گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد نهم
باب هجدهم: شیر و آغاز آفرینشش فوائد و انواع و احکامش
آیات قرآن مجید







-1 النّحل- 66 - راستی براتان در چهارپایان هر آینه عبرتیست بنوشانیم شما را از آنچه در درون آنها است از میان سرگین و (2) :
2- المؤمنون 21 - و راستی براتان در چهارپایان عبرتیست بنوشانیم بشما از آنچه در درون ( خون شیر پاك گوارا براي نوشندهها. ( 3
آنها است. ( 4) تفسیر: رازي گفته فرث سرگین شکمبه است، کلبی از ابن عباس آورده که چون علف در شکمبه جا گیرد فرودش
صفحه 117 از 138
از » سرگین شود و بالایش خون و میانهاش شیر، خون در رگها رود و شیر در پستان و سرگین بماند و اینست معنی قول خدا تعالی
و کسی تواند گفت: خون و شیر البته که در شکمبه پدید نشوند « میان سرگین و خون شیر پاك گوارا که نه خون دارد و نه سرگین
و دلیلش حسّ است که حیوان را پیوسته سر برند و کسی در شکمبه او نه خون دیده و نه شیر و اگر آنها در شکمبه پدید میشدند
بایستی گاهی دیده شود و چیزي که خلاف حسّ است نمیتوان بدان گرائید و درست اینست که چون حیوان غذا خورد علف بمعده
و یا شکمبه او رسد اگر از چهارپایانست و جز آن و چون پخته شد و بهضم نخست درآید آنچه پاك است بکبد کشیده شود و
آنچه کثیف است برودهها و سپس آنچه در کبد است باز پخته شود در آن و خون گردد و این هضم دوم است و این خون آمیخته
است بصفرا و سوداء و آب فزون و صفراء بزهره رود و سوداء به سپرز و آبش به قلوه کشد و از آنجا بمثانه آید و اما خونش در
رگها درآید که از کبد روئیدند و در آنجا بار سوّم هضم ص: 261 شود ( 1) و میان کبد و پستان رگهاي
بسیارند و خون در آن رگها ریزد و پستان گوشتی است غدهدار و نرم و سفید و در آن خدا خون را شیر سفید نماید اینست گفتار
درست در پیدایش شیر، اگر گوئید این وسائل درونی در حیوان نرم هم هست و چرا از او شیر بدست نیاید گوئیم حکمت الهیه هر
چیزي را روي صلاح و شایستگی خواسته و مزاج نر هر حیوانی اینست که گرم و خشک باشد و مزاج ماده باید سرد و تر باشد و
حکمتش اینست که بچه درون ماده است و باید رطوبت بیش از داشته باشد بدو وجه. 1- فرزند از رطوبتها پدید شود و باید در تن
ماده رطوبت فراوان باشد تا مایه پیدایش بچه شود 2- جنین چون بزرگ شود شکم مادر باید جادار و با کشش باشد تا بتواند فرزند
را جا بدهد و چون رطوبت بر تن ماده چیره شود پیکرش پذیراي کشش گردد و بچه پذیر شود و بدان چه گفتیم ثابت شد که خدا
تعالی تن هر جانور ماده را خاص رطوبتهاي فزون کرده بهمین حکمت، و این رطوبتها که مایه فزونی تن بچه شکمی است هنگام
جدا شدن بچه از مادر به پستان ریزد و مایه خوراك آن کودك نوزاد گردد چون این را دانستی گوئیم این علت که براي آن شیر
مِنْ » از خون برآید در باره نر برنیاید و جدائی میان آنها روشن شد، چون این را دانستی گوئیم مفسران گفتند مقصود از قول خدا
این سه در بکجا پدید شوند سرگین در فرود شکمبه است و خون در بالا و شیر در میانه، و ما دلیل آوردیم که این « بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ
گفته خلاف حسّ و آزمایش است و ما گوئیم مقصود آیه اینست که شیر از برخی اجزاء خون برآید و خون از اجزاء لطیف سرگین
درآید که همان خورده شده در شکمبهاند پس این خون پدیده اجزائیست که میان سرگین است از آغاز و سپس در بار دوّم میان
خونست و خدایش از این اجزاء کثیف پاك کرده و در آن اوصافی آورده که شیر شده و سازگار تن نوزاد گردیده اینست آنچه در
اینجا بدست آوردیم. و بدان که پدید شدن شیر در پستان و موصوف شدن آن بدان چه سازگار خوراك نوزاد است حکمت
شگفتی دارد و کاریست بدیع که خرد بروشنی گواه است بر اینکه جز بتدبیر فاعلی حکیم و مدبري مهربان نمیباشد و بیانش از چند
راه است. یکم: خدا در فرود معده سوراخی، آفریده که تهنشین خوراك از آن ص: 262 بدرآید، ( 1) و چون
آدمی خوراکی خورد یا نوشابهاي نوشد آن سوراخ یک جا بهم آید که چیزي از خورده و نوشیده از آن بدر نشود تا مایه غذائی
آن از معده بکبد کشد و دردش در آنجا ماند وانگه آن سوراخ گشاید و از آن بدر آید، و این یک شگفتی است که جز بتدبیر
فاعل حکیم نشاید چون آن سوراخ در هنگام نیاز گشوده شود بمعده و باز بهم آید و بار دیگر براي نیاز بگشاید و این جز بتدبیر
حکیم نیاید. 2- خدا تعالی بکبد نیروي کشاندن اجزاء لطیفه خوراك را داده و اجزاء کثیف را نکشد و برودهها نیروئی داده که
تهنشین معده را بکشند و اجزاء لطیف غذا را نکشند و اگر برعکس بود نظام تن فراهم نبود. 3- خدا در کبد نیروي هضم و پختن
نهاده که این اجزاء لطیفه در آن پخته شوند و خون گردند وانگه در زهره نیروي کشش صفراء نهاده و بسپرز نیروي کشیدن سوداء
داده و بقلوه نیروي کشیدن فزونی آب تا خون پاك سازگار تغذیه تن بجا ماند، و اختصاص هر یک از این اعضاء و بدن نیروي
خاص جز بتدبیر حکیم دانا نباشد. 4- آنگاه که جنین در شکم مادر است بهره فراوانی از آن بوي رسد تا مایه پیشرفت او و فزونی او
گردد و چون نوزاد از زهدان جدا گردد آن بهره به پستان رو کند تا شیر گردد و خوراکش باشد و چون بچه بزرگ شد آن بهره نه
صفحه 118 از 138
بزهدان ریزد و نه به پستان بلکه بهمه تن مادر پخش شود و ریزش این خون در هر گاهی بیک اندامی سازگار با مصلحت و
حکمت نمیشود مگر بتدبیر فاعل مختار حکیم. 5- چون شیر در پستان پدید شود خدا سوراخهاي ریزي بپستان برآرد و بگشاید
چونان که هر گاه مکیده شود این شیر از آن سوراخها درآید و چون این سوراخها بسیار تنگ باشند شیر بسیار پاك و لطیف از آنها
برآید و اجزاء کثیفه را در آمدن نشاید و بدرون بمانند و حکمت این سوراخهاي تنگ سر ص: 263 پستان
نباشد ( 2) جز اینکه پستان چون صاف کن باشد و لطیف درآید و کثیف در آن بماند و از این راه آن شیر پاك سازگار نوزاد و
گوارا براي نوشنده باشد. 6- خدا بنوزاد مکیدن را الهام کند زیرا چون مادر پستان بدهان او نهد نوزاد بیدرنگ آن را بمکد و اگر
فاعل مختار حکیم بدو الهام نکند تا آن را بمکد سودي براي این شیر پستان نباشد. 7- گفتیم خدا شیر را از فضله خون آفریند و
خون را از خوراك جانور آفریند و چون گوسفند گیاه و آب خورد خدا از اجزاء لطیفش خون آفریند وانگه از پارهاي اجزاء آن
خون شیر و در شیر سه جزء مخالف طبع هم پدید گردند، روغنش گرم و تر است و آبش سرد و تر و آنچه ماده پنیري دارد سرد و
خشک و این طبایع در گیاهی که گوسفند خورده نیستند و از اینجا برآید که این اجسام پیوسته از وصفی بوصفی و از حالی بحالی
دگرگون شوند که باهم مانندي و نزدیکی ندارند و همانا این گردش بتدبیر فاعل حکمتدار و مهربانست که احوال این جهان را
چنانچه شاید میسازد، پاك است آنکه همه ذرات جهان بالا و پائین گواه کمال قدرت و نهایت حکمت و رحمت اویند آفرینش و
اینست که در گلوشان روانست و خوشمزه و « سائِغاً لِلشَّارِبِینَ » فرمان از آن اوست تَبارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ. و اما معنی اینکه فرمود
و محققان گفتند: چنانچه پدید شدن شیر عبرتیست بر وجود صانع مختار دلیلی « لا یَکادُ یُسِیغُهُ » گوارا و از این معنا است قول خدا
است بر شدن حشر و نشر براي اینکه گیاهی را که جانور خورد از آب و زمین برآمده و آفریننده جهان تدبیري کرده که از خون
آن شیر آورده و تدبیر دیگري که از شیر روغن و پنیر برآمدند و این بررسی دلیل است که خدا تعالی توانا است برگرداندن اجسام
از وضعی بوضعی و از حالی بحالی و چون چنین است مانعی نیست نیز که اجزاء تن مردهها را وصف زندگی و خرد بخشد چنانچه
در پیش بودند، و این عبرتگیري از این راه رهنما است که بعثت و قیامت شدنیست و نشدنی نیست. ص:
سر سخنی است براي « نُسْقِیکُمْ مِمَّا فِی بُطُونِهِ » دلیلی است رهنما از نادانی بدانش « وَ إِنَّ لَکُمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً » : 1) بیضاوي گفته ) 264
بیان عبرت و باعتبار لفظ در اینجا ضمیر را مذکر آورده و باعتبار معنی در سوره المؤمنون مؤنث آورده است چون انعام اسم جمع
است و از این رو سیبویه آن را در شمار مفردات بر وزن افعال آورده چون اخلاق و اکیاس و کسی که آن را جمع نعم داند مرجع
ضمیر را بعض گیرد چون شیر تیکهاي از انعام است نه همه آنها یا به واحد برگرداند بتاویل معنی چون مقصود از آن جنس است، و
چون « مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً » را در اینجا و در سوره المؤمنون، بفتح نون خواندند « نسقیکم » نافع و ابن عامر و ابو بکر و یعقوب
خلقت شیر از برخی از اجزاء خونست که از اجزاء لطیفه در سرگین پدید گردد که خوراك هضم شدهاند در شکمبه و حدیث ابن
عباس اگر درست باشد مقصودش اینست که میانه مادّه شیر است و فراز مایه خون که غذاي تن است زیرا آنها در شکمبه پدید
نشوند، وانگه مختصري از سخن رازي را آورده و گفته: خالص یعنی پاك بیرنگ خون و بوي سرگین یا پاکیزه از اجزاء کثیفه
یعنی آسان در گلوشان گذرد. طبرسی- ره- گفته:، کلینی از ابن عباس روایت کرده که « سائِغاً لِلشَّارِبِینَ » براي تنگی سوراخ برآمد
چون علف در شکمبه جا گیرد فرودش سرگین گردد و فرازش خون و میانهاش شیر و خون در رگها رود و شیر در پستان و سرگین
نیالوده بخون و سرگین، و کبد مسلط است بر همه اینها و آنها را پخش « مِنْ بَیْنِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً » بماند و اینست معنی قول خدا
کند چنانچه حکمت و تدبیر الهی خواهد. ص: 265
اخبار باب
615 ) بسندش از امیر المؤمنین علیه السّلام که نوش کردن شیر خرده خرده درمان هر درد است جز مرگ و / -1 در خصال ( 2 (1)
صفحه 119 از 138
2- در طب الائمه ( 63 ) بسندش از ابن ابی یعفور که پرسیدم از ( فرمود: گوشتهاي گاو دردند و شیرشان دارو و روغنشان درمان. ( 2
امام صادق علیه السّلام که مردي شیر ماده الاغ را براي دارو مینوشد، فرمود: باکی ندارد. ( 3) بیان: در دروس گفته: شیر ماده الاغ
تازه باشد یا بسته مکروه است پایان، و گویا حکم بکراهت آن براي کراهت گوشت ماده الاغ است و در آن اعتراض است و من
نیافتم در اخبار دلیلی بر کراهت گرچه در برخی مقید است بدارو بودن که بیشتر این قید در کلام پرسنده آمده و خلاصه حکم
3- در طبّ- 102 - بسندي از موسی بن عبد اللَّه الحسن که از اساتیدمان شنیدم شیر شتران درمان هر ( بکراهت مشکل است. ( 4
دردند و ناسازي در تن، و از امام ششم علیه السّلام که مانند آن را فرمود جز که بر آن افزود که آن بدن را نگهدارد و چرکش را
4- در محاسن- 494 - بسندش از یحیی بن عبد اللَّه که نزد امام ششم علیه السّلام بودیم و ( بیرون کند و خوب آن را ببشوید. ( 5
چند پیاله براي ما آوردند و حضرت بیکی از آنها اشاره کرد و فرمود: ماست آب گرفته ماده الاغ است که براي بیمار خود آماده
5- در مکارم- 183 - از امام ششم علیه (6) .- کردیم هر که خواهد بخورد و هر که خواهد وانهد، در مکارم مانندش آمده- 222
- 6- در محاسن- 405 ( السّلام که گوشت گاو نام برده شد و فرمود: شیرهاشان دارو است و پیههاشان درمان و گوشتهاشان درد. ( 7
7- و از همان (..) ( بسندش از امام ششم علیه السّلام که گوشت دل اندوه دل مرا برد چنانچه انگشتها عرق پیشانی را برند. ( 8
بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که اگر چیزي جلو مرگ را میگرفت لبنیه بود، گفته شد: یا رسول اللَّه لبنیه چیست؟ فرمود:
« الحسو باللبن » 320 آن را بیسند آورده، قولش / جرعه ص: 266 جرعه شیر نوشیدن. ( 1) توضیح: در کافی 6
و حسو بلبن را سه بار مکرر کند و در کافی بجاي لبنیه در هر دو جا تلبینه آمده و آن روشنتر است، در نهایه گفته: در حدیث است
که تلبینه روشنی دل بیمار است، تلبینه و تلبین شربتی و خوراکی است که از آرد یا نخاله (بلغور) سازند و بسا که در آن عسل ریزند
8- در ( و آن را باین نام گویند براي اینکه مانند شیر سفید است و نرم (و از قاموس هم این تفسیر را براي این لغت نقل کرده). ( 2
طب الائمه- 64 - بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که فرمود: نوح بپروردگارش شکایت کرد از سستی تنش خدایش وحی
9- در مکارم- 183 - که امام ششم علیه السّلام فرمود: ( کرد گوشت را با شیر بپز و بخور که من قوة و برکت را در آنها نهادم ( 3
آبگوشت گوشت گاو پیسی را ببرد، ( 4) و از امام پنجم علیه السّلام که بنی اسرائیل از پیسی بموسی شکوه کردند، و او بخدا عزّ و
جلّ شکوه کرد و خدایش وحی کرد بدانها بفرما گوشت گاو را با برگ چغندر بخورند (در اینجا با نسخه چاپ تازه تقدیم و
10 - در محاسن- 401 - بسندي از علی علیه السّلام که خوراکهاي درهم و گوناگون شکم ( تأخیریست ولی افتاده ندارد مترجم). ( 5
11 - در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام ( را گنده و رانها را شل کند. ( 6) بیان: بسا کنایه از کسالت و تنبلی باشد. ( 7
12 - و از همان: ( که بما دادند از این خوراکها یا از این رنگهاي خوراك آنچه برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله داده نشده بود. ( 8
از یونس بن یعقوب که دیگی از نارباجه نزد امام ششم علیه السّلام فرستادیم، و آن حضرت از آن خورد، و فرمود آنچهاش بجا
مانده براي من نگهدارید، و دو بار یا سه بار برایش آوردند، وانگه غلام در آن آبی ریخت و نزد آن حضرت آورد و بدو فرمود:
، 13 - و از همان (..) بسندش از یوسف بن یعقوب که دوستتر خوراك آسمان و جهان، ج 9 ( واي بر تو آن را بر من تباه کردي. ( 9
14 - و از همان (..) بسندي از ابی بصیر که امام ششم علیه السّلام زبیبه را ( ص: 267 نزد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله نارباجه بود. ( 1
15 - و از دعائم: از جعفر بن محمّد علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله عسل و زبیبه را خوش داشت ( خوش داشت. ( 2
110 ) و از او است علیه السّلام که همه رنگ خوراك نارباجه و زبیبیه را خوش داشت و میفرمود: بما از این خوراکها و رنگها /2)
داده شده آنچه برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله داده نشده. ( 3) بیان: زبیبیه گویا شوربائی است که کشمش کوبیده در آن ریزند و
دلالت دارد بر اینکه ذهاب ثلثین در عصیر کشمش لازم نیست و بسا مخصوص خوراکی باشد که کشمش دارد و دلیل جواز
( خوراك کشمشدار است. ( 4
باب نوزدهم حلیم رانگو و مانند آنها
صفحه 120 از 138
-1 در محاسن- 403 - بسندش تا امام ششم علیه السّلام که یک پیغمبري بخدا از سستی و کمی جماع شکوه کرد و خدا (5)
فرمودش حلیم بخورد، گوید: ( 6) و از حدیث دیگر است از امام ششم علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بپروردگارش
2- و از همان بهمین سند تا امام ششم علیه السّلام که ( از درد پشت شکوه کرد و فرمودش گوشت دانهدار بخورد یعنی حلیم. ( 7
3- و از همان (..) (8) .( پروردگارم مرا بخوردن حلیم فرمان داد تا پشتم نیرومند شود و به پرستش پروردگارم توانا باشم ( 404
بسندي تا امیر المؤمنین علیه السّلام که حلیم را باشید زیرا تا 40 روز نشاط عبادت آورد و آن خوراکی است آسمانی که برسول
4- و از همان (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که خدا تبارك و تعالی یک حلیم از ( خدا صلی اللَّه علیه و آله فرود آمد. ( 9
بهشت بفرستاده خود هدیه کرد که دانهاش در بستانهاي بهشت کشته شده بود و ص: 268 حور العین آن را
مالش داده بودند، و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آن را خورد، و نیروي چهل و چند مرد بدو فزود، و این چیزي بود که خدا
5- در محاسن ( 403 ) بسندش تا ابی جعفر علیه السّلام که عمر نزد حفصه رفت و گفت ( خواست مایه شادي پیغمبرش باشد. ( 1
مردي رسول خدا چگونه است؟ پاسخداد مانند مردان دیگر است و خدا آن را براي پیغمبرش نپسندید و یک قدح حلیم از گلهاي
6- در عیون- 2 ر 36 - بسندش تا امام رضا علیه السّلام ( بهشتی برایش فرستاد و آن را خورد مردي چهل و چند مرد بدو فزود. ( 2
که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از نماز و جماع سست شد، و دیگی از آسمان بر او فرو آمد و از آن خورد و نیروي چهل مرد در
7- در مکارم: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آش بلغور جو را با ( مشت زدن و جماع بر او فزود و آن خوراك حلیم بود. ( 3
چربی پیه همیشه میخورد و حلیم را میخورد بیش از هر چیز و در سحرها حلیم میخورد جبرئیل براي سحري او از بهشت آن را
8- در محاسن ( 491 ) بسندش از ابی بصیر که با امام ششم هم خوراك شدیم گوشت شتر براي ما آورد و (4) .( میآورد ( 30
پنداشتیم از شتر قربانی اوست و خوردیم وانگه قدحی بزرگ شیر آوردند و از آن نوشید و فرمود: اي ابا محمّد بنوش من چشیدم از
آن و گفتم: از چی است قربانت؟ فرمود: براي ما آوردند وانگه براي ما خرما آوردند و خوردیم من گویم: مسلم در صحیح خود
روایت کرده که در شب معراج در ایلیا براي پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله دو قدح آوردند یکی می و یکی شیر و بدانها نگریست و
قدح شیر را برداشت و جبرئیل گفت سپاس خدا را که بفطرتت راهنمود اگر می را برمیگرفتی امتت گمراه میشدند، یکی از
شارحانش گفته: ایلیاء با مد که گاهی بیمد آید همان بیت المقدس است، و از روایت تیکهاي افتاده تقدیر اینست که دو قدحش
آوردند و گفتند هر کدام را خواهی برگزین، و خدا بدو الهام کرد که شیر را برگرفت چون خدا توفیق این امت را میخواست. در
چند معنا گفتهاند و بهترشان اینست که خدا تعالی بجبرئیل ص: 269 « بفطرت در رسیدي » قول جبرئیل
آموخت که اگر شیر را برگزیند چنان و چنین شود، و اگر می را برگزیند چنین شود، ( 1) و منظور از فطرت در اینجا همان اسلام
است و درستی و معنایش با اینکه خدا داناتر است اینست که برگزیدي نشانه مسلمانی و درستی را و شیر را نشانه آن ساخته چون
روان و پاك است و گوارا براي هر که نوشد و خوش انجام ولی در می همه بدیها است و کشاننده هر نوع شر در حال و آینده-
پایان. طیبی گفته یک معنا از فطرتی که مردم بدان آفریده شدند روگردانی از مایه بدي و فساد است مانند می که خرد را خلل
رساند که آن بهر خوبی کشاند و از هر بدي رهاند و رغبت بدان چه سود بیزیان دارد چون شیر- پایان. گویم: بنا بر این وجوه
مقصود اینست که شیر چیز مبارکی است که پیغمبرش نشانه فطرت ساخته و اشاره است بدان داستان که راویش میدانسته و گویم
این خبر را چند تفسیر دیگر است. 1- شیر نخست خوراك آدمی است پس از زایش که بر آن بزرگ شود و گویا فطرت او است
که بر آن آفریده شده. 2- مقصود اینست که خوبست روزهدار با آن افطار کند چون اخباري رسیده که افطار روزه با آن مستحب
است. 3- منظور ستودن آن شیر مخصوص باشد که تازه دوش است، فیروزآبادي گفته: فطر بیک ضمه و دو ضمه فزونی شیریست
که هم اکنون دوشند، و گفته: پرسش شد از مذي و فرمود: آن فطر است، گفتند مذي را به فطر مانند کرده چون کم است و با ضمه
صفحه 121 از 138
روایت شده و معنی اصلی آن شیریست که بر سر پستان نمودار شود پایان- و گفته شده: فطرت بمعنی تازه و نزدیک بکار گویم
9- در عیون ( 2 ر 39 ) بسندش تا امام چهارم علیه السّلام که ( معنی یکم روشنتر است وانگه بترتیب باشند در نزدیکی و دوري. ( 2
چون پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله چیزي خوردي میگفت: بار خدایا برکت ده در آن بر ما و بهترش را روزي ما نما و چون آسمان و
جهان، ج 9، ص: 270 شیر میخورد یا مینوشید میگفت: بار خدایا برکت ده در آن بر ما و از آن روزي کن ما را. در صحیفه رضا
( علیه السّلام مانندش آمده، ( 1) بیان. یا مینوشید گویا تردید از راویست یا خوردن در شیر بسته است و نوشیدن در جز آنست. ( 2
-10 در قرب الاسناد ( 8 ط نجف) بسندش تا جابر بن عبد اللَّه که گفته شد: یا رسول اللَّه آیا دارو بخوریم؟ فرمود: دارو بخورید
چون خدا تبارك و تعالی هیچ دردي نداده جز که با آن داروئی داده، شیرهاي گاو را باشید که از درخت میآیند. ( 3) توضیح: در
11 - در ( یعنی هر گیاه و برگی میخورد و سود همه در شیر او فراهم است ( 4 « فإنها تخلط من کلّ الشّجر » حدیث زراره بیاید که
قرب الاسناد ( 155 ) بسندش تا علی بن جعفر از برادرش علیه السّلام که پرسیدمش شیر ماده الاغ را براي دارو بخورند؟ یا در دارو
12 - در محاسن ( 491 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام ( نهند؟ فرمود: باکی ندارد، در کتاب مسائل علی بن جعفر مانندش آمده. ( 5
13 - و از همان (..): بسندش تا امام پنجم علیه السّلام ( که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از نوشابهها شیر را دوست میداشت. ( 6
14 - و از همان (..) بسندش از ابی الحسن علیه السّلام که چون پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله شیر ( (مضمون شماره 9 را آورده) ( 7
15 - و از طب ( 64 ) بسندش تا امام صادق علیه السّلام که هر ( مینوشید میگفت: بار خدایا آن را بر ما برکت بده و بیفزاي براي ما. ( 8
که در دل یا تنش سستی یابد باید گوشت میش را با شیر بخورد که هر درد و آفت را از بندهاي او برآورد و تنش را نیرو دهد و
17 - (..) بسندش تا امام ششم علیه (10) . 16 - و از همان محاسن بسندش (مضمون شماره 14 آمده) 491 ( پشتش را محکم سازد. ( 9
18 - و از همان (..) بسندش که علی علیه السّلام ( السّلام که شیر از خوراك مرسلین است. و از همان: بسندي مانندش آمده. ( 11
-20 ( 19 - و از همان (..) بسندش (مضمون شماره 18 آمده). ( 2 (1) دوست داشت افطار با شیر را. ص: 271
و از همان (..) بسندش که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: کسی از شیر گلوگیر نشود زیرا خدا تبارك و تعالی میفرماید: و
21 - در محاسن ( 492 ) بسندش تا ابی الحسن اصفهانی که من نزد امام ششم علیه (3) .( شیر که گواراست براي نوشندهها ( 493
السّلام بودم و مردي بآن حضرت گفت و من میشنیدم، قربانت من در تنم سستی یابم، فرمودش شیر را باش که گوشت رویاند و
22 - و از همان (..) بسندش از ابی الحسن علیه السّلام که هر که منی او دگرگون شد شیر تازه و عسل ( استخوان سخت کند. ( 4
23 - و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که شیر تازه براي کسی است که منی او کم شود. ( 6) بیان: ( سودش دهند. ( 5
24 - در محاسن ( 393 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که مردي باو ( دگرگونی منی کنایه است از اینکه فرزند از او نشود. ( 7
گفت: من شیر خوردم و زیانم داشت فرمود: نه بخدا زیان ندارد هرگز ولی تو آن را با چیز دیگر خوردي و جز آنت زیان زده که با
25 - و در همان (..) بسندش از امام هفتم علیه السّلام که هر که شیر خورد و گوید بار ( او خوردي و تو آن را از شیر پنداشتی. ( 8
26 - و از همان: بسندش از موسی بن ( خدایا منش میخورم براي اینکه دلخواه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بود باو زیانی نزند. ( 9
27 - و از همان: بسندش از زراره از ( عبد اللَّه بن حسن که از اساتید خود شنیدم میگفتند شیر شتران داروي هر درد و آفتند. ( 10
( یکی از دو امام علیهما السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود شیرهاي گاو را باشید چون از همه درختها هستند. ( 11
29 - و از همان: بسندش که مردي به ابی جعفر علیه ( -28 و از همان ( 494 ) بسندش از علی علیه السّلام که شیر گاو درمانست. ( 12
السّلام از فساد معده شکوه کرد. فرمودش چه بازت دارد از نوشیدن شیر گاو؟ فرمود: هرگز آن را نوشیدي؟ گفت: بارها فرمود:
چگونهاش یافتی؟ گفت: معده را شستشو کند و قلوهها را نیرو دهد و پیه پوشاند ص: 272 و اشتهاي خوراك
آورد و فرمود: اگر روزش بود بهمراه تو به ینبع میرفتیم تا شیر بنوشی. ( 1) بیان: ینبع بر وزن ینصر دژیست که چشمهها دارد و نخل و
30 - در محاسن بسندش از عیص بن قاسم که از امام ششم از نوشیدن شیر ( زراعت و در راه حاجیان مصر است بنقل فیروزآبادي. ( 2
صفحه 122 از 138
31 - (..) بسندش از ( ماده الاغ پرسیدم، فرمود: آن را بنوش ( 492 ). و از همان (همین مضمون را از ابی جعفر علیه السّلام آورده). ( 3
عیص که بهمراه امام ششم علیه السّلام چاشت خوردم و فرمود: این ماست آب گرفته ماده الاغ است براي بیماري ساختیم اگر
32 - در مکارم که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: اینان دو پاکیزهترند خرما و شیر، چون ( دوست داري از آن بخور. ( 4
رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله شیر میخورد دهن را با آب میشست و میفرمود: چربی دارد، در خبر است که چون شیر نوشیدید
دهان را بشوئید که چربی دارد، از امیر المؤمنین علیه السّلام که شیرهاي گاو درمانند، از جعفري که شنیدم أبو الحسن علیه السّلام
( میفرمود: شاشهاي شتران به از شیرشانست با اینکه خدا درمان در شیرهاشان نهاده. ( 5
باب بیستم: پنیر
-1 در مجالس ابن الشیخ ( 1 ر 376 ) بسندش تا امام چهارم که دو چیزند و هرگز بدرونی در نشوند جز تباهش سازند پنیر و (6)
2- و از همان: تا امام ششم علیه السّلام که سه چیز خورده ( گوشت خشکیده انبار شده. در محاسن از امام ششم مانندش آمده. ( 7
شوند و لاغر کنند: گوشت خشکیده، پنیر و گل خرما و در حدیث دیگر، گردو، و در حدیث دیگر تهنشین روغن که از کره گیرند
4- در محاسن ( 462 ) بسندش از عبد اللَّه بن (1) (بنتو) تا آخر آنچه در باب گوشت گذشت. ص: 273
سلیمان که از ابی جعفر علیه السّلام پرسیدم از پنیر، فرمود: از خوراکی پرسیدي که مرا خوش آید وانگه چند درهم به غلامی داد و
فرمود: با آن براي ما پنیر بخر و من با آن حضرت چاشت خوردم و غلام پنیر آورد و فرمود: بخور، چون از چاشت فارغ شدم گفتم:
در باره پنیر چه فرمائی؟ فرمود: ندیدي منش خوردم؟ گفتم: چرا ولی دوست دارم از زبانت بشنوم فرمود: در باره پنیر و جز آن بتو
5- و از همان ( 495 ) بسندش ( خبر دهم، هر چه حلال و حرام دارد برایت حلال است تا خود حرامش را بشناسی و آن را وانهی. ( 2
از ابی الجارود که از ابی جعفر علیه السّلام پرسیدم از پنیر و گفتم کسی که دیده بمن گزارش داده که مردار در آن نهند، فرمود
براي اینکه در یک جا مردار در آن نهند هر آنچه پنیر در روي زمین است حرام شود؟ چون دانستی که مردار دارد مخور و اگر
ندانی بخر و بخور بخدا که خود من ببازار روم، گوشت و روغن و پنیر بخرم و بخدا ندانم همه در ذبیحه بسم اللَّه گویند، اینان
6- و از همان ( 006 ) بسندش که پرسش شد امام ششم علیه السّلام از پنیر که در آن مایه پنیر از ( بربریند و اینان هم سودانی. ( 3
7- و از همان: از عمرو ( مردار نهند فرمود: نشاید، سپس درهمی فرستاد که پنیر بخر از مردي مسلمان و پرسش از چیزي مکن. ( 4
بن ابی شبل که از امام ششم پنیر را پرسیدم فرمود: براي پدرم چیزي در بارهاش گفتند که آن را بد داشت وانگهش خورد، چونش
8- و از همان (..) که مردي از امام ششم علیه السّلام در باره پنیر پرسید، ( خریدي دنبال مکن و نام خدا بر آن بر و بخورش. ( 5
9- و از همان: بسندش که یکی از یاران، از ابی جعفر علیه السّلام ( فرمود: از خوردنش خوشم آید و آن را خواست و خورد. ( 6
پرسید، پنیر فرمود: خوراکی است که منش خوشدارم و بتو خبر دهم از پنیر و جز آن، هر چه حلال و حرام دارد برایت حلال است
10 - و از همان: که سند را کشانده تا گفته: پنیر (1) تا خود حرام را بدانی و آن را بخصوص وانهی. ص: 274
11 - در دعوات راوندي که امام صادق علیه السّلام ( خوراك پیش از خود را هضم کند و خواهش پس از خود را برآورد. ( 2
( فرمود: که چه خوب لقمهایست پنیر دهن را خوشبو کند و خوراك پیش از خود را هضم کند و پس از خود را گوارا سازد. ( 3
-12 در دروع الواقیه: بسندش تا سماعه که شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود: چه خوب لقمهایست پنیر دهان را باز کند و بوي
دهان را خوش کند و خوراك پیش از خود را هضم کند و خواهش خوردن آورد و هر که روز اول هر ماه آن را بخورد بسا که
13 - در کافی ( 6 ر 340 ) بسندش که مردي از امام ششم علیه السّلام از پنیر پرسید، فرمود: دردیست ( حاجتی از او رد نشود. ( 4
بیدرمان و در هنگام شام آن مرد نزد آن حضرت آمد و دید سر سفره او پنیر است گفت: قربانت از پنیرت پرسیدم در چاشت
فرمودي درد بیدرمانست و اکنون آن را در سفره بینم، گوید: فرمود: آن در چاشت زیان دارد و در شام سودمند است و در منی
صفحه 123 از 138
14 - در محاسن ( 497 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که پنیر و گردو هر ( افزاید، و روایت است که زیان پنیر در پوسته آنست. ( 5
15 - در کافی ( 6 ر 34 ) بسندش (همین مضمون را (6) - دو درمان باشند و جدا از هم درد باشند در مکارم مانندش آمده- 216
آورده). ( 7) بیان: بسا گویند گردو آن را به کند اگر شور نباشد چون در این حال سرد و تر است و در درجه سوّم ولی پنیر شور و
( گرم و خشک است در درجه سوّم و گردو هم گرم است در درجه دوّم یا سوّم و خشک است در درجه یکم و آفت او را برد. ( 8
-16 در مکارم از امام صادق علیه السّلام که پنیر پیش از خود را هضم کند و خواهش خوراك بدنبال خود درآورد- 216 -. آسمان
(1) و جهان، ج 9، ص: 275
باب بیست و یکم: ماست و شیر ترشیده
-1 در کافی ( 6 ر 328 ) بسندش تا ابی الحسن علیه السّلام که هر که خواهد ماست زیانش نکند هاضوم در آن ریزد گفتم: (2)
2- و از همان ( 6 ر 348 ) بسندي از ابی سلیمان حمّار که نزد امام صادق علیه السّلام بودیم و ( هاضوم چیست؟ فرمود: نانخواه. ( 3
مضیره آوردند و بدنبالش خوراك آوردند و آنگه ظرفی خرما تازه که چند رنگ با آن بود. در محاسن مانندش آمده. ( 4) بیان: در
بحر الجواهر گفته: مضیر سخت ترش است و مضیره پخته ایست با شیر ترشیده که در فارسی آن را دوغبا گویند (شاید منظورش
3- در ارشاد القلوب: از سوید بن غفله که نزد علی بن ابی طالب علیه السّلام رفتم و دیدم نشسته و در ( کاله جوش کشک است). ( 5
پیش او ظرفی شیر است که من بوي ترشیدگی آن را دریافتم و در دستش گرده ایست که پوسته جوش را میدیدم بر روي آن و
(6) .- آن حضرت آن را با دست خود خرد میکرد و در آن شیر میریخت- 2 ر 8
ابواب گیاهها