گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد ششم
باب هفتاد و سوم: درمان زهرها و گزیدن جانوران موذي







-1 در محاسن- 590 - بسندي از امام ششم علیه السّلام که کژدمی رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را گزید آن را پرت کرد و فرمود
خدایت لعنت کند که نه مؤمن از تو سالم ماند و نه کافر، سپس نمک خواست و آن را بجاي گزش نهاد و آنگه با انگشت بزرگش
صفحه 72 از 119
آن را مالید تا آب شد، سپس فرمود: اگر میدانستند مردم آنچه در نمک است با وجودش بهیچ تریاقی نیاز نداشتند. 2- و از همان:
بسندي از امام پنجم علیه السّلام (که گزیدن عقرب را در حال نماز دارد و پیغمبر با نعل بر سر عقرب کوبیده و با ملح جریش آن را
مداوا کرده) ص: 164 بیان: از قاموس که نمک جریش آنست که پاك نشود و براي سر سفره آماده نیست،
ابن بیطار بنقل از دیسقوریدس گفته در باره منافع نمک که بسا با آن بهمراهی بزر کتان گزیدگی کژدم را ضماد کنند، و یا فودنج
کوهی و زوفا براي گزیدن افعی نر، و با زفت و قطران یا عسل براي گزش افعی که آن را قرطس خوانند و آن ماریست که دو شاخ
دارد، و با سرکه و عسل براي رفع زیان جانوري بنام هزارپا و گزش زنبورها، و بسا سودمند است براي گزش نهنگی که در نیل مصر
است و چون سائیده شود در خرقه کتانی باشد و در سرکه بسیار ترشی فرو شود و آهسته بعضو گزیده شده از برخی خزندهها زده
شود خوبست، و بسا از زیان افیون و قطر کشنده سود دهد اگر با سکنجبین نوشیده شود. 3- در طب- 82 - بسندي تا رسول خدا که
کما از منّ است، و من از بهشت و آبش درمان چشم است، و عجوه از بهشت است، و در آن درمان زهر است. 4- دعوات راوندي:
که امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: کژدمی پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم را در نماز گزید، فرمود: خدا کژدم را لعنت کند اگر
کسی را وامینهاد همین نمازگزار بود- یعنی خودش- سپس آب خواست و سوره حمد و معوّذتین را بر آن خواند، وانگه بیتابی
کرد، و آنگه نمک خواست و در آب ریخت و جاي گزش را با آن مالش داد تا آرام شد. 5- در کافی (ج 6 ص 327 ): بسندي از
محمّد بن مسلم (داستان گزیدن کژدم رسول خدا را نقل کرده و در پایان گفته:) امام پنجم فرمود: اگر مردم میدانستند آنچه در
نمک است بهمراهش تریاقی نمیخواستند. 6- در طب- 62 - بسندي از عبد الرحمن بن حجاج که مردي از ابو الحسن علیه السّلام از
تریاق پرسید، فرمود: باکی ندارد، گفت یا ابن رسول اللَّه در آن زهر افعی نهند، فرمود: آن را بر ما اندازه مکن (آن را بر ما آلوده
مساز خ ب) بیان فیروزآبادي گفته: تریاق بکسر، داروئی است مرکب که ما نفیس آن را ترکیب کرد و اندروماخس آن را تکمیل
کرد باینکه گوشت افعی جزء آن کرد و ص: 165 اثر کامل داد و این نام را بر آن نهاد چون براي گزش
خزندههاي زهرناك خوب است که بیونانی آنها را، تریا، نامند، و نافع است در داروهاي نوشیدنی که بیونانی قاء گویند- یعنی
و مخفف شده و معرب شده بلفظ تریاق و آن شش ماه کودك است، و ده سال در بلاد گرمسیر جوانست و « زهرناك سودمند »
بیست سال در بلاد دیگر، و ده سال در بلاد گرمسیر و بیست سال در بلاد دیگر متوقف است و بعد از آن میمیرد و بیاثر میشود
یعنی پلید و حرامش مکن، زیرا ما آن را از مسلمانان بگیریم و « آن را بر ما آلوده مساز » مانند برخی معجونها- پایان- اینکه فرمود
آنها حلالش دانند، یا مقصود این است که تو آن را بر ما حرام مکن که ما داناتریم بحکم آن از تو، یا براي آنکه گوشت افعی در
آن را بر ما » آن نیست یا براي اینکه در ناچاري حرام نیست، یا مقصود این است که گوشت افعی سبب حرمت آن نشود، و در نسخه
یعنی اجزاء آن را براي ما بیان مکن که ما آن را میدانیم، و بنا بر برخی تفسیرها، دلالت دارد بر جواز مداوا بحرام در « اندازه مکن
ناچاري. میگویم: در باب داروهاي کلی داروهاي کژدمزدگی و سائر خزندهها بیاید.
باب هفتاد و چهارم: درمان وباء
-1 در محاسن- 552 - بسندي از قندي که وباء آمد و ما در مکه بودیم و من وباء گرفتم و باو نوشتم، در پاسخم نوشت: سیب بخور
و خوردم خوب شدم. 2- از همان- 553 - (همین مضمون را باستناد بابی الحسن علیه السّلام آورده) توضیح: در قاموس گفته: وباء
طاعون است یا هر مرض عمومی ... ص: 166
باب هفتاد و پنجم دفع خوره، پیسی، بهق، و درد بد
-1 در محاسن- 519 - بسندش تا امام ششم علیه السّلام که خدا خوره را از یهود برداشت براي اینکه چغندر میخورند و رگهاي
صفحه 73 از 119
گوشت را میکشند. بیان: یعنی رگها را از گوشت برمیآورند چنانچه اکنون شیوه یهود است و در برخی اخبار هم از آنها نهی شده
چنانچه بیاید ان شاء اللَّه. 2- در محاسن (..) که امام ششم فرمود: قومی از بنی اسرائیل دچار پیسی شدند و خدا بموسی علیه السّلام
وحی کرد بدانها بفرما گوشت گاو با چغندر بخورند ... بسند دیگر از امام پنجم مانند آن رسیده. 3- و از همان (..) بسندي تا امام
ششم که: آب گوشت چغندر با گوشت گاو سپیده و پیسی را میبرد. 4- در طب- 71 - بسندي از عبد اللَّه بن سنان که مردي بامام
ششم علیه السّلام از پیسی و بهق شکوه کرد فرمود: برو حمام و نوره و حناء را بیامیز و بتن بمال که پس از آن چیزي نبینی، آن مرد
گفت: بخدا یک بار بیشتر عمل نکردم خدا مرا از آن عافیت داد و پس از آن برنگشت. 5- و از همان: 104 طب: از امام هفتم علیه
السّلام که هر که آبگوشت گاو بخورد خدا پیسی و خوره را از او ببرد. 6- و از همان (..): بسندي از ذریع که مردي نزد امام ششم
علیه السّلام آمد و شکوه کرد که یکی از بستهگانش دچار درد بد شده باو فرمود: تربت امام حسین را بگیرد و با آب باران بنوشد-
و عمل کرد و خوب شد. 7- و از او علیه السّلام که فرمود: چیزي بجاي درد بد بهتر از تربت امام حسین نیست، گفتم: یا ابن رسول
اللَّه چگونه بکار برد؟ فرمود: با آب باران بنوشد و ص: 167 بمحل درد هم بمالد که خوب و مجرب است ان
شاء اللَّه تعالی. بیان: شاید مقصود از درد بد خوره یا پیسی است، و مقصود تربت قبر امام حسین است در برخی نسخهها طین حرّ
است یعنی پاك و خالص و خوردنش مشکل است جز اینکه تفسیر به طین قبر مقدس شود، و در برخی نسخهها طین قبر حسین علیه
السّلام آمده که مؤید تفسیر یکم است. 8- در طب (..): بسندي از امام ششم علیه السّلام فرمود: وسعت جنب و مو که در بینی است
امان از خورهاند. 9- و از او علیه السّلام که تربت مدینه- مدینه رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله- خوره را براندازد. و از امام ششم
علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: ببلا زدهها کم نگاه کنید و بر آنها وارد نشوید، و چون بدانها گذري تند
بروید، مبادا بشما رسد آنچه به آنها رسیده ( 106 طب) توضیح: سعه جنب با جیم و نون است در بیشتر نسخهها و مقصود خوش
خلقی است یا کنایه از شادي است چنانچه ضیق صدر کنایه از غم و اندوه است. براي اینکه اندوه فراوان مواد سوداوي مولّد زکام
پدید کنند، و در برخی نسخهها سعه جیب به یاء دو نقطه بزیر است یعنی یقه و آنهم وجهی دارد زیرا بخارات در درون حبس
آمده که باز احتمال حقیقت و مجاز هر دو دارد، و موي « سعۀ الجبین » نشوند تا مایه پدیدش اخلاط بد گردند، و در برخی نسخهها
بینی که بیش باشد یا کنده نشود، چنانچه در روایتی است کندن آن مایه خوره است، زیرا بوسیله موي بینی مواد سوداوي برایند و
چون کنده شوند کمتر درآیند، و از این روي خوره بیشتر از بینی آغاز شود و اینکه فرمود: خاك مدینه، یعنی در مدینه بودن مانع
ابتلاء باین بلاء است، و مقصود از اهل بلاء گرفتاران بمرضهاي واگیر- دار است. 10 - در طب (..) بسندي از امیر المؤمنین علیه
السّلام که زدن سبیل از جمعه تا ص: 168 جمعه امان از خوره است و موي بینی هم امان از آنست. 11 - و از
همان: بسندي از امام هفتم علیه السّلام که بر تو باد شلغم بخوري چون کسی نیست جز اینکه رگی از خوره دارد و خوردن شلغم
آن را آب کند، گفتم نپخته یا پخته؟ فرمود: هر دو. 12 - از ابی جعفر علیه السّلام که آدمی نیست جز رگ خوره دارد و آن را با
شلغم آب کنید. گویم: در باب ماش آنچه وابسته باینجا است بیاید. ص: 169
ابواب داروها