گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد اول
نفس خود را براي صبر، آماده کن.






در صورتی که انسان داراي صبر و استقامت باشد، سرانجام به مقصود خویش میرسد و شاهد پیروزي و موفقیّت خود میشود. ص
صفحه 58 از 85
و ظفر هر دو از دوستان قدیمند بر اثر صبر، نوبت ظفر آید همچنین از سفارشات اوست: رَضِّ نَفْسَکَ عَلَی الصَّبْرِ تُخَلِّصْ مِنَ
الْاِثْمِ.( 142 ) نفس خود را راضی بر صبر کن، تا از گناه رهایی یابی. زیرا در صورتی که نفس خود را آماده و راضی بر صبر نکرده
باشید، اکراه باطنی و بیمیلی نفس، موجب اثرات سوء میگردد و با طغیان نفس وسیله شکست شما فراهم میشود. آري انگیزه
مهمّی که اهل بیت اطهارعلیهم السلام ما را به صبر و شکیبائی امر فرمودهاند، این است که صبر، وسیله قبولی در امتحانات الهی
است. به وسیله صبر، انسان میتواند در برابر مشکلات و گرفتاریهائی که به عنوان آزمایش براي او پیش میآید، ایمان و اعتقاد
خود را اثبات کند. اولیاء خدا همه در این امتحان شرکت کردهاند و توانستهاند در نابسامانیهاي شدید، خود را تسلیم مشیّت خداوند
قرار دهند.
مرحوم کنی و نتیجه صبر و استقامت او
از کسانی که در برابر مشکلات صبر ورزید و عزم راسخ و ایمان خود را ثابت نمود، مرحوم ملّا علی کنی است. او در نجف اشرف
در نهایت فقر و احتیاج زندگی میکرد. در هر هفته یک شب به مسجد سهله میرفت و از گوشه و کنارِ مسجد بدون توجّه دیگران،
نانهاي خشکی را که در اطراف ریخته شده بود، جمع میکرد و به مدرسه میبرد و یک هفته با آن گذران میکرد. او مدّتها این
گونه زندگی کرد و صبر و استقامت را پیشه خود ساخت؛ تا آن که از نجف اشرف عازم کربلا شد و در آنجا رحل اقامت افکند. او
در کربلا نیز در کمال سختی و تنگدستی میگذراند؛ ولی هیچ گاه دست از صبر برنداشت و همچنان استقامت ورزید؛ تا سرانجام
براي رفع احتیاج خود متوسّل به جناب حرّ شهید گردید. مرسوم بود افرادي که تنگدست بودند چند شب چهارشنبه به زیارت حرّ
میرفتند و به ایشان متوسّل میشدند و با توسّل به جناب حرّ، مشکلات مادّي آنان حلّ میشد. مرحوم کنی شبهاي چهارشنبه به
آقاي من تو را « : زیارت حرّ میرفت و براي رفع تنگدستی، آن جناب را وسیله قرار میداد. شبی در خواب جناب حرّ به وي فرمود
فرداي همان روز مؤمنی پیدا شد، قنات آبی را به ایشان بخشید. شخص دیگري آن قنات را از او به مدّت .» آقايِ تهران قرار داد
یکسال به بیست و پنج تومان اجاره کرد. مرحوم کنی با همان پول خود را به تهران رساند. سال دیگر قنات را چهارصد تومان اجاره
داد. کمکم امرش بالا گرفت؛ به حدّي که ناصرالدین شاه از او خائف بود. گویند خیابانی به امر شاه در تهران ایجاد کردند که
مسجد کوچکی به خاطر آن تخریب میشد. چون دستور شاه بود، علماي تهران نتوانستند با او مخالفت کنند. به این جهت، تصمیم
گرفتند در عوض آن مسجد، مسجد بزرگتري در محلّ دیگر بنا کنند. مرحوم کنی از جریان آگاهی یافت، نامهاي به شاه فرستاد که
143 ) شاه از خراب کردن مسجد ).» اَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِاَصْحابِ الْفیل × بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ « : در صدر آن نوشته بود
صرف نظر کرد و مسیر خیابان را عوض نمود.( 144 ) روزي ناصرالدین شاه با خدم و حشم به قصد شکار از دروازه شهر بیرون رفت.
پس از خروج از شهر نگاهی به منظره تهران نمود و کمی در فکر فرو رفت. او فوراً از تصمیم خود پشیمان شد و به شهر بازگشت.
بعضی از نزدیکان وي، سرّ این کار را از او جویا شدند. شاه محرمانه چنین پاسخ داد: چون از دروازه شهر خارج شدم و نگاهم به
دروازه شهر افتاد، این فکر به ذهنم وارد شد که اگر حاجی ملّا علی کنی امر کند در دروازه را به روي من ببندند و باز نکنند، من
چه خواهم کرد؟ از این رو ترس و وحشت مرا فرا گرفت. گفتم: بهتر اینست که به شهر بازگردم. دستگاه و تجمّلات مرحوم آخوند
کنی، چنان بود که مورد توجّه شاهزادگان بود! گویند دختر ناصرالدین شاه به عراق رفت و در نجف اشرف به زیارت مرحوم شیخ
انصاري شرفیاب شد. آثار زهد عیسوي و علائم ورع یحیوي را در ساحت مقدّس شیخ یافت! فرش اطاق شیخ، یک بوریا بود که
نصف اطاق را گرفته بود، یک سفره حصیري به دیوار آویزان و یک پیه سوز سفالی در کنار منقل گلی، اطاق را نیمه روشن کرده
بود. شاهزاده وقتی وضع اطاق شیخ را دید، نتوانست خودداري کند و گفت: اگر ملّا و مجتهد این است، پس حاجی ملّا علی کنی
چه میگوید؟ هنوز سخن وي تمام نشده بود که مرحوم شیخ انصاري به حدّي بر او پرخاش نمود تا شاهزاده به گریه افتاد و گفت:
صفحه 59 از 85
آقا توبه کردم نفهمیدم، مرا عفو کنید. شیخ از تقصیر او گذشت و فرمود: جناب آقاي کنی حق دارد آن طور زندگانی کند؛ زیرا او
در مقابل پدر تو همان گونه باید زندگانی کند؛ ولی من در میان طلّاب هستم، باید امور زندگانیم مانند طلّاب باشد!( 145 ) اگر
مرحوم کنی در برابر مشکلات صبر و شکیبائی نمیداشت، این همه محبوبیّت، قدرت و عظمت را چگونه بدست میآورد؟
صبر نیروبخش و قدرت آفرین است
146 ) از صبر )» وَاسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلوةِ « : خداوند متعال صبر را وسیله کمک و استعانت معرفی میکند و در قرآن مجید میفرماید
و نماز کمک بجوئید. خداوند صبر را در کنار نماز، بلکه مقدم بر آن ذکر فرموده که خود اشاره بر این است که از آثار
انرژيبخشی که بر اثر صبر در انسان ایجاد میشود، به خوبی میتوان کمک گرفت. انسان بر اثر صبر، از امدادهاي غیبی خداوند
بهرهمند میگردد. کمکهاي غیبی، توسط ملائکهاي که مأمور به امداد صبرکنندگان میشوند به آنان میرسد. قرآن مجید نه تنها
صبر و شکیبائی را وظیفه همه مؤمنین میداند، بلکه دستور میدهد علاوه بر صبر و استقامت، باید دیگران را نیز امر به صبر کنند.
147 ) اي کسانی که ایمان آوردهاید، صبر پیشه کنید و دیگران را ).» یا اَیُّهَا الِّذینَ امَنُوا اِصْبِرُوا وَصابِرُوا وَرابِطُوا « : خداوند میفرماید
امر به صبر بنمائید و )با امام زمان خود( در ارتباط باشید.( 148 ) انسان، بر اثر صبر و استقامت از نیروئی برتر و قدرتی بیشتر برخوردار
میشود؛ زیرا صبر به انسان روحیّه میدهد و او را آماده براي مشکلات و سختیها مینماید. آمادگی براي تحمّل مشکلات، نقش
اِنْ یَکُنْ مِنْکُمْ عِشْرُونَ صابِرُونَ یَغْلِبُوا مِأَتَیْنِ « : مهمّی در مقاومت با نیروي مخالف دارد. خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید
149 ) اگر بیست نفر از شما اهل صبر باشند، بر دویست نفر غلبه مییابند. زیرا صبر میتواند بر نیروي جسمی انسان نیز بیفزاید و او ).»
را در برابر دشمن مقاوم و پایدار سازد؛ زیرا وقتی روحیّه انسان قوي شد و در فکرش نیروي استقامت پدیدار گشت، ضعف جسمی
او به قوّت و قدرت تبدیل میشود. پافشاري و استقامتِ میخ سزد ار عبرتِ بشر گردد بر سرش هرچه بیشتر کوبی پافشاریش بیشتر
گردد
نتیجه بحث
صبر و استقامت از شرایط ضروري و مهمّ براي دست یافتن به مقاصد بزرگ است. نفس خود را بر صبر و استقامت آماده و راضی
کنید؛ تا مشکلات بزرگ براي شما آسان شود. صبر و استقامت روحیّه شما را تقویت میکند؛ ضعف روحی را به قوّت و نیرو
تبدیل میکند، و بر قدرت اراده شما میافزاید. صبر و استقامت همچنان سدّي که از هدر رفتن آبها جلوگیري میکند، توانائیهاي
شما را متمرکز میکند و مانع از دست رفتن آنها میشود. مردان خودساخته، موانع بزرگ را با صبر و استقامت از سر راه خویش
برطرف میسازند و به این وسیله به آرزوهاي دیرین خود دست مییابند و به گنجینههایی از اسرار پی میبرند؛ در این هنگام همه
تلخیها و ناکامیهائی که بر اثر صبر متحمّل آن شدهاند، به لذائذ گوارايِ روحی تبدیل میشود. شما نیز صبر و شکیبائی را پیشه کنید
و در برابر مشکلات بزرگ پایداري نمائید؛ تا همچون مردان خودساخته به مقاصد عالی و ارزشمند خود نائل شوید. باغبان گر پنج
روزي صحبت گل بایدش بر جفاي خارِ هجران، صبر بلبل بایدش
11 اهمیّت اخلاص
اخلاص به معناي پاك بودن رفتار و کردار آدمی از تظاهر و ریا و سایر امور شرك آمیز است. و از صفات بسیار ارزندهاي است که
وَاذْکُرْ « : خداوند متعال برخی از بندگان خود را به دارا بودن مراحل عالی آن ستوده است. خداوند درباره حضرت موسی میفرماید
150 ) به یاد آور در کتاب، موسی را؛ بدرستی که او مخلص بود و رسول و ).» فِی الْکِتابِ موُسی اِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَکانَ رَسُولًا نَبِیّاً
صفحه 60 از 85
151 ) براستی او از بندگان مخلَص ما بود. این گونه ).» اِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصینَ « : پیامبر بود. و درباره حضرت یوسف میفرماید
شخصیّتهاي بزرگ از درجه مخلِصین گذشته و به مقام مخلَصین راه یافتهاند. امام جوادعلیه السلام اخلاص را یکی از صفات سیصد
و سیزده تن از بزرگترین یاوران امام عصر ارواحنا فداه میدانند و آنان را به دارا بودن این خصلت میستایند و میفرمایند: فَاِذَا
اجْتَمَعَتْ لَهُ هذِهِ الْعِدَّةُ مِنْ اَهْلِ الْاِخْلاصِ اَظْهَرَ اَمْرَهُ.( 152 ) آن گاه که این عدّه از اهل اخلاص، در خدمت حضرت مهديعلیه السلام
گرد آیند، آن بزرگوار امر خود را ظاهر میفرماید. چون آن بزرگواران از قدرتهاي خارق العاده و از تواناییهایی غیر عادي
بهرهمندند، اخلاص از صفات ضروري آنانست تا از قدرتهاي روحی خود، کاملًا در تحت سیطره ولایت امام زمان عجّل اللَّه تعالی
فرجه الشریف استفاده کنند.
اثر و نتیجه اخلاص
اگر رفتار و کردار ما بر اساس پیروي از نفس باشد، عمر ما تباه شده و نتیجهاي از زندگی دنیا، جز خسران و زیان در آخرت
نخواهیم دید؛ ولی اگر اعمال ما به خاطر داشتن اخلاص، براي خدا باشد، زندگی ما پرثمر میشود و بهترین نتیجههاي مطلوب را در
دنیا و آخرت بدست میآوریم. حضرت امام صادقعلیه السلام در گفتاري که هدایت کننده همه جویندگان راه حق است،
میفرمایند: اَلاِخْلاصُ یَجْمَعُ حَواصِلَ الْاَعْمالِ.( 153 ) اخلاص، نتیجههاي اعمال را جمع آوري میکند. وقتی که ثمرات کردار انسان
جمع آوري شد، اجتماع آنها نیروي بزرگی را تشکیل میدهد. همچون قطرات آب که پیوستن آنها به یکدیگر دریاي پهناوري را
بوجود میآورد. اخلاص نیز ثمرات رفتار انسان را جمع میکند و قدرت عظیمی را در نفس ایجاد مینماید.
» جواهر الکلام « اخلاص صاحب
نام برد. » جواهر الکلام « با نگاه به صفحات تاریخ، شواهد زیادي بر این حقیقت مییابیم. به عنوان نمونه میتوان از صاحب کتاب
جواهر « نوشته نشده است. صاحب » جواهر الکلام « مرحوم محدّث قمی مینویسد: در اسلام درباره حلال و حرام کتابی همانند
که شرح شرایع است - پرداخت. او بر اثر فقر و تنگ - » جواهر الکلام « در حالی که بیست و پنج سال داشت، به تصنیف » الکلام
پرداخت تا شخصاً در مسافرتها او را همراه » جواهر الکلام « دستی، قدرت خرید کتابهاي لازم را نداشت؛ از این رو به نوشتن کتاب
داشته باشد و هنگامی که مردم از او مسائلی را میپرسند، در صورت احتیاج به آن مراجعه کند. از این جهت که کتاب را براي
خودش نوشته بود نه براي دیگران، هیچ گونه شبهه ریا و تظاهر در آن وجود نداشت. در زمان وي حدود بیست نفر از علماء دیگر
به نوشتن شرح شرایع مشغول بودند که نه هیچ کدام منتشر شد و نه هیچ یک پایان پذیرفت. مرحوم صاحب جواهر فرزندي داشت
که امورات و کارهاي او را انجام میداد و او با خیال راحت به نوشتن و تکمیل مجلّدات کتاب خویش مشغول » شیخ حمید « به نام
به مرگ ناگهانی درگذشت و صاحب جواهر را داغدار و آشفته خاطر ساخت. او خود فرموده است: پس از » شیخ حمید « بود. ولی
مرگ فرزندم روز و شب آرام و قرار نداشتم، همیشه متفکّر و قلبم را اضطراب فرا گرفته بود؛ تا آن که در یکی از شبها از مجلسی
لاتفکر، « که بودم به قصد رفتن به منزل، خارج شدم؛ در میان راه، در حالی که در فکر و غصّه بودم، هاتفی از پشت سر ندایم داد
فکر مکن خدا با توست. چون پشت سر را نگاه کردم، احدي را ندیدم؛ آنگاه خدا را حمد نمودم و به او متوجّه شدم. پس » لک اللَّه
از آن شب، خداوند درهاي رحمتش را بر من گشود؛ امورات من انتظام یافت و حالاتم اوج گرفت.( 154 ) پس از آن که او این ندا
را شنید با خاطري آرام به نوشتن و اتمام جواهرالکلام پرداخت. این نتیجه عمل مخلصانه او بود که او را در شدیدترین گرفتاریها
یاري نمود و با شنیدن نداي غیبی، موفّق به تکمیل کتاب پرارج جواهرالکلام شد. اگر هاتف غیبی او را کمک نمینمود، تألیف
کتاب جواهرالکلام که مفصّلترین کتاب فقهی است، پایان نمیپذیرفت. مرحوم صاحب جواهر از مصادیق روشن فرمایش حضرت
صفحه 61 از 85
امیرالمؤمنینعلیه السلام است که میفرمایند: طُوبی لِمَنْ اَخْلَصَ لِلَّهِ اَلْعِبادَةَ وَالدُّعاءَ.( 155 ) خوشا به حال آن کس که براي خدا،
خالص نماید عبادت و دعا را. او بوسیله اخلاص، نه تنها سعادت خود را در دنیا تأمین کرد، بلکه در جهان آخرت نیز رستگار و
سرفراز است.
آیا همه میتوانند داراي اخلاص باشند؟
آثار مهم و گرانبهائی که براي اخلاص در کلمات اهل بیتعلیهم السلام ذکر شده و ویژگیهاي پرارزشی که مخلصین از آن
برخوردارند، شگفت آور است. اهمیّت داشتن اخلاص تا حدّي است که شاید برخی گمان کنند، دارا بودن اخلاص وظیفه همگان
نیست و تنها شخصیّتهاي ممتاز و اولیاء خدا موظّفند از نعمت اخلاص بهرهمند باشند! ولی قرآن مجید در یک دعوت عمومی
156 ) خداوند را بخوانید در حالی که دین را براي او خالص میکنید؛ ).» فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ کَرِهَ الْکافِرُونَ « : میفرماید
هر چند کافران کراهت داشته باشند. از این آیه استفاده میکنیم هر انسانی موظّف است برنامههاي دین را خالص از شوائب ریا و
امثال آن بجا آورد؛ بلکه همان گونه که در روایات آمده است، انسان باید در تمامی رفتار و کردارش از تظاهر، ریا و خودنمائی
پرهیز کند. امام صادقعلیه السلام میفرمایند: اَخْلِصْ حَرَکاتَکَ مِنَ الرِّیاءِ.( 157 ) حرکات خود را از ریا خالص کن. زیرا در صورتی
رفتار و کردار آدمی ارزشمند است که ریا و تظاهر در آن وجود نداشته باشد. میفروشد زاهد خودبین به دنیا دین خویش گشته
معلومش که در عقبی متاعش باب نیست بنابراین اخلاص یک وظیفه عمومی است و همه موظّف هستند در بدست آوردن آن
بکوشند. متأسّفانه بر اثر غفلت، بسیاري از افراد تنها در سختیهاي دردناکی که جان را به لب نزدیک میسازد، خدا را مخلصانه
هُوَ الَّذي یُسَ یِّرُکُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّی اِذا کُنْتُمْ فِی الْفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِمْ بِریحٍ طَیِّبَۀٍ وَفَرِحُوا بِها جائَتْها بِریحٍ « : میخوانند. قرآن میفرماید
عاسِفٍ وَجاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ کُلِّ مَکانٍ وَظَنُّوا اَنَّهُمْ اُحیطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدِّینَ لَئِنْ اَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنَّ مِنَ الشَّاکِرینَ
158 ) اوست که در خشکی و دریا شما را سیر میدهد تا چون در کشتی باشید و نسیمهاي پاك بر آنان بوزد و خوشنود باشند، ).»
که )ناگهان( باد سخت وزیدن گیرد و موج از هر سو آنان را فرا گیرد، و آنان گمان کنند که در میان امواج گرفتار شدهاند )در این
زمان( خدا را بخوانند، در حالی که دین )و اعتقاد خود( را براي او خالص کنند. )و میگویند خدایا:( اگر ما را نجات بخشی از این
فَاِذا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصینَ لَهُ الدّینَ فَلَمَّا « : گرفتاري، از شکرگزاران خواهیم بود. در مورد دیگر خداوند میفرماید
159 ) چون سوار کشتی شوند، خدا را بخوانند؛ در حالی که دین )و اعتقاد خود( را براي او خالص ).» نَجّیهُمْ اِلَی الْبَرِّ اِذا هُمْ یُشْرِکُونَ
میکنند. پس چون خدا آنان را نجات دهد و بسوي خشکی )بازگردند( آن گاه آنان شرك میورزند. زاهد که ترس روز جزا را
بهانه ساخت بیمش ز خلق بود، خدا را بهانه ساخت پس با استفاده از آیات قرآن بدست آوردیم: اخلاص یک وظیفه عمومی است
و باید در هر برنامه عبادي داراي اخلاص باشیم؛ ولی بسیاري از مردم تنها در لحظاتی که جان خود را در خطر میبینند، خدا را
مخلصانه میخوانند.
زحمت اخلاص
براي آن که با یک قضاوت عجولانه خود را مخلص نپنداریم، باید اعتراف کنیم که دارا بودن اخلاص، سخت و مشکل است.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در خطبه وسیله میفرمایند: تَصْفِیَۀُ الْعَمَلِ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ وَتَخْلیصُ النِّیَّۀِ مِنْ الْفِسادِ اَشَدُّ عَلَی الْعامِلینَ
مِنْ طُولِ الْجَهادِ( 160 ) خالص نمودن عمل، از اصل عمل سختتر است و خالص نمودن نیّت از فساد، سختتر است بر اهل عمل از
( اینکه جنگ به درازا کشد. در روایتی دیگر امام صادقعلیه السلام میفرمایند: اَلْاِبْقاءُ عَلَی الْعَمَلِ حَتَّی یَخْلُصَ اَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ.( 161
ادامه دادن عمل تا خالص شود، از اصل عمل سختتر است. با توجّه به این روایات درك میکنیم: اولیاء خدا، شخصیّتهاي برجسته
صفحه 62 از 85
و علماي وارستهاي که در کارها، اخلاص را پیشه خود ساخته و اعمال خود را مخلصانه انجام دادهاند، چه سختیها و دشواریهایی را
متحمّل شدهاند. آنان سوخته و ساختهاند تا به مرحله اخلاص راه یافتهاند. حضرت امام رضاعلیه السلام میفرمایند: یَخْلُصُونَ کَما
یَخْلُصُ الذَّهَبُ.( 162 ) آنان خالص میشوند، همان طور که طلا خالص میشود. همان گونه که طلا در کوره زرگري بر اثر حرارت
زیاد خالص میشود، اینان به همین دشواري به مقام اخلاص راه مییابند. قلب روي اندوده نستانند در بازار حشر خالصی باید که از
آتش برون آید سلیم بنابراین نباید تعجّب کنید از گفتار پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم آنجا که میفرمایند: مَنْ اَخْلَصَ لِلَّهِ
اَرْبَعینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنابیعَ الْحِکْمَ ۀِ مِنْ قَلْبِهِ عَلی لِسانِهِ.( 163 ) هر کس اعمال خود را چهل روز براي خدا خالص کند، خداوند
چشمههاي حکمت را از قلبش بر زبان او جاري میکند. زیرا آن کس که جسم و جانش را از وجود شیاطین پاك ساخته و هواي
نفس را به یک سو انداخته، ملائکه را در قلب خود جاي داده و دلش را مسکن جنود خداوند قرار داده است. حکمتهایی که بر
قلب او نازل میشود، بوسیله ملائکهاي که به خدمتگزاري او پرداختهاند، الهام میشود. براي رسیدن به این مراحل امام صادقعلیه
السلام میفرمایند: اَلْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلاتُسْکِنْ فی حَرَمِ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ.( 164 ) قلب، حرم خداوند است؛ پس در حرم خدا، غیر خدا را
سکونت مده.
کمال اخلاص
انسانی که اخلاص را ملکه خود ساخته است، از همه گناهان دست میکشد؛ زیرا اخلاص در صورتی به مرحله نهایی خود میرسد
که انسان کاملًا از زشتیها و آلودگیها پاك شود. حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام به این حقیقت تصریح فرمودهاند: تَمامُ الْاِخْلاصِ
تَجَنُّبُ الْمَعاصی.( 165 ) کمال اخلاص، پرهیز از همه گناهان است. در راه او شکسته دلی میخرند و بس بازار خودفروشی از آن
سوي دیگر است کمال اخلاص، تنها نیّت پاك در انجام واجبات نیست، بلکه ترك محرمات نیز در آن شرط است؛ بلکه انسانی که
در جستجوي حقایق و راه یافتن به عالم معنی است، باید فکر و اندیشه خود را نیز خالص و پاك کند. همان گونه که حضرت
رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در روایتی فرمودند: فَاتَّقِ اللَّهَ تَعالی وَاَخْلِصْ ضَ میرَكَ.( 166 ) از خداوند متعال بپرهیز و ضمیر
خود را خالص گردان. زیرا اگر انسان افکار و رفتار خود را پاك نماید، به راه نجات دست مییابد. حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام
میفرمایند: بِالْاِخْلاصِ یَکُونُ الْخَلاصُ.( 167 ) رهائی یافتن، بوسیله اخلاص بدست میآید. همان گونه که وقتی بدن خود را شستشو
میدهید، از آلودگیها پاك میشوید؛ اگر اخلاص بورزید، رهایی مییابید؛ رهایی از قید و بند شیطانها و از هواهاي نفسانی؛ در این
هنگام است که چشمه حکمتها و اسرار پنهان، در قلب و جانتان میجوشد و بر زبان شما جاري میشود. اینها در صورتی است که
یعنی کسی که براي خدا اخلاص بورزد، نه براي بدست آوردن حالات و » مَنْ اَخْلَصَ لِلَّهِ « : شما براي خدا خود را خالص کنید. جمله
مقامات! اگر براي رسیدن به مقامات اخلاص بورزید و هدف شما دست یافتن به حالات و کشف مجهولات و امثال آن باشد، باید
بدانید خود را در برابر خطرات بزرگ قرار دادهاید.
نتیجه بحث
اخلاص از صفات ارزنده اولیاء خدا است. اگر تمام اعمال و حرکات شما خالص براي خدا باشد، از زندگیِ پربار بهرهمند
میشوید؛ زیرا اخلاص اثرات کردار آدمی را مجتمع میسازد و از اجتماع آن، آثاري بزرگ بدست میآید. اگر براي تحصیل
اخلاص در رفتار و کردار و حتّی تمام حرکات و افکارتان سعی و کوشش بنمائید، به راه رهایی و نجات دست مییابید. اگر بتوانید
به مقام اخلاص برسید، روزنهاي وسیع از قدرتهاي بزرگ معنوي را به سوي خود میگشائید. در صورت تداوم اخلاص،
چشمههاي حکمت در قلب شما میجوشد و الهامات رحمانی جان شما را صفا میبخشد. در این هنگام از هدایت خاصّه که
صفحه 63 از 85
مخصوص اولیاء خداست، بهرهمند میشوید و در پرتو این نعمت باعظمت، نه تنها راه را از چاه میشناسید و مشکلاتِ رهایی از
ضلالت و گمراهی براي شما آسان میشود، بلکه میتوانید بر اثر عنایاتی که به شما میشود، راهگشاي دیگران شوید. اي یک دله
صد دله، دل یک دله کن مهر دگران را ز دل خود یله کن یک صبح ز اخلاص بیا بر در ما برناید اگر کام تو از ما گله کن
12 علم و دانش
وسیله ارتقاء به درجات عالی است فراگرفتن علم و دانش نه تنها از نظر علمی، بلکه از جهت روحی و معنوي نیز انسان را به مراتب
عالی کمال میرساند. خداوند در قرآن کریم علم و دانش را از وسائل ارتقاء به درجات عالی و وسیله راه یافتن به مراتب بزرگ
معنوي میشمارد. و کسانی را که علم و آگاهی به آنان داده شده است، صاحبان درجاتِ عالی میداند و در این باره میفرماید:
168 ) خدا درجات آن کسانی را از شما که ایمان آوردهاند و آنان که ).» یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ امَنُوا مِنْکُمْ والَّذینَ اُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجاتِ «
داراي علم و دانش شدهاند، بالا میبرد. زیرا علم در نفس انسان تحوّل ایجاد میکند و حالات نفسانی را دگرگون میسازد. انباشته
شدن مطالب علمی در نفس و ضمیر ناخودآگاه، باعث تحوّل و دگرگونی در آن میشود. تحوّلی که بوسیله علم در نفس ایجاد
میشود، او را به سوي درجات کمال سوق میدهد. و نیل به درجات عالی، دانشمندان را از افراد ناآگاه ممتاز میسازد. خداوند در
169 ) بگو آیا آنان که میدانند با آنان که نمیدانند، همسان ).» قُلْ هَلْ یَسْتَوِي الَّذینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذینَ لایَعْلَمُونَ « : این باره میفرماید
هستند؟ ز دانش زنده مانی جاودانی ز نادانی نیابی زندگانی بود پیدا بر اهل علم، اسرار ولی پوشیده گشت از چشمِ اغیار نه بهر
خورد و خوابی همچو حیوان براي حکمت و علمی چو انسان هر کاري که انجام میدهیم، اثراتی در نفس ما به جاي میگذارد و
درجه تأثیر آنها در نفس ما بستگی به ارزش اعمالی دارد که انجام میدهیم. به این جهت تأثیري که علم و دانش در نفس ایجاد
میکند و تحوّلی که در آن بوجود میآورد، در سطح عالی است. زیرا فرا گرفتن علم و دانش از نظر دین، داراي ارزش فوق العاده
است. - البتّه با حفظ شرایطی که در بیانات اهل بیت عصمت وطهارتعلیهم السلام در ارتباط با علم و شرایط تحصیل آن فرمودهاند
- چون فراگیري علم، علاوه بر آن که بر آگاهیهاي انسان میافزاید، خود یک نوع عبادت است. حضرت امام باقرعلیه السلام
میفرمایند: تَذَکُّرُ الْعِلْمِ ساعَۀً خَیْرٌ مِنْ قِیامِ لَیْلَۀٍ.( 170 ) یک ساعت تذکّر علم، از قیام یک شب و به عبادت پرداختن در آن بهتر است.
بدیهی است تذکّر یک ساعت علم، در صورتی از عبادت یک شب برتر است، که از تعلیم و تعلّم قصدي جز تقرّب به خداوند
اُولئِکَ کَالْاَنْعامِ بَلْ هُمْ « : وجود نداشته باشد. اگر مقصودِ طالب علم، ریاست بر عوام کالانعام باشد، او از آنان اضلّ و گمراهتر است
171 ) آنان همچون چهارپایان هستند؛ بلکه آنها گمراهترند. این گفتار از فرمایشات پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در ).» اَضَلُّ
پیرامون فضیلت علم و دانش است: قَلیلٌ مِنَ الْعِلْمِ خَیْرٌ مِنْ کَثیرِ الْعِبادَةِ.( 172 ) فرا گرفتن اندکی از علم، بهتر است از عبادت بسیار.
ضرورت میل و اراده در تحصیل علم
براي دست یافتن به نیروهاي روحی و معنوي از راه علم و دانش، نیاز شدید به میل و اراده در تحصیل علم دارید؛ تا نفس شما
آمادگی براي پذیرفتن مسائل علمی و اعتقادي را داشته باشد. زیرا دانشجویان بیاراده و بیهدف، آینده درخشانی ندارند و از وقت
و فرصت خود بهرهاي نمیبرند؛ بلکه میتوان گفت: دانشجویی که میل و اراده براي رسیدن به مقامات ارزنده علمی و معنوي را
ندارد، آیندهاي تاریک در انتظار اوست. زیرا میل و رغبت و داشتن اراده، از شرایط ضروري پویندگان راه علم و دانش است. به این
جهت، در آنچه که خداوند به حضرت داود وحی فرموده، آمده است: ... اَلْمُتَعَلِّمُ یَحْتاجُ اِلی رَغْبَۀٍ وَاِرادَةٍ...( 173 ) دانش آموز،
احتیاج به میل و اراده دارد. بنابراین براي فراگیري علم و دانش، علاوه بر میل و علاقه، باید اراده درس خواندن در شما وجود داشته
باشد؛ زیرا رغبت و علاقه اگر همراه با اراده و تصمیم نشود، اثري در آموزش و فراگیري علم ندارد. پس اگر مایل به اندوختن علم
صفحه 64 از 85
و دانش هستید و آرزوي فراگیري علوم را در سر میپرورانید، باید براي رسیدن به مقصود، با تصمیم و اراده محکم به سوي آن
روان شوید.
ترك گناه از مسائل ضروري درفراگیري علم و دانش است
ترك گناه یکی دیگر از مسائل مهمّی است که در راه علم و دانش باید کاملًا مورد توجّه باشد؛ زیرا همان گونه که ارتکاب گناه،
توفیق بسیاري از عبادات را از ما سلب میکند، از آموختن علم و دانش نیز جلوگیري میکند و مانع تحصیل میشود. بسیاري از
مردم که از فراگیري علم و دانش محرومند و از عقاید و معارف اهل بیت عصمتعلیهم السلام چندان آگاهی ندارند، بر اثر
گناهانی است که انجام دادهاند. زیرا خداوند گاهی بندگان را بر اثر پستی گناه از نعمت علم و آگاهی محروم میسازد. حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: اِذا اَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَیْهِ الْعِلْمَ.( 174 ) هر گاه خداوند بندهاي را خوار نماید، او را از فراگرفتن
علم و دانش محروم مینماید. . . . بنابراین فرمایش، در بسیاري از موارد بیبهره بودن از معارف خاندان عصمت و طهارتعلیهم
السلام و محروم بودن از علم و دانش، از پستی انسان - که نتیجه گناه و معصیت است - سرچشمه میگیرد. به این جهت بر همه
جویندگان علم و دانش لازم است براي پیشرفت در تحصیل و فراگیري علوم و معارف، خود را از گناه باز دارند و با زیور عبادت و
اطاعت خداوند خود را بیارایند.
کدام دسته از علوم انسان رابه تکامل روحی می رساند
از مطالبی که در پیرامون آثار و شرایط تحصیل علم آوردیم، روشن میشود که از دیدگاه روایات، آثار ارزشمندي که براي
فراگیري علم ذکر شده است، همه انواع علوم را شامل نمیشود. گرچه عدّهاي معناي واژه علم را عموم آنچه که تحصیل آن در
جهان کنونیِ ما مرسوم است، میدانند؛ ولی از نظر روایات، بسیاري از آگاهان به مسائل علمی صاحبان فضل - نه علم - شمرده
میشوند. به این جهت از نظر مکتب خاندان وحی، آموختن هر گونه مطلبی که عنوان علم و دانش به خود گرفته است، واجب
طَلَبُ « : نیست. در روایتی که داراي شهرت فراوان است، از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که آن حضرت فرمودند
طلب علم بر هر مرد و زن مسلمان واجب است؛ امام صادقعلیه السلام در تفسیر این روایت » الْعِلْمِ فَری َ ض ۀٌ عَلی کُلِّ مُسْلِمٍ وَمُسْلِمَۀٍ
میفرمایند: اَي عِلْمُ التَّقْوي وَالْیَقینِ.( 175 ) مقصود پیامبر از علمی که طلب آن واجب است، دانشی میباشد که بر تقوي و یقین انسان
میافزاید. بنابراین مقصود از روایاتی که در مدح علم و دانش وارد شده است، علومی است که انسان را به تکامل میرساند، نه همه
علوم؛ به ویژه اگر از آن دسته علومی باشند که در ظاهر به صورت علم جلوهگر شدهاند، ولی در حقیقت جز مسائل خیالی چیزي
بیش نیستند. پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم فرمودند: اِنَّ مِنَ الْبَیانِ سِحْراً وَمِنَ الْعِلْمِ جَهْلًا وَمِنَ الْقَوْلِ عَیّاً.( 176 ) بعضی از بیانها
سحر، و بعضی از علوم جهل، و بعضی از گفتارها درماندگی در بیان است. عدّهاي در مقام بیان، عاجز از گفتار هستند و بعضی
دیگر از جهت بیان آن چنان نیرومند هستند که گفتارشان گرچه باطل باشد، همچون سحر در افراد رسوخ میکند. اگر این گونه
» بطلمیوس « !؟ افراد، خرافهاي را به نام تئوري علمی به محافل علمی جهان! تزریق کنند، آیا آموختن بافتههاي آنان واجب است
توانست با اشاعه یک عقیده اشتباه درباره هیئت، نزدیک سه هزار سال دانشمندان بزرگ جهان حتی افرادي مانند ابوعلی سینا را به
اشتباه انداخته و آنان را با خود هم عقیده و هم رأي نماید؛ تا سرانجام پیشرفت علم، خطّ بطلان بر فرضیّه بطلمیوس کشید. در زمانی
مسئله تنازع بقاء را مطرح کرد و آن چنان به این فرضیّه خرافی رنگ علمی داد که بعضی از » داروین « ، نزدیک به عصر ما
دانشمندان رأي او را پذیرفتند! پس از چندي این خرافه را با نیرنگ و فریب همراه ساختند تا عدّه دیگري را فریب دهند؛ ولی
سرانجام پرده از خیانت دانشمندان برداشته شد و نیرنگ آنان آشکار گشت. اینک متن گزارشی را که پرده از فریب آنان برمیدارد
صفحه 65 از 85
وکیل و عتیقه شناس در » چارلز داوسون « ذکر میکنیم: در سالهاي اول این قرن یک گروه از دانشمندانِ حرفهاي و آماتور، از جمله
بین میمون و آدم باشد. » حلقه مفقود « بریتانیا، چندین استخوان جمجمه و فکّ پایینی کشف کردند که به نظر میرسید متعلّق به
پیلت داون « این کشف را در نوامبر سال 1912 به اطلاع عموم رساند. محل اکتشاف که یک گودال شنی نزدیک » منچستر گاردین «
را بر این یافته بگذارند. بعضی از متخصصین شکّ داشتند که » پیلت داون « بود، موجب شد که نام انسان » ساسکن « واقع در » کمن
دیگر، دو سال قبل کشف شده » پیلت داون « قطعات فکّ و جمجمه متعلّق به هم باشند. وقتی در سال 1917 اعلام شد که یک انسان
را از دست داد. دانشمندان آن را به یک » حلقه مفقود « مقام » پیلت داون « بود، بیشتر شکّاکها ساکت شدند. در دهههاي بعد انسان
ج . س . « ترکه گمنام درخت تکامل تنزّل دادند. سرانجام در سال 1953 یک متخصص علم تشریح از دانشگاه آکسفورد به نام
زمانی برانگیخته شد که شنید محلّ کشف » واینز « تحقیقی را شروع کرد که به اثبات شیّادي در این قضیّه منجر شد. سوء ظنّ » واینز
از موزه بریتانیا » کنت پ آکلی « و » آکسفورد « از دانشگاه » سرویلفودلگراس کلار « نامعلوم است. از » پیلت داون « دومین انسان
تقاضاي کمک کرد. نتایج کارآگاهی آنها مدّتی بعد در همان سال در گزارش موزه بریتانیا منتشر شد. دیگر جاي شکّ نبود،
دندان استخوان فکّ را اصلاح کرده بودند تا شبیه انسان به نظر آید! آزمونها نشان دادند که استخوانهاي فکّ و جمجمه از
را با جفت و جور کردن جعل کردهاند. استخوانهاي حیواناتی که در » پیلت داون « دورانهاي مختلفند. ثابت کردند که دومین انسان
محلّ پیدا شده بود از قارّههاي مختلف جمع کرده بودند. هنوز به طور قطع معلوم نیست که این حیله را چه کسی درست کرده بود؟
در علم هم، مثل هر زمینه دیگر، تقلّب همیشه ممکن است. این که دقیقاً چه قدر تقلّب در عمل صورت میگیرد، مشخّص
نیست.( 177 ) براي این گونه دوروئیها و تقلّبها، برخی از دانشمندان مورد طرد و نفی خاندان وحیعلیهم السلام هستند. حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم نقل کردهاند که آن بزرگوار فرمودند: وَلکِنّی اَخافُ عَلَیْکُمْ کُلَّ
مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمِ اللِّسانِ یَقُولُ ما تَعْرِفُونَ وَیَفْعَلُ ما تُنْکِرُونَ.( 178 ) من میترسم بر شما از هر شخصی که داراي قلبی نفاق انگیز و
زبانی عالمانه؛ آنچه را که میشناسید، میگوید؛ امّا در مقام عمل آنچه را مورد انکار شماست، انجام میدهد. بعضی از دانشمندان
به عقیده خود در راه خدمت به جامعه تلاش میکنند ولی ناخودآگاه در خدمت استعمار قرار میگیرند و قدرتهاي استعماري از
یکی از این گونه افراد است. رنج روحی و افسردگی او و پشیمانی » اینشتین « . علم و آگاهی آنان به سود خود بهره میبرند
گواه بر این واقعیّت است. رنج روحی و افسردگی آن دو، زمانی پیدا شد که دریافتند نیروي عظیم اتم، » رابرت آپنهایمر « همکارش
به جاي آن که براي کاهش رنج بشر به کار رود، توسّط دولتها و دولتمردانِ سیاست پیشه، براي ارعاب ملّتها و انهدام انسانها به کار
بود، در گردهمایی دانشمندانی که به مناسبت دهمین سال درگذشت » اینشتین « که از دوستان نزدیکِ » اپنهایمر « . گرفته شده است
در غروب زندگیش، سرخورده و مأیوس از مسابقات تسلیحاتی و » اینشتین « : ترتیب یافته بود گفت » یونسکو « توسّط » اینشتین «
با آن » اینشتین « ( جنگها، به او گفته بود: اگر قرار بود زندگی را دوباره از سر گیرم، ترجیح میدادم کارگر ساده برق باشم!( 179
همه شهرت علمی در آخرین روزهاي عمر، از گذشته خود پشیمان شد و از اینکه علم و دانش خود را در خدمت قدرتهاي ویرانگر
جهان دید - نه در خدمت مردم - اظهار تأسّف و پشیمانی کرد! اینک سئوال میکنیم: آیا علم و دانشی که در خدمت استعمار و
قدرتهاي ستمگر جهان است، میتواند سبب تعالی روح و عروج به درجات عالی معنوي باشد؟ دانشمندي که ناخودآگاه به
قدرتمندان بیگانه خدمت، و به مردم خود خیانت میکند، چگونه ممکن است مورد مدح و ستایش اهل بیتعلیهم السلام باشد؟ در
روایات ما، عالمی مورد ستایش است که نه تنها در گفتار، بلکه در مقام عمل نیز خدمتگزار دین باشد. به این جهت امام صادقعلیه
السلام می فرمایند: یَعْنی بِالْعُلَماءِ مَنْ صَ دَّقَ قَوْلَهُ فِعْلُهُ وَمَنْ لَمْ یُ َ ص دِّقْ قَوْلَهُ فِعْلُهُ فَلَیْسَ بِعالِمٍ.( 180 ) مقصود از عالم کسی است که
رفتارش، گفتارش را تصدیق کند و آن کس که رفتارش، گواه بر راستی گفتارش نباشد، عالم نیست.
با نشر علم