گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
ابواب سبزیها







باب یکم در کلیات احوال سبزیها
.(310 / -1 در مجالس شیخ: بسندش از امام ششم علیه السّلام که براي هر چیزي آرایشی است و آرایش خوان سبزي است ( 1 (3)
-2 در محاسن ( 507 ) بسندش از پدر موفّق مدنی که امام هفتم مرا یک روزي خواست و براي چاشت نگهداشت و چون سفره (4)
آوردند سبزي نداشت دست کشید و بغلام فرمود: نمیدانی من نمیخورم تا سبزي بر خوان نباشد، سبزي بیاور و رفت سبزي آورد و
3- و از همان: در (5) .( بر خوان نهاد و آن حضرت دست دراز کرد و خورد. در مکارم مانندش از امام رضا علیه السّلام آمده ( 201
حدیثی که سفره خود را با سبزیها سبز کنید که با بسم اللَّه راننده شیطانست، و در روایتی است که خوان خود را با سبزي بیارائید.
صفحه 24 از 149
-4 در محاسن (..) بسندش از حنان که با امام ششم علیه السّلام بر سر خوان بودم و آن حضرت متوجه سبزي شد و من دست باز (6)
داشتم و بمن رو کرد و فرمود: اي حنان ندانی که براي امیر المؤمنین طبق خوراك یا افطاري نیاوردند جز که بر آن سبزي بود؟
گفتم: قربانت این براي چه بود؟ فرمود: براي اینکه دل مؤمنان سبز است و بمانند خود توجه کند. ( 7) بیان: در کافی است که دل
مؤمنان سبز است، یعنی نور سبزي دارد، یا اینکه آکنده از حکمت و معرفت است و با سبزي مناسبت نامعلومی دارد. آسمان و
(1) جهان، ج 10 ، ص: 37
باب دوم در تره
-1 در خصال ( 249 ) بسندش تا اینکه پرسش شد از امام ششم علیه السّلام از تره فرمود بخورش که چهار خاصیت دارد: دهان را (2)
2- در محاسن ( 210 ) بسندي مانندش آمده و گفته ( خوشبو کند، بواسیر را ببرد، و امان از خوره است براي کسی که خواهد. ( 3
207 ) بسندش تا محمّد بن / 3- در علل ( 2 (4) .( امان از خوره است براي کسی که پیوستهاش دارد. در مکارم مانندش آمده ( 204
شاذان که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم از پیاز و تره فرمود: خوردنشان پخته و نپخته باکی ندارد، ولی چون باندازه آزار بخش از
4- در محاسن ( 510 ) بسندش ( آن خورد به مسجد نرود که بویش دیگران را آزار دهد. در محاسن ( 512 ) بسندي مانندش آمده. ( 5
5- در (6) .( تا امام ششم یا هفتم علیهما السّلام که هر چیز را سروریست و سرور سبزیها تره است. در مکارم: مانندش آمده ( 204
6- و از همان (..) بسندش تا ( محاسن ( 510 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که بر کاشنی یک قطره چکد و بر تره چند قطره. ( 7
ابراهیم بن عبد المجید که بامام ششم علیه السّلام گفتم میگویند بر کاسنی یک قطره بهشتی چکد، فرمود: اگر در کاسنی یک قطره
باشد در تره شش قطره است. ( 8) بیان: بسا مقصود اینست که تره شش قطره بیش است و منافات ندارد با روایت هفت قطره که آید.
-7 در محاسن ( 511 ) بسندي تا امیر المؤمنین علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را دیدم و گرسنگی از رخسارش (9)
شناختم و براي یک زن انصاري ده دلو آب کشیدم و ده ص: 38 دانه خرما گرفتم و یک دسته تره آوردم و
8- در محاسن: از سلمه که در مدینه سخت بیمار شدم و نزد ابی الحسن علیه السّلام ( برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله خوراندم. ( 1
9- و از همان (..) بسندش از (2) .( رفتم و فرمود: چرا زرد رخت بینم؟ گفتم: آري، فرمود: تره بخور و خوردم و خوب شدم ( 512
موسی بن بکیر که غلامی از ابو الحسن علیه السّلام بیمار شد و از او پرسش شد و گفتند درد سپرز دارد، فرمود: ترهاش بخورانید تا
سه روز و باو خوراندیم و خون آرام شد و خوب شد، در مکارم ( 207 ) مانندش آمده. ( 3) بیان: شرحش در باب درمان ورم کبد
گذشت و ظاهر اینست که مقصود از (قعد الدم) خون ریزي در هنگام تغوط است، پزشکان گفتند: تره سدّه سپرز را گشاید و خون
را روان سازد بسبب گرم کردن و واکردن خون چنانچه حیض بسته را هم گشاید، و اما سود باز شدن خون براي ورم سپرز از اینست
10 - در محاسن ( 511 ) بسندش از یونس بن یعقوب که امام ششم علیه ( که ورم سپرز گاهی از بدي خونست و گاهی از سوداء. ( 4
السّلام از تره خوشش میآمد و چون میخواست آن را بخورد از شهر مدینه به مزرعه عریض میرفت. ( 5) بیان: در نهایه گفته: عریض
11 - در محاسن (..) بسندش از ابی جعفر علیه السّلام که ما تره ( بتصغیر دشتی است در مدینه که اموالی براي اهل مدینه دارد. ( 6
میخوریم. ( 7) و از همان (..) بسندش تا گفته: امیر المؤمنین علیه السّلام تره را با نمک کوبیده میخورد، در مکارم مانندش آمده
-12 در محاسن ( 512 ) بسندش تا اینکه باز بمن گفت: کسی که دیده بود أبو الحسن علیه السّلام تره را از دمش (8) .(203)
13 - در محاسن ( 512 ) بسندش از مردي که دیده أبو الحسن علیه السّلام تره را در بستان ( میخورد آن را میشست و میخورد. ( 9
نشسته میخورد و به آن حضرت گفتند: کود نجس در آنست فرمود: از آن به تره نچسبد و آن براي بواسیر خوبست. آسمان و
1) بیان: در نهایه گفته: در حدیث عمر است که مردي از نجاست مردم زمینش را کود میداد، گفت یکی از ) جهان، ج 10 ، ص: 39
شما را خشنود نکند جز اینکه بمردم بخوراند آنچه از او برآید، سماد کودیست بریشه زراعت و سبزي بریزند از عذره و خاشاك تا
صفحه 25 از 149
خوب شود. و من گویم: اینکه فرمود: چیزي از آن بدو نچسبد بر پایه اینست که استحاله شده یا علم بملاقات نجس حاصل نیست و
14 - در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که همانا رسول ( شستن در خبر پیش محمول است بر استحباب و نظافت. ( 2
15 - و از همان: تا اینکه سبزیها را ( خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم از خوردن تره نهی شد براي اینکه فرشته بویش را دریافتی. ( 3
نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نام بردند، فرمود: تره بخورید که در سبزیها چون نانست در دیگر خوراکها یا چون نانخورش
16 - در محاسن ( 523 ) بسندش تا یونس بن یعقوب که دیدم امام هفتم علیه السّلام (4) .( است (راوي گوید) تردید از منست ( 513
17 - و از همان (..) بسندش مضمون خبر 15 را آورده و بدان افزوده که تره ( تره را از ریشه میبرید و با آب میشست و میخورد. ( 5
برکت دارد و آن سبزي من و پیغمبران پیش از منست و من دوستش دارم و میخورمش و گویا مینگرم در روئیدنش در بهشت که
18 - در محاسن (..) بسندش از یحیی بن سلیمان که امام هشتم علیه السّلام را در خراسان دیدم که ( برگش میدرخشد سبز و زیبا. ( 6
تره میخورد و گفتم: قربانت مردم روایت کنند که بر کاسنی هر روز قطرهاي از بهشت چکد فرمود: اگر بر آن یک قطره چکد تره
19 - و از همان: بسندش از حنان بن سدیر که با ( در آب بهشت فرو است، گفتم کود نجس باو دهند فرمود: چیزي بدان نچسبد. ( 7
امام ششم علیه السّلام بر خوان بودم و توجه بکاسنی کردم، بمن فرمود: اي حنان چرا تره نمیخوري گفتم: چون از شما روایت است
در باره کاسنی، فرمود: از ما در باره آن چه آمده؟ گفتم: ص: 40 اینکه هر روز بر آن از بهشت قطرهاي
-20 ( میچکد، فرمود: در این صورت بر تره هفت قطره چکد گفتم: چگونه خورمش؟ فرمود تهش را ببر و سرش را دور انداز. ( 1
در مکارم: از موسی بن بکر که نزد ابی الحسن علیه السّلام آمدم و بمن فرمود چرا رنگت، بسیار زرد است تره بخور و خوردم و
21 - در (2) .( خوب شدم، از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که فضل تره بر دیگر سبزیها چون فضل نانست بر دیگر چیزها ( 204
-22 ( دعوات راوندي که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که تره بخورد و بخوابد دو فرشته از او کنار روند تا صبح کند. ( 3
در مجازات نبویه که فرمود صلی اللَّه علیه و آله هر کس از این سبزي خورد (یعنی سیر و تره) بمسجد ما نزدیک نشود هر که آنها
را خورد بپزد تا بویشان را ببرد و آنها را بمیراند، سید- ره- گفته میراندن در اینجا مجاز است زیرا معنی حقیقی آن جانگرفتن از
زندهها است و همانا مقصود گرفتن نیروي آنها است که بوي بد از آن خیزد بواسطه پختن و آن را مانند مرده ساخته که از جان جدا
23 - در دعائم ( نشود جز پس از دست دادن نیرویش و از هم پاشیدن آن، و در روایتی است که آن دو را بپزد تا از هم بپاشند. ( 4
که از جعفر بن محمّد علیه السّلام پرسش شد از خوردن سیر و پیاز و تره خام و پخته فرمود: باکی ندارد ولی هر که خام آنها را
(5) .(112 / خورد بمسجد در نشود تا بویش آزار رساند ( 2
باب سوم- در کاسنی
-1 در محاسن ( 507 ) بسندش تا امام پنجم علیه السّلام که کاشنی درختی است بر در بهشت. ( 7) بیان: کاسنی سبزي شناخته (6)
شده ایست معتدل است و براي معده و کبد و ص: 41 سپرز خوردنش خوبست و ضماد ریشهاش براي کژدم
2- در محاسن (..) بسندش تا علی علیه السّلام که کاسنی را باشید زیرا از ( زدهگی خوبست و شستهاش از پختهاش بهتر است. ( 1
4- در ( 3- و از همان (..) بسندش تا پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که گویا مینگرم کاشنی در بهشت میلرزد. ( 3 ( بهشت بدر آمده. ( 2
5- و از همان ( 508 ) بسندش تا رسول خدا ( محاسن (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که در کاسنی از آب بهشت میچکد. ( 4
6- و از همان (..) بسندش ( صلی اللَّه علیه و آله که کاشنی را نتکانده بخورید زیرا برگی ندارد جز که در آن آب بهشت است. ( 5
تا امیر المؤمنین علیه السّلام که کاشنی بخورید زیرا بامدادي نشود جز قطره بهشتی دارد، و چونش بخورید آن را نتکانید راوي
گوید امام ششم علیه السّلام فرمود: پدرم ما را باز میداشت که آن را بتکانیم وقتی میخوردیم (و از همان حدیث دیگر در نهی از
7- و از همان: ( تکاندن کاسنی آورده)، در حدیث دیگر از امام ششم علیه السّلام آورده که قطره بهشتی دارد و فرزند را افزاید. ( 6
صفحه 26 از 149
که امام ششم علیه السّلام بنقل از پدرانش علیهم السّلام فرمود: چه خوب سبزیست کاسنی برگی ندارد جز که قطره بهشتی دارد، آن
8- و از همان: بسندش از ( را بخورید و هنگام خوردن نتکانید، فرمود: پدرم ما را از تکاندنش نهی میکرد چون آن را میخوردیم. ( 7
ابی بصیر که مردي از امام ششم علیه السّلام سبزي را پرسید و من نزد آن حضرت بودم و فرمود: کاشنی از آن ما است، ( 8) و امام
رضا علیه السّلام فرمود: خوردن کاشنی را باشید که مال و فرزند را فزاید، و هر که خواهد مال و فرزندش فزون شوند پیوسته کاشنی
9- و از همان ( 509 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که هر کسی پیوسته کاشنی (1) بخورد. ص: 42
10 - و از همان: بسندش تا امام رضا علیه السّلام که میفرمود: شما را باد بخوردن سبزي ما ( بخورد مال و فرزندش فزون شوند. ( 2
11 - و از همان: بسندش از امام ششم علیه السّلام (و دو روایت دیگر بهمین مضمون از امام ( کاشنی که در مال و فرزند فزاید. ( 3
12 - و از همان: بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر کس شب گذراند و در درونش هفت برگ ( ششم علیه السّلام آورده). ( 4
13 - و از همان: بسندش تا رسول خدا ( کاشنی باشد آن شب از قولنج آسوده است ان شاء اللَّه (و بسند دیگر هم مانندش آمده). ( 5
14 - و از همان: بسندش از محمّد بن فیض که با امام ششم علیه السّلام ( صلی اللَّه علیه و آله که کاشنی سرور سبزیها است. ( 6
چاشت خوردم و بر خوان سبزي بود و باما پیري بود که از کاسنی رو گردان بود و امام ششمش فرمود: راستی شما پندارید که این
15 - در محاسن: بسندش از ( سرد است، چنین نیست و همانا معتدل است و برتریش بر سبزیها چون برتري ما است بر مردم. ( 7
محمّد بن فیض که بهمراه امام ششم رفتم بعیادت مولایش در مدینه و بخانهاش رسیدیم و غلامش در راه ایستاده بود و غلام امام
16 - و بسندش از وضاح خرما فروش که ( ششم باو گفت: دور شو امامش فرمود: خاموش باش که پدرش بسیار کاشنی خور بود. ( 8
شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود: هر که بسیار کاشنی خورد توانگر شود منش گفتم که باو کود نجس دهند، فرمود چیزي را
17 - و از همان ( 501 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر که هفت برك کاشنی در روز جمعه بخورد پیش ( برابر آن مگیر. ( 9
18 - و از همان: (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که خشنود نیست کسی از شما که کاشنی سیر خورد ( از ظهر، بهشت رود. ( 10
19 - در طب ( 137 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که کاشنی بخورید (1) و بدوزخ نرود؟ ص: 43
چون بامدادي نباشد جز که قطرههاي بهشتی بر آن چکد، ( 2) و از ابی بصیر است که بامام ششم علیه السّلام از هیجان سر و
دندانهایم و از طپش چشمم شکوه کردم تا آنجا که چهرهام باد کرده بود، فرمود: بر تو باد بدین کاشنی آبش را بگیر و از این شکر
طبرزد بر آن بریز و پر از آن بنوش که آرامش کند و زیانش را بگرداند، گوید بخانهام رفتم و آن را ساختم همان شب پیش از
20 - در مکارم: از امام صادق علیه السّلام که هر که ( خواب و نوشیدم و خوابیدم و صبح خوب شده بودم بحمد اللَّه و منّه. ( 3
کاشنی خورد تا یک شبانه روزش از آسودگان نوشته شود ( 4) و از امام رضا علیه السّلام است که کاشنی درمان هزار درد است و
دردي در درون نباشد جز که کاشنی سرکوبش کوبش کند و یک روز براي یکی از خدمتکاران که تب و سر درد داشت کاشنی
خواست و فرمود: آن را بکوبند و بر روي کاغذ ریزند و روغن بنفشه بر آن ریزند و روي سرش نهند، فرمود: تب را ببرد و سر درد
را ببرد، ( 5) و از سیاریست که بر آورده تا گفته: کاشنی را باش زیرا منی فزاید و فرزند را زیبا کند و آن گرم است و پسر آور است
21 - در مجالس ابن الشیخ است (7) .( 6) و در فردوس است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرموده کاشنی از بهشت است ( 202 )
273 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم که بامدادي نشود جز بر کاشنی قطرهاي از بهشت چکد بخوریدش و /1)
22 - در خصال ( 249 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که چهار چیز طبعها را معتدل کنند: انار سورانی، غوره ( نتکانیدش. ( 8
23 - و از همان ( 636 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که کاشنی بخورید زیرا بامدادي نشود ( خرماي پخته، بنفشه و کاشنی. ( 9
24 - در دعوات راوندي: که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر کس کاشنی خورد و بر آن ( جز قطره بهشتی بر آن چکد. ( 10
خوابد جادو و زهر در او اثر نکند و هیچ جانوري بدو نزدیک نشود نه مار و نه کژدم تا صبح کند، و فرمود: کاشنی را بخورید و
( نتکانید زیرا روزي ص: 44 نباشد جز چند قطره بهشتی بر او چکد، در فردوس: مانند هر دو خبر آمده. ( 1
صفحه 27 از 149
-25 در دعوات: از یک نیکی روایت است که گاهی بر خاستن براي نماز شب بر من دشوار میشد و این پیشامد مرا غمنده میکرد و
صاحب الزمان عجل اللَّه فرجه را در خواب دیدم و بمن فرمود: آب کاشنی را باش که خدا آن را بر تو آسان کند، گفت: بسیار از
26 - در دعائم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله است که کاشنی از آن ما است و تره شاه از آن ( آن نوشیدم و بر من آسان شد. ( 2
بنی امیه و گویا من بجاي روئیدنش در دوزخ مینگرم و جاي روئیدن بادیان در بهشت است، فرمود: برگی از کاشنی نیست جز که
آب بهشت دارد. ( 3) دنباله ایست: در یکی از رسالههاي طبیه یافتم که از رئیس حکماء ابن سینا پرسیدند از سبب اینکه دستور داده
آب کاشنی نشسته بکار برند و در جواب نوشت که خالد از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله روایت کرده که فرمان داد بخوردن کاشنی
نشسته و فرمود: از آب بهشت بر آن میچکد، و محققان اطباء خوش داشتند که آب از نشسته آن بگیرند و نپخته بکار برند و بیشتر
رأي آنان اینست که تصفیه شود و در جدا کردن تهنشین آن تأکید شود و میانه روان که در نظافت آن اصرار دارند گویند شیرهاش
پخته شود و تصفیه گردد. گویم: سپس تحقیقی طولانی و موشکاف در باره ترکیب نیروها آورده که چون مناسب با کتاب نیست
بیانش را وانهادیم تا سخن بدرازا نکشد، و آنگه گفته کاشنی هم در شمار داروهاي مرکبه است و دلیل ترکیب آن یک نوع قیاس
آمده که به تجربه برگردد، زیرا مزهاش تلخی دارد و کرفی و برگش قابض است اندکی و تلخی و سردي ملازم نیروي حرارت
گشاینده در آنست و مقصودم از دو نیرو آب و زمین است ولی نه آب و زمین ساده بلکه جوهر مرکبی که یکی از آن دو در آن
غالب است و بنام آن خوانده شده و بسیط ثانوي گردیده و تلخی و گرمی کاشنی بطبع زمینی عارض شده و از جزء آتشین یعنی
جزئی که عارض بر این شده غلبه دارد و آن را بر آورده و بر سطح کاشنی با رطوبت آن گسترده و چون شسته شود این آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 45 جوهر لطیف از میان برود و اثرش بماند، و تلخی در گوهر خود کثیف است و زمینی ( 1) و دانسته شده که
هیولاي پذیراي تلخی گوهر تیره زمینی است و این جوهر را گرچه گرمی بجنباند و بفشارد باز هم تنبل و سنگین است و نافذ نیست
و آنچه از ترکیب کاشنی میماند همان جزء سرد آنست که سزاوارتر به تنبلی و افتادهتر و سنگینتر است، و کاشنی فضیلت
گشایندگی شایان و درخشانی نیرومند خود را از دست میدهد، و کاشنی از دیگر سبزیهاي مبرّد برتر است، و بیشتر تأثیر آن نیروي
نفوذ در اعضاء است که بر آنها پیش رود و آنها را باز میکند و میشوید و اخلاط چسبنده گرم و سرد را از آنها میراند و نیروي سرد
متحرك آنها را جنبش میدهد تا در تهیگاه و سوراخهاي آنها خوب نفوذ کند و بدورترین لیف رگها برسد، و چون این نیرو گرم و
لطیف است بیدرنگ تحلیل رود و آزار آنها را از میان ببرد و چون قوه مبرّده افتان و سنگین است طول دارد تا روش عضو را به
سردي ثابت و تهنشینی بدل کند، و اگر آن نیرو نباشد سدهها باز نشوند و اخلاط گرم سنگین را نراند، و نیروي مبرّد بپایان اعضاء و
بمانند کند بسته و مانند قلب نرسد و از کناره معده و رگهاي ما ساریقا جدا نگردد تا در اعضاء پهلوي آنها اثر کند، و باعضاء اصلی
و رئیسی نرسد و کسی که کاشنی را میشوید این نفوذ و اثر خویش را از دست میدهد و آنکه آن را بپزد خطاکارتر است و
بیهودهکارتر زیرا او با پختن، آنچه را شستن بجا نهاده در جوهر کاشنی از دست میدهد و نیروي درونی آن هم از میان میرود و بخار
میشود، و روشن شد درستی گفتار پزشکان استاد و درخشان، و این شرح سخنی است که خود ضرب المثل و رمز علمی محبوبست
و باللَّه التوفیق پایان خلاصه گفتارش- و همانا آن را آوردم تا دانسته شود که آنچه از معدن وحی و منبع الهام صادر شده است
موافق است با تحقیق استادان علم طب نزد بیشتر مردم، در نسخهاي چنین یافت شد که دچار تصحیف و تحریف بود و با قانون شیخ
ابو علی تطبیق و تصحیح شد و هم با کتب دیگر طب و باز هم برخی از آنها بجا ماند و اللَّه اعلم. ص: 46
(1)
باب چهارم بادیان
-1 در محاسن ( 513 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که گویا مینگرم بروئیدن بادیان بهشت، گفتم: کاشنی؟ فرمود: نه بادیان. (2)
صفحه 28 از 149
-2 و از همان (..) بسندش تا علی علیه السّلام که نگریست رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ببادیان و فرمود، این حوك است و (3)
مینگرم بجاي روئیدنش در بهشت. ( 4) بیان: در قاموس گفته حوك بادیانست و خرفه و بادیان سبزي شناخته ایست و خوب نیرو
بخش است و قابض جز که به فضلهاي بر خورد و آن را روان سازد پایان و مشهور اینست که بادروج ریحان کوهی است و مانند
3- (در محاسن مضمون (5) . ریحان بستانیست جز که برگش پهنتر است و گفتند: گرم است در درجه 2 و خشک در درجه 1
4- و از همان (..) بسندش از شعیري که دوستتر سبزي نزد رسول خدا ( شماره 1- را از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آورده). ( 6
5- و از همان (..) بسندش از حمران بن عیسی که شنیدم امام ششم علیه السّلام در پاسخ پرسش ( صلی اللَّه علیه و آله بادیان بود. ( 7
از حوك فرمود: مردمش دوست دارند جز که گند دهان آورد و کرم زود بدان در آویزد و آن بادیانست. در محاسن: بسندش
6- و از همان: بسندش که مردي از امام ششم علیه السّلام که نزدش بودم از سبزیها پرسید و فرمود: بادیان از ما ( مانندش آمده. ( 8
7- و از همان: ( 514 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که گویا نگرم ( است (سه روایت دیگر بهمین مضمون آورده). ( 9
8- و از همان (..) بسندش تا علی علیه السّلام که رسول خدا را از سبزیها حوك آسمان و ( بدرختش که در بهشت روئیده. ( 10
9- در طب ( 139 ) از امام رضا علیه السّلام که بادیان از آن ما و شاه تره از آن بنی امیه ( جهان، ج 10 ، ص: 47 خوش میآمد. ( 1
10 - در مکارم ( 204 ) بسندش از علی بن ابی طالب علیه السّلام که حوك را نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نام ( است. ( 2
بردند که بادیانست فرمود: سبزي من است و سبزي پیغمبران پیش از من و راستی که دوستش دارم و میخورمش و گویا مینگرم در
بهشت روئیده (و پس از نقل همین مضامین) گوید: ( 3) و از امام ششم است که حوك سبزي پیغمبران است و هلا که در آن هشت
خاصیت است، خوراك را گوارا کند، سدّهها را بگشاید دهان را خوشبو کند، و اشتهاي خوراك آرد، خون را بکشاند، امان از
خوره باشد چون در درون آدمی جا کند همه دردها را بکوبد، و آنگه فرمود: اهل بهشت خوانهاي خود را با آن آرایند، در کافی
11 - در مکارم ( 205 ) رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: ( 364 بسندي مانندش را با اندك اختلاف در تعبیر آورده. ( 4 /6
بادیان سبزي خوبیست گویا بینم در بهشت روئیده است، تره تیزك سبزي بدیست گویا بینم در دوزخ روئیده، ( 5) فرمود: هر که از
سبزي بادیان خورد خدا عزّ و جلّ فرشتههایش را فرماید حسنه برایش نویسند تا صبح، ( 6) از ایوب بن نوح است که باز گفت بمن
کسی که با امام هفتم علیه السّلام بر سر سفره بوده که بادیان خواست و فرمود: دوست دارم خوراك را با آن آغاز کنم چون سدّها
را بگشاید و اشتهاء آورد و سل را ببرد و چون بدان آغاز کنم باکی ندارم پس از آن چه بخورم چون از درد و بلائی نترسم، و چون
از چاشت دست بازداشتیم، آن را خواست و دیدم برگی برگرفت از خوان و خوردش و بمن هم داد و فرمود: خوراکت را با آن
پایان ده زیرا خوراك پیش را گوارا سازد و براي خوراك پس از آن اشتهاء آورد و سنگینی را برد و آروق و بوي دهان را خوش
1) بیان: سودمندیش براي سل توجیه شد و باینکه ) 364 ) بسندي مانندش آمده. ص: 48 / کند (و در کافی 6
رطوبت سینه و شش را بخشکاند با اینکه پزشکان گفتند شیرهاش براي خون گلو و تنگی نفس خوبست، و هم گفتند براي سوداء
( خوبست و مناسب جلوگیري از خوره است، ولی برخی گفتند: برگش سوداء زاید، و در برابر خبر گفته آنها معتبر نیست. ( 2
باب پنجم چغندر و کلم
2- در محاسن (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که خدا خوره را ( -1 در محاسن ( 519 ) که پیغمبر را کلم خوش میآمد. ( 4 (3)
2- در محاسن ( از یهود برداشت براي خوردن چغندر- و از بن درآوردن رگهاي گوشت، در مکارم ( 207 ) مانندش آمده. ( 5
519 ) بسندي تا امام ششم که گروهی از بنی اسرائیل دچار سفیده پوست شدند و خدا بموسی علیه السّلام وحی کرد بدانها فرمود: )
باید گوشت گاو را با چغندر بخورند (و از همان: بسندي همین مضمون را از امام پنجم علیه السّلام آورده) و همین خاصیت را براي
3- و از همان از بزنطی که امام رضا علیه السّلام بمن فرمود: اي احمد ( چغندر با گوشت از امام ششم علیه السّلام هم آورده. ( 6
صفحه 29 از 149
خواست تو براي سبزیها چگونه است؟ گفتم: همه را دوست ندارم، فرمود: چون چنین است بر تو باد به چغندر که بر کناره نهر
بهشت روید و درمان دردها است و استخوان را کلفت کند و گوشت رویاند و اگر نبود که دست خطاکاران بدان رسد یک برگش
چند مرد را میپوشانید، گفتم: دوستتر سبزیست نزد من، فرمود: خدا را سپاس گو که آن را شناختی. در مکارم ( 207 ) مانندش را
4- و از همان: از ابی الحسن علیه السّلام که ( آورده، در محاسن گفته: در حدیثی است که خرد را محکم و خون را پاك کند. ( 7
5- در مکارم: از امام صادق علیه السّلام روایت است که خوردن چغندر امان از خوره است، ( چه خوب سبزي است چغندر. ( 8
1) و از امام رضا علیه السّلام که درونت از خوراك تهی نماند و کم آب بنوش و جماع مکن جز ) ص: 49
369 ) بسندش از امام هشتم علیه السّلام که به بیمارانتان چغندر / 6- در کافی ( 6 ( از غلبه شهوت و چه خوب سبزي است چغندر. ( 2
دهید، مقصود برگ آنست که درمان دارد و درد و بلا ندارد، و خواب بیمار را آرام کند و از ریشهاش پرهیز کنید که سوداء
انگیزد، ( 3) و از ابی الحسن علیه السّلام که برگ چغندر خوره را بر کند و در درون سرسامی مانند برگ چغندر در نیاید. در
مکارم: از امام رضا علیه السّلام مانند دو خبر پیش آمده با اختصار در خبر نخست. ( 4) بیان: در قاموس گفته: سلق بکسر سبزي
شناخته ایست روشن سازد و تحلیل برد و نرمی آورد و نفس را شاد کند، براي نقرس و مفاصل خوبست و چون شیرهاش را
برمیریزند پس از دو ساعت آن را سرکه کند و اگر بر سرکه ریزند پس از چهار ساعت آن را میسازد، و شیره ته آن که در بینی
کشند تریاق است براي درد دندان و گوش و شقیقه و کرنب با ضمه و وزن سمند هم همان سلق است یا نوعی از آن که شیرینتر
است و نرمتر از نوع قنبیط و بري در حدود یکمثقال از آرد ریشه خشکش در شراب تریاق آزمودهایست براي گزش افعی پایان-.
گویم: سلق را بپارسی چغندر گویند، ابن بیطار در جامع خود گفته: سه دسته است درشت و بسیار سبز که بسیاهی زند و برگ
بزرگ پهن دارد (کلم) و آن را اسود خوانند، و دیگر خرد برگ و پیچدار و زشت منظر و کم سبزي و دیگر برگ ضعیفی دارد که
بر ساقه بلندي روید و برگش بسیار است و فرازش باریک است و بنش پیچ کمی دارد و در فراز نازکش برگشت دارد ساق بلندي
دارد تا ببرگ رسد و سبزي کاستهاي دارد که بزودي زند پایان. کرنب دو رسته دارد یکی را بپارسی کلم گویند و دیگري را قمري
و گویا همان قنبیط است (قنوید) در قاموس گفته: قنّبیط با ضمه و فتحه نون تشدید دار سختترین نوع کرنب است گندو و غلیظ
است، ابن بیطار گفته: دو دسته است پیچ و گشاده و ساق و برگ هر دو خوردنیست و پیچ خوشمزهتر و شیرینتر و رواجتر از قنبیط
(1) است. ص: 50
باب ششم زردك و هویج
-1 در محاسن ( 524 ) بسندش از داود بن فرقد که شنیدم ابو الحسن میفرمود: خوردن هویج قلوهها را گرم کند و آلت مردي را (2)
راست کند، گفتم: قربانت چطورش بخورم و دندان ندارم، فرمود بکنیز بگو آن را بپزد و بخور. ( 3) و از همان: (همین مضمون را با
اندك اختلافی آورده) در مکارم: مانندش را آورده و گفته: هویج امانست از قولنج و بواسیر و کمک بر جماع است. ( 4) توضیح:
در قاموس گفته: جزر با حرکت ریشهایست که خورده شود مدرّ است و باه آور و خون حیض را گشاید، و کوبیده برگش براي
زخمهاي تودار خوبست، و گفتند: سودش براي قولنج بسا از این راه است که پزشکان گویند قولنج از رطوبت چسبنده در معده
است و آن را دفع و سدههاي کبد را بگشاید و سودش براي بواسیر از گشایندگی و رطوبت بخشی است و اصلاح حال کبد و منع
2- در خرائج: گفته ابراهیم علیه السّلام مهمان پذیر ( تولد سوداء غیر طبیعی در آن، زیرا بواسیر از غلبه سوداء غیر طبیعی است. ( 5
بود، یک روز گروهی بر او فرو شدند و چیزي نداشت گفت: اگر چوب خانه را برگیرم و ببازرگانان بفروشم از آن بت سازند و آن
را نکرد و پس از جا دادن مهمانان در مهمانخانه با ازاري برآمد و در جایی دو رکعت نماز خواند و چون بپایان رساند ازار را ندید
و دانست که خدا کارسازي کرده و چون بخانهاش آمد دید ساره پخت میکند، گفت: از کجا این را آوردي؟ گفت: تو بدست
صفحه 30 از 149
مردي فرستادي، و خداي سبحان جبرئیل را فرموده بود از ریگی که در جاي نماز خواندن ابراهیم بود با سنگها برگرفته و در میان
ازار ابراهیم علیه السّلام نهاده بود، و خدا ریگها را گاورس پوست کنده کرده بود و سنگهاي گرد را شلغم و دراز را هویج. آسمان
261 ) همین مضمون را آورده جز اینکه بجاي گاورس ذرت آورده و بجاي هویج / 3- در علل ( 2 (1) و جهان، ج 10 ، ص: 51
( شلغم. ( 2
باب هفتم شلغم
-1 در محاسن ( 525 ) بسندي که برآورده تا گفته: هیچ کسی نیست جز که در او ریشهاي است از خوره و راستی که شلغم آن (3)
را آب میکند، و در حدیث دیگر امام ششم فرمود: کسی نیست جز که در او ریشه خوره است شلغم را در فصل خود بخورید تا آن
2- و از همان: (بسند دیگر همین مضمون را آورده) و از همان: ( را براندازد، و در حدیث دیگر (همین مضمون را آورده). ( 4
3- و از همان (..) بسندي از امام ششم علیه السّلام که شلغم را باشید و آن را بخورید و پیوسته دارید و از نااهل ( مانندش آمده. ( 5
372 ) بسندش از / 4- در کافی ( 6 ( نهان دارید، زیرا کسی نیست جز در او ریشه خوره هست و با خوردن آن آن را آب کنید. ( 6
امام ششم علیه السّلام که شلغم را باش و بخورش زیرا کسی نیست جز که ریشه خوره دارد و آن را آب کنید. ( 7) بیان: ریشه خوره
کنایه از غلبه سوداء است که مایه خوره است و شلغم که گرم است در آخر درجه دوم و تر است در درجه یکم و مخالف طبع
( سوداء است از طغیانش باز میدارد. ( 8
باب هشتم بادنجان
-1 در محاسن ( 525 ) از امام ششم علیه السّلام که چون رطب پخته شود و انگور برسد زیان بادنجان برود. ( 10 ) بیان: از میان (9)
رفتن زیان بادنجان در این هنگام یا براي خوردن این میوهها ص: 52 است یا براي اینکه هواء در آن معتدل
شود و بخنکی گراید و بسا که زیانش کم شود، پزشکان در طبع بادنجان اختلاف دارند که سرد است یا گرم و خنک در درجه 2
که ابن سینا و پیروانش آن را درستتر دانستند، گویند ترکیب شده از جوهر زمینی سرد قابض و از جوهر زمینی گرم که تلخی دارد
و از جوهر آب که کرف است و از جوهر آتشی سخت که دهن سوز است و طبعش براي این مزههاي گوناگون مختلف شود و هم
مزاجش و گویند مایه سوداء و بستگی و سرگیجه است و کچلی سوداوي و سرطان و بواسیر و ورم پشت و هم خوره و رنگ را تباه
2- در محاسن ( 526 ) بسندش از امام رضا علیه السّلام که بادنجان هنگام ( سازد و بسیاهی و زردي کشد و جوش دهن آورد. ( 1
چیدن خرما دردي ندارد، و بسند دیگر از امام ششم علیه السّلام که بادنجان بخورید که درمانست و درد ندارد، و در روایت دیگر
3- و از همان (..) بسندش از یک بغدادي که امام دهم بیکی از خرید کنان خانهاش ( فرمود: براي خلط سوداء خوبست (..). ( 2
فرمود براي ما بادنجان فراوان بیاور که در گرما گرم است و در سرما سرد و در همه وقت معتدل است و در هر حال خوبست، در
3) بیان: دور نیست که این خواصّ از یک نوع آن ) .( مکارم مانندش آمده و در طب از امام رضا علیه السّلام مانندش آمده ( 139
باشد که در کیفیات پیشین معتدل است، چون ما در مدینه طیبه و حجازش خوردیم و بسیار لطیف و معتدل بود و دهن سوز نبود، و
مانند آن دور نیست که گرمی نداشته باشد و سوداء نیارد که فرمود: در همه وقت معتدل است، و اینکه فرمود: در گرما گرم است
دو راه دارد. 1- تن نیاز بگرمی و خنکی دارد و وجه درستی فرمودهاش اینست که معتدل در طبع گرم خنکی آورد و در طبع سرد
گرمی. 2- هواء گرم است و یا سرد و آنچه در هواي گرم بر آید گرم است و آنچه در هواي سرد است چنانچه گذشت، و بسا گفته
شود که میشود سود و بیزیانش در اثر موافقت گفتار ائمه علیهم السّلام باشد و این آزمایشی باشد از پایه عقیده مردم آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 53 و با پیرو عقیده آنها خدا به قدرت خود زیانش را ببرد چنانچه دیده شده مؤمنان مخلص بدستور ائمه خود
صفحه 31 از 149
4- در طب ( عمل کنند و از آن سود برند و چون بیایمانان براي آزمایش آن را بکار بندند و در مقام انکار باشند زیان برند. ( 1
139 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که بادنجان بخورید زیرا درمان هر درد است، ( 2) و از آن حضرت بهمین سند که بادنجان )
5- از مکارم: امام صادق علیه السّلام فرمود: بادنجان بورانی را باشید که ( براي خلط سوداء خوبست و بصفراء زیان ندارد. ( 3
درمانست و امان از پیسی و با روغن زیت سرخ کرده باشد، ( 4) و از کتاب فردوس است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود:
بادنجان را بخورید که من بوتهاش را در بهشت دیدم که بخدا و نبوت من و ولایت علی علیه السّلام گواهی داد، هر که با نیت اینکه
درد است آن را بخورد برایش درد باشد و هر که بنیت اینکه دارو است برایش دارو باشد. ( 5) و از انس است که پیغمبر صلی اللَّه
علیه و آله فرمود: بادنجان را بخورید و پر بخورید زیرا نخست روئید نیست که بخدا عزّ و جلّ ایمان آورده، ( 6) و از امام صادق
علیه السّلام است که هنگام خرما چیدن بسیار بادنجان بخورید که درمان هر درد است، چهره خرم کند و رگها را جدا کند و منی را
فزاید، ( 7) و در برابر امام چهارم بادنجان سرخ کرده با روغن زیتون بود و چشم آن حضرت بدرد آمده بود و از آن میخورد، راوي
گوید: گفتم: یا ابن رسول اللَّه از این میخوري که آتش است؟ فرمود: خاموش، پدرم از جدّم برایم باز گفته: که بادنجان پیه زمین
است و خوبست براي هر چه در آن افتد. ( 8) بیان: در قاموس گفته: بورانی خوراکی است منسوب به بوران دختر حسن بن سهل و
همسر مأمون پایان- بیان: یبیّن العروق: یعنی ریشه خوره و فالج را ببرد و اگر از باب تفعیل باشد یعنی رگها را پر خون کند و آنها را
6- و بسندي از امام هفتم و هشتم علیهما السّلام که فرمودند: بادنجان هنگام چیدن خرما دردي ندارد، ( 10 ) و ( پدید سازد. ( 9
بهمین سند از امام ششم علیه السّلام که بادنجان براي خلط سوداء خوبست، در مکارم: مانندش آمده. ص:
-7 در دعوات راوندي که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله در خانه جابر بود و بادنجان برایش آوردند و آغاز خوردن کرد و (1) 54
فرمود: اي جابر البته گرمی دارد، فرمود: اي جابر نخست درخت است که بخدا ایمان آورده آن را با روغن زیتون سرخ کنید و بپزید
( و نرمش کنید که در حکمت فزاید. بیان: نام بادنجان نزد عرب مغد یا وغد است. ( 2
باب نهم کدو، تازه و خشک
632 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که کدو بخورید زیرا مغز را فزاید و پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله از ) « خصال » -1 در (3)
36 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که در پخته کدو بسیار بریزید چون دل /2) « عیون » 2- در ( آن خوشش میآمد. ( 4
غمگین را شاد کند. ( 5) بیان: گفتند: شادي براي جنبش روح است به برون و چون روح فزون و با صفا رقیق و معتدل گردد جنبش
آن بیش شود و کدو خوردن همه این اثرها را دارد، و نیز غم از گرد شدن روح بدرون بر اثر گرمی است و کدو خنک است و
بسندش که بر شما باد بخوردن (..) « عیون » 3- در ( جلوگیر آنست و چون تر است خلط سوداء را که اندوه آور است کم کند. ( 6
مجالس ابن » 4- در (7) .( مانند خبر اخیر آمده ( 201 :« مکارم » مانند هر دو خبر آمده، در :« صحیفه رضا » کدو که بمغز فزاید در
/1 « مجالس » 5- در ( مانندش آمده. ( 8 :« محاسن » که رسول خدا از کدو خوشش میآمد و ته بشقابش را پاك میکرد، در :« الشیخ
372 بسندش از علی علیه السّلام که البته کدو خرد را فزاید، ( 9) و بهمین سند تا اینکه پرسش شد از امیر المؤمنین علیه السّلام آیا
باید سر کدو را برید و ذبحش کرد؟ فرمود: چیزي نباشد که تذکیه خواهد، بخورید و سرش را نبرید و شیطان شما را سبک نسازد.
از این روایت و مانندش برآید که برخی ص: 55 مخالفان بریدن سر کدو را شرط حلال بودنش :« بیان »
520 ) بسندش از امام رضا علیه ) « محاسن » 6- در ( میدانستند و تذکیه آن را واجب میشمردند ولی من آن را در کتابهاشان ندیدم. ( 1
السّلام که بوته یقطین همان بوته کدو است. ( 2) بیان: از کتب لغت برآید که یقطین در زبان عرب به بوته کدو و خود کدو هر دو
بسندش (مضمون شماره 5 را آورده و چند خبر دیگر (..) « محاسن » 7- در ( اطلاق میشده ولی دبّا و قرع همان خود کدو است. ( 3
گویا فزودن در خرد براي اینست که خلط درست پدید آرد و مغز را که ابزار :« بیان » ( آورده که کدو در خرد فزاید و در مغز. ( 4
صفحه 32 از 149
ادراکات روح است نیرو بخشد و اثر آن در مغز اینست که آن را رطوبت دهد و خنک کند یا به جرم آن افزاید زیرا غذائیست
521 ) بسندش که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از دیک ) « محاسن » 8- در ( موافق جوهر مغز و تفسیر نخست روشنتر است. ( 5
( پخت کدو خوشش میآمد، ( 6) در حدیث دیگر از آبگوشت کدو خوشش میآمد (و در روایت دیگر بهمین مضمون آورده). ( 7
128 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که کدو بخورید و ما خاندان آن را دوست میداریم ( 8) و از ذریح است ) « طب » -9 در
که بامام ششم علیه السّلام گفتم: حدیثی از امیر المؤمنین روایت است که کدو بخورید چون به مغز فزاید، فرمود: آري و من هم
از امام چهارم علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: کدو بخورید :« مکارم » 10 - در ( گویم براي قولنج خوبست. ( 9
اگر خدا درختی سبکتر از آن میدانست آن را براي سایبان برادرم یونس میرویانید، هر کدام شما آبگوشتی سازد بسیار کدو در
آن بریزد که در مغز و خرد فزاید، ( 10 ) و از امام صادق است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که کدو خورد دلش را
نرم کند هنگام ذکر خدا و نیروي جماعش را فزاید، ( 11 ) و از پیغمبر است که یک گندم فروش پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله را
دعوت کرد و برایش خوراکی آورد که کدو و ص: 56 پیه داشت ( 1) انس گوید دیدم پیغمبر صلی اللَّه علیه
و آله کدو را میخورد و پشقابش را پاك میکرد انس گفت از آن روز من از کدو خوشم میآمد چون رسول خدا صلی اللَّه علیه و
آله را خوش میآمد. و گفت: رسول خدا از کدو خوشش میآمد و آن را از بشقاب برمیگرفت و پیغمبر را دعوت کردند خوراك
پیغمبر صلی اللَّه :« دعوات راوندي » 11 - در (2) .( کدو را نزدش نهادند و او آثار کدو را در آن دنبال میکرد تا آن را بخورد ( 201
علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: کدو بخور زیرا هر کس بخورد زیبا رو شود و چهرهاش خرّم گردد و آن خوراك من و
12 - در دعائم: از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که از کدو خوشش میآمد و آن را از ( خوراك پیغمبران پیش از من است. ( 3
(5) .(113 / پشقاب برمیگرفت ( 4) و میفرمود: کدو مغز را فزاید، و فرمود: کدو را باشید که کدو خرد را پاك کند و بمغز افزاید ( 2
بیان: مسلم گفته: در حدیث انس است که گندم فروشی از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم دعوت کرد و نان جو و آبگوشت
کدو و گوشت خشکیده نزد آن حضرت گذاشت، انس گوید دیدم رسول خدا کنار بشقاب بدنبال کدو میرفت، و از آن روز
پیوسته کدو را دوست دارم، و در روایتی است که انس گفت: چون چنین دیدم کدوها را نزد آن حضرت میگذاشتم و خود
نمیخوردم، انس گفت: پس از آن تا دستم بکدو میرسید در خوراکم از آن استفاده میکردم. شارح اکمال الاکمال گفته: حدیث
فائدهها دارد چون اجابت دعوت، مباح بودن کسب گندم فروشان، مباح بودن آبگوشت، فضیلت خوردن کدو، استحباب خوش
داشتن کدو و هر چه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم دوست داشته و اینکه بکوشد در تحصیل آن، و استحباب بخشش
خوراکها بیکدیگر اگر صاحب خوراك بدش نیاید و اما اینکه گفته: کدو را از کنارهاي بشقاب دنبال میکرد دو توجیه دارد: 1- از
2- از همه سو کناره سوي خودش نه از همه سو زیرا فرمان شده از سوي خود بخورد هر آدمی. ص: 57
باشد و نهی از آن براي اینست که همخوراکش آن را پلید نشمارد و کس دست زده رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را پلید
نمیشمرد بلکه بدان تبرّك میجست بلکه بآب بینی و دهانش هم تبرك میجستند و آن را بروي خود میمالیدند و یکی بولش را
( نوشید و یکی خونش را که معروف است اعتناي اکیدشان به آثار آن حضرت که مخالف آثار دیگرانست .. ( 1
باب دهم- فجل و ترب
144 ) بسندش از حنان بن سدیر که با امام ششم علیه السّلام بر سر خوان بودم و بمن یک فجل داد و فرمود: اي ) « خصال » -1 در (2)
حنان فجل بخور که در آن سه خصلت است برگش باد شکن است و مغزش بولگشا، بنش بلغم بر، در محاسن و مکارم مانندش
بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که بن فجل بلغم برد و خوراك را هضم کند و بول :« مجالس شیخ » 2- در (3) .( آمده ( 208
3- در ( مانندش آمده (در محاسن بسندش این مضمون را از امام ششم علیه السّلام آورده). ( 4 « مکارم » 373 ) در / آورد، ( 1
صفحه 33 از 149
-4 ( گویا مقصود از مغزش تخم آنست. ( 6 :« بیان » ( 524 بسندش (مضمون حدیث 1- را با اختلافی در تعبیر آورده). ( 5 « محاسن »
از کتاب فردوس از ابن مسعود که فرمود صلی اللَّه علیه و آله چون فجل بخورید و خواهید باد نیارد در آغاز جویدنش :« مکارم » در
(7) .( نام مرا ببرید ( 207
باب یازدهم- کما
75 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که کما از آن من است که خدا به بنی اسرائیل فرو آورد و /2) « عیون » -1 در (8)
2- در (1) 394 ) بسندش (همین مضمون را آورده). ص: 58 /1) « مجالس » درمان چشم است الخبر، در
527 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که کما از گیاهان بهشت است و آبش درمان چشم است، (بسند دیگر ) « محاسن »
بسندش تا امامه دختر ابی العاص بن ربیع که مادرش زینب دختر رسول خدا صلی (..) « همان » 3- در ( همین مضمون را آورده). ( 2
اللَّه علیه و آله بود، گفت: امیر المؤمنین علیه السّلام در ماه رمضان نزدم آمد و شام خرما و کما نزدش آوردند و کما را دوست
میداشت. ( 3) یک تکمله است: کما شناخته است و پزشکان گفتند: بنی است گردو بیبرگ و ساق و سرخ رنگ و در بهار پر برف
و باران روید و خام و پختهاش را خورند و چند نام و چند رسته دارد یکی فطر با دو ضمه که قاموس گفته: نوعی کما است و
کشنده است و ابن بیطار بنقل از دیسقوریدس گفته: یک رسته از فطر خوراکی است و رسته دیگر کشنده است و خوردنی نیست یا
براي آنکه نزدیک میخهاي زهرناك روید یا در سوراخهاي عفونت بار یا در کنار حشرات زهردار یا در کنار درختی که بطبع خود
زهردار است، و بسا در این رسته تري چسبناکی یافت شود و چون آن را برند و بر جایی نهند بزودي تباه و عفونت بار شود ولی
رسته خوردنی را در آبگوشت ریزند و خوشمزه است و بسیارش زیان آرد و از آن خفگی و هیضه تراود. جالینوس گفته: نیروي فطر
بسختی سرد و تر است و از این رو بداروهاي کشنده نزدیک است و رستههائی از آن کشنده است بویژه که مایهاش عفونت باشد. و
رسته دوّم فقع است و فیروزآبادي گفته: با کسره هم آید و آن کماي سفید و نرم است، ابن بیطار گفته: درون زمین نزدیک آب
پدید شود سفید و گرد و درشتتر از کماي زمین و یک ساقش بسه یا چهار تیکه جدا باشد ولی بهم چسبیده باشند و آن سالمتر از
فطر است و مانند آن کشنده ندارد و سرد است و تر و سخت و رسته سوم را بپارسی کشنج و کل کنده گویند در میان ریگ روید و
در خراسان و ما وراء النهر بیشتر است، و گفتند: که مستکننده است، میان تهی و تر است و باندازه یک گردوي درشت است، و
گفتند: نیز که سرد است و غلیظ و دور هضم. ص: 59 یک نوعش غرشنه است و ابن بیطار گفته: در سرزمین
بیت المقدس بسیار است و در آنجا به کرشیۀ معروف است. ( 1) ابن سینا گفته: آن از جنس کما است و شکل فطر مانند کاسه
کوچک خندانیست، در هم و نرم است و با آن رخت شویند و با ترشیش خورند، ابن بیطار در باره کما گفته: بقول برخی سرخش
کشنده است و بهترش سختتر آنست در خوشمزگی و نرمی و سفید منشی و آنکه سوراخ سوراخ و سست است بسیار پست است و
در معده بسیار داغ خوبست، و چون براي پرخوردنش هضم نشود یا براي ناتوانی معده خلط بسیار بد غلیظی دارد که در فرود پشت
و سینه دردها آورد، از ابن ماسه است که سرد است و تر در درجه 2، و از مسیح است که خوردنش بستگی آورد و سرمه آبش
دیده را روشن کند، غافقی گفته: از خواص کما اینست که هر که خوردش و زهر داري گزدش و کما در معده دارد بمیرد و
درمانی ندارد البته، آب کما شایستهتر داروي چشم است اگر سنگ سرمه را با آن پرورش دهند و بدان سرمه کشند، زیر پلکهاي
سخنی در این باره در :« من گویم » - چشم را نیرو دهد و روح دید را فزاید و آن را تیز کند و آب آوردن چشم را جلو گیرد- پایان
( باب درمان چشم گذشت. ( 2
باب دوازدهم- خرفه
صفحه 34 از 149
517 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گام بر ریگ سوزان نهاد و آن را ) « در محاسن » -1 (3)
367 ) مانندش آمده و / سوخت و گام بر خرفه نهاد سوزش آن را زدود و برایش دعا کرد و آن را دوست میداشت، ( 4) در کافی ( 6
518 ) بسندش از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که ) « در محاسن » -2 ( بدان فزوده که: میفرمود: وه چه سبزي پر برکتی است. ( 5
خرفه را باشید که ابزار هوش است و اگر چیزي خرد فزاید همانست، در مکارم: مانندش ص: 60 آمده
بسندش تا امام ششم علیه السّلام که بر روي زمین شریفتر و سودمندتر از خرفه نیست که سبزي (..) « در محاسن » -3 (1) .(205)
فاطمه صلوات اللَّه علیها است و آنگه فرمود: خدا لعنت کناد بنی امیه را که از دشمنی با ما و فاطمه علیه السّلام آن را بقله الحمقاء
که پیغمبر سوزشی یافت: و خرفه را بدندان گرفت و :« در دعوات راوندي » -4 ( نامیدند، در کافی (..) بسندي مانندش آمده. ( 2
آسوده شد و فرمود: بار خدایا بدان برکت ده که در آن درمان 99 درد است بروي هر جا خواهی، ( 3) روایت است که فاطمه علیه
السّلام این سبزي را دوست میداشت و بدو وابسته شد و گفتند: سبزي زهراء چنانچه گفتند شقائق نعمان و آنگه بنی امیه دگرگونش
که پیغمبر خرفه را « در دعائم » -5 ( نمودند و گفتند: سبزي احمقی است چون در گذرگاه مردم و سم داران روید و پامال شود. ( 4
در قاموس گفته: فرفخ معرب پر پهن است یعنی پرهاي پهن دارد و گفته :« بیان » (5) .(113 / دوست میداشت و بدان برکت داد ( 2
سبزي مبارك کاشنی و یا خرفهاند و هم سبزي نرم که آن را بقلۀ الحمقاء نامند، پایان، سلیمان بن حسان گفته: پندارند از آنش
حمقاء خوانند که در سر راه مردم روید و پایمال شود و در گذرگاه سیل و از بن بر کندش، پزشکان آن را سرد از درجه 3 دانند و
تر در درجه 2 باثري که دارد ثألول را ببرد و سر درد گرم و التهاب معده را با نوشیدن و مالیدن آرام کند و از چشم درد و خونریزي
(1) جلو گیرد. ص: 61
باب سیزدهم جرجیر- تره تیزك
(518) « در محاسن » -2 ( 518 ) بسندش تا امام پنجم علیه السّلام تره تیزك درختی است بر در دوزخ. ( 3 ) « در محاسن » -1 (2)
بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که بد دارم تره تیزك را را و گویا نگرم بوتهاش در دوزخ روئیده و مردي پس از نماز
عشاء از آن سیر نخورد جز که شب گذراند و با خوره در ستیز است، ( 4) و در حدیث دیگر هر که شب تره تیزك خورد، رك
زدن رگ خوره کنایه است از تأثیر مادهاش در پدیدش بخارهاي گرم و :« بیان » ( خوره از بینی بدوزند و شب را خونریزي کند. ( 5
بایدش که اخلاط را بسوزد و آنها را بهر جا آماده خوره است بریزد، و بینی پذیراتر جا است برایش و از این رو نام خصوص آن را
برده و خوره هم در غالب از آن آغاز کند، نزف دم کنایه از طغیان آنست و سوزش و ریزش آن بهر جا یا کنایه از کم خونیست.
518 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که مینگرم تره تیزك در دوزخ میلرزد، و بسند دیگر این مضمون را ) « در محاسن » -3 (6)
بسندش تا (..) « و از همان » -4 ( از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که مینگرم جاي روئیدنش در دوزخ است. ( 7 « همانست » آورده و در
بسندش از موفق مولا ابی الحسن علیه (..) « و از همان » -5 ( امام ششم علیه السّلام که از آن بنی امیه از سبزیها تره تیزك است. ( 8
السّلام که چون فرمان سبزي میداد از تره تیزك بیشتر میفرمود و برایش خرید میشد، میفرمود چه احمقند برخی مردم که گویند در
/ در کافی 6 :« بیان » ( چگونه سبزي در آن روید. ( 9 « آتشگیرهاش مردمند و سنگ » دره دوزخ روید و خدا تبارك و تعالی فرماید
میشود جمع ص: 62 بین این خبر و دیگر اخبار که نفی در این :« من گویم » 368 (همین مضمون آمده) و
خبر بمعنی روئیدن خود این سبزي باشد در دوزخ و در اخبار دیگر منظور شکل دوزخی او است مانند درخت زقوم و میشود اخبار
از امام رضا علیه السّلام که: بادیان از آن ما و تره تیزك از آن بنی امیه :« طب » -6 ( مشتبه و روئیدن در دوزخ حمل بتقیه شوند. ( 1
در دعوات » -8 ( 139 ) از امام صادق علیه السّلام که خوردن تره تیزك در شب مایه پیسی است. ( 3 ) « مکارم » 7- در ( است. ( 2
( که پیغمبر فرمود: هر که تره تیزك خورد وانگه بخوابد ریشه خوره در بینی او با وي ستیزد فرمود: در دوزخش دیدم. ( 4 :« راوندي
صفحه 35 از 149
گفته و از این بابست فرموده آن حضرت در خبري طولانی که روایت است از انس بن مالک در باب ذکر :« در مجازات النبویه » -9
منافع بسیاري از سبزیها و زیانهاي آنها در باره تره تیزك فرمود: بدان که جان محمّد بدست او است بندهاي نیست که شب گذراند
و در درونش چیزي از این سبزي باشد جز که خوره در آن شب تا بامداد بر گرد سرش چرخد یا بسلامت ماند و یا بر او چیره شود
و هلاکش کند. ( 5) سید- ره- گفته: این تعبیر مجازیست زیرا درد خاص خوره در حقیقت چرخش ندارد چون یک عرضی است و
مقصود اینست که شب گذران روي این سبزي در شرف دچار شدن به خوره است چون این سبزي بخصوص در پدید کردن این
درد اثر دارد و یا خدا آن را از او بگرداند و یا آن را بجانش اندازد و بر او افتد، و فرمود: پر سرش چرخد چون این درد بدان
بدان که از کتب بیشتر :« توضیح » ( نزدیک است و مانند پرنده ایست که میچرخد بر سر چیزي که میخواهد بدان فرود آید. ( 6
پزشکان برآید که سبزي معروف به تره تیزك در نزد عجم جرجیر نیست بلکه رشاد است ابن بیطار گفته: جرجیر دو رسته است،
بستانی و بیابانی و هر رسته دو جور است یک جور از بستانی برگ پهن و یک رنگ ص: 63 و کم دهن
سوز است و خوشخوراك است و دومی برگ باریک و پر سوزش است صاحب اختیارات گفته: جرجیر دشتی است و بستانی و
دشتی را بهقان گویند و بستانی را بپارسی کیکز گویند و جرجیر دشتی را خردل نامند و تخمش بجاي خردل بکار رود و گفته:
( رشاد حرف است و بپارسی آن را سپندان و تره تیزك گویند. ( 1
باب چهاردهم- کاهو
514 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که کاهو را باشید زیرا خون را خموش کند، در کافی مانندش آمده ) « در محاسن » -1 (2)
امام صادق علیه السّلام فرمود: کاهو را باشید که خون را میبرد، ( 4) و :« در مکارم » -2 (3) .(367 / ولی گفته: خون را صفا دهد ( 6
دور نیست که :« بیان » (5) .( از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله است که چرت آورد و غذا را هضم کند. از فردوس نقل شده ( 209
یا یصفّی باشد یعنی خون را خموش کند یا پاك کند یا منظور از قطع خون قطع شورش آنست و قطع « یطفی » تصحیف « یقطع الدم »
بیماریهاي خونی که بهمان برگردد، پزشکان گفتند: کاهو سرد و تر است از درجه 3 و یا دوم و خواب آور و بولگشا است و خونی
که از آن پدید شود بهتر است از خون پدید شده از سبزیهاي دیگر و معده را به کند و براي آن و براي تخمش سودهاي بسیاري
( نقل کردند. ( 6
باب پانزدهم- کرفس
515 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که کرفس سبزي پیغمبرانست، در دعائم مانندش آمده. ) « محاسن » -1 در (7)
روایت است که کرفس، مایه حفظ و پاك شدن دل است و دیوانگی و خوره و :« دروس » 2- در (1) ص: 64
3- در محاسن: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: کرفس خوراك الیاس و الیسع و یوشع بن نون ( پیسی را نیست کند ( 2
بسندش تا ابو الحسن علیه السّلام که نام کرفس را برد و فرمود: شما آن را دوست دارید و جانوري (..) « همان » 4- و از ( بود. ( 3
این یا مدح آنست براي آنکه جانوران هم سود آن را میدانند و بدان درمان میکنند یا :« بیان » ( نیست جز که خود را بدان بساید. ( 4
205 ) که پیغمبر ) « مکارم » 5- در ( نکوهش است باعتبار اینکه زهر داران بدان سایند و زهرناکش کنند و نخست روشنتر است. ( 5
صلی اللَّه علیه و آله به علی علیه السّلام فرمود: از سفارشهاي خود که کرفس بخور زیرا سبزي الیاس و یوشع بن نونست ( 6) و رسول
فیروزآبادي :« بیان » ( خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: خود سبزي پیغمبرانست و ذکر شده که خوراك خضر و الیاس کرفس بوده. ( 7
گفته: کرفس بفتح کاف و را، سبزي معروفی است و سودهاي کلان دارد مدرّ است و باد شکن و نفخ را برد و قلوهها و کبد و مثانه
را پاك کند و سدّههاي آنها را بگشاید باه را نیرو دهد بخصوص تخم کوبیده آن با شکر و روغن اثر عجیبی دارد چون سه روز
صفحه 36 از 149
( خورده شود و براي جنین وزن آبستن و غشیها زیان دارد. ( 8
باب شانزدهم- سداب
تا رسول خدا صلی (..) « همان » 2- از ( 515 ) بسندش از ابی الحسن علیه السّلام که سداب خرد را فزاید. ( 10 ) « محاسن » -1 در (9)
از امام رضا علیه السّلام که سداب خرد فزاید جز که منی :« مکارم » 3- در ( اللَّه علیه و آله که سداب براي درد گوش خوبست. ( 11
بسندي از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که هر که سداب خورد و بر آن خوابد از درد و دمّل و :« فردوس » را پراکنده کند، ( 12 ) در
در قاموس گفته: دبیله چون جهینه گرفتاري و دردیست در درون، ص: :« بیان » ( سینه پهلو آسوده است. ( 13
65 در بحر الجواهر گفته: دبیله به صیغه تصغیر هر ورمی است که در جاي مادهدار بر آید و گر نه آن را ورم خوانند، و گفتند: ورم
« کافی » 4- در ( بزرگ گردیست که مایه فراهم کرده و گفتند دمل بزرگ پنجهداریست که در پارسی آن را کفگیرك گویند. ( 1
26 ) بسندش تا محمّد بن موسی که سداب را نام برد و فرمود: سودي بسیار در فزودن خرد دارد و بسیاري مغز جز اینکه منی را /6)
سداب در نسخههاي حدیث و بیشتر نسخههاي طبی بدال « بیان » ( بگنداند. ( 2) و روایت است که براي درد گوش خوبست. ( 3
بینقطه است و در قاموس و برخی نسخ بذال نقطهدار است در قاموس گفته: سذاب سبزي شناختهایست در بحر الجواهر گفته:
سداب بفتح و دال بینقطه از ریشههاي داروئی شناخته است دشتی است و بستانی، ترش گرم است و خشک در درجه 2 و خشکش
در درجه 3 و دشتی در درجه 4 و یا 3 بلغم را برد، بادشکن است و پاك کن رگها است و منی را بخشکاند و باه را از کار اندازد،
قابض است و بوي سیر و پیاز را ببرد، گره درد خنازیر را منحل کند، براي قولنج و دردهاي مفاصل خوبست و کرم را بکشد، و
تخمش فواق و گلوگیري بلغمی را آرام کند، و اگر جامه را با ریشهاش بخار دهند شپش در آن نماند و این آزموده است. گویم:
سودش براي درد گوش میان پزشکان معروف است، گویند چون آبش را در گوش ریزند دردش آرام شود بویژه اگر در آب انار
جوش آید، و اما خرد فزائیش براي اینست که بیشتر کم خردیها از بلغم است و سداب بلغم را ببرد، و آنچه ابن بیطار آورده از قول
( روفس که پر خوردنش کم خردي آورد آزموده نیست با اینکه مخصوص پر خوردن آنست. ( 4
باب هفدهم در حزاء
191 ) بسندش از / 2- در کافی ( 8 ( -1 در محاسن ( 516 ) از امام ششم علیه السّلام که حزاء با آب سرد براي معده خوبست. ( 6 (5)
عمرو بن ابراهیم که از ابی جعفر علیه السّلام ص: 66 پرسیدم و شکوه کردم از ضعف معدهام فرمود: حزاء را
با آب سرد بنوش و عمل کردم و آنچه میخواستم یافتم. ( 1) بیان: در نهایه است که در حدیث آمده (حزاء را زنان هوشمند براي
زکام مینوشند) و آن گیاهی است در دشت مانند کرفس جز که برگش پهنتر است. و طشّه بمعنی زکام است، و در حدیثی است که
زنهاي زیرك آن را براي جنزدگی و مرگ فرزند میخرند، و گویا مرگ فرزند را از اثر جنزدگی میدانستند و چون آن را دور
میکردند از آن سود میبردند، در قاموس، آن را حزاء ضبط کرده و گفته: جوهري بغلط آن را با خاء ضبط کرده، برخی گفتند این
سبزه دشتی در آذربایجان فراوانست و برگش را در سرکه بترشی پرورش میدهند و ترشی هم دارد و آن را بفارسی بیوزا گویند،
ابن بیطار بنقل از ابی حنیفه گفته: حزاء گیاهی است که بپارسی آن را دینارویه خوانند و درمان باد است و بد بو است و برگش
ببرگ سداب ماند ولی بدان سبزي نیست، و گفتند: سداب دشتی است، و گفتند: سبزي گرم و کم دهنسوزیست که تلخ مزه است،
و برگش ببرگ رازیانه ماند و زبر است و ضدّ زهر کژدم و زهرهائی است که از سردي کشند غذاي سنگین را هضم کند و باد
شکن است و آروغ ترشه را بر اندازد و بول را بگشاید و تشنگی سخت آورد و در نیرو مانند سداب است و بر اندازد منی است،
تخم سبز خوشبو و خوشمزهاي دارد که بادشکن است و براي معده خوبست، و مزاج تن و اندام درونی را به سازد، و گرههاي کبد و
صفحه 37 از 149
( سپرز را بگشاید و برایش سودهاي بسیار ذکر شده. ( 2
باب هجدهم سیاه دانه و سعتر که جواري است
-1 در محاسن ( 516 ) روایت است که جوارشی معده را پاك میکند، و در حدیث دیگر جوارش آجین معده را میرویاند. (3)
1) بیان: زئبر بکسره و همزه پرزگی است که روي جامه نوبر آید مانند آنچه بر خز بر آید گویم: ) ص: 67
2- در محاسن ( 594 ) بسندش از امام هفتم علیه السّلام که داروي امیر المؤمنین علیه ( این نزدیک بمضمون خبر آینده است. ( 2
3- در مکارم ( 214 ) از ( السّلام جوارش بود و همیشه میفرمود: جوارش براي معده پرکها سازد چون پرکهاي حوله خشک کن. ( 3
پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله روایت است که هاضوم و جوارش و سیاه دانه خوب است و چون سفیده میخورد یا خوراکی که
گرفتگی داشت از آنها کف میکرد و آن را با نمک سوده میآمیخت و خوراك را با آن میگشود و میفرمود: چون آن را ناشتا
بخورم باکی ندارم که چه بخورم. و پر میفرمود که آن معده را نیرو دهد و بلغم را ببرد و امان از لقوه و لرزش اعضاء باشد، ( 4) و از
ابن عباس است که نانخواه و سیاهدانه درمان هر درد است و ورم و طپش قلب چون او دوائی ندارد، و گفتند مقصود از آن خردل
375 ) بسندش از / 4- در کافی ( 6 ( است که حب الرشاد خوانند، گویم: خبري در باب گردو گذشت که مناسب این باب است. ( 5
یک واسطی که شکوه کرد بابی الحسن علیه السّلام از رطوبت و باد فرمود جوارش را در ناشتا بخورد و کف کند. ( 6) بیانیست:
سعتر با سین و صاد هر دو آمده چنانچه فیروزآبادي و جز او گفتند، جوهري گفته: سعتر گیاهی است و برخی آن را در طب با صاد
نویسند تا به شعیر اشتباه نشود- پایان- و رستههاي بسیار دارد از دشتی و بستانی و کوهی، برخی برگ دراز دارند و برخی برگ
گرد، برك برخی نازك است و از برخی پهن و بیشتر آنها شناختهاند، گرم است و خشک در درجه 3، لطیف کند و تحلیل برد و
باد و نفخ را براند و طعام سنگین را هضم کند و معده را خشک کند و بول و حیض را بگشاید، و دیده ناتوان را تیز کند و براي در
دران بنوشیدن و مالیدن سود دارد، در صحاح گفته: هاضوم همانست که جوارش گویند چون خوراك را هضم کند آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 68 و در قاموس گفته: هاضوم هر دارو است که خوراك را هضم کند و گویا مقصود از آن در اینجا نانخواه
338 ) از ابی الحسن علیه السّلام روایت کرده که هر کس خواهد ماست بخورد و زیانش نزند باید هاضوم / است. ( 1) چون کلینی ( 6
بر آن ریزد (راوي گوید) گفتمش: هاضوم چیست؟ فرمود نانخواه است، مقصود از سفیده لبنیاتست و بسا که سفیده تخم مرغ باشد
و نخست روشنتر است، ثفاء از سخن طبرسی است و بمعنی خردل است که آن را حرف گویند، در بحر الجواهر گفته اهل عراق آن
( را حب الرشاد گویند، و گویا این سعتر و نانخواه با ابواب حبوب مناسبتر باشند و در اینجا بطور استطراد ذکرشان کردیم. ( 2
باب نوزدهم گشنیز
2- در مکارم و ( 366 ) بسندش از ابی الحسن علیه السّلام که خوردن سیب و گشنیز مایه فراموشی است. ( 4 / -1 در کافی ( 6 (3)
خصال و جز آنها در سفارشهاي پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بعلی است که اي علی نه چیز فراموشی آورند: 1- خوردن سیب ترش
- -2 خوردن گشنیز 3- پنیر 4- دمخورده موش 5- خواندن نوشته سر گورها 6- راه رفتن میان دو زن 7- افکندن شپش زنده 8
حجامت بر مهره پشت 9- شاشیدن در آب ایستاده. در خصال ( 422 ) بسندش از ابی الحسن علیه السّلام مانندش آمده. ( 5) بیان:
کزبره بضمه کاف و باء است و بسا که با مفتوح شود، پزشکان در طبع آن اختلاف دارند، در قولی سرد است در پایان درجه 1 و
خشک است در درجه 2 و قولی است که نیروي ترکیبی دارد و فوائد بسیاري براي نوشیدن آن و مالیدن آن ذکر شده ولی گفتند
پیوسته خوردنش و فزونی از آن ذهن را در هم کند و چشم را تاریک و منی را خشکاند و باه را کم کند و فراموشی آورد و حمل
(1) اخبار بر فزون خوردنش دور نیست. ص: 69
صفحه 38 از 149
باب بیستم پیاز و سیر
-1 در قرب الاسناد ( 142 ) بسندش از علی بن جعفر که پرسید از برادرش از سیر و پیاز که نپخته در دارو نهند فرمود: باکی (2)
2- در خصال ( 157 ) بسندش از مسیر زطیّ فروش که ( ندارد و گوید پرسیدمش از سیر و پیاز با سرکه فرمود: باکی ندارند. ( 3
شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود: پیاز بخورید که سه خصلت دارد: دهن را خوشبو کند، لثه را محکم و در منی و جماع فزاید،
207 ) بسندش از محمّد بن / 3- در علل ( 2 (4) .( در کافی بسندش مانندش آمده، در محاسن و مکارم بیسند مانندش آمده ( 2090
مسلم که پرسیدم از امام پنجم از سیر فرمود: همانا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از آن غدقن کرد براي بویش و فرمود: هر که این
سبزي گندو را خورد بمسجد ما نزدیک نشود و اما هر که آن را بخورد و بمسجد نرود باکی ندارد، ( 5) و از همان در روایت امام
ششم فرمود: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که این سبزي را بخورد بمسجد ما نزدیک نشود و نفرمود: که حرام
4- و از همان (..) بسندش از محمّد بن سنان که از امام ششم علیه السّلام در باره پیاز و تره پرسیدم فرمود: خوردن پخته و ( است. ( 6
«374 /6» خامشان باکی ندارد ولی اگر از آن خورد آنچه آزار دارد بمسجد نرود که مبادا همنشین خود را آزار دهد. ( 7) در کافی
« بیان » (8) .( از احمد بن نضر مانندش را آورده جز که در آن افزوده گامزدن و جماع را فزاید، در مکارم هم مانندش آمده ( 208
گامزدن کنایه از نیرو است و فزودن منی و بسا حظا با ظاء نقطهدار خواندند بمعنی کامیابی و جماع و گویا تصحیف باشد ولی در
بسیاري از نسخههاي ص: 70 مکارم چنین است، و یکی از تصحیف کنان خظا بخاء و ظاء نقطهدار خوانده
5- در محاسن ( 552 ) بسندش از امام ششم علیه ( یعنی گوشت را فزاید و فربه کند و این تکلف است و مناسب املاء آن نیست. ( 1
السّلام که پیاز دهان را خوشبو کند و پشت را محکم کند و بشره را خرّم، در کافی (..) بسندش از سیّاري مانندش آمده، در مکارم
6- در ( مانندش آمده است. ( 2) بیان گویا مقصود از خرم کردن بشره صفا دادن آنست و در قانون گفته: پیاز چهره را سرخ کند. ( 3
محاسن (..) بسندش از عبد اللّه بن محمّد جعفی که نزد امام ششم علیه السّلام نام پیاز را بردند فرمود: دهن را خوشبو کند و بلغم را
-7 ( ببرد و در جماع بیفزاید. در کافی مانندش آمده و هم در مکارم بیان خوشکردن بوي دهن با گند فوري آن منافات ندارد. ( 4
بسند (..) « کافی » در محاسن (..) بسندش تا رسول خدا که چون در بلادي در آمدید از پیازش بخورید تا وبایش را از شما براند. در
523 ) بسندش از ابی جعفر علیه السّلام که البته ما پیاز و ) « در محاسن » -8 ( 208 ) مانندش آمده. ( 5 ) « مکارم » عدّه مانندش آمده، در
275 ) بسندش که پرسش شد از امام ششم علیه السّلام از خوردن سیر و پیاز فرمود: باکی نیست /6) « در کافی » -9 ( سیر میخوریم. ( 6
بخوردنشان خام یا در دیگ (در دو حدیث دیگر همین مضمون را آورده و در دوم افزوده که چون آنها را بخورید بمسجد نروید)
533 ) بسندش از ) « در محاسن » -10 ( بیسند آورده که باکی بدان نیست براي ادویه دیگ غذا. ( 7 « مکارم » و در ضمن بیانی از
حسن زیات که چون حجّم را انجام دادم بمدینه گذر کردم و از ابی جعفر علیه السّلام پرسش کردم، گفتند: به ینبع رفته و من به
ینبع رفتم، فرمود: اي حسن تا اینجا بدنبالم آمدي؟ گفتم: آري قربانت بد ص: 71 داشتم که بروم و شما را
زیارت نکنم، فرمود: من از این سبزي یعنی سیر خوردم و خواستم از مسجد رسول اللَّه دور باشیم، ( 1) بیان: ینبع چون ینصر دهی
بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه (..) « در محاسن » -11 ( بزرگ باروداریست در هفت منزلی مدینه در سمت دریا، در نهایه گفته. ( 2
31 ) که رسول خدا صلی اللَّه علیه ) « در مکارم » -12 ( علیه و آله که هر که از این سبزي خورد بمسجد نیاید، و نفرمود حرامست. ( 3
و آله سیر و پیاز و تره نمیخورد و عملی که که گرد درخت خرما بدان آمیخته میشد و بو میداد، ( 4) و از امام باقر علیه السّلام که ما
سیر و پیاز و تره نخوریم، و از کتاب فردوس است بواسطه امیر المؤمنین علیه السّلام که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: سیر
بخورید و از آن دارو گیرید که درمان 70 درد است، ( 5) و بعلی علیه السّلام فرمود: اي علی سیر بخور و گر نبود که من با فرشته
که :« در دعوات راوندي » -13 ( هم رازم از آن میخوردم ( 6) و از علی علیه السّلام است که خوردن سیر نشاید جز که پخته باشد. ( 7
صفحه 39 از 149
پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که این سبزي گندو را بخورد که سیر و پیاز است با ما همنشینی نکند و راستی که فرشتهها
- در بحر الجواهر گفته: پیاز گرم است و خشک از درجه 4 و در قولی 3 :« دنباله ایست » ( آزار کشند از آنچه مسلمان آزار نکشد. ( 8
رطوبت فزون دارد، لطیف کن و برنده است و با اینکه قابض است پاك کن و گشاینده است، و نفخ دارد و خون را به برون کشاند،
و تخمش را بمالند به تن سپیده تن را براندازد و با عسل بچشم کشند سفیدي آن را ببرد و مالیدن آن گرد داء الثعلب براي آن
خوبست، و با نمک ثالول را ببرد و در دمل و عقده بواسیر را بگشاید، و باه را جدّا بهیجان آرد و سر درد آرد، و پر خوردنش
خموشی آرد و بخرد زیان زند، معده را نیرو دهد و اشتهاء انگیز است و عطش خیز، و بویش بیهوشی ناشی از دارو را نافع است و
اگر در سفر و بر سر آبهاي گوناگون خورند براي اختلاف آنها نافع است، آبش حیض گشاید و طبع را نرم کند. در کتاب آسمان
و جهان، ج 10 ، ص: 72 جامع گفته: چون آب خالص پیاز را بگوش چکانند براي سنگینی و طنین و چرك ریزي آن و آبی که در
آن رفته خوست، گفته: سیر دو رسته است، دشتی و کشتی. جالینوس گفته: گرم و خشک است در درجه 3 و بقولی در درجه 4
براي کهنه شدن خون خوبست و شپش و رشک را بکشد و سر درد دارد، و سردرد دارد، و پر خوردنش دیده را زیان دارد چون
بسیار تحلیل کند و بسختی بخشکاند، و براي درد پشت و ران خوبست و براي گزیدن حشراتی که زهر سرد دارند چون تریاق
است، و خلاصه تندرستی سرمازدهها را حفظ کند و هم پیرها را که حرارت غریزي آنها کاسته شده بادهاي غلیظ را براند و از
چکش بول پیران جلوگیرد، و بهتر سازیش اینست که با آب نمک پوست کنده شود و آنگه برآورند و با روغن بادامش بپزند و
بخورند و پس از آن انار و سیب را بمکند، و چونش بسوزانند و بسایند و با عسل خمیر کنند و بر جاي گزش مار نهند خوب شود،
ج 9 ص 94 ) بسندش تا یکی از دو امام علیهما السّلام که پرسش ) « در تهذیب » -14 ( و سیر اثر عجیبی دارد در کشتن کرم کدو. ( 1
شیخ و جز او این :« بیان » ( شد از این، یعنی از خوردن سیر، فرمود: تا زمانی که آن را میخوري هر نمازي خواندي اعاده کن. ( 2
از « فردوس » 15 - در ( روایت را بشدت کراهت و استحباب اعاده نماز تعبیر کردند و گفتند عدم وجوب اعاده نماز اجماعی است. ( 3
ابی الدرداء که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: چون در شهري یا ساختمانی درآئید و از وباء آن بترسید پیازش را بخورید که
دیده را روشن کند و لبها را پاك کند و منی را فزاید و نیروي رفتن را فزاید و تیرگی چهره و خستگی را براندازد. آسمان و جهان،
(1) ج 10 ، ص: 73
باب بیست و یکم خیار
« و از همان » -2 ( 557 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که خیار را از ته بخورید زیرا برکت بیشتري دارد. ( 3 ) « در محاسن » -1 (2)
3- در فردوس از ( (..) بسندش که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله خیار را با نمک میخورد، در مکارم: (مضمون خبر را آورده). ( 4
در جامع بغدادي گوید: خیار شناخته است و سرد و تر :« بیان » ( پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که: چون خیار خورید از تهش خورید. ( 5
است در آخر درجه 2 و تخمش سردتر است و جرمش غلیظتر و سنگینتر و سردتر از خیار شنبر و آن هم چنین است و از این رو
بیشتر حرارت را خاموش کند و بلغم غلیظ پدید آرد و به پی معده زیان رساند و غذا را بندد و خام کند، و بهترش خرد باریک دانه
و پر دانه و درهم آنست، و نشاید که جز مغزش را خورد، حرارت کبد و معده را خاموش کند، و بویش نیروي نفس کشیدن آرد و
ضعف حادث از اخلاط پر گرم را آرام کند که غش آور شده باشد، تخمش براي سوزش از صفراء و ورم کبد و سپرز از گرما و
دردهاي شش و قروح گرمائی خوبست و بولگشا است در باره قثاء گفته: دو رسته است کازرونی که دراز و بزرگ و در بهار آید
سردیش اندك و جرمش پر پیه است و رسته دوم در پایان تابستان آید که آن را نیشابوري گویند پرسود است و خوشمزهتر و
عامه در کتب صحاح :« گویم » ( تهیتر از نخست، سرد است و تر در پایان درجه 2، و از خیار سبکتر و زودتر دفع شود- پایان- ( 6
خود روایت کردند که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله خیار را با خرما میخورد، ( 7) و از عبد اللّه بن جعفر آوردند که دیدم در دست
صفحه 40 از 149
راست پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم خیار بود و در دست چپش خرما و او یک بار از این میخورد و یک بار از آن، قرطبی
گفته: از این حدیث استفاده شود جواز رعایت طبع خوراکها و بکار بردن بوجهی که سزد موافق دستور طبّ زیرا خرما گرم است و
(1) خیار سرد و چون با هم خورده شوند معتدل شوند، و این اصل مهمی است در داروهاي ترکیبی. ص: 74
(2)
ابواب حبوب و دانهها
باب یکم در گندم و جو و آغاز