گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
باورهای مردم گیلان‌







جمادات و اشیاء

جمجمه اسب و خوک:

اگر جمجمه اسب یا خوک را در زمینهای کشاورزی، باغ و کنار کندوهای زنبور عسل بیاویزند «چشم‌شور» را بی‌اثر می‌کند.[562]

پیه‌گرگ:

اگر به خانه‌ای پیه گرگ بمالند در آن خانه دعوا برپا می‌شود[563].

دم گرگ:

اگر کسی دم گرگ در دست داشته باشد و از بین دو نفر بگذرد، بین آن دو دعوائی سخت در خواهد گرفت و همدیگر را خواهند کشت[564].
اگر به دم گرگ ادرار کنند طلسم آن شکسته و باطل می‌شود[565].

سنگ سوراخ:

اگر سنگ سوراخی را به نخ بکشیم و بر سردر خانه یا دکان آویزان کنیم «چشم‌شور» را بی‌اثر می‌کند[566].

گوراکون تله (سنگ خروس‌آوا):

سنگی است که در مومله دیلمان که معتقدند مثل خروس می‌خواند و در دل آن پول نهفته است[567].

مهره خر:

مهره‌ای است در گلوی خر که هر زنی بتواند آن را به چنگ آورد، شوهرش مطیع و رام او خواهد بود[568].

مهره مار:

اگر زیرشلوار و یا کت خود را بر روی دو مار که در حال جفت‌گیری هستند بیاندازیم مهره‌ای بر جای خواهند گذاشت که موفقیت و خوشبختی همراه دارد[569].
مهره مار در هر خانه‌ای باشد، در آن خانه همیشه دعوا خواهد بود[570].

گیاهان‌

درختان آزاد:

افرا و شمشاد نزدیک امامزاده‌ها مقدسند[571].

پر سیاوشون:

هنگامی که سر سیاوش را بریدند، کلاغ از خون سیاوش در منقار گرفت و به کوهستان پرواز کرد و خون را بر بلندیها و در غارهایی که آب داشت ریخت. از خون سیاوش گیاهی روئید که «پر سیاوشون» نام گرفت[572].

درخت سغ (آزاد):

درختی است پردوام که پیشترها آن را از خدا دانسته و می‌پرستیده‌اند. گفته می‌شد این درخت مقدس است و نباید آن را برید[573].

درخت کاج:

کاج یادگار زردشت است و اکنون برای ساختن حسینیه از شاخ و برگ آن استفاده می‌شود[574].

درخت «که» یا نمدار:

روزی حضرت علی (ع) که بر اسبش درگذر بود، به پوست درخت احتیاج پیدا کرد. از هر درختی پوست می‌خواست، دریغ می‌کرد.
تنها درخت «که» درخواست او را پذیرفت. علی (ع) این درخت را دعا کرد که:
«هزار لوشوی» یعنی که پوستت هرگز به پایان نرسد و هرچه از آن بکنند باز بروید. درخت «که» مقدس است و نباید حتی شاخه‌ای از آن را برید. بر چوب «که» می‌توان نماز گزارد. برگ این درخت شبیه برگ درخت توت است و در قدیم از پوست آن به جای ریسمان استفاده می‌شده است[575].

درخت گردو و انار:

زیر درخت گردو و انار نباید خوابید که سنگین است[576].

حیوانات‌

پرندگان‌

آلوخ (دال):
خوراک آلوخ لاشه چهارپایان است. اگر در جایی گوسفند یا گاوی بمیرد آلوخ به خواب می‌بیند و به سوی لاشه مردار پرواز می‌کند[577].
هنگام خواب دال بر علی (ع) سایه افکند و مار مثل متکا زیر سر او قرار گرفت؛ عمر دال به صد سال افزایش یافت و مار جاودانه شد. بدین‌جهت است که تا سر مار را نکوبند نمی‌میرد. اما بابای گاودار که علی (ع) را مورد بی‌مهری قرار داد، نفرین شد که هیچگاه سیر نشود: صد ساله شوی دال، هرگز نمیری مار، سیر نشوی بابای گاودار[578].

بوک (جغد):
جغد روزها کور است. اگر جغد بر بام خانه‌ای بنشیند و بخواند شوم است[579].
جغد شوم است و اگر شب بر بام یا درخت خانه بنشیند باید به طرف او آتش پرتاب کرد. جغد شبی یک گنجشک روزی دارد[580].

پرستو:
پرستو بهار می‌آید و لانه می‌سازد و تخم می‌گذارد. وقتی تخمهای پرستو به جوجه تبدیل شدند و قدرت پرواز یافتند، به مکه مهاجرت می‌کنند. در آنجا پرستوها سرشان را به حجر الاسود می‌کوبند و می‌میرند[581].
مار پشه را فرستاد تا از گوشت تمام جانداران بچشد که کدامیک شیرین‌تر است. پشه دریافت که گوشت آدمیزاد از همه شیرین‌تر است. در راه بازگشت با پرستو مواجه شد و داستان را به پرستو بازگفت. پرستو با نوک خود زبان پشه را چید تا مبادا موضوع را به مار بگوید. وقتی که پشه به نزد مار رسید، زبانی گنگ داشت و مار نتوانست مقصود او را دریابد. مار از حضرت سلیمان پرسید
ص: 469
که پشه چه می‌گوید. سلیمان پاسخ داد که می‌گوید گوشت قورباغه برای مار از همه گوشتها مناسب‌تر است. از این‌روست که خوراک مار قورباغه است[582].

دم بلاس‌کن (دم‌جنبانک):
این پرنده ابتدا آدمی بدهکار بود که هروقت طلبکار، طلب خود را مطالبه می‌نمود وعده می‌داد و وفا نمی‌کرد. طلبکار نفرینش کرد که به پرنده‌ای دم‌جنبان تبدیل شود. از این‌روست که دم‌جنبانک همیشه دم خود را بالا و پائین می‌برد بدین مفهوم که: می‌دهم! نمی‌دهم! می‌دهم! نمی‌دهم![583].

زی‌ز (سینه‌سرخ):
پرنده‌ای است که بر سینه‌اش پرهای سرخ دارد. «زی ز» داماد «سیانسپر» (نوعی سار) است. روزی با «سیانسپر» دعوا کرد و در دعوا رانش شکست و پرهای سینه او از خون رنگین شد.
آدمهای خودخواه و پرمدعا را به «زی‌ز» مانند می‌کنند زیرا مشهور است که یک روز او به «سغ‌دار» یعنی درخت آزاد پیغام داد که ریشه‌هایت را محکم کن که بسیار سنگینم و می‌خواهم بر بلندترین شاخه‌ات بنشینم![584]

سیاکلاچ (کلاغ سیاه):
سیاکلاچ در آغاز دختری بود که به نفرین نامادری به کلاغی سیاه تبدیل شد. روزی دختر لباسهای کثیف را سر آب برد که بشوید. صابون از دستش لغزید و در آب افتاد و آب آن را برد. نامادری او را نفرین کرد که «سیاه شوی» و دختر به صورت سیاه‌کلاچ درآمد. بدین‌سبب است که سیاه‌کلاچ هنوز به دنبال صابون است و هرکجا صابونی ببیند می‌رباید[585].

سیاسرت:
پرنده‌ای است با پرهای سیاه و نوک قرمز که ذکر خدا می‌کند و قرآن می‌خواند[586].

سیلانی:
این پرنده سینه‌ای سفید و بالهایی سیاه دارد و از گنجشک بزرگتر است و اغلب مثل غاز و مرغابی با گروه همجنسان خود پرواز می‌کند.
اگر سیلانی در بهار پیدا شود باران خواهد بارید[587].

سوکلو (خروس):
بانگ خروس، پاسخ آواز خروس عرش است.
نگهداری خروس سفید در خانه خوش‌یمن است و نباید سر آن را برید[588].

شانک بسرین (شانه‌بسر):
شانه‌به‌سر در آغاز نوعروسی بوده است؛ روزی نوعروس خانه را خلوت یافت و در «لاک چوبی» به شستشوی خود مشغول بود. ناگهان پدر شوهرش از راه رسید و او را برهنه دید. نوعروس سخت شرمگین شد و از خدا خواست که به پرنده‌ای تبدیل شود. او در حالی که شانه‌ای در گیسوان داشت به صورت پرنده‌ای درآمد که امروز شانه به سرش می‌خوانیم[589].

کشکرت (زاغی):
اگر کشکرت بر درخت خانه‌ای بنشیند و از این شاخه به آن شاخه بپرد، برای آن خانه مسافری از راه خواهد رسید[590].

کولکاپیس:
پرنده‌ای سیاه و سفید و هم‌جثه گنجشک است. کل‌کاپیس غار مخفیگاه حضرت محمد (ص) را به کفار نشان داد و حتی خواست که با نوک خود تار عنکبوت دهانه غار را پاره کند. از این‌رو این پرنده نفرین شده است و هرکس آن را صید کند، آتش می‌زند[591].

کولکافیس:
کفار یکی از مقدسین را دنبال می‌کردند. مرد مقدس چون به کوهی رسید با شمشیر کوه را دو نیم کرد و به درون شکاف رفت و در گوشه‌ای پنهان شد. کفار در کوه او را نیافتند. اما «کولکافیس» خواند که: «گیجک، گیجک!» یعنی ریشه شال. و ریشه شال مرد مقدس را که پیدا بود به کفار نشان داد. کفار او را گرفتند و کشتند. بدین‌سبب هرگاه مردم «کولکافیس» را بگیرند بر او نفت می‌ریزند و به آتش می‌کشند[592].

کوربی (جغد):
این پرنده شبها بیدار است: روزی از «کوربی» پرسیدند «شبها چه می‌بینی؟» گفت: چیزهای شگفت‌انگیز! مثلا در یکشب دو فصل سرد و گرم را دیدم. اول برفی سنگین باریدن گرفت و برف تا نیمه درخت رسید. به شاخه‌ای بالاتر رفتم. باز برف بارید و بارید تا نزدیک بالای درخت رسید بر بلندترین شاخه نشستم، ناگهان باد گرم وزیدن گرفت و تا بامداد برف آب شد و اثری از آن برجای نماند[593].

کورقوقو:
کورقوقو خبر شهادت امام حسین (ع) را به مدینه برد. هم از این‌رو شوم و بدیمن است و بر بام هر خانه‌ای بنشیند، اهل آن خانه به مصیبتی گرفتار خواهند شد. «کورقوقو» وقتی بر بام خانه‌ای بخواند به او نهیب می‌زنند که: «آبادی جای تو نیست برو به خرابه!»[594]

کوکوتی‌تی (فاخته):
این پرنده، دختری بود که با نامادری زندگی می‌کرد. روزی مشغول دوشیدن گاو بود، شیر کف کرد و تا لبه سطل بالا آمد.
نامادری شیر را دید و نشان کرد. پس از مدتی کف فرونشست و نامادری به این بهانه که شیر را خورده است او را سخت کتک زد. دختر از خدا خواست که به صورت پرنده‌ای درآید و به پرنده‌ای بدل شد و به کوه و جنگل پرواز کرد.[595]

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص469
ن پرنده هنوز می‌خواند: «کوکوتی‌تی، شت، پتی» یعنی کف فرونشست؛ من شیر را نخورده‌ام![596]
اگر «کوکوتی‌تی» در باغ توت بخواند محصول ابریشم فراوان خواهد شد.
اما اگر در مزرعه بخواند علف هرز فراوان خواهد روئید و محصول مزرعه از بین می‌رود[597].

کوکوئی:
کوکوئی، ماه دوم بهار پیدا می‌شود و می‌خواند و اول شهریور لال می‌شود. کوکوئی در آغاز دختری دم‌بخت بود که نامادری جهیزش را سوزاند. او از غصه سر به جنگل گذاشت و به کوکوئی تبدیل شد. او هنوز هم نامادری را نفرین می‌کند و می‌خواند: «بسوز و ببیج!» یعنی بسوزی و کباب
ص: 470
شوی[598].

پستانداران‌

اسب:
اسب اگر هنگام خواب شیهه بکشد برای صاحبش شگون دارد.
شیهه اسب در وقت خواب، نیز نشان این خواهش است که صاحبش بر او سوار شود و به سفر رود[599].

خرس:
خرس در آغاز انسان بود و به سبب گناه فراوان به صورت خرس درآمد[600].

خوک:
دانیال پیامبر در کوه میهمان چوپانی شد. چوپان خسیس بود و دلش نیامد برای میهمان خود گوسفندی سر ببرد. در خفا گربه‌ای کشت و پخت و جلوی دانیال گذاشت. دانیال موضوع را دریافت و به گربه اشاره کرد که برخیز! گربه در دم جان یافت و چوپان از شرم در زیر چادری که از موی بز بود پنهان شد. دانیال به چوپان خطاب کرد: «خوک برخیز!» و چوپان به خوک تبدیل شد[601].

سگ:
اگر سگ بر روی خاک غلت بزند برای صاحبش بدشگون است[602].

سیاشال (شغال سیاه):
سیاشال، شب‌هنگام به هرطرف که زوزه بکشد، کسی در آن سمت خواهد مرد[603].
شغال اگر نزدیک خانه‌ای بیاید و زوزه بکشد برای آن خانه بدیمن است[604].

گرگ:
گرگ اگر به خانه‌ای نزدیک شود و زوزه بکشد، بدشگون است[605].

دوزیستان‌

لاک‌پشت:
لاک‌پشت در آغاز انسان بود. روزی خود را درون «لاکه» ای در مزرعه شستشو می‌داد؛ چشم نامحرم بر او افتاد؛ سخت شرمگین شد و از خدا خواست که او را به حیوانی تبدیل کند. «لاکه» بر پشت او قرار گرفت و به صورت لاک‌پشت درآمد. از آن روزگار تاکنون لاک‌پشت در مزرعه‌ها می‌زید.

انسان پزشکی‌
مزاجها:
مزاج بر دو نوعند: گرم و سرد. کسی که مزاجش گرم است نباید گرمی بخورد و آن‌که مزاجش سرد است باید از خوردن سردی پرهیز کند[606].

باروری و نازائی:
برای درمان نازائی، زن نازا ریشه گیاه «توره‌واش» را کوبیده شیره‌اش را می‌گیرد و می‌خورد. «توره‌واش» را باید آرام و بدون حرف از زمین کند. اگر آن را در حالت خشم و یا هر حالتی دیگر از خاک بکنند، آن حالت در زنی که شیره‌اش را می‌خورد ایجاد می‌شود[607].
اگر وضع حمل زنی، با زائیدن گاو یا اسبی همزمان باشد، به آن زن چله می‌افتد و دیگر حامله نخواهد شد. برای رفع چله، نوشتن دعا عملی کارساز است[608].
اگر زایمان طول بکشد سوره مریم را می‌خوانند.
اگر زایمان سخت باشد و زن دیر فارغ شود، از او می‌خواهند، مقداری از مهرش را برای تخفیف درد به شوهرش ببخشد.
اگر زن بعد از زایمان «شکم‌درد» داشته باشد، خاکستر یا سنگی سیاه را داغ می‌کنند و روی شکمش می‌گذارند.
بعد از زایمان آرد سرخ‌کرده را با عسل یا شکر می‌پزند و در آن ادویه می‌ریزند و برای بهبود و قوت زائو به او می‌دهند[609].

پرهیز زائو:
زائو باید از خوردن پیاز، سیر، تربچه، ترشی، آب سرد و هر چیز باددار بپرهیزد و به آب سرد نیز دست نزند. زائو اگر چیزهای نفاخ بخورد، باد در ناف یا بیضه نوزاد می‌افتد.

چله زائو:
زائو ده روز پس از زایمان خود و نوزاد را می‌شوید و غسل می‌کند و بچه را نیز غسل می‌دهد. سپس با جام چل‌کلید، به نیت چله‌بری روی سر خود و نوزاد آب می‌ریزد.
زائو تا چهل روز چله‌دار است و نباید به خانه کسی برود. در ده روز اول خوراکی دست‌زده زائو را کسی نباید بخورد[610].

باد فتق کودک:
برای درمان باد فتق کودک ریشه گیاه «شوند» را می‌پزند و به کودک می‌خورانند[611].

سرخک و سرخجه:
کودکی را که به سرخک مبتلا شده در اتاق گرم نگهمیدارند و در اتاق چوب درخت انار می‌سوزانند و شیر مادیان به بیمار می‌خورانند[612].
چوب گل محمدی یا انار و یا پهن گاو را با اسفند می‌سوزانند و کودک بیمار را دود می‌دهند.
دم‌کرده «کرواشه»، «دورجه» گل ختمی و گل‌گاوزبان به کودک می‌خورانند.
«دانه شمران»[613] را با پوست سنجد مخلوط می‌کنند و می‌سوزانند و کودک را دود می‌دهند تا سرخک زود از تن کودک بیرون بزند[614].

سردرد:
پوست نازک زیرین درخت «که» را برای رفع سردرد بر پیشانی می‌بندند[615].
سائیده گل «مریم نوخوده»[616] را با ماست مخلوط می‌کنند و به پیشانی می‌بندند[617].

گوش‌درد:
سیر را می‌کوبند و با زهره گوسفند مخلوط می‌کنند و در گوش می‌ریزند[618].
ص: 471
دانه ملال (نوعی گیاه) را می‌سوزانند و گوشی را که درد می‌کند دود می‌دهند.[619]

چشم‌درد:
تفاله چای را بر پشت چشم می‌مالند.
از شیر زنی که دختر زائیده در چشم می‌ریزند.
جگر سفید (ففه) مرغ و خروس و یا گوسفند را بر پلک می‌بندند.[620]

کم‌سوئی چشم و شبکوری:
کبوتری را سر می‌برند و خونش را در ظرفی ریخته و در سایه می‌گذارند تا خشک شود، آنگاه مثل سرمه در چشم می‌کشند.[621]
جگر سفید گوسفند را بدون نمک و نیم‌پخته می‌خورند.[622]

خون‌دماغ:
دانه اسفند را می‌پزند و آب آن را برای رفع خون‌ریزی بینی در دماغ می‌ریزند.[623] آب گزنه را در بینی می‌ریزند.[624]

دندان‌درد:
برای رفع درد دندان، نمک، فلفل، میخک، تریاک و یا سرج (قره‌قروت) بر دندان می‌نهند.[625] آب‌نمک پای دندان می‌گیرند یا سیر کوبیده در شکاف آن می‌گذارند.[626]

گلودرد:
گل ارمنی (گلی قرمزرنگ) را در آب حل کرده غرغره می‌نمایند.[627]
کسی که بچه‌خرس خفه کرده است، سه بار دستش را به گلوی بیمار می‌مالد و به زمین می‌زند.[628]

سینه‌درد:
موم سفید (زپت) و سقز را آب می‌کنند و روی پارچه‌ای می‌مالند و بر روی سینه می‌بندند.[629]

سرفه:
لعاب دانه به یا جوشانده گل بنفشه و یا گل‌گاوزبان می‌خورند. از کوبیده زنجبیل نیز استفاده می‌کنند.[630]
شیر یا آش ماش (ماشه‌دونه) می‌خورند.[631]

سیاه‌سرفه:
شیر مادیان و الاغ به بیمار می‌خورانند.
بیمار را سه یا هفت بار از زیر ریشه درختی که از زمین بیرون زده است، عبور می‌دهند.[632]

تنگی نفس:
دم‌کرده «خرف‌چا» می‌نوشند. «خرف‌چا» گیاهی است بوته‌ای که در دیواره چاههای قدیمی و گلی می‌روید و برگهائی سبز و ریز دارد.
دم‌کرده این گیاه در رفع سیاه‌سرفه، تب و نیز زردی مؤثر است.[633]

سل: تشخیص سل:
ظرفی پرآب جلوی شخص مشکوک به بیماری سل می‌گذارند تا خلط سینه خود را در آن بریزد. اگر خلط، روی آب بیاید آن شخص مسلول نیست و اگر ته آب رود مسلول است.[634]

درمان سل:
حلزون را می‌کوبند و دم می‌کنند و به شخصی که تازه به سل مبتلا شده است می‌خورانند.[635]
بیمار را به خوردن خون خرگوش وامی‌دارند.[636]

ناراحتی قلبی:
در دیگ گلی (نوخون) را بر سینه می‌گذارند و نبات مصری می‌خورند.[637]
مربای گل محمدی در رفع ناراحتی قلب بسیار مؤثر است.[638]

دل‌درد:
دم‌کرده گیاه «بومادران» که بسیار تلخ است، در رفع دل‌درد کارساز است.[639]
خاکستر را آب می‌گیرند و بر روی شکم می‌بندند.[640]
عسل و فلفل را مخلوط می‌کنند و می‌خورند.[641]
وقتی دل‌درد شدید باشد، دانه هل را سائیده با نبات می‌کوبند و در آب حل می‌کنند و به بیمار می‌خورانند.[642]

نفخ شکم:
ریشه گیاه «شوند» را می‌شویند و در پارچه‌ای خیس می‌پیچند و در زیر خاکستر داغ می‌گذارند تا پخته شود. آنگاه، آن را می‌کوبند آبش را می‌گیرند و با عسل، هل، میخک، دارچین و زنجبیل مخلوط می‌کنند و هر صبح قبل از صبحانه به بیمار می‌دهند.[643]
دانه هلیله سیاه را می‌کوبند و با ماست مخلوط می‌کنند و می‌خورند.[644]

اسهال:
ماست یا عسل می‌خورند.[645]
ازگیل پخته (کونوس) در رفع اسهال و اسهال خونی مؤثر است.[646]
پلو با دوغ گاو به بیمار می‌دهند.[647]
پلو و ماست در قطع اسهال مؤثر است.[648]

یبوست:
«اسه‌لی‌لی» را که گیاهی است، مانند چای دم می‌کنند و می‌خورند.[649]
هلیله می‌خورند. تنقیه با آب صابون آب ندیده و استعمال شیاف صابون و قره‌قروت نیز مؤثر است.[650]
آب ریشه کاسنی را گرفته می‌خورند.[651]
ص: 472

کنترل ادرار:
بلوط مازو را می‌پزند و به کودکی که شبها بستر را خیس می‌کند، می‌خورانند.[652]

استخوان‌درد:
برای رفع استخوان‌درد (سغان‌اشی)، در تابستان چاله بزرگی می‌کنند و شاخه‌های درخت انار شیرین را در آن می‌سوزانند تا به خاکستر تبدیل شود. آنگاه بیمار را در خاکستر گرم آن می‌خوابانند تا عرق کند.[653]
روغن خرس جنگلی را بر محل درد می‌مالند.[654]
گوسفند را سر می‌برند، پوستش را می‌کنند و بیمار را در پوست آن جای می‌دهند.[655]

پادرد:
آب گزنه را می‌گیرند و بر محل درد می‌مالند، سپس سه یا هفت دختر با سوزن بر روی پای بیمار می‌زنند.[656]
برگ «جلی» را می‌جوشانند و در «ناو» می‌ریزند و پا را در آن می‌گذارند.
از «پلیام» نیز که گیاهی دیگر است، برای علاج درد پا استفاده می‌کنند بدین ترتیب که «پلیام» را روی چوبهای گردو و بر تنور داغ می‌گذارند و پا را بر روی آن می‌نهند.[657]

رماتیسم:
شکم خوک را پاره می‌کنند و بیمار را در آن جای می‌دهند.[658]

ضعف:
زنجبیل، دارچین، غولنجان و گل‌گاوزبان را می‌کوبند و با عسل می‌جوشانند و صبحها می‌خورند.[659]

کم‌اشتهائی:
صبحها آب هندوانه می‌نوشند. نوشیدن آب ریشه کاسنی و خوردن انار نیز در رفع کم‌اشتهائی مؤثر است.[660]

سرماخوردگی:
دم‌کرده پر سیاوشان می‌نوشند.[661]

تب:
نخی سفید به اندازه قد بیمار انتخاب کرده آن را هفت گره می‌زنند.
آنگاه شب‌هنگام در گذرگاه دو سر آن را به دو درخت می‌بندند. رهگذری از آنجا می‌گذرد و ناآگاهانه نخ را می‌برد، تب نیز قطع می‌شود.[662]

تب‌نوبه:
اگر بیمار کودک باشد، مادر او با ظرفی به در هفت خانه می‌رود و از هر خانه مقداری غذا می‌گیرد و از این غذاها به نیت شفای بیمار به او می‌خوراند. مادر نباید هنگام گردآوری غذا با کسی حرف بزند.[663]
گوشت پرنده مرده را به‌طوری که بیمار نفهمد به او می‌خورانند.[664]

تب حصبه:
کدو را می‌پزند و با بخار آن سر و صورت را بخور می‌دهند.[665]

لرز:
برگ بید را می‌پزند و آب آن را به تن بیمار می‌مالند.[666]

زردی (یرقان):
مهره زرد درشتی را نخ می‌کنند و بر گردن بیمار می‌آویزند.[667]
تن بیمار را با آب‌دوغ که سج نام دارد و از آن قره‌قروت می‌گیرند، می‌شویند.[668]
گردن‌آویزی از سیر بر گردن بیمار می‌آویزند و به او ماهی ریز می‌خورانند.[669]
بیمار را حجامت می‌کنند.[670]
بیمار را صبحها، پابرهنه روی علفهای شبنم‌زده راه می‌برند.[671]
ماهی کپور را می‌پزند و با آب آن بدن مبتلا به یرقان را شستشو می‌دهند.[672]

قولنج باد:
دعائی را که روز چهارشنبه‌سوری نوشته‌اند به شانه بیمار می‌آویزند.[673]

باد نزوله:
این باد در سر می‌پیچد و باعث سردرد می‌شود. برای درمان آن دعائی می‌نویسند و درون کلاهی بر سر بیمار می‌گذارند.[674]

علاج نازکی کف پا:
مخلوط حنا و شاتره بر کف پا می‌مالند.[675]

بریدگی:
ترکیب موم سیاه، موم سفید، زردچوبه و زرده تخم‌مرغ را در روغن سرخ می‌کنند و پس از سرد شدن در کف دست صاف نموده بر زخم می‌مالند.[676]

بریدگی پا:
آب برگ درخت «توسکا» را می‌گیرند و بر زخم می‌ریزند.[677]

زخم عفونی:
روغن بلسون (بلسان) بر زخم می‌مالند.[678]

غده:
گاهی غده‌هائی روی دستها ظاهر می‌شود که انسان را به سردرد و کج شدن یک سمت صورت دچار می‌کند. این غده‌ها را تیغ می‌زنند و مخلوط نمک و سیر کوبیده‌شده، بر غده‌ها می‌نهند. گاه نیز پوست سبز میوه گردو را می‌کوبند و روی غده‌ها می‌گذارند.[679]
برای غده‌ای که بر اثر کار به‌وجود می‌آید و «خام» نام دارد، چهار سوزن را کنار هم می‌بندند و آنقدر با سوزنها روی غده می‌کوبند تا خون بیفتد. سپس روی آن خاکه زغال می‌ریزند.[680]

دمل:
برگ «رماج» را که گیاهی است با برگهای پهن، آب دهن می‌زنند و بر دمل می‌نهند.[681] حلزون (راب) را می‌کوبند و روی دمل کور می‌گذارند تا برسد و سر باز کند.[682]
برگ گیاه «رماج» را روی دمل می‌گذارند تا سر باز کند. موم عسل نیز همین خاصیت را دارد.[683]

خارش:
برای درمان خارش موی بز بر بدن می‌مالند.[684]
ص: 473

کچلی:
پیاز «الاله» را می‌کوبند، آب آن را می‌گیرند و بر سر کچل می‌مالند.[685]
پوست «مازو» را می‌سوزانند و خاکستر آن را با ماست بر سر می‌مالند.[686]

کهیر:
نخ قرمزرنگی بر بدن می‌مالند و سپس آن را به نیت بهبود، دور می‌اندازند.[687]

جرب:
خاکستر هیزم بر بدن می‌مالند و بعد در آب مرداب خود را می‌شویند.[688]

سرخ شدن پوست بدن (چسوجان):
این بیماری بر اثر آب مرداب در سطح پوست به‌وجود می‌آید. نشانه‌های آن سرخ شدن پوست و ظاهر شدن دانه‌های ریز و سرخ و چرکی در یک یا دو جای بدن است. این دانه‌ها معمولا در ناحیه گردن و بین رانها پیدا می‌شود. برای رفع آن ریحان را می‌کوبند، آبش را می‌گیرند و بر محل سرخ‌شدگی می‌مالند.[689]

پیسی:
شیره گیاه «کوش» را که زردرنگ و سوزنده است بر محل پیسی می‌مالند.[690] از خون جغد نیز برای رفع پیسی استفاده می‌کنند.[691]

تشخیص خوره (جذام):
در مرحله اول، صدا می‌گیرد، چهره گلگون یا سیاه می‌شود و ابرو می‌ریزد. در مرحله بعد زخمهائی در ناحیه آرنج و کشکک پیدا می‌شود.[692]

درمان خوره:
کله خوک را می‌سوزانند؛ خاکستر آن را با نمک مخلوط می‌کنند و بر زخمهای خوره می‌پاشند.[693]

علاج مارگزیدگی:
به مارگزیده شیر می‌خورانند.[694]
بالا و پائین محل گزیدگی را با پارچه یا ریسمانی محکم می‌بندند؛ محل گزیدگی را تیغ می‌زنند و نمک و سیر کوبیده و یا ماست و سیر بر آن می‌گذارند.[695]
محل گزیدگی را تیغ می‌زنند و زهر را بیرون می‌کشند؛ سپس برگ درخت «هربو» یعنی گلابی ریز جنگلی را بر آن می‌نهند.[696]
شکم قورباغه را پاره می‌کنند و بر روی محل گزیدگی می‌گذارند.[697]
بز زرد را سر می‌برند و پوستش را بر محل گزیدگی می‌بندند.[698]

زنبورگزیدگی:
نیش را بیرون می‌آورند و بر محل گزیدگی گل زرد و یا ماست می‌مالند.[699]

دفع بوی بستر بیمار:
اشاره
ریحان خشک در بستر بیمار می‌ریزند.[700]

خارش:
درمان خارش به چند طریق ممکن است:
لب بالائی اسب را از داخل تیغ می‌کشند و به آن سیر و نمک می‌زنند.
پشت و روی دم اسب را تیغ می‌زنند و سیر و نمک می‌زنند.
در دو طرف کفل اسب، در انتهای دم رگ سفیدی است که بر آن نیشتر می‌زنند و سیر و نمک می‌نهند.

دل‌درد:
ادرار خود اسب را به خوردش می‌دهند.

سراجه:
سراجه زخمی است که در ناحیه آلت تناسلی اسب پیدا می‌شود.
برای درمان آن پوست انار جنگلی و ریشه «پلم» و ادرار گاو را با هم می‌جوشانند، تا آبی غلیظ از ترکیب آنها حاصل شود؛ سپس با چوبی که بر آن پارچه بسته‌اند، مایع غلیظی را بر زخم می‌مالند.

سرماخوردگی (سقاو):
کاه گندم را در آب می‌پزند و در طویله گرم بر سر اسب می‌بندند. بعد تکه‌ای پارچه می‌سوزانند و بینی و پوزه اسب را دود می‌دهند تا آبهای بینی آن خارج شود. سپس بدنش را با روغن زیتون چرب می‌کنند. حیوان باید تا دو روز از طویله خارج نشود.

شقاق (شکاف سم):
موم داغ می‌کنند و در شکاف سم می‌گذارند.

قره‌قوش:
بادی است که بر اثر بار سنگین به دست اسب (نوبار) می‌زند.
برای درمان آن باید به تناوب بار سبک و سنگین بر اسب گذاشت تا «قره‌قوش» از بالای دست به قسمت پائین بیاید و بیرون رود و دست حیوان کج نشود.

کتو (گلودرد):
علت «کتو» سرماخوردگی است. گیاه «پلم» را گرم می‌کنند و بر گلوی اسب می‌بندند.

لاغری اسب:
داشتن دندان اضافی در فک پائین اسب اشتهای حیوان را از بین برده او را لاغر می‌کند. برای درمان لاغری باید دندان اضافی را کشید.

لکه چشم:
هنگامی که بر مردمک چشم اسب لکه‌ای ابرمانند بیفتد، مدفوع خشک‌شده سگ را می‌سایند و درون نی می‌ریزند؛ یک سر نی را به چشم اسب نزدیک می‌کنند و از سر دیگر به آن می‌دمند تا پودر مدفوع به چشم حیوان داخل شود.

نهن:
نهن کرم نازکی است که به چشم اسب می‌زند. برای از بین بردن «نهن» پنبه به نوک انگشت می‌پیچانند و انگشت را در چشم اسب می‌گردانند تا کرم را از چشم بیرون بکشند. بعد دور چشم حیوان را با میله‌ای آهنی که در آتش نهاده‌اند، داغ می‌کنند.

یمان:
یمان سفت شدن قسمتی از شکم اسب است. برای درمان «یمان» با تخته‌ای که در آن میخهای نوک‌تیز قرار داده‌اند، آرام‌آرام به شکم اسب می‌زنند تا خون بیفتد، بعد پوست گوسفند بر شکمش می‌بندند و آن را باز نمی‌کنند تا خود پوست کرم بزند و بپوسد و بیفتد.[701]
ص: 474

پزشکی عامیانه‌

دامپزشکی‌

بیماریهای گاو
اسهال گاو:
از پشت هردو گوش گاو خون می‌گیرند و گوشها و نیز وسط پیشانی حیوان را به صورت عمودی داغ می‌کنند. بعد 7 الی 8 تخم‌مرغ با پوست، به همراه روغن و یا شیر گاو به آن می‌خورانند.[702]

سپرس (سپرز):
اشاره
نشانه‌های این بیماری: موهای دو پهلوی گاو سیخ می‌ایستد؛ قطره‌قطره ادرار می‌کند؛ با دست به زمین و شکم خود می‌کوبد و یک طرف شکمش باد می‌کند.[703]

درمان سپرس:
دو پهلوی گاو را با آهن گداخته، داغ می‌کنند و پهن گاو را بر محلهای داغ‌شدگی می‌گذارند[704].
کپل گاو را با آهن گداخته، به شکل مربع طوری داغ می‌کنند تا پوست کاملا بسوزد. و یا جوالدوز به پهلوی حیوان فرومی‌کنند[705].

سم‌درد و شکاف آن:
ساقه‌های شلتوک (کلش) را تاب می‌دهند تا به صورت طناب (وریس) درآید. بعد آن را در لای سم گاو می‌کشند و آب سرد بر آن می‌ریزند[706].

درمان لاغری گاو:
دانه «خلفه» را می‌پزند و به گاو می‌خورانند.

علاج لکه چشم:
چینی قدیمی را می‌سایند و با نی در چشم گاو فوت می‌کنند.
برگ خشک گردو را خرد کرده به وسیله نی در چشم حیوان فوت می‌کنند.

ورو:
اگر ران گاو از زانو به بالا ورم کند و ماهیچه در تماس دست خش‌خش نماید، حیوان به «ورو» مبتلا شده است. گوشت چنین گاوی سیاه و غیرقابل خوردن است. معالجه «ورو» داغ کردن محل ورم است[707].

هاری گاو:
پشت گوشها، پهلوها و پیشانی گاو را داغ می‌کنند و رب آلوچه به حیوان می‌خورانند[708].

بیماریهای گوسفند
زالش:
گوسفندی که غذا نمی‌خورد می‌گویند «زالش» کرده است. در چنین موردی گوش حیوان را با نخ می‌بندند تا کثافت خون در گوش جمع شود؛ بعد آن را تیغ می‌زنند که خون کثیف خارج گردد.

سقط:
گوسفندی که زیاد سقط می‌کند، به آن مخلوط عسل و نمک و نفت سیاه می‌خورانند.

سوزانک:
در گرمای تابستان، گوسفند به علت بخار زمین و علف مریض می‌شود و خونریزی می‌کند و می‌میرد. برای درمان این بیماری باید چراگاه را عوض کرد. گوشت گوسفند مبتلا به «سوزانک» را نباید خورد.

لرزه:
«لرزه» گاه در پائیز به علت زیاد بودن علف بر گوسفند عارض می‌شود و گوسفند را می‌کشد.
برخی از درختان کهنسال در نواحی مختلف گیلان مورد احترام و تکریم هستند. مردم با بستن پارچه سبز به دور آنها برای رفع ناراحتیها و گرفتاریهای خود از این درختان مقدس مدد می‌جویند و به آنها متوسل می‌شوند.
-
ص: 475

بیماریهای اسب‌

فصل هفدهم آموزش و پرورش در گیلان‌

مقدمه‌

سرگذشت آموزش و پرورش در دوره‌های پیش از اسلام در زیر پوششی از ابهام قرار گرفته است و آگاهیهائی که در این مورد ارائه شود بر مدارکی اصیل تکیه نخواهد داشت.
موقعیّت سیاسی گیلان و ویژگیهای آن از نظر داشتن مردمی دلیر و سردارانی نام‌آور، به این سرزمین و تاریخ گیلان منزلتی خاص بخشیده است.
گیلانیان که شاهد ماجرای غم‌انگیز شکست ایرانیان در جنگ با اعراب بودند با اراده‌ای استوار به دفاع از مرزوبوم خود برخاستند، راه ورود به گیلان را به روی اعراب مهاجم بستند و توانستند پس از سقوط امپراطوری ساسانیان، افزون بر 2 قرن از استقلال خود پاسداری کنند.
قبول آئین اسلام و گرویدن به این کیش فرصتی بود تا از برکت وجود گروهی از ایرانیان دانشمند راه نفوذ فرهنگ و دانش به این منطقه باز شود.
این‌که چرا در دوره تمدّن اسلامی به آثار و تألیفاتی از دانشمندان گیلانی اشاره‌ای نشده شاید بدین‌سبب است که اینان با پذیرفتن مذهب شیعه رسما در مقابل مذهب تسنّن، که مذهب رسمی آن‌روز بود، قرار گرفتند و همین امر انگیزه‌ای بود تا اثر و نمونه‌ای از فرهنگ گیلان در کشورهای اسلامی مشاهده نگردد.
در دوران حکمروائی صفویان، که تشیّع مذهب رسمی ایران بود، علماء و دانشمندان گیلان به بسیاری از نقاط ایران و عربستان راه یافتند؛ در فقه و اصول به مقام مرجعیت و تقلید رسیدند و حوزه‌های درس آنان در میان طلّاب مشتاقان زیادی داشت. گیلانیان افزون بر مسائل و مباحث دینی در زمینه‌هائی مانند ریاضیّات، فلسفه، عرفان و ادبیّات نیز به مرتبه والائی دست یافتند و ظهور
ص: 476
دانشمندانی مانند کوشیار گیلی، عبد الرزاق لاهیجی، حزین لاهیجی، شیخ زاهد گیلانی، حکیم صبوری، حسام الاسلام دانش گیلانی و بسیاری دیگر که هریک ستاره‌ای درخشان در آسمان فرهنگ ایران بودند می‌تواند نشانه‌ای بارز از توسعه و غنای فرهنگی گیلان در روزگاران گذشته باشد.
به سبب توجّه فراوان پادشاهان صفویّه به مذهب شیعه و نبودن هیچ‌گونه راه مراوده‌ای با کشورهای باختری، بیشتر کوشش علماء به آموزش علوم دینی اختصاص یافت. وجود کشور عثمانی در سر راه ایران و اروپا مانع از آن بود که مردم این سرزمین را در مسیر ترقیّات و پیشرفتهای کشورهای اروپای باختری قرار دهد و به همین جهت برای ایرانیان و از جمله مردم گیلان دسترسی به علوم و صنایع جدید امکان‌پذیر نبود.
حاصل این بی‌خبری برای کشور ما آن‌چنان گران تمام شد که در جنگی که بعدها با روسیّه پیش آمد ناگزیر به تمام خواستهای آنان که ناشی از شکست ما بود گردن نهادیم و با پذیرفتن قرارداد صلحی تحمیلی سرنوشت شهرهای آباد قفقاز و مردم میهن‌پرست آنجا را به دست دولت فاتح سپردیم.
جنگهای ناپلئون با انگلستان و روسیّه و استیلای انگلیس بر هندوستان و نیز توسعه‌طلبی روسها در ایران باعث شد که کشور ما در صحنه منازعات بین المللی و رقابت روس و انگلیس وارد گردد. در اثر این امر و ارتباطی که میان مردم ایران و اروپائیان پیش آمد عدّه‌ای از رجال میهن‌پرست در صدد برآمدند تا در این آشفته‌بازار سیاستهای دول استعماری راهی برای تضمین استقلال سیاسی و اقتصادی این کشور بگشایند.
نفوذ عناصر ارتجاعی در رأس کارها و در دربار پادشاهان مانع بزرگی در پیشرفت این منظور بود، و قطعا به همین علّت بود که می‌بینیم ایجاد زمینه مناسب و مساعد برای تأسیس دار الفنون در تهران بیش از 50 سال وقت گرفت و این مدرسه سرانجام در 5 ربیع الاوّل سال 1268 هجری قمری، یعنی 13 روز پیش از قتل امیرکبیر، با عدّه‌ای معلّم اتریشی و مترجم، که از میان محصّلین اعزامی به فرانسه در سال 1260 هجری قمری انتخاب شده بودند، از طرف ناصر الدّین شاه گشایش یافت.
در چنین دورانی غم‌انگیز از حیات سیاسی و فرهنگی ایران برای گیلان نیز مانند دیگر نواحی ایران سهمی جز بی‌خبری و عقب‌ماندگی از فرهنگ و پیشرفتهای علمی کشورهای باختر وجود نداشت.
اشتیاق و میل و استعداد فراوان مردم گیلان به پیشرفت نمی‌گذاشت تا آنان دست از هر کوششی بشویند و با این سیه‌روزی بسازند. پس باید در اندیشه راه چاره‌ای برمی‌آمدند.

گامهای آغازین‌

اشاره

در گیلان نیز همانند دیگر نقاط کشورمان رشد آموزش و پرورش بر استفاده از ریشه و بنیانی مذهبی تکیه داشت و مساجد و مکتب‌خانه‌ها در آغاز مسیر این حرکت قرار داشتند.

مسجد:

مسجد نخستین جائی بود که برای آموزش مورد توجّه قرار گرفت.
هر زمان که نماز به پایان می‌رسید و مردم به مسجد نیازی نداشتند، شبستان مسجد و رواق و ایوان آن به شکل محفلی برای درس درمی‌آمد. استاد بر ستونی از شبستان تکیه می‌زد و یا در گوشه‌ای از رواق می‌نشست و شاگردان بر گرد او حلقه می‌زدند. در شهرهائی که مساجد وسعت زیادی داشتند، مخصوصا در شهرهای بزرگ، تعداد استادان و محافلی که برای درس تشکیل می‌دادند بیشتر می‌شد در این‌گونه شهرها در شبستان حلقه‌های متعددی تشکیل می‌دادند و هر حلقه درس به نام استادی خوانده می‌شد و گاهی نیز «حلقه» را مجلس می‌نامیدند.
درس استادان در این حلقه‌ها و یا مجالس در زمینه خواندن قرآن، حدیث، بحث در اصول دین و مذهب، تفسیر، فقه (قوانین شرع) و بعدها صرف و نحو زبان عربی و ادبیّات عرب و منطق و علم کلام بود که به تدریج به درسهای مذکور افزوده گشت.
مسجد معمولا دارای موقوفه‌ای بود که از درآمد آن به پیشنماز، معلّمین، واعظان و گاهی به طلّاب حقوق داده می‌شد. در بعضی از مساجد برای سکونت طلبه‌ها حجره‌هائی بنا می‌نمودند و همچنین مکانهائی نیز در مسجد برای تعلیم کودکان بی‌سرپرست و یا دیگر کودکان تشکیل می‌دادند.

مکتب:

پیشرفت فرهنگ مردم ایجاب می‌کرد تا برای آموزش الفبا و تعلیم قرآن به کسانی که در ردیف نوآموزان جای داشتند در بعضی از مساجد به تأسیس مکتب‌خانه‌هائی اقدام کنند و بعدها با بیشتر شدن علاقه مردم به فرا گرفتن علم مکتبها را نه‌تنها در مساجد، بلکه در هرجا که ممکن بود، در دکانها و یا خانه‌ها نیز تأسیس نمودند.
رفتن به مکتب تابع سنّ‌وسال معیّنی نبود، هرکس که می‌توانست کمی از عهده شست‌وشو و طهارت خود برآید اجازه داشت که به مکتب برود و با این ترتیب می‌بینیم که کودکان را از 5 یا 6 سالگی به مکتب می‌فرستادند. سنّ رفتن به مکتب با توجّه به استعداد ذهنی و توانائیهای کودک تغییر می‌کرد و معمولا ان زمان از سنّ بلوغ بیشتر نمی‌شد.
پرداخت شهریّه مکتب‌خانه‌هائی که در مساجد تشکیل می‌شد، از عایدات موقوفات مساجد تأمین می‌گردید. شاگردان این مکتبها معمولا از افراد بی‌بضاعت و بی‌سرپرست و یتیم بودند که در مکتب به‌طور رایگان درس می‌خواندند.
در سایر مکتبها، یعنی آنهائی که به صورت خصوصی از طرف مکتب‌دارها در دکان و یا در خانه‌ها تشکیل می‌گردید، کودکان می‌بایستی هرماه مبلغی به عنوان شهریّه به مکتب‌دار بپردازند. بعضی از مکتبها مختلط بود یعنی پسرها و دخترها با هم در آنجا درس می‌خواندند، ولی اغلب، مکتب برای پسرها و دخترها به‌طور جداگانه تشکیل می‌گردید.
مکتب‌دارهائی که بومی نبودند از بعضی از شاگردها برای انجام کارهای شخصی خود استفاده می‌کردند. سواد مکتب‌دار معمولا در حدّی بود که به شاگردان می‌آموخت، رفتار و کردارشان غالبا بی‌عیب‌ونقص نبود و شاید همین علّتها باعث شده بود که نتوانند اعتبار زیادی برای خود در جامعه کسب کنند.
پس از آموختن الفبا، که شاید در هر شهری به روشی خاص آموخته می‌شد، خواندن سوره‌های کوچک قرآن آغاز می‌گردید. به جزوه‌ای که این سوره‌ها در آن نوشته می‌شد «عمّ جزء» می‌گفتند و چون یاد گرفتن این سوره‌ها پایان
ص: 477
می‌گرفت باقی سوره‌های قرآن را می‌آموختند.
در پایان هر مرحله از آموزش، چون با پیش آمدن اعیاد و یا مناسباتی دیگر خواندن سوره فاتحه یا ختم قرآن پیش می‌آمد معلّم در انتظار آن بود که هدایائی از سوی اولیای اطفال دریافت کند؛ امّا با این حال درآمدش آن‌قدر نبود که زندگی او را اداره کند و بعضی از آنها ناچار بودند تا از کارهائی مانند نوشتن اوراق شرعی و نسخه‌برداری از کتاب و دعانویسی و مانند آن معاش خود را تأمین کنند.
هرقدر که سطح سواد شاگردان بالاتر می‌رفت نوع کتابی که باید به آنان درس داده می‌شد فرق می‌کرد و از این‌رو کتابهای زیادی از جمله موش و گربه عبید زاکانی، مثنوی، نان و حلوای شیخ بهائی، «گلستان» سعدی، دیوان حافظ، حسین کرد، بخشی از «جامع المقدّمات» مانند امثله، شرح امثله و صرف میر، «حلیة المتقین»، خاورنامه، نصاب ابو نصر فراهی، امیر ارسلان، دزد و قاضی، کتاب دعا و کتاب ضامن آهو و خاله‌سوسکه (برای دختران)، اشعار باباطاهر و «شاهنامه» و دیگر کتابهائی را که خود مناسب می‌دانستند درس می‌دادند. با این ترتیب می‌توان دریافت که در این‌گونه آموزشها هرگز استعداد کودک مورد نظر و ملاک سنجش قرار نمی‌گرفت و تمایل اولیای آنها و یا وجود رساله و یا کتابی در خانه، که کودک آن را با خود به مکتب می‌برد، مسیر این آموزش را تعیین می‌کرد.
درس دیگری هم در بعضی از مکتب‌خانه‌ها، تدریس می‌شد که «سیاق» نام داشت. سیاق عبارت بود از شکل کوتاه‌شده کلمات که هریک نشان‌دهنده یک رقم بود و از آنها در آموزش حساب استفاده می‌کردند. به قرار معلوم این علامات را حدود سال 80 هجری قمری برای نوشتن دفاتر دیوانی وضع کرده بودند. تا 60 سال پیش هم آموزش سیاق در مدارس دیده می‌شد، ولی امروزه تنها در نوشتن حساب بعضی از دکاندارها و یا کسبه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
نوع کتابی که درس داده می‌شد گاه تابع علاقه مردم بود، مثلا در طوالش بیشتر کتابهای سعدی و باباطاهر را درس می‌دادند و این امر باعث می‌شد مردم آن ناحیه ابیات و مثلهای زیادی را از سعدی بخاطر بسپارند و هر وقت مطلب جالبی به گوششان برسد می‌گویند از سعدی است. آشنائی مردم تالش به اشعار فردوسی چندان زیاد نیست، در حالی‌که مردم خلخال با اشعار حماسی فردوسی بیشتر آشنا هستند و معلّمان این ناحیه اگر هم به تالش می‌رفتند توجّهشان به شاهنامه بیشتر از دیگر کتابها بود.
از جمله چیزهائی که در بعضی از مکتبها مورد توجّه خاص قرار داشت هنر «خوشنویسی» بود. بعضی از مکتبدارها، که بیشترشان از مردم طالقان بودند و در جاهای مختلف گیلان مکتب‌خانه‌هائی را اداره می‌نمودند، در این هنر کم‌وبیش مهارت داشتند. آنها این هنر را به شاگردان مکتب خود می‌آموختند و با سرمشقهائی که برای آنان می‌نوشتند شاگردان را به تمرین واداشته و با این هنر آشنا می‌ساختند. گاهی از اوقات عده‌ای از اولیاء که مایل بودند تا فرزندانشان این هنر را بیاموزند آنها را به مکتبدارهای طالقانی[709] یا معلم خطی که در خارج از مکتب می‌شناختند می‌سپردند.
مکتبدار که در سایر شهرهای ایران بیشتر به «ادیب»، «معلّم» و «مؤدّب» مشهور بود در گیلان نام دیگری داشت. در اینجا مکتب را غالبا «ملّاخانه» و مکتبدار را اگر مرد بود «آمیرزا» و اگر زن بود «ملّاجان» و یا «ملّاباجی» می‌گفتند.
آمیرزا و یا ملّاجان معمولا در جائی از مکتب که شاگردها باید از آنجا وارد می‌شدند روی توشکچه‌ای می‌نشست و بیشتر اوقات ترکه‌ای کنارش دیده می‌شد.
شاگردان بزرگتر مکتب پیش از دیگران هریک جلو می‌آمدند و درس می‌گرفتند. اینها «سرشاگردان» و یا «خلیفه» نامیده می‌شدند و پس از آن‌که درس می‌گرفتند موظّف بودند تا آنچه را آموخته‌اند به دیگران یاد بدهند.
شاگردی که درسش را می‌گرفت دوباره بر جایش می‌نشست و درس را به صدای بلند می‌خواند و این خواندن را به‌طور مداوم تکرار می‌کرد. صدای شاگردان که با خم و راست کردن سر و تنه آنان همراه بود پیوسته در مکتب به گوش می‌رسید.
شاگردان در این مورد چنین می‌نویسد: «ایرانیان کودک را در ده سالگی به مکتب می‌فرستند و مقصود از اعزام اطفال به مکتب آموختن نماز و خواندن و نوشتن است. همه محصلین درس خود را با صدای رسا و در آن واحد قرائت می‌کنند: یکی الفبای خود را آغاز می‌کند، دیگری مشغول تهجّی، یکنفر فارسی می‌خواند و دیگری عربی، یکی از زبانی به زبان دیگر ترجمه می‌کند، دیگری مشغول تکرار اشعار است، یکی صرف می‌آموزد و دیگری نحو می‌خواند، با این حال همه با صدای بلند به قرائت مشغول می‌باشند و بدین‌طریق یک قیل‌وقال یوم‌ست (روز تعطیل یهود) واقعی پدید می‌آید. مدرّس کاملا برای این قیل‌وقال خلق شده و با کمال آرامش مشغول تحریر یا قرائت می‌گردد و با وجود بر این مواظب تمام محصّلین است و به محض این‌که یکی را در انجام تکلیف متخلّف تشخیص داد فی الفور با ضربه ترکه‌ای که در دست و یا روی زانوی خویش دارد او را تنبیه می‌کند.»
در بلند خواندن درس هدفی دنبال می‌گردید، با بلند خواند شاگرد حواسش را متمرکز می‌ساخت و با رموز کلمات آشنا می‌شد. با این حال آنچه که از نظر معلّم و شاگرد مهمتر می‌نمود حفظ کردن درس بود، به فهم و درک مطلب چندان اهمیّت نمی‌دادند. شاگردانی که در خواندن درس از خود تنبلی
ص: 478
نشان می‌دادند با ترکه تنبیه می‌شدند و چنانچه تنبیه بیشتری لازم بود پای او را به فلک می‌بستند و با ضربات چوب و یا تازیانه که به کف پاهایش می‌زدند او را تنبیه می‌کردند.
تعداد شاگردان در مکتب‌خانه‌های پسرانه از 5 نفر تا 45 نفر و در مکتب‌خانه‌های دخترانه از 3 تا 30 نفر تغییر می‌کرد.
چنانچه شاگردی می‌توانست اطّلاعات مناسبی را که برای رفع احتیاجات محدود ده کافی بود بدست آورد خود (آمیرزای) دیگری می‌شد و به تعلیم شاگردان می‌پرداخت. واژه «آمیرزا» در آن زمان عنوان مشخّصی برای تحصیل‌کرده‌ها بود و پیش از اسم آنها می‌آمد.
در اکثر روستاهای شمال ایران از جمله گیلان نزدیک غروب آفتاب برنامه هرروز با خواندن «سرفاتحه» تمام می‌شد. یکی از شاگردان عبارات زیر را می‌خواند و در پایان هر مصراع بقیّه با صدای بلند می‌گفتند «الهی آمین»:
بارالها به جاه و قرب نبی‌به رسولت محمد عربی
به علی زاده ابو طالب‌اسد الله سرور غالب
و به زهرا و نور چشم رسول‌که مسّمی بود به اسم بتول
به شه سبزپوش گلشن غم‌کشته زهر جفا امام حسن
به گل باغ سید ثقلین‌تشنه کربلا امام حسین
آن امامی که دست او بستندسر او را ز ظلم بشکستند
بعبادات باقر و جعفرهم به موسی کاظم آن سرور
به غریب شهید زهر جفاآن شه بی‌معین امام رضا
به تقی آن شه اولو الابصاربه نقی آن شه نکومقدار
به حق پادشاه هردو سراحسن عسکری شه والا
به ظهورش امام غایب راصاحب مظهر العجایب را
تو ظهورش به ما نما نزدیک‌بی‌جمالش جهان شده تاریک
بارالها به حق بسم اللّه‌شرف و علم و دین عطا فرما
دار اندر جوار رحمت حق‌پدر و مادر و معلّم ما
بعد از آن از کسان و خویشانم‌هم ز آباء و هم ز اجدادم
طلب مغفرت ز عام و ز خاص‌سورة الفاتحه مع الاخلاص

خانه:

بعضی از ثروتمندان و توانگران، چون از وضع نادرست تربیت اطفال در مکتب‌خانه‌ها آگاه بودند برای جلوگیری از سرایت خلق‌وخوی بد در فرزندان خود معلّمی را که واجد شرایط می‌دانستند برای تعلیم فرزندان خویش به خانه دعوت می‌کردند، تا در اطاقی که برای این کار اختصاص داده می‌شد به فرزندان آنان خواندن و نوشتن بیاموزند.

مدرسه:

استفاده از مدرسه را باید از یادگارهای دورانی دانست که ایران حیات مستقلی پیدا کرد. مردمی که پایبند معتقدات دینی بودند علاوه بر کمک در ساختن مساجد و تکایا قسمتی از املاک خود را که دارای درآمد سالانه منظّمی بود برای تأمین هزینه‌های ضروری مسجد و یا تکیه وقف می‌کردند. منبع چنین درآمدی ممکن بود زمین مزروعی، خانه و یا دکّان باشد.
وقفنامه‌ای که در این مورد تنظیم می‌شد می‌توانست همه نوع وظیفه‌ای را که در نظارت هزینه از درآمد موقوفه برای مقامی مشخص و یا فردی خاص معیّن می‌گردید روشن سازد.
صحنه‌ای از تنبیه شاگردان در مکتبهای قدیم
ناظر شرعی موقوفه موظّف بود طبق خواست و نظر واقف اداره مدرسه را مورد توجه قرار دهد. او از محلّ عایدات موقوفه بودجه مورد نیاز مدرسه را که باید صرف پرداخت حقوق کارکنان و معلّمان یا تعمیر و رسیدگی به وضع موقوفه می‌گردید به مصرف این امور می‌رساند.
به طلبه‌هائی که در اتاقهای این مساجد زندگی می‌کردند از عایدات موقوفه کمک‌هزینه‌هائی داده می‌شد. آنها موظّف بودند در مقابل کمک‌هزینه‌ای که دریافت می‌کردند از مقرّرات خاصی اطاعت کنند. چنانچه در این مورد دقّت نمی‌کردند و خوب به درس و بحث خود نمی‌رسیدند و یا اخلاق و رفتارشان مغایر اصولی بود که باید رعایت می‌کردند ناظر موقوفه می‌توانست از پرداخت کمک به آنان جلوگیری کند و یا با اندرز و راهنمائی آنها را از ادامه رفتار خلاف بازدارد. ناظر می‌توانست در مواردی که ضرور می‌نمود در عزل و نصب کارکنان مدرسه مانند مدرّس، واعظ، کتابدار و خادم نیز تصمیم بگیرد.
در پذیرفتن طلبه‌ها نکاتی مورد نظر قرار می‌گرفت. آنها معمولا از میان افراد بالغ انتخاب می‌شدند تا بتوانند درسهائی را که وسیله مدرّسین و یا جانشینان آنها داده می‌شد فراگیرند. چنین امری ایجاب می‌کرد که آنها با خواندن و نوشتن و در صورت امکان با مختصری از صرف و نحو و لغت عرب آشنا باشند. گاهی از اوقات طلّابی که گذشته تحصیلی بیشتری داشتند می‌توانستند در دادن درس به سایر طلّاب با مدرّسین همکاری کنند.
تعداد حجره‌ها یا اطاقهای مدرسه‌ها محدود بود و پذیرفتن طلبه‌ها برای شبانه‌روزی با توجّه به میزان درآمد موقوفه و نیز تعداد حجره‌ها صورت می‌گرفت. معمولا در هر حجره یک یا دو نفر منزل می‌کردند. حجره‌ها غالبا دارای فرش و اثاثه مختصری بودند و بقیّه اشیاء موردنیاز را باید خود طلّاب فراهم می‌ساختند. چنانچه میزان درآمد موقوفه امکان می‌داد، به طلّاب ناهار و شام نیز می‌دادند. طلّابی که محلّ زندگی آنها خارج از مدرسه بود فقط در موقع درس و مطالعه و یا شرکت در مباحثات در مدرسه حاضر می‌شدند.
اگر مدرسه‌هائی که در مساجد تشکیل می‌شد دارای محراب بودند مردم برای گزاردن نماز به آنجا می‌رفتند و فرصت داشتند تا از گفتار وعّاظ نیز استفاده کنند.
ص: 479
یاد گرفتن درس در این مدرسه‌ها با مطالعات و تمرینات و از راه مباحثه و گفت‌وشنودهای منطقی صورت می‌پذیرفت. برای این کار چند نفر از طلّاب دور هم جمع می‌شدند؛ یکی از آنها متن درس را از روی کتاب و با صدای بلند می‌خواند و دیگران می‌توانستند در هر کلمه و هر سطر و هر مطلب بر او ایراد بگیرند. کسی که متن درس را خوانده بود وظیفه داشت تا هر گونه اشکالی را که بر درس او وارد شده بود با منطق رفع کند. ادامه چنین روشی به طلّاب امکان می‌داد تا خود را به منطق قوی و نیروی استدلال مجهّز سازند و مهارت لازم را در بحث و جوابگوئی به‌دست آورند.

مدارس قدیمی رشت‌

اشاره

مدارس قدیمی که تا پیش از جنبش مشروطیت در رشت وجود داشتند عبارت بودند از:
1- مدرسه جامع
2- مدرسه مستوفی بزرگ
3- مدرسه مستوفی کوچک
4- مدرسه مرحوم حاج مجتهد
5- مدرسه حاج سمیع
6- مدرسه حاج محمود خان
7- مدرسه حاجی حسن
8- مدرسه حاج محمد کریم
9- مدرسه حاجی علی اکبر
10- مدرسه حاج نایب الصدر
موقوفاتی که از عایدات آنها امرار معاش و هزینه تحصیلی طلّاب و نیز تعمیرات و دیگر نیازهای این مدارس تأمین می‌گردید بشرح زیر بودند:
1- ثلث میرزا عبد الکریم شنگول
2- ثلث حاج غلامحسین سرخ‌بنده‌ای
3- ثلث معاون دیوان
4- ثلث حاجی میرقاسم پیربازاری
5- ثلث حاجی غلامعلی حاتم
6- ثلث حاجی علی افضل
7- موقوفه حاجی محمّد خان
8- ثلث امامزاده هاشم
9- موقوفه حاجی مهدی طاهرگورابی
10- ثلث حاجی علی اکبر
11- موقوفه مسجد جامع
12- ثلث مدرسه حاجی حسن
13- موقوفه مدرسه حاج سمیع
14- ثلث مدرسه مستوفی
نباید از نظر دور داشت که در بعضی از شهرستان‌های دیگر گیلان نیز امکانات پرداختن به تحصیل علم، البته در سطحی پائین‌تر، وجود داشت.

مواد درسی:

در این‌گونه مدارس موادّ درسی به 3 دوره تقسیم می‌گردید:
1- ابتدائی 2- علوم عربیّه 3- علوم عالیه
در تعلیمات ابتدائی خواندن و نوشتن و قرائت قرآن و سیاق منظور گردیده بود. این موادّ را بیشتر مکتب‌خانه‌ها می‌آموختند.
تعلیمات عربیّه شامل صرف و نحو، منطق و حکمت الهی، معانی بیان، کلام، اصول، فقه و چند درس دیگر بود. طلّابی که این دوره را با موفقیّت می‌گذراندند برای تکمیل معلومات و گرفتن اجتهاد به اماکن متبرّکه و عتبات عالیات اعزام می‌شدند و در آنجا نزد علماء جامع الشرایط در یک یا چند رشته به تحصیل کمالات می‌پرداختند و به دریافت جواز اجتهاد نائل می‌شدند. به این دوره تحصیلی «دوره عالی» یا «خارج» می‌گفتند.
استادان درسها را از روی کتابها می‌گفتند و در هر قسمت عقیده خود را نیز بیان می‌داشتند. گاهی برای آموختن این کتابها سالها وقت صرف می‌گردید. طلاب با شرکت در مباحثات می‌توانستند مطالبی را که مورد نظرشان بود به خوبی فراگیرند و چون هزینه تحصیلی آنها از موقوفات تأمین می‌گردید فرصت کافی داشتند تا با شرکت در مباحثات و مرور درسهائی که خوانده بودند، مهارت لازم را به‌دست آورند.

تأسیس مدارس جدید در گیلان‌

اشاره

در سال 1314 هجری قمری (1272 شمسی)، زمان حکومت شعاع السلطنه در گیلان، که تعدادی از مستشاران بلژیکی برای انجام اصلاحات در وضع گمرک به ایران آمدند نخستین گام برای توجّه به فرهنگی پیشرفته برداشته شد و این گام با نیاز شدید دولت به عدّه‌ای مترجم زبان فرانسه آغاز گردید این امر سبب شد تا آموزش زبان فرانسه رواج گیرد. در گیلان نیز چنین امری به وقوع پیوست و همین امر باعث گردید تا به تأسیس مدارسی به سبک جدید توجه شود.
شعاع السلطنه فرزند ناصر الدین شاه بود و حاج شیخ حسن شریعتمدار تبریزی سمت معلّمی او را داشت. این مرد 3 باب مکتب‌خانه دایر کرد که بودجه آنها را فرهنگ‌پژوهان گیلان تأمین می‌کردند و محصّلین می‌توانستند به‌طور رایگان در آنها درس بخوانند. مدیریّت این مکتب‌خانه‌ها به عهده میرزا عبد الرسول آشوری واگذار شده بود.
در سالهای آخر حکومت شعاع السلطنه در گیلان مردی فاضل به نام آقا شیخ محمّد سیرجانی وارد رشت شد. او یک کلاس فرانسه به سبک جدید تأسیس نمود. با باز شدن این کلاس روسها نیز به فکر افتادند تا یک کلاس روسی دایر کنند. آنها از شیخ محمد حسن که به «مسیو» شهرت داشت کمک خواستند. او نیز میرزا حبیب الله «گاسپادین» را که به زبان روسی تسلّط داشت به عنوان معلّم کلاس استخدام نمود.
برنامه کار مدرسه به صورت زیر تنظیم شده بود:
پیش از ظهرها: 1- تلاوت قرآن 2- کتب ابتدائی فرانسه (مارگو- سان‌پتی‌کنت- گرامر) 3- کتابهای روسی (ازبوکا- روسکایاریچ).
بعد از ظهرها: صرف و نحو عربی- کلیّات سعدی.
در هر هفته 3 زنگ نیز اختصاص به تعلیم خط داشت.
ص: 480
مدرسه مظفریه رشت- ایستاده بالای تالار (زیر تابلو): محمد ولی خان خلعت‌بری نصر السلطنه حاکم گیلان و در دو طرفش فتح الله اکبر (سردار منصور) و سردار همایون و عده‌ای از اعضاء حکومتی و رجال آن زمان.
ایستاده زیر تالار: معلمین مدرسه مظفریه. نوشته روی تابلو: مدرسه مبارکه مظفریه شرافت، شهر شوال 1317 در عهد سلطنت مظفر الدین شاه خلد الله ملکه در زمان حکومت جناب مستطاب اجل محمد ولی خان نصر السلطنه امیر اکرم.
مدارسی که به سبک جدید افتتاح شدند عبارت بودند از:

مدرسه مظفّریه شرافت:

این مدرسه به سال 1317 هجری قمری در زمان حکومت محمّد ولی خان سپهسالار (نصر السلطنه) و به مدیریّت میرزا نظام خان، در یکی از خانه‌های رشت تأسیس گردید. بعدا سپهسالار توانست پس از جمع‌آوری اعانه عمارت 2 طبقه‌ای در محلّه سبزه‌میدان رشت دایر نموده و مدرسه را به آنجا منتقل سازد.
با عزل محمّد ولی خان و قطع شدن اعانات آن، کار این مدرسه که به نام مدرسه مظفّریه شرافت نامگذاری شده بود متوقف شد. در سال 1320 هجری میرزا هاشم خان حمید سمیعی، ناظم این مدرسه توانست محصّلین پراکنده آن را جمع‌آوری نموده و به تأسیس مجدّد آن اقدام نماید.
پس از محمّد ولی خان، حکومت ایالت گیلان به عضد السلطان رسید. او با جمع‌آوری اعاناتی موفّق شد مدرسه‌ای به نام «وطن» در عمارت سبزه‌میدان، که محلّ مدرسه مظفّریه شرافت بود، تأسیس کند. مدیریّت این مدرسه را میرزا حبیب اللّه خان گاسپادین به عهده داشت. گاسپادین تحت تأثیر نفوذ روسها درس فرانسه را از برنامه کار مدرسه حذف نمود و تنها زبان روسی را در این مدرسه تدریس می‌نمود.
مدرسه وطن در سال 1326 هجری قمری گرفتار تنگنای مالی شد و بیشتر محصّلین خود را از دست داد. تشکیل کمیته مجاهدین گیلان در محلّ این مدرسه فرصتی بود تا از آن برای تأسیس دفتری در جمع‌آوری اعانه جهت راه‌اندازی مجدّد این مدرسه استفاده شود. از طرف دیگر حبیب الله خان گاسپادین چون خود را در اداره مدرسه ناتوان دید، از حاجی زین العابدین تقی‌اف، که از سرمایه‌داران بزرگ بادکوبه بود، درخواست کمک نمود. این مرد نیز که از روشنفکران زمان خود بود علاوه بر فرستادن کمک مالی قابل توجّه مقدار زیادی کتاب، نقشه جغرافیا و نیز اثاثه و مبل برای مدیر مدرسه ارسال داشت. سرشناسانی مانند سپهدار، مدیر الملک و معین همایون برای کمک به این مقصود هیئت معارفی تشکیل دادند. افرادی علاقمند و فاضل مانند شیخ عبد العلی مؤید کرمانی، شیخ محسن، سید ابو القاسم شریف‌زاده، میرزا یحیی کرمانی، مسیو محمد تقی یحیائی، طالش خان و میرزا حسن خان ناصر جهت تدریس در این مدرسه استخدام شدند. مدیریّت مدرسه را میرزا حسین خان کسمائی به عهده داشت.
متأسفانه پایان غم‌انگیز این مدرسه با تمام شدن اعانات جمع‌آوری شده و بروز اختلافاتی در میان کارکنان مدرسه آغاز شد و سرانجام کار آن به انحلال کشید.[710]

مدرسه مجدیّه:

این مدرسه به سال 1322 هجری قمری به کوشش شیخ محمد مجد الکتاب قزوینی، که مدیریّت مدرسه را نیز به عهده داشت تأسیس
ص: 481
معلمین و شاگردان مدرسه مجدیه در سال 1322 هجری قمری- نشسته از راست به چپ ردیف اول: 1- غلامرضا نصیری 3- آقا خان کیائی (گرگین) 6- سید جواد خان 7- فخر الدین حکیمی (حاجی آقا فخری) 8- سید ابراهیم خان مشیری 9، 10 و 11- علی، ابراهیم و اسماعیل فخرائی 13 و 14- سید یحیی و سید علی اصغر سیف. ایستاده از راست به چپ: محمد مجد (مجد الکتاب) و فرزندش شیخ علی (در وسط) 2- ابراهیم خان مجیب 3- مهدی خان مجیب 4- محمد علی مجد (فطن السلطنه) 6- هدایت الله قوام‌زاده- معمم ایستاده کنار عکس شیخ ابو تراب مجد.
گردید. در این مدرسه افزون بر کلاسهائی برای تدریس عربی و فارسی، کلاسهائی نیز برای درسهای هندسه، حساب و جغرافیا و دو کلاس نیز برای تدریس زبانهای روسی و فرانسه تشکیل گردیده بود.
مدیر مدرسه، که از خوشنویسان آن دوران بود، در کار اداره مدرسه از کاردانی فرزندان لایق خود شیخ علی مجد، شیخ ابو تراب و محمّد علی مجد (فطن السلطنه) نیز استفاده می‌کرد. او که (تعلیم مشق عمومی) را نیز بر روی تابلوی مدرسه‌اش نوشته بود، توانست با استفاده از اشتهارش در هنر خوشنویسی اولیای اطفال را تشویق کند تا فرزندان خود را برای فراگرفتن این فنّ به مدرسه مجدیّه بفرستند.
مدّت فعالیّت این مدرسه بیش از 2 سال دوام نیافت و از ادامه کار باز ایستاد.

مدرسه اسلام:

تأسیس این مدرسه از طرف مدرسه مجدیّه و به سال 1323 هجری قمری انجام گرفت، ولی با گذشت مدّتی کمتر از یک سال از ادامه کار بازماند.

مدرسه تمدّن:

این مدرسه به سال 1324 هجری قمری و به کوشش محمّد خان ادیب، که مدیریّت مدرسه را نیز بعهده داشت، تأسیس گردید. مدرسه تمدّن تنها مدّت کوتاهی توانست به کار خود ادامه دهد.

مدرسه سعادت:

تأسیس این مدرسه در سال 1324 هجری قمری و با همّت اسمعیل پوررسول، که از خدمتگزاران شایسته فرهنگ بود، انجام گرفت.
مدیریّت این مدرسه با پوررسول بود.

مدرسه اتّفاق:

این مدرسه در سال 1324 هجری قمری تأسیس شد.

مدرسه اخوّت:

مدرسه اخوّت در سال 1327 هجری قمری تأسیس گردید.
مدیریّت این مدرسه به عهده هادی مولوی (وفا علیشاه)، مسیو محمّد تقی یحیائی و سید حسن موبد کاشانی[711] بود.
اداره مدرسه به شکل مطلوبی جریان داشت بطوری‌که توانست در سال 1335 هجری قمری اوّلین دسته دانش‌آموزان مرکّب از 16 نفر را به صورت داوطلب برای شرکت در امتحانات ششم ابتدائی معرفی کند که 14 نفر آنان از قبول‌شدگان نخستین دوره امتحانات ابتدائی رشت بودند. امتحانات معمولا وسیله عده‌ای از افراد صلاحیّت‌دار و سرشناس انجام می‌گرفت و آنها هریک با طرح پرسشهائی در زمینه‌های مختلف دانش‌آموزان را مورد آزمایش قرار می‌دادند.
مدرسه اخوّت به سال 1336 هجری قمری به تشکیل کلاس اوّل و در سال بعد نیز به تشکیل کلاس دوّم متوسّطه توفیق یافت و با انجام اقداماتی در زمینه فعالیّتهای فوق برنامه به تأسیس کلوپهای ورزشی، کتابخانه، قرائت‌خانه و نیز کلاس سالمندان و تشکیل مجالس سخنرانی، فعالیتهای پرثمری داشت و سرانجام در سال 1340 هجری قمری به مدرسه دولتی نمره 3 تبدیل گردید.

مدرسه رشدیّه:

این مدرسه به کوشش میرزا حسن خان ناصر، که بانی و گرداننده اصلی مدرسه رشدیّه بود، در سال 1326 هجری قمری در محل سابق
ص: 482
مدرسه وطن تأسیس گردید.
در سال 1328 هجری قمری که روسها به گیلان تسلّط داشتند قزاقّان روسیّه به دستور نکراسف، کنسول روسیه تزاری در گیلان، محلّ این مدرسه را اشغال کردند. این کار زیانهای مالی زیادی برای مدرسه رشدیّه ببار آورد و این مدرسه را به صورت مخروبه‌ای درآورد. کمی بعد سید حسن خان عدالت، رئیس معارف رشت، با استفاده از کمکهای مردم و خساراتی که از کنسول روس دریافت نمود توانست این مدرسه را تعمیر نموده و محلّ آن را برای استفاده مدرسه‌ای دیگر آماده نماید.

مدرسه دخترانه شمسیّه:

تأسیس این مدرسه در سال 1327 هجری قمری روی داد و به کوشش شیخ علی طالقانی (تنها) و بنا به درخواست سید حسن خان عدالت انجام گرفت.
مدرسه شمسیّه اوّلین مدرسه دخترانه‌ای است که در گیلان باز شد.
هزینه‌های جاری این مدرسه را عدّه‌ای از علاقمندان به پیشرفت معارف و از جمله آقای آصف الدوله و جمعی دیگر تأمین می‌نمودند. این مدرسه بعدها با نام «مدرسه بنات اسلامی» به کار خود ادامه داد و مدیریّت آن را احترام السیاده و نیز بصیر الدوله قائم‌مقامی، برادر شادروان ادیب الممالک فراهانی، بعهده داشتند.[712]

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص482
ن مدرسه در سالهای 15- 1314 شمسی نیز دایر بود و هر ماه 300 ریال کمک‌هزینه از اداره فرهنگ دریافت می‌نمود.

مدرسه شمس:

این مدرسه با ادغام مدارس سعادت، اتّفاق و اقبال، که هیچیک به تنهائی قادر به ادامه کار خود نبودند، در محلّ سابق مدرسه رشدیّه تأسیس گردید.
مدرسه شمس با استفاده از اتّحاد و فداکاری مردم و برخورداری از وجود مربّیانی دلسوز توانست در پیشرفت سطح دانش محصّلینی که در آنجا درس می‌خواندند توفیق کلّی بدست آورد بطوری که شاگردانش بعدها عهده‌دار مدارج و مشاغل قابل توجّهی گردیدند.
از فعالیّت‌های پرثمر این مدرسه چاپ چند جلد کتاب و تأسیس کتابخانه‌ای معتبر بود. مدرسه شمس در سال 1333 هجری قمری یعنی در دوّمین سال از جنگ جهانی اوّل، به سبب بروز اختلاف بین مؤسسین و آموزگاران آن دچار مشکلاتی شد و سرانجام کارش به تعطیل کشید.
این مدرسه بعدها با نام مدرسه احمدی، به مدیریّت میرزا مسیح و سپس میرزا حسین خان روحی کرمانی (نیکروان) اداره می‌گردید و پس از مدّتی با نام «مدرسه متوسطه» به کار خود ادامه داد.

مدرسه محمّدیه:

این مدرسه در سال 1328 هجری قمری وسیله آقا سید محمود بادکوبه و با کمکهائی که از طرف حاج صمد خان و حاج رستم بادکوبه بعمل آمد و به طرزی نو تشکیل گردید.
مدرسه محمّدیه بعدها به مدرسه شرق ضمیمه گردید و چون اختلالاتی در اداره امور آن پیدا شد نتوانست به کار خود ادامه دهد و سرانجام به مدرسه فردوسی تحویل گردید.

مدرسه فرهنگ:

تأسیس این مدرسه از طرف هیئتی به ریاست میر شمس الدین وقاری (وقار السلطنه) صورت گرفت. مدیریت مدرسه فرهنگ
مدرسه متوسطه دولتی رشت در 1298 شمسی- حاج میرزا حسن رشدیه در وسط و در دست چپ او میرزا احمد خان نوائی رئیس مدرسه و دست راست رشدیه میرزا محمد خان شبانی معلم ریاضی. پشت سر نوائی میرزا سید باقر شریفی و پشت سر شبانی میرزا حسن خان تعلیمی معلمین برجسته مدرسه. این مدرسه دارای کلاسهائی برای تعلیمات ابتدائی و سالهای اول متوسطه بود.
را سید میرزا به عهده داشت.

مدرسه فردوسی:

در سال 1329 هجری قمری با ادغام مدارس فرهنگ و شرق تشکیل گردید. این مدرسه بعدها با تمام وسایلی که در آن بود به صورت مدرسه‌ای دولتی به کار خود ادامه داد و سرانجام پس از درگذشت مؤسس آن در سال 1340 هجری قمری از فعالیّت بازایستاد. مدرسه فردوسی بعدها به نام «مدرسه دولتی نمره 2» نامیده شد و مدیریت آن را آقای تقی رائقی بعهده داشت.

مدرسه اتحادیه:

این مدرسه به سال 1329 هجری قمری تشکیل گردید و مدیریّت آن را شیخ غلامحسین زنجانی عهده‌دار بود. مدرسه اتّحادیه مدتها توانست به کار خود ادامه دهد، ولی سرانجام پس از درگذشت مؤسس آن در سال 1345 هجری قمری منحل گردید.

مدرسه توکّل:

مدرسه توکّل به سال 1332 هجری قمری به کوشش آقای اسمعیل پوررسول و شاهزاده مهدی میرزا لسان الادب (معلّم فرانسه) تأسیس گردید. این هردو از دوستداران فرهنگ و کوشندگان در پیشرفت فرهنگ مردم بودند. مدرسه توکّل پس از مدت زمانی که به کار خود ادامه داد از فعالیّت بازایستاد.

مدرسه اقبال:

مدرسه اقبال در سال 1333 هجری قمری به مدیریّت آقا شیخ علی طالقانی (تنها) تشکیل گردید. مؤسسه مزبور مورد حمایت عدّه‌ای از معارف‌خواهان قرار گرفت بطوری‌که آقای معتضد مدّت مدیدی خانه خود را با تمام اثاثه‌ای که در آن بود به این مدرسه واگذار کرد. مدرسه اقبال به کوشش مدیر خود توانست به پیشرفتهای فراوانی نائل گردد. با نظارت دقیق مدرسه در کارهای تحصیلی 12 نفر از محصّلین این مدرسه برای شرکت در امتحانات نهائی معرفی گردیدند.
این مدرسه بعدها با نام «مدرسه قاآنی» به کار خود ادامه داد.

مدرسه فلاحت:

مدرسه فلاحت را حاج میرزا حسن خان اسفندیاری
ص: 483
معلمین و شاگردان مدرسه شمس رشت (تأسیس 1327 هجری قمری).
(محتشم السلطنه) به سال 1325 هجری قمری تأسیس نمود. مدیریّت این مدرسه به مسیو لافون‌M .Lafont فرانسوی متخصّص نوغان واگذار گردیده بود. این مدرسه 2 سال به کار خود ادامه داد که در سال اوّل 14 نفر و در سال دوّم 35 نفر در آن به تحصیل علم فلاحت و تربیت کرم ابریشم مشغول بودند.
مدرسه فلاحت بسبب نداشتن وسایلی که برای آموزش علمی و عملی محصّلین به آنها نیاز داشت منحل گردید.

مدرسه محمّدیه:

این مدرسه به سال 1336 هجری قمری به کوشش سیّد مهدی رشتی و آقا مختار اردبیلی تأسیس گردید. مدیریّت مدرسه را ابتدا شیخ عبد الله راعی عهده‌دار بود و در سال 1337 هجری قمری یعنی زمانی که حاجی میرزا حسن رشدیّه به سمت ریاست معارف رشت منصوب شده بود میرزا مجید خان فرساد مدیریّت این مدرسه را به عهده گرفت.
میرزا مجید خان فرساد که از اهالی زنجان و مردی با فضیلت بود هزینه مدرسه را از راه نمایش پیسهای اخلاقی که به کمک گروه محمّدیه روی صحنه می‌برد تأمین می‌نمود.

مدرسه آذرمیدخت:

میرزا حسین خان روحی کرمانی (نیکروان) از طلّاب علوم دینی بود و نظام العلماء لقب داشت به قصد تحصیل از کرمان عازم طهران شد و بعد به روسیّه عزیمت نمود و در آنجا زبان روسی را فراگرفت. در بازگشت در رشت مسکن گزید و در این شهر همسری انتخاب کرد.
این زن که فرزانه خانم (مادام مدیر) نام داشت در سال 1337 هجری قمری مدیریّت مدرسه آذرمیدخت را عهده‌دار گردید. این مدرسه بعدها با نام «دبیرستان آذرمیدخت» توانست سالهای زیادی به کار خود ادامه دهد.

دار الایتام:

در سال 1335 هجری قمری که قحطی در بیشتر نقاط ایران بروز کرد گیلان در امان مانده بود. در این سال که به (مجاعه) معروف شد عده‌ای قریب 000، 30 نفر از شهرهای مختلف به گیلان آمدند.
با کمک مردم نیکوکار و بازرگانان نوعدوست انجمنی به نام کمیسیون خیریه تأسیس گردید. این عدّه ابتدا با توجّه به دارائی و همّت خود هریک با اهداء مبالغی به کمک نیازمندان شتافتند و بعد به منظور ایجاد منبع درآمدی مرتّب و پایدار پیشنهاد نمودند از هر پوط[713] برنج که به خارج صادر می‌شود مبلغ
معلمین و دانش‌آموزان مدرسه متوسطه 3 کلاسه رشت در سال 1304.
10 شاهی به نفع مستمندان دریافت گردد.
تصویب این پیشنهاد بعهده هیئت اتحاد اسلام بود که در آن دوران در منطقه بصورت قدرت مطلقی درآمده بود. هیئت اتّحاد اسلام موافقت خود را مشروط به اختصاص قسمتی از این کمک به نفع ایتام دانست. در همین سال مدرسه‌ای با نام دار الایتام در رشت تأسیس گردید که زیر نظر هیئتی اداره می‌شد. بدین ترتیب با دریافت عوارض یادشده، که مدّتی برای هرپوط یک قران و کمی بعد به 5 شاهی رسید، توانستند تا حد زیادی در کمک به نیازمندان توفیق پیدا کنند.

مدارس اطراف رشت در فاصله سالهای 1344- 1329 هجری قمری (1304- 1289 شمسی)

مدرسه پیربازار:

در سال 1329 هجری قمری با بیش از 2000 تومان اعانه‌ای که توسّط عدّه‌ای از علاقمندان به فرهنگ جمع‌آوری گردیده بود توانستند مدرسه‌ای برای پسران به سرپرستی میرزا غلامرضا رضوی نیشابوری و نیز کلاسی برای دختران به سرپرستی دختر آقا لطفی قزوینی تأسیس نمایند.
بودجه مدرسه و نیز کلاسی که تشکیل شده بود از درآمدی که در مقابل هر یک تومان عایدی از کرجیهای حامل مال التجاره یک قران، و از عواید حمّالی 10 شاهی، و از اداره حقّ العملکاری تومانی 5 شاهی دریافت می‌گردید تأمین می‌شد. با درآمد مذکور علاوه بر پرداخت حقوق معلّمین مرد و زن می‌توانستند به محصّلین نیز بصورت رایگان لباس و غذا بدهند.
کاهش میزان این درآمد کم‌کم باعث رکود کار مدرسه گردید و سرانجام این مدرسه توانست با نام «مدرسه اسلام» به کار خود ادامه دهد.

مدرسه ویشکا- آج‌بیشه:

این مدرسه در سال 1338 هجری قمری از طرف هیئت فرهنگ تأسیس گردید و دارای دو کلاس بود. بودجه این مدرسه
ص: 484
وسیله حاج میرزا خلیل، که در آن‌وقت رئیس بلدیّه بود، و نیز هیئت فرهنگ تأمین می‌گردید.
مدرسه ویشکا بعد از مدّتی به آج‌بیشه منتقل گردید و چون توجّه کافی به اداره و تأمین هزینه‌های آن به عمل نمی‌آمد کار آن به انحلال کشید.

مدارس خارجی‌

مدرسه ارامنه:

این مدرسه که به نام «مدرسه انوشیروان» نامیده می‌شد، در سال 1290 هجری قمری با استفاده از اعاناتی که یک عدّه از ارامنه رشت پرداخت نمودند تأسیس گردید.
در سال 1318 هجری قمری یکی از ثروتمندان ارامنه به نام «آوادیس» عمارت بزرگی جهت مدرسه بنا نمود و آن را به همین منظور وقف کرد. مدرسه انوشیروان دارای حیاطی وسیع و یک سالن برای برگزاری سخنرانیها و نمایشها بود. این مدرسه فعالیّت خود را در تعلیم و تربیت نوباوگان، با نام کنونی خود «مریم» ادامه می‌دهد.

مدرسه متوسّطه ابن سینا:

این مدرسه پسرانه بود و در سال 1313 هجری قمری وسیله آمریکائیها زیر نظر مبلّغین پرتستان آمریکائی در رشت تأسیس گردید.
مدیریّت این مدرسه را مستر شولر بعهده داشت. مدرسه ابن سینا در سال 1314 شمسی منحل گردید.

مدرسه متوسّطه مهستی (دخترانه):

مدرسه دخترانه مهستی در سال 1324 هجری قمری وسیله آمریکائیها تأسیس شد. این مدرسه در سال 1312 شمسی توانست امتیاز تأسیس دوره کامل متوسّطه را دریافت نماید. بودجه مدرسه پسرانه و دخترانه آمریکائی وسیله انجمن خیریّه آمریکا تأمین می‌گردید.
این مدرسه با نام «دبیرستان فروغ» به کار خود ادامه می‌دهد.

مدرسه یونانیها:

یونانیانی که برای تجارت به گیلان آمده بودند یک کلیسا و یک مدرسه در محل اسکندرآباد (ابتدای خیابان طالقانی امروزی) تأسیس نمودند. این مدرسه در جریان انقلاب سال 1339 هجری قمری منحل گردید.
یونانیان به وطن خود بازگشتند، ولی کلیسا هنوز هم پابرجاست.

مدرسه روسها:

روسها در سال 1335 هجری قمری مدرسه‌ای تأسیس نمودند که مدیریّت آن بعهده مردی به نام مسیو سیمون بود.
کنسول روس برای تأسیس این مدرسه کمکهای قابل توجهی کرد. روسها علاوه بر تأسیس مدرسه یک باب کتابخانه نیز در محلّه سبزه‌میدان رشت تشکیل داده بودند که بیش از چند سالی دوام ننمود.

آغاز تحول در فرهنگ گیلان‌

اشاره

در سال 1338 هجری قمری (اوایل تیرماه 1298 شمسی) میرزا عیسی خان صدّیق (دکتر صدّیق اعلم) به ریاست معارف گیلان منصوب شد.
به منظور شناسائی موقعیّت و درک ویژگیهای آن دوران، مطالبی از آنچه آقای دکتر صدّیق در مورد مأموریت خود در کتاب «یادگار عمر» نوشته‌اند نقل می‌گردد:
«در اواخر جوزا (خرداد) 1298 وزیر معارف نصیر الدّوله مرا به دفتر خود
دانش‌آموزان اولین کلاس متوسطه رشت در سال 1303.
معلمان و کارکنان مدارس دولتی رشت در سال 1304.
خواند و پس از مذاکراتی دستور داد که روز 21 برج در عمارت بادگیر، در ساعت 9 بامداد به حضور رئیس الوزراء مشرف شوم. در اطاق بسیار زیبا و مجلّل عمارت بادگیر، که دیوارهای آن به نقش‌ونگار آراسته بود، در ساعت مقرّر شرفیاب شدم.
وثوق الدّوله پس از احوال‌پرسی و استفسار از کارهائی که انجام داده بودم و ابراز ملاطفت فرمود از قضیّه جنگل البتّه بی‌اطلاع نیستید اکنون که جنگلیها از شهرهای گیلان رانده شده‌اند و انتظامات در آنجا برقرار گردیده است دولت می‌خواهد به مردم آن سامان نشان دهد که در فکر آسایش و ترقّی آنها است.
یکی از مسائلی که جنگلیها بدان تشبّث می‌جستند معارف بود که سعی می‌کردند دولت را نسبت به این امر مقصّر جلوه دهند، در صورتیکه جنگ جهانی و اشغال ایران از طرف قوای متخاصم و عدم ثبات، ناامنی و قحط و غلا و امراض گوناگون به کابینه‌ها مجال و فرصت اقدام نمی‌داد.
اکنون که بحمد الله امنیّت مستقر گردیده و دولت بر اوضاع مسلّط است می‌خواهیم شخصی را به گیلان بفرستیم که منویّات دولت را بموقع اجرا گذارد».
میرزا عیسی خان صدیق در اوایل سال 1298 شمسی به رشت وارد شد.
پس از مدّت کوتاه و آشنائی با وضع فرهنگ این سامان خانه نسبتا وسیعی را، که متعلّق به آقا سیّد محمود بود و نزدیک سبزه‌میدان قرار داشت، برای اداره
ص: 485
کارمندان و کارکنان اداره معارف گیلان در سال 1303.
گردش اجتماعی گروهی از معلمین و محصلین گیلان مربوط به سومین دهه قرن چهاردهم هجری قمری (1320- 1330).
معارف آن‌روز اجاره نمود. چون وضع مالی اداره خوب نبود با موافقت حکمران (سردار معظم خراسانی) و پیشکار مالیه (میرزا احمد خان آذری) و چند تن از مالکین رشت به دولت پیشنهاد نمود که از هرپوط برنج در موقع صدور به خارج از کشور یا شهرهای دیگر حدود 3 درصد از بهای برنج چمپا، یعنی 5 شاهی، مالیات توسط گمرک یا مالیّه وصول شود و از محلّ آن عواید بودجه معارف پرداخت گردد. هیئت وزیران با پیشنهاد مذکور موافقت نمود و تصویب‌نامه‌ای در این مورد صادر و برای اجرا به مالیّه و گمرک ابلاغ نمود.
پس از تأمین ممر درآمد، با نظر حکمران مقرّر شد 2 دبیرستان در رشت و انزلی و 8 دبستان هم در رشت، انزلی، لنگرود، رودسر و فومن تأسیس گردد.
در آن هنگام بودجه کل وزارت فرهنگ 000، 260 تومان بود و رقمی که برای اجرای طرح فرهنگی رشت لازم بود بالغ بر 000، 30 تومان می‌گردید که در مقام مقایسه با بودجه کلّ فرهنگ رقم قابل‌توجّهی به نظر می‌رسید.
با توجّه به عایدات حاصله از پوطی 5 شاهی، که بالغ بر 000، 100 تومان در سال می‌شد، امکان پیشرفت وجود داشت و به همین جهت با میزان حقوقی 2 برابر آنچه در تهران پرداخت می‌گردید بهترین و شایسته‌ترین افراد را به استخدام فرهنگ درآوردند و آنها در خانه‌هائی خوب و با وسایلی که از ممالک پیشرفته اروپا اخذ شده بود به کار تعلیم و تربیت اشتغال ورزیدند.
وضع پیشرفت دانش‌آموزان بسیار خوب بود، بطوری‌که در تابستان 1299 که جمعی از مردم گیلان در اثر هجوم بلشویکها به تهران رفتند اغلب دانش‌آموزان رشت را که با اولیاء خود به تهران رفته بودند در مدارس پایتخت به یک کلاس بالاتر بردند.

آموزش و پرورش از نهضت جنگل تا سال 1315 شمسی‌

اشاره

در سال 1338 هجری قمری (1298 شمسی) میرزا عیسی خان صدیق، رئیس معارف گیلان، به سبب دلبستگی شدیدی که به پیشرفت فرهنگ داشت در محلّه سبزه‌میدان، در مکانی که در آن زمان محلّ مدرسه احمدی بود، مدرسه‌ای به نام «مدرسه متوسّطه نمره یک» تأسیس کرد. مدیریّت این مدرسه بعهده آقای محمّد شبانی و نظامت آن به آقای احمد نوائی واگذار گردید و پس از مدتی که آقای شبانی به عنوان مستشار به افغانستان اعزام گردید آقای نوائی این مدرسه را اداره می‌نمود.
این زمان مصادف با اوج گرفتن انقلاب در گیلان بود و بدین‌سبب محلّ این مدرسه از سبزه‌میدان به خانه حاج داود منتقل گردید. اوضاع مدرسه تقریبا مختل شده بود. این مدرسه مدّتی تحت کفالت کمال الدّین مدنی و بعد هم تحت سرپرستی سید حسین سیاسی کفیل اداره معارف در آن ایّام اداره می‌شد.
در دوران نهضت جنگل، اداره امور معارف گیلان را ابتدا حاجی محمد جعفر کنگاوری و بعد از او میرزا حسین خان جودت عهده‌دار بودند و وضع فرهنگ همانند گذشته جریان داشت.
تعداد مدارس گیلان در سال 1299 شمسی به 26 باب می‌رسید که از آن میان 11 باب ملّی و 11 باب دولتی و 4 باب نیز از مدارس خارجی بودند.
مدارس ملی عبارت بودند از:
اتّحادیه، اخوّت، شرف، فردوسی، قاآنی، آذرمیدخت، بنات اسلامی، بنات سمیعی، بنات النجم، حیات جاوید و دار الایتام.
و مدارس خارجی عبارت بودند از:
آمریکائی پسران به مدیریّت مستر شولر، آمریکائی دختران به مدیریّت میس کلارک، مدرسه ارامنه انوشیروان به مدیریّت هامبارطوم، مدرسه روسی به مدیریّت مسیو سیمون.
علاوه بر مدارس یادشده از طرف جنگلیها نیز به تأسیس مدارسی بصورت زیر اقدام گردیده بود:
مدرسه شفت به مدیریّت شیخ ابراهیم خلیلی، مدرسه فومن به مدیریّت علی حبیبی، مدرسه صومعه‌سرا به مدیریّت سید احمد نقیبی، مدرسه ماسوله به مدیریّت شیخ علی تنها.
در زمانی که وزارت معارف را نصیر الدوله بعهده داشت چند مدرسه ملّی به دولتی تبدیل و شماره‌گذاری شد.
پس از خاتمه نهضت جنگل در آبان 1300 شمسی، که کفالت معارف گیلان را حاجی میرزا حسن رشدیّه و پس از ایشان هم فلک المعالی دارا بودند، شفیع خورشیدی سمت مدیریّت و مهریار نیز سمت نظامت «مدرسه متوسّطه نمره یک» را عهده‌دار شدند.
به سال 1301 شمسی که میرزا عیسی خان صدّیق (دکتر صدیق اعلم) برای دوّمین بار به عنوان ریاست معارف گیلان، به این منطقه آمد، احمد نوائی به
ص: 486
سمت رئیس مدرسه و میرزا حسین نیکخو به سمت نظامت مدرسه انتخاب گردیدند. در این اوقات «مدرسه متوسّطه نمره یک» از خانه حاج داود به محل سابق خود انتقال یافت.
در سال 1304 شمسی این مدرسه دارای کلاسهای دوره اوّل متوسطه بود.
در سال 1306 شمسی محمّد علی تربیت به ریاست معارف گیلان رسید، مدیریت این مدرسه بعهده صادقی‌نژاد (امیر منتخب) بود و در سال بعد، یعنی 1307 شمسی، کریم مصفّا به مدیریّت این مدرسه رسید و زمانی که کلاس چهارم متوسطه در این مدرسه دایر گردید 4 کلاس اوّل ابتدائی را از آنجا برداشتند و نام آن را به «مدرسه متوسّطه شاهپور» تبدیل کردند.
در سال 1309 شمسی یعنی زمانیکه ریاست معارف گیلان بعهده خطیب‌لو قرار داشت مدیریّت این مدرسه به ضیاء الدین جناب رسید و کلاس پنجم متوسّطه را نیز در این مدرسه دایر کردند؛ سرانجام در سال 1310 شمسی که صادقی‌نژاد به سمت ریاست معارف گیلان منصوب گردید کلاس ششم متوسطه نیز به سایر کلاسهای این مدرسه افزوده گردید.
در این دوره ابراهیم فرزام سمت نظامت این مدرسه را داشت و تعداد دانش‌آموزان مدرسه به 322 نفر رسیده بود.
در سال تحصیلی 14- 1313 شمسی، که حشمت الله دهش ریاست این مدرسه را بعهده داشت، لباس محصلین مدرسه متّحد الشکل گردید.
دانش‌آموزان دارای لباسی به رنگ طوسی و کلاه کاسکت مخصوص همرنگ لباس بودند. نشان مدرسه برگ زیتون بود که برای دوره اوّل مدرسه با ابریشم سفید و برای دوره دوم با ابریشم زرد بافته می‌شد و کنار آن در یک سمت یقه نام دبیرستان و در سمت دیگر شماره دانش‌آموز نوشته می‌شد.
بعدا، یعنی زمانی که ریاست دبیرستان را حسن مبرهن بعهده داشت طبق بخشنامه‌ای که از طرف وزارت معارف صادر گردیده بود محصلین دارای 2 نوع کلاه، یعنی کاسکت سرمه‌ای برای مواقع رسمی و بره باسک‌Beret -Basque جهت روزهای معمولی بودند. نشان برگ زیتون تبدیل به نشانی از نقره با نیم‌تنه فروهر گردید، که در آن نام دبیرستان و کلمه دانائی و توانائی منقوش بود و در طرف چپ سینه نصب می‌گردید.

مدرسه در بندر انزلی:

ایجاد مدرسه در این شهر مرهون کوششهای یکی از وعّاظ معروف بود، که توفیق یافت در بندر انزلی مدرسه‌ای دایر نماید.
مدیریّت این مدرسه را که با نام «مدرسه عضدیّه» افتتاح گردید، میرزا ابو القاسم خان مترجم همایون عهده‌دار بود. نام این مدرسه بعدها به محمّدیه تبدیل شد و در این دوره مدیریّت آن بعهده شیخ محمد جناب واگذار گردید.
12 سال بعد از افتتاح این مدرسه یعنی در سال 1329 هجری قمری نام آن به «رشدیّه» تبدیل شد. مدیریّت آن را گریگور یقیکیان از ارامنه مشهور گیلان بعهده گرفت.
یقیکیان که مردی دنیادیده و آشنا به چند زبان بیگانه بود، پس از انجام مسافرتی به بادکوبه توانست در زمینه جمع‌آوری کمکهائی بصورت زیر توفیق حاصل نماید.
از حاجی زین العابدین تقی‌اف، سرمایه‌دار معروف، 300 تومان
از موسی تقی‌اف 180 تومان
از لیانازوف 100 تومان
از خوشتاریا (مؤسسه چوب‌بری) 50 تومان
از تومانیانس (مؤسسه تجارتی) 25 تومان
یقیکیان با کمک انجمن معارف انزلی موفّق شد از رئیس بلژیکی گمرک نیز ماهانه مبلغ 50 تومان بعنوان کمک برای مدرسه دریافت نماید.[714]
یقیکیان بسبب بروز اختلافاتی در انجمن معارف از کار کناره گرفت و میرزا شفیع خورشیدی (خرگامی) که ابتدا مکتبدار بود و بعدها مدرسه علمیّه را تأسیس کرده بود به جانشینی او انتخاب گردید.
انجمن معارف انزلی محل قورخانه سابق این بندر را، که دولتی بود، خریداری کرد و برای تأسیس مدرسه‌ای به نام «رشدیّه» از وزارت معارف و اوقاف تقاضای مدیر لایقی نمود. با مشورت حاجی میرزا حسن رشدیه که از مردان صاحب‌نظر بود، شیخ محمد حسین آموخته (صدر الافاضل) انتخاب شد و همراه ناصر التجّار انزلیچی، که از اعضاء انجمن معارف بود و برای همین منظور به مرکز رفته بود، به بندر انزلی اعزام گردید.
مدیریّت این مدرسه پس از صدر الافاضل به میرزا ابو طالب آموزگار (عرفانی) که قبلا شغل صرّافی داشت واگذار گردید. مدرسه رشدیّه در سال 1338 هجری به صورت مدرسه دولتی درآمد و به کار خود ادامه داد.
بعد از افتتاح «مدرسه عضدیّه» در سال 1317 هجری و «مدرسه رشدیه» در سال 1329 بازرگانان و بسیاری از مردم انزلی که در راه پیشرفت فرهنگ شهر خود تلاش زیادی به‌کار می‌بردند موفّق شدند با استفاده از کمکها و همکاریهائی که به عمل می‌آمد در سال 1333 هجری به تأسیس یک کتابخانه، یک بیمارستان و نیز یک باب مدرسه دخترانه توفیق حاصل کنند.
در سال 1334 هجری قمری «مدرسه شمس» در انزلی تأسیس گردید و بعدها «مدرسه شمس» و «رشدیّه» به صورت مدرسه واحدی به نام «فردوسی» فعالیت خود را ادامه دادند.
در سال 1338 هجری قمری (1298 شمسی) دکتر صدیق اعلم رئیس معارف گیلان، با استفاده از عواید پوطی 5 شاهی، یک باب مدرسه نمره 3 و یک باب مدرسه دخترانه هم در بندر انزلی تأسیس نمود. در همین سال به کوشش بازرگانان ارمنی، دولت با تقاضای آنها در مورد دریافت اعانه برای تأسیس یک باب مدرسه موافقت نمود و این مدرسه با نام «مدرسه اردشیر» افتتاح گردید.
در غازیان هم مدرسه‌ای برای روسها تأسیس شد که از طرف کنسول روس جهت اداره آن کمکهای زیادی به عمل می‌آمد. در این مدرسه سالن نمایش و قرائت‌خانه‌ای هم برای استفاده محصّلین احداث گردیده بود.

مدارس لاهیجان:

لاهیجان دارای 2 باب مدرسه قدیمه به نام «مدرسه جامع» و «مدرسه شعربافان» بود. بعدها میرزا محمّد خان صالحی «مدرسه
ص: 487
اکبریّه» را در این شهر تأسیس نمود، و با کمک همین شخص در سال 1330 هجری قمری «مدرسه حقیقت» دایر گردید.
به سال 1338 هجری قمری این مدرسه «مدرسه دولتی نمره 3» نام گرفت و با همین نام به کار خود ادامه داد. در همین سال یک باب مدرسه دخترانه نیز در این شهر تأسیس گردید که بعدها به نام مدرسه عصمت نامیده شد.
در سیاهکل با استفاده از بودجه دولتی یک مدرسه 4 کلاسه پسرانه تأسیس شد که بعدها «مدرسه خیّام» نام گرفت. مدرسه‌ای هم برای دختران به نام «مدرسه بنات» تأسیس شد که ماهانه 100 تومان اعانه می‌گرفت.

مدارس لنگرود:

مدارس قدیمی لنگرود عبارت بودند از «مدرسه جامع»، «مدرسه محمودیّه» و «مدرسه فشکالی».
در سال 1334 هجری قمری با کمک حشمت الدوله حاکم گیلان مدرسه‌ای به نام «شمسیّه» در این شهر تأسیس گردید. در سال 1338 هجری قمری با مساعدت آقا شیخ علی تنها یک باب مدرسه دولتی 4 کلاسه در محله راه‌پشته ساخته شد. یک باب مدرسه نیز برای دختران با استفاده از مساعدت حشمت الدّوله تأسیس گردید.
در همین سال در رودسر نیز به تأسیس یک باب مدرسه اقدام نمودند.
مدرسه‌ای که در رودسر تأسیس گردید به نام «مدرسه احمدی» نامیده شد.

مدارس ماسوله:

در سال 1326 هجری قمری در ماسوله مدرسه‌ای به مدیریّت شیخ علی تنها دایر گردید. مدیریّت این مدرسه بعدها بعهده میرزا اسمعیل پوررسول واگذار گردید.
مدرسه ماسوله با استفاده از کمک اهالی اداره می‌شد و چون پس از مدتی از میزان پرداخت کمک کاسته شد در اداره مدرسه دشواریهائی پیش آمد و از این ببعد فقط توانست بصورت مکتب به کار خود ادامه دهد.

وضع مدارس ملی در سالهای پیش از 1303 شمسی‌

بانیان مدارس ملی در گیلان از مردمی تشکیل می‌شد که به نیکنامی و نوع دوستی مشهور بودند. اینان بدون چشم‌داشت به منافع مادّی به این کار رو می‌آوردند و عشق به تعالی فرهنگ آنان را وامی‌داشت تا به جای مال‌اندوزی به پایه‌های فرهنگی این سامان استحکام و قدرت ببخشند. هدف آنها بیداری افکار جامعه و پرورش استعدادهائی بود که باید برای سربلندی جامعه مورد توجّه قرار می‌گرفت.
دولت در اداره مدارس ملّی کمترین سهمی نداشت و کمک و اعانه‌ای به مدیران این مدارس داده نمی‌شد. امور مدارس ملّی با دریافت شهریّه و اعاناتی می‌گذشت که از سوی مردم بیدار و روشنفکر در اختیار آنان گذاشته می‌شد.
از شهریّه‌ای که دریافت می‌کردند و کمکهائی که به آنان می‌رسید برای پیشبرد هدف خود و افزایش دامنه فعالیّتهای فرهنگی استفاده می‌کردند. از جمله منابع یاری‌دهنده به این مؤسسات باید از جمعیّتهای فرهنگی یاد کرد.
جمعیتهای مزبور عایدات حاصل از تلاشهای فرهنگی خود را در اختیار این مدارس می‌گذاشتند تا مانع رکود کار و یا انحلال و تعطیل آنها بشوند.
در چگونگی تعلیم و تربیت در این مدارس دقّت بسیاری اعمال می‌شد.
شاگرد، خود را موظّف به انجام تکلیف می‌دید؛ هرنوع بی‌دقّتی، سخت‌گیری و شدّت عمل مربّیان را به دنبال داشت و به همین سبب شاگردان برای معلّمان و دیگر کارکنان مدرسه احترام خاصّی قائل بودند و راضی نمی‌شدند تا با غفلت خود موجبات ناراحتی آنان را فراهم سازند. رقابت در فراگیری علم آنان را به کوشش بیشتری وامی‌داشت و محصّلین غالبا از تمامی استعدادهای خود در نیل به پیشرفت و کسب معلومات بهره می‌گرفتند.
گاه اتفاق می‌افتاد که مدیران مدارس ملّی برای نشان دادن میزان کوشش خود و نیز پیشرفت محصّلین، از صاحبان فضل و کمال برای حضور در جلسات مدرسه دعوت بعمل می‌آوردند. در این‌گونه جلسات محصّلین به پرسشهای میهمانان پاسخ می‌دادند و دانسته‌ها و آموخته‌های خود را به آنان ارائه می‌نمودند و مورد تشویق قرار می‌گرفتند.
ظهیر الدوله، یکی از فرمانداران رشت که به نام «صفاعلی» مشهور بود، در این زمینه شوق بسیاری از خود نشان داد و توانست با تشویقهای خود در آن روزگار به معارف گیلان پایگاه بهتری بدهد و چنانچه دیگر فرمانداران و حکّام دانش‌دوست هم به چنین رفتاری دست می‌زدند قطعا می‌توانستند به روند پیشرفت تشکیلات فرهنگی سرعت بیشتری ببخشند.

نقش جمعیتهای فرهنگی در رشد اندیشه‌ها

اشاره

جنبش مشروطیّت در گیلان فرصت گرانبهائی بود تا برخی از مردم روشنفکر و آزادیخواه تمامی کوشش خود را در راه خدمت به مردم بکار برند و با آشنا ساختن آنها به اصول فرهنگ اجتماعی، در سست کردن ریشه‌های نقاط ضعف جامعه نیز به آنها کمک کنند.
برای کسب موفقیت در این امر و ارائه چنین خدمتی دست به تشکیل جمعیتهائی زدند که عبارت بودند از:

جمعیت امید ترقّی:

این جمعیت به سال 1289 شمسی به وسیله حسن ناصر تأسیس گردید. او که مدتی مدیر «مدرسه رشدیّه» و زمانی نیز معلّم افتخاری «مدرسه شمس» بود، با ترجمه نمایشنامه‌های مولیر، کرنی و دیگر نمایشنامه‌نویسان اروپائی، آنها را به روی صحنه می‌برد و کارگردانی بیشتر آنها را نیز خود بعهده می‌گرفت.
از جمله هنرمندان باارزشی که با او همکاری می‌کردند باید از محمد حسین (دائی نمایشی) نام برد که با هنرنمائیهای خود مورد علاقه شدید و احترام مردم بود و روز مرگش را عزای عمومی اعلام کردند.
روزنامه این جمعیّت با نام «امید ترقّی» در جریان نهضت مشروطه انتشار می‌یافت.

جمعیت رجاء آدمیّت:

این جمعیّت را میرزا عبد الکریم خان نائینی (هنر) همزمان با تأسیس جمعیت امید ترقّی به یاری عده‌ای از جمله شیخ قاسم انصاری، مسیو محمد تقی یحیائی، عبد الله راعی و عدّه‌ای دیگر از علاقمندان به فرهنگ تشکیل داد. بخشی از فعالیتهای این جمعیّت اجرای نمایشهای اخلاقی بود.

جمعیّت محمدیّه:

مؤسس این جمعیّت، مدیر مدرسه محمدیّه به نام میرزا عبد المجید خان فرساد بود. او با همکاری بعضی از اعضاء جمعیّت مانند جمال شیرینلو، عباد اللّه اسمعیل‌زاده (رنجبر)، احمد درخشان و برخی دیگر از
ص: 488
مجمع فرهنگ- نشسته از راست به چپ ردیف 1: علی اکبر تهرانی، اسماعیل سلیمی (فروهید)، علی‌قلی پوررسول، عنایت الله ارشدی، حسن نیک‌پی، ابراهیم کریمی، نعمت الله فروزش، اسماعیل؛ نشسته از راست به چپ: قائم‌مقامی، محمد علی نشرودی، غلامرضا آزاد، احمد محققی، قدرت الله سیرتی، حسین وحدانی، ابراهیم جاوید، آرسن. ایستاده از راست به چپ: حسین شرافت، کریم کشاورز، رضا حسین‌زاده، محمد علی کباری، تقی جباری، تقی رایقی، دائی نمایشی، علی فروزی، احمد طواف، علی گیو، باقر شهیدی، محمود چمنی، حسن نیک‌سرشت، هاکوب کوزنتسیان معلم موسیقی. ایستاده از راست به چپ (3): حسن شهرستانی، محمد ثابت، شفیع آمیغی (فداکار)، صادق صادق‌زاده، ابو القاسم معدل مژدهی، قره‌چاوش، احمد احمدی، مسیب چولابی، اسماعیل شبرنگ، مهدی علیزاده، محمد علی شریفی، عبد الباقی دائی مژدهی.
مجمع آزاد ایران- نشسته از راست به چپ: 1- باقر مولائی 2- مهدی زمان‌پور 3- ابراهیم بهبودی 4- رضا معتمد 5- اسفندیار سرتیپ‌پور 6- علی اکبر افشار 7- صبحی خیاط 8- میر احمد مدنی 9- علی آزاده 10- بنیامین 11- پاکزاد.
ایستاده از راست به چپ: 12- غلامحسین رسام 13- حسین خمامی 14- کاظم صدری 15- ابو الحسن محتشم 16- جهانگیر سرتیپ‌پور.
ایستاده از راست به چپ: 17- محمد هادی فخرائی 18- حسن نریمان 19- عبد الرحیم مهرزاد 20- محمود افشار 21- احمد پیشنماززاده.
ایستاده از راست به چپ: 22- حسین مهرصادقی 23- عبد الرحیم فروغی 24- علی گلبرگ 25- اسماعیل بلوری 26- محمد حسن حریریان 27- حسین ... 28- کاظم ..
هنرمندان نمایشنامه‌هائی مانند آرشین مالالان و مشهدی عباد و غیره را به کارگردانی عباد اللّه رنجبر که از هنرمندان بزرگ آن دوران بود به روی صحنه می‌بردند. فرساد به سبب استفاده از هنرپیشه‌ای از زنان قفقاز در کار نمایش و نیز تأسیس یک مدرسه دخترانه مورد نفرت و کینه مردم قرار گرفت بطوری که او را نجس می‌دانستند و از راه دادن او به حمّام خودداری می‌کردند. فرساد از دبیران فاضل ادبیّات دبیرستان شاهپور رشت در سال 1314 شمسی بود.

جمعیّت فرهنگ:

تشکیل این جمعیّت به سال 1295 شمسی، و به کوشش یکی از فرهنگیان سرشناس به نام میرزا حسین خان جودت انجام گرفت. او مدّتی معلّم ریاضیات «مدرسه احمدیّه» و بعد مدیر دار الایتام و در دوران انقلاب جنگل نیز کمیسر معارف انقلاب بود.
این جمعیّت مجلّه‌ای به نام «فرهنگ» منتشر می‌کرد که نویسندگان مشهوری از جمله احمد آرام، سعید نفیسی، کریم کشاورز و عدّه‌ای دیگر مقالاتی برای آن می‌نوشتند. مدیریّت این مجلّه را به ترتیب محمد شبانی
(رازی)، احمد قطبی و تقی رائقی عهده‌دار بودند و انتشار آن تا سال 1307 شمسی ادامه داشت.
از دیگر فعالیّتهای این جمعیّت تأسیس قرائت‌خانه، کتابخانه و کلاسهای شبانه برای سالمندان و برگزاری نمایشهای اخلاقی بود.

جمعیّت پیک سعادت نسوان:

تأسیس این جمعیت با تشریک مساعی بانوان روشنفکر و فاضله‌ای از جمله پریرخ نویدی کسمائی (شیرینلو)، روشنک نوع‌دوست، فرخنده نویدی کسمائی (کشاورز)، جمیله صدیقی کسمائی و عدّه‌ای دیگر صورت گرفت.
فعالیّتهای این جمعیّت در روزهائی که زنان از اساسی‌ترین حقوق انسانی خود محروم بودند گام بزرگی در احقاق حقوق زنها بشمار می‌رود.
جمعیّت پیک سعادت نشریّه‌ای با همین نام داشت که حاوی مقالات و اشعاری در زمینه حقوق زن بود و هرماه یک شماره انتشار می‌یافت.

جمعیّت آزاد ایران:

تأسیس این جمعیّت در سال 1302 شمسی و به
ص: 489
کوشش جوانانی باذوق و فعّال مانند جهانگیر سرتیپ‌پور، علی اکبر افشار، محمود چمنی، نعمت فروزش، ابو طالب عاکف و عده‌ای دیگر صورت گرفت.
جمعیّت مزبور توانست با ارائه نمایشهای اخلاقی عامل مؤثّری در پیشرفت فرهنگ جامعه باشد.

کانون ایران:

تأسیس این جمعیت که با نام «کانون ایران» به ارائه خدمات فرهنگی و اجتماعی پرداخت به همّت و کوشش محمّد علی‌پژوهی (جواهری)، محمّدی انشائی (آزادیخواه مشهوری که از نویسندگان روزنامه حقایق بود)، علی حبیبی و تعدادی دیگر از افراد باذوق صورت پذیرفت.

جمعیّت اخوّت:

در تشکیل این جمعیّت افرادی مانند ندامانی، حسین ارشد، غلامرضا طاعتی، علی حسام و عدّه‌ای دیگر همکاری داشتند. این جمعیّت با تأسیس قرائت‌خانه، کتابخانه و اجرای چند نمایشنامه، کمک بزرگی به رشد فرهنگی مردم نمود.

جمعیّت گلشن:

جمعیّت مزبور از افرادی مانند علیقلی پوررسول، محمّد صادق احمدی (چهره‌سا)، حسن نیک‌پی و عدّه‌ای دیگر از فرهنگ‌دوستان تشکیل گردید. این جمعیّت در گسترش فرهنگ نقش ارزنده‌ای ایفا کرد.

سایر جمعیتها:

چند جمعیت دیگر نیز در شهرهای گیلان فعالیّتهائی مانند تأسیس قرائت‌خانه، تشکیل کلاسهای مختلف و شرکت در امور خیریه داشته‌اند که از میان آنان باید جمعیّت همت و جمعیت ترقی را نام برد. در جدول شماره 1 اسامی قرائت‌خانه‌هائی که توسط جمعیتها در سال 1295 شمسی فعالیت داشته‌اند آمده است.
جدول شماره 1- قرائت‌خانه‌های استان گیلان در سال 1295 شمسی.
ردیف/ شهر/ نام قرائت‌خانه/ مؤسس
1/ رشت/ قرائت‌خانه عمومی/ جمعیّت فرهنگ
2/ رشت/ قرائت‌خانه ایران/ جمعیّت آزاد ایران
3/ رشت/ قرائت‌خانه ملی/ جمعیّت اخوّت
4/ انزلی/ قرائت‌خانه امید ترقّی/ جمعیّت امید ترقّی
5/ لاهیجان/ قرائت‌خانه همت/ جمعیّت همّت
6/ لنگرود/ قرائت‌خانه ترقّی/ جمعیّت ترقّی‌

محل اجرای برنامه‌ها

اشاره

با توجّه به اینکه بخشی از فعالیّت این جمعیّتها اجرای نمایشهای اخلاقی و انتقادی و اجتماعی و استفاده از درآمد آنها به منظور تأسیس کتابخانه، قرائت خانه و یا کلاسهای شبانه برای باسواد کردن بیسوادان و کمک به بودجه مدارس و آسیب‌دیدگان زلزله و حریق بود باید یادآور شد برای تمامی نمایشهائی که داده می‌شد تنها 3 سالن در شهر وجود داشت.

1- سالن مدرسه ارامنه:

در محوّطه کلیسای ارامنه، بنائی است که آوادیس ارمنی آن را به یاد فرزند جوان خود «میکردیج» ساخت و امروز آرامگاه پدر و پسر در حیاط همین کلیسا دیده می‌شود.

2- سالن مدرسه احمدی:

این مدرسه در باغ سبزه‌میدان بنا شده بود و سالن مدرسه در اجرای فعالیّتهای جمعیّتها مورد استفاده قرار می‌گرفت.

3- سالن آلوش بیک قفقازی:

در برگزاری نمایشها معمولا اجرای نقش زن به عهده مردها بود و بعدها با ورود بانوان ارمنی و گرجی کم‌کم زمینه برای شرکت بانوان ایرانی در نمایشها نیز فراهم گردید.

کوششهای فرهنگی در دوران قیام جنگل‌

راز عقب‌افتادگی ایران چیزی نبود که به ذهن روشنفکران ایران نرسد. این امر از نظر میرزا کوچک خان و آزادیخواهان جنگل نیز پوشیده نبود؛ همه می‌دانستند که عقب‌افتادگی این ملّت ریشه در فقر فرهنگی آنان دارد و به همین سبب مصمّم بودند تا آنجا که توان دارند نسبت به پیشرفت و گسترش سطح آموزش و فرهنگ عمومی مردم به تلاش برخیزند. با پیروی از این نحوه تفکر، جنگلیها توانستند علاوه بر تکمیل «دبستان نصرت» فومن، 4 باب دبستان در صومعه‌سرا، شفت، کسما و ماسوله تأسیس نمایند و زمینه تأسیس یک باب دبیرستان شبانه‌روزی نیز در کسما تدارک شده بود که رویدادهای جنگل و از هم‌پاشیدگی جنگلیها نگذاشت این کار به پایان برسد. بعدها عمارت دبیرستان بدست نیروهای مهاجم طعمه حریق گردید، اما دبستانها به کار خود ادامه دادند و پس از فرونشستن شعله‌های انقلاب در ردیف سازمانهای دولتی قرار گرفتند.
انتشار روزنامه جنگل، ایجاد مدارس نظامی در گوراب‌زرمیخ و لاهیجان (زمانی که دکتر حشمت از سوی جنگلیها فرماندار آن ناحیه گردید)، تأسیس چاپخانه، پخش اعلامیه‌هایی جهت آگاهی مردم و بالاخره شاهنامه‌خوانی را می‌توان از دیگر اقدامات و فعالیتهای فرهنگی جنگلیها بشمار آورد.
جنگلیها طی ماده پنجم مرامنامه خود آموزش ابتدایی را برای تمامی کودکان مجانی و اجباری اعلام نموده و در مورد تحصیلات متوسطه و حتی عالی نیز ادامه تحصیل را برای افراد بااستعداد مجانی و حتمی خوانده بودند.
کوشش جنگلیها و نیز آزادیخواهان در پی‌ریزی فرهنگی تازه و حمایت از آن در حقیقت نوعی رویاروئی و جدال با فرهنگ گذشته بود، فرهنگی که از مجادلات مذهبی و فرقه‌ای و سودجویی قدرتمندان محلّی بهره می‌جست و باید گفت که چنین تلاشی در واقع نوعی مبارزه بشمار می‌آمد که با فرهنگ حاکم بر جامعه جریان می‌گرفت. موفقیت در چنین مبارزه‌ای نیاز به وقوف و آگاهی همگان از جریانات سیاسی روز داشت و بدین علت بود که جنگلیها برنامه کار در مدارس را با مسائل سیاسی و میهنی همراه کردند. آماده ساختن زنان و مردان برای تن دادن به هرنوع گذشت و فداکاری ایجاب می‌کرد تا نه‌تنها زنان و مردان بلکه کودکان و نوجوانان هم در جریان قضایای روز قرار گیرند.
این نوع فکر خیلی زود جای خود را در میان مردم باز کرد، یک روز در ماسوله گروهی از نوجوانان کفن پوشیده در سر راه میرزا قرار می‌گیرند. سردار جنگل همین‌که چشمش به آنان افتاد بسویشان رفت و گفت شما باید زنده بمانید و درس بخوانید و ایران آینده را بسازید.
در تالش گرایش بسوی فرهنگ تازه‌ای که منادی آزادی و سازندگی باشد به خوبی مشاهده می‌شد. در میان افرادی که با فرهنگ عرفانی ویژه‌ای آشنا
ص: 490
بودند هم‌صدایی با جنگلیها و آزادیخواهان راحت‌تر شکل می‌گرفت و در مناطقی مانند عنبران و میناباد تالش، به‌طوری که هارون شفیقی در کتاب «عرفا و علمای عنبران» بدان اشاره نموده است، کوششهای بسیاری برای تعمیم فرهنگ صورت می‌گرفته است.
تلاشهای فرهنگی جنگلیها در آستارا از حمایت گسترده‌ای برخوردار بود و در این ناحیه پیش از آنکه شور و هیجان آزادی و آزادیخواهی فروکش کند اوّلین مدرسه در سال 1327 هجری قمری و با همت میرزا عباسقلی مؤتمن، میرزا بیوک آقا عباس‌زاده و تعدادی دیگر از روشنفکران آنجا تأسیس شد، مدرسه‌ای بود 3 کلاسه که هزینه آن با اعانه علاقمندان تأمین می‌شد.
سیمای گذشته فرهنگ گیلان را معلمی به نام صادق کوچک‌پور ترسیم کرده است. وی که از مجاهدان جنگل بود در خاطرات خود تحت عنوان «نهضت جنگل و اوضاع فرهنگی- اجتماعی گیلان و قزوین» می‌نویسد:
«روزی که با مرحوم میرزا کوچک خان در منزل کربلایی محمد پامساری به‌سر بردیم من و میرزا در بالاخانه از صبح تا غروب تنها بودیم ... بیانات و قصه‌های شیرین و سرگرم‌کننده‌ای داشتیم من در این موقع فرصت را غنیمت شمرده از میرزا سؤال کردم که اگر خدای نکرده نتوانستیم وطن عزیز را از چنگ اجنبی رهایی داده ملت و هموطنان عزیز را از فلاکت و بدبختی نجات دهیم و مغلوب دشمن شدیم تکلیف ما چیست؟ گفت باید برویم در دهات معلمی کنیم و مردم را باسواد نمائیم. علت عدم پیشرفت ما از بی‌سوادی مردم است.
دهقانان و کارگرانی که اکثریت افراد جامعه را تشکیل می‌دهند از نعمت سواد محرومند. دولتهای استعماری برای این‌که از آنها کاملا بهره‌برداری کنند آنها را در جهل و نادانی باقی گذاشته و به نان شب محتاج کرده‌اند تا قادر به تعلیم و تربیت فرزندان خود نباشند ... بودجه فرهنگ گیلان ملی بود، یعنی دولت اعتباری برای پرداخت بودجه فرهنگ نداشت. بودجه از محل صدور برنج به خارج تأمین می‌شد، به این معنی که از هر پوط برنج پنج شاهی و از هر کیسه یک شاهی[715] می‌گرفتند و با جمع‌آوری این بودجه، که به وسیله دارائی و گمرک انجام می‌گرفت، به فرهنگ گیلان و بهداشت اداره می‌شد. از این مبلغ بیمارستان پورسینای رشت بنا شد. این وجوه تحت نظر و مراقبت هیئتی به نام خیریه که اعضاء آن از معتمدین رشت از قبیل میرزا محمد علی خان پیربازاری و میرزا علی اکبر نهاوندی و حاج محمد علی آقا داودزاده و غیره اداره می‌شد.
حقوق مرا از محل تاچه‌پوری (اصطلاحا به یک عدل یا یک جوال و یک کیسه گویند) حواله کرده بودند ... بودجه این مدرسه (رودسر) جمعا ماهی 42 تومان بود. به این طریق مدیر ماهی 12 تومان، سه نفر معلم هریک ماهی 2 تومان و یک نفر معلم ماهی 6 تومان. معلمین سواد مکتبی داشتند و اغلب روضه‌خوان و دعانویس بودند. مدیر هم بالای منبر می‌رفت ... این مدرسه قبلا مکتب بود که مسعود عصام اداره می‌کرد. بعد آقای میرزا علی آقا حبیبی، که رئیس فرهنگ لنگرود بود این مکتب را به صورت مدرسه درآورده و طبقه‌بندی نموده بود بر حسب معلومات بچه‌ها به چهار کلاس تقسیم کرده بود ... شاگردان با لباس کهنه و مندرس و پای برهنه روی حصیر پاره می‌نشستند؛ فقط تخته‌سیاه و یک صندلی برای معلم داشت. در وسط درس زنها برای گرفتن دعای محبت نزد معلم می‌آمدند و یا مردم برای نوشتن عریضه و نامه مراجعه می‌کردند ... هر هفته مدیر مدرسه به گمرک می‌رفت مثلا چهار تومان و سه قران و هفده شاهی می‌گرفت و آن را بین معلمین تقسیم می‌کرد ... معلمین به وضع تعلیم و تربیت آشنا نبودند و به همان اسلوب مکتب‌داری آشنا و تعلیم می‌دادند همان روز با کمک مسعود الحکما عده‌ای از معاریف و مالکین و تجار رودسر که جمعا پنجاه نفر بودند دعوت گرفتم متأسفانه بیش از سه نفر نیامدند ... من مقصود را برای آنها مطرح کردم و دعوت به همکاری نمودم آنها حاضر شدند از آنها قول گرفتم و قرار گذاشتیم که همه‌روزه عصر دور هم باشیم در مدت سه ماه با همکاری این سه نفر توانستیم بیست دستگاه نیمکت به فرم جدید تهیه نمائیم و یک نمایش جالب دادیم درآمد آن را صرف لباس و کفش محصلین بی‌بضاعت نمودیم. من و مسعود الحکما در این نمایش بازی کردیم آموزگاران را به فن تدریس آشنا کردم مدیر مدرسه شبها نزد من حساب و هندسه می‌خواند.
مدت یک سال خدمت من در رودسر در نهایت عسرت بسر بردم همانطور که اشاره شد حقوق من و سایرین از محل تاچه‌پولی اداره می‌شد هر هفته به اداره گمرک می‌رفتم عواید یک هفته را جمع‌آوری می‌کردم و بین خود و سایر آموزگاران به نسبت حقوق تقسیم می‌کردم حقوق من که ماهی سی تومان بود هر هفته بیش از چهار تومان و پنج قران نمی‌شد ... از بدو ورود مکاتبات زیادی با اداره فرهنگ گیلان و حاکم گیلان و انجمن خیریه و وزارت معارف کردم ...
بالاخره آنقدر مکاتبه کردم و پافشاری نمودم تا از بودجه پوطی پنج شاهی ماهی صد تومان اعتبار گرفتم و به این طریق بودجه مدرسه را تنظیم کردم حقوق کارمندان هشتاد و هشت تومان کرایه خانه دوازده تومان. یک سال در رودسر بودم بعد بنا به تقاضای خودم به لنگرود رفتم. آقا میرزا علی آقا حبیبی رئیس فرهنگ و مدیر مدرسه بود من معلم کلاس 5 و 6 و ناظم مدرسه هم بودم همان سال اول مجمع ادبی ترقی را تشکیل دادم و با مجمع ادبی فرهنگ که در رشت بود رابطه داشتیم قرائت‌خانه و کتابخانه و کلاس اکابر دائر کردیم. مجمع فرهنگ هر ماه یک پیس می‌فرستاد یک عده از جوانان باذوق که عضو انجمن ترقی بودند برای نمایش تربیت کرده بودیم و نمایش می‌دادیم عوائد حاصله صرف مخارج محل قرائتخانه و کتابخانه و سایر هزینه‌های جمعیت می‌شد ...
من عضو مجمع ادبی فرهنگ بودم و یکی از مؤسسین این مجمع که از سال 1291 تشکیل شده بود بودم. در نمایشات شرکت می‌کردم و عضو مؤثر آن بودم چون این مجمع در کلیه امور اجتماعی دخالت می‌نمود و در امور ادارات دولتی نظارت می‌نمود از این جهت رنگ سیاسی به خود گرفت و متهم کردند که کلیه افراد آن کمونیست هستند و تبلیغات کمونیستی می‌نمایند. آنها با این عمل می‌خواستند این انجمن ملی را منکوب و در کارها آزادی عمل داشته باشند زیرا اعضاء انجمن از بهترین کارمندان دولت بودند و آنها مانع از ارتشاء و اجحافات و سایر کارهای ناروا بودند از طرف شهربانی تابلوی فرهنگ را پائین آوردند کتابخانه آن را که متجاوز از پانزده هزار جلد کتب علمی و تاریخی و اخلاقی نفیس و گرانبها داشت ضبط کردند و تمام اثاثیه مجمع فرهنگ را که عبارت از میز و صندلی و گنجه‌های متعدد و متجاوز از یک هزار
ص: 491
صندلی سن و تآتر و پرده‌های قیمتی و لباس و لوازم آکتورال و پیسهای زیاد و یک دوره انسیکلوپدی که جمعا دارائی این انجمن متجاوز از یکصد و پنجاه هزار تومان می‌شد توقیف و چندی بعد به شهربانی نقل کردند. در زمان ریاست فرهنگ تربیت کتابخانه ملی تشکیل گردید به وسیله تربیت مقداری از کتب مزبور را از شهربانی گرفتند و به کتابخانه تحویل دادند بعد چهل نفر از اعضاء مؤثر مجمع ادبی فرهنگ را از گیلان به شهرهای دیگر ایران تبعید نمودند.
روز شنبه دهم شهریورماه 1310 ابلاغی به دستم رسید که منتقل به قزوین شده‌ام.»[716]
با توجه به گزارش زیر که وسیله آقای تقی طائر رئیس معارف و اوقاف گیلان، در اواخر سال 1303 شمسی به وزارت متبوعه فرستاده شده می‌توان تا حدی به مشکلات آموزش و پرورش گیلان در آن زمان آشنا شد.
«... گیلان که معبر تجارت شمال و مرکز ایران است و از حیث آبادی و استعداد و تقسیم ثروت شاید در ایران نظیر نداشته باشد هنوز مانند واحدهای مرکزی ایران از تعلیمات عمومی بی‌بهره است یا بهره ضعیفی دارد و چون اهالی این ولایت واسطه اولیه تجارت ما با روسیه هستند جای انکار نیست که تا چه درجه این عقب‌افتادگی به ضرر آنها بلکه به ضرر مملکت تمام می‌شود ...
بدبختانه تاکنون معارف گیلان از طرف دولت بودجه نداشته و در همان وقت که دولت مخارجی را برای یزد و کرمان، ولو به میزان ناقص، متحمل می‌شده برای گیلان با وجود مقتضیات فوق اهمیتی گذاشته نشده است. بدیهی است ضیق بودجه از یک طرف و وجود یک عایدی مخصوصی به نام عواید پوطی پنج شاهی جهت معارف گیلان، موجب شده است که برای مخارج توسعه معارف اولیاء امور به این عایدی مخصوص اعتماد ورزند. عاقبت در سنه 1303 بودجه اداری و دفتری معارف گیلان از بودجه دولتی تأدیه گردیده است ... اگر یک سال زراعت برنج گیلان خراب شود یا روسیه به مقدار کافی برنج گیلان را خریداری نکند عواید پوطی پنج شاهی از بین می‌رود و معلمین و اعضاء مدارس گیلان بدون حقوق می‌مانند ... برای اثبات این عرض و رفع تعجب اولیاء امور کافی است تذکر بدهم که هنوز حقوق برج حوت سنه 1302 پرداخت نشده و بنده نیز شخصا امیدواری زیادی به وصول آن ندارم ...».
تقی طائر سپس به مشکل عدم تمرکز روستائیان و فاصله زیاد خانه‌های روستائی از یکدیگر اشاره کرده که تأسیس مدارس روستائی را با ناکامی مواجه ساخته است. آنگاه در گزارش خود می‌نویسد که با استفاده از عواید مالیات برنج که توسط انجمن خیریه گیلان در اختیار معارف گذاشته می‌شود ناچار این اداره در مسیر توقعات و عقاید و آراء اعضاء انجمن قرار می‌گیرد و با آن‌که افراد انجمن خیریه فریفته معارف هستند و حسن‌نیت دارند، ولی در عمل معارف گیلان را با مشکلات گوناگونی روبرو می‌سازند. رئیس معارف گیلان در پایان پیشنهاد می‌کند که بودجه کافی در اختیار او گذاشته شود تا به تأسیس مدارس جدید و گسترش معارف بپردازد.

پیشرفت و گسترش معارف (سال 1303)

در سالهای 1303 و 1304 شمسی که ریاست معارف گیلان با تقی طائر بود، فرهنگ از برکت کوششهای این مرد در ادامه اقدامات میرزا عیسی خان صدیق به پیشرفتهای قابل توجهی نائل آمد. اهمّ اقداماتی که در جهت پیشرفت معارف و گسترش فرهنگ انجام گرفت به قرار ذیل است:
- در انتخاب معلمین همه نوع دقت و وسواس از نظر معلومات و صلاحیت آنان بکار گرفته شد.
- نسبت به بهداشت مدارس توجه کافی به عمل آمد و آبله‌کوبی و مبارزه با گال (جرب) اجباری شناخته شد.
- از نظر رعایت انضباط شاگردان مدارس ملزم گردیدند که بعد از غروب آفتاب جز در مواقعی که با اولیاء خود هستند در معابر دیده نشوند.
- در رشت: یک باب مدرسه 4 کلاسه تأسیس شد. به هریک از 3 باب مدرسه 5 کلاسه یک کلاس ششم داده شد. در مدرسه متوسطه، که دارای 2 کلاس بود، کلاس سوم دایر گردید (تدریس در این کلاس وسیله بعضی از رؤسای سازمانها و به‌طور رایگان صورت می‌گرفت.)
- در انزلی: یک باب مدرسه 2 کلاسه در کولیور، یک باب مدرسه 3 کلاسه در آبکنار و یک باب مدرسه 2 کلاسه در کپورچال تأسیس گردید.
- در طوالش: یک باب مدرسه 3 کلاسه در خطبه‌سرا و یک باب مدرسه 4 کلاسه در رضوان‌ده تأسیس گردید.
- در لاهیجان: یک باب مدرسه 2 کلاسه دختران دایر شد که با مقاومت برخی از افراد مواجه شد و با توجه به کمبودهائی که وجود داشت کلاسهای دخترانه با مشکلات زیادی روبرو بودند.
- در لشت‌نشا: مکتب‌خانه محلی منحل و ضمیمه مدرسه شد. در مدرسه 3 کلاسه نیز کلاس دیگری دایر شد و مدرسه با داشتن 4 کلاس به صورت منظمی درآمد.
در این سال تقی طائر رئیس معارف گیلان طی پیشنهاداتی از وزارت معارف تقاضا کرد که اقداماتی در جهت انجام موارد ذیل صورت گیرد:
- تبدیل کلیه مکتب‌خانه‌ها به مدرسه.
- تأسیس کتابخانه.
- اعزام معلمین شایسته از مرکز.
- بنای ساختمان جهت اداره معارف گیلان.
- تأسیس مدارس تجارتی و فلاحتی.
با توجه به آمار و ارقام جدول شماره 2 می‌توان به چگونگی فعالیتها و پیشرفتهای فرهنگ گیلان از سال 1301 تا 1304 پی برد.
به سبب عدم توجه متصدیان موقوفه، بنای این مدارس اکثرا خراب بوده است و چنانچه طبق وصیّت‌نامه در مورد این موقوفات عمل می‌نمودند شاید می‌توانستند در احیای آنها اقدامات مؤثری انجام دهند.
نگاهی به گزارش آقای طائر به وزارت معارف نشان می‌دهد که در این سال مقدمات تأسیس یک باب کتابخانه برای مراجعه اشخاص و محصلین فراهم گردیده است.
با افزایش علاقه مردم به تعلیم و تربیت بر تعداد مکتب‌خانه‌ها هم اضافه گردید و این افزایش در سراسر منطقه دیده می‌شود.
ص: 492
جدول شماره 2- تعداد محصلین و مدارس استان گیلان در سالهای تحصیلی 1301 و 1303 و 1304 شمسی.
این تعداد در سال 1302 عبارت بود از 30 مدرسه و 166 معلم و 3807 شاگرد، ولی در سال 1304 با افزایش مدارس ابتدائی و متوسطه در حدود 49 مدرسه و 263 معلم و 5795 محصل بوده است.
مدارس ملی از عواید پوطی 5 شاهی اعانه می‌گرفتند. بودجه مدرسه آمریکائی از عواید داخلی و بودجه مدرسه روسی از عواید اداره بندر بوده است.
برای آشنائی با نحوه تأمین درآمد و نیز چگونگی مصرف درآمد حاصله، ارقام سندی که می‌تواند در این مورد مفید واقع گردد طی جدول شماره 3 ارائه
ص: 493
جدول شماره 3- درآمد و هزینه‌های مدارس استان گیلان در سال 1303 شمسی.
می‌شود.
اصل این سند را تقی طائر رئیس معارف و سرتیپ محمد حسین خان آیرم فرمانده تیپ مستقل شمال و حکمران گیلان امضاء نموده‌اند.

آموزش و پرورش زنان در گیلان‌

گیلان با توجّه به بدبختیهای ناشی از بیسوادی مردان و زنان در زمانی که با هدف باسواد کردن مردم همه توان خود را به‌کار انداخت، از همان آغاز به باسواد کردن زنان نیز همّت گماشت و با استفاده از کمکهای مردمی و عوایدی که از محل پوطی 5 شاهی و یا «تاچه» بدست می‌آورد به تأسیس مدارسی برای دختران و تأمین بودجه‌ای که باید به مصرف اداره آنها می‌رسید تلاش زیادی از خود نشان داد.
اقدام به چنین کارهائی در زمانی صورت می‌گرفت که حتّی اندیشه چنین حرکتی نیز در ذهن مردم بسیاری از شهرهای کشور ما نمی‌توانست جائی پیدا کند. آمار جدول شماره 4 که مدارس دخترانه گیلان را در سال 1303 شمسی نشان می‌دهد می‌تواند نشانه‌ای از گستردگی میدان فعالیت در این زمینه باشد.
از مدارس یادشده جز مدرسه آمریکائی نسوان رشت و بنات اسلامی ملّی لاهیجان بقیّه در سال 1302 شمسی نیز وجود داشتند. تعداد نسبتا زیاد مدارس دخترانه گیلان که حتی در دوره دبیرستان نیز به صورت مختلط (ماسوله) دیده می‌شد نشانه‌ای از استقبال مردم گیلان در باسواد کردن زنان و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه است.

تغییرات کمی و کیفی آموزش و پرورش گیلان (از سال 1304 تا سال 1371)

از سال 1304 روند حرکت و جنبش در عوض کردن سیمای فرهنگی و روش گذشته آن با شتابی نسبتا تند آغاز گردید و کوششهائی در جایگزین ساختن مدارس جدید به جای مکتب‌خانه‌ها مشاهده شد. کار تأسیس مدارس ابتدائی از شهرها به روستاهای گیلان کشیده شد و به موازات آن در شهرها نیز تعداد مدارس متوسط فزونی گرفت و تعداد افراد باسواد هم سال‌به‌سال افزایش یافت.
در سال 6- 1305 بعد از طائر ریاست فرهنگ گیلان به تربیت واگذار شد. وی نیز تا تیرماه سال 1306 این سمت را عهده‌دار بود. آنگاه علی محمد خان پرتوی (منیع الملک) جانشین او گردید. در این ایام ضمن تأسیس جدول شماره 4- تعداد محصلین دختر و امکانات آموزشی مدارس دخترانه استان گیلان در سال 1303 شمسی.
جدول شماره 5- تعداد محصلین مدارس استان گیلان در سال تحصیلی 10- 1309.
ص: 494
جدول شماره 6- تعداد محصلین و امکانات آموزش و پرورش استان گیلان از سال تحصیلی 16- 1315 تا 21- 1320.
جدول شماره 7- تعداد محصلین و امکانات آموزش و پرورش استان گیلان از سال تحصیلی 23- 1322 تا 27- 1326.
مدارس پسران، در جهت تأسیس مدارس دخترانه نیز گامهائی برداشته شد و در اثر چنین حرکتی تعداد مدارس گیلان در سال تحصیلی 10- 1309 به 69 واحد رسید. پراکندگی آن را در جدول شماره 5 می‌توان مشاهده کرد.
به‌طوری‌که دیده می‌شود در این سال از تعداد 8125 نفر دانش‌آموز قریب یک‌سوم را دختران دانش‌آموز تشکیل می‌دادند. رفته‌رفته کار تأسیس مدارس در سطوح مختلف سرعت بیشتری گرفت. آمار جدول شماره 6 چنین سرعتی را در فاصله سالهای 1315 تا 1321 نشان می‌دهد.
کاهش تعداد دانش‌آموزان در سال تحصیلی 21- 1320 نسبت به سال قبل آن به علت وقوع حادثه شوم 3 شهریور 1320 و اشغال گیلان وسیله سربازان شوروی بود که مشکلاتی با خود به همراه آورده بود.
روستاهای گیلان و تعدادی از شهرها قادر به تحمل فشار و گرانی ناشی از جنگ نبودند و بدین‌سبب ادامه تحصیل بسیاری از فرزندان این خانواده‌ها به حال وقفه درآمد. خوشبختانه این وضع دوام زیادی نداشت و کم‌کم روند تحصیل شکل گذشته خود را بازیافت. تعداد محصلین و امکانات آموزشی ارائه‌شده در جدول شماره 7 نشانگر ادامه پیشرفت آموزش و پرورش گیلان در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم است.
در فاصله سالهای 1327 تا 1332 در تعداد مدارس و نیز محصلین، با توجه به افزایش افراد واجب التعلیم و نیاز مناطق مختلف به فضای آموزش بیشتر، تغییراتی حاصل گردید.
بعد از کودتای 28 مرداد 1332 و نفوذ سیاسی و فرهنگی آمریکا در ایران آموزش و پرورش نیز مصون از تعرض نماند و با طرح و اجرای برنامه‌های جدید در پهنه فعالیت فرهنگ، این رکن اساسی استقلال مملکت به سوی اهداف سیاسی سوق داده شد.

سازمان تعلیمات سمعی و بصری‌

در سال 1332 اداره اصل 4 در رشت تشکیل گردید و شعبه‌ای بنام سمعی و بصری دایر نمود که تعدادی فیلمهای علمی و کشاورزی و بهداشتی را طبق درخواست ادارات در شهرستانها و دهات به معرض تماشا می‌گذاشت. اما پس از انتقال این بخش از اصل 4 به وزارت فرهنگ و اداره کل هنرهای زیبای کشور، سازمان سمعی و بصری اداره کلّ هنرهای زیبا تصمیم گرفت شعبه‌هائی در مراکز استانها دایر نماید تا فعالیتهای سمعی و بصری در شهرستانها دچار وقفه نگردد.
برنامه‌هائی که جهت تعلیمات سمعی و بصری تدوین یافته بود عبارت بودند از:
1- تشکیل کلاسهای سمعی و بصری برای آموزگاران و راهنمائی و آشنا ساختن آنان به اصول جدید آموزش و پرورش.
2- نمایش فیلم و فیلم استریپ در آموزشگاهها طبق درخواست قبلی آنها.
3- بازدید مدارس از نظر تکمیل وسایل سمعی و بصری.
4- ساختن بعضی از وسایل سمعی و بصری و توزیع آنها در مدارس.
5- تنظیم و تدوین آهنگهای محلی و غیرمحلی برای نمایشها و تآترهای مدارس.
6- کمک به متصدّیان سمعی و بصری ادارات عمران کشاورزی و بهداشت.
7- مشاوره با دبیران درباره فیلمهائی که جدیدا وارد شده و در صورت امکان تصویب نمایش آنها در مدارس.
وسایل سمعی و بصری معمولا به 2 دسته سبک و سنگین تقسیم می‌شدند:
وسایل سمعی و بصری سبک شامل تصاویر، پوسترها، چارتها، چرتکه ریاضیات، جعبه احجام، دیدآزما، تابلوی جدول‌ضرب و غیره هستند.
وسایل سمعی و بصری سنگین عبارتند از: پروژکتور فیلمهای 16 میلیمتری، پروژکتور فیلم استریپ و اسلاید، ضبط صوت و نظایر آنها.

فعالیتهای پروژه 45

از فروردین‌ماه 1335 دوائر و ادارات اصل 4 به وزارتخانه‌های مربوطه دولت ایران منتقل شد و عمل الحاق رسما صورت گرفت. حسابی به نام عملیات مخصوص در هر وزارتخانه به وجود آمد تا کمکهای فنّی و تربیتی گذشته را با کادر مطلع و کارمندان وارد خود و همچنین کمک مشاور خارجی فرهنگی، زیر نظر و مسئولیت رئیس یا مدیر کلّ فرهنگ استان ادامه دهد.
هدف و منظور اساسی پروژه 45 تربیت و تعلیم معلّم و مربیان و ارتقاء دانش عمومی فرهنگیان بود. تشکیل کلاسهای کارآموزی تابستانی، دوره‌های
ص: 495
جدول شماره 8- تعداد نوآموزان دبستانهای رشت و بخشهای تابعه در سال تحصیلی 37- 1336.
جدول شماره 9- تعداد محصلین مدارس رشت و بخشهای تابعه به تفکیک دبیرستان، هنرستان صنعتی، دانشسراهای مقدماتی و تربیت بدنی در سال تحصیلی 37- 1336.
کارآموزی ضمن سال، برگزاری کنفرانس، استفاده از وسایل سمعی و بصری، ایجاد کارگاههای علوم و حرف و راه‌اندازی انجمن‌های مختلف و متنوّع در دبستانها و دبیرستانها از جمله اقداماتی بود که انجام می‌گرفت.
میزان اعتبار پروژه 45 (حساب عملیّات مخصوص) در سال 1337 افزون بر 209، 652، 1 ریال بود که در 4 نوبت 3 ماهه برای مصارف مقرّره وسیله اداره دارائی به حساب عملیات مخصوص واریز می‌گردید.
فعالیت پروژه 45 در 2 بخش تمرکز می‌یافت:
الف- تعلیمات عمومی شامل:
1- تربیت معلّم 2- خانه‌داری 3- تعلیمات متوسّطه.
ب- تعلیمات حرفه‌ای شامل:
1- تعلیمات حرفه‌ای کشاورزی 2- تعلیمات حرفه‌ای صنعتی.
اجرای موارد یادشده با سرپرستی کارکنان باتجربه در همه زمینه‌ها ادامه داشت.
در این سالها آرامش نسبی محیط تحصیلی به روند پیشرفت آن کمک می‌نمود و افزونی تعداد داوطلبان تحصیل، تأسیس مدارس بیشتری را ایجاب می‌نمود. به عنوان نمونه می‌توان از شهرستان رشت یاد نمود که در سال تحصیلی 37- 1336 دارای 29 دبیرستان با 163 کلاس درس و 6310 نفر دانش‌آموز و 118 دبستان با 605 کلاس درس و 107، 31 نوآموز بود.
محل و نوع و تعداد آموزشگاهها، کلاسهای درس و دانش‌آموزان این شهرستان را در جدولهای شماره 8 و 9 می‌توان دید.
با گذشت زمان تعداد باسوادان در گیلان سال‌به‌سال افزوده شد. در سرشماری عمومی که به سال 1355 انجام گرفت جمعیت 6 ساله و بیشتر گیلان به 881، 280، 1 نفر (مناطق شهری 382، 390 نفر و مناطق روستائی 499، 890 نفر) و تعداد باسوادان آن به 240، 649 نفر (نقاط شهری 638، 266 نفر و نقاط روستائی 602، 382 نفر) رسید. بر پایه همین آمار 7/ 50 درصد جمعیت 6 ساله و بیشتر این استان (نقاط شهری 3/ 68 درصد و نقاط روستائی 43 درصد) در سال 1355 باسواد بودند. همچنین آمار مزبور نشان می‌دهد که درصد مردان باسواد خیلی بیشتر از زنان باسواد بوده است. بدین ترتیب که از هر 100 نفر مرد گیلانی (6 سال به بالا) 61 تن و از هر 100 نفر زن گیلانی (6 سال به بالا) 40 تن باسواد بوده‌اند.
در سرشماری سال 1365 یعنی 10 سال بعد جمعیت 6 ساله و بیشتر گیلان به 410، 702، 1 نفر (مناطق شهری 968، 637 نفر و مناطق روستائی 442، 064، 1 نفر) و تعداد باسوادان نیز به 756، 123، 1 نفر (مناطق شهری 210، 490 نفر و مناطق روستائی 546، 633 نفر) بالغ گردیدند. با این حساب باسوادان این استان 66 درصد گردید (باسوادان نقاط شهری 8/ 76 درصد و باسوادان نقاط روستائی 5/ 59 درصد). در این فاصله زنان نیز پابه‌پای مردان بیش از پیش باسواد گردیدند به‌طوری‌که درصد زنان باسواد استان گیلان از 1/ 40 درصد در سال 1355 به 58 درصد در سال 1365 افزایش پیدا کرد (در نقاط شهری از 2/ 60 درصد به 5/ 70 درصد و در نقاط روستائی از 7/ 31 درصد به 5/ 50 درصد). تعداد و روند افزایش جمعیت 6 ساله و بیشتر استان گیلان در سرشماریهای 1355 و 1365 و باسوادان آنها و همچنین افزایش باسوادان شهرهای این استان در فاصله 1345 تا 1365 را در جدولهای 10 و 11 می‌توان مشاهده کرد.
آمارهای سرشماری سال 1365 نشان می‌دهد که بندر انزلی با 3/ 77 درصد باسواد، رشت با 4/ 70 درصد باسواد و لنگرود با داشتن 1/ 69 درصد جمعیت باسواد به ترتیب بیشتر از سایر شهرستانهای گیلان باسواد داشته‌اند. در نقاط شهری، بندر انزلی با 7/ 79 درصد، رشت با 3/ 58 درصد و آستارا با 9/ 54 درصد جمعیت باسواد، دارای افراد باسواد بیشتر بوده‌اند. در نقاط روستائی نیز صومعه‌سرا با 81 درصد باسواد، فومن با 6/ 79 درصد باسواد و تالش با
ص: 497
دبیران و دانش‌آموزان دبیرستان شاهپور رشت در سال تحصیلی 1316- 1315.
مسئولان اداره کل آموزش و پرورش گیلان در سال 1345.
ص: 498
جدول شماره 10- مقایسه باسوادان جمعیت 6 ساله و بیشتر استان گیلان به تفکیک نقاط شهری و روستائی و بر حسب مرد و زن در سالهای 1355 و 1365.
1/ 74 درصد باسواد به ترتیب بیشتر از نقاط روستائی شهرستانهای دیگر گیلان باسواد داشته‌اند. در اینجا برای اطلاع بیشتر از جزئیات جمعیت 6 ساله و بیشتر استان گیلان در شهرستانها و بخشها و دهستانها و وضع سواد آنها در سال 1365، آمارهای مربوط در جدولهای شماره 12 و 13 ارائه شده است.
پابه‌پای توسعه مدارس و دگرگون شدن نظام آموزش و پرورش، مقاطع تحصیلی در گیلان به اقتضای موقعیّت فرهنگی کشور در طی سالهای مختلف به شکل زیر مورد استفاده قرار گرفت:

مدارس کودکان استثنائی‌

با توجّه به بررسیهای علمی حدود 10 درصد از افراد جامعه را کودکان استثنائی تشکیل می‌دهند. 5 درصد از این کودکان دچار نقص جسمی و ذهنی هستند که به آنها استثنائی پائین اطلاق می‌شود و نیاز به آموزش خاص و مراقبتهای ویژه دارند تا در آینده نه‌تنها به صورت افرادی خودکفا بلکه عواملی مؤثّر با بازده اقتصادی و مفید به حال جامعه به زندگی ادامه دهند. 5 درصد دیگر را کودکان استثنائی بالا یا تیزهوشان تشکیل می‌دهند.[717]
رسیدگی به مشکلاتی که معلولین در امر آموزش و پرورش با آن روبرو می‌باشند موجب گردید تا در جهت آماده کردن امکانات آموزشی و پرورشی آنان اقداماتی جدّی صورت بگیرد، آموزشگاه و مربّیان ویژه‌ای داشته باشند و راه رشد و کمال به روی آنان گشوده شود. در اجرای چنین امری مسئولان آموزش و پرورش و برخی از سازمانهای دیگر همکاری دارند.
کودکان استثنائی را از یک نظر باید به 3 گروه جداگانه تقسیم نمود: گروه اول کودکان تیزهوش هستند که در برخی کشورها کودکان زودرس نامیده می‌شوند. گروه دوم عبارتند از کودکان معلول جسمی که یک یا چند جزء از اعضاء بدن آنها دچار نقص می‌باشد و گروه سوم را کودکانی تشکیل می‌دهند که عقب‌مانده ذهنی هستند.
جدول شماره 11- میزان باسوادان شهرهای استان گیلان در سرشماریهای 1345، 1355 و 1365.
*- آمار عملا وجود نداشته است.
ص: 499
جدول شماره 12- جمعیت 6 ساله و بیشتر استان گیلان بر حسب وضع سواد و شهرستان در سال 1365.
بر طبق آمارهای رسمی در سال تحصیلی 56- 1355 تعداد محصلین و امکانات آموزشی کودکان استثنائی استان گیلان 235 محصل و 6 مدرسه با 27 کلاس و 33 معلم و کارمند اداری بود. در سال تحصیلی 66- 1365 تعداد آنها به 1059 محصل و 14 آموزشگاه با 159 کلاس و 202 معلم و کارمند اداری افزایش یافت. روند ازدیاد محصلین دوره آموزش استثنائی و امکانات آموزشی استان گیلان ادامه پیدا کرد به‌طوری‌که در سال تحصیلی 71- 1370 جمعا 1712 محصل (1104 پسر و 608 دختر)، 23 آموزشگاه با 208 کلاس و 261 معلم و 45 کارمند اداری در استان گیلان وجود داشت. جدول شماره 14 اطلاعات موردنیاز در زمینه تعداد محصلین و امکانات آموزشی دوره آموزش استثنائی استان گیلان را در سال تحصیلی 71- 1370 بدست می‌دهد.
بر پایه آمارهای سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 271 تیزهوش، 963 عقب‌مانده و معلول (شامل: ذهنی، جسمی و تحصیلی)، 22 ناسازگار، 30 نابینا و نیمه‌بینا و 426 ناشنوا و نیمه‌شنوا مشغول آموزش بودند. تعداد محصلین مدارس استثنائی گیلان بر حسب نوع تعلیمات در جدول شماره 15 آمده است.

آموزش کودکستانی‌

شورای عالی فرهنگ در سال 1311 شمسی آئین‌نامه‌ای جهت تشکیل کودکستانها تصویب نمود، لیکن این مقطع آموزشی جزء مراحل رسمی تحصیل در کشور به حساب نیامده است. هدف و برنامه کودکستانها شکل دادن جدول شماره 13- جمعیت 6 ساله و بیشتر بخشها و دهستانهای تابعه استان گیلان بر حسب سواد، زن و مرد به تفکیک شهرستان در سال 1365.
ص: 500
ادامه جدول شماره 13- جمعیت 6 ساله و بیشتر بخشها و دهستانهای تابعه استان گیلان بر حسب سواد، زن و مرد به تفکیک شهرستان در سال 1365.
به افکار کودکان و هماهنگ نمودن رفتار آنان در محیط خارج از خانه و نیز دست یافتن نونهالان به وسایل تفریح و بازیهای سالم با همسالان خویش می‌باشد. اشتغال روزافزون زنان گیلانی به مشاغل مختلف و آشنایی مردم با کار کودکستانها موجبات افزایش تعداد کودکستانهای استان گیلان را فراهم ساخت به‌طوری‌که تعداد کودکستانهای استان مزبور که در سال تحصیلی 41- 1340 منحصر به 7 واحد (4 واحد دولتی و 3 واحد غیردولتی) با 211 کودک (101 نفر دولتی و 110 نفر غیردولتی) بود در سال تحصیلی 56- 1355 به 88 کودکستان و 5352 کودک افزایش یافت.
حساس بودن نقش این دوره در دگرگون ساختن سیمای اجتماعی آینده کشور موجب گردید تا کودکستانها با تعداد بیشتر و کیفیت بهتری به انجام خدمت پرداختند. آمارهای مربوط به آموزش و پرورش گیلان نشان می‌دهد که در فاصله سالهای 1365 تا 1371 تعداد کودکستانها از 112 واحد به 153 واحد، تعداد کلاسها از 199 کلاس به 329 کلاس و تعداد کودکان کودکستانی از 5301 نفر به 9801 نفر رسیده است. با این حساب به هر 100 کودک کودکستانی 85 کودک اضافه شده است. در جدول شماره 16 کودکان کودکستانها و امکانات آموزش کودکستانی سال تحصیلی 71- 1370 استان گیلان مشخص شده است.
رشد کودکان کودکستانی و امکانات آموزشی این مرحله در نقاط روستائی
ص: 501
جدول شماره 14- تعداد محصلین و امکانات دوره‌های آموزش استثنائی استان گیلان بر حسب شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
استان گیلان در فاصله سالهای 1365 تا 1371 نیز مطلوب بوده به‌طوری‌که تعداد کودکستانها از 32 واحد و 36 کلاس به 58 کودکستان و 75 کلاس و کودکان کودکستانی روستائی از 977 نفر به 1973 نفر بالغ گردیده است. بر این اساس تعداد کودکان و امکانات آموزشی دوره کودکستانی به حدود 2 برابر جدول شماره 15- تعداد محصلین دوره‌های آموزش استثنائی استان گیلان بر حسب نوع تعلیمات در سال تحصیلی 71- 1370.
جدول شماره 16- تعداد کودکان کودکستانی و امکانات آموزشی دوره کودکستانی استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش تابعه در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
ص: 502
جدول شماره 17- تعداد کودکان کودکستانی و امکانات آموزشی دوره کودکستانی در نقاط روستائی استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370.
افزایش پیدا کرده است. در جدول شماره 17 تعداد کودکان و امکانات آموزش دوره کودکستانی نقاط روستایی استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370 ارائه شده است.

آموزش ابتدائی‌

آموزش ابتدائی در دبستانها انجام می‌گیرد و در گذشته دوره آن به 6 سال می‌رسید. سن تحصیل کودکان در دبستانها 7 سال است. از سال تحصیلی 1350 دوره 6 ساله آموزش ابتدائی به 5 سال کاهش یافت و در دوره دبیرستان نیز تحولاتی انجام گرفت، بدین‌ترتیب که دوره 6 ساله دبیرستان به دو بخش دوره راهنمائی و دوره آموزش دبیرستانی تقسیم گردید. دوره راهنمائی 3 سال و دوره متوسطه 4 سال تعیین گردید و در رشته‌های تحصیلی نیز تغییرات زیادی صورت گرفت.
علاوه بر اینها، از سال 1341 کار مدارس سپاه دانش نیز آغاز گردید.
سپاهیان دانش در احداث و یا تکمیل دبستانها، تشکیل کلاسهای شبانه و تشکیل انجمنهای خانه و مدرسه و برخی دیگر از این نوع کارها که با استفاده از خودیاری مردم صورت می‌گرفت شرکت داشتند.
تعداد دبستانهای استان گیلان در سال تحصیلی 23- 1322 فقط 141 واحد با 019، 16 نوآموز بود که هر سال نسبت به سال پیش افزایش یافت. به طوری که تعداد دبستانهای عادی و سپاه دانش در سال تحصیلی 56- 1355 به 1858 واحد و 000، 270 نوآموز رسید. در این سال تعداد دبستانهای سپاه دانش به تنهائی 882 واحد با 000، 45 نوآموز و 1549 سپاهی دانش بود.
گفتنی است که از آغاز سال 1341 تا 1355 جمعا 4644 سپاهی دانش (3755
گروهی از نوآموزان در دبستان ییلاق عصاسر.
جدول شماره 18- تعداد نوآموزان و امکانات آموزشی دوره ابتدائی استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
ص: 503
جدول شماره 19- تعداد نوآموزان و امکانات آموزشی دوره ابتدائی استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
پسر و 889 دختر) به روستاها اعزام شدند.
بعد از انقلاب اسلامی بر تعداد نوآموزان و امکانات آموزش ابتدائی بیش از پیش افزوده شد. به عنوان مثال در سال تحصیلی 71- 1370 در کل استان گیلان 476، 359 نوآموز دوره ابتدائی (402، 188 پسر و 074، 171 دختر) مشغول تحصیل بودند و برای این عده 2451 دبستان با 660، 13 کلاس و 691، 14 معلم در آموزش دوره ابتدائی اشتغال بکار داشتند. شایان ذکر است از این عده 1310 نفر در 8 دبستان شاهد در 59 کلاس تحصیل می‌کنند. جدول شماره 18 نشان‌دهنده آمار و اطلاعات لازم در خصوص آموزش ابتدائی گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش استان گیلان است. در جدول شماره 22 نیز آمار مدارس ابتدائی شاهد را می‌توان دید.
در این فاصله در تعداد نوآموزان و امکانات آموزشی نقاط روستائی گیلان نیز با توجه به افزایش جمعیت 6 ساله و بیشتر (واجب التعلیم) افزایش قابل ملاحظه‌ای حاصل گردید. به‌طوری‌که در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد مدارس ابتدائی استان گیلان 1956 دبستان و 9292 کلاس با 411، 212 جدول شماره 20- تعداد دانش‌آموزان و امکانات آموزشی دوره راهنمائی تحصیلی استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
نوآموز (591، 112 پسر و 820، 99 دختر) بالغ گردید. در جدول شماره 19 تعداد دانش‌آموزان و امکانات آموزشی نقاط روستائی استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370 ارائه گردیده است.

دوره راهنمائی تحصیلی‌

تحصیل در این دوره از سال 1351 آغاز گردید. هدف از ایجاد این دوره فراهم آوردن فرصتهای آموزشی مناسب به منظور پرورش و شکوفائی استعداد دانش‌آموزان در رشته‌های مختلف تحصیلی و نیز شناخت و کشف استعدادها و واقعیّتهای روانی دانش‌آموزان با توجّه به علاقه فراوان آنان در رشته‌های متنوّع فنّی و حرفه‌ای و نظری می‌باشد.
لازمه پیشرفت چنین روشی وجود کادر مجهّز و تعلیم‌دیده و امکانات و وسایلی است که تمامی دانش‌آموزان از آن برخوردار شوند و راه استفاده مناسب از آن وسایل را فراگیرند.
ص: 504
جدول شماره 21- تعداد دانش‌آموزان و امکانات آموزشی دوره راهنمائی تحصیلی نقاط روستائی استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
در سال تحصیلی 54- 1353 تعداد دانش‌آموزان در دوره راهنمائی تحصیلی- که آغاز آن بعد از پنجم ابتدائی یعنی پایان این دوره است- افزون بر 981، 73 نفر بود که 186، 50 نفر از آنان در مراکز شهرستانها و بقیّه در شهرهای کوچک و روستاها تحصیل می‌کردند. با توجّه به تعداد دانش‌آموزان و تعداد معلّمان در آن دوره در مقابل هر 31 نفر دانش‌آموز یک معلّم قرار داشته است. این عدّه 20 درصد کلّ دانش‌آموزان استان را تشکیل می‌داده‌اند که در 293 واحد تعلیماتی و در 1684 کلاس درس می‌خواندند و کلاسها بطور متوسّط هریک 44 دانش‌آموز داشت.
در سالهای بعد رقم دانش‌آموزان دوره راهنمائی تحصیلی در سراسر استان رو به فزونی گذاشت و در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد آنها به 074، 153 نفر (887، 82 پسر و 187، 70 دختر) رسید. تعداد آموزشگاههای دوره راهنمائی تحصیلی نیز 938 واحد و 5094 کلاس و 3 مدرسه راهنمائی نمونه با 9 کلاس و کارمندان آموزشی آنها نیز به 6710 نفر رسید. جدولهای شماره 20 و 23 نشان‌دهنده آمار این دوره تحصیلی در استان گیلان است.
کلاس اول دبستان تنیان
بر طبق آمار رسمی در مناطق روستائی گیلان نیز، آموزش دوره راهنمائی تحصیلی در سالهای اخیر پیشرفت داشته و تعداد دانش‌آموزان دوره راهنمائی تحصیلی در سال تحصیلی 71- 1370 به 807، 73 نفر (395، 41 پسر و 412، 32 دختر) بالغ گردید. در این سال تعداد آموزشگاههای راهنمائی تحصیلی 661 واحد با 2872 کلاس بود. در جدول شماره 21 اطلاعات مربوط به آن نشان داده شده است.

مدارس تیزهوشان‌

تیزهوشان حدود 5 درصد از افراد جامعه هستند که در مقابل معلولین جسمی و ذهنی به آنان استثنائی بالا اطلاق می‌شود. اینان کودکان پرتوان و سرآمد هستند که استثنائی در جهت مثبت دارند و در بین کودکان همسال خود ممتازند و از هوش بیشتری برخوردار می‌باشند.
از جمله خصوصیات این گروه از کودکان یادگیری سریع، استقلال در تفکّر، علاقمندی به پژوهش، حافظه خوب و توانائی در استدلال است که باید به موقع و به‌جا از آن استفاده گردد تا از انحراف استعدادها در جهت خلاف جلوگیری شود.
ضرورت پرداختن به چنین مهمّی ایجاب می‌کرد که هرچه زودتر در این مورد اقداماتی جدّی صورت بگیرد. با توجّه به این امر در کنار وزارت آموزش و پرورش سازمانی به نام سازمان ملّی پرورش استعدادهای دانش‌آموزان با هیئت امنائی از مقامات زیر تشکیل گردیده است.
وزیر وقت آموزش و پرورش، وزیر وقت فرهنگ و آموزش عالی، رئیس وقت سازمان برنامه و بودجه کشور، رئیس وقت سازمان پژوهشهای علمی و صنعتی ایران، مدیرعامل صدا و سیما و 3 نفر از شخصیّتهای علمی کشور با پیشنهاد وزیر آموزش و پرورش و تأیید مقام ریاست جمهور.
هیئت امناء شخصی را به عنوان رئیس سازمان انتخاب می‌کند که نسبت به تأسیس مدارس تیزهوشان و رسیدگی و نظارت دقیق بر امور آموزش و پرورشی آنان اقدام کند.
در تأسیس اینگونه مدارس معمولا از دانش‌آموزان ممتاز کلاس پنجم
ص: 505
ابتدائی- که میانگین معدّل سالهای سوم و چهارم آنان بالای 19 باشد- آزمون بعمل آورده و سپس با در نظر گرفتن تعداد لازم، آنان را از میان پذیرفته‌شدگان برای ادامه تحصیل در مدرسه تیزهوشان انتخاب می‌کنند.
ترتیب چنین انتخابی در انتقال دانش‌آموز از دوره راهنمائی به دوره دبیرستان نیز رعایت می‌گردد یعنی آزمون ورودی از دانش‌آموزان سال سوّم راهنمائی بعمل می‌آید.
تعداد دانش‌آموز در کلاسهای تیزهوشان 22 تا 24 نفر است. دانش‌آموزان که تقریبا از نظر استعداد در یک سطح هستند، زیر نظر دبیران لیسانسیه درس می‌خوانند و در عین‌حال با کارهای عملی و آزمایشگاهی نیز آشنا می‌شوند.
مدرسه تیزهوشان تنها در رشت وجود دارد. مرکز آموزشی میرزا کوچک خان مخصوص پسران و مرکز آموزشی فرزانگان مخصوص دختران تیزهوش است.
تأسیس این مدرسه در بالا بردن میزان کوشش تحصیلی سایر دانش‌آموزان تأثیر زیادی گذاشته است، به‌طوری‌که هرسال تعداد کسانی که می‌توانند در آزمون ورودی شرکت کنند به میزان زیادی بیش از سال پیش دیده می‌شود.
تعداد دانش‌آموزان در هریک از مراکز یادشده در سال 69- 1368 به میزان 90 نفر بود و در سال بعد به 135 نفر رسید.

مدارس فرزندان شاهد

در سال 1365 به فرمان رهبر جمهوری اسلامی ایران ستادی متشکّل از مسئولان وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزش عالی، بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان و بنیاد جانبازان به نام (ستاد شاهد) به منظور زیر پوشش قرار دادن امور فرهنگی فرزندان شاهد تشکیل گردید.
سرپرستی این فرزندان با بنیاد شهید و تأمین امور مالی آنان به عهده بنیاد مستضعفان می‌باشد و وزارت آموزش و پرورش و آموزش عالی نیز مسئولیت آموزشی و تربیتی آنان را از دوره ابتدائی تا پایان دوران تحصیلات عالیه بعهده دارند.
مدارسی که فرزندان شاهد در آنها به تحصیل اشتغال دارند بصورت یکسره و تمام‌وقت کار می‌کنند یعنی تحصیل در آنها از ساعت 8 صبح آغاز و تا ساعت 5/ 2 بعدازظهر ادامه می‌یابد و دانش‌آموزان ناهار را بطور رایگان در مدرسه صرف می‌کنند.
معمولا برای اینکه فرزندان شاهد در این مدارس دارای روحیه سالمی باشند در مدارس شاهد 50 درصد و گاه 60 درصد از تعداد دانش‌آموزان را دانش‌آموزان عادی تشکیل می‌دهند. پذیرش دانش‌آموزان عادی در مدارس جدول شماره 22- تعداد دانش‌آموزان مدارس شاهد استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370.
شاهد تابع شرایط خاصّی است و معمولا دانش‌آموزان مزبور باید از سطح معدّل بالائی برخوردار باشند و در پایه‌های ورودی (راهنمائی و دبیرستان) از عهده آزمونی که بعمل خواهد آمد برآیند.
تعداد محصلین و مدارس شاهد استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370 طی جدول شماره 22 ارائه گردیده است.
جدول شماره 23- تعداد دانش‌آموزان مدارس نمونه استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370.
جدول شماره 24- تعداد دانش‌آموزان دوره متوسطه استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
ص: 506

آموزش متوسطه‌

بعد از آموزش ابتدائی و راهنمائی تحصیلی، دوره متوسطه در حقیقت سومّین مرحله آموزش شناخته می‌شود. طول این دوره در گذشته 6 سال بود، ولی طبق مقرّراتی که بعد از تشکیل دوره راهنمائی تحصیلی مورد اجرا قرار گرفت به 4 سال کاهش یافت. هدف از اجرای این طرح کمک به توسعه مدارس موردنیاز و افزایش کیفیت آموزش و همچنین ایجاد تسهیلاتی در انطباق محتوای برنامه‌های درسی با نیازهای بازار کار و در عین‌حال نیاز آموزش عالی کشور می‌باشد.
در سال 41- 1340 در قسمت آموزش متوسّطه در سراسر گیلان 88 واحد دبیرستان دولتی و غیردولتی (56 واحد در شهر و 32 واحد در مناطق روستائی) وجود داشت. تعداد دانش‌آموزان مدارس متوسّطه در سراسر گیلان 123، 19 نفر بود (074، 13 پسر و 6049 دختر) که 998، 15 نفر آنان در مناطق شهری و 3125 نفر در مناطق روستائی درس می‌خواندند.
در سال 51- 1350 تعداد دبیرستانهای گیلان از دولتی و غیردولتی به 178 واحد رسید که 95 واحد آنها در شهرها و 83 واحد دیگر در روستاها بودند. در سال تحصیلی 54- 1353 تعداد دانش‌آموزان متوسطه نظری به 048، 48 نفر رسید که 254، 43 نفر در دوره روزانه و 4794 نفر در دوره شبانه درس می‌خواندند.
با گذشت زمان تعداد دبیرستانها و مدارس آموزش بازرگانی و حرفه‌ای نیز مانند مدارس ابتدائی و راهنمائی در شهرها و نقاط روستائی گیلان رو به افزایش گذاشت و تعداد دانش‌آموزان و امکانات تحصیلی دوره متوسطه به ارقام قابل‌توجهی بالغ گردید.
بر طبق آمارهای رسمی، در سال تحصیلی 71- 1370، استان گیلان مجموعا دارای 933، 78 دانش‌آموز دوره متوسطه بوده است. بر اساس همین آمار دانش‌آموزان دختر حدود دانش‌آموزان پسر هستند (پسران 9/ 49 درصد و دختران 1/ 50 درصد). این عده در 272 دبیرستان با 2515 کلاس و 2 دبیرستان نمونه با 9 کلاس توسط 3270 دبیر تحت تعلیم قرار داشته‌اند. جدول شماره 23 تعداد دانش‌آموزان مدارس نمونه را نشان می‌دهد: جدول شماره 24 نیز مربوط به آمار دانش‌آموزان دوره متوسطه استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370 است.
بررسیهای انجام‌شده نشان می‌دهد که در سال تحصیلی 71- 1370 فقط 9083 دانش‌آموز پسر و 7677 دانش‌آموز دختر و در مجموع 16760 دانش‌آموز دبیرستانی در نقاط روستائی گیلان اشتغال به تحصیل داشته‌اند این عده در 112 دبیرستان با 647 کلاس درس می‌خواندند. اطلاعات راجع به تحصیل دوره متوسطه نقاط روستائی گیلان در جدول شماره 25 نشان داده شده است.
بر طبق آمار رسمی دیگر که طی جدول شماره 26 ارائه گردیده، در سال چهارم دبیرستان رشته تحصیلی فرهنگ و ادب با 6706 دانش‌آموز (6/ 44 درصد)، بیشتر از هریک از 3 رشته دیگر دوره متوسطه بوده و می‌توان گفت به تنهائی نزدیک به 3 رشته تحصیلی ریاضی‌فیزیک و علوم تجربی و اقتصاد اجتماعی دوره مزبور دانش‌آموز داشته است. نکته دیگر اینکه دختران بیش از جدول شماره 25- تعداد دانش‌آموزان و امکانات آموزشی دوره متوسطه نقاط روستائی استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
پسران در رشته‌های فرهنگ و ادب و علوم تجربی بوده‌اند. به حساب دیگر 7/ 52 درصد دانش‌آموزان رشته فرهنگ و ادب را دختران و 3/ 47 درصد آنها را پسران و همچنین 2/ 55 درصد رشته تحصیلی علوم تجربی را دختران و 8/ 44 درصد را پسران تشکیل داده‌اند. لیکن در نقاط روستائی عکس این موضوع صادق بوده است.
طرحی به نام (طرح کاد) در کنار این دوره به مورد اجرا گذاشته شد. هدف از اجرای این طرح آشنائی دانش‌آموزان با حرفه‌ها و صنایع مختلف و ارتباط دانش‌آموزان با جامعه است. این طرح در همه دوره‌های متوسّطه (به استثنای دوره خدمات) انجام می‌شود و دانش‌آموزان سالهای چهارم متوسّطه می‌بایستی در هفته یک روز در یکی از مؤسسات یا کارگاهها به آموختن رشته مورد علاقه خویش مشغول شوند. کارآموزی دانش‌آموزان پسر مشمول طرح کاد در خارج از مدرسه و کارآموزی دختران مشمول این طرح در داخل مدرسه انجام می‌گیرد.
ص: 507
جدول شماره 26- تعداد دانش‌آموزان دوره متوسطه عمومی استان گیلان بر حسب پایه و رشته تحصیلی در سال تحصیلی 71- 1370.

آموزش فنی و حرفه‌ای‌

در سال تحصیلی 41- 1340 تعداد مدارس و مؤسسات مربوط به تعلیمات فنّی و حرفه‌ای در گیلان شامل 3 هنرستان و یک مدرسه بازرگانی با وسایل ناقص و محدود بود که 615 نفر دانش‌آموز (130 دختر و 485 پسر) در این واحدهای آموزشی درس می‌خواندند. در سال 51- 1350 با استفاده از تجهیزات بیشتر گیلان دارای 5 واحد هنرستان و آموزشگاه حرفه‌ای و منشیگری، یک دبیرستان بازرگانی و یک دبیرستان بانکداری بود که رویهم 995 هنرآموز پسر و 378 هنرآموز دختر در آنها تحصیل می‌کردند. در سال 54- 1353 تعداد هنرستانهای حرفه‌ای به 26 واحد رسید که 6780 هنرآموز (1674 دختر و 5016 پسر) را دربر گرفته بود و به‌طور متوسط در مقابل هر 43 هنرآموز 1 دبیر وجود داشت.
امروزه مدارس حرفه‌ای گیلان در رشته‌های مخصوصی فعالیّت دارند.
دوره تحصیل در این مدارس 4 سال است و دانش‌آموزان پس از گذراندن 2 سال دوره عمومی به دوره تخصّصی راه یافته و در رشته مورد علاقه خود دیپلم تخصّصی می‌گیرند. رشته‌های تخصّصی این مدارس عبارتند از:
کودکیاری، حسابداری، بازرگانی، بهداشت محیط، گرافیک، معماری و خیّاطی. در رشته‌های کودکیاری و خیّاطی، دختران تحصیل می‌کنند و ادامه تحصیل در سایر رشته‌ها برای پسران و دختران مجاز می‌باشد. تعداد واحدهای این مدارس که خدمات فنی و حرفه‌ای نامیده می‌شوند در گیلان عبارت است از 38 واحد هنرستان حرفه‌ای، 18 واحد هنرستان فنّی و 3 واحد هنرستان کشاورزی که 3 واحد اخیر در رشت (لاکان)، لاهیجان و صومعه‌سرا مستقرّ جدول شماره 27- تعداد دانش‌آموزان آموزش فنی و حرفه‌ای استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
می‌باشند.
در سال تحصیلی 71- 1370 مجموعا 318، 15 (جدول شماره 27) هنرجو در سطوح تحصیلی آموزش حرفه‌ای، آموزش فنی (هنرستان) و کشاورزی مشغول به تحصیل بوده‌اند. در زیر به شرح هریک می‌پردازیم:

آموزش حرفه‌ای‌

تعداد 8415 هنرجوی آموزش حرفه‌ای در سال تحصیلی 71- 1370 در 39 آموزشگاه حرفه‌ای استان گیلان مشغول فراگیری حرفه‌های مختلف بوده‌اند. بررسی و آمار رسمی نشان می‌دهد که بیشترین هنرجویان در گروه خدمات اداری و بازرگانی و گروه خدمات بهداشتی مشغول به تحصیل می‌باشند. به‌طور کلی در سال تحصیلی یادشده، تجمع هنرجویان حرفه‌ای بدین ترتیب بوده است.
هنرجویان خدمات اداری و بازرگانی 3878 نفر (1/ 46 درصد)
هنرجویان خدمات بهداشتی 3254 نفر (7/ 38 درصد)
هنرجویان خدمات فنی 826 نفر (8/ 9 درصد)
هنرجویان خدمات هنری 457 نفر (4/ 5 درصد)
همان‌طور که در جدول شماره 28 دیده می‌شود امکانات آموزش حرفه‌ای گیلان مشتمل بر 39 هنرستان حرفه‌ای با 317 کلاس و 554 کارمند اداری و آموزشی بوده است. همین آمار حاکی است که شهرستان رشت با داشتن 11 هنرستان با 119 کلاس و 223 کارمند اداری و آموزشی در مقایسه با شهرستانهای دیگر استان بیشترین امکانات را به خود اختصاص داده است.

آموزش فنی‌

ایجاد و توسعه هنرستانهای فنی می‌توانند در راستای رشد هرچه بیشتر تکنولوژی در هر منطقه نقش داشته باشند. استان گیلان از نظر دارا بودن امکانات مختلف بستر مساعدی برای آموزش فنی و پرورش و تربیت تکنیسینها و کارشناسان تحصیل‌کرده در رشته‌های مختلف می‌باشد.
آمار جدول شماره 29 نشان می‌دهد که در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 6302 نفر در رشته‌های مختلف آموزش فنی بدین شرح مشغول به تحصیل بوده‌اند: برق 2025 نفر، مکانیک عمومی 604 نفر، اتومکانیک 1167 نفر، صنایع دریایی 339 نفر، صنایع چوب 189 نفر، ساختمان 1476 نفر، نساجی
ص: 508
جدول شماره 28- تعداد دانش‌آموزان و امکانات آموزش حرفه‌ای استان گیلان به تفکیک شهرستان و مناطق آموزش و پرورش در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
218 نفر، رنگرزی 67 نفر و شیمی صنعتی 217 نفر. آموزش فنی استان گیلان در 20 آموزشگاه توسط 640 دبیر انجام می‌گرفته است.
همانطور که ضمن همین جدول نشان داده شد، در سال تحصیلی 68- 1367 تعداد 4370 نفر و در سال تحصیلی 69- 1368 تعداد 4727 نفر و در سال تحصیلی بعد نیز 5499 نفر اشتغال به تحصیل آموزش فنی داشتند.
در سال تحصیلی 71- 1370 غیر از مراکز یازده‌گانه شهرستانهای گیلان و شهرهای سیاهکل و رضوانشهر بقیه شهرهای استان مزبور هیچ‌یک دارای هنرستان فنی نبوده‌اند. لازم به ذکر است که از مراکز شهرستانهای گیلان رشت به تنهایی 5 هنرستان و تالش، رودبار و لاهیجان هریک 2 هنرستان فنی داشته‌اند. جدول شماره 30 آمار مربوط به آموزش فنی گیلان را به تفکیک شهرستانهای این استان نشان می‌دهد.
جدول شماره 29- تعداد هنرجویان آموزش فنی استان گیلان بر حسب رشته‌های تحصیلی از سال تحصیلی 68- 1367 تا 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.

هنرستان کشاورزی‌

این مؤسسه با نام مرکز آموزش کشاورزی در سال 1338 در لاکان شروع به‌کار کرد. دوره تحصیلی آن 2 سال بود و دانش‌آموزانی که دوره اول دبیرستان را گذرانده بودند پس از شرکت در مسابقه ورودی در صورت داشتن آمادگی کامل جسمی، برای انجام فعالیتهای کشاورزی، و آمادگی ذهنی به این مرکز راه می‌یافتند و در پایان دوره با دریافت دیپلم می‌توانستند به صورت کارمند در آموزش و پرورش، کشاورزی، دخانیات و یا سایر ادارات، در شهرها و یا روستاها به کار اشتغال ورزند.
از سال 1340 به سبب اختلافی که در زیر پوشش گرفتن این نوع مراکز میان وزارت کشاورزی و وزارت آموزش و پرورش بروز کرد سرانجام پس از تشکیل سازمانی به نام «سازمان فنی‌وحرفه‌ای» در آموزش و پرورش این مراکز که به هنرستان صنایع روستائی و هنرستان صنایع و حرف روستائی تغییر نام یافته بودند، از جمله هنرستان صنایع روستائی رشت، زیر پوشش وزارت آموزش و پرورش قرار گرفتند. در سال 1344 رشته باغبانی نیز به سایر رشته‌های هنرستان- رشته ماشینهای کشاورزی، رشته آبادانی روستائی و رشته فضای سبز و حرف روستائی- اضافه گردید و هنرجویانی که دوره 2 ساله آنرا طی کرده بودند 1 سال هم در رشته باغبانی تحصیل می‌کردند و
ص: 509
جدول شماره 30- تعداد هنرجویان و امکانات آموزش فنی استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370.
می‌توانستند دارای دیپلم کامل متوسطه شوند. این امر تا پایان دوره آموزشی نظام قدیم عملی می‌گردید و دانش‌آموزان هنرستان پس از 3 سال تحصیل می‌توانستند در رشته مورد علاقه خود به دریافت دیپلم نائل شوند.
در سالهای آخر این دوره به دلایل مختلف سیاسی یا اقتصادی زمینه آموزش کشاورزی در اینگونه هنرستانها ضعیف گردید و تشویقی در کار برنامه‌های کشت دیده نمی‌شد. در آموزش نوین کشاورزی هنرستان رشت تنها در آموزش کشاورزی عمومی فعالیّت داشت و چون در نظر بود که برنامه‌های این نوع مدارس الگوئی قابل انطباق با دانشگاه باشد رشته‌هائی مانند رشته زراعی و دامی و رشته‌هائی دیگر در این مدارس تشکیل گردید.
در سال 1346 آموزشگاهی به نام انستیتو تکنولوژی رشت (لاکان) با 27 نفر از دیپلمه‌های هنرستان صنعتی رشت در محلّ هنرستان کشاورزی گیلان تأسیس و فعالیت آن آغاز گردید. به موازات افزایش تعداد دانشجویان آن‌که در سال 1348 به 226 نفر رسیده بود رشته‌های تحصیلی آن نیز افزایش یافت و دانشجویان می‌توانستند در رشته‌های مکانیک ماشینهای کشاورزی و مکانیک خاک و آبیاری ادامه تحصیل بدهند. این انستیتو در سال 1353 به تأسیس رشته‌ای برای تربیت‌معلم اقدام نمود و در این سال در رشته مکانیک ماشینهای کشاورزی 108 نفر (22 دختر و 86 پسر) و در رشته مکانیک خاک و آبیاری 94 پسر و در رشته تربیت‌معلم 2 دختر و 30 پسر در انستیتو درس می‌خواندند.
در این موقع چون هنرستان هم فعّال بود، تدریس دانشجویان انستیتو از ساعت 15 تا ساعت 20 (3 تا 8 بعدازظهر) انجام می‌پذیرفت.
این انستیتو در تابستان سال 1359 منحل اعلام گردید، ولی هنرستان به کار خود ادامه داد. رشته‌های تحصیلی این هنرستان عبارت بود از:
نگهداری و تبدیل فرآورده‌های دامی و زراعی، کاربرد ماشینهای کشاورزی، باغبانی، زراعت و حفظ نبات و دامپروری شامل (ماهی‌شناسی، زنبورداری، مرغ‌داری، گوسفندداری و گاوداری).
در سال 71- 1370 تعداد هنرجویان کشاورزی 601 پسر بود که در 3 آموزشگاه با 18 کلاس مشغول تحصیل بوده‌اند.

هنرستان صنعتی‌

این مؤسسه از سال 1338 با نام آموزشگاه حرفه‌ای تأسیس شد و دانش‌آموزان پس از گذراندن دوره ابتدائی در آن به تحصیل پرداخته و طی 3 سال دوره هنرستان با حرفه‌های مختلفی آشنا می‌شدند. مؤسسه مزبور از سال 1343 به شکل هنرستان صنعتی درآمد و دانش‌آموزانی که هنرستان حرفه‌ای یا دوره اول دبیرستان را گذرانده بودند می‌توانستند به آن راه یافته و پس از 3 سال در یکی از رشته‌های اتومکانیک، ماشین‌افزار و صنایع چوب (درودگری) فارغ التحصیل شوند.
در سال 1349 در محل این هنرستان یک انستیتو تکنولوژی با دانش‌آموزانی که هنرستان صنعتی یا دوره دبیرستان را گذرانده بودند در رشته برق، مکانیک عمومی و ساختمان تأسیس گردید. این انستیتو در سال 1353 دوره تربیت‌معلم فنی راه و ساختمان و در سال 1355 همین دوره را برای رشته برق تشکیل داد.
انستیتو تکنولوژی رشت از سال 1352 تا 1358 بصورت مختلط مورد استفاده دانشجویان پسر و دختر قرار داشت و در طی این سالها با 137 نفر دانشجوی تربیت معلم، 410 دانشجوی انستیتو و 1700 نفر هنرجوی هنرستان از مؤسسات پرجمعیت آموزش فنی کشور بشمار می‌رفت و دانشجویان انستیتو در رشته‌های برق، ساختمان، اتومکانیک، ماشین‌افزار، ریخته‌گری و صنایع چوب به تحصیل خود ادامه می‌دادند و گواهی فوق‌دیپلم می‌گرفتند.
در سال تحصیلی 57- 1356 انستیتو تکنولوژی رشت دارای 427 دانشجوی پسر و فقط 20 دانشجوی دختر و مجموعا 447 دانشجوی پسر و دختر بوده که در 10 کلاس به تحصیل اشتغال داشته‌اند.
محل انستیتو تکنولوژی از مهرماه سال 1365 از رشت به روستای نخودچر، در باختر این شهر و اوایل جاده رشت- فومن، انتقال یافت و با نام آموزشکده فنّی شهید چمران در 6 رشته تحصیلی مورد استفاده قرار گرفت.
توجّه به نیاز شدید کشور در استفاده مطلوب از کارشناسان و مهندسان و بهره‌گیری از آنان در پیشرفت صنایع ایجاب می‌کرد تا به تأسیس آموزشکده فنّی اقدام گردد، زیرا موقعیّت آموزشکده‌های فنّی به خاطر نزدیکی آنان به هنرستانهای فنّی و استفاده از هنرآموزان هنرستانها که با کارهای فنی آشنائی یافته‌اند، این مؤسسات را در وضعی قرار می‌دهد که می‌توانند در کار خود موفّق‌تر از دانشگاه عمل نمایند و کاردانهای فنی که از آموزشکده‌ها فارغ التحصیل می‌شوند، مخصوصا در کارهای عملی از فارغ التحصیلان
ص: 510
جدول شماره 31- تعداد دانشجویان آموزشکده شهید چمران (رشت) به تفکیک رشته تحصیلی در سال تحصیلی 70- 1369.
دانشگاهها بهتر عمل می‌کنند، و بدین‌جهت آموزشکده فنّی رشت با پیشنهاد اداره کل آموزش و پرورش گیلان و تصویب دفتر امور مدارس فنی و حرفه‌ای و تأیید شورای عالی انقلاب فرهنگی در مقطع کاردانی تأسیس شد و مبادرت به پذیرش دانشجو در رشته‌های عمومی ساختمان و عمران روستائی نمود.
با نگاهی به آمار دانشجویان آموزشکده فنی شهید چمران (رشت) به تفکیک رشته تحصیلی در سال 71- 1370، به صورتی که در جدول شماره 31 ملاحظه می‌شود، و مقایسه آن با آمار دانشجویان سال تحصیلی 57- 1356 می‌توان نشانه‌ای از رشد دانشجوئی در خلال سالهای اخیر را دریافت و سیاست کارگزاران آموزش و پرورش را در توسعه و حمایت رشته‌های فنی و حرفه‌ای مورد تأیید قرار داد. افزون بر هنرستانهای گیلان که در شهرهای رشت، انزلی، رضوانشهر، هشتپر، آستارا، صومعه‌سرا، فومن، آستانه، سیاهکل، لاهیجان، رودسر و رودبار قرار دارند 2 هنرستان «جوار» نیز در شهر رشت وجود دارد که در جوار کارخانه‌ها تأسیس شده‌اند. این هنرستانها از نظر لوازم کار و امور مالی وابسته به کارخانه می‌باشند و در صورت نیاز می‌توانند از امکانات آموزشی آموزش و پرورش استفاده نمایند.

آموزش بزرگسالان‌

با توجه به اینکه در فصول قبلی در مورد آموزش بزرگسالان به اندازه کافی بحث شده در اینجا به ارائه آمارها و اطلاعاتی در این زمینه اکتفا می‌شود. در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 5845 مرد و زن گیلانی بزرگسال در شهرها و روستاهای گیلان مشغول تحصیل بوده‌اند. مردان بزرگسال منطقه با 2/ 72 درصد خیلی بیشتر از زنان اشتیاق به تحصیل در سنین بالا داشته‌اند. این عده در 50 آموزشگاه با 205 کلاس تعلیم می‌دیده‌اند.
استقبال روستائیان خیلی کمتر از شهرنشینان است به‌طوری که در مناطق روستائی تا سال تحصیلی 71- 1370 فقط 4 آموزشگاه با 12 کلاس برپا شده که امور آموزش 283 مرد و زن بزرگسال روستائی را به عهده داشته‌اند.
همان‌طور که در آمار دیده می‌شود در سال تحصیلی مزبور در نقاط روستائی گیلان دانش‌آموز زن نداشته است. فعالیتهای آموزش بزرگسالان به زبان ارقام در جدول شماره 32 آورده شده است.
جدول شماره 32- تعداد محصلین بزرگسال[718] و امکانات آموزشی بزرگسالان استان گیلان[719] در سال تحصیلی 71- 1370.
ص: 511
جدول شماره 33- تعداد دانشجویان و امکانات آموزشی مراکز تربیت‌معلم استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
تعداد فارغ التحصیلان این مرکز در سال 1351 از کلاسهای روزانه تابستانی و شبانه به 2200 نفر رسید که در سراسر شهرستانهای گیلان و دیگر استانها به تدریس اشتغال ورزیدند.
امروزه انتخاب دانشجو برای این مراکز با توجه به پذیرفته شدن داوطلبان در آزمون سراسری و گزینش تعداد موردنیاز و بر طبق موازینی که در این مورد مقرر گردیده انجام می‌شود.
این مراکز به صورت شبانه‌روزی اداره می‌شوند و دانشجویانی که وارد این مراکز می‌گردند موظّف به سپردن تعهّد (5 سال خدمت به دولت و پذیرفتن شغل در هر شهری که ضرورت داشته باشد) می‌باشند.
دانشجویان مزبور از ابتدای شروع تحصیل گروه 3 و پایه 1 شناخته شده از حقوق گروه و پایه یادشده استفاده می‌نمایند.
شهرهائی که در آنها مرکز تربیت معلّم دایر می‌باشد عبارتند از آستارا، آستانه اشرفیه، بندر انزلی، رشت، رودسر و لاهیجان که رشت و رودسر دارای مرکز تربیت معلّم دختران و بقیّه شهرها دارای مرکز تربیت معلّم پسران می‌باشند. در جدول شماره 33 تعداد دانشجویان و امکانات آموزشی مراکز تربیت‌معلم استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370 آمده است.

دانشسرای مقدماتی‌

نقش فرهنگ در ساختار اجتماعی و صنعتی کشور و نیاز به آموزشگاههائی که بتوانند معلّمانی آشنا به اصول تازه آموزش و پرورش جهت تدریس در مدارس تربیت کنند ایجاب می‌نمود تا در این راه گامهای مؤثری برداشته شود. پس از انجام مطالعات و بررسیهای ضروری در چگونگی وضع آموزش در کشورهای پیشرفته اروپا به تشکیل مدارسی به همین منظور اقدام گردید.
تأسیس نخستین دانشسرای مقدماتی رشت در سال 1313 پی‌آمد چنین اقداماتی بود. دانش‌آموزانی می‌توانستند در دانشسرا تحصیل کنند که علاوه بر داشتن سلامت جسم تحصیلات دوره اول دبیرستان را نیز گذرانده باشند.
دانش‌آموزان ماهانه 30 ریال به عنوان کمک هزینه تحصیلی دریافت می‌کردند جدول شماره 34- دانشسراهای مقدماتی استان گیلان بر حسب تعداد دانش‌آموز و به تفکیک شهرستان در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
و ناهار خود را نیز بطور رایگان در سالن غذاخوری دانشسرا می‌خوردند.
سرانجام دانشسرای مقدّماتی رشت با 30 نفر داوطلب از رشت و دیگر شهرستانهای گیلان آغاز به‌کار کرد. دوره تحصیل برای دانش‌آموزان 2 سال بود و پس از پایان تحصیلات با پایه یک آموزگاری به استخدام دولت درآمده و طبق تعهّدی که داشتند برای آموزگاری به محل مأموریت خود می‌رفتند.
دانش‌آموزانی که در امتحانات نهائی رتبه اول و یا دوم می‌شدند برای ادامه تحصیل به دانشسرای عالی معرفی می‌گردیدند و پس از گذراندن یک سال کلاس پیش‌دانشگاهی و گذراندن 3 سال دوره تحصیلات عالیه در یکی از رشته‌های ادبی و یا علمی، با گواهینامه لیسانس و شغل دبیری به دبیرستانها راه می‌یافتند. دانشسرای مقدماتی که در بدو امر فقط برای پسران تأسیس شده بود پس از گذشت مدت کوتاهی برای دختران نیز تأسیس گردید.
با توجه به تغییرات نظام آموزش، ایجاد دوره‌ای به نام (راهنمائی تحصیلی) باعث شد تا در پذیرش دانش‌آموز برای ادامه تحصیل در دانشسرای مقدّماتی مقرّرات تازه‌ای به مرحله اجرا درآید. طبق مقرّرات یادشده تحصیل در دانشسرا به 2 دوره 2 ساله و 4 ساله تقسیم شد؛ بدین‌ترتیب که اگر دانش‌آموزی پس از پایان دوره راهنمائی به دانشسرا راه یابد باید 4 سال در آنجا تحصیل کند و چنانچه داوطلب ورود به دانشسرا پس از گذراندن 2 سال تحصیل متوسطه در دانشسرا وارد شود تنها 2 سال تحصیل خواهد نمود.
مدرک تحصیلی پایان دوره دانشسرای مقدماتی برای همه دانش‌آموزانی که در آن تحصیل می‌کنند دیپلم کامل متوسّطه می‌باشد.
دانشسراهای مقدّماتی از سال 1313 تاکنون با تربیت تعداد بسیاری از آموزگاران زن و مرد در اشاعه فرهنگ این سرزمین نقش ارزنده داشته‌اند.
امروزه 2 دانشسرای مقدماتی برای دختران و 3 دانشسرا برای پسران در شهرهای مختلف گیلان دایر است. دانشسراهای دخترانه در بندر انزلی (کپورچال) و رودبار تأسیس شده‌اند. به سبب ویران شدن ساختمان دانشسرای رودبار در زلزله 31 خرداد 1369، برای ادامه تحصیل دخترانی که در آنجا تحصیل می‌نمودند کلاسهائی در ساختمان مرکز تربیت‌معلم دختران رشت (گلسار) تشکیل شده است.
دانشسراهای مقدماتی پسران در تالش، لنگرود و سیاهکل به تربیت آموزگار اشتغال دارند. دانشسرای مقدماتی بصورت شبانه‌روزی اداره می‌شود
ص: 512
و دانش‌آموزان با سپردن تعهد خدمت 5 ساله از بدو ورود به دانشسرا با گروه 2 و پایه 1 و استفاده از حقوق گروه و پایه یادشده به تحصیل اشتغال می‌ورزند.
دانشسراهای مقدماتی استان گیلان و تعداد دانش‌آموز آنها به تفکیک شهرستان در جدول شماره 34 ارائه شده است.

محصلین و امکانات آموزشی گیلان‌

در سال تحصیلی 71- 70 جمعا 514، 627 محصل در 3978 آموزشگاه و 802، 22 کلاس با استفاده از خدمات آموزشی 540، 26 نفر، در سطح استان گیلان به تحصیل دانش اشتغال داشته‌اند. فاصله بین تعداد محصلین پسر و دختر بسیار اندک بوده به‌طوری که از کل محصلین گیلان 3/ 53 درصد را پسر و 7/ 46 درصد آنها را دختر تشکیل داده‌اند. همچنین در کلیه شهرستانهای این منطقه محصلین دختر کمتر از پسرها بوده‌اند. به‌طور کلی مقایسه شاخصهای موجود نشان‌دهنده پیشرفتهای حاصله در ارتقاء سطح دانش زنان گیلان است.
بر مبنای همین آمار و اطلاعات رسمی، در میان شهرستانهای گیلان، رشت با توجه به جمعیت زیادتر و امکانات بیشتر با 829، 183 محصل پسر و دختر و 809 آموزشگاه و 5938 کلاس و 6997 کارمند آموزشی در رأس سایر شهرستانها قرار دارد. بعد از رشت به ترتیب تالش با 023، 70 نفر، رودسر با 446، 60 نفر و لاهیجان با 113، 60 محصل پسر و دختر قرار دارند.
در زمینه میانگین محصلین در هر کلاس در کل منطقه، به‌طور متوسط 28 نفر اشتغال به تحصیل داشته‌اند. در مورد میانگین تراکم دانش‌آموزان در هر کلاس درس، رودبار با 23 محصل و بندر انزلی و رشت هریک با 31 محصل بیشترین تراکم را دارا بوده‌اند. همین آمار نشان می‌دهد که در سطح گیلان در سال مورد بررسی، به ازای هر 24 محصل یک معلم وجود داشته و نیز در آستارا و رودسر سهم هر 21 محصل یک معلم بوده است. آمار جدول شماره 35 اطلاعات مفیدی در زمینه محصلین، آموزشگاهها و کادر آموزشی گیلان را در شهرستانهای مختلف بدست می‌دهد.
طبق آخرین آمار، آموزش و پرورش گیلان از نیروی کار 121، 38 نفر کارمندان و کارکنان رسمی آموزشی و اداری، پیمانی، حق التدریسی و کارکنان قراردادی طبق جدول شماره 36 برای تربیت کودکان، نوجوانان و جوانان در کلیه سطوح آموزشی اعم از کودکان استثنایی تا دانش‌آموزان و هنرجویان هنرستانها و دانشجویان دانشسراها و مراکز تربیت‌معلم و آموزشکده‌ها بهره‌گیری می‌نمایند.
نقاط روستایی این منطقه نیز از افزایش امکانات در زمینه تجهیز کادر کارمندی بی‌نصیب نمانده به‌طوری‌که جدول شماره 37 نشان می‌دهد از کل کارمندان آموزشی و غیرآموزشی استان گیلان، 484، 19 نفر (1/ 51 درصد کل کارمندان) شامل کارمندان پرسنلی آموزشی و غیرآموزشی در خدمت آموزش و پرورش مناطق روستایی گیلان بوده‌اند.
جدول شماره 35- تعداد محصلین و امکانات آموزشی استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال تحصیلی 71- 1370.
[720] دوره‌های تحصیلی
استان گیلان با داشتن استعدادهای فراوان برای شکوفا شدن آمادگی لازم را در راستای پیشرفت همه‌جانبه آموزشی دارد. از اینرو با دگرگون شدن نظام آموزشی کشور، گیلان نیز از ثمرات نظام آموزشی نوین بی‌بهره نمانده و همواره با مناطق پیشرفته کشور در ایجاد مقاطع تحصیلی متداول و تربیت‌معلم به اقتضای موقعیت جغرافیائی و اجتماعی خود گامهای مفیدی برداشته است.
گفتنی است که در مجموع آموزش و پرورش گیلان دارای 12 دوره است.
بدین قرار: آموزش کودکان استثنائی، آموزش پیش از دبستان (کودکستانی)، ابتدائی، راهنمائی تحصیلی، متوسطه عمومی، آموزش فنی‌وحرفه‌ای، آموزش فنی (هنرستان)، آموزش کشاورزی، آموزشکده فنی، و آموزش بزرگسالان، مراکز تربیت‌معلم و تربیت‌معلم روستائی. بر طبق آمارهای رسمی (جدول شماره 38 و نمودار مربوطه) مجموعا 514، 627 محصل در کلیه دوره‌های آموزشی مشغول تحصیل هستند. این عده در 3978 آموزشگاه با 802، 22 کلاس توسط 540، 26 مدرس آموزشهای مختلف می‌بینند. در ضمن میانگین تعداد محصلین در هر آموزشگاه 158 نفر و در هر کلاس درس 27 محصل است و به‌طور متوسط هر 24 محصل گیلانی در سطوح مختلف از تعلیمات یک معلم بهره می‌گیرند.
همان‌طوری که در آمار آمده در سراسر گیلان 6 مرکز تربیت‌معلم و 5 آموزشگاه تربیت‌معلم روستائی وجود دارد که در سال تحصیلی 71- 1370 به ترتیب 1823 دانشجو و 1304 دانش‌آموز داشته‌اند. به‌علاوه در این آمارها یک آموزشکده فنی نیز دیده می‌شود که با 10 مدرس، آموزش 429 دانشجو را انجام می‌دهند.
ص: 513
جدول شماره 36- تعداد کارکنان آموزش و پرورش استان گیلان در سال تحصیلی 70- 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
جدول شماره 37- تعداد کارکنان آموزش و پرورش در نقاط روستائی استان گیلان در سال تحصیلی 70- 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
ص: 514
جدول شماره 38- تعداد محصلین و امکانات آموزشی دوره‌های آموزشی استان گیلان در سال تحصیلی 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
- در هنگام پژوهش، آمار در دسترس نبود.

امکانات ساختمانی‌

از جمله امکاناتی که دارای اهمیت و مورد توجه خاص در کلیه سطوح و دوره‌های آموزشی است برخورداری آموزش و پرورش از ساختمانها و فضاهای آموزشی مناسب می‌باشد. همان‌طوری که قبلا ذکر گردید در گیلان تا همین نیم قرن پیش، برای کسب علم و دانش هرجائی که امکانات اجازه می‌داد با ابتدائی‌ترین تسهیلات در مساجد، خانه‌ها و حتی دکانها، مکتب‌خانه‌ها و مدارس دایر می‌شدند که بی‌شک عاری از عیب و نقص نبودند. همگام با پیشرفت در کلیه زمینه‌ها گامهای آغازین برای تأسیس مدارس با توجه به جمیع جهات مخصوصا رعایت موازین بهداشتی برداشته شده بدین‌ترتیب ساختمانهای نوین یکی بعد از دیگر ساخته و یا تعمیرات اساسی گردیدند.
طبیعی است که در این بحث آوردن همه ساختمانها و جزئیات فنی آنها میسر نمی‌باشد و از این‌رو صرفا می‌توان به آمار تسهیلات ساختمانی در اختیار آموزش و پرورش گیلان تکیه کرد.
آمار رسمی حاکی است در کل استان 3254 ساختمان با 471، 25 اتاق اعم از دولتی، استیجاری، وقفی و واگذاری در اختیار آموزش و پرورش استان گیلان قرار دارد، بدین شرح: تعداد 3096 ساختمان دولتی با 24321 اتاق، 114 ساختمان استیجاری دارای 862 اتاق، 25 ساختمان وقفی و واگذاری مرکب از 198 اتاق و نیز 19 ساختمان با 90 اتاق تحت عنوان «سایر ساختمانها». ارقام مربوط به ساختمانهای آموزش و پرورش در جدول شماره 39 ارائه شده است.
نمودار محصلین استان گیلان بر حسب سطوح تحصیلی در سال 71- 1370.
ص: 515
دبیرستان شهید بهشتی (شاهپور سابق) در رشت. این دبیرستان در سال تحصیلی 1316- 1315 کار خود را آغاز کرد.
ص: 516
جدول شماره 39- ساختمانهای مورد استفاده آموزش و پرورش استان گیلان بر حسب نوع مالکیت و اتاق و به تفکیک نوع استفاده در سال 1370.
0- رقم مساوی صفر است.

نهضت سوادآموزی‌

تشکیل هر نوع انجمن یا کلاسهائی را به منظور مبارزه با بیسوادی باید از رویدادهای انقلاب مشروطیّت ایران دانست. در آن زمان عدّه‌ای از فرهنگ‌دوستان و آزادیخواهان که بیسوادی مردم را مانع بزرگی در راه تحقّق آرزوها و افکار وطن‌دوستانه خود می‌دانستند کلاسهائی برای تعلیم خواندن و نوشتن و آموزش زبان فارسی در تهران و شهرهای بزرگ به خصوص در تبریز و رشت که از مراکز عمده نهضتهای ملی بشمار می‌رفتند تشکیل دادند و مردمی خیرخواه و اصلاح‌طلب نیز کار تدریس در این کلاسها را عهده‌دار شدند.
بروز جنگ جهانی اول و نابسامانی اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران فعالیت این کلاسها را متوقّف ساخت و این امر تا سال 1315 ادامه پیدا کرد.
در این سال کلاسهائی به نام «تعلیمات اکابر» در محل مدارس روزانه تشکیل شد تا عموم بیسوادان به خصوص کارگران جزء دولت، اصناف، پیشه‌وران و سربازان را با خواندن و نوشتن آشنا سازند. مدت دوره کلاسها 2 سال بود و به سوادآموزان پس از اتمام دوران تحصیل گواهینامه‌ای داده می‌شد که برابر تحصیلات 4 ساله ابتدائی ارزش داشت.
با وقوع جنگ جهانی دوّم در سال 1320 این کلاسها نیز از فعالیّت بازماندند. در سال 1335 کلاسهای یادشده مجددا تشکیل شد و این‌بار علاوه بر وزارت آموزش و پرورش، وزارت کشور و وزارت کار و امور اجتماعی و پاره‌ای دیگر از سازمانها در این کار همکاری داشتند. در فاصله سالهای 1335 تا 1340 چه از طرف تعلیمات اکابر و چه از جانب اصل 4 که در عکس، در حاشیه کپورچال دختری را نشان می‌دهد که به خواندن و نوشتن اشتغال دارد.
سنگینی وزن خواهر کوچک که بر پشت او به خواب رفته است مانع از تلاش او برای آموختن نیست.
ص: 517
جدول شماره 40- آمار سوادآموزان استان گیلان بر حسب دوره و سن در سال 1370.
جدول شماره 41- آمار سوادآموزان استان گیلان بر حسب دوره و مشاغل عمده در سال 1370.
روستاها طرحی به نام «تعلیمات اساسی» را عملی می‌کردند آموزش باسواد کردن بیسوادان ادامه یافت.[721]

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص517
سال 1341 پس از انجام تغییراتی در وضع کشاورزی ایران زیر عنوان «اصلاحات ارضی» عدّه‌ای از جوانان دیپلمه در حین انجام خدمت سربازی و آموختن فنّ سوادآموزی رسما در روستاهای کشور به تشکیل کلاسهائی برای باسواد کردن افراد بیسواد همت گماشتند.
جدول شماره 42- آمار سوادآموزان استان گیلان بر حسب دوره، زن و مرد به تفکیک شهرستان در سال 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
پس از مدتی یعنی در مهرماه سال 1343 در آستانه تشکیل سیزدهمین مجمع یونسکو طرحی برای تأسیس «کمیته پیکار جهانی با بیسوادی» در ایران تنظیم گردید و در 17 شهریور 1344 وزرای آموزش و پرورش 86 کشور جهان و 19 سازمان بین المللی به تشکیل کنگره‌ای در تهران مبادرت ورزیدند.
کلاسهائی در شهرها و روستاها تشکیل گردید و باسواد کردن کودکان و بزرگسالان بیسواد آهنگ تندتری به خود گرفت و دیری نگذشت که جهاد ملّی سوادآموزی در گیلان با برخورداری از حمایت بسیاری از سازمانها به انجام این وظیفه ملّی شتاب بیشتری داد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توجه به این نکته که بیسوادی اجرای برنامه‌های اقتصادی را متوقّف و یا از بازدهی آنها به مقدار زیادی خواهد کاست نسبت به امر مبارزه با بیسوادی و تعمیم سواد جدیت و کوشش فراوانی مبذول شد و این خدمت بزرگ اجتماعی و انسانی زیر نام «نهضت سوادآموزی» ادامه یافت. با اعزام آموزشیاران به سطح روستاها بار دیگر حرکت تازه‌ای در این راه آغاز گردید و بسیج امکانات وسیع در این مبارزه به روند سوادآموزی کمک مؤثری نمود.
طبق آمار رسمی سال 1370، نهضت سوادآموزی استان گیلان توانسته است 1652 روستای این استان را در دوره‌های مقدماتی، تکمیلی و پنجم بزرگسال با 904، 81 نفر سوادآموز تحت پوشش قرار دهد. بررسی آمارهای مزبور نشان می‌دهد که بیشترین تعداد سوادآموزان در سنین 30 تا 39 سالگی قرار دارند. سوادآموزان عمدتا در دوره‌های تکمیلی و مقدماتی به یادگیری سواد اشتغال داشته‌اند. آمار جدول شماره 40 گویای استقبال سوادآموزان ساکنان گیلان بر حسب سن و دوره سوادآموزی است.
همین آمار که در جدول شماره 41 بر حسب مشاغل عمده سوادآموزان
ص: 518
جدول شماره 43- تعداد کلاس و مدرس نهضت سوادآموزی استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1370.
ارائه شده نشان می‌دهد، که سوادآموزان خانه‌دار گیلانی بیشتر از سایر گروههای شغلی از نهضت سوادآموزی استقبال نموده‌اند. به عنوان مثال 9/ 72 درصد سوادآموزان گیلان را زنان خانه‌دار تشکیل می‌دهند. بعد از زنان خانه‌دار، کشاورزان هستند که 2/ 13 درصد سوادآموزان استان مربوط به آنان است.
در میان شهرستانهای استان گیلان، رشت با 271، 17 سوادآموز (1/ 21 درصد) و تالش با داشتن 757، 15 سوادآموز (2/ 19 درصد) بیشترین مشتاقان سوادآموزی این استان را در خود جای داده‌اند. جدول شماره 42 نشان‌دهنده این واقعیت است. استقبال زنان گیلانی از باسواد شدن چشمگیر بوده به طوری‌که از هر 100 شاگرد نهضت سوادآموزی 76 نفر زن و تنها 24 نفر مرد بوده است.
نهضت سوادآموزی گیلان با استفاده از نیروی کار 695 مدرس مرد و 2589 زن و در مجموع 3284 مدرس (103 نفر کمتر از دیپلم، 3173 دیپلم و 8 نفر بالاتر از دیپلم) در 6173 کلاس نسبت به باسواد نمودن افراد بیسواد گیلانی همت گماشته‌اند. آمارهای جدول شماره 43 توزیع کلاسها و مدرسین نهضت سوادآموزی گیلان را به تفکیک شهرستان در سال 1370 نشان می‌دهد.
از جمله گامهای مفیدی که نهضت سوادآموزی استان گیلان در جهت رفاه کارکنان خود برداشت باید از تأسیس شرکت تعاونی مصرف کارکنان نهضت سوادآموزی رشت نام برد که با سرمایه‌ای به مبلغ 000، 000، 7 ریال، در بهمن ماه 1369 به ثبت رسیده و به تهیه و عرضه لوازم ضروری زندگی کارکنان این سازمان اشتغال ورزیده است.

طرح لازم التعلیم نهضت سوادآموزی‌

از اقدامات مهم دیگری که نهضت سوادآموزی در باسواد کردن بیسوادان گیلانی انجام داده اجرای طرح لازم التعلیم در سطح استان گیلان است. در سال 1370 جمعا 695 کلاس در 325 روستای تحت پوشش طرح لازم التعلیم نهضت سوادآموزی تشکیل شده است. طرح مزبور با استفاده از 652 مدرس (210 مرد و 442 زن) 7002 نوآموز را در پایه‌های تحصیلی مختلف از پایه اول تا پایه پنجم تعلیم داده است. ارائه فعالیتهای انجام‌شده در زمینه طرح لازم التعلیم نهضت سوادآموزی در جدول شماره 44 مبین پیشرفتهای حاصله طرح مزبور است.
جدول شماره 44- تعداد نوآموزان طرح لازم التعلیم نهضت سوادآموزی استان گیلان[722] بر حسب پایه، مدرسین، روستاهای تحت پوشش و به تفکیک شهرستان در سال 1370.
ص: 519

فصل هیجدهم آموزش عالی‌

مدارس عالی و دانشگاهها

اشاره

در آبان‌ماه 1344 با گشایش آموزشگاه عالی پرستاری تحصیلات عالیه در گیلان آغاز شد. این واحد آموزشی تحت عنوان آموزشگاه عالی پرستاری 25 شهریور توسط وزیر بهداری وقت افتتاح گردید و با تعداد 30 دانشجو فعالیت خود را شروع کرد. دانشجویان دیپلمه پس از 3 سال تحصیل در این آموزشگاه موفق به اخذ درجه لیسانس می‌شدند.
تا سال تحصیلی 56- 1355 که دوازدهمین سال فعالیت این آموزشگاه عالی بود 305 دانشجو در آن پذیرفته شده بودند و از 226 دانشجوی فارغ التحصیل این آموزشگاه جز 6 نفر که برای ادامه تحصیل به خارج از کشور رفته بودند، بقیه در گیلان و سایر استانهای کشور به کار اشتغال ورزیدند. این آموزشگاه عالی در سال 1362 در مجتمع آموزشی و پژوهشی جدید ادغام گردید.

مدرسه عالی پرستاری مهرزاد

در سال 1344 آموزشگاه دیگری توسط شیر و خورشید سرخ به منظور تربیت بهیار تأسیس گردید. واحد آموزشی مزبور آموزشگاه بهیاری 25 شهریور نام داشت. 11 سال بعد یعنی در بهمن‌ماه 1355 سطح علمی مؤسسه ارتقاء داده شد و آموزشگاه بهیاری به مدرسه عالی پرستاری مهرزاد تبدیل گردید.
دوره تحصیل در این مدرسه 2 سال بود و دانشجویان پس از گذراندن 73 واحد درسی به عنوان تکنیسین پرستاری در کارهای مربوط به بیمارستانها و دیگر مشاغل بهداشتی به‌کار می‌پرداختند.
ص: 520
مدرسه عالی پرستاری مهرزاد به صورت شبانه‌روزی اداره می‌شد و دانشجویان از خوابگاه، سلف‌سرویس، سالن سرپوشیده، وسائل سمعی و بصری، زمینهای ورزش و نیز کتابخانه‌ای با بیش از 4000 جلد کتاب استفاده می‌کردند.
مدرسه عالی مهرزاد پس از تشکیل مجتمع آموزشی و پژوهشی رشت به این مجتمع واگذار گردید.

مدرسه عالی بازرگانی رشت‌

به همّت دکتر جهانگیر صوفی، رئیس مدرسه عالی بازرگانی تهران، مدرسه عالی بازرگانی رشت در بهمن‌ماه سال 1348 تأسیس گردید. هدف از ایجاد این مؤسسه تأمین قسمتی از نیازهای جامعه از جهت رشته بازرگانی بود. تعداد دانشجویان در نخستین سال تحصیلی 241 نفر بود که از طریق آزمون ورودی پذیرفته شده بودند. به منظور ایجاد شرایط بهتر تحصیلی و رفاه بیشتر و به کوشش مستمر مسئولان مدرسه پس از مدت کوتاهی این مؤسسه که در یکی از ساختمانهای شهر بود به محل وسیعی به وسعت بیش از 4 هکتار انتقال یافت.
در این زمین ساختمانهائی برای کلاسها، تالار اجتماعات و سالن سلف سرویس ساخته شد. صبحانه و ناهار به بهای نازلی عرضه می‌شد و دانشجویان از سرویس رفت‌وآمد و معاینات پزشکی رایگان نیز استفاده می‌نمودند.
کتابخانه مدرسه دارای بیش از 6000 جلد کتاب در زمینه‌های علوم اجتماعی و علوم انسانی بود. دانشجویان نشریه‌ای با نام «اشتراخ» منتشر می‌ساختند.
مدرسه عالی بازرگانی رشت تألیفات باارزشی از آثار استادان خود را منتشر ساخت که از آن جمله می‌توان «مدیریت اسناد و بایگانی» اثر مهرانگیز علی زاده، «تئوری ارز» تألیف دکتر هوشنگ شجری و «کلیات علم اقتصاد» نگارش دکتر باقر قدیری اصلی را نام برد.
مدرسه عالی بازرگانی رشت به سال 1354 در دانشگاه گیلان ادغام شد.
آمار زیر تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان این مدرسه عالی را از سال 1348 تا سال 54- 1353 نشان می‌دهد:
سال تحصیلی/ دانشجو/ فارغ التحصیل
49- 1348/ 241/-
50- 1349/ 512/-
51- 1350/ 872/-
52- 1351/ 1112/ 102
53- 1352/ 1216/ 382
54- 1353/ 1287/ 305
مدرسه عالی بازرگانی رشت در مهرماه سال 1355 دارای 757 دانشجو (591 پسر و 166 دختر) و 25 کارمند و 31 استاد بود که از استادان 5 نفر تمام‌وقت و بقیه نیمه‌وقت بوده‌اند.

مدرسه عالی مدیریت شمال‌

این مدرسه عالی در تیرماه 1349 با تعداد 374 دانشجو در رشته‌های مدیریّت اداری و مدیریّت صنعتی، با نام مدرسه عالی مدیریت گیلان شروع به کار کرد و پس از چند سال در تیرماه 1353 به «مدرسه عالی مدیریت شمال» تغییر نام داد.
مدرسه عالی مزبور در سال 1353 دارای 716 دانشجو و 23 استاد بود و تا این تاریخ 647 نفر از دانشجویان آن فارغ التحصیل شده بودند.
مدرسه عالی مدیریّت شمال نیز با استفاده از اساتیدی کارآمد و تلاش در تأمین رفاه دانشجویان توانست موفقیتهای قابل توجهی بدست آورد.
دانشجویان مدرسه عالی دارای نشریه‌ای به نام «باران» بودند و استادان نیز به تألیف کتابهائی همت گماشتند که از میان آنها می‌توان: «توسعه اقتصادی»، «تصویری از فرهنگ ایران»، «فرهنگ اصطلاحات مدیریت»، «الفبای روانشناسی» و «ده مقاله روانشناسی» را نام برد.
این مؤسسه در سال 1354 دارای 4089 جلد کتاب فارسی و 1294 جلد کتاب انگلیسی بود و در این سال 716 دانشجو، 23 استاد تمام‌وقت و نیمه وقت، 24 کارمند و 23 نفر در رشته خدمات داشته است. در تیرماه همین سال مؤسسه مزبور به دانشگاه گیلان واگذار گردید.

آموزشگاه عالی بهداشت مدارس‌

این آموزشگاه در سال 54- 1353 در رشت تأسیس شد و پس از مدتی تعداد دانشجویان آن به 350 نفر رسید. در سال 1362، این مدرسه عالی نیز مانند سایر مدارسی که در زمینه بهداشت و درمان فعالیت داشتند در مجتمع آموزشی و پژوهشی رشت ادغام گردید.

مدرسه عالی پرستاری مرکز پزشکی خدمات درمانی‌

مدرسه عالی مزبور در اوائل آبان‌ماه سال 1355 با 28 دانشجوی دختر آغاز به‌کار کرد. دانشجویان این مدرسه عالی می‌توانستند پس از گذراندن یکسال و نیم دوره تحصیل و گذراندن 71 واحد درسی به دریافت مدرک فوق دیپلم در امور مربوط به بیمارستانها و بهداشت نائل شوند.
مدرسه عالی پرستاری مرکز پزشکی خدمات درمانی سرانجام در سال 1362 تحت سرپرستی مجتمع آموزشی و پژوهشی رشت درآمد.

دانشگاه گیلان‌

دانشگاه گیلان طی سالهای 55- 1354 در چهارچوب قراردادی مابین دولت ایران و جمهوری فدرال آلمان تأسیس گردید و از سال 1356 فعالیت آموزشی خود را با پذیرش 155 دانشجو در 9 رشته تحصیلی دبیری ریاضی، دبیری فیزیک، دبیری شیمی، دبیری زیست‌شناسی، اقتصاد کشاورزی، دامپروری، زراعت و اصلاح نباتات، ماهی‌شناسی و زبان و ادبیات آلمانی آغاز نمود. این فعالیتها تا پایان سال 1358 با تعداد 605 نفر دانشجو در 14 رشته تحصیلی ادامه داشت. بعد از انقلاب اسلامی و بدنبال قطع برنامه همکاری با کشور آلمان در زمینه همکاریهای علمی و تأمین اسناد، قرارداد مذکور در سال 1358 لغو شد و دانشگاه گیلان بطور مستقل فعالیت آموزشی خود را دنبال نمود. این دانشگاه از سال 1361 مجددا فعالیت‌های آموزشی خود را در 8 رشته تحصیلی و با قریب 500 دانشجو از سر گرفت و با طرح ادغام دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی،
ص: 521
دانشگاه گیلان
مدرسه عالی مدیریت گیلان و مدرسه عالی بازرگانی رشت نیز در این دانشگاه ادغام شدند. با گذشت حدود 12 سال از شروع مجدد فعالیتها، دانشگاه گیلان رشد و توسعه بالنسبه سریع و مناسبی داشته است، بطوری‌که هم‌اکنون با داشتن 5211 نفر دانشجو در چهار دانشکده علوم پایه، فنی و مهندسی، علوم کشاورزی و ادبیات و علوم انسانی و آموزشکده‌های تخصصی معماری و کشاورزی و منابع طبیعی صومعه‌سرا، سالانه در 46 رشته تحصیلی در مقاطع مختلف کارشناسی ارشد، کارشناسی و کاردانی و در دوره‌های روزانه و شبانه (بدون احتساب دوره‌های معادل) دانشجو می‌پذیرد. با احتساب موافقتهای قطعی و اصولی اخذ شده و دوره‌های معادل تعداد رشته‌های موجود به 64 رشته بالغ می‌شود.
تعداد اعضای علمی تمام‌وقت دانشگاه گیلان در سال تحصیلی 73- 72 بالغ بر 238 نفر بوده است. در بخش اداری و مالی نیز 710 نفر فعالیت داشته‌اند.
فعالیتهای حوزه پژوهشی دانشگاه گیلان از سال 1364 آغاز شد و در طول سالهای گذشته از رشدی بالنسبه مناسب در ابعاد مختلف برخوردار بوده است، بطوری‌که حوزه مذکور با وجود امکانات محدود، تاکنون موفق شده است در برخی از رشته‌های علمی کنفرانسهائی برگزار نماید. در این زمینه می‌توان از برگزاری نوزدهمین کنفرانس ریاضی کشور (به مناسبت هزاره گوشیار گیلانی)، چهارمین کنگره شیمی و مهندسی شیمی ایران، یازدهمین کنگره ملی گیاه‌پزشکی، کنگره بزرگداشت استاد دکتر معین، گردهمائیهای بررسی زمین‌لرزه گیلان و زنجان و سمینار سالانه داخلی دانشگاه تحت عنوان ره‌آورد سفرهای مطالعاتی و طرحهای تحقیقاتی دانشگاهیان نام برد.
همچنین طی سالهای برنامه اول، تعداد 47 طرح تحقیقاتی توسط اعضای هیئت علمی دانشگاه اجرا و به اتمام رسیده و 37 طرح دیگر نیز در دست اجرا می‌باشد.
در کنار این فعالیتها واحد انتشارات حوزه معاونت پژوهشی تاکنون تعداد 24 عنوان کتاب را که توسط اعضای هیئت علمی ترجمه یا تألیف گشته است منتشر نموده و انتشار 54 عنوان دیگر نیز در دست اقدام می‌باشد.
بیش از 1000 دانشجوی شاهد و ایثارگر در مراکز آموزشی دانشگاه گیلان مشغول تحصیل هستند که 20 درصد از جمعیت دانشجوئی دانشگاه را تشکیل می‌دهند.
دانشگاه گیلان دارای 6 واحد کتابخانه شامل کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد و 5 کتابخانه تخصصی مستقر در دانشکده‌ها و آموزشکده کشاورزی و منابع طبیعی می‌باشد. کل کتب فارسی و غیرفارسی کتابخانه‌های دانشگاه 302، 111 جلد بوده که 881، 80 جلد آن فارسی و 421، 30 جلد آن غیرفارسی است. ضمنا بالغ بر 890 عنوان نشریه در بخش نشریات کتابخانه‌های فوق الذکر موجود است که 514 عنوان آن غیرفارسی و 376 عنوان آن فارسی می‌باشد.
مرکز کامپیوتر دانشگاه به منظور عرضه خدمات آموزشی به دانشجویان و اعضای هیئت علمی از اواخر سال 1367 کار خود را با امکاناتی محدود آغاز نموده و هم‌اکنون در کنار نصب و راه‌اندازی سیستم مرکزی(M .F .) IBM 1434 همراه با 28 ترمینال و سیستمهای جانبی مربوط، با داشتن 20 دستگاه‌P .C . و دهها دستگاه چاپگرهای خطی، نقطه‌ای و لیزری و امکاناتی از قبیل پویشگر(Scanner) و نرم‌افزارهای متعدد کاربردی و تحقیقاتی، نقش ویژه‌ای را در ارتقاء سطح علمی و تحصیلی دانشجویان بر عهده دارد.
این تعداد رایانه بدون احتساب کامپیوترهایی است که در اختیار دانشکده‌ها و سایر واحدهای دانشگاه قرار دارد. دانشگاه گیلان هم‌اکنون با داشتن قریب 70
ص: 522
نمائی از دانشگاه گیلان
آزمایشگاه، کارگاه و مرکز تخصصی در سطح دانشکده‌ها و مراکز تحت پوشش، از امکانات نسبتا مناسبی برای پاسخگویی به نیازهای فعلی و طرحهای گسترش آینده برخوردار است و در شماری از این مراکز، دارای امکانات و تجهیزات منحصربه‌فردی در مقایسه با سایر مراکز آموزش عالی در سطح کشور، می‌باشد.
به منظور استفاده از سیستم پست الکترونیکی و استفاده از خدمات یکی از شبکه‌های جهانی اطلاعات در سال 1372 دانشگاه گیلان سهمیه‌ای به مدت 1 ساعت از واحد کامپیوتر مرکز تحقیقات فیزیک نظری و ریاضیات کشور را به خود اختصاص داد و بدین‌ترتیب نخستین گام را در جهت پیوستن به شبکه‌های جهانی برداشت.
واحد سمعی و بصری دانشگاه هنوز راه‌اندازی نشده است ولی طی سالهای اخیر امکانات مناسبی از قبیل استودیوی ضبط صدا و تصویر، تجهیزات فیلمبرداری، ویدئو، پروژکتور، تجهیزات کامپیوتری و نرم‌افزارهای کاربردی فراهم شده است.
دانشگاه گیلان دارای 3 سالن غذاخوری به صورت سلف‌سرویس است که در مجتمع دانشکده‌های علوم کشاورزی، ادبیات و علوم انسانی و آموزشکده کشاورزی و منابع طبیعی قرار داشته مورد استفاده حدود 3100 نفر از دانشجویان می‌باشند.

دانشکده علوم پایه‌

دانشکده علوم پایه فعالیت آموزشی خود را از سال 1355 در ساختمان مدرسه عالی بازرگانی سابق در چهار رشته ریاضی، فیزیک، شیمی و زیست‌شناسی آغاز نموده و هم‌اکنون با همکاری 56 عضو هیئت علمی در دو مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
رشته‌های تحصیلی دانشکده علوم پایه بدین شرح است: دبیری ریاضی، دبیری فیزیک، دبیری شیمی، دبیری زیست‌شناسی، ریاضی محض، شیمی محض، ریاضی شبانه، ریاضی در سطح کارشناسی ارشد و شیمی در سطح کارشناسی ارشد. این دانشکده دارای 1 کتابخانه، 9 آزمایشگاه برای گروه شیمی، 7 آزمایشگاه برای گروه فیزیک و 6 آزمایشگاه برای گروه زیست‌شناسی است.
در برنامه توسعه دانشکده علاوه بر تأسیس مقاطع تحصیلات تکمیلی و چند رشته در مقطع کارشناسی، تأسیس تعدادی مرکز تحقیقاتی نیز پیش‌بینی گردیده است.
تعداد دانشجویان دانشکده علوم پایه در سال تحصیلی 74- 1373 بالغ بر 1416 نفر بوده است.

دانشکده فنی و مهندسی‌

دانشکده فنی و مهندسی در سال 1357 فعالیت آموزشی خود را در 3 رشته
ص: 523
مهندسی مکانیک، مهندسی الکترونیک و مهندسی راه و ساختمان آغاز نمود و هم‌اکنون با همکاری 48 عضو هیئت علمی به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
رشته‌های تحصیلی این دانشکده عبارتند از: الکترونیک، عمران، مکانیک، معماری (کاردانی)، مکانیک (طراحی جامدات) و مکانیک شبانه؛ تعداد دانشجویان بالغ بر 1131 نفر است. دانشکده فنی و مهندسی دارای 1 کتابخانه، 12 کارگاه و آزمایشگاه برای گروه مکانیک، 9 کارگاه و آزمایشگاه برای گروه الکترونیک و 5 آزمایشگاه برای گروه عمران می‌باشد. این دانشکده در برنامه توسعه خود تأسیس رشته‌ها و مقاطع گوناگونی را طرح‌ریزی کرده که برای برخی از این رشته‌ها هم‌اکنون دانشجو می‌پذیرد و برای رشته‌های دیگر در آینده نزدیک نام‌نویسی خواهد کرد. رشته‌های مزبور و مقاطع آنها بدین شرح است:
کارشناسی ارشد عمران- سازه
کارشناسی ارشد مکانیک- گرایش تبدیل انرژی
کارشناسی ارشد برق- الکترونیک
کارشناسی ارشد مکانیک- طراحی جامدات
کارشناسی ارشد معماری
مهندسی نساجی- گرایش تکنولوژی و علوم رنگ
کارشناسی ارشد برق- قدرت
معادل کارشناسی برق- قدرت
معادل کارشناسی ارشد مکانیک- سیالات
معادل کارشناسی ارشد مکانیک- طراحی جامدات‌

دانشکده علوم کشاورزی‌

این واحد دانشگاهی در ابتدا به عنوان مرکز پژوهشی نباتات نیمه‌گرمسیری وابسته به دانشگاه تهران در یک ساختمان اداری با امکانات محدود شروع به کار نموده و در سال 1355 با نام دانشکده کشاورزی به دانشگاه گیلان ملحق گردید.
دانشکده علوم کشاورزی از سال 1356 فعالیت آموزشی خود را در چهار رشته دامپروری، ماهی‌شناسی، اقتصاد کشاورزی و زراعت آغاز کرد و هم‌اکنون با همکاری 44 عضو هیئت علمی به فعالیت خود ادامه می‌دهد.
رشته‌های تحصیلی دانشکده علوم کشاورزی در حال حاضر عبارتند از:
خاک‌شناسی، زراعت و اصلاح نباتات، دامپروری، باغبانی، گیاه پزشکی، دامپروری (شبانه)، زراعت (شبانه)، خاک‌شناسی (شبانه)، و جنگلداری. در این رشته‌ها مجموعا 1084 دانشجو به تحصیل اشتغال دارند.
دانشکده علوم کشاورزی علاوه بر مزارع دامپروری دارای 1 کتابخانه، 1 گلخانه، 1 کارگاه ماشینهای کشاورزی و 17 آزمایشگاه مجهز می‌باشد.

دانشکده ادبیات و علوم انسانی‌

دانشکده ادبیات و علوم انسانی از سال 1357 فعالیت خود را در رشته زبان و ادبیات آلمانی آغاز کرد و در حال حاضر با 66 عضو هیئت علمی در 9 رشته به شرح زیر فعالیت دارد:
ادبیات فارسی، دبیری ادبیات فارسی، ادبیات فارسی شبانه، علوم اجتماعی (پژوهشگری)، علوم اجتماعی (پژوهشگری) شبانه، دبیری علوم اجتماعی، دبیری زبان انگلیسی و دبیری تربیت‌بدنی.
این دانشکده دارای 1 کتابخانه با حدود 000، 25 جلد کتاب، 3 آزمایشگاه برای گروه تربیت‌بدنی و علوم ورزشی و 1 لابراتوار زبان می‌باشد. در برنامه توسعه 8 رشته دیگر پیش‌بینی شده که برخی از آنها در سطح کارشناسی ارشد است.
از جمله اقدامات مهم دانشکده ادبیات و علوم انسانی تأسیس مرکز پژوهشی گیلان‌شناسی در سال 1372 و برگزاری اولین سمینار بررسی فرهنگ و ادبیات گیلان بوده است. این مرکز هم‌اکنون با جذب 3 پژوهشگر تمام‌وقت و تهیه تجهیزات مناسبی از قبیل حروفچینی کامپیوتری و تأسیس کتابخانه‌ای غنی مرکز مناسبی را برای محققین و پژوهشگران و علاقمندان به فرهنگ و ادبیات گیلان به وجود آورده است.
مرکز پژوهشی گیلان‌شناسی 7500 جلد کتابهای نفیس شادروان دکتر معین را که به دانشگاه گیلان اهدا شده در اختیار دارد.

آموزشکده کشاورزی و منابع طبیعی صومعه‌سرا

آموزشکده کشاورزی و منابع طبیعی صومعه‌سرا به سال 1363 با پذیرش 96 دانشجو در مقطع کاردانی کار خود را آغاز کرد. در حال حاضر در 3 رشته تکنولوژی تولیدات دامی، تکنولوژی تولیدات گیاهی و تکنولوژی جنگلداری دانشجو می‌پذیرد. تعداد کل دانشجویان این آموزشکده در سال تحصیلی 74- 1373 بالغ بر 374 نفر است. آموزشکده دارای 1 کتابخانه تخصصی، مرکز کامپیوتر، 5 آزمایشگاه و 1 کارگاه ماشینهای کشاورزی بوده تعداد معتنابهی میکروسکوپهای تحقیقاتی و ابزار و تجهیزات پیشرفته علمی در اختیار دارد.
جدول شماره 1- تعداد فارغ التحصیلان دانشگاه گیلان از سال 1361 تا پایان 1370
0- رقم مساوی صفر است.
ص: 524

دانشجویان و فارغ التحصیلان‌

بر اساس آمارهای موجود دانشگاه گیلان در نیمه دوم سال تحصیلی 71- 1370 مجموعا 4225 دانشجو (3445 دانشجوی پسر و 780 دانشجوی دختر) داشته است. همچنین طی 10 سال (70- 1361) جمعا 2369 فارغ التحصیل (1966 مرد و 403 زن) تحویل جامعه داده است. جزئیات بیشتر این آمارها را در جدولهای شماره 1 و 2 می‌توان دید.
جدول شماره 2- تعداد دانشجویان دانشگاه گیلان در نیمسال دوم 71- 1370.
0- رقم مساوی صفر است.

دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت‌

اشاره

هدف از تأسیس این واحد دانشگاهی پر کردن جای خالی فضاهای آموزش عالی، ناشی از کمبود دانشگاههای دولتی در سطح کشور بوده است.
افزایش مستمر دانشجویان و داوطلبان ادامه تحصیلات عالیه در دانشگاهها دست‌یازیدن به چنین اقدامی را ایجاب می‌نمود و بدین سبب است که می‌بینیم این حرکت با استقبال فراوان داوطلبان و پدر و مادرانی که نگران سرنوشت آینده فرزندان خود بودند روبرو شد.
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در مهرماه سال 1362 آغاز به‌کار نهاد و با پذیرش 60 دانشجو در دوره کاردانی رشته ریاضی کاربردی فعالیّت خود را شروع کرد. موقعیت فرهنگی و اجتماعی مساعد گیلان و اشتیاق فراوانی که از سوی مردم این سامان در توسعه هرچه بیشتر این دانشگاه ابراز می‌شد، عامل مهمّی در ترغیب و تشویق دست‌اندرکاران به طرح و اجرای برنامه‌هائی در تأمین نظر مردم، که هماهنگی کاملی با اهداف دانشگاه داشت، بپردازند و گامهای اول در این مسیر را با گشایش کلاسهای تکدرس انگلیسی، ادبیات فارسی و عربی بردارند و 100 دانشجو را که با برگزاری آزمون ورودی انتخاب شده بودند برای ادامه تحصیل بپذیرند.
با وسعت گرفتن امکانات آموزشی، سال‌به‌سال به تعداد دانشجویان این دانشگاه نیز افزوده گردید. رشته‌های تحصیلی دانشگاه در مقاطع کارشناسی (برای دانشجویان آزاد و معلمان)، کاردانی (برای دانشجویان آزاد و معلمان) و کارشناسی ارشد، دانشجویان زیادی را جذب این واحد نمود. مقاطع و رشته‌های تحصیلی دانشگاه آزاد اسلامی (واحد رشت) عبارتند از:

[مقاطع و رشته‌های تحصیلی دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت]

الف- دوره کارشناسی‌

1- برای دانشجویان آزاد در رشته‌های حسابداری- ادبیات فارسی- ریاضی- مدیریت- کشاورزی- زراعت و دامپروری- جغرافیا.
2- دوره کارشناسی برای معلّمان در رشته‌های ادبیات فارسی- آموزش ابتدائی- ریاضی- معارف اسلامی- زبان انگلیسی- علوم تجربی.

ب- دوره کاردانی‌

1- برای آموزش معلمان در رشته‌های ادبیات فارسی- آموزش ابتدائی- دینی و عربی- ریاضی- علوم تجربی.
2- برای دانشجویان آزاد در رشته دامپزشکی.
بر طبق آمار رسمی در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 1459 پسر و 382 دختر و در مجموع 1872 دانشجوی دختر و پسر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت مشغول تحصیل بوده‌اند. از این واحد در سال تحصیلی مزبور 111 پسر و 11 دختر و جمعا 122 نفر فارغ التحصیل شده‌اند. جدول شماره 3 مربوط به دانشجویان پسر و دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در سال تحصیلی 70- 1369 است.

ج- دوره کارشناسی ارشد

گرایش مدیریت بازرگانی که آزمون آن در زمستان 1369 برگزار گردید و پس از اعلام نتایج آن در مورد گشایش این رشته و پذیرش دانشجو برای ادامه تحصیل اقدام شد.

د- کلاسهای پیش‌دانشگاهی‌

1- برای داوطلبان رشته‌های حسابداری و مدیریت در مقطع کارشناسی.
2- برای داوطلبان رشته مدیریت بازرگانی در مقطع کارشناسی ارشد.
افزون بر تشکیل کلاسها در دوره‌ها و مقاطع یادشده دانشگاه آزاد با اجرای سیستم آموزش نیمه‌وقت رشته‌هائی مانند حسابداری و مدیریت- انگلیسی- ادبیات عرب و ادبیات فارسی- نقشه‌برداری و نقشه‌کشی-
ص: 525
جدول شماره 3- تعداد دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت بر حسب پسر و دختر و به تفکیک رشته‌ها در سال تحصیلی 70- 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
مرغداری به ادامه تحصیل دانشجویان کمک مؤثری نموده است. جز 2 رشته اخیر که فعلا دایر نمی‌باشند، بقیه رشته‌ها فعّال هستند.
از جمله اقدامات اساسی و مهم دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت قراردادهائی است که در جهت پیشرفت تحصیل داوطلبان میان این دانشگاه و سازمانها و ادارات محلی بسته شده که عبارتند از:
1- قرارداد با خانه کارگر که طبق مفاد این قرارداد 265 نفر توانستند پس از گذراندن 600 ساعت درس پیش‌دانشگاهی در آزمون سراسری شرکت جویند که از این عده 85 نفر پذیرفته شدند.
2- قرارداد با سازمانها و مؤسسات دولتی نظیر کمیته امداد، دانشگاه گیلان، دانشگاه علوم پزشکی، فرمانداریها و شهرداریها.
3- تنظیم قرارداد با شهرداری رشت و صدا و سیما و خبرگزاری جمهوری اسلامی که در شرف انعقاد است.
4- تنظیم قرارداد پیش‌دانشگاهی در سطح کارشناسی ارشد گرایش مدیریت که طرف قرارداد استانداری گیلان می‌باشد.
5- انعقاد قرارداد با جهادسازندگی در زمینه تربیت تکنیسین دامپزشکی، که دانشجویان از بهمن‌ماه سال 1363 همراه با اوّلین سری دانشجویان کاردانی دامپزشکی گیلان به کلاس رفتند و اکنون تمام مراحل آن به پایان رسیده است.
6- عقد قرارداد با دفتر مهندسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در رشت برای آموزش و تربیت تکنیسین راه و ساختمان.
7- پذیرش 30 نفر از افراد پلیس قضائی جهت کلاسهای تکدرس انگلیسی، عربی، ادبیات فارسی و معارف.
8- دایر کردن کلاس انگلیسی فنی برق برای کارکنان برق منطقه‌ای گیلان که طبق درخواست اداره مذکور صورت گرفت.

فضای آموزشی دانشگاه آزاد

دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت از بدو تأسیس با استفاده از خانه‌های استیجاری مناسب به تشکیل کلاسها و نیز رفع سایر نیازهای این مؤسسه آموزشی سود جسته است و با توجه به صرف مساعی لازم در تأمین رفاه دانشجویان از نظر تهیه فضاهای آموزشی کافی، افزون بر خرید یک ساختمان (ساختمان شماره یک) که ملکی دانشگاه می‌باشد هم‌اکنون ساختمانی به مساحت 2300 متر زیربنا در محوطه ساختمان شماره یک با تعداد 14 کلاس درس و 12 اتاق هیئت علمی، تالار اجتماعات و کتابخانه در دست بناست.
در جلسه‌ای که در آبان‌ماه 1369 با حضور استاندار، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، مدیران کل استان و مسئولین دانشگاه در استانداری گیلان تشکیل گردید زمینی به مساحت 50 هکتار به دانشگاه تخصیص یافت که قطعا در آینده مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
از ساختمانهائی که مورد استفاده دانشگاه قرار داشت یک ساختمان در زلزله 31 خرداد 1369 ویران گردید و امروزه کلاسهای درس دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت در 2 ساختمان استیجاری و یک ساختمان ملکی دانشگاه تشکیل می‌شود و برای تشکیل کلاسهای درس دانشجویانی که معلّم هستند طبق قراری که با آموزش و پرورش رشت گذاشته شده از ساختمان مرکز تربیت‌معلم و یک دبیرستان با 30 کلاس استفاده می‌گردد.

هیئت علمی‌

دانشگاه آزاد اسلامی برای تدریس دانشجویان از 16 نفر عضو هیئت علمی تمام‌وقت و 14 نفر عضو هیئت علمی نیمه‌وقت و بیش از 15 نفر از کسانی که با دریافت حق التدریس با دانشگاه همکاری می‌کنند استفاده می‌نماید. با توجه به تقاضاهای زیادی که از سوی متقاضیان تدریس به دبیرخانه این دانشگاه رسیده امکان استفاده از تعداد بیشتری در امر آموزش دانشجویان این دانشگاه به وجود خواهد آمد.

امکانات کمک‌آموزشی‌

اشاره

این واحد به منظور تحقق بخشیدن به اهداف انقلاب اسلامی و آرمانهای مقدس دانشگاه در جهت ایجاد دانشگاهی پربار که آرزوی همگان است از بدو تأسیس در جهت تأمین رفاه دانشجویان و امکانات کمک‌آموزشی دانشگاه فعالیت گسترده‌ای را آغاز کرد که از نتایج آن به صورت زیر می‌توان یاد کرد:

کتابخانه:

با کوشش وسیعی که در جهت آماده ساختن کتابخانه‌ای قابل استفاده برای دانشجویان بعمل آمد کتابخانه‌ای با تعداد 6862 جلد کتاب در مسائل مختلف تشکیل گردید که به روش علمی جهانی (رده‌بندی- کنگره) طبقه‌بندی شده و در اختیار دانشجویان قرار گرفته است. نوع کتابها از لحاظ موضوع و نیز تعداد آنها به صورت زیر است:
1- زبان و ادبیات فارسی 819 جلد
2- اسلام 1203 جلد
ص: 526
3- تاریخ و جغرافیا 381 جلد
4- کامپیوتر 30 جلد
5- روانشناسی 110 جلد
6- کلیّات 290 جلد
7- تکنولوژی 141 جلد
8- فیزیک و شیمی 279 جلد
9- پزشکی 198 جلد
10- آب و کشاورزی و دامپزشکی 876 جلد
11- آمار و ریاضیات 450 جلد
12- هنر و ادبیات بیگانه 244 جلد
13- سرگذشتنامه 46 جلد
14- اقتصاد و مدیریت حسابداری 343 جلد
15- گیاه‌شناسی و زیست‌شناسی 160 جلد
16- علوم انسانی 297 جلد
17- علوم طبیعی 66 جلد
18- رمان 84 جلد
19- متفرقّه 845 جلد

مرکز کامپیوتر:

کامپیوتر دانشگاه توسط 2 نفر تکنیسین و کارشناس ضمن انجام خدمات موردنیاز جهت تعلیم دانشجویان نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد.

آزمایشگاه:

دانشگاه آزاد اسلامی واحد رشت با آماده‌سازی آزمایشگاههای شیمی، فیزیک و بیوشیمی توانسته است به پیشرفتهای علمی دانشجویان کمک مؤثری بنماید. آزمایشگاههای یادشده از صبح شنبه تا عصر جمعه هر هفته یعنی تمام اوقات صبح و عصر برای انجام آزمایشهای علمی در اختیار دانشجویان می‌باشد.

انتشارات:

واحد انتشارات فعالیت خود را در جهت تکثیر و توزیع کتابها و جزوات درسی موردنیاز دانشجویان به انجام می‌رساند. برخی از کتابها که به تعداد کافی عرضه نشده‌اند به وسیله این واحد تکثیر گردیده بین دانشجویان توزیع می‌شود. از خدمات دیگر واحد انتشارات خرید کتابهای مفید از کتابفروشیهای شهر و یا از تهران و عرضه آنها برای فروش به دانشجویان است.

دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان‌

اشاره

دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان با توجّه به لزوم گسترش دانشگاهها، در شهرهایی که دارای امکانات لازم برای احداث ساختمانهای موردنیاز و تأمین مسکن دانشجویان می‌باشند، به سال 1368 در این شهر تأسیس گردید.
رشته‌های تحصیلی این دانشگاه در آغاز منحصر به 3 رشته در مقطع کارشناسی به صورت زیر بود:
1- کارشناسی کاربرد کامپیوتر.
2- مهندسی کشاورزی (شیلات و محیط زیست).
3- زیست‌شناسی.
محیط مناسب شهر و استقبال فراوانی که مسئولان امر در زمینه پیشرفت این واحد دانشگاهی با آن روبرو بودند موجب شد تا با تهیه مقدّمات امر به تلاش مداوم و مستمری دست یازند. حاصل این تلاش که در جهت خواست مردم و نیاز جامعه صورت گرفت توانست به نتیجه‌ای دلگرم‌کننده بیانجامد.
بطوریکه اینک دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان دارای 6 رشته در مقطع کارشناسی و 1 رشته در مقطع کارشناسی ارشد و 4 رشته (2 رشته در مقطع کارشناسی و 2 رشته در مقطع کاردانی) برای معلّمان می‌باشد. رشته‌های مزبور در زمینه‌های تحصیلی زیر می‌باشند.
- کارشناسی ریاضی کاربرد در کامپیوتر.
- کارشناسی زیست‌شناسی.
- کارشناسی فرهنگ و معارف اسلامی.
- مهندسی کشاورزی (شیلات و محیط زیست).
- مهندسی کشاورزی (زراعت و اصلاح نباتات).
- مهندسی نرم‌افزار.
- کارشناسی ارشد ریاضی کاربردی.
- آموزش معلمان (کارشناسی ریاضی).
- آموزش معلمان (کارشناسی آموزش ابتدائی).
- آموزش معلمان (کاردانی علوم تربیتی).
- آموزش ابتدائی (کاردانی آموزش ابتدائی).

فضاهای آموزشی‌

دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان به منظور تأمین رفاه دانشجویان در امر آموزش با صرف تلاش فراوان توانسته است 6 ساختمان مناسب در بهترین نقاط شهر لاهیجان برای تشکیل کلاسهای آموزشی و کمک‌درسی اختصاص دهد.
تدریس رشته‌های تحصیلی «شیلات و محیط زیست» و «فرهنگ و معارف اسلامی» در بندر کیاشهر و آستانه اشرفیه انجام می‌شود و انتخاب این دو محل با توجه به ویژگیهای کاربردی محیط شهرهای یادشده در پیشرفت دانشجویان صورت گرفته، چرا که بندر کیاشهر با داشتن اداره شیلاتی بسیار مجهّز می‌تواند تحصیل دانشجویان این رشته را با مشاهده و تجربه توأم ساخته و در عین حال در فهم بهتر مطالب با استفاده از تخصّصهایی که در این ناحیه وجود دارد، کمک مؤثری به دانشجویان بنماید. به همین نحو شهر آستانه اشرفیه به صورت مرکزی اسلامی با داشتن کتابخانه و روحانیونی که آشنا به معارف اسلامی می‌باشند می‌تواند امکانات پیشرفت را در دسترس دانشجویان علاقمند قرار دهد.
تهیه مقدمات احداث ساختمان مرکزی دانشگاه در زمینی به مساحت 1 هکتار در جنوب لاهیجان که به وسیله اساتید اهدا گردیده است شروع شده و ضمنا ساختمانی هم با زیربنای 400 مترمربع در جنب ساختمان حسینیه هدایت در حال احداث می‌باشد.
ساختمانهای مذکور پس از اتمام کارهای ساختمانی، جهت امور آموزش مورد بهره‌برداری قرار خواهد گرفت.
ص: 527
جدول شماره 4- تعداد دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان بر حسب پسر و دختر و تفکیک رشته‌ها در سال تحصیلی 70- 1369.
0- رقم مساوی صفر است.

فضاهای کمک‌آموزشی‌

آزمایشگاه:

وجود رشته‌هایی مانند فیزیک و شیمی و میکروبیولوژی و ... لزوم تأسیس بناهائی را برای ارائه خدمات بهتری به دانشجویان ایجاب می‌نمود و در اجرای چنین مقصودی است که واحد دانشگاهی لاهیجان توانسته است نسبت به تأسیس آزمایشگاههای زیر توفیق حاصل نماید.
- آزمایشگاه فیزیک 1 و 2.
- آزمایشگاه شیمی.
- آزمایشگاه میکروبیولوژی.
- آزمایشگاه گیاه‌شناسی.
- آزمایشگاه زیست‌شناسی.
اداره و سرپرستی آزمایشگاههای مزبور به عهده اعضائی است که دارای تخصّص علمی مورد لزوم می‌باشند.

کتابخانه:

این واحد دانشگاهی برای استفاده دانشجویان از کتابها و نشریاتی که در رفع نیاز آنان مفید و مؤثر باشند تصمیم به احداث کتابخانه‌ای گرفته است که قطعا در آینده‌ای نزدیک در اختیار دانشجویان قرار خواهد گرفت.
فعلا این کتابخانه دارای حدود 1000 جلد کتاب علمی و ادبی و فلسفی و غیره است که از طرف آقای دکتر آل بویه استاد دانشگاه تهران به کتابخانه واحد دانشگاهی لاهیجان اهدا گردیده است.

اعضاء هیئت علمی‌

انتخاب اعضاء هیئت علمی دانشگاه به سبب اهمیّتی که در این امر دیده می‌شود با صرف دقّت بسیار انجام پذیرفته و اکنون این واحد دانشگاهی دارای کادری علمی مرکب از 70 نفر است که از میان اساتید دانشگاه تهران و نیز منطقه انتخاب گردیده و به صورت تمام‌وقت و نیمه‌وقت و حق التدریسی در رشته‌های مختلف آموزشی و آزمایشگاهی با این واحد همکاری دارند.

تعداد دانشجویان‌

تعداد دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد لاهیجان را به تفکیک رشته‌های تحصیلی در سال تحصیلی 70- 1369 در جدول شماره 4 می‌توان مشاهده نمود.

دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا

این دانشگاه در اردیبهشت‌ماه سال 1366 با 2 رشته تحصیلی در مقاطع «کارشناسی فرهنگ و معارف اسلامی» و «کاردانی زراعت» شروع به پذیرش دانشجو نمود. در حال حاضر (سال تحصیلی 73- 1372) مجموعا 1357 دانشجو به شرح زیر در دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا به تحصیل اشتغال دارند:
1- کارشناسی زراعت و اصلاح نباتات 224 نفر
2- کارشناسی فرهنگ و معارف اسلامی 405 نفر
3- کارشناسی مدیریت دولتی 233 نفر
4- کارشناسی پرستاری 119 نفر
5- کاردانی مامائی 29 نفر
6- آموزش معلمان 347 نفر
لازم به توضیح است که در مقطع آموزش معلمان (بند 6)، کارشناسی دینی عربی (معارف اسلامی)، کاردانی دینی عربی (معارف اسلامی)؛ کارشناسی آموزش ابتدایی، کاردانی آموزش ابتدایی؛ کارشناسی ادبیات فارسی، کاردانی ادبیات فارسی و کاردانی علوم تجربی نیز وجود دارد. آموزش دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا توسط 6 عضو هیئت علمی تمام‌وقت و 8 عضو هیئت علمی نیمه‌وقت انجام می‌گیرد.
با توجه به فراهم بودن شرایط آب و هوایی مناسب در منطقه آستارا که در غربی‌ترین نقطه استان گیلان واقع شده، دانشگاه مذکور در نظر دارد در راستای کمک به خودکفایی تولیدات و محصولات کشاورزی کشور یک مجتمع کشاورزی- دامپروری ایجاد نماید. از این‌رو در زمین 20 هکتاری متعلق به دانشگاه مقدمات تأسیس مجتمع گاوداری، مرغداری و گلخانه فراهم گردیده که در سال 1373 به مرحله اجرا در خواهد آمد.
لازم به یادآوری است که آمار دانشگاه آزاد اسلامی واحد آستارا در جمع آمارهای مربوط به آموزش عالی استان گیلان ذکر نشده است.
ص: 528
جدول شماره 5- تعداد دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز آموزش رشت[723] بر حسب پسر و دختر و به تفکیک رشته‌ها در سال تحصیلی 70- 1369.
ص: 529
نمائی از دانشگاه علوم پزشکی گیلان
اهم خدماتی که در زمینه تأسیس و گسترش این دانشگاه صورت پذیرفته به قرار ذیل است:
1- تهیه و اجاره یک دستگاه ساختمان 2 طبقه مجهز به مبلغ ماهانه 18 هزار تومان.
2- تهیّه و خرید مبل و صندلی مورد نیاز بخش اداری دانشگاه و ماشینهای تحریر و ماشین تکثیر برای تحریر و تکثیر جزوه‌های درسی و نامه‌های اداری و نیز یک دستگاه ماشین سواری (پیکان) به نام دانشگاه و برای رفع نیازهای این مرکز.
3- تهیه یک قطعه زمین به مساحت 5 هکتار (000، 50 مترمربع) از منابع طبیعی، به نام دانشگاه جهت تأسیس ساختمانهای مورد نیاز این واحد دانشگاهی.
4- واریز مبلغ 000، 000، 15 ریال به حساب دانشگاه و تعهداتی دیگر که به تدریج باید صورت پذیرد و تمامی آنها از طریق کمکهای مردمی تأمین می‌شود.

دانشگاه علوم پزشکی گیلان‌

اشاره

تا سال 1347 با اینکه در سراسر کشور 8 دانشگاه با 53 دانشکده و 62 آموزشگاه عالی با 858، 48 دانشجوی پسر و دختر بوجود آمد در استان زرخیز گیلان به مسائل آموزش عالی پزشکی توجهی مبذول نشده بود. آموزش عالی پزشکی در این منطقه منحصر به یک آموزشگاه پرستاری به نام «آموزشگاه عالی پرستاری 25 شهریور» وابسته به اداره کل بهداری استان گیلان بود. این مدرسه در آبان‌ماه 1344 رسما افتتاح شد و با پذیرش 30 نفر دانشجوی دختر آغاز به‌کار کرد. دانشجویان از میان دیپلمه‌های رشته طبیعی و ریاضی پس از انجام مسابقات و معاینات لازم پذیرفته شده و پس از طی سه سال تحصیلات نظری و عملی پرستاری زیر نظر اساتید و مربیان و کارآموزی در بیمارستان پورسینای رشت و سایر مراکز و مؤسسات بهداشتی و درمانی و کسب موفقیت در امتحانات به اخذ درجه لیسانس نائل می‌گردیدند.
در سالهای بعد تأسیس مدارس عالی در گیلان روبه افزایش گذاشت از آن جمله مدرسه عالی پرستاری مهرزاد، آموزشگاه عالی بهداشت مدارس و مدرسه عالی پرستاری مرکز پزشکی خدمات درمانی در رشت پا به عرصه وجود گذاشتند. همچنین در سال 1353 دانشگاه گیلان فعالیت آموزشی خود را با پذیرش 150 دانشجو در 9 رشته آموزشی شروع کرد. لازم به ذکر است که دانشکده پزشکی در این دانشگاه در سال 1363 تأسیس گردید. قبل از آن مجتمع آموزش پزشکی گیلان در سال 1356 با تعداد 60 دانشجو در رشت شروع به‌کار کرد لیکن بعد از انقلاب اسلامی منحل گردیده و دانشجویان آن به سایر مؤسسات آموزشی منتقل شدند.
پیرو تصویب قانون تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، به سال 1365 با ادغام دانشکده پزشکی وابسته به دانشگاه گیلان و مجتمع آموزشی و پژوهشی شهید بهشتی رشت و 7 بیمارستان وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان که هرکدام سابقه فعالیت طولانی داشتند «دانشگاه علوم پزشکی گیلان» پا به میدان نهاد و اهداف عمده و وظایف اساسی و تشکیلات آن به شرح زیر تعیین و تصویب و جهت اجرا ابلاغ گردید:

اهداف عمده‌

- پرورش استعدادها از طریق آموزش و پژوهش علمی و ترویج علوم پزشکی و پیراپزشکی به منظور کمک به تجهیز و تأمین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز منطقه و کشور.
- ایجاد امکانات تحقیقی و پژوهشی به منظور شناخت عوامل بالقوه ناشناخته و نیز آماده کردن این‌گونه تسهیلات جهت افزایش توان علمی در رابطه با مسائل بهداشتی و درمانی.
- گسترش و تعمیم امکانات بهداشتی و درمانی در سطح جامعه از طریق سازمانها و مؤسسات درمانی وابسته.

وظایف اساسی‌

- آموزش دانشجویان در رشته‌های مختلف علوم پزشکی و پیراپزشکی.
- انجام تحقیقات علمی و بالینی در زمینه‌های مختلف علوم پزشکی و پیراپزشکی بر حسب نیازهای بهداشتی و درمانی و اجتماعی کشور و منطقه.
- برقراری روابط دانشگاهی و مبادله استاد و دانشجو با دانشگاههای داخل و خارج از کشور از طریق قراردادهای فرهنگی و دانشگاهی.
- تشکیل سمینارها و کنفرانسهای علمی و آموزشی.
- ترجمه و تألیف کتب و نشریات در زمینه‌های مختلف علوم پزشکی.
- ارائه خدمات بهداشتی و درمانی در سطح منطقه و کشور.

تشکیلات مصوب دانشگاه‌

اشاره

بر طبق تشکیلات تصویبی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان مرکب از حوزه ستادی، دانشکده‌ها و بیمارستانهای ذیل است:

الف- دانشکده‌ها:

اشاره

تاکنون 8 دانشکده زیر پوشش دانشگاه مزبور قرار گرفته‌اند که عبارتند از:
ص: 530

1- دانشکده پزشکی رشت‌

اشاره
این دانشکده که در خیابان کمربندی رشت، کوی حمیدیان واقع شده است در سال 1363 تأسیس گردیده و تا شهریور 1365 بوسیله دانشگاه گیلان اداره می‌شد. پس از تشکیل دانشگاه علوم پزشکی گیلان در آن ادغام گردید.
رشته‌های تحصیلی دانشکده پزشکی رشت از این قرارند:

رشته پزشکی (مقطع دکترای حرفه‌ای)-
رشته مزبور از سال تحصیلی 64- 1363 (مهرماه 1363) با پذیرش 35 دانشجوی رشته پزشکی شروع به فعالیت کرده و در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 648 دانشجو داشته است.
تعداد فارغ التحصیلان آن در اسفندماه 1369 نیز 34 پزشک بوده است.

رشته پزشکی بیهوشی (مقطع دکترای حرفه‌ای)-
از سال تحصیلی 68- 1367 (مهرماه 1367) این رشته با 23 نفر دانشجو فعالیت آموزشی خود را آغاز نموده و در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد دانشجویان آن به 41 نفر رسیده است.

رشته تخصصی پوست-
این رشته که ویژه تربیت متخصص برای امراض پوست است از سال تحصیلی 70- 1369 با 2 نفر رزیدنت فعالیت خود را شروع کرده است.

رشته تخصصی زنان-
رشته مورد بحث که اختصاص به تربیت متخصص برای بیماریهای زنان و زایمان دارد کار خود را از سال تحصیلی 70- 1369 آغاز نموده و در سال تحصیلی مزبور تعداد رزیدنتهای آن بالغ بر 6 نفر بوده است.

رشته تخصصی گوش و حلق و بینی-
این رشته تخصصی از سال تحصیلی 70- 1369 با 2 نفر رزیدنت شروع به فعالیت نموده است.

رشته تکنولوژی رادیولوژی (مقطع کاردانی)-
این رشته از سال تحصیلی 71- 1370 (مهرماه 1370) با پذیرش 23 دانشجو آغاز به‌کار نموده است.

رشته علوم آزمایشگاهی (مقطع کاردانی)-

در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 70 نفر مشغول تحصیل در رشته مزبور بوده‌اند.
در مجموع 101 نفر شامل: 78 استادیار، 15 مربی، 6 کارشناس و 2 کاردان آموزش دروس نظری و عملی دانشجویان دانشکده پزشکی رشت را بعهده دارند.

2- دانشکده پرستاری و مامائی شهید بهشتی رشت‌

اشاره
رشته پرستاری و مامائی قبلا در مجتمع آموزشی و پژوهشی شهید بهشتی رشت (وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان) فعالیت می‌کرد. این مجموعه در مهرماه سال 1364 به دانشگاه علوم پزشکی گیلان واگذار گردید و با نام «دانشکده پرستاری و مامائی شهید بهشتی رشت» شروع به فعالیت نمود. دانشکده مذکور دارای رشته‌های تحصیلی ذیل است:

رشته پرستاری گرایش داخلی و جراحی (مقطع کارشناسی ارشد ناپیوسته)-
این رشته در سال تحصیلی 70- 1369 شروع به‌کار کرده و در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 17 دانشجوی کارشناسی ارشد ناپیوسته داشته است.
نمائی از دانشکده پزشکی و دانشکده پرستاری و مامائی شهید بهشتی رشت‌

رشته پرستاری (مقطع کارشناسی پیوسته)-
رشته پرستاری در سال تحصیلی 67- 1366 (مهرماه 1366) آغاز بکار کرده است. ابتدا 44 نفر دانشجو در این رشته وجود داشت، ولی در سال تحصیلی 70- 1369 این رقم به 297 دانشجو رسید. گفتنی است در این رشته 51 نفر در سال 1370 فارغ التحصیل گردیده‌اند.

رشته پرستاری (مقطع کارشناسی ناپیوسته)-
در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 61 دانشجو در رشته پرستاری کارشناسی ناپیوسته اشتغال به تحصیل داشته‌اند.

رشته مامائی (مقطع کارشناسی پیوسته)-
از نیمسال دوم سال تحصیلی 69- 1368، این رشته با پذیرش 51 دانشجو آغاز به‌کار کرد. در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 93 دانشجو در آن مشغول تحصیل بوده‌اند.

رشته مامائی (مقطع کاردانی)-
این رشته نیز از نیمسال اول و نیمسال دوم سال تحصیلی 68- 1367 یعنی در مهر و بهمن‌ماه سال 1367 با پذیرش مجموعا 73 دانشجو (41 نفر در نیمسال اول تحصیلی و 32 نفر در نیمسال دوم تحصیلی) فعالیت خود را شروع کرد و تا سال تحصیلی 70- 1369 افزون بر 70 مامای کاردان (فوق‌دیپلم) برای خدمت در بهداشت و درمان منطقه فارغ التحصیل بیرون داده است.

رشته تکنسین اطاق عمل-
در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 31 دانشجو اعم از ثابت و مهمان مشغول فراگرفتن علوم نظری و عملی این رشته بوده‌اند.

رشته مبارزه با بیماریها (مقطع کاردانی)-
رشته بهداشت مدارس در سال 1361 به رشته بهداشت عمومی و سپس از سال 1363 به رشته مبارزه با بیماریها مبدل گردید. رشته مبارزه با بیماریها در سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 40 نفر جهت پذیرش پیشنهاد گردیده است.

رشته بهداشت خانواده (مقطع کاردانی)-
از سال تحصیلی 71- 1370 با پذیرش 40 دانشجو، این رشته آغاز به‌کار کرد.
علاوه بر آنچه که گفته شد 41 نفر پرستاران معادل لیسانس شاغل نیز جهت تکمیل تحصیلات و اخذ مدرک کارشناسی (لیسانس) در سال تحصیلی 70- 1369 مشغول تحصیل بوده‌اند.
دانشکده پرستاری و مامائی شهید بهشتی رشت، از کادر آموزشی 43 نفر
ص: 531
شامل: 5 مربی، 7 مربی آموزشیار و 31 نفر دیگر استفاده می‌کند.

3- دانشکده پرستاری و مامائی حضرت زینب لاهیجان‌

اشاره
این دانشکده با زمین ملکی و زیربنای 760 مترمربع و 1300 مترمربع محوطه توسط شبکه بهداشت و درمان لاهیجان در اختیار دانشگاه قرار گرفته است. دانشکده مزبور که در خیابان امام خمینی لاهیجان واقع شده و در سال 1366 تأسیس یافته، ابتدا در مقطع کاردانی دانشجو پذیرفته و سال بعد تبدیل به کارشناسی پیوسته گردیده است. رشته‌های تحصیلی آن از این قرارند:

رشته پرستاری (مقطع کارشناسی)-
این رشته در آغاز (مهر 1366) تعداد 35 دانشجو پذیرفت و این رقم در سال تحصیلی 70- 1369 به 121 نفر رسید. حدود 27 دانشجوی پرستاری هم هنگام تهیه این نوشته (پائیز 1371) آخرین مراحل فارغ التحصیلی را می‌گذرانیدند.

رشته مامائی (مقطع کاردانی)-
که از سال تحصیلی 71- 1370 (بهمن‌ماه 1370) با پذیرش 20 دانشجوی مامائی فعالیت آموزشی خود را آغاز نموده است.
در دانشکده مذکور مجموعا 14 نفر بکار اشتغال دارند که از این عده 2 مربی، 1 مربی آموزشیار و بقیه کارمند هستند.

4- دانشکده پرستاری لنگرود

سال تأسیس آن مهر 1368 است. این دانشکده با زیربنای 320 مترمربع و محوطه 634 مترمربع توسط شبکه بهداشت و درمان لنگرود در اختیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان قرار داده شده است. در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 27 دانشجوی پرستاری در مقطع کارشناسی پیوسته داشته است.
لازم به ذکر است که در سال 1372 کار احداث 1 مجتمع به نام «مجتمع پرستاری شرق گیلان» در زمینی به مساحت 4 هکتار و زیربنای 7500 مترمربع با اعتباری معادل 220 میلیون تومان شروع شده است.

5- دانشکده پرستاری صومعه‌سرا

این دانشکده در مهرماه سال 1371 در یک ساختمان استیجاری تأسیس شده است. دانشکده پرستاری صومعه‌سرا در مقطع کارشناسی در سال تحصیلی 72- 1371 با 30 دانشجو کار آموزش پرستاری خود را شروع کرده است.

6- دانشکده پرستاری حضرت زهرا، بندر انزلی‌

در سال 1371 تأسیس یافته است. این دانشکده در سال تحصیلی 72- 1371 با تعداد 40 دانشجو کار تربیت پرستار را آغاز نموده است.

7- دانشکده دندانپزشکی رشت‌

تأسیس این دانشکده در سال تحصیلی 72- 1371 با 35 تا 40 دانشجوی دندانپزشکی پیش‌بینی شده است.

8- آموزشکده بهداشت‌

این آموزشکده در سال 1358 به دانشگاه علوم پزشکی گیلان واگذار گردید. در حال حاضر (سال 1373) مشغول ادامه فعالیتهای آموزشی می‌باشد.
بر طبق آمار منتشره طی سال تحصیلی 71- 1370 تعداد 1931 دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به تحصیل اشتغال داشته‌اند. تعداد دانشجویان این دانشگاه در هر رشته و مراحل تحصیلی آنان به قرار زیر است:
دانشجوی پزشکی 761 نفر
دانشجوی پزشکی بیهوشی 41 نفر
تکنسین اطاق عمل (کاردانی) 74 نفر
کاردانی علوم آزمایشگاهی 70 نفر
تکنولوژی رادیولوژی 23 نفر
کارشناسی مامائی 134 نفر
کاردانی مامائی 27 نفر
کارشناسی ارشد ناپیوسته پرستاری 17 نفر
کارشناسی پیوسته پرستاری 532 نفر
کارشناسی ناپیوسته پرستاری 63 نفر
کارشناسی تکمیل پرستاری 25 نفر
رزیدنت 25 نفر
کارشناسی پرستاری شبانه 119 نفر
کاردانی علوم آزمایشگاهی شبانه 20 نفر
این دانشجویان توسط 168 عضو هیئت علمی تعلیم می‌بینند. این آمار طی جدول شماره 6 نشان داده شده است. ضمنا در جدول شماره 7 نیز تعداد دانشجویان پذیرفته‌شده جدید، موجود و فارغ التحصیلان این دانشگاه در سال تحصیلی 70- 1369 آمده است. علاوه بر آنچه که گفته شد حدود 100 نفر نیز در رشته بهیاری تحت تعلیم قرار دارند. این عده در مراکز پزشکی، آموزشی و درمانی وابسته به دانشگاه در زمینه پیراپزشکی فعالیت خواهند کرد.
جدول شماره 6- اعضاء هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی گیلان از سال 1368 تا 1371 و پیش‌بینی آنها در سال 1372.
- رقم مساوی صفر است.
ص: 532
جدول شماره 7- تعداد دانشجویان دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی استان گیلان در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.

ب- بیمارستانها

برای آموزش عملی دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه علوم پزشکی گیلان جمعا 7 بیمارستان عمومی و تخصصی اختصاص یافته است[724].
این بیمارستانها دارای 1461 تخت و 17 بخش مختلف هستند و با بهره‌گیری از تجهیزات و لوازم پزشکی و نیز استفاده از کادر متخصص و غیرمتخصص، کارهای پزشکی، آموزشی و درمانی دانشگاه را انجام می‌دهند.
بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان عموما در رشت قرار دارند و عبارتند از: بیمارستان پورسینا با 304 تخت و بخشهای تخصصی جراحی، ارتوپدی، اورژانس، جراحی مغز و اعصاب و اعصاب و داخلی؛ زایشگاه رشت دارای 400 تخت زنان و زایمان؛ بیمارستان میرزا کوچک دارای 120 تخت اعصاب و روان؛ بیمارستان توتونکاران با 105 تخت شامل بخشهای گوش و حلق و بینی و چشم؛ بیمارستان دکتر حشمت با 122 تخت و بخشهای داخلی، قلب و عروق، اورژانس، جراحی ترمیمی؛ بیمارستان رازی با 240 تخت شامل بخشهای جراحی، داخلی، پوست، کلیه و دیالیز، اورژانس عفونی و ارولوژی و بیمارستان 17 شهریور دارای 170 تخت اطفال.

خوابگاههای دانشجویان‌

با توجه به اهمیت خوابگاههای دانشجوئی و نقش آنها در بهبود کیفیت آموزشی، دانشگاه علوم پزشکی گیلان در حد توان خود جهت دانشجویان غیر بومی واجد شرایط اقدام به تهیه خوابگاه دانشجوئی با برخی تسهیلات نموده است. خوابگاههای وابسته به دانشگاه عبارتند از:
1- خوابگاه شهید فیاض‌بخش (ملکی و استیجاری) با 2302 مترمربع زیربنا و گنجایش 285 دانشجو.
2- خوابگاه شهید هاشمی‌نژاد (استیجاری) با 828 مترمربع زیربنا و گنجایش 115 دانشجو.
3- خوابگاه شهید خوش‌سیرت (استیجاری) با 675 مترمربع زیربنا برای 75 دانشجو.
4- خوابگاه پامچال (استیجاری) با 1011 مترمربع زیربنا برای 90 دانشجو.
5- خوابگاه استیجاری برای اسکان متأهلین با 856 مترمربع زیربنا.
6- خوابگاه بلوار امام خمینی (ملکی) دارای 2547 مترمربع زیربنا.
7- خوابگاه دانشجویان پسر لاهیجان (استیجاری) با 90 مترمربع زیربنا و گنجایش 15 دانشجوی پسر.
8- خوابگاه دانشجویان دختر لاهیجان با 133 مترمربع زیربنا و گنجایش 35 دانشجوی دختر.
9- خوابگاه دانشجویان دختر لاهیجان با 260 مترمربع زیربنا و گنجایش 95 دانشجوی دختر.
10- خوابگاه فلاح نصیری لنگرود (استیجاری) با 110 مترمربع زیربنا و گنجایش 20 دانشجو.
11- خوابگاه پورابری لنگرود (استیجاری) با 140 مترمربع زیربنا و گنجایش 48 دانشجو.
12- خوابگاه بهیاری صومعه‌سرا به ظرفیت 35 دانشجو که توسط شبکه بهداشت و درمان صومعه‌سرا موقتا به این کار اختصاص داده شده است.
ص: 533

کتابخانه‌

از بدو تأسیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان و اهتمام شاخه پژوهشی، در زمینه تهیه و گردآوری کتب فارسی و غیرفارسی، کتب مرجع به انگلیسی و فارسی، نشریات علمی فارسی و انگلیسی و زبانهای معتبر دیگر فعالیتهای مستمری صورت گرفته و در زمینه گسترش کتابخانه‌ها و آموزش و تکمیل معلومات و تجارب کتابداران و کارکنان کتابخانه‌ها نیز اقدامات مؤثری بعمل آمده است.
نمونه‌ای از خدمات قابل ارائه به شرح زیر است:
تشکیل نمایشگاه و فروشگاه کتاب. در سال 1371 تعداد 4000 جلد کتاب در زمینه‌های مختلف با 76 عنوان به معرض نمایش و فروش گذاشته شد.
به منظور بالا بردن سطح معلومات علمی فنی کادر پرسنلی کتابخانه‌های دانشگاه برنامه‌هائی برای بازدید کتابخانه‌ها و تأسیس دوره‌های کوتاه‌مدت و درازمدت کتابداری در داخل کشور و ممالک دیگر اجرا می‌شود. مثلا در سال 1371 یک نفر به مدت 3 هفته از کتابخانه‌های معتبر کشورهای پاکستان و بحرین بازدید نموده و یک نفر هم با کمک سازمان جهانی بهداشت از کتابخانه‌های چند کشور دیگر بازدید کرده است. همچنین 8 نفر نیز از کتابخانه‌های وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران (تهران) بازدید علمی فنی نموده و آموزش دیده‌اند.
کتابخانه‌های وابسته به دانشگاه کتابهای مختلفی در زمینه‌های پزشکی عمومی، پزشکی تخصصی، داروسازی، دندانپزشکی، پرستاری، پیراپزشکی، علوم تندرستی و بهداشت و چندین رشته دیگر پزشکی و غیرپزشکی را در خود جای داده که به زبانهای فارسی و لاتین هستند. علاوه بر کتاب برخی نشریات مانند کاتالوگها و همچنین پایان‌نامه‌های تحصیلی دانشجویان علوم پزشکی نیز در این کتابخانه‌ها نگهداری می‌شود. کتابهای متعلق به کتابخانه به طور امانی در اختیار دانشجویان، استادان و سایر متقاضیان نیز قرار می‌گیرد.
مجموعا حدود 000، 50 جلد کتاب و نشریه فارسی و لاتین در کتابخانه‌های دانشگاه علوم پزشکی گیلان وجود دارد که مستمرا مورد استفاده علاقمندان واقع می‌شود. دستگاههای تصویربرداری نیز نقش مؤثری در تسهیل کارها ایفا می‌کنند.

طرحهای پژوهشی‌

اشاره

آنچه مسلم است دانشگاه محل تعلیم و تربیت نیروی انسانی خلاق و ارزنده و نیز جایگاه اصلی دانش و پژوهش است. یقینا، هر میزانی که در این زمینه‌ها سرمایه‌گذاری شود به همان اندازه دستیابی به دستاوردهای علمی و تکنولوژیکی پیشرفته جهان میسر خواهد شد.
دانشگاه علوم پزشکی گیلان همزمان با آموزش رشته‌های مختلف پزشکی و با بهره‌گیری از تجهیزات پیشرفته و همکاری اساتید و اعضاء هیئت علمی و سایر دست‌اندرکاران دانش پزشکی به امر پژوهش و تحقیق پرداخته است. به طوری‌که علی‌رغم عمر کوتاه خود، تا سال 1371 تعداد 34 طرح پژوهشی را مورد مطالعه و تحقیق قرار داده که 10 طرح به پایان رسیده و بقیه در دست اجرا می‌باشد. طرحهای پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی گیلان به دو صورت «طرحهای پژوهشی انجام‌یافته» و «طرحهای پژوهشی در دست اقدام» به شرح زیر ارائه می‌شود.

الف- عناوین طرحهای پژوهشی که انجام شده‌اند عبارتند از:

1- بررسی بیماران قلبی بستری در بخش قلب در رابطه با اپیدمیولوژی در استان گیلان (نوع، جنس و محل)، تاریخ شروع اجرای طرح سال 1366 و پایان آن 1368 بوده است.
2- بررسی محل ضایعه انفارکتوس قلبی در 572 بیمار مبتلا به انفارکتوس که در بخش قلب بیمارستان دکتر حشمت رشت بستری بوده‌اند.
اجرای این طرح در سال 1366 آغاز و در سال 1368 پایان پذیرفته است.
3- بررسی بیماریهای پوستی در استان گیلان، این طرح نیز در سال 1366 به اجرا درآمده و در 1368 پایان یافته است.
4- بررسی شانس زنده ماندن بیماران مبتلا به انفارکتوس حاد میوکارد، طرح مزبور در سال 1367 به اجرا درآمده و در 1368 خاتمه یافته است.
5- بررسی انگیزه‌های روانی انتخاب رشته پرستاری جهت داوطلبان مرد، اجرای این طرح در سال 1367 بوده و 1368 به پایان رسیده است.
6- بررسی میزان شیوع بیماریهای شیهان در زائوهای بیمارستان زایشگاه رشت، این طرح در سال 1367 شروع شده و در 1368 پایان یافته است.
7- بررسی اپیدمیولوژی شیوع انواع سنگهای ادراری، تاریخ شروع اجرای طرح سال 1367 و پایان آن 1369 بوده است.
8- بررسی 200 مورد بیماران مبتلا به بلوک دهلیزی بطنی در زمینه انفارکتوس دیواره تحتانی قلب که در بخش قلب بیمارستان دکتر حشمت رشت بستری بوده‌اند. این طرح در سال 1368 به اجرا درآمده و در 1369 خاتمه پیدا کرده است.
9- جستجوی عامل اپیدمیولوژی همراه با هیپرائوزینوفیلی شایع در استان گیلان، این طرح پژوهشی در سال 1368 به اجرا درآمده و در 1369 پایان پذیرفته است.
10- بررسی اثر سینوجستیک سولفامتوکسازول و تریمتوپریم به کمک مدل ریاضی، این طرح نیز در سال 1368 به اجرا درآمده و در 1369 خاتمه یافته است.

ب- عناوین طرحهای تحقیقاتی در دست اقدام به شرح ذیل است:

1- ناقلین سالمونلا در ارتباط با مواد غذایی در استان گیلان.
2- بررسی میزان وقوع راشیتیسم در کودکان استان گیلان و تعیین درصد کلسیم و فسفر خون در ارتباط با تغذیه و آب و هوای منطقه در وقوع آن.
3- تعیین خون بندپایان حائز اهمیت از جنبه پزشکی و بهداشتی در استان گیلان.
4- بررسی چگونگی عوامل مساعدکننده و پراکندگی بیماری روانی در استان گیلان.
5- تهیه لامهای میکروسکوپی از مراحل مختلف رشد و تکامل جنین و جنین‌شناسی مقایسه‌ای پستانداران نزدیک به انسان.
ص: 534
6- بررسی علائم کلینیکی و پاراکلینیکی و درمان 9 ماهه سل ریوی و مقایسه با درمان 6 ماهه.
7- بررسی علل عدم اجرای اصول پرستاری آموخته‌شده در دوران اشتغال پس از فارغ التحصیلی.
8- بررسی مشکلات بیماران دیالیزی در بیمارستان رازی رشت.
9- مقایسه نتایج آزمایشات قند، اوره و کرآتینین.
10- بررسی اپیدمیولوژیک کریپتو اسپوریدیوز در استان گیلان.
11- میزان‌D .M .F (پوسیدگی‌Decay ، از دست دادن دندان‌Missing و اندامهای پرشده‌Filling ) در بین کودکان 12 ساله رشت.
12- بررسی پاتولوژیکی نسج خارج‌شده از حفره رحم با تشخیص بالینی سقط ناقص و یا حاملگی داخل رحمی.
13- استفاده از تحریک زایمانی در مادران با جنین مرده از طریق استفاده از سالمین نرمال، خارج پرده جنینی.
14- یک آلترناتیو برای جلوگیری از هیستروتومی در این موارد.
15- اثر داروهای توکولتیک‌Tocolytic روی تعداد پلاکتها و زمان انعقاد و سیلان خود در زنان حامله و نوزاد.
16- بررسی در مورد اثر تروپین در فاز فعال زایمان و تسریع در آن.
17- تومرهای بیضه.
18- تخمین وزن جنین قبل از زایمان با کمک سونوگرافی.
19- بررسی اثر آسپیرین در مرحله حاد انفارکتوس میوکارد روی میزان مرگ‌ومیر.
20- بررسی موارد کولیت‌اولسروز در طی 10 سال در استان گیلان.
21- بررسی بیماریهای طاولی و پمفیگوس در گیلان.
22- بررسی اپیدمیولوژی و ریسک فاکتورهای کرونری قلب گیلان.
23- بررسی اثرات کورتیکوتراپی روی انفریود(M .I) حاد تحتانی قلب همراه با بلوک دهلیزی- بطنی.
24- مطالعه‌Double blind در مورد آنتی‌بیوتیک و پروفیلاکتیک.

تجهیزات پیشرفته پزشکی و کامپیوتری‌

به‌کارگیری مدرن‌ترین دستگاههای تجهیزات پزشکی، آموزشی، درمانی و کمک‌پژوهشی می‌تواند به همراه نیروی انسانی متخصص، آخرین دستاوردهای پزشکی و تکنولوژیکی را در خدمت بشر قرار دهد. با توجه به همین موضوع، دانشگاه علوم پزشکی گیلان مجموعه‌ای از این دستگاهها و لوازم پیشرفته را فراهم آورده است.
برخی از تجهیزات عمده پزشکی که در زمینه‌های پزشکی، آموزشی، درمانی و پژوهشی در واحدهای تابعه دانشگاه علوم پزشکی گیلان مورد استفاده قرار دارند بدین شرح است: دستگاههای رادیوگرافی، آنژیوگرافی، سونوگرافی، ماموگرافی، اکوکاردیوگرافی، الکترو کاردیوگرافی، سی‌تی‌اسکن؛ میکروسکوپهای الکترونی، جراحی، استاد و دانشجو؛ سیستمهای مراقبتهای ویژه؛ دستگاههای آندوسکوپی مانند گاستروسکوپ، کولونوسکوپ، دئودنوسکوپ، فیبروسکوپ، ویدئوآندوسکوپی؛ سیستم سنگ‌شکن کلیه؛ دستگاههای آزمایشگاهی اتوآنالیزر، گاماکانتر، «اچ. پی. ال.
سی»[725](H .P .L .C .) ، اسپکتروفتومتر، هیستوکنت، الکتروفورز، فروزن سکشن؛ و وسائل سمعی و بصری شامل ویدئو، تلویزیون، پروژکتور نمایش انواع فیلم و اسلاید، چارتهای آموزشی و ...
علاوه بر آنچه که گفته شد دانشگاه علوم پزشکی گیلان با سیستم کامپیوتری مجهز شده و نظام آموزشی این دانشگاه ماشینی گردیده است.

طرح تأسیس مجتمع آموزشی علوم پزشکی‌

برای توسعه فضاهای آموزشی، پزشکی و درمانی، زمینی به مساحت 200 هکتار تهیه گردیده است. این زمین در محدوده لاکان و از اراضی ملی‌شده سلکسر، اسکده، گوراب ورزل و غیره می‌باشد که در اسفند 1369 رسما به دانشگاه علوم پزشکی گیلان انتقال داده شده است. طرح منطقه‌بندی آن به‌طور خلاصه ذکر می‌گردد.
1- دانشکده پزشکی
2- دانشکده دندانپزشکی
3- دانشکده بهداشت
4- دانشکده پیراپزشکی
5- دانشکده تغذیه
6- دانشکده توانبخشی
7- مرکز تالارهای تدریس
8- کلینیک دانشکده
9- سازمان مرکزی دانشگاه (ستاد مرکزی دانشگاه)
10- کتابخانه مرکزی
11- مرکز منابع آموزشی
12- مرکز انتشارات
13- مرکز خدمات و آموزش کامپیوتر
14- آمفی‌تآترها
15- مجموعه ورزشی سرپوشیده
16- مجموعه زمینهای ورزشی
17- زمینهای ورزشی پراکنده
18- مرکز نگهداری حیوانات
19- خدمات رفاهی
20- سالنهای غذاخوری
21- مرکز خرید خدمات
22- مسجد
23- مهمانسرا
24- آپارتمانهای مسکونی
25- خانه‌های ویلایی
26- مهدکودک
27- دبستان
ص: 535
بر طبق اعتبار 135 میلیون تومانی که به صورت علی الحساب در نظر گرفته شده در مرحله اول ساختمان دانشکده پزشکی به وسعت 780، 18 مترمربع و بیمارستان پزشکی، آموزشی و درمانی 300 تختخوابی بنا خواهد شد. این بیمارستان تا 540 تخت ظرفیت دارد. در زمین مذکور دانشکده دندانپزشکی به مساحت 900، 11 مترمربع و دانشکده پیراپزشکی به مساحت 3510 مترمربع نیز ساخته خواهد شد. طرح جامع جانمائی دانشگاه علوم پزشکی گیلان در اینجا ارائه گردیده است.

کل دانشگاهها و مراکز آموزش عالی گیلان‌

در استان گیلان مجموعا دانشگاه گیلان، دانشگاه علوم پزشکی گیلان، دانشگاه آزاد اسلامی با 2 واحد به نام واحد رشت و واحد شرق گیلان، دانشگاه پیام نور با 2 مرکز آموزشی رشت و تالش مشغول فعالیت در زمینه‌های مختلف آموزش عالی هستند.
در این دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی، در سال تحصیلی 70- 1369 تعداد 8641 دانشجوی پسر و 4392 دانشجوی دختر و در مجموع 033، 13 دانشجوی پسر و دختر مشغول تحصیل بوده‌اند. بدین‌ترتیب از کل دانشجویان 3/ 66 درصد پسر و 7/ 33 درصد آنان را دختران تشکیل می‌داده‌اند. جدول شماره 7 حاکی از وضع دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و دانشجویان آنها در استان گیلان می‌باشد.
در دانشگاهها و مراکز آموزش عالی گیلان غیر از مدرسین حق التدریسی، 10 دانشیار، 146 استادیار و 217 مربی و مجموعا 373 نفر عضو هیأت علمی عهده‌دار تدریس بوده‌اند. در جدول شماره 8 اطلاعات راجع به اعضای هیأت علمی از نظر خوانندگان می‌گذرد.
جدول شماره 8- اعضاء هیئت علمی دانشگاهها و مراکز آموزش عالی استان گیلان در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
ص: 537