گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
جلد هفتم وقايع عهد سلطنت مظفر الدين شاه قاجار به تاريخ سالهاي 1320- 1323 مطابق 1903- 1906




اشاره

از صبح شنبه دوم ماه حوت مطابق بيست و سوم ذي‌قعده در تهران شروع به باران نمود و مدت سي و شش ساعت تمام باران كامل آمد و قنوات زياد شد و خرابي نيز كرد.
مي‌گويند مدت زماني است كه باران به اين خوبي در تهران نيامده است.
دولت جمهوري ونزوئلا قبول كرده كه معادل پنج هزار و پانصد ليره انگليس به دولت انگليس و شصت هزار ليره به دولت آلمان داده خسارت بدهد و با دولت ايتاليا دوستانه قطع دعاوي نمايد. مصالحه‌نامه را امير البحر آلمان و انگليس قبول كردند و امضا نمودند و ترك مخاصمه در ذيقعده شد.
چندي بود در سرحد قراجه‌داغ از محال آذربايجان كمسيون سرحدي شروع شده بود. سرحددار روس به پل خداآفرين آمد و از طرف كارگزاري آذربايجان هم مأموري به آنجا رفت. بعد از گفتگوها طي دعاوي شد و در ذي‌قعده، صاحبمنصب روس به وطن خود رفت.
به حكم وليعهد بعضي كوچه‌هاي تبريز را شوسه «1» نمودند.
ميرزا باقر خان منشي‌باشي ظل السلطان حاكم اصفهان، در ماه شوال در شهر اصفهان، ايجاد مدرسه مليه به طرز جديد نموده و نامش را «باقريه» نموده است.

اصفهان‌

در سال 1320 به خواهش علماي اصفهان و ركن الملك «2» نايب الحكومه اصفهان، آقا
______________________________
(1). در متن: شسه و منظورChaussee است.
(2). ميرزا سليمان خان خلف بيگي وزير و مشاور شاهزاده سلطان مسعود ميرزا ملقب به ظل السلطان.
ص: 650
سيد محمد علي ملقّب به داعي الاسلام «1» در اصفهان مجلسي احداث كرده براي رد دعات مسيحي و آن مجلس را «صفاخانه» ناميدند و روزنامه براي اين كار احداث كرده مسمي به «اسلام».

ايران‌

محمد علي ميرزا وليعهد، در آن سال اول كه به تهران آمد، دستخط وليعهدي خود را گم كرده. در سال پيشكاري، محمد باقر خان امير نظام در آذربايجان يك منشي با خود آورده ميرزا ابراهيم نام، مديح الملك. در تهران مشار اليه يك سرداري از كسي خريده بود و آن دستخط را به وليعهد داد. معلوم شد سرداري كه دستخط در آن بوده به نوكرهاي اتابيك اعظم امين السلطان بخشيده بود. مديح الملك از او خريده بود.

تهران‌

ميرزا موسي خان پسر مرحوم ميرزا محمد علي نوري مستوفي كه اهل خط و ربط است، در ماه شعبان 1320، به لقب فخام السلطنه و درجه دوم استيفاء سربلند است.

ايران‌

سديد السلطنه «2» اجدادش در بنادر فارس از طرف ايران مأموريت داشته و خود سديد السلطنه هم رئيس تذكره بنادر فارس بود. در اين سنوات از نوكري ايران دست كشيد و نوكر روس‌ها شد و او را به منصب آگنتي «3» در بندر لنجه «4» و عباس مأموريت
______________________________
(1). سيد محمد علي داعي الاسلام از سادات نياكي مازندران (متولد سال 1296 ه. ق در آمل و متوفي در صفر 1371 قمري/ 26 آبان 1330) كه مدتها در هند اقامت داشته و كتاب فرهنگ نظام را در پنج جلد به نام نظام دكن نوشته و كتابي نيز در شرح حال ناپلئون ترجمه كرده (شرح حال رجال ايران ج 5 ص 255).
(2). ظاهرا منظور محمد علي خان سرتيپ كبابي است ملقب به سديد السلطنه مؤلف تأليفات متعدد و ارزنده درباره خليج فارس و بنادر و جزاير و شهرهاي آن من جمله اعلام الناس في احوال بندر عباس. محمد علي خان در 23 رجب 1219 قمري به دنيا آمد و در 11 رجب 1362 درگذشت.
(3). آگنت تلفظ روسي كلمه‌Agent است به معناي عامل، گماشته، مأمور. در مناطقي كه بنا بر مصلحت سياسي يا رعايت صرفه‌جويي، عضو رسمي به نام كنسول يا ويس كنسول (كنسوليار) فرستاده نمي‌شد، براي حفظ منافع دولت يا افراد ملت خود، دو دولت روس و انگليس از افراد محلي استفاده مي‌كردند. اين افراد محلي را انگليسي‌ها آجنت و روس‌ها آگنت مي‌خواندند. آجنت انگليسي‌ها در كرمانشاه (باختران) حاجي محمد حسن ملقب به وكيل الدوله بود.
(4). بندر لنگه امروزي.
ص: 651
دادند «1».

عجيبه‌

در مملكت اسپانيا معمول است كه هرساله چند نفر، گاو وحشي تربيت نمايند براي روز معيني، آن‌گاه آنها را رها كرده با سوار جنگ اندازند. بسا مي‌شود كه با شاخ خود شكم اسب را پاره كند و سوار را از پا درآورد.
در شب شانزدهم جمادي الثاني، ملكه بلژيك (ماري هانريت) «2» در سن شصت و شش سالگي در اطريش وفات كرد.
در يكي از معادن نقره نروژ در نزديكي شهر كريستيانيا «3» يك قطعه نقره به دست آمده كه قريب يكصد و پنجاه كيلو گرم وزن داشته، تقريبا چهل و هشت من.
موسيو (اميل زولا) «4» كه از جمله نويسندگان معروف فرانسه است، صاحب تصانيف بسيار، در ماه جمادي الثاني در پاريس، در اطاق خود خفه شد.
در عشر سوم ذي‌قعده، نقرس شاه ايران عود كرده و پا و دست او درد مي‌كند.
در عشر سوم ذي قعده، در جاجرود كه يكي از شكارگاه (هاي) تهران و در چهار فرسخي واقع است به جهت كثرت باران زلزله شد.
به علت گمرك جديد، بعضي اجناس در تهران، در عشر اخير ذي‌قعده، گران شده.
در عشر اول ذي‌حجه، پادشاه ايران مريض سخت است و در رختخواب خوابيده و همه كس را راه نمي‌دهند كه پيش او برود.
در كاشان حكام بدعتي نهاده بودند كه از بار گندم دو قران و از پوست حيوان يك قران و بعضي چيزها كه ماليات ديوان نيست مي‌گرفتند. ميرزا مهدي خان وزير همايون غفاري
______________________________
(1). سديد السلطنه به مناسبت كارگزاري دولت روسيه در بندر لنگه و وكالت قنسولگري روسيه در بندر عباس، از دولت روسيه نشان سنت‌آنا دريافت كرده بود. در خصوص شرح حال سديد السلطنه و شمار و نام تأليفات وي رجوع شود به مقدمه كتاب بندر عباس و خليج فارس (به تصحيح احمد اقتداري، تأليف محمد علي سديد السلطنه كبابي، ابن سينا، تهران، 1342). اين كتاب همان كتاب اعلام الناس في احوال بندر عباس است.
(2).Marie Henriette
(3).Christiania
(4).Emile Zola )1840 -1902(
ص: 652
كاشاني كه از وزراي مخصوص حضور شاه و مردي خوش‌فطرت و خيرخواه مي‌باشد، فرماني صادر نموده كه تعدي حكومت به چيزهاي مذكور موقوف و متروك باشد.
در عشر اول ذي‌حجه، ميرزا احمد خان علاء الدوله قجر كه حاكم كرمانشاه بود «1»، هشتاد هزار تومان پيشكش به شاه داد و حاكم فارس شد. وي مردي بي‌رحم و شقي و بي‌حيا است و اين ترقي فوق العاده از براي اوست.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت كرمانشاه را به فرمانفرما دادند «2». زيرا كه فرمانفرما حكومت همدان را قبول نكرد.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت سمنان و دامغان را به امين همايون دادند.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت كاشان را به جهت تعدي حسام لشكر نايب الحكومه «3» از موثق الدوله «4» ناظر خلع كردند و حكومت مازندران، را به جهت مخارج نظارتخانه شاه به موثق الدوله دادند.
در عشر اول ذي‌حجه، ظهير الدوله «5» وزير تشريفات را از حكومت مازندران به جهت آن بي‌احترامي كه به شيخ كبير، مجتهد «6» معروف مازندران، نموده بود معزول نمودند.
______________________________
(1). احمد خان علاء الدوله پسر محمد رحيم خان نسقچي‌باشي از رجال سرشناس عصر مظفري كه سرانجام در سال 1328 قمري به دست آزاديخواهان ترور شد.
(2). عبد الحسين ميرزا پسر نصرة الدوله فيروز ميرزا پسر عباس ميرزا نايب السلطنه مرد سياسي معروف كه به ضرب زور و تزوير و رشوه و ارتشا، مالي فراوان گرد آورد و به توطئه‌چيني و دسيسه‌بازي بارها به وزارت رسيد و زنان متعدد گرفت و فرزندان ذكور و اناث بسيار بر جاي گذاشت و املاك پهناور خريد و مال بسيار اندوخت.
(3). ميرزا سيد كريم خان حسام لشكر، در جلد اول شرح حال رجال ايران (ص 182) عكسي از او به همراه چند تن ديگر چاپ شده.
(4). شاهزاده مغرور ميرزا موثق الدوله.
(5). ميرزا علي خان فرزند محمد ناصر خان قاجار دولو (متولد در 17 ربيع الاول 1281 در جمال آباد شميران و متوفي در شنبه 24 ذي القعده 1342).
(6). شيخ محمد حسن بارفروشي معروف به شيخ كبير به حكام اعتنا نمي‌كرد. ظهير الدوله هم به او خشوعي نكرد.
در هنگامي كه ظهير الدوله در بازگشت مظفر الدين شاه از سفر اروپا به طهران آمده بود، قاتلي به كربلايي عباس برادر شيخ محمد حسن پناهنده شد. ظهير الدوله در بازگشت، كربلايي عباس را احضار كرد و او را تنبيه-
ص: 653
ظهير الدوله از سلك دراويش خود را مي‌داند و ميان آنها ملقب به «صفا علي شاه» است و به تمام فسق و فجور ارتكاب مي‌جويد.
در عشر اول ذيحجه، حكومت كاشان را به ركن السلطنه «1» پسر مرحوم ناصر الدين شاه دادند.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت همدان را به سالار السلطنه «2» پسر مرحوم ناصر الدين شاه دادند.
در سلخ ذي‌قعده ميرزا محمد خان اقبال الملك كه در بعضي از ولايات حكومت كرده بود و سنش به شصت و كسري رسيده بود در تهران وفات كرده و پسري ندارد.
چون معمول اتابيك اعظم است كه در هر اول ماه به فقرا پول مي‌دهد و بيشتر فقراي تهران در درب خانه او حاضر مي‌شوند، در اول ذي‌حجه، براي اين كار، چهار نفر فقير زيردست و پا رفته.
در ماه ذي‌قعده، شاه قدغن كرده كه به احدي از اين به بعد لقب داده نمي‌شود.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت شاهرود و بسطام را به اجلال السلطنه پيشخدمت دادند.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت ملاير و تويسركان را به نير الممالك پيشخدمت دادند.
در عشر اول ذي‌حجه، حكومت قم را از ميرزا علي نقي مشاور السلطان كه در حكومت كمال سست عنصري را كرده بود، و احدي از مردم قم از او ملاحظه نمي‌نمود، گرفته و به اعتضاد الدوله قجر كه سالهاي قبل حكومت آنجا را داشت دادند.
در ذي‌قعده به حكم دولت انگليس، در خرطوم پايتخت سودان كليسا بنا نمودند.
______________________________
- نمود. شيخ كبير به كفر ظهير الدوله فتوي داد. مردم به حمايت شيخ به ادارات دولتي حمله بردند. ظهير الدوله با قواي نظامي شورش را فرونشاند و خطاكاران را مجازات كرد. در تهران محافل مذهبي، از شدت عمل ظهير الدوله انتقاد نمودند و چند ماه بعد وي به تهران بازگشت و سمت رياست تشريفات دربار يافت (1320 ه. ق).
(1). محمد رضا ميرزا (متولد 1301 ه. ق).
(2). نصرة الدين ميرزا (متولد 1299)، اين پسر از بطن دختر محمد حسن خان سالار بود به نام زينة السلطنه.
ص: 654
در ذي‌قعده نصير الملك شيرازي «1» را كه در آستانه مقدسه رضويه تعدي زياد كرده بود و مبالغي مال وقف را خورده بود، معزول نمودند، حكم از تهران شد كه در همانجا به حساب او رسيدگي نمايند. پس از رسيدگي، معلوم شد كه سي هزار تومان از اصل موقوفات خورده است. او را در آنجا نگاهداشتند كه مأخوذي را از او دريافت نمايند و متولي باشيگري را به شاهزاده مهدي قلي ميرزاي سهام الملك «2» دادند و اين شاهزاده داراي تمام معايب است و ده هزار تومان متجاوز پيشكش براي اين كار داد.
مخارج ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابك اعظم، صدر اعظم حاليه ايران، سالي ششصد هزار تومان مي‌باشد.
به جهت بي‌نظمي عربستان «3» و بروجرد و لرستان كه ايل سگوند هرزگي مي‌نمودند و در اطراف دزدي مي‌نمودند و سرباز و توپچي دولت را كشته بودند، اتابك سردار اسفنديار خان بختياري را حكم كرده كه پانصد سوار از بختياري برداشت و به ايل سگوند رفت و تمام را قتل و غارت كرده، قريب سيصد نفر را كشت و جمعي را اسير نمود.
در عشر اول ذي‌حجه، اتابك تمارض كرده و چند روز به درب خانه نرفت. شاه محرمان خود را به نزد او فرستاد و گفت اختيار تام با توست. جواب داد كه شاه چرا بايد هرچه دولت دارد به ده بيست نفر نوكر خود ببخشد و مواجب نظام و ساير به زمين بماند و اختيار با «ترك‌ها» باشد. گفتند شاه چند شب با اجزاي مخصوص خود در عزل اتابك مشورت كرده بود. بعد از فكرها ديدند كسي وضع حاليه ايران را نمي‌تواند پيش ببرد.
ناچار با هزار تملق پي او فرستاد و با او گفت اختيار با توست و هرچه مي‌خواهي بكن.
در عشر آخر ذي‌قعده، عين الدوله حاكم تهران شاهزاده جليل الدوله را از حكومت شهر حضرت عبد العظيم عليه السّلام معزول نمود. زيرا كه بايد ماهي صد تومان به عين الدوله بدهد و مي‌خواست ديناري به او ندهد. عين الدوله او را معزول كرد و به شاهزاده «4» پسر
______________________________
(1). يعني ميرزا احمد خان پسر ميرزا عبد الوهاب خان شيرازي آصف الدوله.
(2). كوچكترين پسر شاهزاده محمد ولي ميرزا پسر فتحعلي شاه.
(3). منظور ايالت خوزستان است.
(4). در متن نام شاهزاده نوشته نشده است.
ص: 655
مرحوم كيكاوس ميرزا «1» داد.
در هفتم ذي‌قعده، چهار ساعت از شب گذشته در بازار بزازي معروف به «اونچي» در شهر اردبيل سي و دو باب دكان آتش گرفته تمام سوخته.
در ذي‌قعده، مرض وبا در اردوي شيخ سوداني «2» كه با دولت انگليس در جنگ است با كمال شدت بروز كرده است.
عدد مسلماناني كه در تحت حكومت انگليس مي‌باشند دويست و هفتاد و هفت كرور و دويست و شش هزار و هفتصد و چهل نفر است.
در ذي قعده، محاصره ونزوئلا برداشته شد. از دول امريك سفاين تجارتي به آنجا حمل شد.
امسال در مملكت اتازوني، در موقع سال دويست و پنجاهم بناي شهر نيويورك جشني برپا مي‌شود. در اوايل قرن نوزدهم ميلادي جمعيت اين شهر شصت هزار نفر بود.
امسال جمعيت آن هفت كرور و يكصد هزار مي‌باشد.
در عشر اول ذي‌حجه، در مصر چهار نفر مبتلا به طاعون شده.
چون پالكونيك سرهنگ قزاق ايران در امسال از دولت روسيه درجه سرتيپي افتخاري يافت، دولت روسيه او را به روسيه خواست كه منصب بزرگتر بدهد. زيرا كه قزاق ايران صلاحيت يك نفر رئيس سرتيپ را ندارد و در ماه ذي‌حجه يك نفر كلنل «3» براي رياست قزاقخانه فرستاد.
امسال دولت ايران به نظام مواجب نداده، تمام شاكي مي‌باشند. الآن ده روز بيشتر به عيد نوروز ندارد كه ديناري به قشون نرسيده. تمام ماليات به ده، بيست نفر نوكر شاه
______________________________
(1). ظاهرا منظور كيكاوس ميرزا پسر بيست و هشتم فتحعلي شاه از بطن شاه‌پسند خانم است.
(2). منظور از شيخ سوداني، ابو عبد اللّه التمايشي است كه جانشين متمهدي سوداني شد. متمهدي همان است كه به نام محمد احمد بن عبد الله كه در چهل سالگي خود را مهدي ناميد و همراه مريدان خود به كوه جدير رفت و به سپاهيان مصري حمله برد. مصريان از انگليسي‌ها ياري خواستند. انگليسي‌ها ژنرال گوردون را به مقابله او فرستادند، ولي سربازان انگليسي مغلوب شدند و گوردون مقتول گرديد و خرطوم به دست متمهدي افتاد.
متمهدي سوداني در 21 ژانويه 1885 درگذشت.
(3). پالكونيك در روسي برابر است با كلنل (سرهنگ). اين افسر ژنرال كاساكوفسكي بود. به جاي اولياخوف آمد.
ص: 656
رسيده. اتابك از اين بابت خيلي دلتنگ است.
در عشر اول ذي‌حجه، شجاع الدوله زعفرانلو حاكم قوچان «1» كه كمال تسلط را داشت و مي‌گويند چهار كرور پول نقد داشته و مردي ظالم و شقي بود مرد، در سن سي و پنج و شش.
شب بيست و دوم ذيحجه 1320 هجري بارس‌ئيل، تحويل خورشيد به برج حمل چهار ساعت و نيم تقريبا از شب گذشته سال توشقان‌ئيل شروع گرديد. شاه مظفر الدين به جهت آن‌كه خوابش از ميان نرود حكم كرد بيش از دويست نفر از علما و وزرا و ساير رجال در نزد او نيايند. به تمام عيدي داد. دو روز بعد تمام طبقات نوكر را احضار كرده و به هريك، يك كيسه شاهي سفيد كه قريب دو تومان و كسري قيمتش بود بخشيد.

غريبه‌

هفت روز از عيد نوروز گذشته، امسال در تهران برف كاملي آمد و دو سه روز يخ‌بندان شد.
در ذي‌حجه، ميان اتابك و ساير نوكرهاي ترك شاه و بعضي عراقي‌ها «2» گفتگوي سخت مي‌باشد و به او ميل ندارند.
در عشر اول محرم، شاه به نوكرهاي خود كه بر ضد اتابك بودند حكم داد كه اطاعت اتابك را نمايند.
در ذي‌حجه، رئيس‌جمهوري ونزوئلا به جهت سهولت اصلاح دعاوي دول خارجه به مملكت ونزوئلا از رياست استعفاء كرده و كار را به برادرش [وا] گذاشت.
در اين اوقات مسن‌ترين اشخاص عالم مردي است از شهر تمسك «3» در ناحيه سيبر كه متجاوز از دويست سال از عمر او مي‌گذرد.
در بيست و دوم ذي‌قعده، قرن بيست و پنج ساله، رياست مذهبي لئون سيزدهم پاپ و پيشواي ملت كاتوليك عيد بزرگي در رم گرفتند. به رسم معمول سه تاج طلا براي
______________________________
(1). شجاع الدوله محمد ناصر خان فرزند امير حسين خان زعفرانلو كه تا سال 1320 قمري حاكم قوچان و رئيس ايل زعفرانلو بود.
(2). عراقي‌ها يعني درباريان غير آذربايجاني مظفر الدين شاه.
(3).Tomsk )Siberie(
ص: 657
سلطنت روحاني او تقديم داشتند.
دولت هندوستان اجازه نداده كه توپهايي كه امير افغانستان خريده از راه هند به افغانستان حمل نمايد.
در ذي‌قعده، در نزديكي شهر سانفرانسيسكو، سكنه آنجا هنگام شب گلوله آتش را مشاهده مي‌نمايند كه از آسمان به زمين مي‌افتد. صدا و حركت سخت از اطراف پيدا شد. چنانكه ديوار زيادي را خراب كرد. در آن‌جا كه فرود آمد وسعت زيادي را از زمين كنده ديدند و قطعات سنگهاي سياه آسماني را در آن‌جا يافتند.
هنوز در شهر انديجان روس از زلزله سابق اثرهاست و دائم در حركت است. مردمش بكلي به بلاد ديگر تحويل كرده‌اند.
در عشر دوم محرم 1321، شاه درد پا دارد.
در نوزدهم محرم، ميرزا علينقي ملقّب به مشاور السلطان و معروف به والي در سن قريب به هشتاد، به مرض حبس البول، در تهران وفات كرد. نه دختر و چهار پسر از او به جاي مانده. مشار اليه در پاريس تحصيل زبان فرانسه و طب كرده بود و شعر فارسي مي‌گفت. سابق از پيشخدمت‌هاي شاه مرحوم بود و به اغلبي از حكومات نائل شده بود.
در اين آخر نيز حكومت قم با او بود. چون مردي بي‌مبالات و بخشنده بود، قريب پانزده هزار تومان قرض به جاي گذاشت. «1»
در عشر سوم محرم، مشير الدوله وزير امور خارجه «2» با آن‌كه خيلي دقت در خواندن كاغذهاي مردم دارد، فرماني پيش آوردند كه مهر نمايد و بايد به حسب معمول حاشيه آن را مهر كند، به جاي حاشيه، پاي آن را مهر كرد.
در عشر اول محرم، شاه موافق معمول در حياط صندوقخانه كه جلو عمارت گلستان است روضه و تعزيه خواند. مردم متفرقه را راه نمي‌دادند كه در آن‌جا بيايد. در حياط از
______________________________
(1). ميرزا علينقي حكيم الممالك كه در دار الفنون تحصيل طب كرده و در پاريس تكميل نموده بود. براي شرح حالش رجوع شود به المآثر و الآثار و خاطرات اعتماد السلطنه (در موارد متعدد) و رجال عصر ناصري از حسين سعادت نوري (211 تا 238) و شرح حال رجال ايران از بامداد.
(2). ميرزا نصر الله خان ناييني كه بعد خود به صدارت رسيد و او پدر ميرزا حسن خان مشير الدوله است و ميرزا حسين خان موتمن الملك.
ص: 658
زن [ها] جمع مي‌شد [ند]. در اطاقها از مردان محترم و اهل خلوت جمع مي‌شدند. شاه در پس پرده در بالاخانه مي‌نشست. زنها اگر عريضه‌اي مي‌خواستند به شاه بدهند، عريضه را در دست گرفته بلند مي‌كردند. يك روز پيرزني كه به شاه عريضه مي‌خواست بدهد، حاجب الدوله «1» فراشباشي كه مرد هتاك بد نفسي است در حضور شاه عرايض را گرفت و بدون آن‌كه شاه ببيند در حضور تمام مردم عرايض آنها را پاره كرد.
در ماه محرم، نان و گوشت در تهران خيلي كم است و گران مي‌باشد. با آن‌كه حاصل سال نو خوب شده از بي‌نظمي حكومت و رشوه كه عين الدوله از قصاب و نانوايان مي‌گيرد، نان در واقع يك من سي شاهي و گوشت هشت هزار و ده شاهي در يك من تبريز است. مي‌گويند عين الدوله از نانوا و قصاب روزي قريب يكهزار تومان مي‌گيرد.
زنها اجتماع كرده به شاه عرض كردند به جايي نرسيد.
در محرم، مردم تهران خيلي پريشان مي‌باشند. نرخ گران، پول كم، مواجب‌هاي نوكر باب كه نمي‌رسد. عدد گدا از شماره بيرون است. تحديد جمعيت تهران را اين اوقات نموده‌اند بالغ بر يك كرور است.
به حدي اين اوقات دولت بي‌پول مي‌باشد كه از اعتبار افتاده. صرف جيب شاه كه از هر اداره بايد معتبرتر باشد و حواله او بايد نقد باشد، اين اوقات حواله كه شاه به او مي‌دهد شش ماه كمتر طول نمي‌كشد. شاه حواله به اتومبيل‌چي «2» فرنگي خود به حاجي امين السلطنه داده بود كه از صرف جيب مبلغي به او بدهد. پس از آنكه مكرر رفت و نگرفت، آخر الامر حاجي امين السلطنه گفت دولت به من پول نداده كه من به تو بدهم.
فرنگي بناي هتاكي را نهاده در و پنجره او را شكست و رسوايي سخت نمود. حاجي امين السلطنه از كارش استعفا كرد. اتابك به جهت نسبت با او «3» به منزلش رفته دوباره كار
______________________________
(1). منظور مصطفي قلي خان قاجار است.
(2). اتومبيل‌چي يعني راننده اتومبيل و به اصطلاح فرانسويان، شوفرChauffeur كه در رسم الخط امروزين ما به صورت «شوفر» نوشته مي‌شود.
(3). حاجي محمد علي خان امين السلطنه شوهر خواهر اتابك ميرزا علي اصغر خان بود و دختر اتابك را نيز براي پسر بزرگ خود خازن الدوله گرفته بود. وي با همه نفهمي و بي‌سوادي، در سلطنت ناصر الدين شاه سمت-
ص: 659
را به گردن او گذاشت.
در ماه محرم، نديم السلطان وضع روزنامه دولتي ايران [را] كه يك ورق تمام طبع مي‌شد تغيير داده، نيم ورق نموده و بعضي چيزها در روزنامه افزوده، مدير و نويسنده روزنامه را كه مجير الدوله ميرزا علي محمد خان كاشاني بود، معزول نمود و به ميرزا غلامحسين خان اديب افضل الملك مستوفي كه مرد با كمال هنروري است داد. از ابتداي نوروز يك نوع روزنامه علمي مسمّي به «نوروز» كه از علوم گفتگو مي‌شود [و] مدير آن ناظم الاسلام «1» است در تهران طبع مي‌شود.
در عشر سوم محرم، كه شاه در شكارگاه دوشان‌تپه بود، يك روز با يك نفر از سربازهاي قراول آن‌جا گفتگو مي‌كند. سرباز مي‌گويد در تهران نان يافت نمي‌شود. شاه دست‌پاچه شده به تهران مي‌آيد. به عين الدوله تعرضات مي‌نمايد، اما فايده نمي‌دهد.
در عشر سوم محرم، نان در تهران كم و بد است. زنها جلو شاه را مي‌گيرند و نيز جلو عين الدوله را. عين الدوله حكم مي‌دهد آنها را مي‌زنند.
در محرم ميان اتابيك و نوكرهاي شاه نزاع است. دو دسته شده‌اند.
در محرم، سالار الدوله «2» حاكم بروجرد و عربستان «3» در آنجا بيداد مي‌نمايد و خانواده‌ها را [اذيت] كرده و زنها را بي‌عصمت مي‌كند. ركن السلطنه برادر شاه كه امسال حاكم كاشان شده در محرم كمال ظلم را به اهالي كرده و مردم به صدا درآمده‌اند و به قم آمده متحصن شده‌اند.
در محرم، در خراسان نان كمياب و گران است. قيمت نان يك من تبريز به سه قران رسيده است.
______________________________
- رختداري و تصدي مخزن تداركات نظامي يافت و بعد به رياست اداره صندوقخانه رسيد. در زمان مظفر الدين شاه نيز به مقام رياست صندوق‌خانه و متصدي صرف جيب شاه رسيد. وي در 1340 ق در نود سالگي درگذشت.
(1). ميرزا محمد پسر ميرزا علي كرماني ملقب به ناظم الاسلام مؤلف كتاب ارزنده تاريخ بيداري ايرانيان.
(2). ابو الفتح ميرزا سالار الدوله پسر مظفر الدين شاه.
(3). مقصود خوزستان است.
ص: 660
در محرم، به جهت عمل نان تهران، مردم در هيجان مي‌باشند و خيلي بلوا دارند و اعلانات به ديوارها چسبانيده‌اند، كه ما عين الدوله حاكم را مي‌كشيم.
در محرم، آقا سيد فرج الله كاشي متخلص به «ثريا» كه سابق در مصر ايجاد روزنامه مسمّي به ثريا كرده بود و بعد موقوف شد، به تهران آمده همان روزنامه را ايجاد و دائر مي‌نمايد.
اگر گاهي مردم به اتابك مي‌گويند كه عن قريب دولت ايران از دست مي‌رود، پول كه ناياب، ظلم به حد افراط است چرا چاره نمي‌كني، جواب مي‌دهد من دو دستي كلاه خود را نگاهداشته‌ام كه بر ندارند و من دائم مشغول دفاع هستم، ديگر به اين كارها نمي‌رسم.
در ماه صفر، نوكرهاي ترك شاه با عين الدوله متحدا بر ضد صدر اعظم برخاسته‌اند و افساد براي او مي‌نمايند.
در صفر، در كاشان غله ناياب است. نان جو يك من تبريز دو قران مي‌باشد.
در صفر، اجزاي پستخانه از دست مسيو نوز بلژيكي شكايت دارند چرا رئيس ما را يك نفر ارمني جوان مسمي به لاورس نموده و به ما سخت‌گيري مي‌نمايد. از اين روي به طويله شاه پناه بردند. تقريبا پنجاه نفر بودند. بعد از دو روز به حكم دولت آنها را توسري زدند و خواستند مقيدا به اردبيل بفرستند. آخر آنها را زنجير نمودند كه چرا شكايت مي‌نماييد.
در عشر اول صفر، حسنعلي خان اعتضاد الممالك پسر ميرزا داود خان ابن ميرزا آقا خان صدر اعظم در تهران به جهت آنكه قرض بسيار داشت و مخارج تلف زياد مي‌نمود، طلب‌كارها به او سخت مي‌گرفتند. در سن قريب به بيست و هشت خود را به تير رولور كشت.
ظل السلطان حاكم اصفهان برادر شاه امتياز گرفته كه كوهي كه ما بين رودخانه كرن اصفهان و صحراي مورچه‌خوار داشت بشكافد و آب را جاري نمايد. «1»
______________________________
(1). كرن كه ظاهرا همان كوهرنگ، كورنك و كارون باشد با زاينده‌رود منبع و سرچشمه‌اي نزديك دارد. لذا از ديرباز سلاطين صفويه در صدد بودند كه منبع زاينده‌رود را به كارون وصل كنند. برخي از اين كوششها در زمان-
ص: 661
در ماه مارس، در سواحل انگليس طوفاني سخت شده. روابط تلگرافي بين اروپا و انگليس مقطوع شد.
در مملكت كلمبيا از ممالك آمريك در درياچه كوچكي كه نزديك شهر بوگوتا واقع است، مشغول تفتيش هستند و اشياي نفيسه از آن درياچه بيرون مي‌آورند. گفتند قبل از انكشاف آمريك مردم آن سرزمين نذورات براي خدايان خود در آن درياچه مي‌افكندند و سبب قبولي نذر خود مي‌دانستند.
امسال دولت فرانسه تغيير تفنگ داده تفنگ‌هاي قديمي «1» را از قشون گرفته به قيمت آهن‌فروش مي‌دهد و تفنگ جديد به آنها مي‌دهد.
در ماه آوريل، در ماداگاسكار طوفان بزرگي شده و خرابي بزرگي وارد آورده.
در محرم، حريق شديدي در قصر دولتي كابل شده. يك قسمت آن سوخته.
پس از فوت محمد ناصر خان شجاع الدوله ثاني پسر مرحوم امير حسين خان شجاع الدوله، چون فرزندي نداشت، شاه حكومت قوچان و ايل زعفرانلو و كيوانلو را به عهده خسرو خان مظفر السلطان پسر امير گونه خان كه از بني اعمام آن مرحوم است داد. «2»
در ماه صفر، در شهر مقدس رضوي اغتشاش بزرگ به جهت بي‌اعتدالي نير الدوله «3» حاكم روي داد. ده روز دكاكين را بستند و بلواي عام شد. به خانه حكومت ريختند كه
______________________________
- شاه عباس صورت گرفته و مقداري در زمان جانشينان وي. در كتاب سانسون كشيش نيز اشارتي بدين امر رفته.
در دوره شاه سلطان حسين نيز در ضمن مكاتبات با دولت فرانسه از آن كشور خواسته شده است كه در اين مورد، ايران را با فرستادن مهندس و وسائل ياري دهد (اسناد و مكاتبات ايران از سال 1105 تا 1135، از دكتر عبد الحسين نوايي) ص 99. اين آرزوي ديرين در سال 1332 شمسي (1370 قمري) صورت تحقق يافت.
(1). در متن: جديده
(2). در كتاب حركت تاريخي كرد (جلد اول ص 466) جانشين محمد ناصر خان، عبد الرضا خان شجاع الدوله فرزند ابو الحسن خان ذكر شده و سال وفات او 1298 ه. ق. ظاهرا بلكه محققا قول مؤلف كتاب حاضر ارجح است.
در همين كتاب حركت تاريخي كرد، صورتي از حكام و ايلخانان كرد زعفرانلو ذكر گرديده كه نام خسرو خان مظفر السلطان در آن ديده نمي‌شود. ضمنا بايد يادآور شد كه 1298 هجري شمسي درست به نظر مي‌رسد نه هجري قمري.
(3). سلطان حسين ميرزا نير الدوله پسر پرويز ميرزا نير الدوله پسر فتحعلي شاه معروف به شاهزاده پيشخدمت.
ص: 662
حاكم را بكشند. فرار كرد. در اول، شاه از او همراهي كرد و سيصد نفر سوار از تهران به كمك او فرستاد. مردم مشهد اعتنا نكردند. اغتشاش بزرگ‌تر شد. گفتند ما حاكم را نمي‌خواهيم. ناچار شاه او را معزول كرد. مردم باز دست نكشيدند. قبر پدر نير الدوله را كه در آنجا بود درآورده آتش زدند.
در عشر دوم صفر، حكومت خراسان را به شاهزاده ركن الدوله «1» پسر مرحوم ركن الدوله حكمران خراسان دادند. مردم چون از پدرش راضي بودند آرام گرفتند.
در عشر دوم صفر، حكومت سبزوار را، كه با حاجي صدر الدوله اصفهاني بود و دو، سه ماه بود كه رفته بود، گرفته ضميمه حكومت خراسان شد و به ركن الدوله دادند.
در ماه صفر، اغتشاش بزرگ در تهران شده. يعني قريب سي نفر از اجزاي مخصوص شاه بر ضد اتابك برخاستند و شاه را با خود متحد ساخته مناصب را پيش خود تقسيم نمودند. ازجمله گفتند صدارت از براي وزير دربار «2» باشد. وزارت جنگ از براي وزير افخم و هكذا. نزديك بود كه اتابيك و دوستان او معزول بشوند.
در اواخر عشر سوم صفر كه قرار بود فردا اتابيك را معزول نمايد، مشير السلطنه وزير خزانه كه از هواخواهان اتابيك است، خدمت شاه مي‌رود و قرآن مجيد را در مي‌آورد و قسم مي‌خورد كه من از دوستان اتابيك نيستم و از او رضايت ندارم. اما به اين قرآن مجيد كه اگر اتابيك را معزول نمايي، هم سلطنت ايران، هم دولت قاجار از ميان مي‌رود. شاه، چون خيلي خوش‌باور است، قبول مي‌نمايد و از عزل اتابيك منصرف مي‌شود. مايه اين اغتشاش بيشتر اقبال الدوله غفاري كاشاني «3» كه اعدا عدو اتابيك هستند و از مردمان باتدبير و محيل اين مملكت هستند مي‌باشد.
در عشر سوم، مشهد دوباره اغتشاش مي‌شود و مردم بلواي عام كرده حاجب التوليه
______________________________
(1). علينقي ميرزا پسر محمد تقي ميرزا ركن الدوله برادر ناصر الدين شاه كه مدتها حاكم خراسان بود.
(2). محمود خان حكيم الملك بروجردي پسر ميرزا علينقي حكيم‌باشي اصفهاني از شاگردان دكتر تولوزان طبيب مخصوص ناصر الدين شاه كه در سال 1303 جزو اطباي مظفر الدين شاه درآمد و بر اثر تقرب روزافزون، رقيب سياسي ميرزا علي اصغر خان امين السلطان شد.
(3). ميرزا مهدي خان كوچكترين پسر فرخ خان امين الدوله كه فرخ خان نام پدر خويش بر او نهاده بود.
ص: 663
را كه از الواط آنجا است به قتل مي‌رسانند. در اين وقت تلگرافي از دولت روس به مظفر الدين شاه مي‌شود كه عمل خراسان مغشوش است. رعيت ما محفوظ نيستند. يا آنها را امن نمائيد، يا خود ما قزاق مي‌فرستيم و شهر را امن مي‌نماييم. شاه از اين تلگراف مضطرب مي‌شود. چاره نمي‌بيند مگر آن‌كه اتابيك را مي‌خواهد و مي‌گويد كه اين كار از قوه من خارج است. هرچه صلاح مي‌داني بكن. اتابيك مي‌گويد كه من با وضع حاليه كاري از پيشم نمي‌رود. شاه ناچار اختيارنامه به او مي‌دهد كه هركه را مي‌خواهي بردار و هركه را مي‌خواهي بگذار.
در ماه ربيع الاول، شاه محض ميل اتابيك و پيشرفت كار او از روي ناچاري حكيم الملك وزير دربار را كه از مخصوصان و طرف ميل شاه بود و در تهران به پله صدارت رسيده بود، از رياست بنايي و قنايي و باغات معزول مي‌نمايد و حكومت گيلان را به او مي‌دهد كه در تهران نباشد و نيز غلامعلي خان وزير افخم و پسرش وزير بقايا را از عمل معزول كرده به حكومت عراق مي‌فرستد و نيز ميرزا مهدي خان وزير همايون را محض اين‌كه معاند اتابيك است، حكومت زنجان را به او مي‌دهد كه در تهران نباشد و همچنين اقبال الدوله كاشاني را امر مي‌كند كه از تهران به دهات خود در كاشان برود و نيز قوام الدوله به دهات خود به عراق برود و نيز صدق الدوله پيشخدمت به گروس برود و نيز معين الملك پسر امين الدوله در تهران نماند. اينها همه از معاندين اتابيك بودند.
در ربيع الاول، وزارت بقايا به حاجي امين السلطنه كه از اقوام اتابيك است داده شد.
در ربيع الاول، شاهزاده عضد السلطان «1» پسر شاه از حكومت عراق و گلپايگان و خوانسار معزول، او در آن ولايات تعدي بسيار كرد، از مال مردم و ناموس رعيت هيچ كوتاهي نكرد. در مدت كم صد هزار تومان ملك خريد.
در ربيع الاول، نصر السلطنه «2» سردار معظم از حكومت گيلان معزول شد.
در ربيع الثاني، چون سرحد اردبيل و قراجه‌داغ و مشكين غير منظم بود، ازاين‌روي سرباز روس به جهت حفظ تبعه خود در آن‌جا آمد و اين را دولت از چشم وليعهد ديد، از
______________________________
(1). ابو الفضل ميرزا عضد السلطان چهارمين فرزند مظفر الدين شاه.
(2). محمد ولي خان سپهسالار كه بعدها در صف آزاديخواهان به وزارت و صدارت رسيد.
ص: 664
اين روي اين حكومات را از آذربايجان مجزا كرد و محمد صادق خان امير توپخانه قجر را به حكومت آنجا فرستاد. بعد از چند روز معزول شد.
در ماه ربيع الثاني، اغلبي از ولايات ايران اغتشاش كامل است و هرج‌ومرج مي‌باشد و دولت از تسكين آنها عاجز است.
در ربيع الاول، مردم آذربايجان بلوا كردند و گفتند بايد ارمني و فرنگي در تبريز نباشد و رئيس گمرك و پست هم بايد خارج مذهب نباشد. دكان يك نفر ارمني كنياك فروش را غارت نمودند و علما با رجاله تبريز همراهي دارند. گفتند چند نفر ارمني را كشتند.
قونسول روس ترس كرد و به دولت خود تلگراف زد. ازاين‌روي قزاق براي حفظ تبعه خود به تبريز خواست. شاه تقصير را از علماي آن‌جا دانست. دو، سه نفر از علماي محترم را به تهران خواست. شهر آرام شد.
آقا نجفي كه حجة الاسلام اصفهان است «1» و صاحب ده كرور مال مي‌باشد و نفوذ كلمه‌اش در تمام ايران مي‌باشد، در ربيع الثاني حكم داد كه بابيه كه در اصفهان هستند، آنها را بكشند يا از شهر خارج شوند. بابيه به قونسولخانه روس پناه بردند. قونسول با آنها همراهي كرده و آنها را پناه داد. مردم شهر يكباره دور خانه قونسول روس را فروگرفتند.
قونسول بترسيد. پيغام به آقا نجفي داد كه به دادم برس. او سوار شده نزديك قونسولخانه آمده با آنها گفت: اي مردم هركس مرا دوست دارد از اين‌جا بايد برود. مردم متفرق شدند. فردا حكم داد كه بابيه را بكشند. جمعي را بكشتند و مابقي فرار كردند. آن‌گاه آقا نجفي به تمام علماي ولايات ايران نوشت كه بابيه را بايد كشت. در بعضي از بلاد كه علما را پيشرفت بود، از بابيه بكشتند و مابقي فرار كردند «2» و نيز به علماي تهران نوشت.
علماي تهران چون مردمي رشوه‌خوار هستند از دولت ملاحظه كرده و شاه و اتابيك نيز به آنها وعده نقدينه دادند، ازاين‌روي اقدام به عمل ننمودند و حكومت تهران هم در حفظ شهر كمال محافظت را نمود و شب‌ها از اهل نظام براي گردش مأمور كرد و اسمش
______________________________
(1). آقا نجفي شيخ محمد تقي اصفهاني از علماي اماميه متولد در 1262، متوفي در 1334 هجري قمري (مكارم الآثار ج 5 ص 1662 تا 1667).
(2). در خصوص اين موج بابي‌كشي كه در اصفهان و يزد و اردكان روي داد رجوع شود به كواكب الدريه (ج 2).
ص: 665
را گذاشت كه بايد هركس كه عرق بخورد گرفتار شود. و نيز دولت حكم داد كه اردوي شاهي هفت، هشت هزار نفر به رياست نصر السلطنه امير اكرم حاضر شود و به ولايات فرستاده شود.
در ماه ربيع الثاني، در اغلبي از ولايات ايران اغتشاش مي‌باشد و مردم شيعي در خيالند كه هرچه بابيه به چنگ آيد به قتل رسد. شاه و اتابيك سخت گرفتار مي‌باشند.
اتابيك در ماه ربيع الثاني و جمادي الاولي به جهت اغتشاش ايران كمال قوت را دارد و شب‌ها با علما مجلس دارد و شاه كمال ملاحظه را از او مي‌نمايد.
گفتند علاء الدوله حاكم فارس جمعي را به احضار رؤساي ايل قشقايي فرستاده آنها جواب دادند كه ما به ديدن هيچ حاكمي به شيراز نمي‌آييم. اگر مقصود ماليات است يك نفر آدمي را بفرست ما مي‌پردازيم. علاء الدوله سخت به آنها گرفت و جمعي را به طلب آنها فرستاد. آنها حكم دادند. قريب چهل نفر از نوكرهاي علاء الدوله را با تير تفنگ كشتند. حال كمال خطر را بر علاء الدوله مي‌رود. اگر اين مطلب راست [باشد] براي دولت سخت مي‌گذرد و حريف ايل قشقايي نمي‌شود.
در عشر اول جمادي الاولي، در خيابان نياوران يك نفر آخوند را بالاي درخت يافتند كه شش‌لول همراه داشت و مقصودش اين بود كه چون شاه از پاي آن درخت عبور نمايد، شاه را با تير بزند. او را گرفتار ساختند از قرار معلوم از بابيه است. روز ديگر در شهر نقاره‌خانه زدند از قرار معلوم فرستادن اردو به ولايات موقوف شد.
در ماه جمادي الاولي، شاه با اتابيك به پشت كوه ولار رفتند و وزراي تهران را تماما به آن‌جا خواستند كه براي نظم ولايات و تنزل علما تدبيري بنمايند.
در عشر سوم جمادي الاولي، ميرزا محمود خان حكيم الملك وزير دربار كه در گيلان حكومت داشت به مرض سكته درگذشت. بعضي مي‌گويند كه او را زهر خورانيده‌اند.
وي پسر بزرگ نداشت و در مدت كم، قريب پنج كرور مكنت به هم زد. معشوق شاه بود و با اتابيك كمال عداوت را داشت و در امور به او تنه مي‌زد. پس از مرگش به حكم دولت خانه او را مهر كردند و بهانه دارند كه دولت بايد به محاسبات او رسيدگي نمايد.
وزير افخم در عراق كاري از پيش نبرد و از خوف مردم به شهر وارد نشد و خيال دارد به عتبات عاليات برود.
ص: 666
نصر السلطنه امير اكرم «1» مي‌گويد كه من دو كرور مي‌دهم كه سپهسالاري با من باشد.
در عشر آخر جمادي الاولي، هذه السنة، ميرزا جعفر خان يمين الممالك رئيس كل تذكره ايران از دو دست فلج شد. بعد از ده روز ديگر در شب حضرت امام حسين عليه السّلام را در خواب ديد كه بدو فرمود كه از بعضي معاصي كناره و با بعضي مردم كه نام آنها را فرمود مجالست نكن. آنها از قرار معلوم بابي مي‌باشند. اگر خواهي شفا يابي به پسرم رضا متوسل شو. چون يمين الممالك از خواب بيدار مي‌شود، بكلي خود را صحيح مي‌بيند و با آن دست‌هاي بي‌حركت قلم را برمي‌دارد و اين واقعه [را] مي‌نويسد و خيال دارد به زيارت حضرت رضا عليه السّلام برود.
در جمادي الاولي كه حكومت گروس را به مشير السلطان پيشخدمت داده بودند نايب الحكومه به گروس فرستاد. عليرضا خان حاكم سابق آن‌جا كه مردي شرير و ياغي و قدري ديوانگي دارد، او را گرفته چوب مي‌زند.
در جمادي الاولي، شهرت دارد كه پادشاه عثماني «2» تلگرافي به آقا نجفي مجتهد اصفهاني مي‌زند كه تو رئيس ملت اسلام هستي، همه نوع بايد مواظبت ملت را بنمايي و من هم كمال همراهي را از تو دارم و به تهران اگر تو را خواستند نرو و صورت اين تلگراف را به ديوارهاي اصفهان مي‌چسبانند. آقا نجفي را هرچند به تهران مي‌خواهند، نمي‌رود. برادرش را به تهران مي‌فرستد. در تهران هم علما كمال احترام را از او مي‌نمايند، به خلاف دولت. مي‌گويند ظل السلطان با آقا نجفي در اين كار باطنا همراهي بر ضد دولت دارد و مردم اصفهان هم در همه نوع در خدمت به آقا نجفي حاضرند.
از قرار معلوم ايل بختياري از دادن ماليات به حكومت اصفهان في‌الجمله سرپيچي دارند. از تهران سوار براي وصول ماليات آنجا فرستادند. شش، هفت نفر از سواران را كشتند مابقي فرار كردند.
در جمادي الاولي مردم شيعي جمعي از بابيه را كشتند و جمعي را آتش زدند و حكومت هم از آنها جلوگيري نتوانست بنمايد.
______________________________
(1). محمد ولي خان تنكابني كه بعدها لقب سپهدار يافت.
(2). سلطان عبد الحميد خان ثاني.
ص: 667
اين اوقات شاه محض ملاحظه از علماء ولايات در تهران حكم داده، چندين اردوي نظامي از سواره و پياده ترتيب داده‌اند كه به ولايات بفرستند و هم علما را بترسانند.
در جمادي الثانيه شاه دستخطي به اتابيك نوشته كه ما كمال همراهي از علما را داريم، به شرط آنكه مداخله در امور دولت و خرابي دولت ننمايند. اگر غير از اين بنمايند، ما آنها را قلع و قمع مي‌نماييم.
در شب عيد شاه كه بايد در تهران چراغان نمايند، مردم بسيار بي‌اعتنايي كردند و چراغ مختصر نهادند.
در ماه جمادي الثانيه، شهرت دارد كه در تهران بعضي اعلانات نوشته‌اند و صاحبش معلوم نيست و خطابش به شاه است كه آن‌كس كه پدرت را و وزير دربار را كشت، همان كس تو را خواهد كشت و مقصودشان اتابيك است.
در عشر سوم جمادي الثانيه، چند روز اتابيك از رفتن به نزد شاه تغافل كرد و هرچه شاه به نزد او فرستاد كه بيا، قبول نكرده و از صدارت استعفا كرده كه در امر صدارت من بعضي مداخله مي‌نمايند و كار از پيش من نمي‌رود.
شاه در بيست و دوم پسرش ناصر الدين ميرزا را پي اتابيك فرستاد كه بيا و اگر نيايد، استعفاي خود را از صدارت بنويسد. اتابيك باز نيامد و استعفا نوشت و شاه قبول كرد و از صدارت معزول شد. خواست مثل سابق به قم برود و متوطن شود شاه قبول نكرد. از اين جهت گفت به مكه معظمه مي‌روم. شاه ده روزه از او التزام گرفت كه بعد از ده روز برود. روز بعد ساير وزرا را خواست و به آنها خطاب كرد كه امور خيلي خراب شده و روي هم مانده. از امروز به بعد بايد وزرا، بدون عداوت با يكديگر، به امور رسيدگي نمايند و هريك در كار خود مسئول من خواهند بود و احدي در كار ديگري مداخله نخواهد كرد. چنانكه در خارجه امور دست مجلس و وزرا است اين‌جا نيز چنين بايد بشود و تا حال صدر اعظمي مشخص نشده. اين ترتيب را شاه خود به تمام ولايات اعلام كرد و وزارت داخله را به عين الدوله دادند.
ص: 668
گويند استعفاي اتابيك براي اين است كه چون قشون و نوكر «1» مواجب از دولت مي‌خواهد و در برابر پول نيست، اتابيك مي‌خواهد دوباره از خارجه قرض نمايد و علما مانع اين كار مي‌باشند و براي اتابيك پيشرفت ندارد. استعفا نموده باشد كه علما چون كارها را مختل ديدند، شاه را وادار نمايند كه قرض نمايد. آن‌وقت اتابيك دوباره روي كار بيايد. از اين گذشته اتابيك به شاه گفته كه من اين كار را به شروطي قبول مي‌نمايم، هرگاه از ديگران برمي‌آيد كه صدارت نمايند و اصلاح امور و قروض دولت را نمودند به آنها بدهيد. اگر آنها نتوانستند دوباره من زير بار مي‌روم به شروطي چند كه شاه بايد بشنود و اختيار تامه مرا باشد. پس از عزل صدارت كارها مختل است و معلوم نيست كه مردم عرض خود را به چه كس بنمايند و شاه كسي را از وزرا ندارد كه بتواند صدارت نمايد و اصلاح كارها را بنمايد. فقط يك نفر ميرزا علي خان امين الدوله است كه سابق هم شش ماه صدارت كرده، اولا او چون تلون مزاج شاه را مي‌داند زير بار نمي‌رود. دوم آنكه نوكرهاي شاه چون در صدارت امين الدوله راه دخلشان بسته مي‌شود به او ميل ندارند.
زيرا كه امين الدوله مانع از اين است كه يك دينار مال دولت بي‌موقع خرج شود. از اين گذشته، علما هم به اين واسطه به وجود امين الدوله ميل ندارند و روس‌ها هم با امين الدوله سابقه عداوت دارند. شهرت در تهران دارد كه سلطان عبد الحميد خان پادشاه عثماني در ماه جمادي الثانيه به شاه تلگرافي زده كه من نمي‌گويم كه چرا اتابيك را از صدارت عزل كردي، زيرا كه او نوكر تو است. اما در هر دولت رسم است كه چنين مردم بزرگي را كه بخواهند از كار بازدارند، مجلس كرده، تقصير او را معلوم مي‌نمايند و از آن بهتري براي كار حاضر كرده او را آن‌وقت معزول مي‌نمايند. حال براي چند نفر نوكر اوباش چنين شخص با وجودي را نبايد از كار بازداشت.
در عشر سوم جمادي الثانيه، شاه علماي تهران را براي ترتيب امور به سرخه حصار احضار كرد. تعجب از بي‌فكري شاه اين است در اين موقع كه علما با دولت مدعي مي‌باشند و شيعي و مردم ضاله بابيه با هم نزاع دارند از آن گذشته قشون و اردوي حوالي
______________________________
(1). منظور كارمندان دولت است كه اصطلاحا نوكر دولت خوانده مي‌شدند.
ص: 669
تهران مواجب از دولت مي‌خواهند و نوكر هم مواجب طلب دارد و بعضي از ولايات هم مغشوش است، استعفاي اتابيك را قبول مي‌نمايد.
عليرضا خان گروسي حاكم [سابق] گروس پس از آن‌كه نايب الحكومه مشير السلطان را از گروس بيرون كرد و اتابيك در جمادي الثانيه به او تلگراف كرد كه چرا اين حركات مي‌نمايي و البته به تهران بيا، جواب تلگراف مي‌زند كه تو امين السلطان پيشتر نيستي كه اين‌جور احكام صادر مي‌نمايي و اعتنا نكرد. از تهران پنجاه سوار به گروس به حكم دولت رفت و او را به تهران آورد. پس از استعفاي اتابيك دوباره به شاه عريضه مي‌نويسد گويا بد اتابيك در آن بوده. شاه فورا به سپهسالار دستخط كرده كه او را زنجير نما. نقدا پس از استعفاي اتابيك، كارهاي دولت در دست اين چهار نفر وزير است: عين الدوله حاكم تهران و وزير خالصه و مشير الدوله وزير امور خارجه، سپهسالار وزير جنگ، مشير السلطنه وزير خزانه «1».

گل سفيد

چندي قبل دخترهاي آمريكا در مملكت خود تأليف جمعيتي، و اسم اين جمعيت را گل سفيد نهاده‌اند و معاهده كرده‌اند كه ازدواج ننمايند. مگر هركس را كه عاشق بشوند يا هركس كه به آنها عاشق بشود، آن‌وقت قبول شوهري او را بنمايند.
در شهر محرم در بلاد (سوسيته) «2» نزول باران خاكستري شده، مثل اين‌كه چندي قبل در جزيره (مارتينيك) «3» باراني از جنس خاكسترهاي كوه آتشفشان آمد. رنگ آن غالبا مايل به زردي بود.
در ماه اوت مابين قشون عثماني و شورشيان بلغارستان جنگ سختي شده و جمعي از طرفين كشته شد. روز نهم اوت قونسول روس مقيم (مناستر) «4» از بلاد بلغار در شهر مي‌گذشت، يك نفر ژاندارم عثماني سلام رسمي به او نداد. قونسول با تير گلوله او را
______________________________
(1). سلطان عبد المجيد ميرزا عين الدوله، ميرزا نصر الله خان مشير الدوله، وجيه الله ميرزا سپهسالار، ميرزا احمد خان مشير السلطنه.
(2).Societe
(3).Martinique
(4).Monastere
ص: 670
مي‌كشد. بعد اهالي شهر امضاي قتل قونسول را مي‌دهند و او را در عوض به هلاكت مي‌رسانند و مي‌گويند قونسول از طرفداران شورشيان بلغار است. حال مابين عثماني و روس مذاكرات در ميان است. پادشاه عثماني رئيس پليس و جمعي را در عوض از مناستر عزل مي‌نمايد و عذر از دولت روس مي‌خواهد. مي‌گويند روس كشتي جنگي به آنجا فرستاده.
در ماه اوت در شهر (نيكولايف) و (نيف) از بلاد روس شورش و اغتشاش شده حاكم و رئيس پليس را مجروح مي‌نمايند و جمعي از شورشيان گرفتار شدند.
در ربيع الاول در ايالت ارمنيه زلزله سختي شده، چندين هزار نفر تلف شده‌اند. چون پادشاه صربستان اختيار مملكت را به دست ملكه خود داده بود و از روي هوا و هوس رفتار مي‌نمود، در ماه صفر مردم شورش كرده به اتاق او مي‌ريزند و هردو را به قتل مي‌آورند. در ماه ربيع الاول مردم به طور اجماع (قره ژرژويت) «1» را به پادشاهي صربستان اختيار مي‌نمايند.
قشون ملاي سومالي، در ماه ربيع الاول سخت با قشون انگليس مي‌جنگد و سيم‌هاي تلگراف را قطع مي‌نمايند.
در ربيع الاول ما بين دولت مراكش و شورشيان آن مملكت نزاع سخت حادث شده، علاوه از پنج هزار نفر از لشكر دولت را كشته‌اند. سكنه شهر (فيگيك) «2» واقع در مملكت مراكش بالمره در تحت اطاعت دولت فرانسه درآمده‌اند.
در بيست و هفتم جمادي الثانيه، اتابيك از قيطريه ييلاق خود به تهران آمد. به مردم گفت شاه به من مي‌گويد بيست كرور قرض از خارجه كن. من گفتم در قوه من نيست و ديگر كسي به من قرض نمي‌دهد. به علاوه اين خيانت به دولت و ملت است. آن پول اول را كه قرض كردم، خيانت به ملت ايران نمودم. تمام را در راه بي‌فايده خرج كرديد. چون شاه براي قرض پول به من سخت گرفت، من از صدارت استعفا كردم و گفتم به مكه بايد بروم. شاه هردو را قبول كرد. نيز گفتم وزراي ديگر داريد، آنها قرض نمايند. من در اين
______________________________
(1).Karageorges )Georges Petrovitch(
(2).Fighig
ص: 671
مدت هرچه توانستم خدمت‌هاي بزرگ به دولت نمودم. به پدرم كه در مجلس اتابيك حضور داشت، گفت اگر مرا مي‌خواهيد دعا كنيد به سلامت به مكه مشرّفه بروم و اين سفر چنان مرا شيفته دارد كه آرزوي هيچ چيزي را نمي‌نمايم و اين شعر را قرائت كرده به علاوه چند شعر ديگر كه آرزوي مكه را مي‌نمود.
هواي كعبه چنان مي‌دواندم به نشاطكه خارهاي مغيلان حرير مي‌آيد در بيست و نهم جمادي الثانيه اتابيك صبح به سرخه‌حصار به خدمت شاه رفت و پاي شاه را بوسيد و مرخصي مكه را گرفت و شاه كمال مهرباني را به او نمود و از آنجا با كالسكه چاپاري و هفت نفر اجزاء از طرف گيلان عازم مكه شد.
در عشر سوم جمادي الآخر، عضد الملك «1» قجر كه از وزراي اول شاه است به خدمت شاه مي‌رود و فصلي از اتابيك تعريف مي‌نمايد و مي‌گويد صدارت پيراهني است از براي او. چرا او را از كار بازداشتيد. كسي ديگر نمي‌تواند اين كار را پيش ببرد.
در عشر سوم جمادي الآخر، در تهران در قراولخانه‌ها «2» و سر معابر سرباز افزوده‌اند و از بلوا مي‌ترسند. مي‌گويند از جهت اين است كه چون اتابيك معزول شده مردم شورش مي‌نمايند. پس از عزل اتابيك، تمام مردم تهران، بلكه عموم ايران، افسوس دارند و از كارهاي خود مأيوسند. مثل اين است كه پدر ايشان مرده است. چنان دوستي اتابيك در دل مردم جاي كرده كه بيرون نمي‌رود. مردم غصه و اندوه دارند و مي‌گويند چون او رفته ديگران از عهده صدارت ايران برنمي‌آيند و عن‌قريب است كه آشوبي بزرگ روي دهد كه كسي نتواند او را بخواباند. خداوند تعالي به اين مردم گداي ايران رحم نمايد.
مي‌گويند شاهزاده عبد المجيد ميرزاي عين الدوله پسر عضد الدوله «3» ابن فتحعلي شاه كه دعوي صدارت دارد به شاه گفته كه امور را به من بسپاريد. من پنج ساله متقبل هستم كه خرج و دخل دولت را تعديل نمايم و ماليات را ترتيب دهم.
در عشر سوم جمادي الاخري شاهزاده احتشام الملك بن احتشام الدوله اويس ميرزا
______________________________
(1). عليرضا خان عضد الملك ايلخاني قاجار كه در آغاز سلطنت احمد شاه عنوان نايب السلطنه يافت.
(2). در متن: قراول خانها.
(3). عضد الدوله سلطان احمد ميرزا پسر فتحعلي شاه از بطن تاج الدوله و مؤلف تاريخ عضدي.
ص: 672
ابن فرهاد ميرزاي معتمد الدوله در تهران به سن قريب بيست و دو به مرض يرقان اسود درگذشت و اموال بسيار از او به جاي ماند.
ماليات اتازوني سالي يكهزار و يكصد كرور تومان به پول ايران است.
در نزديكي شهر (پرتوريا) از بلاد ترانسوال «1» معدن الماس كشف شده.
در قرب شهر (تمسك) از سيبري معدن طلا كشف شده.
در ماه جمادي الاولي، نواب راجه سردار محمد حسين خان بهادر از بلاد (اود) هندوستان با جمعي به طهران آمده‌اند كه به زيارت شهر مقدس رضوي بروند. دولت ايران كمال احترام را از ايشان نمودند. اين راجه از شيعيان مخصوص و صاحب مال فراوان است و به شيعيان آن‌جا كمال مهرباني را مي‌نمايد.
حاصل چاي زراعت شده لاهيجان گيلان امسال مطبوع شده.
اول ژوئن كوه آتش‌فشان جزيره (مارتينيك) مجددا بناي آتش‌فشاني را گذاشته، حكم شده است كه تمام نقاط شمالي جزيره را سكنه خالي نمايند.
در ماه ژوئن در كانادا يعني در جنگلهاي آن‌كه از ايالات اتازوني مي‌باشد، حريق سختي روي داده، ضرر و خسارت زياد وارد آورده و جمعي به هلاكت رسيده‌اند. مردم دهات از ترس به شهرها كوچ كرده‌اند. بعد از چند روز باران شديد در آن جنگلها آمده آتش را خاموش كرده.
در ماه ژوئن در برلن دو نفر به مرض طاعون مبتلا شده، يكي از آن دو تلف شد.
از قرار معلوم اتابيك براي اين سفر مكه خود ششصد هزار تومان تهيه ديده است.
گويند اين اغتشاش علماي يزد و اصفهان و بابي‌كشي را سبب انگليس‌ها مي‌باشند و مي‌خواهند به اين واسطه نفوذ روس‌ها را از ايران كم نمايند.
در دره نيل مصر معادن طلا كشف شده.
دولت روس براي توسعه تجارت خود در جنوب ايران قرار داده كه تا مدت دوازده سال جايزه به كمپاني مخصوص بدهند كه از بندر اودسا به بنادر خليج فارس يك رشته سفاين تجارتي برقرار شود.
______________________________
(1).Pretoria )Transvaal(
ص: 673
در ماه ربيع الثاني، موسيو (دوفرانس) وزير مختار دولت فرانسه به تهران براي اقامت وارد شد. چون مشار اليه داراي زبان چيني است، يك نفر پيشخدمت چيني با خود همراه آورده.
در ماه ژوئن مابين لشكريان امارت مراكش با شورشيان رزمي سخت شده، شش هزار نفر از شورشيان كشته شده.
انجمن شورشيان بلغارستان خود را مسمّي به «طالبين مرگ» نهاده‌اند. در اين اوقات ميان آنها و مسلمانان نزاع سخت در ميان است و قشون سلطان عثماني تمام خيالش اين است كه شورشيان را به هلاكت برساند.
در شب هيجدهم ربيع الاول، آقاي حاجي ميرزا مهدي مجتهد جهانشاهي كه از اجلّه علما و ادبا بود، در زنجان به مرض سكته، درگذشت. پسرش ميرزا رفيع جهانشاهي در تهران مجلس فاتحه براي پدر گرفت.
در ربيع الاول ميرزا فضل الله خان وكيل الملك طباطبايي «1» ملقب به وزير خلوت كه وزارت تجارت را داشت، براي اصلاح مزاج به زيارت مشهد مقدس رفت. رياست تجارت را از جانب خود به برادرزاده‌اش سعيد السلطنه كه بسيار باكفايت است واگذار كرد كه نايب او باشد، تا مراجعت نمايد.
شخصي كور از اهل آذربايجان كه مدتها ساكن قم بود در شب بيست و يكم صفر به حرم محترم مي‌رود و ملتجي مي‌شود، از هردو چشم بينا مي‌شود. شهر را چراغان مي‌نمايند.
نصير الملك شيرازي كه متولي‌باشي آستان مقدس رضوي بود، پس از عزل از آن‌جا وزارت عربستان و لرستان و بختياري را به او دادند.
ميرزا صدر الدين خان مجد السلطنه وزارت خراسان را نائل شد.
اين اوقات در كرمان تشكيل انجمن داده‌اند كه از كرمان به يزد راه كالسكه و گاري‌رو ترتيب بدهند.
______________________________
(1). متن: ميرزا محمود خان، (ر. ك افضل التواريخ، افضل الملك) نشر تاريخ ص 258، ميرزا محمود خان ملقب به علاء الملك برادر وي بود.
ص: 674
يك نوع طوطي در لندن است كه نصف قرن آب نمي‌خورد. در ولايت (پاتاغونيا) «1» از ممالك آمريك نوعي آهو است كه چند سال آب نخورد، يك نوع گوزن باشد كه دو ماه يك مرتبه آب نخورد و باقي ايام استنشاق هوا نمايد. بسيار به خوردن مار مايل است.
لئون سيزدهم پاپ پيشواي مذهب كاتوليكي عيسوي روز دوشنبه بيستم ماه ژوئيه مطابق بيست و چهار ربيع الثاني در قصر (واتيكان) در رم فوت شد. پس از مدت مديدي كه ناخوش بود. تولد پاپ در سنه 1810 ميلادي بود. نود و سه سال شمسي زندگي كرد و مدت بيست و پنج سال منصب پاپي داشت و رياست تمام كاتوليك عالم با او بود، در نزد تمام كاتوليك و پروتستان محترم بود و حكمش جاري، مردي باهوش و مدبر بود. در مدت بيست و پنج سال رياست، نزاع را از ميان دول اروپا برطرف كرد و احترامش مانند احترام سلاطين بود.
در بيشتري از بلاد چين قحطي روي داده، به اندازه [اي] كه مردم گوشت همديگر را مي‌خورند.
در شب چهاردهم ربيع الثاني در گنبد قابوس استر اباد باران زياد آمد بعد سيل شد.
عمارت كميسيون روس‌ها را خراب كرد.
در عشر اول رجب ميرزا فضل اللّه خان وكيل الملك طباطبايي كه وزير تجار ايران بود و به مشهد مقدس رفت و از آن‌جا به مرند آذربايجان، وفات كرد. خداوند او را بيامرزد كه از مردمان خوب و از سادات صحيح النسب آذربايجان بود. مردي ديندار و باكمال و نجيب و خطاط بود. سالش قريب پنجاه بود. اولاد از او به جاي مانده، يك پسرش ملقب به ثقه الدوله منشي‌باشي وليعهد است.
در عشر اول رجب شاه دستخط به دفتر كرد كه بعد از اين بروات را يك‌يك به حضور بياورند كه صحه نمايد و كما في السابق كه بعضي از بروات را در فهرستي اسم مي‌نوشتند و اهل دفتر آنچه مي‌خواستند تقلب مي‌نمودند و شاه بي‌خبر بالاي آن صورت را صحه مي‌گذاشت، موقوف باشد.
______________________________
(1).Patagonia
ص: 675
در عشر اول رجب، طلاب چندين مدرسه در تهران با هم نزاع دارند. در شب يازدهم رجب يك نفر از الواط طلاب سيدي را مي‌كشد و به خانه آقا سيد عبد الله بهبهاني ساكن تهران پناه مي‌برد. او قاتل را شبانه به حضرت عبد العظيم عليه السّلام فرار مي‌دهد. طلاب و ورثه مقتول اجتماع كرده در شب كه آقا سيد عبد الله از جلو مدرسه آنها مي‌گذرد، كتك زيادش مي‌زنند. از آن طرف حكومت از ترس اين‌كه مبادا آشوبي شود، سرباز و پليس زياد در حوالي مدرسه مي‌نشاند.
در عشر اول رجب، شاه تلگرافي به گيلان به اتابيك مي‌زند و كمال التفات را به او مي‌نمايد و چنين از تلگراف مفهوم مي‌شود كه دوباره به طهران براي صدارت بيا و عنواني كه در پيش، شاه به او مي‌نوشت، كه «جناب مستطاب اشرف اتابيك اعظم» باز هم نوشته بود.
چون رعاياي ايران كه در خاك قفقازيه روسيه سكونت دارند و تا به حال ديناري به اسم تذكره به دولت ايران نمي‌دادند، با آن‌كه در تمام دول معمول است كه رعيتي كه در ساير بلاد خارجه دارند، سالي مبلغي به اسم تذكره از ايشان مي‌گيرد و بايد سال به سال آن رعيت كه در خارجه است به نزد قونسول بيايد و تذكره خود را عوض كرده، مبلغي معين بدهد. لهذا امسال ميرزا احمد خان كه از مأمورين وزارت خارجه ايران است، در خاك روس به فكر افتاد كه اين كار را ترتيبي بدهد كه سال به سال در روس، رعاياي ايران تذكره خود را عوض كرده، آن وجه معمول را بدهند، مشير الدوله وزير امور خارجه رأي او را تصويب كرد و اين مأموريت را بدو داد و در سرحد قرار داد كه قراولخانه براي سرباز ايران بسازند كه احدي بي‌تذكره به خاك روس نرود و تبعه ايران بايد در پيش قونسول ايران به محاكمه رود و اين تفاوت عمل براي ايران سالهاي اول كمتر از صد هزار تومان نخواهد بود.
در عشر دوم رجب، عين الدوله وزير داخله و حاكم طهران و غيره، حكم داد كه نه نفر طلبه را كه مقصر بودند و نزاع كرده بودند، گرفتند و در گاري ريخته با كمال افتضاح، قزاق آنها را به طرف اردبيل حركت داد. علما هرچه وساطت كردند، عين الدوله قبول نكرد و آنها را بيرون كرد. از اين جهت چند نفر علماي دار الخلافه متحد شده، درس نمي‌دهند و
ص: 676
احكام شرعي صادر نمي‌كنند و هرچه به عين الدوله پيغام دادند، فايده نكرد. خيلي علما از آبرو افتاده‌اند.
در بيست و هشتم رجب المرجب، در حوالي دوشان‌تپه، جنگ هفت لشكر «1» كه معمول است، در ايران سالي يك دفعه مي‌نمايند، براي اعتبار نظام در حضور شاه نمودند. چون بايد در اين جنگ از هفت طبقه نظام از پياده و سوار و قزاق و توپچي و غيره باشد، به اين اسم مشهور است. ترتيب اين به سبك جنگ واقعي است. لكن در تفنگ و توپ فقط باروط تنها مي‌ريزند. در آن روز از وزراي داخله و خارجه و بزرگان ايراني همه حضور داشتند و چادرهاي مخصوص، سپهسالار براي همه زده بود. در آن روز دو نفر توپچي كشته شد. لهذا شاه زود حكم كرد كه جنگ را تمام كردند و تمام قشوني كه امسال در اطراف طهران اردو زده بودند، حضور داشتند. مي‌گويند تمام قشون حاضر از پياده و سوار، قريب سي هزار نفر است و تا حال چنين اردويي در طهران جمع نشده.
تجار ايران به شراكت امتياز كشيدن راه‌آهن شميران تا طهران را از دولت در ماه رجب گرفته‌اند.
در عشر اول شعبان، در طهران شهرت دارد كه مردم روسيه در سرحد استر اباد يك نفر از قزاق‌هاي ايران را كشته‌اند. هرروزه وزراي ايران در تلگرافخانه مشغول مخابره تلگرافي هستند.
در روزنامه ايران يك‌بار نام اتابيك را «جناب مستطاب اشرف اتابيك اعظم»، بعد از عزلش نوشته بود و در دفعه ديگر «جناب امين السلطان» ذكر كرده. شاه هم گاهي «اتابيك» مي‌گويد و گاهي «امين السلطان» اسم مي‌برد. بدين دلايل مي‌گويند بايد او معزول نباشد و براي مطلبي به خارجه رفته، چنانكه هيچ يك از اجزاي او معزول نشده‌اند. در روزنامه دولتي ايران نوشته‌اند كه اتابيك به منچوري چين رفته است.
در ماه شعبان و رجب، كارها به دست وزراي اربعه مي‌باشد. عين الدوله وزير داخله و حاكم طهران و خالصه و رئيس كالسكه خانه و طويله و بعضي مناصب ديگر. سپهسالار
______________________________
(1). مانورManoeuvre نظامي را جنگ هفت لشكر مي‌گفتند.
ص: 677
وزير جنگ. مشير الدوله وزير امور خارجه. مشير السلطنه وزير خزانه و ماليه. لكن اختيار امورات جزئي و كلي و عرايض حكام به عهده عين الدوله است و در دربار به جاي اتابيك مي‌نشيند و حركات صدارت از وي ناشي است و با مردم به تقلب مهرباني مي‌نمايد كه به اين واسطه جذب قلوب كند. اما تا حال احدي از اجزاي اتابيك كه داراي مناصب بوده‌اند معزول نيستند.
ميرزا علي خان امين الدوله به فرنگ و مصر براي معالجه رفته بود. شاه او را به ايران خواست و او به لشت‌نشا كه از دهات گيلان او است، آمده سكونت دارد.
در نهم شعبان، آقاي مجتهد معروف به نجفي كه ساكن اصفهان بود وارد طهران شد.
علما و تجار كمال احترام را در پيشواز او نمودند. خيلي محترم وارد شد. روز پيش جار زدند و دكاكين را بستند، با آن‌كه دولت ميل به اين حركات نداشت. حكم او در طهران جاري است. در وقت حركت از نقطه‌اي جمعيت زياد در عقب او مي‌باشد. روزها به منبر مي‌رود و مردم را امر به معروف مي‌نمايد و از اعمال قبيحه و تعديات دولت شكايت مي‌كند. چنان‌كه در روز ورود كه يهودي‌ها جلو او رفتند، به آنها گفت چرا وصله «1» به خود نداريد. احتمال مي‌رود اكثر علماي طهران با او متحد شوند. دولت حريف او نشود و آشوب بزرگي برپاي گردد.
ركن السلطنه حاكم كاشان چون تعديات زياد كرده بود و اموال زياد از مردم به جبر گرفت، در عشر دوم شعبان از حكومت معزول شد.
چون عين الدوله وزير داخله مرد بي‌پهلو و ظالم و متكبر و خودخواه و خودرأي است و بسيار سوء ظن دارد و سخن خود را برتر از تمام آراء مي‌داند، مي‌گويند وزارت او دوام نمي‌كند و يكباره مردم از او روي برگردان مي‌شوند.
در شانزدهم رجب، جماعتي بسيار از شورشيان ماكادوني «2» از زن و مرد از خوف لشكر عثماني به جبال و جنگلها پناهنده شدند. عثمانيها آن‌جاها را آتش زده ناچار
______________________________
(1). در متن: وسله- براي تشخيص يهوديان از مسلمانان، در جوامع اسلامي رسم بود كه يهوديان پارچه زرد رنگي وصله مانند بر لباس خود مي‌دوختند. اين پارچه را «غيار» مي‌گفتند.
(2). مقدونيه-Macedonie
ص: 678
شورشيان بيرون آمده، قريب پنجاه هزار نفر از آنها به دست عثماني‌ها به هلاكت رسيدند.
در ماه شعبان، لورد كورزن «1» نايب السلطنه و فرمانفرماي هندوستان از طرف دولت انگليس به سرحدات جنوبي ايران وارد مي‌شود و حاكم فارس با تشريفات براي پذيرايي او به بوشهر مي‌رود و نيز وزير مختار انگليس مقيم تهران به بوشهر براي پذيرايي او مي‌رود. مردم سياسي براي ورود اين لرد خيالها مي‌نمايند. بعضي مي‌گويند براي اين است در سرحد ايران خيال دارد سربازخانه و ساخلو بسازد. اگر روس از اين طرف ايران بخواهد به هند برود، نتواند. بعضي مي‌گويند براي جنگ با ايران بازديد سرحدي مي‌نمايد.
در هفتم شعبان، احترام السلطنه دختر شاه، زن صنيع الدوله «2»، در نفاس وفات كرد.
فرزندان بسيار از او به جاي مانده. در وقت رحلتش شاه بر سر او آمده. به شاه حرف‌هاي دلسوز درباره شوهر خود و دولت گفت. شاه خيلي «3» چند روز افسرده بود.
در شعبان در تربت زلزله شديدي شده خرابي كلي وارد آورد و جماعتي زير آوار به هلاكت رسيد.
شاهزاده نيّر الدوله به شراكت دو نفر تاجر در نيشابور در ماه رجب ايجاد كارخانه براي پنبه از غوزه بيرون آوردن نموده است. از ماشين آن ساعتي متجاوز از يك خروار غوزه پنبه مي‌شود.
مرحوم حاجي ابو القاسم ملك التجار چند سال بود راه شسه «4» از خراسان به عشق آباد ساخته بود. امسال پسرش آقا رضاي رئيس التجار در ده محل اين راه چاپارخانه ساخته و گاري و درشكه و دليجان راه انداخته است و از عشق آباد تا مشهد مقدس چهل فرسنگ است.
در رجب، در جنگلي كه در شمال تونس است حريق سختي روي داده و صدمه زياد وارد نموده.
______________________________
(1).Lord Curzon
(2). مرتضي قلي خان پسر عليقلي خان مخبر الدوله و برادر مهديقلي خان مخبر السلطنه.
(3). در متن: خيالي.
(4). شوسه.
ص: 679
دولت بلغار تهيه دويست هزار قشون ديده كه به سرحد بفرستد براي جلوگيري از عثماني‌ها.
در ماه شعبان، ميرزا عباس قلي خان سپهر وزير تأليفات، عموي نگارنده، به شاه عرض كرد كه يوم المبعث و ولادت حضرت سجاد و يوم الميلاد حضرت رضا عليهما السّلام را عيد بگيرد. قبول كرد.
يكي از حياطهاي اندروني سلطنتي طهران را كه برابر نارنجستان است، شاه امسال از اندرون خارج كرد و جزو بيرون قرار داد و در آن‌جا يك دستگاه عمارت رفيعه بنا كرد به سبك عمارات فرنگ و ايواني در آن‌جا ساخت كه شكم ايوان خالي و زير و روي آن صفحات شيشه مي‌باشد و چراغ‌هاي برق را در جوف آنها قرار دادند كه چون شب روشن شود تمام آن عمارت مانند روز مي‌شود و تا حال چنين ايواني در ايران بنا نشده از ايجادات مظفر الدين شاه. در عشر دوم رجب امسال، قابل سكونت است. دستور العمل اين از مرحوم ميرزا محمود خان حكيم الملك وزير دربار است.
در جبال وزو «1» كه از سواحل ايتاليا است بناي آتش‌فشاني را نهاده. سابق در دامنه آن شهري بوده موسوم به «پمپي» «2» كه از جهت آتش‌فشاني كه سابق شده آن شهر بكلي در زير آن مفقود گرديده.
در عشر سوم شعبان، شاه درد دست معموله‌اش عود كرده.
در عشر سوم شعبان، سفيري فوق العاده از دولت جمهوري مكزيك كه از جمله ممالك ينگي دنياي جنوبي محسوب است و تا حال از آن دولت به ايران نيامده بود وارد شد. روز ورود به انزلي تا طهران كمال پذيرايي را از او نمودند و در باغ بهارستان طهران او را جاي دادند و هفت، هشت روز در طهران توقف دارد و هرشب را به خانه يكي از وزراء مهمان است و در كالسكه سلطنتي مي‌نشيند. دو دفعه به خدمت شاه آمد و نامه مودتي از دولت خود تقديم داشت و گويا مقصود از اين سفارت براي روابط تجارت است، ميانه مكزيك و ايران. در روز اخير كه خدمت شاه آمد، يك عدد تفنگ ته‌پر كه
______________________________
(1).Vesuve
(2).Pompei
ص: 680
دقيقه [اي] پنجاه يا شصت تير مي‌اندازد تقديم شاه كرد و صانع اين تفنگ نيز همراه است. شاه به سفير و ساير اجزاي او نشان و امتياز داد.
شاه، در ماه شعبان، دختر يوسف ارمني رئيس چراغ برق را كه بسيار وجيه و قريب شانزده از عمرش مي‌گذرد و در فرنگ تربيت شده به ازدواج خود درآورد.
شاه، در روز آخر شعبان، خيال دارد به زيارت حضرت معصومه قم عليها السّلام برود و از آن‌جا به شكار مسيله كه در حوالي شهر قم مي‌باشد برود. مي‌گويند در آن‌جا شكار فراوان دارد. هروقت شاه به هر سفري مي‌رود، معمولش اين است كه تفاوت خرج و چادر و قاطر به عمله خلوت خود كه در ركاب او هستند مي‌دهد. در اين سفر قم، عين الدوله به شاه عرض كرد هركس در ركاب مي‌آيد، خود از كيسه‌اش خرج كند. شاه تلگراف كرد كه وزير افخم از عراق به قم بيايد و همچنين اقبال الدوله از دهات اطراف قم وارد قم شده منتظر شاه باشند.
آقا نجفي قرار داد كه تجار در وقت ظهر در بازار طهران اذان بگويند.
پس از آن‌كه ركن السلطان از كاشان معزول شد، حكومت آن‌جا را به اداره امين خلوت وزير مخصوص غفاري كاشاني «1» دادند و او از جانب خود، به صدق الملك كرماني كه از نوكرهاي شاه در تبريز بود داد. وي شيخي مذهب و جهانديده و مرد سالمي است. در عشر سوم شعبان به كاشان حركت نمود.
ميرزا حسن خان مشير الملك «2»، وزير مختار ايران در روس، پسر ميرزا نصر الله خان مشير الدوله وزير امور خارجه چند ماهي بود كه از روسيه به جهت تعطيل تابستان به طهران آمده بود، در بيست و پنجم شعبان ديگر باره به طرف روسيه حركت كرد.
شاه، در سلخ شعبان، از طهران به طرف شهر قم، براي زيارت حركت كرد و جمعي از وزراء و پيشخدمتان در ركابش بودند. در حرم محترم حضرت معصومه عليها السّلام لازمه تضرع را به جاي آورد و از بذل فقرا كوتاهي ننمود. طول سفرش از دوازده روز بيشتر نشد.
______________________________
(1). منظور غلامحسين خان صاحب اختيار است.
(2). بعدها به نام ميرزا حسن خان مشير الدوله بارها وزير و نخست‌وزير شد و نام خانوادگي «پيرنيا» برگزيد و تاريخ عظيم ايران باستان را نوشت.
ص: 681
در شعبان و رمضان، امر داخله طهران اغتشاش كلي دارد. پول ناياب است.
وزرا تكليف خود را نمي‌دانند و هيچ كدام خود را در امر خود باقي نمي‌دانند.
عين الدوله وزير داخله معني صدارت را دارد. اما لفظش را ندارد. مردم از او مي‌ترسند.
اما به وجود او ميل ندارند.
شاه، در قم، هروقت به حرم [مي] رفت از دو طرف عبورش تجير مي‌كشيدند. از ميان تجير مي‌رفت. گفتند اين سفر به شاه خوش نگذشت. در راه هم دستش به قانون معمول درد گرفت.
در ماه رمضان المبارك، آقا نجفي مجتهد، در مسجد آقا سيد عزيز اللّه، در طهران امامت مي‌كند و خود بعد به منبر مي‌رود. تمام مسجد مملو از جمعيت است. با كمال بي‌ترسي هرچه بخواهد مي‌گويد و از دولت پروا ندارد. اجزاي دولت از وي كمال ترس را دارند. احتمال مي‌رود كه آخر هم بلوايي در طهران به واسطه او راه بيفتد و احدي هم جلوگيري نمي‌تواند بكند. حكمش در طهران بلكه در ايران نافذ است. آقا نجفي و برادرش در آخر شعبان به خدمت شاه رفتند. كمال مهرباني را به ايشان نمود.
دولت ايران خيال داشت كه تمام معادن ايران را به انگليس‌ها بدهد و مبالغي گزاف پول از آنها بگيرد. از قرار معلوم سر نگرفت و روس‌ها مانع مي‌باشند.
در ماه رمضان المبارك، از نجف اشرف، نسخه‌هاي متعدده مطبوع به طهران رسيده است و آن نسخه تكفير ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابيك اعظم را حامل است. به اين مضمون كه اشاعه كفر و رواج مذهب بابيه و تسلط فرنگي‌ها در ايران به واسطه وجود اتابيك است. از اين جهت او كافر و زنديق است و ما علما حكم به تكفير او نموديم و چهار نفر علماي معتبر آن‌جا از اين قرار امضاء نموده‌اند: آقاي حاجي ميرزا حسين بن حاجي ميرزا خليل مجتهد. آقاي فاضل شربياني مجتهد. جناب فاضل مماقاني. جناب شيخ محمد كاظم مجتهد. تمام اين علما رساله دارند و مردم ايران مقلد ايشان مي‌باشند.
مي‌گويند سبب اين تكفير جمعي از معاندين اتابيك كه در طهران هستند شده‌اند. تاريخ اين تكفيرنامه ماه جمادي الاولي است.
در عشر دوم رمضان، ميرزا رضاي بيان الملك مستوفي شيرازي كه عمرش از هشتاد
ص: 682
مي‌گذشت در طهران وفات كرد. وي مردي ديندار بود. لكن وسواس داشت. شعر مي‌گفت و از احاديث و اخبار با اطلاع بود. چند پسر از او به جاي مانده. پسر بزرگش بيان الملك است.
در عشر دوم رمضان، آصف نظام مير پنج توپخانه قجر در طهران وفات كرد. سال عمرش قريب به چهل بود و مردي مسلمان بود.
در عشر سوم رمضان، ميرزا رضي خان ممتحن الملك مازندراني «1» رئيس دفتر وزارت خارجه در طهران وفات كرد. سالش از هشتاد اضافه بود. مرد خداپرستي بود. پسرش ميرزا ابو القاسم خان ممتحن الممالك در وزارت خارجه مشغول خدمت است.
آقا نجفي مجتهد اصفهاني، در بالاي منبر، در ماه رمضان، حكم داده كه هركس به سبك مردم فرنگ دستمال گردن بياويزد، در مسجد من حاضر نشود. زيرا كه اين دستمال گردن شبيه به زنار است. به اين جهت، در مساجد طهران بعضي دستمال گردن مردم را سادات و آخوندها پاره كردند و اين كار براي دولت وهني بود. شاه نظام الملك وزير عدليه را به نزد آقا نجفي فرستاد كه اگر ميل داريد به اصفهان تشريف ببريد. جواب داد كه من تازه آمده‌ام و حالا زمستان است و به اين زودي نمي‌روم. به‌علاوه بعضي مطالب به مردم طهران دارم كه بايد به آنها بگويم. جواب او براي دولت خيلي خفت است. اما زورشان به او نمي‌رسد.
در عشر سوم رمضان، شاهزاده عبد العلي ميرزاي معتمد الدوله ابن فرهاد ميرزاي معتمد الدوله به سن چهل و هفت سال در طهران وفات كرد. مرد هنرمندي بود. در خطوط و علوم ادبيه و حكمت دست كاملي داشت. شعر نيكو مي‌گفت. تار و پيانو خوب مي‌زد. لكن در مسكرات و چرس و وافور و اعمال قبيحه افراط مي‌نمود و از عقل تنگ بود. در دوازده سال قبل، حكومت زنجان را به او دادند. از روي بي‌خردي، با جهانشاه خان «2» رئيس ايل بزرگ زنجان طرف شد. شاهزاده را بگرفت و حبس كرد و در
______________________________
(1). در متن: ممتحن الملك رئيس دفتر وزارت خارجه مازندراني.
(2). رفتار ناشايست جهانشاه خان افشار در برابر حاكم رسمي دولت عليه نمودار ضعف كامل دولت قاجاري-
ص: 683
طويله به آخور بست. بعضي اعمال ديگر گفتند با او به جاي آورد. از آن‌جا شاهزاده از نظر دولت افتاد و ديگر به او شغلي ندادند. پسرش [سلطان جنيد ميرزا] شبل الدوله لقب دارد. بي‌هنر نيست.
شب غرّه رمضان، حكيم الملك «1» طبيب شاه چون شاه درد دستش عود كرده دواي عوضي به شاه داده از قبيل سم. شاه را غشوه حاصل شد و حالش بد است.
شاهزاده سالار الدوله پسر شاه در عربستان كمال بي‌اعتدالي را به جاي آورد تا اينكه به جهت اخذ ماليات با يكي از رؤساي ايلات طرف شد. زدوخورد ما بين ايشان واقع شد. هشتصد نفر از سرباز و سوار سالار الدوله مقتول شدند.
در ماه شوال عين الدوله، محض اينكه دخل و خرج دولت را مساوي سازد، خيال دارد از مواجب مردم كسر نمايد و تيولات و جنس را برگرداند و نقدي بنمايد و تمام حكام را به طهران خواسته‌اند كه تفاوت عملي كه از ولايات به آنها مي‌رسد جزو ماليات شود و فقط حاكم حق چوب و فلك دارد.
در اواخر ماه رمضان، در نجف اشرف، وبا طلوع كرده. در سرحد ايران و عثماني از دو دولت قرانتين «2» گذاشته‌اند.
در عشر دوم شوال، كه مطابق ماه اول زمستان است، مدت شصت ساعت پي‌درپي در طهران برف سخت آمد.
______________________________
- است كه البته به حمايت و پشتگرمي ميرزا علي اصغر خان امين السلطان صورت گرفت. زيرا جماعت شاهسون افشار سپرده به امين السلطان بود. شرح اين قضاياي فضاحت‌آميز را در خاطرات اعتماد السلطنه (وقايع 4 شعبان 1309 و غره ذي الحجه همان سال) و تاريخ اجتماعي و اداري دوره قاجاريه تأليف ميرزا عبد الله خان مستوفي (ج 1 ص 437) و شرح حال رجال ايران (ج 2 ص 270 تا 273) بايد ديد.
(1). يعني ميرزا ابراهيم خان حكيم الملك برادر زاده ميرزا محمود خان كه در سويس طب خوانده و به ايران بازگشته و طبيب شاه شده بود. اين حكيم الملك همان است كه بعدها به وزارت در وزارتخانه‌هاي مختلف منصوب شد و بعد از شهريور 1320 به صدارت رسيد و در مبارزه سياسي با روس‌ها و توده‌اي‌ها شجاعت و صداقت خود را نشان داد.
(2). قرنطينه مأخوذ ازQuarantine فرانسه از ريشه‌Quarante است به معناي چهل [روز]، مدتي كه مسافرين را تحت مراقبت طبي قرار داده، به منظور جلوگيري از بيماريهاي واگير، از ديگران جدا مي‌كنند.
ص: 684
در عشر دوم شوال، شاه براي شكار به جاجرود با جمعي از وزراء و اركان دولت رفت كه در آن‌جا براي تعديل خرج و دخل دولت قراري بدهد. چنان برف سخت در آن‌جا آمد و سرماي شديد شد كه چند نفري از سرباز و جمعي قاطرچي در آنجا از سرما خشك شدند و اسب و باركش زياد نيز تلف شد.
از قرار معلوم، عين الدوله تدبيري براي اصلاح خرج و دخل دولت نموده. قرار شد سال نو، هركس جنس از دولت دارد و عين جنس را مي‌برد تسعير شود و صاحبان اجناس، نقد بگيرند و جنس از براي دولت باشد و اين قريب دو كرور تومان براي دولت تفاوت مي‌كند و نيز قرار شد كه تفاوت عملي «1» كه از حكام از ولايات مي‌گيرند جزو ماليات دولت بشود و تمام حكام را براي عيد نوروز به طهران خواسته‌اند. از قرار معلوم، اين خدمت تبديل جنس به نقد را مشير السلطنه وزير ماليه نموده است. عين الدوله خيال داشت از مواجب مردم بكاهد. مشير السلطنه به شاه گفت كه مردم به شما نفرين خواهند نمود. بهتر اين است كه عمل جنس را مقرر دارند و ضرر اين تقريبا به هزار نفر بيشتر نمي‌رسد.
در عشر اول ذي‌قعده، سپهسالار «2» كه مرض دولاب «3» دارد تربانتين را كه بايد بمالد، خورده است و مرض كبد نموده و خطر مرگ از براي او مي‌رود.
چون شاه تمام خيالش اين است كه نوكرهاي تبريزي خود را بدان مناصب كه در تبريز داشته‌اند در طهران به همان مناصب ببيند و در آن‌جا عين الدوله سلطان عبد المجيد ميرزاي وزير داخله منصب پيشكاري آذربايجان را داشته و هم بدو دستخط داده كه من هروقت شاه بشوم تو را صدر اعظم مي‌نمايم و در اين مدت سلطنت از براي شاه اجراي اين كار فراهم نشد، تا در روز پنجم ماه ذي‌قعدة الحرام در عمارت گلستان در اطاق ابيض شربت و شيريني نهادند و تمام وزرا و اركان را به حكم دولت احضار نمودند و دستخط وزارت اعظم عين الدوله را در آن‌جا قرائت نمودند و خلعت او از اين قرار است:
جبه شمسه با شرابه الماس
______________________________
(1). متن: عملي را
(2). وجيه الله ميرزا سپهسالار برادر عين الدوله.
(3). نوعي بيماري كه در پزشكي جديد ديابت خوانده مي‌شود و ما اكنون بدان مرض قند مي‌گوييم.
ص: 685
در ماه شعبان، از طرف دولت ايران يك نفر اروپايي مأمور شد كه بازديد صحراي عربستان رود كه بايد از رود كارون مشروب بشود. سابق اين جلگه وسيع حاصل‌خيز بود.
حال لم يزرع است.
در شب شانزدهم ذي‌قعده، ميرزا زين العابدين امام جمعه ملقّب به ظهير الاسلام در سن شصت و سه به مرض درد پهلو در طهران درگذشت. چند اولاد از او به جاي مانده.
پسر بزرگش ميرزا ابو القاسم كه از جمله مجتهدين است جاي او نشست [و] ملقب به امام جمعه شد. پسر ديگرش حاجي ميرزا سيد جواد ملقّب به ظهير الاسلام گرديد. بالجمله، امام جمعه مرحوم پسر ميرزا ابو القاسم امام جمعه است كه در طهران امام جماعت است و از سادات معروف «1» اصفهان مي‌باشند و در طهران بر تمام علما سمت تقدم داشت.
هرچند او را علمي نبود، لكن به جهت وصلت با دولت و همراهي دولت اين رتبه يافت.
ميرزا زين العابدين در سال گذشته با بيست و سه، چهار نفر به مكه معظمه رفت و از آن‌جا به عراق عرب به زيارت ائمه مشرف شد و در همه جا كمال احترام را داشت و قريب سيصد هزار تومان در اين سفر خرج كرد و به مردم بخشيد. در اسلامبول، پادشاه عثماني او را بر خود در مجلس مقدم داشت و هديه نفيس داد. بيست و يك روز در كربلا بود.
شبي صد و پنجاه من برنج در مطبخ پخت و به اعراب و طلاب داد. اسباب افتخار دولت ايران در عراق عرب شد.
در عشر اول ذي قعده امسال به طهران آمد. تمام شهر او را پيشباز «2» نمودند. لكن اجل او را مهلت نداد. بعد از چندين روز وفات كرد. در اوايل حال گفتند: امام جمعه از مال مردم و موقوفات خيلي غصب كرد و دختر ناصر الدين شاه زوجه‌اش بود و مال بسيار اندوخت. لكن در آخر حالت درويش [ي] پيدا كرد و اين سفر ممكن است كه تلافي مافات او بشود، عليه الرحمة.
در ذي قعده، در گيلان، به جهت بي‌اعتدالي عضد السلطان حكمران، اغتشاش بسيار و عدم آسودگي مردم است.
______________________________
(1). از سادات معروف به خاتون آبادي.
(2). پيشواز.
ص: 686
در اواخر شوال، در زنجان، شورش سخت شد. مردم به حكومت شوريدند و جمعي از اجزاي حكومت را صدمه زدند. سبب اين بود كه حاكم مي‌خواست از خانه مجتهد بستي را بكشد. چون وزير همايون «1» مرد عاقل زيركي بود به خانه مجتهد رفت و آشوب خاموش شد «2».
در ذي‌قعده مردم ساري مازندران بر ضد حسام لشكر حكمران شوريده‌اند. لكن حكومت بي‌اعتدالي نكرده است. محرك دارند.
در عشر سوم ذي‌قعده، ميرزا محمد خان وكيل الدوله تبريزي- كه رئيس دار الانشاي حضور شاه بود و از هواخواهان اتابيك بود- معزول شد. اين شغل را به سلطان علي خان وزير افخم دادند. وكيل الدوله در اول توتون‌فروش بود. پس از آن، نوكر حسنعلي خان امير نظام گروسي شد. «3» چون مرد احمقي بود، اتابيك بدو ميلي داشت. انشاي حضور شاه را به او داد. بسيار مرد طماع، بي‌خير، پست‌فطرتي بود. اگر كسي مي‌خواست عريضه‌اي به شاه بدهد- كه از براي وكيل الدوله فايدتي نداشت- مانع مي‌شد. يك خاري از سر راه مردم مرتفع شد. وزير افخم شخص خراج، خوش‌فطرت بزرگ‌منشي است. قدري تكبر دارد و پس پرده‌نشين است.
پس از آن‌كه ما بين دولت روس و ژاپون، به جهت منافع سرحدي و فوايدي كه دو طرف از مملكت چين برده‌اند و براي آزادي مملكت كره و مملكت منچوري، گفتگوها شد و چاره‌اي جز جنگ نديدند، در عشر دوم ذي قعده، وزير مختار دولت ژاپون در روس بيرق خود [را] خوابانيده، از روس بيرون رفت. همچنين سفير دولت روس در ژاپون. اين جنگ فقط در دريا خواهد بود. قشون بحري ژاپون منظم‌تر از روس است.
سياسيون گويند اين جنگ عالمگير است. محرك ژاپون بر ضد روس، دولت انگليس است.
______________________________
(1). متن: هميون.
(2). متن: خواموش.
(3). حسنعلي خان از رجال مهم عصر ناصري بود و سالها در استانبول و فرانسه و لندن سمت سفارت داشت و به وزارت فوايد عامه و پيشكاري آذربايجان نيز رسيد. در طي حكومت كرمان در سال 1317 درگذشت و در بقعه شاه نعمة الله ولي در ماهان به خاك سپرده شد. براي شرح حالش مراجعه شود به خاطرات اعتماد السلطنه و شرح حال رجال ايران و مقدمه رساله يحيويه به قلم منوچهر سعيد وزيري و خاطرات احتشام السلطنه.
ص: 687
در عشر سوم ذي‌قعده، حكام ولايات را به طهران خواسته‌اند.
در عشر دوم ذي‌قعده، امير خان سردار سپهسالار «1» به جهت امراض كبدي، اطباء او را تجويز كردند كه طهران نماند. به جهت سركشي به دهات خود در مشهد مقدس پنجاه روز مرخصي از شاه گرفت و رفت. امور خود را به شاهزاده عين الدوله وزير اعظم سپرد و مهرش را به دست پسرش سيف الملك داد و قرار [شد] هفته‌اي چند روز در ميدان توپخانه چند نفر از رؤساي نظام مجلس كرده به دعاوي نظام بپردازند.
شب غرّه ذي الحجة الحرام، شاهزاده عبد الله ميرزاي حشمت الدوله پسر عبد الله ميرزا بن نايب السلطنه عباس ميرزا در سال قريب به شصت در طهران وفات كرد. از او چند اولاد به جاي مانده. پسر بزرگش غلامشاه خان است. حشمت الدوله بسيار مرد ظالم و بي‌رحم و متعدي بود. در كره «2» كه يكي از بلاد عراق عجم است، املاك زيادي از مال مردم جمع كرد. مي‌گويند قريب چهار، پنج كرور مكنت داشت. پسرش نيز مثل پدر متعدي است و خود را براي زورگويي جزو اداره قزاقخانه نموده.
در عشر اول ذي‌حجه، شهرت دارد بر ضد عين الدوله اعلانات كرده‌اند و مفاسد او را نموده‌اند.
در عشر اول ذي حجه، عين الدوله وزير اعظم درد پا دارد. مي‌گويند نقرس او ارثي است. اما در همان حالت مشغول كارهاي دولت است. مي‌گويند: وزير اعظم بعضي تدابير براي اصلاح خرج و دخل دولت كرده. از قبيل برگشت جنس و تفاوت عمل حكام و نيز ايجاد بانكي در تمام ولايات بنمايد كه ماليات به بانك برسد و ارباب حقوق از بانك مواجب خود را دريافت نمايند و هركس زودتر بخواهد تنزيل نمايد و اين براي دولت صرفه بزرگي است. اگر پيش برود، قريب چهار، پنج كرور تومان مي‌گويند دخل دولت اضافه شد.
در عشر آخر ذي‌قعده و عشر اول ذي‌حجه جنگ ما بين روس و ژاپون برقرار است و در هر جنگ صرفه براي ژاپون است و قريب بيست كشتي از روس‌ها شكست خورده و
______________________________
(1). يعني همان آقا وجيه سپهسالار.
(2). در قديم كرج گفته مي‌شد يعني كرج أبودلف.
ص: 688
غرق شد. بعضي بندرات «1» كره «2» را كه روس گرفته بود ژاپون فتح كرد و نيز در مانچوري «3»- كه به تصرف روس آمده بود- جنگ بزرگي روي داده و قريب پنجاه هزار لشكر روس شكست خورده. دولت ژاپون خيال دارد راه‌آهن روس را كه در منچوري است خراب نمايد و اين جنگ اگر طول بكشد براي ملت و دولت روس ضرر عمده دارد. حال مناط «4» روس در دنيا واخورده و تنزل كرده. مي‌گويند اهل مدارس روس به دولت شورش كرده‌اند كه چرا بايد چنين جنگي را بنمايد كه ضرر عمده براي ملت داشته باشد. دولت فرانسه كه با دولت روس اتحاد داشت خواست كمك بنمايد. دولت انگليس اعلام كرد اگر تو مدد از روس بنمايي، من هم ژاپون را كمك مي‌كنم. هردو بي‌طرف شدند.
چون در سال نو، درينگي دنياي شمالي، بازار اكسپوزيسيون «5» باز مي‌شود، بانك روس كه در تهران است مبالغي از ظروف و اسلحه كهنه ايران را كه در جزو خزينه شاه است به عاريت خواسته كه به آن‌جا ببرد و در نمايشگاه ايران كه در جزو آن بازار است مي‌گذارد يا به فروش مي‌رساند.
در شب ششم ذي‌حجه، در تهران، در دو ساعت از شب گذشته، يك نفر ارمني كه از تبعه دولت اتازوني مي‌باشد. به درب اندرون شاه مي‌رود و به حياط جلو وارد مي‌شود.
مي‌گويند در اين‌جا چه كار داري. «6» مي‌گويد راه را گم كرده‌ام. از قرار معلوم شب پيش هم به آن‌جا رفته. باري او را گرفته حبس مي‌نمايند كه استنطاق بشود. بعضي مي‌گويند از جمله مجانين است و خيال بدي از براي شاه نداشته.

تلگراف شاه‌

روزي كه عين الدوله وزير داخله شد، شاه بدين مضمون تلگراف به تمام حكّام ولايات ايران نمود:
______________________________
(1). بنادر.
(2).Coree
(3). منچوري‌Mantchourie
(4). منات پول رايج روسيه در زمان تزارها.
(5). نمايشگاه‌Exposition
(6). در متن: چكار.
ص: 689
«چون براي وصول عرايض عامه و واسطه عرايض مخصوص، شخص امين، كافي، كاردان، مجرب لازم كه كليه عرايض و مطالب عامه اهالي مملكت را از اعالي و اداني به عرض حضور مهر ظهور ملوكانه برساند و فرمايشات و اوامر صفا مظاهر همايوني «1» را به عموم جمهور نوكر و رعيت ابلاغ و اجرا دارد، لهذا نور چشم اعزّ ارجمند كامكار عين الدوله را براي اين خدمت بزرگ منتخب و برقرار فرموديم كه هركس از حكام ولايات و نوكر و رعيت هر مطلبي و تظلمي داشته باشد به توسط او به عرض برساند.
قدغن نماييد «2» اين مرحمت ما را كه باعث رفاه حال عموم رعايا است به تمام اهالي ابلاغ دارند و كليه وزارتخانه‌ها و ادارات هم كه بعضي از آنها ذكر مي‌شود بلاتغيير مشغول خدمت راجعه خود خواهند بود و اگر مطلبي راجع به هريك از وزارتخانه‌ها به آن‌جا رجوع نمايند، اقدامات لازمه خواهند نمود و مراتب را به عرض حضور ما خواهند رسانيد:
سپهسالار وزير جنگ «3»
مشير الدوله «4» وزير امور خارجه
مشير السلطنه «5» وزير ماليه
نظام «6» الملك وزير عدليه
ميرزا محمد حسين وزير دفتر
مخبر الدوله «7» وزير تلگراف
مدير الدوله وزير لشكر
وكيل الملك وزير تجارت
حاجي امين السلطان وزير محاسبه
نير الملك وزير علوم
______________________________
(1). متن: هميوني.
(2). قدغن به معناي امر و دستور و حكم است.
(3). آقا وجيه سپهسالار.
(4). ميرزا نصر الله خان نائيني.
(5). ميرزا احمد خان منشي‌باشي.
(6). ميرزا عبد الوهاب خان.
(7). حسينقلي خان.
ص: 690
موسيو نوز وزير گمركات
به تاريخ غرّه شهر رجب المرجب توشقان ئيل 1321».

ترتيب عيد قربان در ايران‌

به قانون مذهبي، هركس مطيع مذهب شيعه مي‌باشد و صاحب مكنت باشد، بايد در روز عيد قربان- كه روز دهم ذي حجة الحرام است- گوسفند يا گاو يا شتر بكشد و به فقرا قسمت كند و دعاي ذيل را در وقت كشتن آن حيوان بخواند. رو به قبله آن حيوان را نحر كند:
[وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً مسلما وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ] «1» [إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا من الْمُسْلِمِينَ] «2» اللهم منك و لك بسم اللّه و اللّه اكبر و پس از نحر يا ذبح بگو: اللّهم تقبل مني. و قانون هرولايتي اين است كه در روز عيد قربان، از طرف حاكم ولايت شتري مخصوص به قربانگاه ببرند و به روش مخصوص بكشند «3» و مردم الواط به دور او جمع شده او را زنده زنده، پاره‌پاره نمايند و هريك بهره ببرند. از اين روي، بسا باشد كه در آن روز ميان الواط جنگ شود و معمول قرباني پايتخت- يعني در هرشهر كه دار السلطنه است- اين است كه شتر مخصوصي را از طرف دولت مزين به جواهر و شال‌هاي ترمه مي‌نمايند و دو روز قبل، با ساز و مطرب در جلوش، در عمارت سلطنتي به حضور شاه مي‌آورند و قدري ساز مي‌نوازند. آن‌وقت شاه يك نفر مخصوص را كه بايد در روز عيد قربان شتر را نحر نمايد، به او خلعت مي‌دهد و در روز عيد قربان آن شخص به اسب سلطنتي سوار شده در جلو او موزيك مي‌زنند و سوار و پياده و اهل نظام از هرطرف او هستند و شاطرهاي سلطنتي در پيشاپيش او مي‌روند و او را به همين ترتيب مي‌برند. در ميدان بزرگي كه مخصوص اين كار است و از اطراف اهل نظام مي‌ايستند و او با نيزه به
______________________________
(1). إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ حَنِيفاً وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ (آيه 79 سورة الأنعام).
(2). قُلْ إِنَّ صَلاتِي وَ نُسُكِي وَ مَحْيايَ وَ مَماتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ لا شَرِيكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمِينَ (آيه 162، 163 سورة الأنعام).
(3). متن: بكشتند.
ص: 691
گلوي شتر مي‌زند كه ناگاه الواط و قاطرچي و ساير اوباش شتر را پاره‌پاره مي‌نمايند. در حالتي كه شتر زنده است و هر تكه «1» او را كسي مي‌برد و يك تكه مخصوص آن را سر نيزه كرده براي شاه مي‌برند و مي‌گويند هرطبقه از اصناف، كسبه بايد قسمتي از اين شتر داشته باشند.
در عشر دوم ذي‌حجه، تلگراف شكست كشتي‌هاي دولت روس از ژاپون رسيد و دولت ژاپون قول داده كه در چهل روز شهر پرت آرتور «2» را فتح نمايد و سياسيون قول داده‌اند كه محققا دولت روس به هيچ وجه حريف ژاپون نمي‌شود. زيرا كه قشونش بهتر و باعلم‌ترند و به محل جنگ نزديك‌تر مي‌باشند. اگر يك شكست دولت روس در خشكي بخورد، يقينا كارش خراب مي‌شود و تمام نقاط متصرفات او به او مي‌شورند. آن‌وقت كارش خراب مي‌شود.
در عشر دوم ذي‌حجه، وزارت نظميه و پليس شهر دار الخلافه تهران را از آقا بالا خان سردار افخم «3» گرفتند و به سعيد السلطنه پسر نظام العلماي طباطبايي تبريزي «4» دادند.
سعيد السلطنه مرد كافي لايقي است. سردار افخم را به حكومت استرآباد فرستادند.
در عشر دوم ذي‌حجه، وزارت احتسابيه طهران را از ميرزا عباس خان مهندس گرفتند و به كريم آقاي مختار السلطنه دادند. مختار السلطنه سابق وزارت پليس را داشت. اتابيك چون او را مرد عاقلي مي‌دانست از كار معزولش ساخت. مختار السلطنه اگرچه به هيچ وجه درس نخوانده لكن مرد مجرب كارآزموده و عادلي است. احتمال مي‌رود كه عمل احتسابي او مانند وزارت احتساب فرنگ در تهران ترتيب بگيرد.
______________________________
(1). متن: تيكه
(2). شهري در منتها اليه شبه جزيره ليائوتونك كه در اختيار روس‌ها بود و ژاپوني‌ها آن را تصرف كردند (1905)
(3). آقا بالا خان سردار افخم از جواني مورد علاقه كامران ميرزا نايب السلطنه بود و به همين جهت مدارج نظامي را به سرعت طي كرد. در جريان واقعه رژي او بود كه مردم معترض را به گلوله بست. وي در پايان عمر حاكم گيلان بود كه انقلابيون گيلان به رياست ميرزا كريم خان رشتي و برادرش عبد الحسين خان معز السلطان (سردار محيي) او را غافلگير كرده كشتند و گيلان را متصرف شدند و اين اقدام مقدمه حمله به تهران و سقوط محمد علي شاه بود. در خاطرات كاساكوفسكي شرح بديعي از نحوه ترقيات او آمده و حسن اعظام قدسي هم شرح جالب توجهي از او در جلد اول خاطرات خود آورده.
(4). ميرزا محمد رفيع خان.
ص: 692
در شب سوم محرم الحرام 1322، ده ساعت و «1» [] تحويل خورشيد به برج حمل شد و ابتداي سال لوي‌ئيل تركي گرديد. چون در محرم واقع، در ايران عيد موافق سنوات قبل نگرفتند و شاه نيز سلام ننشست و عيدي نداد و حرمت محرم را به پاي داشتند.
در عشر اول محرم، عين السلطان داماد شاه خوانسالار پسر شاهزاده موثق الدوله ناظر كه جوان فقير سالمي است و استعمال چرس و بنگ زياد مي‌نمايد، يك‌باره منصب و مال و شأن را زمين گذاشت و به لباس درويشي درآمده از طهران فرار مي‌كند. چون خبر به شاه مي‌رسد. سوار به اطراف فرستاده او را دستگير مي‌نمايند و در طهران چندي حبس نظر «2» مي‌شود.
آقا غلام حسين تاجر خراساني معروف به هراتي ساكن تهران كه از تجار بود و عمرش از هفتاد مي‌گذشت. پسري داشت مسمّي به آقا رضا كه بسيار زيرك بود و تجارت پدر را او مي‌گردانيد. بدين واسطه املاك زيادي خريده بودند و طلبكار زياد هردو پيدا كردند و ديگر قوه دادن نداشتند «3». لهذا آقا رضا، در عشر اول محرم، ترياك خريده محرمانه مي‌خورد و مي‌ميرد. پدرش كه دلبستگي زياد به او داشت روز ديگر از غصه نيز ترياك خورده هلاك مي‌شود. قريب هشتصد هزار تومان به داخله و خارجه مقروض مي‌باشد و مبلغ كمي، در برابر، ملك و ساير مخلفات دارد و دو پسر ديگر هم از او به جاي مانده.
عين الدوله وزير اعظم، از آن‌وقت كه جاي اتابيك اعظم نشست، تمام مقصودش اين است كه براي اصلاح فاضل «4» دولت از مواجب خورها بكاهد. به دفتر حكم داده كه بكلي كساني كه به هر اسم از دولت برات انعام يا ماهانه يا تكلف يا خلعت بها داشته‌اند مقطوع شود و ديگر به اين اسامي برات صادر نشود. همچنين آن كساني كه از دولت جنس از گندم و جو و كاه داشته‌اند و در عوض ماليات كه بايد از املاك خود به دولت بدهند، برات جنس خود را مي‌دادند، وزير اعظم قدغن كرد كه جنس مال دولت باشد و جنس را صاحبان جنس تسعير كرده دستي از دولت بگيرند و نيز تفاوت عملي كه حكام از ولايات
______________________________
(1). در متن نيامده. تحويل حمل در اين سال در شب دوشنبه سوم محرم 1322 ده ساعت و هفت دقيقه از شب گذشته روي داده مطابق 21 مارس 1904.
(2). يعني تحت نظر قرار مي‌گيرد.
(3). يعني قدرت پرداخت بدهي خود را نداشتند.
(4). فاضل در اينجا به معناي خرج زايد بر دخل است.
ص: 693
مي‌گرفتند جزو ماليات بشود و نيز در هر ولايت بانكي به اسم صندوق ايجاد شود و ماليات و تفاوت عمل به صندوق برسد و صاحبان مواجب، توماني سه قران، مواجب خود را تنزيل كرده از بانك بگيرند و اين دخل به دولت برسد و رئيس اين بانك موسيو نوز بلژيكي وزير گمرك و پست دولت خواهد بود و همچنين مي‌خواهند جمعي از اهالي بلژيك را به طهران براي رياست اين بانك‌هاي ولايات بياورد و نيز گفته هركس فرمان براي مواجب خود ندارد و به حكم اتابيك «1» مواجب گذرانيده مقطوع باشد و ساير خيالات عين الدوله از اين قرار است. از اين جهت در طهران اغتشاش نزديك است روي بدهد و هرروز مشغول كاغذپراني و اعلانات بر ضد عين الدوله مي‌باشند و او را تهديد به قتل مي‌نمايند و روضه‌خوان‌ها در بعضي منابر از عين الدوله تكذيب مي‌نمايند و تعريف اتابيك را مي‌كنند و در يكي از شب‌هاي عاشورا، در منبر در تكيه اتابيك، شاعر قصيده‌اي در هجو عين الدوله مي‌گويد و شعرها در هجو او گفته‌اند و نيز در بعضي خيابان‌هاي تهران به ديوار نوشته‌اند عين الدوله «دوغ» است و اين «دوغ» كلمه فحش است كه ميان عوام اصطلاح شده. تمام طبقات مردم، از علما و روضه‌خوان‌ها و نوكر باب و اهل خلوت و اندرون‌ها، با عين الدوله دشمن شده‌اند و خطر جاني از براي او دارد و عين الدوله گفته تا من كار خود را پيش نبرم ول كن نيستم و مشورت كسي را گوش نمي‌دهد. مي‌گويند دو نفر در اين كار با او هم‌رأي مي‌باشند. يكي ميرزا محمد حسين وزير دفتر، دوم ميرزا محمد حسين مستوفي معروف به منگنه. خداي تعالي عاقبتش را به خير گرداند. اگر عين الدوله را بكشند، ديگر مردم از كشتن احدي پروا ندارند و براي شاه و دولت هم خطر دارد. بعضي كاغذها به موسيو نوز، مردم نوشته‌اند كه اگر در عمل صندوق و بانك جديد مداخله بكني ترا خواهيم كشت. از اين جهت، نوز از نوكري استعفا كرده كه يا امنيت به من بدهيد يا سي هزار تومان براي بازماندگان من قرار بدهيد كه اگر مرا كشتند آنها نان داشته باشند. رأي مردم اين است كه اين حركات و خيالات زشت عين الدوله همه خوشبختي اتابيك است كه ناچار كار از پيش شاهزاده پيش
______________________________
(1). منظور ميرزا علي اصغر خان امين السلطان است.
ص: 694
نخواهد رفت و پي او خواهند فرستاد. خلاصه تمام اجراي اين ترتيبات را شاه منتظر اين است كه پس از آن‌كه وليعهد براي بيستم محرم به تهران وارد شد، اين قانون جديد را از نظر او بگذرانند. پس از آن‌كه او هم رأي داد اقدام خواهد شد و جاري مي‌شود.

معجزه سجادي‌

در عشر اول شهر صفر لوي‌ئيل 1322 هجري، زني كه شصت سال از عمر او مي‌گذرد و قريب يك سال است دستش فلج شده و اطبا جواب داده‌اند «1»، در منزل همسايه شب روضه مي‌خوانند. آن زن در آنجا حاضر بوده. روضه‌خوان اسم مبارك حضرت سجاد عليه السّلام را مي‌برد و آن زن ملتجي به نام آن حضرت مي‌شود. شب در خواب سيد بزرگوار نوراني را مي‌بيند كه خانه به وجودش روشن شده. پيش مي‌آيد و دست زن را مي‌كشد. زن فرياد مي‌كند كه دست من فالج است. مي‌فرمايد، هيچ مرضي نداري و دست خود را دور سرت بگردان. مي‌گرداند مي‌بيند خوب شده آن‌وقت مي‌خواهد آن حضرت را بگيرد، دور مي‌شوند. عرض مي‌كند، نام خود را بيان فرما. مي‌فرمايد امام زين العابدين. آن زن از خوشحالي بيدار مي‌شود. مي‌بيند بكلي رفع مرض شده. خبر را به آقاي آقا سيد ابو القاسم سدهي اصفهاني واعظ ساكن تهران كه همسايه او بوده مي‌گويد.
اين واعظ از جمله مردمان راست‌گو و فاضل و نجيب است. فورا شب را در خانه خود چراغان مي‌كند و روضه‌خواني مي‌نمايد و آن زن شب را در آنجا بود و قرار شد شب ديگر تمام طهران را چراغان نمايند. اين زن از مردم دركه كه يكي از دهات شميران طهران است مي‌باشد.
رؤيا
آقا سيد ابو القاسم واعظ اصفهاني ساكن طهران گفت كه در ماه محرم هزار و سيصد و سيزده هجري «2» در خواب حضرت خاتم انبياء صلّي اللّه عليه و اله را ديدم. فرمود كه در ماه شوال هذا السنة پيشواي ملت وفات مي‌كند و در ماه ذي‌قعده پيشواي دولت رحلت مي‌نمايد و بعد
______________________________
(1). جواب دادن اصطلاحا به معناي جواب رد دادن و رد كردن است.
(2). صحيح هزار و سيصد و دوازده است: چون ميرزاي شيرازي در 1312 درگذشته نه 1313.
ص: 695
از نه سال ديگر پسرش مي‌ميرد. خود واعظ گفت در ماه شوال حاجي ميرزا حسن شيرازي حجة الاسلام كه پيشواي شيعه بود وفات كرد و در ماه ذي‌قعده پيشواي دولت رحلت مي‌نمايد و بعد از نه سال ديگر پسرش مي‌ميرد. خود واعظ گفت در ماه شوال حاجي ميرزا حسن شيرازي حجة الاسلام كه پيشواي شيعه بود وفات كرد و در ماه ذي‌قعده ناصر الدين شاه، پادشاه ايران رحلت كرد و از اين تاريخ كه ماه صفر 1322 است نه ماه ديگر به وعده مانده و مي‌گويد بعد از نه ماه بكلي سلطنت از قاجاريه منقرض مي‌شود و محتمل است امام عصر- عجّل اللّه تعالي فرجه- خروج كند.
شب پانزدهم شوال 1321، يار محمد خان سردار مفخم حاكم بجنورد و اسفراين در سن قريب به هشتاد در بجنورد وفات كرد. دو پسر بزرگش عزيز اللّه خان سهام الدوله ايلخاني شادلو و حبيب اللّه خان شجاع الملك جاي پدر [را] گرفته‌اند. يار محمد خان مرد متهور شجاعي بود. جنگ‌هاي بزرگ با تراكمه كرده است.
ميرزا اسحق خان مفخم الدوله «1» وزيرمختار اتازوني در محرم از آنجا معزول شد. در صفر هذه السنة 1322 وزيرمختار اطريش و مجارستان گرديد.
در شوال گذشته، قسمت عظيمي از شهر (اسكودار) به واسطه حريق منهدم شد. اين شهر قسمتي از شهر اسلامبول است، در طرف آسيايي آن پاي‌تخت. خط راه‌آهن آناطولي از آنجا شروع مي‌شود. مرآت الوقايع مظفري ج‌2 695 رؤيا ..... ص : 694
رة الوزاره، قونسول ايران در شهر (ولادي قفقاز)، به اشتراك بعضي، در اوايل اين سال، مدرسه موسوم به «نوروز» براي اطفال ايراني در ولادي قفقاز ايجاد كرده.
در شعبان 1321، يك نفر سفير فوق العاده از پاي‌تخت دولت جمهوري مكسيك «2» كه در مكسيكو است محض اتحاد به تهران آمد.
______________________________
(1). پرنس اسحق خان مفخم الدوله پسر ميرزا عبد الغني خوئي كه به نادرستي ثروتي فراوان به دست آورد و با ازدواج دختر بيوه وزير خارجه ميرزا نصر الله خان مشير الدوله از 1317 تا 1323 در واشينگتن سمت وزير مختاري يافت. (شرح حال رجال ايران ج 1 ص 108 تا 111).
(2).Mexique -Mexlco مكزيك و مكزيكو.
ص: 696
آقا ميرزا جلال الدين، امام‌جمعه كرمان پسر حاجي سيد جواد شيرازي ساكن كرمان، در سن شصت و هفت سالگي به مرض استسقاء، در شب شنبه ششم شوال 1321 وفات كرد. چون پسر نداشت، منصبش را به برادرش آقا ميرزا حسين دادند.

معجزه‌

در عشر اول صفر 1322، يك نفر مسمّي به هادي خان، بليت «1» فروش راه ماشين حضرت عبد العظيم عليه السّلام نصف عضوش تماما فلج مي‌شود. ملتجي مي‌شود به حضرت عبد العظيم. آن حضرت را در خواب مي‌بيند. بدو مي‌فرمايند: «شب جمعه دوازدهم اين ماه اينجا بيا كه حضرت خاتم انبيا صلّي اللّه عليه و اله تشريف مي‌آورند. استدعا مي‌نمايم كه ترا شفا بخشند».
در همان شب، هادي خان در حرم مي‌رود و ملتجي مي‌شود. حضرت ختمي مرتبت را با [حضرت] عبد العظيم عليه السّلام مي‌بيند كه بر سر او حاضرند. خاتم [انبيا] دست به آن شق او كه مريض است مي‌مالند. فورا خوب مي‌شود و از خواب بيدار مي‌شود. دو سه روز آن شهر را چراغان مي‌نمايند و مردم به ديدن هادي خان مي‌روند. مظفر الدين شاه نيز به آنجا مي‌رود و انعام بدو مي‌دهد.
در چهاردهم اكتبر 1903 ميلادي، شاهزاده احمد بدر الدين پسر سلطان عبد الحميد خان ثاني پادشاه عثماني به مرض ذات الريه وفات كرد. در مقبره شيخ يحيي افندي در (بشيكتاش) اسلامبول به خاكش سپردند.
زن بقالي از ساكنين قصبه (نميچ) «2» آبستن بوده. سه مرتبه جنين در رحم او فرياد كرده كه ساكنين حواليش شنيده‌اند و ماه سوم حمل او بود.
در ابتداي سنه 1904 ميلادي، در شهر (سنت‌لويي) «3» از بلاد معروف امريكا، اكسپوزيسيون بزرگي ايجاد مي‌شود كه تمام ازمنه قديمه تاريخي را در آنجا مجسم مي‌نمايند.
در ماه شعبان 1321 هجري، سفير فوق العاده مسمّي به (موسيو مير) از طرف دولت
______________________________
(1). بليط، مأخوذ ازBillet فرانسوي.
(2). ظاهرا منظور ده نمچ ناحيه جيرفت است. متن: به منج.
(3).Saint Louis
ص: 697
جمهوري مكسيك به طهران آمد و هديه از دولت خود براي شاه آورد. ازجمله تفنگ مخصوص جديد الاختراع [ «1»] تيره مخترع آن تفنگ آتاشه ميليتر «2» اين سفارت و همراه سفير بود مسمّي به ژنرال سوندراگون.
بعد از عزل اتابيك، يك روز ميرزا عبد اللّه خان پسرش نزد شاه آمد. شاه به او گفت من به پدرت گفتم به روسيه نرود و حرف مرا نشنيد «3».
در ذي‌حجه 1321 شاهزاده محمد حسين ميرزا پسر شعاع السلطنه «4» كه سالش هفت است ملقّب به حشمة الدوله مي‌شود.
در ذي‌حجه، حكومت شاهرود و بسطام به شاهزاده دارا داده شد.

معجزه حضرت عبد العظيم‌

در شب نوزدهم شهر صفر المظفر 1322، يك نفر زن فالجي كه سالها فالج بوده به حضرت عبد العظيم عليه السّلام پناهنده مي‌شود. آن حضرت او را شفا مي‌دهند. زاويه شريفه را يك شبانه‌روز چراغان مي‌نمايند.

روس و ژاپون‌

از آن‌وقت كه ميانه روس و ژاپون براي مملكت منچوري نزاع برخاست، همواره در حوالي منچوري و كره و پرت آرتور در دريا ميان اين دو دولت جدال است. لكن شكست براي روس بيشتر و كشتي زيادي از روس غرق شده و مشغول دفاع است. سياسي‌دان‌ها «5» اين‌طور پندارند كه در آخر فتح از براي ژاپون است. زيرا كه قريب ششصد هزار و كسري قشون حاضر دارد و روس‌ها در آن حوالي بيشتر از دويست هزار ندارند و اين عده هم مخارج زياد برمي‌دارند. ساير دول در اين جنگ بي‌طرف مي‌باشند. در ماه ذي‌حجه
______________________________
(1). يك كلمه نوشته نشده است.
(2). يعني وابسته نظامي.
(3). امين السلطان مزدور و دست‌نشانده روس‌ها بود و نمي‌توانست به روسيه نرود و آستان تزار را نبوسد. ناگزير است مگس دكه حلوايي را.
من نه به اختيار خود مي‌روم از قفاي اوكان دو كمند عنبرين مي‌بردم كشان‌كشان
(4). ملك منصور ميرزا شعاع السلطنه پسر مظفر الدين شاه.
(5). «سياسي‌دان‌ها» به معناي سياسيون، رجال سياسي، سياستمداران آمده است.
ص: 698
1321، از طرف روس (كورپاتكين) «1» وزير جنگ حاليه به سرداري قشون روس در منچوري معين شد. در محرم 1322، جنرال كورپاتكين از منچوري تلگراف به امپراطور روس كرده كه هر روز لشكر است كه از ژاپون حمل به كشتي مي‌شود، ولي كسي نمي‌داند به كدام نقطه مي‌روند. محتمل است هر روز از نقاطي كه روس‌ها منتظر نيستند سر در بياورند و نيز از اين پس جنرال به امپراطور روس تلگراف كرده كه حال ما دويست هزار قشون آماده در اين‌جا داريم. اگر دويست هزار ديگر براي من بيايد، شروع به جنگ خواهم كرد و الّا براي ما خطر دارد و حال مشغول دفاع مي‌باشم.

ايران‌

در ماه محرم 1322 هجري در كرمانشاهان في‌الجمله وبائي بروز كرده. شيوعش از عراق عرب شد. گفتند وبا نيست، شبيه به وبا است. همه جهت قريب بيست نفر تلف نشد. از طرف دولت ايران قرانتين گذاشتند.

طهران‌

ترجمه روزنامه روس ماه ذي‌حجه 1321 هجري:
«تلگرافي كه از طهران رسيده شاهزاده عين الدوله وزير اعظم «يعني وزير اول» ايران شده. اين مسند بعد از عزل اتابيك اعظم امين السلطان خالي بود. وزير اعظم در ايران در امور داخله و خارجه اول مستشار پادشاه است. و چون راپرت «2» هاي تمام وزرا به توسط او به حضور پادشاه مي‌رود، حكم وزير اعظم در تمام ادارات دولتي نافذ است. وزير اعظم جديد يكي از بني اعمام اعلي‌حضرت پادشاه حاليه است. ولي ترقي اين شاهزاده نه به واسطه قرابت با خانواده سلطنت است بلكه به واسطه قابليت و استعداد حسن اداره كه هنگام حكومت اردبيل به منصّه ظهور رسانيد كه در آن‌وقت اعلي‌حضرت پادشاه حاليه وليعهد و جانشين آذربايجان بودند و مراتب كفايت شاهزاده عين الدوله را مي‌شناختند. در عربستان هم عين الدوله خيلي خوب حكومت نمود و مورد مراحم
______________________________
(1).Kouropat Kine
(2). راپرت به معناي گزارش.
ص: 699
پادشاه گشته. از آن پس به حكومت دار الخلافه طهران كه خيلي مهم است نائل شد. بعد از انفصال اتابيك اعظم، مسند وزارت خالي بود و پنج نفر از وزرا متصدي اين شغل بودند. شاهزاده عين الدوله در آن‌وقت وزارت داخله را با حكومت اداره مي‌كرد. هرچند ساير وزرا هم مستقلا عرض مي‌كردند «1»، ولي عين الدوله در ميان وزرا بر ديگران مقدم بود و بعضي كارهاي مهم دولتي به وزير داخله رجوع مي‌شد».

هندوستان‌

از قرار تلگراف، در بمبئي مرض طاعون شدت كرده. در هفته آخر ماه مارس 1904 [ميلادي] چهار هزار و ششصد و بيست و هفت نفر از اين مرض مرده‌اند. در پنجاب و ايالات مركزي نيز بروز دارد.

ايران‌

در عشر دوم محرم 1322 هجري، در كرمانشاهان، في‌الجمله وبايي از طرف عراق عرب بروز كرده، چند نفري مبتلا شدند.

ژاپون و روس‌

در عشر دوم صفر 1322، شانزده هزار قشون ژاپون، در بعضي بلاد منچوري، سي هزار قشون روس را شكست داد و نيز پانصد هزار نفر از رعاياي ژاپون داوطلب شدند كه مخارج خود را بدهند و به كمك دولت خود با روس جنگ نمايند.

ايران‌

پس از آن‌كه عين الدوله وزير اعظم شد و استقلال به هم رسانيد، خيال كرد كه خرج و دخل دولت را مساوي سازد و تقريبا سالي سه كرور تومان دولت خرجش بر دخلش افزون بود. گفتند اين تفاوت به جهت عدم رسيدگي و بخشش بي‌موقع اتابيك بود. از اين روي، عين الدوله چاره‌اي نديد جز آن‌كه از مواجب‌ها بكاهد. ازجمله، قرارداد كه بعد از اين برات صادر نشود. مستوفي حاشيه قبض صاحب مواجب را بنويسد و توماني ده
______________________________
(1). يعني گزارشهاي مربوط را مستقيما به عرض شاه مي‌رساندند.
ص: 700
شاهي بگيرد و يك تمبر در حاشيه قبض بچسباند و به منگنه وزير دفتر برساند. آنگاه قبض را به نزد موسيو نوز رئيس صندوق ببرند. توماني پانزده شاهي او كم مي‌كند و پانزده ماه به قسط اين مواجب را بدو مي‌پردازد. اگر نقد بخواهد توماني دو هزار دينار از اين مبلغ كم مي‌گذارد و مابقي را مي‌دهد. در حقيقت توماني سه هزار و پنج شاهي از مواجبش كم مي‌شود. ازجمله كارهاي او، تمام مواجبي كه به صيغه «انعام استمراري» به نوكر مي‌دادند قدغن كرد بريدند و قيمت خلعت و تكليف و صرف جيب را قطع كرد و تفاوت عمل حكام را جزو ماليات قرار داد. مثلا قرار شد حاكم خراسان هر سالي صد و هفتاد هزار تومان بدهد. ساير ولايات از اين قبيل است و اين صندوق در تمام ولايات خواهد بود و ازجمله كارهايش اين است كه مجلس (كابينه) يعني مجلس ثبت و ضبط براي صدور احكام و دستخط شاه قرار داد و رياستش را به ميرزا رضا خان مؤيد السلطنه «1» امير تومان كه بسيار مرد بدفطرت بدنفسي است داد. او شاهزاده را وادار به رفتار بد و بريدن مواجب نوكر مي‌نمايد و نيز تمام حكام را به طهران خواست و اين ترتيب را به گردن آنها گذاشت. از اين بابت ولايات بي‌حاكم مانده. در بعضي بلاد آشوب شد و نيز برخي از حكام زير بار اين مطالب نرفتند و به عين الدوله بد گفتند. ازجمله شاهزاده سالار الدوله «2» پسر شاه حاكم عربستان و بروجرد و بختياري و لرستان كه بسيار جوان بدخو و ظالم و متهور و خود [پسند؟] و كم عقل است. او را به زحمت بسيار از محلش به طهران آورد. در دربار به عين الدوله بعضي ايرادات كرد و بد گفت. علاء الدوله حاكم فارس نيز معاونت سالار الدوله را نمود. عين الدوله تفصيل را به شاه گفت. شاه با دست
______________________________
(1). ميرزا رضا خان مؤيد السلطنه پسر حاجي ميرزا حسين خان گرانمايه سرابي از دست پروردگان ميرزا حسين خان مشير الدوله سپهسالار قزويني است. مشير الدوله او را منصب آجوداني صدارت و مقام سرتيپي داد. ميرزا رضا خان مؤيد السلطنه و وجيه الله ميرزا سپهسالار و عزيز الله ميرزا ظفر السلطنه هر سه زيبا و هر سه مورد توجه سپهسالار قزويني بودند. در سال 1298 امين الدوله او را به خدمت دربار رهنمون شد و در 1302 وزير مختار ايران در آلمان گرديد و در آغاز مشروطيت به وزارت دادگستري رسيد.
(2). ابو الفتح ميرزا سالار الدوله ذاتا شرور و تهي‌مغز و ديوانه بود و در اوائل مشروطه نيز با تاخت‌وتازهاي خود به دولت و ملت صدمات فراوان زد. وي كه در 1298 متولد شده بود، در 1338 خورشيدي در اسكندريه درگذشت.
ص: 701
خود چوب به سالار الدوله زد و علاء الدوله را قدغن كرد كه در طهران نماند. سالار الدوله همان شب از طهران فرار كرده به خرم آباد گريخت و در راه سيم تلگراف را قطع كرد و از اين پيش، تهيه فرار را براي خود از ماديان و اسب و سوار قرار داده بود. شاه چند نفر را پي او فرستاد. در راه به او برخوردند. تفنگ براي آنها كشيد. برگشتند. دفعه ثاني شاهزاده موثق الدوله «1» خوانسالار را از عقب او فرستاد كه به هر شكل كه هست او را بياورد و هم مظفر الملك را به حكومت بروجرد و لرستان فرستاد و به توسط او به والي پشت كوه پيغام داد كه سالار الدوله را كت بسته به طهران فرستد. اگر قبول نكرد سرش را روانه دارد. مي‌گويند در خرم آباد قلعه محكمي است كه اگر سالار آنجا برود ممكن است آشوب به پا كند و از قرار معلوم جماعتي از سوارهاي بروجرد دور او جمع شده‌اند و تا صبح مردم بروجرد از ترس فساد نمي‌خوابند و از اطراف صداي تير تفنگ بلند است.
خداوند عاقبتش را به خير گرداند. اينها را مردم از چشم عين الدوله مي‌بينند.
و نيز وزير اعظم قرار داده كه در هر شهري يك نفر از طرف شاه براي تفتيش حكومت برود و يكي از طرف عدليه و يكي از طرف تجارت و يكي از براي صندوق و يكي از براي كابينه كه با حاكم در هر ولايتي هفت نفر مأمور باشد.
بالجمله مردم از اعمال ناشايست عين الدوله تا صبح نمي‌خوابند و نفرين به او مي‌كنند و اعلان‌هاي سخت مي‌نويسند كه ترا مي‌كشيم و او اعتنا ندارد و مشغول كارهاي خود است. اگر اين اعمال را پيش برد، خيال‌هاي ديگر براي اذيت مردم در نظر دارد. بازار طهران از دادوستد كساد است. زيرا كه بعضي از صراف‌ها برات مواجب خريده‌اند و حال در محل خطر است و بعد از اين هم ديگر نمي‌خرند. نوكر باب هم قوه خريد ندارد.
زيرا كه از مواجب و مرسومشان كم شده.

تبريز

محمد علي ميرزاي وليعهد حكمران آذربايجان، به جهت بي‌اعتدالي و بي‌احترامي كه نسبت به علما نموده، او را تكفير كرده‌اند.
______________________________
(1). شاهزاده مغرور ميرزا موثق الدوله.
ص: 702

ورود

شيخ محمد حسن ماماقاني «1» تبريزي كه سالهاست در نجف اشرف است و رساله‌اش و تقليدش در همه جا دائر است و ربع مردم ايران مريد او هستند و سالش قريب به هشتاد است، در بيست و پنجم صفر 1322 از نجف اشرف به زاويه حضرت عبد العظيم عليه السّلام وارد شد. كه به زيارت مشهد مقدس رضوي- سلام اللّه عليه- برود.
هرقدر علماي طهران و اولياي دولت خواستند كه وارد طهران بشود، قبول نكرد و از همان‌جا به مشهد مي‌رود. بسيار مرد فاضل، با ورع، متديني است.

نصب حكام ايران 1322

در ماه صفر حكام ولايات ايران معلوم شد:
آذربايجان به وليعهد داده شد.
پيشكار كل آن‌جا محمد باقر خان سردار كل. «2»
رئيس و وزير ماليه ميرزا ابراهيم معتمد السلطنه. «3»
رئيس قشون محمد صادق خان امير توپخانه قجر.
اصفهان به ظل السلطان.
گيلان به عضد السلطان پسر شاه.
همدان به سالار الدوله برادر شاه.
فارس به شعاع السلطنه «4» پسر شاه.
______________________________
(1). شيخ محمد حسن ممقاني مقيم و مدفون در نجف از بزرگان علماي شيعه در اوايل قرن چهاردهم و از شاگردان شيخ مرتضي انصاري بوده با كمال زهد و ورع. وفات وي در 18 محرم سال 1323 قمري در نجف روي داد. از مصنفات معروفش ذرايع الاحلام في شرح شرايع الاسلام و غاية الآمال كه حاشيه‌اي است بر مكاسب شيخ مرتضي انصاري و بشري الوصول الي اسرار علم الاصول در هشت جلد. (ريحانة الأدب ج 3 ص 443).
(2). در خاطرات تاج السلطنه، از اين مرد كه پدر شوهرش بوده، شرح جالب توجهي آمده (رجوع شود ايضا به شرح حال رجال ايران ج 3 ص 303).
(3). ميرزا ابراهيم خان معتمد السلطنه پسر ميرزا محمد تقي قوام الدوله آشتياني است و پدر ميرزا احمد خان قوام السلطنه و ميرزا حسن خان وثوق الدوله.
(4). ملك منصور ميرزا پسر مظفر الدين شاه ملقب به شعاع السلطنه. بر سر گرفتن ماليات از اموال اين شاهزاده
ص: 703
خراسان به حاجي [غلامرضا خان] آصف الدوله شاهسون.
كرمان به شاهزاده ركن الدوله علينقي ميرزا.
اردبيل و بعضي ولايات جزء به نصر السلطنه تنكابني سردار معظم «1».
كاشان به حاجي صدق الملك كرماني.
كرمانشاه به شاهزاده فرمانفرما.
بروجرد و لرستان به مظفر الملك. «2»
عربستان [].
يزد به شاهزاده مؤيد الدوله. «3»
گروس به مشير السلطان پيشخدمت.
ملاير و تويسركان و نهاوند به صدق الدوله پيشخدمت.
خمسه «4» به وزير همايون «5».
كردستان به ناصر الملك «6».
قزوين به سالار افخم.
بندرات «7» فارس به ميرزا احمد خان دريابيگي امير تومان.
عراق به عدل الدوله برادر وزير افخم «8».
______________________________
- بود كه او خود را به روس‌ها بست و روس‌ها مانع دخالت شوستر در كار جمع ماليات شدند و كمي بعد اولتيماتوم‌هاي پي‌درپي در مورد اخراج شوستر فرستادند كه به بستن مجلس دوم منجر گرديد.
(1). همان محمد ولي خان سپهسالار تنكابني كه بعدها به مشروطيت كشيده شد و به وزارت و صدارت رسيد و بالاخره در 1305 خودكشي كرد.
(2). محسن خان مظفر الملك پسر ميرزا عبد اللطيف طسوجي.
(3). ابو الفتح ميرزا پسر سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه داماد ناصر الدين شاه (متوفي در 1330 ق).
(4). غرض از خمسه همان زنجان است.
(5). كلمه همايون، همه‌جا در متن، به صورت هميون نوشته شده كه ما به صورت درست نوشته‌ايم. وزير همايون همان مهدي خان كاشي است.
(6). ابو القاسم خان ناصر الملك قراگزلو.
(7). بندرات به معناي بندرها، بنادر.
(8). عدل الدوله رضا قلي خان برادر سلطانعلي خان وزير بقايا (وزير افخم) «پيشخدمت خاصه حضور همايوني» (افضل التواريخ).
ص: 704
سمنان و دامغان [].
مازندران [].
استراباد به آقا بالا خان سردار افخم.
توليت خراسان به شاهزاده سهام الملك «1».

ايران‌

وزارت قورخانه، در ماه محرم، به ميرزا محمد خان اقبال الدوله غفاري كاشاني «2» داده شد.

ايران‌

در ماه محرم 1322، موسيو (ريوا)، از طرف دولت ايتاليا به سمت وزير مختاري و اقامت در طهران ورود كرد.

ايران‌

در ماه محرم، تحويلداري كل جنس غله ديواني تمام ممالك ايران را و اختيار تسعير آن را نيز به حاجي ناصر السلطنه سيد طباطبايي تبريزي «3» پيشخدمت همايوني دادند.

ايران‌

در ماه صفر، دوار سري عارض مظفر الدين شاه شد. اطبا تجويز كردند كه در عمارت طهران كمتر بماند و به گردش به باغات اطراف برود.

ايران‌

در محرم، اختيار نرخ اسعار اجناس طهران به مختار السلطنه سردار منصور «4» داده شد.
______________________________
(1). حاجي مهديقلي ميرزاي سهام الملك امير تومان.
(2). پسر ميرزا هاشم خان امين خلوت (امين الدوله ثاني). ميرزا هاشم خان برادر فرخ خان امين الدوله كاشي بود.
(3). ميرزا نصر الله خان از سادات طباطبايي آذربايجان و فرزند مير رفيع نظام العلما (افضل التواريخ ص 185).
(4). ميرزا كريم خان منظم السلطنه كه القاب مختار السلطنه و سردار منصور نيز داشت. درباره وي رجوع شود به افضل التواريخ.
ص: 705

حجاز

شهرت دارد كه در ماه محرم حاجياني كه از راه جبل مراجعت مي‌كردند دچار اعراب بدوي شده. محض اين‌كه استطاعت وجه اخوت خود را نتوانستند ادا نمايند «1» عده كثيري از اهالي ايران و هندوستان را كشتند.

ايران‌

در ماه محرم، شاه در عمارت دوشان‌تپه در حضور وزرا نطق مخصوصي نموده كه دال بر اين است كه بعد از اين بايد ظلم در ايران نشود و مرسوم نوكر برسد و صندوق و كابينه در هر ولايتي ايجاد گردد.

معجزه حضرت عبد العظيم‌

در شب بيست و ششم ماه صفر 1322 دختر سيزده ساله مفلوج به حضرت عبد العظيم دخيل بسته شفا يافت، شهر را شب و روز چراغان نمودند.

معجزه در مازندران‌

در ماه صفر، يك نفر تاجر يهودي به سرخ‌رود كه در حوالي شهر ساري مازندران است رفت. شب را به در خانه سيدي رفت كه بماند و از آن‌جا به مقصد برود. سيد فهميد كه يهودي پول همراه دارد. با زنش قرار داد كه شب آن مرد يهودي را كشته مالش را ببرند. يهودي حرف ايشان را شنيد. به خواب نرفت. سيد به بالين يهودي آمد شدن كرد.
او را بيدار يافت. سبب پرسيد: گفت من قصد شما را مي‌دانم از اين جهت به خواب نمي‌روم. سيد سوگند ياد كرده كه بدو اذيتي نرساند. يهودي گفت: چون شما به حضرت ابو الفضل عباس اعتقاد بسيار داريد، آن حضرت را به من ضامن بده تا بخوابم، قبول كرد و آن حضرت را ضامن داد. يهودي شب را بخفت و سيد به امداد زنش او را بكشت و در خانه خود دفنش كرد. صبح ديگر سواري به درب خانه سيد آمد كه آن يهودي كه ديشب
______________________________
(1). جمله مشوش به نظر مي‌رسد. ولي در نسخه چنين است. ظاهرا وجهي بوده كه مي‌بايست بپردازند تا آزادي خود را بازيابند و به تعبيري فديه و بلاگردان.
ص: 706
در منزل تو آمده بگو بيايد. سيد انكار كرد. سوار نام و نشان و محل دفن او را نمود. فورا سيد از ترس تمام تنش فلج مي‌شود و از كار مي‌افتد و به روايتي يهودي هم زنده مي‌شود!

معجزه حضرت عبد العظيم عليه السّلام‌

در شب بيست و هشتم صفر، جمعي از كور و كر [و] فالج دخيل به حرم مبارك حضرت عبد العظيم عليه السّلام مي‌بندند. قريب چهار نفر آنها شفا مي‌يابند. شهر را شب و روز چراغان مي‌كنند.

طهران‌

آقا سيد علي دعانويس، در مجالس در ماه صفر، معايب و مثالب عين الدوله وزير اعظم را نقل مي‌كند. خبرچين اين اخبار را به عين الدوله مي‌دهد. مي‌فرستد سيد را مي‌آورند و به او بد مي‌گويد. سيد دو دست او را مي‌گيرد و مي‌گويد جدم را در خواب ديدم. مي‌فرمود كه قاتل من عين الدوله است. اينك حكم بده مرا بكشند، نه من از اجدادم بالاترم و نه تو از اجداد خود كه يزيد و معاويه است بالاترباشي. كنايت از اين‌كه شاهزادگان معروفند كه از بني اميه مي‌باشند. آخر الامر شاهزاده چاره‌اي نمي‌بيند، مي‌گويد سيد ديوانه برو.

طهران‌

در ماه اول و دوم بهار، باران‌هاي پياپي در طهران آمد. مي‌گويند مدتي است چنين سالي به اين خوشي روي نداده. اميد است كه امسال ارزاني كامل بشود.

كرمانشاهان‌

در ماه صفر، دوباره در شهر كرمانشاهان وبا بروز كرده.

طهران‌

در عشر سوم صفر، يك نفر قصاب در طهران گوشت را كم داد. مختار السلطنه سردار
ص: 707
منصور وزير احتساب و نرخ او را از سقف بازار قريب يك ربع ساعت معلق آويخت «1».

طهران‌

در عشر اول ربيع الاول، حضرت عبد العظيم عليه السّلام جمعي را شفا بخشيد.

همدان‌

در عشر اول ربيع الاول، در همدان ناخوشي وبا شروع شده.

طهران‌

شاه خيال دارد كه در باغ معروف به «باغ شاه» كه در بيرون شهر طهران است عمارت مسكوني براي اندروني و بيروني در ربيع الاول بسازد. اطبا گفتند در شهر كمتر بماند و هم از بعضي خطرات بلوا دورتر است. در روز ششم ربيع الاول، حاجب الدوله ترك كه خيلي جسور است به شاه گفت يك مطلبي دارم اما به شما حالا نمي‌گويم. شاه گفت مرگ من بگو. قبول نكرد و هرچه شاه اصرار كرد او انكار نمود. امير بهادر جنگ كه وزير دربار شده و بسيار جسور مي‌باشد، او در ميان مردم درب خانه به حاجب الدوله گفت مطلب را برو تنگ گوش او بگو و شاه را به لفظ مفرد خطاب كرد. باز نگفت.

زنجان‌

ميرزا مهدي خان وزير همايون غفاري كاشاني حكمران خمسه در ماه شعبان 1321 هجري در زنجان ايجاد مدرسه نموده اسم آن را «همايون» نهاد.

وقعه سماوي‌

در اواخر اكتبر گذشته، اثر مدهشي در جو بروز كرد، سيم‌هاي تلگراف دفعة از كار ماندند. سببش را كلفهاي شمسي گفتند.
______________________________
(1). در مورد اين واقعه غلامحسين خان افضل الملك در تاريخ خود مي‌نويسد: «روزي قصابي را كه گوشت كم داده بود سرازير به قناره آويخت. ساعتي آويزان بود و نزديك بود كه بميرد. طلاب مدرسه امامزاده زيد آمده او را از قناره پايين آوردند و گناهش را شفاعت كردند». (افضل التواريخ ص 185)
ص: 708

ايران وفيات (1322)

ميرزا علي خان امين الدوله پسر مرحوم مجد الملك وزير وظايف و اوقاف «1» كه در علوم داخله و خارجه خصوصا خط و ربط دستي كامل داشت و خط شكسته‌اش طرز مخصوصي بود كه اغلب منشي‌هاي ايران به روش خط او چيز نوشتند و يك نوع ملاحت در خطش بود و در علوم سياسي و پلتيك مي‌توان گفت كمتر از وزراي اروپا نبود. «2» در ابتداي جواني پيشخدمتي ناصر الدين شاه مرحوم را داشت. رفته‌رفته ترقي كرد و منشي حضور شد. پس از آن منصب پدرش را كه وزارت وظايف و اوقاف بود بدو دادند و هم چندي واسطه عرايض علما و ساير مردم به حضور شاه مرحوم بود. خانه‌اش مرجع وزرا و امراي ايران شده بود. در اوايل سلطنت مظفر الدين شاه چون ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابيك اعظم از او ترس فوق العاده داشت، پيشكاري آذربايجان را براي او معين كرد كه در تهران نماند. پس از آن‌كه اتابيك از صدارت معزول شد او را به طهران آورده رئيس الوزرا نمودند، طولي نكشيد كه وزير اعظم شد و پس از مدتي صدر اعظم.
چون در ايام صدارتش بعضي خيالات داشت كه قوانين فرنگ را در مدت اندك در ايران رواج بدهد، از آن گذشته به پسرش ميرزا محسن خان خان معين الملك دلبستگي داشت و رشته امور را بدو سپرده بود و نيز مي‌خواست تسلط فرنگي‌ها و علما را از ايران كم نمايد، يكباره مردم بر ضد او برخاستند و بناي فساد را گذاشتند و شاه را ترسانيدند كه اگر امين الدوله بماند به صدارت، ايران به باد مي‌رود. شاه ناچار او را معزول كرد. طول صدارتش شش ماه كشيد. باري امين الدوله در عشر سوم صفر 1322 به مرض كليه به سن [] «3» در لشت‌نشاي گيلان كه از املاك خود او است وفات كرد. پسرش ميرزا
______________________________
(1). ميرزا محمد خان مجد الملك سينكي نويسنده رساله مجديه در انتقاد از سلطنت قاجاريه در عصر ناصري، در لباس كنايه و ايهام.
(2). در خصوص امين الدوله ميرزا علي خان رجوع شود به خاطرات اعتماد السلطنه و خاطرات احتشام السلطنه و افضل التواريخ و سفرنامه امين الدوله و خاطرات سياسي وي و همچنين شرح حال رجال ايران از مهدي بامداد.
(3). در متن نوشته نشده است. ظاهرا بايد «شصت و دو» باشد. زيرا تولد ميرزا علي خان امين الدوله در سال 1260 بوده است. (شرح حال رجال ايران، ج 2 ص 454 تا 366).
ص: 709
محسن خان معين الملك است كه دامادي مظفر الدين شاه را دارد «1». جوان با كمال عاقل مدبري است مكنت زياد از او برايش به ارث ماند.

ژاپون و روس‌

در عشر اول ربيع الاول 1322 هجري، در شهر نيوچانك از بلاد منچوري، ميان لشكر روس و ژاپون نزاع سخت شد. به اين معني كه روس‌ها در بلندي سنگر بسته بودند.
ژاپوني‌ها از پايين به بالا يورش بردند. جماعتي بسيار از آنها مجروح و مقتول شدند كه بالغ بر سه هزار نفر رسيد. با اين‌همه ژاپوني‌ها غيرت كرده به بالا رفتند و روس‌ها را شكست داده قلعه و سنگر را گرفتند و شهر را تصرف كردند. قريب نود توپ از روس‌ها مأخوذ داشتند، يكباره روس‌ها فرار كردند و اين شكست اسباب ترس تمام مردم اروپا از ژاپون شد. معني غيرت و حميت را ژاپوني‌ها به جاي آورده‌اند.

طهران‌

ميرزا هدايت اللّه لسان الملك ملك المورخين ابن ميرزا تقي پسر لسان الملك كاشاني والد نگارنده كه در علوم ادبيه و عربيه و انشاء و خط و ربط و شعر و نقاشي و ساير فنون از منطق و حكمت و نحو و صرف و معاني و بيان و تفسير و رجال نخستين شخص اين مملكت بود و در دولت مستوفي اول «2» رتبه وزارت داشت و در خدمت شاه و ساير وزرا احترامي به كمال داشت و هر سخن كه خواست از معايب دولت مي‌گفت و مردم ايران از او ملاحظه تامه داشتند. در يكشنبه بيست و هفتم شهر ربيع الاول هزار و سيصد و بيست و دوم هجري لوي‌ئيل به مرض ذات الريه و سينه پهلو و زكام سخت رحلت كرد. لكن سبب ناخوشي، پريشاني و زيادي خرج و كسر دخل بود.
سال عمرش قريب شصت و هفت بود. پنج پسر از او به جاي مانده. متخلص به «دانش» بود. تصنيف و تأليفي كه از آن مرحوم به جاي مانده:
______________________________
(1). منظور ميرزا محسن خان است شوهر خانم فخر الدوله و پدر دكتر علي اميني.
(2). ظاهرا منظور منصب استيفاي اوست. مستوفيان بنابر سوابق خدمت و كفايت ذاتي تقسيم مي‌شدند. ارشد همه مستوفي اول خوانده مي‌شد.
ص: 710
كتاب ناسخ التواريخ در احوال حضرت سجاد عليه السّلام.
كتابي در ادبيه.
كتابي در كلمات قصار قريب شصت هزار بيت.
نسخه‌اي در حرمت شطرنج.
رساله‌اي در اوزان و دينار و درهم.
نسخه‌اي فهرست مانند در احوال عموم سلاطين.
نسخه‌اي در احوال قاجاريه.
ديوان اشعار از عربي و فارسي و قصيده و غزل و مثنوي و غيره، قريب شصت هزار بيت.
ديباچه بعضي از كتب.
رساله‌اي در نحو.
كتاب ملقبين و فضلا و غيره، بيست هزار بيت.
رساله در احوال تمام خوش‌نويس‌ها.
رساله در احوال صفويه از شاه صفي «1» تا شاه اسمعيل.
ميرزا علي محمد خان مستوفي پسر قايم مقام ماده تاريخ گفته، «مرحوم ملك المورخين» (1322).

طهران‌

در عشر دوم ربيع الاول 1322، «ملكه ايران» دختر ناصر الدين شاه به برادرش مظفر الدين شاه پيغام داد كه من گذرانم نمي‌شود، به علاوه امسال مبلغي از مواجب من از ستر «2» و غيره كم شده. رجوع به عين الدوله وزير اعظم مي‌نمايد. او سر مي‌گرداند. ملكه ايران از شوهرش ظهير الدوله وزير تشريفات مرخصي مي‌گيرد كه براي مهماني به بيرون شهر برود. از همان‌جا از راه گيلان به انزلي رفته و ملبس به لباس فرنگي شده، به اروپا
______________________________
(1). ظاهرا اشتباه است و درست‌تر آن بود كه مي‌نوشت: از شيخ صفي تا شاه اسمعيل.
(2). به معناي پوشاك، لباس.
ص: 711
مي‌رود و از سرحد عريضه‌اي به مضمون ذيل خدمت شاه مي‌نويسد كه من در عهد پدرم شش هزار تومان مواجب داشتم و شش هزار تومان هم سالي دخل من بود يعني از عمل زنا. پس از آن‌كه تو پادشاه شدي شش هزار تومان دخل به من ضرر رسيد. زيرا كه در عهد تو مردم به طرف ... نيها و بچه خوشگلها مي‌روند. ديگر طرف من نمي‌آيند. از شش هزار تومان مواجب هم در عهد وزارت عين الدوله مبلغي كم شده ديگر من قوه ماندن در طهران نداشتم و به فرنگستان رفتم «1». بعضي گويند يك نفر از زنان فاحشه زير پاي او را كشيده كه او را به فرنگ برده جزو ... خانه نمايد. زيرا كه ملكه آفاق از اولين زن‌هاي خوشگل ايران است و به روايتي مي‌خواهد نزد اتابيك اعظم كه از رفقاي سابق اوست برود. خلاصه اين مطلب بكلي آبروي دولت ايران را برد و ناموس دولت به باد رفت. تمام را از چشم عين الدوله مي‌بينند.

طهران‌

در ماه صفر المظفر 1322، محمد رضا ميرزاي ركن السلطنه برادر مظفر الدين شاه به جهت قرض و پريشاني و كم شدن مواجب او، به قوانين جديدي كه عين الدوله نهاده بود، از طهران فرار كرده به حالت مخفي از راه انزلي به اسلامبول رفت و خود را به عبد الحميد خان سلطان روم نمايش داد. پادشاه [عثماني] به مظفر الدين شاه تلگراف زد كه سبب آمدن ركن السلطنه به اسلامبول چيست؟ به تحريك عين الدوله وزير اعظم، شاه جواب نو [شت] كه اين برادر من نيست. سلطان عثماني در دفعه ثاني تلگراف نمود كه
______________________________
(1). اين مطالب مسلما شايعات تهمت‌آميزي بيش نبوده است. هيچ زن ايراني مسلماني، آن هم در هشتاد سال پيش به چنين سخنان زشت و وقيحانه‌اي دهان باز نمي‌كرده تا چه رسد به اين‌كه اين‌گونه سخنان شرم‌آور را بنويسد و خاصه زني چون ملكه ايران دختر ناصر الدين شاه و همسر و دست‌پرورده ميرزا علي خان صفا علي شاه (ظهير الدوله) كه همواره در كمال صدق و عفاف در كنار شوهر خود ايستاد و با شوهر خويش در راه حريت و آزادي سياسي و اجتماعي مردم ايران در سختيها و بدبختيها پاي فشرد. به نظر مي‌آيد كه چون ملكه ايران به عنوان مخالفت با اقدامات عين الدوله قصد خروج از ايران را داشته موافقين عين الدوله و بدخواهان او را به چنين تهمتهايي آلوده‌اند. فراموش نكنيم كه نويسنده اين كتاب با ظهير الدوله- نمي‌دانم به چه علت- سخت دشمني مي‌ورزيده و در صفحات قبل ديديم كه- بدون هيچ دليل و شاهد و بينه و توضيحي- نوشته بود كه ظهير الدوله سرگرم فسق و فجور است!
ص: 712
برادر توست. زيرا كه لقب به اين بزرگي دارد و چندي قبل هم حكومت كاشان را به او داده بوديد. به علاوه صورت خانواده سلطنت ايران در نزد من موجود است. در همان وقت مقرري بزرگ از براي ركن السلطنه قرار داد و منزلي مخصوص از براي او معين كرد. «1»

ايران‌

پس از آن‌كه وبا از عراق عرب به ايران آمد، كارگذاران دولت ايران در حفظ قرانتين دقت نكردند. رفته‌رفته از كرمانشاهان به همدان و از آنجا به قم و كاشان سرايت كرد و در عشر دوم ربيع الاول 1322، در طهران، بروز كرد و كم‌وبيش مبتلا مي‌شدند تا در عشر دوم ربيع الثاني شيوع به هم رسانيد و روزي از سي تا چهار صد نفر را به هلاكت رسانيد. مردم شهري يكباره از طهران به دهات شميران فرار كردند و شاه نيز از ييلاق نياوران به طرف قزوين در بيست و يكم ربيع الثاني حركت كرد. چون سرگيجش «2» دارد، سواري او را صدمه زد. اطبا او را به بازگشت به نياوران گفتند. خلاصه اينك طهران و حوالي او حكم صحراي محشر را دارد. چنان گرفتار ترس و بيم از بلاي وبا و تعديات عين الدوله مي‌باشند كه خود را گم كرده‌اند و همه مشغول توبه و انابه و منتظر مرگ مي‌باشند. هرروز مردم مشغول روضه‌خواني و مصلي مي‌باشند و در تمام دهات اطراف وبا شيوع دارد و جمع كثيري را كشت، از ده هزار نفر تا سي هزار نفر مي‌گويند.

طهران‌

پس از آن‌كه وبا در طهران شيوع به هم رسانيد، تمام بزرگان طهران به اطراف رفتند.
______________________________
(1). شاهزاده محمد رضا ميرزا ركن السلطنه پسر ناصر الدين شاه بود از بطن خانم بدر السلطنه دختر اوكتاي قاآن ميرزا پسر شاهزاده حسنعلي ميرزا شجاع السلطنه پسر فتحعلي شاه. ركن السلطنه كه در نه سالگي، به علت بي‌احتياطيهاي كودكانه يك چشم خود را از دست داده بود، مردي منيع الطبع بود كه از هيچ كس حتي از احمد شاه چيزي نمي‌پذيرفت و پس از رفتن به اروپا، دكان كوچكي در شهر نيس (فرانسه) داير كرده بود و از عوايد ناچيز آن زندگي مي‌كرد. وي در 1330 شمسي بدرود حيات گفت (رجال عصر ناصري از دوستعلي خان معير الممالك، تهران، نشر تاريخ ايران، 1361) ص 227- 226.
(2). همان كه امروز «سرگيجه» گفته مي‌شود.
ص: 713
مختار السلطنه «1» كريم خان سردار منصور كه رئيس نرخ طهران و وزير احتساب بود، در طهران براي نظم ماند و هرروزه خود به قبرستان‌ها سركشي كرد كه مرده‌شور و قبركن به مردم تعدي ننمايند. چنانكه بحبوحه «2» وبا، هر قبري را از مردم دو سه تومان مي‌گرفتند.
مختار السلطنه حكم داد قبري چهار قران بگيرند. آخر الامر [به علت] عدم احتياط، وبا مختار السلطنه را گرفت و در روز اول جمادي الاولي وفات كرد. وي از جمله عقلا و دانشمندان اول ايران بود. با اين‌كه درس نخوانده بود، در عدالت و دينداري عديل نداشت. خدمات بزرگ در اين مدت اندك به نرخ كرد. تمام مردم از او راضي بودند.
خيلي باوقار و پاك‌دامن و بي‌عيب بود. امسال اگر او رئيس نرخ نمي‌شد و از قيمت نان و گوشت كم نمي‌كرد، مردم البته مي‌شوريدند و عين الدوله را معزول مي‌نمودند. پس از آن‌كه مرد، تمام گفتند بدبختي عين الدوله شد و اسباب آمدن اتابيك خواهد بود. در هر صورت، ميان نوكرهاي دولت «3»، ديگر مثل مختار السلطنه در همه صفات وجود ندارد و بعد از اين هم نخواهد آمد و عمل نرخ و نظم طهران مغشوش خواهد شد. دو روز بعد از مرگ مختار السلطنه گذشته، كسبه بناي بي‌اعتدالي را نهادند و شهر مغشوش شد و چون كسي را دولت ندارد كه جاي او را بگيرد، در بازار جار زدند كه مختار السلطنه نمرده و به اين واسطه قدري بهتر شد.

طهران‌

در عشر دوم جمادي الاولي، وبا در طهران بروز دارد و روزي جمعي مي‌ميرند. بدين واسطه جنس از اطراف به طهران نمي‌آورند. نرخ در طهران خيلي ترقي كرده و خطر دارد
______________________________
(1). مختار السلطنه، شرح حال و تصوير وي تحت عنوان «محمد كريم خان مختار السلطنه سردار منصور» در روزنامه شرافت (شماره 43 به تاريخ 1317) آمده است. از اين شرح برمي‌آيد كه وي از سال 1282 وارد خدمت دولتي شده و تا درجه سرهنگي پيش رفته و سپس به قزاقخانه منتقل شده و به تابيني برگشته و بعد بار ديگر به سرهنگي و سرتيپي سوم رسيده و بالاخره سرتيپ اول و به عنوان نايب سفارت همراه وجيه الله ميرزا يك‌بار به سفارت به دربار تزار رفته (1312 ه. ق) و يك‌بار به سفارت به دربار لندن (1314). وي پدر ركن الدين مختاري رئيس شهرباني سيه كار زمان رضا شاه بود. در كتاب افضل التواريخ مطالب ارزنده‌اي راجع به مختار السلطنه آمده است.
(2). متن: بهبوبه.
(3). نوكرهاي دولت يعني كارمندان سازمانهاي دولتي.
ص: 714
كه از اين پس كه قحطي سخت شود، در اين ماه، هر عدد تخم‌مرغ در طهران به سيصد دينار رسيده «1»، شش برابر قيمتش تا ماه پيش ترقي كرده. ساير اشياء نيز ترقي دارد. وبا به اغلبي از شهرهاي ايران «2» نفوذ دارد.

طهران‌

در قريه دركه كه در دو فرسخي طهران است و از نقاط دهات شمالي است، در جبالش معدن فلزات از نقره و آهن و مس و غيره دارد.

عجيبه‌

در قريه دركه از قراي طهران يك نفر آخوند روضه‌خوان است كه هركس چشم خورده تخم‌مرغي در ميان دو انگشت مي‌گيرد، يعني يك انگشت به سر تخم [مرغ] و انگشت ديگر «3» به ته آن مي‌گذارد و اسم كساني كه احتمال دارد مريض را چشم زده باشند، مي‌خواند چون به اسم آن‌كس كه چشم زده مي‌رسد، تخم [مرغ] از هم مي‌تركد، مي‌گويند اين كار را مرشدي به او آموخته [است] «4».

ايران‌

قريب دو ماه در نياوران كه محل ييلاقي شاه است به جهت مرض وبا قرانتين سخت گذاشتند و كسي را نزد شاه نمي‌گذاشتند برود، جز وزير اعظم و وزير خارجه و هفت، هشت، ده نفر از اجزاي خلوت و آنها را نيز دود مي‌دادند و اين كار براي عين الدوله فايده كلي داد و هرچه خواست كرد و كسي به شاه نگفت.

ايران‌

در روز چهاردهم جمادي الاخري كه روز عيد ميلاد مظفر الدين شاه است، در
______________________________
(1). سيصد دينار يعني 6 شاهي. هر قران 20 شاهي بود و هر تومان 200 شاهي.
(2). متن: شهرهاي طهران.
(3). متن: سر ديگر.
(4). امروز در بين عوام خاصه زنان اين كار براي رفع خطر چشم‌زدگي مرسوم است و موسوم است به «تخم شكستن» و بدا به حال آن بيچاره كه «تخم به اسم او درآيد» يعني تخم‌مرغ مقارن ذكر نام آن شخص بشكند.
ص: 715
عمارت دولتي، قبل از انعقاد سلام، شاه در حضور وزرا به عين الدوله وزير اعظم التفات زياد كرد و از خدمات او تحسين گفت و به منصب و لقب صدارت اعظمي مفتخرش كرد و جبه شمسه مرصع دور مرواريد خلعتش دادند.

طهران‌

ميرزا رضا خان ارفع الدوله سفير كبير ايران در عثماني در ماه جمادي الاخري به طهران احضار شد «1» و عين الدوله مي‌خواست او را معزول نمايد، چون دولت روسيه حامي اوست نتوانست. در چهاردهم به حمايل و نشان امير نوياني مفتخر شد و دوباره به مأموريت خود برقرار.

طهران‌

در عشر دوم جمادي الاخري، از طرف دولت حكم شد كه طايفه ذكور ميرزا علي اصغر خان امين السلطان اتابيك اعظم از طهران خارج بشوند، زيرا كه عين الدوله مي‌گويد، تا آنها در طهران مي‌باشند، كار از دست من پيش نمي‌رود.

خراسان‌

در ماه جمادي الاولي 1322، حاجي مهديقلي ميرزاي سهام الملك ابن حاجي محمد ولي ميرزا ابن فتحعلي شاه مستوفي‌باشي آستان عرش نشان به مرض بيماري در سن هفتاد و كسري در مشهد مقدس وفات كرد، به مرض وبا و سيصد هزار تومان اموال از او به جاي مانده، يك پسر دارد ملقب [ «2»] خيلي با حسن و جمال است كه در يك نظر دل عشاق را صيد كند و به همين واسطه امسال به طهران آمد و ناموس خود را به باد داد و
______________________________
(1). ميرزا رضا خان ارفع الدوله سفير ايران در روسيه و گماشته و پرورده اتابك امين السلطان بود. لذا وقتي كه امين السلطان معزول شد و عين الدوله سختگير بر جاي او نشست، ارفع الدوله سخت بر موقعيت و مقام خويش بيمناك بود، تا اين‌كه تلگرام عين الدوله رسيد با اين بيت سعدي:
چشم رضا و مرحمت بر همه باز مي‌كني‌چون‌كه به بخت ما رسد اين‌همه ناز مي‌كني و جناب سفير متوجه شد كه اگر در صدر اعظم جديد به «چشم رضا و مرحمت بنگرد» و پيشكش و هدايا و رشوه و غلامانه را طبق معمول بپردازد، بر طبق سنوات گذشته مقام خود را حفظ خواهد كرد.
(2). در متن نانوشته مانده.
ص: 716
منصب پيشخدمتي حضور همايوني يافت! خود سهام الملك در بعضي از ولايات كوچك ايران حكومت كرده، مردي بدذات و بي‌دين و بي‌باك و شقي «1» بود و انواع معاصي را مرتكب شده بود. چنانكه وقتي با حريف خود در قمار نرد گفت، تو به من طرف فحش نشو، زيرا كه هرچه به من نسبت بدهي، دارا هستم، از زن و دختر و خواهر و برادر و عمه و خاله و خودم ناموس خود را به باد داده‌ايم. اما اگر من به تو فحش بدهم، چون داراي آن نباشي از من مي‌رنجي.

طهران‌

در عشر دوم جمادي الاخري قدغن شد، برخي از وزرا كه مخل كار عين الدوله صدر اعظم مي‌باشند از طهران خارج بشوند ازجمله [ «2»].

بوشهر

از روز ششم تا روز يازدهم، متواترا در بوشهر مختصر زلزله باديد شد، در ماه ربيع الاول 1322.

روس‌

در روز دوازدهم ماه او [ت] 1904 ميلادي امپراطريس روس پسري زائيده اسم او را (گراندوك آلكسي) نام نهاده‌اند و به وليعهدي روسش نامزد ساختند. از اين پيش چون امپراطوري پسري نداشت، برادرش را وليعهد ساخته بود.

ژاوه

چون مردم هلاند به مسلمانان ژاوه سختي مي‌نمايند و آنها را مانع از مساجد شده‌اند و مجبور داشته‌اند كه غير از كلاه فرنگي به سر نگذارند، در ماه جمادي الثانيه بناي شورش بر ضد دولت گذاشته‌اند.
______________________________
(1). شقي در عربي به معناي بدبخت است از مصدر شقاوت ولي در فارسي شقي را به معناي سنگدل (قسي) و گنهكار تلقي مي‌كنند.
(2). در متن نانوشته مانده.
(3). يعني «جاوه»Java از مجمع الجزاير سوند در اوقيانوس هند.
ص: 717

امريكا

در سنه 1904 ميلادي، يكي از زنان طبيبه امريكا ادويه براي جوان شدن ايجاد كرده كه جوان مي‌شود. از روزنامه اطلاع ايران نقل شد.

تبت‌

در شهر محرم، 31 ماه مارس 1905، ميان انگليسي‌ها و اهالي تبت جنگ بزرگي واقع شده، بسياري از طرفين مقتول. گفتند سرداران تبت تفنگي كه علامت روسي دارد داشتند.

شام‌

راه‌آهن شام تا امسال هشتاد و چند فرسخ كشيده شده.

افريقا

كامرون «1» و دامارلاند از مستعمرات آلمان در افريقا، اين اوقات بر ضد دولت آلمان برخاسته‌اند «2» و نزاع سخت دارند.

عثماني‌

سلطان مراد خان پنجم، برادر اكبر سلطان عبد الحميد خان پادشاه عثماني، در ماه رجب 1322 وفات كرد. بعد از خلع سلطان عبد العزيز خان از سلطنت، در ششم جمادي الاولي سنه 1293 هجري، سلطان مراد به جاي او نشست. در دوشنبه نهم رجب همان سال، به فتواي شيخ الاسلام عثماني- كه سلطان مراد مريض است و قابل سلطنت نيست- خلع گرديد.

روس‌

پادشاه حاليه روس ده كرور تومان مواجب از دولت دارد و قريب سي و چهل كرور
______________________________
(1).Cameroun
(2). متن: برخواسته‌اند.
ص: 718
عايدي املاك اوست. بعضي اشعار به زبان روسي دارد. معني چند شعرش اين است:
سعادت من در شب متولد شده‌و آرامش و استراحت نمي‌كند، مگر در ظلمت
بنابراين در وجود من راحتي نيست‌و مي‌بيني مرا گرفته دل و كم بشاشت و
روح من اميد راحت مي‌داردلكن عبث چنين قصد و اميدي دارد
زيرا كه سلامت و آسايش براي او در اين حيات دنيا نيست.

ايران‌

پس از آن‌كه عين الدوله صدر اعظم شد دستخط ذيل را شاه به او نوشت:
«از آنجايي كه خداوند تبارك و تعالي چنين قرار داده است كه سلاطين حقوق طبقات نوكر خودشان را- علي قدر مراتبهم- بدانند، لهذا ما هم بايد قدر تربيت‌يافته خودمان را كه عبد المجيد ميرزاي وزير اعظم باشد بدانيم. حقيقت در اين مدت نوكري خودش، به قدر سر مويي خلاف قاعده از او نديده‌ايم، پس بر ما لازم است كه براي اميدواري ساير نوكرها حق او را ادا بكنيم. لهذا او را به منصب صدارت عظمي منصوب فرموديم. وزراي عظام و عموم رعايا و برايا و نوكرها من بعد او را صدر اعظم بايد بدانند».

طهران‌

هرگز در عهد سلاطين قاجاريه منصب صدارت را به شاهزاده نمي‌دادند. عين الدوله اول شاهزاده است كه صدر اعظم شد و شاه در دستخطها او را «جناب اشرف» مي‌نويسد و حال آن‌كه براي شاهزادگان بايد «نواب» بنويسد. پس از آن‌كه مردم ايران به عين الدوله تبريك گفتند، گفت تهنيت نگوييد، بلكه تسليت بگوييد.
پس از آن‌كه امين الدوله ميرزا علي خان صدراعظم فوت شد، در ماه جمادي الاخري، لقب امين الدوله را به پسرش ميرزا محسن خان معين الملك كه تربيت شده و داراي بعضي السنه و خط خوب و علوم مي‌باشد دادند.
ص: 719

مازندران‌

روز بيست و چهارم جمادي الاولي، در شهر ساري، زلزله‌اي شد كه تا حال ديده نشده بود. چند روز بعد هم زلازل متواليه در كار بود، بعضي بناهاي كهنه را شكست داد.
عموم اهالي تا چند شب در صحرا مي‌خفتند