گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هشتم
آیات قرآن مجید







آیات قرآن مجید
2- الانعام- 136 - و نهادند براي خدا از آنچه او آفرید بهرهاي ( -1 المائده- 5- حلال شده براي شما زبان بسته چهار پایان. ( 3 (2) :
- از کشت و از چهار پایان- تا فرمود- بد است آنچه قضاوت کنند 138 - گفتند اینها چهارپایانیند تا فرموده نبودند براه راست، 142
2- النحل- 5- و چهارپایان را آفرید که بشما گرمی و سود دهند و از آنها ( و از چهارپایان باربر است و فرش- تا آخر آیه. ( 4
بخورید 6- و از آنها در منزل و سفر زیور یابید 7- و بارهاي شما را تا شهري رسانند که بدان نرسید جز برنج دادن خود راستی
پروردگار شما البته مهرورز و مهربانست 8- و اسب و استر و خر براي سواري و زیورند و آفریند آنچه ندانید 80 - و ساخت براتان از
-3 ( پوست چهارپایان خانههاي سبک در روز کوچ و روز ماندن شما و از پشم و کرك و موي آنها اثاث و کالا تا زمانی. ( 5
الحج- 22 - و نام برند خدا را در روزهاي معین بر آنچه روزي آنها کرده از چهارپایان زبان بسته پس بخورید از آنها و به بیچاره
بینوا هم بدهید- تا فرماید و حلال شده براي شما چهارپایان بیزبان جز آنچه بر شما خوانده شود- تا فرماید- شتر قربانی را براي شما
(6) (36 - از شعائر خدا ساختیم، براي شما خوبی دارد- تا فرماید- چنین براتان فرمانگزارشان کردیم شاید شما هم شکر کنید ( 28
-4 المؤمنون- 21 - راستی براي شما در چهارپایان عبرتی است بنوشانیم بشما از درونشان و براي شما در آنها سود بسیار است و از
5- فاطر- 38 - و از مردم و جنبندهها و (1) آنها بخورید 22 - و بر آنها و بر کشتی بار شوید. ص: 73
6- یس- 70 - و آفریدیم براشان از مانندش آنچه سوار شوند 71 - آیا نبینند که آفریدیم براشان ( چهارپایان رنگارنگند همچنین ( 2
بکردار دست خود چهارپایانی پس دارنده آنها شدند 72 - و رامشان کردیم براشان و از آنها سواري گیرند و از آنها بخورند 73 و
-8 ( 7- الزمر- 4- و فرود آوردیم براي شما از چهارپایان هشت جفت ( 4 ( سودها از آنها دارند و نوشها آیا شکر نکنند؟ ( 3
المؤمنون- 79 - خداست که ساخت براتان چهارپایان تا سوار شوید بدانها و از آنها بخورید 80 - و سودها در آنها دارید و بدلخواه
9- حمعسق 11 - ساخت براتان از خودتان همسر و از چهارپایان جفتها، ( خود بر دوش آنها برسید و بر آنها و بر کشتی بار شوید ( 5
11 - الغاشیه ( 10 - الزخرف 12 - و ساخت براتان از کشتی و چهارپایان وسیله سواري. ( 7 ( و شما را در آن پراکند و فزون کرد ( 6
-17 ننگرند بشتر که چگونه آفریده شده؟
تفسیر
8): بهیمۀ الانعام بیشتر مفسران آن را به چهارپاي زبان بسته تفسیر کردند و از بیشتر اخبار برآید که مقصود از آن بچههاي شکمی )
و حلال است براي شما » 234 فروع) بسندي از یکی از دو امام است که پرسش شده از قول خدا عزّ و جلّ : است و در کافی ( 6
فرمود یعنی بچه شکمی مادر که مو برآورده و کرك کرده و بهمان سر بریدن مادرش حلال است و اینست که خدا عز « بهیمه انعام
و جل قصد کرده و ممکن است منظور خبر این باشد که بچه شکمی هم در آیه وارد است و فرد نهان را بیان کرده و یا اینکه حد
نامگذاري بهیمه را توضیح داده که از آن وقت است و حلال است و منافات با عموم ندارد طبرسی- ره- در (ج 3 ص 152 ) مجمع
صفحه 37 از 139
گفته: در تاویل این آیه چند قول است: 1- مقصود همان چهارپا است و واژه بهیمه براي تاکید است یعنی حلال است براتان چهار
2- مقصود بچههاي شکمی چهارپایانست که در درون مادران باشند هر (1) پا: شتر گاو و گوسفند. ص: 74
گاه مو برآوردند و مادرشان را سر بریدند و آنها مردهاند همان ذکاة آنها است و این از امام پنجم و ششم علیه السّلام روایت است.
-3 مقصود از بهیمه انعام چهارپایان وحشی است و گاو کوهی و گورهخر و بهتر اینست که همه منظور باشند- پایان- و آیه دلیل
یعنی مشرکان « و جعلوا » است بر حلال بودن گوشت بهائم بلکه همه اجزاء آنها و بلکه هر سودي از آنها جز آنچه دلیل بیرون کرده
عرب براي خداوند از آنچه آفریده از زراعت و چهارپا بهرهاي را نهادند و گفتند این از آن خدا است بپندار آنها بیفرمان از خدا و
روایت است که بهرهاي از زراعت « پس آنچه از آن بتها است بخدا نرسد و آنچه از آن خدا است به بتها رسد » این از آن بتها است
و نتاج را براي خدا میداشتند و در پذیرائی مهمان و مستمندان بکار میزدند و بهرهاي براي بتها میداشتند و بنگهبانان آنها میدادند و
براي آنها قربانی میکردند و آنگه آنچه براي خدا بود اگر بهتر میشد با بهره بتها عوض میکردند و اگر میدیدند بهره بتهاشان بهتر
است بدانها وامینهادند براي مهرورزي بدانها، و عذر میآوردند که خدا بینیازتر است. در مجمع از ائمه ما روایت کرده که اگر
بهره بتها ببهره خدا قاتی میشد برش میگرداندند و اگر بهره خدا به بهره بتها قاتی میشد آن را وامینهادند و میگفتند خدا بینیازتر
است، و اگر آب بهره خدا ببهره اصنام وامیشد آن را نمیبستند و اگر برعکس میشد جلوش را میبستند و میگفتند: خدا بینیازتر
مقصودشان « و میگفتند: این چهارپایان و زراعت غدقن است و نخورانیم جز بکسی که خواهیم » . است و چه بد قضاوت میکردند
و چهار پایانی که پشت آنها غدقن » خدمتکار بتان و مردان بود نه زنان. این پندار آنها بود بیدلیل ص: 75
میشد مانند بحیره و سائبه و حامیه و چهار- پایانی که بینام خدا و بنام بتها میکشتند، و گفتند براي حج سوار آنها نمیشدند و بخدا
دروغ میبستند و او سزاي دروغشان را میدهد. ( 1) و میگفتند آنچه در شکم این چهارپایانست که بچههاي شکمی بحیره و سائبه
بودند ویژه مردان ما است و بر زنهامان حرام است اگر زنده زایند و اگر مرده آیند همه در آن شریکند چه مرد و چه زن، البته سزاي
زیان بردند آنان که « زیرا او حکیم است و پر دانا » این شرح و حکم ناحق آنها را میدهد که از دروغ حلال و حرام بخدا بستند
فرزندان دختر خود را از کم خردي بنادانی کشتند، و آنچه خدا روزیشان کرده بود بنام بحیره و مانندش بر خود حرام کردند بدروغ
بستن بر خدا، البته گمراه بودند و براه حق نبودند. و آفریده چهار پایانی براي بار بري و فرش در تفسیرش چند وجه است. 1- بار بر
شتران بزرگند و فرش خرد آنها که بزمین نزدیکند مانند فرش گسترده 2- بار بر شتر و گاو است و فرش گوسفند 3- بار بر هر
بارکشی است از شتر و گاو و یابو و استر و خر و فرش گوسفند است، این از ابن عباس روایت شده و گویا معتقد شده که سم داران
هم بتبع در انعام واردند. 4- مقصود انتفاع بباربري است و خواباندن بر زمین براي سربري و منظور از فرش کردن خواباندن براي
ذبح است. 5- مقصود از فرش آن فرشها است که از پشم و موي آنها آماده شوند یعنی برخی چهار پایان باربرند و از برخی آنها
کرك و پشم گیرند و فرش سازند و گفتند: فرش بافته از مو و پشم و کرك است، و دلیل است بر جواز بار کردن هر کدام باربرند
طبرسی- ره- « کُلُوا مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّهُ » (376 : و ذبح هر کدام خوردنی هستند یا فرش سازي از پشم و کرك و مویشان (مجمع البیان 4
در (ج 4 ص 377 ) مجمع گفته: یعنی حلال شمارید خوردن هر آنچه خدا بشما داده و از آنها غدقن نکنید چون مردم جاهلیت
ص: 76 در باره کشت و انعام، بنا بر این فرمانیست و بسا مقصود فرمان بهمان خوردنست و بمعنی اباحه است.
406 ) تفسیرش گفته: یعنی از پیش خود حلال و حرام نسازید زیرا شیطان : بیضاوي در ( 1 « پیروي از گامهاي شیطان نکنید » (1)
مستقل است در این میانه یا « لا تتبعوا » است و جمله « کلوا » بیان حموله و فرش است یا مفعول « ثمانیه ازواج » دشمن آشکار شما است
همراه هم جنس « زوج » بیانیست براي روش خوردن روزي خدا و یا حال است از واژه (ما) که کنایه از گوناگون یا شماره دار است
طبرسی- قد- در ( 4 ص 377 ) مجمع گفته: یعنی « از میش دوتا و از بز دو تا » . خود است و یا هر دو آنها و منظور معنی نخست است
یعنی نر و « از میش دو تا » هشت فرد که هر کدام همتا نامیده شوند، نر همتاي ماده است و ماده همتاي نر و گفتند: یعنی هشت صنف
صفحه 38 از 139
یعنی نر و ماده میش گوسفند پشم دار است و بز گوسفند مو دار، مفرد ضأن ضائن و مؤنثش ضائنه یک بز ماعز « از بز دو تا » ماده
است، و گفتند منظور از دوتا اهلی و وحشی است از میش و بز و گاو و مراد از شتر دو تا عربی و بخاتی است و این از امام ششم
و» خدا « حرام کرده » از میش و بز را « آیا دو نر » علیه السّلام روایت است اي محمّد بگو به بتپرستانی که حلال خدا را حرام کردند
چه ماده میش و چه بز. و خدا این را براي حجت بر آنها آورده که دروغ آنها را « یا بچههاي شکمی آن دو را » از آنها را « یا دو ماده
روشن کند که مدعی بودند بچههاي شکمی آنها بمردان حلال است و بزنان حرام و جز آن گفتهشان از غدقنهاي دیگر زیرا اگر
میگفتند نر را حرام کرده باید هر نري حرام باشد. و اگر میگفتند ماده را حرام کرده باید هر ماده حرام باشد و اگر میگفتند بچه
شکمی را حرام کرده از میش و از بز باید بر نر و ماده هر دو حرام باشند زیرا بچه شکمی نر دارد و ماده دارد و باید این جنس بپندار
آنها از خرد و درشت و ص: 77 نر و ماده حرام باشند و چنین نمیکردند بلکه برخی را حرام میدانستند نه
« اگر راستگویانید » از آنچه حلال شمارید و حرام « دانسته بمن گزارش دهید » برخی دیگر و این حجت آنها را میگرفت که فرمود
یا دو ماده را یا بچه شکمی آنها را یا شما » از آنها « آیا دو نر را خدا حرام کرده » بگو اي محمّد « و از شتر دو تا و از گاو دو تا » (1)
و چنین فرمانی داد و آن را بر شما حرام کرد یا بوي بندید. و این را گفته براي « خود حاضر بودید که خدا چنین سفارشی بشما کرد
اینکه راه دانستن یا دریافت همه با خردمندانست و توافق خردها یا مشاهده که ویژه برخی از آنها است و چون هیچ کدام در میان
تا مردم را ندانسته » و حلال و حرام را بیجا بندد « از آنکه دروغ بر خدا بندد » بر خود « کیست ستمکارتر » نیست عقیده ساقط است
راستی خدا رهنمائی نکند مردم » و آنها را براهی که نداند بخواند که بسا نابود شوند گر چه او نخواهد گمراه باشند « گمراه کند
وَ» . بثواب زیرا آنها سزاوار کیفرند همیشه براي کفر و گمراهیشان. گویم: البته تفسیر این آیات در ابواب آینده هم بیاید « ستمکار را
طبرسی- قد- در (ج 6 ص 350 ) مجمع گوید: یعنی چهارپایان را هم براي شما از آب آفریده مانند خود شما چون « الْأَنْعامَ خَلَقَها
واژه انعام بیشتر شتر را فرا گیرد و هم گاو گوسفند را و در لغت آنهایند « و خدا آفریده هر جنبنده را از آب، 45 - النور » خدا فرموده
یعنی « براي شما گرمی دارند » . که سم شکافته نرم و سم بسته دارند چون شتر و آنها که سم سخت دارند چون خر و اسب فرا نگیرد
جامه از ابن عباس و جز او و گفتند: هر چه از آن گرمی خواهند و از پشم و کرك و مو سازند و عبا و لحاف و جامه و فرش و جز
آن را هم فرا گیرد. زجاج گفته: خداي سبحان گزارش داده که در انعام گرم کن ماهست و نفرموده در آنها براي شما جلوگیر از
1) و در جاي دیگر فرموده ) سرما است. زیرا هر چه از گرما پوشش باشد از سرما هم پوشش است. ص: 78
و دانسته شد که نگهدار از سرما هم باشند و در اینجا هم چنین است و منافع « پیراهنها که نگهدارند شما را از گرما 81 - النحل » است
دیگر هم دارند از باربري و سواري و شخم زدن زمین و شیر دادن (و کشت کردن خ ب) و نژاد آوردن و از آنها بخورید، یعنی از
گوشتشان و زیور شمایند هنگامی که از چراگاه بخوابگاه آیند و چون روز باز بچراگاه روند و زیباتر دیدن آنها همان بخوابگاه
آمدنست که پستان پر شیر و شکم سیر و کوهان افراشته دارند و هم چون بچراگاه روند و سر برافرازند و مردم گویند: این جمال
از هر کالا بشهرهاي دور که خودتان جز با رنج فراوان بدان نتوانید رسید چه « و برند بارهاي سنگین شما را » . فلان و رمه او است
رسد بر دوش خود بارها را بدان کشید اگر خدا این چهار پایان را زیر فرمان شما نیاورده بود تا بار شما را بهر جا خواهید برسانند، و
گفتند یعنی نیمی از نیروي شما میرفت تا خود را پیاده بدان جاها رسانید، و گفتند: یعنی بارهاي شما را بشهر مکه رسانند که مرکز
بیابانها است، از ابن عباس و عکرمه ... و اسب را براي شما آفرید و استران و خران تا سوار شوید بدانها براي نیازهاي خود و زیور
شما باشند و این منتی است که خدا بخلقش داده و جانوري آفریده تا وسیله سواري و زیورش باشد، و این دلیلی نشود که گوشت
از بخشهاي جانور و گیاه، و جماد براي منافع شما (این اشاره دارد بوسائل سواري که در آن « و آفریند آنچه ندانید » آنها حرام باشد
و خانههاي » زیرانداز « و از پوست چهار پایان ساخت براتان » (. زمان نبوده چون اتومبیل و هواپیما و آنچه پس از این آید و باید
و از » در اردوگاه « و روز ایست شما » در روز کوچ شما از جایی بجائی » یعنی چادر و خیمه که بردن آنها در سفر آسان باشد « سبک
صفحه 39 از 139
که از میش است و از کرك شتر و موهاي بز اثاث و انواع کالاي خانه از فرش و پشتی و جامه و عبا براي آسمان و جهان، « پشم آنها
ج 8، ص: 79 زندگی و بازرگانی تا روز قیامت یا هنگام مردن، و بسا مقصود تا مرگ خود و یا چهار پا است. ( 1) و گفتهاند تا
هنگام کهنه شدن و نابودي آن کالا و اشاره بفنا پذیریست که نباید خردمند بدان دلبندد و آن را بنعمت آخرت برگزیند. عَلی ما
جز آنچه بر شما » رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِیمَۀِ الْأَنْعامِ دلالت دارد بر حلال بودن شتر و گاو و گوسفند و نام خدا بردن در ذبح آنها بنا بر وجهی
از حرمت مردار و خفه شده و کوفته شده و ذبیحه بینام خدا و حرامهاي دیگر که بیایند. طبرسی- ره، در (ج 7 ص « خوانده شود
و « از شعائر خدایند » 85 ) مجمع گفته: و بدن شترهاي فربه است و گفتند تنومندان و گفتند: گاو و شتري که توان قربانی کرد و
و سود دنیا و آخرت و گفتند خیر همان ثواب آخرت است، چنین « براي شما در آنها نیکی است » اعلام دین و اعلام مناسک حج
آنها را در فرمان شما آوردیم و رام شما کردیم تا تن دهند به نحر و ذبح بخلاف درندههاي سر پیچ و تا سود برید از سواري و
و راستی براي شما در چهار پایان عبرتیست و دلیلی بر توانائی خدا بنوشیم بشما از «. باربري و نتاجشان و بسا بدین نعمت شکر کنید
آنها شیر درونشان را و در آنها منافع بسیاري دارید در پشتشان و شیرشان و فرزندانشان و پشم و مویشان و از آنها میخورید از
در « و بار کردیم آنها را در خشکی و دریا 70 - الاسراء » : گوشت و نتاج و کسب با آنها و بر شتر و کشتی سوار شوید چنانچه فرمود
خشکی بر شتر و در دریا بر کشتیها. و از مردمان و جانوران که در روي زمین جنبند و چهار پایان چون شتر و گوسفند و گاو
رنگارنگند همچنان که میوهها و کوهها، و آفریدیم براشان مانند کشتی نوح کشتیها که بر آن سوار شوند. و گفتند منظور از آن
، کشتی خشکی است که شتر است، از مجاهد است، و گفتند مانند کشتی شتر و گاو و الاغ است از جبائیست. آسمان و جهان، ج 8
1) آیا نبینند که براشان آفریدیم و برآوردیم بدست خود بیکمک دیگري و دست در لغت چند معنا دارد یکی عضو ) ص: 80
مخصوص، یکی نعمت، یکی توانائی و یکی وابستن (و براي هر معنا گواهی آورده و گفته) دست در آیه بمعنی اخیر است یعنی
خود ساختم نه دیگري و انعام شتر و گاو گوسفند است که آنها را دارند و نگهدارند وحشی و رم کن نیستند که نتوانند آنها را
نگهدارند ... وَ أَنْزَلَ لَکُمْ مِنَ الْأَنْعامِ ثَمانِیَۀَ أَزْواجٍ در تفسیرش چند وجه است. 1- فرو آوردیم یعنی آفریدیم چون قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ
لِباساً، 26 - الاعراف و جامه فرو نیاورده ولی آب فرو آورده که مایه پنبه و پشم است و جامه از آنها است و چهارپا هم از گیاه است
و گیاه از آب. 2- آنها را فرو آورده پس از آفریدن در بهشت از جبائیست، گفته: و در خبر است که گوسفند از جانوران بهشت
است و شتر از جانوران بهشت است. 3- آنها را پذیرائی و روزي شما ساخته و آن هشت شتر، گاو، میش و بزند که هر کدام دو نر و
353 ) تفسیرش گفته: أَنْزَلَ لَکُمْ یعنی مقدر کرد و قسمت نمود براي شما، : 490 مجمع) گویم: بیضاوي در ( 2 : مادهاند که جفتند ( 8
چون مقدر خدا فرود آمدن دارد زیرا در لوح محفوظ نوشته است یا بوسیلههائی که فرود آیند آنها را پدید کرده چون پرتو اختران
از شتر و گاو و گوسفند تا سوارشان شوید و از آنها بخورید، یعنی برخی براي « خدا که ساخت براي شما چهار پایان » . و باران
سواري و خوردن چون شتر و گاو و برخی براي خوردن چون گوسفند، و گفتند مقصود از انعام در اینجا خصوص شتر است چون
آنست که بیشتر بر آن سوار شوند که هدف از آن سواریست، و چون که خداي تعالی این چهار پایان را آفریده هم خواسته خلقش
از شیر و « و براي شما در آنها سودها است » (1) از آنها سود برند از روي قربت بوي و فرمانبري او. ص: 81
و نیازهاي خود را برآورید و بر آنها که خصوص شتر است و « و تا برسید بوسیله آنها بخواهش دل خود » ، پشم و کرك و موي آنها
(394 : بیضاوي در ( 2 « ساخت براتان از خودتان جفتها » . یعنی بشتر در خشکی و بکشتی در دریا سفر کنید « بر کشتیها سوار شوید
مقصود اینست که براي « تفسیرش گفته: یعنی از همجنس شما همسرانی که زنند و براي انعام هم جفتها از جنس خودشان آفریده
«؟ آیا ننگرید بشتر که چگونه آفریده شده » شما اصنافی از آدم آفریده یا نر و ماده آفریده تا در این نعمت شما را فراوان کند
طبرسی- ره- گفته شتر بهترین وسیله زندگی آنها بوده و میفرماید نیندیشید که خدا از پستانشان و از میان سرگین و خون برایتان
شیر پاك برآورد و همچنین از اهل بهشت پذیرائی کند. گفتند: یعنی آیا در ترکیب و پیکره شتر ننگرند که با همه تنومندي و نیرو
صفحه 40 از 139
براي بچهاي رام است که مهارش را میکشد و خدایش زیر فرمان بندههاش آورده سوارش شوند و بارش نهند و برخیزد، و چهار
پایان دیگر را جز ایستاده که باشند بار ننهند. و خدا این نشانی را در آن نهاد تا از آن بر یگانگی او دلیل آورند و از حسن این آیه
را پرسیدند و باو گفتند فیل که در تنومندي شگفتتر از شتر است گفت عرب با فیل بعید العهد بودند وانگه آن چون خوك است
سواري ندارد و گوشتش خوردنی نیست و شیرده نیست. و شتر عزیزتر مال عرب و نفیستر آن بوده. هسته و گیاه خشک میخورده و
شیر میداده و یک بچه مهارش را تا هر جا میخواسته میکشیده با همه بزرگیش، و حکایت است که موشی مهارش را گرفت و کشید
و بدنبالش رفت تا بسوراخش خزید و مهار شتر را کشید و شتر خوابید و باز کشید و شتر دهانش را نزدیک سوراخ موش برد-
1- براي نیازهاي چند آن پایان- ( 2) رازي در (ج 31 ص 156 ) تفسیرش گفته: شتر را ویژگیها است ص: 82
را نگهدارند یک بار براي خوردن گوشتش و یک بار براي نوشیدن شیرش و یک بار براي سفر کردن با آن و یک بار براي
بارکشی از شهري بشهري و یک بار براي زیور و همه این سودها در هیچ جاندار نباشند 2- در هر کدام از این سودها از جانداران
دیگر سر است چون بیشتر از آنها شیر میدهد و گوشت خوردنی بیشتر دارد و راه بیشتر و تندتر میرود چون نیرومند و بردبار است
- براه رفتن و بتشنگی شکیبا است و خوراکی خورد که جانداران دیگر را بس نباشد و بارهاي سنگین برد که جاندار دیگر نتواند. 3
در دل عرب از همه جانوران بیشتر جا گرفته بود از این رو آن را دیه کشتن ساخته بودند و پادشاهان آنها چون میخواستند جائزه
- در آنست زیور شما- الآیۀ- 4 » : کلانی بشاعر دور مکانی بدهند صد شتر باو میدادند که چشمگیرتر بود از جز آن. از این رو فرمود
-4 من با گروهی براهی میرفتیم و راه را گم کردیم و شتري را پیش داشتند و او از تپهاي به تپهاي و از سوئی بسوئی میرفت و « النحل
همه دنبالش بودند تا پس از زمانی دراز براه رسید، و نیروي خیال این جانور تا آنجا است که با گذر یک بار همه این تپهها را و
پیچها را در حفظ خود دارد، و در آنچه گروهی از خردمندان در آن ماندند که راه جویند شتر راه را جست. 5- با اینکه بسیار
نیرومند است از همه جانوران فرمانبرتر است و دنبال کودکی میرود و بر خلاف چهار پایان دیگر او را خوابیده بار نهند و آنگه
برخیزد و این اوصاف ویژه بسیار او است که خردمند را باید در آفرینش و ترکیبش بیندیشد و آن را رهنماي بودن آفریننده حکمت
مدار شناسد، و آنگه تازیان شناساتر مردم بودند بتندرستی و بیماري و سود و زیان شتر و از این رو برازنده بود بر خدا تعالی که
11 ) گفته: ابل نام جنس شتر است ( 1) و ابن آسمان و - مردم را باندیشه در آفرینش او وادارد. گویم: دمیري در حیاة الحیوان ( 9
شتر عزّت دارنده آنست و گوسفند برکت است و » : جهان، ج 8، ص: 83 ماجه روایت کرده که پیغمبر صلی اللَّه علیه و اله فرمود
شتر شگفت جانداریست گر چه شگفتی آن از دید مردم افتاده براي آنکه بسیارش « نیکی بپیشانی اسب بسته است تا روز رستاخیز
دیدند، چون جانوریست تنومند و بسیار فرمانبر. بار سنگین را بلند کند و با آن بخوابد و موش مهارش را گیرد و تا هر جا خواهد
برد، بر پشتش خانهاي بار شود که آدمی در آن نشیند با خوراك و نوشابه و جامه و ظروف و بستر خواب چنانچه در اتاقش و سقف
و از یکی از حکماء است « آیا ننگرند بشتر که چگونه آفریده شده » بر آن بندد و او همه اینها را بکشد و از این رو خدا تعالی فرموده
که در شتر و تنومندیش باز میگفت و هنوز شتر را ندیده بود و اندیشید وانگه گفت: باید گردنش دراز باشد، و چون خدایش
کشتی خشکی ساخته بتشنگی بردبار است و تا ده روز تشنه بماند، و از هر گیاه در بیابانها و درّهها است بچرد که بهائم دیگر آنها را
یعنی آن را دیه دهند و « بد نگوئید بشتر که خون را بندد و مهر دوشیزههاي ارجمند شود » : نخورند، ( 1) و در حدیث است که
خونریزي بسته گردد و کشنده را نکشند، و متکلّمان گفتند هیچ جانوري مانند نرّه شتر نباشد در حال شهوت زیرا بد رفتار شود و
دهنش کف کند و اگر سه برابر بار بر او نهند بکشد و خوراکش کم شود. ( 2) و از پیغمبر صلی اللَّه علیه و اله و سلم پرسیدند از
نماز خواندن در خوابگاه شتران، فرمود: در خوابگاه شتران نماز نخوانید که از آن شیاطینند، و از نماز در آغل گوسفندان پرسیدند،
فرمود: در آنها نماز کنید که آنها برکتند. ( 3) و در مسند احمد و حاکم از عبد اللَّه بن جعفر است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و اله و
سلم بنخلستان یک انصاري درآمد و ناگاه در آن شتري بود، و چون چشمش به پیغمبر صلی اللَّه علیه و اله افتاد اشک ریخت و او
صفحه 41 از 139
دست بکوهانش کشید و آرام شد، وانگه فرمود: صاحب این شتر کیست؟ جوانی انصاري نزدش آمد و گفت: از آن من است یا
رسول اللَّه فرمود: آیا در باره این زبان بسته از خدا نترسی که آن را بتو داده؟ او شکوه دارد که ص: 84
گرسنهاش میداري و آبش میکنی. ( 1) و طبرانی از جابر روایت کرده که بهمراه رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله بنبرد ذات الرقاع
نره شتري پیش آمد و میدوید تا نزدیک رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله رسید و کف بر سرش «1» رفتیم و چون به حرّه واقم رسیدیم
میپاشید و او فرمود: این شتر از صاحبش بمن شکایت کند و پندارد چند سال است با او کشت کرده تا او را کچل کرده (درمانده
کرده خ ب) و لاغر کرده و پیر شده و میخواهد او را بکشد اي جابر برو صاحبش را بیاور. گفت: او را نشناسم، فرمود: تو را
رهنمائی کند، گفت جلوم بیرون شد گردنکشان تا مرا بمجلس بنی حطمه (خطمه خ ب) برد و واداشت، گفتم: صاحب این شتر
نزدش آمدم و گفتم: رسول خدا را اجابت کن، همراه من آمد تا نزد رسول خدا صلی « کجاست؟ گفتند: این از فلان بن فلان است
اللَّه علیه و اله و باو فرمود: این شترت پندارد که تو زمانی با او کشت کردي تا کچلش کردي و لاغرش کردي و پیر شده و
میخواهی او را بکشی، گفت سوگند بدان که تو را براستی فرستاده چنین است که گفته فرمود: پاداش مال خوب چنین نیست، سپس
فرمود: آن را بمن بفروش گفت بچشم، و او را فروخت و پیغمبرش در چراگاه رها کرد تا فربه شد، و چون شتر آبکش یکی از
مهاجر و یا انصار بیمار میشد باو میدادش و سالها چنین زنده بود (حیاة الحیوان: 1 ص 145 ) و گفته: گاو جانوریست نیرومند و پر
سود، و خدایش رام آفریده بیابزاري که درندهها دارند چون زیر سرپرستی آدمی است و وي او را نگهداري کند و اگر ابزار
درندگی داشت نگهداریش براي آدمی دشوار بود، و گاو بیشاخ میداند ابزارش سر او است و آن را بجاي شاخ بکار میزند چون
گوسالهها که هنوز شاخ بر نیاورده دانند که با سر شاخ زنند و چند دسته است چون گاو میش که پرشیرتر و تنومندتر همه است و
چون عراب که کم مو و دو رنگند و دسته دیگر را دربانه گویند ص: 85 (که بار برند و کوهان دارند- از
1) و چون نرّه گاو یک ساله شد بماده گاو جهد در بیشتر و پر منی باشد، همه جانوران ماده آواز نرمتري از ) ( پاورقی ص 112
نرشان دارند جز گاو که مادهاش بنگش کلفتتر و رساتر است، گاو دندانهاي پیشین بالا ندارد و علف را با دندانهاي زیرین میبرد
مؤلف ترغیب و ترهیب و هم بیهقی در الشعب از ابن عباس آوردند که یک پادشاهی در نهانی از مردم در کشورش بشکار رفت، و
بمردي که ماده گاوي داشت مهمان شد و آن ماده گاو شب از چراگاه آمد و باندازه 30 گاو شیر داد، پادشاه در دل گرفت که آن
را بستاند، و چون فردا آن گاو از چراگاه برگشت نیمی از آن شیر را داشت پادشاه بصاحبش گفت چرا شیر گاوت کم شد مگر در
چراگاه دیروز نبود؟ گفت چرا ولی بنظرم پادشاه رفتار بدي با یکی از رعایا در دل گرفته و شیرش کم شده، زیرا چون پادشاه ستم
کند یا آهنگ آن کند برکت برود. گفت: پادشاه با خود پیمان بست که آن گاو را نستاند و بکسی ستم نکند گفت: فردا رفت آن
گاو و شب آمد و شیر روز نخست را داشت و پادشاه از آن عبرت گرفت و داد و دهش کرد، گفت: چون پادشاه ستم کند یا قصد
2) و گفته: در باره ) (105 : آن کند برکت برود و از این رو باید من عادل باشم و بهترین وضع را داشته باشم (حیاة الحیوان، 1
گوسفند که ابی سعید خدري گوید شتر داران و گوسفند داران نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله بهم بالیدند و آن حضرت فرمود:
سنگینی و آرامش در گوسفنددارانست، و بالیدن و سربزرگی در اسب سواران. شتردار، و آن در دو صحیح با الفاظ گوناگون آمده
الفخر و الخیلاء فی اصحاب » و بلفظ دیگر چنین است « السکینۀ فی اهل الغنم و الفخر و الریاء فی الفدّادین اهل الخیل و الوبر » چون
3) سکینه آرامش است و وقار فروتنی، فخر بالیدن به بسیاري مال و جاه و جز آن از ) « الابل و السکینۀ و الوقار فی اصحاب الشاة
« راستی خدا دوست ندارد هر مختال فخور را، 18 - لقمان » وسائل دنیوي، خیلاء تکبر و سر بزرگی و از این معنا است قول خدا تعالی
و مقصود از اهل وبر شتردارانند ص: 86 زیرا وبر پشم شتر است چون پشم میش و موي بز و از این رو خدا
تعالی فرموده وَ مِنْ أَصْوافِها وَ أَوْبارِها وَ أَشْعارِها أَثاثاً وَ مَتاعاً إِلی حِینٍ، 80 - النحل و این بیان حال غالب گوسفند داران و
شتردارانست، و گفتند: منظورش از گوسفند داران مردم یمن است زیرا بیشترشان گوسفند دارند بر خلاف ربیعه و مضر که شتر
صفحه 42 از 139
دارند. ( 1) گوسفند میش است و بز جاحظ گفته: اتفاق دارند که میش به از بز است و چند دلیل آورند. 1- خدا تعالی در قرآن نام
میش را پیش داشته که فرموده مِنَ الضَّأْنِ اثْنَیْنِ وَ مِنَ الْمَعْزِ اثْنَیْنِ، 143 - الانعام 2- فرموده: راستی این برادرم 99 ماده میش دارد و
من یکی، و نفرموده 99 نه ماده بز و من یکی، 23 - ص. 3- فرموده: قربان او کردیم ذبحی بزرگ (و چنانچه جاحظ گوید که آن
-4 میش سالی یک بار زاید و یکی زاید و بز دو بار زاید و دو تا سه بچه آرد و برکت میش بیشتر « بره نري بوده، 107 - الصافات
است. 5- چراگاه میش دوباره بروید چون گیاه را ریشه کن نکند و چراگاه بز نروید چون ریشه کن کند و دیگر نروید. 6- پشم
میش به از موي بز است و ارزش بیشتري دارد. 7- چون کسی را ستایند گویند همانا کبش است و قوچ و در نکوهش گویند جز نره
بز نیست. 8- در خواري نره بز که خدایش داده همین بس که پیش و پسش باز است بخلاف قوچ و از این رو رسول خدا صلی اللَّه
علیه و اله محلل را به نرّه بز عاریه مانند کرده. 9- سر میش خوشبوتر و بهتر از سر بز است و هم گوشتش بهتر است چون گوشت بز
خلط سوداء را برآرد و بلغم آرد و فراموشی فزاید و خون را تباه کند و گوشت میش عکس آنست (در اینجا نامهاي عربی بزغاله و
بره را از نوزادي ص: 87 تا سال پنج و شش از قول ابو زید و جاحظ نقل کرده که چندان سودي ندارد) و
آنگه گوید: ( 1) و ابن ماجه بسند صحیح از ام هانی روایت کرده که پیغمبر صلی اللَّه علیه و اله باو فرمود: گوسفند بگیر که برکت
دارد. و زنی بآن حضرت شکایت کرد که گوسفندش فزون نشود، فرمود: چه رنگند؟ گفت: سیاه، فرمود: با سفید عوض کن که
برکت دارد. ( 2) در حدیث است که در جایگاه گوسفند نماز کنید و آب بینی آنها را با دست پاك کنید. ( 3) و ابو داود روایت
کرده که پیغمبر صد گوسفند داشت و نمیخواست فزون شوند و چون یکی میزادند یکی را سر میبرید ( 4) و مالک، ابو داود،
بخاري، نسائی و ابن ماجه همه از ابی سعید خدري روایت کردند که رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله فرمود: بسا که بهترین دارائی
مسلمان گوسفند باشد که دنبالش بسر کوهها و جاهاي باران رود و دینش را از فتنه بگریزاند. ( 5) ابو الزناد گفته گوسفند را از میان
چیزهاي دیگر نام برد براي واداشتن بفروتنی و آگهی ببر گزیدن گمنامی و ترك سر فرازي و خود نمائی و پیغمبران و نیکان آن را
چراندند ( 6) و فرموده صلی اللَّه علیه و اله و سلم خدا پیغمبري نفرستاده جز شبان بوده ( 7) و خبر داده صلی اللَّه علیه و اله که
آرامش در گوسفنددارانست ( 8) و در حدیث است که پیغمبري نبوده جز گوسفند چرانیده گفتند یا رسول اللَّه تو هم؟ فرمود: و من
هم. گفتند: حکمتش اینست که شبانی کنند تا بتوانند شبان مردم شوند و امتهاشان را در سرپرستی خود گیرند ( 9) و حاکم در
مستدرك از ابن عمر آورده که رسول خدا صلی اللَّه علیه و اله و سلم در خواب گوسفندان سیاهی را دید که گوسفندان فراوان
سفیدي در میان آنها درآمدند و گفتند یا رسول اللَّه آن را به چه تعبیر کردي؟ فرمود به عجم که در دین شما شریک شوند و در
نژاد شما گفتند یا رسول اللَّه عجم؟ فرمود: اگر ایمان در ثریا آویخته باشد مردانی از عجم بدان رسند ( 10 ) و در عجائب المخلوقات
است که ص: 88 موسی بن عمران علیه السّلام بچشمه آبی که در دامنه کوهی بود گذشت و از آن وضوء
ساخت و بکوه برآمد تا نماز بخواند. ناگاه سواري رسید و از آن چشمه نوشید و کیسه پولی از نقره و طلا در آن نهاد و گذشت و
پس از او شبان گوسفندانی آمد و آن کیسه را دید و برگرفت و رفت و بجاي او پیره مرد تنگدستی سر چشمه آمد که بسته هیزمی
بر سر داشت و آن را در آنجا نهاد و بپشت خوابید تا آسایشی کند و اندکی نشد که آن سوار بر گشت و کیسه را جست و نیافت و
از آن پیره مرد درخواستش کرد و او منکر شد پیوسته در ستیز شدند و او را زده تا کشت. موسی گفت: پروردگارا این کارها چه
عدالتی دارند؟ خدا بدو وحی کرد این پیره مرد پدر این سوار را کشته بود و پدرش به پدر شبان باندازه آنچه در کیسه بود بدهکار
بود و میان آنها قصاص شد و وام پرداخته شد و من بعدالت قضاوت کنم (حیاة الحیوان، 2 ص 130 - طبع غفاري).