گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد ششم
نذر و قسم






س 554 : قسم به خداوند متعال یا خدا شاهد و وکیل بر سخن دروغ خود بگیرد، آیا موجب افطار روزه دار می شود؟ باسمه جلت
اسمائه خیر، موجب افطار روزه نیست. س 555 : اگر در نذر مانع بود آن روز را روزه بگیرد، یا قدرت بر آن نداشت یا چیز منذور
پیدا نشد، آیا قضا و کفاره دارد، یا کشف از بطلان نذر می شود؟ باسمه جلت اسمائه قضا و کفاره واجب نیست ;ولی مستحب است
یک یا دو مد طعام کفاره بدهد. تخییر به اعتبار تعدد مرتبه استحباب است. س 556 : اگر کسی نذر زیارت امام حسین علیه السلام
کند و از آن طرف کار مهمی با پول داشت، کدام یک مقدم است؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه کار مهم هم واجب باشد، مزاحم
: بین وجوبین می شود ;اگر اهم ثابت نشود، مخیر است به هر کدام عمل کند، و اگر به حد وجوب نرسد، نذر مقدم است. س 557
تعداد زیادي از اهالی بدون خواندن صیغه شرعی نذر، طبق معمول گفته اند که اگر مثلا فلان حاجت من برآورده شود، در راه
حضرت ابوالفضل علیه السلام، و یا روز طشت گذاري، جلوي دسته جات عزاداران حضرت سیدالشهداء علیه السلام یک قربانی می
کشم و یا روز عاشورا، فلان مبلغ را خرج می کنم ;آیا این شخص با در نظر گرفتن اهمیت موضوع، می توانند مبالغ آن نذرها را
براي کمک به ساختن مسجد حضرت ابوالفضل علیه السلام، خود مصالح ساختمانی بخرند و یا براي خرید مصالح، به متصدیان امر
تحویل دهند یا نه؟ باسمه جلت اسمائه مبالغ آن نذرها را در غیر موارد تعیین شده بر آن ها جائز نیست صرف در ساختن مسجد
نمود. س 558 : اگر کسی به تدریج صدقه جمع کند، آیا می تواند موقع نیاز پول درشت صدقه ها را پول خرد کند یا موقع پرداخت
: صدقه پول خردهاي صدقه را با پول درشت عوض کرده و پول درشت را صدقه بدهد؟ باسمه جلت اسمائه اشکالی ندارد. س 559
اگر کسی نذر روزه غیر معین کرده: الف) آیا قبل از ظهر می تواند باطل کند؟ ب) آیا بعدازظهر می تواند باطل کند؟ باسمه جلت
اسمائه باطل کردن روزه غیر واجب تا غروب جائز است. س 560 : در کتاب عروه در بحث نیت الصوم مسئله 24 آمده است:
حال، اگر کسی روزه نذري غیر معین گرفته باشد و بعد نیت قطع می کند در «... لایجوز العدول من صوم إلی صوم واجباً کاناً أو »
نتیجه روزه نذر او باطل می شود، حال قبل از ظهر نیت روزه قضایی می کند: آیا این مسئله یکی از مصادیق مسئله 24 است؟ باسمه
جلت اسمائه این عدول نیست ;بلکه، از موارد نیت روزه قبل از اذان ظهراست. س 561 : علما فرموده اند: اگر کسی نذر کند که در
حال سفر روزه بگیرد، این نذر صحیح می باشد. حال، اگر این مطلب را به وسیله صیغه عهد بر خود واجب کند، حکم نذر را دارد؟
باسمه جلت اسمائه دلیل مختص به نذر است. س 562 : آیا این کلمه (جملات) صیغه نذر می باشد یا خیر ;الف) خدایا نذر می
کنم که اگر حاجتم برآورده شد، یک روز روزه بگیرم ;ب) براي رضاي خدا اگر حاجتم برآورده شد، یک روز روزه بگیرم. باسمه
جلت اسمائه به فتواي من در تحقق نذر و وجوب عمل به آن همان نیت کافی است ;یعنی همین مضمون صیغه نذر را انشاء قلبی



صفحه 54 از 122
کند، یعنی اعتبار نفسانی که در هر معامله قبل از انشاء لفظی می شود در انعقاد نذر کافی است. س 563 : نذر کرده است که اگر
مثلا وسیله نقلیه من پیدا شد، او را به فلان فقیر (صدقه، هدیه و...) بدهیم ;قبل از پیدا شدن وسیله، فقیر فوت می کند ;با وسیله پیدا
شده چه کنیم؟ باسمه جلت اسمائه در وجوب عمل به نذر تمکن حین العمل معتبر است، در مورد سؤال حین العمل تمکن ندارد،
نذر منحل است. س 564 : شخصی چند ماهی است که عمل خاصی را انجام می دهد (مثلا هر روز صبح یک جزء قرآن می
خواند) ولی الآن شک می کند که اصلا آیا صیغه نذر را خوانده است یا خیر، عادت او چنین بوده که گاهی بعضی از امور را با
صیغه نذر به خود واجب می کرده است، تکلیف چیست؟ باسمه جلت اسمائه مقتضاي اصالۀ البرائۀ، و استصحاب عدم النذر، به عدم
وجوب است. س 565 : شخصی نذر کرده پنجاه هزار تومان از حقوق خود را در مورد خاصی (مثل خرج حسینیه، دادن به ایتام،
جلسه، دعا و...) مصرف کند، اما بعد از به دست آمدن پول، شک می کند اصلا مورد نذر چه بوده، وظیفه او چیست؟ در مورد نذر
وظیفه او چیست؟ باسمه جلت اسمائه ظاهراً حکم این نذر حکم آن است که نذر کند مبلغ معینی در عمل نیکی که اطاعت خداوند
است صرف کند. بنابراین، صرف در هر عمل خوبی که مقرب الی الله تعالی می باشد جائز است. س 566 : در جاهایی که پول هاي
موجود در ضریح امام زادگان یا امامان علیهم السلام را دولت آن جا می برد و مصرف حرم و زوار نمی شود، ولی متولی این حرم
ها مستقل هستند و پول مصرف آن جا می کند، اگر کسی نذر کرد که پول را در ضریح بیندازد، آیا به متولی بدهد یا در ضریح
بریزد؟ باسمه جلت اسمائه در عمل به نذر باید همان گونه که نذر شده عمل شود ;و صورت دیگر، ولو کار بهتري باشد، مجزي
نیست. س 567 : نذر کرده است اگر حاجتم برآورده شد، مبلغی را به شخصی به اعتقاد این که فقیر است پرداخت کند ;بعد از
برآوردن حاجت، متوجه می شود که اصلا آن شخص فقیر نیست ;حال، وظیفه این شخص چیست؟ باسمه جلت اسمائه اعتقاد به فقر
نذر را مقید نمی کند. بنابراین، باید مبلغ را به او بدهد. س 568 : کسی نذر کرده است که به مدت 40 شب سوره اي خاص از
قرآن را بخواند ولی دو شب را فراموش می کند، وظیفه او در دو صورت زیر چیست؟ الف) اگر شب 41 و 42 را جبران کند،
کفایت می کند یا خیر؟ ب) در صورتی که پس از چند روز فاصله از پایان 40 روز بخواهد جبران نماید، آیا کفایت می کند یا
خیر؟ باسمه جلت اسمائه اگر نذرِ خواندن چهل شب پیاپی باشد، کفایت نمی کند ;والا باید بخواند و حکم صورت دوم نیز همین
گونه است. (ت) س 569 : شخصی که با رعایت همه شرایط نذر می کند مثلا 40 روزي پی در پی کاري را انجام دهد، اگر یک
روز به خاطر فراموشی انجام ندهد، وظیفه او در موارد زیر چیست؟ الف) اگر نذر او 40 روز معین باشد؟ باسمه جلت اسمائه در
روایت است کل من عجز من نذر نذره فکفارته کفارة یمین (ت) س 570 : ب) اگر چهل روز به صورت مطلق نذر کرده باشد؟
باسمه جلت اسمائه باید مرتبه بعد چهل روز پی در پی آن عمل را بجا آورد. (ت) س 571 : آیا نذر کردن به این که نماز واجب یا
روزه واجب را ترك نکند، صحیح است؟ باسمه جلت اسمائه بلی، صحیح است ;وجوب مؤکد می شود. س 572 : اگر کسی نذر
کرد هر جمعه روزه بگیرد و روز نیمه شعبان روزه بگیرد و اتفاقاً مصادف در یک روز شد، آیا به تداخل اسباب کفایت از هر دو
نذر می کند؟ باسمه جلت اسمائه بلی، کفایت می کند. س 573 : عهد در شرائط آن آیا به یمین ملحق است یا به نذر؟ مثلا عهد
بدون اذن پدر آیا منعقد می شود یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه اذن پدر شرط صحت عهد نیست ;و پدر نمی تواند آن را حل و فسخ
کند. س 574 : اگر کسی صیغه نذري را روي کاغذ بنویسد بدون این که آن را تلفظ کند، آیا نذر واجب می شود؟ باسمه جلت
اسمائه چنان چه قصد انشاء دارد، بلی.
میّت،ارث و وقف
س 575 : با عنایت به این که پدر پیش از فوت فرزند از مادر وکالتنامه اي تام تحصیل نموده است لکن از سهم الارثی که بعداً به او
می رسد در وکالت نامه قید نشده، آیا می تواند سهم الارثی را که بعداً و مؤخر بر تاریخ وکالت به مادر رسیده با همان وکالتنامه



صفحه 55 از 122
سابق که فروش سهم الارث در آن قید نشده به دیگري انتقال دهد؟ نتیجه چنین انتقالی چیست؟ آیا نافذ است یا باطل؟ باسمه جلت
اسمائه اختیارات مادر در اموالی است که در آن تاریخ مال فرزند بوده و اما مالی که مترقب نبوده و بعد به فرزند رسیده، مادر هیچ
گونه حقی به آن ندارد ;و اگر انتقال دهد، منتقل نمی شود، نافذ نیست و باطل است. س 576 : هرگاه مقتول داراي سه فرزند و پدر
باشد، چنان چه پدر مقتول فوت نماید و این پدر برادر داشته باشد، آیا این برادر از قصاص و یا دیه حسب مورد ارث می برد؟
باسمه جلت اسمائه دیه مانند اموال دیگر مقتول است ;فقط منتسبین به مادر ارث نمی برند. س 577 : محلی که براي امري دیگر
مانند حمام، قبرستان، مدرسه علوم دینی وقف گردیده بود و هم اکنون از متولی و یا واقف آن اثري نمانده و موقوفه متروك مانده
است و تعدادي از خیرین آن محل را تصرف و به مسجد تبدیل نموده اند و مردم بدون اطلاع و تحقیق در آن جا نماز می خوانند،
از نظر شارع مقدس چه وجهی دارد؟ باسمه جلت اسمائه فروش و تبدیل این گونه موقوفات جائز است ;ولی باید با اجازه حاکم
شرع باشد. س 578 : محلی براي مسجد بودن وقف گردیده است، آیا متولی شرعی و یا مردم نمازخوان در آن مسجد می توانند در
: آن موقوفه چاي خانه یا دستشویی براي خود مسجد احداث کنند؟ باسمه جلت اسمائه در طبقه تحتانی مسجد جائز است. س 579
آیا در سؤال قبلی مردم خیّر براي ایجاد محل درآمد به خود مسجد می توانند در قسمتی از مسجد مغازه احداث نمایند و آن را
اجاره دهند و اجاره را صرف مخارج مسجد نمایند؟ باسمه جلت اسمائه در طبقه پایین یا بالا که ضرر به نماز خوانان نداشته باشد،
جائز است. س 580 : اگر شخص در حال حیات خود بگوید این دو قبري که دارم به مستحق مؤمن بدهید و قراردادم و راضی نیستم
به فامیل ورثه من بدهید، آیا وصیت است یا هبه؟ باسمه جلت اسمائه ظاهراً مراد وصیت است ;والا می گفت می دهم نه بدهید. س
581 : شوهر زنی فوت کرده است، از اموال باقی مانده از شوهر چاه آبی است که قابل استفاده می باشد ;آیا این زن از قیمت چاه،
موتور، کارهاي انجام شده از قبیل ساختمان سنگ چین و آب آن سهم ارث خود را می برد یا خیر؟ (منظور از آب، آب موجود در
چاه نیست بلکه قیمتی است که براي این چاه با این آب در نظر می گیرند) باسمه جلت اسمائه زن فقط از زمین نهر و قنات و چاه
عیناً محروم است عیناً، و قیمت و میزان آبی که بعد از موت خارج می شود، ارث نمی برد چون تابع زمین است. و اما آبی که در
چاه قبل از مردن موجود است، از آن آب ارث می برد. س 582 : شخصی از دنیا رفته و ماترك این شخص یا کفایت از خمس او
می کند و یا کفایت از دیون می کند، مثلا صد هزار تومان ماترك میت است، که صد هزار تومان خمس بدهکار است و صد هزار
تومان دیون دیگر دارد. وظیفه ایشان چیست؟ کدام مقدم است؟ باسمه جلت اسمائه ماترك میت تقسیم می شود به دو قسم: به دائن
در فرض سؤال نصف و براي خمس نصف دیگر تعلق می گیرد. س 583 : زمینی است وقف خاص و داراي متولی خاص از حدود
صد سال پیش در اختیار زارعین قرار داشته که موظف بودند هر ساله مبلغی به عنوان مال الاجاره در اختیار متولی قرار دهند تا در
مورد وقف که هزینه حسینیه قریه خاصی است، صرف گردد. لکن متأسفانه زارعین بدون توجه به مسئله وقف و مخالفت متولی
خاص اقدام به بیع و شراء و هبه و وصیت و ثلث آن نموده تا جایی که با مبالغ کذائی زمین مذکور را مورد بیع و شراء قرار داده!
حال با توجه به مطالب یاد شده و با توجه به این که ایادي لاحقه نیز کالسابقین متعهد به پرداخت مال الاجاره و صرف آن در مورد
وقف ولو به مقدار کم می باشند، آیا این گونه تصرفات مالکانه جائز است؟ و آیا اخذ ثمن براي بایع جائز خواهد بود؟ و آیا ید
لاحقه با عدم رضایت متولی حق تصرف در زمین مذکور را خواهد داشت؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه زمینی که وقف شده است،
به همان گونه که وقف شده، قابل استفاده است، بیع آن جائز نبوده است و اخذ ثمن جائز نیست ;و اگر قابل استفاده نبوده، بیع جائز
است و اخذ ثمن بی اشکال است. س 584 : خانمی که شوهرش فوت کرده است آیا در زمان عده وفات باید زینت هایی که در
بدن دارد و قبل از فوت شوهر در بدن است (مثل النگو و غیره) را اخراج کند یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه آن چه زینت شمرده شود،
نهی از تزیین به آن شده است. س 585 : حد و حدود حداد زن شوهر مرده در چه مواردي می باشد و مقدار ضرورت در چه
مواردي می باشد؟ باسمه جلت اسمائه حداد ترك زینت است در لباس و بدن، و خروج او از خانه مکروه است مگر براي قضاي



صفحه 56 از 122
حاجت یا عمل مستحبی یا اداي حقی. س 586 : اگر وصی میت در مال موصی به (وصیت شده) خیانت کند، آیا وصایت او باطل
است و چنان چه خسارت و یا ضرر و زیانی از ناحیه وصی میت متوجه مال موصی به شده باشد، آیا وصی میت ضامن است؟ باسمه
جلت اسمائه وصایت وصی در صورت خیانت و تعدي و تفریط باطل می شود ;و حتی در صورت باقی بودن وصایت، وي ضامن
است. س 587 : آیا شخص جنب و یا زنی که در ایام عادت است، می تواند میّت را غسل دهد، کفن کند، نماز بخواند و او را دفن
کند؟ باسمه جلت اسمائه بلی می تواند، طهارت نه در غسل دادن، نه کفن کردن و نه در نماز میت شرط نیست. س 588 : پدري
فوت کرده، نماز و روزه قضا دارد که به عهده فرزند بزرگ می باشد ;اما پسر بزرگ موفق به خواندن نشده و از دنیا رفته است، آیا
پول نماز و روزه پدر مثل دیون خود پسر بزرگ از اموال او کم می شود؟ باسمه جلت اسمائه خیر کم نمی شود ;بلکه از اموال خود
میت اجیر گرفته می شود. س 589 : آیا جائز است که در آشپزخانه حسینیه، براي مراسم خانه هاي خدمه، مردم متفرقه که روضه
خوانی دارند، عروسی دارند و یا مجلسی دارند، پخت شود؟ با علم به این که در وقف نامه از این کار منع شده است؟ باسمه جلت
اسمائه با منع در وقف نامه، عدم جواز ظاهر است. س 590 : آیا جائز است که ابزار حسینیه، فرش، صندلی، میز، و دیگر وسایل
آشپزخانه براي استفاده هاي عمومی به خارج از حسینیه برده شود؟ با علم به این که در وقف نامه از این کار منع شده است؟ باسمه
جلت اسمائه با منبع در وقف نامه خارج کردن ابزار حسینیه جائز نیست. س 591 : در صورتی که راجع به ملک واحد سه وقف نامه
در یک زمان و در عین حال با سیاق متفاوت و مفاد متناقض از هم تنسیق یافته باشد، تکلیف شرعی در چنین مواردي چه خواهد
بود؟ باسمه جلت اسمائه در وقف نامه هاي متعدد و متناقض، اگر نتوانند تشخیص بدهند کدام واقفیت، دارد همه از اعتبار ساقط می
باشد. در تعیین تکلیف، به حاکم شرع رجوع بنمایید. س 592 : مرحوم پدرم در چند دهه قبل و در هنگام حیات و از روي عصبانیت
طی ورقه اي که از من گرفتند، مرا مقر به محرومیت از ارث بعد از خویش نمود، با توجه به این که به جز یک باب عمارت
مسکونی ماترك دیگري نداشته بعداً هم پشیمان از کرده خود شده و پس از گذشت چند دهه وصیت نامه اي تحریر کرده و مرا نیز
جزو سایر ورثه محسوب و ابطال دستخط چند سال پیش و صدرالبیان را در همان وصیت نامه تأیید و اعلام کرده و حتی مرا به
عنوان وصی خود به سایر ورثه معرفی کرده است، راجع به عمارت فوق براي تجدید بنا و ساختن یک طبقه مسکونی روي آن حتی
وکالت نامه اي رسمی محضري به من داد تا پیگیر امورات و تشریفات قانونی و ساخت و ساز شوم که با اجازه ایشان و با خرج
خودم یک طبقه روي عمارت احداث نمودم. از اداره ثبت هم اسناد رسمی به نام خودم دریافت کردم و تراضی ایشان در مورد
ساخت مسکونی فوق التوصیف نیز وکالت نامه اي بوده که به من داده است. حالیه و بعد از گذشت چندین سال و با اطلاع ورثه و
شهود ذیل وصیت نامه عادي مرحوم پدرم، ورثه منکر ابطال دستخط چند دهه پیش شده و می گویند شما از ارث محروم هستی و
حتی طبقه اي که هم ساخته و هزینه آن را تادیه کرده ام، جزو ماترك پدري می دانند. با توجه به تنظیم ورقه جدید و اقرار موصی
(مورث) دستخط قبلی را باطل کرده است، آیا ورثه حق این را دارد که موضوع را نادیده بگیرند و هم مالکیت مرا در طبقه فوقانی
سلب نمایند و هم از ارث محروم کنند؟ و آیا می توانند بدون جلب رضایت حقیر مبادرت به تقسیم ترکه و فروش نمایند؟ و آیا
شرع انور اسلام چنین اجازه اي به نامبردگان می دهد؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه ورثه منکر وصیت نامه دوم نیستند و می گویند
وصیت دومی را بی اثر می دانیم، حرفشان خلاف شرع است. شما از ارث محروم نیستید و طبقه اي که ساخته اید و هزینه آن را از
مال خودتان داده اید نه از مال میت، جزو ماترك نیست و متعلق به شما است و حق نادیده گرفتن توصیه پدر ندارند و نمی توانند
بدون جلب رضایت شما مبادرت به تقسیم ترکه و فروش آن بنمایند ;ولی اگر مدعی می باشند که وصیت دوم پدر ننموده و شما
جعل کرده اید، شما باید وجود وصیت نامه دوم را اثبات کنید و بدون اثبات آن با شهادت شهود یا اگر بناي بر قسم شود، قسم
بخورید، حکم الله عوض می شود و حق با آنان است. س 593 : شخصی از دنیا رفته و پدر و مادرش هم فوت کرده اند و زن و بچه
هم ندارد فقط دو خواهر پدري و مادري دارد، آیا به دو خواهر دیگر و یک برادر این میت که از پدر یکی و از مادر جدا هستند



صفحه 57 از 122
(یعنی دو خواهر و یک برادر پدري) ارث تعلق می گیرد یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه با وجود برادر و یا خواهر پدر و مادري، برادر
و خواهر پدري ارث نمی برند ;پس در مورد سؤال همه مال متعلق به دو خواهر پدري و مادري است و مادري بالسویۀ تقسیم می
کنند. س 594 : احتراماً معروض بر این که یک نفر شخصی در حال حیات با عقل سالم و با مزاج و تن سالم همه اموال اعم از
منقول و غیر منقول باغ و یونجه و ساختمان و غیره را به یک نفر هبه نموده و بخشیده، آیا وراث این شخص مرحوم حق دارند و می
توانند اموال موهوب و بخشیده شده را به شخص مشارالیه ندهند و منع کنند؟ اگر وراث ندهند و مخالفت نمایند، آیا مدیون هستند
یا نه؟ باسمه جلت اسمائه هبه اگرچه از عقود جایزه است ولی با موت الواهب لازم می شود ;خلاصه در مورد سؤال اگر هبه را ورثه
قبول داشته باشند، هیچ گونه حقی در اموال آن متوفی ندارند و اگر اموال او را بردارند و تصرف کنند، مدیون اند. س 595 : اگر
زمینی به صورت معاطاتی براي مسجد وقف شده است و قبل از این که در آن نماز خوانده شود، از قصد خود برگردد و بخواهد
ماکان لله فلا رجعۀ » زمین دیگري به جاي آن بدهد، آیا جائز است؟ باسمه جلت اسمائه چون وقف معاطاتی صحیح و لازم است و
تبدیل آن زمین به زمین دیگر جائز نیست. س 596 : شخصی وصیت کرده یک سوم اموال او در راه خدا مصرف شود، حال ،« فیه
در صورتی که فرزندان با گرفتن سهم الارث، باز هم فقیر می مانند ;آیا می توان از این (ثلث) به آن ها کمک کرد؟ باسمه جلت
اسمائه بلی، می توان از آن ثلث به آن ها کمک کرد. س 597 : پدري چون مسائل وصیت را نمی داند ولی فرزندش طبق موازین
شرعی مقداري از زمین زراعی او را جهت اداي نماز و روزه قضا او نوشته و از پدر که سواد ندارد، انگشت گرفته و او را هم آگاه
کرده است ;آیا این وصیت نامه درست است و فرزندان دیگر می توانند اعتراض کنند و بگویند این وصیت را قبول نداریم؟ باسمه
جلت اسمائه بلی، وصیت نامه درست است. س 598 : مردي زمینی را به نام همسرش کرده و فوت نموده است و خود زن نمی داند
زمین هدیه به او بوده است یا فقط صرفاً سند را به نام او زده است، آیا این ملک به ارث می رسد یا از اموال این زن می باشد؟
باسمه جلت اسمائه مقتضاي استصحاب بقاء در ملک میت تا حین موت است ;بنابراین، این ملک به ارث می رسد. س 599 : آیا
میت می تواند وصیت کند که یک سوم اموال من را ده سال دیگر به فلان شخص بدهید؟ باسمه جلت اسمائه وصیت مفروض در
سؤال صحیح است. س 600 : ب) حال اگر در این مدت، این یک سوم نماءاتی داشته باشد، متعلق به کیست؟ باسمه جلت اسمائه
نماءات در این مدت متعلق مال خود میت است ;و نباید به ورثه داده شود. بلکه در مطلق وجوه برّ مصرف می شود. س 601 : در
هنگام غسل دادن میتی جایی از بدن او شکسته شد، دیه اي که به این عضو تعلق می گیرد ;الف) آیا جزء ماترك میت حساب می
شود یا صرف خود میت می گردد؟ باسمه جلت اسمائه دیه جنایت وارد بر میت در مطلق وجوه بِرّ باید مصرف شود. س 602 : ب)
آیا با این پول می توان دیون میت را پرداخت کرد (با توجه به این که دیون میت باید از اصل ماترك پرداخت گردد)؟ ج) اگر
بدانیم ورثه دیون او را پرداخت نمی کنند آیا می توانیم از دیه پرداخت کنیم؟ د) اگر بدانیم هیچ ماترکی ندارد، آیا در این صورت
: می توان دیون او را پرداخت کنیم؟ باسمه جلت اسمائه در هر سه صورت می توان دیون میت را از آن پول پرداخت نمود. س 603
پدري فوت کرده و ماترك او خانه اش می باشد، وصیت او این بوده که یک سوم خانه را براي من خرج کنید، و از طرفی دیگر
وصیت کرده که تا مادرتان زنده است در خانه بماند، وظیفه ورثه چیست؟ باسمه جلت اسمائه قیمت یک سوم خانه به قید این که تا
مادر زنده است در خانه بماند و یا ثمن ثلث مشاع آن خانه را به همان قید صرف آن چه وصیت کرده بنمایند و مادر بماند در خانه
و به عبارت دیگر، قیمت یک ثلث خانه مسلوب المنفعۀ تا مادر زنده است، خرج کنند. س 604 : اگر کتابی به ارث به او رسید یا
خرید و بر آن نوشته وقف شخصی یا عمومی یکجا بود، آیا ید یا وقف مقدم است؟ باسمه جلت اسمائه اگر نوشته بر آن باشد، ید
علامت ملکیت نیست ;ولی وقفیت هم ثابت نمی شود ;چراکه احتمال دارد توسط غیر مسئول نوشته شده باشد. س 605 : مرحوم
پدر این حقیر طی یک برگ وصیت نامه عادي عمویم را وصی مطلق خود قرار داده و این چنین وصیت نموده که ثلث اموالم را
جهت نماز و روزه عمر بنده بپردازند و پس از آن، خود وصی هر نوع صلاح بداند به آن عمل نماید، اما بعد از فوت پدرم عمویم



صفحه 58 از 122
بدون هیچ گونه عذري از عمل کردن به آن وصیت نامه خودداري کرده و سپس این حقیر (پسر ارشد متوفی) که در آن زمان 24
ساله بوده ام به ناچار وصیت پدر را بر عهده گرفته و تا کنون حدود 25 سال نماز و روزه عمر 45 ساله وي را انجام داده و اجرت
آن را پرداخت نموده ام که با توجه به عرایض فوق الذکرچند سؤال مطرح است: 1. آیا از نظر شرعی عمل نکردن عمویم به وصیت
نامه مذکور خلاف بوده است یا خیر؟ 2. آیا از نظر شرعی این حقیر (پسر ارشد متوفی) اجازه عمل کردن به وصیت نامه پدرم را
داشته، و اگر داشته ایم، آیا در حال حاضر مکلف به عمل کردن آن به طور کامل هستم یا خیر؟ 3. آیا از نظر شرعی این حقیر اجازه
دارم که قبل از انجام تمامی نماز و روزه عمر متوفی، اجازه بهاي ثلث اراضی دیمی متعلق به متوفی و یا قیمت آن را جهت بازسازي
مقبره متوفی، امور خیریه و یا زکات، خمس، حج و مظالم احتیاطی (از طرف متوفی) بپردازم یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه 1. عمویتان
با خیانت به معنی عدم عمل به وصیت از وصایت معزول می شود. 2. شما به عنوان پسر بزرگ وظیفه بدون اذن حاکم نداشته اید
ولی من به عنوان حاکم شرع شما را وصی قرار می دهم و اعمال گذشته را امضا نموده و بعد از این هم اجازه می دهم عمل به
وصیت بنمایید. 3. شما مجازید بعد از انجام تمامی صوم و صلاة عمر متوفی با استجار افراد متعدد، صرف در امور خیریه بنمایید;
1. چه می فرمایید در این مسئله شرعیه که زید در وصیت نامه نوشته است چندي : ولو بازسازي مقبره، اگر صلاح بدانید. س 606
که خودم زنده ام ورثه در مال و عمارت من حق نداشته و ندارند. باز نوشته عمارت مال پسرم عزیز می باشد ;دخترانم هیچ گونه
حق در عمارت نداشته و ندارند. بعد از وفات زید هیچ یک از دختران عمارت و درخواست مال نکرده اند حالا پسر زید به نام عزیز
هم مرده است یک پسر 5 ساله مانده است. فعلا بعضی از دختران زید حق خود را از عمارت و مال می خواهند، آیا با آن وصیت
زید، دختران در عمارت حق دارند که به وصیت زید عمل نکنند یا خیر؟ 2. اگر حق داشته باشند، می توانند در حال حاضر تقسیم
نمایند یا آن که باید نوه زید که از پسرش باقی مانده است، به بلوغ برسد؟ باسمه جلت اسمائه 1. اگر آن چه در وصیت نامه نوشته
است به این مضمون است که در حال حیات زید آن عمارت را به پسرش داده است، فعلا ورثه هیچ حقی به آن عمارت ندارند و
متعلق به صغیر است ;و اگر مضمون آن نوشته این است که این خانه بعد از من منتقل به پسرم بشود، چنان چه این عمارت نسبت به
جمیع ماترك یک سوم یا کم تر است، باز ورثه حقی ندارند و خانه و عمارت مال صغیر است، و اگر زیادتر از یک سوم است به
. مقدار یک سوم باز ورثه حق ندارند و زائد بر آن را اگر ورثه امضا نکنند و نکرده باشند، می توانند تقاضاي حق خود را بنمایند. 2
و در صورتی که حقی به عمارت داشته باشند، می توانند در حال صغر نوه زید درخواست حق خود را بنمایند، و لازم نیست صبر
کنند تا آن نوه بالغ شود. س 607 : اگر قبل از نزدیکی، یکی از زوجین بمیرند، آیا دیگري ارث می برد یا نه؟ باسمه جلت اسمائه
بلی، در ارث بردن دخول شرط نیست. س 608 : نوشتن سوره یا آیات قرآنی یا ادعیه روي کفن با این که بدن میّت در قبر متلاشی
می شود چه صورت دارد؟ باسمه جلت اسمائه اشکال ندارد. س 609 : اگر میّت را بعد از مدتی به مشاهد مشرفه یا قبرستان دیگري
انتقال دهند، آیا از میّت مذکور دوباره سؤال و جواب خواهد شد؟ باسمه جلت اسمائه حکم مختص به شب اول و اعمال آن شب
است و بعد از انتقال به مشاهد مشرفه مترتب نمی شود. س 610 : اگر کسی وصیت کند که ده رأس گوسفند به شخصی از ثلث
مالش بدهند و قبل از تقسیم اموال میّت، گوسفندهاي میّت همه بچه بیاورند، آیا گوسفندان مذکور را باید با بچه هایش تحویل
بدهند؟ باسمه جلت اسمائه در آن وقتی که بچه دار می شوند، گوسفندها مال خودش بوده است و بچه ها مال او می شود. س 611
: اگر اجیر قضاي نمازهاي میّت را که می خواند مثلا به ترتیب، اول، قضاي نمازهاي صبح را بخواند و بعد از تمام قضاي نمازهاي
صبح، قضاي نمازهاي ظهر را بخواند و بعد از اتمام، قضاي نمازهاي عصر را بخواند و بعد از اتمام قضاي نمازهاي عصر، قضاي
نمازهاي مغرب و عشا را بخواند، آیا چنین عملی درست است؟ و اگر درست نیست، کسی که به واسطه ندانستن مسئله به طریق
مذکور قضاي نمازهاي میت را خوانده است، چه باید بکند؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه رعایت ترتیب بین ظهر و عصر، و مغرب و
عشاء، هر روز بنماید اشکال ندارد، و الا باید خصوص نمازهاي عشاء، و عصر را، دو مرتبه بخواند. س 612 : اگر کسی خانه



صفحه 59 از 122
مسکونی خود را جزء ثلث قرار دهد و بعد از مدتی از کار بیفتد و بعد از مدتی دیگر حواس پرتی پیدا کند و نتواند وصیت را تغییر
بدهد و خانه مسکونی وي قابل تقسیم نباشد، آیا می توانند بعد از مرگ وي خانه را فروخته و ثلث آن را جدا کرده و بقیه را بین
وراث تقسیم کنند، کلا اموال مشارالیه خانه مسکونی و مقداري اثاث البیت و مبلغی کم پول باشد؟ باسمه جلت اسمائه خانه را
بفروشند، مقداري از آن پول که به حد یک سوم می شود، متعلق به میت است ;و دو ثلث دیگر بین ورثه تقسیم شود. س 613 : اگر
میّت زن مسلمان بود و یک فرزند کافر داشت و بعد از تقسیم مال، فرزند مسلمان شد، آیا سهمی از مال به او می رسد یا باقی را به
امام علیه السلام که وارث من لا وارث له است، می دهند؟ باسمه جلت اسمائه اگر بعد از تقسیم مسلمان شد، به فرزند چیزي داده
نمی شود ;بلی، اگر وارث مرده، یک نفر باشد آن هم کافر، اگر بعد از موت مسلمان بشود، ارث می برد. س 614 : اگر ارث به
انسان برسد و می داند میّت، خمس نمی داده اگر آن را بدل کند، خمس برداشته می شود؟ باسمه جلت اسمائه اموال میت باید بعد
از اداي دیون که از جمله آن ها خمس است، تقسیم شود ;ولی به عین مال خمس تعلق نمی گیرد. س 615 : موقوفه اي است که
بیش تر منافع آن براي مجالس روضه خوانی حضرت ابی عبدالله الحسین علیه السلام منظور شده است، محل مسکونی نیز داشته که
واقف براي متولی هر عصر و اولاد ذکور متولی حق سکنی در آن را مقرر کرده است. در زمان ما آن موقوفه به محل تجاري مبدل
گردیده است. سؤال این است که آیا وراث واقف از منافع این ملک به عنوان حق سکنی یا هر عنوان دیگر سهمی دارند یا خیر؟
باسمه جلت اسمائه در هر عصري متولی و اولاد ذکور او حق سکنی دارند ;مشروط به این که منافعی منظور نموده (ظاهر مراد
اجاره) است ;و بقیه وراث هیچ گونه حقی ندارند. س 616 : شخصی فوت شده و داراي دو همسر بوده است و فرزند از او به عمل
نیامده، یکی از زن هایش در زمان حیاتش فوت شده و یکی از آن ها باقی مانده و حیات دارد ;ورثه مرد متوفی منحصر است به
یک پسر دایی و یک دختر دایی که هر دو از پدر و مادر یکی هستند و هم چنین یک پسر خاله و عیالی که در زمان حیات مرد
فوت نموده، داراي ورثه می باشد. لطفاً بفرمایید سهم الارث وراث چگونه است؟ آیا زوجه ایشان که حیات دارد از باغ و زمین ارث
می برند یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه زوجه از زمین باغ و زمین ابنیه، و زمین بایر ارث نمی برد و از ابنیه و اشجار از قیمت آن ها ارث
می برد ;و چون میت اولاد ندارد، زن از بقیه ماترك یک چهارم ارث می برد، و زنی که در زمان حیات شوهر مرده است، ارث
نمی برد. و اما پسر خاله و پسردایی و دختر دایی به طور مساوي بقیه اموال را تقسیم می نمایند. س 617 : آیا ارث و دین میّت، کلی
در معین یا مشاع می باشد و ثمره دو قول چیست؟ باسمه جلت اسمائه دین میت لازم نیست از عین مال میت داده شود، بلکه از
قیمت آن داده می شود ;لذا، به نحو مشاع نیست. و تصرف ورثه در مال موروث به مقدار حقشان جائز است ;و اما ارث آن به نحو
اشاعه و اشتراك است و تصرف هر کدام در حصه خودشان جائز نیست ;مگر با اجازه بقیه ورثه. س 618 : اگر مردي مرتد شود و
بعد از ارتداد اموال او را طبق احکام ارث تقسیم کنند ;و بعد از تقسیم ارث، دوباره مسلمان شود، آیا اموال او عودت داده می شود؟
باسمه جلت اسمائه اموال او عودت داده نمی شود ;ولی بعداً اگر مالی را کسب کرد، مالک می شود. س 619 : کسی که زمینی
وقف اولاد را خریده، خانه ساخته، هر ده سال اجاره به وارث زمین می داد. پس از چند سال، منزل را به کسی دیگر فروخته و نگفته
است که زمین وقف اولاد است و باید اجاره داده شود ;مشتري هم نمی دانسته که زمین وقف اولاد است و باید اجاره داده شود. آیا
در این صورت بر فروشنده واجب است که به خریدار خبر بدهد زمین وقف اولاد و استجاره است یا خیر؟ در این صورت که
مشتري نمی داند، آیا معامله مشتري صحیح است یا باطل؟ نماز خواندن مشتري در آن منزل صحیح است یا باطل؟ حکم را معین
فرمایید. باسمه جلت اسمائه مشتري معامله اي که کرده، صحیح است ;و نمازهایش در آن جا صحیح است. نهایت اختیار فسخ
معامله را دارد ;و اگر فسخ نکرد، باید اجاره زمین وقفی را بپردازد. س 620 : میت وصیت یک سوم اموال کرده که در کار معین
خرج شود، وارثان یک سوم اموال را جدا کرده اند، خانه اي از اموال را به یکی از وارثان داده اند (دو میلیون و پانصد هزار ریال)
که پول را صرف یک سوم کنند، بعد از چند روز که هنوز خرج نکرده اند، خانه گران شد. بعضی وارثان اعتراض دارند بعد از



صفحه 60 از 122
گذشت ایام هنوز هم خرج نکرده، آیا معامله صحیح است یا خیر؟ آیا آن وارث می تواند معامله را فسخ نکند؟ باسمه جلت اسمائه
میزان یک سوم اموال بعد از موت است ;و معین شدن یک سوم از اشاعه در همه اموال با تعیین همه وراث محقق می شود. و در
مورد سؤال با موافقت همه وراث یک سوم معین شده است. گرانی خانه بعد از یقین، موجب بطلان معامله نمی شود. س 621 : در
مورد موقوفات غصبی که سال ها قبل با تصرف عدوانی غاصب به فروش رفته و هم اکنون متصرفین نفرات دهم و یا یازدهم از
: خریداران هستند، تصرف فعلی متصرفین از نظر شرعی چه گونه است؟ باسمه جلت اسمائه تصرف آن ها غیر شرعی است. س 622
اظهار بی اطلاعی متصرفین از موقوفه بودن و غصبی بودن املاك و مغازه ها چه تأثیر شرعی در معامله آن ها دارد؟ باسمه جلت
اسمائه اثرش آن است که کار خلاف شرع انجام نداده اند و در آن عمل معذور بودند، ولی معاملات آن ها باطل بوده است. س
623 : نبودن متولی منصوص و یا نشناختن متولی توسط متصرفین در موقوفات، و از طرفی فقدان وقف نامه شرعی در مورد سؤالات
فوق براي متصرفین فعلی چه حکمی خواهد داشت؟ (توضیح این که فقط در افواه عمومی گفته می شود این محل موقوفه بوده
است) باسمه جلت اسمائه چنان چه وقف بودن ثابت نباشد، وقف بودن به مقتضی حمل فعل مسلم بر صحت، تمام معاملات آن ها
صحیح است و آن املاك متعلق به آنان است. س 624 : آیا متولی موقوفه می تواند در متن وقف نامه تغییراتی به نفع و مصلحت
موقوفه انجام دهد یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه خیر، الوقوف علی حسب ما یوقفها اهلها، قابل تغییر نیست. س 625 : آیا متولی موقوفه
جهت حفظ موقوفه می تواند اصلاحاتی را که متولیان قبل انجام داده بودند به نفع موقوفه تغییر دهد یا خیر؟ (توضیح این که بدون
آن تغییرات عملا امکان نفوذ متولی در آن موقوفه میسر نمی باشد.) باسمه جلت اسمائه چنان چه آن اصلاحات صحیح بوده، تغییر
این هم صحیح است. س 626 : این جانب در ساخت و تعمیر مسجد کوشش داشته ملکی را نیز وقف نموده به امام حسین علیه
السلام که در آن مسجد روضه براي سیدالشهداء علیه السلام اقامه بشود. اکنون مسجد متروکه و اطراف مسجد از سکنه خالی شده و
نمی شود در آن اجتماع کرد. هر چه سعی و کوشش نمودم مردم را در آن مسجد جمع کرده درآمد موقوفه را در آن خرج کنم،
نشد و اکنون امکان اجتماع در آن مسجد نیست ;آیا می شود آن مبلغ درآمد موقوفه را در مساجد دیگر و یا در مسجد روستاي
محروم دیگر خرج کنم؟ تکلیف شرعی چیست؟ باسمه جلت اسمائه مجازید در مسجد محل یا مسجد محروم دیگر خرج کنید ;و
اولی این است که در مسجد محل اگر احتیاج دارد، صرف نمایید. س 627 : در سال 1357 مرحومه اقدام به انشاء وصیت نامه در
حضور روحانی محل می نماید و در وصیت نامه به پسر بزرگ خود اعلام می دارد که مبلغ شش هزار تومان بدهی دارد و وصی نیز
تمامی مراحل وصیت نامه را انجام داده است. حال با توجه به این که وصی فوت نموده و کل ماترك مرحومه فقط یک قطعه زمین
مزروعی می باشد و ثلث نیز جدا گردیده است. فرزندان وصی که از جمله آنان این جانب هستم و خواهان طلب خود و هزینه هاي
خرج شده براي مرحومه می باشیم ;و با توجه به این که وصی نیز فوت نموده و در خصوص ثلث کسی را معرفی ننموده، آیا ثلث
مرحومه براي ما اصل مال می شود یا ثلث باقی می ماند؟ و اگر ثلث باقی می ماند، چه کسی مسئولیت این ثلث را باید عهده دار
باشد؟ چرا که پسر دوم مرحوم خواستار گرفتن ثلث زمین بوده و خواستار تقسیم ثلث بین وراث می باشد و هم چنین نحوه محاسبه
بدهی مرحوم چگونه می باشد؟ باسمه جلت اسمائه ثلث اموال با مردن وصی باید خرج مصارفی که تعیین نموده بشود و تقسیم ثلث
بین وراث جائز نیست ;و اگر مقداري زیادتر از مصارف تعیین شده مانده باشد، باید با اذن حاکم شرع خرج خیرات براي خود آن
مرحوم بشود.
عزاداري و اعیاد
س 628 : آیا جائز است برنج حسینیه را براي مراسم اربعین حسینی و یا مراسم دیگر، به خارج از حسینیه برده و در جاي دیگر، آن
را پخت کنند؟ باسمه جلت اسمائه مصرف در جاي دیگر و براي جمعیت دیگر جائز نیست ;ولی پخت در جاي دیگر و صرف در



صفحه 61 از 122
حسینیه و یا براي جمعیت حسینیه جائز است. س 629 : آیا جائز است که برنج خارجی موجود حسینیه با برنج دیگر معاوضه، و در
حسینیه پخت شود؟ باسمه جلت اسمائه معاوضه برنج خارجی با برنج دیگر و صرف در حسینیه جائز است. س 630 : آیا جائز است
خدمه به نام حسینیه، از چند نفر پول جمع کنند و برنجی را براي حسینیه با آن پول بخرند و در حسینیه براي مراسم اعیاد و وفیات
ائمه اطهار(ع) پخت کنند، بعد، درخواست به همان مقدار برنج خارجی از حسینیه را بنمایند و آن برنج را گرفته، به خیریه و فقرا
بدهند؟ باسمه جلت اسمائه آن پول جمع شده که با آن برنج خریدند و صرف در حسینیه شده است، چیزي به ازاي آن حق ندارند
و درخواست مذکور بی مورد است و نمی شود از برنج حسینیه به آن ها داد. س 631 : آیا کسی از خدمه و دست اندرکاران
حسینیه می تواند بدون اذن متولی، امنا حسینیه و هیئت مدیره که از نظر شرع و قانون رسمی هستند، در حسینیه فعالیتی، دخالتی و یا
عملی انجام دهد، از نظر شرع مأذون است؟ باسمه جلت اسمائه خیر شرعاً مأذون نیستند. س 632 : آیا کسی از خدمه و یا دست
اندرکاران حسینیه می تواند تحت عنوانی به نام حسینیه (تحت عنوان، آشپزخانه، خدمه حسینیه، خیمه حسینیه، برق حسینیه، چراغ و
لاله حسینیه و غیره) پول جمع آوري کند و متولیان و امنا و هیئت مدیره مخالف باشند؟ با توجه به این که همه هزینه هاي مناسبت
ها را حسینیه با فاکتور رسمی می پردازد و اعلام کرده که هر نوع پولی را فقط باید دفتر حسینیه تحویل بگیرد و برابر پول تحویل
گرفته شده، رسید و مهر رسمی حسینیه داده شود؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه پول جمع شده را تحویل دفتر حسینیه بدهند، اشکال
ندارد ;و اما خودشان بخواهند مصرف کنند، جائز نیست. س 633 : آیا جائز است اگر متبرعی براي یک روز خاص در حسینیه
درخواست کرد که برایش پخت کنند، آن را در روز دیگري پخت نمایند و یا اضافه پخت آن را در روز دیگر پخت کنند، بدون
این که متبرع اطلاع داشته باشد؟ یا این که براي یک پخت، دو بار پول بگیرند و پول دوم را هزینه پخت دیگري در حسینیه نمایند!؟
باسمه جلت اسمائه در هر سه مورد سؤال، جواب منفی است و آن عدم جواز است. س 634 : به نظر حضرت عالی در میلاد ائمه
اطهار علیهم السلام مراسم جشن و سرور باید چگونه باشد تا هم حق آن بزرگواران سلام الله علیهم ادا شود و هم بی احترامی به آن
پس اصل اظهار فرح به نحو متعارف ،« شیعتنا خلقوا من فاضل طینتنا یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا » ها نشود؟ باسمه جلت اسمائه
: حتی با کف زدن خوب است ;اما اگر توأم با موسیقی و غنا، و اختلاط زن و مرد به نحو رقص جمعیتی باشد، حرام است. س 635
در بعضی از مجالس عزاداري، مردم برهنه شده و سینه می زنند و ظاهراً بعضی از آقایان مراجع عظام (حفظهم الله و ابقاهم) بر جواز
این عمل فتوا داده اند، سؤالاتی در این زمینه مطرح است: الف. نفس این عمل آیا مجوز شرعی و تکیه گاه روایی دارد؟ باسمه
جلت اسمائه خود عمل چون یکی از مصادیق عزاداري است، حسن است ;و قطع نظر از آن فی نفسه هم جائز است. س 636 : ب.
در صورتی که در بعضی از مجالس به عینه دیده می شود بعضی از افراد از این فرصت سوء استفاده کرده و اعمال منافی عفت و
لااقل منافی شخصیت عزاداران (نگاه با لذت) انجام می دهند، آیا جواز برهنه شدن هم چنان باقی است؟ باسمه جلت اسمائه عمل
آن افراد حرام است ;ولی موجب حرمت این عمل نمی شود. مثلا کسی اگر در اثناء نماز به زن نامحرم نگاه کند، کاري است
خلاف شرع ;ولی نماز صحیح است. س 637 : ج. آیا مجرد احتمال مفسده در برهنه شدن، دلیل بر عدم جواز آن می باشد یا انسان
باید طبق موازین شرعی به این امر یقین پیدا کند؟ باسمه جلت اسمائه برهنه شدن خودش مفسده پیدا نمی کند، توأم با مفسده می
شود. به هر تقدیر، آن امر توأم حرام است، نه برهنه شدن ;به علاوه مجرد احتمال، اثر ندارد. س 638 : وسایلی از پول عزاداران
هیئتی خریداري می شود، اگر یک یا چند نفر از اعضاي هیئت به استفاده آن وسایل در جاهاي دیگر راضی نباشند، آیا می توان از
آن وسایل در جاي دیگر استفاده کرد؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه صاحبان پول در وقت پول دادن مقید کنند که در جاي دیگر از
آن چیزهایی که از این پول خریداري می شود استفاده نکنند، جائز نیست. س 639 : با توجه به این که افرادي که پول می دهند
قصد هدیه به همان هیئت را دارند گرچه صیغه وقف جاري نمی کنند ولی از قول و فعل آن ها فهمیده می شود که منظورشان
استفاده در هیئت است. در این صورت، می توان در جاهاي دیگر اعم از مساجد و غیره استفاده کرد؟ باسمه جلت اسمائه خیر، نمی



صفحه 62 از 122
توانند چون صیغه وقف لازم نیست ;وقف معاطاتی نیز همین حکم را دارد.
معاملات
س 640 : آیا نانوا که نان سوخته یا خمیر به دیگران می دهد و نان سفارشی به آشنایان یا دوستان خود می دهد با همان قیمت، جائز
است؟ باسمه جلت اسمائه مشتري مجبور نیست نان سوخته را قبول کند. بنابراین، خودش قبول می کند و نانوا خلاف شرعی انجام
نمی دهد. س 641 : شخصی معامله اي به شرح ذیل انجام داده است: به مصالحه شرعیه لازمه منتقل نمود فلانی یک جعبه کبریت
المشهود فی المجلس به آقاي فلانی در حالی که تمام اقاریر شرعیه شان نافذ و ممضی بود به مبلغ سی هزار تومان ;به شرط آن که
بایع مبلغ یک ملیون تومان به صورت قرض الحسنه در اختیار مشتري از تاریخ عقد این قرارداد به مدت یک ماه قرار دهد. صیغه
مصالحه جاري و واقع گردید و قبض و اقباض صورت گرفت و مشتري مبلغ یک میلیون تومان قرض الحسنه را دریافت نمود و
متعهد شد که در پایان مدت، مبلغ مذکور را بدون عذر و بهانه به بایع عودت نماید. حال سؤال این است که آیا این معامله از نظر
حضرت عالی صحیح است؟ و در فرض عدم صحت معامله، آیا این شخص مرتکب ربا شده است؟ باسمه جلت اسمائه معامله واقع
شده به نحو مذکور هیچ ربطی به ربا ندارد و صحیح است. س 642 : آیا در بیع، مضطر و مکره فرق دارد؟ و کدام یک صحیح
نیست؟ باسمه جلت اسمائه بلی فرق دارد ;بیع مضطر صحیح است، ولی بیع مکره صحیح نیست. س 643 : مسأله اي تحت عنون
نزد حقوق دانان اسلامی و غیر اسلامی مطرح شده و مورد پژوهش این جانب است، به این ترتیب که: هر گاه « تفویت فرصت »
شخصی فرصت کسب منفعت یا دفع ضرر را از دیگري عمداً یا بر اثر تقصیر فوت نماید ;مثلا: 1 هر گاه نامه رسان در رسانیدن
دعوتنامه مصاحبه و یا آزمون براي انتخاب شغلی به دعوت شده تقصیر کند. در نتیجه شخص مدعو، فرصت مصاحبه یا آزمون و
احتمالا انتخاب شدن براي آن شغل را از دست بدهد ; 2 هر گاه صاحب اسب مسابقه را از شرکت در مسابقه اسب دوانی باز دارند
یا بر اثر تقصیر مسبب نرسیدن او به مسابقه شوند. در نتیجه از فرصت شرکت در مسابقه و احتمالا بردن جایزه مالی محروم شود، 3
هر گاه عمداً یا بر اثر تقصیر باعث شوند که دانش آموزي از شرکت در کنکور محروم شود. در نتیجه فرصت شرکت در کنکور و
احتمالا قبول شدن و مثلا پزشک یا مهندس شدن را از دست بدهد، 4 هر گاه بر اثر تقصیر راننده اي، طبیبی یا مال داري کشته
شود و نامزد او احتمالا فرصت ازدواج و برخورداري هاي مادي و معنوي را از دست بدهد ;حکم به چه شکل می باشد؟ باسمه
جلت اسمائه اگر احتمال به دست آوردن منفعت، مبتنی بر امارات و قراین، قوي و معقول باشد یا بسیار ضعیف باشد، به ترتیب
برخی از حقوق دانان حکم به ضمان و عدم ضمان کرده اند ;ولی هرگاه مسأله چنان باشد که به یقین یا نزدیک به یقین، نتوان
گفت که براي آن شغل انتخاب می شده یا نمی شده و یا در مسابقه برنده می شده یا نمی شده است و به همین ترتیب در سایر مثال
ها ;به عبارتی نتوان به هیچ یک از دو طرف مسأله حکم کرد، در این صورت برخی از حقوق دانان اسلامی و غیر اسلامی نفس از
دست دادن فرصت کسب منفعت یا دفع ضرر را صرف نظر از این که یقیناً منتهی به کسب مالی یا دفع ضرر می شده است یا خیر،
ضرر دانسته و معتقد شده اند باید خسارت به تناسب میزان و درجه احتمال و شانس شخص براي رسیدن به آن منفعت یا دفع ضرر
داده شود به طور مثال: اگر شانس برنده شدن آن اسب در مسابقه 30 درصد بوده است، 30 درصد از ارزش جایزه اي که در
صورت برنده شدن نصیب او می شد، باید به عنوان خسارت پرداخت شود. س 644 : آیا ربا بین مسلم و کفاري که ذمی نیستند و
حربی هم نمی باشند، جائز است؟ مثل کفار کشورهاي برزیل و غیره؟ باسمه جلت اسمائه بلی جائز است. س 645 : به بنگاه براي
معرفی منزل اجاره اي مراجعه کردیم، آدرس را گرفته و بعد از معرفی منزل را پسندیدم. حالا با صاحب خانه توافق کرده ایم در
منزل قرارداد را بنویسیم. آیا شرعاً وظیفه داریم به بنگاه مراجعه کنیم و قرارداد بنویسیم؟ آیا چیزي مدیون بنگاه دار هستیم؟ باسمه
جلت اسمائه آدرس گرفتن سبب لزوم نوشتن قرارداد در بنگاه نمی شود و ضمان را هم سبب نمی شود. س 646 : شخصی مال



صفحه 63 از 122
غصبی را به مغازه دار فروخته، نمی دانسته که خوردن مال غصبی حرام است و نگفته که این مال غصبی است و خریدار هم نمی
دانسته که این مال غصبی است، و آن را خریده است، فروشنده هم نگفته که این مال غصبی را به شما فروختم ;فروشنده مدیون
پول خریدار هست یا نه؟ باسمه جلت اسمائه بلی، فروشنده نسبت به پولی که از خریدار گرفته، ضامن است. نهایتاً خریدار هم بعد از
توجه نسبت به مالی که خریده، نسبت به مالک آن ضامن است ;البته حکم تعاقب ایادي را دارد که در صورت پرداخت، می تواند
از فروشنده بگیرد. س 647 : وامی که بانک ها به سند ازدواج می دهند و موقع دریافت اقساط زیادي می گیرند، چه صورت دارد؟
باسمه جلت اسمائه چنان چه زیادي شرط در وام باشد، ربا و حرام است ;اما اگر به عنوان دیگر مانند کارمزد یا هبه باشد، اشکال
ندارد. س 648 : این جانب مبلغی از شخصی قرض گرفتم، الآن شک دارم که قرضم را پرداخت کردم یا نه ;ولی طرف مقابل یقین
دارد و می گوید نکرده اي ;تکلیف چیست؟ باسمه جلت اسمائه باید بپردازید. س 649 : پشت قرآن و یا کتب ادعیه، قیمت فروش
درج می شود، حکم آن چگونه است؟ باسمه جلت اسمائه اشکال ندارد ;چون بیع مصحف به نظر من حرام نیست ولی مکروه
است ;آن هم در خصوص بیع ;والا نقل به عنوان غیر بیع مکروه هم نیست. س 650 : در چند سال قبل شخصی زمینی را به شخص
دیگري می فروشد ;شخصی ثالث متعهد می شود که در صورت کشف و بروز فساد ثمن مأخوذ وسیله فروشنده را به خریدار رد
نماید. آیا چنان چه ثالث عین ثمن را به خریدار تأدیه نموده باشد، شرعاً فقط مستحق دریافت وجه تأدیه شده خواهد بود یا آن که
استحقاق دریافت خسارت و زیان دیرکِرد را نیز خواهد داشت؟ به عبارت دیگر، آیا پرداخت کننده وجه بایست علاوه بر اخذ وجه
پرداختی، دیرکرد وجه را نیز از فروشنده دریافت کند؟ باسمه جلت اسمائه هیچ وجهی براي ضمان دیرکرد نیست. بنابراین، زائد بر
ثمن چیزي لازم نیست پرداخت شود. س 651 : آیا بلیط بخت آزمایی را که به عناوین مختلف خرید و فروش می کنند جایز است؟
باسمه جلت اسمائه در هر نوع بلیط بخت آزمایی، گرفتن پول خلاف شرع است. س 652 : در هبه به ذي رحم، اگر واهب چیزي را
شرط کند و متّهب آن شرط را عمل نکند، آیا واهب می تواند رجوع کرده و عین موهوبه، یا مثل و یا قیمت آن را استرداد نماید؟
باسمه جلت اسمائه در صورت بقاي عین موهوبه، واهب می تواند رجوع کند. س 653 : در بحث وکالت فرموده اند حق الوکاله
باید معلوم باشد. اگر من کسی را وکیل کنم که معامله اي برایم انجام دهد و حق الوکاله را ده درصد از سود حاصله (که نمی دانم
چقدر است) قرار دهیم، آیا این مقدار از جهالت ضرر دارد یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه اگر هم جهالت ضرر داشته باشد، این مقدار
جهالت ضرر ندارد. س 654 : زید مبلغی را به بانک سپرده، و بانک هرچند وقت یک بار به زید وام می دهد و زید این وام را به
بانک یا به کسی دیگر به مبلغ بالاتر می فروشد، آیا جایز است؟ باسمه جلت اسمائه بلی، جائز است. س 655 : در تلویزیون اعلام
می شود در صورتی که نتیجه مسابقه (فوتبال و...) را پیش بینی کنید و صحیح باشد، به قید قرعه به شما جایزه اي اهدا می کنیم.
تصرف در این جایزه اشکال دارد یا نه؟ باسمه جلت اسمائه در صورتی که ملزم نباشد حتی بعد از قرعه به دادن جایزه، گرفتن آن
اشکال ندارد والا شبه قمار است و جائز نیست. س 656 : در هبه مشروطه، هرگاه قبل از تحقق شرط، یکی از طرفین از دنیا برود، آیا
هبه لازم گردیده و استرداد عین موهوبه، یا مثل و یا قیمت آن جایز نیست؟ باسمه جلت اسمائه موت واهب یا متهب قبل از تحقق
شرط موجب لزوم هبه می شود. س 657 : نظر شما راجع به ثبت نام حج عمره واجب و مفرده که بانک ها انجام می دهند و سپس
در موقع رفتن سود آن را حساب می کنند، چگونه است؟ با سود پول آن ها باید چه کرد؟ باسمه جلت اسمائه سودي که بانک می
دهد، حلال و بی اشکال است. س 658 : نظر شما راجع به سپرده هاي کوتاه مدت یا بلند مدت در بانک ها که سود آن را ماهیانه
محاسبه می نمایند، چیست؟ باسمه جلت اسمائه حلال است ;تفصیل را در آخر توضیح المسائل نوشته ام، ملاحظه بفرمایید. س 659
: وام هایی که بانک می دهد و در طول پنج سال یعنی به این صورت که نقد خرید خودرو را می دهد و به صورت اقساط از ما می
گیرد و زیادتر می گیرد و براي گذران زندگی چاره اي نداریم و بالاخره باید وام بگیریم، چه نظر می دهید؟ باسمه جلت اسمائه
شما با پول بانک براي بانک ماشین را بخرید و از طرف بانک به خودتان بفروشید که اقساط مقداري زیادتر بخرید ;به مأمور بانک



صفحه 64 از 122
هم بگویید چنین کاري می کنم. س 660 : وکیل این جانبه به وکالت از این جانبه معامله فروش آپارتمان انجام داده است، شخص
خریدار شرط جاري صیغه را پرداخت کامل بیع به مبلغ 5 میلیون تومان قبول کرده که حدود 25 درصد کل ثمن معامله بوده است و
از مبلغ 5 میلیون تومان سه میلیون نقد خریدار داده دو میلیون تومان باقیمانده را چک داده که یک ماه بعد وصول شود، آن هم در
بانک مربوطه برگشت خورده. خریدار که صاحب امضاي چک است از پرداخت کامل بیع خودداري می نماید. در ضمن شرط
تحویل آپارتمان 80 درصد ثمن معامله می باشد که از سوي خریدار پرداخت نشده است. بیست درصد باقیمانده را خریدار قبول
کرده که در دفتر اسناد رسمی هنگام امضاي انتقال سند خریدار بایستی پرداخت کند تا آپارتمان به نام او گردد. نظر به این که
شرط انجام معامله و جاري شدن صیغه پرداخت کامل 5 میلیون تومان بود، با توجه به آن که بیع اولیه داراي عیب شده و از طرف
خریدار عیب آن رفع نگردیده، فروشنده معطل مانده، آیا فروشنده حق دارد معامله را برهم بزند و ابطال آن را بخواهد؟ باسمه جلت
اسمائه فروشنده خیار تأخیر دفع ثمن دارد و می تواند معامله بهم بزند. س 661 : معامله اي بین دو نفر صورت گرفته شده و خریدار
به جاي این که مبلغ را به فروشنده پرداخت نماید، بدون اجازه فروشنده به فرزند وي به صورت نیمه کامل پرداخت نموده و رضایت
فروشنده را نیز در نظر نگرفته و بعد از مدتی هم به همین دلیل که فروشنده رضایت نداشته، معامله با رضایت طرفین در حضور
شهود اقاله گردیده است. لطفاً نظر مبارکتان را مرقوم فرمایید. باسمه جلت اسمائه معامله مذکوره جهاتی دارد که فروشنده می تواند
معامله را فسخ کند ;ولی با اقاله طرفین قضیه حل شده است و پولی که خریدار به فرزند فروشنده داده، مربوط به فروشنده نیست. از
خود فرزند مطالبه کند و به آن چیزي که مورد معامله بوده خریدار هیچ حقی ندارد. س 662 : مغازه جزء مستثنیات دین هست یا
خیر؟ باسمه جلت اسمائه خیر، جزء مستثنیات دین نیست. س 663 : پیمانکاري سیمان دولتی گرفته تا آن را مصرف کند، ولی کار
را به دیگري واگذار کرده و سیمان را آزاد فروخته است ;این عمل آیا علاوه بر حرمت تکلیفی، حرمت وضعی هم دارد؟ باسمه
جلت اسمائه بلی دارد. س 664 : در نانوایی کار می کنم، صاحب مغازه مجبورم می کند که از چانه نان کم بگذارم، این جانب به
اماکن دولتی خبر داده ام، اما هیچ اقدامی نکرده اند (مجبورم براي تأمین معاش کار کنم) آیا حقوق من اشکال دارد یا خیر؟ آیا
واجب است کار را رها کنم یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه حقوق شما اشکال ندارد و لازم نیست کار را رها کنید. س 665 : آیا می
شود سند خانه را به شخصی اجاره داد تا به رهن بانک بگذارد (مدت یک سال) و ماهانه مبلغی بگیرد؟ باسمه جلت اسمائه بلی می
شود ;اشکال ندارد. س 666 : شخصی لیسانس دارد، با پول، مدرك فوق لیسانس خریده و وارد کار شده است و حقوق می گیرد،
آیا دریافت این حقوق اشکال دارد؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه در استخدام و دریافت حقوق، داشتن فوق لیسانس معتبر است،
گرفتن حقوق اشکال دارد ;ولی اگر استخدام و گرفتن حقوق معامله خاصی است و شرط ضمن العقد این است که فوق لیسانس
داشته باشد، حقوق گرفتن شخص مذکور اشکال ندارد. س 667 : لقطه در کشور کفر آیا حکم لقطه در کشور اسلامی را دارد؟
باسمه جلت اسمائه لقطه در کشور کفر غیر حربی حکم لقطه در کشور اسلامی دارد. س 668 : مستدعی است با عنایت به وضعیت
باشگاه هاي بیلیارد که محل تجمع اراذل و اوباش و اغفال نوجوانان می باشد، نظر خود را اولا در خصوص حکم بازي بیلیارد مبنی
بر قمار بودن و یا ورزشی بدون آن بیان نموده و ثانیاً حکم حضور در چنین باشگاه ها و ثالثاً حکم اکتساب روزي از چنین راه هایی
را مرقوم فرمایید؟ باسمه جلت اسمائه بازي بیلیارد اگر با برد و باخت باشد، قمار است ;والا قمار نیست و ورزش است. حضور در
باشگاه فی نفسه اشکال ندارد. اکتساب روزي از تجمع قماربازان جائز نیست ;ولی اکتساب از راه بازي بیلیارد بدون برد و باخت
حلال است و اشکال ندارد. س 669 : هرگاه متعاملین مقرر نموده باشند هر یک از متعاملین در صورتی که معامله را فسخ نماید،
باید پنج میلیون خسارت به طرف مقابل بپردازد ;الف: اولا آیا شرط مزبور صحیح است؟ ب: بر فرض صحت شرط، با عنایت به این
15 سال بعد هم می توانند معامله را به هم بزنند؟ (با عنایت به این نکته که - که مهلتی براي آن مقرر نشده است، آیا متعاملین تا 10
تفاوت قیمت 15 سال قبل و الآن بسیار زیاد است) ج: در صورتی که یکی از متعاملین در مبیع تصرفاتی نموده باشد، مثلا در زمین



صفحه 65 از 122
خریداري شده منزلی ساخته باشد و این ساخت و ساز در مرائی و منظر فروشنده بوده، آیا می توان این امر را به منزله اسقاط عملی
حق فسخ مزبور تلقی نمود؟ باسمه جلت اسمائه ظاهر سؤال این است که شرط خیار بر متعاملین است بعوض، این شرط ظاهراً صحیح
است البته اگر مدت شرط معلوم باشد، و در صورت عدم تعیین مدت شرط، خیار باطل است و عقد هم بر حسب فتاوي فقهاء باطل
: می شود به واسطه غرري بودن بیع ;و بر فرض صحت بیع و شرط، تصرفات ذکر شده ظاهراً اسقاط عملی حق فسخ است. س 670
کتابی توسط ناشر چاپ می شود، که در آن غلط املایی و یا صفحاتی سفید و یا ناقصی در فرم ها وجود دارد، آیا ناشر مجاز است
آن کتاب ها را نشر دهد و بفروشد؟ باسمه جلت اسمائه مجاز بودن ناشر منوط به رضایت مؤلف است. س 671 : بعضی مواقع،
کتاب چند سال در انبار می ماند تا به فروش رسد، آیا ناشر می تواند قیمت پشت جلد آن ها را تغییر دهد و به قیمت روز بفروشد؟
و هم چنین آیا کتاب ناشر دیگري را می توان با تغییر قیمت پشت جلد آن فروخت؟ باسمه جلت اسمائه اگر کتاب متعلق به ناشر
است، بلی می تواند ;و اگر متعلق به دیگري است، باید از او سؤال شود. ب: کتب ناشر دیگر را نیز اگر مجاز است در نشر آن کتب
بلاقید، بلی می تواند ;اما اگر مقید است، باید رعایت قید را هم بکند. س 672 : از چاپ کتابی توسط وزارت ارشاد اسلامی
جلوگیري شده، خسارت و هزینه هاي کتاب به عهده مؤلف است یا ناشر و یا وزارت ارشاد اسلامی؟ باسمه جلت اسمائه اگر وزارت
ارشاد اعلام نموده است که به واسطه صلاح مجتمع یا صلاح مملکت من نمی گذارم هر کدام نشر شود مع ذلک کتابی را چاپ
نموده اند و وزارت بر حسب موازین قانونی جلو گرفته است، وزارت ارشاد ضامن نیست ;و ناشر نیز اگر فقط اجیر است در نشر، او
هم ضامن نیست. س 673 : شخصی به عنوان مؤلف، کتابی را به ناشري براي چاپ می سپارد، پس از چاپ معلوم می شود، مؤلف
کتاب شخص دیگري است، تکلیف کتاب، حق تألیف و هزینه هاي انجام شده با کیست؟ باسمه جلت اسمائه اگر مؤلف کتاب قبول
کرد این عمل را و این معامله فضولی را اجازه داد، کتاب، حق التألیف، هزینه با او است ;والا کسی که مؤلف نیست و خود را
مؤلف کتاب معرفی کرده، غاصب است و الغاصب یؤخذ بأشد الأحوال. س 674 : مؤلفی، کتابی مشابه کتاب قبلی خود تألیف می
کند و به ناشر دیگر می دهد، ناشر کتاب اول آیا حق جلوگیري از نشر کتاب مشابه را دارد؟ باسمه جلت اسمائه اگر مؤلف حق نشر
را به ناشر اول داده است، بلی ناشر اول می تواند جلوگیري از نشر دیگري بنماید ;ولی اگر فقط اجازه نشر داده نه حق النشر، نمی
تواند جلوگیري کند. س 675 : پس از چاپ کتاب معلوم می شود در یکی از مراحل فنی چاپ کتاب، اشکالاتی در متن کتاب
پدید آمده، خسارت به عهده ناشر است یا عوامل فنی (مثل لیتوگرافی، چاپ خانه و...)؟ باسمه جلت اسمائه این مسأله مانند مسأله
تعاقب ایدي است، مؤلف می تواند از هر کدام خسارت بگیرد ولی استقرار ضمان با عوامل فنی است. س 676 : ناشري کتابی را
چند سال است چاپ نمی کند، آیا مؤلف مجاز است کتاب را به ناشر دیگري واگذار کند؟ و آیا اگر ناشري چاپ کتابی را معطل
نماید، مؤلف می تواند از او خسارت بگیرد؟ باسمه جلت اسمائه اگر حق نشر را به او داده است مشروطاً به چاپ کردن در زمان
معین، با تخلف شرط حق النشر را پس می گیرد و می تواند به ناشر دیگري واگذار کند ;ولی اگرناشر معطل کند، وجهی براي
گرفتن خسارت نمی دانم. س 677 : آیا ناشر یک کتاب، حق واگذاري آن کتاب مؤلف را به ناشر دیگري دارد؟ باسمه جلت
اسمائه در صورتی که حق النشر را مطلقاً به کسی واگذار کرده است، بلی می تواند او به ناشر دیگري بدهد. س 678 : آیا می توان
کاغذ تعاونی را که براي چاپ یک کتاب گرفته شده در بازار فروخت و بعداً کاغذ آزاد خریداري شود و آن کتاب چاپ گردد؟ و
هم چنین آیا با کاغذ تعاونی اي که به کتاب خاصی تعلق گرفته است، می توان کتاب دیگري چاپ نمود؟ باسمه جلت اسمائه در
هر دو مورد سؤال، جواب مثبت است. س 679 : آیا مؤلفی که فقط براي یک چاپ کتابش را به ناشري واگذار کرده، براي
واگذاري چاپ دوم کتاب به ناشر دیگر، باید فیلم و زینگ کتاب را از ناشر اول خریداري کند؟ باسمه جلت اسمائه اگر مخارج
چاپ با ناشر باشد، بلی باید فیلم و زینگ را از ناشر بخرد ;ولی ناشر خودش نمی تواند از آن فیلم و زینگ استفاده کند مگر به
فروش به ناشر دیگري که مؤلف اجازه نشر به او داده است. س 680 : ناشري کتابی را با هزینه مؤلف و براي مؤلف چاپ می کند و



صفحه 66 از 122
بعدها مالیات و یا هزینه اي بر آن کتاب تعلق می گیرد، آیا هزینه را باید ناشر پرداخت کند یا مؤلف؟ باسمه جلت اسمائه مالیات و
یا هزینه اضافی با ناشر است ;ولی مالیات و هزینه کتاب با مؤلف است. س 681 : هزینه هایی که ناشر براي بهبود کیفیت کتاب
انجام می دهد، مثل ویراستاري و... آیا می تواند از مؤلف دریافت کند؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه مؤلف در آن امور اجازه دهد،
بلی می تواند از او مطالبه کند ;والا نمی تواند. س 682 : تغییر قطع یک کتاب و یا مقدار تیراژ، تأثیري در فسخ قرارداد کتاب دارد
یا نه و آیا مؤلف می تواند ادعاي خسارت نماید؟ باسمه جلت اسمائه این امر مربوط است به قرارداد بین مؤلف و ناشر ;مانند کاغذ
کتاب، کیفیت چاپ و.... . س 683 : به طور کلی، حق (دائمی و موقت) تألیف، ترجمه، نوشته و یا چاپ کتاب در اسلام چگونه
است؟ و آیا این حق مشمول مرور زمان می شود؟ باسمه جلت اسمائه حق نشر و چاپ کتاب مانند ملکیت است ;اگر مالک اسقاط
حق بکند یا بگوید هر کسی مجاز است در چاپ، قضیه روشن است ;والا اگر بمیرد آن حق منتقل به ورثه می شود مادامی که ورثه
محدود است ;و اگر ورثه از حد گذشت، به نظر من عقلاء ثبوت حق را به ورثه نمی دهند بلکه حق ساقط می شود. س 684 : آیا
می توان کتابی را که زیر چاپ است به صورت نسیه و چکی فروخت؟ باسمه جلت اسمائه با تعیین عدد صفحات و خصوصیات
: دخیله در قیمت، بله ;والا بیع از ناحیه جهالت خالی از اشکال نیست، ولی مصالحه آن و نقل به غیربیع اشکال ندارد. س 685
کتاب هایی که در چاپ هاي جدید آن، مرتب اضافات دارد و تغییر می کند (مثل فرهنگ هاي زبان و...)، آیا می توان چاپ هاي
قبلی آن را که هنوز در انبار مانده است، فروخت؟ هم چنین فروش کتاب هایی که مطالب آن کلا متروك شده و قابل استفاده
نیست، چه حکمی دارد؟ باسمه جلت اسمائه الف: بله ;اگر تذکر داده شود. ب: کتابی که مطالب آن به کلی متروك شده باشد و
مالیت داشته باشد، اشکال ندارد. س 686 : آیا جائز است مؤلفان و مترجمان و صاحبان آثار هنري مبلغی را در برابر زحماتشان و یا
به عنوان حق التألیف در مقابل تلاش و وقت و مالی که براي انجام آن کار صرف کرده اند، تقاضا نمایند؟ باسمه جلت اسمائه ثبوت
حق التألیف متوقف بر این امور بوده، و در گرفتن حق التألیف این کارها هم دخالت دارد. س 687 : اگر مؤلف یا مترجم یا هنرمند
در برابر چاپ اول اثر خود مبلغی را دریافت کند و در عین حال براي خود حقی را نسبت به چاپ هاي بعدي شرط کند، آیا می
تواند در چاپ هاي بعدي حق خود را از ناشر مطالبه نماید؟ دریافت این مبلغ چه حکمی دارد؟ باسمه جلت اسمائه همان گونه که به
واسطه حق التألیف از چاپ اول پول می گیرد، به همان جهت از چاپ دوم هم می تواند بگیرد. س 688 : اگر مصنف و مؤلف در
اجازه چاپ اول چیزي در مورد چاپ هاي بعدي ذکر نکرده باشند، آیا جائز است ناشر بدون کسب اجازه مجدد و پرداخت مبلغی
به آنان مبادرت به تجدید چاپ نماید؟ باسمه جلت اسمائه چون جواز نشر از آثار حق تألیف است که مؤلف به ناشر می دهد و
ظاهراً اجازه نشر همان مرتبه اول است، بنابراین تجدید چاپ بدون اجازه مؤلف جائز نیست. س 689 : در صورتی که مصنف به
علت سفر یا فوت و مانند آن غایب شود، درباره تجدید چاپ از چه کسی باید کسب اجازه شود و چه کسی باید پول را دریافت
کند؟ و آیا ناشر موظف است که ورثه او را پیدا کند تا حق تألیف کتاب را به آن ها پرداخت کند؟ باسمه جلت اسمائه حق تألیف
از حقوقی است که (ماترکه المیت من مال او حق فلوارثه) شامل آن هست، بنابراین باید مراجعه به ورثه شود. س 690 : مال
(مجهول المالک) به چه مالی می گویند؟ و مضاربه در فقه شیعه به چه معناست؟ باسمه جلت اسمائه مال مجهول المالک مالی است
که مالک غیر خود شخص است ولی شناخته نشده است و دسترسی به او نیست. مضاربه عبارت است از این که انسان مالی را به غیر
بدهد که آن شخص با آن معامله تجارت و کاسبی کند به این شرط که استفاده و ربحی که عائد می شود، بین آن دو به نصف یا
ثلث و یا کم تر تقسیم شود. س 691 : آیا استفاده بهایی ها از عقود اسلامی مانند فروش اقساطی و مضاربه و امثال این عقود که
مشتریان بانک ها استفاده می نمایند، جائز است؟ باسمه جلت اسمائه خیر، جائز نیست. س 692 : در بیمه که از عقود است باید
طرفین از شرائط آگاه باشند. اگر شخصی یا سازمانی بدون اطلاع آن شخص، ایشان را بیمه کند در حالی که از بعضی از شرائط
اطلاع پیدا نمی کند، آیا چنین بیمه اي صحیح است؟ باسمه جلت اسمائه بیمه اگر چه از عقود است، ولی جهل أحد الطرفین به



صفحه 67 از 122
بعضی شروط، موجب بطلان اصل معامله نمی شود. س 693 : شرکت دادن بهایی ها در قرعه کشی حساب هاي قرض الحسنه بانک
ها و به طور کل افتتاح حساب هاي مختلف مانند قرض الحسنه و کوتاه مدت و بلند مدت براي آنان چه حکمی دارد؟ باسمه جلت
اسمائه جائز نیست. س 694 : هرگاه شخصی به قصاص نفس محکوم شده باشد، آیا می تواند اعضاي بدن خود را (مانند کلیه و...)
بفروشد، البته به گونه اي که به حیات او صدمه نزند؟ باسمه جلت اسمائه شخص محکوم به قصاص نفس می تواند اعضاي بدن
خود را به دیگري با عوض و بدون آن منتقل کند ;ولی در خصوص بیع اشکال دارد اما به عنوان مصالحه، یا هبه و امثال این ها
اشکال ندارد. س 695 : چنان چه مقتول نیز فاقد کلیه و... بوده چطور؟ باسمه جلت اسمائه فرقی در این حکم بین موارد نیست. س
اکل مال غیر بدون اذن صاحب مال جائز نبوده وشرعاً حرام است. به عبارت « ولا تأکلوا اموالکم بینکم بالباطل » 696 : طبق آیه شریفه
دیگر، سلب سلطه و تصرف مالک از اموال و املاك متصرفه وي جائز نبوده مگر با رضایت مالک و تأدیه قیمت عادله، حال چنان
چه ملکی موروثی که داراي مالکین متعدد باشد بدون طوع و رضاي قلبی (رضایت فعلی و یا قولی) بعض از مالکین از طریق حراج
به ثالثی انتقال یابد، تصرف منتقل إلیه در ملک مورد انتقال شرعاً محکوم به صحت است یا بطلان؟ باسمه جلت اسمائه فروش مال
غیر اعم از مال مشترك و مال مختص بدون رضایت مالک آن جائز نیست و باطل است ;و چنان چه فروخته شود، خریدار نمی
تواند در آن مال تصرف کند. بلی، اگر مالک معامله را امضا کند، صحیح می شود کما این که اگر رضایت به تصرف خریدار
داشته باشد، تصرف او جائز است. بنابراین، در ملک مذکور در سؤال، معامله باطل است و تصرف خریدار در آن مال حرام است.
س 697 : مالکی مغازه خود را با گرفتن سرقفلی به مستأجر اجاره می دهد، حال مدت اجاره پایان پذیرفته و مستأجر مغازه را تخلیه
کرده است و قصد دارد سرقفلی آن را به دیگران بفروشد ;مالک ملک مغازه جهت کسب و کار به مغازه مذکور نیاز دارد. آیا
مالک ملک مغازه جهت خرید سرقفلی در بین خریداران داراي حق اولویتی هست یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه خیر، وجهی بر حق
اولویت مالک نیست. س 698 : اسناد مالکیت، مدارك شناسایی، اوراق بهادار، چک، سفته، عکس هاي شخصی، یادگاري هاي
خانوادگی، دست نوشته هاي شخصی که فقط براي مالک آن ارزشمند می باشند و امثال آن ها: الف) آیا مال محسوب می شوند؟
ب) آیا موضوع سرقت قرار می گیرند؟ ج) بر فرض مثبت بودن جواب بند ب، آیا سرقت تعزیري است و یا با وجود شرایط می
تواند سرقت حدي باشد؟ باسمه جلت اسمائه مالیت یک موجود حقیقی خارجی نیست، بلکه امر اعتباري است ;و آن هم دو قسم
است: یک قسم تعبیر می شود از آن به مالیت ذاتیه و آن عبارت است از چیزي که درآن منفعت عائده به انسان است و احتیاج به
آن هست،به حسب فطرت از خوراکی و لباس و امثال آن دو ;و قسم دیگر آن چیزي است که عقلا به واسطه احتیاج، اعتبار مالیت
بر آن می نمایند ;مانند اسکناس. بنابراین، مورد سؤال مال نیست و موضوع سرقت قرار نمی گیرد ;ولی تعزیر بر سرقت آن ها ثابت
است ;چون حقی است که متعلق به آن امور و آن سرقت شده است. س 699 : شخصی اقدام به فروش ملکی به دیگري نموده و
ثمن معامله را طی نه فقره چک دریافت نموده است و در ضمن مبایعه نامه ذکر شده است (چنان چه هر کدام از نه فقره چک ذکر
شده در مبایعه نامه در موعد مقرر پرداخت نشود معامله فسخ و خریدار باید 20 % از کل معامله را به فروشنده به عنوان ضرر و زیان
15 بوده و خریدار در ساعت اولیه مبلغ نه میلیون و پانصد /12/ پرداخت نماید) اولین چک به مبلغ یکصد میلیون تومان در تاریخ 86
هزار تومان در حساب داشته اما در ساعت هاي بعد مبلغ را تا یکصد و سی و دو میلیون تومان افزایش داده اما فروشنده در همان
ساعت اولیه افتتاح بانک اقدام به برگشت چک نموده است و به همین استناد فسخ معامله را اعلام داشته است. حال اعلام بفرمایید
30 دقیقه می باشد و خریدار مکلف بوده موجودي را تکمیل نماید یا منظور پایان وقت اداري و یا / آیا منظور از موعد رأس ساعت 7
پایان روز شرعی می باشد؟ آیا صرفاً پرداخت باید از طریق بانک انجام شود و یا دستی و مراجعه حضوري نیز کفایت می کند در
حالی که خریدار در دیگر حساب هاي خود موجودي کافی داشته است؟ آیا در این خصوص ضرر و زیان صدق می کند؟ آیا
فروشنده شرعاً حق فسخ دارد؟ باسمه جلت اسمائه ظاهر موعد مقرر عرفی تا پایان روز شرعی می باشد و پرداخت تقیید نشده است



صفحه 68 از 122
که از طریق بانک باشد ولو ظاهر چنین باشد ;چون به حسب ارتکاز این گونه تعبیر طریقت دارد به این که در موعد مقرر این مبلغ
پرداخت شود. بنابراین، اگر در مورد سؤال خریدار تا آخر روز موعد مقرر اعلام نموده است که این مبلغ حاضر است، فروشنده حق
خیار فسخ ندارد. س 700 : هیأت در صندوق قرض الحسنه وام بدون بهره به عموم عاشقان اهل بیت(ع) و اهالی محترم ارائه می
دهد و در قبال این وام ها مبلغی به عنوان مخارج صندوق از وام گیرنده دریافت می کند ;آیا این وجه از نظر شرعی اشکال دارد;
(براي هر 000،1000 میلیون ریال، 10000 ریال به عنوان خرج صندوق دریافت می نمایند) باسمه جلت اسمائه چنان چه به عنوان
سود وام نباشد و به عنوان مخارج صندوق باشد، اشکال ندارد. س 701 : شخصی اقدام به پیش خرید یک دستگاه آپارتمان نیمه
ساخته نموده و در زمان انعقاد قرارداد 50 درصد ساختمان ساخته شده بود و بلافاصله بخشی از ثمن معامله را پرداخت نموده است
و بین فروشنده و خریدار بیع نامه تنظیم گردید و در این معامله کلیه اختیارات از طرفین ساقط گردیده و طرفین نسبت به تحویل به
موقع آپارتمان و ثمن معامله کوتاهی و قصور می کنند و یک سال از تاریخ تنظیم بیع نامه گذشت که جمله زیر با توافق طرفین به
بیع نامه اضافه و الحاق گردید (چنان چه هر یک از چک هاي فوق الذکر) (اشاره به دو فقره چک هاي مشخص و معین) در موعد
مقرر پاس نشود، فروشنده حق فسخ را به طور یک جانبه دارد و این شرط که بعد از یک سال به قولنامه اضافه می شود در ضمن
عقد خارجه لازمی نبوده و براي آن هم مدتی تعیین نگردیده است. آیا این شرط که بعد از یک سال به قولنامه اضافه گردیده است
بدون این که ضمن عقد خارج لازم باشد و بدون این که مدتی داشته باشد، صحیح و نافذ و معتبر و لازم الوفاء و لازم الرعایه است؟
باسمه جلت اسمائه شرط ابتدایی که ضمن عقد نباشد، صحیح و لازم الوفاء نیست ;و نافذ و معتبر و لازم الرعایۀ نمی باشد. س 702
: دو نفر شریک هستند که با یک فروشنده خارجی معامله می کنند و به علت عدم همکاري فروشنده خارجی کار متوقف می شود.
یکی از شریکین سهم دیگري را می خورد و دوباره کار را شروع می کند و با گذشت حدود یک سال با بحث و دعوا و دادگاه
مبلغی را بابت گارانتی اجناس گذشته از فروشنده خارجی می گیرد، آیا شریک اولی که سهم خود را فروخته است، در این مبلغ که
حاصل زحمت شریک سابق اوست، سهمی دارد یا ندارد؟ باسمه جلت اسمائه فروشنده سهم خود در آن مبلغ که مربوط به قبل از
فروش سهم است، شریک است. س 703 : یکی از شرایط استخدام مرکزي این است که حداقل چهار سال درس خارج فقه خوانده
باشد، فردي با آوردن مدرك تقلبی مشغول به کار می شود ;الف) اگر مرکز مربوطه بعد از این که مقداري حقوق به او داده، آیا
می تواند آن مبلغ را به خاطر تخلف شرط پس بگیرد؟ ب) اگر هنوز حقوقی به او نداده است و متوجه خلاف شرط شود، آیا می
تواند از دادن اجرت امتناع ورزد؟ باسمه جلت اسمائه آوردن مدرك تقلبی خلاف شرع است. استخدام اگر به عنوان خاص باشد،
استخدام هم صحیح نیست و اگر شخص استخدام شود، مشروطاً به این که چهار سال درس خارج رفته باشد، استخدام صحیح است;
ولی به واسطه تخلف شرط و فسخ، استخدام از بین می رود ;و در صورت عدم تحقق استخدام، استحقاق حقوق تعیین شده را
ندارد. پس گرفتن آن چه داده شده است نیز صحیح است. س 704 : اگر به خاطر دست کاري ترازو، وزن جنسی زیادتر نشان داده
بشود و معامله انجام شود، آیا فروشنده مقدار زیادي را که می گیرد مالک می شود؟ باسمه جلت اسمائه ابداً مالک نمی شود و
زیادي را که گرفته است، مدیون است. س 705 : اگر بایع جنس را به مشتري بدهد لکن ظرفی یا پاکتی که باید محکم باشد نبود و
به مجرد گرفتن مشتري، آن پاکت یا ظرف پاره می شود و مقداري یا همه آن جنس تلف می شود، آیا بایع ضامن است؟ باسمه
1 شرکت ما با توجه به عدم نقدینگی، میلگرد مورد : جلت اسمائه چون تلف بعد از قبض نیست، بلی بایع ضامن است. س 706
نیاز خود را به صورت مدت دار خرید می نماید و در این بین، فروشنده میلگرد علاوه بر سود عرف خود، سود بازاري مابه التفاوت
نقد و مدت دار جنس را هم که مبلغ زیادي است نصیب خود می کند و بنده قصد دارم با توجه به روابط خود، شرکت و فروشنده
میلگرد، از این موقعیت استفاده کرده و پول نقد شخصی خود را وارد این کار کنم و میلگرد را نقدي از آن فروشنده خریده و مدت
دار به شرکت بفروشم و سود فروش مدت دار را البته با درصد کم تري نصیب خود کنم ;و از طرفی چون بنده فاکتور براي ارائه به



صفحه 69 از 122
شرکت ندارم، از فروشنده میلگرد که جنس را به من نقدي داده فاکتور مدت دار به مبلغ بیش تري گرفته و به شرکت بدهم و این با
همکاري مدیران شرکت میسر است. سؤال این است که اولا این کار صحیح است؟ ثانیاً وقتی من از فاکتور فروشنده قبلی استفاده
می کنم، ممکن است در بررسی هاي اداره دارایی از شرکت مالیات درآمد بیش تري براي فروشنده قبلی که عملا جنس را نقدي
فروخته و فاکتور مدت دار براي حصول سود من صادر کرده است منظور شود، آیا صحیح است؟ ثالثاً اگر خود فروشنده هم خبر
نداشته باشد و من با همکاري شرکت این کار را بکنم و از فاکتور فروشنده استفاده کنم، چگونه است؟ باسمه جلت اسمائه هر سه
: کار شما شرعی است ولی اگر براي فروشنده مالیات بیش تري منظور شود، شما آن را بپردازید، ظاهراً هیچ اشکالی ندارد. س 707
بنده این اختیار را دارم که با نظر خود مبالغی را به عنوان مساعده و یا وام براي حل مشکلات سایر کارکنان به آن ها پرداخت کنم
که در مدت معینی مکلف به بازپرداخت خواهند بود. سؤال این است که آیا خود من می توانم براي حل مشکلات یا نیازهاي
روزمره وجوهی از صندوق شرکت را که در اختیار دارم برداشت شخصی کرده و در مدت معینی به صورت اقساط به شرکت
برگردانم یا نه؟ باسمه جلت اسمائه ظاهر این گونه اختیارات اختصاص به غیر ندارد و بر خود شما هم جائز است استفاده کنید. س
708 : بنده به تبع مسئولیتم در شرکت حقوق ثابت به علاوه اضافه کاري ثابتی مانند سایر مدیران شرکت دریافت می کنم ;سایر
مدیران تقریباً هرگز خارج از وقت اداري خود را درگیر کارهاي شرکت نمی کنند ولی بنده با توجه به احساس مسئولیت و کار
بیش تري که دارم بیشتر ساعات غیر اداري و بعد از این که سایرین به منزل خود می روند به انجام امور شرکت پرداخته و در
شرکت می مانم. حال سؤال این است که اگر در این ساعاتی که من علاوه بر وظیفه قانونی و فقط به حسب احساس مسئولیت اضافه
کار می کنم گاهاً به مقدار کمی از امکانات شرکت استفاده شخصی کنم، مثلا استفاده شخصی از تلفن، کاغذ، خودکار، کامپیوتر،
آب، برق و کولر و یا در این ساعات در محیط شرکت درس بخوانم، در حالی که به حساب خودم من بیش تر از این استفاده هاي
شخصی که می برم براي شرکت کار انجام داده و به قول معروف 24 ساعته در خدمت رفع امور شرکت می باشم ;آیا صحیح است
و یا این که اشکال شرعی دارد؟ (این در شرایطی است که مثلا اگر من بخواهم در منزل درس بخوانم دیگر نمی توانم بسیاري از
امور شرکت را انجام داده و بعضی کارها انجام نخواهد شد.) باسمه جلت اسمائه استفاده هاي ذکر شده به عنوان عوض کارهاي
اضافی یقیناً مورد رضایت شرکت است و هیچ اشکالی ندارد. س 709 : اگر مقاله اي را بدهیم تا ظرف مدت معینی ترجمه کند ولی
بعد از اتمام مدت، فقط نصف آن را ترجمه کرده است، آیا ما ضامن اجرت المثل هستیم یا این که می توانیم هیچ اجرتی به او
ندهیم؟ باسمه جلت اسمائه نمی توانید هیچ اجرتی نپردازید ;ولی می توانید نصف اجرة المسمی را بدهید ;هم چنین می توانید
معامله را فسخ کنید و اجرة المثل آن نصف را بدهید. س 710 : من سرپرست خانواده اي هستم که حق بیمه همه آن ها را می
پردازم. حال با توجه به این مطلب، آیا می توانم از دفترچه یکی از بچه هایم براي دیگري استفاده کنم؟ اگر این کار را کردم، آیا
ضامن می باشم؟ باسمه جلت اسمائه خیر، نمی توانید ;و اگر چنین کردید، ضامن می باشید. س 711 : اجرت ترمیمی بکارت براي
با توجه به این که بکارت بعضی ازدخترها به علت اشتباه از بین می رود و حفظ آبروي آن ها موکول به این » ؟ پزشک حلال است
باسمه جلت اسمائه بلی، ترمیم بکارت حلال است. س 712 : اگر کسی در مسابقه اي تقلب کرده و جایزه اي برنده ؟« ترمیم است
شده، آیا مالک این جایزه می شود؟ باسمه جلت اسمائه خیر، مالک نمی شود. س 713 : اگر ماشین کسی غصب شود و در این
مدت فوایدي را که غاصب به دست می آورد بیش از اجرت المثل مدت تصرف ماشین باشد، آیا این زیادي متعلق به مالک اصلی
است یا غاصب؟ باسمه جلت اسمائه زیادي متعلق به مالک اصلی است ;به عبارت دیگر، تمام فواید را باید به مالک اصلی بدهد.
س 714 : با توجه به این که دولت آرد را براي تهیه نان ارزان در اختیار نانوایی ها قرار می دهد ;الف) فروش مختصر آرد (چند
کیلو) توسط نانوایی ها چگونه است؟ باسمه جلت اسمائه فروش مختصر آرد که لازمه شغل نانوایی است، بی اشکال است. س 715
: ب) بعضی از نانوایان برخلاف مقررات کیسه هاي آرد را به مردم یا شیرینی فروشان می فروشند، آیا چنین معامله اي علاوه بر



صفحه 70 از 122
حرمت تکلیفی حرمت وضعی نیز دارد؟ باسمه جلت اسمائه چون ظاهر معامله دولت در اختیار قرار دادن آرد به نانوایی ها، بیع
مشروط است، تخلف شرط تکلیفا جائز نیست ;ولی موجب بطلان بیع نیست. مگر آن که دولت قید کند که در صورت تخلف
شرط معامله را فسخ کند که در این صورت، حرمت وضعی هم دارد. س 716 : خانمی بیمار بوده با مراجعه به پزشک و بعد از
مداوا با گرفتن تخفیف 25 درصدي مبلغ 75 هزار تومان پرداخت می کند که در واقع هزینه هاي او صد هزار تومان بوده است، آیا
این خانم می تواند با مراجعه به بیمه مبلغ صد هزار تومان را دریافت کند؟ باسمه جلت اسمائه خیر، نمی تواند صد هزار تومان از
اداره بیمه دریافت کند. س 717 : ما در هندوستان زندگی می کنیم، و بعضی از هندوها براي بت خانه ها جواهراتی را هدیه می
آورند متولی بت خانه این جواهرات را می فروشد تا پول آن را خرج بت خانه کند، اگر ما این جواهرات را بخریم، اعانت بر اثم
می شود و آیا این معامله حرمت وضعی دارد؟ باسمه جلت اسمائه خرید آن جواهرات اشکال ندارد، و بلکه جائز است یا چون
بیع چیزي که » : صاحبان آن ها از آن ها اعراض کرده اند. س 718 : با عنایت به این که در ماده 348 قانون مدنی ایران آمده است
بیان فرمایید: آیا منع قانونی موجب می شود مبیع همانند مواردي که شرعاً خرید و « خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است، باطل است
فروش آن حرام و باطل است (مثل بیع میته، خمر و آلات قمار) در این گونه موارد نیز حرام و باطل باشد یا منع قانونی صرفاً حرمت
تکلیفی می آورد ;اما در صحت معامله تأثیري ندارد و یا موارد مختلف است و در برخی موارد، معامله صحیح، و در برخی موارد
باطل و در برخی موارد غیر نافذ بوده و محتاج به اجازه است؟ به طور مثال: قانون، بیع سلاح و مهمات یا مواد مخدر یا فروش سیگار
به افراد زیر هجده سال را ممنوع نموده ;حال اگر علی رغم منع قانونی، معامله اي صورت پذیرد چه حکمی دارد؟ یا فروش اموال
عمومی و دولتی تحت شرایطی و توسط دولت مجاز است، اما افراد دیگر نمی توانند اقدام به خرید و فروش کنند. حال، اگر
شخصی بی اعتنا به این منع قانونی، مثلا اقدام به فروش بخشی از یک پارك به شخص دیگر جهت احداث شهرك بازي نماید و
دولت نیز پس از فروش، بیع مزبور را اجازه دهد آیا اجازه دولت در این مورد مؤثر است و بیع را نافذ می کند یا تأثیري نداشته و بیع
باطل است؟ و به طور کلی ملاك صحت و بطلان در این گونه موارد چیست؟ باسمه جلت اسمائه اشیایی که به حسب قانون
مملکتی ممنوع المعامله می شوند، دو قسم اند: یک قسم ملک شخصی است ;و آن قسم اگر حرام هم باشد، معامله باطل نیست.
قسم دوم ملک متعلق به مجتمع است ;در آن قسم، معامله افراد بدون اذن حاکم باطل است. س 719 : با عنایت به این که مشهور
یکی از شرائط عوضین را مالیت و داشتن منفعت عقلایی دانسته اند، بیان فرمایید: اولا آیا مالیت از « کثر الله امثالهم » فقهاي امامیه
شرایط عوضین می باشد یا نه؟ و ثانیاً: در منفعت عقلایی و مالیت، آیا اغراض نوعی ملاك است یا اغراض شخصی ;مثلا آیا خرید
و فروش نامه هاي زن و شوهر در زمان نامزدي که براي آن ها اهمیت بسیار دارد و یا آلبوم عکس خانوادگی که براي آن خانواده
از اهمیت ویژه اي برخوردار است، صحیح است یا چون منفعت عقلایی غالب ندارد، باطل است؟ باسمه جلت اسمائه الف: شرط
صحت بیع مالیت عقلایی است ;نه هر معامله مشروط است به آن، ب: مالیت معتبره نوعی نیست، بلکه میزان غرض شخصی است.
س 720 : آیا پس از انقضاي اجاره، بر مستأجر لازم است عین مستأجره را بازگرداند یا تنها در صورت مطالبه مؤجر موظف به
بازگرداندن آن است؟ باسمه جلت اسمائه پس از انقضاي مدت اجاره لازم است مستأجر عین مستأجره را تحت اختیار موجر قرار
دهد. س 721 : اگر زمان اجاره منقضی شود و مستأجر عین مستأجره را در تصرف خود نگهدارد، بفرمایید: الف) آیا در صورتی که
مستأجر استیفاي منفعت کند، ضامن اجرت المثل است یا اجرت المسمایی که در عقد سابق بوده است؟ باسمه جلت اسمائه ضامن
اجرة المثل است. س 722 : ب) اگر پس از انقضاي زمان اجاره مستأجر استیفاي منفعت نکند، ولی عین مستأجره را بدون اذن مالک
در دست خود نگاه دارد و منافع تلف شود، آیا مستأجر ضامن است یا نه و در فرض ضمان، ضامن چه چیزي است؟ باسمه جلت
اسمائه مستأجر ضامن است به اجرة المثل. س 723 : هرگاه شخص ثالث مزاحم اجر گردد به طوري که اجیر نتواند عمل مورد اجاره
را انجام دهد، مثلا نتواند لباس را خیاطت کند، بفرمایید: الف) چنان چه این مزاحمت قبل از قبض عین مورد عمل توسط اجیر باشد،



صفحه 71 از 122
آیا هر یک از اجیر و مستأجر حق فسخ دارند؟ باسمه جلت اسمائه مستأجر و اجیر حق فسخ دارند. س 724 : ب) در صورتی که
: مزاحمت بعد از قبض باشد، هر کدام از اجیر و مستأجر حق فسخ دارند یا نه؟ باسمه جلت اسمائه خیر، حق فسخ ندارند. س 725
هرگاه خانه اي را به مبلغ ماهیانه یکصد هزار تومان اجاره دهند و شخصی ضامن اجاره بها شود، ولی بر اثر بطلان عقد، به جاي
اجاره بها اجرت المثل لازم گردد و اجرت المثل یکصد و پنجاه هزار تومان باشد، آیا ضامن مسئول پرداخت اجرت المثل است یا
ضمانت او مختص به اجرت المسمی است؟ آیا نسبت به ما به التفاوت آن ها ضمانتی دارد؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه ضامن،
اجاره منزل را ضمانت نموده باید اجرة المثل بپردازد ;و اگر ضمان متعلق به اجرة المسمی بوده، دادن ما به التفاوت لازم نیست. س
726 : شخصی ضامن مزد اجیر شده است، در صوت فساد عقد اجاره بفرمایید: الف) آیا در چنین مواردي ضمانت صحیح است یا
خیر؟ ب) بنابر فرض صحت ضمانت، آیا شخص مزبور، ضامن اجرت المسمی است یا اجرت المثل، یا تنها تا مقدار اجرت المسمی
ضامن است و بیش تر از آن را ضامن نیست؟ باسمه جلت اسمائه در صورت فساد عقد، اجیر بی مزد نمی شود تا ضامن نباشد و
ضمانت صحیح است و همان تفصیل در جواب سؤال قبل در این مورد نیز جاري است. س 727 : آیا ضمانت نسبت به بازگرداندن
عین مستأجره به موجر بعد از تمام شدن مدت اجاره صحیح است؟ و در صورت صحت، آیا ضمان اصطلاحی است یا نه؟ باسمه
جلت اسمائه این گونه ضمانت تعلیق در ضمان نیست تا ادعاي اجماع بر بطلان آن بشود به واسطه تعلیق در ضمان ;بلکه تعهد عین
مستأجره است فعلا و اثر آن تعهد فعلی است بر رد عین مستأجره بعد از تمام شدن مدت اجاره. س 728 : در هبه جایزه اگر واهب به
موهوب له برگردد و عین موهوبه را (مانند عمامه یا عبا از او بردارد) بخواهد ولی گرفتن آن موجب رفتن آبروي موهوب له می
شود، آیا واهب حق دارد؟ یا این که صبر کند تا تهیه مانند آن و عین او را بدهد؟ باسمه جلت اسمائه وجهی بر سقوط حق فسخ
واهب نمی دانم. س 729 : در موارد تعدي و تفریط چنان چه عین مستأجره به واسطه حادثه اي قهري مثل سیل و زلزله در دست
مستأجر تلف شود، ولی تلف مربوط به افراط و تفریط او نباشد، آیا مستأجر ضامن است؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه مستأجر
کوتاهی در حفظ عین مستأجره نموده باشد، بلی ضامن است ولو تلف به او مستند نشود ;و اگر مستأجر آن را حفظ نموده باشد و به
واسطه حادثه قهري تلف شود، او ضامن نیست. س 730 : هرگاه مستأجر افراط و تفریط نمود و سپس از کار خود پشیمان شده و
افراط و تفریط را ترك نمود و پس از آن عین مستأجره تلف شد، آیا مستأجر ضامن است ;مثلا ماشینی که اجاره نموده بود را بدون
قفل کردن ترك نمود و سپس پشیمان شد و بعد از ساعتی بازگشته و آن را قفل نمود و رفت و بعد از بازگشت دید ماشین سرقت
شده، آیا مستأجر به خاطر افراط و تفریط سابق ضامن است و ید او از امانی بودن خارج شده است؟ باسمه جلت اسمائه خیر، در
چنین موردي ضامن نیست ;چون پس از قفل کردن ماشین مثلا ید او امانی می گردد ;و به عبارت دیگر، خارج شدن از امانی بودن
بعد از برگشتن موجب ضمان نیست. س 731 : با توجه به این که اجاره مال مشاع جائز است، لیکن تسلیم آن به مستأجر متوقف بر
اذن شریک است، بفرمایید ;چنان چه یکی از دو شریک سهم خود را به نفر سومی اجاره دهد، چنان چه شریک او نسبت به تسلیم
آن به مستأجر اذن ندهد، وظیفه چیست؟ باسمه جلت اسمائه وظیفه رجوع به حاکم شرع است که او الزام کند همان گونه که در
تصرف احد الشریکین مع عدم اجازة الاخر عمل می شود، چنان چه مستأجر نمی دانست مال مشاع است بعد از اجازه فهمید خیاري
مانند خیار به تبعّض صفقه دارد. س 732 : در موارد عدم قدرت بر تسلیم عین مستأجره آیا اجاره آن با ضمیمه قابل تصحیح است،
نظیر بیع عبد آبق یا حیوان فراري با ضمیمه؟ باسمه جلت اسمائه اقوي آن است که اجاره نظیر بیع در این حکم نیست و معامله اجاره
باطل است. س 733 : با توجه به این که به مجرد عقد اجاره هر یک از دو طرف مالک منافع و مالک اجاره بها می شوند، و با توجه
به این که به مجرد موت تمام دیون حال می شوند، بفرمایید مستأجري که خانه اي را به مدت یک سال اجاره نموده و پس از دو ماه
وفات می کند، آیا اجاره بهاي ماه هایی که هنوز انتفاع نبرده است، حال می گردد یا نه؟ باسمه جلت اسمائه اجاره سبب ثبوت
اجرت است در ذمه مستأجر ;پس از فوت از ماترك او مانند سایر دیون باید ادا شود که مقتضاي موثقه ابراهیم بن محمد الهمدانی



صفحه 72 از 122
نیز به نظر ما چنین است. س 734 : هرگاه عین مستأجره به واسطه حادثه قهري مثل سیل خراب شود، یا تعمیر آن بر موجر لازم است
و مستأجر می تواند اجبار موجر را بر تعمیر آن مطالبه کند؟ باسمه جلت اسمائه مستأجر نمی تواند موجر را بر تعمیر اجبار نماید. س
735 : در رابطه با اجاره به نحو کلی بفرمایید: الف) در موارد تلف شدن فردي از افراد کلی که موجر به مستأجر تحویل داده، فقها
رضوان الله تعالی علیهم فرموده اند، مستأجر خیار فسخ ندارد و تنها می تواند فرد دیگري از افراد کلی را مطالبه کند، هرگاه مستأجر
از فردي از افراد کلی که موجر به او داده و قسمتی از آن تلف شده انتفاع ببرد و اجرت المثل آن کم تر از اجرت المسمی باشد،
مثلا ماشین پیکانی به نحو کلی اجاره نموده و فردي که تحویل گرفته است صندلی هاي عقب آن خراب است و مستأجر بر اثر جهل
به خرابی، از آن استفاده نموده است و اجرت المثل چنین ماشینی در هفته ده هزار تومان و اجرت المسماي آن، بیست هزار تومان
تقلیل نسبی اجاره بها را « تبعض صفقه » باشد، آیا مستأجر می تواند عقد را فسخ کند و اجرت المثل را بپردازد یا با استفاده از خیار
مطالبه کند؟ باسمه جلت اسمائه اجاره به نحو کلی بر فرض صحت اجاره محل الاجاره یک فرد است و بعد از تطبیق بر یک فرد که
آن فرد تنها مورد اجاره واقع شده است گرفتن فرد دیگر به چه عنوان است و آن فرد اگر با حادثه قهري تلف شود اجاره باطل می
شود ;و اگر بعضی ازآن تلف شود، بالنسبه آن بعض فسخ می شود و باطل است و نسبت به بقیه، اجاره صحیح و خیاري نظیر خیار
تبعض الصفقه دارد. س 736 : ب) چنان چه فردي که موجر تحویل داده، معیوب باشد و مستأجر از فرد معیوب انتفاع برده باشد و
اجاره بها براي فرد معیوب کم تر باشد، آیا مستأجر حق فسخ یا تقلیل نسبی اجاره بها را دارد؟ ج) در اجاره اشخاص هرگاه اجیر بر
عمل به نحو کلی اجیر شده باشد و عمل را معیوب انجام دهد و فرصت و امکان تصحیح و تبدیل آن نباشد، چنان چه مستأجر از این
فرد معیوب منتفع شود و اجرت المثل آن از اجرت المسمی کم تر باشد، آیا مستأجر حق فسخ عقد و پرداخت اجرت المثل را دارد،
یا حکم دیگري دارد؟ باسمه جلت اسمائه مستأجر حق فسخ دارد و بر فرض امضاء، حق تقلیل نسبی اجاره بها را دارد و از آن چه
ظاهر می شود. س 737 : آیا منفعت می تواند مبیع واقع شود؟ باسمه جلت اسمائه مبیع باید از اعیان باشد و « ج» ذکر شد، جواب
منفعت نمی تواند مبیع واقع شود. س 738 : در صورتی که وسیله توزین یا اندازه گیري و امثال آن در کشور یا شهري متعارف بود
و مقدار آن نیز بر اساس متعارف آن شهر معلوم باشد ولی مشتري یا بایع از مقدار آن بی اطلاع باشند، آیا صرف متعارف بودن و
معین بودن مقدار آن کفایت می کند یا لازم است بایع یا مشتري یا هر دو از آن مطلع باشند؟ مثلا من در اصفهان شش کیلوگرم
است و بایع یا مشتري که اهل قم است و من در آن شهر سه کیلو است، می خواهند در اصفهان معامله کنند. باسمه جلت اسمائه
صرف معین بودن واقعی کافی نیست ;باید بایع و مشتري هر دو مطلع از مقدار آن باشند ;اطلاع به گونه متعارف نزد مردم عادي.
س 739 : آیا عقود و ایقاعات مانند بیع، نکاح و طلاق به وسیله تلفن یا اینترنت یا نامه و امثال آن واقع می شود یا نه؟ و در صورت
وقوع، محل وقوع آن در عقودي مانند بیع کجاست ;بلد بایع یا مشتري؟ وضعیت خیار مجلس و افتراق آن ها چگونه خواهد بود؟
باسمه جلت اسمائه بلی واقع می شود ;و میزان بلد مشتري است. و اما خیار مجلس، ظاهراً مورد ندارد. س 740 : در صورتی که بایع
و مشتري یا یکی از آن ها در وقت عقد بیع از قیمت بازار خبر نداشته باشند و بگویند فروختیم به هر قیمتی که در بازار (قیمت
سوقیه) هست و نام بازار معینی را ذکر کنند، آیا بیع صحیح است؟ باسمه جلت اسمائه بلی، صحیح است ;چون از غرر خارج می
شود ;به علاوه قیمت هم معین است.
خیارات و اجارات
س 741 : آیا آوردن جنسی غیر از کتاب براي فروش در مدتی کوتاه مثل یک ماه با توجه به دائمی نبودن آن و نداشتن پروانه
کسب صنفی براي شغل جدید، تغییر شغل کتاب فروشی حساب می شود؟ آیا صرف فروش جنسی دیگر ولو موقتاً، صدق تغییر
شغل می کند و تخلف شرط حساب شده و موجب خیار فسخ است؟ باسمه جلت اسمائه تغییر شغل نیست ;ولی اجاره آن یک ماه را



صفحه 73 از 122
مستأجر باید بپردازد. س 742 : با انقضاي مدت اجاره (سه سال اول) به اقتضاي پرداخت سرقفلی (که حق تجدید اجاره با مستأجر
است) اجاره مجدد به صورت معاطاة بوده و مالک مال الاجاره را دریافت می کرده است، بدون ذکر قید (شغل کتاب فروشی) و با
توجه به این که مقوم صحت شرط، ذکر آن در متن عقد است نه صرف قصد، آیا قید یاد شده در عقد اول، وجوب وفا در اجاره
هاي بعدي دارد و تخلف از آن، موجب خیار فسخ است؟ باسمه جلت اسمائه ظاهر این است که آن گونه که در سه سال اول مورد
اجاره بوده است، همان گونه باشد و آن تملیک منفعت خاصه است. روابط و ازدواج س 743 : با توجه به این که سن بلوغ در
دختران نُه سال تمام قمري و براي پسران پانزده سال تمام قمري بود، آیا در حال حاضر این سنین تغییري یافته اند و سن سیزده سال
براي دختران صحیح است؟ و چرا رقصیدن حرام است؟ باسمه جلت اسمائه 1. سن بلوغ دختران تمام شدن نُه سال است و حکم خدا
تغییر نکرده است و نخواهد تغییر کرد. 2. رقص زن براي زنان جائز است کما این که رقص مرد براي مردان جائز است ;و نیز رقص
: زن و شوهر براي یکدیگر جائز است. بلی رقص مرد براي زنان غیر همسر، و رقص زن براي مردان غیر شوهر جائز نیست. س 744
با توجه به این که بعضی از دختران بر اثر جهل و نادانی و فریب خوردن، پرده بکارت را از دست داده اند و اگر این موضوع فاش
شود، باعث آبروریزي براي خود و خانواده می شود، به طوري که دیگر امید براي ازدواج او نیست، آیا در چنین موردي ترمیم
بکارت جایز است؟ (با توجه به این مطلب که پیدا کردن مصادیق حرجی یک مسئله عرفی می باشد و عرف، ترمیم را از مصادیق
حرج می داند). باسمه جلت اسمائه بلی، جائز است. س 745 : نظر شما درباره این که یک فرد مؤنث با لمس کردن بدن خود، خود
را ارگاسم کند، چیست؟ آیت الله... معتقد است که مشکلی ندارد. نظر شما چیست؟ باسمه جلت اسمائه به فتواي من و بقیه فقها
عملی مُحرم است. س 746 : اگر کسی دو زن داشته باشد آیا برادر یک زن با دختر زن دیگر که از همان مرد است، می تواند
ازدواج کند؟ و هم چنین اولاد یکی از آن دو زن به پدر و مادر زن دیگر محرم هستند یا نه؟ باسمه جلت اسمائه برادرِ زن می تواند
با دختر زن دیگر ازدواج کند ;ولو از همان مرد باشد. و اولاد یکی از دو زن به پدر و مادر زن دیگر محرم نیستند. س 747 : آیا با
دختران کم سن مسلمان که در اثر زنا پرده بکارتشان ازاله شده مثلا بین 15 تا 25 ساله که زن شده اند، می توان ازدواج موقت
نمود؟ (بدون اذن پدر) باسمه جلت اسمائه بلی، می توان بدون اذن پدر ازدواج نمود. س 748 : آیا می توان با دختران مسلمان که
از سن ازدواج آن ها گذشته بدون اذن پدر و جد پدري محاکم شرع ازدواج نمود؟ در صورت اجازه دادن، سن ازدواج از چند
سالگی می باشد؟ باسمه جلت اسمائه سن ازدواج از تمام شدن سال نهم است ;ولی اگر دختر بالغ باشد اما رشیده نباشد، یعنی
صلاح و فساد را تشخیص نمی دهد، اذن پدر در ازدواج او لازم است ;و اگر رشیده باشد، بدون اذن پدر عقد صحیح است. س
أنکحتُ موکلتی » 749 : فردي سالیان طولانی که صیغه عقد را وکالتاً از طرف دختر و پسر جاري کرده است به جاي این که بگوید
: حکم این ازدواج چیست؟ باسمه جلت اسمائه ازدواج صحیح است. س 750 « أنکحتُ موکلتی لموکلک » می گفته است ،« لِمُوکِلی
آیا زن می تواند مطالبه مهر بعد از دخول نماید با این که عرفاً مطالبه نمی کنند؟ باسمه جلت اسمائه قبل از دخول هم می تواند
مطالبه کند مگر آن که شرط شده باشد ولو شرطی ضمنی به عدم مطالبه. س 751 : زوجه اي به زوج خود نوشته اي ارائه و از او می
خواهد ذیل آن را امضا کند زوج پس از حصول اطلاع از متن و مفاد نوشته ذیل آن را امضا می کند. مضمون نوشته آن بوده که
زوجه از زوج خواسته است به وي تفویض وکالت نماید که بدون نیاز به حضور زوج، خود را مطلقه نماید لازم به ذکر است که
زوجه نیز مهر و نفقه و ایام عده را در حق زوج بذل نموده است. مورد سؤال آن است که: 1. اگر چند روز بعد از امضا وکالت نامه،
زوج به زوجه اظهار نماید که از روي عصبانیت به شما وکالت دادم یا بگوید از فعل خود پشیمان شده ام آیا بیان این گونه الفاظ
موجب سقوط و بی اعتباري و زوال وکالت خواهد شد یا آن که وکالت به قوت شرعی خود باقی بوده و زوجه می تواند هر وقت
بخواهد به استناد همین وکالت نامه خود را مطلقه نماید. 2. اگر زوجه ادعا نماید که شوهرش به وي تفویض وکالت نموده که خود
را مطلقه نماید، آیا قولش در این خصوص حجت شرعی است یا آن که اثبات صحت ادعایش منوط به فحص و تحقیق است؟



صفحه 74 از 122
باسمه جلت اسمائه ادعاي زوج که از روي عصبانیت وکالت داده است، بدون دلیل قبول نیست. کما این که ادعاي زوجه که
زوجش به او وکالت داده که خود را مطلقه نماید بدون دلیل مسموع نیست. س 752 : زن و شوهري از هم بستري خود فیلم گرفته
اند ;آیا می توانند این فیلم را دوباره با هم ببینند؟ (به قصد لذت بردن)؟ باسمه جلت اسمائه بلی، می توانند به قصد لذت بردن
ببینند. س 753 : آیا مرد می تواند به قصد لذت جنسی و بدون قصد استمناء به عکس برهنه زن خود نگاه کند یا خیر؟ باسمه جلت
اسمائه بلی، مرد می تواند به قصد لذت جنسی و حتی به قصد استمناء به عکس برهنه زن خود نگاه کند. س 754 : خانمی که عقد
کرده است و هنوز در منزل پدر است و نفقه اش را پدر می دهد براي خروج از منزل اذن شوهر شرط است؟ باسمه جلت اسمائه
خیر، شرط نیست. س 755 : در مراسم هاي عقدخوانی که در محل دفتر خانه ازدواج و یا در منازل انجام می یابد، زوجه و تعدادي
از خانم هاي همراه زوجین حجاب کامل اسلامی را رعایت نکرده و در مجلس عقدخوانی بدحجاب و توأم با آرایش حاضر می
شوند هم چنین در آن مجلس چند نفر از مردان همراه زوجین نیز حاضر شده و در نتیجه مجلس مختلط بوده و ممکن است چنین
مجلسی با نگاه آلوده برخی از مردان به زنان، تبدیل به مجلس گناه شود ;بنابراین، آیا حضور این جانب به عنوان سردفتر رسمی
ازدواج در چنین مجالسی براي اجراي صیغه عقد جایز است؟ باسمه جلت اسمائه رفتن در چنین مجالسی بدون آن که قبل یا بعد از
آن تذکري دهید، مخالف دستور نهی از منکر است. بنابراین، شما قبل از تشکیل مجلس شرط کنید که من مشروط به رعایت
حجاب شرعی حاضرم در مراسم عقدخوانی شرکت کنم. س 756 : میان آشنایان ما مردي است که دو همسر دارد و همسر اول وي
نازا است و همسر دوم وي صاحب دختري شد، بعد از رسیدن به سن بلوغ، دختر همسر دوم ازدواج نموده، راه محرم شدن داماد
همسر دوم براي همسر اول مرد آشنا چیست؟ به عبارت دیگر، آیا راه حل محرم شدن وجود دارد؟ باسمه جلت اسمائه اگر همسر
اول مادر دارد و او شوهر ندارد، او صیغه داماد همسر دوم بشود همسر اول به او محرم می شود. س 757 : زنی بدون اجازه ي شوهر
از خانه قهر کرده و بچه هایش را هم برداشته و از روستا به شهر آمده و اکنون هم حاضر نیست به خانه خود برگردد و اصرار دارد
شوهرش بیاید و در شهر زندگی کند و شوهر هم می خواهد در روستاي خود زندگی کند، آیا در چنین شرایطی زن حق هم
خوابی، کسوه، و نفقه دارد یاخیر؟ باسمه جلت اسمائه خیر، زن حقوق ذکر شده را ندارد. س 758 : دختري خواستگاري دارد از
خانواده مذهبی و پایبند به امور دینی. دختر تمایل به اجابت دارد ولی پدر دختر به دلیل غیرموجه جواب منفی می دهد و دخترش را
تهدید می کند که اگر تن به این ازدواج بدهد دیگر هیچ رابطه اي با پدر و مادر خود نباید داشته باشد. در چنین شرایطی، اگر
دختر گوش به حرف پدر ندهد آیا عاق بر پدر می شود یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه اگر بدون اجازه پدر عقد کند، عقد صحیح
است و عاق پدر نمی شود ;ولی خوب است سعی کند رضایت پدر را به دست آورد. س 759 : دختر رشیده اي خواستگار دارد،
آیا پدر می تواند بدون نظرخواهی از دختر با تمسک به استخاره رد یا قبول نماید؟ باسمه جلت اسمائه دختر رشیده در امر ازدواج
مستقل است و اجازه پدر شرط صحت عقد ازدواج او نیست و بدون اذن دختر، پدر نمی تواند تصمیم ازدواج و یا عدم آن بگیرد.
س 760 : اگر زنی در عدّه بود و نمی دانست و او را عقد کردند و بعد فهمید، آیا حرمت ابدي دارد یا نه؟ اگر مردي علم اجمالی
داشت در بین چند تا زن که یکی در عده است و یکی را عقد کرد، آیا عقد او صحیح یا نه؟ باسمه جلت اسمائه عقد در عده اگر
همراه دخول باشد یا آن که یکی از زن و مرد عالم باشند موجب حرمت ابدي می شود ;والا موجب حرمت ابدي نیست ;و در مورد
علم اجمالی به در عده بودن یکی از چند زن عقد بر یکی از آنان هم باطل است. س 761 : در حال حاضر عده اي از زنان که یائسه
نیستند با به کار بردن مانع از حمل، صیغه چند نفر می شوند و عده نمی گیرند، آیا جایز است؟ باسمه جلت اسمائه بر آن ها عده
بدون اذن پدر در داخل کشور و « یهودي، مسیحی، زرتشتی » گرفتن لازم است. س 762 : آیا ازدواج موقت با دختران اهل کتاب
خارج از کشور مجاز می باشد؟ باسمه جلت اسمائه بلی، جائز است. اذن پدر در ازدواج دختر بالغه رشیده شرط صحت ازدواج
نیست. س 763 : آیا ازدواج زن شیعی اثنی عشري با بقیه فرق اسلامی اعم از سنی و شیعه را صحیح و جایز می دانید؟ باسمه جلت



صفحه 75 از 122
اسمائه بلی، زن شیعی ازدواجش با بقیه فرق اسلامی صحیح است. س 764 : ازدواج زن هاي شیعی غیر امامی مثل زیدیه، با فرق
اسلامی چه حکمی دارد؟ باسمه جلت اسمائه حکم زن شیعی غیر امامی مانند حکم زن شیعی امامی است. س 765 : بر فرض
صحت، نکاح و طلاق این موارد تابع کدام مذهب می باشد؟ باسمه جلت اسمائه تابع مذهب زوج، سنی مذهب است. س 766 : آیا
ازدواج متعه با دختران و زنان ادیان ساختگی مانند: بودا، کمونیست ها، بهایی ها، ناصبی ها و مسلمانانی که از دین خارج شده اند
و یهودي و مسیحی شده اند، بدون اذن پدر یا جد پدري و حاکم شرع جائز است؟ باسمه جلت اسمائه ازدواج با غیر اهل کتاب
(یهودي مسیحی مجوس) جائز نیست مطلقاً، با اذن پدر و بدون اذن او فرق نمی کند. س 767 : آیا باید صیغه عقد موقت به زبان
عربی گفته شود یا رضایت دوطرف کفایت می کند؟ باسمه جلت اسمائه رضایت کفایت نمی کند. س 768 : آیا صیغه متعه را می
توان به هر زبان (فارسی، انگلیسی، عربی، ترکیه اي و ژاپنی) ترجمه کرد و خواند؟ باسمه جلت اسمائه در صورت امکان به عربی
خواندن و یا وکیلی را ولو با تلفن وکیل کنند که صیغه بخواند، خواندن به غیر عربی کافی نیست. س 769 : آیا عاقد باید در حین
صیغه (متعه) خواندن روز و ساعت و مقدار مهریه را در ذهن خودش بگذراند؟ باسمه جلت اسمائه قبل از خواندن صیغه متعه
بایدمقدار مهریه و مدت عقد را تعیین کنند و در ذهن گذراندن کافی نیست. س 770 : مردي که به زن خود ظلم می کند و کسی
خبر ندارد، آیا از باب آیه شریفه لا یحب الله الجهر... می توان این مطلب را به دیگران اطلاع داد؟ باسمه جلت اسمائه خود زن می
تواند اطلاع دهد و دیگران هم از باب جلوگیري از منکر جائز است اطلاع دهند. س 771 : زنی به خاطر بچه دار نشدن از شوهر
طلاق می گیرد و بعد از انقضاي عده به عقد موقت برادر شوهرش در می آید و به واسطه تلقیح، نطفه این مرد به رحم زن منتقل
می شود، آیا این زن براي ازدواج با شوهر اول باید عده نگه دارد؟ بر فرض داشتن عده، آیا انتهاي حمل پایان عده است؟ باسمه
جلت اسمائه اگر برادرشوهر اول بعد از عقد دخول نکرده است، بر ازدواج با شوهر اول لازم نیست عده نگه دارد (;انما العدة من
الماء) بعد از دخول است. س 772 : دختر خانمی عقد کرده است و مخارج او را داماد می پردازد در صورتی که پدر مخالف باشد
آیا می تواند بدون اذن ایشان از منزل خارج شود؟ باسمه جلت اسمائه بلی می تواند ;اگر مراد از ایشان پدر باشد و اگر مراد داماد
باشد، خیر نمی تواند. س 773 : آیا مخارج جزیی درمان همسر جزء نفقه حساب می شود یا خیر؟ (مثل پر کردن دندان، عصب
کشی، جراحی و غیره) باسمه جلت اسمائه بلی، مخارج درمان همسر مطلقاً جزء نفقه واجبه است. س 774 : آیا مخارج جزیی زن
مثل خرید لوازم آرایش جزء نفقه حساب می شود؟ باسمه جلت اسمائه مخارج لوازم آرایش متعارفه جزء نفقه لازمه بر شوهر است.
س 775 : آیا ازدواج کردن با (غیرمسلمان و اهل کتاب) حتی با خواندن خطبه عقد حرام است؟ و حتی اگر خطبه خوانده شود، این
ازدواج و رابطه زناشویی زنا به حساب می آید؟ آیا زرتشتی ها و مجوسی ها هم اهل کتاب اند؟ باسمه جلت اسمائه ازدواج با اهل
کتاب، یهود و نصاري و مجوس جائز است ;و با کافر غیر کتابی جائز نیست. و با آن هایی که جائز است، باید صیغه عقد خوانده
شود ;وگرنه آمیزش جنسی، زنا و حرام است. س 776 : همسري اطاعت شوهر نمی کند و تمکین نمی کند و شوهر مضطر می شود.
آیا شوهر می تواند خودش از طریق دیگري مثل استمناء، منی را خارج کند؟ اگر چنین کاري کرد، چه حکمی دارد؟ باسمه جلت
اسمائه با دست یا بدن همسر استمناء جائز است ;ولی با دست خودش حرام است. س 777 : آیا احکام لواط بر فاعل و مفعول بر
بالغین و غیر بالغ و مختار و مجبور جاري است یا نه؟ باسمه جلت اسمائه احکام لواط بر فاعل و مفعول مختص به بالغین و مختارین
است ;فاعل و مفعول غیر بالغ ممیز تعزیر می شوند و غیرمختار تعزیر هم ندارد. س 778 : اگر کسی دو تا زن دارد یکی کبیره و
دیگري صغیره، زن کبیره، صغیره را شیر بدهد این زن دوم از زنیّت می افتد و دومی کذلک و اگر بگوییم دومی هم از زنیت نمی
افتد، ترجیح بلامرجّح است، آیا این زن صغیره دختر حکم ربیبه را دارد؟ باسمه جلت اسمائه سؤال در صورتی است که کبیره از شیر
شوهر مشترك، شیر به صغیره بدهد. در این صورت، هر دو زن بر آن شوهر حرام می شوند و نکاح هر دو فاسد می شود ;و اگر
کبیره از شیر متعلق به شوهر سابقش شیر به صغیره بدهد، چنان چه دخول به کبیره شده است، هر دو بر او حرام می شوند و نکاح هر



صفحه 76 از 122
دو فاسد می شود ;و اگر دخول به کبیره نشده است، هیچ کدام براي شوهر حرام ابدي نمی شوند ;ولی نکاح احدهما باطل می شود
به نحو تخییر. س 779 : سوزاك از بیماري هاي مسري مقاربتی محسوب می شود. آیا در این گونه موارد حق فسخ وجود دارد؟
باسمه جلت اسمائه به نظر ما خیار فسخ ثابت است به واسطه شرط ضمن عقد نکاح. س 780 : عیوب و بیماري هایی که نسبت به
فرزندي که از آنان متولد می شود مسري است و موجب ناقص الخلقه شدن یا ابتلاي فرزند به امراض لاعلاج و یا صعب العلاجی
می شود که موجب عسر و حرج فرزند و والدین او می شود و یا موجب مرگ فرزند در رحم یا پس از مدت زمانی اندك بعد از
تولد می شود، آیا در چنین مواردي حق فسخ وجود دارد؟ باسمه جلت اسمائه خیر، ثابت نیست. س 781 : آیا حق فسخ نکاح به
واسطه عیوب، اختصاص به اطلاع آن قبل از دخول است یا پس از آن نیز حق فسخ وجود دارد؟ و آیا از این جهت تفاوتی بین انواع
عیوب وجود دارد؟ باسمه جلت اسمائه به حسب اطلاق ادله فرقی بین عیوب نیست و در همه آن موارد خیار فسخ ثابت است. س
782 : آیا علت حق فسخ در عیوب برص و جذام، مسري بودن آن هاست؟ و در صورتی که سرایت در مورد آن ها وجود نداشته
باشد، آیا باز هم حق فسخ وجود دارد؟ باسمه جلت اسمائه سرایت علت منصوصه نیست تا تخصیص زده شود به صورت عدم
سرایت ;بلکه حکمت تشریع است والحکمۀ لا تخصص. س 783 : بر اساس اظهارات پزشکان، در حال حاضر می توان بیماري
جذام را چند سال قبل از آن که علائم آن آشکار شود، از طریق آزمایش خون تشخیص داد. پرسش این است که اگر هنگام عقد،
وجود بیماري و علائم قطعی آن به وسیله آزمایش خون مشخص شود، آیا حق فسخ وجود دارد؟ باسمه جلت اسمائه هر عنوانی که
در موضوع حکمی گرفته شود، فعلیت حکم منوط به فعلیت آن عنوان است. بنابراین، قبل از تحقق جذام و برص فعلیت خیار فسخ
غیر ممکن است ;لعدم فعلیۀ موضوعه. س 784 : همان گونه که مستحضرید افضا به نظر مشهور فقها، یکی شدن مجراي بول (ادرار)
و حیض است و جمعی از فقها یکی شدن مجراي حیض و غائط (مدفوع) را بر آن افزوده اند و برخی نیز یکی شدن هر سه مجرا را
افضا محسوب داشته اند. پزشکان نیز معتقدند چون پارگی و از بین رفتن و یکی شدن، مربوط به پرده ها و جدارهاي داخلی دستگاه
می باشد، یکی شدن هر سه مجرا نیز ممکن است. با عنایت به توضیحات فوق، آیا در تمامی انواع افضا، حق فسخ وجود دارد؟
باسمه جلت اسمائه مقتضاي اطلاق ادله ثبوت حکم است در تمام موارد افضا ;و انصراف فردي مانند یکی شدن هر سه مجرا که اگر
ممکن باشد، فرد نادري است، موجب تقیید اطلاق نمی شود ;ولکن اهل فن می گویند یکی شدن هر سه مجرا با وطی ممکن
نیست ;زیرا، راه حیض وسط راه بول و راه غائط است و بین آن ها پرده قوي عریضی است که به واسطه وطی پاره نمی شود. به هر
حال، افضا به ما له من المصادیق موجب ثبوت خیار است. س 785 : طبق اظهارات پزشکان مطلع و متخصص، افضا گاه منشأ
مادرزادي دارد و گاه بر اثر حوادث و یا دخول و آمیزش و تجاوز تحقق می پذیرد. آیا در تمامی موارد آن حق فسخ ثابت است؟
باسمه جلت اسمائه خیر، حق فسخ بر افضا با وطی مترتب شده است ; و غیر آن را شامل نیست. س 786 : با عنایت به این که برخی
روایات عرج و لنگی زن را موجب فسخ نکاح شمرده اند، بفرمایید: آیا مقصود، آن قسم از لنگی است که موجب زمین گیري
کامل شود یا اگر لنگی آشکار باشد هرچند به حد زمین گیري هم نرسد، موجب فسخ است؟ و یا اصولا هر نوعی از آن که در
عرف، لنگی محسوب شود، موجب فسخ نکاح است؟ باسمه جلت اسمائه اقوال فقها مختلف است، اما مختارما این است که لنگی و
عرج مطلقاً موجب خیار است و موجب جواز فسخ است ;همان گونه که اکثر متقدمین قائل به آن شده اند. ولی اگر از آن موارد
لنگی غیر بیّن استثنا شود، بهتر است. س 787 : در صورتی که مقدار برص کم باشد و آن هم در اعضاي ظاهري بدن که موجب
انزجار و تنفر می شود، نباشد، آیا باز هم حق فسخ ثابت است؟ باسمه جلت اسمائه صحیح حلبی که عمده مدرك ثبوت حق فسخ
است، در برص اطلاق دارد ;لذا، در مورد سؤال حق فسخ ثابت است. س 788 : نابینایی باید در چه حدي باشد که از موجبات فسخ
به حساب آید و آیا شامل کم بینایی شدید هم می شود؟ در صورتی که با عینک، تنها شبحی را می بیند آیا نابینایی موجب فسخ
محسوب می شود؟ چنان چه با عینک به اندازه اي که بتواند زندگی را اداره کند، می بیند اما بدون عینک نمی تواند، آیا موجب



صفحه 77 از 122
فسخ نکاح است؟ باسمه جلت اسمائه مقتضاي روایات آن است که نابینایی مطلق یعنی با عینک یا بدون آن موجب جواز فسخ
نکاح است و ظاهراً شبه دیدن، دیدن نیست. س 789 : آیا قرن موضوعیت دارد یا هر عیبی که مانع از نزدیکی و مقاربت است (مانند
عفل، رتق، اشکالات ساختمانی مادرزادي مجراي تناسلی و افتادگی رحم) موجب حق فسخ است؟ باسمه جلت اسمائه در روایات
تصریح شده است به این که عفل موجب حق فسخ است ;و اما امور دیگري که مانع از نزدیکی و مقاربت است به عموم از علت در
روایات ملحق می شود به قرن ;و از آن دسته، رتق است. س 790 : در صورتی که یکی از عیوب موجب حق فسخ وجود داشته باشد
ولی قبل از عقد و یا بعد از عقد و قبل از مقاربت و دخول به طور کامل درمان شود، آیا حق فسخ وجود دارد؟ اگر به شکل ناقص
درمان شود، چطور؟ باسمه جلت اسمائه العلۀ تعمم و تخصص ;مقتضاي مفهوم علت در این موارد، عیب موجب حق فسخ نمی شود.
س 791 : با عنایت به این که ماده 1107 قانون مدنی هزینه درمان را جزو نفقه محسوب داشته است، بیان فرمایید: در صورتی که
عیوب موجب فسخ نکاح قابل درمان باشد و زن بخواهد عیوب خود را درمان کند، آیا هزینه درمان آن در دو صورت متعارف
بودن و غیر متعارف بودن هزینه، بر عهده مرد است؟ یا با توجه به حق فسخ داشتن مرد، تکلیفی بر عهده ندارد؟ و آیا موردي که
درمان به سهولت و در زمان کوتاه انجام شود با موردي که به دشواري و در درازمدت انجام شود، حکم واحدي دارند؟ باسمه
جلت اسمائه اگر فسخ نکند و امضا کند و حق فسخ ساقط شود، هزینه درمان را باید بپردازد ;وگرنه لازم نیست. س 792 : در مورد
عیوب جدید یا غیر منصوص در کدام یک از موارد زیر حق فسخ نکاح وجود دارد: الف عیوبی که نه از طریق مقاربت به طرف
مقابل سرایت کند و نه از طرق دیگر و خطري را متوجه فرزندانی که از آنان متولد می شوند نیز نمی سازد، اما بیماري و عیب
مزبور به گونه اي است که به واسطه نیاز به پرستاري زیاد یا تنفر و امثال آن ادامه زندگی را براي طرف مقابل دشوار ساخته و
موجب عسر و حرج می گردد؟ باسمه جلت اسمائه در این موارد حق فسخ ثابت نیست. س 793 : زنی سه فرزند صغیر دارد ;یکی از
آن ها دندان درد شدید دارد ولی شوهر این زن (پدر بچه ها) حاضر به دادن مخارج درمان فرزندش نیست، آیا مادر بدون اجازه
شوهرش می تواند از عیدي هایی که براي فرزندش جمع شده، هزینه درمان را بپردازد؟ و آیا می تواند از جیب شوهر مبلغی براي
معالجه بردارد؟ باسمه جلت اسمائه از عیدي هاي فرزند می تواند براي مداوا بردارد، ولی از اموال شوهرش نمی تواند بردارد. س
794 : اگر بین زن و شوهر اختلاف باشد که آیا عقد به صورت موقت بوده است یا دائم، زن مدعی عقد موقت است و شوهر مدعی
عقد دائم است و دلیلی بر قول هیچ کدام نیست ;ادعاي کدام مقدم است؟ باسمه جلت اسمائه مرد مدعی زوجیت است بعد از مضی
وقت و زن منکر است، از طرفی زن مدعی است ذکر اجل شده و مرد منکر است، بنابراین ظاهراً باب تداعی است نه مدعی منکر.
س 795 : آیا زن می تواند بعد از عقد مهریه خود را ببخشد مشروط به این که مرد تمکین جنسی نداشته باشد؟ باسمه جلت اسمائه
بلی، می تواند با شرط گذاشتن ببخشد. س 796 : مردي در حالی که جاهل به حکم و موضوع بوده است با زنی که در عده ایام
ازدواج بوده است، ازدواج می کند ;و این زن نیز جاهل به حکم حرمت ازدواج بوده است و وطی به شبهه صورت گرفته است ;آیا
پسر این مرد به این زن محرم است؟ باسمه جلت اسمائه پسر این مرد به آن زن محرم نیست. س 797 : پدري در دوران نامزدي
دخترش به داماد اذن می دهد که دخترش را به شرط عدم دخول به عقد موقت درآورد ولی بعد از خواندن عقد، پسر با دختر هم
بستر می شود ;اگر در این عمل دختر راضی باشد، آیا مهر المسمی تبدیل به مهر المثل می شود یا نه؟ باسمه جلت اسمائه خیر،
تبدیل به مهر المثل نمی شود. س 798 : دختري با پسري بدون اذن پدر عقد موقت می کنند و بکارت از بین می رود، آیا دختر
مهرالمثل را طلب دارد یا مهر المسمی را؟ باسمه جلت اسمائه اگر در حین عقد موقت شرط عدم ازاله بکارت نکرده اند، بیش از
مهر المسمی چیزي را طلب ندارد. س 799 : هدایایی که در زمان نامزدي به دختر و پسر داده می شود، آیا از نوع هبه مشروطه است
(به صورت شرط ضمنی) به طوري که اگر نامزدي بهم بخورد و ازدواج انجام نشود، به علت محقق نشدن شرط ضمنی، واهب می
تواند عین موهوبه یا مثل و یا قیمت آن را پس بگیرد؟ باسمه جلت اسمائه شرط ضمنی آن است که در وقت عقد مذکور طرفین در



صفحه 78 از 122
خاطرشان آن امر می باشد مانند تساوي در مالیت و شامل مورد نیست ;و هبه ذکر شده اگر از رحم است، لازم است ;و الا جائز
است و بدون شرط هم قابل برگشت است. س 800 : آیا ادخال بعض حشفه در زن اجنبی شوهردار، موجب غسل و حرمت ابدي
می شود و رجم دارد؟ آیا فرقی بین دُبُر و قُبُل هست؟ باسمه جلت اسمائه ادخال بعض حشفه در ترتب آثار اعم از غسل و حد و
رجم و حرمت ابدي کافی نیست ;و فرقی بین قُبُل و دُبُر نیست. س 801 : آیا شیربها که در ازدواج، پدر یا مادر دختر می گیرند آیا
بعد از ازدواج زوج می تواند برگرداند یا نه؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه شرط ضمن عقد شده باشد، یا به معامله لازمه منتقل شده
باشد،خیر نمی تواند ;و هم چنین اگر تلف شده باشد، ولی اگر هبه بوده و عین آن باقی است، می تواند برگرداند. س 802 : اگر
زن با قرائنی یا به اظهار، بداند که شوهرش کافر شده بعد از ازدواج کافر یا مرتد گردیده ولی مردم علی الظاهر او را مسلمان می
دانند، آیا عقد باطل می شود و عدّه وفات یا طلاق بگیرد؟ باسمه جلت اسمائه میزان کفر است نه دانستن مردم ;و در مورد سؤال،
اگر ارتداد قبل از دخول باشد، عقد منفسخ می شود و عده ندارد ;و اگر بعد از دخول باشد، انفساخ عقد متوقف است بر انقضاي
عده. اگر از ارتداد رجوع کرد و مسلمان شد، عقد به هم نمی خورد ;و الا به جدایی از اول امر یعنی ارتداد حکم می شود. (ت) س
803 : اگر کسی زنش بمیرد و زن دیگر اختیار کند و از زن اول یک دختر داشته باشد آیا برادر زن دوم می تواند با دختر زن اول
در باب مسائل خانوادگی « نفقه » ازدواج کند؟ باسمه جلت اسمائه بلی، می تواند چون به یکدیگر محرم نیستند. س 804 : مراد از
چیست؟ باسمه جلت اسمائه نفقه زن که بر شوهر واجب است، عبارت است از آن چه زن در زندگی به آن احتیاج دارد ;مانند
خوراك مناسب حال او، و خانه مناسب، و فرش و رخت خواب و بقیه لوازم زندگی ;حتی اسباب زینت و درمان و دکتر، و... س
805 : آیا نفقه دختر خانمی که فعلا در منزل پدرش زندگی می کند، بر شوهر واجب است یا پدر؟ باسمه جلت اسمائه حق نفقه
خانمی که در منزل پدر زندگی می کند به حسب ارتکاز عرفی در آن مدت از شوهر ساقط است. س 806 : آیا اقدامات زوج در
ایام عقد، از قبیل تهیه مایحتاج زوجه، از باب وظیفه شرعی زوج است یا به جهت تعمیق روابط وایجاد الفت و مودتِ بیش تر، بهتر
است که ادامه داشته باشد؟ باسمه جلت اسمائه ظاهراً به حسب متعارف جزء وظیفه شرعی نیست. س 807 : پدر بزرگ این جانب
(پدر پدرم) سه زن داشت ;از زن اول دو پسر که یکی از آن ها پدر بنده می باشد و از زن دوم دو پسر و چهار دختر و از زن سوم
یک پسر. پس از چندي زن دوم را طلاق می دهد و زن دوم پس از طلاق ازدواج مجددي می نمایند که حاصل آن دو دختر می
باشد و دختر چهارم این زن از شوهر اولش نیز تا هفت سالگی در منزل شوهر دوم زندگی کرده، با عنایت به این مسأله آیا این دو
دختر نسبت به پدر این جانب که از زن اول است به عنوان خواهر محرم می باشند که در نتیجه این جانب نیز که فرزندي از پسر زن
اول می باشم، آیا نسبت به بنده هم محرم می شوند و عمه هاي این جانب محسوب می گردند؟ زیرا، این جانب در هر ماه یک بار
به منزل ایشان می روم و ایشان نیز بنده را فرزند برادر خود قلمداد می نمایند و با عنایت به محبتی که نسبت به بنده دارند سر و
صورت این جانب را می بوسند و از نظر حجاب کامل هم اندکی مسامحه می کنند. این جانب را نسبت به این موضوع از حکم
خداوند متعال آگاه فرمائید. باسمه جلت اسمائه آن دو دختر به پدر شما نامحرمند، و به شما هم نامحرمند و بوسیدن آن ها شما جائز
نیست و باید رعایت حجاب کامل هم بنمایند ;و اما روایات که دال بر جواز تزویج است، خود دلیل بر نامحرم بودن است ;و در
بعضی صور دلالت بر کراهت تزویج دارد نه حرمت. و جمله از آنها هم ضعیف و یا مجهول است. س 808 : آیا ازدواج زن شیعه با
مخالف مذهب، حرام یا مکروه است؟ باسمه جلت اسمائه حرام نیست. س 809 : حدود اطاعت زوجه از زوج در مسأله خروج از
منزل را بفرمایید. باسمه جلت اسمائه خروج زن از منزل بدون اجازه زوج جائز نیست. س 810 : آیا دختر عقد کرده اي که هنوز در
خانه پدر زندگی می کند و پسر درخواست هم بستري از او دارد با توجه به این که هنوز مهر و نفقه پرداخت نشده، آیا اجابت لازم
است؟ باسمه جلت اسمائه وجوب تمکین متوقف بر زوجیت است ;فقط نهایت امر این است که اگر مرد عمل به وظیفه نکرد و نفقه
نداد، زن حق دارد تمکین نکند. س 811 : پدر و پدربزرگ دختري در ازدواج وي با پسري اختلاف دارند ;پدر راضی به ازدواج



صفحه 79 از 122
هست و پدر بزرگ راضی نیست ;قول کدام یک مقدم است؟ باسمه جلت اسمائه چنانچه دختر بالغه رشیده است، اذن هیچ کدام
شرط نیست و منع هر کدام بی اثر است. س 812 : علما فرموده اند زنا با شوهردار موجب حرمت ابدي می شود. اگر شخصی زن
شوهرداري را لمس کند و دخول صورت نگیرد ولیکن منی داخل فرج ریخته شود، آیا باز هم حرمت ابدي دارد؟ باسمه جلت
اسمائه به نظر ما زنا با شوهردار موجب حرمت ابدي نمی شود مطلقا. س 813 : اگر زنی ازدواج کند و از پشت به او دخول شود به
اندازه ختنه گاه و طلاق بگیرد، آیا براي ازدواج بعدي اذن پدر شرط است؟ باسمه جلت اسمائه خیر، اذن پدر شرط نیست. س 814
: دختر خانمی داراي مریضی تشنج است و البته به وسیله دارو مقداري بهبودي پیدا کرده است، ولی احتمال برگشت تشنج وجود
دارد، آیا براي ازدواج لازم است به داماد این بیماري را اطلاع دهد؟ باسمه جلت اسمائه اطلاع ندادن تدلیس است ;ولی هر تدلیسی
موجب خیار نیست. س 815 : اگر در جایی چنین رسم است که اگر زوج زن خود را به هر سببی طلاق دهد، زن ثیّبه را دیگر نمی
گیرند و زن در حرج می افتد ;آیا لاحرج و لاضرر او را می گیرد؟ باسمه جلت اسمائه خیر، نمی گیرد. س 816 : هرگاه زنی که با
رضایت شوهر، لوله رحم خود را بسته است، مجدداً بخواهد آن را بردارد، در دو صورت ذیل، آیا رضایت شوهر براي باز کردن
لوله رحم لازم است یا خیر؟ الف) باز کردن لوله رحم به جهت ضرورت هاي پزشکی بوده و جنبه درمانی داشته باشد. باسمه جلت
اسمائه رضایت شوهر لازم نیست. س 817 : ب) باز کردن لوله رحم براي تولید نسل و یا هر جهت دیگري غیر از ضرورت هاي
پزشکی باشد. باسمه جلت اسمائه وجهی براي اشتراط رضایت زوج نمی دانم ;اصل عدم اشتراط است. س 818 : در مواردي پرده
بکارت به دلیل ویژگی خاصی که دارد، مانع عمل مجامعت می شود و زوج قادر به ازاله بکارت نمی شود و یا ازاله طبیعی آن
موجب تحمل درد شدید از ناحیه زن می باشد، آیا در چنین مواردي زن می تواند از طریق امکانات پزشکی، مانع مزبور را مرتفع
سازد؟ در صورت جواز آیا رضایت شوهر لازم است؟ در صورت لزوم رضایت، اگر زن بی رضایت شوهر از طریق پزشکی اقدام
نماید و پزشک نیز از عدم رضایت شوهر مطلع باشد، چه مسئولیتی متوجه پزشک و زن خواهد بود؟ باسمه جلت اسمائه شوهر نسبت
به بکارت حقی دارد ;و لذا، اگر عقد با شرط بکارت محقق شده باشد و تخلف شرط بشود، تفاوت مهر باکره و غیر باکره را زن
: باید بپردازد. بنابراین، رضایت او لازم است. و پزشک اگر ضمانی متوجه او بشود، چون به امر زن بوده، او باید بپردازد. س 819
طلاقی که حاکم از ناحیه عسر و حرج زن می دهد، آیا از مصادیق طلاق بائن است یا رجعی؟ باسمه جلت اسمائه من طلاق حاکم
را از ناحیه عسر و حرج صحیح نمی دانم ;ولی بر فرض صحت، طلاق بائن است. س 820 : در صورتی که در عقد منقطع شرط
نفقه شده باشد، آیا می توان زوج را در صورت امتناع از پرداخت تعزیر کرد؟ باسمه جلت اسمائه بلی، می توان تعزیر نمود ;چون با
شرط نفقه دادن واجب می شود و بر مخالفت با واجب، تعزیر جائز می شود. س 821 : اگر مردي داراي عیبی باشد، شرعاً باید
هنگام ازدواج و عقد آن را به زن اعلام کند؟ باسمه جلت اسمائه اعلام عیب لازم نیست ;ولی چند عیب است که براي زن موجب
خیار فسخ است. س 822 : در صورتی که زن درآمد کافی داشته باشد، آیا شوهر می تواند از پرداخت نفقه به همسر خود امتناع
ورزد؟ باسمه جلت اسمائه ابداً، نفقه زن واجب است ;ولو زن متمول و مرد فقیر باشد. س 823 : آیا اگر زوجه از وطی در دبر امتناع
ورزد، ناشزه تلقی می شود؟ باسمه جلت اسمائه خیر، زن اگر امتناع از وطی در دبر بنماید، ناشزه نیست ;چون جواز وطی در دبر
مشروط به رضایت است ;والا جائز نیست. س 824 : خانمی در ایام عده ازدواج اول با مرد دیگري ازدواج می کند (هر دو جاهل به
حکم و موضوع حرمت از ازدواج در ایام عده بوده اند) و این خانم در همین ایام عده با مردي زنا می کند، آیا مرد زناکار بعد از
این که این خانم عده وطی به شبهه براي شوهر دوم نگه دارد، می تواند با دوم یا زانی ازدواج کند؟ باسمه جلت اسمائه ازدواج دوم
که در عده واقع شده است، چنان چه دخول واقع شده باشد، حرام مؤبد است ;و ازدواج با شوهر دوم باطل است. و اما زنا موجب
حرمت ابدي نیست ;بعد از تمام شدن عده، عقد زانی با زانیه صحیح است. س 825 : آیا زن می تواند بدون اطلاع شوهر از قرص
جلوگیري (ضد بارداري) استفاده نماید؟ باسمه جلت اسمائه بدون اطلاع شوهر می تواند استفاده کند ;ولی با نهی او نمی تواند. س



صفحه 80 از 122
826 : زنی ازدواج نمی کند و از راه حرام و گناه عمل نامشروع انجام می دهد و موجب آبروریزي خانواده خود شده، آیا به واسطه
قاعده لاحرج می شود او را اجبار به ازدواج حلال کرد؟ باسمه جلت اسمائه به عنوان نهی از منکر می شود اجبار نمود ;و احتیاج به
لاضرر هم نیست. س 827 : الف: اگر منی در رحم زن بریزد بدون دخول، آیا زن عده دارد؟ باسمه جلت اسمائه بلی، ریختن منی
در رحم موجب عده است. س 828 : ب: اگر منی در دبر زن بریزد بدون دخول، آیا زن عده دارد؟ باسمه جلت اسمائه خیر، ریختن
منی در دبُر موجب غسل نیست ;ولی دخول در دبر موجب عده است. س 829 : آیا زن می تواند، ضمن عقد شرعی (ازدواج) شرط
کند که من بتوانم بدون اجازه شوهر از خانه بیرون بروم ;البته نه در حدي که منافات با حق شوهر داشته باشد، آیا چنین شرطی
صحیح است؟ باسمه جلت اسمائه اگر شرطِ حکم کند یعنی جواز خارج شدن بدون اجازه شوهر، شرط صحیح نیست ;و اگر شرطِ
فعل کند به این نحو که شوهر اجازه بدهد و زن بدون استجازه خارج شود، شرط صحیح است. س 830 : آیا مُحل می تواند با زن
محرمه خود جماع کند؟ باسمه جلت اسمائه خیر، نمی تواند ;و اگر جماع نمود، کفاره بر زوجه واجب می شود و کفاره ذبح یک
شتر است و پول آن را هم زوج باید بدهد. س 831 : خواستگاري در عده زن (عده طلاق بائن، رجعی، عده وفات و عده عقد
موقت) چه حکمی دارد؟ باسمه جلت اسمائه خواستگاري در عده بائن جائز است ;و در رجعی، جائز نیست. س 832 : مردي در
برابر خواسته همسر که خواستار کار کردن در بیرون از منزل است می گوید به این شرط که تمام حقوقت را به من بدهی، اجازه می
دهم ;آیا چنین شرطی صحیح است؟ باسمه جلت اسمائه اگر شرط فعل باشد، صحیح است ;ولی اگر شرط کند حقوقت مال من
باشد، صحیح نیست ;چون خلاف کتاب و سنت است. س 833 : مردي قدرت هم بستري دارد ;ولی قدرت بارور کردن ندارد، آیا
باید به زن بگوید؟ باسمه جلت اسمائه لازم نیست. س 834 : دختري عقد کرده است و قبل از عروسی به خاطر تصادف شوهر جدا
می شوند ;مبلغی شیربها داماد به پدر خانم براي تهیه جهیزیه داده، حالا اگر جهیزیه تهیه نکرده اند، باید پول را برگردانند؟ اگر
جهیزیه تهیه شده بود، چطور؟ صاحب پول کیست؟ باسمه جلت اسمائه شیربها که داماد می دهد براي کمک به جهیزیه به حسب
ظاهر مال خود داماد است و باید به داماد برگردانند. س 835 : زن و شوهري که بعد از ازدواج به خاطر عدم تفاهم از یکدیگر جدا
زندگی می کنند و مرد براي همسرش مسکن تهیه نکرده و زن و مرد هر کدام در خانه والدین خود هستند و مرد هم نفقه نمی دهد،
آیا زن براي خروج از منزل باید اجازه بگیرد یا لازم نیست؟ باسمه جلت اسمائه خیر، اجازه گرفتن لازم نیست. س 836 : زنی در
ذیل عقد موقت شرط نفقه کرده و مرد قبول کرده است، ولی الآن نمی دهد. الف) آیا زن می تواند تمکین نکند؟ باسمه جلت
: اسمائه بلی می تواند. س 837 : ب) آیا می تواند خودش از اموال شوهر تقاص کند؟ باسمه جلت اسمائه خیر نمی تواند. س 838
ج) آیا این شرط تکلیفی است و یا این که واقعاً مرد، مدیون زن است؟ باسمه جلت اسمائه وجوب عمل به شرط حکم تکلیفی است
نه وضعی ;بنابراین، مرد مدیون نیست ;و لذا، تقاص هم نمی تواند بنماید. س 839 : آیا کفاراتی که بر عهده زن می آید، بر شوهر
واجب است آن ها را بدهد و جزء نفقات است؟ باسمه جلت اسمائه کفارات، جزء نفقات نیست. س 840 : زن و مردي که با طلاق
از همدیگر جدا شده اند، آیا می توانند بعد از تمام شدن عده به عکس هاي قبل از طلاق (اعم از: عریان، بی حجاب، با حجاب و
غیره) نگاه کنند؟ باسمه جلت اسمائه خیر، نمی توانند نگاه کنند ;چون فعلًا اجنبی هستند. عقد موقت س 841 : در عقد موقت که
زن تقاضا دارد بقیه مدت بخشیده شود، آیا کلمات زیر کفایت از بخشیدن بقیه مدت می کند: الف) فسخ شد فسخ شد. ب) دیگر
بین ما چیزي نیست. ج) برو در پناه خدا گذاشتم. د) بین من و شما چیزي نیست. باسمه جلت اسمائه اگر به قصد بخشیدن مدت
باشد، کافی است ;به شرط آن که این الفاظ عرفاً کاشف از بخشیدن باشد که کاشف هست. س 842 : آیا ذکر اَجَل مجهول در
متعه مانند مرّة یا مرّتین موجب بطلان عقد است یا عقد صحیح است؟ باسمه جلت اسمائه موجب بطلان عقد است. س 843 : خانمی
صیغه موقت بوده، مدت تمام شده است ;یک خون دیده، 5 ماه دیگر خونی ندیده است، وظیفه او براي ازدواج مجدد چیست؟
باسمه جلت اسمائه این خانم عده اش چهل و پنج روز است. (ت) س 844 : آیا باید با کسی که قبلا رابطه داشته، براي زمان عده



صفحه 81 از 122
صبر کنم؟ اگر او بگوید عده اش گذشته است، آیا باید حرفش را قبول کنم؟ باسمه جلت اسمائه زن زناکار عده ندارد ;صبر کردن
لازم نیست. زنی که عده دارد، مثلًا ازدواج موقت با کسی نموده، اگر بگوید عده ام تمام شده است، حرفش را باید قبول نمود. س
845 : اگر مرد مسلمانی با زن مسیحی ازدواج موقت کند و حاصل این ازدواج دختري باشد که مسلمان است بعد از مدتی این زن با
مردي مسیحی ازدواج می کند و دخول نیز صورت می گیرد، آیا این دختر مسلمان از باب ربیبه بر این مرد دوم (شوهر مادر) محرم
است؟ باسمه جلت اسمائه بلی، محرم می باشد. س 846 : زن و مرد در مورد مدت صیغه موقت اختلاف دارند، مثلا زن می گوید
آخر اسفند تمام می شود و مرد می گوید تا 15 فروردین ادامه دارد ;این جا قول کدام مقدم است؟ باسمه جلت اسمائه در مورد
سؤال مرد مدعی است و زن منکر، قول زن موافق اصل است. س 847 : فردي با زنی ازدواج موقت نموده و بعد از انقضاي مدت و
در زمان عده او را به عقد دائم خود در می آورد و قبل از دخول وي را مطلقه می نماید. آیا در این طلاق، زن، حکم مطلقه غیر
مدخوله را از حیث عده، رجوع و مانند آن دارد یا حکم طلاق زن مدخول بها را دارد؟ حکم عده، حق رجوع، نفقه و سایر آثار این
طلاق را بیان فرمایید. باسمه جلت اسمائه در این فرض از حیث طلاق از ازدواج دوم عده ندارد ;ولی عده انقضاي مدت ازدواج اول
اگر ایام عده منقضی نشده باشد، باقی است ;چون ازدواج دوم با عده عقد اول تنافی ندارد. زیرا، آن عده بر غیر زوج است و شامل
او نیست ;ولی بعد از طلاق، نه رجوع جائز است، نه نفقه واجب. بلی، می تواند براي مرتبه سوم با آن زن ازدواج نماید. (ت) س
848 : اگر زنی را که صیغه موقت بود به عقد دائم درآورد، و عقد موقت را فسخ نکرد، آیا این عقد درست است یا باید فسخ
نماید؟ باسمه جلت اسمائه بدون فسخ هم عقد دائم ولو من حین العقد صحیح است ;البته فسخ کردن بهتر است. س 849 : متأسفانه
با توجه به این که در جامعه امروزي در ایران و سایر کشورها، زنان فاحشه زیادي وجود دارد که در مقابل دریافت پول، حاضر به
انجام عمل جنسی می باشند و به خاطر فقر فرهنگی و دینی، اعتقاد و التزامی به مسأله متعه ندارند و چه بسا آن را به استهزا می
گیرند ;لذا چند مسأله پیرامون این موضوع مطرح می گردد: آیا متعه نمودن چنین افرادي جائز است؟ باسمه جلت اسمائه جائز
است ;چنان چه توبه کند، هیچ اشکالی ندارد ;و اگر توبه نکند، مکروه است. س 850 : در صورت جواز متعه، آیا ثوابی که در
روایات براي متعه آمده، شامل متعه نمودن چنین افرادي هم می شود یا این که فقط صرفاً جائز است؟ باسمه جلت اسمائه ثواب
مطلقاً متوقف بر عمل با قصد قربت است و بدون آن هیچ عملی ثواب ندارد. در صورت قصد قربت به متعه هم ثواب دارد. س 851
: آیا براي اجراي صیغه حتماً باید او را از مهر و مدت مطلع ساخت و از وي وکالت گرفته و در حضور او صیغه را خواند یا این که
بدون اخذ وکالت و در غیاب او هم می توان صیغه را جاري کرد؟ (با توجه به این که یقیناً او راضی است و تنها هدف او رسیدن به
پول است و چنین اظهار می دارند که براي یک بار رابطه برقرار کردن فلان مبلغ) و آیا مدت را مثلا یک بار رابطه قرار دادن جائز
است یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه براي اجراي صیغه باید از مهر و مدت مطلع شود، و وکالت در اجراي صیغه بدهد ;مجرد رضایت
کافی نیست. البته حضور او هم لازم نیست. و تعیین یک بار رابطه داشتن بدون تعیین مدت کافی نیست. با تعیین مدت که قهراً
شرط ضمن العقد است، اشکال ندارد. س 852 : با توجه به این که آن ها هیچ گونه توجه و اعتقادي به مسأله عده ندارند (و یقیناً
مجدداً با شخص دیگري رابطه برقرار می نمایند) پس از پایان مدت آیا باز هم ملزم به عده نگه داشتن می باشند یا این که شخص
دیگري هم می تواند آن ها را صیغه نماید؟ باسمه جلت اسمائه اعتقاد نداشتن او موجب عدم صحت نیست ;و عده هم دارد. س
853 : در صورتی که احتمال دروغ گفتن آن ها وجود داشته باشد، آیا سؤال کردن در خصوص شوهر و حیض لازم است؟ و آیا به
قول آن ها در مورد شوهر نداشتن و حیض نبودن می توان اعتماد کرد؟ باسمه جلت اسمائه قول او در مورد این که حائض نیست و
عده ندارد ;در صورت علم به کذب حجت نیست ;ولی اگر علم نداشته باشد، قولش حجت است. س 854 : مقصود از مشهوره (که
برخی فرموده اند بنابر احتیاط متعه زانیه مشهوره جائز نیست) چیست؟ باسمه جلت اسمائه مشهوره به زنا عبارت از زنی است که
مکرر مرتکب زنا شده است ;و هر کس هم پیشنهاد کرده از حیث زنا بودن امتناع نکند. س 855 : در عقد موقت (متعه) اگر مرد زن



صفحه 82 از 122
را به گونه اي فریب دهد که اگر این کار را نمی کرد، قطعاً زن راضی به عقد موقت نمی شد، مثلا به زن نگفته باشد که همسر
دیگري دارد، آیا جائز است زن هر وقت که پی به این فریب برد، از مرد جدا شود؟ یا این امر نیاز به اذن مرد دارد؟ یا زن باید براي
جدا شدن حتماً از مجتهد اجازه بگیرد؟ باسمه جلت اسمائه تخلف داعی به عقد ضرر نمی زند ;و زن نمی تواند به شخصه یا او با
اجازه مجتهد از مرد جدا شود. بلی، اگر ضمن عقد شرط کنند که اگر مرد زن دیگري دارد، اختیار جدا شدن با زن باشد ;در این
صورت، بدون اجازه مرد و بدون اجازه مجتهد زن می تواند جدا شود. س 856 : در مسأله قبل اگر عدم رضایت زن به متعه شدن
قطعی نباشد و فقط احتمال بسیار زیاد دهند که اگر مرد واقعیت را می گفت، زن راضی نمی شد، آیا باز هم احکام فوق بر آن
مترتب است؟ باسمه جلت اسمائه حکم فوق که بیان کردم، بلی جاري است. س 857 : خانمی عقد موقت مردي بوده، بدون هیچ
هم بستري بعد از گذشت 11 سال که ازدواج کرده و فرزند دارد حالا شک می کند که آیا عقد دوم بعد از گذشت و تمام شدن
عقد اول بوده یا هنوز عقد اول تمام نشده بود؟ وظیفه چیست؟ باسمه جلت اسمائه عقد دوم محکوم به صحت است. س 858 : آیا
زن در متعه می تواند شرط کند که حق هبه مدت در دست من باشد؟ باسمه جلت اسمائه اگر شرط کند که حق هبه مدت با من
باشد، شرط مخالف کتاب و سنت است و جائز نیست ;ولی اگر شرط کند من از طرف تو در هبه وکیل باشم، صحیح است.
طلاق
س 859 : اگر مردي زنش را طلاق داد، زن می گوید دخول نشد ولی مرد خلاف آن را می گوید ;قول کدام مقدم است و یا دعوا
به عکس باشد؟ و بر فرض این که زن متهم باشد، مسأله چه صورت دارد؟ باسمه جلت اسمائه چنان چه خلوت بین آن دو به نحوي
که خالی از موانع دخول بوده است یا بکارت از بین رفته و مرد ادعا می کند که بکارت به جماع از بین رفته، در این دو صورت،
قول مرد مقدم است. س 860 : در عده طلاق خلع و مبارات آیا می توان با خواهر زن ازدواج کرد؟ باسمه جلت اسمائه بلی، می
توان ازدواج نمود ;بلااشکال است. س 861 : اگر هنگام طلاق مبارات اشتباهاً صیغه خلع خوانده شود، حکم چیست؟ باسمه جلت
اسمائه طلاق صحیح است و حکم طلاق مباراة را دارد. س 862 : زن در طلاق رجعی با رجوع مرد می تواند قبول نکند؟ باسمه
جلت اسمائه خیر، نمی تواند. س 863 : اگر شخصی همسر خود را سه طلاقه نموده، در حین عده آیا زن می تواند رجوع به بذل
نماید؟ اگر زن رجوع به بذل نمود، آیا مرد هم می تواند رجوع کند؟ باسمه جلت اسمائه زن نمی تواند رجوع به بذل کند ;چون
مرد نمی تواند رجوع کند ;و بین جواز رجوع زن و جواز رجوع مرد تلازم است. س 864 : خانم مطلقه به طلاق خلعی، با رجوع
شوهرش موافقت کرده و مدت زیادي عمل زناشویی انجام داده اند، ولی زوجه رجوع به بذل نکرده است، آیا بدون رجوع زوجه به
بذل عقد پابرجا می باشد یا خیر؟ باسمه جلت اسمائه بدون رجوع زوجه به بذل، رجوع شوهر ولو با موافقت زوجه، اثر ندارد و عقد
پابرجا نیست. س 865 : مردي که چندین ماه یا چند سال در زندان بوده یا زن در اثر اختلاف خانوادگی خانه مرد را ترك کرده و
در این مدت زیاد نزدیکی صورت نگیرد، اگر چنین مردي زن را طلاق دهد یا زن خودش از مرد طلاق بگیرد، آیا باز هم واجب
است زن عده طلاق نگه دارد؟ باسمه جلت اسمائه بلی، لازم است عده نگاه دارد. س 866 : آیا تحمل شهادت در طلاق، و شخص
شاهد می داند که عادل نیست جائز است؟ باسمه جلت اسمائه وجهی بر عدم جواز نمی دانم. س 867 : اگر پس از طلاق، یقین پیدا
شود شهودي که در وقت طلاق عادل دانسته شده بوده اند، عادل نبوده اند، آیا طلاق صحیح است یا باطل؟ باسمه جلت اسمائه
طلاق باطل است. س 868 : اگر وکیل طلاق، پس از طلاق دادن و اعلام انجام و صحت آن، به زن و شوهر بگوید طلاق باطل بوده
است، آیا این زن و شوهر می توانند به قول اخیر او ترتیب اثر بدهند؟ باسمه جلت اسمائه قول وکیل حجت است ;باید به قول او
ترتیب اثر بدهند ;مگر آن که احتمال بدهند دروغ می گوید. س 869 : اگر موکل اطمینان داشته باشد که شهود طلاق وکیل که
وکیل آن ها را عادل می دانسته، عادل نبوده اند، آیا این طلاق براي موکل صحیح است یا باطل؟ باسمه جلت اسمائه طلاق باطل



صفحه 83 از 122
است. س 870 : آیا کمی یا زیادي مدت فاصله بین کشف خلاف در طلاق از زمان اجراي طلاق فرقی در بطلان طلاق دارد؟ باسمه
جلت اسمائه فرق بین طولانی بودن مدت و کوتاه بودن آن نیست. س 871 : اگر شوهر توجه داشته و زن نمی دانسته است که طلاق
سوم است، آیا آثار طلاق سوم را دارد یا تحریم ازدواج مجدد در صورت توجه و عدم علم به سومین طلاق بودن است؟ باسمه
جلت اسمائه طلاق موجب حرمت است ولو زن نداند که طلاق سوم است. س 872 : وکیل طرفین بعد از بذل، آیا از جانب شوهر
قبول کردن آن بذل براي صحت طلاق، شرط است یا همان وکالت کفایت می کند؟ باسمه جلت اسمائه همان وکالت کفایت می
کند. س 873 : اگر مردي زنش را طلاق بائن بدهد، آیا می تواند در زمان عده، خواهر زن را عقد کند؟ باسمه جلت اسمائه بلی،
می تواند خواهرزن را عقد کند. س 874 : اگر دختر قبل از بلوغ وطی شود، آیا بعد از طلاق، و یا مردن شوهر عده دارد؟ باسمه
جلت اسمائه اگر طلاق قبل از بلوغ باشد، عده طلاق ندارد ;و اگر بعد از بلوغ باشد، عده دارد. و عده وفات باید نگه دارد ;ولو قبل
از بلوغ شوهر فوت کند.
مهریه