گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
شاهنامه فردوسی
جلد دهم
ابواب حبوب و دانهها






باب یکم در گندم و جو و آغاز آفرینش آنها
261 ) بسندش تا اینکه پرسش شد علی بن ابی طالب علیه السّلام از جو که خدا از چهاش آفریده؟ فرمود: /2) « در علل » -1 (3)
راستش خدا تبارك و تعالی آدم را فرمود بکار هر چه براي خود خواهی و جبرئیل یک مشت گندم برایش آورد، و آدم مشتی از
آن برگرفت و حوا هم مشتی، و آدم به حواء فرمود تو مکار و نپذیرفت و هر چه را آدم کشت گندم بر آورد و هر چه را حواء
177 ) بنقل از کتاب نبوت که امام ششم علیه السّلام فرمود: پیوسته خوراك پیغمبر نان جو ) « مکارم » 2- در ( کشت جو بر آورد. ( 4
بود تا خدا جانش را گرفت، ( 5) و از امام صادق علیه السّلام است که خوراك رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نان جو بود و
شیرینیش خرما و نان خورشش روغن زیتون، ( 6) و فرمود: اگر خدا در چیزي درمان بیشتري میدانست از جو آن را خوراك
میان اطباء معروفست که گندم گرم است و رطوبت و خشکی معتدلی دارد، و :« فائده ایست » ( پیغمبرانش علیهم السّلام نمیساخت. ( 7
گندم جوشیده دیر هضم است و گرم و کرم کدو پدید آرد و گندم درشت سرخ غذائیت بیشتري دارد، و جو سرد است و خشک
در درجه یکم و بقولی دوم و یکم غذادهتر از گندم و براي سینه و سرفه خوبست، نانش از قاووتش غذادهتر است و نفخ آور است و
( نفخ قاووتش بیشتر است. ( 8
باب دوم در ماش، لوبیا و گاورس
214 ) یکی از یاران ما امام هشتم را از درمان سفیده پوست پرسید گوید بمن فرمود: ماش را بپزم و آبش را ) « مکارم » -1 در (9)
بنوشم و آن را خوراك خود ص: 75 نمایم و چند روز انجام دادم و به شدم، ( 1) و از او علیه السّلام که ماش
-2 ( تازه را در زمان آن بگیر و بهمراه برگش بکوب و آبش را بفشار و ناشتایش بنوش و بر سفیده بمال و چنین کردم و به شدم. ( 2
344 ) بسندش که مردي بابی الحسن علیه السّلام شکوه کرد از سفیده پوست، فرمود: ماش را بپزد و آبش را سر کشد /6) « کافی » در
در قاموس گفته: ماش دانه شناخته ایست معتدل و خلطش پسندیده است و براي تب و :« بیان » ( و آن را در خوراك خود سازد. ( 3
3- در ( زکام خوبست نرم است و چون با سرکه پخته شود براي کچلی قرحهدار خوبست و ضمادش عضو سست را نیرو دهد. ( 4
صاحب بحر الجواهر گفته: لوبیا از دانههاي شناخته :« بیان » ( بسندش تا امام ششم که لوبیا بادهاي برآمده را براند. ( 5 (..) « کافی »
است گرم است در درجه یکم و خشکی میانهاي دارد و بقولی سرد و خشک است خون زایش را برآورد، گشاینده حیض و بول
بسندش از کسی که با ابی الحسن علیه السّلام هریسه (..) « کافی » 4- در ( است، فربه کن تن است، جنین و مشیمه را بیرون کشد. ( 6
گاورس خورده بود و آن حضرت فرموده بود این خوراکیست که سنگینی و بلائی ندارد و من خوشش دارم و فرمودم: برایم بسازند
در بحر الجواهر گفته: گاورس در هر حالش به از دخن است (ذرّت :« بیان » ( و با شیر پزند سودمندتر و نرمتر است در شکم. ( 7
خوشهاي) و گیراتر است و سرد است و در درجه یکم و خشک در درجه دوم قابض است و خشک کن، درد را آرام کند و نفخ را
بنشاند در صورتی که جوشانده شود و گرما گرم ضماد گردد، یا خاکستر آن بکار رود، و اگرش با شیر بپزند کم زیان گردد، مایه
صفحه 41 از 149
غذائیش اندك است و کند هضم است، ابن بیطار گفته گاورس نزد ص: 76 پزشکان دو رسته از دخن است
که دانه خردي دارد و قبض سختی و رنگی خاکی، و آن را همه راویان لغت خود دخن دانند جز ابی حنیفه دینوري از میان همه که
گفته: دخن دو جنس است یکی زلال و چرخان و دیگري خود نگهدار و گفته: جاورش واژه پارسی است و دخن عربی است، ابن
ماسه گفته: چون با شیر پخته شود تا چون آبگوشت شود و قدري پیه و چربی در آن ریزند غذاي خوبی باشد براي تن و از دخن
( برتر است و غذادهتر است و زودتر هضم شود و کمتر طبع را بند آورد. ( 1
باب سوم- در عدس
31 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که عدس را باشید چون مبارك و مقدس است، دل را نرم /2) « عیون » -1 در (2)
و « صحیفه رضا » کند و اشک را فزاید و البته هفتاد پیغمبر بدان برکت بخشیدند که پایانشان عیسی بن مریم علیه السّلام بوده. در
2- در ( برکت بخشیدند یعنی دعا براي برکتش کردند یا بیان کردند برکت و منافعش را. ( 4 :« بیان » ( مانندش آمده، ( 3 :« مکارم »
502 ) بسندش که مردي به پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله شکوه کرد از سختی، فرمود: عدس بخور که دل را نرم و اشک را ) « محاسن »
بسندش از امام ششم علیه السّلام که در این میانه که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم :« همان » 3- و از ( بزودي روان سازد. ( 5
بر نمازگاهش نشسته بود مردي بنام عبد اللَّه بن تیهان از انصار نزد از او آمد و گفت: یا رسول اللَّه راستی که من بسیار در حضور تو
نشینم و بسیار سخنت را شنوم و دلم نرم نشود و اشکم بزودي نیاید، پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: اي پسر تیهان عدس را
مانندش آمده. (و در :« مکارم » باش آن را بخور که دل را نازك کند و زود اشک آورد، البته 70 پیغمبر بدان برکت دادند. در
504 ) بسندش از فرات بن ) « همان » 4- و از ( حدیث دیگر همین مضمون را خطاب به علی علیه السّلام از پیغمبر روایت کرده). ( 6
احنف که یکی از پیغمبران ص: 77 بنی اسرائیل بخدا از قساوت قلبش شکوه کرد و از کمی اشکش و خدا
بسندش از محمّد بن فیض (..) « همان » 5- و از ( بدو وحی کرد که عدس بخور و عدس خورد و دلش نرم شد و اشکش فزون. ( 1
که نزد امام ششم علیه السّلام آبگوشت عدس خوردم و گفتم قربانت راستش آنان گویند 80 پیغمبر عدس را تقدیس کردند،
نفی تقدیس « بیان » ( فرمود: دروغ میگویند و نه بیست پیغمبر روایت است که دل را نرم کند و اشک دو چشم را زود برآورد. ( 2
پیغمبران منافات ندارد با برکت دادن آنان زیرا تقدیس حکم بپاکی است و این مخالف برکت و نفع نیست، و بسا مقصود از عدس
( در اینجا جز عدس در اخبار دیگر است زیرا بیاید که عدس بر نخود هم اطلاق شود، و اشعاري بدین جمع بیاید و غفلت مکن. ( 3
که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: یکی از پیغمبران بخدا عزّ و جلّ از قساوت قلب « فردوس » بنقل از :« مکارم » -6 در
قومش شکوه کرد و خدا عزّ و جلّ باو که در نمازگاهش بود وحی کرد که بقومت بگو عدس بخورند زیرا دل را نرم کند و چشم
از رسول خدا است که فرمود: عدس را باشید زیرا دل :« دعائم » 7- در (4) .( را اشکین سازد تکبر را ببرد و خوراك نیکانست ( 125
در بحر الجواهر است که عدس :« بیان » (5) .(112 / را نرم کند و اشک را فراوان سازد و البته که هفتاد پیغمبرش تقدیس نمودند ( 2
از دانههاي شناخته است سرد است و خشک است در درجه 2، جالینوس گفته است: آن یا در گرمی و سردي معتدل است یا اندکی
گرم است و در منهاج هم بهمین مضمون گفته و افزوده در گرمی و سردي معتدل است و خشک است در درجه 2، و بقولی
پوستش گرم است در درجه یکم و پوست کندهاش سرد است، در درجه دوم و بقولی در یکم و خشک است در درجه سوم، و
خود جرمش خشک کن و قبض آور است و اما آب عدس پخته شکم را باز کند از این رو کسی که براي بند آوردن شکم آن را
بکار برد و بارش پزد که همان آب اول پخت را دربار دوم بر آن ریزد، و عدس براي بیمار حصبهاي از ماش بهتر است در صورتی
که سر درد نباشد، و عدس براي پی و دید چشم و براي معده و دشوار شاشیدن ص: 78 زیان دارد، و باد
( آورد و خوره ولی با چغندر و گوشت فربه یا روغن بادام و اسفناج اصلاح پذیر است. ( 1
صفحه 42 از 149
باب چهارم- برنج
35 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم که سرور خوراکها در دنیا و دیگر سرا گوشت است / -1 در عیون: ( 2 (2)
502 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چه خوب خوراکی ) « در محاسن » -2 (3) .( مانندش آمده ( 10 « صحیفه » وانگه برنج. در
503 ) بسندش از یونس بن یعقوب که امام ششم علیه ) « و از همان » -3 ( است برنج، ما براي بیماران خود آن را پس انداز کنیم. ( 4
السّلام فرمود: از سوي شما چیزي دوستتر از برنج و بنفشه نزد ما نیاید من از این درد سخت خود شکوه ساز کردم وانگه بدلم افتاد
برنج بخورم و فرمودم تا شسته شد و خشک شد وانگه بو داده شد و آرد شد و از آن برایم با زیت و همان پخته سفوف ساختند و
مراد از پخته در اینجا هر پخته ایست و :« بیان » ( 241 ) مانندش آمده. ( 5 / من آن را کف کردم و خدا بدان دردم را برد، در کافی ( 6
در قاموس گفته: طبیخ یک نوع منصف است و آن نوشابه ایست که پخته شود تا نیمش برود اگر در اینجا این معنی مقصود باشد،
بسا منظور اینست که پر غلیظ نشده بلکه همان نیمهشدنش بس بوده، و گفتند مقصود از بنفشه روغنش است چنانچه در باب روغنها
502 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که چند سال یا بیش بیمار شدم و خدا برنج را بدلم افکند و ) « در محاسن » -4 ( گذشت. ( 6
5- در ( فرمودم ناشسته شد و خشک شد و اندکی بو داده شد و آرد شد و برخی را کف کردم و برخی را با آب پز خوردم. ( 7
504 ) بسندش از زراره که دیدم دایه ابو الحسن علیه السّلام لقمه برنج بدهن او مینهاد و او را میزد تا بخورد و از آن اندوه ) « محاسن »
، خوردم و نزد امام ششم علیه السّلام شدم، فرمود پندارمت آنچه از دایه ابی الحسن دیدي غمندهات کرده؟ آسمان و جهان، ج 10
ص: 79 گفتم: آري قربانت، بمن فرمود: آري چه خوب خوراکی است برنج رودهها را گشاد کند و بواسیر را ببرد، و ما رشک بریم
341 ) بسندش مانندش / بمردم عراق که برنج خورند و خرماي غوره که هر دو رودهها را گشاد کنند و بواسیر را ببرند، در کافی ( 6
از مفضل بن عمر که چاشت نزد امام صادق علیه السّلام رفتم و بر سر خوان بود و بمن فرمود: :« دعوات راوندي » 6- در ( آمده. ( 1
اي مفضّل سر چاشت بیا گفتم: اي آقایم من چاشت خوردم، فرمود: واي بر تو این برنج است، گفتم اي آقایم چاشت خوردم فرمود:
بیا تا برات حدیثی باز گویم و نزدیکش شدم و نشستم و فرمود: پدرم از پدرانش از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم بمن باز
گفتند که: نخست دانه که اعتراف کرده براي خدا بیگانگی و براي من به پیغمبري و براي برادرم علی بجانشینی و براي امت
یگانهپرستم ببهشت رفتن برنج است وانگه فرمود: بیشتر بخور تا بیشتر دانشت آموزم، و بیشتر خوردم و باز حدیث از پیغمبر صلی اللَّه
علیه و آله و سلم آورد: که اگر برنج مرد بود بردبار بود، باز فرمود: بخوردن فزاتا به دانشت فزایم، و بخوردن فزودم و فرمود پدرم از
پدرانش علیهم السّلام بمن باز گفت که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: برنج گرسنه را سیر کند و خوراك را بر سیر گوارا
178 ) امام صادق علیه السّلام ) « در مکارم » -7 ( سازد فرمود: دوستر خوراك نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله شور با بود. ( 2
فرمود: چه خوب خوراکی است برنج خنک است و صحیح و سازگار بهر درد، ( 3) و از امام رضا علیه السّلام که رسول خدا صلی
اللَّه علیه و آله و سلم فرمود: سرور خوراکها این جهان و سراي دیگر گوشت است و برنج، من گویم بسیاري از فضیلت برنج در باب
در قاموس (پس از تعبیرات مختلف واژه ارز) گفته: دانه ایست شناخته، و در بحر الجواهر گفته: :« بیان » ( درمان شکم گذشت. ( 4
سرد است و خشک در درجه 2 و بقولی معتدل است و بقولی گرم است، شیخ گفته: گرم و خشک است و خشکیش روشنتر از
گرمی آنست، و بقولی از گندم گرمتر است، و شیخ نجیب الدین سمر قندي گفته دلیل ص: 80 گرمیش از
از دو راه است مزهاش و دیگري اثر و عملش در مزاج اما از راه مزه اینست که شیرین است و اما از راه اثر اینست که تنهاي گرما
گرفته را تبدار میکند و ملتهب میسازد، زود هضم است و تن را فربه کند و بشره را زیبا و خوراك بهی است، با شیر رودهها را
شستشو کند و با سماق گرفتگی آورد، و برنج سرخ نشسته بیشتر قابض است، و حقنه با آن گرفتگیهاي روده را دفع کند و چون با
شکرش خورند زودتر از معده سرازیر شود و چون با شیرش پزند و با شکر خورند تن را فربهتر کند و مایه غذائی آن بیشتر باشد، و
صفحه 43 از 149
( در منی و خرمی رخساره فزاید. ( 1
باب پنجم- در نخود
505 ) بسندش از امام رضا علیه السّلام که نخود پخته براي درد پشت خوبست و آن را پیش از خوراك و پس ) « در محاسن » -1 (2)
گویا: این ردّ بر پزشکها است که سودش را ویژه خوردن آن دانند در میانه خوراك، در قاموس گفته: :« بیان » ( از آن میخورد. ( 3
نخود دانه شناخته ایست باد دار است و ملین و بولگشا، منی و شهوت و خون را افزاید تن و آلت مردي را نیرو دهد بشرط آنکه در
بسندش از امام ششم علیه السّلام که چون خدا (..) « محاسن » 2- در ( آغاز خوراك و دنبالش نخورند و در میانهاش بخورند. ( 4
ایوب علیه السّلام را عافیت داد دید بنی اسرائیل کشت میکنند و بآسمان نگریست و گفت: معبودا سیدا بندهات ایوب گرفتاري که
عافیتش دادي کشت نمیکند و این بنی اسرائیل کاشتند و خدایش وحی کرد اي ایوب از سبحه خود مشتی تخم بردار و تخم بکار
سبحهاي داشت که در آن نمک بود، و ایوب مشتی از آن برگرفت و تخم افشاندش و از آن عدس بر آمد همان که شماها آن را
اینکه فرمود: از سبحهات برگیر، در بیشتر :« بیان » ( 343 ) بسند عدّه مانندش آمده. ( 5 /6) « در کافی » ، نخود نامید و ما عدسش نامیم
نسخههاي کافی چون ص: 81 اینجا با حاء بینقطه است و آن دانههائیست که از آن تسبیح سازند و اینکه
فرموده: نمک در آن بود شاید باین معنا است که در جایی که آن را نهاده بوده با نمک آمیخته شده بود یا دانههاش از نمک بوده
و این دور از باور است، و یا ملح بمعنی نمکین بودنست یا واژه ملح با ضمه است جمع املح یعنی سیاه و سفید که رنگ دانههاي
تسبیح بوده، و در یک نسخه کافی با خاء نقطهدار است، بمعنی خاك نمگزار و آن روشنتر است، و این خبر دلالت دارد که حمّص
از امام صادق علیه السّلام که نخود را « در مکارم » -3 ( بر عدس اطلاق میشده و یا بر عکس و هیچ کدام را در کتب لغت ندیدم. ( 1
در بحر الجواهر گفته: نخود سفید دارد و سرخ و سیاه بقراط :« بیان » (2) .( نزد او نام بردند و فرمود براي درد سینه خوبست ( 215
گفته: گرم و تر است در درجه یکم اسحاق گفته: گرم و خشک است در درجه یکم چون با گوشتش پزند به پختش کمک کند، و
چون با آن جامه شویند اثر خون را از آن ببرد، اگر کوبیدهاش را با گلاب گرم آمیزند و به پشت دردناك مالند خوبست بول و
حیض را گشاید و بسینه و شش سازگار است و باه را انگیزد و شکم را نرم کند، و براي قرحه قلوه و مثانه زیان دارد و شش را بیش
از هر غذا تغذیه کند، و دم پختش براي درد پشت و استسقاء و یرقان خوبست، و بدان که نیروي جماع سه چیز خواهد که همه در
نخود گرد آمدند، 1- خوراکی که حرارت بیش دارد و حرارت غریزیه را فزاید و شهوت جماع آورد 2- خوراکی که نیروي غذائی
خوب دارد و رطوبت بتن دهد و منی را فزاید. 3- خوراکی که باد و ورم آن وریدهاي آلت را پر کند و اعضاي آن را گنده نماید و
همه اینها در نخود هستند پایان- ابن بیطار بنقل از اسرائیلی گفته: نخود سیاه از نخود سفید گرمی بیشتر و رطوبت کمتري دارد و از
این رو تلخیش بر شیرینش روشنتر است و در گشودن سدّههاي کبد و سپرز و خورد کردن سنگ درون و بر آوردن کرم و کرم
کدو از شکم و سقط کردن جنین و به کردن استسقاء و یرقان ناشی از سدّه کبد ص: 82 نیرومندتر است و
هم در زهر اثر بخشتر و در فزونی نرمش و منی و زیبا کردن رنگ رخسار و گشایش بول نخود سفید اثر بخشتر و بهتر است چون
شیرین و خوشمزه و پر غذاست گفته: باید پیش و پس خوراك نخورند و در میان آن بخورند، و بنقل از رازي گفته: آب جوشیده
( آن با شیر براي کسی که شش او خشک باشد و آوازش نازك شده باشد. نافع است. ( 1
باب ششم باقلا
-1 محاسن: بسندي از امام رضا علیه السّلام که خوردن باقلا ساق را مخ دار کند و خون تازه آورد، در مکارم مانندش آمده. (2)
2- در محاسن ( 506 ) بسندش (همین مضمون آمده) و ( 3) بیان: ظاهرش اینست که بمخ ساق فزاید و سبب نیروي آن گردد ... ( 4 )
صفحه 44 از 149
هم بسند دیگر از امام ششم (و در آن افزوده که) در مغز فزاید، و در کافی ( 6 ر 344 ) بسندش مانندش آمده، و در مکارم: مانندش
3- در محاسن ( 506 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که باقلا را با پوستش بخورید که معده را ( آمده که خون تازه پدید کند. ( 5
4- و از مکارم ( 309 ) بسندش از پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم که خوراك عیسی باقلا بود تا بالا رفت و او ( دباغی میکند. ( 6
چیز پخته با آتش نخورد که آتش آن را دگرگون کرده بود، ( 7) و فرمود هر که فوله را با پوستش خورد خدا عزّ و جلّ دو برابر آن
درد از او بر آورد، ( 8) و از امام صادق علیه السّلام که باقلاء درد را برد و دردي ندارد. ( 9) بیان: در قاموس گفته: فول دانه ایست
چون نخود و باقلا است نزد شامیان یا نام خصوص خشک آنست، و گفته: خوردن باقلا باد پدید آرد و خوابهاي بد و سدّه در
اعضاء درونی و اندوه در دل و هم خلطهاي غلیظ و براي سرفه و فربه کردن تن و حفظ بهداشت خوبست بشرط که اصلاح شود، و
سبزش با زنجبیل بینهایت باه ص: 83 آورد، باقلا قبطی دانهاش ریزتر از فول است، در صحاح گفته: فول باقلا
است در قانون گفته: یک نوع باقلا شناخته است و رستهاي از آن مصري و نبطی است و نبطی قابضتر است و مصري با رطوبتتر و
کمغذاتر و ترش فضله بیشتر دارد، و اگر نبود که کند هضم و پر نفخ است از کشکاب جو در خوبی غذا کمتر نبود و بلکه از آن
پرمایهتر و نیرو بخشتر است، و جلوهاي دارد که از آن گوشت سستی پدید شود، و اخلاط سفتی، بقراط گفته: خوش غذا است و
نگهدار صحت، و خوابهاي پریشان آرد و خارش پدید کند بویژه تازهاش، و براي کسی که سر درد گیرد سر درد آرد و زیان زند
پایان- و یکیشان گفته: براي سینه و خونریزي و سرفه با عسل خوبست و از ورمهاي گلو و پیچیدگیها با خوردن آن یا پخت آرد و
ضماد با آن تنها یا با سویق خوبست، و دردي که از ضربت باشد آرام کند، و اگر باقلا را پوست کنند و بکوبند و بر جاي خونریز
(2) ( بپاشند بندش آورد، و اگر با آرد حلبه و عسل آمیزندش دمل و بادبیخ گوش را تحلیل برد. ( 1
ابواب- خوراکها که از حبوب سازند
باب اول- نان و احترام آن و آداب پختن و خوردن
-1 در قرب الاسناد ( 41 ) بسندش تا اینکه علی علیه السّلام خدمتکارانش را در باره تخمیر و ورآمدن خمیر نان مورد باز (3)
خواست قرار میداد و میفرمود: آن نان را بیشتر میکند. ( 4) بیان: ورآمدن و تخمیر اینست که روي آن را بپوشند هنگام پخت یا بیش
از آن زیرا چشم انداختن بدان برکتش را میبرد و دور نیست که خدا بدین سبب آن را فزون کند یا مقصود اینست که آن را مدتی
2- در مجالس ابن الشیخ ( 1 ر 379 ) بسندش از امام ( وانهند تا خوب ورآید و اثر آن در برکت و سود روشن است و آزموده ... ( 5
باقر علیه السّلام که پرتقال و ترنج سنگین است و چونش خورند، نان خشک آن را از معده هضم کند. ص:
-3 در محاسن ( 584 ) بسندش از عمرو بن شمر که شنیدم امام ششم میفرمود: من انگشتان خود را از نانخورش خوب (1) 84
میلیسم تا میترسم خدمتکار پندارد از پر خوري من است و چنین نیست راستش بمردمی نعمت فراوان داده شد که مردم ثرثار بودند
تا آنجا که مغز گندم را نان کرده و با آن ته کودکان خود را پاك میکردند تا از آن کوهی ساختند و مرد صالحی گذر کرد بزنی
که چنین میکرد با پسر بچهاش و باو گفت: واي بر شما از خدا بپرهیزید مبادا نعمت شما را دگرگون سازد گفت: گویا تو ما را از
گرسنگی میترسانی ولی تا ثرثار ما روانست از گرسنگی نترسیم، فرمود: خدا عزّ و جلّ بر آنها خشمناك شد و ثرثارشان را سست
کرد و باران آسمان و گیاه زمین را از آنها بازداشت. فرمود: پس از آن نیازمند همان کوه نان آلوده شدند، و چنان بود که با ترازو
میان آنها بخش میشد، و از همان بسند دیگر مانندش آمده. ( 2) بیان: در قاموس گفته ثرثار نهر یا دشتی است میان سنجار و تکریت
که بزرگ است ... و باید بدانند که نهر تنها فائده برایشان ندارد و باید بخدا تعالی اعتماد کرد، اخبارش در کتاب طهارت شرح شود
5- و از ( 4- در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که جز این نباشد که تن بر نان ساختمان شده. ( 4 ( ان شاء اللَّه. ( 3
صفحه 45 از 149
همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که نان را ارجمند و بزرگ دارید زیرا خدا تبارك و تعالی آن را برکاتی از
-6 ( آسمان فرو فرستاده و بکرم خود برکاتی از زمین برآورده و از گرامی داشتن نان اینست که نه بریده شود و نه پامال گردد. ( 5
در محاسن: بسندش تا علی علیه السّلام که نان را گرامی دارید زیرا از عرش تا زمین و آنچه در میان آنها است در پیدایش آن بکار
7- در محاسن ( 586 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که ( رفته، در مکارم: از امام صادق علیه السّلام مانندش آمده. ( 6
گفت: بار خدایا نان را ص: 85 براي ما برکت ده و میان ما و آن جدائی مینداز که اگر نان نباشد نماز
8- و از همان ( 589 ) بسندش از فضل بن یونس که ابو الحسن ( نخوانیم و روزه نتوانیم و واجبات پروردگار خود را انجام ندهیم. ( 1
علیه السّلام نزد من چاشت خورد و کاسهاي آوردندش که زیر آن نان بود، فرمود: نان را گرامیتر از آن دارید که زیر کاسه باشد و
9- و از همان (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که بد داشت گرده نان ( بمن فرمود: بغلام بگو گرده را از زیر کاسه درآورد. ( 2
11 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ( 10 - (همین مضمون را در خبر دیگر آورده). ( 4 ( زیر کاسه باشد. ( 3
که نان را با کارد نبرید و با دست بشکنید و برایتان شکسته شود، با عجم مخالفت کنید. ( 5) بیان: فرمان مخالفت با عجم براي این
-13 ( 12 - در محاسن (..) بسندش که بالا برده تا فرموده: بریدن نان با کارد گناه ندارد. ( 7 ( بوده که در آن روزگار کافر بودند. ( 6
بسندي تا امام ششم علیه السّلام که چون امیر المؤمنین علیه السّلام نانخورش نداشت نان را با کارد میبرید. ( 8) و از (..) « همان » و از
بریدن را بجاي نانخورش آورده یا « بیان » ( بسندش از امام ششم علیه السّلام که کمتر نانخورش بریدن نانست با کارد. ( 9 :« همان »
براي اینست که خوشمزهتر میشود یا مانند نانخورش میشود و طبع فریب میگردد، بهر حال دلیل است بر جواز بریدن نان با کارد با
نبودن نانخورش، و منع در جز این خبر حمل بر کراهت شود گرچه احوط ترك است، در دروس گفته: بریدن نان با کارد مکروه
177 ) (مضمون شماره 5 را ) « مکارم » 14 - در ( است و این صورت را جدا نکرده و گویا آن را حمل بر سبکی کراهت کرده. ( 10
15 - در ( آورده و در دنبالش افزوده). گفته شد احترام نان چیست؟ فرمود: چون حاضر شود چشم براه خوراك دیگر نشوند. ( 11
پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: گرده نان را خرد بسازید ص: 86 زیرا با هر گرده :« دعوات راوندي »
پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله نهی کرد که نان را بو کنند مانند اینکه درندگان بو میکنند، :« دعائم » 16 - در (1) .(117 / برکتی است ( 2
303 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که مبادا نان را بو کنید /6) « کافی » 17 - در ( و نهی کرد از بریدنش با کارد. ( 2
چنانچه درندهها بو کنند زیرا نان مبارك است، خدا عزّ و جلّ از آسمان باران پیاپی فرستاده و آن را رویانده است بدان است که
585 ) بسندش (مضمون حدیث را تا ) « محاسن » نمازگزارید گزارید و بدان روزه توانید و بدان بحج خانه پروردگارتان روید، در
بو کردن نان براي اینست که خوبی آن را وارسند، و اینکه فرمود: خدا فرستاده اشاره است بقول خدا :« بیان » ( باران پیاپی آورده). ( 3
پس گفتم آمرزشخواهید از پروردگارتان که او پرآمرزنده است، فرستد » تعالی در سوره نوح حکایت از آن حضرت علیه السّلام که
( بیضاوي گفته سماء احتمال سایه انداز و ابر را دارد و مدرار پر فرو ریز است ... ( 4 « 11 - نوح - بر شما باران آسمان را پیاپی 10
403 ) بسندش از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چون نان و گوشت براتان آوردند آغاز کنید بنان و با آن /6) « کافی » -18 در
302 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که پیغمبر صلی اللَّه علیه و /6) « همان » 19 - و از ( سد جوع کنید وانگه گوشت را بخورید. ( 5
آله و سلم فرمود: نان را گرامی دارید که آنچه میان عرش تا فرش است در آن کار کرده با آفریدههاي بسیارش، سپس بدانها که در
گردش بودند فرمود: براي شما حدیث نکنم؟ گفتند: چرا یا رسول اللَّه پدران و مادران ما بقربانت، فرمود: پیش از شماها پیغمبري
بود بنام دانیال و گردهاي به یارش داد تا او را از آب گذر دهد و آنکه وسیله گذر داشت گرده نان را بدور افکند و گفت: من با
این نان چه کنم نان نزد ما لگد مال میشود، چون دانیال این را دید دست به آسمان برداشت و گفت: بار خدایا نان را گرامی دار.
پروردگارا دیدي این بنده چه کرد و چه گفت، فرمود: خدا عزّ و جلّ به آسمان وحی کرد تا باران را بند آورد و بزمین وحی کرد تا
چون ص: 87 گل پخته شود، فرمود: باران بر آنها نبارید تا کارشان بدان جا رسید که همدیگر را خوردند، و
صفحه 46 از 149
چون بدینجا رسیدند که خدا عزّ و جلّ خواست: زنی بدیگري گفت بیا امروز فرزند مرا با هم بخوریم و فردا فرزند تو را، گفت
بسیار خوب و فرزند او را امروز با هم خوردند و چون گرسنه شدند بدیگري گفت تا فرزند او را بخورند و او سرباز زد و باو گفت
میان من و تو پیغمبر خدا دانیال حکم باشد و نزد او بمحاکمه رفتند و آن حضرت بآنها فرمود: کار بدینجا رسیده؟ گفتند: اي پیغمبر
خدا آري و سختتر است و او دست بآسمان برداشت و فرمود: بار خدا یا بازگردان بما فضلت را و فضل رحمت خود را و شکنجه
مده کودکان و خیرمندان- را بگناه کشتیبان و روگردانیش از نعمت تو، فرمود: خدا بآسمان فرمود: ببار بر زمین و زمین را فرمود:
20 - در کافی ( برویان براي آفریدههایم هر خیرت را که از آنها فوت شده که من آن را براي کودك خردسال رحمت آوردم. ( 1
303 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که گردههاي نانتان را کوچک بسازید زیرا با هر گرده برکتی است، یعقوب بن /6)
یقطین گفت: دیدم امام رضا گرده را بسوي بالا میشکست. ( 2) بیان: بسوي بالا شکستن دو راه دارد یکی که روشنتر است اینست
که نان خشک را از دو سو بزیر فشار دهند تا از بالا شکسته شود دوم اینکه نان نمدار را از طرف پائین بکشند تا از بالا جدا شود.
( 304 ) بسندش از امام رضا علیه السّلام که نان را با کارد نبرید آن را بشکنید، با عجم مخالف باشید. ( 4 / -21 در کافی ( 6 (3)
باب دوم- انواع نانها
-1 در کافی (..) بسندش تا امام رضا علیه السّلام که فضل نان جو بر گندم چون فضل ما است بر دیگر مردم، هیچ پیغمبري (5)
نبوده جز که براي خوردن نان جو دعوت کرده و آن را برکت داده و بدرونی در نشود جز که هر درد را از آن بر آرد آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 88 و آن قوت پیغمبران و خوراك نیکانست، خدا نخواسته خوراك پیغمبرانش جز نان جو باشد. ( 1) در مکارم
305 ) بسندش از امام / 2- در کافی ( 6 ( 178 ) مانندش آمده جز که گفته: خدا نخواسته قوت پیغمبران را براي اشقیاء مقرر سازد. ( 2 )
3- در همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که ( رضا علیه السّلام که در درون مسلول چیزي سودمندتر از نان برنج نیست. ( 3
به مبطون (بیمار اسهالی) نان برنج بدهید کمتر چیزي در درون مسلول در آید که سودمندتر از آن باشد، هلا که معده را دباغی کند
4- در مکارم (..) از امام صادق علیه السّلام که در درون مسلول مانند نان برنج در نیاید، راستش ( و درد را بخوبی بیرون کشد. ( 4
درد را بخوبی بکشد، ( 5) در صحیفه رضا است بسندي که بر آورد که چیزي سودمندتر از آن نیست، و چیزي نیست که از بام تا
5- در مکارم: از امام (6) .(305 / شام در درون آدمی بماند جز نان برنج، در کافی (بخش اخیر این خبر را از امام صادق آورده) ( 6
6- در روضۀ الواعظین- از عیص بن قاسم که بامام ( صادق علیه السّلام که ثقل ندارد و با شیر نرمتر و سودمندتر است براي معده. ( 7
ششم علیه السّلام گفتم حدیثی از براي ما از پدرت روایت است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هرگز از نان گندم سیر نخورده
7- در کتاب ( درست است؟ فرمود: نه، رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله هرگز نان گندم نخورده و از نان جو سیر نشده هرگز. ( 8
26 بحار) بسندش از علی بن جعفر که از برادرم موسی علیه السّلام پرسیدم از اینکه نان را با روغن آلایند، فرمود: / المسائل ( 10
(36 / 8- در کافی ( 6 ( باکی ندارد، ( 9) بیان: یعنی با روغن خمیر کنند یا آن را بروغن زنند و بخورند و نخست روشنتر است. ( 10
(1) بسندش از امام رضا علیه السّلام که نان خشک ترنج را هضم کند. ص: 89
باب سوم قاووت و انواعش
-1 در محاسن که یکی نزد امام ششم علیه السّلام نام قاووت برد و آن حضرت فرمود: همانا بوحی ساخته شده و دستور خدا (2)
3- و از همان: از امام ( 2- و از همان (..) بسندش (همین مضمون اخیر از امام هفتم علیه السّلام روایت است). ( 4 (3) .( است ( 488
4- و از همان (..) از امام هشتم ( ششم علیه السّلام که میفرمود: قاووت خوراك مرسلان است یا خوراك پیغمبران علیهم السّلام. ( 5
5- در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که ( علیه السّلام که قاووت نافع است براي هر چه که بقصد آنش نوشند. ( 6
صفحه 47 از 149
6- و از همان (..) بسندش از ابن مسکان که شنیدم امام ششم علیه السّلام میفرمود ( قاووت گوشت رویاند و استخوان سخت کند. ( 7
7- و از همان (..) بسندش از ( نوشیدن قاووت با زیت گوشت رویاند و استخوان سخت کند و رخساره خرم سازد و باه را بیفزاید. ( 8
خضر که نزد امام ششم بودم و یکی از یاران ما آمد و بآن حضرت گفت: نوزاد براي ما آید خرد و نزار، فرمودش چه بازت دارد از
نوشیدن قاووت که استخوان سخت کند و گوشت رویاند. ( 9) در مکارم: بیسند مانندش را آورده (و پنج روایت بهمین مضمون
آمده و در آخر آنها افزوده) هر که 40 بامداد قاووت نوشد دو کتفش پر از نیرو گردد، و در مکارم مانندش آمده و گفته: کعبش پر
8- در محاسن ( 489 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که سه کف قاووت ( از گوشت گردد و هم در کافی چنین است. ( 10
( 9- در طبّ ( 67 ( خشک ص: 90 در ناشتا خوردن صفراء و بلغم را برچینند تا بسا چیزي از آنها نماند. ( 1
بسندش از امام ششم علیه السّلام که خوردن قاووت خشک در ناشتا گرمی وابخموشد و صفراء آرام کند و اگر تر کنند و نوشند
این اثر را ندارد. ( 2) بیان: تر کنند، یعنی با روغن و زیتش بیامیزند چنانچه کلینی بسند عدّه از یک مرد مروي روایت کرده که امام
رضا علیه السّلام که نزد ما در مرو بود فرستاد و قاووت خواست و قاووت آمیخته بروغن برایش فرستادند و آن را برگردانید و بمن
پیغام فرستاد که قاووت چون خشک در ناشتا خورده شود حرارت را بنشاند و صفراء را آرام کند و چون آمیخته باشد این اثر را
10 - در طب (..) از امام پنجم علیه السّلام که وه چه بزرگ است برکت قاووت چون آدمی در سیري نوشدش گواراست ( ندارد. ( 3
11 - و از همان (..) بسندش ( و غذا را هضم کند و اگر گرسنه باشد سیر کند و چه خوب توشهایست قاووت براي سفر و حضر. ( 4
از بکر بن محمّد که نزد امام ششم علیه السّلام بودم و مردي بآن حضرت گفت: یا بن رسول اللَّه نوزاد ما خرد و ناتوان آید فرمود:
چه بازت دارد از قاووت بنوشش و خانوادهات را بفرما بنوشد که گوشت رویاند و استخوان سخت کند و براي شما نوزاد نیاید جز
12 - در قرب الاسناد ( 31 ) بسندش از بکر بن محمّد ازدي که عبد السّلام نزد امام صادق علیه السّلام آمد و گفت: ( نیرومند. ( 5
مردي گاوي را با تبر زده و کوبیده و سرش را بریده و پاسخی باو نفرستاد، و سعیده را خواست و باو فرمود: این مرد نزدم آمد و
گفت: تو نزد من فرستادي در باره مردي که گاو را با تبر زده، پس اگر خون معتدل روان شود بخورید و بخورانید و اگر بسختی و
کندي در آید نزدیکش نروید، گوید: آن غلام را گرفت تا بزندش، و امام باو پیغام داد قاووتش نوشان که گوشت رویاند و
13 - در احتجاج ( 227 ) از امام رضا در مناظره او با سران ملل است که چون آن حضرت خواست نزد ( استخوان سخت کند. ( 6
( 14 - در محاسن ( 489 ( مأمون رود وضوي نماز گرفت و قاووت نوشید و بما هم ص: 91 نوشانید الخبر. ( 1
-15 ( بسندش از امام ششم علیه السّلام که قاووت خشک سفیده را ببرد، بیان: سفیده یعنی پیسی و سفیده چشم دور از باور است. ( 2
16 - در ( در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که قاووت صفراء و بلغم را بکلی برکند و 70 نوع بلا را بگرداند. ( 3
محاسن (..) بسندش از امام هفتم که چون قاووت را شسته باشی هفت بار و از ظرفی بظرف دیگرش بگردانی تب را ببرد و نیرو
بساقها و گام فرو آورد، در مکارم: از امام رضا علیه السّلام مانندش آمده است. ( 4) بیان: گردانیدن از ظرفی بظرفی براي خوب
17 - در محاسن ( 490 ) بسندش از ( شستن دانه است پیش از کوبیدن یا پس از آنست براي گرد گرفتن و پاك کردن دردش. ( 5
حماد بن عثمان که شنیدم امام ششم میفرمود: درون تبدار را از قاووت پر کنید، سه بارش بشوئید و آنگاه باو دهید بنوشد و در
( حدیث دیگر از ظرفی بظرفی گردانده شود. ( 6) در مکارم ( 24 ) مانندش آمده، تا گفته هفت بارش بشویند و آنگهش بنوشانند. ( 7
-18 در محاسن (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که بهترین سحري شماها قاووتست و خرما، و بسند دیگر هم آمده و در مکارم
19 - و از همان (..) بسندش از محمّد بن ( هم مانندش آمده، ( 8) و محاسن در حدیث دیگر گفته: چه خوب خوراکیست قاووت. ( 9
عمرو که شنیدم امام رضا علیه السّلام میفرمود: چه خوب خوراکی است قاووت اگر گرسنه باشی نگهت دارد و اگر سیر باشی
20 - و از همان: بسندش تا پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله که ( خوراکت را هضم کند، و بسند دیگر از ابی الحسن مانندش آمده. ( 10
قاووت بادام با شکر طبرزد براش آوردند و فرمود: خوراك خوشگذرانها است پس از من. ( 11 ) بیان: مترف به جبار هم گویند.
صفحه 48 از 149
21 - در مکارم ( 219 ) بسندي از امام چهارم علیه السّلام که درون تبدار را با قاووت و عسل (1) ص: 92
بیالائید سه بار و از ظرفی بدیگري شود و به تبدار نوشانند که تب گرم را ببرد، و جز این نیست که بوحی ساخته شده، ( 2) از ابن
( کثیر است که شکمروه گرفتم و امام ششم فرمود: قاووت گاورس با آب زیره بخورم و خوردم و شکمم بند آمد و خوب شدم، ( 3
و احمد بن یزید گفت: چون یکی از اهل خانه را مار و یا کژدم میگزید میگفت: قاووت سیبش بنوشانید، ( 4) و از ابن بکیر است که
خوندماغ شدم و از امام ششم علیه السّلام در این باره پرسیدند، فرمود قاووت سیبش دهید و خون بند آمد. ( 5) بیان: بند آمدن خون
( گویا براي خنکی و قابضی او است و بریدن صفراء و دفع زهر براي اینکه قلب را نیرو دهد و روح را و جلو اثر آن را بگیرد. ( 6
307 ) بسندش از سیف خرما فروش که یکی از یارانمان در مکه بیمار شد و سرسام گرفت و من نزد امام ششم / -22 در کافی ( 6
علیه السّلام رفتم و گزارش دادم بمن فرمود: باو قاووت جو بنوشان که خوب شود ان شاء اللَّه و آن غذاي شکم بیمار است گفت دو
روز یا دو بار بیشتر نشد که باو این قاووت را نوشاندیم و یار ما خوب شد در مکارم بطور اختصار مانندش آمده. ( 7) بیان: در
قاموس گفته: سرسام دردیست که هذیان آورد، در بحر الجواهر است که شیخ نجیب الدین گفته: سرسام ورمی است که در پرده
میان جگر و معده رخ دهد، نفیس الدین گفته او با دیگران در تعریف این بیماري مخالفت کرده زیرا همه اتفاق دارند که سرسام
یک ورمی است در خود پرده پهنی که میان دل است و معده و پرده میان معده و کبد را کسی نگفته از فضلاء جز طبري پایان و
مناسب بودن قاووت جو براي سرسام روشن است، زیرا در سرسام گرمی چیرهاي باشد و قاووت جو بسیار خنک است، و اینکه
فرمود: آن غذاء است، گویا اشاره است بدان چه پزشکان گفتند که درمان با غذا بهتر است از درمان با دارو، یا اینکه پس از او
خوراکی لازم نباشد، تخصیص آن به بیمار براي اینست که غذایش کمتر ص: 93 از تندرست است و گفتند
307 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که قاووت عدس تشنگی برد و / 23 - در کافی: ( 6 ( مقصود اینست که خون پدید کند. ( 1
معده را نیرو دهد و درمان 70 درد شود، و صفراء را بخموشد و درون را خنک کند و خود در سفر بهمراه داشت و پر میفرمود
بکسی که خونش میجوشید قاووت عدس نوشد که جوشش خون را آرام کند و گرمی را خاموش، در مکارم ( 221 ) مانندش آمده.
-24 در کافی (..) بسندش از علی بن مهزیار که کنیزش دچار خونریزي حیض شد و بند نیامد تا نزدیک مرگ رسید و ابی (2)
جعفر علیه السّلام باو فرمود: قاووت عدس نوشد و نوشید و خون برید و به شد، در مکارم .. بسندش مانندش آمده. روشنکرد نیست:
بسا بردن تشنگی که در خبر نخست است براي خنک کردن آنست و گرمی نشانی و نیرو دادن بمعده در آنگاهست که سستی آن
از گرمی و رطوبت است و براي خموش کردن صفراء و گرمی دو راه گفتند: یکی از راه خنک کردن در مزاجهاي گرم و دیگري
از راه سفت کردن خون و آرام کردن تندیش تا روانی و ریزش آن در رگها کند شود و از این راه است که خون حیض را چنانچه
در خبر دوم آمده میبرد. من گویم: از کلینی برآید که قاووت مطلق را در اخبار بقاووت گندم تفسیر کرده و آنجا که گفته باب
اسوقه و فضل سویق حنطه و همه اخبار مطلق را در این باب آورده، و شهید- ره- در دروس در باره قاووت اخبار فراوانی آورده و
گفته: کلینی آنها را بقاووت گندم تفسیر کرده، نگارنده بحر الجواهر گفته: قاووت از هفت چیز سازند: گندم، جو، بار درخت
سدر، سیب، کدو، دانه اناره و دانه غبیراء (سنجد) و همه آنها طبع را بندند وقی و جوشش صفرائی را ببرند و تري معده را
بخشکانند و اگر قاووت جو را با آب و کمی شیر و تخم خشخاش بو داده کوبیده آمیزند براي ترکیدهها خوبست و گزش را آرام
کند و خواب آورد پایان ( 3) ابن بیطار بنقل از رازي گفته: هر قاووت هم آهنگ مایه آنست قاووت جو سردتر آسمان و جهان،
ج 10 ، ص: 94 از قاووت گندم است و هر دو نفخ دارند و بکندي از معده فرو آیند، و اگر خوب با آب جوشیده شوند و با پارچه
تنگی تصفیه شوند که آب ده باشد و فشار داده شوند تا در آن حلّ شوند و با شکر و آب خنک نوشیده شوند نفخ آنها کم شود و
در معده روانتر گردند و براي گرما زدههاي تند نوشیدن آن ناشتا در تابستان سودمند است و از تبها و بیماریهاي گرمائی جلو گیرند
و این از سودهاي کلان آنها است. و کسی که آن را نوشد نشاید در آن روز میوههاي تر و خیار و سبزي بسیار خورد ولی مزاجهاي
صفحه 49 از 149
سرد و کسانی که نفخ شکم دارند و درد پشت و مفاصل کهنه و پیران و سرد مزاجان را نشاید که البته گرد قاووت گردند و اگر
بدان ناچار شوند باید آن را با آب گرم چند بار بشویند و با شکر و عسل بیامیزند و با زیت و روغن دانه سبز و روغن گردو بیالایند،
قاووت جو گر چه خنکتر از قاووت گندم است ولی چون قاووت گندم بیشتر آب میخورد خموش کردن و خنک کردن آن براي
تن بیشتر است و بویژه که مرطوبتر است و سود بیشتر دارد براي کسی که نیاز برطوبت دارد و قاووت جو سودمندتر است براي کسی
که به خموش کردن حرارت و خشکی نیاز دارد مانند مردم تنومند پرگوشت و خون ولی آنها که پیکر کم گوشت نازك دارند
همان نخستها باشند، و قاووتهاي دیگر دارو باشند نه غذاء چنانچه قاووت میوه سدر و قاووت سیب و دانه انار ترش براي بستن
307 ) بسندش که ابی الحسن علیه / 25 - در کافی ( 6 ( شکمروه حار است و قاووت خرنوب و غبیراء (سنجد) براي بستن طبع. ( 1
السّلام از خراسان براي مدینه نوشت بامام نهم قاووت و شکر ندهند که براي مردها بد است و سیاري بنقل از ابی عبید اللّه آن را
(2) (1) تفسیر کرده که چون از بس سرد است از مردان نیروي جماع را میبرد. ص: 95
ابواب شیرینیها و ترشیها
باب یکم- انواع شیرینها
2- و از ( -1 در محاسن ( 407 ) بسندش تا گفته شد یا رسول اللَّه کدام نوشابهها را دوستتر داري؟ فرمود: حلواي سرد را. ( 4 (3)
همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که مؤمن خوشمزه است و خوشمزه را دوست دارد و شیرینست و شیرینی
3- و از همان ( 405 ) بسندش تا موفق مداینی که روزي امام هفتم فرستاد و ( دوست دارد. و از همان: بسند دیگر مانندش آمده. ( 5
نزد او غذا خوردیم و حلوا را فراوان کرده بودند و من گفتم: چه فراوانست این حلوا فرمود ما و شیعه هامان از شیرینی آفریده شدیم
4- و از همان: بسندش از امام پنجم علیه السّلام که هر که حلوا دوست ندارد شراب دوست دارد. ( و شیرینی را دوست داریم. ( 6
-5 و از همان (..) بسندش از علی بن ابی حمزه که ابی الحسن علیه السّلام فرمود: راستش ما خاندانی هستیم که حلوا را دوست (7)
داریم و هر که از ما حلوا نخواهد شراب خواهد فرمود: در من مایهها است و من حلوا دوست دارم. ( 8) بیان: در من مایهها است،
یعنی فزونیهاي پیوسته و گویا مقصود اینست که من مالها دارم و اسراف کار نیستم در خوراك و حلوا را دوست دارم و بکار برم یا
مایهها از بیماري دارم که حلوا بسا براشان زیانی دارد و با این حال حلوا را دوست دارم و در نسخهایست که پدرم حلوا دوست بود
6- در محاسن (..) بسندش از یونس بن یعقوب که در مدینه بودیم و امام ( و گویا تصحیف است و بسا هر دو تصحیف باشند. ( 9
ششم علیه السّلام فرستاد که فالوده برایم بسازید و کم بسازند و یک کاسه کوچک برایش ص: 96
7- و از همان: بسندش از یوسف بن یعقوب که امام ششم از فالوده خوشش میآمد و چونش میخواست میفرمود: ( فرستادیم. ( 1
8- و از همان: بسندش از ابی حمزه که کاسه نزد ابی الحسن علیه السّلام فرستادم و در آن نان شکري بود ( براي ما کمی بسازید. ( 2
روزي نزدش رفتم و آن کاسه در برابرش بود و کاسهاي خواست و شکر در آن ریخت و فرمود بیا بخور گفتم: قربانت آنچه در آن
9- در محاسن: بسندش از عبد الاعلی که با امام ششم مرغی پر از تو دلی ( نهادند بس نیست فرمود: بخور که خوشمزهاش یابی. ( 3
خبیص خوردیم آن را شکافتیم و خوردیم. ( 4) بیان: در قاموس گفته: خبیص را از خرما و روغن سازند و در بحر الجواهر گفته:
خبیص حلوائیست که آن را سازند یک کیلو شیره بجوشانند و چون جوش آمد یک کیلو آرد پاك در آن ریزند و آنگه جوشانند
تا بوي آن برآید و آنگه سه کیلو شکر یا عسل یا شیره انگور در آن ریزند و با آتش نرمی آن را پزند و با ملاقه زیر و رو کنند تا
10 - در مکارم: یکی از یاران پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله روزي برایش فالوده آورد و از آن خورد و فرمود: ( روغن را پس دهد. ( 5
از چه ساخته شده؟ گفت: قربانت پدر و مادرم، روغن و عسل را در دیکچه نهیم و بر سر آتش بجوشانیم و آرد مغز گندم بر روغن
صفحه 50 از 149
و عسل ریزیم و آن را زیر و رو کنیم تا بپزد و چنین شود که بینی، فرمود: این خوراك خوشمزه ایست و با این حال نان گندم با
سبوس میخورد با آش کشک و مخلوط خرما و روغن و کشک میخورد و بسا شیر و خرما با هم میخورد و میفرمود: دو خوشمزه
-11 ( 6) بیان: در بحر الجواهر گفته: حیس بفتحه ساخته از روغن و قرص نانست و شیره و بفارسی چنگال گویند: ( 7 ) .( باشند ( 28
در سرائر: بسندش از امام ششم علیه السّلام که هر که پر ما را دوست دارد پر زن و حلوا دوست دارد. ص:
-12 در مکارم: که حسن بن علی علیه السّلام مردي را دید که فالوده را بد داشت فرمود: مغز گندم است و عسل و روغن (1) 97
2) بیان: از حدیث برآید که آن روز فالوده نام حلوائی بوده که از آرد گندم و روغن و ) .( پاك، مسلمان آن را نکوهیده نکند ( 193
13 - در دعوات راوندي: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر که به برادرش شیرینی خوراند خدا از او ( عسل سازند. ( 3
14 - در دعائم: از جعفر بن محمّد علیه السّلام است که فالوده را خوش داشت و چونش میخواست میفرمود ( تلخی مرگ را ببرد. ( 4
15 - در مکارم: که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله (5) .(111 / کمی از آن براي ما بسازید براي پرهیز از پرخوري آن تازیان نزند ( 2
16 - در مجمع البیان: که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله مرغ میخورد (6) .( فرمود: چون حلوا نهادند از آن برگیرید و ردش نکنید ( 188
( و فالوده و از حلواء و عسل خوشش میآمد. ( 7
باب دوم در عسل
آیات قرآن مجید
-1 النحل- 68 - وحی کرد پروردگارت بزنبور عسل که برگیر از کوهها خانهها و هم از درختها و از آنچه میسازند و آنگه (8)
، بخور از همه میوهها و برو براههاي پروردگارت آرام و رام تا برآید از شکم آنها نوشابه رنگارنگ که در آسمان و جهان، ج 10
ص: 98 آن درمانست براي مردم، راستی در این البته نشانهها است براي مردمی که اندیشند. ( 1) تفسیر- گویم: تفسیرش در باب
نحل گذشت و خلاصهاش اینست که وحی یا الهامی است از خدا یا کنایه است از اینکه این غریزه را بدو داده و مقصود از عروش
ساختمانیست که از شاخهها و موها برآرند، و درمان مردم در آنست یا در خود او چنانچه تنهایش درمان برخی بیماریها است یا با
جز او چون داروهاي دیگر چون کمتر معجونیست که عسل در آن نباشد و برخی گفتند: مقصود اینست که قرآن درمان است براي
مردم، در آن نشانهها است، زیرا هر که در احوال زنبور عسل اندیشه و وضع پیدایشش را بخوبی بداند خدا آموزگار او است که
توانا و مختار و حکیم و دانا و موصوف بهمه صفات کمال است و هیچ کاستی ندارد، و دلالت دارد که عسل حلال است بلکه شمع
هم زیرا کمتر از عسل جداست و هم بر جواز مگس داري براي عسل تا آنجا که مانع شرعی نباشد و هم بر جواز درمان خواستن از
آن تنها و با دیگر داروها و بر اینکه خدا درمان را بوسیله دارو دهد و اگر چه بیآن میتواند چون حکمت در اینست و بر جواز طلب
علم پزشکی بلکه علم کلام و اندیشه در کارها و کردارها و استدلال بدانها ببودن واجب الوجود و صفاتش و بر حسن و قبح عقلی
و جز آن که یکی از افاضل گفته و در برخی جاي گفتگوئیست.
اخبار باب
6) بنقل از عیاشی که مردي بامیر المؤمنین علیه السّلام گفت: دلم درد دارد، فرمود: زن داري؟ گفت: / -1 در مجمع البیان ( 3 (2)
آري فرمود: چیزي از مالش با رضایش بخشش گیر و با آن عسل بخر و بر آن آب باران بریز و آن را بنوش که من شنیدم خداي
برآید از شکمشان نوشابه رنگارنگ که در آن » و هم فرمود « و فرو فرستادیم از آسمان آب با برکت » سبحانه در قرآنش میفرماید
و اگر زنهاتان برضایت دل از آن چیزي بشما ص: 99 دادند » و هم فرموده « درمان است براي مردم
صفحه 51 از 149
2- در مکارم: از امام ششم علیه ( و چون برکت و درمان و خوشی و گوارائی گرد آیند درمان یابی. ( 1 « بخوریدش خوش و گوارا
( السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله از عسل خوشش میآمد ( 2) و میفرمود: بر شما است درمانجوئی از عسل و از قرآن، ( 3
و از ابی الحسن علیه السّلام که هر که منی او بگردد شیر تازه و عسل برایش خوب است ( 4) و از امام ششم علیه السّلام که مردم
بچیزي درمان نکنند مانند یک انگشت از عسل. ( 5) و از فردوس: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: هر کس ماهی یک بار
عسل بنوشد بقصد اینکه خدا در قرآنش درمان یاد کرده از 77 درد عافیت یابد، ( 6) و از او است علیه السّلام که هر که حافظه
خواهد باید عسل بخورد، ( 7) و فرمود: چه خوب نوشابه ایست عسل که دل را نگهدارد و سردي سینه را ببرد. ( 8) و از فردوس:
بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که پنج چیز فراموشی را ببرند، و حافظه را بفزایند و بلغم را بزدایند: مسواك، روزه،
35 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که اگر چیزي درمان / 3- در عیون ( 2 (9) .( خواندن قرآن، و عسل و کندر ( 188
دارد تیغ حجام است یا نوشی از عسل ( 10 ) و بهمین اسناد از رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که شربت عسل را از هر که بشما دهد
( رد نکنید، ( 11 ) و از امیر المؤمنین علیه السّلام که سه چیز حافظه فزایند و بلغم زدایند: خواندن قرآن، خوردن عسل و کندر، ( 12
بهمین سند فرمود بوي خوش نشاط دارد و عسل نشاط دارد، و سواري و دیدار سبزه هم نشاط دارند، در صحیفه رضا مانند همه
13 ) بیان: نشره بمعنی راننده اندوه و غم است که پندارند از پریانست، در نهایه است که از نشره پرسش شد و ) .( اینها آمده ( 11
فرمود: کار شیطانست، نشره با ضمه یک نوع دعا و درمانست براي جن زده آن را نشره خوانند چون دردي که در او خلیده پراکنده
623 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام یک انگشت عسل ص: / 4- در خصال ( 2 ( کند، و بر اندازد. ( 14
آن بهمراه خواندن « بر آید از شکمشان نوشابهاي رنگارنگ در آن درمانست براي مردمان » : 100 درمان هر درد است خدا فرموده
قرآنست. ( 1) در محاسن: بسندش مانندش آمده و در پایانش گفته: جویدن کندر بلغم را ببرد (در همان مضمون حدیث 4 را
آورده). ( 2) در مکارم: مانندش آمده ( 3) و از محاسن: بسندي تا علی علیه السّلام که عسل درمانست. ( 4) و از همان: از ابی الحسن
7- (بدین مضمونند که درمانی -6 -5 (5) .( علیه السّلام که عسل درمانست بشرط اینکه آن را تازه و از شمع آن برگیري ( 449
8- و از همان: بسندش تا امام ششم علیه السّلام که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله عسل را خوش داشت ( چون عسل نیست) (..) ( 6
و عسلی که برایش میآوردند میخورد تا یکی از آنان (همسرانش) گفت: من بوي بد از تو دریابم و آن را وانهاد (..) گویم: این
داستان با تفصیل در ابواب احوال پیغمبر ما گذشت، و از چند راه روایت کردیم آنچه از عایشه رسیده که گفت: رسول خدا صلی
اللَّه علیه و آله نزد زینب بنت جحش درنگ میکرد و عسل مینوشید و من با حفصه تبانی کردیم که چون پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله
در برمان آید بگوئیم از تو بوي بد مغافیر شنویم، و بر یکی از آنها در آمد و همین را گفت: فرمود: بلکه نزد زینب عسلی نوشیدم و
9- در محاسن (..) بسندش از ( عسل را بر خود حرام کرد یا زینب را و سوره تحریم فرو آمد و نزد آنها برگشت و آنها را واننهاد. ( 7
/ 10 - در کافی ( 6 ( امام ششم علیه السّلام که همیشه رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله و سلم از عسل خوشش میآمد و میخورد. ( 8
332 ) بسندش آن را آورده و بدنبالش افزوده و میفرمود: چند آیه قرآن و جویدن کندر بلغم را آب کنند (و در دو حدیث آورده
11 - در محاسن ( 500 ) بسندش از یک یاري که (1) که خوردن عسل درمان و حکمت است). ص: 101
زنی نخ رشتهاي نزدم آورد که آن را بمکه ببر تا پیراهن خانه کعبه را با آن بدوزند، و بد داشتم آن را بدربانان خانه کعبه که آنها را
میشناختم بدهم و در مدینه نزد ابی جعفر علیه السّلام شرفیاب شدم و گفتمش قربانت، زنی رشتهاي بمن داده و آنچه گفته بود
حکایت کردم و گفتم: بد دارم آن را بدربانان دهم فرمود: با آن عسل و زعفران بخر و با تربت امام حسین علیه السّلام با آب باران
.( خمیر کن و عسل و زعفران را در آن بریز و بر شیعهها پخش کن تا بیمارانش را بدان درمان کنند. در مکارم: مانندش آمده ( 189
-12 در فقه الرضا: عالم فرموده: عسل را باشید با سیاهدانه، فرمود: عسل در ظاهر قرآن درمانست که خدا عزّ و جلّ فرموده، و (2)
فرموده: در عسل درمان هر درد است، هر کس ناشتا انگشتی عسل بخورد بلغم را ببرد و صفراء را بشکند و خلط سوداء را بزداید و
صفحه 52 از 149
263 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که در / 13 - عیاشی ( 2 ( ذهن را پاك کند و حافظه را خوب کند اگر با کندر نر باشد. ( 3
یک انگشت عسل درمانست خدا تعالی فرموده رنگارنگ است و در آن درمان است براي مردم. گویم: من در باب غرائب تأویل از
14 - در مکارم: از امیر المؤمنین علیه السّلام که عسل درمان هر درد است و ( ائمه تأویلی براي این آیه آوردم در کتاب الامامه. ( 4
دردي ندارد، بلغم را بکاهد و دل را روشن کند، ( 5) و از رسول خدا است که خدا عزّ و جل در عسل برکت نهاده و درمان از همه
15 - در کتاب الامامه و التبصره: بسندي تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که عسل ( دردها و 70 پیغمبر بدان برکت دادند. ( 6
درمانست، باد و تب را براند. ( 7) در حیات الحیوان: بدان که خدا تعالی در زنبور عسل زهر و انگبین را فراهم آورده که دلیل کمال
توانائی او است، انگبین را با شمع در آمیخته چون کردار ص: 102 مؤمن که آمیخته با بیم و امید است، در
« نرم گردد بشره و دلشان بسوي یاد خدا. () 22 - الزمر » انگبین درمانست و شیرینی و نرمی و مؤمن هم چنین است خدا تعالی فرموده
و از جوان همان برآید که از برنا و پیر و اینست حال میانه رو و پیشتاز، و خدایش فرمان داده حلال خورد تا لعابش درمان گردد،
هر مگس در آتش است جز زنبور عسل، داروي خدا که انگبین است شیرینست و داروي پزشکان تلخ، از درختان خورد و جز
شیرینی نیاورد، و هر گونه خوراك و هر زمین آن را دگرگون نسازد، سرزمین پاکیزه بفرمان پروردگارش برویاند، و اینکه خدا
نباید براي همه باشد و براي هر درد، زیرا نکره در سیاق نفی نیست همین است که مانند « در آن درمانست براي مردم » فرموده
داروهاي دیگر درمانی است و گهگاهی اثر دارد، و از ابن عمر است که هر دردي داشت با عسل درمان میکرد تا آنجا که آن را
بدمل و زخم میمالید و این آیه را میخواند و از این برآید که آن را حمل بر عموم کرده، ( 1) ابن ماجه و حاکم از ابن مسعود
آوردند که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: که عسل درمان هر درد است و قرآن درمان هر چه در دل است، بچسبید بدو درمان
که قرآن و عسلند، نقاش از ابی حمزه آورده که با عسل سرمه میکشید و از هر دردي بدان درمان میکرد، و از عون بن مالک روایت
است که بیمار شد و گفت آبم آرید که خدا تعالی فرموده: و فرو فرستادیم از آسمان آبی با برکت وانگه گفت انگبینم آرید و این
آیه خواند وانگه گفت زیتم آرید که از درخت مبارکی است و همه را آمیخت و نوشید و درمان شد، ( 2) و بخاري (و دیگران)
آوردند که مردي نزد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله آمد و گفت: برادرم شکمروه گرفته، فرمود: باو انگبین بدهید، وانگه آمد و گفت:
جز این نشد که بر دردش افزود و تا سه بارش فرمود: عسلش بنوشان و در بار چهارم هم فرمود: انگبینش بنوشان گفت بدو نوشاندم
( و جز شکمروه نیفزود، فرمود: خدا راست گفته و شکم برادرت دروغگو است باو باز انگبین بده و باو نوشاند و خوب شد. ( 3
گویم: در فتح الباري ابن حجر در شرح خبر گفته: خطابی و جز او گویند ص: 103 مردم حجاز واژه کذب
را بجاي واژه خطا آرند گویند گوشت دروغ گفت یعنی درست نشنید و مقصود از دروغگوئی شکم ناشایستی پذیرش درمان و
لغزش از آنست، یک ملحدي اعتراض کرده که عسل مسهل است و چگونه نسخه شود براي شکمروه، پاسخش اینست که این از
زیرا پزشکان همه گویند یک « بلکه دروغ شمردند آنچه را دانشش را فرا ندارند- 39 - یونس » نادانی است چنانچه خدا فرموده
بیماري باختلاف سن و عادت و زمان و خوراك معمولی و تدبیر و نیروي طبع بیمار دارویش اختلاف یابد، و اسهال چند علت دارد
چون هیضه که از تخمه باشد، و اتفاق دارند که باید طبیعت را آزاد گزارد تا کار خود را بکند و اگر نیاز به مسهل شود تا توانی در
بیمار است بکار رود، و گویا شکمروه این مرد از تخمه بوده و پیغمبر برایش انگبین فرموده تا فضولات کنار معده و روده را دفع
کند چون انگبین برنده است و فضولاتی که بمعده نشسته و چسبیده و جلوگیر از جاگیر شدن غذا در آنست دفع کند و معده
ریشهها دارد چون ریشههاي پارچه مخمل و اگر اخلاط چسبنده بدانها بند شود تباهش کند و خوراکی که هم بدان رسد تباه سازند
و درمانش همانست که این اخلاط را از جا کند و مانند عسل داروئی نباشد، بویژه با آب جوش و باریکم برسیدن در معده تباه
شود، زیرا دارو باید باندازه درد باشد، اگر کم باشد دفع نکند و اگر بیش باشد در بار نخست نیرو را سست کند و بیماري دیگري
آرد، و گویا باریکم اندازهاي نوشیده که درد براندازد نبوده و فرموده دو باره بنوشد و چون چند بار نوشیده، بس شده و بفرمان خدا
صفحه 53 از 149
خوب شده، و اینکه فرمود: شکم دروغگو است اشاره است باینکه این دارو خوبست و ماندن بیماري براي کاستی دارو نیست بلکه
( براي فزونی ماده فاسد است، وانگهش بباز نوشیدن عسل فرمان داد تا ماده را پایان دهد و چنین بود و بفرمان خدا بهبود یافت. ( 1
خطابی گفته: طب دو نوع است، طب یونان که بقیاس است و طب عرب و هند که از تجربه است، و بیشتر نسخههاي پیغمبر براي
بیماران بروش طب عرب است. و برخی را از وحی آموخته، مؤلف کتاب المائۀ فی الطب. گفته: یک بار انگبین آسمان و جهان،
ج 10 ، ص: 104 بزودي در رگها رود و غذا را با خود برد و بول را گشاید و قبض آرد و بار دیگر در خود معده بماند و آن را بگزد
تا خوراك را دفع کند و اسهال آرد و انکار نسخه دادن آن به اسهالی قصوریست از منکر، و دیگري گفته: طب پیغمبر درمانی است
بیقین چون از وحی است و طب جز او بیشتر از حدس و تجربه است، و بسا که طب پیغمبر براي برخی که بکار زنند نتیجه ندهد
براي وجود مانعی از تاثیر چون سستی عقیده و ناپذیرائی، و نمونه روشنترش خود قرآن است که درمان بیماري دلها است و با این
وضع براي برخی درمان نباشد براي قصور عقیده و پذیرش بلکه براي منافق پلیدي بر پلیدي افزاید و مرض روي مرض آرد، طب
پیغمبر مناسب نباشد جز تنهاي پاك را چنانچه طب قرآن اثر نکند جز در دلهاي پاك و اللَّه اعلم. ( 1) ابن جوزي در باره اینکه
پیغمبر عسل را نسخه شکمروه داده چهار قول آورده: 1- عموم آیه که عسل درمانست و پیغمبر بدان اشاره کرد که فرمود: صدق
اللَّه یعنی در اینکه فرموده شفاء مردم است و چون از این حکمتش آگهی داد پذیرفت و شفا یافت بفرمان خدا. 2- نسخه بنا بر
عادت عرب بوده که عسل را درمان هر درد میآوردند. 3- بیماري که این نسخه بدو داده شده دچار هیضه بوده چنانچه بیانش
گذشت. 4- دستور آن حضرت عسل پخته بوده که بلغم را بندد و او بار یکم نپخته نوشیده و اثر نکرده پایان- قول دوم و چهارم
سستند، و در سخن خطابی احتمال دیگر آید و آن اینست که درمان براي شخص نامبرده ببرکت نسخه پیغمبر و برکت دعاء او بود و
خاص او است نه هر کس و این هم سست است و مؤید یکم خبر ابن مسعود است که بچسبد به درمان با عسل و قرآن ( 2) و هم
روایت از علی علیه السّلام که هر کدام شما دردي گرفت از صداق زنش درهمی بخشش گیرد و با آن انگبین خرد و آب باران
برگیرد و فراهم سازد گوارا، خوشمزه، درمان و مبارك که ابن أبی حاتم آن را در تفسیر خود آورده با سند حسن پایان. آسمان و
جهان، ج 10 ، ص: 105 یک پزشکی گفته: عسل گرم و خشک است در درجه 2 تیرگی دیده را برد و معده را نیرو دهد و اشتهاء
آورد و شکم را گشاید و با سرفه سازگار است و بهترش آنست که خوب شیرین است و سفید و بهاریست و بقولی بهترش سرخ
( گون آنست. ( 1
باب سوم در شکر و انواعش و فوائدش
-1 در محاسن ( 501 ) بسندش از امام رضا که شکر طبرزد بلغم را یکباره میخورد. ( 3) بیان: در قاموس گفته سکّر با ضمه و (2)
تشدید کاف معرب شکر است و بمعنی رطب خوب و انگوري که آفت بیند و دانههایش بریزد، در مصباح گفته: شکر نخست از
طبرزد ساخته شده و از این رو گویند شکر طبرزدي، یکی گفته معنی طبرزد تبر زده است که گویا با تبر از اطرافش تراشیده میشود
و وصف شکر باشد، و یکی گفته طبرزد شکر ابلوج است و در بحر الجواهر گفته: ابلوج شکر سفید است، ابن بیطار گفته، طبرزد
معرّب است یعنی سخت است و سست و نرم ندارد، گفته: ابلج آن سختی است که ساختنی نیست پایان. من گویم: از برخی
سخنانشان برآید که طبرزد گیاه شناخته ایست و از بیشتر برآید که بمعنی قند است بغدادي در جامعش گفته: شکر گرم است در
آغاز درجه 2 و تر است در درجه 1 و بسا چند بار تصفیه شود و از آن رشتهها سازند و صافتر و شفافتر و پاکترش را نبات گویند و
فرود آن را که زبر و دندانه دار و پاك و تیره است ابلوج گویند، و فرود آن که از شیره است قلم خوانند زیرا چون انگشتان دراز
برآید (شاخ نبات) نبات کمتر گرم است و پس از آن ابلوج است وانگه قلم و پس از آن شیره پخته، لطیفتر نبات است وانگه ابلوج
2- در دعائم: از جعفر بن محمّد (1) وانگه قلمی کم سفیدي، و ابلوج سفت آن را طبرزد نامند. ص: 106
صفحه 54 از 149
علیه السّلام که شکر صدقه میداد در این باره از او پرسیدند فرمود: هیچ خوراکی را بیشتر از آن دوست ندارم و میخواهم دوستر
333 ) بسندش که مردي بامام ششم از وباء شکوه کرد، فرمودش کجائی / 3- در کافی ( 6 (2) .(111 / چیزي را در راه خدا بدهم ( 2
از طیب مبارك؟ گوید: گفتم: طیب مبارك چیست؟ فرمود همین شیرینی سلیمانی شماها، و فرمود: علیه السّلام نخست کس که
شکر ساخت و برگرفت سلیمان بن داود بود علیه السّلام، در کافی: بسندش (نزدیک مضمون شماره 3 را آورده). در مکارم بیسند
4- در محاسن ( 500 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که اگر پنیر همهاش ضرر دارد و هیچ سودي ندارد (3) .( مانندش آمده ( 191
5- و از همان: (..) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که چیزي را دوستتر از شکر ندارم. در ( شکر همه سودي دارد و ضرر ندارد. ( 4
6- در محاسن (..) بسندش از معتب که چون امام ششم علیه السّلام شام خورد، بمن فرمود: برو در انبار و ( مکارم مانندش آمده. ( 5
دو شاخه شکر برایم بیاور و آنها را برایش آوردم. بیان: در کافی (..) بسند عدّه پس از دو شاخه شکر گفته: گفتم: قربانت در آنجا
چیزي نیست فرمود: واي بر تو انجام بده و من درآمدم و دو شاخه شکر یافتم و آنها را برایش آوردم. من گویم: شاید بمعجزه آن
حضرت یافت شدند و بسا بودند و معتب نمیدانسته و دلالت دارد که شکر در آن روز باندازهاي ساخته میشده مانند نقل و شکر
7- در محاسن ( 501 ) بسندش از موسی بن بکر که امام هفتم علیه السّلام بسیار میشد که هنگام خواب شکر ( بادام در روزگار ما. ( 6
8- و از همان (..) بسندش از یحیی بن بشیر نبّال که امام ششم علیه السّلام بپدرم ص: 107 ( میخورد. ( 7
فرمود: اي بشیر، بیمارانتان را با چه درمان میکنید؟ گفتم: با این داروهاي تلخ، فرمود: نه چون یکی از شماها بیمار شد شکر سفید
-9 ( بگیر و بکوب و آب سرد بر آن بریز و بوي بنوشان زیرا آنکه درمان را در داروي تلخ نهاده توانا است که در شیرین بنهدش. ( 1
10 - در طب ( 66 ) بسندش از زراره که امام پنجم بمن ( در فقه الرضا: فرمود: شکر براي همه چیز خوبست و هیچ زیانی ندارد. ( 2
فرمود: واي بر تو اي زراره چه اندازه مردم از فضیلت شکر طبرزد بیخبرند که براي 70 درد خوبست و بلغم را یکباره بخورد و ریشه
11 - در مکارم: از امام صادق علیه السّلام که یکی بآن حضرت از دردي شکوه کرد، فرمود: چون در بسترت روي دو ( کن کند. ( 3
دانه شکر بخور، گوید: خوردم و خوب شدم، ( 4) و از علی بن یقطین است که شنیدم ابو الحسن علیه السّلام میفرمود: هر کس
هنگام خوابیدن دو دانه شکر برگیرد درمان هر درد باشد جز مرگ، ( 5) و از آن حضرت که اگر مردي هزار درهم دارد و با آن
شکر بخرد اسرافکار نباشد، ( 6) و از آن حضرت علیه السّلام که تبدار بوزن ده درهم (در حدود 6 مثقال) شکر را با آب سرد ناشتا
12 - در کافی (..) بسندش از یکی اصحاب ما که بامام ششم از دردي شکوه کردم، فرمود چون ببسترت درآئی دو ( بنوشد (..) ( 7
دانه شکر بخور و خوردم و خوب شدم و بیک پزشکی که از همه همشهریانش استادتر بود گزارش دادم، گفت: امام از کجا این را
دانسته این از اسرار دانشمندان ما است، هلا که او کتابها دارد و این را در یکی از کتابهاش دریافته. ص:
(1) 108
باب چهارم سرکه
( -1 در محاسن ( 485 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که سرکه خرد را محکم کند، و از همان بسند دیگر مانندش آمده. ( 3 (2)
-2 و از همان (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که البته ما بسرکه آغاز کنیم در بر خود چونان که شما بنمک در بر خودتان و
3- و از همان ( 486 ) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که چه خوب ( راستی که سرکه البته خرد را محکم کند. ( 4
4- و از همان: که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نزد ام سلمه ( نانخورشی است سرکه ندار نشود خانهاي که در آن سرکه است. ( 5
رفت و چند تیکه نانش آورد فرمود: نزد شما نانخورشی نیست؟ گفت: یا رسول اللَّه جز سرکه نیست فرمود: خوب نانخورشی است
5- در محاسن (..) بسندش از جابر بن (6) .( سرکه، ندار نیست خانهاي که در آن سرکه است. در مکارم بیسند مانندش آمده ( 217
6- و از همان: از جابر که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله ( عبد اللّه که نانخورش کنید سرکه را خوب نانخورشی است سرکه. ( 7
صفحه 55 از 149
نزدم آمد و نان و سرکه نزدیکش آوردم، فرمود: بخور و فرمود: خوب نانخورشی است سرکه. ( 8) بیان: إدام هر آنچه با نان خورند
سرور نانخورش در دنیا و دیگر سرا گوشت است و برخی فقهاء گوشت را نانخورش ندانسته و میگوید » و از این معنا است حدیث
اگر قسم خورد که نانخورش نخورد و گوشت خورد قسم شکسته نشده. (سه حدیث دیگر از محاسن نزدیک بمضمون حدیثهاي
، 10 - و از همان ( 487 ) بسندش تا امام ششم علیه السّلام که: سرکه دل را روشن کند. آسمان و جهان، ج 10 ( گذشته آورده). ( 9
11 - و از همان (..) بسندش تا اینکه نزد امام ششم علیه السّلام نام سرکه بردند فرمود: جانوران شکم را میکند و دهان (1) ص: 109
( را محکم میکند. ( 2) بیان: گویا منظور از محکم کردن دهان محکم کردن دهان محکم کردن بن دندانها است چنانچه آید. ( 3
-12 در محاسن (..) بسندش از امام ششم علیه السّلام که سرکه می بن دندانها را سخت کند، جانوران شکم را بکشد و خرد را
13 - و از همان (..) بسندش از سفیان بن سمط که امام ششم علیه السّلام فرمود: سرکه ( محکم سازد، در روایت دیگر هم آمده. ( 4
می را بچسب و در آن فرو شو که در درونت جانوري نماند جز که آن را بکشد. ( 5) بیان: فرو شدن کنایه از پر نوشیدن و یا فرو
14 - در محاسن (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که خدا و فرشتهاش رحمت فرستند بر ( بردن لقمه است در آن. ( 6
15 - در محاسن (..) که مردي در خراسان نزد امام رضا علیه السّلام بود و خوانی ( خوانی که در آن سرکه و نمک است. ( 7
گستردند که در آن سرکه و نمک بود و آن حضرت آغاز بسرکه کرد و آن مرد گفت: قربانت بما فرمودید بنمک آغاز کنیم،
16 - در سرائر: از امام هفتم علیه السّلام که ( فرمود: این مانند این است یعنی سرکه و سرکه ذهن را باز کند و خرد را فزاید. ( 8
فرشتهاي در آسمان فریاد کند بار خدایا برکت ده به سرکهسازان و سرکه نوشان، سرکه چون مرد خوبیست که براي خاندان
درخواست برکت کند گفتم: قربانت خلّالان و متخلّلان کیانند؟ فرمود خلالان سرکهدارانند و متخلّلان آنان که خلال کنند، خلال
17 - در مکارم: از (10) .( را جبرئیل با سوگند و گواه فرو آورده. ( 9) بیان: یعنی استحباب و ابزار خلال را جبرائیل فرو آورده ( 476
امام صادق علیه السّلام سرکه را باش که نماند در درونت ص: 110 جانوري جز که آن را بکشد، ( 1) فرمود:
چه خوب نانخورشی است سرکه، بار خدایا برکت ده بسرکه که نانخورش پیمبرانست ( 2) فرمود: ما آغاز کنیم بسرکه چنانچه شما
3) بیان: گذشت که منظور از سرکه می سرکه انگور است، و معانی دیگرش در باب ) .( بنمک زیرا سرکه خرد را محکم کند، ( 217
18 - در دعوات راوندي: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: خدا و فرشتههایش رحمت ( درمانهاي دردهاي اجزاء چهره گذشتند. ( 4
فرستند بر سفرهاي که بر آن نمک است و سرکه، و از بزیع بن عمرو بن بزیع است که وارد شدم بر ابی جعفر علیه السّلام و او سرکه
و زیت میخورد کاسهاي که سیاه بود و میانش نوشته بود قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَ دٌ فرمود: اي بزیع نزدیک آي نزدیک شدم و بهمراهش
خوردم سپس سه جرعه آبش را که دانه نداشت نوشید و بمنش داد و ماندهاش را نوشیدم، ( 5) امام صادق علیه السّلام فرمود: سرکه
و زیت از خوراك مرسلانست، فرمود: چه خوب نانخورشی است سرکه صفراء را بشکند و دل را زنده کند و لثه را محکم و
19 - در کتاب غایات: از امام ششم علیه السّلام که ( جانوران شکم را بکشد و فرمود: نانخورش کردن سرکه شهوت زنا را ببرد. ( 6
20 - در دعائم: از پیغمبر ( دوستتر نانخورش براي رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله سرکه بود و دوستتر سبزي بادیان و شویت. ( 7
صلی اللَّه علیه و آله که خوب نانخورشی است سرکه، خوب نانخورشی است زیت که بوي خوش پیغمبرانست و نانخورش آنان،
مبارك است و بینانخورش نیست خانهاي که سرکه دارد، و از جعفر بن محمّد علیه السّلام که سرکه صفرا را آرام کند، و دلها را
زنده دارد، ( 8) و از او است علیه السّلام که براي یکی از یارانش سرکه و زیت و گوشت سرد پیشداشت و با او خورد و گوشت را
میکند و در سرکه و زیت فرو میکرد و میخورد، آن مرد گفت: قربانت خورش گوشت نیست، فرمود: این خوراك ما و خوراك
1) در مکارم: از امام صادق است که خوب نانخورشی است سرکه صفراء کشد و ) پیغمبرانست. ص: 111
دل زنده کند ( 2) از انس است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود هر که سرکه میخورد فرشتهاي بر سرش ایستد و برایش
21 - در قرب الاسناد: بسندش از علی بن جعفر که از برادرش امام هفتم علیه السّلام پرسیدم از ( آمرزشخواهد تا فارغ شود. ( 3
صفحه 56 از 149
22 - در خصال ( 636 ) بسندش تا امیر المؤمنین علیه السّلام که خوب (4) .( خوردن سیر و پیاز با سرکه فرمود باکی ندارد ( 154
34 ) بسندش تا رسول / 23 - در عیون ( 2 (5) .( نانخورشی است سرکه صفراء کشد و دل زنده کند. در محاسن: مانندش آمده ( 486
خدا صلی اللَّه علیه و آله که خوب نانخورشی است سرکه و ندار نیستند خاندانی که سرکه دارند، و فرمود سرکه انگور بخورید که
24 - در محاسن ( 441 ) بسندش از جابر بن عبد اللَّه که جمعی بر ( کرمهاي شکم را بکشد، در صحیفه رضا مانند خبر یکم آمده. ( 6
او وارد شدند و تیکههاي نان و سرکه براشان آورد و گفت: شنیدم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله میفرمود چه خوب نانخورشی
25 - و از همان (..) بسندش تا رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله که خوب نانخورشی است سرکه و در مسرف بودن ( است سرکه. ( 7
( مرد همین بس که آنچه برش آرند نخواهد. ( 8
باب پنجم مري و کامخ آبکامه و ماهی آبه
330 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام که یوسف علیه السّلام در زندان بپروردگارش عز و جل شکوه کرد از / -1 در کافی ( 6 (9)
خوردن نان خالی و از او خواست یک نانخورشی که با نانش بخورد و تیکه نانهاي خشک فراوانی داشت و خدایش فرمود: نان را
برگیرد و در لامجینی (ظرفی) نهد و آب و نمک بر آن ریزد تا مريّ شود و از آن نانخورش کند. ص: 112
در مکارم ( 217 ) مانندش آمده .. ( 1) بیان: مريّ را در قاموس گفته: بر وزن دري است و نانخورشی است چون کامخ و در صحاح
گفته: گویا منسوبست به مرارة و عامه آن را مخفف کردند. من گویم: همانست که در پارسی آبکامه گویند. بغدادي گفته: واژه
نبطی است و بقولی عربی است و از مراره گرفته شده و بقولی اصلش ممري بوده و بیک میم استعمال شده گرم است و خشک و
خشکی آن بیش از گرمی آنست در حدود پایان درجه دوم است مسهل است و هضم کن و اشتهاء آورد گرفتگی خوراك را بویژه
چربی را میبرد و سفت آنها را لطیف میکند، تشنه کن و گرم کن کبد و معده است و آنها را خشک کند، و مري نبطی را از جو
سازند، آن را نان کنند و در تنور نهند تا بو داده شود و فودنج و نمک و رازیانه بر آن افزایند و برابر خورشیدش نهند، و فودنج و
نان جو یا گندم برابر باشند و آنها را بکوبند و در لامجین سبز نهند و برابر یکی از آنها نمک و رازیانه بر آن افزایند و برابر
خورشیدش نهند، و فودنج و نان جو یا گندم برابر باشند و آنها را بکوبند و در لامجین سبز نهند و برابر یکی از آنها نمک و رازیانه
بر آن ریزند و برخی شونیز بر آن فزایند و برخی ننهند و باید نیم یکی از اجزاء دیگر باشد و همه را خمیر کنند و 20 روز برابر
آفتاب گرم گذارند و هر روز در هم مالند و آب بر آن ریزند و چون سیاه و سخت شد با آب حل کنند و صاف کنند و چند روز
برابر آفتاب گرم نهند که تباهی در آن رخ ندهد وانگهش بردارند، و یک جرعهي کم آن را ناشتا بنوشند کرمها را و مارها را
2- در تهذیب (ج 9 ص 116 ) بسندش از ( بکشد، و بچشم آبله زده کشند و آبله در آن بر نیاید و اگر برآمده آن را آب کند. ( 2
عمار بن موسی که از امام ششم علیه السّلام پرسیدم از ظرفی که در آن میبوده میشود در آن سرکه یا آب کامخ یا زیتون نهند
3- و از همان ( 127 ) بسندش از مشرقی که از ابی الحسن علیه السّلام پرسیدم از خوردن ( فرمود: چون شسته شود باکی ندارد. ( 3
مري و کامخ که از گندم و جو میسازند و ما آن را میخوریم، فرمود: آري حلال است و ما هم آن را میخوریم. آسمان و جهان،
1) توضیح: در بحر الجواهر گفته: کامخ معرب کامه است و نانخورشی است که از فودنج و شیر و ادویه ساخته ) ج 10 ، ص: 113
شود، و همه نوع کامخ براي معده بدند و تشنه کن و تباه کن خون، جوهري هم آن را معرب دانسته و گفته کمخ تغوط است و
نزدیک اعرابی نان با کامخ آوردند و آن را نشناخت باو گفتند: این کامخ است گفت: دانستم مدفوع است از کدام شما است؟
پایان یکی گفته کامخها نانخورشی است که از فودنج و شیر و ادویه سازند و فوتنج مایه کامخها است که از آرد جو خیسانده و زیر
کاه دفن شده تا 40 روز باشد و شیرش را تازه کنند تا ورآید و آنگه ادویه در آن ریزند مانند انجدان و شبت و کبرا و سبزیهاي
دیگر و آن را کامخ دانند. گویم: از برخی اخبار برآید که از ماهی هم ساخته شود چنانچه گذشت و گویا همان صحناة باشد که در
صفحه 57 از 149
بحر الجواهر گفته صحنا بکسر که بمد هم خوانده شود نانخورشی است که از ماهی سازند و صحنات از آن اخص است چنانچه
جوهري گفته و بنقل از مغرب آن را در پارسی ماهی آبه گویند و شامی دارد و مصري و نانخورشی است که از ماهیان خورد و
( سماق و لیمو و ترشیهاي دیگر سازند و مقوي و مبرّد معده است. ( 2
باب ششم نادر در آنچه خوردنش مستحب یا مکروه است و برخی نوادر
-1 در مکارم ( 224 ) از امام صادق علیه السّلام که: سه چیز ناخورده فربه کنند و سه از خوردن لاغر، دو تا سود بخشند از هر چه (3)
و بچیزي زیانی ندارند و دو بر عکس، آنها که نخورده فربه کنند: زیرپوش کتانست و بوي خوش و نوره و آنها که خورده لاغر
کنند گوشت خشکیده و پنیر و گل خرما و در حدیث دیگر گردو و در حدیث دیگر بنتو، و آن دو که سود بخشند از هر چه و زیان
ندارند بچیزي شکر و انارند. ص: 114 گویم: این خبر از محاسن و کافی مبسوطتر از این گذشت و آنچه در
2- در خصال: در سفارشهاي پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله بعلی علیه السّلام است که اي علی، نه ( اینجا افتاده دارد روشن است. ( 1
چیز فراموشی آرند، خوردن سیب ترش، گشنیز، پنیر، دمخورده موش، خواندن نوشته گورها راه رفتن میان دو زن، دور انداختن
3- در کتاب المسائل: بسندش از علی بن جعفر که از برادرم (2) .( شپش، حجامت در مهره پشت، شاشیدن در آب ایستاده ( 423
-4 (3) .( امام هفتم پرسیدم از مشک و عنبر و عطر دیگر که در خوراك ریزند، فرمود: باکی ندارد (بحار چاپ نو- ج 10 ص 280
در کافی: بسندش که رسول خدا نهی کرد از خوردن دمکش مورچه. ( 4) بیان: صاحب جامع و جز او گفته: خوردن آنچه مورچه
5- در مکارم ( 166 ) بسندش از پدر جعفر عاصمی که با گروهی شیعه بحج رفتم و در مدینه دنبال ( بدم و پا کشد مکروه است- ( 5
منزل بودیم که غلام امام هفتم را بر خوردیم و آن حضرت آمد و فرود شد و خوراك آوردند و او با نمک آغاز کرد و فرمود:
بخورید بنام خداي بخشنده مهربان و بار دوم سرکه برگرفت و شانه بریانی آوردند و فرمود: بخورید بنام خداي بخشنده مهربان این
خوراکی است که پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله خوشش میداشت و آنگه سرکه با زیت آوردند و فرمود: بخورید بنام خداي بخشنده
مهربان از این خوراك فاطمه علیها السّلام خوشش میآمد، و آنگه آبگوشت سرکه آوردند و فرمود بخورید این خوراك را امیر
المؤمنین علیه السّلام خوش داشت، و آنگه خوراك گوشت و بادنجان آوردند و فرمود: بخورید بنام خداي بخشنده مهربان این
خوراك پسند حسن بن علی علیه السّلام بود، و آنگه ماست رو به آوردند و فرمود: بخورید: حسین بن علی علیه السّلام آن را
پسندیده: و آنگه دندههاي گوشت سرد آوردند فرمود: بخورید بنام خداي بخشنده مهربان این خوراك پسند علی بن الحسین علیه
السّلام بود، و آنگه ص: 115 جنب مبرّز آوردند و فرمود: بخورید بنام خداي بخشنده مهربان این خوراك
پسند محمّد بن علی علیه السّلام بود آنگه یک بشقاب آوردند که خاگینه تخم مرغ داشت و فرمود بخورید بنام خداي بخشنده
مهربان این خوراك پسند پدرم جعفر علیه السّلام بود، و آنگه حلواء آوردند و فرمود: بخورید بنام خداي بخشنده مهربان، این
خوراك پسند من است. گویم همه این خبر در باب کلیات آداب خوردن بیاید ان شاء اللَّه. ( 1) بیان: جنب مبرّز در بیشتر نسخهها
بتقدیم را بر زاي است، و گویا کنایه است از فربهی یعنی تیکهاي از گوسفند که از فربهی برآمده بود، و در نسخهاي بر عکس است
و گویا از ادویهایست که گرمند و در دیک غذا ریزند و گویا تصحیف شده باشد و عجّه بمعنی خاگینه است و بهترش آنست که
6- در ( سفیده تخم در آن نباشد. (عجّه کوفته ایست که از برنج و گوشت و نخود سازند، از المنجد استفاده شود- شرح مترجم). ( 2
محاسن ( 457 ) بسندش از امام ششم علیه السّلام در حدیثی که زنی بیشرم برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گفت: از خوراکت بمن
بده و باو داد گفت: نه بخدا جز از همان که در دهان داري بده و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله لقمه را از دهانش در آورد و باو
323 ) بسندش از / 7- در کافی (ج 1 ( داد و زن آن را خورد، امام ششم علیه السّلام فرمود: آن زن دردي ندید تا از دنیا رفت. ( 3
علی بن جعفر در حدیثی دراز که برخاستم و آب دهان ابی جعفر علیه السّلام را مکیدم یعنی امام جواد علیه السّلام را و آنگه گفتم
صفحه 58 از 149
گواهم که تو امام منی در نزد خدا و امام رضا علیه السّلام گریست. ( 4) بیان: میشود باین حدیث استدلال کرد و هم بخبر پیش بر
جواز مکیدن آب دهان دیگري و خوردن لقمهاي که از دهان دیگري درآید که خلاف مشهور است و بسا که این از خصائص آنان
علیهم السّلام است و وجه اختصاص روشن است با اینکه خبر دوم صریح در حکم نیست ولی دلیل حرمت هم کوتاه است زیرا دلیل
8- در ( عمده اینست ص: 116 که از خبائث است و اعتراض در آن را در پیش دانستی و بیاد آور. ( 1
9- در قرب الاسناد ( 59 ) بسندش تا علی ( مجالس صدوق ( 253 ) در مناهی پیغمبر است که از خوردن دمخورده موش نهی کرده. ( 2
(4) ( علیه السّلام که میفرمود: از همه خوراکهاي گبران بخورید جز ذبائح آنها که اگر هم نام خدا بر آن برند حلال نیست. ( 3
ابواب آداب خوردن و آنچه بدان پیوندد