، تیوپ آلومینیومی، لوله‌های آلومینیومی، توری و شبکه فلزی، قوطیهای فلزی و تراشکاری در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
در استان گیلان شهرستانهای رودبار و فومن مشترکا 5500 دستگاه آبگرمکن نفتی تولید می‌کنند. شهرستانهای صومعه‌سرا، فومن و لاهیجان نیز به تولید حدود 000، 42 اجاق گازی می‌پردازند. در شهرستان رشت حدود 000، 50 عدد بخاری دستی و 800 دستگاه بخاری بدون کاربراتور و 000، 50 عدد چراغ‌نفتی و در شهرستان لاهیجان 000، 10 دستگاه بخاری گازی تولید می‌شود. در شهرستان لاهیجان سالانه 800 تن تور سیمی و 2300 تن سیم خاردار مجموعا تولید می‌شود. شهرستان فومن نیز حدود 650 تن سیم خاردار تولید می‌کند. بالاخره، شهرستان رشت به تولید 320 تن سیم ظرفشوئی می‌پردازد.
سالانه حدود 55 میلیون عدد تیوپ آلومینیومی و 140 میلیون عدد در آلومینیومی شیشه‌های داروئی و 30 میلیون عدد در شیشه‌های مواد غذائی در شهرستان رشت تولید می‌شود. تولید انواع رادیاتور در این شهرستان به مرز 000، 800 مترمربع رسیده است. به‌علاوه، شهرستان رشت 7800 عدد روپوش ترانس، 000، 40 قاب لامپ فلورسنت، 360 تن ظرفشوئی استیل، حدود 7/ 2 میلیون قطعه صنعتی فلزی و 170 تن مصنوعات آلومینیومی مختلف تولید می‌نماید.
2 کارخانه تولید ظروف تفلون در شهرستان رشت فعالیت دارند که یکی 600 تن و دیگری 000، 630 عدد ظروف مختلف تفلونی در سال تولید می‌نمایند. همچنین، سالانه حدود 1500 تن میخ در شهرستان لاهیجان تولید می‌شود.
در شهرستان رشت 3 میل‌لنگ‌تراشی نسبتا بزرگ وجود دارد که تعداد کارکنان آنها بالغ بر 40 نفر می‌شود. در مجموع محصول فعالیتهای تراشکاریهای شهرستان رشت در سال برابر با 170 تن قطعات فلزی مختلف و حدود 1500 قطعه صنعتی و بیش از 200 دستگاه صنعتی است. به‌علاوه 20 تن انواع قالبهای صنعتی و حدود 2000 دستگاه شیرهای گازی نیز در این شهرستان تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 960 نفر برآورد می‌شود.

موتور و توربین (کد 3821)

تولید موتور دیزل و توربین چاه آب در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستان رشت سالانه حدود 000، 500 دستگاه الکتروموتور کمتر از 1000 وات تولید می‌نماید.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا به 20 نفر می‌رسد.

ماشینها و وسائل کشاورزی (کد 3822)

تولید تریلر کشاورزی، کمباین، خرمنکوب، تراکتور، تعمیر تراکتور، تولید خیش و سمپاش در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستان رشت مرکز اصلی ساخت ماشینها و وسائل کشاورزی است.
شهرستانهای لاهیجان، لنگرود، رودبار و آستارا نیز در تولید محصولات این گروه عمده کالائی فعالیت دارند. مجموعا در استان گیلان سالانه حدود 150 دستگاه تریلی تیلر، 87 تن تریلی تراکتور و حدود 100 دستگاه تریلر
ص: 109
کشاورزی تولید می‌شود. در شهرستان رشت حدود 850 دستگاه خرمنکوب و لوازم یدکی آن، حدود 300 دستگاه ماشینهای برنج‌کوبی و حدود 1000 دستگاه کودپاش و بذرپاش تولید می‌شود. به‌علاوه، حدود 000، 25 سمپاش پشتی نیز در این شهرستان تولید می‌گردد.
از آنجائی که تولید ادوات کشاورزی استان با 3 مقیاس (دستگاه، تن و قطعه) اعلام شده است. به ناچار، مقدار تولید ادوات کشاورزی استان به 3 صورت یادشده ذکر می‌شود. مجموعا در گیلان سالانه 2300 دستگاه به اضافه حدود 1300 تن و به‌علاوه، حدود 000، 300 قطعه ادوات کشاورزی تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 235 نفر برآورد می‌شود.

ماشینها و ابزار چوب‌بری و فلزکاری (کد 3823)

تولید ماشینهای نجاری، فلزکاری و دریل و نظائر آنها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. در استان گیلان 2 شهرستان لنگرود و رشت تولیدکننده برخی از محصولات این گروه عمده کالائی هستند. شهرستان لنگرود سالانه حدود 78 تن ماشین خراطی و شهرستان رشت سالانه حدود 110 دستگاه ماشین اره‌لنگ تولید می‌کنند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا تعداد 10 نفر است.

ماشینهای صنعتی (غیر از ماشینهای چوب‌بری و فلزکاری) (کد 3824)

تولید ماشینهای مختلف صنعتی، چای‌سازی، راهسازی، جوشکاری و ماشینهای مصالح ساختمانی، آسیابها و پرسها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستانهای رشت و لاهیجان در تولید ماشینهای چای‌سازی، شهرستان آستانه در تولید آسیابهای ضربه‌ای و شهرستان رشت در تولید ماشینهای تولید مصالح ساختمانی تخصص دارند.
سالانه حدود 400 تن ماشینهای چای‌سازی در شهرستانهای رشت و لاهیجان تولید می‌شود، شهرستان آستانه 400 دستگاه آسیاب ضربه‌ای تولید می‌کند. بالاخره در شهرستان رشت حدود 1700 دستگاه ماشینهای تولید مصالح ساختمانی، حدود 12 دستگاه انواع پرسهای هیدرولیکی، حدود 25 تن دستگاههای بلوک‌زنی برقی و حدود 87 تن انواع دیگر ماشینهای تولید مصالح ساختمانی تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 55 نفر برآورد می‌شود.

ماشینهای اداری و محاسباتی (کد 3825)

تولید ترازو، قپان، ماشین تحریر و کامپیوتر در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. در استان گیلان فقط شهرستان رشت در تولید کالاهای مزبور دست دارد. سالانه حدود 1200 دستگاه باسکول و قپان و حدود 5000 دستگاه کامپیوتر شخصی در این شهرستان تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 20 نفر برآورد می‌شود.

سایر دستگاهها و ماشینهای صنعتی (کد 3829)

در این گروه عمده کالائی محصولات زیر تولید می‌شود: پمپ آب، پنکه صنعتی، آبسردکن و یخچال صنعتی، هواکش، لیفتراک، کولر صنعتی، اجاق گاز، یخچال ویترینی و اطوی پرس.
شهرستانهای رشت و بندر انزلی در تولید برخی از کالاهای این گروه عمده کالائی دست دارند. شهرستان بندر انزلی سالانه به تولید 1000 دستگاه اطوی پرس و 1500 دستگاه یخچال ویترینی می‌پردازد. شهرستان رشت سالانه 750 دستگاه یخچال ویترینی و فریزر و 100 دستگاه مشعل شوفاژ تولید می‌نماید.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 30 نفر برآورد می‌شود.

ماشینها و دستگاههای کامل برقی (کد 3831)

تولید ترانس فشارقوی و تابلوهای فشارقوی و ضعیف در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. شهرستان رشت تولیدکننده انحصاری تابلوهای فشار قوی و ضعیف استان گیلان است. سالانه حدود 4100 دستگاه تابلوی فشار قوی و ضعیف در شهرستان رشت تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 150 نفر برآورد می‌شود.

وسائل و ظروف خانگی برقی (کد 3833)

تولید یخچال و فریزر خانگی، انواع لوازم خانگی برقی، لباسشوئی، سماور برقی، آب‌میوه‌گیری و نظائر آنها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
سالانه حدود 4000 دستگاه اطوی بخاری خانگی در شهرستان بندر انزلی تولید می‌شود. شهرستان رشت تولیدکننده حدود 000، 10 دستگاه آب‌میوه‌گیری، 000، 220 دستگاه پلوپز برقی، 000، 300 پنکه و 000، 80 چرخ‌گوشت برقی است. در مجموع، حدود 3000 دستگاه یخچال و فریزر خانگی در شهرستانهای رشت، صومعه‌سرا و لنگرود تولید می‌شود. شهرستان تالش در تولید 5000 دستگاه کباب‌پز غیربرقی دست دارد.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 1840 نفر برآورد می‌شود.

دستگاههای کامل و لوازم برقی (کد 3839)

تولید لوازم و وسائل الکتریکی، سیم و کابل، لامپ، کلید و پریز، دوشاخه، سرپیچ، الکترود و امثال آنها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
به‌جز سیم شارلاکدار که در شهرستان لاهیجان تولید می‌شود و تولید سالانه آن حدود 1900 تن است. بقیه محصولات این گروه عمده کالائی در
ص: 110
شهرستان رشت تولید می‌شود. این شهرستان سالانه حدود 30 میلیون عدد لامپ رشته‌ای، 7 میلیون عدد لامپ فلورسنت و 4 میلیون عدد لامپ شمعی، 2/ 1 میلیون عدد کنتاکتور، 000، 20 دستگاه دربازکن، 000، 30 عدد زنگ اخبار تولید می‌کند. همچنین 600 میلیون عدد اتصالات برقی، 8 میلیون عدد کلید و پریز و 000، 15 تن سیم برق (بیش از 63 کیلوولت) از دیگر تولیدات این شهرستان است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 3235 نفر برآورد می‌شود.

صنعت کشتی‌سازی و تعمیر آن (کد 3841)

فعالیتهای مربوط به قایق‌سازی و لنج‌سازی، کشتی‌سازی و تعمیر کشتی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. استان گیلان در این گروه عمده کالائی نقش ناچیزی دارد. شهرستان بندر انزلی سالانه حدود 100 دستگاه لنج چوبی تولید می‌نماید.

وسائل نقلیه موتوری (کد 3843)

تولید دینام، استارتر، پلاتین، اگزوزسازی، ساختن بدنه اتومبیل، سوپاپ و نظائر آنها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستان رشت، انزلی، آستارا و لنگرود در تولید قطعات یدکی خودرو دست دارند. سهم عمده تولید با شهرستان رشت است. سالانه حدود 2000 دستگاه اطاق وانت و مینی‌بوس، 250 دستگاه اگزوز خودرو، 2500 میل تعادل رنو و حدود 20 تن سوپاپ خودرو در شهرستان رشت تولید می‌شود.
شهرستان بندر انزلی در تولید 700 تن انواع اگزوز خودرو و 000، 30 لنت ترمز دیسکی دست دارد. شهرستانهای آستارا و لنگرود به ترتیب 1500 دستگاه باک بنزین خودرو و 000، 24 قطعه یدکی خودرو تولید می‌نمایند.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 130 نفر برآورد می‌شود.

سایر وسائل حمل‌ونقل (کد 3849)

فرقون‌سازی و کالسکه بچه در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. در استان گیلان فقط شهرستانهای رشت و آستانه اشرفیه در تولید یک قلم از این گروه عمده کالائی دست دارند و آن هم تولید حدود 000، 80 دستگاه فرقون است.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 15 نفر برآورد می‌شود.

وسائل حرفه‌ای و اندازه‌گیری (کد 3851)

تولید پنبه هیدروفیل، سرنگ و سوزن یکبار مصرف، ابزار پزشکی، کنتور برق، کنتور آب و نیز وسائل بیمارستانی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستان لاهیجان سالانه حدود 000، 10 عدد ابزار بیمارستانی تولید می‌کند. بقیه تولیدات این گروه عمده کالائی در شهرستان رشت صورت می‌گیرد. در این شهرستان سالانه حدود 450 میلیون عدد سوزن و سرنگ یکبار مصرف، حدود 6000 عدد آلارم نشت گاز، 3 میلیون عدد اتوماتیک چشمک‌زن، 000، 10 عدد اوپراتور یخچال خانگی، 000، 12 دستگاه ترانسفورماتور اندازه‌گیری ولتاژ، 000، 100 دستگاه سیستمهای کنترل اتوماتیک و بالاخره 3000 دستگاه مزاحم‌یاب تایمر تولید می‌شود.
مجموع کارکنان واحدهای تولیدی یادشده بالا حدود 165 نفر برآورد می‌شود.

صنعت کالاهای بصری و عکاسی (کد 3852)

تولید و تراش عدسی دوربین و عینک در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد. در استان گیلان فقط شهرستان رشت در تولید و تراش عدسی دوربین و عینک دست دارد. تولید و تراش عدسیهای دوربین و عینک این شهرستان به حدود 000، 42 عدد در سال می‌رسد.

صنایع متفرقه‌

اشاره

ساخت جواهرات و طلاسازی، تولید کالاهای ورزشی و تفریحی و سایر صنایعی که در جای دیگر طبقه‌بندی نشده است در صنایع متفرقه می‌آید.
محصولات صنایع متفرقه را در دو گروه عمده کالائی قرار دادیم و این گروههای عمده را با کدهای 4 رقمی‌ISIC مشخص کردیم. سپس، به بررسی چون‌وچند محصولات صنایع مذکور در داخل هریک از گروهها پرداختیم.

کالاهای ورزشی و تفریحی (کد 3903)

تولید کالاهای ورزشی در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستان رشت تنها تولیدکننده کالاهای ورزشی استان گیلان است. این شهرستان در سال بیش از 4000 دستگاه تخته بسکتبال و حدود 000، 10 میز پینگ‌پنگ تولید می‌کند.

صنایع متفرقه که در جای دیگر طبقه‌بندی نشده‌اند (کد 3909)

تولید انواع زیپ، لوازم التحریر، مداد، ماژیک، تابلوی نئون، پلاک، دگمه، لوستر و آباژور، اسباب‌بازی، مسواک، قلم- موئی و نظائر آنها در این گروه عمده کالائی قرار می‌گیرد.
شهرستان بندر انزلی در تولید 4 میلیون عدد جعبه سیمی تاشو دست دارد. بقیه محصولات این گروه عمده کالائی در شهرستان رشت تولید می‌شود. این شهرستان سالانه به تولید 350 تن پاکن، 150 تن توپ و عروسک و 000، 100 متر زیپ می‌پردازد.
ص: 111