گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
پیشگفتار






براي تکامل روحی، نیاز شدیدي به خودشناسی دارید تا از قدرتهاي عظیمِ روح و روان خود آگاه شوید و با شناخت خویش زمینه
آشنایی با معارف که روشن کننده قلب و جانست، براي شما فراهم شده و معارف عالی و عقاید صحیح را به دست آورید. در این
هنگام با علم و آگاهی و معرفت کامل به عبادت و بندگی خداوند بپردازید و با خداي خود مناجات کنید تا حلاوت و شیرینیِ
بندگی را دریابید و جاذبه الهی، شما را از جذبههاي نفسانی رهایی بخشد. توجّه داشته باشید در صورتی به این مقام دست مییابید
که عبادت و بندگی شما همراه با تقوا و پرهیزکاري باشد و گرنه عبادت، بدون رعایت تقوا، جز رنج و ملال اثري ندارد. براي
رسیدن به مقام تقوا باید کار و کوشش کنید و به سعی و تلاش بپردازید؛ زیرا براي دست یافتن به حالت روحی و معنوي، باید
زحمت بکشید و از ضعف و سستی بپرهیزید. اگر کار و کوششِ خود را بیاثر میبینید و یا معتقد هستید تأثیر چندانی ندارد، از
عالم غیب استمداد کنید و با توسّل به اهل بیت علیهم السلام وسیله اطاعت خداوند و ترك گناه را براي خود فراهم کنید و به مقام
قرب الهی راه یابید. اگر خود را در دریاي بلا گرفتار میبینید، کشتیِ نجات، در دریاست، او به سوي شما میآید، شما نیز به سوي
او حرکت کنید؛ تا در این صورت عظمت ولایت اهل بیت علیهم السلام را دریابید و محبّت اهل بیت علیهم السلام سراسر وجودتان
را فرا گیرد. در این هنگام درك میکنید راه نجات، اعتقاد به ولایت و داشتن محبّت اهل بیت علیهم السلام است؛ چون دوستی
خاندان وحی، اکسیر شفابخشی است که هر چه افزونتر شود، روح و روان را پاکتر میکند؛ به گونهاي که آمادگی باطنی براي
حکومت الهی در شما ایجاد میگردد و در انتظار فرا رسیدن تحوّل عظیم جهانی به دست پرقدرت حضرت بقیّۀاللَّه الأعظم ارواحنا
فداه روزشماري میکنید و در پرتو این حالت، راز کامیابی و رمز موفقیّت را در خود مییابید. انتظار به معناي کامل و واقعیِ آن،
اسرار ناشناختهاي را آشکار میکند که باید با رازداري از آنها نگهداري کنید. اگر بتوانید زبان خود را کنترل کنید، توفیقات شما
روزافزون میشود و از اسرار موفقیّت، آگاهی بیشتري پیدا میکنید. سیّد مرتضی مجتهدي سیستانی
1خودشناسی یا راه تکامل
کسی میتواند از قدرتهاي عجیب و شگفت انگیز روحیِ خود استفاده کند که از وجود آنها آگاهی داشته باشد و در صدد بیدار
ساختن و بهرهمند شدن از این قدرتها باشد، و گرنه چگونه میتواند از آنها استفاده کند؟ بنابر این انسان براي دستیابی به مقامات
عالی روحی و معنوي، باید به خودشناسی رو آورد و به وجود این قدرتها و راه پرورش و تکامل آنها آشنا باشد، تا راه ترقّی و
پیشرفت براي او روشن شود. بسیاري از جوانان براي آشنایی با زیباییهاي طبیعت، به کوهنوردي و یا مسافرت به کشورهاي
دوردست میپردازند و به خاطر آن زحمتهاي فراوانی را متحمّل میشوند؛ این گونه کارها اگر با برنامه صحیح باشد و بر اثر نشست
و برخاست با دیگران از آنان رنگ نگیرند، نشاط تازهاي به آنان میدهد. ولی مهمتر از گردش به اطراف جهان این است که به
بپردازند و بدانند پی بردن به اسرار وجود خودشان، اهمیّت بسیار بیشتري از شناخت رازهاي سرزمینهاي دوردست » سفر خودیابی «
دارد. اگر ما بدانیم خودشناسی و آشنایی با قدرتها و نیروهاي نهفته در درون ما در خودسازي و تکامل ما داراي نقش مهمّ و اساسی
صفحه 11 از 87
است، بیشتر به آن اهمیّت میدهیم. خود شناسی، نه تنها براي تکامل و پیشرفت بسیار لازم است؛ بلکه میتوان گفت: براي دست
یافتن به حالات روحی و معنوي، ثمربخشترین و پرسودترین نوعِ معرفت از انواع معارف است. به همین جهت حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: مَعْرِفَۀُ النَّفْسِ أَنْفَعُ الْمَعارِفِ.( 1) شناخت نفس، نافعترینِ همه معارف است. زیرا با معرفت نفس،
انسان با عواملی که در وجودش هست و در زمینه پیشرفت و تکامل او مؤثرند، آشنائی پیدا میکند و موانعی که در وجود او در
مورد کسب انواع معارف و ترقی و نجات هست، براي او روشن میشود. در این صورت با مقتضیات و موانعِ راهی که در پیش
دارد، آشنائی پیدا میکند. و شناخت اموري که مقتضی پیشرفت و همچنین اموري که مانع راه هستند، از شرایط حتمی تکامل
روحی است. انسان با شناخت آنها، دریچههاي نور و روشنایی را براي خود میگشاید و با انجام مقتضیات و رفع موانع، بزرگترین
راه نجات را به دست میآورد. حضرت امیرالمومنینعلیه السلام میفرمایند: نالَ الْفَوْزَ الْأَکْبَرَ مَنْ ظَفَرَ بِمَعْرِفَۀِ النَّفْسِ.( 2) کسی که به
معرفت نفس ظفر یابد، به بزرگترین راه نجات و کامیابی نائل شده است. با این بیان، روشن شد که شناخت نفس و آگاهی از
قدرتهاي عظیمی که در او نهفته است، از شرایط ضروري و حتمی براي تکامل است و آگاهی از قدرتهاي نفس، اعم از نیروهاي
سازنده و نیروهاي ویرانگر، کاملًا ضرورت دارد. انسان باید بداند چه چیزهائی نفس او را دربند نموده و چگونه میتواند از آنها
رهایی یابد؛ تا خود را از قید آنها آزاد ساخته و قدرتهاي نهفته خود را بیدار و فعّال نماید. حضرت امیرالمومنینعلیه السلام این گونه
معرّفی میکنند و میفرمایند: اَلْعارِفُ مَنْ عَرَفَنَفْسَهُ فَاَعْتَقَها وَنَزَّهَها عَنْ » عارف « ، انسان را که آشنا با نفس و حالات نفسانی است
کُلِّ مایَبْعُدُها وَیوُبِقُها.( 3) عارف کسی است که نفس خود را بشناسد؛ آن گاه او را )از قید وبند( آزاد نماید و او را از هر چه آن را
دور میسازد، پاك نماید. آنچه در علم بیش میباید دانش ذات خویش میباید این بدان کایت شرف این است نسخه سرّ مَنْ عَرَف
این است فکر و اندیشه، اراده و تصمیم، همّت، ایمان و یقین از قدرتهاي پرتوانِ نفس شما هستند. آنها را از ضعف و سستی
پاکسازي نموده و از قید و بندها آزاد نمائید، و از آنها همچون بال براي پرواز به سوي خوبیها و نیکیها استفاده کنید. حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: إِنَّ النَّفْسَ جَوْهَرَةٌ ثَمینَۀٌ مَنْ صانَهْا رَفَعَها وَمَنْ اِبْتَذَلَها وَضَعَها.( 4) براستی که نفس گوهري گرانبها
است. هر کس او را محافظت کند، او را بلند مینماید و هر کس او را به ابتذال بکشاند، او را پست میکند. بنابراین گوهر پر قیمت
نفس خود را ارج نهید و آن را از آلودگیها پاك نمائید، تابه مقامات عالی معنوي و روحی راه یابید. حضرت امیرالمؤمنینعلیه
السلام میفرمایند: مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ تَجَرَّدَ.( 5) کسی که نفس خود را بشناسد، مجرّد میشود. در این حال نه تنها نفس، انسان را به
کارهاي زشت تحریک نمیکند؛ بلکه وي را راهنمایی و ارشاد میکند. آن حضرتعلیه السلام میفرمایند: لاتَعْصِ نَفْسَکَ إِذا هِیَ
أَرْشَدَتْکَ.( 6) هرگاه نفست تو را راهنمائی نمود، با آن مخالفت مکن.
پاکسازي نفس
براي پاکسازي فکر و اندیشه، همت و اراده و قدرتهاي دیگر نفس، باید به کوشش و جدّیت بپردازید و از اهمال و سستی دوري
کنید، زیرا براي اصلاح نفس و آزاد ساختن قدرتهاي فراوانی که در آن نهفته است، سعی و تلاش لازم است. حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: لاتَتْرُكِ الاِجْتِهادَ فی اِصْ لاحِ نَفْسِکَ، فَإِنَّهُ لایُعینُکَ إِلاّ الْجِدُّ.( 7) تلاش در اصلاح نفس خود را
ترك مکن، زیرا که در این راه تو را کمک نمیکند مگر کوشش. با کمال تأسّف، با همه اهمیّتی که این مسئله دارد، به آن کمتر
توجّه میکنیم. باید ببینیم مردان خدا چگونه خود را شناختند؟ و چگونه توانستند به مقامات ارزنده راه یابند؟ و چگونه به مقام
شرافت نفس رسیدند؟ و ما چگونه میتوانیم در راه آنان گام برداریم و به سرنوشتی که آنان رسیدند، دست یابیم؟ پاسخ این سئوال
را حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام در ضمن کلامی گویا چنین بیان فرمودهاند: عَوِّدْ نَفْسَکَ فِعْلَ الْمَکارِمِ وَتَحَمُّلَ أَعْباءِ الْمَغارِمِ،
تَشْرُفَ نَفْسَکَ.( 8) نفس خود را به انجام کارهاي پسندیده و به تحمّل رنج غرامتها عادت ده، تا نفس خود را بلند مرتبه گردانی.
صفحه 12 از 87
بزرگان ما به این گفتار پر معنی، لباس عمل پوشاندند و به مقام شرافت نفس که خودسازي و خودشناسی است، رسیدند. ما نیز اگر
اعمال پسندیده را انجام دهیم و زحمت انجام کارهاي مشکل را تحمّل کنیم، با مرور زمان به خود شناسی و مقام والاي انسانیّت -
که شرافت نفس است - دست مییابیم.
خودشناسی و مکاشفه
از بزرگترین رازهاي خود شناسی این است که بدانیم: نفس مجمع اضداد است و همچون کانونی که افراد نیک و بد را در خود
جاي میدهد، نفس نیز خوبیها وبدیها را در خود جاي میدهد. نفس میتواند دوستی و دشمنی با یک فرد یا یک موضوع را در
خود قرار دهد. میتواند افکار، اندیشهها و عقاید صحیح و اشتباه را در خود جمع کند. بنابر این با آگاهی از این حقیقت، تا نفس به
مراحل عالی نرسیده و تکامل نیافته باشد، نمیتوانیم همه آثار و دریافتهاي او را صحیح و سالم بدانیم. براي توضیح مطلب
میگوئیم: دریافتهاي نفس و مکاشفات، به طور کلّی به سه دسته تقسیم میشوند: 1 - مکاشفات رحمانی 2 - مکاشفات شیطانی 3
- مکاشفات نفسانی 1 - مکاشفات رحمانی، از الهام ملائکه سرچشمه میگیرند. اگر چه اندك و کمیابند، ولی داراي حقیقت بوده
و صحیح هستند. 2 - دسته دیگر از مکاشفات را، عوامل شیطانی ایجاد میکنند و بر فرض در موردي یا در مواردي خبر صحیح و
درستی را ارائه دهند، نباید به آنها اعتنائی کرد و گرنه کمکم در انسان نفوذ نموده و بر او مسلّط میشوند و با مرور زمان، انسان به
این گونه مکاشفات خو میگیرد و شیطان نیز به القاء این گونه مکاشفات بر او عادت مینماید. چه بسیار انسانهایی که بر اثر عدم
علم و آگاهی و دور بودن از راهنماییهاي حیاتبخش خاندان وحی، خود را به این گونه مکاشفات و خیالات آلوده ساختند و عمر
خود را به گمان آن که داراي بزرگترین حالات روحی و معنوي هستند، از دست دادند. 3 - دسته سوّم، مکاشفات نفسانی هستند.
صحّت این گونه مکاشفات و بطلان آنها بستگی به صفاي نفس و نورانیّت آن دارد. اگر کسی همچون سلمان و ابوذر به درجه
کمال رسیده باشد، همه مکاشفات او صحیح است. ولی اگر به تکامل نرسیده باشد، چون افکار، اندیشهها و اعتقاداتی که در اعماقِ
نفس او وجود دارد، در مکاشفات و دریافتهاي نفسانیِ او مؤثّر هستند صحّت مکاشفات او بستگی به ارزش افکار و عقاید او دارد.
بنابر این انسان نمیتواند صحّت مکاشفات خود را در صورتی که اعماق وجودش را از اعتقادات و افکار و خیالات اشتباهی که در
او انباشته شده پاك نساخته، تضمین کند. زیرا مکاشفات نفسانی در بسیاري از موارد، از آنچه در نفس انباشته و نگه داشته شده
است، سرچشمه میگیرد و چون نفسهایی که به تکامل راه نیافتهاند، مجمع حق و غیر حق و کانون امور صحیح و باطل هستند؛ نباید
به هر گونه مکاشفهاي اعتماد و اعتقاد پیدا نمود. و همان بهتر که به جاي توجه به این گونه مکاشفات و الهامات، به سوي تکامل و
خود سازي بر مبناي راهنماییهاي اهل بیتعلیهم السلام که آشنا با تمامی اسرار وجود هستند، روي آوریم. بنابراین هر که جویاي به
بر مبناي موازین مکتب وحی بپردازد؛ تا » خود سازي « دست آوردن مکاشفات و تشنه دارا بودن این حالات است، لازم است اوّل به
نفس و هواهاي آن در مکاشفات او نقشی نداشته باشند.
نمونهاي از خودشناسی در غرب
در بعضی از کشورهاي غرب، براي ورود به مراکز آموزشی، دانشگاهها و... دانشجویان را تست میکنند و از پاسخِ آنها به سؤالات
گوناگونی که از آنان میکنند، بدست میآورند که از نظر استعداد روحی، در چه زمینهاي بیشتر آمادگی دارند و پیشرفت آنان در
کدام قسمت از علوم و حرفهها بهتر و بیشتر است، و پس از آن که روشن شد براي کدام رشته از علوم یا کدام یک از حرفهها بیشتر
آمادگی دارند، آن رشته را براي آنان برمیگزینند. این نوع خود شناسی گر چه فوائدي را در بر دارد و مانع از هدر رفتن بسیاري از
انرژیهائی که باید در راه صحیح مصرف شود، میگردد؛ ولی اکتفا نمودن به آن تا آخر زندگی و ادامه دادن راهی که در جوانی
صفحه 13 از 87
آمادگی بیشتري براي آن داشتهاند، همانند این است که شخصی در جوانی براي آگاهی از سلامت جسمی خویش، خود را چک
کند و تا کهنسالی نیز به آن اکتفاء نماید! این گونه شناخت، فقط براي محدودهاي از زمان - نه تمام عمر - کافی است. چون همان
گونه که میدانیم قدرتهاي درونی و روحی انسان، گاهی از کودکی یا جوانی در انسان هویدا است و گاهی مرور زمان و افزایش
عقل و تجربه، قدرتهاي بزرگی را در بزرگسالی و کهولت در برخی از افراد آشکار میکند. بنابر این، انسان باید همیشه در تلاش
باشد که از قدرتهاي نهان و نهفته خود، آگاهی داشته باشد و آنها را آشکار کند. مگر نه این است که بعضی از نوابغ در کهنسالی
به نبوغ رسیدهاند. بنابر این کسی که در تست هوش در حدّ یک معلّم و آموزگار از نظر قدرت استعداد برخوردار بوده است، نباید
تا آخر عمر خود را یک آموزگار بداند؛ بلکه باید با الهام از مکتب انسان ساز اهل بیتعلیهم السلام توجّه داشته باشد خداوند
مهربان خصلتها و ویژگیهایی در او آفریده است که با استفاده از آنها میتواند درهاي جدیدي از استعداد و شکوفایی را به سوي
خود باز کند. تلقین، همّت عالی، توبه و .... از این گونه ویژگیها است. به عنوان نمونه، انسان میتواند بر اثر توبه، به قدرت نیروي
عظیم - تبدیل - که در او نهفته است، راه یابد و به انسانی جدید، با قدرتهایی تازه و بزرگ تبدیل شود. مسئله تلقین، اراده و همّت
عالی که در کلمات انسان سازِ خاندان وحی، درسهاي سازندهاي در پیرامون آنها به انسانها آموختهاند، نیز همین گونه هستند. بنابر
این با وجود این گونه ویژگیها، اگر به آنها توجّهی نداشته باشیم و به خاطر شناخت قدرتهاي خود در محدودهاي از زمان، اگر در
تمام عمر خویش به آن اکتفا کنیم، در اشتباه خواهیم بود. ما باید همیشه به بررسی نفس و تحوّلات آن توجّه داشته باشیم، تا بینشی
دور اندیشانه از نفس خود داشته باشیم. پس خودشناسی در برههاي از زمان، دلیل بر خودشناسی و خودسازي در تمام عمر نیست؛
بلکه باید براي خودشناسی و خودسازي، با دور اندیشی همیشه در فکر نفس و مالکیّت بر آن باشیم. حضرت امیرالمؤمنینعلیه
السلام میفرمایند: إِنَّ الْحازِمَ مَنْ قَیَّدَ نَفْسَهُ بِالْمُحاسَبَۀِ وَمَلِکَها بِالمُغاضَبَۀِ وَقَتَلَهابِالْمُجاهَدَةِ .( 9) به راستی که دور اندیش کسی است
که نفس خود رابه وسیله محاسبه دربند کشد و با غضب نمودن بر نفس، مالک آن شود و با مجاهده آن را بکشد. بر اثر دور
اندیشی، محاسبه و مغاضبه نفس، تحوّلاتی در نفس انسان پدیدمیآید که تستهاي زمانِ گذشته ارزش خود را از دست میدهند.
پس با دگرگونیهایی که در نفس پدید میآید و با تجدید شخصیّتها بر اثر کارهایی که بر نفس شده، باید به تستهاي جدید دست
زد؛ همان گونه که باید چک نمودن بدن را با گذشت زمان، تکرار نمود. به این جهت، روانشناسان، راههاي گوناگون دیگري را
براي فرار از آشفتگیهاي روحی، و سامان دادن به زندگی ارائه میدهند: قدرت تصویر و تصوّر، تجسّم، تلقین و اراده از راههاي
مهمّی است که آنان به آنها تکیه میکنند. همه حقایقی که تازه به آن راه یافتهاند، پیشوایان ما از دیر زمان به ما آموختهاند. بنابراین
» کاستاندا « و » دون خوان « ما نیازي به تازه یافتههاي آنان که با بافتههاي خود همراه ساختهاند، نداریم. ما هیچ گونه نیازي به آنچه
تجربه کرده و نوشتهاند، نداریم. همان بهتر که آنان جادوگرانِ سرخپوست آمریکا را به دام بیندازند. همان گونه که احتیاجی به
و چماقهاي » ذن بودیسم « نداریم. او بهتر است که سیکها و هندوهاي هندوستان را تعلیم دهد. ما نیازي به » ماهاریشی « راهنماییهاي
نیاز داریم و » کریشنامورتی « » بصیرتِ « را به گاوپرستان بیاموزند. ما نه به » گوان « و » ذن « نداریم. همان بهتر که آنان طریقت » پیران «
او. بهتر این است که آنان از جوانانِ آگاه ما دندانِ طمع خویش را بکنند. » دندان ببر « نه به
عوامل خودشناسی


عوامل خودشناسی
-1 نقش اراده در خودشناسی
اشاره
اگر هواي نفس خود را قوي و با صلابت میدانید، براي آن است که تصمیم و اراده شما درباره خود سازي ضعیف است. شما
صفحه 14 از 87
مردانه تصمیم بگیرید و با اراده قوي در صراط مستقیم گام بردارید، در این صورت یقین خواهید نمود که نفس شما و هوا و هوس
آن مغلوب و مقهور شما هستند. یقین داشته باشید، با قدرت اراده این حقیقت را در مییابید که نفس شما در برابر تصمیم شما
قدرتی ندارد. این حقیقتی است که حضرت امام صادقعلیه السلام آن را این گونه بیان فرمودهاند: صاحِبُ النِّیَّۀِ الْخالِصَۀِ نَفْسُهُ وَهَواهُ
مَقْهُورَتانِ تَحْتَ سُلْطانِ تَعْظیمِاللَّهِ وَالْحَیاءِ مِنْهُ.( 10 ) کسی که داراي تصمیم و نیّت خالصانه است، نفس او و هواي او در پیشگاه
سلطنت و بزرگداشت مقام الهی و حیاء از او مقهور هستند. یعنی کسی که داراي تصمیم خالصانه است، خود را در حال حضور در
پیشگاه باعظمت خداوند میبیند و شرم و حیاء مانع او براي انجام کارهاي ناپسند میشود. به این جهت نفس او و هواهاي نفسانی او
مقهور او شده و در اختیار او قرار میگیرند. بنابراین از قوي بودن نفس خود گله نداشته باشید؛ بلکه از بیتصمیم بودن و از ضعف
اراده خود ناراحت باشید و در پی اصلاح آن برآئید.
این گونه نفس را تضعیف کنید
شما تصمیم بگیرید هر گاه گناه و یا کار اشتباهی را انجام دادید در برابر آن، کار خوب و پسندیدهاي را انجام دهید. اگر به این
برنامه عمل نمایید، پس از چند روز ضعفِ هواهاي نفسانی را در خود مشاهده خواهید کرد. حضرت پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله
وسلم میفرمایند: إِذا عَمِلْتَ سَیِّئَۀً فَاعْمَلْ حَسَنَۀً تَمْحُوها .( 11 ) هرگاه کار زشتی را انجام دادي، کار نیکی انجام ده تا آن را نابود
کند. کار پسندیدهاي که براي جبران کار خطا و اشتباه خود انجام میدهید، آثار ناپسند کار زشت را از میان میبرد. یکی از آن
آثار، قدرت هواهاي نفسانی است. بنابراین با استفاده از گفتار انسان ساز خاندان وحی، هم اکنون تصمیم بگیرید: هر گاه کار
خطایی را انجام دادید، در برابر آن، عمل نیک و پسندیدهاي را انجام دهید تا اثر کار زشت را نابود کند. این یک کلید مهمّ
موفّقیّت است که هیچگاه نباید آن را از دست بدهید . یقین داشته باشید با پیروي از فرمایشات اهل بیتعلیهم السلام راه تاریک
براي شما روشن میشود، پیچیدگیها برایتان گشوده میشود و نفسِ غالب، مغلوب شما میگردد، در این هنگام باور خواهید نمود
بسیاري از کارهاي غیر ممکن، ممکن است. اینک داستانی از مرحوم میرزاي قمی که از چهرههاي درخشان دین است، میآوریم تا
باور کنید که بسیاري از کارهاي غیر ممکن، ممکن است. پس از فوت مرحوم میرزاي قمی رحمۀ اللَّه علیه ، شخصی از اهل شیروان
همیشه در مرقد مرحوم میرزاي قمی حاضر میشد و مانند خدّام در آن بقعه خدمت میکرد، بدون آن که کسی به او مزد دهد، یا
آن که او را بر این کار گماشته باشند. و چون این عمل خلاف مرسوم بود، علّت خدمتگزاري او را جویا شدند. او گفت: من مردي
از اهل شیروان هستم و از ثروتمندان آن شهر بودم. خود را مستطیع حجّ دیدم و به اراده حجّ بیتاللَّه الحرام، لباس سفر پوشیده و از
شهر خارج شدم. پس از رسیدن به مکّه معظّمه و انجام اعمال حجّ، از راه دریا برمیگشتم. روزي در کشتی براي قضاي حاجت لب
کشتی رفته بودم. چون نشستم، بند کیسه پول پاره شد و به دریا افتاد. آه پر درد از دل کشیدم و از آن قطع امید نمودم. حیران به
منزلگاه خود برگشتم و مقداري از وسائلی که داشتم، سرمایه احتیاجات خویش نمودم تا وارد نجف اشرف شدم و به پناه بیپناهان
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام متوسّل شدم. در یکی از شبها آن حضرت را در خواب دیدم فرمودند: غم مخور، به قم برو و کیسه
پول خود را از میرزا ابوالقاسم عالم قمی بخواه که آن را به تو میرساند. از خواب بیدار شدم و آن را از عجائب روزگار دانستم. با
خود گفتم که کیسه پول من در دریاي عمّان افتاده و حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام مرا به شهر قم راهنمایی میفرماید! با خود
گفتم: زیارتگاههاي مطهّر عراق را زیارت میکنم و به قصد زیارت حضرت معصومهعلیها السلام به قم میروم و مطلب خود را به
میرزاي قمی میگویم، شاید فکري بکنند. به این جهت به قم آمدم و بعد از زیارت حضرت معصومهعلیها السلام به خانه مرحوم
میرزاي قمی رفتم. اتفاقاً وقت خواب قیلوله بود، و ایشان در منزل بیرونی تشریف نداشتند. به یکی از ملازمین ایشان گفتم: من مردي
غریب هستم و از راه دور آمدهام؛ به جناب میرزا حاجتی دارم. در جواب گفت: ایشان اکنون خواب هستند برو عصر بیا. گفتم:
صفحه 15 از 87
عرضم مختصر است. با ناراحتی گفت: برو درب اندرون را بزن. من جسارت کرده، رفتم و حلقه درب را زدم آوازي بلند شد که
فلانی صبر کن تا من بیایم و مرا به اسم، نام برد. من از این که نامم را برد، تعجّب کردم. آن گاه زود به نزدم آمد و همان کیسه پول
را که در دریاي عمّان افتاده بود، از زیر لباس خود درآورد و به من داد و فرمود: راضی نیستم تا زنده هستم کسی از این جریان
باخبر شود؛ آن را بردار و به وطن خود باز گرد. من دست آن جناب را بوسیدم و با ایشان وداع نمودم وفرداي آن روز روانه وطن
شدم. چون به آنجا رسیدم، رفت و آمدها و کسب و کار، این خاطره را تا مدّتی از یادم برد؛ تا آن که پس از مدّتی که آسوده
خاطر شدم، اتفاقاً روزي با همسرم نشسته بودم و از جریانهاي گذشته و گزارشات سفر براي او صحبت میکردم؛ این جریان به یادم
آمد و تفصیلِ آن را براي همسرم گفتم. چون او از این ماجرا آگاه شد، بسیار تعجّب کرد و گفت: تو که با چنین شخصی آشنا
گشتهاي و به همین مقدار اکتفا نمودهاي و از ملازمت و همنشینی او دست کشیدهاي؟! گفتم: پس باید چکنم؟ گفت: انسان باید در
خدمت این بزرگان باشد تا وقتی که جان به جان آفرین تسلیم نماید، آن گاه در کنار او دفن شود. گفتم: حالت اشتیاقی که براي
دیدن نزدیکانم داشتم، مرا از انجام این کار باز داشت. حال هم که گذشت و از این نعمت بزرگ محروم شدیم. گفت: نه واللَّه
وقت نگذشته و به آسانی میتوان آن را جبران کرد. زیرا شهر قم از شهرستانهاي آباد و معنوي است و دركِ خدمت چنین بزرگانی
سرآمد همه کارهاي خوب است. برخیز هر چه داریم نقد کن؛ آن را با خود به قم میبریم و سرمایه زندگی قرار میدهیم و دوره
عمر را در مجاورت قبر مطهّر حضرت معصومهعلیها السلام و در خدمت این مرد بزرگ صرف میکنیم. من رأي او را پذیرفتم و
خانه و زمین و اموال خود را فروختم و نقد نمودم و با همسرم به سوي قم حرکت کردیم. وقتی وارد شهر شدیم، آگاه شدیم که
میرزاي قمی مرحوم شدهاند. از آن زمان تا به حال من ملازمت قبر او را اختیار نمودهام و تا جان در بدن دارم از این مکان دست بر
نمیدارم، بلکه آن را مایه افتخار خود میدانم.( 12 ) این جریان، روشنگر این حقیقت است که بسیاري از کارهاي غیر ممکن، ممکن
است؛ ولی ما در پی انجام آنها نرفتهایم و راه آن را نیافتهایم. از این جهت آنها را غیر ممکن مینامیم، در حالی که در واقع آنها
ممکن هستند و در خارج واقع شده و میشوند. مانند کیسه پول که در دریاي عمّان افتاده و مرحوم میرزاي قمی در قم آن را از زیر
پیراهن خود در میآورد و به صاحبش میدهد. نکته جالب توجّه این است که وقتی حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام او را به مرد
شیروانی معرّفی مینمایند، میفرمایند: از میرزا ابوالقاسم عالمِ قمی بخواه. یعنی آن حضرت این گونه افراد را عالم میدانند ؛ زیرا
میتوانستند از او به گونهاي دیگر تعبیر فرمایند و طبق شهرت وي او را میرزاي قمی معرّفی فرمایند . پس بخواهید و به خواستن خود
ادامه دهید تا با مرور زمان، به خود شناسی راه یابید و بعضی از امور غیر ممکن براي شما ممکن شود، همان گونه که قدرت
هواهاي نفسانی، خواسته ناآگاهانه و یا خودآگاه انسانها است؛ کنترل نفس نیز همین گونه است. یعنی اگر انسان بخواهد، میتواند
نفس خود را مهار کند؛ همان گونه که میتواند آن را رها کرده و از حیوانات پستتر شود. آدمی زاده طرفه معجونی است از
ملایک سرشته و زحیوان گر کند میل این، شود پس از آن ور کند میل آن، شود به از آن
-2 نقش خوف از خدا، در خود شناسی
ترس و خوف از مخالفت با خداوند متعال، انسان را به ترك هواهاي نفسانی وا میدارد و در نتیجه به خودشناسی راه مییابد و
وأمّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوي فَإِنَّ الْجَنَّۀَ هِیَ « : وسیله هدایت و رستگاري را فراهم میکند. خداوند متعال میفرماید
13 ) کسی که از مقام خداوندِ خویش بترسد و نفس خود را از هواها باز دارد، براستی که بهشت جایگاه او خواهد بود. )» الْمَأْوي
ترس و خوف از مخالفت با فرمانهاي خداوند از نیروهاي عقل و قدرت خرد ایجاد میشود. هر چه انسان از خردمندي بهرهمند باشد
و بر عقل تجربی خود بیفزاید، ترس او از مخالفت با قوانین خداوند بیشتر میشود و با هواهاي نفسانی بیشتر به مخالفت برمیخیزد.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: قاتِلْ هَواكَ بِعَقْلِکَ .( 14 ) هواي خود را به وسیله عقل خود نابود کن. بنابراین هر چه
صفحه 16 از 87
عقل انسان بیشتر و کاملتر باشد، قدرت او بر مخالفت با نفس و قتل هواهاي نفسانی بیشتر میشود و بهتر به خود شناسی دست
مییابد. براي استفاده از نیروي عقل و افزودن به عقل تجربی میتوانید به فکر و اندیشه در پیرامون کارها و برنامههاي خود بپردازید
و آنها را با مرام و مکتب اهل بیتعلیهم السلام تطبیق دهید. با کار انداختن فکر، قدرت عقلی شما تقویت میشود و براي
خودسازي و خودشناسی آمادگی پیدا میکنید. و ترس و خوف از مخالفت با فرمانهاي الهی در شما بیشتر میشود و با قدرت
بیشتري به مخالفت با نفس میپردازید .
3 - خودسازي و خودشناسی نهایی یا پاك سازي ضمیر ناخود آگاه
نه تنها باید ضمیر خودآگاهِ خود را با معارف اهل بیتعلیهم السلام روشن کنیم، بلکه باید اعماق وجود » خود سازي « ما در زمینه
خویش را از علاقه و تمایل به دشمنان دین پاك نمائیم و ضمیر ناخودآگاه خود را نیز با انوار تابناك ولایت آل اللَّه روشن سازیم.
حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام نسبت به کسانی که خداوند را تشبیه به مخلوق میکنند، میفرمایند: لَمْ یَعْقَدْ غَیْبُ ضَ میرِهِ عَلی
مَعْرِفَتِکَ.( 15 ) ضمیر پنهان خود را بر معرفت تو پیوند نزده است. بنابراین انسان نه تنها داراي شعور ظاهر و ضمیر آگاه، بلکه داراي
ضمیر غائب و ناخودآگاه نیز میباشد و براي خودسازي و خودشناسی باید انسان هر دو مرحله ضمیر و شعور را پاکسازي کند. از
آنچه گفتیم روشن شد که خودشناسی در صورتی واقعیّت پیدا میکند که انسان اعماق وجود خویش را پاکسازي کند . بنابراین
پاکسازي ضمیر ناخودآگاه از شرایط و عوامل مهمّ خودشناسی است .
موانع خود