گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد سوم
فصل نوزدهم بهداشت و درمان در گیلان‌






سابقه علم پزشکی‌

انسان از وقتی که قدرت اندیشه و تفکر یافته به چگونگی کارها و نیز به رفتار و بهداشت و حفظ تندرستی خویش با دقت و کنجکاوی نگریسته و از آغاز تاکنون به پیروی از عقل و هوش و دانش و به کمک کار و کوشش و تجارب تلخ و شیرین برای رفع آلام و ناخوشیها و بقای حیات خویش جد و جهد کرده است. بی‌تردید پزشکی نیز به عنوان یک امر لازم و ضروری از ابتدا برای حفظ سلامت و تندرستی همراه انسان بوده و هرچه تمدن بشری پیشرفت کرده دانش پزشکی نیز کاملتر شده است. زیرا آثار و شواهد و سوابق و کشفیات باستان‌شناسی و نبشته و تاریخ ملل و اقوام مختلف جز این حکایت نمی‌کند.
در مورد شناخت گیاهان و داروهای نباتی در دوره‌های ماقبل تاریخ مؤلف کتاب «تاریخ علم» عقیده دارد: «این معرفتی است که از راه تجربه مربوط به زمانهای بینهایت دراز بدست آمده، و آزمایش و خطا صدها و هزاران سال پی‌درپی ادامه یافته است. برای ما امکان ندارد که بفهمیم چگونه تجربه‌های نامعلوم و تصادفی این اندازه دنباله پیدا کرده و نتایج آنها از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته است، ولی قدر مسلم این است که نیاکان پیش از تاریخ همچون مردم ابتدائی که هم امروز می‌توان آنان را مشاهده کرد، گیاهان و چیزهای دیگر را مورد آزمایش قرار می‌داده و بر حسب سود و زیان، آنها را به اقسام گوناگون تقسیم می‌کرده‌اند؛ چوپانان بیابانگرد راه ساده شکسته‌بندی و جاانداختن استخوان را می‌دانسته‌اند. در آن زمانهای دور بنا به ضرورت، فن قابلگی در کار بوده و قابلگان هوشمند هنر خود را به دستیاران جوان خویش می‌آموخته‌اند. در همه این حالات بهترین و سخت‌ترین آموزگار یعنی احتیاج،
ص: 538
پیوسته همراه آدمی بوده و وی را رهبری کرده است. اگر بازوی مردی از حمله جانوری یا از فروریختن سنگ کوهی آسیب می‌دید، یا ساق پایش می‌شکست، و اگر زنی در ضمن انجام کارهای روزانه خویش دچار اختلالاتی می‌شد پیوسته برای مقابله با این حوادث به سرعت می‌توانستند کاری انجام دهند و همچنین برای ناراحتیهای بیماران دیگر راه‌حلهای مستقیمی وجود داشت. پس به احتمال قوی فن درمان کردن یکی از حرفه‌های کهن است ... بعضی از جمجمه‌های پیش از تاریخ که به دست ما رسیده علاماتی دارد که نشان می‌دهد در آن زمانها بر روی کاسه سر عمل جراحی و شکسته‌بندی صورت گرفته است.»[726]
در کتاب «زیست‌شناسی جانوری» چنین آمده است: «در سال 1921 جمجمه انسانی را در غاری در زامبیا یافتند که ظاهرا به نژاد جنوبی نئاندرتال تعلق داشت و به نام انسان رودزیاHomorhodesiesis خوانده شد. شواهد امر نشان می‌دهد که انسان رودزیا از کرم‌خوردگی دندان و از بیماری مفاصل رنج می‌برده است. لذا به نظر می‌رسد که این‌گونه بیماریها در 200 هزار سال قبل نیز وجود داشته‌اند.»[727] به استناد کشفیات باستان‌شناسی، در حدود 12 هزار سال پیش از این، عمل جراحی بر روی مغز انسان انجام می‌گرفته و نیز بررسیهای انجام‌شده نشان می‌دهد که پیشینیان ما برای سوراخ کردن جمجمه از مته و ابزار سنگی استفاده می‌کرده‌اند.
پیرامون زادگاه این علم شریف اندیشه‌های مختلف وجود دارد. برخی از محققان، اقوام ساکن، بین النهرین، مصر، چین و هندوستان را پیشروترین تمدن بشری در عرصه پزشکی می‌دانند، عده‌ای هم آمریکای لاتین را محل نشو و نمای آن معرفی می‌کنند، زیرا دوسوم کل 1500 جمجمه پیش از تاریخ که عمل جراحی بر روی آنها انجام گرفته مربوط به کشور باستانی پرو است. در باب این مطلب به نظر ابن ابی اصیبعه طبیب مشهور اختراع طب را نمی‌شود به شهر یا کشور یا طایفه معینی نسبت داد زیرا آنچه را که به مردمی نسبت می‌دهیم، قبل از آنها در مردم دیگری وجود داشته و بعد منقرض شده است و باز در مردم دیگری پیدا شده، از آنها نیز رخت بربسته و به دست طایفه دیگری افتاده است که ما ایشان را مکتشف آن تصور می‌کنیم.[728]
مطالعه کتب ادیان جهان نشان می‌دهد که پزشکی و بهداشت تاریخی بسیار کهن دارد. قدیمی‌ترین اشارات مربوط به بهداشت و درمان در تمدنهای مذهبی دره نیل، دجله، فرات، سند و چین شده است.
در هزاره چهارم و پنجم پیش از میلاد، سومریان که در قسمتی از خوزستان و عراق ساکن بودند، آثاری در ارتباط با دانش پزشکی از خود بر جای گذاشتند. یک ستون سنگی از حمورابی (1955- 1913 قبل از میلاد) به‌دست آمده که قوانین حمورابی یعنی قدیمترین قانون مدون جهان بر روی آن حک شده است. این ستون هم‌اکنون در موزه لوور پاریس نگهداری می‌شود و در آن برای حق القدم پزشکان، جریمه جراحان غیرماهر و سایر امور پزشکی و بهداشتی قوانین و مقرراتی وجود دارد و نیز در آن دستمزد پزشکان به تناسب استطاعت مالی بیمار تعیین گردیده است.
13 قرن پیش از میلاد آشوریان بر بابلیان چیره شدند و حکومت مطلقه بابلیان به آشوریان رسید و به دنبال آن عقاید و نظرات پزشکی بابلیها به آشوریها منتقل گردید. در کاوشهای باستانی که از سال 1842 در نینوا پایتخت امپراطوری آشور به عمل آمده لوحه‌ای به خط میخی از زمان آشور بانیپال (قرن هفتم پیش از میلاد) کشف گردیده که بر روی آن 1000 دستور پزشکی و بهداشتی حک شده است.
در کشور باستانی مصر چندین پاپیروس به‌دست آمده که در برخی از آنها از انواع بیماریها و داروها و حفظ بهداشت صحبت به میان آمده است. به گفته هرودوت مورخ نامی یونان، پزشکی در مصر جنبه تخصصی داشته و داریوش پادشاه ایران، عده‌ای پزشک مصری در دربار خویش داشت.
در هند به سبب فراوانی گیاهان و پی بردن مردم به خاصیت آنها، بالغ بر 170 گیاه شفابخش مورد توجه و پرستش هندوان بوده است. نگاهی گذرا به تاریخ پزشکی هند نشان می‌دهد که جراحی به خصوص جراحی پلاستیک (جراحی ترمیمی) در شبه‌قاره هند انجام می‌گرفته. قدیمیترین اثری که از 2000 سال پیش در دسترس است مربوط به ترمیم یک بینی بدشکل توسط جراح بزرگ هندی به نام ساس‌روتاSustruta می‌باشد.
4000 سال پیش، طب سوزنی در چین رواج داشت و اکنون نیز رایج است. همچنین چند کتاب پزشکی از حدود 4 قرن پیش از میلاد مسیح باقی مانده که در آنها اشاراتی به تشریح، وظائف اعضای بدن و تنفس و گردش خون دیده می‌شود.
دانش پزشکی در اروپا، از جالینوس تا قرون وسطی پیشرفتی حاصل نکرد. در قرن نهم میلادی اولین دانشکده پزشکی در بیزانس تأسیس شد. در قرن دوازدهم دانشکده پزشکی سالرنو، در قرن سیزدهم دانشکده پزشکی بولونی و در همین دوره دانشکده‌های پزشکی مون‌پلیه والز و اکسفورد انگلستان شروع به‌کار کردند.
در دوره رنسانس، در صنایع و ادبیات و هنرهای زیبا پیشرفتهای شگفت‌آوری پدید آمد و تغییرات بنیادی در هنر و علوم و روش حکومت پیدا شد. اوهام و خرافات از حاکمیت افتاد و مبارزه جدی با طلسم و جادوگری آغاز گردید. در این دوره علی‌رغم برقراری نظام سرمایه‌داری و دموکراسی و همچنین کشف ماشین بخار و اختراعات عمده، شیوع بیماریهای مهلک آبله و طاعون وسعت و دامنه بیشتری یافت، به‌طوری‌که در قرن هیجدهم فقط بیماری آبله در اروپا 60 میلیون نفر را کشت. از بهداشت فردی و عمومی خبری نبود. زنها برای جلوگیری از هجوم شپشها، کلاه‌گیس خود را آغشته به مخلوطی از عسل و سرکه می‌نمودند، اینها همه از نظر هیئت حاکمه و سرمایه‌داران و دانشمندان انگیزه ابداعات و اختراعات برای توسعه و بهبود
ص: 539
بهداشت فردی و عمومی و پیشگیری از بیماریهای واگیر گردید. بنابراین کشفیات پزشکی یکی بعد از دیگری انجام گرفته و به عرصه جهانی بهداشت و درمان عرضه شدند.

علم پزشکی در ایران‌

پزشکی ایران کم و بیش 3 هزار سال پیش با مهاجرت آریائیها به سرزمین وسیع نجد ایران آغاز گردیده است. باید دانست که 700 سال پیش از میلاد اثری از رخنه طب اقوام دیگر در پزشکی ایران مشاهده نمی‌شود، اما پس از آن تاریخ به علت گسترش کشور و نفوذ ایرانیان به قلمروهای دیگر، مبادلات اقتصادی و علمی و فرهنگی میان ایران و چند تمدن غیر ایرانی نظیر مصر، هندوستان، یونان، بابل و آشور رواج یافته و بدین‌ترتیب طب مخصوص سرزمین ایران با پزشکی سایر ملل و همچنین با دلبستگیهای آنان به اوهام و خرافات، اختلاط و امتزاج پیدا کرده است.
قدیمیترین آثار مربوط به بهداشت و درمان ایران باستان در کتاب دینی زردشتیان یعنی «اوستا» دیده می‌شود. زردشتیها توجه زیادی به بهداشت فردی و عمومی داشتند و آن را مقدم بر درمان می‌دانستند.
در دوره هخامنشیان (559- 331 پیش از میلاد)، روحانیون در طب و طبابت دست داشتند. همچنین غالب پزشکان این سلسله در دربار خود پزشکان یونانی و مصری داشتند. با غلبه اسکندر مقدونی بر ایران (331 پیش از میلاد) تمدن و پزشکی یونان در ایران نفوذ پیدا کرد. بعد از اسکندر جانشینان وی به رواج آن در ایران همت گماشتند. به‌طوری‌که آثار آن تا دوره اسلامی در سراسر ایران مشهود بود.
در دوره پادشاهی ساسانیان (652- 224 میلادی) اعتقادات طبی زردشتی در ایران نفوذ فراوان یافت. به فرمان شاپور اول پادشاه ساسانی (جلوس 272- 241 میلادی) آثار و مصنفات متعدد یونانی و هندی در رشته‌های طب، فلسفه و نجوم و غیره در گندیشاپور گردآوری شد. همچنین در زمان شاپور دوم بیمارستان و دانشگاه مهمی در گندیشاپور تأسیس گردید.
خسرو انوشیروان (جلوس 531- فوت 579 میلادی) گندیشاپور را توسعه و ترقی داد و در عهد همین پادشاه کتاب درسی در 30 جلد درباره سموم تألیف گردید که تا دوره اسلامی باقی بود و بعدها ناپدید شد. از وقایع مهم پزشکی دوره انوشیروان ترجمه کتب به فارسی میانه، تشکیل شورا یا انجمن پزشکی و اعزام برزویه طبیب جهت تحقیق داروئی به هندوستان بود.
به‌طور کلی از تاریخ پزشکی ایران روشن می‌شود که در دوره قبل از اسلام به‌ویژه در عهد ساسانیان، پزشکی این سرزمین با برخورداری از روابط فرهنگی، سیاسی و اقتصادی ملل متمدّن، تحت تأثیر و نفوذ عقاید و نظرات آنها قرار گرفته و به تدریج خود صاحب مکتب خاصی در امور پزشکی و بهداشتی گردیده است.
شواهد دیگر نشان می‌دهد که بزرگترین مدارس پزشکی در ری، همدان و سایر شهرهای عمده دایر بود. پزشکانی که از این مدارس فارغ التحصیل می‌شدند یا جراح بودند که با چاقو بیماران را درمان می‌کردند یا پزشکان عمومی که با دارو و گیاهان شفابخش مداوا می‌کردند. بنابر عقیده زردشتیها در ازمنه قدیم نخستین طبیب ایرانی «تریتا» نام داشته که ظاهرا مقام و منزلتی در سطح ایمهوتپ در مصر و اسقلبیوس در یونان داشته است. گرچه از سپیده‌دم تاریخ ایران، طب و طبابت در این مرزوبوم برقرار بوده، برزویه تنها طبیب پیش از اسلام است که از او زندگینامه‌ای بر جای مانده است. نکته دیگری که لازم است در زمینه پزشکی پیش از اسلام گفته شود اینست که علی‌رغم همه پیشرفتهائی که در پزشکی حاصل گردید لیکن در آموزش کالبدشکافی پیشرفتی پدید نیامد.
لازم به تذکر است، پزشکان ایران از دوره‌های باستانی تا قبل از رواج دانش نوین پزشکی در این کشور، از نظرات بقراط بزرگترین پزشک دنیای باستان متأثر بودند. وی که 460 سال پیش از میلاد در یونان پا به عرصه گیتی گذاشت معتقد بود که اجسام از 4 عنصر آب، خاک، هوا و آتش ساخته شده‌اند که آنها را عناصر عام گویند. این 4 عنصر یا با یکدیگر ترکیب می‌شوند یا متضاد با دیگری عمل می‌کنند. چنانچه آب در مقابل آتش قرار می‌گیرد یا با خاک آمیزش می‌یابد. به نظر بقراط عناصر چهارگانه از 4 کیفیت برخوردارند: گرمی، سردی، رطوبت و خشکی و کلیه موجودات زنده ترکیبی از طبایع چهارگانه‌اند و عبارتند از صفرا، سودا، خون و بلغم.

پیشگامان طب اسلامی‌

همزمان با تسلط اعراب بر ایران که همه اهرمهای فتح و پیروزی در اختیار اعراب بود نه‌تنها توجهی به علوم نشد بلکه به تعدادی از مراکز علمی، کتابخانه‌ها و گنجینه‌های علمی ایران و ممالک متصرفه صدمات و خساراتی نیز وارد گردید.
به‌طوری‌که در بحث پیش گفتیم، گندیشاپور در عهد ساسانیان، کانون مهم دانش پزشکی آمیخته از طب ایرانی، یونانی و هندی بود و در اوج رونق و پیشرفت قرار داشت. بنابراین طب ایرانی در میان مسلمانان، نخست به کوشش پزشکان ایرانی مکتب گندیشاپور راه رشد و پیشرفت را در پیش گرفت و در تقویت خصوصیات یونانی آن هم مؤثر واقع شد. از آن گذشته آثار و کتب بسیاری به عربی برگردانده شد و بدین‌ترتیب طب اسلامی که در حقیقت دنباله طب پیش از اسلام است پایه‌گذاری گردید و به سرعت رونق گرفت.
نکته‌ای که توجه به آن در اینجا ضروری است این است که پس از پیروزیهائی که نصیب اعراب گردید و نیز گسترش سریع دین مبین اسلام و تشکیل قلمرو گسترده اسلامی، به تدریج زبان عربی جای زبانهای رایج دیگر به خصوص یونانی را گرفت و زبان علمی آن دوره گردید و تا اواخر عصر عباسی که زبان فارسی به عنوان یک زبان علمی رخ نمود ادامه داشت. از این رو همه مترجمان و مؤلفان به ترجمه و نقل و تألیف کتب و نوشته‌ها به عربی مبادرت ورزیدند. به دنبال این دگرگونی استعمال عبارت «طب عربی» به جای «طب اسلامی» رواج پیدا کرد و پزشکان و دانشمندان ایران و ملل غیرعرب که در بوجود آوردن این نهضت بزرگ علمی سهم بسزائی داشتند نادیده گرفته شدند.
اساتید بزرگ پزشکی ایران که توانستند بعد از ظهور اسلام آثار طبی ارزنده‌ای به زبان عربی پدید آورند به ترتیب تاریخ عبارتند از: ابن ربن طبری
ص: 540
که نخستین اثر پزشکی مهم جهان اسلام تا عهد خود را به نام «فردوس الحکمه» در 236 هجری قمری تألیف کرد، زکریای رازی (313- 251 یا 323 ه. ق) طبیب دانشمند مشهور و مؤلف «الحاوی» که قرنها به عنوان دائرة المعارف پزشکی به‌شمار می‌رفته است و تعداد تألیفات او را حدود 250 کتاب و رساله نوشته‌اند، مجوسی اهوازی (384- 338 یا 318 ه. ق) مؤلف کتاب «کامل الصناعه الطبیه» یا «طب ملکی»، ابو علی سینا (428- 370 ه. ق) دانشمند بزرگ و عالیقدر و مؤلف «کتاب قانون» که تا اوایل قرن اخیر در مدارس پزشکی جهان تدریس می‌شده است. و بالاخره سید اسماعیل جرجانی (531- 434 ه. ق) پزشک و داروشناس مشهور ایران که چندین اثر به زبان عربی نگاشته و کتاب معروف «ذخیره خوارزمشاهی» را به زبان فارسی تألیف کرده است.
در حمله مغول بسیاری از آثار علمی و کتب پزشکی نابود شد و تعداد کثیری از دانشمندان و پزشکان ایرانی کشته شدند. یکی از پزشکان معروفی که در هجوم مغول کشته شد، نجیب الدین سمرقندی (619 ه. ق) بود. مشهورترین اثر وی کتاب «الاسباب و العلامات» در علم طب و فن معالجه است. دیگر از پزشکان معروف این دوره قطب الدین شیرازی (فوت حدود 716 ه. ق) دانشمند و پزشک مشهور و صاحب کتاب پزشکی «تحفه السعدیه» و رشید الدین فضل الله (718- 645 ه. ق) پزشک و سیاستمدار مشهور این دوره است که در طول 22 سال وزارت و طبابت خدمات بزرگی انجام داد و 3 بیمارستان در تبریز و همدان و شیراز ساخت.
از پزشکان مهم دیگری که در زمان مغول برخاست حکیم برهان الدین نفیس بن عوض کرمانی معروف به نفیس بن عوض بزرگترین پزشک قرن نهم هجری قمری است. وی در کرمان می‌زیست ولی به دستور الغ‌بیک تیموری به سمرقند رفت و مدتها در آنجا مرجع پزشکان اسلامی بود. از آثار مهم وی «موجز القانون» معروف به «شرح نفیسی» است.
از کتب مهم دوره مغولی کتاب «التشریح بالتصویر» (کالبدشناسی مصور) است که توسط منصور بن محمد بن احمد بن یوسف بن الیاس به زبان فارسی تألیف گردیده و قدیمی‌ترین رساله کالبدشناسی است.

سابقه پزشکی گیلان‌

اشاره

از اوضاع طب و طبابت گیلان تا شروع فرمانروایی سادات امیرکیایی (769 ه. ق) اطلاع درستی در دست نیست. البته از عبارت مذکور نباید چنان پنداشت که قبل از آن در گیلان از دانش پزشکی اثری نبوده و تنها در این عهد به یکباره جنبشی روی داده و علم درمان در گیلان پا به عرصه وجود گذاشته است. بی‌تردید سرزمین گیلان که قرنها قبل از تاریخ دارای تمدنی درخشان بوده از رموز حفظ سلامتی و تندرستی و شیوه‌های درمان بیماریها و با خواص گیاهان دارویی آشنایی داشته است. طب سنتی گیلان به نام «گیل‌تجروبه» و راز و رمزهای آن آگاهیهای عمیق اطبای قدیمی گیلان را در زمینه دارو و درمان نشان می‌دهد. از آنجا که سرزمین ایران در گذشته محل برخورد تمدنهای گوناگون بوده، لذا طب سنتی ایران و گیلان متأثر از فنون پزشکی یونانی، هندی، چینی، بابلی، آشوری، مصری، رومی و عرب بوده است. این مجموعه از طریق حذف و تکمیل تدریجی، طی سده‌های گذشته متناسب با فرهنگ، روش زندگی، آداب و رسوم و سنتهای مذهبی این مردم گسترش یافته یا این‌که شکلی نوین بر مبنای تجربه به خود گرفته است.

طب سنتی گیلان یا «گیل‌تجروبه»

اشاره

گیله‌تجروبه که مجموعه‌ای از آگاهیهای پزشکی و تجربه‌های عملی و سنتها و باورداشتهای عامه را در خود جمع کرده قدمتی به بلندای عمر ساکنان این مرزوبوم دارد. در اینجا چند نمونه از طرز پزشکی و درمان و باورهای پزشکی متداول در آن زمان ارائه می‌شود و یادآور می‌گردد که برخی از آنها هنوز هم با اقبال عامه مردم روبرو است.

درمانها-

برخی درمانها در گیل‌تجروبه بدین شرح بوده است:[729]
[730] (**). آمار روستاهای تحت پوشش مربوط به سال 1369 است.
[731] ( 1). امام‌جمعه هشتپر طوالش حجّت الاسلام حاجی آقا محمد تقی ناطقی می‌باشند که علاوه بر کوشش در تأسیس دانشگاه پیام نور( مرکز آموزشی تالش) همواره خدمات باارزشی در بهبود وضع این مرکز به انجام می‌رسانند.

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص540
ل: برای درمان دمل و خارج کردن چرک، برگ کوبیده بارهنگ و زرده تخم‌مرغ و آرد گندم و کره را با هم ترکیب کرده و روی دمل می‌گذاشتند.
درد مفاصل: دانه گیاهی به نام ابرسک را سائیده و با گلاب مخلوط می‌کردند و برای تسکین درد روی مفاصل دردناک قرار می‌دادند.
استخوان‌درد: روی استخوان دردناک ضمادی از تریاک، گنه‌گنه و روغن بادام تلخ می‌گذاشتند.
شکستگی استخوان: روناس‌خیس کرده را با زرده تخم‌مرغ و تریاک و نمک و فلفل و برنج نیم‌پز مخلوط نموده روی شکستگی استخوان می‌گذاشتند. سپس چند قطعه چوب را دور استخوان نهاده و با پارچه محل شکستگی را می‌بستند.
زگیل: شیره سفیدرنگ درخت انجیر را روی زگیل می‌مالیدند. در این صورت زگیل رفته‌رفته کوچک شده و از بین می‌رفت.
دندان‌درد: کفگیر فلزی را داغ کرده، دانه و تخم پیاز را روی آن می‌ریختند تا دود کند. آنگاه دهان را با دود آن بخور می‌دادند.
کچلی: سر کچل را بند انداخته و زفت می‌گذاشتند. طرز دیگر درمان کچلی بدین‌گونه بود که ماست و باروت را مخلوط کرده و روی سر کچل می‌گذاشتند.
ضیق مجاری ادرار: برای درمان ضیق مجاری ادرار دم‌کرده کاکل ذرت یا دم گیلاس تجویز می‌کردند.
تیغ‌چک: جهت درمان خروسک، دفع درد شکم، رفع نفخ و نظیر آنها، ناحیه ملاج سر را تراشیده با تیغ یا چاقوی تیز یک ضربدر (*) می‌زدند. همین کار را روی شکم بیمار نیز انجام می‌دادند.
بادکش: برای آرام کردن دردهای کمر، ناراحتیهای عصبی، درد پهلو، درد کلیه و بیماریهای حاد ریوی از بادکش استفاده می‌شد. به عنوان بادکش، از ظرف شیشه‌ای کوچک دهان‌گشاد، کوزه و یا شاخ استفاده می‌شد.
بخور: برای درمان برخی از بیماریها نظیر سرماخوردگی و تب، سه‌پایه آهنی را داغ کرده و شخص بیمار را جلوی آن می‌نشاندند. آنگاه یک چادر کلفت و ضخیم و یا لحاف روی سر بیمار و سه‌پایه داغ می‌انداختند. سپس روی سه‌پایه آب می‌ریختند. بخار بلندشده را مریض استنشاق کرده و بهبودی حاصل می‌کرد.
نوع دیگر بخور «کوئی بوغ» با کدوی حلوایی پخته‌شده بود. چادر کلفت یا
ص: 541
لحافی بر روی بیمار کشیده در زیر چادر کدوی پخته‌شده داغ قرار می‌دادند.
بخاری که از آن متصاعد می‌شد زکام بیمار را تسکین می‌داد.
به‌دانه: برای نرم شدن سینه بیمار لعاب به‌دانه تجویز می‌کردند.
بره‌موم: موم سیاه‌رنگی است که زنبور عسل قبل از تهیه «شان» و ساختن عسل، درزهای کندو را با آن مسدود می‌کند. مالش دادن و فشردن بره‌موم را در جهت به کار انداختن رگها و عضلات دست مفید می‌دانستند.
گاودارو: سنگهای صفراوی تولیدشده در کیسه صفرای گاو را برای تقویت و چاق شدن به افراد لاغر می‌دادند. این دارو در عطاریها فروخته می‌شد.
ذیلا چند نسخه پزشکی مربوط به سالهای 1316 و 1318 هجری قمری ارائه می‌شود:
نسخه اول- جهت درمان عرق بدن و بوی بد آن: خوردن به و همراه داشتن آن توصیه شده است.
نسخه دوم- درمان عرق بدن و بوی بد آن: صندل سرخ را سائیده با روغن گل سرخ به بدن بمالند.
نسخه سوم- درمان درد دندان: تخم (تخم نام یک گیاه بومی است) را در سر قلیان کرده بکشند.
نسخه چهارم- درمان درد دندان: میخک را سر قلیان کرده بکشند.
نسخه پنجم- تریاک را در محل کرم‌خوردگی بگذارند یا از دود آن استفاده کنند.
نسخه ششم- روغن چوب سفرجل (به) را گرفته با پنبه آغشته کنند و در محل درد دندان بمالند.
همچنین از این مواد نیز جهت رفع دندان‌درد استفاده می‌شد: پوست هلیله زرد، هلیله سیاه، کاه هندی، توتیای هندی، گلنار فارسی، رب انار، برگ هلو (اشتالو) و روغن شمشاد (کیش).
برای درمان سوختگیها از گل سرخ، صمغ عربی، کافور و سرکه و جو کوهی استفاده می‌کردند.
از گیاهان و مواد زیر هم به عنوان دارو استفاده می‌شد:
برگ نعناع، برگ نارنج یا خلال آن، گل ختمی، عرق کاسنی، گنه‌گنه، سکنجبین، گل زوفافلوسی، خاکشیر، ترنجبین، تخم کدو، عسل، روغن بادام، نخود و عدس، حنا، برگ سدر، مازو، وسمه، دانه خرمای سوخته، زاج سیاه، پوست انار، نوشادر، هلیله سیاه، سرکه سیاه و روغن زیتون.
علاوه بر آنچه که گفته شد از داروهای مخدر نیز برای تسکین درد و درمان بیماریها استفاده می‌شد. بیشتر پزشکان دستور غذا و پرهیز را نیز یادداشت می‌کردند. اگر نسخه‌ای مؤثر واقع می‌شد آن را به همراه مشخصات بیمار نزد خود بایگانی می‌نمودند. گاهی هم نسخه‌های مفید و آموزنده حکمای دیگر را جمع‌آوری و نگهداری می‌کردند.[732]
گیلانیها، طرز خوراک و پرهیز از آن را نیز در درمانها و پیشگیری از بیماریها بکار می‌بستند. بدین‌صورت که معتقد بودند غذاهایی مانند شیر، عسل، انواع مرباها، ادویه، حلویات، گوشت گوسفند و مرغ و شتر، خرما، توت، نان، مغز گردو، کره و ... اغذیه گرم و بعضی را هم گرم خشک می‌دانستند. برعکس ماست، کاهو، خیار، هندوانه، آلو، ماهی، گوشت بز، انگور، مرکبات، برنج، کدو، ازگیل و غیره را غذاهای سرد و مرطوب به‌شمار می‌آوردند.
بیماریهایی نظیر حصبه، سرخک، مخملک، یرقان، درد گلو، زخمهای دهان و سوزاک را بیماریهای گرم می‌خواندند. رماتیسم، دردهای مفصلی، دردهای عضلانی، بیماریهای کلیوی، بیماریهای گوارشی و تبهای نوبه‌ای را امراض سرد می‌شمردند. برخی از آنها در مثلهای گیلکی هم دیده می‌شوند. چند نمونه از مثلهای مزبور عبارتند از:
«اگه خوائی بیمیری بی‌بهانه‌بوخور ماست و جوکول [پیاز] و هیندوانه»
یعنی اگر می‌خواهی که بدون بهانه و علت بمیری، ماست و برنج سبز نارس یا پیاز و هندوانه را با هم صرف کن.
دیگر آن‌که «ایتا خرما امرا گرمی کنه وایتا مویز امرا سردی» یعنی: با خوردن یک دانه خرما دچار گرمی و یک دانه مویز دچار سردی می‌شود.

خرافات و بیماریها

اشاره

از نشانه‌های بارز این عهد توجه مردم به خرافات و اوهام مربوط به بیماریها و درمانها است. اعتقاد به تأثیر جن و پری و شیاطین و ارواح خبیثه در بیماریها و مداوای امراض توسط درختهای نظرکرده و همچنین باور به تأثیر ستارگان و نحوست روزها و اشیاء از نظر سلامتی و بیماری در اذهان و افکار مردم رواج داشت. به لحاظ اهمیت موضوع ذیلا برخی از اعتقادات را در زمینه بیماریها و درمان بیماران مورد مطالعه و توجه قرار می‌دهیم.

تأثیر جن و پری:

مردم عادی تأثیر موجوداتی نظیر جن و پری (اوشانان[733]) را در سلامت و بیماری انسان باور داشتند. از این‌رو معتقد بودند موجودات مزبور شرور بوده و ایجاد مزاحمت می‌کنند و باعث بیماری و مرگ و اذیت و آزار آدمیزاد به خصوص نوزادان و زنان زائو می‌شوند. بدین‌جهت برای مقابله با آزار آنها از چاقو، سوزن، سنجاق و لوح «بسم الله» استفاده می‌کردند.
زیرا عقیده داشتند که جن و پری از این ابزار می‌ترسند و به لحاظ ایجاد ترس و وحشت در آنها غالبا در لباس خود ابزار مذکور و یا کلمه مقدس «بسم الله» را جای داده و هیچگاه از خود دور نمی‌کردند. بر اساس همین باور در قنداق نوزادان و بر بالین زنان زائو چاقو و قیچی و نظائر آنها می‌گذاشتند.
اعتقاد به جن و جن‌زدگی در میان مردم تا آنجا نفوذ یافته بود که عامه مردم به ویژه ساکنان روستاها، چه مرد و چه زن، هرگاه شب‌هنگام از مکان تاریک یا خلوت می‌گذشتند به همراه خود سوزن یا سنجاق داشتند تا جن‌زده نشوند.
همچنین عوام بر این باور بودند که جن و پری شب‌هنگام و در تاریکی آن در رودخانه آب‌تنی می‌کنند بدین‌جهت تا آنجا که مقدور بود از کنار رودخانه
ص: 542
عبور نمی‌کردند و اگر مجبور به این کار بودند نام خدا را بر زبان می‌آوردند و بعد عبور می‌کردند یا سوزن و سنجاقی به یقه کت خود می‌زدند.
آل (آله‌زنای)[734] را دشمن سرسخت زائو و نوزادش می‌دانستند بدین‌جهت زائو و نوزاد را در شبهای اول تنها رها نمی‌کردند. به نظر آنان «آله‌زنای» زنی است بلندقامت بدون بینی ولی با موهای بسیار بلند پیچیده‌شده که تا پشت پاهایش امتداد پیدا کرده و آنها را پوشانده است. پستانهایش به قدری طویل و افتاده است که به ناچار آنها را روی شانه‌هایش می‌اندازد. او معمولا با شکل و شمایل زن همسایه یا یکی از آشنایان به در خانه زائو می‌آید و در صورت تنهائی زائو، به وی ملحق شده و موجبات مرگ زائو و نوزادش را فراهم می‌سازد! چون مردم علل واقعی مرگ‌ومیر زنان زائو و نوزادان را نمی‌دانستند، از این‌رو آن را به جن و پری نسبت می‌دادند زیرا مرگ زنان جوان و کودکان نمی‌توانست بدون علت باشد.
اگر فردی در اثر ابتلاء به صرع، غش می‌کرد، قرآن به دست دور غش‌کرده می‌چرخیدند و با چاقو دور بیمار را خط می‌کشیدند که اجنه ترسیده و از خط به سوی بیمار نرود. اگر فرد صرعی کودکی بود هنگام غش پدر و مادرش حق لمس کردن جسم فرزند خویش را نداشتند چون معتقد بودند که بیمار برای همیشه فلج خواهد شد. بر اساس همین باورها در مثلهای گیلکی آمده که «فلانی دوعائیه- دوائی نیه» یعنی فلانی باید با دعا مداوا شود، دارو و درمان پزشکی کارساز نیست.
برای تسکین سرفه‌های مزمن کودکان، آنان را نزد گالی‌گیر می‌بردند.
گالی‌گیر هم با انجام عملیاتی ظاهرا آشغال یا خرده‌آشغالی را از حلق بیمار بیرون می‌آورد.

چشم‌زخمها:

برای احتراز از آسیب دیدن از چشم بد، دعائی را روی کاغذ نوشته و در جلد چرمی یا پارچه‌ای قرار می‌دادند و آن را غالبا به گردن و یا بازوی بیمار می‌بستند. باید دانست تعویذ منحصر به انسانها نبود بلکه در گذشته آن را در مورد حیوانات اهلی مهم و مفید مانند گاو شیرده، گوساله، اسب و مادیان و چهارپایان و پرندگان دست‌آموز و تربیت‌یافته نیز به‌کار می‌بستند.
گاهی نیز تعویذ موردنظر از اندامهای حیوانات وحشی مانند گراز و کفتار و شغال و غیر آنها تهیه می‌گردید. مثلا دندان گرگ (گرگه‌گاز)[735] را طلا گرفته و به قنداق نوزاد یا به یقه نوزاد سنجاق می‌کردند. یا «اسبه‌دعا» تعویذی بود که آن را در جلد چرمی جای داده و به گردن اسب موردنظر خود می‌بستند تا بدین وسیله چشم‌زخم و بلا را زائل سازد. در گویش گیلکی مثلی هست که می‌گوید:
«انی چوم آزاد داره تابده» یعنی چشم او درخت آزاد را می‌اندازد.

دعادرمان:

نمونه‌های فراوانی از اعتقادات مربوط به بیماری و درمان در گیلان رواج داشته است. مثلا اگر از مداوای سنتی بیمار نتیجه نمی‌گرفتند و ناامید می‌شدند به ائمه اطهار و اماکن متبرکه و دعانویس متوسل می‌شدند و به هرچیز امیددهنده و آرامش‌بخش دست می‌زدند.
در هر محلی چند دعانویس یافت می‌شد. بیماران با مراجعه به این دعانویسها که گاهی در نقطه دوردستی سکونت داشتند، دعا می‌گرفتند و آن را به گردن می‌آویختند.
گاهی برای شفای بیمار، نذرونیاز می‌کردند. اگر بیمار دختر بود، نذر می‌کردند که پس از بهبود، او را به عقد ازدواج سید جلیل القدری درآورند.
گاهی هم اتفاق می‌افتاد که صاحبان دختر بیمار، به سراغ سید مورد نظر رفته دختر نذری را از او می‌خریدند. در مورد بیماران مرد نذری نقدی و غیرنقدی نظیر گاو و گوسفند و روغن و کره معیّن می‌کردند و پس از بهبود بیمار، ادای دین می‌نمودند. یا نذر می‌کردند که کفش و لباس یکی از سادات جلیل القدر را در مدت یک سال تأمین کنند.[736]

تب‌رشته:

برای درمان تب، رشته باریکی از شال سبز شخص سید را بریده و پس از خواندن دعا و فوت کردن به آن، رشته را به عنوان تب‌بر و به نام «تبه‌دانه» به مچ دست بیمار می‌بستند. بعد از آن‌که بیمار سلامتی خود را باز می‌یافت، آن رشته را در آب روان رها می‌کردند. دیگر آن‌که به ریسمان خاصی که توسط یک دختر نابالغ ریسیده شده بود افسون و دعا می‌خواندند و به آن چند گره می‌زدند سپس آن را به گردن بیمار می‌آویختند.

درختهای نظرکرده (آقادارها):

درختهای آزاد که در همه جنگلهای شمال ایران می‌رویند، در اطراف مساجد و بقاع متبرّکه نیز به فراوانی وجود دارند.
این درختها بسیار بلند و تنومند و طویل العمر هستند. عامه مردم بر این باورند که هر درخت آزاد (آزاددار) در کنار یک بقعه نشانه همسر مرد مقدسی است که در آن‌مکان مدفون می‌باشد. بر اساس این باور درختهای آزاد را متبرک و نظرکرده دانسته، تحت هیچ شرایطی حتی شاخ و بال آنها را قطع نمی‌کنند. به این درختها که آقادار نامیده می‌شوند، بیماران و حاجتمندان برای برآوردن حاجات خویش دخیل می‌بستند. بدین‌صورت که تکه پارچه یا ریسمانی به شاخه و تنه آزاددار بسته تمنای درمان دردها و رفع حاجات می‌کردند. این باور هنوز هم کم‌وبیش دیده می‌شود.
«قولنج‌دار» نیز برای تسکین عضو قولنج‌گرفته کاربرد درمانی داشت.
رسم بر این بود که در شب چهارشنبه‌سوری درخت درمان قولنج (قولنج‌دار) را طی تشریفات خاصی می‌کاشتند و بعد از آن‌که درختچه تبدیل به درخت می‌شد، عضو قولنج‌گرفته را به آن می‌مالیدند تا بهبودی حاصل نماید.

چشمه‌های شفابخش (لاله‌آب):

آب برخی از چشمه‌های گیلان، به عقیده مردم این سامان نظرکرده بوده و شفابخش هستند. البته استفاده از آب شفابخش چشمه‌ها رسم‌ورسوم خاص دارد. مثلا شخصی که آب را از چشمه شفابخش برای بیمار می‌برد به‌طور کلّی باید با کسی حرف نزند وگرنه آب خاصیت درمانی خود را از دست خواهد داد. به همین جهت آب مزبور، آب لال (لاله‌آب) نامیده می‌شود.

بقاع شفابخش:

خوابیدن در بقعه‌ها و نذرونیاز و بستن دخیل برای درمان امراض و رفع حاجات در گذشته مرسوم بود که هنوز هم جاری است. در گیلان هر بقعه به معالجه یک نوع بیماری اختصاص داشت. مثلا بیماران مبتلا به
ص: 543
دردهای ناشی از «باد» درد مفاصل و برخی بیماران عصبی و صرعی به «باد بوقعه» متوسل می‌شدند. کارلا سرنا در سفرنامه خود در زمینه کشتار طاعون سال 1294 هجری قمری و توسل مردم به امامزاده‌ها چنین می‌نویسد: «در کمتر از چهار هفته جمعیت به یک‌دهم تنزل کرد و شهر رشت خواه بر اثر کشتار بیماری و خواه بر اثر فرار مردم خالی از سکنه شد ... مرض به زودی به اطراف شهر رسید و به خصوص در دهاتی که مرقد امامزاده‌ای بود کشتار زیاد کرد.
زیرا بومیان گروه‌گروه به زیارت این امامزاده‌ها رفته بودند تا در پناه آنان از بیماری مصون بمانند ... من در یکی از تعزیه‌ها که به منظور دعا برای طاعون‌زدگان برپا شده بود تا خداوند از آنها رفع بلا کند شرکت کردم.»[737]
به‌طوری‌که پیش از این گفته شد، خوابیدن در بقاع متبرکه برای درمان دردها از زمان معالجه در معابد به یادگار مانده است. در آن ایام، بیماران از هر سو به معابد روی می‌آوردند و پس از آن‌که به وسیله روزه گرفتن و قربانی کردن به پای مجسمه خدایان تزکیه نفس می‌شدند اجازه دخول به معابد پیدا می‌کردند و در آنجا به وسیله روحانیون تحت درمان قرار می‌گرفتند.
در زمان ما، این پندارها و معتقدات با آن‌که طرفداران زیادی ندارد، ولی هنوز هم کم‌وبیش رایج است.

پزشکی گیلان در دوره سادات امیرکیائی‌

تاریخ گیلان و دیلمستان که به سال 881 هجری قمری توسط سید ظهیر الدین مرعشی نگاشته شده نکاتی را در مورد گذشته دانش پزشکی در گیلان روشن می‌سازد. از آنچه در این سند تاریخی آمده می‌توان دریافت که پزشکی رایج در سرزمین گیلان همان طب قدیم یا طب سنتی و به گویش گیلکی «گیل‌تجروبه» متأثر از طب بقراطی و جالینوسی و همچنین «حاوی» رازی و «قانون» ابن سینا بوده است. مثلا در جنگلها به تیرخوردگانی که پیکان در بدنشان باقی مانده بود، ابتدا نوعی شربت می‌دادند و سپس جراحان دست بکار شده و پیکانها را از تن زخمی بیرون می‌کشیدند. ظاهرا برای آن‌که مجروح در طول عمل جراحی احساس درد نکند از شربت آمیخته به مواد مخدر استفاده می‌کردند. برای التیام زخم از مرهم استفاده می‌نمودند و داروهای خوراکی نیز تجویز می‌کردند. سید ظهیر الدین در همین زمینه در ذکر لشکرکشی امیر علاء الدین به سال 840 هجری قمری چنین می‌نویسد: «کسانی را که زخمی شده بودند، جراحان ماهر را که بر سر کرده بفرمودند تا هرکه را پیکان مانده باشد، بیرون آورند و به مراهم اشفاق و عنایت آن برویانند و مجموع مجروحان را علی قدر مراتب جراحتهم شربت و مرهم بها دادند و در هر باب عدل را رعایت کردند.»[738]
به گفته سید ظهیر الدین در گیلان مخصوصا در درگاه امرای محلی گیلان اطبای حاذقی به طبابت اشتغال داشتند، چنان‌که وی در مورد مداوای یکی از بزرگان زمان خود می‌نویسد: «... و جناب اکمل المتأخرین و افضل المتبحرین جالینوس زمان و ابقراط دوران مولانا متطبب که در فن خود نظیر نداشت، روز و شب در معالجه قیام می‌نمود. و سایر اطباء که هریک در آن زمان خود از حکمای دوران در طبابت سبق برده بودند، آنچه دانستند تقصیر نمی‌کردند.»[739] و در جای دیگر این تاریخ نفیس به پزشکی علمی و عملی طبیب فاضل و دانشمندی به نام مولانا نعمت الله طبیب اشاره کرده می‌گوید: در این سال جناب افضل المتقدمین و اعلم المتأخرین مولانا نعمت الله طبیب خلد فضله و کمالاته در علوم متداوله علامه دوران و اعجوبه زمان بود، به تخصیص در علم طب که در آن فن از علمی و عملی نفس مسیحا و ید بیضاء رغبت نمود که ... به رودخانه‌ای که مشهور و ملقب است به شیمرود بر گذر شهر لاهجان [لاهیجان] مبارک پلی از خشت و سنگ و آهک بفرمایند.»[740]
در عصر صفویه (1148- 907 ه. ق) دانش پزشکی در ایران پیشرفت قابل توجهی حاصل نکرد. اطبای این عصر بی‌خبر از تحولات علمی و صنعتی غرب کار خود را به روال گذشته ادامه می‌دادند. از سوی دیگر در این دوره گروهی از پزشکان که سنی‌مذهب بوده و به آئین شیعه تن درنمی‌دادند و یا این که در اثر سختگیریهای حکام صفوی عرصه اقامت و رفاه را در ایران تنگ می‌یافتند به قلمرو دولت عثمانی و سرزمین هند و یا دربار سایر پادشاهان پناه بردند. معروفترین پزشکانی که ترک دیار ایران کردند و در هند اقامت گزیدند عبارتند از: یوسف بن محمد یوسف مؤلف «فواید الاخبار»، «علاج الامراض» و «طب یوسفی»؛ نور الدین محمد عبد الله بن حکیم عین الملک شیرازی مؤلف «الفاظ الادویه» و «طب داراشکوهی»؛ میر محمد ارزانی بن میر حاجی مقیم معروف به شاه ارزانی صاحب «طب الاکبر» یا «طب اکبری»، «میزان الطب»، کتاب «مجربات» در باب داروهای مرکب و کتاب «قرابادین قادری»؛ حکیم ابو الفتح گیلانی و برادرانش حکیم نور الدین محمد و حکیم همام الدین.
داروشناسی در دوره صفویه تا حدودی پیشرفت کرد و در این پیشرفت نقش پزشکان و داروشناسان گیلانی را نباید نادیده گرفت. از داروشناسان معروف این زمان باید حکیم محمد مؤمن تنکابنی دیلمی مؤلف «تحفة المؤمنین» و حکیم مظفر بن محمد حسین شفائی اصفهانی مؤلف «طب شفائی» یا «قرابادین شفائی» را نام برد. این اثر در سال 1681 میلادی تحت عنوان «فارماکوپوئا پرسیکا»Pharmacopoea Persica در پاریس به زبان فرانسه ترجمه و منتشر شد.
گیلان در دوره شکوه و جلال خان احمد گیلانی از کانونهای شعر و ادب و موسیقی و طب و هیئت و نجوم بود. پزشک مشهور دربار شاه طهماسب حکیم حسین شیرازی ملقب به کمال الدین که به سبب شرب مسکرات از دربار صفوی اخراج شده بود به درگاه خان احمد خان پناه برد و تا زمان وفات در این درگاه به احترام زندگی کرد. یکی از پزشکان معروف درگاه خان احمد که مدتها صدارت گیلان را بر عهده داشت و هنگام افول شوکت خان احمد به زندان شاه طهماسب افتاد و عمر خود را در زندان سپری کرد حکیم عبد الرزاق
ص: 544
بود.
پسران حکیم عبد الرزاق یعنی حکیم مسیح الدین ابو الفتح، حکیم همام الدین و حکیم نور الدین (حکیم قراری) چون در گیلان عرصه زندگی را بر خود تنگ یافتند و همچنین احساس غبن و رنجش می‌کردند به عراق و خراسان و سپس به هند پناه بردند. از قرار معلوم در سال بیستم از پادشاهی جلال الدین اکبر شاه (983 ه. ق) در دربار آن پادشاه پذیرفته شده و در همانجا ماندگار شدند. از میان فرزندان حکیم عبد الرزاق، حکیم مسیح الدین ابو الفتح نفوذ بسیار داشته و از حامیان بزرگ شاعران و ادیبان و علماء گیلانی و ایرانی در دربار هند بوده است. یکی از پسران حکیم عبد الرزاق به نام حکیم لطف الله نیز بعد از ورود برادرانش، بدان سرزمین رسید اما دیری نپائید که درگذشت. علاوه بر آنها، یکی دیگر از پزشکان سرشناس گیلانی قرن یازدهم، نظام الدین احمد گیلانی معروف به حکیم الملک نظام الدین احمد گیلانی است که در هند در خدمت قطب‌شاهیان گلنده به‌سر می‌برد. حکیم الملک معاصر سلطان عبد الله (1020- 1083 ه. ق) بود و در درگاه وی می‌زیست. از آثار مشهور او «اسرار الاطباء» در شناخت داروهاست که به زبان فارسی و به نام سلطان عبد الله تألیف شده است. اثر دیگر این پزشک بزرگ گیلانی به زبان فارسی کتاب «درمان بواسیر» می‌باشد.
از میان سایر پزشکان گیلانی که در خارج از گیلان درخشیدند و خدماتی انجام دادند یکی حکیم ابو نصر گیلانی است. وی که پزشک دربار شاه طهماسب بود متهم به مسموم کردن شاه گردید و به دستور شاه اسماعیل دوم کشته شد. دیگر از پزشکان معروف گیلانی در عهد شاه عباس اول، کمال الدین گیلانی (کمال الدین افضل بن یحیی گیلانی) است. از وی کتابی در داروشناسی به نام «جامع الجوامع» در چهل فایده باقی مانده که در آن انواع داروهای مفرده و مرکب و طریق آماده کردن و استعمال آنها شرح داده شده است.
دانش پزشکی در گیلان در اواخر قرن دهم هجری قمری به هنگام فرمانروائی خان احمد گیلانی، علی‌رغم سختگیریهای حکام صفوی در راه ترقی و تعالی گام نهاده و دارای وجهه و اعتبار والائی گردید. به‌طوری‌که آن را هم‌ردیف شیراز و به قولی در سطح بغداد و دمشق دانسته‌اند.

پزشکی نوین در گیلان‌

اشاره

پزشکی گیلان تا صدارت میرزا تقی خان امیرکبیر (1264 ه. ق) که باید آن را آغاز نهضت واقعی پزشکی نوین ایران به‌شمار آورد، همان طب سنتی و قدیمی بود. علی‌رغم رونق شگفت‌آوری که در پزشکی اروپا پدید آمده بود و پیشرفتهای مهمی که در زمینه شناخت بیماریها، ساخت داروها و لوازم و تجهیزات پزشکی حاصل شده بود، در گیلان و در سطح ایران هیچگونه تشکیلات بهداشتی و درمانی و آموزش پزشکی رسمی وجود نداشت.
نهضت واقعی پزشکی نوین بعد از سفرهای میرزا تقی خان امیرکبیر صدراعظم نامی ایران به روسیه و عثمانی آغاز شد. مشاهده پیشرفتهای شگفت‌انگیز علمی و فنی تأثیر مهمی در امیرکبیر گذاشت. وی طی این مسافرتها دریافت که تنها راه آشنا ساختن مردم ایران به علوم و فنون جدید ایجاد مدارس عالی به سبک اروپا و تأسیس تشکیلات بهداشتی و درمانی و آموزشی منسجم است و با چنین اندیشه‌ای دار الفنون را تأسیس کرد.
همانطور که ذکر گردید تا این تاریخ در گیلان نیز مانند سایر نقاط ایران مکتب و مدرسه پزشکی خاصی وجود نداشت. آموزش پزشکی منحصر به خواندن «شرح اسباب نفیسی»، «قانون»، «حاوی» و دیگر آثار قدما بود.
شاگردان پزشکی بدون داشتن معلومات و اطلاعات کافی در زمینه علوم جدید نظیر زیست‌شناسی، شیمی و فیزیک پس از چندی حضور یافتن در نزد استادان فن یا محکمه حکمای پزشکی و خواندن کتب طبی متداول و همچنین کارآموزی و کسب تجربه مختصر خود را طبیب نامیده به طبابت می‌پرداختند.
البته در میان آنان اطبای فاضل و دانشمندی هم وجود داشتند.
برای فراگرفتن فن داروسازی هم مدرسه و دانشکده‌ای نبود. افرادی که نزد اساتید یا عطارها مدتی شاگردی نموده و با گیاهان داروئی آشنائی مختصری پیدا می‌کردند به کار ساختن و فروش دارو می‌پرداختند. انواع حب و شربت و معجون و مرهم و سایر داروهای قدیمی در منازل یا دکانهای عطاری با وسایل و لوازم بسیار ابتدائی تهیه می‌شد. داروها به وسیله حکمای سنتی تجویز می‌گردید و توسط عطاران در اختیار بیماران قرار داده می‌شد، علاوه بر آن خود عطاران نیز گاهی طبابت می‌کردند و اطبای سنتی هم در کنار طبابت، عطاری می‌نمودند. در واقع هیچ رادع و مانع و مرزی مانند امروز، میان طبیب و داروساز وجود نداشت. نگاهی به دارو و درمان در شهرهای مختلف گیلان نشان می‌دهد که هنوز هم تعدادی از فروشندگان داروهای گیاهی در کار درمان دخالت دارند و گروهی از بیماران را به خود جلب می‌کنند.
در گذشته جراحیهای کوچک نظیر شکافتن دمل، عمل ختنه و کشیدن دندان و غیره توسط سلمانیها انجام می‌شد. دلاکها علاوه بر کیسه‌کشی، فصد و حجامت هم می‌کردند. کار قابلگی و مامائی به عهده زنان مخصوصا زنان سالخورده بود که در کار خود معلومات و اطلاعات کافی نداشتند و فقط در زایمانهای طبیعی به زائو کمک می‌کردند و در زایمانهای سخت و غیرطبیعی قادر به انجام هیچ کاری نبودند.
ناصر الدین شاه قاجار برای آن‌که تحولی در وضع طبابت و تحصیل طب بوجود آورد، «دکتر کلوکه» پزشک مخصوص خود را مأمور کرد تا عده‌ای را نزد خود پذیرفته و به آنان طب نوین تعلیم دهد. او همچنین به وی دستور داد امتحاناتی برای اطبا ترتیب داده و به آنان جواز طبابت داده شود. در این ایام طب نوین اروپائی تازه به ایران راه یافته بود و اطباء فرنگی و ایرانی تحصیل کرده در کشورهای اروپائی در ترویج آن می‌کوشیدند. از این‌رو بین پیروان طب جدید و طب سنتی قدیم اختلاف نظر وجود داشت که گاه به مشاجره می‌انجامید.
در آغاز کار دار الفنون، رشته طب دارای 20 شاگرد پزشکی بود. دو تن از پزشکان خارجی، یکی دکتر پولاک‌Polak و دیگری دکتر فوکاتی‌Focatti تدریس پزشکی و داروسازی را به عهده داشتند. «اولین کالبدشکافی در ایران به وسیله دکتر پولاک به سال 1270 هجری (1854 میلادی) روی جنازه یک نفر اروپائی که مرگ او مظنون به نظر می‌رسید انجام گرفت. در سال 1290 هجری قمری که ناصر الدین شاه از مسافرت فرنگستان مراجعت نمود دستور
ص: 545
داد به سبک آنجا بیمارستانی ایجاد نمایند. برای اولین بار یک مریضخانه دولتی (فعلا بیمارستان سینا) توسط مرحوم ناظم الاطباء تأسیس شد که خود او تا سال 1298 ریاست بیمارستان را به عهده داشت.»[741]
باید دانست که فارغ التحصیلان رشته پزشکی دار الفنون از عنوان «دکتر» استفاده نمی‌کردند و این عنوان مخصوص اطبائی بود که در اروپا تحصیل کرده بودند. علاوه بر آن، بر خلاف امروز کلمه دکتر بعد از اسم شخص ذکر می‌گردید مثل «میرزا رضا دکتر».
به‌طور کلی تا زمان سلطنت ناصر الدین شاه مسئله بهداشت و انتظام امور پزشکی مورد توجه حکومت نبود. در گیلان همچون سایر نقاط ایران تشکیلات پزشکی و بهداشتی دولتی وجود نداشت و فقط در برخی از شهرهای بزرگ اشخاصی تحت عنوان «حافظ الصحه» مأمور رسیدگی به امور طبی و صحی عمومی بودند که آنها هم کار مفیدی انجام نمی‌دادند.
بیماری خانمانسوز آبله کشتار می‌کرد. افرادی که از این بلای مهلک جان سالم بدر می‌بردند غالبا دچار نقص عضو می‌شدند و داغ آبله روی بدن آنان به خصوص صورتشان برای بقیه عمر باقی می‌ماند. مالاریا (تب‌نوبه) در همه‌جا رایج بود و بدین‌ترتیب توان کاری جامعه تحلیل رفته و بلعیده می‌شد. همین طور بیماری سل، این جرثومه بسیار خرد و خفیف طی قرون و اعصار به طرق مختلف مردم این سامان را تهدید به مرگ می‌کرد. از همه مهمتر وبا و طاعون (مرگ سیاه) چون سیل بی‌مهار، بنیانهای زندگی مردم را از جا می‌کندند و چون سواران لگام‌گسیخته به جان ساکنان مظلوم این مرزوبوم افتاده و گاهی عده کثیری را به کام مرگ می‌کشاندند و گورستانها را از قربانیهای خود لبریز می‌نمودند. مثلا حکایت می‌کنند که طاعون سال 1209 هجری قمری جمعیت حدود 70 هزار نفری رشت را چون امواج سهمگین و مخرب به نیستی و نابودی کشانید. به‌طوری‌که بعد از فروکش کردن این طوفان فراگیر جز شبهی از شهر باقی نمانده بود.
جرج. ن. کرزن نماینده روزنامه تایمز در سفر خود به ایران (پائیز 1889 میلادی)، گیلان را گورستان اروپائیان به‌شمار آورده می‌گوید: «گیلان گورستان آن عده از اروپائیان گردیده است که تقدیرشان توقف در آنجا بوده است. در پنجمین سفر هیئت کمپانی انگلیسی مسکوی در شمال ایران در سال 1574- 1568 (982- 976 هجری قمری)، در ظرف پنج هفته پنج تن از متصدیان آن وفات کردند و دو نفر هم به قتل رسیدند ... موقعی که التون و هنوی تجارت انگلستان را از طریق دریای خزر در قرن هیجدهم احیاء می‌کردند پنج نفر از پانزده تن اروپائی که در آن کار شرکت داشتند بین سالهای 1740 تا 1744 (1157- 1153 هجری قمری) در قزوین مرحوم شدند و در سال 1744 تمام اروپائیان مقیم رشت ناخوشی و تب‌نوبه و غیره داشتند.»[742]
با آن‌که هرچند علوم و فنون پزشکی در اروپا به اکتشافات و پیشرفتهای شگرفی دست یافته و برق‌آسا به پیش می‌تاخت در کشور ما هنوز حافظ الصحه‌ها مأمور رسیدگی به امور بهداشتی و درمانی بودند. این وضع ادامه داشت تا این‌که «مجلس حفظ الصحه» در سال 1284 شمسی در تهران تأسیس گردید. تشکیلات این نهاد در گیلان به چند نفر آبله‌کوب و مأمور بهداشتی محدود می‌شد که ظاهرا وظیفه آنها آبله‌کوبی، پیشگیری از بیماریها و گزارش انتشار آنها در مواقع لزوم بود.

بیمارستان آمریکایی رشت‌

دولت آمریکا از اوائل قرن نوزدهم بر آن شده که از طریق روابط فرهنگی و انجام خدماتی در زمینه فرهنگ و بهداشت در کشورهای خاور دور و خاورمیانه نفوذ کند. برای تحقق این هدف هیئتهای مختلفی به کشورهای مزبور اعزام شدند. از جمله یک هیئت آمریکایی که در آن دکتر پرکینز و دکتر گرانت عضویت داشتند به سال 1250 هجری قمری (1834 میلادی) در ارومیه به فعالیت پرداختند و خدماتی در زمینه امور پزشکی و بهداشتی و آموزشی انجام دادند. در تهران نیز یک هیئت پزشکی به سال 1310 هجری قمری بیمارستان آمریکایی را بنیاد نهاد.
فعالیتهای بهداشتی و آموزشی آمریکائیها از هرجهت به نفوذ بیشتر این کشور در ایران کمک کرد. زیرا آنها توانسته بودند به تدریج حوزه فعالیت خویش را در دیگر شهرهای شمالی و غربی ایران مانند مشهد، رشت، کرمانشاه و سنندج گسترش دهند.
خدمات پزشکی هیئتهای بهداشتی و آموزشی آمریکا در رشت از سال 1284 شمسی (1905 میلادی) آغاز گردید. ظاهرا سپهدار گیلانی فتح الله اکبر (سردار منصور)، از سفارت آمریکا در تهران خواست تا ترتیب اعزام یک پزشک را برای خدمت در رشت بدهد. این درخواست با استقبال مقامات آمریکائی که خواهان گسترش نفوذ خود در شمال ایران بودند روبرو گردید.
لذا دکتر فریم‌Dr .J .D .Frame طبیب و جراح آمریکایی از سوی دولت آمریکا به رشت اعزام گردید.
دکتر فریم در سال 1284 شمسی وارد رشت شد. در بدو ورود به این شهر خانه وسیعی را در خیابان چراغ‌برق تهیه کرده و کار درمان بیماران را آغاز نمود. دیری نپائید که درمانگاه و بیمارستانی را به نام «بیمارستان دکتر فریم آمریکائی» در رشت بنیان گذاشت و بدین‌ترتیب اولین بیمارستان گیلان برای درمان اهالی با استفاده از دانش نوین پزشکی در گیلان بوجود آمد. این بیمارستان افزون بر 60 سال در خدمت مردم گیلان بود.

انجمن حفظ الصحه‌

هم‌زمان با نهضت مشروطیت که مجاهدان گیلان در آن نقش بسیار مهم داشتند، سراسر گیلان زیر نفوذ مشروطه‌خواهان قرار گرفت. آنها در زمینه‌های مختلف مخصوصا فرهنگ و بهداشت به اقدامات قابل توجهی دست زدند. از جمله این اقدامات تأسیس انجمن حفظ الصحه جهت بسط و توسعه امر درمان و بهداشت بود که با شرکت چند تن از معروفترین پزشکان خارجی و ایرانی به
ص: 546
اسامی زیر در رشت تشکیل شد:
دکتر فریم آمریکایی جراح و رئیس بیمارستان آمریکائی رشت، دکتر ابراهیم احیاء السلطنه که از طرف انجمن ایالتی تبریز توصیه شده بود، دکتر مهدی رازی (ارفع الحکماء)، دکتر ابو القاسم فربد، دکتر سید محمد کاشانی، دکتر استاویدیس یونانی، دکتر عنایت السلطنه، دکتر کریستیدیس یونانی، دکتر کشیش اوغلی، دکتر نور الله خان و دکتر رفیع خان (همدانی). این انجمن در نهضت مشروطیت مصدر خدمات صحی و طبی قابل‌توجهی گردید.

بهداشت و درمان در نهضت جنگل‌

نهضت جنگل به رهبری میرزا کوچک خان در سال 1294 شمسی آغاز شد و مدت 7 سال ادامه داشت.[743] مجاهدان جنگل در زمینه درمان و بهداشت برنامه جالب توجه و پیشرفته‌ای ارائه دادند. این برنامه طی مرامنامه آنها به شرحی که ذیلا بیان می‌شود تشریح شده است:
ماده 31- تأسیس دار العجزه و مریضخانه‌های عمومی و مجانی.
ماده 32- رعایت نظافت و حفظ الصحه در مجامع و منازل و مطبخها و کارخانجات و غیره.
ماده 33- انتشار قوانین صحّی در بین عامه.
ماده 34- جلوگیری از امراض مسریه و مسکرات- منع استعمال افیون و سایر مواد مخدر.
آنچه در مورد صحی و طبی مرامنامه مذکور درخور توجه و اهمیت است توجه خاص زعمای جنگل به بهداشت و درمان عامه مردم است. ویژگی دیگر آن قبول مسئولیت حفظ سلامتی مردم توسط دولت می‌باشد. در صورتی که تا آن زمان از سوی دولت گام مؤثری برداشته نشده بود.
«صحیه نظام زیر نظر دکتر ابو القاسم خان لاهیجانی (فربد) اداره می‌شد که اطباء معروفی مانند دکتر علی خان (شفا) و دکتر آقا خان (طوب) و دکتر سید عبد الکریم (کاشی) وظایف مربوطه را در بیمارستانهای گوراب‌زرمخ و کسما انجام می‌دادند. این وظایف در فومن به عهده میرزا صادق خان (رشتی) و میرزا غلامحسین (فومنی) بود و گاهی که ضرورت اقتضا می‌کرد دکتر ید الله خان (بشردوست) و دکتر موسی خان (فیض) را از رشت می‌طلبیدند و اینان نیز دعوت جنگل را با میل و خوش‌روئی اجابت می‌کردند. زیرا گذشته از جبر زمان که این هماهنگی را ایجاد می‌نمود قرابت نسبی نیز بین میرزا کوچک خان و دکتر فیض وجود داشت.»[744]
در اینجا لازم است گفته شود دکتر ابو القاسم فربد طب قدیم را نزد پدرش علی نقی خان حافظ الصحه رانکوهی آموخت و طب جدید را در دار الفنون فراگرفت. بعد از آن به اروپا رفت و در دانشگاه پاریس رشته پزشکی را به پایان رسانید. اواخر سال 1326 هجری قمری به گیلان بازگشت. آخرین سمت وی ریاست بیمارستان لشکر 4 رضائیه (ارومیه) بود. وی در تبریز درگذشت.

تشکیلات بهداشتی و درمانی گیلان‌

اشاره

مطالعه‌ای در تاریخ تشکیلات دولتی ایران نشان می‌دهد تا کمتر از یک قرن پیش در ایران تشکیلاتی که پاسخگوی نیازهای بهداشتی و درمانی مردم باشد وجود نداشت. در زمان سلطنت ناصر الدین شاه به کوشش دکتر تولوزان پزشک مخصوص دربار، یک دفتر مرکزی امور بهداشتی تأسیس گردید. این دفتر ابتدا به نام «هیئت صحیه» و بعد از آن به عنوان مجلس صحت معروف گردید. وظیفه آن حفظ سلامتی داخلی مملکت بود. تمام پزشکان معروف ایرانی مقیم پایتخت و اطبای سفارتخانه‌های خارجی در آن عضویت داشتند.
پروفسور براون درباره مجلس صحت نوشته است: «در سال 1887 (1266 شمسی) که من در تهران بودم دکتر تولوزان طبیب اعلیحضرت شاه فقید به من این امکان را داد که در جلسات مجلس صحت یا شورای صحت عمومی که در پایتخت ایران تشکیل می‌شد شرکت جویم. بیشتر پزشکان حاضر در آن زمان جز طب ابن سینا چیز دیگری نمی‌دانستند.»[745]
کنفرانس صحی بین المللی در سال 1900 میلادی (1279 شمسی) در پاریس منعقد گردید. قطعنامه این کنفرانس را نماینده رسمی ایران نیز امضاء کرد. حدود 4 سال بعد از آن، اولین «مجلس حفظ الصحه دولتی ایران» در تهران تشکیل گردید و نظامنامه‌ای برای آن نوشته شد. وظایف عمده مجلس حفظ الصحه دولتی ایران به قرار ذیل بود:
اول- تأسیس قرنطینه‌ها در بنادر.
دوم- اجرای آبله‌کوبی عمومی.
سوم- ایجاد یک باب بیمارستان اختصاصی زنان و کودکان.
تشکیلات و عملیات این مجلس در گیلان منحصر به فعالیت چند نفر آبله‌کوب و مأمور بهداشت در بندر انزلی و آستارا بود که آنها هم به علت نداشتن امکانات لازم عملا کاری از پیش نمی‌بردند و دولت هم توجهی به آنان نداشت. دکتر امیر اعلم که تا اواخر سال 1299 شمسی ریاست این مجلس را عهده‌دار بود در آخرین نطق خود ضمن تشریح اوضاع نابسامان مملکت در زمینه بهداشت و درمان گفت: «کارمندان بهداشتی ایالات به علت دریافت نداشتن حقوق چندین ماهه، اغلب محل کار خود را ترک گفته‌اند ... کارکنان بهداشت آستارا و انزلی نه‌تنها برای مدتی بیش از یک سال بدون حقوق مانده بودند بلکه ارقام حقوقی آنها به بهانه این‌که مناطق خزر در حال طغیان است، از بودجه عمومی حذف شده بود. مأموران بهداشت که حقوق نگرفته و در عین حال برخلاف سایر کارمندان محل خدمت خود را ترک نگفته بودند، به جای تشویق، توبیخ شده بودند ...»[746] لازم به ذکر است قرنطینه صحیه انزلی در 1286 شمسی تأسیس و دکتر سهراب مدتی ریاست آن را بعهده داشت.
این مجلس تا اواخر سال 1299 شمسی برقرار بود. در سال 1300 شمسی «وزارت صحیه و امور خیریه» تأسیس شد و چند ماهی بدین نام بود و سپس صحیه کل مملکتی نامیده شده ضمیمه وزارت امور داخله گردید. صحیه
ص: 547
مملکتی در سال 1320 شمسی طبق قانونی که از مجلس شورای ملی گذشت به وزارت بهداری تبدیل گردید. این وزارتخانه در سال 1355 به وزارت بهداری و بهزیستی تغییر نام داد.
در سال 1364، بر طبق قانون مجلس شورای اسلامی به منظور استفاده مطلوب و هماهنگ از امکانات پزشکی کشور در جهت تأمین و تعمیم بهداشت و درمان و بهزیستی و آموزش و پژوهش پزشکی به «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» تبدیل گردید. نکته شایان توجه در قانون مزبور این است که وزارت جدید موظف شد اجرای بند 4 اصل سوم قانون اساسی را به منظور تقویت روح بررسی، تتبع و ابتکار در زمینه علمی و فنی پزشکی تحقق بخشد.
همچنین سطح تحقیقات بنیادی و کاربردی را در کلیه رشته‌های پزشکی ارتقاء داده و همراه آن در توسعه دانش پزشکی و نظارت بر پژوهشهای علمی و هماهنگ ساختن واحدهای تحقیقات پزشکی و مؤسسات و مراکز پژوهشی موجود اقدام نماید. طبق ماده 6 همین قانون این وزارتخانه موظف است از ادغام دانشکده‌های گروه پزشکی وزارت فرهنگ و آموزش عالی و مجتمعها و مؤسسات آموزشی و آن تعداد از بیمارستانهای وزارت بهداری و بهزیستی منتقله به این وزارتخانه که توان آموزشی دارند، دانشگاههای علوم پزشکی را تأسیس نماید. به‌علاوه، نسبت به توسعه آنها و ایجاد مراکز جدید در چهارچوب سیاستهای آموزش عالی کشور با فراهم آوردن امکانات و وسایل و تجهیزات لازم اقدام کند.
در قانون تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی پیش‌بینی شده که بانوان در رشته‌های تخصصی زنان و مامائی و رشته‌های بالینی پزشکی باید به مرحله خودکفائی برسند. همچنین کلیه مؤسسات و واحدهای بهداشتی و درمانی کشور که از طریق بخش خصوصی و غیردولتی در امر بهداشت و درمان فعالیت دارند، باید تحت نظارت و کنترل و برنامه‌ریزی وزارتخانه مزبور قرار گیرند. به‌علاوه، با همکاری وزارت کشاورزی طرح احیاء داروهای گیاهی و استفاده گسترده از آنها اجرا شود. از طرف دیگر، بر طبق همین قانون، منظور از کلمه «پزشکی» کلیه رشته‌های پزشکی از قبیل پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، علوم بهداشتی، پرستاری، مامائی، تغذیه، توانبخشی، بهداشتکاری دهان و دندان، کاردانی بهداشت خانواده، کاردانی مبارزه با بیماریها و پیراپزشکی (علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی، تکنولوژی و رادیولوژی، اودیومتری و اپتومتری) است.
تشکیلات منطبق با این قانون در استان گیلان از این قرار هستند:
- سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان.
- دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
- سازمان بهزیستی استان گیلان (به صورت مستقل).
- سازمان تأمین اجتماعی استان گیلان (به صورت مستقل).

سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان‌

اشاره

ملاحظه شد تا اواخر دوره قاجاریه تشکیلات مجلس حفظ صحه دولتی در گیلان منحصر به چند تن مامور بود و ظاهرا توسط آنان امور بهداشت و درمان گیلان انجام می‌گرفت. در سال 1305 شمسی تشکیلات صحیه گیلان پا به
نمای سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1371
عرصه وجود گذاشت و در همین سالها اقدام به استخدام و اعزام پزشک به شهرستانها گردید. در سال 1313 شمسی صحیه گیلان به بهداری گیلان تغییر نام داده شد. در سال 1320 به دنبال تشکیل وزارت بهداری، در گیلان نیز همان تشکیلات و عملیات ادامه یافت و رو به گسترش نهاد تا به وضع امروزی درآمد.

بهداری و بهداشت‌

باید دانست از ابتدای تشکیل وزارت بهداری (1320 شمسی) فعالیتهای فنی آن به وسیله دو اداره کل انجام می‌گرفت: 1- اداره کل معاونت عمومی که مسئولیت امور درمان مملکت را به عهده داشت و در گیلان اداره بهداری این امور را انجام می‌داد. 2- اداره کل بهداشت که انجام امور بهداشتی به‌ویژه پیشگیری و مبارزه و ریشه‌کنی بیماریهای مسری را عهده‌دار بود و در منطقه گیلان نیز اداره بهداشت به امور مزبور رسیدگی می‌کرد.
در سال 1331 «سازمان همکاری بهداشت» که در واقع مجموعه بهداشت اصل 4، بهداشت سازمان برنامه و بهداشت وزارت بهداری بود با کمک اداره همکاریهای فنی ایالات متحده آمریکا در ایران به‌وجود آمد. این سازمان مدت 3 سال برنامه‌های جدید بهداشتی را با اصول و روشهای نوین به‌طور نمونه‌ای در گیلان اجرا نمود. تا آن‌که در سال 1335 به دنبال ضمیمه شدن سازمان مذکور به اداره کل بهداشت وزارت بهداری، شعبه گیلان نیز با کلیه تشکیلات خود در اداره بهداشت استان یکم ادغام گردید. واحدهای اداره بهداشت استان گیلان عبارت بودند از: طب پیشگیری، مهندسی بهداشت، بهداشت مادران و کودکان، مبارزه با بیماریهای آمیزشی، پرستاری، آموزش بهداشت، بهداشت روانی، خدمات بهداشتی ویژه، امور اجتماعی پزشکی و بهداشتی، آمار و اطلاعات بهداشتی و نیز واحدهای اداری و مالی مورد لزوم.
این واحد در زمینه بهداشت و مبارزه و ریشه‌کنی علیه بیماریهای واگیر به
ص: 548
موفقیتهای مهمی دست یافت و سرانجام در سال 1343 ضمیمه وزارت بهداری شد و در قالب تشکیلات وزارت بهداری در استان گیلان به نام «اداره کل بهداری استان گیلان» به عملیات خود ادامه داد.

انجمن بهداری‌

به موجب قانون واگذاری امور بهداری به مردم (مصوب سال 1337) در شهرستانهای استان گیلان انجمنی به نام «انجمن بهداری» مرکب از اشخاص ذیل تشکیل گردید:
1- رئیس انجمن شهر.
2- شهردار.
3- رئیس بهداری.
4- رئیس فرهنگ.
5- یکی از پزشکان به انتخاب کلیه پزشکان شهر.
6- سه نفر معتمد محل.
7- مدیرعامل شیر و خورشید سرخ.
دوره انجمن بهداری 4 سال، رئیس انجمن انتخابی بود و مدیریت عامل آن را رئیس بهداری شهرستان بر عهده داشت. کلیه اعتبارات مربوط به امور بهداری شهرستان مرکب از بودجه مصوب وزارت بهداری و عوائد دیگر با تصویب و نظارت انجمن مزبور به مصرف می‌رسید. کارکنان انجمن بهداری دو قسمت بودند:
1- کارکنان وزارت بهداری که در حوزه فعالیت انجمن انجام وظیفه می‌کردند.
2- کارکنانی که از محل بودجه مصوبه انجمن بهداری به‌کار گمارده می‌شدند و وزارت بهداری هیچگونه تعهدی در قبال وضع استخدامی آنان نداشت.
در مورد پرداخت حق العلاج در درمانگاه، بیماران به 3 گروه زیر تقسیم شده بودند:
1- بیمارانی که قدرت پرداخت حق العلاج را داشتند.
2- بیمارانی که می‌توانستند قسمتی از حق العلاج را پرداخت نمایند.
3- بیماران بی‌بضاعت.
گروه اول طبق تعرفه‌ای که به تصویب انجمن رسیده بود حق العلاج را به طور کامل می‌پرداختند. در مورد گروه دوم مدیرعامل انجمن بهداری و یا نماینده او تا پنجاه درصد از تعرفه مصوبه را کتبا تخفیف می‌داد. در مورد گروه سوم (بیماران بی‌بضاعت) کوپنهای رایگان برای مراجعین به درمانگاه تهیه شده بود. بیماران بستری و مراجعین آزمایشگاهها و رادیولوژی از گروه سوم بر طبق دستور کتبی مدیرعامل انجمن یا نماینده وی تحت درمان رایگان قرار می‌گرفتند.
اگرچه هسته اصلی امور بهداشتی و درمانی در اداره کل بهداری استان گیلان بود و این اداره کل مسئولیت بهداشت و درمان مردم این مرزوبوم را به عهده داشت، ولی تشکیل انجمن بهداری در کنار تشکیلات درمانی گیلان به توسعه و تعمیم بهداشت و درمان کمک مؤثر کرد. به عنوان مثال ایجاد بلوکهای ساختمانی جدید و تجهیز هرچه بیشتر بیمارستان پورسینای رشت و گسترش فعالیتهای درمانی آن و سایر مؤسسات درمانی را بایستی به عنوان اقدامات مثبت و مفید درمانی انجمن مزبور یاد کرد. انجمنهای بهداری گیلان تا سال 1355 دائر بودند و در این تاریخ در سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی گیلان که بر طبق قانون تشکیل شده بود ادغام شدند.

تشکیلات و وظایف مصوب سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان گیلان‌

در سال 1364، این سازمان به دنبال تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی از «سازمان منطقه‌ای بهداری استان گیلان» به «سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان» تغییر نام یافت. بر طبق قانون، هدف از تشکیل سازمان جدید، تأمین و تعمیم بهداشت و درمان در سطح استان گیلان با استفاده مطلوب و هماهنگ از امکانات پزشکی و بهداشتی این منطقه تعیین گردیده است. نمودار تشکیلات این سازمان و وظائف آن به قرار زیر است.
نمودار شماره 1- تشکیلات سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان.
وظایف کلی سازمان مزبور به قرار ذیل است:
- نظارت و کوشش در اجرای دقیق سیاست کلی و خطمشی وزارت متبوع به منظور تأمین بهداشت عمومی و ارتقاء سطح آن از طریق اجرای برنامه‌های بهداشتی به‌ویژه در زمینه بهداشت محیط و مبارزه با بیماریها، بهداشت خانواده و مدارس، آموزش بهداشت عمومی، بهداشت کار با تأکید بر اولویت مراقبت بهداشت اولیه خصوصا در مورد مادران و کودکان.
- نظارت بر اجرای درست طرحها و برنامه‌های بهداشتی و درمانی، اداری و مالی و ارزشیابی فعالیتها و برنامه‌های اجراشده و در دست اجرا در سطح استان گیلان.
- هدایت و ارشاد مسئولین برنامه‌ریزی در تهیه طرحها و برنامه‌های واحدهای تابعه و تلفیق و هماهنگ کردن برنامه‌ها با عنایت به اولویتها.
- نظارت بر انجام مطالعات و بررسیهای جمعیتی و تجزیه آمارهای استخراجی در ارتباط با طرحها و برنامه‌های بهداشتی درمانی به منظور آگاهی از کمیت و کیفیت فعالیتها در زمینه بهداشت و درمان و غیره.
- فراهم آوردن تسهیلات لازم برای برخورداری ساکنین منطقه از خدمات
ص: 549
در حدود امکانات از طریق ایجاد و گسترش مراکز بهداشتی و درمانی دولتی و بهبود استانداردهای مورد عمل.
- نظارت بر اجرای درست مبانی محاسبه هزینه‌های خدمات تشخیص درمانی، داروئی و تعرفه‌های مربوط به بخش دولتی و غیردولتی.
- نظارت بر اجرای دقیق ضوابط مربوط به نگهداری، مصرف، انهدام مواد بیولوژیک، مخدر، خوراکی، آشامیدنی، بهداشتی، آرایشی، آزمایشگاهی، فرآورده‌های داروئی، تجهیزات و ملزومات و مواد مصرفی پزشکی و توانبخشی.
- نظارت بر عقد قراردادهای ساختمانی و تأسیساتی و تعیین خطمشی مناسب در ارتباط با برنامه‌های در دست اجراء.
- امضاء کلیه اسناد مالی و تعهدآور و قراردادها مشترکا، با معاون اداری و مالی و ذیحساب.
- نمایندگی قانونی سازمان در قبال اشخاص حقیقی و حقوقی و شرکت در کلیه مراجع قانونی با حق انتخاب وکیل.

وظایف شبکه‌های بهداشت و درمان شهرستانهای تابعه‌

- اجرای وظایف قانونی وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در شهرستان مربوط.
- اعمال سیاستهای اجرائی و اداری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در شهرستان بر اساس دستور العملهای ابلاغ‌شده.
- هماهنگ ساختن واحدهای اجرائی تابعه.
- هماهنگی با سایر واحدهای دولتی برای پیشبرد اهداف کلی دولت، شرکت در جلسات و شوراهای هماهنگی شهرستان.
- هماهنگی و ارتباط با سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان و مرکز بهداشت استان.
- نظارت بر ارزشیابی واحدهای تابعه.
- نظارت بر گسترش و کیفیت خدمات واحدهای بهداشتی درمانی بخش دولتی و خصوصی.
- نظارت بر گسترش و کیفیت خدمات آزمایشگاهها و داروخانه‌های بخش دولتی و خصوصی.
- نظارت و کوشش برای تعمیم خدمات بهداشتی درمانی به جامعه تحت پوشش.
- نظارت بر اسناد پزشکی و اعمال تعرفه‌های درمانی.
- نظارت منظم بر تأمین و توزیع دارو و مواد و تجهیزات پزشکی مورد نیاز شهرستان.
- نظارت بر تنظیم، تدوین و اجرای ضوابط بودجه برنامه‌ای.
- تأمین منابع (انسانی- مالی و تجهیزاتی) مورد نیاز خدمات بهداشتی درمانی و نظارت بر بهره‌برداری بهتر از آنها.

مرکز بهداشت استان گیلان‌

شرح وظایف این مرکز که در تأمین بهداشت عمومی و ارتقاء آن نقش مؤثر دارد، به شرح زیر می‌باشد:
- شناخت خصوصیات جغرافیائی و جمعیت گیلان، شناسائی منابع، مسائل و مشکلات بهداشتی مربوط به سلامت جامعه و تعیین اولویتها.
- برنامه‌ریزی برای حل مسائل و مشکلات عمده در چهارچوب سیاستها و استراتژیهای اعلام‌شده کشوری با در نظر گرفتن شرائط خاص استان.
- برنامه‌ریزی برای ارائه آموزشهای لازم به منظور حفظ و ارتقاء سطح سلامت جامعه بر مبنای نیازها.
- تنظیم و تدوین برنامه‌های توسعه امکانات بهداشتی.
نظارت بر اجرای فعالیتها و پایش (کنترل و نظارت) عملیات اجرائی و سنجش کیفیت خدمات و بازدیدهای منظم از واحدهای اجرائی.
- استفاده از شیوه‌های علمی برای اطلاع از وضعیت بیماریها و اقدام به موقع هنگام بروز اپیدمیها و حوادث پیش‌بینی نشده.
- طراحی و اجرای طرحهای تأمین آب آشامیدنی سالم و کافی در روستاهائی که بیش از 150 خانوار جمعیت دارند و طرحهای بهسازی محیط در کلیه روستاها.
- نظارت بر نگهداری طرحهای بهداشتی انجام‌یافته.
- پشتیبانی تدارکاتی از واحدهای اجرائی و پیش‌بینیهای به موقع برای تأمین وسائل، تجهیزات، مواد و داروهای موردنیاز.
- تلاش در برقراری روابط منطقی میان واحدهای مختلف شبکه‌های بهداشتی درمانی گیلان.
- جلب مشارکت فعال جامعه در برنامه‌ریزی، تأمین منابع و اجرا و ارزشیابی برنامه‌های بهداشتی درمانی.
- فعالیتهای آزمایشگاهی در زمینه بیماریهای واگیر و غیرواگیر، آب، فاضلاب، هوا و مواد غذائی و عوامل زیان‌آور محیط زیست و کار. نظارت بر اجرای مقررات بین المللی قرنطینه‌ای در نقاط مرزی. انجام سایر امور مربوطه.

دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان گیلان‌

هنگامی که آخرین مراحل چاپ کتاب گیلان به انجام می‌رسید تشکیلات ستادی دانشگاه علوم پزشکی گیلان و سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در یکدیگر ادغام شده و در حال حاضر (1373) تحت عنوان «دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی استان گیلان» فعالیت می‌نماید.

گیلان و بیماریهای واگیر در گذشته‌

اشاره

معنا و مفهوم «بهداشت» دامنه‌ای بسیار گسترده دارد، به‌طوری‌که گاهی از مرزها عبور کرده و تا اقصی نقاط جهان گسترش می‌یابد و به برنامه‌ریزی و اقدامات جهانی منتهی می‌شود و گاه نیز به داخل یک کشور ختم می‌گردد.
بر اساس این طرز تفکر سازمان جهانی بهداشت‌WorldHealth Organization پس از پایان جنگ جهانی دوم (1945- 1939 میلادی) و تأسیس سازمان ملل متحد، به عنوان یک واحد بین المللی برخوردکننده با مسائل بهداشتی و
ص: 550
همچنین یونیسف به عنوان یک صندوق اضطراری برای تأمین رفاه کودکان جهان آغاز به‌کار کردند. هدف عمده سازمان جهانی بهداشت «رساندن همه انسانهای ملل مختلف جهان به بالاترین سطح ممکنه از سلامتی» بوده است.
امروزه همه کشورهای جهان و از آن جمله ایران به عضویت این سازمان جهانی مفید درآمده‌اند و رهنمودها و دستور العملهای آن را به‌کار می‌بندند. این سازمان در زمینه بهداشت به طرق مختلف با ایران همکاری می‌نماید.
یکی از امتیازات و ویژگیهای عمده سازمان جهانی بهداشت وسعت و گستردگی فعالیتهای آن در زمینه مبارزه با بیماریهای واگیر و پیشگیری از ابتلاء به این بیماریها است. مطالعه فعالیتهای انجام‌شده آن نشان می‌دهد که دامنه عملیات سازمان جهانی بهداشت علیه بیماری مهلک و جهانگیر آبله چنان وسیع و مجدانه و قاطع بوده که هم‌اکنون در پهنه گیتی اثری از آن دیده نمی‌شود.
برخی از امراض مسری یا بیماریهای واگیر به صورت همه‌گیری یا اپیدمی‌epidemy درمی‌آیند مانند آبله، طاعون، وبا، تیفوس، آنفلوآنزا و غیره که در گذشته جمعیت یک منطقه، یک کشور و حتی یک قاره را مورد تهدید قرار می‌داده، ضایعات و تلفات به‌بار می‌آوردند چنان‌که در قرن چهاردهم میلادی، طاعون معروف به مرگ سیاه در اروپا و آفریقا و آسیا شایع گردید و میلیونها نفر از آدمیان را به کام مرگ کشانید. این بیماری در اروپا از هر 3 نفر 1 نفر را تلف کرد.
نمونه‌های فراوانی از مرگ‌ومیر طاعون و وبا نیز در تاریخ گیلان ثبت شده است. می‌دانیم که طاعون در سال 1246 هجری قمری، وبا در سال 1272 هجری قمری و مجددا طاعون در سال 1294 و وبا در سالهای 1310 و 1322 هجری قمری در گیلان به صورت همه‌گیر شیوع پیدا کرد و تلفات و خسارات زیادی به‌بار آورد.
آب و هوای گیلان و مناطق شمالی ایران نیز به شیوع برخی از بیماریها نظیر مالاریا کمک می‌کرد و شاید مثل رایج «مرگ می‌خواهی برو گیلان»[747] مربوط به همین موضوع باشد. دکتر فوریه طبیب مخصوص ناصر الدین شاه جملاتی را که سایر مسافرین به در و دیوار چاپارخانه منجیل نوشته بودند بدین شرح نقل کرده است:
خوشا به حال کسانی که از اینجا می‌روند!
خدا رحم کند به حال کسانی که به اینجا می‌آیند!
روزگار به درد آنهائی برسد که در اینجا می‌مانند!
مسافرانی که در ورود به گیلان از منجیل می‌گذشتند و با پشه‌های خطرناک مالاریا و مارهای سمی و بادهای شدید آن مواجه می‌شدند خاطره خوشی از سفر خود نداشتند.
خودزکو (خوچکو) نوشته است بین شاقاچی و کاروانسرای لات، محلی است موسوم به جهنم‌دره که چهارپایان در آنجا تا شکم به گل فرومی‌روند و در راه اشکور به قزوین گردنه‌ای است موسوم به «کفن‌کول» که عابرین اول وصیت خود را به جای می‌آورند و بعد از آن می‌گذرند.
نفوذ تمدن غرب و ارتباط بازرگانی با اروپا و آسیا و نیز تغییرات جوی و عمران و آبادی اخیر، گیلان را از صورت یک منطقه بدآب‌وهوا خارج ساخته است. اکنون در عوض آن‌که مسافر به دنبال مرگ و یا استقبال از آن به گیلان برود برای تفریح و تفرج و هواخوری و استراحت و گرفتن حمام آفتاب و بالاخره استفاده از دریا و سواحل زیبای آن به گیلان سفر می‌کند.

وسعت دامنه اشاعه بیماریها

آگاهی از انواع بیماریها، سوانح و صدمات و همچنین اطلاع از خصوصیات آنها، برای در پیش گرفتن بهترین سیاستها در جهت گسترش بهداشت و بهبود وضعیت آن از طریق برنامه‌ریزی بهداشتی و درمانی و ارزشیابی کارهای انجام‌شده لازم و ضروری است. بر اساس این ضرورت طبق قوانین و مقررات بهداشتی کشور، اعلام برخی از بیماریها به مقامات مربوط اجباری است. از این‌رو صورت این‌گونه بیماریها در اختیار مؤسسات بهداشتی و درمانی اعم از دولتی و غیردولتی نظیر خصوصی و خیریه و مطب پزشکان آزاد قرار داده می‌شود تا موارد بیماری مشاهده شده و تلفات آنها را به مقامات بهداری اعلام نمایند. بیماریهای خطرناکی که باید بلافاصله به مقامات مسئول گزارش شوند عبارتند از: بیماریهای قرنطینه‌ای شامل آبله، تب راجعه، تب زرد، تیفوس، طاعون و وبا. از طرف دیگر، با توجه به نقش همه‌گیری سریع بیماریهای قرنطینه‌ای در جهان و لزوم انجام اقدامات پیشگیری و مبارزه علیه آنها، مقامات ذیربط مملکتی موظفند در اسرع وقت سازمان جهانی بهداشت را در جریان قرار دهند.
بر پایه این مقررات، در صورتی که بیماری یا فوت از آن توسط پزشک معالج به مقامات بهداری اعلام نشود و یا در این کار کوتاهی نماید و همچنین اگر در محل واقعه پزشک اشتغال یا حضور نداشته باشد لازم است افرادی که از جریان بیماری اطلاع حاصل می‌کنند مانند مأموران تغسیل و تدفین و امثال آنها مورد بیماری را اعلام نمایند.
باید دانست آمار و اطلاعات مربوط به بیماریهای واگیر از سال 1321 از مؤسسات بهداشتی و درمانی دولتی و غیردولتی استان گیلان جمع‌آوری گردیده و آنها را می‌توان به عنوان قدیمترین آمار و اطلاعات تا حدودی قابل اعتماد در پژوهشهای بهداشت و درمان مورد استفاده قرار دارد. مثلا جدول شماره 1 موارد بیماریهای واگیر مشاهده‌شده استان گیلان را در سال 1337 نشان می‌دهد. با بررسی این جدول می‌توان به آگاهیهای زیر دست یافت.
1- تعداد بیماریهای واگیر مشاهده‌شده به تفکیک نوع بیماری و بر اساس گزارشهای مؤسسات بهداشتی و درمانی مستقر در استان گیلان.
2- نسبت درصد موارد گزارش‌شده هر بیماری واگیر به کل موارد بیماریهای واگیر گزارش‌شده استان گیلان.
3- درجه بروز هر بیماری واگیر در هر 000، 100 نفر جمعیت سال
ص: 551
جدول شماره 1- موارد بیماریهای واگیر گزارش‌شده استان گیلان بر حسب نسبت درصد و درجه بروز در سال 1337
1337 استان گیلان.
از بررسی آمار و اطلاعاتی که در جدول داده شده، چنین برمی‌آید که میزان عمومی موارد بیماریهای واگیر گزارش‌شده استان گیلان در سال 1337 رقم 747 در 000، 100 جمعیت همان سال بوده است. به تعبیر دیگر از هر 1000 نفر جمعیت بیش از 7 نفر مبتلا به یک یا چند بیماری واگیر بوده‌اند.[748]
در جدول شماره 2 موارد گزارش‌شده بیماریهای واگیر سال 1337 با سال 1369 مورد توجه و مقایسه قرار داده می‌شود.
در جدول شماره 3 نیز آمار بیماریهای واگیر گزارش‌شده (آزمایشگاهی و بالینی) را بر حسب نقاط شهری و روستائی و به تفکیک شهرستانهای استان گیلان در سال 1369 می‌توان دید.

وفور بیماری حصبه در سال 1337

بر طبق آمار سال 1337، تعداد بیماران حصبه‌ای گیلان 2012 مورد بوده که از همه بیماریهای واگیر شیوع بیشتری داشته است. بر پایه همین آمار و ارقام جدول شماره 2- مقایسه موارد گزارش‌شده بیماریهای واگیر استان گیلان در سالهای 1337 و 1369
[749][750] آ. موارد بیماریهای واگیر که به وسیله آزمایشگاه تأیید شده است.
ب. موارد بیماریهای واگیر که با تشخیص بالینی است.
از هر 000، 100 نفر جمعیت آن سال گیلان 115 نفر مبتلا به بیماری حصبه و شبه آن بوده‌اند. آمار سال 1369 نشان می‌دهد که در این سال تعداد 227 بیمار حصبه‌ای در استان گیلان وجود داشته که درجه بروز آن 10 در 000، 100 جمعیت همین سال بوده است. از بررسی، این آمارها و شاخصها نتیجه
ص: 552
جدول شماره 3- موارد بیماریهای واگیر گزارش‌شده (آزمایشگاهی و بالینی) استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369.
[751] 0- رقم مساوی صفر است.
می‌گیریم که میزان مبتلایان به بیماری حصبه و شبه آن در سال 1337 فوق العاده زیاد و تقریبا 11 برابر میزان مبتلایان این بیماری در سال 1369 بوده است که اقدامات وسیعی را جهت پیشگیری از این بیماری ایجاب می‌کرده است.
کاهش فوق العاده بیماری حصبه و شبه آن در سال 1369 حکایت از ترقی تدریجی بهداشت عمومی به خصوص تأمین آب آشامیدنی سالم و بهسازی محیط دارد.
ص: 553
حقیقت این است که در آن سالها، علی‌رغم فراوانی آب در منطقه گیلان، آب آشامیدنی و مصرفی ساکنان این سامان ناپاک و غیربهداشتی بوده و علاوه بر آن، پائین بودن سطح بهداشت عمومی به‌ویژه بهداشت محیط عامل عمده شیوع این‌گونه بیماریها بوده است؛ مثلا تا پیش از لوله‌کشی آب رشت و دیگر شهرهای گیلان، در حیاط خانه‌های شهری و غیرشهری چاه آب حفر می‌کردند. این چاهها ارتباط مستقیم با ارتفاع محل از سطح دریا داشت و گاهی در عمق کمتر از 3 تا 4 متر به آب می‌رسید. از طرف دیگر، زمستانها آب چاه به قدری بالا می‌آمد که به جای «کرته‌خاله»[752] با دست می‌توانستند آب از چاه بردارند. البته باید دانست که در بیشتر خانه‌ها چاههای مستراح در چند متری همین چاههای آب مشروب قرار داشت.
مولفین کتاب «گیلان و آذربایجان شرقی» می‌نویسند:
«نوع منبع آب آشامیدنی ارتباط مستقیم با ارتفاع محل دارد. در تمامی دشت کناره خزر، دسترسی به سفره‌های آب زیرزمینی فقط با کندن یک چاه چند متری میسر است که در محوطه خانوادگی و یا برای چند خانه کنده می‌شود ... در بقیه نقاط از نخستین تپه‌های اطراف دشت برنجزار (مثلا در نمندان و یا خواجکه) آب آشامیدنی از چشمه‌ها تأمین می‌شود. این چشمه‌ها کم و بیش فراوان و مرتب است و می‌تواند آب جمعیت نسبتا زیادی را تأمین کند و یکی از محلهای اصلی تجمع زنان است.»[753]
پیش‌تر از آن، رابینو که در فاصله سالهای 1906 تا 1912 میلادی با عنوان کنسولیار بریتانیا در رشت به‌سر می‌برده در کتاب «ولایات دار المرز ایران، گیلان» از وضع مسکن، معابر، قبرستانها، نحوه دفع زباله، چاههای آب مشروب، مستراحها و فاضلابها و تهیه برف و یخ غیربهداشتی تصاویر جالبی ارائه داده که نشان‌دهنده وضع بد بهداشت عمومی رشت در آن سالهاست. او می‌نویسد: «شهر تنها یک یا دو مجرای فاضلاب دارد و از هرگونه تشکیلات بهداشتی دیگر عاری است. در بیشتر خانه‌ها مستراح به صورت چاههائی است که راهی به خارج ندارد و در چند متری آن چاههائی است که آب مشروب خود را از آن برمی‌دارند. در بعضی از کوچه‌ها جویهائی وجود دارد که چون آب آنها به جریان نمی‌افتد زیان فراوان به‌بار می‌آورد. خاکروبه و زباله را در فضای باز می‌ریزند و آنها را روی هم توده می‌کنند. مردم استخرهائی حفر کرده‌اند که از آب جاری پر می‌شود و وقتی که آب آنها یخ بست با همان وضع کثیف و گل‌آلود برای استفاده تابستانی در یخچالها انبار می‌کنند.»[754]

بیماری سل در گیلان‌

اشاره

بیماری خانمانسوز سل همیشه انسان را مورد تهدید قرار داده است. این بیماری در ایران نیز مانند سایر کشورها تا کشف داروهای جدید به فراوانی شیوع داشت. بررسیهای انجام‌شده روی اسکلتهای مومیائی‌شده مصریان قدیم و کشور باستانی پرو نشان‌دهنده این واقعیت است که برخی از آنها مبتلا به بیماری سل بوده‌اند. همچنین مطالعات انجام‌شده روی اسکلت انسان دیرینه سنگی در هایدلبرگ آلمان نشان‌دهنده وجود این بیماری خطرناک در هزاران سال پیش از تاریخ است.
در تمدنهای کهن هند و یونان و چین هم به بیماری سل اشاره شده است.
مثلا در یکی از سرودهای مذهبی هندوان عباراتی بدین‌شرح آمده است: «ای تب! با برادرت سل و با خواهرت سرفه از ما دور شو و به سوی بیگانگان برو.
این سرود نشانه‌ای است بر این‌که هندوان باستان بیماری سل را می‌شناخته‌اند. در دوران حماسه‌ای تمدن هند، «قانون مانو» سند بسیار مهمی در پزشکی و بهداشت ارائه می‌دهد. در این قانون سل، یک بیماری ناپاک و کثیف و غیرقابل علاج معرفی می‌شود و ازدواج با دختری که اجدادش مبتلا به سل، غش یا جذام باشند- اگرچه خود بیمار نباشند- منع می‌شود. بر پایه عقیده گروهی از صاحب‌نظران، قانون مزبور سند گویائی است بر اثبات این نظریه که آن مردم بیماری سل را مسری و ارثی می‌شناخته‌اند. در عین‌حال که این عقیده، یک عقیده مذهبی نیز بوده است.»[755]
لازم به توضیح زیاد نیست که در گذشته سرزمین مرطوب و سرسبز گیلان عرصه تاخت‌وتاز بیماری سل بود. در کمتر از نیم قرن پیش به علت فقر عمومی، فقدان مسکن خوب و تغذیه مناسب هرساله صدها نفر به نوعی مبتلا به سل ریوی می‌شدند. اقداماتی از قبیل ایمن‌سازی، تهیه وسائل تشخیص پزشکی و درمانی، تدارک داروهای لازم، درمان سودمند، جداسازی بیماران مسلول از افراد سالم و آموزش و آگاهی عمومی در کار نبود. وقتی میکرب خطرناک سل در بدن فردی از افراد خانواده نفوذ می‌کرد تمام افراد آن مبتلا می‌شدند و هریک از آنها به نوبه خود عده دیگری را مبتلا می‌کردند و بدین‌ترتیب گروه کثیری به‌شمار بیماران مسلول افزوده می‌شد.
باید دانست که وزارت بهداری برای مبارزه با بیماری سل در آن زمان جز تأسیس 2 آسایشگاه (آسایشگاه مسلولین شاه‌آباد و آسایشگاه مسلولین بوعلی) اقدام دیگری انجام نداد. درمان جدی بیماران مسلول از سال 1336 با احداث آسایشگاههای مسلولین در مراکز استانها از جمله رشت آغاز گردید.

جمعیت مبارزه با سل و حمایت از مسلولین‌

جمعیت مزبور در سال 1332 با 2 هدف عمده زیر در رشت تشکیل گردید:
1- همکاری و نظارت در امر ساختمانهائی که به منظور پیشگیری و درمان مسلولین ساخته می‌شود.
2- جمع‌آوری کمک و اعانه جهت مبارزه با سل و کمک به مسلولین و عائله تحت تکفل آنان.
اسامی مؤسسین جمعیت مبارزه با سل و حمایت از مسلولین رشت عبارت بودند از: معتمد همایون مژدهی، دکتر دیلمی، لاکانی، دادستان و دکتر کاشانی.
ص: 554
هیئت‌مدیره آن را نیز استاندار، رئیس بهداری، شهردار، دادستان، 3 نفر از معتمدین محل و 2 نفر پزشک بر طبق معرفی کانون پزشکان تشکیل می‌دادند.
در این زمینه فرد خیّری به نام محمود محمودی 4 هکتار زمین با نیّت احداث آسایشگاه برای مراقبت و درمان بیماران مسلول به جمعیت اهدا نمود.
در حال حاضر (سال 1373) جمعیّت حمایت از مسلولین استان گیلان به فعالیت ادامه می‌دهد. گرچه هسته اصلی مبارزه با سل با برنامه‌های دولت در گیلان شکل گرفت، ولی باید اذعان کرد که جمعیت مذکور در کنار مؤسسات دولتی، حامی دلسوزی برای بیماران مسلول و خانواده آنان بوده است.
در زمینه مبارزه با سل و حمایت از مسلولین نام دکتر سرور ایزدی و دکتر محمود یزدانی برای همه آشناست. زیرا با همت آنان گامهای مثبتی در راه ریشه کردن بیماری سل در گیلان برداشته شده است.

مرکز مبارزه با سل‌

به دنبال تصویب قانون حمایت کارمندان و پیشگیری بیماری سل در سال 1333 مقدمات تأسیس مرکز مبارزه با سل در رشت فراهم گردید و در سال 1337 این مرکز با مشخصات زیر ایجاد شد:
زیربنا 810 مترمربع.
هزینه‌های انجام‌شده ساختمانهای اصلی و فرعی 859، 063، 4 ریال.
جمع هزینه‌های انجام‌شده ساختمانها و تجهیزات 532، 273، 5 ریال.
پرداختی وزارت بهداری از وجوه زائرین 000، 690، 2 ریال.
پرداختی جمعیت مبارزه با سل رشت 522، 583، 2 ریال.
تجهیزات خریداری‌شده توسط وزارت بهداری 184، 700، 2 ریال.
جمع کل هزینه‌های انجام‌شده و بودجه پرسنلی 541، 963، 20 ریال.
با آغاز کار مرکز مبارزه با سل رشت، تشخیص و درمان صحیح، بیماریابی و نیز پی‌گیری و نظارت و کنترل به مفهوم صحیح آن تحقق پیدا کرد. هرسال عده بیشتری از ساکنان گیلان زیر پوشش مبارزه با سل قرار گرفتند و کم‌کم عرصه شیوع بیماری تنگتر گردید و سال‌به‌سال کمتر شد.
بر طبق آمار منتشره، در سال 1369 مجموعا 608، 93 نفر علیه بیماری سل در شهرستانهای گیلان، بدین شرح واکسینه شدند: آستارا 2187 نفر، آستانه اشرفیه 5954 نفر، بندر انزلی 5685 نفر، تالش 058، 11 نفر، رشت 716، 26 نفر، رودبار 2611 نفر، رودسر 7186 نفر، صومعه‌سرا 8080 نفر، فومن 7115 نفر، لاهیجان 320، 11 نفر و لنگرود 5696 نفر.

آسایشگاه مسلولین رشت‌

این آسایشگاه از محل اعتبار «طرح نگهداری واحدهای شبکه هماهنگ بهداشتی و درمانی» در سال 1346 در رشت تأسیس گردید. مساحت کل زمین آسایشگاه حدود 000، 27 مترمربع و زیربنای ساختمانی آن 4000 مترمربع در 3 طبقه است. این آسایشگاه در آغاز 100 تخت داشت لیکن در سال 1348 تعداد تختهای آن به 150 رسید. از مجموع تختها 130 تخت به بزرگسالان مرد و زن و 20 تخت نیز به کودکان مسلول اختصاص یافت. آمار کارکنان و مخارج آن در سال 1349 بدین قرار بود:
کل کارکنان آسایشگاه اعم از کادر پزشکی و غیرپزشکی 153 نفر. 8 پزشک (شامل 5 پزشک عمومی و تخصصی، 1 متخصص آزمایشگاه، 1 متخصص
مرکز ریوی بیمارستان رازی رشت در سال 1371
رادیولوژی، 1 دکتر داروساز). 49 پرستار و بهیار و سایر کارکنان پیراپزشکی، 1 مهندس بهداشت. 95 تن کارکنان اداری و مالی و غیره.
جمع کل مخارج آسایشگاه 000، 173، 24 ریال و بودجه داروئی آن 000، 000، 3 ریال بود.
در جدول شماره 4 آمار آسایشگاه مسلولین رشت را در فاصله سالهای 1346 تا 1349 می‌توان دید. آسایشگاه مذکور تا سال 1356 با عنوان بیمارستان رازی به سازمان منطقه‌ای بهداری استان گیلان تحویل گردید.
سرانجام بعد از تشکیل دانشگاه علوم پزشکی گیلان به امر آموزش پزشکی اختصاص یافت و به این دانشگاه واگذار گردید.
بر طبق آمارهای موجود، در سال 1337 تعداد موارد بیماری سل دیده‌شده در استان گیلان 1405 نفر بوده است. بر این اساس به ازای هر 000، 100 نفر جمعیت گیلان در آن تاریخ 80 نفر بیمار مبتلا به سل وجود داشته است و به عبارت دیگر از هر 1200 نفر گیلانی یک نفر از بیماری سل رنج می‌برده است.
تعداد مبتلایان به بیماری سل در طول مدتی نزدیک به 30 سال کاهش قابل ملاحظه‌ای یافته است، یعنی تعداد آن از 1405 مورد در سال 1337 به 218 مورد در سال 1369 تنزل پیدا کرده و درجه بروز این بیماری از 80 در 000، 100 جمعیت به 8/ 9 در 000، 100 جمعیت رسیده است.
بر اساس این آمار، شهرستانهای آستانه اشرفیه، صومعه‌سرا، لنگرود و فومن در مقایسه با دیگر شهرستانهای استان گیلان دارای درجه بروز بیشتری بوده‌اند. در اینجا جدول شماره 5 را که مؤید فراوانی بیماری سل ریوی در شهرستانهای این استان است ارائه می‌دهیم.
برای این‌که مرتبه درجه بروز بیماری سل گیلان در میان استانهای کشور نشان داده شود، موارد بیماری سل دیده‌شده در آزمایشگاههای کشور طی جدول شماره 6 ارائه می‌شود.
از بررسی این آمار نتیجه گرفته می‌شود که درجه بروز بیماری سل در استان گیلان از درجه بروز سل کل کشور خیلی کمتر بوده و بین استانهای کشور در ردیف پانزدهم قرار گرفته است. به عبارت دیگر درجه بروز این
ص: 555
جدول شماره 4- آمار بیماران بیمارستان ریوی رازی (آسایشگاه مسلولین رشت) از سال 1346 تا 1349.
جدول شماره 5- موارد بیماری سل دیده‌شده در آزمایشگاههای استان گیلان بر حسب درجه[756] بروز و شهرستان و به تفکیک نقاط شهری و روستائی در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
بیماری در گیلان از 10 استان کشور کمتر و از 12 استان دیگر بیشتر است. به طور کلی کاهش درجه بروز سل در استان گیلان از سال 1337 به بعد (یعنی رقم 80 در سال 1337 و عدد 10 در 000، 100 جمعیت در سال 1361) نمایانگر نتایج مطلوب درمان و کنترل این بیماری مهلک در گیلان است.
2 کودک گیلانی مبتلا به آبله در دهه 1330

آبله‌

بیماری آبله[757] را از قدیم می‌شناختند. جالینوس در قرن دوم میلادی و محمد زکریای رازی پزشک و داروشناس نامی ایران این بیماری را شرح داده‌اند. آبله تا نیم قرن پیش، در گیلان یک آفت واقعی بود، هر سال عده‌ای را به کام مرگ می‌فرستاد. عده انگشت‌شماری که پس از ابتلاء به بیماری مزبور زنده می‌ماندند، برای همیشه داغ آبله (پته خوله دیم) را بر چهره داشتند. تنها روش جلوگیری از ابتلاء، تلقیح کودکان به روش قدیم بود که خود خطراتی در برداشت.
تشکیلات و اقدامات دولت در زمینه مبارزه با آبله منحصر به تعداد معدودی آبله‌کوب بود که کار تلقیح را انجام می‌دادند. اما آنها هم به علت فراهم نبودن مایه آبله‌کوبی تازه و وسائل و لوازم مطلوب و کافی، عملا کاری از پیش نمی‌بردند. این وضع همچنان ادامه داشت به‌طوری که در سالهای 1333 تا 1335 بیماری آبله در گیلان به شدت شیوع پیدا کرد و تلفات و ضایعات فروان به‌بار آورد. همه‌گیری آبله در سالهای مزبور در برخی دیگر از مناطق کشور نیز شایع شده بود.
از این‌رو مبارزه جدی و پی‌گیر با بیماری خانمانسوز آبله در سراسر
ص: 556
جدول شماره 6- تعداد موارد سل دیده‌شده در آزمایشگاههای استانهای کشور بر حسب درجه بروز[758] در سال 1361.
ص: 557

( D. D. T )
و حشره‌کشهای دیگر جهت کنترل و از بین بردن ناقلین بیماری مالاریا به‌کار گرفته شد. همچنین درمان این بیماری با کلروکین و داروهای دیگر انجام گرفت.
در ایران، دکتر عمیدزاده با یک گروه تحقیقاتی در سال 1304 در کرانه‌های جنوبی ارس دریافتند که 53 درصد مرگ‌ومیر منطقه ناشی از مالاریاست. از سال 1312 واحد تحقیقاتی مالاریا تحت سرپرستی نامبرده تشکیل گردید. انستیتو مالاریالوژی نیز برای مبارزه با مالاریا در ایران تأسیس گردید.
در گذشته نه‌چندان دور، بیماری مالاریا در گیلان به وفور شایع بود تا جائی که در بعضی نواحی گیلان میزان ابتلاء به آن نزدیک به صددرصد می‌رسید و هیچ برنامه مؤثری در جهت مبارزه و ریشه‌کنی این بیماری خطرناک وجود نداشت. بالاخره در سال 1325 مبارزه با مالاریا در برنامه کار وزارت بهداری قرار گرفت، منتهی با توجه به این‌که گرد «د. د. ت» هنوز به ایران وارد نشده بود مبارزه با مالاریا از طریق خشکانیدن باتلاقها و نفت‌پاشی روی آبهای راکد انجام می‌شد. سرانجام گرد «د. د. ت» وارد کشور گردید و در گیلان و برخی نقاط مملکت از سال 1326 تا 1328 مبارزه با مالاریا به‌طور آزمایشی انجام گرفت و چون نتیجه کار رضایتبخش بود واحد خاصی به نام اداره مبارزه با مالاریا تشکیل شد و از سال 1329 فعالیتهای خود را آغاز نمود.
در فاصله سالهای 1328 تا 1331 جهت تعیین میزان آلودگی مالاریا تحقیقاتی با همکاری کارشناسان سازمان جهانی بهداشت و وزارت بهداری در ناحیه لشت‌نشا به عمل آمد. نتیجه تحقیقات نشان می‌داد که میزان آلودگی در بین کودکان 2 تا 9 ساله از لحاظ بزرگی طحال حدود 77 درصد است.
برنامه مطالعه و تحقیق ادامه یافت و همزمان سمپاشی نیز به مرحله اجرا گذاشته شد و درمان و مراقبتهای ویژه نیز انجام گردید. نتیجه عملیات مبارزه با مالاریا بسیار موفقیت‌آمیز بود. به‌طوری‌که در فاصله سالهای 1337 تا 1340 تعداد بیماران از 464 مورد (26 در 000، 100 جمعیت) به 21 مورد (حدود 1 در 000، 100 جمعیت) رسید.
همچنین آمار سال 1340 حاکی است لاهیجان 17 مورد، رودسر 2 مورد و رشت و رودبار هریک 1 مورد بیمار مالاریائی داشته‌اند.
در سالهای بعد عملیات ریشه‌کنی مالاریا در سطح استان گیلان به‌طور مستمر و پی‌گیر ادامه یافت و نتایج حاصله نیز رضایتبخش بود. در سال 1370 در کل استان گیلان 11 مورد بیماری مالاریا گزارش شده که عموما محل ابتلاء آنها مناطق آلوده کشور نظیر ایرانشهر، زاهدان، خاش و سایر نقاط سیستان و بلوچستان و بندرعباس بوده است. در سال 1369 بیماری مالاریا در گیلان 14 مورد گزارش شد که محل ابتلاء 2 تن از آنان استان گیلان بود. بر مبنای آمار مزبور، مبتلایان به مالاریا در شهرستانها بدین قرار بودند: بندر انزلی 1 نفر (محل ابتلاء آن خارج گیلان)، رشت 8 نفر (محل ابتلاء آنها 1 نفر داخل گیلان و 7 نفر خارج گیلان)، رودسر 1 مورد (محل ابتلاء آن خارج گیلان)، لنگرود 1 نفر (محل ابتلاء خارج گیلان)، و لاهیجان 1 مورد (محل ابتلاء آن داخل گیلان).
لازم به ذکر است در سال مزبور جمعا 855، 17 روستا بازدید بهداشتی شده و جمعیت روستاهای مزبور، در 000، 217، 7 مورد در زمینه بیماری مالاریا معاینه گردیده‌اند.
بر طبق نظریه وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی «در طی 20 سال گذشته مالاریا در ایران (قبل از ورود مهاجران مسلمان افغانی) در منطقه پاک یعنی چهارپنجم از کشور وضع خوبی داشته به‌طوری‌که برای مثال در استان گیلان طی سال به زحمت 10 مورد مالاریا مشاهده گردیده است. لیکن پس از ورود این برادران مسلمان تعداد موارد در اثر انتقال به میزان کمی افزایش یافته که دائما تحت کنترل است و جای نگرانی نداشته است.»[759]

بیماری جذام‌

اشاره

بیماری جذام که در کشور ما به خوره شهرت داشت، یکی از امراض بسیار قدیمی است. این بیماری، بومی کشور ماست و شیوع آن در نواحی آذربایجان، کردستان، گیلان، مازندران و خراسان بیشتر از مناطق دیگر است.
بیماری مزبور از میکروب مخصوصی به نام «باسیل هانسن» بوجود می‌آید.
جذامی مثل بیمار مسلول و بیماران دیگر قابل درمان است.[760]
همان‌طور که گفته شد منطقه گیلان از نظر فراوانی بیماران جذامی در ردیف استانهای آلوده قرار دارد. سوابق و شواهد نشان می‌دهد که بیماران جذامی در گیلان نیز مانند سایر نقاط، باعث ترس و وحشت ساکنان محل سکونت خویش بوده‌اند. از این‌رو از ترس نفرت و شماتت و وحشت مردم خود را از انظار دور نگاه می‌داشتند. در همین زمینه دکتر شلیمر هلندی‌Schlimmer که چندی در رشت اقامت داشته می‌نویسد که هنگام اقامتش در این شهر «برای معالجه بیماری او را به نواحی کوهستان طالش می‌برند. در مراجعت مصادف با برف و طوفان شدید شده به جنگلی پناه می‌برد که در آن یک خانواده جذامی دور از مردم به‌سر می‌برده‌اند، چون او هم تا آن تاریخ جذامی ندیده بود و هم اهالی مانع ورود این‌گونه بیماران به شهر می‌شده‌اند به لطایف الحیل دور از انظار مردم خانواده مزبور را با خود به رشت برده نزد خویش منزل می‌دهد و به معالجه می‌پردازد. بیمار بهبود می‌یابد و به شغل چوپانی تا دو سال بعد (1853 میلادی) برای شلیمر خدمت می‌کند.»[761]
واقعیت این است که در گذشته ساکنان گیلان به خصوص روستانشینان از هیچگونه امکانات بهداشتی و درمانی برخوردار نبودند. عدم امکانات، بدی وضع اقتصادی و اجتماعی مردم و معتقدات خرافی متداول سبب گردیده بود تا هرگونه فرصت معالجه از بیماران جذامی گرفته شود. در سراسر کشور فقط 2 آسایشگاه به نام آسایشگاه محرابخان مشهد (تأسیس 1307 شمسی) و آسایشگاه باباباغی تبریز (تأسیس 1316 شمسی) به بیماران جذامی
ص: 558
اختصاص داشت. از تعداد و میزان دقیق بیماران مجذوم هم اطلاع زیادی در دست نیست. برای کسب اطلاع درباره جذامیان بایستی سفرنامه‌ها و نوشته‌های خارجیان را ورق زد. مثلا رابینو در ولایات دار المرز ایران، گیلان بیماری سل و جذام را چنین توصیف می‌کند: «... سل تقریبا (در رشت) شیوع دارد و امراض پوستی و گاهی جذام نیز مشاهده می‌شود.»[762]

مبارزه با جذام‌

برنامه اساسی برای مبارزه با جذام از سال 1335 آغاز شد. زیرا از این تاریخ به موازات همه تحولات و کوششهائی که در زمینه اشاعه بهداشت و درمان به عمل می‌آمد، امور بهداشتی و درمانی و رفاهی مجذومین نیز در چهارچوب مدونی متجلّی گردید. در گیلان جمعیت مبارزه با جذام شکل گرفت و از طریق تشکیل یک هیئت‌مدیره شروع به فعالیت کرد. اعضاء هیئت‌مدیره از این قرار بودند: دکتر حسن صالحی (رئیس هیئت‌مدیره)، مهندس اسماعیل جفرودی (مدیرعامل)، دکتر عباس پورعباس و دکتر خسرو جباری.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبارزه با بیماری جذام در کشور وارد مرحله جدیدی گردید بدین‌صورت که طبق تصویب شورای انقلاب اسلامی «جمعیت ملی مبارزه با جذام ایران» که سازمان مستقلی بود منحل گردید و به عنوان یکی از شاخه‌های وزارت بهداری، با نام «سازمان مبارزه با جذام ایران» به فعالیت پرداخت. در گیلان نیز امر مبارزه با جذام طبق برنامه‌های سازمان مرکزی انجام می‌گردید. در سال 1370 کار مبارزه با جذام در استان گیلان به عهده سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان قرار گرفت و سازمان موجود مبارزه با جذام گیلان منحل گردید.
لازم به توضیح است که به دنبال انحلال جمعیت ملی مبارزه با جذام در تهران، انجمن حمایت از جذامیان تشکیل گردیده که توسط افراد خیر و نیکوکار اداره می‌شود. شعبه‌های انجمن در استانهای آلوده به بیماری جذام نظیر گیلان نیز با شرکت افراد نیکوکار تشکیل شده و مشغول فعالیت هستند.
اعضاء انجمن حمایت از مجذومین گیلان تحت نظارت عالیه حجت الاسلام احسانبخش نماینده ولی فقیه در استان گیلان و امام‌جمعه رشت عبارتند از:
دکتر حسن صالحی (مدیرعامل)، حجت الاسلام حاج محمود قاهری، نبی الله خدادادی، حاج علی خاکبان، حاج گل‌آقا فتوحی، ابو القاسم چینی‌چیان، حاج رضا عظیم‌زاده، حاج حسین منوری، نوربخش، کریمی و مسعود مددی.

مجذومین گیلان از دیدگاه ارقام‌

آمارهای رسمی نشان می‌دهد که در سال 1337 رقم جذامیان گیلان 105 نفر گزارش شده بود. با این حساب از هر 000، 100 نفر جمعیت 6 نفر مبتلا به جذام بودند. با گذشت زمان و اجرای برنامه‌های ثمربخش تعداد موارد گزارش شده هرسال کمتر از گذشته گردید. به‌طوری که در سال 1369 موارد گزارش شده فقط 11 نفر در طول سال بود (1 نفر در 000، 200 جمعیت). محل جدول شماره 7- تعداد بیماران جذامی استان گیلان در سالهای 1357 و 1370.
[763] سکونت بیماران مزبور در نقاط گیلان بدین شرح است: بندر انزلی 2 مورد، نقاط روستائی تالش 1 مورد، رشت 2 مورد، نقاط روستائی رودسر 2 مورد، نقاط روستائی فومن 1 مورد و نقاط روستائی لاهیجان 3 مورد (در مجموع نقاط شهری 4 مورد و نقاط روستائی 7 مورد).
همچنین آمارها نشان می‌دهد که تا سال 1357 تعداد 429 بیمار جذامی در سراسر استان گیلان شناسائی و به ثبت رسیده بودند. آمار بیماران مجذوم در شهرستانهای رودسر (92 جذامی)، رشت (85 جذامی) و لاهیجان (65 جذامی) بیشتر از سایر شهرستانها بود.
آمار دیگر حکایت از افزایش تعداد بیماران موجود شناسائی‌شده در گیلان در سال 1370 دارد. در سال مزبور تعداد بیماران جذامی 676 نفر و بیشتر آنها در شهرستانهای رودسر (161 جذامی)، رشت (132 جذامی) و تالش (109 جذامی) زندگی می‌کردند. بدین‌ترتیب درجه شیوع بیماری جذام را در گیلان باید 30 مورد در 000، 100 جمعیت دانست.
این شاخص در مقایسه با شاخصهای بیماری جذام سازمان جهانی بهداشت نشان می‌دهد که گیلان از نظر آلودگی به بیماری جذام از اروپا و مدیترانه شرقی بیشتر و از جنوب‌شرقی آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی کمتر است. در جدول شماره 7 آمار جذامیان در سال 1357 با سال 1370 مقایسه شده است. جدول شماره 8 نیز تعداد و درجه شیوع بیماران جذامی ثبت‌شده سازمان جهانی بهداشت[764] را در سال 1369 (1990 میلادی) نشان می‌دهد.
ص: 559
جدول شماره 8- بیماران جذامی ثبت‌شده گیلان در سال 1370 و مقایسه آن با مناطق سازمان جهانی بهداشت در سال 1990 (1369).

[765] وبا و طاعون‌

در گذشته طاعون، وبا، آبله، سل، جذام، مالاریا، حصبه، کچلی، بیماریهای پوستی و انگلهای امعاء با زندگی مردم گیلان عجین شده بود. هرازگاهی یک یا چند نوع از بیماریهای مزبور در میان مردم شایع می‌شد و گروه کثیری را به کام مرگ می‌کشاند. بیماریهای وبا و طاعون هروقت که شیوع پیدا می‌کردند ضایعات جانی و مالی بی‌شمار به‌بار می‌آوردند. تا جائی که در بیشتر سفرنامه‌های سیاحان به صدمات و خسارات ناشی از این بیماریها در گیلان اشاره شده است.
بیماری وبا طی 85 سال یعنی از سال 1236 تا 1321 هجری قمری 8 بار به صورت همه‌گیر در گیلان شیوع پیدا کرد و عده زیادی را به دیار عدم فرستاد و خسارات جبران‌ناپذیری به گیلانیان وارد کرد.
بیماری طاعون در سال 1209 هجری قمری کشتار غیرقابل وصفی در نقاط مختلف گیلان به راه انداخت. شدت فاجعه به قدری زیاد بود که تولم از سکنه خالی شد و مهاجرین تالشی و مازندرانی به این ناحیه مهاجرت کردند و جای بومیان را گرفتند. هنگام بروز طاعون مردم تمام اموال خویش را رها کرده به کوهها و مناطق ییلاقی پناه می‌بردند. فقط عده کمی از دور مسئول مراقبت از محل می‌شدند. تلفات ناشی از بیماری آن‌قدر زیاد بود که برخی از کوچه‌ها و میدانها به دفن اجساد مردگان اختصاص می‌یافت.
رابینو درباره شیوع طاعون در گیلان چنین می‌نویسد: «در حدود سال 31- 1830 طاعون در گیلان شیوع یافت و طی چند هفته نصف جمعیت رشت که بالغ بر 000، 40 نفر می‌شد هلاک شدند و بقیه به هرطرف که پیش آمد گریختند. در مدت کوتاهی جز تعدادی از اجساد مردگان در رشت چیزی نماند و این شهر به صورت شهری مرده درآمد ... به این ترتیب جمعیت رشت به 8000 نفر تقلیل یافت. این عده مرده‌ها را در هرخانه یا هرجا که می‌یافتند دفن می‌کردند. پول، صاحبان تازه‌ای پیدا کرد. بعضی که ثروتمند بودند گرفتار فقر شدند. ثروت و تجملات و اثاثه آنها را همسایگانشان برداشتند و بعضی که اقوام ثروتمندی را از دست داده بودند به ثروت رسیدند.»[766]
کارلا سرنا در سفرنامه خود در زمینه طاعون سال 1877 (1294 هجری قمری) چنین می‌گوید: «... در ماه آوریل طاعون در شهر رشت منتشر شده بود و مردم ناگزیر در دهات مجاور مسکن کرده بودند. بعد از مدتی کوتاه بیماری در رشت موضعی شد اما این درنگ دوامی نیافت. مرض به زودی به اطراف شهر رسید و به خصوص در دهاتی که مرقد امامزاده‌ای بود کشتار زیاد کرد زیرا بومیان گروه‌گروه به زیارت این امامزاده‌ها رفته بودند تا در پناه آنان از بیماری مصون بمانند. در مدت هفت هشت ماه که طاعون دوام داشت بیش از 4000 نفر را در شهر رشت و دهات اطراف آن از پا درآورد ... داروهائی که طبیبان محلی بکار می‌برند بسیار ساده و غالبا بسیار مؤثر است. مایعات خنک‌کننده، کنین، تنتورید، زالو و حجامت در صورتی که در آغاز ابتلا مورد استفاده قرار داده شوند در معالجه مؤثر خواهند بود ... در هریک از محلات شهر، در نزدیک نهرها جائی هست که اجساد را در آن می‌شویند و بعد از خواندن آیاتی از قرآن آماده تکفین می‌کنند. فقط در این مکانهاست که می‌توان تعداد مردگان را وارسی کرد اما چون همه اجساد را بدین مکانها نمی‌آوردند تعداد دقیق مردگان مجهول می‌ماند.»[767]
قبل از توسعه فعالیتهای بهداشتی و درمانی این وضع کم‌وبیش وجود داشت، لیکن از زمانی که دولت عملا تأمین بهداشت و درمان مردم سراسر کشور را عهده‌دار شد و تسهیلات بهداشتی و درمانی تعمیم یافت موارد بیماریهای واگیر به شدت کاهش پیدا کرد. به‌طوری که برخلاف گذشته در میان بیماریهای شایع موارد وبا و طاعون در گیلان دیده نمی‌شود.

فاویسم‌

فاویسم[768]، در اثر خوردن و یا تماس با نوعی باقلا که در گیلان به باقلای مازندرانی معروف است ایجاد می‌شود. بیماری مزبور در فصل باقلا از هنگام گل کردن گیاه باقلا و دانه بستن و استفاده سبز آن تا خاتمه بهره‌برداری مشاهده می‌شود. این بیماری باعث از بین رفتن (همولیز)[769] شدید گلبولهای قرمز خون شده و در کودکان منجر به مرگ‌ومیر آنان می‌گردد.
در گذشته برای درمان فاویسم از «دوشاب»[770] به خصوص «اربادوشاب»[771] استفاده می‌شد. لیکن با گسترش مؤسسات بهداشتی و درمانی در سطح گیلان مبتلایان به فاویسم در اورژانس بیمارستانها تحت درمان قرار می‌گیرند.
از مطالعاتی که در اطراف فاویسم صورت گرفته نتایجی به شرح زیر به دست آمده است:
1- بیشتر مبتلایان به فاویسم کودکان 1 تا 3 ساله هستند.
ص: 560
جدول شماره 9- مبتلایان به فاویسم استان گیلان بر حسب مرد و زن و سن در سال 1348.
0- رقم مساوی صفر است.
2- حدود 95 درصد مبتلایان به فاویسم را کودکان زیر 10 سال تشکیل می‌دهند.
3- پسران خردسال بیش از دختران خردسال به این بیماری مبتلا می‌شوند.
4- هر محلی که باقلای مازندرانی کشت و یا مصرف‌شده مبتلایان به فاویسم دیده شده‌اند.
جدول شماره 9 که مربوط به یکی از بررسیهاست توزیع سنی و جنسی مبتلایان به بیماری فاویسم را به خوبی نشان می‌دهد.

بیماریهای آمیزشی‌

پیش از این، در گیلان به خصوص در رشت بیماران مبتلا به سوزاک و سیفلیس فراوان بودند. از پیشگیری و درمان و مبارزه با بیماریهای آمیزشی خبری نبود. کوچه آشتی‌کنان رشت (بخشی از محله بدنام آن زمان)، مرکز زنان منحرف و کانون این‌گونه بیماریها بود. بعدها که خانه‌های فساد در گیلان برچیده شدند، زنان منحرف در سراسر شهرها پراکنده شده و بدین‌وسیله بیش از پیش به ادامه اشاعه بیماریهای آمیزشی دامن زدند.
با کشف آنتی‌بیوتیکها و استفاده از آنها و نیز تأسیس مرکز مبارزه با بیماریهای آمیزشی رشت در سال 1337 مبارزه شدیدی علیه این بیماریها آغاز شد. مرکز مزبور با نیروی انسانی و بخشهای زیر کار خود را شروع کرد:
- کل کارکنان 18 نفر (2 نفر پزشک و 16 نفر کارکنان فنی و اداری).
- بخش خدمات اجتماعی مردان.
- بخش خدمات اجتماعی زنان.
- بخشهای آزمایشگاه و تزریقات.
لازم به تذکر است که در سال تأسیس این مرکز تعداد 447 مورد سوزاک و 670 مورد سیفلیس در سطح گیلان گزارش شده بود. با شروع فعالیت مرکز، کارکنان سازمانها، کارگران و پیشه‌وران مورد آزمایش قرار گرفتند و مبتلایان به‌طور رایگان تحت درمان قرار داده شدند. معاینه و درمان زنان منحرف علی‌رغم دشواریهای فراوان انجام گردید. به‌علاوه صدور گواهی تندرستی قبل از ازدواج نیز به مرحله اجرا گذاشته شد. عملیات مبارزه با بیماریهای آمیزشی به‌طور مستمر انجام گردید و آمار مبتلایان به بیماریهای مزبور روبه کاهش گذاشت. آمار زیر نشان‌دهنده این واقعیت است:
شهرستان/ مبتلایان به سوزاک/ مبتلایان به سفیلیس
آستارا/ 15 مورد/ 16 مورد
بندر انزلی/ 115 مورد/ 292 مورد
رودبار/ 40 مورد/ 2 مورد
رودسر/ 11 مورد/ 23 مورد
رشت/ 24 مورد/ 175 مورد
صومعه‌سرا/ 103 مورد/ 0
فومن/ 8 مورد/ 0
لاهیجان/ 23 مورد/ 0
لنگرود/ 2 مورد/ 0
هشتپر طوالش/ 22 مورد/ 40 مورد
جمع کل استان/ 403 مورد/ 548 مورد
در سالهای بعد مبارزه با بیماریهای آمیزشی با استفاده گسترده از داروهای جدید در چهارچوب وسیعتری دنبال گردید. به‌طوری که در سال 1348 تعداد موارد سوزاک به 366 (26 در 000، 100 جمعیت) رسید و ابتلاء به سیفلیس گزارش نشد.
در فاصله سالهای 1348 تا 1369 ضمن اجرای برنامه‌های دقیق و مؤثر اعم از بهداشتی و درمانی و بهزیستی بیماریهای سوزاک و سیفلیس روبه نابودی نهاد.

اسهالها و انگلهای روده‌ای‌

طبق آمار منتشر رسمی، در سال 1369 تعداد 253، 32 مورد بیماران مبتلا به انواع اسهالهای بالینی در استان گیلان گزارش شده است. با این حساب در سال مورد مطالعه ما از هر 000، 100 نفر جمعیت گیلان 1430 نفر دچار اسهال بوده است. همینطور رقم مبتلایان به انگلهای روده‌ای نیز چشمگیر بوده زیرا مبتلایان به انگلهای روده‌ای دیده‌شده در آزمایشگاههای گیلان 348، 22 مورد
ص: 561
بود که 1017 در 000، 100 جمعیت این استان می‌شود. بررسی‌های بیشتر حاکی است ورمهای ملتحمه، آبله‌مرغان و هپاتیتهای عفونی نیز درجه بروز بالائی داشته‌اند. علاوه بر آنچه گفته شد 160 مورد (8 در 000، 100 نفر جمعیت) بیماران کچلی در میان سایر بیماریهای واگیر گزارش‌شده گیلان، با وجود ارتقاء سطح سواد و بهداشت جامعه، نشان‌دهنده تداوم شیوع این بیماری در میان ساکنان استان گیلان است.
رویهمرفته باید گفت دستیابی به آمار و اطلاعات کامل احتیاج به همکاری همه‌جانبه عموم مؤسسات بهداشتی و درمانی و کلیه پزشکان شاغل در بخش دولتی و بخش خصوصی دارد. در استان گیلان، در زمینه گزارش مرتب بیماریهای واگیر در گذشته و حال چند نکته مهم و اساسی وجود دارد که لازم است در اینجا ذکر شوند:
1- ارقام گزارش‌شده بیماریهای واگیر، در مورد بیشتر بیماریها کمتر از تعداد موارد واقعی آنهاست. زیرا نه‌تنها پزشکان آزاد (پزشکان دارای مطب خصوصی) بلکه مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نیز در اعلام موارد بیماریهای واگیر همکاری لازم را معمول نمی‌دارند. علاوه بر آن، گزارش موارد بیماریهای واگیر نقاط روستائی نیز به علت عدم تشخیص و نیز عدم برخورداری از امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمانی به‌طور کامل و صحیح انجام نمی‌گیرد.
2- عدم دسترسی به دستگاههای تشخیص پزشکی و آزمایشگاهی و لوازم و دارو سبب گردیده تا تشخیص بیماریها بر پایه حدس و گمان نهاده شود. به همین دلیل به‌جز بیماریهائی که با تأیید آزمایشگاهی گزارش گردیده‌اند و همچنین بیماریهائی که با علائم ساده و آشکار مورد تشخیص قرار می‌گیرند، در استفاده از بقیه آمارها باید جانب احتیاط را نگهداشت.
3- گاهی موارد گزارش‌شده بعضی از بیماریهای مزمن که مداوای آنها به طول می‌انجامد تکرار می‌گردد و بدین‌ترتیب موجبات زیاد شماری فراهم می‌شود. باید دانست که این امر در مورد ارقام گزارش‌شده بیشتر بیماریها مشاهده می‌گردد.
از آنچه گفته شد می‌توان دریافت که موارد مراجعه به مراکز بهداشتی و درمانی گیلان به معنای میزان واقعی ابتلاء به بیماریها نیست. زیرا آنچه مسلم است تعداد قابل توجهی از بیماران به علل زیر در جمع آمارها منظور نمی‌شوند:
1- عدم دسترسی به مؤسسات بهداشتی و درمانی.
2- بی‌اطلاعی ساکنان از تسهیلات بهداشتی و درمانی دور و اطراف محل سکونت خویش.
3- احتراز از مراجعه به بیمارستانها و درمانگاههای دولتی به علت عدم اعتماد به آنها و مراجعه به بخشهای خصوصی.
4- عدم تمایل بخش خصوصی به اعلام موارد بیماری.
5- سهل‌انگاری مؤسسات دولتی در اعلام موارد بیماری.
از سوی دیگر عده‌ای از ساکنان روستاها برای مداوا به مؤسسات بهداشتی و درمانی مستقر در شهرها مراجعه می‌کنند. بنابراین در آمار بیماران شهری محسوب می‌شوند.
همچنین در طبقه‌بندی بین المللی بیماریها(ICD) ،[772] در لیست اسامی 150 گانه بیماریها که طبق توصیه سازمان جهانی بهداشت مورد عمل در گیلان است نمونه‌های فراوانی تحت عنوان «سایر بیماریها» وجود دارد. مثلا از 150 بیماری، تعداد 26 بیماری عنوان مذکور را دارند و تعداد مزبور افزون بر 17 درصد بیماریهای لیست یادشده است.
در گیلان تجارب چند ساله استفاده از طبقه‌بندی بین المللی بیماریها نشان دهنده این واقعیت است که تاکنون معانی و مفاهیم و مقررات و موازین طبقه‌بندی مذکور به نحو مطلوب مورد استفاده قرار نگرفته و در اغلب موارد با موفقیت کامل همراه نبوده است. به‌طور مثال، در سال 1368، تعداد 262، 130 بار بیماران مبتلا به بیماریهای عفونی و انگلی به مؤسسات بهداشتی و درمانی استان گیلان برای درمان مراجعه کرده‌اند. این گروه که در طبقه‌بندی بین المللی بیماریها، گروه اول محسوب می‌گردد خود شامل 44 بیماری است. بر طبق آمار مزبور 902، 82 مورد یعنی حدود 64 درصد، تحت عنوان «سایر بیماریها» ذکر گردیده است. بررسی بیشتر حاکی است که مبتلایان به بیماریهای عفونی انگلی که به مراکز بهداشتی و درمانی مراجعه می‌کنند، نوع بیماری عفونی بیش از نیمی از آنها مشخص نیست. از این‌رو در مقایسه مبتلایان به بیماریهای عفونی و انگلی با یکدیگر باید جانب احتیاط را از دست نداد. لیکن در مقایسه مبتلایان به بیماریهای عفونی و انگلی با سایر گروههای بین المللی می‌توان از اعتماد و اطمینان بیشتری برخوردار بود.
طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و علل پزشکی مرگ سازمان جهانی بهداشت با همکاری کلیه کارشناسان و اظهار نظر کشورهای عضو به صورت جامع و گسترده تهیه و تدوین گردیده است. بنابراین به جرئت می‌توان گفت در این طبقه‌بندی جزئیات لازم در زمینه معانی، تعاریف و قواعد به‌طور کامل منظور شده و شاید مناسبترین مجموعه برای این کار باشد. نکته مهم دیگر که باید به آن اشاره شود برگردان واژه‌ها، اصطلاحات و عبارات پزشکی انگلیسی به فارسی است. در این پژوهش اگرچه سعی شده است از دقیق‌ترین معنا و مفهوم فارسی برای ترجمه لغات استفاده شود ولی اصطلاحات و عبارات انگلیسی نیز در کنار برگردان فارسی گنجانده شده است.
با توجه به طبقه‌بندی بین المللی بیماریها، در جدول شماره 10 تعداد مبتلایان به انواع بیماریها که به مؤسسات بهداشتی و درمانی استان گیلان مراجعه کرده‌اند آورده شده است. همچنین در جدول شماره 11 آمار همین مبتلایان مراجعه‌کننده در قالب 17 گروه بین المللی[773] بیماریها ارائه گردیده است.

بیماریهای عفونی و انگلی، تنفسی و گوارشی‌

بر اساس آمارهای موجود، در سطح استان گیلان، در سال 1368 مجموعا مبتلایان به انواع بیماریها و سوانح و صدمات 625، 523 بار جهت مداوای خود به مؤسسات بهداشتی و درمانی مستقر در این منطقه مراجعه کرده‌اند. از این
ص: 562
جدول شماره 10- تعداد دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1368.
ص: 563
ادامه جدول شماره 10- تعداد دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1368.
ص: 564
ادامه جدول شماره 10- تعداد دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1368.
ص: 565
ادامه جدول شماره 10- تعداد دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1368.
ص: 566
ادامه جدول شماره 10- تعداد دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1368.
ص: 567
ادامه جدول شماره 10- تعداد دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان در سال 1368.
0- رقم مساوی صفر است.
رقم 262، 130 مراجعه مربوط به مبتلایان به بیماریهای عفونی و انگلی بوده است. بدین‌ترتیب از هر 4 نفر که برای استفاده از امکانات بهداشتی و درمانی به این‌گونه مؤسسات مراجعه نموده‌اند 1 نفر مبتلا به بیماریهای عفونی و انگلی بوده است.
ابتلاء به بیماریهای تنفسی در این سال نظیر بیماریهای عفونی و انگلی، نسبت بالائی داشته است. مثلا این‌گونه مبتلایان 066، 102 بار برای مداوای
ص: 568
جدول شماره 11- دفعات مراجعه مبتلایان به انواع بیماریها به مؤسسات بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب گروههای بین المللی بیماریها در سال 1368.
خود به مؤسسات بهداشتی و درمانی مراجعه کرده‌اند. در واقع 5/ 19 درصد کل مراجعه‌کنندگان، مبتلایان به بیماریهای دستگاه تنفسی بوده‌اند. بنابر آنچه گفته شده از هر 5 نفر مراجعه‌کننده 1 نفر مبتلا به بیماریهای تنفسی بوده است.
از بررسی آمارهای درمانی گیلان به این نتیجه می‌رسیم که در سال 1368 بیماران مبتلا به امراض گوارشی 491، 83 بار (9/ 15 درصد کل مراجعات) به مؤسسات درمانی مراجعه کرده‌اند. بدین‌ترتیب از هر 000، 100 نفر جمعیت گیلان 3800 بیمار گوارشی به درمانگاهها و بیمارستانها مراجعه نموده‌اند. این ارقام به خوبی نشان می‌دهد که اولا هر 6 بار که به مؤسسات مذکور جهت درمان مراجعه شده 1 بار آن به علت درمان بیماریهای گوارشی بوده و ثانیا میزان دفعات مراجعه بیماران این گروه بین المللی نیز وضع چشمگیری داشته و بالاخره در رده سوم قرار گرفته است.

7 گروه بیماری رایج در گیلان‌

در اینجا ضمن ارائه آماری که وفور 7 گروه بین المللی بیماریها را در استان گیلان ارائه می‌دهد در مورد هریک به مطالعه می‌پردازیم:
رده اول- بیماریهای عفونی و انگلی 262، 130 بار مراجعه (9/ 24 درصد کل دفعات مراجعه).
رده دوم- بیماریهای دستگاه تنفسی 066، 102 بار مراجعه (5/ 19 درصد کل دفعات مراجعه).
رده سوم- بیماریهای دستگاه گوارش 491، 83 بار مراجعه (9/ 15 درصد کل دفعات مراجعه).
رده چهارم- بیماریهای پوستی و نسوج زیرجلدی 147، 36 بار مراجعه (9/ 6 درصد کل دفعات مراجعه).
رده پنجم- بیماریهای دستگاه گردش خون 789، 31 بار مراجعه (09/ 6 درصد کل دفعات مراجعه).
رده ششم- بیماریهای غدد داخلی، تغذیه‌ای و سوخت‌وساز 495، 31 بار مراجعه (06/ 6 درصد کل دفعات مراجعه).
رده هفتم- بیماریهای دستگاه عضلات، اسکلت و نسوج رابط (استخوان) 166، 31 بار مراجعه (9/ 5 درصد کل دفعات مراجعه).
از بررسی این آمار می‌توان دریافت که بیماران مبتلا به امراض عفونی و انگلی به تنهائی حدود مبتلایان به «بیماریهای پوستی و نسوج زیرجلدی»، «بیماریهای دستگاه گردش خون»، «بیماریهای غدد داخلی، تغذیه‌ای و سوخت و ساز» و «بیماریهای دستگاه عضلات، اسکلت و نسوج رابط» بوده است.
بنابراین لزوم اقدامات وسیع جهت کنترل بیماریهای عفونی و انگلی و گروههای دیگر بین المللی به خصوص بیماریهای دستگاه تنفسی و گوارشی احساس می‌گردد.
شاخصهائی از بیماریهای عفونی و انگلی که دفعات مراجعه بیشتری داشته‌اند بدین قرارند:
اول- التهاب روده (آنتریت) و بیماریهای مربو به اسهال 553، 31 بار (1436 در 000، 100 جمعیت).
ادامه زیرنویس شماره 39
ص: 569
دوم- گلودردهای استرپتوکوکی و مخملک 875، 8 بار (404 در 000، 100 جمعیت).
سوم- سل دستگاه تنفسی 593، 3 بار (163 در 000، 100 جمعیت).
چهارم- اسهالهای باسیلی و آمیبی 492، 1 بار (68 در 000، 100 جمعیت).
پنجم- هپاتیتهای عفونی 351، 1 بار (61 در 000، 100 جمعیت).
علاوه بر آنچه ارائه شد، مسئله دیگری که باید در اینجا مطرح شود مبتلایان به بیماریهای عفونی و انگلی تحت عنوان «سایر بیماریها»[774] است که دارای دفعات مراجعه بسیار بالا بوده‌اند. مطالعه و توجه به این عنوانها علی‌رغم عدم تفکیک بیماریهای هردسته خالی از اهمیت نیست. در زیر به 4 عنوان عمده اشاره می‌نمائیم:
اول- سایر هلمنتیازها (مبتلایان به کرمهای روده‌ای) 826، 29 بار (1357 در 000، 100 جمعیت).
دوم- سایر بیماریهای عفونی و انگلی 388، 27 بار (1246 در 000، 100 جمعیت).
سوم- سایر بیماریهای ویروسی 339، 22 بار (1016 در 000، 100 جمعیت).
چهارم- سایر بیماریهای باکتریائی 393، 3 بار (154 در 000، 100 جمعیت).
آنچه مجموعا از آمارها و میزانهای ارائه‌شده برمی‌آید این است که، از نقطه‌نظر کنترل بیماریهای عفونی و انگلی به استثنای بیماریهای قابل پیشگیری با واکسن (شامل: دیفتری، سیاه‌سرفه، سل، سرخک، فلج اطفال و کزاز) هنوز هم عقب‌ماندگیهای قابل‌توجهی وجود دارد. در منطقه سرسبز گیلان علی‌رغم وفور آب عموم ساکنان آن از آب مصرفی بهداشتی برخوردار نیستند و علاوه بر آن عدم رعایت بهداشت فردی نیز ابتلاء به بیماریها را افزایش می‌دهد.

بیماریهای قابل پیشگیری توسط واکسن‌

مقوله بیماریهای واگیر و مبارزه و کنترل و ریشه‌کن کردن آنها، موضوعی است که مهمترین مسائل و مشکلات بهداشتی کشورهای جهان سوم را تشکیل می‌دهد. به‌طوری‌که در میان اولویتهای بهداشتی این بخش دنیا، بیماریهای قابل پیشگیری با واکسن و بیماریهای اسهالی و سوءتغذیه در برنامه‌ریزیها جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده‌اند. و بالاخره سازمان جهانی بهداشت در ماده هفت اعلامیه بهداشتی جهانی «آلماآتا» انجام ایمن‌سازی علیه بیماریهای عمده عفونی را به کشورهای عضو توصیه و تأکید نموده است.
گفتنی است کنفرانس بین المللی بهداشت با شرکت 134 کشور عضو
واکسیناسیون علیه بیماریهای واگیر در مرکز بهداشت رشت در سال 1340
سازمان جهانی بهداشت و با همکاری خود این سازمان و یونیسف در آلماآتای اتحاد جماهیر شوروی سابق، از 6 تا 12 سپتامبر 1978 میلادی تشکیل گردید.
در منشور این کنفرانس که به «اعلامیه جهانی آلماآتا» معروف شده «مراقبتهای بهداشتی اولیه» مهمترین استراتژی و رمز نیل به هدفهای «بهداشت برای همه تا سال 2000 میلادی» شناخته است.
به‌طور کلی باید گفت بیماری واگیر مرضی است که از یک بیمار به دیگران سرایت می‌کند و واکسن نیز ماده‌ای است که جهت ایجاد مصونیت در مقابل یک یا چند بیماری تزریق یا تلقیح می‌شود. جهت توضیح بیشتر می‌توان گفت واکسنها هم عبارت از میکروبهای ضعیف‌شده مواد امراض و یا سموم میکروبی ضعیف‌شده آنها می‌باشند. معمولا آنها را زیرجلدی و یا داخل عضله جدول شماره 12- وضع 6 بیماری قابل پیشگیری توسط واکسن در استان گیلان در سالهای 1337 و 1369.
ص: 570
تزریق می‌کنند. برخی نیز به صورت خوراکی مورد استفاده قرار می‌گیرد. آمار 6 بیماری قابل پیشگیری توسط واکسن در مقطع زمانی 1369- 1337 را در جدول شماره 12 می‌توان دید.
بنابر آمار و ارقام ارائه‌شده در این جدول، طی 30 سال اخیر، ایمن‌سازی علیه بیماریهای دیفتری، سیاه‌سرفه، سرخک، فلج اطفال و کزاز با موفقیت روبرو بوده و تنها در کنترل بیماری سل توفیق کامل حاصل نشده است، لیکن درجه ابتلاء بیماری سل که در سال 1337 تعداد آن 80 نفر در 000، 100 جمعیت بود در سال 1369 به 10 نفر در 000، 100 جمعیت کاهش یافته است.
طی چند سال اخیر از نظر کنترل و ریشه‌کن کردن بیماری خطرناک سل گامهای مثبتی برداشته شده اما کافی نیست. زیرا محو و نابودی کامل این بیماری عفونی و ساری به مراقبتهای دائمی نیاز دارد.

ثبت وقایع حیاتی در گیلان‌

اشاره

معمولا آمارهای حیاتی (شامل: تولد، مرگ، ازدواج و طلاق) و جمعیتی از دو منبع عمده «سازمان ثبت احوال» و «سرشماری در دوره‌های مختلف» بدست می‌آید.
ثبت تولد، مرگ، ازدواج و طلاق در پیش‌بینیهای جمعیتی و برآورد و تعیین میزان تغییرات در روند عناصر مهم از قبیل باروری، مرگ‌ومیر و مهاجرت و غیره دارای اهمیت فراوان است. از سوی دیگر ثبت وقایع حیاتی، اندازه‌گیری میزان رشد جمعیت و چگونگی توزیع و تعیین خطمشیهای صحیح و اصولی جمعیتی را آسان می‌سازد. نوع دوم نیز اطلاعاتی هستند که در سرشماریهای جمعیتی جمع‌آوری می‌گردند. البته در کشورهایی که کسب آمار و اطلاعات مزبور مقدور نیست برای تحقیقات خود به روشهای گوناگون دست می‌زنند.
در گیلان مانند سایر نقاط کشور تا چندین دهه قبل واقعه تولد و مرگ رسما ثبت نمی‌شد چون افراد فاقد شناسنامه بودند. تولد اطفال توسط والدین آنها در ابتدا یا انتهای قرآن مجید و نیز کتب مقدس یادداشت می‌شد. در سال 1297 شمسی قانون تأسیس سجل احوال کشور به تصویب رسید و در سال 1303 شمسی سازمان سجل احوال کشور تأسیس شد. یک سال بعد یعنی در سال 1304 «دفتر آمار و سجل احوال ولایتی» در گیلان تأسیس گردید. در 13 اسفند همان سال نخستین سند سجلی به نام «جلال تاج» که به سال 1281 شمسی متولد شده بود صادر گردید. در سال 1305 شمسی دفاتر آمار و سجل احوال در بندر انزلی و لاهیجان تأسیس و در سال 1307 شمسی تعداد دفاتر مذکور به 10 واحد رسید. در سال 1373 واحدهای ثبت احوال استان گیلان 21 واحد به قرار زیر است:
1- اداره کل ثبت احوال استان گیلان (سال تأسیس 1304 شمسی) با 23 کارمند.
2- اداره ثبت احوال رشت (سال تأسیس 1304 شمسی) با 27 کارمند.
3- اداره ثبت احوال بندر انزلی (سال تأسیس 1305 شمسی) با 12 کارمند.
4- اداره ثبت احوال لاهیجان (سال تأسیس 1305 شمسی) با 14 کارمند.
5- اداره ثبت احوال رودسر (سال تأسیس 1306 شمسی) با 18 کارمند.
6- اداره ثبت احوال صومعه‌سرا (سال تأسیس 1306 شمسی) با 14 کارمند.
7- اداره ثبت احوال فومن (سال تأسیس 1306 شمسی) با 14 کارمند.
8- اداره ثبت احوال لنگرود (سال تأسیس 1306 شمسی) با 12 کارمند.
9- اداره ثبت احوال آستارا (سال تأسیس 1307 شمسی) با 9 کارمند.
10- اداره ثبت احوال تالش (سال تأسیس 1307 شمسی) با 17 کارمند.[775]
[776] ( 26). پلاسمودیوم‌Plasmodium جنسی از تک‌یاختگان با گونه‌های مختلف است که در گویچه‌های قرمز حیوانات مختلف انگل واقع می‌شود. چهار گونه آن به نامهای: پلاسمودیوم فالسیپارم‌P .falciparum پلاسمودیوم ویواکس‌P .vivax پلاسمودیوم اووال‌P .ovale و پلاسمودیوم مالاریه‌P .malariae در انسان ایجاد بیماری می‌نمایند. گفتنی است افزون بر 100 نوع مختلف پلاسمودیوم شناخته شده است.
[777] (*). درجه بروز بر حسب 000، 100 نفر جمعیت است.
0- رقم مساوی صفر است.

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص570
- اداره ثبت احوال رودبار (سال تأسیس 1307 شمسی) با 11 کارمند.
12- اداره ثبت احوال آستانه اشرفیه (سال تأسیس 1360 شمسی) با 13 کارمند.
13- اداره ثبت احوال خمام (سال تأسیس 1368 شمسی) با 10 کارمند.
14- اداره ثبت احوال سیاهکل (سال تأسیس 1368 شمسی) با 9 کارمند.
15- اداره ثبت احوال ماسال و شاندرمن (سال تأسیس 1368 شمسی) با 8 کارمند.
16- اداره ثبت احوال رضوانشهر (سال تأسیس 1369 شمسی) با 5 کارمند.
17- اداره ثبت احوال املش (سال تأسیس 1370 شمسی) با 5 کارمند.
18- اداره ثبت احوال رحیم‌آباد (سال تأسیس 1370 شمسی) با 3 کارمند.
19- اداره ثبت احوال سنگر (سال تأسیس 1371 شمسی) با 3 کارمند.
20- اداره ثبت احوال عمارلو (سال تأسیس 1371 شمسی) با 5 کارمند.
21- اداره ثبت احوال کوچصفهان با 3 کارمند.
22- اداره ثبت احوال لشت‌نشا با 2 کارمند.
پس از تأسیس سجل احوال اندک‌اندک واقعه تولد افراد در دفاتر ثبت احوال درج گردید و برای متولدین شناسنامه صادر شد. اما واقعه فوت تا مدتها بعد در دفاتر رسمی منعکس نمی‌گردید و علل مرگ در بسیاری از موارد روشن نبود. به‌طور کلی آمار صحیح از جمعیت شهرها و شهرستانها و حتی واحدهای کوچکتر وجود نداشت. هرگونه اظهار نظری در مورد تعداد جمعیت و آمار متولدین و فوت‌شدگان بر حسب حدس و گمان و باتوجه به قرائن و شواهد بود. پس از تأسیس سازمان سجل احوال و دفاتر دولتی در گورستانها نیز ملاحظات و مشکلات گوناگونی از نظر ثبت وقایع حیاتی وجود داشت. به عنوان مثال در گذشته برخی از روستاییان تولد نوزادان پسر را به ثبت نرسانده از گرفتن شناسنامه برای آنان صرفنظر می‌کردند تا در آینده مجبور به انجام خدمت نظام‌وظیفه نباشند. در نقاط دورافتاده غالبا دفتر سجل احوال وجود نداشت و ساکنان محروم این نقاط زحمت سفر به شهرها را مخصوصا در فصل زمستان به خود هموار نکرده از گرفتن شناسنامه چشم‌پوشی می‌کردند.
به همین ترتیب واقعه فوت ثبت نمی‌شد، زیرا گورستانها در بسیاری از نقاط روستایی فاقد دفاتر دولتی برای ثبت واقعه فوت بودند و در نقاطی نیز که گورستانهای رسمی و دفاتر دولتی وجود داشت نیازی به ارائه گواهی پزشکی فوت نبود زیرا این‌گونه نقاط اصولا فاقد واحدها و مؤسسات درمانی و حتی پزشک و پزشکیار بودند و علل فوت در بسیاری از موارد روشن نبود.
این مشکلات و نواقص مختلف در زمینه ثبت وقایع حیاتی در زندگی ساکنان استانهای مختلف به‌ویژه مناطق روستایی کشور حتی تا سالهای اخیر وجود داشته و هنوز هم به صورت کامل از میان برداشته نشده است. با وجود پیشرفتهای فراوانی که در زمینه تهیه و تنظیم آمار حاصل شده و استفاده از
ص: 571
وسایل و تجهیزات جدیدی نظیر کامپیوتر در دسترس قرار گرفته است نمی‌توان مدعی بود که وقایع حیاتی زندگی افراد در تمام نقاط کشور و در کلیه موارد به ثبت می‌رسد.
با توجه به آنچه گفته شد، در ارائه آمارها و استفاده از آنها می‌باید جانب احتیاط را رعایت کرد. شکی نمی‌توان داشت، آمارهایی که توسط سازمان آمار کشور و نیز سازمانهای دیگر تهیه و تنظیم و منتشر می‌گردد دارای نواقص گوناگون است، اما باید توجه داشت که این نواقص و مشکلات تنها مربوط به یک استان نیست و استانهای مختلف کشور کم‌وبیش دچار این مشکلات هستند. بنابراین در سنجشها و مقایسه‌هایی که انجام می‌گیرد می‌توان از آمارهای مزبور استفاده کرده آنها را ملاک و ضابطه سنجش و مقایسه قرار داد.
در اینجا باید متذکر شد که ثبت وقایع حیاتی در گیلان نیز چه در گذشته و چه در زمان حال کم‌وبیش نظیر سایر استانها و نقاط کشور است و از نظر چگونگی ثبت وقایع حیاتی و تهیه و تنظیم و ارائه آمار تفاوت چندانی با سایر نقاط ندارد.

تولد

طی چهار تا پنج دهه اخیر میزان جمعیت کشور به بیش از 4 برابر افزایش یافته است. یکی از علل مهم و اساسی افزایش جمعیت پیشرفتهای حاصله در امر بهداشت و درمان و جلوگیری از مرگ‌ومیر در سنین مختلف به‌ویژه در سنین کودکی است. در کشورهای پیشرفته آمار مرگ‌ومیر نوزادان و کودکان به صفر نزدیک می‌شود. بدیهی است علل فرعی دیگر نیز به رشد جمعیت کمک می‌کند، ولی پیشرفتهای علم پزشکی و گسترش و توسعه بهداشت و درمان همراه با عدم کنترل باروری افزایش جمعیت را در استانهای مختلف کشور از جمله گیلان به مرحله نگران‌کننده‌ای رسانده است.
در سال 1367 برابر گزارش رسمی میزان موالید عمومی (موالید خام) استان گیلان به نسبت هر 1000 نفر جمعیت 8/ 24 بوده است. به عبارت دیگر به هر 1000 نفر جمعیت در سال مزبور حدود 25 نفر از طریق متولدین اضافه شده است. این میزان در فاصله سالهای 1367 تا 1370 به تدریج تنزل یافته و به 7/ 21 در 1000 نفر جمعیت رسیده است.
گزارش مذکور نشان می‌دهد میزان باروری عمومی که منعکس‌کننده کل متولدین برای 1000 زن 15 تا 49 ساله است در سال 1367 رقم 6/ 108 در 1000 تن زن بود. این رقم در سال 1370 کاهش یافت و به 2/ 96 رسید.
همچنین میزان باروری کلی زنان گیلان در سال 1367 رقم 7/ 3 بچه به ازای هر زن در سنین باروری (15 تا 49 ساله) بود که در سال 1370 به 2/ 3 تنزل پیدا کرد. این شاخصها نشان می‌دهند که هر زن گیلانی در طول دوران باروری خود بیش از 3 بچه به‌دنیا می‌آورد. رقم مزبور در کشورهای پیشرفته حدود 7/ 1 بچه و در کل جهان 3/ 3 بچه است. بالاترین رقم در این زمینه مربوط به فیلیپین می‌باشد که 3/ 4 بچه است.
طبق آمار 1991 میلادی هر زن ایتالیائی در طول دوران باروری 3/ 1 بچه، هر زن انگلیسی 8/ 1 بچه، هر زن چینی 5/ 2 بچه، هر زن ژاپنی 7/ 1 بچه و هر زن آمریکایی 8/ 1 بچه به‌دنیا می‌آورد.
در مقایسه آمار موالید کشورهای جهان با استانهای مختلف ایران از جمله گیلان به این نتیجه می‌رسیم که تعداد موالید در این منطقه حدود دو برابر کشورهای پیشرفته و تقریبا معادل کشورهای جهان سوم است.
در مورد مرگ‌ومیر کودکان باید دانست که در حال حاضر مطالعه مرگ‌و میر کودکان به‌ویژه از زمان تولد تا سن 5 سالگی اهمیت خاصی پیدا کرده، به طوری‌که سازمان جهانی بهداشت در راستای «دستیابی به هدفهای بهداشت برای همه» اقدامات مؤثری را برای کاهش مرگ‌ومیر کودکان به همه کشورهای عضو توصیه نموده است.
به‌طور کلی آمار مرگ‌ومیر کودکان نشان می‌دهد که تعدادی از نوزادان و کودکان قبل از رسیدن به سن 5 سالگی در اثر عوامل و علل نامساعد محیط تلف می‌شوند. حال آن‌که مراقبتهای بهداشتی درمانی بیشتر و معالجات مؤثر امکان پیش‌گیری از مرگ‌ومیر آنها را فراهم می‌سازد و یا میزان تلفات را کاهش می‌دهد. از طرف دیگر روشن است که قسمت اعظم تلفات کودکان در جهان سوم مربوط به بیماریها و سوانح و صدماتی است که گریز از آنها مشکل نیست و با استفاده از تسهیلات و امکانات بهداشتی و درمانی موجود نیز می‌توان با آنها به مقابله برخاست. اما لازم به یادآوری است که، علی‌رغم پیشرفتهای شگفت‌انگیز، رشته‌های مختلف پزشکی هنوز نتوانسته‌اند مرگ‌و میر نوزادان ناشی از عوارض حاملگی تکوینی و داخل رحمی و هنگام تولد را به‌طور کامل تحت کنترل درآوردند.
در کشورهای جهان سوم با وجود همه تلاشها، در ثبت و گزارش تلفات کودکان، چه پیش از تولد و چه بعد از آن، و نیز در تعیین علل پزشکی مرگ آنها دقت کافی به عمل نمی‌آید. به عنوان مثال تلفات نوزادان در اثر عوارض بعد از تولد، از سقطهای جنین در آخرین ماههای حاملگی تفکیک نمی‌شود. با توجه به نقش آمار تلفات کودکان در برنامه‌ریزیها لازم است در تهیه و تنظیم این آمارها دقت و توجه خاصی مبذول گردد. حال پس از بیان اهمیت مرگ‌ومیر کودکان، ذیلا به 3 شاخص عمده آن در استان گیلان اشاره می‌نمائیم:
در سال 1368، طبق آمار بدست‌آمده از سازمانهای مربوط، میزان مرگ‌و میر نوزادان[778] (اطفال کمتر از یکماه)، 5/ 20 در 1000 بود. این رقم در سال 1370 کاهش پیدا کرده و به 6/ 16 در 1000 رسیده است. بر این اساس می‌توان گفت که وضع نوزادان در منطقه گیلان به‌طور چشمگیری بهبود یافته است.
طبق توصیه سازمان جهانی بهداشت باید میزان مرگ‌ومیر کودکان کمتر از 1 سال در تمام کشورهای عضو این سازمان به سطح زیر 50 در 1000 برسد. بر پایه آمارهای رسمی موجود، میزان مرگ‌ومیر اطفال زیر 1 سال استان گیلان در سال 1367 رقم 6/ 33 در 1000 بود که در سال 1370 به رقم 8/ 25 کاهش یافت. با این حساب تلفات کودکان کمتر از 1 سال گیلانی به حدود نصف عدد توصیه‌شده توسط سازمان جهانی بهداشت رسیده است. اگر در گزارش آمارها کم‌شماری وجود نداشته باشد این کاهش را باید مرهون تأثیر مثبت اجرای برنامه‌های بهداشتی و درمانی و نیز پیشرفتهای علم پزشکی
ص: 572
دانست.
تعداد تلفات کودکان زیر 5 سال گیلان در سال 1367 رقم 2/ 41 در 1000 بود. این تعداد در اثر مراقبتهای بهداشتی و معالجات مؤثر کاهش پیدا کرد و در سال 1370 به 31 کودک در 1000 رسید. میزان مرگ‌ومیر کودکان زیر 5 سال در گیلان 3 برابر کشورهای پیشرفته و صنعتی و حدود 4/ 1 برخی کشورهای جهان سوم است. ذیلا آمار تلفات کودکان زیر 5 سال را در برخی از کشورهای جهان به نظر خوانندگان می‌رساند.
/ میزان در هزار/ سال (میلادی)
گیلان/ 31/ 1991
ژاپن/ 8/ 1991
ایتالیا/ 12/ 1991
انگلستان/ 11/ 1991
فرانسه/ 10/ 1991
ایالات متحده آمریکا/ 12/ 1991
سنگاپور/ 12/ 1988
تایلند/ 49/ 1988
چین/ 44/ 1991
اندونزی/ 119/ 1988
مصر/ 125/ 1998
نیجریه/ 174/ 1988
کل جهان/ 105/ 1991
به گزارش منابع رسمی بر طبق آمار تلفات ثبت‌شده میزان مرگ‌ومیر عمومی (مرگ‌ومیر خام) استان گیلان در سال 1367 رقم 9/ 4 در 1000 جمعیت همان سال بود. این شاخص در سال 1370 رقم 6/ 4 در 1000 جمعیت می‌باشد. با توجه به این‌که تعداد قابل‌توجهی از متوفیات به علل مختلف ثبت نمی‌شوند، از این‌رو آمارهای رسمی با میزان واقعی مرگ‌ومیر گیلان تفاوت دارد و باید آن را بیشتر از ارقام ثبت‌شده به حساب آورد. در جدول شماره 13 آمار وقایع حیاتی ثبت‌شده در حوزه‌های ثبت احوال استان گیلان ارائه شده است.
در مورد مرگ‌ومیر مادران باید توجه داشت که قبلا در بیشتر نقاط گیلان زایمان با کمک ماماهای محلی، که از دانش و اطلاعات علمی کمترین بهره‌ای نبرده بودند، انجام می‌گرفت. مراقبت در حفظ و سلامت مادران باردار سالم و انجام زایمان طبیعی و مواظبت آنها تا ده روز پس از وضع حمل عملی نبود. در زایمانهای غیرطبیعی زن حامله به پزشک متخصص و زایشگاه و بیمارستان هدایت نمی‌شد و اعتقاد به عادات بومی و باورداشتهای متداول وضع را بدتر و مشکل‌تر می‌کرد.
ماماهای سنتی در کار زایمانهای طبیعی مهارت داشتند ولی در زایمانهای غیرطبیعی و نیز در بیماریهای زنان و زایمان کار مهمی انجام نمی‌دادند و به طور کلی مراقبتهای دوران بارداری و بعد از زایمان معمول نبود. از این‌رو تعداد کثیری از زنان تلف می‌شدند.
جدول شماره 13- وقایع حیاتی ثبت‌شده استان گیلان در سال 1368.
اکنون وضع فرق کرده، زنها کمتر به سراغ ماماهای سنتی می‌روند و بیشتر به مؤسسات بهداشتی و درمانی و کادر متخصص و تحصیل‌کرده مراجعه می‌نمایند. امکانات زایمان سالم و بهداشتی تا حدودی فراهم آمده و مراقبتهای دوران بارداری و پس از زایمان افزایش یافته و در نتیجه عوارض سوء این دوره‌ها کاهش یافته است.
بر پایه آمارهای رسمی در استان گیلان 2/ 91 درصد زنان تحت پوشش مراقبتهای حین زایمان قرار دارند و 4/ 88 درصد زنان باردار علیه بیماری کزاز واکسینه می‌شوند. در مجموع 87 درصد زایمانها در زایشگاهها و بخشهای زنان و زایمان بیمارستانها انجام می‌شود و به‌طور کلی زایمانهایی که به کمک پزشک و ماماهای تحصیل‌کرده صورت می‌گیرد 5/ 94 درصد کل زایمانها است. در نتیجه، میزان مرگ‌ومیر در سال 1370 به 3/ 17 در 000، 100 رسیده و در مقایسه با گذشته که بالای 100 در 000، 100 بود کاهش یافته است. به‌علاوه 8/ 97 درصد نوزادانی که به‌دنیا آمده‌اند بیش از 5/ 2 کیلو وزن داشته‌اند.

مرگ‌ومیر گیلان بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها

به‌طوری‌که در جدول شماره 14 ملاحظه می‌شود از تعداد 10089 واقعه فوت ثبت‌شده استان گیلان 2652 واقعه آن مربوط به گروه بیماریهای دستگاه گردش خون است. این گروه از بیماریها که شامل بیماریهای رماتیسم فعال،
ص: 573
جدول شماره 14- مرگ‌ومیر ثبت‌شده استان گیلان در سال 1368.
[779][780][781] رماتیسم قلبی مزمن، بیماریهای فشار خون، بیماریهای اسکمیک قلب، سایر بیماریهای قلبی، بیماریهای عروق مغزی، بیماریهای شریانها و عروق شعریه، ترمبوز وریدی و آمبولیسم و سایر بیماریهای دستگاه گردش خون می‌باشد در میان مردم گیلان بیشتر از سایر گروهها باعث مرگ‌ومیر گردیده‌اند. از این گروه که بگذریم، 4 گروه دیگر بین المللی نیز دارای تلفات چشمگیر بوده‌اند.
تلفات ناشی از بیماریهای گردش خون و 4 گروه دیگر ذیلا ارائه می‌شود.
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گردش خون 3/ 26 درصد (بدون احتساب «علائم و حالات بد تعریف‌شده[782]» 1/ 34 درصد).
تلفات ناشی از «علائم و حالات بد تعریف‌شده» 7/ 22 درصد.
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 2/ 12 درصد (بدون احتساب «علائم و حالات بد تعریف‌شده» 8/ 15 درصد).
تلفات ناشی از سرطانها و سایر تومرها 5/ 10 درصد (بدون احتساب «علائم و حالات بد تعریف‌شده» 6/ 13 درصد).
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 6/ 7 درصد (بدون احتساب «علائم و حالات بد تعریف‌شده» 9/ 9 درصد).
همچنین آمار زیر تلفات این 5 گروه بیماری و علل پزشکی مرگ را بر حسب 000، 100 نفر جمعیت نشان می‌دهد:
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گردش خون 7/ 120 (بدون علائم و حالات بد تعریف شده 156).
ص: 574
جدول شماره 15- مرگ‌ومیر ثبت‌شده نقاط شهری استان گیلان در سال 1368.
[783][784][785] تلفات ناشی از علائم و حالات بد تعریف شده 8/ 104.
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 56 (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف شده 72).
تلفات ناشی از سرطانها و سایر تومرها 1/ 48 (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 62).
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 1/ 35 (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 45).

وضعیت مرگ و میر در شهرها و روستاهای گیلان‌

در گذشته که علوم پزشکی پیشرفت زیادی نداشت میزان مرگ‌ومیر شهرها بیشتر از روستاها بود. لیکن در عصر حاضر این روال از جهات مختلف دگرگون شده است. بدیهی است استفاده شهرنشینها از وسایل رفاهی و امکانات مختلف این دگرگونی را بیشتر دامن زده است. در مورد گیلان نیز همین امر صادق است. زیرا کودکان، مادران، سالخوردگان، کارگران، کشاورزان و به‌طور کلی طبقات آسیب‌پذیر جامعه روستائی در مقایسه با جامعه شهری از امکانات اجتماعی- اقتصادی و تسهیلات بهداشتی و درمانی کمتری برخوردار هستند. به‌علاوه شهریها از آب آشامیدنی سالم‌تر و مسکن و تغذیه بهتر و کاملتر بهره‌مند می‌باشند و از همه مهمتر ساکنان شهرها به مراتب بیش از روستائیان از بیمارستانهای عمومی و تخصصی، مراکز بهداشتی و درمانی، آزمایشگاههای تشخیص پزشکی و سایر امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمانی و آموزشی استفاده می‌نمایند.
آماری که در مورد متوفیات گیلان منتشر شده عکس این واقعیت را نشان می‌دهد به همین جهت نمی‌تواند قابل اطمینان باشد. طبق آمار مزبور متوفیات ثبت‌شده در شهرهای گیلان 6 در 1000 و در روستاها 4 در 1000 نفر است.
میزان مرگ‌ومیر عمومی اغلب کشورهای پیشرفته جهان 7 در 1000
ص: 575
می‌باشد، در حالی‌که میانگین طول عمر در برخی از این کشورها 75 تا 82 سال است. بدین‌ترتیب باید قبول کرد که تعداد قابل‌توجهی از وقایع مرگ در گیلان مانند نقاط دیگر کشور به ثبت نمی‌رسد و عدم ثبت واقعه مرگ بیشتر مربوط به نقاط روستائی است. جدول شماره 15 تعداد مرگ‌ومیر استان گیلان را در نقاط شهری بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و علل پزشکی مرگ و نیز تعداد فوت‌شدگان مرد و زن را در سال 1368 نشان می‌دهد.
از بررسی آمار جدول شماره 15 چنین نتیجه گرفته می‌شود که در شهرهای استان گیلان 5 گروه از بیماریها و علل پزشکی زیر بیشترین تلفات را رقم زده‌اند.
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گردش خون 3/ 31 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 6/ 39 درصد).
تلفات ناشی از علائم و حالات بد تعریف شده 9/ 20 درصد.
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 6/ 13 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 2/ 17 درصد).
تلفات ناشی از سرطانها و سایر تومرها 7/ 9 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 2/ 12 درصد).
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 4/ 7 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 4/ 9 درصد).
آمار مرگ‌ومیر 5 گروه مزبور در جمعیت نقاط شهری گیلان به ازای هر 000، 100 جمعیت به قرار زیر است.
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گردش خون 3/ 175
تلفات ناشی از علائم و حالات بد تعریف شده 3/ 117.
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 5/ 76
تلفات ناشی از سرطانها و تومرها 2/ 54
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 8/ 41
در نقاط روستائی گیلان نیز بر طبق آمار اعلام‌شده از طرف اداره کل ثبت احوال استان گیلان 5 گروه بیماری و علل پزشکی زیر بیشتر از سایر گروهها موجب تلفات مردم این سامان گردیده‌اند.
تلفات ناشی از علائم و حالات بد تعریف شده 8/ 24 درصد.
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گردش خون 4/ 21 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 4/ 28 درصد).
تلفات ناشی از سرطانها و سایر تومرها 3/ 11 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 0/ 15 درصد).
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 8/ 10 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 3/ 14 درصد).
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 8/ 7 درصد (بدون احتساب علائم و حالات بد تعریف‌شده 4/ 10 درصد).
همچنین میزان اختصاصی تلفات بیماریها و علل پزشکی مرگ‌ومیر گروههای بین المللی مزبور به ازای هر 000، 100 نفر جمعیت نقاط روستائی به شرح زیر بوده است.
تلفات ناشی از علائم و حالات بد تعریف شده 7/ 96
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گردش خون 6/ 83
تلفات ناشی از سرطانها و سایر تومرها 6/ 43
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 7/ 41
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 3/ 30
آمار تلفات نقاط روستائی استان گیلان بر حسب گروههای بین المللی و مرد و زن در جدول شماره 16 آمده است.

ساخت سنی مرگ‌ومیر گیلان‌

طبق آمار سرشماریها و برآوردهای جمعیتی انجام‌شده، در سال 1368 جمعیت زیر 15 سال گیلان حدود 000، 900 نفر بوده است. بدین‌ترتیب از هر 100 گیلانی حدود 41 نفر زیر 15 سال قرار دارند. این نسبت حدود 3 برابر آلمان و بیش از 2 برابر کشورهای اطریش و ژاپن است. توجیه علمی جمعیت جوان این است که این گروه از جمعیت «مصرف‌کننده» و «عامل سربار» جامعه به‌شمار می‌آیند و به‌علاوه گاهی تا حدود 20 سالگی مقدار قابل‌توجهی از تولید ناخالص ملی را بلعیده و از همه مهمتر باعث تضعیف سایر گروههای سنی جمعیت نیز می‌شوند.
بر اساس آمار متوفیات ثبت‌شده گیلان، در سال 1368 تعداد 1494 نفر افراد زیر 15 سال تلف شده‌اند. یعنی از هر 1000 نفر جمعیت زیر 15 سال گیلان نزدیک به 2 نفر تلف شده‌اند و همچنین 8/ 14 درصد کل تلفات گیلان مربوط به این گروه سنی بوده است. نتیجه آن‌که علی‌رغم تورم موجود در جمعیت جوان (تا 15 سالگی) با ایجاد مؤسسات بهداشتی و درمانی مجهز، گسترش فعالیتها و اجرای برنامه‌های متعدد بهداشتی به‌ویژه مهار بیماریهای
ص: 576
جدول شماره 16- مرگ‌ومیر ثبت‌شده نقاط روستائی استان گیلان در سال 1368.
[786][787][788] قابل پیشگیری به وسیله واکسن نظیر سرخک، سیاه‌سرفه، دیفتری، کزاز، فلج اطفال و سل مرگ‌ومیر افراد زیر 15 سال که در گذشته بیشتر از سایر گروههای سنی بود به‌طور چشمگیری کاهش یافته است. در زیر مراقبتهای بهداشتی انجام‌شده را که سبب دگرگونی در مرگ‌ومیر کودکان شده ملاحظه می‌کنید.
- افزایش واکسیناسیون علیه بیماری سرخک به 95 درصد.
- افزایش واکسیناسیون علیه بیماری سل (ب. ث. ژ) به 1/ 98 درصد.
- افزایش واکسیناسیون علیه بیماری فلج اطفال (نوبت سوم) به 1/ 97 درصد.
- افزایش نوبت سوم واکسیناسیون علیه بیماریهای دیفتری و کزاز و سیاه سرفه (سه‌گانه) به 1/ 97 درصد.
- توسعه برنامه مراقبت از کودکان زیر 1 سال.
- توسعه برنامه کنترل بیماریهای اسهالی در سطح استان گیلان به‌طوری که هم‌اکنون مرگ‌ومیر کودکان زیر 5 سال به 3/ 2 در 000، 10 جمعیت همین گروه سنی رسیده است.
- توسعه برنامه درمان و کنترل عفونتهای حاد تنفسی در سطح استان گیلان به طوری‌که میزان مرگ‌ومیر از آن به 9/ 7 در 000، 10 جمعیت زیر 5 سال رسیده است.
- مراقبت از دانش‌آموزان 6 تا 14 ساله و رساندن پوشش آن به 70 درصد کل دانش‌آموزان.
- واکسنهای توزیع‌شده: ب. ث. ژ 200، 563 نفر دز[789]، واکسن سه‌گانه 300، 613 نفر دز، فلج اطفال 000، 114، 1 نفر دز، سرخک 000، 527 نفر دز، کزاز 200، 485 نفر دز، توأم (دیفتری و کزاز) 170، 415 نفر دز، هاری 915، 9 نفر دز و توبرکولین 6450 نفر دز.
در سال 1368 تعداد تلفات جمعیت گروه سنی 15 تا 60 سال 3382 نفر
ص: 577
جدول شماره 17- تعداد تلفات استان گیلان بر حسب سن، مرد و زن، درصد و میزان اختصاصی سنی تلفات در سال 1368.
[790] بوده که 9/ 2 در 1000 جمعیت همین گروه سنی می‌شود و 5/ 33 درصد کل تلفات گیلان را نیز شامل می‌گردد.
باید دانست جمعیت گروه سنی 15 تا 60 ساله گیلان 000، 163، 1 نفر بوده است.
در همین سال جمعیت سالخورده (65 سال به بالا) گیلان حدود 000، 78 نفر برآورد گردیده که 4/ 3 درصد جمعیت استان بوده است. این رقم همتای کشورهای در حال توسعه و 3/ 1 ممالک پیشرفته است. با وجود این‌که جمعیت مزبور در مقایسه با جمعیت گروه سنی جوان و فعال قسمت کوچکی از جمعیت گیلان را تشکیل می‌دهد لیکن میزان مرگ‌ومیر سالخوردگان[791] به نسبت جمعیت همین گروه و کل تلفات رقم قابل‌توجهی را تشکیل داده به‌طوری که از هر 1000 سالخورده گیلانی 38 نفر در سال 1368 به علت بیماری و یا سایر علل درگذشته‌اند. بر طبق این آمار از هر 100 نفر فوت‌شده 3/ 38 نفر سالخورده بوده است.
جدول شماره 17 و نمودار شماره 2 وضع مرگ‌ومیر سنی استان گیلان را نشان می‌دهد.

متوسط طول عمر در گیلان‌

متوسط طول عمر یا امید به زندگی در لحظه تولدLife expentancy at birth نمودار شماره 2- نمایش مرگ‌ومیر استان گیلان در سال 1368.
به‌طور کلی، شاخص خوبی برای نشان دادن سطح بهداشت و درمان و وضع اجتماعی و اقتصادی هر جامعه می‌باشد. این میانگین علاوه بر این‌که نشان‌دهنده طول عمر افراد یک منطقه است شاخص مطلوبی برای تعیین میزان مرگ‌ومیر آنها در کلیه سنین نیز می‌باشد. زیرا مرگ‌ومیر در هریک از سنین در متوسط طول عمر تأثیر مستقیم دارد.
بررسی متوفیات ثبت‌شده و جمعیت سنین مختلف استان گیلان حاکی است که امید به زندگی یا متوسط طول عمر در این استان 69 سال می‌باشد.
رقم مزبور از میانگین طول عمر توصیه‌شده توسط سازمان جهانی بهداشت (60 سال متوسط طول عمر) بالاتر است. البته این میانگین با توجه به آمار متوفیات ثبت‌شده تعیین گردیده است. چون آمار ثبت متوفیات، چنان‌که قبلا اشاره شد مورد تردید است، لذا طول عمر 69 سال را برای اهالی گیلان باید با تردید تلقی کرد. در هر صورت نباید انکار کرد که پیشرفتهای پزشکی و گسترش بهداشت و درمان و توجه به واکسیناسیون علیه بیماریهای واگیر طول عمر ساکنان گیلان را افزایش داده است.
گفتنی است ژاپنی‌ها با حدود 82 سال عمر از طولانی‌ترین میانگین طول عمر در جهان برخوردارند. ذیلا متوسط طول عمر چند کشور پیشرفته و در حال توسعه مربوط به سال 1990 میلادی (1369) ارائه می‌شود.
استرالیا 8/ 77 سال
فرانسه 5/ 76 سال
کانادا 5/ 75 سال
اطریش 5/ 73 سال
سنگاپور 5/ 72 سال
ص: 578
کویت 5/ 71 سال
ایران 5/ 68 سال
گیلان 69 سال
تایلند 64 سال
مصر 60 سال
کنیا 5/ 55 سال
اندونزی 54 سال
نیجریه 50 سال‌

وضع مرگ‌ومیر شهر رشت‌

جمع‌آوری آمار مرگ‌ومیر شهر رشت سابقه 35 ساله دارد. در آن زمان بر طبق توصیه‌های سازمان جهانی بهداشت مقرر گردید تعداد تلفات کشورهای عضو از آن جمله ایران بر اساس طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و علل پزشکی مرگ جمع‌آوری و مورد بررسی قرار داده شود. با توجه به این‌که در کشور ما نواقص عدیده در ثبت متوفیات وجود داشت از این‌رو به ناچار گورستانهای رسمی چند شهر که بیشتر آنها از مراکز استانهای کشور بودند انتخاب شدند تا تدفین اجساد مردگان را پس از دریافت گواهی پزشکی فوت انجام دهند. آمار تلفات شهر رشت از آن تاریخ تاکنون انجام شده و ادامه دارد.
به استناد گزارش وزارت بهداری[792] در سال 1345 تعداد 2208 نفر در شهر رشت فوت شده‌اند. این آمار نشان می‌دهد که 25 سال قبل، بیماریهای عفونی و انگلی بیشتر از سایر بیماریها باعث فوت ساکنان رشت می‌شد. به تعبیر دیگر در آن سالها یکی از مسائل عمده در زمینه بهداشت و درمان منطقه گیلان اشاعه بیماریهای عفونی و انگلی بوده است. در آمار زیر تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی و 4 گروه دیگر بیماریها که بیشتر از سایر گروهها در سال 1345 مردم رشت را تلف کرده‌اند می‌توان دید. گفتنی است تلفات ناشی از «علائم و حالات بد تعریف شده» در این رده‌بندی منظور نشده است.
تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی 4/ 16 درصد کل تلفات (52/ 2 در 1000 جمعیت شهر رشت).
تلفات ناشی از بیماریهای گردش خون 1/ 14 درصد کل تلفات (16/ 2 در 1000 جمعیت شهر رشت).
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه گوارشی 0/ 14 درصد کل تلفات (15/ 2 در 1000 جمعیت شهر رشت).
تلفات ناشی از بیماریهای دستگاه تنفسی 4/ 8 درصد کل تلفات (29/ 1 در 1000 جمعیت شهر رشت).
تلفات ناشی از سوانح، مسمومیتها و خودکشیها 5/ 5 درصد کل تلفات (84/ 10 در 1000 جمعیت شهر رشت).
تلفات شهر رشت بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و علل پزشکی مرگ سال 1345 در جدول شماره 18 نشان داده شده است.
جدول شماره 18- وضع تلفات شهر رشت بر حسب طبقه‌بندی بین المللی در سال 1345.
[793] بر طبق آمار سال 1345، کودکان زیر 5 سال 4/ 24 درصد و افراد زیر 15 سال 4/ 35 درصد کل تلفات شهر رشت را تشکیل داده‌اند. 8/ 38 درصد تلفات مربوط به 55 سال به بالاست. همین آمار معلوم می‌دارد که از هر 1000 نفر جمعیت 45 سال به بالا 2/ 155 نفر در رشت تلف شده‌اند.
مطالعه و بررسی بیشتر نشان می‌دهد میزان مرگ‌ومیر اطفال زیر یک سال 55 در 1000 متولدین زنده و میانگین سنی مرگ نیز 35 سال است.
در فاصله سالهای 1344 تا 1368 گسترش همه‌جانبه پوشش بهداشت و درمان در سطح گیلان به‌ویژه در شهر رشت مرگ‌ومیر این شهر را کاهش داده است. تعداد تلفات شهر رشت به نسبت افزایش سریع جمعیت به کمتر از نصف یعنی از 2200 مورد فوت در سال 1345 به 1385 فوت در سال 1368 تنزل پیدا کرده است. تلفات ناشی از بیماریهای عفونی و انگلی از 361 نفر به 15 نفر رسیده و به‌طور کلی به‌جز بیماریهای دستگاه گردش خون تلفات همه گروههای بین المللی بیماریها کاهش یافته است. در جدول شماره 19 آمار
ص: 579
جدول شماره 19- تلفات شهر رشت بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و گروههای سنی در سال 1368.
[794] نمودار شماره 3- تلفات شهر رشت بر حسب طبقه‌بندی بین المللی در سال 1368.
مرگ‌ومیر شهر رشت بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و گروههای سنی در سال 1368 ارائه گردیده است. همینطور نمودار شماره 3 مقایسه تلفات 17 گروه بین المللی را با یکدیگر به وضوح نشان می‌دهد.
در آمارها و نسبتهای ارائه‌شده در جدول مزبور به خوبی دیده می‌شود که حدود 23 درصد تلفات رشت را افراد زیر 15 سال و نیز 5/ 59 درصد آن را افراد بالای 55 سال تشکیل داده‌اند. از مقایسه این نسبتها با سال 1345 روشن می‌شود که میزان تلفات جمعیت زیر 15 سال کاهش یافته لیکن در عوض میزان مرگ‌ومیر سنین بالا (55 ساله و بیشتر) افزایش پیدا کرده و این تفاوت نشانگر تورم جمعیت در گروه سنی جوان است.
همچنین به‌جز تلفات مربوط به «علائم و حالات بد تعریف‌شده» بالاترین میانگین سنی مرگ را در شهر رشت بیماریهای زیر داشته‌اند.
بیماریهای دستگاه گردش خون 7/ 61 سال.
بیماریهای غدد داخلی، تغذیه‌ای و سوخت‌وساز 3/ 60 سال.
بیماریهای دستگاه کلیوی و ادراری 2/ 60 سال.
سرطانها و سایر تومرها 7/ 57 سال.
ص: 580
جدول شماره 20- تلفات شهر رشت بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و میزانها و نسبتهای آنها در سال 1368.
0- رقم مساوی صفر است.
بیماریهای دستگاه گوارشی 9/ 51 سال.
میانگین سنی کل تلفات 9/ 46 سال.
در جدول شماره 20، تلفات شهر رشت در سال 1368 بر حسب طبقه‌بندی بین المللی بیماریها و میزانها و نسبتهای آنها دیده می‌شود.

بهداشت خانواده‌

در سال 1345 در پی چاره‌اندیشی برای تنظیم ابعاد خانواده و جلوگیری از ازدیاد بی‌رویه جمعیت، وزارت بهداری مأمور اجرای این امر حیاتی مهم گردید. در گیلان واحد جدیدی به نام بهداشت و تنظیم خانواده در اداره کل بهداری استان بوجود آمد. این واحد طی 12 سال فعالیت در زمینه بهداشت و تنظیم خانواده در سطح استان گیلان برنامه‌های مفیدی اجرا کرد. از اقدامات مؤثر و مفید آن آموزش مطالب بهداشت و تنظیم خانواده در مدارس عالی پرستاری و بهداشت مدارس، آموزشگاههای بهیاری، دبیرستانهای دخترانه، سربازخانه‌ها و در دوره‌های تربیت مامای روستائی و سپاهیان بهداشت و دانش بود.
ولی در اواخر دهه 1350 و دهه 1360 در این برنامه وقفه‌ای حاصل گردید و از شتاب آن کاسته شد به‌طوری که جمعیت گیلان با شدت زیادی رو به افزایش گذاشت و جمعیت سال 1335 گیلان که 206، 036، 1 نفر سرشماری شده بود به بیشتر از دو برابر یعنی 000، 300، 2 نفر در سال 1370 رسید. خوشبختانه در سالهای اخیر کنترل رشد بی‌رویه جمعیت جزء سیاستهای اساسی و محوری دولت در سطح کشور و از آن جمله در استان گیلان قرار گرفته و عملا برای تنظیم خانواده و جلوگیری از ازدیاد نفوس اقدامات ارزشمندی آغاز گردیده است که تشکیل «شورای عالی تحدید موالید» در سطح کشور از آن جمله است. این شورا که ریاست آن به عهده وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است برنامه تنظیم خانواده را در سراسر نقاط مملکت به اجرا درخواهد آورد.
مجموعا بهداشت خانواده شامل کاهش مرگ‌ومیر مادران و کودکان، فراهم نمودن امکانات زایمان سالم و بهداشتی، مراقبتهای دوران بارداری و بعد از زایمان، پیشگیری از سوءتغذیه مادران و کودکان و جمعیت و تنظیم خانواده می‌شود و در کنار آنها بهینه کردن خدمات بهداشتی مدارس جهت
ص: 581
سلامت دانش‌آموزان قرار دارد.
طبق آمارهای رسمی در سال 1370 نزدیک به 000، 29 مادر در زمان بارداری و هنگام زایمان و نقاهت تحت مراقبت قرار داشته و مرگ‌ومیر مادران در اثر عوارض بارداری و زایمان به سطح پائین‌تر یعنی 3/ 17 در 000، 100 تنزل یافته است. به‌علاوه میزان تولد نوزادان با وزن کمتر از 5/ 2 کیلوگرم در بدو تولد به 2/ 2 درصد کاهش یافته است. در زمینه مراقبت از مادران و کودکان اقدامات انجام‌شده زیر را می‌توان برشمرد:
- تشویق مادران به تغذیه کودکان با شیر مادر و ایجاد پایگاههای بهداشتی در زایشگاههای استان.
- فراهم ساختن امکانات برای مراقبت از 307، 28 مادر در دوره بارداری و حین و بعد از زایمان.
- احداث 20 مرکز تسهیلات زایمانی و راه‌اندازی 4 مرکز برای زایمان.
- تربیت و آموزش 514 مامای سنتی و روستائی در 45 دوره 3 هفته‌ای تا 6 ماهه.
- تجویز کپسول آهن برای تمام مادران تحت مراقبت و آموزش تغذیه به خانواده‌ها.
- ایجاد پایگاههای بهداشتی در زایشگاهها.
- واکسیناسیون زنان 15 تا 49 ساله همسردار به خصوص در دوران بارداری.
- بالا بردن سطح واکسیناسیون با اولویت کودکان زیر 1 سال.
- آموزش برنامه کنترل بیماریهای اسهالی.
اجرای برنامه بهداشت مادر و کودک به مقیاس قابل‌توجهی منجر به کاهش مرگ‌ومیر مادران و کودکان گردیده و نتایج زیر حاصل شده است:
- کاهش مرگ‌ومیر کودکان کمتر از 1 ماه (نوزادان) از 5/ 20 در 1000 متولدین زنده در سال 1367 به 6/ 16 در 1000 در سال 1370.
- کاهش میزان مرگ‌ومیر کودکان کمتر از 1 سال از 6/ 33 در 1000 متولدین زنده در سال 1367 به 8/ 25 در 1000 در سال 1370.
- کاهش میزان مرگ‌ومیر کودکان زیر 5 سال از 8 در 1000 جمعیت زیر 5 سال در 1367 به 3/ 6 در 1000 همین گروه سنی در سال 1370.
- کاهش مرگ‌ومیر کودکان زیر 5 سال ناشی از عفونتهای حاد تنفسی از 10 مورد در سال 1367 به 9/ 7 در 000، 10 جمعیت کودکان زیر 5 سال در 1370.
- کاهش دادن مرگ‌ومیر ناشی از اسهال کودکان زیر 5 سال از 8/ 4 مورد در 000، 10 جمعیت همین گروه سنی در سال 1367 به 3/ 2 در سال 1370.
در زمینه تنظیم خانواده با فراهم آوردن امکانات مربوط به عرضه خدمات و پیشگیری از بارداری و بهره‌گیری از کلیه امکانات موجود در استان گیلان، میزان موالید از 6/ 24 در 1000 جمعیت در سال 1367 به 7/ 21 در 1000 در سال 1370 رسیده است. میزان باروری کلی از 7/ 3 بچه در سال 1367 به 2/ 3 بچه و رشد طبیعی جمعیت از 9/ 1 درصد در سال 1367 به 7/ 1 درصد در سال 1370 رسیده است.
درصد رشد جمعیت گیلان بر اثر کوششهائی که بعمل آمده از سال 1365 کمتر شده، اما هنوز از متوسط رشد جمعیت در کشورهای پیشرفته فاصله چشمگیری دارد. زیرا در ممالک مترقی آمار جمعیت طی 140 سال یک‌بار 2 برابر می‌شود در حالی‌که پیش از این دیدیم که در طول 35 سال جمعیت گیلان به بیش از دو برابر رسیده است. لذا تأمین غذا، مسکن، اشتغال، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان و در مجموع پاسخگوئی به نیازهای مردم مشکلات بی‌شماری در برنامه‌های اقتصادی و اجتماعی به‌وجود آورده است.
در جهت نیل به اهداف بهداشت و تنظیم خانواده، در گیلان ارائه وسائل پیشگیری بارداری و خدمات ضروری در این زمینه و فراهم ساختن تسهیلاتی برای متقاضیان در سطح گسترده و وسیع به‌طور رایگان انجام شده است. در سراسر استان 11 زایشگاه و بخشهای زنان و زایمان عمل بستن لوله‌های زنان و مردان را در دست اجرا دارند و در سایر واحدهای درمانی و بهداشتی نیز امکانات لازم برای گذاردن «ای. یو. دی» فراهم شده است. شاید اشاره به اهداف کلی بهداشت و تنظیم خانواده در زیر بتواند گویای واقعی تجسم این امر حیاتی در زندگی مردم منطقه گیلان باشد.
1- منابع طبیعی و زیرزمینی به خصوص زمینهای کشاورزی تکافوی تأمین احتیاجات غذائی جمعیت فعلی است و اگر ابعاد جمعیت تنظیم نگردد در آینده نزدیک معضلات بی‌شماری را ایجاد خواهد کرد.
2- اگرچه با سرمایه‌گذاری قابل‌توجه شمار افراد باسواد به مرز 75 درصد رسیده، لذا برای نگهداری این نسبت و همچنین محو بی‌سوادی و توسعه آموزش و پرورش، افزایش تعداد کودکان لازم التعلیم مغایر با اهداف آموزشی است که باید آهنگی موزون و منطقی داشته باشد.
3- باروری کلی زنان (تعداد کودکانی که یک زن طی زندگی خود به جامعه تقدیم می‌کند) باید به حدود سطح جانشینی تعدیل گردد.
4- کاهش مرگ‌ومیر مادران.
5- به حداقل رسانیدن عوارض دوران بارداری و بعد از زایمان.
6- فراهم نمودن امکان زایمان سالم و بهداشتی.
7- کاهش مرگ‌ومیر کودکان.
8- افزایش کمی و کیفی برنامه جمعیت و تنظیم خانواده.
9- پیشگیری از سوءتغذیه مادران و کودکان.
مراجعین به مراکز بهداشتی و درمانی و خانه‌های بهداشت گیلان جهت تنظیم خانواده در سال 1369 بدین شرح بوده است: آستارا 1531 مورد، آستانه اشرفیه 2272 مورد، بندر انزلی 2488 مورد، تالش 3840 مورد، رشت 9358 مورد، رودبار 1317 مورد، رودسر 4145 مورد، صومعه‌سرا 2384 مورد، فومن 2869 مورد، لاهیجان 3256 مورد و لنگرود 2021 مورد. در مجموع زنان گیلانی 471، 35 بار برای جلوگیری از حاملگی به 893 مرکز بهداشتی و درمانی و خانه بهداشت شهرها و روستاهای استان گیلان مراجعه نموده‌اند.

بهداشت محیط

گیلان به علت بارش بارانهای مداوم و موقعیت جغرافیائی خاص، منطقه‌ای پرآب است و سطح سفره آزاد آب زیرزمینی آن در 2 تا 3 متری سطح زمین قرار دارد. از این‌رو در بعضی نقاط حتی تا عمق ناچیزی می‌توان به آب رسید.
ص: 582
چاههائی که در گذشته حفر می‌شد غالبا در نزدیکی چاه مستراح و مجاری فاضلاب قرار داشت. در مجموع سطح آب آزاد هم‌سطح آب مزارع، رودها و مردابها بود و هیچگونه کنترل سفره آزاد آب زیرزمینی و جلوگیری از آلودگی آب به وسیله فاضلاب به عمل نمی‌آمد. بدین‌جهت بیشتر چاههای کم‌عمق که برای مصارف خانگی و شرب استفاده می‌شد به علت نفوذ فاضلاب آلوده بود و در نتیجه یکی از مهمترین عوامل انتشار بیماریهای عفونی و انگلی به خصوص انگلهای روده‌ای بشمار می‌آمد.
مجموعا عدم دسترسی مردم گیلان در شهرها و روستاها به آب آشامیدنی سالم، فراهم نبودن آبریزگاههای بهداشتی و امکانات دفع بهداشتی زباله به علاوه عدم بهسازی محیط مراکز تهیه و توزیع و فروش مواد غذائی و اماکن عمومی وضعیت بهداشتی نامطلوبی ایجاد کرده بود. در سال 1333 که با کمک مأمورین سازمان همکاری بهداشت (اصل 4) از دانش‌آموزان مدارس رشت و انزلی و چند شهر دیگر آزمایش مدفوع به عمل آمد معلوم شد بیش از نیمی از دانش‌آموزان مبتلا به انگلهای روده‌ای هستند. حمامهای عمومی نیز در آن سالها کانون آلودگی بشمار می‌رفت، زیرا اولا خود حمامها بهداشتی نبود و در ثانی مشتریان حمامها نیز بهداشتی عمل نمی‌کردند. وفور کچلی و بیماریهای پوستی و مقاربتی از آثار این حمامها بود.
در سال 1335 بقایای حمامهای خزینه‌دار یکی بعد از دیگری توسط واحد مهندسی بهداشت اداره بهداشت استان یکم (گیلان) تعطیل و یا تبدیل به حمامهای عمومی دوش‌دار بهداشتی گردید.
سیمای بهداشتی گیلان طی 6 دهه اخیر با انجام اقدامات زیر به تدریج دگرگون شد و در نتیجه شیوع بیماریها و مرگ‌ومیر عمومی و کودکان با شتاب بیشتری تنزل پیدا کرد.
- کنترل کیفیت آب مشروب شهرها و روستاها از طریق ایجاد شبکه‌های آب آشامیدنی سالم بهداشتی، بهسازی چاهها، چشمه‌ها و قناتها و نصب تلمبه‌های بهداشتی. احداث آبریزگاههای بهداشتی.
- کنترل کیفیت بهداشت آب شهرها و روستاها، و دفع بهداشتی مواد زائد و جامد و مایع (زباله و فاضلاب).
- کنترل مراکز تهیه، توزیع و فروش مواد غذائی و آشامیدنی در سراسر گیلان.
- کنترل بهداشتی و بهسازی اماکن عمومی. کنترل بهداشتی هوا.
- مبارزه شدید با حشرات و جوندگان و بندپایان.
- کنترل بهداشتی کارگاهها و کارخانه‌ها و مدارس و بیمارستانها.
- حضور فعال در اپیدمی بیماریها و سوانح از قبیل زمین‌لرزه و سیل و غیره.
- ساختمان و بهسازی تأسیسات بهداشتی شامل حمام و غسالخانه و کشتارگاه و رختشویخانه در شهرها و روستاهای گیلان.
- نمونه‌برداری از مواد غذائی مشکوک، تعطیل منابع آلوده‌کننده، ضدعفونی آب و همچنین آزمایش کلر باقیمانده در آب و آزمایشهای شیمیائی و باکتریولوژی.
در زیر شاخصهای عمده بهداشتی در زمینه آب و دفع بهداشتی زباله در سطح استان گیلان در سال 1370 نشان داده شده است.
1- دسترسی 50 درصد از روستائیان با یک ربع پیاده‌روی به آب آشامیدنی
در سال 1337 تعداد 95 حلقه چاه توسط مأموران بهداشت محیط در نقاط مختلف گیلان حفر شد.
بهداشتی سالم؛ به عبارت دیگر از هر 2 روستانشین گیلانی 1 نفر به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارد.
2- دسترسی 50 درصد از خانوارهای ساکن در روستاهای گیلان به آبریزگاههای بهداشتی و تسهیلات دفع زباله بهداشتی.
اقداماتی که در سال 1369، از نظر بهداشت شهری و بهسازی محیط گیلان انجام شده بدینقرار بود: آزمایش میکروبیولوژی آب 285 مورد، آزمایش کلر باقی‌مانده آب 2443 مورد، آب ضدعفونی‌شده 889، 13 متر مکعب پرکلرین مصرفی 2936 کیلوگرم، بازدید از مراکز تهیه و توزیع و فروش مواد غذائی 177، 16 مورد، تعداد اماکن بهداشتی‌شده 807، 12 مورد، اماکن غیربهداشتی تعطیل شده 3 مورد، مواد غذائی فاسد کشف‌شده 1912 کیلوگرم، نمونه‌گیری از مواد غذائی مشکوک 5 مورد، بازدید از اماکن عمومی 6410 مورد و بازدید و بررسی منابع آلوده‌کننده آب 489 مورد.
به‌علاوه، واحدهای آب و فاضلاب از مهرماه 1370 در شهرهای استان گیلان آغاز فعالیت نموده و اقدامات مفیدی در زمینه تأمین آب مشروب سالم و تصفیه فاضلاب انجام داده‌اند. این واحدها عبارتند از: شعبه مستقل آب و فاضلاب رشت و خمام، شعبه مستقل آب و فاضلاب بندر انزلی؛ و سازمانهای آب و فاضلاب: سنگر، لشت‌نشا، خشکبیجار، کوچصفهان، فومن، ماسوله، صومعه‌سرا، شفت، آستانه اشرفیه، لاهیجان، چابکسر، رحیم‌آباد، املش، کومله، کیاشهر، کلاچای، سیاهکل، واجارگاه، رودسر، لنگرود، تالش، پره‌سر، آستارا، ماسال، رضوانشهر، منجیل، رودبار، لوشان و رستم‌آباد. و اهم کارهای انجام‌شده آنها تا سال 1373 به قرار زیر است:
1- حفر چاههای عمیق آب در سطح 600 لیتر در ثانیه و افزایش آب چاههای موجود تا سطح مذکور در شهرهای لاهیجان، لنگرود، رودسر، کلاچای، رحیم‌آباد، واجارگاه، رودبار، لوشان و منجیل. لازم به ذکر است که این شهرها قبل از این با مشکلات کمی و کیفی آب روبرو بودند.
2- راه‌اندازی منابع آب لیلاکوه لنگرود با حجم 4000 متر مکعب، رحیم آباد با حجم 2000 متر مکعب، رودبار و لوشان با حجم 500 متر مکعب و آستانه اشرفیه با حجم 300 متر مکعب.
3- توسعه شبکه فاضلاب به 65 کیلومتر.
4- فراهم ساختن مقدمات انعقاد قرارداد تصفیه‌خانه فاضلاب رشت که
ص: 583
به زودی به مرحله اجرا در خواهد آمد.
5- اتمام مطالعه فاز اول فاضلاب لاهیجان و بندر انزلی که به زودی مراحل بعدی آن آغاز خواهد شد.

بهداشت حرفه‌ای‌

همزمان با توسعه و گسترش فعالیتها و اجرای برنامه‌های بهداشتی در سطح استان گیلان، اجرای برنامه‌های بهداشت حرفه‌ای نیز به‌طور مستمر و پی‌گیر به مقیاس وسیع انجام گرفته و با شتابی نسبتا مطلوب ادامه دارد. بر طبق آمار رسمی در سال 1370 تعداد 2913 کارگاه و کارخانه با 000، 48 کارگر گیلانی تحت پوشش بهداشت حرفه‌ای قرار داشته‌اند. اقدامات مربوط به بهداشت حرفه‌ای در سطح استان به قرار زیر است:
- پروانه‌های صادرشده جهت کارگاهها و کارخانه‌ها 407 مورد
- کارگران برخوردارشده از خدمات بهداشتی 41405 نفر
- کارگرانی که آموزش بهداشت صنعتی دیده‌اند 11203 نفر
- خانه بهداشت کارگری در حال تأسیس 17 باب
- نمونه‌برداری از آب مشروب کارخانه‌ها 12 مورد
- بررسی بهداشتی فاضلاب 7 مورد
یکی از برنامه‌های بهداشت حرفه‌ای استقرار مرکز بهداشت کار (مرکز بهداشت صنعتی) در کنار کارخانه‌هائی است که تعداد کارگران و کارمندان آنها بیش از 500 نفر است. فعالیت عمده و اساسی این مرکز انجام امور بهداشتی و پیشگیری از بیماریها و حوادث ناشی از کار و اظهارنظر در مورد اشتغال کارگران در مشاغلی متناسب با استعداد جسمی و روانی آنها است.
همچنین در نظر است در کارگاههائی که جمعیتی بین 30 تا 50 نفر دارند «پست امداد» دائر شود. منظور از تأسیس این واحد ارائه کمکهای اولیه جهت نجات جان مصدوم و پیشگیری از آسیبهای احتمالی بعدی است. به‌علاوه بالا بردن سطح دانش و آگاهی بهداشتی کارگران، تأمین خدمات بهداشتی اولیه نیز از وظایف پست امداد است. این واحد بر طبق برنامه تنظیمی به زودی به مرحله اجرا در خواهد آمد.

بیماریهای غیرواگیر

اشاره

در صفحات قبل بیماریهای واگیر را در گیلان مورد بررسی قرار دادیم، اینک به بررسی بیماریهای غیرواگیر گیلان می‌پردازیم.

بیماری دیابت (مرض قند)

[795]
طبق آمار مربوط به سال 1370 تعداد 6500 بیمار مبتلا به دیابت در سطح استان گیلان شناسائی گردیده‌اند. از این عده 5955 نفر یعنی 92 درصد بالای 40 سال سن داشته‌اند. بر طبق آمارهای رسمی با توجه به جمعیت 000، 300 نفری 40 سال به بالای استان گیلان احتمالا تعداد بیماران مبتلا به دیابت آن خیلی بیش از تعداد شناسائی شده‌اند و شاید به چند برابر آن برسند.

فشار خون[796]

اقدامات انجام‌شده نشان می‌دهد که حدود 000، 10 بیماران مبتلا به فشار خون در سطح استان گیلان وجود دارد. آنچه مسلم است رقم بیماران مبتلا به فشار خون بیشتر از این است.

تالاسمی[797]

بنا به نظریه مقامات پزشکی، استان گیلان یکی از مناطق درگیر بیماری جدول شماره 21- آمار مبارزه با بیماریهای غیرواگیر استان گیلان در امر بیماری تالاسمی ماژور در سال 1370.
0- رقم مساوی صفر است.
ص: 584
جدول شماره 22- موارد بیماریهای روانی استان گیلان در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
تالاسمی است. تاکنون 854 مورد شناسائی گردیده که 437 مورد مرد و 417 مورد زن هستند. مبارزه با این بیماری در گیلان ادامه دارد. فعالیتهای انجام شده در امر بیماری تالاسمی ماژور طی جدول شماره 21 ارائه شده است.

بهداشت روانی‌

تعداد مبتلایان به بیماریهای روانی استان گیلان جمعا 3642 مورد گزارش شده است. از این عده 879 نفر به ناراحتیهای شدید روانی، 1375 نفر به ناراحتیهای خفیف روانی، 768 نفر به صرع، 620 نفر به عقب‌ماندگی ذهنی و 2 مورد دیگر هم مبتلا به سایر بیماریهای روانی بوده‌اند. بدین‌ترتیب از هر 1000 نفر جمعیت گیلان 6/ 1 نفر مبتلا به نوعی بیماری روانی هستند. در جدول شماره 22 تعداد بیماران روانی گیلان را بر حسب سن و نوع در سال 1369 می‌توان ملاحظه کرد.

بهداشت دهان و دندان‌

در 69 مرکز بهداشتی درمانی گیلان بهداشتکار دهان و دندان اشتغال به کار دارند. در سال 1370 میزان دسترسی جمعیت روستائی به بهداشتکار دهان و دندان برای هر 7850 نفر 1 بهداشتکار و میزان دسترسی به خدمات بهداشتی دهان و دندان نقاط شهری برای هر 7440 نفر 1 دندانپزشک بود.
آمار جدول شماره 23 دسترسی جمعیت به دندانپزشک و بهداشتکار دهان و دندان شهرستانهای استان گیلان را نشان می‌دهد.

امکانات بهداشتی و درمانی‌

اشاره

از جمله مسائلی که در بهداشت و درمان بسیار مورد توجه است، مسئله امکانات بهداشتی و درمانی است. مقصود نهائی از امکانات بهداشتی و درمانی، عوامل زیر است:
1- بودجه. شامل بودجه جاری (هزینه اداره سرویسهای موجود) و همچنین بودجه عمرانی (سرمایه‌ای).
2- نیروی انسانی بهداشتی و درمانی.
3- تسهیلات بهداشتی و درمانی. مشتمل بر بیمارستانهای عمومی و تخصصی و تعداد تخت آنها، مراکز بهداشتی و درمانی، کلینیکها، درمانگاهها داروخانه‌ها، آزمایشگاهها، مؤسسات رادیولوژی و سونوگرافی و سایر مؤسسات مربوطه.
4- مراکز تربیت نیروی انسانی. شامل دانشکده‌های رشته‌های پزشکی، نظیر پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، پیراپزشکی، بهداشت، تغذیه، پرستاری، مدارس فنی، مدارس عالی مدیریت و دیگر مؤسسات مربوطه.

بودجه‌

اعتبارات مصوب جاری بهداشت، درمان و آموزش پزشکی استان گیلان، در میان دستگاههای تابع نظام بودجه استانی بعد از آموزش و پرورش و در مرتبه دوم قرار دارد. لازم به ذکر است که اعتبارات عمرانی جهت توسعه و
ص: 585
جدول شماره 23- تعداد مراکز بهداشتی درمانی و نیروی انسانی پزشکی شاغل در آنها و همچنین تجهیزات دندانپزشکی به تفکیک شهرستانهای استان گیلان در سال 1370.
گسترش مؤسسات بهداشتی و درمانی و آموزشی سرمایه‌ای و تعمیرات اساسی مؤسسات مزبور بر حسب نیاز تصویب شده و به این استان تخصیص داده می‌شود. البته درآمد از محل عرضه خدمات درمانی شامل ارقام بودجه جاری و عمرانی نمی‌باشد.

پزشکان گیلان‌

اشاره

در بهداشت و درمان نیروی انسانی پزشکی به مجموعه‌ای از افراد آموزش دیده اطلاق می‌گردد که در حقیقت شریان حیاتی و محور اصلی برنامه‌ریزیهای بهداشت و درمان و عامل ارزشیابی و اجراء این برنامه‌ها هستند. با توجه به نقش کارساز نیروی مزبور در امر بهداشت و درمان و همچنین به پاس خدمات ارزنده‌ای که گروه کثیری از پزشکان در ادوار مختلف مخصوصا در مواقع بروز بیماریهای خطرناکی نظیر وبا و طاعون به مردم گیلان نموده‌اند لازم می‌داند با رعایت اختصار آنان را معرفی نماید.
در گذشته‌های دور مخصوصا هنگام فرمانروایی سادات امیرکیایی، پزشکی گیلان در سطح بغداد و دمشق و سایر مراکز بزرگ علمی بود. اما در حوادث رنج‌آوری که در دوره‌های مختلف آرامش خاطر گیلانیان را به تشویش و نگرانی مبدل ساخت از جمله مواقعی که سپاهیان مغول و تیمور و شاهان صفوی، گیلان را مورد تهدید و حمله قرار دادند گروهی از علما و دانشمندان و هنرمندان و پزشکان گیلانی موطن خود را ترک کرده راه مهاجرت در پیش گرفتند.

پزشکان مهاجر

از آنجا که دربار هند مشوق علم و هنر بود و دانشمندان و هنرمندان را با آغوش باز می‌پذیرفت، اکثر پزشکان مهاجر به هندوستان پناه بردند و در دربار شاهان هند ارج و مقام و منزلت بسیار یافتند.
اغلب پزشکان گیلانی که جلای وطن کرده و به هندوستان عزیمت نمودند در دوره صفویه می‌زیستند. گیلان قبل از صفویه از استقلال نسبی برخوردار بود و در زمان صفویه به‌ویژه در دوره سلطنت شاه عباس استقلال خود را از دست داد. هنگامی که خان احمد گیلانی فرمانروای شرق گیلان (بیه‌پیش) به فرمان شاه طهماسب در قلعه قهقهه زندانی گردید، همچنین در دوره پادشاهی شاه عباس اول که خان احمد به دربار عثمانی پناهنده شد عده‌ای از بزرگان و دانشمندان و شعرا و پزشکان گیلان جلای وطن کرده به هندوستان عزیمت نمودند. معروفترین پزشکان گیلانی که در این زمان از سرزمین آباء و اجدادی هجرت کرده به هندوستان رفتند فرزندان حکیم عبد الرزاق هستند. حکیم عبد الرزاق مدتها صدارت خان احمد گیلانی را بر عهده داشت. وی پس از شکست خان احمد گیلانی از شاه طهماسب صفوی در سال 974 هجری قمری در قلعه الموت زندانی گردید و در همانجا مرد. حکیم عبد الرزاق 4 پسر طبیب داشت به نام: حکیم ابو الفتح، حکیم همام الدین، حکیم نور الدین قراری و حکیم لطف الله که پس از چندی سرگردانی در ایران به دیار هند رهسپار گردیدند و در همانجا ماندگار شدند. حکیم ابو الفتح در دربار هند تا مقام صدارت بنگال پیش رفت و برادران او نیز در دربار مقام و منزلت شایسته‌ای یافتند.
پزشکان دیگر عبارتند از: حکیم الملک شمس الدین گیلانی (متوفی 998 ه. ق)- حکیم ابو القاسم گیلانی- حکیم میر محمد هاشم گیلانی که در دوره شاه جهان صدارت و طبابت ناحیه گجرات را عهده‌دار شد و «تفسیر بیضاوی» از اوست. وی حاشیه‌ای بر کتاب علامه سمرقندی و حواشی
ص: 586
و تعلیقاتی بر شرح «موجز نفیسی» و شرح «هدایت الحکمه» میبدی نوشته است- حکیم فتح الله گیلانی که کتاب «شرح قانون» ابن سینا را به فارسی نوشت- حکیم فتح الله شیرازی گیلانی و برادرش حکیم محمد صالح شیرازی گیلانی پزشک دربار شاه جهان- حکیم فغفور گیلانی، متوفی 1029 هجری- حکیم محمد نفیس لاهیجانی طبیب مخصوص خان خانان- حکیم علی گیلانی ملقب به جالینوس زمان، پزشک و مشاور اکبر شاه و مؤلف «شراح قانون» و «مجربات علی»، متوفی به سال 1018 هجری- حکیم حسن گیلانی- حکیم دوائی گیلانی معلم شاه جهان و ملقب به عین الملک- حکیم محمد امین پزشک خان خانان- حکیم حاذق (متوفی 1067 یا 1068)- حکیم خوشحال- حکیم عبد الله- نظام الدین احمد گیلانی مؤلف کتاب «اسرار الاطباء» و «درمان بواسیر»- حکیم سید احمد گیلانی (متوفی 1163 ه. ق)- شیخ محمد بن ابو طالب زاهد گیلانی که علاوه بر پزشکی از دام‌پزشکی نیز اطلاعات زیادی داشته و در این زمینه 2 کتاب به رشته تألیف کشیده است؛ یکی رساله «فرسنامه» درباره اسب و بیماریهای آن و دیگری رساله در «خواص الحیوان».

پزشکان غیرمهاجر

اشاره

در میان پزشکان غیرمهاجر گیلانی تنی چند شهرت و محبوبیتی بسیار کسب کردند به‌طوری که شهرت آنان از مرزهای گیلان گذشت و بیماران را از نقاط مختلف ایران و حتی سرزمینهای همجوار روانه گیلان ساخت. برخی از آنان به دربار اصفهان و تهران راه یافتند و به عنوان پزشک مخصوص شاه انتخاب شدند. قبل از تأسیس دار الفنون پزشکان گیلانی عموما پیرو مکتب حکما و اطبای نام‌آور ایران به‌ویژه ابو علی سینا بوده و بیماران را با گیاهان دارویی و به روش سنتی درمان می‌کردند. بعد از تأسیس دار الفنون تحصیل پزشکی نوین در این مدرسه و نیز کشورهای خارج معمول گردید و طب جدید به گیلان راه یافت.
از احوال پزشکانی که قبل از دوره صفویه در گیلان به طبابت اشتغال داشتند اطلاع کافی در دست نیست، لذا به ذکر نام و شرح احوال پزشکانی که از این زمان به بعد شهرتی کسب کرده و یا خدمات شایسته‌ای انجام داده‌اند می‌پردازیم.

مولانا محمد گیلانی ملقب به سدید الدین.

مرد طبابت و سیاست بود. در سال 912 هجری قمری در عهد خان احمد خان کشته شد.

یحیی جان فرزند مولانا احمد طبیب گیلانی.

طبیبی بسیار حاذق بود. وی شاه اسماعیل صفوی را معالجه کرد و مقدار زیادی زر حق العلاج گرفت. در سیاست، تا صدارت خان احمد خان ترقی کرد.

حکیم ابو نصر گیلانی.

پس از اتمام تحصیلات پزشکی در قشون به خدمت پرداخت. سپس به سمت پزشک خانوادگی شاه طهماسب انتخاب گردید. عاقبت به اتهام مشارکت در قتل شاه طهماسب به دستور شاه اسماعیل دوم صفوی (985- 984 ه. ق) کشته شد.

کمال الدین گیلانی (کمال الدین افضل بن یحیی گیلانی).

در عهد شاه عباس صفوی می‌زیست و کتاب داروشناسی جامع الجوامع در چهل فائده از آثار اوست.

حاج آقا بابا رشتی ملقب به ملک الاطباء.

وی چند سال در رشت و تهران به طبابت پرداخت و «حکیم‌باشی» دربار ناصر الدین شاه شد. در این سمت ملقب به ملک الاطباء گردید و به سال 1289 هجری قمری در تهران درگذشت.

میرزا کاظم رشتی ملقب به ملک الاطباء و فیلسوف الدوله.

بعد از حاج آقا بابا رشتی حکیم‌باشی ناصر الدین شاه و ملقب به ملک الاطباء گردید. کتاب «حفظ الصحه ناصری» از اوست.

میرزا احمد رشتی مشهور به امین الاطباء.

از پزشکان معروف زمان خود بود. پس از آن‌که از رشت به تهران آمد به عنوان پزشک مخصوص ناصر الدین شاه انتخاب شد.

حکیم صبوری رشتی، ملقب به مدیر الاطباء.

در جیرکوچه رشت به سال 1265 هجری قمری متولد شد. در مصر و بیروت تحصیل کرد، طبع شعر هم داشت. می‌گویند در همه‌گیری وبای رشت خدمات شایسته‌ای انجام داد.
سرانجام به سال 1313 هجری قمری از درشکه به زیر افتاد و درگذشت.

دکتر ابراهیم حشمت الاطباء (دکتر حشمت).

در جنبش مشروطیت از مجاهدین به نام و طبیب نظام ملی بود و در قیام جنگل از سران نهضت به‌شمار می‌رفت. این پزشک آزادیخواه خدمات شایسته‌ای در زمینه عمران و آبادی و پزشکی لاهیجان انجام داد. عاقبت تسلیم ریا و تزویر دولت وقت شد، و در سال 1337 هجری قمری در رشت به دار آویخته شد.

دکتر سهراب.

مقارن جنبش مشروطیت و بعد از آن در گیلان می‌زیست.
پزشکی آزادیخواه و خدمتگزار بود. در طول تصدی قرنطینه و صحیحه انزلی در زمینه بهداشت عمومی و پیشگیری از بیماریها اقدامات مؤثری کرد. عاقبت به اتفاق یپرم خان به سال 1330 هجری قمری در حمله به قلعه شورجه همدان کشته شد.

دکتر مهدی رازی (ارفع الحکماء).

به سال 1246 شمسی در رشت متولد شد. در جنبش مشروطیت عضو انجمن حفظ الصحه و چندی هم پزشک بیمارستان پورسینای رشت بود. به روایتی دکتر مهدی رازی اولین کسی است که مایه‌کوبی آبله را در گیلان رواج داد. وی در 91 سالگی درگذشت.

دکتر الکساندر اتابکیان.

از دهه 1260 شمسی در رشت طبابت می‌کرد.
اتابکیان در سبزه‌میدان رشت مطب و درمانگاه داشت، منزلش پایگاه بیماران ثروتمند غیرگیلانی بود که به قصد معالجه عازم اروپا بودند و با شنیدن مهارت دکتر اتابکیان خود را به وی می‌سپردند. اتابکیان علاوه بر طبابت اهل قلم و سیاست هم بود. روزنامه هامائیک را در رشت منتشر می‌کرد.

دکتر آرشاک یقیایان.

فارغ التحصیل سوئیس بود. این پزشک ارمنی بعد از سالها انجام خدمات پزشکی در تهران و رشت به سال 1351 در 82 سالگی درگذشت.

دکتر پطروس تاشچیان.

فارغ التحصیل آمریکا و متخصص زنان و زایمان بود. قریب 50 سال به مردم گیلان خدمت کرد. این پزشک متخصص ارمنی به سال 1339 در 88 سالگی درگذشت.

دکتر عبد الخالق آخوندزاده.

او معروف به آخوند اف و فارغ التحصیل روسیه بود. دکتر آخوندزاده تا پایان عمر 95 ساله خویش به طبابت پرداخت و مورد احترام اهالی بود.

دکتر وارتان آوانسیان.

پس از پایان تحصیلات در روسیه از سال 1301
ص: 587
تا 1323 در رشت مشغول طبابت بود و بیماران گیلانی را از مراجعه به تهران بی‌نیاز می‌ساخت.

دکتر آرامائیس آنانیان.

مدت 40 سال از 1292 شمسی تا 1332 در رشت به خدمات دندانپزشکی اشتغال داشت.

دکتر بالاعمی بابائی.

پس از خاتمه تحصیلات در ترکیه، در رشت مشغول طبابت شد. دکتر بابائی انسانی نوعدوست بود. در سال 1362 در 83 سالگی درگذشت.

حکیم سید علی سقراط.

پزشک مجاز بود و تا پایان عمر 93 ساله خود در مطب خصوصی به طبابت اشتغال داشت.

محمد علی مشیر سینائی (میرزا کوچک).

از پزشکان مجاز رشت بود.
پس از سالها طبابت در سال 1350 در 85 سالگی درگذشت.

دکتر ایساک دردریان.

از سال 1312 به مدت 4 سال در انزلی و رشت طبابت کرد و بعد از آن به قزوین و تهران عزیمت کرد.

دکتر استپان هاراطونیانس.

معروف به «حکیم فانوس» فارغ التحصیل هندوستان بود. از سال 1292 هجری قمری در رشت به طبابت پرداخت.
می‌گویند کشت توتون را دکتر هاراطونیانس در گیلان رواج داده است.

دکتر هائیک وارطانی.

متخصص زنان و زایمان بود. مدتی در بندر انزلی و بعد از آن حدود 14 سال در رشت خدمت کرد و مدتی هم ریاست بخش طبی بیمارستان پورسینا را به عهده داشت. سپس به تهران عزیمت کرد و در سال 1333 درگذشت.

دکتر رافائیل سرکیسیان.

به سال 1273 شمسی متولد شد و به عنوان پزشک عمومی سالها در تهران و اراک و رشت خدمت کرد. وی که مجرد می‌زیست تمام‌وقت خود را صرف درمان بیماران فقیر و بی‌بضاعت کرده بود.

دکتر مشدوط میلانی.

فارغ التحصیل دانشگاه باکو و متخصص بیماریهای زنان و زایمان بود. پس از مدتی طبابت در رشت به تهران عزیمت کرد.
سایر پزشکانی که در گیلان منشأ خدمات ارزنده و مورد احترام اهالی بودند، عبارتند از:
دکتر میر تقی‌اف، فارغ التحصیل پزشکی روسیه.
دکتر منصور باور، رئیس کل صحیه انقلاب جنگل.
دکتر حسن نیکو، دارای دکترای پزشکی از روسیه.
دکتر موسی خان فیض، فارغ التحصیل پزشکی فرانسه و عضو صحیه انقلاب جنگل و رئیس صحیه گیلان در سالهای 1308 و 1309 شمسی.
دکتر علی فارسی، فارغ التحصیل ایران.
دکتر ابو القاسم سینا، فارغ التحصیل ایران.
پروفسور کاظمی، فارغ التحصیل روسیه، عضو بیمارستان پورسینا.
دکتر سلامت‌بخش، فارغ التحصیل ایران.
دکتر عباس‌زاده، فارغ التحصیل ایران.
دکتر کریم جمشیدی، فارغ التحصیل فرانسه.
دکتر عنایت السلطنه.
دکتر نور الله خان.
دکتر لقمان (طب قدیم).
دکتر هاروطون تیریاکیان، فارغ التحصیل فرانسه و از سال 1275 شمسی به بعد در رشت طبابت کرد.
دکتر گاراپت گاراپتیان، فارغ التحصیل پزشکی دانشگاه مسکو بود و از حدود سال 1299 شمسی در رشت به طبابت پرداخت.
دکتر لیسنیک هامساگورزیان، از حدود سال 1299 شمسی در رشت به طبابت مشغول شد.
دکتر مارکاریان، از حدود 1300 شمسی در رشت به طبابت پرداخت.
دکتر پاپازیان، از حدود سال 1311 شمسی در رشت طبابت کرد.
خانم تاگوهی هاروطونیان، متولد رشت و از حدود 1301 شمسی در رشت خدمات پزشکی انجام داد.
دکتر گاگیک هاروطونیان.
دکتر لئون اربلیان، ابتدا در مشهد و تهران به طبابت پرداخت سپس به پاریس رفت پس از بازگشت به ایران از سال 1326 تا 1333 در صومعه‌سرا و اطراف آن به عنوان مسئول بهداری خدمات زیادی انجام داد.
دکتر مسروپ (دندانپزشک)، از سال 1286 شمسی در رشت به کار دندانپزشکی اشتغال داشت.
دکتر آرمناک میناسیان (دندانپزشک)، از حدود سال 1297 شمسی در رشت دندانپزشکی کرد.
دکتر آرداواز شاهوردیان، از حدود سال 1308 شمسی در رشت به کار دندانپزشکی پرداخت.
دکتر کریستیدیس یونانی عضو انجمن حفظ الصحه جنبش مشروطیت گیلان.
دکتر استاویدیس یونانی عضو انجمن حفظ الصحه جنبش مشروطیت گیلان.
دکتر کشیش اوغلی عضو انجمن حفظ الصحه جنبش مشروطیت گیلان.
دکتر سید محمد کاشانی عضو انجمن حفظ الصحه جنبش مشروطیت گیلان.
دکتر رفیع خان (همدانی) عضو انجمن حفظ الصحه جنبش مشروطیت گیلان.
گروه دیگری از پزشکان که طی چند دهه اخیر در رشت، بندر انزلی و لاهیجان به خدمات پزشکی اشتغال داشته و منشأ خدمات قابل‌توجهی بوده‌اند عبارتند از:
دکتر فریم آمریکائی (رشت)- دکتر یانگو (رشت)- دکتر ابو القاسم خان (رشت)- دکتر مکروتومیان (رشت)- دکتر ابراهیم احیاء السلطنه (رشت)- دکتر صادق خان زهری (رشت)- میرزا ید الله خان طبیب معروف به بشر دوست (رشت)- میرزا ابو القاسم خان معتمد الحکماء (رشت)- میرزا ربیع طبیب (رشت)- امجد الحکماء طبیب (رشت)- میرزا هادی خان طبیب (رشت)- بقراط الدوله طبیب (رشت)- صحت السلطنه (رشت)- دکتر علی خان شفا (رشت)- دکتر آقا خان (ثوب) (رشت)- دکتر اسماعیل مرزبان (رشت)- دکتر نشانیدیس (رشت)- معزّ الحکماء طبیب (رشت)- میرزا
ص: 588
جعفر اعتماد الحکماء (رشت)- میرزا تقی سراج الحکماء (رشت)- میرزا یحیی عمید الاطباء (رشت)- میرزا علی اصغر خان صدیق الاطباء (رشت)- مسیح الحکماء (رشت)- میرزا مهدی خان طبیب (رشت)- علی خان طبیب (رشت)- ارفع الحکماء (رشت)- میرزا تقی خان طبیب (لاهیجان)- میرزا هاکب طبیب (لاهیجان)- علیرضا خان طبیب (لاهیجان)- دکتر خلیف (بندر انزلی)- دکتر محمد خان (بندر انزلی).
دکتر مامیکونیان (پزشک شیلات انزلی)- دکتر آشوت در استپانیان (انزلی)- دکتر نرسیس پاتواکانیان (انزلی)- دکتر میکائیل جلالیان (انزلی)- خانم دکتر گیدیشیان ساهاکانوش (انزلی)- دکتر وارطان جانیان (انزلی)- دکتر آرداش ملکونیان (انزلی)- دکتر یگیساریان (انزلی) و دکتر هائیک قازاریان (انزلی).

مرحله جدید

اشاره

با توسعه و گسترش مؤسسات عالی پزشکی و تربیت گروه قابل‌توجهی از پزشکان، دندانپزشکان، و داروسازان مرحله جدیدی آغاز شد و تعداد فارغ التحصیلان رشته‌های پزشکی در گیلان رو به افزایش گذاشت. رفته‌رفته کلیه امور پزشکی شامل پیشگیری، تشخیص و درمان متضمن خدمات مشورتی و تحقیقاتی و آموزشی به دست فارغ التحصیلان رشته‌های پزشکی افتاد. بدین ترتیب امر درمان با استفاده از روشهای جدید در دورافتاده‌ترین نقاط استان توسعه و تعمیم یافت. آمارهای زیر نشان‌دهنده تعداد پزشک و دندانپزشک گیلان در فاصله سالهای 1349 تا 1355 است.
سال/ تعداد پزشک/ تعداد دندانپزشک
1349/ 228 نفر/ 29 نفر
1350/ 234 نفر/ 30 نفر
1351/ 245 نفر/ 30 نفر
1352/ 273 نفر/ 38 نفر
1353/ 311 نفر/ 43 نفر
1354/ 348 نفر/ 52 نفر
1355/ 380 نفر/ 60 نفر
در سال 1355 تعداد پزشکان گیلان بر حسب تخصص به شرح زیر بودند:
پزشک عمومی 308 نفر و متخصص 72 نفر
متخصص رشته‌های داخلی 9 نفر
متخصص کودکان 6 نفر
متخصص اعصاب و روان 1 نفر
متخصص پوست و آمیزشی 1 نفر
متخصص جراحی 30 نفر
متخصص چشم 3 نفر
متخصص زنان و زایمان 9 نفر
متخصص گوش و حلق و بینی 4 نفر
متخصص رادیولوژی 4 نفر
متخصص بیهوشی 5 نفر
جدول شماره 24- تعداد پزشکان و دندانپزشکان استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1362
0- رقم مساوی صفر است.
نکته قابل‌توجه آن است که نزدیک به نیمی از پزشکان در رشت (مرکز استان) فعالیت داشتند. به عنوان مثال در سال 1355 از کل پزشکان گیلان 183 نفر و از 72 پزشک متخصص 55 نفر در رشت کار می‌کردند. همچنین از 60 دندانپزشک نیز 28 نفر در مرکز استان گیلان اشتغال داشتند. با توجه به آمار مزبور درمی‌یابیم که در سال 1355 برای هر 4200 نفر گیلانی 1 پزشک و برای هر 400، 26 نفر 1 دندانپزشک وجود داشت (جمعیت گیلان بالغ بر 000، 582، 1 نفر بود).
با پیروزی انقلاب اسلامی به علت پی‌آمدهای طبیعی انقلاب اسلامی و عدم هماهنگی مؤسسات آموزش پزشکی با انقلاب فرهنگی، برای مدتی در آموزش پزشکی کشور وقفه حاصل شد و بدین‌ترتیب از تعداد پزشکان تا اندازه‌ای کاسته شد. به‌طوری که تعداد پزشکان گیلان از 380 نفر در سال 1355 به 372 نفر در سال 1362 کاهش پیدا کرد. تعداد دندانپزشکان گیلان نیز از 60 نفر به 57 نفر تنزل یافت. این رکود و کاهش را در جدول شماره 24 می‌توان مشاهده کرد.

وضعیت موجود

در سال 1369، پزشکان شاغل در بهداشت، درمان و آموزش پزشکی استان گیلان 405 نفر شامل 212 پزشک عمومی و 193 پزشک متخصص بودند. تعداد 44 تن از این عده را پزشکان خارجی تشکیل می‌دادند که 40 نفر پزشک عمومی و 4 نفر متخصص بودند. از 361 پزشک ایرانی نیز 189 تن متخصص و 172 نفر پزشک عمومی بودند. بدین‌ترتیب 52 درصد از کادر پزشکی گیلان را پزشکان متخصص تشکیل داده‌اند. حال آن‌که در سال 1347 تعداد پزشکان متخصص گیلان حدود 20 درصد و در سال 1355 فقط 19 درصد بوده است. در مجموع، این اعداد و ارقام حکایت از دل بستن پزشکان
ص: 589
جدول شماره 25- پزشکان عمومی و متخصّص وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان و دانشگاه علوم پزشکی گیلان بر حسب تخصص و به تفکیک شهرستان در سال 1369
- رقم مساوی صفر است.
به رشته‌های تخصصی پزشکی و استقبال مردم از تخصص دارد. در جدول شماره 25 آمار پزشکان گیلان در سال 1369 ارائه شده است.
بر پایه این آمار 49 درصد پزشکان گیلان در رشت به طبابت اشتغال داشته‌اند. در سطح استان نیز از هر 100 پزشک 15 نفر در نقاط روستائی و 85 پزشک در نقاط شهری مستقر بوده‌اند. جدول شماره 26 این اختلاف را به طور آشکار نشان می‌دهد.
آمار جدول شماره 27 حاکی است که در سال 1369 استان گیلان 625 پزشک عمومی و متخصص، 100 دندانپزشک، 130 داروساز دارای دکترا و در مجموع 855 نفر در بخش بهداشت، درمان و آموزش پزشکی (دولتی) و آزاد داشته است. بدین‌ترتیب برای هر 2600 نفر جمعیت گیلان 1 دکتر اعم از پزشک، دندانپزشک و داروساز مشغول فعالیت بوده است. مقایسه این نسبت با نسبتهای متداول در جهان تفاوتهای چشمگیری را نشان می‌دهد. در ممالک پیشرفته برای هر 1000 نفر حداقل 1 پزشک وجود دارد. استانهای مختلف کشور نیز کم‌وبیش با گیلان هماهنگ هستند. فقط در این میان استان تهران به علت ویژگی خاص شهر تهران در سطح کشورهای مترقی است. در میان شهرهای گیلان رشت با 2080 نفر به ازای هر پزشک از شهرستانهای دیگر جلوتر است. شاخصهای شهرستانها بدین‌صورت بوده است.
شهرستان/ جمعیت به ازای یک پزشک/ جمعیت به ازای یک دندانپزشک
آستارا/ 4800 نفر/ 800، 20 نفر
آستانه اشرفیه/ 8300 نفر/ 900، 26 نفر
بندر انزلی/ 2800 نفر/ 300، 16 نفر
تالش/ 9200 نفر/ 53400 نفر
رشت/ 2100 نفر/ 400، 14 نفر
ص: 590
رودبار/ 8300 نفر/
رودسر/ 6100 نفر/ 100، 44
صومعه‌سرا/ 6200 نفر/ 900، 47 نفر
فومن/ 8700 نفر/ 600، 63 نفر
لاهیجان/ 3700 نفر/ 900، 16 نفر
لنگرود/ 4900 نفر/ 400، 20 نفر
استان گیلان/ 3600 نفر/ 000، 23 نفر
جدول شماره 26- پزشکان وابسته به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان و دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال 1369.
بنابراین برای رسانیدن تعداد پزشکان کشور به یک حدنصاب قابل قبول می‌باید اقدامات وسیعی به‌طور همزمان جهت کنترل جمعیت از یک‌سو و تربیت پزشک و دندانپزشک و داروساز از سوی دیگر انجام شود.
آمار دیگری که ضمن جدول مزبور آمده نشان‌دهنده تعداد دندانپزشکان تجربی و دندانسازان در شهرستانهای استان گیلان است.
لازم به یادآوری است که علاوه بر پزشکان 9322 نفر پرسنل پیراپزشک و غیره نیز مسئولیت امور درمانی را در استان گیلان انجام می‌دهند. از این تعداد 6945 نفر در سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان و 2377 نفر در دانشگاه علوم پزشکی گیلان به‌کار اشتغال دارند.
به استناد آمار سال 1373، تعداد پزشکان ایرانی استان گیلان به 1125 نفر رسیده است.

بیمارستانها

اشاره

تأسیس بیمارستانها در استان گیلان نکته‌ای است که باید از آنها به عنوان جدول شماره 27- آمار پزشکان، دندانپزشکان، دکترهای داروساز و نیز تعداد دندانپزشکان تجربی و دندانسازان استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369
0- رقم مساوی صفر است.
رویداد مهم پزشکی و درمانی یاد کرد. زیرا حدود یک سده پیش، در گیلان همانند نقاط دیگر کشور، بیمارستان در اذهان عمومی واژه نامأنوسی بود.
ظاهرا کار احداث بیمارستانی توسط یکی از افراد متنفذ در رشت آغاز گردیده بود، لیکن به علت عدم تکافوی امکانات مالی و تسهیلات لازم هرگز ادامه نیافت. همچنین محلی به نام بیمارخانه در رشت دایر بود که آن هم در تعرض هواپیماهای جنگی انگلیسی به قصد سرکوبی جنگلیها، به سختی صدمه دید.
در مجموع می‌توان گفت بعد از تأسیس درمانگاه و بیمارستان دکتر فریم آمریکائی (حدود سال 1285 شمسی) مردم با خدمات واقعی بیمارستانی آشنا شده و در صدد برآمدند هرچه بیشتر از مزایای آن بهره‌مند شوند. حدود 18 سال بعد، بیمارستان پورسینا (بیمارستان ملی) در رشت تأسیس شد و از آن پس بر تعداد بیمارستانها و مؤسسات بهداشتی و درمانی گیلان به تدریج افزوده شد.

بیمارستان پورسینا

بیمارستان پورسینای رشت با نام «بیمارستان ملی» در سال 1303 شمسی تأسیس شد. به استناد مدارک موجود حدود 7 هکتار زمین برای بنای
ص: 591
بیمارستان پورسینای رشت.
بیمارستان از محل عواید چند نمایشنامه، در ناصریه رشت خریداری گردید.
سپس به همت مردم و سهمیه عوارضی که از برنجهای صادراتی اخذ می‌شد در زمین مزبور ساختمان بیمارستان آغاز گردید و مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
صادق کوچک‌پور در همین زمینه می‌نویسد: «بودجه فرهنگ گیلان ملی بود یعنی دولت اعتباری برای پرداخت بودجه فرهنگ نداشت و بودجه از محل صدور برنج به خارج اداره می‌شد. به این معنی از هر پوط برنج 5 شاهی و از هر کیسه 1 شاهی[798] می‌گرفتند و با جمع‌آوری وجوه که به وسیله دارائی و گمرک انجام می‌گرفت فرهنگ گیلان و بهداشت اداره می‌شد. از این مبلغ بیمارستان پورسینای رشت بنا شد. این وجوه تحت نظر و مراقبت هیئتی به نام خیریه که اعضاء آن از معتمدین رشت از قبیل میرزا محمد علی خان پیربازاری و میرزا علی اکبر نهاوندی و حاج محمد علی آقا داودزاده و غیره بودند اداره می‌شد.»[799] در ابتدای کار، بیمارستان دارای 2 ساختمان 1 طبقه جدا از هم بود.
لازم به ذکر است تا آماده شدن ساختمانهای بیمارستان در «ناصریه» (حدود 1308 شمسی) بیمارستان پورسینا با نام «بیمارستان ملی» در 1 ساختمان استیجاری به سرپرستی علی پیربازاری فعالیت داشت.
این بیمارستان در سال 1327 به وزارت بهداری تحویل گردید. در سال 1337 بر طبق «لایحه واگذاری امور مردم به مردم» پس از تشکیل انجمن بهداری رشت، بیمارستان پورسینا نیز تحویل انجمن مزبور شد. به مرور زمان بلوکهای ساختمانی دیگری در جهت تکمیل و تجهیزات بیشتر به آن اضافه گردید و در سال 1349 به شیر و خورشید سرخ تحویل گردید.
بیمارستان پورسینا در سال 1349 تعداد 210 تخت داشته است. بخشهای
آرامگاه قدیمی 4 تن از بزرگان و مسئولان گیلان در محوطه بیمارستان پورسینای رشت.
بیمارستان در سال مزبور عبارت بوده‌اند از:
- بخش داخلی، دارای 70 تخت مردانه و زنانه با 2 پزشک و 10 پرستار و بهیار و کمک‌بهیار.
- بخش عفونی، دارای 35 تخت با 1 پزشک، 2 پرستار، و 1 کمک‌بهیار.
- بخش کودکان (معروف به بخش قی و اسهال)، دارای 30 تخت، 1 پزشک و 12 بهیار و کمک‌بهیار.
- بخش جراحی، با 75 تخت، 7 جراح و 25 پرستار و بهیار و کمک بهیار.
- بخش رادیولوژی، با 5 دستگاه رادیولوژی نو و مستعمل.
همچنین بیمارستان دارای داروخانه، آزمایشگاه، درمانگاه اورژانس، درمانگاه مرکزی شامل کلینیکهای: داخلی، جراحی، کودکان، زنان، گوش و حلق و بینی، چشم، مرکز استریلیزاسیون، رختشویخانه، آشپزخانه، انبار، دو دستگاه آمبولانس و سیستم دفع فاضلاب و زباله بوده است.
بخشی از فعالیتهای بیمارستان در سال 1349 به شرح زیر بوده است:
- تعداد بیماران سرپائی مراجعه‌کننده 875، 100 نفر.
- تعداد بیماران بستری‌شده در طول سال 3191 نفر.
- تعداد بیمارانی که پس از معالجه مرخص شده‌اند 3097 نفر.
- تعداد بیماران بستری که فوت شده‌اند 146 نفر.
- تعداد آزمایشهای انجام‌شده در آزمایشگاه 204، 10 مورد.
- تعداد مراجعین به بخش رادیولوژی 6627 نفر.
بیمارستان پورسینای رشت بعد از انقلاب اسلامی، در سال 1358 از هلال
ص: 592
احمر استان گیلان منتزع و به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان منتقل گردید. این بیمارستان پس از تشکیل دانشگاه علوم پزشکی گیلان، در سال 1365 به این دانشگاه واگذار شد و به عنوان یک مرکز آموزشی و درمانی مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
در سالهای اخیر (به خصوص طی 3 سال گذشته) تغییر و تحول چشمگیر و عمده‌ای در وضعیت ساختمانها و توسعه و افزایش تجهیزات تشخیص پزشکی و درمانی بیمارستان صورت گرفته که موجبات ارتقاء سطح کارآئی آموزشی و درمانی را فراهم کرده از جمله ساختمانهای بخش نورولوژی و بخش اورژانس که در اثر زلزله سال 1369 آسیب کلی دیده بودند بازسازی شده و مورد استفاده قرار گرفتند. طبقه بالای ساختمان اورژانس به ارتوپدی الکتیوelective اختصاص داده شد. ساختمان 2 طبقه با زیربنای 1200 مترمربع که در سال 1371 آماده بهره‌برداری گردیده بود به بخشهای رادیولوژی، اسکن و جراحی اعصاب اختصاص یافت. دستگاههای تشخیص پزشکی و درمانی زیر نیز تاکنون (1373) تهیه و مورد بهره‌برداری قرار گرفته‌اند:
دستگاه ماموگرافی، دستگاه توموگرافی، دستگاه رادیولوژی 1000 میلی‌آمپر، تجهیزات و دستگاههای مربوط به «ای. سی. یو» (برای جراحی اعصاب)، اتوانالیزر، دستگاه هماتولوژی، دستگاه اندازه‌گیری الکترولیتها، دستگاه اندازه‌گیری گازهای خون(bloodgas) ، دستگاههای جدید و پیشرفته آندوسکوپی و» E .R .C .P «، نصب و راه‌اندازی دستگاههای الکترومیوگرافی و الکترو آنسفالوگرافی در بخش نورولوژی، تجهیز اطاقهای عمل به میکروسکوپ جراحی، چراغهای سیالیتیک و تختهای عمل پیشرفته، دستگاههای بیهوشی، دستگاه سونوگرافی و غیره.
اگر وضع بیمارستان پورسینا را در 1373 مورد بررسی قرار دهیم درمی‌یابیم که بیمارستان با زیربنای 000، 14 مترمربع در زمینی به مساحت 000، 36 مترمربع و در محوطه مشجری به وسعت 150، 22 مترمربع ساخته شده و تعداد تخت و امکانات پرسنلی آن به قرار زیر است:
بخشهای درمانی شامل: جراحی، ارتوپدی، داخلی و اعصاب، جراحی اعصاب و داخلی.
بخشها و واحدهای تشخیص پزشکی و درمانی شامل: رادیولوژی، آزمایشگاه، درمانگاههای تخصصی و اورژانس و داروخانه و بانک خون.
تعداد تخت بیمارستانی 320 عدد
تعداد پزشک متخصص 35 نفر
تعداد پزشک عمومی 1 نفر
تعداد پیراپزشک 252 نفر (آمار سال 1371)
تعداد کل کارکنان 417 نفر (مرد 196 نفر، زن 221 نفر)
سی. تی. اسکن[800]: بیمارستان پورسینای رشت که به هفتادمین سالگرد تأسیس خود رسیده در حال حاضر یکی از بیمارستانهای مجهز کشور است.
این بیمارستان حدود 70 سال قبل با کمترین امکانات و تجهیزات و وسائل پزشکی کار خود را آغاز کرد و امروز به آخرین وسائل تشخیص و درمان از قبیل سی. تی. اسکن، کامپیوتر و سایر ابزار و آلات مدرن مجهز است. تا چند سال قبل ساکنان گیلان در صورت نیاز به استفاده از سی. تی. اسکن ناچار بودند به تهران عزیمت نمایند و در این رهگذر با مشکلات متعددی روبرو می‌شدند. افراد کم‌بضاعت نیز اجبارا از سفر صرفنظر نموده به تشخیصهای بالینی قناعت می‌کردند.
در شمال‌غربی محوطه بیمارستان پورسینا آرامگاهی قدیمی وجود داشت که بازسازی شده و نمای یادبودی بر روی آن بنا گردیده است. بر روی سنگ یادبود نوشته شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم. این مزار نیک‌مردانی است که در راه وطن جان داده‌اند.» گفته می‌شود 4 تن از بزرگان و مسئولان گیلان، به اسامی: ملا عبد العزیز شریعتمدار کرگانی، یوسف خان جوبنه‌ای، کاظم خان رئیس کمیسری و صالح خان مژدهی، در بهمن 1291 شمسی که در اثر سرپیچی از اجرای دستور روسها و مخالفت با اعمال خشونت‌آمیز آنان توسط سربازان روسی به قتل رسیدند در این محل دفن شده‌اند.

بیمارستان آریا

بیمارستان خصوصی آریا در سال 1343 با 10 تخت در یک ساختمان استیجاری نامناسب در شمال سبزه‌میدان رشت آغاز بکار کرد. در سال 1362 بیمارستان آریا توسط «گروه پزشکی گیل و دیلم (سهامی خاص)» که در همان زمان تشکیل شده بود خریداری گردید و با موافقت وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به یک ساختمان استیجاری 4 طبقه واقع در غرب سبزه‌میدان رشت انتقال داده شد و با 40 تخت به نام «بیمارستان گیل و دیلم» با وضعیت جدید شروع بکار نمود.
با توجه به استقبال اهالی و عدم تکافوی فضا و امکانات بیمارستان گیل و دیلم، گروه مذکور 1 قطعه زمین به مساحت 500، 17 مترمربع جنب بلوار رشت- انزلی خریداری نمود. ساختمان بیمارستان جدید در آن آغاز گردید و با زیربنای 4500 مترمربع و با ظرفیت 110 تخت و بخشهای تخصصی زیر در سال 1371 مورد بهره‌برداری قرار گرفت:
بخش جراحی عمومی بخش گوش و حلق و بینی
بخش جراحی زنان و زایمان بخش جراحی ترمیمی
بخش ارتوپدی بخش نوزادان بخش چشم‌پزشکی
طبق آمار سال 1373، در بیمارستان آریا مجموعا 224 نفر (103 مرد و 121 زن) امور درمانی و اداری و مالی را عهده‌دار هستند و همچنین 82 پزشک متخصص و 6 پزشک عمومی نیز در آن فعالیت دارند.

بیمارستان توتونکاران رشت‌

توتون سیگار به سال 1875 میلادی توسط شخصی به نام دکتر استپان هاراطونیانس مشهور به «حکیم فانوس» به گیلان آورده شد. ابتدا کشت و
ص: 593
خرید و فروش آن آزاد بود ولی در سال 1316 شمسی پس از تأسیس دخانیات ایران تهیه و تولید و پخش توتون و مشتقات آن در انحصار دخانیات ایران قرار گرفت.[801]

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص593
تونکاران گیلان در سال 1324، به تشکیل «اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان» مبادرت ورزیدند. تأسیس 1 درمانگاه در محل فعلی بیمارستان توتونکاران رشت از نخستین اقدامات این اتحادیه بود. درمانگاه توتونکاران با تهیه وسائل و تجهیزات لازم و عقد قرارداد با داروخانه شبانه‌روزی رشت جهت تأمین داروهای موردنیاز به مداوای کشاورزان توتونکار عضو اتحادیه پرداخت.
از سال 1325 چند درمانگاه دیگر جهت درمان کشاورزان توتونکار در نقاط مختلف گیلان افتتاح شد. درمانگاهها در این محلها قرار داشتند: بازار جمعه، گل‌افزان فومن، اباتر، طاهرگوراب، ضیابر، کسما، صومعه‌سرا، پسیخان و گوراب‌زرمیخ. در سال 1326 هر روز بر طبق برنامه تنظیمی یک آمبولانس با پزشک و پزشکیار و دارو و لوازم پزشکی به درمانگاههای مزبور مراجعه کرده به معالجه و درمان بیماران می‌پرداخت. در درمانگاههای یادشده روزانه 1 پزشکیار مشغول انجام وظیفه بود. 2 روز در هفته نیز پزشک اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان در محل درمانگاه بیماران عضو اتحادیه را معاینه و درمان می‌کرد.
در سال 1343 هیئت‌مدیره اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان با توجه به نیاز روزافزون درمان توتونکاران به احداث یک بیمارستان 30 تختخوابی با تجهیزات لازم مبادرت نمود. بیمارستان مذکور از سال 1346 درمان اعضاء اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان و بیماران غیر توتونکار را بر طبق ضوابط و مقررات مصوب هیئت‌مدیره اتحادیه آغاز کرد.
چون این بیمارستان با 30 تختخواب جوابگوی نیازهای درمانی اعضاء اتحادیه کشاورزی توتونکاران و مردم رشت نبود از این‌رو بیمارستان به گنجایش 100 تختخواب در زمین 000، 10 مترمربعی متعلق به بیمارستان توسعه داده شد. کار ساختمانی از سال 1347 شروع شد و در سال 1350 با زیربنای 3500 مترمربع به اتمام رسید. بیمارستان مذکور از سال 1351 تا سال 1355 که به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی گیلان تحویل گردید توسط هیئت‌مدیره اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان اداره می‌شد.[802] تحویل این بیمارستان به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی گیلان اشتباه محض بود زیرا بیمارستان و تجهیزات آن از سرمایه توتونکاران زحمتکش عضو اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان بنا گردیده و هیچگاه جز اموال دولتی نبوده است.
به همین سبب اختلاف شدیدی بین اتحادیه کشاورزی توتونکاران و سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی آغاز شد که تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت. بعد از تشکیل دانشگاه علوم پزشکی گیلان مقاوله‌نامه‌ای در مورد بیمارستان مزبور به امضای رئیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان، مدیرعامل اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان و نماینده امام در گیلان و امام‌جمعه رشت رسید که بر طبق آن اتحادیه کشاورزی توتونکاران گیلان موافقت نمود اداره بیمارستان و بهره‌برداری از آن وسیله دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام گردد و کلیه لوازم و وسائل آن در اختیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان قرار گیرد.
دانشگاه گیلان متقابلا تعهد نمود کلیه توتونکاران عضو اتحادیه و عائله تحت تکفل آنان را با ارائه معرفی‌نامه اتحادیه در کلیه درمانگاهها و بیمارستانهای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان در اولویت و تحت درمان رایگان قرار دهد و درمان شامل کلیه اقدامات و هزینه‌هائی باشد که در حد امکان بهبود و سلامت را تأمین نماید، مثل معاینات مختلف و آزمایش و عکسبرداری و اعمال جراحی و تزریقات و داروی موردنیاز در داروخانه بیمارستان و یکی از داروخانه‌های معتبر شهر رشت. دانشگاه متعهد شد کلینیک تخصصی دکتر شریعتی و داروخانه آن را مثل گذشته دائر نماید و بیماران عضو اتحادیه و عائله تحت تکفل آنان را به رایگان تحت درمان قرار دهد. در غیر اینصورت یک واحد درمانی باید در ساختمان بیمارستان توتونکاران دائر شود و همه‌روزه بیماران توتونکار و عائله تحت تکفل آنان را درمان نموده و داروی رایگان در اختیار آنان قرار دهد. طبق قرارداد مزبور در هریک از بیمارستانها و کلینیکها و درمانگاههای تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گیلان در هر قسمت و بخش روزانه 3 تا 5 شماره برای توتونکاران و اعضاء خانواده آنان اختصاص یافت و در هر بیمارستان حداقل 5 تخت جهت مداوا و بستری نمودن آنان منظور گردید تا در امر درمان اعضاء اتحادیه و عائله تحت تکفل آنان تأخیر و مشکلی ایجاد نگردد.
این بیمارستان که در خیابان نامجوی رشت واقع شده در حال حاضر (سال 1373) دارای 105 تخت و 2 بخش به شرح زیر است:
بخش چشم 55 تخت
بخش گوش و حلق و بینی 50 تخت
بیمارستان توتونکاران دارای آزمایشگاه، داروخانه، رادیولوژی و 156 کارمند (67 مرد و 89 زن) است. همچنین 15 پزشک متخصص و 2 پزشک عمومی دارد.

بیمارستان دکتر حشمت رشت‌

اشاره

بیمارستان دکتر حشمت رشت در سال 1349 با نام کورش آغاز به‌کار کرد. در سال 1342 زمین این بیمارستان که 132، 16 مترمربع است توسط شخص نیکوکاری به نام بیانی به صورت رایگان در اختیار جمعیت شیر و خورشید سرخ رشت قرار داده شد. کار ساختمانی آن در سال 1343 آغاز گردید و در سال 1348 با زیربنای 7745 مترمربع پایان یافت.
این بیمارستان بعد از انقلاب اسلامی، در سال 1358 به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان پیوست و پس از تأسیس دانشگاه علوم پزشکی گیلان به این دانشگاه تحویل گردید.
بیمارستان مزبور در سال 1369 دارای 122 تخت در بخشهای درمانی زیر بود.
بخش داخلی 30 تخت (24 درصد تختهای بیمارستان).
ص: 594
بیمارستان دکتر حشمت (مرکز آموزشی درمانی دکتر حشمت) رشت، در سال 1371.
بخش مراقبتهای ویژه قلب(C .C .U) در بیمارستان دکتر حشمت رشت.
بخش جراحی ترمیمی 36 تخت (30 درصد تختهای بیمارستان).
بخش قلب و عروق 52 تخت (43 درصد تختهای بیمارستان).
بخش اورژانس 4 تخت (3 درصد تختهای بیمارستان).
در حال حاضر (سال 1373) دارای 180 تخت بیمارستانی، 21 پزشک متخصص، 2 پزشک عمومی و 257 کارمند (107 مرد و 150 زن) است. به علاوه بیمارستان مزبور دارای بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه و رادیولوژی، و درمانگاه و داروخانه است.

آنژیوگرافی:

[803] خرید و نصب و راه‌اندازی دستگاه تشخیص پزشکی آنژیوگرافی در بیمارستان دکتر حشمت رشت را بایستی به عنوان رویداد پزشکی استان گیلان ثبت کرد. پیش از آن بیماران نیازمند مجبور بودند برای آنژیوگرافی (عکس‌برداری از رگهای خونی به وسیله اشعه رونتگن) به تهران رفته بعد از تحمل سرگردانی و عذاب مدتی در نوبت بمانند.

بخش مراقبتهای ویژه قلب (سی. سی. یو):

قلب عضو عضلانی توخالی و پرقدرت بدن انسان است. این عضو مهم و حساس مسئول رسانیدن خون اکسیژن‌دار به بافتهای بدن و رسانیدن خون بدون اکسیژن به ریتین جهت تصفیه و اکسیژن‌گیری می‌باشد. هم‌اکنون برای مراقبتهای ویژه بیماران مبتلا به امراض قلبی یک بخش 20 تختخوابی با 10 دستگاه مانیتور[804] و کادر ویژه در بیمارستان دکتر حشمت وجود دارد. به‌علاوه یک دستگاه سانترال مانیتورینگ با 12 مانیتور نیز خریداری شده و در حال نصب و راه‌اندازی می‌باشد. این دستگاهها در سطح بیمارستانهای استان گیلان بیماران را از رنج سفر به تهران بی‌نیاز می‌سازد.

بیمارستان رازی‌

بیمارستان رازی در 4 هکتار زمین اهدائی مرحوم محمود محمودی با نام آسایشگاه مسلولین پایه‌گذاری شد. ساختمانها و تأسیسات مورد لزوم آسایشگاه ساخته شد لیکن بهره‌برداری از آنها تا سال 1344 مسکوت ماند.
سرانجام با پی‌گیری دکتر حکیم‌زاده (مدیر کل وقت بهداری) و دکتر سرور ایزدی در سال 1346 با 100 تخت فعال مورد بهره‌برداری قرار گرفت و بالاخره در سال 1356 تبدیل به بیمارستان عمومی گردید. با تشکیل دانشگاه علوم پزشکی گیلان، در سال 1365 برای انجام امور پزشکی، آموزشی و درمانی به این دانشگاه واگذار گردید.
مشخصات عمومی و درمانی بیمارستان در سال 1373 به شرح زیر است:
کل مساحت زمین بیمارستان 500، 29 مترمربع.
زیربنای بیمارستان 500، 16 مترمربع.
تعداد تخت بیمارستانی 240 عدد.
بخش داخلی دارای 52 تخت.
بخش جراحی دارای 34 تخت.
بخش عفونی و ریوی دارای 44 تخت.
بخش ارولوژی دارای 35 تخت.
بخش کلیه و دیالیز دارای 40 تخت.
بخش پوست دارای 20 تخت.
بخش اورژانس دارای 15 تخت.
تعداد پزشک: 33 نفر (پزشک متخصص و عضو هیئت علمی 30 نفر، پزشک عمومی 3 نفر).
تعداد کارمند: 338 نفر (126 مرد و 212 زن).
همچنین این بیمارستان آزمایشگاه، رادیولوژی، داروخانه، درمانگاههای تخصصی و اورژانس؛ بخشهای سونوگرافی، اندوسکوپی و اسپیرومتری دارد.
به‌علاوه، «مرکز مبارزه با بیماریهای ریوی استان گیلان» در محوطه بیمارستان رازی استقرار یافته است.

بخش دیالیز و سنگ‌شکن:

بیمارستان رازی همچنین دارای 12 دستگاه
ص: 595
بیمارستان رازی رشت در سال 1371.
بخش دیالیز بیمارستان رازی رشت.
دیالیز (کلیه مصنوعی)[805] است که بیماران کلیوی را به‌طور مرتب مورد مراقبت و درمان قرار داده است.
در سالهای اخیر با استفاده از دستگاهی که سنگ‌شکن کلیه نام دارد عمل جراحی برای خارج کردن سنگ کلیه در بسیاری از موارد منسوخ شده است.
دستگاه سنگ‌شکن، سنگهای داخل کلیه بیمار را خرد می‌کند و به‌طور طبیعی از بدن خارج می‌سازد.
همچنین به دلیل بی‌درد بودن درمان، نیازی به مراقبت و آمادگی قبلی، بی‌حسی موضعی و یا استفاده قبلی از دارو وجود ندارد. دستگاه سنگ‌شکن کلیه تاکنون در استان گیلان وجود نداشت و نیازمندان مجبور بودند برای معالجه به تهران مراجعه نمایند.
خوشبختانه خرید و نصب و راه‌اندازی نخستین دستگاه سنگ‌شکن کلیه و مجاری ادرار رازی رشت نویددهنده دگرگونی بنیادی در درمان بیماران مبتلا به سنگهای کلیوی در استان گیلان است.
لازم به ذکر است در مبحث مبارزه با سل نیز بیمارستان ریوی رازی مفصلا مورد بحث قرار داده شده است.

مرکز آموزشی و درمانی زایشگاه رشت‌

این مرکز در سال 1354 تأسیس شده و در حال حاضر (1373) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان است. مساحت آن 000، 15 مترمربع و زیربنایش 331، 15 مترمربع و دارای 400 تخت بیمارستانی (مادران 220 تخت و نوزادان 180 تخت) است. مرکز آموزشی و درمانی زایشگاه رشت با بهره‌گیری از 23 پزشک متخصص و 2 پزشک عمومی و همچنین 545 کارمند (120 مرد و 425 زن) به‌طور شبانه‌روزی به انجام زایمان و پذیرش و درمان بیماران مبتلا به بیماریهای زنان و زایمان استان گیلان و استانهای مجاور اشتغال دارد و تنها مرکز تخصصی این رشته در منطقه نیز به‌شمار می‌آید.
این مرکز دارای درمانگاههای تخصصی، واحد بهداشت و تنظیم خانواده؛ بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه، رادیولوژی، سونوگرافی، آزمایشگاه پاتولوژی؛ بخش «آی. سی. یو»(I .C .U) و مهدکودک است.

زایشگاه فامیلی رشت‌

زایشگاه فامیلی رشت که در سال 1347 شروع به‌کار کرده وابسته به بخش خصوصی و دارای 12 تختخواب است. این زایشگاه جمعا 23 نفر پرسنل شامل 3 پزشک، 9 پیراپزشک و 11 نفر پرسنل اداری و مالی و خدماتی دارد. علاوه بر آنها، سایر پزشکان و پیراپزشکان نیز به صورت خرید خدمت در زایشگاه مذکور خدمات پزشکی ارائه می‌دهند.

مرکز آموزشی و درمانی روانپزشکی میرزا کوچک (بیمارستان میرزا کوچک)

ساختمان این بیمارستان در سال 1344 به نام آموزشگاه بهیاری بنا گردید.
در شهریورماه 1359 تبدیل به یک بیمارستان روانپزشکی شد و از سال 1372 واحد آموزشی بیمارستان با 16 اطاق و 800 مترمربع زیربنا به آن اضافه گردید.
در سال 1373، این مرکز که وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان است در زمینی به مساحت 7500 مترمربع و زیربنای 5050 مترمربع با 120 تخت مشغول فعالیت می‌باشد، لیکن به علت ازدحام بیماران و نبودن بیمارستان مشابه در استان گیلان، غالبا تعداد بیماران بستری آن تا 160 بیمار نیز افزایش می‌یابد. لازم به ذکر است بنای ساختمان دیگری برای نگهداری از بیماران روانی مزمن طی سالهای گذشته شروع شده و انتظار می‌رود تا سال 1374 آماده بهره‌برداری گردد.

بیمارستان هفده شهریور

این بیمارستان در سال 1353 به عنوان بیمارستان بهداری کل راههای استان گیلان تأسیس گردید و در سال 1356 به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان تحویل و در سال 1360 به بیمارستان تخصصی کودکان
ص: 596
تبدیل شد.
هم‌اکنون (سال 1373) به عنوان یک مرکز تخصصی آموزشی و درمانی کودکان 170 تختخوابی در زمینی به مساحت 371، 10 مترمربع و زیربنای 4550 مترمربع و وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان مشغول فعالیت است.
مرکز آموزشی و درمانی هفده شهریور رشت دارای درمانگاه تخصصی اطفال، رادیولوژی، سونوگرافی، داروخانه و آزمایشگاه و 5 بخش درمانی:
گاستروآنتریت، عفونی، عمومی، تالاسمی و اورژانس نوزادان ایکتری است.
مجموعا 278 کارمند (92 مرد و 186 زن) در این مرکز به خدمت اشتغال دارند. تعداد 12 پزشک متخصص (8 پزشک متخصص عضو هیئت علمی و 4 پزشک متخصص غیر هیئت علمی) و 1 پزشک عمومی در آن فعالیت دارند.
همچنین 110 نفر رزیدنت و انترن در این مرکز آموزشی درمانی مشغول تحصیل پزشکی هستند.

بیمارستان دکتر بهشتی آستارا

در سال 1352، بنای ساختمان امداد پهلوی در زمینی به مساحت 7920 مترمربع آغاز گردید. در سال 1354 ساختمان بیمارستان با زیربنای 3444
نمای بیمارستان شهید دکتر بهشتی آستارا.
مترمربع به اتمام رسید و با بخشهای درمانی گوش و حلق و بینی، زنان و زایمان، ارتوپدی، چشم و اورژانس شروع به فعالیت نمود. سپس در سال 1358 به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان واگذار گردید.
بیمارستان مزبور که بعد از انقلاب اسلامی «بیمارستان دکتر محمد مصدق» نامگذاری شده بود به نام «بیمارستان دکتر بهشتی» تغییر نام یافت.
بیمارستان دکتر بهشتی وابسته به شبکه بهداشت و درمان آستارا به عنوان بیمارستان عمومی با 64 تخت بیمارستانی مشغول فعالیت است و دارای بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه، رادیولوژی و سونوگرافی و همچنین درمانگاه و داروخانه می‌باشد. از کل تختهای بیمارستان 50 تخت به بخش جراحی و 14 تخت به بخش زنان و زایمان اختصاص دارد. به‌علاوه، در این بیمارستان 130 کارمند (62 مرد و 68 زن) و 3 پزشک متخصص فعالیت دارند.

بیمارستان دکتر علی شریعتی آستارا

واحد درمانی مزبور در سال 1308 شمسی به نام «بیمارستان شاهپور» تأسیس گردید و در زمینی به مساحت 4158 مترمربع در 1 طبقه با 932 متر مربع زیربنا شروع به فعالیت نمود. در سال 1354 و 1355 فضای فیزیکی بیمارستان توسعه داده شد و ساختمان آن به 2 طبقه تبدیل گردید و زیربنای آن نیز به 1332 مترمربع افزایش یافت. بیمارستان دکتر علی شریعتی که وابسته به هلال‌احمر بود در سال 1358 به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان ملحق گردید و نام آن نیز به «بیمارستان دکتر علی شریعتی» تغییر پیدا کرد.
این بیمارستان که وابسته به شبکه بهداشت و درمان آستارا می‌باشد به استناد آمار و اطلاعات سال 1373، دارای 65 تخت بیمارستانی در بخشهای درمانی داخلی و اطفال و نوزادان است. بیمارستان مجموعا 6 پزشک (2 پزشک متخصص و 4 پزشک عمومی) و 115 کارمند (54 مرد و 61 زن) دارد.
همچنین بیمارستان دارای درمانگاه شبانه‌روزی، داروخانه و بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه و رادیولوژی است.
ص: 597

بیمارستان و زایشگاه کوثر آستانه اشرفیه‌

بنای بیمارستان و زایشگاه 100 تختخوابی کوثر در سال 1361 به همت هیئت‌امنای بقعه حضرت سید جلال الدین اشرف از محل نذورات در زمینی به مساحت 500، 22 مترمربع با نظارت اداره کل اوقاف و امور خیریه استان گیلان آغاز گردید. ساختمان بیمارستان با زیربنای 4250 مترمربع در سال 1366 پایان یافت و در همان تاریخ توسط وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی رسما افتتاح و مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
این بیمارستان و زایشگاه وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان آستانه اشرفیه می‌باشد و دارای درمانگاه شبانه‌روزی، آزمایشگاه، رادیولوژی، داروخانه، واحد بهداشت و تنظیم خانواده و همچنین بخشهای زنان و زایمان، کودکان و نوزادان است. به‌علاوه، بر طبق آمار سال 1373، دو پزشک متخصص، 3 پزشک عمومی و 177 نفر کارمند (58 مرد و 119 زن) دارد.

بیمارستان دکتر بهشتی بندر انزلی‌

در سال 1315 شمسی بیمارستانی به نام «مؤسسه بلدیه» در بندر انزلی تأسیس گردید که هزینه‌های آن توسط مردم تأمین و به صورت ملی اداره
نمای بیمارستان دکتر شریعتی آستارا.
می‌شد. حدود سال 1322 به همت دکتر فریدون کشاورز نماینده مردم انزلی در مجلس شورای ملی ترتیب احداث یک بیمارستان در بندر انزلی داده شد.
ساختمان بیمارستان در سال 1328 به اتمام رسید و با 50 تخت بیمارستانی شروع به‌کار کرد. در سال 1351، این بیمارستان به جمعیت شیر و خورشید سرخ بندر پهلوی (بندر انزلی) تحویل گردید و جمعیت مذکور نسبت به تعمیرات اساسی و تغییرات و گسترش فضاهای درمانی آن اقدام نمود. مساحت بیمارستان 074، 11 مترمربع و زیربنای آن 6900 مترمربع است.
در حال حاضر (1373)، بیمارستان مزبور دارای 172 تخت بیمارستانی است (قبل از انقلاب اسلامی دارای 75 تخت بیمارستانی بود). لازم به ذکر است که نام بیمارستان قبل از انقلاب اسلامی «بیمارستان محمد رضا شاه» بود.
پس از انقلاب اسلامی ابتدا به بیمارستان دکتر محمد مصدق و بعد به نام «بیمارستان دکتر بهشتی» تغییر نام یافت.
بیمارستان دکتر بهشتی بندر انزلی در مجموع 5 درصد تختهای استان گیلان را در خود جای داده و تنها بیمارستان شهرستان بندر انزلی به‌شمار می‌آید. این بیمارستان دارای بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه و رادیولوژی و سونوگرافی است. به‌علاوه، 1 واحد رادیولوژی دیگر نیز در حال راه‌اندازی است که به همین زودی مورد استفاده قرار خواهد گرفت. همچنین بیمارستان مزبور داروخانه، درمانگاه تخصصی و اورژانس شبانه‌روزی دارد. درمانگاه شبانه‌روزی آن از 8 صبح الی 8 صبح روز بعد و ایام تعطیل با ایجاد هماهنگی پاسخگوی نیازهای درمانی بیماران محدوده بندر انزلی و خارج از آن می‌باشد.
بخش اورژانس 15 تختخوابی با آزمایشگاه، اطاق عمل سرپائی و دیگر تسهیلات درمانی موردنیاز در محوطه بیمارستان در حال احداث است که در آینده نزدیک به بهره‌برداری خواهد رسید. بخش «سی. سی. یو.» بیمارستان دکتر بهشتی در سال 1370 با نصب 1 دستگاه سانترال مانیتورینگ 8 کاناله (8 مانیتور) راه‌اندازی شده و مشغول فعالیت می‌باشد.
امکانات درمانی و پرسنلی بیمارستان مزبور عبارتند از بخشهای درمانی شامل: ارتوپدی، چشم، ارولوژی، گوش و حلق و بینی، جراحی عمومی، زنان و زایمان، داخلی و اطفال، 18 پزشک متخصص، 6 پزشک عمومی و 325 نفر
ص: 598
کارمند (111 مرد و 214 زن).

بیمارستان دکتر طاهری تالش‌

بیمارستان دکتر طاهری وابسته به بخش خصوصی است و در سال 1368 با 64 تخت بیمارستانی تأسیس شد. بخشها و پرسنل آن به شرح زیر است:
بخش جراحی 20 تخت.
بخش زنان و زایمان 26 تخت.
بخش اطفال 18 تخت.
پرسنل بیمارستان 14 نفر، اداری و مالی و خدماتی 8 نفر.
پزشک 1 نفر، پیراپزشک 5 نفر.

بیمارستان شهید نورانی تالش‌

در 21 فروردین‌ماه 1351 در قطعه زمینی به مساحت 7700 مترمربع که توسط شیر و خورشید سرخ تالش خریداری شده بود ساختمان 1 بیمارستان 50 تختخوابی با فضاهای لازم درمانی آغاز گردید. در فروردین‌ماه سال 1354 ساختمان بیمارستان در 2 طبقه با زیربنای 4000 مترمربع به پایان رسید و در مهرماه همان سال پس از تجهیز، مورد بهره‌برداری قرار گرفت. همزمان 4 واحد خانه سازمانی پزشک و مجتمع خوابگاه پرستاری برای سکونت پزشکان و کادر پرستاری نیز ساخته و آماده استفاده شد. بعد از انقلاب اسلامی این بیمارستان از هلال‌احمر منفک و به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان ملحق گردید و هم‌اکنون (1373) وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان تالش است.
با توجه به کثرت بیماران مراجعه‌کننده و محدودیت فضاهای درمانی، تعداد تختهای بیمارستان از 50 تخت به 97 تخت افزایش داده شد. ضمنا 1 ساختمان 2 طبقه نیز در محوطه بیمارستان برای انجام امور اداری و مالی و خدماتی ساخته شده تا بدینوسیله ساختمان قبلی منحصرا به امر درمان اختصاص یابد. با افتتاح بخش دیالیز، طبقه اول ساختمان مزبور به آن بخش اختصاص داده شد. با این حال فضای فیزیکی و بخشهای تشخیصی و درمانی بیمارستان که متناسب با جمعیت گذشته ساخته شده در حال حاضر (1373) هیچگونه تناسبی با رشد فزاینده جمعیت ندارد و جوابگوی جمعیت منطقه طوالش نمی‌باشد.
اطلاعات عمده مربوط به بخشها و پرسنل بیمارستان شهید نورانی در سال 1369 به شرح زیر بود.
بخش داخلی 14 تخت (14 درصد تختهای بیمارستان).
بخش جراحی 33 تخت (34 درصد تختهای بیمارستان).
بخش زنان و زایمان 24 تخت (25 درصد تختهای بیمارستان).
بخش اطفال 20 تخت (21 درصد تختهای بیمارستان).
بخش اورژانس 4 تخت (4 درصد تختهای بیمارستان).
بخش دیالیز 2 تخت (2 درصد تختهای بیمارستان).
پزشک 4 نفر (5 درصد پرسنل بیمارستان).
پیراپزشک 45 نفر (54 درصد پرسنل بیمارستان).
اداری و مالی و خدماتی 34 نفر (41 درصد پرسنل بیمارستان).
به استناد آمار و اطلاعات سال 1373، امکانات درمانی و پرسنلی بیمارستان شهید نورانی به شرح زیر است.
تعداد تخت 94 عدد.
بخشهای درمانی شامل: داخلی، جراحی، ارتوپدی، زنان و زایمان، اطفال و نوزادان، دیالیز و اورژانس.
تعداد پزشک 9 نفر (7 پزشک متخصص و 2 پزشک عمومی).
تعداد کارکنان 164 نفر (70 مرد و 94 زن).
همچنین بیمارستان مزبور دارای درمانگاه شبانه‌روزی، داروخانه، آزمایشگاه و رادیولوژی است. لازم به ذکر است در سال 1370 به دستگاههای موجود دیالیز بیمارستان 4 دستگاه نیز اضافه شد و جمعا به 6 دستگاه رسید.
این بخش هم‌اکنون (1373) نزدیک به 1000 بیمار کلیوی را زیر پوشش مراقبتی و درمانی دارد.

بیمارستان ولی‌عصر رودبار

بیمارستان ولی‌عصر در 22 بهمن سال 1336 با گنجایش 120 تخت بیمارستانی و بخشهای جراحی، زنان و زایمان، اطفال، داخلی و نیز درمانگاه شبانه‌روزی، اورژانس، داروخانه، آزمایشگاه و رادیولوژی مورد بهره‌برداری قرار گرفت. متأسفانه بیمارستان مزبور در زلزله خردادماه 1369 به کلی از بین رفت و به کارکنان آن صدمات جانی فراوان وارد آمد. پس از وقوع زلزله پزشکان و عوامل اجرائی در چادرها و کانکسها به مداوای مجروحین و بیماران پرداختند.
درمان مجروحین، مصدومین و بیماران به همین ترتیب ادامه داشت تا در آبان‌ماه همان سال بیمارستان پیش‌ساخته اهدائی دولت آلمان توسط مسئولین اداره ساختمان سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان ظرف مدت 4 ماه در ولی‌آباد رودبار نصب و راه‌اندازی شد. به‌طوری‌که هنگام بازدید نگارنده در آبان‌ماه سال 1371، بیمارستان پیش‌ساخته مزبور با 60 تخت بیمارستانی و بخشهای داخلی، جراحی، زنان و زایمان، اطفال، درمانگاه شبانه‌روزی، داروخانه، آزمایشگاه، رادیولوژی، دستگاه تصفیه فاضلاب بهداشتی و زباله‌سوز مشغول فعالیت بود. کل زمین بیمارستان 7000 مترمربع و زیربنای آن 3500 مترمربع است.
به استناد آمار و اطلاعات سال 1373 در بیمارستان مزبور 10 پزشک (4 پزشک متخصص و 6 پزشک عمومی) و 172 نفر کارمند (89 مرد و 83 زن) به کار اشتغال دارند.

بیمارستان دکتر حشمت رودسر

بیماران دکتر حشمت که در سال 1318 شمسی تأسیس شده وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان رودسر است. این بیمارستان در آغاز با یک بخش داخلی شروع به فعالیت کرد و وابسته به شیر و خورشید سرخ بود.
مساحت بیمارستان 6500 مترمربع و زیربنای آن 4826 مترمربع می‌باشد.
وضع تختها در بخشها و امکانات پرسنلی بیمارستان در سال 1369 به
ص: 599
شرح زیر بود.
بخش داخلی 28 تخت (25 درصد تختهای بیمارستان).
بخش جراحی 41 تخت (36 درصد تختهای بیمارستان).
بخش زنان و زایمان 22 تخت (19 درصد تختهای بیمارستان).
بخش اطفال 23 تخت (20 درصد تختهای بیمارستان).
پرسنل 179 نفر (4 درصد پرسنل بیمارستانهای گیلان).
پزشک 3 نفر (2 درصد پرسنل بیمارستان).
پیراپزشک 82 نفر (46 درصد پرسنل بیمارستان).
اداری و مالی و خدماتی 94 نفر (52 درصد پرسنل بیمارستان).
به استناد آمار و اطلاعات سال 1373، بیمارستان دکتر حشمت امکانات درمانی و پرسنلی زیر را دارد:
تعداد تخت 114 عدد.
تعداد پزشک 10 نفر (3 پزشک متخصص و 7 پزشک عمومی).
تعداد کارکنان 202 نفر (89 مرد و 113 زن).
همچنین بیمارستان دارای بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه و رادیولوژی، درمانگاه شبانه‌روزی، داروخانه و زباله‌سوز بهداشتی است.

بیمارستان امام خمینی صومعه‌سرا

صومعه‌سرا در سال 1335 دارای 1 بیمارستان 12 تختخوابی بود که بعدها تعطیل گردید. در سال 1357، کار احداث بیمارستان جدیدی به نام «بیمارستان امام خمینی» در زمینی به مساحت 000، 20 مترمربع شروع شد و در سال 1363 با زیربنای 6000 مترمربع و به ظرفیت 100 تخت پایان یافت و مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
در سال 1373، آمار و اطلاعات عمده درمانی و پرسنلی بیمارستان امام خمینی وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان صومعه‌سرا به شرح زیر می‌باشد:
بخش جراحی 25 تخت.
بخش داخلی 25 تخت.
بخش زنان و زایمان 25 تخت.
بخش اطفال و نوزادان 25 تخت.
تعداد پزشک 9 نفر (5 پزشک متخصص و 4 پزشک عمومی).
تعداد کارمند 192 نفر (100 مرد و 92 زن).
بیمارستان مزبور دارای درمانگاه شبانه‌روزی، داروخانه و بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه و رادیولوژی است. همچنین به زباله‌سوز و تصفیه فاضلاب بهداشتی مجهز می‌باشد.

بیمارستان شهید مطهری فومن‌

پیش از این در فومن 2 بیمارستان دایر بود: 1- بیمارستان شهید مطهری با 51 تخت بیمارستانی (بخش داخلی 25 تخت و بخش اطفال 26 تخت) 2- بیمارستان شهید مفتح با 45 تخت بیمارستانی (بخش داخلی 40 تخت و بخش زنان 5 تخت). سپس هر 2 بیمارستان که در کنار هم قرار داشتند در یکدیگر ادغام گردیدند و «بیمارستان شهید مطهری» نامیده شد.
بر طبق آمار و اطلاعات سال 1373، وسعت بیمارستان 9/ 7949 مترمربع، زیربنای آن 5226 مترمربع است و 85 تخت بیمارستانی دارد که در بخشهای جراحی، زنان و زایمان، اطفال و داخلی متمرکز شده‌اند. همچنین بیمارستان شهید مطهری دارای بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه، رادیولوژی، داروخانه و درمانگاه شبانه‌روزی است. به‌علاوه، بیمارستان مزبور 144 کارمند (60 مرد و 84 زن) و 4 پزشک (1 پزشک متخصص و 3 پزشک عمومی) دارد.

بیمارستان شهید انصاری لاهیجان‌

بنای این بیمارستان در سال 1347 در زمینی به مساحت 2 هکتار و با زیربنای 4500 مترمربع در بازکیاگوراب لاهیجان توسط احمد قوام آغاز گردید و در مهرماه سال 1350 با 40 تخت بیمارستانی مورد بهره‌برداری قرار گرفت. در همان زمان حدود 5 هکتار دیگر زمین خریداری و به زمینهای موجود افزوده شد و تمامی زمین و بیمارستان توسط ایشان وقف سازمان شاهنشاهی و خدمات اجتماعی گردید و سرانجام در سال 1358 در زمره بیمارستانهای سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان درآمد. بیمارستان شهید انصاری طبق آمار سال 1369 دارای 55 تخت، درمانگاه شبانه‌روزی، داروخانه، آزمایشگاه و بخش رادیولوژی بوده است. بخشهای درمانی و پرسنل آن نیز به شرح زیر بود.
بخش ارولوژی 19 تخت (5/ 34 درصد تختهای بیمارستان).
بخش ارتوپدی 17 تخت (31 درصد تختهای بیمارستان).
بخش چشم 19 تخت (5/ 34 درصد تختهای بیمارستان).
نسبت کل تخت، 2 درصد تختهای استان گیلان.
پرسنل 102 نفر (حدود 2 درصد پرسنل بیمارستانهای گیلان).
پزشک 6 نفر (6 درصد پرسنل بیمارستان).
پیراپزشک 49 نفر (48 درصد پرسنل بیمارستان).
اداری و مالی و خدمات 47 نفر (46 درصد پرسنل بیمارستان).
در حال حاضر (1373) بیمارستان دارای 69 تخت، 5 پزشک متخصص، 4 پزشک عمومی و 256 کارمند (125 مرد و 131 زن) است. همچنین بخشهای درمانی آن عبارتند از: ارتوپدی، ارولوژی، چشم، گوش و حلق و بینی و دیالیز است.

بیمارستان 22 آبان لاهیجان‌

بیمارستان 22 آبان که از سال 1327 شروع به‌کار کرده، وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان لاهیجان است و دارای 165 تخت بیمارستانی می‌باشد. ساختمان قدیمی بیمارستان که با افزایش جمعیت جوابگوی نیازهای شهر نبود تخریب گردید و ساختمان جدید بیمارستان پس از بنای آن از آبان‌ماه 1351 مورد استفاده قرار گرفت. مساحت زمین بیمارستان 720، 27 مترمربع و زیربنای آن 3542 مترمربع است.
در سال 1369 بیمارستان دارای 4 بخش درمانی به شرح زیر بود:
بخش داخلی 35 تخت (21 درصد تختهای بیمارستان).
ص: 600
نمای بیمارستان 22 آبان شهرستان لاهیجان.
بخش جراحی 30 تخت (18 درصد تختهای بیمارستان).
بخش اطفال 64 تخت (39 درصد تختهای بیمارستان).
بخش زنان و زایمان 30 تخت (18 درصد تختهای بیمارستان).
بخش سی. سی. یو 6 تخت (4 درصد تختهای بیمارستان).
در حال حاضر (1373)، بیمارستان دارای بخش مراقبتهای ویژه قلب(C .C .U) با 8 دستگاه مانیتورینگ و خدمات «پست سی. سی. یو»(post C .C .U) ، رادیولوژی، آزمایشگاه، داروخانه، واحد بهداشت و تنظیم خانواده، و درمانگاه شبانه‌روزی است. همچنین 13 پزشک متخصص، 7 پزشک عمومی و 256 کارمند (125 مرد و 131 زن) دارد.
به‌علاوه، یک پلی‌کلینیک تخصصی با 850 متر زیربنا در حال احداث است که 70 درصد کارهای ساختمانی آن به پایان رسیده و انتظار می‌رود بزودی مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

زایشگاه سیاهکل‌

در سال 1371 در کنار مرکز بهداشتی و درمانی شهری شماره 1 شهر سیاهکل 1 بخش زایمان تأسیس گردید. ساختمان این زایشگاه توسط سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان انجام شد و خوابگاه آن با خودیاری مردم سیاهکل آماده بهره‌برداری گردید. گفتنی است در سال 1335 یک بیمارستان 20 تختخوابی در شهر مزبور وجود داشت لیکن مدتی بعد تعطیل شد. برابر اطلاع رسمی مقامات بهداشت و درمان گیلان، در برنامه دوم ساخت 1 بیمارستان 64 تختخوابی برای شهر سیاهکل در نظر گرفته شده است.

بیمارستان امینی لنگرود

این واحد درمانی وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان لنگرود است. ساختمان بیمارستان در سال 1339 به همت فرد خیری به نام علی امینی شروع گردید و در سال 1344 به اتمام رسید و تحت نظر شیر و خورشید سرخ مورد بهره‌برداری قرار گرفت. سرانجام در سال 1358 به سازمان منطقه‌ای بهداری و بهزیستی استان گیلان واگذار گردید. مساحت بیمارستان 000، 10 مترمربع و زیربنای آن 3000 مترمربع است.
بیمارستان امینی در سال 1369 دارای 76 تخت بیمارستانی (63 تخت فعال و 13 تخت غیرفعال) بود که حدود 3 درصد کل تختهای بیمارستانی استان گیلان می‌باشد. بخشهای درمانی و امکانات پرسنلی آن نیز از اینقرار بودند:
بخش جراحی 28 تخت (37 درصد تختهای بیمارستان.)
بخش زنان و زایمان 33 تخت (43 درصد تختهای بیمارستان).
بخش اطفال 15 تخت (20 درصد تختهای بیمارستان).
پرسنل 165 نفر (4 درصد پرسنل بیمارستانهای گیلان).
پزشک 2 نفر (حدود 2/ 1 درصد پرسنل بیمارستان).
پیراپزشک 98 نفر (4/ 59 درصد پرسنل بیمارستان).
ص: 601
اداری و مالی و خدماتی 65 نفر (4/ 39 درصد پرسنل بیمارستان).
به استناد آمار و اطلاعات سال 1373، بیمارستان امینی لنگرود دارای 70 تخت بیمارستانی، درمانگاه شبانه‌روزی، بخشهای تشخیص طبی آزمایشگاه و رادیولوژی، داروخانه، زباله‌سوز بهداشتی، 2 پزشک متخصص، 7 پزشک عمومی و 142 نفر کارمند (74 مرد و 68 زن) است.

بیمارستان بابائی‌پور لنگرود

بیمارستان مزبور که در سال 1334 تأسیس شده یک بیمارستان عمومی است و وابسته به شبکه بهداشت و درمان شهرستان لنگرود می‌باشد. زمین بیمارستان در اصل متعلق به مرحوم حدادزاده بود لیکن در سال 1318 شمسی جزء منطقه املاک درآمد. سپس ترتیب احداث یک مریضخانه در آن داده شد اما به علت پی‌آمدهای سوء جنگ جهانی دوم ادامه کار بنای ساختمان متوقف گردید. بعدها هیئتی متشکل از شریف العلما، بنی احمد، امامی و پیشنماززاده تصمیم به اتمام ساختمان بیمارستان گرفتند. از طرفی در دوره نخست‌وزیری دکتر محمد مصدق مقرر گردیده بود از فروش هر لیتر بنزین 4 شاهی به نفع مستمندان وصول شود و برای آنها خرج گردد. این هیئت حدود 000، 20 تومان از محل مزبور را صرف اتمام ساختمان بیمارستان مذکور نمود. این بیمارستان در دوره گذشته بیمارستان پهلوی نامیده می‌شد و بعد از انقلاب اسلامی به «بیمارستان بابائی‌پور» تبدیل گردید. مساحت بیمارستان 3900 مترمربع و زیربنای آن 853 مترمربع است.
به استناد آمار و اطلاعات سال 1373، بیمارستان بابائی‌پور دارای 41 تخت بیمارستانی و بخشهای داخلی، نوزادان و اطفال، داروخانه، رادیولوژی، آزمایشگاه و درمانگاه شبانه‌روزی است. نیروی انسانی شاغل آن را 2 پزشک متخصص و 105 کارمند (59 مرد و 46 زن) تشکیل می‌دهند.

بخشها و درمانگاههای بیمارستانها

در مجموع بخشهای دایر در بیمارستانهای استان گیلان از اینقرارند:
ارتوپدی، ارولوژی، اعصاب، پوست، جراحی اطفال، جراحی عروق، جراحی عمومی، جراحی مغز و اعصاب، چشم، داخلی، داخلی اطفال، داخلی ریه، داخلی گوارش، روانپزشکی، زنان و زایمان، عفونی، عمومی، قلب و عروق، گوش و حلق و بینی، مسمومین، سوختگی، نفرولوژی، هماتولوژی، آی. سی.
یو(I .C .U) و سی. سی. یو(C .C .U) و بخشهای مکمل انکی‌باتور، دیالیز و نوزادان. همچنین درمانگاههای وابسته به بیمارستانهای استان گیلان نیز عبارتند از: ادیومتری، ارتوپدی، اعصاب، اورژانس، پوست، پوست و آمیزشی، جراحی عمومی، جراحی مغز و اعصاب، چشم‌پزشکی، داخلی، داخلی اطفال، داخلی ریه، داخلی قلب و عروق، دندانپزشکی، روانپزشکی، زنان و زایمان تخصصی، عفونی و عمومی، گوش و حلق و بینی، مسمومین، نفرولوژی و نوزادان.
بخشهای تشخیص پزشکی عمده دایر در بیمارستانهای استان گیلان عبارتند از: سی. تی. اسکن، رادیولوژی، آزمایشگاه، آزمایشگاه پاتولوژی، سونوگرافی و آنژیوگرافی.

پایگاه منطقه‌ای انتقال خون رشت‌

تأمین خون برای بیماران نیازمند و انجام کلیه آزمایشهای لازم از نظر بیماریهائی که از راه خون منتقل می‌شود وظیفه اساسی پایگاه منطقه‌ای انتقال خون رشت را تشکیل می‌دهد. تا قبل از سال 1339 در منطقه گیلان، مرکزی جهت انجام امور مزبور وجود نداشت و انتقال خون (ترانسفوزیون)[806] به افراد نیازمند از طریق عده‌ای دلال و واسطه با معرفی افراد خون‌دهنده انجام می‌گردید؛ تنها بیمارستان آمریکائی رشت در آن زمان گهگاه این کار را با روش بسیار قدیمی انجام می‌داد. بدین‌ترتیب که از دهنده (گروه خونی) خون تازه را گرفته با ماده انعقادی (سیترات دوسود) مخلوط می‌نمودند و بلافاصله به گیرنده (بیمار) تزریق می‌کردند.
در سال 1339 به همت دکتر علی فروحی رئیس وقت بخش 2 جراحی بیمارستان پورسینای رشت و با کمک و مساعدت جمعیت شیر و خورشید سرخ گیلان مرکز انتقال خون رشت تأسیس شد. در سال 1364 پایگاه منطقه‌ای انتقال خون رشت وابسته به سازمان انتقال خون ایران گردید و هم‌اکنون (سال 1373) با 3 پایگاه انتقال خون مستقر در شهرستانهای زیر و پایگاههای بیمارستانی مشغول ادامه فعالیت می‌باشد:
1- پایگاه انتقال خون بندر انزلی (سال تأسیس 1362).
2- پایگاه انتقال خون لاهیجان (سال تأسیس 1362).
3- پایگاه انتقال خون رودسر (سال تأسیس 1362).
پایگاههای انتقال خون استان گیلان، در سال 1371 بیش از 000، 27 کیسه خون کامل از گروههای خونی مختلف جمع‌آوری نموده است. بیشترین گروه خونی تولیدشده متعلق به‌AB - (62 درصد) و کمترین آن‌AB G (6/ 0 درصد) است. آمار تولید و توزیع خون در پایگاههای بیمارستانی استان گیلان و فرآورده‌های خونی تولیدی بر حسب گروههای خونی نشان‌دهنده پیشرفت درمانی در این زمینه است.[807]

وضع عمومی بیمارستانها و درمان در گیلان‌

بر اساس آمارهای رسمی، استان گیلان در سال 1338 با 000، 110، 1 نفر جمعیت جمعا 20 بیمارستان و زایشگاه با 595 تخت بیمارستانی داشته است.
بدین‌ترتیب در سال مزبور به هر 1900 گیلانی 1 تخت بیمارستانی می‌رسید.
همین‌طور توزیع بیمارستانها و تخت آنها در شهرستانها به شرح زیر بود:
بندر انزلی 1 بیمارستان با 75 تخت (1 تخت برای 700 نفر).
رشت 11 بیمارستان با 359 تخت (1 تخت برای 1000 نفر).
فومنات (شامل فومن و صومعه‌سرا) 2 بیمارستان با 24 تخت (1 تخت برای 7600 نفر).
لاهیجان 5 بیمارستان با 112 تخت (1 تخت برای 2000 نفر).
هشتپر طوالش 1 بیمارستان با 25 تخت (1 تخت برای 4000 نفر).
در جدول شماره 28 بیمارستانهائی که در سال 1338 در استان گیلان دائر بوده‌اند بر حسب سازمانهای اداره‌کننده ارائه شده است.
ص: 602
جدول شماره 28- بیمارستانها و زایشگاههای استان گیلان در سال 1338
[808] در سال 1355 تعداد بیمارستانهای استان گیلان به 23 واحد با 2254 تخت رسید. بر طبق این آمار و با توجه به جمعیت گیلان در سرشماری عمومی سال 1355 (000، 582، 1 نفر)، سهم هر 700 نفر از ساکنان گیلان 1 تخت گردید. توزیع تختها از نظر سازمانهای اداره‌کننده و نسبت آن به کل کشور نیز به شرح زیر بود:
بیمارستانهای کشور 525 واحد با 944، 53 تخت.
استان گیلان 23 بیمارستان با 2254 تخت (2/ 4 درصد تختهای کشور).
بهداری و بهزیستی 5 بیمارستان با 766 تخت[809] (34 درصد تختهای گیلان).
شیر و خورشید سرخ 12 بیمارستان با 918 تخت (41 درصد تختهای گیلان).
بخش خصوصی 4 بیمارستان با 125 تخت (5 درصد تختهای گیلان).
سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی (سابق) 1 بیمارستان با 45 تخت (2 درصد تختهای گیلان).
بنگاه حمایت مادران و نوزادان 1 بیمارستان با 400 تخت (18 درصد تختهای گیلان).
به‌علاوه تعداد بیمارستانهای استان گیلان بر حسب فعالیتهای مختلف آن بر طبق آمار ذیل بود:
بیمارستانهای عمومی 15 واحد با 1192 تخت (53 درصد تختهای گیلان).
بیمارستان معتادین 1 واحد با 60 تخت (3 درصد تختهای گیلان).
آسایشگاه معلولین 1 واحد با 277 تخت (12 درصد تختهای گیلان).
آسایشگاه مسلولین 1 واحد با 200 تخت (9 درصد تختهای گیلان).
زنان و زایمان 2 واحد با 415 تخت (18 درصد تختهای گیلان).
جراحی 3 واحد با 110 تخت (5 درصد تختهای گیلان).
در سال 1369 جمعیت استان گیلان با یک روند افزایش سریع به 000، 255، 2 نفر و همزمان تعداد مؤسسات درمانی به 26 واحد و تختها به 3209 عدد رسید و باز هم نسبت قبلی حفظ شد، یعنی به هر 700 نفر گیلانی یک تخت رسید. در جدول شماره 29 و نمودار شماره 4 تعداد بیمارستانها، زایشگاهها و آسایشگاههای استان گیلان بر حسب شهرستان در سال 1369 نشان داده شده است. جدول شماره 30 نشان می‌دهد که 36 درصد تختهای گیلان به سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان تعلق دارد. دانشگاه علوم پزشکی گیلان هم 46 درصد کل تختهای استان گیلان را برای فعالیتهای پزشکی، آموزشی و درمانی خود در اختیار دارد. سهم بخش خصوصی در این زمینه فقط 6/ 1 درصد است. همچنین بر پایه این آمار کل تختهای آموزشی فقط مربوط به رشت می‌باشد.
مطالعه‌ای در آمارها معلوم می‌دارد که 56 درصد تختخوابهای بیمارستانی در رشت (مرکز استان) فعالیت دارند. در بیمارستانهای رشت جمعا 2461 تخت بیمارستانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان وجود دارد که 5 بخش شامل زنان و زایمان با 400 تخت، اطفال با 170 تخت، جراحی عمومی با 134 تخت، اعصاب و روان با 120 تخت و بخش ارتوپدی با 105 تخت بیشتر از بخشهای تخصصی دیگر دارای تخت هستند. بخش مهم کلیه و دیالیز با 40 تخت و اورژانس با 48 تخت می‌توانند گویای توجه بیشتر به این 2 رشته حیاتی باشند. مطالعه جدول شماره 31 جزئیات بخشهای تخصصی بیمارستانهای رشت را نشان می‌دهد.
در استان گیلان در مجموع 18 بیمارستان عمومی، 1 بیمارستان زایشگاه، 1 بیمارستان ویژه مراقبت و درمان مبتلایان به بیماری اعصاب و روان، 2 زایشگاه، 2 آسایشگاه معلولین و 1 آسایشگاه مخصوص بازپروری معتادین و 1 بیمارستان تخصصی کودکان مشغول فعالیت هستند. مطالعه بیشتر نشان می‌دهد که تا سال 1310 تنها 2 بیمارستان در سطح گیلان وجود داشت. جدول شماره 32 اطلاعات کاملی را در زمینه نوع مؤسسه درمانی، سال تأسیس، رشته فعالیت، تعداد تخت مؤسسات درمانی گیلان در اختیار ما قرار می‌دهد.
همان‌طور که پیش از این ذکر گردید در سال 1338 جمعا 595 تخت بیمارستانی در گیلان وجود داشت. این رقم در سال 1369 به 3209 و در سال 1371 به 3300 افزایش یافت. با وجود این‌که در این فاصله (1338 تا
ص: 603
جدول شماره 29- تعداد بیمارستانها، بیمارستان زایشگاه، زایشگاه و آسایشگاه استان گیلان به تفکیک شهرستان[810] در سال 1369.
ص: 604
جدول شماره 30- تعداد بیمارستان، بیمارستان زایشگاه و زایشگاه استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده آنها و به تفکیک شهرستان[811] در سال 1369.
ص: 605
جدول شماره 31- بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان بر حسب بخشهای تخصصی در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
تشکیل وزارت بهداری در سال 1320 عملا در سراسر استان گیلان عهده‌دار درمان مردم گردید و به تدریج بر تعداد آنها افزوده شد. به‌طوری‌که در سال 1348 تعداد درمانگاههای استان گیلان به 125 واحد رسید. بر این مبنی در سال مذکور هر 300، 11 نفر گیلانی 1 درمانگاه داشته‌اند. درمانگاههای استان گیلان را در جدول شماره 33 می‌توان دید.
در سال 1348، همانطور که طی جدول شماره 34 نشان داده شده، در رودبار برای هر 5000 نفر 1 درمانگاه، در بندر انزلی برای هر 6000 نفر 1 درمانگاه، در رودسر و فومن به ازای هر 500، 13 نفر 1 درمانگاه وجود داشت.
بررسی بیشتر حاکی است در کل استان گیلان در سال مورد بررسی، شهرستانهای لاهیجان (برای هر 800، 13 نفر جمعیت 1 درمانگاه) و رشت (برای هر 600، 13 نفر جمعیت 1 درمانگاه) کمتر از شهرستانهای دیگر از خدمات درمانگاهی برخوردار بوده‌اند. جزئیات مراکز درمانی استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده و شهرستان ضمن جدول مذکور آمده است.
اندک‌اندک تلاش در جهت ایجاد فضای بهداشتی و درمانی گیلان رو به افزایش گذاشت. به موازات همه کوششها تسهیلات لازم برای برخورداری ساکنان گیلان از خدمات از طریق ایجاد و گسترش مراکز بهداشتی و درمانی
نمای یکی از مراکز بهداشتی درمانی شهری در استان گیلان.
نمای یکی از مراکز بهداشتی درمانی روستائی در استان گیلان.
دولتی و بهبود استانداردهای مورد عمل در چهارچوب وسیعتری فراهم گردید و بهره‌مندی روستائیان از پزشکی و درمان و بهداشت وسعت بیشتری یافت. به عنوان مثال تعداد درمانگاهها و مراکز بهداشتی درمانی در سال 1369 به مرز 199 واحد رسید که اگر جمعیت سال مزبور را 000، 255، 2 به حساب آوریم به هر 300، 11 نفر 1 مرکز بهداشتی و درمانی می‌رسد (جدول شماره 35 و نمودار شماره 5.)
مقایسه سهم جمعیت از 1 مرکز بهداشتی و درمانی در سال 1348 (300، 11 نفر به ازای هر مرکز) با سال 1369 (300، 11 نفر به ازای یک مرکز) نشان می‌دهد که علی‌رغم افزوده شدن 74 مرکز به مراکز بهداشتی و درمانی موجود سهم اهالی گیلان از خدمات بهداشتی و درمانی تغییری نکرده است. مسلما این موضوع ناشی از رشد بی‌رویّه جمعیت در طول 21 سال گذشته است. بدیهی است کنترل جمعیت و جلوگیری از رشد بی‌رویه آن امکانات برخورداری مردم گیلان را از خدمات درمانی در سطح وسیعتری افزایش خواهد داد.
ص: 606
جدول شماره 32- مشخصات مؤسسات درمانی استان گیلان در سال 1369.[812]
[813] صورت مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان در سال 1369 بر حسب سال تأسیس، کارکنان پزشکی و پیراپزشکی و غیره طی جدولهای 36 و 37 نشان داده شده است.

خانه‌های بهداشت‌

خانه‌های بهداشت تحت سرپرستی مرکز بهداشتی درمانی به عنوان پایه و اساس اجرای برنامه‌های بهداشتی درمانی و شبکه‌های بهداشتی در مناطق
ص: 607
جدول شماره 33- آمار درمانگاههای استان گیلان در سال 1338.
جدول شماره 34- درمانگاههای استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده و به تفکیک شهرستان در سال 1348.
ص: 608
جدول شماره 35- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان به تفکیک شهرستان و بر حسب نقاط شهری و روستائی در سال 1369.
[814] نمای یکی از خانه‌های بهداشت در استان گیلان.
روستائی استان گیلان است. کارکنان خانه‌های بهداشت (بهورزان و بهداشت یاران) با همکاری مرکز بهداشتی درمانی به صورت تیمی، در سلامت نگهداشتن روستائیان کوشش نموده و در مواقع لزوم در رفع نیازهای درمانی آنها اقدام می‌نماید. به مجموعه خدماتی که توسط مراکز بهداشتی درمانی و خانه‌های بهداشت انجام می‌شود، خدمات بهداشتی درمانی سطح اولیه گفته می‌شود.
زیربنای هرخانه بهداشت در روستاها حدود 120 مترمربع است. یک اطاق به وسعت 20 مترمربع محل کار بهورز و اطاقی به مساحت 12 مترمربع نمودار شماره 5- تأسیس مراکز بهداشتی و درمانی گیلان از سال 1315 تا سال 1369.
محل انتظار است. بقیه فضا شامل 2 اطاق 1 هال، 1 حمام و آشپزخانه و سرویس، اختصاص به محل زیست بهورز دارد.
اعضاء تیم خدمات بهداشتی درمانی عبارتند از: سرپرست تیم (که پزشک است)، بهداشتکار دهان و دندان، ماما، بهیار، تکنیسین مبارزه با بیماریها، تکنیسین بهداشت خانواده، تکنیسینهای آزمایشگاه، رادیولوژی، داروخانه و آمار و همچنین بهورز و بهداشتیار.
محل کار اصلی سرپرست تیم خدمات بهداشتی درمانی اولیه مرکز بهداشتی درمانی بوده و برنامه‌ریزی واحدهای تحت پوشش و پرسنل مربوطه را انجام می‌دهد. همچنین فعالیتهای بهداشتی درمانی سایر اعضاء تیم خدمات بهداشتی درمانی اولیه را هدایت، نظارت و ارزشیابی می‌کند. در مواقع لزوم به تشخیص و درمان بیمارانی که سایر افراد تیم نزد او می‌فرستند می‌پردازد. در زمینه انجام فعالیتهای مربوط به نظارت، ارزشیابی و تشخیص درمان بیماران ارجاعی، پزشک حداقل یک بازدید در هفته از هر خانه بهداشت انجام می‌دهد. آموزش بهداشت همانند سایر اعضاء تیم از اصلی‌ترین فعالیتهای پزشک است.
برنامه‌های تیم خدمات بهداشتی درمانی اولیه به شرح زیر است:
هر خانه بهداشت بر اساس شرایط جغرافیائی، تراکم جمعیت، امکانات ارتباطی و خصوصیات فرهنگی یک یا چند روستا را با جمعیت متوسط 250 تا 500 نفر تحت پوشش دارد.
بهورز و بهداشتیار شاغل در هر خانه بهداشت در آغاز کار با استفاده از فرم اطلاعات آبادی، موقعیت جغرافیائی، اوضاع جمعیتی، خدمات عمومی، تسهیلات بهداشتی و درمانی موجود وضع سواد و غیره را که مورد احتیاج است روشن می‌کند. آنگاه بر طبق وظایف مقرر ارائه خدمات بهداشتی درمانی اولیه را انجام می‌دهد. در مجموع خدمات مزبور از 8 جزء اصلی، به شرحی که در صفحه 616 آمده، تشکیل شده است.
ص: 609
جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 610
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 611
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 612
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 613
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 614
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 615
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 616
ادامه جدول شماره 36- مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان بر حسب سال تأسیس و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
1- آموزش مردم در زمینه مشکلات بهداشتی و راههای پیشگیری از آنها.
2- بالا بردن سطح بهداشت از طریق اصلاح و بهبود تغذیه و روشهای نگهداری مواد غذائی.
3- تأمین آب آشامیدنی سالم و بهسازی محیط.
4- خدمات بهداشتی مادران، کودکان و تنظیم خانواده.
5- ایمن‌سازی علیه بیماریهای عفونی و واگیر مهم.
6- پیشگیری و کنترل بیماریهای بومی و محلی.
7- درمان مناسب بیماریهای شایع و کمکهای اولیه و فوری در زمینه سوانح و حوادث.
8- تهیه و تدارک داروهای اولیه موردنیاز خدمات بهداشتی درمانی اولیه.
استان گیلان، در سال 1366 جمعا 554 خانه بهداشت (473 واحد فعال و 81 واحد غیرفعال) داشته است که 000، 822 جمعیت روستائی را زیر پوشش قرار داده بودند و به وسیله 1088 بهورز و بهداشتیار (بهورز 649 نفر و بهداشت‌یار 439 نفر) اداره می‌شدند. با این حساب در هر خانه بهداشت فعال 3/ 2 نفر اشتغال بکار داشتند. از خانه‌های بهداشت مورد بحث 347 واحد دارای پزشک سیار و 126 واحد نیز فاقد پزشک سیار بودند.
همزمان با گسترش فعالیتهای بهداشتی و درمانی در سطح روستاهای گیلان تعداد خانه‌های بهداشت به 677 واحد رسید که 375 خانه بهداشت از پزشک سیار استفاده می‌کردند و بقیه فاقد پزشک سیار بوده و مجموعا 1238 بهورز (481 مرد و 757 زن) داشتند. بر اساس این آمار در هر خانه بهداشت 8/ 1 نفر شاغل بوده‌اند. همینطور این خانه‌ها 2203 روستا و 000، 125، 1
ص: 617
جدول شماره 37- نیروی انسانی شاغل در مراکز بهداشتی و درمانی استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369.
جمعیت را تحت پوشش داشته‌اند. علت این‌که در سال 1369 پرسنل خانه‌های بهداشت به تفکیک به‌ورز و بهداشت‌یار نیست این است که بر اساس آخرین تشکیلات «وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی» در سطح کشور عنوان «بهداشتیار» و «بهورز ماما» در خانه‌های بهداشت به بهورز تبدیل شده است.
آمار جدول شماره 38 خانه‌های بهداشت مستقر در استان گیلان را بر حسب روستا و جمعیت روستائی تحت پوشش و امکانات پرسنلی آنها در سال 1369 نشان می‌دهد. البته نباید از نظر دور داشت که به‌طور قطع محل استقرار خانه بهداشت در یکی از روستاهاست و هر واحد می‌تواند تا چند روستا را زیر پوشش قرار دهد.

مراکز آموزش بهورزی‌

این مراکز محل تربیت بهورزان خانه‌های بهداشت مستقر در روستاهای استان گیلان است. دوره تحصیل در آنها 24 ماه است که به صورت علمی و عملی انجام می‌شود. بهورزان پس از خاتمه دوره به روستاها اعزام می‌شوند و به عنوان مسئول خانه بهداشت مشغول کار می‌شوند.
در استان گیلان جمعا 11 مرکز آموزش بهورزی (در هر شبکه بهداشت و درمان شهرستان یک مرکز) وجود دارد. مرکز آموزش بهورزی رشت (مرکز استان) علاوه بر تربیت بهورز جهت شبکه شهرستان رشت، به عنوان یک مرکز برون‌شبکه‌ای نیز مطرح است. بدین‌صورت که شبکه‌های دیگر گیلان و استانهای کشور را در زمینه تربیت مربی و تأسیس و راه‌اندازی مراکز تربیت بهورز، یاری می‌نماید.
با توجه به بازده و نتایج حاصل از طرح آموزش بهورزی در سطح روستاها، تعمیم طرح به عنوان امری ضروری و تکمیل‌کننده تحصیلات جدول شماره 38- خانه‌های بهداشت و امکانات پرسنلی استان گیلان در سال 1369.
[815] پزشکی تشخیص داده شده است. زیرا با توجه به نقش اساسی پزشکان در بخش بهداشت و درمان در جهت استفاده از حداکثر کارآئی آنان و آشنائی آنان با کارهای نظام شبکه‌ای، از طریق مراکز بهورزی استان گیلان، «پزشکی جامعه‌نگر» نیز به دانشجویان پزشکی گیلان و چند دانشگاه علوم پزشکی دیگر آموزش داده می‌شود.
در این طرح دانشجویان پزشکی، از سال دوم به بعد در شبکه مشغول کارآموزی می‌شوند. کارآموز پزشکی جامعه‌نگر زیر نظر استاد رابط 4 روز در مرکز آموزش بهورزی کارآموزی می‌کند. 26 روز هم در روستا با خدمات بهورز در خانه بهداشت آشنا می‌شود و مانند یک بهورز کار می‌کند. بعد از آن که دانشجوی پزشکی وارد دوره انترنی شد مجددا 1 ماه دیگر در نظام شبکه‌ای مشغول کار می‌شود. لیکن این دفعه، در زمینه اصل مدیریت خدمات بهداشتی، نظام ارجاع و روش تحقیق آموزش می‌بیند. بعد از 1 هفته کارآموزی در زمینه‌های مزبور، 3 هفته نیز در روستاها مثل یک مسئول مرکز بهداشتی درمانی مشغول کار و کارآموزی می‌شود و روزانه 3000 ریال دستمزد نیز دریافت می‌دارد.
در سال 1371 در استان گیلان 6 پایگاه پزشکی جامعه‌نگر (پایگاه پزشکی اجتماعی) در آستارا، آستانه اشرفیه، تالش، رشت، صومعه‌سرا و فومن دائر بوده است. تا تاریخ مزبور افزون بر 500 دانشجو ضمن کارآموزی، با فعالیتهای شبکه‌ای و ارائه خدمات بهداشتی درمانی در نقاط روستائی گیلان آشنا گردیده‌اند.
ص: 618

مراکز تسهیلات زایمان روستائی‌

به منظور ایجاد تسهیلات لازم در امر زایمان زنان روستائی 32 مرکز تسهیلات زایمان روستائی در سطح استان گیلان دائر گردیده است. در این مراکز 3 کاردان مامائی (فوق‌دیپلم مامائی) و حداقل 1 نفر کادر کمکی و یک آمبولانس با راننده به‌طور شبانه‌روزی و همچنین ایام تعطیل در خدمت روستائیان قرار دارند. گسترش مراکز مزبور در سطح کلیه روستاهای گیلان جزء برنامه‌های آینده است. از سوی دیگر در جهت استفاده از ماماهای لیسانسیه مقرر شده است، فارغ التحصیلان مامائی نخستین سال «طرح نیروی انسانی خدمات پزشکی» خود را در این مراکز بگذرانند.
با توجه به نیاز شدید زنان روستائی گیلان به ماما که غالبا از خدمات درمانی محروم هستند، همچنین با در نظر گرفتن روند افزایش سریع جمعیت، مسئولین بهداشت و درمان طی سالهای اخیر اقدام به تأسیس مراکز تربیت مامای روستائی نموده‌اند. در سال 1370 تعداد 4 مرکز تربیت مامای روستائی در رشت، فومن، لنگرود و تالش مشغول کار بودند.
دوره تربیت مامای روستائی 6 ماه به صورت شبانه‌روزی است. مامای روستائی بعد از اتمام دوره و موفقیت در امتحانات نظری و عملی به روستای محل سکونت خویش اعزام می‌شود. مامای روستائی پس از دریافت گواهینامه و کیف مامائی می‌تواند به عنوان مامای روستائی مشغول کار شود.

درمانگاه سپاه بهداشت‌

در سال 1343 به منظور تعمیم بهداشت و درمان در روستاها و مناطق روستائی گیلان سپاه بهداشت مرکب از گروههای پزشکی و کمک‌پزشکی تشکیل گردید.
الف- گروه پزشکی شامل پزشک، دندانپزشک، داروساز، مهندس بهداشت و بهدار و نیز دارندگان مدارک لیسانس و بالاتر شامل رشته‌های انگل‌شناسی، آزمایشگاهی، پرستاری، تغذیه، پرتوشناسی، آموزش بهداشت، مددکار اجتماعی، بهداشت محیط، جامعه‌شناسی، روانشناسی، آمار و مدیریت بیمارستان.
ب- گروه کمک‌پزشکی شامل دارندگان دیپلم متوسطه.
این گروهها پس از آموزش لازم در مراکز آموزش نظامی با درجه ستوان دومی (جهت گروه پزشکی) و یکی از درجات گروهبانی (جهت گروه کمک پزشکی) به سپاه بهداشت معرفی و هریک از افسران و درجه‌داران به یکی از مناطق روستائی اعزام می‌شدند.
سپاه بهداشت در طول بیش از 10 سال عمر خود در زمینه تأسیس درمانگاههای روستائی، لوله‌کشی آب روستاها، ساختمان حمام بهداشتی در روستاها، استقرار واحدهای پزشکی در این مناطق و واکسیناسیون علیه بیماریهای واگیر در سطح روستاهای استان گیلان فعالیت داشت. بعد از انقلاب اسلامی طبق لایحه قانونی سپاهیان بهداشت منقضی خدمت برای انجام خدمت در بخشها و روستاهای کشور استخدام گردیدند.
درمانگاههای سپاه بهداشت استان گیلان در سال 1348 به شرح زیر بود:
جدول شماره 39- آزمایشگاههای تشخیص طبی استان گیلان بر حسب کارمندان فنی و غیرفنی و به تفکیک شهرستان در سال 1369.
[816] 1- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در شوئیل، رحیم‌آباد.
2- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در جیرنده، رودبار.
3- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در ماکلوان، فومن.
4- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در حیران، آستارا.
5- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در چمخاله، لنگرود.
6- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در آبکنار، بندر انزلی.
7- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در دیلمان، لاهیجان.
8- درمانگاه سپاه بهداشت واقع در حویق، هشتپر طوالش.

آزمایشگاهها

آزمایشگاه تشخیص طبی بر طبق قانون به‌طور اعم عبارت است از آزمایشگاه میکروب‌شناسی، انگل‌شناسی، سرم‌شناسی و شیمی بیولوژیک.
اشخاصی می‌توانند آزمایشگاه تشخیص طبی تأسیس کنند که دارای پروانه مخصوص از وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی باشند. هر آزمایشگاه قاعدتا دارای یک نفر مسئول می‌باشد. وی باید دارای درجه دکترا در پزشکی یا داروسازی یا دامپزشکی و یا علوم شیمی و بیولوژی باشد. همچنین باید دارای گواهینامه دوره تکمیلی آزمایشگاهی از دانشکده‌های پزشکی یا گواهینامه رسمی تخصصی در امور آزمایشگاهی از مراکز علمی معتبر باشد.
تأسیس آزمایشگاههای خصوصی مستلزم داشتن محل مناسب و تجهیزات
ص: 619
جدول شماره 40- آزمایشگاههای تشخیص طبی استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده و نیروی انسانی شاغل در سال 1369
ص: 620
ادامه جدول شماره 40- آزمایشگاههای تشخیص طبی استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 621
ادامه جدول شماره 40- آزمایشگاههای تشخیص طبی استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده و نیروی انسانی شاغل در سال 1369.
ص: 622
نمودار شماره 6- آزمایشگاههای تشخیص طبی استان گیلان در سال 1369
آزمایشگاهی می‌باشد. در گیلان، اولین آزمایشگاه تشخیص طبی در بیمارستان دکتر فریم آمریکائی (حدود سال 1285 شمسی) و بعد از آن در سال 1303 شمسی در بیمارستان پورسینای رشت با تجهیزات آزمایشگاهی آن‌روز، دایر گردید. به تدریج تأسیس و ساختمان آزمایشگاههای دولتی و خصوصی در رشت و شهرستانها توسعه یافت. رفته‌رفته آزمایشگاههائی با کادر و وسائل کافی و مجهز در نقاط مختلف گیلان به‌ویژه در بیمارستانها به عنوان یک بخش تشخیص طبی و در مراکز بهداشتی و درمانی بر حسب نیاز ایجاد گردید.
آماری که از سال 1344 در دست است نشان می‌دهد که جمعا 9 آزمایشگاه تشخیص طبی در سراسر گیلان فعالیت داشت. بدین‌ترتیب برای هر 000، 142 نفر جمعیت آن سال گیلان 1 آزمایشگاه تشخیص طبی وجود داشت.
آمار فعلی آزمایشگاههای تشخیص طبی (جدول شماره 39 و نمودار شماره 6) نشان می‌دهد که در سال 1369 در مجموع 76 آزمایشگاه تشخیص طبی اعم از دولتی و خصوصی، مستقل و یا تحت عنوان بخش آزمایشگاه تشخیص طبی بیمارستانها و کمک‌تشخیص واحدهای بهداشتی و درمانی در سراسر گیلان مشغول فعالیت بوده‌اند. سهم بهره‌مندی اهالی از خدمات آزمایشگاهی افزایش یافته و در این سال برای هر 000، 30 نفر 1 آزمایشگاه دایر بوده است.
از مجموع آزمایشگاههای گیلان 33 واحد در رشت فعالیت داشته‌اند.
آمار نشان می‌دهد که از هر 5 آزمایشگاه 4 واحد وابسته به مؤسسات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است، بدین‌ترتیب 22 درصد آزمایشگاهها متعلق به بخش خصوصی و 78 درصد به صورت غیرمستقل تحت عنوان بخش آزمایشگاه بیمارستان و یا یک واحد وابسته به دولت فعالیت دارند.
جدول شماره 40 صورت اسامی آزمایشگاههای تشخیص طبی استان گیلان را در سال 1369 مورد بررسی قرار داده است.

رادیولوژی‌

«رادیولوژی» به معنای «پرتوشناسی» است و در پزشکی رشته‌ای است که از انرژی اشعه‌ای در تشخیص بیماریها استفاده می‌شود.
همان‌طور که در مبحث امور آزمایشگاههای گیلان ذکر شد بیمارستانهای دکتر فریم و پورسینا اولین مؤسسات درمانی بودند که در آنها آزمایشگاه دایر شد. به موازات تأسیس آزمایشگاهها، مراکز و بخشهای رادیولوژی نیز در کنار آنها به‌کار پرداخت.
تا شهریور 1320 در استان گیلان 3 بخش رادیولوژی مشغول کار بود. پس از آن همزمان با توسعه و گسترش مؤسسات بهداشتی و درمانی بر تعداد مؤسسات رادیولوژی نیز به تدریج افزوده شد.
آمار ارائه‌شده در جدول شماره 41 حاکی است که در سال 1369، جمعا 34 مرکز و بخش رادیولوژی در سراسر استان گیلان فعالیت داشته‌اند.
بر اساس همین آمار برای هر 300، 66 نفر جمعیت گیلان 1 مرکز یا بخش رادیولوژی وجود داشته و همچنین حدود نیمی از مراکز و بخشهای رادیولوژی در رشت (مرکز استان) دائر بوده است. نمودار شماره 7 توزیع واحدهای رادیولوژی را در سطح استان گیلان نمایان می‌سازد.
جدول شماره 41- مؤسسات رادیولوژی استان گیلان بر حسب کارمندان فنی و غیرفنی و به تفکیک شهرستان[817] در سال 1369.
ص: 623
نمودار شماره 7- مراکز و بخشهای رادیولوژی استان گیلان در سال 1369
از نظر تخصصی، رادیولوژی استان گیلان را 22 متخصص رادیولوژی، 4 کارشناس لیسانسیه یا فوق‌لیسانس رادیولوژی، 122 تکنیسین و کمک تکنیسین رادیولوژی و 45 نفر پرسنل غیرفنی اداره می‌کنند. در مجموع از 193 تن کارکنان واحدهای رادیولوژی 148 پرسنل فنی و 45 پرسنل غیرفنی هستند.
مؤسسات رادیولوژی استان گیلان بر حسب سازمان اداره‌کننده و نیز سال تأسیس در جدول شماره 42 نشان داده شده است.

فیزیوتراپی‌

در استان گیلان به استثنای واحدهای فیزیوتراپی وابسته به سازمان بهزیستی که در بخش مربوط آورده شد، فقط 5 واحد فیزیوتراپی مشغول فعالیت هستند. از این تعداد 1 واحد وابسته به بخش دولتی بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گیلان و 4 واحد نیز متعلق به بخش خصوصی است. این واحدها عبارتند از:
1- بخش فیزیوتراپی بیمارستان پورسینا وابسته به دانشگاه علوم پزشکی گیلان، در رشت.
2- مرکز فیزیوتراپی طاعتی وابسته به بخش خصوصی، در رشت.
3- مرکز فیزیوتراپی صدیقه علوی‌زاده وابسته به بخش خصوصی، در بندر انزلی.
4- مرکز فیزیوتراپی هنرمند وابسته به بخش خصوصی، در لاهیجان.
5- مرکز فیزیوتراپی دکتر فرسام وابسته به بخش خصوصی، در لنگرود.
جدول شماره 42- مراکز و بخشهای رادیولوژی استان گیلان بر حسب سازمانهای اداره‌کننده و سال تأسیس در سال 1369.
ص: 624
جدول شماره 43- داروخانه‌های قدیمی استان گیلان در سال 1303 شمسی.
نمودار شماره 8- داروخانه‌های استان گیلان از سال 1320 تا سال 1370

داروخانه‌ها

به‌طوری که قبلا گفته شد داروسازی و داروفروشی در گیلان تابع قانون و مقررات خاصی نبود، ولی همزمان با گسترش وزارت بهداری مقرراتی نیز برای داروسازی و تأسیس داروخانه وضع شد.
آماری که در دست است نشان می‌دهد که در سال 1303 در گیلان جمعا 22 داروخانه دایر بود که از این تعداد 16 داروخانه در رشت، 4 داروخانه در انزلی، یک داروخانه در لاهیجان و یک داروخانه در لنگرود مشغول فعالیت بودند. در جدول شماره 43 صورت داروخانه‌های آن تاریخ آمده است.
تأسیس داروخانه‌ها در رشت و شهرستانهای استان گیلان رفته‌رفته رو به افزایش گذاشت و در سال 1344 به 70 واحد رسید به‌طوری که برای هر 000، 18 نفر جمعیت همان سال 1 داروخانه وجود داشت و توزیع داروخانه در شهرستانهای استان بدین شرح بود: آستارا 2 داروخانه، بندر انزلی 5 داروخانه، تالش 5 داروخانه، رشت 23 داروخانه، رودبار 2 داروخانه، رودسر 16 داروخانه، صومعه‌سرا 1 داروخانه، فومن 4 داروخانه، لاهیجان 5 داروخانه و لنگرود 7 داروخانه.
افزایش داروخانه‌ها در فاصله سالهای 1344 تا 1370 با سرعت بیشتری همراه بود و از این‌رو تعداد داروخانه‌های استان نزدیک به 2 برابر شد. یعنی از 70 واحد به 122 داروخانه رسید، ولی سهم هر 900، 18 نفر جمعیت، 1 داروخانه گردید. مقایسه جمعیت نسبی به 1 داروخانه در 2 مقطع زمانی 1344 و 1370 نشان‌دهنده این واقعیت است که علی‌رغم 2 برابر شدن تعداد داروخانه‌ها هنوز برای جمعیت استفاده‌کننده از خدمات داروئی گشایشی حاصل نشده است. محققا این ناهماهنگی روشن می‌سازد که میان تأسیس داروخانه‌های جدید و افزایش جمعیت هیچگونه رابطه اصولی برقرار نمی‌باشد (جدول شماره 44).
بر اساس آمار مزبور، 85 داروخانه در مراکز شهرستانها و 37 واحد نیز در سایر نقاط گیلان فعالیت دارند. نمودارهای 8 و 9 نمایانگر این موضوع و همچنین تأسیس داروخانه‌ها در فاصله سالهای 1320 تا 1370 می‌باشد. جدول شماره 45 نیز نشانگر آمار داروخانه‌های گیلان بر حسب مشخصات مختلف در سال 1370 است.

خسارات و صدمات زمین‌لرزه از نظر درمانی‌

زمین‌لرزه 31 خرداد 1369 خسارات و صدمات زیادی به مؤسسات درمانی و بهداشتی رودبار، منجیل و چند نقطه دیگر گیلان وارد آورد. ابعاد و وسعت زلزله به حدی بود که برخی از مؤسسات مزبور به کلی ویران شدند و بعضی هم متحمل خسارات قابل‌توجهی گردیدند. در این میان بیمارستان 120 تختخوابی ولی‌عصر رودبار با بیشتر کارکنان کشیک شب آن نابود گردیدند.
خسارات جزئی و کلی وارده بر مؤسسات درمانی گیلان بر اثر زلزله 1369 به قرار زیر است:
- بیمارستان ولی‌عصر رودبار به کلی تخریب گردید.
- بیمارستانهای توتونکاران و پورسینا در رشت آسیب دیدند. خسارات وارده بر بیمارستان توتونکاران به حدی بود که تخلیه گردید و بیماران آن در
ص: 625
جدول شماره 44- داروخانه‌های استان گیلان در سالهای 1344 و 1370
[818][819] نمودار شماره 9- داروخانه‌های استان گیلان در سال 1370
ص: 626
کلینیک روبروی بیمارستان تحت درمان قرار گرفتند.
- 118 خانه بهداشت به‌طور کامل تخریب شد.
- 106 خانه بهداشت نیز نزدیک 40 درصد آسیب دید.
- 18 مرکز بهداشتی درمانی شهری و مرکز بهداشتی درمانی روستائی نابود گردیدند. همچنین 24 مرکز بهداشتی درمانی نیز آسیب جزئی و کلی متحمل شدند.
- 1 آموزشگاه بهورزی ویران گردید.
- ساختمان شبکه بهداشت و درمان رودبار ویران شد.
- بیمارستانهای فومن، لاهیجان و رودسر نیز که در مسیر زلزله قرار داشتند آسیب دیدند.
پس از وقوع زلزله سهمگین، عوامل اجرائی بهداشتی و درمانی استان گیلان با تمام امکانات در مناطق آسیب‌دیده دست‌به‌کار شدند و به‌طور چشمگیری به مداوای مصدومین، مجروحین و بیماران و همچنین به ترمیم خرابیها پرداختند. به‌طوری که تا سال 1371 اقدامات زیر انجام گرفت.
- 4 ماه بعد از وقوع زلزله بیمارستان 120 تختخوابی پیش‌ساخته در رودبار مورد بهره‌برداری قرار گرفت.
- بیمارستانهای توتونکاران و پورسینا در رشت تعمیر و مورد استفاده واقع شد.
- 48 خانه بهداشت آماده استفاده گردید.
- بیمارستانها و ساختمان شبکه‌ها که آسیبهای جزئی و کلی دیده بودند تعمیر شدند.
- 1 آموزشگاه بهورزی که به کلی ویران شده بود مجددا احداث گردید.
لازم به توضیح است که بقیه واحدهای خسارت‌دیده در حال تعمیر و ترمیم جزئی و کلی هستند.
علاوه بر اقدامات انجام‌شده مذکور، از محل کمکهای مردمی نیز مؤسسات بهداشتی درمانی زیر تا حدود سال 1372 بازسازی و احداث خواهد شد.
- دفتر مقام رهبری 2 مرکز بهداشتی درمانی.
- از محل کمکهای حضرت آیت الله گلپایگانی 3 مرکز بهداشتی درمانی و 6 خانه بهداشت.
- انجمن مسلمانان انگلیس یک مرکز بهداشتی درمانی.
- صلیب سرخ جهانی یک مرکز بهداشتی درمانی.
- فروشندگان لوازم یدکی اتومبیل تهران یک مرکز بهداشتی درمانی.
- بنیاد مسکن 11 خانه بهداشت.
- پزشکان ایرانی مقیم نیوجرسی آمریکا 2 خانه بهداشت.
عملیات درمانی نیز همزمان با اقدامات امدادرسانی با تشکیل یک ستاد و 8 کمیته در مناطق زلزله‌زده انجام گردید. به‌طوری که در روزهای اول وقوع زلزله حدود 000، 18 نفر به‌طور سرپائی تحت درمان قرار گرفتند و از کمکهای اولیه درمانی، داروئی و بهداشتی برخوردار شدند. بیش از 2500 نفر در مراکز درمانی گیلان بستری و مداوا شدند. همچنین افزون بر 8000 نفر از مصدومین و مجروحین نیز به تهران و استانهای دیگر اعزام گردیدند.
جدول شماره 45- داروخانه‌های استان گیلان بر حسب سال تأسیس و محل در سال 1370.
ص: 627
ادامه جدول شماره 45- داروخانه‌های استان گیلان بر حسب سال تأسیس و محل در سال 1370.
ص: 628
ادامه جدول شماره 45
- آمار در دسترس نیست.
سایر کارهای بهداشتی و درمانی نیز از اینقرار بوده است:
- حدود 5/ 66 تن مواد غذائی فاسد در مناطق زلزله‌زده کشف و معدوم گردید.
- 000، 26 نفر واکسینه شدند.
- 68 پروژه آب آشامیدنی بازسازی گردید.
- 1250 دفترچه بیمه درمانی صادر شد.
همچنین ساختمان شبکه بهداشت و درمان رودبار که به کلی تخریب شده بود در زمینی به مساحت 600 مترمربع با زیربنای 1100 مترمربع در 3 طبقه با صرف هزینه‌ای معادل 140 میلیون ریال احداث و تکمیل شد و در سال 1370 مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

نظام‌پزشکی‌

نظام‌پزشکی به سال 1348 در رشت تشکیل گردید. این نهاد از ابتدا به عنوان سازمانی مستقل و دارای شخصیت حقوقی پا به عرصه وجود گذاشت.
وظایف عمده آن طبق قانون قبلی حفظ شئون و پیشرفت امور پزشکی و تنظیم روابط حرفه‌ای بین پزشکان و حفظ حقوق مردم و مؤسسات ملی و دولتی در برابر صاحبان فنون پزشکی و بالعکس بود. در سال 1369 قانون جدید نظام پزشکی به مرحله اجرا گذاشته شد. در این قانون اهداف و وظایف عمده نظام پزشکی به شرح زیر تعیین گردیده است.
1- تلاش در جهت تحقق بخشیدن ارزشهای عالیه اسلام در کلیه امور پزشکی و همچنین ارتقاء سطح دانش پزشکی.
2- حفظ حقوق بیماران در برابر شاغلان حرف پزشکی و بالعکس و نیز حفظ و حمایت از حقوق صنفی شاغلان پزشکی.
3- تلاش در جهت پیشبرد و اصلاح امور پزشکی و همکاری هرچه بیشتر با دستگاههای اجرائی دولتی در رفع محرومیتهای بهداشتی درمانی.
4- تلاش در جهت حسن اجرای موازین و مقرّرات و قوانین مربوط به امور پزشکی.
5- رسیدگی به امور حرفه‌ای و صنفی پزشکی.
نظام‌پزشکی هر شهرستان توسط هیئت‌مدیره اداره می‌شود. هیئت‌مدیره مرکب از 7 نفر است.
1- 5 نفر پزشک به انتخاب پزشکان عضو.
2- 1 نفر دندانپزشک به انتخاب دندانپزشکان عضو.
3- 1 نفر داروساز به انتخاب دکترهای داروساز عضو.
تا زمانی که انتخاب دندانپزشک و داروساز صورت نپذیرد هیئت‌مدیره نظام‌پزشکی 5 نفر خواهد بود. همچنین نظام‌پزشکی مرکز استان عهده‌دار نظام‌پزشکی شهرستانهای تابعه که در آنها نظام‌پزشکی تشکیل نشده نیز می‌باشد. لازم به ذکر است که کلیه اتباع ایرانی پزشک، دندانپزشک، دکتر داروساز و متخصصین و دکترهای حرفه‌ای علوم آزمایشگاهی تشخیص طبی می‌توانند به عضویت نظام‌پزشکی درآیند.
آخرین انتخابات نظام‌پزشکی رشت در مردادماه 1370 انجام گردید و هیئت‌مدیره جدید نیز در مهرماه همین سال آغاز به‌کار کرد. اعضاء هیئت مدیره عبارتند از: دکتر هدایت یزدانی (رئیس هیئت‌مدیره)، دکتر پورکاظمی (نایب‌رئیس)، دکتر سعید فرزد (دبیر)، دکتر انوش برزیگر (عضو)، دکتر محمود حجت (عضو) و دکتر سجاد ریاضی (عضو).

جمعیت مبارزه با سرطان‌

این جمعیت با کوشش و همت چند تن از پزشکان خوشنام گیلان در سال 1371 تشکیل گردید. مقرر شده بعد از روشن شدن وضع اداره جمعیت مزبور و تنظیم و تصویب اساسنامه آن در راستای مبارزه با سرطان و حمایت از بیماران سرطانی و افراد تحت تکفل آنان شروع به فعالیت نماید.
اعضاء جمعیت مبارزه با سرطان رشت عبارتند از: دکتر یوسف آزاد، دکتر محمود بهزاد، دکتر حسن صالحی، دکتر هدایت یزدانی، دکتر محمد حسن هدایتی و دکتر معنوی.

تأمین خدمات درمانی مستخدمین دولت‌

بر طبق قانون دولت مکلف است به طرق مقتضی وسایل بهداشت و درمان مستخدمین رسمی و خانواده آنان را فراهم سازد. اولین قانون به منظور حمایت از کارمندان سازمانهای دولتی در سال 1301 به تصویب دوره چهارم مجلس
ص: 629
رسید. این قانون کارمندان و خانواده آنان را در برابر پیری و از کارافتادگی و فوت کارمند مورد حمایت قرار می‌داد، ولی برای درمان آنان و افراد تحت تکلفشان فکری نشده بود.
در سال 1324 شرکت سهامی بیمه ایران عهده‌دار اجرای قانون بیمه اجباری و حوادث و امراض ناشی از کار گردید. در خصوص بیمه فرهنگیان، به منظور تأمین درمان آنها قراردادی بین شرکت سهامی بیمه ایران و دولت بسته شد. به‌علاوه کارمندان دولت نیز در صورت تمایل می‌توانستند به صورت انفرادی با شرکت مذکور قرارداد بیمه درمانی منعقد نمایند. بدین‌جهت هر سال در بودجه دولت، مبلغی به این امر اختصاص می‌یافت. از طرفی چون شرکت سهامی بیمه ایران فاقد امکانات پزشکی و درمانی مخصوص درمان فرهنگیان و کارمندان بیمه شده بود قراردادهائی در تهران و شهرستانها و از آن جمله رشت با پزشکان و بیمارستانها منعقد می‌نمود. بیمه‌شدگان در مواقع احتیاج، به پزشکان و مؤسسات درمانی طرف قرارداد شرکت سهامی بیمه ایران مراجعه کرده و به حساب شرکت مزبور تحت درمان قرار می‌گرفتند.
در سال 1333 به موجب تصویب آئین‌نامه‌ای تمام مؤسسات صحی مملکتی تحت نظارت مستقیم وزارت بهداری درآمدند. در زمینه بیمه درمانی کارکنان دولت نیز سازمانی تحت عنوان «سازمان بیمه کارمندان دولت» وابسته به وزارت بهداری تأسیس گردید. این سازمان علاوه بر پزشکان و بیمارستانها و سایر مؤسسات درمانی طرف قرارداد، خود نیز اقداماتی را در زمینه امور بهداشتی و درمانی در گیلان آغاز کرد. در زیر به عنوان نمونه تعداد بیمه‌شدگان گیلان و تعداد مراجعات آنها در فاصله سالهای 1344 تا 1346 آمده است.
/ سال 1344/ سال 1345/ سال 1346
تعداد بیمه شده/ 3097/ 3904/ 3873
تعداد مراجعات به مراکز درمانی/ 890، 12/ 982، 16/ 127، 15
وضع بیمه کارمندان دولت به همین روال بود تا در سال 1351 قانون تأمین خدمات درمانی مستخدمین دولت به تصویب رسید و دولت مکلف گردید خدمات درمانی کلیه کارکنان وزارتخانه‌ها و مؤسسات دولتی و وابسته به دولت و شرکتهای دولتی اعم از شاغل و بازنشسته و موظف را بر طبق همین قانون تأمین نماید. همچنین به دولت تکلیف شد که خدمات درمانی همسر و فرزندان تحت تکفل و نیز وراث قانونی کارکنان مذکور را تا زمانی که از حقوق وظیفه استفاده می‌نمایند و در نقاطی که موجبات و امکانات آن فراهم می‌گردد به تدریج تأمین نماید. با اجرای این قانون تحرکی در گسترش بیمه کارمندان دولت به عمل آمد. بیمه‌شدگان در انتخاب پزشک و یا بیمارستانهای مورد علاقه بر اساس ضوابط و مقررات سازمان تأمین خدمات درمانی آزادی عمل داشتند.[820].
این سازمان، در سال 1355 در وزارت بهداری و بهزیستی ادغام گردید و در استان گیلان نیز تشکیلات آن به سازمان منطقه بهداری و بهزیستی استان جدول شماره 46- افراد بیمه‌شده روش درمانی غیرمستقیم استان گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369
0- رقم مساوی صفر است.
- آمار در دسترس نیست.
گیلان انتقال یافت. در سال 1364 که سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان جایگزین سازمان قبلی بهداری گردید، تأمین خدمات درمانی کارمندان نیز در قالب سازمان جدید به فعالیتهای خود ادامه داد. سازمان مذکور به 2 صورت خدمات درمانی را در اختیار کارمندان و سایر کارکنان مشمول که حداکثر قریب به اتفاق آنان زیر پوشش تأمین خدمات درمانی هستند قرار می‌دهد.
1- از طریق امکانات بهداشتی و درمانی وابسته به خود شامل کلیه بیمارستانها، مؤسسات رادیولوژی، آزمایشگاهها، فیزیوتراپیها، داروخانه‌ها و غیره.
2- توسط پزشکان و مؤسسات و امکانات بهداشتی و درمانی طرف قرار داد.
بر اساس آمار منتشره مربوط به سال 1369 در سطح استان گیلان 416، 256 نفر بیمه‌شده روش درمان غیرمستقیم (کارمندی) وجود داشت. از این تعداد 461، 213 نفر کارمند دولت 573، 14 بیمه شده قراردادهای خاص (مثل شهرداری و غیره)، 351، 13 نفر اعضای بنیاد شهید، 4432 نفر اعضای بنیاد جانبازان و 2457 نفر هم آزادگان بودند. بیمه‌شدگان روش درمانی غیرمستقیم (کارمندی) به تفکیک شهرستان در جدول شماره 46 آمده است.
ص: 630

بهزیستی‌

اشاره

گیلان طی قرنهای متمادی یکی از مراکز نیکوکاری و خدمات خیریه بوده است. بحث در این زمینه از حوصله این مقال خارج است فقط به عنوان نمونه، خدمات نیکوکاران گیلان را در قحطی سال 1335 هجری قمری کشور یادآوری می‌نماید. استان گیلان که در سال مزبور یعنی سال معروف به فجاعه یا گرسنگی از آسیب قحطی به دور مانده بود میزبان حدود سی هزار تن از هموطنان قحطی‌زده گردید. مردم گیلان با نهایت خوشرویی قحطی‌زدگان را در پناه حمایت خود گرفتند و آنها را از گرسنگی و بیماری نجات دادند.
در همین سال دار الایتام رشت با پناه دادن به کودکان یتیم و سرپرستی آنان خدمات ارزنده‌ای نمود که هرگز از خاطره‌ها فراموش نمی‌شود. چون قحطی‌زدگان از کمکهای دولت محروم بودند اهالی رشت انجمنی به نام «کمیسیون خیریه» تشکیل دادند. این کمیسیون با جمع‌آوری کمک و اعانه به یاری مهاجرین گرسنه شتافت. از طرف دیگر مقرر گردید از هر پوط برنج که به خارج از کشور صادر می‌شود 10 شاهی به نفع نیازمندان دریافت گردد. این رقم بعدها به هر پوطی 1 قران افزایش پیدا کرد.
مروری بر مرامنامه مجاهدان جنگل نشان می‌دهد که مردم گیلان تا چه اندازه به نوع‌پروری و خدمات نیکوکاری اهمیت می‌دادند. در این مرامنامه خدمات نیکوکاری از قبیل تأسیس دار العجزه، اختصاص عواید اوقاف به مصارف عمومی خیریه، برقراری حقوق بازنشستگی و اقدامات نیکوکارانه دیگر مورد توجه خاص قرار گرفته است.
تا سال 1359 نیکوکاری سراسر گیلان توسط سازمانها و انجمنهای مختلف با قوانین و مقررات گوناگون ارائه می‌گردید. در خردادماه سال 1359 ماده واحده لایحه قانونی تشکیل سازمان بهزیستی کشور به تصویب شورای انقلاب اسلامی رسید. از این تاریخ سازمان جدید التأسیس به منظور ارائه خدمات نیکوکاری به نیازمندان، محرومین و معلولین کشور رسما آغاز بکار کرد. بعدها کوششهایی برای تبدیل سازمان مزبور به وزارتخانه بعمل آمد لیکن موفقیتی حاصل نگردید. سرانجام در سال 1363 بر طبق قانون تشکیل وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، سازمان مزبور نیز به صورت یکی از سازمانهای مستقل این وزارتخانه درآمد.
در پی تشکیل سازمان بهزیستی کشور، در منطقه گیلان نیز سازمان بهزیستی استان گیلان پا به عرصه وجود گذاشت و در زمینه گسترش خدمات توانبخشی و حمایتی و رفاهی و همچنین بازپروری ناسازگاران و منحرفین اجتماعی و کمک و مساعدت در راستای تأمین حداقل نیازهای اساسی گروههای کم‌درآمد آغاز به فعالیت کرد. به‌طور کلی هدف اساسی و درازمدت بهزیستی در منطقه گیلان بر این اصل قرار گرفته که سطح زندگی و کیفیت زیست اهالی گیلان همگام با توسعه و پیشرفتهای اقتصادی و اجتماعی استان ارتقاء یابد و بهزیستی و تأمین اجتماعی به‌طور هماهنگ برای کلیه اقشار برنامه‌ریزی شده و تحقق پذیرد. در حال حاضر بهزیستی کودکان یتیم، خانواده‌های بی‌سرپرست، افراد ناتوان و بی‌کس و معلولین (اعم از جسمی و ذهنی)، معتادین و بیماران مبتلا به بیماریهای صعب العلاج در استان گیلان به شرح زیر مطرح است:
1- خانواده‌هایی که سرپرست خود را به یکی از دلایل فوت، مفقود الاثر بودن، طلاق، اعتیاد و محکومیت به زندان، از دست داده و قادر به تأمین حداقل هزینه زندگی خود نیستند.
2- کودکان (به‌طور کلی).
3- معلولین جسمی، حرکتی، روانی و ذهنی.
4- منحرفین اجتماعی مرکب از: معتادین، ولگردان، متکدیان، زنان منحرف و غیره ... خدماتی که به این گروه ارائه می‌شود عبارت است از اصلاح و ارشاد آنها و آماده نمودن گروه مزبور جهت بازگشت به یک زندگی سالم اجتماعی و همچنین کمک گرفتن از حرفه‌آموزی و همچنین ایجاد فرصتهای شغلی.
5- کودکان و اطفال بی‌سرپرست که تأمین هزینه زندگی و امور معنوی آنان را کسی به عهده ندارد.
6- معلولین غیرتوانبخشی.
7- سالمندان نیازمند.
سازمان بهزیستی گیلان با توجه به تشکیلات سازمانی و با در نظر داشتن نیاز منطقه و در قالب برنامه‌های تخصصی، خدمات خود را در دو شاخه عمده خدمات حمایتی و توان‌بخشی به محرومین و افراد نیازمند ارائه می‌نماید.

خدمات حمایتی‌

در این چهارچوب وظیفه اساسی بهزیستی گیلان عبارت است از: حمایت از خانواده‌های بی‌سرپرست و کم‌درآمد و نیازمند و پیشگیری از گسیختگی و ناسازگاری خانوادگی افراد و خانواده‌هایی که به علت فقر و یا عوامل دیگر در مرحله آسیب‌پذیری قرار گرفته‌اند. در این راستا از خدمات مددکاری و مشاورت و راهنمایی خانواده‌ها استفاده می‌شود و در مجتمعهای خدمات بهزیستی نگهداری، پرورش و آموزش کودکان زیر 6 سال و همچنین آموزش دختران و بانوان خانواده‌های نیازمند جهت بازتوانی به انجام می‌رسد. با توجه به موارد فوق، خدمات حمایتی شامل برنامه‌های زیر است:
1- برنامه حمایت از افراد و خانواده‌های بی‌سرپرست.
2- مهدهای کودک (از 3 ماهگی تا 6 سالگی به صورت دولتی، غیرانتفاعی و خصوصی).
3- برنامه نگهداری از فرزندان بی‌سرپرست، از آغاز تولد تا رسیدن به سن قانونی و خودکفائی، در شیرخوارگاههای شبانه‌روزی، مجتمعهای خدمات
ص: 631
حمایتی، شبانه‌روزیهای مستقل و شبه‌خانواده.
4- آموزش فنی‌وحرفه‌ای (نظری و عملی) جهت فراهم ساختن زمینه اشتغال و کسب درآمد خانواده‌های تحت حمایت. لازم به تذکر است که تعلیم حرفه‌های مختلف و سوادآموزی از پراهمیت‌ترین خدمات بهزیستی است.
5- تنظیم و اجرای برنامه جهت پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان.

مجتمعهای خدمات بهزیستی[821]

[822] (*). آستانه اشرفیه، در سال 1348 جزء شهرستان لاهیجان بود.
0- رقم مساوی صفر است.
[823] (*). بهداشت و درمان- سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان.
[824] (**). علوم پزشکی- دانشگاه علوم پزشکی گیلان.
توضیح: آزمایشگاههای بیمارستان ولی‌عصر و مرکز بهداشتی درمانی منجیل در زلزله خردادماه 1369 به کلی تخریب شد.
[825] (*). بهداشت و درمان- سازمان منطقه‌ای بهداشت و درمان استان گیلان.
[826] (**). علوم پزشکی- دانشگاه علوم پزشکی گیلان.

کتاب گیلان ؛ ج‌3 ؛ ص631
تمعهای خدمات بهزیستی چند فعالیت شاخه خدمات حمایتی بهزیستی را در خود جای داده‌اند. بر طبق آمار رسمی سال 1371 در استان گیلان جمعا 93 مجتمع خدمات حمایتی بهزیستی مشغول فعالیت بوده‌اند (20 مجتمع خدمات بهزیستی در نقاط شهری و 73 مجتمع در نقاط روستایی).
مجتمعهای خدمات بهزیستی روستائی غالبا دارای یک سالن، یک اطاق و یک دفتر و آشپزخانه و توالت هستند و برخی از آنها نیز از حمام استفاده می‌کنند. وسعت مجتمعها حدود 50 تا 300 مترمربع بوده و غالبا دارای آب لوله‌کشی و برق روستا هستند، وسایل حرارتی آنها بخاری نفتی و آبگرمکن و لوازم گازسوز است.
مجتمعهای جدید هریک با 300 مترمربع زیربنا در چهارچوب طرحهای سازمان بهزیستی کشور شامل مهدکودک، کارگاه حرفه‌آموزی، مددکاری، کتابخانه، سالن ورزشی و فضا برای کادر اداری و سرویس‌دهی کامل ساخته می‌شوند. گفتنی است در حال حاضر تعدادی از مجتمعها طبق الگوی جدید ساخته شده و برای نگهداری و حمایت از کودکان و خانواده‌های بی‌سرپرست مورد بهره‌برداری قرار دارند.
مجتمعهای خدمات حمایتی در مجموع چهار وظیفه عمده دارند که عبارتند از: اداره مهدکودک، آموزش حرفه‌ای، امور مستمری و مددکاری و امور نوجوانان و جوانان. لازم به توضیح است که مجتمعهای خدمات بهزیستی روستایی در مقایسه با مجتمعهای خدمات بهزیستی شهری خدمات بهزیستی را در ابعاد کوچکتری ارائه می‌دهند.

مهدکودک‌

این واحد که ارائه‌دهنده مهمترین فعالیتهای مجتمعهای خدمات بهزیستی است به نگهداری و مراقبت و تغذیه و همچنین آموزش و پرورش قوای جسمی، ذهنی و اجتماعی کودکان سالم خانواده‌های بی‌سرپرست و نیازمند می‌پردازد. در مهدهای کودک روستایی به‌طور متوسط از 30 کودک به صورت روزانه نگهداری می‌شود. در مجموع مهدهای کودک شهری و روستایی 3 گروه سنی را به شرح زیر می‌پذیرند:
1- نوزادان، شامل اطفال 3 تا 18 ماهه.
2- کودکان نوپا، شامل سنین 18 ماهه تا 3 ساله.
3- کودکان نوباوه، شامل سنین 3 تا 6 ساله.
برنامه تغذیه کودکان در 3 نوبت صبحانه، ناهار و عصرانه انجام می‌شود.
برنامه‌های آموزشی آنان به نحوی طرح‌ریزی شده که فرصتهای مناسب تربیتی
فرزندان مهدکودک در حال اجرای سرود.
در زمینه رشد همه‌جانبه جسمی، ذهنی و عاطفی کودک فراهم آمده است. به عبارت دیگر کودکان تحت پوشش این مهدها ضمن بهره‌مندی از خدمات آموزشی، فرهنگی و تفریحی بصورت مطلوبی برای ورود به دبستان آمادگی پیدا می‌کنند.
ایجاد و توسعه مهدهای کودک در شهرها و روستاهای گیلان باعث شده است از تراکم کودکان در شبانه‌روزیها جلوگیری شود و به‌علاوه کودکان بیشتری نسبت به گذشته دنیای کودکانه خود را در آغوش گرم و پرمهر و محبت خانواده سپری می‌نمایند.
جدول شماره 1- تعداد مهدهای کودک و کودکان آنها در نقاط شهری و روستائی استان گیلان در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.
ص: 632
در نقاط شهری و روستایی استان گیلان در سال 1369 جمعا 81 مهدکودک دایر بوده است. در جدول شماره 1 تعداد مهدکودکهای شهری و روستایی و فعالیتهای آنها در سال 1369 نشان داده شده است.

آموزش حرفه‌ای‌

خدمات آموزش حرفه‌ای به منظور بازتوان کردن و به خودکفایی رسانیدن خانواده‌های تحت پوشش بهزیستی ارائه می‌گردد. آموزشهای حرفه‌ای به مناسبت فراهم نمودن زمینه‌های اشتغال و کسب درآمد برای خانواده‌های بی‌سرپرست و نیازمند از اهمیت خاصی برخوردار است. در مجتمعهای خدمات بهزیستی گیلان کلاسهای مختلف حرفه‌آموزی نظیر خیاطی، چادرشب‌بافی، حصیربافی و کارهای حصیری، قلابدوزی و قلاب‌بافی، گلدوزی، کیف‌بافی، جاجیم و گلیم‌بافی، توربافی و قالی‌بافی تشکیل می‌گردد.
علاوه بر آنها کلاسهای ماشین‌نویسی نیز در برخی از مجتمعها دایر است.
در این میان فرش‌بافی در کنار صنایع دستی بومی و محلی با حمایت مستمر دولت به صورت چشمگیری پیشرفت کرده است. به‌طوری که از بدو آغاز آموزش فرش‌بافی (1361) تا سال 1371 با صرف 200 میلیون ریال اعتبار افزون بر 6000 نفر از افراد تحت پوشش بهزیستی، آموزش فرش‌بافی دیده‌اند. افرادی که دوره 6 ماهه فرش‌بافی را با موفقیت می‌گذرانند با برخورداری از امکانات و تسهیلاتی از قبیل دریافت وسایل کار و وام و راهنمایی مربیان به تولید قالی در خانه می‌پردازند. برخی نیز در کارگاههای وابسته به سازمان بهزیستی در قبال دریافت دستمزد قالی تولید می‌کنند. میزان تولید فرش توسط فرشبافان تحت پوشش بهزیستی گیلان 5000 رج در سال می‌رسد.
آمارهای رسمی نشان می‌دهد که در سال 1369 تعداد 20 مرکز حرفه‌آموزی فعال در مراکز شهرستانهای استان گیلان دایر بوده‌اند. فعالیتهای مراکز مزبور به زبان آمار از این قرار است:
- ظرفیت هر مرکز آموزش حرفه 597 نفر در ماه (بطور متوسط).
- تعداد هنرآموز موجود در یک سال 1306 نفر.
- تعداد هنرآموز مرخص‌شده 818 نفر (به علت اتمام دوره 660 نفر و به علت ترک دوره 158 نفر).
- ساعات تشکیل کلاس 1872 ساعت.

امور مستمری و مددکاری‌

مستمری و حمایت از خانواده‌های نیازمند شامل مددجویانی[827] که به طریقی نان‌آور خانواده خود را از دست داده‌اند و قادر به تأمین حداقل معاش خویش نیستند می‌شود، همچنین افراد و خانواده‌هائی که با داشتن سرپرست بدلیل مشکلات اقتصادی و اجتماعی نمی‌توانند جوابگوی تأمین حداقل هزینه زندگی خویش باشند. در این حالت بهزیستی به یاری مددجو برمی‌خیزد و فرد یا افراد خانواده نیازمند را مورد حمایت مادی و معنوی قرار می‌دهد. اهمّ حمایتهای مزبور عبارتند از: پرداخت مستمری، پرداخت سرمایه کار، پرداخت هزینه درمان، کمک‌ازدواج، کمک به تهیه و تأمین مسکن، کمک‌هزینه تحصیلی (در سطوح مختلف آموزشی)، کمک‌هزینه وسایل و ابزار کار، خدمات مددکاری و مشاوره‌ای، هدایتهای فرهنگی و غیره ...
بر اساس آمار رسمی که در دست است در سال 1369 جمعا 478 خانواده بی‌سرپرست تحت حمایت بهزیستی استان گیلان قرار داشته‌اند. از این عده 187 نفر به علت فوت سرپرست خانواده، 29 خانواده به علت زندانی بودن سرپرست خانواده، 176 خانواده به واسطه متارکه و 86 خانواده هم بدلایل گوناگون دیگر در زیر چتر حمایتی بهزیستی استان مزبور بوده‌اند. در همین سال 45 خانواده نیز به سبب پرداخت سرمایه کار، اشتغال به کار و علل دیگر بازتوان شده و بدنبال کار و کاسبی خود رفته‌اند. علاوه بر آنچه که ذکر گردید 354 خانواده که تحت حمایت بودند به علل مختلف از جمله ازدواج یا دریافت مستمری از سازمانهای دیگر از برنامه حمایت خارج گردیده‌اند. جدول شماره 2 نشان‌دهنده اطلاعات آماری لازم در این زمینه است.
جدول شماره 2- تعداد خانواده‌های بازتوان‌شده و ترخیص‌شده توسط بهزیستی گیلان به تفکیک شهرستان در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.

مددکاری‌

هدف اساسی مددکاری، زدن پل ارتباطی میان مددجویان نیازمند و معلول و طرح مشکلات و احتیاجات آنان با مسئولین و دست‌اندرکاران بهزیستی است.
به‌طور کلی برشمردن کلیه خدماتی که از سوی این واحد انجام می‌شود در این مختصر امکان‌پذیر نیست، لذا فقط به شرح اقدامات مددکاران قناعت می‌نماید. مجموعه فعالیتهائی که واحد مددکاری به منظور جلوگیری از لغزشهای احتمالی خانواده‌های بی‌سرپرست، مشکلات زیستی و درمانی و
ص: 633
اختلافات و مسائل خانوادگی انجام می‌دهد شامل: مصاحبه، بازدید منازل، بازدید محل کار، کاریابی، تشکیل جلسات گروهی، معرفی جهت پرداخت کمکهای نقدی و همچنین معرفی مددجویان جهت پرداخت کمکهای غیرنقدی و پرداخت سرمایه کار و آموزش حرفه‌ای و معرفی به مراجع و مؤسسات درمانی است.
مددجویان گیلانی در سال 1370 تعداد 713، 15 مورد اقدام مددکاری داشته‌اند. از این تعداد 8974 مصاحبه و 4958 بازدید خانه بوده و تعداد 1628 نفر به مراکز درمانی، 72 نفر به مراکز نگهداری و 81 نفر به مراکز آموزشی معرفی شده‌اند.

حمایت از محصلین‌

در مجتمعهای خدمات حمایتی استان گیلان فرزندان خانواده‌های بی‌سرپرست و نیازمند در دوره‌های مختلف تحصیلی مورد حمایت قرار می‌گیرند. در این زمینه می‌توان از تعداد 3387 محصل گیلانی نام برد که از کمکهای مختلف هزینه تحصیلی برخوردار بوده‌اند و خانواده‌های آنان نیز تحت پوشش بهزیستی قرار داشته‌اند.
تعداد محصلینی که در سال 1371 زیر چتر حمایت بهزیستی قرار داشته‌اند عبارتند از: رشت 677 نفر، رودسر 465 نفر، رودبار 413 نفر، لنگرود 353 نفر، تالش 331 نفر، فومن 263 نفر، لاهیجان 247 نفر، آستارا 183 نفر، صومعه‌سرا 173 نفر، آستانه اشرفیه 160 نفر و بندر انزلی 122 نفر.

امور جوانان و نوجوانان‌

برنامه‌ریزی صحیح و اجرای آن جهت پرکردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان خانواده‌های بی‌سرپرست و نیازمند به دلیل آسیب‌پذیری اجتماعی آنان حائز اهمیت فراوان است. در این مورد برای کنترل و جلوگیری از بروز انحرافات اجتماعی شهری و روستائی برنامه‌های فرهنگی، پرورشی، اجتماعی، آموزش هنری و تفریحات سالم در قالب مجتمعهای بهزیستی سراسر استان گیلان اجرا می‌گردد.
در این بخش نمایش فیلم و اسلاید، تشکیل نمایشگاهها، تشکیل تیمهای ورزشی و برگزاری مسابقات ورزشی، کتاب‌خوانی و تهیه نشریه و کتابداری، برگزاری جلسات و جشنها و سخنرانیها، تآتر و آموزشهای رزمی و غیره از اهم خدماتی است که به نوجوانان و جوانان ارائه می‌شود.

مجتمعهای خدمات بهزیستی شهری‌

به‌طوری که پیش از این گفته شد در سال 1370 تعداد 20 مجتمع خدمات بهزیستی حمایتی شهری در سطح استان گیلان مشغول فعالیت بوده‌اند.
مجتمعهای مزبور در رشت و کلیه شهرستانهای گیلان در کنار فعالیتهای بهزیستی هر سال افزون بر 000، 15 کودک شیرخوار، نوپا، نوباوه و کودکستانی را نگهداری کرده، در دوره پیش از دبستان تحت تعلیم و تربیت قرار داده‌اند. این مجتمعها عبارتند از:
1- مجتمع خدمات بهزیستی توحید رشت، با ظرفیت 140 نفر در مهد کودک، 60 حرفه‌آموز، 280 مستمری‌بگیر و 15 شبه‌خانواده.
2- مجتمع خدمات بهزیستی سمیه رشت، با ظرفیت 140 نفر در مهد کودک، 60 حرفه‌آموز و 210 مستمری‌بگیر.
3- مجتمع خدمات بهزیستی لاله رشت، با ظرفیت 100 نفر در مهد کودک، 30 حرفه‌آموز، 140 مستمری‌بگیر و 20 شبه‌خانواده.
4- مجتمع خدمات بهزیستی ولایت رشت، با ظرفیت 120 نفر در مهد کودک، 60 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
5- مجتمع خدمات بهزیستی الزهرا «علی‌آباد رشت»، با ظرفیت 60 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
6- مجتمع خدمات بهزیستی شهید عسکری کوچصفهان از توابع رشت، با ظرفیت 60 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
7- مجتمع خدمات بهزیستی زینب در آستارا، با ظرفیت 80 نفر در مهد کودک، 30 حرفه‌آموز و 210 مستمری‌بگیر.
8- مجتمع خدمات بهزیستی فجر آستانه اشرفیه، با ظرفیت 100 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
9- مجتمع خدمات بهزیستی قدس بندر انزلی، با ظرفیت 140 نفر در مهد کودک، 60 حرفه‌آموز، 380 مستمری‌بگیر و واحد فیزیوتراپی.
10- مجتمع خدمات بهزیستی شهید ابراهیم وظیفه تالش، با ظرفیت 80 نفر در مهدکودک، 20 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
11- مجتمع خدمات بهزیستی شهید راست‌روش رضوانشهر از توابع تالش، با ظرفیت 60 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
12- مجتمع خدمات بهزیستی وحدت رودبار، با ظرفیت 60 نفر در مهد کودک، 20 حرفه‌آموز، 70 مستمری‌بگیر و واحد فیزیوتراپی.
13- مجتمع خدمات بهزیستی شهید انصاری رودسر، با ظرفیت 100 نفر در مهدکودک، 60 حرفه‌آموز، 210 مستمری‌بگیر و واحد فیزیوتراپی.
14- مجتمع خدمات بهزیستی میثاق صومعه‌سرا، با ظرفیت 100 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 140 مستمری‌بگیر.
15- مهدکودک اداره بهزیستی فومن، گفتنی است فومن از داشتن مجتمع خدمات بهزیستی شهری محروم است.
16- مجتمع خدمات بهزیستی رسالت لاهیجان، با ظرفیت 140 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 210 مستمری‌بگیر.
17- مجتمع خدمات بهزیستی بعثت لاهیجان، با ظرفیت 60 نفر در مهد کودک، 30 حرفه‌آموز و 70 مستمری‌بگیر.
18- مجتمع خدمات بهزیستی نبوت لاهیجان، با ظرفیت 100 نفر در مهد کودک، 30 حرفه‌آموز و 70 مستمری‌بگیر.
19- مجتمع خدمات بهزیستی وحدت سیاهکل از توابع لاهیجان، با ظرفیت 60 نفر در مهدکودک، 30 حرفه‌آموز و 70 مستمری‌بگیر.
20- مجتمع خدمات بهزیستی حر لنگرود، با ظرفیت 100 نفر در مهد کودک، 30 حرفه‌آموز و 280 مستمری‌بگیر.
ص: 634

شیرخوارگاه مجتمع خدمات حمایتی توحید رشت‌

در این شیرخوارگاه، کودکان از بدو تولد تا 6 سالگی تحت شرایط مخصوص زیر پذیرفته می‌شوند:
- معرفی توسط دادستانی.
- فوت یکی از والدین با تأیید مراجع انتظامی و قضائی.
- زندانی بودن یکی از والدین با تأیید مراجع انتظامی و قضائی.
- متارکه والدین با ارائه مدارک لازم.
- مفقود الاثر بودن یکی از والدین با تأیید مراجع انتظامی و قضائی.
- بیماری روانی و یا عدم توانائی جسمی یکی از والدین طبق تأیید پزشک.
- عدم شناسائی و دسترسی به والدین و اقوام فرزند.
- عدم صلاحیت والدین و یا سرپرست فرزند به تأیید مقامات انتظامی و قضائی.
بچه‌ها از بدو پذیرش تحت تعلیم و تربیت قرار می‌گیرند. در هرحال همواره کوشش می‌شود طفل در کانون گرم خانواده از نظر جسمی و روحی پرورش یابد و در صورتی که از همه کوششهائی که انجام می‌شود نتیجه مطلوب حاصل نشود، فرزند در شیرخوارگاه پذیرفته می‌شود. ولی مددکاران و مسئولین مستمرا فعالیت می‌کنند که حتی با برقراری مستمری برای والدین و کسان طفل او را به آغوش خانواده برگردانند.
فرزندان شیرخوارگاه، می‌توانند تحت حضانت خانواده‌های متقاضی فرزند قرار گرفته در میان افراد خانواده آنها پرورش پیدا کنند. شرایط تحویل کودکان به خانواده‌ها به قرار زیر است:
- ارائه معرفی‌نامه از دادستانی.
- ارائه مدارک پزشکی لازم مثل گواهی سلامت جسم و روان، گواهی نداشتن اعتیاد و سوءپیشینه و گواهی پزشکی رسمی مبنی بر عدم بارور شدن زن.
- توانائی جسمی و مالی خانواده جهت نگهداری فرزند.
- داشتن صلاحیت اخلاقی.
- تعهد انتقال یک‌سوم کلیه دارائی به فرزندخوانده شخصی که حضانت طفل را پذیرفته است.
- اخذ شناسنامه به نام خانوادگی شخصی که حضانت فرزند را به عهده گرفته است.
بدیهی است پس از سپردن طفل به دست خانواده و یا اقوام و بستگان پی‌گیریهای لازم برای رفع مشکلات احتمالی طفل توسط مددکاران اجتماعی به عمل خواهد آمد.
این شیرخوارگاه در سال 1369 از 79 کودک به‌طور شبانه‌روزی نگهداری می‌کرد. از این عده 74 نفر بدون والدین و 5 کودک هم دارای پدر و مادر بودند.

افراد حمایت‌شده‌

در آمارهای منتشره دیده می‌شود که در سال 1369 جمعا 418، 31 نفر در 323 واحد وابسته به سازمان بهزیستی استان گیلان تحت حمایت قرار داشته‌اند. آمار تفکیکی آنها را در زیر می‌توان ملاحظه کرد.
تعداد افراد حمایت‌شده در 82 واحد بهزیستی 568، 13 نفر.
تعداد خواهران حمایت‌شده در 2 واحد بهزیستی 8 نفر.
تعداد افراد حمایت‌شده در 61 مجتمع خدمات بهزیستی روستائی استان گیلان 4364 نفر.
تعداد افراد حمایت‌شده (از نظر حرفه‌آموزی) در 82 مرکز حرفه‌آموزی 2997 نفر.
تعداد کودکان حمایت‌شده در 81 مهدکودک سراسر استان 5046 کودک.
تعداد افراد حمایت‌شده در 15 مرکز توان‌بخشی 5435 نفر.

خدمات توان‌بخشی‌

امروزه، در پزشکی و درمان بیماریها، دگرگونیهای بسیار بوجود آمده و روشهای جدید ابداع شده است؛ توان‌بخشی نیز یکی از روشهای نوین در باز گرداندن سلامت و صحت به بیماران است. این پدیده با یک جهت‌گیری زنده و پویا و با اجرای یک سلسله اقدامات پی‌گیر با تمامی عوارض و معلولیتها از طریق پیشگیری از معلولیت، ارائه خدمات مختلف به معلولین و آماده‌سازی جامعه برای پذیرش معلولین به مقابله برخاسته است.
واژه «معلولیت» به معنای عارضه‌ای است که طی آن اختلال یا نقص در اعمال و اعضای بدن ظاهر می‌شود و بدینجهت میزان قدرت و فعالیت یک یا چند عضو بدن کاهش می‌یابد و ناتوانی برای انجام فعالیتهای طبیعی ظاهر گردیده و در نتیجه فرد از انجام امور عادی و جاری و مسئولیتهای خود عاجز می‌ماند. در مجموع عوامل عمده معلولیتها را «عوامل ارثی»، «برخی بیماریهای عفونی واگیر» و «سوانح و حوادث» نظیر تصادفات رانندگی، حوادث ناشی از کار و حوادث ناشی از گسترش صنایع دانسته‌اند.
در حال حاضر در استان گیلان خدمات توان‌بخشی در مورد انواع معلولیتها از طریق ایجاد هسته مشاوره ژنتیکی و آموزش پیشگیری از معلولیت، شناسائی کلیه معلولین استان و توان‌بخشی آنان و نیز کاریابی معلولین پس از آموزش فنی‌وحرفه‌ای، و بالاخره تأمین نیازمندیهای معلولین تحت حمایت انجام می‌گیرد. خدمات مزبور به‌طور هماهنگ و مکمّل با یکدیگر توسط واحدهای بهزیستی در سراسر استان گیلان صورت می‌پذیرد.
اهم خدمات توان‌بخشی عبارتند از:- تأمین نیازمندیهای مددجویان معلول تحت پوشش.
- افزایش شناخت جامعه نسبت به معلولین و افزایش کارآئی معلولین.
- ارائه خدمات توان‌بخشی، پیراپزشکی و در مجموع توان‌بخشی معلولین.
- ارائه وسائل کمک توان‌بخشی به معلولین از قبیل ویلچر (صندلی چرخدار)، سه‌چرخه، سمعک، عینک، پروتز و اورتز (دست و پای مصنوعی).
- آموزش و حمایت معلولین (نابینا و ناشنوا، ذهنی، جسمی، حرکتی) با توانبخشی اجتماعی و سوادآموزی و حرفه‌آموزی.
ص: 635
فرزندان معلول یک خانواده هنگام بازدید مسئول بهزیستی گیلان.
- نگهداری و مراقبت از معلولین غیرقابل توان‌بخشی.
- روان‌سنجی و شنوائی‌سنجی برای تشخیص شدت معلولیت و هدایت معلولین به مراکز ارائه‌دهنده خدمات توان‌بخشی.
- ایجاد کارگاههای حرفه‌ای خاص معلولین.
- شناسائی کلیه معلولین گیلان برای برنامه‌ریزی اساسی.
- کاریابی و اشتغال معلولین پس از آموزش حرفه‌ای.
- پیشگیری معلولیتها از طریق آگاه‌سازی جامعه به طرق مختلف.

واحدهای توان‌بخشی‌

اشاره

واحدهای زیر با اجرای برنامه‌های توان‌بخشی در قالب فعالیتهای فوق الذکر کار می‌کنند.

مرکز پذیرش و هماهنگی توان‌بخشی رشت‌

پذیرش معلولین و تشخیص معلولیت و معرفی به مراکز توان‌بخشی جهت ارائه خدمات توان‌بخشی از وظایف عمده این مرکز است. در این مرکز بطور متوسط هر ماه حدود 200 معلول جسمی- حرکتی، 190 معلول ذهنی، 220 معلول ناشنوا و نیمه‌شنوا، 140 معلول نابینا و نیمه‌بینا و در مجموع حدود 750 نفر به علت معلولیتهای ذیل پذیرش و معرفی می‌شوند.
1- پذیرش اولیه معلولین جسمی- حرکتی، تشخیص معلولیت آنها توسط پزشک ارتوپد و نیز تحویل کمکهای توان‌بخشی شامل: صندلی چرخدار، سه‌چرخه معلولین، انواع واکر، انواع عصا، تشک مواج و موتور مخصوص معلولین.
2- پذیرش معلولین ذهنی و معرفی آنان به روان‌سنجی برای آزمایشهای کلینیکی و مشاوره ژنتیکی توسط روانشناس و روان‌پزشک و تفکیک معلولین ذهنی بر حسب تربیت‌پذیر، آموزش‌پذیر و ایزوله.
3- پذیرش اولیه ناشنوایان و نیمه‌شنوایان و همچنین توزیع سمعک موردنیاز بر حسب تشخیص شنوائی‌سنجی.
4- پذیرش اولیه نابینایان و نیمه‌بینایان و معرفی آنان به پزشکان متخصص چشم جهت تشخیص درجه بینائی و تحویل وسائل کمک توان‌بخشی در زمینه بینائی.

مرکز توان‌بخشی مهدی (ع) رشت‌

این مرکز در اردیبهشت‌ماه سال 1360 تأسیس گردیده است. مرکز مزبور ظرفیت 100 معلول ذهنی تربیت‌پذیر و آموزش‌پذیر را به صورت روزانه و شبانه‌روزی دارد. معلولین ذهنی که به‌طور روزانه پذیرائی می‌شوند از سرویس ایاب‌وذهاب، یک وعده غذای گرم و کلیه امکانات حرفه‌آموزی استفاده می‌کنند. خوابگاه مرکز اختصاص به معلولین ذهنی شهرستانی دارد. در این مرکز برای کسب اطلاعات و مهارتهای لازم 3 نوع کلاس دایر است.
کلاس تربیت‌پذیر بالا: در این کلاس معلولین ذهنی 6 تا 14 ساله که از بهره هوشی بالا برخوردارند آموزش می‌بینند.
کلاس تربیت‌پذیر پائین: کلاس مزبور به معلولین ذهنی 6 تا 14 ساله که از بهره هوشی پائین برخوردارند اختصاص دارد.
این گروه، علاوه بر آموزش حرفه‌ای مورد بررسی خانوادگی نیز قرار می‌گیرند و در صورت لزوم به خانواده آنان نیز کمک مالی می‌شود و چنانچه معلولی بدون خانواده باشد به‌طور شبانه‌روزی نگهداری می‌گردد.
کلاس آموزش‌پذیر: معلولینی که در این کلاس پذیرفته می‌شوند بهره هوشی آنان از گروه تربیت‌پذیر بیشتر است. گروه مزبور بعد از 14 سالگی جهت آموزش حرفه مناسب به یکی از کارگاههای حمایتی مرکز هدایت می‌شوند تا پس از کسب مهارتهای لازم به کار تولید پرداخته و افرادی مفید به حال جامعه درآیند.

مرکز توان‌بخشی نابینایان شهید دکتر فیاض‌بخش رشت‌

مرکز مزبور با ظرفیت پذیرائی از 60 نفر معلول نابینا و نیمه‌بینا به صورت روزانه و شبانه‌روزی در سال 1360 در رشت ایجاد شده است. برنامه توان‌بخشی نابینایان و نیمه‌بیناها در این مرکز از این قرار است.
1- دوره توان‌بخشی اجتماعی: در این دوره معلولین مذکور بدون محدودیت سنی اعم از مرد و زن تحت تعلیمات ویژه قرار می‌گیرند تا بدین‌وسیله آمادگی لازم برای ورود به اجتماع پیدا کنند. دوره توان‌بخشی 3 ماه و برنامه آن بدین شرح می‌باشد.
بریل‌آموزی: نابینایان در این کلاس با خط مخصوص نابینایان به نام «بریل» آشنا می‌شوند و در صورت داشتن استعداد و علاقه به تحصیل می‌توانند کلاسهای ابتدائی را زیر نظر مربیان و کارشناسان طی نمایند.
کلاس تحرک و جهت‌یابی: در کلاس مزبور طریقه تشخیص موانع و خطرات ناشی از رفت‌وآمد به نابینا آموخته می‌شود.
کلاس مهارتهای روزانه: در این کلاس، نابینا مهارتهای موردنیاز روزمره مانند بهداشت و نظافت فردی و امور مربوط به روابط اجتماعی را یاد می‌گیرد.
کلاس تلفن: نابینا در این کلاس راه و روش کار با انواع تلفنها را می‌آموزد.
ص: 636
2- دوره ارزشیابی حرفی: مدت این دوره 2 ماه است و نابینا در صورتی می‌تواند در آن شرکت نماید که دوره توان‌بخشی اجتماعی را با موفقیت گذرانیده باشد و سن وی هم 15 الی 35 سال باشد. در طول گذراندن دوره مزبور کارآموز توسط ارزشیاب حرفه‌ای ارزیابی می‌شود و در صورتی که شرایط لازم را جهت حرفه‌آموزی داشته باشد به یکی از کلاسهای حرفه‌آموزی نظیر حصیربافی، جاروبندی، بافندگی با ماشین، توربافی و اپراتوری تلفن معرفی می‌شود.
به‌طور کلی باید گفت که مرکز توان‌بخشی نابینایان شهید دکتر فیاض‌بخش رشت روشندلان را پس از برخورداری از مهارتهای لازم به راحتی جذب بازار کار گیلان می‌نماید. گفتنی است هم‌اکنون افزون بر 90 کارخانه در سطح رشت وجود دارد که می‌توانند از وجود نابینایان مهارت‌یافته در امر اپراتوری تلفن و بسته‌بندی و کارهای نظیر آن استفاده نمایند و بدین‌وسیله آنان را از گوشه‌نشینی و انزوا نجات دهند.
علاوه بر آنچه که گفته شد چندین روشندل در سطح دبیرستان و دانشگاه مشغول تحصیل هستند. برخی از اینها از تسهیلات و امکانات بهزیستی استفاده می‌کنند. همچنین بیش از 160 نابینا در سطح استان مستمری‌بگیر سازمان بهزیستی گیلان هستند.
نابینایان علی‌رغم محرومیت از بینائی استعدادهای شگرف و ویژه‌ای در کسب حرفه‌وفن دارند. این گروه از معلولین جسمی تاکنون چنان توانائی‌هائی از خود بروز داده‌اند که شاید افراد بینا قدرت انجام آن را نداشته باشند. از این رو نباید فقط به ایجاد مراکز انگشت‌شمار و برقراری مستمری اکتفا کرد بلکه می‌توان به‌طور مستمر با اختصاص بخشی از مطبوعات و ادبیات و مسائل علمی و تحقیقی به «خط بریل» استعدادهای توانمند آنان را شکوفا کرده و به ثمر رساند.

مرکز فنی و ارتوپدی شهدای هفتم تیر لاکان (رشت)

این مرکز پس از 3 سال مطالعه و بررسی در سال 1363 در لاکان 10 کیلومتری رشت تأسیس شد و به کار ساخت و تعمیر انواع دست و پای مصنوعی، انواع بریس، اسپلنت و کفش طبی برای معلولین عادی و جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی پرداخت. بعلاوه چرمسازی، کفاشی و فلزکاری در آن انجام می‌شود و دارای سالن ورزش (تمرین) نیز هست. مرکز مذکور ظرفیت حدود 60 معلول در ماه دارد.
لازم به تذکر است، در سال 1370 تعداد 584 پروتز و اورتز تحویل نیازمندان به این اندامهای مصنوعی در سطح استان گیلان شده است.
توضیح اینکه بعد از وقوع زلزله هولناک رودبار هیئتی از سازمان «جوهانیتر» آلمان جهت کمک به آسیب‌دیدگان زلزله به گیلان اعزام گردید.
اعضاء هیئت ضمن بازدید از مرکز فنی و ارتوپدی هفتم تیر لاکان، تقبّل نمودند که از نظر آموزشی و تجهیز مرکز مزبور و تهیه مواد و وسائل موردنیاز همکاریهای لازم را مبذول دارند. بالاخره همزمان با دومین سالگرد واقعه زلزله بر طبق قرارداد منعقده بین بهزیستی گیلان و سازمان جوهانیتر، اولین دوره آموزش فنی و ارتوپدی در محل مرکز شروع بکار کرد.
مرکز فنی و ارتوپدی شهدای هفتم تیر لاکان (رشت).
این آموزش در 5 دوره انجام می‌شود و هر دوره 7 روز طول می‌کشد. در هر کلاس فنی و ارتوپدی 12 نفر از تکنسینهای گیلان، کرمانشاه، آذربایجان غربی و خراسان تعلیم می‌بینند. فاصله هر دوره با دوره بعدی 3 ماه است. ساختن اندامهای مصنوعی با استفاده از روشهای پیشرفته توسط استادان و کارشناسان در کلاسهای مزبور تعلیم داده می‌شود.

کلینیک شنوائی‌سنجی، روان‌سنجی و گفتاردرمانی‌

کلینیک مزبور از سال 1362 با تجهیزات و کادر لازم آغاز به‌کار کرد.
طبق آمار منتشره در سال 1370 در سطح استان گیلان 1920 نفر شنوائی- سنجی، 1152 نفر روان‌سنجی و 960 نفر گفتاردرمانی شده‌اند. در سال 1371 ساختمان جدید این کلینیک در زمینی به مساحت 500 مترمربع و با زیربنای 360 مترمربع در 2 طبقه مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

کارگاه حمایتی حرفه‌آموزی رشت‌

کارگاه حرفه‌آموزی مزبور که مختص معلولین ذهنی 14 سال به بالاست در اردیبهشت‌ماه سال 1360 تأسیس یافته است. در این کارگاه معلولین ذهنی حدود سنی مزبور بعد از بررسی به کارگاههای پرده حصیری، گلسازی، خیاطی، نایلکس و نجّاری جهت فراگیری حرفه مورد علاقه خود و کار معرفی می‌شوند. ظرفیت هریک از کارگاهها از این قرارند: کارگاه پرده حصیری 10 نفر، کارگاه حصیربافی 6 نفر، کارگاه گلسازی و کاموابافی 10 نفر، کارگاه خیاطی 8 نفر، کارگاه نایلکس که غالبا ساک پلاستیکی و کیسه زباله می‌سازد 10 نفر و کارگاه نجاری حدود 13 نفر.
در این کارگاهها پرده حصیری، حصیر، گلهای مصنوعی، انواع بافتنیها، لباس، ساک پلاستیکی و کیسه زباله، جاکبریتی، جای قاشق و چنگال، قاب عکس، نردبان، عصا و سایر وسائل مورد نیاز مردم ساخته می‌شوند. ضمنا لازم است گفته شود که کارگاه حمایتی رشت تا 100 معلول ظرفیت پذیرش دارد.

مرکز توان‌بخشی و حرفه‌آموزی ناشنوایان لاهیجان‌

این مرکز از سال 1360 در لاهیجان با ظرفیت 60 نفر شروع بکار نموده و
ص: 637
به‌طور کلی توان‌بخشی ناشنوایان در آن به صورتهای زیر انجام می‌گیرد:
الف- کلاسهای سوادآموزی: این کلاسها که مدت آن 2 سال است به تفکیک پسر و دختر تشکیل می‌شود. در این کلاسها سوادآموزان ناشنوا که در سنین 12 تا 25 سالگی هستند مشغول سوادآموزی می‌شوند. در پایان دو سال تحصیل در صورتی که از عهده امتحانات مقرر برآیند به آنان گواهینامه معادل سوم ابتدائی داده می‌شود.
ب- کارگاههای حرفه‌ای: در این کارگاهها، مددجویان پس از بررسی بر حسب توانائی جسمانی و استعداد و علاقمندی به آموزش نجّاری، تراشکاری، کفاشی، بامبوبافی و خیاطی می‌پردازند. مددجویان بعد از طی دوره مربوطه و موفقیت در آزمون آن به دریافت گواهینامه نائل گردیده و وارد بازار کار می‌شوند.
ج- اندرزگاه: با توجه به اهمیت فراگیری کودکان زیر 6 سال ناشنوا، کلاس اندرزگاه برای مادرانی که کودکان ناشنوای زیر 6 سال دارند تشکیل می‌گردد. در این اندرزگاهها مادران و کودکان 3 تا 6 ساله آنها مورد آموزش قرار داده می‌شوند. این کلاسها باعث می‌شوند که نیازهای عاطفی و ارتباطی کودک ناشنوا با خانواده و جامعه تأمین گردد.

مرکز توان‌بخشی معلولین ذهنی قدس لاهیجان‌

مرکز مذکور در سال 1361 به منظور آموزش و حرفه‌آموزی عقب‌ماندگان ذهنی شرق گیلان ایجاد گردید. این مرکز که در زمینی به مساحت 2000 مترمربع با زیربنای 800 مترمربع در لاهیجان ساخته شده است برای پذیرش 100 معلول ذهنی گنجایش دارد. برخی از معلولین بطور شبانه‌روزی و برخی دیگر نیمه‌وقت پذیرفته می‌شوند. در مجموع معلولین ذهنی مرکز به 3 گروه تقسیم می‌شوند:
الف- معلولین ذهنی با بهره هوشی 50 تا 75 درصد که به معلولین ذهنی آموزش‌پذیر معروفند. این کودکان عقب‌مانده ذهنی معمولا می‌توانند دوره اول ابتدائی را طی نموده و پس از کسب حرفه به صورت ساده مشغول کار شوند.
ب- کودکان عقب‌مانده ذهنی با بهره هوشی 25 تا 50 درصد که قدرت یادگیری کلاسیک ندارند، بعضا اشکالات حرکتی و تکلمی و محدودیت در شناسائی و تشخیص دارند. به این عده در مرکز مزبور آموزش خودیاری و محیط و خدمات عمومی و آموزشهای مرتبط با عقب‌ماندگیشان داده می‌شود.
ج- معلولین ذهنی با بهره هوشی 5 تا 25 درصد که به عقب‌مانده ذهنی عمیق مشهورند و قابل تعلیم و تربیت نمی‌باشند. این گروه فقط به مواظبتهای درمانی و بیمارستانی نیاز دارند. کاردرمانی و فیزیوتراپی می‌تواند تا اندازه‌ای در بازتوانی جسمی آنان مؤثر واقع شود.

مرکز نگهداری معلولین ایزوله لنگرود

مرکز مزبور که به سال 1361 با ظرفیت 100 معلول در لیلاکوه لنگرود فعالیت خود را آغاز کرد با همت مردم خیر و نیکوکار لنگرود و حمایتهای سازمان بهزیستی استان گیلان اداره می‌شود. معلولین این مرکز همان‌طور که
مرکز توان‌بخشی معلولین ذهنی قدس (لاهیجان).
از نام آنان پیداست توانائی هیچگونه رسیدگی به امور شخصی خود را ندارند و کوچکترین کار شخصی این افراد که محرومترین قشر جامعه هستند بوسیله کارکنان پیراپزشکی و خدمات انجام می‌گیرد.
لازم به ذکر است که معلولین ایزوله لیلاکوه علاوه بر عقب‌ماندگی عمیق ذهنی دارای ناهنجاریهای جسمی- حرکتی، کوتاهی اندام، بدشکلی سر و صورت، عدم کنترل ادرار و مدفوع و سطح تکلم بسیار ابتدائی هستند.
بیماریهای صرع و فلج مغزی در میان آنان شایع است. در مجموع می‌توان گفت فعالیتهای ذهنی این بیماران نحیف در سطح کودکان 2 ساله است و از یک زندگی نباتی برخوردارند. مرکز مزبور توسط 64 کارمند شامل 2 پزشک، 35 پیراپزشک و 27 کارمند اداری و مالی و خدمات از طریق کمکهای مردمی اداره می‌شود.
چون مرکز نگهداری معلولین ایزوله لیلاکوه جوابگوی نیاز منطقه نمی‌باشد، لذا یک ساختمان مجهز با ظرفیت نگهداری 150 معلول در کنار ساختمان فعلی احداث گردیده است.

مجتمع فیزیوتراپی و گفتاردرمانی رودسر

زمین این مجتمع 2337 مترمربع و مساحت زیربنای آن 381 مترمربع است. محل و هزینه احداث آن توسط 3 نفر از نیکوکاران رودسر تأمین گردیده و فرمانداری رودسر نیز یک دستگاه موتور برق اضطراری به ارزش 5 میلیون ریال اهدا کرده است.
مجتمع فیزیوتراپی و گفتاردرمانی رودسر در نیمه دوم سال 1370 افتتاح شده و مورد بهره‌برداری قرار گرفته است.

آسایشگاه سالمندان و معلولین رودسر

ساختمان این آسایشگاه در نیمه اول سال 1371 شروع شده و پس از پایان کارهای ساختمانی به عنوان مهمترین آسایشگاه سالمندان و معلولین شرق گیلان در رودسر آغاز به‌کار خواهد کرد.
آسایشگاه مزبور از محل کمکهای سازمان خیریه کاریتاس آلمان توسط
ص: 638
سازمان بهزیستی استان گیلان با زیربنای 2000 مترمربع شامل 20 اطاق و فضاهای لازم احداث می‌شود.

مرکز توانبخشی و نگهداری معلولین صومعه‌سرا

این مرکز در زمینی به مساحت 5/ 1 هکتار و با زیربنای 1200 مترمربع در صومعه‌سرا احداث می‌شود. پس از تکمیل عملیات ساختمانی به عنوان بزرگترین مرکز توان‌بخشی و نگهداری معلولین غرب گیلان به ارائه خدمات فیزیوتراپی، شنوائی‌سنجی و گفتاردرمانی خواهد پرداخت. پیش‌بینی می‌شود که مرکز مذکور به زودی مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

مرکز توان‌بخشی معلولین جسمی- حرکتی حمزه سیّد الشهداء تالش‌

مرکز مزبور در سال 1362 در تالش تأسیس شده و هدف از ایجاد آن ارائه خدمات توان‌بخشی و آموزش حرفه‌ای به معلولین جسمی- حرکتی است. این مرکز به صورت شبانه‌روزی بوده و به تفکیک زن و مرد اداره می‌شود. در اینجا کارگاههای زیر مشغول فعالیت هستند.
1- کارگاههای فرش‌بافی و صنایع دستی و محلی: که ظرفیت 8 معلول دارد.
2- کارگاه امور الکترونیکی: در این کارگاه معلولین جسمی- حرکتی حدود 2 ماه زیر نظر مربیان الکترونیک حرفه‌آموزی می‌کنند. هنرآموزان پس از کسب مهارتهای لازم و موفقیت در آزمون مربوط از طریق واحد کاریابی وارد بازار کار می‌شوند. بعلاوه، در صورتی که این عده جذب بازار کار نشوند با کمک و حمایت واحد بهزیستی تالش سرمایه و ابزار کار لازم در اختیار آنان قرار داده می‌شود.
به‌طور کلی در کارگاههای مورد اشاره هر سال مقدار زیادی از وسایل مورد نیاز مردم تهیه می‌شود که توسط واحدهای بهزیستی آنها را برای فروش به بازار عرضه می‌کنند.

مراکز فیزیوتراپی‌

فیزیوتراپی یکی از رشته‌های توان‌بخشی است که به منظور بازتوانی بیماران ارائه می‌گردد. عوامل فیزیکی که در فیزیوتراپی مورد استفاده قرار می‌گیرند عبارتند از: گرما، سرما، نور، امواج مافوق صوت، الکترومانیتیک، جریانهای الکتریکی و حرکت درمانی. از سوی دیگر، مرکز فیزیوتراپی به محلی اطلاق می‌گردد که طبق ضوابط و مقررات وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با وسایل و تجهیزات کافی جهت انجام خدمات فیزیوتراپی تأسیس شده باشد.
مراکز فیزیوتراپی وابسته به سازمان بهزیستی استان گیلان و همچنین مراکز خصوصی فیزیوتراپی تابع مؤسسات بهداشت و درمان و آموزش پزشکی گیلان در خدمت بیماران، معلولین عادی و جانبازان انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی می‌باشند. بیماران این مراکز افرادی هستند که توسط پزشکان متخصص معاینه و جهت تکمیل درمان معرفی گردیده‌اند.
مراکز فیزیوتراپی سازمان بهزیستی استان گیلان از این قرارند: مرکز فیزیوتراپی رشت، مرکز فیزیوتراپی بندر انزلی، مرکز فیزیوتراپی تالش، مرکز فیزیوتراپی رودبار، مرکز فیزیوتراپی رودسر، مرکز فیزیوتراپی لاهیجان و مرکز فیزیوتراپی لنگرود.
علاوه بر مراکزی که نام برده شد چند کلینیک و واحد درمانی و خدماتی نیز در خدمت معلولین و بیماران قرار دارند که عبارتند از: کلینیک شنوائی‌سنجی رشت، کلینیک بینائی‌سنجی رشت، واحد کاردرمانی و گفتاردرمانی رشت. همچنین در هریک از شهرهای لاهیجان، رودسر و لنگرود یک واحد کاردرمانی و گفتاردرمانی دایر است.
بر طبق آمار سال 1369، در مراکز فیزیوتراپی و کلینیکها و واحدهای فوق الذکر 49 نفر برای کاردرمانی، 103 نفر برای گفتاردرمانی، 966 نفر برای شنوائی‌سنجی و 1506 نفر جهت فیزیوتراپی پذیرفته شده‌اند. آمار کامل فعالیتهای توان‌بخشی ضمن جدول شماره 3 نشان داده شده است.
جدول شماره 3- آمار فعالیتهای مراکز توان‌بخشی استان گیلان به تفکیک تعداد معلول پذیرفته‌شده، ترخیص‌شده، معلولین مستقر در واحدها و معلولین فوت‌شده در سال 1369.
0- رقم مساوی صفر است.

بازپروری معتادین حویق‌

اشاره

خدمات بازپروری معتادین گیلان در مرکز بازپروری معتادین حویق تحت نظارت و سرپرستی اداره کل زندانهای گیلان انجام می‌گیرد. معتادان به مواد مخدر بر طبق برنامه تنظیمی شامل ترک اعتیاد و کار و کارآموزی در کارگاههای مختلف به زندگی سالم اجتماعی برگشت داده می‌شوند. در زیر با رعایت اختصار به معرفی مرکز بازپروری معتادین گیلان می‌پردازیم.
مرکز بازپروری معتادین گیلان در حویق، از توابع شهرستان تالش و در 40 کیلومتری این شهر فعالیت دارد. زمین آن‌که حدود 3 هکتار است قبلا محل
ص: 639
نگهداری وسائل و لوازم لوله‌کشی گاز سراسری و همچنین مرکز حفاظت لوله‌های گاز بود.
در سال 1362 بعد از بررسیها و مطالعات لازم، این محل برای تأسیس مرکز بازپروری معتادان مناسب تشخیص داده شد. سرانجام در مهرماه سال 1363 آسایشگاه مورد لزوم آماده و مورد بهره‌برداری قرار گرفت. این آسایشگاه با 150 تخت دارای ساختمانها و واحدهای بازپروری زیر است.
1- ساختمان حفاظت و نگهبانی با زیربنای 28 مترمربع.
2- ساختمان اداری و مالی با زیربنای 230 مترمربع.
3- سالن غذاخوری، انبار و آشپزخانه با زیربنای 280 مترمربع.
4- 2 دستگاه ساختمان مجموعا به مساحت 480 مترمربع جهت امور مختلف بازپروری معتادین.

روش پذیرش:

اشاره
معتادان به 2 صورت زیر به مرکز بازپروری راه می‌یابند.
1- افراد معتادی که توسط مراجع قضائی به‌ویژه دادستانی انقلاب اسلامی جهت ترک اعتیاد معرفی می‌شوند.
2- کسانی که شخصا به منظور ترک اعتیاد مراجعه و درخواست درمان و بازپروری می‌کنند.
هر معتاد پس از انجام تشریفات پذیرش به مدت یک هفته زیر نظر و مراقبتهای مخصوص (قرنطینه) مددکاران و مأمورین قرار می‌گیرد و پس از طی دوره بحرانی به یکی از کارگاههای کار و حرفه‌آموزی معرفی می‌شود.
کارگاههای کار و کارآموزی معتادین مرکز بازپروری حویق از اینقرار هستند:

کارگاه نجّاری:
این کارگاه 240 مترمربع زیربنا دارد و ظرفیت آن روزانه 10 نفر است. مربیان و استادکاران کارگاه را معتادان بازپروری‌شده تشکیل می‌دهند که به‌طور روزمزد و با استفاده از امکانات و تسهیلات آسایشگاه به حرفه‌آموزی معتادان می‌پردازند.
تولیدات کارگاه نجاری غالبا تخت معلولین، صندلی و صندلی راحتی، رخت‌آویز، میل ورزش باستانی، انواع تختخواب معمولی بزرگسالان و خردسالان است.

کارگاه مکانیکی:
زیربنای کارگاه مزبور که در زمینه مکانیکی و آهنگری و صافکاری و نقاشی اتومبیل فعالیت دارد حدود 240 مترمربع است. کارگاه مکانیکی مختص کار و حرفه‌آموزی معتادینی است که تجاربی در این زمینه‌ها دارند و ظرفیت 12 معتاد کارآموز را دارد. در این کارگاه بیشتر خودروهای سازمان بهزیستی و برخی سازمانها و نهادها تعمیر می‌شوند.

کارگاه سنگ بلوک‌زنی:
کارگاه مزبور با 3 دستگاه سنگ بلوک‌زنی در فضای آزاد 15 کارگر و کارآموز معتاد دارد. تولیدات این کارگاه به دستگاههای دولتی فروخته می‌شود و یا در بازار آزاد عرضه می‌گردد.
علاوه بر کارگاههایی که شرح داده شد حدود 3000 مترمربع از زمینهای مرکز نیز اختصاص به صیفی‌کاری توسط معتادان تحت بازپروری دارد.
فعالیتهای فرهنگی و ورزشی معتادان در حال بازپروری عبارتند از:
سخنرانی، نمایش فیلمهای آموزنده، استفاده از کتابخانه و ورزش باستانی، فوتبال، والیبال و تنیس روی میز.

ترخیص:

معتادانی که خود داوطلبانه برای بازپروری مراجعه کرده‌اند معمولا بعد از 3 ماه مرکز بازپروری را ترک می‌کنند. این مدت بر طبق نظریه مربیان و مسئولین مربوطه قابل تمدید است. ترخیص محکومین دادسرای انقلاب اسلامی و مراجع قضایی از این شرایط مستثنی بوده و موکول به اجازه آنهاست.

آسایشگاه معلولین و خانه سالمندان رشت‌

اشاره

تا سال 1345 جهت نگهداری و مراقبت و توان‌بخشی معلولین و سالمندان گیلان محلی وجود نداشت. در این سال با همت و تلاش آرسن خاچاطور- میناسیان و مساعدت دکتر محمد رضا حکیم‌زاده رئیس بهداری استان گیلان و همچنین عده‌ای افراد نیکوکار، یک آسایشگاه در 13 هزار مترمربع زمین اهدایی واقع در سلیمانداراب رشت بنیاد نهاده شد.[828]
به این ترتیب ساختمان آسایشگاه با زیربنای 533 مترمربع در بادی امر احداث گردید. در سال 1349 قطعه زمینی به مساحت 4 هزار مترمربع به آسایشگاه اضافه شد و فضای آن به 17 هزار مترمربع رسید. به مرور زمان 7 ساختمان دیگر به مساحت 4632 مترمربع ساخته شد و سطح زیربنای آسایشگاه در مجموع به 5000 مترمربع بالغ گردید.
اداره امور آسایشگاه در سال 1364 به عهده سازمان بهزیستی استان گیلان واگذار گردید. از آن پس تغییرات اساسی در سازمان و نحوه فعالیت و تقسیم کار و تأمین نیروی انسانی آن بعمل آمده. با توجه به اینکه اداره امور آسایشگاه معلولین و خانه سالمندان رشت بدون مشارکتهای مردمی به نحو مطلوب امکان‌پذیر نمی‌باشد، از این‌رو آسایشگاه به وسیله هیئت امناء و افراد نیکوکار گردانده می‌شود. هیئت امناء آن عبارتند از: نماینده امام در استان گیلان و امام‌جمعه رشت، فرماندار رشت، شهردار رشت، مدیر کل بهزیستی استان گیلان، رئیس دانشگاه علوم پزشکی، مدیرعامل بهداشت و درمان گیلان، دادستان گیلان و 3 نفر از معتمدین رشت. ریاست هیئت امناء نیز بعهده استاندار است.

ظرفیت آسایشگاه‌

در آغاز کار این آسایشگاه فقط میزبان 90 مرد و زن معلول و مرد و زن سالمند و کودک محروم و بی‌پناه بود. اما در سال 1371 هنگام انجام این تحقیق افزون بر 350 تخت آسایشگاهی داشت. تختهای آسایشگاه به بخشهای زیر اختصاص داشته است: بخش بیماران روانی غیرقابل درمان 44 تخت، بخش کودکان غیرقابل توان‌بخشی 46 تخت، بخش سالمندان 214 تخت و متفرقه 46 تخت.
معلولین و سالمندان این آسایشگاه توسط 20 پیراپزشک و 200 نفر
ص: 640
آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت.
کارکنان اداری و مالی و خدماتی نگهداری و اداره می‌شوند. امور درمان نیز با پرداخت حق الزحمه انجام می‌شود. لازم به ذکر است که در برخی موارد درمان به وسیله پزشکان به‌طور رایگان انجام می‌گیرد.
به استناد آمار و اطلاعات مربوط به سال 1373 در این آسایشگاه 459 نفر نگهداری می‌شوند. ساکنان آسایشگاه عقب‌ماندگان ذهنی، جسمی، روانی، سالمند، معلولین جسمی- ذهنی و معلولین ناشی از زلزله خرداد 1369 رودبار هستند. حدود 85 درصد از آنها فاقد کنترل می‌باشند با توجه به اینکه غیر از استان گیلان از استانهای همجوار نیز در این آسایشگاه معلول و سالمند پذیرفته می‌شوند از این‌رو هم‌اکنون نزدیک به 5000 نفر در نوبت پذیرش قرار دارند.
به‌علاوه، 1 باب ساختمان با زیربنای 1500 مترمربع در محوطه آسایشگاه در حال احداث است. چهار صد میلیون ریال هزینه آن از طریق جمعیت هلال احمر، نماینده سازمان ملل متحد در ایران، وزارت کشور، استانداری گیلان و مردم خیّر و نیکوکار تأمین شده است. پس از اتمام و شروع بهره‌برداری، 100 نفر از معلولین زلزله‌زده و سالمند در آن نگهداری خواهند شد. و همچنین، 1 مرکز درمانی مجهز به لوازم و تجهیزات پزشکی و دارو در آن استقرار خواهد یافت تا معلولین و سالمندان از خدمات پزشکی و درمانی بیرون از آسایشگاه بی‌نیاز گردند و نیز بخشی از جمعیت رشت از تسهیلات پزشکی و درمانی آن بهره‌مند شوند.
لازم به ذکر است که 10 هکتار زمین دولتی به آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت اهدا گردیده است. در این زمین 1 مجموعه 1500 تختخوابی به همت مردم، مسئولین و سازمانهای خیریه بین المللی برای معلولین و سالمندان ساخته خواهد شد.

بنیانگذاران آسایشگاه معلولین و سالمندان‌

تأسیس آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت مرهون سعی و تلاش دو تن از افراد نیکوکار و فعال است. این دو تن که مردم گیلان همواره از آنان به نیکی یاد می‌کنند عبارتند از آرسن خاچاطور میناسیان و دکتر محمد رضا حکیم‌زاده.
آرسن به سال 1285 در رشت به‌دنیا آمد. در مدرسه انوشیروان ارامنه رشت تحصیل کرد و سپس به کار داروسازی پرداخت. در این حرفه آنچنان مهارت و تبحّر یافت که به اخذ درجه دکترای افتخاری داروسازی نائل گردید.
6 ماه بعد به قزوین رفت و در آن شهر با یکی از دوستانش داروخانه‌ای تأسیس کرد و مشغول کار گردید. در همان شهر ازدواج کرد. اما 2 سال بعد به اتفاق همسرش به رشت بازگشت.
در رشت داروخانه شبانه‌روزی کارون را تأسیس کرد و در حرفه داروسازی خدمات ارزنده‌ای به بیماران نیازمند نمود. تلاش او در راه کمک به محرومان جامعه و اهدای داروهای رایگان به بیماران کم‌بضاعت اداره داروخانه را با مشکلات مالی روبرو ساخت ناچار آن را به دیگری واگذار کرد.
همانطور که قبلا گفته شد آرسن ابتدا به کمک دکتر حکیم‌زاده آسایشگاه را تأسیس کرده اداره می‌نمود. پس از آن‌که حکیم‌زاده به تهران منتقل گردید خود به تنهایی و با کمک نیکوکاران اداره آسایشگاه را به عهده گرفت. سرانجام در
ص: 641
آرسن میناسیان در محوطه آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت.
فروردین‌ماه 1356 در همان آسایشگاه چشم از جهان پوشید. جسد وی در حالی‌که به وسیله گروه کثیری از طبقات مختلف مردم گیلان همراهی می‌شد تا کلیسای ارامنه رشت تشییع گردید و با احترام خاص در حیاط مدرسه و کلیسای ارامنه به خاک سپرده شد.
شخصیت برجسته دیگری که در تأسیس آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت سهم اساسی داشت دکتر محمد رضا حکیم‌زاده بود.
وی در شهر لاهیجان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاه خویش، دوره متوسطه را در رشت و رشته پزشکی را در تهران به پایان رسانید. بعد از آن وارد خدمات وزارت بهداری گردیده و به مشهد رفت. از بدو ورود به مشهد منشأ خدمات فراوان بهداشتی و درمانی گردید. آسایشگاه جذامیان محرابخان مشهد را که به صورت بسیار نامطلوبی درآمده بود، سروسامان بخشید. آنگاه به عنوان مدیر کل بهداری گیلان منصوب شد و به رشت عزیمت کرد.
در کلیه نقاط استان گیلان به‌ویژه در مناطق محروم به توسعه و گسترش امکانات بهداشتی و درمانی پرداخت و در کنار کارهای روزمره بهداری گیلان به کمک آرسن میناسیان اولین آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت را بنیان نهاد. در این کار مهم چند تن از نیکوکاران از جمله آقایان عظیم‌زاده، چینی‌چیان، اسفندیار سرتیپ‌پور و حسین استقامت سهم بسزائی داشتند.
دکتر حکیم‌زاده پس از چندی به تهران منتقل گردید و به ریاست بیمارستان فیروزآبادی (شهر ری) منصوب گردید. این پزشک وارسته گیلانی در تهران نیز بانی آسایشگاه معلولین کهریزک گردید. او پس از سالها تلاش و انجام خدمات مهم دیگر در اصفهان و سایر نقاط کشور به سال 1362 در تهران دار فانی را وداع کرد. برای حق‌شناسی و تقدیر از خدمات ارزنده او جسدش در آسایشگاه معلولین کهریزک به خاک سپرده شد.

ورزش معلولین‌

شواهد علمی و عملی نشان می‌دهد که نقش ورزش در سلامت جسمی و روانی معلولین بسیار چشمگیر است به همین سبب ممالک پیشرفته جهان
آرسن میناسیان، حاج عظیم‌زاده و دکتر هروی مقابل بنای نیمه‌تمام آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت 1349.
چند معلول آسایشگاه معلولین و سالمندان رشت.
برای ورزش معلولین اهمیت فراوانی قائل هستند تا جائی که در سال 1948 فکر برگزاری مسابقات خاصی برای معلولین به مرحله اجرا درآمد و برای نخستین بار مسابقات ورزشی معلولین در استوک مندویل انگلستان با شرکت 14 مرد و 2 زن معلول برگزار گردید. پس از چندی این مسابقات از مرزهای انگلستان گذشت و مورد توجه سایر کشورها قرار گرفت. آخرین فعالیتها در این زمینه برگزاری پاراالمپیک معلولین در بارسلون اسپانیا به سال 1992 بود.
در کشور ما نیز تا سال 1371 چندین مسابقه و جشنواره ورزشی و فرهنگی برگزار گردید که معلولان گیلان نیز در آنها شرکت فعال داشته و در برخی مسابقات به مقام قهرمانی دست یافته و در صدر رده‌بندی مدال قرار گرفته‌اند.
بر طبق آمار تربیت‌بدنی استان گیلان در سال 1369 تعداد معلولین ورزشکار گیلان فقط 134 نفر بوده. از این عده 22 نفر در رشته بسکتبال، 60 نفر در رشته والیبال، 7 نفر در رشته دوومیدانی، 15 نفر در رشته تنیس روی میز و 30 نفر هم در سایر رشته‌های ورزشی شرکت داشته‌اند.
ص: 642

منابع مالی و کمکها

اشاره

امور بهزیستی استان گیلان از طریق بودجه دولتی و مشارکتهای مردمی اداره می‌شود. سازمان بهزیستی استان گیلان با اینکه یکی از بخشهای وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی به‌شمار می‌آید از نظر اداری و مالی از هیچ جهت تابع آن نمی‌باشد و به‌طور مستقل عمل می‌کند و بودجه‌ای مخصوص به خود دارد که ذیلا بررسی می‌شود.

الف- بودجه دولتی‌

بر اساس مدارک و اسناد مالی، در سال 1370 مبلغ 000، 000، 620، 2 ریال بودجه دولتی صرف امور بهزیستی استان گیلان گردیده است. بعلاوه، 000، 200، 516 ریال جهت خرید مواد غذائی و وسایل و تجهیزات و پرداخت اجاره ساختمانهای شبانه‌روزی و مهدهای کودک تخصیص یافته و 000، 349، 944 ریال نیز به منظور کمک به خانواده‌های بی‌سرپرست، نیازمندان و معلولین اختصاص داده شده است.
به‌طور کلی از محل اعتبارات دولتی مبلغ 000، 988، 348 ریال صرف امور توان‌بخشی و مبلغ 000، 474، 595 ریال صرف خدمات حمایتی بهزیستی جدول شماره 4- هزینه‌های پرداخت‌شده در بخشهای توان‌بخشی و امور حمایتی بهزیستی استان گیلان در سال 1370.
[829][830] گردیده است. از این قرار: پرداخت مستمری به مددجویان، بیماران کلیوی (دیالیزی)، سرمایه کار مددجویان، دارو و درمان، ایاب‌وذهاب، کمکهای تک‌نوبتی، کمک‌هزینه تحصیلی، کمک‌هزینه ازدواج و خرید وسایل کمک توان‌بخشی. گفتنی است در این میان مبلغ 000، 200، 2 ریال هزینه جهت حمایت و مستمری بیماران کلیوی انجام شده است. در جدول شماره 4 ریز پرداختهای توان‌بخشی و حمایتی در سال 1370 آمده است.

ب- مشارکتهای مردم‌

در راستای خدمات رفاهی برای قشر ضعیف استان گیلان اعم از خانواده‌های بی‌سرپرست، نیازمندان، معلولین و کودکان یتیم با توجه به ماده واحده قانون تشکیل سازمان بهزیستی کشور، شورای مشارکتهای مردمی بهزیستی در مردادماه سال 1365 در گیلان تشکیل گردید. این شورا در مرکز استان و مراکز شهرستانهای تابعه تاکنون فعالیت داشته و منشأ خدمات فراوان در زمینه خانه‌سازی، تعمیرات، معالجه بیماران نیازمند و کمکهای دیگر شده‌اند. در مرکز استان گیلان شورا مرکب از 10 عضو به شرح زیر است.
1- یک نفر روحانی معرفی شده از سوی نماینده امام در استان گیلان و امام جمعه رشت.
2- 3 نفر از بازاریان متعهد و صاحب صلاحیت.
3- مدیر سازمان بهزیستی استان گیلان.
4- 5 نفر از معاونین و کارشناسان سازمان بهزیستی استان گیلان.
خدمات و کمکهای عمده انجام‌شده شوراهای مشارکتهای مردمی به قرار زیر است.
- تهیه زمین جهت احداث ساختمانهای بهزیستی در نقاط شهری و روستائی رشت، بندر انزلی، لاهیجان، رودسر، تالش، لنگرود و صومعه‌سرا که هم‌اکنون مورد استفاده قرار دارند.
- کمک و مساعدت در تجهیز مراکز توان‌بخشی و حمایتی و آسایشگاههای معلولین و سالمندان.
- جلب همکاری مؤسسات خیریه و خصوصی و نهادها برای کمک به امور بهزیستی.
- کمک‌رسانی به بیماران صعب العلاج از نظر اعزام آنان به مراکز درمانی خارج از استان گیلان، به‌ویژه تهران و کشورهای خارج و همچنین تهیه دارو و لوازم پزشکی مورد لزوم این‌گونه بیماران.
- پرداخت کمکهای نقدی و غیرنقدی، سرمایه کار، هزینه ازدواج و نیز احداث خانه برای آنان.

بهزیستی زلزله‌زدگان رودبار

اشاره

پس از وقوع زلزله سهمگین و بزرگ رودبار در 31 خرداد سال 1369 هموطنان ما از نقاط مختلف کشور به یاری زلزله‌زدگان برخاستند و کمکهای نقدی و جنسی قابل‌توجهی برای مصیبت‌دیدگان گیلانی ارسال داشتند.
کمکهای ارسالی اعم از نقدی و غیرنقدی توسط بهزیستی گیلان با برنامه‌ریزی در اختیار زلزله‌زدگان مستحق قرار داده شد. بدین‌ترتیب که ابتدا
ص: 643
از روی فرهنگ آبادیهای کشور در منطقه رودبار 6 ستاد تحقیقاتی جهت شناسائی افراد مستحق از جمله کودکان یتیم، خانواده‌های بی‌سرپرست، افراد ناتوان و بی‌کس و معلولین اعم از نابینایان، معلولین ذهنی و افراد فلج و غیره ایجاد گردید و سپس کمک‌رسانی به آنان انجام شد.
بعد از انجام تحقیقات اولیه، مرحله دوم تحقیق جهت شناسائی نیازمندان خدمات بهزیستی بعمل آمد. به‌طوری که این‌بار ضمن بررسی و جستجوی مفصل‌تر نسبت به تهیه پرونده حاوی مشخصات کامل و عکس اقدام گردید.

خدمات حمایتی‌

بر طبق آمار سال 1371، در منطقه رودبار 465 خانوار بی‌سرپرست و نیازمند و از کارافتاده تحت حمایت بهزیستی رودبار قرار داشته‌اند که تعداد افراد آنها به 1316 نفر بالغ می‌شود. در سال مزبور 000، 200، 47 ریال به عنوان مستمری و کمک هزینه زندگی به آنان پرداخت شده است.

کمک بانوان نیکوکار

لازم به ذکر است تعداد کودکان یتیم و خانواده‌های بی‌سرپرست تحت پوشش گروه بانوان نیکوکار وابسته به آسایشگاه معلولین کهریزک (از توابع کرج) در 27 روستای رستم‌آباد و رحمت‌آباد 360 نفر و مستمری پرداخت‌شده بابت آنان 000، 150، 15 ریال است. کمکهای غیرنقدی شامل: پوشاک، مواد غذائی و لوازم زندگی نیز در اختیار زلزله‌زدگان تحت پوشش رودبار قرار گرفته است.
همچنین تسهیلاتی جهت استفاده از گردشها و سفرهای زیارتی، ملاقات مستمری‌بگیران با خانواده‌های نیکوکار پرداخت‌کننده مستمری ساکن تهران فراهم آمده و اقداماتی برای کاریابی و اشتغال و تحصیل زلزله‌زدگان انجام شده است. با توجه به اینکه نگهداری و حمایت از کودکان زیر 6 سال روستاهای رودبار به عهده سازمان بهزیستی گیلان است، گروه بانوان نیکوکار برای حرفه‌آموزی بزرگسالان و پر کردن اوقات فراغت نوجوانان و جوانان روستاها در امر صنایع دستی بومی و محلی، کتابخانه و ورزش به یاری مسئولین دستگاههای محلی برخاسته و اقدامات مفیدی انجام می‌دهند.
گروه مزبور یک مجتمع خدمات روستائی با زیربنای 300 مترمربع در منطقه توتکابن رودبار به ارزش 000، 000، 3 ریال بنا کرده که در سال 1371 مورد بهره‌برداری واقع شده است. 100 نفر از بازنشسته‌های مؤسسات مختلف که در زلزله رودبار آسیب‌دیده‌اند هریک مبلغ 000، 150 ریال به صورت بلاعوض دریافت کرده‌اند.

خدمات توان‌بخشی‌

اهم خدمات توان‌بخشی انجام‌شده به شرح زیر بوده است:
- ارائه خدمات فیزیوتراپی و شنوائی‌سنجی و تحویل وسائل کمک- توان‌بخشی مانند: تشک مواج مخصوص معلولین، صندلی چرخدار، عصا، بریس، دست و پای مصنوعی، کرست کمر، اسپلینت(Splint) و غیره به آسیب‌دیدگان جسمی رودبار.
- ارائه خدمات توان‌بخشی و کمک هزینه زندگی به معلولین جسمی حرکتی و ذهنی.
- ارائه خدمات توان‌بخشی و کمک‌هزینه زندگی به معلولین ناشنوا و نابینا.
- نگهداری 53 نفر از فرزندان معلول مناطق زلزله‌زده در مراکز توان‌بخشی استان گیلان و ارائه خدمات بهزیستی به آنان.

کمکهای خارجی‌

اشاره

بعد از رویداد زلزله هولناک رودبار برخی از کشورهای معتبر و سازمانهای بین المللی نیز به یاری مردم زلزله‌زده رودبار شتافتند، مردم چند کشور از جمله ژاپن، انگلیس، آلمان، فرانسه و دفتر عمران سازمان ملل متحد در تهران کمکهای چشمگیری نمودند. مهمترین کمکهای خارجی از این قرار بوده است:

سازمان همیاری اجتماعی مردم ژاپن(A .A .R) [831]

- سازمان مزبور اولین مؤسسه خیریه برون‌مرزی بود که اندکی بعد از وقوع زلزله خردادماه 1369 رودبار به کمک مردم زلزله‌زده شتافت. این سازمان تا سال 1371 تعداد 3 مجتمع خدمات حمایتی روستائی با صرف 90 میلیون ریال در مناطق محروم و زلزله‌زده حلیمه جان رودبار و چوبر فومن ساخته و یک واحد نیز در شاندرمن از توابع صومعه‌سرا در دست احداث دارد.

دفتر عمران سازمان ملل متحد در تهران-

تعداد 3 هزار تخته پتو، 200 قطعه زیرانداز، 6 تانکر آب 12 هزار لیتری، 1 دستگاه ژنراتور برق و 2 دستگاه آمبولانس اهدائی این دفتر به زلزله‌زدگان رودبار بوده است. یونیسف نیز 2 سری کامل وسائل و تجهیزات فیزیوتراپی اهدا نموده است. واحدهای وابسته به سازمان ملل متحد علاوه بر ژنراتور و 2 دستگاه آمبولانس جمعا مبلغ 000، 600، 75 ریال برای تجهیزات توان‌بخشی و فیزیوتراپی مردم آسیب‌دیده کمک کرده‌اند.

سازمان کاریتاس آلمان-

این سازمان با صرف 370 میلیون ریال یک آسایشگاه سالمندان و معلولین در رودسر در دست احداث دارد. این مطلب در شرح آسایشگاه مذکور نیز آمده است.

سازمان جوهانیتر آلمان-

متخصصین سازمان مذکور آموزش کارکنان توان‌بخشی را به عهده گرفته‌اند. این گروه تا سال 1371 عده‌ای از کارکنان فنی و ارتوپدی هفتم تیر لاکان رشت و چند استان دیگر را آموزش لازم داده‌اند.

انجمن آئین ایرانیان مقیم آمریکا-

توسط این انجمن یک مجتمع خدمات حمایتی روستائی با صرف 000، 000، 30 ریال ساخته شده است.

انجمن مسلمانان انگلیس-

این انجمن نیز با پرداخت 000، 500، 4 ریال در زمینه خدمات حمایتی و توان‌بخشی، مردم زلزله‌زده را یاری داده است.
ص: 644

خانه مادر و کودک‌

قبلا به کمکهای گروه بانوان نیکوکار کهریزک اشاره شد؛ در اینجا به خدمات دیگر این گروه که در مقیاس وسیعی انجام گرفته اشاره می‌شود. یک باب خانه مادر و کودک در رستم‌آباد رودبار به منظور ملاقات با کودکان زلزله‌زده و پذیرایی از آنان در ایام مخصوص سال (روزهای مخصوص ملی و مذهبی) توسط گروه مزبور ساخته شده است. این ساختمان در زمینی به مساحت 4 هزار مترمربع و 300 مترمربع زیربنا شامل یک سالن 120 متر مربعی جهت پذیرائی و تغذیه مادران و کودکان و آشپزخانه مجهز به مساحت 80 مترمربع بنا شده است. برنامه بعدی گروه بانوان نیکوکار بنای یک مجموعه تربیتی و حرفه‌ای است که در زمینی به وسعت 9000 مترمربع ساخته می‌شود.
هدف غائی بانوان نیکوکار آسایشگاه معلولین کهریزک کرج در رودبار حمایت از کودکان آسیب‌دیده زلزله است.

سالمندان مشمول طرحها

حمایت مادی و معنوی از سالمندان، برای حفظ سلامت و تعادل جامعه امری ضروری است. از این‌رو در گذشته دولت بر آن شد تا در این زمینه دست به اقداماتی بزند. با اینکه در برنامه چهارم عمرانی اعتباری برای این کار تخصیص یافت، ولی در استان گیلان بودجه‌ای به مصرف نرسید. در سال 1360 طرح حمایت از سالمندان روستانشین بالای 60 سال (طرح شهید رجائی) به مرحله اجرا گذاشته شد و با برقراری مستمری، این گروه عملا زیر چتر حمایت دولت قرار گرفتند.
طبق آمار منتشره، در سال 1369 تعداد 994، 28 سالمند روستانشین بالای 60 سال مشمول طرح شهید رجائی 000، 898، 604، 1 ریال کمک‌هزینه زندگی دریافت داشته‌اند. از این تعداد، 6/ 81 درصد زن و 4/ 18 درصد مرد بوده‌اند. جزئیات این طرح را به زبان آمار در جدول شماره 5 می‌توان ملاحظه کرد.
علاوه بر طرح شهید رجائی، 951، 14 خانوار با 393، 57 نفر جمعیت نیز تحت عنوان «مددجویان عادی» و «مددجویان طرح سرباز» از کمیته امام خمینی استان گیلان مبلغ 000، 691، 763 ریال کمک نقدی و غیرنقدی و مستمری دریافت داشته‌اند. بدین‌ترتیب مشمولین طرح شهید رجائی و خانوارهای تحت پوشش کمیته امام خمینی استان گیلان جمعا 000، 596، 368، 2 ریال کمک هزینه زندگی پرداخت شده است.

پرورشگاه مژدهی رشت‌

پرورشگاه مژدهی رشت (دار الایتام مژدهی سابق) به سال 1314 شمسی فعالیت خود را به صورت خصوصی و غیررسمی آغاز نمود و در سال 1328 به ثبت رسید. بنیان‌گذاران پرورشگاه، کاظم مژدهی و همسرش افسر مژدهی بودند. این زن و شوهر که از داشتن اولاد محروم بودند منزل مسکونی خود را اختصاص به نگهداری فرزندان یتیم و بی‌سرپرست دادند. بعدها 5 باب خانه ملکی خود و چند منزل اطراف را پس از خریداری درهم کوبیده و جدول شماره 5- کمک‌هزینه زندگی پرداخت شده به سالمندان روستانشین بالای 60 سال طرح شهید رجائی در سال 1369.
ساختمانهای پرورشگاه را در آن بنا کردند.
زمین پرورشگاه 4000 مترمربع و زیربنای آن 2000 مترمربع است. قبلا دارای 3 خوابگاه بود؛ یکی از خوابگاهها در اثر زلزله سال 1369 رودبار آسیب کلی دیده و هنوز تعمیرات اساسی نگردیده، در نتیجه 85 تخت پرورشگاه در 2 خوابگاه با تراکم زیاد جای داده شده است. این پرورشگاه دارای یک اطاق بزرگ مطالعه و تدریس فوق العاده، سالن غذاخوری، آشپزخانه، انبار، حمام، رختشویخانه، سردخانه، کتابخانه، نمازخانه و دفتر کار است. همچنین یک باب مدرسه ابتدائی در زمین پرورشگاه احداث شده که جزو موقوفه کاظم مژدهی می‌باشد. در این مدرسه فرزندان پرورشگاه طبق ضوابط و مقررات آموزش و پرورش، تحصیل می‌کنند. فرزندان پرورشگاه 85 پسر شامل: 7 کودکستانی، 70 دبستانی و 8 محصل راهنمائی هستند.
پرورشگاه زیر نظر رئیس‌جمهور و 15 نفر هیئت امناء اداره می‌شود.
هم‌اکنون ریاست جمهوری مسئولیت خود را به آیة الله احسانبخش نماینده ولی فقیه در استان گیلان تفویض نموده‌اند. بودجه پرورشگاه مژدهی رشت بالغ بر 000، 000، 60 ریال است که از محل کمکهای مردمی، شهرداری، سازمانها و ادارات دولتی، نهادها و درآمد موقوفات پرورشگاه تأمین می‌شود. 14 کارمند در این پرورشگاه به انجام وظیفه اشتغال دارند.
در پایان لازم می‌داند از همکاریهای صمیمانه مسئولان امور بهزیستی گیلان مخصوصا آقای محمد رضا صوفی‌نژاد و 3 تن از معاونان ایشان آقایان محمد شکری، محمد حق‌شناس و فتاح عاکفی که پژوهشگران ما را یاری کرده و پرونده‌ها و مدارک لازم را در اختیار آنها قرار دادند سپاسگزاری نماید.
ص: 645