گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد ششم
باب پنجاه و ششم مداواي چشم و گوش






-1 در خصال- 42 -: بسندي از امام هفتم علیه السّلام که سه چیز چشم را روشن کنند: نگاه به سبزه، نگاه بآب روان، نگاه بروي
زیبا. 2- در محاسن- 515 -: بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که سداب براي درد گوش خوبست (گیاهی است چون سعتر
و بدبو است). تأیید: در قانون گفته: سداب تر گرم و خشک است در درجه 2، و خشکش گرم و خشک در درجه 3 و خشک
دشتی آن گرم و خشک است در درجه 4، شیرهاش که با پوست انار جوشانند و در گوش چکانند آن را پاك کند، و درد و طنین و
آواي گوش را آرام کند و کرم را بکشد، و بزخمهاي سر بمالند، و دیده را تیز کند خصوص با شیره رازیانه و عسل بسرمه کشیدن و
خوردن، و بسا که با قاووت خمیر کنند و براي زدن چشم ضماد کنند. در محاسن- 526 -: بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله
که کما از گیاه بهشت است و آبش براي درد چشم خوبست. 4- و از همان: بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که مسواك کردن
چشم را روشن کند. 5- و از همان: بسندي تا امام ششم علیه السّلام که مسواك کردن اشک ریزي را ببرد و چشم را روشن کند.
-6 و از همان: که فرمود علیه السّلام بر شما باد مسواك کردن که چشم را روشن کند 7- در طب- 22 - داروي درد گوش: کنجد
پوست نکنده یک مشت، خردل یک مشت هر کدام را جدا بکوبند و آنگه بیامیزند و روغنش را بگیرند و در شیشه کنند و مهر
آهن بر آن زنند، چون خواهی بکار زنی دو قطره از آن در گوش چکانند و پنبه رویش بندند تا سه روز که باذن خدا خوب شود
ص: 117 و از همان- 72 - داروي گوش که میزند بدرد، سداب را با روغن زیت بپزند و چند قطره در آن
چکانند و باذن خدا خوب شود. 9- در طب- 73 -: بسندش از ابراهیم بن محمّد پزشک که یکی از اولیاء بدیگري علیه السّلام از
درد گوش نالید که خون و چرك از آن برآید باو گفت پنیر هر چه کهنه بگیر و خوب بکوب و با شیر زن بیامیز و بآتش نرمی گرم
کن و چند قطره از آن در گوش چکان که خون از آن روانست که باذن خدا عزّ و جلّ به شود. 10 - و از همان- 85 -: بسندي تا
امیر المؤمنین علیه السّلام که چشم سلمان و ابی ذرّ- رضی- درد گرفت و پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بدیدن آنها آمد، و چون آنها
را دید بهر یک فرمود: بر پهلوي چپ مخواب تا چشمت درد میکند و نزدیک خرما مرو تا خدا عز و جل عافیتت دهد. 11 - و از
همان- 83 -: بسندي تا امام صادق علیه السّلام که هر کس در هر پنجشنبه ناخن خود گیرد چشمش درد نگیرد، و هر که در هر
جمعه گیرد از زیر هر ناخنش دردي بدراید، و سرمه در روشنی چشم افزاید و مژگانها را رویاند. 12 - و از همان که فرمود علیه
السّلام هر که هر پنجشنبه ناخن گیرد از انگشت کوچک دست راست آغاز کند و سپس از دست چپ، فرمود: هر که چنین کند
گویا امانی از چشم درد گرفته. 13 - و از همان: بسندي از امام ششم علیه السّلام که ماهی پیه چشم را آب میکند. 14 - و امام باقر
علیه السّلام فرمود: این ماهی براي پرده چشم بد است، و این گوشت تازه گوشت رویاند. 15 - و از همان- 84 - بسندي از امام ششم
صفحه 54 از 119
علیه السّلام که موزه و کفش وسیله صحت چشمند. 16 - و از همان: که مردي بامام صادق علیه السّلام شکایت کرد از سفیدي در
چشم، درد دندان و باد مفاصل، باو فرمود: فلفل سفید و دار فلفل از هر کدام بوزن دو درهم ( 1 مثقال تقریبا) بگیرد و یک درهم
نشادر خوب پاك، و همه را ص: 118 خوب بساید و به بیزد و در هر چشمی سه میل از آن بکشد و ساعتی
صبر کند که سفیده چشم برود و گوشت چشم پاك شود و درد آرام گیرد، بخواست خدا و چشمانت را با آب سرد بشو و دنبالش
سرمه سنگ در آن بکش. 17 - در طب: بسندي که مردي بامام باقر علیه السّلام از سفیدي در چشم خود نالید فرمود توتیاي هندي و
اقلیمیاي طلا و اثمد خوب بگیر و هلیله زرد و اندرانی همه برابر هم و هر کدام را جدا با آب باران سائیده کن و آنها را که سائیده
شدند با هم فراهم ساز و بچشم بکش که سفیدي را برطرف کند و گوشت چشم را پاك کند بخواست خدا عزّ و جلّ. 18 - و از
همان: بسندي از بزیع مؤذن که بامام ششم علیه السّلام گفتم میخواهم چشمم را عمل کنم، حضرت فرمود: از خدا خیر جو و بکن،
گفتم آنها پندارند که باید مرد چندین روز به پشت بخوابد و نشسته هم نماز نخواند؟ فرمود: بکن. 19 - در کشف الغمه (ج 2 ص
376 ) از جمیل بن دراج که نزد امام صادق علیه السّلام بودم و بکیر بن اعین که چشم درد داشت وارد شد و امام علیه السّلام فرمود:
ظریف چشم درد گیرد؟ گفت چه کند؟. فرمود: چون پس از غذا دست از چربی شوید بر چشم کشد، گفت چنین کردم و چشمم
درد نیامد. بیان: ظریف یعنی زیرك و استفهام براي انکار است. 20 - در کافی (ج 8 ص 383 ): بسندي که مردي نزد امام ششم علیه
السّلام آمد و از چشم نالید، فرمود: تو کجائی از این سه جزء: صبر، کافور، مرّ، مرد چنین کرد و درد رفت. در طب هم بیسند مانند
آنست. بیان: صبر از داروهاي معروف نزد پزشکانست براي چشم درد چه براي خوردن چه بچشم کشیدن در قانون گفته: فضول
صفراوي سر را پاك کند و براي قروح و خشکی و دردهاي چشم خوب است و هم براي خارش گوشههاي چشم و آسمان و جهان،
ج 6، ص: 119 رطوبت را خشک کند. در باره کافور گفته: جزء داروهاي چشم درد گرم است و مرّ زخمهاي دیده را بر کند و
سفیدیش را جلا دهد، و زبري پلکها را ببرد، و مادهاي که در چشم است بیسوزش آب کند، و بسا آب چشم را در آغاز نزول که
رقیق است از میان ببرد. 21 - در کافی ( 383 - روضه): بسندي از جمیل بن صالح که بامام ششم گفتم: ما یک دختر بچه داریم که
ستاره را چون سبو بیند، فرمود: آري، و مانند خمره بیند گفتم چشمش ناتوانست، فرمود با صبر و مرّ و کافور اجزاء برابر سرمهاش
بکش، و با آن سرمهاش کشیدیم و خوب بود برایش. 22 - در کافی (..) از امام ششم علیه السّلام که نزد منصور دوانقی بودم و
بستهاي نزد او آوردند و آن را گشود و در آن نگاه کرد و چیزي از آن درآورد و گفت: اي ابا عبد اللَّه میدانی این چیست؟ گفتم:
چیست؟ گفت: چیزي که از آنور افریقا آوردند از طنجه یا طینه- تردید- از راویست، گفتم: چه باشد؟ گفت آنجا کوهی است که
در سال چند قطره از آن چکد و خشک شود و براي سفیده چشم خوب است که بدان کشند و برود بخواست خدا عزّ و جلّ گفتم:
آري، آن را شناسم و اگر خواهی بنامش و وصفش بتو خبر دهم، فرمود: از نامش نپرسید گفت: وصفش چیست؟ گفتم: این کوهی
است که یکی از پیغمبران بنی اسرائیل از قومش در آن گریخته بود و خدا را عبادت میکرد، و قومش او را دانستند و کشتند و آن
کوه بر آن پیغمبر گریید، و این قطرههاي اشک او است و در سوي دیگر آن کوه چشمهایست که شبانه روز از آن آب جوشد، و
دسترسی بآن چشمه نیست. بیان: فیروزآبادي گفته: افریقا بلاد پهناوریست برابر اندلس، طنجه شهریست در کناره دریاي مغرب،
طینه شهریست نزدیک دمیاط. میگویم: گویا همانست که بدهنج معروف است و بفرنگ منسوبست، در ص:
120 برخی کتابها: دهنج چند نوع است، بسیار سبز که تیغ دلاکی را با آن تیز کنند، و برنگ پر طاوس و کمد و نسبت آن بمس
چون نسبت زبرجد است بطلا و آن سنگی است که بر اثر پاکی فضا پاك نماید و بر اثر تیرگی آن تیره نماید و از خواص عجیبش
اینست که اگر سائیدهاش بکسی نوشانند زهریست کشنده و اگر بزهر نوشنده دهند برایش خوب است، و اگر آدمی گزیده شود و
جایش را با آن بمالند درد آرام گیرد، با سرکهاش بسایند و بکزاز و ترکیده تن بمالند آن را ببرد، گفتهاند و براي طپش دل خوبست
و جزء داروهاي چشم است و اعصابش را نیرو دهد، و چون سائیدهاش را به برص بمالند دفع شود و اگر بآدمی آویزند نیروي باه بر
صفحه 55 از 119
او غلبه کند. 23 - در کافی (ج 1 ص 384 ): بسندش از سلیم مولا علی بن یقطین که از چشمش آزار میکشید و ابو الحسن علیه
السّلام از پیش خود باو نوشت، تو را چه مانعی است از سرمه ابی جعفر علیه السّلام جزئی از کافور رباحی و جزئی از صبر اسقوطري
برابر هر- دو نرم کوبیده شوند و از حریر بگذرند و با آن مانند اثمد سرمه کشند یک بارش در یکماه هر دردي را از سر فرو کشد و
از تن برآورد، گفت با آن سرمه کشید و تا مرد از چشمش ننالید (یعنی ابن ابی عمیر راوي حدیث گفت). بیان: در قاموس است که
رباحی یک نوع کافور است، و قول جوهري که رباح جانورکی است و کافور از آن کشند خلاف است و کسی که نسخه را اصلاح
کرده و بجاي دویبه بلد نهاده هر دو غلط است، زیرا کافور صمغ درختی است درون چوب آن که چون بجنبد خش خش کند و آن
را بشکافند و از آنش برآورند، و گفته: اسقوطر جزیرهایست در دریاي هند در چپ کسی که از بلاد زنج آید، و عامه آن را
سقوطره خوانند و از آن صبر و خون دو برادران آورند، اثمد سنگ سرمه است. من گویم: پزشکان پندارند صبر چند صنف است،
قیصوري، رباحی، آزاد ص: 121 اسفرك سبز و بهترش قیصوریست و پس از آن رباحی سفید درشت و
بهترین صبر، سقوطریست. 24 - در دعوات راوندي: امام صادق علیه السّلام فرمود: سرمهکشیدن هنگام خواب امان از آب آوردن
چشم است و فرمود: چون مرد روزه دارد دو چشمش بروند و جایشان بماند و چون افطار کند بجاي خود برگردند. بیان: بسا مقصود
اینست که روزه چشم را ناتوان کند ولی بدید او زیان نرساند و با افطار برگردد. 25 - در دعائم: از رسول خدا است که نهی کرد از
پرهیز دادن بیمار مگر از خرما براي چشم درد که بسلمان نگریست چشم درد دارد و خرما میخورد، فرمود: اي سلمان با چشم درد
خرما میخوري؟ اگر ناچاري با دندان راستت بخور اگر چشم چپت درد دارد و با دندان چپت اگر راستت درد دارد. 24 - و از او
صلی اللَّه علیه و آله و سلم که نهی کرد از سرمهکشیدن جز بشماره طاق، و فرمان داد بسرمه هنگام خوابیدن، و بسرمه کشیدن از
سنگ سرمه فرمود: آن را باشید که خاشاك را ببرد و دیده را پاك کند. 27 - و از علی علیه السّلام که کما از منّ است و آبش
درمان چشم است. زید بن علی بن الحسین گفت: باید کما را بگیرد و بشوید تا پاك شود و آن را در پارچهاي بفشارد و آبش را
بگیرد، و بجوشاند تا بر آتش بسته شود، و قیراطی مشک در آن اندازد، و در شیشهاي نهد و از آن بچشم کشد براي هر درد چشم و
چون خشک شود با آب باران یا جز آن آن را بساید و بچشم کشد. 28 - در محاسن- 527 - (همین مضمون حدیث 27 را از پیغمبر
- روایت کرده است باضافه اینکه منّ از بهشت است)، در کافی بسندش در (ج 6 ص 37 ) مانند آن را آورده، و در طب الائمه- 82
بسندش مانندش آورده. بیان: مضمون این خبر در روایات صحاح و جز صحاح عامه بچند سند روایت است، چون روایت سعید بن
زید از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که کما از منّ است و آبش درمان ص: 122 چشم است، و در بعضی است
که کما از منّی است که خدا ببنی اسرائیل فرو آورد و آبش درمان چشم است. و از ابی هریره است که مادر عهد رسول خدا صلی
اللَّه علیه و آله باز میگفتیم که کما آبله زمین است و این حدیث برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم رسید و فرمود: کما از منّ
است و آبش درمان چشم است و عجوه از بهشت است و درمان زهر است و از ابی هریره است که سه دانه کما یا پنج و یا هفت
شماره گرفتم و فشردم و آبش را در شیشه کردم و کنیزم از آن بچشم کشید و خوب شد. جزري گفته: از منّ است یعنی خدا بدان
بر بندههاش منت نهاده، و گفتهاند: آن را به من مانند کرده که عسل شیرینی است و از آسمان ساخته فرو میآید، و کما هم رنجی
براي کشتن و آب دادن ندارد کما، چیز سفیدیست که از زمین روید مانند پیه و بآن پیه زمین گویند. نووي در شرح حدیث ابی
هریره گفته: کما را به آبله مانند کرده که دانهایست در تن کودك برآید چون کما هم در درون زمین بمانند آبله بر آن برآید، و
مقصود از این تعبیر نکوهش آن بوده و پیغمبرش ستوده که از منّ است یعنی از منت و فضل خدا بر بندهها، و گفتهاند: مانند شده به
منّ بنی اسرائیل که بیرنج و کار و زرع و تخم و آب دادن و جز آن بر آنها فرود میآمد. و گفتهاند در حقیقت از همان منّ بنی
اسرائیل است بحکم ظاهر لفظ. و اینکه فرمود: آبش درمان چشم است یعنی تنها همان درمانست و گفتهاند: یعنی با داروي چشم
آمیخته شود، و گفتهاند اگر منظور خنک کردن حرارت چشم است خود آبش درمانست و اگر درد دیگر باشد با داروي دیگر
صفحه 56 از 119
درمانست و درست اینست که آبش تنها درمانست مطلقا، و فشرده شود و آبش بچشم نهاده شود، و البته من و جز من در زمان خود
دیدیم کسی که کور و نابینا بوده و آب کما را سرمه چشم کرده تنها و درمان شده و دیدهاش برگشته- پایان- و گویم: شیخ در
قانون گفته: آب کما چشم را روشن کند بروایت ص: 123 از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و اعتراف مسیح
پزشک و جز او- پایان- و ابن حجر از قول خطابی گفته: این فضیلت ویژه کما است چون حلال بیشبههایست و از آن فهم شود که
هر حلالی مایه روشنی چشم است و غیر حلال مایه تیرگی آن. ابن جوزي گفته: در اینکه درمان چشم است دو قول است: یکم
اینکه آبش بخودي درمانست ولی اتفاق دارند که تنها بچشم نریزند ولی بعضی گفتند با دواي سرمه آمیزند و بچشم کشند، این را
ابو عبیده حکایت کرده و گفته: مؤید آنست قول برخی طبیبان که خوردن کما چشم را روشن کند دوم: اینکه شکافته شود و روي
آتش سوخته نهند تا جوش آید و میل را در شقهاي که آب انداخته فرو کنند و آب آن را بچشم کشند زیرا آتش آن را لطیف کند
و فضولات بدش را ببرد و سودمندش بماند، و میل در آب سرد و خشگ آن ننهند که سودي ندارد. و ابراهیم جرفی از صالح و عبد
اللَّه دو پسر احمد حنبل حکایت کرده که چشمشان درد گرفت و یک دانه کما گرفتند و فشردند و آبش را بچشم ریختند و
چشمشان پریشان شد و بدرد آمد. ابن جوزي گفته: استاد ما ابو بکر بن عبد الباقی حکایت کرد که یکی آب فشرده کما را بچشم
کشید و کور شد. قول دوم اینکه مقصود از آب کما آب بارانیست که بدان روید زیرا نخست باران زمین است و سرمه با آن
پرورش یابد، ابن تمیم گفته: این سستترین وجوه است. گویم: دعوي اتفاق ابن جوزي که تنها بکار نرود مورد اعتراض است زیرا
عیاض از برخی اهل طب تفصیل نقل کرده که اگر براي تبرید چشم باشد تنها بکار رود و اگر براي جز آن با دارو ترکیب شود، و
ابن عربی هم بدان معتقد شده و گفته درست اینست که خودش سودمند است و با چیز دیگر هم سودمند است و تجربه شده و
درست بوده آري خطابی معتقد بهمان سخن ابن جوزیست و گفته با آن توتیا و سرمههاي دیگر را پرورند و تنها بکار نبرند که آزار
دهد. ص: 124 غافقی در مفردات گفته:، آب کما بهترین مصلح داروهاي چشم است چون خمیر شود با
سنگ و سرمه و بچشم کشند که پلک را نیرو دهد و روح دید را تیزي و نیرو بخشد و نوازل را از آن دور کند، سپس سخن نووي
را ذکر کرده و گفته باید آن را مقید کرد بکسی که معتقد بصحت حدیث و عمل بدانست. ابن تمیم گفته: اطباء فاضل معترفند که
آب کما چشم را روشن کند چون مسیحی و ابن سینا و جز آنها و آنچه ریشه کن این اختلاف است اینست که کما و آفریدههاي
دیگر در اصل خلقت بیزیانند و از مجاورت یا آمیزش و اسباب دیگر که خدا خواهد آفت گیر شوند، و کما در اصل سودمند است
چون بخصوص وصف شده که منّ است از خدا، و همانا زیانباري از مجاورت بدان رخ داده، و بکار بردن هر چه سنت پیغمبر است
با اعتقاد سود بخش است، و مایه دفع ضرر بوسیله نیت و اگر برعکس باشد برعکس است، و اللَّه العالم. ص:
125
باب پنجاه