گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دوم
چند نکته اساسی درباره توسّل







اشاره
آنان که دوست دارند با توسّل به أهل بیتعلیهم السلام، قدرتها و نیروهاي غیبی را به سوي خود جذب کنند و توسّلاتشان همیشه
مؤثّر و پرثمر باشد، باید به نکات بسیار مهم و ارزندهاي که درباره توسّل و شرائط تأثیر آن وجود دارد، کاملًا توجّه داشته باشند و
آن گاه که به توسّل میپردازند، آنها را رعایت کنند؛ تا علاوه بر آن که از ثواب و بهرههاي معنوي در جهان آخرت برخوردار
میشوند، در دنیا نیز به نتیجه برسند و حاجتی را که به خاطر آن متوسّل شدهاند، به دست آورند. و گرنه بدون توجّه به نکات و
شرایطی که یادآوري مینمائیم؛ اگر چه به ثواب و اجر معنوي نائل میشوند، ولی ممکن است - جز بعضی از موارد - حاجتی را
که در نظر گرفتهاند، روا نشود و آن گونه که دوست دارند به مقصود خود نرسند. اینک به شرائطی که زمینه ساز تأثیر توسّل
میباشند، توجّه کنید:
صفحه 50 از 87
-1 تطهیر قلب
پاکسازي درون و تطهیر قلب، از شرائط بسیار مهم براي توجّه به امور معنوي است. نه تنها در توسّل؛ بلکه در دعاها و مناجات نیز
پاك بودن دل از آلودگیهاي روحی، داراي نقش بسیار مهمّی است. به همین دلیل دعا و توسّل اولیاء خدا و شخصیتهایی که در
دربار خداوند داراي تقرّب هستند، داراي آثار شگفت میباشد و از آن نتیجههاي عالی گرفته میشود. ولی توسّل افرادي که داراي
کردار صحیح نیستند، این گونه نیست. از این جهت در مواردي که تعداد آنها کم نیست، میبینیم توسّل آنها، آن گونه تأثیري که
باید داشته باشد، ندارد. یکی از رازهاي مهمّی که باعث میشود دعاي افرادِ مستجاب الدعوة، مستجاب شود؛ پاکی درون و باطن
آنها از آلودگیها است. پاك بودن نفس آنان، باعث میشود که هیچ گونه غرضهاي شخصی در دعاها و توسّلات آنان وجود
نداشته باشد. اخلاق ناپسند و آلودگیهاي روحی، روح و روان انسان را در بند میکشد و نمیگذارد روح انسان به پرواز درآید.
ولی مردان خدا که سوختهاند و خود را ساختهاند، این زنجیرهاي گران را از روح و روان خود دور نمودهاند. به همین خاطر هیچ
گاه دعا و توسّل آنان بر اساس تظاهر، خودنمایی و سایر گناهانی که همچون زنجیري گران، تأثیر نَفَس انسان را میرباید، نیست. به
این جهت آنان در توسّلاتی که دارند، موفّق هستند. اگر شما نیز دوست دارید با توسّل به اهل بیتعلیهم السلام از قدرتهاي نامرئی
توجّه داشته باشید. با » تطهیر باطن « و نیروهاي غیبی خداوند بهرهمند شوید و توسّلات شما پرثمر باشد، حتماً به این نکته بسیار مهمّ
پاك ساختن باطن خویش از آلودگیها، موانع را از سر راه خویش بردارید. آن گاه به حبلاللَّه المتین چنگ زنید و در صراط
مستقیم معنوي گامهاي پرنتیجه بردارید. بنابر این از این نکته حیاتی وحسّاس غفلت نورزید و عمر گرانبهاي خود را با آغشته بودن
باطن به پایان نرسانید! اگر باطن خود را پاك کنید، کلید موفقیت در دست شماست و میتوانید در دعاها وتوسّلات از آن استفاده
کنید.
-2 توجّه و تمرکز فکر در توسّل
تمرکز فکر، توجّه و دقّت کامل در انجام هر گونه عبادت، بر تأثیر آن میافزاید و آن را پرثمر مینماید. جریانی که ذکر میکنیم
دلیل بر اهمیّت توجّه در دعا و توسّلات است: شخصی از بزرگان با یکی از اولیاء خدا در ارتباط بود و گاه گاه مطالب نهان را از
گذشته و آینده از او جویا میشد و صدق و راستی و درستی او براي ایشان ثابت و حتمی بود. از او پرسیدم: ایشان چگونه به این
مقام رسیده است و اسراري را که بیان کردید، چگونه متوجّه میشود؟ ایشان فرمود: این شخص قبلًا از شاگردان خودم بود و گاهی
اذکاري را از من میگرفت و آنها را انجام میداد. اگرچه او ساعات زیادي را به انجام این اذکار نمیپرداخت، زیرا آنها اذکار و یا
دعاهاي طولانی نبودند؛ ولی خصیصهاي در این شخص وجود داشت که به خاطر آن، این همه پیشرفت نمود و اینک او استاد من
است . بطوري که گاهی من مجهولاتم را از او سئوال میکنم و او پاسخ صحیح آنها را برایم میآورد. حتّی در موارد متعددي بدون
آن که من به او ابراز نمایم، پاسخ مطالبی را که لازم داشتم، برایم بیان نموده است. سپس ایشان فرمودند: خصوصیتی که در ایشان
وجود دارد، این است که هر دعا یا ذکري را که به او میگویم و او میخواند با توجّه کامل انجام میدهد. حالت توجّه و حالت
حضور و دقّت او، او را به این مقامات عالیه رسانده است. اینک به این کلام کوتاه؛ ولی باعظمت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام
توجّه کنید و اهمیّت دقّت و توجه را دریابید. آن بزرگوار میفرمایند: الدِّقَّۀُ اِسْتِکانَۀٌ.( 144 ) دقّت، فروتنی و تواضع است. کسی که
در برابر خداوند و اهل بیتعلیهم السلام فروتنی کند، خدا او را سربلند میسازد و اموري که به ظاهر غیر ممکن است، به دست او
جاري میشود. آري دقّت و توجّه، غیر ممکن را براي شما ممکن میسازد و شما را به مقامات ارزندهاي که شاید آن را محال
بدانید، میرساند. همان گونه که یک شخص عادي که به جریان او اشاره کردیم بر اثر توجّه در حال دعا و توسّل، به مقام ارتباط با
صفحه 51 از 87
( عالم غیب رسیده بود. به همین جهت حضرت امام صادق علیه السلام میفرمایند: فَإِذا دَعَوْتَ فَأَقْبِلْ بِقَلْبِکَ ثُمَّ اسْتَیْقِنْ بِالْإِجابَۀِ.( 145
هر گاه دعا نمودي با حالت توجّه و اقبالِ قلبی دعا کن، آن گاه یقین به اجابت داشته باش. توجّه و اقبال قلب در دعا و توسّل، آن
چنان مؤثّر و پرثمر است که امام صادقعلیه السلام میفرمایند: پس از دارا بودن حالت توجّه، به اجابت آن یقین پیدا کن! بنابر این
پس از تطهیر باطن و پاکسازي درون، مسئله تمرکز فکر و توجّه حواسّ در دعاها، مناجات و توسّلات نقش بسیار مهمّی را داراست.
همان گونه که عبادتهاي بدون توجّه، اثرات مهمّی ندارد؛ توسّلاتی که در آن توجّهی وجود ندارد نیز داراي اثر کلّی نیست و آن
گونه که باید آدمی را به مقصد و حاجتی که دارد، نمیرساند. توسّلی پرثمر و داراي اثرات کلّی است که در آن توجّه وجود داشته
باشد؛ زیرا توسّل در صورتی که با توجّه باشد و از درون دلی پاك بجوشد، رمز ارتباط با خداوند و خاندان وحی است. بر اثر این
گونه توسّل، راههاي بسته شده گشوده میشوند و دربهاي قفل شده، باز میشوند. و آن گاه که ارتباط با خدا و اهل بیتعلیهم
السلام برقرار شد، هیچ گونه دعا و توسّلی بیپاسخ نمیماند. بنابر این اگر میخواهید توسّل شما اثر فوري داشته باشد و داراي نتیجه
عالی باشد، علاوه بر خودسازي سعی کنید در هنگام توسّل، توجّه شما به این سو و آن سو جلب نشود و با تمرکز و توجّه کامل
دست به دامان خاندان وحی شوید و آنان را وسیله برآوردن حاجات خود بدانید. پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند:
نَحْنُ الْوَسیلَۀُ إِلَی اللَّهِ.( 146 ) ما، وسیله به سوي خداوند هستیم. آري اعتقاد هر انسانِ آگاه و روشن دل، این است که خاندان وحی
پشتیبان و وسیله او به سوي خداوند هستند. در یکی از زیارات امام حسینعلیه السلام وارد شده: بِکُمْ یا آلَ مُحَمَّدٍ أَتَوَّسَلُ، اَ لْاخِرُ
مِنْکُمْ وَالْأَوَّلُ.( 147 ) اي آل محمّد، بوسیله شما من متوسّل میشوم؛ به اوّلین شما تا آخرینتان. نه گاهگاه، بلکه براي رسیدن به همه
حاجتها و مشکلات باید به این بزرگواران متوسل شویم. در زیارت جامعه کبیره که حضرت امام هادي علیه السلام دریاهایی از نور
را با بیانی کوتاه آوردهاند، میخوانیم: وَمَنْ قَصَدَهُ تَوَجَّهَ بِکُمْ.( 148 ) کسی که خداوند را قصد نماید، به سوي شما متوجّه میشود. با
بیانات گذشته، روشن شد براي گرفتن حاجتها و برآورده شدن نیازها علاوه بر پاکی دل، توجّه و تمرکز اندیشه لازم است. بنابراین
است. با این بیان بنگرید که توسّل از چه عظمت والائی برخوردار است، » توجّه فکر « و » تطهیر باطن « ، از راههاي مهمّ تأثیر توسّل
وکسی که به توسّل دست میزند، باید داراي چه حالاتِ مهمّ روحی باشد؟ اگر افرادي مغرض همچون وهّابیان بیبها، ارزش و
بهائی براي توسّل نمیبینند، پندار باطل آنان از کوتاهی فکر و عدم آگاهی خودشان سرچشمه میگیرد و گرنه کسی که میداند
توسّل یعنی چه و توسّل بر چه اساسی بنیان گذاري شده است، چگونه میتواند به انکار بزرگترین و بهترین حالات روحی انسان
بپردازد، و ناآگاهانه گنجینههاي عظیم روحی را بیبها جلوه دهد؟ انسان متفکّر چگونه میتواند جذّابترین حالات روحی را به
دلیل آن که خود آن را نیافته است، ردّ نماید؟!
نقش یقین در توسّلات
زدودن شک و ایجاد حالت یقین، از مسائلی است که بحث تطهیر قلب، شامل آن میشود؛ ولی به خاطر اهمیّتی که دارد، به توضیح
آن میپردازیم و راه ازدیاد آن را بیان میکنیم: اعتقاد و یقین به لطف و عنایت أهل بیتعلیهم السلام در توسّلات نقش بسیار
عمدهاي را داراست. اگر در توسّلات یقین به عنایت آن بزرگواران وجود داشته باشد، و قطع به عنایت و لطف آن بزرگواران داشته
باشیم، نوعاً به مقصود میرسیم و حاجت خود را میگیریم. اثر اعتقاد و یقین به لطف آن بزرگواران آن قدر زیاد است که در موارد
زیادي افرادي که به حاجت خود دست مییابند، داراي تطهیر قلب - که قبلًا اهمیّت آن را ذکر کردیم - نیستند. ولی قطع و یقین
آنان کمبود آن را جبران میکند و با آن که داراي قلبی پاك از گناه نیستند، قطع و یقین آنان به عنایات اهل بیتعلیهم السلام،
باعث میشود به زودي به نتیجه توسّلات خود دست یابند. در سال 1348 شمسی که چند ماه توفیق زیارت عتبات عالیات را داشتم،
مکرّر در حرم حضرت اباالفضلعلیه السلام شاهد شفاگرفتن بیماران و روا شدن حاجت گرفتاران بودم. گاهی از اوقات افرادي که
صفحه 52 از 87
مریض خود را به ضریح مقدّس آن حضرت دخیل میبستند؛ در کمتر از یک ساعت، حاجت خود را میگرفتند. و زنان عرب طبق
رسم خودشان پس از گرفتن حاجت خود به هلهله میپرداختند و به سوي ضریح مطهّر و زوّار نقل میپاشیدند و شور و شعف فضاي
که پول رائج عراق است، » فلس « ، حرم مطهّر را فرا میگرفت. گاهی از اوقات براي آن که بیشتر اظهار تشکر نمایند، همراهِ نقل
میریختند. اعتقاد و یقین آنان در آن حدّ بود که گاهی همراه با مریض، نقل و فلس را نیز با خود میآوردند و در لحظهاي که
مریضشان شفا مییافت، فوري به هلهله میپرداختند و به پاشیدن نقل و فلس مشغول میشدند و به شادي و اظهار تشکّر میپرداختند
روزي جوان دیوانهاي را به حرم مطهّر آوردند و تا سه روز به ضریح، دخیل بسته و بستگانش .» ابوفاضل نشکرك « : و میگفتند
اطراف او را گرفته بودند. این باعث تعجّب بود که چگونه در این مدّت طولانی آنها نتوانستهاند حاجت خود را بگیرند! شفا نیافتن
یک مریض به مدت سه روز مایه تعجّب بود، چون خلاف معمول بود؛ زیرا طبق متعارف کسانی که به آن حضرت متوسل
ابوفاضل باب « : میشدند، اعتقاد عجیبی داشتند و احتیاج به زمان طولانی و وقت زیاد نداشتند. آنان با یقین کامل اظهار میداشتند
و حضرت اباالفضلعلیه السلام حاجت آنان را میدادند؛ چون با یقین به لطف حضرت اباالفضلعلیه السلام به آن بزرگوار » الحوائج
متوسّل میشدند. مقصود از بیان این مطالب این است که در بسیاري از توسّلات، جهاتی دیگري وجود دارد که جایگزین تطهیر
قلب میشود. در مواردي لطف اهل بیتعلیهم السلام و در مواردي دیگر، یقین و اعتقاد مردم، باعث عنایت آن بزرگواران
میگردد.
معرفت بر یقین انسان میافزاید
راهِ یقین پیدا نمودن به قدرت اهل بیتعلیهم السلام، معرفت نسبت به مقام آن بزرگواران است. براي آن که یقین و اعتقاد به انجام
گرفتن حاجت توسط آن بزرگواران داشته باشیم، باید بر معرفت خود نسبت به مقام آن بزرگواران بیفزاییم و آگاهیهاي لازم و
واجب را که داشتن آنها بر ما ضروري است، کسب کنیم. مرحوم محدّث قمی که داراي معرفت به دربار اهل بیتعلیهم السلام بود،
نمونهاي از توسّلات خود را پس از بیان جریان جالبی از مرحوم علّامه سیّد عبداللَّه شبّر ذکر میکند. اینک به گفتار ایشان توجّه
کنید: مرحوم سیّد عبداللَّه شبّر از علماي بزرگی است که بر اثر کثرت تألیفات در زمان خویش به مجلسیِ ثانی شهرت یافت. روزي
علامه محقق، مرحوم شیخ اسداللَّه، صاحب کتاب مقابس الانوار به دیدار مرحوم سید عبداللَّه شبّر رفت و از کثرت تصنیفات مرحوم
شبّر شگفت زده شد. زیرا نوشتههاي خودش با فهم و دقت علمی زیادي که داشت، اندك بود. سرّ کثرت تصنیفات مرحوم شبّر را از
او پرسید. سیّد گفت: علّت آن که من توفیق به نگاشتن کتابهاي زیاد پیدا نمودهام، توجه و عنایت حضرت موسی بن جعفرعلیهما
السلام است. زیرا آن حضرت را در خواب دیدم که قلمی به من عنایت نمودند و فرمودند: بنویس. از آن وقت من موفّق به تألیف و
نگارش شدم. پس هر چه را که من نوشتهام، از برکت آن قلم شریف است. مرحوم محدث قمی پس از نقل جریان فوق، گفته
است: مطلب چنین است که سیّد فرموده؛ زیرا من نیز هر گاه متوسّل به اهل بیت عصمتعلیهم السلام میشوم، توفیق عظیمی در
خود مییابم و قلم به نوشتن جاري میشود و گاهی که توفیق توسّل ندارم، ماهها بر من میگذرد و حال آن که نتوانستهام جزوهاي
بنویسم. پس تمام آنچه نگاشتهام از برکات اهل بیت اطهار صلوات اللَّه علیهم اجمعین است.( 149 ) معرفت و شناخت آن بزرگوار،
باعث شده است که ایشان با جزم و یقین به حقیقتی که آن را بیان نموده است، معتقد باشد.
نقش اضطرار در توسّلات
انقطاع، بریدن دل، شدّت اضطرار و اضطراب و فشارهاي شدید، گاهی آن چنان مهمّ و کارساز است که میتواند با همه
آلودگیهاي روحی، زنجیرهاي گران باطنی را پاره نموده تا روح و روان انسان در فضاي نورانی معنویّت با اولیاء و انبیاء پیوند
صفحه 53 از 87
معنوي برقرار نماید. براي آن که بدانید چگونه گاهی افراد آلوده حاجتهاي خود را با توسّل به اهل بیتعلیهم السلام میگیرند و
آلودگیهاي آنان مانع گرفتن حاجتشان نمیشود و با گریه و ناله خود، توجه ائمّه اطهارعلیهم السلام و یا امام زادگان بزرگواري را
که متوسّل به آنان شدهاند، به سوي خود جلب میکنند. مثالی میآوریم تا راز تحقق معجزه به خاطر توسّل افرادي که داراي روح
پاك نیستند روشن شود. اگر بخواهند یک سفینه فضایی را بر فراز کره زمین به پرواز درآورند، باید وسیله قدرتمندي داشته باشند
تا توسّط آن بر اثر فشار، سفینه را از جوّ خارج کنند. چون هنگامی که سفینه از جوّ خارج میگردد، از قدرت جاذبه زمین رها
میشود و به راحتی میتواند در فضا به گردش در آید؛ زیرا تا وقتی که از جاذبه زمین رها نشده است، قدرت جاذبه، او را به سوي
خود میکشد و قدرت سیر و پرواز او را کم مینماید. براي فرار از قدرت جاذبه، باید آن قدر بر سفینه فشار وارد شود تا از قید
جاذبه زمین خارج شده و آزاد گردد. نظیر این مطلب در مسائل معنوي و روحی نیز وجود دارد؛ زیرا با آن که آلودگیها و گناهان،
انسان را از سیر روحی و گرفتن نتیجه معنوي باز میدارد و همچون جاذبه زمین که سفینه را به سوي خود میکشاند، گناه انسان
گناهکار را از پرواز باز میدارد و جاذبه گناهان او را به سوي خود جذب میکند، ولی گاهی گرفتاریها و شداید آن چنان زیاد و
پرتوان است که فشارِ ناراحتیها میتواندانسان را از جاذبه گناهان رهائی بخشیده و با آن که باطن به آلودگیها گرفتار است، او را از
قدرت جاذبه گناهان رهائی بخشد و به گرفتن نتیجه، موفّق نماید. بنابر این براي موفقیّتِ سریع در توسّلات یا باید انسان باطن خود
را تطهیر کند و روح و روان خود را پاك نماید تا قدرت جاذبه گناهانِ گذشته، درهم شکسته شود و نتواند او را از پرواز باز دارد و
یا باید آنچنان در تحت فشار ناراحتیهاي شدید قرار گیرد که همچون دستگاهی که سفینههاي فضائی را بر اثر فشار، از جاذبه زمین
رها میکند؛ شدّت گرفتاريها و ناراحتیها، انسان را از قید و بند گناهان و جاذبه آنها رها کند. در این هنگام میتواند توجّه اهل
بیتعلیهم السلام را به خود جلب نماید و عنایت و مرحمت آن بزرگواران را به سوي خود جذب کند و شاهد رخ دادن معجزه
باشد. بنابر این براي نتیجه گرفتن از توسّل، اگر انسان مردانه همّت نماید و باطن خود را پاك نماید، به مقصود خود دست مییابد و
همچنین اگر شدّت گرفتاريها به گونهاي باشد که بتواند در انسان حالت انقطاع ایجاد کند و همچون سفینهاي که بر اثر فشار از
جاذبه زمین دور میشود، او را از جاذبه گناهان و آلودگیها رها نماید، در این هنگام نیز توسل او به نتیجه میرسد.
دختر مضطرّ در حرم حضرت ابوالفضلعلیه السلام
در مواردي که بر اثر اضطرار، حالت انقطاع پیش میآید، توسّل به آن خاندان، اثربخش بوده و داراي اثر فوري است. از این رو
دوستان مکتب اهل بیتعلیهم السلام در شدائد و گرفتاريها به آن بزرگواران پناه برده و اضطرار خود را با توسّل به آنان برطرف
مینمایند. نمونه جالبی از این گونه توسّلات را براي شما میآوریم. یکی از بزرگان قم میگوید: روزي در حرم مطهّر حضرت
اباالفضلعلیه السلام مشرف بودم، ناگهان دیدم جمعیّت زیادي از اعراب همراه با دختري سراسیمه وارد حرم شدند و حرم مطهّر از
انبوه جمعیّت پر شد. آن دختر شبکههاي ضریح را گرفت و با صداي بلند کلماتی جسورانه گفت که توجه زائرین را به خود جلب
کرد. ناگهان متوجه شدم آن دختر و سایر مردم چنان ساکت شدند که گویا نفَس همه قطع شده است. یک مرتبه صدائی بلند شد و
این صدا از کودکی برخاست که در شکم دختر بود. » پدر من، شوهر مادر من است « : کلامی به این مضمون به گوش همه رسید
یک مرتبه صداي هلهله در حرم بلند شد. زنها بسوي دختر هجوم بردند و عدهاي با کوشش فراوان او را از دست زنها رها کرده و
در بقعهاي که مرکز کلیددار آستان مقدّس حضرت اباالفضلعلیه السلام بود، بردند. پس از آن که دختر را بردند و خلوت شد،
چون که من با کلیددار حرم آشنا بودم، نزد او رفتم و جریان را از او سئوال کردم. کلیددار حرم گفت: اینها طائفهاي از عربهاي
صحرانشین اطراف کربلا هستند، این دختر را به عقد پسر عمویش در آوردهاند و چون در زمان عقد، ارتباط عروس و داماد نزد
آنها بسیار زشت و ننگین است، جوان مراقب بوده مخفیانه همسرش را ملاقات کند. او پس از آن که با همسرش ملاقات و ارتباط
صفحه 54 از 87
پیدا میکند، دختر باردار میشود. جوان از ترس فرار میکند و مدتی مخفی میشود تا حمل دختر آشکار میشود. نزدیکان دختر از
او سئوال میکنند، او میگوید: از شوهرم حامله شدهام. آنها جوان را پیدا کرده و از او سئوال میکنند. او از ترس، جریان را انکار
میکند. بستگانِ دختر تصمیم میگیرند دختر را بکشند. او هر چه التماس میکند و خود را بیگناه معرفی میکند، فایدهاي
نمیبخشد تا سرانجام میگوید: حضرت اباالفضل العبّاسعلیه السلام را حاکم قرار دهیم هر چه آن بزرگوار حکم کردند انجام
دهید. از این رو به حرم مشرّف شده و به معجزه حضرت عبّاسعلیه السلام کودك در رحم مادر اقرار به پاکی او نمود.( 150 ) این
نمونهاي از هزاران معجزه است که بر اثر عنایات کریمانه خاندان رسالت جلوهگر شده است.
نکته دیگر
نکته دیگري که توجّه به آن لازم است، این است که: در برخی از توسّلات، فردي که متوسّل شده است، نه داراي روح پاك است
و نه بر اثر اضطرار و فشارهاي شدید از جاذبه گناهان و آلودگیها خود را رها ساخته است؛ بلکه به خاطر جهات دیگري که در
آینده و یا گذشته او وجود دارد و ائمّه اطهارعلیهم السلام با آگاهی و علم احاطهاي خود، آنها را در نظر دارند و از دید ما نامعلوم
است؛ به این گونه افراد با چشم مرحمت نگاه میکنند و در لحظهاي کوههاي غم و غصه را به چمن زار سبزِ شادي تبدیل میکنند.
زیرا آنان میتوانند با یک نظر، ذرّهاي را همچون خورشید تابان، تابناك کنند. به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و
کار آفتاب کند با توجّه به این نکته درمییابیم: کسی میتواند ولایت و امامت انسانها را به عهده گیرد که تمامی جهات و همه
جوانب کار را در نظر داشته باشد و کاملًا محیط بر آنها باشد؛ در این صورت میتواند هر گونه خاك تیره را به گوهري تابناك
مبدّل سازد و گرنه ادّعا به تنهایی کارساز نیست.
استمداد از عالم غیب
در بسیاري از موارد براي رفع مسائل اضطراري جز استمداد از عالم غیب و کمک گیري از قدرتهاي نهانِ جهان، راه حلّی وجود
ندارد. وقتی که کارد به استخوان رسید و همه امکانات مادّي عجز خود را بیان داشتند، چگونه میتوان با قدرت مادّي که عدم
توانایی خود را نشان داده، راه حلّی پیدا نمود؟ براي رفع گرفتاري در این گونه موارد حتماً باید به جستجوي کمک از عالم غیب
شتافت و با استمداد از قدرتهاي عظیم غیبیِ الهی، بیچارگیهاي طاقتفرسا را برطرف نمود. در این گونه موارد، توسّل و وسیلهیابی
از طریق خاندان وحی که جانشینان خدا بر خلق میباشند؛ بهترین، مؤثّرترین و کاملترین نمونه استمداد از عالم غیب است. در این
یا صاحب « و یا با گفتن یک » یا حسین « ،» یا علی « گونه موارد بعضی از افراد بر اثر اضطرار و اضطراب و حالت انقطاع، با گفتن
از اعماق دل و از ژرفاي قلب، به وسیله نام این بزرگواران با خداوند بزرگ ارتباط برقرار میکنند و بوسیله آنان حاجت » الزمان
خود را میگیرند. تا دلی آتش نگیرد، حرف جانسوزي نگوید حال ما خواهی بیا از گفته ما جستجو کن بنابر این توسّل، به معناي
جستجوي یافتن وسیله براي ارتباط با خداوند و چاره جویی در مشکلات و یافتن راه حلّ در گرفتاریهاي مادّي و معنوي، توسّط
خاندان وحی که سردمداران قدرتهاي الهی هستند، میباشد. و شیفتگان اهل بیتعلیهم السلام در طول تاریخ از انبیاء و پیامبران
گرفته تا انسانهاي معمولی و از ابتداء خلقت تا روز قیامت، براي تقرّب به خداوند و یا چاره جویی براي مشکلات خویش، دست
نیاز به دامنِ لطف این بزرگواران زده و خواهند زد.
توسل براي حلّ مشکلات علمی
مردان بزرگ حتّی براي کشف مجهولات و پی بردن به مسائل مشکل علمی دست به توسل میزنند تا در اثر کسب فیوضات معنوي
صفحه 55 از 87
از خاندان وحی، گره از مشکلات علمی خود بگشایند. به عنوان نمونه داستانی را از مرحوم سید علی صاحب شرح کبیر، که
بسیاري از علماي عرب و عجم از شاگردان وي بودهاند، ذکر میکنیم. آن مرحوم با مهارت فراوانی که در علم فقه و اصول داشت،
که در ارتباط با علم هیئت است، دچار » قبله « در بحث » شرح کبیر « از علم هیئت بیخبر بود. به این جهت در هنگام نوشتن کتاب
اشکال شد. از یکی از شاگردان خود که در علم هیئت داراي اطلاعات بود، خواست تا مسائل ضروري مسئله قبله را از علم هیئت به
بیاورد. ولی شاگرد احترام استاد را نگه نداشت و در برابر » شرح کبیر « وي بیاموزد؛ تا بحث قبله را به صورت کامل در کتاب
درخواست استاد چنین گفت: همچنان که ما کتاب به زیر بغل گرفته به خدمت شما میرسیم و تلّمذ میکنیم، شما نیز کتاب به زیر
بغل گرفته در بنده منزل تشریف بیاورید، تا مسائل هیئت را فرا گیرید! پاسخ تندِ شاگرد، که استاد انتظار آن را نداشت، سبب شد
که او براي حلّ مشکلات علمی خود به حضرت امام حسینعلیه السلام متوسل شود. از این جهت همان شب به حرم مطهّر آن
حضرت مشرّف شد و تا صبح به عبادت خداوند پرداخت و از حضرت سیدالشهداءعلیه السلام رفع مشکلات علمی خود را
شرح « درخواست کرد. بر اثر توسّل او، صبح همان روز، همه مشکلات علمی مورد نیاز، برایش روشن شد و بحث قبله را در کتاب
( به رشته تحریر کشید.( 151 » کبیر
ترك توسّل یا رمز گناه
ارزش و اهمیّت توسّل و تمسّک جستن به اهل بیت عصمتعلیهم السلام آن قدر زیاد است که در برخی از روایات فرمودهاند:
وسیله اطاعت خداوند فراهم نمیشود مگر در صورتی که انسان به دامان ولاء آن بزرگواران چنگ زند. حضرت امیرالمؤمنینعلیه
السلام میفرمایند: وَلایَقْبَلُ تَوْحیدَهُ إِلاَّ بِالْإِعْتِرافِ لِنَبِیِّهِ صَ لَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ بِنُبُوَّتِهِ، وَلایَقْبَلُ دیناً إِلّا بِوِلایَۀِ مَنْ أَمَرَ بِوِلایَتِهِ، وَلایَنْتَظِمُ
اَسْبابَ طاعَتِهِ إِلاَّ بِالتَّمَسُّکِ بِعِصَمَهِ وَعِصَمِ أَهْلِ وِلایَتِهِ.( 152 ) خداوند، یگانه پرستی کسی را قبول نمیکند، مگر همراه با اعتراف به
نبوّت پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم باشد. و دینی را نمیپذیرد، مگر با ولایت کسی که امر به داشتن ولایت او نموده، باشد.
و اسباب اطاعت خداوند سامان نمیپذیرد، مگر با تمسّک جستن به عصمت خدا و صاحبان ولایت او. در این فرمایش حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام فراهم شدن اسباب اطاعت خداوند را در صورتی امکان پذیر میدانند که انسان متوسّل و متمسّک به
عصمت خداوند و آل اللَّه شود و در صورت عدم توجّه به آن بزرگواران که واسطه فیض میان خالق و مخلوق هستند، وسیله اطاعت
از دستورات خداوند فراهم نمیشود. بنابر این روایت، علّت مهمّ گناهِ گناهکاران، ترك توسّل و تمسّک آنان به اهل بیتعلیهم
السلام میباشد. پس اگر توسّل را ترك کنیم، در دام شیطان گرفتار شده و مرتکب معصیت میشویم. این است رمز گناهان.
نتیجه بحث
توسّل، دلهاي زنگار گرفته را صفا میبخشد و یاد خدا را در قلبهاي غفلت زده ایجاد میکند. آن گاه که فتنهها و آشوبهاي
گوناگون، انسانها را در گرداب بلا گرفتار میکنند، توسّل به اهل بیت عصمتعلیهم السلام همچون کشتی نجات، آنها را به
ساحل میرساند. اگر میخواهید به مقام قرب الهی راه یابید و در نزد پروردگار آبرومند باشید، توسّل، شما را به این هدف
میرساند. مهمترین مسائل اعتقادي ما نسبت به اهل بیتعلیهم السلام همچون ایمان و یقین به علم و آگاهی آنان و قدرت و ولایت
آن بزرگواران در مسئله توسّل گنجانده شده است. عالیترین مسائل اخلاقی را همانند تطهیر و پاك سازي قلب، توجّه و تمرکز
و توجّه به خاندان پاك رسالت که جانشینان خدا و » توسّل « فکر، در مسئله توسّل مییابید. مشکلترین مسائل شخصی را میتوانید با
صاحبان ولایت مطلقه هستند، حل کنید. با توسّل به خاندان وحی، وسیله اطاعت خداوند و ترك گناه را براي خود فراهم کنید و به
این طریق از قدرتهاي بزرگ خداوند استمداد نموده و نیرو طلب کنید آنان که خاك را به نظر کیمیا کنند آیا شود که گوشه
صفحه 56 از 87
چشمی به ما کنند
7جاذبه محبّت
محبّت، به خاطر جاذبهاي که دارد، محبّ را به سوي محبوب جذب میکند و افکار و عقاید او را در قلب محبّ زنده میسازد. به
این جهت هر چه محبّت شدیدتر باشد، سنخیّت روحی بین محبّ و محبوب بیشتر میشود. بر این اساس اگر محبّت شدید باشد،
داراي چنان کششی است که محبّ و محبوب را بسوي یکدیگر جذب میکند؛ بصورتی که حالات هر یک از آنان در دیگري تأثیر
میگذارد. در میان افراد دوقلو که از محبّت و هماهنگی بیشتري برخوردار هستند و روحیهاي نزدیک به یکدیگر دارند، تأثیرپذیري
حالات آنان در یکدیگر، بیشتر جلوهگر میشود. چندي قبل دختري که در لندن زندگی میکرد، ناگهان احساس ناراحتی کرد. او
چنان درد میکشید و حالاتش چنان بود که پزشکان تشخیص دادند درد او علامت زایمان است. او را در بیمارستان بستري کردند
و پس از تحقیق معلوم شد که او شوهر ندارد! معاینات هم نشان داد که باردار نیست؛ امّا او همچنان در تخت بیمارستان بخود
میپیچید و ناله میکرد و سراپاي وجودش را عرق سردي پوشانده بود. چند ساعتی وقت پزشکان را گرفت؛ تا سرانجام آرام شد.
لبخندي زد و گفت: راحت شدم. نوزاد پسر است! پزشکان ابتدا گمان گردند که با یک دیوانه سر و کار دارند؛ ولی پس از تحقیق
متوجه شدند که آثار دیوانگی در او دیده نمیشود. کشف بعدي آن بود که درست در همان زمانی که او در لندن دچار درد شده
ساکن بود، دچار درد زایمان گردیده و به بیمارستان مراجعه » وین « بود و به بیمارستان رفت، خواهر دوقلویش که در اتریش و شهر
کرده و بستري شده بود و پس از چند ساعت پسري از او متولّد شده بود.( 153 ) این گونه حالات بر اثر سنخیّت و محبّت شدید در
میان دو نفر است. گاهی بر اثر محبّت شدید، محبّ از تقیّدات مادّي رها میشود و خود را به محبوب که فرسنگها راه از او دور
است، میرساند؛ زیرا همان گونه که گاهی حرارت تب، وسیله خروج روح از جسم و علّت درك مسائل نامرئی میشود، همین
گونه گاهی حرارتِ محبّت، محبّ را از عالم ظاهر خارج میکند و بسوي محبوب میکشاند. رسیدن به محبوب و دیدار آن، بر اثر
جذبه و کششی است که در صورت شدّت محبّت ایجاد میشود. گاهی محبّت باعث کشفهاي علمی میشود؛ زیرا علاقه، میل
شدید، و خواسته قويِ دانشمندان در کشف مجهولات، یکی از مؤثرترین وسیلههاي نیل آنان به مقاصدشان، میباشد. به عبارت
گویاتر: محبّت و میل شدید، آنان را در یافتن مسائل علمی و گشودن مشکلات لاینحل کمک میکند، و وسیله گشایش روزنهاي
براي آنان به سوي مشکلات علمی میشود و در نتیجه در کشف آنچه در جستجوي آن بودهاند، کامیاب میشوند.
محبّت خاندان وحی
به خاطر این گونه آثار حیاتی و ارزنده که در محبّت و دوستی وجود دارد، انسان باید به محبّت خود جهت داده و آن را به سوي
شایستهترین مقصد راهنمایی کند. به این جهت پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم محبّت و دوستیِ انسان را به سوي اهل بیت و
خاندان وحیعلیهم السلام متوجّه نمودهاند؛ تا به این وسیله آلودگیهاي افراد، پاك شود و خوبیها و خصلتهاي ارزنده در آنان
ایجاد گردد و آنان را در نزد خداوند مقرّب نماید. زیرا محبّت پیغمبر اکرم و خاندان رسالتعلیهم السلام، تأثیري شگفت و
خارقالعاده در تقرّب به خداوند متعال دارد به طوري که در روایات، محبّت اهل بیتعلیهم السلام بهترین وسیله قرب به خداوند،
شمرده شده است. در روایتی پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند: لِکُلِّ أَمْرٍ سَیِّدٌ وَحُبّی وَحُبُّ عَلیّعلیه السلام سَیِّدُ ما
تَقَرَّبَ بِهِ الْمُتَقَرِّبُونَ مِنْ طاعَۀِ رَبِّهِمْ.( 154 ) براي هر چیزي سروري است و محبّت من و محبّت علیعلیه السلام سرآمد آن چیزهایی
است که جویندگان تقرّب، به وسیله آنها مقرّب میشوند، که عبارتند از اطاعت پروردگارشان. این روایت دلیل واضحی است بر
این که، محبت خاندان وحی وسیله تقرّب و اطاعت از دستور خداوند است. پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در روایتی دیگر
صفحه 57 از 87
میفرمایند: حُبُّ عَلیِّ بْنِ أَبی طالِبٍ یُحْرِقُ الذُّنُوبَ کَما تُحْرِقُ النَّارُ، اَلْحَطَبَ.( 155 ) محبّت حضرت علی بن ابی طالبعلیه السلام
گناهان را میسوزاند؛ همان گونه که آتش، هیزم را میسوزاند. بنابراین محبّت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام، هستی گناه را به
آتش میکشد و دوستی آن بزرگوار، کوه گناه را به کاهی تبدیل مینماید و آن را از اعماق جان بیرون آورده و نابود میسازد.
محبّت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام نه تنها آثار گناهان گذشته را نابود میکند؛ بلکه همچون سدّي محکم و استوار، مانع انسان
از انجام گناهان بعدي میشود. با محبّت شدید به محمّد وآل محمّدعلیهم السلام، میتوانید خود را از انجام گناه باز داشته و بیمه
شوید. پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم میفرمایند: أَلا وَمَنْ أَحَبَّ عَلِیّاً لایَخْرُجُ مِنَ الدُّنْیا حَتَّی یَشْرِبَ مِنَ الْکَوْثَرِ وَیَأْکُلَ مِنْ طُوبی
وَیَري مَکانَهُ فِی الْجَنَّۀِ.( 156 ) آگاه باشید کسی که علیعلیه السلام را دوست دارد از دنیا نمیرود تا از آب کوثر بیاشامد و از طوبی
بخورد و مکان خود را در بهشت ببیند. باید از خداوند بخواهیم که محبّت اهل بیتعلیهم السلام را تا آخرین لحظه زندگی ما ثابت
نگهدارد، تا در آخرین لحظات، شاهد الطافی که وعده فرمودهاند باشیم. در یکی از زیارات امام حسینعلیه السلام آمده است: اَللَّهُمَّ
ثَبِّتْنی عَلی مَحَبَّۀِ أَوْلِیائِکَ.( 157 ) خداوندا، مرا بر محبّت اولیاء خودت، ثابت قدم نگه دار. در صورتی که با محبّت و اشتیاق اهل
بیتعلیهم السلام جان به جانان بسپاریم، اوّلین لحظه مرگ، اوّلین لحظهاي است که آثار محبّت و عظمت و شکوه آن را که نشانه
ایمان و تقوا است، بخوبی مییابیم ان شاءاللَّه. در چند روایت، محبّت به اهل بیتعلیهم السلام را، اصل تقوا و ایمان شمردهاند؛
همان گونه که بغض و دشمنی آن بزرگواران را، کفر و نفاق دانستهاند. پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم به حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام فرمودند: یا عَلِیُّ حُبُّکَ تَقْوي وَإیمانٌ وَبُغْضُکَ کُفْرٌ وَنِفاقٌ.( 158 ) یا علی دوستی تو، تقوا و ایمان و دشمنی
تو، کفر و نفاق است. کسی که با حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام دشمنی ورزد، از دیدگاه مکتب ما کافر و در ردیف منکران
خداست. آن را که دوستی علی نیست، کافر است گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش همچنین آنان که محبّت حضرت
امیرالمؤمنینعلیه السلام در اعماق جانشان ریشه دوانده است، از تقوا و ایمان برخوردارند. آري حبّ و بغض، داراي این گونه اثرات
بنیادي است. خواهی که زدوزخ برهانی دل و تن اثنیعشري شو و گزین مذهب من ایشان سه محمّدند و چهارست علی با موسی
جعفر و حسین و دو حسن در حدیثی امام رضاعلیه السلام از آباء گرامی خود از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم نقل فرمودند:
حُبُّنا أَهْلُ الْبَیْتِ یُکَفِّرُ الذُّنُوبَ وَیُضاعِفُ الْحَسَناتَ.( 159 ) محبت ما اهل بیت، کفاره گناهان است و حسنات را چند برابر میکند. زیرا
محبّت اکسیر است، داراي قوّه کاسره و شکننده است و آثار گناهان را درهم میشکند و آنها را تبدیل به حسنه میسازد، همان
میدانند؛ زیرا روحهاي آلوده و روانهائی » اکسیر روح « گونه که شنجرفِ ثابت، مس را تبدیل به طلا میکند. از این رو محبّت را
که بر اثر گناه از خداوند دور شدهاند، با محبّت اهل بیتعلیهم السلام که شفابخش دلها و حیاتبخش قلبهاي مرده است، تقرّب
خود را باز مییابند، و با ترك گناه مقرّب درگاه او میشوند. زیرا در قلبی که سرشار از محبّت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام و
سایر خاندان پاك وحی است، جایی براي گناه باقی نمیماند؛ بلکه محبّت اگر افزایش یابد، میتواند هر گونه گناهی را که محبّ
آن را در گذشته انجام داده نابود نماید و مانع انجام گناه در آینده شود. زیرا مانع بودن براي انجام گناه، آسانتر از برطرف نمودن
آثار گناهان گذشته است. راز این مسئله این است، کسی که کاملًا محبّ و دوستدار و شیفته اهل بیت عصمتعلیهم السلام باشد،
محبوب خدا و مقرّب عنداللَّه است و وقتی که انسان محبوب و مقرّب نزد خداوند شود، در حصن حول و قوّه او قرار میگیرد. یعنی
خداوند میان او و گناه، حائل ایجاد میکند و همچنین کاري را که خدا انجام آن را بخواهد، در وي نیرو و قوّه انجام آن را ایجاد
به این جهت برخی، محبّت و دوستی با .» لاحول و لاقوّة إلّا باللَّه « مینماید و او را موفّق به انجام آن عمل می سازد. این است معناي
خاندان وحی را مؤثّرترین راه سیر و سلوك شمردهاند. بنابر روایت مفصّلی که مرحوم علّامه مجلسی - در بحار الأنوار ج 70 ص 25
- از امام صادقعلیه السلام نقل کرده است، محبّ - اگر به مقام عالی محبّت راه یابد - اگر چه راه علماء و سیره حکماء و طریقه
صدیقین را طی نکرده و روش خود را روش آنان قرار نداده باشد؛ ولی در عین حال همه نتایجی را که علماء و حکماء و صدّیقین
صفحه 58 از 87
بدست آوردهاند، دارا میشود. این گونه آثار در صورتی است که محبّت، بسیار شدید باشد نه همچون محبّتهائی که دوستان اهل
بیتعلیهم السلام نوعاً داراي آن هستند. این گونه محبّت داراي چنان اهمیّتی است که در آن روایت، امام صادقعلیه السلام تصریح
فرمودهاند که دارا بودن آن، نه تنها پرثمرترین طریقه سیر و سلوك میباشد؛ بلکه تنها راهی است که در آن خطر وجود ندارد و
حال آن که روش حکماء و علماء و صدّیقین طبق آن روایت، چنین نیست. امام صادقعلیه السلام میفرمایند: إِنَّ الْحُکَماءَ وَرَثُوا
الْحِکْمَۀَ بِالصَّمْتِ، وَإِنَّ الْعُلَماءَ وَرَثُوا الْعِلْمَ بِالطَّلَبِ وإِنَّ الصِّدّیقینَ وَرَثُوا الصِّدْقَ بِالْخُشُوعِ وَطُولِ الْعِبادَةِ فَمَنْ أَخَذَهُ بِهذِهِ الْمَسیرَةِ إِمَّا أَنْ
یَسْفَلَ وَإِمَّا أَنْ یَرْفَعَ وَأَکْثَرُهُمُ الَّذي یَسْفَلُ وَلایَرْفَعُ، إِذا لَمْ یَرْعَ حَقّاللَّهِ وَلَمْ یَعْمَلْ بِما أَمَرَ بِهِ، فَهذِهِ صِ فَۀُ مَنْ لَمْ یَعْرِفِ اللَّهُ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ
وَلَمْ یُحِبُّهُ حَقَّ مَحَبَّتِهِ، فَلایَغُرَّنَّکَ صَ لاتُهُمْ وَصیامُهُمْ وَرَوایاتُهُمْ وَعُلُومُهُمْ، فَإِنَّهُمْ حُمُرٌ مُسْتَنْفِرَةٌ.( 160 ) حکماء، حکمت را به وسیله
سکوت و علماء، علم را به وسیله طلب نمودن و صدّیقین، صداقت را به خشوع و عبادت طولانی بدست میآورند. پس هر کسی
این مسیر را بپیماید؛ یا تنزّل میکند و یا بلند مرتبه میگردد و اکثر آنان اگر حقّ خداوند را رعایت نکنند و به آنچه امر شدهاند عمل
ننمایند، تنزّل میکنند و این خصلت کسی است که خدا را حقیقتاً نشناخته باشد و او را به حقیقتِ محبّت دوست نداشته باشد. پس
نمازها و روزهها و روایات و علوم آنها، تو را فریب ندهد که آنان حماران وحشی هستند! همانگونه که در این روایت تصریح شده
است علماء، حکماء و صدّیقین مورد انتقاد قرار گرفتهاند که خداوند را حقیقتاً نشناختهاند و به حقیقت دوستی خداوند را در دل
قرار ندادهاند. اگر محبّ در مقام محبّت به مراحل عالی راه یافت و قلب خود را که حرماللَّه است، مملوّ از محبّت خداوند و اهل بیت
عصمتعلیهم السلام نمود؛ تا وقتی که محبّت شدید آنان را در دل دارد، امکان تنزّل در او وجود ندارد. تنها موردي که براي
محبّین امکان استبدال وجود دارد، موردي است که آنان اصل محبّت را از دست بدهند و گرنه تا وقتی که محبّت در قلب محبّ
ریشه دوانده است، او در مسیر ترقّی و تکامل قرار دارد نه تنزّل و سقوط. راز این نکته آن است که، همان گونه که گفتیم محبّت و
شوق شدید، مانند مغناطیس است و تا وقتی محبّت وجود دارد، محبّ را به سوي محبوب جذب میکند و آن گاه که او مجذوبِ
محبوب شد، سنخیّت در او پیدا میشود و آثار و صفات محبوب در محبّ پیدا میشود. از این جهت در این روایت، محبّت خدا و
اولیاء خدا را، بهترین راه و بیخطرترین سیر براي افرادي که مایل به سیر و سلوك هستند، معرّفی نمودهاند. در بعضی از روایات
دیگر نیز محبّین مقدم بر همه افراد دیگر ذکر شدهاند، همان طور که در اخبار حضرت داود آمده است که خداوند میفرماید: ما
أَحَبَّنی أَحَ دٌ أَعْلَمُ ذلِکَ یَقیناً مِنْ قَلْبِهِ إِلاَّ قَبِلْتُهُ لِنَفْسی وَأَحْبَبْتُهُ حُبّاً لایَتَقَدَّمُهُ أَحَدٌ مِنْ خَلْقی، مَنْ طَلَبَنی بِالْحَقِّ وَجَدَنی وَمَنْ طَلَبَ غَیْري
لَمْ یَجِدْنی...( 161 ) دوست ندارد مرا احدي که بدانم واقعاً این محبّت از قلب او سرچشمه میگیرد، مگر آن که او را براي خود
میپذیرم و دوست دار او میشوم؛ بطوري که احدي از خلقِ من، بر او مقدّم نمیشود. کسی که حقیقتاً مرا طلب کند، میجوید مرا
و کسی که غیر مرا طلب کند، مرا نمییابد. از این حدیث قدسی متوجه میشویم، کسانی را که امامزمان عجّلاللَّهتعالی لهالفرج -
که جانشین و نماینده خداوند میباشند - به عنوان خدمتگزار خود قبول فرمودهاند و آنان را از میان مردم به نعمت مصاحبت خود
مشرّف ساخته و بر دیگران مقدّم نمودهاند، کسانی هستند که در راه محبّت از همه مردم پیشقدمتر و به عالیترین مراحل محبّت نائل
شدهاند.
موجودات آسمانی و محبّت خاندان وحی
نه تنها عظمت این بزرگواران، بلکه عزّت و شرافت همه شرافتمندان جهان هستی، به خاطر محبّت و علاقهاي است که به اهل بیت
عصمتعلیهم السلام دارند. حتّی ملائکه مقرّب درگاه خداوند، شرافت خود را بوسیله محبّت آن بزرگواران بدست آوردهاند.
حضرت رسول اکرمصلی الله علیه وآله وسلم میفرماید: هَلْ شَرَفَتِ الْمَلائِکَۀُ إِلاَّ بِحُبِّها لِمُحَمَّدٍ وَعَلیٍّ وَقَبوُلِها لِوِلایَتِهِما؟...( 162 ) آیا
شرافت ملائکه، جز به خاطر محبّتی است که آنها به محمّد و علی صلوات اللَّه علیهما و پذیرش ولایت آن دو دارند؟ این فرمایش
صفحه 59 از 87
صراحت دارد بر این که شرافت ملائکه به خاطر علاقهاي است که به پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین صلوات اللَّه علیهما دارند. آئینه مهر
روشن از یاد علی است اوراد ملک بر آسمان ناد علی است گر چه این روایت در مورد ملائکه است ولی روایات دیگري گواه بر
این حقیقت است که همه اهل آسمانها اعمّ از ملائکه و غیر آنها، از دوستداران خاندان وحی هستند و به وسیله محبّتِ آنان، به
تقرّب خود نزد خداوند میافزایند. زیرا همان گونه که گفتیم، محبّت صفات محبوب را در محبّ جلوهگر میسازد. ویکی از صفات
اهل بیت عصمتعلیهم السلام، قرب آنان به خداوند متعال است. از این رو موجودات آسمانی محبّت آن بزرگواران را مایه تقرّب
خود میدانند. در یکی از زیارات جامعه که از اهل بیت عصمت علیهم السلام روایت شده، میخوانید: یَتَقَرَّبُ أَهْلُ السَّماءِ بِحُبِّکُمْ
وَبِالْبَرائَۀِ مِنْ أَعْدائِکُمْ.( 163 ) اهل آسمان، به وسیله محبّت شما و دوري جستن از دشمنان شما )به خدا( تقرّب میجویند. اوصاف
اگر ز وصفش خوانی یک حرف ز دفتر ثنایش نبود » ادیب « علی است که انتهایش نبود مدّاح علی به جز خدایش نبود تا حشر
تقرّب به خداوند چه آثاري دارد؟
اکنون برخی از آثار مهمّ و شگفت انگیزي را که بر اثر تقرّب به خداوند ایجاد میشود بیان میکنیم. از نشانههاي تقرّب به خداوند
و اهل بیت اطهارعلیهم السلام، به کار افتادن چشم و گوش باطنی و بدست آوردن قدرتهاي روحی و معنوي است؛ زیرا آن گاه
که انسان از جهت تقرّب معنوي به خداوند، پیشرفت نمود، مورد محبّت خدا قرار میگیرد و محبوب خدا میشود و آن گاه که
انسان محبوب خدا شود، از قدرتهاي معنوي برخوردار میگردد. امام صادقعلیه السلام از پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم نقل
فرمودند که خداوند فرموده است: مَنْ أَهانِ لی وَلِیّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحارِبَتی، وَما تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ، وَإِنَّهُ
لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَۀِ حَتَّی اُحِبَّهُ فَإِذا أَحْبَبْتُهُ، کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذي یَسْمَعُ بِهِ وَبَصَرَهُ الَّذي یَبْصُرُ بِهِ وَلِسانَهُ الَّذي یَنْطِقُ بِهِ وَیَدَهُ الَّتی یَبْطُشُ بِها،
إِنْ دَعانی أَجَبْتُهُ وَإِنْ سَأَلَنی أَعْطَیْتُهُ.( 164 ) هر کس به یکی از اولیاء من توهین کند، براي جنگیدن با من در کمین نشسته است، و
هیچ بندهاي مقرّب به من نمیشود، بوسیله چیزي که محبوبتر باشد از واجباتی که بر او واجب نمودهام. و او بوسیله نافله بسوي من
مقرّب میشود تا محبوب من میگردد و آن گاه که او را دوست بدارم، گوش او میشوم که بوسیله آن میشنود و چشم او میشوم
که بوسیله آن میبیند و زبان او میشوم که با آن نطق میکند و دست او میشوم که با آن اِعمال قدرت میکند، اگر مرا بخواند او
را جواب میدهم و اگر از من چیزي درخواست کند، به او عطا میکنم. همه این اموري که در این حدیث آمده است، بر اثر تقرّب
به خدا ایجاد میشود. بنابراین شنیدن اصوات آسمانی، دیدن چهرههاي ملکوتی، پی بردن به رازها و حکمتهاي الهی، انجام امور
مشکل با دست قدرت حق و استجابت دعا، از عنایاتی است که سرانجام، شامل حال مقرّبین درگاه خداوند و اهل بیت اطهارعلیهم
السلام و افرادي که مورد محبّت خدا و اهل بیتعلیهم السلام قرار گرفتهاند، میشود.
دوستی اهل بیتعلیهم السلام با دوستان خود
با دوستی و محبّتی که نسبت به اهل بیتعلیهم السلام در دل خود جاي میدهیم، محبّت و دوستی خود را نیز در قلب آن بزرگواران
قرار میدهیم؛ زیرا آنان که محبّ و شیفته خاندان وحی هستند، محبوب آن بزرگواران نیز هستند. حبیش بن معتمر میگوید:
خدمت حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام وارد شدم و عرض کردم: اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا أَمیرَالْمُؤْمِنینَ وَرَحْمَۀُاللَّهِ وَبَرَکاتُهُ، کَیْفَ أَمْسَیْتَ؟
قالَ: أَمْسَ یْتُ مُحِبّاً لِمُحِبّینا وَمُبْغِضاً لِمُبْغِضینا...( 165 ) سلام بر شما اي امیر مؤمنان و رحمت خدا و برکات او بر شما باد، شب را
چگونه صبح نمودید؟ حضرت فرمودند: شب را به پایان رساندم در حالی که دوست دارِ دوستانمان و دشمنِ دشمنانمان بودم. آن
گاه که محبّت انسان، در قلب اهل بیتعلیهم السلام قرار گیرد، محبوب خداوند نیز میشود و محبّت خداوند در قلب او جاي
میگیرد و هر گاه محبّت خداوند در او به حدّي شدید شود که محبّت مخلوق جایگزین محبّت خداوند نشود، دیدگان باطنی او باز
صفحه 60 از 87
میشود و با اولیاءاللَّه آشنا میشود. حضرتامیرالمؤمنینعلیه السلام میفرمایند: درشب معراج خداوند بهپیغمبرصلی الله علیه وآله
وسلم فرمود: مَنْ عَمِلَ بِرِضايَ اُلْزِمُهُ ثَلاثَ خِصالٍ: اُعَرِّفُهُ شُکْراً لایُخالِطُهُ الْجَهْلُ، وَذِکْراً لایُخالِطُهُ النِّسْیانُ، وَمَحَبَّۀً لایُؤْثِرُ عَلی مَحَبَّتی
مَحَبَّۀَ الْمَخْلُوقینَ، فَإِذا أَحَبَّنی أَحْبَبْتُهُ، وَأَفْتَحُ عَیْنَ قَلْبِهِ إِلی جَلالی وَلااُخفی عَلَیْهِ خاصَّۀَ خَلْقی...( 166 ) کسی که به رضاي من عمل
- نماید، او را به داشتن سه خصلت ملزم مینمایم: 1- او را آگاه و آشنا میکنم به داشتن حالت شکر که با ناآگاهی همراه نباشد. 2
و به یادي که فراموشی در آن نباشد. 3- و به دارا بودن محبّت من که دوستی مخلوقین در آن تأثیر نگذارد. پس هر گاه که مرا
دوست داشته باشد، من نیز او را دوست میدارم و دیده دل او را به سوي جلال خودم میگشایم و خوّاص خلق خود را از او مخفی
نمیکنم. بنابراین یکی از نشانههاي محبّت خدا، این است که انسان با اولیاءاللَّه و خوّاص خلق خداوند آشنا میشود و آنان را
میبیند. عدّهاي از مردم که جویاي زیارت و دیدن امام عصر ارواحنا فداه - در خواب یا بیداري - هستند، به خاطر محبّت شدید
آنان است. زیرا محبّت، اشتیاق ملاقات با محبوب را در انسان زیاد میکند. حضرت ابراهیم از مردن کراهت داشت، خداوند به
عزرائیل فرمود به حضرت ابراهیم بگو: هَلْ رَأَیْتَ حَبیباً یُکْرِهُ لِقاءَ حَبیبِهِ؟ إِنَّ الْحَبیبَ یُحِبُّ لِقاءَ حَبیبِهِ.( 167 ) آیا دیدهاي دوستی از
دیدن دوست خود کراهت داشته باشد؟ براستی که دوست، به ملاقات حبیب خود علاقه دارد. برخی از آنان که در زمان حضور
اهل بیت عصمتعلیهم السلامزندگی میکردند و از شهر و دیار آن بزرگواران دور بودند، دلهایشان در یاد آنان و عشق دیدارشان
پر میزد، همان گونه که اویس شوق دیدار پیغمبر اکرمصلی الله علیه وآله وسلم در قلب و جانش جاي گرفته و پیاپی سیماي
تابناك آن حضرت را در صفحه خیال خود ترسیم مینمود. و در این روزگار که تنها بازمانده معصومین، حضرت بقیۀاللَّه الأعظم
ارواحنا فداه که سرّ خداوند در جهان هستی میباشند، در پرده استتار به سر میبرند شیفتگان آل اللَّه در آرزوي دیدار سیماي آن
حضرت میباشند، این امید و آرزو بر اساس همان محبّت و علاقهاي است که اینان به آن بزرگوار دارند، زیرا بنا به گفتار خداوند
هر محبّی دوست دارد، سیماي حبیب خود را ببیند. گرچه یوسف به کلافی نفروشند به ما بس همین » إِنَّ الْحَبیبَ یُحِبُّ لِقاءَ حَبیبِهِ «
فخر که ما هم ز خریدارانیم
وظیفه دوستان