گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد ششم
باب هشتاد و یکم: عناب






2- از ابن ابی خضیب (حسین خ ب) که چشمم سفید شد، و چیزي - -1 در مکارم: از علی علیه السّلام که: عناب تب را ببرد- 199
صفحه 79 از 119
با آن نمیدیدم، امیر المؤمنین علیه السّلام را در خواب دیدم و گفتم: آقایم بمن رسیده آنچه بینی، فرمود: عناب بستان و بکوب و
بچشم بکش، گرفتم و با هسته آن کوبیدمش و بچشم کشیدم و تیرگی چشمم واشد، و دیدم درست است. 3- امام صادق علیه
السّلام فرمود: فضل عنّاب بر میوهها چون فضل ما است بر مردم. بیان: در عجائب المخلوقات گفته: عناب درخت معروفی است،
برگش براي درد چشم گرم خوبست و میوهاش خون را میکشد چنانچه پندارند، تا گفتهاند بسیدن آن هم همین عمل را دارد، و
چون خواهند آن را از شهري بشهري برند بارکش آن را عوض کنند تا خون یک دابّه را نکشد. جالینوس گفته: خون را نکشد بلکه
غلیظ کند- پایان- ابن بیطار از قول مسیح گفته: گرم و تر است در نیم درجه 1 و گرمیش بیش از تري است، و چون نوش شود یا
خورده شود خلط خوبی پدید کند، و تندي و سوزش خون را آرام کند و براي سرفه و برآمدگی گلو و درد قلوه و مثانه و درد سینه
و سوزشش خوبست، و برگزیدهاش دانه درشت است و خوردنش پیش از غذا بهتر است. ص: 182
باب هشتاد و دوم: حلبه
-1 بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم که بر شما باد بحلبه و گرچه بوزن طلا فروشند. 2- در مکارم- 313 - رسول
خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود بر شما باد بحلبه و اگر امتم میدانستند در حلبه چه اثریست با آن مداوا میکردند گرچه بوزنش طلا
دهند. 3- در دعائم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله (پس از امر بمداوا با حلبه همین مضمون آمده).
باب هشتاد و سوم: اسفند و کندر
-1 در طبّ- 67 - بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم که نروید اسپند از درخت و برگ و بارش جر فرشتهاي بر آن
گماشته تا آن را برساند بدان که رسیده یا اینکه خشک شود و هیزم گردد. و راستی در ریشه و شاخهاش نشرهاي است (رازیست خ
ب) و در دانهاش درمان 72 درد است، با آن و با کندر مداوا کنید. 2- و از امام صادق علیه السّلام که پرسش شد از اسفند و لبان،
فرمود: اما اسفند ریشهاي از آن در زمین نخزد و شاخه از آن بآسمان برنیاید جز اینکه فرشتهاي بر آن گماشته است تا هیزم شود یا
بدان جا که باید برسد، و شیطان 70 خانه از آن خانه که در آنست فاصله گیرد و آن درمان 70 درد است که آسانتر همه خوره
است از آن غفلت نکنید. بیان: جوهري گفته: نشره چون تعویذ و رقیه است، در نهایه گفته: نشره بضمّ نوعی رقیه و وسیله درمانست
براي بیماري که گمان رود جن زده است ... 3- در مکارم- 212 - از محمّد بن حکم که پیغمبري بخدا عزّ و جلّ از ترسیدن امتش
شکایت کرد و خدا عزّ و جلّ بدو وحی کرد، بفرما امتت اسفند بخورند، و در روایتی بفرما اسفند بنوشند که دلیري را بیفزاید. 4- و
از همان-.،- پرسش شد از امام صادق علیه السّلام از اسفند و لبان (در باره اسفند ص: 183 همان مضمون
شماره 2 را فرمود) و افزود که و اما لبان برگزیده پیغمبرانست پیش از من و مریم بدان یاري میجست و دودي تندتر از آن بآسمان
برنیاید، و راننده شیطانها است و دفع عاهه کند، از دستتان نرود. 5- در فردوس: از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که هر که 40 روز
بامداد هر روزي یکمثقال اسفند بنوشد حکمت در دلش روشن شود، و از 72 درد که آسانتر همه خوره است عافیت یابد. توضیح:
شرح اسفند گذشت و ابن بیطار گفته: لبان همان کندر است، و گفته: خون و بلغم را بسوزاند و رطوبات سینه را بکشد و معده
ناتوان را نیرو دهد و آن را بهمراه کبد گرم کند، و اگر یکمثقال آن را در آب خیس کنند و هر روز بنوشند بلغم را نفع کند و در
حافظه بیفزاید و ذهن را روشن کند، و کثرت فراموشی را ببرد جز اینکه براي نوشنده که بسیار نوشد سر درد آورد، غذا را هضم
کند و باد را براند، جالینوس گفته: اگر بچشمی که خون گرفته بریزند خوبست و آن را تحلیل برد، سپس خواصّ بسیاري برایش
گفته. ص: 184
صفحه 80 از 119
باب هشتاد و چهارم: سعد و اشنان
-1 در مکارم- 218 - از ابراهیم بن بسطام که دزدها مرا گرفتند و در دهانم فالوده تند نهادند تا پخته شد و آنگاه آن را با برف پر
کردند و همه دندانهایم سست و کنده شدند و امام رضا علیه السّلام را در خواب دیدم و باو شکوه کردم، فرمود: سعد بکار بر که
دندانهایت محکم شوند، و چون او را بخراسان آوردند بمن رسید که بشهر ما گذر کند، منش پیشواز کردم و باو سلام دادم و حالم
را باو گفتم و خوابم را، فرمود: در بیداري هم همان را بتو فرمایم، و منش بکار بستم و همه دندانهایم بازگشتند چنانچه بودند. 2- و
از همان، از امام باقر علیه السّلام که چون با اشنان دست و رو میشست آن را بدهن میبرد و مزه میکرد و میجوید و بدور میانداخت
و فرمود: اشنان بد است، دهن را گند آورد، رنگ را زرد کند، زانوها را سست کند و من آن را دوست دارم. بیان: شاید دوست
داشته براي همان جویدن و شستن دهن و مفاسد آن در خوردن باشد. فیروزآبادي گفته: اشنان- بضم و کسر معروف است، براي
جرب و خارش خوبست، جلاده و پاك کن و حیض آور است و سبب سقط جنین. من گویم: ابن بیطار برایش فوائد بسیار آورده و
سخن در باره سعد و فوائدش گذشت. 3- در خصال 31 - بسندي از حکم بن مسکین که شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود:
خوردن اشنان زانوان را سست کند و منی را فاسد سازد. 4- در محاسن- 563 - از ابی الحسن علیه السّلام که: خوردن اشنان گند
دهن آرد. در کافی (ج 6 ص 378 ) مانندش را آورده. 5- و از همان- ..- بسندش از سعد بن سعد که بابی الحسن علیه السّلام
گفتم: ما اشنان میخوریم، فرمود: چون ابی الحسن علیه السّلام وضوء میگرفت دو لب را میبست و در آن ص:
185 خصال بدیست، سل آورد و منی را ببرد و زانوها را سست کند- الخبر- بیان: اینکه فرمود: وضوء میگرفت یعنی چون بعد از
غذا دست و دهن را با اشنان میشست دهن را میبست تا چیزي از آن درون دهانش نرود پس چگونه خوردنش خوب باشد. 6- در
کافی ( 0 ص 379 ) بسندي از ابی عزیز مرادي که از امام ششم علیه السّلام شنیدم میفرمود: دندانهاتان را با سعد بشوئید که دهن را
خوشبو کند و در نیروي جماع بیفزاید.
باب هشتاد و پنجم: هلیله، آمله، بلیله
در طب: 86 - بسندي تا امام سوم علیه السّلام که اگر میدانستند مردم اثر هلیله زرد را بوزنش طلا آن را میخریدند، بیکی از یارانش
فرمود: هلیله زرد بگیر با 7 دانه فلفل و بساي و آن را ببیز و بچشم بکش. 2- در فردوس: از پیغمبر که فرمود هلیله سیاه از درخت
بهشت است. توضیح و تأیید: ابن بیطار بنقل از بصري گفته: هلیله چهار رسته است: زرد. و سیاه هندي ریز، و سیاه کابلی درشت، و
فرو رفته نازك و معروف بچینی رازي گفته: زردش مسهل صفراء است، سیاهش مسهل سوداء، و آنکه کرف است مسهل خوبی
نیست بلکه معده را شستشو کند و نباید در مسهل بکار رود. پایان ابن سینا در قانون گفته: هلیله معروف است و زرد دارد و سیاه
هندي که خوب رسیده است و گرمتر است. و کابلی درشتتر است از همه، و چینی که نازك و سبک است، بهتر همه ریز زرد تند
است که بسبزي زند و پر و سخت باشد، و بهتر کابلی فربه فربهتر و سنگینتر است که زیر آب رود و بسبزي زند، و بهتر رسته چینی
نوکدار است، و گفتهاند زرد گرمتر از سیاه است. و گفتهاند: هندي کمی سرد است از کابلی، و همه سردند در درجه 1 و خشک
در درجه 2، همه خلط صفراء را خاموش کنند و برایش سود دارند، و سیاهش رنگ ص: 186 را باز کند. و
همه براي خوره خوبند. و کابلی براي حواس و حفظ عقل و هم سردرد خوب است، زرد براي چشم سست و واافتاده و بچشم کشند
براي آبریزي چشم خوبست و بنوشند براي خفگی و هراس، و براي درد سپرز و اعضاء هاضمه همه خوبند بویژه سیاه که معده را
نیرو دهد، و خوراك را هضم کند و مخمله معده را تقویت کند به دباغی و باز کردن و رطوبت کشی. و زردش دبّاغ خوبی است
براي معده و همچنین سیاه، و چینی در عملی که کابلی میکند ناتوانست و در کابلی پرده آوریست، و براي استسقاء خوبست و
کابلی و هندي که با زیت برشته شود براي بستن شکم خوبند. و زردش مسهل صفراء و اندکی بلغم است، و سیاهش مسهل سوداء و
صفحه 81 از 119
کابلی و هندي که با زیت برشته شود براي بستن شکم خوبند. و زردش مسهل صفراء و اندکی بلغم است، و سیاهش مسهل سوداء و
براي بواسیر خوبست و کابلی مسهل سوداء و بلغم هر دو است و گفتند: کابلی براي قولنج خوبست، و یک شربت مسهل از کابلی
خیسانیده از 5 تا 11 درهم (از 3 تا 6 مثقال) و اگر خشک باشد تا 2 درهم (یک مثقال و خردهاي) و من گویم تا بیشتر هم رواست،
و زرد را من گویم بسا تا ده درهم و بیشتر هم کوبیده و خیسانده در آب بنوشند و کابلی براي تبهاي کهنه خوب است- پایان-
ذکر آمله در داروهاي ترکیبی آید، و اطباء برایش منافع بسیار یاد کردند گفتند: سرد است در درجه 1 و خشک در درجه 2، قابض
است و بن مو را سخت کند و معده و مقعد را نیرو دهد و دباغی کند و ببندد و تشنگی را رفع کند، و بدل تیزي و هوش افزاید، و
باه را برانگیزد، و آب دهن و قیء را بندد، و گرمی خون را فرو نشاند، شکم را بندد و مو را سیاه کند. و مربایش شکم را نرم سازد
و براي بواسیر خوب است، و اشتها آورد و اعضاء درون را نیرو بخشد بویژه معده و رودهها را، و چشم را تقویت کند، و هم دل و
ذهن و حفظ را. ابن سینا گفته: خلاصه از داروهاي مقوي همه اعضاء است، و بایدش با عسل ساخت، بلیله را گفتند، مزهاي نزدیک
بآمله دارد. شیرین است و نزدیک بفندق. ابن سینا گفته: گرم است در درجه 1- و خشک در درجه 2- و نیروي گشاینده آسمان و
جهان، ج 6، ص: 187 و قبض دارد، معده را بدباغی و فراهم کردن نیرو دهد، و براي سستی و رطوبتش خوبست، چیزي بهتر از آن
معده را پاك نکند و بسا شکم را بند آرد و نزد برخی تنها ملین است و آن روشن است، و براي روده راستا و مقعد خوب است-
پایان- و برخی گفتند: که در عمل و نیرو بآمله میرسد.
باب هشتاد و ششم: داروهاي ترکیبی داراي فوائد براي بسیاري از بیماریها
-1 در کافی ( 193 - روضه) بسندي از امام ششم علیه السّلام که موسی بن عمران علیه السّلام بخدا تعالی شکوه کرد از تري و
رطوبت و خدایش فرمود: هلیله، ملیله و آمله را بگیرد و با عسل معجون کند و برگیرد، فرمود: همانست که نزد شما طریفل نام دارد.
بیان: حب طریفل نزد اطباء نسخه بسیار دارد و اجزاء مهمش همانست که در این خبر است و نزدیکتر بدان طریفل صغیر است که
ترکیب شود از هلیله کابلی و سیاه و زرد و آمله و بلیله با هم برابر، و با روغن بادام خیس شوند، و با 3 برابر همه اجزاء عسل معجون
گردند، و پس از دو ماه تا 3 سال بکار روند و آن نافعترین دارو است نزد آنان. 2- در فردوس: از ابن عباس از پیغمبر صلی اللَّه علیه
- و آله و سلم که هلیله سیاه و بلیله و آمله با روغن گاو بجوشند و با عسل معجون شوند- مقصود حب طریفل است. 3- در طب- 77
احمد بن ریاح این داروها را دیکته کرده و گفته: بر امام علیه السّلام عرضه شده و پسندیده گفته: بخواست خدا اینها براي خلط
سوداء، صفراء، بلغم، درد معده، قیء، تب، سرسام، ترك دست و پاها و ناف و براي زحیر درد کبد، گرمی سر همه خوبند، و سزا
است که از خرما و ماهی و سرکه و سبزي پرهیز شود، باید غذاي کسی که آن را نوشد زیر باجه با روغن کنجد باشد، 3 روز
بنوشد، هر روزي دو مثقال، و گفته: این نسخه از یکی پیغمبران است علی نبینا و ص: 188 آله و علیه السّلام و
آن اینست: خیار چنبر پوست کنده یک رطل ( 91 مثقال) و در یک رطل آب یک شبانه روز خیس شود و صاف گردد و سفل آن
دور ریخته شود و با صافی آن یک رطل عسل بنهند، و یک رطل افشره به و 40 مثقال روغن گل، و آن را با آتش نرمی بپزند تا
بسته شود، وانگه از آتش بردارند و بگذارند تا خنک شود، پس فلفل، دار فلفل قرفه قرنفل، قرنفل، قاقله، زنجبیل، دارچین، جوز بوّا،
از هر کدام 3 مثقال کوبیده و بیخته بر آن ریزند و همه را مخلوط کنند و معجون کنند و در کوزه سبز یا شیشه نهند، و یک شربت
آن 2 مثقال است در ناشتا و بخواست خدا براي آنچه ذکر شد خوب است و براي یرقان و تب سخت که براي تبدار نگرانی سرسام
است، و براي گرمی و درد مثانه و آلت مردي. گفته: خیار باذرنج بگیر و پوست کن، و پوستش را با کاشنی بپز و صاف کن و شکر
طبرزد بر آن بریز، و 3 روز ناشتا هر روز یک رطل بنوش که خوب و مجرب است بخواست خدا براي طپش دل و بشماره افتادن
نفس و درد معده، و براي تقویت معده و درد پهلو و آب چهره را بیفزاید و زردي را ببرد (بخواست خدا خ ب). اجزاء: زنجبیل
خشک 72 مثقال، دار فلفل 40 مثقال، اشبه، سادج، فلفل هلیله سیاه، قاقله عربی، جوز طیب. نانخواه، دانه انار شیرین، سیاهدانه، زیره
صفحه 82 از 119
کرمانی، از هر کدام 4 مثقال، همه را بکوبند و ببیزند، و ششصد مثقال نقل شکري خوب بگیرند و آن را در دیزي گلی نهند و
مقداري آب بریزند و بر سر آتش نرمی نهند تا شکر آب شود و آن را در ظرف پاکیزهاي ریزند، و دواهاي کوبیده را بر آن پاشند و
خمیر کنند تا در آمیزند و آن را در شیشه یا بستوي سبز گذارند، یک نوشش باندازه یک گردو است که هیچ نگرانی و تخلف
ندارد بخواست خدا. داروئی عجیب که بخواست خدا خوب است براي: ورم شکم، درد معده، قطع بلغم، آب کردن سنگ و
فضولی که در مثانه فراهم شود، درد پهلو ص: 189 بدین شرح: هلیله سیاه، بلیله، آمله، کور، فلفل، دارفلفل.
دارچینی. زنجبیل، شقاقل، وج اسادون، خولنجان، اجزاء برابر کوبیده و بیخته شوند و با روغن تازه گاو خیس شوند و با دو برابر
وزن همه عسل آب کرده با نقل شکري معجون شوند، یک خوراکش باندازه فندق یا مازو است. داروئی براي کثرت جماع و جز
آن، گفته: این عجیب است- قلوهها را گرم کند، و جماع را بیفزاید، سردي را از همه مفاصل ببرد، و خوبست براي درد پهلو، شکم،
بادهاي مفاصل، عسر البول، کسی که نتواند بول را نگهدارد، طپش دل، شماره افتادن نفس، نفخه، تخمه، کرم شکم، دل را روشن
کند، اشتها آورد، درد سینه را آرام کند، زردي چشم و رنگ و یرقان را ببرد و هم عطش فراوان را، و خوبست براي چشم درد،
سردرد، کاستی مغز، تب شکننده، هر درد کهنه و نو، خوب مجرّب بیتخلف، یک خوراکش دو مثقال است و نزد ماها یک مثقال
بود و امام بر آن افزود، نسخه بدین شرح است: هلیله سیاه، هلیله زرد. سقمونیا: از هر کدام 6 مثقال، فلفل، دار فلفل زنجبیل خشک،
نانخواه، خشخاش سرخ، نمک هندي: هر کدام 4 مثقال، نار مشک قاقله، سنبل، شقاقل، عودبلسان، حب بلسان، سلیخه پوست کنده،
علک رومی عاقرقرحا، دارچینی، از هر کدام دو مثقال، همه این داروها کوبیده و بیخته شوند و خمیر گردند جز سقمونیا که کوبیده
شود و بیختن ندارد، وانگه همه را در آمیزند و 85 مثقال نقل شکري سجزيّ خوب بگیرند و در پاتیل آب کنند با آتش نرم و
داروها را در آن خیس: کنند و با عسل کف گرفته معجون سازند و در شیشه یا بستوي سبز نهند و در حال نیاز دو مثقال ناشتا با هر
نوشابهاي که خواهی مصرف کنی و مانند آن در هنگام خواب که عجیب است و نافع براي همه آنچه گفتیم ان شاء اللَّه. بیان: در
قاموس گفته: اسر بضم بند آمدن شاش است، مؤلف بحر الجواهر گفته: زیرباج، آبگوشتی است با سرکه و میوه خشک که با
زعفران معطر شود و زیره ص: 190 در آن ریزند، و یک شیرینی بدان افزایند، در برخی نسخهها اماج آمده و
ظاهر آنست که متعلق بداروي پیش باشد ... مؤلف بحر « و گفت از برخی پیغمبرانست » : گویا شوربائیست که از خمیر سازند. قول او
الجواهر گفته: افشره از آب گیاه و میوه است که بگیرند و بپزند بلکه در آفتاب نهند تا ربّ شود. در قاموس گفته: قرف: با کسره:
پوست، پوست مقل، پوست انار، پوست درخت، یکنوع دارچینی که آنهم پوستهایست در حقیقت و آن را دارچینی چین نامند که
پیهدار و سفت و پر سوراخ است و معروف است به قرفه، سرخ و نرم و بشیرینی زند و برونش زبر است، خوشبو و فره گرم کرف
دارد و برخی از آن را قرفه قرنفل نامند که نازك و سخت و بیسوراخ است، و بوي قرنفل دارد، و همه آنها گرم کن و لطیف کن و
مدرّ و مجفف و حافظه آور و باه پرورند- پایان- این دارو خودش در باب درمان شکم گذشت. و اینکه فرمود تب سخت- بسا
آغاز سخن است که داروي مذکور بدنبالش آمده و بسا وابسته به پیش است و از حرارت آغاز سخن شده، و بسا که: آن براي
یرقان خوب است، آغاز سخن باشد و ضمیر راجع بداروي آینده باشد، چون که در باب تب گذشت، امام رضا علیه السّلام دچار
یرقان را با آب پوست خیار با باذرنج مداوا کرد. ابن بیطار گفته: اشبه که آن را شبهان گویند نوعی شوك است و آن درختی است
مانند درخت ملوخ که شاخههایش خارهاي ریزي دارد و گل لطیفی کم سرخی آرد و دانهاي چون شاهدانه که چون فشرده شود
آب بسیار چسبندهاي از آن درآید، و این چوب و این فشرده براي درمان گزیدن جانوران زهردار است گفتهاند تخمش چرب و
چسبنده است و نوشیدنش براي سرفه خوبست و سنگ مثانه را آب کند و بخوبی بول را بگشاید، و چون ریشه و برگش را بکوبند
ص: 191 و بسایند و ضماد جراحات تازه و ورم بلغمی نمایند نافع باشد. گفته، سادج بوئی دارد چون ناردین،
در ریگزارهاي بلاد هند روید، برگی است که در اینجاها روي آب برآید چون عدس آب و ریشه ندارد، و چون فراهمش کنند آن
صفحه 83 از 119
را در رشته کتانی کشند و انبار کنند. جالینوس گفته: نیروي ناردین دارد جز اینکه اثر ناردین بیش است ولی سادج بولگشاتر است
و براي معده بهتر است، و چون با شراب جوشانده شود و سائیده گردد براي آماسهاي گرم چشم خوبست که بر آن بمالند، و بسا
براي خوشبو کردن دهن زیر زبانش نهند، و لاي جامه گزارند تا خورده نشود و خوشبو گردد، رازي گفته: گرم است در درجه 3 و
خشک در درجه 2 و در کتاب منصوري گفته: براي خفقان و گند دهان خوبست. و گفته: جوز بوا همان جوز الطیب است، و
نیرویش از گرمی و خشکی درجه 2 دارد، و طبع را ببندد و دهن و معده را خوشبو کند، و براي ناتوانی کبد و معده خوبست و غذا
را هضم کند و سپرز را چاره کند و هم سبل را و دیده را نیرو دهد، و براي عسر البول نافع است، و مانع چسبیدن رودهها و اسهال
است اگر از سردي باشد، و خلاصه براي رطوبت داران و سرمازدگان خوبست. در قاموس گفته: برنیه ظرف سفالی است، و ج:
داروي معروفی است، در بحر الجواهر گفته: ریشه گیاهی است که در حوضها و کناره آبها روید و بفارسی- برج- گویند، گرم و
خشک است در درجه 3- و اخلاط غلیظ را لطیف کند، و بول را بگشاید، و سختی سپرز را ببرد، سفیدي دیده را بن کند، و تیرگی
آن را روشن سازد، و براي درد پهلو، سینه و شکم خوبست، و چون با عسل نوشیده شود، درد سر کهنه را نافع است، و نوشیدن یک
درهمش مسهل صفراء بلغم و سوداء است، و براي چشم آب آورده خوبست و براي زبان سنگین، و گفته: اسارون: بتهایست پر تخم
و خشبو و زبان گز، گلی دارد میان برگهاي بن برنگ فرفیري مانند گل شاهدانه گرم است و خشک در درجه 2 و گفتهاند آسمان
و جهان، ج 6، ص: 192 خشکیش کمتر از گرمی آنست، دردهاي درون همه را آرام کند، لطیف کن و گرم کن و باز کن
بستگیهاي کبد است براي درد ران خوبست، بلغم استسقائی را مسهل است، بولگشا و نیرو بخش مثانه و قلوه و کبد است و سنگ
قلوه را آب کند، گفته: عفص چون فلس مازو است ... 4- در طب: 88 - از عبد اللَّه نواده مفضّل که کژدمم گزید چنانچه بسا نیشش
از سختی گزش بشکمم رسیده باشد، امام دهم علیه السّلام همسایه ما بود، پدرش گفت، نزد او رفتم و گفتم کژدم پسرم عبد اللَّه را
گزیده و اکنون در خطر است، فرمود: داروي جامعش دهید که داروي امام رضا علیه السّلام است، گفتم: آن چیست؟ فرمود:
داروئیست معروف گفتم: اي آقایم منش نشناسم فرمود: سنبل، زعفران، قاقله، عاقرقرحا، خربق سفید، بنک، فلفل سفید، بگیر اجزاء
برابر با ابرقیون دو جزء و نرم کوبیده شوند و با پارچه حریر بیخته شوند و با عسل کف گرفته معجون شوند و براي گزش کژدم و
مار یک قرص با آب حلتیت بنوشند که در همان ساعت به شوند، گفت: ما با آنش درمان کردیم و باو نوشاندیم و در ساعت خوب
باشد، یا « فصار الیه ابی پدرم نزد او رفت » در نسخه آمده ولی باید « فصرت الیه » : شد، ما آن را برگیریم و تا امروز بمردم بدهیم. بیان
فقال ابی باشد، در قانون گفته: خربق سیاه از سفیدش گرمتر است گرم و خشک است از درجه 3، محلل و لطیف کن و خوش جلا
بخش است، سفیدش تلختر است، و چون موشش بخورد بمیرد، و برایش سودها و زیانها ذکر کرده که ما را بذکرشان نیازي نیست.
حلتیت صمغ انجدانست و برخی گفتند: براي گزیدن کژدم بخوبی سود دارد چه بنوشند و چه بمالند. 5- در طبّ- 89 - بسندي از
فضل بن میمون که بامام نهم علیه السّلام گفتم: یا بن رسول اللَّه، راستی من از این شوصه که دارم درد سختی میکشم فرمود: یک
قرص از داروي امام رضا علیه السّلام با مقداري زعفران برگیر و باطراف شوصه بمال، گفتم: ص: 193 داروي
پدرت چیست؟ فرمود: داروي جامع و نزد فلان و فلان معروف است گفت: من نزدیکی از آنها رفتم و یک قرص گرفتم و با آب
زعفران باطراف شوصه مالیدم و از آن عافیت یافتم. بیان: فیروزآبادي گفته: شوصه: دردیست در درون یا بادیست که بدندهها پیچد
یا ورمی است در حجاب آنها از درون و درزیدن رگها است، جالینوس گفته: ورمی است در حجاب دندهها از درون. 6- در طبّ
(..) بسندش از صالح بن عبد الرّحمان که بامام رضا علیه السّلام شکوه کردم از فالج و لقوه که دچار خاندانم شدند، فرمود: تو
کجائی از داروي پدرم، گفتم آن چیست؟ فرمود: داروي جامع یک حبه آن را با آب مرزنجوش بستان و ببینی او بکش که
بخواست خدا خوب شود. 7- و از همان- 90 - بسندي از عبد اللَّه بن عثمان که بامام نهم علیه السّلام شکوه کردم از سردي معدهام و
خفگی دلم و فرمود: تو کجائی از داروي پدرم که داروي جامع است، گفتم: یا ابن رسول اللَّه آن چیست؟ فرمود: نزد شیعه معروف
صفحه 84 از 119
است گفتم: یا ابن رسول اللَّه من یکی از آنها شمرده شوم نسخه آن را بمن بده تا خود درمان کنم و بمردم هم بدهم فرمود:
زعفران، عاقرقرحا، سنبل، قاقله، بنک، خربق سفید، فلفل سفید، بستان اجزاء برابر، هر کدام را نرم بکوب و ببیز با پارچه حریر و با دو
برابر وزن همه عسل کف گرفته معجون کن و آنکه خفقان دل یا سردي معده دارد یک قرص با آب زیره بپزد و بخورد که
بخواست خدا به شود. 8- و در همان (..) از سهل بن مخلّد که بر امام هشتم علیه السّلام وارد شدم و شکوه کردم که از درد سپرز
بشب نخوابیدم و روز هم بخود پیچیدم از سختی دردش، فرمود: تو کجائی از داروي جامع یعنی داروها که پیش گفته شدند جز
اینکه فرمود یک قرص آن را بگیر و با آب سرد و کفی سرکه بخور و من عمل کردم بدان چه فرمود و آن دردي که داشتم بحمد
اللَّه آرام شد. 9- در طب- 90 -: بسندي از محمّد بن سلیمان که علم اهل بیت علیهم السّلام را از امام ص:
194 رضا دریافت میکرد، گفت: بامام هشتم شکوه کردم از دردي در هر دو پهلوي راست و چپم، فرمود: تو کجائی از داروي جامع
که داروي مشهوریست و مقصودش داروهاي پیش بود، و فرمود: اما براي پهلوي راست یک قرص بگیر و با آب زیره خوب بپز و
اما براي پهلوي چپ با آب ریشه کرفس خوب بپز، گفتم: یا بن رسول اللَّه یکمثقال بگیرم یا دو مثقال؟ فرمود: نه بلکه وزن یک
قرص تا درمان شوي بخواست خدا تعالی. و از همان: بسندي از احمد بن اسحق که من با امام رضا علیه السّلام بسیار همنشین بودم و
گفتم: یا بن رسول اللَّه من از سه شب است که پدرم پا بیرون دارد و شکمش بند نیاید، فرمود: تو کجائی از داروي جامع؟ گفتم:
منش نشناسم، فرمود: نزد احمد بن ابراهیم تمّار است یک قرص بگیر با آب آس بپز و بپدرت بده که همان ساعت به شود، گوید
نزد او رفتم، و قرص بسیاري از او گرفتم و یک قرص بپدرم دادم و در ساعت آرام شد. بیان: ابن بیطار گفته: آس در زمین عرب
بسیار است و همیشه سبز است و نمو کند تا درخت بزرگی شود، گلی سفید و خشبو دارد و میوهاي که رسیدهاش سیاه است و
شیرین ولی دهن را تلخ کند، و بسا که میوهاش را تر و خشک بخورند براي خونریزي و سوزش مثانه، و شیره میوه ترش کار ترش
کند، براي معده خوبست و بول را گشاید، و کوبیده و سائیده برگش که آب زنند و با اندکی زیت یا عطر گل و می بیامیزند و
ضماد کنند بر قرحههاي تر سازگار است، و هم بجاها که فضول بر آنها روانست و هم براي اسهال مزمن کهنه، گفتند: آس سرد
است در درجه 1 و خشک است در درجه 2- و براي گرمی و رطوبت خوبست و اسهال از خلط صفراء را ببرّد، و بویش براي بخار
گرمتر خوبست، و قرصش براي سرفه و اسهال ناشی از صفراء. در قانون گفته: در شربتها که بند آرند و براي دردهاي شش و سرفه
خوب باشند جز آن نیست که شربت کنند و برکش از تِر زدن سبک نافع است به ص: 195 چکاندن یا ضماد،
و بسا از ریزش فضول بمعده جلو گیرد و از ریزش بول نافع است و خوبست براي ریزش خون حیض، آب برگش طبع را بندد، و
- اسهال صفراوي با مالیدن آن بتن بند آید، و چون با روغن کنجد نوشیده شود، بلغم را فشار دهد و بیرون کند. 11 - در طب- 91
از محمّد بن نضر مؤدب فرزندان امام نهم علیه السّلام که باو شکوه کردم از سنک فرمود: واي بر تو کجائی از درمان جامع داروي
پدرم، گفتم: اي آقا و مولایم، نسخهاش را بمن بده فرمود: آن نزد ما است، اي کنیز آن بستوي سبز را بیاور، گفت: بستو را آورد و
از آن یک قرص برآورد و فرمود: این را با آب سداب یا آب فجل پخته بنوش که خوب شوي، گوید آن را با آب سداب نوشیدم و
128 -: از ابراهیم بن نضر نوه میثم تمار که مادر قزوین از طرف - بخدا تا امروز دیگر احساس دردش نکردم. 12 - در طب- 124
ائمه مرزدار بودیم و این دارو را براي دوستان خود نسخه کرده بودند بنام داروي شفا بخش و آن جز داروي جامع است که براي
فلج کهنه و نو خوبست و آن براي لقوه کهنه و نو خوبست، و جوشها که از آن پدید آیند نو باشند یا کهنه، و براي سرفه کهنه و نو،
و کزاز، و باد شوکه، درد چشم، باد سبل که مو در چشم رویاند، و براي درد پاها از بلغم کهنه، براي معده ناتوان، براي باد ام
الصبیان کودکان، هراس کردن زن در خواب هنگام آبستنی، و براي سل نفخ آور و آن آب زردیست که در شکم است، و براي
خوره و براي همه نشانههاي صفراء بلغم و گزش، و براي کسی که مار یا کژدمش بگزند. جبرئیلش براي موسی بن عمران علیه
السّلام آورد چون که فرعون خواست بنی اسرائیل را زهر بدهد، در روز یک شنبه عیدي برایشان گرفت، و خوانهاي بسیار گسترد و
صفحه 85 از 119
غذاي فراوان و خوراکها را زهر آگین کرد، و موسی بنی اسرائیل را که 600 هزار بودند برآورد و نزد مهمانخانه در برشان ایستاد، و
زنان و کودکان را بازگرداند و ببنی اسرائیل سفارش کرد از خوراکشان مخورید و از نوشابشان ص: 196
منوشید تا من بشما باز گردم، سپس نزد مردم آمد و از این دارو باندازه یک سر سوزن بآنها داد، دانست که او را نافرمانی کنند و از
خوراك فرعون نگذرند، سپس پیش آمد و با او پیش آمدند، و چون چشمشان بخوانها افتاد شتاب کردند و دست در خوراك
نهادند، و از آن پیش فرعون موسی و هارون و یوشع بن نون و همه بزرگان بنی اسرائیل را بیک خوان خصوصی دعوت کرده و
گفته: من با خود قسم خوردم که متصدي خدمت شما و احسان بشما نباشد جز خودم یا بزرگان کشورم، و همه خوردند تا سیر
شدند، و فرعون پیوسته زهر را پیاپی تازه میکرد. و چون از خوراك دست کشیدند موسی بیرون شد و یارانش بیرون شدند و موسی
بفرعون گفت: ما زنان و کودکان را با بنه در دنبال وانهادیم و انتظار آنها را داریم، فرعون گفت: در این صورت باز غذا براي آنها
آماده شود و آنها را پذیرائی کنیم مانند کسانی که با تو بودند، و آنها هم آمدند و بآنها خوراك داد مانند یاران آنها، و موسی
بپاسگاه خود برگشت. فرعون رو بیارانش کرد و گفت: پندارید موسی و هارون ما را جادو کردند و بما نمودند که از خوراك ما
میخورند و چیزي از آن نخوردند و سالم بیرون رفتند و جادو باطل شد، تا توانید آنچه از خوراکها بجا مانده براي امروز و فردا جمع
آوري کنید تا نابود شوند (جدا شوند خ ب) و عمل کردند، و فرعون براي یاران خود خوراك جداگانه ساخته بود که زهر نداشت،
همه را بر سر آن گرد آورد، برخی خوردند و برخی نخوردند، و هر که خورد باد کرد (ترکید (خ ب) و 70 هزار مرد و 160 هزار
زن از یارانش مردند جز چهار پایان و سگها و جز آنها، و فرعون و یارانش در شگفت شدند بواسطه فرمان حفظ بموسی که از آن
دارو بنام شافیه بیاران خود نوشانده بود سپس خدا آن دارو را برسول خود فرو آورد، جبرئیل آن را آورد و نسخه دارو اینست:
جزئی بگیر از سیر پوست کنده، سپس آن را بشکاف و اندکی بکوب، و بگذار در پاتیله یا دیک باندازهاي که در دست داري، و
آتش نرمی زیرش بیفروز ص: 197 و آنقدر روغن گاو بر آن بریز که آن را فرو گیرد، و خرده خرده بدان
روغن بده تا سیر روغن شود و دیگر نپذیرد، وانگه بر آن شیر تازه بریز و آتش نرمی زیرش باشد، تا آنجا که دیگر نپذیرد و بخود
نکشد. سپس عسل شهد بگیر و فشرده کن و جدا بر سر آتش نه و خوب موم آن را بگیر و روي سیر بریز و زیرش آتش نرمی
بگذار مانند آنچه با روغن کردي و با شیر، سپس ده درهم ( 6 مثقال تقریبا) سیاهدانه خوب بکوب و پاك کن و ببیز، و 5 درهم
فلفل و مرزنجوش بگیر و بکوب و در آن بریز، و مانند حلواء آن را بر آتش بنه، و آنگه در ظرفی گذار سر بسته که گرد و بادي بر
آن ننشیند و در آن ظرف اندکی روغن گاو باشد که آن را چرب کند، سپس 40 روز میان جویا خاکستر دفن شود، و هر چه کهنه
گردد بهتر باشد و دردمند که دچار آزار سخت شد باندازه یک نخود از آن را برگیرد فرمود: چون یکماه بر این دارو گذرد براي
درد دندان و هر چه از بلغم پدید آید خوبست باندازه نیم گردو و چون دو ماه بر آن گذرد براي تب لرز باندازه نیم گردو خوبست
و بینهایت براي هضم غذا و هر دردي در چشم و چون سه ماه بر آن گذرد خوبست براي صفراء و بلغم سوخته، و هیجان هر درد که
از صفراء باشد که ناشتا بخورد. چون چهار ماه بر آن گذرد براي تیرهگی چشم و گرفتن نفس در راه خوبست که وقت خواب در
شب بخورد و چون پنج ماه شد روغن بنفشه یا کنجد (گل یا سرکه خ ب) گیرد و نیم عدس از آن دارو که روغن مالی بشود و
کسی که سردرد پیوسته دارد آن را در بینی کند. و چون شش ماهه شد دچار شقیقه با روغن بنفشه ناشتا در بامداد باندازه یک
عدس را در بینی کند و چون هفتماهه شد براي باد گوش نافع است که با روغن گل باندازه یک عدس در آغاز روز از آن چکانند
و چون هشتماهه شد براي خلط سرخ (صفراء خ ب) و دردي که بسا آکله (کامخاریا) شود خوبست که با آب نوش شود آسمان و
جهان، ج 6، ص: 198 و با هر روغنی خواهی آن را چرب کن و بر درد خود نهی هنگام برآمدن خورشید و ناشتا. و چون نه ماهه
شود بخواست خدا از سدّهها و پرخوابی و هذیان در خواب و ترس و هراس خوبست و باید با روغن فجل ناشتا باندازه یک عدس
بخورد و هم هنگام خواب. و چون ده ماهه شود براي خلط سوداء خوبست، و صفرائی که لرز آورد و تب درونی و برهمخوردن
صفحه 86 از 119
خرد، باندازه یک عدس آن را بگیرند با سرکه و سفیده تخم مرغ، ناشتا و هنگام خواب با هر روغنی خواهد بنوشد. و چون یازده
ماهه شود براي خلط سوداء که باعث هراس و وسوسه دردمند است باندازه یک نخود با روغن گل ناشتا بنوشد و یک نخود هنگام
خواب بیروغن بنوشد. و چون دوازده ماهه شد با آب مرزنجوش از فلج کهنه و نو نافع است و باندازه یک نخود و هر دو پا را
هنگام خواب با زیت و نمک چرب کند و هم در شب آینده و از سرکه و سبزي و ماهی پرهیز کند و هر چیز دیگر خواهد بخورد. و
چون سیزده ماهه شود: از جوش و خنده بیجا و بازي با ریش خوبست باندازه یک نخود با آب سداب آمیخته و آغاز شب بنوشد. و
چون چهارده ماهه شود، داروي همه زهرها است، و اگر زهر نوشیده تخم بادنجان را بکوبد و با آتش بجوشاند تا صاف شود و یک
نخود از این دارو را از یک بار تا چهار بار با آب نیم گرم بخورد و از چهار نگذرد و هنگام سحر بنوشد. و چون پانزده ماهه شود
براي جادو و خلط بلغم و سردیها و ارواح خوبست، نیم فندق که با خرما بجوشانند و چون در بستر خواب رود بنوشد، و در آن شب
و فردا دیگر از دارو ننوشد تا خوراك بسیاري مصرف کند. و چون شانزده ماهه شود نیم عدسش را با آب باران تازه که از همان
روز یا شبش ص: 199 باشد حلّ کنند یا با تگرگ و نابیناي کهنه و نو بام و شام و هنگام خواب 4 روز بدیده
کشد و اگر به نشد تا هشت روز و ندانمش که به 8 روز رسد تا به شود بخواست خدا عزّ و جلّ. و چون هفده ماهه شود نافع است
بخواست خدا عزّ و جلّ براي خوره با روغن پاچه گاو نه گوسفند که باندازه یک فندق ناشتا و هنگام خواب بخورد، و باندازه یک
قرص بتن مالد و خوب آن را مالش دهد، و اندکی از آن با روغن زیتون یا گل ببینی کند در پایان روز و در حمام. و چون هجده
ماهه شود بخواست خدا تعالی نافع است براي بهق که مانند پیسی است که جایش را تیغ زند خون آید، و اندازه نخودي از آن
بگیرد و با روغن فندق یا روغن بادام تلخ یا روغن صنوبر بنوشد پس از سپیده دم، و اندازه یک قرص هم با همان روغن ببینی کشد
و با نمک بتن خود بمالد. فرمود: نسزد که اندازه و وضع این دارو از آنچه ذکر شد دگرگون گردد که اثر نکند و هیچ سودي
ندهد. و چون نوزده ماهه شود، دانه انار شیرین را بگیرد و بفشارد و آبش را بگیرد و با یک قرص از هندوانه ابو جهل بنوشد براي
رفع سهو و نسیان و بلغم سوخته و تب کهنه و نو با آب گرم در ناشتا. و چون بیست ماهه شود بخواست خدا براي کري خوبست، در
آب کندر خیس شود و آبش گرفته شود و باندازه یک عدس لطیفی در آن نهند و در گوش نهد و اگر نشنید فردا با همان آب
باندازه یک عدس ببینی نهد، و از زیادي آن آب باستخوان سرش ریزد، و سرسامی چون سنگین شود و پر گوید و زبانش دراز شود
دانه انگور ترش گیرند و با این دارو بدو نوشند که سود دهد و سبک گردد، و هر چه کهنهتر شود بهتر گردد و کمتر از آن مصرف
شود. توضیح: در بحر الجواهر گفته: فالج سستی همه یک شقّ تن است از سر تا پا و واژه فلج هم بمعنی دو تیکه کردنست، برخی
گفتهاند سستی نیمه تن است جز ص: 200 سر و مؤلف کامل بر این عقیده است، و قدماء میان فالج و استرخاء
جدائی ندانند. شیخ گفته: اگر فالج بمعنی سستی باشد مطلقا برخی انواعش همه دو نیم تن را فرا گیرد جز سرکه اگر آن را هم فرا
گیرد سکته باشد، چنانچه بسا همان یک انگشت را فرا گیرد، و گفته: لقوه دردیست که چهره را یکور کند و جز باد کردن یکور
چهره است و با لقوه دو نیمه چهره برابر نمانند و دو چشم برابر نباشند، و گفته: دبیله- بتصغیر- هر ورمی است که درونش ماده ریزد
و اگر نریزد همان ورم است و دبیله گرم خراج نام دارد. آملی گفته: دبیله ورم گردیست که ماده فراهم کند، و گفتهاند دمل بزرگی
نامند، و گفته کزاز بضمّ تشنجی است که از ماهیچههاي گلوگاه آغاز شود « کفگیرك » است که چند سوراخ دارد و آن را بفارسی
و بکشد بجلو یا پس یا هر دو سو، و بسا بهر کششی (غدهاي یا رعدهاي خ ب) گفته شود و بسا مخصوص به آن نوع باشد که از
سردي و یخ زدن برون و یا درونست خواه از یک سو و یا دو سو در قاموس گفته: شوکه درد معروفی است و یک سرخی است که
بر تن بر آید، در بحر الجواهر گفته: شوك بمعنی خار است و اطباء آن را بر زوائدي که در پس مهرههاي پشت ناشی شده بکار
برند، و شوکه سرخی که بر چهره و تن برآید و شوکه باد آورد- پایان- و گفتهاند: در اینجا مقصود بادیست که از گزیدن عقرب و
مانند آن پدید شود، و آن بعید است و مایه تکرار و تعریفی که براي سبل ذکر شده خلاف مشهور میان پزشکانست، ابن سینا گفته:
صفحه 87 از 119
آن پردهایست که در چشم از باد کردن رگهاي برونی سطح ملتحمه و قرنیه رخ دهد و از بافت دود مانندي میان آنها. علامه گفته:
پزشکان تحقیق رسائی در باره سبل ندارند تا برسد بشیخ با همه اعتباري که دارد و حق اینست که سبل اجسام بیگانهاي باشند مانند
یعنی بلغم نرسیده، در بحر الجواهر گفته: خام بلغمی آسمان و « و از خام » رگ در پرده نازکی که بر چشم پدید شود. اینکه فرمود
جهان، ج 6، ص: 201 است غیر طبیعی که اجزاءش در رقت و غلظ جدا هستند، و بر چیزي هم اطلاق شود که در ته شیشه نشیند از
گفتند: گویا مقصود: قولنج صفراوي است، برخی گفته: سل در لغت لاغري است و « سلی که باد آورد » : اجزاء رقیق بیگند. فرمود
در طب قرحهایست در شش که مایه لاغري تن است، و چون تب لازمه این قرحه است. قرشی گفته: سل قرحه شش است با تب
دق، و آن را از بیماریهاي ترکیبی دانسته، برخی گفته: سل همان تب دقّ است چه از پیري باشد و چه از قرحه شش فیروزآبادي
گفته: سل- بکسره و ضمه و بر وزن غراب- قرحهایست در شش بدنبال بیماري ذات الریه یا ذات الجنب یا زکام یا سرفه طولانی و
تب سبکی همراه آنست و از گزیدن خزنده هم باشد. خبیص حلوائی است که از خرما و روغن سازند، مره حمراء، طغیان خون یا
بادها که تن را سرخ کنند، سدد یا (سدر براء خ ب) در بحر الجواهر گفته: سدد در لغت خیرهگی چشم است که همراه این
بیماریست، و در طبّ حالی است که چون براي آدمی رخ دهد مبهوت ماند و سرش بسیار سنگین گردد و چشمش تار شود، و بسا
در گوشهاش طنین یابد، و بسا که خرد خود را از دست بدهد، گفته: سدد مواد چسبنده و غلیظی است که بر رگها و مجاري تنگ
در گیرند و در آن بمانند، و نگذارند خوراك و فضولات گذر کنند، و بر آنچه مانع برخی هم باشد گفته شود. علامه گفته: بدان
که انسداد نزد پزشکان جز سده است، زیرا انسداد را براي بسته شدن سوراخهاي تن و دهانههاي رگها بکار برند، و بسا سدد
سلعهاي را گویند که بر دهانه جراحت بسته شود چون پوسته، بلبله: سختی اندوه و وسواس است در بحر الجواهر گفته: ابرده بهمزه
یعنی « در آن شبش نیاشامد » کسرهدار، دردیست معروف از غلبه سردي یا رطوبت که از جماع باز دارد و سخن در باره آن گذشت
یعنی روغن زیتون چون هر روغنی را « زیت زیتون » از این دارو بلکه یک بار بس کند، و گفتند: یعنی آب نیاشامد و آن بعید است
زیت گویند: جالینوس گفته: هر روغنی که از هر جسمی کشند و گرچه ص: 202 جزء زیتون باشد زیت نامند
مجازا، برخی گفتند: گاهی زیت را از زیتون غوره کشند و گاهی از زیتون رسیده، و زیت هزینه همانست که از غوره گیرند و آن
جز اینکه جایش » را رکاب هم نامند چون بر شتران از شام به عراق حمل شود گویم سخن در این باره در باب خود بیاید ان شاء اللَّه
بسا مقصود اینست که بهق و پیسی بهم مانند جز اینکه حجام آن را تیغ زند و خون آید که دانسته شود بهق است و « را تیغ زنند
پیسی نیست چون در پیسی از جاي تیغ آب سفید برآید. بدان که پیسی دو نوع است سفید و سیاه و همچنین است بهق و امتیازشان
چنین یافتیم در « فرمود از حنظله » . این است که بهق همان در پوست است و بگوشت نرسد و پیسی بهر دو نوع در گوشت فرو کشد
نسخهها و شاید کنایه از خود داروي شافیه است که تلخ است و یا مقصود اینست که دارو و حنظل هر دو را در آب انار ریزند ...
-13 در طب: بسندي تا امام صادق علیه السّلام که این داروي محمّد است صلی اللَّه علیه و آله و مانند داروئیست که جبرئیل روح
الامین براي موسی بن عمران علیه السّلام هدیه آورد جز اینکه در این دارو درمانی و کم و بیشی است که در آن نبودند. و همانا این
داروها را پیغمبران و حکماء که وصی پیغمبرانند ساختند و اگر کم و بیش شود در آن یا قرصی بیش و کم مصرف شود درهم
شکند و دارو تباه گردد و سودي ندهد و نسخه اینست سیر پوست کنده چهار رطل ( 400 مثقال) با هموزنش شیر گاو در پاتیل
ریزند و آتش نرم سبکی زیر آن نهند تا آن را بخود کشد، وانگه 4 رطل روغن گاو بر آن ریزند تا چون آن را بخود کشد و بپزد، 4
رطل عسل بر آن ریزند و آتش سبکی زیرش افروزند، وانگاه دو درهم بابونه بر آن ریزند و سخت بهم زنند تا بسته شود و چون
بسته شد و پخت و درهم آمیخت آن را در بستو کن و سرش را سخت ببند و در میان جویا خاك پاك بگذار در آغاز تا پایان
تابستان، و چون زمستان رسد، هر روز ناشتا باندازه یک گردوي بزرگ از آن برگیر که داروي ص: 203 هر
چیزیست از فرود و والا، خرد و درشت، و مجربست و معروف نزد مؤمنین. 14 - و از همان 129 - بسندش از امام ششم علیه السّلام
صفحه 88 از 119
در داروي محمّد صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: آن دارو است که براي هیچ چیز بکار نرود جز براي صاحبش بهر قصدي بنوشد
نافع است از همه علل و ارواح، آن را بکار بندد و ببرادران دینی خود بیاموز که هر مؤمنی از آن بهره برد ثواب آزاد کردن بندهاي
از دوزخ داري. بیان: در قاموس گفته: قراص چون رمان بابونه و گیاه ربعی و ورس است، و در بحر الجواهر گفته: قرّاص چون زنّار،
بابونه است. ص: 204
باب هشتاد و هفتم: نوادر و کلیات طب معصومین علیهم السّلام
-1 در فقه الرضا: از عالم روایت دارم که: پرهیز سر هر دارو است، معده خانه هر درد است، تن را بهر چه عادت کرده وادار و ترك
عادت مکن. 2- و فرمود: سر هر پرهیز کردن آسایش تن است 3- روایت است که دوري کن از دارو تا تنت تاب درد دارد، و چون
بیتاب شد دارو بکار بر. 4- و روایت دارم از او علیه السّلام که دو کس بیمارند همیشه: تندرست پرهیز کن، و بیمار ناپرهیز و درهم
کن. 5- روایت است که چون گرسنه شوي بخور، چون تشنه شوي بنوش، چون شاشت گرفت بشاش، و جز براي نیاز جماع مکن، و
خوابت که آمد بخواب که اینها تندرستی آرند. 6- فرمود عالم علیه السّلام: هر دردي با اجازه بآدمی رسد جز تب که یکباره
درآید، و خدا عزّ و جلّ میان درد و دارو پرده اندازد تا مدت مقدر بگذرد و آنگاه آزاد کند و بدان دارو به شود، و اگر خواهد
پیش از گذشت مدت بوسیله احسان یا صدقه یا نیکی آن را آزاد کند، زیرا او است که محو کند هر چه خواهد و بر جا دارد، و او
است آغاز کن و باز آور. 7- عالم فرمود: در عسل درمان هر درد است: یک انگشت عسل ناشتا بلغم را ببرد، صفراء را بشکند،
خلط سوداء را بن کند، ذهن را پاك کند، حافظه را خوب کند، هر گاه با کندر نر باشد، و شکر براي هر چیز خوبست و هیچ زیانی
ندارد و همچنانست آب جوشیده. 8- روایت دارم که آب سرد گرمی بنشاند، صفراء را آرام کند، غذا را ص:
205 هضم کند و فضله روي معده را آب کند و تب را ببرد. 9- روایت دارم که اگر چیزي تن را میفزود البته که مالش بود و جامه
نرم، و همچنان بوي خوش و حمام گرفتن و اگر مرده را مالش دهند و زنده شود منش منکر نشوم. 10 - روایت دارم که صدقه بلاي
آسمانی را برگرداند. 11 - گفتهاند: صدقه قضاي حتمی را از صاحبش دفع کند. 12 - گفتند: هیچ دارو اثر نکند جز دعاء و صدقه و
آب خنک. 13 - روایت دارم که نهایت پرهیز تا 14 روز است و آن ترك کلی چیزي نیست ولی کم خوري از آنست. 14 - روایت
دارم که صحت و بیماري در تن مبارزه دارند، اگر بیماري غلبه کرد مریض بیخواب شود و اگر صحّت پیروز شد اشتهاي بخوراك
یابد، چون خوراك خواست باو بخورانید، بسا که درمانش همانست. 15 - روایت دارم که از ناسپاسی نعمت است که کسی گوید
و « بخورید از میوه آن، 141 - الانعام » غذا را خوردم و زیانم زد. 16 - روایت دارم که در میوههاي رسیده درمانست که خدا فرموده
باللَّه التوفیق. 17 - روایت دارم از عالم علیه السّلام که در قرآن درمان هر دردیست. 18 - فرمود: بیمارانتان را با صدقه درمان کنید، از
قرآن شفا جوئید که هر که را قرآن شفا ندهد درمانی ندارد. 19 - در طب- 29 - بسندي تا امیر المؤمنین علیه السّلام که هر که
زیست خواهد، و زیست نباشد: رداء سبک کند و بامدادان چاشت خورد، و کم با زنها جماع کند. بیان: یعنی هر که عمر دراز جوید
با اینکه در جهان ماندن نشاید، در نهایه گفته: در حدیث علی علیه السّلام است که: هر که زیست خواهد و زیستی نیست رداء
سبک کند، گفتند: سبکی رداء چیست؟ فرمود کمی وام، وام را رداء نامید چون ص: 206 گویند: وام تو بر
ذمه من است یعنی در گردن من است و گردن جاي رداء است- پایان- و از فارسی است که رواست رداء کنایه از پشت باشد، و
معنا این باشد که پشت خود را با وام سنگین بار نکند، گویم با نبودن تفسیر چنانچه در این روایت آمده ظاهرش سبک داشتن دوش
است از جامهها. 20 - در طب 55 - بسندي از امام پنجم علیه السّلام که طب عرب در سه چیز است: تیغ حجامت، حقنه، و آخرش
داغ کردن. 21 - از امام ششم علیه السّلام: طب عرب در پنج است (و قیء و حمام را بدان سه افزوده و سعوط را). 22 - که طب
عرب در هفت است (نوشیدن عسل را بدان پنج افزوده و فرموده) بسا نوره هم بدانها افزایند. 23 - و از همان- 57 - بسندش از امام
صفحه 89 از 119
ششم علیه السّلام که داروي پیغمبران حجامت است و نوره و سعوط. 24 - و از همان: بسندش از اسحاق بن عمار که شکوه کردم
بامام ششم علیه السّلام از دردي و گفتمش پزشک بمن نسخه شراب داده و گفته با این درد سازگار است امام صادق علیه السّلام
فرمود: چه نسخه داده؟ گفتم گفته: مویز برگیر و عسل بر آن بریز و آن را بپز تا 2 سوم آن برود و 1 سوم بماند، فرمود: آیا شیرین
است؟ گفتم: چرا یا بن رسول اللَّه فرمود شیرین هر کجا یافتی و هر جا رسیدي بنوش، و چیزي بر آن نیفزود. بیان: شاید پرسش از
شیرینیش براي آنست که دانسته دگرگون و مستکننده نشده، زیرا تا شیرینست مستی ندارد، و در کافی است (ج 6 ص 326 که
شرابی برایم وصف کرد) مویز بگیرم و دو برابر آب بر آن بریزم، و عسل بر آن بریزم و آن را بپزم تا دو سوّمش برود و یک سومش
- بماند، فرمود: آیا شیرین نباشد؟ گفتم: چرا، فرمود: آن را بنوش و باو گزارش ندادم عسل چه اندازه است. 25 - در طب- 93
بسندي تا امیر المؤمنین علیه السّلام که فرمود: چون بتن شما ص: 207 دردهائی باشد و گرما زدهاید بر شما باد
که بستر گیرید، بامام پنجم که راوي حدیث است گفتند: یا بن رسول اللَّه بستر یعنی چه؟ فرمود: جماع با زنان که آن را آرام و
خاموش کند. بیان: در قاموس گفته: فراش همسر مرد است: 26 - در طب- 110 - بسندي از امام ششم علیه السّلام که همه این بادها
از خلط غالب یا خون سوخته یا بلغم غالب است، باید هر کس بخود پردازد پیش از آنکه این طبایع بر او چیره شوند و او را نابود
- کنند. بیان: گویا منظور از بادها در اینجا دیوانگی و گیجی و فالج و لقوه بلکه خوره و پیسی و مانند آنها است. 27 - در طب- 122
122 - و از او است صلی اللَّه علیه و آله که - بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که: بیماران خود را با صدقه درمان کنید. 28
123 - و از او صلی اللَّه علیه و آله که صدقه مرگ بد را از - صدقه بلاء مبرم را دفع کند، با صدقه بیمارانتان را درمان کنید. 29
صاحبش دفع کند. 30 - مردي بامام هفتم علیه السّلام شکوه کرد که 10 تن عیال او همه بیمارند، فرمود: با صدقه آنها را درمان کن
چیزي از صدقه زودتر جوابگو نیست، و براي بیمار خوبتر نیست. 31 - از عیاشی: بسندش که مردي بامیر المؤمنین شکوه کرد
فرمودش یکدرهم از مهر زنت بخواه و بدان عسل بخر و با آب باران بنوش و عمل کرد و خوب شد. و در باره آن از آن حضرت
و اگر از دل » پرسید که آیا آن را از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم شنیده؟ فرمود: نه، ولی شنیدم که خدا در کتابش فرماید
برآید از شکمشان شربتی چند رنگ در آن درمانست براي » و هم فرماید « چیزي بشما دهند آن را بخورید خوش و گوارا، 4- النساء
خوشی، گوارائی، برکت و شفا جمعند و امید بهبودي از « و فرو آوردیم از آسمان آب با برکت، 9- ق » و فرماید « مردم، 69 - النحل
32 - و از همان: بسندي از شیخی از اصحاب خودمان که جمعی نزد امام ششم علیه آن داشتم. ص: 208
السّلام بودیم پیرمردي باو گفت: دردي دارم و براي درمانش شراب خرما مینوشم، و آن را براي آن حضرت شرح داد، و فرمودش
چه تو را باز دارد از درمان بآب که خدایش هر زنده را از آن آفریده، گفت با من سازگار نیست فرمود: چه بازت دارد از عسل که
خدا در آن درمان براي مردمان نهاده، گفت دست رسم نیست فرمود: چه بازت دارد از شیر که گوشتت از آن روئیده و استخوانت
از آن نیرو گرفته؟ گفت: با من سازگار نیست، امام علیه السّلام فرمود؟ میخواهی منت فرمان بنوشیدن می دهم؟ نه، بخدا بتو فرمان
33 - در کافی (ج 6 ص 337 ) بسندي از ابی الحسن علیه السّلام که هر که آب پشتش دگرگون .( ندهم (تفسیر عیاشی ج 3 ص 264
شده البته شیر تازه با عسل براي او خوبست. 34 - و از همان ( 291 - روضه): بسندي از امام ششم علیه السّلام که راه رفتن بیمار را
پس برد، چون پدرم بیمار میشد او را در جامهاي براي قضاي حاجت میبردند- یعنی وضوء- چون که میفرمود راه رفتن بیمار را پس
برد. 35 - در دعائم: از علی علیه السّلام که پر میفرمود: هر که زیست خواهد و زیستی نیست باید رداء را سبک دارد و همیشه کفش
پوشد و کم با زنان جماع کند، و بامدادان چاشت خورد. 36 - از امام ششم علیه السّلام که اگر مردم در خوراك میانه روي داشتند
تنشان سالم بود. 37 - و از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم که شام نخوردن پیرکننده است. 38 - و از او علی علیه السّلام که: شام
نخوردن ویرانی تن است، و مرد سالخورده را شاید که شب نگذراند جز درونش پر از خوراك باشد. 39 - و از او علی علیه السّلام
که سه تا فراموشی برند و یاد آورند، خواندن قرآن مسواك زدن. روزه. 40 - و از علی علیه السّلام در باره زن که پیوسته خون بیند
صفحه 90 از 119
فرمود، براي هر نمازي ص: 209 بقصد قربت غسل کند زیرا چنین نکند هرگز جز اینکه خوب شود. 41 - در
- دعوات راوندي که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: از پري شکم بپرهیزید که تن را تباه کند. بیماري آرد. از عبادت وادارد. 42
از اصبغ بن نباته که شنیدم امیر المؤمنین علیه السّلام به پسرش حسن علیه السّلام میفرمود: پسر جانم چهار کلمه بتو بیاموزم که بدانها
از طب بینیاز شوي؟ گفت: چرا؟ فرمود: بر سر غذا منشین جز گرسنه باشی از غذا برمخیز جز هنوز اشتهاء داري، خوب بجو، هنگام
بخورید » خواب سر قدم برو، چون این چهار را مراعات کنی از طب و دواء بینیازي، فرمود در قرآن آیهایست که همه طب را دارد
-43 و از امیر المؤمنین علیه السّلام: هر که زیست جوید و زیست نیست بامداد چاشت «1» « و بنوشید و اسراف نکنید. 30 - الاعراف
خورد، شام را پس اندازد، بزنان کم آویزد، رداء سبک دارد، گفتند: سبکی رداء چیست؟ فرمود: وام کم گیرد. و در روایتی: هر که
پس افتادن جوید و پس افتادنی نیست. بیان: در نهایه گفته: نسء بمعنی پس انداختن و از آنست حدیث علی علیه السّلام من سرّه
النسأ و الانساء. 44 - در دعوات: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: غذاي خود را با ذکر خدا و نمازهاتان آب کنید و روي
- آن نخوابید تا سخت دل شوید. 45 - فرمود: روزه دارید تا تندرست باشید. 46 - فرمود: سفر کنید تا تندرست باشید و بهره برید. 47
امام چهارم علیه السّلام فرمود: حج و عمره کنید تا تنتان سالم باشد، و روزیتان فراوان و ایمانتان خوب و هزینه مردم و هزینه
49 - و نانخوران خود را بپردازید. 48 - امام یکم علیه السّلام فرمود: شب زنده داري تندرستی آرد. ص: 210
از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که بر شما باد بشب زنده داري که شیوه نیکان پیش از شما است و شب زنده داري نزدیکی بخداست
و کفاره گناهان و باز دار از گناه و راننده درد از تن. 50 - امام ششم علیه السّلام فرمود: نماز شب چهره را زیبا کند، خلق را خوش
کند، روزي را پاك کند، وام را بپردازد، اندوه را ببرد، دیده را روشن کند بر شما باد بنماز شب که سنت پیغمبر شما است. و راننده
درد از تن شما. 51 - روایت است که هر که برخاست و نماز خواند خوشدل صبح کند، و هر که تا صبح خوابید سنگین و تنبل و
سست باشد. 52 - دعوات: از امیر المؤمنین علیه السّلام که معده خانه دردها است، پرهیز سر همه داروها است، تن درستی با
پرخوري نباشد، و بیماري لاغرکنتر از خرد نیست. 53 - روایت است که هر که خوراکش کم باشد تندرست و دل پاك است،
پرخور بیمار و سخت دل است. 54 - و از امام صادق علیه السّلام که خدا به موسی بن عمران وحی کرده: میدانی چرا تو را از خلق
خود برگزیدم و با تو سخن گفتم؟ گفت: نه، پروردگارا خدا عز و جل بدو وحی کرد، راستی من توجهی بزمین کردم و در آن از
تو فروتنتر ندیدم، موسی روي خاك سجده کرد و گونه بخاك نهاد باحترام پروردگاري و بدو وحی کرد خدا که سر بردار و
دست بجاي سجدهات بکش و برویت بمال و بهرجا از تنت رسد که منت از هر درد و بیماري آسوده کنم. 55 - از آنان علیهم
السّلام روایت است: ناخن بچین و با انگشت کوچک دست چپ آغاز کن و با شست کوچک دست راست پایان ده، و شارب بگیر
و چون بگیري بگو بسم اللَّه و باللَّه و علی ملّۀ رسول اللَّه که هر که چنین کند خدا بهر ریزه ناخن و مویش آزاد کردن بندهاي برایش
56 - امام ششم فرمود: ناخن گرفتن روز نویسد و بیمار نگردد جز بهمان بیماري که در آن بمیرد. ص: 211
جمعه امانست از خوره، پیسی و کوري و اگر نیاز ندارند آنها را اندکی بخاران. 55 - پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: مسلمانی
نیست که 40 سال در مسلمانی عمر کند جز اینکه خدا سه نوع بلا از او بگرداند: خوره، پیسی و دیوانگی. 58 - از او که نوشیدن
آب از کوزه عمومی امانست از پیسی و خوره. 59 - روایت است که از آنچه زیانش را دانستی مخور، هوس را بر آسایش تنت
مگزین، پرهیز میانه روي در هر چیز است، بنیاد طب خودداریست که دم بستن است و آسایش دو دست، درد بیدرمان روي هم غذا
خوردنست، تا تندرستی از دارو دوري کن، و چون درد جنبد آن را زودتر ریشه سوز کن. 60 - امام باقر علیه السّلام فرمود: عجب
است کسی که براي ترس از درد از خوراك پرهیز کند چگونه از ترس دوزخ از گناهان پرهیز نکند. 61 - پیغمبر صلی اللَّه علیه و
آله فرمود: خداي یگانه بوسیله صدقه درد و بلاء سوختن و غرق و ویرانی و دیوانگی را دفع کند و 70 باب بدي را شمرد. 62 - امیر
المؤمنین علیه السّلام فرمود: صدقه داروي مؤثریست. 63 - پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود خدا با صدقه هفتاد مردن بد را دفع کند.
صفحه 91 از 119
-64 امام صادق علیه السّلام فرمود: بیمارانتان را با صدقه درمان کنید، و باك ندارد که یکی از شما غذاي روزش را صدقه دهد،
زیرا ملک الموت برات گرفتن جان بندهاي را بگیرد و او صدقه دهد و بوي گویند برات را برگردان. 65 - پیغمبر فرمود دعائی را
بشما بیاموزم که جبرئیل بمن آموخته تا دیگر نیازمند پزشک و دارو نشوید؟ گفتند: چرا یا رسول اللَّه، فرمود، آب باران بگیرند و
سوره حمد و معوّذتین بر آن خوانند و صلوات بر پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرستند و 70 بار تسبیح گویند و از آن آب بام و شام تا
7 روز نوشند پیاپی الخبر. 66 - مردي نزد امام یکم علیه السّلام آمد و از شکمش شکوه کرد، فرمودش همسر داري؟ گفت: آري،
فرمود: از او یکدرهم مهرش را برضایتش بخواه و بدان ص: 212 عسل بخر و آب باران بر آن بریز و بنوش، و
آن مرد عمل کرد و خوب شد (تا آخر آنچه در شماره- 31 - گذشت). 67 -: و در روایتی است که مردي بامام صادق علیه السّلام
از درد بیدرمان شکوه کرد و باو همان را فرمود: (که در شماره 66 گذشت با این تفاوت) که با عسل آمیخته بآب باران قرآن
و اضافه « و فرو آوریم از قرآن آنچه درمان و رحمت است، 82 - الاسراء » بنویس و بنوش و براي آن گواه آورد که خدا فرموده
کرد- چون بارانی بامیر المؤمنین علیه السّلام میرسید، با آن جلو سرش را مسح میکرد و میفرمود: برکت آسمانست دستی و مشکی
بدان نرسیده. توضیح: خلاصه سخن در شرح: لا صحۀ مع النهم الخ- اینست که حرص بر خوراك یا هر حرصی از بیماریها است
بلکه سختتر آنها است، و مقصود از جمله دوم اینست که خرد مایه اندوه و درد است در این جهان، زیرا خردمند همیشه اندوه
سراي دیگر دارد براي آنچه از دنیا بدو رسد چون زشتی آن را دریابد، بر خلاف بیخرد نادان که باکی ندارد و خوش است بدان.
در نهایه گفته: دبیله برآمدگی و دمل بزرگی است که در درون برآید و کشنده است. 68 - در نهج البلاغه: از آغاز سرما بپرهیزید و
با پایانش در آمیزید که با تنها چنان کرد که با درختها: آغازش سوزش خزانی دارد و انجامش برگ سبز برآرد. 69 - دعوات
راوندي که زرّ بن حبیش گفت: امام یکم چهار کلمه دارد در طب که اگر بقراط یا جالینوس گفته بودند صدها برگ پیش
میداشتند و آنها را زیور آن میساختند و آن گفتار آن حضرتست که از سرما بپرهیزید تا آنجا که- برگ آورد- سپس گفته و
یعنی براي حفظ و ستایش آن .. و از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله « صدها برگ پیش میداشتند » : روایت است که از هوا بپرهیزید. بیان
روایت است که سرماي بهار را غنیمت شمارید که با تن شما آن کند ص: 213 که با درختان شما، و از
سرماي پائیز دوري کنید که با تن شما آن کند که با درختان شما. 70 - در جنّه کفعمی است در شمار آنچه مایه حفظ و یاد
آوریست از گیاهها و داروها آنست که ابن مسعود از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله روایت کرده براي حفظ قرآن و قطع بلغم و بول و
نیروي پشت: از قرنفل، و اسفند و کندر سفید و شکر سفید هر کدام 10 درهم (شش مثقال تقریبا) همه سائیده شوند جز اسفند که با
دست پرز شود، و در بامداد و هنگام خواب وزن یکدرهم بخورند. و همین را عینا در کتاب- لقط الفوائد- دیدم، و هم در این
کتابست که هر که خواهد حافظهاش فزاید و فراموشیش کم آید هر روز یکمثقال مرباي زنجبیل بخورد. گفته: براي حافظه بتجربه
رسیده است: مویز سرخ بیهسته 20 درهم (در حدود 12 مثقال) سعد کوفی یکمثقال، کندر نر 2 درهم، زعفران نیم درهم، همه را
بکوبند و با آب رازیانه خمیر کنند تا بسفتی معجون رسد، و هر روز ناشتا بوزن یکدرهم بخورند، گفته: هر که پیوسته با مویز
ناشتائی بشکند، فهم و حفظ و ذهن و کمی بلغم روزي او شود. در کتاب طریق النجاة است که سه تا بلغم برند و حفظ آورند:
روزه، مسواك، خواندن قرآن. 71 - از داروها براي حافظه: از ابی بصیر است که بامام صادق علیه السّلام گفتم: چگونه توانیم این
عملی که شما براي ما گستردید حفظ کنیم؟ فرمود: ده درهم قرنفل و مانندش کندر نر بگیر و نرم بکوب هر روز بامداد ناشتا کف
کن. نسخه دیگر براي کند ذهن و کم یاد. 1- سنامکی 2- سعد هندي 3- فلفل سفید 4- کندر نر- 5 زعفران خالص، اجزاء برابر
کوبیده و با عسل آمیخته و 7 روز پی در پی روزي یکمثقال بخورد، و اگر 14 روز بخورد نگرانیست که از شدت حافظه جادوگر
72 - نسخه دیگر از علی علیه السّلام 1- زعفران پاك 2- سعد، و بآنها عسل افزاید و هر روزي باشد. ص: 214
- دو مثقال بخورد که بسا از حافظه نیرومند جادوگر باشد. نسخه دیگر بخط شیخ احمد بن فهد- ره- براي حافظه با گواه تجربه، 1
صفحه 92 از 119
کندر 2- سعد 3- شکر طبرزد، اجزاء برابر نرم سائیده شوند و هر روزي (در حدود 3 مثقال) ناشتا کف کند تا سه روز، و قطع کند تا
پنج روز و باز سه روز عمل کند و باز قطع کند تا پنج روز، و همچنین، گویم: همین را در کتاب لقط الفوائد، دیدم. گویم: ابن
ادریس در سرائر گفته: کسی که تنش از نخوردن شام زیان بیند بهتر است که شام بخورد و نخوابد مگر با شکم پر، و روایت است
که شام نخوردن پیري آورد. و چون کسی بیمار است نباید وادارش کنند بخوردن و نوشیدن بلکه باید با او نرمی کنند در این باره،
و روایت است که خوردن گوشت و شیر گوشت رویاند و استخوان محکم کند، روایت است که خوردن گوشت شنید و دید را
بیفزاید، روایت است که خوردن گوشت و تخم مرغ باه را بیفزاید. روایت است که آب کما درمان چشم است. روایت است که
روز چهارشنبه و شنبه بد است حجامت زیرا پیسی آورد، حجامت سر درمان هر درد است روایت است که بهترین دارو در چهار
است: حجامت حقنه، نوره و قیء، و اگر خون بجوشد، در هر روزي باشد حجامت کند و بدي ندارد آیت الکرسی بخواند و از
خداي سبحان خیر خواهد و صلوات بر پیغمبر و آلش فرستد روایت است که چون تب آمد با ریختن آب بر سر و تن درمان شود، و
اگر بر او آسان نباشد، دست در ظرف آب سرد نهد، سرمهکشیدن با سنگ سرمه هنگام خواب خاشاك را ببرد و چشم را پاك کند
روایت است که چون عقرب آدمی را گزد نمک بر جاي نیش آن نهد و آن را فشارد تا آب شود، روایت است که هر کس دردش
سخت شد کاسه آبی خواهد و 40 بار سوره حمد بر آن بخواند و بر خود بریزد روایت است ص: 215 که
خوردن مویز بیهسته در ناشتا منافع بزرگ دارد، هر کس هر روز ناشتا 21 دانه مویز بیهسته بخورد کم بیمار شود، و گفتند: بیمار
نشود جز براي مردن، هر که هنگام خواب نه دانه خرما بخورد از قولنج معاف باشد، و طبق روایت کرم شکم را بکشد. روایت است
که خوردن سیاهدانه درمان هر درد است، در شربت عسل منافع بسیار است، هر کس آن را بکار برد سودش دهد جز اینکه بیمار
باشد. روایت است که در شیر گاو سودها است، هر که تواند بنوشد، روایت است که خوردن تخم مرغ براي اعضاء درون سودمند
است، روایت است که خوردن کدو خرد فزاید و مغز را سود دهد، خوردن کاسنی خوبست روایت است از آقاي ما امام ششم علیه
السّلام که چون بسرزمینی وارد شدید از پیازش بخورید که درد آن را از شما ببرد و روایت است که یکی از اصحابش باو از شکم
رفتن شکوه کرد باو فرمود: قاووت برنج بسازد و بنوشد و عمل کرد و خوب شد. و روایت است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله
فرمود: از شبرم پرهیز کنید که گرم و گیر است، و با سنا درمان کنید که اگر چیزي جلو مرگ را میگرفت سنا بود، با حلبه درمان
کنید که اگر امتم خاصیتش را میدانستند با آن درمان میکردند گر چه برابر طلا بخرند. روایت است که فرمود: ماهی تازه خوردن
همیشه تن را آب کند و روایت است که خرما خوردن پس از ماهی زیانش را ببرد روایت است که مردي از درد پهلو بدو نالید و
فرمودش ریزه سفره را بخور، و خورد و خوب شد. روایت است که وزش باد خوب خرد را فزاید و باه را نیرو دهد، روایت است از
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرد کودك گل یا زغال بخورد و فرمود: هر که گل خورد شریک مرگ خود است، هر
که آن را بخورد و بمیرد بر او نماز نخوانند، گل خوردن مایه دوروئی است. ص: 216 روایت است که برتري
ما خاندان بر مردم چون برتري عطر بنفشه است به دیگر عطرها. روایت است از امیر مؤمنان علیه السّلام: هر که انار را با پیهاش
خورد معدهاش را بشوید، و به دل ناتوان را پاك کند، ترسو را دلیر سازد. روایت است از آقاي ما امام ششم علیه السّلام که سرکه
صفراء کش است، دل را زنده کند، کرم شکم را بکشد و دهن را محکم کند این خلاصهایست از آنچه از ائمه علیهم السّلام در این
باب رسیده و ذکر همه بیشمار باشد و در کتابی نگنجد. و اما آنچه در باره درمانجوئی از کار خیر و نیکی و تعوّذ و رقیه رسیده
برخی را یاد کنیم که بخواست خدا بس باشد. از امام ششم علیه السّلام است که: سه چیز فراموشی برند و یاد آورند، خواندن قرآن،
مسواك و روزه. و از او روایت است که یکی از خاندانش از وضع بیماري در بر او یاد کرد، فرمود: زنبیلی بخواه و گندم در آن کن
و برابرش بنه، و بغلامانت بگو چون گدائی آمد نزد او رود تا با دست خود باو دهد و از او بخواهد که برایش دعا کند، گفت:
اشرفی و پول نقره ندهم؟ فرمود آنچه تو را فرمایم بکن، چنین بما روایت رسیده و عمل کرد و خوب شد. روایت است که فرمود:
صفحه 93 از 119
توجه کنید بصدقه و صبح زود بدهید. مؤمنی نباشد که در صبح براي خدا صدقه دهد جز اینکه خدا بدي هر چه آن روز از آسمان
فرو آید از او دفع کند، و آنگاه فرمود: دعاي گدا را بر بیمارانتان سبک نگیرید، که دعایشان در باره شما مستجابست و براي
خودشان مستجاب نیست. و روایت است از او علیه السّلام که یکی از یارانش از پیسی میان دو چشمش بدو شکوه کرد و گفت: یا
بن رسول اللَّه بسیار مرا نگران کرده: فرمود بر تو باد که در سجده دعا کنی و عمل کرد و خوب شد. و از او روایت است که اگرت
اندوهی رسد دستت را بر سجدهگاهت بکش ص: 217 و از سوي گونه راستت برویت بکش و از سوي گونه
چپت بر پیشانیت سپس بگو تا 3 بار، هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ، بار خدایا هم و اندوه را از
من بردار. و روایت است از او علیه السّلام که هر که هر روز 30 بار بگوید: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِینَ فَتَبارَكَ
اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلیّ العظیم، خدا از او 99 نوع بلا که آسانتر همه خوره است دفع کند. و روایت
است از امام یکم علیه السّلام که بیمار شدم و رسول خدایم صلی اللَّه علیه و آله دیدار کرد و من بر بسترم آرام نداشتم، فرمود: اي
علی راستی سختتر مردم در بلا پیمبرانند و سپس اوصیاء وانگه آنان که بآنها نزدیکند، مژده گیر که همین است بهره تو از عذاب
خدا با همه ثوابی که داري، سپس فرمود: میخواهی خدا دردت را براندازد. گفتم: آري یا رسول اللَّه فرمودم که بگو: اللهم ارحم
جلدي الرقیق، و عظمی الدقیق، و اعوذ بک من فورة الحریق، یا ام ملدم ان کنت آمنت باللَّه فلا تأکلی اللحم، و لا تشربی الدم، و لا
تفوري من الفمّ، و انتقلی الی من یزعم انّ مع اللَّه إلها آخر، فانی أشهد ان لا اله الّا اللَّه وحده لا شریک له و اشهد انّ محمّدا عبده و
رسوله فرمود: منش گفتم و همان ساعت خوب شدم. امام صادق علیه السّلام فرمود: هرگز بدان پناه نبردم جز اینکه آن را یافتم و ما
آن را بزنان و کودکان یاد دهیم. روایت است از امام صادق علیه السّلام که فرمود: رسول خدا پیوسته حسن را بر ران راست
مینشانید و حسین را بر ران چپش پس میفرمود: پناه دهم شما را بکلمات تامه خدا همه از شرّ هر شیطانی و هر خزنده و از شر هر
چشم گزنده، وانگاه میفرمود، ابراهیم همچنین تعویذ میداد دو پسرش اسماعیل و إسحاق علیهما السّلام را. روایت است از امام یکم
علیه السّلام که هر که بد خلق شد در گوشش اذان بگوئید. و روایت است از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که نهی کرد از جادو و
غیبگوئی و قیافهگري و آویزه بندي و بکار بردن هیچ کدام اینها در هیچ حالی روا نیست. ص: 218 این
مقداریست بس و بپایان بردن همه آنها کتاب را طولانی کند و بدرازا کشد. بیان: در نهایه گفته: در حدیث ام سلمه است که شبرم
مینوشید، و پیغمبر فرمود که آن گرم و گیر است: شبرم دانهایست مانند نخود بپزند و آبش را براي درمان بنوشند، گفتهاند نوعی
است از شیح ... ابن بیطار از قول دیسقوریدس گفته: بسا پندارند از اصناف نوعی است بنام هاریس (ماریس خ ب) مانند نوعی از
درخت صنوبر گلی خرد دارد برنگ فرفیر و میوهاي پهن مانند عدس. جالینوس گفته: قومی پندارند این گیاه از رسته یتوع است
(گیاهان شیردار) زیرا مانند آنها شیر دارد و اسهال آورد. حبیش گفته: گرم است از درجه 3 خشک است در پایان درجه 2 و با آن
قبض و تندي دارد، و اگر اصلاح نشده نوش شود آرواره و چانه را بفشارد، قدماء آن را در داروهاي مسهل بکار میبردند و دریافتند
که براي مزاج گرم زیان دارد، و از نوشیدنش تبها پدید شود، و براي بواسیر هم زیان دارد. سپس گفته: شبرم نزد برخی اعراب نام
نوعی خار است که در کوهها روید رنگ سفید دارد و برگ خرد و خاري چون خار جولق کبیري که ما داریم، پندارند نوشیدنش
براي دفع وباء خوبست- پایان- و در کتب طبّ نکوهش بسیار دارد .. شهید- قده- گفته: رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم
فرمود: بار خدایا بما در نان برکت بده. و فرمود: نان را گرامی دارید که از عرش تا فرش در آن کار کردند و هم زمین و آنچه در
آنست. امام صادق علیه السّلام نهی کرد گرده نان را زیر کاسه نهند، و فرمود: از احترام نان اینست که چونش نهادند انتظار غذاي
دیگر نبرند، و از احترام آنست که زیر پا ننهند و آن را نبرند. و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از بوئیدنش نهی کرد و فرمود: چون
نان و گوشت براي شما آوردند بخوردن نان آغاز کنید فرمود: گردههاتان را کوچک بگیرید که ص: 219 با
هر گرده برکتی است جداگانه. امام صادق از بریدن نان با کارد نهی کرد و از امام رضا علیه السّلام است که برتري نان جو بر گندم
صفحه 94 از 119
چون برتري ما است بر مردم، هیچ پیغمبري نبوده جز که بخوردن جو دعوت کرده و بدان برکت داده و بشکمی نرود جز هر دردي
از آن بکشد، آن خوراك پیغمبران و طعام نیکانست، روایت است براي خوراك سل دار و شکم رفتن دار نان برنج دهند، و در باره
قاووت و منافعش اخبار انبوهی است و کلینی آن را به قاووت گندم تفسیر کرده. امام صادق علیه السّلام فرمود: قاووت عدس عطش
را ببرد، معده را نیرو دهد و درمان 70 درد باشد، و هر که دچار تخمه است چاشت خورد و شام و میان آنها چیزي نخورد، و شام
نخوردن بد است چون روایت است که شام نخوردن ویرانی تن است. امام صادق علیه السّلام فرمود هر که در شب شنبه و یک شنبه
دنبال هم شام نخورد نیرویش برود و تا 40 روز بدو باز نگردد، و فرمود: شام پس از نماز عشاء شام پیمبرانست علیهم السّلام. و
فرمود: دست کشیدن بچهره پس از وضوء ککمک چهره را بزداید، و روزي را فراوان کند، و فرمود: بابرو دست کشند و گویند:
الحمد للَّه المحسن المجمل المنعم المفضل تا چشم درد نگیرد، و بد است دست را که آلوده بخوراك است با دستمال پاك کنند تا
آن را باحترامش بمکند، خوبست از آنچه پهلوي اوست بخورد و از جلو دیگري بر نگیرد. امام صادق علیه السّلام فرمود: چون کسی
خوراك خواهد و دست بدان فرو آرد و بگوید بسم اللَّه و الحمد للَّه ربّ العالمین خدا پیش از رسیدن لقمه بدهانش او را بیامرزد،
فرمود: از اطرافش نخورید که برکت در سر آنست و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله کاسه لیس میزد و هر که کاسه را پاك کند
ثواب صدقه دادن مانندش دارد، و خوبست خوردن با همه انگشتان. روایت است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم با سه
انگشت غذا میخورد، و بدداشت خوردن ص: 220 با دو انگشت را و خوبست مکیدن انگشتان، باکی ندارد
سوره توحید را در کاسه نویسند، رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از برابرش میخورد و از سوي راستش مینوشید، امام یکم علیه
السّلام فرمود: ریزه سفره را بخورید که درمان هر دردیست، و روایت است که فقر را براندازد، و فرزند را بیفزاید و ذات الجنب را
ببرد. هر که تیکهاي یافت و آن را خورد یک حسنه دارد، و اگرش از پلیدي شست و خورد 70 حسنه، سپس قدس سره- پس از آن
منافع خوراکها که از ائمه علیهم السّلام رسیده ذکر کرده، گفته: ستایش گوشت گوسفند از امام رضا علیه السّلام روایت است، و
روایت است که خوردن گوشت شنیدن و دیدن را فزاید و خوردن آن با تخم مرغ باه را فزاید و آن سره خوراکها است در دنیا و
آخرت، از امام باقر علیه السّلام روایت است که خوردن گوشت گاو با چغندر پیسی را ببرد، و از علی علیه السّلام که چون عمر
گفت: بهترین گوشت گوشت مرغ است فرمود: نه هرگز، آن خوك پرندهها است بهترین گوشت از جوجهایست که برخاسته یا
نزدیک بآنست. و از امام کاظم علیه السّلام که گوشت دراج ساقها را نیرو دهد، تب را ببرد، و از ابی الحسن علیه السّلام که:
گوشت آفتاب خشکیده بد است، هر دردي را بجنباند. و از امام صادق علیه السّلام دو چیز خوب است انار و آب نیم گرم، و دو
چیز فاسد پنیر و گوشت آفتاب خشک و از او است علیه السّلام که سه چیز نخورده فربهی آرند، جامه کتان تن پوش، بوي خوش، و
نوره. و سه چیز را خورند و لاغر کنند، گوشت خشکیده، پنیر و خرماي غوره. و از امام صادق علیه السّلام که پنیر در بامداد زیانبار
است و در شام سودمند و منی را فزاید، و از او علیه السّلام پنیر و گردو با هم دارویند و جدا از هم دردند،، روایت است که از پنیر
خوشش میآمد علیه السّلام. و از امیر المؤمنین علیه السّلام که خوردن گردو در تابستان و گرما حرارت درون را را بجنباند و هم
قرحههاي تن را، و خوردنش در زمستان قلوهها را گرم کند، و سرما ص: 221 را ببرد، و رسول خدا را ذراع
گوشت پسند بود، و ران را بد داشت چون نزدیک سوراخ بول است. و از امیر المؤمنین علیه السّلام که چون مسلمانی ناتوان شد
گوشت را با شیر بخورد، و در روایتی از امام صادق علیه السّلام که شیر تازه باشد، و ترید از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم
و از ابی الحسن علیه السّلام در باره «1» ستوده شده، و از امام صادق علیه السّلام که آتش کینه را با گوشت و ترید خاموش کنید
کسی که از ناتوانی بیماري باو شکوه کرد او را بخوردن کباب فرمان داد، و در روایت است که زردي رنگ را ببرد و تب را ببرد، و
امام صادق علیه السّلام کله را ستوده و از امیر المؤمنین علیه السّلام که بر شما باد به حلیم که چهل روز نشاط عبادت آورد، و رسول
خدا صلی اللَّه علیه و آله از درد پشت به پروردگارش شکوه کرد و فرمودش حلیم بخورد، پیغمبر از ناتوانی و کم جماعی شکوه
صفحه 95 از 119
کرد و او را بخوردن آش حلیم فرمان داد روایت است که ما و شیعه، از شیرینی آفریدهایم و شیرینی را دوست داریم، خوراك داغ
بد است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از آن نهی کرده، برکت در خنک است، و سزاست کسی که با خوراك ماهی بخوابد روي
آن خرما یا عسل بخورد که از فالج محفوظ گردد، روایت است که ماهی تن را آب کند. مردي بابی الحسن علیه السّلام از کمی
فرزند شکوه کرد فرمود: استغفار کن و تخم مرغ و پیاز بخور، روایت است که براي نژاد گوشت و تخم مرغ خوبست، روایت است
که سرکه و زیت خوراك انبیاء است، و اینکه محبوبترین نانخورش نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله سرکه و زیت بوده که
فرموده چه خوب نانخورشی است سرکه و هر خانهاي سرکه باشد فقر نباشد. روایت است که سرکه ذهن را نیرو دهد، خرد را
بیفزاید، صفراء را بشکند دل را زنده کند، جانوران شکم را بکشد، ذهن را محکم کند، و نانخورش کردنش شهوت زنا را ببرد و در
برخی سرکه انگور نام برده شده. ص: 222 مرّي، آب و نمک، نانخورش یوسف بوده که چون در زندان از
نان خالی بخدا شکوه کرد او را فرمود تا نان را بگیرد و در سفره نهد و بر آن آب نمک پاشد و آنست مرّي. و از پیغمبر است صلی
اللَّه علیه و آله و سلم که زیت بخورید و آن را بتن مالید که از درختی است مبارك. و از امام صادق علیه السّلام که زیتون بادها را
براند و منی را بیفزاید، مردم به چیزي جز عسل درمانجوئی نکردند که درمان هر درد است، شکر براي هر چه خوبست و هیچ زیانی
ندارد، خوردن دو نقل هنگام خواب درد را براندازد، یک نقل با آب سرد براي بیماري خوبست، شکر بلغم را براندازد. روغن
داروئی است، خصوص در تابستان، روایت است که هر که به پنجاه رسیده نخوابد شب جز اینکه در درونش روغن باشد، و براي پیر
مرد نهی شده و او باید ترید بخورد. پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم شیر را ستود و فرمود: خوراك مرسلین است، شیر بز سیاه به از
سرخ است و شیر گاو سرخ به از گاو سیاه است، روایت است که شیر گوشت رویاند و استخوان بازو پویاند، و از ابی الحسن علیه
السّلام که براي منی شیر تازه و عسل باید، و از علی علیه السّلام که شیر گاو داروي ذرب (گلو درد) است، و از رسول خدا صلی
اللَّه علیه و آله و سلم که: بر شما باد به شیر گاو که چکیده درخت است. و از ابی الحسن علیه السّلام که نانخواه بسیار هضم کند، از
امام صادق علیه السّلام که چه خوب خوراکی است برنج رودهها را گشاد کند، بواسیر را ببرد، روایت است که 70 پیغمبر نخود را
برکت دادند، و آن براي درد پشت خوبست، و از امیر المؤمنین علیه السّلام که خوردن عدس دل را نازك و اشک را روان کند.
روایت است که خوردن باقلا مخ دهد ساقها را و آنها را فربه کند، در مغز بیفزاید و خون تازه پدید آرد و خوردنش با پوست معده
را پاك کند، لوبیا بادهاي ص: 223 درون را براند، ماش پخته بهق را ببرد. روایت است که پیغمبر، علی،
حسنین، زین العابدین، امام باقر و صادق و کاظم علیهم السّلام همه خرما دوست بودند و شیعه آنها خرما دوست است، خرماي برنی
سیر کند، گوارا و خوش است و خستگی بر، با هر خرما یک حسنه است، داروئیست بیدرد، پوست کندن خرما بد است. روایت
است که انگور رازقی، خرماي موشان و انار املسی از میوههاي بهشتند و خوردن انگور سیاه غم را ببرد، و باید دو تا دو تا خورد و
یک دانه یک دانه گواراتر و خوشتر است. روایت است که دو چیز را با دست خورند، انگور و انار، صبحانه با 21 دانه مویز سرخ
مرضها را دفع کند، پی را نیرو دهد، خستگی را ببرد، نفس را خوش کند، انجیر مانندهتر چیزیست به گیاه بهشت: درد ببرد، با آن
نیازي بدارو نباشد بواسیر را قطع کند و، نقرس را براندازد. انار سره میوهها است و نزد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم از همه
میوهها محبوبتر بود، غذا را بر سیر گوارا کند و گرسنه را سیر کند، در هر انار یک دانه بهشتی است، کسی را در خوردنش شریک
نکنند و همه دانهها را حفظ کنند، خوردن پیهاش دباغی معده است، خوردنش وسوسه شیطان را ببرد و دل را روشن کند انار سوراء
120 صبح، تا نه وسوسه باشد و نه گناه، دود - ستوده است، یک انار در ناشتا روز جمعه 40 صبح روشن سازد و 2 انار 80 و 3
چوبش خزندهها را نابود کند. سیب براي زهر و جادو خوبست، پالودهاش براي زهر و خاطرههاي بد و بلغم نافع است، خوردن سیب
خون دماغ را قطع کند و خصوص پالوده آن. به، پاك کند، دلیر کند، رنگ را باز کند، فرزند را زیبا کند، غم را ببرد، و بحکمت
گویا سازد، پیغمبري مبعوث نشده جز با بوي به، گلابی دل را روشن کند، معده را پاك کند بویژه روي سیري، آلو حرارت را
صفحه 96 از 119
خاموش کند، صفرا را آرام و خشکش ص: 224 خون را آرام و درد را بکشد. پرتقال را پس از غذا خورند،
پیغمبر نگاه بر پرتقال و اترج سبز را دوست داشت معده، را دباغی کند و امان از بواسیر است و ساقها را نیرو دهد، رسول خدا صلی
اللَّه علیه و آله و سلم خرما را با خربزه میخورد. سپس- ره- گفته: درسی در سبزیها و جز آن: خوبست سبزي بر خوان نهند به پیروي
از امیر المؤمنین علیه السّلام، 7 برگ کاسنی امان از قولنج است در آن شب، بر هر برگی قطرهایست از بهشت، خورده شود و
شکسته نشود، در باه افزاید، فرزند را زیبا کند و درمان هزار درد است، باذروج سدّهها را گشاید و اشتها آرد و سل را برد و غذا را
هضم کند و علی علیه السّلامش پسند داشت. تره: براي سپرز خوبست که سه روز بخورند، بوي دهن را خوش کند، بادها را براند،
بواسیر را ببرد، امان از خوره است، امیر المؤمنین آن را با نمک میخورد. پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود بکرفس بچسبید
که خوراك الیاس و الیسع و یوشع بود، روایت است که مایه حافظه است و دل را پاك کند، دیوانگی و خوره و پیسی را ببرد،
سبزي شریفتر از خرفه نیست که سبزي فاطمه علیهما السّلام است و پنج تن، خون را پاك کند، سداب خرد افزاید، شاتره سبزي بنی
امیه است و مذموم است. چغندر خوره را دفع کند و سرسام را، و از امام صادق علیه السّلام است که خوره از یهود برداشته شد براي
اینکه چغندر خوردند و رگهاي گوشت را درآوردند، روایت است که چه خوب سبزي است چغندر که در جویبار فردوس روید، و
درمان همه دردها است، پی را محکم کند، خون را ظاهر سازد، استخوان را کلفت کند. کما از منّ است و آبش درمان چشم است،
کدو خرد و مغز را بیفزاید و پیغمبر را صلی اللَّه علیه و آله و سلم خوش میآمد، ریشه فجل بلغم را ببرد و برگش بول آورد، هویج
امان از قولنج ص: 225 است و بواسیر و کمک بر جماع. شلغم خوره را آب کند، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله
و سلم خیار را با نمک میخورد و از تهش میخورد که برکتش بیش است، بادنجان پیر و جوان را باشد، درد ببرد و طبع را خوب
کند، پیاز نیروي جماع دهد و بلغم را ببرد، و دل را نیرو دهد و تب را ببرد، و باد را طرد کند، سعتر ناشتا خوردن رطوبتبر است، و
معده را آرام کند خلال کردن لثه را به کند، دهن را خوشبو کند؛ خلال کردن با نیزول و نی و ریحان غدقن است که رگ خوره را
بجنبانند و هم با چوب انار و آس، سعد پس از خوراك مرضهاي دهن را ببرد، و درد دندانها را هم. آب سرور نوشابهها است در
دنیا و آخرت و مزه زندگی دارد، و پر نوشیدن آن بد است، هم یکباره نوشیدنش و خوبست جرعه جرعه نوشیدن، روایت است هر
که آب نوشد و پیش از سیراب شدن باز گیرد و خدا را سپاس گوید تا 3 بار بهشت بر او واجب باشد و هر بار بسم اللَّه گوید، از
امام صادق علیه السّلام است که چون آب مینوشید ظرفش را میجنبانید، و میفرمود: اي آب، آب زمزم و فرات بتو سلام رسانند، آب
زمزم درمان هر درد است، براي هر دردي نوشند درمان آنست، آب ناودان درمان بیمار است، آب باران جلوگیر دردها، نهی شده
در آب فرات دو ناودان از بهشت ریزند، کام نوزاد را با آن .« میزند آن را بهر که خواهد، 43 - النور » از تگرگ براي قول خدا تعالی
بردارند دوستدار ائمه علیهم السّلام گردد. از امام صادق علیه السّلام است که چشمهها از زیر کعبه جوشند، آب نیل مصر دل را
میراند، خوردن در سفالش و شستن سر با گلش غیرت را برد و دیوثی آورد، رسول خدا از نوشیدن در کاسه شامی خوشش
میآمد، نوشیدن با دو دست بهتر است، هر که آب نوشد و یاد حسین علیه السّلام کند و بقاتلش لعن کند صد هزار حسنه دارد و
صد هزار گناهش بریزد و صد هزار درجه یابد، گویا 100 هزار بنده آزاد کرده. ص: 226 سپس- ره- گفته:
درسی که از طب ائمه علیهم السّلام دریافت شده: حجامت در سر خوبست که درمان هر درد است و در چهارشنبه و شنبه ترس
پیسی دارد مگر خونش بجوش آمده که هر گاه خواهد حجامت کند و آیۀ الکرسی بخواند و خیر از خدا خواهد و صلوات بر پیغمبر
و آلش فرستد صلی اللَّه علیه و آله. روایت است که دارو در حجامت و نوره و حقنه و قی باشد. روایت است که تب را با ریختن
آب سرد درمان کنند و اگر دشوار است دست در آب سرد نهند، هر که دردش سخت شد 40 بار حمد را بر کاسه آب خواند و
دست بر آن نهد، بیمار زنبیلی نزد خود نهد از گندم و بدست خود بگدا دهد و از او خواهد که برایش دعا کند، تا خوب شود ان
شاء اللَّه تعالی. سرمه از سنگ سرمه وقت خواب خاشاك را برد و دیده را روشن کند، خوردن سیاهدانه درمان هر درد است، اسفند
صفحه 97 از 119
درمان 70 درد است، و ترسو را دلیر کند و شیطان را براند، سنا دارو است و هم حلبه، نسیم خوش خرد افزاید و باه، بنفشه بهترین
عطر است، خواندن قرآن، مسواك، و روزه فراموشی برند و اندیشه را تیز کنند، دعاء در سجده دردها را برد، دست کشیدن بر جاي
بار خدایا » سجده و سپس بر جاي درد چنین است. این دعا را رسول صلی اللَّه علیه و آله و سلم بعلی علیه السّلام براي تب آموخت
رحم کن بپوست لطیف و استخوان نازکم، بتو پناهم از تف و سوزش آن اي امّ ملدم- تا فرمود- امام صادق علیه السّلام هرگز بدان
پناه نبردم جز درمان یافتم، دست بر جاي درد میکشید و میفرمود سه بار اللَّه ربی حقا لا اشرك به شیئا، اللهمّ انت لها و لکلّ داء
عظیمۀ. براي همه دردها گفته: باسم اللَّه و باللَّه کم من نعمۀ للَّه فی عرق ساکن و غیر ساکن علی عبد شاکر و غیر شاکر. دنبال نماز
ریش خود را با دست راست میگرفت و میگفت: بار خدایا گرفتاریم بگشا و سختیم ببر تا 3 بار، روایت است دوري کن از دارو تا
تن تاب آورد، کم خوردن تندرستی آرد، هر که دردش را سه روز از مردم نهان دارد و بخدا نالد ص: 227
خوب شود هر که رازیانه، شکر، هلیله از آغاز تابستان اول هر ماه سه روز بخورد بیمار نشود جز براي مردن، خوردن هلیله سیاه سه
روز یک بار روایت شده و کمترش در هر جمعه و کمترش در هر ماه است، هلیله درمان 70 درد است و سعتر داروي امیر المؤمنین
علیه السّلام، تربت حسین علیه السّلام درمان هر درد است، سرمه با سنگ سرمه چراغ دیده است و باید هنگام خواب 4 میل در چشم
راست باشد و 3 در چپ. معالجه نزد پزشک کتابی رواست و عمل چشمی که آب آورده رواست، عطر زدن در شب بشره را خرم و
چهره را سپید کند. بیان: در قاموس گفته: ذرب با حرکت راء فساد زخم و پهن شدن آنست، فساد معده و خوبی آن را هم گویند-
دو معنی ضد دارد- درد بیدرمان هم هست- پایان- در بحر الجواهر گفته، ذرب،: اسهال از معده است و گفتند شکم روي پیوست
است، و گفتند: اینست که خوراك کیلوس شود در معده و روده ولی شیره آن غذاي تن نشود و پیوسته از ته بیرون ریزد. من گویم:
این داروها و دعاها و آدابی که از این افاضل ارجمند و اساتید بزرگوار نقل کردیم گر چه بیشتر آنها گذشت و بیاید با سند پیوست
بامام ولی منش آنها را نقل کردم براي تأیید و تاکید، با اینکه فوائد بزرگی هم دارد. ص: 229
کتاب طب