گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
شک در عدد رکعت هاي نماز









صفحه 166 از 199
مسئله 309 شک هایی که سبب بطلان نماز می شود هشت شکند: اول - شک در عددهاي دو رکعتی مثل نماز صبح و نماز مسافر.
دوم - شک در سه رکعتی (مغرب). سوم - شک میان یک و زیادتر. چهارم - شک میان دو و زیادتر پیش از سر بلند کردن از دو
سجده. پنجم - شک میان چهار و شش یا زیادتر. هشتم - شک در همه رکعت ها به طوري که نداند چند رکعت به جا آورده.
مسئله 310 شک هاي صحیح در نماز چهار رکعتی نه قسمند: اول - شک میان دو و سه بعد از تمام کردن هر دو سجده و سر
برداشتن از سجده دوم که در این صورت باید بنا را بر سه گذارد و رکعت چهارم را به جا آورد و بعد از سلام یک رکعت ایستاده
به جا آورد. دوم - شک میان سه و چهار در هر موقع که اتفاق افتاد بنا را بر چهار می گذارد و نماز را تمام می کند و دو رکعت
نشسته یا یک رکعت ایستاده به جا آورد. سوم - شک میان دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده دوم که باید بنا را بر چهار
گذارد و نماز را تمام کند بعد از سلام نماز دو رکعت ایستاده به جا آورد. چهارم - شک میان دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن
از سجده دوم که باید بنا را بر چهار گذارد و نماز را تمام کند و اول دو رکعت ایستاده و بعد دو رکعت نشسته به جا آورد. پنجم -
شک میان چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده دوم که باید بنا را بر چهار گذارد و نماز را تمام کند و بعد دو سجده سهو به جا
آورد. ششم - شک میان چهار و پنج در حال قیام که باید بنشیند و بنا را بر چهار بگذارد و تشهد و سلام بگوید و بعد دو رکعت
نشسته یا یک رکعت ایستاده به جا آورد. هفتم - شک میان سه و پنج است در حال قیام که باید بنشیند و شک او راجع می شود به
اینکه دو رکعت به جا آورده یا چهار رکعت و باید بنا را بر چهار گذارد و تشهد و سلام بگوید و دو رکعت ایستاده به جا آورد.
هشتم - شک میان سه و چهار و پنج است در حالی که ایستاده است باید بنشیند و شک او میان دو و سه و چهار می شود پس بنا را
بر چهار گذارد و تشهد و سلام بگوید و بعد دو رکعت ایستاده و دو رکعت نشسته به جا آورد. نهم - شک میان پنج و شش در
حال قیام است که باید بنشیند و برگشت شک او به این است که چهار رکعت به جا آورده یا پنج رکعت پس بنا بر چهار گذارد و
تشهد و سلام بگوید و دو سجده سهو براي شک چهار و پنج به جا آورد. مسئله 311 تمامیّت و اکمال هر دو سجده به سر برداشتن
از سجده دوم است اگرچه بهتر آن است که احتیاطاً در شک میان دو و سه و شک دو و چهار و شک دو و سه و چهار اگر بعد از
تمام کردن ذکر واجب سجده دوم و پیش از برداشتن سر از سجده شک کرد به طوري که گفته شد بنا گذارد و نماز را تمام کند و
بعداً آن را اعاده نماید. مسئله 312 عمل به احکام شک یعنی بناگذاري در شکوك صحیحه یا حکم به بطلان نماز در شکوك
باطله جایز نیست، مگر بعد از تأمل و فکر تا آنکه شک مستقر شود پس اگر به تأمل و فکر علم یا مظنه به یکی از دو طرف شک
پیدا کرد به علم یا مظنه خود عمل کند و اگر در شکش باقی ماند عمل شک را به جا آورد.
نماز احتیاط
مسئله 313 دستور خواندن نماز احتیاط این است، که بعد از نمازي که شک در آن واقع شده بایستد و نیّت نماز احتیاط کند و
تکبیرة الاحرام بگوید و حمد تنها را آهسته بخواند و رکوع و دو سجده به جا آورد و تشهد و سلام بگوید و اگر نماز احتیاط واجب
بر او دو رکعت است بعد از سجده دوم برخیزد و رکعت دوم را به جا آورد و بعد از سجده، تشهد و سلام بگوید.
قضاي سجده و تشهد فراموش شده
مسئله 314 اگر یک سجده یا تشهد اول را فراموش کند و بعد از رفتن به رکوع رکعت بعد ملتفت شود باید بعد از نماز قضاي
تشهد یا سجده فراموش شده را با رعایت تمام شرایط نماز به جا آورد.
موجبات سجده سهو



صفحه 167 از 199
واجب است به جا آوردن دو سجده سهو براي چند چیز: اول - آنکه در میان نماز سهواً تکلم کند به کلام آدمی. دوم - براي
فراموش کردن تشهد. سوم - براي شک میان چهار و پنج. مسئله 315 طریق به جا آوردن سجده سهو آن است که بعد از سلام فوراً
بسم الله و بالله السلام علیک ایهاالنبی و رحمۀ الله » به نیّت سجده پیشانی را به چیزي که سجده بر آن صحیح باشد بگذارد و بگوید
و بنا بر احتیاط السلام علیک را دو مرتبه بگوید بدون واو و با کلمه واو، بعد باید بنشیند و دوباره به سجده رود و ذکر « و برکاته
مذکور را دوباره بگوید و بنشیند و بنا بر احتیاط تشهد را به نحو معمول بخواند و سلام دهد.
نماز مسافر
واجب است بر مسافر قصر (یعنی نمازهاي چهار رکعتی را دو رکعت خواندن) با داشتن چند شرط: اول - آنکه سفر او هشت فرسخ
شرعی باشد (و فرسخ شرعی تقریباً پنج کیلومتر و نیم است) اگرچه مجموع رفتن و برگشتن او هشت فرسخ باشد به شرط آنکه هر
یک از رفتن و برگشتن کمتر از چهار فرسخ نباشد. پس اگر کمتر از هشت فرسخ شود به نحوي که ذکر شد باید نماز را تمام
بخواند. مسئله 316 اگر سفر او چهار فرسخ رفتن و چهار فرسخ برگشتن باشد و در بین قصد اقامه عشره نداشته باشد باید نماز را
قصر کند اگرچه بخواهد بعد از نه روز مراجعت کند. دوم - آنکه از اول سفر قصد هشت فرسخ داشته باشد پس اگر از اول مثلًا
قصد شش فرسخ داشت و بعد از رسیدن به مقصد قصد دو فرسخ دیگر نمود باید نماز را تمام کند، مگر آنکه بعد از رسیدن به
مقصد قصد چهار فرسخ دیگر یا بیشتر بنماید و عازم برگشتن هم باشد که قصد هشت فرسخ تمام داشته باشد پس باید نماز را قصر
کند. مسئله 317 در قصد هشت فرسخ لازم نیست که انسان مستقل در قصد باشد بلکه اگر به متابعت از دیگري هم قصد داشته
باشد مثل زن که به متابعت از شوهر یا کلفت و نوکر که به متابعت از ارباب خود قصد هشت فرسخ داشته باشند باید قصر کنند.
سوم - آنکه به قصد هشت فرسخ باقی باشد پس اگر در بین راه پیش از آنکه به چهار فرسخ برسد از قصد خود برگردد یا مردد
شود باید نماز را تمام بخواند. چهارم - اینکه از اول سفر قصدش این نباشد که پیش از رفتن هشت فرسخ در جایی ده روز یا زیادتر
بماند یا آنکه از وطنش عبور کند والا باید نماز را تمام بخواند بلکه اگر مردد هم باشد در آنچه گفته شد باید نماز را تمام بخواند.
پنجم - آنکه سفر حرام نباشد پس اگر حرام باشد باید نماز را تمام بخواند، چه آنکه خود سفر حرام باشد مثل فرار کردن از جهاد یا
سفر کردن زن بی اجازه شوهر در صورتی که ناشزه بر او صدق کند و سفر فرزند با نهی پدر اگر اذیت شود و چه آنکه براي کار
حرام سفر بکند مثل سفر براي کشتن نفس محترمه یا براي سرقت یا یاري ظالم در ظلمش. ششم - آنکه از بادیه نشینان که خانه به
دوش هستند و مسکن معین ندارند و در صحراها و بیابان ها هر کجا سبزه و آب باشد منزل می کنند نباشد. هفتم - آنکه سفر کار و
شغل او نباشد مثل مکاري و راننده و ناخدا و خلبان و چوپان و ساربان پس اگر از این اشخاص باشد باید در سفري که شغل او
است نماز را تمام به جا آورد و روزه اش را بگیرد. مسئله 318 همین مقدار که کسی را بگویند شغلش مسافرت است باید در
سفري که شغل او است نماز را تمام به جا آورد. و شغل گردیدن سفر براي شخص محقق می شود به سفرهاي زیاد (سه یا بیشتر)
چه از وطن حرکت کند و چه از غیر وطن و یا به طولانی شدن سفر واحد به طوري که بگویند سفر کار او است. هشتم - رسیدن به
حدّ ترخص است یعنی از وطنش به قدري دور شود که صداي اذان را نشنود و اهل آن محل از نظر او پنهان شوند. مسئله 319 اگر
اهل محل را نبیند ولی صداي اذان را بشنود یا صداي اذان را نشنود ولی اهالی را ببیند، احتیاط لازم این است که صبر کند تا هر دو
علامت حاصل شود نماز را بخواند یا آنکه جمع بین قصر و اتمام نماید. مسئله 320 اگر مسافر در موقع مراجعت به وطن به جایی
برسد که صداي اذان وطنش را بشنود و دیوارهایش را ببیند باید نمازش را تمام بخواند. مسئله 321 وطن محلی است که انسان آن
را مسکن خود قرار دهد به طوري که او را ساکن و مقیم آن محل بدانند و چه وطن اصلی او یعنی مسکن پدر و مادر و محل
ولادت او باشد و چه آنکه محلی دیگر باشد که آنجا را مسکن خود قرار داده باشد ولی باید در محلی که وطن اصلی او نیست به



صفحه 168 از 199
قدري بماند که آنجا را عرفاً وطن و مسکن او بگویند. مسئله 322 ممکن است انسان دو وطن یا بیشتر داشته باشد مثل آنکه در دو
شهر یا دو ده منزل و عائله داشته باشد و هر دو را مسکن خود قرار دهد. مسئله 323 وطن پدر و مادر براي فرزندي که تابع آنها
است تا موقعی که از آن اعراض ننموده وطن محسوب می شود. مسئله 324 اگر نیّت اقامه ده روز بنماید که یک نماز چهار رکعتی
یا بیشتر بخواند و بعد از نیّت خود برگردد باید تا موقعی که در آن مکان است نمازهایش را تمام بخواند و اگر پیش از تمام شدن
نماز چهار رکعتی از نیّت خود برگشت باید نمازش را قصر نماید. مسئله 325 اگر کسی قصد ماندن ده روز بنماید و بعد از ده روز
قصد کند به مکانی برود و برگردد که مجموع رفتن و برگشتن او هشت فرسخ نباشد و قصد داشته باشد که در مراجعت در همان
مکان اول ده روز بماند، باید نمازهاي خود را در رفتن و برگشتن به مقصد و محل اقامه تمام بخواند، و همچنین اگر نمی داند که
بعد از مراجعت ده روز می ماند یا نه، و اگر یقین دارد بعد از برگشتن در محل اقامه ده روز نمی ماند و برگشتن به محل اقامت فقط
بدان جهت است که واقع در مسیر مسافرت است در رفتن و در مقصد تمام بخواند و در برگشتن و محل اقامه قصر بخواند، به شرط
آنکه قصد هشت فرسخ داشته باشد بدون قصد اقامه در طریق. مسئله 326 اگر مسافر بعد از طی کردن هشت فرسخ در مکانی سی
روز بماند و در تمام آن سی روز در ماندن و رفتن یا ماندن و برگشتن تردید داشته باشد یعنی هیچوقت نداند که ده روز می ماند
باید بعد از سی روز در آن مکان هر مقدار بماند نمازش را تمام بخواند، ولی پیش از آنکه سی روز تمام شود باید نمازش را قصر
کند.
روزه
روزه عبارت است از امساك و خودداري از چیزهایی که بیان آن می آید از طلوع فجر تا مغرب به قصد قربت. مسئله 327 در ماه
رمضان می تواند شب اول نیّت کند روزه تمام ماه را و باقی بماند بر آن نیّت تا آخر و یا براي هر روز تجدید نیّت کند و می تواند
براي هر روز علیحده نیّت کند. و در روزه واجب معین غیر رمضان باید براي هر روز جداگانه نیّت کند کم باشد یا زیاد. مفطرات
روزه مسئله 328 مفطرات روزه که لازم است خودداري از آنها چند چیز است، و بعضی را علما فرموده اند که باید خودداري نمود
و ظاهراً آنها به کمال روزه ضرر می زنند نه به صحت آن. مجموع آنها نه چیز است: اول و دوم - خوردن و آشامیدن از روي عمد
و فرقی نیست بین آنکه چیزي که می خورد یا می آشامد معمولاً خوردنی و آشامیدنی باشد مثل نان و آب، یا غیر خوردنی مثل
خاك و ریگ هرچند کم باشد حتی آنکه اگر نخ خیاطی و یا مسواك که با آب دهان تر شود و بیرون آورد و دو مرتبه آن را به
دهان بگذارد و رطوبت آن را فرو ببرد روزه اش باطل می شود. سوم - جماع و آن مبطل روزه مرد و زن است اگرچه منی هم
خارج نشود و جماع محقق می شود به داخل شدن آلت تا ختنه گاه. چهارم - استمناء است یعنی عمداً کاري بکند که منی از او
بیرون بیاید. مسئله 329 هرگاه با خود کاري کند بدون قصد بیرون آمدن منی لکن عادت او باشد که با این کار منی از او بیرون
می آید روزه او باطل است هرچند بیرون نیاید، بلکه اگر ایمن از بیرون آمدن منی هم به این کار نباشد و بیرون آید باطل است.
مسئله 330 دروغ بستن به خدا یا پیغمبر(ص) یا یکی از ائمه معصومین(ع) یا فاطمه زهرا(س) حرام مؤکد است، ولی روزه را باطل
نمی کند. پنجم - رساندن غبار غلیظ به حلق چه غبار حلال باشد مثل آرد چه حرام مثل خاك و چه خودش کاري بکند که غبار
شود یا دیگري بلکه اگر به سبب باد غبار شود و خود را حفظ نکند تا غبار داخل حلق شود روزه او باطل می شود. مسئله 331 سر
فرو بردن در آب بعضی از مفطرات دانسته اند ولی، اقوي این است روزه را باطل نمی کند و حرام هم نیست، ولی مکروه است.
مسئله 332 فرو بردن تمام سر یک مرتبه در آب مکروه است اگرچه سایر بدن بیرون باشد اما اگر هر دفعه یک طرف سر را فرو برد
و طرف دیگر بیرون باشد کراهت ندارد. مسئله 333 اگر سر را فرو ببرد در غیر آب مثل شیر و امثال آن از مایعات، کراهت ندارد.
مسئله 334 اگر سهواً یا قهراً سر در آب فرو برد یا بی اختیار در آب بیافتد عمل مکروهی انجام نداده. ششم - باقیماندن بر جنابت و



صفحه 169 از 199
حیض و نفاس عمداً تا صبح در روزه ماه رمضان و قضاي آن. مسئله 335 هرگاه جنب نتواند غسل کند به جهت نبودن آب و امثال
آن واجب است قبل از فجر تیمّم کند و واجب نیست تا صبح بیدار بماند، پس اگر تیمّم نکند روزه او باطل است. و اگر ممکن باشد
غسل کردن و غسل نکند تا وقت ضیق شود بنا بر احتیاط واجب باید تیمّم کند و روزه بگیرد و قضاي آن را هم به جا آورد. مسئله
336 هرگاه جنب در شب ماه رمضان با علم به جنابت بخوابد با عادت به بیدار شدن یا اطمینان به آن و بنا بر غسل کردن داشته
باشد و از خواب بیدار نشود تا طلوع صبح روزه او صحیح است. و اگر بیدار بشود و دو مرتبه بخوابد با همان عادت به بیدار شدن یا
اطمینان به آن و بنا بر غسل کردن و اتفاقاً بیدار نشود روزه او قضاء دارد. و همچنین اگر باز بیدار شود و مرتبه سوم بخوابد و بیدار
نشود تا صبح روزه اش قضا دارد با کفاره بنا بر احتیاط. مسئله 337 زنی که خون استحاضه متوسطه یا کثیره ببیند اگر غسل واجب
براي نمازهاي روز مثل صبح یا ظهر و عصر را ترك کند روزه او باطل است. اما اگر بعد از خواندن نماز ظهر و عصر خون ببیند و تا
غروب غسل نکند روزه اش صحیح است. و غسل شب آینده شرط صحت روزه امروز نیست اگرچه احتیاطاً به جا آورد بهتر است. و
همچنین غسل هاي شب پیش که براي نماز مغرب و عشا باید بنماید شرط صحت روزه نیست. و اما وضوء مستحاضه و یا بستن پنبه
و کهنه شرط صحت روزه نیست. هفتم - اماله کردن است به چیز مایع اگرچه در حال ضرورت باشد اما شیاف ضرر ندارد. هشتم -
قی کردن است عمداً اگر چه براي ضرورت باشد، اما اگر سهواً یا بدون اختیار عارض شود ضرر ندارد، و میزان صدق قی کردن
است پس بیرون آمدن هسته یا کرم ضرر ندارد. مسئله 338 اگر روزه دار آروغ بزند و چیزي بالا بیاورد و بی اختیار برگردد مبطل
روزه نیست، و اگر به فضاي دهان برسد و آن را به اختیار فرو ببرد روزه او باطل است هم قضا دارد و هم کفاره. بلکه اگر فرو بردن
آن حرام باشد از جهت خباثت کفاره جمع واجب است.
کفاره و قضاء
مسئله 339 مفطراتی که روزه را باطل می کند و باعث قضاء می شود باعث کفاره نیز می شود اگر از روي عمد و اختیار و بدون
اکراه و اجبار واقع شود و فرق بین آنها نیست. بلی اقوي واجب نبودن کفاره است در خواب دوم جنب بعد از بیداري. و در خواب
سوم احتیاطاً کفاره بدهد. مسئله 340 کفاره روزه ماه رمضان یکی از سه چیز است بنا بر اقوي 1 - بنده آزاد کردن 2 - دو ماه پی
درپی روزه گرفتن 3 - شصت نفر مسکین را سیر کند یا به هر کدام یک مد که تقریباً ده سیر است طعام یعنی گندم یا جو و مانند
اینها بدهد، و چنانچه اینها برایش ممکن نباشد باید هرچند مد که می تواند بدهد، و شخص مخیر است بین آنها بدون رعایت
ترتیب اگر چه بهتر است احتیاطاً ترتیب را رعایت نماید. و اگر روزه را به حرام افطار کرده باشد هر سه کفاره واجب است مثل زنا،
یا جماع در حال حیض، یا خوردن شراب، یا مال غصبی و امثال آنها. مسئله 341 در چند جا واجب است قضاي بدون کفاره: اول -
در خواب دوم جنب دوم - آنکه روزه را باطل کند به نیّت نکردن و یا به ریا و یا به قصد افطار یا مفطر به شرط آنکه در هیچ یک
مفطر دیگري به جا نیاورده باشد تا مغرب والّا کفاره هم واجب می شود. سوم - آنکه مراعات فجر را نکرده چیزي بخورد و بعد
معلوم شود که صبح بوده چه آنکه قدرت بر مراعات داشته باشد یا نه مثل نابینا یا محبوس یا کسی که طلوع را نمی شناسد. چهارم
- آنکه چیزي بعد از طلوع فجر بخورد به اعتماد به قول شخصی که خبر دهد که طلوع نشده. پنجم - آنکه بخورد بعد از طلوع در
صورتی که یک نفر خبر می دهد به طلوع به خیال آنکه او مزاح می کند یا دروغ می گوید. ششم - آنکه افطار کند قبل از مغرب
به قبول قول کسی که خبر می دهد که مغرب شده اگر چه قبول کردن قول او برایش جایز باشد، مثل افطار شخص کور و امثال او،
و همچنین وقتی یک عادل بلکه دو عادل خبر دهند لکن بعد معلوم شود که مغرب نشده بود. و اگر قبول کند قول کسی را که قبول
قول او جایز نیست کفاره نیز واجب است بنا بر اقوي. هفتم - وقتی که هوا تاریک شود و قطع پیدا کند به داخل شدن شب و افطار
کند بعد معلوم شود که خطا کرده است در صورتی که در آسمان مانعی نباشد از دیدن و اگر شک یا ظن داشته باشد در داخل



صفحه 170 از 199
شدن شب و افطار کند کفاره نیز واجب است. مسئله 342 هرگاه در آسمان مانعی باشد مثل ابر و به گمان آنکه مغرب شده افطار
کند و معلوم شود که خطا کرده است قضاء لازم است بدون کفاره. هشتم - آنکه آب به دهان کند براي خنک شدن یا بی جهت
مضمضه کردن و آب بی اختیار فرو رود و اگر براي وضوء مضمضه کند و بی اختیار آب فرو رود قضا هم بر او واجب نیست. مسئله
343 کسی که بعد از ظهر سفر کند روزه او صحیح است. مسئله 344 مسافري که قبل از ظهر به وطن یا محل اقامه خود برسد و
مفطري به جا نیاورده باشد واجب است قصد روزه نماید و روزه اش صحیح است.
احکام زکات
وجوب زکات یکی از ضروریات دین است و منکر آن با علم به آن کافر است بلکه در بعضی اخبار است که مانع زکات کافر است
و قوائد و مصالح آن بسیار و مانع از مفاسد بی شمار است و سبب بقاء جامعه و انتظام امور و موجب الفت و اعمال خیریه و باعث
آسایش و رفاهیت عامه و حفظ و نگاهداري اموال است و درباره آن در شرع مقدس اسلام تأکید و ترغیب شده و بر ترك آن
تهدیدات عظیمه و وعید بر عقاب شدید وارد شده است.
اجناسی که زکات به آنها تعلق می گیرد
در نُه چیز زکات واجب است: 1 - شتر. 2 - گاو. 3 - گوسفند. 4 - طلا. 5 - نقره. 6 - گندم. 7 - جو. 8 - خرما. 9 - کشمش.
نصاب یکی از شرایط وجوب زکات در امور نُه گانه نصاب است. مسئله 345 در گوسفند پنج نصاب است: اول - چهل گوسفند و
زکات آن یک گوسفند است. دوم - یکصدوبیستویک گوسفند و زکات آن دو گوسفند است. سوم - دویستویک گوسفند و
زکات آن سه گوسفند است. چهارم - سیصدویک گوسفند و زکات آن چهار گوسفند است. پنجم - چهارصد و بالاتر که باید
صد تا صد تا حساب کند و براي هر صد تا یک گوسفند زکات بدهد. مسئله 346 در گاو دو نصاب است: اول - سی گاو و زکات
آن یک گوساله نر یا ماده است که داخل در سال دوم شده باشد. دوم - چهل گاو و زکات آن یک گوساله ماده است که داخل
سال سوم شده باشد و در زیاده بر چهل باید چهل تا چهل تا و یا سی تا سی تا حساب کند به طوري که موافق شود یا مقدار عفوش
کمتر شود. مسئله 347 در مال مشترك اگر سهم هر یک از شرکاء به قدر نصاب باشد زکات بر آنها واجب است و اگر سهم بعضی
به قدر نصاب باشد و بعضی نباشد بر آنکه سهمش به مقدار نصاب هست زکات واجب است. مسئله 348 هرگاه یک نفر در چند
جا گاو یا شتر یا گوسفند داشته باشد هرچند از هم دور باشند باید همه را با هم ملاحظه نماید، اگر به حد نصاب رسیده باشد
زکات بر آن واجب است. مسئله 349 شرط است در زکات گاو و گوسفند و شتر که در تمام سال در بیابان بچرند پس اگر در بین
سال یک ماه یا یک هفته یا کمتر علف به او بدهند و یا او را در زمینی که زراعت در آن شده بچرانند زکات ندارد، بلی اگر دو
روز یا کمتر در بین سال علف خورده باشد واجب است که زکات آن را بدهند. و شرط دیگر آنکه حیوان در تمام سال بیکار باشد.
و شرط سون آنکه یک سال تمام در ملک مالک باقی بماند و کفایت می کند در وجوب زکات داخل شدن در ماه دوازدهم و
تمام شدن آن معتبر نیست.
زکات