مدرسه ناصري
مدرسه مرحوم حاجي ميرزا حسين خان سپهسالار قزويني واقعه در طهران كه طلاب نشين و وقفيات بسيار دارد و معروف به مدرسه ناصري است و توليت آن با شخص پادشاه است و براي متولي آن فايده عمده دارد، در ماه رمضان المبارك اعليحضرت همايوني توليتش را به ميرزا سيد علي خان موثق الملك رختدار كه از سادات طهراني است مرحمت كرد.
كارپردازي كربلاي معلي
در ماه رمضان المبارك 1314، مشير ديوان به كارپردازي كربلاي معلّي سربلند شد.
قرانتين طاعون
چون در هندوستان و بعضي نقاط افغانستان طاعون بروز كرده در ماه رمضان المبارك 1314، ميرزا عبد الرحيم خان طبيب مأمور به سرحدات شرقي خراسان شد كه در آنجاها قرانتين بگذارد.
زلزله قوچان
از شب پنجم رمضان المبارك 1314، چهار دفعه در شهر قوچان زلزله شديدي شد، لكن در شهر خرابي وارد نياورد.
ص: 72
غريبه خمسه
در ماه رمضان المبارك 1314، در شهر خمسه دو دختر توأم متولد شده كه پشتشان به هم چسبيده، در واقع يك بدن داشتهاند، لكن چهار پا و چهار دست و دو سر. مادر طفل از خجلت او را پنهان داشته. بعد از يك هفته مرده است.
لقب جلال السلطان
شاهزاده اسد الله ميرزا امير تومان، پسر شاهزاده اعظم علينقي ميرزا ركن الدوله [بن محمد تقي ميرزا] «1» بن سلطان محمد شاه غازي، در ماه رمضان المبارك 1314 ملقب به جلال السلطان، پسر ديگرش شاهزاده محمود ميرزا امير تومان ملقب به ممتاز الدوله و ديگر پسرش شاهزاده سلطان حسين ميرزا ملقب به اعظم الدوله ميشود.
حكومت همدان به فخر الملك
در ماه رمضان المبارك 1314، ابو الحسن خان فخر الملك امير تومان پسر والي كردستاني كه از پيشخدمتهاي شاه شهيد بود به حكومت همدان مفتخر ميشود.
قونسولگري تفليس
در ماه رمضان المبارك 1314، ميرزا مرتضي خان ممتاز الملك سرتيپ و نايب وزارت خارجه جنرال قونسول تفليس ميشود.
ترتيب ايام هفته اعليحضرت همايوني
اعليحضرت شهرياري محض اينكه هر روزي از ايام هفته مخصوص عرايض يكي از وزراي درباري باشد دستخط ذيل را به وكيل الملك وزير خلوت و وزير همايوني خطاب فرمود:
وزير خلوت! ترتيب درستي در امر عريضهجات و تحريرات وزرا و دوائر و غيره لازم است كه نوشتجات هر وزارتخانه در يك روز معيني تقديم حضور شده، قرائت و احكام آن مرتب صادر شود. لهذا روزهاي هفته را اينطور قسمت ميفرماييم كه هريك از روزها
______________________________
(1). در متن نيست قياسا تكميل شد.
ص: 73
مخصوص يك وزارتخانه باشد و ديگر در آن روز نوشتجات متفرقه خوانده نشود.
ميبايست شرح اين دستخط مبارك را به تمام وزارتخانهها ابلاغ نمايد:
روز شنبه كليه عرايض و تحريرات وزارت خارجه.
روز يكشنبه كليه راپورت و عرايض و مطالب وزارت جنگ و وزارت ماليه.
روز دوشنبه تعطيل است.
روز سهشنبه عرايض و مطالب وزارت داخله با آنچه تلگرافات ولايات باشد.
روز چهارشنبه راپرت و عريضهجات وزارت عدليه و تجارت و حكومت دار الخلافه و آنچه از تلگرافات ولايات كه مقدور باشد.
روز پنجشنبه عريضهجات متظلمين و آنچه متفرقه «1» باشد.
روز جمعه تعطيل است.
روزها بعد از آنكه از اندرون تشريففرماي بيروني ميشويم قبل از ناهار كاغذخواني خواهد شد و در موقع كاغذخواني، كسي بدون احضار حق شرفيابي نخواهد داشت. چنانكه جداگانه مقرر فرموديم، مسئول اين اداره شخص شما ميباشد و تمام نوشتجات و عرايض به توسط شما به حضور رسيده و احكام آن صادر ميشود. شهر رمضان المبارك 1314.
اجازه زوار به عتبات عرش درجات
چون چندي بود به جهت امراض [و مرگ و] «2» مير عراق عرب، از طرف دولت روزافزون قدغن شد كه كسي از ايران به عتبات عاليات نرود، در ماه رمضان المبارك 14، اعليحضرت همايوني تلگراف مرخصي زوار را به عتبات عاليات به كرمانشاهان زد.
سلام تحويل
در روز شنبه شانزدهم شهر شوال المكرم، بعد از گذشتن پنج ساعت و بيست و شش دقيقه از طلوع آفتاب به حساب زيج هندي، آفتاب از برج حوت به برج حمل رفت. در آن روز در تالار موزه در خاكپاي همايوني انعقاد سلام خاص شد و به دست مبارك به هزار و دويست نفر عيدي داد. روز بعد سلام عام شد و تمام سفراي خارجه قبل از ظهر به خاكپاي همايوني تشرف جستند و شب عيد آتشبازي مفصلي در خيابان الماسيه «3» به پاي
______________________________
(1). متن: متصرفه.
(2). در متن نيست، تصحيح قياسي است.
(3). يعني خيابان بين كاخهاي سلطنتي قاجاري (محل فعلي وزارت دارايي) تا ميدان توپخانه (ميدان امام خميني امروز).
ص: 74
داشتند. در روز دوشنبه شاهزادگان و اميرزادگان به عمارت گلستان آمده، از خاكپاي مبارك گذشتند. روز سهشنبه در ميدان ارگ جمعي از بازيگران و كشتيگيران حاضر شده، اعليحضرت همايوني به هنگام ظهر به بالاخانه سر در تشريففرما شده، در حضور مبارك پهلوانان كشتي گرفتند. اعليحضرت همايوني به آنها و به بعضي از ارباب طرب و اهل استحقاق انعام مرحمت كرد.
احضار ميرزا علي خان امين الدوله به طهران
چون امر وزارتخانهها به جهت نداشتن رئيس مخصوص كه ساير وزرا حرفشنوي را از او داشته باشند مختل شد، اعليحضرت شهرياري جناب ميرزا علي خان امين الدوله پيشكار مملكت آذربايجان را به دار الخلافه احضار [كرد] كه متصدي اين شغل خطير بشود. در سوم ذي قعده به طهران آمده، لدي الورود به خاكپاي مبارك تشرف جست.
مدت پيشكاريش قريب شش، هفت ماه بود.
پيشكاري امير نظام
بعد از احضار امين الدوله، ديگرباره پيشكاري مملكت آذربايجان در شوال 14 به حسنعلي خان امير نظام گروسي حكمران كرمانشاهان و كردستان مرحمت شد.
استراباد و گرگان
در شوال المكرم 14، حكومت استراباد و گرگان و شاهرود و بسطام به شاهزاده جهانسوز ميرزا امير تومان مرحمت شد.
حكومت سمنان و دامغان
در شوال المكرم 1314، حكومت سمنان و دامغان به شاهزاده كيومرث ميرزا عميد الدوله مرحمت شد.
نيابت بنايي
در شوال المكرم 14، به استدعاي حكيم الملك وزير بنايي نيابت اول وزارت بنايي به شيخ مرتضي خان سعد الممالك مرحمت شد. شيخ مرتضي سابق از نوكرهاي جناب
ص: 75
ميرزا علي اصغر خان امين السلطان صدراعظم بود و از پرتو او فايدههاي عمده برد و تعدي به مردم ايران خيلي كرد. پس از آنكه امين السلطان از صدارت معزول شد فورا خود را به حكيم الملك بست و از خيانتهاي صدراعظم برشمرد!
واقعه بسطام
در ماه شوال المكرم 1314، زوجه محمد علي نام بسطامي به يك شكم سه دختر آورد و هر سه هم زنده ماندند.
فوت آقا شيخ محمد تقي
در عصر روز هيجدهم شوال المكرم 1314، جناب آقا شيخ محمد تقي مجتهد يزدي در شهر يزد وفات كرد.
استيفاي معزز السلطان
ميرزا علي خان معزز السلطان منشيباشي جناب نظام الملك در ماه شوال المكرم 1314 مستوفي اول شد.
استيفاي منصور السلطان
در ماه شوال المكرم 14، ميرزا سيد علي خان منصور السلطان پسر ميرزا علي مستجاب الدعوه مستوفي اول ميشود.
كارخانه قندسازي طهران
چند سال است كه چند نفر تجار بلژيكي براي داير كردن كارخانه قندسازي به ايران آمدهاند و به شراكت متمولين طهران پولي جمع شد و در آبادي كاريزك كه در چهار فرسخي طهران است ايجاد كارخانه قندسازي به سبك فرنگ نمودند و تمام لوازماتش را فراهم داشتند و در همان حوالي چغندر «1» كاشتند تا در ماه شوال المكرم 1314 قند بسيار خوب از چغندر در آن كارخانه به عمل آمد و قرار دادند كه يك من تبريز به سه قران و ده
______________________________
(1). متن: همهجا چقندر
ص: 76
شاهي به فروش برسد. چندي هم قندش را به طهران آورده به فروش رسيد. چون تجار ايران كه قند از خارجه به ايران ميآوردند، ميان مردم شهرت دادند كه در اين قند استخوان حيوانات مرده به كار ميبرند و بهعلاوه كارگران كارخانه خارج مذهباند، محض اينكه به تجارت آنها ضرر نرسد. در حقيقت ايجاد و همراهي اين كارخانه به توجه جناب ميرزا علي خان امين الدوله شد، افسوس كه اين همه مخارج و زحمات پس از مدتي از ميان رفت و آن تاجر چون از خود پولي در ميان نگذاشته بود و اين سرمايه تمامش از متمولين ايران بود خود را ورشكست قلمداد كرد و گفت چغندر كاريزك كفاف اين كارخانه را نميدهد و آن كارخانه را با آن همه مخارج به جاي گذاشتند و به فرنگ رفتند.
واقعه محمره و عربستان
در ذي قعدة الحرام 1314، اعراب محمره و عربستان و فيليه بناي شرارت را گذاشتهاند و بناي خريداري اسلحه را چند سال است گذاشتهاند و نيز ايل بختياري در اطراف خوزستان تاختوتاز ميكند. شهرت دارد كه مأمور انگليس و فرانسه با شورشيان همدست است و خيال دارند كه به رامهرمز دستدرازي نمايند. ميگويند دويست هزار نفر از اعراب و ترك و ديگر قبايل صاحب تفنگ تهپر هستند در سر راه مشغول راهزني و شرارت ميباشند.
ايجاد مدرسه مليه در تبريز
ميرزا علي خان امين الدوله كه بعد صدراعظم شد، در صفر 1315، به سبك مدارس اروپا در تبريز ايجاد مدرسهاي نمود. در حقيقت اول مدرسه مليه است كه در ايران دائر شده و سايرين از اين به بعد به او تأسي كردند.
عزاداري در دار الخلافه
چون چند سال است سقف تكيه دولتي طهران خراب شده و ساختن آن مدت [لازم
______________________________
(1). محمره نام قديم خرمشهر است و عربستان نام قديم استان خوزستان.
ص: 77
دارد] «1» اعليحضرت همايوني در عشر اول محرم چهارده و پانزده تعزيهداري را در تكيه دولتي نياوران، بهپاي داشت.
سيد سلماسي آتشگير
در عشر اول محرم 15، جوان سيدي از اهالي خلخال تبريز «2» به سن چهارده سالگي به طهران آمد و در يكي از حجرات مدرسه مرحوم سپهسالار منزل كرد. كرامتي از او آشكارا بود. بدين طريق كه آهن را در آتش، ديگران سرخ ميكردند و به دست او ميدادند و دست را برهم ميگذاشت، آنگاه با اين حالت آب روي دستش ميريخت و اذيتي به او نميرسيد و ميگفت هركس از اين آب بخورد دواي امراض او است و قبل از عمل وضو ميگرفت و اسامي مبارك ائمه اطهار عليهم السّلام را ميخواند. خود حكايت كرد كه من در وقتي كه شش سال داشتم زني در خواب ديد كه اگر من اين عمل را بنمايم شفاي امراض است. چنين كردم. پول هم از كسي نميگرفت و ميگفت اگر پول بگيرم شايد اثرش تمام شود. او را اجاق ميدانستند و مكرر او را امتحان كردند كه مبادا دوا به دستش ماليده باشد. قبل از وقت دستش را به صابون ميشستند.
سيل تبريز
در ششم صفر 15، چنان سيل عظيم از طرف ميدان چاي تبريز به محله اميرخيز و راسته كوچه و پل سنگي آمد [كه] بسيار خانهها را خراب و جمعي را از انسان و دواب به هلاكت رسانيد. مدتش سه روز بود. گفتند چنين سيلي كسي به خاطر ندارد. شاه دو هزار تومان و جمعي ديگر مبالغي اعانه دادند و سدي جلو آن سيل بنا نهادند.
رياست امين الدوله
نواب والا شاهزاده فرمانفرما در وزارت جنگ بعضي ترتيبات داد كه اسباب ترقي نظام در آن ملحوظ بود، لكن چون در امور داخله دستاندازي داشت و بعضي از وي
______________________________
(1). در متن نيست، قياسا تكميل شد.
(2). كسي در متن اضافه كرده: اسمش سيد ابو المعالي است.
ص: 78
رنجش پيدا كردند، مطالب او بهطوري ديگر به خاكپاي همايوني رسيد. خدمت يا خيانت فرمانفرما راجع به شخص او است، از سياقت تاريخنويسان خارج است. خلاصه شاه در ابتدا خواست صدارت را به جناب عليقلي خان مخبر الدوله وزير داخله واگذارد زير بار نرفت، چه خود را مرد اين كار نميدانست و عرض كرد اين كار را جناب امين الدوله پيشكار آذربايجان پيش ميبرد. اعليحضرت همايوني از كلام الله المجيد استخاره ميانه اين سه نفر نمود كه هركدام خوب آمد به صدارت نائل شود. مخبر الدوله ميانه آمد، نظام الملك بد آمد، امين الدوله خوب آمد، لهذا امين الدوله را به طهران احضار كرد. در عشر دوم شوال 14 به طهران آمده به خاكپاي تشرف جست و در سوم ذي قعدة الحرام به رياست وزرا و لقب رئيس الوزرا مخاطب آمد. چون امين الدوله در اغلبي از علوم داخله و خارجه و فنون ديپلماسي و حقوق بين الدول آگهي داشت و به صداقت خدمت همه نوع مراتب و شئونات در دولت يافته بود و مردم يك نوع اميدواري به او داشتند و در مجلس خود مردمان لوده و مسخره را هرگز راه نميداد. در فراغت از امور، صحبتش از علم بود. به خوبي از خدمت راجعه به خود بيرون آمد و دل شاه را از خود راضي داشت و نيابت وزارت عظمي را به ميرزا محسن خان معين الملك پسر خود كه از جمله دانشمندان اين عهد است سپرد.
انعقاد مجلس دربار و رياست امين الدوله
روز سهشنبه سوم شهر ذي قعدة الحرام 1314، غلامحسين خان وزير مخصوص و وزير دربار اعظم، برحسب امر مبارك اعليحضرت شهرياري مجلس دربار اعظم را به تشريفات شايان مرتب داشت. جناب امين الدوله و تمام شاهزادگان عظام و وزراي فخام را اعلام كرده در آن مجلس حضور به هم رسانيدند. در اينوقت وكيل الملك وزير خلوت همايوني، دستخط مبارك همايوني را در دربار آورده قرائت كرد. مرحوم پدرم ملك المورخين امين الدوله را به اين كلمه «بخّ بخّ لك يا علي» تبريك گفت. لطفش در اين است كه اسم جناب امين الدوله ميرزا علي خان است.
ص: 79
سواد دستخط همايوني
امين الدوله، اعتماد خاطر ما به سوابق معلومات شما و اطميناني كه به غيرت و دولتخواهي شما هميشه داشتهايم سبب احضار شما به دربار دولت شد و اين است كه بلا تأخير تكليف شما را در اين دستخط تصريح ميفرماييم. امروز مقام شما در پيشگاه همايون ما همان است كه در زمان شاهنشاه شهيد سعيد- انار الله برهانه- نائل بوديد. رياست مجلس وزرا به عهده شما است و به اقتضاي اين تكليف بايد همه روزه در دائره مخصوص خود حاضر خدمت بوده، با حضور وزراي مسئول دولت به رفع نواقص و تنظيم قواعد وزارتخانهها مشغول شده، اولا شرايط استقلال و مسئوليت وزرا را به آنطور كه براي هيچيك عذر و بهانه نماند ترتيب داده حقوق و وظايف هر دائره را محفوظ دارند. ثانيا در امور اصلي و اساسي دولت كه هنوز فرصت اصلاحات لازمه نشده است، به اتفاق وزراي مسئول اقدامات سريعه بشود. همچنين در امور حكام ممالك محروسه و مطالب و مهماتي كه راجع به ايالات است معجلا ترتيبات داده، نگذاريد تأخير و ابهام مطالب و اظهارات حكام و كارگزاران ولايات مورث اختلال اعمال مملكت شود و نيز آنچه را كه موقوف به عرض حضور ماست، مخصوصا به توسط وكيل الملك وزير خلوت در تحت ترتيب درست مقرر داشته به عرض برسانيد كه تداخل اشغال غير لازم به امور فوتي و ناگزير سكته ندهد. صحت احكام و اسناد بروات دولتي را وجهه ذمت خود شمرده، مراقبت اين امر مهم را از نظر دقت خود دور نگذاريد. حفظ انتظام و حصول نتيجه منتظره را از مجلس دربار و سرعت جريان مقررات همايوني را كه به آن مجلس حواله ميشود لازم دانسته، موجبات آن را مرعي داريد. در به موقع رسيدن اقساط ديواني به خزانه و ترتيب خزانه كه يكي از مسائل مهمه دولت است فروگذار نكنيد و در انتظام و توفير عمل گمركات و تكثير منافع دولت مطلقا جهد بليغ نماييد. شهر شوال المكرم 1314.
كارخانه بلورسازي
چندي است در داخل شهر دار الخلافه، نزديك دروازه گمرك، ايجاد كارخانه بلور و شيشهسازي شده. در ماه شوال المكرم 1314، صفحات شيشه بلور به هر اندازه كه لازم است از كارخانه بيرون ميآيد. بعد از چندي كارخانه خوابيد.
واقعه همدان
در روز شانزدهم شوال المكرم 14، دو دكان باروطكوبي كه در وسط شهر بوده آتش گرفت و دو دكان علافي جنب آن نيز محترق شد. قريب بيست نفر كوچك و بزرگ در آن دكاكين آتش گرفتند.
ص: 80
اسبدواني
روز پنجشنبه دوازدهم ذي قعدة الحرام 1314، اعليحضرت شهرياري به قصر دوشان تپه تشريف برد. بعد از صرف ناهار به سراپرده مخصوص كه براي تشريفات آن روز فراهم شده بود نزول اجلال كرد و در ميدان وسيع دوشانتپه لوازم اسبدواني فراهم شد و بيرقها ترتيب داده بودند و براي ربودن هر بيرق وجهي معين شده، هر اسبي كه بيرق برميداشت آن وجه حق او بود. بعد از انقضاي اسبدواني، اهالي نظام از سان حضور مبارك گذشتند، از جمله شاگردان مدرسه نظامي و ناصري و قزاق و توپچي و افواج پياده و قورخانهچي و زنبوركچي بودند.
وزارت خزانه و گمركات ايران
در ماه ذي قعدة الحرام 1314، وزارت خزانه به ولي خان نصر السلطنه امير تومان وزير گمركات پسر ساعد الدوله سردار تنكابني «1» كه از جمله امراي ايران است و در بذل و بخشش يگانه دوران مرحمت شد.
التفات درباره وزير لشكر
چون ترتيب روز اسبدواني به توجه خاص ميرزا نصر الله خان مشير الملك (جناب مشير الدوله وزير امور خارجه) منظور نظر خسرواني آمد، به يك ثوب جبه ترمه كشميري شمسه مرصع از درجه اول مخلّع شد، در شهر ذي قعدة الحرام 1314.
وزارت نظميه و احتسابيه
در ماه رمضان المبارك 1314، وزارت پليس و احتساب به محمد ابراهيم خان معاون الدوله امير تومان، پسر فرخ خان امين الدوله وزير اعظم غفاري كاشاني مرحمت شد. در سابق اين شغل معروف به رياست پليس بود. بهجهت آن تقلبات و خيانتها كه كونت دومنتفرت و ميرزا ابو تراب خان نظم الدوله به اين شغل نمودند و مواجب پليس را خوردند و ناچار امر معيشت پليس منحصر به دزدي و جا ... و قماربازي رسيد، وقر اين
______________________________
(1). متن: تنكاباني
(2). يعني شهرباني و شهرداري.
ص: 81
شغل از نظرها افتاد و هركس اسم پليس را ميشنيد مثل اين بود كه اسم فا ... را شنيده باشد و پي هر كار كه ميرفتند كتك ميخوردند و ديگر كسي رغبت نميكرد كه اجزاي اين اداره بشود. پس از آنكه اداره پليس راجع به معاون الدوله آمد، رياست مبدل به وزارت شد. به علاوه لفظ پليس [را] برداشته، نظميه اسم گذاشتند و اين رشته شغل كه در اروپا از هر شغل اهميتش بيشتر است، در عهد معاون الدوله رو به ترقي گذاشت.
سواد دستخط همايوني به معاون الدوله
چون معاون الدوله از چاكران مخصوص دولت و تاكنون به هر خدمتي كه مأمور شده علائم كفايت و شواهد صداقت را ظاهر ساخته، لهذا به موجب اين دستخط مبارك وزارت نظميه و احتسابيه را به تصويب نير الدوله حكمران دار الخلافه به عهده مشار اليه محول و واگذار فرموديم كه در تقديم كفايت و شرايط خدمت مزبوره كمال سعي و اهتمام را به عمل آورد. شهر رمضان المبارك 1314.
حكومت بندرات
جمشيد خان مير پنجه اقتدار السلطان نايب الحكومه عراق، برادر نصر السلطنه وزير گمركات و خزانه عامره، در ماه ذي قعدة الحرام 14، حكومت تمام جزاير فارس و رياست گمركات آنجا به او مرحمت ميشود.
عنوان جنابي به وثيق السلطنه
در ماه ذي القعدة الحرام، ميرزا هادي خان وثيق السلطنه سرتيپ اول و نايب وزارت خارجه به خطاب «جنابي» مخاطب ميشود.
گندم آذربايجان
چون چند ماهي بود كه نان در تبريز كمياب بود و اغلبي از دكاكين خبازي بسته بودند، حضرت اقدس ولايتعهد قدغن كرد كه ماهي دو هزار خروار گندم به خبازان بدهند و خرواري بيشتر از هشت تومان نفروشند.
ص: 82
فوت آقا سيد تقي
در ماه شوال المكرم 1314 آقا سيد تقي اردوبادي در شهر تبريز وفات كرد.
غريبه كرمانشاهان
در شهر كرمانشاهان، در ماه شوال المكرم 1314، زوجه حسين نام كبابي پسري زاييده كه سر و صورتش شبيه بوزينه و دست و پايش هريك هفت انگشت داشته. چند روزي زنده بود بعد تلف ميشود.
وفات شاهزاده ملكآرا
در روز پنجشنبه دوازدهم شهر ذي القعدة الحرام 1314، شاهزاده عباس ميرزا ملكآرا فرزند پادشاه غازي محمد شاه، در دوشانتپه كه براي اسبدواني حاضر شده بود، در بين صرف ناهار به مرض سكته درگذشت. شصت و يك سال از عمرش سپري شده بود. از علوم داخله و خارجه آگهي داشت و به بعضي از حكومتها و وزارتهاي درباري نائل شده. اين اوقات وزارت عدليه و تجارت به دست او بود. پسرش شاهزاده محمد ميرزا بعد ملقب به ملكآرا ميشود.
وفات ميرزا ابو الحسن جلوه
در شب جمعه ششم ذي القعدة الحرام 1314، آقا ميرزا ابو الحسن حكيم الهي متخلص به جلوه در سن هشتاد و چند سالگي به مرض حبس البول و اسهال در طهران به رحمت ايزدي پيوست. اصلا از مردم شيراز است، لكن قريب چهل سال است به طهران آمده مشغول تدريس حكمت الهي بود و در مدرسه دار الشفاي طهران، برابر جلو خان مسجد شاه در حجره اقامت داشت. فريد عصر خود بود. بعضي كتب و شروحات از وي بهجاي مانده. تمام مثنوي مولوي را از حفظ داشت و به مرحوم مولوي ارادتي مخصوص ميورزيد. در روز جمعه نعش او را با احترامي بسيار از طهران حمل داده، در جوار مقبره شريفه صدوق ابن بابويه كه در حوالي زاويه مقدسه حضرت عبد العظيم عليه السّلام است به خاك سپردند.
______________________________
(1). پدر سيد حسن تقيزاده
ص: 83
زيارت اعليحضرت همايوني حضرت عبد العظيم عليه السّلام را
در روز دوشنبه بيست و سوم ذي القعدة الحرام 1314، اعليحضرت همايوني براي زيارت بقعه مباركه حضرت عبد العظيم عليه السّلام از دار الخلافه بدان خاك پاك تشريف برد.
پس از فيض زيارت و بخشش و مكرمت به فقرا و خدام، به مقبره پدر تاجدارش عطف عنان كرد و شرايط زاري و بيقراري و قرائت فاتحة الكتاب به جاي آورد. در آن روز محض حرمت ورود مسعود احدي را در آنجا راه ندادند.
تشريففرمايي به قريه كن
قريه كن كه از دهات معتبره شمال غربي طهران است و مختصر عمارت سلطنتي دارد و همه نوع شكار در جبال و صحاري آنجا ميباشد، اعليحضرت همايوني روز پنجشنبه بيست و ششم ذي القعدة الحرام 1314، از دار الخلافه بدان صوب تشريف برد و بعد از چند شب اقامت به مقر سلطنت مراجعت فرمود.
مديري وزارت خارجه
در شهر شوال المكرم 1314، ميرزا محمود خان احتشام السلطنه قاجار پسر مرحوم علاء الدوله، از طرف حاجي شيخ محسن خان مشير الدوله وزير امور خارجه، مدير امورات راجعه به وزارت خارجه ميشود. احتشام السلطنه بعد از اخذ زبان فارسي في الجمله زبان فرانسه را تحصيل كرده بود «1».
حكومت كرمانشاهان
در ماه ذي القعدة الحرام 1314، حكومت كرمانشاهان به حسام الملك امير تومان مرحمت شد.
حكومت مازندران
در ماه ذي القعدة الحرام 1314، حكومت مازندران به ميرزا عبد الله خان سردار امجد يوشي مرحمت شد. ميرزا عبد الله خان در عهد سلطنت شاه شهيد قريب ده سال
______________________________
(1). مقدار شش سطر ديگر نيز بوده كه بعد پاك شده.
ص: 84
حكومت مازندران را نمود و چون دو همشيرهاش زوجه شاه شهيد- عليه الرحمه- بودند، در اين مدت حكمراني آنچه توانست به مردم مازندران تعدي نمود و بسيار پسرها را بيپدر كرد و مالشان را به يغما برد و به جهت انتساب با شخص سلطنت، كسي يارايي نداشت كه شكايتش را به شاه عرض كند. گاهي هم شاه شهيد به امين السلطان ميفرمود دور او را قلم بكش، چه هروقت در اندرون ميروم خواهران او مرا اذيت مينمايند. امين نام يهود مازندراني سالها سمت پيشكاري و وزارت سردار امجد را داشت و به واسطه او خانوادههاي با ثروت مازندران را به مسكنت انداخت. امين يهود در سال 1323 زنده ميباشد و متجاوز از صد هزار تومان از پهلوي سردار امجد مكنت بههم زده.
حكومت عربستان [خوزستان]
در ماه ذي قعده 14، عبد الله خان ساعد السلطنه سردار حكمران عربستان ميشود.
حكومت قم
در ماه ذي قعده 14، حكومت قم به اميرزاده اعتضاد الدوله امير تومان كه سابق حكومت كاشان را داشت مرحمت شد.
حكومت گيلان
در ماه ذي الحجة الحرام 1314، حكومت گيلان و طوالش به نواب والا شاهنشاهزاده ملك منصور ميرزا «1» فرزند اعليحضرت شهرياري مرحمت شد.
حكومت خراسان
در ماه ذي الحجة الحرام، حكومت خراسان و سيستان به شاهزاده علينقي ميرزا ركن الدوله [پسر] «2» عم اعليحضرت شهرياري مرحمت شد، شاهزاده عين الملك پسرش نايب الحكومه خراسان شد و ميرزا شفيع خان مستشار الملك وزير خراسان شد.
______________________________
(1). شاهزاده شعاع السلطنه.
(2). عموي مظفر الدين شاه، محمد تقي ميرزاي ركن الدوله است و علينقي ميرزا پسر محمد تقي ميرزا است.
ص: 85
لقب سردار اكرم
در ماه ذي الحجة الحرام 14، ساعد السلطنه سردار حكمران عربستان، ملقب به سردار اكرم شد و به يك ثوب پالتو ترمه كشميري با سردوشي الماس مخلّع گرديد. پسر ارشدش حسينقلي خان اجلال الدوله امير تومان ملقب به ساعد السلطنه گرديد و محتاجعلي خان پسر ديگرش اجلال الممالك شد.
توليت آستانه مقدسه
در ماه ذي الحجة الحرام 14، جناب ميرزا محمود خان مدير الدوله كه از وزراي ديندار و خداترس و درست و امين و خيرخواه ملت و دولت است به توليت آستانه مقدسه رضويه- سلام الله علي ساكنها- مفتخر شد.
كارپردازي بغداد
ميرزا علينقي خان مشاور الممالك والي كه سابقا پيشخدمتباشي سلام شاه شهيد را داشت، در ماه ذي الحجة الحرام 14، كارپرداز بغداد شد و به يك ثوب جبه ترمه كشميري شمسه مرصع مخلّع گرديد.
وزارت مختار بلژيك
در ماه ذي الحجة الحرام 14، ميرزا مهدي خان مهندس ممتحن الدوله «1» امير تومان به وزارت مختار در دربار بلژيك مأمور شد، لكن قبل از آنكه به محل مأموريت خود برود سعد الدوله بهجاي او منصوب شد.
واقعه در قزوين
در ماه شوال 14، زني در قزوين هنگام زادن فوت ميشود. شكمش را پاره كرده طفل را صحيح و سالم بيرون آورده به دايه سپردند.
______________________________
(1). خاطرات ارزندهاي از اين مرد باقي مانده. وي از كساني است كه همراه چهل نفر از تحصيلكردگان دار الفنون زير نظر عبد الرسول خان اصفهاني و تحت نظارت عاليه ميرزا حسنعلي خان امير نظام گروسي به اروپا رفته و درس خوانده و مهندس شده است.
ص: 86
امتحان توپ
در روز چهارشنبه چهاردهم ذي الحجة الحرام 1314، در صحراي دوشانتپه بيست و شش توپ با لوازم آنها وزير جنگ حاضر كرده، اعليحضرت شهرياري براي امتحان آنها به دوشانتپه تشريف برد. بعد از امتحانات اعليحضرت شهرياري به دست مبارك از يك عراده توپ نه سانتيمتري، يازده تير توپ انداخت كه همه به نشان خورد. وزير جنگ و امير توپخانه نيز چند تير توپ به نشان زدند. اعليحضرت شهرياري انعام خطيري به توپچيان مرحمت كرد. در آن روز، وزراي داخله و خارجه و ساير باريافتگان حضور حاضر بودند.
سفارت فوق العاده به لندن
در ماه ذي الحجة الحرام 1314 سال شصتم سلطنت اعليحضرت ويكتوريا پادشاه انگلستان و امپراطريس هندوستان است و جشني مخصوص در تمام خاك انگليس برپا ميشود، از طرف دولت روزافزون، نواب وجيه الله ميرزا امير خان سردار معظم مأمور تبريك اين جشن به دربار انگليس ميشود. جنرال كريم خان منظم السلطنه، جنرال احمد خان مشير حضور، آوانس خان ارمني عماد الوزاره مترجم، ميرزا محمد علي خان نصير دفتر، اميرزاده منوچهر ميرزا با سردار معظم به اين سفارت ميروند.
لقب وزير نظام
در ماه ذي الحجة الحرام 14، حسن خان سردار افشار آجودانباشي كل عساكر ملقب به وزير نظام شد.
حكومت يزد
در ماه ذي الحجة الحرام 14، ميرزا محمد خان اقبال الملك به حكومت يزد مفتخر شد.
مخزن تداركات عسكريه
در ماه ذي الحجة الحرام 14، رياست مخزن ملبوس عسكريه به ميرزا مهدي خان وزير همايون مرحمت شد.
ص: 87
لقب محقق السلطنه
در ماه ذي الحجة الحرام 14، محمد حسن خان محقق سرايدارباشي ملقب به محقق السلطنه شد.
لقب شعاع السلطان
در ماه ذي الحجة الحرام 14، محمد علي ميرزاي امير تومان پسر مرحوم بهمن ميرزا ملقب به شعاع السلطان شد.
حكومت بختياري
در ماه ذي الحجة الحرام 14، حكومت چهار محال بختياري از طرف فرمانفرما وزير جنگ به شاهزاده سيف الدين ميرزا مدير توپخانه سپرده شد. چون هميشه حكومت چهار محال در تحت حكومت اصفهان بوده، براي خارجي پيشرفت ندارد، از اين جهت مدير توپخانه بيش از چند ماه در آنجا توقف نكرد و كار از پيش نبرد.
لقب انتخاب الممالك
در ماه ذي الحجة الحرام 14، علي اكبر خان ميرپنجه پسر حاجي هاشم خان نواده مرحوم حاجي مصطفي قلي خان صارم الملك «1» ملقب به انتخاب الممالك شد.
عنوان جنابي به صفاء السلطنه
در ماه ذي حجه 14، ميرزا علي خان صفاء السلطنه نائيني نايب وزارت خارجه كه در فن طبابت و شعرسرائي دستي دارد و كتاب كنز المعجزات را در معجزات ائمه عليهم السّلام به شعر درآورده مخاطب به خطاب جنابي گرديد.
واقعه ميناب
در ماه ذي الحجة الحرام 14، در ميناب كه از محال مملكت فارس است كرهخري متولد شده كه دو گردن و دو سر و در هر سر دو گوش و دو چشم و بيني و دهان تام الخلقه دارد.
______________________________
(1). متن: صار الملك
ص: 88
عقربپردار
در ماه ذي حجه 14، در خانقين، عقرب بزرگي به قدر گنجشكي ديده شد كه چهار پر داشت و يك نفر را گزيد كه يك شبانهروز از درد نطقش بند آمد. اين نوع عقرب در آن اوان دو نفر را در بغداد گزيده، بعد از يك شبانهروز مرده است. گويند در ناصريه و سوق الشيوخ اين نوع عقرب بسيار است، لكن در بغداد و خانقين تازه يافت شده است.
توليت زاويه مقدسه عبد العظيم
در ماه ذي الحجة الحرام 14، حكومت و اداره توليت زاويه مقدسه حضرت عبد العظيم عليه السّلام و توليت بقعه شاه شهيد- نوّر الله مضجعه- به شاهزاده سلطان حسين ميرزاي نيّر الدوله مرحمت شد و ضميمه حكومت طهران شد.
حكومت خوانسار و گلپايگان
در ماه ذيحجة الحرام 14، حكومت گلپايگان و خوانسار به مهديقلي ميرزاي سهام الملك مرحمت شد.
وزارت گيلان
در ماه ذي الحجة الحرام 14، وزارت مملكت گيلان و پيشكاري نواب والا شعاع السلطنه به ميرزا ابراهيم معتمد السلطنه «1» مستوفي اول و وزير دار الشوري مرحمت شد.
______________________________
(1). پدر ميرزا حسن خان وثوق الدوله و ميرزا احمد خان قوام السلطنه كه فردي نادرست بود. بعدها كه پسرانش به وزارت رسيدند ظريفان وي را به طنز و طعن ابو الوزرا ميخواندند. شرحي دلپذير راجع به وي در كتاب خاطرات ميرزا عبد الله خان مستوفي آمده (شرح زندگاني من، جلد سوم ص 60).
ص: 89
سال دوم سلطنت مظفر الدين شاه قاجار در ايران مطابق تخاقويئيل «1» 1315 و موافق 1897 ميلادي
كرامت امامزاده سبزوار
زني در سبزوار به مرض فالج دچار بود و از علاج خود مأيوس شده، شب جمعه هفدهم محرم الحرام 1315، شوهرش او را به مشهد مقدس امامزاده يحيي واقعه در سبزوار برده و ريسماني به گردنش بسته دخيل ميشود. شش ساعت از شب گذشته به بركت توسل به آن حضرت مرضش بكلي رفع شد.
عجيبه استراباد
روز چهارشنبه غره محرم الحرم 1315، زوجه مردي معروف به اصغر لوطي وضع حمل كرده و دختري آورده داراي چهار گوش كه دو تا در جلو و دو ديگر از عقب سر و چهار دست كه نيز دو تاي آن در جلو و دو ديگر از عقب و دو فرج يكي بالا و ديگري پايين آن و چهار پا كه دو لنگ در جلو و دو در عقب بوده، يكي خطي هم از وسط تا سر ميان پيشاني كشيده و كلهاش سه برابر كله طبيعي بوده است. بعد از تولد همينقدر دست و پائي زده و مرده است.
______________________________
(1). تخاقويئيل سال مرغ است بر اساس دوره دوازده ساله چيني كه به نام حيوانات است و از اول سال موش شروع ميشود و به پايان سال خوك خاتمه مييابد.
ص: 90
زلزله كرمان
در عشر آخر ذي حجه 14، در كوه بنان كرمان، زلزله سختي شده قريب پنجاه خانه دهات آنجا را خراب كرده و سه نفر هم تلف شده و در همان روز در خود كرمان مختصر زلزله شده. در بيست و پنجم همان ماه نيز در شهر كرمان، زلزله شديدي شده كه بيست ثانيه طول كشيده. مردم را ترس فرو گرفت و به بيابانها گريختند. گنبد سبز كرمان كه در وسط شهر است خراب شده، چهار نفر در زير آن هلاك شدند. عمارت باغ ناصريه شكست برداشت. ساير ابنيه ديواني و رعيتي اكثر شكست خورد.
سياست اشرار لرستان
چندي بود كه بعضي اشرار ايل دير كوند از محل خود تجاوز كرده، بناي دزدي و راهزني را نموده، شاهزاده حاجي سيف الدوله حكمران لرستان و بروجرد آنها را گرفته تنبيه كامل نمود و رؤساي طايفه بيرانوند كه در هنگام شهادت شاه شهيد شرارت كرده بودند نيز آنها را سياست كرد.
حكومت ساوه
در ماه محرم الحرام 15، حكومت ساوه و زرند به موقر السلطنه پسر عبد الله خان ناظم السلطنه مرحمت شد.
لقب بهاء السلطان
در ماه محرم الحرام 15، محسن خان مير پنجه رئيس فوج زرند ملقب به بهاء السلطان شد.
التفات همايوني
در ماه محرم الحرام 15، ميرزا ابو الفتح خان ثقة الدوله منشيباشي حضرت ولايتعهد، فرزند وكيل الملك وزير خلوت كه در ركاب حضرت ولايتعهد به طهران آمده بود، به يك ثوب پالتو كشميري با سردوشي مرصع از درجه اول مخلّع شد.
ثقة الدوله (وكيل الملك) جواني خوشفطرت و خوشخوي و خيرخواه عموم است و در
ص: 91
كمالات داخله و خارجه قدرتي به كمال دارد و اسم هركس در حضور حضرت ولايتعهد مذكور ميشود، اگرچه دشمن او باشد، جز به نيكي نامش را ذكر نميكند.
اين است كه ولايتعهد يك نوع دلبستگي مخصوص و اعتمادي كامل به او دارد. شرح حال پدر بزرگوار و اعمامش در اين كتاب شرح است.
لقب منتصر الممالك
حاجي ميرزا محمد خان مستوفي سركارات آذربايجان، در ماه محرم 15، ملقب به منتصر الممالك ميشود.
رياست سواره خواجهوند
در ماه محرم، ميرزا سيد محمد خان آجودان حضور امير تومان به سركردگي و رياست سواره خواجهوند منصوب شد.
لقب منصور الدوله
چون مير محمد علي خان منصور الدوله در ماه محرم 15 وفات كرد، عبد الحميد خان سرتيپ پيشخدمت همايوني پسر ارشدش ملقب به منصور الدوله شد.
حكومت ترشيز
در ماه محرم 15، اميرزاده منتصر الدوله، از طرف شاهزاده ركن الدوله فرمانفرماي خراسان و سيستان، حاكم ترشيز شد.
رفيع الدوله
در ماه محرم 15، حاجي ميرزا حسن خان مستشار لشكر پسر مرحوم ميرزا مصطفي وكيل لشكر ملقب به رفيع الدوله شد.
قراسوران كردستان
مرآت الوقايع مظفري ج1 91 قراسوران كردستان ..... ص : 91
محرم الحرام 1315، سالار الملك امير تومان والي كردستان چهل نفر از سواره شرف را انتخاب كرده، براي قراسوراني اطراف شهر كردستان معين كرد.
ص: 92
واقعه قزوين
پسر ملا حسن نام كفاش كه قريب بيست سال دارد، در ماه محرم 15، در شهر مرغ ميفروخته، غفلتا به چاه بيست ذرعي افتاده. او را بيرون آوردند هيچ آسيبي بدو نرسيده بود.
تشريففرمايي به ييلاقات دماوند
در ماه صفر 15، چون هواي دار الخلافه گرم شده بود، اعليحضرت همايوني به ييلاقات حدود دماوند تشريف برد.
تشكيل وزارت عدليه و تجارت در عمارت سلطنتي
سابق بر اين، در عهد شاه شهيد، مجلس عدالت و تجارت در باغ لالهزار يا عمارت بهارستان بود، اغلبي هم در خانه شخصي وزير تجار و وزير عدليه. «1» در سال دوم سلطنت اين شاهنشاه مقرر شد محض نزديكي به عمارت سلطنتي، اطاق مجلس تجارت و عدالت در بالاخانههاي جنب تالار مرمر تشكيل شود و اين وقت عدالت و تجارت به عهده جناب حسينقلي خان نظام السلطنه بود.
التفات همايوني
در ماه صفر المظفر، ميرزا نصر الله خان ناصر السلطنه وزير خالصهجات آذربايجان، فرزند جناب آقا ميرزا محمد رفيع آقاي نظام العلماء، به يك ثوب پالتو با سردوشي الماس از درجه اول نائل شد. ناصر السلطنه از وزراي لايق اين عهد است. در كمالات داخله و خارجه رنجها كشيده و گنجها برده و ديرزماني است در خلوت همايوني با راستي گفتار و درستي اطوار خدمت مينمايد. امروزه محرم اسرار و طرف اختيار شاهنشاه تاجدار است.
سواد دستخط همايوني درباره ناصر السلطنه
چون ميرزا نصر الله خان ناصر السلطنه وزير خالصهجات آذربايجان، شب و روز با كمال
______________________________
(1). متن: وزير تجار عدليه و وزير.
ص: 93
مراقبت و مواظبت مشغول خدمات حضوري است و سالها است كه با كمال صداقت و درستي مصدر خدمت و جاننثاري است و خاطر مبارك از طرز خدمتگزاري «1» او قرين رضامندي و خشنودي است، محض اظهار مرحمت و التفات خاص يك ثوب پالتو با سردوشي الماس از درجه دوم به رسم خلعت به او مرحمت كرديم كه زيب پيكر خود نموده، با سرافرازي و افتخار بيشتر از پيشتر مشغول خدمات محوله به خود باشد. شهر صفر المظفر 1315.
لقب مشاور الدوله
در ماه صفر 15، ميرزا ابو القاسم خان نايب الوزاره خارجه، پسر مرحوم ميرزا محمد علي مستوفي سركارات كه سالها است مدير دفتر محاسبات وزارت خارجه ميباشد ملقب به مشاور الدوله شد.
ميرزا عليرضا خان مجلل السلطان
ميرزا عليرضا خان مير پنجه و پيشخدمت همايوني، پسر ميرزا مصطفي خان مؤتمن الدوله وزير دار الشوري، نواده مرحوم ميرزا سعيد خان مؤتمن الملك وزير امور خارجه، در ماه صفر 15، ملقب به مجلل السلطان شد.
مسيح الممالك
آقا مرتضي رئيس مجلس حفظ الصحه يزد، در ماه صفر 15، ملقب به مسيح الممالك ميشود و به يك ثوب لباده ترمه كشميري مخلّع گرديد.
چراغ كوچههاي طهران
از آنوقت كه معاون الدوله وزير نظميه و احتسابيه شد، در تنظيف شهر طهران زحمتها كشيد، از جمله قدغن كرد كه هر صاحبخانه يك چراغ ديواركوب نفطي شبها در سر درب خانه خود روشن نمايد. اگرچه سابق بر اين نظم الملك رئيس پليس كنت دمونتفرت در عهد سلطنت شاه شهيد اين ترتيب را مجري داشت، لكن شبها مردم چراغها را از درب خانهها ميدزديدند. اين بود كه تدريجا موقوف شد تا اينكه
______________________________
(1). متن: خدمتگذاري.
ص: 94
معاون الدوله در سال گذشته به وزارت نظميه سربلند شد در اجراي اين حكم دقتها كرد. پس از آنكه معزول شد اين كار موقوف گرديد.
واقعه ناگهاني طهران
استاد محمد حسين نام خياط معروف كه در حدود محله عودلاجان طهران منزل داشت، شبي از ايام ماه صفر المظفر 15، آب به خانه خود انداخته قبل از آنكه راه آب كوچه را مسدود نمايد به خواب ميرود. صبح برخاسته ميبيند آب از حوض و آبانبار بالا آمده، داخل خانه شده و از خانه سوراخي به چاه مبال راه پيدا كرده. فورا ميرود و مجراي آب را ميبندد و در ميان حياط آمده كه ناگاه چاه مبال و باغچه و حوض و صحن حياط تماما فروميرود و استاد محمد حسين نيز در آن چاه فرو رفته، غرق ميشود. سه، چهار روز عمله و مقني در آنجا كار كرده جسد او را از قعر چاه مرده بيرون درآوردند.
وفات مخبر الدوله
جناب حاجي عليقلي خان مخبر الدوله، پسر رضا قلي خان للهباشي، از مردمان درستقول و درستفعل و سالم و بيآزار و متواضع است كه از اوائل سلطنت شاه شهيد به خدمات عمده مرجوع شده از وزارت تلگرافخانه و تجارت و معادن و وزارت علوم و مريضخانه، و در عهد اين سلطنت ابدآيت به وزارت داخله كه معني صدارت است نائل شد و نيز وزارت خزانه و ضرابخانه به عهده او موكول بود و در تمام اين مدت از مخبر الدوله راستي و صحت و خوشحسابي چيز ديگري شنيده نشد.
در حقيقت ايجاد تلگرافخانه در ايران از مخبر الدوله ميباشد و از اين بابت حق بزرگي به دولت و ملت ايران دارد. پس از آنكه هفتاد سال از عمرش سپري شد، در روز جمعه پانزدهم شهر صفر المظفر 1315، در طهران به مرض قولنج درگذشت. نعش آن مرحوم را در تكيه مخصوص تعزيهداري آن مرحوم «1» كه للهباشي نيز در آنجا مدفون است و در شمال طهران واقع است به خاك سپردند. چهار پسر از آن مرحوم بهجاي ماند
______________________________
(1). يعني در محل فعلي مسجد هدايت در خيابان اسلامبول. اين اراضي كلا متعلق به مخبر الدوله بوده و آن چهارراه بين استانبول و سعدي شمالي و جنوبي را هنوز معمرين چهارراه مخبر الدوله ميگويند.
ص: 95
حسينقلي خان مخبر الدوله حاليه، دوم مرتضي قلي خان صنيع الدوله، سوم مهديقلي خان مخبر السلطنه رئيس مدرسه نظامي، چهارم محمد قلي خان مخبر الملك.
وزارت اعظم امين الدوله
چون خدمات جناب ميرزا علي خان امين الدوله رئيس الوزراء، مشهود خاكپاي همايوني شد، در روز هشتم ربيع الاول 1315، اعليحضرت همايوني از ييلاق نياوران به طهران تشريف آورد. غلامحسين خان وزير مخصوص و وزير دربار، برحسب امر مبارك شهرياري، وزرا را در تالار تخت مرمر دعوت كرد. در حالتيكه رئيس الوزرا حضور داشت، ميرزا فضل الله خان وكيل الملك وزير خلوت دستخط مبارك ذيل را كه شامل وزارت اعظم رئيس الوزرا بود به مجلس آورده قرائت كرد. از آن پس جناب وزير اعظم با ساير وزراي عظام به خاكپاي همايوني تشرف جستند. اعليحضرت همايوني بعضي فرمايشات التفاتآميز و دستور العمل شافي به وزير اعظم فرمود و به دست مبارك يك قبضه عصاي تمام مرصع به وزير اعظم داد.
سواد دستخط همايوني كه به خط مبارك درصدر دستخط رقم شده
جناب وزير اعظم از همين قرار كه دستخط شده است ان شاء الله تعالي رفتار خواهيد كرد.
شهر ربيع الاول 1315.
سواد دستخط كه به خط وكيل الملك وزير خلوت بود
چون از مبادي جلوس ما وقوع مشاغل اتفاقيه به خودمان و كارگزاران دولت فرصت نداد كه به اصلاحات اساسي «1» و ترتيبات اصلي بپردازيم و آنقدر اختلال كه در امور مملكت مشاهده ميفرمائيم مستوجب خيلي تعجيل و اهتمام است، به خواست خداوند و مدد اولياي حق بايد قرض خود را در رفع پريشاني امور و اجراي نظم مهام و آسايش رعايا ادا فرمائيم و اين مقصود عمده، موقوف به مجاهده و مواظبت يك نفر از معتمدان مجرب است كه به سوابق احوال و حقايق كارها آگاه و به نيات حسنه ما كاملا مطلع و ملتفت باشد و مطابق دستور العمل و سليقه ما، آنطور كه لازم است دواير وزارتخانههاي دولت ايران را مرتب نموده، از جانب
______________________________
(1). متن: اصلاحات اساس.
ص: 96
شخص ما به تكاليف و حدود وزرا و متصديان خدمت مواظبت تامه داشته باشد، لهذا ميرزا علي خان امين الدوله را كه عقلا و فعلا و در صداقت و راستي و دولتخواهي او را سنجيدهايم و در ميان تمام چاكران و رجال درباري به تمام صفات كه ميخواهيم موصوف است و از عقايد و خيالات ما كه در نظم مملكت و آسودگي رعيت داريم كاملا مستحضر است، براي انجام اين امر خطير مهم عمده معين فرموديم و او را به خطاب جليل وزارت عظمي كه درخور اين مقام رفيع است سرافراز داشتيم و به موجب اين دستخط رياست كل وزارتخانهها و دواير دولتي را از داخله و خارجه و نظام و ماليات و گمركخانه ولايات و عزل و نصب حكام و كليه مهام دولتي را بودن استثنا به عهده كفايت و كفالت آن دولتخواه واگذار و مقرر فرموديم.
بايد تمام وزرا و رجال دولت، مطالب و عرايض خودشان را از دولتي و شخصي به توسط وزير اعظم به عرض رسانده، از او جواب و نظم امورات خود را بخواهند و آنچه از طرف وزير اعظم به آنها اظهار ميشود، حكم و فرمايش ما بدانند. از امروز به بعد تمام امورات دولتي بر عهده وزير اعظم است و مسئول ما وزير اعظم خواهد [بود] لا غير. هريك از چاكران درباري از مدلول اين حكم تمرد نمايد مورد سخط و غضب ملوكانه خواهد شد. هشتم ربيع الاول 1315.
مرمت پل آجي تبريز
به واسطه باران و سيل، پل آجي تبريز شكست خورده و قدري خراب شده بود. در ماه صفر المظفر 1315، حسنعلي خان امير نظام پيشكار آذربايجان، هزار و پانصد تومان از خود براي مخارج پل داد و پل را تعمير و مرمت كامل نمودند.
حدوث برق در آقبلاق
در عشر دوم صفر 1315، روزي در قريه آقبلاق از محال اوزوم ديل قراجهداغ، باران شديدي باريده. در آنوقت گله گوسفند قريه مزبوره كه متجاوز از صد و پنجاه رأس بوده، در دامنه كوهي آرميده بود، ناگاه برق زده تمام گوسفندان را سوخته است.
حدوث برق در قلعه رباط كرموكيفان
[در] قلعه رباط كرموكيفان كه سرحد زعفرانلوي قوچان است، در ماه صفر 15، باران شديدي باريده. پسر پانزده ساله و زني در اطاق تحتاني قلعه مزبوره خوابيده بودند، برق
ص: 97
زده سقف بالاخانه را شكافته و به اطاق زيرين سرايت كرده و هر دو را سياه و تلف كرده است.
شيوع آبله در فارس
تابستان 1315، شيراز به شدت گرم است. ميزان الهواي آنجا با هواي بندر بوشهر به يك ميزان شده، از اين جهت مرض آبله در ميان اطفال آنجا شيوع دارد، با اينكه آبله اطفال را هم ميكوبند باز اغلب تلف ميشوند.
وجود كفتار و گرگ و سگ هار در قمصر
در ماه ربيع الاول 1315، در قريه قمصر از قراي كاشان گرگ هاري پيدا شده، چند الاغ را گزيده، آنها نيز هار شده و مردهاند. يك سگ و دو كفتار هم هار شده يك نفر رعيت را با زن و دو پسرش مجروح كرده، مشرف به موت ميباشند و چند چهار پا را نيز مجروح كردهاند.
رفع بست از قبرستان قم
در ماه ربيع الاول، اميرزاده اعتضاد الدوله امير تومان حكمران قم قدغن كرد ديگر در سر قبرستان متاع نفروشند و از اين پيش جمعي از اشرار در آنجا كاسبي مينمودند و آنجا را بست قرار داده به هر كاري اقدام داشتند. اعتضاد الدوله در حكومت خود اين كار را موقوف كرد.
عيد مبارك حضرت ختمي مرتبت
در شب عيد ميلاد حضرت خاتم انبيا صلي اللّه عليه و اله كه روز هفدهم ربيع الاول 1315 بود، در جلو باغ و قصر سلطنتي صاحبقرانيه آتشبازي و چراغان مفصل شد و در روز عيد در دربار سلطنتي صاحبقرانيه اساس سلام را مهيا داشته، تمام وزرا و امرا و اهل نظام به خاكپاي همايوني مشرف شده، در آن روز جناب نظام الملك به مخاطبت سلام برقرار شد و قشون ظفر نمون بهطور دفيله از خاكپاي مبارك گذشتند و چهار ساعت از دسته گذشته آن روز، قبل از انعقاد سلام، منيف پاشا سفير كبير دولت عثماني به جهت
ص: 98
جامعيت اين عيد ميان ايران و عثماني با تمام اجزاي سفارتخانه به [زيارت] خاكپاي شهرياري نائل شد.
حريق انبار انزلي
شب پنجم ربيع الثاني 1315، در انبار كنپاني انزلي حريق سختي روي داد. سببش اين بود كه باروط و نارنجك براي شوسه «1» راه در انبار جاي داده بودند. دو هزار و هفتصد عدل قند و بعضي چيزهاي ديگر در انبار سوخت. ضررش صد هزار تومان شد.
ارسال نشان پادشاه عثماني براي اعليحضرت
در ماه ربيع الاول 1315، اعليحضرت سلطان عبد الحميد خان پادشاه عثماني يك قطعه نشان ذي شأن معروف به «امتياز مرصع» براي تبريك سلطنت شاهنشاه ايران فرستاد.
سركشي مردم توقوچ و تنبيه آنها
ايل توقوچ از اهالي مكران و بعضي طوايف ديگرند كه به شرارت و خودسري معروفند و قلعههاي محكم دارند. در اوايل سال هزار و سيصد و پانزده، بناي راهزني و شرارت را گذاشته و مأمور تلگرافي دولت انگليس را نيز كشتند. ناچار از طرف دولت لشكر بدانجا فرستاده شد و بعد از جزئي زدوخورد، جمعي از آنها را كشتند و ما بقي فرار كردند و قلعه نوكوده و بنيت را كه از قلاع محكم آنها بود فتح كردند.
ايجاد تمبر دولتي در ايران
ميرزا علي خان امين الدوله وزير پستخانه، در سال هزار و سيصد هجري در طهران، ايجاد تمبر و ثبت را نمود كه هركس سند و نوشته خود را محض «2» محفوظ ماندن ثبت آن، به تمبر مخصوص رساند و ثبتش را رؤساي ثبت و تمبر بردارند كه بعد از اين كسي نتواند ملك و مال ديگري را به احكام مجعوله ببرد. در حقيقت ايجاد اين شغل يك نوع خدمت بزرگ به ملت و دولت ايران بود كه راه تقلبات را مسدود ميكرد، بهعلاوه دخل
______________________________
(1).Chaussee ، در متن همه جا: شسه.
(2). متن: مخط.
ص: 99
بيصدايي براي دولت داشت و به احدي هم ضررش نميرسيد. افسوس كه مغرضين به زودي دفترش را برچيدند و مدتش بيش از ماهي نشد و هم در اوان وزارت و صدارتش خيال داشت كه عمل تمبر «1» را دائر نمايد، لكن موفق نشد. خلاصه در آن سال اعلان ذيل را در طهران به طبع رسانيده منتشر داشت و هي هذه:
اعلان اداره ثبت و تمبر دولتي
از دايره ثبت و تمبر دولتي كه محض امنيت و اعتبار معاملات حسب الامر قدر قدرت اعليحضرت اقدس همايون- خلد الله ملكه و سلطانه- برقرار شده است، به عموم اهالي ممالك محروسه ايران اطلاع داده ميشود كه بعد از اين تمام اسناد معاملات از نقدي و جنسي، ملكي و تجارتي و كليه نوشتجات از عرايض و احكام تا قبوضات و بروات بيجك و فته گمرك و سند خريد و فروش و بارنامهجات مكاريان و غيره و غيره، موافق قانون مخصوص بايد به مهر و تمبر و ثبت دفاتر دولتي اداره مذكور برسد. محض بصيرت و آگاهي عامه اهالي مملكت مجملا حقوق ثبت و تمبر دولتي كه به مصارف حفظ امنيت و صحت معاملات عمومي و مخارجي كه دولت براي ملزومات و مأمورين اداره متحمل است ميرسد از اين قرار است:
عرايض تظلمات مختلفه
عرايض حال متعلق به دعاوي ملكي و نقدي
تصديقنامه
مفاصا و ترك دعوا
بارنامه مكاري
استشهاد
قبوضات
فته گمرك
صورت خريد و فروش
سواد كه از دفتر ثبت اداره دولتي داده شود
مطلق سواد سندي كه با اصاله مقابله شود
سرخط نوكر و خادمه و دايه
بروات نقدي و جنسي حكومتي كه از ده تومان بيشتر باشد
______________________________
(1). متن: تمر.
ص: 100
بيجك و حواله بيمدتي كه در شهر معمول است
حق رؤيت تذكره به توسط قنسولگريها در خارجه
تذكره رعيتي براي متوقفين خارجه
تذكره رعيتي در داخله
تذكره مسافرين خارجه
وصيتنامه
وكالتنامه
احكام
قباله نكاح
طلاقنامه
اسنادي كه از قرار توماني پنج دينار حقوق ثبت را ادا ميكند:
سندات ميراث و صداق
سندات ميراث و صداق، قباله املاك و عبيد، رهن و بيع شرط، تقسيمنامه، قرارنامه بنائي و غيره، اسناد شراكت، مقاطعهنامه، سند اجارات، حجت و تمسك، بيجك از شهري به شهري يا از مملكتي به مملكتي.
چون برحسب احكام عليه دولتي، پس از وضع اين قانون، اسناد و نوشتجاتي كه به تمبر و ثبت دولتي نرسيده باشد در هيچيك از ادارات قبول نميشود، براي اطلاع خاطر عامه خلق، اعلان ميشود معاملات و اسناد خود را دچار زيان ننموده معتبر نمايند.
دفترخانه ثبت و مهر دولتي در عموم ولايات ممالك محروسه ايران عجالتا در پستخانههاي ولايات خواهد بود.
السنه مردم ايران
در مملكت ايران به زبانهاي مختلفه سخن مينمايند، لكن زبان اصلي اين مملكت زبان عجمي است كه امروزه مركب است از لغات عربي و لغات فرس و بعضي كلمات تركي و اصطلاحات جديده خارجه، مخصوصا در اسامي اسباب كارخانجات و ادويهجات و ساير ادوات كه از زبان فرانسه اخذ شده و نيز بعضي ادويهجات به زبان يوناني و لاتيني «1» است.
______________________________
(1). متن: ولايتي.
ص: 101
بعضي بلاد ايران به زبان تركي كه نيز مخلوط از عربي و فارسي است سخن مينمايند. تمام بلاد آذربايجان تركي آذربايجاني حرف ميزنند. مردم قزوين تركي تكلم مينمايند [كه] با آذربايجاني في الجمله مغايرتي دارد. اهل خمسه و كردستان تركي ميگويند. در خراسان هم تركي و فارسي هر دو معمول است و در ساير بلاد ايران هم تركي معمول است. ديگر زبان كردي است كه همان زبان فارسي است با جزئي مغايرتي در نواحي كردستان و گروس و كرمانشاهان. معمول «1» از جمله زبان مازندراني است كه در بلاد مازندران دائر است، مأخوذ از فارسي قديم است و نيز زبان گيلاني كه گيلكي گويند در صفحات گيلان مصطلح است، آن نيز از منشعبات فرس قديم است.
مردم ارامنه به زبان خود صحبت مينمايند و هم به زبان فارسي و تركي. مردم يهود به زبان فارسي تكلم مينمايند و بعضي از ايشان به زبان عبري اطلاع دارند. مردم كلده كه در نواحي آذربايجان و ساير بلاد ايران سكني دارند به سخن كلداني كه مشابه با عربي است متكلمند، لكن از اين جماعت در هريك از اين بلاد ايران كه سكني دارند به زبان ايشان آگاهند. زبان فرانسه و انگليسي و آلماني و تركي عثماني و في الجمله زبان اطريشي در بعضي شهرهاي ايران دائر است، لكن اين السنه اخيره مخصوص خواص ايران است و عوام بيبهره ميباشند. در بعضي از بنادر فارس و بعضي ايلات به زبان عربي متكلمند.
مخارج مدرسه رشديه
پس از آنكه جناب امين الدوله مدرسه رشديه را در طهران ايجاد كرد، براي مخارج اين كار دوازده هزار تومان از خود داد و دو هزار تومان هم اعليحضرت شهرياري انعام كرد، ساير رجال هم به فراخور حال هريك مددي كردند. در اين مدرسه زبان فارسي تحصيل ميشود با مقدمات علوم. مدت توقف شاگرد چهار سال است. بيست و پنج نفر شاگرد مجاني دارد و بيست و پنج نفر ديگر ماهانه بده.
______________________________
(1). متن: چنين است و ظاهرا ديگر زبانهاي معمول.
ص: 102
خسارت فوق العاده
در بنادر مملكت فارس پنج جزيره است از جمله هرمز و قشم و غيره كه امروزه توجه به آنها سبب ثروت مملكت ايران است. زيرا كه غير از فوائد اشجار و مياه و زراعت آنها همه نوع معادن پرفايده دارد، از جمله معدن سرب و معدن آهن كه پوشيده است و به كار رنگ ميخورد و معدن گوگرد و معدن مس و معدن نقره و غيره لا تعد و لا تحصي. چون كارگزاران دولت به حدي در داخله گرفتاري دارند كه رسيدگي به اين نوع مطالب را دقت ندارند، حاجي معين التجار بوشهري از دولت ايران در سال هزار و سيصد و چهارده، تمام آن معادن و جزاير را به انضمام [] «1» در سالي نوزده هزار تومان به مدت مديد اجاره كرده است، چون وانمود كرده كه بيش از اين فوائد در آن جزاير ممكن نيست. در حالتيكه معدن رنگ تنها، سالي موازي بيست و پنج هزار تن به انگليس حمل مينمايد و غير از ساير معادن و فوائد ديگرش، سالي سيصد هزار تومان از اين ممر ميبرد [كه] با مدخولات ديگر به يك كرور تومان ايران ميرسد.
در سال هزار و سيصد و بيست و دو، اجزاي گمركخانه از اين مطالب آگاه شدند و به عرض اولياي دولت عليه رسانيدند. حاجي معين التجار فورا مفتش را ديده و دهنش را به لقمه بزرگ چرب كرد. سالي هفتاد هزار تومان قلمداد كرد و نيز ديگران كه از اين فوايد آگهي داشتند مدعي حاجي معين التجار شده، به زحمات عرايض خود را مشهود اولياي دولت رسانيدند و دولت مجالس متعدده كرده، پس از آنكه خواستند اقدامي نمايند، حاجي معين التجار شبانه كار خود را محكم ساخت و فرمان دولت صادر كرد و مدعيها بعد از خسارت مأيوس شدند. براي صدق مطالب دليلي بهتر از اين نداريم كه معين التجار نه تجارت دارد و نه از پدر بدو ميراثي رسيده، زيرا كه در اوايل حال خود قرآنخوان بوده و از آن ممر فايده ميبرد. امروز متملكات او به هفت كرور تومان رسيده است. خداوند چشم بينا و گوش شنوا عطا فرمايد.
______________________________
(1). در متن جاي بقيه مطلب خالي است.
ص: 103
لقب هژبر الملك
در سال هزار و سيصد و چهارده، محمد حسين خان امير تومان كه رشته نسب را به خلفاي قراجه داغلو ميرساند و از مردمان نيكفطرت خوشعقيده است و خدمات بزرگ به دولت ايران نموده، به لقب هژبر الملك ملقب و در سال هزار و سيصد و بيست و سه، به لقب سالار اسعد مخاطب آمد.
خبر بياصل
صاحب روزنامه حبل المتين، از قول يكي از منجمين، نويسد كه در روز بيست و ششم رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده هجري، هفت ستاره سياره در برج عقرب جمع شوند، چنانكه در پنج هزار سال قبل اين هفت ستاره در برج سرطان جمع شدند و چون عطارد طبعش سرد است، دلالت بر اين كرد كه طوفان نوح آمد و تمام دنيا را آب فرو گرفت. ستاره عقرب با عطارد به يك طبع ميباشند [يمكن؟] جهان را در اين سه طوفان خراب كند يا اينكه واقعه بزرگي در روي زمين روي دهد.
جماعت بابيه از قول بزرگان خود در طهران شهرت دادند كه تأثير اين مطلب اين است كه در بيست و ششم رجب هزار و سيصد و پانزده، تمام اديان متفرقه بابيه منحصر به يك دين شود. مؤلف اين اوراق محض صدق و كذب جماعت بابيه، آن روز را- كه سه ماه به رجب مانده بود- تاريخ گذاشتم و انتظار وقت ميبردم، بحمد الله تعالي نه طوفاني در آن روز پديد شد و نه اديان بابيه دين واحد شد، بلكه روزبهروز تفرقه و شعبش زياد شد.
ايجاد مدرسه ايتام در طهران
در ربيع الثاني 1315، ميرزا كريم خان سردار معظم فيروزكوهي امير تومان «1» ملقب به منتظم الدوله كه مردي دانشمند و ديندار است، در محله حسنآباد طهران، مدرسه [اي] براي ايتام از مال خود دائر كرد و اين اول مدرسه ملّيه است در طهران، اگرچه مرحوم ميرزا رضا خان اقبال السلطنه به اين خيال افتاد، لكن عمرش كفاف نكرد. در حقيقت اين
______________________________
(1). نياي شاعر و حكيم بزرگوار سيد عبد الكريم اميري فيروزكوهي.
ص: 104
مدرسه از گرده مدرسه رشديه جناب امين الدوله وزير اعظم در تبريز است. خلاصه مدرسه ايتام را به مدرسه «خيريه» نام گذاشت شامل بيست شاگرد، و املاك براي مخارج آنجا وقف كرد. در آن مدرسه خواندن و نوشتن فارسي و اصول و فروع دين و تاريخ و جغرافيا و حساب و صنايع از قبيل ارسيدوزي، پارچهبافي و قاليبافتن ميآموزند. كمال توجه را سردار از مدرسه دارد، همه نوع مخارج شاگردها را از خوراك و پوشاك متكفل است.
معجزه شاهچراغ
در عشر اول ربيع الثاني 1315، شخصي كه سالها در شيراز رمد در چشم داشت و اغلبي از كحّالان او را معالجه كرده، سودي نبخشيد و آخر الامر كور شد. شبي در حرم مبارك حضرت امامزاده شاهچراغ آقا سيد مير محمد عليه السّلام است رفته، ملتجي ميشود. آن حضرت را در خواب ميبيند كه به او ميفرمايند: برخيز. عرض ميكند: چشم ندارم كه به جايي بروم. ميفرمايند: چشم تو را باكي نيست، برخيز. پس از آنكه بيدار ميشود، بكلي چشمش صحت مييابد و اثري از رمد در چشم او نميماند. يك هفته شيراز را چراغان مينمايند.
منع عنوان در وزارت امين الدوله
پس از آنكه امين الدوله وزير اعظم شد، محض سهولت قرائت عرايض مردم گفت هركس به من كاغذ مينويسد بايد عنوان در آن ننويسد از قبيل «فدايت شوم»، «قربانت»، «تصدقت شوم» اگر بنويسد كاغذ او را نميخوانم و از جمله كارهايش اين بود كه عرايض مردم را از سر تا بهپا ميخواند و اين كار از ايجادات او بود. بعد از عزلش دوباره موقوف شد. «1»
وضع و حالات جناب امين الدوله وزير اعظم
چنانكه ذكر كرديم امين الدوله در كمالات خارجه و داخله قدرتي به كمال داشت و در
______________________________
(1). تصحيح قياسي. متن: تربيت.
ص: 105
فن انشا و ترسل شخص اول مملكت بود. در خط تحرير شيوهاي از خود اختراع كرد كه تمام نويسندگان به شيوه او و از روي خطش تعليم ميگيرند. در ترتيب زندگاني از گرده فضلاي فرنگ رفتار ميكرد. لباس بيآرايش ميپوشيد، فقط از فرنگيمآبي پيراهن آهاردار دربر ميكرد. اغلب از خانه خود پياده يا سواره به درب خانه ميآمد كه اگر بينوايي عرضي دارد در راه به او بنمايد. در مجلس كمال وقار و سكينه را داشت. شوخي و مزاح نميكرد و بسيار زشت ميشمرد. سخني نميگفت مگر در وقت احتياج. هرگاه مطلبي را نميخواست پاسخ دهد به لفظ بلي جواب ميداد. خيلي معقول و مؤدب بود.
خانوادههاي قديم و اهل علم را احترام ميگذاشت. هيچكس از مجلس او رنجيده بيرون نميرفت. به سركشان بياعتنايي ميكرد. براي ترقي دولت ايران قوانين خوب دائر كرد.
اگر در كارش دوام ميكرد مملكت ايران به سبك فرنگ پيش ميآمد. بعضي تعديات فرنگيها را به ايران كوتاه كرد. علماي طهران كه در امور دولتي مداخله ميكردند، به يك اندازه حدي براي آنها قرار داد. گفتند چهل و چند فصل براي ترقي ايران از روي قوانين خارجه نخبه كرد كه در ايران دائر نمايد و اقدام هم نمود. شغلش دوام نكرد. براي ورود عارضين مانع و حاجبي نبود. خيلي كماشتها بود، حيواني هيچ نميخورد، روضهخواني ميكرد. هرگاه بعضيها دستخط مواجب و شغل از اعليحضرت شهرياري صادر ميكردند كه براي دولت ضرر داشت با كمال معقوليت دستخط را ميگرفت و نگاه ميداشت و ميگفت جوابش را به شاه عرض خواهم كرد. هروقت با شاه خلوت داشت جز ترقي دولت و مملكت سخني ديگر نميگفت. هيچوقت كلمه فحش از دهن او بيرون نميآمد. توقيف ثلث مواجب براي دولت از ايجادات او است. ميگفت اگر اين ثلث ضبط ديوان بشود و به كسي داده نشود، بعد از سي سال تمام محل مواجبها از دولت خواهد شد.
نقشه ايران
در ماه ربيع الثاني 1315، ميرزا رضا خان سرتيپ مهندس نقشه جغرافياي تمام بلاد و ممالك ايران را ساخته و اسامي را به خط فارسي نوشته و به طبع رسانيد. در حقيقت وي مخترع اين كار است.
ص: 106
كارخانه ريسمانبافي در طهران
مرتضي قلي خان صنيع الدوله وزير خزانه ابن مخبر الدوله وزير داخله كه به اغلبي از علوم و صنايع قدرتي دارد و تمام خيالش اين است كه كارخانجات صنعتي در ايران دائر نمايد، چندي است در بيرون شهر طهران نزديك عشرتآباد كارخانه ريسمانبافي به شراكت حاجي محمد تقي تاجر شاهرودي دائر كرده است و ماشينها از فرنگ آورده، در ماه ربيع الثاني 1315، ريسمانش بيرون آمد و كمتر از ريسمان فرنگ نيست. در سالي سيصد خروار اين كارخانه ريسمان ميدهد، بعد از مخارج روزي سي تومان مدخل اين كارخانه است.
طبع كتاب پندنامه
اين اوقات كتاب پندنامه كه مصنفش حسنعلي خان امير نظام گروسي است در تبريز و طهران به طبع ميرسد.
طبع كتاب صديقه صغري
در اين اوقات، كتاب تاريخ حالات سراسر سعادات حضرت صديقه صغري زينب كبري- سلام الله عليها- از تأليفات ميرزا عباسقلي خان سپهر وزير تأليفات كه از مورخين اين عصر است به طبع رسيد و اين اول كتابي است كه در شرح حالات آن حضرت مخصوصا نوشته شده.
مختصر كتاب سلاطين عجم
در اين اوقات، ميرزا هدايت الله لسان الملك ملك المورخين صاحب مصنفات فائقه، مختصر كتابي به فرمان اعليحضرت همايوني در شرح حالات پادشاهان و اتابكان عجم نگاشت. [به حضورش برد بنده نيز حاضر بودم]
گرفتاري امين دار الضرب
در سال اول سلطنت اعليحضرت همايوني كه وزارت داخله و پيشكاري مملكت به عهده جناب مخبر الدوله بود، خيانتهاي حاجي محمد حسن امين دار الضرب اصفهاني
ص: 107
الأصل طهراني المسكن كه در اين مدت به ملت و دولت ايران نموده، به عرض خاكپاي همايوني رسيد. از جمله آنكه حاجي مذكور نخست مرد فقير گيوهفروشي بود كه به روزي دو قران عايدي قناعت داشت. رفتهرفته سرمايهاي بههم زد و از آن كار دست كشيده به تجارت پرداخت و از بركت اين دولت روزافزون روزبهروز كارش بالا گرفت، لكن سرمايه حلال خود را به خيانتي كه به ملت و دولت ايران كرد مشوب ساخت.
اول كاري كه كرد امتعه و اجناس خارجه را در ايران رواج داد. تا آنوقت مردم ايران به اجناس خارجه احتياج نداشتند، اگر هم، جنسي وارد ميشد محل اعتنا نبود. حاجي محض دخل خود رواج بازار زري و مخمل و اطلس و يراق و غيره را در ايران دائر كرد به اين واسطه ابتداي احتياج داخله به خارجه شد. بعد از چند سال كار تجارت را به جايي رسانيد كه از دهن خود حاجي شنيدم كه ميگفت: «واي به مملكتي كه وارداتش بيشتر از خارجات آن باشد» و امروزه آنچه از خارج مال التجاره به ايران وارد ميشود، بيست كرور تومان اضافه ميباشد بر آنچه از ايران اجناس به خارجه ميرود، به اين كار هم قناعت نكرد. زري و يراق و گلابتان كه در اول سلطنت شاه شهيد به ايران ميآمد، تمام اصل و نقره بود. اگر پول به خارجه براي خريداري آنها ميرفت در عوض به جزئي نقصاني نقره وارد ميشد، چنانكه يك مثقال يراق و گلابتان را به قران ميخريدند، پس از آنكه كهنه ميشد نقره آن را نهصد دينار ميفروختند. حاجي در سال بيست و پنجم سلطنت شاه شهيد به كارخانجات روسيه دستور العمل داد كه زري و نقره و گلابتاني كه وارد ايران ميشود مادهاش از مس باشد. قريب سي سال اين اجناس را به اين ترتيب وارد ايران كرد و مردم به قيمت اصل خريداري كردند، چنانكه يك ذرع زري را كه يك قران مس داشت ذرعي چهار تومان ميفروخت و همان زري را امروزه در بازار طهران به دو ريال ميفروشند. خداي من بهتر شاهد است كه ابتداي نكبت و قرض ايران از آن روز شد. يكباره تجارت و سرمايه مملكت ايران به هم پاشيد.
بعد از آن پيشكاران دولت را فريب داده، معدن فيروزه خراسان را براي برادرش به جزئي وجهي اجاره كرد و سالي كرورها از آن ممر فايده برد. چنانكه خبر دارم كه شخصي از حاجي متدين ميخواست فيروزه بخرد، او را به انبار فيروزه خود برد. آن
ص: 108
شخص قسم ياد كرد كه يك اطاق پانزده ذرعي از پا تا سرش مملو از احجار فيروزه بود.
پس از آن دست طمعش درازتر شد، چنانكه ملت را خراب كرد، دولت را خواست بيبهره نگذارد. ضرابخانه دولتي را به سرمايه اندكي اجاره كرد و قرارداد كه سالي ده، پانزده هزار تومان پول سياه سكه زند. در مدت اندك از روي حساب سيكرور تومان پول سياه فقط ضرب كرد و يك من مس قراضه را هفت، هشت قران ميخريد، بعد از سكه سه تومان و دو قران ميفروخت و از كثرت فراواني پول سياه صرف يك تومان پول سفيد زياده از پنج قران شد، با اين هم قناعت نكرد در پول طلا و نقره بار زد.
حق الضرب دولت در يك مثقال نقره صد دينار بود و در يك مثقال طلا دو، سه قران.
بعد از تحقيق و ذوب كردن معلوم شد كه در يك قران كه بايد نهصد دينار نقره باشد ده شاهي بار زده، چنانكه همان قرانهاي امين سلطاني را در خاك عراق عرب نه شاهي دادوستد ميكنند، به قيمت نقرهاش و از هر پنج دو هزاري زرد، نيم نخود در وزن نقصان كرد و از بابت اين خيانت آبرو و اعتبار دولت ايران را در نزد خارجه برد و تجارت ايران را فاسد كرد و بعد از اين هم چارهپذير نيست. در عوض اين همه خيانت، كتاب بحار الانوار مجلسي- عليه الرحمه- را به طبع رسانيد و چند جلدي مجاني به طلاب براي شهرت دينداري ميداد و سالي ده روز روضهخواني ميكرد و روزهاي اول ماه، دويست، سيصد فقير را نفري دو ذرع چلوار ميداد. آن وبالي كه به گردن گرفت و ثروت ملت اسلام را به باد داد، اگر ملك قارون را به فقرا ببخشد گناهش را مرتفع نسازد و ابد الآبدين در آتش دوزخ پاينده باشد.
بعد از اين همه فوايدي كه از ملت و دولت ايران برد، خواست اظهار حقوق كند. آقا سيد جمال الدين كه از جمله سوسياليستها «1» و دشمن نوع پادشاه بود، در هزار و سيصد و هشت، از اسلامبول براي اجراي مقصود به طهران آمد. حاجي مذكور مشار اليه را به خانه خود منزل داد و كمال مهماننوازي را از او كرد و به افشاي امر او پرداخت و هر روزه جمعي را دعوت كرد و به سيد مذكور سر ميسپردند و از جمله ميرزا رضا كرماني
______________________________
(1). متن: سساليستها.
ص: 109
ملعون بود كه رشته ارادت را محكم كرد. پس از آنكه امر سيد معلوم شد، بهعلاوه از طرف دولت انگليس اشاره به اخراج او شد، سيد را در زاويه حضرت عبد العظيم عليه السّلام گرفتار كردند و تحت الحفظ از ايران خارج نمودند. ميرزا رضا در آنجا حضور داشت.
سوگند ياد كرد كه در همين نقطه قصاص خواهم نمود. پس از آن ميرزا رضا هر روزه به خانه حاجي مذكور ميرفت و شهريه ميگرفت و از حاجي ترغيب و تحريض ميديد تا به مقصود نائل شد.
مردمان دانشمند از روي تخمين حساب كردند كه مكنت [وي] به صد كرور تومان پول ايران رسيد. چنانكه پنجاه كرور جواهر موجوده متجاوز داشت. لاجرم اعليحضرت مظفر الدين شاه محض اينكه او را گوشمالي بدهد كه بعد از اين مرتكب اينگونه اعمال نشود- اگرچه قصاص او كشتن بود- و ديگر مالش را دولت ضبط نمايد، بفرمود خيانتهايش را از نظرش گذرانيدند. جناب مخبر الدوله وزير داخله محبوسش داشت.
حاجي به زبان چاپلوسي برآمد كه من مرد تهيدستي هستم و سرمايه من بيش از دو كرور نيست، نهصد هزار تومان آن را تقديم دولت مينمايم و به همين تدابير خود را خلاص كرد. پس از آنكه جناب امين السلطان ديگر باره صدراعظم شد، حاجي ملتجي به او شد. صدراعظم هم در خاكپاي همايوني وساطت كرد. بندگان شهرياري كه وجود مباركش از عفو و اغماض و بخشش و بزرگواري آغشته، بپذيرفت «1» و آن نهصد هزار تومان را به خود حاجي بخشيد. بالجمله حاجي با آن همه وبال در شب نهم شعبان المعظم 1316 وفات كرد. او را يك پسر و يك دختر بيشتر نبود تمام اين مال به پسرش حاجي حسين آقا امين دار الضرب حاليه رسيد.
معجزه حضرت رضا عليه السّلام
در ماه ربيع الثاني 1315، يك تن از اهالي هرات كه از پا شل بود [و] در حركت مانع داشت، چاره نديد جز آنكه به آستان مقدسه حضرت ثامن الائمه عليه السّلام ملتجي شود «2». بعد از چند روز آن حضرت را در خواب ديده، او را شفا ميبخشد و پايش خوب ميشود و
______________________________
(1). در متن همه جا: پزيرفت.
(2). متن: ملتجي ميشود.
ص: 110
چند روز بود كه رشته به گردن خود آويخته و رشته ديگر را به پنجره نقرهاي كه در بالاي سر مرقد مطهر است محكم كرده بود.
مدرسه ابتدائيه رشت
در ابتداي سال اول سلطنت اعليحضرت شهرياري، شيخ حسن سيرجاني كرماني كه بعد ملقب به شيخ الملك ميشود و زبان فرانسه ميداند، در رشت مدرسه ابتدائيه باز كرد و نامش را «حسينيه» نهاد. در آن مدرسه علم تجويد و مسائل شرعيه و خط عربيه درس ميدهند و نيز زبان فرانسه و رياضي ميآموزند.
معجزه در جميلآباد
در جمادي الاولي 1315، زني در جميلآباد از قراي ملاير دچار مرض فلج ميشود و هرچه مداوا ميكنند سود نميبخشد. متوسل به حضرت خامس آل عبا ميشود. در خواب آن حضرت به او ميفرمايند ما ترا شفا داديم. برميخيزد، اثري از مرض در خود نميبيند.
بخشيدن ماليات ذغال و ميوه
چون كساني كه ماليات ذغال و ميوه و حق ميدان و قپانداري را جمع ميكردند اجحاف مينمودند و از ماليات معمول هم چندين برابر اضافه ميگرفتند، شاهنشاه ايران در ماه جمادي الاولي 1315، تمام آن ماليات و عوارض را بخشيد و از آن به بعد ممنوع شد.
تنزل پول سياه
چون در ايران پول سياه رو به ازدياد نهاد و صرف يك تومان سفيد به زياده از پنج قران رسيد، كار معاملات سخت شد. لهذا به حكم پادشاه ايران در طهران جار زدند كه پول سفيد صرف ندارد و سي شاهي پول سياه يك قران است و از اين پيش بيست شاهي يك قران بود. به اين واسطه چندي عمل پول نظمي گرفت و در تمام ايران اين حكم جاري شد و در ولايات ديگر پول سفيد صرفش به يك تومان رسيده بود، چنانكه بعضي
ص: 111
از تجار پول سياه در لاي بارهاي ديگر پنهان ميكردند و به طهران آورده، توماني پنج هزار فايده ميبردند و نيز مأمورين در بعضي نقاط گذاشته تا پول سياه را به يك اندازه جمع كرده آب نمايند شايد به اين واسطه، صرف سياه و سفيد تنزل نمايد. اگرچه اين كار هم فايده نكرد.
سختي باد و سرما در طهران
در ماه جمادي الثانيه 1315 كه مطابق ماه قوس بود، دو روز چنان باد شديدي در طهران وزيد كه مردم از سرما آتش [روشن] كردند و آبها يخ نازكي بست و قدري برف آمد.
التفات درباره وكيل الملك
در ماه جمادي الاخري 1315، چون ميرزا فضل الله خان وكيل الملك وزير خلوت كه سمت وزارت رسائل همايوني را دارد و از خدمات راجعه به خود به خوبي از عهده برآمده، به يك جعبه قلمدان با دوات مرصع كه از امتيازات اوليه اين دولت است به دست مبارك همايوني مفتخر آمد. وكيل الملك از سادات طباطبايي صحيح النسب آذربايجان است و در علوم ايراني سرآمد عصر خود و در حفظ مانند ندارد و در اصالت و نجابت و راستي قول و درستي فعل و معقوليت، فرشتهاي است عيان گشته در لباس بشر.
اسلام يهود رشت
در سال هزار و سيصد و پانزده هجري، در ديلمان كه يكي از قراي رشت است و سي خانوار يهودي دارد، هشت خانوار يهودي آنجا از روي صفاي قلب و طيب خاطر مسلمان شدهاند.
تشريففرمائي اعليحضرت شهرياري به اردوي نظامي
در تابستان 1315، اردوي نظامي به رياست حسن خان وزير نظام در صحراي محاذي ضرابخانه، بالادست قصر قاجار، تشكيل يافته. در روز پنجشنبه نوزدهم ربيع الاول،
ص: 112
اعليحضرت همايوني به اردوي نظامي تشريف برد. در آن روز ساير افواج و سوار نيز در آنجا حضور داشتند. تقريبا دوازده هزار نفر ميشدند از سرباز و سوار و توپخانه و قورخانه. فرمانفرما وزير جنگ، سراپرده مخصوص براي شاهنشاه ايران و ساير وزرا فراهم كرد و تمام قشون بهطور دفيله از حضور انور گذشتند. مطبوع «1» خاطر خسرواني آمد. يك قبضه شمشير مرصع از درجه اول به وزير جنگ مرحمت شد. جناب وزير اعظم به امر ملوكانه شمشير را به دست خود به ميان نواب والا وزير جنگ علاقه كرد. تمام صاحبمنصب و تابين از سرتاپا به متاع ايراني در آن روز ملبس بودند و هم در آن روز سربازها مشق ژيمناستيك با لباس مخصوص نمودند و شتري قوي هيكل را نگاهداشته، بعضي از سربازها از طرف دم شتر به طرف سر آن جستن مينمودند و يك ثوب پالتو ترمه با سردوشي الماس از درجه اول در آن روز به وزير نظام مرحمت گرديد و فوج خلج ساوه به سرتيپي پسر ارشدش يارمحمد خان سيف السلطنه بدو سپرده شد و در همان روز به ميرزا محمد نظام الحكماء رئيس اطباي نظام يك حلقه انگشتري الماس مبذول گشت.
تشريففرمايي همايوني به منزل وزير اعظم
روز شنبه بيست و يكم ربيع الاول 15، اعليحضرت شهرياري براي ناهار به منزل جناب امين الدوله وزير اعظم، در باغ الهيه كه ييلاق وزير اعظم بود، تشريف برد. در آن روز تمام باريافتگان درباري حضور داشتند و شرايط تقديمات به عمل آمد.
تشرف امير خان سردار معظم به خاكپاي مبارك
شاهزاده امير خان سردار معظم كه براي تبريك سال شصتم اعليحضرت انگلستان و امپراطريس هندوستان با هيئت سفارت به لندن رفته بود، در ماه ربيع الاول 15، مراجعت به طهران كرد و به خاكپاي مبارك مشرف شد.
التفات درباره بيگلربيگي
در ماه ربيع الاول، يك ثوب پالتو ترمه كشميري با سردوشي الماس به ميرزا
______________________________
(1). متن: متبوع.
ص: 113
فتح الله خان بيگلربيگي «1» امير تومان رئيس گمركات بنادر بحر خزر و خراسان مرحمت شد.
پيشخدمتي مجد السلطان
در ماه ربيع الاول 1315، علي آقا خان مجد السلطان سرتيپ و پيشخدمت شاه شهيد كه مأمور وصول مأخوذات محاكمات خارجه بود به منصب پيشخدمتي همايوني سربلند شد.
استيفاي وظايف و اوقاف
در ماه ربيع الاول، ميرزا محمود خان عماد السلطان مستوفي پسر ميرزا مصطفي صدر الملك به استيفاي وظايف و اوقاف مفتخر گرديد.
پيشخدمتي همايوني
در ماه ربيع الاول، عبد الحسين خان ظهير همايون، پسر حاجي ميرزا علي اكبر خان صدر الدوله امير تومان به منصب پيشخدمتي حضور همايوني نائل ميشود و نيز دومين فرزندش محمد علي خان به شغل پيشخدمتي خلوت شهرياري مفتخر گرديد.
لقب سعد السلطان
ميرزا عباس خان تفرشي منشيباشي سعد السلطنه، در ماه ربيع الاول 1315، ملقب به سعد السلطان شد و اين لقب تا اينوقت به پنج نفر داده شده بود.
تشريففرمائي به اردوي قزاق
در عصر روز سهشنبه بيست و هشتم ربيع الاول 1315، اعليحضرت شهرياري به اردوي قزاق كه در صحراي قصر قاجار واقع است تشريف برد و در آن روز، كلنل آتاماژور كاساكوفسكي فرمانده بريگاد قزاق، سراپرده مخصوص براي اعليحضرت همايوني و ساير وزرا و شاهزادگان ترتيب داده بود. قزاقهاي پياده و سواره انواع مشقها را نموده و تيراندازي غريب و سواريهاي چابك بهجاي آوردند. پس از آن تمام قزاقها بهطور دفيله از خاكپاي مبارك گذشتند.
______________________________
(1). يعني ميرزا فتح الله خان اكبر سپهدار رشتي.
ص: 114
صدر الفقهاء
در ماه ربيع الاول، آقا ميرزا محمد حسين، نواده مرحوم حاجي مير محمد حسين سلطان العلماء امام جمعه اصفهان، ملقب به صدر الفقهاء شد و به يك حلقه انگشتري الماس نائل گرديد.
القاب و امتياز
بعد از فوت مرحوم مخبر الدوله وزير داخله، پسرهاي آن مرحوم مورد مرحمت ملوكانه آمده، حسينقلي خان مخبر الملك رئيس تلگرافخانه ملقب به مخبر الدوله و وزير تلگرافخانه شد و به يك ثوب جبه شمسه مرصع مخلّع گرديد. مرتضي قلي خان صنيع الدوله وزير ضرابخانه پسر دومش به يك ثوب پالتو ترمه شمسه مرصع نائل گرديد. مهديقلي خان معروف به خان خانان پسر سومش به لقب مخبر السلطنه سربلند شد و به خلعت سرداري تنپوش مفتخر آمد. پسر چهارم آن مرحوم محمد قلي خان به لقب مخبر الملك و سرداري تنپوش خرسند شد.
خانواده عليقلي خان مخبر الدوله، در ايران به درستي و راستي معروف ميباشند و تا امروزه كسي از ايشان بدحسابي و خيانتي نشنيده و به احدي اذيتشان نرسيده و پا از گليم خود بيرون نميگذارند و در حفظ مراتب انسانيت ذرهاي انحراف ندارند. صنيع الدوله در علوم و صنايع مختلفه اول شخص اين مملكت است. مخبر السلطنه در علوم و السنه خارجه و شجون حكمت طبيعي و رياضي با هيويين «1» فرنگ برابري دارد. مخبر الملك نيز دريايي سرشار از علوم خارجه ميباشد. بر دولت عليه واجب است كه از وجود آنها از بابت خدمات مرجوعه فوائد كلي بردارد.
استيفاي اصفهان و بست نشستن مستوفيها
چون ميرزا محمد گركاني مستوفي پسر حاجي ميرزا نصر الله مستوفي سالها استيفاي اصفهان را داشت «2» و فوائد عمده از اين راه برد و بعضي حركاتش مشهود خاكپاي
______________________________
(1). جمع هيوي (به فتح اول و دوم) به معناي عالم به علم هيئت و نجوم.
(2). در خصوص اين خاندان مشهور كه افراد آن پدر در پدر سمت مستوفيگري داشتند رجوع شود به كتاب ارزنده ميرزا عبد الله خان مستوفي گركاني تحت عنوان شرح زندگاني من از انتشارات زوار.
ص: 115
همايوني شد، در ماه ربيع الاول 1315، ميرزا محمد از استيفاي اصفهان معزول شد و اين شغل به ميرزا نعمت الله خان مدير السلطنه نايب وزارت ماليه پسر جناب نظام الملك وزير ماليه و دفتر سپرده شد. چند نفر از مستوفيهاي حسابدار كه با ميرزا محمد نسبت داشتند جمعي از مستوفيها را تحريك كرده، به منزل جناب وزير اعظم بست نشستند كه چرا بايد ميرزا محمد از عمل بازماند و چنان پنداشتند كه مناصب دولتي ارث پدري است و در ضمن از اين بست نشستن خيال خرابي نظام الملك را در نظر داشتند و چند روزي در منزل وزير اعظم پناهنده شدند. چون شاهنشاه ايران از مقاصد ايشان آگاه بود به عرايض غرضآميز آنها گوش نداد. پس از مدتي توقف با يأس و نااميدي به منازل خود معاودت نمودند.
التفات درباره ارفع الدوله
در ماه ربيع الاول 15، يك زوج سردوشي الماس به ميرزا رضا خان ارفع الدوله امير تومان وزير مختار [ايران در] دولت بهيه روس «1» مرحمت شد.
فوت آقا خان سردار
فوت آقا خان سردار ارومي الاصل «2» كه چندي بود بستري شده بود، در روز پنجشنبه چهارم ربيع الثاني هزار و سيصد و پانزده در شهر ارومي وفات كرد.
مريضخانه كرمان
بهجت الملك امير تومان نايب الاياله كرمان و بلوچستان، در شهر كرمان مريضخانهاي براي مرضاي فقرا در داخله ارگ حكومتي ايجاد كرد كه شامل بيست دست رختخواب و ادويهجات و عملهجات «3» بود. در ماه ربيع الثاني هزار و سيصد و پانزده به اتمام رسيد. طبيب مريضخانه حاجي محمود خان كرماني است.
______________________________
(1). ميرزا رضا خان ارفع الدوله كه بعدا عنوان «پرنس» گرفت و سالها سفير ايران در روسيه بود.
(2). شهر اروميه كنوني مركز استان آذربايجان غربي كه مدتي «رضائيه» خوانده ميشد.
(3). به معناي كارمندان و كارگران.
ص: 116
تشريففرمائي به لشكرك و عشرتآباد
چون هواي صاحبقرانيه رو به سردي گذاشت، در پانزدهم ربيع الثاني هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت شهرياري چند شبه تشريففرماي لشكرك و كنار رودخانه جاجرود شد و دو روز هم به قصر ياقوت سرخه حصار تشريف برد. در روز بيست و دوم ربيع الثاني به باغ عشرتآباد رفت و ده پانزده روز در آنجا توقف فرمود و هم چند روزي براي شكار به جاجرود نزول اجلال كرد و روز سهشنبه بيست و سوم به سركشي دار الخلافه تشريف آورده و عصر آن روز دوباره به عشرتآباد مراجعت كرد تا يكباره در روز سهشنبه چهاردهم جمادي الاولي به توقف طهران شادروان اقامت زد.
وزارت خزانه به مشير السلطنه
در ماه ربيع الثاني هزار و سيصد و پانزده، وزارت خزانه عامره به مشير السلطنه مرحمت شد موافق دستخط مبارك ذيل:
سواد دستخط همايوني
چون بهجهت عمل وزارت خزانه مباركه وجود شخص كافي كاردان درستكار اميني لازم بود، لهذا مشير السلطنه را كه از قديمي [ترين] خدمتگزاران دولت جاويد عدت و سالهاي سال خدمات بزرگ نموده است به اين منصب جليل مفتخر و سرافراز فرموديم.
حكومت قم به زنبوركچيباشي
در ماه ربيع الثاني، اعتضاد الدوله امير تومان از حكومت قم معزول شد. حكومت قم به ميرزا نصر الله خان امير تومان زنبوركچيباشي مرحمت شد.
بينظمي اطراف خوي و سلماس
چندي بود بعضي ايلات و اشرار نواحي خوي و سلماس بناي خودسري را گذاشته بودند و راهزني مينمودند. در ماه ربيع الثاني، حيدر خان امير تومان از طرف دولت عليه
ص: 117
به نظم آن حدود مأمور «1» شد و به اتفاق مجد السلطنه با جمعي از سوار و سرباز به آن صوب حركت كردند، از جمله دويست سوار ماكو همراه ايشان بود.
رياست ايل سنجابي به احتشام الدوله
در ماه ربيع الثاني هزار و سيصد و پانزده، چون طايفه سنجابي كرمانشاهان از قوام الممالك رئيس خود شكايت داشتند، نواب والا شاهنشاهزاده سالار الدوله حكمران كرمانشاهان رياست آن ايل را به احتشام الدوله پسر حسام الملك امير تومان همداني داد.
حريق خراسان
در عشر آخر ربيع الثاني هزار و سيصد و پانزده، در كاروانسراي نزديك دروازه خراسان حجره باروطكوبي آتش گرفت. شخصي كه در حجره مشغول باروط كوبيدن بود فورا تلف شده آن آتش به حجره ديگر سرايت كرد. هفت نفر از اهالي سيستان كه در حجره بودند نيز بكلي سوختند.
سيل كلات
در عشر سوم ربيع الثاني، سه، چهار روز رعدوبرق زياد در كلات شروع شد و باران به شدت باريد. شب دوم بارندگي، سيل عظيمي برخاسته، در داخل كلات از دربند ارغون شاه «3» بعضي اشيا را با قدري شلتوك و يك خرمن گندم را آب برد و يك نفر زن رعيت دچار سيل شده، در يك فرسخي او را روي آب گرفتند. قريب ربع فرسنگ سيم تلگراف را نيز سيل از ميان برد.
لقب امام الحكماء
علوي خان حافظ الصحه رئيس اطباي نظام كردستان كه در بعضي از علوم كتابها
______________________________
(1). متن: معمور.
(2). يعني غلامرضا خان افتخار الملك كه بعد لقب احتشام الدوله گرفت. پدرش زين العابدين خان حسام الملك، دختر مظفر الدين ميرزا (شاه) را به نام قمر السلطنه ملكه خانم براي او گرفت و در سال 1309 قمري به نوشته اعتماد السلطنه صد هزار تومان در اين عروسي خرج كرد. (خاطرات اعتماد السلطنه ذيل 26 ذي الحجه 1309.)
(3). متن: ارغوانشاه.
ص: 118
نوشته در ماه ربيع الثاني به لقب امام الحكماء ملقب شد.
سركشي ايل بيرانوند
چندي بود كه بعضي از رؤساي طايفه بيرانوند لرستان مشغول خودسري و راهزني بودند و از دادن ماليات ديواني ابا مينمودند. شاهزاده عبد الله ميرزاي حشمت الدوله والي لرستان و بروجرد، اردوئي در تنگ رباط منعقد كرد و خواست آنها را كيفر دهد.
چون رؤساي ايل مزبور كار را سخت ديدند «1» از كرده پشيمان شده، ماليات را به گردن گرفتند. در اينوقت حكومت خرمآباد به عهده غلام شاه خان پسر حشمت الدوله بود و عشاير الوار به عهده پسر ديگرش نصرت الله خان و حكومت دلفان به محمد ابراهيم خان ميرپنجه و پيشكاري بروجرد و لرستان با ميرزا فرج الله خان مستوفي، حكومت بروجرد با اميرزاده حشمت السلطان بود.
رياست قشون به امير خان سردار معظم
چون خاطر مبارك اعليحضرت شاهنشاهي را از نواب والا شاهزاده فرمانفرما وزير جنگ مكدر داشتند و به دروغ يا راست بعضي نسبتها به او دادند كه چه گفته و چه در خاطر نهفته، كه مكرر سوء افعالش را اعليحضرت همايوني در ميان جمع ميفرمود، تا در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، وزارت جنگ را از شاهزاده فرمانفرما انتزاع داشته، رياست قشون به نواب والا امير خان سردار معظم مرحمت شد، لكن اختيار تامه قشوني را مخصوص ذات همايوني خود گذاشت.
ايالت فارس به فرمانفرما
در عشر اول ماه جمادي الاول هزار و سيصد و پانزده، فرمانفرمايي فارس از جناب ميرزا اسد الله خان ناظم الدوله انتزاع شد و به شاهزاده فرمانفرما به انضمام حكومت بنادر مرحمت شد.
______________________________
(1). تصحيح قياسي. متن: سخت دادند.
ص: 119
تشريففرمايي اعليحضرت همايوني به خانه فرمانفرما
در روز سهشنبه هفتم جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، براي ناهار اعليحضرت شهرياري به باغ و منزل شاهزاده فرمانفرما تشريف برد و در آنجا جناب وزير اعظم و ساير وزراي عظام حضور داشتند.
التفات درباره امير بهادر جنگ
در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، يك قبضه قمه مرصع به جناب امير بهادر جنگ مرحمت شد.
اصلاح رؤساي سرحد ايران و عثماني
چندي بود ميان رؤساي سرحد ايران و عثماني كدورتي در ميان آمده بود. مشاور السلطان والي كارپرداز بغداد در هنگام عبور از سرحد ايران به عراق عرب، رؤساي دو سرحد را صلح داد و كدورتشان رفع شد.
رواج قاليبافي عراق
در ماه جمادي الاولي، صنعت قاليبافي در عراق به منتها درجه ترقي و امتياز رسيده است و در اين سنوات مقدار متاع قالي مضاعف سالهاي قبل شده.
نقشه ايران
ميرزا رضا خان سرتيپ مهندس، نقشه ممالك و بلاد ايران را در صفحات نقش كرده، اين اوقات به طبع رسيده است.
تشرف به زاويه مقدسه حضرت عبد العظيم عليه السّلام
در يكي از ايام عشر سوم جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت شهرياري به زيارت مرقد منور امامزاده حضرت عبد العظيم عليه السّلام تشريف برد و پس از زيارت ناهار را در عمارت حكومتي آنجا صرف فرمود.
ص: 120
سان اسبان اصطبل همايوني
در عشر سوم جمادي الاخري، اسبهاي اصطبل مبارك همايوني را در حياط تخت مرمر از سان خاكپاي همايوني گذرانيدند.
شكار دوشانتپه
در بيست و هشتم جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت همايوني چهارشنبه براي شكار به قصر دوشانتپه تشريف برد، در دوم جمادي الاخري به شهر مراجعت كرد.
التفات درباره وزير اعظم
در عشر سوم جمادي الاولي 1315، يك عدد انفيهدان مرصع و مزين به تمثال بيمثال همايوني به جناب وزير اعظم مرحمت شد.
حكومت كرمان
در عشر سوم جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، حكومت كرمان و بلوچستان به آصف الدوله غلامرضا خان شاهسون مرحمت شد. از قرار مذكور آصف الدوله و كسانش در آن سال در كرمان تعدي بسيار نمودند و از بابت ماليات چنان اجحاف به اهالي كرمان كرد كه عوض ماليات دخترهاي خود را به يكي، دو تومان ميفروختند و به آصف الدوله ميدادند. مخصوصا ميرزا فرج الله خان دامادش تعدي و ظلم را به سرحد كمال رسانيد و فوائد كلي از آنجا به دست كرد و هم در آن سال مستمري و مواجب مردم را بسيار خورد و هفتاد هزار تومان هم ماليات دولت را به تأخير انداخت، چنانكه در مراجعتش به طهران مستمريبگيران مبلغي [از] مستمري خود را به افتضاح و رسوايي به سر آصف الدوله و بنان السلطنه وصول كردند.
صاحبجمعي دواب
در عشر اول جمادي الاولي 1315، آصف السلطنه امير تومان كه از باريافتگان مخصوص همايوني است و سمت مصاهرت پادشاه ذي جاه را دارد و از حسننيت و
ص: 121
خلوص عقيدت در بارگاه سلطاني اختصاصي فوق العاده يافته، صاحب جمعي كل دواب ديواني از قاطرخانه و شترخانه و شتران كلائي و تختخانه به آصف السلطنه مرحمت شد و نيز به يك ثوب سرداري ترمه با سردوشي الماس از درجه اول مخلّع گرديد.
لقب امين حضرة
در ماه جمادي الاخري، مصدق الملك رئيس آبدارخانه ملقب به امين حضرت شد و پسرش مصدق الملك گرديد.
حكومت نيشابور
در ماه جمادي الاخري هزار و سيصد و پانزده، حكومت نيشابور از طرف شاهزاده نير الدوله حكمران طهران به ميرزا سلمان بيان السلطنه مستوفي اول مرحمت شد، به انضمام يك ثوب جبه شمسه مرصع.
كارپرداز بمبئي
در ماه جمادي الأولي، حاجي محمد ميرزا كاشف السلطنه «1» به جنرال قونسولگري بمبئي سرافراز شد.
مأموريت بلغارستان
در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، ميرزا سيد حسين خان سناء الدوله به سمت آژان ديپلوماتيك «2» مأمور به اقامت در صوفيه پايتخت بلغارستان شد و تا آنوقت كسي از طرف دولت جليله قاجاريه به آن محل نرفته بود.
منع دلالي و قپانداري
چون عمل نرخ اجناس دار الخلافه به جهت بيترتيبي چندي بود مغشوش شده بود و نيز نرخ اجناس رو به ترقي نهاده، در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، جناب
______________________________
(1). اين شاهزاده همان كسي است كه بذر چاي را به ايران آورد.
(2).Agent diplomatique
(3). تصحيح قياسي، متن: دلال.
ص: 122
امين الدوله وزير اعظم از براي نرخ اجناس قيمتي معين كرد و لايحهاي به طبع رسانيد و دلال و قپاندار «1» را نيز موقوف كرد. چند ماهي مردم آسوده بودند تا اين كار دوباره به هم خورد و بدتر از اول شد، زيرا كه هرگز در خاك ايران يك حكم و قاعده به آخر نميرسد.
تگرگ سراب
در اوايل ماه جمادي الاولي 1315، در شهر سراب كه از بلاد آذربايجان است تگرگ شديدي باريده و خسارتي به سردرختي از قبيل سيب و گلابي رسانيده و در جبال اطراف هم برف باريد.
حريق اصفهان
در عشر اول جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، در خانه شخص باروطكوبي در اصفهان باروط آتش گرفته، سه نفر سوخته، دو نفر از آنها فوت شد و يك نفر مشرف به موت.
امراض اصفهان
در ماه جمادي الاولي 1315، در شهر اصفهان امراض مختلف فراوان است لكن كشنده نيست.
پليس يزد
ميرزا محمد اقبال الملك والي يزد، در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، براي نظم و تنظيف شهر يزد، صد نفر پليس برقرار داشت كه لباس مخصوص بپوشند و مواجب براي آنها مقرر نمود. هشتاد نفر از آنها براي حفظ شهر و بيست نفر ديگر براي احتسابي «2» تنظيف شهر و تا آن وقت پليس در شهر يزد معمول نبود.
نرخ اجناس مازندران
در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، نرخ اجناس و غله مازندران از قرار ذيل
______________________________
(1). ظاهرا: دلالي و قپانداري.
(2). آنچه امروز بدان رفتگر گفته ميشود.
ص: 123
است: گندم خرواري سه تومان، جو دو تومان و هشت هزار، آرد چهار تومان و چهار هزار، برنج خرواري پنج تومان، گوشت يك من دو هزار دينار، نان ششصد دينار، ابريشم يك من شش تومان، روغن يك من هفت هزار، باقلا ده من چهار هزار، چهل من تبريز شلتوك يك تومان.
امراض قزوين
در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، مرض نوبه و درد گلو در قزوين شدت دارد.
تعمير مسجد شاه سمنان
در ماه جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، مسجد معروف به مسجد شاه واقعه در سمنان كه از ابنيه خاقان مبرور فتحعلي شاه قاجار است و خراب شده بود، به حكم مبارك اعليحضرت شهرياري از نو تعمير مسجد و مدرسهاش را نموده و معاش طلاب و روشنايي آنجا را مرتب داشتند. اختيار مسجد و مدرسه به دست آقا ميرزا مسيح متولي است. شاهزاده كيومرث ميرزا عميد الدوله «1» حكمران سمنان و دامغان جد و جهدي در مرمت آنجا كرد.
باران و باد در ساري
در عشر اول جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، يك ساعت به صبح مانده، شبي در شهر ساري رعدوبرق شده و باد شديدي وزيد. درختهاي بزرگ را از ريشه كند و دو شبانهروز باران بسياري آمد و خسارت زياد به اشجار رسانيد و بسياري از تيرهاي تلگرافخانه را شكست.
معجزه حضرت عباس عليه السّلام
زوجه مهر علي خان از جميلآباد ملاير كه شش ماه به مرض فالج دچار بود و هرچه معالجه كرد فايده نبخشيد و بكلي از شفاي خود مأيوس شد، در ماه جمادي الاخري هزار و سيصد و پانزده، روزي وقت ظهر مريضه به خواب ميرود. حضرت
______________________________
(1). متن: عميد السلطنه.
ص: 124
ابو الفضل العباس عليه السّلام را به خواب ميبيند كه به او ميفرمايد ما تو را شفا داديم، برخيز.
فورا بيدار شده و برخاسته و راه ميرود و اثر مرض در وجودش بهجاي نمانده، شهر را به واسطه اين كرامت چراغان مينمايند.
خبر دروغ
در عشر اول جمادي الاولي هزار و سيصد و پانزده، مزاج مبارك اعليحضرت شاهنشاهي را مرض عصباني پديد شد و پا و دست مبارك را به شدت آزرده داشت. در اينوقت نايب شفيع كه سابقا در جزو فراشخانه حكومتي بود و تعدي به مردم بسيار كرده بود و در عهد اين سلطنت جاويد مدت از كار مانده، به تحريك بعضي از نمكناشناسان در طهران شهرت داد كه اعليحضرت شهرياري ديگر از بستر بيماري برنخيزد! از اين خبر ناگهاني ولوله بزرگي در ميان مردم افتاد. پس از آنكه خيانت نايب شفيع به سمع مبارك اعليحضرت همايوني رسيد، امر فرمود گوش آن خائن را بريده، مهارش كرده در شهر گردانيدند و نفي بلدش ساختند.
عيد ميلاد همايوني
در روز چهاردهم شهر جمادي الاخري 1315 كه روز ميلاد شاهنشاهي بود، موافق معمول ترتيبات عيد به عمل آمد و سلام عام در خاكپاي همايوني منعقد شد و قبل از ظهر تمام وزراي مختار خارجه نيز به خاكپاي مبارك تشرف جستند و تمام شاهزادگان در حضور مبارك صرف ناهار كردند و بعد از انقضاي سلام، قشون بهطور دفيله از خاكپاي همايوني گذشتند و در سلام از وزير اعظم تمجيد زياد فرمود و در شب عيد تمام شهر را چراغان كردند و در ساير ولايات نيز در سلام و چراغان در آن شب و روز به سيره دار الخلافه رفتار كردند و معمول اين بود كه در شب بعد از عيد ميلاد همايوني، صدراعظم يا وزير امور خارجه از وزراي داخله و خارجه به سر ميز دعوت نمايد. لهذا در شب پانزدهم جناب وزير اعظم، در منزل و باغ خود كه در طهران واقع است «1» مجلس مزيني فراهم داشت و جمعي از وزراي داخله و خارجه را براي شام به سر ميز دعوت
______________________________
(1). يعني پارك امين الدوله واقع در خيابان دروازه شميران امروزي.
ص: 125
كرد و ساير طبقات را بعد از شام پذيرائي نمود و عصر آن روز، اعليحضرت شهرياري به باغ وزير اعظم نزول اجلال كرد و در شب شانزدهم نيز مجلسي مرتب داشت و تمام وزرا و شاهزادگان را به شام دعوت كرد. محض عنايت درباره وزير اعظم يك حلقه انگشتري الماس كه از انگشتريهاي دست همايوني بود، به وزير اعظم مرحمت شد.
وزارت نظميه و احتسابيه
محمد كريم خان منظم السلطنه كه در دائره نظام خدمات شايان كرده بود و با اينكه درس نخوانده بود از عقلاي مملكت بهشمار ميآمد، در ماه رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده به وزارت نظميه و احتسابيه منصوب شد.
رياست مخزن ذخائر
در ماه رجب المرجب 1315، رياست مخزن ذخائر به اقتدار الدوله امير تومان داده شد.
حريق طهران
در بيست و پنجم جمادي الأخري، اطاق و تالار منظم السلطنه وزير نظميه به واسطه آتش بخاري آتش گرفت و مبالغي متضرر شد. همسايهها و عمله پليس آتش را خاموش «1» كردند. از غرايب گفتند شخص سيد محترمي هم در ميان جمع مشغول اطفاي آتش بوده، پس از آنكه آتش خاموش شد كسي او را نديد.
التفات درباره حضرت ولايتعهد
در ماه جمادي الاخري هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت همايوني دو قطعه عكس مبارك خود را به آذربايجان فرستاد يكي را براي حضرت ولايتعهد، ديگري را براي جناب امير نظام حسنعلي خان پيشكار آذربايجان. رضا قلي خان مير پنجه آجودان حضور صحابت نمود.
______________________________
(1). متن: همهجا خاموش.
ص: 126
ارض اقدس
در ماه جمادي الأخري، جناب ميرزا محمود خان مدير الدوله متوليباشي آستان مقدس كه از وزراي ديندار و خداترس مملكت ايران است، خدماتي شايان به توليت جليله نموده، از جمله مبالغي آستانه مقدسه قرض پيدا كرده بود. مدير الدوله خرج و دخل را برابر كرد، بلكه چهار هزار تومان هم بر دخل افزود و سنگفرش صحن جديد ناصري- كه يك ثلث از سنگفرش آن بعد از مراجعت صدر الممالك متوليباشي سابق باقي مانده بود- به توجه مدير الدوله به اتمام رسيد. ديناري از اين بابت خسارت به آستانه مقدسه وارد نيامد. گفتند مدير الدوله در آن سال دوازدهم هزار تومان حق التوليه خود را تقديم مخارجات آستانه متبركه نمود.
التفات درباره وزير يزد
در جمادي الأخري 1315، ميرزا فتح الله خان وزير يزد مخاطب به خطاب جنابي شد.
حريق قراتپه
در ماه جمادي الأخري هزار و سيصد و پانزده، در محله قريه قراتپه مازندران شبي يكي از خانهها آتش گرفته، چون اهل خانه و ساير همسايگان به صحرا رفته بودند، كسي منع آتش را نكرد. رفتهرفته به خانههاي مجاور سرايت كرد. بيست باب خانه و اثاث البيتش بتمامه سوخت.
تگرگ سرخهرود
در قريه سرخهرود مازندران كه در كنار دريا واقع است، يكي از ايام ماه جمادي الاخري هزار و سيصد و پانزده، در حالتيكه اهالي مشغول جمعآوري شلتوك بودند تگرگي به اندازه تخممرغي باريده است و ضرر بسيار به شلتوك آنجا و محال آنجا وارد آورد. گفتند تا حال چنين تگرگي به خاطر ندارد.
شرح حال ملاي رومي
سابق بر اين، ميرزا طاهر كاشاني بصير الملك مستوفي اول، كشف الأبياتي براي
ص: 127
كتاب ديوان ملاي رومي ترتيب داد كه هركس شعري بخواهد بهزودي در ديوانش پيدا كند. اگرچه ايجاد اين كار از مرحوم والدم ميرزا هدايت الله لسان الملك ملك المورخين شد كه به ميل مرحوم محمد رحيم خان علاء الدوله امير نظام قاجار ترتيب داد. در هر صورت بصير الملك در اين كار زحمتها كشيد و پس از آن شرح حال ملاي رومي را جمع كرده ملحق به آن كرد و در ماه جمادي الأخري هزار و سيصد و پانزده به طبع رسانيد.
حوادث طهران
در ماه جمادي الاخري و رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده، علماي طهران برضد جناب وزير اعظم مشغول سعايت ميباشند و جماعتي از نوكر باب هم با آنها همدست ميباشند و ميگويند جناب امين السلطان صدراعظم سابق از قم براي آنها پول ميفرستد و ايشان را تحريك ميكند. به علاوه امين الدوله وزير اعظم گوش به خواهشهاي ايشان نميدهد و قدرت آنها را در امورات دولتي كوتاه كرده، از اين جهت هر روزه علما مجلس بر ضد امين الدوله مينمايند و شهر را ميخواهند بر او بشورانند كه امين الدوله خيال دارد قوانين جديده در ايران داير كند و سبك فرنگيها را در اينجا رواج بدهد و به زندقه و كفرش نسبت دادند و ميگفتند وي مردي طبيعي مذهب است، زيرا كه سخن از هرچه به ميان آيد امين الدوله ميگويد بالطبيعه خوب خواهد شد! روز معيني خواستند مردم بلوا نمايند، وزير اعظم فراش فرستاد و از تمام كسبه التزام گرفت كه اگر دكان خود را بستيد مقصر دولت خواهيد شد. علما تيرشان به سنگ خورد، به علاوه اعليحضرت همايوني هر روزه پيغامهاي سخت به علما و مجتهدين طهران ميداد كه دست از اين حركات برداريد. چون كار را سخت ديدند و دانستند كه كاري از پيش آنها نميرود، به شاه عريضه نوشتند كه ما را اجازه بده كه به عتبات عاليات برويم، باشد كه از اين راه امر خود را مجري دارند. بهعلاوه در روز خروج از طهران هم شايد مردم به هيجان آمده فسادي برپا نمايند.
ص: 128
اعليحضرت همايوني در جواب آنها نوشت: «أَرْضُ اللَّهِ الواسعه» «1»، به هركجا ميخواهيد برويد. علما ديدند بدتر شد. در مطلب را گذاشتند و اينطور تدبير كردند كه ما در روز سهشنبه دوازدهم رجب از طهران حركت خواهيم كرد و تعيين روز براي اين بود كه شايد مردم بلوا نموده، آنها را از رفتن بازدارند، ليكن مردم از ترس دولت هيجاني نكردند و علما هم آن روز را فسخ عزيمت نمودند و وعده به روزهاي ديگر دادند. از آن طرف امين الدوله روزبهروز ترقي كرد و خدماتش در خاكپاي همايوني مشهود افتاد تا به مرتبه صدارت رسيد و بعضي قوانين خوب براي دولت ايران ترتيب داده بود. از جمله عمل گمرك ايران بود كه قبل از وزارت امين الدوله مقاطعه و اجاره به رؤساي گمرك داده ميشد، چون امين الدوله وزير اعظم شد، گمرك را ضبطي قرار داد، يعني هرچه عمل كرد مال دولت باشد و اجزا مواجببگير باشند.
خيال امين الدوله وزير اعظم براي قرض از خارجه
در عشر اول رجب المرجب 1315، امين الدوله وزير اعظم براي اينكه دولت ايران به خارجه و داخله مقروض ميباشد ميخواهد هفده كرور از دولت انگليس قرض كند، ليكن دولت روس كه نفوذ انگليس در ايران را نميخواهد سخت ايستادگي دارد كه اين قرض نشود و آخر الأمر هم امين الدوله به اين مقصود نائل نشد.
اقامه عيد ميلاد مبارك مرتضوي سلام الله عليه
در روز سيزدهم رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده كه روز ميلاد سعادت بنياد حضرت ولي عصر عليه السّلام بود، اعليحضرت همايوني در تالار بلور به سلام نشست و عموم چاكران درباري برحسب معمول در عمارت گلستان در پيشگاه تالار بلور به سلام ايستادند. مراسم عيد به عمل آمد و يكصد و ده تير توپ خالي شد و شب عيد را در خيابان الماسيه چراغان و آتشبازي مفصلي برپاي بود و در تمام شهر نيز چراغان كامل به عمل آمد.
______________________________
(1). قرآن كريم، سوره النساء 97/ الزمر 10.
ص: 129
آداب صدراعظم نوعي در ايران
صدراعظم در ايران، همان وزير داخله و رئيس الوزرا و وزير اعظم مستقل است، منتها اين است كه چون لفظ صدراعظم به شخصي داده شد، احترامات ظاهريش زياد ميشود و عناوين بزرگ به او نوشته ميشود.
صدراعظم در مملكت ايران بعد از شخص پادشاه و پسرها و برادرهايش بر تمام مردم مقدم است و تمام طبقات نوكر بايد به او كرنش نمايند و بياذن در حضورش ننشينند «1» و عناوين درجه دوم به او نوشته ميشود مثل «تصدقت شوم» و «قربان حضور مباركت شوم». اين اوقات عنوان كاغذ «تصدق آستان مباركت شوم» مينويسند و در سر پاكت «در حضرت فلك رفعت» يا «حضور مبارك» مينويسند و در آخر هم «روحي فداه» كه مخصوص شاه بود اضافه نمودهاند. در حقيقت روحي فداه از عهد صدارت امين السلطان به بعد در ايران دأب شد كه به صدور بنويسند و عريضه بلند هم روي پاكت صدراعظم مينويسند. لكن صدراعظم به مناسبت درجات به مردم عنوان مينويسد.
حكم صدراعظم در تمام ايران مثل حكم پادشاه جاري و ساري است، بلكه بعضي اوقات، صدراعظم احكام پادشاه را كه صلاح نداند مجري ندارد، اما پادشاه ناچار حكم او را جاري ميسازد. صدراعظم در حقيقت قدرت پادشاه است و پادشاه روح صدراعظم است. هيچ كاري در مملكت بيامضاي صدراعظم مجري نميشود و هرگاه شغلي يا درجه يا مواجبي به كسي داده شود بايد به تصويب و امضاي صدراعظم وقت باشد. هر حاكمي كه به ولايتي نصب ميشود، بايد مبالغي تقديمي به پادشاه بدهد و پنج يك يا ده يك آن مبلغ هم به صدراعظم بايد بدهد تا كارش قوام گيرد.
صدراعظم از قديم الأيام در ايران معمول بود، در اطاقي كه براي عرايض مينشست، حاجب و دربان نداشت و هركس [ميتوانست] عرض خود را بدون ترس و منع معروض دارد. مخصوصا اين روش را مرحوم ميرزا تقي خان اميركبير اتابيك اعظم صدراعظم فراهاني و ميرزا آقا خان صدراعظم نوري محكم داشتند و متظلمين بيمنع حاجب و
______________________________
(1). متن: ننشيندند.
ص: 130
دربان عرض خود را مينمودند و عرايض را هم از سر تا بهپا ميخواندند و از منزل خود كه به درب خانه ميرفتند اغلب پياده بودند يا سواره خيلي آرام، محض اينكه اگر كسي از فقرا و ضعفا عرضي دارد در بين راه عرض خود را بنمايد. اين بود كه امور مملكت قوامي داشت. امين الدوله وزير اعظم نيز اين روش را به خاطر داشت و اغلب پياده از خانه خود به درب خانه ميآمد و اگر هم به كالسكه مينشست خيلي آرام حركت ميكرد. حضرت عين الدوله امير اتابيك صدراعظم حاليه كه در تجربه و دورانديشي برتر از آنها است، البته اين قوانين را هرگز از دست نخواهد داد.
بر همهكس معلوم است پس از آنكه شاه هركس را به مقام صدارت كه بزرگترين مناصب مملكت است نائل ساخت، مثل اين است كه قدرت خود را به او داده و ديگر پادشاه از هيچ بابت مسئول نخواهد بود. در اينوقت صدراعظم مسئول خداي تعالي ميباشد. اگر كسي در اقصاي مملكت ايران ظلم كند وبالش به گردن صدراعظم وقت است. پس از آنكه از مظلوميت او آگاه شد، حتي القوه بايد چاره ظلم را بنمايد بلكه احدي را بدون اختيار از افعال او نبايد به حكومت بفرستد و جان و مال و ناموس يك مملكت را به دست حاكم ظالم خداناشناسي بدهد كه به هواي نفس مالها به يغما برد و ناموس بيچارگان را به باد دهد. اين است كه اغلبي از مردم ولايات ايران از ظلم حكام تهيدست و پريشان شدهاند و دخترها و پسرهاي خود را در عوض ماليات ميدهند و هزاران از مردم به واسطه تعدي به ممالك خارجه ميروند. اين نوع تعديات را ساير حكام از غلامرضا خان آصف الدوله شاهسون فرا گرفتند كه خود و كسانش در مدت سي سال در اغلبي از بلاد ايران ذرهاي از ظلم و تعدي را فروگذار نكردند كه نام ابن زياد و حجّاج را از ميان بردند و هر فرمان كه از دولت به صحه مباركه شاه ميرسد بايد اول به مهر صدراعظم برسد. اعليحضرت همايوني به صدراعظمهاي خود «جناب صدراعظم» مينوشت. فقط به امين السلطان در صدارتش «اشرف» اضافه كرد. به امين الدوله «جناب اشرف اكرم» مينوشت، ليكن به خط خود اعليحضرت همايوني نبود.
ص: 131
صدارت وزير اعظم
در روز سيزدهم رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده كه روز ميلاد سعادت بنياد امير المؤمنين عليه السّلام بود، تمام شاهزادگان و وزرا و امرا به امر مبارك همايوني در مجلس دربار اعظم طهران حضور بههم رسانيده و جناب وزير اعظم در مقام صدارت جلوس كرد. در اينوقت جناب وكيل الملك وزير خلوت دستخط مبارك ذيل را كه حاكي صدارت وزير اعظم بود در مجلس دربار آورده به زباني طلق قرائت كرد و ناصر السلطان صندوقدار يك قطعه تمثال همايوني را مكلل به الماس از درجه اول و يك عدد قلمدان تمام مرصع و يك ثوب خرقه ترمه كشميري با شمسه مرصع الماس نشان از طرف اعليحضرت شاهنشاهي براي خلعت صدارت به مجلس آورد. وزير اعظم، پس از اصغاي دستخط جهان مطاع، خلاع فاخره را به بر و دوش خود زينت داد. پس از آن صدراعظم با هيئت وزرا به خاكپاي مبارك تشرف جست و اصغاي مراحم ملوكانه و رضايت شاهانه را نمود.
سواد دستخط همايوني كه به خط مبارك است
محض اظهار التفات و مرحمت خاص، يك قطعه تمثال خودمان را از درجه اول و يك عدد قلمدان مرصع با يك ثوب خرقه خز با شمسه الماس به صدراعظم مرحمت فرموديم.
سواد دستخط همايوني كه به خط وزير خلوت است
چون جناب اشرف اكرم ميرزا علي خان امين الدوله وزير اعظم، از وقتي كه منصب جليل وزارت اعظم بر عهده او محول و واگذار گرديد و بهطوري كه مكنون خاطر ما بود از عهده خدمات مقرره برآمده، مزيد مرحمت و توجه و عنايت خاص ما را درباره خود كاملا جلب نموده و شايسته تجديد التفات و مرحمت آمده، لهذا به موجب اين دستخط مطاع مبارك، از اين تاريخ شغل نبيل و منصب جليل صدارت عظماي اين دولت را با شرايط و لوازم آن به عهده معزي اليه واگذار و محول داشتيم كه به اقتدار و اختيار تمام به مراسم خدمت مزبور بپردازد و ميبايد تمام وزرا و رجال دولت معزي اليه را شخص اول و صدراعظم دولت دانسته، كمال اطاعت و انقياد از او به عمل آورند. شهر رجب 1315.
ص: 132
ورود وزير مختار اتازوني به دار الخلافه
وزير مقيم دولت اتازوني، مستر هارده كه مأمور به اقامت دار الخلافه بود، در عشر دوم رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده، وارد طهران شده به خاكپاي همايوني مشرف شد و نامهاي هم كه از رئيس جمهور اتازوني و حاكي مأموريت او بود تقديم داشت.
تشرف ناصر الملك به خاكپاي مبارك
جناب ناصر الملك وزير قورخانه كه به اخبار تاجگذاري اعليحضرت شهرياري به بعضي از دول اروپا رفته بود، در ماه رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده به طهران مراجعت كرد و به خاكپاي همايوني مشرف شد.
تنظيف كوچههاي طهران
چون چندي بود كه معابر و طرق طهران به اندازهاي مغشوش شده بود كه در زمستان از كثرت گل و در تابستان از گرد و خاك فراوان عبورومرور مشكل شده بود، كريم آقا منظم السلطنه وزير نظميه و احتسابيه در شوسه و سنگفرش خيابانها سعي بليغ نمود و اعلانات به طبع رسانيد و از مردم هم كمك خرجي گرفت. چند وقتي شهر طهران تميز و پاك بود، پس از اندكي به حالت اوليه بازگشت.
قرآن مجيد جديد
ميرزا طاهر بصير الملك كاشاني مستوفي، در ماه رجب 15 در طهران، قرآن مجيدي به طبع رسانيده از قرار تفصيل ذيل:
شرح فارسي آن «1» كه مابين ترجمه و تفسير است، مابين صفحات كلام الله است و نيز كشف الآياتي بهطور لغت فارسي اختراع كرده و در آخر قرآن است. اين كشف از براي لغات اول و آخر آيات مباركات ميباشد كه عوام نيز به آساني هر آيه را كه صدر و ذيلش را به خاطر داشته باشند ميتوانند فورا در آنجا پيدا نمايند و حواشي قرآن را مخصوص نزول و شأن آيات قرار داده، كشف الاحكامي هم به طرز مخصوص نوشته در اول قرآن قرار داده است.
______________________________
(1). متن: شرح فارسي آنرا
ص: 133
طبع كتاب طراز المذهب
ميرزا عباسقلي خان سپهر مستوفي اول وزير دار الشوري كتابي در شرح حالات بهجت علامات حضرت زينب كبري و جناب عبد الله جعفر گرامي شوهرش- سلام الله عليهما- نوشت. در ماه رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده در طهران به طبع رسيد و تا آن روز هيچيك از مورخين مستقيما در شرح حالات آن حضرت كتابي ننوشته بود.
پايتخت شدن طهران
چون مطلب ذيل در اينجا خالي از مناسبتي نيست ذكر ميشود:
آقا محمد خان قاجار پادشاه ايران مقدم سلاطين سلسله جليله قاجاريه پس از آنكه بعضي از بلاد ايران را مسخر كرد، محض نزديكي به استرآباد كه محل ايل قاجاريه بود، طهران را در سنه 1200 هجري پايتخت قرار داد، ليكن اسم پادشاهي به خود نگذاشت.
پس از آنكه تمام بلاد و ممالك ايران را به حيطه تصرف آورد، در سنه 1209، به طهران آمده به اصرار بزرگان تاج سلطنت به سر گذاشت. آقا محمد شاه، اول پادشاه است كه طهران را پايتخت قرار داد.
انتشار بعضي اعلانات در طهران
در مدت چند ماه صدارت جناب ميرزا علي خان امين الدوله، هر روزه در طهران صداها بلند بود و مجالس بر ضد امين الدوله ميشد و اراجيف شهرت ميدادند كه امين الدوله ميخواهد ايران را جمهوري نمايد و قوانين فرنگ را مجري سازد و به ديوارهاي طهران اعلانات هيجانآميز بر ضد امين الدوله ميچسبانيدند. كارگزاران دولت دقت داشتند كه سرمنشأ آنها را به دست آورند. بعد از مدتي تجسسات، اعلانات را نسبت به ميرزا حسين خان قوام دفتر مستوفي بناخانه كه از هواخواهان امين السلطان بود دادند. در ماه شوال المكرم به حكم دولت او را گرفته به حاجب الدوله سپردند.
در روزي كه برف به شدت ميباريد، قوام دفتر را با خرقه خز در حياط صندوقخانه در روي برفها خوابانيدند و پايش را فلك كرده، فراشهاي ديواني به حكم حاجب الدوله فراشباشي چوب زيادش زدند. در اين وقت امين الدوله صدراعظم در اطاق بالاخانه
ص: 134
دربار جاي داشت. جمعي كه حضور داشتند وساطت كردند كه هوا سرد است و قوام دفتر پيرمرد. خوب است مقرر فرمائيد كه دست از وي بردارند و بيش از اينش نيازارند.
امين الدوله عمدا ميگفت وارسي كنيد كه كيست و چوب خوردنش از بهر چيست و دستبهدست همي كرد تا چوب زياد خورد. در آخر گفت يك نفر پيشخدمت برود پيش حاجب الدوله، اگر وساطت مرا قبول ميكند ديگر چوبش نزند. پس از آن قوام دفتر را تحت الحفظ به اردبيل فرستادند. ليكن سياسيون را عقيده اين است كه صدارتش طول نكشد، زيراكه علما به جهت آنكه مطالبشان را گوش نميدهد و راه دخلشان را به يك اندازه مسدود كرده اسباب خرابي او را فراهم ميآورند. دوم اينكه به جهت قروض دولت، خيال قطع مرسوم مردم را دارد. سوم ميلش به رواج قوانين فرنگ در ايران است.
القاب و درجات
در سال هزار و سيصد و چهارده، اول سلطنت، مؤلف به منصب پيشخدمتي همايوني نائل شدم و در ماه شعبان المعظم 14 به لقب لسان السلطنه ملقب و هم در آن سال برادرم عبد العلي خان سرتيپ اول توپخانه ملقب به مورخ السلطنه [شد] و [به] منصب پيشخدمتي حضور همايوني مفتخر آمد و عموزادهام ميرزا تقي خان، پسر ميرزا عباسقلي خان سپهر وزير دار الشوري، ملقب به كمال السلطنه و بعد از چندي به منصب پيشخدمتي سربلند گرديد.
ارسال شمشير از طرف عثماني به حضور همايوني
در ماه رجب المرجب، ناصر الملك كه از دربار دولت عليّه عثماني به دار الخلافه طهران مراجعت كرده و به خاكپاي همايوني مشرف شد، اعليحضرت سلطان عبد الحميد خان پادشاه عثماني به صحابت ناصر الملك يك قبضه شمشير گرانبها كه از شمشيرهاي مخصوص خود بود، محض اظهار يكجهتي به رسم هديه به حضور مبارك شاهنشاه ايران فرستاد. اعليحضرت همايوني تلگراف ذيل را به سلطان عثماني زد:
ص: 135
سواد ترجمه تلگرام اعليحضرت شاهنشاهي
ناصر الملك رسيد و شمشيري را كه آن اعليحضرت لطف فرموده ايصال داشته بودند رسانيد. اين يادگار براي من بخصوص خيلي گرانبهاست و چون از دست مبارك آن اعليحضرت ميرسد، آن را به منزله فال نيك و اين حسننيت را اسباب تشييد مباني اتحاد صميمي كه فيمابين مملكتين ما داير است ميداند. مراتب تشكرات قلبيه خود را به آن اعليحضرت اظهار داشته، متمني است كه ادعيه خالصانه را كه همواره براي سعادت آن اعليحضرت و شوكت سلطنت و اقبال ممالكشان مينمايم قبول فرمايند.
مظفر الدين
سواد ترجمه جواب اعليحضرت سلطان
تلگرامي را كه آن اعليحضرت از روي لطف به من خطاب فرموده بودند، واصل و در موقع ايصال شمشيري كه به عنوان علامت دوستي و مودت صميمي خود و به منزله تضمين بقاي روابط مودتآميز كه فيمابين دولتين ما دائر بوده بهطور هديه ناچيز به آن اعليحضرت اهدا نموده بودم، اظهارات و احساسات آن اعليحضرت اسباب كمال امتنان قلبي و تشكر باطني گرديد و موجب منتها درجه مسرت شد. لهذا ادعيه خيريه كه براي طول عمر گرانبها و صحت و سلامت آن وجود مبارك همواره مينمايم تجديد ميكنم.
عبد الحميد
تشريففرمايي به كارخانه قندسازي
كارخانه قندسازي كه يك سال است در كاريزك كه در چهار فرسخي طهران است ايجاد و به واسطه كنپاني بلژيكي شده، قندش اين اوقات- كه ماه رجب است- به دست آمده. از آنجا كه كاريزك ملكي جناب صدراعظم بود و در حقيقت هم يك پا شريك عمده كارخانه خود صدراعظم است، در روز جمعه بيست و دوم رجب صدراعظم از شاه براي بازديد كارخانه دعوت كرد. اعليحضرت همايوني با ملتزمين ركاب در روز مزبور به آنجا تشريف برد و بعد از صرف ناهار و عصرانه و بازديد كارخانه به شهر مراجعت كرد.
ورود جناب آقا ميرزا علي آقاي مجتهد
جناب آقا ميرزا علي آقاي مجتهد، پسر مرحوم حجة الاسلام آقاي حاجي ميرزا
ص: 136
محمد حسن شيرازي- طاب ثراه- [كه] به زيارت ارض اقدس رفته بود، در عشر دوم رجب المرجب 15، به زاويه مقدسه حضرت عبد العظيم عليه السّلام ورود كرد. اعليحضرت همايوني به جهت حسن عقيدت و صفاي نيت، غلامحسين خان وزير دربار را در روز سهشنبه نوزدهم به آنجا فرستاد، جناب معظم را با احترام فراوان به طهران آورد و در اين وقت اغلبي از علما و مردم دار الخلافه آقا را پيشباز كردند. آقا يكسره به عمارت گلستان تشريف آورده، با اعليحضرت شاهنشاه ايران ملاقات فرموده، بعد از آن برحسب دعوت ناهار را در منزل جناب امين الدوله صدراعظم صرف كرد. پس از آن به زاويه مقدسه رجعت كرد و به عتبات عاليات وطن خود عزيمت نمود.
بذل همايوني
بعد از فوت مرحوم مبرور حاجي ميرزا حسن شيرازي حجة الاسلام- طاب ثراه- در سرّ من رأي، چون طلاب آنجا متكلفي نداشتند، از هم پراكنده شدند. لهذا اعليحضرت شهرياري كه خميرمايهاش از ارادت و اخلاص به خانواده رسالت انباشته است، در هذه السنة تخاقويئيل هزار و سيصد و پانزده، سالي دوازده هزار تومان بدون رسوم براي طلاب سرّ من رأي مقرري برقرار فرمود و فرمان صادر شد و در صدر فرمان به خط مبارك مضمون ذيل را دستخط كرد:
هركس از اعقاب من كه سلطنت دارند اين وجه را به طلاب عسكريين نرسانند يقين من از او راضي نخواهم بود. في شهر رجب المرجب 1315.
اصلاح مابين دولت و مجتهدين طهران
در روز هفدهم رجب المرجب، اعليحضرت شهرياري به امين الدوله صدراعظم دستخط كرد كه علماي شهر دار الخلافه كه ميخواستند به عتبات عاليات بروند چون هوا سرد است البته تشريف نبرند. لهذا صدراعظم را به منزل جناب حاجي ميرزا حسن مجتهد آشتياني كه بر ساير علماي طهران مقدم است رفت و به بعضي سخنان دل آقا را به دست آورد و دستخط همايوني را هم به ايشان نمود. از اين جهت كدورتي كه مابين دولت و مجتهدين دار الخلافه بود به يك اندازه مرتفع شد. البته بقاي كدورت اسباب
ص: 137
خسارت و بدنامي طرفين بود، اگرچه اصلاح ذات بين دوامي نكرد و در معني كدورت در ميان بود [و اين متاركه از براي دو طرف خفت بود].
ايجاد دواخانه
در ماه شعبان المعظم هزار و سيصد و پانزده، جناب امين الدوله صدراعظم در محله چاله ميدان طهران در قرب زاويه مقدسه امامزاده يحيي عليه السّلام دواخانه ممتازي از خود ايجاد كرد و طبيب و دوافروش در آنجا قرارداد و فقرا را مجانا معالجه ميكند و دوا ميدهد.
ايجاد مدرسه مليه در طهران
جناب ميرزا علي خان امين الدوله صدراعظم، سابق بر اين، در پيشكاري آذربايجانش در تبريز ايجاد مدرسه مليه مسمّي به «رشديه» نمود. در ماه رجب المرجب هزار و سيصد و پانزده در طهران، در حوالي منزل خود، به شراكت جمعي از رجال ايجاد مدرسه مليه كرد و اسمش را مدرسه «رشديه» نهاد. سرمايه مخارجش ده هزار تومان بود كه دو هزار تومان را اعليحضرت همايوني داد و ما بقي را خود و ساير رجال. در حقيقت اول ايجاد مدرسه مليه است در طهران [كه] در عهد سلطنت جاويد مدت اعليحضرت مظفر الدين شاه قاجار برپاي شد. ساير مدارس مليه از وي فرا گرفتند. ترقي هر مملكت منحصر به مدرسه و روزنامه است، نه مدارس قديمه ايران.
خلاصه اين مدرسه شامل پنجاه شاگرد بود كه بيست و پنج نفر از آنها مجاني و بلاعوض درس ميخواندند و بيست و پنج نفر ديگرش ماهانه از قرار نفري «ابتدايي» يك تومان و «علمي» پانزده هزار دينار به مدرسه ماه به ماه ميدادند. معلم مدرسه ميرزا حسن رشديه بود كه تدريس اين نوع مدارس را به روشي مخصوص در اسلامبول ياد گرفته بود و تا آن روز در طهران آن نوع ابتدايي سهل المأخذ نميدانستند و به شاگرد ياد نميدادند آ «1». مدت تحصيل در اين مدرسه چهار سال بود. در آنجا زبان فارسي و خط و
______________________________
(1). در خصوص شادروان حسن رشديه كه بنيانگذار مدارس نوين بود رجوع شود به سوانح عمر به قلم پسرش
ص: 138
ترجمه علوم جديده خارجه از قبيل جغرافيا و هيئت و حساب تحصيل ميشد. بعد از انقضاي چهار سال شاگرد مجاز است كه به مدرسه ديگر برود يا به كسب و صنعتي پردازد.
شكار پلنگ به دست همايوني
مدتي بود يك پلنگ قويجثه در دامنه كوه سياهغار، از جبال دوشانتپه، در مغاره مسكن كرده بود و مبالغي از حيوانات آن حدود را شكار ميكرد. از اين بابت نخجيرهاي آن طرف فراري شده بود. اعليحضرت شاهنشاه، در روز يكشنبه بيست و چهارم رجب المرجب 1315، براي انتقام از آن درنده خونآشام بدان صوب تشريف برد. شكارچيان به تدابير پلنگ را از مغازه بيرون آورده، فرار كرد و مبالغي راه پيمود. اعليحضرت يك تنه او را دنبال كرده به يك تير تفنگ به خاكش افكند. در آن روز به شكرانه مبالغي به فقرا انعام بذل فرمود و به شهر رجعت كرد.
تشريففرمايي به دوشانتپه و جاجرود
روز دوشنبه بيست و پنجم رجب هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت همايوني به دوشانتپه تشريف برد. بعد از چند شب اقامت به شكارگاه جاجرود نزول اجلال كرد و ده شب در آنجا توقف نمود و عيد ميلاد مبارك را كه در روز سوم شعبان المعظم است، در آنجا به پاي داشت و اثاثه عيد از قبيل آتشبازي و غيره در جاجرود فراهم بود.
وزارت خالصجات به ناصر السلطنه
در ماه رجب المرجب 15، وزارت خالصجات و فلاحت به ميرزا نصر الله خان ناصر السلطنه وزير خالصجات آذربايجان مرحمت شد و به يك ثوب جبه ترمه بطانه خز شمسه مرصع مخلّع گرديد و به دستخط ذيل مخاطب آمد:
______________________________
شمس الدين رشديه، نشر تاريخ ايران، تهران، 1362 و نيز زندگينامه پير عارف رشديه تأليف فخر الدين رشديه (انتشارات هيرمند 1370 تهران).
ص: 139
سواد دستخط همايوني كه به قلم مبارك است
از آنجايي كه ما كمال مرحمت را نسبت به ناصر السلطنه داريم و حقيقت در باب خالصجات آذربايجان هم خوب خدمت كرد، لهذا خالصجات طهران و غيره را هم به او سپرديم كه آباد نموده خاطر ما را از خودش مسرور بدارد. في شهر رجب 1315.
سواد دستخط مبارك
چون ميرزا نصر الله خان ناصر السلطنه از بدايت عمر تاكنون در خاكپاي اقدس همايوني ما مشغول خدمتگزاري بوده و هميشه خاطر مبارك ما را از طرز صداقت و درستكاري خود قرين رضامندي داشته و همه اوقات مراحم ما را نسبت به خود كاملا جلب و جذب كرده و علاوه بر ساير خدمات معلوم، در اين مدت كه خالصجات آذربايجان سپرده به او بود چنانكه مكنون خاطر ما بوده آنها را آباد و دائر نموده، محض اظهار مرحمت و عنايت مخصوص به تصويب جناب اشرف صدراعظم، وزارت كليه خالصجات و زراعت و فلاحت را از هذه السنة تخاقويئيل و بعدها به عهده او واگذار فرموديم كه با كمال مراقبت و اهتمام با حسن كفايتي كه دارد اين خدمت بزرگ را در عهده گرفته ساير خالصجات را هم مثل خالصههاي آذربايجان آباد و منظم نمايد. 1315.
كتاب احياء الأطفال مظفري
حاجي ميرزا علي دكتر رئيس الاطباي طبيب همايوني در تربيت و امراض اطفال كتابي ترجمه و تأليف نموده و به اسم شاهنشاه ايران اسمش را كتاب احياء الاطفال مظفري نهاده، در ماه رجب هزار و سيصد و پانزده در طهران به طبع رسيده. يك جلد تقديم خاكپاي همايوني داشته، به يك ثوب جبه شمسه مرصع مخلّع شد.
لقب هژبر السلطان
در ماه رجب 15، ميرزا هاشم خان سرتيپ كدخداي محله سنگلج طهران ملقب به هژبر السلطان شد.
ناخوشي گاو ميانج
در ماه رجب 15، در ميانه گاوهاي شهر ميانج امراض شدت دارد و اغلب تلف ميشوند.
ص: 140
معافي عوارض نهر رشت
املاك اهالي رشت كه غالب از نهر خمام رود و نورود مشروب ميشود، مبلغ ششصد و پنجاه و پنج تومان هر ساله از بابت عوارض به حاكم بلد ميدادند. در سال 1315 كه ميرزا ابراهيم معتمد السلطنه مستوفي اول به پيشكاري و كارگزاري مملكت گيلان رفت مجلسي از علما ترتيب داده، اين عوارض را بكلي موقوف كرد و نوشته مهر كرده و به مهر تمام علماي آنجا براي موقوفي اين كار رسانيد.
بياعتباري بانك انگليس در طهران
بانك انگليس كه معروف به بانك استقراضي شاهنشاهي است و در ميدان توپخانه طهران دار التجاره دارد و شعباتش در بعضي از بلاد ايران ميباشد و چندين سال است در ايران دائر شده و اسكناس مخصوص در لندن از يك تومان تا هزار تومان چاپ كرده و عوض پول دادوستد ميكند و بايد مقابل اسكناس خود هميشه پول طلا موجود داشته باشد، چون سرمايه اين بانك از منشعبات يكي از كنپانيهاي انگليس است و دولت انگليس ضامن او نيست، ممكن است وقتي ورشكست شود، زيرا كه پولدارهاي ايران اغلب پول خود را نزد او براي اعتبار گذاشتهاند.
دوم اينكه تا امسال كه سال دهم سلطنت اعليحضرت همايوني است به قول دانشمندان سي كرور تومان اسكناس يك تومان به طبع رسانيده، البته ساير اسكناسات او هم به پانصد كرور تومان ميرسد و در مقابل اين اسكناس پولهاي طلاي ايران را جمع كرده و به خارجه برده، چنانكه در دكان صرافهاي طهران پول طلا وجود ندارد.
اين اوقات پولهاي سفيد را نيز بانك جمع كرده، عوضش كاغذ اسكناس داده، از بوشهر به بمبئي حمل ميكنند. خداوند آن كسي را كه باعث اين نوع خيانت به ملت و دولت است و به جزئي رشوه اين نوع ضرر به همنوع خود ميزند و ناموس يك مملكت را به باد ميدهد انتقام بكشد.
خلاصه در ماه شعبان المعظم 1315، در ديوارهاي طهران اعلاني ديده شد كه بانك ورشكست [شده]. تجار و كسبه كه مبالغي اسكناس موجود داشتند، يا پول نزد بانك
ص: 141
سپرده بودند، سراسيمه شده به دست و پا افتادند و يكيك اسكناسهاي خود را در بانك برده، عوض پول، طلا و نقره گرفتند. تقريبا در چند روز قريب دويست، سيصد هزار تومان بانك پول داد و اسكناس گرفت. مردم طهران چون اين اعتبار و پول را از بانك ديدند گفتند البته آن خبر دروغ است و به بانك تهمت زدهاند و ساكت شدند و اسكناسهاي بانك را چون جان شيرين و يار ديرين در سينه و بغل گرفتند و ندانستند كه پانصد كرور كجا و دويست، سيصد هزار تومان كجا؟! محرك اين فتنه و اعلان را حاجي محمد كاظم ملك التجار تبريزي ساكن طهران دانستند.
اخراج ملك التجار به اردبيل
حاجي محمد كاظم ملك التجار تبريزي الاصل ساكن طهران، پسر حاجي مهدي ملك التجار، چون بعد از پدرش ميراثي به دست آورد بناي تجارت را گذاشت و اعتباري حاصل كرد و در اغلبي از كارها مداخله نمود و اگر تاجري ورشكست ميشد فورا به زور خود و زور الواطي كه دورش جمع بودند آن تاجر را آورده، مبلغي از او ميگرفت و او را مفلس به قلم ميداد. رفتهرفته در مجالس دولتي داخل شد و هرچه خواست گفت.
مطلب خود را گاهي به شوخي، گاهي به فحش و گاهي به تمسخر حالي كرد. كارگزاران دولت هم در اول اعتنايي به او نداشتند، ليكن در آخر از او همه نوع ملاحظه نمودند و سخنان او را رد نميتوانستند. به اين واسطه در طهران بلكه در تمام ايران تعديها كرد و مال تجار و كسبه را به انواع حيلهها برد و محض تدليس گاهي سوقاتي براي پيشكاران ميداد و دل آنها را با خود رام ميساخت. اغلب در منزل او بعضي مفسدين جاي دارند و تمام خيالش براي خرابي دولت است و معايب و مثالب دولت را به الفاظ شوخي و مزاح به خرج ميدهد.
در ممالك خارجه، اگر تاجري داراي ميليونها «1» مكنت و ثروت شود، او را در مجالس رسمي راه ندهند و با يك نايب فوج همشأن نيست. خلاصه اين رشته سر دراز دارد. در ماه شعبان كه عمل بانك انگليس قدري اغتشاش پيدا كرد، سرمنشأ اين تفتين را
______________________________
(1). متن همهجا: مليونها
ص: 142
ملك التجار و حاجي سيد اسمعيل صراف دانستند، چنانكه تا امروز هم كسان حاجي سيد اسمعيل صراف اسكناس دادوستد نمينمايند. بهعلاوه موقوف شدن رژي را در ايران در عهد سلطنت شاه شهيد و تلگرافات جعلي از طرف عتبات عاليات براي حرمت تنباكو از حاجي ملك دانستند. از اين گذشته، ديگر ملك التجار براي وزراي ايران هم اعتبار بهجاي نگذاشته بود، زيرا كه در مجلس دربار خود ديدم به ميرزا ابراهيم خان معاون الدوله كه در آنوقت وزارت تجار را داشت به مزاح گفت «لصتم» و اين كلام اوباش و الواط ايران است [و] مخفف «مخلصتم» ميباشد! معاون الدوله كه مرد باحيا و معقولي است رنگبهرنگ شده، پاسخش نداد.
مع الجمله، جناب امين الدوله صدراعظم كه از مزاحپيشگان و لودگان نفرت داشت و فتنههاي ملك التجار را نيز ميدانست كه به زودي ضررهاي عمده به دولت ايران وارد ميآورد، حكم داد او را گرفته به قلعه اردبيلش فرستادند. ملك التجار در همانجا نيز مشغول تحريك تجار آذربايجان و علماي آنجا بود كه تلافي به صدراعظم بكند.
اخراج بصير السلطنه
در اواسط سال پانزده، خان خان بصير السلطنه ناظم خلوت همايوني كه در حقيقت رياست خلوت را داشت و محرميت مخصوص در خاكپاي همايوني پيدا كرده بود و اسباب غرور او شده، با يكي از پيشخدمتان كه [از] برآوردگان مخصوص همايوني بود طرف صحبت شد و بعضي كلمات ناشايست گفت و خيالات زشت درباره او به خاطر نهفت! پيشخدمت مذكور سراسيمه به خاكپاي مبارك شده، واقعه را به عرض رسانيد.
از آن طرف حكيم الملك (وزير دربار) كه در آستان شهرياري قربي به كمال داشت و چندي بود با بصير السلطنه نرد عداوت ميباخت، موقع را غنيمت شمرد و مثالب و معايب بصير السلطنه را معروض داشت. اعليحضرت شاهنشاهي بصير السلطنه را احضار كرد و با او فرمود قدر نعمت ندانستي و شكر مرحمت بهجاي نياوردي. ترا از پستي به مرتبه وزارت و امارت رسانيدم، اينك اصل خود بروز دادي و با مخصوصان خلوت من بدانديشيدي. ديگر در اين شهر نمان.
ص: 143
بصير السلطنه خود را در غرقاب بلا مبتلا ديد و از كرده پشيمان شد. چون حكيم الملك را مدعي خود ميدانست معاذير خود را بيهوده شمرد كه در خاكپاي همايوني معروض دارد. به خانه جناب امين الدوله صدراعظم پناهنده شد شايد فايدتي بدهد. صدراعظم به جهت رنجش و خشم اعليحضرت همايوني از بصير السلطنه، به تظلمات او گوش نداد و از همراهي با او چشم پوشيد. ناچار راه تبريز پيش گرفت در آنجا متوطن شد و لقب بصير السلطنه نيز از او خلع شد.
بانك روس در ايران
در اواخر سلطنت شاه شهيد، در طهران كنپاني روسي به ضمانت دولت روس، ايجاد بانك استقراضي نمود به اين معني كه جواهر و طلاآلات و ساير اجناس را گرو گرفته، در مدت معين كه از يازده ماه بيشتر نگذرد، پول ميدهند و اسباب هم بايد يك و نيم، دو برابر بيارزد و در رأس وعده يك ماه مهلت گذاشتهاند. اگر بعد از يك ماه صاحبش پول را نياورد و اسباب را نبرد، حق دارد بانك حراج «1» كرده باقي مانده را نگاهداشته، هروقت صاحبش آمد به او ميدهد.
جواهرآلات را توماني پنج پول فرع ميگيرند، ساير اشيا را توماني صد دينار. در ضمن اگر دو تاجر يا موالين ضمانت شخص را نمايند پول به قرض ميدهند و بروات تجارتي را كه معتبر باشد تنزيل كرده ميدهند. بهعلاوه مال التجاره روسيه از هر قبيل به طهران آورده به تجار به نسيه و نقد ميفروشند. پولداران ايران هم به جهت اعتبار اين بانك، پول خود را به توماني يك شاهي فرع به بانك قرض دادهاند.
ميتوان گفت كه امروزه سرمايه اين بانك از پول موالين ايران است. خبطي كه از طرف كارگزاران دولت عليّه ايران شده، در روزي كه كنترات با بانك نمودهاند، قرار ندادند كه يك نفر از طرف دولت ايران هر روزه در بانك باشد و نگذارد ديناري بانك به كسي قرض بدهد مگر اينكه آن شخص كه اسباب آورده و پول ميخواهد ضمانت و تعرفه از كدخداي محل در دست داشته باشد كه اين اسباب از او است و دزدي نيست.
______________________________
(1). متن: هراج كرده
ص: 144
چون چنين مأموري از ايران در بانك نيست، آنچه مال دزدي از پنجاه، شصت سال قبل تا امروز در اختفا بوده و دزد مال به جايي نميتوانست آن مال را بفروشد و بيرون بياورد، بعد از ايجاد اين بانك، با كمال اطمينان، دزدها مالهاي پنهان را به بانك برده و گرو گذاشتهاند و هيچوقت سروقت آن مال نميروند.
ميتوان گفت در اين مدت ده، پانزده ساله كه بانك روس در طهران ايجاد شده قريب دويست، سيصد كرور مال دزدي را به نيمه مالك شدهاند و اگر هم دزدي نبوده، چون مردمان ايران فقير و تهيدست ميباشند، قوه درآوردن مال خود را از بانك ندارند. «1» بانك روس محض همچشمي با بانك انگليس تمام خيالش اين است كه بانك خود را در دائره ايران منبسط كند و بانك انگليس را از ميان ببرد. بانك انگليس هم همين خيال [را] دارد. در ضمن مردم ايران پايمال اين دو مستهلك ميباشند و عنقريب است كه نقدينه ايران به واسطه بانك انگليس و جواهرات و اشياء ديگر ايران به واسطه بانك روس مفقود الاثر خواهد شد.
بانك روس امروزه در طهران حكم صحراي محشر را پيدا كرده كه روزي هزاران مرد و زن در درب بانك براي قرض كردن ايستادهاند و ملبوس زن خود را به گرو ميدهند.
تمام اين مفاسد به گردن كسي وارد است كه براي وجهي ناقابل ثروت و ناموس دولت چهار هزار ساله را به باد داد و باني اين بانك شد.
منع برهفروشي
سابق بر اين حكم شد كه ديگر در ولايات ايران بره نكشند، زيرا كه صاحبان گوسفند محض پوست بره او را ميكشتند و پوستش را به قيمت گزاف ميفروختند «2»، از اين جهت گوشت ناياب شده بود. چندي بود كه اين قدغن برهكشي موقوف بود و مردم بره ميكشتند و نميگذاشتند كه بزرگ شده به جاي يك من گوشت، ده من گوشت بردارند.
چون امين الدوله صدراعظم از فساد اين امر آگاه بود، سخت قدغن كرد كه احدي بره نكشد. از آنجا كه هيچ قانون در ايران يك، دو ماه بيشتر دوام نميكند، بعد از عزل امين الدوله، باز مردم بناي برهكشي را گذاشتند.
______________________________
(1). متن: نميباشند.
(2). متن: ميفروشند
ص: 145
بر دولت عليّه واجب است كه قدغن اكيد فرمايد كه بره كسي نكشد و راهش اين است كه به هر پوست بره كه از سرحد ميگذرد بيست تومان ماليات ببندد، ديگر كسي بره نخواهد كشت. آنوقت گوشت فراوان و ماست و شير و پنير ارزان خواهد شد و ساير مأكولات نيز مربوط به گوشت است.
در لباس مردم ايران
پوشيده نباشد كه تمام مردم ايران، از وقتي كه به دنيا ميآيند تا وقتي كه از دنيا ميروند به لباس خارج از مملكت خود كه در حقيقت نجس ميباشد ملبس ميباشند.
زيرا كه چون طفل به دنيا آمده به پارچههاي فرنگي پوشيده ميشود و پس از آنكه مرد نيز كفنش از متاع خارج است. از اين دو گذشته ساير ملبوساتش و اثاث البيتش و مبلش از خارجه است. با اينكه ممكن است بيشتر مايحتاج خود را از وطن خود به دست كرده و به هيچوجه محتاج متاع خارجه نشود. البته مملكتي كه حالش اين شد و تمام نقدينهاش در عوض متاع به خارجه رفت، فقير و تهيدست ميشود. بر اعليحضرت اقدس شاهنشاهي كه تمام خيالش در اصلاح نواقص مملكت ايران است واجب است كه نظري به مطالب مذكوره بفرمايد.
حكم لازم نيست كه مردم لباس خارجه نپوشند. اگر شخص مقدس پادشاه خود به لباس بافته شده در ايران درآيد و از آن متاع تمجيد بفرمايد، بعد از اندك زماني، تمام مردم متاع ايراني خواهند پوشيد و از روي طبيعت درست خواهد شد. زيرا كه افعال پادشاه، پادشاه افعال است. چنانكه در يكي از شهرهاي اروپا، يكي از تجار مقدار زيادي از ماهوت مخصوص در حجره خود داشت كه قريب دويست هزار تومان ارزش داشت و سالها در حجره تاجر مانده بود و كسي از او نميخريد. پادشاه مملكت يك روز از حوالي حجره او گذشت، تاجر را مهموم و مغموم ديد. او را پيش طلبيد و سبب پرسيد. داستان يكسره عرض كرد. فرمود راهش پيش من است و فورا چند ذرع از آن ماهوت خريد و داد خياط برايش لباس دوخت و پوشيد. يك روز در حضور وزرا و اركان از پارچه مذكور تمجيد و تحسين كرد. روز ديگر باريافتگان حضور از آن پارچه خريدند و ساير مردم به
ص: 146
آنها تأسي كرده به آن نوع لباس ملبس شدند و تاجر به قيمت گزاف پارچه خود را به فروش رسانيد.
سابق بر اين، در كاشان تنها، هفتصد دستگاه كارخانه شعربافي [بود] كه همه نوع پارچه حرير و غيره ميبافتند و از همه جهت به پارچه فرنگ ترجيح داشت، زيرا كه در ايران پارچه به دست بافته ميشود و در خارجه به ماشين. البته پارچه دستي به هزار درجه استحكامش از پارچه چرخ بيشتر است. امروزه آن كارخانجات عددش به هفت رسيده. مگر مردم ايران از مردم اروپا كمهوشتر و كمذكاوتتر ميباشند يا آب و خاكشان پستتر «1» كه اين نوع احتياج به آنها داشته باشند؟ با اينكه امروزه در اغلبي از بلاد ايران همه نوع پارچه ميبافند، چون كسي نميپوشد بيقدر و قيمت است.
وزارت داخله مجد الملك
در ماه رجب 1315، ميرزا تقي خان مجد الملك وزير وظايف و اوقاف برادر امين الدوله صدراعظم ملقب به وزير داخله شد و به معاونت صدارت عظمي نائل شد و به يك ثوب خرقه ترمه كشميري شمسه مرصع مفتخر گرديد.
لقب مؤيد الاسلام
آقا فضل الله مؤيد العلماء، پسر مرحوم آقا محمد كرمانشاهاني كه نسبش به مرحوم مجلسي عليه الرحمه ميرسد، ملقب به مؤيد الاسلام و به يك قبضه عصاي مرصع مفتخر گرديد.
لقب افخم السلطنه
در ماه رجب، حاجي غلامحسين خان قاجار پسر حاجي ناصر قلي خان امجد الدوله امير تومان ملقب به افخم السلطنه شد.
لقب معز الممالك
در ماه رجب، يوسف خان سرتيپ پيشخدمت ملقب به معز الممالك شد.
______________________________
(1). متن: پستر
ص: 147
صولت نظام
محمد علي خان سرتيپ قورخانه ملقب به صولت نظام شد، در ماه رجب المرجب.
منصب استيفا
در ماه رجب، ميرزا علي خان پسر ميرزا عبد الحسين خان مدير الوزاره مستوفي به منصب استيفا نائل شد.
لقب اكرم الملك
در ماه رجب هزار و سيصد و پانزده، امان الله خان نايب وزارت خارجه پسر ميرزا جواد خان نايب الوزاره ملقب به اكرم الملك و به خطاب جنابي نائل شد.
طهران
در زمستان هزار و سيصد و پانزده در طهران مرض ذات الجنب شيوع دارد.
اعجاز ارض اقدس
در ماه رجب هزار و سيصد و پانزده، شخصي از اهل هرات كه هر دو پايش شل و مدتي مديد در ارض اقدس بوده و از معالجه مأيوس شده، ملتجي به آستان ملك پاسبان حضرت علي بن موسي الرضا عليه السّلام ميشود و رشته به گردن خود آويخته و سررشته ديگر را به پنجره نقره كه در بالاي سر مرقد مطهر واقع است بسته، پس از گريه و زاري به خواب ميرود. حضرت ولي عصر نظر مرحمت به او افكنده، سراسيمه از خواب بيدار شده، برميخيزد و هر دو پايش را صحيح ميبيند. شب ديگر را در تمام ارض اقدس چراغان نمودند.
عيد ميلاد سعادت بنياد امام عصر عجل الله تعالي فرجه
در نيمه شعبان هزار و سيصد و پانزده كه عيد مبارك حضرت حجت عليه السّلام بود، موافق معمول، در عمارت گلستان، اعليحضرت همايوني به سلام نشست. لوازم عيد به عمل آمد. شب عيد هم در خيابان ناصريه چراغان و آتشبازي مفصلي شد.
ص: 148
تشريففرمايي به قصر دوشان تپه
در هيجدهم شعبان المعظم هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت شاهنشاهي براي شكار به قصر دوشانتپه تشريف برد و پنج شب در آنجا اقامت كرد.
مصاهرت معين الملك
ميرزا محسن خان معين الملك (جناب امين الدوله) فرزند جناب ميرزا علي خان امين الدوله صدراعظم كه وزارت گمرك و پست را متكفل بود و صدارت عظمي را پيشكاري داشت و در اغلبي از علوم داخله و السنه و فنون خارجه سرآمد عصر خود است، خصوصا در فن ترسل و تحرير و زبان فرانسه و انگليسي و حقوق بين الدول و ديپلماسي تالي متبحرين فرنگ بود، اعليحضرت شهرياري چون اين همه آثار از اين خلاصه اعصار نگريست، خواست بر قدرش بيفزايد و بر صدرش نشاند، بهتر آن ديد كه با حضرت سلطنتش مصاهرت بخشد. از اين روي بفرمود در شانزدهم شعبان المعظم هزار و سيصد و پانزده، در تالار گالري، مجلس عقدي شاهاني برپاي داشتند و تمام شاهزادگان و وزرا و امرا در آن مجلس حضور به هم رسانيده، جناب امام جمعه و جناب آقا سيد علي اكبر مجتهد تفرشي، نواب عليّه فخر الدوله، گرامي دختر نواب عليّه عاليه حضرت عليا را براي معين الملك عقد نمودند و در شب بيست و پنجم شعبان، در پارك صدارت عظمي مجلس عروسي باشكوهي منعقد گرديد و تمام طبقات حضور به هم رسانيدند.
التفات همايوني
در ماه شعبان المعظم 15، يك ثوب جبه ترمه كشميري شمسه مرصع از درجه اول به ميرزا ابو الفتح خان ثقة الدوله منشيباشي حضرت ولايتعهد مرحمت شد.
جغرافياي جديد
شاهزاده حسينقلي ميرزاي عماد السلطنه امير تومان، فرزند نواب والا شاهزاده عبد الصمد ميرزا عز الدوله كه در زبان فرانسه و جغرافيا زحمتها كشيده و فايدتها
ص: 149
برده، كتابي [به نام مرآت العالم] در رئوس مسائل هيئت و جغرافيا نوشته، در ماه شعبان 1315 از طبع خارج شده.
مصاهرت همايوني
شاهزاده محمد حسن ميرزا عين السلطان خوانسالار، چون شاهزاده سالم و خليق ميباشد، در حضرت شهرياري سمت اختصاصي يافت، در بيست و چهارم شعبان المعظم هزار و سيصد و پانزده، نواب عليه اقدس السلطنه گرامي دختر شاهنشاه ايران را جناب امام جمعه و جناب ميرزا حسن آشتياني مجتهد براي عين السلطان در تالار گالري با لوازم تشريفاتش عقد نمودند.
واقعه بندر جز
در ماه شعبان المعظم هزار و سيصد و پانزده، در درياي انزلي واپوري مسمّي به «سمرقند» در دريا لنگر انداخته بود و در شرف بار كردن بود كه حركت كند كه ناگاه كولاك شديدي در دريا شده، واپور ناچار لنگر برداشته براي پناهگاه به سمت ساري حركت نمود. در هنگامي كه خبردار شد خود را در بندر جز ديد و سيصد نفر زوار عزيمت خراسان داشتند و در بندر جز منتظر واپور بودند. چون واپور سمرقند زوار و مسافرين را ديد تمام سيصد نفر را حمل كرده، به انزلي برد كه از آنجا به ارض اقدس بروند و اين نيست مگر از معجزات حضرت ثامن الائمه عليه السّلام.
قدغن [صدور درخت] مركبات به روسيه
سابقا يك نوع تجارت اهالي انزلي اين بود كه درخت مركبات و گلدانهاي گل و ترياك به روسيه ميفرستادند و ميفروختند. اين اوقات روسها قدغن كردند كه ديگر به روسيه نبرند و به ترياك هم گمرك زياد بست.
زمستان طهران
زمستان سال 1315، به حدي هواي طهران سرد شد كه پيرمردها گفتند كه تا حال چنين سرمايي به خاطر نداريم.
ص: 150
خيالات امين الدوله صدراعظم در صدارتش
مرآت الوقايع مظفري ج1 150 خيالات امين الدوله صدراعظم در صدارتش ..... ص : 150
ن قرض رژي كه قريب چهار كرور بود، از بابت فرع مبالغي كلي بالا رفته و پول خود را از دولت ايران مطالبه مينمايند، بهعلاوه مبالغي مستمريخورهاي دولت از سالهاي قبل طلب دارند، اين است كه دولت ايران مجبور به قرض شده و در ماه رمضان المبارك هزار و سيصد و پانزده، جناب صدراعظم ميخواهد يكي از بندرات را نزد انگليسها گرو بگذارد و هفده كرور قرض بكند، قروض را بدهد و ما بقي را تشكيل يك بانكي در داخله بدهد كه از اين ممر فايده به دولت ايران برسد و تلافي قرض بشود. از اين بابت لشكري و كشوري از امين الدوله خشنود ميباشند و افعال او را ممدوح ميشمارند و صدراعظم، در اين وقت در انظار وقري پيدا كرد. افسوس كه نه پول قرض شد و نه مفسدين امين الدوله را در خيالات خود باقي گذاشتند.
تشكيل مجلس آزادي در ايران
در ماه مبارك رمضان هزار و سيصد و پانزده، امين الدوله صدراعظم محض اينكه از آراي دانشمندان فايده برگيرد و به مردم بنمايد كه خود در اعمال دولتي تابع نفس خود نيست، خيال دارد در طهران تشكيل مجلس آزادي بدهد كه شامل هشت نفر از بزرگان هوشمند ايران باشد و مردم هر مطلبي را كه فايده به ملت و دولت دارد، بدون ترس در آن مجلس عرضه دارند. رؤساي مجلس، هرگاه بعد از مذاكرات، آن رأي را مصلحت بدانند و فسادي در وي مترتب نباشد به صورت بروز برسانند و مؤسس را نيز بيبهره نگذارند. آن هشت نفر وزير در محاسن و مفاسد امور ايران آزاد خواهند بود كه بدون ملاحظه بگويند و مجري سازند. هزار افسوس كه نه امين الدوله به صدارت باقي ماند و نه مجلس تشكيل يافت.
بودجه وزارت خارجه
در اواسط سال پانزده، براي مواجب اجزاي وزارت خارجه ايران ترتيب بودجه صحيحي به واسطه حاجي شيخ محسن خان مشير الدوله وزير امور خارجه داده شد كه
______________________________
(1).Budget ، متن همهجا: بوجه
ص: 151
مواجب اجزاي وزارت خارجه به اقساط معينه برسد و نيز مشغول جرح و تعديل مواجبها ميباشند.
خيالات امين الدوله در ترتيب مواجب نوكر
امين الدوله صدراعظم خيال دارد كه سال نو را براي مستمري و مواجبخور دولت قرار صحيحي بدهد كه مواجبشان ماهبهماه برسد و مردم عمرشان را مثل سابق مشغول وصول مواجب خود ننمايند و پي كار ديگري نروند، چنانكه هرگاه كسي ميخواهد برات يا قبض مواجب خود را صادر نمايد، بايد تمام عمر يكساله خود را صرف وصول آن برات و قبض كند تا دفتري شود! بيچاره مواجب خور دولت كه اغلب گذرانشان به اين مستمري است، يك سال عمر را به اهالي دفتر مجانا داده، زيرا كه مواجب از دولت و پادشاه است، لكن صاحب برات نوكر مجاني! تمام مستوفيان دفتر كشور و لشكر آنوقت هم كه برات در حوالي عيد نوروز به چنگ او آمد، بايد به آقا غلامحسين خازن الممالك صراف خزانه نوعي، يا صرافهاي بيرحم بازار به نيمه بفروشد. بيشتر برات مردم را ميرزا علي اكبر تاجر شالفروش و ميرزا عبد الله شاگرد صراف ميخرند.
دريغا اين ترتيب هم به جايي نرسيد و جز خيالي بيش نبود!
ماده تاريخ صدارت امين الدوله
ميرزا احمد امين الصنايع، وكيل روزنامجات در طهران، ماده تاريخ ذيل را در سال صدارت امين الدوله صدراعظم تلفيق كرده است:
چون امين الدوله را تشريف صدراعظميحاصل آمد از شهنشه با هزاران خرمي
هاتفي از غيب بر گوش دلم گفت اي امينهست تاريخش مبارك لفظ «صدراعظمي» 1315
التفات درباره صدراعظم
در ماه مبارك رمضان 15، يك دستگاه ساعت گرانبهاي ممتاز كه يك طرف قاب آن مزين به تمثال همايوني بود و طرف ديگرش مرصع و مكلل به الماس و جواهرات،
ص: 152
اعليحضرت شاهنشاهي به جناب امين الدوله صدراعظم مرحمت كرد.
ورود وزير مختار روس
موسيو آرگيروپولو وزير مختار دولت بهيه روس، از راه انزلي براي اقامت به دار الخلافه طهران، در روز هشتم رمضان المبارك 1315، وارد طهران شد. نخست با تشريفات به باغ شاه كه بيرون شهر است ورود كرد. در روز سوم ورود به خاكپاي همايوني مشرف شد و نامه اعليحضرت امپراطور روس را كه مبني بر مأموريت خود بود تقديم خاكپاي مبارك داشت.
التفات همايوني درباره ناظم الدوله
در ماه رمضان المبارك هزار و سيصد و پانزده، يك ثوب خرقه شمسه مرصع از درجه اول بطانه خز به جناب ميرزا اسد الله خان ناظم الدوله مرحمت شد.
التفات همايوني
در ماه رمضان المبارك 1315، يك قطعه گل كمر مكلل به الماس به جناب ميرزا محمود خان علاء الملك سفير كبير ايران در دربار عثماني مرحمت شد و به اسلامبول ارسال شد.
لقب فخر الفقهاء
آقا ميرزا محمود، فرزند مرحوم حاجي مير محمد حسين سلطان العلماء امامجمعه اصفهان، در ماه رمضان المبارك 15، ملقب به فخر الفقهاء و به يك حلقه انگشتري الماس سربلند شد.
رياست محاكمات عسكريه
در ماه رمضان المبارك 1315، رياست مجلس محاكمات عسكريه به ميرزا محمد علي خان مصدق الدوله نايب پيشخدمتباشي همايوني غفاري كاشاني مرحمت شد. مصدق الدوله قريب سي سال در آذربايجان خدمت به اعليحضرت همايوني كرده و محاكمات عسكريه آنجا نيز به عهده او موكول بود.
ص: 153
حكومت كاشان
در ماه رمضان المبارك 1315، حكومت كاشان از طرف شاهزاده موثق الدوله خوانسالار به ميرزا سيد عبد الكريم خان حسام لشكر امير تومان مرحمت شد.
شوسه دو خيابان طهران
چون خيابانهاي طهران در تابستان از كثرت گردوخاك و در زمستان از جهت گل و آب عبورومرور دشوار بود، در سال 1315، كريم آقا منظم السلطنه امير تومان وزير نظميه و احتسابيه، خيابان مريضخانه و خيابان معروف به دروازه شميران را مسطح و شوسه كرد.
زلزله خلخال
شب بيست و پنجم رجب 1315، در خلخال زلزله شديدي حادث شد ولي آسيب نرسيد.
مفاتيح الأدب في تواريخ العرب
اين اوقات مفتاح دوم از مفاتيح اربعه كتاب مفاتيح الادب في تواريخ العرب از تأليفات ميرزا محمد علي خان سرتيپ پسر حاجي احمد خان، مشتمل بر اطلاعات صحيحه از بحرين و آن حدود با دقايق تاريخي در طهران به طبع رسيد.
جواب تلگراف تبريك پادشاه سوئد نروژ به زبان فارسي به شاهنشاه ايران
روز اول ژانويه 1898 ميلادي مطابق هشتم شعبان المعظم 1315 كه نوروز اكثر دول مسيحيه است، اعليحضرت پادشاه ايران موافق معمول تلگراف تبريك به سلاطين اروپا نمود. از جمله تلگراف ذيل را به اعليحضرت اسكار پادشاه سوئد نروژ نمود:
در موقع عيد نوروز، از آن اعليحضرت متمني هستم كه مراتب ادعيه مرا به جهت خوشبختي دائمي و اقبال ممالكشان به حسن قبول بپذيرند.
«مظفر الدين»
______________________________
(1). متن همهجا: شسه
ص: 154
چون پادشاه مزبور در زبان فارسي دستي دارد، جواب تلگراف را به عبارت فارسي و خط فرانسه به حضور شاهنشاهي مخابره نمود:
از دولت شما، ان شاء الله تعالي، اعليحضرت كيوان رفعت خورشيد رايت فلك رتبت شما هم، به عيد نوروز به شادي سربلند ميشويد. مملكت ايران شريف اعليحضرت شما، خوش، توانگر، مبارك باشد، ان شاء الله تعالي.
اسكار 4 ژانويه 1898
تشريففرمايي به كارخانه بلورسازي
در عشر سوم رمضان المبارك 15، يك روز عصر [اعليحضرت همايوني به] «1» كارخانه بلورسازي كه در داخله طهران ايجاد شده تشريف برد. بعضي بلورآلات و همه نوع شيشههاي ممتاز [ونديك مصفاي] در آنجا ساخته شده، افسوس كه بعد از چندي كارخانه از كار افتاد.
عيد قربان
در روز دهم شهر ذي حجة الحرام 1315 كه عيد قربان است، در طهران موافق معمول، شتر قرباني با احترامات زياد ذبح شد. نخست شتر را كه مزين به جواهرات بود از خاكپاي مبارك گذرانيدند و در پيشاپيش شتر، مطربان و رقاصان مشغول نوازندگي بودند. پس از آن به جلو خان نگارستان برده، جهانسوز خان كه ارثا اين شغل به دست او است، سوار اسب سلطنتي شده با شاطر و موزيك و سرباز و سوار به آنجا رفته، شتر را با نيزه ذبح كرد. پس از آن الواط شتر را در حال حيات پارهپاره كردند.
باري بعد از قرباني، شاه به سلام نشست و اثاثه سلام موافق معمول مرتب بود و قبل از سلام، شارژدافر دولت عثماني- چون سفير نبود- به خاكپاي همايوني مشرف شد، بهجهت اينكه شب عيد باران ميآمد در شب بعد آتشبازي شد.
ايلات دار الخلافه و حكومتخوار
در عشر آخر رمضان المبارك هزار و سيصد و پانزده، ايلات دار الخلافه و حكومت
______________________________
(1). تصحيح قياسي است، متن چنين است: يكروز عصر تشريففرماي
ص: 155
خوار به ناصر السلطنه وزير خالصجات مرحمت شد. [وي مرد درستكاري است ليكن هيچ سواد ندارد].
التفات درباره سعيد السلطنه
ميرزا فتح الله خان سعيد السلطنه امير تومان كه از مخصوصان بارگاه سلطنتي و برآوردگان پيشگاه شهرياري است و در ترتيب امور كشوري و لشكري يك نوع خبرتي به كمال دارد و از عهده هرگونه خدمت برميآيد، در عشر سوم رمضان المبارك هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت شهرياري رياست چهارصد و پنجاه نفر سواره هداوند و اوصانلو و قراچورلوي خوار را به او مرحمت كرد.
حكومت گيلان
در عشر سوم رمضان المبارك 1315، حكومت گيلان و طوالش از طرف نواب والا شاهنشاهزاده شعاع السلطنه به محمد باقر خان سعد السلطنه امير تومان مرحمت شد.
لقب لقمان الدوله
در ماه رمضان المبارك 15، ميرزا نظام الحكماء حكيمباشي نظام و طبيب حضور ملقب به لقمان الدوله شد.
التفات درباره ممتحن السلطنه
ميرزا كاظم خان ممتحن السلطنه رئيس محاكمات خارجه، در ماه رمضان المبارك به يك ثوب جبه ترمه كشميري شمسه مرصع مفتخر شد.
لقب مفتاح لشكر
ميرزا محمد خان لشكرنويس، پسر مفتاح الملك در ماه رمضان المبارك ملقب به مفتاح لشكر شد.
ص: 156
تشريففرمايي به دوشانتپه
در عشر دوم شوال المكرم، پنجشنبه اعليحضرت همايوني به قصر دوشانتپه تشريف برد و همه نوع شكار صيد شست مبارك شد.
تشريففرمايي به منزل صدراعظم
روز يكشنبه شوال المكرم، اعليحضرت شاهنشاهي براي ناهار از صبح به پارك جناب امين الدوله صدراعظم تشريف برد و برخي از چاكران درگاه در آن ضيافت نيز حضور داشتند.
عزل نظام الملك از وزارت دفتر و ماليه
در روز شانزدهم رمضان المبارك هزار و سيصد و پانزده، نظام الملك وزير ماليه و دفتر و مخاطب سلام ابن نظام الملك بن ميرزا آقا خان اعتماد الدوله صدراعظم، از وزارت ماليه و دفتر استيفا معزول شد. شرح حالات و خدمات والد ماجد و جد بزرگوارش را مرحوم جدم ميرزا تقي خان سپهر لسان الملك در كتاب ناسخ التواريخ به تفصيل نوشته است.
جناب ميرزا عبد الوهاب خان نظام الملك حاليه از وزراي نمره اول مملكت ايران است و جز راستي قدم و درستي قلم از او چيزي ديده نشده و [از] مواظبت احكام شرع مطاع و اطاعت اوامر واجب الاتباع اعليحضرت شاهنشاه ايران خودداري ندارد. در علوم داخله فحلي از فحول است و در بذل و بخشش و حفظ شئونات مردم يگانه عهد خود است. اين است كه مردم ايران حرمتش را بر خود لازم ميشمارند.
چون مفسدين جناب صدراعظم را از جناب نظام الملك آزردهخاطر داشتند كه داعيه صدارت دارد و احكام ترا به چيزي نشمارد، ناچار صدراعظم از خويشاوندي با نظام الملك چشم پوشيد و در خاكپاي شهرياري معروض داشت كه هرگاه نظام الملك به وزارت دفتر و ماليه بپايد بار صدارت از گردن فروگذارم. از آنجا كه عرايض صدور واجب الاجرا است عرضش در خاكپاي مبارك به موقع قبول رسيد.
ص: 157
وزارت ماليه به ناصر الملك
جناب ميرزا ابو القاسم خان ناصر الملك، نواده مرحوم محمود خان ناصر الملك وزير امور خارجه قراگوزلوي همداني كه از وزراي دانشمند است و در السنه خارجه و فيلزفي [- فلسفه] مشار اليه بالبنان است و در اين وقت وزارت قورخانه را دارد و با جناب امين الدوله صدراعظم همرأي و همخيال است و در فن محاسبات و شجون رياضي بصيرتي كامل دارد، در هفدهم رمضان المبارك هزار و سيصد و پانزده، به وزارت ماليه و دفتر سربلند شد. صدراعظم به دست او ميخواهد بعضي ترتيبات بيقاعده دفتر را موقوف كند و مال دولت را نگذارد ضايع شود. بهعلاوه خرج و دخل دولت را ميخواهد برابر نمايد و امور دفتر را ميخواهد به چند نفر محاسب كه در مدرسه روس درس حساب خواندهاند بسپارد كه نه مال دولت تفريط شود و نه اسباب زحمت مواجب و مستمريخور باشد و نيز صدراعظم بدان سر است كه تيولات را برگرداند و صاحب تيول نقدا مواجب و مستمري خود را دريافت نمايند [و اين خود صرفهاي به حال دولت است. اگر اين مستوفيبازي از ميان برود، توان گفت از كارهاي بزرگ اين عهد است].
خلعت همايوني
جناب ميرزا رضا خان ارفع الدوله وزير مختار ايران در پطرزبورغ، چون در اين اوقات پدرش رحلت كرد يك ثوب پالتو ترمه شمسه مرصع از درجه اول به او مرحمت شد.
منصب ناظم خلوتي
پس از آنكه خان خان بصير السلطنه از رياست و ناظمي خلوت معزول شد، ديگرباره نظم خلوت به عهده ميرزا عبد الحسين خان مستعان السلطنه ناظم خلوت موكول شد و به يك ثوب جبه ترمه شمسه مرصع از درجه اول مفتخر آمد.
سواد دستخط همايوني درباره ناظم خلوت
جناب اشرف، نظر به خدمات چهل ساله و كمال قابليت و لياقت و حسن كفايت و كارداني
ص: 158
ميرزا عبد الحسين خان مستعان السلطنه ناظم خلوت همايوني، كماكان نظم خلوت و لوازم اين شغل را به عهده كفايت و كفالت مشار اليه واگذار و به اعطاي يك قبضه عصاي مرصع و يك ثوب جبه ترمه ايراني به انضمام يك جفت شمسه از درجه اول قرين مباهات و استظهار فرموديم كه با نهايت افتخار به لوازم خدمت محوله بپردازد. شهر شعبان المعظم 1315.
لقب مزين الدوله
در ماه شوال المكرم 15، ميرزا علي اكبر خان نقاشباشي كاشي سرتيپ اول كه معلم زبان فرانسه و نقاشي و موزيك مدرسه دار الفنون است به مزين الدوله ملقّب شد.
لقب معتمد الاطباء
در ماه شوال المكرم 15، ميرزا حسين خان دكتر، پسر مرحوم ميرزا حسن خان معتمد الاطباء ملقب به معتمد الاطباء شد و حافظ الصحه همدان به او موكول گرديد.
لقب ارفع السلطان
ميرزا حسين خان پسر ارفع الدوله وزير مختار روسيه، در ماه شوال المكرم ملقب به ارفع السلطان شد و به نيابت دوم سفارت پطرزبورغ سربلند آمد.
لقب معظم الملك
حاجي ميرزا سيد رضي خان نايب اول وزارت خارجه [كه مردي مقدس و عالم است]، در ماه شوال 15، ملقّب به معظم الملك شد.
نيابت حكومت پشتكوه
در ماه شوال 15، نيابت حكومت پيشكوه و پشتكوه به فتح السلطنه پسر صارم السلطنه سردار والي پشتكوه مرحمت شد و به توسط محمد قلي خان پيشخدمت همايوني به يك ثوب سرداري ترمه كشميري مفتخر گرديد.
وفات ميرزا سيد رضا خان
در ماه شوال 15، ميرزا سيد رضا خان حاكم بختياري در بروجرد وفات كرد.
ص: 159
لقب شيخ الاسلام خرمآباد
در ماه رمضان 15، ملا احمد شيخ الاسلام در خرمآباد وفات گفت و اين لقب به آقا تقي نواده مرحوم حاجي ملا نور علي مجتهد مازندراني الاصل مرحمت شد.
زلزله سراب
در اوايل شوال هزار و سيصد و پانزده، زوجه سيد فقيري خواب ميبيند كه شخصي به او گفت در شب جمعه يازدهم بلائي نازل خواهد شد، به سادات خبر دهيد كه قبل از وقت دعا كنند تا خداوند بلا را رفع فرمايد. صبح آن زن نزد علماي بلد رفته خواب خود را بيان كرد. در شب جمعه مزبوره به اطلاع حكومت، جمعي از سادات و علما به مصلي رفته، تضرع و دعا ميكنند. بعد از دو ساعت فاصله زلزله شديدي حادث شد ولي بحمد الله خرابي نرسانيد.
معالجه ديفتري در طهران
مرض ديفتري كه نوع خناق و درد گلوي بيمعالجه است، از فرنگيها در اين اواخر به ايران سرايت كرد و معالجهاش را در اين مدت نيافته بودند. در اين چند سال قبل دكتر و دواي آن را يافته موسوم به سرم ضد ديفتري است. بهترين سرم، سرمي است كه در دار العلم پاستور پاريس ساخته ميشود. در سال هزار و سيصد و پانزده، ميرزا علي اكبر خان ناظم الاطباء از آن دوا به طهران آورد و در معالجه ديفتري بهكار برد.
عيد نوروز و تحويل خاصه
روز يكشنبه بيست و هفتم شوال المكرم 1315، بعد از گذشتن يازده ساعت و ربع به حساب زيج محمد شاه هندي، تحويل آفتاب شد. در آن روز، در تالار موزه موافق معمول، سلام خاص برپا بود و اعليحضرت همايوني به دست مبارك به حضار شاهي سفيد و دو هزاري زرد مرحمت كرد و روز سهشنبه سلام عام در عمارت گلستان شد و شاهنشاه ايران در اطاق جنب برليان به سلام نشست. ترتيبات سلام منعقد بود. جناب نظام الملك مخاطب سلام بود و در آن روز شاه از آداب سياسيه صدراعظم تمجيد
ص: 160
فرمود و قبل از سلام، وزراي مختار به هيئت كر ديپلماتيك به خاكپاي همايوني تشرف جستند. چون وزير مختار دولت اطريش كه دوين سفرا بود كسالت داشت، بارون بيانس وزير مختار بلژيك- كه از ديگران اقدم بود- از طرف همه عرض تبريك كرد.
روز چهارشنبه، اعليحضرت شهرياري به سر در تالار آلاقاپو جلوس كرد. عموم طبقات مردم از ديدار مباركش بهره نمودند. كشتيگيران و اهل طرب مشغول كار خود بودند و انعام به آنها مرحمت شد.
حدود ايران در عهد صفويه
در عهد سلطنت صفويه- عليهم الرحمة- حدود طبيعي ايران از طرف شمال جبال قفقاز و درياي خزر و رود جيحون، از طرف مشرق هندوستان و چين، از جنوب بحر عمان، از طرف مغرب دجله [بود].
التفات همايوني
در شوال المكرم هزار و سيصد و پانزده، يك قطعه نشان تمثال همايوني مكلل به الماس از درجه اول به نواب مستطاب شاهنشاهزاده شعاع السلطنه مرحمت شد.
ايلخاني قاجاريه
در ماه شوال المكرم 15، ايلخانيگري ايل قاجاريه و رياست شاهزادگان به شاهزاده محمد حسين ميرزاي يمين السلطان، كه در عهد شاه شهيد امير آخور بود، مرحمت شد.
او را شاهزادهباشي گويند و به يك ثوب جبه شمسه مرصع مخلّع گرديد.
حكومت لرستان و بروجرد
در ماه شوال 15، حكومت لرستان و بروجرد به شاهزاده حسام السلطنه بن سلطان مراد ميرزاي حسام السلطنه مرحمت شد.
ايشيك آقاسيباشي
در ماه شوال المكرم 15، منصب ايشيك آقاسي باشيگري به محمد ناصر خان معروف به خان خان فرزند جناب ظهير الدوله مرحمت شد و ملقب به ظهير السلطان
ص: 161
گرديد و به يك ثوب جبه ترمه مرصع مخلّع آمد. اين منصب مخصوص خود ظهير الدوله بود.
التفات همايوني
در شوال المكرم، يك ثوب جبه شمسه مرصع از درجه اول به ميرزا مصطفي خان مؤتمن الدوله پسر مرحوم ميرزا سعيد خان مؤتمن الملك وزير امور خارجه مرحمت شد.
التفات همايوني
در ماه شوال، يك ثوب لباده ترمه شمسه مرصع به ميرزا عبد العلي نجم الممالك مرحمت شد.
نيابت وزارت خارجه درباره معدل السلطنه
در شوال 15، ميرزا علي محمد خان معدل السلطنه شيرازي كه از اجزاي حكومت فارس بود به نيابت وزارت خارجه سربلند شد.
فوت وزير مختار آلمان
بارون كرتز كريبتو وزير مختار آلمان مقيم دار الخلافه طهران، در روز دوشنبه بيست و هشتم شوال هزار و سيصد و پانزده وفات كرد. نعش او را حمل به آلمان نمودند.
جناب وزير مخصوص و وزير دربار از طرف قرين الشرف سلطنت به سفارتخانه آلمان رفته تبليغ تعزيت كرد و در روز حركت نعش، همه نوع احترامات از طرف دولت ايران به عمل آمد.
سيل نواحي بهبهان
در اواخر شوال 15، متجاوز از سه شبانهروز متوالي لا ينقطع باريده و آب رودخانه كردستان كه در سه فرسخي بهبهان است به قسمي طغيان كرده كه احشام زيادي با بعضي
ص: 162
خانههايي «1» كه نزديك به رودخانه بوده آب برده و به سيم تلگراف نيز خسارت رسانيده است.
ترتيب قانون در ايران
در ماه شوال 15، جناب امين الدوله صدراعظم مشغول ترتيب قانوني است كه هر تن از افراد نوكر دولت تكليف خود را بداند. گويا اين قانون مركب باشد از قوانين اسلامي و اروپايي.
ايجاد قوانين منظم السلطنه وزير نظميه
كريم آقاي منظم السلطنه وزير نظميه و احتسابيه، در ماه رمضان و شوال 15، بعضي قواعد در طهران دائر كرده از جمله: بايد خركچي شهر مانند قطار قاطر و شتر خرهاي باركش خود را به يك رشته بسته در شهر بگردانند كه راه را به مردم تنگ ننمايند، و نيز خركچي حق ندارد كه بار زياد به خر حمل كند كه اسباب صدمه باركش بشود، و نيز حكم كرده كه دكاندارهاي طهران تخته پيش دكان خود را كه فضول گذاشتهاند و راه عبور و مرور را تنگ نمودهاند، موقوف نمايند، و بعضي خيابانها را شن و سنگ و شوسه كرده و سر نهرها را پوشانيد و چاهها در خيابانها براي آب باران و برف كند، و نيز حكم كرد كه بعد از دو ماه در طهران كفتربازي و الكدلك كه اسباب بعضي مفاسد است موقوف بشود و هرگاه دست از اين دو عمل لغو برندارند، معلوم است كه بيكار و ولگرد ميباشند، البته آنها را گرفته به معدن ذغالسنگ اطراف طهران ميفرستم كه در آنجا مشغول عملگي باشند. افسوس كه اين قوانين به زودي از ميان رفت.
در ماه شوال، به يك ثوب پالتوي تنپوش مخلّع شد.
نزاع متشرعه و شيخيه
در روز عيد فطر 1314 «*» در همدان، ميان متشرعه و شيخيه نزاع سختي در سر آداب مذهبي شد. جماعت بههم ريختند و جمعي از طرفين كشته شد. فخر الملك حاكم
______________________________
(1). متن: خانهاي
(*). متن چنين است، ظاهرا بايد 1315 باشد.
ص: 163
همدان از جلوگيري آنها بيچاره ماند. از طهران خيال دارند امير بهادر جنگ را مأمور اصلاح اين كار نمايند.
فتنه استراباد
در اين سال، يكي از اهالي استرآباد يك تن از خوانين تركمان را به قتل رسانيد.
تركمانان متغير شده بناي هرزگي را گذاشتند و هركس را در حوالي استرآباد ميديدند ميكشتند و مالش را ميبردند. شاهزاده جهانسوز ميرزا امير نويان كه حكومت استرآباد را داشت نتوانست جلوگيري نمايد. حاجي نظام الدوله را به جاي او منصوب كردند.
واقعه ارض اقدس
در رمضان المبارك 1315، يك نفر از معتبرين تجار خراسان كه چند نفر اولاد ناخلف داشت و به آنها تنگي ميداد، پسرانش با چند نفر طلاب همدست شده كه پدر را از ميان بردارند و به آسودگي به عيش پردازند. چند نفر از آن طلاب در محل خلوتي آن تاجر را با تير رولور «1» از پا درآوردند و چون از عمرش چيزي باقي نمانده بود، او را نفط زده سوزانيدند. حكومت هم كاري از پيش نبرد. خبر به دار الخلافه به خاكپاي همايوني رسيد، حكم سخت فرمود كه آن هفده نفر طلبه را كه شريك قتل او بودند گرفته به طهران بياورند. طلاب كار را سخت ديده در صحن مبارك بستي شدند و شهرت دادند كه چون تاجر از بابيه بود به حكم شرع او را كشتيم!
كتاب حفظ الصحه
در اين سال كتاب حفظ الصحه ميرزا علي دكتر ناصر الحكماء در طهران به طبع رسيد.
واقعه تبريز
شهرت دارد كه در ماه رمضان المبارك 15، بعضي از علما در تبريز به منابر رفته از جناب صدراعظم بدگويي نمودند كه مخرب دين اسلام است و خيال دارد قوانين فرنگ را در ايران جاري كند و مستمري مردم را ميبرد.
______________________________
(1).Revolver ، متن: رولوه
ص: 164
شورش معنوي در طهران
در شوال هزار و سيصد و پانزده، ميان علما و رجال و ساير طبقات طهران شورش معنوي برپاست. يكجا دولت پول ندارد كه به ارباب مواجب و مستمري بدهد و آن قرضي كه صدراعظم ميخواست از خارجه قرض كند ممكن نشد. زيرا كه آنها گرو ميخواستند و صدراعظم زير بار نرفت. يكجا مردم واهمه دارند كه صدراعظم ميخواهد مستمريها را قطع كند و ميگويند ارباب مستمري، به جهت جزئي مستمري كه دارند، از كسب و علم دست بازداشتند و به همين واسطه گدا شدهاند و نيز وزرا، از او در بيم ميباشند كه كمكم آنها را ميخواهد از ميان بردارد و بر وفق دلخواه خود وزير تعيين كند. يكجا جلو مهر خود را دارد و كاغذ ناخوانده را مهر نميكند و به كسي بيجهت پول نميدهد و احكام ناسخ و منسوخ علما را گوش نميدهد و راه مداخل آنها را به يك اندازه مسدود كرده. بهعلاوه جناب امين السلطان صدراعظم سابق، مردم را به پول دادن و وعده شغل به خود مايل ساخته، اين است كه در اغلبي از محافل و مجالس هواخواهان امين السلطان از امين الدوله و رفتار و خيالاتش بد ميگويند و مردم و علما را بر ضد او تحريك مينمايند. يك خوف ناگهاني از صدراعظم در دلها جايگير شده كه چارهپذير نيست.
سرماي طهران
ده روز از حوت سال هزار و سيصد و پانزده گذشته، با اينكه هواي بهار و [وقت] روييدن ازهار ميباشد و برفها آب شده، سه شبانهروز پياپي در طهران برف آمد و هوا از وسط زمستان سردتر شد و يخ بست.
محاكمات نظام
در ماه رمضان المبارك 15، رياست محاكمات عسكريه كه در دست شاهزاده جمشيد ميرزا بود گرفته شد و به ميرزا محمد علي خان مصدق الدوله نايب پيشخدمتباشي غفاري كاشاني مرحمت شد. «1»
______________________________
(1). قبلا اين مطلب ذكر شده بود.
ص: 165
مجلس سنا
در دهم شوال 1315، رياست مجلس سنا، يعني مجلس و محل گفتگو و مشاوره محاسن و قبايح مملكت را اعليحضرت شهرياري به جناب نظام الملك مرحمت كرد. تا حال در ايران چنين رياستي منعقد نشده. افسوس كه اسم بيمسمّي بود و دائر نشد.
اخراج اشرفي از خزانه
چون اهالي نظام حقوق سنه پيچيئيل و تخاقويئيل را از دولت را از دولت طلب داشتند، به استظهار جناب صدراعظم هفتاد هزار اشرفي از خزانه بيرون آوردند و به اهالي نظام و غيره تقسيم نمودند و [از] مواجبي كه از قويئيل طلب داشتند چشم پوشيدند و نيز دولت دو كرور تومان از امين دار الضرب و تومانيانس ارمني قرض كرد.
رياست قشون آذربايجان
در شعبان 15، رياست قشون آذربايجان به شاهزاده عزيز الله ميرزا ظفر السلطنه [بن جلال الدين ميرزا بن فتحعلي شاه] مرحمت شد. [اين شاهزاده جوان قابل و از مشق جديد باخبر است].
تولد محمد مهدي ميرزا
در شب جمعه بيست و هفتم شعبان المعظم 1315، حضرت اقدس ولايتعهد را پسري متولد شد اسمش را محمد مهدي ميرزا گذاشت.
حريق بندر جز
شب پنجشنبه بيست و نهم رجب المرجب 1315، بندر جز آتش گرفت. تمام اسواق و كاروانسراها و انبار اقمشه سوخت و مبالغي اسكناس و متاع مال التجاره نيز دچار حريق شد، بجز تلگرافخانه دولتي و دو خانه چيزي از بندر جز باقي نماند.
منع حمل تخممرغ به روسيه
چون امسال در رشت هر دانه تخممرغ پنج شاهي و در انزلي قيمتش به سه شاهي رسيد، حكومت قدغن كرد كه ديگر تخممرغ حمل به روسيه نشود.
ص: 166
واقعه
در زمستان 15، يك نفر مكاري قند از اردبيل به زنجان ميبرد. در راه كولاك سخت شد. مرد مكاري نه قدرت رفتن داشت و نه توانايي برگشتن. ناچار جوال قند را به زير انداخته و چون گرسنه بود از آن قندها همي خورد. پس از آن در زير جوال به خواب ميرود. بعد از سه روز بيدار شده با چاقو جوال را سوراخ كرده، از زير برف بيرون ميآيد و بهطرف منزل ميرود. چنان پنداشت كه سه روز خوابيدن را دو ساعت بيشتر نبوده.
عزل منيف پاشا سفير عثماني
منيف پاشا سفير كبير دولت عثماني در طهران، چون مردي متهور و تندخو و غير متواضع بود و از آداب تشرف به آستان پادشاهي كمايليق بهرهمند نبود و در مطالب راجعه بين الدول خشونت آغاز مينمود، از جمله يك روز براي مطلبي به خاكپاي همايوني تشرف جسته در آن روز ترشرويي نمود و لازمه آداب حضور پادشاهي را بجاي نياورد! اعليحضرت شاهنشاه ايران كه سايه خداي سبحان است سخت برآشفت و به عرايضش وقعي نگذاشت. پس از آن جناب صدراعظم و حاجي شيخ محسن خان مشير الدوله وزير امور خارجه را احضار نمود و از حركات سفير شكايت فرمود.
صدراعظم به تدابير صائبه تلگرافي به اعليحضرت سلطان عبد الحميد خان پادشاه عثماني زد كه منيف پاشا هنوز آداب ورود به درگاه سلاطين را فرا نگرفته. البته اعليحضرت سلطان با آن اتحاد و وداد كه با پادشاه ايران دارند راضي به حركات او نميشوند و او را به دربار عثماني احضار مينمايند.
سلطان فورا جواب تلگراف را زد كه منيف پاشا معزول است و شاهنشاه ايران هر كسي را ميل دارند به اين سفارت اختيار سازند. شمس الدين بيك را كه سابقا نيز در ايران سفارت داشت و مرد معقول مجربي است به سفارت ايران اعليحضرت شهرياري اختيار كرد. سلطان عثماني نيز او را امضا نمود.
ص: 167
ورود شمس الدين بيك به طهران
بعد از عزل منيف پاشا از سفارت ايران، دولت عثماني بر وفق دلخواه پادشاه ايران شمس الدين بيك را به سفارت كبري نامزد كرد و مأمور به اقامت دار الخلافه طهران نمود. در روز يكشنبه چهارم ذي القعده، با احترامات فوق العاده، به باغ شاه ورود كرد و از آنجا به طهران آمد. محمد ربيعي پاشا ميرلوا كه از ياوران مخصوص سلطان عثماني بود به مأموريت فوق العاده با منيف پاشا همراه بود و مطهر بيك نيز در تبعيت ايشان بود.
روز سوم ورود، به خاكپاي همايوني تشرف جستند. در آن روز، در خاكپاي همايوني سلام خاص منعقد بود. سفير كبير نامه سلطان را به دست مبارك شهرياري داد و نشان ذي شأن مرصع را كه هديه سلطاني بود تقديم داشت.
تشريففرمايي به دوشانتپه
در روز هشتم ذي القعده 15، اعليحضرت همايوني به قصر دوشانتپه تشريف برد و تا روز بيستم در آنجا بود و اغلب روزها به شكار ميپرداخت. روز يازدهم ذي قعده، محمد ربيعي پاشا سفير كبير فوق العاده بهطور غيررسمي به خاكپاي همايوني تشرف جست.
ورود وزير مختار انگليس به طهران
سرهنري مارتيمردورند «1» وزير مختار دولت انگليس كه يك سال بود موقتا از طهران به انگليس رفته بود، در ماه ذي القعدة الحرام 15، به طهران مراجعت كرد و به خاكپاي همايوني تشرف جست.
اسبدواني
روز دوشنبه نوزدهم ذي القعده 15، در ميدان اسبدواني دوشانتپه، به رسم سنواتي اسبدواني در خاكپاي همايوني شد و چادرهاي مخصوص براي وزراي داخله و خارجه برپا بود و ساير طبقات مردم عوام الناس براي تماشا حضور داشتند. صاحبان اسبها
______________________________
(1).Sir H .Mortimer Durand .
ص: 168
به تفاوت به عطيت ملوكانه مبذول شدند. بعد از آن كليه قشون بهطور دفيله از حضور مبارك گذشتند. پس از آن در صحراي دوشانتپه امتحان چند باطري توپهاي جديد [به عمل آمد] «1» و به تعليمات مخصوصه شاهنشاهي نشانهاي به تيرهاي توپ اصابت كرد.
دعوت صدراعظم از سفير كبير
در ماه ذي قعده كه محمد ربيعي پاشاميرلوا سفير فوق العاده دولت عثماني در دار الخلافه بود، جناب صدراعظم يك شب سفير را با شمس الدين بيك سفير مقيم و جمعي از وزراي داخله به پارك خود دعوت كرد و نيز حاجي شيخ محسن خان وزير امور خارجه به همان ترتيب ضيافتي شايان از ايشان نمود.
التفات درباره شاهزاده عين الدوله
در ماه ذي قعده، يك قطعه نشان تمثال همايوني به شاهزاده عين الدوله اميرآخور و رئيس كالسكهخانه و زينخانه و تفنگداران حضرت امير اتابيك مرحمت شد.
التفات درباره وزير لشكر
در نوزدهم ذي قعده 15، در موقع اسبدواني يك ثوب جبه شمسه مرصع از درجه اول به مشير الملك وزير لشكر (جناب مشير الدوله وزير امور خارجه) مرحمت شد.
وزارت بيوتات
در ماه ذي قعده، وزارت بيوتات به جناب ميرزا احمد مشير السلطنه وزير خزانه مرحمت شد.
خلعت مهر طلعت حضرت رضوي
در روز بيست و هفتم شوال المكرم 15 كه روز تحويل بود، موافق معمول يك ثوب سرداري آقري از طرف قرين الشرف حضرت امام همام علي بن موسي الرضا عليهما السّلام به
______________________________
(1). در متن نيست، قياسا تكميل شد.
ص: 169
اعليحضرت شاهنشاهي مرحمت شد. حامل خلعت جناب حاجي سيد حسين نايب التوليه بود. يك عدد عكس تمثال همايوني به او مبذول شد.
حكومت عراق به مؤيد الدوله
در ماه ذي قعده 15، حكومت عراق به شاهزاده مؤيد الدوله امير تومان مرحمت شد.
التفات همايوني
در ماه ذي قعده 15، يك ثوب سرداري ترمه شمسه مرصع به اميرزاده شمس الملك امير آخور فرزند نواب والا شاهزاده عين الدوله مرحمت شد.
لقب مختار السلطنه
در ماه ذي قعده 15، ميرزا كريم خان منظم السلطنه وزير نظميه و احتساب ملقّب به مختار السلطنه شد.
لقب معين خاقان
در ماه ذي قعده، كاظم خان سرتيپ پيشخدمت، پسر مرحوم محمد ابراهيم خان سرايدارباشي ملقّب به معين خاقان شد.
وفات ميرزا احمد آقا مجتهد
در پانزدهم ماه ذي قعده 1315، ميرزا احمد آقاي مجتهد تبريزي در شهر تبريز وفات كرد. در آنجا فاتحه مفصل گرفتند. در طهران نيز در مسجد شاه انعقاد مجلس عزا از طرف دولت شد.
ميرزا احمد آقاي مزبور پسر مرحوم حاجي ميرزا جواد آقاي مجتهد است كه از علماي نمره اول آذربايجان بود و در علوم، يگانه عهد خود بوده و سفرهاش در تبريز معروف است. باري در روز سوم فاتحه ميرزا احمد آقا در تبريز، حضرت ولايتعهد به مسجد جامع تشريف برده برچيد.
سيل حدود فارس
در ماه شوال و اوايل ذي قعده 15، در حدود فارس، بارندگي زيادي شد و خرابي
ص: 170
به هم رسانيد و چند پل معتبر را آب برد، از جمله پل سيوند واقعه در راه اصفهان است.
واقعه سبزوار
در ماه ذي قعده، بعد از فوت مرحوم حاجي ميرزا ابراهيم شريعتمدار- طاب ثراه- در سبزوار، كربلائي علي نام مباشر آن مرحوم سر مقبره آن مرحوم رفته، گريه زيادي مينمايد و ميگويد بعد از فوت شريعتمدار از زندگاني سيرم. فورا بدون مرض زمين افتاده جان ميسپارد!
منع نيم عشر خبازي كاشان
در كاشان، حكومت سالي يكصد و پنجاه تومان از بابت ماهانه و نيم عشر خبازي از خباز ميگرفت. پس از آنكه حسام لشكر ميرزا سيد عبد الكريم خان حاكم شد، اين كار را موقوف كرد و اعلانات و لعنتنامهها به ديوار چسبانيد كه احدي مرتكب اين كار نشود.
در حقيقت مباشرين حكومت به جاي يكصد و پنجاه تومان، سالي ششصد تومان ميگرفتند و استحكام منع اين عمل را پس از آن وزير همايون غفاري نمود كه در منع و تخفيف اين وجه فرمان دولتي صادر كرد و به امضاي اعليحضرت شهرياري رسانيد.
ضبط تفنگ بوشهر
چندي قبل از طرف دولت عليّه ايران قدغن شد كه تفنگهايي كه مردم بوشهر پنهان دارند و وقتي اسباب فساد خواهد شد، ضبط دولت شود. مبالغي تفنگ به دست آمد.
قاليبافي
در ماه شوال 15، در شهر گروس به معيت ميرزا يوسف مستوفيباشي گروسي و جمعي ديگر تشكيل اداره قاليبافي شد.
كتاب انيس الادباء
در اين سال، كتاب انيس الادباء و سمير السعداء كه جنگي از اشعار و غيره است و به سبك كشكول ميباشد از تأليفات جناب نظام العلماء طباطبايي تبريزي كه در اغلبي از علوم دست دارد و از سادات صحيح النسب ميباشد در تبريز به طبع رسيد.
ص: 171
مجلس نرخ طهران
در عشر اخير ذي حجه 15، جناب امين الدوله صدراعظم جمعي از تجار را احضار كرد و ميخواهد تشكيل مجلس نرخ اجناس دار الخلافه را بدهد.
خيال صدراعظم در تجديد رژي
در اواخر سلطنت شاه شهيد ناصر الدين شاه- طاب ثراه- اداره دخانيات ايران (رژي) به انگليسيها داده شد. انگليسيها چون ابتداي كار بود مبالغي به امناي دولت دادند كه مانع خيالات آنها نشوند. پس از آن شروع به عمل كرده در ولايات مأمور فرستادند و خانهها خريداري و كرايه كردند و در طهران هم كه مركز بود، يك دستگاه عمارت واقعه در خيابان علاء الدوله معروف به باغ ايلخاني را از دولت خريداري كرده، اداره رژي قرار دادند و بالاي در عمارت دادند نقاش بعضي صورتها كشيد كه حاكي از اين بود كه اين اداره مركز انحصار تمام دخانيات ايران است، با اينكه دولت ايران فقط انحصار تنباكو و توتون را به آنها داده بود و بالاي يكي از درب [هاي] عمارت صورت شيري را كه بالاي آن خورشيدي بود و دو زنجير به گردن شير كه يكي به طرف راست بسته بود و ديگري به طرف دست چپ، مرتسم كرده بودند و خيالشان اين بود پس از آنكه در كار خود مستقل شوند دست به بعضي امور ديگر دراز نمايند، يعني هرچه در او دود و دخان بود!
اين بود كه بعضي مردمان به خيال افتادند كه اين كار را موقوف نمايند. اعلاني به ديوارهاي كوچههاي دار الخلافه چسبانيدند كه در روز دوشنبه رجب 1309 بلواي عام است و نيز تلگرافي راست يا دروغ نسبت به مرحوم مبرور ميرزا حسن شيرازي حجة الاسلام- اعلي الله مقامه- به اين مضمون به مردم نمودند: «اليوم استعمال توتون و تنباكو حرام و محاربه با امام است». بعضي از دينداران كه فرمايش حجة الاسلام را حكم امام ميدانستند نكشيدند. بعضي ديگر يا از راه بيمبالاتي يا اينكه حلال محمد حلال است تا روز قيامت و حرام محمد حرام است تا روز قيامت، گوش به اين سخنان ندادند و استعمال كردند.
بالجمله در روز دوشنبه مزبور، در طهران بلواي عام شد و كسبه دكاكين خود را بستند
ص: 172
و به طرف ارگ و اداره رژي حمله بردند و در ضمن ميخواستند به سفارتخانهها حمله ببرند و نيز به خانه جناب امين السلطان وزير اعظم كه او را باعث ايجاد اين كار ميدانستند ميخواستند بريزند. چون پيشكاران دولت في الجمله از خيالات مردم آگهي داشتند، در ميدان توپخانه و اطراف ارگ دولتي قراولها گذاشتند و نيز درب سفارتخانهها چاتمه سرباز زياد كرده بودند. بهعلاوه فرنگيها در سفارتخانهها مخفي شدند و در را محكم بستند.
عوام از طرف بازار، داخل ارگ شده، حمله به عمارت خورشيد نمودند و بعضي شيشههاي آنجا را شكستند و ميخواستند داخل شوند. ميرزا عيسي وزير دار الخلافه سوار اسب شده، از طرف شاه شهيد مأمور شد كه به خانه جناب ميرزا حسن آشتياني مجتهد برود تا مردم را از اين شورش منع كند. مردم از هر طرف بامها به سر وزير زدند.
در اينوقت، شاه با عمله خلوت مسلح بودند و تفنگهاي پر در دامن داشتند. صداي همهمه و شورش شهر را فروگرفته بود و الواط و اوباش وقت را غنيمت شمردند باشد كه آنها را از اين نمد كلاهي باشد. وزير اعظم نيز در اين وقت در خدمت شاه بود بلكه تا چند روز بعد هم از آبدارخانه سلطنتي بيرون نرفت. پس از اين اعليحضرت همايوني جناب عضد الملك را به نزد ميرزاي آشتياني فرستاد و پيغامهاي سخت داد.
آقا بالا خان سردار افخم كه رياست قراولان شهر را داشت، محض اطفاي نائره جدال اول به سربازان ترك حكم كرد كه به مردم شليك نمايند. قبول نكردند و گفتند: «ما به مسلمانان تير خالي نميكنيم». بعد به سربازهاي مخصوص كه از اهالي طهران بودند اين حكم را داد. فورا آنها اطاعت كرده، مردم بلوايي را به باد تير گرفتند و در شليك اول قريب شصت نفر به هلاكت رسيد. ساير مردم متفرق شدند، بهعلاوه نزديك غروب آفتاب بود. در آن روز، جمعي از علما و طلاب در خانه حاجي ميرزا حسن آشتياني فراهم بودند. گفتند اين تلگراف را حاجي ملك التجار جعل كرد.
بالجمله پس از آن انگليسيها دانستند كه اين كار پيشرفت ندارد و منوط به امر ملت است. بعد از گفتگوها صورت حساب مخارج و تقديمهاي خود را نوشته، از خاكپاي مبارك گذرانيدند. بالغ بر سه كرور و چهارصد هزار تومان شد. ناچار قبول كردند و قرار
ص: 173
دادند كه بانك انگليس به آنها بدهد و بانك از دولت طلبكار شود. تمام قرض دولت ايران از آن روز شد و روزبهروز فرع برداشت. به مطلب گرائيم.
جناب ميرزا علي خان امين الدوله صدراعظم در ماه ذي حجه 1315، خيال دارد دوباره اداره رژي را در ايران دائر نمايد و به همانطور به انگليسيها بدهد به شرط آنكه انگليسيها از سه كرور و چهارصد هزار تومان طلب خود چشم بپوشند و اين كار براي دولت ايران صرف بسيار داشت. زراعت تنباكو در ايران ترقي ميكرد و مردم بيكار در آن اداره مشغول كار ميشدند به شرط اينكه انحصار آنها فقط راجع به توتون و تنباكو باشد.
صدراعظم در اجراي اين عمل سعيها كرد. افسوس كه پيشرفت نشد و آن قرض به ميليونها «1» رسيد.
تشريففرمايي به طهران و انتشار اعلان
در روز دوشنبه سوم ذي حجه 15، اعليحضرت همايوني به شكارگاه كن تشريف برد و خيال داشت پنج شب در آنجا اقامت فرمايد. در روز چهارشنبه به عرض همايوني رسيد كه روز گذشته اعلاني به ديوار ارگ دولتي ديده شد از قول اهالي نظام كه ما اهالي نظام چند سال است كه ديناري جيره و مواجب نگرفتهايم، يا ما را از نوكري اخراج كن يا مواجب و مرسوم ما را بده و الا عنقريب به دكاكين و بازارها بتازيم و آنچه توانستيم غارت خواهيم كرد و صدراعظم كه باعث اين كار است به قتلش ميآوريم.
اعليحضرت شهرياري، توقف در كن را مصلحت نديد و در روز چهارشنبه به طهران مراجعت كرد.
حكومت طهران
در عشر دوم ذي حجه 15، حكومت طهران و مضافات به جناب نظام الملك مرحمت شد.
واقعه بادكوبه
در عيد فطر سال هزار و سيصد و پانزده، در شهر بادكوبه در حالتي كه امام جماعت
______________________________
(1). متن: بملونها
ص: 174
شيعيان در مسجد مشغول نماز بود، جماعتي از اهل سنت نيز اقتدا بدو كرده نماز را به پايان بردند.
اقامه عيد قربان
در روز دهم ذي حجه 15، كه روز عيد قربان است، برحسب معمول، در خاكپاي همايوني سلام عام در عمارت گلستان منعقد شد. مراسم عيد به عمل آمد.
شمس الدين بيك سفير كبير به جهت جامعيت اسلاميه تشرف جست. جناب صدراعظم حضور داشت. موافق معمول جناب نظام الملك مخاطب سلام بود و در همان روز حضورا حكومت طهران به جناب نظام الملك مرحمت شد. شب عيد هم مراسم آتشبازي به عمل آمد.
مرخصي سفير فوق العاده عثماني
محض اظهار مرحمت درباره محمد ربيعي پاشاي ميرلوا، سفير مخصوص فوق العاده دولت عثماني، در يكي از ايام ماه ذي حجه، براي ناهار به خاكپاي همايوني در قصر ابيض طهران دعوت شد. «1» در آن روز شمس الدين بيك سفير كبير نيز حضور داشت.
اعليحضرت همايوني محض اظهار مرحمت درباره محمد ربيعي پاشا، يك قطعه نشان درجه اول شير و خورشيد مرصع با يك رشته حمايل سبز مخصوص آن سفير [به] مزبور مرحمت فرمود و [وي] اجازه مرخصي گرفته به اسلامبول رفت.
حكومت كرمانشاهان
در ماه ذي حجه 15، حكومت كرمانشاهان به ميرزا محمد خان اقبال الدوله غفاري كاشاني كه از وزراي كافي اين عهد است مرحمت شد.
حكومت سمنان و دامغان
در ماه ذي حجه، حكومت سمنان و دامغان به شاهزاده انوشيروان ميرزا امير تومان ضياء الدوله مرحمت شد.
______________________________
(*). متن: عيد فطر
(1). متن: بنهار دعوت شد
ص: 175
حكومت قزوين
در ماه ذي حجه، حكومت قزوين به مرتضي خان صدق الدوله پيشخدمت مرحمت شد.
حكومت ساوه
حكومت ساوه و زرند به سيد رضا خان بديع الملك پيشخدمت مرحمت شد به انضمام يك سرداري شمسه مرصع.
حكومت نيشابور
در ماه ذي حجه 15، حكومت نيشابور از طرف شاهزاده نير الدوله به شاهزاده منتصر الدوله مرحمت شد.
منصب استيفاء
در ماه ذي حجه، آقا غلامحسين خازن الممالك تحويلدار ماليه به استيفاي اول و عنوان جنابي سربلند شد.
لقب منتصر الممالك
در ماه ذي حجه، ميرزا مهدي خان ميرپنجه توپخانه مأمور ذخيره اصفهان ملقب به منتصر الممالك شد.
نقصان پول سياه در اردبيل
چون پول سياه را از اردبيل به اطراف حمل ميكردند، اين اوقات ناياب شده بود [و] دادوستد خوابيده بود، در ماه ذي حجه حكومت قدغن كرد كه ديگر پول سياه به اطراف حمل ننمايند.
وفات اعتماد التوليه
در روز بيست و نهم ذي قعده 1315، ميرزا شفيع اعتماد التوليه وزير آستانه مقدسه در ارض اقدس به رحمت ايزدي پيوست. در دار الضيافه مجلس ختم او را گرفتند.
ص: 176
اعتماد التوليه هفتاد و چند سال عمر داشت. مردي با خط و ربط بود. مكنت بسياري از او بهجاي مانده. بعد از وفاتش پسرش ملقب به اعتماد التوليه شد.
گيلان
در ماه ذي قعده و ذي حجه، سعد السلطنه حكمران گيلان قوانين خوب براي شهر رشت از نرخ و تنظيف قرار داد.
مرض گوسفند در خمسه
در ماه ذي قعده 15، در خمسه ميان گوسفندان مرض پيدا شده و اغلب تلف ميشدند. سببش اين شد كه قصابها قيمت گوشت را گران كردند، يك من شش هزار ميفروختند. مهديقلي خان مجد الدوله حكمران قدغن كرد كه يك من تبريز، سه هزار و دو عباسي بفروشند.
در اين اوقات، دو طفل از سبزي صحرا خوردند و در زنجان بعد از سه ساعت تلف شدند. سببش اين است كه مردم زنجان سبزي بسيار ميخورند و يك نوع علفي است در صحراي خمسه كه شبيه بابونه است و سم است. گندم در اين سال خرواري سه تومان است و جو خرواري دو تومان و پنج هزار.
اضافه عسس در كردستان
چون در شهر كردستان دزدي بسيار ميشد، سالار الملك امير تومان حكمران در ماه ذي قعده 1315، چهل نفر سرباز از فوج گروس با يك سلطان علاوه بر بيست و پنج نفر مستحفظ شهر، به حراست شهر گماشت.
سيل قم
چند ماه بود سيل شديدي در قم آمده و چند نقطه از سد رودخانه قم را خراب كرده و عمارات اطراف امامزاده شاهزاده احمد معروف به خاك فرج را با خاك يكسان كرده بود. نصر الله خان امير تومان حكمران از كيسه خود بعضي سدها را مرمت كرد.
ص: 177
اعلان وزارت علوم
در ماه ذي حجه، وزارت علوم اعلان كرد كه بعد از اين هركس ميخواهد در باب ايجاد مدارس و مكاتب اعلاني در روزنامه يا عليحده بنمايد بايد به امضاي وزير علوم باشد.
تشريففرمايي به دولتآباد
باغ و مزرعه دولتآباد كه در حوالي بلده شريفه حضرت عبد العظيم عليه السّلام است و متعلق به حضرت والا شعاع السلطنه است، روز چهارشنبه دوازدهم ذي حجة الحرام، اعليحضرت همايوني براي ناهار بدانجا تشريف برد و اغلبي از وزرا و رجال در آن روز حضور داشتند. لازمه ضيافت به عمل آمد و از آنجا به قصر ياقوت سرخه حصار تشريف برد. در روز يكشنبه شانزدهم به شهر مراجعت كرد.
تشريففرمايي به منزل صدراعظم
روز دوشنبه هفدهم، از ابتداي روز، برحسب دعوت جناب صدراعظم، اعليحضرت شهرياري به باغ و عمارت طهران جناب معظم تشريف برد و ناهار را صرف فرمود. جمعي از بزرگان و رجال در ركاب مبارك بودند. حرمسراي سلطنت كبري حسب الدعوة در اندرون سراي صدارت عظمي نيز تشريف داشتند. لازمه پذيرايي شايان صدراعظم مرعي داشت.
مراسم عيد غدير خم
روز سهشنبه هيجدهم ذي حجة الحرام 15 كه عيد سعيد غدير خم بود، در حضور همايوني مراسم عيد و سلام به عمل آمد. اعليحضرت شاهنشاهي در تالار بريليان به سلام عام جلوس كرد. تمام طبقات حضور داشتند. اعليحضرت شهرياري تمجيد از اين عيد سعيد ملي نمود و به لفظ دربار اين آيه مباركه را كه در آن روز نازل شده قرائت فرمود: «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً» «1». در
______________________________
(1). سوره مائده، آيه 3.
ص: 178
شب عيد، آتشبازي دولتي برپا بود و در تمام دار الخلافه چراغان مفصل حسب المعمول به عمل آمد.
تشريففرمايي به باغ شاه
روز جمعه بيست و يكم ذي حجه، اعليحضرت شهرياري به باغ شاه معروف به باغ اسبدواني تشريف برد و بعد از دو شب اقامت به دار الخلافه مراجعت كرد.
تشرف شاهزاده اعظم ظل السلطان به خاكپاي همايوني
نواب والا شاهزاده اعظم سلطان مسعود ميرزاي ظل السلطان برادر اعليحضرت شاهنشاهي، در ماه ذي حجه، از اصفهان به طرف طهران آمد و در روز بيست و دوم، لدي الورود به خاكپاي مبارك تشرف جست.
التفات همايوني
در ماه ذي حجة الحرام، يك ثوب پالتو ترمه كشميري با سردوشي الماس از درجه اول به شاهزاده ابراهيم ميرزاي مشكوة الدوله «1» بن مرحوم عماد الدوله مرحمت شد.
مرحمت شهرياري
در ماه ذي حجه، محض خدمات مختار السلطنه وزير نظميه و احتساب به يك قبضه شمشير مرصع مفتخر شد.
لقب نظام الاسلام
در ماه ذي حجه 15، ميرزا محمد حسين معتمد الشريعه كه از اعقاب مرحوم ميرزا ابو طالب صاحب حاشيه است، ملقب به نظام الاسلام شد. پسرش ميرزا مرتضي ملقب به معتمد الشريعه گرديد.
اعطاي نشان
در ماه ذي حجة الحرام، يك قطعه نشان شير و خورشيد از درجه دوم ستاره به معدل السلطنه مرحمت شد.
______________________________
(1). اعتماد السلطنه از اين برادر زن خود، در خاطرات خويش بسيار ياد كرده است.
ص: 179
وزارت طهران
در ماه ذي حجة الحرام 15، وزارت دار الخلافه طهران به ميرزا ابو القاسم خان نوري مستوفي اول برحسب ميل جناب نظام الملك حكمران طهران مرحمت شد. ميرزا ابو القاسم خان بسيار شخص كافي مدبري است. در امور حكومتي فراستي به كمال دارد، چنانكه وقتي كه حكومت كمره و خوانسار و گلپايگان به دست او بود قتلي واقع شد.
خود بنفسه رسيدگي كرد و از هر طرف مقتول را نظر كرد. فورا قصابهاي شهر را طلب داشت و به هريك نظري كرد.
پس از آن آنها را مرخص كرده، يكي از آنها را نگاه داشت و گفت: به راستي با من بگوي كه چرا اين بيچاره را به قتل آوردي؟
قصاب ناچار واقعه [را] اظهار داشت و گفت: از اين پيش با پسري پريچهره نرد محبت باختم و در آتش اشتياقش گداختم. مرد مقتول حيلتگري كرد تا از چنگم بربود و شبها به خوشي با او بغنود. هرچند لابه كردم و معشوق خود را از وي طلبيدم فايدتي نداد.
فرصت همي شمردم تا او را شبي خفته يافتم، با كارد سر از تنش دور ساختم!
حاضرين از اين فراست صائب به شگفتي شدند و سببش را از حكمران پرسيدند كه از چهروي بعد از ديدن مقتول قصابان را احضار كردي، از آن پس سايرين را رها كردي و اين شخص را به توقف امر نمودي؟
گفت چون مرد مقتول را از هرسوي نگريستم، آثار پاك كردن خون را به گردن او ديدم و اين روش قصابان باشد كه چون گوسفندي كشند خونش را با لب كارد به گردن گوسفند مالند. بر من معلوم شد كه قاتل قصاب است. بعد از حضور آنها، هيچكدام را آشفتهتر از اين مرد نديدم. بر من مكشوف افتاد كه قاتل بيرون از او نباشد. حاضرين بسي شگفتي گرفتند.
وفات شاهزاده ضياء السلطنه
نواب عليّه شاهزاده ضياء السلطنه خواهر اعليحضرت شهرياري، زوجه جناب ميرزا زين العابدين امام جمعه در شب چهارشنبه نوزدهم ذي حجه 1315، در طهران
ص: 180
رحلت كرد. تولدش در سال هزار و دويست و هفتاد و دوم هجري است. مجلس ختمش در مسجد شاه سلطاني بود. روز دوم ختم، نواب والا شعاع السلطنه به مسجد شاه از طرف قرين الشرف همايوني رفته ختم را برچيد.
نظم پول سياه در طهران
با اينكه سابقا به جهت تكثير پول سياه در طهران قدغن شد هر سي عدد شاهي سياه يك قران پول سفيد باشد، باز هم توفيري نكرد و روزبهروز در ازدياد بود. از طرف دولت عليّه نظم اين كار رجوع به مختار السلطنه وزير نظميه شد. مشار اليه قدغن كرد كه ديگر از ولايات پول سياه به طهران نياورند. در مدت اندك قريب دويست و بيست بار پول سياه را كه تجار حمل به طهران كرده بودند دم دروازه توقيف كرد، به يك اندازه اين كار سبب رفع اغتشاش پول سياه شد.
رفع جنگ دوئل در طهران
بارون ودل از تبعه اطريش، با بارون كليشر در طهران مجادله كردند. بارون ودل گفت تو نسبت به من كلمات ركيك در پشت كتابي نوشتهاي و جنگ دوئل خبر كردند. ميعاد را در دو ساعت به غروب مانده چهارشنبه دوازدهم ذي حجه 15، در جلاليه «2» قرار دادند.
دو نفر طبيب براي بستن زخم و پنج نفر شهود در آن مجلس حضور داشت كه روي هم نه نفر فرنگي بودند و اين عمل در اروپا معمول است. چون اين خبر به مختار السلطنه وزير نظميه رسيد، عباسقلي خان ميرپنجه كدخداي دولت را مأمور كرد كه آنها را از اين عمل ممنوع دارد. عباسقلي خان چهار دقيقه قبل از وقت خود را به آنجا رسانيده به مضمون ذيل پيغام وزارت نظميه را به آنها گفت:
«بنده از طرف وزارت نظميه مأمورم كه شما را از اين حركت ممنوع دارم. يا بايد از خاك ايران خارج شده اين عمل را بنماييد، يا به سفارت متبوعه خودتان اطلاع بدهيد تا رسما به
______________________________
(1).Duel ، متن همهجا: دول
(2). اراضي واقعه در ناحيه شمال تهران قديم، از حدود خيابان انقلاب به بالا، به نام مالكش سلطان حسين ميرزا جلال الدوله پسر ظل السلطان جلاليه خوانده ميشد. دانشگاه تهران هم در همين اراضي جلاليه ساخته شده، در زمان رضا خان هم روزهاي سوم اسفند مراسم سان و رژه در آنجا اجرا ميشد.
ص: 181
وزارت خارجه دولت عليّه اطلاع بدهند. زيرا كه اين عمل در ايران معمول نيست».
فرنگيها نتوانستند سرپيچي نمايند. عباسقلي خان و شارژدافر دولت فرانسه ميانجي شده، آنها را صلح دادند و بارون و دل از بارون كليشر عذر خواست و تيرهاي طپانچه را به هوا خالي كردند.
تشريففرمايي به مدرسه دار الفنون
روز سهشنبه بيست و پنجم ذي حجة الحرام 15، در طرف عصر، اعليحضرت شهرياري به مدرسه دار الفنون براي امتحان شاگردان تشريف برد. نخست شاگردان مدرسه نظامي در حضور مبارك مشق ژيمناستيك نمودند. از آن پس به تمام اطاقهاي مدرسه تشريف برد. علوم مختلفه از اين قرار در خاكپاي همايوني امتحان داده شد:
هندسه، حساب، طب، تشريح، فيزيك، شيمي، هيئت، جغرافيا، نقشهكشي، السنه مختلفه، علم معدن، نقاشي و غيره و نيز به عكاسخانه مدرسه شرف قدوم ارزاني داشت و نير الملك وزير علوم را از ترقي مدرسه تفقدات فرمود و به شاگردان مدرسه مبالغي انعام كرد و رؤسا و معلمين را به فراخور حال درجات و نشان بخشيد.
مدرسه دار الفنون [در] 1268 ايجاد شد و شاه شهيد ناصر الدين شاه، سالي يكبار براي امتحان به مدرسه دار الفنون تشريف ميبرد و شاگردان را تشويق ميكرد.
عزاداري در عمارت بادگير
به جهت خرابي تكيه دولتي، عشر عاشوراي 1315 را برحسب معمول در عمارت بادگير مجلس روضهخواني مفصلي منعقد شد و جمعي از واعظين و ذاكرين حضور بههم رسانيده، ذكر مصيبت مينمودند و اعليحضرت شهرياري هر روزه، در يكي از زواياي عمارت تشريف آورده، استماع ذكر مصيبت ميفرمود و در روز آخر موافق سنواتي به ذاكرين بذل عطيات ملوكانه شد.
التفات همايوني
در ماه ذي حجه 15، يك قبضه قمه تمام مرصع اعليحضرت شاهنشاهي به دست مبارك به نواب والا شعاع السلطنه مرحمت كرد.
ص: 182
دستخط همايوني خطاب به نظام الملك
پس از آنكه در عشر دوم ذي حجة الحرام، جناب نظام الملك به حكومت طهران مفتخر شد، اعليحضرت شهرياري دستخط ذيل را به او مرقوم فرمود و به يك قبضه عصاي مرصع نائل شد:
حكومت دار الخلافه طهران، نظر به اينكه مركز خلافت كبري و مقر سلطنت عظمي است، به وجود مقدس خودمان اختصاص دارد و اهميت آن را كه متضمن تأمين ولايت و راحت رعيت است، وجهه همت ملوكانه فرموديم. چون براي تصدي اين خدمت وجود يك نفر از چاكران كافي كاردان لازم بود و نظام الملك را همهوقت در خدمات بزرگ دولت به فرط كفايت و مزاياي عقل و درايت آزمودهايم، لهذا از قرار اين دستخط مبارك، حكومت طهران و ادارات مفصله را مستقلا به او مرجوع و محول فرمود [يم]:
حكومت دار الخلافه طهران و بلوكات و توابع آن، حكومت زاويه مقدسه حضرت عبد العظيم عليه السّلام و اداره توليت، اداره وزارت نظميه و احتسابيه و قراولخانههاي شهر كه يكي از افواج وزير نظام در تحت رياست حكومت در قراولخانه باشد، سوار قراسوران و ايل زرگر و اختيار تام در تغيير و تبديل آنها، حكومت ساوه و زرند و ايل شاهسون بغدادي، رياست فوج زرندي و سوار شاهسون بغدادي، اداره حكومت تجريش. مقرر ميداريم كه منتهاي اهتمام را در خدمات مرجوعه و رعايت تنظيمات حسنه كه متضمن «1» رفاه حال خلق و وسعت ارزاق و تعديل اسعار و وفور اجناس و منع احتكار، كذلك در ساير موادي كه راجع به انتظام امور حكومتي و آسايش مردم باشد ملحوظ داشته، بدون تعطيل و انفصام، اوقات خود را به تحصيل دعاگويي ذات اقدس همايوني مصروف دارد. شهر ذي حجة الحرام 1315.
سواد دستخط همايوني كه به خط خود اعليحضرت شهرياري است
نظام الملك، از آنجايي كه ما اطمينان كامل و صحيحي به خدمات و صداقت شما داريم، لهذا حكومت طهران را با توابع آن به شما محول فرموديم. يقين است كه شما هم ان شاء الله تعالي آنچه سعي و كوشش داريد در آسودگي مردم خواهيد كرد، خاطر ما هم بعد از فضل خداوند از هرجهت آسوده خواهد شد. في شهر ذي حجة الحرام 1315.
التفات همايوني
در ماه ذي حجة الحرام، يك ثوب پالتو ترمه كشميري با سردوشي الماس از درجه اول به سلطانعلي خان وزير بقايا مرحمت شد.
______________________________
(1). متن: متظمن
ص: 183
التفات همايوني
در ماه ذي حجة الحرام هزار و سيصد و پانزده، چون ميرزا مهدي خان وزير همايون وزير مخزن تداركات عسكريه، در تعمير و آبادي «قصر ياقوت» سرخه حصار كه سپرده به اوست خوب از عهده برآمد، به يك ثوب پالتو ترمه كشميري با سردوشي الماس از درجه اول مفتخر گرديد.
حكومت مازندران و استراباد
در ماه ذي حجة 1315، حكومت استراباد و مازندران و تركمان به ولي خان نصر السلطنه امير تومان تنكابني «1» مرحمت شد.
حكومت خمسه
در ماه ذي حجة الحرام هزار و سيصد و پانزده، حكومت خمسه به شاهزاده دارا مرحمت شد.
تقديمي اعليحضرت شهرياري به آستانه مقدسه رضويه عليه السّلام
در ماه ذي حجة الحرام هزار و سيصد و پانزده، اعليحضرت شهرياري يك دستگاه چهلچراغ بيست و چهار كاسه، با تمام مصارف ساليانه روشنايي آن، وقف آستانه مقدسه رضويه عليه السّلام داشت و توليت آن را به آقا ميرزا سيد عبد الله دبير التوليه مرحمت كرد و به يك قبضه سر عصاي مرصع از درجه دوم مفتخرش داشت.
التفات همايوني
در ماه ذي حجه به حاجي سيد حسين نايب التوليه، يك حلقه انگشتري الماس مرحمت شد و پسرش آقا سعيد وكيل التوليه به مؤيد التوليه ملقب شد با نيابت پدر و پسر ديگرش آقا سيد عباس به لقب جلال التوليه و وزارت آستانه مقدسه سربلند گرديد.
______________________________
(1). متن: تنكاباني.
ص: 184
لقب فخر الممالك و عز الممالك
در ماه ذي حجه، غلامرضا خان پسر ارشد فخر الملك حكمران همدان، ملقب به فخر الممالك گرديد و پسر دومش ملقب به عز الممالك شد.
طبع كتاب استانلي
در ماه ذي حجة الحرام، كتاب سياحتنامه استانلي ينگي دنيايي «2» در اقليم افريقا كه به فارسي ترجمه شده بود و مصور است در طهران در دار الطباعه به طبع رسيد.
______________________________
(1).Stanly
(2). ينگي دنيايي، يعني آمريكايي. ينگي ويني، به زبان تركي به معناي نو، جديد، تازه است.
ص: 185