طهران
پس از آنكه وزارت علوم و معارف به علاء الملك داده شد، در 21 شعبان رؤساي مدرسه ملت «1» را احضار كرد و قرار داد كه پروگرام «2» آنها همه يكي باشد و كتب معينه را، كه وزارت علوم و انجمن معارف امضا كردند، ناگزير به شاگردها درس داده شود و هيچ مدرسه شاگرد مدرسه ديگر را قبول ننمايد مگر به امضا و رضاي مدرسه اول كه شاگرد در آنجا بوده يا اينكه بعد و قرب منزل ملحوظ شود. در هرصورت ارائه دادن تذكره كه به امر وزارت علوم بنا شد به هريك از شاگردان بدهند «3» و اسامي خانه و محله خود و پدر خود و مدرسه را نوشته باشند، لازم است و نيز قرار شد يك نفر مفتش از طرف وزارت علوم براي رسيدگي به امر داخله مكاتب و اطلاع از ترتيبات آنها معين گردد كه هرهفته راپرت «4» وقايع آنها [را] به وزارت علوم برساند.
______________________________
(1). احتمالا مدارس ملي مقصود است.
(2). متن: پرگرام- به جاي اين كلمه فرنگي، امروزه «برنامه» ميگوييم.
(3). جمله مبهم و گنگ است. ظاهرا منظور اين است كه وزارت معارف دخالتي در نقل و انتقال شاگردان از مدرسهاي به مدرسه ديگر نكند ولي تعرفهاي به شاگردان داده شود تا پر كنند و برحسب آن، شاگردان از لحاظ بعد و قرب منزل، مدرسه خود را انتخاب نمايند.
(4). به جاي راپرتRapport ميگوييم: گزارش. مرآت الوقايع مظفري ج2 867 طهران ..... ص : 867
مظفري، ج2، ص: 867
طهران
روز بيست و دوم شعبان، علاء الملك وزير علوم رؤساي دواخانههاي «1» طهران را از ايراني و فرنگي در مدرسه دار الفنون احضار كرد و گفت كه عطارها دواي سمي نفروشند.
اتازوني
به تازگي در اتازوني، مركب مخصوص به رنگ معيني براي [چاپ] اسكناس ايجاد شده [و] سازنده آن احدي را به كارخانه خود راه نميدهد، مگر در وقت مردن آن علم را به يكي از اقوام خود ميآموزد كه احدي راه نبرد. مواجب اين شغل را دويست و سي هزار فرانك قرار دادهاند.
ژاپون
دكتر ژيان شميزه ژاپوني مركز سري براي چاپ اسكناس ايجاد كرده كه اسكناسهاي بدل را به يك نظر به آنها شناخته ميشود و نيز باروت بيدود در ژاپون از اختراعات اوست. چهل و هفت سال دارد.
روسيه
در ماه [هاي] شعبان و رمضان، شورش روسيه رو به ازدياد است. عملهجات تعطيل شده و راهآهن اغلب توقيف و تجارت خوابيده. در شهر [هاي] ادسا و كيف و رستوف و كيچنف و پلتاوا و سواستوپل «2» و ساير نقاط شبانهروز در محلات يهود [نشين] قتل و غارت در كار بوده. كشتند و بردند. عمله پليس «3» هم با شورشيان مدد داشتهاند. ميگويند:
آزاديطلبي يهود داعي بر هيجان عموم شد. فرمان امپراطور روس براي عموم مقصرين پلتيكي صادر شده و منتشر گشته باز هم دست از اغتشاش برنميدارند و امپراطور به
______________________________
(1). در متن: دواخانهاي
(2). در متن: سوستهاپلOdessa ,Rostov ,Kishinev ,Poltava ,Sebastopol
(3). يعني كارمندان اداره پليس.
ص: 868
مملكت فنلاند هم آزادي داده است. آنها نيز مثل سايرين مشغول اغتشاش بودند.
(ايالت فنلاند از ايالات شمالغربي روسيه است، سابقا جزء سوئد بود، بعد منضم به روسيه شد). روسها محض خشنودي «1» اهالي سختگيري به آنها نميكرد [ند] و [آنها] آزادي داشتند. چند سال است كه دولت به آنها سختي مينمود. در اين هنگام كه اغتشاش در روسيه شد، آنها هم از فرمانفرماي خود استقلال و آزادي خواستند.
فرمانفرما از ناچاري استعفا داد. دولت روس مجبورا كه عواقب كار را سخت ميديد حكمي صادر كرده، تمام آزاديهاي سابق فنلاند را مجددا عطا كرد.
طهران
پس از فوت اعتماد السلطان قهوهچيباشي، رياست قهوهخانه به امين حضرت وزير ابنيه و آبدارخانه كه طرف وثوق شاه است داده شد.
طهران
در ماه رمضان، رياست ذخيره عسكريه به احتساب الملك پيشخدمت مرحمت شد.
طهران
كتاب «حقوق بين الاسلام» «2» از تصنيفات سيف السلطنه پسر حسن خان سردار كل در ماه رمضان 1323 در طهران به طبع رسيد.
عثماني
در ماه شعبان 1323، راهآهن ميان حماة و حلب به اتمام رسيد.
______________________________
(1). متن: خوشنود
(2). در متن چنين است و معني آن را درنيافتم. شايد حقوق بينالملل بوده و كاتب چنين نوشته. غرض از سيف السلطنه يار محمد خان ميرپنجه است. اما در فهرست مشار نام كتاب به همين صورت و نام مؤلفش علي اكبر خان آمده، در اين صورت بايد چنين پنداشت كه ميرزا علي اكبر خان سيف السلطان بعدها لقب سيف السلطنه گرفته. ضمنا در فهرست مشار سال انتشار كتاب 1322 آمده نه 1323.
ص: 869
عثماني
در رحا «1» به جهت تعميم علم و معارف در آن نواحي، [مدرسهاي] دائر شده كه روز عيد جلوس سلطان جشن براي ايجاد [آن] مدرسه گرفتند.
عثماني
پادشاه عثماني امر كرده كه خط تلگراف ميان قضاء وليم كه از نواحي بغداد است و قصبه دير كه از توابع كردستان و نزديك شهر زور «2» است ساخته شود.
ماريلاند
در شهر ماريلاند «3» آمريك، كتاب لغتي با حروف برجسته براي نابينايان ساختهاند كه با لمس [كردن حروف آن] توانند آموخت «4»، عبارت از 18 جلد تمام است داراي 40000 كلمه است.
شوشتر
سالار معظم حكمران خوزستان و شوشتر مدرسه مليه در شوشتر ايجاد كرده و به اسم محمد علي ميرزا وليعهد «محمديه» نام نهاده. امسال كه ابتداي آن است، شامل شصت شاگرد خواهد بود.
فارس
در ماه رجب 1323 «5»، چون خبر سلامت سلطان عبد الحميد خان به فارس رسيد كه برايش تير خالي كرده بودند و خطا شد، محض شكرانه، حاجي شيخ يحيي امام جمعه فارس در شيراز مجلس جشني عام از تمام طبقات فراهم كرده و ناهار و عصرانه مفصل داد.
______________________________
(1). شهر رها كه در گذشتهEdesse يا اورفه خوانده ميشد.
(2). در متن: شهر روز
(3).Mariland
(4). در متن: به لمس- منظور الفباي بريلBrill است براي نابينايان.
(5). در متن: 1316
ص: 870
شيراز
در تابستان 1323 «1» در شيراز مرض سكته بسيار ميباشد و اغلب مردماني كه در اين چند ماه فوت كردهاند از اين مرض بوده.
شيراز
از سال گذشته تا روز هشتم شعبان 1323، «2» قوافل و كارواني كه به گمرك ورود ميكرد، از هر رأس قاطري كه به گمرك ورود ميكرد دو قران و نيم، از هر [رأس] الاغ يك قران و نيم در دالان گمرك ميگرفتند. از روز نهم شعبان بكلي اين راهداري موقوف شد و سببش را گويند ژنرال قونسول روس در فارس است.
سوئد و نروژ
سابق بر اين پادشاه سوئد و نروژ يكي بود. اين اوقات اهالي نروژ شورش كرده زير بار پادشاه سوئد نميرفتند. بعد از گفتگوها و استفسار از اهالي نروژ، پرنس شارل شاهزاده دانماركي را به سلطنت نروژ برانگيختند و مجلس مبعوثان نروژ مستقل شد و سالي دويست و سي هزار تومان براي او مواجب به پول ايران قرار دادند و قريب هفده هزار تومان هم به جهت مخارج قصر او قرار دادند.
اسلامبول
در رمضان، در اسلامبول نارنجكي براي نعمي پاشا رئيس پليس انداختهاند، لكن آسيبي نرسانيد. تهمتش را به ارامنه زدند، سه نفر از آنها را گرفتند.
عثماني
دول اروپا به باب عالي پيغام دادهاند كه قبل از آنكه جهازات جنگي به عثماني بفرستند بايد دخالت دول اروپا [را] در باب ماليه مقدونيه قبول كند.
روسيه
در ماه رمضان در اغلبي از [بلاد] روسيه شورش بر ضد دولت است و احتمال بلواي
______________________________
(1). در متن: 1316
(2). در متن: 16
ص: 871
عام در پطرزبورغ است و اهالي لهستان نيز آزادي كامل ميخواهند. دول خارجه، محض حفظ رعاياي خود، خيال دارند كشتي جنگي پياده نمايند «1». دولت روس اغلب شهرها را در تحت حكومت نظامي قرار داده، راهآهن و تلگراف از مسكو و پطرزبورغ به اروپا در اواسط رمضان مقطوع شده. عجب در اين است كه چند روز قبل، در پطرزبورغ دولت روس اعلان كرده ما بعدها متحمل اقداماتي كه مردم براي آزادي ميطلبند «2» نخواهيم شد. در هيجدهم رمضان پنجاه و نه هزار كارگر تعطيل كرده. موسيو دويت وزير اعظم خطابي به مردم كرده [و] گفته است: اي برادران من مشغول كارهاي خود شويد. به زن و بچه خود رحم كنيد. گوش به اغواي مفسدين ندهيد. پند خيرخواه را بپذيريد.
خيرخواهي كه سعي دارد محبت اعليحضرت امپراطور را درباره شما ظاهر سازد. فقط مهلت و مجالي به ما دهيد.
كرمان
پس از آنكه ظفر السلطنه عزيز اللّه ميرزا از كرمان به جهت چوب زدن ملاي «3» آنجا فراري شد، دولت هم او را معزول كرد و حسام الملك همداني «4» را به حكومت آنجا منصوب كرد. اهالي كرمان از حسام الملك راضي ميباشند. تمام فساد كرمان به جهت اين شد كه ركن الدوله، امير الامرا «5» پسر مرحوم ميرزا محمد خان امير الامراي شيخي كرماني را پيشكار خود ساخته بود و او هم محض عداوت مذهبي اين فسادها را كرد و ركن الدوله مبالغ عمده متضرر شد و برچيده شد «6» اجزاي حكومت دخل را كردند و بدنامي را او كشيد.
______________________________
(1). يعني با كشتيهاي جنگي سرباز پياده كنند.
(2). ظاهرا: اقداماتي كه ... ميكنند.
(3). منظور حاجي محمد رضا مجتهد است.
(4). يعني زين العابدين خان پسر محمد حسين خان قراگزلو. زين العابدين خان (تولد 1275 وفات 1346) دختر مظفر الدين شاه را به نام قمر السلطنه (ملكه خانم) براي پسرش غلامرضا خان افتخار الملك گرفت (ذي الحجه 1309). وي در اواخر سلطنت مظفر الدين شاه لقب امير افخم يافت.
(5). ركن الدوله علينقي ميرزا پسر محمد تقي ميرزا بود و امير الامرا «از طايفه خوانين كرمان و از سلسله ابراهيم خان ظهير الدوله» (تاريخ بيداري ايرانيان، ناظم الاسلام چاپ علي اكبر سعيدي سيرجاني ج 1 ص 309) و نايب الحكومه كرمان (معاون استانداري).
(6). يعني بركنار شد.
ص: 872
طهران
در عشر آخر رمضان، پس از آنكه امين الدوله از وزارت وظايف و اوقاف استعفا كرد، شاه شغل او را به حاجي مدير الدوله داد.
طهران
در رمضان المبارك، علاء الدوله، اسد اللّه خان را كه از پسران خوشگل طهران بود و عاشق بسيار داشت و ملوط بود و سابق شاگرد بنا بود، او را گرفته چوبش زد و زلفش را تراشيد و از شهر اخراجش نمود «1».
طهران
در عشر اول شوال، شاه به دوشانتپه رفت.
طهران
علاء الدوله قدغن كرد كه در ساعت پنج شب هركس از خيابان و كوچه بگذرد، او را بگيرند مگر آنكه اسم شب داشته باشد.
طهران
گفتند در پنجم شوال، سربازان اردو به وزير نظام سردار كل كه رئيس اردو است شوريدند و مواجب خود را ميخواهند كه عقب افتاده است و سنگ به چادر او زدند. او فرار كرد.
طهران
در ماه رمضان، چون مستمريبران دولت مواجب خود را از صندوق ميخواستند و صندوق نداشت، ناچار از خزينه اندرون مبلغي اشرفي و دو توماني طلا درآورده به صندوق دادند و آنها با «2» مستمريخور [ان] گرانتر از معمول حساب كردند.
______________________________
(1). علاء الدوله از اين كارها زياد كرده منجمله موهاي يكي از همين امردهاي بيريش را به نام غلامحسين معروف به اياز چيده و سعد الدوله كه سنگ حمايت آن پسر را به سينه ميزد بر اثر اين واقعه از دولت بريده و به ملت پيوسته. (خاطرات احتشام السلطنه ص 515/ 516).
(2). در متن: به مستمريخور
ص: 873
ايران
امسال، به جهت جنگ داخله روسيه، مبالغ گزافي از باب مال التجاره صادر و خارج «1» ضرر به ملت ايران رسيده و از بابت [عوائد] گمركي هم مبالغي به دولت ايران ضرر رسيده.
طهران
در ماه رمضان، شاه ميخواست از براي پيشخدمتان ترتيب مخصوص قرار بدهد و منحصر نمايد عدد پيشخدمتان دائم الحضور را به بيست و پنج نفر و ساير پيشخدمتان كشيك هفتهاي يك روز بيشتر به خلوت نيايند و بعضي را هم به مأموريت بفرستند و پيشخدمتان مخصوص لباس مخصوصي بپوشند و هركدام در سال سه هزار تومان مواجب داشته باشند و شغل ديگري نخواهند، اگر هم كمتر باشد دولت آن مره را پر نمايد. مشير السلطان پيشخدمت به امير بهادر جنگ وزير دربار كه سبب اين ترتيب بود گفت: من هرگز لباس مخصوص نخواهم پوشيد و زير اينبار نميروم. ساير پيشخدمتان هم بناي شكايت را به شاه گذاشتند و اين امر موقوف شد.
vطهران
در ششم شوال، به فوج كزاز كه سپرده به وزير نظام است جيره و مواجب دادند.
سرتيپ آنها از مواجب هر سرباز براي خود يك تومان برداشت. سربازها اجتماع كرده او را كتك كامل زدند. شاه فوج را از وزير نظام گرفت و به امير خان سردار داد.
طهران
در عشر اول شوال المكرم 1323، مردم ميگويند كه علما گفتهاند دولت و سلطنت ايران هم بايد سلطنت مشروطه بشود. لكن اين صدا هنوز عام نشده [است].
مقدونيه
دول اروپا به دولت عثماني رسما اظهار داشتهاند كه ماليات دولت مقدونيه بايد با «2»
______________________________
(1). احتمالا صادرات و واردات
(2). در متن: به اطلاع
ص: 874
اطلاع دول اروپا باشد. قبول نكرده. اين است كه دولت ايتاليا با بعضي دول ديگر كشتي جنگي به بندر پيرايوس «1» فرستادهاند كه به قوه جبريه او را مجبور نمايند.
ژاپون
در ماه نوامبر 1905 ميلادي، ما بين دولت ژاپون و كره عهدنامه [اي] به امضا رسيد كه مذاكرات پلتيكي راجع به مملكت كره بعدها در پايتخت ژاپون واقع شود و يك نفر حاكم از ژاپون در پايتخت كره برقرار شود و چون دولت كره به قدر كفاف ترقي كرد، ژاپون حقوق سياسي او را مجددا به او مسترد دارد.
قم
در عشر آخر رمضان و ماه شوال، در قم بلواي عام است به جهت ارباب علي عسكر گاريچي رئيس پست راه شيراز و عربستان. زيرا كه علي عسكر گاريچي مرد متهوري است و در قم نسبت به بعضي تعزيهخوانها كارهاي خلاف كرده و با «2» آنها نموده است.
اين است كه علماي قم و مردم شهري در پي آشوبند بر ضد دولت و حكومت. اتابيك در شوال تلگراف به يكي از علماي آنجا زده كه مجتهد بايد مواظبت امر منبر و درس و مسجد خود را به جاي بياورد و در امور حكومت و دولت مداخله نكند و الّا ما هم قدغن ميكنيم «3» كه به قوه جبريه آنها را بيرون نمايند. مجتهد جواب ميدهد «4» در صورتي كه پادشاه اسلام باشد و پيرو شرع انور نه پادشاه كفر. شما هم هيچ از اوامر شرعيه اطلاع نداريد.
طهران
در ماه شوال، ميان علما با دولت نزاع است و همه متحد شدهاند و هر روز كنگاش دارند كه صدر اعظم را از ميان بردارند و ميگويند بلواي عام خواهد [شد] و گاهي هم ميان مردم شهرت سلطنت مشروطه ميباشد. علاء الدوله حاكم طهران با علما ميجنگد و از هيچ كدام پروا ندارد. امام جمعه يك خانه كه صاحبش از فواحش بود و مرده بود به
______________________________
(1).Piraius -Piree
(2). متن: به آنها
(3). قدغن ميكنيم يعني امر ميكنيم، دستور ميدهيم.
(4). متن: جواب ميزند
ص: 875
يك پيشنمازي داده بود و در آنجا پيشنماز خرج كرده بود. بعد وارث خانه آمده به علاء الدوله عارض ميشود. ميفرستد پيشنماز كه معروف به نجفي بوده حاضر كرده فحش به او و امام جمعه ميدهد و خانه را گرفته به صاحبش ميدهد و پيشنماز را امر كرده از شهر خارج شو [د]. صدر العلما ميخواهد حمايت پيشنماز را بكند، او ميگويد من جرئت ندارم كه با علاء الدوله طرف شوم و نيز علاء الدوله به آقا شيخ فضل الله فحش [و] پيغام ميدهد كه بعد از اين، اين نوع كاغذها به من ننويس. چه كاره ميباشي؟ نه شاهي و نه صدر اعظم، اگر هم اتابيك به شما ميل دارد من به شما ميل ندارم.
طهران
در عشر اول شوال، ارباب جمشيد تاجر گبر «*» در طهران با زن عزيز السلطان «1» كه دختر شاه شهيد بوده ساز مراوده ميزد و او را به باغ خود آورد. علاء الدوله شب خبردار شده به خانه او ميرود و او را گرفته به منزل خود ميبرد كه صدمهاش بزند. شبانه بيست و پنج هزار تومان ميدهد و خلاص ميشود و واسطه اين كار ميرزا موسي جواهرفروش بوده كه زنها را جاكشي ميكرد. او را هم گرفته، دو هزار چوبش زد [و] اخراجش كرد، قريب هزار و كسري [تومان از] او گرفته خرج پاك كردن خلاي مسجد قرار داد.
ايران
وقتي ارفع الدوله وزير مختار ايران در روسيه در سر ميزي گفته كه بايد بعد از اين معلمين ايران از اهالي روسيه باشند. تا حال هيچ معلمي از دول اروپا زير بار نميرود كه به ايران بيايد. چنانكه يك سال است كه از اطريش معلمي براي دولت ايران خواسته و نميآيد چون اجير شده مواجبش را در آنجا ميگيرد.
طهران
در ماه شوال المكرم 1323، در طهران در محله حسن آباد مدرسه ملي به اسم «همت» ايجاد شد.
______________________________
(*). يعني تاجر زردشتي
(1). غلامعلي خان معروف به مليجك ثاني كه اختر الدوله دختر ناصر الدين شاه را در حباله نكاح داشت. در اواخر عمر لقب سردار محترم داشت.
ص: 876
طهران
در روز سيزدهم شوال، سفير كبير به حضور شاه آمد و قبل از آن در دربار با اتابيك با حضور وزير خارجه خلوت كرد.
طهران
در دوازدهم شوال، اتابيك با علاء الدوله محض تنگي نان طهران گفتگو كرد.
آخر الامر قرار شد اتابيك حاجي عباسقلي نانواباشي را بترساند. او را احضار كرد و گفت مير غضب شكمش را پاره كند، علاء الدوله نگذاشت. چوبش زدند و التزام گرفتند كه عمل نان را اصلاح نمايد. روز بعد يك عباسي بر [قيمت] نان افزوده شد و يك من شش عباسي «1» هفت عباسي شد.
طهران
در عشر دوم شوال ميان علما و دولت نزاع سخت است. علي رضا خان عضد الملك قاجار خيال دارد اتابيك را با «2» آقا سيد عبد الله صلح بدهد و طلاب [در] خانه آقا سيد عبد اللّه اجتماع دارند. ميگويند اين دو روز بلوا ميشود.
طهران
در ماه رمضان و شوال قند در طهران ترقي كرده، يك من هفت هزار و هشت هزار «3» ميفروشند. خيال دارند قهوهخانههاي طهران را موقوف نمايند، شايد ارزان شود و نيز ميگويند علما خيال دارند قند را حرام نمايند.
طهران
در روز عيد فطر، آقا سيد عبد اللّه مجتهد بر منبر رفت و گفت ما ميخواهيم اصلاح امور و اسلام شود، دولت ما را به توپ ميترساند. راپرتنويسها ملعون ميباشيد اگر به صدر اعظم نگوييد و هرچه ميخواهند بنمايند «4»
______________________________
(1). شش عباسي برابر با 24 شاهي است يعني يك قران و چهار شاهي. هر چهار شاهي يك عباسي خوانده ميشد.
(2). در متن: بآقا سيد عبد الله
(3). يعني هفت قران، هشت قران
(4). يعني اي كساني كه گزارش مينويسيد و خبرها را به عين الدوله ميرسانيد لعنت بر شما اگر مطالب را به صدر اعظم خبر ندهيد. هر كار از دستشان برميآيد بكنند.
ص: 877
طهران
در شب بيست و هفتم رمضان، اتابيك آقا سيد جمال واعظ را به منزل احضار كرد و گفت سيد چرا از دولت بد ميگويي؟ جواب داد خداوند به پيغمبرش يا سيد خطاب كرد، به علاوه من از روي قرآن حرف ميزنم، اگر غير از آن باشد بفرماييد مرا از منبر به زير آرند. بعد از گفتگوها اتابيك با او آهسته گفت خواهش دارم از دولت بد نگوئي.
طهران
در روز پانزدهم شوال 1323، علاء الدوله حكمران طهران جمعي از تجار قند فروش را احضار كرد و گفت چرا قند را كه يك من شش هزار بايد بفروشيد «1»، هفت هزار يا بيشتر ميفروشيد؟ چند نفر از تجار سقط فروش كه سيد بودند و با آبرو گفتند ما حق مال خود را داريم كه به هر قيمت ميخواهيم بفروشيم و خيلي آن چند سيد جسور بودند و اقوام زياد دارند. علاء [الدوله] گفت من هم اختيار خود را دارم، چوب بياوريد و آنها را با اينكه بعضي پيرمرد بودند «2» به چوب بست و چوب زياد زد و رها كرد. آنها شبانه اقوام خود را از سادات جمع كرده و شكايت نمودند و فردا مجتمعا با بعضي از سادات و طلاب به خانه امام جمعه رفتند و او را از ماجري خبر دادند كه پاهاي ما را علاء الدوله زخم كرده، البته بايد به مسجد شاه بيايي و چون آنجا متعلق به شاه است پناه آوردهايم.
امام جمعه گفت بد شده، مثل اين است كه به من چوب زده، شما آسوده باشيد كه من اصلاح مينمايم. گفتند ما از اينجا نميرويم و ماندند و امام جمعه را نگاهداشتند و گفتند ميرويم آقا سيد عبد اللّه مجتهد را نيز به «3» اينجا ميآوريم و با چوب براي حفظ خود به خانه او رفتند «4» و او را هم با خود همراه كرده به مسجد آوردند و پس از آن دسته دسته شده به خانه ساير علما و مجتهدين رفته آنها را حاضر كردند. آقا شيخ فضل اللّه كه
______________________________
(1). در متن: چرا بايد قند را كه يك من شش هزار بفروشيد.
(2). در متن: و آنها كه بااينكه بعضي از آنها پيرمرد بودند.
(3). متن: در اينجا
(4). يعني همراه خود چوب بردند بمنظور جلوگيري از حمله احتمالي مأمورين علاء الدوله.
ص: 878
با دولت «1» است حاضر نشد و گفت بعد اگر لازم شد ميآيم، اينك اتابيك به من كاغذي در اين باب نوشته.
خلاصه حوالي غروب آفتاب، مسجد از طلاب و سادات و متفرقه پر شد و بناي هياهو را گذاشتند و از دولت بد گفتند. آخوندي به بلندي رفته از علاء الدوله بد گفت و نيز گفت مسئله قند در ميان نيست. اسلام از ميان رفته بايد آن را «2» نگاهداشت و نيز قرآني درآورده كه بايد از روي اين رفتار بشود و پايين آمد. آقا سيد جمال واعظ كه هر شب در آنجا وعظ ميكرد «3» بالا رفت. بعد از صلوات گفت: شاه خوب است. از او راضي هستيم، زيرا كه در مسئله اراضي وقفي كه روسها خريدهاند و بعد به حكم آقا شيخ مرتضي خراب كردند شاه گفت كه كار خوبي شد كه خراب كردند. نبايد زمين وقفي يا اينكه نزديك مسجد را فرنگي بخرد. در هر صورت شاه خوب است، علاء الدوله زنديق و ملعون است. به علاوه اسلام از ميان رفته بايد او را حفظ كرد «4» و تمام علماي ساير ولايات با ما همراه ميباشند و اينها كه اينجا نشستهاند نواب امام ميباشند، علاء الدوله كه سيد محترم پيرمرد را چوب زد مثل اين است كه علماي عتبات عاليات را چوب زده بلكه خود امام عصر- عج الله تعالي [فرجه]- را چوب زده. بايد فكر صحيحي كرد كه اسلام محفوظ بماند. اگر شاه با ما همراه باشد اطاعت داريم، اگر همراهي نكند اطاعت او را نداريم و او را پادشاه خود نميدانيم!
چون سخن به اينجا رسيد، امام جمعه كه هواهخواه اتابيك بود و تمام اين مطالب را ميدانست تنه به اتابيك دارد «5»، گفت سيد ملعون فضولي نكن، تو كافر و بابي هستي. ترا
______________________________
(1). يعني طرف دولت را گرفته.
(2). در متن: بايد او را
(3). آقا سيد جمال الدين واعظ اصفهاني كه تازه از اصفهان آمده و در مسجد شاه و جماعت ميرزا ابو القاسم امام جمعه موعظه ميكند» (تاريخ بيداري ايرانيان ص 327).
(4). در متن: در متن: بايد حفظ او را كرد.
(5). ظاهرا اينجا به جاي تنه ميبايست «طعنه» بنويسد و در اين صورت معناي حمله چنين ميشود كه امام جمعه ميدانست كه در تمام اين مطالب حمله و طعنه و گوشه و كنايه به عين الدوله متوجه است. شرح اين واقعه مسجد شاه را كه آغاز انقلاب مشروطيت است در تاريخ بيداري ايرانيان ناظم الاسلام و تاريخ مشروطيت احمد كسروي و مراجع ديگر ميتوان ديد.
ص: 879
به اين حرفها چه كار كه فساد براي پادشاه اسلام مينمائي. او را از منبر بكشيد. يكدفعه نوكرهاي امام جمعه كه از پيش تهيه [ديده] بودند ريختند و او را كشيدند و چوب زدند.
بعد گفت ساير مردم را از مسجد بيرون نمائيد. هوا تاريك بود مردم درهم ريختند و بناي هرزگي را گذاشتند و عبا و عمامه و كفشها بردند و چوب به علما در اين بينها خورده شد. ازجمله به آقا سيد عبد اللّه صدمه وارد آمد و رولور «1» نيز خالي شد و آقا سيد عبد اللّه بيكفش به مدرسه مروي رفت و به حكم امام جمعه، در مسجد شاه را آن شب بستند. يكباره علما متفرق شدند و سايرين را از مسجد بيرون كردند.
در همان روز كه مردم و علما اجتماع داشتند چند دفعه اتابيك حاجي مشير لشكر را به مسجد فرستاد كه اگر مقصودتان عزل علاء الدوله است او را معزول ميكنيم. اعتنا به حرف او نكردند. هم در آن روز بعضي سادات و طلاب در بازارها افتادند و گفتند دكاكين را ببنديد و مردم چون جمعيت بودند كسبه ترسيدند و بستند و از طرف دولت هم فراش و نظام آمد و ميگفت باز كنيد، تا غروب گاهي بسته و گاهي باز بود. چند دكان را چاپيدند و در ميدان خيلي ضرر به كسبه وارد آمد. در همان روز، دولت نظام به تمام شهر گذاشت «2»، خصوصا اطراف ارگ. سپهدار امير توپخانه شب را در ميدان خوابيد.
روز ديگر كه روز پنجشنبه هفدهم بود، تمام سرباز و سوار در طهران پراكنده بودند و بعضي سرباز با چوب بودند و در بازارها نظام گردش كرد و كسبه را امر به باز كردن دكاكين نمود. هركدام كه بسته بودند اسم مينوشتند. مردم خيلي ترس برداشتند و شب را علما در مدرسه مروي اجتماع كرده بعد از گفتگو قرار شد كه به زاويه حضرت عبد العظيم عليه السّلام بروند. بعضي از علما در صبح زود به حضرت عبد العظيم عليه السّلام رفتند. لكن در درب دروازه سوار گذاشتند كه اگر غير از علما به آنجا بروند مخالفت نمايند و در مسجد شاه، در شبستان تجار فرش انداختند. امام جمعه ناهار به طلاب و تجار بستي داد. كموبيش در مسجد مردم بودند، ليكن اهالي نظام هرچه ممكن بود مردم را از دخول مسجد منع كردند. آقا شيخ فضل اللّه نيز در مسجد شاه آمد. از طرف دولت به امام
______________________________
(1). در متن: رولوه
(2). يعني دولت در تمام شهر، سرباز مستقر كرد.
ص: 880
جمعه پيغام آمد كه ما به كمك شما ژاندارم فرستاديم. جواب داد من لازم كمك نيستم «1».
تا غروب در طهران همهمه بود و نظام گردش ميكرد. علمائي كه به حضرت عبد العظيم رفتند:
آقا سيد عبد الله، صدر العلما، آقا شيخ مرتضي، آقا شيخ مصطفي، آقا سيد محمد، آقا سيد احمد، آقا شيخ محمد صادق پسر مرحوم ملا محمد تقي كاشي و بعضي ديگر از مجتهدين و پيشنمازها «2».
كساني كه در طهران ماندند و هواخواه اتابيك ميباشند:
امام جمعه ميرزا ابو القاسم، آقا شيخ فضل اللّه، آقا سيد ابو طالب زنجاني.
و چند نفر ديگر كه ماندند، ليكن با هيچ طرف نيستند:
آقا سيد ريحان اللّه، حاجي آقا محسن عراقي، مجتهد خمامي گيلاني.
در روز جمعه هيجدهم نيز، سرباز و سوار در شهر پراكنده بود و اطراف مدرسه مروي و مسجد شاه نيز سرباز بود و در درب دروازه حضرت عبد العظيم سوار بود و تجار را از رفتن به حضرت عبد العظيم منع كرد و نيز سوار در اطراف حضرت عبد العظيم گذاشت كه احدي از علما بيرون نروند. از قرار معلوم خيال علما اين است كه به علماي «3» نجف اشرف تلگراف كرده حكم بخواهند. بعضيها نيز ميگويند آخر الامر ميخواهند به سفارت انگليس بستي بشوند.
هم در آن روز، علاء الدوله تجار قندفروش چوب خورده را خلعت داد و دولت محض پاداش خدمت امام جمعه، رياست مدرسه مروي را كه با آقا شيخ مرتضي بود به ملا محمد آملي كه ادعا به توليت داشت داده شد. چون تجار قندفروش را علاء الدوله در آن روز كه احضار كرده بود نيامدند و گفتند رياست تجارت با سعد الدوله ميباشد، او
______________________________
(1). يعني كمك لازم ندارم و به اصطلاح امروز احتياج به ياري شما ندارم.
(2). در تاريخ بيداري ايرانيان، غير از سيد محمد طباطبائي و سيد عبد الله اسامي ديگران چنين آمده:
صدر العلما، سيد جمال الدين افجهاي، آقا ميرزا مصطفي، آقا شيخ محمد صادق كاشاني، آقا شيخ محمد رضاي قمي. در همين تاريخ قيد شده كه سيد محمد و سيد عبد الله «با فاميل خود» مهاجرت كرده بودند (تاريخ بيداري، ج 1 ص 343).
(3). در متن: كه با علما
ص: 881
بايد ما را بخواهد. علاء الدوله فرستاد آنها را كشيدند [و بردند]. سعد الدوله پيش شاه و اتابيك رفته استعفا كرد و قبول شد. در روز جمعه هيجدهم شغل وزارت تجارت ضميمه مشاغل علاء الدوله شد و علاء الدوله قوتش زياد شد و التزام از تمام عطار و سقطفروش گرفت كه يك من شش هزار و دهشاهي [قند را] بخرند و شش هزار و يازده شاهي بفروشند، ليكن در خردهفروشي «1» سيري سي و پنج «2» پول كه يك من هفت قران باشد. در اين چند روز شلوغي، از ترس علاء الدوله، گوشت و نان از هميشه بيشتر بود.
در روز شنبه نوزدهم شوال، طهران از همه جهت امن بود و صدائي نيست. در شب پنجشنبه تا ساعت هفت از شب مشير الدوله نزد شاه بود و امام جمعه در ساعت دو و نيم از شب به اطاق امير بهادر در دربار رفت.
طهران
در عشر دوم شوال، شكر الله خان نام در طهران در خواب ديد كه اتابيك تمثال شاه را سرنگون در دست دارد و ميخواهد مستقيم نمايد كه ناگاه گلوله تفنگي به او خورده از دستش افتاد. تعبيرش اين است كه اتابيك ميخواهد دولت ايران را منظم نمايد، ممكنش نخواهد شد.
فارس
در ماه رمضان، نايب الحكومه فارس يكي از رؤساي ايل قشقائي را چوب زد. از اين جهت اطراف فارس خيلي مغشوش است.
تبريز
در ماه شوال، در تبريز نان يك من دو ريال گير كسي نميآيد و قحطي است.
طهران
در بيستم شوال، در اطاق ابيض، اتابيك و ساير وزرا مجلس كنگاش داشتند و نيز
______________________________
(1). متن: خورده
(2). هردو پول برابر است با يك شاهي و بر اين اساس هرقران چهل پول بود و بيست شاهي و ده عباسي.
ص: 882
شهرت دارد كه دولت پي علما فرستاد [كه] از حضرت عبد العظيم عليه السّلام به طهران بيايند، قبول نكرد [ه] ميگويند با علماي ولايات به توسط قاصد كاغذ نوشتهاند زيرا كه به پستخانه سپردهاند كه كاغذ علما را در باب شورش باز نمايند و نيز تلگراف آنها را نزنند.
طهران
در روز بيستم شوال كه پنج روز به اول جدي مانده بود هوا قدري سرد شد. شاه گفت امروز برف ميآيد، از قضا كمي برف آمد.
طهران
وقتي در حضور شاه صحبت از سلطنت مشروطه و مستقله «1» شد، شاه تكذيب از سلطنت مستقله كرد و تعريف از مشروطه. خبر محتمل كذب و صدق است.
طهران
سابقا در طهران ايجاد شركت مطبوعات شده بود و چندي بعد موقوف شد تا در ماه شوال 1323، در طهران به رياست معين العلما، تجديد شركت مطبوعات شد.
ايران
چندي قبل، دولت انگليس محض وسعت تجارت خود در سرحدات ايران مستر نيوكمن را با جماعتي از دانشمندان به حدود بلوچستان و كرمان و يزد و شيراز فرستاد.
ديگر باره از طرف بوشهر به هندوستان رفتند.
ايران
از طرف تجارت روس، موسيو كنياز «2» آنتوني را كه از شاهزادگان ارمنستان بود از طرف بوشهر به شيراز فرستاد. انواع نمونهجات «3» امتعه داخله و خارجه را جمعآوري نموده به روسيه فرستاد تا بر وسعت تجارت خود در ايران بيفزايند و نيز خيال دارند در شيراز احداث بانكي نمايند.
______________________________
(1). منظور از سلطنت مستقله همان است كه امروز حكومت مطلقه خوانده ميشود يعني آزادي بلاشرط شاه در اخذ تصميمات خود و به تعبير ديگر استبداد و خودكامگي.
(2). كينياز به روسي به معناي شاهزاده است.
(3). متن: نمونجات
ص: 883
ايران
سابق براين، در قالي مردم ايران رنگ جوهري به كار ميبردند. از اين جهت اين متاع در خارجه تنزل كرد. اين اوقات به سبب منع دولت از رنگ جوهري در شرف اين است كه ديگر رنگ جوهري بكلي در قالي موقوف بشود.
عربستان
چندي است كه در عربستان صندوق ماليه از اداي اقساط خود به تعويق افتاده «1».
فارس
چند ماه قبل، در شيراز، يهوديها قبر يكي از يهودان را مانند قبر مسلمانان ساختهاند. مردم بشوريدند و آن قبر را خراب كردند. حكومت التزام از مسلمانان اطراف گرفت كه قبر را بسازند.
طهران
در روز جمعه چهارم شوال 1323، شاهزاده محمد حسين ميرزاي حشمت الدوله پسر بزرگ شعاع السلطنه در سن قريب به ده در طهران وفات كرد. نعش او را در حضرت عبد العظيم در سر مقبره شاه شهيد به خاك سپردند.
نهاوند
در شب هفتم شعبان 1323، در شهر نهاوند آتشي به دكان نفطفروشي افتاد در اندك زماني به واسطه آن [حريق] يكصد و بيست باب دكان سوخت.
ژاپون
28 نوامبر 1905، بيست و پنج ميليون «2» ليره از پنجاه ميليون كه دولت ژاپون قرض خواسته از قرار «3» صدي چهار فرع استقراض مينمايد. دوازده ميليون در پاريس، شش
______________________________
(1). جمله مغلوط و نامفهوم است ولي ظاهرا چنين بايد باشد: صندوق ماليه از اداي اقساط عاجز مانده و پرداخت اقساط به تعويق افتاده.
(2). متن: همه جا مليون.
(3). در متن: از فرع صدي چهار فرع
ص: 884
ميليون و نيم در لندن، سه ميليون و يك ربع در نيويورك، سه ميليون و يك ربع در برلن.
طهران
روز بيست و دوم، ميگويند علما از حضرت عبد العظيم عليه السّلام ميخواهند به طرف عتبات عاليات حركت نمايند. دولت محض اينكه مبادا در بلاد سر راه شورش بشود مانع از رفتن آنها است و خيلي از آنها درخواست كرده به طهران بيايند، قبول نكردند. سرباز و سوار به اطراف حضرت عبد العظيم فرستاد كه مانع رفتن آنها باشد. ميگويند سفير عثماني به شاه گفته كه چرا بايد حرمت علماي طهران بريزد و هواداري علما را مينمايد.
مسكو
در [ماه] شوال، در مسكو حريق عظيمي روي داد. ميگويند كار شورشيان است.
روسيه
سابق بر اين، امپراطور قرار داده بود كه در تمام مدارس مردم به هر مذهب كه باشند.
هر علمي كه بخواهند تعليم نمايند بايد به زبان روسي تحصيل كنند. اين اوقات امپراطور مجبورا آزادي داده كه به هر زبان بخواهند بتوانند.
طهران
در بيست و دوم شوال، مشير الدوله وزير خارجه [با] امير بهادر وزير جنگ به حضرت عبد العظيم عليه السّلام رفت كه علما را به طهران بياورد. آنها قبول نكردند و بد به شاه گفتند. وزير دربار حالتش ديگرگون شد، غشوه او را دست داد. پس از آن حكم داد سوار و سرباز داخل صحن شده كه آنها را به زور بكشند و بياورند «1». صداي شيون و فرياد از
______________________________
(1). وقتي امير بهادر ميگويد «من مأمورم شما را از اين محل حركت دهم اگرچه به خراب كردن اين گنبد مطهر و اتلاف نفوس منجر شود»، سيد جمال افجهاي برآشفته ميگويد «براي خاطر يك خري كه دختر خري را ميگيرد ما بايد كشته و تلف بشويم» و مقصود او امام جمعه بود كه زن موقر السلطنه را ميخواست. اما سيد جمال افجهاي در حالت خشم گفت «دختر خري را» در حالي كه زن مورد نظر دختر مظفر الدين شاه بود و امير بهادر كه ديد لفظ خر را اطلاق بر شاه كرد متغير شد و گفت «سيد بياحترامي به شاه ميكني و بد از شاه ميگوئي. آه من زنده باشم و اين سيد اينطور به آقاي من و صاحب من و ولي النعمي من بد بگويد الان يا خود را ميكشم يا اين سيد را ...».
ص: 885
مردم بلند شد. بعضي از علما خواستند بيايند، آقا شيخ مرتضي مجتهد به علما گفت براي چه آمدهايد و براي چه ميرويد و غشوهاش فروگرفت. آقا سيد محمد طباطبائي استخاره كرد بد آمد. علما از آمدن پشيمان شدند. وزير دربار مأيوس شده برگشت، ليكن در اطراف سوار و سرباز گذاشت كه آنها نروند. از قرار معلوم سفارت انگليس و عثماني با آنها همراهي دارند و به شاه شكايت نمودهاند كه چرا علما بايد آبرويشان بريزد.
ميگويند سلطان عثماني نيز تلگراف به شاه زده. علماي ساير بلاد ايران نيز سخت ايستادگي دارند و تلگرافات زدهاند. ميگويند علماي نجف اشرف نيز خبر شده مشغول تهيه كار ميباشند. الآن مقصود علما تغيير وضع سلطنت ايران است و مشغول كتابچه ميباشند كه چاپ كرده رواج بدهند. روز بيست و چهارم شوال گفتند امير خان سردار با سرباز به حضرت عبد العظيم عليه السّلام رفت كه آنها را به زور بياورد، آقا سيد محمد مجتهد با او طرف شد و فحش داد، او نيز بينيل مقصود مراجعت كرد و نيز علما چنين فهميدهاند كه دولت ميخواهد آنها را از وسط راه نفي بلد كند.
طهران
در عشر سوم شوال، شاه يك روز مرض غشوهاش فروگرفت. پس از آنكه به هوش آمد گفت از ظلمي است كه به سادات و علما شده است. چند روز كسالتش باقي ماند.
روز بيست و چهارم، مردم متفرقه را از [رفتن به] حضور شاه مخالفت كردند و نايب السلطنه را شاه خواست كه به حضرت عبد العظيم در عقب علما برود، گويا قبول نكرد، كه آنها نخواهند آمد «1»
طهران
در روز بيست و چهارم شوال، اتابيك گفت قراولهاي درب خانههاي مردم شهر طهران را بردارند. سببش را گفتند به جهت اينكه هروقت ميخواستند سرباز را براي امري حاضر نمايند تمام مردم ملتفت ميشوند كه كجا ميروند.
______________________________
(1). يعني قبول نكرد برود. زيرا ميدانست كه آنها نخواهند آمد.
ص: 886
طهران
عمل بگير و ببند شبهاي طهران سخت شده. در ماه شوال بعد از ساعت پنج شب هركس در كوچه عبور كند سرباز او را ميگيرد. چنانكه فرنگيها را با كالسكه گرفتهاند.
علاء الدوله بليت مخصوصي چاپ كرده به كساني كه محترم [اند] و كار دارند براي عبور شب ميدهد.
طهران
موقر السلطنه پسر ناظم السلطنه «1» دختر مظفر الدين شاه را داشت. پس از آنكه چند سال قبل فتنه براي اتابيك سابق و دولت نمود و اعلانات چسبانيد و گرفتار شد مغضوب شد. هرچند خواستند زنش را طلاق بدهد قبول نكرد. آقا سيد علي اكبر مجتهد را پانصد تومان دادند كه طلاق بدهد، قبول نكرد، كه اين عمل حرام است. سال گذشته سي هزار تومان به او وعده دادند، موقر السلطنه قبول كرد و طلاق جبري داد. قريب نصف پولش را به او دادند مابقي را ندادند. آنوقت شاه زوجه او را به ميرزا ابو القاسم «2» امام جمعه طهران داد. موقر السلطنه به عتبات عاليات رفت و در نزد علماي آنجا بيديني شاه و امام جمعه را مشهود داشت كه زن مرا او گرفته. علما تلگراف سخت به شاه زدهاند.
طهران
چون عمل قند سخت شده و از روسيه تجارت نكث پيدا كرده علاء الدوله در عشر سوم شوال خيال دارد مجلسي از تجار براي قرار و نرخ اين كار معين نمايد. ميگويند قند از طرف هندوستان به طهران آوردهاند.
قم
پس از آنكه عسكر [گاريچي] رئيس پست راه بعضي حركات نامشروع كرد، علما به
______________________________
(1). متن: همه جا موقر الدوله پسر ناظم الدوله.- موقر السلطنه داماد مظفر الدين شاه بود.
(2). ميرزا ابو القاسم امام جمعه پسر ارشد حاج زين العابدين امام جمعه ظهير الاسلام بود متولد سال 1282. وي در نجف درس خواند و در مراجعت به ايران، در 1321 بعد از فوت پدرش، امام جمعه شد و در سال 1323 باشكوه الدوله زن مطلقه موقر السلطنه ازدواج نمود.
ص: 887
دولت اظهار كردند، دولت گفت: شما را به اين امور چه كار؟ ما خود تنبيهاش ميكنيم.
اين بود كه علماي قم هرروزه با حكومت طرف بودند و به او شوريدند. اين اوقات هم به جهت نزاع علماي طهران با دولت، آنها متحد شدهاند كه به طهران بيايند. دولت در عشر سوم شوال در راه سوار گذاشته كه آنها را مخالفت نمايند.
كردستان
به جهت بياعتدالي شاهزاده سالار الدوله در كردستان و اجحافاتش مردم به او شوريدند و به طهران تلگراف زدند. شاه او را احضار كرد. در عشر سوم شوال 1323 به طهران وارد شد. ميگويند از مشير الممالك وزير كردستان تنها قريب هفتاد هزار تومان گرفته غير از ساير تعدياتش.
تبريز
در تبريز در سوم شوال، اغتشاش سخت است و نان گير كسي نميآيد و اغلب دكاكين را بستهاند. ميگويند پسر امام جمعه تبريز كه اسمش [] در رختخواب سرش را بريدهاند.
طهران
مشير الدوله وزير امور خارجه، در عشر سوم شوال، براي مسلمانان قفقازيه و روسيه وجه اعانه جمع ميكند كه آنها سرمايه ساخته به ايران بيايند. مبلغي شاه و اتابيك و خود وزير دادند.
طهران
در عشر سوم شوال، مشير الدوله قدغن كرد كه زنهاي مسلمانان كه سابق به خانههاي يهوديها ميرفتند، ممنوع شوند. زيرا كه بعضي مفاسد و هرزگي از اين كار حاصل ميشد و نيز قدغن كرد كه يهود پيالهفروشي و بطريفروشي نكند «1».
______________________________
(1). مسلما منظور علاء الدوله بوده كه حاكم طهران بوده است وگرنه اين امور از اختيارات مشير الدوله كه وزير خارجه بوده نميباشد.
ص: 888
طهران
علماي طهران كه در حضرت عبد العظيم عليه السّلام ميباشند، در عشر دوم و سوم شوال هر روزه در حرم و مساجد آنجا مشغول ذكر و ختم ميباشند و بعضي واعظين در آنجا رفتهاند و هرروزه به منبر ميروند و از خراب شدن امور مسلمانان حرف ميزنند و ميگويند ما به طهران نميآئيم مگر به بعضي شروط:
اولا، ما نميگوئيم كه دولت ايران مشروطه باشد، زيرا كه هنوز قابل و مستعد اين كار نيست. ما ميگوئيم بايد مجلسي در ايران تشكيل شود محتوي از چهار نفر عالم بيغرض و چهار نفر وزير بيغرض و چهار نفر از تجار بيغرض و هرگاه دولت بايد اقدام به امري نمايد به اطلاع اين مجلس باشد.
اين كلام را نسبت به آقا سيد محمد مجتهد طباطبائي ميدهند و نيز ميگويند: ما مدعي دولت نيستيم، ليكن ميخواهيم يك نفر را شاه معين نمايد كه بيغرض باشد و فاصله ما بين ما و شاه باشد و عرايض متظلمين را بيواسطه به شاه برساند. زيرا كه ما هر چه عرض، سابق به شاه مينموديم، به شاه نميرسيد و اتابيك مانع بود و كسي جرئت نداشت كه به شاه برساند.
دوم، آنكه چرا بايد ارامنه و يهود بر مسلمانان مسلط باشند و مسلمانان ذليل.
سوم، چرا بايد اينهمه مواجب را به فرنگي و خارج مذهب داد و اينهمه مسلمانان بيكار باشند.
چهارم، چرا بايد مواجب جمعي مسلمانان فقير را بريد و از سر و ته آنها انداخت و صندوق بازي يعني چه؟ اگر مستحق نبودند چرا به آنها از اول مواجب داديد. در هر صورت چرا بايد مواجب مردم پريشان را كه شغلشان و سرمايه ايشان منحصر به اين مواجب است بريد.
فارس
ساعد السلطنه سردار اكرم كه از طرف شعاع السلطنه نايب الحكومه فارس است، تعدي زياد به اهالي كرده و چون مبالغي از املاك فارس را شعاع السلطنه خريده، اين است كه او را نميخواهند. از 23 شوال به بعد، بازارها را بستند و در شاهچراغ عليه السّلام بست
ص: 889
نشستند. مردم به او شوريدند. او توپ به مردم بست. جمعي از مسلمانان كشته شدند.
شيراز در عين تزلزل است. ميگويند محرك قوام الملك شيرازي است كه در طهران است. اتابيك به او فحش داد. شاه وزير مخصوص را خواست و گفت: تو از سردارهاي بزرگ طهران ميباشي و تعريف از او كرد و گفت: دويست سوار و پنجاه قزاق بردار و برو به فارس و ببين تقصير با كيست. در اواخر شوال ميرود. بعضي ميگويند حكومت فارس را به او خواهند داد.
طهران
امتياز تخم نوغان ابريشم و ماشين شلتوك «1» را دولت در عشر سوم شوال 1323 به حاجي ميرزا حسن خان محتشم السلطنه رئيس وزارت خارجه كه منشي حضور شاه است داد.
اصفهان
چندي است در شهر اصفهان مدرسه ملي مسمّي به «ايمانيه» براي ايتام، آقا شيخ يحيي معين العلماء عراقي ايجاد كرده قريب سي شاگرد دارد.
طهران
در عشر سوم شوال، شاه به دوشانتپه رفته. ميگويند: چون كسالت دارد و هواي عمارت شهر مرطوب است آنجا رفت.
طهران
در روز بيست و نهم شوال، اتابيك و وزير خارجه از صبح به تلگرافخانه باغ رفتهاند و مخابره دارند. از قرار معلوم به اصفهان است.
اصفهان
از قرار معلوم، آقا نجفي مجتهد اصفهان پس از آنكه از آبرو ريختن علماي طهران آگاه شد، در عشر سوم شوال به منبر رفت و گفت: وضع طهران بد شده و اسلام از ميان رفته.
______________________________
(1). متن: چالتوك
ص: 890
من ناچار به طهران ميروم. من نميگويم كسي همراه من بيايد.
طهران
كتاب جغرافياي جديد ميرزا عبد الرزاق خان مهندس سرتيپ در ماه رمضان در طهران به طبع رسيد.
طهران
علماي طهران كه در حضرت عبد العظيم عليه السّلام ميباشند تا عشر اول ذي القعده هنوز به طهران نيامدهاند. شاه هرچه پي آنها فرستاد قبول نكردند. ميگويند: بايد اتابيك و علاء الدوله و موسيو نوز معزول شوند و نيز ميگويند: سخن ما بر سر قرآن مجيد است كه بدان رفتار شود. گفتند شاه به جناب حاجي ميرزا حسين حجة الاسلام كه در عتبات عاليات است تلگراف زده كه جمعي از علماي لوطي طهران به حضرت عبد العظيم عليه السّلام رفتهاند و خيال آشوب دارند. تكليف چيست؟ [در] جواب [تلگراف] زد كه در طهران علماي بزرگ از قبيل آقا سيد عبد اللّه و آقا سيد محمد سنگلجي ميباشند، رجوع به آنها نمائيد. يك روز آقا سيد محمد در آنجا به منبر رفته و موعظت كرده كه اي مردم براي چه هيجان داريد و خيال بد براي ارامنه مينمائيد. ارامنه بادكوبه اگر نزاعي كردند تقصيري ارامنه طهران ندارند و اينها در پناه اسلام ميباشند.
طهران
چون سرحدات اروميه به جهت اكراد مغشوش است. سهام الدوله امير تومان [را] كه از صاحبمنصبان مسن است دولت ميخواهد به آنجا بفرستد.
طهران
در عشر آخر شوال 1323، نگارنده در طهران ايجاد روزنامه هفتگي علمي نمود مسمّي به «شاهنشاهي».
طهران
در عشر اول ذي القعده، عمل نان طهران سخت است و در دكاكين خبازي جمعيت
ص: 891
زياد است. نانها بد و مخلوط به جو و اسما يك من هفت عباسي و رسما سي شاهي است. خود علاء الدوله كمال مواظبت را [دارد] چنانكه تنها اغلب به دكانها ميرود.
چون گندم كم است، خطر گرانتر شدن هم ميرود. ليكن ملاكين طهران در انبار گندم بسيار دارند. در عشر اول ذي القعده، يك روز گوشت را كه چاركي شش عباسي ميفروشند قصابان هفت عباسي فروختند. علاء الدوله قرار [داده] كه در شش عباسي بفروشند و در بهار يك قران و در تابستان چهار عباسي و در زمستان شش عباسي باشد و به قصابباشي لقب ذبح الملكي و اضافه مواجب داد. در هيچ زمستاني گوشت به اين ارزاني در طهران نبوده [است].
دامغان
در شهر شوال، در دامغان، ميرزا محمود خان سرهنگ رئيس تلگرافخانه دامغان به شراكت خيال ايجاد مدرسه ملي دارد.
نجفاشرف
چند گاه قبل، در نجف اشرف، ميان دو طايفه شمرت و ذكرت نزاع درگرفت و به هم تاختند و كشتند و مالها به يغما بردند. دولت عثماني به همان اصلاح مابين آنها راضي بود، كاري بيش از اين نتوانست كرد.
اسلامبول
مجلس محاكمات عدليه عثماني آن سه نفر ارمني را با يك نفر بلژيكي مسمّي به ژوريس كه در انداختن نارنجك به سلطان در ماه ژوئيه 1905 دخالت داشتند حكم به قتل آنها دادند. دول اروپا كه براي برقراري نظم ماليه مقدونيه با دولت عثماني مذاكرات كرده بودند و ميگفتند بايد به اطلاع [ما] باشد و سفاين جنگي در اطراف اسلامبول فرستاده بودند، دولت عثماني مطالب آنها را ناگزير قبول كرد. كشتيها به اوطان خود برگشتند.
روسيه
در ماه ذي القعده شورش روسيه در ازدياد است. رئيس شورشيان علنا بر ضد دولت
ص: 892
ميباشد و هرروزه در بلاد روسيه كشتار است. تلگراف و پست و راهآهن و كارخانجات و تجارت خوابيده. ضرر فاحش به تجار رسيده. دولت عاجز از اصلاح آنها است.
ميخواهد با قوه ناريه و توپ چاره نمايد.
ايران
اشاره
ارفع الدوله سفير كبير، در اين سفر سوم شاه به فرنگ در ركاب بود. در مراجعتش به اسلامبول، در بلژيك احترامات زياد به او نمودند. در اوستاند «1» بلژيك، شش نفر نماينده و وكيل از طرف انجمن بينالملل صلح بروكسل به ملاقات سفير نايل شده يك قطعه صورت ارفع الدوله را كه كار يكي از نقاشان بزرگ آن مملكت است به نام انجمن مزبور [به او] دادند و او را به رياست افتخاري انجمن برقرار نمودند و در بلژيك نامه ذيل را از طرف دار الفنون لوين «2» كه پانصد سال است بنا شده به او دادند، با لقب دكترا [ي] افتخاري ادبيات دار الفنون مزبور.
سوادنامه دار الفنون لوين به پرنس ارفع الدوله 17 اوت 1905
(بزرگوارا: دار الفنون لوين خيلي خوشبخت خواهد شد كه از جناب اشرف عالي پذيرايي نمايد. اين يك سعادت مخصوص به جهت من خواهد بود كه در غياب رئيس محترم دار الفنون تمامي شعب علميه اين دار الفنون را به شما [بنما] يم و ايضاحات لازمه در آن باب بدهم. چون ما خيلي قدر تأليفات جناب اشرف عالي را ميدانيم، لهذا شعبه ادبيات و فيلسوفي «3» اين دار الفنون بدون ذرهاي اشكال و ترديد، جناب شما را به لقب دكتر احترامي دار الفنون لوين ملقّب مينمايد و با كمال شعف ديپلم اين لقب را روز جمعه آتيه به جناب عالي تقديم خواهد كرد. آيا ممكن است از جناب اشرف استدعا نمايم كه [اعلام نمائيد] در كدام ساعت ميتوانيد به دار الفنون تشريف بياوريد؟ مستدعي است احترامات فائقه مرا نسبت به خودتان قبول فرمائيد).
خلخال
اكراد روز و شبي نيست كه نواحي خلخال را نچاپند. طرق خلخال عبور سخت است.
تا يك فرسخي [سفر] بيسوار ممكن نيست. سببش ايلات اكراد ميباشند. حكومت هم عاجز است.
______________________________
(1).Ostand
(2).Louvain
(3). يعني فلسفه
ص: 893
طهران
در دهم ذي القعده، در دربار دوشانتپه، مجلسي با حضور وزراء منعقد شد و گفتگو براي امر علماء بود، باز كار به جايي نرسيد. آخر الامر، در غروب آن روز سرباز و سوار به رياست امير خان سردار به حضرت عبد العظيم عليه السّلام فرستادند.
طهران
در دوازدهم ذي القعده، شاه از دوشانتپه به طهران آمد. در همان روز اتابيك در دربار به اطاق وزير دربار رفت و حاجب الدوله هم بود. از قراين براي امر علما خلوت كردند.
طهران
در عشر اول ذي القعده، شاه پي آقا سيد احمد مجتهد طباطبائي كه در حضرت عبد العظيم عليه السّلام بود فرستاد. خيلي مهرباني كرد و گفت: علما را بياور و مقصودشان چيست؟ گفت ميگويند: ما مقصودي نداريم مگر حفظ اسلام و اتابيك و نوز و علاء الدوله بايد معزول شوند و شاهزاده ظفر السلطنه بايد چوب بخورد و در حضور شاه گفت: اتابيك با شما دشمن است و مملكت ايران را به باد خواهد داد. گفتند اين اواخر علما قصدشان عزل خود شاه است و ميگويند چرا بايد شاه اينهمه ماليات بگيرد و قرض بكند و خزينه را كه بيت المال مسلمانان است تمام بكند «1» و مواجب سرباز هميشه عقب بيفتد.
طهران
علمائي كه در حضرت عبد العظيم عليه السّلام ميباشند قريب هزار نفر از مجتهد و طلاب و غيره هستند و ختم اربعين گرفتهاند و در وقت دعا گريه ميكنند بر ضعف اسلام و نفرين بر مخربين و به شاه نيز دعا مينمايند. ميگويند روزي پانصد تومان مخارج آنها است و در مدارس و خانهها منزل دارند، لكن روزها در مسجد بزرگي كه روبهروي بقعه مباركه
______________________________
(1). متن: تمام بشود
ص: 894
واقع است ميباشند [و] تا مقصود خود را اجرا ندارند [به طهران] نخواهند آمد.
طهران
در روز يازدهم ذي القعده، اداره صندوق طهران اعلام كرد كه قسط مواجب ميدهد.
مرد و زن كه قريب دويست نفر بودند در آنجا اجتماع نمودند و منتظر قسط شدند. در اين وقت يك نفر بلژيكي كه رئيس صندوق بود آمد و گفت: امروز پول نيست. مردم متحير شدند، بعضي از كثرت پريشاني بناي عجز را گذاشتند و فرنگي را قسم ميدادند كه پول بده. فرنگي با كمال نخوت جواب ميداد. در اين وقت آقا سيد حسين نام كه از جمله پول بگيرها بود و بسيار مرد متهوري است فحش به فرنگي داد كه چرا پول نميدهي؟ پسر معز السلطان مترجم گمرك و صندوق گفت: اتابيك قدغن كرده كه پول ندهيم! سيد فحش زياد به اتابيك و نوز و سايرين داد و روي به مردم كرد كه اي بيغيرتان، لچك زنها به سر شما، تا چند صبر داريد و قبول ظلم ميكنيد. بزنيد و اين فرنگي را بكشيد. مردم به هيجان آمده [و] زنها نيز روبندهها به دست پيچيدند و فحش دادند و خواستند گمركخانه را خراب كنند. فرنگي مخفي شد و قضيه خاموش «1».
طهران
در عشر اول ذي القعده، بعضي از اوباش كه از امام جمعه به جهت آن حركات سابقش مشغول افساد بودند، رفتند به سر قبر پدرش و جدش تغوّط كردند و نجاست سگ ماليدند. ظهير الاسلام برادر امام جمعه به برادرش گفت كه چرا آن حركات [را] در مسجد شاه كردي و آبروي اسلام و خودت را بردي؟ قبر پدر و جد ما محل نذورات و زيارتگاه مردم بود. بكلي ضايع شد و نيز در هجو امام جمعه اشعار [ي] گفتهاند و در پاي منبرش كلمات زشت نوشتهاند ازجمله اين عبارت، كتاب شرح لمعه ... به امام جمعه «2». ازجمله دو [بيت] شعر ذيل است:
اي امام فاسقين، اي آنكه كردي دين خرابتقويت از كفر كردي، خانه ظلمت خراب
______________________________
(1). در متن: خواموش
(2). چند كلمه حذف شد.
ص: 895 حاصل آب فرات و درس با تدليس تواي كه بنوشتي تو بر طهر يهوديها كتاب كتاب طهر يهود، مقصود اين است كه امام جمعه اهل كتاب را پاك ميداند و كتاب در اين باب نوشته و مردم به در خانه شيخ ... فحش نوشتند و گفتند ترا ميكشيم. دولت قدغن كرده هركس به ديوارها چيزي بنويسد او را بگيرند. نيز بعضي طلاب مدرسه خان مروي به حمايت آقا سيد عبد الله به حضرت عبد العظيم عليه السّلام رفتهاند. امام جمعه پيغام داده كه هركدام به آنجا رفتهاند، برنگردند. طلاب باقي مانده پيغام دادهاند كه آنها كه رفتهاند خوب، ماها هم خواهيم رفت.
طهران
آقا سيد جمال واعظ اصفهاني كه در مسجد شاه نماز ميكرد، به لباس مخفي به طرف عتبات عاليات رفت. در عشر اول ذي القعده از سرحد خانقين تلگراف به علما [ي] طهران ساكن حضرت عبد العظيم زد كه از آنجا حركت نكنيد تا تكليف شما از علماي عراق عرب برسد.
طهران
در سيزدهم ذي القعده، اتابيك به تلگرافخانه باغ رفت و با ولايات گفتگو دارد. گويا با اصفهان است.
بادكوبه
مسلمانان تبعه ايران در خاك بادكوبه و قفقاز كه از ظلم ارامنه و بيكاري به تنگ آمدهاند تلگراف به مشير الدوله زدهاند كه به طهران بيايند. مشير الدوله از براي آنها ده هزار تومان از خود شاه و اتابيك فراهم كرد و براي آنها فرستاد و گفت از آنها پول تذكره نگيرند و ميخواهند از ساير مردم اعانه براي آنها بگيرند. روي هم هيجده هزار تومان اعانه براي آنها فراهم شد.
طهران
اداره نوغان ابريشم به حاجي محتشم السلطنه رئيس وزارت خارجه داده شد. او
ص: 896
نظامنامه براي اين اداره ترتيب داد و براي هر ولايت شخصي را معين كرد كه مشغول تدارك باشند و در بندرات آدم فرستاد كه تشخيص بد و خوب تخم نوغان را بدهد و بدش را نگذارد وارد ايران شود. سال گذشته تجار ارامنه از راه اسلامبول تخم نوغان فاسد به ايران آوردند و ضرر كلي به تجار وارد شد.
طهران
سفير عثماني در طهران در ماه ذي القعده به ثقة الملك مدير خط عثماني گفت چرا دولت ايران اغلب امتيازاتش را به دولت انگليس و روس ميدهد و به ما كه مسلمان هستيم نميدهد؟!
بندر انزلي
امسال روسها از ايران اجازه گرفتهاند كه در دهنه بختي بندر انزلي گلوگاه بسازند كه پناهگاه «1» كشتيها در موقع كولاك باشد و نيز راه شوسه «2» از كنار غازيان تا رشت با روسها است، اين اوقات مشغول كشيدن ميباشند.
بمبئي
در بمبئي، به جهت مفخم السلطان جنرال قونسول ايران در هندوستان و تجار ايراني، انجمن تجارتي ايرانيان براي ترقي و توسعه تجارت ايران و هندوستان افتتاح شده است.
طهران
در سيزدهم ذي القعده، امير خان سردار حاكم حضرت عبد العظيم چهار نفر از بستگان علما را كه دست [به] فسادشان كامل است ازجمله آقا سيد علاء اعتماد الاسلام، دوم [ميرزا مصطفي آشتياني برادر] آقا شيخ مرتضي، سوم [ميرزا ابو القاسم طباطبائي]، چهارم [ميرزا محسن] «3» به تدبير در درشكه نشانيده به طهران آورد كه برويد در خانه
______________________________
(1). متن: پناگاه
(2). متن: شسه
(3). ميرزا ابو القاسم فرزند ارشد سيد محمد طباطبائي بود و ميرزا مصطفي آشتياني برادر حاجي شيخ مرتضي و ميرزا محسن برادر صدر العلما داماد سيد عبد الله بهبهاني و اعتماد الاسلام آقا سيد علاء الدين داماد بهبهاني.
ص: 897
اتابيك و مقاصد شما برآورده است. پس از آنكه به طهران آمدند و به خانه اتابيك رفتند، بعضي از تجار شهر را [خبر] دادند كه آنها را در آنجا حبس كردند. اين خبر به تجار و كسبه هواخواه آنها رسيد، شروع به بستن دكاكين خود نمودند. دولت خبردار شد و آن روز مانع شد. در روز بعد كه شاه به ناهار منزل امير بهادر جنگ وزير دربار مهمان بود، به جهت اينكه حسينيه خود را سقف زده و سي و پنج هزار تومان مخارج سقف كرد [ه] اين مهماني را كرد. بعد از ظهر بعضي سادات در بازار افتاده، امر به بستن دكاكين نمودند.
تجار و كسبه اغلبي بستند. از طرف [ي] حكومت خبردار شده فراش و سوار فرستاد كه باز كنيد. بعضيها باز كردند و نيز حاجي موقر الدوله وزير شهر با جمعيت از بازار گذشت و مردم را تهديد كرد و در كاروانسراي حاجب الدوله فراشان به تجار سختي كردند. تجار آنها را زدند. از طرف ديگر امير بهادر با جمعي از بازار گذشتند و كسبه را تهديد كردند كه اگر باز نكنيد دكان شما را غارت ميكنيم. دو زن نقابي گفتند: امير بهادر خوب است نظم دكاكين خبازي را بدهي كه نان فراوان بشود و ما پول در دست داريم و چند ساعت است كه نان گير ما نميآيد. امير بهادر فحش به آنها داد كه اي قحبهها به شما ربطي ندارد. آنها [فحش را] پس دادند. حكم داد آنها را گرفتند و تا غروب روز چهاردهم اغتشاش برپا بود و اغلبي از كسبه و تجار به حضرت عبد العظيم رفتند. دولت هم سوار به حضرت عبد العظيم فرستاد.
همهمه در تمام شهر پر است و نان كم، چنانكه در دم هر دكان [خبازي] قريب سي، چهل نفر مشتري ميباشند و نان براي چند روز ميخرند و تجار كه عازم به حضرت عبد العظيم بودند چوبها [ئي] در دست داشتند و به سر خود ميزدند كه اسلام و مسلماني از ميان رفت و گريه ميكردند. در شب پانزدهم، علاء الدوله رؤساي صنف را احضار كرد و از آنها التزام گرفت كه فردا كسبه دكاكين را باز نمايند. در روز پانزدهم نيز تجار بتمامه دكاكين را بستند. بعضي اصناف باز كردند. دولت نظام در بعضي بازارها فرستاد و به حضرت عبد العظيم عليه السّلام سوار فرستاد. گفتند جمعي از كسبه و سادات را علاء الدوله گرفت، لكن دولت سخت هراسناك است و جلوگيري از بستن دكاكين نتوانست نمايد.
ص: 898
كردستان
در شوال، در سنندج، سالار الدوله ايجاد مدرسه ايتام نمود، مسمّي به «سالاريه» داراي سي شاگرد يتيم.
طهران
در ماه شوال، در طهران، ترجمه كتاب تاريخ نادر شاه افشار و مختصري از تاريخ مغول از اولاد امير تيمور گوركان تأليف جيمز فريزر «1» انگليسي به طبع رسيده.
طهران
در ماه شوال، اميرزاده قهرمان ميرزا صارم الدوله سردار اعظم به رياست فوج گروس، فوج كردستان، فوج كمره، توپچي خمسه، فوج اول سواره شرف كردستان مفتخر شد.
كاشان
در كاشان، در ماه شوال، [به] خيال ايجاد مدرسه ملي بودند، آقا سيد محمد مجتهد مانع شد.
روسيه
بعد از جنگ ارامنه و مسلمان، خسارت به هردو وارد شد و دولت به زور سلاح اصلاح كرد. در بادكوبه هشتاد خانه مسلمان، يكصد و پنجاه خانه ارمني سوخته، در نخجوان سي خانه ارمني، بيست خانه مسلمان، در ايروان شانزده خانه مسلمان، هفت خانه ارمني خراب [شده] و سوخته است. در بادكوبه از مسلمان سيصد و از ارامنه هشتصد و سي نفر تلف شد، در نخجوان يكصد و هشت مسلمان و يكصد و دو ارمني،
______________________________
(1).James Fraser در متن: جمس فريزر. اين كتاب را ناصر الملك ميرزا ابو القاسم خان ترجمه كرده و در صفحه اول آن آمده: «هو الله تعالي ترجمه تاريخ نادر شاه از تصنيفات جمس فريزر صاحب است كه بندگان حضرت مستطاب اجل اشرف آقاي ناصر الملك دامت شوكته كه از انگليسي به فارسي ترجمه فرمودهاند و الحق در نهايت خوبي و خوشي از عهده آن برآمدهاند و السلام علي من اتبع الهدي» و در پايان آن آمده «در شهر ذي الحجة الحرام 1327 سمت اتمام يافت» با اين ترتيب معلوم نيست اين ترجمه مذكور در متن از كيست.
ص: 899
در ايروان هشتاد مسلمان و چهل و پنج نفر ارمني، در شوشي «1» و قرهباغ دويست ارمني [و] يكصد مسلمان تلف شد.
يزد
اين اوقات مدرسه ملي يزد را علما مانع شدند كه زبان فرانسه بايد خوانده نشود.
مشير الممالك وزير يزد كه باعث ايجاد مدرسه بود، حرف آنها را قبول كرد.
صحت مظفري
نصير الاطباي طبيب كتابي براي استعمال ادويه فرنگي و مقدار آنها نوشته، در شوال به طبع رسيد.
طهران
در شانزدهم ذي القعده، شاه شخصا به آقا سيد عبد اللّه مجتهد در حضرت عبد العظيم عليه السّلام تلفون زد و او را پشت تلفون خواست. آقا سيد عبد الله با پنج هزار نفر از علما و طلاب و تجار پشت تلفون آمد. شاه احوالپرسي كرد و گفت: به شهر تشريف بياوريد، تمام مقاصد شما برآورده است و مشغول نوشتن ميباشم. آقا سيد عبد الله گفت ما هم حاضريم و فردا به شهر ميآئيم. روز جمعه شانزدهم، شاه اغلبي از وزرا و رجال را با كالسكه مخصوص به حضرت عبد العظيم پي علما فرستاد و تمام درشكههاي ميدان را مجانا براي طلاب روانه [كرد]. بليت ماشين و ترامواي نيز مجاني بود. نخست دستخط شاه را كه اقبال الدوله حامل بود، به اتفاق سپهدار بردند و در حضور علما بالاي منبر قرائت شد كه مقاصد علما برآورده است و در هر شهري مجلس عدليه منعقد خواهد شد و از طرف ملت يك نفر در آن مجلس باشد كه مردم مقاصد و تظلمات خود را به توسط آن مجلس به عرض شاه برسانند و نيز تجار و كسبه در امان باشند. پس از آن تمام علما و طلاب و سادات و تجار و كسبه با احترام زياد به طهران وارد شدند. تمام درشكه و كالسكه شهر همراه آنها بود. چنين اتفاقي تا حال در طهران روي نداده بود. آقا
______________________________
(1). متن: شوش
ص: 900
سيد جمال واعظ اصفهاني و آقا سيد جمال مجتهد داماد حاجي ميرزا حسين بن حاجي ميرزا خليل حجة الاسلام سوار درشكه نشدند و سوار يعفور بودند و هزار نفر از مردم و الواط جلو آنها سلام و صلوات ميفرستادند و ميخواندند كه از بركت امام عصر عجل الله تعالي فرجه دين اسلام زنده شد و به همين شكل از حضرت عبد العظيم وارد طهران شدند. گفتند آقا سيد عبد اللّه را شاه به اندرون خواست و نيز در آن روز با اينكه جمعه در حضور شاه مجلسي منعقد از وزرا شد و در شب هيجدهم محض ورود علما و صلح ميان ملت و دولت بازارها و دكاكين را چراغان كردند.
ايطاليا
در اين ماهها، ملا «1» مفتون كه دعوي مهدويت دارد با احباب خود به قبيله [اي] از ايطاليا [ئيها] هجوم كرده [و] در سلب و نهب كوتاهي نكرده [است]. دولت [ايطاليا] دو فروند كشتي به طرف سومالي «2» حركت داد.
نخجوان
يك روز صبح، يك جوان مسلمان در كنار شهر به آبياري زراعت خود مشغول بود.
چند نفر ارامنه به او برخورده با تير رولور «3» او را ميكشند. اقرباي جوان سر راه منتظر تلافي بودند. در اين وقت يك نفر ارمني ميگذرد، او را ميكشند. روز بعد يك مسلمان را دوباره ميكشند. مسلمانان به ستوه آمده در بازار به ارامنه حمله آوردند. سي و پنج نفر ارمني را كشتند و پنج نفر مسلمان كشته شد. دكانها را غارت كردند. خانهها را خراب و سوزانيدند. يك ماه بازارها بسته بود. از طرفين ضررها ديدند. كسي در شهر عبور نميكرد. يك طرف شهر ارامنه بودند، يك طرف مسلمان [ها]. علاقه از هم بريده شد.
شهر مملو از سرباز شد، كسي از ترس صدا نميكرد. بعد [درگيري] به دهات سرايت كرده قتل و غارت از طرفين شد. بعد به ايروان سرايت كرد. مسلمانان ايروان خيلي مال و جانشان به هدر رفت.
______________________________
(1). متن: ملاي و ظاهرا: مولاي
(2). متن: صومال
(3). در متن: رولوه
ص: 901
آمريكا
يك نفر ادوار [د] كندي نام در آمريكا كه سياه رنگ بود، در مدت بيست و پنج سال به تدريج سفيد پوست شد!
بادكوبه
پس از آنكه در بادكوبه ميان مسلمان [ها] و ارامنه نزاع [در] گرفت و از طرفين كشتار شد، آخر الامر دولت به زور اسلحه خاموش «1» كرد و هركدام دسته از هم جدا شدند.
مسلمانان به خيال خود آسوده شدند و در فكري نبودند. ارامنه بيدار و به تهيه پرداختند.
بزرگان مسلمانان به باغهاي بيرون [شهر] براي [گريز از] گرمي هواي تابستان رفتند.
ارامنه نرفتند. در دوم ماه رجب المرجب روز شنبه چهار ساعت از ظهر گذشته صداي زنگ كليسا بلند شد. به محض اين صدا، صداي شليك تير و تفنگ بادكوبه را پر كرد.
ارامنه به دكاكين و خانههاي مسلمانان هجوم آوردند، بناي تاراج و كشتار را گذاشتند.
هفت روز اين كشتار در ميان بود، دولت هم چاره [اي] نتوانست كرد. مسلمانان اغلبي از ايشان عمله و فعله بودند. ناچار دولت توپ بست و سالدات پياده كرد و گفت از هر خانه صدا بلند شود، خانهاش را توپ ميبندم و خود نظام بناي چاپيدن را گذاشت و سه خانه ارمني و يك خانه مسلمان را به توپ آتش زدند، بعد با كارد و دندان به نزاع پرداختند.
عدد تلفات [به] دو هزار [نفر] رسيد. ضرر به بيست ميليون «2» رسيد. سه نفر مسلمان، يكي ميرزا ابو الحسن خان معاضد السلطنه يكي حاجي زين العابدين تقي اف يكي ميرزا عبد الحسين عميد التجار خدمات به ملت كردند. بيست و پنج هزار نفر عمله مسلمان به طرف ايران حركت كردند.
كردستان
در عشر دوم ذي القعده، حكومت كردستان به شاهزاده جلال الدوله داده شد.
ايران
در ماه شوال، در حدود خراسان و سيستان، ناخوشي طاعون بروز كرد. ميگويند اول
______________________________
(1). متن: خواموش
(2). متن: مليون
ص: 902
از نيزار سيستان بروز كرد. در دو ماه صد و پنجاه نفر را كشت و نيز از سرحدات خراسان نوشتهاند كه شبه طاعون است و دانه ميزند. در عشر دوم ذي القعده، در دربار مجلس براي اين كار قرار دادند كه در سرحدات قرانتين قرار بدهند و تلگراف به پاريس زدند كه پانصد شيشه سرم ضد عفونت «1» طاعون به ايران بياورند.
طهران
در عشر دوم ذي القعده، بعد از تسلط علما بر دولت، علاء الدوله از حكومت طهران استعفا كرد و در خانه نشست، لكن دولت قبول نكرد. در همين چند روز نرخ ترقي كرد، چنانكه نان را يك من هشت عباسي ميگويند و دو هزار ميفروشند و گوشت را هشت عباسي ميفروشند هر چاركي. ساير مأكولات هم ترقي كرده.
در عشر دوم و سوم ذي القعده، طهران بيحاكم است و هرج و مرج است. هرچه دولت اصرار به علاء الدوله كرد، قبول نميكند و ميگويد بعد از اين حكومت كردن در طهران با اين وضع بيغيرتي است. رعيت از او راضي هستند و ديگر حاكمي به اين بيطمعي و بيملاحظگي براي طهران پيدا نميشود. حكومت را شهرت دارد به اقبال الدوله كاشاني وزير خالصهجات دادند «2» زير بار نرفت و بعد از اين هم با تسلط علما كسي از عهده حكومت طهران بيرون نميآيد. نير الدوله را از نشابور تلگرافا براي حكومت طهران خواستهاند. علما خيال دارند قانوني از روي احكام شريعت به طبع رسانيده داير نمايند و مجلس عدالت هم كه از طرف ملت وكيل داشته باشد در تمام بلاد ايران باشد كه مطالب در آن مجالس اظهار شود و بيواسطه به شاه برسد و بدون تصويب آن مجلس، شغلي به كسي داده نشود.
در بيستم ذي القعده، اتابيك به ديدن علما رفت، روز بعد هم آنها به منزل او رفتند.
امروزه علما جز چند تن در طهران متفق ميباشند. اگر اين اتفاق باقي باشد همه نوع كاري را از پيش ميبرند. شاه هم از آنها راضي است، چنانكه وقتي گفته بود: دولت مشروطه به عدل نزديكتر است و شخص پادشاه آسوده. براي اتابيك هم خوب نيست.
______________________________
(1). در متن، ضد سرم عفونت
(2). متن: به اقبال الدوله وزير خلصجه كاشاني دادند.
ص: 903
احتمال ميرود به زودي معزول شود. سابقا ملاحظهاي اجزاي خلوت از او داشتهاند، حال به آن درجه ترس ندارند و ممكن است معايب او را به شاه بگويند.
طهران
در بيست و دوم ذي القعده، شاه از صبح تا بعد از ظهر مشغول فنوگراف «1» بود، سخن خود و سخن بعضي از وزرا كه حضور داشتند در گراموفن «2» كه تازه ابتياع كرده حبس كرد «3». نطق شاه اين بود:
جناب اشرف اتابيك اعظم چهل سال است كه به من از روي راستي و درستي خدمت كرده و صرفه دولت را منظور نموده، از او راضي ميباشم. ان شاء الله صد سال ديگر هم همين طور خدمت خواهد كرد.
در آن روز تيلر «4» شارژدافر اتازوني هم در حضور شاه بود.
فارس
در ماه ذي القعده كه وزير مخصوص به حكومت فارس براي اصلاح رفت، اهالي فارس تلگراف به او زدند، اگر براي اصلاح ميآيي نيا، اگر به حكومت ميآيي راضي هستيم.
طهران
در عشر دوم ذي القعده، از نجفاشرف تلگراف آمد كه حاجي شيخ محمد طه عرب مجتهد ساكن نجف اشرف وفات كرد. اعراب آنجا اغلب مقلد او بودند. در مسجد شاه طهران از طرف دولت فاتحه گرفتند. چون علما به جهت عداوت با امام جمعه به مسجد شاه نرفتند، در بعضي مدارس ديگر خودشان ختم گرفتند.
كرمان
در ماه ذي القعده، حكومت كرمان و بلوچستان به شاهزاده عبد الحسين ميرزا
______________________________
(1).Phonographe
(2).Gramaphone
(3). حبس كرد يعني ضبط كرد.
(4).Taylor
ص: 904
فرمانفرما حكمران كرمانشاهان و لرستان و بروجرد داده شد.
طهران
در ماه ذي القعده، آقا محمد خان برادر زاده مرحوم حاجي بهاء الدوله ساسان ميرزا ملقب به بهاء الدوله شد.
طهران
علاء الملك وزير علوم در ماه ذي القعده اعلان كرده كه در مدرسه دار الفنون ايجاد كتابخانه ميشود و بعد از اين هركس كتاب به طبع ميرساند يك جلد مجاني به آن كتابخانه تقديم دارد.
طهران
در عشر اول ذي القعده، شاه از دوشانتپه دو دانه كبك خود زده براي آقا سيد عبد اللّه مجتهد فرستاد، او هم پنجاه تومان ناز شست براي شاه داد.
طهران
در عشر دوم ذي القعده، شاه تلگراف تبريك به رئيس جمهوري مكزيك زد. او را به اين مضمون جواب زد «1»: مظفر الدين شاه، تبريكات شما را پذيرفتم.
خراسان
منتخب الملك نايب اول وزارت خارجه در ماه ذي القعده به كارگزاري خارجه خراسان منصوب شد.
استراباد
در ماه ذي القعده، معتصم الملك شيرازي به كارگزاري خارجه استراباد منصوب شد.
ايران
در عشر دوم ذي القعده، موسيو شيندلر مفتش تذكره ايران به جنرال قونسولگري سوئد و نروژ منصوب شد.
______________________________
(1). جواب زد يعني پاسخ داد.
ص: 905
اروميه
در ماه ذي القعده، سهام الدوله امير تومان به حكومت اروميه منصوب شد.
طهران
در عشر سوم ذي القعده، شاه ده شبه به جاجرود رفت، لكن اتابيك نرفت و در طهران مشغول بعضي امور است و در آنجا شكار زياد شاه زده، براي وزراي مختار نيز فرستاد.
طهران
در عشر سوم ذي القعده، اعتماد الذاكرين نواده [ميرزا] مسيح مجتهد «1» در ساعت پنج از شب در حوالي طويله ميرزا ابو القاسم امام جمعه ميگذشته. چند نفر به سر او ريختند و او را زخم كاري زدند. ميگويند به تحريك خود امام جمعه بوده. احتمال دارد اعتماد [الذاكرين] تلف شود. ذاكرين طهران با علما مشغول كنگاش بر ضد امام جمعه ميباشند.
خطر عمده براي امام جمعه ميرود. اتابيك فرستاد چند نفر نوكرهاي امام جمعه را كه مرتكب اين عمل بودند گرفته چوب زد. گفتند امام جمعه سابقه عداوت با اعتماد [الذاكرين] دارد، زيرا كه در ماه گذشته در مسجد شاه به منبر رفت و از امام جمعه خوب نگفت.
طهران
در ماه ذي الحجه [نام] مدرسه موسوم به «ثروت» را تغيير دادهاند و موسوم به «تجارت» ساخته. سعد الدوله وزير تجارت به اتفاق تجار اين مدرسه را دائر مينمايند كه در آنجا درس دفترداري و تجارت خوانده شود.
فرانسه
در ماه ذي القعده 1323 «2»، موسيو لوبه «3» رئيس جمهوري فرانسه از رياست
______________________________
(1). همان مجتهدي كه در قضيه ايران و روس دخالت كرد و مردم را بر ضد گريبايدوف و رفتار گستاخانه و اقدامات خودخواهانهاش برانگيخت تا كار به كشته شدن سفير روس انجاميد.
(2). متن: 1316
(3).Loubet
ص: 906
[جمهوري] فرانسه استعفا كرد، يعني [مدت رياست جمهوريش] سرآمد. موسيو فالير «1» رئيس جمهوري شد.
ايران
تجار ارامنه تبعه روس، در ماه ذي الحجه 1323 «2»، خيال دارند از دولت ايران امتياز كارخانه پنبه پاك كردن و از غوزه در آوردن [بگيرند و] در سبزوار و نشابور دائر نمايند.
تبريز
روز شنبه دهم ذي القعده، قبل از طلوع آفتاب چهار كرت زمين حركت كرد. در شب يكشنبه نيز يك ساعت از نصف شب گذشته زلزله شديدي شد، صدمه وارد نياورد، اما مردم را خوف فرو گرفت.
طهران
پس از آن حركات زشت كه از ميرزا ابو القاسم امام جمعه ناشي شد- كه براي ملت و دولت هردو بد بود- مردم به انواع و اقسام او را هجو كرده و در كوچه و بازار او را فحش ميدهند و اشعار درباره او گفتهاند. ازجمله اشعار ذيل است:
................ ................ .. «3»
در ماه ذيقعده، سيف الدين ميرزا مدير توپخانه ملقب به امير سيف الدين شد.
طهران
در عشر اول ذي الحجه، در طهران، شهرت تام دارد كه قندي كه از بادكوبه به ايران حمل ميشود مسموم است. ميگويند در كارخانهاش ارامنه سم داخل كردهاند، محض دشمني با مسلمانان، شهرت دارد كه در ولايت [] و طهران جمعي مردهاند و ناخوش شدهاند به جهت قند، و ميگويند در وسط يك قند چيزي زرد ديده شد. مردم اغلب با
______________________________
(1).Fallieres
(2). متن: 1316
(3). چون اشعار (12 بيت) مستهجن و زشت بود حذف شد.
ص: 907
نبات و شكر چاي ميخورند. بعضي ميگويند اين شهرت را مردم محض گراني قند دادهاند كه نخورند ارزان بشود.
طهران
در روز هشتم ذي الحجة الحرام، عشرت السلطنه دختر شاه، زن آصف السلطنه صاحب جمع به مرض [] «1» در سن 34، در طهران وفات كرد. در مسجد شاه فاتحه گرفتند ظل السلطان فاتحه را برچيد. در حضرت عبد العظيم (ع) در مقبره شاه شهيد مدفون شد.
ايران
چون سابق بر اين قرار بود محال لجن- كه لاهيجان است- كه سرحد ساوجبلاغ و فاصله ايران و عثماني است هيچ كدام از دولتين در آنجا بنا و گمركخانه نسازند. نوز وزير گمرك ايران در آنجا گمركخانه ساخت. كردها خراب كردند. دوباره دولت ايران به زور سرباز بنا كرد. دولت عثماني تحريك كرد و كردها كه از طايفه شيخ عبيد اللّه بودند خراب كردند و آنجا را تصرف نمودند. دولت ايران هم در سرحدات خود تحريك كرده به رعاياي عثماني سخت گرفتند. آنها به سفير [عثماني] در طهران [تلگراف] زدند و سفير چون مرد خوبي است و با دولت ايران خوب است سختگيري نكرد. ناچار رعاياي عثماني به باب عالي تلگراف زدند. عثماني هم در خاك خود بناي بيحسابي با رعاياي ايران را گذاشتند و تا حال اين فتنه نخوابيده. حتي گفتهاند اگر در آنجا تصرفي نماييد ديگر بد و خوبش را از چشم ما نبينيد و اين كار نتيجه خوبي براي ايران ندارد.
طهران
در عشر اول ذي الحجه، شاه از جاجرود به طهران آمد، خبر فوت دخترش را شنيد.
بعد از سلام [عيد] قربان، شش شبه به دوشانتپه رفت. ظل السلطان هم در اواخر عشر اول از فرنگ به طهران آمد. عضد السلطان حاكم رشت هم احضار شده در نهم ذي الحجه وارد طهران شد.
______________________________
(1). در متن سفيد و نانوشته مانده.
ص: 908
ايران
متاعي كه هرروزه از خارجه به ايران وارد ميشود روزي هفتاد هزار تومان است. قند تنها روزي بيست هزار تومان وارد ميشود.
طهران
چون عمل نرخ [در] طهران بد شده و گراني [هم هست] مرد [م] بازاري با خود قرار دادهاند كه اگر علما و دولت اصلاح نكنند، در دهه اول محرم بلوا خواهند كرد.
طهران
در ماه ذي القعدة الحرام، سلطان جنيد ميرزا شبل الدوله بن عبد العلي ميرزاي «1» معتمد الدوله بن حاجي فرهاد ميرزاي معتمد الدوله ملقّب به معتمد الدوله شد.
طهران
در عشر اول ذي الحجه، ثقة السلطنه بن حاجي مدير الدوله وزير وظايف و اوقاف به نيابت وظايف و اوقاف و استيفاي وظايف سربلند شد.
استراباد
در عشر آخر ذيالقعده، ميرزا محمد خان اعظام الدوله سردار لاريجاني به حكومت استراباد و گرگان و تركمان برقرار شد و نيز سرداري قشون استراباد به او داده شد و ملقّب به سردار مفخم شد. پسرش فرج اللّه خان اعظام الدوله شد و سرتيپ اول و اسد الله خان پسر ديگرش عظيم الملك شد.
______________________________
(1). عبد العلي ميرزا پسر دوم فرهاد ميرزا بود. پسر اولش سلطان اويس ميرزا بود كه بعد از پدر لقب معتمد الدوله يافت. پس از مرگ سلطان اويس ميرزا (1310) لقب معتمد الدوله به عبد العلي ميرزا رسيد و او مردي دانشمند شاعر بود و به همين جهت در حكومت زنجان گرفتار دسيسه و نيرنگ جهانشاه خان شد و سرشكسته و بدنام به تهران بازگشت و ديگر شغلي بدو ارجاع نشد. سلطان جنيد ميرزا پسر اين عبد العلي ميرزا است. وي كه در 1290 متولد شده بود، در چهل و هشت سالگي ظاهرا به علت بيماري شديد قلب خودكشي كرد.
ص: 909
سيستان
در عشر آخر ذي القعده 1323 «1»، در سيستان اثري از ناخوشي طاعون نيست و اين مرض هم سابق بيشتر در ماهيگيران نيزار بوده. از طرف روس و انگليس اطباء به سرحد فرستادهاند كه تشكيل مجلس حفظ الصحه سرحدي بدهند. از طرف دولت ايران هم سرباز و حكيم و مأمور فرستادهاند كه قرانتين بگذارند.
كرمانشاهان
در عشر آخر ذي القعده، حكومت كرمانشاهان به حسام الملك امير افخم همداني داده شد و قرار داد كه سالي سي هزار تومان تقديمي دولت را به سالار الدوله حاكم بروجرد بدهد.
طهران
در عشر دوم ذي الحجة الحرام، ميرزا جواد خان سعد الدوله وزير تجارت را به حكم دولت گرفته به يزد فرستادند. ميگويند سبب هيجان تجار در ماه قبل او بوده. بعضيها هم تهمت ميدانند و نيز ميگويند محمد خان احياء الملك طبيب اتابيك سابق «2» را به جهت بعضي افسادها نفي بلد كردند.
طهران
در روز هيجدهم ذي الحجه كه عيد مبارك غدير است، شاه دو ساعت به ظهر مانده از دوشانتپه به طهران آمد و سلام نشست و عصر آن روز به منزل ظل السلطان رفت و از آنجا دوباره به دوشانتپه [رفت] و آتشبازي شب عيد را در دوشانتپه به پاي داشتند. هم در آن روز چون اتابيك درد پاي سخت دارد، در عمارت گلستان سوار كالسكه كوچك شده با دست او را كشيدند و به حضور شاه آمد و در آن روز شاهزاده جلال الدوله به منصب امير نوياني نائل شد.
ايران
در عشر اول ذي الحجه، وزير مخصوص كه مأمور به فارس بود، حاكم بالاستقلال شد
______________________________
(1). متن: ذي القعده 1316
(2). منظور از اتابيك سابق ميرزا علي اصغر خان امين السلطان ميباشد.
ص: 910
و شعاع السلطنه معزول و خود شعاع السلطنه در عشر دوم ذي الحجه از فرنگ به طهران آمد و يك نفر طبيب فرنگي با خود آورده. ميگويند ميخواهند وزارت جنگ را به او بدهند.
ايران
در عشر دوم ذي الحجه، ميرزا جعفر خان يمين الممالك رئيس تذكره به كارپردازي بغداد مأمور شد و ميرزا علي اكبر خان معزول، اداره تذكره را هم به پسرش ميرزا اسد اللّه خان دادند.
بارفروش
چند ماه است ميرزا محمد خان اعظام السلطنه سردار در بارفروش ايجاد مدرسه مليه نمود و اسمش را «اعظاميه» گذاشت.
سواد دستخط شاه
جناب اشرف اتابيك اعظم، اگرچه در برقراري حقوق متوفيات، از سابق كسر ثلث و توماني هزار معمول بوده و بلا استثناء اين حكم را تاكنون رعايت ميفرموديم، ليكن از تاريخ صدور اين دستخط محض دعاگوئي عامه مقرر ميداريم از سي تومان كمتر در كليه صيغ مرسومات كسر ثلث و تقديم توماني هفت هزار معاف و موقوف باشد. همين دستخط ما را به وزارت ماليه بفرستيد كه مدلول آن را مجري دارند. شهر شوال ئيلان ئيل 1323.
لرستان و بروجرد
در ماه شوال، حكومت لرستان و بروجرد به شاهزاده سالار الدوله داده شد.
گروس
در ماه شوال، حكومت گروس به مشير السلطان پيشخدمت داده شد.
______________________________
(1). بارفروش همان شهر بابل امروز است. مرآت الوقايع مظفري ج2 911 اروپا ..... ص : 911
مظفري، ج2، ص: 911
اروپا
اين اوقات، در فرنگ اختراع عكس با تصوير به توسط تلگراف شده است.
طهران
در عشر سوم ذي الحجه، وزارت تجارت «1» به حاجي سيف الدوله برادر اتابيك مرحمت شد.
اسلامبول
در شب هشتم شوال، در اسلامبول در محله قنديللي خانه [اي] آتش گرفت و بعد سرايت كرده، يك كليسا و مبالغي دكاكين سوخت. يك نفر هم به هلاكت رسيد، دو نفر مجروح [شدند].
بنادر فارس
اين اوقات موقر الدوله كارگزار بنادر فارس خيال دارد در كارگزاري تمبر دولتي دائر نمايد كه در نوشتجات و قباله تمبر بزند.
ازمير
چهارم ماه شوال، در قصبه وكزلي از توابع ازمير حريق سختي وارد شد. چهار مسجد و سيصد و هشت دكان و پنجاه مغازه و يك كاروانسرا سوخت، به مقدار يكصد و بيست هزار ليره و يك نفر هم تلف شد.
طهران
در عشر اول ذي الحجه، حاجي عليقلي خان سردار اسعد به منصب ايلخانيگري و ايل بيگي بختياري و حكومت چهار محال منصوب شد.
طهران
در اوقات حكومت علاء الدوله در طهران، شاگردان مدارس آليانس بعضي كاغذها به
______________________________
(1). در متن: وزارت تجارت را به
ص: 912
هم نوشتند كه از چه جهت بايد يك نفر رئيس مملكت باشد، مگر او بر ما ترجيح دارد كه اينهمه ظلم بكند و آدم بكشد. بايد چاره اين كار نمود، كاغذشان به دست دولت افتاد.
بعضي مرتكبين را در دار الحكومه حبس كردند و تحقيقات نمودند. در اول، دولت اين اتفاق را خيلي مهم پنداشت و از مشير الدوله و علاء الملك بازخواست نمود.
طهران
در عشر سوم ذي الحجه، شاه در دوشانتپه يك روز به شكار ميرود. دو نفر فرنگي جلوش آمده كه ما عارض ميباشيم. در حالتي كه جاي عارض شدن در بيابان نيست. شاه ترسيد و از قراولها بازخواست كرد كه چرا اينجا آمدند؟ شاه دوباره ميخواهد در فرحآباد بنائي نمايد.
طهران
در ماه ذي الحجه، دولت گفت كه آقا سيد جمال واعظ از طهران بيرون برود و دويست تومان خرجي براي او داد كه در محرم و صفر [در] طهران نباشد. علما قبول نكردند و گفتند جهت ندارد و بايد دولت دستخطي كه براي عدالت قرار داده مجري دارد «1» و الّا اسباب زحمت خواهد شد. احتمال كلي ميرود كه در محرم بلوا بشود.
عثماني
اين اوقات دسته كشتيهاي جنگي دول خارجه محض ترتيب ماليات يونان كه به اطلاع آنها باشد، در مدلي جزيره عثماني در درياي سفيد «2» لنگر انداخته و چهار صد سرباز دريائي پياده شده و گمرك را متصرف شدند. قشون عثماني بدون دست درازي خود را به طرف قشلاق كشيدند.
عريضه تجار بادكوبه در اغتشاش روسيه به شاه
اشاره
تصدق خاك پاي فلك فرساي مباركت شويم. جان نثاران و خانهزادان «3» تجار و تبعه
______________________________
(1). منظور موافقتنامه مظفر الدين شاه ميباشد در مورد تأسيس عدالتخانه.
(2). غرض از درياي سفيد همان درياي مديترانه است.
(3). در متن: جانثاران و جانزادان
ص: 913
دولت عليّه ايران كه چندين سال است در بادكوبه زحمت كشيده لقمه ناني تحصيل كرده بوديم كه ارامنه دست تظلم گشاده از كشتن و سوزانيدن و غارت كردن چيزي باقي نگذاشتند. به پير و جوان و طفل ما رحم نكرده [آنها] را هدف گلوله كرده و ميكنند. با وجود آنكه معاضد السلطنه «1» قونسول دولت عليّه ايران از هيچ جهت در همراهي فروگذار نكرده. اگر اين قونسول در بادكوبه نبود، يك نفر از خانهزادان باقي نميماند. چند دفعه قونسول را گلوله باران كردند. خداوند حفظ فرموده. با اين ظلم ارامنه بعضي [را] كشتهاند و بعضي فرار كردهاند، چند نفر [به] جهت علاقه امكان حركت نداريم و جمعي هم كه استطاعت جهت فرار ندارند، دولت روس «2» بكلي نگاهداري [نميكند] و امنيتي نميدهد، تظلم عاجزانه به خاك پاك فلك فرساي حضرت ظل اللهي ارواح العالمين فداه نموده به هر قسم كه امر مبارك پدر مهربان ايرانيان ارواح العالمين فداه صادر شود، آسايش خانهزادان را فراهم بياورند: امضاء جميع تجار.
عريضه ثاني
تصدق خاك پاي اقدس همايونت شويم. آقا ميرزا عبد الحسين عميد التجار در همين بلواي ارامنه بادكوبه در باب هواداري و دادرسي بيچارگان تبعه دولت ابدمدت جد و جهد لازمه را مضايقه ننموده و چندين دفعه براي استخلاص و تصاحب زخمداران و گرفتاران در معرض خطر هلاك رفته و لازمه تعصب ايرانيگري و مردمي را كاملا مرعي داشته جان خود را فداي ملت نموده، خداوند او را حفظ فرموده. استدعا و استرحام از مرحمت و توجه خاكپاي مبارك آنكه مشار اليه را به عاطفت و التفات خداوندانه مباهي و سرافراز فرمائيد كه اسباب افتخار جان نثاران و باعث تشويق ديگران گردد: امضاء عموم تجار بادكوبه.
اعلان
اشاره
از قونسولخانه دولت عليّه ايران در اسكندريه، بر تمامي حجاج ذو العز و الاحترام عازمين كعبه بيت الحرام:
فصول ششگانه
اول: اداره قونسولگري دولت عليّه ايران در اسكندريه كمال همراهي در ورود و خروج تمامي حجاج دارد و تذكره حجاج بدون اينكه وجهي گرفته شود قول كشيده ميشود و حجاج
______________________________
(1). ميرزا ابو الحسن خان كه در مجلس اول به وكالت انتخاب شد.
(2). متن: از دولت روس
ص: 914
معافند از اينهمه جهت، فرضا در «1» خارجه كسي از حجاج وجهي به اسم خرج تذكره يا بعنوان رسم قونسولخانه گرفت، فوري اطلاع بدهند تا از گيرنده پس گرفته به حجاج داده شود و مرتكب هم سزا خواهد ديد و هم جزا خواهد داد.
دوم: برحسب كتابچه تعرفه دولت عليّه ايران و امر قدر قدرت اعليحضرت شاهنشاهي ارواحنا فداه تذكره مرور تمامي حجاج تبعه دولت عليّه ايران بدون استثناء مجاني است.
سوم: حجاج زمان ورود مجاز هستند كه در هرجا كه ميل دارند رفته منزل بگيرند و كسي را حق مخالفت به عنوان «2» رفاقت با حجاج «3» نيست.
چهارم: احدي از دلالها حق ندارند جبرا حاجياي را به همراه خود دعوت كنند و تمامي حجاج به اختيار خود هرجا مايل هستند [ميتوانند] وارد و خارج شوند.
پنجم: سه نفر دلال معين شده است به جهت عبور دادن حجاج و اسباب سفري حجاج از گمرك و حركت دادن آنها به راهآهن و حمالي ورود و خروج حجاج نفري دو غروش صافي است كه بايد به دلال بدهند، هرگاه دلال ديناري زيادهروي كند و علاوه فلوسي بگيرد «4»، فوري به قونسولخانه اطلاع بدهند كه تا نقدي گرفته مسترد شود و دلال [هم] مجازات بيند.
ششم: تخلف كننده از [دستورالعمل] فوق و بدعتگزارنده به لغت حضرت الهي و غضب اعليحضرت شاهنشاهي گرفتار باد.
كارگزار «5» دولت عليّه ايران: مهران خان قونسول اسكندريه
طهران
در عشر سوم ذي الحجه 1323، وزارت كليه قشون را به نايب السلطنه كامران ميرزا اميركبير برادر كوچك شاه دادند. قبول نميكرد. شرايط چند قرار داده، دولت قبول كرد.
مردم كمال خوشحالي را از اين شغل عموما دارند. زيرا كه مردم را ميشناسند.
شعاع السلطنه اصرار داشت كه وزارت جنگ را به او بدهند.
طهران
در روز چهارشنبه بيست و هفتم ذي الحجه، شاه به منزل اتابيك براي ناهار رفت. اهل
______________________________
(1). متن: از خارجه
(2). متن: با عنوان
(3). متن همه جا: حاجي
(4). متن: علاوه فلوسي گرفت
(5). متن: كارگزاران
ص: 915
در خانه بودند. خود اتابيك درد پا دارد. در اطاق خوابيده بود در همانجا، شاه قداره مرصع را از كمر خود باز كرد و به كمر نايب السلطنه بست و گفت ده سالي است كه «آقا» بيكار است. هرچه گفتم وزارت جنگ را قبول نكرد.
رشت
پس از آنكه عضد السلطان در ماه ذي الحجه به طهران [آمد]، در عشر دوم ذي الحجه مرخصي گرفت دوباره به رشت رفت. چون مردم رشت شنيده بودند كه مردم فارس شعاع السلطنه را نخواستند، آنها هم تلگراف به شاه زدند كه ما عضد السلطان را نميخواهيم. جمعي به طهران آمد [ند] و جمعي در امامزاده آنجا پناهنده شدند.
دانمارك
كريستيان نهم «1» پادشاه دانمارك كه هشتاد و هفت سال شمسي از عمرش گذشته بود، روز بيست و هفتم ژانويه مطابق يكشنبه سوم ذي الحجه 1323 وفات كرد. صبح روز سيام ژانويه، فردريك گيليوم شارل جانشين كريستيان نهم در عمارت سلطنتي در حضور اركان دولت سوئد، اعلان شد كه از اين پس به اسم فرديك هشتم ناميده خواهد شد. وزير اعظم آن دولت از بالاخانه عمارت سلطنتي فوت پادشاه و جلوس اين پادشاه را اعلام كرد كه به قانون سلطنت مشروطه رفتار خواهد شد و اول كار سلطنت جديد رخصت و آزادي جمعي از محبوسين بوده است. چون [متوفي] به بعضي سلاطين اروپا نسبت داشت. اغلبي اقامه عزاداري نمودند. دولت انگليس شش هفته عزاداري مينمايد.
طهران
در پنجشنبه بيست و هشتم شاه كه روز قبلش از دوشانتپه آمده بود در عمارت گلستان گردش كرد و به اجزا «2» گفت: [در] فرحآباد و دوشانتپه شخص آزاد است و در
______________________________
(1).Christian LX كريستيان نهم در گوتروپgotrrop در 1818 به دنيا آمد و در 1906 درگذشت، وي از 1863 پادشاه دانمارك بود و در زمان او بود كه پروس و اتريش ناحيه شلسويك را از دانمارك جدا كردند.
(2). كارمندان جزء
ص: 916
اينجا حبس [است] و جاي گردش نيست. خوشا به حالت فرنگ كه چقدر شخص راحت و آزاد گردش ميكند. در ظهر همان روز، نايب السلطنه وزير جنگ با تمام امراي تومان و سرداران به عمارت گلستان با لباس رسمي آمدند و شاه در اطاق برليان با لباس سلام ايستاد، نايب السلطنه و امرا در پاي عمارت. شاه اظهار التفات با وزير جنگ كرد.
ميگويند اين كار به ميل اتابيك نبوده، به علاوه شعاع السلطنه اين شغل را ميخواست به او ندادند. سپهدار ميگفت سيصد هزار تومان به دولت ميدهم كه رياست با اتابيك باشد و نيابت با من.
طهران
يك روز شعاع السلطنه در حضور شاه به اتابيك گفت چرا من به فارس نروم؟ گفت اهل فارس تو را نميخواهند. گفت اگر اين است تمام ايران ترا نميخواهند و صدارت ميكني! اتابيك رنگ به رنگ شد. شاه گفت اتابيك خدمات به ما خيلي كرده و به منزله پدر توست.
انزلي
اين اوقات چراغ «1» برقي كه در انزلي دائر بود تعطيل شد.
روسيه
اگرچه در ماه گذشته به زور قشون و نظام شهرهاي روسيه آرام شد و جمعي بسيار مقتول و مجروح شد [ند]، لكن باز هم در گوشه و كنار مردم بر ضد دولت اغتشاش مينمايند. دولت ميگويد وعده [اي] كه به ملت دادهام پس از آنكه بلاد امن شد برقرار مينمايم.
فرانسه
در اين اوقات ما بين دولت فرانسه و دولت ونزوئلا «2» [كه] از دول صغيره ينگي دنياي جنوبي است كدورت حاصل شده وزير مختار فرانسه از پايتخت ونزوئلا كه كاراكاس
______________________________
(1). متن: چراق
(2).Venezuela متن: ونزولا
ص: 917
است بيرون رفته. ونزوئلا تقريبا پنج كرور رعيت دارد.
تبريز
در اين اوقات كتاب «حقوق نظاميه» كه تأليف نظام العلما حاجي ميرزا رفيع آقا طباطبائي است در تبريز به طبع رسيده است.
بادكوبه
در ماه ذي القعده در بادكوبه، غزته «1» روزنامه يوميه ادبيه و سياسي آزاد موسوم به «ارشاد» به طبع ميرسد. مديرش احمد آقا يوف است.
ليورپول
شيخ عبد اللّه كوليام شيخ الاسلام مسلمانان انگليس در ليورپول انگليس در آنجا مسجدي ساخته و كتابي به انگليسي در اثبات حقانيت دين اسلام و كمالات مادي و معنوي آن نگاشته و به طبع رسيده و به سيزده زبان ترجمه شده و جمعي در ليورپول مسلمان شدهاند.
طهران
در عشر آخر ذي الحجه در بازار تهران چاي رشت به فروش ميرود.
______________________________
(1).Gazette
ص: 919
جلد هشتم از وقايع عهد مظفر الدين شاه به تاريخ ربيع الاول 1324 مطابق آوريل 1906
طهران
در ماه محرم 1324 اعلاني از اداره چراغ برق امين دار الضرب انتشار يافته كه هركس چراغ برق بخواهد [اداره برق] تا هشتصد ذرع [برق] ميدهد، قيمتش به تفاوت نور آن است تا چهار هزار [ذرع هم] چراغ ميدهد تا ساعت هفت.
طهران
در عشر اول محرم 1324، در تكيه دولتي، شاه تعزيهداري مينمايد. همه نوع ترتيبات فراهم، غرفهها را رجال دولت زينت كردهاند.
طهران
در ماه ذي الحجه و محرم اتابيك درد پا دارد. بعضي روزها را بستري بوده به درب خانه نيامد.
كردستان
در ماه ذي الحجه، شاهزاده جلال الدوله حاكم كردستان به يك قطعه نشان قدس و يك رشته حمايل آن مفتخر شد.
______________________________
(1). مطالبي كه از اينجا به بعد گزارش ميشود مربوط به سال 1324 ميباشد لكن گاهي هم مطالبي كه مربوط به سال 1323 ميباشد جزء گزارشهاي سال 1324 گزارش شده است كه در زيرنويس صفحات مشخص نمودهايم. با اين حال، نويسنده جلد هشتم را از ربيع الاول 1324 شروع كرده است.
ص: 920
طهران
در ماه ذي الحجه، هرمز ميرزا پسر ظل السلطان به يك پالتو تنپوش با سردوشي طغرا مكلل به الماس نائل شد. بهرام ميرزا پسر ديگرش به تمثال همايوني مكلل به الماس نائل آمد. پسر ديگرش اسمعيل ميرزا به يك قطعه نشان امير توماني و يك رشته حمايل آن نائل شد.
مازندران
چندي است اعظام السلطنه حكمران بارفروش پسر شاهزاده نايب الاياله مدرسه ملي در بارفروش ايجاد كرده مسمّي به «اعظاميه» «1».
طهران
در ماه ذي الحجه، شاه براي هموار كردن خيابانهاي دوشانتپه و فرحآباد، يك دستگاه ماشين بخار كه زور صد اسب دارد خريده و وارد كرده [است].
طهران
در هفتم محرم، موافق سنواتي «2» شاه به شاهزاده ناظر موثق الدوله و حاجب الدوله و ذاكرين و تعزيهخوانها و ساير مستخدمين تكيه دولتي خلعت و انعام داد.
طهران
اتابيك در عشر اول محرم، شبها را در منزل خود روضه ميخواند و شام ميدهد.
شبي هفتصد طلبه را هركدام پنج هزار دينار ميدهد. قريب هفتاد نفر روضهخوان و واعظ روضه ميخوانند. اين ده شبه را دوازده هزار تومان مخارج ميكند و صبحها هم در جلو بيروني خود تعزيهخواني دارد.
روسيه
مدير راهآهن روسيه به مدير راه بادكوبه در ماه ذي الحجه گفته كه تعطيل ختم شد «3».
حمل و نقل مال التجاره را قبول مينمايد.
______________________________
(1). مطلب فوق قبلا گزارش شده است.
(2). يعني طبق معمول سنوات گذشته
(3). منظور تمام شدن تعطيلاتي ميباشد كه بر اثر اغتشاشات روسيه در كليه كارها منجمله در امور راهآهن پيش آمده بود.
ص: 921
تبريز
موسيو اوبراژانسكي قونسول روس در تبريز- كه موقتا به روسيه رفته بود- در هشتم ذي الحجه به تبريز معاودت كرد «1».
طهران
وزير مختار روس، در طهران در ماه ذي الحجه معزول شد و از شاه مرخصي گرفته عازم روسيه است.
طهران
در ماه ذي الحجه، شاهزاده تاج الدين ميرزا پسر مرحوم كيومرث ميرزا عميد الدوله به لقب عميد الدوله ملقّب شد «2».
كردستان
روز نوزدهم ذي الحجه 1323 حاجي ملا باقر شيخ الاسلام وفات كرد «*».
استرآباد
در ماه ذي الحجه اعتصام الممالك رئيس كميسيون گنبد قابوس از طرف سردار افخم نايب الحكومه استرآباد شد «*».
قزوين
در ماه ذي الحجه 1323 جمعي از رجال قزوين مدرسه ملي باز كردند مسمّي به «اميد».
دانمارك
در ماه ذي الحجه پادشاه آلمان منصب امير البحري افتخاري به پادشاه جديد دولت دانمارك داد.
______________________________
(1). از وقايع مربوط به سال 1323 كه در سال 1324 گزارش شده است.
(2). پسر خانم عزيز الدوله خواهر ناتني ناصر الدين شاه.
(*). از وقايع مربوط به سال 1323 كه در سال 1324 گزارش شده است.
ص: 922
سواد دستخط شاه به نايب السلطنه
از امورات مهمه كه هميشه در تمهيد آسايش خلق و وقايه شئون دولت و حفظ حقوق افراد ملت مطبوع نظر و جالب توجهات ملوكانه است اهتمام در اصلاحات دايره قشون و تكميل قواي حربيه دولتي است و چون اين مقصود مهم را هميشه در تحت نظر [و] دقت و مراقبت مخصوص خودمان داشته، اوقات خودمان را صرف ترقيات نظامي و انتظامات اداره قشون فرمودهايم، در اين موقع نيز كه در ترتيب دائره وزارت جليله جنگ نظري فرموده، لازم دانستيم يك نفر از مخصوصين و معتمدين آستان همايوني را كه در حسن مراقبت و كمال دقت محل وثوق و اطمينان خاطر ملوكانه باشد به اين خدمت مأمور و منصوب فرمائيم. نظر به اينكه كامران ميرزا نايب السلطنه اميركبير جامع شرايط مزبوره و به اعلي درجه طرف اعتماد ذات همايون ماست و به اقتضاي قرب انتساب و كمال اختصاص و علاقه اخوت و غيرت و دولتخواهي و حسن خدمت با اطلاعات سابقه و معلومات علميه و عمليه خود در تحصيل مقاصد و اجراي خيالات ما از هركس دلسوزتر و بر هر مقصود واقفتر است، به تصويب جناب اشرف اتابيك اعظم، از تاريخ صدور اين دستخط مبارك شغل جليل وزارت جنگ را كه اعظم مشاغل دولتي است به عهده كفايت و امانت او واگذار فرمودهايم تا در مطلق امورات قشوني از پياده و سواره و اصطبل و توپخانه و مخزن و ذخيره و قورخانه و توپخانه و اداره وزارت لشكر خود را مستقل و داراي كمال اقتدار و اختيار دانسته به طوري كه مكنون خاطر مهر مظاهر ملوكانه ماست مقاصد عليّه ما را در اصلاحات كليه اعمال لشكري كاملا به موقع اجرا برساند و مطابق دستور العمل و مقررات عليّه ما در نظم و پاداري افراد نوكر و وصول و ايصال حقوق قشون و اهتمام در تعليمات عسكريه مساعي جميله مرعي داشته، خود را در پيشگاه «1» همايون ما جدا مسئول و خاطر ما را از حسن خدمات خود قرين نهايت خرسندي و رضامندي دارد. شهر ذي الحجة الحرام ئيلانئيل 1323.
سواد دستخط كه به قلم خود شاه است
از آنجا كه ما كمال مرحمت را نسبت به نايب السلطنه داريم، لهذا عمل وزارت جنگ را به او محول فرمودهايم. او هم به پاداش اين مرحمت در عمل قشون در كمال سعي و اهتمام رفتار بكند و خاطر ما را از هر جهت آسوده نمايد. شهر ذي الحجه 1323.
______________________________
(1). متن: پيشكار
ص: 923
طهران
در عشر اول محرم 1324، ميان دولت ايران و عثماني به جهت سرحد ساوجبلاغ در سر بلوك لاهيجان اصلاح شد.
كازرون
در ماه ذيقعده 1323، در كازرون غلامعلي نام داروغه سابق به اتفاق ميرزا عبد النبي نام سوار دور خود جمع كرده، در شهر بناي شرارت را گذاشتند و مردم را صدمه ميزنند و جمعي را كشتهاند و به خانه حكومت هم تفنگ مياندازند.
تبريز
رودخانه قرنقو كه از دامنه كوه سهند جاري و از هشترود گذشته داخل رودخانه قزل اوزن ميشود، در چهارده فرسخي سمت جنوب شرقي تبريز واقع است. اين رودخانه محل عبور اهالي است. در سه ماه بهار كه طغيان آب است عبور از آن سخت است و هيچ پلي ندارد. حيدر خان صولت السلطنه ميرپنجه حاكم گوراني و چارايماق احداث پلي به اين رودخانه نمود، در مقابل قريه كوكرچين كه صد ذرع طول پل است، تمام مخارجش پانزده هزار تومان است. به جهت سردي هوا ناتمامي «1» آن را براي سال نو قرار داد و از كيسه خود مخارج را متقبل شد.
طهران
در روز هيجدهم محرم، شاه دوشنبه به فرحآباد رفت.
طهران
در عشر دوم محرم، شعاع السلطنه به شاه پيغام داد كه بايد حكومت فارس را به من بدهي. اتابيك به شاه گفت: اگر حكومت را به او بدهيد هر فسادي كه در شيراز شد من مسئول نيستم. شعاع السلطنه به قهر به قم رفت. خبرش به مردم فارس رسيد. فورا بناي هيجان را گذاشتند و به قولي به قونسولخانه انگليس پناه بردند. سفير انگليس در
______________________________
(1). منظور اتمام پل ميباشد و به عبارت بهتر «رفع ناتمامي» يعني: اتمام.
ص: 924
طهران تأمين خواست. از اين جهت كار شعاع السلطنه سر نگرفت و در بيست و يكم محرم به حكم شاه به طهران آمد.
ايران
عبد الحميد خان يمين نظام كاشاني «1» سرحددار سيستان و بلوچستان مأمور رسيدگي آب هيرمند بود. در عشر دوم محرم 1324 او را به طهران احضار كرده كه به ساوجبلاغ برود و بلوك لاهيجان را كه سرحد ايران و عثماني است معين نمايد. ميگويند مشار اليه از افغانها پول گرفت و حق را در باب آب هيرمند به آنها واگذاشت.
طهران
در بيست و دوم محرم، شاه طرف عصر به بازديد ذخيره رفت.
قم
يك، دو ماه است كه فرمانفرما در قم است و به شاه نوشته كه من بيست هزار تومان ميدهم كه به طهران بيايم. اتابيك چون از او ترس دارد مانع است.
بهبهان
عظام الممالك نام از طرف شعاع السلطنه حاكم بهبهان بود. كمال تعدي را به مردم آنجا كرد و به تهمت پولها گرفت و خانهها خراب كرد. ناچار در ماه ذيحجه مردم به ستوه آمده، به او شوريدند و سنگر بسته به حكومت شليك كردند. ايلات هم با مردم شهر همراهي دارند. حكومت هم به مردم شليك كرد. لكن كسي كشته نشد مگر چند
______________________________
(1). عبد الحميد خان غفاري كاشاني ملقب به يمين نظام (1288 تا 1343 ه ق) در استانبول در رشته توپخانه درس خوانده بود. وي در سال 1315 به ايران آمد و در سالهاي 1321 تا 1323 جزو هيئت ايران در كميسيون تحديد حدود سيستان بود و شهرت داشت كه در اين مأموريت ده هزار ليره از انگليسها گرفته و به نفع انگليسيها رأي داده و حقوق مردم ايران را در حقابه هيرمند زير پا گذاشته. در آغاز مشروطيت هم خود را داخل آزاديخواهان جا زد و پس از تصرف تهران عضو محكمهاي شد كه شيخ فضل الله نوري را محاكمه كرد. وي در سال 1332 ملقّب به سردار مقتدر شد و در سال 1333 به معاونت وزارت جنگ رسيد. ولي در طي جنگ بينالملل اول در برابر تركها و روسها ضعف فراوان نشان داد. (شرح حال رجال ايران. بامداد ج 2 ص 261- 263).
ص: 925
نفر از اجزاي حكومت و به تلگرافخانه مردم بستي شده به طهران شكايت كردند. ناچار عظام الممالك فرار به شيراز كرد. وزير مخصوص عطاء الدوله امير توپخانه فارس را به حكومت آنجا فرستاد.
بندرعباس
انگليسيان در اين اوقات سيم تلگراف را از جزيره هنگام به بندرعباس رسانيده و در بندرعباس تلگرافخانه ساخته و ميخواهند در تصرف خودشان باشد. دريا بيگي امير تومان حاكم بندرات گفته كه تلگرافخانهاش در گمركخانه بايد باشد «1».
طهران
پس از آنكه نايب السلطنه وزير جنگ شد، ميرزا اخضر شيرازي دو قطعه برايش گفت:
ز امر پروردگار ليل و نهارهم ز تأييد احمد مختار
نايب السلطنه اميركبيرشاه را چونكه شد سپهسالار
اهل ايران ز شوق ميگفتندحق گرفته بجاي خويش قرار نيز به او گفته:
از تدابير شاه بافرهنگصاحب تاج و جقه و اورنگ
نايب السلطنه اميركبيرشد چو بر مسند وزارت جنگ
شاه از روي كامراني گفتكشورم يافت آب و رونق و رنگ
همدان
چندي است در همدان مردي پيدا شده و دعوي بعضي مطالب بزرگ ميكند و جمعي بدو گرويدهاند.
اصفهان
در عشر سوم محرم، مردم اصفهان اسكناس انگليس را قبول نميكنند و از اين جهت
______________________________
(1). متن: كه تلگرافخانهاش در كمرخانه بايد باشد.
ص: 926
فيالجمله اسكناس در طهران هم شكست خورده [است].
لاگوس
عساكري كه از طرف دولت انگليس مأمور لاگوس شده بودند به طرف شهر سوكوتو «1» حركت كرده از قرار معلوم مريدان و اتباع متمهدي جديد كه تازه خروج كرده به آنها حمله برده، نصف قشون ساخلو را به قتل رسانيده يك توپ ماكسيم «2» هم گرفتهاند.
مصر
در ماه ذيحجه، يك قطعه نشان شير و خورشيد از درجه اول خارجه با يك رشته حمايل سبز به ميرزا علي اصغر خان بقاء السلطنه جنرال قونسول مصر داده شد.
خسارت روسيه
خساراتي كه روي هم به واسطه شورشيان در ظرف پنج ماه به دولت و مملكت روسيه وارد آمد دو ميليارد «3» منات است، زياده از دو هزار كرور تومان.
طهران
روز چهارشنبه بيست و پنجم محرم، قريب دو ساعت به غروب مانده، تحويل حمل و ابتداي سال يونتئيل شد. محض احترام محرم، شاه عيد نگرفت.
طهران
در عشر سوم محرم 1324، در طهران ايجاد روزنامه موسوم به «شبنامه» «4» شد.
جمعي از هواخواهان وطن مينويسند و در خانههاي مردم در شب قسمت مينمايند و معايب دولت و ملت در آن است. هنوز صاحبان آن معلوم نيست.
______________________________
(1).Lagos ,Sokoto
(2). يعني يك مسلسل سنگين.
(3). در متن: مليار
(4). در خصوص كيفيت اين شب نامهها و محتواي آنها رجوع كنيد به خاطرات و خطرات مخبر السلطنه و وقايع اتفاقيه در روزگار از محمد مهدي شريف كاشاني كه متن اغلب اين شبنامهها را در كتاب خود آورده است (نشر تاريخ ايران) و تاريخ بيداري ايرانيان ناظم الاسلام كرماني.
ص: 927
لندن
در ماه ذيحجه 1323، در لندن روزنامه موسوم به «خلافت» ايجاد شده به فارسي و عربي و تركي، صاحبش از تبعه عثماني است. ازجمله اشعاري از قول ميرزا رضا خان ارفع الدوله است. ازجمله اين شعر است:
من آنم كه از روس پشتم قوي استمرا هر زمان حامي معنوي است
طهران
در شب هشتم محرم 1324، در ساعت پنج از شب زلزله قوي در طهران شد، لكن آسيبي به هم نرسانيد.
طهران
حبيب اللّه خان پسر شهاب الممالك نواده صدر اصفهاني كه سالها در بيروط [بيروت] تحصيل علوم خارجه و عربي نموده [و] به سن هيجده سالگي «1» ميباشد در بيروط گوشش كر شد [ه] اطباء خارجه از معالجهاش عاجز شدند. پس از آنكه به طهران آمد، در ماه ذي حجه 1323 پايش نيز فلج شد. اطباء معالجه كرده فايده نداده در عشر اول محرم 1324، توسلي به خانه سادات اخوي نمود و از شام آنجا خورده پايش خوب شد. پس از آن در شب بيستم محرم متوسل به امام «2» خامس عليه السّلام شد، صبح بيدار شده گوشش باز شد. در عشر سوم محرم، در خانه سادات اخوي، به منبر رفته حالت خود را از اول تا آخر و معجزه را نقل نمود. پس از آن گفت: خداوندا اين ملت نجيب ايران را از خواب جهالت بيدار كن. از قرار معلوم نه گوشش كر نه پايش فلج بود [ه]، چون سابقا در مذهب متهم بود اين حقه را زد.
طهران
در عشر سوم ماه محرم الحرام، وزارت تلگرافخانه را از مخبر الدوله گرفته اول خواستند به حاجي امين الدوله بدهند. گفت: در سالي همان هشتاد هزار تومان كه
______________________________
(1). در متن: به سن هيجده
(2). متن: بام خامس
ص: 928
مخبر الدوله به دولت ميداد قبول دارم. به او ندادند. سپهدار امير توپخانه «1» صد هزار تومان نقد تقديم دولت كرد و ماهي ده هزار تومان هم قبول كرد كه سالي صد و بيست هزار تومان بدهد و سي هزار تومان هم به اتابيك داد، وزارت تلگرافخانه را به او دادند.
طهران
در بيست و نهم محرم، شاه به زيارت حضرت عبد العظيم عليه السّلام مشرف شد و براي ناهار به منصورآباد شعاع السلطنه و از آنجا، ده شبه به فرحآباد رفت.
تبريز
پنج، شش ماه است كه در تبريز دوازده نفر همقسم شدهاند كه روزنامه آزاد بنويسند و اسمش را «الحديد» گذاشتهاند و ميگويند اگر يك نفر را دولت اذيت كند، يازده «2» نفر ديگر تلافي مينمائيم.
طهران
در عشر سوم محرم، آخوند ملا محمد شريعتمدار آملي، از طرف آقا شيخ فضل اللّه مجتهد نزد اتابيك رفت براي واسطهكاري. اتابيك قبول نكرد. آخوند گفت: تقصير آقا شيخ فضل اللّه است كه اينهمه براي تو زحمت ميكشد كه كار ترا اصلاح نمايد.
اتابيك به او فحش داد. او رد كرد «3». [وي] با چوب خود بر آخوند زد. او هم فحاشي كرد.
او را كشيدند و از خانه بيرون كردند. او ميرود و به آقا شيخ فضل اللّه ميگويد. در اين بين كاغذي از حاجي مشير لشكر به شريعتمدار ميرسد و عذرخواهي از طرف اتابيك مينمايد كه شما هر مقصودي كه داريد، برآورده ميشود.
طهران
شاه در هذه السنه يونتئيل 1324، وجه تمبري را كه از جهت قبوض مستمري بران
______________________________
(1). يعني محمد ولي خان نصر السلطنه سپهدار تنكابني.
(2). متن: ياازده
(3). يعني فحش را به فحش پاسخ گفت.
ص: 929
ميگرفت و توماني ده شاهي بود، به اين معنا كه توماني پنج شاهي آن به مستوفي ميرسيد و توماني پنج شاهي آن به دولت، شاه توماني پنج شاهي خود را بخشيد.
طهران
در عشر اول صفر، شاهزاده حاجي شيخ الرئيس در منزل خود روضهخواني مينمود و خود به منبر ميرفت و بدگويي دولت را مينمود و ازدحامي ميشد. شاه به نيّر الدوله حاكم طهران حكم كرد او را اخراج نمايند. با جمعيت زياد به خانه او رفته او را به خارج شهر برد كه به كرمان برود. آقا سيد عبد اللّه مجتهد، در همان شب، كاغذ سخت به شاه نوشت كه بيجهت چرا بايد او را اخراج «1» كرد؟ او را مرخص نمائيد كه به طهران بيايد والّا اول حرف ما سر اين كار است و آتشي بلند خواهد شد كه خاموش «2» نشود. همان شب او را مرخص كردند و روز بعد باز بالاي منبر رفته و خيلي به دولت گوشه و كنايه زد و گفت: دولت ايران در پناه روس است و احترامش بيشتر شد و دولت ضعيف [تر].
طهران
در عشر اول صفر، در تكيه سنگلج ميخواستند تعزيه بخوانند، آقا سيد محمد مجتهد و پسر شيخ فضل اللّه مانع شدند. به اتابيك عارض شدند. حكم داد بخوانند، پيشرفت نكرد.
طهران
شاه در چهاردهم صفر بيست شبه به فرحآباد رفت.
طهران
در هيجدهم عيد امسال، با اينكه هوا گرم شده بود، سرد شد و برف در طهران و اطرافش آمد و مردم دوباره محتاج به آتش شدند، ليكن براي قطع تخم ملخ و هلاكت سن «3» مفيد شد.
______________________________
(1). متن: او را خارج كرد.
(2). متن: خواموش
(3). حشره بدبوئي كه آفت مزارع گندم است.
ص: 930
طهران
در عشر دوم صفر 1324، چند روز در طهران باران سخت آمد.
طهران
در عشر دوم صفر، مشير السلطنه وزير داخله با موثق الملك رختدار و صندوقدار به ارض اقدس رفتند. ميگويند مغضوبند و با اتابيك عداوت دارند. مشير السلطنه حكم شد آنجا بماند. وزارت داخله را در عشر سوم صفر به مجد الملك برادر مرحوم امين الدوله كه چند ماهي از اين پيش وزير داخله بود دادند. مجد الملك از معاندين اتابيك سابق است.
ايران
در عشر سوم صفر 1324، دولت ايران ميخواست «1» هفت ميليون «2» از دولت روس قرض بكند نداد. ميگويد محلش را بنمائيد تا بدهم. از آلمان هم خواست ندادند. امر مواجب دولت ايران مغشوش، دو قسط صندوق باقي است، محل ندارد.
طهران
در اواخر صفر، شاه به گردش بيرون دروازه اسبدواني ميرفت. بعضي زنها سر راه او را گرفتند و شكايت از حكومت نيّر الدوله و نرخ نان و گوشت نمودند و گفتند حاكمي است [كه] هرگز كسي را به خود راه نميدهد. شاه وعده داد كه او را معزول كند.
طهران
در ماه صفر قرار بود موافق ميل علما عدالتخانه تشكيل شود، از علما هم در آن مجلس باشند. ازجمله آقا سيد عبد اللّه مجتهد، آقا سيد محمد طباطبائي مجتهد. اتابيك گفت امام جمعه و آقا شيخ فضل اللّه و آقا سيد محمد پسر آقا سيد علي اكبر تفرشي هم در آن مجلس باشند. علما زير بار نرفتند و تشكيل مجلس معوق ماند.
______________________________
(1). در متن: ميخواهد
(2). متن: هفت مليون
ص: 931
طهران
در روز شنبه سوم ربيع الاول 1324، شاه براي ناهار به منزل اتابيك رفت و حرمش نيز مدعو بودند، طبقات وزرا و نوكر نيز حضور داشتند.
مشهد مقدس
در عشر دوم صفر 1324، جمعي براي گراني نرخ به خانه حاجي معاون التجار رئيس نرخ ارض اقدس ريختند. براي دفاع، او جمعي از رعاياي خود را كه سني بودند در بام و خانه جاي داد. به شورشيان شليك شد، چند نفر مقتول و جمعي مجروح شدند. شورش افزوده شد. حكومت كه خود سبب گراني بود به حمايت حاجي معاون سرباز گذاشت.
مردم در مدرسه گوهرشاد و ميرزا جعفر اجتماع كردند، خواستند درب حرم مطهر را ببندند. توليت مانع شد. تلگرافات به طهران زدند. شاه به مشير السلطنه نوشت مردم را آرام كند و در خيال تغيير حكومت آصف الدوله ميباشند.
طهران
در اوايل عشر اول ربيع الاول، اتابيك از صدارت استعفا كرد به جهت نبودن پول و عدم پيشرفت و تلون مزاج شاه. از قرار، معلوم شد شاه سه كرور به اتابيك ميگفت قرض بكند «1» او نتوانست و خارجه هم ندادند. عريضه به شاه نوشت كه بيش از اين من از مواجب مردم نميتوانم كم بنمايم، استعفا ميكنم. هر نوع سياست كه ميخواهيد درباره من مرعي داريد. شاه در خيال عزل او افتاده، مشير الدوله را احضار كرد و با او خلوت در اين باب كرد. وزير گفت: در اين موقع كه داخله مملكت و سرحدات مغشوش ميباشد مصلحت نيست، بايد از او دلجوئي كرد. شاه قبول كرد و به او دستخط نوشت كه تو اختيار تامه داري. حاجي محتشم السلطنه دستخط را پيش اتابيك برد. اين بود كه روز سوم ربيع الاول به باغ اتابيك رفت، با اينهمه ديگر كار از اتابيك پيشرفت ندارد. پول نيست، اجزا تمام از او ناراضي، وزير دربار كه حامي او بود از او برگشته و به او اعتنا نميكند، صدارتش دوام ندارد.
______________________________
(1). يعني شاه به اتابيك (عين الدوله) ميگفت سه كرور قرض بكند.
ص: 932
طهران
در عشر اول ربيع الاول، در مجلس دربار به جهت نوشتن بعضي قوانين كه مشغول ميباشند، وزير دربار به احتشام السلطنه وزير مختار آلمان «1» ايراد كرد و فحش داد. او چند برابر فحش رد كرد و از مجلس بيرون رفت. اتابيك پي او فرستاد و گفت اين مجلس به حكم شاه است. وزير دربار حالت بدي به هم رسانيده و حمايت احتشام السلطنه را نمود. احتشام السلطنه گفت چون او ابتدا به فحش كرده من او را صدمه ميزنم.
ساوجبلاغ
از قرار معلوم عثمانيها خيلي از حد خود تجاوز كرده، از اراضي ساوجبلاغ را بردهاند، دولت ايران ميخواهد كمسيون در سرحد قرار بدهد و قشون به آن طرف بفرستد، اما افسوس كه نه قشون دارد و نه پول.
طهران
شاه در عشر اول ربيع الاول ده شبه به باغ شاه رفته.
طهران
در عشر دوم صفر كه مشير السلطنه ميخواست مرخصي زيارت ارض اقدس را بگيرد، اتابيك در حضور شاه گفت: او را اجازه فرمائيد كه به زيارت برود و استخواني خرد كند «2»، مشير السلطنه گفت: از شاهزاده بپرسيد كه ديگر براي من استخواني گذاشته كه خرد شود!
فورموزه
جزيره فورموزه از جزاير ژاپون چندي است حركت الارض شديدي پيدا كرده،
______________________________
(1). يعني وزير مختار ايران در آلمان. تفصيل اين مجلس را كه در دربار تشكيل شده ميتوان در تاريخ بيداري ايرانيان و تاريخ مشروطيت كسروي مطالعه نمود. در اين مجلس احتشام السلطنه از تشكيل عدالتخانه و همراهي ملت پشتيباني كرد و امير بهادر و ناصر الملك مخالفت ورزيدند و كار به تندي كشيد. رجوع كنيد به خاطرات احتشام السلطنه.
(2). متن: خورد كند.
(3). منظور جزيره فورموز ميباشد. فورموزاFORMOSA تلفظ انگليسي نام جزيره است و امروزه تايوانTAIWAN خوانده ميشود.
ص: 933
قريب هفت هزار نفر مجروح و قريب دو هزار و چهارصد خانه ويران [شده است].
روسيه
در يكي از قصبات روسيه يك دستگاه كارخانه پول قلب پيدا كردهاند.
بندر شانگها [ي]
خطوط تلگرافي زير دريائي امريكائي در بندر شانگها [ي] دائر شده.
سانفرانسيسكو
هيجدهم آوريل، زلزله در شهر سانفرانسيسكو پنج ساعت از نصف شب گذشته شروع شد. سه دقيقه بيش طول نكشيد، جمعي مجروح و بيخانه شدند.
در عشر اول و دوم ربيع الاول، زنها در طهران جلو شاه را در عبور گرفته و شكايت از گراني نرخ نمودند. شاه چند روز مهلت خواست كه حكومت را تغيير ميدهم.
ايران
در ماه ربيع الاول 1324 ميگويند چهل هزار قشون عثماني در سرحدات آذربايجان آمده به حمايت اكراد بعضي حدود ايران را تصاحب كرده و ماليات گرفتند. اهالي ساوجبلاغ بالطوعة و الرغبة ميگويند ما هممذهب و رعيت عثماني هستيم. سببش بيشتر تعدي حكام است. دولت ايران سخت مضطرب ميباشد. ميگويند مشير الدوله وزير امور خارجه به سفير عثماني سخت گفته كه چرا در اينجا ماندهاي.
در عشر دوم ربيع الاول، از طرف ايران كميسيوني به آذربايجان حركت كرد. «2» اجزاء از قرار ذيل است:
احتشام السلطنه وزير مختار [ايران در] آلمان، ناظم الملك [پسر ميرزا محبعلي خان
______________________________
(1). در متن: سانفرنسيكو. ظاهرا منظور همان زلزلهاي است كه به ويراني و آتشسوزي قسمت اعظم شهر منجر شد.
(2). احتشام السلطنه شرح مفيدي از اين مأموريت نوشته (خاطرات احتشام السلطنه به كوشش سيد محمد موسوي، انتشارات زوار، تهران، 1366) ص 552 تا 576.
ص: 934
ناظم الملك كارگزار بغداد «1»]، ميرزا موسي سرحددار [نايب الوزاره]. دو سه مهندس ديگر «2»
دولت روس و انگليس هم سخت به عثماني جواب دادهاند كه قشون خود را حركت از سرحد ايران بدهد.
طهران
در عشر اول ربيع الاول، شاه در باغ شاه ميباشد و روز شانزدهم به شهر آمد. روز پانزدهم شاه خيلي بيدماغ بود. تسبيح در دست داشت، ذكر ميكرد. گويا ختم گرفته كه قشون عثماني از سرحد برود. ناهار را به اندرون رفت. اتابيك در چادر كه مخصوص دربار بود، هر روز مينشست. در آن روز پنج نفر بيشتر در آن نبودند. مردم بكلي مأيوس ميباشند. شب هفدهم كه شب ميلاد حضرت نبوي بود، در طهران آتشبازي بود. لكن از طرف ملت بازارها را چراغان نكردند.
گلپايگان و كمره و خوانسار
حكومت اين شهر را در ماه ربيع الاول به انتظام الدوله پسر مرحوم ميرزا عبد اللّه خان سردار امجد يوشي دادهاند.
قم
در ماه ربيع الاول، اهالي قم به اعتضاد الدوله «3» حكمران شوريدند و او جبرا از شهر خارج شد. حكومتش را به مؤتمن خاقان پيشخدمت اصفهاني دادند.
طهران
دولت ايران در ماه ربيع الاول امورش خيلي مختل است. پول كه ندارند. اغلبي از
______________________________
(1). تكميل از خاطرات احتشام السلطنه.
(2). خاطرات: ميرزا صادق مهندس و محمد علي خان احتشام همايون برادرزاده و داماد احتشام السلطنه.
(3). عباس خان اعتضاد الدوله پسر دوم محمد مهدي خان پسر ميرزا محمد خان سپهسالار. محمد مهدي خان اعتضاد الدوله دختر ناصر الدين شاه را به نام فخر الملوك به زني داشت. فخر الملوك ظاهرا نخستين فرزند ناصر الدين شاه است و مادر او دختر احمد علي ميرزا پسر فتحعلي شاه بود. ناصر الدين شاه هنوز در وليعهدي بود كه با آن زن ازدواج كرد.
ص: 935
ولايات هم كه آشوب است. سرحدات هم از قبيل ساوجبلاغ متنازع فيه و سيستان هم كه ميگويند يمين نظام رئيس كميسيون هشت فرسخ در سه فرسخ از اراضي سيستان را پول گزاف گرفته و به افغان واگذاشته از طرف ديگر علما علنا بر ضد دولت ميباشند و تجار به جهت تعديات نوز و گمركات شكايت دارند. اهالي نظام هم براي نرسيدن مواجب بيپا ميباشند. در ماه ربيع الاول، دو نفر سرباز را گرفتند كه دزدي كرده [اند]. گفتند شما بايد حافظ شهر باشيد. گفتند ما چهارده ماه است كه در طهران وارد ميباشيم. در اين مدت چهار تومان مواجب گرفتهايم. دو تومانش را صاحبمنصب خورده است. به ما دو تومان رسيده.
طهران
پس از آنكه در مجلس دربار ما بين وزير دربار و احتشام السلطنه در سر قانون نزاع شد و بعضي تصديق احتشام السلطنه را كرده و چند نفر تصديق وزير دربار كه وزير دربار به احتشام السلطنه بد گفت جواب و فحش داد و به وزير دربار گفت تو گاوچراني. حق گفتگوي سياسي و قانون نداري. شاه و اتابيك هم تصديق او را كردند.
طهران
در روز جمعه شانزدهم ربيع 1324، شاه به مرض گيجي و دوار مبتلاست و ميگويد نصف بدن فلج است. خيالات واهمه او را گرفته و از باغ شاه به طهران آمد. پايش نيز دچار مرض سابق او كه نقرس است ميباشد. روز هفدهم كه روز ميلاد نبوي (ص) بود، درب باغ را به جهت مرض شاه دير باز كردند و مردم را پيش او راه ندادند. قبل از ظهر سلام شد. مدت سلام بيش از دو دقيقه نشد. سفير كبير عثماني هم پيش شاه آن روز نيامد.
طهران
در ماه ربيع الاول، اعلانات بر ضد دولت منتشر شده است. وزراء را تهديد «1» مينمايند
______________________________
(1). متن: تحديد
ص: 936
و ميگويند ما چهار نفر متحد شده چهار نفر را بكشيم.
روسيه
در عشر دوم 15 ربيع الاول 1324، دولت روسيه مشروطه شد. مجلس دوما «1» كه به معني پارلمنت ميباشد افتتاح شد. در روسيه جشن گرفتند. در طهران هم، در كليسا و سفارت روس نيز جشن گرفتند.
بادكوبه
تبعه ايران در بادكوبه، به همراهي معاضد السلطنه «2» جنرال قونسول، ايجاد مدرسهاي نمودند و اسمش را «نادري» گذاشتند.
ژاپون
سال گذشته مسيو كيمورا مهندس ژاپوني اختراع تلفن بيمفتول نمود.
طهران
در عشر دوم، ربيع الاول 1324 شاه ايران به مرض فلج دچار است و نصف تنه او بيحركت مانده سخت از اين حالت پريشان است. اعلم الدوله طبيب گفته قول ميدهم كه خوب بشود. اگر به اين حالت بماند هرجومرج خواهد شد. از قرار معلوم اتابيك كمال ميل را دارد كه دولت ايران مشروطه بشود. به جهت اينكه حركاتي كه كرده تمام مردم از او ناراضي ميباشند. به علاوه وليعهد كمال عداوت را با او دارد.
آتشفشاني كوه وزو
در اوايل صفر 1324 در كوه وزو كه در قسمت جنوبي ايطالياست و سابقا آتشفشان بود و بعد خاموش شد آتشفشاني ميشد. از مواد آتشفشاني رودخانه سيصد ذرع عرض تشكيل يافت. شدت آتشفشاني چهار پنج روز بود، تخفيف يافت. دنبالهاش باقي
______________________________
(1).Duma
(2). ابو الحسن خان معاضد السلطنه نائيني
(3).Vesuve
ص: 937
است. اطرافش را خراب كرده و زلزلهها شد. جمعي را تلف نمود. رصدخانه آنجا با راهآهن خراب شد.
مراكش
چندي بعد كه دولت فرانسه به اتفاق انگليس ميخواست مراكش را تصرف كند، دولت آلمان براي خود ميخواست. آخر الامر سيزده دولت اروپا كنفرانس كردند. در شانزدهم ماه ژانويه در شهر الجزيره منعقد شد. فرانسه گفت بايد كه سلطان مراكش به سلطنت باقي باشد و از خاك مراكش كسر نشود. و تجارت مراكش براي تمام دول مفتوح.
امتداد كنفرانس تقريبا دو ماه و نيم شد. قرار دادند كه قشون مراكش در تحت تعليم معلم فرانسه و اسپانيولي باشد و يك نفر سويسي يا هلاندي هم ناظر بنادر سرحدات. ليكن اداره در تحت دولت مراكش باشد.
كلكته
مسلمانان هندوستان در كلكته ايجاد دار الفنون اسلامي نمودهاند.
تبريز
اين اوقات يعني در اواخر سال 1323 در بيرون دروازه گجل «1» تبريز ايجاد ماشين آسياي آتشي شده. «2»
طهران
در ماه محرم به همت جمعي از معارف پروران در حوالي مسجد شاه طهران ايجاد
______________________________
(1). امروزه گجيل گفته ميشود.
(2). متن: آسياب آتشي. آسيا صحيح است. سعدي ميفرمايد:
بگرد بر سرم اي آسياي دور زمانبه هرطرف كه تواني كه سنگ زيرينم (طيبات) و در گلستان آمده:
آسيا سنگ زيرين متحرك نيست لاجرم تحمل بار گران همي كند.
(كليات سعدي: نشر محمد، ص 112 حكايت مشتزن)
ص: 938
كتابخانه ملي شد و اغلبي از مردم كتاب مجّاني به آنجا تقديم داشتند كه هركس بخواهد بخواند برود آنجا و مجاني بخواند.
طهران
بعد از آنكه وزارت تلگرافخانه به سپهدار داده شد، دستخط مبني بر شغل او صادر شد:
«جناب اشرف اتابيك اعظم چون امر وزارت تلگراف و مزيد انتظامات كليه دواير تلگرافخانههاي ممالك محروسه هميشه محل توجه مخصوص ملوكانه ما بوده، در اين موقع كه براي اصلاحات اين كار انتخاب يك نفر از چاكران صديق درستكار لازم بود، ولي خان نصر السلطنه سپهدار امير توپخانه را كه به حسن نيت و كمال امانت در خاكپاي همايون امتحان داده و هميشه در مشاغل معظمه دولتي از روي كمال غيرت و شاهپرستي خدمات نمايان كرده است به شغل جليل وزارت تلگراف كه از كارهاي بزرگ دولتي است قرين افتخار فرموديم كه اين امر خطير را ضميمه ساير مشاغل خود شمرده به طوري كه از حسن كفايت او انتظار داريم ترتيبات اين خدمت را به وجه صحيح اداره و اجرا نمايد.
محرم يونت ئيل 1324
بوشهر
آقا شيخ احمد مجتهد محلاتي برادر آقا ميرزا ابراهيم مجتهد فارس كه از طرف بوشهر عازم عتبات عاليات بود به مرض استسقاء دچار شده در شب پنجشنبه 28 ذي حجه 1323 به سن 56 در بوشهر وفات نمود.
طهران
در روز سهشنبه غره صفر 1324 كه شاه در فرح آباد دوشانتپه بود و وزرا حضور داشتند، شاه براي تأسيس عدالتخانه خطاب به نظام الملك كرد و گفت:
چنانكه مكرر اين نيت خودمان را اظهار فرمودهايم، ترتيب و تأسيس عدالتخانه دولتي براي اجراي احكام شرع مطاع و آسايش رعيت لازم است كه عاجلا در مركز دار الخلافه و دربار دولت و تمام بلاد مملكت داير و برقرار شود.
و نظامنامه اين قانون عدالت را مقرر فرمودند كه چند نفر از وزراي خبير به زودي
ص: 939
نوشته و مرتب داشته از لحاظ نظر انور همايوني بگذرانند تا امر قدر قدر ملوكانه به امضاء و اجراي آن عز صدور يابد.
طهران
در ماه صفر، رياست قشون آذربايجان به حسن خان وزير نظام سردار كل داده شد و دو فوج خلج و خرقان كه در دست او بود، به يار محمد خان آجودانباشي كل پسرش داده شد.
ملاير و تويسركان و نهاوند
در ماه صفر، حكومت ملاير و تويسركان و نهاوند به محمد ميرزا ملكآرا «1» مرحمت شد.
كرمان
در روز بيستم محرم، حاجي شيخ محمد خان رئيس و پيشواي شيخيه «2» كرمان در قريه لنگر هفت فرسخي كرمان وفات كرد. در طهران منزل حاجي شيخ مهدي مجلس فاتحه گرفتند. سنش شصت سال بود.
كرمانشاهان
در ماه محرم، امير افخم همداني حاكم كرمانشاهان شد. مساعد همايون از طرف او به حكومت اسد آباد رفت.
بروجرد
در محرم، كافي الدوله گروسي پيشكار و وزير سالار الدوله در بروجرد و لرستان شد.
______________________________
(1). محمد ميرزا پسر عباس ميرزا ملكآرا بود و عباس ميرزا ملكآرا برادر ناصر الدين شاه وقتي محمد شاه مرد و مهد عليا و ناصر الدين شاه درصدد قتل يا كور كردن عباس ميرزا بودند، سفارت انگليس مداخله كرد و مانع شد و قرار شد عباس ميرزا به عراق عرب تبعيد شود. بيست و هفت سال اين تبعيد طول كشيد تا به وساطت ميرزا حسين خان مشير الدوله، عباس ميرزا به ايران بازگشت.
(2). شيخ محمد خان پسر دوم حاج محمد كريم خان بود و با اينكه حاج محمد رحيم خان پانزده سال بزرگتر از وي بود، ولي حاجي محمد خان بر مسند رياست شيخيه نشست (1288). پس از مرگ وي، حاج زين العابدين خان برادرش به پيشوايي شيخيه رسيد و سي و شش سال در اين سمت بود. وي در 1360 قمري درگذشت.
ص: 940
عربستان
دولت در ماه محرّم اجازه داد كه پل و سد شاپوري را بسازند.
در ماه محرّم جماعت موري كه از طوايف بختياري هستند، به رسم معمول، به گرمسير آمده چون چادر نداشتند در يك فرسخي شهر شوشتر در مغازه كوهي منزل كرده شب تمام مغازه بر سر آنها آمده تمام سي و هشت مرد و زن هلاك شدند مگر يك طفل و يك گاو كه زنده از زير آوار بيرون آوردند.
طهران
كتاب نطق صامت در شرف انسان كه رمان و حكمت است در محرم در طهران به طبع رسيد.
طهران
در ماه صفر، وزارت قورخانه و مخزن تداركات به ميرزا محمد علي سردار افخم «1» داده شد.
طهران
در ماه صفر، وزارت داخله به ميرزا تقي خان مجد الملك «2» كه سابقا به وزارت اوقاف سربلند بود نائل شد.
طهران
در ماه صفر، حكومت يزد از شاهزاده مؤيد الدوله «3» امير نويان خلع شد و به سلطانعلي خان وزير افخم مرحمت شد.
كاشان
در ماه صفر، حكومت كاشان به اجلال السلطنه پيشخدمت مرحمت شد.
______________________________
(1). آقا بالا خان سردار.
(2). مجد الملك برادر ميرزا علي خان امين الدوله صدر اعظم.
(3). ابو الفتح ميرزا پسر حسام السلطنه سلطان مراد ميرزا.
ص: 941
لقب
در ماه صفر، حاجي علي اكبر خان نواده مرحوم حاجي نور محمد خان سردار ملقّب به عميد لشكر و رياست ذخيره لرستان به او داده شد.
رشت
در ماه صفر، در مديريه رشت جنگ گاو برحسب معمول منعقد شد و مردم ازدحام داشتند.
اصفهان
در روز سيزدهم نوروز، در اصفهان هوا منقلب و سرد شد. شكوفهها فاسد شد. برف مختصري آمد. در اطراف برف زيادي آمد. مردم لباس زمستاني پوشيدند.
سيستان
در سيستان، در ماه صفر 1324 ناخوشي شبه طاعون تخفيف يافت. قوانين سخت داير است.
كرمانشاهان
اميرزاده محتشم السلطان پسر مرحوم عماد الدوله «1» [در] روز چهاردهم صفر در كرمانشاهان وفات كرد.
استر آباد
در ماه صفر، ميرزا محمد خان سردار مفخم حكمران استر آباد «2» تشكيل اردويي داده به طرف ايل جعفرباي تحويل داد. هفت روز به اول حمل مانده در شش فرسنگي استر آباد برف زيادي آمده سرما سخت شده پنج طفل از سرما در گهواره يخ بستهاند و تلف شدند. گفتند چنين سرمايي در اين فصل در استر آباد ديده نشده.
______________________________
(1). يعني امامقلي ميرزا عماد الدوله پسر ششم محمد علي ميرزا دولتشاه و پدرزن ناصر الدين شاه.
(2). يار محمد خان سردار مفخم سهام الدوله شادلو.
ص: 942
گروس
در ماه محرم، حكومت گروس به مشير السلطنه پيشخدمت داده شد.
مازندران
در محرم، حكومت مازندران از طرف موثق الدوله «1» ناظر به ناصر ديوان داده شد.
رياست قشون مازندران نيز با اوست.
طهران
در ابتداي هذه السنه، اردويي در بيرون دروازه طهران از سواره و پياده كه در دست سپهدار است و قريب هشت فوج است دائر است. رياست اردو با برادرش حسن خان اقتدار السلطان است.
طهران
در عشر سوم ربيع الاول شهرت تام در طهران پيدا كرد كه شاه فلج شده و به دماغش زده. روز در باغ سلطنتي دير باز ميشود. اركان [دولت] نيز كم خدمت شاه ميروند.
طهران
در عشر سوم ربيع الاول 1324، كنترات شعبه راه خراسان به طهران تمام شد. هشت نفر از قرار ذيل دويست و پنجاههزار تومان براي مخارج معين كردند هركدام بيست و پنج هزار تومان. اتابيك پنجاههزار تومان گذاشت:
اتابيك، مشير الدوله، سپهدار، وزير دربار، صدق السلطنه، حاجي حسين آقا امين دار الضرب، معين التجار بوشهري و نيز ميخواهند اسهام قرار بدهند براي ساير راهها كه مردم شراكت نمايند.
ايران
از قرار معلوم، ارامنه كه از دولت عثماني به ايران آمدند شاه گفت در ايران بمانند.
______________________________
(1). شاهزاده مغرور ميرزا پسر تيمور ميرزا حسام الدوله پسر حسينعلي ميرزا فرمانفرما پسر فتحعلي شاه.
ص: 943
سفير كبير شمس الدين بيك مقيم طهران از علماي طهران استشهادي صادر كرده كه هركس معاونت كفر را بنمايد تكليفش چيست. علما نوشتند كافر مردود است. او را سند كرده دولت عثماني لشكر به حدود ايران آورده و راه ديگرش نيز به جهت عمل بنا كردن سربازخانه در خاك لاهيجان سرحد ساوجبلاغ است كه عثماني ميگويد آن اراضي مال ماست. دولت ايران طفره زد و از عهدنامه نيز سرپيچي كرد.
طهران
در روز بيست و پنجم ربيع الاول، چون در طهران شهرت كرده بود كه شاه مرده، طرف عصر به زحمت سوار كالسكه شده در حالتي كه دستش را بسته بودند در بعضي خيابانهاي شهر گردش كرد.
طهران
سفير رماني «1» پرنس بيبسكو كه حامل نشان از براي شاه ايران است، از طرف رشت، دو به ظهر مانده 26 ربيع الاول وارد باغ شاه شد. در حالي كه پيشوازي زيادي در آنجا براي احترام او حاضر بودند. خيلي با جلال وارد شد و از آنجا به باغ بهارستان آمد و منزل كرد و عصر آن روز به ديدن وزير خارجه رفت. فردا ناهار و شام به منزل اتابيك رفت و روز سوم ورود، خدمت شاه ميرود.
تبريز
در ماه صفر، در محله راسته تبريز، ميرزا محمد حسين نام ايجاد مدرسه ملّيه موسوم به «خيريه» نمود.
ژاپون
در ژاپون به جهت زلزلههاي سخت و گراني و قحطي غلّه به مردم سخت ميگذرد.
قزوين
در ماه صفر، سالار اكرم از حكومت قزوين معزول، صدق الدوله «2» پيشخدمت به جاي او منصوب شد.
______________________________
(1).Roumanie
(2). مرتضي خان پيشخدمت مظفر الدين شاه.
ص: 944
قوچان
در ماه محرم ميرزا ابو القاسم خان مستوفي كه به مميّزي اطراف خراسان رفته بود و قريب بيست و پنج هزار تومان براي دولت اضافه جمع پيدا كرده بود، از طرف آصف الدوله حاكم قوچان شد. از قرار معلوم در آنجا اهالي يك نفر نوكر او را مهار كردند. از اين جهت استعفا [داد] و معزول شد. بعد از آن از طرف دولت نيّر الممالك پيشخدمت را خواستند به آنجا بفرستند. آصف الدوله قبول نكرد. ميخواهند شجاع الدوله حاكم سابق آنجا را به آنجا بفرستند و پيشكاري براي او معين نمايند كه تعدّي نكند.
حاجي معزّز الملك از طرف آصف الدوله به حكومت سبزوار رفت.
روسيه
در پانزدهم ربيع الاول 1324 [9 مه 1906] «1» پس از آنكه مجلس دوما باز شد، وكلا در عمارت زمستاني به خدمت امپراطور آمده مردم ازدحام داشتند و در خيابان تبريك به اهالي ميگفتند. امپراطور خطاب به اهالي كرده نطق نمود:
نظر به خوشبختي آينده اهالي روس به تمام شما وكلا تبريك ميگويم. امورات بس مشكل و مختل در پيش است كه بايد رسيدگي و اصلاح شود. و يقين دارم كه شما برحسب تكاليف وطنپرستي خودتان لازمه همراهي و موافقت و اتحاد را در اصلاح امور به جاي خواهيد آورد و متعهد ميشوم آزادي و امتيازاتي كه به مملكت خود دادهام كاملا حفظ و نگاهداري نمايم و تأكيد دارم كه در بهبودي حال مردم دهات توجه كامل به عمل آيد و بايد در اين مسأله دقتي شود كه اسباب تمدن ملت و ترقي مملكت و امنيت و آسودگي مردم فراهم آيد و فقط آزادي كفايت نميكند بلكه ترتيبات آزادي بايد بر وفق قانون اساسي باشد:
و نيز در آخر گفت كه:
«از صميم قلب اميدوارم براي وليعهد خودم مملكتي متمدن و منظم و مستقل باقي بگذارم و از درگاه الهي مسألت مينمايم كه مجلس دوما را در ظل حفظ و حمايت خود محفوظ بدارد.»
______________________________
(1). تكميل قياسي
ص: 945
طهران
در روز سهشنبه بيست و هفتم ربيع الاول، شاه در كالسكه كوچك نشسته در باغ گلستان گردش كرد. پايش درد ميكند. يك دست چپ او بيحركت است. صدايش ضعيف ميباشد. لكن با دست راست چند برات و دستخط صحه كرد. رنگ و رو بد نبود. ظاهرا از مرگ جسته. اهل در خانه خيلي حضورا دعا به او كردند و ميگويند يك شق بدن فلج است.
روس
در بلوي و اغتشاش داخلي روس در سال 1905، چهارده هزار و كسري مقتول و بيست هزار مجروح شدهاند ليكن بيش از اين دانند.
طهران
لشكرنويسي بروات قشوني از ركاب و ولايات با ميرزا عباس خان معاون لشكر بود.
چون خيال داشت وزارت لشكر «1» را از قوام الدوله گرفته براي خود بگيرد، قوام اسباب چيني كرده او را معزول [كرد] و اين شغل به ميرزا شفيع خان مدير لشكر راجع شد.
يزد
امام جمعه يزد، در بيست و چهارم صفر، وفات كرد.
مكه معظمه
عده عمومي حجاج در امسال به يكصد و ده هزار نفر رسيده است.
هشتر خان
در سوم محرم 1324 در هشتر خان، از طرف شوراي اسلام، مدرسه [اي] به نام «دار الادب» ايجاد شد.
قفقاز
مسلمانان سنّي و شيعي قفقاز، در اين اوقات، محض حفظ خود، با هم اتحاد كردهاند
______________________________
(1). وزارت لشكر مسئول محاسبات قشون و در حقيقت اداره كل دارايي ارتش بود.
ص: 946
و در عشر اول محرم 1324، بالاشتراك به مراسم تعزيهداري پرداختهاند. روز جمعه بيستم محرم عموما صلوة جمعه را در مسجد جامع ادا نمودند.
نيريز
با اينكه گمرك داخله در بلاد ايران موقوف است و مخصوص سرحدات است، باز حكام نيريز، محض فايده خود، گمرك سابق را ميگيرند. در سيرجان هم همين ترتيب است.
ايران
دولت ايران به جهت نداشتن پول و نرسيدن حقوق نوكر ميخواست در ماه ربيع الاول از دولت آلمان قرض كند. نداد. گفتند از طرف روس كه سابق داده بگير. دولت روس هم گفت ضامن پول سابق ما ميرزا علي اصغر خان امين السلطان است. اگر او بيايد باز قرض ميدهيم. چون او نيست به ديگري داده نميشود.
شيراز
وزير مخصوص «1» حكمران فارس به جهت رضامندي اهالي دشتستان حكومت هذه السنه را نيز به صديق الملك واگذاشت.
اصفهان
در ماه ذيقعده مجلسي از علما منعقد شد. حاجي آقا ملا علي هرندي مجتهد مردم را به پوشيدن لباس وطني امر كرد. علما نيز همراهي كردند و اين نطق را نمود:
«بازداشتن عموم مردم و فقرا را به كسب و كار و استعمال مصنوعات وطن به قدر اقتدار.» امروز اهالي اصفهان خيال دارند رواج امتعه داخله را بدهند. حتي اينكه علما عمامه كرباس به سر بگذارند.
كرمانشاهان
شعبه بانك انگليس در كرمانشاهان بعضي اجحافات ميكند. يعني اسماعيل نام كه از
______________________________
(1). غلامحسين خان صاحب اختيار كاشي
ص: 947
اجزاي بانك است گندم را پيشخريد كرده به قيمت گزاف ميفروشد و بانك هم چون فايده ميبرد همراهي مينمايد. عن قريب است در كرمانشاهان بلواي عام بشود و بانك را بچاپند.
طهران
در دوم ربيع الثاني، شاه در حياط با درشكه دستي سوار بود و گردش كرد. پس از آن به اطاق رفت. سازهاي ككي «1» نواختند. پيشخدمتها در حضورش تختهنرد زدند. چون پا و دستش حركت ندارد، يعني طرف چپ او، قريب ده پانزده روز است كه كاغذ خواني پيش او نميشود. مشغول تفنن ميباشد. عصر آن روز نيز سوار شد و بيرون شهر گردش رفت. كالسكه شش اسبه را در حياط آوردند و او را به زحمت سوار كالسكه نمودند.
ميگويند شق چپ او فلج است و مرض دوار و دماغي دارد. گفتند يك روز به اجزاي خود گفت:
«من در حق مردم ايران بد نكردم. كسي را نكشتم. نان نبريدم. تمام تقصير شماهاست كه ظلم كرديد و تمام مردم را با من دشمن ساختيد كه اغلب به من نفرين مينمايند.»
پس از آن حالت گريه به او دست داد.
طهران
آقا سيد محمد مجتهد طباطبائي مجتهد پسر مرحوم آقا سيد صادق مجتهد كه از مردم با استخوان بيطمع و از وضع خارجه باخبر است و براي اجراي قانون نيز كمال سعي را دارد، كاغذ ذيل را به اتابيك نوشته:
«از خرابي اين مملكت و استيصال اين مردم و خطراتي كه اين صفحه را احاطه نموده يقينا مطلعيد و خوب ميدانيد اصلاح اينها منحصر است به تأسيس مجلس و اتحاد ملت با دولت و همدست شدن علما با رجال دولت. تعجب در اين است كه درد را شناخته و دوا را ميدانيد.
چيست كه اقدام به عمل نميفرماييد؟ اين اصلاحات عن قريب واقع خواهد شد. ما ميخواهيم پادشاه و اتابيك خودمان اين اصلاحات را مجري نمايند نه روس و انگليس و عثماني.
نميخواهيم مورخين بنويسند كه دولت قاجاريه به مظفر الدين منقرض و ايران در عهد اين
______________________________
(1). ظاهرا منظور كوكي است.
ص: 948
پادشاه بر باد رفت و شيعه در اين زمان ذليل و خوار «1» و زير دست اجانب شدند. خطر نزديك، وقت تنگ، ايران مريض است مشرف به موت. احتمال برء آن ضعيف و مسامحه «2» در معالجه چنين مريض و تأخير انداختن علاج او دور از طريقه عقلا است. به خداي واحد و خاتم و سيد اوصياء عليهم السّلام قسم، اين مسامحه و تقاعد ايران را عن قريب تسليم اجانب خواهد نمود. حضرت والا مسلمان و معتقد به شرع و روز جزا هستيد. براي روز جزا چه جواب داريد. اگر امير المؤمنين مؤاخذه فرمايد كه دولت شيعه منحصر به ايران و آسايش آنها بسته به آن دولت بود، چرا گذاشتي ايران بر باد رفته و آن دولت منقرض، شيعه ذليل و مبتلا شوند جواب چه عرض خواهيد كرد؟ شايد بفرماييد ملاها نگذاردند. اين جواب نيست و از حضرت والا نخواهند شنيد. در اين جسارتها معذورم. چه [؟] و شئون خدمت من به اسلام است. عن قريب به دست اعدا خواهد افتاد و همه اعتبارات من بر باد خواهد رفت. پس تا جان دارم در حفظ وطن ميكوشم و از جان دين را مضايقه نخواهم كرد. حضرت سيد الشهداء (ع) براي طايفه حقه شيعه از جان و اولاد و عيال گذشت. اگر اين گذشت نبود اسمي نبود. امروز بقاي عزت شيعه بسته به ايران است. افتادن ايران به دست اجانب بينتيجه ماندن جانفشانيهاي آن بزرگوار و خيانت به مظلوم و ظلم درباره آن حضرت است. امروز بايد اغراض شخصيّه را كنار گذارد.
محض رضاي خدا و خدمت به مذهب و نگهداري اين معدود شيعه در حفظ اين مملكت جان نثاري كرده به اين خيال و اين خدمت نبايد به اسم فلان و فلان مشهور شده، مسامحه نبايد كرد.
مطلب مهم وقت ضيق، موقع اين خيالات نيست. در اين راه از تمام شئون و اعتبارات گذشته انواع خواري و ذلت و توهين را متحمل ميشوم. حضرتوالا را به خداي تعالي و رسول (ع) و امير المؤمنين و صديقه طاهره و ائمه طاهرين و امام زمان عجل اللّه فرجه قسم ميدهم آنچه در دامن هست بريزيد و شروع [در] انجام مقصد مقدس موجود فرموده مملكت و اهل آن را از خطرات محيطه حفظ فرماييد. راضي نشويد اين ملت بيچاره اسير روس و انگليس و عثماني شوند. پس از آن عهد و قسم و قرآن را شاهد گرفتن، يقين داشتم شروع به انجام مقصد موعود خواهند فرمود و محتاج به استدعاي جديد نخواهد بود. مقصد موعود تنظيم ديوانخانه نبود.
ديوانخانه مانند ساير ادارات دولتي ربطي ندارد و نظم و ترتيب آن مستدعاي ما نبود. استدعاي ما تأسيس مجلس ملتي است. اين مجلس مملكت را آباد و مردم را راحت و طمع اجانب را رفع و خيالات آنها را دفع ميكند. اين مجلس جواب عثماني را داده [كه] عسكر آورده از سرحد دور و طمع او و ديگران را قطع ميكند نه ديوانخانه عدليه. الحاصل اگر اقدام به مقصد موعود
______________________________
(1). متن: خار
(2). متن: مسامحه و معالجه
ص: 949
يعني تأسيس مجلس، برحسب دستخط همايون خلد اللّه سلطانه و قول محكم حضرت والا ميفرماييد، همراه و تا همه جا حتي بذل جان حاضرم و الّا يك تنه «1» اقدام خواهد كرد تا مقصود حاصل شود يا مرگ در رسد. از چيزي پروا ندارم و دل از جان شسته در اين راه [از؟] اسباب افتخار خود گذشته بعد اقدام نمود. از جان گذشتن در اين راه اسباب افتخار خود و عشيرت من است تا قيامت. چيزي از عمرم باقي نمانده و به چيزي دلخوش نيستم مگر به انجام اين كار. جان [دادن] در راه اين كار خوب است. حضرت والا ملوكانه اقدام فرموده اسمي از خود به خوبي در صفحه روزگار ثبت فرمايند. چه ميدانند تا كي زنده و بر اين مسند جالساند.
راضي نشوند كه اخلاف ما به ما لعن كنند چنانچه ماها از اسلافتان ممنون هستيم. التماس ميكنم زودتر شروع فرماييد. تأخير اين كار ولو يك روز باشد مضر و موجب پشيماني است.» «2»
طهران
ميرزا علي لشكرنويس توپخانه كه سررشتهدار است، در عشر سوم ربيع الاول 1324 در خواب به خدمت امير المؤمنين (ع) مشرف شده خود را به قدمهاي آن حضرت ميافكند و گريه و ناله ميكند كه چرا به اين يك مشت رعيت ايران ترحّم نميفرماييد؟
فرمود به اين زوديها چند نفر خارج خواهند شد. آنوقت امور منظم خواهد شد.
طهران
چون در ماه ربيع الاول اعلانات و شبنامهها بر ضدّ دولت و هيجان ملت منتشر [شده] است، اعظم السلطنه وزير نظميه را سخت اتابيك امر كرد كه صاحبش را به دست آورد.
جواب داد كه عده آنها زياد است نميتوان پاپي مردم شد و از دست من خارج است. اين بود كه استعفا كرد. دوباره به خود او دادند. در اعلانات شكايت از اتابيك و نيّر الدوله نوشته بود و نيز گفته بودند ما چهار نفر از وزرا و چهار نفر از علما را خواهيم كشت.
طهران
در روز سوم ربيع الثاني، شاه در درشكه دستي نشسته در حياط گردش كرد و به
______________________________
(1). به نوشته كسروي، عين الدوله كلمه يك تنه را يكشنبه خوانده بود و به روز يكشنبه به هراس افتاده بود.
(2). اين نامه، با اختلافاتي نه چندان مهم در تاريخ مشروطه آمده با مصراعي در آغاز نامه: كو آن همه راز و عهد و پيمان. (تاريخ مشروطه ايران/ احمد كسروي، اميركبير، تهران، چاپ يازدهم 1354 ش، ص 81/ 82
ص: 950
بعضي انعام داد. حالت فروتني پيدا كرده. رنگش بد نبود. صداي نازكي دارد. كتابي در وقايع سلطنتي نوشته بودم. چند صفحهاش را خواند. خودش به زحمت زياد دست راست صفحه را برگردانيد. دست چپش بيحركت است. زود از خواندن كسالت پيدا كرد. بعد او را به اطاق بردند.
طهران
در عشر سوم ربيع الاول 1324، آقا ميرزا شمس الدين كاشي طلبه مدرسه ناصري معروف به سپهسالار خواب ديد كه جمعيتي است، شاه را ديد كه سوار است به سن جوان شانزده ساله خوشحال بشاش.
طهران
در روز سوم ربيع الثاني، وزير مقيم هلاند وارد طهران شد. در روز پنجم كه روز سوم ورود است به خدمت شاه آمده نامه پادشاه هلاند را تقديم داشت نامش استورلر.
شيراز
در ماه ربيع الاول وزير مخصوص از حكومت فارس استعفا كرد. زيرا كه علماي فارس ميگويند ما از تو كمال رضامندي را داريم لكن بايد مجلس ملي باز شود و حكومت به اطلاع آن مجلس حكومت نمايد. در اصفهان نيز همين حرفها را علما ميزنند. در رشت همچنين و به ساير ولايات هم سرايت كرده. عضد السلطان «1» هم به اين واسطه از حكومت رشت معزول شد.
طهران
در عشر اول ربيع الثاني اغلبي از علما، شبها و روزها به منبر رفته مردم را تحريك مينمايند و ميگويند ما اقدام خود را براي مجلس ملي نموديم. دولت ما را فريب داده از حضرت عبد العظيم آورد. حال بايد خود ما شروع به [ايجاد] مجلس ملي و عدالت بنماييم.
______________________________
(1). ابو الفضل ميرزا عضد السلطان پسر مظفر الدين شاه
ص: 951
طهران
در هفتم ربيع الثاني، شاه درد پا و دست او بهتر است. در آن روز سفير فوق العاده رماني آمد و مرخصي گرفت.
طهران
در اوايل ربيع الثاني 1324، آقا سيد عبد اللّه مجتهد به احوالپرسي شاه [رفت.] خواستند تنها او را به حضور ببرند، قبول نكرد. گفت: مردم خواهند گفت پول گرفته. پس از آنكه نزد شاه آمد گفت سابق به شما دعا نميكردم. حال دعا مينمايم. شاه را پشت سر خود نشانيد و دست به دعا برداشت و دعا به شاه نمود.
طهران
در اواخر ربيع الاول، اتابيك از طرف دولت براي بعضي علما كه بر ضدّ او بودند پول فرستاده قبول نكردند و پس فرستادند مگر آقا سيد علاء الدين داماد آقا سيد عبد اللّه كه پول را قبول كرد. چون آقا سيد عبد اللّه فهميد پول را گرفته مسترد داشت.
طهران
چندي بود كه وزرا در حضور اتابيك براي اجراي مجلس قانون جمع ميشدند و نيز كنتراتي براي نرخ نان و گوشت طهران دائر ميخواستند بنمايند. سپهدار و حاجي حسين آقا امين دار الضرب قبول كردند كه در چندين سال، امتيازاتش «1» را از دولت بگيرند و نان را يك من يك قران و گوشت را در دو فصل چاركي چهار عباسي و يك قران بفروشند.
عمل هم گذشت. در عشر اول ربيع الثاني، بعد از انجام كار گفت بايد دويست هزار تومان تقديمي بدهيد. آنها قبول نكردند و مجلس به هم خورد.
طهران
در هشتم ربيع الثاني، شاه مبتلا به تب شديد شد. در آن روز كسي را پيش شاه نگذاشتند برود. روز قبل خبر كردند كه به فرحآباد ميرود موقوف شد. روز نهم باز باغ
______________________________
(1). يعني يك امتياز چندين ساله
ص: 952
شاه قرق بود. كسي پيش شاه نرفت مگر اتابيك و اعلم الدوله «1» طبيب حضور و حسام السلطنه «2» پيشخدمت شعاع السلطنه «3» معشوق شاه، ساير مردم ممنوع بودند.
ميگفتند [گويا] بدحال است. غلام بسيار با تفنگ در حياط تخت مرمر، اين چند روز حركت ميكرد. سببش را بعضي به جهت علما ميدانند كه خيال بلوا دارند. وضع تهران حالت غريبي پيدا كرده هركس براي خود خيالي ميكند و امور معطل مانده. درب خانه كار پيش نميرود. روز نهم طرف صبح، جمعي از زنها به درب خانه حكومتي ريختند و فحش زياد به نيّر الدوله دادند. پس از آن درب عمارت سلطنتي آمده جلو اتابيك را گرفته به جهت عمل نان و نرخ، فحش بسيار به اتابيك دادند. يك دو نفر از زنها را گرفته نزد نيّر الدوله بردند كه تحقيق نمايد كيستند. معلوم شد چند نفر از آنها از مردم بلده حضرت عبد العظيم (ع) ميباشند. به جهت خانه مهد عليا گفتگو با دولت دارند كه از ماست.
نيّر الدوله گفت مبادا آشوب بشود رها كرد. روز جمعه قبل هم در حضرت عبد العظيم، زني به اتابيك فحش داد. كارها مغشوش ميباشد. از وزرا و حكومت كاري از پيش نميرود. در شب جمعه هشتم، آقا سيد عبد اللّه به منبر رفت و مردم را تحريك كرد كه وقت ميگذرد و مانع را كه اتابيك است بايد از ميان برداشت. اغلبي از علما با او همدست ميباشند. اعلانات منتشر ميشود. شبنامه بر ضد دولت طبع جلاتين و منتشر است و از قول شاه جعليات ساختهاند.
در روز دهم ربيع الثاني، چند ساعتي درب باغ سلطنتي باز بود. نزد شاه مردم رفتند.
بعد باز ممنوع شدند. وزرا در آن روز در دربار، در حضور اتابيك، مجلس نمودند، براي رفع بلوا مشغول چاره ميباشند. نير الدوله از صبح از ترس به حكومت نرفت در دربار بود. غلام مسلح در درب خانه جمع بودند. شب يازدهم آقا سيد محمد بالاي منبر رفت، در مسجد سنگلج، از خرابي كار دولت و ظلم و عدم امنيت سخنها كرد. گفت اي تجار
______________________________
(1). دكتر خليل خان اعلم الدوله ثقفي
(2). لا بد جهانگير خان حسام السلطنه سوم است نوه سلطان مراد ميرزا حسام السلطنه. جهانگير ميرزا مردي زيبا و ظريف و موسيقيدان و گلدوست بود.
(3). ملك منصور ميرزا شعاع السلطنه پسر مظفر الدين شاه
ص: 953
ميخواهيد فردا كه دوشنبه است بازارها را ببنديد. فردا را نبنديد. زيرا كه من به شاه عريضه نوشتهام براي مجلس عدالت و اصلاح امور، مهلت تا سهشنبه خواسته كه اصلاح كند. اگر اصلاح نكرد، راهش آسان است و دكان بستن مشكل نيست. در راه ملت، خود را براي هلاكت حاضر كردهام. مردم را ساكت كرد.
روز يازدهم نبستند. «1» منتظر اجازه علما ميباشند. از قرار معلوم بيست نفر فدايي وصيت پيش آقا سيد محمد نمودهاند كه اتابيك را بكشند و خود آقا سيد محمد مجلس عدالتي دائر كرده ميگويد هركس عرض دارد بنمايد. با هركس طرفباشي او را حاضر مينماييم. چهار هزار نفر فراش از سادات داريم. خيال دارند علمي هم بسازند كلمه يدّ اللّه مع الجماعه در آن نوشته ميشود. در صبح يكشنبه دهم، چهار نفر از تجار معتبر خدمت شاه آمدند. گويا براي بلواست. عصر آن روز حاجي ملك التجار نزد اتابيك در دربار آمد. گويا با حاجي سيف الدوله وزير تجارت «2» برادر بزرگ اتابيك طرف گفتگو ميباشد. در آنوقت حاجي سيف الدوله حضور داشت. حرف سختي به حاجي ملك زد. حاجي ملك گفت من و تو از بچگي با هم بزرگ شدهايم از حالت هم خوب آگهي داريم. اگر در دربار و نزد اتابيك نبودي كاري به سرت درميآوردم كه راه دررو نداشته باشي. چون عمل شهر و علما مغشوش است اتابيك حرفي نزد و ضعف دولت از اينجا معلوم ميشود. مرآت الوقايع مظفري ج2 953 طهران ..... ص : 951
خ عبد النبي در مسجد خود بالاي منبر رفت و گفت كارها سخت شده رسيدگي در كار نيست. ظلم بيحدّ است. از ولايات از ظلم حكام به من كاغذ نوشتهاند. من نميدانم به كي بگويم، حرف ما را نميشنوند. ديشب مرحوم ميرزا حسن شيرازي حجة الاسلام «3» را در خواب ديدم. به من فرمود چرا امر به معروف و نهي از منكر نميكني. عرض كردم پيش نميرود. فرمود باز بگو در سخنت اثر ميدهم. امشب كسالت دارم فردا شب كه جمع شديد خواهم گفت.
______________________________
(1). يعني در روز يازدهم كسبه و تجار دكانها را نبستند.
(2). حاجي سلطان محمد ميرزا سيف الدوله برادر عين الدوله و آقا وجيه سپهسالار.
(3). حاجي ميرزا محمد حسن شيرازي مجتهد كه نام و نفوذ او موجب لغو قرارداد «رژي» يا انحصار دخانيات در ايران شد. وي در 1312 ق درگذشت.
ص: 954
ايران
بعضي اهالي بلاد بيدار شدهاند و از ظلم حكام به تنگ آمده ميگويند ما حاكم نميخواهيم مگر با مجلس ملي. ازجمله رشت است كه ماليات خود را به چهار قسمت به بانك روسي حواله دادهاند كه به دولت ايران بدهد و حاكم نرود.
طهران
از قرار معلوم وليعهد تلگراف سختي به اتابيك زده كه اين قانون بازي و عدالتخانه چيست كه ميخواهيد داير نمائيد. پدرم پير شده. اگر اين كارها را موقوف ننماييد سه روزه خواهم آمد و جوي خون روان ميكنم. علما كه تلگراف را شنيدهاند ميگويند اگر وليعهد در مسأله عدالتخانه ملي و قانون با ما همراهي نكنند او را خلع ميكنيم و يكي از دو برادرش شعاع السلطنه و سالار الدوله «1» را وليعهد مينماييم. ميگويند شاه بايد روزي هزار تومان ببرد و به امور سلطنت مداخله نكند.
بادكوبه
اشاره
تلقين ذيل در روزنامه ارشاد تركي منطبعه بادكوبه ثبت است نقل شد:
تلقين ايران
اسمع افهم يا عبد النوم و ابن عبده هل انت علي العهد الذي لا اله الّا النّوم وحده لا شريك له و انّ اللّهو و اللّعب نبيك و رسولك و البطالة و الكسالة و العيش خاتم النبيين و الطمع و الكذب و الخوف و الخرافة هم المجتهدون لا رحمة عليهم اجمعين يا فلان بن فلان اذا جائك الرسولان المقربان عند الروس و الانكليس و آل عثمان و سئلوك عن ربّك و عن نبيّك و عن كتابك و عن قبلتك و نظمك و نظامك و وزيرك و وكيلك و سردارك و مدارسك و تجارتك و فلاحتك و صناعتك و سرحداتك و متاعك و اختراعاتك و ديپلوماتك و فتوحاتك فلا تخف و لا تحزن فقل في جوابها النّوم جلّ جلاله ربّي و الغفلة نبيي و الگنجفه كتابي و النساء قبلتي و الهرج و المرج قانوني و الظلم عدلي و الرشوة ديواني و الأوباش وزرايي و الحمقاء وكلائي و الأمارد سراتيبي و الغراب و الكلاب حفظة سرحداتي و قلل الجبال قلاعي
______________________________
(1). ابو الفتح ميرزا سالار الدوله.
ص: 955
و لسان الأجانب علمي و الإبريق متاعي و الگودوش اختراعي و المزدور و الحمال جندي ثم اعلم يا فلان بن فلان ان الظلم حقّ و الرّشوة حقّ و الاحتكار حق و كثرة الأتعاب حق و كثرة النساء حق و تفويض الملك علي يد الاعداء حق و السلام.
طهران
قرار بود روز دوشنبه يازدهم ربيع الثاني شاه سوار شود. سوار هم خبر كردند. موقوف شد. به جهت ناخوشي بود. بعضي ميگويند ديروز عصر سكته كامل كرد و مرد. در اين روز بلوا نشد. نان هم فراوان است. ليكن مردم آذوقه ميخرند. آقا سيد محمد مجتهد منزل آقا سيد عبد اللّه رفت و يك ساعت نجوي كرد. امام جمعه هم ميخواهد با آنها صلح كند، هم در روز يازدهم از طرف آقا شيخ عبد النبي مجتهد جار زد كه امشب در مسجد او حاضر شويد كه ميخواهد خواب مرحوم ميرزاي شيرازي را نقل نمايد.
طهران
در عشر اول ربيع الثاني، اعلاناتي در طهران ديده شد كه در شب جمعه پانزدهم ربيع الثاني بلواي عام است و خونريزي خواهد شد.
طهران
دوشنبه يازدهم ربيع الثاني باغ شاه قرق بود. اتابيك در اندرون پيش او رفت.
در شب دوازدهم آقا شيخ عبد النبي مجتهد در محله سرچشمه بالاي منبر رفت و به ايما و اشارت گفت كه اتابيك از قرار معلوم از نان و گوشت رشوه ميگيرد و گراني زير سر اوست. نبايد چنين كاري كرده باشد. اگر بكند زنديق است. مردم از پاي منبر گفتند چرا به كنايه اسم ميبريد و اسم او را معين نميكنيد و فحش بسيار به اتابيك دادند. سه چهار هزار نفر جمعيت پاي منبر او بود. خواب را باز بيان نكرد. حواله به شب سيزدهم داد.
طهران
از قرار معلوم آقا شيخ فضل اللّه مجتهد كه با ساير علما مخالف بود، خيال اتحاد دارد.
ص: 956
آنها قبول نمينمايند. امام جمعه محض آنكه مبادا به خانه او بريزند مردم فريبي مينمايد و ميگويد توفير ضرر نان تا سر خرمن روزي سه هزار تومان است. هزار تومانش را من ميدهم باقي را آنها بدهند.
طهران
در عشر اول ربيع الثاني، به سرباز و قشون داخل شهر و اردو فشنگ دادند و آنها را سپردند كه اگر در شهر صدايي بلند بشود حاضر باشند و از تجار التزام گرفتند كه اگر ببنديد سرباز را قدغن ميكنيم كه بازار را بچاپند.
طهران
در دوازدهم ربيع الثاني، درب باغ شاه باز بود. مردم ميرفتند. شاه در اطاق بيرون به حالت كسالت و ناخوشي خوابيده بود كه سه ساعت از روز رفته براي ورود سفير روس بيدارش كردند. وقتي كه بيدار شد گفت خواب خوبي كردم. درد پايم كمتر است. او را لباس پوشانيده در اطاق در كالسكه كوچك نشانيدند. وزير مقيم روس كه تازه براي اقامت طهران آمده بود و روز سوم ورودش بود و اسمش [دو] هارت ويگ است. خدمت شاه با اجزاي سفارت آمد و نامه امپراطور را داد. بعد از آن ديدن اتابيك و وزير خارجه و شعاع السلطنه رفت. در آن روز صبح باز غلام زياد در درب خانه بودند. ميگويند سفير جديد نيز براي آمدن امين السلطان و عزل اين اتابيك رسالت دارد.
ساوجبلاغ
پس از آنكه قشون عثماني در سرحدات آذربايجان و ساوجبلاغ آمدند، در عشر اول ربيع الثاني، سي هزار قشون روس نيز براي مقاومت و همراهي با دولت ايران در آنجا پياده شده بعضي ميگويند براي خاطر ايران نيست بلكه براي خود دست و پا مينمايند.
روس و انگليس
شهرت دارد كه روس و انگليس با هم اتحادي نمودهاند كه آسياي مشرقي (ايران) را ميان خود قسمت نمايند. «1»
______________________________
(1). اين شايعات چندان بيپا نبود. در همان روزها مذاكراتي بين روس و انگليس بود كه به قرارداد 1907 و تقسيم ايران به سه منطقه شمالي روس، جنوبي انگليس، و مركزي بيطرف، منجر گرديد.
ص: 957
طهران
روز سيزدهم ربيع الثاني طرف عصر شاه سوار شده و تا بيرون دروازه باغ شاه به تفرج رفت. حالتش بالنسبه بهتر است. جلو او موزيكانچي سوار موزيك ميزد و مردم دعا ميكردند. اين موزيك نيز براي اين بود كه اگر زنها شكايت نمايند و فرياد كنند استماع نشود.
طهران
در دهم ربيع الثاني، چون اتابيك ميداند كه توقفش در صدارت خطر جاني دارد از صدارت استعفا كرد. شاه در جواب نوشت كه چند روز صبر نمايد.
طهران
در اواخر عشر اول ربيع الثاني، شعاع السلطنه از اغتشاشات داخله به شاه عرض كرد و گفت تمام زير سر اتابيك است. روزي ده هزار تومان مداخل ميبرد و سلطنت ايران را از قاجاريه عن قريب بيرون ميبرد. هرچند كار چنان مغشوش است. كه ناچار سلطنت پايمال خواهد شد. ليكن در عهد شما چرا بايد اين بدنامي باشد كه مظفر الدين شاه سلطنت ايران را به باد داد و ماها گدا خواهيم شد. سايرين اگر به شما عرض نمينمايند ميترسند كه به اردبيل بروند. تا زود است فكر اين كار را بنماييد. شاه در جواب گفت من تا حالا نميدانستم اصلاح خواهم كرد.
طهران
در عشر اول و دوم ربيع الثاني، اغلبي از علما روز و شب به منبر ميروند و از تعديات اتابيك سخن مينمايند و مردم را بر ضد او تحريك ميكنند.
طهران
در عشر دوم ربيع الثاني گوشت در طهران چاركي شش عباسي شد يعني يك عباسي ارزانتر. «1»
______________________________
(1). هر عباسي چهار شاهي و دو سكه صد ديناري (- صنار) بود و هر قران بيست شاهي.
ص: 958
اصفهان
در ماه ربيع الثاني در اصفهان بلواي عام براي نان شد. زيرا كه نان را يك من سه هزار يا سي شاهي «1» ميفروختند. آقا نجفي را باعث اين كار ميدانستند. ميخواستند انبارهاي او را بشكافند و خود او را صدمه بزنند. به ظل السلطان پناه برد. او گفت من ضرر گندم را خود ميكشم و از انبار خود خرواري ده تومان ميفروشم كه يك من نان يك قران بشود.
سايرين هم اگر خرواري ده تومان ندادند انبارهاي آنها را بشكافند. مردم آسوده شدند و صدا خوابيد.
مصر
گفتگوي انگليس با عثماني در باب سرحدات مصر قرار شد كه مأمور از طرفين برود و سرحد از شهر رقّه به طريق جنوب و مشرق الي سه ميل به شهر عكا خواهد بود. «2» دولت عثماني در اين باب مطالبات انگليس را قبول كرده كه لشكر خود را از سرحد مصر بيرون ببرد.
بروجرد
از طرف سالار الدوله حكومت بروجرد به شاهزاده يمين الدوله حاكم سابق گروس داده شود.
طهران
در چهاردهم ربيع الثاني، در باب باغ سلطنتي صبح باز بود. شاه با كالسكه كوچك در باغ گردش كرد. چند قدم هم به زحمت زير بغلش را گرفته راه رفت. دست چپش نيز بهتر است. آن روز روغن چراغ خورد و باغ قرق شد. ديگر كسي پيش او نرفت. در آن روز بواسير خوني او گشوده شد. ميگفتند يك سال و نيم بود كه بسته شده بود و خون از او نميآمد و اسباب ناخوشي او شده بود. حال خوب خواهد شد.
______________________________
(1). جور درنميآيد. سه هزار (دينار) برابر بود با سه قران يا 60 شاهي و سي شاهي برابر بود با يك قران و ده شاهي.
(2). متن: راقه ... اكا
ص: 959
طهران
شب جمعه پانزدهم، آقا سيد عبد اللّه مجتهد به منبر رفت. قريب پنج هزار نفر پاي منبر او جمع بودند. اول دعا به شاه كرد بعد شكايت از تعديات وزيرش نمود و نيز شمهاي از اجحافات نوز را در گمرك گفت و گفت اي كلاهنمديها، من تمام زحمتم براي راحت شماست. وضع دولت خراب است و ظلم بيحساب. از بلاد از جهت ظلم حكام شكايتها به من نوشتهاند. تمام علماي عتبات عاليات و ساير ولايات با من همراه ميباشند. اين دو سه روزه خبردار خواهيد شد كه عبد اللّه از اين شهر رفته. در ساير مساجد نيز علما مجالس داشتهاند.
طهران
در پانزدهم، نان يك من ده شاهي از طرف دولت تخفيف داده شد يعني تا سر خرمن را ضررش را دولت ميكند. زيرا كه حالا گندم خرواري بيست و دو تومان است. توفيرش تا سر خرمن قريب چهل هزار تومان ميشود. ميگويند اتابيك از كيسه ميدهد كه يك من نان را سي شاهي ميفروشند و از آن پس از سر خرمن يك من يك قران. روز چهاردهم جار كشيدند كه نان از پانزدهم سي شاهي است و گوشت را در چاريكي (چاركي) شش عباسي كم ندهند و يك قصاب كه داده بود مهارش كردند. «1» اگرچه در تهران سنگ صحيح نيست تمام كسبه [كم] ميدهند خصوصا خباز و قصاب.
طهران
در ماه ربيع الثاني [به علت] نرسيدن دو قسط صندوق از سال گذشته بروات ديواني بياعتبار شده و صرافها توماني پنج هزار نميخرند. در صندوق هم پول نيست، اتابيك به موسيو نوز سفارش چند نفر را كرد كه قسمت عقب مانده را بدهد نداد و نوكر اتابيك را كتك زد. مردم هم به جهت مواجب خود يعني سادات و ملا در اداره گمرك هرزگي مينمايند و فحش ميدهند. روز چهاردهم، يك نفر سيد خيلي فحش به اجزاي صندوق
______________________________
(1). مهار كردن يعني حلقهاي در بيني كسي كنند و او را به هرجا بكشند. (لغتنامه دهخدا: مهار)
ص: 960
داده پيشكار نوز نوكرش را گفت برو قبض آن را در بازار بفروش كه آسوده شود.
استرآباد
در شب بيست و نهم ربيع الاول، در استرآباد، حريق سختي واقع شد. قريب هزار دكّان سوخت و پنج كاروانسراي بزرگ با خاك يكسان شد. ضررش بالغ به يك كرور تومان است.
طهران
در عشر اول ربيع الثاني، سعيد السلطنه وزير نظميه سابق را از طهران اخراج كردند و به ارض اقدس رفت. گفتند با علما همدست بود.
طهران
در شنبه شانزدهم ربيع الثاني، شاه حالتش بهتر است. قدري در حياط با درشكه گردش كرد. بعد در اطاق روي صندلي نشست. در حضورش شوخي ميكردند. او ميخنديد. بعد اتابيك نزد او آمد و مشير الدوله و مشير الملك با اين سه نفر خلوت كردند. بعد اين سه نفر با ناصر الملك وزير ماليه، در باغ شاه در اطاق ابيض خلوت كردند، تا عصر بودند. سبب را گفتند به جهت ترتيب مجلس ملي و عدم پيشرفت علما است و عصر را اتابيك با شعاع السلطنه خلوت كرد.
طهران
در پانزدهم ربيع الثاني 1324، وزير مختار هلاند در خيابان طهران ميگذشت. يك نفر از [بچهها يك سنگ بزرگ] «1» به توي كالسكه انداخت. به پيشاني وزير مختار خورد و صدمه زد و خون بسيار آمد. به پليس خيابان گفتند او را بگير. طفره زد. ميگويند به درخت توت سنگ ميزدند كه توت بيفتد به او خورد.
گلپايگان
پس از آنكه انتظام الدوله يوشي پيشخدمت حاكم گلپايگان و خوانسار و كمره شد و
______________________________
(1). تصحيح قياسي. متن: [بچه پا بزرگ سنگ]
ص: 961
بدان طرف رفت. خواست به يكي از سركردههاي آنجا اجحاف كند. ايل خود را پيغام داد، ريختند و او را چاپيدند.
همدان
در عشر اول ربيع الثاني، مردم همدان به يمين السلطان حكمران شوريدند و او را از شهر خارج نمودند.
طهران
در هفدهم ربيع الثاني، اتابيك و مشير الدوله و علاء السلطنه و مشير الملك خدمت شاه رفتند. بعد در اطاق ابيض خلوت كردند و عصر را اتابيك و وزير به تلگرافخانه باغ رفته با شيراز گويا مخابره داشتند. زيرا كه روز قبل قوام الملك «1» و نصير الملك شيرازي «2» را به حكم دولت گرفتند و در دربار در اطاق حاجب الدوله حبس كردند. ميگويند سبب شورش فارس به جهت اين دو نفر است و به تحريك شعاع السلطنه آنها را حبس كردند.
ليكن شورش فارس زياد خواهد شد. چه نفوذ كلمه قوام الملك در فارس خيلي است.
طهران
در شانزدهم ربيع الثاني، در منزل آقا سيد محمد مجتهد مجلسي از علما منعقد بود.
طهران
در هفدهم ربيع الثاني، طرف عصر در وزارت خارجه مجلس براي رسيدگي به عمل عبد الحميد خان يمين نظام منعقد شد. زيرا كه ميگويند در وقتي كه رئيس كميسيون سيستان و سرحددار بود، قريب هفت فرسخ از اراضي ايران را به افغانها واگذاشته و هشتاد هزار ليره گرفته.
گيلان
بعد از آمدن عضد السلطان از رشت، در عشر دوم ربيع الثاني حكومت رشت را به
______________________________
(1). ميرزا محمد رضا خان قوام الملك پسر ميرزا علي محمد خان قوام الملك پسر حاجي ابراهيم خان اعتماد الدوله شيرازي وزير.
(2). ميرزا احمد خان پسر ميرزا عبد الوهاب خان نصير الدوله
ص: 962
سالار اكرم «1» دادند و تلگراف به رشت زدند. آنها جواب دادند اگر تكليف حاكم را معين نماييد و حدود او معلوم باشد او را قبول خواهيم كرد و الّا هيچ حاكمي را قبول نميكنيم و ماليات خود را به چهار قسط توسط تجار ميپردازيم.
طهران
در دوشنبه هيجدهم ربيع الثاني، شاه طرف عصر سوار شد و تا بيرون دروازه گردش كرد و در شب دوشنبه آقا سيد محمد مجتهد به منبر رفت و مردم را تحريك كرد كه خار را از ميان بردارند و ميگفت من تنها هستم و تا همه جا همراه، ليكن قدري سست بود. از قرار معلوم تا جمعه شاه دستخط كرده كه امور را ترتيب و عدالتخانه دائر خواهد شد.
طهران
در سهشنبه نوزدهم ربيع الثاني، شاه با كالسكه در حياط گردش كرد. بعد آمد با اتابيك و وزير خارجه، پس از آن اتابيك و مشير الدوله و علاء الدوله و مشير الملك «2» و ناصر الملك در اطاق ابيض خلوت داشتند. حكومت فارس را به علاء الدوله دادند. از قرار معلوم، وزير مخصوص را از فارس بيرون كردهاند. ميگويند شاه ميخواست براي اصلاح امور وليعهد را بخواهد. تركها با اتابيك همدست كه مانع از آمدن وليعهد شوند.
زيرا كه وليعهد با همه تركهاي اجزاي شاه دشمن است. شعاع السلطنه هم در اين مقدمه با اتابيك همراه است.
همدان
ظهير الدوله وزير تشريفات در عشر دوم ربيع الثاني به حكومت همدان منصوب شد.
يمين السلطان معزول. چون قريب يازده هزار نفر ظهير الدوله مريد در طهران داشت و احتمال فساد ميرفت اين بود كه او را مجبورا به حكومت همدان فرستادند.
______________________________
(1). ميرزا صالح خان با غميشهاي از خاندان كلانتريهاي تبريز.
(2). ميرزا حسن خان پسر ميرزا نصر اللّه خان كه بعد مشير الدوله شد.
ص: 963
طهران
سواد دستخط شاه به آقا سيد عبد اللّه و سيد محمد در عشر دوم ربيع الثاني صادر شده از قرار ذيل: «1»