گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد هفدهم
سوره الفرقان




اشاره
هاً 􀀀 اللّ إِل
􀀀
لا یَدْعُونَ مَعَ هِ 􀀀 وَ الَّذِینَ » : این سوره بقول مجاهد و قتاده مکی است.ابن عباس گوید:سه آیۀ آن در مدینه نازل شده است
. « آخَرَ ... غَفُوراً رَحِیماً
عدد آیات:
بدون خلاف 77 آیه است.
فضیلت سوره:
از پیامبر خدا روایت شده که هر که سورة فرقان را بخواند روز قیامت مبعوث می شود در حالی که ایمان دارد که قیامت بدون
تردید فرا می رسد و خدا مردگان را مبعوث می کند و بدون حساب به بهشت می رود.
را ترك نکن که « ی عَبْدِهِ 􀀀 انَ عَل 􀀀 ارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْق 􀀀تَب » در روایت است که امام هشتم(ع)به اسحاق بن عمار فرمود:قرائت سورة
هر که این سوره را هر شب بخواند خدا او را هرگز عذاب نمیکند و او را مورد محاسبه قرار نمیدهد و جایش فردوس برین
است.
تفسیر سوره:
اتِ وَ 􀀀 ماو 􀀀 ا فِی السَّ 􀀀 لِلّ م
􀀀
إِنَّ هِ 􀀀 أَلا » : این سوره به سورة نور متصل است و اتصال نظیر به نظیر است.در پایان آن سوره این بود
در آغاز این سوره نیز چنین است: «... الْأَرْضِ
«... اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 لَهُ مُلْکُ السَّ »
ص : 179
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 1 تا 10
اشاره
اتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لَمْ 􀀀 ماو 􀀀 الَمِینَ نَذِیراً ( 1) اَلَّذِي لَهُ مُلْکُ اَلسَّ 􀀀 ی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْع 􀀀 انَ عَل 􀀀 ارَكَ اَلَّذِي نَزَّلَ اَلْفُرْق 􀀀 منِ اَلرَّحِیمِ . تَب 􀀀 اَللّ اَلرَّحْ
􀀀
بِسْمِ هِ
لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ 􀀀 یَتَّخِ ذْ وَلَداً وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی اَلْمُلْکِ وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً ( 2) وَ اِتَّخَ ذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً
إِلاّ إِفْکٌ
􀀀
ذا 􀀀 الَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَ 􀀀 لا نُشُوراً ( 3) وَ ق 􀀀 اهً وَ 􀀀 لا حَی 􀀀 لا یَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ 􀀀 نَفْعاً وَ 􀀀 یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَ  را وَ لا 􀀀 یُخْلَقُونَ وَ لا
ی عَلَیْهِ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا ( 5) قُلْ أَنْزَلَهُ 􀀀 ا فَهِیَ تُمْل 􀀀 ساطِیرُ اَلْأَوَّلِینَ اِکْتَتَبَه 􀀀 الُوا أَ 􀀀 جاؤُ ظُلْماً وَ زُوراً ( 4) وَ ق 􀀀 انَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ فَقَدْ 􀀀 راهُ وَ أَع 􀀀 اِفْتَ
لا􀀀 واقِ لَوْ 􀀀 امَ وَ یَمْشِی فِی اَلْأَسْ 􀀀 ذَا اَلرَّسُولِ یَأْکُلُ اَلطَّع 􀀀 ا لِه 􀀀 الُوا م 􀀀 کانَ غَفُوراً رَحِیماً ( 6) وَ ق 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضِ إِنَّهُ 􀀀 ماو 􀀀 اَلَّذِي یَعْلَمُ اَلسِّرَّ فِی اَلسَّ
إِلاّ رَجُلًا مَسْحُوراً
􀀀
اَلظّ إِنْ تَتَّبِعُونَ
􀀀
الَ الِمُونَ 􀀀 ا وَ ق 􀀀 ی إِلَیْهِ کَنْزٌ أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّهٌ یَأْکُلُ مِنْه 􀀀 أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً ( 7) أَوْ یُلْق
جَنّ تَجْرِي
اتٍ􀀀 ذلِکَ 􀀀 مِن شاءَ جَعَلَ لَکَ خَیْراً 􀀀 ارَكَ اَلَّذِي إِنْ 􀀀 لا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا ( 9) تَب 􀀀 الَ فَ َ ض لُّوا فَ 􀀀 8) اُنْظُرْ کَیْفَ ضَ رَبُوا لَکَ اَلْأَمْث )
( ارُ وَ یَجْعَلْ لَکَ قُصُوراً ( 10 􀀀 مِنْ تَحْتِهَا اَلْأَنْه
ص : 180
ترجمه:
بزرگ است خدایی که قرآن را بر بندة خویش نازل کرد تا براي جهانیان ترساننده باشد.خدایی که ملک آسمانها و زمین از
اوست و فرزندي نگرفته و او را در ملک هستی شریکی نیست و هر چیزي را آفرید و اندازه داد.خدایان دیگري اختیار کردند
که هیچ چیز خلق نمیکنند و خود آفریده می شوند و براي خود مالک سود و زیان نیستند و مرگ و زندگی و رستاخیز را در
اختیار ندارند.مردم کافر گفتند:این نیست مگر دروغی که او افترا بسته و قوم دیگري بر آن دروغ کمکش داده اند.اینها شرك
و دروغ آورده اند.گفتند:اساطیر گذشتگان است که استنساخ کرده و صبح و شام بر او
ص : 181
املاء میشود.بگو:کسی نازل کرده است که راز را در آسمان و زمین میداند و او آمرزگار و رحیم است.گفتند:این چه پیغمبري
است که طعام میخورد و در بازارها راه می رود؟چرا ملکی بسوي او فرستاده نشد تا بهمراه او انذار کننده باشد؟یا چرا گنجی
به او داده نشد یا چرا باغی ندارد که از آن بخورد؟ستمکاران گفتند:شما جز از مرد افسون شده اي پیروي نمیکنید.ببین چگونه
براي تو مثلها زدند و گمراه شدند و به پیدا کردن راهی استطاعت ندارند؟بزرگ است خدایی که اگر بخواهد بهشتهایی بهتر
از آن که نهرها از زیر آنها جاري است براي تو قرار میدهد و قصرها در اختیار تو میگذارد.
قرائت:
نأکل:کوفیان-بجز عاصم-بنون و دیگران به یا خوانده اند.
.« جعل » و یجعل:ابن عامر و ابو بکر به رفع و دیگران به جزم خوانده اند.رفع بنا بر استیناف و جزم بنا بر عطف است بر محل
اعراب:
خبر مبتداء محذوف. « اساطیر » و« قد » به اضمار « اساطیر » اکتتبها:در محل نصب و حال از
کیف:در محل نصب بنا بر مصدریت یا حال.
مقصود:
ی عَبْدِهِ 􀀀 انَ عَل 􀀀 ارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْق 􀀀تَب
:خدایی که قرآن را-که تمیز- دهندة حق و باطل و ثواب و خطاست-نازل کرد برکاتش بزرگ و بسیار است.برکت یعنی خیر
بسیار.برخی گویند:یعنی بزرگ و مقدس است و هیچکس با او شریک نیست.برخی گویند:یعنی آورندة همۀ برکتها است.
الَمِینَ نَذِیراً 􀀀 لِیَکُونَ لِلْع
:قرآن را بر او نازل کرد تا همۀ افراد مکلف را بترساند و آنها را دعوت به رشد کند.سپس در وصف خویش می فرماید:
اتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً 􀀀 ماو 􀀀 اَلَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّ
:ملک آسمان ها و
ص : 182
زمین از خداست و علی رغم پندار پوچ یهودیان و مسیحیان و مشرکین او را فرزندي نیست.
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ شَرِیکٌ فِی الْمُلْکِ
:و کسی در عالم هستی شریک او نیست تا او را از مقاصدش باز دارد یا او را کمک کند.
وَ خَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِیراً
:همۀ مخلوقات را او آفریده و آنها را بمقتضاي حکمت اندازه گیري کرده است.مقصود از تقدیر این است که آنها را در
کتابی که فرشتگان می نویسند،ثبت کرده است.برخی گویند:یعنی اشیاء را خلق کرده و طول و عرض و رنگ و صفات و
مدت بقاي آنها را مقدر ساخت.
سپس در بارة کفار می فرماید:
وَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ آلِهَهً
:بتها را خداي خود پنداشتند و آنها را پرستش کردند.
سپس در بارة خدایان آنها می فرماید:
لا یَخْلُقُونَ شَیْئاً وَ هُمْ یُخْلَقُونَ 􀀀
:این بتها خالق چیزي نیستند.بلکه مخلوقند.
لا نَفْعاً 􀀀 لا یَمْلِکُونَ لِأَنْفُسِهِمْ ضَ  را وَ 􀀀 وَ
:و قدرت اینکه ضرري را از خود دور کنند یا نفعی براي خود تحصیل کنند ندارند.
لا نُشُوراً 􀀀 اهً وَ 􀀀 لا حَی 􀀀 لا یَمْلِکُونَ مَوْتاً وَ 􀀀 وَ
:و نیز قدرت ندارند که حیات ببخشند یا بمیرانند یا مردگان را زنده کنند.زیرا همۀ این کارها مخصوص خداست و بنا بر این
هیچکس جز او لایق پرستش نیست.
راهُ 􀀀 إِلاّ إِفْکٌ افْتَ
􀀀
ذا 􀀀 الَ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَ 􀀀 وَ ق
:کافران گفتند:قرآن جز دروغی که محمد آن را آفریده و به خدا نسبت داده چیزي نیست.
انَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ 􀀀 وَ أَع
:و افرادي مثل عداس و یسار و حبر-که هر سه برده و اهل کتابند-او را بر اینکار کمک کرده اند.برخی گویند:آنها می
گفتند:یهود او را کمک می کنند.
جاءُو ظُلْماً وَ زُوراً 􀀀 فَقَدْ
:اینان با این سخنشان مشرك گشته و دروغ گفته اند:
ص : 183
علت اینکه در پاسخ آنها به همین جواب احتمالی اکتفاء می کند،این است که سابقاً اعجاز قرآن را ثابت کرده و بیان کرده
است که آنها از آوردن مثل آن عاجزند.
ا􀀀 ساطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَه 􀀀 الُوا أَ 􀀀 وَ ق
:گفتند:قرآن افسانه هاي گذشتگان و نوشته هاي کهنه اي است که محمد از روي آنها استنساخ کرده است.
ی عَلَیْهِ بُکْرَهً وَ أَصِیلًا 􀀀 فَهِیَ تُمْل
:صبح و شام بر او املاء میکنند تا یاد بگیرد و بنویسد.
بدینترتیب آنها تناقض میگفتند:زیرا قبلا از آنها نقل شد که قرآن ساختۀ فکر خود پیامبر است و حالا از آنها نقل می کند
که:قرآن را اشخاص دیگري به او یاد میدهند.با اینکه میدانستند که پیامبر خدا نوشتن را پیش کسی نیاموخته است.
اتِ وَ الْأَرْضِ 􀀀 ماو 􀀀 قُلْ أَنْزَلَهُ الَّذِي یَعْلَمُ السِّرَّ فِی السَّ
:بگو:چنین نیست.قرآن را کسی نازل کرده است که به همۀ رازهایی که در آسمانها و زمین است،آگاه است و نزول قرآن
مطابق مصلحت است نه هواي نفس.
کانَ غَفُوراً رَحِیماً 􀀀 إِنَّهُ
:او آمرزگار و رحیم است.زیرا در عذاب آنها تعجیل نمیکند و بوسیلۀ فرستادن پیامبر بر آنها اتمام حجت میکند.
واقِ 􀀀 امَ وَ یَمْشِی فِی الْأَسْ 􀀀 ذَا الرَّسُولِ یَأْکُلُ الطَّع 􀀀 ا لِه 􀀀 الُوا م 􀀀 وَ ق
:گفتند،این چه پیامبري است که مثل ما غذا میخورد و مثل ما در بازارها براي تحصیل معاش حرکت می کند.
لا أُنْزِلَ إِلَیْهِ مَلَکٌ فَیَکُونَ مَعَهُ نَذِیراً 􀀀 لَوْ
:چرا بهمراه او فرشته اي فرستاده نشده تا او را در اداي رسالتش کمک کند؟!این مطلب هم از گفتارهاي ناپسند آنهاست.
گمان میکردند که اگر فرشته اي بکمکش می آمد،بهتر بود.حال آنکه انسان با انسان که همجنس اوست،بهتر انس میگیرد تا
فرشته که همجنس نیست.
ی إِلَیْهِ کَنْزٌ 􀀀 أَوْ یُلْق
:چرا خدا به او گنجی نداد یا مالی از آسمان برایش نفرستاد تا نیازي به تحصیل معاش نداشته باشد؟! أَوْ تَکُونُ لَهُ جَنَّهٌ یَأْکُلُ
ا :چرا باغی ندارد که از میوة آن بخورد؟ 􀀀 مِنْه
ص : 184
إِلاّ رَجُلًا مَسْحُوراً :مشرکین به مؤمنین می گفتند:شما از مردي پیروي میکنید که افسون شده و عقلش
􀀀
الظّ إِنْ تَتَّبِعُونَ
􀀀
الَ الِمُونَ 􀀀 و ق
از او گرفته شده است.
الَ 􀀀 اُنْظُرْ کَیْفَ ضَرَبُوا لَکَ الْأَمْث
:ببین در بارة تو چه مثلهایی می زنند!گاهی ترا مسحور و گاهی محتاج میشمارند و گاهی برایت آرزوي گنج می کنند.
لا یَسْتَطِیعُونَ سَبِیلًا 􀀀 فَضَلُّوا فَ
:اینان گمراه شده اند و نمی توانند راهی پیدا کنند که ترا در برابر دلائل خود قانع سازند و راهی به ابطال تو ندارند و حق را
گم کرده اند.زیرا گرفتار تقلید و عادت و تعصب شده اند.
ذلِکَ􀀀 شاءَ جَعَلَ لَکَ خَیْراً مِنْ 􀀀 ارَكَ الَّذِي إِنْ 􀀀تَب
:بزرگ است خدایی که اگر بخواهد چیزي،بتو میدهد که از گنج و باغ بهتر است.
ارُ وَ یَجْعَلْ لَکَ قُصُوراً 􀀀 جَنّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْه
اتٍ􀀀
:او می تواند بتو بهشت هایی دهد که نهرها از زیر آن روان است و کاخهایی بتو ببخشد که زیبا و مستحکم است.مقصود این
است که اینها را در آخرت بتو می دهد.برخی گویند:
یعنی در همین دنیا می دهد.
ص : 185
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 11 تا 20
اشاره
ا􀀀 ذا أُلْقُوا مِنْه 􀀀 ا تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً ( 12 ) وَ إِ 􀀀 کانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَه 􀀀 ذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَ 􀀀 بِالسّ سَعِیراً ( 11 ) إِ
اعَهِ 􀀀 لِم کَذَّبَ أَعْتَدْن نَْ ا􀀀 بِالس وَ ّ
اعَهِ 􀀀 بَلْ کَذَّبُوا
ذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّهُ اَلْخُلْدِ 􀀀 احِ داً وَ اُدْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً ( 14 ) قُلْ أَ 􀀀 لا تَدْعُوا اَلْیَوْمَ ثُبُوراً و 􀀀 الِکَ ثُبُوراً ( 13 ) 􀀀 کاناً ضَ یِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُن 􀀀 مَ
ی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلًا ( 16 ) وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَ 􀀀 کانَ عَل 􀀀 خالِدِینَ 􀀀 شاؤُنَ 􀀀 ا یَ 􀀀 ا م 􀀀 زاءً وَ مَصِیراً ( 15 ) لَهُمْ فِیه 􀀀 کانَتْ لَهُمْ جَ 􀀀 اَلَّتِی وُعِدَ اَلْمُتَّقُونَ
ا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ 􀀀 کانَ یَنْبَغِی لَن 􀀀 ا 􀀀 حانَکَ م 􀀀 الُوا سُبْ 􀀀 لاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا اَلسَّبِیلَ ( 17 ) ق 􀀀 ؤُ􀀀 ادِي ه 􀀀 اَللّ فَیَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِب
􀀀
ا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀م
ما تَسْتَطِیعُونَ صَرْفاً 􀀀 ما تَقُولُونَ فَ 􀀀 کانُوا قَوْماً بُوراً ( 18 ) فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِ 􀀀 حَتّ نَسُوا اَلذِّکْرَ وَ
ی􀀀 اء 􀀀 آب ل مَتَّعْتَهُمْ وَ هَُمْ کِن 􀀀 اءَ وَ 􀀀 دُونِکَ مِنْ أَوْلِی
واقِ 􀀀 امَ وَ یَمْشُونَ فِی اَلْأَسْ 􀀀 إِلاّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ اَلطَّع
􀀀
ا قَبْلَکَ مِنَ اَلْمُرْسَلِینَ 􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀 ذاباً کَبِیراً ( 19 ) وَ م 􀀀 لا نَصْ راً وَ مَنْ یَظْلِمْ مِنْکُمْ نُذِقْهُ عَ 􀀀 وَ
( کانَ رَبُّکَ بَصِیراً ( 20 􀀀 ا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَهً أَ تَصْبِرُونَ وَ 􀀀 وَ جَعَلْن
ص : 186
ترجمه:
بلکه قیامت را تکذیب کردند و براي کسی که قیامت را تکذیب کند،آتش آماده کرده ایم.آتشی که چون آنها را از دور
ببیند،فریاد خشم آمیزش را می شنوند.و هنگامی که گرفتار غل هستند و در تنگنایی از آتش افتاده اند،درخواست مرگ می
کنند.امروز نه یک بار تقاضاي مرگ کنید،بلکه بارها تقاضا کنید.بگو:آیا این بهتر است یا بهشت جاودان که به متقین وعده
داده شده و پاداش و سر انجام آنهاست؟ براي آنهاست در بهشت جاودان هر چه بخواهند و این همان وعده اي است که وفاي
به آن از خدا خواسته شده است.روزي که آنها و معبودهایشان را محشور کند و به معبودها بگویند:شما این بندگان مرا گمراه
کردید یا خودشان گمراه شدند؟گویند:
منزهی تو،ما را سزاوار نیست که جز تو ولیی بگیریم ولی تو آنها و پدرانشان را متمتع کردي تا ذکر را فراموش کردند و
مردمی تبهکار بودند.شما را به آنچه می گوئید، تکذیب کردند و قدرت ندارند که عذاب را از شما برگیرند یا شما را یاري
کنند،هر که از شما ظلم کند،عذابی بزرگ او را می چشانیم.پیش از تو پیامبرانی نفرستادیم جز اینکه طعام میخوردند و در
بازارها راه می رفتند و بعضی از شما مردم را براي بعضی
ص : 187
فتنه قرار دادیم،آیا صبر می کنید؟پروردگار تو بیناست.
قرائت:
است. « ربک » یحشرهم:ابن کثیر و ابو جعفر و حفص و یعقوب به یاء و دیگران به نون خوانده اند.بنا بر اول مرجع ضمیر
نتخذ:ابو جعفر و زید-از یعقوب بضم نون و فتح تاء و دیگران بفتح نون خوانده اند.
یقولون:از ابن کثیر به یاء روایت شده و دیگران به تاء خوانده اند.
لغت:
سعیر:آتش شعله ور تغیظ:هیجان و جوشش مقرنین:افرادي که به بند کشیده شده اند ثبور:هلاکت بور:هلاك شدگان.جمع
بائر
اعراب:
زاءً 􀀀 کانَتْ لَهُمْ جَ 􀀀 مقرنین:حال ثبورا:مفعول مطلق براي فعل محذوف هنا لک:ظرف زمان یا ظرف مکان « القوا » مکانا:ظرف براي
امَ 􀀀 ا :مفعول آن محذوف.اي رسلا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّع 􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀م « المتقون » شاؤُنَ :حال از 􀀀 ا یَ 􀀀 ا م 􀀀 لَهُمْ فِیه « قد » وَ مَصِ یراً :حال به تقدیر
.« ما ارسلنا رسلا الا هم یأکلون » یعنی « رسلا » :مستثنی از
مقصود:
اکنون در بارة عقائد زشت آنها و کیفر اعمال و گفتارشان می فرماید:
ص : 188
بِالسّ
اعَهِ 􀀀 بَلْ کَذَّبُوا
:اینها که ترا تکذیب می کنند نه بخاطر این است که تو طعام میخوري و در بازارها راه می روي بلکه بخاطر این است که
قیامت و ثواب و عقاب را منکرند.
بِالسّ سَعِیراً
اعَهِ 􀀀 لِم کَذَّبَ أَعْتَدْن نَْ ا􀀀 وَ
:براي آنها که قیامت را تکذیب کنند، آتشی شعله ور مهیا کرده ایم.
ا تَغَیُّظاً وَ زَفِیراً 􀀀 کانٍ بَعِیدٍ سَمِعُوا لَه 􀀀 ذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَ 􀀀إِ
:آتشی که هر گاه آنها را از فاصلۀ صد سال یا یک سال راه بنگرد،به هیجان می آید و فریاد خشمش بلند می شود.در اینجا با
اینکه آنها آتش را می بینند،می گوید:هر گاه آتش آنها را ببیند.
زیرا این تعبیر بلیغ تر است.یعنی آتش با حالت خشم آنها را می نگرد.البته،خشم شنیدنی نیست که آیه می گوید:خشم آتش
را می شنوند.بلکه منظور این است که از وضع ظاهري آن به خشمش پی می برند.گفته اند:آتش جهنم چنان فریاد می کشد
که هر که صداي آن را بشنود بر زمین می افتد.برخی گفته اند:خشم از آتش و فریاد از اهل آتش است.یعنی خشم آتش را
می بینند و شیون و فریاد اهل آتش را می شنوند.
الِکَ ثُبُوراً 􀀀 کاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنِینَ دَعَوْا هُن 􀀀 ا مَ 􀀀 ذا أُلْقُوا مِنْه 􀀀 وَ إِ
:هنگامی که دست بسته در جایگاه تنگی از جهنم قرار می گیرند،فریاد آنها بلند می شود و براي خود درخواست مرگ می
کنند.در حدیث است که آنها در جهنم مثل میخ که در دیوار قرار گرفته،محدود و تحت فشارند.
آن گاه فرشتگان در جواب آنها می گویند:
احِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثِیراً 􀀀 لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً و 􀀀
:امروز یک بار طلب مرگ نکنید،بلکه فراوان آرزوي مرگ کنید.بهر صورت این ناله ها براي شما بی فایده است.زجاج
گوید:یعنی مرگ شما بزرگتر از این است که با یک بار درخواست کردن به آن برسید.
زاءً وَ مَصِیراً 􀀀 کانَتْ لَهُمْ جَ 􀀀 ذلِکَ خَیْرٌ أَمْ جَنَّهُ الْخُلْدِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ 􀀀 قُلْ أَ
:
بگو،این آتش بهتر است یا بهشت جاودان که به پرهیزکاران وعده داده شده و پاداش
ص : 189
خالِدِینَ :منافع و لذات براي آنها در بهشت فراوان است و فنا نمی 􀀀 شاؤُنَ 􀀀 ا یَ 􀀀 ا م 􀀀 اعمال و سرانجام زندگی آنهاست؟ لَهُمْ فِیه
پذیرند.
ی رَبِّکَ وَعْداً مَسْؤُلًا 􀀀 کانَ عَل 􀀀
:این وعده اي است که خدا داده و آنها از خدا درخواست کرده اند که بوعدة خود وفا کند و وفا کرده است.برخی
گویند:یعنی فرشتگان از خداوند خواسته اند که آنها را داخل بهشت کند و خدا هم وفا کرده است.
خدایا،آنها را داخل بهشت هایی که آنها را وعده داده اي ) « جَنّ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدْتَهُمْ
اتِ􀀀 أَد ا وَ خِْلْهُمْ 􀀀 رَبَّن » : چنان که می فرماید
اللّ :روزي فرا می رسد که آنها را در صحراي محشر جمع می کنیم و
􀀀
ا یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ 􀀀 کن:غافر 8) وَ یَوْمَ یَحْشُرُهُمْ وَ م
معبودهاي آنها یعنی عیسی و عزیر و فرشتگان-و بقولی بتها-را می آوریم.
لاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِیلَ 􀀀 ؤُ􀀀 ادِي ه 􀀀 فَیَقُولُ أَ أَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِب
ا􀀀 حانَکَ م 􀀀 الُوا سُبْ 􀀀 :در آن وقت خداوند به معبودهاي ایشان می گوید:آیا شما اینها را گمراه کردید یا خودشان گمراه شدند؟ ق
اءَ :در جواب گویند:تو از داشتن شریک منزهی،براي ما سزاوار نبود که با دشمنان تو 􀀀 ا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِکَ مِنْ أَوْلِی 􀀀 کانَ یَنْبَغِی لَن 􀀀
دوستی کنیم.بلکه تو ولی مایی. برخی گویند:یعنی براي ما و پرستندگان سزاوار نبود که به پرستش جز تو دعوت کنیم و اگر
ما چنین کاري میکردیم،با آنها طریق دوستی سپرده بودیم ولی ما با کسانی که در برابر تو کفر می ورزند،طریق دوستی نمی
سپریم.
حَتّ نَسُوا الذِّکْرَ
ی􀀀 اء 􀀀 آب ل مَتَّعْتَهُمْ وَ هَُمْ کِن 􀀀 وَ :ولی تو بعد از رحلت پیامبران عمر آنها را طولانی کردي و مال و اولاد آنها را بسیار کردي تا کتاب ترا فراموش کردند و
پشت سر انداختند.
کانُوا قَوْماً بُوراً 􀀀 وَ
:و اینها مردمی هلاك شونده و فاسد بودند.
ص : 190
سپس در مقام تبرئۀ معبودهاي ایشان می فرماید:
ما تَقُولُونَ 􀀀 فَقَدْ کَذَّبُوکُمْ بِ
:اکنون معبودها شما مشرکین را تکذیب و گفتار شما را رد می کنند.(بنا بر قرائت یاء یعنی آنها بگفتار خویش شما را تکذیب
لا نَصْراً :اکنون این معبودهاي شما قادر نیستند که عذاب را از شما دور کنند و شما را کمک 􀀀 ما تَسْتَطِیعُونَ صَرْفاً وَ 􀀀 می کنند.) فَ
ذاباً کَبِیراً 􀀀 دهند.(بنا بر قرائت تاء،یعنی شما نمیتوانید عذاب را از خود دور کنید و خود را کمک دهید.) وَ مَنْ یَظْلِمْ مِنْکُمْ نُذِقْهُ عَ
:کسی که بوسیلۀ شرك و ارتکاب گناه، ظلم کند،در آخرت او را عذابی سخت می چشانیم.اکنون روي سخن به پیامبر است.
واقِ 􀀀 امَ وَ یَمْشُونَ فِی- الْأَسْ 􀀀 إِلاّ إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّع
􀀀
ا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ 􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀 وَ م
:پیش از تو هم هر پیامبري فرستادیم،غذا میخورد و در بازارها راه می رفت.
زجاج گوید:این آیه پاسخ به ایراد آنهاست که می گفتند:چرا پیغمبر غذا میخورد و در بازار راه می رود؟یعنی در جواب آنها
بگو:پیامبران پیشین نیز چنین بوده اند.
ا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَهً 􀀀 وَ جَعَلْن
:ما بعضی از شما را وسیلۀ آزمایش بعضی قرار داده ایم.یعنی فقیر به غنی امتحان می شود.زیرا می گوید:کاش خداوند مرا هم
مثل او غنی کرده بود.و نابینا به بینا امتحان می شود.زیرا می گوید:کاش خدا مرا هم مثل او بینا کرده بود.همچنین بیمار به
سالم.برخی گویند:منظور این است که مؤمنین فقیر گرفتار استهزاء قریش می شوند.زیرا قریش می گفتند:اینها افراد پست و
بردگانند که به محمد ایمان آورده اند.اکنون خداوند به مؤمنین می گوید:
أَ تَصْبِرُونَ
کانَ رَبُّکَ بَصِیراً :خداوند بصیر است.شما صبر پیشه کنید.در جاي دیگر در بارة 􀀀 :آیا شما در برابر این آزارها صبر می کنید؟ وَ
.( امروز آنها را بواسطۀ اینکه صبر کردند پاداش میدهم:مؤمنون 111 ) « ما صَبَرُوا 􀀀 إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِ » : مؤمنین می فرماید
ص : 191
برخی گویند:یعنی اي فقرا،آیا بر فقر خود صبر می کنید و آیا از ارتکاب کارهایی که مخالفت ماست خودداري میکنید؟اي
ثروتمندان،آیا صبر می کنید و شکر ما را بجاي می آورید و از مخالفت ما خودداري میکنید؟بهر حال خداوند داناست و
مطابق حکمت خود افرادي را غنی و افرادي را فقیر میکند و به شکیبایی و ناشکیبایی افراد آگاه است.
ص : 192
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 21 تا 30
اشاره
ا لَقَدِ اِسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُ  وا کَبِیراً ( 21 ) یَوْمَ یَرَوْنَ 􀀀 ي رَبَّن 􀀀 لائِکَهُ أَوْ نَر 􀀀 لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا اَلْمَ 􀀀 ا لَوْ 􀀀 اءَن 􀀀 یَرْجُونَ لِق 􀀀 الَ اَلَّذِینَ لا 􀀀 وَ ق
( اءً مَنْثُوراً ( 23 􀀀 اهُ هَب 􀀀 ا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْن 􀀀 ی م 􀀀 ا إِل 􀀀 ي یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً ( 22 ) وَ قَدِمْن 􀀀 بُشْر 􀀀 ئِکَهَ لا 􀀀 اَلْمَلا
لائِکَهُ تَنْزِیلًا ( 25 ) اَلْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ اَلْحَقُّ 􀀀 مامِ وَ نُزِّلَ اَلْمَ 􀀀 ماءُ بِالْغَ 􀀀 حابُ اَلْجَنَّهِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَ  را وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا ( 24 ) وَ یَوْمَ تَشَقَّقُ اَلسَّ 􀀀 أَصْ
ا􀀀 ا لَیْتَنِی اِتَّخَ ذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ سَبِیلًا ( 27 ) ی 􀀀 ی یَدَیْهِ یَقُولُ ی 􀀀 اَلظّ عَل
􀀀
کافِرِینَ عَسِیراً ( 26 ) وَ یَوْمَ یَعَضُّ الِمُ 􀀀 کانَ یَوْماً عَلَی اَلْ 􀀀 منِ وَ 􀀀 لِلرَّحْ
ا􀀀 الَ اَلرَّسُولُ ی 􀀀 سانِ خَذُولًا ( 29 ) وَ ق 􀀀 طانُ لِلْإِنْ 􀀀 کانَ اَلشَّیْ 􀀀 جاءَنِی وَ 􀀀 لاناً خَلِیلًا ( 28 ) لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ اَلذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ 􀀀 ی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُ 􀀀 وَیْلَت
( ذَا اَلْقُرْآنَ مَهْجُوراً ( 30 􀀀 رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اِتَّخَذُوا ه
ص : 193
ترجمه:
آنهایی که امید دیدار جزاي ما ندارند گفتند:چرا بر ما ملائکه نازل نشدند یا چرا خداي خود را نمی بینیم؟اینها گرفتار کبر
شدند و به سرکشی بزرگی روي آوردند.در آن روز که فرشتگان را می بینند،مجرمین را بشارتی نیست و فرشتگان به آنها می
گویند:بهشت بر شما حرام شده است.و بکارهایی که انجام داده اند، پرداخته،آنها را بصورت غبار پراکنده در می آوریم.در
آن روز جایگاه و آسایشگاه اهل بهشت،بهتر و نیکوتر است.و آن روز که آسمان که ابر آن را فرا گرفته شکافته شود و
فرشتگان نازل گردند.در آن روز ملک حق از آن خداوند رحمان است و براي کافران روزي دشوار است.روزي که ستمکار
دو دست خود را بگزد و بگوید:کاش بهمراه پیامبر راهی بسوي هدایت انتخاب کرده بودم.واي بر من،کاش فلانی را دوست
نگزیده بودم.او مرا از قرآن بعد از آنکه مرا آمده بود گمراه کرد و شیطان خوار- کنندة انسان است.پیامبر گفت:خدایا قوم من
قرآن را متروك ساختند.
قرائت:
تشقق:کوفیان و ابو عمرو به تشدید شین و دیگران بدون تشدید خوانده اند.
ننزل:ابن کثیر بفعل مضارع و دیگران بصیغۀ ماضی مجهول خوانده اند.
لغت:
رجاء:امیدواري.
لقاء:دیدار.
عتو:سرکشی.
گفته شده،بخاطر اینکه انسان محدود میشود. « حجر » حجر:منع و در تنگنا قرار دادن.به حرام
ص : 194
هباء:غبار که قابل گرفتن نیست.
کنایه از زن و چون بحیوان گفته شود،الف و لام بر سرش در آید. « فلانه » فلان:کنایه از مرد و
اعراب:
لائِکَهَ 􀀀 یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَ
تأکید یوم... « یومئذ ». دارد « یحزنون » زیرا دلالت بر « لا بشري یومئذ للمجرمین » معنی « یوم » :عامل
.« اللّ علیکم الجنه حجراً محجورا
􀀀
جعل ه » حجرا:مفعول دوم براي فعل مقدر.یعنی
یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ
است. « خیر » کلمۀ « یومئذ » :عامل
یَوْمَ تَشَقَّقُ
محذوف است. « یوم » :عامل
اَلْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ
است. « الملک » خبر « للرحمان » است.و « الملک » صفت « الحق » است و « الملک » متعلق به « یومئذ » :کلمۀ
یَوْمَ یَعَضُّ
منصوب به فعل محذوف یا عطف به ما قبل است. « یوم » :کلمۀ
یقول:حال.
ا لَیْتَنِی 􀀀ی
.« یا صاحبی » :منادي محذوف است.یعنی
ی􀀀 ا وَیْلَت 􀀀ی
:منادي مضاف به یاء متکلم بوده است.
شأن نزول:
در بارة عقبه بن ابی معیط و ابی بن خلف نازل شده است که با یکدیگر دوست بودند. «... یَوْمَ یَعَضُّ » : ابن عباس گوید
جریان از اینقرار است که عقبه هر گاه از سفر می آمد،اشراف قوم را به مهمانی می طلبید و با پیامبر اسلام زیاد مجالست
داشت.روزي از سفر برگشت و طعامی ترتیب داد و پیامبر خدا را با جمعی به طعام خویش دعوت کرد.هنگامی که طعام حاضر
شد پیامبر فرمود:طعام ترا نمیخورم.مگر اینکه به یگانگی خدا و رسالت پیامبرش گواهی دهی.عقبه شهادتین بر زبان جاري
کرد.این خبر به ابی رسید.به عقبه گفت:
ص : 195
تو هم شیفتۀ او شدي؟!عقبه جواب داد:نه.لکن او بخانۀ من آمده بود و میخواست طعام مرا نخورد.من شرم کردم که او بدون
خوردن طعام از خانۀ من بیرون رود.از اینرو شهادتین گفتم.تا او طعام مرا بخورد.
ابی گفت:من از تو راضی نمیشوم.مگر اینکه بروي و آب دهان بر صورتش بیفکنی.عقبه همین کار کرد و مرتد شد و شکمبۀ
حیوانی را بر دوش پیامبر انداخت.
پیامبر فرمود:ترا در بیرون مکه نمی بینم مگر اینکه سرت با شمشیر برگیرم.
در جنگ بدر دست و پایش را بستند و سرش را بریدند.
ابی نیز در جنگ احد بدست خود پیامبر خدا بقتل رسید.
ضحاك گوید:وقتی عقبه آب دهان بصورت پیامبر خدا افکند.آب دهان بصورت خودش افتاد و گونه هایش را سوزانید.این
اثر تا وقت مرگ با او بود.
برخی گویند:این آیه در بارة هر کافر یا ظالمی که در کفر یا ظلم بروي دیگري کند و امر خدا را اطاعت نکند،نازل شده
است.امام صادق فرمود:هیچ مردي از قریش نیست،جز اینکه یک یا دو آیه در باره اش نازل شده که او را به بهشت یا دوزخ
سوق میدهد و در بارة بعدیها نیز صادق است.
مقصود:
در بارة معرفی وضع روحی کافران و گفتار ایشان می فرماید:
لائِکَهُ 􀀀 لا أُنْزِلَ عَلَیْنَا الْمَ 􀀀 ا لَوْ 􀀀 اءَن 􀀀 لا یَرْجُونَ لِق 􀀀 الَ الَّذِینَ 􀀀 وَ ق
:آنان که امیدي به ملاقات پاداش ما ندارند و معاد را منکرند،گفتند:چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و رسالت محمد(ص)را بما
خبر ندادند؟! بعضی گفته اند:رجاء در لغت تهامه و هذیل بمعنی ترس است.زیرا کسی که به چیزي امید دارد،می ترسد که از
او فوت شود.
ا􀀀 ي رَبَّن 􀀀 أَوْ نَر
:چرا خداي خود را نمی بینیم که بما دستور دهد محمد را تصدیق و اطاعت کنیم؟جبائی می گوید:این جمله دلالت دارد بر
اینکه آنها خدا را جسم می دانستند و میخواستند او را به چشم ببینند.
ص : 196
لَقَدِ اسْتَکْبَرُوا فِی أَنْفُسِهِمْ وَ عَتَوْا عُتُ  وا کَبِیراً
:سوگند که اینان با این سخنانشان در پی کبر و خود پسندي برخاسته اند و سخت در پی طغیان و عنادند و فرمان خدا را تمرد
کرده اند.
اکنون اعلام میکند که در روز قیامت،آنها فرشتگان را خواهند دید:
ي یَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمِینَ 􀀀 لا بُشْر 􀀀 لائِکَهَ 􀀀 یَوْمَ یَرَوْنَ الْمَ
:روزي فرشتگان را خواهند دید که هیچکس مردم مجرم را نوید به بهشت و پاداش نخواهد داد.مقصود از مجرم در اینجا کافر
است.
وَ یَقُولُونَ حِجْراً مَحْجُوراً
: فرشتگان در آن روز به آنها می گویند:حرام است بر شما که کسی شما را نوید دهد.
برخی میگویند:در دوران جاهلیت رسم بود که هر گاه در ماه هاي حرام کسی به کسی بر میخورد که از او می ترسید،به او
یعنی به- احترام این ماه،بر تو حرام است که متعرض من شوي و بدینوسیله جلو تجاوز او را « حِجْراً مَحْجُوراً » : میگفت
میگرفت.در روز قیامت همه مجرمین همین عبارت را در برابر ملائکه بر زبان می آورند به امید اینکه برایشان نفعی داشته
باشد.
برخی گویند:یعنی فرشتگان به آنها می گویند:جز کسی که خدا را به یگانگی شناخته،نمی تواند وارد بهشت شود.
برخی گویند:یعنی فرشتگان به آنها می گویند:حرام است بر شما که پناه بیاورید،هیچکس به شما پناه نخواهد داد.
اءً مَنْثُوراً 􀀀 اهُ هَب 􀀀 ا عَمِلُوا مِنْ عَمَلٍ فَجَعَلْن 􀀀 ی م 􀀀 ا إِل 􀀀 وَ قَدِمْن
:ما به کردار آنها می پردازیم و آن را بصورت غبار پراکنده اي در می آوریم که هیچ فایده اي براي آنها نداشته باشد.این
قسمت از نظر فن بلاغت عجیب است.زیرا میخواهد بگوید:
همچون کسی که بچیزي روي می آورد که آن را نمی پسندد و قصدش دیگرگون ساختن آن است،ما نیز بکردار ناپسند و
مکروه آنها روي می آوریم و آن را بر باد میدهیم.مقصود این است که آنها در دنیا کارهایی کرده اند که از آنها امید فایده
ص : 197
داشته اند.مثل:انصاف،کمک مظلوم،آزاد کردن بردگان و صدقات و کارهایی که بمنظور تقرب به بتها انجام داده اند.در
قیامت از اینگونه کارها،هیچ نتیجه اي نمیگیرند.زیرا هدفشان از این کارها ارضاء بتها بوده است.
غبار و بقولی گرد و خاکی است که حیوانات بوجود می آورند و بقولی گرد و خاکی است که بادها بوجود می « هباء » منظور از
آورند.ابن عباس گوید:آبی است که ریخته شده است.
خلاصه اینکه میخواهد بگوید:اعمال آنها باطل و بیهوده خواهد شد.
حابُ الْجَنَّهِ یَوْمَئِذٍ خَیْرٌ مُسْتَقَ  را وَ أَحْسَنُ مَقِیلًا 􀀀 أَصْ
:بدنبال بیان وضع کفار،اینک در بارة اهل بهشت میفرماید:در روز قیامت مکان و استراحتگاه بهشتیان نیکوتر و بهتر
است.مقصود این است که بهشت-فی نفسه-خوب و نیکوست.
قیلوله،استراحت نیمروز است و مقیل زمان استراحت است و لو اینکه توأم با خواب نباشد.مخصوصاً که اهل بهشت خواب
ندارند.
اللّ
􀀀
ه »: روم 27 :این کار بر او آسان است)و مثل ) « هُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ » : صفت تفضیل در اینجا براي خوبی ذاتی بکار رفته است.مثل
که معنی آن نیست که خدا از هر چیزي بزرگتر است زیرا خدا این قدر عظمت دارد که به هیچ چیز مقایسه نمی شود. « اکبر
بس معنی آن این است که:خدا بزرگ است.
مامِ 􀀀 ماءُ بِالْغَ 􀀀 وَ یَوْمَ تَشَقَّقُ السَّ
:قیامت روزي است که آسمان به ابر پوشیده شده و از هم شکافته میشود. شکافته شدن آسمان بخاطر نزول فرشتگان است،
چنان که می فرماید:
لائِکَهُ تَنْزِیلًا 􀀀 وَ نُزِّلَ الْمَ
:ابن عباس گوید:آسمان اول شکافته میشود و اهل آن که از همۀ جن و انس بیشترند،فرود می آیند.سپس آسمان دوم شکافته
می شود و اهل آن که از همۀ اهل آسمان اول و زمین بیشترند فرو می آیند و همچنین تا آسمان هفتم...
منِ􀀀 اَلْمُلْکُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ لِلرَّحْ
:ملک و سلطنت حقیقی در روز قیامت،همان ملک خداست.در آن روز تمام قدرتها و سلطه ها زوال می پذیرد.برخی گفته
اند:سه
ص : 198
سلطنت داریم:سلطنت عظمت که مخصوص خداست و سلطنت دیانت که خدا میدهد و سلطنت جبر که از راه زور است.
کافِرِینَ عَسِیراً 􀀀 کانَ یَوْماً عَلَی الْ 􀀀 وَ
:قیامت روزي است که بر کافرین بسیار دشوار است.اما براي مؤمنین اینقدر سهل و زودگذر است که به اندازة یک نماز
خواندن طول و زحمت بیشتر ندارد.این آیه،بشارتی است براي مؤمنین.
ی یَدَیْهِ 􀀀 الظّ عَل
􀀀
وَ یَوْمَ یَعَضُّ الِمُ
:قیامت روزي است که ظالم-همچون عقبه بن ابی معیط-از فرط ندامت انگشت خود را می گزد.این است سرنوشت آنها که
براي خود دوستانی غیر از خدا بگیرند.عطاء گوید:اینقدر دستهاي خود را نیش می زنند که گوشت آن تا مرفق ریخته می
شود.
ا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا 􀀀 یَقُولُ ی
:ظالم در آن روز می گوید:کاش براه پیامبر رفته بودم و از هدایت او بهره مند شده بودم.
لاناً خَلِیلًا 􀀀 ی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُ 􀀀 ا وَیْلَت 􀀀ی
:کاش پیامبر را اطاعت می کردم و ابی- یا شیطان-را بدوستی خود بر نمیگزیدم! اگر مقصود از ظالم،همۀ ظلمه باشد،مقصود
هر دوستی است که انسان را از راه دین گمراه سازد.اگر میخواست همۀ گمراه کنندگان را-مثل فرعون و هامان و ابلیس و...-
ذکر کند،سخن طولانی می شد.از این جهت کلمۀ فلان را بکار برد که همه را شامل می شود.
جاءَنِی 􀀀 لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ
:او مرا از توجه بقرآن که بوسیلۀ پیامبر خدا بدست من رسیده بود،گمراه کرد.در اینجا این مطلب تمام می شود.بدنبال آن به
بیان مطلب مهم دیگري پرداخته،می فرماید:
سانِ خَذُولًا 􀀀 طانُ لِلْإِنْ 􀀀 کانَ الشَّیْ 􀀀 وَ
:شیطان انسان را خوار میکند.زیرا روز قیامت از او تبري می جوید و او را تسلیم کیفر می کند.
ذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً 􀀀 ا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا ه 􀀀 الَ الرَّسُولُ ی 􀀀 وَ ق
:پیامبر خدا در
ص : 199
پیشگاه حق لب به شکایت گشوده،عرض کرد:خدایا اینها قرآن را تکذیب کردند و از توجه به مضامین آن خودداري
کردند.برخی گفته اند:فعل ماضی در اینجا به معنی مضارع است.یعنی در روز قیامت پیامبر خدا شکایت می کند که اینها
بقرآن مجید توجه نداشتند.
ص : 200
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 31 تا 40
اشاره
لا نُزِّلَ عَلَیْهِ اَلْقُرْآنُ جُمْلَهً 􀀀 الَ اَلَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ 􀀀 ادِیاً وَ نَصِ یراً ( 31 ) وَ ق 􀀀 ی بِرَبِّکَ ه 􀀀 ا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُ  وا مِنَ اَلْمُجْرِمِینَ وَ کَف 􀀀 ذلِکَ جَعَلْن 􀀀 وَ کَ
اكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً ( 33 ) اَلَّذِینَ یُحْشَرُونَ 􀀀 إِلاّ جِئْن
􀀀
لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ 􀀀 اهُ تَرْتِیلًا ( 32 ) وَ 􀀀 ؤادَكَ وَ رَتَّلْن 􀀀 ذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُ 􀀀 احِ دَهً کَ 􀀀و
( ارُونَ وَزِیراً ( 35 􀀀 خاهُ ه 􀀀 ا مَعَهُ أَ 􀀀 ابَ وَ جَعَلْن 􀀀 ا مُوسَی اَلْکِت 􀀀 کاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلًا ( 34 ) وَ لَقَدْ آتَیْن 􀀀 ئِکَ شَرٌّ مَ 􀀀 ی جَهَنَّمَ أُوْل 􀀀 ی وُجُوهِهِمْ إِل 􀀀 عَل
لِلنّ آیَهً وَ
اسِ􀀀 ج اهُمْ 􀀀 اهُمْ وَ عََلْن 􀀀 لَمّ کَ ذَّبُوا اَلرُّسُلَ أَغْرَقْن
ا 􀀀 قَو نُوحٍ فَدَمَّرْن تَدْمِیراً ( 36 ) وَ مَْ اهُم 􀀀 اتِن 􀀀 بِآی ا􀀀 ا إِلَی اَلْقَوْمِ اَلَّذِینَ کَ ذَّبُوا 􀀀 فَقُلْنَا اِذْهَب
ا􀀀 الَ وَ کُ  لا تَبَّرْن 􀀀 ا لَهُ اَلْأَمْث 􀀀 ذلِکَ کَثِیراً ( 38 ) وَ کُ  لا ضَرَبْن 􀀀 حابَ اَلرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ 􀀀 اداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْ 􀀀 ذاباً أَلِیماً ( 37 ) وَ ع 􀀀 لِلظّ عَ
􀀀
ا الِمِینَ 􀀀 أَعْتَدْن
( لا یَرْجُونَ نُشُوراً ( 40 􀀀 کانُوا 􀀀 ا بَلْ 􀀀 تَتْبِیراً ( 39 ) وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَی اَلْقَرْیَهِ اَلَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ اَلسَّوْءِ أَ فَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَه
ص : 201
ترجمه:
همچنین براي هر پیامبري دشمنی از مجرمین قرار دادیم و هدایت و یاري خدا ترا بس است.آنها که کافر شدند،گفتند:چرا
قرآن یکباره نازل نشد؟قرآن را تدریجاً نازل کردیم براي اینکه قلب ترا استوار گردانیم و قطعات آن را بدنبال یکدیگر نازل
کردیم و استوار گردانیدیم.هیچ مثلی در ابطال تو نمی آورند مگر اینکه ما در برابر آن حق و چیزي که تفسیر آن نیکوتر است
بتو دادیم.آنها که بصورت به جهنم برده می شوند،مکانشان بدتر و خود گمراه ترند.ما به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون
را وزیرش ساختیم و گفتیم:بسوي قومی بروید که آیات ما را تکذیب کردند و ما آن قوم را هلاك کردیم.و قوم نوح را که
تکذیب پیامبران کردند،غرق ساختیم و آنها را براي مردم نشانی قرار دادیم.و براي ستمکاران عذاب دردناکی مهیا کردیم.و
عاد و ثمود و اصحاب رس و اقوام بسیاري در فاصلۀ میان آن.همه را مثل زده ایم و همه را هلاك کرده ایم.آنها بر قریه اي که
باران بد بر آن بارید،گذشته اند.
آیا آن قریه را نمیدیدند؟ولی آنها امید قیامت ندارند.
لغت:
عدو:دشمن کینه توز.
ترتیل:بیان کردن با استواري و فاصله تدمیر:هلاك کردن
ص : 202
رس:چاهی که سنگ چینی نشده باشد تتبیر:هلاك کردن
اعراب:
ادِیاً وَ نَصِیراً 􀀀ه
اداً وَ ثَمُودَ... :عطف 􀀀 ی وُجُوهِهِمْ :در محل نصب و حال وَ ع 􀀀 عَل « الحق » :حال یا تمیز جمله:حال احسن:مجرور و عطف بر
مَطَرَ السَّوْءِ :مفعول مطلق « اعتدنا » یا بر « جعلناهم » بر
مقصود:
اکنون در تسلیت خاطر پیامبر می فرماید:
ا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُ  وا مِنَ الْمُجْرِمِینَ 􀀀 ذلِکَ جَعَلْن 􀀀 وَ کَ
:همانطوري که مشرکین قوم ترا تکذیب میکنند و ما آنها را دشمن تو ساخته ایم،پیامبران پیش از تو نیز تکذیب می شدند و ما
مجرمین را دشمن آنها ساخته بودیم.مقصود این است که پیامبران را وادار کردیم که آنها را دعوت به ایمان کنند و دین
باطلشان را مذمت کنند.اینکار سبب دشمنی آنها می شد.بنا بر این مثل این است که خدا آنها را بدشمنی با پیامبران واداشته
است.
ادِیاً وَ نَصِیراً 􀀀 ی بِرَبِّکَ ه 􀀀 وَ کَف
:خداوند که ترا هدایت به حق و دوستان خود را یاري میکند،براي تو کافی است.
احِدَهً 􀀀 لا نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَهً و 􀀀 الَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ 􀀀 وَ ق
ؤادَكَ :قرآن را قطعه 􀀀 ذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُ 􀀀 :کفار به پیامبر خدا گفتند:چرا قرآن هم مثل تورات و انجیل و زبور یک جا نازل نشد؟ کَ
قطعه و بصورت متفرق بر تو نازل کردیم تا قلبت را قوي کنیم و بر بصیرت تو بیفزائیم.گویند:علت اینکه کتابهاي دیگر یک
جا نازل می شد این بود که پیامبران پیشین می خواندند و می نوشتند.از اینجهت
ص : 203
بصورت مکتوب یک جا نازل می شد.اما پیامبر اسلام امی بود، نمی خواند و نمینوشت از اینجهت قرآن تدریجاً بر او نازل
شد.وانگهی قرآن ناسخ و منسوخ دارد و به سؤالات مختلفی که شده است،جواب داده و نیز وضعی را انکار میکند یا از
جریانی خبر میدهد.همۀ اینها ایجاب میکرد که قرآن تدریجاً نازل شود.
اهُ تَرْتِیلًا 􀀀 وَ رَتَّلْن
:قرآن را بروشنی بیان کردیم و قطعات آن را قسمت قسمت بر تو نازل کردیم.
در روایت است که پیامبر خدا به ابن عباس فرمود:وقتی قرآن میخوانی به ترتیل بخوان.پرسید:ترتیل چیست؟فرمود:آشکار و
روشن بیان کن و مثل خرماي خشک و غیر قابل استفاده پراکنده اش نکن و مثل شعر تند مخوان.بر سر مطالب عجیبش توقف
کنید و دلها را به جنبش در آورید و همّ شما این نباشد که به آخر سوره برسید.
اكَ بِالْحَقِّ وَ أَحْسَنَ تَفْسِیراً 􀀀 إِلاّ جِئْن
􀀀
لا یَأْتُونَکَ بِمَثَلٍ 􀀀 وَ
:هر مثلی مشرکین براي ابطال و دشمنی تو می آورند،ما نیز کلام حقی بر تو نازل می کنیم که مثل آنها را ابطال کند و از مثل
آنها از لحاظ روشنی و تفسیر بهتر و نیکوتر باشد.
ی جَهَنَّمَ 􀀀 ی وُجُوهِهِمْ إِل 􀀀 اَلَّذِینَ یُحْشَرُونَ عَل
:این کفار مکه،بصورت بسوي جهنم کشیده می شوند.در بارة پیامبر خدا و اصحابش می گفتند:اینها بدترین خلق خدایند.خدا
هم در بارة آنها فرمود:
کاناً وَ أَضَلُّ سَبِیلًا 􀀀 ئِکَ شَرٌّ مَ 􀀀 أُوْل
:جایگاه اینان بدتر و از لحاظ دین و طریقت گمراه ترین مردمانند.
در روایت است که کسی از پیامبر خدا پرسید:چگونه کافر به پیشانی به جهنم برده میشود؟فرمود:خدایی که او را بر دو پا راه
می برد،قادر است که در قیامت او را بر صورت راه ببرد.اکنون در بارة پیامبران و امم ایشان میفرماید:
ارُونَ وَزِیراً 􀀀 خاهُ ه 􀀀 ا مَعَهُ أَ 􀀀 ابَ وَ جَعَلْن 􀀀 ا مُوسَی الْکِت 􀀀 وَ لَقَدْ آتَیْن
:ما به موسی تورات دادیم و برادرش هارون را مأمور کردیم که در کار تبلیغ رسالت و حمایت او با او باشد.
ص : 204
اهُمْ تَدْمِیراً 􀀀 ا فَدَمَّرْن 􀀀 اتِن 􀀀 ا إِلَی الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآی 􀀀 فَقُلْنَا اذْهَب
:آنها را بسوي فرعون و قومش که به تکذیب آیات ما پرداخته بودند،فرستادیم،موسی و هارون مأموریت خود را انجام
دادند.ولی فرعون و قومش سخن آنها را نشنیدند و نبوت آنها را منکر شدند و ما آنها را بنحوي شگفت انگیز هلاك کردیم.
اهُمْ 􀀀 لَمّ کَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْن
ا􀀀 قَو نُوحٍ وَ مَْ
:قوم نوح را به وسیلۀ طوفان و آبی که از آسمان می بارید و از زمین می جوشید غرق کردیم و این بعد از آنی بود که پیامبران
را تکذیب کرده بودند.زجاج گوید:تکذیب یک پیامبر تکذیب همۀ انبیاء است.
لِلنّ آیَهً
اسِ􀀀 ج اهُمْ 􀀀 وَ عََلْن
:و آنها را وسیلۀ عبرت و اندرز مردم ساختیم.
ذاباً أَلِیماً 􀀀 لِلظّ عَ
􀀀
ا الِمِینَ 􀀀 وَ أَعْتَدْن
:براي ستمکاران غیر از عذاب دنیا عذابی دردناك در آخرت مهیا کرده ایم.
حابَ الرَّسِّ 􀀀 اداً وَ ثَمُودَ وَ أَصْ 􀀀 وَ ع
:همچنین عاد و ثمود و قومی که پیامبر خود را در چاه افکندند هلاك کردیم.
برخی گویند:اصحاب رس گله دار بودند و چاهی داشتند که از آب آن استفاده میکردند و بتها را می پرستیدند.خداوند شعیب
را بسوي آنها فرستاد و تکذیبش کردند.آب چاه فرو رفت و زمین آنها را بلعید.برخی گویند:رس قریه اي بود در یمامه که
مردم آن پیامبر خود را کشتند.برخی گویند:پیامبري داشتند بنام حنظله که او را کشتند و خدا هلاکشان کرد.
برخی گویند:رس چاهی بود در انطاکیه.مردم آن حبیب نجار را کشتند. از امام صادق روایت شده است که زنان این قوم
مساحقه می کردند.
ذلِکَ کَثِیراً 􀀀 وَ قُرُوناً بَیْنَ
:در فاصلۀ میان عاد و ثمود و اصحاب رس اقوام دیگري هم بودند که بواسطۀ تکذیب انبیاء هلاك شدند.قرن 70 یا 40 سال
است.
الَ 􀀀 ا لَهُ الْأَمْث 􀀀 وَ کُ  لا ضَرَبْن
:بهمۀ آنها گفتیم که اگر ایمان نیاورند عذاب بر آنها نازل می شود.برخی گویند:یعنی احکام دین و دنیا را براي آنها بیان
کردیم.
ص : 205
ا تَتْبِیراً 􀀀 وَ کُ  لا تَبَّرْن
:همۀ آنها را بواسطۀ تکذیب و انکارشان هلاك کردیم.
زجاج گوید:تتبیر قطعه قطعه کردن است.
وَ لَقَدْ أَتَوْا عَلَی الْقَرْیَهِ الَّتِی أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ
:کفار مکه از قریۀ قوم لوط که سنگباران شد،عبور کرده اند.
ا􀀀 أَ فَلَمْ یَکُونُوا یَرَوْنَه
لا یَرْجُونَ نُشُوراً :بلکه قریه را دیده اند و عبرت 􀀀 کانُوا 􀀀 :آیا این قریه را در مسافرتها ندیده اند که بترسند و عبرت بگیرند؟ بَلْ
نگرفته اند.
زیرا از قیامت نمی ترسند و امید پاداش ندارند و به نشئۀ بعد مؤمن نیستند تا از ارتکاب گناه خودداري کنند.
ص : 206
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 41 تا 50
اشاره
ا وَ سَوْفَ 􀀀 ا عَلَیْه 􀀀 لا أَنْ صَبَرْن 􀀀 ا لَوْ 􀀀 ا عَنْ آلِهَتِن 􀀀 کادَ لَیُضِ لُّن 􀀀 اَللّ رَسُولًا ( 41 ) إِنْ
􀀀
ذَا اَلَّذِي بَعَثَ هُ 􀀀 إِلاّ هُزُواً أَ ه
􀀀
ذا رَأَوْكَ إِنْ یَتَّخِ ذُونَکَ 􀀀 وَ إِ
واهُ أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلاً ( 43 ) أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ 􀀀 هَهُ هَ 􀀀 ذابَ مَنْ أَضَ لُّ سَبِیلاً ( 42 ) أَ رَأَیْتَ مَنِ اِتَّخَ ذَ إِل 􀀀 یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ اَلْعَ
ساکِناً 􀀀 شاءَ لَجَعَلَهُ 􀀀 ی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ اَلظِّلَّ وَ لَوْ 􀀀 امِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ( 44 ) أَ لَمْ تَرَ إِل 􀀀 إِلاّ کَالْأَنْع
􀀀
أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ
ارَ 􀀀 اتاً وَ جَعَلَ اَلنَّه 􀀀 اساً وَ اَلنَّوْمَ سُب 􀀀 ا قَبْضاً یَسِیراً ( 46 ) وَ هُوَ اَلَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اَللَّیْلَ لِب 􀀀 اهُ إِلَیْن 􀀀 ثُمَّ جَعَلْنَا اَلشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا ( 45 ) ثُمَّ قَبَضْ ن
مِمّ
ا􀀀 نُس اءً طَهُوراً ( 48 ) لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَهً مَیْتاً وَ ْقِیَهُ 􀀀 ماءِ م 􀀀 أَنْزَلْن مِنَ اَلسَّ ا􀀀 بَی یَدَيْ رَحْمَتِهِ وَ احَ بُشْراً نَْ 􀀀 نُشُوراً ( 47 ) وَ هُوَ اَلَّذِي أَرْسَلَ اَلرِّی
( إِلاّ کُفُوراً ( 50
􀀀
اَلنّ
اسِ􀀀 أَکْث ی رَُ 􀀀 اهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا فَأَب 􀀀 اسِیَّ کَثِیراً ( 49 ) وَ لَقَدْ صَرَّفْن 􀀀 اماً وَ أَن 􀀀 ا أَنْع 􀀀 خَلَقْن
ص : 207
ترجمه:
هنگامی که ترا ببینند،ترا استهزاء می کنند،آیا این است کسی که خدا او را به رسالت برگزیده است؟اگر در برابر او صبر
نمیکردیم میخواست ما را از خدایانمان گمراه کند.هنگامی که عذاب را بنگرند،خواهند دانست که کی گمراه تر است؟آیا
کسی که هواي خود را خداي خود گرفت،دیدي؟آیا تو وکیل اویی؟آیا گمان میکنی که اکثر آنها می شنوند یا تعقل می
کنند؟نیستند مگر مثل چارپایان.بلکه گمراه ترند.
آیا ندیدي که خدایت چگونه سایه را گسترش داد؟اگر میخواست ساکنش میکرد.
آن گاه خورشید را بر سایه دلیل ساختیم.آن گاه سایه را به آسانی کم کردیم.اوست که شب را پوشش شما و خواب را
آسایش شما و روز را موقع پراکنده شدن شما قرار داد.اوست که بادها را در جلو رحمت خود بشارت دهنده قرار داد و از
آسمان آب ظاهر کننده نازل کردیم تا سرزمین مرده را بوسیلۀ آن زنده کنیم و چارپایان و انسانهاي بسیاري را بدان آب
بنوشانیم و باران را در میان آنها می گردانیم تا متذکر شوند و بیشتر مردم جز از کفران نعمت ابا کردند.
لغت:
قبض:جمع کردن یسیر:آسان سبات:استراحت نشر:پراکندن.
ص : 208
باشد.مثل کرسی و کراسی. « انسی » اناسی:جمع انسان(یاء عوض از نون است)اناسین هم گفته اند.ممکن است جمع
اعراب:
اللّ رَسُولًا
􀀀
ذَا الَّذِي بَعَثَ هُ 􀀀 أَ ه
حال است. « رسولا ». :عائد موصول محذوف است
کادَ 􀀀 إِنْ
تأکید است. « لیضلنا » تقدیر ضمیر شان.لام در « ان » :مخففه از
کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ
یا منصوب بنا بر مصدریت. « مد » حال از ضمیر « کیف »:
أَ لَمْ تَرَ
:رؤیت قلبی است یا رؤیت به چشم.
.« الریاح » بشرا:حال از
ا􀀀 مِمّ خَلَقْن
ا􀀀
:در محل نصب و حال.
مقصود:
در اینجا در وصف کفار که قبلا نیز در بارة آنها گفتگو کرد،می فرماید:
إِلاّ هُزُواً
􀀀
ذا رَأَوْكَ إِنْ یَتَّخِذُونَکَ 􀀀 وَ إِ
:هنگامی که ترا می بینند،مورد استهزاء قرارت میدهند و کوچکت شمرده،میگویند:
اللّ رَسُولًا
􀀀
ذَا الَّذِي بَعَثَ هُ 􀀀 أَ ه
:که خدا او را به پیامبري برگزیده است؟!آیا این است.
ا􀀀 ا عَنْ آلِهَتِن 􀀀 کادَ لَیُضِلُّن 􀀀 إِنْ
:میخواست ما را از پرستش خدایانمان باز دارد و گمراهمان کند و هلاکمان سازد.
ا􀀀 ا عَلَیْه 􀀀 لا أَنْ صَبَرْن 􀀀 لَوْ
:اگر در راه پرستش خدایان صبر نمیکردیم،ما را منحرف میکرد.
ذابَ مَنْ أَضَلُّ سَبِیلًا 􀀀 وَ سَوْفَ یَعْلَمُونَ حِینَ یَرَوْنَ الْعَ
:در اینجا آنها را تهدید کرده،می گوید:هنگامی که عذاب آخرت را به چشم بنگرند،خواهند دانست که کی بیشتر گرفتار
خطاست؟آنها یا مؤمنین؟پس از آن پیامبر خود را به تعجب واداشته، می فرماید:
واهُ 􀀀 هَهُ هَ 􀀀 أَ رَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِل
:آیا دیدي کسی را که از نهایت جهل هوي و هوس خود را خداي خود پنداشت؟برخی گویند:یعنی آیا دیدي کسی که
عبادت
ص : 209
خالق خود را ترك کرد و در برابر سنگی به نیایش پرداخت؟بنظر تو او چگونه آدمی است؟برخی گویند:کسی که اطاعت
هواي نفس خود کند،هواي خود را خداي خود ساخته است.
أَ فَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا
:آیا تو کفیل و حافظ اویی و او را از پیروي هوي و هوس و پرستش بت باز میداري؟یعنی تو چنین نیستی.برخی گویند:یعنی
آیا تو می توانی کسی را که فکر و تدبر نمیکند،هدایت کنی؟یعنی نمیتوانی.چون وکیل کسی است که کفایت کند و کفایت
کردن قدرت لازم دارد و قدرت کفایت، مخصوص خداست.
أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ
:آیا گمان میکنی اکثر آنها سخن ترا بقصد فهمیدن می شنوند یا در بارة گفتار و معجزات تو تعقل می کنند؟یعنی چنین
گمانی در بارة آنها نداشته باش.
امِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا 􀀀 إِلاّ کَالْأَنْع
􀀀
إِنْ هُمْ
:آنها مثل چهار پایانند که مطالب را می شنوند،اما تعقل نمیکنند.بلکه از چهارپایان هم گمراه ترند.زیرا تمکن بر معرفت دارند
و معرفت پیدا نمیکنند.اما چهارپایان تمکن ندارند.علاوه بر این حیوانات به الهام خدایی سود و زیان خود را تشخیص میدهند
و کاري که برایشان زیان داشته باشد،انجام نمیدهند.اما اینها راه هلاك و نجات را شناخته اند و از راه نجات فرار میکنند و در
پی گمراهیند.بنا بر این از حیوانات گمراه ترند.
پس از آن تشویق می کند که انسان در بارة دلائل یگانگی و قدرت کاملۀ خداوند بیندیشد،می فرماید:
ی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ 􀀀 أَ لَمْ تَرَ إِل
:خطاب به پیامبر و مقصود همۀ مکلفین است.یعنی آیا بکار خداي خود نمینگري که چگونه سایه را گسترش میدهد؟ مقصود
تحولات سایه است از بامداد تا شام. گسترش سایه بهنگامی است که خورشید مخفی باشد.هم چنان که سایۀ بهشت بواسطۀ
نبودن خورشید همیشه گسترده است.
ابو عبیده گوید:سایه آن چیزي است که بوسیلۀ آفتاب برچیده شود.مثل
ص : 210
گویند. « فیء » و دومی را « ظل » سایۀ صبح.یا آفتاب را برچیند،مثل سایۀ عصر.اولی را
سایۀ شب است که صحن گیتی را پوشانده است. « ظل » برخی گویند:منظور از
ساکِناً 􀀀 شاءَ لَجَعَلَهُ 􀀀 وَ لَوْ
اللّ عَلَیْکُمُ
􀀀
قُلْ أَ رَأَیْتُمْ إِنْ جَعَلَ هُ » : :اگر میخواست سایه را دائمی میکرد و بوسیلۀ آفتاب سایه را از بین نمی برد.چنان که میفرماید
بگو:آیا دیدید؟اگر خدا شب را تا روز قیامت بر سر شما ادامه میداد:قصص 71 ) این آیه دلالت ) « امَهِ 􀀀 ی یَوْمِ الْقِی 􀀀 اللَّیْلَ سَرْمَداً إِل
دارد بر اینکه اگر خدا بخواهد خورشید را از حرکت باز میدارد تا سایه همیشه ثابت بماند و این بر خلاف گفتار فلاسفه است
.(1)
ثُمَّ جَعَلْنَا الشَّمْسَ عَلَیْهِ دَلِیلًا
:آن گاه خورشید را بر سایه دلیل قرار دادیم.
ابن عباس گوید:خورشید دلیل سایه است.زیرا اگر آفتاب نبود،سایه شناخته نمیشد.همه چیز بضدش شناخته می شود.برخی
گویند:یعنی خورشید را دلیل سایه کردیم زیرا با آمدن خورشید سایه از بین می رود.برخی گویند:دلیل بودن خورشید نسبت
به سایه بخاطر این است که وقتی خورشید برآید،سایه کم میشود و وقتی خورشید در سراشیبی قرار میگیرد،سایه زیاد
است.یعنی خورشید را با سایه دلیل یگانگی خود قرار دادیم. « مع » به معنی « علی »: میشود.برخی گویند
ا قَبْضاً یَسِیراً 􀀀 اهُ إِلَیْن 􀀀 ثُمَّ قَبَضْن
:آن گاه سایه را با بر آمدن آفتاب جمع کردیم.
زیرا با بالا آمدن خورشید،سایه کم میشود.در اینجا بیان میکند که این کار بر خداوند آسان است.برخی گویند:یعنی سایه را
در نهان جمع می کنیم.زیرا سایه یکباره از بین نمی رود،بلکه تدریجاً برچیده می شود.
اساً 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ لِب
:خدا کسی است که شب را براي شما
ص : 211
1) -مؤلف بر حسب هیئت بطلمیوسی که زمین را مرکز و خورشید را متحرك میداند، سخن گفته است.لکن بر حسب -1
هیئت جدید زمین متحرك و برگرد خورشید می چرخد.البته اصل مطلب صحیح است.یعنی اگر خدا بخواهد زمین را از
حرکت وضعی باز میدارد و در نتیجه شب یا سایه ثابت می ماند.
پوشش قرار داد تا از خستگی روز استراحت کنید.در جاي دیگر می فرماید:
اتاً :و خواب را وسیلۀ راحت جسمانی شما قرار داد. 􀀀 شب براي این است که در آن بیارامید:یونس 67 ) وَ النَّوْمَ سُب ) « لِتَسْکُنُوا فِیهِ »
ارَ نُشُوراً 􀀀 وَ جَعَلَ النَّه
:و روز را براي پراکنده شدن شما در روي زمین و تحصیل معاش،قرار داد.
احَ بُشْراً بَیْنَ یَدَيْ رَحْمَتِهِ 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّی
:و بادها را فرستاد تا شما را بشارت دهند به نزول باران رحمتش.
اءً طَهُوراً 􀀀 ماءِ م 􀀀 ا مِنَ السَّ 􀀀 وَ أَنْزَلْن
:و از آسمان آبی نازل کردیم که پاك است و پاك کننده و شما را از نجاست و حدث پاك می سازد.
لِنُحْیِیَ بِهِ بَلْدَهً مَیْتاً
:تا سرزمین هاي خشک را بوسیلۀ رویش گیاه ها و گلها حیات ببخشیم.
اسِیَّ کَثِیراً 􀀀 اماً وَ أَن 􀀀 ا أَنْع 􀀀 مِمّ خَلَقْن
ا􀀀 نُس وَ قِْیَهُ
:و نیز چهار پایان و بسیاري از انسانها را بوسیلۀ آن سیرآب گردانیم.
اهُ بَیْنَهُمْ لِیَذَّکَّرُوا 􀀀 وَ لَقَدْ صَرَّفْن
:ما باران را در میان اهل زمین تقسیم می کنیم و اجازه نمیدهیم که همیشه یک جا ببارد یا در یک جا هیچگاه نبارد.البته بر
حسب مصلحت باران را نسبت به بعضی از مناطق کم و زیاد می کنیم.هدف ما این است که مردم در اینباره فکر کنند و بر
وسعت قدرت ما استدلال نمایند و بدانند که جز ما کسی سزاوار پرستش نیست.
إِلاّ کُفُوراً
􀀀
النّ
اسِ􀀀 أَکْث ی رَُ 􀀀 فَأَب
:بیشتر این مردم کفران نعمت می کنند و راه انکار می پیمایند.
ص : 212
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 51 تا 60
اشاره
ذا عَذْبٌ 􀀀􀀀 اداً کَبِیراً ( 52 ) وَ هُوَ اَلَّذِي مَرَجَ اَلْبَحْرَیْنِ ه 􀀀 جاهِدْهُمْ بِهِ جِه 􀀀 کافِرِینَ وَ 􀀀 تُطِعِ اَلْ 􀀀 ا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ نَذِیراً ( 51 ) فَلا 􀀀 ا لَبَعَثْن 􀀀 وَ لَوْ شِئْن
کانَ 􀀀 ماءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَ باً وَ صِ هْراً وَ 􀀀 ما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً ( 53 ) وَ هُوَ اَلَّذِي خَلَقَ مِنَ اَلْ 􀀀 جاجٌ وَ جَعَلَ بَیْنَهُ 􀀀 ذا مِلْحٌ أُ 􀀀􀀀 راتٌ وَ ه 􀀀فُ
إِلاّ مُبَشِّراً وَ
􀀀
اكَ 􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀 ی رَبِّهِ ظَهِیراً ( 55 ) وَ م 􀀀 کافِرُ عَل 􀀀 کانَ اَلْ 􀀀 لا یَضُ رُّهُمْ وَ 􀀀 لا یَنْفَعُهُمْ وَ 􀀀 ا 􀀀 اَللّ م
􀀀
رَبُّکَ قَدِیراً ( 54 ) وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ
یَمُوتُ وَ سَبِّحْ 􀀀 ی رَبِّهِ سَبِیلًا ( 57 ) وَ تَوَکَّلْ عَلَی اَلْحَیِّ اَلَّذِي لا 􀀀 شاءَ أَنْ یَتَّخِ ذَ إِل 􀀀 إِلاّ مَنْ
􀀀
ا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ 􀀀 نَذِیراً ( 56 ) قُلْ م
منُ􀀀 ي عَلَی اَلْعَرْشِ اَلرَّحْ 􀀀 أَیّ ثُمَّ اِسْتَو
امٍ 􀀀 ب فِی سِتَّهِ ما􀀀 ا یَْنَهُ 􀀀 اتِ وَ اَلْأَرْضَ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 ادِهِ خَبِیراً ( 58 ) اَلَّذِي خَلَقَ اَلسَّ 􀀀 ی بِهِ بِذُنُوبِ عِب 􀀀 بِحَمْدِهِ وَ کَف
( ادَهُمْ نُفُوراً ( 60 􀀀 ا وَ ز 􀀀 ما تَأْمُرُن 􀀀 منُ أَ نَسْجُدُ لِ 􀀀 الُوا وَ مَا اَلرَّحْ 􀀀 منِ ق 􀀀 ذا قِیلَ لَهُمُ اُسْجُدُوا لِلرَّحْ 􀀀 فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً ( 59 ) وَ إِ
ص : 213
ترجمه:
اگر بخواهیم در هر قریه اي ترساننده اي مبعوث می کنیم.کافرین را اطاعت مکن و با آنها جهادي بزرگ کن.اوست که دو
دریا را در یک مسیر به جریان در آورد.
این است آب شیرین خوشگوار و این است آب شور نمکین و میان آنها برزخی قرار داد و آنها را از آمیختن بیکدیگر محروم
گردانید.اوست که از آب بشري آفرید و او را خویشاوندي و دامادي قرار داد و خدایت قادر است.جز خدا چیزي را پرستش
می کنند که آنها را نفع و ضرر نمی رساند و کافر مخالف خداست.ما ترا نفرستادیم مگر بشارت دهنده و ترساننده.بگو:بر
اینکار،اجري از شما نمیخواهم مگر کسی که بخواهد با دادن مال راهی بسوي خدایش اتخاذ کند.بر زنده اي که نمیمیرد،
توکل کن و او را به ستایشش تسبیح کن و کافی است که خدا به گناهان بندگانش آگاه است.او که آسمانها و زمین و آنچه
ما بین آنهاست در شش روز آفرید.آن گاه خداوند بر عرش مستولی شد.پس از خداوند که خبیر است،سؤال کن.هنگامی که
به آنها گفته شود،براي رحمان سجده کنید،گویند:رحمان چیست؟آیا بخاطر اینکه تو ما را امر میکنی،سجده کنیم؟این دعوت
بر تنفر آنها افزود.
قرائت:
بر میگردد. « الرحمن » تأمرنا:حمزه و کسایی به یاء و دیگران به تاء خوانده اند.بنا بر قرائت اول ضمیر فعل به
لغت:
مرج:خلط:
ص : 214
عذب:گوارا.
فرات:گواراترین آب.
ملح اجاج:شوري زیاد.
نسب:خویشاوندي.
صهر:دامادي.
اعراب:
راتٌ􀀀 ذا عَذْبٌ فُ 􀀀􀀀ه
است. « مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ » ذو الحال « جاجٌ 􀀀 مِلْحٌ أُ » :مبتداء و خبر در محل نصب و حال و همچنین
مُبَشِّراً وَ نَذِیراً
:حال.
شاءَ 􀀀 مَنْ
است. « کم » :مستثنی است و مستثنی منه
أَنْ یَتَّخِذَ
.« شاء » :در محل نصب و مفعول
لا یَمُوتُ 􀀀 اَلَّذِي
:در محل جر یا نصب.
.« استوي » یا فاعل « استوي » الرحمن:مبتداء(خبر آن فاسأل)یا خبر مبتداء محذوف یا بدل از ضمیر
مقصود:
ا فِی کُلِّ قَرْیَهٍ نَذِیراً 􀀀 ا لَبَعَثْن 􀀀 وَ لَوْ شِئْن
:اگر میخواستیم در هر قریه اي ترساننده اي مبعوث می کردیم تا آنها را بترساند.ولی ما ترا که منزلتت بزرگ است براي همۀ
قریه ها برگزیدیم.برخی گویند:یعنی ما قدرت داریم که ترسانندگان را میان آنها تقسیم کنیم،هم چنان که باران را تقسیم می
کنیم.لکن کارهاي ما مطابق عالیترین مصلحت هاست.از این جهت ترا بسوي همۀ مردم مبعوث کردیم.
کافِرِینَ 􀀀 لا تُطِعِ الْ 􀀀 فَ
:کافران را در آنچه از تو میخواهند که با آنها نرمی کنی و در برابرشان تسلیم شوي،اطاعت نکن.
اداً کَبِیراً 􀀀 جاهِدْهُمْ بِهِ جِه 􀀀 وَ
:و در راه خدا بوسیلۀ قرآن با آنها جهادي شدید کن.از این آیه بر می آید که بهترین و بزرگترین جهاد در پیشگاه خدا،جهاد
کسانی
ص : 215
است که شبهه هاي دشمنان دین را باطل میکنند.ممکن است این حدیث:
از جهاد کوچکتر برگشتیم.بر شما باد به جهاد بزرگتر)ناظر به همین حقیقت ) « رجعنا من الجهاد الاصغر فعلیکم بالجهاد الاکبر »
باشد.
وَ هُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ
:خداست که دو دریا را در مجرایشان به حرکت در آورد.با اینکه آب این دو دریا با یکدیگر برخورد دارند،اما مخلوط نمی
شوند.
آب شور جداست.آب شیرین هم جداست.
جاجٌ 􀀀 ذا مِلْحٌ أُ 􀀀􀀀 راتٌ وَ ه 􀀀 ذا عَذْبٌ فُ 􀀀􀀀ه
:یکی از دو دریا شیرین و گوارا و دیگري شور و بد طعم است.
ما بَرْزَخاً وَ حِجْراً مَحْجُوراً 􀀀 وَ جَعَلَ بَیْنَهُ
:در میان آنها از قدرت خویش فاصله اي قرار داد که هیچکدام با یکدیگر مخلوط نمیشوند و آب شور آب شیرین را فاسد
نمیکند.
ماءِ بَشَراً 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْ
:اوست که از نطفه انسان را آفرید.برخی گویند:مقصود آدم است که از خاك آفریده شده و خاك هم از آب.
فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً
:و این بشر را صاحب خویشاوندي و دامادي قرار داد.
برخی گویند:نسب کسی است که نشود با او ازدواج کرد و صهر کسی است که بشود با او ازدواج کرد.مثل دختر عمو و دختر
نساء 23 )بیان ) «... اتُکُمْ 􀀀 حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّه » : دایی.برخی گویند:نسب هفت قسم و صهر پنج قسم است.اینها را خداوند در آیۀ
کرده است.برخی گویند:نسب پسر و صهر دختر است.یعنی از نطفه پسر و دختر آفرید.
ابن سیرین گوید:این آیه در بارة پیامبر(ص)و علی(ع)نازل شده است که دختر خود فاطمه را بعلی داد.علی هم پسر عموي
اوست و هم دامادش.بنا بر این هم نسب است و هم صهر.
کانَ رَبُّکَ قَدِیراً 􀀀 وَ
:خدا بر هر چه اراده کند قادر است.
لا یَضُرُّهُمْ 􀀀 لا یَنْفَعُهُمْ وَ 􀀀 ا 􀀀 اللّ م
􀀀
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ
:چیزهایی غیر خدا پرستش میکنند که براي آنها سود و زیانی ندارند.
ص : 216
ی رَبِّهِ ظَهِیراً 􀀀 کافِرُ عَل 􀀀 کانَ الْ 􀀀 وَ
:کافر مخالف خدا و پشتیبان شیطان است در راه معصیت.زیرا بت پرستی آنها کمک شیطان است،برخی گویند:یعنی کافر خدا
خدا را پشت سر انداختید و کوچک ) « اءَکُمْ ظِهْرِیا 􀀀 وَ اتَّخَ ذْتُمُوهُ وَر » : را کوچک می شمارد و او را پشت سر می اندازد.نظیر
شمردید:هود 92 )معنی اول بهتر است.گویند:
منظور از کافر ابو جهل است.
إِلاّ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً
􀀀
اكَ 􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀 وَ م
:ترا نفرستادیم مگر براي اینکه مردم را نوید به بهشت دهی و از جهنم بترسانی.
ا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ 􀀀 قُلْ م
:من در مقابل قرآن و تبلیغ وحی از شما مزدي نمیخواهم.
ی رَبِّهِ سَبِیلًا 􀀀 شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِل 􀀀 إِلاّ مَنْ
􀀀
:لکن مانع شما نیستم که مال خود را در راه رضاي خدا انفاق کنید.بلکه شما را بر اینکار تشویق می کنم.این مطلب دلیل
صدق پیامبر است.زیرا اگر مزدي از آنها میخواست،می گفتند:میخواهد مال ما را از ما بگیرد.
لا یَمُوتُ 􀀀 وَ تَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِي
:امور خود را بخدایی تفویض کن که نمیمیرد و انتقام ترا می گیرد و لو مدتها بگذرد.
وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ
:خدا را ستایش کن و از عیب و نقص منزه بشناس.یعنی بگو:
للّ حمداً یکافئ نعمه فی عظیم المنزله و
􀀀
للّ علی نعمه و احسانه الذي لا یقدر علیه غیره الحمد ه
􀀀
للّ رب العالمین الحمد ه
􀀀
الحمد ه »
و غیر از آن.برخی گویند:یعنی خدا را پرستش کن و در برابرش نماز بگزار و شکر نعمتهایش را بجاي آور. « علو الرتبه
ادِهِ خَبِیراً 􀀀 ی بِهِ بِذُنُوبِ عِب 􀀀 وَ کَف
:کافی است که خدا بگناه بندگان داناست و آنها را محاسبه میکند و کیفر میدهد.پس سزاوار است که از او بترسند.
منُ􀀀 ي عَلَی الْعَرْشِ الرَّحْ 􀀀 أَیّ ثُمَّ اسْتَو
امٍ 􀀀 ب فِی سِتَّهِ ما􀀀 ا یَْنَهُ 􀀀 اتِ وَ الْأَرْضَ وَ م 􀀀 ماو 􀀀 اَلَّذِي خَلَقَ السَّ
:خدایی که آسمانها و زمین و آنچه ما بین آنهاست در شش روز آفرید و بر عرش مستولی گشت.(تفسیر این قسمت در سوره
اعراف گذشت) فَسْئَلْ بِهِ خَبِیراً :در بارة معنی آن اختلاف است.برخی گویند:یعنی از خدا بپرس
ص : 217
که خبیر است(باء به معنی عن).برخی گویند.یعنی در بارة خدا از محمد(ص)بپرس که عالم و آگاه است.برخی گویند:یعنی با
سؤال خود از کسی بخواه که ترا از حق آگاه گرداند.
منُ􀀀 الُوا وَ مَا الرَّحْ 􀀀 منِ ق 􀀀 ذا قِیلَ لَهُمُ اسْجُدُوا لِلرَّحْ 􀀀 وَ إِ
:هنگامی که به آنها گفته شود در برابر خداوند رحمان سجده کنید،گویند:رحمان چیست؟یعنی ما رحمان را نمی شناسیم.
زجاج گوید:رحمان یکی از اسماء خداست که در کتاب پیشین ذکر شده و عرب آن را نمیشناخته است.این کلمه مبالغه در
صفت رحمت است.یعنی کسی که هیچ رحمتی فوق رحمت او نیست.
ا􀀀 ما تَأْمُرُن 􀀀 أَ نَسْجُدُ لِ
ادَهُمْ نُفُوراً :آنها با شنیدن نام رحمان بر نفرتشان نسبت به حق 􀀀 :آیا در برابر کسی سجده کنیم که تو ما را امر می کنی؟ وَ ز
افزوده شد و از قبول قول پیامبر خودداري کردند.
نظم آیات:
در این آیات،این نکته را بیان کرد که بواسطۀ مراعات حسن تدبیر و اکرام و اجلال پیامبر،او را به تنهایی به رسالت خود
« ا􀀀 وَ لَقَدْ صَ رَّفْن » : برگزید.زیرا در این کار حکمت و مصالحی بود که تنها خودش میدانست.بنا بر این ارتباط این آیات با آیۀ
محرز است.نکتۀ دیگري که با تصریف آیات ارتباط دارد،این است که دو دریا را در یک مجري به جریان در آورده،بدون
اینکه با یکدیگر مخلوط شوند و این دلیل است بر یگانگی خداوند و کمال قدرتش.بدنبال این مطالب به اعراض آنها از آیات
پس از آن بیان کرد که منظور از تصریف آیات،خیر و « اللّ
􀀀
وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ هِ... » : و دلایل به دیدة تعجب می نگرد و میگوید
بخصوص که رسول از مردم مزد نمیخواهد و بنا بر این نباید از او تنفر جویند.او کسی است «... اكَ􀀀 ا أَرْسَلْن 􀀀 وَ م » : احسان است
ی بِهِ 􀀀 وَ کَف » : که به خدا توکل می کند و علم به مصالح را به او محول می سازد.به دنبال این مطالب به تهدید پرداخت و فرمود
زیرا وقتی که از گناهان آنها غافل نباشد،از کیفرشان نیز غافل نیست. « ادِهِ خَبِیراً 􀀀 بِذُنُوبِ عِب
ص : 218
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 61 تا 70
اشاره
ادَ أَنْ یَذَّکَّرَ 􀀀 ارَ خِلْفَهً لِمَنْ أَر 􀀀 راجاً وَ قَمَراً مُنِیراً ( 61 ) وَ هُوَ اَلَّذِي جَعَلَ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّه 􀀀 ا سِ 􀀀 ماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فِیه 􀀀 ارَكَ اَلَّذِي جَعَلَ فِی اَلسَّ 􀀀تَب
لاماً ( 63 ) وَ اَلَّذِینَ یَبِیتُونَ 􀀀 الُوا سَ 􀀀 جاهِلُونَ ق 􀀀 خاطَبَهُمُ اَلْ 􀀀 ذا 􀀀 منِ اَلَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی اَلْأَرْضِ هَوْناً وَ إِ 􀀀 ادُ اَلرَّحْ 􀀀 ادَ شُکُوراً ( 62 ) وَ عِب 􀀀 أَوْ أَر
اماً 􀀀 ساءَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُق 􀀀 ا 􀀀 راماً ( 65 ) إِنَّه 􀀀 کانَ غَ 􀀀 ا 􀀀 ذابَه 􀀀 ذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَ 􀀀 عَنّ عَ
ا􀀀 اِص اماً ( 64 ) وَ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا ْرِفْ 􀀀 لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِی
لا یَقْتُلُونَ اَلنَّفْسَ 􀀀 هاً آخَرَ وَ 􀀀 اَللّ إِل
􀀀
لا یَدْعُونَ مَعَ هِ 􀀀 واماً ( 67 ) وَ اَلَّذِینَ 􀀀 ذلِکَ قَ 􀀀 کانَ بَیْنَ 􀀀 ذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا وَ 􀀀 66 ) وَ اَلَّذِینَ إِ )
إِلاّ مَنْ
􀀀
( اناً ( 69 􀀀 امَهِ وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُه 􀀀 ذابُ یَوْمَ اَلْقِی 􀀀 ضاعَفْ لَهُ اَلْعَ 􀀀 اماً ( 68 ) یُ 􀀀 ذلِکَ یَلْقَ أَث 􀀀 لا یَزْنُونَ وَ مَنْ یَفْعَلْ 􀀀 إِلاّ بِالْحَقِّ وَ
􀀀
اَللّ
􀀀
اَلَّتِی حَرَّمَ هُ
( اَللّ غَفُوراً رَحِیماً ( 70
􀀀
کانَ هُ 􀀀 اتٍ وَ 􀀀 اتِهِمْ حَسَن 􀀀 اَللّ سَیِّئ
􀀀
ئِکَ یُبَدِّلُ هُ 􀀀 صالِحاً فَأُوْل 􀀀 ابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا 􀀀ت
ص : 219
ترجمه:
بزرگ است خدایی که در آسمان برجها قرار داد و در آن چراغی و ماهی نور- بخش آفرید،اوست که شب و روز را جانشین
یکدیگر قرار داد،براي کسی که بخواهد متذکر شود یا سپاسگزار باشد.بندگان خدا آنهایند که در روي زمین با وقار راه می
روند و هر گاه جاهلان آنها را خطاب کنند،گویند:سلام.و آنها که شب را به سجده و قیام در پیشگاه خدا میگذرانند و آنها
که می گویند:خدایا،عذاب جهنم را از ما بگردان که عذاب آن همیشگی است.جهنم بد جایگاهی است.و آنها که چون انفاق
کنند،زیاده روي و امساك نمیکنند و انفاق آنها در حد میانۀ اسراف و امساك است.و آنها که با خدا،خداي دیگري نمیخوانند
و نفسی را که خدا حرام کرده،جز به حق نمی کشند و زنا نمیکنند و کسی که چنین کاري کند،کیفر می بیند،روز قیامت
عذابش دو چندان می شود و با خواري و بدبختی در آن جاودانند.مگر کسی که توبه کند و ایمان آورد و کار صالح انجام
دهد.اینان را خداوند گناهانشان به حسنات تبدیل میکند و خداوند آمرزگار و رحیم است.
قرائت:
ملک 5)است و ) « صابِیحَ 􀀀 ا بِمَ 􀀀 ماءَ الدُّنْی 􀀀 وَ لَقَدْ زَیَّنَّا السَّ » خوانده اند.شاهد این قرائت آیۀ « سُرجاً »- سراجا:اهل کوفه-جز عاصم
خوانده اند. « یَذْکُرَ » است(فرقان 61 ) یذکر:حمزه و خلف « و جعل فیها سراجا » مصابیح تشبیه به چراغها شده و شاهد قرائت دیگران
ص : 220
یقتروا:اهل مدینه و ابن عامر بضم یاء و اهل کوفه بفتح یاء و ضم تاء و اهل بصره و ابن کثیر بفتح یاء و کسر تاء خوانده اند.
یضاعف:ابو جعفر و ابن عامر و سهل و یعقوب از باب تفعیل و به جزم(همچنین در یخلد)و ابن عامر به رفع(و همچنین یخلد)و
ابو بکر به باب مفاعله و رفع(همچنین در یخلد)و نافع و ابو عمرو و اهل کوفه-جز ابو بکر-به باب مفاعله و جزم(و جزم در
و رفع بنا بر استیناف است.اما باب تفعیل و مفاعله از لحاظ معنی یکی هستند. « یلق » یخلد) خوانده اند.جزم بنا بر بدل بودن از
لغت:
خلفه:جانشین هون:سکینه و وقار غرام:شدیدترین عذاب که جدا نشود.
اعراب:
اَلَّذِینَ یَمْشُونَ
صفت است. « اَلَّذِینَ یَمْشُونَ » باشد.در این صورت « ئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ 􀀀 أُوْل » ممکن است خبر آن « عباد » :خبر براي
هونا:حال.
سلاما:مفعول مطلق فعل محذوف.
اماً 􀀀 مُسْتَقَ  را وَ مُق
:تمیز.مخصوص به ذم حذف شده است.
مقصود:
اکنون خداوند به ستایش ذات بیهمتاي خود پرداخته،می فرماید:
ماءِ بُرُوجاً 􀀀 ارَكَ الَّذِي جَعَلَ فِی السَّ 􀀀تَب
:بزرگ است خدایی که براي ستارگان سیار در آسمان منازل و برجهایی قرار داد،این منازل دوازده تاست:حمل،ثور،
جوزا،سرطان،اسد،سنبله،میزان،عقرب،قوس،جدي،دلو و حوت.برخی گویند:
منظور ستارگان بزرگ است.اینکه اینها برج نامیده شده اند،بخاطر ظهور آنهاست.
راجاً وَ قَمَراً مُنِیراً 􀀀 ا سِ 􀀀 وَ جَعَلَ فِیه
:و در آسمان خورشید و ماه روشن آفرید
ص : 221
تا شبها که خورشید در آسمان نیست از نور آن بهره گیرند.
ارَ خِلْفَهً 􀀀 وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّیْلَ وَ النَّه
:خداوند شب و روز را جانشین یکدیگر قرار داد تا اگر کسی کارهاي خود را در یکی از آنها نتوانست انجام دهد،در دیگري
انجام دهد.امام صادق(ع)فرمود:نماز شب را در روز و نماز روز را در شب قضا می کنی.برخی گویند:یعنی هر کدام از آنها را
مخالف دیگري قرار داد.شب تاریک و سیاه و روز روشن است.
ادَ شُکُوراً 􀀀 ادَ أَنْ یَذَّکَّرَ أَوْ أَر 􀀀 لِمَنْ أَر
:براي کسی که بخواهد فکر کند و بوسیلۀ اختلاف شب و روز،بر تدبیر و قدرت خداوند استدلال کند و بخواهد شکر نعمت او
را بجا آورد.یا اعمالی که ترك کرده،جبران کند.
منِ الَّذِینَ یَمْشُونَ عَلَی الْأَرْضِ هَوْناً 􀀀 ادُ الرَّحْ 􀀀 وَ عِب
:بهترین و شایسته ترین بندگان خدا آنها هستند که با وقار روي زمین راه می روند و از تکبر و فساد و معصیت خودداري
می گوید:براي تشریف است.یعنی از بندگان خدا انتظاري جز این نیست.چنان که پدري « بندگان خدا » میکنند.اینکه
بگوید:فرزند من کسی است که من از او راضی هستم و مرا اطاعت کند.بدینوسیله فرزندان متخلف را توبیخ می کند.
امام صادق(ع)فرمود:منظور کسی است که بر طبیعت خویش حرکت کند و از تبختر و تکبر خودداري نماید.برخی گویند:یعنی
با حلم و دانش گام برمیدارند و در برابر جهل و خیره سري دیگران متانت خود را از دست نمیدهند.
لاماً 􀀀 الُوا سَ 􀀀 جاهِلُونَ ق 􀀀 خاطَبَهُمُ الْ 􀀀 ذا 􀀀 وَ إِ
:هر گاه جاهلان به آنها سخنی زشت و ناپسند بگویند،جواب آنها را بزشتی نمیدهند و زبان خود را به حرف هاي زشت و
ناپسند نمی آلایند و در پاسخ آنها مرتکب گناه نمیشوند.یا اینکه به جاهلان سلام میکنند.چنان که در جاي دیگر می فرماید:
هر گاه سخن لغو بشنوند،از آن اعتراض ) « لامٌ عَلَیْکُمْ 􀀀 مالُکُمْ سَ 􀀀 ا وَ لَکُمْ أَعْ 􀀀 مالُن 􀀀 ا أَعْ 􀀀 الُوا لَن 􀀀 ذا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَ ق 􀀀 وَ إِ »
کرده،گویند:اعمال ما براي ما و اعمال شما براي شماست.سلام بر شما:قصص 55 ) قتاده گوید:اخلاق مسلمین این بود که با
جاهلان سرسري نمیکردند.ابن عباس
ص : 222
می گوید:در برابر کسی که جهالت میکرد،جهالت نمیکردند.حسن گوید:روزها که در میان مردم منتشر می شدند،اخلاقشان
این بود.اما شب آنها هم بهترین شبها بود.با خداي خود خلوت می کردند و براز و نیاز می پرداختند.چنان که میفرماید:
اماً 􀀀 وَ الَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّداً وَ قِی
:شب ها بیدار می مانند و در پیشگاه خداي خود گاه در حال قیامند و گاه در حال سجود و از خداي خود درخواست پاداش
می کنند.
راماً 􀀀 کانَ غَ 􀀀 ا 􀀀 ذابَه 􀀀 ذابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَ 􀀀 عَنّ عَ
ا􀀀 اص وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا رِْفْ
:
و میگویند:خدایا عذاب جهنم که دائمی و همیشگی و جدا نشدنی است،از ما دور گردان.
اماً 􀀀 ساءَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُق 􀀀 ا 􀀀 إِنَّه
:جهنم براي استقرار و اقامت،بد جایگاهی است.
ذا أَنْفَقُوا لَمْ یُسْرِفُوا وَ لَمْ یَقْتُرُوا 􀀀 وَ الَّذِینَ إِ
:برخی گفته اند:اسراف، خرج کردن مال است در راه معاصی و اقتار امساك از خرج کردن مال است در راه حق.
پس مقصود این است که بندگان خدا مال خود را در راه حق صرف میکنند.نه از این کار امساك می کنند و نه مال خود را
در راه معصیت صرف می کنند.
برخی گفته اند:اسراف زیاده روي و اقتار امساك از اداي حق خداست.پس مقصود از آیه این است که:مال خود را به زیاده
روي و بخل و امساك خرج نمیکنند.
بلکه بطور صحیح انفاق می کنند.
در روایت است که رسول گرامی اسلام فرمود:هر کس مال را در راه ناحق بدهد اسراف کرده و هر کس مال را از راه حق منع
شده است.علی(ع) فرمود:صرف کردن مال در راه خوردنیها و آشامیدنیها اسراف نیست.گو اینکه زیاد باشد. « قتر » کند،مرتکب
واماً 􀀀 ذلِکَ قَ 􀀀 کانَ بَیْنَ 􀀀 وَ
:بلکه خرج کردن مال،ما بین اسراف و امساك است.
نه اسراف می کنند و نه تنگ چشمی بخرج میدهند و این روش بسیار پسندیده است.
مقصود از قوام زندگی آن چیزي است که انسان را بی نیاز کرده،استوار دارد.برخی
ص : 223
حد « قَوام »: چیزي است که زندگی را بپا دارد و استقرار بخشد.امام صادق(ع)فرمود « قِوام » عدل و استقامت است و « قُوام »: گفته اند
میانه است و فرمود:دعاي چهار کس مستجاب نمیشود:مردي که در خانه بنشیند و بگوید:خدایا مرا روزي ده،در جوابش می
گوید:آیا ترا امر بطلب روزي نکرده ام؟و مردي که در بارة زن خود نفرین کند و بگوید:
خدایا مرا از دست او راحت کن.خداوند به او می گوید:آیا کار او را بدست تو نداده ام؟ و مردي که مال خود را تباه کند و
بگوید:خدایا روزیم ده.به او میگوید:آیا ترا امر به میانه روي نکردم؟و مردي که مال خود را بدون مدرك قرض دهد.خداوند
به او میگوید:
آیا به تو امر نکردم که شاهد بگیر.
هاً آخَرَ 􀀀 اللّ إِل
􀀀
لا یَدْعُونَ مَعَ هِ 􀀀 وَ الَّذِینَ
:بندگان خدا کسانی هستند که براي خدا شریک قرار نمی دهند.بلکه عبادت خود را متوجه خداي یکتا می کنند.
إِلاّ بِالْحَقِّ
􀀀
اللّ
􀀀
لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ هُ 􀀀 وَ
:کشتن مسلمانان و اهل کتاب که با مسلمانان هم پیمانند،روا نیست اما کشتن کافر حربی و کسانی که مرتکب قتل عمد یا
ارتداد یا زنا محصنه شده یا در روي زمین فساد میکنند،رواست بندگان خدا تنها در صورتی اقدام به قتل دیگري میکنند که از
نظر شرع کشتن جایز و حلال باشد.
لا یَزْنُونَ 􀀀 وَ
:بندگان خدا از زنا خودداري میکنند.از اینجا استفاده میشود که بزرگترین گناهان بعد از شرك و قتل نفس،زناست.ابن مسعود
گوید:از پیامبر خدا پرسیدم:چه گناهی بزرگتر است؟فرمود:اینکه براي خدایی که آفریدگار تست شریک قرار
دهی.پرسیدم:دیگر چه؟فرمود:اینکه فرزند خود را بکشی از ترس اینکه از عهدة نانش بر نیایی.پرسیدم:دیگر چه؟فرمود:اینکه با
زن همسایۀ خود زنا کنی.خداوند در تصدیق گفتار پیامبر خود این آیه را نازل کرد.
اماً 􀀀 ذلِکَ یَلْقَ أَث 􀀀 وَ مَنْ یَفْعَلْ
:کسی که مرتکب این کارها نشود،گرفتار کیفر خواهد شد.
اثام به معنی جز است.شاعر گوید:
ص : 224
اللّ فی ان ذکرتها
􀀀
و هل یاثمنی ه
و عللت اصحابی بها لیله النفر
آیا بواسطۀ اینکه آن زن را یاد کردم و شب حرکت،همراهانم را مشغول کردم.
نام وادیی است در جهنم.اکنون در تفسیر اثام است که می فرماید: « اثام »: خدا کیفرم میدهد؟ برخی گفته اند
امَهِ 􀀀 ذابُ یَوْمَ الْقِی 􀀀 ضاعَفْ لَهُ الْعَ 􀀀 یُ
:در روز قیامت خداوند اجزاء کیفر او را چند برابر میکند،نه اینکه استحقاق او را چند برابر میکند زیرا خداوند ظلم نمی کند و
کسی را بیشتر از استحقاق کیفر نمیدهد.برخی گفته اند:مقصود این است که کیفر هر گناهی را جداگانه می بیند.و برخی
گفته اند:منظور این است که هم در دنیا عذاب می بیند و هم در آخرت.
اناً 􀀀 وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُه
:و براي همیشه در جهنم گرفتار خواري و ذلت خواهد بود.
اینکه می گوید:گرفتار خواري است،بخاطر این است،که گاهی بعضی از دردها و گرفتاریها به بعضی از افراد می رسد و
مقصود اهانت به آنها نیست.می خواهد بفرماید:
آنچه این افراد در جهنم می بینند از روي اهانت است.
سپس توبه کنندگان را استثنا کرده،می فرماید:
اتٍ􀀀 اتِهِمْ حَسَن 􀀀 اللّ سَیِّئ
􀀀
ئِکَ یُبَدِّلُ هُ 􀀀 صالِحاً فَأُوْل 􀀀 ابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا 􀀀 إِلاّ مَنْ ت
􀀀
:
مگر کسانی که از گناهان خود توبه کنند و بخداي خود ایمان آوردند و بین خود و خداي خود به عمل صالح پردازند،اینها
کسانیند که خداوند توفیقشان میدهد که پس از معصیت اطاعت کنند و پس از فراموشی خدا را یاد کنند و پس از بدي نیکی
کنند.
برخی گویند:یعنی پس از توبه خداوند کارهاي بد ایشان را در ایام شرك، تبدیل بکارهاي خوبی میکند که در ایام ایمان
انجام میدهند.شرك آنها تبدیل به ایمان می شود و کشتن ایشان مؤمنین را تبدیل می کند به کشتن ایشان مشرکین را و زناي
آنها را تبدیل به عفت و پاکدامنی می کند.
برخی گویند:مقصود این است که گناه را از بنده محو می کند و به جاي آن
ص : 225
حسنه براي او ثبت میکند.دلیل این قول روایتی است که از پیامبر خدا نقل شده است.
فرمود:روز قیامت شخص را می آورند و می گویند:گناهان صغیرة او را به او عرضه کنید و گناهان کبیره اش را از او دور
سازید.به او می گویند:در فلان روز این کار را کردي و در فلان روز این کار را.او اقرار میکند و در دلش از گناهان کبیره می
ترسد.
آن گاه گفته می شود:بجاي هر بدي که مرتکب شده،حسنه اي به او بدهید.می گوید:
.( گناهانی کرده ام که در اینجا نمی بینم.راوي میگوید:دیدم پیامبر خدا اینقدر خندید که دندانهایش پیدا شد ( 1
اللّ غَفُوراً رَحِیماً
􀀀
کانَ هُ 􀀀 وَ
:خداوند پوشندة گناهان بندگان است و برحمت او فضل خویش به آنها انعام میکند.
ص : 226
1) -سیئه به فعلی گفته می شود که مخالف امر خدا و حسنه به فعلی گفته می شود که موافق امر خداست.مثلا آمیزش با -1
یک زن،اگر طبق موازین شرعی است،حسنه و اگر مخالف است سیئه و زناست.اشخاص مشرك،پیش از توبه بخاطر خباثت
باطنی که داشتند کارهاي ایشان سیئه بود.پس از آنکه توبه کردند،بواسطۀ طهارت باطنی اعمالشان حسنه است.پس فعل تابع
ذات و صبغۀ باطنی افراد است.هنگامی که باطن پاك شد و ذات بوسیلۀ توبه و ایمان و عمل صالح،خباثت خود را از دست
داد،چه مانعی دارد که آثار هم به تبع ذات،پاك و شسته شود؟زیرا توبه که این قدرت را دارد که نهاد شخص را از خباثت به
طهارت تبدیل کند و ذات را که منشأ آثار و افعال است.دیگرگون سازد،این قدرت را دارد که آثار را نیز عوض کند و سیئه
ها را تبدیل به حسنات نماید.روایتی هم که در متن آمده،مؤید همین معنی است.
[ [سوره الفرقان ( 25 ): آیات 71 تا 77
اشاره
ذا􀀀 راماً ( 72 ) وَ اَلَّذِینَ إِ 􀀀 ذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِ 􀀀 لا یَشْهَدُونَ اَلزُّورَ وَ إِ 􀀀 اباً ( 71 ) وَ اَلَّذِینَ 􀀀 اَللّ مَت
􀀀
صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی هِ 􀀀 ابَ وَ عَمِلَ 􀀀 وَ مَنْ ت
ا􀀀 ذُرِّیّ قُرَّهَ أَعْیُنٍ وَ اِجْعَلْن
ا􀀀 اتِن 􀀀 و ا 􀀀 اجِن 􀀀 ا مِنْ أَزْو 􀀀 ا هَبْ لَن 􀀀 اناً ( 73 ) وَ اَلَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّن 􀀀 ا صُ  ما وَ عُمْی 􀀀 اتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْه 􀀀 ذُکِّرُوا بِآی
اماً ( 76 ) قُلْ 􀀀 ا حَسُنَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُق 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀 لاماً ( 75 ) 􀀀 ا تَحِیَّهً وَ سَ 􀀀 ما صَبَرُوا وَ یُلَقَّوْنَ فِیه 􀀀 ئِکَ یُجْزَوْنَ اَلْغُرْفَهَ بِ 􀀀 اماً ( 74 ) أُوْل 􀀀 لِلْمُتَّقِینَ إِم
( زاماً ( 77 􀀀 اؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِ 􀀀 لا دُع 􀀀 ا یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ 􀀀م
ترجمه:
و کسی که توبه و عمل صالح کند،به سوي خدا بازگشت می کند.و کسانی که در مجالس باطل حاضر نمی شوند و چون به
لغو گذر کنند،بزرگوارانه می گذرند و هنگامی که به آیات خدا تذکر داده شوند،وضع کوران و کران ندارند.و می گویند:
پروردگارا،از زنان و فرزندان ما،چشم روشنی بما عطا کن و ما را پیشواي پرهیزکاران گردان.به اینها بخاطر صبرشان بالاترین
طبقۀ بهشت داده می شود و در آنجا با تحیت
ص : 227
و سلام ملاقات می شوند.بهشت خانه جاودانی آنهاست و قرارگاه و اقامتگاه خوبی است.
بگو،اگر دعاي شما نبود،خداوند به شما عنایتی نداشت.شما تکذیب کردید و بزودي تکذیب شما دامنگیر شما می شود.
قرائت:
و ذریاتنا:این کلمه را کوفیان و ابو بکر به صیغۀ مفرد و دیگران به صیغۀ جمع خوانده اند.علت اینکه مفرد خوانده اند این است
که در این حالت هم معنی مفرد دارد و هم معنی جمع.
یلقون:این کلمه را کوفیان-بجز حفص-به فتح یاء و سکون لام و دیگران به ضم یاء و فتح لام و تشدید قاف خوانده اند.نمونۀ
انسان 76 )و نمونۀ قرائت اول ) « لَقّ نَضْ رَهً وَ سُرُوراً
􀀀
اهُمْ » : هر دو قرائت در قرآن کریم موجود است.نمونۀ قرائت دوم این آیه است
( مریم 59 ) « فَسَوْفَ یَلْقَوْنَ غَیا » : این آیه
لغت:
قره:قرار و آرامش و خنکی چشم در وقت شادي.
مقصود:
اباً 􀀀 اللّ مَت
􀀀
صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَی هِ 􀀀 ابَ وَ عَمِلَ 􀀀 وَ مَنْ ت
:آنان که از معصیت ها دور و نادم شوند و کردار شایسته انجام دهند،بازگشتشان بسوي خدا،بازگشتی عظیم و پسندیده است.
علی بن عیسی میان بازگشت بسوي خدا و بازگشت از زشتی ها فرق گذاشته، گوید:بازگشت بسوي خدا مقتضی طلب ثواب
است ولی بازگشت از زشتی ها چنین اقتضایی ندارد.بنا بر این مقصود از آیۀ شریفه این است که هر کس میخواهد از گناهان
بازگشت کند،باید بازگشت بسوي خدا کند و مقصودش از توبه،تحصیل پاداش و خشنودي او باشد.
برخی گفته اند:منظور این است که توبه و عمل صالح،بریدن از همه چیز و پیوستن به خداست.ملاحظه کنید کسی که تن به
خدمت یکی از پادشاهان میدهد،
ص : 228
چگونه پیش او عزیز و گرامی می شود؟آیا کسانی که از همه دل بر میکنند و مهر برمی دارند و به سوي خدا می روند،چگونه
خواهند بود؟ اکنون مجدداً به وصف بندگان مخلص پرداخته،می فرماید:
لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ 􀀀 وَ الَّذِینَ
:کسانی که در مجالس باطل حاضر نمی شوند.
مجالس باطل شامل مجالس غنا و فحش هم می شود.
به معنی شرك است.برخی گفته اند به معنی دروغ است و دروغی بالاتر از شرك وجود ندارد.برخی « زور »: برخی گفته اند
گفته اند:مقصود از روز،اعیاد یهود و مسیحیان است.
غناست و از امام باقر و امام صادق(ع)نیز چنین نقل شده است. « زور »: مجاهد می گوید
شهادت دروغ است.پس مقصود از آیه این است که اینها شهادت دروغ نمیدهند.عمر شهادت دهندة « زور »: برخی گفته اند
دروغ را چهل تازیانه می زد و صورتش را سیاه میکرد و او را در بازار می گرداند.
اصل زور،به معنی تزویر و جلوه دادن باطل به صورت حق است.
راماً 􀀀 ذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِ 􀀀 وَ إِ
:هنگامی که از کارهاي زشت و معصیتها می گذرند بزرگوارانه می گذرند و نشان میدهند که به این کارها راضی نیستند.زیرا
بالاتر از اینند که در این کارها داخل شوند و با مردمی که به این کارها دست می زنند،اختلاط و آمیزش پیدا کنند.
بدیهی است که بزرگواري و بزرگمنشی افراد،به آنها اجازه نمیدهد که شؤونات اجتماعی و دینی خود را زیر پا گذارند و با
هر کس و ناکسی آمیزش پیدا کنند.
برخی گفته اند:مقصود از اینکه بزرگوارانه می گذرند،این است که وقتی به کسی می رسند که به آنها سخن زشت می
گوید،چشمپوشی می کنند و وقتی به کسی می رسند که از آنها کمک میخواهد،یاریش می کنند.
امام باقر(ع)می فرماید:منظور این است که نام اعضاي قبیحه را به کنایه یاد
ص : 229
میکنند.
اصل لغو،به کارهاي بی فایده اطلاق می شود.اعم از اینکه باطل باشد یا نباشد.
از اینرو به کار آدم ساهی و غافل نیز لغو گفته می شود.حال آنکه کار چنین آدمی نه خوب است نه بد.الا اینکه ضرر آن به
ا صُ  ما 􀀀 اتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْه 􀀀 ذا ذُکِّرُوا بِآی 􀀀 غیر برسد که در این صورت،مورد اختلاف است که آیا نیک است یا بد؟ وَ الَّذِینَ إِ
اناً :هنگامی که به قرآن و ادله اي که خداوند اقامه کرده است،موعظه شوند،دقت و تأمل می کنند و همچون کران و 􀀀 وَ عُمْی
کوران نیستند که گویی چیزي نشنیده و ندیده اند.بلکه چشم و گوش خود را باز میکنند و نفع معنوي می برند.
ا􀀀 اجِن 􀀀 ا مِنْ أَزْو 􀀀 ا هَبْ لَن 􀀀 حسن می گوید:چه بسیار کسانی که قرآن میخوانند ولی همچون کور و کر می مانند! وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّن
ذُرِّیّ قُرَّهَ أَعْیُنٍ :می گویند:
ا􀀀 اتِن 􀀀 و َ
پروردگارا،زنان و فرزندانی بما بده که به پرستش تو ما را شاد گردانند.در دنیا اهل صلاح باشند و در آخرت،اهل بهشت.
اماً 􀀀 ا لِلْمُتَّقِینَ إِم 􀀀 وَ اجْعَلْن
:پروردگارا،ما را از کسانی قرار ده،که اهل تقوي به آنها تأسی میجویند.
ممکن است که منظور این باشد که پروردگارا،اهل تقوي را پیشواي ما قرار ده.
ما صَبَرُوا :مردمی که این اوصاف را 􀀀 ئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِ 􀀀 أُوْل « و اجعل المتقین لنا اماما »: بنا بر این آیه شریفه در اصل بوده است
دارند،پاداششان در درجۀ اعلاي بهشت است.بخاطر اینکه به طاعت خدا و رسول و سختی هاي دنیا صبر کرده اند.
اصل غرفه،بنائی است که روي بناي دیگري ساخته شده است.برخی گویند:
غرفه،نام بالاترین منزلهاي بهشت است.هم چنان که در دنیا نیز غرفه بالاترین مسکن است.
ص : 230
لاماً 􀀀 ا تَحِیَّهً وَ سَ 􀀀 وَ یُلَقَّوْنَ فِیه
:فرشتگان در بهشت آنها را به سخنان سرور- آمیز و نوید به پاداش عظیم،ملاقات می کنند.
اماً 􀀀 ا حَسُنَتْ مُسْتَقَ  را وَ مُق 􀀀 خالِدِینَ فِیه 􀀀
:آنان در بهشت که جایگاهی نیکو و پسندیده است،جاودانی هستند و گرفتار مرگ و زوال نمیشوند.
اؤُکُمْ 􀀀 لا دُع 􀀀 ا یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ 􀀀 قُلْ م
:بگو:اگر بخاطر دعوت شما به اسلام نبود، خداوند توجهی و عنایتی به شما نداشت.بدیهی است که چیزي که مورد توجه و
عنایت نباشد،وجود و عدمش یکسان است.
مقصود این است که به مشرکین گفته شود که نیکی و بدي ایشان سود و زیانی براي خداوند ندارد تا خدا بخاطر سود و زیان
خود ایشان را دعوت بدین کند.
بلکه این مقتضاي حکمت است که خداوند بندگان خود را بوسیلۀ پیامبران دعوت به دین کند.
ممکن است منظور این باشد که اگر دعا و عبادت شما نبود،خداوند به شما عنایت و توجهی نداشت. یعنی کسی که عبادت
نکند،پیش خدا قدر و منزلتی ندارد.
یزید بن معاویه عجلی از امام باقر(ع)می پرسد:قرائت افضل است یا دعاي بسیار؟می فرماید:دعاي بسیار بهتر است و همین آیه
را می خواند.
زاماً 􀀀 فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِ
:شما مردم مکه،دعوت خدا و پیغمبر را تکذیب کردید و دیري نمی پاید که کیفر آن دامنگیر شما خواهد شد.
برخی گویند:منظور این است که این تکذیب شما دامنگیر شما خواهد شد و راه توبه را به روي شما می بندد.
برخی گویند:منظور کشته شدن در جنگ بدر یا عذاب آخرت است.
ص : 231
« مجمع البیان » فهرست جلد هفدهم ترجمۀ تفسیر
19 ) عنوان صفحه (سورة حج) آیه( 52 تا 55 )و ترجمه 3 شأن نزول 4 - از آیه 52 سوره حج تا آیه 77 سوره الفرقان(جزء 18
مقصود 5 نظم آیات 9 آیه( 56 تا 60 )و ترجمه 10 قرائت و مقصود 11 آیه( 61 تا 65 )و ترجمه 14 قرائت،اعراب و مقصود 15
20 ترجمه،قرائت،لغت و مقصود 21 نظم آیات 23 آیه( 76 تا 78 )و ترجمه ( آیه( 66 تا 70 )و ترجمه 17 مقصود 18 آیه( 71 تا 75
24 اعراب و مقصود 25 سوره المؤمنون عدد آیات،فضیلت و تفسیر سوره 28 آیه( 1 تا 11 )و ترجمه 29 قرائت و مقصود 30
آیه( 12 تا 19 )و ترجمه 34 قرائت،لغت،اعراب و مقصود 35 نظم آیات 39 آیه( 20 تا 25 )و ترجمه 40 قرائت و مقصود 41
51( 47 ترجمه،قرائت،اعراب و مقصود 48 آیه( 41 تا 50 ( آیه( 26 تا 30 )و ترجمه 44 قرائت و مقصود 45 آیه( 31 تا 40
61( ترجمه،قرائت و مقصود 52 آیه( 51 تا 56 )،ترجمه و قرائت 55 مقصود 56 آیه( 57 تا 61 )،ترجمه و مقصود 59 آیه( 62 تا 71
66 ترجمه،لغت و مقصود 67 آیه( 81 تا 90 )و ترجمه 70 ( ترجمه،قرائت،لغت و اعراب 62 مقصود 63 آیه( 72 تا 80
ص : 232
81( 74 ترجمه،قرائت،لغت و اعراب 75 مقصود 76 آیه( 101 تا 110 ( قرائت و مقصود 71 نظم آیات 73 آیه( 91 تا 100
ترجمه،قرائت،لغت و اعراب 82 مقصود 83 آیه( 111 تا 118 )و ترجمه 87 قرائت،اعراب و مقصود 88 سوره النور عدد
5)،ترجمه،اعراب و مقصود 98 آیه( 6 - آیات،فضیلت و تفسیر سوره 92 آیه( 1 تا 3)و ترجمه 93 قرائت،لغت و مقصود 94 آیه( 4
106 ترجمه،قرائت و شأن نزول 107 مقصود 109 ( تا 10 )و ترجمه 101 قرائت و شأن نزول 102 مقصود 104 آیه( 11 تا 15
115 ترجمه،قرائت و شأن نزول 116 مقصود 117 نظم ( آیه( 16 تا 20 )و ترجمه 112 مقصود 113 نظم آیات 114 آیه( 21 تا 25
125 ترجمه،قرائت،لغت،اعراب و ( آیات 119 آیه( 26 تا 29 )و ترجمه 120 لغت و مقصود 121 نظم آیات 124 آیه( 30 تا 31
136 ترجمه،قرائت و اعراب 137 مقصود 138 ( مقصود 126 آیه( 32 تا 34 )و ترجمه 130 اعراب و مقصود 131 آیه( 35 تا 38
40 )و ترجمه 146 قرائت،لغت و مقصود 147 آیه( 41 تا 46 )ترجمه،قرائت و لغت 149 اعراب و مقصود - نظم آیات 145 آیه( 39
151 آیه( 47 تا 52 )و ترجمه 155 قرائت،لغت و شأن نزول 156 مقصود 157 نظم آیات 159 آیه( 53 تا 55 )و ترجمه 160
166 ترجمه،قرائت و مقصود 167 ( 57 )ترجمه،قرائت و مقصود 165 آیه( 58 تا 60 - قرائت،اعراب و مقصود 161 آیه( 56
آیه( 61 )و ترجمه 170 قرائت و مقصود 171 آیه( 62 تا 64 )و ترجمه 175 لغت،اعراب و مقصود 176 سوره الفرقان عدد
آیات،فضیلت و تفسیر سوره 179
ص : 233
20 )و ترجمه(جزء - 186 آیه( 19 ( 180 آیه( 7 تا 10 )و ترجمه 181 قرائت،اعراب و مقصود 182 آیه( 11 تا 18 ( آیه( 1 تا 6
193 آیه 30 ،ترجمه،قرائت و لغت 194 اعراب و شأن نزول 195 نوزدهم) 187 قرائت،لغت،اعراب و مقصود 188 آیه 21 تا 29
207 آیه 49 تا 50 ،ترجمه 201 آیه 38 تا 40 ،ترجمه و لغت 202 اعراب و مقصود 203 آیه 41 تا 48 مقصود 196 آیه 31 تا 37
213 آیه 59 و 60 ،ترجمه،قرائت و لغت 214 اعراب و مقصود 215 نظم آیات و لغت 208 اعراب و مقصود 209 آیه 51 تا 58
219 آیه 69 و 70 ،ترجمه و قرائت 220 لغت،اعراب و مقصود 221 آیه 71 تا 77 و ترجمه 227 قرائت،لغت و 218 آیه 61 تا 68
مقصود 228 فهرست 232
ص : 234
ص : 235
ص : 236
درب